پنجشنبه 20 تیر 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محسن صفايی فراهانی: هرگز به فوتبال بر نمی‌گرد‌م

• تحول د‌‌ر ورزش فقط با نگاه فرهنگی و اقتصاد‌ی امکان پذير است

روزنامه قانون ـ گروه ورزش- گفت‌وگوی محسن صفايی فراهانی بالاخره روز گذشته به طور مفصل در سايت قانون آنلاين منتشر شد. گفت‌‌و‌گويی که در آن او به نکته‌ای اشاره کرد که حواشی بسيار زيادی را برای ورزش و فوتبال کشور به وجود آورد. صفايی فراهانی که مدت مديدی است اظهارنظری در خصوص ورزش و فوتبال کشور نکرده در اين گفت‌وگو هم نگاهی گذرا به آينده ورزش کشور در دولت روحانی داشت و نگاهی هم به اتفاقات گذشته فوتبال از زمان کناره‌گيری‌اش از راس فدراسيون فوتبال انداخت. «قانون» گزيده‌ای از اين گفت‌وگو را منتشر کرده است که در زير می‌آيد.

رويکرد مثبت ملت به انتخابات

تغييری که در بحث سياسی جامعه به‌وجود آمده در حال حاضر بيشتر مسئله روانی است. ملت يک رويکرد مثبتی را به انتخابات نشان دادند، شرايط به سمتی رفته که جامعه دارای يک روحيه و اميد شده که در اين فضا تحرک به‌وجود می‌آيد. حالا من فکر می‌کنم اين دولت آتی و سياست‌های دولت است که نشان می‌دهد در کدام بخش‌ها اولويت‌گذاری می‌شود و برنامه‌ها دقيق و به روز خواهد شد و می‌شود تحول ايجاد کرد و ورزش هم به آن نسبت دچار تحول خواهد شد. اما الان نمی‌توان گفت سياست‌های موردنظر دولت يازدهم در حوزه ورزش چيست و به چه نسبت و توان تحول ايجاد کرد. آيا مسائل را به صورت سطحی نگاه می‌کنند يا به عنوان بخشی از مسائل فرهنگی اقتصادی، ريشه‌ای دارند ارزيابی می‌کنند اگر ريشه باشد می‌توان اميدوار بود ورزش در يک روال جديد قرار گيرد ولی اگر بخواهند مسکن و ترميم‌کننده شرايط موجود باشند خيلی نبايد اميدوار بود؛ اين‌که بخواهند کمی وضع بهتر شود هيچ اتفاق اساسی رخ نخواهد داد.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


سيا‌ست کلی دولت در ورزش مهم است

قبل از اين‌که ببينيم وزير ورزش تأثير‌گذار است بايد ديد سياست دولت يازدهم در اين خصوص به چه صورتی است. مشکلی که ما در دولت آقای هاشمی، آقای خاتمی و دولت آقای احمدی‌نژاد در حوزه ورزشی داشتيم اين بود که هيچ وقت ورزش را به عنوان يک فعاليت فرهنگی، اقتصادی نگاه نکرديم. همين موجب شد ورزشی از مسير واقعی خود که در تمام دنيا به اين روال هست دور شود. ورزش ما روز‌به‌روز دولتی‌تر شده، روزبه‌روز گلخانه‌ای‌تر شده چه به لحاظ باشگاهی يا تيم ملی و از زيرساخت‌های ورزشی که در معنا تربيت مدرسين، مربيان تربيت تيم‌های پايه هست به دليل اينکه اصلاً بحث اقتصادی فرا روی کار قرار نگرفته فاصله گرفته‌ايم.

ورزش بايد اقتصادی شود

کشور ژاپن با اقتصادی کردن ورزش سبب شد تا ۴۵ هزار باشگاه در اين کشور فعاليت داشته باشند که بالغ بر ۴۰ ميليون نفر در اين باشگاه‌ها فعاليت دارند و می بينيد که در المپيک در خيلی از رشته‌ها مدال‌آور هستند.

بالاتر ازعلی‌آبادی هم چشمشان دنبال فوتبال بود

ببينيد مجموعة يک دولت ساختارش پيوسته است نه گسسته، می‌توانم بگويم طی سه سال اخير خيلی در جريان عملکرد دولت در حوزه ورزش نبودم ولی حداقل قبل از سال ۸۸ کاملاً در جريان بودم. وقتی رئيس سازمان تربيت بدنی يا رده‌های بالاتر از آن توقع دارند بيايند رئيس فدراسيون فوتبال شوند اين نشان دهنده همين افراطی‌گری است، وگرنه چه دليلی دارد يک نهاد غيردولتی مثل فدراسيون فوتبال که تخصصی است و مدافع آن رشته اين‌قدر در سيطره قدرت مسئولان رده بالای ورزش دولتی باشد. خوب اين خودش نشان دهنده افراط است وگرنه چه دليلی برای اين همه دخالت وجود دارد.

