مهدی محمودیان (زندانی سیاسی و فعال اصلاح طلب، عضو کمیته اطلاعرسانی جبهه مشارکت)
نوشته اخیرم در مورد صحبتهای آقای پهلوی صرفاً ارزیابی یک موضعگیری مشخص از ایشان بود که نفی شعارهایی مانند "کینگ رضا پهلوی" و احترام به "حق تعیین سرنوشت" مردم را مطرح کرد.
من همواره بر ایران، دموکراسی، حقوق بشر و نفی استبداد تأکید داشته و معتقد به جمهوری مبتنی بر دمکراسی هستم. با اینحال بر این باورم که راه نجات ایران در پذیرش تنوع و گسترش فضای سیاسی میان تمام نیروهای متعهد به این اصول است.
حرفهای امروز آقای رضا پهلوی او را در قامت یکی از نیروهای سیاسی مؤثر در فرآیند گذار نشان داد که پایبندی خود را به ملزومات دموکراسی اعلام کرد. نفی شعارهایی مثل 'کینگ رضا پهلوی' و احترام به حق تعیین سرنوشت مردم، گامی مهم برای وحدت و گفتوگوی ملی است. امیدوارم به این تعهد پایبند...
گفتوگو و پذیرش اختلافات، نخستین گام برای گذار مسالمتآمیز و رسیدن به جامعهای آزاد و عادلانه است. تمرکز من همیشه بر تقویت جامعه مدنی و مطالبه حق تعیین سرنوشت مردم بوده و خواهد بود.
برای تحقق گذار مطلوب، نگاه حذفی به شخصیتها، جریانات و ایدئولوژیهای گوناگون - فارغ از میزان محبوبیت و تعداد طرفدارانشان - یک مانع بزرگ است.
گفتگوی محترمانه و تلاش برای ارائه یک چشمانداز رنگارنگ از فردای ایران به ملت ستمکشیدهای که در آمادهترین وضعیت چند دهه اخیر برای تغییر قرار دارد، تکلیفی است بر دوش تمام گذارطلبان متعهد به دموکراسی و حقوق بشر.
این مسیر تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که همه ما به حق تعیین سرنوشت مردم احترام گذاشته و برای تحقق دموکراسی و آزادی متحد شویم.
به دلیل بالارفتن قیمت ارزهای خارجی، وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی از هر سو تحت فشار قرار گرفتهاند.
نمیخواهم بگویم که لزوماً هر دو بخصوص آقای فرزین مناسب پستشان هستند، اما این را میدانم که گر هر دو را عوض کنند و به جای آنها قویترین اقتصاددانان جهان را به کار گیرند، باز هم نمیتوان جلو روند صعودی بهای ارز و سقوط ارزش پول ملی را گرفت؛ چون کنترل این دو با مکانیسمهای صرفاً اقتصادی ممکن نیست.
مشکلات جاری در اقتصاد ایران دلایل روشنِ سیاسی در هر دو عرصۀ داخلی و خارجی دارد. این نکته بارها گفته شده است، اما ظاهراً قرار است به کلی نادیده گرفته شود.
قاعدتاً از مسیری که برخی اقتصاددانان دولتگرا مانند دکتر حسین راغفر و دوستانش بر آن اصرار دارند، میتوان برای مدت کوتاهی قیمت ارز را کنترل کرد، اما چنین سیاستی به بهای تخریب و ویرانی دیگر حوزههای اقتصاد، ته کشیدن منابع ارزی، رواج بیشتر رانت و فساد و فشرده شدن زورکی فنر تورم و بعد جهش ناگهانی و سیلآسای آن تمام میشود.
قبلاً پیشنهاد دادهام و حالا هم آن را تکر ار میکنم که برای یک دورۀ آزمایشی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در اختیار آقای راغفر و دوستانش قرار گیرد تا ببینیم چطور در این وانفسای سیاست داخلی و خارجی، میتوانند قیمت ارز را کنترل کنند.
اگر در یک بازۀ یک ساله کنترل کردند که مرحبا به آنها و باید مدیریت کل اقتصاد را در اختیار آنان قرار داد و اگر نتوانستند که در آن صورت امیدواریم شیوۀ مألوف ما ایرانیان در برابر مشکلات یعنی همان "لنگش کن" را از "بیرون گود" کنار بگذارند!
زلنسکی به ترامپ: قویتر از گذشتهایم، کشورم را نمیفروشم و همچنان محبوبم
ایندیپندنت فارسی - ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، ظهر چهارشنبه ۱۹ فوریه (یکم اسفند) به وقت ایران، ایالات متحده را متهم کرد که با برگزاری مذاکرات دوجانبه در ریاض، روسیه را از انزوای جهانی خارج کرده است.
او در واکنش به انتقادهای ترامپ ادعا کرد: «من هرگز درباره میزان محبوبیت، چه درباره به خودم و چه سایر رهبران سیاسی، اظهارنظر نمیکنم، اما طبق آخرین نظرسنجیها، ۵۸ درصد اوکراینیها همچنان به من اعتماد دارند. بنابراین در حال حاضر اگر کسی میخواهد جایگزین من شود، این کار عملی نخواهد بود. حجم زیادی از این اطلاعات نادرست را روسیه منتشر میکند و ظاهرا آنها این دروغها را با ایالات متحده هم به اشتراک میگذارند.»
:::
زلنسکی: ترامپ در «حباب اطلاعات نادرست» روسیه گیر افتاده است
ایران اینترنشنال - ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، به سخنان دونالد ترامپ درباره خود و جنگ این کشور با روسیه واکنش نشان داد و گفت رییسجمهوری آمریکا در حباب اطلاعات نادرست گرفتار شده. زلنسکی از مقاومت بالای ارتش اوکراین گفت و تاکید کرد مردم این کشور از «امتیازدهی به روسیه» حمایت نخواهند کرد.
زلنسکی چهارشنبه یکم اسفند در مصاحبه با تلویزیون اوکراین گفت: «ارتش ما کاملا مقاوم است و مقاومترین ارتش در اروپا به شمار میرود. این موضوع به ما فرصت میدهد تا با عزت و از سطحی برابر با دیگران، اعم از متحدان یا غیرمتحدان خود صحبت کنیم.»
رییسجمهوری اوکراین سخنان ترامپ را مبنی بر اینکه میزان محبوبیت او چهار درصد است، رد کرد و گفت که این «اطلاعات نادرست» از روسیه میآید.
ترامپ شامگاه ۳۰ بهمن و چند ساعت پس از نخستین دور مذاکرات سطح بالای واشینگتن و مسکو در عربستان سعودی، گفت زمان زیادی از آخرین باری که در اوکراین انتخابات برگزار شد، میگذرد و زلنسکی در این کشور محبوبیتی ندارد.
دوره ریاستجمهوری زلنسکی سال گذشته پایان یافت اما مقامات انتخاباتی در کییف اعلام کردهاند فقط پس از متوقف شدن جنگ و لغو حکومت نظامی میتوانند انتخابات برگزار کنند.
زلنسکی در پاسخی به اظهارنظر ترامپ گفت که رییسجمهوری آمریکا در حباب اطلاعات نادرست گرفتار شده است اما او دوست دارد که تیم ترامپ به «حقایق بیشتری» درباره اوکراین دسترسی داشته باشد.
زلنسکی افزود تلاشها برای جایگزینی او در حین جنگ با روسیه موفقیتآمیز نخواهد بود.
نتایج یک نظرسنجی که موسسه بینالمللی جامعهشناسی کییف در دی سال جاری انجام داد، نشان داد ۵۲ درصد از مردم اوکراین به زلنسکی اعتماد دارند.
یک نظرسنجی دیگر هم حاکی از مخالفت ۶۰ درصدی اوکراینیها با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در زمان جنگ بوده است.
آیا پوتین جمهوری اسلامی را فدای توافق با ترامپ خواهد کرد؟
کیهان لندن - در ایران شماری از عوامل حکومت شامل برخی مقامهای فعلی و پیشین دولتی و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی که اغلب نزدیک به جریان «اصلاحطلب» به شمار میروند، از اواخر دوران ریاست جمهوری جو بایدن، درباره توافق احتمالی میان روسیه و آمریکا بر سر جنگ اوکراین و پیامدهای حمایت نظامی جمهوری اسلامی از روسیه به نظام هشدار میدادهاند.
این هشدارها پس از دو سوء قصد ناموفق علیه دونالد ترامپ پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکل جدیتر به خود گرفت، زیرا پیشبینی میشد که مستقیم و غیرمستقیم رد پای جمهوری اسلامی در این اقدامات تروریستی مطرح شود.
با گذشت سه سال از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین، هرچند دولتهای اروپایی بارها نسبت به ارسال پهپادهای انتحاری و موشک به روسیه توسط جمهوری اسلامی هشدار دادهاند اما در نهایت آنچه در عمل تا کنون برای مقابله با این روند اجرا کردهاند، تحریم پروازهای هواپیمای «ایران ایر» به پایتختهای اروپایی و محدودکردن کشتیرانی جمهوری اسلامی و تحریم چند شرکت و افرادی بوده که در انتقال این محمولهها دخالت داشتند.
جریانی که در ایران منافع جمهوری اسلامی را در توافق با آمریکا ارزیابی میکند، پیشبینی کرده بود که بازگشت مجدد ترامپ به قدرت، احتمال توافق او با ولادیمیر پوتین بر سر اوکراین زیاد است.
اکنون به نظر میرسد که پیشبینی آنها درست از کار درمیآید. تبادل شهروندان زندانی آمریکایی و روسی و پس از آن دیدار نزدیک مارکو روبیو و سرگئی لاوروف وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ریاض، مقدمه توافق اولیه میان واشنگتن و مسکو بر سر چند موضوع اساسی شده است که شامل بازگشایی سفارتخانهها و از سر گرفتن روابط دیپلماتیک و تلاش برای پایان دادن به جنگ در اوکراین میشود.
کیت کلاگ نماینده ویژه ترامپ در امور اوکراین و روسیه پیش از نشست وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ریاض گفته بود که تلاش خواهد شد عدم حمایت روسیه از رژیم ایران و همچنین چین و کرهشمالی بخشی از توافق میان واشنگتن و مسکو باشد.
جمهوری اسلامی: «وجهالمصالحه»
یکی از افرادی که طی دو سه سال اخیر بارها به مقامات جمهوری اسلامی هشدار داد که «روسها ایران را وجهالمصالحه اخذ امتیاز از طرف غربی در جنگ اوکراین خواهند کرد» حشمتالله فلاحتپیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است.
پس از توافق اولیه آمریکا و روسیه در ریاض، فلاحتپیشه در یک مصاحبه تکرار کرد که «باید به صراحت گفت که احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد و در حال حاضر باید از این ترسید که ایران فدای صلح اوکراین شود.» او در این مصاحبه عنوان کرده که جمهوری اسلامی به محل تبانی آمریکا و روسیه برای صلح در اوکراین تبدیل میشود و روسیه هم «به راحتی ایران را خواهد فروخت.»
شهرام خلدی کارشناس امور بینالملل و استاد دانشگاه واترلو در کانادا: ایران گوسفند قربانی چانهزنی های ترامپ با چین و روسیه خواهد شد:
همزمان با افزایش بحرانهای اقتصادی در ایران و بیشتر شدن شکاف میان حکومت و مردم، جمهوری اسلامی هیچ تهدیدی را بیش از آغاز مجدد تظاهرات خیابانی در اعتراض به وضعیت بدمعیشتی احساس نمیکند. در همین ارتباط امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سهشنبه شب ۳۰ بهمان ۱۴۰۳ در یک مصاحبه تلویزیونی عنوان کرد که نگرانی جمهوری اسلامی از جنگ و حمله نظامی نیست بلکه نقطه آسیبپذیر نظام، «اقتصاد» است.
هرچند مقامات اسرائیلی مستقیم در مورد احتمال حمله نظامی به تأسیسات اتمی، نظامی و موشکی و حتا زیرساختهای جمهوری اسلامی صحبت میکنند اما در مواضع و سخنرانیهای رسمی خود بیش از آنکه گزینه جنگ را تقویت کنند بر «سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق حمایت از مردم ایران» تأکید میکنند.
صدای آمریکا - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، یادداشتی درباره جمهوری اسلامی با عنوان «رژیمها اینگونه سقوط میکنند» را بازنشر کرد.
دونالد ترامپ شامگاه سهشنبه ۳۰ بهمن در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» یادداشتی را بازنشر کرد که در آن با استناد به گزارش روزنامه نیویورک تایمز درباره بحران انرژی و تعطیلی صنایع در ایران نوشته شده بود: «رژیمها اینگونه سقوط میکنند.»
این یادداشت را اشلی ریندزبرگ، نویسنده آمریکایی، در «تروت سوشال» به اشتراک گذاشته بود.
در این گزارش که روزنامه نیویورک تایمز حدود دو ماه قبل منتشر کرد، به تاثیرات گسترده منفی ناشی از وخامت بحران برق و خاموشیهای مداوم بر صنایع و زندگی شهروندان ایران پرداخته شده است.
در هفتههای گذشته، مقامات جمهوری اسلامی بهطور مداوم مدارس، دانشگاهها و مراکز دولتی را در بسیاری از استانها تعطیل کرده و برای اصناف و کسبه نیز محدودیتهایی اعمال کردهاند.
وضعیت خاموشیها و بحران انرژی در ایران به اندازهای بحرانی شده که در نخستین روز چهل و هفتمین سال حاکمیت جمهوری اسلامی، شامگاه سهشنبه ۲۳ بهمن، برق بسیاری از مناطق تهران و چند شهر دیگر ایران بهطور ناگهانی و برای مدتی طولانی قطع شد. همزمان، مدارس و ادارات در بیش از ۲۳ استان برای روز چهارشنبه ۲۴ بهمن تعطیل شدند.
قطع گسترده و بدون اطلاع قبلی برق، اعتراضات مردمی را در پایتخت برانگیخت. شماری از مردم خشمگین با سر دادن شعارهای ضدحکومتی به این وضعیت اعتراض کردند.
ویدئوهای منتشرشده از سوی شهروندان نشان میدهد که معترضان در تاریکی ناشی از قطعی برق، شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی» سر دادند.
در حالی که بحرانهایی مانند آلودگی هوا، کمبود برق و نوسانات ارزی کنترلنشده ادامه دارند، مقامات جمهوری اسلامی تلاش میکنند این مشکلات را به آنچه «عملیات روانی دشمن» مینامند نسبت دهند. اما ناظران، مسئولان حکومت را «گروهی ناآگاه» و عامل «سونامی ورشکستگی» کشور میدانند.
By kozet on February 19, 2025 5:43 PM
|No Comments
ویدیویی در رسانههای داخلی با توضیح زیارت مجازی و اتاقتوبه در متروی تهران منتشر شده است که در آن، مکانی با تصاویر خمینی، خامنهای و کشتهشدگان حکومتی مانند سلیمانی، حججی و یحیی سنوار با نور قرمز تشکیل شده و به افراد عینک متاورس داده میشود.
یک زن با پوشش اختیاری در یکی از این ویدیوها ثبت شده که پس از استفاده از عینک متاورس احساساتی میشود و توسط یک زن چادری، به او «روسری متبرک» داده و از او خواسته میشود به «عشق خامنهای و شهدا» از این پس، روسریاش «هیچ وقت عقب نرود.»
ویدیویی در رسانههای داخلی با توضیح زیارت مجازی و اتاقتوبه در متروی تهران منتشر شده است که در آن، مکانی با تصاویر خمینی، خامنهای و کشتهشدگان حکومتی مانند سلیمانی، حججی و یحیی سنوار با نور قرمز تشکیل شده و به افراد عینک متاورس داده میشود. یک زن با پوشش اختیاری در یکی از این... pic.twitter.com/FS3HTYuYJl
یورونیوز - نخستوزیر ژاپن و نخستوزیر هند جزء نخستین میهمانان آقای ترامپ در کاخ سفید بودند. از این موضوع چنین میتوان برداشت کرد که تمرکز واشنگتن بر منطقه اقیانوس هند و آرام ادامهدار باشد، مخصوصا اینکه زبان نرم و دیپلماتیک آمریکا در مورد قوه قهریه چین علیه تایوان به نظر میرسد که صریحالهجهتر شده است.
از نظر اروپاییها، صحبتهایی که در «کنفرانس امنیتی مونیخ» در تاریخ ۱۴ تا ۱۶ فوریه (۲۶ تا ۲۸ بهمن) مطرح شد، بیشتر رنگ و بوی خیانت و «سازش» داشت. تصمیم قریبالوقوع دونالد ترامپ، رئیسجمهوری جدید آمریکا برای رها کردن اوکراین، نگرانیهایی ایجاد کرده بود که واشنگتن در حال کنار گذاشتن نقش خود بهعنوان ضامن امنیت اروپا است.
رهبران اروپایی روز شنبه ۱۵ فوریه (۲۷ بهمن) در برابر سیاستهای جدید واشنگتن تحت هدایت و راهبری دونالد ترامپ قد علم کردند. از یک طرف، رئیس جمهوری اوکراین خواستار تشکیل «نیروهای مسلح اروپا» شد، و از طرف دیگر، صدر اعظم آلمان هرگونه مداخله خارجی در دموکراسی اروپا را محکوم کرد.
با این حال، به نظر میرسد که این زلزله بزرگ در روابط کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس به نظر فقط یک پسلرزه جزئی در روابط دو سوی اقیانوس آرام ایجاد کرده است.
بطوریکه در آن سوی اقیانوس آرام، ژنرالها و مقامات امنیتی آمریکا در «فروم دفاعی هونولولو» در تاریخ ۱۲ تا ۱۴ فوریه (۲۴ تا ۲۶ بهمن) به اهمیت تقویت همکاری با متحدان آسیایی خود پرداختند.
یکی از شرکتکنندگان کرهای در این نشست اینگونه برداشت کرد که شاید توافق واشنگتن با مسکو این امکان را به آمریکا بدهد که بیشتر بر بازدارندگی قدرت چین تمرکز کند.
این آرامش ظاهری تا حدی نتیجه سیاستهای چراغ خاموش دولتهای آسیایی است که یا به مشکلات اروپا بیتوجهاند، یا امیدوارند که نظر ترامپ را جلب کرده و از خشم او در امان بمانند و همچنان از او انتظار داشته باشند که امنیت آسیا را تضمین کند.
تایوان، نگران از چین
در واقع، کشورهایی که بیشترین تهدید را از ناحیه چین احساس میکنند، دلایل بیشتری دارند که مبادا پیروزی روسیه در اوکراین باعث تقویت روحیه جنگاوری چین شود.
مثلا همین تایوان را نگاه کنید. دولتهای پیدرپی در تایوان بر این باور بودهاند که جلوگیری از پیروزی روسیه در اوکراین برای منصرف کردن چین از حمله به این جزیره خودگردان ضروری است.
اکنون این مفهوم که «عاقبت تایوان، بازتاب وضعیت امروز اوکراین» است، بیش از پیش در این کشور نگرانکننده به نظر میرسد. یکی از روزنامههای مخالف در تایوان، یعنی «یو.دی.ان» هشدار داد که اگر تایوان همچنان به آمریکا بچسبد، ممکن است به یک «مهره شطرنج رها شده» در بازی چین و آمریکا تبدیل شود.
در ژاپن نیز، روزنامه «نیکِی»در سرمقالهای نوشت: «اجازه ندهید آمریکا سرنوشت اوکراین را تعیین کند.» این مقاله تاکید داشت که بیتوجهی ترامپ به حفظ نظم جهانی لیبرال «بسیار تاسفبار است، زیرا تنها به تضعیف اعتماد به ایالات متحده منجر میشود.»
هند، الگوی حفظ سیاستهای چندجانبه
در این میان، کشور هند یک سیاست خارجی «چندجانبه» را دنبال کرده است، بهطوری که همزمان روابط نزدیکی با آمریکا برقرار کرده و همچنان ارتباطات خود با روسیه را حفظ کرده و اخیراً روابطش را با چین نیز بهبود بخشیده است.
حالا ممکن است هند در یک توافق ناپایدار اوکراین، فرصتهایی ببیند، نه فقط به این دلیل که میتواند به راحتی نفت روسیه وارد کند، بلکه چون یک نظم جهانی در حال تجزیه، میتواند به آن قدرت بیشتری برای تاثیرگذاری بدهد.
اکثر کشورهای جنوبشرق آسیا در عین حال که نسبت به آمریکا مردد هستند و به سمت چین گرایش پیدا کردهاند، اما نسبت به رویکرد «معاملهگری» ترامپ نیز حس منفی ندارند. از نظر وزیر دفاع سنگاپور، آمریکا از یک نیروی محرکه برای «مشروعیتهای اخلاقی» به چیزی شبیه «یک صاحبخانه که اجارهاش را میخواهد» تبدیل شده است.
نمی دانم چرا پذیرش این واقعیت که حزب الله لبنان دیگر مانند دوره حسن نصرالله نیست، باید برای تصمیم سازان جمهوریاسلامی سخت و غیرقابل هضم باشد. از آفتاب هم روشن تر است که عصر توانمندی و برتری حزب الله در لبنان و فضاهای پیرامونی این کشور به کلی گذشته است.
مگر نه این که احمد الشرع در سوریه تثبیت شده و کرملین با بازسازی مناسباتش با دمشق و پذیرش بیطرفی محض در این کشور، توانسته به پایگاه های خود در حمیمیم و طرطوس دست یابد و دیگر اعتنایی به حزب الله و اهداف و طرح و برنامه هایش ندارد؟ مگر نه این که اسرائیل هنوز ۵ ناحیه کلیدی را در جنوب لبنان با بهانه تامین امنیت شمال کشورش در کنترل دارد و از حزب الله هم در این ارتباط کاری بر نمی آید؟! مگر نه این همین دو روز پیش اسرائیل یکی از رهبران حماس را در لبنان با پهپاد ترور کرد و هیچ واکنشی نشان داده نشد؟!
حالا فرض کنید از ترور مرحوم نصرالله و چندین فرمانده اصلی حزب الله و نیز داستان پیجرها و جریان آتش بس بگذریم، چرا در کابینه اخیر لبنان جایی برای حزب الله در نظر گرفته نشده است؟! چرا خواسته های حزب الله حتی در فرودگاه کوچک بیروت نادیده انگاشته می شود؟! چرا با وجود تظاهرات، ایجاد آشوب و آتش زدن لاستیک ها در فرودگاه توسط بقایای حزب الله، کمترین اعتنایی به خواسته های این تشکل نمی شود؟!
فرض کنید امثال کریمی پور در اشتباهند و نمی توانند حقایق مدنظر مفسرین و مدیران جمهوری اسلامی را درک کنند، پس دیدگاه درونی لبنان، حتی بین شیعیان در باره نقش و چشم انداز حزب الله چیست؟! چرا از بین ۴ وزیر شیعه برگزیده شده کابینه، حتی یکتن از این جریان نیستند؟!
فهم این که عصر استراتژی پیشین جنگی حزب الله پایان یافته، نیازمند بهره هوشی بالایی نیست. فضاهای درونی و برونی لبنان و بلکه ترکیب آنها سدی بزرگ در برابر استراتژی پیشین این سازمان فاخر است.
به گمانم مدیران و فرماندهان باقیمانده حزب الله خود بدین نتیجه رسیده اند که باید جور دیگر ببیند و جور دیگر عمل کنند؛ ولی شوربختانه تصمیم سازان جمهوریاسلامی اسلامی هنوز از پذیرش این واقعیت پرهیز داشته و نمی خواهند استراتژی خود را بر بنیاد واقعیت ها تغییر دهند.
طی چند سال گذشته، ترکیه یکی از مهمترین، نزدیکترین و آسانترین مقصدهای مهاجرتی برای مردم ایران بوده است، مردمی که نبود آزادیهای مدنی، مشکلات اقتصادی، بحران بیکاری و عدم احساس امنیت اجتماعی و سیاسی آنها را به نقاط دور و نزدیک جهان کوچانده است.
بعد از پایان همهگیری کرونا اما دولت ترکیه تغییرات اساسی در روند پذیرش مهاجران، بهویژه افرادی که با اقامتهای کوتاهمدت در این کشور ساکن بودند، ایجاد کرد.
همزمان با تغییر قوانین مهاجرتی، سوداگران و کسانی که از ناآگاهی و استیصال مردم سود میبردند، بارها و بارها پول افرادی را که بهدنبال تمدید اقامتهای کوتاهمدت خود بودند، گرفتند اما مجوز اقامتی برای آنها ارائه نکردند.
از زمان تغییر قوانین مهاجرتی در ترکیه در سال ۲۰۱۹ تاکنون خانوادههای ایرانی زیادی موفق نشدند اقامت توریستی (کوتاهمدت) خود را تمدید کنند.
اقامت توریستی یکی از سادهترین و کمدردسرترین انواع اقامت در ترکیه بود که پیش از این ابتدا به صورت یکساله صادر میشد و بعد از اتمام هم به راحتی قابل تمدید بود. کافی بود متقاضیان بهصورت قانونی وارد خاک ترکیه شوند، مدارک مورد نیاز و یک اشتراک بیمه را به اداره مهاجرت ارائه کنند، هزینههای مورد نیاز برای صدور کارت را پرداخت کرده و اقامت کوتاه مدت خود را دریافت کنند.
«مهشاد»، دختر جوان ۱۸ سالهای است که سه سال قبل همراه با پدر و مادرش به ترکیه مهاجرت کرده است. او به ایرانوایر میگوید: «وقتی به ترکیه آمدم یکسال اول برای آموزش زبان وقت گذاشتم و مدرسه را از دست دادم. بعد از آن در مدرسه ثبت نام کردم. همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه اقامتم تمام شد. این نوبت که برای تمدید اقامت مراجعه کردم، گفتند ۱۸ سالت گذشته و دیگر تحت اقامت والدینت به تو مجوز اقامت نمیدهیم. فقط شش ماه باقی مانده تا من دیپلمم را بگیرم و بعد از آن به عنوان دانشجو درخواست اقامت میکنم اما اداره مهاجرت میگوید احتمال اینکه پرونده من رد شود و من ناچار به ترک ترکیه شوم زیاد است.»
یکی از مشاوران اداره مهاجرت ترکیه در آنکارا به ایرانوایر میگوید: « از نظر قانونی فرزندان تا ۲۰ سالگی به شرطی که مشغول به تحصیل در مقطع دبیرستان باشند فرزند وابسته به والدین به حساب میآیند و باید اقامتشان تحت اقامت والدین تمدید شود اما در دو سال گذشته افسران اداره مهاجرت به همه افراد بالای ۱۸ سال حتی در صورت دانشآموزی تحت کفالت والدینشان اقامت نمیدهند و میگویند باید بهصورت مستقل برای اقامت اقدام کنند.»
او البته تایید میکند که حتی در اینصورت نیز تایید اقامت چنین شخصی به نظر کارشناسان اداره مهاجرت وابسته است: «این فرد با توجه به نظر کارشناس اداره مهاجرت باید از خاک ترکیه خارج و دوباره وارد شود و دوباره درخواست اقامت کند. ممکن است چون پیش از این تحت اقامت والدینش اقامت توریستی داشته، درخواستش رد شود. شاید هم چون خودش مستقل برای اولینبار درخواست میکند اقامتش پذیرفته شود اما در این مورد نمیشود نظر قطعی داد. همهچیز به نظر کارشناسان اداره مهاجرت باز میگردد.»
به گفته این مشاور شاغل در اداره مهاجرت آنکارا تمدید اقامت کوتاهمدت توریستی در هر شهر نسبت به شهر نیز تفاوت میکند: «در شهرهای آنکارا، استانبول و ازمیر بهطور کلی صدور اقامت توریستی برای مهاجران با حساسیتهای بیشتری همراه است. شهرهای کوچکتر حساسیتهای کمتری دارند. این فقط خاص اقامت توریستی نیست. در مورد اقامتهای بلندمدت مثل اقامت دانشجویی و ملکی شهر محل اقامت و حتی گاهی محله در تایید یا رد اقامت اثر دارد.»
اقامت توریستی با تعهد مالی
«سعید» و همسرش «طوبی» دو ایرانی ساکن آلانیا در ترکیه هستند. سعید به ایرانوایر میگوید: «همسرم چند ماه قبل از من به آلانیا آمد. قرارداد خانه و اشتراکهای برق و گاز و آب و اینترنت همه به نام همسرم است. بار آخری که میخواستیم اقامتمان را تمدید کنیم به همسرم گفتند برای تو یک سال تمدید میکنیم اما برای همسرت نه مگر اینکه یک تعهد محضری بدهی که مسوولیتهای مالی و کیفری شوهرت را قبول میکنی.»
به گفته سعید او و همسرش به یکی از دفاتر «نوتر» رسمی در شهر مراجعه کردند و همسرش این تعهد رسمی را امضا کرد: «بعد از ارائه این تعهد به اداره مهاجرت اقامت توریستی ما یکسال دیگر تمدید شد اما نمیدانیم آیا برای سال بعد نیز چنین امکانی وجود دارد یا نه.»
By kozet on February 19, 2025 3:54 PM
|No Comments
محمدکاظم عطاری در شبکه اکس: خامنهای اصلا حوصله شنیدن دردهای مردم و فشار خوردکنندهای که روی بیماران است را ندارد. وسط صحبت میزاره میره! حاجآقا حاجآقا گفتن هم فایده نداره. اونوقت بعضیها فکر میکنند اینها اصلاحپذیرند.
#خامنهای اصلا حوصله شنیدن دردهای مردم و فشار خوردکنندهای که روی بیماران است را ندارد. وسط صحبت میزاره میره! حاجآقا حاجآقا گفتن هم فایده نداره. اونوقت بعضیها فکر میکنند اینها اصلاحپذیرند pic.twitter.com/LN7ocjbJS1
سفرهای آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه سابق ایالات متحده به لبنان، همواره با آرامش، نرمی و دور از هیاهو انجام میشد. او با تلاشهای بسیاری که انجام داد توانست قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل را اصلاح و تفسیر کند و نکات جدیدی به آن بیفزاید. اما نکات افزودهشده همچنان پنهان ماند و باعث شد جمهوری اسلامی به محدود کردن خسارات وارده به حزبالله لبنان متوسل شود و آن را به پذیرش آتشبس وادار کند
سپس، مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، با سبکی کاملا متفاوت از رویکرد هوکشتاین که توجه رسانهها را به خود جلب کرد، وارد بیروت شد. او پس از دیدار با ژوزف عون، رئیسجمهوری لبنان، با صراحت تاکید کرد که گروه حزبالله نمیتواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد. اورتگاس افزود: «حزبالله که در میدان نبرد با اسرائیل شکست خورد، نباید در دولت لبنان جای داشته باشد و پس از شکست نظامی، وارد دنیای سیاست شود.»
در واقع، تفاوت بین سبک هوکشتاین دموکرات و اورتگاس جمهوریخواه بیانگر پایان دوره «اوبامائیسم» است که از سال ۲۰۰۸ رویکردی کاملا ضعیف داشت و با جمهوری اسلامی همواره سیاست مماشات را دنبال میکرد. اوباما به رژیم جمهوری اسلامی فرصت داد تا درصدد گسترش نفوذش در منطقه برآید و بخشی از جهان عرب را به آشفتگی و هرجومرج بکشاند.
اوباما همچنین با سیاست نادرستی که در منطقه دنبال کرد، مانع سقوط زودهنگام رژیم اسد در سوریه شد و برای اینکه به جمهوری اسلامی فرصت بیشتری به گسترش نفوذ بدهد، از حضور روسیه در سوریه چشمپوشی کرد.
یکی از نگونبختیهای کشورهای منطقه این است که سیاست خارجی واشینگتن هر چهار سال یک بار تغییر میکند، اما خاورمیانه در دوره اوباما و بایدن با چالشهای وحشتناکی مواجه شد که هنوز هم گرفتار عواقب نافرجام آن است. با ورود ترامپ به کاخ سفید، اوبامیسم سقوط کرد. این تحول بزرگ باعث شد اورتگاس رئیس کمیته پنججانبه ناظر بر توافق آتشبس، بتواند موضع حزبالله را با قاطعیت رد و محدودیتهایی را بر این گروه اعمال کند.
با آغاز دوره ریاستجمهوری باراک اوباما و دوره معاونش جو بایدن، نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه بهشدت گسترش یافت. اما عواقب عملیات طوفانالاقصی، تحولات لبنان، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، تشدید تلاشها برای بیطرف نگهداشتن عراق و سرکوب شبهنظامیان حوثی در یمن، رژیم ایران را برای نخستین بار به عقبنشینی از منطقه واداشت.
در پی تحولات متعددی که رژیم جمهوری اسلامی را بهشدت تکان داد، مورگان اورتگاس وارد لبنان شد و از رویکرد حزبالله بهشدت انتقاد کرد. اورتگاس تاکید کرد که این حزب به هیچوجه در دولت لبنان جای نخواهد داشت. همزمان با این اقدام، ترامپ فرمانهای اجرایی را امضا کرد که به تشدید تحریمها علیه رژيم ایران میانجامد و برای مهار تهدیدهای جمهوری اسلامی، از جمله توسعه برنامه هستهای و موشکهای بالیستیک و اقدامهای تهدیدآمیز شبهنظامیان وفادار به تهران در منطقه زمینه را برای بازگشت سیاست فشارحداکثری فراهم میکند.
اعمال فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی به معنای تشدید فشار بر حزبالله است، زیرا اصرار آمریکا بر لزوم جلوگیری از حضور حزبالله در دولت نواف سلام سیاست واشینگتن را از مرحله قبلی که در آن با نقش سیاسی «کامل» حزبالله مخالفت نمیکرد، به مرحله جدیدی وارد میکند که معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه با صراحت و قاطعیت آن را بیان کرد. اورتگاس گفت: «حزبالله هیچ نقش نظامی یا سیاسی در لبنان نخواهد داشت.»
با تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه، حزبالله و جمهوری اسلامی جز پیروی از سیاست نرمش چارهای دیگری ندارند. رهبری حزبالله به دنبال آن است تا مرحله دشوار کنونی را با کمترین آسیب ممکن پشت سر بگذارد، اما دولت پزشکیان در تلاش برای روشن کردن موضع کشورش در قبال تسلیحات هستهای است و با تاکید بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به سلاح هستهای نیست، میگوید: «اگر دستیابی ایران به تسلیحات هستهای مانعی برای آمریکا باشد، این مشکل قابلحل است، بهویژه اینکه تهران به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای متعهد است.»
رجانیوز - مصطفی پورمحمدی برای اولین بار عوامل قتلهای زنجیرهای را معرفی کرد: جانشین معاونت امنیت [داخلی] وزارت اطلاعات دولت خاتمی و چند نفر از مدیران او که از جریان اصلاحات بودند.
مصطفی پورمحمدی برای اولین بار عوامل قتلهای زنجیرهای را معرفی کرد: جانشین معاونت امنیت [داخلی] وزارت اطلاعات دولت خاتمی و چند نفر از مدیران او که از جریان اصلاحات بودند. pic.twitter.com/XbZXxaPRJA
By kozet on February 19, 2025 3:01 PM
|No Comments
کیهان لندن - مردم شهرستان سنگسر در استان سمنان در اعتراض به قتل یک مرد جوان دست به اعتراض زدند. بر اساس برخی گزارشها، این قتل به دست یک تبعهی خارجی که گفته میشود افغانستانی بوده انجام شده است.
منابع محلی سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ گزارش دادند عشایر ایل سنگسری دو روز پیاپی است که در اعتراض به کشته شدن مازیار تورانیان در خیابان حضور دارند.
اعتراض گسترده مردم «سنگسر» به قتل یک جوان توسط یک افغان
مردم شهرستان سنگسر در استان سمنان در اعتراض به قتل یک مرد جوان دست به اعتراض زدند. بر اساس برخی گزارشها، این قتل به دست یک تبعهی خارجی که گفته میشود افغانستانی بوده انجام شده است. منابع محلی سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ گزارش... pic.twitter.com/CwYD2l5HpP
رادیو فردا - فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدعی شده که دومین حملهٔ موشکی ایران به اسرائیل، موسوم به «وعده صادق ۲»، در شرایطی انجام شد که «تمامی اطلاعات راداری» ایران به صورت یکپارچه و از طریق سنتکام، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اختیار اسرائیل قرار داده شد.
