یکشنبه 21 مهر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

علی‌آبادی: نظر احمدی‌نژاد برکناری دايی بود

خبرگزاری تسنيم: رئيس کميته ملی‌المپيک در گفت‌وگوی ۱۸۰ دقيقه‌ای با خبرگزاری تسنيم از حضور ۸ ساله‌اش در ورزش گفت؛ از ماجراهايی که در دوران او اتفاق افتاده؛ از برکناری دايی تا رابطه‌اش با احمدی‌نژاد و سخنرانی پرحاشيه‌اش در اجلاس اوپک و ...

به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنيم، شايد خودش هم فکرش را نمی‌کرد که يک روز از شهرداری به ورزش بيايد، همانطوری که فکرش را نمی‌کرد رابطه دوستانه و صميمی‌اش با احمدی‌نژاد يک روز به نقطه‌ای برسد که دو سال از رفيق ديرينه‌اش خبری نداشته باشد. محمد علی‌آبادی، نامی است که ۸ سال در راس ورزش ايران به گوش می‌رسد؛ از حضورش در سازمان تربيت بدنی به عنوان رئيس و ساخت وسازها و کارهای عمرانی‌اش - که البته از آنها دفاع می‌کند- تا دعوايش با محمد دادکان و تعليق فوتبال ايران. علی‌آبادی در اين سال‌ها در متن ورزش ايران حضور داشته چه زمانی که به عنوان رئيس سازمان تربيت بدنی فعاليت می‌کرد و چه وقتی که به عنوان رئيس کميته ملی المپيک با سعيدلو رابطه خوبی نداشت و با عباسی به مشکل خورد.
او البته در دنيای سياست هم دستی بر آتش دارد و در آنجا هم حاشيه‌هايی برايش به وجود آمد؛ از سخنرانی انگليسی در اوپک - که در اين مصاحبه درباره آن هم صحبت کرد- تا آمدنش برای انتخابات رياست جمهوری و البته دلايل قطع رابطه‌اش با احمدی‌نژاد و رابطه‌اش با مشايی.
گفت‌وگو با علی‌آبادی به بهانه بررسی عملکرد ۸ ساله او صورت گرفت. در اين مصاحبه تفصيلی بسياری از مسائل مطرح شد که خيلی از آنها به درخواست او در اين گفت‌وگو نيامده است. او در اين سال‌ها نشان داده خيلی اهل جنجال نيست و شايد به همين خاطر است که ترجيح می‌دهد بخش‌های مربوط به صحبت‌هايش درباره دادکان و صفايی فراهانی رسانه‌ای نشود، هر چند صحبت‌های او می‌توانست برطرف کننده بسياری از ابهامات باشد اما ظاهرا علی‌آبادی می‌خواهد اين ناگفته‌ها را در کتاب خاطراتش که می‌گويد در آينده نزديک منتشر می‌شود، بازگو کند.
گفت‌وگوی زير حاصل ۱۸۰ دقيقه صحبت با مردی است که نمی‌توان روبه‌رويش نشست و از سياست، وزارت نفت، وزارت نيرو، سخنرانی انگليسی - فارسی‌اش در اوپک، مشايی و احمدی‌نژاد نپرسيد. مشروح اين مصاحبه را در زير می‌خوانيد.
تسنيم: امروز روبه‌روی فردی نشسته‌ايم که بيش از ۸ سال از حضورش در راس و سطح اول ورزش کشور می‌‌گذرد. آقای علی‌آبادی! شما دهه ۶۰ در باشگاه پرسپوليس حضور داشتيد، آيا احتمال می‌داديد روزی فرا برسد که مجددا وارد ورزش شويد و در راس آن قرار بگيرد؟
تا پيروزی انقلاب شديدا د رگير ورزش و عضو تيم فوتبال دبيرستان و دانشگاه بودم. مرحوم حسين فکری در آن زمان مربی من بود و آقای مالکی هم که از مديران و مربيان خوب ورزش هستند و برايش آرزوی توفيق دارم مربيگری ما را بر عهده داشت. ورزش را خيلی با علاقه پيگيری می‌کردم و يکی از بهترين سرگرمی‌ها و اوقات فراغتم ورزش بود.
در آن زمان با مسائل انقلاب مواجه شديم که من هم مانند ملت بزرگ و شريف ايران درگير مسائل انقلاب بودم. بعد از آن جهاد سازندگی را تشکيل داديم و برای خدمت به مرد عزيز سيستان و بلوچستان به آن استان رفتم. پس از آن موضوع دفاع مقدس و حمله رژيم منحوس و بحثی عراق به ايران مطرح شد. امام راحل در آن زمان فرمودند که جبهه‌ها نياز به نيرو دارد و من به صورت داوطلب به مناطق جنگی غرب کشور رفتم و مهندسی جنگ را در کنار حاميان انقلاب همچون سپاه، ارتش و ساير نيروهای انقلابی برعهده گرفتم. در آن زمان بخش عمده‌ای از مهندسی جنگ در منطقه‌های آذربايجان غربی و کردستان را برعهده داشتم. در آن مقطع از مسائل ورزش دور شدم تا اينکه جنگ تمام شد.
تسنيم: آن وقت چه کار کرديد؟
پس از اتمام جنگ در سمت معاون بنياد امور مستضعفين فعاليت کردم. آقای کرباسيان معاون و مهندس مظاهری رئيس وقت بنياد بودند. با توجه به سوابق و علايق ورزشی من و اينکه پرسپوليس در آن زمان جزو مال و املاک بنياد مستضعفين بود، از بنده خواسته شد مديريت اين تيم را بر عهده بگيرم و فکر می‌کنم حدود ۲ سال سرپرستی پرسپوليس را برعهده داشتم. پس از آن درگير امور کشور از جمله بازسازی راه‌ها و مناطق آسيب ديده شدم. سپس مدتی در وزارت مسکن فعاليت کردم و نهايتا به شهرداری تهران آمدم.
تسنيم: چگونه وارد ورزش شديد؟
در ابتدا آقای احمدی‌نژاد نظرش اين بود که در وزارت راه باشم اما به هر دليلی روزی که ايشان قصد داشتند اسامی وزرا را به مجلس شورای اسلامی اعلام کنند، نام من به عنوان گزينه وزارت راه اعلام نشد. پس از آن موضوع از من خواستند در سازمان تربيت بدنی فعاليت کنم، جايی که خيلی هم سازگار با سابقه ۳۰ ساله مهندسی من نبود. اين شد که به ورزش آمدم.
تسنيم: اين عدم سازگاری را چگونه برای خودتان رفع کرديد؟ واهمه‌ای از حضور در ورزش نداشتيد؟
نسبت به ورزش آشنايی و مطالعه داشتم و قبل از اينکه رياست سازمان تربيت بدنی را قبول کنم، با دوستانی که در ورزش داشتم مشورت کردم و نظرشان را جويا شدم. در بررسی‌هايی که انجام دادم به اين موضوع پی‌بردم که کار ورزش در رده عالی، مديريتی است نه ورزشی. وجه اصلی آن مديريت، سازماندهی، ارتباطات و برنامه‌ريزی است و کمتر به امور ورزشی برمی‌گردد. بخش ورزشی به معاونت ورزشی سازمان، بخش خصوصی و ادارات کل استان‌ها و همچنين فدراسيون‌ها که بسيار قدرتمند هستند؛ واگذار می‌شد. پس از بررسی‌های لازم شروع به کار کرديم و شکر خدا نتايج خوبی هم به دست آورديم.
تسنيم: به احمدی‌نژاد گفتيد که تجربه‌ چنين کاری را نداريد؟
خودشان به خوبی می‌دانستند که من تجربه چنين کاری را ندارم و اصلا نيازی به گفتن نبود. احمدی‌نژاد می‌گفت موضوع جوانان و ورزش مهم است و کسی بايد در راس اين کار قرار بگيرد که من او را بشناسم و پای کار باشد. او اين کار را خيلی مهم می‌دانست چرا که آمار قشر جوان جامعه ما بالا است و بايد ورزش را توسعه می‌داديم و روی آن کار می‌کرديم. همان طور هم که ديديد اين کار انجام شد. افزايش ۱۰ برابری بودجه عمرانی منجر به اين شد که فضای ورزشی کشور به بيش از دو برابر قبل افزايش يابد. همچنين افزايش بودجه جاری فدراسيون‌ها بيانگر اين بود که باوری برای حمايت از ورزش وجود دارد.
تسنيم: روز اولی که به سازمان تربيت بدنی آمديد، چه ايده‌هايی داشتيد؟ هدف شما فعاليت در مسائل عمرانی بود و يا به کسب نتيجه هم توجه داشتيد؟
اگر از دو سال ابتدايی کارم در پيش از انقلاب صرف نظر کنيم، همواره در رده مديريت فعاليت کردم. عضويت در شورای سيستان، مسئول کميته عمرانی، مهندسی جنگ از صفر تا صد، وزارت مسکن، عمران و شهرسازی از جمله جاهايی است که در آنها فعاليت کردم. نگاه من به مسائل شخصی و فردی نبود و نيست بلکه ديدگاه اصلی من به مسائل مديريتی، سازماندهی و به کارگيری بهترين‌ها در امور است. روز اولی که به سازمان تربيت بدنی رفتم، اصولا وارد اين مطلب نشدم که بايد چه کاری انجام دهم و هيچ تصميمی اتخاذ نکردم.
يادم می‌آيد در اولين بخشنامه‌ام از تمامی دوستان در جامعه ورزش خواهش کردم همانطور که تا امروز کار می‌کردند، کار خودشان را ادامه دهند. استدلالم اين بود که آمدن يک دولت و رفتن دولت قبلی به اين معنی نيست که دولت قبلی در همه زمينه‌ها اشتباه می‌کرده و دولت جديد آمده که همه چيز را اصلاح کند. اعتقاد دارم همه با يک نگاه کاری، علمی و فنی ورزش کشور را مديريت می‌کردند. ممکن است در طول کار به جاهايی برسم که برخی از بخش‌ها را نپسندم و يا منطقی نبينم که مجبور به تغيير آن شوم اما به اين نگاه هم قائل نبودم که دولت قبلی در تمامی امور خرابکاری کرده و من امروز آمده‌ام که تمام آنها را درست کنم. ديد ما اين بود که ديگران زحمت کشيده‌اند اما ما آمده‌ايم تا زحمات بهتر و بيشتری بکشيم، بنابراين علت صدور اولين بخشنامه‌ام اين بود.
تسنيم: يکی از انتقادهايی که به مديريت شما وارد بود اين بود که بيش از اندازه به توسعه اماکن عمومی و زيرساخت‌های ورزشی توجه کرديد و ساير موارد را ناديده گرفتيد.
اين حرف کاملا اشتباه است. دستيابی به جايگاه چهارم آسيا و هفدهم شدن در المپيک، موفقيت‌های واليبال، بسکتبال، قايقرانی، وزنه‌برداری و ده‌ها رشته ديگر بيانگر غلط بودن اين نگاه است. تعداد جلساتی که با فدراسيون‌های ورزشی و مديران کل استان‌ها داشتم در تاريخ ورزش کشور بی‌سابقه است. در مدت ۴ سال بيش از هزار و پانصد جلسه با آن‌ها داشتم. هرگز نشده رئيس فدراسيون و مديرکل استانی بخواهد با من ديدار کند اما موفق به اين کار نشده باشد. اصولا بدون مطالعه، تدبير و تحقيق دل را به دريا نزديم و کاری را شروع نکرديم. قرار شد همه در واحدهای اجرايی کار خودشان را پيش ببرند و متوقف نکنند.
در سی و چند سال کار اداری و اجرايی که در رده‌های بالای کشور انجام داده بودم، دوستان بسيار زيادی داشتم که بخواهم آنها را به ورزش بياورم و در اين مجموعه جايگزين سايرين کنم اما از اين کار خودداری کردم. آقای هاشمی‌طبا که از بدنه ورزشی بود را به سازمان تربيت بدنی آوردم. ارشدی و فرجی را هم که ورزشی بودند به سازمان آوردم. تعداد افرادی که با من آمدند فکر نمی‌کنم از ۷-۶ نفر بيشتر شده باشند. در فدراسيون‌ها به جز يکی دو مورد از نيروهای تخصصی خودشان استفاده کردم.
۶ ماه نخست کاری‌ام در ورزش را به جلسه با فدراسيون‌ها، پيشکسوتان ورزش، صاحب نظران، استان‌ها، ورزشی نويسان و تمام کسانی که در ورزش به نوعی صاحب نظر بودند، اختصاص دادم. فقط در ۶ ماه بيش از هزار جلسه برگزار و نتايج آن را ثبت کرديم. در همين مدت از تمام استان‌های کشور بازديد کردم. در تمام اين سفرها که رفتم با استاندارها، هيئت‌های استانی، امام جمعه و باشگاه‌های مطرح جلسه برگزار و ديدگاه‌های آن را جمع آوری کردم. در پايان به چند مطلب رسيدم که اگر خواستار رشد ورزش کشور هستيم بايد آنها را در نظر بگيرم.
تسنيم: آن مطالب چه بودند؟
در آن زمان از بُعد زيرساخت‌های ورزش، کشور به شدت فقير بود. آمار فضای ورزشی کشور ۴۲ صدم متر بود در حالی بايد آن زمان حداقل بايد برای هر فرد دو متر فضا می‌داشتيم. بايد در بسياری از شهرها و روستاها که نيروهای قوی و غنی داشتيم و می‌توانستند در رشد ورزش کشور موثر باشند، زير ساخت‌هايی را بنا می‌کرديم. اين موضوع خواسته من نبود، بلکه مجموع نامه‌ها و مطالبات استان‌های مختلف از سازمان تربيت بدنی چنين بحثی را اعلام می‌کرد. همه می‌گفتند ما برای ورزش کردن فضای کافی نداريم و کجا بايد تمرين کنيم؟
يکی ديگر از موارد که بايد مورد توجه قرار می‌گرفت، توسعه و تقويت ورزش بانوان در تمامی ابعاد بود. از موارد مهم ديگر که در آن زمان بحث زيادی روی آن وجود داشت، توسعه و افزايش بودجه ورزش کشور بود. اصلاح بودجه ورزش در نظام بودجه‌ريزی کل کشور از ديکر موارد مهم ما بود. يکی ديگر از مسائل، توسعه بخش خصوصی در ورزش و بها دادن به آن بود.
