مردم ايران از خاتمی معجزه نمی خواهند، متن سخنرانی محمدعلی توفيقی در همايش دعوت از خاتمی

در اولين گردهمايی حاميان نامزدی خاتمی که با عنوان «موج سوم» و به ميزبانی «پويش (کمپين) دعوت از خاتمی» پنج شنبه گذشته و در تالار همايش‌های مسجد جامع اميرالمومنين تهران برگزار شد بيش از ۱۵۰۰ نفر از نخبگان،دانشوران و فعالان سياسی و فرهنگی و جوانان حامی نامزدی خاتمی شرکت کردند.۲۲ تن از چهره‌های سرشناس حوزه‌های فرهنگی، هنری، دينی، اجتماعی و سياسی و نخبگان حامی نامزدی خاتمی نظير مصطفی ملکيان (روشنفکر ممتاز ايرانی)، محمدعلی موحد (حقوقدان و پژوهشگر تاريخ و ادبيات و عرفان ايرانی و اسلامی)، دکتر سعيد حجاريان (تئوريسين و جانباز اصلاحات)، ليلا حاتمی (بازيگر توانای سينمای ايران) حجت‌السلام و المسلمين محمدعلی ابطحی (معاون رئيس جمهور در دولت اصلاحات)، دکتر علی پايا (استاد و محقق دانشگاه وست‌مينيستر لندن در حوزه فلسفه تحليلی)، سعيد فائقی (از مديران ارشد ورزش در دولت اصلاحات)، دکتر عليرضا علوی‌تبار (روشنفکر دينی و پژوهشگر علوم اجتماعی و اقتصاد سياسی)، علی مصفا (بازيگر محبوب سينمای ايران)، حجت‌الاسلام و المسلمين مجيد انصاری (عضو سابق مجلس خبرگان و رئيس کمسيون برنامه و بودجه مجلش ششم و عضو مجمع تشخيص مصلحت)، دکتر رضا جلالی (جانباز و استاد علوم سياسی دانشگاه)، سرکار خانم زمانی (همسر فرمانده شهيد موسوی)، نويد لطيفی (فعال دانشجويی)، حجت‌السلام و المسلمين محمد اشرفی اصفهانی (فرزند شهيد محراب آيت‌الله اشرفی اصفهانی و نماينده ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی)، نيما دهقانی (شاعر و طنزپرداز) و سهيل محمودی (شاعر نام‌آشنای معاصر) از جمله سخنرانان اين برنامه بودند که به نمايندگی از اقشار و گروه‌های مختلف به طرح دلايل خود در ضرورت نامزدی خاتمی پرداختند و از او برای کانديداتوری در انتخابات رياست جمهوری پيش رو دعوت به عمل آوردند. يکی از ديگر کسانيکه در اين همايش به بيان نظرات خود پرداخت دکتر محمد علی توفيقی عضو "کرد و اهل سنت" شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران و سردبير دوهفته نامه "روژهه لات" بود که در پی متن سخنان وی را می خوانيد:

امروزه کمتر کسی – حداقل در ميان نخبگان ، فعالان عرصه های فرهنگ و اجتماع و سياست – وجود دارد که از مشکلات گريبانگير قوميت های ايران زمين و يا اقليت های مذهبی با خبر نباشد و بعيد است که جمع فرهيخته حاضر با چالش های جديی که از اين رهگذر گريبانگير کشور شده است ناآشنا باشند.

چندروز قبل که به فکر چگونگی طرح موضوع در اين همايش بودم با خود می انديشيدم که چگونه می توان در يک زمان کوتاه همه واقعيت هايی که بر"ما " می گذرد را بيان کرد؟زيرا آنچه که حداقل در يکصد سال گذشته در فرآيند ناقص و به شدت مشکل زای "ملت سازی" براين مرزو بوم و ساکنان ديرين آن روزی بنام مدرنيزاسيون و حرکت به سوی دروازه های تمدن بزرگ و ديگر روز بنام دين و به نمايندگی از خدا بر من و شمای ايرانی اعم از کرد ، لر، فارس، بلوچ،ترک و عرب گذشته است داستان تلخ و طولانی هفتاد من مثنوی است که نه جای و مجال طرح آن اين مجلس است و نه مقصود ما از گردهم آمدن در اين مکان است.

تا اينکه روز سه شنبه گذشته در بنياد باران جناب آقای خاتمی در تبيين مبانی نظری اصلاحات مطالبی را بيان نمودند که بنظر می تواند بهترين مدخل جهت ورود به موضوع دعوت از خاتمی برای پذيرش مسئوليت سنگين کانديداتوری انتخابات رياست جمهوری دهم باشد.

