از چگونگی دريافت اطلاعات توسط ان.اس.ای تا کارهای بزرگ دولت از نگاه آقای خامنه‌ای

کشکول خبری هفته (۱۸۳)
ف. م. سخن
ويژه خبرنامه گويا

در کشکول شماره ۱۸۳ می خوانيم:
- چگونگی دريافت اطلاعات توسط ان.اس.ای
- بوسه بر پاهای يک کودک بهايی
- مخملباف و اسرائيل و بچه های مجاهد
- زنده باد اينترنت اسلامی!
- بحث شيرين آرايش زنان و مردان ديوث
- کارهای بزرگ دولت از نگاه آقای خامنه‌ای

چگونگی دريافت اطلاعات توسط ان.اس.ای

مجله ی «اشپيگل»٬ در شماره ی ۲۸ مورخ هشتم ژوئيه دوهزار و سيزده خود٬ گفت و گويی خواندنی با «ادوارد اسنودن» را منتشر کرده است. اين گفت و گو که پيش از افشای عمومی جاسوسی ان.اس.ای٬ توسط «ياکوب اپل باوم» -طراح برنامه های رمزنگاری و ايمنی- صورت گرفته٬ به بسياری از سوالات مطرح شده پيرامون دريافت اطلاعات اينترنت توسط ان.اس.ای پاسخ می دهد.

به گفته ی اسنودن٬ وظيفه ی ان.اس.ای٬ دانستن رويدادهای مهمی ست که خارج از ايالات متحده اتفاق می افتد. وقتی از او سوال می شود که آيا نهادهای آلمانی و سياستمداران اين کشور درگير اين سيستم نظارتی هستند٬ اسنودن با قاطعيت پاسخ مثبت می دهد و می گويد همه ی اين ها -آلمان و کشورهای اروپای غربی- با هم در ارتباط اند. او می گويد اين نهادها سوال نمی کنند که اطلاعاتی که به آن ها داده می شود از کجا به دست می آيد.

وقتی مصاحبه گر از اسنودن می پرسد که اگر اين اطلاعات فاش شود چه کسی در مقابل دادگاه پاسخگو خواهد بود٬ اسنودن با تعجب پاسخ می دهد: در مقابل دادگاه های امريکا؟ اين را که جدی نمی گوييد؟ و می افزايد قوانين٬ برای امثال من و شماست و نه آن ها.

مصاحبه گر می پرسد آيا ان.اس.ای با کشورهايی مثل اسرائيل همکاری دارد؟ اسنودن پاسخ می دهد: بله. تمام وقت اين کار انجام می شود. ان.اس.ای بخش بزرگی برای اين کار دارد با عنوان اف.ای.دی (Foreign Affairs Directorat).

مصاحبه گر سوال می کند آيا ان.اس.ای به ساخت برنامه ی استاکس نت (برنامه ی تخريب گری که عليه نيروگاه های اتمی حکومت اسلامی به کار گرفته شده) کمک کرده است؟ اسنودن پاسخ می دهد: ان.اس.ای و اسرائيل مشترکاً برنامه ی استاکس نت را نوشته اند.

مصاحبه گر می پرسد چه برنامه های نظارتی مهمی امروز به کار گرفته می شود و چگونه همکاران بين المللی ان.اس.ای به اين موضوع کمک می کنند؟ اسنودن پاسخ می دهد که همکاران «فايو آيز» (که پشت آن سازمان های مخفی امريکا٬ انگليس٬ استراليا٬ نيوزلند٬ و کانادا پنهان شده اند) گهگاه از افراد ان.اس.ای هم جلو تر می روند. او از برنامه ی «تمپورا» که متعلق به سازمان های مخفی انگلستان است ياد می کند که اولين برنامه ای است که کارش ذخيره کردن «همه چيز» -فول تيک- است. اين برنامه همه چيز را٬ صرف نظر از محتوای آن و اين که چه حقوقی زير پا گذاشته می شود دريافت می کند. در حال حاضر اين برنامه می تواند اطلاعات را به مدت سه روز ذخيره کند ولی اين زمان طولانی تر خواهد شد. وقتی می گوييم سه روز شايد زياد به نظر نرسد اما بايد توجه داشت که اين فقط مربوط به اطلاعات ارتباطی نيست. فول تيک به معنای اين است که اين حافظه همه چيز را در داخل خود ذخيره می کند.

