دیوید اعتباری - کیهان لندن
ایران، این سرزمین آفتابخیز، با بهرهمندی از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و گسترهی پهناور بیابانهای کویر و لوت، میتوانست طلایهدار انرژی خورشیدی در جهان باشد. اما حکومت، دلبسته به میادین گازی، سدهای گرفتار خشکسالی، و برنامهی هستهای پرهزینه مانده است؛ و پیامد این انتخاب، خاموشیهای طاقتفرسای تابستان، آلودگی فزایندهی هوا، بحران بیآبی و تحریم اقتصادی است که جان مردم را به لب رساندهاند.
اما کدام راه، فردای انرژی ایران را روشن خواهد کرد؟ آیا باید همچنان بر میادین گازی چون پارس جنوبی تکیه کرد؟ یا به نیروی آبی چشم دوخت؟ یا سرمایههای ملی را در راه انرژی هستهای سوزاند؛ پروژهای که تاکنون ۷۰ میلیارد دلار هزینه و ۲۰۰ میلیارد دلار زیان ناشی از تحریمها را بر دوش ملت گذاشته است؟
در گرمای سوزان تابستان، آنگاه که دمای تهران از مرز ۴۰ درجه میگذرد، خاموشیهای پی در پی، چرخهی زندگی را مختل میکند. خانهها در تاریکی فرو میروند، کارخانهها به تعطیلی کشیده میشوند، و کودکان در گرما بیتابی میکنند. این در حالیست که ایران با بهرهگیری از اندکی از وسعت بیابانهای خود، میتواند برقی بهمراتب بیش از نیاز سالانهاش تولید کند. نیروگاههای خورشیدی شناور، که از سال ۱۳۹۶ به صورت آزمایشی به کار گرفته شدهاند، نهتنها زمین و آب را حفظ میکنند، بلکه برای کشوری با معضل کمآبی، راهکاری هوشمندانه به شمار میآیند. با اینهمه، سهم انرژی خورشیدی در سبد برق ایران تنها حدود ۱ درصد است، در حالی که ۹۱ درصد انرژی کشور از گاز تأمین میشود؛ آماری که در مقایسه با همسایگان، بسیار ناچیز و تأملبرانگیز است.
جدول زیر مقایسهای است بین ترکیب منابع انرژی ایران و برخی کشورهای منطقه:
نگاهی به همسایگان ایران، مسیر روشنی را نمایان میسازد. کشورهایی نظیر امارات متحده عربی با نیروگاههایی همچون نور ابوظبی ۹ درصد از برق خود را از خورشید تأمین میکند و در سایهی این انتخاب، آسمانی پاکتر و اقتصادی پویاتر دارد. اردن با محدودیت سرزمینی، به مدد سیاستهای هوشمندانه، ۱۰ درصد از برق مورد نیازش را از انرژی خورشیدی به دست میآورد.
مصر با احداث پارک خورشیدی بنبان، ۵ درصد از انرژی خود را از خورشید میگیرد و اسرائیل با پروژههای کویر نَقَب، سهم انرژی خورشیدی را به ۱۰ درصد رسانده و وابستگی به سوختهای فسیلی را تا ۳۷ درصد کاهش داده است. در مقابل، ایران با پروژههایی کوچک مانند بلو ترا ۲، از این قافلهی رو به رشد عقب مانده است.
انرژی خورشیدی، همچون نوری در تاریکی، برای ایران امیدبخش است. احداث یک نیروگاه خورشیدی بزرگ، تنها ۱ تا ۱/۵ میلیارد دلار هزینه دارد که بهمراتب ارزانتر از سایر گزینههاست. تولید برق از خورشید تقریباً رایگان است، زیرا این منبع بیپایان همواره در دسترس است. بهرهگیری از انرژی خورشیدی میتواند به خاموشیهای تابستانی پایان دهد، هزاران فرصت شغلی ایجاد کند و از آلودگی هوا بکاهد؛ مشکلی که سالانه سلامت شهروندان را به خطر میاندازد. تحریمهای بینالمللی نیز نمیتوانند بر انرژی خورشیدی اثرگذار باشند و نیروگاههای شناور خورشیدی، راهکاری سازگار با کمآبی کشور ارائه میدهند. تنها نیاز، تأمین باتری برای ذخیرهسازی برق و ایجاد یک شبکهی توزیع کارآمد است که ایران با دانش بومی خود قادر به دستیابی به آن خواهد بود. پیشبینیها نشان میدهد که بازار انرژی خورشیدی تا سال ۱۴۰۸، رشدی ۱۷/۶۸ درصدی خواهد داشت؛ این فرصتی است بیمانند برای ساختن آیندهای پایدار.
در سوی دیگر، میادین گازی، به ویژه میدان مشترک پارس جنوبی با قطر، قلب تپندهی انرژی ایران محسوب میشوند. ایران تا کنون ۸۰ میلیارد دلار در این میدان سرمایهگذاری کرده و توسعهی بخشهای جدید آن نیازمند ۵ تا ۱۰ میلیارد دلار بودجهی دیگر است. گاز، منبعی ارزان و با قابلیت تولید سریع برق است و امکان صدور آن به کشورهایی نظیر عراق و ترکیه وجود دارد. با این حال، قطر بهرهبرداری بیشتری از این میدان مشترک دارد و تحریمهای اعمالشده، ۶۰ میلیارد دلار درآمد بالقوه را از ایران سلب کردهاند. سوزاندن گاز، آلودگی هوا را تشدید میکند. سوء مدیریت و یارانههای سنگین، مصرف را از کنترل خارج کرده و در نهایت، به خاموشیهای پی در پی انجامیده است. گاز، ضرورتی برای امروز است، اما نمیتواند ضامن آیندهی پایدار انرژی کشور باشد.
