خداداد عزيزی: يکی از مديران فدراسيون فوتبال زيرآبم را زد
در ميان فوتبالیهای استان و به خصوص مربيان، چهرههای مشهور و محبوب زيادی داريم که در سطح کشور برای خود جايگاهی دست و پا کردهاند، اما میتوان «خداداد عزيزی» را مشهورترين آنها نام برد.
به گزارش ايلنا، خداداد عزيزی چه در دوران بازيگری و چه در دوران مربيگری هميشه خبرساز بوده و امروز به عنوان يکی از کارشناسان فوتبال مطرح است که غالبا هم پيشبينیهايش درست از آب در میآيد.
غزال تيزپای سالهای دور فوتبال ايران هميشه حرفهای تازه و خواندنی دارد. عزيزی که دو سال گذشته در ابومسلم بوده اين بار در مورد تيم محبوبش، ابومسلم خراسان که اين روزها حال خوشی هم ندارد مفصل صحبت کرد که در ادامه میخوانيد:
* بعد از چند سال که از مشهد دور بوديد، بعد از استقلالاهواز به مشهد برگشتيد، اما نه به ابومسلم، به سياهجامگان رفتيد. داستان رفتن شما به سياهجامگان و سپس جدايی از اين تيم چه بود؟
- بعد از اينکه از استقلالاهواز جدا شدم، مالک سياهجامگان با من تماس گرفت و گفت باشگاهی تاسيس کرده و خواست به عنوان يکی از موسسان در کنارش باشم که مدتی هم با آنها بودم و تقريبا يک نيم فصل رئيس سازمان فوتبال اين تيم بودم؛ در بازی اول سياهجامگان مقابل تيم پرسپوليس، حشمت مهاجرانی از من خواست به ابومسلم بروم، اما نرفتم تا اينکه در نيم فصل به خاطر رودربايستی با مهاجرانی قبول کردم و مديرفنی ابومسلم شدم، اما همزمان در سياهجامگان نيز بودم تا اينکه زردکانلو گفت خوب نيست همزمان در سياهجامگان و ابومسلم باشم و اگر به ابومسلم بروم بيشتر میتوانم کمک کنم و من هم که احساس کردم صادقانه صحبت کرده، پذيرفتم و از سياهجامگان رفتم.
* حالا واقعا صادقانه صحبت کرده بود؟
- (میخندد) چون يک مدتی مربی من بوده، اجازه بدهيد پاسخی به اين سوال ندهم!
* از سياهجامگان با دلخوری جدا شديد؟
- بله، همان ابتدای کار از عباسی خواستم صادقانه رفتار کند، به خصوص در بحث مالی و هر قولی که میدهد به آن عمل کند، اگر پول هم ندارد، قول ندهد، بگويد ۶ ماه ديگر پول میدهم، اما سر موقع پول بدهد، ولی آنها در طول فصل به قولهايی که برای پرداختها دادند عمل نکردند که اين مساله باعث دلخوری من شد. اکثر موارد همين بدقولیها باعث جدا شدن من از تيمها و اختلاف با مديرعاملها بود و سال گذشته هم سر همين مساله از ابومسلم جدا شدم. من نمیتوانم به بازيکن دروغ بگويم. همه مديران مدعی هستند آدمهای بزرگی هستند، وقتی آدمی بزرگ پای قراردادی را امضا میکند، بايد به امضايش هم متعهد باشد، فدراسيون فوتبال اعلام کرده که باشگاههای کشور نزديک به ۲۶ ميليارد تومان به بازيکنان بدهکار است، اين يعنی فاجعه، بايد درب اين فوتبال را تخته کرد.
* داستان خودرويی که از سياهجامگان گرفتيد چه بود؟
- در قراردادی که با سياهجامگان بسته بودم پولم در ۳ قسط بايد پرداخت میشد که به جای قسط اول به من خودرو دادند که بعد از مدتها سندش را به نامم زدند و به دليل اينکه خودم از تيم جدا شدم، ۲ قسط ديگر را هم نگرفتم.
* در سند ثبتی سياهجامگان، شما هنوز به عنوان سهامدار شناخته میشويد.
- بله، به هر حال آن موقع بايد چند نفر را به اداره ثبت اسناد معرفی میکردند که يکیاش من بودم، اما زياد بند اين مسائل نيستم، اگر اينطور باشد من الان مالک ۱۰ درصد سهام پيام هم هستم!
