شنبه 11 بهمن 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا


پرخواننده ترین ها

راز محبوبيت ۸۸ درصدی کی روش حتی بدون جام

يگانه برنامه تلويزيون ايران که مردم را دسته بندی نمی کند و نظرات همه در آن بازتاب دارد نشان داد مردم واقع بين تر از قبل شده اند، دليل پرداخت دستمزد بالا به سرمربی تيم ملی را درک می کنند و از عملکرد ۴ ساله او راضی اند.

عصرايران؛ مهرداد خدير - ميزان رضايت مردم از عملکرد کارلوس کی روش سر مربی تيم ملی فوتبال ايران فراتر از انتظار بود؛ ۸۸ درصد مردم در نظر سنجی برنامه ۹۰ - پنج شنبه ۹ بهمن ۹۳ که تا بامداد روز بعد هم ادامه يافت - به او رای مثبت دادند و موافقت خود را با ادامه کار اين مربی نام آور ابراز داشتند.

اين در حالی است که انتظار تحقق آرزوی فتح جام ملت های آسيا پس از ۴۰ سال همچنان محقق نشد و شماری از مربيان داخلی از او انتقاد می کنند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


نويسنده اين سطور نه يک کارشناس ورزشی که يک بيننده عادی و البته علاقه مند مسابقات فوتبال است اما به اين موضوع می توان و بايد از منظر اجتماعی و تا اندازه ای هم سياسی نگريست. زيرا يگانه برنامه تلويزيون ايران که مردم را دسته بندی نمی کند و نظرات همه در آن بازتاب دارد نشان داد مردم واقع بين تر از قبل شده اند، دليل پرداخت دستمزد بالا به کی روش را درک می کنند و از عملکرد ۴ ساله او راضی اند و البته خيلی هم اميد ندارند که اگر او برود بهتر بيايد يا اگر به او پول ندهند در محله آنها با آن پول زمين بازی احداث کنند.

به لحاظ آمار ورزشی البته از ۵۰ بازی ۲۶ برد و ۱۵ تساوی به دست آمده و ايران حريفان آسيايی را يکی در پی ديگری از سر راه برداشته و در بازی عراق مستحق حذف نبوده و قبل تر هم در جام جهانی نمايش نااميد کننده ای ارايه نداد.

راز محبوبيت ۸۸ درصدی کی روش حتی بدون جام

در برنامه شامگاه پنج شنبه که تا پاسی از بامداد آدينه ۱۰ بهمن ادامه يافت ۸۸ درصد مردم رضايت خود را اعلام داشتند و اين در حالی بود که نزديک به يک ساعت قبل و حين نظر سنجی يکی از ميهمانان برنامه – بيژن ذوالفقار نسب - در نقد او و بيشتر درباره نوع قرارداد او سخن گفته بود و تلويحا و تصريحا علاقه خود را به تشکيل کميته ای برای نظارت بر عملکرد او - و لابدزير نظر خودش - ابراز کرد.

راز محبوبيت کارلوس کی روش اما نزد ايرانيان چيست که راه نيافتن به مرحله بعدی جام جهانی، ناکامی در قهرمانی جام ملت های آسيا و مخالفت مربيان هر دو تيم پر هوادار و حذف بازيکنان مشهور نيز خدشه ای در آن وارد نساخته و همچنان قادر به جلب رای ۸۸ درصد آرای مردم است و به بيان ديگر ايرانيان به او می گويند: بمان کارلوس!

با نگاه جامعه شناختی و نه از منظر تخصص ورزشی يا به تعبير عادل فردوسی پور«فوتبالی» ۱۰ دليل می توان يافت و ارايه کرد:

۱. علاقه مندان بعيد می دانند جانشين کی روش بهتر از او باشد. هيچ مربی سرشناس تری پشت دروازه های فوتبال ايران منتظر ننشسته يا اگر باشد احتمال توافق با او مطرح نيست که به خاطر آن فرد بعدی و در راه از اين دل بکنيم.

هنگامی که ناصر الدين شاه ترور شد نخستين سوال رييس نظميه از ضارب – ميرزا رضا کرمانی – اين بود که کی پشت دروازه شهر است و قرار است بر تخت بنشيند که تو اين کار را کردی؟

او می خواست بگويد گزينه جانشينی مظفر الدين است که از همه نظر نسبت به ناصر الدين کهتر بود.