ساخت سدهایی نظیر کارون، آسیبهای جبرانناپذیری به محیط زیست وارد کرده و منجر به آوارگی هزاران نفر شده است. علاوه بر این، ایران به دلیل بهرهبرداری از منابع آبی مشترک، با کشورهای همسایه، بهویژه افغانستان، گرفتار تنشهای متعدد شده است. با در نظر گرفتن اینکه ۹۰ درصد از خاک ایران در معرض بیابانی شدن قرار دارد، نیروی آبی دیگر نمیتواند به عنوان راهکاری مطمئن برای آیندهی انرژی کشور مطرح باشد.
انرژی هستهای، حکایتی از امیدهای بر باد رفته است. این برنامه تا کنون ۷۰ میلیارد دلار هزینه در بر داشته؛ تنها ۱۱ میلیارد دلار آن برای نیروگاه بوشهر هزینه شده است. تحریمهای بینالمللی، ۲۰۰ میلیارد دلار از درآمد نفتی و سرمایههای کشور را نابود کردهاند. نیروگاه بوشهر تنها ۲ درصد از برق کشور را تأمین میکند و شبکهی توزیع قدیمی، بخش قابل توجهی از این میزان تولید را نیز هدر میدهد. غنیسازی اورانیوم، هزینههای این برنامه را بطور چشمگیری افزایش داده، بیآنکه سهمی مؤثر در تولید برق داشته باشد. اگرچه انرژی هستهای آلودگی کمتری تولید میکند، اما خطر پسماندهای هستهای و اهداف نظامی آن، ایران را در عرصهی بینالمللی منزوی کرده است. در حالی که برخی به این برنامه افتخار میکنند، خاموشیهای مکرر، گرانی افسارگسیخته و مشکلات اقتصادی روزافزون، خشم و نارضایتی عمومی را به دنبال داشته است.
در حالی که بسیاری از منابع انرژی نیازمند سوخت مداوم، زیرساختهای پیچیده و نگهداری پرهزینه هستند، انرژی خورشیدی پس از نصب اولیه تقریباً هیچ هزینهای ندارد. برای راهاندازی یک نیروگاه خورشیدی، تنها چند مؤلفه ضروری لازم است: پنلهای خورشیدی که بیشترین سهم از هزینهی اولیه را دارند، سیستمهای اینورتر و باتری یا اتصال به شبکه، و زیرساخت نصب مانند سازهها و کابلکشی. این هزینهها عمدتاً در ابتدای کار پرداخت میشوند.
بر خلاف نیروگاههای گازی یا هستهای که باید سالانه میلیاردها تومان صرف سوخت، تعمیرات، و نیروی انسانی شود، یک نیروگاه خورشیدی تنها نیاز به نگهداری ساده و دورهای دارد. در بازهای دهساله، مجموع هزینههای نگهداری و تولید برق خورشیدی کمتر از پنج درصد هزینهی تولید گاز یا انرژی هستهای است. درواقع، خورشید بیمنت میتابد، و این ما هستیم که هنوز از نور رایگان آن استفاده نمیکنیم.
همسایگان ایران درسهای ارزشمندی ارائه میدهند. کشورهایی با شرایط گوناگون، از محدودیت زمین گرفته تا اجرای پروژههای بزرگ، نشان دادهاند که با سیاستهای هوشمندانه و سرمایهگذاری در انرژی خورشیدی میتوان گامهای مؤثری برداشت و وابستگی به سوختهای فسیلی را کاهش داد. ایران نیز میتواند با الگوبرداری از این تجربهها و تکیه بر توان داخلی، این مسیر را دنبال کند. اگرچه دولت جمهوری اسلامی وعدهی افزایش ظرفیت انرژیهای پاک تا سال ۱۴۰۴ را داده، تحقق این هدف نیازمند سرعت عمل و اتخاذ تصمیمهای درست و قاطع است.
ایران در آستانهی انتخابی سرنوشتساز در حوزهی انرژی قرار دارد. پتانسیل عظیم خورشیدی، مزایای اقتصادی و زیستمحیطی آن را آشکار ساخته است. در مقابل، تداوم اتکا به منابع سنتی، آلودگی و ناپایداری را به همراه دارد. زمان آن رسیده است که ایران با نگرشی نو، انرژی خورشیدی را در اولویت قرار داده و با بهرهگیری از این موهبت طبیعی، آیندهای روشن و پایدار را برای خود رقم بزند. آینده ی روشن ایران نه در اعماق زمین، بلکه در آسمان بیکران آن نهفته است. اکنون زمان بهرهگیری از این نور است.

نامه سیدعلی به ترامپ، مهران رفیعی

سرنوشت پدر و پسر، اتابک فتح ا له زاده