امیرعلی حاجیزاده روز سهشنبه ۳۰ بهمن در ادامه افزود: «اگر یک موشک بالستیک از شیراز شلیک میکردیم، لحظاتی بعد اطلاعات آن از طریق خلیج فارس به اسرائیل و اردن منتقل میشد».
ایران ۱۰ مهرماه امسال با شلیک دهها موشک بالستیک به خاک اسرائیل حمله کرد، اما تنها کشته این حملات یک کارگر فلسطینی در کرانه باختری بود.
این عملیات بعد از هدف قرار گرفتن حسن نصرالله، دبیرکل سابق حزبالله لبنان، و عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، توسط اسرائیل در خاک لبنان انجام شد.
اولین حملهٔ گسترده موشکی ایران به اسرائیل نیز نیمهشب ۲۵ فروردین به تلافی حمله منسوب به اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق انجام شد که بنابر گزارشها تنها منجر به زخمی شدن یک دختر هفت ساله بادیهنشین عرب در صحرای نقب شد.
آقای حاجیزاده در ادامه با اشاره به شلیک «۱۶۰ پهپاد» در حملهٔ اول و «۲۰۰ موشک» در حملهٔ دوم به اسرائیل مدعی شد که «امکانات دفاع هوایی اسرائیل، آمریکا، اردن، فرانسه و بریتانیا به همراه امکانات راداری منطقه و ۲۰۳ فروند جنگنده با آنها مقابله کردند».
او حمله ۱۰ مهرماه را «بزرگترین حملهٔ موشکی و پهپادی جهان» عنوان کرد و مدعی شد که «بیش از ۷۵ درصد موشکهای ما به هدف اصابت کردند».
اظهارات فرمانده هوافضای سپاه در حالی است که گزارشهای منابع غربی نشان میدهد اکثر موشکهای شلیکشده توسط ایران رهگیری شدند، اما شماری از آنها نیز به مناطق مسکونی و برخی از پایگاههای نظامی اسرائیل برخورد کردند.
پیشتر، خبرگزاری بلومبرگ بر اساس دادههای سازمان مالیاتی اسرائیل گزارش داده بود که در جریان این حمله بیش از هزار واحد مسکونی آسیب دید و میزان خسارات حدود ۴۰ تا ۵۳ میلیون دلار برآورد میشود.
این ارقام شامل خسارت وارد شده به اموال دولتی، از جمله پایگاههای هوایی «تل نوف» و «نواتیم» نمیشود.
اسرائیل در پاسخ به این حملهٔ گسترده، چندین مرکز نظامی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و طبق برآورد نهادهای غربی، بخش قابل توجهی از توان سیستم دفاع ضدهوایی ایران را نابود کرد.
پیش از آن و در پاسخ به حملهٔ ۲۵ فروردین ایران نیز اسرائیل به پایگاهی نظامی در اصفهان حمله کرده بود که مقامهای نطامی ایران با تأخیری چند ماهه آن را تأیید کردند.
مقامهای جمهوری اسلامی در پی حملهٔ دوم اسرائیل بارها وعدهٔ حمله تلافیجویانه، موسوم به «وعده صادق ۳» دادند، اما تاکنون اقدامی نکردهاند.
آقای حاجیزاده نیز به این موضوع اشاره کرد و مدعی شد که «وعده صادق ۳ به زودی محقق خواهد شد».
ذهنِ مذهبزده، ذهنی است که تنها به یک کتاب ایمان دارد و هر جا که برود، آن را در سینه نگه میدارد و به آن سوگند میخورد. برای او، حقیقت چیزی جز آنچه در این کتاب آمده نیست، و هر چه بیرون از آن باشد، یاوه و گمراهی است. اما این ذهن، تنها در قلمرو دین نمیماند؛ بلکه در سیاست، اجتماع و فرهنگ نیز عمل میکند. این همان ذهنیتی است که به جای اندیشیدن، پیروی میکند، به جای کاوش، تقلید میکند، و به جای پذیرش پیچیدگیهای جهان، آن را به سپیدی و سیاهی تقلیل میدهد.
چنین ذهنی، یک نام را مقدس و نامی دیگر را نامقدس میداند؛ برای او، رضا پهلوی میتواند قدیس باشد و مسیح علینژاد، مدنس یا برعکس. این تقسیمبندی، چیزی جز ادامهی همان ثنویت فرهنگی دیرپایی نیست که از ایرانِ کهن تا امروز با ما مانده است. از همینرو، هر گروه سیاسی، خود را حقیقت مطلق میپندارد و مخالفانش را فریبخورده، خائن یا پلید. این دوگانهنگری، ریشهای ژرف در ذهنیت ما دارد، ذهنیتی که حقیقت را ملکِ طلقِ خویش میداند و دیگری را یا باید هدایت کند یا نابود. در چنین نگاهی، پلهای گفتوگو فرو میریزد، تفاوتها به دشمنی بدل میشوند و هیچ فضایی برای تأمل، تردید و تغییر باقی نمیماند.
امان از دست ما، فرزندان خفته در زیست ثنوی اهورمزدا و اهریمن، که هر بار به شکلی نو بازتولیدش میکنیم، بیآنکه دریابیم رهایی، نه در تعویض بتها، که در شکستن این چرخهی دیرسال است.
من به عنوان یک جمهوری خواه آزاد و بی پیوند با هیچ یک از سازمانها و گروههای جمهوری خواه، از انتشار بیانیه ۱۲ مادهای آقای رضا پهلوی و نشست هم گرایی مونیخ پشتیبانی نموده و امیدوارم برنامهریزی برای کار عملی بیانیه نیز آغاز شود. اگر بیانیه تنها بخواهد در همین اندازه نوشتن و بیان خواستهای خوب بماند و در آینده نزدیک گزارش کاری دیده نشود، با توجه به کوششهای شبانه روزی به ویژه حکومت اسلامی برای بر هم زدن و خراب کاری در چنین نزدیکیها و هم گراییها به زودی، چنان که پیش از این نیز دیده شده، اثر بایسته خود را از دست داده و امیدها را تبدیل به نا امیدی و سرخوردگی مینماید.
اخبار تجمع اخیر ۲۵ بهمن برای رفع حصر مرا بر آن داشت که به مساله حصر از منظری جدید نگاه کرده آن را واکاوی کنم.
ناگفته پیدا است "حصر" رهبران جنبش سبز امری کاملا غیرقانونی و در عین حال غیراخلاقی است که با صحنه گردانی خامنهای حاکم کنونی ایران و به معاونت نهادهای اطلاعاتی-قضایی انجام میشود. نادرستی و سخیف بودن این مساله که او این افراد را بدون هیچ نوع محاکمه و حق دفاعی، با سوءاستفاده از موقعیت و قدرتی که دارد به طور غیرقانونی در حصر نگاه داشته نیز امری کاملا روشن و بینیاز از تفسیر است.
اما واقعیت این است که روابط موسوی و خامنهای (و سایر حصرشدگان) از سال ۸۸ و به یکباره شروع نشده، در یک سیر تاریخی شکل گرفته قدمتی دیرینهتر دارد و قصد این یادداشت نیز بررسی و واکاوی تا حد ممکن دقیق رابطه بین موسوی و خامنهای از ابتدای شکل گیری آن در دهه شصت تاکنون است.
در ابتدا باید خاطرنشان کرد که مقام نخستوزیر تا قبل از بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ و حذف چنین جایگاهی، عملا همهکاره و صاحب قدرت اصلی در قوه مجریه بوده تنها اختیار قانونی رئیس جمهور در این میان برای مشارکت در اداره امور این قوه، تعیین نخست وزیر بوده است.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، از درون رنج اعدام و از مرکز هراسافکنی نظام یعنی زندان برخاسته است. کنش زندانیانی که برخی از آنها بیش از دو دهه است شاهد اعدامهای هفتگی در زندان بودند و برخی افزون بر شاهد این رنج برای دیگران، خود از خانوادههای اعدامیها هستند. کنشی یگانه که برچیدن مجازات اعدام را برای همه و همیشه آماج قرار داده است.
در روزهایی که یادآور قدرتگیری حکومت جهل و جنگ و اعدام است، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» وارد مبارکقدم دومین سال کنش خود برای برچیدن مجازات اعدام شده است. آنگونه که این کارزار تا امروز پیشرفته است کارزار سهشنبههای نه به اعدام کنشیست یگانه، دادخواهانه و ملی.
کارزاری یگانه
در تاریخ معاصر ایران چنین کارزاری برای برچیدن مجازات اعدام یگانه است. بیشک از گذشتههای دور تلاشهایی برای لغو مجازات اعدام داشتهایم. اما این تلاشها پیش از کنشی گردآور، واکنشی از سوی روشنفکران و نخبگان جامعه بوده است. در نظام پیشین صداهای برخاسته برای لغو مجازات اعدام چنان سستنهاد بودند که در یادها نماندند. بایسته است گفته شود که در میان همان روشنفکران نیز توجه به لغو مجازات اعدام بیشتر اعدام سیاسی را هدف میگرفت. قانون مجازات عمومی سال ١٣۵٢ با آنکه حبس با اعمال شاقه را پایان داد، اما دو سال بعد که ایران «میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی» را پذیرفت و در مجلس شورا آن را بهمانند قانونی ملی به تصویب رساند، قانون مجازات عمومی با آن همسان نشد! همچنان حکم اعدام برای جرمهای جنایت اعمال میشد. نکته آنکه «اقدام علیه امنیت نظام مشروطه سلطنتی» جنایت محسوب میشد و برای متهم مجازات اعدام در پی داشت. بنا بر قانون «مجازات مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکت» محکمه سیاسی با نقض اصل ۷۹ متمم قانون اساسی مشروطه که بر آن بود هیئت منصفه باید در دادگاههای سیاسی و مطبوعات حاضر باشند، در اختیار دادگاههای نظامی بود. با این حال باید گفت از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ حتا به روایت (مرکز اسناد جمهوری اسلامی) تنها نزدیک به صد نفر اعدام شده بودند. مخالفت با اعدام برای جرمهای سیاسی نیز از سوی مخالفانی بود که خود موافق اعدام بودند!
مقدمه قتل هولناک امیرمحمد خالقی، دانشجوی نخبه ۱۹ ساله دانشگاه تهران، بازتابی از وضعیت بحرانی ایران امروز است؛ جامعه ای که در آن، سرقتی ساده به جنایتی وحشیانه بدل میشود و جان یک جوان به بهایی ناچیز از دست میرود. اما واکنش حکومت به این فاجعه نه با اصلاحات ساختاری، بلکه با همان نمایشهای همیشگی خلاصه شد: پخش اعترافات متهمان در صداوسیما، برگزاری محاکمههای نمایشی، و در نهایت اعدام در ملأ عام.
این چرخه تکراری نه تنها خشونت را کاهش نداده، بلکه به بازتولید آن کمک کرده است. در این مقاله از منظر جامعه شناسی و جرم شناسی به بررسی دلایل وقوع این جنایات، ناکارآمدی سیاستهای حکومتی، و تأثیرات مخرب نمایشهای پلیسی بر جامعه میپردازیم.
اسدالله خان میگوید: رفته بودم مشهد زیارت بارگاه ملکوتی ثامن الائمه، آنجا چند بسته کوچک تربت سید الشهدا خریدم به ده میلیون تومان!
میگویم: زیارتتان قبول باشد انشاالله تعالی! خداوند از عمر ما بردارد بگذارد روی عقل حضرتعالی. شما که آنجا به آقای باریتعالی نزدیک بودی کاشکی کمی هم سفارش مارا میکردی! والله با این بار گناهانی که بر دوش ماست ما از عرصات محشر و درکات جهنم و اسفل السافلین و درخت زقوم و جحیم و سقر و هاویه و اژدهای هفت سر بد جوری میترسیم. خب، میشود بما بفرمایی تربت امام حسین به چه دردی میخورد؟
وقتی تمام ثروت ملی و اقتصاد کشور، رسانههای جمعی، شبکههای اجتماعی، همه قوای کشور و هر چه در ایران است، فقط و فقط در ید اقتدار و وابسته به خامنهای و مختص وی هست. وقتی ایران ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی و... را تبدیل به فقیر ترین کشور دنیا نموده، وقتی برای ایجاد اختناق در داخل، کاشتن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن، اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل، دکترین دائمیاش است. وقتی بهترین فرزندان ملت را اعدام نموده و ماشین اعدام علیرغم اعتراض جهانی، با ظرفیت تمام ادامه دارد. زندانها پر از بهترین فرزندان این کشور است و بیش از هشت میلیون ایرانی تحصیل کرده، در تبعید اجباری ناشی از اختناق و غیر قابل تحمل بودن دیکتاتوری مطلق، در خارج بسر میبرند و مام میهن از خدمات این فرزندانش محروم است. هر ظلم دیده ازین بساط در داخل و خارج، بخود حق میدهد، بررسی کند. که چرا رهبر رژیم اینهمه سفاک جبار قسی القلب، ظالم، کینه توز، بیرحم و سرشار از نفرت از ملت و هر عضوی از این ملت که سرش به تنش بیارزد است، همچون قهرمانان عرصه ورزش، هنر، علم، دانش، روزنامه نگار، نویسنده، کاردان و مهندس و.. حق دارد. بررسی و سئوال کند. که چرا خامنهای رهبر رژیم اسلامی، گوی سبقت را، از همه جنایتکاران تاریخ ربوده است. شرح مشابهتهای شخصیت، رفتار و کردار و گفتار وی با تعدادی از این جنایتکاران را، مبارزین داخل که پیه مظالم این جبار به تنشان خورده، به شرح زیر خلاصه نمودهاند:
By kozet on February 19, 2025 10:57 AM
|No Comments
به فشارهای امریکا اعتنا نکنید
ایران وایر - شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، روز چهارشنبه اول اسفند در راس هیاتی وارد تهران شد و با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و مسعود پزشکیان، رییس جمهوری ایران دیدار کرد.
خامنهای در دیدار با امیر قطر موضوع وجود ۶ میلیارد دلار دارایی ایران که در سالهای گذشته از کره جنوبی آزاد و به بانکهای قطری منتقل شده است را مطرح کرد و آن را از «مسائل مبهم و حل نشده» بین دو کشور دانست.
خامنهای به امیر قطر گفت:« ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر میدانیم اگرچه همچنان مسائل مبهم و حل نشدهای همچون بازگرداندن مطالبات ایران که از کره جنوبی به قطر منتقل شد، باقی است و میدانیم هم که مانع اصلی عملیشدن توافقی که در این زمینه انجام شده بود، آمریکا است.»
وی خطاب به شیخ تمیم بن حمد آل ثانی گفت: «ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتنا نمیکردیم و مطالبات طرف مقابل را باز میگرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم.»
رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار یکی از سیاستهای اعلامی دولت پزشکیان را گسترش روابط با همسایگان دانست و ابراز امیدواری کرد توافقهای انجامشده در تهران به سود هر ۲ کشور باشد و ۲ طرف بتوانند بیش از پیش به وظایف همسایگی خود عمل کنند.
امیر قطر نیز در این دیدار شرایط منطقه را خاص و سخت دانست و گفت این شرایط نیازمند همکاری بیشتر کشورهای منطقه است.
وی همچنین اظهار کرد بر اساس توافق انجامشده، کمیسیون مشترک ۲ کشور بزودی فعال خواهد شد و در آینده نزدیک حجم مبادلات اقتصادی افزایش خواهد یافت.
پیش از این گزارشهایی منتشر شده بود که امیر قطر حامل پیامی از سوی ایالات متحده برای ایران خواهد بود، با این حال، روز گذشته عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران این گزارشها را نادرست دانست.
By kozet on February 19, 2025 8:02 AM
|No Comments
ایران وایر - چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ رسانههای ایران خبر دادند که «منوچهر والیزاده» هنرمند پیشکسوت عرصه دوبله ایران در ۸۴ سالگی به دلیل «مشکلات تنفسی» درگذشت.
منوچهر والیزاده دو هفته در آیسییو بیمارستان بستری بود.
این هنرمند سالها در عرصه گویندگی، دوبله، تئاتر و سینما و تلویزیون فعالیت هنری داشت.
صدای این هنرمند در نقش «مایکل اسکافیلد» در مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان»، صداپیشگی در نقش «لوک خوششانس» در یادها باقی مانده است.
منوچهر اسماعیلی، حسین عرفانی، خسرو خسروشاهی و منوچهر والیزاده، صداهای جاودانِ نسل طلایی دوبله ایران pic.twitter.com/ztk8gB6729
منوچهر والیزاده در عرصه دوبله به جای بازیگران بسیاری از جمله «تام هنکس»، «جان تراولتا»، «تام کروز»، «هریسون فورد»، «الویس پریسلی» صحبت کرده بود.
این هنرمند از دوران دبیرستان به عرصه تئاتر ایران راه یافته بود و سپس در آشنایی با «منصور متین» مدیر دوبلاژ ایرانی به عرصه دوبله وارد شد. او از دهه چهل شمسی در نقش های ماندگاری کنار بازیگران سینمای ایران نقش ایفا کرده بود.
«منوچهر والی زاده» از گویندگان و دوبلورهای پیشکسوت کشور درگذشت
By kozet on February 18, 2025 10:04 PM
|No Comments
ایران بریفینگ - دستور قضایی برای بازداشت خدمه هلی کوپتر ارتش برای به تصویر کشیدن راهپیمایی میلیونی مردم تهران؛ خدمه هلی کوپتر هوانیروز که برای ریختن گل بر روی جمعیت مجوز پرواز گرفته بودند، بدون اطلاع سلسله مراتب فرماندهی، اقدام بهتصویربرداری از تظاهرات کرد و در شبکههای اجتماعی منتشر نمودند. حالا با شکایت کمیته برگزاری راهپیمایی، دادسرای ناحیه ۵ تهران (صادقیه) مسئول رسیدگی بهاین پرونده شد.
دستور قضایی برای بازداشت خدمه هلی کوپتر ارتش برای به تصویر کشیدن راهپیمایی میلیونی مردم تهران؛ خدمه هلی کوپتر هوانیروز که برای ریختن گل بر روی جمعیت مجوز پرواز گرفته بودند، بدون اطلاع سلسله مراتب فرماندهی، اقدام بهتصویربرداری از تظاهرات کرد و در شبکههای اجتماعی منتشر نمودند.... pic.twitter.com/5OAuyR8PUa
ایران وایر - شاهزاده رضا پهلوی، روز ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، در یک سخنرانی در نشست حقوق بشر ژنو استراتژی خود را برای «براندازی حکومت جمهوری اسلامی و بازسازی ایران» تشریح کرد.
آقای پهلوی در این سخنرانی گفت: «به درخواست هموطنانم، من به جلو میآیم تا این جنبش و انتقال را رهبری کنم. نه برای خودم، نه برای پست یا قدرت، بلکه به خاطر انجام وظیفهام به عنوان یک میهنپرست.»
شاهزاده پهلوی استراتژی خود برای «براندازی این رژیم و بازسازی ایران» را روشن خواند و به این شرح بیان کرد: «بسیج شبکههای مردمی در داخل ایران؛ متحد کردن ایرانیان دیاسپورا در تبعید؛ فشار بر دولتهای G20 برای اعمال فشار حداکثری بر رژیم و ارائه پشتیبانی حداکثری به مردم ایران؛ ایجاد شکاف در رژیم و تشویق به ریزش؛ و آمادهسازی برای ثبات سیاسی، انتخابات دموکراتیک، و توسعه و بازسازی اقتصادی ایران.»
وی در سخنان خود همچنین گفت: «جمهوری اسلامی با همه اقشار جامعه ایران وارد جنگ شده و اقشار مختلف جامعه ایران را در سراسر کشور، فراتر از مرزهای استانی، زبانی و قومی، هدف قرار داده است. رژیم با این حال، با وجود تمام تلاشهایش نخواهد توانست ایرانیان را دچار تفرقه کند.»
او اضافه کرد: «ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمیجنگیم. ما برای ایران میجنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.»
شاهزاده رضا پهلوی به موضوع سرکوب زنان ایران نیز پرداخت و گفت: «اولین قانونی که خمینی لغو کرد، قانون مترقی حمایت از خانواده بود.»
به گفته او، «قانون اجباری حجاب، که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد، به ابزاری برای سرکوب تبدیل شد و نماد وسواس جمهوری اسلامی برای کنترل بدن و زندگی زنان بود. با این حال، از همان روزهای اول تا به امروز، زنان ایرانی در حال مبارزه بودهاند.»
شاهزاده پهلوی افزود: «بگذارید واضح بگویم: زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمیجنگند. مبارزه آنها برای یک تکه پارچه نیست، بلکه برای بازپسگیری برابری و کشورشان است.»
متن کامل سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی که در صفحه او در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده به این شرح است
خانمها و آقایان، دوستان، و مدافعان خستگیناپذیر حقوق بشر:
برای من افتخار بزرگی است که امروز اینجا با شما صحبت کنم. حضور در ژنو، خانه شورای حقوق بشر سازمان ملل، به این خطابه اهمیت ویژهای میبخشد. من صمیمانه از دکتر نوئر و اعضای تیمش تشکر میکنم که این کنفرانس را به نمادی از امید برای صداهای سرکوبشده در سراسر جهان تبدیل کردهاند. من اینجا به نمایندگی از هممیهنانم حضور دارم که صدایشان مدتهاست که به شدت سرکوب شده است، نه تنها به دست رژیم ستمگری که کشور ما را اشغال کرده، بلکه از سوی تعصب ایدئولوژیکی که حقیقت را درباره ایران تحریف میکند.
داستان جمهوری اسلامی داستان فریب است. یکی از پیامدهای این فریب، که با توهمات رهبران رژیم همراه شد، رهبران غربی و بسیاری در رسانهها را واداشت تا خمینی را به عنوان یک «قدیس» به تصویر بکشند و انقلاب را به عنوان جنبشی در مسیر عدالت و آزادی نشان دهند. اما آنچه پس از انقلاب آمد، جهنمی بر روی زمین بود.
حتی پیش از به قدرت رسیدن، شورش خمینی و پیروانش با آتش زدن سینما رکس در آبادان، که بیش از ۴۰۰ نفر در آن کشته شدند، چهره واقعی خود را نشان داد؛ پیشدرآمدی از آنچه قرار بود بر سر مردم بیاید.
پس از قدرت گرفتن، تواناترین و وطنپرستترین ایرانیان اولین هدفهای رژیم بودند: افسران نظامی، کارآفرینان، روشنفکران، متخصصان، و کارمندان دولتی که همگی به ساخت یک ملت پرافتخار و در حال توسعه کمک کرده بودند. من بسیاری از آنها را شخصاً میشناختم. قتلعام آنها در روزنامههای انقلابی جشن گرفته و حتی تشویق میشد، در حالی که در رسانههای غربی هیچ خبری درباره آنها نبود.
بسیاری از این مردان و زنان هنوز برای جهان ناشناخته هستند زیرا هیچ لابی یا پشتیبان سیاسی نداشتند. در عوض، در قبرهای بینام و نشان دفن شدهاند و از خانوادههایشان حتی حق سوگواری برای آنها دریغ شده است. اما یاد آنها در عزم و اراده نسل جدید ایران، و در قلبهای کسانی که به مبارزه آنها ادامه میدهند زنده میماند.
رژیم پس از آن، جنگ خود را علیه زنان ایرانی آغاز کرد. اولین قانونی که خمینی لغو کرد، قانون مترقی حمایت از خانواده بود. قانون اجباری حجاب، که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد، به ابزاری برای سرکوب تبدیل شد و نماد وسواس جمهوری اسلامی برای کنترل بدن و زندگی زنان بود.
با این حال، از همان روزهای اول تا به امروز، زنان ایرانی در حال مبارزه بودهاند. اما بگذارید واضح بگویم: زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمیجنگند. مبارزه آنها برای یک تکه پارچه نیست: بلکه برای بازپسگیری برابری و کشورشان است. زنان شجاعی مانند فاطمه سپهری، نسرین شاهکرمی و ناهید شیرپیشه، با وجود زندان، بدرفتاری و آزار بیوقفه، کماکان به مقاومت ادامه میدهند. اما من میبینم که نامهایشان برای بسیاری از حاضران در این جمع ناآشنا است. چرا؟ زیرا برخی سازمانهای حقوق بشر تحت تاثیر تعصبات سیاسی و ترجیحات ایدئولوژیک تصمیم میگیرند که کدام صداها تقویت شوند و کدامها خاموش شوند. این به هیچ وجه اخلاقی و قابل قبول نیست. تمام کسانی که برای یک ایران سکولار و دموکراتیک مبارزه میکنند، باید بدون توجه به پیشینه یا وابستگیهای سیاسیشان شناخته شوند.
خوشحالم که نشست ژنو براساس همین روحیه عمل میکند، و از آنها بابت میزبانی از چندین تن از شجاعترین معترضان ایران و خانوادههایشان در اینجا سپاسگزارم. از نازنین افشینجم برای تسهیل حضور آنها و از نشست ژنو برای میزبانی از آنها ممنونم.
جمهوری اسلامی مردم را از هر ایدئولوژی و همچنین هر دینی هدف سرکوب قرار میدهد. بهائیان به طور سیستماتیک تحت تعقیب قرار گرفتهاند، رهبرانشان زندانی شدهاند، گورستانهایشان نبش قبر و جوانانشان از تحصیل محروم شدهاند. مسیحیان، به خصوص مسلمانان مسیحیشده، در ترس دائمی زندگی میکنند. مسلمانان سنی، دراویش، یهودیان، و زرتشتیان نیز مانند هموطنان مسیحی خود، با محدودیتها و تبعیضهای گسترده روبرو هستند. تضاد نهادینهشده رژیم با هرگونه تنوع، از جمله تنوع مذهبی، قرنها همزیستی و وحدت منحصر به فرد در ایران را تهدید کرده است.
جنگ رژیم با میراث فرهنگی ما نیز از طریق هدف قرار دادن تاریخ ایران پیش از اسلام دنبال میشود. مکانهایی مانند تخت جمشید و پاسارگاد، نمادهای تمدن باستانی ایران، در اثر بیتوجهی در معرض نابودی هستند و دسترسی به این مکانها اغلب توسط رژیم مسدود میشود. با تلاش برای حذف این نمادهای هویت ملی، دشمنان ایران سعی در بازنویسی تاریخ و محروم کردن ایرانیان از میراث غنیشان را دارند.
در ایران حتی افراد خلاق نیز در امان نیستند. موسیقیدانان، هنرمندان، و شاعران که قلب فرهنگ ایران هستند، گاه به خاطر بیان احساسات خود با مجازات مرگ مواجه میشوند.
جمهوری اسلامی با همه اقشار جامعه ایران وارد جنگ شده و اقشار مختلف جامعه ایران را در سراسر کشور، فراتر از مرزهای استانی، زبانی و قومی، هدف قرار داده است. رژیم با این حال، با وجود تمام تلاشهایش نخواهد توانست ایرانیان را دچار تفرقه کند.
ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمیجنگیم. ما برای ایران میجنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.
ما این را در خیابانهای شهرهای سراسر ایران میبینیم، جایی که یک ملت با اتحاد به پا خاسته است. اعتراضات ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ نقطه عطفی بنیادین بودند. ایرانیان دیگر برای اصلاحات شعار نمیدادند؛ آنها خواهان پایان جمهوری اسلامی بودند. یک دهه پس از اینکه جنبش سبز برای بازپسگیری رایهای دزدیدهشده تلاش کرد، نسل ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ برای بازپسگیری کشور دزدیده شدهشان میجنگند؛ و آنها بهای سنگینی پرداختهاند. در نوامبر ۲۰۱۹، رژیم بیش از ۱۵۰۰ معترض را قتلعام کرد، بسیاری از فاصله نزدیک به ضرب گلوله کشته شدند. هزاران نفر دستگیر، شکنجه، یا ناپدید شدند.
پس از آن با قتل مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، خیزش زن، زندگی، آزادی آغاز شد. رژیم و مدافعان آن سعی کردند این جنبش را بر اساس خطوط قومیتی توصیف کنند، اما مادر خود مهسا او را «دختر ایران» خواند. معترضان با شعار پاسخ دادند: «از زاهدان تا کردستان، جانم فدای ایران.» این صدای یک ملت متحد است.
با وجود سرکوبهای خشن و قطعیهای اینترنت، مقاومت ادامه دارد. منوچهر بختیاری، که پسرش پویا را در اعتراضات از دست داد، از درون سلول زندان خود بیوقفه برای عدالت میجنگد. شجاعت او تجسم روحیه مردمی است که نمیشکنند.
اما جنایات جمهوری اسلامی به مرزهای ایران محدود نمیشود. رژیم از سفارتخانهها و به اصطلاح «مراکز فرهنگی» خود به عنوان پایگاههای جاسوسی و تروریسم در سراسر اروپا استفاده میکند. وقتی نمیتواند به مخالفان در خارج از کشور دسترسی پیدا کند، شهروندان خارجی را در داخل ایران به گروگان میگیرد و آنها را برای باجگیری سیاسی زندانی میکند.
اینها جنایاتی هستند که جهان از آنها آگاه است. اما جنایات بسیار دیگری وجود دارند که اغلب نادیده گرفته میشوند، مانند تخریب محیط زیست توسط رژیم. من عدالت زیستمحیطی را یکی از حقوق بشری هموطنانم میدانم.
به سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در اجلاس ژنو نگاه می کردم. سخنرانی یی بی عیب و نقص که بعد از آن چهار نفر از عزیزانی که خودشان یا اعضای خانواده شان در ایران به دست سرکوبگران جمهوری نکبت آسیب دیدند یا در زندان منتظر سرنوشت تلخ خود هستند سخن گفتند.
اداره کننده ی این گفت و گو، نازنین افشین جم هنرمند ایرانی-کانادایی بود. بعد از سخنرانی بسیار خوب شاهزاده، افشین جم دقایقی در مورد مسائل ایران سخنرانی کرد و از مشکلاتی که مردم ایران با آن ها درگیر هستند سخن گفتند.
اما دو اِشکال بسیار بزرگ در مورد حضور و صحبت او وجود داشت که آن ها را پیش از این که حکومتی ها و سایبری های جمهوری نکبت اسلامی در بوق کنند اینجا بیان می کنم چون خانم افشین جم قطعا نه نمایندگی از سوی مردم دارند نه ارتباط سیاسی با شخص شاهزاده، ولی حضور و بیانات ایشان می تواند به وجهه شاهزاده آسیب بزند.
خانم افشین جم متاسفانه اجلاس حقوق بشر ژنو را به «دیسنی لند» تشبیه کردند که بسیار کودکانه، غلط و عوامانه بود. این اجلاس که شاهزاده هم در آن حضور دارند شهر بازی نیست که افراد برای تفریح و انبساط خاطر در آن حضور یابند و ایرانیان در سراسر جهان بیننده ی تفریح آن ها باشند.
دیگر اینکه آویختن یک صلیب طلایی مشعشع، مناسب چنین اجلاسی نیست چه این گونه جلسات باید از هر رنگ و بوی مذهبی و ایدئولوژیک عاری باشد همان طور که ورزشکاران نمی توانند و اجازه ندارند در میادین ورزشی از نشانه های مذهبی استفاده کنند.
این مختصر توضیح را در اینجا دادم نه برای بهانه گیری و مته به خشخاش گذاشتن بل برای این که فردا همین گفتار و زیورآلات را حکومتی های نکبت برای تحت الشعاع قرار دادن سخنان سخته و موثر شاهزاده در بوق و کرنا خواهند کرد.
دکتر محمود سریع القلم: مسأله اصلی ما تولید ثروت است
هیچ کشوری نمیتواند بدون رابطه نرمال با آمریکا، چین و روسیه پیشرفت کند
همه در انتظار یک تحول هستند/ دولت جدید آمریکا فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است
محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت:
🔹اگر به تولید روزانه دو میلیون بشکه نفت هم برسیم، فقط بقاء خواهیم داشت. برای توسعه، در میانمدت باید حداقل ۴ تا ۵ میلیون بشکه نفت تولید کرد. در بلندمدت هم که ایران باید از خامفروشی پرهیز کرده و یک قدرت مهم در هوش مصنوعی شود.
🔹دولت جدید آمریکا یک فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است. امیدوارم حاکمیت هم به این سمت برود که هر چه سریعتر اختلافات خود با دنیا را حل کنیم و به تولید ثروت برسیم.
پایگاه خبری جماران: یک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت: دولت جدید آمریکا یک فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است. امیدوارم حاکمیت هم به این سمت برود که هر چه سریعتر اختلافات خود با دنیا را حل کنیم و به تولید ثروت برسیم.
به گزارش خبرنگار جماران، شامگاه امروز ۳۰ بهمنماه، مراسم «در پاسداشت عقلانیت و توسعه؛ آرا و آثار دکتر محمود سریعالقلم»، با هدف گرامیداشت این استاد روابط بینالملل و نویسنده کتابهایی چون «عقلانیت و توسعه»، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در پایان این مراسم، محمود سریعالقلم ضمن تشکر از حاضرین و سخنرانان، بیان کرد: من به هر کجای کشور که سفر میکنم، میبینم همه در انتظار یک تحول هستند. برای دستیابی به توسعه دو راه وجود دارد؛ یکی جامعهمحور است و دیگری نخبهمحور. سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه از طریق جامعه تغییر کردند. باروری جامعه مدنی و بخش خصوصی در این کشورها، حاکمیت را وادار به عقبنشینی کرد. اما سایر کشورها همه تحت تأثیر نخبگان متحول شدند. حتی آمریکا توسط ۵۰ نفر که میاندیشیدند و کارآفرین بودند، متحول شد. در ژاپن حاکمیت و در چین حاکمیت و نخبگان تحول ایجاد کردند.
By kozet on February 18, 2025 7:16 PM
|No Comments
هم میهن - صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
پیرامون موضوع قتل دانشجوی دانشگاه تهران و حوادثی که در کوی دانشگاه تهران رخ داد، به 4 موضوع میتوان اشاره کرد:
1- بحث اول پیرامون منطقهای است که قتل در آن رخ داده و خود من بارها از آن منطقه عبور میکنم و وضعیت را دیدهام. در امیرآباد خیابانهای فرعی که وجود دارد، خیلی خلوت است؛ بنابراین افرادی که بخواهند سرقت یا زورگیری کنند، محیط برایشان مناسب است. قبل از این باید فکری برای امنیت آنجا صورت میگرفت که نگرفته بود و از این به بعد امیدواریم فکری به حال آن منطقه شود.
2- مسئله دیگری که وجود دارد اعتراض دانشجوها در کوی است. آنها در محیط کوی دانشگاه جمع میشوند، روی زمین مینشینند و سکوت میکنند تا با حمله نیروهای لباسشخصی مواجه میشوند. اتفاقی که نه برای اولین بار رخ داده است و نه آخرین بار آن خواهد بود که به دانشجوها حمله میکنند.
نکتهای که مطرح میشود، این است که این لباسشخصیها، برای کدام ارگان، نهاد و یا سازمان هستند؟ آیا لباسشخصیها نباید تابع یک قانون و مقررات و ارگانی باشند؟ چه کسی به اینها مجوز میدهد که آنها به معترضان حمله کنند؟ این ماجرا بارها و بارها اتفاق افتاده و تا به امروز هم هیچکس پاسخگوی عملکرد لباسشخصیها نبوده است و مسئولیت آنها را قبول نکرده است. اگر در همین حمله آخر آنها، یک نفر مجروح میشد و فوت میکرد، مسئولیت بر عهده چه کسی بود؟
3- نکته قابل اشاره دیگر، پیرامون مقامات کشور است. عمل دکتر حسینی، سرپرست دانشگاه تهران که بلافاصله پس از اطلاع از حمله لباسشخصیها، به کوی میرود و در میان دانشجوها قرار میگیرد، حرکت بسیار ستایشانگیزی است. همچنین کاری که دکتر سیماییصراف انجام داد و سفرش به عربستان را نیمهتمام گذاشت و برای رسیدگی به موضوع به ایران برگشت، قابل احترام است و نشان میدهد شخص وزیر علوم بیتفاوت به این موضوع نیست که بخواهد تنها به صدور یک پیام و دستور پیگیری اکتفا کند و ژستهایی را بگیرد که معمولاً گرفته میشود.