بحث ديگر اين بود که در بازی‌های آسيايی به مقام چهارمی دست پيدا کنيم و جايگاه‌مان در المپيک هم به زير ۲۰ بهبود يابد. هفت هدف خاص را تعريف و در راستای آنها حرکت کرديم که خدا را شکر در تمامی آنها به نتايج مطلوبی که خواستارش بوديم؛ رسيديم. معادل ۵۰ سال گذشته در اين مدت ۴ سال، زيرساخت‌ ساخته شد. ورزش بانوان به جايی رسيد که در بازی‌هايی آسيايی، قهرمانی آسيا و جهانی مدال‌هايی را به دست آورد. رتبه يک ورزشکار زن ايران در بازی‌های المپيک به شش رسيد.
بودجه عمرانی را به بيش از ۱۰ برابر افزايش داديم. بودجه ورزش ديگر به پولی که از دولت دريافت می‌کرد‌، محدود نشد. از شرکت دخانيات و غيره هم پول گرفتيم. بودجه جاری فدراسيون‌ها شش تا هفت برابر افزايش يافت. در المپيک هفدهم شديم و در بازی‌های آسيايی به رتبه چهارم رسيديم اما اينکه چرا ساخت و ساز‌ها بيشتر ديده می‌شود، علتش گسترگی بيش از حد آن است. کاری در آن ۴ سال انجام شد که هيچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که محقق شود. انفجاری از توسعه زير ساخت‎های کشور در آن ۴ سال رخ داد. يکی ديگر از کارهای ما کميته تخصصی فدراسيون‌های پايه و مدال‌آور بود که اين بخش را مورد حمايت خاصی قرار داديم. از دل اين‌ کميته رشته‎های قايقرانی و ووشو بيرون آمد. طرح اين موضوع از من بود که باعث مدال آوری اين دو رشته شد.
يکی ديگر از موارد، المپيک ايرانيان بود که طرح آن را هم من دادم. دو، سه دوره از اين مسابقات برگزار شد و نتايج خوبی هم به دست آمد به طوری که استعدادهای زيادی در اين رقابت‌ها شناسايی و جايگزين قهرمانان ملی گذشته شدند. متاسفانه پس از آن در حالی که استان‌ها، شهرها و روستای کشور انگيزه بالايی برای حضور در پيکارهای المپيک ايرانيان داشتند، اين مسابقات ديگر برگزار نشد.
تسنيم: بزرگترين چالشی که به عنوان رئيس ورزش در ۴ سال سازمان تربيت بدنی با آن رو به رو شديد، چه بود؟
شايد بزرگترين مشکل برای من فوتبال بود که مسئله ناخواسته‌ای را برای ورزش کشور ايجاد کرد. از اتفاقی که رخ داد، خودم راضی نبودم.
تسنيم: چگونه در ماجرای تعليق فوتبال، فيفا به حرف شما توجه نکرد؟
نمی‌دانم چرا و چگونه اين اتفاق رخ داد. واقعا نمی‌دانم چه صحنه‌‌سازی‌هايی صورت گرفت که اينگونه شد اما سازمان تربيت بدنی به هيچ وجه دادکان را برکنار نکرد و ما تا مدت‌ها جايگزينی برای او نگذاشتيم. در آخر هم آقای کيومرث هاشمی را به صورت موقت انتخاب کرديم که بعدا بتوانيم انتخابات را برگزار کنيم اما من خواهشی از شما دارم.
تسنيم: بفرماييد.
خواهش می‌کنم اين موضوع را خوب بررسی کنيد و ببينيد کی و کجا سازمان تربيت بدنی حکم عزلی برای دادکان صادر کرده و در کجا اعلام شده که ديگر ايشان در فدراسيون فوتبال حضور نخواهد داشت. اگر عزلی در کار باشد بايد به نوعی اطلاع رسانی شود. هيچ کدام از اين اتفاقات رخ نداده است. برای دادکان به هيچ وجه نامه‌ای مبنی بر برکناری يا عزل نزديم.
تسنيم: آقای احمدی‌نژاد در اين موضوع دخالت نکرد؟
آقای احمدی نژاد به من گفت بايد در فدراسيون فوتبال تغييراتی بسيار اساسی صورت بگيرد. منظور او تغيير دادکان نبود؛ بلکه موضوع از ديد ايشان خيلی عميق‌تر از اين صحبت‌ها بود اما من مدير بودم و بايد بر اساس آن چيزهايی که وجود داشت و می‌ديدم، تصميم می‌گرفتم نه ديدگاهی که ايشان داشتند. بايد فضای موجود در داخل و خارج از کشور را در اين خصوص می‌ديدم. با فضای بين‌الملل در موارد مختلف کار کرده بودم و می‌دانستم نبايد بی‌گدار به آب بزنيم و به نوعی رفتاری کنيم که برای ما مشکل ايجاد شود. به همين دليل من هيچ اقدامی در خصوص برکناری دادکان انجام ندادم.
تسنيم: به نظر شما دادکان رئيس موفقی بود؟
در اين رابطه مردم و کارشناسان و رسانه های تخصصی ورزش بايد پاسخ دهند.
تسنيم: در هر صورت او نيروی زير مجموعه شما بود.
من نمی‌توانم موفقيت را مانند مردم عادی بررسی کنم. موفقيت زمانی است که در فوتبال کشور تغيير اساسی رخ دهد. فوتبال ايران را فقط در چارچوب تيم بزرگسالان نمی‌بينم بلکه فوتبال شامل فوتبال، فوتسال، فوتبال ساحلی، رده‌های سنی مختلف و بانوان است. با وجود اينکه در دوره گذشته به جام جهانی راه پيدا نکرديم اما در آسيا به عنوان بهترين فدراسيون فوتبال معرفی شديم چرا که ملاک‌ها و معيارهای کنفدراسيون فوتبال آسيا برای بررسی فقط يک تيم نيست. ملاک‌های AFC توسعه زيرساخت‌ها، رعايت چارچوب‌های بين‌المللی و چندين مورد ديگر است.
AFC تمام موارد را بررسی و اعلام می‌کند اين فدراسيون خوب يا بد است اما عامه مردم به دليل عشق بالايی که به کشور خود دارند، خواستار اين هستند که تيم ملی به جام جهانی برود. در ۴ سالی که آقای کفاشيان در راس فدراسيون فوتبال قرار داشت، تيم‌های بسيار زيادی از ايران به جام جهانی راه يافتند اما مردم را اغنا نکرد. وقتی تيم ملی بزرگسالان به جام جهانی می‌رود، آن موج شادی که شاهدش بوديم کشور را فرا می‌گيرد. بنابراين اگر قصد بررسی موفقيت يا عدم موفقيت يک فدراسيون را داريم بايد تمامی مسائل و موارد را به صورتی که گفتم، مورد ارزيابی قرار دهيم.
تسنيم: با متر و معيارهايی که شما به عنوان يک مدير داريد، دادکان را مديری موفق ارزيابی می‌کنيد؟
ايشان مدت زيادی در زمان من مديريت نداشت و حضورش خيلی کوتاه بود. در ۶ ماه اول حضور در سازمان تربيت بدنی درگير کارهای سازمان بودم و فقط در حد چند جلسه با يکديگر ديدار داشتيم. بعد از آن هم مسابقات جام جهانی شروع شد و پس از آن هم که ايشان رفتند اما در مورد بسکتبال و واليبال می‌توانم تحليل فنی بدهم.
تسنيم: به نظرتان فدراسيون دادکان در زمان شما و قبل از حضورتان در سازمان تربيت بدنی موفق بود؟
شاخصه‌های مختلف را در اين مورد بررسی نکردم به همين دليل نمی‌توانم بگويم خوب بود يا بد. بايد روابط ۴ ساله با رسانه‌ها، تيم‌های پايه، بانوان و غيره را مورد بررسی قرار دهم و سپس اظهار نظر کنم اما نتايجی که تيم ملی فوتبال در جام جهانی ۲۰۰۶ به دست آورد همانی بود که ديديد.
تسنيم: بعد از جام جهانی هم ماجرای کميته انتقالی رخ داد و مسائلی که بين شما و آقای صفايی فراهانی پيش آمد. در آن زمان ذهن شما بيش از حد معطوف به يک رشته ورزشی شد در حالی که شما به عنوان رئيس سازمان تربيت بدنی بايد همه فدراسيون‌ها را مديريت می‌کرديد.
ذهن من به جای خاصی نرفت. بازديد‌ها، جلسات و نشست‌های ما در آن زمان به خوبی پيگيری می‌شد. من ۱۶۴ سفر استانی داشتم و فکر نمی‎کنم هيچ رئيس سازمانی اين تعداد سفر رفته باشد. به همه استان‌ها و شهرها رفتم و به تمامی فدراسيون در محل‌های خودشان سر زدم و با آنها نشست برگزار کردم. همه فدراسيون‌ها بيش از ۱۵ بار به سازمان آمدند و با آنها جلسه برگزار کرديم. تا جايی که امکان داشت در مسابقات فدراسيون‌های مختلفی که در ايران برگزار می‌شد، حضور پيدا می‌کردم. وقتم را به آن شدتی که شما می‌گوييد صرف فوتبال نکردم و در حد لازم به آن توجه داشتم.
تسنيم: اما قصد داشتيد رئيس فدراسيون فوتبال شويد؟
هيچ وقت قصد چنين کاری نداشتم. آقای احمدی‌نژاد باتوجه به شناختی که من از فوتبال داشتم، اعتقاد داشت اگر به فدراسيون بروم، فوتبال خيلی می‌تواند موفق باشد. شايد ۱۵ روز خدمت ايشان در خصوص اين موضوع صحبت کردم و گفتم من رئيس سازمان تربيت بدنی هستم و صلاح نيست رئيس يک فدراسيون هم باشم اما ايشان برای اين کار مصر بود. برخلاف ميل باطنی و به عنوان آخرين نفر برای حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال نام نويسی کردم. در هر صورت اين نظر رئيس جمهور بود و من بايد از آن تبعيت می‌کردم. بعد از آن هم که اعلام کردند کانديدا شدن من ايراد دارد، از حضور در انتخابات کناره‌گيری کردم.
تسنيم: ديپلماسی ما در سازمان تربيت بدنی می‌توانست در ماجرای تعليق فوتبال قوی‌تر باشد؟
ما سعی خودمان را کرديم و اقدامات لازم را انجام داديم اما آنها با توجه به روابطی که داشتند ظاهرا قوی‌تر عمل کردند.
تسنيم: به نظر می‌رسد همچنان پس از سال‌ها هنوز رازهايی در دل شما است؟
خير، چيزی وجود ندارد که بخواهم بگويم.
تسنيم: تصور می‌کنيم اتفاقات فوتبال شما را بيشتر از اتفاقات کميته ملی المپيک اذيت کرد.
وقتی انسان احساس می‌کند کشور در حال ضرر ديدن است و ورزشی که مردم به آن علاقه زيادی دارند در حال آسيب خوردن است، طبيعتا در روحيه‌اش تاثير منفی می‌گذارد. بيشترين چيزی که من را در مورد فوتبال اذيت کرد، اين بود که چرا در دوره گذشته راهی جام جهانی نشديم.
تسنيم: آن زمان فکر می‌کرديد فوتبال تعليق شود؟
خير، چرا که دليلی برای تعليق فوتبال ايران وجود نداشت.
تسنيم: داريوش مصطفوی گفت فيفا نمی‌تواند ايران را تعليق کند و شما ايشان را برای رفع مشکل آورديد.
خيلی از افراد ديگر هم بودند. از نفرات زيادی درخواست کرديم تا در راستای رفع اين مشکل ما را همراهی کنند تا فوتبال تعليق نشود. البته فوتبال ايران به آن صورت تعليق نشد چراکه ما در تمامی مسابقات شرکت کرديم. تعليقی که در مسابقات نباشيم، صورت نگرفت اما اجازه برگزاری انتخابات رياست فدراسيون به ما داده نشد. معنی تعليق اين است که شما از حضور در مسابقات منع شويد که فوتبال ما دچار چنين مشکلی نشد.
تسنيم: مصطفوی با شما جلسه برگزار کرد و پس از آن گفت من ۵۰ سال در ورزش هستم و تا به حال به اندازه اين يک جلسه تجربه کسب نکردم. مگر چه چيزی به او گفتيد؟
صحبت زيادی با هم انجام داديم. در حرف‌هايم جمع‌بندی کل صحبت‌های فوتبالی‌ها را مطرح کردم و چيزی از خود ابداع نکردم.
تسنيم: افکار عمومی هنوز در خصوص توصيه شما به کفاشيان برای حضور در انتخابات فدراسيون فوتبال قانع نشده است. خود کفاشيان اعلام کرد که علی آبادی به من گفته به فدراسيون فوتبال بيا.
من کسی را برای کانديدا شدن منع نمی‌کردم و هر شخص ديگری هم خواستار حضور در اين انتخابات بود، به او می‌گفتم که ثبت نام کند. هر کدام از مديران ورزشی خواستار حضور در فدراسيون فوتبال بودند ما او را منع نمی‌کرديم.
تسنيم: منع نمی‌کرديد اما تاکيد هم نکرديد؟
من نه کسی را منع و نه به کسی تاکيد کردم.
تسنيم: اما کفاشيان گفت تاکيد شما بوده که در انتخابات فدراسيون فوتبال شرکت کند.
آقای کفاشيان را يک فرد با سابقه و کار کرده در ورزش کشور می‌دانم. اگر داورزنی، رئيس فدراسيون واليبال هم می‌گفت که قصد ثبت نام در انتخابات فدراسيون فوتبال را دارم، می‌گفتم خوب است چرا که شما توانايی اين کار را داريد. يک رئيس فدراسيون امور مديريتی را انجام می‌دهد نه مسائل فنی را. امور فنی در بخش‌های خودش انجام می‌شود. هر مدير ديگری هم قصد کانديدا شدن داشت ما او را منع نمی‌کرديم و در شرايطی که مديری قوی وجود داشت تاکيد می‌کرديم.
