چهارشنبه 22 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


حضور بی رحم تيشه تخريب، عبدالکريم سروش

عبدالکريم سروش
دريافت من اين است که مراد فرهادپور، به "افکار" چندان اهميت نمی‌‌دهد که به حواشی آن ها. آشکارتر بگويم وی‌ جرات رويارويی با فکر و قدرت نقد معرفتی آن را ندارد و اين بی‌ قدرتی‌ و بی‌ جراتی را در لفافی از انگيزه خوانی ها، سياست مالی‌ ها و ماستمالی ها، تخفيف و تمسخرها، طعن و کنايه ها، شماتت‌ها و ملامت ها، حرمت شکنی‌ها و فرافکنی‌‌ها فرو می‌‌پوشاند، و در اين ميدان چنان گرد و خاکی به پا می‌کند که چشم خودش را هم نابينا می‌کند ... [ادامه مطلب]

بنيادهای توتاليتر و دينی بينش سياسی در پرتو ديالوگ سارتر و بنی لِوی، شيدان وثيق

شيدان وثيق
آن چه که در اين بخش نخست، زير عنوان ديباچه ای بر گفتگوهای سارتر- بنی لِوی، از نظر خواننده می گذرد، توضيح ماجرای اين ديالوگ فلسفی – سياسی است. شرايطی که در بستر آن ها، در دهه ی ۱۹۷۰ اين مباحثات انجام می پذيرند؛ شرايطی که خودِ ما چپ های مارکسيست ايرانی، بويژه در خارج از کشور، در آن قرار داشتيم و سرانجام، تحولی که در روند ديالوگ آن دو پيش می آيد ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کيهان شريعتمداری دولت تعيين می کند! ناصر مستشار

رئيس‌‏جمهور سابق کشورمان آقای محمد خاتمی با اشاره به فضای موجود در رسانه‌‏ها و مطبوعات داخلی کشور گفت: برخی مطبوعات که خود را سخنگوی منحصر به فرد انقلاب و اسلام می‌‏دانند به نام افشاگری، آبروی افراد را می‌‏برند و توهين و تحقير می‌‏کنند و هيچ کس با آنها کاری ندارد. اشاره خاتمی به کيهان: برخی مطبوعات خود را سخنگوی منحصر انقلاب می‌‏دانند، آبروی افراد را برده و هيچ کس با آنها کاری ندارد. خبرگزاری کار



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کيهان شريعتمداری در ستون"خبر های ويژه" خود مانند خياط های ماهر پارچه های رنگارنگ را می برد و می دوزد و عاقبت به زور به تن همه می کند.هرکس هم به پوشاک دوخته شده کيهان اعتراض و انتقادی داشته با شد ،فورا برايش يک پاپوش جديد دوخته می شود تا زبان انتقادو سرخش را کوتاه نمايد.از مدتها پيش حسين شريعتمداری بعنوان کار گزار و نماينده تام الاختيار ولی فقيه در روزنامه مصادره شده کيهان تهران مشغول سياست گذاری کلان نظام اسلامی در همه زمينه های سياسی ،اقتصادی،فرهنگی،ورزشی،مذهبی، صدا و سيما،روحانيت و حوزه های دينی، وتا تعيين همه امور اصلی حکومت شده است.يکی از اهداف اساسی کيهان تهران خدمات فوری به مليجک خامنه ائی يعنی احمدی نژاد است تا نامبرده همچنان برای فتح قله های جهان با "يا حسين " گفتن بدان نيت خوش خيالانه فائق آيد!گاهی اوقات آدمی به فکرش خطور می کند شايد اين "يا حسين"احمدی نژاد همان" حسين آقا کيهان" است ولی بسرعت اين ظن رنگ می بازد چراکه حسين کيهانی خود خوب می داند که معصوم نيست و همين موضوع را به رحيم مشائی گوشزد کرده است. اين روزها بزرگترين مسئوليتی که از جانب ولی فقيه بر عهده حسين شريعتمداری گذاشته شده است ،همانا به سرانجام رساند ن به موقع و کامل انتخابات دوره دهم رياست جمهوری با رضايت دقيق ولی فقيه در نظام اسلامی است تا به فرمان رهبر، مليجک ايشان يعنی احمدی نژاد برای يک دوره ديگر بدان کرسی دست يابد تا نامرده به هاشمی و خاتمی نشان دهد که او نيز قادر است دو دوره رئيس جمهور نظام اسلامی شود!اما وقتی به بی فايده گی شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی از گذشته تا به کنون و آينده بدقت نگاه می کنيم ،متوجه می شويم که در ۳۰ سال از عمر نظام اسلامی ايران ـ هرچقدر رژيم مذبور انواع و اقسام انتخابات رنگارنگ برگزار می کند اما نظام اسلامی بجای بهتر شدن ـ در حال بدترشدن است. رژيم سياسی ايران دارد مانند موريانه همه کالبد ايران را در همه سطوح می خورد و پوچ می سازد و برای برای مبارزه با چنين موريانه خطرناکی ، تنها در بيرون حاکميت می توان با آن مبارزه کرد ،چرا که در درون حاکميت ديگر هيچ شانسی برای مبارزه نمانده است!اين موضوع را حجت اسلام خاتمی با زبانی شيرين اين چنين بيان کرده اند: خاتمی در ديدار با معلمان مطرح کرد: بايد به فکر کسانی بود که بيايند و وضع موجود را عوض کنند.چه کسی گفته که حتما بايد در قدرت حضور داشته باشيم؟ مردم و کسانی که می‌خواهند در انتخابات حضور يابند، مطمئن باشند با وضعيتی که در حال حاضر داريم هيچ دولتی هرچند کارآمد باشد، نمی‌تواند با هيچ معجزه‌ای وضع را به چهار سال پيش برگرداند.)"سايت آفتاب"

