جنبش جوانان ایران بسیار شبیه به ایده ای است که بر أساس آن در دوبی یک موزه استثنایی ساخته شد. موزه المستقبل یا آینده یکی از زیباترین بناهای تاریخ بشر و به شکل یک چشم غول پیکر و توخالی است. جوانان ایرانی آنچان آینده گرا هستند که شیخ محمد بن راشد آل مکتوم امیر دوبی بود . او رویای ساختن سرزمینی رویایی را داشت که برای ساختنش آب و ثروت و هوای خوب لازم بود و او هیچکدام را نداشت، ولی آن رویا را ساخت.
بر روی بدنه فولادی و رویایی موزه المستقبل سه عبارت نوشته شده است که به نظرم عین آرزوهای جوانان و شیر دختر پسرهای ایرانی در خیابان است. این سه جمله که با طراحی های حیرت انگیز و مدرن روی بدن مشبک یک ساختمان ۷ طبقه با ۱۷ هزار متر زیربنا نقش بسته به شرح زیر است.
ما صدها سال زندگی نخواهیم کرد، اما می توانیم چیزی خلق کنیم که صدها سال دوام بیاود.
آینده برای کسانی خواهد بود که قادر به تصور، طراحی و ساختن آن خواهند بود، آینده منتظر نمی ماند، آینده را می توان امروز طراحی و ساخت.
راز تجدید حیات، توسعه تمدن و پیشرفت بشریت در یک کلمه است: نوآوری
دوبی در شرائطی طی سه دهه از یک روستای ماهیگیری به مرکز بسیار مدرن و لوکس اقتصاد غرب آسیا تبدیل شد که کشور ما طی همین مدت از ایالات ۵۱ آمریکا در سال ۵۶ مبدل شد به چیزی شبیه و در سطح یک کشور مسلمان شمال آفریقا. اعتراض امروز جوانان به این سطح از سقوط سیاسی اجتماعی اقتصادی است.
جوانان ایرانی در این اندیشه هستند که ج ا نظام ۴۵ سال پیش و متعلق به نسلی از روحانیون فرصت طلب قدرت پرست است که برای امیال شیطانی خود در حال شخم زدن ریشه های فرهنگی این آب و خاک هستند و در نهایت قصد دارند یک یمن یا لبنان دوم از ایران بسازند.
این در حالی که همانگونه که عباس آخوندی در نوشته منتشر شده در روزنامه اطلاعات به تاریخ ۳۰ مهر تاکید می کند قضیه جنبش مردم ایران نه تنها علیه حکومت است، بلکه همزمان بنیان های دین پوسیده حوزوی و شرع ۱۴۰۰ سال پیش را هدف قرار داده است.
در این نوشته آمده است که نگاه جوانان و ساختار زیبایی شناسی و ارزشی مردم در اثر گسترش شهر نشینی و ارتباطات توانسته است چند صد سال رشد و ارتقا یابد، اما نظام حاکم هنوز در رویاهای سال ۵۷ دست و پا می زند. او به صورا ضمنی خامنه ای را خطاب قرار می دهد که یا روحانیت باید به حکومت قانون تن بدهد و یا خود را برای خداحافطی با همه چیز آماده کند.
از قضا سایت هم میهن نیزدر گقت و گویی با دکتر آرش حیدری آورده است اگر می گویند جنبش مردم متعلق به جوانانی است که به بازی های کامپیوتری عادت کرده اند به این علت است که دانش و علوم اجتماعی و علوم انسانی را همواره توطئه دشمن تلقی کرده اند. نظام حاکم معتقد است این جوانان احتیاج به تربیت دارند و کم کاری شده است. اما همین نظام درک نکرده است که این حرکت ادامه درخواست های ایرانیان در انقلاب مشروطیت است که مردم حکومت قانون و اصلاحات بنیادین ساختاری می خواهند.
آرش حیدری نیز در نگاهی که با عباس آخوندی متفاوت نیست معتقد است نظام ارزشی و ساختار ذهنی نسل جوان امروز از آسمان به زمین معطوف شده و مردم برایشان دوران درخواست بهشت و شهادت و آخرت و رستگاری گذشته و خواستار رسیدن به نیازهای تن و بدن هستند که در داشتن شغل و امیت و مسکن و بازنشستگی و امنیت روانی و بهداشت و تغذیه مناسب تبلور می یابد. وی تاکید می کند مشکل نه حجاب است و نه زن، بلکه اتفاقی ماورای این سطوح رخ داده است که چیزی شبیه به پاره کردن قانون کهنه نظام بردگی است.
حال باید دید آیا نظام تا بن دندان مسلح و تا مغز استخوان گندیده روحانیت و شرع شیعه توانایی درک پیام های مردم را دارد، یا اینکه بزودی چنان سکولاریسم افراطی در ایران ریشه و قوام خواهد گرفت که قبلا نه در جایی تجربه شده است و نه در سرزمین هزار مسجد ایران تصور آن می رفت.
حکومتِ لات مدار و" قُرُقِ محله"، مسعود نقره کار