من را خاتمی به ورزش نياورد

به نظرم اشتباهی که در اين موضوع به‌وجود آمده اين است آيا اين آدم‌هايی که به ورزش می‌آيند می‌توانند سياسی باشند يا نمی‌توانند، اصلاً هيچ مديری در جامعه نمی‌تواند فعاليت کند مگر آنکه سياسی باشد. پس سياسی بودن عيب ندارد اما آيا مقوله سياست را وارد محيط کارش می‌کند يا اين کار را نمی‌کند. اين بحث ورود سياسيون در مورد فرهنگ و صنعت هم صادق است مگر در اين حوزه ها و حوزه‌های ديگر افراد سياسی حضور ندارند. موضوع اين است آن آدم سياسی وقتی مثلاً در صنعت پست می‌گيرد بايد بيايد تمام آن بخش را در يد قدرت حزب سياسی خودش قرار بدهد، اگر چنين کاری را انجام دهد خطاست. ورزش چون مردمی‌گر‌است به چشم می‌آيد، در ورزش هم آدم‌های سياسی بيايند اما دخالت‌های سياسی را با خودشان نياورند. اگر اين اتفاق رخ ندهد مشکلی به‌وجود نمی‌آيد. من از خودم دفاع نمی‌کنم اما در آن دوره شما يک رئيس هیأت پيدا می‌کنيد که به‌خاطر مسائل سياسی آمده باشد؟ يا يک مدير باشگاه يا بازيکن را به‌خاطر مسائل سياسی برخورد کرده باشم. اصلاً ورود من به ورزش سياسی نبود. در سال ۷۳ زمانی که مصطفوی رئيس فدراسيون بود من عضو هیأت رئيسه فدراسيون فوتبال بودم و در دولت نبودم و فعاليت سياسی هم نمی‌کردم. يک سال عضو فعال هیأت رئيسه بودم اما ديدم نمی‌توانم در کنار ايشان کار کنم و ديگر حضور پيدا نکردم، تا اينکه مهندس فائقی آمدند پيش من و اصرار کردند که من برگردم به فوتبال و بيايم مسئوليت فوتبال را برعهده بگيرم. ابتدا جوابم منفی بود و بعد از اصرار دوباره گفتم باشد اگر مشکل شما تيم ملی هست يک پست نايب رئيسی برای من بزنيد تا تمام امور تيم ملی را برعهده بگيرم و مربی بياورم و نمی‌گذارم مشکلی برای تيم ملی به‌وجود بيايد. حتی مهندس فائقی قبول کرد اما هاشمی طبا اصرار کرد شما بايد رئيس فدراسيون شويد و مطلقاً در آن زمان نه آقای خاتمی با من تماس داشت نه آقای خاتمی را ديدم و نه کسی واسطه شد. حتی آقای هاشمی طبا اشاره‌ای مبنی بر اينکه آقای خاتمی يا شخص ديگری خواسته‌اند که من باشم نداشتند. من به دليل اينکه از قبل در هیأت رئيسه فدراسيون فوتبال بودم اين ارتباطات وجود داشت، اين طور نبود که فی‌البداهه آمده باشم. آن زمان من با اکراه پذيرفتم و ديگر ماندنی شديم... (خنده)

موفقيت فوتبال و واليبال ارتباطی به مديريت‌ها ندارد

هيچ ربطی به مديريت ندارد. من اول صحبت‌هايم عنوان کردم ورزش ما به صورت گلخانه‌ای اداره می‌شود، به همين صورت مربی می‌آوريم، باشگاه اداره می‌کنيم و بازی دوستانه ترتيب می‌دهيم، بدين شيوه نتيجه‌ هم می‌گيريم و به جام جهانی هم می‌رويم.
اين موضوع در تمام زمينه‌ها وجود دارد، امروز يک جراح مغز ايران در دنيا معروف می‌شود به اين معنی نيست که ما هرچی جراح تربيت کرده‌ايم نخبه هستند. ما ساختارسازی نمی‌کنيم، هيچ‌وقت نکرد‌ه‌ايم. ما به جام جهانی ۹۸ فرانسه شانسی رفتيم و جرقه‌ای بود.

به خاطر مهرعليزاده رفتم

عامل اصلی کناره‌گيری من از فدراسيون فوتبال اين بود که مديريت آن زمان سازمان ورزش در دوره محسن مهرعليزاده آمادگی هيچ گونه تغييری را نداشت و وقتی اين آمادگی وجود ندارد هرگونه تلاشی بی‌نتيجه خواهد ماند.