تسنيم: کمی به گذشته برگرديم؛ از زمان آشنايی شما با آقای احمدی‌نژاد، اين اتفاق از کجا شکل گرفت؟
از زمان جنگ در کردستان با يکديگر آشنا شديم.
تسنيم: در اين مدت سی و چند ساله با يکديگر در تماس بوديد؟
ارتباطات دوستانه‌ای با هم داشتيم اما خيلی به يکديگر نزديک نبوديم. بچه‌هايی که در کردستان با هم در زمان جنگ فعاليت می‌کردند، نشست‌هايی با هم داشتند.
تسنيم: به نظر می‌رسد که آقای احمدی‌نژاد در ورزش زياد دخالت می‌کرد. اين موضوع درست است؟ مثال بارز آن اظهارات کفاشيان بود که گفت هرکسی جای من بود دايی را برکنار می‌کرد. آيا آوردن و برکناری دايی با دستور رئيس جمهور پيشين بود؟
آوردن دايی دستور احمدی‌نژاد نبود. روی چند گزينه کار شد. دايی، قطبی، قلعه‌نويی و چند گزينه ديگر مورد بحث و بررسی قرار گرفتند که در نهايت دايی به عنوان سرمربی تيم ملی معرفی شد. احمدی‌نژاد در خصوص انتخاب سرمربی تيم ملی نظری نداشت و صحبتی با من نکرد اما در برکناری او پس از اينکه آن باخت‌ها پيش آمد، نظر احمدی‌نژاد اين بود که دايی ديگر نمی‌تواند کاری انجام دهد. نظر احمدی‌نژاد برکناری دايی بود. با اين حال ايشان در ورزش دخالت نمی‎کرد چون روحيه من طوری نبود که بخواهم دخالت را بپذيرم. برای چه چيزی نتوانستم در وزارت نفت حضور پيدا کنم؟
تسنيم: به چه علت؟
به اين علت که می‌خواستند بگويند فلانی را در اينجا و ديگری را در آنجا قرار بده. من هم با اين قاعده مخالف بودم.
تسنيم: در ورزش هم بحث دخالت‌ها وجود دارد.
ايشان در ورزش دخالت نکردند. احمدی‌نژاد حتی يک نفر را هم برای پست‌های معاونين، مديران کل و فدراسيون به من معرفی نکرد.
تسنيم: آقای مشايی چطور؟ او در ورزش دخالت می‌کرد؟
مشايی که اصلا با من تماس نمی‌گرفت. او با من به هيچ وجه تماس نمی‌گرفت چون مواضع من را می‌دانست. يک بار هم نشد ايشان در مورد ورزش چه به صورت مستقيم و چه به صورت غير مستقيم با من تماس بگيرد.
تسنيم: همين موضوع باعث شد روابط سی و چند ساله شما با احمدی‌نژاد به پايان برسد؟
ما نظرات خود را در مورد اداره کشور و چگونگی حضور افراد صريحا اعلام کرده بوديم و ديدگاه خود را منتقل می‌کرديم. خيلی‌ها در داخل دولت بوديم و حرف خودمان را می‌زديم. بايد می‌ايستاديم و کار خود را انجام می‌داديم، چرا که اگر ما کنار می‌رفتيم قطعا شخص ديگری را جايگزين می‌کردند. ضمن اينکه حجت شرعی برای کنار رفتن نداشتيم که اگر داشتيم، حتما رها می‌کرديم و می‌رفتيم چون مسئله ما برای اداره کشور شخص آقای احمدی‌نژاد نبود. ايشان هم يکی از ما و با ما رشد کرده بود. مسئله ما اداره کشور و مقام معظم رهبری است.
امروز خيلی خوشحالم دکتر روحانی با يک منطق کاملا محکم در کنار رهبری قرار گرفته است؛ ضمن اينکه کارش را هم به صورت مستقل و محکم انجام می‌دهد. در آنجا هيچ حجت شرعی که کار را رها کنيم، نبود. حتی يکی دو بار که استمزاج و از برخی دوستان سوال کردم که ببينم نظر چه است؛ ديدم نظر اين نيست که کسی کارش را ترک کند يا استعفا دهد.
تسنيم: يعنی اين اواخر روابط‌تان با احمدی‌نژاد شکر آب شده بود؟
بله همين طور است.
تسنيم: الان با هم ارتباط داريد؟
حدود دو سالی است که ديگر هيچ ارتباطی با هم نداريم. قبل از آن و بعد از داستانی که برای وزارت نفت پيش آمد اين ارتباطات خيلی کمتر شد.
تسنيم: حتی در مورد مسائل کميته ملی المپيک و وزارت ورزش و بحث تعليق‌های پيش آمده صحبتی با يکديگر نداشتيد؟
هيچ صحبتی با هم در اين مورد نکرديم.
تسنيم: مشکلات به خاطر آقای مشايی بود يا از موضوع وزارت نفت آغاز شد؟
ما در مورد بحث آقای مشايی و چند تن ديگر نظراتی داشتيم. فارغ از اينکه اين نفرات چه شخصيتی دارند، می‌گفتيم امروز نظام با حضور و ورود اين نفرات موافق نيست. بحث ديگر ما اين بود که بايد به مردم اين اختيار را بدهيم که خودشان رئيس جمهورشان را انتخاب کنند. نبايد کسی را به مردم تحميل می‌کرديم. چه اصول و عملکردی باعث شده که شخصی مثل آقای مشايی اينقدر عزيز باشد؟ کسی که کار خيلی خاصی برای کشور انجام داده است، می‌آيد در جايگاه بالاتری قرار می‎گيرد. اين يک موضوع عادی است. اينکه يک نفر از مدير کلی به بالا می‌آيد، بعد از آن معاون و سپس وزير می‌شود کاملا عادی است و ما نمونه‌های زيادی از آن را ديده‌ايم اما چيزی در اين خصوص نديده بوديم و در اين مورد سوالات زيادی داشتيم که چگونه اين همه آدم متدين، صالح، سالم و خوشنام رها و يا خيلی‌ها بخاطر اين فرد اخراج می‌شوند؟ اين‌ها برای ما سوال بود که هنوز هم پاسخی به آنها داده نشده است.
تسنيم: پس شانس آورديد، چراکه امکان برکناری‌تان در کميته ملی المپيک وجود نداشت وگرنه شما هم بايد می‌رفتيد.
نمی‌توانم روی اين موضوع بحثی کنم اما ما معتقد بوديم که بايد خرد جمعی؛ فردی را برای رياست جمهوری بعدی معرفی می‌کرد. ما حق نداريم پرچم دست بگيريم، از رانتی استفاده کنيم و فردی را بالا ببريم و او را با امکانات دولت معرفی کنيم و برای فرد خاصی تبليغات انجام دهيم. حرکت ما از اول در راه انقلاب و گفتمان امام راحل و رهبری بوده و اين رفتار با تفکرات اساسی و اوليه انقلاب منافات دارد.
تسنيم: اما شما نقش عمده‌ای در رياست جمهوری احمدی‌نژاد داشتيد.
آقای احمدی‌نژاد يا هر شخص ديگری که باشد برای من فرقی ندارد. هرکسی برای حفظ اين نظام، پيشرفت آن، اشتغال جوانان، امنيت ملی و همگرايی در بخش‌های مختلف نظام کار کند، ارزشمند است و به عنوان يک عضو کوچک اين جامعه از آن حمايت می‌کنم. امروز که آقای روحانی آمده وقتی ادبيات و ديدگاه ايشان را درست و عقلانی و رفتار با برنامه و با تدبير ببينم، هرکاری که از دستم برآيد برايش انجام می‌دهم. ممکن است دکتر روحانی و مجموعه همکارانش هيچ کاری برای من نداشته باشند اما من اخلاقا و شرعا تا زمانی که او در اين روند حرکت می‌کند، به خودم تاکيد می‌کنم بايد از ايشان حمايت کنی. من آدم سياسی‌ نيستم که به دنبال گروه خاصی بروم.
تسنيم: ولی شما را به عنوان يک اصولگرا می‌شناسند.
اصولگرا بودن با سياسی بودن دو موضوع متفاوت است. اگر در ۸ سال گذشته يک جمله سياسی از من پيدا کرديد، جايزه داريد. يکی اصولگرای سياسی است اما من ديدگاه متفاوتی دارم و آن اين است که بايد کشور را با تضارب آرا و نظر مردم اداره کنيم. نه اينکه بگوييم اصولگرايان و يا اصلاح طلبان کشور را اداره کنند؛ اينکه روش اداره کشور نيست. بايد ديد مردم چه می‌خواهند. هر کسی ديدگاه خود را مطرح کند، مردم هم رای می‌دهند. وقتی رای آورد، مردم هم حمايت کنند. ۴ يا ۸ سال بعد ممکن است گروه ديگری وارد شود و نظرات خود را بيان کند و مردم به او رای بدهند اما تمام رفتارها بايد در چارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی باشد و هر گونه تغيرات هم بايد در چارچوب همين قانون اتفاق بيفتد. ديدگاه من اين است.
از اول انقلاب تا به حال هرچند رئيس جمهوری که آمده من در آن دولت بوده‎ام و کار کرده‌ام. با آقای هاشمی کار کردم. زمانی که مقام معظم رهبری، رئيس جمهور بودند هم من فعاليت کردم. در زمان شهيد رجايی در دولت حضور داشتم و در زمان ملعون بنی صدر در وزارت راه بودم و در دولت قبلی هم با آقای احمدی نژاد کار کردم. امروز هم اگر تشخيص افرادی که در راس کار هستند و اداره کشور را برعهده دارند اين است که در گوشه‌ای می‌توانم کار کنم، قطعا چنين کاری را خواهم کرد. ما جزو اين کشور هستيم. در جنگ و جبهه بوديم. هرکجا که نظام نياز داشت در جهاد، در جبهه و بازسازی و .. بوده‌ايم و پای نظام ايستاده‌ايم. امروز هم اگر نيازی به ما باشد؛ ما هستيم.
تسنيم: البته شما در اين دوره قصد داشتيد خودتان در راس دولت قرار بگيرد.
تصميمی داشتم اما وقتی رفتم و ديدم در آنجا چه فضايی است و چه تعداد نفرات برای حضور در انتخابات رياست جمهوری ثبت نام کرده‌اند؛ ديدم کارم منطقی نيست و شايد بيشتر اين حرکتم وجه سياسی پيدا کند و به نام اينکه از طرف دولت در حال نام نويسی هستم، قلمداد شود. در حالی که قرار نبود به عنوان نماينده دولت ثبت نام کنم.
تسنيم: روايتی وجود دارد که شما پيش از حضور در وزارت کشور برای ثبت نام انتخابات رياست جمهوری، استخاره کرديد و بد آمد اما توجه نکرديد و برای ثبت نام به وزارت کشور رفتيد.
اصولا خيلی کم استخاره می‌کنم مگر در جايی که واقعا در يک شرايط مساوی قرار بگيرم و مشورت جواب ندهد. اول بنا را به استشاره و بررسی قرار می‌دهم و اگر در جايی در شرايط مساوی بمانم، استخاره می‌کنم.
تسنيم: پس از رفتن شما؛ هاشمی رفسنجانی و مشايی برای ثبت‌نام آمدند. اين موضوع کمی شائبه برانگيز بود. با شما تماس گرفتند و گفتند ثبت نام نکنيد؟
من يک سال و نيم بود که هيچ ارتباطی با احمدی‌نژاد نداشتم. بخاطر برخی از مسائل مکدر بودم و اگر هم می‌خواستم نام نويسی کنم قطعا پس از آن اعلام می‌کردم به صورت شخصی وارد انتخابات شده‌ام. کما اينکه برای انتخابات شورای شهر هم اعلام کردم به صورت مستقل حضور پيدا خواهم کرد.

تسنيم: در زمان حضور در راس ورزش کشور چند رئيس فدراسيون را برکنار کرديد؟
واقعا نمی‌دانم و در اين مورد حضور ذهن ندارم اما هر کاری که کرديم، منجر به اعتراض نشد. در آن زمان تغييرات در سازمان تربيت بدنی بيشتر جابه‌جايی بود تا برکناری. تعدادی از افراد هم استعفا دادند.
تسنيم: خودشان استعفا دادند يا استعفا داده شدند؟
نبايد با آبروی افراد بازی کرد. آقای هاشمی که معاون من بود در آن زمان روسای فدراسيون‌ها را صدا می‎زد و می‌گفت اين مسائل وجود دارد، بهتر است شما نباشيد. معمولا خودشان استعفا می‌دادند و می‌رفتند. اين کار با يک روش منطقی انجام می‌شد. گاهی هم فردی سالم نمی‌توانست با زير مجموعه خود کار کند. اعضای فدراسيون معترض بودند و دائما جنگ و دعوا در آن مجموعه وجود داشت. اين فرد به يک فدراسيون ديگر می‌رفت و شخص ديگری جايش را می‌گرفت. فکر نمی‌کنم در آن مدت ۴ سالی که در سازمان تربيت بدنی حضور داشتم بيش از ۱۵-۱۴ فدراسيون جابه‌جا شده باشند.
تسنيم: اعتقاد داريد در کدام يک از تغييرات اشتباه کرديد؟
من کسی را برکنار نمی‌کردم. سيستم‌ ارزشيابی داشتيم و هرکدام از روسای فدراسيون‌ها اگر نمرات لازم را در اهداف تعيين شده به دست نمی‌آورند، شورای معاونين شرايط را بررسی می‌کرد و می‎گفت اين فرد در امور محوله موفق نبوده است. همين موضوع در استان‌ها وجود داشت. يعنی به صورت شخصی در هيچ فدراسيونی تصميم نگرفتم. گاهی می‌ديديم سازمان تربيت بدنی روی فردی نظر مثبتی ندارد و تصميم گرفته ‌می‌شد او در راس کار نباشد اما اکثرا تغييرات روی ارزشيابی‌هايی که در بالا گفتم صورت می‌گرفت. سيستم مديريت در آن زمان طوری بود که اعتراض فدراسيون‌های جهانی را در بر نداشت. ضمن اينکه هيچ رئيس فدراسيونی هم اعتراض نکرد و مشکلات امروز را نداشتيم.
