دوشنبه 21 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ معاون پيشين سازمان تربيت بدنی به اظهارات دادکان: فدراسيون فوتبال عملا هيچ‌گاه دارای استقلال مطلق نبوده است، ايسنا

مهدی قدمی معاون اسبق سازمان تربيت بدنی و رئيس مرکز توسعه ورزش قهرمانی به بخشی از اظهارات محمد دادکان رييس پيشين فدراسيون فوتبال پاسخ داد.

به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، مهدی قدمی با ارسال نمابری به خبرگزاری دانشجويان ايران به گفته‌های محمد دادکان پاسخ داده است.

در اين نمابر آمده است:

"نظر به طرح برخی مسايل مربوط به مقطع مديريت فدراسيون فوتبال توسط محمد دادگان، در برنامه نود مورخ ‌١٤ دی ماه ‌٨٨ و از آنجايی که در مقطع ياد شده اينجانب مسووليت معاون سازمان تربيت بدنی و رئيس مرکز توسعه ورزش قهرمانی کشور را عهده‌دار بوده‌ام و در اين راستا در بخش‌هايی از برنامه مزبور، از اينجانب مطالبی نقل شده است، به منظور تنوير افکار عمومی نسبت به اطلاع رسانی شايسته در خصوص مطالب توضيح زير ارائه می‌شود:

‌١- جناب آقای دادگان با نمايش‌ نامه‌ای متضمن پی نوشت اينجانب متاسفانه نه تنها به مقدمات و موخرات موضوع اشاره‌ای نکردند، بلکه حتی پی‌نوشت بنده را هم کامل مطرح نکرده و صرفا بصورت گزينشی مطالبی را طرح و حتی بخشی از پی‌نوشت بنده را با اين مضمون که "نيازی نيست اساسنامه تغيير کند" قرائت کردند که با ملاحظه اصل مرقومه اينجانب، مشخص است که چنين جمله‌ای وجود نداشته و کذب محض است. روش طرح مطالب از سوی آقای دادگان، ماجرای فردی را در ذهن تداعی می‌نمايد که در شهر می‌گشت و می‌گفت کسی نبايد نماز بخواند زيرا در قرآن کريم آمده است"ولاتقربوا الصلوه" (نماز نخوانيد) اما به ادامه آيه که تصريح می‌نمايد: "وانتم سکاری" (در حاليکه مست هستيد). اشاره‌ای نمی‌کرد!

در اين رابطه بر نکات ذيل تاکيد می‌نمايد:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 




الف- عليرغم ادعای مطروحه اولا: پی‌نوشت اينجانب در حاشيه نامه اداری و يا نوشته‌ای از آقای مهندس علی آبادی نبوده بلکه روی خبر منتشره توسط يکی از خبرگزاری‌ها بوده است که خبر جلسه‌ای در فدراسيون فوتبال را مطرح و سپس تحليلی را ارائه نموده بود. ثانيا: پی‌نوشت بنده با قيد "محرمانه- مستقيم"، خصوصی و خطاب به شخص آقای دادگان بوده و ضمن محرمانه بودن، صرفا جنبه ارشادی داشته است. لذا ابلاغيه رسمی و دستوری در کار نبوده است، دلسوزانه و متضمن راهنمايی برادرانه به ايشان بوده است و بدليل داشتن طبقه‌بندی محرمانه، مجاز به افشای آن نبوده‌اند.