* وقتی که به ابومسلم رفتيد شرايط اين تيم چگونه بود؟
- ابومسلم آن سال خوب بسته نشده بود و شرايط خوبی نداشت، شانسی هم برای صعود نداشت، بعد از بازی بندرعباس، تماشاچيان به کاظم غياثيان بیاحترامی کردند و او رفت و من سرمربی شدم؛ در ابومسلم هم مديران هيچگاه به تعهداتشان عمل نمیکنند و بازيکنان هميشه از تيم طلب دارند و اين مساله باعث زير سوال رفتن آبروی تيم شده و برچسب بد حسابی و بد پولی به اين تيم خورده است. من هم تا آخر فصل با تيم بودم و زمانی که ديدم تيم پول ندارد، از سرمربيگری استعفا دادم.
* فصل بعد که پيروانی آمد، نقش شما در انتخاب او چه بود؟
- من نقشی نداشتم. بعد از اينکه او به ابومسلم آمد از من برای سمت مدير فنی دعوت شد. باشگاه پيروانی را انتخاب کرده بود، البته زمانی که میخواستند قرارداد ببندند، پيروانی به من زنگ زد و رخصت گرفت.
* اگر شما بوديد با انتخاب پيروانی موافقت میکرديد؟
- نظری ندارم. من ارتباط خوبی با پيروانی دارم، اما قبل از حضورم در ابومسلم، پيروانی به اين تيم آمد.
* تيم را پيروانی نبست و تنها يک بازيکن را او گرفت، درست است؟
- بله، پيروانی تنها نيسانی را آورد. منصوری و هوشيار را هم باشگاه خودش آورد. من هم نورمحمدی، رضاپور، تقوی، غلامعلیتبار، عبدالله توحيدی، کوتی و اصغری را آوردم.
* تيم خوبی جمع کرده بوديد، چرا نتيجه نگرفتيد؟
- هميشه گفتهام که الزاما يک تيم خوب، خوب نتيجه نمیگيرد. الان هم «پديده» تيم خيلی خوبی دارد، اما يارگيری خوب برای صعود کافی نيست. عمده دليلی که باعث شد ابومسلم صعود نکند اين بود که در نيم فصل اول امتيازات زيادی از دست داديم و مديران تيم هم کم صبر بودند و دست به تغيير زدند، اگر به پيروانی زمان کافی میدادند، خودش میتوانست تيم را جمع کرده و نتيجه بگيرد اما هواداران و مديران تيم کم صبر بودند.
* اما در طول فصل هميشه اين صحبت بود که پيروانی برای دسته اول مناسب نيست...
- نمیشود اينطور به افراد وصله چسباند. اگر مديران تيم به او زمان بيشتری میدادند میتوانست نتيجه بگيرد. تيم را نيم فصل در رده ۵ از پيروانی گرفتيم، اما در پايان فصل ششم شديم، پس اين تغيير هيچ نفعی برای ما نداشت.
* در آمدن برگیزر چقدر نقش داشتيد؟
- زمانی که برگیزر را آوردند من در مشهد نبودم. فاضل با من تماس گرفت و پرسيد برگیزر میتواند به تيم کمک کند؟ که من گفتم نظر خاصی ندارم. بين من و برگیزر اختلافاتی وجود داشت و برای اينکه به اين اختلافات دامن زده نشود، از ابومسلم جدا شدم.
* و بعد هم رفقای شما توسط برگیزر، يکیيکی نيمکتنشين شدند يا از تيم به نوعی فراری داده شدند...
- من در فوتبال هيچ رفيقی ندارم. هر بازيکنی که بتواند به تيمم کمک کند را جذب میکنم و يا بازی میدهم و هر بازيکنی که نتواند کمک کند را روی نيمکت مینشانم، همانطور که هاشمینسب را بارها روی نيمکت گذاشتم، اما دوستان در ابومسلم طوری رفتار کردند که انگار سايه خداداد بر سر آنها سنگينی میکند در حاليکه من اصلا کنار تيم نبودم و در امور دخالت نمیکردم.
* به نظر شما انتخاب برگیزر برای ابومسلم انتخاب خوبی بود؟
- مديران تيم چنين انتخابی کردند و آنها بايد پاسخگو باشند، البته پيشنهاد برگیزر از جای ديگری بود و مديران ابومسلم هم مجبور شدند او را انتخاب کنند.
* برگیزر معتقد است در يک نيم فصل چند تيم ليگ برتری را شکست داده و نتيجه خوبی گرفته...
