حسین نوشآذر - رادیو زمانه
جعفر پناهی پس از کسب نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۵ پیروزمندانه به ایران بازگشت. این موفقیت، صحنهای از نبرد گفتمانها را رقم زد: اصلاحطلبان و حامیان سینمای مستقل آن را نماد «مقاومت هنر متعهد علیه سانسور» دانستند و چهرههایی چون نرگس محمدی و شیرین عبادی آن را ستودند، در حالی که رسانههای اصولگرا مانند فرهیختگان و جوان با سیاسیسازی جایزه، آن را «پروژه غرب» و فاقد ارزش هنری خواندند. از منظر عدالت انتقالی، فیلم پناهی پرسشهایی درباره حقیقتیابی و عدالت ترمیمی در برابر انتقام مطرح میکند، در حالی که تقابل گفتمانها شکاف هویتی میان هنر رسمی و غیررسمی را عمیقتر کرده و احتمال محدودیتهای بیشتر برای سینماگران مستقل را افزایش داده است.
جعفر پناهی، کارگردان برجسته ایرانی، پس از دریافت نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۵ برای فیلم «یک تصادف ساده»، بامداد دوشنبه پنجم خرداد به تهران بازگشت و با استقبال پرشور هنرمندان، سینماگران و دوستداران سینما در فرودگاه خمینی مواجه شد. در این استقبال، چهرههایی چون سیفالله صمدیان، مجید برزگر و تورج اصلانی حضور داشتند و با تقدیم گل و هدایا از این موفقیت بزرگ تقدیر کردند. این رویداد نشاندهنده جایگاه ویژه پناهی در سینمای ایران و جهان است.
کسب نخل طلا و واکنشها به فیلم «یک تصادف ساده»
پناهی در هفتادوهشمین دوره جشنواره کن با فیلم «یک تصادف ساده» موفق به دریافت نخل طلا شد و به دومین کارگردان ایرانی پس از عباس کیارستمی (برنده در سال ۱۹۹۷ برای «طعم گیلاس») تبدیل شد که این افتخار را کسب میکند. این فیلم که بهصورت مخفیانه ساخته شده، به موضوع زندانیان سیاسی و شکنجهگران میپردازد و از طنز و مطایبه هم بهره برده است.
اقبال، مردی که همراه همسر باردارش در جاده تصادف میکند و خودرویش خراب میشود، به تعمیرگاهی میرود که صاحب آن، وحید، او را به دلیل شباهت به شکنجهگر سابقش اشتباه میگیرد. وحید، گرفتار کینهای عمیق، اقبال را میرباید و قصد زندهبهگور کردن او را دارد، اما تردید در هویت اقبال او را به تماس با همبندی قدیمیاش وامیدارد. وحید با دیگر قربانیان شکنجهگر، از جمله سالار کتابفروش، شیوا عکاس، گُلی عروس، علی داماد و حمید کارگر، همراه میشود. آنها سوار بر ون، اقبال را در جادهها تعقیب میکنند، در حالی که خشم و درد گذشتهشان شعلهور است. در چارچوب عدالت انتقالی، این گروه با چالش تطبیق خشم شخصی و میل به انتقام با نیاز به حقیقتیابی و عدالت روبروست. آنها درمییابند که مجازات بدون اطمینان از هویت، چرخه خشونت را تداوم میبخشد و عدالت واقعی نیازمند شفافیت و بازسازی اعتماد است، نه صرفاً انتقام.
پرسش اصلی فیلم این است که آیا مجازات اقبال (در صورت گناهکار بودن) میتواند زخمهای قربانیان را التیام بخشد یا گفتوگو و شنیدن روایتهای یکدیگر راهحل بهتری است؟ گروه قربانیان در ون، با بحث و جدل، به یک معنا در حال بازسازی روایت جمعی خود هستند، اما بدون مکانیزمهای رسمی عدالت ترمیمی، این فرآیند به هرجومرج و تردید منجر میشود.
پناهی در نشست خبری کن از فشارها و بازجوییهای عوامل فیلم سخن گفت و تأکید کرد که با وجود ممنوعیت ۲۰ ساله از فیلمسازی، به ساخت آثار خود ادامه خواهد داد. بیش از ۱۰۰ فعال فرهنگی و سیاسی، از جمله نرگس محمدی، مصطفی تاجزاده و شیرین عبادی، در بیانیهای این موفقیت را تبریک گفته و آن را نمادی از مقاومت هنر متعهد در برابر سانسور دانستند.