ب- در مقطع مورد بحث، اختلاف سليقه فيمابين آقايان علی آبادی و دادگان در نحوه اداره فدراسيون، در سطح بالايی قرار داشت و مهمترين وظيفه اينجانب در رابطه با فدراسيون فوتبال در آن مقطع حساس، اين شده بود که تنش بين دو طرف ماجرا را در جهت حضور شايسته‌تر تيم ملی فوتبال در جام‌جهانی تا جای ممکن کاهش دهم. بنده پيش از نگارش پی‌نوشت مورد بحث، در جلسات متعدد حضوری چندين بار به آقای دادگان تذکر داده بودم در جهت حفظ مصالح ملی کشور، مسئولين زيردست خود را توجيه نمايد که از طرح مسايل اختلاف برانگيز جدا پرهيز نمايند و در خصوص بحث اساسنامه نيز مشخصا جلسه‌ای در دفتر اينجانب با حضور آقای دادگان و آقای فراهانی (مديرکل محترم وقت حراست سازمان) برگزار شده بود و برای اجتناب از تعارض بيشتر بين سازمان و فدراسيون مقرر گرديده بود آقای دادگان نامه‌ای به بنده بنويسند و مکاتبات FIFA وAFC را هم در خصوص اساسنامه ضميمه کنند و در جواب اين نامه ايشان، بنده از جايگاه سازمان تربيت بدنی پاسخ دهم که ما هم با اصلاح اساسنامه موافقيم اما چون در حال آماده سازی تيم ملی کشور برای حضور موثر در جام‌جهانی هستيم، از فيفا بخواهيم يکسال اجازه دهند موضوع را مسکوت نموده و پس از جام جهانی، نتايج را به آنها اعلام کنيم. بدين ترتيب با اين تدبير اولا تنش جديدی بين مديريت جديد سازمان (در آن مقطع) و فدراسيون فوتبال اتفاق نمی‌افتاد و تنش موجود فيمابين نيز تشديد نمی‌شد. ثانيا: نظر فيفا تامين می‌شد (يادآوری می‌نمايد در آن مقطع از مهلت فيفا -۸۵/‌١٠/٣ در حدود شش ماه باقی مانده بود. بنابراين عليرغم ادعای مطروحه، نه تنها هيچگونه اضطرار زمانی و يا تهديد به تعليق، در آن مقطع مطرح نبود. بلکه تقاضای ما صرفا تمديد شش ماه دوم بدليل اشتغال به مسايل آماده سازی تيم ملی ايران برای جام جهانی بود که قطعا مورد تاييد و استقبال فيفا نيز قرار می‌گرفت) و ثالثا: فرصت کافی داشتيم تا در يک فضای منطقی، پس از جام جهانی اساسنامه خود را بدون هرگونه دخالت خارجی، با اصطلاحات اساسنامه‌ای مدنظر فيفا تطبيق دهيم وليکن متاسفانه بجای اجرای اين تدبير، بلافاصله يکی از مديران وقت فدراسيون مصاحبه بسيار تندی را عليه سازمان انجام داد و پس از آن نيز عليرغم تاکيدات مکرر به آقای دادگان مبنی بر پرهيز از ورود به مسايل مخرب، همکاران ايشان جلسه‌ای در خصوص اصلاح اساسنامه در فدراسيون برگزار نموده و در آن مقطع پرتنش، مسائل به شدت اختلافی را در دستور کار قرار دادند که خبرگزاری‌ها نسبت به انتشار خبر اين رويداد اقدام کردند که پی‌نوشت خصوصی بنده را خطاب به رئيس وقت فدراسيون در پی داشت.

ج- متن کامل پی‌نوشت بنده به روشنی گويای قضايا در مقطع مورد بحث می‌باشد و جالب اين است که همانطوری که بنده در آن پی نوشت پيش‌بينی کرده بودم که رفتارهای کسانی که در فدراسيون عقل و تدبير را تعطيل کرده‌اند، منجر به تخريب و از هم پاچيدن فدراسيون خواهد شد، متاسفانه چند ماه بعد پس از خروج اينجانب از سازمان تربيت بدنی اين اتفاق افتاد و ورزش فوتبال دچار خسران غيرقابل جبرانی گرديد. بنابراين روشن است که اشتباهات مسئولين وقت فدراسيون فوتبال اگر از خطاهای مديريتی مسئولين وقت سازمان تربيت بدنی بيشتر نبوده باشد قطعا کمتر نبوده است و چنانچه آقای دادگان و همکارانشان ادعای مادری بر ورزش فوتبال را دارند گناهشان در دو پاره شدن اين فرزند بسيار بيشتر از کسانی است که به زعم ايشان برای اين ورزش حتی دايه هم نبودند. اينجانب بعنوان کسی که از يک سو اطلاعات دقيق و مستندی از ماجرا را دارد و از سوی ديگر، همچون آقای دادگان بواسطه اختلاف سليقه مديريتی با رياست جديد سازمان (آقای مهندس علی آبادی) در مقطع پيش از شدت گرفتن اختلافات و تعليق فوتبال کشور، از مديريت ورزش کشور کنار گذاشته شده بودم و بالطبع نبايد متهم به جانبداری از آقای علی آبادی شوم قويا معتقدم هر دو سوی ماجرا در جريانات حادث شده مقصر بوده‌اند وليکن معتقدم قصور کسی که داعيه مادری فوتبال را دارد بسيار بزرگتر و نابخشودنی‌تر است.

(لازم به ذکر است اينجانب همچون برادرمان آقای دکتر دادگان با هو و جنجال ويا کوچکترين اظهارنظر منفی و حتی مصاحبه‌ای از عرصه مديريت ورزش کشور جدا نشدم چرا که اين مهم را حق رئيس ورزش کشور می‌دانم که همکاران زيرمجموعه را به سليقه خود و هماهنگ با ديدگاهش انتخاب کند.)

متن کامل پی‌نوشت بنده بدين شرح می‌باشد:

جناب آقای دکتر دادگان.

