در چند گفتگوی اخیر (با بی بی سی، ایران اینترناسیونال، یورو نیوز وکانال یک) ضمن اشاره به همبستگی جهانی ایرانیان و افکار عمومی با انقلاب زنانه" ایران گفتم: من پیش تر در پی حوادث دی 96 ایران را آبستن یک انقلاب دیگر خوانده بودم که طی این سالها نطفه آن نه تنها سقط نشد، بلکه هربار باورتر شد و به مرحله ابرجنبش و انقلاب زنانه کنونی رسید. تاکید کردم اگر حکومت قادر به مهار یا سرکوب این جنبش نشود و این اعتراضات فراگیر شود به قیام عمومی علیه جباریت یا انقلاب دیگری منجر خواهد شد. اما حتی در صورت سرکوب و مهار آن اوضاع ایران بازگشت ناپذیر است و ایران به دوران تازه ای پا گذاشته است که تغییر فضای سیاسی جامعه از جمله پیامدهای آن خواهد بود.
خصلت خشونت پرهیز این جنبش توان همگانی شدن آن را افزایش داده است و حکومت می کوشد با شدت بخشیدن بیشتر به خشونت به ویژه در مناطق اتنیکی تحت ستم نظیر کردستان و زاهدان، تنش قومی را افزایش دهد.اما این تلاش ها تا کنون به شکست انجامیده است و شعارهایی نظیر "کردستان، چشم و چراغ ایران" در کنار شعار محوری زن، زندگی، آزادی و مرگ بر دیکتاتور از جمله شعارهای فراگیری است که همبستگی عمومی را افزایش داده است. به عبارت روشن تر جنبشی که شاهد آن هستیم به رغم چند وچهی بودن و چندگانگی و ستم های تعاطعی برانگیزاننده آن، درهم تنیده شده و با همپوشی این ستم ها همبستگی ملی و عمومی را از دل جنبش های گوناگون اتنیکی، زنان، کارگری، دانشجویان، دانش آموزان، جوانان، کوییر، مرکز و پیرامون و... ایجاد کرده است.
اشاره کردم جنبش کنونی ایران یک ویژگی منحصر بهفرد دارد و آن رنگ «زنانه» جنبش است. چراکه زنان جوان ایران که تحت تاثیر ارزشهای مدرنی همچون برابری جنسیتی هستند و از ایدئولوژی ضد زن و پدرسالار و استبداد دینیِ حاکم بر جامعۀ ایران آسیب جدی دیدهاند، بیش از دیگران در اعتراضات حضور دارند و به «نیروی اصلی» تبدیل شدند که حکومت را به چالش کشیده است.
این جنبش را یک «ابرجنبش» نامیدم و تاکید کردم این نخستین «ابرجنبش» علیه جمهوری اسلامی که همه جنبشهای پراکندۀ قومی، دانشجویی، معلمی، کارگری و محیط زیستی و زنان را در ایران را به هم گره زده، بر تضاد میان پیرامون و مرکز و گسست جنسیتی غلبه کرده، و به این ترتیب یک حرکت سراسری قوی ایجاد کرده که از همه جنبشها و اعتراضات پیشین ایران متمایز است.
با این وجود اگرچه رنگ «زنانۀ» این جنبش بسیار برجسته است اما تنها به زنان تعلق ندارد. حضور مردان نیز در این اعتراضات درخور توجه است اما این بار این زنان هستند که دارند مردان را هدایت میکنند و اصلا کلام مردانه در این خیزش اجتماعی به عقب رانده شده و در مقابل، گفتمانهای فمینیستی برجسته شده است. بهطوریکه در سطح جهان از تحولات اخیر ایران به عنوان "نخستین انقلاب فمینیستی جهان" یاد میشود».
همچنین این جنبش را به دو دلیل دیگر حرکتی «بالنده» خواندم: اولا هرچه جلوتر میرویم حضور مردان در این جنبش در حمایت و همراهی و اعتراض تحت رهبری زنان برجستهتر میشود. دوما، از آنجا که جنبشهای اجتماعی تنها یک نیروی فشار نیستند بلکه "آگاهی و هنجار" نیز تولید میکنند و این اتفاق در ایران نیز در حال روی دادن است، این جنبش باعث فراگیر شدن هنجارهای نوین فمینیستی و برابری جنسیتی در جامعه میشود و نگاه بسیاری از مردان را تا حدودی نسبت به نابرابریهای جنسیتی که تا کنون نسبت به آن بیتفاوت و حتی مدافع آن بودند، تغییر میدهد.
اضافه کردم که نفس «تداوم جنبش» حضور گروههای دیگر را تقویت خواهد کرد. در زمان پدیدار شدن هر جنبشی، همواره گروههایی در جامعه وجود دارند که «مردد» هستند و در واقع هیچ جنبش اجتماعی نیست که همۀ نیروها و طبقات و سنین به یکباره و به یک میزان در اعتراضات شرکت کنند. معمولا ابتدا جرقۀ انفجار وقوع یک جنبش زده میشود و سپس با تداوم آن، بر دامنه و عمقش نیز افزوده خواهد شد. بنابراین نفس «تداوم» جنبش، باعث غلبه بر تردیدها و ایجاد یک مشارکت گستردهتر خواهد شد.
