۱. نمیشود این خبرهای تاسفبار را شنید و به حال دانشجویان و وضع دانشگاهها در ایران افسوس نخورد. اکنون با برنامهریزیای رذیلانه، شماری مزدور از آن میان یک مداح لات و اتفاقن بسیار بیادب، دهاندریده و گُستاخ چون سعید حدادیان استاد ادبیات دانشگاه تهران میشود و استادانِ ورزیده و با سواد از کار برکنار میشوند! چرا حکومت درست در آستانه سالگرد قتل مهسا (ژینا) یِ ایران دست به چنین کاری میزند؟ آیا این رفتار پیشزمینه برنامهریزی برایِ آوردن نیروهای مزدور عرب چون جیشالشعبی به عنوان دانشجو به دانشگاهها نیست؟ آیا این برایِ کنترل کامل دانشگاهها و سرکوب بیشتر و جلوگیری از اعتراضها در دانشگاهها نیست؟ آیا یک سویِ سیاست حکومت نیز این نیست که با این وضعیت گریهآور و برکناری استادان اهل اندیشه، باسواد و و وارد به کار خود، دانشجویان دلسرد شده، شمارِ اندکتری به دانشگاه آمده و دانشجویانی بکلی قید رفتن به دانشگاه را زده، دانشگاهها خلوتتر و کنترل آن برای نیروهای سرکوب سادهتر شود؟ هرچه هست پایهاش بر یک حقیقت استوار است: ترس حکومت از سالروز مرگ مهسا (ژینا)ی ایران که بیگمان دانشگاهها و دانشجویان آگاه چون همیشه نقش انکارناپذیری در اعتراضها و در نیرومندی آن خواهند داشت.
۲. خوششانسی مردم این است که شماری نادان، دزد، فاسد و لواط کار دست به این برنامهریزیهایِ احمقانه میزنند که بیگمان چون ریختن بنزین بر آتش خشم مردم عمل خواهد کرد. حکومت نه تنها از این کار سودی نخواهد برد که واژگونه آن حتا شمار دیگری از باورمندان به خود را نیز از دست داده و به ریزش بیشتر در درون حکومت دامان خواهدزد. اگر ما نشناسیم خود این اوباشان که سعید حدادیان را خوب میشناسند که چه لاتِ فاسدِ ریاکاری است.
۳. نگارنده در ایران نیست، نه از واکنشهایِ دانشجویان به این بلاهت تاریخی حکومت، که بیگمان بدون فرمان از بالا و لانه مار اجرایی نشده است، آگاهی درستی دارد و نه از برنامه رویارویی دانشجویان آزاده و آزادیخواه با آن. این خود دانشجویان در ایران هستند که باید شکل برخورد خود و پاسخِ دندانشکن خود به این فضاحت و رذالت تاریخی حکومت را روشن کنند. آیا یکراه و روش برخورد با این برنامه حکومت این نیست که واژگونه خیالهایِ کودکانه رهبرو حکومتِ کودککش، دانشجویان با اراده و استواری بیشتر به دانشگاه رفته و کلاسهای این استادن مزدور و بیسواد را بکلی بایکوت کنند؟
تردید نباید داشت که دانشجویان به این سادگی زیرِ بار این ننگ تاریخی نخواهند رفت و به شیوه خود راهی درخور برایِ رویارویی با آن خواهند یافت.
۴. سالگرد جنبش مهسا در راه است. شاید این آخرین مجال نیروهایِ هنوز شرافتمند نظامی و شبهنظامی، در هر رده که هستند، باشد تا پیوستگی خود به مردم و پشتیبانی از آنان را آشکار و نمایان سازند زیرا روزهایِ سرنوشتسازی در راه است. در سال گذشته بودند شماری از این نیروهایِ شرافتمند و ایران دوست که از اجرایِ فرمانِ کشتار مردم به شکلهایِ گوناگون و شدنی سرباززدند. حکومت برای ایجاد ترس در میان مردم، آشکار و پنهان تهدید به آوردن نیروهای مزدور بیگانه برای سرکوب مردم نموده است. بیگمان حتا اگر بخواهد آن را نیز به اجرا درآورد، یک سد نیرومند در برابر آن برپا خواهد شد و آن نظامیان و شبه نظامیانِ میهندوست ومردمدوستی هستند که هرگز تن به این ننگ نخواهند داد که بیگانگان فرزندان ایرانزمین را در راه اجرایِ برنامههایِ پلید آخوندهای فاسد و در راس آن خامنهای تبهکار بکشند و آنان تماشاچی باشند. این گروه از نظامیان حتا یک آن تردید نکنند که با استقبال پُرشور مردم روبرو خواهند شد و نامِ خود را با پیوستن و پشتیبانی از مردم، تاریخی خواهند نمود.
کوروش گلنام