- بردن چند تيم ليگ برتری ربطی به نتيجه يک تيم ندارد. نتيجه کار همه تيمها آخر فصل رقم میخورد و هر تيمی که قهرمان شده و يا صعود کند، نتيجه خوبی گرفته، شما اگر تا فينال جامحذفی تمامی تيمها را شکست دهيد، اما در فينال شکست بخوريد، باز هم نتيجه خوبی نگرفتهايد، زمانی که برگیزر ابومسلم را تحويل گرفت تيم در رده پنجم بود، اما در آخر فصل در جای ششم ايستاد.
* به نظر شما چرا ابومسلم در اين سالها نتوانسته نتيجه بگيرد؟
- در شهر مشهد مشکلات ابومسلم هيچگاه حل نمیشود. همه ما با هم دعوا داريم و نمیتوانيم همديگر را ببينيم، ديديد که هفته قبل هم يک آشتیکنان زورکی برگزار شد. در اين شهر همه به دنبال زير آبزدن هستند، الان «پديده» آمده و تيم خريده و بهترين بازيکنان را نيز جمع کرده، ولی همه نشسته و شمشيرهایشان را صيقل میدهند تا اين تيم را بزنند. زمانی که سياهجامگان تيمش را تشکيل داد، همه به دنبال زيرآبزنی بودند تا تيم شکست بخورد. در اين خرابه فوتبال هر کسی به دنبال اين است که آدم خودش را روی کار بياورد. هيچکس نگران فوتبال نيست، هيچکس دلش برای ابومسلم نمیسوزد، ابومسلم سمبل و نماد فوتبال استان است، اما هميشه آدمهای کوچک در آن به دنبال منافع خودشان بودند و به تيم ضربه زدند. در اين ابومسلم چندين مدير آمدند و خوردند و بردند، هنوز که هنوز است ما مشهدیها برای آنها زير آب همديگر را میزنيم، فوتبال اين شهر تا زمانی که صداقت نباشد رشد نمیکند. اکنون ۳ تيم در ليگ دسته اول داريم، اين تيم مربی آن تيم را قاپ میزند، آن يکی بدنساز اين يکی را میبرد، اجازه بدهيد ليگ شروع شود، ببينيد چه دعوايی در اين شهر بشود، تو روی همديگر اظهار رفاقت میکنند و مینشينند با هم چای هم میخورند، اما بلافاصله که از هم جدا شوند شمشير را میکشند؛ اگر همه متحد شوند میشود امسال يک تيم را به ليگ برتر برد، سال بعد تيم ديگر را اما اتحادی وجود ندارد.
* يکی از مشکلاتی که در مشهد وجود دارد اين است که هواداران بيش از اندازه در امور تيم دخالت میکنند، در اهواز و آبادان هم چنين شرايطی وجود دارد، آيا اين دخالت به صلاح فوتبال شهر هست؟
- نظر هوادار مهم است و هوادار حق دارد نظرش را بدهد، هواداران فوتبال را خوب میفهمند و خوب تحليل میکنند و گاهی نظرات بسيار خوبی هم دارند که بايد شنيده شود، ولی اينکه آنها تصميم گيرنده باشند اصلا درست نيست، معمولا مديران و باشگاههای ضعيف از سکو ترس دارند و باج میدهند، در ابومسلم هم مديران ضعيف در برابر خواستههای غير منطقی تماشاچيان کوتاه میآيند. هوادار تنها اين افرادی که به ورزشگاه میآيند نيستند. هواداران ابومسلم در خانهها هستند. زمانیکه مديران باشگاه در مقابل خواستههای غير منطقی هواداران کوتاه میآيند، اين شبهه ايجاد میشود مديران تيم تصميمگيرنده نيستند، اينکه الان هواداران ابومسلم به وسط زمين تمرين رفته و تمرين را تعطيل میکنند غير منطقی و اشتباه است.
