چهارشنبه 22 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


حضور بی رحم تيشه تخريب، عبدالکريم سروش

عبدالکريم سروش
دريافت من اين است که مراد فرهادپور، به "افکار" چندان اهميت نمی‌‌دهد که به حواشی آن ها. آشکارتر بگويم وی‌ جرات رويارويی با فکر و قدرت نقد معرفتی آن را ندارد و اين بی‌ قدرتی‌ و بی‌ جراتی را در لفافی از انگيزه خوانی ها، سياست مالی‌ ها و ماستمالی ها، تخفيف و تمسخرها، طعن و کنايه ها، شماتت‌ها و ملامت ها، حرمت شکنی‌ها و فرافکنی‌‌ها فرو می‌‌پوشاند، و در اين ميدان چنان گرد و خاکی به پا می‌کند که چشم خودش را هم نابينا می‌کند ... [ادامه مطلب]

بنيادهای توتاليتر و دينی بينش سياسی در پرتو ديالوگ سارتر و بنی لِوی، شيدان وثيق

شيدان وثيق
آن چه که در اين بخش نخست، زير عنوان ديباچه ای بر گفتگوهای سارتر- بنی لِوی، از نظر خواننده می گذرد، توضيح ماجرای اين ديالوگ فلسفی – سياسی است. شرايطی که در بستر آن ها، در دهه ی ۱۹۷۰ اين مباحثات انجام می پذيرند؛ شرايطی که خودِ ما چپ های مارکسيست ايرانی، بويژه در خارج از کشور، در آن قرار داشتيم و سرانجام، تحولی که در روند ديالوگ آن دو پيش می آيد ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زنگ خطر! به زودی جهان با يک بحران بزرگ زيستگاهی روبرو خواهد شد‍، سخنرانی جفری دو شوتر، برگردان از انور ميرستاری

سخنرانی جفری دو شوتر مدير WWF بلژيک
* بحران اقتصادی به ما هشدار می دهد تا محدوديت های کره خود را بهتر درک کنيم

فشار هايی که بشر با شيوه های توليد، مصرف و مديريت زباله های خود، به کره زمين وارد می سازد، بيش از يک سوم توان و گنجايش زمين است. اگر تقاضای ما با آهنگ کنونی پيش رود، برای ادامه زندگی تا سال ۲۰۳۰، نيازمند دو کره به اندازه کره زمين، خواهيم بود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بحران مالی امروزی، در برابر بحران زيستگاهی که در انتظار ماست، هيچ است. اما هنوز هم دير نشده است. اگر به طور جدی به اين مسئله بيانديشيم، از پس آن بر خواهيم آمد و همين کره خاکی، برای ما کافی خواهد بود.
اين نتيجه ای ست که از گزارش منتشر شده توسط سازمان پشتيبان زيستگاهی بنام « گزارش سياره زنده » در ۲۹ اکتبر ۲۰۰۸، به دست می آيد. خطرات ناشی از بحران های زيستگاهی، فراتر از حد تصور است.
«جفری دو شوتر»، مدير برنامه های WWF در بلژيک، می گويد: ما می خواهيم همان برخوردی با زيستگاه شود که با موسسات امور مالی، در زمينه اقتصادی شده است. ما هم خواهان چاره جويی فوری در اين مورد هستيم و به هيچوجه به دنبال حل اين مشکل در آينده دور، نيستيم.
با اين حال، يک فرق اساسی وجود دارد: عواقب بحران زيستگاهی، بسيار فراتر از پيامدهای بحران اقتصادی کنونی است. در حقيقت، در بحران زيستگاهی، اين کل هستی است که به آن بها داده نمی شود. اما می دانيم که اساس زيست و زيستگاه به هم گره خورده اند.
امروزه منطق افزايش مصرف گرايی نامحدود، در روی زمينی که دارای محدوديت است، به آخرين لبه های حدود خودش رسيده است. تغيير شرايط آب و هوايی و بحران جهانی مواد غذايی، تنها دو وجه از معلول هايی هستند که بايد با آن ها دست و پنجه نرم کرد. روز بروز، ميزان آلودگی زمين به دست آدمی بيشتر و در پی آن، تعداد «انواع موجودات زنده» کمتر می شود.
«گزارش سياره زنده» که در هر دو سال، يکبار منتشر می شود، بيلانی از وضع ناگوار سلامتی زمين را با پارامترهای گوناگون نشان می دهد.
ارقام «سياره زنده»، تعداد ۵۰۰۰ موجود زنده از ۱۶۸۶ « انواع » از حيوانات را مورد مطالعه قرار داده و نشان می دهد که به طور ميانگين، ۳۰٪ آن ها بعد از سال ۱۹۷۰ از بين رفته اند. از طرف ديگر، ميزان آسيب رسانی بشری به زيستگاه، يعنی آن مقدار مساحتی از زمين که برای توليد منابع طبيعی در مصارف گوناگون و برای جذب شدن زباله های ما لازم است، پيوسته در حال افزايش است. در سطح جهانی ميانگين سرانه اين مقدار زمين ۲/۷ هکتار است، در صورتی که تنها امکان ۲/۱ هکتار وجود دارد.
از طرف ديگر، ما به اندازه بسيار زياد، آب مصرف می کنيم. حجم کل آب شيرين در جهان، بيش از پيش زير فشار تقاضاهای فزاينده توليداتی مانند گوشت، مواد لبنياتی، شکر و کتان قرار دارد که نيازمند آب زيادی هستند.
به عنوان مثال : بايد برای تهيه يک تی ـ شرت کتانی، تقريبا ۳۰۰۰ ليتر آب استفاده کرد.
هم اکنون، بيش از ۵۰ کشور با کمبود آب روبرو هستند. در اثر تغييرات آب و هوايی تعداد کسانی که در طول سال و يا در بخش هايی از سال، آب به اندازه کافی ندارند، اجبارا بيشتر خواهد شد.