با سلام، گويا برخی همکاران جنابعالی، کلا عقل و تدبير را تعطيل کرده‌اند، در شرايطی که همگی تحت فشار قرار داريم، پرداختن به مسايل پرتنش چه معنی دارد؟ گويا عده‌ای تخريب و پاچيدن فدراسيون را در دستور کار خود قرار داده‌اند! چند روز پيش هم آقای غفاری مصاحبه‌ای عليه سازمان کرده بود که موجب تکدر و گلايه رياست محترم سازمان شده و خواستار برخورد شدند. در خصوص بحث اساسنامه هم به آقای پهلوان و ديگران بفرمائيد بجای جلسه گذاشتن و توليد درگيری، به کارهای سودمند به حال فدراسيون بپردازند. لطفا جنابعالی نيز طبق قرار قبلی در جلسه با آقای فراهانی، مکاتبات FIFA وAFC را با يک نامه رويی به امضای خودتان برای بنده سريعا بفرستيد تا اعلام کنيم بعلت جام جهانی بررسی مراتب پيشنهادی را پس از جام انجام می‌دهيم و تا يک سال موضوع مسکوت گردد و سپس نتايج بررسی‌ها اعلام گردد(تصوير پيوست).

‌٢- به رغم ادعای مطروحه، بعنوان کسی که در دوره مديريتی آقای دادگان چه در انتهای دوره مديريت جناب آقای مهرعليزاده و چه در ابتدای دوره مديريت جناب آقای علی آبادی، مسئول امور فدراسيون‌ها در سازمان تربيت بدنی بوده‌ام، عرض می‌کنم که فدراسيون فوتبال عملا هيچگاه دارای استقلال مطلق نبوده است. در اين رابطه مصاديق متعددی وجود دارد که در اين مقال از آنها صرفنظر کرده و به همين ميزان بسنده می‌کنم که چه در هنگام انتخاب روسای فدراسيونها و چه در دوره مديريت آنها حرف آخر را سازمان تربيت بدنی می‌زند که اگر چنين نبود نه در آن مقطع آقای دادگان رئيس فدراسيون فوتبال می‌شد و نه حتی در اين مقطع که اساسنامه در چارچوب نظرات فيفا اصلاح شده است، آقای کفاشيان رئيس فدراسيون فوتبال می‌شد. بديهی است که در دوره مديريتی برادرمان دکتر دادگان نيز نظارت و راهبری جدی و موثر سازمان وجود داشته است و اعتقاد بنده اين است که اگر اين نوع راهبری در ‌آن مقطع وجود نداشت چه بسا صعود به جام جهانی به راحتی امکانپذير نمی‌شد، البته ناگفته نماند اين نوع نظارت عملياتی سازمان (در هنگام صعود به جام جهانی) با نظارت پذيری مسئولين فدراسيون همراه بود و دو طرف در حد توان با همدلی، کار را پيگيری می‌کردند که حاصل اين کار تيمی (که قطعا محدود به فدراسيون و عوامل آن نبود)صعود ارزنده به جام‌جهانی بود.


‌٣- به اعتقاد اين حقير " نقد منصفانه" چراغ راه آينده خواهد بود، وليکن نبايد در اين مسير کار به "تخريب ناجوانمردانه" بکشد. اين ادعا که دعوای آقای علی آبادی و آقای دادگان، بر سر رياست بوده است را قويا تکذيب می‌کنم. آقای علی آبادی درست يا غلط، معتقد به ضعف مديريت و عدم هماهنگی آقای دادگان با سياستهای سازمان بود و در مقطع بالا گرفتن تنش‌ها، به هيچ عنوان خود داعيه رياست فدراسيون را نداشت بلکه بدنبال نيروی جايگزين برای وی بود. شاهد بر اين ادعا، پيشنهاد اين مسئوليت به اينجانب همراه با اصرار فراوان و در چند جلسه دوساعته (در هنگام کنارگذاشتن بنده از مسئوليت معاونت سازمان) بود که بنده بدلايل شخصی نپذيرفته‌ام. ضمن اينکه با اصل تغيير آقای دادگان پس از بازيهای جام جهانی و پيش از پايان دوره مديريتی ايشان مخالف بودم. بنابراين در هنگام تغيير آقای دادگان قطعا دعوا بر سر رياست نبود ولی اينکه بعدها چه اتفاقی افتاد بنده اطلاعی ندارم و قضاوتی نمی‌توانم داشته باشم.

با يادآوری اينکه بسياری از مطالب مطروحه ديگر توسط برادر عزيزمان آقای دادگان نيز محل تامل بوده و قابل اظهارنظر مبتنی بر مستندات می‌باشد بنظر می‌رسد استمرار کشمکش‌های اينچنينی نه تنها سودی برای ورزش کشور نخواهد داشت بلکه نوعی تکرار خطاهای گذشته و بالطبع خسرانهای گذشته است. در خاتمه، لازم است خود و ساير همکاران زحمتکش عرصه گستره ورزش کشور را به تقوا و رعايت انصاف توصيه کرده و تاکيد نمايم مطالب اشاره شده فوق تنها گوشه‌ای کوچک از مسايل فراوان عرصه مديريت ورزش کشور بود که برخود فرض دانستم بعنوان وظيفه‌ای شرعی نسبت به شفاف سازی منصفانه آنها در محضر خداوند متعال ادای تکليف نمايم و اميدوارم مرضی رضای آن يگانه ماندگار واقع گردد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016