ايشان در مقدمه بحث خود عنوان نمودند که همچنان براين باور است که اصلاحات مناسب ترين راه و کم هزينه ترين وسيله برای بدست آوردن منافع ملی است و رسالت اصلاحات را بازسازی ذهنيت تاريخی – اجتماعی جامعه اعلام کرد، بگونه ای که بعنوان "ملت" بتواند خود را بازيابد و قادر باشد که نقش فعال در عرصه حيات سرزمينی،منطقه ای و جهانی ايفا نمايد و پرسشی را مطرح نمود که آيا اساسا "ملت ايران" وجود دارد؟

قصد ورود به مباحث نظری و پيچيده ای که ممکن است محل مناقشه نيز باشد را ندارم اما بواسطه زمينه اصلی فعاليت های سياسی، اجتماعی و مطبوعاتی ام به نکته ای مهم در رابطه با همين سئوال می پردازم.

امروز به واسطه مديريت ناصحيح مسائل مرتبط با قوميت های مختلف و اهل سنت و برگزيدن رويکرد اشتباه امنيتی در اين زمينه، آسيب های بزرگی متوجه کليت،انسجام و همبستگی ملت ايران شده است.

در اثبات اين مدعا می توان به انسداد سياسی حاکم در مناطق قومی، ممانعت از از اجرايی شدن اصول متعدد قانون اساسی در رابطه با آموزش به زبان مادری و عمل به فرايض دينی براساس مذاهب متفاوت، برخوردهای قهرآميز و به زندان افکندن فعالان مدنی، بستن مطبوعات و اين اواخر تشديد صدور و بيم اجرای احکام اعدام متهمان سياسی اشاره کرد.همچنين در مناطق قومی در نتيجه چرخش از رويکرد سياسی، اقتصادی و اجتماعی دوران اصلاحات به رويکر نظامی امنيتی، متاسفانه شاهد رشد روزافزون گفتمان واگرايانه، خشن و حرکت های مسلحانه هستيم.

گرچه در دوران اصلاحات نيز توفيق کاملی در زمينه رفع تبعيض های قومی، فرهنگی و مذهبی و هموار نمودن ورود شايستگان اقوام و مذاهب ايرانی علی الخصوص کردها به سطوح عالی و حتی ميانی قدرت فراهم نشد اما با توجه به انتخاب رويکرد " ايران برای همه ايرانيان" و برداشته شدن گام های عملی و مفيد بر اين اساس، اين اميدواری پديد آمده بود که بتدريج موانع ورود به قدرت، کسب ثروت و تامين منزلت شايسته اقوام برطرف شده و در فرآيند دمکراتيزاسيون، از فرصت های بی نظير موزائيک قومی کشور (همانند بسياری از کشورهای پيشرفته) استفاده بهينه شده و روز به روز به ضريب انسجام ملی و يکپارچگی ملت افزوده خواهد شد.اما شور بختانه بايد بگويم که در حال حاضر اکثر نشانه های اجتماعی و شاخص های علمی حرکت در جهت عکس را نشان می دهند.

جناب آقای خاتمی اينجانب نه به نمايندگی از سوی مردم يا حزبی خاص و نه به نام يک کرد اهل سنت بلکه به عنوان انسانی ايرانی، دردمندانه از شما درخواست می کنم که برای اصلاح وضع بحرانی موجود که کيان سرزمين، عزت مردم، سلامت جامعه، معاش اجتماع و بی گمان معاد خلق را با خطر جديی مواجه نموده است و البته پاسخگويی و چاره جويی به مطالبات و دردهای مضاعف اقوام مظلوم و اهل سنت ايران بار ديگر پای در عرصه رشد و بيداری جامعه بگذاريد! گرچه خودگفتيد که نه عصايی داريد و نه يد بيضايی اما مطمئن باشيد که مردم شريف ايران نيز از شما معجزه نمی خواهند، آنها تنها انتظار دارند که دراين لحظه حساس تاريخی با پذيرش ريسک کانديداتوری، پروسه ناتمام اصلاحات را بار ديگر هدايتگری نموده و رسالت باسازی هويت تاريخی – اجتماعی ملت ايران برای غلبه بر سه بيماری مزمن استبداد، استعمار و عقب ماندگی را کامل نمائيد.

البته آنچه که گفته شد مربوط به دوره دعوت بوده و انشالله پس از قبول کانديداتوری آقای خاتمی بايد با برنامه ريزی دقيق و عملياتی از تکرار اشتباهات گذشته جلوگيری نمود و توان و راندمان موتور اصلاحات را افزايش داد.