اين گفت و گو مفصل و خواندنی ست که اميدوارم دوستان آشنا به زبان آلمانی آن را به فارسی برگردانند.

اما در اين شماره از اشپيگل چگونگی دريافت اطلاعات توسط سازمان های جاسوسی نيز شرح داده شده است. کابلی که سازمان مخفی انگليس از آن اطلاعات به دست می آورد کابلی ست به قطر پنج سانتی متر و طول پانزده هزار کيلومتر. در اين کابل هشت رشته ی فيبر نوری قرار دارد.

در روشِ اولِ اخذِ اطلاعات٬ در جايی که کابل خميدگی دارد٬ بخشی از اطلاعات نوری از پوسته ی کابل عبور می کند که توسط دستگاه های مخصوص جذب می شود.

در روش دوم مقدار بسيار کمی از اطلاعات نوری از لايه های کابل عبور می کند که آن هم توسط دستگاه های مخصوص جذب می شود.

در روش سوم بايد کابل را در ميانه ی راه قطع کرد و وسط راه دستگاهی کار گذاشت. ايرادی که اين روش دارد اين است که در مدت کار گذاشتن دستگاه٬ ارتباط اينترنت برای مدتی قطع می شود.

من -ف.م.سخن- نمی دانم آيا قطع اينترنت در ايران که چند بار گفته شد لنگر کشتی به آن گير کرده آيا به خاطر عمليات دستگاه های امنيتی حکومت اسلامی بوده يا واقعا لنگر کشتی به آن گير کرده است...

بوسه بر پاهای يک کودک بهايی

"محمد نوری زاد بر پاهای يک کودک بهايی بوسه زد." «سايت های اينترنتی»

البته احترام گذاشتن به عقايد ديگران٬ بخصوص آن ها که در اقليت هستند و مورد ظلم قرار گرفته اند کار بسيار نيکو و پسنديده ای ست٬ اما افراط در اين زمينه نيز به اندازه ی تفريط بد است و پسنديده نيست. البته آقای نوری زاد اختيار رفتار خودشان را دارند و ما نمی توانيم به ايشان ايراد بگيريم که چرا بر پاهای يک کودک بهايی بوسه زده اند٬ ولی می توانيم بگوييم که اين کار از منظر احترام نيز کار جالبی نيست و به نوعی رنگ افراط بر خود دارد.

آقای نوری زاد به خاطر اين بوسه که از سر مهر و محبت و احساس ندامت است بايد بهای سنگينی بپردازند و احتمال دارد در روزی که اين مطلب منتشر می شود٬ بعد از مراجعه به دادگاه انقلاب به خاطر توهين به کتاب خدا روانه ی زندان شده باشند. جايز نيست که ما نيز از اين سو به ايشان به خاطر اين کار ايراد بگيريم ولی اين توصيه ی دوستانه شايد در آينده به کار آيد که نه در دشمنی٬ نه در دوستی٬ نه در ابراز خشم٬ نه در ابراز محبت نبايد افراط و تفريط کرد و خط ميانه در اين زمينه نيز بهترين خط ها است.

مخملباف و اسرائيل و بچه های مجاهد

به حق چيزهای نديده و نشنيده! اگر با ديدن اين رويدادهای عجيب غريب دو تا شاخ روی سر مان و يک دم در پشت مان سبز شود جای عجب نيست! کی تصور می کرد محسن مخملباف٬ يک سال و خرده ای در اسرائيل بماند و فيلم بسازد٬ آن هم در باره ی چی؟ در باره ی بهائيت! فيا عجبا عجبا!

