سه شنبه 1 اسفند 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

فريده گلبو: شايد بهتر باشد که آثارم منتشر نمی‌شوند

گلبو: اينکه به آثارم اجازه‌ی انتشار نمی‌دهند، شايد بهتر باشد، چون مشکل اصلی در زمان انتشار ايجاد می‌شود که با اين گرانی‌ها و وضعيت کاغذ، قيمت زيادی برای آثارم در نظر خواهند گرفت.


ايلنا: «فريده گلبو»(نويسنده و پژوهشگر) معتقد است در شرايط فعلی، شايد چاپ نکردن کتاب‌هايش بهتر باشد و ممکن است با اين وضعيت، رمانی که مشغول نوشتن آن است، آخرين اثرش باشد.
به گزارش خبرنگار ايلنا، گلبو از کتاب «ويس و رامين» به عنوان آخرين اثرش که موفق به اخذ مجوز شده و منتشر شده است ياد کرد و گفت: بعد از اين کتاب که ۳ سال پيش منتشر شد، به هيچ‌يک از آثارم اجازه‌ی چاپ نداده‌اند.
او افزود: کتاب «وهمِ سبز، وهمِ نارنجی» که انتشارات «کتابسرا» مسئول انتشار آن است، نزديک ۳ سالی است منتظر دريافت مجوز است و اجازه‌ی انتشار ندارد. برای اين کتاب آنقدر پيگيری کردم که از خود وزير ارشاد هم نامه‌ای برای دريافت مجوز گرفتم، اما اداره‌ی کتاب باز هم با انتشار آن موافقت نکرد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اين رمان‌نويس به کتاب ديگرش اشاره کرد و گفت: «چهار شب سرنوشت‌ساز» عنوان کتاب ديگری است که آن هم در اختيار انتشارات «کتابسرا» قرار دارد و يک سالی است منتظر دريافت مجوز است و هيچ جوابی برای تعيين تکليف آن نداده‌اند.
گلبو در مورد کتاب‌های تجديد چاپی‌اش هم گفت: ظاهرآ هيچ‌کدام از آثاری که سابقآ منتشر کرده‌ام اجازه‌ی تجديد چاپ ندارند، البته من در اين مورد مطمئن نيستم و فقط گفته‌های ناشر را نقل قول می‌کنم. البته شايد اينطور بهتر باشد و دست آن‌ها هم درد نکند که نمی‌گذارند منتشر شود، چون مشکل بزرگ‌تر به نظرم بعد از چاپ اين آثار است که با اين قيمت کاغذ و گرانی‌ها، قيمت هر جلد از آثارم بالای ۳۰ هزار تومان خواهد شد که اين خود مسئله‌ی مهمتری است و با اين اوصاف بهتر است کتاب‌هايم درنيايد.
او درباره‌ی جديد‌ترين اثری که در دست نگارش دارد هم توضيح داد: در حال حاضر مشغول نوشتن رمانی به اسم «لغزش ساقی» هستم. چهارچوب کلی اين اثر را مشخص کرده‌ام تا پس از بازگشت از مسافرت خارج از کشوری که هفته‌ی آينده انجام می‌دهم، آن را ادامه دهم.
اين رمان‌نويس افزود: با اين شرايط و اوضاع، به خودم گفتم شايد اين کتاب آخرين کاری باشد که انجام خواهم داد و بعد ازآن ديگر چيزی ننويسم و به قول معروف: «چون پير شدی حافظ از ميکده بيرون شو».
گلبو به سابقه‌ی نويسندگی خود اشاره کرد و گفت: هر چند که شايد در جايگاه خاصی نباشم، اما برای رسيدن به همين جايگاه هم رنج زيادی کشيده‌ام. سال‌ها در زمينه‌ی ادبيات باستانی و کلاسيک تحقيق و پژوهش کرده‌ام. در دهه‌ی ۷۰ تصميم گرفتم تلفيقی بين رمان روشنفکری بی‌مخاطب و رمان پرمخاطب نازل ايجاد کنم، چون معتقد بودم عنصر جذابيت بايد در داستان وجود داشته باشد و هر نويسنده‌ای با توجه به تاريخ و جغرافيايی که در آن زندگی می کند به خلق اثر بپردازد تا اثری متناسب با آن فضا خلق کند.
او ادامه داد: اگر جامعه را يک مخروط فرض کنيم، آثار من در بخش‌های بالا و پائين آن خواننده دارد، اما امان از اين شبه‌روشنفکر‌ها که فقط به دنبال ادبيات وارداتی آن هم به گونه قالبی و کليشه‌ ای هستند (جريان سيال ذهن رئاليسم جادويی و دورانی نوشتن و...) و فرم متناسب با ساختار اجتماعی خود را قبول ندارند. به هر حال من توانستم تا حدودی ميخ خود را به عنوان نويسنده بکوبم و جريان تاريخ ادبيات مشخص خواهد کرد که آثار من در چه سطحی بوده است.
اين نويسنده ادامه يافتن شرايط فعلی حوزه‌ی ادبيات و کتاب را مطلوب ندانست و گفت: فقط آرزو می‌کنم اين قضيه به ساختار ادبياتی ما لطمه نزند. البته قريحه و ذوق با سانسور و گرانی از بين نمی‌رود، اما در بخش‌هايی از ادبيات فقط ذوق کافی نيست، مثلآ برای نوشتن رمان بلند علاوه بر قريحه، بايد تجربه و سواد هم داشت. اگر جلوی پيشرفت سواد و اخذ تجربه گرفته شود، اين زمينه‌ی ادبياتی لطمه می‌بيند.
گلبو افزود: شعر و داستان کوتاه حوزه‌هايی هستند که شايد کمتر به اين قضيه نياز داشته باشند و احتمالآ آسيب کمتری خواهند ديد و نويسنده و شاعر، همواره نويسنده و شاعر باقی خواهد ماند. به هر حال تاکيد می‌کنم که اثر خوب در ‌‌نهايت راه خود را پيدا می‌کند.
او در پايان گفت: نويسنده، شاعر، نقاش و... بالاخره حرف خود را می‌زنند و مخاطب آن را می‌شنود. کتاب «مرشد و مارگاريتا» نوشته‌ی «ميخائيل بولگاکف» در زمان حيات او اجازه‌ی انتشار پيدا نکرد، اما بالاخره ۲۰ سال بعد از مرگش منتشر شد و همه ديدند که چه اثر بزرگی بوده است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016