فدراسيون‌هايی بودند که بازيکنان و مربيان آن پشت درهای سازمان تربيت بدنی تحصن کرده بودند و می‌گفتند ما با اين آدم کار نمی‌کنيم. يکی دو فدراسيون اينگونه بودند و ما سعی کرديم مشکلات را حل کنيم که چنين هم شد اما در مواردی طرفين نتوانستند با يکديگر کار کنند. به آن شخص می‌گفتيم بهتر است کنار برويد تا مجموعه ضربه نخورد. نمی‌شود که از صبح تا شب جنگيد.
تسنيم: قبول داريد آن زمان رسانه‌ها و فدراسيون‌های ورزشی به قدرت امروز نبودند؟
يعنی می‎خواهيد بگوييد من شانس خوبی در اين زمينه داشتم؟ شايد شانس و شايد هم مديريت خوب آن زمان بود. سعی ‌کرديم با اخلاق مداری، حفظ حرمت انسان‌ها و با رفاقت تغييراتی را در راس امور صورت دهيم. اگر فردی خدای نکرده فساد مالی و اخلاقی داشت، هيچ‌کس تحمل نمی‌کرد و تغيير رخ می‌داد.
تسنيم: در تصميم‌گيری‌ها چقدر سليقه را دخيل کرديد؟
سلايق مجموعه‌ای که رئيس در آن کار می‌کرد را دخيل می‌کرديم ولی سلايق خود را وارد نمی‌کرديم.
تسنيم: خودتان چطور؟ اصلا سليقه را در تصميمات دخيل نکرديد؟
اصلا اين کار را نکردم. خيلی‌ها بودند و هستند که از شخصيت فردی آنها رضايت ندارم اما چون خوب کار می‌کنند، در مديريت قدرتمند هستند و ورزش را جلو می‌برند؛ برکنارشان نکردم.
تسنيم: در زمانی که رئيس سازمان تربيت بدنی بوديد، تعامل‌تان با کميته ملی المپيک چگونه بود؟
خيلی خوب بود. من هميشه در جلسه شورای معاونين از قراخانلو دعوت می‌کردم که حضور داشته باشد. در غير اين صورت حتما از کفاشيان که در آن زمان دبيرکل کميته ملی المپيک بود خواهش می‌کردم در جلسه شورای معاونين حضور داشته باشد چرا که خواستار اين بوديم که کميته ملی المپيک هم در جريان مسائل باشد. به همه دوستانم گفته بودم به هيچ وجه در کار کميته ملی المپيک دخالت نکنيد و فقط کميته گزاش کاری خود را به ما ارائه دهد. نمی‌گويم صددرصد اما يقينا ارتباط خوبی بين کميته و سازمان تربيت بدنی وجود داشت.
تسنيم: ۴ سال شما در سازمان تربيت بدنی به اتمام رسيد و پس از آن به عنوان گزينه پيشنهادی وزارت نفت به مجلس معرفی شديد.
نفت را بگذاريد برای بعد. اين موضوع برای خودش داستان بسيار مفصلی دارد که در اين محفل نمی‌گنجد.
تسنيم: شما کار خاصی برای رای آوردن در انتخابات کميته ملی المپيک انجام داديد؟
اگر سابقه را بررسی کنيد، خواهيد ديد روسای فدراسيون‌ها و دوستانی که در ورزش فعاليت می‌کردند به من پيشنهاد حضور در انتخابات کميته ملی المپيک را دادند. زمانی که در سازمان تربيت بدنی حضور داشتم، هيچگونه تغيير و جابجايی برای تحقق چنين موضوعی صورت نگرفت. دوستان اينقدر به من محبت داشتند که پيشنهاد چنين کاری را دادند. تعداد زيادی از روسای فدراسيون‌ها خواستار اين موضوع بودند. رای‌گيری در کميته ملی المپيک مخفی است و اصلا مشخص نيست چه کسی به چه فردی رای می‌دهد اما در انتخابات کميته ملی المپيک، ۵۸ رای از ۶۶ رای ماخوذه را به دست آوردم. فکر می‌کنم يزدانی‌خرم و قراخانلو رقبای من بودند. تقريبا در آن دوره تمام کسانی که برای هر سمتی کانديدا شده‌ بودند، رای آوردند. اين نشان می‌داد سازمان، کميته و فدراسيون‌ها کاملا يکدست بودند و همديگر را باور داشتند؛ در غير اين صورت الزامی وجود نداشت که به من رای بدهند.
تسنيم: به نظر می‌رسد در انتخابات کميته ملی المپيک، اعضا بايد به رئيس و يا گزينه رئيس سازمان وقت و وزارت ورزش کنونی رای بدهند.
اين برداشت شخصی شماست.
تسنيم: شايد اعضا به نوعی توجيه می‌شوند که بايد به رئيس يا گزينه رئيس ورزش رای بدهند.
يعنی الزامشان می‌کرديم که به فرد خاصی رای بدهند؟ من به اين موضوع اعتقادی ندارم.
تسنيم: البته در آن زمان که شما برای انتخابات کميته ملی المپيک کانديدا شديد، هنوز دولت در راس کار قرار داشت و شما هم رئيس سازمان تربيت بدنی بوديد، ضمن اينکه احتمال ادامه فعاليت دولت بسيار بالا بود.
اصلا بحث دولت و ادامه کار آن مطرح نبود. موضوع اين است که زمانی من برای کانديدا شدن پيش‌قدم می‌شوم و زمانی هم يک جمعيت که اکثريت اعضا هستندکه پيگير کانديداتوری من می‌شوند. اگر اين بحثی که شما بگوييد وجود داشته باشد من بايد با نصف آرا رای می‌آوردم. چه دليلی دارد همه به من رای بدهند؟ اعضا می‌توانند رای ندهند چرا که آرا مشخص نيست.
تسنيم: با يک سابقه ۴ ساله در ورزش به کميته ملی المپيک آمديد و ديگر علی‌آبادی روز اول نبوديد که کارهای عمرانی انجام داده است. حالا سابقه ۴ سال حضور در ورزش را داشتيد. اگر بخواهيد مقايسه‌ای با ۴ سال ابتدايی داشته باشيد چه تفاوت‌هايی بين اين دو وجود دارد؟ و اينکه در مورد آغاز تنش‌های ورزش دقيقا همان جايی که ۲ رجل سياسی هم‌خط و همسو روبروی هم قرار گرفتند صحبت کنيد و بگويد مشکلات شما با سعيدلو از کجا شروع شد.
من با آقای سعيدلو هيچ تنشی نداشتم اما ظاهرا ايشان با همه مشکل داشتند.
تسنيم: نداشتيد؟حتما با عباسی هم مشکلی نداشتيد!
مشکلم با عباسی خيلی کمتر بود. آقای سعيدلو با خودش هم تنش داشت. فکر نمی‌کنم کسی وجود داشته باشد که با ايشان دچار مشکل نشده باشد. ما اعتقاد داشتيم که نبايد در مسائل کميته ملی المپيک دخالت شود چراکه اين کميته يک واحد مستقل است. البته اين را باور داريم که بايد به وزير ورزش يا رئيس سازمان وقت پاسخگو باشيم و ديدگاهش را مورد توجه قرار دهيم ولی قرار نيست هر چيزی که گفته شود انجام شود.
تسنيم: سعيدلو در امور کميته ملی المپيک دخالت می‌کرد؟
ايشان اعتقاد داشت اعضای کميته ملی المپيک بايد استعفا بدهند و انتخابات دوباره برگزار شود.کميته ملی المپيک بودجه مستقل دارد و روی فدراسيون‌ها نظارت می‌کند. هر جا وزارت ورزش نظر خاصی داشته باشد، کميته ملی المپيک هم اعمال می‌کند.
تسنيم: سوال اينجاست که شما در آن زمان با احمدی‌نژاد رابطه خوبی داشتيد و آقای سعيدلو هم همينطور اما علت درگيری چه بود؟
ما واقعا در کميته ملی المپيک مشکلی نداشتيم. چالش از طرف سازمان تربيت بدنی بود. ما کاری با آنها نداشتيم.
تسنيم: با صحبت حل نمی‌شد؟
صحبت کرديم اما ايشان می‌گفت ما مشکلی نداريم ولی در رسانه‌ها صحبت‌ها و مطالب ديگری عنوان می‌شد. سوالم اينجاست که کميته چه مشکلی می‌توانست با سازمان تربيت بدنی داشته باشد؟
تسنيم: سعيدلو می‌گويد مشکلی نداشتيم شما هم می‌گوييد مشکلی نداشتيم، پس اين وسط چه کسی مشکل داشت که آن اتفاقات رخ داد؟
ما در ارتباط با مسائل کميته ملی المپيک و هويتی‌ آن وظيفه‌ داريم و متعهد هستيم که اختياراتش را به کسی ندهيم. وظيفه داريم آن چيزی که به عنوان منابع مالی می‌گيريم، فقط برای فدراسيون‌ها صرف کنيم و به جای ديگری ندهيم چرا که نمی‌توانيم اين کار را کنيم. معتقد بوديم سعيدلو و يا هر فرد ديگری نبايد در مسائل کميته ملی المپيک دخالت کند. وزير ورزش و رئيس سازمان تربيت بدنی وقت نفر اول ورزش کشور است و همه بايد با سياست‌های آن همراه باشند. اعلام کرديم هر سياستی که شما داشته باشيد پيروی می‌کنيم و بگوييد به کدام فدراسيون پول بيشتر و روی کدام فدراسيون سرمايه‌گذاری زيادی انجام دهيم. آمادگی اين را داشتيم اما اعلام هم کرديم اختيارات کميته ملی المپيک را نگيريد. واقعا کميته مشکل خاصی نداشت و موضعی هم نداشت که بخواهد درگيری در آن وجود داشته باشد.
تسنيم: بحث خصومت‌های شخصی نبود؟
خير، از هيچ جا هيچ‌گونه دلخوری و يا ناراحتی‌ وجود نداشت. من سعيدلو را به ورزش آوردم. ۳ ماه به ‌آغاز دولت دهم مانده بود، نزد احمدی‌نژاد رفتم و گفتم که نمی‌خواهم در دوره بعدی در ورزش حضور داشته باشم. احمدی‌نژاد می‌گفت تو در ورزش جا افتاده‌ای و بهتر است که بمانی. ايشان اعتقاد داشت عملکرد خوبی داشته‌ام و موفقيت‌های خوبی هم حاصل شده است. احمدی‌نژاد به من گفت در ورزش بمان و به کارت ادامه بده اما من قصد داشتم سراغ کار خودم بروم.
تسنيم: چرا به اين نتيجه رسيديد؟
در هر صورت من، هم مهندس ساختمان هستم و هم مهندس معمار و سوابق کاری سی و چند ساله در اين زمينه دارم. فکر می‌کردم در جاهای فنی-مهندسی می‌توانم بهتر کار کنم.
تسنيم: يعنی بايد ۴ سال سپری می‌شد تا به اين نتيجه برسيد؟
قرار بود به وزارت راه بروم. در اول مصاحبه علتش را گفتم که چه شد. در هر صورت حضور در سازمان تربيت بدنی دستور رئيس‌جمهور بود.
تسنيم: در دولت دهم دستور رئيس‌جمهور نبود که در ورزش بمانيد؟
چرا، احمدی‌نژاد به من گفت که در ورزش بمان اما من گفتم علاقه‌مندم به حرفه تخصصی خودم برسم و شخص ديگری بيايد. ورزش برخلاف ظاهرش واقعا سخت است.
تسنيم: پس چرا به کميته ملی المپيک آمديد؟
قبل از پايان دولت دهم در کميته ملی المپيک انتخاب شدم و در حال فعاليت بودم ضمن اينکه کميته ملی المپيک مشکلات سازمان و يا وزارت ورزش را ندارد. مسائل کميته خيلی جمع‌وجورتر بوده و وظايف آن کاملا مشخص است. در کميته ملی المپيک فقط بايد روی ۳۵ فدراسيون نظارت صورت بگيرد؛ آن‌هم در رده قهرمانی و ديگر نيازی به اين نيست که با ورزش استان، پايه، باشگاه‌ها و آماتوری کاری داشته باشيد.
تسنيم: می‌گويند کسانی که در دولت به آنها سمت نمی‌رسد، راهی ورزش می‌شوند؟
شايد اينطور باشد. اگر از قديم اين بوده پس در مورد من هم صدق می‌کند.
تسنيم: در مورد وزارت نيرو چه صحبتی داريد؟
۲،۳ رای کم آوردم.
تسنيم: شايعه شده بود خود احمدی‌نژاد می‌خواست شما رای نياوريد؟
حالا بماند.
تسنيم: کسی را برای ورزش به آقای احمدی‌نژاد پيشنهاد داديد؟
۴،۵ نفر را به ايشان پيشنهاد دادم از جمله آقای سعيدلو. زريبافان، اميدوار رضايی و يکی دو نفر ديگر. گفتم اينها گزينه‌های مناسبی هستند.
تسنيم: پس اعتقاد داريد که شما سعيدلو را به ورزش آورديد؟
من ايشان را به پرسپوليس آوردم و عضو هيئت مديره اين باشگاه کردم.
تسنيم: چرا اين کار را کرديد؟
چون می‌توانست از جهت منابع مالی کمک زيادی به پرسپوليس کند.
تسنيم: اين کار را انجام داد؟
فکر کنم. جايگاهی که داشت، می‌توانست کمک مالی به پرسپوليس کند. خيلی از افرادی که به عضويت هيئت رئيسه و يا هيئت مديره باشگاهی درمی‌آيند به خاطر جذب منابع مالی است.
تسنيم: مشکل شما با سعيدلو تا روز آخر ادامه داشت؟
تقريبا.
تسنيم: می‌توان بازی‌های آسيايی را اوج مشکلات شما با سعيدلو دانست؟
بله، اوج آن بازی‌های آسيايی گوانگجو بود.
