Sunday, Sep 24, 2023

صفحه نخست » پیام عاشورا ملی و جهانی و انسانی نیست؛ فرقه ای، قدرتمدارانه و امتیازخواهانه است، مجید محمدی

Majid_Mohammadi_2.jpgمجید محمدی - ویژه خبرنامه گویا

بحث بدون غرض و مرض و بدون حب و بغض و مبتنی بر واقعیات دنیای خارج در مورد تاریخ عاشورا و آیین های مربوط به آن در ایران در میانه ی این همه تنش مذهبی و سیاسی دشوار است. ابتدای گفتگو در این باب آنجاست که جهان های ما بر هم افتادگی داشته باشد و آن منطقه ی مشترک هم واقعیات باشند. کسانی که در دو دنیای کاملا متفاوت زندگی می کنند نمی توانند گفتگو کنند؛ آنها مجادله می کنند یا هر یک حرف خود را می زند و می رود.

در مورد عاشورا اقیانوسی از مهملات (مثل قران خواندن سر حسین یا داستان تشنگی یا حسین حسین گفتن پرندگان) به عنوان تاریخ گفته شده است چون این مهملات می توانند تاثیر زیادی داشته باشند. عامه گرایان از این جهت دست بالاتر را دارند. آنچه بر سر عاشورا آمده و تحریفات ارائه شده ناشی از عامه گرا شدن روایت این رویداد، قدسی سازی و آیین های مربوطه است. از این جهت برساختن روایت بدیل برای حدود چند قرن مهمل بافی و افسانه سازی در مورد عاشورا اهمیت پیدا می کند.

جهانی بودن نهضت عاشورا

شیعیان، خواه سنتگرا و خواه اسلامگرا مدعی جهانی بودن نهضت عاشورا هستند. آنها رویداد عاشورا را یک حماسه و آیین های آن را ملی، جهانی و انسانی معرفی می کنند. شهرت جهانی عاشورا و کربلا نیز با چند نقل قول از چند نویسنده مسیحی سر راست می شود. آنها بر این باورند که این رویداد حامل ارزش های والای انسانی مثل مبارزه علیه جهل و جور و فساد، حرکت در مسیر رضای خدا، و از خود گذشتگی است و پیام و تاثیر جهانی داشته و دارد. شیعیان رویداد عاشورا را یک حماسه می نامند چون حسین را در این ماجرا تنها و بی سلاح می بینند در حالی که او نه تنها بود و نه بی سلاح. شیعیان سیاسی باور شیعیان به این قیام را بزرگترین سرمایه ی جهانی اسلام می دانند و می خواهند «نهضت جهانی عاشورا» را به «هر روز عاشورا و هر سرزمینی کربلا» تبدیل کنند.

علی شریعتی که استاد مبالغه و اسطوره سازی از این رویداد بوده می گوید: «کدام «جهاد» و کدام «جنگ» پیروزی بوده است که دامنۀ فتوحاتش، در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟» مرتضی مطهری در همان حال و هوای ایدئولوژیک کردن دین توسط شریعتی زندگی می کند: «او یك شخصیت حماسی است، اما حماسه انسانیت و بشریت، نه حماسه قومیت ... این نهضت در كمال آگاهی بوده، انقلاب است اما نه انفجار. بزرگترین اثر حادثه كربلا این بود كه پرده نفاق را درید و حساب سلطنت عملا از حساب دین جدا شد... ترس، برده صفتی، گداصفتی، غرور نژادی و ملی را از میان برد... سخنانی كه با خون نوشته شده هرگز پاك نمی‏شود.» هر دو انبوهی از گزافه گویی و تبلیغ سیاسی را به جای تحلیل تاریخی عرضه کرده اند.

