یکی از مسائلی که طی سالهای اخیر به قدر کافی مورد توجه قرار نگرفته بحث وضعیت زندانیان، بعد از گرفتن حکم در زندانهای حکومت است، به این معنی که علاوه بر ظالمانه بودن احکام صادره و غیر عادلانه بودن روند دادرسیها، شرایط روزمره زندانیان در زندانها نیز مناسب نبوده، به دقت و پیگیری بیشتری نیاز دارد.
اخیرا ضیا نبوی- زندانی سیاسی- به شرح نابسامانیهای روزمرهای از زندگی زندانیان پرداخته است که عامدانه موجبات آزار بیش از پیش و ایجاد فشار دوچندان بر زندانیان را فراهم آورده است.
شرایطی چون وجود حشرات موذی -ساس- در بند ۸ زندان اوین در مقیاس وسیع که طاقت زندانیان را طاق کرده، آنها سعی میکنند با پوشاندن صورت و بدن، پوشیدن لباسهای ضخیم، بازرسی مدام تختهای خود، از گزش ساسها در امان بمانند یا با خوردن قرصهای خواب قوی حداقل متوجه آن نشوند، اما موفق نمیگردند. یا وجود کمبود در حداقلهای اقلام بهداشتی، ازدحام در دریافت خدمات بهداشتی، صف حمام، سرویس بهداشتی... و سایر نابسامانیهای روزمرهی ریز و درشتی که ظاهرا به چشم نمیآید اما وجود و تداوم آنها در تمامی لحظات زندگی یک فرد آزارنده، نفسگیر و حتی کشنده میشود. لحظهای را تصور کنیم که به خواب رفتن بعد از ساعت خاموشی زندان به جای لمس ذرهای آرامش، قرار است آغاز ماجرای یک جنگ اعصاب و لمس آزار باشد و این فقط یک مثال است.
در واقع، حتی برای مجازات به حق یک مجرم هم چیزی بیش از مجازات معمول، در حکم ظلمی آشکار به او است، چه رسد به اینکه این اقدامات ایذایی در بستر احکام غیرمنصفانه صورت گرفته باشد.
برای داشتن دیدی بهتر، در ادامه به مرور مختصری بر قوانین بینالمللی و داخلی در این مورد خواهیم پرداخت.
براساس ماده ۱۰ میثاق بینالمللی "حقوق مدنی و سیاسی" مصوب سازمان ملل احترام به انسانیت و حیثیت ذاتی زندانی، اصلی بدیهی عنوان شده است.
براساس ماده ۱۰ بیانیه سازمان ملل در مورد "حداقلهای رفتار معیار با زندانیان" نیز تمام محلهـﺎی زندگی زندانیان خصوصا محل خـﻮاب آنان ﺑﺎﻳـﺪ تحت رعایت اصول بهداشتی بوده، از تمام اﻣﻜﺎﻧـﺎت ﺑﻬﺪاشتی لازم ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﺎﺷﻨﺪ و به مواردی چون ﺣﺪاﻗﻞ فضا، ﻧﻮر، ﮔﺮﻣﺎ و تهویهی لازم، توجه کافی مبذول گردد و براساس بند ۱۳ این بیانیه دستیابی ساده و سریع به حمام و وسائل شستشو نیز یک اصل بدیهی است.
مواردی که بررسی دقیق و گزارش آن بر اساس تبصره ۱ ماده ۲۵ این بیانیه بر عهده واحد بهداشت زندان و رسیدگی و حل و فصل آن بر اساس تبصره ۲ این ماده بر عهده مسوولان زندان است.
در خود قوانین مربوط به زندانهای ایران نیز این حداقلها لحاظ شده است، چنانکه براساس ماده ۱۱۷ "آیین نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی" تمام محوطه یک زندان منطقه بهداشتی تحت پوشش خدمات جامع و همگانی سلامت کشور بوده، باید از تمامی امکانات بهداشتی لازم -تحت نظارت وزارت بهداشت- برخوردار باشد.
برای رسیدن به این هدف و براساس ماده ۱۲۰، وضعیت بهداشتی قسمتهای مختلف زندان باید به طور "ماهانه" به مقامات مسوول گزارش گردد و بر اساس مواد ۱۲۱و ۱۲۲ اقدامات پیشگیری مشتمل بر: ۱-رعایت دستورالعملهای موجود به منظور کنترل و مقابله با شیوع بیماریهای مسری و آفتهای بهداشتی (حشرات و جوندگان موذی) و ۲- انجام گندزدایی سطوح و تجهیزات در همهی قسمتهای زندان صورت گیرد و در مواقع بروز آلودگی با حیوانات و حشرات موذی -علیرغم همهی این تمهیدات- انجام عملیات سمپاشی در دستور کار فوری باشد.