تسنيم: ارتباط‌تان چگونه بود؟ يعنی وقتی همديگر را می‌ديديد روی از هم برمی‌‎گردانديد؟
نه به اين صورت.
تسنيم: اميرحسين آيت‌اللهی، رئيس پيشين فدراسيون شنا، شيرجه و واترپلو چقدر در اين مشکلات نقش داشت؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اصلا نمی‌دانم ايشان که بود؛ از کجا آمد و چگونه هم رفت. نمی‌دانم در اين تنش نقش داشت يا خير.
تسنيم: گفته می‌شد آيت‌اللهی به خاطر رابطه خوبی که با حسين‌المسلم داشت در بازی‌های آسيايی گوانگجو مشکلات زيادی در مورد اهدای مدال بوجود آورد. اين موضوع صحت دارد؟
نه اينگونه نيست ايشان رابطه خوبی با حسين‌المسلم نداشت. او رئيس فدراسيون شنای ايران بود و حسين‌المسلم نايب رئيس فدراسيون جهانی اين رشته ورزشی است. طبيعتا رابطه دوستانه‌ای بين اين دو وجود داشت. در مورد موضوع مدال هم ما حساسيت‌ زيادی نداشتيم. ما بايد اهداکنندگان جوايز را اعلام می‌کرديم. در مسابقات مختلف کميته بين‌المللی المپيک مسئول امور است و موارد مختلف از جمله اهدای جوايز و مدال با هماهنگی کميته است. وزير و رئيس سازمان به عنوان ميهمان کميته ملی المپيک در مسابقات حضور پيدا می‌کنند و سمتی ندارند. وقتی اشتياق را در چهره آقايان برای انجام اين کار ديديم که می‌خواهند مدال بدهند، خودمان کنار کشيديم.
تسنيم: چند رئيس فدراسيون مانند آيت‌اللهی آمدند که شما اطلاعاتی از آنها نداشتيد.
فکر می‌کنم ۲،۳ نفری بودند.
تسنيم: پس از آن بحث تبديل سازمان تربيت بدنی به وزارت ورزش پيش آمد. اين موضوع صحت دارد که نمايندگان مجلس به خاطر رفتارهای سعيدلو چنين تصميمی گرفتند؟
من هم اين را شنيده‌ام. در واقع عدم پاسخگويی و گاهی اوقات برخوردهايی که ظاهرا شايسته نمايندگان مردم نبود، باعث شد چنين اقدامی صورت بگيرد تا نمايندگان بتوانند بيشتر بر آن نظارت کنند. آن چيزی که در اين مورد شنيدم، اين بود.
تسنيم: کلا برخورد سعيدلو چگونه بود؟ اينکه می‌گويند تندخو و ديکتاتورمنش بود صحت دارد؟
می‌خواهيد من تائيد کنم يا رد؟
تسنيم: واقعيت را بگوييد.
بهتر است از رؤسای فدراسيون‌هايی که در آن زمان فعاليت می‌کردند سوال کنيد.
تسنيم: اينکه می‌گفتند سعيدلو در اردوهای تيم ملی شرکت می‌کرد و فرياد می‌زد و می‌گفت چرا اينگونه عمل می‌کنيد، صحت دارد؟
بچه‌های تيم ملی هنوز هم حضور دارند و می‌توانيد از آنها در اين خصوص سوال کنيد. اگر از من سوال می‌کنيد می‌گويم اخلاق مديريتی سعيدلو را قبول نداشتم. اصلا با مديريت ديکتاتوری و تحکمی مخالف هستم. اگر بررسی کنيد روابط من در ورزش دوستانه بوده است. اگر رئيس فدراسيون را به هر دليلی برکنار کردم با او به صورت دوستانه برخورد و رفتار شد. به او می‌گفتم بدان که نمی‌خواهيم شما را دور بيندازيم. می‌گفتيم شرايط به اين صورت رقم خورده و به نفع ورزش کشور نيست که اينگونه همکاری ادامه داشته باشيد. خيلی خوشحالم که امروز با مجموعه ورزش روابط نزديک و صميمانه‌ای دارم. دلم می‌خواهد اين روابط در آينده هم حفظ شود چون اعتقاد دارم آن چيزی که ماندگار خواهد ماند، روابط انسانی است. روابط مديريتی بر اساس حکم است، شخصی می‌آيد و ديگری می‌رود. اين خيلی دارای ارزش معنوی نيست.
تسنيم: زمانی که سازمان تربيت بدنی به وزارت ورزش تغيير يافت و سعيدلو رفت،‌ خوشحال شديد؟
از اينکه سازمان تربيت بدنی به وزارتخانه تبديل شد، اصلا خوشحال نشدم. با اين کار برای ورزش محدوديت‌هايی ايجاد شد. ورزش برخلاف دستگاه‌های اجرايی ديگر است. در ورزش سر و کار شما با آدم‌ها و مردم است. ورزش اداره نيست که دارای چارچوب و دستورالعمل خاصی باشد. ورزشکاری که می‌خواهد روی صحنه مبارزه برود بايد آرامش داشته باشد. به نظرم ورزش آزاد است اما از اينکه سعيدلو رفت خيلی خوشحال شدم چراکه اعتقاد داشتم ورزش نجات پيدا کرده است. فردی بايد در ورزش باشد که چارچوب نرم و روانی داشته باشد و روابط صميمی به کار ببرد.
نه تنها در ورزش بلکه در وزارتخانه‌ها هم نمی‌توان با چکش خودخواهی و منيت کاری را پيش برد. انسان‌ها حيوان نيستند که با چوب بالای سر آنها باشيم. روابط انسانی است که حاکميت می‌کند. قويا اعتقاد دارم که بايد با روابط انسانی امور را پيش ببريم. اين دستور اسلام و دين است.
تسنيم: پس از آن سازمان تربيت بدنی تغيير شکل داد و به وزارت تبديل شد، آقای احمدی‌نژاد به شما نگفت که به وزارت ورزش برويد؟
هيچ صحبتی در اين مورد نشد.
تسنيم: آن زمان روابط شما خوب نبود؟
من روابط را بد و خوب نمی‎دانم. می‌گويم روابط من اعتقاداتم است. با اعتقادم جلو می‌روم و وقتی گفتيم که به اين صورت جلو می‌رويم، نبايد تغيير مسير بدهيم. می‌گويم حق نداريم چيزی را به مردم تحميل کنيم. اين‌ها باورهای من است. ما نبايد حرکتی کنيم که برای مطرح شدن خودمان باشد. هرچيزی را که طراحی می‌کنيم بايد برای بهتر شدن وضع مردم باشد. اگر خلاف آن شد، مخالف خواهم بود. تقريبا از همان زمان‌ها ما با يکديگر روابطی نداشتيم.
تسنيم: حميد سجادی را گزينه مناسبی برای وزارت ورزش و جوانان می‌دانستيد؟
اگر آقای سجادی با آن شايعاتی که درباره‌اش مطرح شده بود به وزارت ورزش می‌آمد دچار مشکل می‌شد.
تسنيم: اگر جای سجادی بوديد وقتی که از سوی مجلس رای اعتماد نياورديد، باز هم به ورزش بازمی‌گشتيد؟
آقای سجادی يک ورزشی بوده و ورزش خانه‌اش است. ورزش در ذات او قرار دارد. به نظرم سجادی يکی از افراد خوب و خوشنام ورزش است. صحبتی نشنيدم که بگويند او مشکلی داشته است.
تسنيم: سجادی به خاطر حرف احمدی‌نژاد که از او تعريف کرده بود، در ورزش باقی ماند چراکه به نظر می‌رسيد عباسی اعتقاد زيادی به او نداشت.
احتمالا نظر آقای احمدی‌نژاد بوده است.
تسنيم: نقش سجادی در برکناری روسای فدراسيون‌ها و تنش بين کميته ملی المپيک و وزارت ورزش را چگونه ارزيابی می‌کنيد؟
من نمی‌گويم تنش بلکه آن را اشتباهات قلمداد می‌کنم. هنوز به چنين باوری نرسيدم که آقای سجادی در اين مسائل واسطه، دخالت يا نقشی داشت.
تسنيم: در هر صورت عباسی چهره ورزشی نبود و از ورزشی‌ها مشورت می‌گرفت.
شايد ورزشی نبودن علت به وجود آمدن مشکلات ورزش بود. نبود يک فرد ورزشی در کنار عباسی ايراد بزرگی بود.
تسنيم: سجادی که در کنار عباسی بود.
نمی‌دانم عباسی چقدر به حرف سجادی گوش می‌داد. در اين مورد صحبتی با سجادی نداشتم اما می‌دانستم عباسی از اينکه سجادی به او تحميل شده، دلخور است. چند بار عباسی به من اين را گفت اما اينکه در برکناری‌های روسای فدراسيون‌ها؛ سجادی نقشی داشته يا خير را واقعا نمی‌دانم. البته حرف‌های زيادی زده می‌شود و من هم حرف زياد شنيده‌ام.
تسنيم: اگر جای عباسی بوديد قبول می‌کرديد معاونی به شما تحميل شود؟
هيچ‌کس را به صورت تحميلی نپذيرفته و اين روش را منطقی نمی‌دانم. بايد مسئوليت را به مدير ارشد کشور سپرد و از او خواسته شود اهداف دولت در آن سازمان را انجام دهد. البته در چارچوب اداره کشور رئيس جمهور دارای جايگاه و شأنی است که نمی‌توان هميشه به او نه گفت. شهرداری هم که بودم احمدی‌نژاد افرادی را نزد ما می‌فرستاد و می‌گفت اين شخص آدم خوبی است و ما از آن استفاده می‌کرديم. حضور ذهن ندارم آقای احمدی‌نژاد کسی را در ورزش به جز حبيب کاشانی به من توصيه کرده باشد. او به من گفت از کاشانی در هيئت مديره پرسپوليس استفاده کن.
تسنيم: چطور کاشانی را پذيرفتيد؟
در هر صورت آقای احمدی‌نژاد رئيس جمهور ايران بود. از من خواست و گفتم آقای دکتر شما برای من وظيفه تعيين کنيد، من قادر هستم آن را عملی کنم. شما بگوييد از ورزش چه می‌خواهيد و چه هدفی را دنبال می‌کنيد، من هم آن اهدافی که دولت شما خواستارش هست را انجام خواهم داد اما اجازه بدهيد اين کارهايی که شما مشخص کرديد را خودم پيگيری کنم. ديگر به ياد ندارم احمدی‌نژاد کسی را به من معرفی کرده باشد. نه تنها ايشان بلکه شخص ديگری هم چنين کاری نکرد. مشايی که به هيچ عنوان اين کار را نکرد. انصافا در ۴ سالی که در سازمان تربيت بدنی فعاليت کردم، مستقل بودم. البته در مواردی که رئيس جمهور در سفرهای استانی ‌می‌گفت برای خانم‌ها و آقايان مجموعه ورزشی بسازيد، ما اين کار را می‌کرديم چراکه آنها مصوبات دولت بود.
تسنيم: در زمان شما اتفاقاتی از جمله انتقال تيم‌ها از تهران به شهرستان رخ داد که با نظر رئيس جمهور بود.
آقای رئيس جمهور در اين زمينه نظری نداشت. موضوع انتقال تيم‌ها موردی بود که مجلس و دولت خواستار آن بودند. انتقاد اين بود که دليلی ندارد در يک ليگ ۱۴ تيمی ۷ تيم برای تهران باشد.
تسنيم: اگر به گذشته بازگرديد باز هم اين طرح را پياده می‌کنيد و با واگذاری امتيازات به استان‌های ديگر موافق هستيد؟
اگر آن استان ظرفيت را داشته باشد، موافق هستم.
تسنيم: باز هم مسائلی مانند پاس همدان برايشان رخ می‌دهد.
ايرادی ندارد؛ تيم‌های ديگر می‌آيند و جای قبلی‌ها را پر می‌کنند.
تسنيم: بهتر نيست تيم‌ها بروند کار کنند؟
ظرفيت اقتصادی اينکه بروند کار کنند را ندارند ضمن اينکه منعی ندارد که خودشان هم کار کنند اما مديريت ورزش هم وظيفه حمايت و توسعه ورزش در کل کشور را دارد.
تسنيم: اراک زمانی سه تيم در ليگ يک داشت. آنها بروند کار کنند تيم‌هايشان بالا بيايد.
اما بالا نمی‌آيند.
تسنيم:چرا؟
برای اينکه پول زياد و منابع مالی بالايی می‌خواهد، ضمن اينکه حمايت سازمان ورزش هم بسيار موثر است.
تسنيم: کارخانجات بزرگی در آنجا وجود دارد.
آنها هشت‌شان گروی نه‌شان است.
تسنيم: اين ايده را کجا و کدام کشور مطرح دنيا پياده کرده‌ که شما چنين نظری داشتيد؟
در هر صورت نظرم اين بود که بايد در جاهايی سرمايه‌گذاری کنيم که فوتبال‌خيز است. اين ديدگاهی بود که دوستان در آن زمان که با آنها مشورت کرديم، داشتند و گفتند چنين موضوعی خوب است. اينکه ۷ تيم از تهران در ليگ باشد، خيلی جالب نيست. در تهران فقط دو تيم است که تماشاگر دارد. پاس هم که بازی می‌کرد تماشاگر نداشت در حالی که تيم‌هايی که در استان‌ها بازی می‌کنند طرفداران زيادی دارند.
تسنيم: مگر الان صبای قم چقدر تماشاگر دارد؟
نمی‌دانم چقدر طرفدار دارد اما يک استان و جوانان آن استان را به خود مشغول کرده و زمان می‌برد تا فرهنگ طرفداری از تيم در استان شکل بگيرد. فکر می‌کنم اينگونه محدود کردن ليگ درست نيست. نظر من اين بود که مسابقات منطقه‌ای را با حضور ۳۰ استان انجام دهيم و هر تيمی در آنجا قهرمان شد به ليگ راه پيدا کند. اين بحث ما در آن روزها بود. يکی از دلايلی که فوتبال ما پيشرفت نمی‌کند همين موضوع است.