همين است که می گويند مجازات اعدام بايد لغو شود. شما ببينيد در اين سی سال٬ چه کسانی به چه صورتی و در چه اندازه هايی عوض شده اند. حالا حساب کنيد آن بچه ی چهارده پانزده ی ساله ی مجاهد را که روزنامه می فروخته و سمپات سازمان بوده٬ توسط جلادی به نام آيت الله گيلانی يا آن يکی جلاد٬ اسدالله لاجوردی اعدام می شود.

چه جان های عزيزی از ميان ما رفتند که شايد امروز چند تا صد و هشتاد درجه تغيير فکر و تغيير موضع داده بودند.

گمان نمی کنم که حتی نيم درصد از اهل سياست و فرهنگ ايران چنين رويدادی را می توانستند در مخيله شان بگنجانند. اين را که می بينيم بعيد نيست روزگاری هم حسين شريعتمداری و امثال او نيز دگرگون شوند؛ کار خدا را چه ديدی!

زنده باد اينترنت اسلامی!
آقا دست تان درد نکند! عجب اينترنتی! عجب صندوق ای ميلی! واقعا که شاهکار کرديد! شوخی نيست! ۵۰ مگابايت فضای ای ميل (توجه کنيد مگابايت و نه گيگابايت)! آن هم بعد از احراز هويت و بردن پنجاه تا مدرک که کی هستيم و کجا زندگی می کنيم! می ترسم اين همه آزادی ارتباطی باعث رو دل من شود!

من فکر می کنم اينترنتی که قرار است از لحظه ی به دنيا آمدن ما به ما تعلق گيرد اين طور عمل کند که وقتی اسم سوفيالورن را در گوگلامی (اين کلمه از ترکيب گوگل و اسلامی به دست آمده) سرچ می کنيم٬ زندگی حضرت زينب بر صفحه ی نمايشگرمان آشکار می شود! وقتی نام مارچلو ماسترويانی را در ياهوی اسلامی جست و جو می کنيم٬ تصوير و زندگی اکبر عبدی جلو رويمان ظاهر شود! در مقابل نام استيون اسپيلبرگ يهودی پرست٬ بلافاصله نام مسعود ده نمکی نقش می بندد و چهره ی زيبای او در پيکاسای اسلامی آشکار می گردد.

فيس بوک اسلامی هم اين طوری خواهد بود که می رويد اول پليس ۱۱۰ سر کوچه تان يک فرم شانزده صفحه ای پر می کنيد که پدرتان کيست مادرتان کيست٬ عمو و عمه و خاله و دايی و پسر عمو و دختر عمو و... کيستند٬ پنج نفر معتمد محل و استفاده کننده از فيس بوک اسلامی را بايد نام ببريد٬ بعد دو فقره چک به مبلغ صد ميليون تومان به عنوان گرويی نزد آن نهاد محترم بگذاريد تا اگر خلاف کرديد خودشان جريمه را از روی آن بردارند٬ بعد به شما يک صفحه ی فيس بوک می دهند.

در پروفايل تان بايد بنويسيد مذهب تان چيست و به کدام پيغمبر و امام اعتقاد داريد. بعد وقت اذان که می شود٬ بسته به افق هر کشور٬ ناگهان صفحه ی فيس بوک اسلامی محو می شود و عکس چهار تا مناره و مرقد مطهر حضرت امام آشکار می گردد و يک بچه ی انکر الاصوات اذان می خواند و به شما هشدار داده می شود که برويد نمازتان را بخوانيد بعد بياييد دوباره فيس بوک گردی کنيد.

در فيس بوک اسلامی٬ برنامه ی «چهره شناس اسلامی»٬ چهره های بی حجاب و با حجاب و آستين بلند و آستين کوتاه و موی عادی و موی گلاياتوری و ريش حزبلی و ريش پروفسوری و غيره را تشخيص می دهد و خوب ها اجازه ی انتشار می يابد و بدها مستقيم می رود به ان.اس.ای اسلامی که مرکزش در اداره ی داده پردازی وزرا ست. آن اداره ی محترم هم جريمه ای تعيين می کند که بعدا از روی چک گرويی شما برداشته می شود.

واقعا دست آقايان درد نکند! من که بی صبرانه منتظرم ای ميل اسلامی ام را دريافت کنم!