همچنین نقش «رسانهها» و شبکه های اجتماعی در پررنگتر کردن حضور گروههای مختلف بسیار مهم است: شاید باردیگر همچون بهار عربی انقلاب دیجیتالی در همواره کردن یک انقلاب سیاسی نقش تعیین کننده ای به خود گرفته است. علاوه بر آن در همین جنبش، سالمندان زیادی را دیدهایم که شرکت کردهاند و اگر رسانهها بتوانند این حضور را برجستهتر کنند، نوعی الگوسازی بوجود خواهد آمد. ما اکنون صحنههایی را میبینیم که نهتنها سالمندان، بلکه افرادی که روی ویلچر نشستهاند در حرکتهای اعتراضی شرکت کردهاند. برجسته کردن این نمونههای تحسین برانگیز از حضور چنین افرادی، نشان میدهد که این گروهها نیز "فاعل" اجتماعی هستند و نه یک قربانی منفعل.
تاکید کردم که گرچه ترکیب اصلی این جنبش جوانان (و با به میدان آمدن نه تنها دانشجویان بلکه دانش آموزان) و نوجوانان است، اما پدر و مادران جوانانی و نوجوانانی که به میدان میآیند نیز در این جنبش حضور دارند. آنها یا فرزندانشان را در این اعتراضات همراهی میکنند و یا در این راه به آنها کمکهای مالی و پشتیبانیهای معنوی میدهند. بنابراین اگرچه ممکن است بسیاری از والدین مستقیما در این اعتراضات حضور نداشته باشند اما از طریق کمک به فرزندانشان پیوندهایشان را با این جنبش قویتر میکنند که خود، نخستین قدم برای حضور و مشارکت مستقیم و فعالتر است.
همچنین از نقش «اعتصاب» نیز همچون یکی دیگر از راههای مهم برای گسترش مشارکتها در این جنبش ها سخن گفتم. اعتصاب کارمندان، کارگران، معلمان و فعالان بخش خدمات اجتماعی. در واقع جنبشی که در آن «تظاهرات و اعتصاب» در هم می آمیزد، بخت این را دارد که هم حکومت را بیش از هر زمان دیگری فلج کند و هم مشارکت اجتماعی دیگر گروهها را گسترش دهد
گذشته از آن اگرچه انتقاد به برخی سلبریتیها مبنی بر اینکه آنها تا کنون همواره با دولت و در کنار حکومت بودهاند وارد است، اما نباید حتی دست رد به سینه سلبریتیهایی زد که تا دیروز سکوت میکردند. زیرا هر گسستی از این حکومت، چه از سوی سلبریتیها باشد و چه از سوی مسئولان حکومتی و بدنۀ حکومت و حتی فرماندهان نظامی، به متزلزل شدن بیشتر این حکومت و در مقابل تقویت اعتماد به نفس در این جنبشِ مردمی یاری میرساند.
وقتی آنها میآیند و اعلام همبستگی میکنند، یعنی آن جنبش دیگر به افراد گمنامی در کوچه و خیابانها محدود نمانده و ردپای آن جنبش آنقدر گسترده است که جهانی را به حمایت واداشته است. بنابراین هر سلبریتی یا حتی مسئول پیشین حکومتی در این راه با مردم اعلام همبستگی کند، در راه تقویت روحیه این مردم قدم برداشته و یک "شکست روانی" را برای حکومت رقم زده است. بویژه آنکه در همه اعتراضات و جنبشها، تنها نبرد سیاسی نیست که تعیین کننده است بلکه جنگ روانی بخشی از این مبارزه است.»
با همگانی شدن حمایت ها فضای ترس در جامعه بیشتر شکسته میشود. زیرا افراد شناخته شده با وجود آگاهی از این موضوع که راحتتر قابل شناسایی و دستگیری هستند اقدام به اعلام همبستگی میکنند. این یعنی حتی دستگیری از سوی حکومت دیگر برایشان اهمیت ندارد و این به معنای "تحقیر ترس" و "فروپاشی ترس" در جامعه و در مقابل "افزایش روحیه شجاعت" است.»
در پاین تاکید کردم هر کنشی که به گسترش انزوا و ایجاد شکاف بیشتر در حکومت و تزلزل روانی در اعتماد به نفس حکومت منجر شود در تسهیل پیش شرطهای عقب راندن نظام و حتی فروپاشی نظام موثر است. از این نظر فشار بین المللی و واکنش های جهانی و متحدانه ایرانیان خارج از کشور نیز در تقویت اعتماد به نفس مردم سخت موثر است. گرچه عنصر تعیین کننده همان «جنبش اجتماعی» در داخل کشور است. .
لینک این گفتگوها در زیر آمده است.
https://twitter.com/bbcpersian/status/1572526107798159360?s=20&t=a-0TfgMVb4nMl_J-a7NBsg
https://twitter.com/bbcpersian/status/1572528097911521280?s=20&t=P5H9DPLMaZ1m9H0SNadx4A
مهرداد درویشپور، جامعه شناس: ایران به نقطه بازگشتناپذیری رسیده است - YouTube
اعتراضات ایران؛ نافرمانی مدنی، جنبشی هنجارشکن یا اَبَرجنبش زنان؟ | Euronews
نخستین انقلاب زنانه جهان - YouTube