با نگاه دولتی به هيچ جا نمی‌رسيم

مادامی که نگاه ما نگاه دولتی است هيچ اتفاقی در ورزش رخ نمی‌دهد. يک جام جهانی در آفريقای جنوبی برگزار شد يا در کره و ژاپن، چه تعداد استاديوم با کلاس جهانی به آن کشورها اضافه شد و در چه مدت بعد می‌آييم به ايران نگاه می‌کنيم، به ساختار ورزش کاری نداشته باشيم. همين مسئله‌ای که ادعا می‌کنند را شما ببينيد هنوز بهترين استاديوم ما آزادی است، که استاديوم آزادی سال ۱۳۵۲ ساخته شده است.

دنيا دنيای دانايی است

امروز من فکر می‌کنم دنيا دنيای دانايی است و هر کشوری داناتر باشد و از دانايی‌هايش خوب استفاده کند مطمئناً نتيجه‌اش را هم می‌گيرد. وقتی ما از دانايی دور می‌شويم مطمئناً حرف‌هايمان هم از توانايی‌هايش کاسته می‌شود. وقتی ما از افرادی که در رشته خودشان دانا و توانا هستند دور می‌شويم که طبيعی است اقدامات و حرف‌هايی که زده می‌شود ارزش خودش را از دست داده و حالت شعاری به خودش گرفته اين يک واقعيت است.

وزير ورزش هم مهم است

همانطور که وزير صنعت مهم است وزير ورزش هم اهميت دارد، مسئله انسان‌هاست و سلامتی آن‌هاست، فقط بحث قهرمان‌‌پروری نيست بلکه جايگاه ورزش شوخی نيست. به هرحال چون ورزش در هيچ کابينه‌ای چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب به عنوان يک فعاليت فرهنگی اقتصادی مورد توجه دولت‌ها قرار نگرفته است طبيعی است چنين نگاهی وجود داشته باشد.

به ۵ درصد برنامه‌های من رسيدند

آن چيزی که من در زمان رياستم بر فدراسيون فوتبال در ذهن داشتم و فکر می‌کردم ظرف ۵ سال بايد به آن می‌رسيديم امروز فکر نمی‌کنم به ۵ تا ۱۰ درصد آن رسيده باشيم. چون بارها گفته‌ام آيين نامه‌ای که ابتدا نوشته شد يک آيين‌نامه ساده بود که قرار بود سال به سال اصلاح شود و به سمت حرفه‌ای شدن باشگاه‌ها پيش برود اما رفتيم به سمت تيم‌داری و باشگاه حرفه‌ای امروز نداريم.

سه دوره برای ايران کرسی گرفتم

ما در سه دوره در A.F.C رأی آورديم که در هر سه دوره نماينده ايران من بودم، در سال ۱۹۹۷، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ من بودم. غير از من کسی ثبت‌نام نکرد و برای رأی‌گيری و اقدامی هم نشد. با کمال تأسف قبل و بعد از من نتوانستند رأی بياورند چون نگاه دوستان شخصی بود نه ملی. من در سال۹۸ وقتی در انتخابات شرکت کردم و کاری کردم که صاحب کرسی شديم خودم نرفتم و آقای خبيری را فرستادم چون اين کرسی برای مملکت بود نه شخص من. سمت‌های بين‌المللی مال مملکت است.

قلعه‌نويی دچار اشتباه بود

من هيچ وقت با آقای قلعه‌نويی ارتباط نداشتم و نه مصاحبه‌هايش را خواندم و نه جواب دادم چون دچار اشتباه بود و بر اساس اشتباه خودش مصاحبه می‌کرد. من هيچ دخالتی در آوردن و کنار گذاشتن ايشان نداشتم. حرف‌های ايشان از روی کم‌اطلاعی بود.

با اين روال کی‌روش هم موفق نمی‌شود

کی‌روش يک مربی شناخته شده و دارای سوابق خوب است حال اينکه چقدر بستر را برای او فراهم کنيم و چقدر موقعيت برای ايشان را فراهم کنيم که از توانايی‌هايش استفاده کند. اما اگر اين روال باشد موفق نمی‌شويم. کی‌روش ابزار می‌خواهد. زمانی که من فدراسيون فوتبال بودم به طور متوسط سالی ۱۵ بازی ملی برای تيم ملی تدارک می‌ديديم. وقتی تيم ملی شما با دانمارک يا اتريش بازی کند خيلی فرق دارد با لبنان يا سنگاپور. ما اگر خوب تدارک ببينيم يا همين روش گلخانه‌ای هم می‌شود در برزيل موفق بود. اگر اين کارها را نکنيم و در کار مربی هم دخالت معلوم است چه می‌شود.

به فوتبال بر نمی‌گردم

اصلا به فدراسيون فوتبال بر نمی‌گردم چراکه معتقدم نيروهای جوان‌تر هستند و از سن ما گذشته. بايد نيروهای خوش‌فکر و به‌روزتر بيايند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016