یادروز آبان ۹۸ همراه پائیز در راه است! با خاطره هزاران جان شیفته، هزاران رنگ، هزاران درد! هزاران آه!
دریغا که در خاطره این سرزمین نفرین شده، که زمانی سرزمین گل و بلبلش مینامیدند امروز پای هر فصل گل افشانش ز مهریری است و در گلوی هر هزار دستان ناله یک مادر.
مادرانی که غمگین و خمیده پشت با تصویری از جگرگوشه گان خود در میان گورهای بی نام در گورستانهای متروک میگردند. نشان از گمشده خود میگیرند.
از نخسین روزی که طاعون در سیمای خمینی بر این سرزمین فرود آمد و بهشت زهرا نخسین مکانی شد که او سخن گفت و حوضی که از خون به سمبل این گورستان عظیم بدل گردید. این سرزمین هرگز روی شادی و خوشی ندید.
فقر، جنگ، فساد، چپاول وغارت، سرکوب، شکنجه وزندان، مرگ ونیستی با جنایت کارانی نشسته برمسند قدرت مشخصه آن گردید.
حکومتی جنایت پیشه که تمامی گاه شمار ۴۰ سالهاش چیزی جز سرکوب و کشتار نیست.
سال ۷۰ یک مشهد شورش گسترده مناطق حاشیه نشین و سقوط شهر، خامنهای دستور بر قتل عام معترضان میدهد میگوید معترضان را "مثل علف هرزه بکَنند، درو کنند و دور بیندازند. "
مرداد ۷۳ اعتراضات مردم در قزوین با آر پی جی و کاتیوشا سرکوب میگردند.
فروردین ۷۴ در اعتراضات اسلامشهر، قرارگاه ثارالله سپاه با هلیکوپتر مردم را به گلوله میبندد.
بهمن ۸۴ در اعتراضات خاتونآباد، هلیکوپترهای یگان ویژه ناجا به کارگران بیپناه شلیک میکنند. در اعتراضات ۸۸ و ۹۶ هم بارها علیه معترضان بی دفاع از گلوله جنگی استفاده میشود.
با این همه کشتارها در مقابل حجم جنایتی که در آبان سال ۹۸ اتفاق افتاد رقمی اندک به حساب میآیند.
آبان سال ۹۸ نقطه عطفی بزرگ در رو در روئی رژیم با مردم است. رژیمی وحشت زده از ابعاد وگستردگی دامنه اعتراضات در سرتا سر کشور با ترکیب طبقاتی ترسناک از جوانان جان به لب رسیده! کارگران، حاشیه نشینان، اقشار فرودست کم درآمد که روزی تحت عنوان مستضعفان حامی حکومت به حساب میآمدند! حال همین مستضعفان در همراهی با دانشجویان، دانش آموزان، اقشار متوسط جامعه به میدان آمده بودند...
از نیمهشب و روز جمعه ۲۴ آبان ۹۸ مردم محروم که چپاول و غارت امانشان را بریده است نسبت به گرانی قیمت بنزین دست به اعتراض میزنند به خیابانها میآیند. اعتراضاتی که به سرعت به ۱۹۰ شهر گسترش مییابد. از قلعه حسن خان و شهریار در استان تهران تا خوزستان، از مشهد تا تبریز تا کردستان انبارهای باروتی که پشت سر هم منفجر میشوند.
شنبه ۲۵ آبان. توفانی از خشم مردم ستمدیده شعلهور شده است. جنگ و گریزی سخت بین مردم و نیروهای سرکوب در سرتاسر کشور در جریان است. جوانانی عاصی که از کودکی زیر فشار فقر، نداری، بیکاری، تحقیر و نابرابری همیشه به گوشهای رانده شدهاند. حال به میدان آمدهاند. بی هراس از مرگ! گوهر زندگی بر کف سرود خوان به نام آزادی در کار برکشیدن نام خویشند.
میدان دارانی چنان بی باک که
"دریده جامهی خونینشان به تن، کفن است. "
با قلبهای عاشق، سری پرشور و پیشانیهای بلند که آفتابی شب شکن، بی هراس از گلولههای سربی از آنها طلوع میکند و ترس بر جان شب پرستان حاکم میافکند.
عاشقانی چنین را در فرهنگ مستبدی چون ولی فقیه جائی جز گلوله باران نیست. عاشقانی که اسرار هویدا میکردند.
هم از این رو حکم بر قتل عام! حکم بر استفاده از گلولههای جنگی! حکم برنشانه گرفتن اندام حیاتی فرزندان این آب و خاک میدهد! شلیک بر قلب و سر هزاران جوانی که در خیابانها مرگ دیکتاتور، مرگ بر خامنهای و حکومت ولائی را فریاد میزدند و عدالت و آزادی طلب میکردند.