انتقادات و جنجالهای سیاسی
جایزه پناهی با واکنشهای متفاوتی همراه بود. ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، این جایزه را «نماد مقاومت در برابر سرکوب رژیم ایران» خواند که منجر به احضار کاردار فرانسه توسط وزارت خارجه ایران شد. رسانههای اصولگرا مانند فرهیختگان و جوان نیز این جایزه را سیاسی و فاقد ارزش سینمایی توصیف کردند و پناهی را به همسویی با غرب متهم ساختند. در مقابل، احمد زیدآبادی از نبود حمایت یکپارچه از این موفقیت در ایران انتقاد کرد و آن را نشانهای از شکافهای فرهنگی و سیاسی دانست. با این حال، چهرههایی چون اصغر فرهادی و سعید روستایی این دستاورد را به سینمای ایران تبریک گفتند.
تحلیل واکنشها: نبرد گفتمانها و هویت فرهنگی
موفقیت جعفر پناهی در کسب نخل طلای جشنواره کن ۲۰۲۵ برای فیلم «یک تصادف ساده» نهتنها یک دستاورد سینمایی، بلکه صحنهای از تقابل گفتمانهای سیاسی و فرهنگی در ایران و عرصه بینالمللی است. از منظر گفتمانی، این رویداد شکاف عمیق میان گفتمان اصلاحطلب و اصولگرا را آشکار میکند. اصلاحطلبان و حامیان سینمای مستقل، این جایزه را نمادی از «پیروزی هنر متعهد علیه سانسور» تفسیر کردند و بر مقاومت پناهی در برابر محدودیتهای حکومتی، جهانیشدن روایتهای انتقادی درباره زندان و شکنجه، و همبستگی فراسینمایی با حمایت چهرههایی چون نسرین ستوده و شیرین عبادی تأکید داشتند. در مقابل، رسانههای اصولگرا مانند فرهیختگان و جوان با سیاسیسازی جایزه، آن را بخشی از «پروژهسازی غرب» و «جریانهای ضد انقلاب» دانستند و با ادعای ضعف فنی فیلم و سیاهنمایی، ارزش هنری آن را زیر سؤال بردند. این تقابل، بازتولید شکاف دیرینه بین هنر رسمی و غیررسمی در ایران و نمایانگر چالشهای عمیق هویتی و فرهنگی در جامعه است.
در بعد بینالمللی، واکنش ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، که این جایزه را «نماد مقاومت ضدسرکوب» خواند، تنشهای دیپلماتیک را تشدید کرد و سبب شد که اصولگرایان ادعای «دخالت خارجی» را مطرح کنند. این موضعگیری، فضای داخلی را برای پناهی پیچیدهتر میکند. رسانههای اصلاحطلب بر شجاعت پناهی و ظرفیتهای سینمای ایران تأکید کردند، در حالی که رسانههای اصولگرا با تکنیکهایی مانند شخصیتکشی، حاشیهسازی هنری و مقایسههای ایدئولوژیک (مانند «سکوت درباره فلسطین») به تخریب این موفقیت پرداختند. این جنگ روایتها نشاندهنده نبردی گستردهتر بر سر تعریف هویت فرهنگی ایران است.
از منظر اجتماعی، ممکن است این رویداد برای جامعه مدنی بهعنوان نشانهای از «امکان مقاومت فرهنگی» عمل کند و برای نسل جوان الهامبخش باشد. اما برای حکومت، این موفقیت چالشی دوگانه است: افتخار ملی یک ایرانی در برابر ترس از تقویت گفتمانهای انتقادی. این تنش میتواند شکاف بین سینمای داخلی و بینالمللی را عمیقتر کند. پناهی در سخنانش با تأکید بر «شهروند عادی بودن»، افشای فشارها بر عوامل فیلم و انتخاب بازگشت به ایران، استراتژی «تمسک به عرف جهانی» را به کار گرفت تا از تصویر «مهاجر سیاسی» دوری کند و همبستگی خود را با مردم نشان دهد.
سرانجام باید گفت که در یک نگاه کلی، این رویداد فراتر از یک موفقیت سینمایی، آزمونی برای تحمل گفتمانهای متعارض در ایران و تأییدی بر ظرفیت سینما بهعنوان میدان نبرد هویتی است. اما با توجه به واکنشهای تند اصولگرایان و تنشهای دیپلماتیک، احتمال تشدید محدودیتها برای سینماگران مستقل و تسویهحسابهای رسانهای در هفتههای آینده وجود دارد. این وضعیت نشاندهنده پیچیدگیهای تعامل هنر، سیاست و جامعه در بستری پرتنش است.