البته هر قدر که کار ریاست دانشگاه تهران و وزیر علوم قابل احترام است، سکوت آقای رئیسجمهور تاسفآور بود. نکته بعدی درباره مجلس است. مجلس قرار بود که خانه ملت باشد.
امیرعلی حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، تاکید کرده است که عملیات «وعده صادق ۳»، حتما انجام میشود. از هنگامی که علی خامنهای مذاکره با آمریکا را رد کرده، لحن مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر تند شده و آنها از حتمی بودن حملهای دیگر به اسرائیل سخن میگویند
ایران اینترنشنال - حاجی زاده، شامگاه سه شنبه، ۳۰ بهمنماه، در برنامه «صف اول» صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با اشاره به احتمال شکست مذاکرات گفت: «برخی میگویند اگر مذاکره نکنیم ممکن است حمله کنند، هیچ کس نگران نباشد، هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.»
او افزود: «مردم نگران تهدیدها نباشند، هیچ اتفاقی نمیافتد. باید همه بسیج شویم و اقتصاد را درست کنیم.»
حاجیزاده گفت: «در صورت حمله به مراکز هستهای ایران آتشی در منطقه بهپا خواهد شد که ابعاد و گستره آن قابل محاسبه نیست.»
رهبران جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه در ماههای اخیر از تکرار این تهدیدها خودداری کرده بودند، اما با رد مذاکره با آمریکا از سوی علی خامنهای و انتشار گزارشهایی مبنی بر افزایش احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران، لحن مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر تند شده است.
حاجیزاده با اثر بخش خواندن دو حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل در سال ۱۴۰۳، موسوم به «وعده صادق ۱ و ۲»، وعده داد عملیات «وعده صادق ۳» حتما انجام خواهد شد.
او گفت: «این عملیات به اذن خدا انجام خواهد شد. ما این امکانی را که در دست داریم مفت از دست نمیدهیم و همانطور که وعده صادق ۱ و ۲ انجام شد، عملیات وعده صادق ۳ هم حتما انجام خواهد شد. البته به هر حال مسئولان پیشبینیهایی برای این قضیه دارند و در شرایط مناسب باید از این امکان استفاده کنیم.»
فرمانده نیروی هوافضای سپاه، با اشاره تلویحی به تهدید آمریکا مبنی بر احتمال حمله نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی و حمایت آمریکا از آن، گفت: «اگر با آمریکا درگیر شویم، به اندازه کافی در منطقه هدف داریم که با موشکهای ارزانقیمت بتوانیم بزنیم.»
او تهدید کرد: «اگر بهجای ۱۵۰ پهپاد از ۵۰۰ یا هزار پهپاد استفاده کنیم، آنها چه غلطی میکنند؟»
امیرعلی حاجیزاده، با اشاره به دو حمله گذشته جمهوری اسلامی به اسرائیل، آنها را بزرگترین عملیات موشکی بالستیکی در جهان خواند و گفت: «عملیات وعده صادق ۳ حتما انجام خواهد شد اما مسئولان پیشبینی برای آن دارند و از آن استفاده خواهند کرد اما مفت از دست نخواهیم داد.»
فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، که بهدلیل حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل بالاترین نشان نظامی را از علی خامنهای دریافت کرده، افزود: «برخی مدلهای پهپاد اختراع ایران است و آمریکاییها و بقیه کشورها آن را توسعه دادند و از سبک پهپادهای انتحاری نیز الگو گرفتند.»
او در توصیف گستردگی برنامه موشکی جمهوری اسلامی گفت: «اگر هر هفته یک رونمایی از شهرهای موشکی داشته باشیم تا دو سال دیگر هم تمام نمیشوند. از لحاظ فنی هم برای افزایش برد موشکها مشکلی نداریم.»
By kozet on February 18, 2025 5:08 PM
|No Comments
گفت کیفم را بده و گوشی را بگیر!
اولین اعتراف قاتلان دانشجوی دانشگاه تهران راکب موتور: احمد به محض اینکه به دانشجو رسید چاقو کشید و گفت میزنمت ضارب مرحوم امیرمحمد خالقی: وقتی گوشی را گرفتم گفت دانشجو هستم. گفتیم کیفت را بده گوشی را بگیر و برو ولی به ما ضربه زد.
میگفت مدارک در کیفم دارم. امیر به من گفت با چاقو بزنش. اصلا خبر نداشتیم دانشجو است. دو تا ضربه به او زدم و به محل برگشتیم. راکب موتور: این مکان را برای سرقت به دلیل خلوتی آن انتخاب کردیم.
🔴 گفت کیفم را بده و گوشی را بگیر! / اولین اعتراف قاتلان دانشجوی دانشگاه تهران
💢راکب موتور: احمد به محض اینکه به دانشجو رسید چاقو کشید و گفت میزنمت
📌ضارب مرحوم امیرمحمد خالقی: وقتی گوشی را گرفتم گفت دانشجو هستم. گفتیم کیفت را بده گوشی را بگیر و برو ولی به ما ضربه زد. میگفت... pic.twitter.com/0YCTV5fXX4
همزمان با جلسه غیر علنی مجلس شورای اسلامی در مورد آشفتگی بازار ارز و طلا با حضور مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، قیمت دلار در بازار آزاد ایران حدود یک درصد افزایش یافت.
قیمت دلار، سهشنبه ۳۰ بهمن با حدود هزار تومان افزایش نسبت به دوشنبه، به ۹۲ هزار و ۴۰۰ تومان رسید.
پزشکیان سهشنبه در حاشیه برگزاری جلسه غیرعلنی مجلس گفت که برای حل مشکل معیشت و با «کسب اجازه» از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، قرار است نزدیک یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت شود.
به گفته او، این اعتبار به کالابرگ تبدیل و به هفت دهک جامعه داده میشود.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، پیش از این و در ۲۲ بهمن از تصمیم دولت برای ارائه دو نوبت کالابرگ تا پایان سال جاری خبر داد.
پزشکیان صبح امروز همراه با عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت خود و محمدرضا فرزین، رییس کل بانک مرکزی، برای «بررسی نوسانات ارز» به مجلس شورای اسلامی رفت.
پس از این جلسه سه ساعته که پشت درهای بسته برگزار شد، عباس گودرزی، سخنگوی هیئت رییسه مجلس، گفت دولت درباره راهکارهای فروش نفت، اطمینان از وجود دخایر کافی ارز و طلا و تلاش برای «تضعیف جایگاه دلار در مبادلات پولی و بانکی»، گزارش داد.
پیشتر و در ۲۶ بهمن، حسین راغفر، استاد اقتصاد، گفته بود با تبدیل طلای وارداتی به سکه، اکنون نرخ دلار تقریبا ۱۱۰ هزار تومان محاسبه میشود.
سناتور ارشد آمریکایی در سفر به اسرائیل: جمهوری اسلامی باید ضربهای قاطع دریافت کند
لیندزی گراهام، سناتور کهنهکار آمریکایی، در جریان سفر خود به اسرائیل، با اشاره به برنامه هستهای جمهوری اسلامی و فعالیتهای بیثباتکننده آن در منطقه تاکید کرد حکومت ایران باید ضربهای قاطع دریافت کند.
گراهام که در راس هیئتی از سناتورهای آمریکایی به اسرائیل سفر کرده، در یک نشست خبری در تلآویو گفت مقابله با تهدیدات هستهای جمهوری اسلامی باید در اولویت قرار گیرد.
این سناتور افزود دولت دونالد ترامپ بهزودی مجبور خواهد شد میان مذاکره یا پاسخ نظامی به جمهوری اسلامی، یکی را برگزیند اما ترجیح او این است که «ایالات متحده برای وارد ساختن ضربهای قاطع به زیرساختهای هستهای ایران، به اسرائیل کمک کند».
همزمان با تحویل ۱۸۰۰ بمب ۲۰۰۰ پوندی MK-۸۴ از سوی آمریکا به اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل در دیدار با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، به تهدیدات تکراری خود علیه ایران را با ادبیات و اصطلاحات جدیدی به روز کرد: نتانیاهو اعلام کرد که اسرائیل در کنار آمریکا ایستاده تا "کار را تمام کند". اما منظور نتانیاهو از "تمام کردن کار" چیست؟
برنامه هستهای ایران بعد از انقلاب از سالهای میانی دهه هفتاد شمسی با راه اندازی تاسیسات غنی سازی نطنز و فردو آغاز شد، اما این شروع دوباره، با یک غافلگیری همراه بود: ایرانیها برخلاف سایر کشورهای دنیا تصمیم گرفتند تاسیسات هستهای را زیر زمین بسازند! این اقدام شاید در ابتدا عجیب مینمود، اما خیلی زود، مشخص شد این اقدام بر اساس "محاسبات" و شناخت دقیق و درست زمین بازی انجام شده است
ساختن تاسیسات در عمق زمین نیازمند استفاده از سلاحهای بسیار پیشرفته و گرانقیمت برای نفوذ و تخریب است. این محاسبه به عنوان یک استراتژی بازدارنده طبیعی با کمترین هزینه عمل کرد، اگر تاسیسات هستهای ایران هم مثل تاسیسات هستهای سوریه و عراق روی زمین ساخته میشد، طبعا به سرنوشت همانها دچار میشد: یک حمله برق آسای هوایی با بمبهای نه چندان غیرمتعارف و نتیجه تعطیلی برنامه هستهای! اما ایرانیها دست دشمن را خوانده بودند!
از طرف دیگر، ساخت تاسیسات هستهای زیر کوه و در عمقی که بمبهای سنگرشکن متعارف به آنها اثر نکند، باعث شده است در طول سه دهه اخیر، جمعآوری اطلاعات از طریق جاسوسی هوایی یا ماهوارهای را دشوارتر کند.
بر اساس براوردهای اطلاعاتی و نظامی، حمله به تاسیسات زیر زمینی ایران، هزینه مستقیم حدود ۱ تا ۵ میلیارد دلار برای اسرائیل دارد، این هزینه شامل آمادهسازی و اجرای چنین حملها احتمالی خواهد بود، اما این تنها هزینههای مستقیم را پوشش میدهد و پیامدهای طولانیمدت و هزینههای جانبی را در نظر نمیگیرد. به بیان دیگر، ۵ میلیارد دلار حدود ۲۲.۷% از بودجه نظامی سالانه اسرائیل را تشکیل میدهد. رژیم اسرائیل در حمله احتمالی به تاسیسات هستهای مجبور است از بمبهای سنگرشکن مانند GBU-۲۸ و GBU-۵۷ استفاده کند: گرانترین بمبهای سنگرشکن جهان و البته با ریسک همشگی عدم موفقیت!
حمله احتمالی رژیم اسرائیل به تاسیسات صلح آمیز هستهای ایران که تحت نظارت دائمی آژانس بین الملی انرژی اتمی قرار دارد، تصویری کامل از ماهیت واقعی آن برای افکار عمومی "جهان" میسازد: رژیمی آپارتایدی که به هیچ حرمت و حریم بین المللی پای بند نیست، بیش از صدهزار قلسطینی را سلاخی کرده، به زیر ساختهای کشورهای عضو سازمان ملل حمله یک طرفه میکند و عملا تبدیل به شر مطلق جهان امروز شده است، حتی بدتر از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و البته پیام واضح به کشورهای منطقه میدهد: روابط دیپلماتیک و پیمانهای تاریخی! با موجودیتی درنده هیچ منطق و عاقبت و فایدهای ندارد.
با انجام این حمله احتمالی، رژیم اسرائیل مسئول مستقیم هرگونه آلودگی زیستمحیطی و رادیواکتیو خواهد بود، رویدادی که میتواند بر همه کشورهای منطقه تأثیر بگذارد.
اما در فردای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
ایران در این حالت، دیگر ملاحظات و محاسبات فعلی را نخواهد داشت و کاملا قابل پیش بینی خواهد بود که "شدیدترین" حملات موشکی خود را به اسرائیل را آغاز خواهد کرد با موشک بارانی حتما بی سابقه با انواع موشکهای هایپرسونیک، بالستیک، قدر و سجیل و شهاب و عماد که برای همین روز موعود طراحی و ساخته شدهاند و تا پیش از این بنای استفاده حداکثری از آنها وجود نداشت.
اسرائیل از این حمله ریسک دار چه عایدی خواهد داشت؟ احتمالا به تعویق انداختن برنامه هستهای ایران برای جند ماه تا چند سال، ایجاد همیستگی ملی و تنفر ملی از رژیمی که زیرساختهای ملی کشوری با پیشینه هفت هزار سال تاریخ و هویت و فرهنگ و شناسنامه دار (و نه مانند اسرائیل، دارای موجودیتی نامشروع و غاصب) را هدف قرار داده است، قاعدتا بعد از این حمله احتمالی، باب گفتوگو به عنوان یک راه حل بشری برای حل مشکلات بسته خواهد شد و معادلات دیگری جای معادلات و محاسبات فعلی را خواهد گرفت، معادلات و محاسبات و شرایطی که کمتر قابل پیش بینی خواهد بود، چون ایرانیهایی که سی سال قبل تاسیسات هستهای شان را زیر کوه و زمین ساختهاند، فکر آن روز را هم کردهاند! بگذریم از اینکه تغییر دکترین هستهای ایران اتفاق محتوم دیگری است که در قردای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای خواهد افتاد.
خروج ایران از NPT اتفاق محتمل بعدی است، قاعدتا در فردای حمله احتمالی به تاسیسات ایران، خبر داغ خروج ایران از این معاهده اتمی خواهد بود، زیرا عملا دیگر عضویت در این پادمان هستهای معنا و مفهوم و فلسفه سابق را نخواهد داشت.
کجا؟ توسط چه ارگانی؟ توسط چه اشخاصی؟ به دستور چه کسی؟ با چه اتهامی؟ بر مبنای کدام قانون؟ الله اعلم
جناب بازجوِ محترم، وقتی بازجویی چندین و چند ساعته و مخفیانهات تمام شد و پرونده را بستی و مهر و موم کردی قبل از اینکه به ما زنگ بزنی و چیزی بگویی کمی صبر کن. چند سوال برایت مینویسم، از او بپرس، بعد زنگ بزن.
- حتما از آن کسی که آن سوی میز نشسته بپرس روزی چند قرص میخورد؟ حالا بگو تا جریان هر کدام را برایت تعریف کند.
- حتما از آن کسی که چندین شب در انفرادی نگهش داشتی تا احدُالناسی از وجودش خبر نداشته باشد، بپرس چهار سال از بهترین روزهای جوانیش را به چه امیدی در مفقودی، در اردوگاههایی که کسی نمیدانست حتی وجود دارند به سر برده؟
- بپرس جای کابلهای عراقیها، هنوز روی بدنش هست یا نه؟ بپرس چگونه تحملشان میکردی؟
- حتما از آنکسی که خانهاش را، تک تک کتابهایش را و تمام دار و ندار خود و خانوادهاش را زیر و رو کردی تا چیزی بیابی بپرس، شبها خواب چه چیز میبینی که ناگهان میلرزی و فریاد میزنی، اسماعیل.
- حتما کاغذی در اختیار آن مرد که گناهش بر تمام عالم آشکار است قرار بده، بگو نام بهترین دوستانش را برایت بنویسد. کمکت میکنم، بیشترشان را در بهشتآباد اهواز قطعه شهدا میتوانی پیدا کنی.
- حتما از او بپرس آقا رحیم چرا نرفتی خارج؟ تو که با همه چیز ما مشکل داری.
- بپرس وقتی از اسارت برگشتی چرا از مکانیک شریف انصراف دادی و رفتی دنبال علوم سیاسی دانشگاه تهران؟ مگر چه آرزویی داشتی؟
- حتما از پدرم بپرس چرا با دکتری علوم سیاسی، با رتبهی ممتاز از بهترین دانشگاه، نتوانستی در هیچ دانشگاهی تدریس کنی و سالها خانهنشین شدی؟
بپرس آقای بازجو بپرس
پرونده بستهس جناب بازجو محترم خسته نباشید!! همان پرونده را تحویل بده، برو و شب راحت بخواب. اگر توانستی یک شاخه گل نرگس هم از طرف پدرم از سر راه برای خودت بگیر. اینها مردان بخششند.
روبیو: فرصتهای فوقالعادهای برای آمریکا و روسیه پس از جنگ اوکراین وجود دارد
مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا گفت در صورت پایان جنگ در اوکراین، «فرصتهای فوقالعادهای» میتواند برای آمریکا و روسیه ایجاد شود.
روبیو پس از دیدار با لاوروف، در مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتدپرس گفت که این نشست بر سه هدف تمرکز داشت "اعزام دوبارۀ دپلوماتان به سفارتهای دوکشور در واشنگتن و مسکو، ایجاد تیم عالیرتبه برای حمایت از مذاکرات صلح اوکراین و بررسی روابط نزدیکتر و همکاری اقتصادی."
مارکو روبیو وزیر خارجه دولت دوم دونالد ترامپ روز سه شنبه به وقت محلی پس از گفتگوی آمریکا و روسیه در ریاض گفت: صورت پایان قابل قبول این درگیری فرصت های بسیار عالی برای دو کشور وجود خواهد داشت."
مقامهای روسی در مورد تماس وزیران خارجۀ امریکا و روسیه جزییات کمتری داده اند. یوری اوشاکوف، مشاور پوتین در امور سیاست خارجی که در ترکیب هیات روسیه در دیدار با روبیو دخیل بود، گفته است: "ما مواضع اساسی مان را طرح و روی آن بحث کردیم و توافق کردیم که تیمهای جداگانۀ مذاکره کننده در این مورد با هم به تماس باشند.
لاوروف و روبیو با انتصاب تیمهای سطح بالا برای پایان دادن به جنگ اوکراین موافقت کردند
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که مارکو روبیو وزیر خارجه این کشور و سرگئی لاوروف همتای روس او با انتصاب تیمهای سطح بالا برای همکاری هرچه سریعتر در زمینه پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین موافقت کردند.
همچنین ایالات متحده و روسیه توافق کردند به مواردی بپردازند که در روابط دو کشور اخلال ایجاد میکند.
روبیو و لاوروف با همکاریهای آینده در زمینه مسائل ژئوپلیتیکی مشترک و بهرهبرداری از فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری که پس از پایان جنگ در اوکراین ایجاد خواهد شد، توافق کردند.
وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد که کار برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین در مراحل اولیه خود است.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پس از دیدار وزرای خارجه ایالات متحده و روسیه در عربستان سعودی گفت: «یک تماس تلفنی [میان ترامپ و پوتین] و به دنبال آن، برگزاری یک جلسه برای برقراری صلح پایدار کافی نیست.»
روسیه: ناتو باید از وعدههای اجلاس بخارست در سال ۲۰۰۸ صرفنظر کند
وزارت خارجه روسیه اعلام کرد ناتو باید از وعدههای اجلاس بخارست در سال ۲۰۰۸ صرفنظر کند.
به گفته منابع محلی در این حمله شش دندان سعادت بایزیدی شکسته شده
ایران اینترنشنال - نا بر گزارشها مادربزرگ ۸۰ ساله و مادر ۴۵ ساله فرزین توت، فعال سیاسی مقیم اقلیم کردستان عراق، بهدست سازمان اطلاعات سپاه در پیرانشهر مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
سایت حقوق بشری هانا در گزارشی با اشاره به اینکه ماموران اطلاعات سپاه، ۲٨ بهمن به منزل شخصی این خانواده هجوم بردند، نوشت آنها ضمن تخریب و شکستن وسایل منزل، مبادرت به شکنجه و آزار «سعادت بایزیدی» مادر و « استی چُغر» مادربزرگ «فرزین توت» کردهاند.
هانا در گزارش خود نوشت شکنجه و ضربوشتم این دو زن بهحدی شدید بوده که شش دندان مادر این فعال سیاسی بهدست ماموران سپاه شکسته شده است.
انتشار تصویری از مادربزرگ شکنجهشده این فعالی سیاسی واکنش گسترده و خشم کاربران در شبکههای اجتماعی را به همراه داشته است.
اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال حاکی است که بهدنبال این واکنشها، اعضای خانواده از سوی ماموران تهدید شدهاند و به آنها گفته شده که باید این خبر را تکذیب و اعلام کنند او از پله افتاده است.
سازمان حقوق بشر هانا نیز ۳۰ بهمن، نوشت متعاقب انتشار خبر و تصاویر شکنجه مادر و مادربزرگ فرزین توت، نیروهای امنیتی بار دیگر به منزل این خانواده هجوم بردند.
طبق این گزارش، ماموران آنها را برای تکذیب خبر تحت فشار قرار دادهاند و مادربزرگ شکنجهشده را مجبور کردهاند که بگوید «در اثر افتادن» مصدوم شده است.
این سازمان حقوق بشری ضمن محکومیت هجوم ماموران به منزل این خانواده و شکنجه آنها نوشت دادستان مرکز استان آذربایجان غربی و مقامات امنیتی این منطقه را مسئول این رفتار ضدانسانی میداند و خواستار پاسخگویی این مقامات است.
نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته بارها تلاش کردهاند از طریق فشار بر خانوادهها، فعالان سیاسی و مدنی خارج کشور را وادار به سکوت و توقف فعالیتهای خود کنند.
وزرای خارجه روسیه و آمریکا در عربستان سعودی با هم ملاقات می کنند تا مباحث صلح را از زاویه های متفاوت به گفتگو بگذارند و مقدمات نشست سران آمریکا یعنی ترامپ و پوتین هموار شود وقتی آدم این چیز ها را می شنود از تعجب شاخ در میآورد که اعراب از هر روزنه ای برای مطرح شدن استفاده می کنند و بعد ما در ۶ ماه گذشته تنها شخصیت های سیاسی که به ایران آمدن رئیس جمهور عراق بوده آن هم برای چند ساعت و بعد نشست و برخواست های مکرر با گروه تروریستی طالبان که به هیچ کشوری راهشان نمی دهند و هنوز هیچ کشوری بجز جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت نشناخته و بعد از طالبان فرماندهان حماس و حوثی و حزب الله بودن که برای پر کردن چمدان هایش از دلار های نفتی ملت ایران دائما به کشورمان تردد دارند.
ببینید به کجا رسیدیم انزوای دیپلماتیک کشور ما را به چه بن بست دیپلماتیکی کشانده تا جایی که مشکلاتمان با کشور های مختلف لاینحل مانده و هیچ راه حلی هم برای آنها وجود ندارد.
جامعه ما "فیلسوفان و روشنفکران" التقاطی، بسیار داشته و دارد، التقاط در معنای نوعی درهم آمیختنِ مفاهیم ناهمگن و گاه متضاد، قرو قاطی کردن و چیدمان ناهمسازها، و تعدیل و تقلیل (Adjustment & Diminution) در مفاهیم کلیدی فلسفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ست.
این مجموعه از" فیلسوفان و روشنفکران" دستاوردهایی مثبت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی درعرصههای مختلف نظری و رفتاری داشتهاند که نمیباید و نمیتوان نادیده گرفت همانگونه که زیان باریهای فکری و نظری و کردارشان را. افراد این مجموعه دو دسته بودند که من فقط از چند نمونه در حد یاد آوری نام میآورم تا نسل جوان به تحریک" روشنفکر ستیزان" همۀ کاسه کوزهها را برسر یک یا دو گرایش فکری و سیاسی نشکَنَند. دستهای از این نوع " فیلسوفها و روشنفکرها" در درون و وصل ِ به ساختار حکومتی در رژیم پهلوی و دستهای مخالف این رژیم بودند. برای نمونه احمد فردید و فخرالدین شادمان و احسان نراقی مورد لطف و توجه دربار بودند ودر وزارت خانهها و رادیو و تلویزیون هم شغلها و برنامهها داشتند، اما گروهی ازجمله علی شریعتی وجلال آل احمد در زمرۀ مخالفان حکومت پهلوی بودند. این مجموعه علیرغم اختلاف هایی در سیاست و فرهنگ، کشکولی از غرب ستیزی، مدرنیته هراسی، خردستیزی و گاه ناسازگار با اومانیسم با نگاهی به سنت و گذشته بودند. احمد فردید، فخرالدین شادمان، داریوش شایگان، سید حسین نصر، جلال آل احمد، علی شریعتی، چند نمونهاند. برخی از این مجموعه یا به قولی "ارواح ِ سرگردان روشنفکری"، همراه با بسیاری از روحانیون و آخوندهای معمم و مکلا با طرح غرب زدگی و مدرنیته هراسی به عنوان یک نوع بیماری تاریخی و فرهنگی به دنبال بومی گرایی و بازگشت به گذشته و سنتها و اصالت"خویشتن خویش" بودند. افکار این مجموعه برای دو نسل فریبنده مینمود، افکاری برگرفته و اقتباس شده از انتقادهای روشنفکران غربیِ منتقد به غرب و مدرنیته، که گاه در زرورقِ " اسلامی و شرقی" عرضه و تبلیغ و ترویج میشدند.
بر اساس بند ۱۱ بیانیه "اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمانها و افراد آزادیخواه و میهنپرست" بدون ارائه سند و مدرک آنها مدعی شدند که بنا به "خواست گسترده مردم ایران این ائتلاف شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار نامید.
رضا پهلوی نیز برای این "جمع خودی" با مقایسه خود با مهاتما گاندی رهبر استقلال هند که توسط یک ناسیونالیست افراطی راست گرا بنام ناتورام ویناواک گودس ترور شد, از جمع خواست که به جای "رهبر" که در بند ۱۱ بیانیه پایانی مونیخ آمده است, او را مثل مهاتما گاندی "پدر" بخوانند زیرا نسل زد او را پدر ملت ایران می خوانند و او این لقب را ترجیح می دهد تا برای همه ایرانیان "پدری" بکند (ویدئو ضمیمه). اما علیرغم استدلال و مخالفت قدیمی ترین حزب طرفدار بازگشت پادشاهی (یعنی حزب مشروطه ایران), و حتی درخواست خود رضا پهلوی که گفت کنسنسوس (consensus) یعنی اجماع در مورد رهبری او وجود ندارد (لینک) گروه های جدیدالتاسیس نوبنیاد و اکثر ناشناخته و گمنام که اکثریت مطلق را در این جمع داشتند توانستند در نهایت حرف خود را به کرسی بنشانند.
در حال نوشتن مطلبی در حمایت از فراخوان شاهزاده رضا پهلوی برای شکلدادن به ائتلافی گسترده علیه جمهوری اسلامی بودم. فکر میکردم هسته مرکزی این ائتلاف چه میتواند باشد؟ آیا امری مهمتر از حفظ کشوری به نام ایران، وطن ما، با تنوع زیبای قومی آن، با تاریخ کهن و شگفتانگیزش، با مجموعهای از مردم بهجانآمده از این حکومت خونریز و ویرانگر، و جوانانی آگاه که حماسه مهسا را با شعار تحسینبرانگیز «زن، زندگی، آزادی» آفریدند و جان بر سر آن نهادند و حال ما را به یکدلی و اتحاد برای حفظ این گوهر یگانه فرا میخوانند، وجود دارد؟ چیز دیگری میتواند باشد؟
به یاد این نوشته خود در چهل و اندی سال قبل، زمان خروج از کشور، افتادم. آتشی که هنوز در من زبانه میکشد، وادارم میسازد که از اعماق وجودم فریاد بکشم! سؤال کنم: چه امری مهمتر از شکلدادن به اتحادی است که بتواند در این مهمترین لحظات تاریخی، قبل از اینکه این رژیم اهریمنی تمامی این سرزمین را نابود کند، نجاتبخش آن باشد؟
در یادداشت چراغ به دست برگسل موجود میان پادشاهی و جمهوریخواهان" به طور مفصل به امکان اثرگذاری رضا پهلوی در تحقق گذار دمکراتیک ایران پرداختم.
امری که از نظر تاریخی و تجربهی دیگر کشورهای امکانپذیر و امتحان پس داده بوده برای انطباق با شرایط کنونی ما نیاز به رعایت شرایطی از سوی ایشان دارد.
مهمترین شرط مطرح شده در یادداشت این مساله بود که اولویت اصلی تحقق چنین گذاری تمرکز بر دمکراتیک بودن "ماهیت" نظام آینده است و "نوع حکومت" در نظام آینده مسالهای ثانوی و تصمیمی است که مردم در رفراندوم تعیین نوع حکومت خواهند گرفت.
پاتریشا کرون، اسلام شناس دانمارکی، اشاره میکند: "این یک واقعیت با اهمیت است که اسناد موجود از دوره سفیانی (دوران معاویه) هیچ اشارهای به فرستاده خدا نمیکنند. پاپیروسها به او اشاره نمیکنند. بر روی سکههای عرب - ساسانی فقط واژه الله ضرب شده است و نه اسم پیغمبر. حتا دو سنگ قبر پیش از مروانیان که باقی ماندهاند، از رسول نام نمیبرند، اگرچه هر دوی آنها به الله اشاره میکنند؛ و همین امر در مورد کتیبه معاویه در طائف نیز صدق میکند. به نظر میرسد در دوره سفیانیان پیامبر نقش آشکاری نداشته است".
محمدرضا شاه پهلوی از جمله شخصیتهای بحث برانگیز تاریخ معاصر ایران است، برخی او را دیکتاتوری مستبد معرفی میکنند که آزادیهای سیاسی را سرکوب کرد، در حالیکه گروهی دیگر او را یک حاکم مقتدر و اصلاح گرا میدانند که ایران را از کشوری عقبمانده و ضعیف، به کشوری قدرتمند و رو به پیشرفت در منطقه رساند.
این تناقض در روایتها یکی از موضوعات مهمی ست که باید با روشهای علمی و با بررسی دادههای تاریخی، اسناد و مقایسه ایران با سایر کشورهای منطقه و جهان در آن بازه زمانی و همچنین چالشها و تهدیداتی که ایران در شرایط آنروز با آن مواجه بود، تحلیل و ارزیابی شود
تحلیل حکومت محمدرضا شاه نیازمند بررسی چندین بعد مختلف از جمله اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، توسعه اجتماعی و مسایل امنیتی است، حکومت او در بازهای کمتر از چهار دهه از یک دوران ضعف و بی ثباتی آغاز شد، به اوج قدرت رسید و در بهمن ۱۳۵۷ سقوط کرد.
مهر: همسر بشار اسد سکوت خود را شکست و برای نخستین بار بعد از سرنگونی نظام بشار اسد مطالبی را مطرح کرد.
اسما اسد همسر بشار اسد با انتشار چند پست در ایکس نوشت: بعد از دوران سکوت، زمان یک آغاز جدید فرا رسیده است. امید و تغییر متوقف نمیشوند و ما باید با یکدیگر آغاز کنیم. سوریه با تاریخ ریشه دار خود و زیبایی اش در قلبهای ما باقی خواهد ماند.
وی اضافه کرد: برای ملت این کشور امنیت و شکوفایی را آرزو دارم و امیدوارم روزهای خوب به سوریه بازگردد. وطن قدرتی است که نابود نمیشود. چالشها هر چقدر هم که زیاد باشند حریف مردم سرزمین نمیشوند. ما با یکدیگر به سمت آینده حرکت میکنیم.
اسما اسد تاکید کرد: طی سالهای گذشته من در خصوص مسائل سیاسی سکوت میکردم و در آینده نیز در این موضوعات مداخله نخواهم کرد. هر روزی که میگذرد یک فرصت برای آغازی بهتر است. وطن تنها یک نقطه جغرافیایی نیست بلکه احساسی است که در قلبهای ما با وجود دوری مسافت، باقی خواهد ماند. هر مرحله درسی در خود نهفته دارد و هر تغییر معنایی. هر انسانی یک مسیر مختص به خود دارد و برخی از این مسیرها اختیاری نیست.
بیانیه نشست مونیخ - که با حضور شاهزاده رضا پهلوی برگزار شد - را به دقت خواندم و شاید این اولین بیانیه ی سیاسی باشد که به طور کامل با تمام مواد آن موافق ام.
برای من امضا کنندگان این بیانیه و مذاکراتی که در اجلاس مونیخ انجام شده است اهمیت چندانی ندارد چون به جز یکی دو گروه و شخصیت باقی حاضران را نمی شناسم و از مقاصد سیاسی آن ها مطلع نیستم و تنها به اعتبار حضور شاهزاده این بیانیه را که کلمه به کلمه اش درست و بجاست آن را می پذیرم و امیدوارم که مخالفان ملی جمهوری نکبت اسلامی، حول مفاد این بیانیه گرد هم بیایند و بدون ساختن و پرداختن دسته های جدید با هویت و بی هویت و تنها بر اساس مفاد این بیانیه کار مشترک سازمان یافته انجام دهند.
شاهزاده در جایی فرموده اند که درهای این اجلاس به روی همگان گشوده است. البته گشوده بودن درهای هر تشکلی بر روی مردم کشور از بدیهیات است اما افرادی که به طور حرفه ای در کار براندازی حکومت نکبت یا به صورت عملی یا قلمی حضور دارند، موضوع مجهول درهای باز برای شان قطعا مشخص نیست و به طور مثال خود من به عنوان یک نویسنده نمی دانم اگر بخواهم کاری در جهت به عمل در آوردن این بیانیه انجام دهم باید از درِ کجا و به چه صورت وارد شوم که امید دارم طراحان این بیانیه زیر نظر شاهزاده به عنوان رهبر انقلاب ملی این فعل مجهول را به معلوم تبدیل کنند و مکانیسم عمل بیرون ماندگان از دایره ی تصمیم گیرندگان و عمل کنندگان مشخص شود.
دو نکته بسیار مهم و خارج از بیانیه در اجلاس مونیخ توسط شاهزاده مطرح شد که من توصیه می کنم بخصوص هواداران واقعی شاهزاده به آن توجه کنند که یکی راندن و مقابله با افراد تخریبگر شخص و شخصیت و اهداف شاهزاده است که تا این لحظه خسارات زیادی به ایشان و راه و منش ایشان وارد کرده است و دوم عمل مستقل ایشان و بخصوص هواداران واقعی ایشان بدون وارد کردن مثلا «همگان» که گاه دشمنان ملت و کشور ایران و تمامیت ارضی و مخالفان سکولاریسم و غیره را در بر می گرفت می باشد و من به عنوان یک ایرانی، سپاس خود را به تلاشگرانی که با زحمت و خستگی بسیار راهپیمایی با شکوه و واقعی مونیخ را سازمان دادند - به عنوان مثال خبرنگار گرامی تلاشگر سیاسی ما سرکار خانم اختر قاسمی- تقدیم می کنم و امیدوارم چنین کنش های مستقل و ملی کماکان در خارج از کشور اتفاق بیفتد.
این راهپیمایی باعث اعتماد به نفس در میان افراد واقعا ملی در داخل و خارج از ایران خواهد شد و خود را برای عمل موثر و ملی نیازمند به اشخاص غیر ملی نخواهند دید.
علی خامنهای، رهبر حکومت مذهبی ایران، در سخنرانی امروز خود دوشنبه ٢٩ بهمن ماه در جمع شماری از مردم تبریز خطر "تهدیدهای نرم افزاری دشمن" را بیشتر از "تهدیدهای سختافزاری" دانست و گفت که منظور او از "تهدیدهای نرم افزاری"، تاثیر "دشمن" بر افکار عمومی مردم ایران و "ایجاد اختلاف و تردید" در میان آنان است، هر چند خامنهای تصریح کرد که تلاش دشمن در این راه "تاکنون بی اثر بوده است"
با این حال رهبر جمهوری اسلامی همۀ رسانهها و دستگاههای تبلیغاتی حکومت ایران به ویژه "جوانان فعال در فضای مجازی" را "به میدان" برای مقابله با "طرحهای پیچیده دشمن" فراخواند. او سپس تأکید کرد که مسئلۀ امروز جمهوری اسلامی "تهدید سخت افزاری دشمن نیست بلکه تهدید نرم افزاری است." رهبر حکومت اسلامی ایران "سطح توان دفاعی ایران را در مقابل تهدیدهای سخت، عالی" دانست.
