یاوه گویی، معنای واقعی را قربانی جهل می کند
مقالهای با عنوان «آیا حملهٔ نظامی یک کشور به کشور دیگر میتواند موجب دموکراسی شود؟» در سایت گویا نیوز و تحت عنوان «ویژه خبرنامهٔ گویا» منتشر شد که حاوی نکات قابل تأملی بود. نویسنده، مطابق با عنوان مقاله، نمونههایی چون آلمان و ژاپن (اشغالشده توسط متفقین) و نیز پاناما در دوران معاصر را بهعنوان شاهدی بر امکانپذیر بودن شکلگیری دموکراسی پس از مداخلهٔ نظامی مطرح کرده بود.
البته، کشورهایی دیگری نیز بودهاند که در نتیجهٔ حضور نظامی یا حمایت خارجی، به سمت دموکراسی حرکت کردهاند؛ از جمله کرهٔ جنوبی که در دههٔ ۱۹۸۰ با حمایت همهجانبهٔ ایالات متحده، بهتدریج وارد روند گذار به دموکراسی شد. با اینحال، مقالهٔ مورد اشاره صرفاً به همان سه کشور اول بسنده کرده بود و به دلایل خود، از پرداختن به دیگر نمونهها پرهیز داشت.
در این میان، یاوهگوی ما، بیآنکه مقاله را بهدرستی بفهمد، نام کشور پاناما که - اتفاقاً از نمونههای کلیدی مداخلهٔ نظامیِ منجر به دموکراسی است - را به قول معروف، زیر سبیلی از آن گذشت. او، با شتابزدگی و نگاهی سطحی، نوشتهای بیرمق و سرهمبندیشده تحویل داده تا به زعم خویش "پاسخی" داده باشد.
میگویم یاوهگو مقاله را نفهمیده، چرا که گمان برده مقاله میخواهد شرایط آلمان نازی را با وضعیت ایران پس از حملهٔ نظامی احتمالی اسرائیل مقایسه کند. حال آنکه چنین قیاسی در متن وجود نداشته و نمونههای تاریخیِ ذکرشده (آلمان، ژاپن، پاناما) صرفاً برای توصیف سازوکار مداخلهٔ نظامی و پیامدهای سیاسی آن در برخی کشورها آورده شدهاند، نه برای سنجش تطبیقی یا همسانسازی با ایران.
در واقع، مقاله با اشاره به آن نمونهها، صرفاً میکوشید برداشتی واقعگرایانه از وضعیت ایران و جمهوری اسلامی در متن تحولات منطقهای و جهانی ارائه دهد. به همین دلیل، وضعیت ناشی از جنگِ آغازشده میان جمهوری اسلامی و اسرائیل را بهدرستی «بحران» نامیده، و در ادامه استدلال کرده که این بحران میتواند به «فرصت» بدل شود اگر نخبگان و نیروهای تحولخواه هوشمندانه وارد میدان شوند.
نگارندهٔ مقالهٔ «آیا حملهٔ نظامی...» نیز، در یادداشتی مکمل که در صفحهٔ فیسبوک خود منتشر کرده، چنین نوشته است: «بسیار روشن است که تا همینجای جنگ میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی متحمل شکست قابل ملاحظهای شده است. این شکست را باید به فرصت تبدیل کرد و وارد میدان شد. در این شرایط، شعار "نه به جنگ"، نهتنها کارساز نیست، بلکه نوعی فرصتسوزی آگاهانه یا ناآگاهانه است
یاوهگو چنین پنداشته که مقاله، در حال مقایسهٔ شرایط سه کشورِ آلمان، ژاپن و ایران با یکدیگر است، بیآنکه حتی به این نکتهٔ ساده توجه کند که «مقایسه کردن» با «یکی دانستن» دو چیز کاملاً متفاوتاند.
مقایسه یعنی بررسی شباهتها و تفاوتها، در حالی که یکیدانستن یعنی فروکاستنِ امورِ مختلف به یک ذات یا سرنوشت یکسان، که مقاله بههیچوجه چنین نکرده بود.
نویسنده مقاله «آیا حمله نظامی کشوری به کشور ........»نه آن کشورها را با هم یکی دانست، نه شرایط تاریخیشان را مشابه جلوه داد، و نه حتی وارد قیاس میان وضعیت ایران و آن موارد شد. نمونههای تاریخی صرفاً برای تبیینِ امکانها و مسیرهای گوناگون پس از مداخلهٔ خارجی ارائه شده بودند، نه برای نشان دادنِ همسانی.
در خاتمه، اگر یاوهگو مرا با دروغی آشکار، طرفدار حملهٔ نظامی اسرائیل به ایران(بخوان حمله به جمهوری اسلامی)نمینامید، چهبسا نوشتهاش را بیپاسخ میگذاشتم و او را در همان بیخبری و توهم خود رها میکردم.

چهل و شش سال تجاوز شبانه روزی به مام میهن! علی فیاض

وطن در آتشِ اسلام، م.سحر