بحث شيرين آرايش زنان و مردان ديوث
"امام جمعه "انار" در استان کرمان: مردانی که زنان آنها با آرايش بيرون می‌آيند "ديوث" هستند!" «خبرنامه گويا»

از بحث شيرين لواط و زنا خلاص شديم٬ آمديم سراغ بحث شيرين آرايش زنان و مردان ديوث. اميدوارم نو انديشان دينی ما به ما بگويند که اين جريان ديوث بودن مردان چه جوری هاست و آيا هرمنوتيک اسلامی پارادايم ديوث بودن را می پذيرد يا نمی پذيرد٬ و اصولا آيت الله های روشن انديش در رساله شان آيا چنين مردانی را ديوث می دانند يا نمی دانند و اگر نمی دانند چه می دانند. نظر کارل پوپر و برتراند راسل هم در اين زمينه به ما گفته شود ممنون می شويم خصوصا که گفتمان ديوث بودن با آرايش زنان٬ نوعی پارادوکس ايجاد می کند که ما آدم های کم سواد قادر به حل آن ها نيستيم. ديدگاه دکتر شريعتی و ابوذر غفاری از منظر اگزيستانسياليستی سارتر و کيرکگارد هم بيان شود ضرر نمی کنيم.

من همين فردا يک استفتاء تهيه می کنم به اين مضمون که:
«حضور محترم حضرت آيت الله... با سلام و تحیّت٬ مستحضر هستيد که اخيرا امام جمعه ی انار٬ مردانی را که زنان شان آرايش می کنند و به خيابان می روند٬ ديوث ناميده اند. از جناب عالی تقاضا می شود ما را روشن فرمايند که ميزان آرايش چقدر باشد ما ديوث می شويم و اگر آرايش ملايم باشد آيا باز ديوث هستيم يا نيستيم و ضمنا اسلام عزيز در مورد آرايش بندری و خليجی که خط چشم تا بناگوش ادامه پيدا می کند و سايه تا بالای پيشانی استدامه می يابد چه می گويد و در اين صورت ما چقدر ديوث هستيم يا اصولا در اين حالت يک چيز ديگر هستيم و اگر چنين است نام آن چيست مثلا جاکش٬ پا انداز٬ و امثالهم.
و من الله توفيق
مردی که زنش با آرايش ملايم به خيابان می رود
خيلی هم ممنون!

کارهای بزرگ دولت از نگاه آقای خامنه ای
"آيت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ايران، در آخرين ديداری که با هيات دولت محمود احمدی‌نژاد داشت از پر کاری او و همکارانش تقدير کرد. آيت‌الله خامنه‌ای همچنين بيان "شعارهای انقلابی" را از جمله کارهای بزرگ دولت دانست. رهبر ايران گفته: "در ۸ سال اخير همه احساس و درک کردند که رئيس جمهور محترم و همکاران ايشان، با تحمل سختی‌ها، نسبت به همه دولت‌ها و دوره‌های ديگر، کارهای بسيار پرحجم و پرشتابی انجام می‌دهند."" «بی بی سی»

والله ما هم تصور می کنيم احمدی نژاد خيلی در ايران «کار بزرگ» انجام داده. هم پر حجم بوده و هم پر شتاب. حجم عظيم «کار بزرگ» آقای احمدی نژاد را که همه شاهديم. هيچ تپه ای از اين کارها بی نصيب نمانده. شتاب اش را هم از سر و صدای بلندی که از انجام «کار بزرگ» ناشی می شده و چيزی شبيه صدای مشکوک قمر بوده همه ديده ايم و شنيده ايم. به قول مش قاسم٬ اين صدايی ست که وسط صد تا صدا هم شناخته می شود.

خدا پدر «آقای بزرگ» را بيامرزد که با يادآوری «کار بزرگ» و «پر شتاب» آقای احمدی نژاد آن را در تاريخ ماندگار کرد. آيندگان حتما به اين بخش از تاريخ کشورمان که برسند٬ از «بزرگی» کار احمدی نژاد و حمايت آقا از اين کار «بزرگ» انگشت به دهن خواهند ماند.