اگر آقای خاتمی برگشت به وضع چهار سال پيش رابا هيچ معجزه ائی ممکن وميسر نمی داند ، آدمی به احوال کسانيکه که هنوز تلاش می ورزند تا نظام اسلامی را عقلانی نمايند تاسف می خورد! پس با برهان آقای خاتمی که هشت سال در مقام رياست جمهوری با رای بيست ميليونی و حمايت بين المللی در نظام اسلامی حضور بهم يافته بود تا به وعده های خود جامه عمل بپوشاند اما هيچ موفقيتی حاصل نگرديده است ، کدام تجربه عينی و ذهنی را می توان آموخت؟ بنظر نگارنده اظهارات آقای خاتمی اينرا به ما می آموزاند که رژيم اسلامی اصلاح پذير نمی باشد و ": بايد به فکر کسانی بود که بيايند و وضع موجود را عوض کنند".از آقای خاتمی بايد پرسيد که چه کسانی بايد بيايند تا اوضاع را به چه شکلی و چگونه عوض کنند؟ درسی که آقای خاتمی به پيروانش می دهد اين هست که بدنبال حرکت های جدی برای تغييرات اساسی در نظام اسلامی دمکراسی ناپذير نمی توان بود و در همين راستا همه مريدان خود را که به او اصرار می ورزند تابارديگر به صحنه انتخابات وارد شود آنها را نيز نااميد می سازد.بنظر نگارنده درسی که اصلاح طلبان بايد از اوضاع کنونی بگيرند اين هست که در کنار مردم و آزاديخواهان راستين وملی بمانند و مانند اکثريت مردم مانند گذشته انتخابات بيهوده را درآينده نزديک تحريم نمايند تا انحصارگريان ارتجاعی منزوی گردند تا برای خود در چشم انداز نه چندان دور عزت واحترام بيشتری کسب نمايند تا در ايران فردا به تلاش خود جهت آزادی و عدالت اجتماعی و دمکراسی و جهت اجرای حقوق بشر نائل آيند. تا کنون رژيم ارتجاعی به هر شکلی توانسته است اميال خود را به به کرسی بنشاند اما نيروهای خارج از حاکميت همچنان بدنبال نقشه های رنگارنگ انحصار گرايان در حال دنباله رويی هستند!همه نيروهای ياد شده در تمام رای گيری های نيروهای توتاليتر شرکت کرده اند و هيچ سودی عايد مردم ودمکراسی نشده است ،آيا بهتر نيست يکبار آنها نيز انتخابات فرمايشی را تحريم نمايند تا خواسته های آنها بر آورده شود؟ بنظر اينجانب بخش های صادق و سالم اصلاح طلب که تنها دغدغه مردم و ايران را در سر می پرورانند و کسب قدرت برای آنها ارزشی نداشته وندارد، هميشه جای خالی آنها در خارج از حاکميت ودر ميان مبارزان محفوظ خواهد ماند!





















Copyright: gooya.com 2016