يک وجه دل بستن به کی روش اين است که مربی خارجی مطرحی نيز احتمالا جای او نخواهد آمد. سهل است که بار ديگر روز از نو و روزی از نو و مدتی بلاتکليفی و بعد سر و کله نام های تکراری پيدا می شود.

۲. دکتر محمود سريع القلم راه حل مشکلات ايران را در يک کلمه بين المللی شدن به معنی اتصال به دنيا می داند.

در فوتبال ما با مربی معتبری چون کی روش احساس اتصال می کنيم. حال آن که بهترين مربی داخلی نيز اين حس را به ما نخواهد داد.

اکنون مردم امکان مقايسه يافته اند. استاد نامدار دانشگاه درباره خود نيز می گويد من هنگامی می توانم عملکرد خود را بسنجم که در دانشکده ما مثل همه دانشگاه های معتبر دنيا استادانی از ديگر کشورها نيز تدريس کنند و برای اين که انگ غرب زدگی نزنند بلافاصله توضيح می دهد نه الزاما از آمريکا و فرانسه که از ترکيه و مالزی.

کی روش در يکی از عرصه ها - فوتبال - به مردم امکان مقايسه و احساس اتصال داده حال آن که با مربی داخلی انگار در حمام خانه مان آواز می خوانيم و طبعا خودمان از صدای خودمان خوش مان می آيد!

۳. او در بهترين باشگاه های دنيا مربی گری کرده از رئال مادريد تا منچستر يونايتد. الکس فرگوسن نيز در کتاب خود بارها از او به نيکی و دانش نام برده است.اين باشگاه ها در ايران محبوب اند و همين که مربی آنها اکنون در ايران است احساس خوبی ايجاد می کند. در مورد رئال البته او دوام نياورد اما اين اقتضای فوتبال است و در قياس با عملکرد بارسا منتقد او شدند نه در مقايسه های ديگر.

۴. رقم قرار داد يک ميليون و چهار صد هزار دلار يا يورو با سه برابر شدن قيمت ارز در دولت احمدی نژاد سنگين تر به نظر رسيد اما مردم نه تنها به اين امر واقف اند که می دانند وقتی مربی داخلی به گفته عليرضا منصوريان نيم ميليون دلار می گيرد کی روش طبعا سه تا چهار برابر دريافت می کند.

دستمزد او کم نيست.اما هيچ تضمينی هم وجود ندارد که پولی که احيانا به سرمربی تيم ملی پرداخت نمی شود در جای ديگر هزينه شود.

هفته گذشته در آگهی مزايده پرسپوليس و استقلال، دارايی دو باشگاه وابسته به وزارت ورزش دو ورزشگاه اجاره ای اعلام شد! در حالی که هر سال ۵۰ ميليارد بدهی بالا می آورند. بنا براين مردم می دانند که دستمزد کمتر به معنی سرمايه گذاری بيشتر نيست.

ضمن اين که بخشی از دستمزد او با راه يابی به جام جهانی جبران می شود. از منظری ديگر نيز ارزش تبليغاتی و سياسی فراوانی دارد و صرفا پرداخت دستمزد به يک نفر نيست. شايد يک پروژه ملی باشد زيرا مردم را به فوتبال باز گردانده ورزشگاه ها را دوباره پرتماشاگر می سازد و رسانه های ورزشی رونق می گيرند و اينها درآمد است نه هزينه.

دستمزد اولين مربی خارجی در فوتبال ايران (دان گيبل) دو هزار تومان معادل قيمت يک دستگاه رولز رويس مدل ۱۹۴۸ بود. او در سال ۱۹۵۱ نايب قهرمانی بازی های آسيايی را به ارمغان آورد. مقايسه ها بايد از اين دست باشد. هر چند که هيچ کس رقم بالای دستمزد کی روش را انکار نمی کند.

۵. در سال های اخير مردم آن قدر اعداد عجيب و غريب در فساد های مالی شنيده اند که برخی رقم ها ديگر بزرگ جلوه نمی کند!

مقامات رسمی از ۲.۷ ميليارد دلاری می گويند که بابک زنجانی بابت واريز نکردن پول نفت به خزانه - به بهانه دور زدن تحريم ها- بدهکار است يا ۳ هزار ميليارد تومانی که مه آفريد امير خسروی بهای آن را با جان خود پرداخت و عددی که به تازگی يک مقام سياسی سابق محکوم به بازگرداندن آن شده است.