خامنهای "مخاطب اصلی سخنان خود را جوانان ایران" خواند و خطاب به آنان تأکید کرد که مسئولیت اصلی آنان امروز "حفظ روحیۀ انقلابی" و "حرکت در راه رسیدن به اهداف انقلاب است"، هر چند رهبر جمهوری اسلامی اعتراف کرد که ٤٦ سال پس از تأسیس جمهوری اسلامی "هنوز اهداف انقلاب به طور کامل" متحقق نشدهاند و نظام اسلامی "در مسئلۀ عدالت، رفع شکافهای اجتماعی و بعضی مسائل دیگر" با مشکلاتی روبرو است.
علی خامنهای روز دوشنبه ۲۹ بهمنماه در یک سخنرانی با اشاره به «تهدید نرمافزاری» و تبلیغاتی گفته است: « صاحبان دستگاههای تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر و دانش و مسئولان دستگاههای رسمی رسانه و آموزش و هنر و آحاد جوانانی که با فضای مجازی ارتباط دارند، باید تمرکز... pic.twitter.com/1Lq1asdm0x
علی خامنهای روز دوشنبه ۲۹ بهمنماه در یک سخنرانی با اشاره به «تهدید نرمافزاری» و تبلیغاتی گفته است: « صاحبان دستگاههای تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر و دانش و مسئولان دستگاههای رسمی رسانه و آموزش و هنر و آحاد جوانانی که با فضای مجازی ارتباط دارند، باید تمرکز خود را برای مقابله با تهدید نرمافزاری دشمن قرار دهند».
علی خامنهای روی میدان مین راه میرود
فرزانه روستایی : "جامعۀ ایران شدیداً ملتهب است و علی خامنهای روی میدان مین راه میرود. به گمان من برچیده شدن برنامۀ اتمی ایران جهشی است که می تواند بسیاری از معادلات را برهم بزند. آنچه بر سر برنامۀ اتمی بیهوده و پرهزینۀ جمهوری اسلامی ایران در آیندۀ نزدیک - یعنی تا پیش از ماه اکتبر- خواهد آمد، کل تحولات آتی کشور را رقم خواهد زد. تغییر و تحولاتی که حول برنامۀ اتمی ایران صورت خواهند گرفت دقیقاً همان چیزی است که جامعۀ ایران به آن نیازمند است..."
رهبر جمهوری اسلامی ایران بزرگترین تهدید "دشمن" را نه "سخت افزاری" بلکه "نرمافزاری" خواند و سپس افزود که منظور او از تهدید نرم افزاری، تاثیر دشمن بر افکار عمومی مردم ایران است. آیا در این ادعا می توان نوعی نگرانی از انقلابی را ملاحظه کرد که در افکار عمومی مردم ایران نسبت به نظام اسلامی شکل گرفته و به اوج رسیده است؟ بی تفاوتی رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مشکلات اقتصادی جامعه و خطر جدّی تهدید نظامی علیه کشور را چگونه میتوان توضیح داد؟
در پاسخ به این پرسشها و پرسش های دیگر، فرزانه روستایی، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل ایران، از جمله گفته است:
"به یک معنا میتوان آقای خامنهای را نخستین "فضا"نورد ایرانی تلقی کرد، زیرا او آنقدر بیگانه با واقعیت جامعه است که انگار در کره دیگری زندگی میکند، نه در کره زمین یا در ایران. سخنان او گویای این است که او در واقع نمی داند در ایران چه خبر است و چه میگذرد. درۀ بزرگی میان او و واقعیتهای اجتماعی حفر شده است.
اما، بی تفاوتی علی خامنهای نسبت به مشکلات اجتماعی جزیی از مشی و سیاست عمومی او و همچنین حلقۀ محدودی است که وی را احاطه کرده است. این مشی عبارت از این است که با بی تفاوتی مسائل تعطیل یا تعلیق میشوند، هر چند در واقعیت چنین امری رُخ نمی دهد.
آنچه در ساختار قدرت ایران می گذرد شبیه همان چیزی است که مثلاً در خصوص تیم چهار نفره مائو یا آخرین سالهای زندگی لنین و حتا یکی دو سال آخر زمامداری خمینی روی داد. به عبارت دیگر، حلقهای که علی خامنهای را احاطه کرده عملاً او را نیز هدایت میکند و از مجرای این حلقه دستچینی از اطلاعات و دادههای پخته شده در اختیار خامنهای قرار میگیرد. خود خامنهای نمیتواند به دلیل کهولت سن و بیماری، با جامعۀ واقعی ارتباط برقرار کند و اصلاً کسی نمی داند که او کجاست؟ آنچه که می دانیم این است که حضور وی در بیت بسیار نادر است...
دیدار رضا پهلوی با برخی از آسیب دیدگان اعتراضات ایران
رضا پهلوی در پایان سفر خود به مونیخ با گروهی از آسیبدیدگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» دیدار کرد.
آرمیتا عباسی، زندانی سیاسی پیشین با انتشار چند عکس و ویدیو از دیدار با شاهزاده رضا پهلوی در شب تولدش خبر داد. در این دیدار که سیما مرادبیگی، از آسیبدیدههای جنبش مهسا نیز در آن حضور داشته، آرمیتا عباسی در یک تماس تصویری دقایقی با شهبانو فرح پهلوی صحبت کرد.
تصاویری از این دیدار که در صفحه «مونیخ سیرکل» منتشر شده است، گفتوگوی تصویری شهبانو فرح پهلوی با آسیبدیدگان را نشان میدهد.
شاهزاده رضا پهلوی در پایان سفر خود به مونیخ با گروهی از آسیبدیدگان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» دیدار کرد. در این دیدار که در شهر مونیخ و به دعوت «مونیخ سیرکل» برگزار شد، آرمیتا عباسی، سیما مرادبیگی، علی دلپسند و حسین نوری حضور داشتند. تصاویری از این دیدار که در صفحه «مونیخ... pic.twitter.com/fnc6k8gy6I
By kozet on February 17, 2025 5:01 PM
|No Comments
فرارو - در یکی از احکام صادرشده توسط صادق خلخالی، چهار تن از فرماندهان بلندپایه نظامی، از جمله مقامات ارشد ساواک و ارتش، به اتهام سرکوب اعتراضات مردمی و همکاری با رژیم سابق، به اعدام محکوم شدند. علاوه بر این، تمامی اموال منقول و غیرمنقول آنها و وابستگانشان نیز مصادره شد.
به گزارش مرکز اسناد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، یکی از نخستین اقدامات نظام جدید، رسیدگی به پروندههای مسئولان و مقامات ارشد حکومت پهلوی بود. این روند که با تأسیس دادگاههای انقلاب و انتصاب صادق خلخالی به عنوان اولین حاکم شرع سرعت گرفت، در ابتدا بر روی مقامهای نظامی، امنیتی و سیاسی متمرکز شد که در سرکوب مخالفان حکومت پهلوی نقش داشتند.
در این دوران، محاکمات اغلب با سرعت زیادی برگزار میشد و بسیاری از متهمان بدون طی مراحل طولانی دادرسی به مجازاتهای سنگینی همچون اعدام محکوم میشدند. یکی از نخستین احکام مربوط به اعدام چهار تن از فرماندهان ارشد نظامی رژیم پهلوی؛ ارتشبد ناصر مقدم، سپهبد مهدی رحیمی، سپهبد منوچهر خسروداد و سرلشکر رضا ناجی بود. این افراد به جرم نقش داشتن در سرکوب اعتراضات مردمی، همکاری با ساواک، و اجرای حکومت نظامی در دوران پیش از انقلاب، محاکمه و به اعدام محکوم شدند.
همچنین، براساس این حکم، اموال منقول و غیرمنقول این افراد و حتی داراییهای وابستگان درجه یک آنها، ازجمله همسر و فرزندانشان، به نفع مستضعفان مصادره شد. مراسم تیرباران این افراد در ساعت ۲۳ و ۴۰ دقیقه شامگاه پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ اجرا شد.
متن حکم خلخالی
بدین وسیله حکم اعدام چهار نفر به شرح ذیل صادر میگردد آنها عبارتاند از:
۱-رضا ناجی فرماندار پادگان نظامی اصفهان
۲-نعمتالله نصیری رئیس ساواک ایران در سالهای قبل از انقلاب
۳-مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران قبل از انقلاب
۴-منوچهر خسروداد فرماندار هوانیروز ایران
و همه اموال منقول و غیرمنقول و نیز مستقل آنها و زن و فرزند آنها به نفع مستضعفین مصادره میشود.
بیش از ۱۲ میلیون نفر واجدین شرایط اداره تامین اجتماعی بهعنوان افراد بالای ۱۲۰ سال ثبت شدهاند، همچنین فردی در بازه سنی ۳۶۰ تا ۳۶۹ سال معرفی شده است
ایندیپندنت فارسی - ایلان ماسک، میلیاردر معروف و رئیس اداره بهینهسازی دولت آمریکا، به تازگی از پرداختهای انجامشده از سوی اداره تامین اجتماعی انتقاد کرده است. این انتقادها در حالی مطرح شده که تیم کاری ماسک، تحت عنوان «وزارت کارآیی دولت» که به ریاست دونالد ترامپ رئیسجمهوری تشکیل شده، در حال بررسی فرآیندهای دولتی و تلاش برای کاهش هزینهها است.
ماسک در شبکه اکس دادههایی را منتشر کرده که نشان میدهد تعداد افرادی که در هر گروه سنی قرار دارند و وضعیت مرگ آنها بهطور اشتباهی ثبت شده است. این دادهها شامل ۴۶ میلیون نفر بین سنین ۶۰ تا ۶۹ سال است که بهطور معمول واجد شرایط دریافت مزایای بازنشستگی هستند. جالبتر اینکه بیش از ده میلیون نفر در این دادهها بهعنوان افراد بالای ۱۰۰ سال ثبت شدهاند، از جمله فردی که در بازه سنی ۳۶۰ تا ۳۶۹ سال معرفی شده است.
ماسک در پستی طنزآمیز نوشت: «شاید دنیای واقعی باشد و خونآشامها در حال دریافت تامین اجتماعی هستند.» نشریه نیوزویک دوشنبه ۲۹ بهمن، گزارش داده که نتواسته است صحت این دادهها را تایید کند.
بر اساس گزارشها، در ژانویه سال جاری، تعداد مستمریبگیران تامین اجتماعی حدود ۷۳ میلیون نفر بوده است، در حالی که جمعیت کل ایالات متحده طبق سرشماری ۲۰۲۰ حدود ۳۴۱ میلیون نفر بوده است. این اولین باری نیست که ایلان ماسک به انتقاد از هزینههای اداره تامین اجتماعی میپردازد. او در سخنانی در کاخ سفید در کنار رئیسجمهوری منتخب گفت: «اگر پول به شیوهای غیرمنطقی و غیرصرفهجویانه خرج شود، این قابلقبول نیست.
مالیات مردم باید بهطور عاقلانه در مواردی صرف شود که به نفع مردم باشد.» مکس ریکتمن، رئیس کمیته ملی حفظ تامین اجتماعی به نیوزویک گفت: «مستمریبگیران تامین اجتماعی و خانوادههایشان باید از تلاش ماسک برای تصاحب سیستم پرداخت وزارت خزانهداری نگران باشند. آنها نمیتوانند به ترامپ و ماسک در مورد مزایای فدرال یا دادههای شخصی خود اعتماد کنند.»
By kozet on February 17, 2025 4:00 PM
|No Comments
فرارو - روزنامه صبح نو در مطلبی با عنوان «بعد از خاتمی و روحانی؛ عبور از پزشکیان؟» به نقد اظهارات اخیر عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در انتقاد از عملیاتی نشدن وعدههای دولت چهاردهم پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه آورده است: عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در هفتههای اخیر در اظهارنظرهایی تند و انتقادی نسبت به عملکرد دولت در زمینههای مختلف بهویژه در موضوع فیلترینگ، لحنی سرسختانه در پیش گرفته است. انتقادات او از اصلاحطلبان و افرادی همچون روحانی و خاتمی شروع شده بود؛ اما اکنون به نظر میرسد حتی از مسعود پزشکیان، معاون رئیسجمهور و سخنگوی دولت نیز عبور کرده است.
عبدی با بیان اینکه «وقت برای بهانهگیری تمام شده» از دولت خواسته است که به وعدههای خود عمل کند و تأکید کرده که دیگر هیچ بهانهای پذیرفته نیست. او این انتقادات را حتی بهطور مستقیم متوجه دولت و حاکمیت کرده و معتقد است که دولت باید اراده کافی برای رفع مشکلات مردم را به کار گیرد.
درحالیکه عبدی، یکی از چهرههای برجسته جریان اصلاحات در گذشته بارها از روحانی و خاتمی انتقاد کرده بود، اکنون به سراغ دولتی که خود از نزدیک در آن حضور داشته، رفته است؛ اما این پرسش مطرح میشود که چرا عبدی به این سرعت از افراد همفکر و همجناح خود عبور میکند؟
در شرایط کنونی کشور، با توجه به چالشهایی که در عرصه اقتصادی و اجتماعی پیش رو داریم، وقت دولت باید صرف حل مشکلات اساسی و بنیادین مردم شود. درحالیکه این روزها موضوعاتی همچون فیلترینگ و رفع محدودیتهای اینترنتی از جمله موارد مورد بحث و تحلیل در محافل سیاسی و رسانهای است، برخی افراد و گروهها تلاش دارند با طرح مسائل حاشیهای و ارائه آدرسهای غلط، توجهها را از مسائل واقعی و مهم کشور منحرف کنند.
یکی از این افراد که بهطور پیوسته در تلاش است تا نقش خود را در میان جریانات سیاسی به نمایش بگذارد، عباس عبدی است. این فعال سیاسی اصلاحطلب که زمانی از حامیان دولت روحانی و جریان اصلاحات بود، اخیرا به انتقادات تند و بیپروای خود علیه دولت و سیاستهای اجرایی آن پرداخته است.
هرچند نقد بهعنوان یکی از اجزای مهم از فرآیند دموکراتیک و اصلاحی بهشمار میرود؛ اما برخی اظهارنظرهای اخیر او بیشتر از آن که نقدی سازنده باشد، به نظر میرسد که این ادبیات به نوعی فرمان عبور از دولت پزشکیان به حساب میآید.
مسائل واقعی کشور را دریابید
درحالیکه مردم با بحرانهای اقتصادی متعددی همچون تورم بیسابقه، بیکاری، نوسانات ارزی و کاهش قدرت خرید مواجه هستند، نیاز مبرم به اقدامات قوی و اساسی از سوی دولت برای رفع این مشکلات به وضوح احساس میشود. به جای آنکه در این شرایط حساس، دولت وقت خود را صرف پرداختن به مسائل حاشیهای کند، باید تمام توان خود را برای حل مشکلات اقتصادی، تأمین معیشت مردم و ایجاد ثبات در بازارها معطوف سازد.
اما برخی گروهها که به نظر میرسد بیشتر به دنبال رادیکال شدن فضا هستند و سعی دارند با طرح موضوعاتی همچون فیلترینگ و اصلاحات اینترنتی، فضای بحث را از مسائل حیاتی کشور منحرف کنند. این گروهها بهویژه افرادی، چون عباس عبدی که اکنون از حمایتهای دولت و حاکمیت فاصله گرفتهاند، در تلاش هستند با ایجاد فضای انتقادی، خود را بهعنوان یک چهره معترض و مستقل معرفی کنند.
ایندیپندنت فارسی - همزمان با سفر وزیران خارجه آمریکا و روسیه به عربستان سعودی، خبرگزاری فرانسه دوشنبه ۲۹ بهمن گزارش داد که اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در آستانه نشست اضطراری رهبران اروپایی در پاریس، اروپا را در نقطهای حساس توصیف کرد و تاکید کرد که برای مقابله با بحران اوکراین و تهدیدات امنیتی ناشی از آن، باید فورا اقدام کرد.
او گفت: «امنیت اروپا در نقطه تحولی است. بله، این به اوکراین مربوط میشود، اما به خود ما نیز مرتبط است. ما به ذهنیتی اضطراری نیاز داریم. ما به افزایش دفاع نیاز داریم و هر دو اینها باید فورا انجام شود.» فون در لاین با تاکید بر اهمیت فوری این مسائل افزود: «این یک بحران است که نه تنها به اوکراین بلکه به امنیت کل اروپا مربوط میشود.
برای مواجهه با این تهدیدها، باید ذهنیتی فوری و استراتژیهای قوی برای تقویت توان دفاعی خود اتخاذ کنیم.» نشست اضطراری رهبران اروپایی در پاریس با حضور رهبران کشورهای بریتانیا، دانمارک، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، لهستان و اسپانیا و همچنین مقامات ارشد اتحادیه اروپا و ناتو برگزار شد، هدف آن تدوین استراتژیهای جدید برای مقابله با تغییرات سیاست خارجی آمریکا است. در این نشست، مقامات اروپایی تلاش میکنند تا واکنش مناسبی به تغییرات اخیر در سیاستهای ایالات متحده نشان دهند.
تصمیم ترامپ برای آغاز مذاکرات با روسیه نگرانیهایی را در میان کشورهای اروپایی ایجاد کرد و باعث شد تا این کشورها به فکر طراحی استراتژیهای جدیدی برای تامین امنیت و حفظ ثبات در منطقه باشند. همچنین ایالات متحده آمریکا پیشتر یک پرسشنامه درباره مذاکرات میان روسیه و اوکراین و نقش و انتظارات اروپا از این مذاکرات به کشورهای اروپایی ارسال کرده بود. این پرسشنامه شامل سوالاتی درباره آمادگی کشورهای اروپایی برای ارسال نیرو به اوکراین، جزئیات ضمانتهای امنیتی لازم برای توافق صلح در این کشور و همچنین امکان اعمال تحریمهای بیشتر علیه روسیه بود.
آنتونیو کوستا، رئیس شورای اروپا، در این نشست گفت که این اقدام آغاز یک روند جدید است که با همکاری تمام کشورهایی که به صلح و امنیت در اروپا متعهد هستند، ادامه خواهد یافت.
او افزود که اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن نقش اصلی را در این روند خواهند داشت. در حالی که اروپا در تلاش میکند تا برنامههایی برای رسیدن به یک توافق صلح پایدار در اوکراین تهیه کند، بریتانیا نیز اعلام کرده که اگر نیاز باشد، آماده است نیروهای حافظ صلح را به منطقه اعزام کند.
در دورهای هستیم که مشکلی جدی گریبانگیرِ اروپا شده که بهویژه به فروپاشی درونی در حوزه انرژی، جمعیت، باروری و امور دفاعی مرتبط است. برای نمونه، آلمان بهطور سیستماتیک نیروگاههای هستهای و برای مدتی نیروگاههای برقِ مبتنی بر گاز طبیعی خود را تعطیل کرده است.
شاید باورتان نشود، اما آلمان بیشتر به نفت و زغالسنگ متکی است. اما نتیجه این گرایش عامدانه به انرژی باد و خورشید و کنار گذاشتن سوختهای فسیلی و هستهای این است که هزینه استفاده از برق در آلمان حدوداً چهاربرابر بیشتر از میانگین هزینه برق در سراسر آمریکا است. این تنها مشکل نیست.
آلمان درحال صنعتزدایی است و به دلیل هزینه بالای انرژی و مقررات مربوط به صنعت خودروسازی با کاهش حدود ۲۰۰ هزار فرصت شغلی مواجه شده است. دستورات و قوانین سبز بهویژه در حوزه خودروهای برقی صنعت خودروسازی را متحول کرده و آلمان دیگر مثل گذشته فروش خارجی ندارد.
از این گذشته، آلمان خلع سلاح شده است. آنها فقط حدود ۱۲۵ فروند هواپیمای تهاجمی دارند. تعداد خودروهای زرهی آلمان نیز بسیار اندک است و ارتش این کشور فقط حدود ۱۸۰ هزار سرباز آماده به خدمت دارد.
آلمان ۸۴ میلیون نفر جمعیت دارد. نرخ باروری نزدیک به ۱.۴ است. برای مقایسه نرخ باورری در آمریکا ۱.۶ است و با این حال به مشکل خوردهاند، اما نرخ باروری در آلمان ۱.۴ است.
آلمان مرز ندارد. حدود ۱ تا ۲ میلیون اتباع بیگانه غیرقانونی فقط در سالهای آخر صدارت مرکل وارد آلمان شدهاند. درصد غیربومیهای آلمان از آمریکا هم بیشتر است؛ کشوری که دستکم تا قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ هیچ مرزی در جنوب کشور نداشت. بیست درصد از جمعیت آلمان غیربومی هستند.
چرا این نکات مهم هستند؟ زیرا آلمان بهطور سنتی مظهرِ قدرت اقتصاد و حتی فرهنگ اروپا بوده و از درون درحال فروپاشی است. نسبت دلار آمریکا به یورو که معیار سلامت مالی اروپا است، درحال حاضر که در پایان ماه دسامبر هستیم، یک به یک است و گاهی ارزش یورو کمتر میشود.
نسبت یورو به دلار در سال ۲۰۰۸ حدود ۱.۶ یا ۱.۷ بود. اتفاقی که اکنون با آن مواجه هستیم این است که آلمان درحال خودکشی تدریجی است.
اما طنز ماجرا اینجاست که هنری مورگنتا، وزیر خزانهداری دولت روزولت، سی و دومین رئیس جمهور آمریکا، در اوج جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۴۴ برای آلمانِ پس از جنگ، یعنی بعد از شکست، برنامه های زیادی داشت.
او نمیخواست جنگ دیگری دربگیرد؛ جنگ فرانسه و پروس در سالهای ۱۸۷۰-۱۸۷۱، جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم. بعد از این همه جنگ، گفت: «بس است.»
By kozet on February 17, 2025 3:58 PM
|No Comments
واکنش کیهان به ماجرای زمین دماوند: اتفاقی نیفتاده؛ از «بیتالمال» به «بیتالمال» منتقل شده
فرارو - این روزها اتهامهایی متوجه موسسه کیهان شده است. اخیرا خبرهایی از تصرف غیرقانونی ۲ میلیون متر زمین در دماوند توسط موسسه کیهان به گوش میرسد.
خبرگزاری فارس به این موضوع واکنش نشان داد و در این باره نوشت: چندی پیش یکی از چهرههایی که سابقه محکومیت به دلیل نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و زندانی شدن داشت، مدعی تصرف غیرقانونی ۲ میلیون متر زمین در دماوند توسط موسسه کیهان شد.
در ادامه رسانهها و جریانات سیاسی خاص، با انتشار اخبار و اسناد قدیمی و ناقص، سعی در تخریب چهره کیهان و ایجاد ذهنیت منفی در افکار عمومی دارند. آنها مدعی هستند که کیهان این زمین را به صورت غیرقانونی تصاحب کرده است.
این در حالی است که بررسیها حاکی از آن است که موسسه کیهان در سال ۷۵ این زمین را با قیمت کارشناسی رسمی و سند رسمی از دولت خریداری کرده است و برخلاف ادعاها، این زمین از بیتالمال به بیتالمال منتقل شده است، زیرا کیهان یک موسسه عمومی است و اموال آن متعلق به بیتالمال است.
تکذیب مسئول حقوقی کیهان
برای کسب اطلاعات بیشتر به سراغ مسئول حقوقی کیهان رفتیم. وی در پاسخ به خبرنگار ما، این اتهامات را «بیاساس و ناشی از اغراض سیاسی» خواند.
وی برشفافیت وقانونی بودن اقدامات کیهان تاکید کرد و افزود: در آن منطقه دهها قطعه زمین مشابه وجود داشته که تمام آنها بدون استثناء به اشخاص حقیقی و افراد خصوصی واگذار شده و تنها زمین کیهان است که از بیتالمال به بیت المال منتقل شده است.
این شایعات سابقه طولانی دارد و به حدود ۲۸ سال پیش بازمیگردد. در آن زمان نیز، رسانههای معاند و جریانات سیاسی خاص، با طرح اتهاماتی مشابه، سعی در تخریب چهره کیهان را داشتند. با این حال، با ارائه اسناد و مدارک قانونی از سوی کیهان، کذب بودن این ادعاها برهمگان آشکار شده بود.
چرا کیهان پاسخ نمیدهد؟
یکی از اعضای تحریریه کیهان در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان این موسسه خودشان پاسخ این ادعاها را نمیدهند، گفت: این شایعات و دروغپردازیها، از سوی افرادی صورت میگیرد که حقیر و قابل ترحم هستند و برای دریافت چندر غاز از مراکز اطلاعاتی دشمن، وجدان خود را فروختهاند.
وی تاکید کرد: پاسخ کیهان به «کارفرماهای» این افراد، یعنی کسانی که پشت این شایعات قرار دارند، این است که پادوهای اجارهای خود را به میدان نفرستید. البته حرفی نداریم که از مبالغ کلانی که دزدیدهاید؛ چندر غازی هم به پادوهای فلک زده بدهید ولی مطمئن باشید که کیهان گریبان شما و سایر مفسدان و جاسوسان را رها نخواهد کرد.
یورونیوز - دو تن از مقامات ارشد کاخ سفید در مصاحبههای جداگانهای اعلام کردند که دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا مصمم است تا از دستیابی تهران به سلاح هستهای جلوگیری کند.
مایک والتس، مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه در مصاحبه با شبکه فاکسنیوز بیان کرد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا قویا بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای اهتمام دارد و بدین منظور همچنان برای مذاکره با تهران آماده است.
این مقام ارشد کاخ سفید در پاسخ به پرسش مجری این برنامه در خصوص ادعای اخیر نشریه واشنگتنپست مبنی بر اینکه اسرائیل احتمالاً با حمایت آمریکا یک حمله پیشدستانه علیه برنامهی هستهای ایران انجام خواهد داد، گفت: «من هم آنچه رئیس جمهور بارها تأکید کرده را تکرار میکنم؛ ایران هرگز نباید به سلاح هستهای دست یابد. این مسئله فقط یک [تهدید] وجودی برای اسرائیل نیست، بلکه میتواند برای کل جهان اهمیت حیاتی داشته باشد، زیرا ممکن است به آغاز یک رقابت تسلیحاتی هستهای در خاورمیانه منجر شود.»
«ایران از برنامه هستهای خود دست بکشد و مانند گذشته بازی درنیاورد»
آقای والتس از اظهار نظر درباره اینکه واشنگتن دقیقاً چگونه علیه ایران اقدام خواهد کرد، خودداری کرد. او گفت: «رئیسجمهور آمادگی خود را برای انجام هر اقدامی که لازم باشد اعلام کرده است.»
وی تأکید کرد: «همه گزینهها روی میز هستند، اما یکی از این گزینهها مذاکره با ایران است، البته در صورتی که تهران حاضر باشد بهطور کامل از برنامه خود دست بکشد و مانند گذشته بازی درنیاورد.»
مشاور امنیت ملی آمریکا افزود: «فقط میتوانم تضمین کنم که وقتی رئیسجمهور ترامپ میگوید که ایران هرگز - و بهویژه در دوران ریاستجمهوری او - نباید به سلاح هستهای دست یابد، او کاملاً جدیِ جدی است. ایران بازیگری غیرمنطقی است و نمیتوانیم اجازه دهیم که انگشتش روی دکمه هستهای باشد.»
دونالد ترامپ در تاریخ ۱۰ فوریه (۲۲ بهمن) اظهار داشت که میتوان جلوی توسعه سلاح هستهای ایران را یا «با بمباران» یا از طریق امضای یک توافق گرفت. او افزود که ترجیح میدهد بدون توسل به «بمباران» با جمهوری اسلامی به توافق برسد.
علی خامنهای، رهبر ایران در تاریخ ۷ فوریه (۱۹ بهمن)، اعلام کرد که مذاکره با ایالات متحده آمریکا غیرممکن است، زیرا واشنگتن یکبار کشورش را فریب داده است. آقای خامنهای یادآور شد که آمریکا در سال ۲۰۱۵ توافق هستهای برجام را امضا کرد، اما به تعهدات خود عمل نکرد، تحریمهای ضدایرانی را لغو نکرد و در سال ۲۰۱۸ بهطور یکجانبه از این توافق خارج شد.
محمدرضا عارف، معاون اول رئيس جمهور ایران در واکنش به صحبتهای ترامپ تاکید کرد که خیال رئيس جمهور آمریکا راحت باشد: «راهبرد جمهوری اسلامی شفاف و با ثبات بوده است. در زمینه هستهای معتقدیم همه کشورها باید از فناوری صلح آمیز استفاده کنند. در زمینه سلاح هستهای فتوا داریم که فعالیت صلح آمیز هستهای ممنوع است و خیال او راحت باشد.»
اما روزنامه بریتانیایی تلگراف به نقل از مقامهای آگاه ایرانی خبر داد که تعدادی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از علی خامنهای، رهبر ایران خواستهاند تا فتوایی خود را در مورد منع ساخت سلاحهای هستهای لغو کند.
بی بی سی - همزمان با سفر دیپلماتهای آمریکایی و روس به عربستان برای گفتگو در مورد پایان دادن به جنگ در اوکراین، مسکو تاکید کرده است که کشورهایی اروپایی در مذاکرات صلح نمیتوانند نقش داشته باشند.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که عازم ریاض شده است و قرار است روز سهشنبه با مقامهای آمریکایی گفتگو کند، گفته است که در هرگونه مذاکراتی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، نقشی برای کشورهای اروپایی نمیتواند ببیند.
او کشورهای اروپایی را متهم کرد که علاقمند به ادامه جنگ هستند و گفت که آنها جایی در مذاکرات نمیتوانند داشته باشند.
تحرکات دیپلماتیک اخیر میان مسکو و واشنگتن که ظاهرا از گرمتر شدن روابط دو طرف حکایت دارد، به شدت اوکراین و بقیه کشورهای اروپایی را که به ریاض دعوت نشدهاند، نگران کرده است.
گروهی از رهبران اتحادیه اروپا که با نگرانی مذاکرات ریاض را دنبال میکنند، برای مدیریت این بحران، در پاریس تشکیل جلسه اضطراری دادهاند.
آیا قدرتهای اروپایی در آستانه شکستی بزرگ هستند؟
اوکراین سالهاست که به میدان زورآزمایی روسیه در برابر اروپا بدل شده است. و حالا با دونالد ترامپ در کاخ سفید، شرایط به سرعت به ضرر اروپا تغییر کرده، تا جایی که قدرتهای اروپایی خود را در آستانه یک شکست جدی میبینند.
مذاکرات آمریکا و روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین از روز سهشنبه در عربستان سعودی آغاز خواهد شد. اما نه تنها از نمایندگان اوکراین در این مذاکرات خبری نیست، بلکه به گفته سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، اروپاییها هم هیچ جایی در این مذاکرات ندارند.
چند روز قبلتر، پیت هگست وزیر دفاع جدید آمریکا نیز گفت که عضویت اوکراین در ناتو «واقعبینانه» نیست و این کشور باید از امید پس گرفتن همه سرزمینهایش از روسیه دست بکشد. روسیه در حال حاضر حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین را در اشغال خود دارد و انتظار نمیرود که پوتین این سرزمینها را به اوکراین پس بدهد. ترامپ میگوید که روسها برای تصاحب این سرزمینها «سربازان بسیاری را از دست داده» و احتمال بازگرداندن آنها به اوکراین «بسیار بعید» است.
موضع ترامپ و دیگر مقامهای آمریکایی این است که آنها نگاهی «واقعگرایانه» به مساله جنگ اوکراین دارند و رهبران اروپایی نیز باید با این واقعیت کنار بیایند؛ واقعیتی که در نتیجه قدرت نظامی روسیه شکل گرفته است و به رغم اینکه در این واقعیت، قوانین بنیادین بینالمللی زیرپا گذاشته شدهاند، غیرقابل تغییر است.
در مقابل رهبران اروپایی نیز روز دوشنبه در پاریس جمع میشوند تا درباره این مسائل همفکری کنند. آنها به شکلی رفتار میکنند که گویی شرایطی اضطراری شکل گرفته و این کشورها ناچار شدهاند به سرعت چارهای بیاندیشند. این در حالی است که مواضع ترامپ در قبال اوکراین از ماهها پیش از انتخابات آمریکا با شفافیت بیان شده بودند و او گفته بود که علاقهای به خواباندن مچ روسیه در این جنگ ندارد.
علاوه بر این، اظهارنظرهای مقامهای عالیرتبه آمریکایی نشان میدهد که روسیه به مهمترین هدفش برای حمله به اوکراین دست یافته است: عضویت اوکراین در ناتو از هر زمان دیگری دستنیافتنیتر شده و عملا مسکو موفق شده جلوی گسترش این پیمان نظامی به سوی مرزهایش را بگیرد.
اما برای کشورهایی مانند بریتانیا و فرانسه که خود به عنوان قدرتهای اتمی، عضو دائمی شورای امنیت هستند، پذیرش چنین شکستی آسان نیست. اگر جنگ اوکراین موجب شود که این کشور بخشی از سرزمینهایش را از دست بدهد، یکی از مهمترین مبانی نظم سیاسی جهان که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، زیر سوال خواهد رفت.
ضمن اینکه پیروزی روسیه در جنگ اوکراین، در ارتقای موقعیت این کشور به عنوان قدرتی مسلط و برتر در شرق اروپا، نقشی بسیار موثر بازی خواهد کرد.
🔘قتل ناجوانمردانه یک دانشجوی روستایی از منتهیالیه منطقه شرقی کشور که با هزاران امید و آرزو به دانشگاه تهران آمده بود، بازتاب ناراحتکنندهای داشت. این یک جنایت به ظاهر نه چندان برنامهریزی شده بود. این یادداشت در صدد آن است که قدری به اعماق این ماجرا برود، بلکه درسی بگیریم.
🔘دزدی در حد زدن تلفن همراه یا جیب و... پدیدهای غریب در جهان نیست. آنچه که موجب تأسف شده است، فقط دزدی نبود، بلکه نوع دزدی به صورت خفتگیری و با ابراز خشونت و مضروب کردن منتهی به فوت با چاقو است. حماقت آن دو نفر دزد هم از اینجا آشکار میشود که چاقو را به نقطه خطرناک زدهاند. یک دزد حرفهای یا از چاقو استفاده نمیکند، یا حداکثر جایی مثل دست را نشانه میرود که خطر چندانی ندارد، یا فقط برای دفاع از خود و فرار استفاده میکند. این امر نشان میدهد که آن دزدان نیز تازهکار بودند و چه بسا دیر یا زود هزینه سنگینی را برای این جنایت خود بپردازند.
🔘اهمیت این مسأله در مقرون به صرفه شدن سرقت بویژه سرقت تلفن همراه یا لپتاپ به هر قیمتی است. همان روز دختر یکی از نزدیکانم که قصد رفتن به خانه مادرش را داشته چون برق قطع بوده، جلوی آیفون با تلفن خود زنگ میزند که به یک باره کسی از پشت تلفن را از دست او ربوده و سوار موتور آماده شده و فرار میکند. خوشبختانه از چاقو خبری نبود.
🔘۱ـ اولین نکتهای را که دوست دارم بگویم، دستگیری احتمالی دو ضارب است. موضوعی که از طرف دستگاه قضایی و نیروی انتظامی وعده انجام آن داده شده است. نتیجه چه خواهد بود؟ ضارب از منظر قتل عمد محکوم به قصاص میشود و شریک او نیز به ده سال زندان محکوم خواهد شد و از منظر عمومی هر دو را محارب شناخته و به اعدام محکوم خواهند کرد. همین امروز (یکشنبه ۲۸ بهمن) اعلام شد که ۳ سارق خشن در کرج به همین عنوان محکوم به اعدام شدهاند.
