ظهور خیزش انقلاب "زن زندگی آزادی"، نتیجه شکست اصلاح طلبی در دستگاه حکومت توتالیتر جمهوری اسلامی بوده است. اصلاح طلبان دینی به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی در مدیریت و ناکام ماندن در برآورده کردن حق و حقوق مردم، با ریزش اجتماعی روبرو شده بودند و این روند همچنان ادامه دارد. اصلاح طلبان برای بازگردانده شدنِ وجههی از دست رفته خود، از مدتها پیش به فکر چاره بودند که سوریهای شدن سوریه، اتفاق افتاد. یعنی بهترین موقعیت، بهانه و توجیه برای کسب مجدد حیثیت خود در نزد مردم، برایشان پیش آمد. "سوریهای شدن" سوریه برای آنها فرصت بوده تا تمام مدت و بی وقفه توسط حامیان و لابیهای خود چه در داخل و چه در خارج از ایران، ترس سوریهای شدنِ ایران را در وجود ایرانیان بکارند. آنها برخی اپوزیسیون سکولار را بدون عنوان نامشان یا نام گروهیشان مستقیم و غیر مستقیم انگ خشونت طلبی میزنند. از زاویه "دوستی"، "دلسوزی" و در جایگاه "خشونت پرهیزی" از جمله کسانی که در تیررساند یکی حامد اسماعیلیون و دیگری مسیح علینژاد است. دو فردی که نقش ممتاز در فراخوان ایرانیان برای همبستگی با مردم داخل ایران و همچنین رساندن صدای خیزش انقلاب مردم ایران به گوش دولتمردان کشورهای غربی، داشته و دارند.
زیدآبادی و اسماعیلیون:
احمد زیدآبادی در نصایح به اسماعیلیون: بنابراین، "اسماعیلیون" با افرادی که در جای امنی نشستهاند و با بیقیدی و خونسردی میگویند: "خب انقلاب بدون هزینه که نمیشود! " فرق دارد. پایان نقل قول. چهل و سه سال است بی آنکه "اسماعیلیون" یا "افرادی" یا اصلاً "انقلابی" مطرح شده باشند، ایرانیان در این نظام دینی مشغول پرداخت هزینهاند! اتفاقاً در تجربه ۴۳ ساله نظام دینی هزینههای بس سنگین پرداخته شده و گلوی مردم را فشرد تا اینکه بپاخاسته و خیزش انقلابی را رقم زدند. ناشیگریات در دامن زدن به دودستگی میان ایرانیان از نادانیات بر میخیزد. هر چه بیشتر حرف میزنی بیشتر نادانیات آشکار میشود. زید آبادی در مقاله بی وجه و حقیرانه خود با عنوان "برسد به دست حامد اسماعیلیون"، عملاً وی را به سبب فراخوانهای سیاسی در خارج از ایران علیه جمهوری اسلامی، به "خشونت پرهیزی" دعوت میکند. معنی این سخن چیزی نیست جز برچسب زدن خشونت طلبی بر وی. وگرنه چه لزوم به دعوت وی برای "خشونت پرهیزی"؟ قلم زید آبادی از همان روز نخست که در خدمت جناحی از حکومت دینی قرار داشته تا حکومت دینی تداوم داشته باشد قلمی حقیرانه و ذرهای شرف در آن ملاحظه نشده بود. باری، هنگامی که در حال نوشتن این سطور بودم متوجه شدم احمد زید آبادی در یاداشتی در "گویا نیوز" اعلام کرده که "با سیاست خدا حافظی" میکند. زیدآبادی میگوید دلیل خداحافظی او از سیاست منتقدان او هستند... ("نشر اکاذیب!؟ ") وی میافزاید "از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند". دقیقاً به همین جهت است میگویم نوشتههای زید آبادی حقیرانه است چونکه هنوز تمایز میان نقد و تهدید را نمیداند.
گنجی و اپوزیسیون:
اکبر گنجی در یک سخنرانی ویدئویی که در سایت "گویا نیوز" درج شده عبارات قصاری بر زبان رانده که در واقع تکرار مکررات یاوگوییهای وی است در زمینه سوریهای شدن ایران. گنجی در همان ابتدا وانمود میکند که میخواهد از طریق "عالم اجتماع، قلمرو احتمالات است" به موضوعاتی که طرح میکند بنگرد. و بر پایه این "احتمالات" به قضاوت اپوزیسیون مینشیند بی آنکه بتواند یا بخواهد موقعیت "عالم اجتماع" کنونی ایران را توضیح کند. منظورش از "احتمالات" بطور مشخص احتمال وقوع سوریهای شدن ایران است! بعبارت دیگر، وی "احتمالات در عالم اجتماع" را مطرح میکند اما در "تحلیل" خود، صرفاً اپوزیسیون را از این دریچه قضاوت میکند. در هر صورت، حرف حساب گنجی دو قسمت دارد: قسمت اول مربوط است به سوریهای شدن ایران به خواست جمهوری اسلامی و قسمت دوم، سوریهای شدن ایران به خواست اپوزیسیون برانداز که (از نظر وی) خواهان تداوم تحریم اقتصادی و سرنگونی حکومت با کمک نظامی کشورهای بیگانه یا همان دخالت خارجیها، میباشد. بنظرم پاسخ چنین یاوگوییهای پی در پی در خصوص اپوزیسیون را خیزش انقلاب "زن زندگی آزادی" داده است. اگر مجاهدین را کنار نهیم، اپوزیسیون خارج چه در قالب گروهی و چه شخصیتها بدون استثناء در موضعگیریهای سیاسی، خود را جزیی از این خیزش انقلابی تعریف کردهاند. خیزش انقلابی که، خواهان سرنگونی این نظام است. اگر برای گنجی "احتمالات در عالم اجتماع" مد نظر میبود پس بایست اپوزیسیون را در موقعیت "عالم اجتماع" که اکنون خیزش انقلابی وجه آن است، میدید. نه اینکه اپوزیسیون را بطور مجزا داخل "عالم اجتماع" کرده و موقعیتش را بطور انتزاعی در قالب سیاست سوریهای کردن کشور، القاء کند. به همین جهت گنجی از داخل شدن در "عالم اجتماعِ" خیزش انقلابی نوین و سنجش آن میپرهیزد. اگر گنجی میتوانست این همبستگی بزرگ میان ایرانیان مناطق مختلف کشور و ایرانیان داخل و خارج را بر بستر انقلاب "زن زندگی آزادی" درست ببیند بی شک اینهمه یاوگویی در باره اپوزیسیون و آنها را طرفدار دخالت نظامی غرب، متهم نمیکرد. جمهوری اسلامی برای خاموش کردن این خیزش انقلابی، تلاش سوریهای کردن یا جنگ داخلی را در سر میپروراند اما تا کنون، با همبستگی مردم سراسری مناطق ایران و همچنین درایت و بُردباری احزاب کُردی در "مرکز اتحاد احزاب کردی"، این تلاش جنایتکارانه خنثی شد. اکبر گنجی به جای قدر دانی از این درایت و بُردباری اپوزیسیون سرنگونی طلب، که امروز در همبستگی بی نظیر با خیزش انقلاب نوین مردم ایرانند، مورد حمله قرار میدهد.
نیکروز اعظمی
شما به که دارید کمک میکنید؟ آرمان مستوفی
هشتاد سالگان در برابر دهه هشتادیها، امیر امیری