تاریخ و آیین زمینی

از منظر یک محقق ادیان که ستیزی با دین نداشته و آزادی ادیان (دین عبادن و جماعت) را بخشی تفکیک ناپذیر از یک جامعه ی آزاد می داند می توان به دنبال واقعیات این رویداد بود. نخست آن که قیام حسین در عصر خودش یک قیام محلی و محدود (جغرافیایی و زمانی) بوده که به سرعت سرکوب شده است. انعکاس های محدودی هم در دوره های بعدی داشته که همه حاشیه ای بوده اند. برای درک جهانی نبودن آن در عصر خودش باید آن را با فتوحات اسکندر، امپراطوری ایران و امپراطوری روم یا بسط اسلام و مسیحیت مقایسه کرد

در وجه تاریخی با وجود همه ی ابهامات و اختلاف دیدگاه ها اگر وجوه قدسی و اسطوره ای را کنار بگذاریم قیام عاشورا یک جنگ میان تیره های قبیله ی قریش (بنی امیه و بنی هاشم) بوده است برای سلطه و بهره برداری بیشتر از منابعی که از طریق گسترش حیطه ی نفوذ نظامی عاید جنگجویان می شده است. حسین و خاندانش نه در زندان بودند نه تهدیدی علیه جان آنها وجود داشت و نه اموالشان در معرض خطر بوده است. اگر ترک مدینه برای گریز از فشار بیعت اجباری بر سر وی بوده او می توانست به سمتی غیر از کوفه حرکت کند. ادعای اصلی ادعای حق خلافت موروثی در خانوان بنی هاشم بوده و نه چیزی بیشتر. ادعای عدالت در این ماجرا عبارت است حق ادعایی خلافت. جنگ قدرت درازایی به درازای تاریخ دارد.

قیام حسین علیه یزید جنگ نور و ظلمت یا اهورا و اهریمن یا حق و باطل یا هابیل و قابیل نبوده است. این دوگانه سازی ها در تاریخ واقعی بشر جایی ندارد. این دوگانه سازی برای بسیج سیاسی و کسب قدرت است. قیام حسین انقلاب هم نبوده است. نام جنگ میان طایفه ها انقلاب نیست. انقلاب علیه حکومت یک مفهوم مدرن است و در ۱۴۰۰ سال پیش معنایی ندارد. نفس قیام علیه یک حکومت ارزش نیست. این را ایرانیان باید از انقلاب ۵۷ یاد گرفته باشند. هدف قیام است که آن را ارزشمند می سازد و نه نفس قیام. اگر ویروس انقلابی بودن و فعال سیاسی بودن دست از سر مردم بردارد شان واقعی قیام حسین روشن می شود. تا قبل از تبدیل شدن دین به ایدئولوژی و انقلابی شدن دینداران، هدف قیام پس گیری حق حاکم بودن نوه ی پیامبر بودن از غاصبان قدرت معرفی می شد و بس؛ بعد از آن نفس خون دادن و شهادت به ارزش تبدیل شد.

گفته می شود حسین نمی خواست زیر بار بیعت برود اما علی با سه خلیفه ی اول که غاصب شمرده می شدند بیعت کرد. ادعای امر به معروف و نهی از منکر با مماشات حسین با معاویه تبخیر می شود. حسین ریسک کشته شدن را برای کسب قدرت پذیرفت. ادعای مخالفت حسین با موروثی بودن حکومت یک لطیفه ی تاریخی است: شیعه موروثی بودن را می خواست اما در میان فرزندان علی. شیعیان منتقد سیستم سیاسی خلافت نبودند. از مخالفت حسین با بد عهدی یزید نمی توان به انقلاب و حماسه و فرهنگ جهانی رسید.

سوالی که از شریعتی و پیروانش می توان پرسید این است: «کدام جهاد و جنگ بوده که مردم هرچه بیشتر در مورد آن بدانند دامنه ی فتوحاتش محدود تر می شود؟» آیا با توزیع جهل و تبلیغات سیاسی می توان نهضت جهانی درست کرد؟ آیا نفس قیام ارزش است؟ کالای قلابی را فقط برای مدتی کوتاه و به مشتریان خاصی می توان فروخت البته با بستن مغازه های رقیب و محدود کردن اطلاعات و سانسور.

انسان کامل ساختن از حسین یا دیگر ائمه شیعه وجه تاریخی ندارد. این امر امروز هم قابلیت جهانی شدن ندارد.