🔘فراموش نکنیم که یک جوان کشته شده است، و در موفقترین حالت از نظر سیاست رسمی، قرار است دو جوان دیگر هم کشته شوند! بله! همه متأسف و متأثر از سرقت و قتل هستیم، یک لحظه تصور اینکه این دانشجوی عزیز فرزند خودمان بوده، کافی است تا ما را به نهایت نفرت و خشم برساند و خواهان اشد مجازات برای مجرم شویم. ولی هنگامی که قدری فاصله میگیریم، و از منظر مجرم و خانواده او به ماجرا نگاه میکنیم، متوجه میشویم که آنان نیز قربانی وضعیتی هستند که باید مسئولیت خودمان را در برابر این وضعیت قربانیزا روشن کنیم.
🔘هر قتل و اعدام ضربات روحی و روانی سنگینی را بر جامعه وارد میکند. چنین نیست که گمان کنیم با اعدام قاتل یا قاتلان، ضربات روحی و روانی ناشی از قتل نیز خنثی میشود. روشن است که قاتلان نیز قربانی وضعیت اقتصادی و اجتماعی موجود هستند. کافی است آمار رسمی دستگیرشدگان انواع سرقت را ببینیم. از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۰ دو برابر شده است. از ۱۳۰ هزار مورد به ۲۶۴ هزار مورد رسید. این رقم در سال ۱۴۰۰ به ۴۴۵ هزار نفر رسیده است. توجه کنید که این آمار بازداشتیها است، تعداد سرقتها میتواند خیلی خیلی بیشتر باشد.
🔘هنگامی که رشد اقتصادی و درآمد و مزد کارگر در ۱۳ سال گذشته در مقایسه با رشد تورم کاهش یافته و از سوی دیگر قیمت کالایی مثل تلفن همراه افزایش شدیدی داشته و چون در دسترس عموم است، چندان غیر طبیعی نیست که شاهد افزایش پدیده سرقت بویژه وسایل الکترونیکی چون تلفن و لپتاپ باشیم. با افزایش مأمور و نیروی انتظامی و... نیز نمیتوان مشکل را حل کرد.
🔘مسئولیت اصلی این وضع متوجه شرایطی است که سرقت را برای تعداد بیشتری از افراد، مقرون به صرفه میکند و هزینه ارتکاب جرم را برای آنان از میان میبرد. دو سال پیش سارقان معمولاً معتاد پیچهای تیرهای چراغ برق بزرگراه آزادگان را باز میکردند تا آنها را بفروشند و مواد بکشند و این تیرها داخل بزرگراه سقوط میکرد و خسارات بزرگی وارد میکرد. اینها دیگر سرقت نیست، نوعی استهلاک شدید اقتصادی و اجتماعی است.
🔘۲ـ مسئولیت تأمین امنیت با کیست؟ اول از همه باید توجه کرد که مدیریت خوابگاه و دانشگاه در بیرون از محوطه دانشگاه و خوابگاه مسئولیتی ندارند، جز اینکه به نهادهای ذیربط متذکر شوند. بر اساس آنچه که اعلام شده، مسئولین خوابگاه نامهنگاریهای لازم را با شهرداری و نیروی انتظامی برای بهبود شرایط امنیتی «کوی پروانه» محلی که این فاجعه رخ داد را انجام دادهاند. هم از حیث تأمین روشنایی و هم از حیث تأمین امنیت.
دویچه وله - یک ایرانی ۳۴ ساله در ژوئن ۲۰۲۴ با چاقو به مأمور پلیس حمله برد که به ضرب گلوله کشته شد. حال مأمور پلیس به عنوان "دفاع مشروع" تبرئه شده است. یک ایرانی ۲۱ ساله نیز که اخیراَ با چاقو زنی را زخمی کرد از آلمان اخراج کردند.
در ماه ژوئن گذشته، مردی مسلح به چاقو به چندین افسر پلیس نزدیک شد. وضعیت متشنج شد و در نهایت این فرد با شلیک گلوله جان باخت. اکنون، تحقیقات علیه مأمور پلیسی که شلیک کرده بود، متوقف شده است.
در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، یک افسر پلیس زن فدرال آلمان مردی ۳۴ ساله ایرانی را که با چاقو به سمت مأموران حرکت میکرد و به هشدار ایست توجه نکرد، هدف گلوله قرار داد. حال دادستانی نورنبرگ-فورت در در ۱۷ فوریه (۲۹ بهمنماه) با انتشار بیانیهای اعلام کرد که تحقیقات در این زمینه به پایان رسیده و علیه پلیس مذکور هیچ اتهامی وارد نیست و "دفاع مشروع او موجه بوده است".
در آن زمان، سه افسر پلیس فدرال با خودروی گشت خود در نزدیکی پایانه مرکزی اتوبوسرانی در تردد بودند که مردی ۳۴ ساله با حرکات غیرعادی به آنها نزدیک شد و تلاش کرد درب خودرو را باز کند. مأموران خودروی گشت را در فاصلهای پارک کرده و از او فاصله گرفتند، اما این مرد آنها را تعقیب کرد.
او به هشدارهای پلیس برای توقف واکنشی نشان نداد و حتی پس از استفاده از اسپری فلفل نیز به حرکت خود ادامه داد. بر اساس اعلام دادستانی، وی یک چاقوی ۱۸.۵ سانتیمتری را به سمت سر و بالاتنه مأموران نشانه گرفته بود. در نتیجه، یکی از افسران پلیس به شکم او شلیک کرد که منجر به مرگ این فرد در همان محل شد.
پس از این حادثه، انتقادات زیادی به عملکرد پلیس مطرح شد، بهویژه به دلیل تناقضهایی که در اظهارات اولیه وجود داشت. برخی رسانهها گزارش دادند که پیش از شلیک، یک تیر هشدار شلیک شده بود، اما دادستانی نتوانست این موضوع را تأیید کند.
دفاع مشروع، رفتار غیرقابل مجازات
دادستانی نورنبرگ-فورت اکنون اعلام کرده است که اقدامات پلیس قانونی و موجه بوده و تحقیقات علیه افسر پلیس متوقف شده است.
هایکه کلاتسبوخر، دادستان ارشد، اعلام کرد که تمام شاهدان، چه مأموران پلیس و چه افراد حاضر در صحنه، جزئیات حادثه را بهطور هماهنگ و همسو شرح دادهاند.
در بیانیه رسمی آمده است: «با توجه به اینکه شلیک مستقیم تنها راه برای جلوگیری از حمله با چاقو به خود افسر یا همکارانش بود، اقدام پلیس به عنوان "دفاع اضطراری" و "کمک اضطراری" موجه بوده و هیچ رفتار مجرمانهای صورت نگرفته است.»
اخراج یک ایرانی ۲۱ ساله پس از حمله با چاقو
در ایالت مکلنبورگ-فورپومرن طی چند روز، سه حمله با چاقو رخ داد که منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن دو نفر دیگر شد. در یکی از این موارد در ویسمار، مهاجم ایرانی دستگیر و به یونان اخراج شد.
مقامات آلمان یک مرد ۲۱ ساله ایرانی را که یک زن را در شهر ویسمار، واقع در ایالت مکلنبورگ-فورپومرن با چاقو زخمی کرده بود، به یونان بازگرداندند. دلیل این اقدام این بود که او قبلاً در یونان موقعیت پناهندگی دریافت کرده بود. کریستین پگل، وزیر داخلی ایالت، این تصمیم را تأیید کرد.
این مقاله بر اساسی سخنی از آقای رضا پهلوی تنظیم شده است
در آستانهی آغاز شورش شیعی ۲۲ بهمن ۵۷، ایران در نقطهای ایستاده بود که سرنوشت آن نه در امتداد روند "ملت شدن"، بلکه در مسیر بازگشت به "امت" رقم خورد؛ جامعهای که میتوانست به یک کل منسجم ملی بدل شود، در عوض به "شبهجامعه"ای فروکاسته شد که در آن، همان میزان از پیوندهای مدنی جای خود را به ساختاری تودهوار و هیجانی داد. در چنین وضعیتی، رهبری خمینی برخلاف آنچه که لازمهی شکلگیری یک ملت است، نیازی به همبستگی آگاهانه و خودآگاه ایرانیان نداشت، بلکه بر موج تودهگرایی و احساسات عمومی سوار شد. درحالیکه تمامی احزاب و گروهها، آگاهانه یا ناآگاهانه، خود را در خدمت اقتدار او قرار دادند.
امروزه برای درصد بسیار بالایی از مردم ایران به استثنای برخی از چپها، ملی مذهبیها، اصلاح طلبان و وابستگان ریز و درشت آویزان به بیضههای حکومت و دشمنان نظام پادشاهی که با توسل به تحریف و مغلطه در بیان حقایق شورش سال پنجاه و هفت خود را به کوچه علی چپ میزنند، آشکار شده است که دولتهای غربی و خاصه آمریکا در روند فروپاشی نظام پادشاهی ایران و به قدرت رساندن ملایان نقش اصلی و اساسی و تعیین کنندهای داشتهاند و در اصل آنها طراح و مهندس چگونگی جابجایی قدرت و حکومت در کشور بودهاند.
مسیح علینژاد در حمایت از رضا پهلوی: «قابل قبول نیست حذف یکی از مخالفان ج ا از کنفرانس امنیتی مونیخ، من و بسیاری از ایرانیان معتقدیم که اپوزیسیون متکثر است...»! ایشان یا معنای اپوزیسیون را نمیداند یا میداند اما مخاطبان خود را خیلی کودن فرض نمودهاند... خانم علینژاد! وقتی عنصر تشکیلات و رهبری از اپوزیسیون گرفته شود، میماند مجموعهی معترضان، نه اپوزیسیون! "اپوزیسیونی" که متکثر باشد، دیگر اپوزیسیون نیست! اپوزیسیون یعنی اتفاق ذهنی و عینی یک ملت یا دستِ کم، بخش مهمی از ملت ورای عقاید، افکار و مذاهب گوناگون همراه با اتحاد نمایندگان گرایشهای فکری-سیاسی حول یک محور و هدف مشخص با موجودیت یک رهبری واحد.
در شرایط انباشت بحرانها و تراکم نارضایتیها، هر رویدادی نظیر این حادثه که در شرایط عادی ممکن است چندان اعتراضی را برنیانگیزد، چه بسا بتواند تبدیل به جرقهای برای گسترش حریق اعتراضات در محیطهای دانشگاهی یا حتی فضای عمومی گردد. چنان که زمانی رخدادقتل مهساامینی در ابعادی بززگتر و سراسری چنان شد و از قضا نقش جنبش دانشجوئی در گسترش آن برجسته بود. اما باسرکوبهای شدید حاکمیت، جنبش دانشجوئی نیز همراه جنبش عمومی دستخوش افت گردید و رژیم به خیال خود درکنارحفظ اهرم سرکوب، برآن شد که پس از مرگ رئیسی با برکشیدن پزشکیان و القاء امیدهای کاذب باصطلاح آتش زیرخاکستر را خاموش کند. اما با گذشت چندماهی و روشن شدن سراب پزشکیان و وعدهایش، و تشدید و تعمیق همه جانبه بحران و مولفههای گوناگون و فراگیری سیاسی و اقتصادی آن، و زایل شدن تدریجی آن خوش خیالیهای اولیه، اینک مدتی است مجددا شاهد اشباع جامعه از نارضایتی و خشم گسترده عمومی هستیم. همراه با چنین روندی و در بسترآن است که قتل دردناک یک دانشجو بدست چندنفر به گفته مسئولان و رسانهها، زورگیر شاهد بروزمجدد اعتراضات دانشجویی درکوی دانشگاه و نیز برخی دانشکدهها و دانشگاهها هستیم که رژیم را مقصر و مسبب اصلی آن میدانند.
آقای ستاری فر، رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت نظام اسلامی در تاریخ ۲۰/۰۹/۱۳۸۲ سند چشم انداز بیست ساله و سیاستهای کلی برنامه چهارم توسعه کشور را پس از تأیید در هیأت دولت و بررسی همه جانبه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و تأیید خلیفه خود فرزانه خوان حکومت اسلامی، ابلاغ مینماید تا در تدوین کلیه لوایح برنامهای و بودجهای و عملیات اجرایی دستگاهها، مورد عمل قرار گیرد. در چشم انداز بیست ساله چنین آمده است: " ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه" توسعه یافته متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: • مردم سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهره مند از امنیت اجتماعی و قضایی. • برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره مند از محیط زیست مطلوب. • دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی. • دارای تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت. • و.......
نگارنده، این جمله پر معنای میلان کوندرا را برای وضعیت فعلی وطن خود ایران، اینگونه درک و به تصویر میکشد: آن چه از اعمال و رفتار مسئولان رژیمهای دیکتاتوری اعم از ظلم و اجحاف و کشتار و تضییع حقوق و تخریب و فقر و نابسامانی و... به ضرب سانسور و تهدید سعی شده از حافظه ملت پاک و یا حداقل فراموش شود، عاقبت به دلایلی به یاد میآید. در بحبوحه ضربات بی محابای نیروهای سرکوبگر نهادهای متعدد و موازی و ساخته دستگاه ایدئولوژیک رژیم که بر گرده مردم وارد میآید و در لحظات غیر منتظره ولی نه ابتدا به ساکن "حافظه جمعی" با مکانیسمی کاملا خودآگاه تمام آن چه با زور قصد داشتند از اذهان بزدایند را بازمی خواند. خاطرات رنجها و زجرهای فردی و دردهایی که در دلها انباشته شده و رفته رفته به اکثریت آحاد جامعه تسری یافته، در طول زمان بر هم انباشته میگردد و سنگینی بار آن حیات ملی را در معرض تلاشی قرار میدهد و جامعه را مترصد تصمیمی میگرداند که در عین "نه "گفتن به عامل تخریب حیات ملی خود است، "آری" گفتن جامعه به زندگی و حیات، است. لحظه انقلاب همین لحظه است.
این تصمیم در کمال ناباوری دیکتاتورها و انصارش، به ناگهان بدل به نیروی محرکهای میشود خودآگاه در ضمیر جمهور مردم که نماد اراده حیات برای به دست گرفتن حاکمیت توسط جمهور مردم است. اینگونه است که نیاز به ساختن و یا شناختن بدیلی پیام آور ارزشهای حیات و زندگی و پایبند به حقوق در جامعه بیش از هر امر دیگری ضروری مینماید و جامعه را برای ساختن آن دست بکار میکند.
انقلاب ویرانگر ۵۷، یادآور روزهای شومی است که ۴۶ سال پیش، ساختار جامعه ایران را از پایه و اساس بهم ریخت و به شهادت تاریخ، مسیر حرکت کشوری را که رو به پیشرفت و توسعه داشت، به سمت مخالف آن تغییر داد.
۲۲ بهمن ۵۷ را باید آغاز خشونت جنایت باری دانست که با روزهای نخست روی کار آمدن خمینی و تیرباران افسران بلندپایه ارتش شاهنشاهی در پشت بام مدرسه رفاه گره خورده است.
هنوز یک روز از ۲۲ بهمن نگذشته بود که به فرمان مستقیم خمینی، اعدام فرماندهان ارتش شاهنشاهی و مقامات بالای حکومت شاه در دستور کار روحانیت همراه او قرار گرفت. خمینی، خواهان خون بود و به دستور او کار کشتار در پشتبام همان مدرسهای آغاز شد که خود و ستاد انقلابیاش در آن مستقر شده بودند. در همان پشت بام بود که برجستهترین مقامات لشکری و کشوری، پس از محاکماتی شتابزده و غیرعادلانه به جوخههای اعدام سپرده شدند.
هنوز هم از تصفیه و قتل دهها هزار افسر و پرسنل میهن پرست ایران در آن روزها و ماههای سیاه، آمار دقیقی در دست نیست. اما تردیدی نباید داشت که در آیندهای نهچندان دور با دسترسی به کوه اسنادی که از چشم ملت ما پنهان مانده است، پرده از بسیاری از فجایع آمده بر یکایک آن آزاد مردان برداشته خواهد شد. مردان شریفی که در مکتب میهن دوستی محمد رضا شاه پهلوی پرورش یافته بودند و تحصیلات بالا و تخصص آنان با روح خدمت به میهن سرشته شده بود.
By kozet on February 17, 2025 1:01 PM
|No Comments
ایران وایر - «نسرین ستوده»، حقوقدان و فعال حقوقبشر و «صدیقه وسمقی»، اسلامپژوه، در بیانیهای مشترک صدور احکام اعدام برای سه زن زندانی سیاسی را محکوم کرده و آن را انتقام حکومت جمهوری اسلامی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» دانستند.
در این بیانیه که روز دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده آمده است: «سه زن در ایران محکوم به اعدام شدهاند. «پخشان عزیزی»، «وریشه مرادی» و«شریفه محمدی» این احکام انتقامی آشکار از جنبش «زن، زندگی، آزادی» است که در پی قتل حکومتی مهسا و در دفاع از حق انتخاب پوشش به وقوع پیوست.»
صدیقه وسمقی و نسرین ستوده، ضمن محکوم کردن کلیه احکام اعدام صادره علیه جوانان ایرانی و تاکید بر لغو مجازات اعدام، خواهان لغو هرچه سریع تر احکام صادره علیه پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی شدند.
این دو فعال سرشناش ایرانی در پایان بیانیه خود نوشتهاند: «همانطور که اجرای احکام اعدام به گسترش خشونت در جامعه منجر می شود، لغو این احکام می تواند به کاهش خشونت کمک کند.»
صدیقه وسمقی و نسرین ستوده پیش از این نیز در بیانیههای مشترکی به اقدامات حکومت جمهوری اسلامی علیه حقوق زنان اعتراض کرده بودند.
این دو در یازدهم آذرماه امسال نیز طی بیانیه مشترکی تصویب قانون موسوم به «حجاب و عفاف» را اقدامی «شرم آور» خوانده و به اعتراض خود را به این قانون اعلام کردند.
دیروز خاطره ای از سرکار خانم سعیده منتظری خواندم که مرا به یاد خاطره ای مشابه آن در رژیم قبلی در بهار سال 1355 در زندان کمیته تهران انداخت. پنداشتم که بد نیست همان را عینا در اینجا بازنشر کنم.
پیش از نقل خاطره یاد شده اول خاطره خانم منتظری را در بازداشت اخیر عینا نقل کنم. ایشان و برادرش آقای سعید منتظری، که روز پنجشنبه 25 بهمن برای شرکت در مراسم گردهمآیی فراخوان برای رفع حصر از شخصیت های محبوبی چون کروبی، رهنورد و موسوی از قم به تهران آمده بودند، در جلو دانشگاه تهران مانند انبوه مردمانی که برای شرکت در این فراخوان آمده بودند بازداشت شدند؛ هرچند پس از ساعاتی آزاد شدند. این دو برزگوار بی تردید دلیری و احساس مسئولیت را از پدر بزرگوارشان آموخته اند.
رحمت خداوند بر روان زنده یاد آیت الله منتظری!
خانم منتظری در جایی گزارش می کند:
«. . . من خواستم نماز ظهر و عصر را بخوانم، به مأمور اطلاعاتی (قبل از بازجویی) گفتم: من از قم آمدهام و مسافر محسوب میشوم، سئوالم این است: اگر قرار است بیشتر از ۱۰ روز اینجا بمانم، قصد کنم و نماز را تمام بخوانم؛ و اگر کمتر، نماز را شکسته بخوانم؟ جواب داد: نماز را تمام بخوان!»
با خواندن این گزارش، ضمن این که به یاد خاطره ای افتادم که در حدود نیم قرن قبل در زندان کمیته برای من اتفاق افتاده بود، این جمله مشهور در ذهنم خطور کرد که: حکومت ها می روند اما روش ها می مانند. با این حال نمی دانم خانم منتظری مانند من برای دریافت نظر بازجو در باره تصمیم اش برای نگهداشتن بوده و یا پرسش ایشان واقعی بوده است!
اینک این شما و خاطره من که در اینجا بی کم و کاست عینا نقل می شود:
«هم قصر بخوان و هم کمیته و هم اوین
مدتها گذشته بود و بلاتکلیف بودم. روشن نبود چه تصمیمی درباره من گرفته و یا خواهند گرفت. حدود چهل روز گذشته بود که روزی برای این که بدانم چه نظری درباره من دارند، از آقای لطفی [بازجو] پرسیدم: راستی آقای لطفی! من تاکنون نمازم را قصر خوانده ام، به نظر شما نمازها را قصر یا تمام بخوانم؟ لحظه ای درنگ کرد، فهمید که علت پرسش شرعی چیست، لبخندی زد و گفت: اگر از من می شنوی، هم قصر بخوان و هم کمیته و هم اوین!»
دو توضیح ضروری:
اول این که آقای لطفی (که پس از انقلاب از طریقی دریافتم که عنوان فامیلی واقعی او شمیرانی بوده)، مسئولیت بازجویی از متهمان مذهبی و مسلمان را در کمیته بر عهده داشت و از این رو بسیار تظاهر به دیانت می کرد و تقید به قیودات مذهبی و شرعی داشت. گاه آیات قرآن را از حفظ می خواند. من هم صد البته نوعی برخورد می کردم که باور کرده ام ایشان معتقد و مقید است.
این را هم بگویم در آن دوران اصلا باور نداشتم یک ساواکی و بازجوی کمیته مذهبی به معنای جدی کلمه مسلمان باشد چرا که نمی توانستم باور کنم یک مذهبی باورمند خبرچین ساواک باشد تا چه رسد به عضویت در ساواک و مهم تر بازجویی و شکنجه گری در ساواک. اما اکنون باور می کنم می توان معتقد بود و در عین حال شکنجه گر هم بود. جمع نقیضین در عمل ممکن است! این تجربه را در جمهوری اسلامی کسب کرده ام.
دوم این که این خاطره در کتاب «گرد آمدو سوار نیامد - یادمانده های پیش از انقلاب ایران» در صفحه 339 آمده است.
*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده است
روز یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ فوریه ۲۰۲۵ «نشست همگرایی مونیخ» با حضور شاهزاده رضا پهلوی و شماری از فعالان سیاسی مستقل و نمایندگان احزاب و گروههای ایرانی آزادیخواه و میهنپرست و همچنین خبرنگاران رسانههای مختلف در ایالت بایرن واقع در جنوب آلمان برگزار شد. در پایان این نشست که تقریبا پنج ساعت به طول انجامید، پس از تبادل نظر و پرسش و پاسخ بیانیهای صادر شد که متن آن را در ادامه میخوانید.
اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمانها و افراد آزادیخواه و میهنپرست
۱) ما خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار دگرباره یک دولت ملی در ایران هستیم و بر این باوریم که تحقق این هدف، از مسیر یک انقلاب ملی میگذرد. ما متعهد میشویم که برای پیروزی انقلاب ملی ایران با یکدیگر همکاری کنیم.
۲) ایران کشوری است یکپارچه و تجزیهناپذیر، با یک ملت به نام «ملت ایران». بر این اساس، التزام به حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، پایه فهم مشترک و شرط نخست و غیرقابل مذاکرهی هرگونه همکاری سیاسی برای نجات ایران است.
۳) ما باورمند و متعهد به برقراری یک حکومت قانون در ایران بر پایه دموکراسی سکولار هستیم که حقوق بنیادین بشر را برای همه شهروندان ایران تامین و تضمین کند.
۴) ما متعهد میشویم که از حق بدیهی ملت ایران برای انتخاب شکل نظام آینده کشور از طریق یک انتخابات آزاد، دموکراتیک و منصفانه دفاع کنیم.
۵) در مسیر پیروزی انقلاب ملی ایران، ترجیح ما پرهیز از خشونت است. اما در مقابل خشونت سازمانیافته و عریان جمهوری اسلامی، ما از حق ملت ایران برای محافظت از خود و یکدیگر دفاع میکنیم.
۶) ما به استراتژی فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، حمایت حداکثری از ملت ایران و انقلاب ملیشان، و ریزش حداکثری از جمهوری اسلامی باور داریم. ما در چارچوب این استراتژی با هم همکاری میکنیم، و متعهد میشویم که حقیقتیابی در خصوص همه جنایات رژیم، و رسیدگی به پرونده ناقضان حقوق بشر و مرتکبان جنایت علیه بشریت را نیز در یک فرآیند شفاف عدالت انتقالی به سرانجام برسانیم.
۷) ما بر این باوریم که در فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، دولت ایران برای بیشینه کردن منافع ملی، و تامین صلح و ثبات منطقه، میبایست با همه دولتهای جهان، گفتگو، تنشزدایی و همکاری کند.
۸) ما به بازسازی اقتصاد کشور در چارچوب یک اقتصاد بازاربنیان که فرصتهای لازم را برای همه ایرانیان فراهم کند باور داریم. دولت ملی در ایران با ایجاد شرایط مساعد برای بروز بیشتر و استفاده بهتر از روحیه کارآفرین ایرانیان داخل و خارجِ کشور، رفاه و رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.
۹) ما متعهد میشویم که از همهی حقوق و آزادیهای بنیادین شهروندان ایران شامل آزادی بیان و رسانه، آزادی اینترنت و گردش اطلاعات، آزادی ادیان و باورها، آزادی انجمن و اجتماعات، آزادی زنان، آزادی پوشش و دیگر آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مدنی دفاع کنیم، و در رفع تبعیضهای مذهبی، جنسیتی و جنسی با همه توان خویش بکوشیم.
۱۰) ما متعهد به نگاهبانی از محیط زیست، حیات وحش، منابع طبیعی و میراث فرهنگی کشور ایران هستیم و در این مسیر بر نقش مهم دولت ملی در کنار عموم مردم و سازمانهای مردمنهاد تاکید داریم.
۱۱) بر پایه خواست گسترده مردم ایران که در سالهای اخیر در شعارها و پیامهای آنها جلوهگر شده است، ما شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار، تا زمان شکلگیری نخستین مجلس ملی و آغاز به کار دولت دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد میدانیم و با تمام توان از ایشان در این مسیر پشتیبانی خواهیم کرد.
۱۲) ما پرچم سه رنگ شیروخورشیدنشان ایران را که ریشه در تاریخ درازآهنگ و بهم پیوسته دولت و ملت ایران دارد، نماد وحدت ملی و پرچم مبارزات گسترده ملت ایران میدانیم و مبارزه خود را دوشادوش هم زیر این پرچم ادامه خواهیم داد.
نشست مونیخ و چالشهای پیشروی ائتلاف برای آزادی ایران
بهرام فرخی ـ مونیخ، شهر تاریخ و سیاست، اینبار میزبان یکی از مهمترین و درعینحال پرحاشیهترین گردهماییهای اپوزیسیون ایرانی بود. نشستی که قرار بود آغازگر مسیر همگرایی و اتحاد باشد، اما بیش از هر چیز، عمق شکافها و تضادهای درونی جریانهای مخالف جمهوری اسلامی را نمایان ساخت. آنچه در این نشست گذشت، نه تنها گام بلندی به سوی وحدت نبود، بلکه به نظر میرسد بیش از پیش، اختلافات را عیان و مسیر همدلی را دشوارتر کرده است.
وعدهای برای اتحاد یا نمایش انسداد؟
شاهزاده رضا پهلوی، بهعنوان چهرهای برجسته در میان جریانهای پادشاهی خواه و برخی جمهوریخواهان میانهرو، در این نشست تلاش کرد تا با ارائه برنامهای دهمادهای، چارچوبی برای دوران گذار ترسیم کند. اما آنچه بیش از این برنامه در رسانهها و تحلیلهای سیاسی بازتاب یافت، مادهای بود که تحت فشار حاضرین به برنامه اضافه شد به عنوان اصل یازدهم: پذیرش رهبری دوران گذار توسط شخص شاهزاده.
البته، آقای فواد پاشایی دبیر کل حزب مشروطه در پرسشی از شاهزاده، نگرانیهای خود را دربارهٔ حفظ کیان پادشاهی مطرح کردند و آن را در قالب سؤالی دربارهٔ وظایف رهبری بیان نمودند.
این تصمیم، هرچند در نگاه اول میتوانست نقطهای روشن برای همگرایی باشد، اما در عمل، به نظر میرسد بیش از آنکه عامل اتحاد شود، بذر اختلافات تازهای را خواهد کاشت. زیرا بلافاصله پس از اعلام این تصمیم، موجی از مخالفتها در میان اپوزیسیون دموکرات شکل گرفت. منتقدان بر این باورند که این اقدام نه تنها کمکی به دموکراتیک شدن فرآیند گذار و انتخاب رهبر و یا سخنگوی اپوزیسیون از طریق یک ائتلاف گسترده نمیکند، بلکه سلطنتطلبان افراطی را بیش از پیش جسور خواهد ساخت.
و در نهایت انتخاب پرچم شیر و خورشید بدون تاج بهعنوان پرچم ملی، در ماده دوازدهم گنجانده شد.
شاهزاده در این نشست از طرفداران خود خواست تا به حملات لفظی علیه دیگر گروههای اپوزیسیون پایان دهند و مسیر گفتگو و مدارا را در پیش بگیرند. اما آیا این توصیه تأثیری بر رفتارهای افراطی طرفداران ایشان خواهد داشت؟ تاریخ نشان داده که رادیکالیسم، تنها با توصیههای شفاهی مهار نمیشود، بلکه نیازمند تغییرات اساسی در ساختار فکری و سیاسی حامیان یک جریان است.
سه تظاهرات در یک شهر؛ شکاف در میان هواداران شاهزاده
در حالی که کنفرانس امنیتی مونیخ در جریان بود، سه تظاهرات جداگانه از سوی طرفداران شاهزاده در این شهر برگزار شد؛ موضوعی که بهخوبی نشاندهنده اختلافات جدی میان خودِ هواداران شاهزاده است. اگر قرار بود این نشست نمادی از وحدت باشد، چرا شاهد اینهمه تفرقه در میان نزدیکترین جریانها به شاهزاده هستیم؟
یکی از تلخترین صحنههای این رویداد، برخورد خشونتآمیز با یکی از برگزارکنندگان یکی از این تجمعات "بزرگترین تجمع"بود که شخص شناخته شدهای در میان مخالفین رژیم در آلمان میباشد که حتی اجازه ورود به سالن را پیدا نکرد و با برخورد فیزیکی از درب نشست بیرون رانده شد. این اتفاق، یادآور همان روشهایی است که قرار بود اپوزیسیون در برابر آن بایستد: حذف، سرکوب و بستن درهای گفتگو بر روی مخالفان.
ایران وایر - مجید خوشمنظر، کارمند ترافیک شهرداری مشهد که در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ دوربینهای شهری را برای حمایت از معترضان از کارانداخته بود، روز سهشنبه ۳۰ بهمن از زندان آزاد شد.
خبرگزاری حقوق بشری هرانا با اعلام این خبر نوشت آقای خوش منظر از زندان وکیل آباد مشهد به مرخصی متصل به آزادی اعزام شده است. آزادی این زندانی سیاسی پس از دو سال و سه ماه حبس صورت گرفت.
مجید خوشمنظر، کارمند ارشد کنترل ترافیک مشهد، در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری توسط ماموران وزارت اطلاعات در مشهد بازداشت و به زندان منتقل شد
وی سپس توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قضات مومنی و حسین یزدان خواه از بابت اتهام «محاربه» به ۱۰ سال حبس و یک سال تبعید به تایباد محکوم شد. حکم صادره توسط دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی عینا تایید شد.
«از کار انداختن دوربینهای مداربسته» از جمله اتهامهایی است که علیه مجید خوشمنظر مطرح شده بود.
منوتو - یک هواپیمای شرکت «دلتا ایر لاینز» با ۸۰ سرنشین در فرودگاه پیرسون تورنتو واژگون شد و دستکم ۱۸ نفر زخمی شدند. یکی از مسافران گفت پس از سقوط، آنها «مانند خفاش» از سقف آویزان بودند.
مدیرعامل فرودگاه، واکنش سریع نیروهای امدادی را عاملی برای جلوگیری از تلفات جانی دانست و اعلام کرد که دو باند فرودگاه برای تحقیقات بسته خواهند ماند. این حادثه در حالی رخ داده که اخیراً چندین سانحه هوایی، از جمله برخورد یک هواپیمای امریکن ایرلاینز با بالگرد ارتش آمریکا، گزارش شده است.
یک هواپیمای شرکت «دلتا ایر لاینز» با ۸۰ سرنشین در فرودگاه پیرسون تورنتو واژگون شد و دستکم ۱۸ نفر زخمی شدند. یکی از مسافران گفت پس از سقوط، آنها «مانند خفاش» از سقف آویزان بودند. مدیرعامل فرودگاه، واکنش سریع نیروهای امدادی را عاملی برای جلوگیری از تلفات جانی دانست و اعلام کرد که... pic.twitter.com/oFPr2x1fck
خانم «ز»ساده و مودب بود و در نگاهش تاریکی اندوه و جنبش اضطراب بههم آمیخته بود.
رنگ از چهرهاش رفت، صدایش بم و سنگین شد در خود فرو رفت وگفت:
«از سفر طولانی خارج از کشور که برگشتیم، همسرم در یکی از مناطق فقیرنشین مشهد خانه کوچکی اجاره کرد و به آزار و کتک کاری همیشگی و توهمات بدبینانه ادامه داد، دخترم دوساله بود وهشت ماهه باردار بودم.
او کار نمیکرد و من راهم از کاری که دوست داشتم و در آن موفق بودم، منع کرده بود. روزهای آخر حتی برای خرید مایحتاج از خانه بیرون نمیرفت، وقتی خوابش میبرد، پای مرا با سیم به خودش میبست که فرار نکنم، گرسنه بودیم و بچهام بیقرار شده بود، تا آن روز که شروع به حرف زدن کرد، تلفن مرا که پنهان کرده بود، بعد چند روز روشن کرد و گفت: «پدرت را خبر کن بیاید برای طلاق صحبت کنیم.» اما پدرم که آمد در را باز نکرد، پدر، نگران شده بودوبه در میکوفت، من صدایش را میشنیدم، اما کارد آشپزخانه را روی گردنم گذاشته بود که چیزی نگویم.
دقایق به سختی میگذشت،
صداهای کوچه حکایت از آن داشت که پدرم پلیس خبر کرده،
زنگ زدند، در زدند، فریاد زدند، او پردهها را کشید و چاقو را به گردن من نزدیکتر کرد.
غروب که شد اولین ضربه را به شکمم زد. بیحال شدم، نمیتوانستم فریاد بزنم. بعد دومی، سومی، پانزده ضربه، بچهام پیش چشمم محو میشد، تاریک میشد، صدای پلیس در سرم میپیچید، «اختلاف خانوادگیاست ما وارد نمیشویم» پدرم گریه میکرد، التماس میکرد، در میزد، زنگ میزد. «اختلاف خانوادگی!»
هر بار مرا میزد، هر وقت با لگد در خانه پدرم را میشکست، مادرم را میزد، فحاشی میکرد، این عبارت پلیس که مقدمه بیعملی بود، مثل پتک توی سرم میخورد: «برین زندگی کنین، اختلاف خانوادگی است، دادسرا اجازه ورود به منزل نمیده، زندگی تو به همنریز خانم!»
پلیس نام همسرم را فریاد میزد ،اصرار میکرد که در را باز کند. همه ترسیده بودند، پلیس برقها را قطع کرد، بچه ام در تاریکی فرو رفت، در را شکستند.
نمیدانم چند روز یا چند ماه بعد در بیمارستان با صدای نوزاد کوچکی، بیدار شدم، اثر چاقویی که از پوست وگوشت من گذشته و به بازوی جنین خورده بود، هنوز به خوبی ترمیم نشده بود.
برای ایرانیان آنچه که در دورن ساختمان کنفرانس امنیتی مونیخ اتفاق افتاد چندان مهم نبود. بلکه حوادث غم انگیز "وزن کشی", تکفیر و تهدید و فحاشی روزهای جمعه و شنبه توسط طرفداران متعصب مجاهدین و هواداران متعصب سلطنت علیه یکدیگر بود. آن هم زمانی که نسل جوان دانشجو متحدانه از سنگر دانشگاه دفاع می کردند و در یک صف واحد قاتلین دانشجوی بی گناه (امیرمحمد خالقی) را محکوم می کردند. دو صحنه کاملا متفاوت و متضاد در داخل و خارج از کشور که گویا هزاران سال نوری با یکدیگر فاصله مکانی و زمانی دارند.