البته این تمام ماجرا نیست چنانکه طبق ماده ۱۳۴ دستگاههای تهویه هوای مناسب نیز باید در محوطه زندانها و با هدف حفظ بهداشت و پیشگیری از ابتلا به بیماریها نصب گردد و در مورد دسترسی به موارد بهداشتی نیز بر اساس ماده ۱۲۶ همین آییننامه وجود حمام و دوش باید به اندازه کافی در دسترس زندانیان باشد.
هرچند تمامی این مواد مربوط به زندانهایی با اصول استاندارد و نه ساختمان قدیمی و نمور چون اوین است و تازه اوین زندانی زیر دید و مورد توجه جهانی است و این مساله عمق جدیدی از فاجعه در مورد سایر زندانها را مینمایاند که گزارشهای جسته و گریخته زندانیان از وضعیت زندانها موید آن است.
به عنوان مثال گزارشها نشان میدهد در حالیکه کالری روزانه مورد نیاز یک انسان بهطور معمول ۱۸۰۰ کیلوکالری است این میزان در زندانهای ایران به نصف این مقدار کاهش یافته است. وجود گوشت در وعدههای غذایی به حداکثر دو بار در هفته محدود - و در برخی جاها صفر - شده، خبری از میوه، سبزی و لبنیات نیز وجود ندارد.
در برخی زندانها چون عادلآباد شیراز، قرچک ورامین و فشافویه (تهران بزرگ) به دلیل نبودن آب شرب هزینه ماهانهی بالایی باید برای خرید آب نوشیدنی صرف شود. در حالی که در ماده ۱۲۸ آییننامه اجرایی زندانها بر تامین آب شرم سالم در زندانها تاکید گردیده است.
در حالی که ۲۸ درصد از کل زندانیان کشور تختی برای خوابیدن ندارند و به اصطلاح کفخواب هستند و حتی به استناد سخنان یکی از زندانیان سیاسی در زندان فشافویه کار به خوابیدن زندانیان در سرویس بهداشتی نیز کشیده شده است، مواردی وجود دارد که زندانیان برای تامین خرج غذا یا سایر اقلام، تختشان -جای خواب خود- را میفروشند.
نکته دیگر اینکه به دلیل وجود این شرایط نابسامان، کار زندانیان فقیر برای زندانیان پولدار امری رایج در بندهای عمومی و مالی زندان بوده، وظیفه این کارگران اقداماتی چون قرق کردن و شستن حمام، نوبت گرفتن صف دستشویی و فروشگاه، خرید و پختن غذا و گاهی حتی ارائه خدمات جنسی است!
این در حالی است که شرایط برای زندانیان سیاسی، زنان و اقلیتها بدتر هم هست
به عنوان مثال سالن مربوط به زندانیان سنی در زندان قزلحصار فاقد امکانات اولیهای چون آب، برق و امکانات بهداشتی ابتدایی است و به دلیل تراکم شدید برخی زندانیان مجبور هستند که در حیاط بخوابند
شرایط ترنسجندرها نیز به شدت نامناسب بوده علاوه بر رفتار زشت ماموران، به دلیل نداشتن بندهای جداگانه این افراد مورد ضرب و شتم و انواع آزارها توسط سایر زندانیان نیز قرار میگیرند و حتی در موردی که قرار شد جای آنها جدا گردد نیز به قسمتی در زیرزمین، بدون هرگونه تهویه، پنجره یا امکان هواخوری و خرید، منتقل شده بودند.
در زندانهای زنان نیز علاوه بر مشکلات معمول، در مورد دسترسی به تامپون یا سایر اقلام بهداشتی در زمان قاعدگی یا داروهای مسکن برای کنترل درد شدید آن و وضعیت تغذیه مادران شیرده مشکلات به طور مضاعف وجود دارند.
در ادامه برای داشتن افقی وسیعتر از شرایط به بررسی کمی جزییتر از وضعیت زندان قزلحصار خواهیم پرداخت، زندانی که به نظر میرسد شرایط به مراتب بدتری از اوین دارد:
زندانی با ۹ واحد که تراکم زندانیان در آن بسیار زیاد و دو برابر ظرفیت معمول خود بوده، فقط در سه واحد اول آن بیش از پانزده هزار زندانی زندگی میکنند. کفخوابی در قزلحصار امری معمول بوده، روی برخی تختها-انواع ۹۰ سانتیمتری موسوم به دو ترک- دو نفر میخوابند و به طور متوسط هر سه نفر به یک پتو دسترسی دارند. طرفه اینکه دشواری کمبود جا در حدی است که این مشکل نه فقط در مورد خوابیدن که حتی در موقع نشستن کنار یکدیگر هم وجود دارد.