* راه حل برونرفت ابومسلم از مشکلات چيست؟
- ابومسلم مشکل مالکيت دارد. عباسی سند دارد، شفق مدعی است، وفايی برای تيم هزينه کرده و گرداننده آن است و اداره کل ورزش هم از طريق فدراسيون خود را صاحب امتياز کرده؛ اما فعلا عباسی خود را کنار کشيده تا در فرصتی دوباره وارد شود و يک حالی به جمع بدهد. شفق، هاشمیجواهری و وفايی هم دور هم جمع شدهاند. به هر حال اين افراد بايد بر سر مالکيت به تفاهم برسند. الان ابومسلم پول ندارد، فوتبال هزينه است و وقتی پول نباشد نمیشود کاری کرد. ای کاش برای ابومسلم وفايی و عباسی کوتاه میآمدند. نمیگويم عباسی از حقش بگذرد، بهتر بود تيم را به عباسی میدادند، او يا پول دارد و تيم را اداره میکند يا پول ندارد و مجبور است تيم را بفروشد. به نظرم بهترين راه اين بود که مشکل مالکيت را حل کرده و تيم را به«محسن پهلوان» میدادند. مجموعه پديده از پس ابومسلم بر میآمد و میتوانست تيم را به ليگ برتر ببرد.
* حالا ديگر کار از کار گذشته و پديده برای خودش تيم خريده.
- ابومسلم دنيای خاطره است، اما «پديده» هيچ هوادار و هويتی در فوتبال ندارد، اگر به ليگ برتر هم برود هيچ هواداری نخواهد داشت. با اين حال يک فرصت خوب سرمايهگذاری از دست رفت.
* با اين تفاسير از اين به بعد چاره حل مشکل ابومسلم چيست؟
- ابتدا بايد مالکيت را مشخص کنند. بايد هر طور شده با مدعيان مالکيت کنار بيايند، بعد هم تکليف بدهیهای ابومسلم را مشخص کنند، اين بدهیها بايد صاف شود و ابومسلم شسته و رفته شود. اگر اين کارها انجام شود، صنايع بزرگ و آدمهای قدرتمند زيادی هستند که بخواهند به ابومسلم کمک کنند و اين کار را میکنند و در آخر هم يک استاندار قوی بايد بالای سر همه آنها باشد تا تيم موفق شود.
* در اين سالها به نظر شما وفايی برای تيم هزينه میکرد؟
- بله، به نظر من حداقل ۶ ميليارد تومان در اين ۲ سال اخير هزينه کرده، حال اين پول را از کجا آورده به خودش مربوط است، البته پديده هم به تيم کمک میکرد.
* در مورد مديريت ۳ ساله وفايی، فاضل و ناصریپور چه نظری داريد، آيا آنها موفق بودهاند؟
- در فوتبال بدون پول نمیشود کار کرد. حشمت مهاجرانی هميشه میگويد در هر شغلی میشود حتی تا ۵ سال به مردم دروغ گفت و سرشان کلاه گذاشت، اما در فوتبال بعد از يک ماه دروغ رو میشود و همه میفهمند دروغ میگوييد چون بدون پول نمیشود هيچ کاری کرد. در اين ۳ سال قطعا نمیتوان گفت اين افراد صد درصد موفق بودهاند، اگر موفق بودند بايد تيم صعود میکرد، بالاخره يا انتخاب من برای ابومسلم اشتباه بوده، يا انتخاب حنطه و يا انتخاب برگیزر و پيروانی، ولی به هر حال نتيجه نگرفتهاند.
* حالا هم که مدتی است بحث "شرکت مسلم" مطرح است و تغيير مالکيت و اکنون هم بحث مسلم هشتم، به نظر شما اين طرح موفق خواهد بود؟
- خير، مسلم يک موسسه است، به ابومسلم چه ربطی دارد؟ ابومسلم صاحب دارد، نمیشود بدون اجازه صاحبش آن را به کس ديگری بدهيم. چطور میخواهيم ابومسلم را «مسلم» کنيم. عباسی سند رسمی دارد، اگر فردا به دادگاه شکايت کند چه کسی میخواهد جوابش را بدهد؟ اين کار غير منطقی است. طرفداران اين تيم چه میشوند؟ قدمت و خاطرات اين تيم چه خواهد شد؟
* انتخاب چمنيان برای ابومسلم درست بود؟
- بايد بررسی کنيم چه کسی چمنيان را انتخاب کرده؟ چمنيان را هاشمیجواهری انتخاب کرده نه وفايی و فاضل. يکی از مشکلات امسال ابومسلم هم همين است که وفايی و فاضل تيم را میچرخانند، اما مديرکل ورزش استان سرمربی را انتخاب میکند، در مورد اينکه چمنيان میتواند با ابومسلم نتيجه بگيرد بايد به يارگيری او نگاه کرد که به نظر من تا الان يارگيری خوبی نکرده و نمیتواند نتيجه بگيرد.