دستمزد اما ولو بالا حلال است واختلاس نيست و از اين رو هنگامی که يک ميليون و ۴۰۰ هزار يورو يا دلار با اعداد داخلی غير دستمزدی و اختلاسی و ارتشايی مقايسه می شود ديگر بالا به نظر نمی آيد ولو کسانی که طبيعی می دانند بعضا يک فقره ۱۰۰ دلاری را نيز از نزديک نديده باشند و چشم به راه آخرين ۵شنبه هر ماه باشند که يارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومانی واريز می شود.

۶. مطابق آمار رسمی دو ميليون نفر و بنا به آمار غير رسمی ۴ ميليون ايرانی در خارج از کشور زندگی می کنند. حضور يک مربی در اندازه و آوازه کی روش برای آنان اطمينان بخش و جذاب تر است تا مثلا چهره بسيار محترمی مانند آقای حسين فرکی يا همين بيژن خان ذوالفقار نسب.

نگاه آنان به داخل هم انتقال می يابد. زيرا تيمی با هدايت کی روش و بازی بازيکنان شاغل در کشورهای ديگر بيشتر در کانون نوجه رسانه ای قرار می گيرد و ايرانيان خارج از کشور نيز بيش از داخلی ها از اين موقعيت آگاه هستند.

۷. جامعه ايران از فقر و فقد شادی رنج می برد. حساسيتی که متوجه سينما و موسيقی و کنسرت هست دامن گير فوتبال نيست اما هنگامی می توان به ورزشگاه رفت که به مربی و بازيکن علاقه داشته باشی. در غياب ستاره های موسيقی پاپ، کی روش و شاگردان او ستاره هايی هستند که به جامعه شادی تزريق می کنند و هنگام باخت نيز سرخوردگی به بار نمی آورند. هر چند حسرت بر جای می گذارند.

۸. بخشی از راز محبوبيت کی روش به خاطر چهره و تيپ و ادبيات و حالات او هم هست. کنار زمين بازی با عراق به گونه ای ايستاده بود که اصطلاحا «انگار بچه پايين است»! حال آن که اگر کراوات بسته و خشک ايستاده يا نشسته بود اين احساس را ايجاد نمی کرد.

محبيوبيت ناصر حجازی فقيد هم تماما به خاطر سابقه بازی و دروازه بانی و مربی گری نبود. از چهره سينمايی و صراحت لهجه ناصر خان هم ناشی می شد.

البته او تيپ جنتلمنی داشت اما در انتقاد روحيه ستيهنده و دوری از هر تملق و چاپلوسی محبوب ترش ساخته بود.اين البته يگانه عامل نيست اما چهره و فرم صحبت و گفتار و رفتار در محبوبيت يک شخصيت بی تاثير نيست. چه روحانی و سياستمدار باشد مثل سيد محمد خاتمی چه سرمربی فوتبال باشد مانند کارلوس کی روش.

۹. غالب مربيانی که بعد از انقلاب به ايران آمده اند به اروپای شرقی تعلق داشته اند. درست است که از ۱۹۹۰ به بعد اين تقسيم به شرق و غرب معنی سياسی خود را از دست داده اما روحيات شرقی باقی است. واقعا «ويچ» ها کجا و امثال کارلوس يا آری هان کجا؟ فارغ از عملکرد فنی غالب ايرانيان حتی نديد، مربی غربی را ترجيح می دهند! نقش عادل فروسی پور را هم انکار نکنيد که زيرکانه فضا را به نفع کی روش هدايت می کند!

۱۰. جامعه واقع بين تر شده و می داند اگر کی روش که در بهمن ۸۹ به ايران آمد و با تحريم و انزوا و دولت احمدی نژاد کارنامه قابل قبولی داشت بعد از توافق نهايی و محتمل هسته ای و فتح باب رابطه دوباره و بهبود ديپلماسی که حتی تيم ملی فلسطين ديدار دوستانه خود را لغو نکند با بازی های تدارکاتی بيشتر می توان اميد افزون تری به آينده داشت. در ديدار دوستانه ايران و سوئد در فروردين ۹۴ – کمتر از سه ماه ديگر- کی روش روی نيمکت تيم ملی بنشيند و سردار و اشکان و گوچی و ديگران با جان و دل بازی کنند بهتر است يا ...؟

راز اقبال ۸۸ درصدی به کارلوس کی روش شايد در انديشيدن به همين پرسش آخر باشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016