حسین وارث آدم هم نبوده است چون ما هیچ اطلاعی از آدم غیر از افسانه ها نداریم. آدم معرف چه چیزی بوده که حسین وارث اوست؟ از این سخن بی معنا تر برای توضیح تاریخ و شخصیت حسین وجود ندارد.

آیین های عاشورا

مراسم عاشورای امروز یک آیین مذهبی فرقه ای است (تکرار رفتارهایی با استفاده از نمادهایی خاص) که توسط بخشی از شیعه که رسما فرقه گرا، بعضا اهل غلو (غالی) و ولایتگراست برپا داشته می شود. سنتگراها تلاش دارند از این آیین سیاست زدایی کنند و اسلامگرایان رنگ و بوی سیاسی آن را بسیار پر رنگ می بینند.

آین آیین ها محلی اند مثل هر آیین یا پدیده ای که محلی است تا وقتی که جهانی شوند مثل موسیقی رپ یا پیتزا. تا وقتی شما در هر شهر و روستایی نتوانید پیتزا سفارش دهید پیتزا ایتالیایی باقی می ماند. مراسم عاشورا مثل کلوچه فومنی یا حلوا مسقطی و یوخه شیرازی، محلی است تا وقتی بتوان آن را در سراسر دنیا در همه ی بازارها دید. یک مراسم محدود شیعیان در برابر کاخ سفید درست مثل خرید سوهان از مغازه ی ایرانی در تورنتو یا گریت نک لانگ ایلند است و نمی توان آن را جهانی تلقی کرد.

پیام قیام کربلا قابلیت جهانی شدن ندارد

تبلیغات سیاسی و تعصبات سنتگرایان می گویند اگر پیام عاشورا جهانی هم نبوده ظرفیت این امر را دارد. اما ندارد به شش دلیل:

الف. در قیام عاشورا دعوا نه بر سر ارزش های جهان شمول مثل برابری و آزادی و صلح بلکه بر سر میراث سیاسی و قدرت بود. قدرت طلبی و ادعای امتیازات ویژه ی خانوادگی هیچگاه یک ارزش عام بشری نبوده است. به سخنان حسین از این منظر نگاه کنید. همه مطالب یک واعظ معمولی است. سخنان وی (آنها را که بتوان به وی نسبت داد) را با سخنان یک واعظ معمولی مسیحی یا یهودی و بودایی در وب سایتش مقایسه کنید. میراث حسین عمدتا قتل وی است و نه میراث معرفتی یا میراث ظلم ستیزی وی. این قیام برای ظلم ستیزی چگونه پس از مرگ معاویه یکباره بروز پیدا می کند؟ اگر امر به معروف بوده چرا در دوران معاویه امام سوم شیعیان قیام نکرد؟ آنچه در مورد فساد یزید می گویند بیشتر از جنس «فسادهای اخلاقی» مورد نظر شیعه است مثل شرابخواری و داشتن حیوان خانگی. یزید تازه به فرمانروایی رسیده بود و داوری در مورد فرمانروایی وی زودهنگام بود. همچنین سبک حکمروایی یزید تفاوت چندانی با دیگر حاکمان ان دوره نداشت.

بدون باور و عشق به حسین که به شکایات وی نگاه کنید جنبه ی های خارق العاده ی آنها تبخیر می شود. ادعاهایی که علیه طرف مقابل می شود همه با سویه ی محروم شدن از قدرت است درست همانند آزادی و عدالت که از سوی اسلامگرایان شیعه مطرح می شود. آزادی برای آنها آزادی خودشان و عدم آزادی دیگران است و عدالت نیز یعنی تخصیص منابع به خود آنها.

ب. در عناصر آیین عاشورا در تعزیه، مداحی ها، روضه ها، و نذری ها اثری از ادعاهای جهانی و ملی بودن آنها به چشم نمی خورد. هیچ ارتباطی میان آنها و طبیعت ایران (مثل گوزن و میسل تو در جشن کریستمس در اروپا و امریکای شمالی)، سنت های باستانی ایرانی، رقص ها و لباس های ایرانی و میراث فرهنگی ایران از یک سو و مراسم عاشورا از سوی دیگر وجود ندارد. مراسم عاشورا با وصله پینه به فرهنگ ایرانی چسبانده شده است. همچنین در عناصری که جهانی شده اند نمی توان اثری از آنها مشاهده کرد.