بررسی کنيد فوتبال ايران نسبت به گذشته پيشرفت کرده يا پسرفت؟ ما عقب رفتيم. موفقيت‌های استقلال و پرسپوليس را در گذشته ببينيد. موفقيت‌های تيم ملی را در آسيا بررسی کنيد. با وجود اينکه چند برابر در فوتبال هزينه صرف می‌شود اما فوتبال ما رو به عقب رفته است. شايد يکی از علت‌هايش اين است که از تمام ظرفيت‌های کشور به خوبی استفاده نکرديم.
تسنيم: از اين موضوع فاصله بگيريم و به بحث برکناری روسای فدراسيون‌ها از سوی وزارت ورزش برسيم. ۵ رئيس فدراسيون همزمان با هم برکنار شدند. بعد از چند روز حرف و حديث، نامه‌های اخطار از سوی فدراسيون‌های جهانی روانه ايران شد. اينجا بود که برخی از افراد متهم به اطلاع رسانی به خارج از کشور شدند و البته انگشت اتهام به سوی کميته ملی المپيک هم بود.
آيا در برکناری ۵ رئيس فدراسيون، موضوع مخفی وجود دارد؟ آيا نيازی هست که کسی بخواهد اطلاعات را به خارج از کشور بدهد؟ آيا مسئولان فدراسيون‌های جهانی اين مسائل را کنترل نمی‌کنند؟
تسنيم: مگر در گذشته‌ اين مسائل نبود؟ قبلا هم سايت‌های ايرانی رصد می‌شدند.
خود شما گفتيد اتهام، خلاصه امروز هر کسی کار غلطی انجام می‌دهد يکی را متهم می‌کند تا خودش زير سوال نرود. اين حرف يعنی کميته ملی المپيک در آن مقطع اعلام کرده بود که رئيس فدراسيون برکنار شده است؟ مگر وقتی رئيس فدراسيون تغيير می‌کند، نامه‌اش به فدراسيون جهانی نمی‌رود؟ وظيفه رئيس جديد فدراسيون است که خودش را معرفی کند، ضمن اينکه کميته ملی المپيک موظف است در صورت انجام عمل خلاف قانون عکس العمل نشان دهد. اين وظيفه ذاتی کميته ملی المپيک است.
تسنيم: شما هم خودتان برکنار می‌کرديد.
عموما استعفا دادند يا دوره‌های ۴ ساله روسا به اتمام رسيد. زمان ما معمولا با توافق و استعفا بود. زمان من هيچ وقت هم به يکباره در يک روز ۵ رئيس فدراسيون برکنار نشدند. هيچ وقت هم يک رئيس فدراسيون موفق برکنار نشد. ۱۵-۱۴ رئيس در طول ۴ سال برکنار شدند اما در اين دوره به يکباره ۵ رئيس در يک روز برکنار شدند. شيخ احمد در نشست ماکائو به عباسی گفت که از شما شکايت شده و اگر کسی شکايت نمی‌کرد ما دخالتی نمی‌کرديم، با اينکه به خوبی می‌دانيم شما روسا را برکنار کرديد. او گفت رئيس فدراسيون شما رسما شکايت کرده است.
تسنيم: ابتدا فقط يک شکايت رفت اما در ادامه افزايش يافت.
نمی‌دانم يک يا دو شکايت رفته اما اين را به خوبی می‌دانم که اگر از طريق کميته ملی المپيک هر چيزی بخواهد به IOC برود، بايد تاييد و مصوبه هيئت اجرايی را داشته باشد. هرکسی اين کار را انجام دهد خلاف کرده است.
تسنيم: می‌گويند در کميته ملی المپيک نامه فارسی به مراجع جهانی فرستاده می‌شد و آنها نامه را به زبان انگليسی ترجمه و مجددا به ايران برگشت ‌می‌دادند تا ايران آن را دوباره به مراجع جهانی ارسال کند. اين موضوع صحت دارد؟
از اين «می‌گويندها» و اينگونه دروغ گفتن‌ها زياد است و موضوع بحث من «می‌گويندها» نيست. حرف خيلی زياد زده می‌شود. امروز اگر يکی از اعضای کميته ملی المپيک چنين کاری را انجام دهد، حتما با اعتراض شديد ساير اعضای هيئت اجرايی رو به رو می‌شود. اينجا ۱۱ عضو دارد و افراد حاضر در آن افراد کوچکی نيستند. نمی‌دانم اين مسائل چگونه بيان می‌شود.
هرکسی اين کار را انجام دهد و بدون اطلاع هيئت اجرايی حرکت کند، خلاف کرده است. ضمن اينکه ضرورتی هم ندارد چراکه توسط رسانه‌ها اطلاعات به همه جای دنيا رسانده می‌شود. خود فدراسيون هم مجبور است خبر تغييرات در فدراسيون را روی سايتش قرار دهد و سپس به فدراسيون جهانی اطلاع رسانی کند چراکه نفر بعدی بايد خودش را به مسئولان جهانی معرفی کند. آنها از همه و خصوصا رئيس فدراسيون قبلی سوال می‌کنند که آيا شما خودتان از فدراسيون رفته‌ايد با برکنارتان کردند؟ معمولش اين است که فدراسيون‎های جهانی در يک تغيير کمی عجيب، موضوع را پيگيری می‌کنند. تاکيد می‌کنم هيچ ضرورتی برای اينکه کسی از داخل کميته ملی المپيک نامه نگاری کند، وجود ندارد.
تسنيم: اما عباسی بارها و بارها تاکيد کرد که از داخل ايران اطلاعات به خارج از کشور داده شده است.
آقای عباسی می‌خواهد کار اشتباه و بدون فکر خود را با اين اظهارات توجيه کند. بروند يقه کسی که اطلاع رسانی کرده را بگيرند؛ اينکه کاری ندارد. تنها يک نفر در کميته ملی المپيک اجازه دارد با OCA و IOC مکالمات تلفنی داشته باشد و آن فرد فقط بهرام افشارزاده است. سايرين بدون مجوز حق اين کار را ندارند و هرگونه مکاتبه با اين دو نهاد در اين موارد فقط با مصوبه هيئت اجرايی ميسر است.
تسنيم: زمانی انگشت اتهام به سمت کميته ملی المپيک نشانه رفت که نامه هيئت اجرايی مبنی بر کناره‌گيری همه اعضای اجرايی از مسند کار رونمايی شد.
هيئت اجرايی به موضوع برکناری روسای فدراسيون‌ها معترض بود. معترض بوديم چرا افرادی که دارند کار می‌کنند، برکنار می‌شوند اما افرادی که به مراتب ضعيف‌تر از آنها هستند همچنان سر کار خود قرار دارند. حرفی که زديم اين بود که اگر قصد داريد برای دوره آينده انتخابات کميته ملی المپيک آدم‌چينی کنيد، ما مدعی نيستيم و استعفا می‌دهيم تا شما راحت جای ما را بگيريد.
تسنيم: پس از آن عنوان شد که اعضای هيئت اجرايی رو به روی وزارت ورزش و جوانان قرار گرفتند.
اصلا چنين بحثی نبود.‎ دفاع از فدراسيون‌های ورزشی وظيفه ذاتی کميته ملی المپيک است.
تسنيم: اما اين دفاع به تقابل با وزارت ورزش کشيده شد.
وقتی در حال اشتباه هستند و راه را خطا می‌روند، هيئت اجرايی بايد تصميم‌گيری کند؛ نمی‌تواند بنشيند و فقط نظاره‌گر باشد. مگر وقتی در گذشته يک رئيس فدراسيون ضعيف را برکنار کردند کميته ملی واکنش نشان داد؟ اين دوره متفاوت با قبل بود.
تسنيم: آيا اين موضوع وسيله‌ای شد که شما بحث روسای برکنار شده را بهانه قرار دهيد تا بحث اساسنامه و داستان دو سال و نيم پيش نشست کپنهاگ مطرح شود؟
ما اين کار را نکرديم چراکه اصلا به دنبال اصلاح اساسنامه نبوديم.
تسنيم: پس چرا به دنبال اصلاح اساسنامه رفتيد؟
IOC از ما اين را خواست. ۸ نامه برای ما نوشتند و خواستار اصلاح اساسنامه شدند آن هم نه يک بار بلکه حداقل ۵ بار با نامه و چند بار در جلسات حضوری.
تسنيم: پس چرا در اين دو سال و نيم پس از نشست کپنهاگ نامه‌ها نيامد و IOC چيزی از ما نخواست؟
نمی‌دانم، اين را از من نپرسيد. بعد از اينکه چنين بحث‎هايی پيش آمد موضوع اصلاح اساسنامه‌های فدراسيون‌های ورزشی و بازگشت روسای برکنار شده هم مطرح شد. آنها اين سه مسئله را با هم ديدند.
تسنيم: اولين باری که کميته بين‌المللی المپيک خواستار اصلاح اساسنامه بعد از آن دو سال و نيم شد، چه زمانی بود؟
اطلاع دقيقی ندارم. آقای قدمی در جريان است.
تسنيم: اينکه شما اصلاح اساسنامه را به تعويق انداختيد تا در زمان سعيدلو به دليل تنش‌های موجود، اين کار صورت نگيرد، صحت دارد؟
اين حساسيت در آن زمان وجود داشت. وقتی سعيدلو در سازمان تربيت بدنی بود، هيئت اجرايی موضوع اصلاح اساسنامه کميته ملی را مطرح کرد. همان جا در نشست هيئت اجرايی گفتيم امروز سازمان تربيت بدنی روی اصلاح اساسنامه و کميته ملی المپيک خيلی حساس است. اگر ورود کنيم ممکن است فکر کنند قصد داريم عده‌ای را حذف و تعدادی را اضافه کنيم. گفتيم صبر کنيم تا اين تنش‌ها از بين برود بعدا اين کار را انجام می‌دهيم. کميته بين‌المللی المپيک هم خيلی حساسيتی نداشت که اساسنامه را همان زمان اصلاح کنيم.
تسنيم: و سرانجام رونمايی از بحث اصلاح اساسنامه کميته ملی المپيک با برکناری روسای فدراسيون‌ها همزمان شد.
دقيقا زمان تطبيقی را نمی‌دانم اما زمانی بحث اصلاح اساسنامه کميته ملی المپيک اساسی و حساس شد که IOC به ما مکتوب اعلام کرد بايد اساسنامه خود را اصلاح کنيد.
تسنيم: اين دو موضوع به همديگر ارتباط دارند؟
خير.
تسنيم: اما در کنار هم قرار گرفتند.
قرار بگيرند. ما اين هشدار را به مسئولان وزارت ورزش داديم که اين کار را انجام ندهيد. حتی به وزير وقت ورزش گفتيم آقای عباسی اين دو سه رئيس برکنار شده را برگردان تا بتوانيم انتخابات را برگزار کنيم.
تسنيم: ولی قدمی گفت زمانی که روسای فدراسيون‌ها برکنار شدند، نحوه دفاع از برکناری باعث حساس شدن IOC شد و آنها گفتند اساسنامه کميته ملی را ابتدا برای ما بفرستيد و سپس آن را اصلاح کنيد.
در نشست ماکائو سه ساعت در اين موارد بحث شد. عباسی از کار خودش دفاع کرد و گفت دولت سرمايه‌گذاری و پول زيادی صرف ورزش کرده و نمی‌شود که دولت پول بدهد اما اختياری نداشته باشد. آقايانی که از IOC در آن نشست حضور داشتند در پاسخ گفتند، همه دولت‌ها به ورزش کمک می‌کنند اما در آن دخالت نمی‌کنند. عباسی مجددا گفت دليل خيلی از اين برکناری‌ها استفاده از مواد مخدر و مسائل اخلاقی بوده است. شيخ احمد در آن جلسه گفت، آقای وزير شما که قاضی نيستيد اگر موردی وجود داشته است، شما بايد آن را به دستگاه قضايی کشور اعلام می‌کرديد و وقتی محکوميت اعلام شد، مجمع می‌تواند آن رئيس مشکل‌دار را برکنار کند نه شخص شما. عباسی گفت اساسنامه اين اختيار را به من داده که آن‌ها هم گفتند اين خلاف قانون و منشور المپيک است. شما بايد آن را هم اصلاح کنيد.
تسنيم: چرا بحث اساسنامه کميته ملی المپيک وسط کشيده شد؟
IOC از مدت‌ها قبل به دنبال اصلاح اساسنامه کميته ملی المپيک بود.
تسنيم: خواستار اصلاح کامل بودند؟
اساسنامه کميته ملی المپيک اصلاح کامل نشده است. يک قانون از نظر کميته بين المللی المپيک وجود دارد که می‌گويد کميته ملی المپيک؛ فقط کميته ملی المپيک است و برای ما فقط بحث فدراسيون‌های المپيکی مطرح است و فدراسيون‌های غير المپيکی مسئله اصلی ما نيستند. برای کميته بين‌المللی المپيک فقط ۲۶ فدراسيون مهم است. IOC گفت شما بايد ۲۶ فدراسيون المپيکی در مجمع داشته باشيد و می‌توانيد ۲۵ عضو هم در گروه دوم برای حضور در مجمع داشته باشيد. يعنی برای انتخابات کميته ملی المپيک بايد ۵۱ عضو داشته باشيم. اين موضوع دقيقا عين آن‌چيزی بود که IOC به ما ابلاغ کرده بود.
تسنيم: در گذشته چگونه بود؟
پيش از اين مورد، فکر می‌کنم کميته ملی المپيک ايران ۷۴ عضو داشت. اگر در زمان سعيدلو می‌خواستيم اين کار را انجام دهيم، آنها می‌گفتند حتما می‌خواهند اعضای مجمع را کاهش دهند و فقط کسانی را که خودشان می‌خواهند داشته باشند؛ نگه می‌دارند. در هيئت اجرايی بررسی کرديم و تصميم گرفتيم دو فدراسيون باستانی و چوگان که ملی هستند را به مجمع اضافه کنيم. اين در حالی بود که IOC می‌گفت اين‌ها برای ما اهميت خاصی ندارد و مجمع اين فدراسيون‌ها بايد به صورتی باشد که ما می‌گوييم. پيگيری و پافشاری‌های ما باعث شد که قبول کنند مجمع ما به ۶۱ نفر برسد آن هم بخاطر اصراری که وزارت ورزش داشت. وزارتی‌‎ها می‌گفتند فلان فدراسيون هم باشد اما نمی‌شد چرا که تعداد از حد مجاز بيشتر می‌شد. سعی کرديم چند نفری که وزير خواستار حضورش در مجمع بود -از جمله معاون ورزشی و چند فدراسيون- هم حضور داشته باشند.
