تقدیم به زینت جلالیان "تا نگویند که از یاد فراموشانند"
آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صدا ها
آیا شکوه یأس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد؟
آزادگی و آزاد زیستن انسان چیزی جز تلاش او برای آزادی یک ملت و در ابعادی گسترده جهان انسانی نیست! تلاش برای درهم شکستن زنجیر استبداداست و برکشیدن نام تحقیر شده ملت خود براوج.
برخاستن، قامت افراشتن ونشان دادن توانائی های یک ملت است، زمانی که دست در دست هم آزادی را فریاد می زنند و بی هراس در چشمان سرکوبگران می نگرند.
به هراسشان می افکنند.صفوفشان را درهم می ریزند. مهرجاودانگی و جاودانه شدن خود را بردرفش آزادی نقش می زنند.
د رفشی افراشته شده در ضمیریک ملت . بیادگارمانده ازمردان و زنان مبارزهرسرزمین!
چه شگفت انگیزسرزمینی است! ایران زمین که مهرش و عشق به آزادیش چنان با جان عجین گردیده که استبدادحاکم شده برآن هرگز قادر نیست طولانی مدت دوام بیاورد ودر هراس از خروش و بر آمد مردم نباشد.
چرا که پیوسته دلاور مردان و دلاور زنانی بودند که با دلاوری وپایداری خود در راه عدالت و آزادی از حرمت وکرامت انسان برای یک زندگی آزاد و شکوهمند در سایه یک همبستگی ملی در فضائی دموکراتیک وانسانی دفاع کرده وحماسه آفریدند و سرمشق شدند.
حماسه آفرینانی که از میان مردم عادی برخاستند ،در برابر ظلم حاکمان قد علم کرده و عقوبت سخت چنین سرکشی و آزاد سری رابه بهای رنجی گران تحمل کردند.نام خود به آزادگی بر کشیدند و در قلب مردم جای گرفتند. این رمزپایداری تاریخی یک ملت در سایه قهرمانان ملی خویش است .تاریخ این سرزمین هرگز خالی از نام این مبارزان راه آزادی نبوده است.
نام این دلیر مردان ودلیر زنان آزاده رمز عبور غرور انگیز یک ملت است در گذرازگذرگاه هائ سخت و تاریکی که حکومت های مستبد بر سر راه ملت ها می نهند! تا مانع از رسیدن آن ها به دشت سرسبزآزادی که پایان حکومت جابران است گردند.
سرزمین محبوب من نیز هرگز خالی از این قهرمانان نبوده است.قهرمانانی که در هر دوره نامشان کلید رمزمبارزه برای آزادی بود.
امروز زنان آزاده این سرزمین هستند که پیشاپیش مردان با شهامتی ستودنی حرکت می کنند .بی مهابا در مقابل گاو طوفان می ایستند تسمه از گرده او می کشند.مرگ بر دیکتاتور را فریاد می زنند.
امروز سخنم ازدلاورزنی کرد است !مبارزی برخاسته از درون توده عادی مردم با چهره آرام ،مصمم ، وبی هراس از جانیان حاکم .زنی که هجده سال است بدون هیچ مرخصی از زندانی به زندانی منتقل می شود ودر سکوت وتنهائی درون حصاری سخت که رژیم آخوندی بر دور او کشیده همچنان استوارو آزاده از آزادگی خود وملت خود دفاع می کند .
هنوزافکار عمومی جامعه بی خبر از ابعاد ظلم ،شکنجه وآزاریست که بر او رفته! بی خبر از هجده سال زندان توام با شکنجه وآزار که در تمام این مدت از حق مرخصی ودرمان پزشکی محروم بوده است .دلاور زنی آگاه در حصار فراموشی که هنوز ابعاد شکنجه های رفته بر او در هیچ کجا باز گو نمی شود.
هنوز روح جامعه از این همه ظلم که در حق این دلاور زن کرد رفته عذاب نمی کشد وبر نمی آشوبد .آزاده زنیکه درنامه خود بمناسبت هشتم مارس نوشت " تن سالمی ندارم و کلیدهای زندان مرا صیقل دادهاند. وقتی شکنجهگران مرا شکنجه میکردند، تنها چیزی که برایم مانده بود فکر و اعتقادم بود و امیدی که به زنان مبارز و آینده داشتم. ای ستمگران، نظارهگر بودید و هستید، دیدید که نمیشود با قتلعام، شکنجه و زندانی کردن ما زنان، جلوی حقخواهی ما را بگیرید. وقتی یک زنْ جوهرش با آزادی سرشته شده باشد، هیچ ظلم و زوری نمیتواند او را به زانو در بیاورد»او با وجود این همه شکنجه وسختی هنوز چنان قدرت واعتماد بنفسی دارد که از مردم بخواهد وپیام دهدکه در انتخابات فرمایشی رژیم شرکت نکنند و بمقابله با سیاست های ویرانگرانه او بر خیزند. «من به خاطر شما پشت میلههای زندان میمانم و شما هم به خاطر من فقط یک روز در خانههای خود بمانید و در این انتخابات فرمایشی شرکت نکنید!" چنین زنان ومردان آزاده ای را نمی توان در هم شکست ،نمی توان در بند کشید !نمی توان کشت! چرا که آنها منادی کلامی هستند که هزاران جان عاشق ،هزاران جوان برای طنین انداز شدن آن جان باختند.
روح هزاران کشته شده راه آزادی بر فراز این سرزمین در حرکت است. جان های آزادی که نیرو می بخشند.
ما وام دار این جانهای نگران وعزیزی هستیم که جان بر سر پیمان نهاده رنج شکنجه وسال ها زندان را تحمل کرده اند تا از شرف و آزادگی ما در برابر هیولا های مسلط گشته بر این سرزمین دفاع کنند. ما وام دار شکوه و عظمت و پایداری زنی هستیم که هجده سال است فریاد داد خواهی او بین دیوار های بلند زندان های کشور به بدترین شکل ممکن در گلویش شکسته شده است.هجده سال است که جانیان تنهائی رنج آوری بر وی تحمیل گرده اند.
زنی که هنوز با این همه شکنجه وعذاب با سری افراشته واراده ای خلل ناپذیر همگان را بمبارزه فرا می خواند .فرا خوانی با شکوه که در شعار "زن،زندگی ،آزادی " انعکاس می یابد وبر آن اعتبار بیشتری می بخشد. زنی که اگر در چهار دیواری تنگ سلولش از درد بخود می پیچد اما جهانش به فراخنای کائنات است وعظمت روحش فرا تراز دنیای کوچک حاکم مخفی شده در دهلیزی دراعماق زمین. گرامی باد این همه شکوه ایستادگی بر تو زینت جلالیان