پ. حامل این ایده و آیین های مربوطه یک فرقه است با اعتقاد به مجموعه ای از باورهای ضد انسانی در مورد زنان و دگر باشان و دیگر باوران و حتی شیعیان، اگر دین خود را تغییر دهند یا مشروب بنوشند یا کلماتی خاص را به زبان بیاورند. سنگسار و قطع دست و پا و انداختن همجنسگرایان از پشت بام را نمی توان به عنوان ارزش های جهانی فروخت. قیام عاشورا بخشی از این بسته بندی است.

ت. تاریخ اسلام تاریخ توحش و اسارت و خشونت است (مثل تاریخ عمومی بشریت: مسلمانان در توحش استثنا نبوده اند) نه تبلیغ صلح و انسان دوستی و تلاش برای آزادی و برابری. ادیان تاریخی از خونریزی و نفرت پراکنی دارند. در دنیای اسلام نهادها و رهبران مذهبی که تفسیر صلح امیز و ضد خشونت عرضه می کنند نادرند.

ث. تجربه معاصر از اسلام شیعی مملو است از تروریسم و بسط تنفر از یهودیان و بهاییان و شهروندان کشورهای غربی. تروریسم و تنفر و گروگانگیری و یاغیگری و ازدواج با کودکان را نمی توان به عنوان ارزشی جهانی عرضه کرد.

ج. در ۴۴ سال گذشته معنای امر به معروف و نهی از منکر شیعیان کاملا روشن شد. این را نمی توان به اکثر جوامع بشری فروخت. مفهوم فردگرایی، حاکمیت قانون، برابری در برابر قانون، حکومت بیطرف و کوچک، شفافیت و پاسخگویی در تعالیم اسلامی غائب است. از اسلامی که وجود دارد همین خروجی موجود انتظار می رود.

چ. آیین های عاشورا که قرار است هر روزه و همه جایی باشد (چون هر روز عاشوراست و هر زمین کربلا) ماتم و عزاداری است. در جان امروز مردم به شادی و رقص و سرخوشی نیاز دارند. دین ماتم گرا و سیاهپوش نمی تواند جهانی شود. نشان دادن جسد قلابی به اسم شهید در تلویزیون برای القای تاثر بر مخاطبان در فرهنگ امروز جهانی جایی ندارد.

ح. بوق های تبلیغاتی رژیم اسلامی ادعا کرده اند که مراسم محرم تجسم تکثر فرهنگی در ایران است. این تاکتیک تبلیغاتی در عصری که تکثر را ارزش می نهد جز فریب و تغییر محل نزاع نیست. حکومتی که ادیان و قومیت ها و دگر اندیشی را ۴۴ سال سرکوب کرده نمی تواند با اتکا به رنگ پرچمهای متفاوت یا میزان حبوبات مختلف در آش های نذری یا میزان ستایش از رهبر نظام مراسم عاشورای دولتی در ایران را متکثر معرفی کند.

دروغ بزرگ فرهنگ جهانی بودن عاشورا مبتنی بر تلاش برای سلطه بر غرب با سینه زنی و نذری است و نه بسط عناصری خاص در فرهنگ جهانی شده ی امروز. در شهر نیویورک سالانه صدها جشن ملی و محلی برقرار می شود. راه انداختن دسته ی عزاداری در این شهر آن را جهانی نمی سازد. همچنین بر پا داشتن خیمه های ایگلو در تهران (احتمالا خریداری شده از چین) کمکی به جهانی شدن عاشورا نمی کند.

برای کسانی که رعایت آیین دادرسی، حاکمیت قانون، آزادی بیان، فردگرایی، کرامت انسان، دمکراسی، شفافیت، پاسخگویی حکومت و تجارت آزاد اهمیت دارد قیام عاشورا و آیین های آن هیچ پیام ملی و جهانی و انسانی را انتقال نمی دهد. این اتوبوس برای سوار شدن جنبش «زن زندگی آزادی» نیست.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy