سه شنبه 21 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


ديکتاتورها و نفت، ژوزف يوفه، دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط

کشورهايی که درآمد آن ها وابسته به فروش انرژی است، سياست‌شان نيز با تغيير قيمت نفت، بالا و پايين می‌رود. اتحاد شوروی با نفت بشکه‌ای بيست دلار فرو پاشيد و پوتين با نفت ۶۴ دلاری "جنگ سرد دوم" را اعلام کرد. ونزوئلا با نفت صد دلاری قول ساختن پالايشگاه نفت به نيکاراگوئه را داد و پس از کاهش قيمت نفت همراه با بوليوی به آمريکا پيغام داد: ما بايد با يکديگر صحبت کنيم چون به هم احتياج داريم! ... [ادامه مطلب]

آقای خاتمی! يک پيشنهاد دارم، روزبه ميرابراهيمی

روزبه ميرابراهيمی
همه نيروهای فعال در ايران از چپ مذهبی و نزديک ترين افراد به نظام تا دورترين نيروهای فعال بر اين نکته متفق القول هستند که در دو دهه اخير "نظارت استصوابی" شورای نگهبان عملا انتخابات و انتخاب در جمهوری اسلامی را مخدوش کرده است ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

شهروند امروز و مصلحت سنجی آقای رفسنجانی، احمد زيدآبادی، روز آنلاين

توقيف هفته نامه شهروند، با نگ اعتراض مرا نيز طلب می‌کند، نه فقط از آن رو که در اين نشريه ستونکی ‏داشتم و به فراخور حال مطلبی، بلکه بدان علت که از آغاز انتشار آن تا پايانش، شاهد زحمات طاقت فرسای ‏همکاران عمدتا جوانی بودم که برای تکميل صفح بندی مجله، روزهای آخر هفته را تا صبح نمی‌خوابيدند.‏

چقدر زشت است و چقدر مايه بی‌آبرويی يک حکومت است که در فضای انحصار رسانه‌ای خود، تاب تحمل يک ‏هفته نامه حرفه‌ای را هم نداشته باشد، آن هم هفته نامه‌ای که در انتقاد از جناح های مختلف، راه تعادل و توازن ‏را می‌پيمود.‏



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


دليل توقيف شهروند را پرداختن به مسائل سياسی اعلام کردند، چرا که امتياز آن سياسی نبود! کدام عاقل اين ‏بهانه را می‌پذيرد، بخصوص هنگامی که قانون فقط خواستار اختصاص «اکثر» مطالب يک نشريه به زمينه ‏های مربوط به امتياز آن شده است.‏

می‌گويند سرمقاله محمد قوچانی در باره سکولاريسم نقابدار سبب توقيف نشريه شده است، همان سرمقاله‌ای که ‏از سوی سايت الف، ماکياوليستی نام نهاده شد.‏

به باور من، سرمقاله آقای قوچانی نمی‌تواند علت توقيف مجله باشد، چرا که هيچ مضمون تندی در آن سرمقاله ‏نبود، ضمن آنکه به خلاف نظر سايت الف، ماکياوليستی هم نبود، زيرا اگر قرار بود پيشنهاد او ماکياوليستی ‏باشد که آن را صريح و بی‌پرده مطرح نمی‌کرد!‏

من نظرم بر اين است که علت اصلی توقيف شهروند، ويژه نامه مربوط به زنده ياد آيت‌الله لاهوتی است بويژه ‏مصاحبه با دختران آقای هاشمی رفسنجانی.‏

تا آنجا که من در جريانم، آقای رفسنجانی خود شخصا متن مصاحبه فاطمه و فائزه هاشمی را ديده و به جرح و ‏تعديلاتی در متن آنها دست زده بود.‏

ظاهرا آقای رفسنجانی به اين نتيجه رسيده بود که زمان رازگشايی از مرگ مشکوک آيت‌الله لاهوتی فرا رسيده ‏و يا لااقل اينکه اشاره به جنبه‌های اسرارآميز مرگ آن مرحوم، ضرورت پيدا کرده است.‏

از اين رو، آقای هاشمی بر آن بخش از خاطرات دختران خود که به وضوح از احتمال مسموم کردن آقای ‏لاهوتی توسط تيم اسدالله لاجوردی سخن گفته بودند، خط حذف نکشيد تا هم شمه‌ای از اسرار مرگ آن مرحوم ‏آشکار شود و هم احتمالا به خوانندگان مجله بفهماند که در همان دوره‌ای که تصور می‌شود، هاشمی رفسنجانی ‏قدرت بلامنازع صحنه سياست ايران بوده، قدرت واقعی در دست کسان ديگری بوده است، همان کسانی که نه ‏فقط از آقای رفسنجانی بلکه در مواردی از بيت آيت‌الله خمينی نيز حرف شنوی نداشته‌اند و کار خود را ‏می‌کرده‌اند بدون آنکه امکان چون چرا در کارشان باشد.‏

ظاهرا گردانندگان مجله می‌پنداشته‌اند که آنچه آقای رفسنجانی شخصا انتشار آن را مجاز بداند، قطعا نشرش ‏بدون خطر است، چرا که اگر رئيس مجلس خبرگان رهبری و رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم قادر به ‏تشخيص مصالح يک نشريه نباشد و نتواند از طريق آن حرف خود را بزند، ديگر چه جايی باقی می‌ماند برای ‏امثال محمد قوچانی و همکاران جوانش؟

به هر حال، گويا يادشان رفته بود که اينجا ايران است و همه چيزی امکان دارد، از جمله مصلحت ندانستن ‏انتشار آنچه رئيس مجمع تشيص مصلحت، مصلحت می‌داند!‏

خلاصه آنکه شهروند امروز را هم توقيف کردند و اينک بچه‌های تحريريه با همه تلخی ناشی از اين ماجرا، ‏می‌توانند روزهايی را به استراحت بگذرانند، البته اگر ذخيره‌ای برای ادامه حيات اقتصادی داشته باشند.‏
با اين همه، توقيف شهروند امروز ممکن است لطف خفيه‌ای نيز در بر داشته باشد.‏

برخی باورمندان به روبرو شدن آدميان به نتيجه اعمال خود در همين دنيا، معتقدند که افتضاح مدرک تحصيلی ‏آقای کردان نتيجه فيلم عصر عاشوراست، فيلمی که گفته می‌شود آقای کردان نقش اصلی را در ساخت آن ‏داشت.‏

بر همين مبنا، توقيف شهروند امروز نيز، ويژه نامه مربوط به آقای لاهوتی را پررنگ کرد و موضوع فوت ‏مشکوک او را بر سر زبان‌ها انداخته است.‏

در واقع بسياری از مردم، اينک پی برده‌اند که در آن سال‌های نخست انقلاب يک روحانی سليم‌النفس و دارای ‏سابقه طولانی مبارزه که نماينده وقت مجلس هم بوده،توسط تيم اسدالله لاجوردی دستگير شده و پس از ورود ‏به زندان اوين جان باخته است. سپس پزشکی قانونی در معده او سم کشف کرده و رئيس وقت مجلس هم با تمام ‏تاثر ناشی از اين حادثه، از خانواده خود خواسته که برای "مصالح انقلاب" موضوع را دنبال نکنند. ‏

تاثر رئيس مجلس از مرگ آقای لاهوتی هم بی پاسخ نمانده و مورد انتقاد همکاران روحانی او قرار گرفته ‏است!‏

خدايا! ما در چه مملکتی زندگی می‌کنيم؟





















Copyright: gooya.com 2016