* کلا کارنامه چمنيان برای ابومسلم را قابل دفاع میدانيد؟
- او هم يک مربی است. اين همه آدم کوچک و بزرگ آمدند در ابومسلم مربيگری کردند و رفتند، چمنيان هم يکی از آنها. ابومسلم اگر به همين رويه پيش برود، به روزگاری میافتد که افرادی روی نيمکتش بنشينند که تيم محلات هم به آنها نمیدادند.
* شانس صعود ابومسلم در فصل جديد چقدر است؟
- ابزار دست يک مربی بازيکنان آن است. به نظرم ابومسلمی که چمنيان بسته، ابزاری ندارد، او که نمیتواند معجزه کند. با اين بازيکنان ابومسلم کانديدای سقوط است و با اينکه دفعه قبل هواداران از حرف من ناراحت شدند اما بازم حاضرم بنويسم اين تيم به سرنوشت پيام دچار خواهد شد.
* فکر میکنيد به عمد میخواهند ابومسلم را هم به سرنوشت پيام دچار کنند؟
- اينکه عمدی در کار است يا خير را نمیدانم و نمیتوانم اثبات کنم، اما قطعا میتوانم بگويم کار بلد نيستند، چون در ليگ دسته اول کار کردهام مطمئنم با اين شرايط تيم سقوط میکند.
* به تازگی اتفاقاتی در ابومسلم رخ داده و گويا تغييراتی در راه است. گفته میشود به شما هم پيشنهاد سرمربيگری دادهاند؟
- خير، به من پيشنهادی ندادهاند. در اين شهر در ابومسلم کار کردن خيلی سخت است به خصوص الان که تيم پول ندارد. وقتی که سقف قرارداد تيم ۱۰۰ميليون تومان است نمیشود بازيکن گرفت. وقتی هم که ابزار نباشد نمیشود صعود کرد. شايد يک عده خيلی دوست داشته باشند در ابومسلم به هر قيمتی کار کنند تا سرمربيگری ابومسلم در کارنامه آنها درج شود، اما من اينطور نيستم.
* يعنی هيچجوره حاضر نيستيد به ابومسلم کمک کنيد؟
- به عنوان سرمربی هرگز، اما برای مدير فنی دو شرط مهم دارم، اول اينکه ديگر حاضر نيستم با هر مربی کار کنم، با مربيانی که قبلا کار کردهام ديگر حاضر نيستم کار کنم و برای انتخاب مربی دست به عصا خواهم بود، در اين شهر همه برای آدم زير و رو میکشند. دوم اينکه تيم بايد پول داشته باشد، اگر تيم پول نداشته باشد کار نمیکنم. بزرگترين مشکل ابومسلم يارگيری است. میتوانم در يارگيری به تيم کمک کنم اما به شرطی که پول بازيکنان را بدهند.
* با چمنيان چطور؟ حاضريد کار کنيد؟
- من شناختی نسبت به او ندارم. در گذشته در کلاسهای مربيگری با او همکلاس بودم و ارتباط اندکی داشتم اما بعد از آن که در مورد من اظهارنظر بدی کرد، ديگر ارتباطی ندارم.
* اما او قرار بود سال گذشته دستيار شما شود؟
- نه، اينطور نبود. يک روز حشمتخان جلسهای در باشگاه گذاشت که ديدم چمنيان هم حضور دارد. در آن جلسه صحبت از بازيکن گرفتن بود و چمنيان نظرش را گفت، اما بعد ديدم او گفته بود دستيار نمیشوم و اين حرفها، اصلا بحث مربيگری مطرح نبود.
* حالا الان فکر میکنيد يارگيری ابومسلم جای ترميم دارد؟
- بازيکن زيادی نمانده، شايد در نهايت بتوان ۱۰ يا ۱۲ بازيکن خوب پيدا کرد، کار خيلی سخت است، بايد ديد مديران باشگاه چه تصميمی میخواهند بگيرند.
* اما پيش از اين هم تيمهايی بودهاند مثل گهر و يا گسترش فولاد که با هزينه کم به ليگ برتر صعود کردهاند...