و بلژيک

بلژيک همچون بسياری ديگر از کشورهای غربی، يک «شاگرد بد» به حساب می آيد. ميزان تخريب سرانه زيستگاهی، از سال ۱۹۶۱ تقريبا دو برابر شده است (۸۷٪ +)، و امروز در اثر افزايش انتشار گاز CO۲ به ۵/۱ هکتار رسيده است.
ميزان تخريب سرانه زيستگاهی ما در بلژيک، تقريبا ۵ برابر مساحت زمين حاصلخيزی است که به هر يک نفر بلژيکی می رسد(۱/۱ هکتار).
اغلب مواقع، بالا رفتن ميزان تخريب سرانه زيستگاهی، به غلط چنين توجيه می شود که رشد اقتصادی، بدون افزايش نسبی و رشد ميزان تخريب سرانه زيستگاهی، امکان پذير نيست. در صورتيکه، می تواند غير از اين باشد.
آلمان توانست ميزان تخريب سرانه زيستگاهی خود را در سال های دهه ۸۰، با حفظ کامل رشد اقتصاديش ( افزايش توليد ناخالص داخلی) کاهش دهد.
با اينکه ميزان تخريب سرانه زيستگاهی آلمان خيلی بالاست، اما يک سياست زيستگاهی بسيار جدی تری را پيشتر از بلژيک شروع کرده است. سياستی که به وی اجازه می دهد در يک جنبش کاهش ميزان تخريب سرانه زيستگاهی قرار گيرد.

وابستگی خطرناک

کشورهای با تراکم جمعيت زياد اروپای غربی، از جمله بلژيک، به دليل بالا بودن ميزان تخريب سرانه زيستگاهی خود، در وضعيت غير قابل کنترلی هستند.
در واقع ما برای پاسخ به نيازهايمان، از ثروت ديگران مايه می گذاريم.
« ما شيره زيستگاهی بخش ديگر جهان را برای آسايش و راحتی زندگی کنونی خود و برای رشد و نمو اقتصاديمان می کشيم. برخلاف منابع طبيعی سرشار در آن کشورها، مردم کمتر امکان دسترسی به اين منابع دارند و ميزان تخريب سرانه زيستگاهی آنان خيلی پائين است. ما در صورتی می توانيم اين وضعيت را حفظ کنيم که قدرت اقتصادی و سياسی خود را همچنان به آنان تحميل کنيم. اين وضعيت وابستگی، نه تنها عادلانه نيست، بلکه برای خود ما هم خطرناک است.»

راه چاره وجود دارد

خوشبختانه راه حلی برای بحران زيستگاهی وجود دارد. اگر هر چه زودتر در اين راه تصميماتی گرفته شود، پيشرفت زيادی حاصل خواهد شد.
مثلا ما می توانيم برای تغييرات آب و هوايی، از مجموعه تکنولوژی انرژی سبز و انرژی بازيافتی برای پاسخگويی به تقاضای فزاينده انرژی تا سال ۲۰۵۰ استفاده کنيم و در عين حال، ميزان آلودگی و انتشار گازهای گلخانه ای را به آسانی بين ۶۰٪ تا ۸۰٪ کاهش دهيم.
«اگر بشريت واقعا آن را بخواهد، ما می توانيم به خوبی فقط در محدوده يک کره زندگی کنيم و در عين حال با کارکرد و چرخه طبيعی زيستگاهی که به آن وابسته ايم، آسايش خود را تضمين کنيم.»

ميزان تخريب سرانه زيستگاهی در کنار توليد ناخالص داخلی

بحران کنونی اجازه داد تا دگم های افزايش «توليدات ناخالص داخلی» به هر قيمت، شکسته شود. بر پايه همين دگم ها، ايمان داشتن به افزايش و رشد اقتصادی، به عنوان تنها راه حل «توسعه» و «پيشرفت»، کار را به آنجا کشيد که ما امروزه، خيلی بيش از آنچه که زمين می تواند در اختيار ما بگذارد، مصرف می کنيم.
باری، يک افزايش مصرف نامحدود، در يک دنيای محدود، غير ممکن است. برای برون رفت از اين دگم، ما به يک افشاگر تازه همچون «اندازه گيری ميزان آلودگی زيستگاهی سرانه» نياز داريم.
در زبان چينی، واژه بحران با دو نشانه نوشته می شود که يکی به معنای «خطر» و ديگری «فرصت طلبی» است.
اين ديگر بر ماست تا خويشتن را برای هميشه از «خطر» برهانيم و شانس و فرصت آن را داشته باشيم تا يک جهان پايدار بسازيم.

۱ـ بحران بزرگ زيستگاهی: واژه زيستگاه به جای محيط زيست به کار برده می شود.





















Copyright: gooya.com 2016