فتنهِ فوتبال
قیل و قال این زنان از بهر چسیت؟
وین همه فحشِ خفن در وصف کیست؟
شوتِ و کرنر معصیت بود از قدیم
من نخواهم این گُنه در این حریم
سوتِ داور موجبِ خشمِ خداست
هر پنالتی بدتر از صدتا زنا ست
گر که پاسی رد شود از لایِ پا
قلبِ هر مُسلم شود غرقِ عزا
نامِ دایی گر چه در دنیا طلاست
بازیش در نزد ما کلا خطاست
اندکی دانش ندارم از چمن
هر چه پرسی من بدانم از کفن
شورِ ورزش در ژنِ نِسوان نبود
دزدِ غربی در خفا از ما ربود
جایِ فاطی مطبخ و پشتِ لگن
دلخوشی هرگز ندانم سهمِ زن
گشت مشهد قبلهِ عیش و طرب
هر دم از ره میرسد شیخِ عرب
از پرستو پر شده در پَردهها
اجنبی جُفتک زَند از کردهها
دادِ مردم گر رسد روزی به گوش
گازِ فلفل میکند غوغا خموش
دولتِ پنهانِ ما گر گُل خورد
یارِ داور پرچمش بالا برد
ورزشِ اهل عبا باشد لواط
شیخ طوسی این چنین گیرد نشاط
چون عبث باشد صدایِهای وهوی
ای سعید نوحه خوان کامی بجوی