هر دوی این دو فرقه (Cult) با تمسک به گذشته گرایی در سرمای زیر صفر مونیخ برای آینده "رویافروشی" می کردند. درست مانند خمینی که در بدو ورود به ایران در بهشت زهرا "وعده بهشت" می داد, اما جهنم آفرید. این رویافروشی در مونیخ مرا بیاد داستان "رویافروشی دالرگات" می اندازد که با موضوعی فانتزی و تخیلی درباره مغازه ای است که در آن انواع سراب ها و رویاها از جمله "بازگشت نوستالژیک" به فروش می رسد و مردم خسته و نومید مشتری پروپاقرص آن هستند. رفتارهای فانتزی اما انتزاعی این دو فرقه متعصب و غرقه در دشمنی علیه یکدیگر و دگران آنچنان غم انگیز و تاسف آور است که مرا بیاد داستان معروف و بیاد ماندنی دیگری بنام "دخترک کبریت فروش" شاهکار نویسنده معروف دانمارکی هانس کریستیان آندرسن می اندازد که حدود ۱۸۰ سال پیش آن را تالیف کرده بود. دخترک کبریت فروش فقیری که با ناکامی حزن انگیز اما امیدوارانه ای تلاش نمود در سرمای منجمد کننده کبریت های خود را بفروشد اما کسی به او توجهی نمی کرد و در آن سرمای سوزان برای فرار از انجماد و مرگ تک تک کبریت هایش را روشن می کرد و در نور حقیر کبریت ها برآورده شدن آرزوهایش را می دید. آنچنان غرق در تماشا و تمنای رویاهای خود در انعکاس نور خفیف و لرزان کبریت ها بود, که ناخودآگاه همگی را تک به تک آتش زد و سپس خودش در سرمای بی رحم واقعیت جان سپرد.
مجاهدین در تظاهرات روز جمعه خویش در مونیخ با شعار و پلاکاردهایی نظیر "نه شیخ و نه شاه" و "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" علنا و عملا به جنگ طیف دیگری از اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی طرفداران پادشاهی آمده بودند و خواهان مرگ آنها بودند. و در عمل جمهوری اسلامی فراموش شده بود. روز بعد یعنی شنبه طرفداران سلطنت با سازهای تعزیه خوانی مثل نَقّاره, دهل و سرنا و شیپور و سنج و نی و با شعارهایی مانند " ایران بدون پهلوی یعنی سرای اجنبی" و یا "ما جمهوری نمی خواهیم" و "مرگ بر سه فاسد, ملا چپی مجاهد" در بلندگو و شیپور خویش ناقوس مرگ همه را در فردای ایران سر می دادند. غافل از اینکه بقول زنده یاد اسماعیل خویی ما در تاریخ خویش از جمله در ۵۷ کینه کاشتیم و خرمن خرمن مرگ برداشتیم.
این دو فرقه (Cult) به سبک کارناوال های مذهبی و مراسم باستانی افتخار به گذشته گرایی نسخه خویش را تبلیغ می کردند. نگارنده قریب به ۸ سال پیش (در سال 2017 میلادی) در مقاله ای بنام "ایران: ملتی پریشان و سرگردان بین پاسارگاد و کربلای معلی" به تفصیل به این موضوع پرداختم که متاسفانه تظاهرات این دو فرقه در مونیخ مرا بیاد آن مقاله انداخت که اگر حمل بر خودستایی نباشد, باید بگویم چقدر دقیق نوشته بودم.
در بین اپوزیسیون ایرانی این دو گروه (سلطنت طلبان و مجاهدین) منسجم ترین, منظم ترین, سامان مندترین, سازمان یافته ترین و "پولدارترین" تشکیلات هستند که با استفاده از امکان مالی فراوان بر سپهر سیاسی اپوزیسیون برون مرزی تسلط تبلیغاتی دارند. هر دوی این گروه با نگاهی افراطی و باورمند به مقوله "قدیس و ابلیس" مولفه های جهانشمولی مانند دموکراسی, کثرت گرایی, احترام و مدارا و دگراندیش پذیری را فقط و فقط با نزدیک بینی تنگ نظرانه و از پشت عینک فرقه گرایی و ایدئولوژیک خود می بینند و بس! جالب اینجاست که هر دو برای جلب حمایت مقامات خارجی با یکدیگر رقابتی سخت دارند ـ تو گویی که سرنوشت آینده ایران به دست خارجی ها (بخصوص مقامات بازنشسته و پیشین ـ و نه ملت ایران) رقم خواهد خورد.
کلام آخر اینکه نمی باید و نمی خواهم بذر یأس و ناامیدی بپاشم, اما چه کنم که عقل و هوش من از "پرده پندار" برون شده است و با چنین اوضاع جنگ "حیدری نعمتی" بازتکرار گفتمان مصلحت جویانه "وعده فروشی عوامفریبانه" را صادقانه نمی دانم. زیرا بقول آن شعر معروف: "گردش چرخ به رفتار دگر میبینم / شهر مونیخ پر از فتنه و شر میبینم. متعصبین را همه شربت ز گلاب و قند است / قوت دانا همه از خون جگر میبینم". بقیه طیف های اپوزیسیون اگر در مورد این رادیکالیسم تعصب محور و لگام گسیخته غالب از نوع فرقه ای دو سر باخت چاره اندیشی نکنند, خیلی زود دیر خواهد شد و بقول مرحوم شاملو بسیاری از هموطنان نومید و مایوس و درمانده و مستاصل در پی رؤياي پرتلالؤ زر حدیث بادفروشان را خواهند کرد باور, و ما میمانیم و تاریخ تکراری مان که شوربختانه این تکرار مکرر همواره از نوع تراژدی بوده و خواهد بود. بدرود تا زمانی و مکانی دیگر!
ایران اینترنشنال - وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیهای از برخورد دولت لبنان با حامیان حزبالله که خودروی معاون فرمانده صلحبانان سازمان ملل (یونیفل) در بیروت را در اعتراض به لغو پروازهای ایران به آتش کشیده بودند حمایت کرد.
عربستان سعودی در بیانیه یکشنبه ۲۸ بهمن خود نوشت که از اقدامات لبنان علیه «تلاشها برای آسیب رساندن به امنیت شهروندان لبنانی» حمایت میکند.
بیانیه عربستان سعودی پس از آن صادر شد که هفته گذشته تنشهایی بر سر تصمیم لبنان برای جلوگیری از فرود پروازهای ایرانی در فرودگاه بیروت در پی تهدیدهای اسرائیل به وجود آمد.
خبرگزاری فرانسه یکشنبه به نقل از یک مقام امنیتی لبنان دلیل این اقدام را تهدید اسرائیل به هدف قرار دادن هواپیماهای ایرانی ذکر کرد.
برخی از کاربران حامی جمهوری اسلامی ویدئویی را منتشر کردهاند که نشان میدهد یکی از هوادران حزبالله لبنان از برخورد ارتش لبنان مقابل فرودگاه رفیق حریری بیروت گلایه میکند. از چند روز قبل، حامیان حزبالله لبنان در اعتراض به جلوگیری از ورود پروازهای ایرانی به فرودگاه بیروت تجمع... pic.twitter.com/glpQVvgPVo
به گفته این منبع امنیتی لبنان، آمریکا به بیروت هشدار داده بود که اسرائیل به طور جدی تهدید کرده است این هواپیماها را سرنگون خواهد کند.
فرودگاه رفیق حریری بیروت درروزهای پنجشنبه ۲۵ بهمن و ۲۶ بهمن به دو هواپیمای شرکت ماهان اجازه فرود نداد.
واکنش حزبالله به لغو پروازهای ایران
گروه حزبالله لبنان یکشنبه از دولت این کشور خواست که از تصمیم خود برای جلوگیری از فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاه بیروت عقبنشینی کند
در همین حال شبکه البیسیآی لبنان خبر داد مقامهای هوانوردی این کشور به شرکت ماهان گفتهاند اجازه فرود پروازهایش را در بیروت نمیدهند.
یک روز پیش از این تصمیم، افیخای ادرعی، سخنگوی ارتش اسرائیل به زبان عربی، گفته بود نیروی قدس سپاه پاسداران در هفتههای اخیر از طریق فرودگاه بینالمللی بیروت، در حال قاچاق وجوه نقد به گروه حزبالله بوده و با وجود همه تلاشها، در مواردی نیز موفق شده است.
پس از این اتفاقات، هواداران حزبالله اقدام به مسدود کردن راههای منتهی به فرودگاه بیروت و آتش زدن لاستیک کردند.
در همین حال محمود قامتی، نایب رییس شورای سیاسی حزب الله، در تحصن در مسیر فرودگاه بیروت در روز شنبه گفت: «صبر هم حدی دارد و ما به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد کشورمان در قبضه آمریکا و اسرائیل باقی بماند».
در همان روز ارتش لبنان با پرتاب گاز اشکآور هواداران حزب الله را از مسیر فرودگاه رفیق حریری متفرق کرد.
«ایران وایر» مطلع شده است رئیس هیات کشتی خراسان رضوی، در اقدامی بیسابقه، نام پدرش را روی رقابتهای نوجوانان قهرمانی کشور گذاشته و مسابقات را با نام «یادبود خَیّر و کارآفرین نیکوکار حاج طاهر علی حسن زاده» برگزار کرده است.
منابع ایرانوایر گفتهاند که «اسماعیل حسنزاده» رئیس هیات کشتی خراسان رضوی و از مدیران نزدیک به «علیرضا دبیر» رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی، در سالهای اخیر نه تنها نام پدرش را روی تیمهای منتخب کشتی خراسان رضوی در ردههای سنی مختلف قرار داده که حتی مسابقات کشوری که به میزبانی مشهد برگزار میشود را هم به نام پدرش و با القابی مانند «خَیّر»، «کارآفرین» و «نیکوکار» برگزار میکند.
رقابتهای کشتی نوجوانان قهرمانی کشور روزهای روزهای ۲۵ و ۲۶ بهمن ماه به میزبانی شهر مشهد برگزار شد و با حواشی مختلفی همراه بود. از جمله مهمترین آنها «چاقو کشی» و «قمهکشی» گروهی از اوباش و اراذل در حمایت از رئیس هیات کشتی خراسان رضوی و مضروب کردن «امید شایگان» رئیس هیات کشتی مازندران بود.
محسن هندریکس در نزدیکی کیپتاون در آفریقای جنوبی ترور شد
یورونیوز - پلیس آفریقای جنوبی اعلام کرد محسن هندریکس که به عنوان «اولین امام جماعت علنا همجنسگرا» در جهان شناخته میشد به ضرب گلوله کشته شد.
به گفته پلیس دو ضاربی که چهره خود را پوشانده بودند روز شنبه به سوی خودروی محسن هندریکس در شهر «پورت الیزابت» تیراندازی کردند.
پلیس آفریقای جنوبی گفته که انگیزه این قتل مشخص نیست و تحقیق در این مورد در جریان است. محسن هندریکس که در چند گروه مدافع حقوق دگرباشان جنسی فعالیت میکرد در سال ۱۹۹۶ به طور علنی گرایش جنسی خود را فاش کرده بود.
او در سال ۱۹۹۸ اعلام کرد که گردهماییهایی را با حضور مسلمانان همجنسگرا میزبانی میکند.
Imam Muhsin Hendricks shot and killed in Gqeberha
Imam Muhsin Hendricks, recognized as the world's first openly gay imam, was fatally shot on February 15, 2025, while attending a wedding in Gqeberha, South Africa. According to reports, Hendricks was seated in the back of a car... pic.twitter.com/WIRPnhyETb
🏳️🌈 Born in South Africa, Muhsin Hendricks is credited with starting the country's first LGBTQ+ friendly mosque and over two decades of activism he has sought to help queer Muslims reconcile their faith with their sexual orientation.
محسن هندریکس امامت نماز در مسجد الغربا در نزدیکی کیپتاون را برعهده داشت. او گفته بود که این مسجد محلی امن برای مسلمانان دگرباش جنسی و زنانی است که از سوی جامعه طرد شدهاند.
یک فیلم مستند به نام «رادیکال» در مورد محسن هنریکس و زندگی او در سال ۲۰۲۲ ساخته شده بود. این چهره مذهبی پیش از این بارها هدف تهدیدهایی قرار گرفته بود.
او در مورد توصیه اطرافیانش مبنی بر لزوم استخدام محافظ گفته بود که «اصالت داشتن» را به «ترس از مرگ» ترجیح میدهد.
پلیس آفریقای جنوبی اصالت ویدئویی را تائید کرده که در شبکههای اجتماعی منتشر شده است و به نظر میرسد کشته شدن محسن هندریکس را نشان میدهد.
«سازمان بینالمللی همجنسگرایی، دوجنسگرایی، تراجنسی و دوجنسیها» قتل محسن هندریکس را محکوم کرده و از مقامهای آفریقای جنوبی خواسته است تا در مورد احتمال «جنایت ناشی از نفرت» علیه این امام جماعت تحقیق کنند.
By kozet on February 16, 2025 6:57 PM
|No Comments
گسترش ناامنيها در جامعه خطرناك است
محمدعلي ابطحي
ماجراي قتل اخير يك دانشجوي 19ساله در كوي دانشگاه به نظرم بيشتر به بحثهاي امنيت باز ميگردد تا موضوعاتي كه به مسائل دانشگاهي مرتبط است. معتقدم اين رخداد از اساس با ماجراي 18تير 1378 متفاوت است. اتفاقي كه مطرح است، حمله 2 زورگير است به يك فرد رهگذر كه اتفاقا فرد مورد تهاجم دانشجو بوده است.
اين دانشجو ميتوانست هر شغل ديگري هم داشته باشد. تا اين مرحله بيشتر مسوولان امنيتي، قضايي و پليس بايد به ابهامات پاسخ بدهند. لازم است فضاي شهر بيشتر امن شود. واقع آن است كه ناامنيهاي اجتماعي وقتي بروز ميكنند در يك فرد و يك حادثه خلاصه نميشود بلكه جامعه را دچار شوك و حيرت و ناامني ميكند.
معتقدم رسالت نيروهاي انتظامي و قضايي و حتي امنيتي در اين شرايط بسيار مهم است. لازم است دستاورد مهم كشورمان كه امنيت است و همواره به آن افتخار شده، بيشتر مورد توجه قرار بگيرد. مبادا اين اصل با بيتوجهي روبهرو شده و امنيت عمومي كشور خدشهدار شود. طبيعتا در اين فضاها ممكن است جرياناتي هم وارد شده و مانند هميشه سوءاستفاده كنند. مانند جريانات خودسر كه در سابقههاي تاريخي معمولا رخدادهاي مرتبط با دانشگاهها را منحرف كرده و آن را از روند عادي خود خارج ميكردند.
البته با دستورات و قولهايي كه رييسجمهور داده، با پيگيريهايي كه وزير علوم انجام ميدهد و تعهدات و قولهايي كه براي امنيت بيشتر اطراف دانشگاه و كليت شهرها داده شده، اميدواريم ديگر شاهد يك چنين اتفاقات تلخي نباشيم. امروز اين بحثها مطرح شده و مقامات مسوول نشان دادهاند كه ابعاد مختلف ماجرا را دنبال ميكنند.
هم در نامه رييسجمهور و هم در بيانيه وزارت علوم و ساير مقامات تاكيد شده كه بايد مسائل دانشگاهي در درون دانشگاهها حل و فصل شود. اما اينكه يك جنايت عمومي به يك مقوله دانشگاهي بدل شود، كار درستي نيست.
به هر حال دو نفر دزد و قاتل به يك دانشجو حمله كردهاند. ممكن بود اين دانشجو هر شغل ديگري هم داشته باشد. موضوع مهمتر و كلانتر افزايش چتر امنيت براي تمامي اقشار و گروههاي اجتماعي از جمله دانشجويان است.
یک خانم سالخورده محترمی توی یکی از خیابان های دار الخرافه اسلامی چشمش می افتد به یک آخوند جوان .
جلویش را میگیرد میگوید : .ببخشید ننه جان ! شما ازدواج کرده اید ؟
آخوند جوان میگوید : نه !
میگوید : ازدواج نکنید ننه جان ! ازدواج نکنید تا بقدرتی خدا نسل تان ور بیفتد !
حالا چرا ما این داستان را برای شما تعریف کرده ایم؟ میخواهیم شما را بخندانیم ؟؟ نه والله ! قصدمان این است که یک داستان دیگری را برایتان تعریف کنیم .
آقا ! خدا بسر شاهد است ما هر وقت قیافه های نورانی این دست اندرکاران جمهوری اسلامی را می بینیم نمیدانیم چرا گریه مان میگیرد ؟
صد البته ما که سعادت دیدار این آقایان نورانی را نداریم ؛ اما وقتی تصاویر شان را در تلویزیون یا عکس های شان را در روزنامه ها با آن ریش و پشم سه چهار منی و آن پیراهن های بدون یقه و آن کت و شلوار های عهد دقیانوس -که انگاری از کهنه فروشی های دور و بر مسجد آسید عزیزالله خریده اند- می بینیم ، میزنیم زیر گریه ! حالا گریه نکن کی گریه بکن !
زن مان میگوید : باز که داری آبغوره میگیری ؟
میگوییم : زن جان ! شما واقعا نمیدانید این آقایان نورانی چه زحمت ها و مرارت ها می کشند تا هم ما و هم مملکت ما در انظار جهانیان قرب و منزلتی پیدا کند ! الهی خدا هر چه از عمر ماست بر دارد بگذارد روی عمر این آقایان نورانی ! الهی توی آن دنیا هم از قبرشان نور ببارد !
زن مان پخی میزند زیر خنده و میگوید : نور آتش البته !!
میخواهیم با ایشان دست به یقه بشویم اما می بینیم زن است و میزند هر چه کتاب و دفتر و دیوان توی دم و دستگاه مان است درب و داغان میکند . بنا بر این سه چهار تا از حدیث های مرحوم مجلسی از کتاب نفیس " بحار الانوار " و سه چهار تا حدیث هم از کتاب گرانقدر " جلا العیون " را برایش نقل میکنیم بلکه او را از عذاب جهنم و مار غاشیه و درخت زقوم و روز پنجاه هزار سال بترسانیم تا در باره این آقایان نورانی اینطور بی محابا بد و بیراه نگوید .اما زن است دیگر ! هیچ حاضر نمی شود در عقیده اش تجدید نظر بکند .تازه دو قورت و نیمش هم باقی است وبا توپ و تشر میفرماید : همین نکبتی ها را می بینی ؟ هر کدام شان دستکم چندین میلیون دلار توی حساب های بانکی شان در جابلقا و جابلسا چپانده اند ، حالا شما بفرمایید هی بغض کنید و خود خوری بفرمایید
باری ؛ داشتیم چی میگفتیم ؟ ها ! داشتیم از قیافه های نورانی مقامات جمهوری اسلامی گپ میزدیم که حرف و سخن به جاهای دیگر کشیده شد .
بجان شما اگر از همین امروز شما هم به روزنامه های چاپ تهران نگاه بکنید یا پای تلویزیون های پشم شیشه ای شان بنشینید و به قیافه های نورانی این آقایان دقیق بشوید خود شما هم گریه تان خواهد گرفت . مثلا همین مرحوم مغفور مسموم آسید احمد آقا یادگار گرامی امام راحل یادتان میآید ؟ ایشان اگر چه ظاهرا هیچ شغل و مقامی در جمهوری نکبتی اسلامی نداشته اند اما خدا بسر شاهد است آنچنان برای مستضعفان عالم دل میسوزانده و پستان به تنور داغ می چسبانده اند که همیشه خدا آب از لب و لوچه شان آویزان بود و آدم نازکدلی که ما باشیم با دیدن آن قیافه مظلوم نیمه گریان شان میزدیم زیر گریه !
آن روز ها که خیلی تنور انقلاب مان گرم بود و ما عقل مان را در بست به آیات عظام اجاره داده بودیم بعضی از این عوامل استکبار جهانی اسم این آ سید احمد آقای امامزاده را گذاشته بودند ولیعهد گریان !
ما آن روز ها - درست مثل امروز - خیلی به شان و منزلت انقلاب مان می نازیدیم و خیال میکردیم اگر کسی به احمد آقای ما از گل نازک تر بگوید فی الواقع به حیثیت و اعتبار انقلاب پر شکوه مان لطمه زده است ؛ تا اینکه بعد ها دستگیر مان شد که ای بابا ! این امامزاده مان با آن قیافه نورانی اش ؛ با همدستی یک آقای کراواتی خیلی خوش تیپ و تی تیش مامانی ؛ معروف به " صادق خوشگله " یک حساب بانکی خیلی گردن کلفت توی یکی از بانک های اروپا دارند و چند میلیون دلاری چپانده اند توی آن حساب تا روز مبادا بکارشان بیاید .
در این میان این عوامل ضد انقلاب جهانی هم بیکار ننشستند و لا کردار ها هی اینجا و آنجای دنیا هیاهوراه انداختند ولی از خودشان سئوال نکردند که : آقا ! فردا آمدیم یک انقلاب دیگر شد ؛ آنوقت این یادگار گرامی امام راحل چه باید بکند؟ باید جل و پلاسش را جمع بکند برود سامره مثل قدیم ندیم ها جلوی مرقد مطهر حضرت امام حسن عسکری گدایی بکند ؟ یا برود نجف اشرف در مرقد پاک مولای متقیان زیارتنامه بخواند ؟
تازه آمدیم و رفت به نجف اشرف ، یعنی این منافقین که دست شمر بن ذی الجوشن را از پشت بسته اند میگذاشتند یک قطره آب خوش از گلوی یادگار گرامی امام پایین برود و پوستش را قلفتی نمی کندند و بر فراز دروازه بغداد آویزان نمی کردند ؟ این است که طفلکی آمده چند میلیون دلار ناقابل در یک حساب بانکی ذخیره کرده که اگر فردا پس فردا دری به تخته ای خورد ؛ ایشان سر گرسنه بر بالین نگذارند . زن و بچه آدم که نمی تواند گرسنه بماند ؟ می تواند ؟ البته که نمی تواند !
باری ؛ پس از اینکه عده ای چاچول باز تر از احمد آقای مرحوم مغفور مسموم مرحول ! آمدند و سر ایشان را زیر آب کردند ؛ یک امامزاده دیگری پیدا شده است که بگمان ما از نوادگان امام حسن " مجتبی " است
این امامزاده نامریی عینهو ماست مختار السلطنه را میماند . نگاهش میکنند ماست است ، می خرندش دوغ است ، می خورندش آب است ! و از آنجا که ایشان هم از شوربای قم و هم از حلوای کاشان میل میفرمایند ؛ بجای میلیون میلیون ؛ میلیارد میلیارد دزدیده اند و در حساب های بانکی شان در چین و ماچین و اقالیم سبعه چپانده اند که از قدیم گفته اند : میراث گرگ مرده به کفتار میرسد .
بد بختانه ما که که سعادت دیدار وجود مبارک این امامزاده نامریی را نداشته ایم اما همان یکی دو تا عکسی که از این امامزاده در برخی از روزنامه های ضد انقلاب فرنگستان چاپ شده ما را به گریه انداخته . آنهم چه گریه ای !؟
باری ؛ برویم سر حرف و سخن دیگرمان .
داشتیم میگفتیم ما با دیدن قیافه های نورانی مقامات جمهوری اسلامی گریه مان میگیرد . زن مان که گاهگداری عکس و تفصیلات این آقایان نورانی را در روزنامه ها می بیند شروع میکند به خندیدن . وسط های خنده یکباره میزند زیر گریه !
در سرزمین ما، فرهنگ باستانی ایرانی و فرهنگ مدرنیته و خلاقیت های انسانی نتوانستند از پویایی و شکوفایی گسترده برخوردار شوند زیرا سلطه اسلامی و شیعه گری و قرآنی، سد و مانع تولید کرد و جامعه و بسترهای فرهنگی را با عناصر انحطاط و پوسیدگی و خرافاتی و ضدعلمی، مورد تهاجم پیاپی قرار داد. البته فرهنگ ایرانی مقاومت کرد و آفرید، ولی آلودگی های اسلامی در ذهن و تفکر و باور و احساس ایرانیان و نخبگان غلبه یافت، یا پریشان نمود و آسیب های کلان پدید آورد. پدیده مسخ زدگی و ازخودبیگانگی بیماری ما شد.
فرهنگ ها اغلب سیال هستند و در درون خود عناصر گوناگون را می پذیرند و جذب می کنند. ویژگی پویایی یک فرهنگ و عناصر مثبت بیرونی، متناسب با کیفیت پیرامونی و اجتماعی، نیرومندی و استواری و آفرینندگی را گسترش می دهد. ولی دین اسلام کاملن بنابر ماهیت مبتذل و توتالیتر خود همیشه به عنوان یک عامل مخرب و ویرانگر عمل کرده است. یکی از زمینه هایی که ما از اسلام ضربه خوردیم و آسیب مهلک دیدیم، زمینه اندیشه گری و فلسفه است. فلسفه، پرسشگری و اندیشه ورزی و استدلال است حال آنکه دین اسلام احکام تعبدی و بن بست تفکر و سقوط شخصیت است. خرافه پرستی و خشونت ذاتی قرآن و تهاجم ضدخرد و ضد دانش و ضدانسانی قرآن و اسلام و شیعه گری، همیشه بر علیه فرهنگ و فلسفه و اندیشه و بنابراین بر علیه انسان ها و نخبگان اندیشه ورز به جنگ پرداخته و مدافعان اسلام، از محمد رسول تا روح الله خمینی، همیشه در پی نابودی و تکفیر و کشتار و آزار فرزانگان بوده اند.
فرزانگانی مانند فارابی و ابن سینا با خلاقیت شخصی و با محیط فرهنگی خانوادگی و با فرهنگ فلسفی ارسطویی و با تلاش عظیم در تولید کتاب و اندیشه و با آموزش دادن در زمینه فکری نشان دادند که قادر به آفرینش فکری عقلانی و فلسفی هستند. آنها هرگز از آزادی کامل برخوردار نبودند و همه پاسداران و گزمه های دینی در پی خفه نمودن آنها بودند. این اوضاع خفقانی، اندیشمندان را مجبور ساخت تا در سرزمین اسلامی محتاط باشند و گاه در عرصه مقولات کوتاه بیایند و نتوانند احکام اسلام را آشکارا انتقاد کنند. البته آنها در تربیت خانوادگی نیز از اسلام تاثیر گرفته بودند و بناگزیر بازتولید معیارهای اسلامی در رفتار و نوع فکر منعکس می شود. آنها چه بسا مقولات اسلامی را در دستگاه فکری و مکتب خود وارد ساختند و اندیشه ورزی خود را محدود نمودند. در اینجا بطرز فشرده به دو اندیشمند، فارابی و ابن سینا، می پردازیم تا اهمیت کار فکری آنها روشن باشد و در ضمن ببینیم چگونه آنها برای اینکه مورد تکفیر قرار نگیرند برخی مقوله های دینی را در بینش خود وارد میکنند. این عقب نشینی یا امتیازدهی به دین به زیان فلسفه تمام می شود و این اشتباه را می پروراند که گویا اسلام با فلسفه خوانایی دارد. حال آنکه رد نمودن دین و انتقاد برآن، بمعنای هموار نمودن راه فلسفه و شکوفایی آنست.
فارابی، عقل و معرفتشناسی و اسلام
فارابی در سال ۸۷۲ میلادی برابر ۲۵۹هجری قمری در فاریاب در خراسان بزرگ متولد شد. او بخش بزرگی از عمرش را در بغداد گذراند و در دمشق درگذشت. فارابی، فیلسوف بزرگ ایرانی و از مهمترین متفکران دوران اسلامی، به دلیل ترکیب اندیشههای افلاطون و ارسطو با آموزههای اسلامی، به معلم دوم پس از ارسطو (معلم اول)، معروف شد.
از سده نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم، مهمترین بحث در زمینه تفکر در دوره اسلامی بود. فارابی معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب احکام قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئله خلق جهان توسط الله در قرآن راهی بیابد. فارابی معتقد بود که دین و فلسفه در اصل یک هدف دارند: رسیدن به حقیقت، اما زبان فلسفه عقلانی است، در حالی که دین از طریق تمثیل و وحی به حقیقت اشاره میکند.
فارابی در کتابهای خود نشان می دهد که از دانش مهمی در زمینه زبان، موسیقی، طبیعیات، کیمیا، نجوم، الهیات، علم سیاست، جامعه شناسی، انسان شناسی و دانش مدنی برخوردار است. اندیشههای او را میتوان در برخی موارد چنین خلاصه کرد:
اصل عقل. فارابی بر نقش عقل در شناخت تأکید داشت. او معتقد بود که انسان از طریق عقل فعال میتواند به حقیقت دست یابد. او شناخت را به چهار مرحله تقسیم کرد: یکم، حسّی، از طریق حواس. دوم، خیالی، بازنمایی تصاویر. سوم، عقلی، درک کلیات. چهارم، عقل قدسی، شناخت کامل حقیقت، که پیامبران و فیلسوفان دارند. ابونصر فارابی برآنست که دانش نسبت به اشیا، گاه به کمک قوۀ ناطقه، گاه به وسیلۀ قوۀ متخلیّه وگاه از راه احساس حاصل میشود. در آنچه درک آن با قوه ناطقه میسّر است، کار با نیروی اندیشه است و آنجا که علم از راه احساس به دست میآید، ترکیبی از فعل بدنی و فعل نفسانی در کار است و هرگاه نفس میل به تخیّل چیزی کند، قوه متخیّله این کار را به صورتهای گوناگون، یعنی به کمک محسوسات گذشته یا ترکیباتی از آنها و یا با آنچه از راه قوه ناطقه دریافت میدارد، انجام میدهد.(مدینه فاضله، چاپ قاهره)
اصل سعادت. به نظر فارابی، سعادت، برترین هدف انسان است و از طریق فضیلت و خرد حاصل میشود. او تأکید داشت که سعادت واقعی در شناخت و اتحاد با عقل فعال است. از دیدگاه فارابی، سعادت نه در لذتهای مادی، بلکه در تعقل، حکمت و زندگی فضیلتمندانه در یک جامعهی مطلوب به دست میآید. رسیدن به این سعادت، نیازمند شناخت حقیقت و پرورش فضایل انسانی است. این گفتمان با نظریه ارسطو منطبق است. فارابی بر عقلگرایی، سعادت، جامعهٔ آرمانی، هماهنگی دین و فلسفه، و نقش فیلسوف بهعنوان حاکم ایدهآل تأکید داشت. فارابی تأکید داشت که سعادت نهایی قرب به خدا است و این از طریق شناخت عقلانی و زندگی اخلاقی بهدست میآید. این ایده با آموزههای اسلامی درباره حقیقت توحیدی هماهنگ است. ولی بسیاری از اندیشه های او مانند فضیلت و قدرت عقل از ارسطو می آید.
جامعه آرمانی. فارابی در کتاب آراء اهل مدینهٔ فاضله، جامعهای ایدهآل یا جامعه آرمانی را توصیف میکند که در آن، حاکم باید یک فیلسوف یا حکیم باشد. او حکومت ها را به چهار دسته تفسیم نمود: مدینههای جاهله، فاسقه و ضاله که از حقیقت دور شدهاند. حکومت مدینهٔ فاضله است که در آن مردم بهسوی سعادت هدایت میشوند. او سعادت فردی را در ارتباط با جامعه میبیند و معتقد است که یک فرد تنها در یک جامعهی آرمانی مدینهی فاضلهمیتواند به سعادت برسد. رهبر این جامعه باید فیلسوف-حکیم باشد که با شناخت حقیقت، مردم را به سمت سعادت هدایت کند. مقوله مدینه فاضله یا جامعه آرمانی پیش از فارابی توسط افلاطون در «جمهوریت» و ارسطو در «سیاست» بررسی شده بود. مدینه فاضله پس از فارابی، توسط ابن سینا در «الحکمه العروضیه» و توسط خواجه نصیرالدین طوسی در «اخلاق ناصری» طرح می گردد.
حامد آئینه وند ( دانش آموخته روابط بین الملل و عضو همبستگی جمهوری خواهان )
📌جمهوری اسلامی به واسطه قانون اساسی خود که بازتولید اقتدارگرایی نظام سلطنتی در شکل استبداد مذهبی با محوریت « ولایت فقیه» بود از آغاز با مشکلات متعددی دست به گریبان شد که اولین نشانه های آن با استعفای مهدی بازرگان بروز یافت و پس از آن با منازعه میان نخستین رئیس جمهور یعنی ابوالحسن بنی صدرو آیت ا.. خمینی که در نهایت به برکناری بنی صدر انجامید ادامه یافت و مشخص شد که نه « تشکیلات ریاست جمهوری »که دارای «اختیارات اصیل قدرت »در نظامهای دموکراتیک است بلکه «بیت رهبری»که این اختیارات را داراست، در ایران پسا انقلاب تعین تکلیف می کند. شرایط جنگ و یپامدهای پس از آن به تثبیت این وضعیت و انحصار قدرت در «بیت رهبری » انجامید . هاشمی رفسنجانی با این اندیشه که فرادستی خود را در ساختار حفظ خواهد کرد نقش ویژه ای درانتخاب آقای خامنه ای به رهبری داشت اما آرام آرام دریافت به خطا رفته و چاره ای جز عقب نشینی های پی در پی در برابر بیت جدید که طول و عرضی حجیم در قیاس با بیت خمینی پیدا کرد ندارد. این روند تا عدم تائید صلاحیت برای ریاست جمهوری مجدد در سال ۹۲ ادامه داشت و با حذف وی از ساختار سیاسی پایان یافت.
📌« جنبش اصلاح طلبی » بیش از هر چیز کوششی بود برای باز پس گیری « اختیارات اصیل قدرت » از« بیت رهبری » و سپردن آن به« رئیس جمهور» و« شکست» خورد . ورود میر حسین موسوی به انتخابات کوششی بود برای جبران این «شکست» و ممانعت از تمرکز بیشتر قدرت در بیت رهبری و هر چند ظاهرا شکست داده شد، اما ایستادگی او بر «آرمان جمهوریت و رای مردم» و متعاقب آن شکل گیری جنبش سبز چنان خاکی بر چهره جمهوری اسلامی پاشید که با هیچ بزک و دوزکی پس ازآن درست نشد. وقتی پس از فروپاشی جمهوری اسلامی تاریخ آن باز خوانی می شود بی شک به ادامه بازی مضحک با صندوق بی اعتبار شده رای پس از ۸۸ که گره خورده با منافع حقیر کسانی بود که جز چریدن در سفره انقلاب فکر دیگری نداشتند به عنوان یکی از اشتباهات راهبردی اشاره خواهد شد.
📌واقعیت این است که پیروزی قالیباف یا رئیسی در انتخابات ۹۲ به جای حسن روحانی که با شعار رفع حصر و لغو تحریم ها رای بخشی از بدنه جنبش سبز را گرفت و ودر تحقق اولی گامی برنداشت و در تحقق دومی نیزناکام ماند، خیر بسیار بیشتری جهت دست یابی به دموکراسی داشت تا این مسیری که طی ۱۵ سال گذشته طی شد و در عمل امکانات بیشتری برای تثیبت ولایت فقیه فراهم آورد. پوشیده نیست کوشش برای رفع حصر از محصوران سربلند وظیفه ای سیاسی و اخلاقی است اما شایسته بود رزمندگان و ایثار گران عزیزی که در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ به میدان آمدند این مطالبه را در دوره حسن روحانی می کردند که فریبکارانه با این شعار رای گرفت نه مسعود پزشکیان که تمام همت خود را مصروف این کرده تا مطیعانه پشت سر رهبری ، کشور را به سمت تاریکی و خاموشی ببرد.
