ویژه خبرنامه گویا
نگارنده خیلی کوشش میکند وارد این بحثهای بیهوده و ارزان نشود ولی گاه برخی نوشتهها که اثر سم برای آینده ایران دارد مرا وادار به واکنش مینماید.
بانو اختر قاسمی و کجاندیشی
این بار نخست نیست، ایشان بارها به بهانه پشتیبانی از پادشاهیخواهان بیشتر به پراکندگی دامن زده است.
ایشان در مقالهای :" نامه سرگشاده ..."
نامهای سرگشاده خطاب به فعالین اپوزیسیون ایران؛ از پادشاهیخواه تا جمهوریخواه - Gooya News
در اندیشه خود خواستهاند بگویند دست از اختلاف و مبارزه علیه یکدیگر بر داشته و در اندیشه ایرانی باشیم که دارد از دست میرود و لی از همآن آغاز نوشته با بزرگنمایی بیهوده و پنهان نمودن بخشی از حقیقت، یورش به دیگران را آغاز کرده است. گرفتاری همین تعصب بی مرزی است که نه تنها به زیان پادشاهیخواهان است که درست به زیان همآن مردمانی هستند که در ایران دارند له میشوند.
ماجرا چیست؟
در گردهمآیی هفتم وکیل دلاور و مردمی، ایرانی پاکباخته خسرو علیکردی که مردمان زیادی میتوان گمان بُرد از همه لایههای اجتماعی شرکت کردهاند، در آنجا بانونرگس محمدی نیز سخنرانی کرده، شماری به او توهین کرده و حتا سنگ پرتاب کردهاند، شماری از مردم نیز یرای آقای پهلوی شعار دادهاند و به گونهای به این گردهمآیی آسیب وارد آمده است . ولی توجه کنیدکه حکومت به سه خواستهاش دست یافته است:
1. برهم زدن گردهمایی،
2.بازداشت شماری از مخالفان، بیش از سیتن و از آن میان بانو نرگس محمدی بازداشت شدند.
3. ایجاد هرچه بیشتر پراکندگی در میان مخالفان حکومت و شعله ورساختن اختلافها.
نتیجه را به روشنی در مقاله بانو اختر قاسمی میتوانید مشاهده کنید. ایشان در همآن آغاز نوشتهاند:
"پادشاهیخواهان تصاویر و فریادهای واقعی مردم را منتشر کردند؛
و در مقابل، دشمنان پهلوی نهتنها این واقعیت اجتماعی را انکار کردند، بلکه مردمی را که «جاوید شاه» گفتند یا «ولیعهد کجایی» فریاد زدند. با وقاحت مهرهی سپاه و فاشیست نامیدند."
در همین چند جمله چند نکته نهفته است:
ـ تردیدی نیست که آقای رضا پهلوی در ایران بیش از همه هوادار د ارد (من خود بارها به آن اشاره کردهام)ولی آیا این همه مردم هیستند؟ یعنی یک درسد هم مخالف وجود ندارد؟
ـ مشکل بانو اختر قاسمی و مانندهای ایشان تعصب شددیدی است که حتا حاضر نیستند بپذیرند که در ایران صداهای دیگری نیز هست.
ـ ایشان به آسودگی چون من در جای گرم خود در بیرون از کشور نشستهاند و با خیال آسوده به بانویی چون نرگس محمدی توهین میکنند. خود من با برخی دیدگاههای بانو محمدی زاویه دارم ولی ایشان از زندگی و آسایش خود با دوری سالها از فرندانِ خود درراه آرمانهایش که شاید همه خواست ما در آن نباشد، مبارزه کردهاند و تاوان بسیار سنگینی هم برای آن پرداختهاند.
ـ یانو اختر قاسمی در برخورد با بانو نرگس محمدی به روشنی دست به وارونهسازی حقیقت زدهاند. بانو نرگس محمدی هنگام دریافت جایزه سخنانی با این درونمایه گفته بودکه دیگرانی هم هستند که در زندانند وآنان نیز لیاقت دریافت این جایزه را دارند آن هنگام فائزه هاشمی نیززندانی بوده است، اکنون این شده است پرچم توهین به نرگس محمدی! بانو قاسمی با چه سندی بانو محمدی را به "باند رفسنجانی" پیوند میزنند؟
ـ ایشان به بانوشیرین عبادی هم توهین کردهاند.من هم شاید با برخی از برخوردهای بانو عبادی همسو نباشم ولی همه ما در دوران زندگی گاه برخوردهای نادرست و ناپحتهای داشتهایم که تجربه زندگی اگر پاکدست و درست کردار باشیم، ما را به دگرگونی واداشته است. بانو عبادی نیز در اندازه توان خود با این حکومت مبارزه کرده و تاوان بس سنگینی هم داده است که بانو اختر قاسمی از کنار آن نیز رد نشده است و نمیتواند درست درک کند که د رایران وکیل باشی و مخالفِ حکومت با چه دردسرها و سختیها روبرو هستی که نتیجهاش همین میشود که اگر بتوانی و شانس بیاوری که زنده بمانی با گذشتن از همه دارایی، کار و زندگی باید میهنات را ترک کنی و در بیرون هم مورد یورش مانندهای بانو قاسمی قرار بگیری!
یک پرسش پایهای از بانو قاسمی
شما با چه اطمینانی ناسزاگویان را دشمنان پهلوی نامیدهاید؟ نگارنده بارها و بارها در اندازه توان خود هشدار داده است که فریب بازهای رذیلانه حکومت را نخوریم. اگر شناخت درستی از حکومت و روشهایِ ضد انسانی او داشته باشیم میباید توجه داشته باشیم که در هیچ گردهمآیی، به ویژه اگر مهم نیز باشد، نیست که مزدوران حکومت در انجا نباشند، آنها هستند تا هم مردم را زیرکنترل داشته باشند وگزارش بدهند و هم اگر زمینه مناسب باشد به عنوان هوادار این یا آن جریان دست به اغتشاش بزنند. بانو قاسمی خود در بیرون باید دیده باشد که شماری به عنوان هوادار پادشاهی بدترین وزشتترین برخوردها را با دیگران دارند. آیا هیچ اندیشیدهاند که این چنین کسانی که جز دشنام در سخنان و زشتی و پلیدی در رفتار آنان دیده نمیشود چه نسبتی میتوانند با هوادارای از آقای رضا پهلوی داشته باشند؟
سخن پایانی
ما انسانها گوناگون هستیم و در نتیجه میتوانیم برخوردهای گوناگون داشنته باشیم. هیچ جامعه یکدست و یک اندازهای هرگز پیشرفت نخواهد کرد. رژیمهای توتالیتر و دیکتاتوری همیشه خواستهاند مردمان را یک شکل و یک دست کنند و همیشه نیز شکست خوردهاند چون درک درستی نداشتهاند. از هیتلر و استالین نیرومندتر نداشتهایم با سیستمی که آن را "آهنین" مینامیدهاند ولی نتیجه در برابر چشم ما و تاریخ هست، آنها متلاشی شدند. شکست همهسویه حکومت اسلامی تبهکار نیز که 47 سال کوشید با زور، قلدری، خشونت، جنایت و اعدام جامعه را اسلامی کند نیزروشن در برابر چشم ما هست.
آینده ایران در گرو قانونمداری، مدارا و امکان پیشرفت برای همه است. جامعه یکبعدی و یک حزبی در آینده ایران به حتم مجکوم به شکست است. حکومت آینده چه پادشاهی و چه جمهوری اگر نخواهد گوناگونی در جامعه را بپذیرد، مطمئن باشید با شکست روبرو خواهد شد.

