در ماهشهر، شهریار و شهر قدس تیربارها را بکار میافتند! "علی فدوی"قائم مقام سپاه که موقعیت را جنگی ومشابهه عملیات "کربلای چهار" ارزیابی میکند دستور بر قتل عام جوانان معترض میدهد.
ترس آمیخته با کینه و نفرت و ذهنیتی چنین بیمار در نیزارهای ماهشهر با سلاحهای سنگین، با تانک، پهباد، ودوشکا بزرگترین فاجعه قتل عام مردم بی دفاع را رقم میزند.
زخمی بزرگ بر قلب مردم بر قلب هموطنان عرب زبان این سرزمین کثیرالمله باستانی مینهد. زخمی ناسور که روزی دهان خواهد گشود و بر بساط ظلم حکومت جبار اسلامی خواهد تاخت.
آبان ۹۸ آئینه تمام نمای رژیم جنایتکاری است که با وقاحت تمام سالها خود را حامی مستضعفان مینامید و به نام حمایت از منافع مستضعفان تسمه از گرده اقشار متوسط از گرده روشنفکران و معترضان میکشید. حال با سبعیتی باور نکردنی همان حاشیه نشینان، کارگران و زحمتکشان را به گلوله بسته بود.
آبان ۹۸ اندک بقایای توهم مانده از سالهای انقلاب را از خاطر کسانی که هنوز اندک باوری داشتند میزداید و آخرین رشتههای نازک شده در عرض ۴۰ سال فریب، نیرنگ و جنایت را از هم میگسلد. جانهای عزیز بسیاری بر زمین میافتند. متجاوز از ۱۵۰۰ نقر اکثریت جوان و حتی نوجوان ۱۲ ساله در این مبارزه نابرابر و ناجوانمردانه کشته میشوند. گلوله نابکاری قلب لبالب از شور جوانی، نیکیتا با آن چشمان زیبا را "که پلنگان برای نوشیدن رویا به کنارش میآمدند" با گیتاری که دیگر دستانی به ظرافت یک تار ابریشم زخمه بر تارهای آن نخواهند زد را میدرد و او چشم بر زندگی فرو میبندد.
کارگری نوجوان نان آور خانه که در جستجوی نان چند روزیست به خرمشهر آمده با چهرهای به معصومیت یک کودک با چشمانی غمناک که گوئی به ابدیت خیره گردیدهاند در زیر مشت و لگد جنایتکاران حاکم به کما میرود و جند روز بعد تن رنج دیدهاش حیاتی راکه چیزی جز فقر و رنج در آن ندید ترک میکند. با طرح سئوالی بر لب: " به کدامین گناه کشته شدم؟ " نامش محسن محمدپور بود.
جنایتی سنگین، با خیلی از مادران، پدران، همسران و کودکان عزادار. ملتی بهت زده از این همه نامردمی و سنگدلی در حق فرزندان این آب و خاک! جنایتی که چنگیزیان در حق این ملت نکردند.
اما آبان ماه سال نود هشت سرآغاز پائیز حکومت نیز بود که بشارت زمستان حکومتیان میداد! بشارت نزدیکی اقشار و طبقات مختلف مردم بیک دیگر و سرآغاز وحدت عملی که در تحریم و عدم شرکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و نه به جمهوری اسلامی خود را نشان داد. آبان ۹۸ حضور شورانگیز دختران و زنانی بود و هست به دلیری گرد آفرید که در سیمای هزاران مبارز آزادی ظاهر میشوند. پابپای مردان پای میکوبند و سرود آزادی میخوانند. آبان ۹۸ روز خروش جوانانیست که هنر آنها در مبارزه برای زندگی، برای عدالت و آزادی! شهامتشان بود در رویاروئی با پاسداران مرگ بی هراس از جانبازی.
اما دریغا و دریغا که حماسه آبان ۹۸ غیبت سنگین نیروی اپوزیسیون در میدان بود و عدم حضور یک رهبری سازمان یافته. نیازی مبرم برای روزها و بر آمدهای در پیش رو که زیاد دور نیست همراه با نسلی که آگاهانه نقظه پایان بر حکومت این فاسدان جنایت پیشه خواهد نهاد. ما به چنین روزی باور داریم.
ابوالفضل محققی
"هزارها هنر از عاشقان به عرصه رسد
که کمترین همه، جان خویش باختن است
غروب را نتوان، مرگ آفتاب انگاشت
که زندگیش فرو رفتن است و سر زدن است *
اشاره شیوهی لبهای دوخته است، ارنه
هزار نعرهی خونین به سینهی سخن است"
حسین منزوی
خدا هم نباید بیاجازه، خدایی کند! رضا فرمند
بر مزار یار و وداع با بنی صدر، فرید انصاری دزفولی