📌سه دستاورد مهم اقدام نا به هنگام رزمندگان ، جانبازان ، ایثارگران در پانزدهمین سالروز حصر مهندس موسوی آزاد کردن واژه نیروهای ارزشی و انقلابی از حبس فرو مایگانی بود که به این نام هرعمل زشت ، ضد میهن و منافع ملی را به نام خود سند میزدند.دوم این بود که بار دیگر روشن شد هم چنان نیروهای سیاسی داخل کشورهستند که مرجعیت دارند و دلبستگی معنادار به امکان گذار مسالمیت آمیز سرمایه گذاری بر همین نیروهاست و سوم اینکه جمهوری اسلامی با بازداشت و دستگیری این عزیزان رزمنده هم به آنها و هم به مردم ثابت کرد کوچکترین نسبتی با مدنیت و دموکراسی ندارد جای خود حتی نیازی به رواداری با کسانی که «وجودش» را مدیون «جود» آنهاست نمیبیند. نظام مدعی ارزشها دربرابر ارزشی ترین نیروها که ثقل سیاسی خود را برآنها استوار کرده بود لشرکشی و خود را خلع سلاح کرد و یک شکست سنگین داخلی نیز بر شکست های منطقه ای خود افزود. نظام پشتوانه مردمی خود را از دست داده است و رهبر مستبد و متوهم آن دلخوش به جماعتی مزدور که خیابان ها را غرق کردند و جماعتی دیگر که روی تولید سلاح اتمی کار می کنند روز به شب می رساند اما به زودی «سیل مردم» جمهوری اسلامی را روانه کتابهای تاریخ خواهد کرد.
فرهنگ سیاسی ایران، که ریشه در تاریخ پُربار و پیچیده این سرزمین دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری و تحول است. این فرهنگ، که تحت تأثیر سُنتهای دیرینه، ارزشهای دینی و چالشهای مدرنیته قرار گرفته، در بسیاری از موارد با موانعی جدی در مسیر پیشرفت و اجماع سیاسی مواجه شده است. یکی از مهم ترینِ این موانع، روحیه «تمامیت خواهی» و «تقابل جویی» در ادبیات و کردار سیاسی است که امکان گفتوگوی سازنده و ایجاد تفاهم بین نیروهای مختلف را از بین برده است.
تا زمانی که سیاستمداران، فعالان سیاسی و جامعه مدنی به بازنگری جدی در رفتار، گفتار و کردار خود نپردازند، دستیابی به اجماع و همکاری برای مقابله با چالشهای بزرگ، مانند استبداد و ناکارآمدی سیاسی، نا ممکن خواهد بود. روحیه تمامیت خواهی و تقابل جویی، که در گفتمان سیاسی ما به وضوح دیده میشود، نه تنها مانع گفتوگوی ساده و صریح بین گروههای مختلف میشود، بلکه به انشقاق و تعمیق شکافها در جامعه دامن میزند.
ادبیات سیاسی در ایران، به عنوان یکی از اجزای اصلی فرهنگ سیاسی کشور، تحت تأثیر تاریخ طولانی، تحولات اجتماعی و نظامهای سیاسی مختلف شکل گرفته است. این ادبیات، که ریشه در سُنتهای باستانی، ارزشهای دینی و چالشهای مدرنیته دارد، اغلب با ویژگیهایی مانند لحن تُند، تحکمآمیز و گاه تقابلی شناخته میشود. در بسیاری از موارد، زبان سیاست در ایران به جای ایجاد نزدیکی و تفاهم بین گروههای مختلف، به افزایش فاصلهها و تعمیق شکافها منجر شده است. استفاده از ادبیاتی که بر تحمیل دیدگاهها، تحقیر مخالفان و تأکید بر تقابل بنا شده، مانع گفتوگوی سازنده و همکاری سیاسی شده است. این نوع ادبیات، که گاهی با روحیه تمامیتخواهی همراه است، به واضح امکان ایجاد اجماع و پیشرفت در فضای سیاسی را دشوار کرده است.
یکی از دلایل اصلی این وضعیت، فِقدان آموزش و فرهنگسازی در زمینه گفتوگوی سیاسی است. سیاستمداران و فعالان سیاسی اغلب فاقد مهارتهای لازم برای استفاده از زبانی فرا گرایانه (انکلوسیو) و مبتنی بر احترام متقابل هستند. این امر باعث شده که ادبیات سیاسی در ایران به جای آنکه ابزاری برای حل مسائل باشد، به عاملی برای تشدید تنشها تبدیل شود، که امروز، بخصوص در فضای مجازی آشفته ترین جو امکان را بوجود آورده.
برای برون رفت از این وضعیت، تغییر در ادبیات و کردار سیاسی امری ضروری است. این تغییر، اما، تنها از طریق آموزش و فرهنگسازی امکانپذیر خواهد بود. آموزش، به عنوان ابزاری قدرتمند، میتواند به بازسازی فرهنگ سیاسی کمک کند و زمینه ساز گفتمانی مبتنی بر احترام متقابل، پذیرش تنوع و همکاری شود.
نخستین گام در این مسیر، بازنگری در ادبیات سیاسی است: آموزش گفتوگوی سازنده، استفاده از زبان فرا گرایانه و پرهیز از ادبیات تقابلی میتواند به بهبود فضای سیاسی کمک کند. سیاستمداران ما و بخصوص کادر انان و فعالان سیاسی باید بیاموزند که چگونه دیدگاههای خود را بدون تحمیل و قُلدری و با احترام به نظرات دیگران مطرح کنند.
در کنار ادبیات، کردار سیاسی نیز نیازمند تحول است. رفتارهای سیاسی که بر اساس منافع شخصی یا گروهی شکل میگیرند، باید جای خود را به اقداماتی مبتنی بر منافع جمعی و مصلحت عمومی بدهند. این تغییر نیازمند آموزش مهارتهای سیاسی، مانند مذاکره، اجماع سازی و مدیریت تعارض است. بخصوص نهادهای رسانهای و سازمانهای مدنی میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند و با برگزاری کارگاهها، دورههای آموزشی و برنامههای فرهنگی و با بهربرداری از امکانات فضای مجازی، به ترویج این مهارتها کمک کنند.
By kozet on February 16, 2025 5:00 PM
|No Comments
دادههای پروازهای روز دوشنبه نشان میدهد که دو بمبافکن بی۵۲-اچ راهبردی دوربرد نیروی هوایی آمریکا از پایگاه هوایی فیرفورد بریتانیا به همراه دستکم چهار هواپیمای سوخترسان از پایگاه میلدنهال، با عبور از دریای مدیترانه در نزدیکی ایتالیا، به سمت خاورمیانه رفتهاند.
دادههای پروازهای روز دوشنبه نشان میدهد که دو بمبافکن بی۵۲-اچ راهبردی دوربرد نیروی هوایی آمریکا از پایگاه هوایی فیرفورد بریتانیا به همراه دستکم چهار هواپیمای سوخترسان از پایگاه میلدنهال، با عبور از دریای مدیترانه در نزدیکی ایتالیا، به سمت خاورمیانه رفتهاند.... pic.twitter.com/47UlpeTnZi
«زنان ایران از دولت آن جناب انتظار دارد حق را، که نه شرع مقدس اسلام و نه قانون اساسی مانعی برای آن قایل نشده، به زنان ایران باز دهید تا بیش از پیش به انجام وظایف خود مشغول و پشتگرم باشند.»
ایران وایر - این بخشی از نامه زنان ایران به دکتر «محمد مصدق» برای گرفتن حق رای در سال ۱۳۳۱ است، نامهای که به نام دبیر کل شورای زنان ایران، امضا شده است: «ظفردخت اردلانً.
ظفردخت اردلان نخستین زن ایرانی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر شد و نخستین نماینده سازمانهای زنان ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل در سال ۱۳۴۰ بود. کمیسیونی که بعدها کنوانسیون رفع تبعیض از زنان را بهوجود آورد. در سالهای بعد که این کنوانسیون تشکیل شد، ظفردخت اردلان بهعنوان نماینده ایران با بخشی از بیانیه آن که حقوق کمتری برای زنان در نظر گرفته بود مخالفت کرد و در نوشتن پیشنویس قانون رفع تبعیض علیه زنان هم کمک کرد.
ظفردخت اردلان متولد ۱۳۰۳ سقز بود اما او سالهای زیادی در زادگاهش زندگی نکرد. کمی بعد از تولد او و خانوادهاش به تهران آمدند و ظفردخت اردلان تحصیلاتش را در تهران به پایان برد و وارد رشته حقوق دانشگاه تهران شد. سابقه تحصیلی او نشان میدهد که در دوران تحصیل در رشته حقوق از دانشجویان برتر بود. بعد از دریافت لیسانس به سوییس رفت و دکترای خود را در رشته علوم اجتماعی گرفت و بعد از آن به ایران بازگشت.
اردلان از دوران جوانی و حتی پیش از آنکه وارد دانشگاه شود، توسط خانواده و دوستان خانوادگی به انجمنهای زنان وارد شد. آشنایی خانوادگی او با «صدیقه دولتآبادی» و «صفیه فیروز» دلیلی شد تا وارد کانون بانوان شود.
کانون بانوان بعد از ماجرای قانون رفع حجاب که در سال ۱۳۱۴ نوشته شد، با تلاش زنانی مانند صفیه فیروز تبدیل به شورای زنان شد. شورایی که یکی از مهمترین انجمنهای زنان دههبیست و سی بود که در نهایت اعضای آن توانستند حق رای زنان ایران را بهدست بیاورند. این انجمن اولین جلسه خود را در سال ۱۳۲۲ در خانه صفیه فیروز با پنجنفر برگزار کرد و به زودی بیش از ۴۰۰ نفر در آن نامنویسی کردند.
تمرکز فعالیتهای این انجمن به روی کارهای اجتماعی و توانمندسازی زنان بود و تمرکز کمتری بر سیاست داشت. اما در مورد کسب حق رای که فعالیت سیاسی بود، برای زنان ایران مبارزات زیادی انجام دادند. ظفردخت اردلان هم یکی از آن پنج زنی بود در شکلگیری این انجمن تلاش زیادی کرد. او در مدت کمی بهدلیل تلاشهای زیادی که برای حقوق زنان کرد و مطالبی که در روزنامهها مینوشت توانست عضو هیات مدیره شورای زنان شود. ظفردخت اردلان سالهای زیادی با مجله اطلاعات هفتگی همکاری میکرد و مطالبی در آن مینوشت. او پس از پایان تحصیلات و بازگشت به ایران در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران به عنوان دانشیار فعالیت میکرد. اردلان همچنین در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجله «آزادی زنان» را منتشر کرد. مجلهای که هرچند مدت کمی فعالیت کرد، اما از نخستین نشریاتی بود که از حق رای زنان در ایران دفاع میکرد.
ظفردخت اردلان در کنار کارهای دانشگاهی خود تعدادی کتاب و پژوهش نیز منتشر کرد که از آن میان میتوان به «حقوق زن در تاریخ»، «جامعهشناسی خانوادگی»، «پیکره اجتماعی بانوان سوئیس»، «رفتارهای زن در ایران در خلال آخرین نیمه قرن»، «تاریخ اجتماعی گروه زنان»، «نقش زن ایرانی در وحدت و استقلال ملی» و «نظام خانوادگی در ایل شاهسون» اشاره کرد.
اردلان در سال ۱۳۳۱در شورای زنان وارد هیات مدیره شد و به دبیرکلی رسید. در سال ۳۲ قبل از کودتا، دولت آییننامه انتخابات را تغییراتی داد. در همین زمان بود که برخی از اعضای هیات مدیره شورای زنان به نمایندگی از آن شورا، از دکتر مصدق درخواست کردند تا مجوز دهند تا زنان هم در انتخابات شرکت کنند.اما این بار هم زنان از حق رای محروم شدند.
ظفردخت اردلان بهعنوان دبیرکل شورای زنان در نامهای به دکتر مصدق با اعلام حمایت از او و دولتش از این که زنان را در ردیف محجورین قرار دادند اعتراض کرد.
1- رولان برت یکی از اسطوره شناسان معاصر تعریفی از اسطوره ارائه میدهند، که بر اساس این تعریف کتاب اسطورههای سیاسی را در سال 88 نگارش و منتشر کردم. رولان برت میگوید، اسطوره مانند یک پرنده سیاهی است که در تاریکی شب گرد هر چیز آنقدر میچرخد تا به محض دیدن یک فضای خالی در همان محل فرود میآید، سپس تمامیت آن پدیده را به تصرف خود در میآورد. از نظر رولان برت هیچ پدیدهای نیست که از سرقت و تصرف اسطورهها مصون بماند. از آئین و مذهب گرفته تا ایدئولوژیهای سیاسی، تا فرهنگ و زبان و تا حتی پدیدهای مانند تکنولوژی و ریاضیات. هر جا فضای خالی ایجاد شود، پرنده اسطورهای در همان ناحیه فرود میآید، و آن را به تصرف خود در میآورد. بر اساس این تعریف میخواهم بیان کنم، نه تنها اینبار مطالبی که با عنوان "تصویر خیالی از دوران پهلوی" به نگارش درآوردم، بلکه در هر بار که مطالبی در نقد یک جریان سیاسی و یا یک رویکرد سیاسی و یا یک برهه از تاریخ نوشتهام، بعضی از دوستان منتقد، آگاه یا ناآگاه نقش پرنده اسطورهای را ایفاء میکنند. به این معنا که از کل مطالب و استدلالهایی که در متن وجود دارد چشم پوشی میکنند، تنها دنبال یک روزنه و یک سوراخی میگردند، که به زعم خودشان فضای خالی ایجاد شده، و با نفوذ در آن فضای خالی کل متن را تخطئه و به سرقت در میآورند.
روشن است که وقتی یک مقاله و یا یک یادداشت نوشته میشود، حتماً خطاهایی هم در گزارش و هم در تحلیل وجود دارد. یک منتقد منصف سعی میکند، یک به یک موارد گزارشها و تحلیلها را نقد و به نویسنده نشان بدهد، و اگر در جاهایی استدلال درست و یا محکمی یافت، و لو اینکه به زیان باورهای خود بود آن را تصدیق کند. اگر شجاعت تصدیق پارهای از استدلالها را ندارد، حق دارد که اگر یک مورد را دید، آن را نقد و تذکر دهد، اما نه اینکه کل متن را با دیدن یک خطا تخطئه کند. متاسفانه یکی از روشهای ما ایرانیان تخطئه کردن و نفی کردن است. من جداً خواهشم این است که فایل صوتی "پیوندها و گسستهای حرکتهای اجتماعی در ایران" را که در چند پست قبل در کانال بیان آزادی بازنشر دادهام، حتما گوش بدهند. یکی از مشکلات ما ایرانیان همین نفی و تخطئه کردن است. این روند مختص به دوران حاضر نیست، اگرچه در دوران حاضر بنا به قاعده تجربههای پیشین باید این روند کاهش پیدا میکرد، اما به شدت افزایش هم پیدا کرده است، به شدت.
2- بعضی از دوستان میفرمایند: «کسانی که از آوردن نام پهلویها، رنگشان میپرد، نمیتوانند طرفدار حقیقت باشند» و دوست دیگر در جایی اینجانب را به کینه و نفرت نسبت به پهلویها متهم کردند. باز همین دوستمان اضافه میکنند: « اگر این خاندان اهل کینه و تصویه بودند، موقع جنگ با صدام این کار را میکردند و به مانند بختیار در کنار دشمن میایستادند تا تاج و تخت را پس بگیرند».
یکی از علائق این دوست شما تبارشناسی مفاهیم است. از نظر من و به عنوان یک معتقد دینی، کینه داشتن حتی نسبت به دشمن هم حرام است. اما کینه و نفرت پهلویها از انقلاب بسیار مشهود است. به قول معلوم آفتاب آمد دلیل آفتاب. هیچ قومی را کینهورزتر از پهلویها نسبت به انقلاب و مظاهر آن ندیدهام. این توضیح لازم است که به غیر از خصائل شخصیتی و روانشناختی که بعضی از افراد حتی در روابط خانوادگی و دوستی، شخصیتهای کینه جویی هستند، اما به لحاظ سیاسی کینه و نفرت دستکم محصول دو امر است. یکی مغبون شدن و شکست خوردن در اوج عظمت و شکوه و جاه و جبروت. دوم به دلیل پیروز شدن در برابر کسانی که دشمن کینه توز خود میدانستند. خانواده پهلوی در اوج فرّ و شکوه و عظمت در یک انقلاب شکست خوردند، و حتی تا سالیانی را به "در به دری" و خواری زندگی کردند تا موقعیت جدیدی در آمریکا و اروپا کسب کردند. کینه و نفرت آنها از انقلاب بدیهی است. و چه کسی نمیداند که جریان سلطنت طلب یکی از هتاکترین و فحاشترین جریانهای سیاسی در تاریخ سیاسی ایران هستند؟ فتنه خواندن 57، شورش خواندن یک انقلاب، خرافه پرست خواندن یک ملتی که انقلاب کردند (با یک علامت دیدن عکس امام در ماه که هیچ آماری و گزارشی نیست که چه تعداد از جامعه باور کردند؟ آیا نیروهای اصیل انقلاب که همان طبقه روشنفکران و طبقه متوسط بودند باور کردند؟ از جمله اینجانب چقدر در آن زمان به خاطر این شایعه حرص و جوش خوردم).
به علاوه مگر در همین متن ننوشتم: «باید به دو حقیقت اعتراف کرد: الف) اگر وضعیت اقتصادی همان رژیم پیشین به همان ترتیب پیش میرفت، وضعیت امروز ایران دهها برابر بهتر و توسعهیافتهتر از امروز بود ...»، کجا از این حرف برمیآید که نام پهلوی موجب میشود که رنگ از رخسار ما بپرد؟ به علاوه من بارها گفتهام که هیچ مشکلی ندارم که رضا پهلوی به عنوان یک نیروی اپوزسیون بیاید توی صف مبارزه. اما مسئله این است که:
بزرگترین تهدید برای آینده ایران این است که دوباره یک نفر سرنوشت کشور و مردم را گروگان بگیرد و دیگران او را خوب برقصانند و او نیز خوب برقصد. این معضلی است که امروز کشور ما به آن دچار است. یعنی بلایی که خیلی نمازبخوان های بی دانش بر سر کشور آوردند. اساسا در ایران امروز دو اتفاق مهم به هم گره خورده اند و سرنوشت یکی، آینده آن دیگری را رقم خواهد زد. این دو پدیده یکی آینده حکومت مذهبی در ایران است و دومی روشن شدن تکلیف فعالیت های هسته ای که آب و برق و بنزین و نان و سلامتی و آسایش مردم همه را بر باد داد.
اگر فرمول را کمی ساده کنیم به گره خوردن سرنوشت علی خامنه ای و آینده چند صد میلیارد دلار تاسیسات و فعالیت های هسته ای می رسیم که از هر سو آن را ارزیابی کنیم قماری میهن سوز بود که یک آخوند تاس گردان آن بوده است. کشورهای دیگر نیز گاهی به چنین سرنوشتی دچار شده اند، اما رهبرانی که عقل و هوش و کمی شرافت داشتند همواره در انتخاب بین خود و سرنوشت ملت آنچه را انتخاب کردند نجات کشور بود نه نجات شبکه مالی چند صد میلیارد دلاری که در اطراف خود چیده اند.
امروز ما در حد و اندازه یک کشور مسلح به سلاح هسته ای تاسیسات و تجهیزات اتمی داریم، اما برای رسیدن به این سطح از دانش فنی و تاسیسات تقریبا ملت را به فنا دادند و به پای ذهنیات هفت هشت نفر آدم متوسط الفهم در حد و اندازه محسن رضایی و شمعخانی ریختند. بدتر از خود تاسیسات هسته ای که در سراسر کشو بلاتکلیف رها شده اند، دهان های گشاد و بی مسئولیت مسئولان و نظامیان و امنیتی ها بود که هزینه های هسته ای شدن را با پرت و پلا گویی های خود تا حدی که ممکن بود بالا بردند و به آستانه ای رساندند که باید بین آینده ایران و این همه فعالیت هسته ای یکی را انتخاب کرد.
تا همین چند ماه پیش در یادداشت ها و ویدئوها تاکید می کردم که می توان داوطلبانه فعالیت هسته ای را متوقف و با دنیا آشتی کرد و به سمت برقراری رابطه با آمریکا پیش رفت که همه معادلات ایران را تغییر می دهد. اما بحث هایی که امروز در میان دیپلمات ها مطرح است حاکی از آماده شدن نسخه لیبی برای تاسیسات و فعالیت های هسته ای ایران است که تاکنون حتی به اندازه یک آبگرمکن برای ملت آبی از آن گرم نشده است. نگاههای جدید می گوید مهم نیست ایران فعالیت ها را متوقف می کند یا نه. این تاسیسات باید مانند لیبی بار کامیون و از ایران خارج شود.
وقتی می گوییم این همه تاسیسات اتمی با چند صد میلیارد دلار هزینه به اندازه یک آبگرمکن نفتی برای مردم سود نداشت برای این است که تنها راکتور فعال کشور یعنی راکتور بوشهر نیمی از سال خاموش و در حال تعمیر است و همه سرویس و خدمات از صفر تا صد آن از جمله تامین سوخت آن طبق قرارداد با روسهاست. همه تاسیسات غنی سازی نطنز و تاسیسات زیر زمینی فوردو برای تولید حجم عظیمی از اورانیوم غنی شده برپا شده است که هیچ مصرفی در ایران ندارد. برای تامین مصارف پزشکی و راکتور دانشگاه تهران می شود و می شد با کمک آژانس مواد هسته ای تضمین شده خرید و بس. ما نه تنها این همه تاسیسات هسته ای مخفی و پنهان در صد متر ریز زمین نیاز نداریم و نداشته ایم، بلکه با یک هزارم پولی که تاکنون صرف شده است کشور ما می توانست همه نیازهای خود را از کشورهای دوست با نظارت آژانس تامین کند. مشکل این است آقایان رویای سلاح هسته ای و تهدید اسراییل را داشتند و قسم حضرت عباس که قرار نیست با اورانیوم ۶۰ درصد کار خطرناکی انجام دهیم. در هر حال دروغگویی و بلاتکلیفی و دو رویی در مورد علت ساخت این همه تاسیسات اتمی که توضیحی برای آن وجود ندارد صدها میلیارد دلار هزینه بدون توضیح به بار آمد، موجب تحریم های بین الملل شد، و مردم را عملا به فحشا گرسنگی اعتیاد و سرطان کشاند.
حال که دیگر قرار نیست مذاکره ای صورت بگیرد، برجامی امضا نخواهد شد و بمباران تاسیسات هسته ای یکی از جدی ترین احتمالات کشور است علی خامنه ای بر سر یک دو راهی آخر الزمانی قرار گرفته است. این دوراهی آخرالزمانی در واقع یکی تسلیم شدن خامنه ای و دور ریختن همه تاسیسات هسته ای است برای اینکه ایران مانند عراق به عصر حجر بازنگردد و دیگر ادامه لجبازی با نظام بین الملل است که کل کشور را به خطر می اندازد. تعریف دیگر این دوراهی آخر الزمانی این است که امروز یا جمهوری اسلامی از فروپاشی نجات می یابد یا ایران. تاریخ تلخ گذشته نشان داده است که حفظ ارزش های جمهوری اسلامی و ایران غیر ممکن است.
By kozet on February 16, 2025 3:59 PM
|No Comments
احمد زیدآبادی - قتل دانشجو و مسئولیت پلیس
قتل دلخراش و ناجوانمردانۀ امیرمحمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران توسط زورگیران، دل عموم مردم بخصوص دانشجویان را به درد آورده و خشمگین کرده است.
متأسفانه پدیدۀ زورگیری مدتهاست در ایران رواج پیدا کرده و امنیت شهروندان را به خطر انداخته است. بخشی از این پدیده ناشی از گسترش فقر و به صرفه نبودن کار به دلیل نرخ پایین دستمزدهاست و بخش دیگر آن مربوط به فروریزی ارزشهای اخلاقی و اجتماعی به علت سوءاستفادۀ سیاسی از آنهاست.
بدبختانه فرهنگ خشونت و بیرحمی از همۀ تریبونها چه رسمی و چه ضدرسمی، چه از داخل و چه از خارج، در حال ترویج است و نخستین پیامد اجتماعی آن، جسور شدن افراد بیرحم برای ارتکاب هر نوع جنایت است.
کنترل خشونت خیابانی، در درجۀ نخست وظیفۀ پلیس است . تأمین امنیت شهروندان وظیفۀ ذاتی پلیس است اما به نیروی پلیس وظایفی خارج از مسئولیت ذاتی آن تحمیل شده است که امکان و انرژی لازم برای ایفای این نقش و وظیفه را تا حدود زیادی از آن گرفته است.
در سالهای اخیر پلیس عمدتاً برای مقابله با نوع پوشش بانوان و یا متفرق کردن تجمعات آرام گروههای شغلی به کار گرفته شده و همین موضوع، هم به اقتدار و احترام پلیس آسیب رسانده و هم آن را از ایفای نقش ذاتی خود دور کرده است.
این موضوع وضعیتی تناقضآمیز در جامعه به وجود آورده است. بسیاری از مردم حضور پلیس در سطح جامعه حتی پلیس راهنمایی را نوعی مزاحمت تلقی میکنند، حال آنکه عدم حضور آن را هم برنمیتابند و به وقت بروز ناامنی و یا راهبندان از عدم حضور آن اظهار خشم و گلایه میکنند.
برای رفع این تناقض، از یک طرف لازم است پلیس به وظیفۀ ذاتی خود بپردازد و به صورت ارگانی شفاف و از هر جهت قانونمند و مسئولیتپذیر و فارغ از مجادلات سیاسی در آید و از طرف دیگر احترام و اقتدار مشروع پلیس از سوی مردم به رسمیت شناخته شود تا بدین وسیله اعتماد متقابلی شکل گیرد و امنیت بر جامعه حاکم شود. در غیر این صورت ناامنی روز به روز تشدید خواهد شد.
قتلهای ناموسی در ایران، نه اتفاق تازهای هستند و نه تعدادشان افزایش یافته است. هر چند هیچ تحقیق ملیِ جامعی دربارهی این قتلها وجود ندارد اما از همان پچپچهایی که دهان به دهان میپیچند و به خبر تبدیل نمیشوند، میدانیم که هر سال صدها زن در نقاط مختلف ایران به بهانهی ناموس و غیرت کشته میشوند.
ماجرا اما فقط کشته شدن این زنان یا حتی کشته شدن آنان در «خانه» و به دست مردان خانوادهی خودشان نیست.
«خانه» در همه جای جهان یکی از ناامنترین مکانها برای زنان است و زنان بیشتر از همه جا در خانههای خود به قتل میرسند. در قتلهای ناموسی اما قاتل و همدستان خانگیاش میخواهند که زن را به مثابهی لکهی ننگی از بین ببرند. به همین علت است که در بسیاری از موارد، آنها را سربهنیست میکنند. گاه نیمهشب زن را دفن میکنند و میگویند که گم شده و از او خبر نداریم. گاه میگویند که خودکشی کرده و گاه او را مجبور به خودکشی میکنند.
در خشونتهای خانگیای که به قتل زنان میانجامد، مرد اغلب در یک تصمیم لحظهای و از سر خشم، زن را به قتل میرساند و هیچکس خشونت او را تأیید نمیکند. در قتلهای ناموسی اما از مدتها قبل برای کشتن زن برنامهریزی و همدست پیدا میشود. گاه نقشههای جمعی کشیده میشود و حتی دیگر زنانِ خانواده در کنار مردان قاتل میایستند. زنی که قربانیِ غیرت مردانه میشود، اغلب بارها و بارها تهدید به قتل شده و میداند که هیچ حامیای در خانه و خانواده ندارد. مردان قاتل هم میدانند که برای این زنکشی مجازات سنگینی در انتظارشان نیست. به همین علت در بسیاری از مواقع، قاتل با افتخار به میانهی میدان میرود و میگوید: «من کشتمش.»
جعفری، رئیس دادگستری استان خوزستان، در توضیح تفاوت قتلهای ناموسی با دیگر انواع زنکشی میگوید: «عرف محلی، این نوع قتلها را مجاز میداند. به این معنا که کشته شدن زنان در این قتلها تأثری ایجاد نمیکند و حتی گاهی گفته میشود که حق آنها بوده است. برخلاف همهی قتلها، قاتل، فراری نیست و به راحتی خود را معرفی میکند و خانوادهی مقتولان معمولاً خواستار مجازات قاتل نیستند، حتی در مواردی قتل را وظیفهی قاتل دانسته و برای کاهش مجازات او تقاضای عفو میکنند.»
این نوع نگاه به قتلهای ناموسی و زنانی که به بهانهی ناموس کشته میشوند، فقط ریشه در سنتها و تعصبات سنتی و قبیلهای ندارد و در بسیاری از مواقع از سوی مبلغان مذهبی و نهادهای دینیِ نزدیک به حکومت نیز تأیید و ترویج میشود.
حتی پس از کشته شدن رومینای ۱۴ ساله به دست پدرش و جریحهدار شدن شدید افکار عمومی نیز مروجان این نگاه عقب ننشستند. علیرضا پناهیان، از روحانیون محافظهکار نزدیک به حکومت، با ادعای اینکه «چنین اتفاقاتی برای جامعهی اسلامی نیست و یک نیروی متدین و مذهبی هرگز دست به قتل و جنایت نمیزند»، زنان قربانی را هدف گرفت و اینگونه قتلهای ناموسی را «محصول بیبندوباری در خانواده» عنوان کرد.
«حوزهی علمیهی خواهران» نیز در اظهارنظری صریحتر زنان قربانی قتل ناموسی را «فریبخوردگانی» دانست که خانوادههایشان مجبور شدهاند میان «انتقام» از آنها و «تن دادن به خواستههای نامشروعشان» یکی را انتخاب کنند. از دیدگاه این زنان حوزوی دلیل اصلی شیوع قتلهای ناموسی، مخالفت با ازدواج دختربچههای زیر ۱۸ سال است و اگر دختران تا کودک هستند به خانهی شوهر بروند، از کشته شدن هم در امان میمانند.
در واقع، همانطور که فرج سرکوهی، روزنامهنگار، میگوید مفهوم «ناموس» از سویی از مردسالاری، سنتهای دیرپا، نگاه به زنان، آموزههای مذهبی و اخلاقی و ساختارهای سنتی متأثر است و از دیگر سو از قوانین، رویهی قضایی، سیاستهای فرهنگی، اجتماعی و تبلیغی نهادهای حکومتی و مراجع روحانی در سه دههی اخیر تأثیر پذیرفته است.[1]
قانونی که حامی قاتلان است
این در حالی است که امید چندانی به قانون و تغییر آن نیست. بهنام داراییزاده، وکیل دادگستری، توضیح میدهد که بر اساس موازین فقه شیعه، که قانون مجازات اسلامی بر اساس آن تدوین شده، تبعیض آشکاری میان مردان و زنان وجود دارد و «خشونتهای ناموسی» میتواند در چارچوب ضوابط حقوقی و شرعیِ حاکم توجیه شود. او با بررسی لایحهی موسوم به «صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت»، که برای کاهش و کنترل خشونت علیه زنان تدوین شده، نشان میدهد که این لایحه نیز در مواجهه با خشونتها و قتلهای ناموسی کارآمد نیست.
مشاهدات میدانی فعالان مدنی هم گفتههای این وکیل دادگستری را تأیید میکند.پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان میگوید در بیست سالی که در کردستان دربارهی قتلهای ناموسی کار میکند، تا به حال ندیده که قاتل یک زن قصاص شود: «آن کسانی که میکشند، میدانند که قانون با آنها هیچ کاری ندارد و حتی به نوعی مورد حمایت نیز قرار میگیرند، در نتیجه این فرهنگ تداوم پیدا کرده و باقی میماند. آنها میدانند که با حکمی سبک روبهرو بوده و با کوچکترین شانس، تبرئه میشوند.»
مسئله تنها این نیست که قانونی مناسب برای مجازات قاتلانی که به بهانهی ناموس زنان را میکشند وجود ندارد. مجریان قانون حتی همین قانون ناقص و ناکافی را هم درست اجرا نمیکنند و در بسیاری از موارد شاهد چشمپوشی و نادیده گرفتن این زنکشیها هستیم.
در قتلهای ناموسی اما از مدتها قبل برای کشتن زن برنامهریزی و همدست پیدا میشود. گاه نقشههای جمعی کشیده میشود و حتی دیگر زنانِ خانواده در کنار مردان قاتل میایستند
هیفا اسدی، فعال حقوق زنان، دربارهی وضعیت قتلهای ناموسی در مناطق عربنشین چنین میگوید: «شخصی که مرتکب چنین جنایتی میشود چند روز در بازداشت میماند و پس از آن به شکلی آزاد میشود. در مجموع مقامهای رسمی و نهادهای دولتی هیچگونه تلاشی برای ریشهیابی یا حمایت از زنان در مقابل ساختار مردسالار جامعهی عرب نمیکنند و حتی به جرئت میتوان گفت که عامدانه مردم عرب را به حال خود میگذارند و تا وقتی که مسئله فقط بین عربها باشد هیچگونه دخالتی در این گونه امور ندارند.»
در سیستان و بلوچستان هم ماجرا همین است. یکی از فعالان حقوق زنان در این منطقه که ترجیح میدهد با اسم مستعار مهتاب از او یاد شود، میگوید: «دولت اصلاً در قتلهای ناموسی که در طایفههای اینجا رخ میدهد، دخالت نمیکند، چون بلوچها را اقلیت میداند.»
تقلیل هویت قومیتها به قاتلان ناموسی
انتقادها به حکومت، فقط معلول کوتاهی در قانونگذاری و اجرای همین قانون ناقص فعلی نیست. مردم مناطق حاشیهنشینی که بیشترین قتلهای ناموسی در آنجا رخ میدهد، از نگاهی که دولت و رسانههای دولتی به مردم این مناطق دارند و ترویج میدهند، نیز شاکی هستند.
مهتاب میگوید: «دولت نگاه بدی از ما در همه جا پخش کرده و وقتی بحث قتلهای ناموسی مطرح میشود، میگویند این وحشیگری است. خب هست. ولی چیزهای خیلی خوبی هم در بلوچها هست که مردم بلوچ دلشان میخواهد در کنارش گفته شود.»
این نگاه حکومتی بر رسانهها نیز تأثیر گذاشته است. قتلهای ناموسی، بهویژه در مناطق حاشیهنشین و در بین کردها و عربها و بلوچها، کمتر مورد توجه قرار میگیرد و به رسانهها میرسد اما در همان موارد اندک نیز نوع رسانهای کردن این قتلها، اغلب واکنش منفیِ مردم محلی را برمیانگیزد.
مهتاب تعریف میکند که پس از کشته شدن هاجر، بسیاری از بلوچها از این جنایت ناراحت بودند اما نمیخواستند دربارهی آن حرفی بزنند چون دیدهاند که چطور کل هویت مردم بلوچ به این خشونتها و قتلهای ناموسی تقلیل داده میشود: «خیلی از جوانهای ما این سالها در فضای مجازی فعال شدهاند و از طریق توریسم کسب درآمد میکنند. من در جریان قتل هاجر، به آنها پیام فرستادم که از هشتگ من-هاجرم حمایت کنید، بعضیهایشان که در کار گردشگری بودند اصلاً صحبت نکردند و میدانم دلیلش این است که به زحمت دارند تلاش میکنند آن ذهنیت بدی را که نسبت به بلوچها ایجاد شده از بین ببرند و حالا نگراناند که اگر بگویند چنین چیزی شده، دوباره ذهنیت مردم بد شود. ترسشان بیجا هم نیست. در زیرِ تنها گزارشی که دربارهی هاجر نوشته شد، کلی کامنت گذاشته بودند که بلوچها وحشی هستند، حق مردم بلوچ است که دولت با آنها اینجوری رفتار کند و بلوچها را باید از دم تیر گذراند.»
بخشی از هراس قومیتها که گاه به سکوت در برابر قتلهای ناموسی و انکار وقوع آنها میانجامد، شاید ناشی از نوع پوشش این اخبار باشد.
