سه شنبه 25 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سينمای اجتماعی را تخريب می‌دانند، گفت‌وگو با پرويز پورحسينی، بازيگر

رضا آشفته ـ روزنامه بهار ـ اين روزها بر سر‌در سينما و روی پرده آن کمتر نام‌های درخشان و بازيگران اصيل ديده می‌شود؛ پرويز پورحسينی، يکی از بازيگران با‌سابقه سال‌ها حضور در تئاتر، سينما و تلويزيون را در کارنامه هنری‌اش ثبت کرده است. او در فيلم‌های درخشانی چون طلسم، باشو غريبه کوچک، ايستگاه، اوينار، چشم و غيره بازی کرده است. از پورحسينی درباره عدم حضور نام‌‌آوران بازيگری پرسيده‌ام که در ادامه می‌خوانيد.

* جناب پورحسينی، می‌‌خواهم از نظر شما بدانم چرا بازيگری مثل شما، علی نصيريان، جمشيد مشايخی و ديگران اين روزها در فيلم‌های سينمايی به بازی گرفته نمی‌شويد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


- نمی‌دانم! واقعا الان نمی‌دانم، بايد فکر کنم. من از شما می‌پرسم که می‌‌دانيد دليلش چيست.

* من دوست دارم از زبان شما بشنويم؟
- آخر شما به عنوان خبرنگار با خيلی‌ها حرف زده‌ايد، حتما می‌‌دانيد من آخرين نقشی که بازی کردم، يک نقش کوتاه در فيلم روز رستاخيز احمدرضا درويش بود که هنوز هم اکران نشده است. اين نقش کوتاه اما موثر بود هر چند برايم درآمد هم نداشت.

* ديگران هم مثل شما چنين وضعيتی پيدا کرده‌اند؟
- بله، رضا بابک و اکبر زنجانپور و حتی سعيد پور‌صميمی، البته پورصميمی گاهی به بازی گرفته شده، که اين اسم‌ها تقريبا حضورشان در سينما کمرنگ شده است. امکان دارد که ديگر فيلمنامه‌ای برای سن و سال اين بازيگران نوشته نشده باشد.

* به حوزه ژانرها هم مرتبط نيست، با توجه به اين‌که اين بازيگران اصيل هستند و به هر فيلمنامه‌ای تن نمی‌دهند؟
- بله، در اين سال‌ها فيلم در حوزه سينمای اجتماعی کم توليد می‌شود. دولت در اين سال‌ها اين نوع سينما را تخريب می‌داند يا اين‌که اصلا تمايلی نشان نمی‌دهد که مسايل و مشکلات مردم روی پرده برود. به همين دليل نيز ديگر فيلمنامه در‌خور تاملی برای بازيگران شناخته‌شده وجود ندارد که بخواهند دعوت به کار شوند.

* تهيه‌کنندگان چقدر در ايجاد چنين شرايطی تاثيرگذارند؟
- تهيه‌کننده از ابتدا به کارگردان سفارشی می‌دهد که فيلمنامه‌ای برای دو چهره بدهد، بنويسند و بعد بقيه نقش‌ها چندان اهميتی ندارد. همين چندی پيش جمشيد مشايخی در يکی از فيلم‌ها نقش نسبتا خوبی هم بازی کرده بود اما اسمش بر سر‌در سينما نيامده بود بعدا صدايش درآمد و مساله رسانه‌ای شد و بعد نامش را گوشه‌ای اضافه کردند.

* آيا مخاطبان در بود و نبود اين بازيگران شناخته‌شده تاثير‌گذارند؟
- تا آن جايی که مردم به من در کوچه و بازار می‌گويند دوستم دارند. حتما به واسط اين دوست داشتن هم می‌روند فيلمی که بازيگر مورد علاقه‌شان بازی کرده است، ببينند. البته من معتقدم که بيشتر از سينما، تلويزيون در ايجاد شهرت و محبوبيت تاثيرگذار است چون مخاطبان بيشتری را جذب می‌کند.

* الان حضور اين بازيگران که بيشتر مسخره‌بازی درمی‌آورند، به چه دليلی است؟
- اگر من نوعی هم فقط يک‌بار در يک فيلم لوده‌بازی در‌بياورم، آن وقت تهيه‌کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها از کارگردان‌ها می‌خواهند که سراغم بيايند و مرا به بازی بگيرند. چون آن‌ها کارگردان‌ها را اداره می‌کنند.

* آيا بازی در فيلم‌های به اصطلاح تجربی و هنری در دور افتادن بازيگران اصلی از بدنه سينمای فعلی نقش داشته است؟
- من در دو فيلم حسينعلی ليالستانی بازی کرده‌ام و در يک فيلم هم برای شهرام اسدی بازی کرده‌ام‌ که در آنجا نقش يک قاطرچی را داشتم که گروهی از آدم‌های شيميايی‌شده را از مرز عبور می‌‌دهد و... برخی از افراد به من گفته‌اند که بازی کردن در فيلم‌های ليالستانی سم است چون فروش نمی‌کند و همين دليلی می‌شود که ديگر سراغ بازيگران نروند.

* به نظرتان چرا پرويز پورحسينی در اين سال‌ها کمتر روی پرده رفته است؟
- من جزو بازيگرانی هستم که قبل از انقلاب کار تئاتر می‌کردم، فقط يک فيلم متفاوت به نام «چشمه» از آن سال‌ها در کارنامه دارم. پس از انقلاب و با آغاز سينمای نوين ايران بازی در سينما را آغاز کردم و تاکنون حدود ۳۰ فيلم سينمايی – البته تله‌فيلم‌ها را محاسبه نکرده‌ام- در کارنامه دارم که از ميان آن‌ها فيلم‌های کمال‌الملک، باشو غريبه کوچک ، طلسم، اوينار و تعدادی ديگر از فيلم‌هايی که بازی کرده‌ام بيشتر مورد توجه واقع شده‌اند. آخرين فيلم سينمايی‌ام که هنوز اکران نشده، روز رستاخيز کار احمدرضا درويش بوده که سال ۸۹ بازی کرده‌ام. در اين سال‌ها نقش‌هايی برای سينما پيشنهاد شده بود که يا من دوست نداشته‌ام يا قسمت نبوده بازی کنم. در تئاتر اين اواخر دو کار داشتم؛ يکی سال ۷۶ و ۷۷ با بهرام بيضايی به نام کارنامه بندار بيدخش که در سالن چهارسو اجرا شد. دو اجرا هم در آلمان داشتيم. کار بعدی تئاتر «آخرين پر سيمرغ» بود که با يک گروه آلمانی به نام گروه تئاتر مارين باد که ۱۰ اجرا در تئاتر شهر در سال ۸۸ و ۱۰ اجرا در فرايبورگ آلمان در تئاتر مارين باد به صحنه رفت. کارگردان اشتفان وايلند بود. چهار بازيگر ايرانی بوديم و چهار بازيگر آلمانی و متن از چرم‌شير براساس متونی از شاهنامه. اين سال‌ها به دليل مشکلات شخصی که در زندگی داشتم، نتوانستم بيشتر به کار تئاتر بپردازم و در نتيجه سريال برای تلويزيون بازی کردم. ولی روی هم رفته کم‌کار بوده‌ام خودم هم دليلش را نمی‌دانم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016