تسنيم: آقای قدمی صحبت‌های ديگری کردند که کمی با اظهارت شما تفاوت دارد. سوال اساسی اينجاست که چرا اين اساسنامه به اصلاح نياز پيدا کرد؟
آنها آخرين نسخه اساسنامه ما را در اختيار داشتند. هر زمان اساسنامه اصلاح و مجمعی برگزار می‌شود، يک نمونه از آن برای IOC ارسال می‌شود.
تسنيم: يعنی IOC به يکباره گفت اساسنامه را اصلاح کنيد؟
در هر صورت IOC مرجع بالا دستی ما است و وقتی چيزی را از ما بخواهد، بايد بپذيريم. البته من در مورد اصلاحات اساسنامه اشراف کامل ندارم و آقايان قدمی و افشارزاده بيشتر مطلع هستند.
تسنيم: اساسنامه سال ۵۸ به تصويب مجلس و تمامی ارگان ذيربط از جمله IOC رسيده بود اما در سال ۶۷ تغيير کرد. آيا مجلس ايرادی به آن نگرفت؟
بدون تاييد مجلس حدود ۲۰ سال با اين اساسنامه کار کرده بودند و کسی هم مدعی نشده بود. اين بدان معنا است مشکلی نداشته است.
تسنيم: پس اين همه هياهو برای چه بود؟
واقعا نيازی به هياهو نداشت. آقايان هياهو را ايجاد کردند.
تسنيم: چه کسانی؟
به نظرم عباسی و همکارانش اين کارها را انجام دادند.
تسنيم: واقعا اصلاح نياز بود؟ چون آقای خسروی‌‌وفا هم که عضو هيئت اجرايی است گفت نيازی به آن نيست.
اگر چنين است، آقای خسروی‌وفا بايد اين حرف‌ها را دو سال پيش می‌زد نه اينکه دو سال و اندی در جلسات هيئت اجرايی شرکت کند، نظر بدهد و امروز برخلاف آن صحبت کند. اينکه الان چنين صحبت‌هايی را مطرح می‌کند، بحث ديگری است. هيئت اجرايی می‌توانست بگويد اين اساسنامه به اصلاح نيازی ندارد اما نمی‌توانست به آن عمل نکند و آن را IOC اعلام کند. IOC خواستار اصلاح شده بود و آنها هستند که تصميم می‌گيرند که اصلاح می‌خواهد يا خير. کميته بين‌المللی المپيک برای ايجاد وحدت رويه، اصلاحات را خواستار شده بود. فقط اين موضوع شامل حال ايران نيست بلکه از تمامی کشورها چنين بحثی را خواسته بود. اين يک بحث کلی بود که از ۲۰۹ کشوری که عضو کميته‌ بين‌المللی هستند خواسته شده بود و اصلاح اساسنامه فقط خاص ايران نبود.
تسنيم: اين هياهو برای چه چيزی ايجاد شد؟
فکر می‌کنم انگيزه بالای آقايان برای اينکه به کميته ملی المپيک بيايند، منجر به اين موضوع شد. آقايان خيلی دوست داشتند انتخابات سريع برگزار شود. نمی‌توانستيم چنين موضوعی را انجام دهيم. ۵ بار IOC نامه نوشت که نمی‌توانيد انتخابات خود را برگزار کنيد. نامه اين موضوع دو ماه قبل از المپيک برای ما ارسال شده بود.
تسنيم: شما قبل از انتخابات رياست جمهوری جلسه گذاشتيد و مصوب شد ۸ روز بعد مجمع برگزار شود و يکباره قصد برگزاری انتخابات را کرديد.
افشارزاده گفت با IOC صحبت کردم و آنها گفتند اساسنامه تاييد شده و برای شما ارسال می‌کنيم و بعد از آن می‌توانيد انتخابات را برگزار کنيد. بر اين اساس ۳ خرداد مجمع اصلاح اساسنامه را برگزار کرديم. اصراری که آقای عباسی و دوستانشان در جلسه داشتند اين بود که حتما اين را زودتر برگزار کنيم. افشارزاده نامه‌ای نوشت و تاريخ را به ۲۰ خرداد تغيير داد که هيئت اجرايی به شدت دلخور بود و اعلام کرد بايد از زمان ابلاغ يک ماه زمان وجود داشته باشد که البته مقررات می‌گويد اگر تمامی اعضا قبول داشته باشند می‌توان زمان را کاهش داد. وقتی هم ۲۰ خرداد اعلام شد خيلی از اعضا از جمله خسروی‌وفا گفت که نبايد بيستم برگزار شود. او می‌گفت حداقل بايد ۳ تير مجمع را برگزار کنيم.
تسنيم: چرا اينقدر اصلاح اساسنامه طول کشيد؟
اصلاح اساسنامه روند خاص خود را داشت. ما اساسنامه را اصلاح و آن را به IOC ارسال کرديم. ۲ ماه بعد کميته بين‌المللی المپيک به ما پاسخ داد. آنها گفتند بايد اصلاحات ديگری انجام دهيد. پيش خودمان گفتيم اگر اين اصلاح را انجام بدهيم و مثلا آموزش و پرورش را حذف کنيم، دلخور می‌شوند. يکی از درخواست‌های IOC حذف نماينده وزير آموزش و پرورش بود. چند جلسه برگزار کرديم تا وزارت ورزش را قانع کنيم که «های و هوی» و جنجال جديد به پا نکند. يک ماه طول کشيد افراد را در داخل کشور قانع کنيم. اساسنامه رفت و مجددا برگشت خورد. بعد از ۵-۴ بار رفت و آمد، سرانجام تاييد شد.
تسنيم: خسروی‌وفا از اين موضوع به عنوان مهندسی انتخابات نام برد.
اگر چنين حرفی هم درست باشد آقای خسروی‌وفا بايد در زمان خود، صحبتش را مطرح می‌کرد. خسروی وفا کسی است که وقتی می‌خواستيم نشست ۳ تير را ۲۰ خرداد برگزار کنيم، می‌گفت که نمی‎شود. او به اين موضوع معترض بود و می‌گفت خلاف قانون است، چطور حالا می‌گويد انتخابات مهندسی شده است؟ اين نمی‌شود که شما هم مدعی مهندسی شدن و هم با تسريع آن مخالف باشيد!
تسنيم: خسروی‌وفا می‌گفت روند برگزاری انتخابات کميته ملی المپيک از ابتدا تا به انتها مهندسی شده است.
اگر مهندسی شده خود او مهندسی کرد که مدعی مهندسی است. ۱۱ عضو هيئت اجرايی اين کار را کردند که او هم جزو آنهاست. چرا از همان روز اول چيزی در اين مورد اعلام نکرد؟ چرا فقط خسروی‌وفا می‌گويد مهندسی شده ولی هيچ‌کدام از اعضای هيئت اجرايی چنين موضوعی را قبول ندارند؟ من دليلش را به خوبی می‌دانم اما اين اخلاق، اخلاق اسلامی و انسانی نيست. اگر کسی با موضوعی مخالفت دارد بايد در حين دو سال و نيم اجرای آن مطرح کند نه پس از اصلاح و ده‌ها بار امضای صورت جلسه. اين کار نه از نظر اداری درست است و نه از اخلاقی.
تسنيم: آيا به ساختمان کميته ملی المپيک ارتباط دارد؟
خير، به فدراسيون جانبازان و معلولين ارتباط دارد که قرار بود او را برکنار کنند. جانشين خسروی وفا هم اعلام و حکم آقای صبور برای حضور در اين فدراسيون زده شد، بعد هم که اين بحث‌ها پيش آمد و خسروی‌وفا به خاطر وزير پيشين وزارت ورزش چنين حرف‌هايی را زد. تمام مسائل مطرح شده خلاف واقع است و من اين موضوع را در يک نشست خبری با مدارک قطعی اعلام خواهم کرد.
تسنيم: در ملتهب شدن اين فضا چه کسی بيشتر مقصر بود؟
به نظرم عدم آشنايی با ديپلماسی ورزش در دو سالی که سازمان به وزارت ورزش تبديل شد علت اصلی چنين موضوعی بود. البته در ۴ سال گذشته هم اين موضوع وجود داشت.
تسنيم: اين اعتقاد را داريد که تيم کارشناسی عباسی ضعيف بود؟
من اين موضوع را همان اول اعلام کردم.کسی در وزارتخانه نبود که با مسائل ورزش آشنا باشد. فکر نمی‌کنم آقای سجادی را زياد به بازی می‌گرفتند. قطعی نمی‌گويم اما فکر می‌کنم چنين بحثی وجود داشت. کسی که ديپلماسی قدرتمندی دارد در يک روز ۵ رئيس فدراسيون را با هم عوض نمی‌کند و رئيس فدراسيون موفق را به يکباره کنار نمی‌گذارد تا برايش مشکل ايجاد شود.
تسنيم: شما از رفتن سعيدلو خوشحال شديد، از رفتن عباسی هم شاد شديد؟
آقای عباسی روحيات خوبی داشت. چون پايان ماموريتش بود رفت اما اگر يک سال ديگر هم بود ما دچار چالش بزرگی نمی‌شديم. ايشان رعايت مسائل ورزش کشور را می‌کرد و اينگونه نبود که بگويد حرف، حرف من است. شايد اگر يک سال ديگر باقی می‌ماند و با مسائل کشور آشنايی بيشتری پيدا می‌کرد مشکلات رفع می‌شد.
تسنيم: اين حق را به رسانه‌ها می‌دهيد که فکر کنند شما و عباسی برای تصاحب صندلی کميته ملی چالش و درگيری بزرگی داشتيد؟
نه، من اين را قبول ندارم چرا که به عباسی گفتم اگر شما کانديدا شويد من نامزد نمی‌شوم، اين را چند بار به او گفتم. عباسی می‌گفت من هم تصميمی برای حضور در انتخابات کميته ملی المپيک نگرفته‌ام ولی ظاهر ماجرا حاکی از آن بود که علاقه‌مند به حضور در کميته است. بعدا هم به صورت مجزا چنين موضوعی را به من گفت.
من به آقای صالحی اميری هم گفتم اگر شما تاييد نکنيد و نخواهيد که بنده در کميته ملی المپيک باشم، قطعاً کانديدا نخواهم شد، هرچند مطمئن باشم با برگزاری انتخابات رای خواهم آورد. قرار نيست ۴ سال با يکديگر تنش داشته باشيم. به همين دليل گفتم در صورت عدم تاييد شما کانديدا نخواهم شد. اگر به عنوان يک عضو هيئت اجرايی به حضورم علاقه‌مند نباشيد، به آنجا هم نخواهم آمد. البته صالحی‌اميری خيلی با صميميت برخورد کرد و گفت شما تجربيات زيادی در ورزش داريد و حتما بايد به ما کمک کنيد.
تسنيم: پس ماندگار هستيد؟
اگر آقای صالحی اميری تشخيص دهد که من می‌توانم کمک ايشان باشم، حتما کمک خواهم کرد. با خيلی از دوستانی که در اين دولت کار می‌کنند سابقه دوستی و رفاقت چندين ساله دارم. با اين حال اگر دولت يازدهم نظرش بر اين باشد که در ورزش می‌توانم کمکی به آقای صالحی اميری کنم، در ورزش خواهم ماند و حتما هم همراه خواهم بود. اگر هم بگويد برای کميته ملی المپيک تمايل داريم آقای X باشد باز هم کمک می‌کنم.
تسنيم: زمزمه بازگشت هاشمی‌طبا هم به گوش می‌رسد.
آقای هاشمی‌طبا فردی است که در ورزش حضور داشته و به عنوان رئيس سازمان تربيت بدنی و رئيس کميته ملی المپيک فعاليت زيادی انجام داده است. ايشان شناخت خوبی نسبت به ورزش دارد و هيچ‌کس نمی‌تواند بگويد هاشمی‌طبا نيايد يا بيايد. هر کسی که در چارچوب مجمع بگنجد می‌تواند کانديدای کميته ملی المپيک شود اما اعتقاد دارم کسی بايد باشد که با اين دولت چالش نداشته و دولت آن را قبول داشته باشد. آقای هاشمی‌طبا برای ورزش کشور يک فرصت است که اگر بيايد و رای کسب کند من هم به او کمک می‌کنم.
تسنيم: اگر هاشمی‌طبا شرکت کند، شما شانسی داريد؟
بله، من هم شانس دارم.
تسنيم: برای حضور در انتخابات تصميم گرفته‌ايد؟
من ۸ سال در ورزش کار کردم و امروز صاحب ديدگاه، اطلاعات و ارتباطات خوبی هستم. اين موارد برای ورزش خوب خواهد بود و می‌توانم به ورزش کمک کنم. علاقه‌مندم به اينکه در کميته ملی المپيک باشم و کمک کنم اما اين موضوع را واگذار می‌کنم به فضای دولت، وزارت ورزش و نظر آقای صالحی اميری.
تسنيم: اگر بمانيد توان کسب کرسی بين‌المللی را داريد؟
احتمال اين موضوع زياد است. فکر می‌کنم شانس تحقق چنين موضوعی بالای ۸۰ درصد باشد. البته قرار نيست برای يک پست چه کوچک و چه بزرگ جنگ و جدال کنيم.