سرویسهای بهداشتی مستعمل، قدیمی زنگ زده و پر از سوسک و موش است. در تابستان آب گرم کلا قطع است در حالیکه بر اساس ماده ۱۲۹ آییننامه اجرایی زندانها، آب گرم زندانها باید به طور دائمی فراهم باشد. ضمن اینکه گرفتگی لولههای فاضلاب نیز در قزلحصار امری عادی است.
در این زندان امکانات سرمایش و گرمایش نیز عملا وجود ندارد که در تضاد کامل با ماده ۱۲۹ آییننامه اجرایی زندانهای ایران است.
وسایل بهداشتی به مقدار کم و در فواصل طولانی به دست زندانیان میرسد، در حدی که زندانیان با شرایط مالی بهتر خود به خرید اقلام شوینده مورد نیاز اقدام میکنند و موارد تضاد آن با آییننامه اجرایی زندانها بالاتر توضیح داده شد.
شپش حضور بارزی در تمام اتاقها دارد و علیرغم درخواستها و نامهنگاریهای متعدد زندانیان و برخلاف مواد ذکر شده قبلی -۱۲۱ و ۱۲۲- سمپاشی انجام نمیشود.
شرایط بهداشتی در این زندان چنان نابسامان بود که حتی وزیر وقت بهداشت نیز آن را اسفناک و نگرانکننده توصیف کرده، بیماریهای چون سل مقاوم به درمان و ایدز را به عنوان بیماریهای شایع آن عنوان نموده بود. هرچند پس از این بازدید نیز تغییری در شرایط صورت نگرفته است، به گونهای که مراجعه به بهداری در این زندان نیز برخلاف ماده ۱۴۰ آیین نامه اجرایی زندانها -که باید در هر زمانی در دسترس باشد- به سختی و فقط در مواردی که فرد خیلی بدحال باشد ممکن میشود و در حالیکه همه زندانیان بر اساس ماده ۱۴۷ آییننامه زندانها تحت پوشش بیمه قرار دارند و تمام هزینههای درمان آنها نیز بر اساس ماده ۱۴۸ همین آیین نامه میبایست توسط زندان تامین گردد، اکثرا تحت درمان مناسب در زمان بیماری قرار نمیگیرند و روال کار به گونهای است که در موارد زیادی قبل از گرفتن هرگونه شرح حال یا انجام معاینه استامینوفن یا آموکسیسیلین به زندانیان داده میشود. حتی در یک مورد بیماری فرد زندانی از سوی بهداری به استرس ناشی از اعدام ربط داده شده که با استراحت! خودش خوب خواهد شد؛ اتفاقی که خود نشانگر مجموعهای از سهلانگاریها و آزارهای روانی است.
نبود این امکانات و اقداماتی ابتدایی جملگی نشانههایی آشکار از شانه خالی کردن عامدانه حکومت از انجام اقداماتی بدیهی در قبال زندانیان است.
اقداماتی که در پشت ماسک بیتوجهی و سهلانگاری پنهان شدهاند و در عمل به ایجاد فشار روانی و سخت کردن هر چه بیشتر شرایط برای زندانی منجر میشوند. اقداماتی که رگههای بارزی از گرفتن انتقام کور و تسویه حساب خصوصا درمورد زندانیان سیاسی نیز در آن دیده میشود. همین اعلام جرم علیه ضیاء نبوی به علت اطلاعرسانی در مورد شپشها به جای اقدامات فوری در ریشهکنی آنها و تغییر شرایط به روشنی از این انتقام و تسویه حساب ناعادلانه پرده بر میدارد.
به همین خاطر لازم است که سازمانهای حقوق بشری و رسانهها ضمن تداوم اعتراض و پیگیری نسبت به احکام و روشهای دادرسی غیرعادلانه، نسبت به آنچه در بطن زندانها و شرایط زندگی روزمره زندانیان میگذرد و سهل انگاریهای آشکاری که در این زمینه در حال رخ دادن بوده، موجبات آزار زندانیان را پدید آورده است نیز توجه افزونتری نشان دهند و با پوشش همهجانبه اخبار، رساندن صدای آنان به جهان و مطالبهگری در مورد آنها، حکومت را به تغییر رویه و رعایت این حقوق اولیه برای زندانیان ناچار نمایند.
بابک خطی
*
*