
در روزگاری که ایرانِ فرهنگی و هنری، زیر یوغ سانسور، سرکوب و تبعیضهای سیستماتیک جمهوری اسلامی، یکی از تاریکترین دورههای خود را سپری میکند، باز هم صدای هنر و حقیقت از دل خاکستر سر برمیآورد و پرچم ایران را، نه بهعنوان نماینده نظام، بلکه به نام "ملت ایران" بر فراز قلههای جهان میافرازد.
در سالی که نرگس محمدی با دریافت جایزه صلح نوبل جهانیان را به یاد مبارزه بیامان زنان ایرانی برای آزادی و عدالت انداخت، جعفر پناهی، فیلمساز نامدار و مستقل ایرانی، با فیلمی تکاندهنده با عنوان «یک تصادف ساده»، توانست نخل طلایی جشنواره کن، مهمترین جایزه سینمایی جهان را از آن خود کند. این افتخار، نه فقط دستاوردی هنری، بلکه ضربهای نمادین و کوبنده به ساختار ایدئولوژیکی و سرکوبگر جمهوری اسلامی است؛ نظامی که طی بیش از چهار دهه، نه تنها مانع رشد فرهنگی و هنری بوده، بلکه چهرههایی چون پناهی را نیز زندانی و ممنوعالکار کرده است.
پیام جعفر پناهی: اتحاد سیاسی برای ایران آزاد
در مراسم اختتامیه جشنواره کن، جعفر پناهی پیامی را با بغض و امید خواند:
«امروز این نخل طلایی را به تمام ایرانیانی تقدیم میکنم که در برابر ظلم ایستادهاند. تنها راه نجات ایران، اتحاد نیروهای سیاسی و مدنی است. بیاییم برای آزادی، کنار هم بایستیم، نه مقابل هم.»
این پیام نهتنها دل ایرانیان، بلکه وجدان جهانیان را نیز به لرزه درآورد. پناهی در حالی این جایزه را کسب کرد که حتی اجازه خروج از کشور را نداشت، اما جهان با ایستادن برای او، معنای مقاومت فرهنگی را بهخوبی نشان داد.
واکنشهای جهانی: از تحسین جهانی تا شرمساری حکومت
در مقابل موجی از تبریکها از سوی هنرمندان، روشنفکران، نهادهای حقوق بشری و سیاستمداران، سکوت و موضعگیری مبهم نهادهای رسمی جمهوری اسلامی، بازتابی از تضاد عمیق میان ایران واقعی و حکومت مستقر بود.
ژان مایا بارو، وزیر امور خارجه فرانسه، با لحنی ستایشآمیز اعلام کرد:
«جعفر پناهی با دریافت نخل طلایی، نمادی از ایستادگی در برابر ظلم و یتیمی فرهنگی تحمیلشده از سوی حکومت ایران شد. او صدای مردمی است که سانسور را به رسمیت نمیشناسند.»
در مقابل، رسانههای وابسته به حکومت، یا سکوت پیشه کردند یا با نگاهی مشوش و تحریفشده، سعی در کوچکنمایی این افتخار جهانی داشتند. این واکنشها، بیش از پیش چهره عریان نظامی را نشان داد که هر نوع روشنگری و استقلال فکری را تهدیدی برای بقای خود میداند.
افتخار به نخبگان؛ امید به آینده
موفقیتهای جهانی نرگس محمدی، جعفر پناهی، گلشیفته فراهانی، شیرین نشاط و دیگر چهرههای فرهنگساز، نه دستاوردی فردی، که نمادی از قدرت نرم ایرانیان است؛ ایرانیانی که در تبعید، زندان یا سکوت، باز هم توانستهاند صدای عدالت، آزادی و زیبایی را به گوش جهانیان برسانند.
این نخل طلایی، نه تنها جایزهای سینمایی، بلکه نشانی است از اینکه هنر، همچنان قویتر از سانسور است. جعفر پناهی، با فیلمی که روایتگر یک تصادف ساده اما تمثیلی از فروپاشی اجتماعی است، نشان داد که سینمای ایران، اگر چه زیر فشار، هنوز زنده و تپنده است.
------------------نتیجهگیری: پرچم ایران، در دستان مردم
در زمانی که چهرهی رسمی ایران در رسانههای بینالمللی، اغلب با اخبار سرکوب، زندان و مهاجرت پیوند خورده است، نخل طلایی جعفر پناهی و نوبل صلح نرگس محمدی، بازتابی دیگر از هویت واقعی ایران است: ایرانی آگاه، مقاوم، خلاق و اهل فرهنگ.
بیاییم به نخبگانمان افتخار کنیم. آنها که با وجود تمام تنگناها، پرچم ایران را نه به نمایندگی از حکومت، که به نام "ملت" برافراشته نگه داشتهاند
پارسا زندی
مشاور حقوقی