تسنيم: چقدر خود را در تنش‌های به وجود آمد مقصر می‌دانيد؟
کميته نمی‌تواند خيلی تنش‌زا باشد چون اقتداری ندارد. کميته ملی المپيک چگونه می‌تواند با وزارت ورزش درگير شود و اصولا نبايد درگير شود چرا که مديريت کلان ورزش در دست وزارت ورزش است و کميته ضمن استقلال نسبی بخشی از ورزش کشور محسوب می‌شود و بايد با نظر وزير وقت ورزش همراه و همگام باشد ضمن اينکه کميته از چه ابزاری می‌تواند برای اين کار استفاده می‌کند؟ کميته هيچ‌گاه برای درگيری پيش‌قدم نيست. افرادی که به وزارت ورزش آمده بودند، خواستار اين بودند که سيطره خود را در همه جا گسترش بدهند و حکم کنند که اين در مورد کميته منطقی و عملی نبود.
تسنيم: يکی از افرادی که در اين بين قربانی شد صادق فرجی رئيس پيشين فدراسيون کاراته بود. قبول داريد مجبور به استعفا شد؟
بله آقای فرجی انسان باشخصيتی است که روح بزرگی دارد. فکر می‌کنم او از افراد جوانی بود که اگر در ورزش کشور می‌ماند، می‌توانست خيلی موفق باشد. به نظر من بايد او را برگردانند و کارش را ادامه دهد چرا که يکی از مديران موفق است.
تسنيم: اينکه می‌گفتند محمد عباسی و محمد علی‌آبادی با هم توافق کردند که يکی به شورای شهر راه پيدا کند و ديگری رئيس کميته ملی المپيک شود صحت داشت؟
يعنی رفتن به شورای شهر لابی می‌خواهد؟ من اگر لابی می‌خواستم، از حمايت دولت استفاده می‌کردم که استفاده نکردم.
تسنيم: آن زمان شما رابطه خوبی با دولت نداشتيد.
آقايانی که می‌خواستند برای شورای شهر ليست بدهند چند بار از طرق مختلف با من صحبت کردند که در ليست‌شان قرار بگيرم.
تسنيم: روابط شما با آقای عباسی خيلی بد بود اما به يکباره همه چيز خوب شد. در هر صورت يک اتفاقی در اين بين رخ داد.
من هيچ توافق و تعاملی با عباسی نداشتم. ضرورتی هم در اين مورد نمی‌ديدم. فکر می‌کردم به اندازه کافی در تهران شناخته شده هستم. در کميته ملی المپيک معتقد بودم اگر کانديدا شوم رای می‌آورم و فکر می‌کردم در شورای شهر هم قاعدتاً بايد رای بياورم. اينکه رای نياوردم حتما خواست خدا بود.
تسنيم: چه نمره‌ای به عملکرد خودتان در اين ۸ سال می‌دهيد؟
من نبايد به خودم نمره‌ای بدهم. می‌خواهم به شما بگويم يکی از مشکلات موجود در کشور اين است که در قبال عملکرد افراد معمولا هيچ ارزيابی صورت نمی‌گيرد. من به شما می‌گويم وقتی در ورزش آمدم در بسياری از نقاط کشور عدالت توزيع فضای ورزشی وجود نداشت، بسياری از نقاط کشور که قهرمان‌خيز بود حتی يک سالن هم نداشتند. ما آمديم به اندازه ظرفيت موجود ۵۰ سال گذشته در ۴ سال ظرفيت‌سازی کرديم. زمانی که به ورزش آمدم هيچ مدالی در بانوان نداشتيم. به دليل عدم لباس مناسب نمی‌توانستيم در مسابقات شرکت کنيم. تلاش زيادی کرديم تا مجوز حضور بانوان را در عرصه ورزش جهانی با لباس اسلامی اخذ کنيم. برای آنها فضای اختصاصی ساختيم. سی درصد بودجه را به بانوان اختصاص داديم.
بانوان در دوران من اولين مدال طلای ورزش پس از انقلاب را کسب کرد و چندين نقره و برنز در بازی‌های آسيايی گرفت. در ارتباط با تعهداتی که داشتيم، پس از پايان بازی‌های آسيايی قطر گفتم که ايران بايد به عنوان چهارم دست پيدا کند. بسياری از جامعه ورزش به من اعتراض کردند و گفتند که نمی‌شود. می‌گفتند ايشان متوجه نيست که چهارم شدن سخت و نشدنی است. گفتيم بايد در المپيک بين ۲۰ کشور برتر دنيا قرار بگيريم که برخی از کارشناسان مسخره می‌کردند و علت بيان اين نظرات را عدم شناخت ورزش می دانستند ولی ديديم که هم چهارم آسيا شديم و هفدهم جهان در المپيک.
تسنيم: نتايج المپيک لندن را بايد به نام شما زد يا عباسی؟
خودتان بگوييد. عباسی ۶ ماه بود که به ورزش آمده بود. ورزش در زمان سعيدلو هم که کلا تعطيل بود و فقط جنگ و جدال و ناسزاگويی و دعوا بود. شما بايد بررسی و از بچه‌های ورزشی که امروز فشار سعيدلو بالای سرشان نيست سوال کنيد که نقش هرکسی در اين افتخارات چقدر بود. نمی‌خواهم بگويم هيچ‌کس کاری نکرده است. در هر صورت هر شخصی به اندازه خودش تلاش کرده است. ورزش و کار در کشور يک موضوع پيوسته است، حالا ممکن است پله صعود ما کمی بلندتر باشد. امکان ندارد جايی گفته باشم که زمان مهرعليزاده کاری در ورزش نشده است. همه تلاش کردند چرا که ورزش يک کار مداوم و پيوسته است. هر کسی مدتی اينجا بوده و سعی و تلاش خود را کرده است.
تسنيم: به سعيدلو و عباسی چه نمره‌ای می‌دهيد؟
قطعا به مديريت و اخلاق سعيدلو نمره بسيار بدی خواهم داد. عباسی اخلاقيات خوبی داشت. اهل دروغ نبود و دلش می‌خواست ورزش به جايی برسد اما متاسفانه فرد ورزشی کنارش نبود. شايد اگر از بچه‌های ورزشی بيشتر استفاده می‌کرد، شرايط بهتر می‌شد. او در در زمانی به ورزش آمد که پول، بودجه و امکانات در ورزش نبود که بخواهد هزينه کند. زمان ما منابع مالی بهتر بود و از کانال‌های مختلف پول به دست می‌آورديم. ضمن اينکه عباسی بنا به تقدير به ورزش آمد. نمره عباسی بالای ۱۵ است.
تسنيم: در مورد ساختمان‌های کميته ملی المپيک صحبت کنيد که شائبه‌های زيادی در خصوص آن وجود دارد.
در اين باره برخود لازم می‌دانم که از حدود ۲۰ نفر همکارانم در هيئت اجرايی، امور مالی، امور حقوقی، امور اداری، آقای ارشدی و آقای روزبه و آقای روحانی نهايت تشکر و از آنها حمايت کنم و بگويم آنچه گفته شده دروغ محض است و هيچ يک از همکاران کوچکترين تخلفی نداشته‌اند. ممکن است در اين بين اشتباه جزيی اداری باشد.
درباره فروش ساختمان در هيئت اجرايی تصميم‌گيری شده است. هيئت اجرايی فروش ساختمان را مصوب کرده و آن را به فروش رسانده است. گروهی اسناد مزايده و کارشناس تهيه کردند، ۳ کارشناس قيمت ساختمان را ۴ ميليارد و ۱۰۰ ميليون تومان تخمين زدند، ۳ بار در روزنامه همشهری و هر بار به مدت ۳ روز به مزايده گذاشته شد اما حتی يک نفر هم برای خريد مراجعه نکرد.
در بار سوم که قرار شد مزايده صورت بگيرد آقای کرباسيان و آقای افشارزاده و مهندس روزبه اعلام کردند ۶ ماه از مزايده روز نخست سپری شده و به همين دليل بايد کارشناسی مجددی صورت بگيرد. ۳ کارشناس ديگر معرفی شدند و بنا به دلايل خاص خود قيمت را ۲۰ درصد کاهش داده و آن را به ۳ ميليارد و ۳۰۰ ميليون تومان رساندند. باز هم ملک به مزايده گذاشته شد و هيچ‌کس برای خريد مراجعه نکرد، به جز يک شرکت تحت عنوان انبارهای عمومی. قيمت پيشنهادی آنها ۲ ميليارد ۷۰۰ ميليون تومان بود. به دليل اينکه زير قيمت تعيين شده بود، هيئت اجرايی با فروش آن مخالفت کرد و در هر حال در مزايده ملک به فروش نرفت.
پس از اينکه ۳ مرحله مزايده انجام شد کميته‌ای شامل آقايان افشارزاده، شهنازی، ارشدی، ضرابی و منصوری قرار شد ملک را به صورت مذاکره‌ای به فروش برسانند. پس از آن شرکتی به اسم شرکت تعاونی قائمين اقتصاد آمد و پيشنهاد بالاتری داد. پيشنهاد آنها ۳ ميليارد و ۷۵۰ ميليون تومان بود و پس از آن يکی از شرکت‌های زيرمجموعه خود را اعلام می‌کند و سند را به اسم آن می‌زند. افشارزاده و کرباسيان به محضر رفته و ملک را به اسم شرکت «الماس‌ ديس» منتقل می‌کنند. پس از مدتی بانک مرکزی اعلام می‌کند که قصد داريم تعاونی‌های اقتصادی و موسسات مالی و اعتباری را با هم ادغام کنيم. تعاونی «قائمين اقتصاد» و چند تعاونی ديگر با يکديگر ادغام شده و ماحصل آن بانک آينده می‌شود. اين ملک به عنوان دارايی به بانک آينده می‌رسد. در انجام اين امور تمام اصول و ضوابط قانونی توسط همکارانم رعايت شده و من در نشست خبری تمام مدارک اين موضوع را تهيه و در اختيار رسانه‌ها برای شفاف‌سازی قرار خواهم داد.
تسنيم: بحث تحقيق و تفحص مجلس از سازمان تربيت‌بدنی به کجا کشيد؟
مجلس کار خودش را انجام داد و به موضوع خاصی نرسيد. به هيچ‌کس تذکری هم داده نشد.
تسنيم: نظر شما در مورد صالحی اميری چيست؟ فکر می‌کنيد در مجلس رای می‌آورد؟
در مورد رای آوردن يا نياوردن نمی‌توانم نظر خاصی بدهم. دو سه جلسه‎ای که داشتم متوجه شدم ايشان يک نگاه استراتژيک دارد و سطحی‌نگر نيست. اين نکته مثبتی است. صالحی‌اميری سابقه مديريت کلان کشور را دارد. او خوی و خصلت نرمی دارد که می‌تواند در ورزش به خوبی کار کند. يکی ديگر از نکات مثبت او اين است که قصد دارد از ورزشی‌ها استفاده کند. ديدگاه ايشان جناحی و سياسی نيست. اولين تنگنای صالحی‌اميری مسائل مالی فدراسيون‌ها است و بايد به او در اين مورد کمک شود.
تسنيم: کم کم به بخش پايانی مصاحبه نزديک می‌شويم و مانده يکی دو ابهامی که در حوزه غيرورزشی درباره شما وجود دارد. زمانی که شما در اجلاس اوپک به عنوان سرپرست وزارت نفت حضور پيدا کرديد، درست است که متن انگليسی‌ که خوانديد به صورت فارسی نوشته شده بود؟
اين دروغ محض است و کسانی که مدعی اين حرف هستند خوب است بيايند و با هم انگليسی صحبت کنيم. در اين صورت حتما آن افراد خجالت خواهند کشيد. با اينکه مثل آقايان در انگليس و آمريکا درس نخوانده‌ام اما انگليسی‌ام در حد خوبی است و افتخار دارم زير نظر اساتيد ايرانی و در دانشگاه ايرانی درس خوانده‌ام و يک مهندس ساختمان و مهندس معمار موفق بوده‌ام.
تسنيم: باز هم برای شورای شهر يا رياست جمهوری و مجلس کانديدا می‌شويد؟
تا زمانی که احساس کنم می‌توانم کمکی کنم در صحنه حضور خواهم داشت. زمانی که ديدم سنم بالا رفته و ديگر نمی‌توانم، در يک گوشه می‌‌نشينم.
تسنيم: حرف ناگفته‌ای داريد که در اين ۸ سال در دلتان باقی مانده باشد؟
بله دارم و در کتابی که قصد دارم منتشرش کنم آنها را بيان می‌کنم. در حال نوشتن کتاب خاطراتم هستم و به زودی آن را منتشر خواهم کرد.
تسنيم: شده به دليل کاری در ورزش عذاب وجدان بگيرد؟
بله، آن هم جزو آن ناگفته‌ها است. بايد کاری را انجام می‌دادم که نکردم.
تسنيم: در خصوص اسامی زير اولين مطلبی که به ذهن‌تان می‌رسيد را بگوييد.
علی سعيدلو: خشونت آفرين
محمد دادکان: زود رنج
محمد عباسی: انسان خوب
کرباسيان: مدير باتجربه
مهدی قدمی: صاف؛ آدمی که ظاهر و باطنش يکی است
محمود خسروی وفا: چيزی در موردش نمی‌‎گويم
علی کفاشيان: منطقی
بهرام افشارزاده: اجرايی
اساسنامه کميته ملی المپيک: تصويب شد
ساختمان کميته ملی المپيک: ساختمان بزرگ و شيکی برايش ساختم در شأن جمهوری اسلامی ايران
احمدی‌نژاد: خدا همه ما را عاقبت به خير کند
فائقی: شناخت زيادی ندارم
صفايی فراهانی: از او خوب نشنيدم
حميد سجادی: انسان سالم
داريوش مصطفوی: زحمتکش
تعليق: تاسف
مصطفی هاشمی طبا: مدير خوب برای ورزش
کميته انتقالی: بازی سياسی
اسفنديار رحيم مشايی: رفيق احمدی‌نژاد؛ خيلی چيزها می‌توان در موردش گفت
شورای شهر: ابزار خدمت
رياست جمهوری: ابزار خدمت
شروين اسبقيان: بسيار دوست داشتنی
استيضاح عباسی: خوشحال نشدم
اميرحسين آيت اللهی: ناشناخته
محمدصادق فرجی: صادق
احمد دنيامالی: مدير برنامه ريز
محمد علی آبادی: عاشق ايران

گفت‌وگو: محسن اثيمی - حامد عبدالملکی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016