- در مورد گسترش فولاد موضوع فرق میکند. نحوه صعود اين تيم را بايد بررسی کرد. در فصل گذشته ۱۰ پنالتی داخل خانه برای اين تيم گرفته شده، در ۵ بازی هم در دقيقه ۹۰ گل برتری را زدهاند. در ليگ دسته اول تنها بازيکن و يارگيری مهم نيست، به مديران «پديده» هم گفتم، آنها کلی زحمت میکشند و خرج میکنند و بهترين بازيکنان را میگيرند، اما در يک مسابقه در دقيقه ۸۵ داور برای حريفشان پنالتی میگيرد، آن وقت چه کار میتوانند انجام دهند؟ سال گذشته در بازی مقابل گسترش فولاد در حاليکه ما از اين تيم پيش بوديم داور بازی در دقايق آخر در ۳ دقيقه ۲ پنالتی برای حريف گرفت!
* اگر ابومسلم نشود، تا کی میخواهيد بدون تيم باشيد؟
- تا هر زمان خدا بخواهد. من حاضر نيستم به هر قيمتی مربيگری کنم. در فوتبال ما مربی شدن ساده است، فقط لازم است از تلفن استفاده کنيد يا با دلالها ارتباط داشته باشيد. اگر هر روز به مديران باشگاهها پيامک بزنيد و پاچه خواری آنها را بکنيد خيلی زود مربی میشويد، اما من اهل اين کارها نيستم و اصلا گوشی تلفنم نمیتواند به مدير عاملان پيامک بزند! ضمن اينکه من در کارم اخلاق خاص خودم را دارم و به هيچوجه اجازه نمیدهم مديرعامل در کارم دخالت کند. به مديرعامل و هيات مديره پاسخگو هستم، اما اجازه دخالت نمیدهم.
* اصلا امسال از تيمی پيشنهاد داشتيد؟
- بله، از پاس همدان پيشنهاد داشتم که با مبلغ پيشنهادیام موافقت نکردند و گفتند زياد است. هر فردی قميتی دارد، قيمت کار من هم بالاست.
* سال گذشته جزو گزينههای استقلال تهران هم بوديد...
- اسم آن را پيشنهاد نمیگذارم و بحث هم چندان جدی نبود. اين پيشنهاد زمانی مطرح شد که علی صلاحی جزو گزينههای مديرعاملی استقلال بود و به من و حشمت مهاجرانی پيشنهاد داد، اما خب ديديد خودش مديرعامل نشد.
* برخی مديران به خصوص در مورد ابومسلم میگويند شما و ميثاقيان پولکی هستيد و تا پول نباشد حاضر نيستيد کار کنيد...
- همين الان گفتم من در ۳ سال کلا ۱۰۰ميليون تومان از ابومسلم گرفتم و هميشه قراردادهايم سفيد بوده، در حاليکه سال ۸۸ برای ۴ بازی ۱۵۰ ميليون تومان از استقلال اهواز گرفتم. اکبر ميثاقيان خودش بايد جواب بدهد، اما من پولکی نيستم. در ابومسلم هيچوقت برای خودم پول نخواستهام. هر زمان به من پيشنهاد شده حرفی از پول نزدهام، اما هميشه برای پول بازيکنانم حرف زدهام. میتوانم از حق خودم بگذرم اما از حق بازيکنانم نه.
* اما خبری منتشر شد که با تاجيکها بر سر مبلغ قرارداد به نتيجه نرسيدهايد.
- بله، برای خودم يک قيمتی دارم. من موقع دلار ۳ هزار و ۷۰۰ تومانی، ۲۰۰ هزار دلار پيشنهاد دادم، اما آنها نهايتا تا ۱۳۰ هزار دلار آمدند که من قبول نکردم، تازه شايد الان اگر بود مبلغ دلارها را بالاتر میگفتم. با اين حال به تازگی نيم فصل فوتبال آنها تمام شده و تيمشان شرايط خوبی ندارد و دوباره تماس گرفتند که قبول نکردم. بعد از آن از تيم استقلال و تيم ملی اين کشور هم پيشنهاد دادند که يکی از دوستانم را به عنوان نماينده معرفی کردم و توافقاتی هم صورت گرفته بود که يکی از مديران فدراسيون فوتبال ايران زيرآبم را زد و توافق صورت نگرفت.
* مثل اينکه با هيات ورزشهای همگانی مشهد هم همکاری می کنيد؟
- از من خواسته شده به آنها کمک کنم. کار من ورزش است و بدم نمیآيد اگر کاری از دستم بر میآيد انجام دهم، اما هنوز خبری نيست، من نمیدانم اين خبرهای غير رسمی که هنوز در حد حرف است از کجا به گوش شما میرسد؟!
گفتوگو: صابر مشيريان