هیفا اسدی پوشش خبرهای قتلهای ناموسی را بر اساس «رویکرد از بالا به پایینِ مرکزگراها» و «بدون اشاره به اسباب و بستر این مصائب» میداند. او دربارهی علت اعتراض مردم عرب در هنگام انتشار اخبار قتلهای ناموسی میگوید: «فعالان مرکزگرا این اخبار را با تأکید بر عرب بودن این اشخاص منتشر میکنند، بدون اینکه هیچ وقت حتی کوچکترین اشارهای به هزاران سیاست خرد و کلان دولت مرکزی برای نهادینه کردن فقر فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در میان ملت عرب داشته باشند.»
به گفتهی او: «مردم مناطق مرکزی ایران فرصت یافتهاند که در سایهی بودجههایی که صرف آبادسازی آنها شد، رشد کنند و از قید بسیاری از محدودیتهای اجتماعی رها شوند اما وضع ملت عرب و دیگر ملل غیرفارسِ ساکن در جغرافیای ایران نسبت به ۵۰ سال گذشته تغییر چشمگیری نیافته است.»
مهتاب نیز وقتی دربارهی قتلهای ناموسی در سیستان و بلوچستان صحبت میکند، این قتلها را مهرهی آخر تسبیحی میداند که دانه دانه پشت سر هم ردیف شدهاند: «شدت فقر و محرومیت در این منطقه خیلی زیاد است. بسیاری از خانوادهها دلشان میخواهد که بچههایشان درس بخوانند اما نداری باعث میشود که بچه را نفرستند مدرسه و در عوض زود شوهر بدهند یا اینکه بهخاطر نبود امنیت دخترها را مدرسه نفرستند. بعد این دختربچه بهخصوص اگر در روستا باشد و بگوید میخواهم طلاق بگیرم، میگویند این زن دریده است و صد در صد برایش حکم مرگ صادر میشود.»
قتلهای ناموسی، مجازاتی برای طغیان زنان
سویهی دیگری که در رابطه با قتلهای ناموسی کمتر مورد توجه قرار گرفته، شورش و طغیان زنان در برابر ساختار نابرابر و ضدزن است. طغیانی که از سوی فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه تحمل نمیشود و در فقدان حمایتهای قانونی و اجتماعی از این زنان، به کشته شدن آنها ختم میشود. هر چند بسیاری از قربانیان قتلهای ناموسی به علت شک و تردیدهای اثباتنشده کشته میشوند اما اغلبِ آنها پس از مخالفت با ازدواج اجباری، درخواست طلاق، داشتن روابط دوستانه یا جنسیِ خارج از ازدواج، فرار از خانه و در یک کلام رد کردن خط قرمزهای مردان خانواده، به قتل میرسند.
محمد اسماعیل ریاحی و وحید اسمعیلی در پژوهشی که در سال ۱۳۹۷ دربارهی قتلهای ناموسی در مریوان انجام دادند، نوشتند: «فرهنگ جنسیتی كُردی، دستكم شامل دو جزء متضاد است. یكی از مؤلفهها پدرسالاری و زنستیزی است كه در فرهنگ عامه، زبان، ادبیات، لطیفهها، رفتارها و در یك كلمه، در تجربهی زیستهی افراد وجود دارد و در خشونتآمیزترین شكلش، به صورت قتل ناموسی بهنمایش درمیآید اما جزء دیگر فرهنگ كُردی، كه عموماً ناشناخته، تأییدنشده و نامصوّب است، فرهنگ مبارزه برای برابری جنسیتی است.»
آنها با بیان اینکه «تقابل این اجزای متعارض و متضاد فرهنگ كُردی در تعامل مردان و زنان، ممكن است به میدان اجتماعیای شكل داده باشد كه یكی از پیامدهای بسیارِ آن، ارتكاب خشونت افراطی علیه زنان در قالب قتل ناموسی باشد» تأکید میکنند که فهم نگرش و رفتار كنشگرانِ مرد و زن كُرد در قبال قتل ناموسی باید در متن بافت و ساختار اجتماعی این مناطق انجام شود.[2]
مشاهدات پروین ذبیحی یافتههای این پژوهشگران را تأیید میکند. به گفتهی او: «زنانِ این منطقه مثل گذشته حاضر به قبول تبعیض و خشونت نیستند، به شرایط موجود اعتراض میکنند، از خط قرمزها عبور میکنند و نمیخواهند تسلیم دگماتیسم و باورهای پوچ و سنتهای سیاه شوند. آنان حق تعیین سرنوشت و ادامهی زندگی دلخواهشان را میخواهند و به این دلیل هم کشته میشوند.»
مبارزه با خشونت علیه زنان، چند دهه است که در دستور کار جنبش زنان قرار گرفته اما در گروههای زنان، دستکم در تهران و شهرهای بزرگ که بدنهی مشهود جنبش زنان هستند، کمتر نشانی از فعالیت متمرکز بر قتلهای ناموسی دیده میشود.
فشار جامعه به مردانِ باغیرت برای کشتن زنان بیناموس
عاملان این فشار و سرکوب، فقط مردان خانواده نیستند. در اغلب موارد، جامعه چنان در برابر هرگونه آزادیخواهیِ زنان مقاومت نشان داده و بدون در نظر گرفتن عاملیتِ زنان، به مردان فشار میآورد که پدران و شوهران و برادران و ... حاضر میشوند خون عزیزشان را بریزند اما بیآبرو و طرد نشوند. پدر زعفران محمدی که پروین ذبیحیحال و روزش را تعریف میکند، یکی از این نمونهها است: «یکی از زندانیان سیاسی میگفت پدر زعفران محمدی که دخترش را کشته بوده، تمام طول شب تا صبح توی راهروهای زندان از شدت عذاب وجدان قدم میزد. زعفران بعد از طلاق از همسر اولش با مرد جوانی از خانه فراری شده بود. پدرش پیام داد که برگردد تا مراسم ازدواج برگزار کنند اما همان شب زعفران کشته میشود. بعد هم پیرمرد رفت وسط میدان روستا و گفت این هم جنازهی زعفران. حالا راحت شدید؟ دست از سرم برمیدارید؟ این مرد گفته بود وقتی میروم مسجد یا هیچکس با من حرف نمیزند یا بلند میشوند میروند. او تعریف کرده بود که چطور ماشینهای عبوری برایش نمیایستادند و کسی با پسرهایش معامله نمیکرده. گفته بود من دخترم را کشتم تا بقیهی اعضای خانواده راحت باشند و از سوی جامعه طرد نشوند.»
این فشارها آنقدر زیاد و شدید است که احد، مرد عرب هویزهای، حتی پیش از تولد دخترش نگران آن لحظهای بوده که مجبور به کشتن او شود: «دلم دختر میخواست اما خیالش هم مرا میکشت. شاید دخترم را نمیتوانستم با منطق طایفه بزرگ کنم. شاید میشد که خطایی بکند و آن وقت بود که هم دلبستهاش بودم هم محکوم میشدم به کشتن خاموشش. نمیخواستم جگرگوشهام را خودم بیغسل و کفن و عزت و آبرو بگذارم زیر خاک سرد. اما در عین حال هم نمیتوانستم در مقابل قوانینی که به اندازهی تاریخمان قدمت دارند بایستم. من مرد این جور جنگی نبودم.»[3]
تجربهی کردستان، موفقیت کوتاهمدت جامعهی مدنی برای کاهش قتلهای ناموسی
در شرایطی که حکومت عزم و ارادهای برای تغییر این وضعیت ندارد، جامعهی مدنی، و بهویژه جنبش زنان، چه گامهایی برای کاهش و توقف قتلهای ناموسی برداشته است؟ مبارزه با خشونت علیه زنان، چند دهه است که در دستور کار جنبش زنان قرار گرفته اما در گروههای زنان، دستکم در تهران و شهرهای بزرگ که بدنهی مشهود جنبش زنان هستند، کمتر نشانی از فعالیت متمرکز بر قتلهای ناموسی دیده میشود.
اکثر اعتراضات مدنی به قتلهای ناموسی را زنان کُرد انجام دادهاند. تشکیل «کمیته علیه خشونتهای ناموسی» با هدف تحقیق و کار فرهنگی برای بسترسازی علیه خشونتهای ناموسی در کردستان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و حاشیههای این مناطق، یکی از فراگیرترین اقدامات مدنی بوده است. این کمیته در سال ۱۳۸۷ در سالگرد قتل دعا خلیل اسود، دختر کرد ایزدی، به دست برادرانش تشکیل شد.
یورونیوز - قوه قضائیه ایران اعلام کرد اتهام کریگ و لیندسی فورمن، زوج بریتانیایی بازداشتشده در کرمان، «جاسوسی» است.
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضائیه ایران روز سهشنبه ۳۰ بهمن (۱۸ فوریه) گفت که این زوج بریتانیایی در دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی توسط سازمان اطلاعات سپاه استان کرمان بازداشت شدهاند.
میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضائیه ایران به نقل از آقای جهانگیر مدعی شد که این زوج بریتانیایی با «مؤسسات پوششی مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متخاصم و غربی» در ارتباط بودهاند.
سخنگوی قوه قضائیه ایران در ادامه گفتگوی خود با میزان گفت که این زوج بریتانیایی «تحت پوشش گردشگر» وارد ایران شده و «در پوشش کارهای تحقیقاتی و پژوهشی» در چندین استان ایران به «جمعآوری اطلاعات» مشغول بودند.
رسانههای بریتانیا در گزارشهایی اعلام کردند که کریگ و لیندسی فورمن ۱۰ دی ۱۴۰۳ خورشیدی از ارمنستان وارد ایران شده بودند و قصد داشتند پس از ۵ روز بعد به پاکستان بروند.
بنا به این گزارشها، زوج بریتانیایی بازداشتشده در ایران که هر دو در اوایل دهه ۵۰ زندگی خود هستند، پس از اقامت در شهرهای تبریز، تهران و اصفهان، با همراهی یک راهنمای تور به کرمان سفر کردند اما هرگز وارد هتل خود در این شهر نشدند.
در همین زمینه، رئیس کل دادگستری استان کرمان با بیان اینکه تحقیقات از این زوج بریتانیایی ادامه دارد، مدعی شد که ملاقات هوگو شورتر، سفیر بریتانیا در ایران با این «دو متهم امنیتی تبعه انگلیس» «به درخواست» سفیر این کشور در تهران و با موافقت مقام قضایی و هماهنگی دستگاه امنیتی ایران صورت گرفته است.
خانواده این زوج بریتانیایی ۱۵ فوریه در بیانیهای اعلام کردند که فعالانه با مقامهای بریتانیایی در تماس هستند تا از «بازگشت ایمن» آنها به بریتانیا مطمئن شوند.
بنا به گفته مسئولان قضایی ایران، کریک و لیندسی فورمن در زندانی در کرمان در بازداشت هستند. ، لیندسی فورمن، روانشناس و شوهرش، کریگ، نجار است.
بنا به گزارشهای منتشر شده، چندین شهروند کشورهایی اروپایی هماکنون به اتهامات امنیتی در زندانهای ایران بهسرمیبرند. ایران سابقهای طولانی در بازداشت و آزادی شهروندان کشورهای غربی دارد. تهران متهم است که از این افراد بهعنوان اهرم فشار در مذاکرات خود با غرب استفاده میکند، اتهامی که تهران آن را رد میکند.
کیهان لندن - نخست وزیر اسرائیل در کنفرانس خبری مشترک با وزیر خارجه آمریکا که یکشنبه ۱۶ فوریه (۲۸ بهمنماه) پس از دیدارشان در تلآویو برگزار شد، رژیم ایران را بزرگترین تهدید در خاورمیانه دانست و گفت: «اسرائیل و ایالات متحده با هم برای پایان دادن به این تهدید تلاش میکنند.»
بنیامین نتانیاهو در این کنفرانس تأکید کرد: «شک ندارم با حمایت ترامپ کار جمهوری اسلامی را یکسره میکنیم.»
او در بخشی از سخنان خود توضیح داد، «من و پرزیدنت ترامپ در همکاری و هماهنگی کامل کار میکنیم. ما یک استراتژی مشترک داریم و همیشه نمیتوان جزئیات آن را برای عموم توضیح داد، از جمله اینکه درهای جهنم چه زمانی باز میشوند و اگر همه گروگانهای ما برنگردند، باز خواهند شد.»
نخست وزیر اسرائیل افزود: «هماهنگی کامل بین اورشلیم و واشنگتن در مورد دستیابی به تمام اهداف جنگ از جمله بازگرداندن همه ربوده شدگان، از بین بردن قدرت حماس و تهدید آن و اجرای برنامه شجاعانه پرزیدنت ترامپ برای آینده غزه وجود دارد.»
Meeting with Rubio, Netanyahu stated that the U.S. and Israel are in agreement on the Islamic Regime in Iran not being allowed to develop nuclear weapons pic.twitter.com/STTtfgdnSK
او در مورد سوریه نیز عنوان کرد: «ما وضعیت این کشور را از نزدیک دنبال میکنیم و پس از خروج رژیم ایران از آنجا، اجازه نمیدهیم هیچ نیروی خارجی، امنیت اسرائیل را تهدید کند.»
بخشی از سخنرانی نتانیاهو در مورد درگیریها با حزبالله بود که گفت: «اسرائیل به توافق آتشبس با لبنان متعهد است و بر لزوم اجرای قطعنامههای بینالمللی مرتبط با آن از جمله خلع سلاح حزب الله تاکید دارد.»
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا که برای دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به این کشور سفر کرده است، گفت: «پشت هر گروه تروریستی، پشت هر اقدام خشونتآمیز، پشت هر فعالیت بیثباتکننده، پشت هرچه صلح و ثبات میلیونها انسانی که این منطقه را خانهشان میدانند تهدید میکند،... pic.twitter.com/UNpotUtwwX
وزیر خارجه آمریکا نیز به نوبه خود بر قدرت اتحاد اسرائیل و آمریکا تاکید کرد و گفت: «پرزیدنت ترامپ بزرگترین متحد اسرائیل است.»
مارکو روبیو افزود: «همه ربودهشدگان باید بازگردانده شوند و آینده جدیدی برای نوار غزه به دور از نقشههای بیفایده قدیمی باید ساخت.»
بخشی از صحبتهای وزیر خارجه آمریکا مستقیم مربوط به تهدیدات جمهوری اسلامی و ضرورت مقابله با آن در همکاری با اسرائیل بود.
او عنوان کرد، «جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید منطقه و عامل اصلی اقدامات تروریستی در خاورمیانه است و همانطور که پرزیدنت ترامپ تاکید کرد، آمریکا اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی به یک حکومت هستهای تبدیل شود.»
روبیو در این کنفرانس بار دیگر تأکید کرد که وقتی میگوید «ایران» منظورش «آیتاللهها و رژیم حاکم بر ایران است که که مردم ایران از آن حمایت نمیکنند.» او تأکید کرد: «ملت ایران قربانیان این رژیم هستند.»
ایندیپندنت فارسی - به گفته دانشمندان، مدتی است که چتباتهای قدیمیتر، همانند انسان در سنین پیری، نشانههایی از اختلال شناختی نشان میدهند و در چند معیار مهم علمی در این زمینه، شکست میخورند
بررسی جدید دانشمندان نشان میدهد مدلهای قدیمیتر هوش مصنوعی نشانههایی از زوال شناختی بروز میدهند.
به گفته دانشمندان، مدتی است که چتباتهای قدیمیتر، همانند انسان در سنین پیری، نشانههایی از اختلال شناختی نشان میدهند و در چند معیار مهم علمی در این زمینه، شکست میخورند.
اخیرا بسیاری از پزشکان و دانشمندان برای تشخیصهای پزشکی خود به هوش مصنوعی (AI) اتکا میکنند، زیرا این ابزارها میتوانند با سرعت و دقت بالا، ناهنجاریها و علائم هشداردهنده را در سوابق پزشکی، تصاویر پرتونگاری و دیگر اطلاعات بیماران شناسایی کنند، اما به گزارش لایوساینس، مطالعهای که اواخر سال ۲۰۲۴ منتشر شد، نگرانیهایی را مطرح میکند مبنی بر اینکه تواناییهای شناختی فناوریهایی مانند مدلهای زبانی بزرگ (LLM) و چتباتها نیز مانند انسانها، با افزایش سن کاهش مییابد.
دانشمندان در این مقاله مینویسند: «یافتههای اخیر این تصور را که هوش مصنوعی بهزودی جایگزین انسانهای پزشک خواهد شد، به چالش میکشد، زیرا در چتباتهای پیشتاز، اختلال شناختی آشکاری وجود دارد که ممکن است بر قابلاطمینان بودن آنها در تشخیصهای پزشکی تاثیر بگذارد و اعتماد بیماران را تضعیف کند.»
دانشمندان در پژوهش خود، چتباتهای مبتنی بر مدلهای زبانی بزرگ موجود را که در دسترسی عمومی قرار دارند بررسی کردند. آنها در این آزمایش، مدلهای هوش مصنوعی از جمله چتجیپیتی (ChatGPT) اوپنایآی، سونت (Sonnet) آنتروپیک و جمنای (Gemini) آلفابت را با استفاده از آزمون ارزیابی شناختی مونترال (MoCA) آزمایش کردند.
متخصصان مغز و اعصاب برای ارزیابی تواناییهای توجه، حافظه، زبان، مهارتهای فضایی و عملکرد اجرایی ذهنی از این آزمون استفاده میکنند.
این آزمون مشهور معمولا برای ارزیابی یا بررسی شروع اختلال شناختی در بیماریهایی مانند آلزایمر یا زوال عقل به کار میرود. در این آزمون، از افراد خواسته میشود کارهایی مانند کشیدن یک زمان مشخص روی صفحه ساعت، شروع از ۱۰۰ و کم کردن عدد هفت بهطور مکرر، به خاطر سپردن بیشترین تعداد ممکن از کلمات خواندهشده از یک فهرست و کارهای دیگری از این دست را انجام دهند. در انسان، کسب امتیاز ۲۶ از ۳۰ به معنای نداشتن اختلال شناختی است.
با وجود آنکه برخی از جنبههای این آزمون مانند نامگذاری، توجه، زبان و قوه انتزاعی برای اغلب مدلهای زبانی هوش مصنوعی آسان به نظر میرسید، همه آنها در مهارتهای بصری/فضایی و اعمال اجرایی، عملکرد ضعیفی داشتند و برخی از آنها در زمینههایی مانند یادآوری با تاخیر، عملکرد بدتری از دیگران نشان دادند.
به گفته محققان، جدیدترین نسخه چتجیپیتی (نسخه ۴) در این آزمون بالاترین امتیاز را کسب کرد (۲۶ از ۳۰) اما مدل زبانی قدیمیتر جمنای ۱.۰ توانست تنها ۱۶ امتیاز کسب کند؛ امتیاز پایینی که دانشمندان را به این نتیجه رساند که مدلهای قدیمیتر هوش مصنوعی ظاهرا نشانههایی از زوال شناختی نشان میدهند.
نویسندگان این مقاله در عین حال تاکید کردند که یافتههای آنها صرفا مشاهدهای است و تفاوتهای اساسی میان نحوه کارکرد هوش مصنوعی و ذهن انسان سبب میشود این آزمایش یک بررسی مقایسهای مستقیم تلقی نشود.
با این حال، آنها هشدار میدهند که این امر ممکن است حاکی از وجود یک ضعف قابلتوجه در استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی بالینی باشد. دانشمندان میگویند استفاده از هوش مصنوعی در کارهایی که به انتزاع بصری نیاز دارند، چندان قابلاتکا نیست.
این مطالعه همچنین این تصور طنزآمیز را مطرح میکند که با این اوصاف، متخصصان مغز و اعصاب ممکن است یک بازار کار کاملا جدید به دست آورند و به درمان آن دسته از سیستمهای هوشهای مصنوعی بپردازند که نشانههایی از اختلالات شناختی بروز میدهند.
ایران وایر - سیمین غانم، خواننده معروف ایرانی، با انتشار یک فایل صوتی به نام بردن از وی در جشنواره موسیقی فجر واکنش نشان داد و گفت: «نیازی به قدردانی از طرف مسئولان جشنواره فجر ندارم.»
خانم غانم در این فایل صوتی که روز ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده میگوید:«سالها علیرغم محدودیت های اجرا برای من در ایران و اجازه اجرا فقط برای بانوان، در سرزمین ام ماندم و برای مردم خواندم.»
این خواننده ادامه میدهد: «حالا سالهاست که حتی این اجازه از من هم گرفته شده و دیگر اجازه فعالیت برای بانوان سرزمین ام را هم ندارم. من جایزه ام را در این سالها از مردم گرفتم و نیازی به قدرشناسی مسئولین جشنواره موسیقی فجر ندارم. با آرزوی رفع محدودیت ها برای بانوان هنرمند کشورم.»
پیش از خانم غانم، حسین علیزاده موسیقیدان، نوازنده سرشناس ایرانی و محسن چاوشی، خواننده پاپ که اجراهای روزهای سوم و پنجم جشنواره به آنها تقدیم شده بود، بهشدت از جشنواره موسیقی فجر انتقاد کردند.
محسن چاوشی، در پیامی در این باره نوشت: «مطلع شدم که برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر از من نامی در روز پنجم این برنامه (با عنوان تقدیم و...) آوردهاند. نه راضیام به چنین چیزی و نه علاقه به شنیدن نام خود (به هر بهانه و دلیلی) در چنین موقعیتها و محافلی دارم.»
پیش از او حسین علیزاده هم با اعتراض به جشنواره موسیقی فجر گفته بود: «همه افتخارم در موسیقی ایران همواره عدم حضور در جشنواره موسیقی فجر بوده است. این جشنواره فرمایشی است، نه هنری و نه در حد و اندازه هنر. من از هرگونه بزرگداشت از طرف ارگانهای حکومتی بینیاز هستم و پیوسته سپاسگزار مردم آگاهیام که بیدریغ پشتیبان هنر و هنرمندشان در هر شرایطی بودهاند.»
به گزارش کلمه علی ترامشلو بساز بفروش معروف تهران که از زمان شهرداری بخاطر رفاقت با داوود احمدي نژاد ارتباط خوبی با خود احمدینژاد و مشایی داشت، پروژه نوسازی بافت فرسوده تهران در منطقه ۱۲ را کامل در دست گرفته بود
حملهی ترامشلوها (قلک محسن اژه ای) و تهدید من، میرا نصیری در ونکوور، کانادا! قضاوت با مردم ایران.
خانواده ی ترامشلو که پدرشان به قلک مالی محسنی اژه ای معروف است، در یکسال گذشته از دهها نفر و رسانه های مخالف جمهوری اسلامی در کانادا شکایت کرده اند.
کلمه - به گزارش منابع مطلع در اطلاعات سپاه «اکبر طبری» معاون پیشین اجرایی حوزه ریاست قوه قضائیه در دوران آملی لاریجانی رئیس کنونی مجمع مصلحت نظام در جدیدترین اعترافات خود از نقش «علی ترامشلو» به عنوان «قُلک غلامحسین محسنی اژهای» معاون اول رئیس قوه قضائیه پرده برداشت.
او نوشته است:
«... قبلا نوشتم سرنخ مسائل آقای محسنی را در جواد قدمی پیدا کنید. امروز میخواهم یک سر نخ دیگر را هم برایتان بنویسم. علی ترامشلو بساز بفروش معروف تهران که از زمان شهرداری بخاطر رفاقت با داوود احمدینژاد ارتباط خوبی با خود احمدینژاد و مشایی داشت، پروژه نوسازی بافت فرسوده تهران در منطقه ۱۲ را کامل در دست گرفت.
علی ترامشلو زمانی که مشایی در میراث فرهنگی بود چند پروژه بزرگ مثل ساخت و ساز در سرای دلگشای بازار تهران که یک مجموعه قاجاری و قدیمی بود را به دست گرفت.
تکذیب هرگونه ارتباط میان فردی به نام ترامشلو با ریاست قوه قضائیه
جماران - تعدادی اکانت معلوم الحال توییتریِ وابسته به افراد ضد انقلاب، اقدام به بازنشر تصویر نامناسبِ یک خانم در رستورانی در مناطق شمالی تهران نموده و در این محتوا ادعا کردهاند که رستوران ناکایا وابسته به فردی به نام ترامشلو بوده که رابطه کاری با حجت الاسلام محسنی اژه ای دارد.
هرگونه ارتباط کاری ریاست قوه قضائیه با فردی با این فرد تکذیب میشود و جوسازی عناصر ضدایرانی به دلیل پرونده های مهم اقتصادی است که با دستور حجت الاسلام اژهای در حال رسیدگی بوده و به زودی و در سال جدید رسانهای خواهد شد.
روند برخورد با مفاسد اقتصادی به صورت دقیق و حرفهای در دور جدید قوه قضاییه، جریان ورشکستهیِ برانداز و برخی جریانهای انحرافی و تندروی داخلی را برآن داشته تا با جعلیات ناشیانه اقدام به انحراف مسیر دقیق عدالتخواهیِ حقیقی در قوه قضاییه نموده که در این مهم هم به مانندِ دهههای قبل، ناکام خواهند ماند.
مهاجم سوری حمله مرگبار اتریش با داعش در ارتباط بوده است
رادیو بین المللی فرانسه - شهر فیلاخ اتریش که یک مقصد گردشگری محبوب در نزدیکی مرزهای جنوبی این کشور با ایتالیا و اسلوونی است، هنوز در شوک حملهای به سر میبرد که روز شنبه در این شهر یک کشته و پنج مجروح برجا گذاشت. مقامات اتریشی، امروز انگیزه مهاجم سوری این حمله را اسلامگرایی افراطی در ارتباط با داعش اعلام کردند. مظنون ٢٣ساله که روز گذشته با ضربات چاقو به شش رهگذر حمله کرد و سبب جان باختن یک پسر ١٤ساله شد، مدت کوتاهی پس از حمله توسط پلیس بازداشت شد.
پلیس اتریش اعلام کرد که در یک حمله با چاقو در شهر فیلاخ، جنوب این کشور، یک پسر ۱۴ ساله کشته و چهار نفر دیگر زخمی شدند. به گفته پلیس، یک پناهجوی ۲۳ ساله سوریهای در ارتباط با این حمله بازداشت شده است.
شاهدان می گویند که او فریادهای الله اکبر سر می داد و وقتی که توسط پلیس دستگیر شد لبخند می زد.
گرهارد کارنر، وزیر کشور اتریش، امروز یکشنبه ۱۶ فوریه در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر فیلاخ اعلام کرد که مهاجم حمله روز شنبه با گروه داعش به صورت آنلاین ارتباط داشته و در مدت زمان بسیار کوتاهی افراطگرا شده است.
بنا بر اعلام پلیس اتریش، او یک پناهجوی سوری با اقامت قانونی در اتریش است. به گفته راینر دیونیزیو، سخنگوی پلیس اتریش، مرد ٤٢ سالهای که در یک شرکت تحویل غذا کار میکند و در زمان حادثه با راندن خودروی خود به سمت مهاجم از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری کرده نیز شهروند سوریه است. پلیس همچنین اعلام کرد که تمامی مجروجان این حادثه مرد بودند و میزان جراحت دو نفر از آنها شدید است.
الکساندر ون در بلن، رئیس جمهوری اتریش، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، ضمن ابراز همدردی با خانواده قربانی و مجروحین، این حمله را "وحشتناک" توصیف کرد.
هربرت کیکل، رهبر حزب راست افراطی آزادی اتریش، در واکنش به حمله شب گذشته، خواستار توقف روند اعطای پناهندگی شده و در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: "من عصبانی هستم. عصبانی از آن سیاستمدارانی که اجازه دادهاند چاقوکشی، تجاوز جنسی، جنگهای گروهی و دیگر جنایات بزرگ در اتریش به دستور روز تبدیل شود. این یک شکست درجه یک سیستم است که اکنون یک مرد جوان در فیلاخ باید با جان خود هزینه آن را بپردازد". وی با اشاره به اینکه حزبش "تغییرات ضروری در قوانین مهاجرت" را در برنامه انتخاباتی خود بیان کرده است، تصریح کرد: "از اتریش تا اتحادیه اروپا، قوانین در همه جا اشتباه اجرا میشود و هیچ کس اجازه ندارد آنها را به چالش بکشد".
بیشتر بخوانید:
مادر و کودک دوساله مجروحشده در حمله مونیخ جان باختند
دویچه وله - یک مادر ۳۷ ساله و کودک دوسالهاش که در حمله چند روز پیش خودرویی به تجمعی اعتراضی در مونیخ بهشدت مجروح شده بودند، جان خود را از دست دادند.
بر اساس اعلام اداره جنایی ایالت بایرن، شمار مجروحان این حادثه به ۳۹ نفر افزایش یافته است، زیرا برخی افراد پس از حادثه برای دریافت کمک پزشکی مراجعه کردهاند.
این حمله روز پنجشنبه ۱۳ فورپه در مرکز شهر مونیخ رخ داد، زمانی که یک خودروی سواری بهعمد معترضان گردهمایی اتحادیه صنفی وردی را زیر گرفت.
عامل حمله که یک مرد ۲۴ ساله افغان است، پس از بازداشت اعتراف کرد که عمداً بهسوی جمعیت حرکت کرده است. دادستانی فدرال آلمان با اشاره به فریاد "الله اکبر" از سوی مهاجم پس از حمله، این حادثه را با انگیزه اسلامگرایانه ارزیابی کرده و پرونده را در اختیار گرفته است.
این تهاجم تنشهای سیاسی در آلمان را تشدید کرده و به موضوع اصلی کارزار انتخابات پارلمانی این کشور تبدیل شده است. احزاب سیاسی درباره تأثیر این حادثه بر سیاستهای مهاجرتی آلمان بحث میکنند و انتظار میرود چهار نامزد صدراعظمی، از جمله اولاف شولتس و فریدریش مرتس، در مناظره تلویزیونی روز یکشنبه به این موضوع بپردازند.
به علی خامنه ای می خوام بگویم، قطعا! مردم پاسخ جدی به شما خواهند داد!
تصاویری نگرانکننده از محمدباقر بختیار پیش از بازداشت توسط نیروهای امنیتی
تصاویری از محمدباقر بختیار (همسر سابقفریبا داوودی مهاجر)، از آسیبدیدگان جنگ ایران و عراق، منتشر شده که لحظاتی پیش از خروج او از منزل برای شرکت در اعتراض به حصر در ۲۵ بهمن ضبط شده است. علیرضا بختیار، با انتشار این تصاویر، نسبت به وضعیت سلامت پدرش ابراز نگرانی کرده است.
پیام موسس نیروی دریایی سپاه، سردار محمد باقر بختیار، به علی خامنه ای: می خوام بگم، قطعا! مردم پاسخ جدی به شما خواهند داد! "
تصاویری نگرانکننده از محمدباقر بختیار پیش از بازداشت توسط نیروهای امنیتی
تصاویری از محمدباقر بختیار (همسر سابق فریبا داوودی مهاجر)، از آسیبدیدگان جنگ... pic.twitter.com/W2PJm7DpXE
محمدباقر بختیار از رزمندگان بنام دفاع از میهن که در تجمع ۲۵بهمن بازداشت شده بود،درحبس هستند.
بنابر اطلاع برخی از بازداشتیهای آزاد شده،آقای بختیار توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و امروز در دادسرا بدلیل غیرقانونی دانستن بازداشت خود از پذیرش آزادی با تودیع وثیقه خودداری نموده است.
از کانال اکس فرزند محمدباقر بختیار:
برای شناخت درستی از کارنامه محمد باقر بختیار، باید به سالهای قبل از شروع رسمی جنگ ایران و عراق، و شروع مناقشات مرزی در کردستان و درگیری های تجزیه طلبان بازگشت، چرا که نام وی به همراه شهیدان محمد بروجردی و داوود کریمی به عنوان یکی از فرماندهان اصلی مبارزه با جدایی طلبی مطرح است.
تنها ۱۰ روز پس از تغییر حکومت مرکزی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، پادگان ارتش در مهاباد، به تاریخ ۲ اسفند ۱۳۵۷ توسط چریک های فدایی خلق، سقوط کرد.
محمد باقر بختبار تنها ۸ روز پس از سقوط پادگان ارتش، در روز دهم اسفند ۱۳۵۷ خود را به منطقه رساند و به مبارزه با جدایی طلبان پرداخت.
از این رو، تا قبل از تاسیس نیروی دریایی سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۱ به دست محمد باقر بختیار، بیشتر سمت ها و فعالیت های وی در جبهه شمال غرب و غرب متمرکز است.
محمد باقر بختیار در زمان خدمت در استان ایلام، فرماندهی ۹ محور عملیاتی (مرز جنگی) از سومار تا دهلران را، که بیش از ۱۰۰ کیلومتر مرزی را در بر می گرفت بر عهده داشت.
این ۹ محور که شامل محورهای، سومار، میمک، کانی سخت، گنج ویس، تنگه کنجان چم، ارتفاعات زیل، محورهای دشت مهران شامل چنگوله، قلاویزان و دهلران می باشد، جبهه میانی غرب کشور را تشکیل می داد.
محمد باقر بختیار، در زمان فرماندهی محور های سومار تا دهلران، عملیات حجر بن عدی را طراحی و فرماندهی کرد، که به واسطه مجروحیت در عملیات، در بیمارستان ایلام بستری شد.
خانواده دو شهروند بریتانیایی که به گفته رسانههای حکومتی ایران با «اتهامات امنیتی» بازداشت شدهاند، میگویند فعالانه با مقامات مربوطه بریتانیا در تماس هستند تا از «سلامت و بازگشت ایمن» آنها به کشورشان مطمئن شوند.
رسانههای ایرانی روز ۲۴ بهمن گزارش دادند که مقامات جمهوری اسلامی دو شهروند بریتانیایی را که متهم به جرایم امنیتی هستند، بازداشت کردهاند.
بر اساس بیانیه خانواده دو شهروند بریتانیایی که روز شنبه ۲۷ بهمن در سایت وزارت خارجه بریتانیا منتشر شده، نام زوج بازداشت شده «کریگ فورمن» و «لیندسی فورمن» ذکر شده، اما تاکنون گزارشی درباره زمان بازداشت و اتهام آنها منتشر نشده است.
خانم فورمن ۳ ژانویه (۱۵ بهمن)، آخرین روزی که قرار بود در ایران اقامت کنند، در صفحه اینستاگرام خود عکسی از دیدار با یک آخوند در شهر اصفهان منتشر کرده و نوشته بود: «سفر به من یاد میدهد که هسته اصلی بشریت مشترک است: مهربانی، فروتنی و احترام به یکدیگر.»
رسانههای بریتانیا میگویند این زوج جهانگرد، ۱۰ دیماه از ارمنستان وارد ایران شده بودند و قصد داشتند پنج روز بعد به پاکستان بروند و نهایتا به استرالیا سفر کنند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، شامگاه چهارشنبه بدون اشاره به چگونگی بازداشت این دو شهروند بریتانیایی گزارش داد که آنها در یکی از زندانهای استان کرمان نگهداری میشوند و هوگو شورتر، سفیر بریتانیا در ایران، نیز با این «دو متهم امنیتی تبعه انگلیس در محل دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان دیدار کرده است».
ایرنا تصاویری از این دیدار را نیز منتشر کرد، در حالی که چهره مرد و زنی که احتمالا دو شهروند بریتانیایی بازداشتشده هستند، شطرنجی و غیرقابل تشخیص شده است.
خانواده این زوج بریتانیایی در بیانیه خود گفتهاند که چرخش «غیرمنتظره» وقایع، نگرانی عمیقی را برای کل خانواده ایجاد کرده و ما به شدت بر اطمینان از امنیت و سلامت آنها در این دوران دشوار تمرکز کردهایم.
این بیانیه میافزاید در تماس فعال با دولت بریتانیا و مقامات ذیربط و تلاش برای تأمین بازگشت ایمن آنها هستیم.
گزارش رسانههای بریتانیایی حاکی است که زوج یاد شده، هر دو در اوایل دهه ۵۰ زندگی خود هستند و پس از اقامت در شهرهای تبریز، تهران و اصفهان با همراهی راهنمای تور، به کرمان سفر کرده بودند اما هرگز وارد هتل خود در این شهر نشدند.
این زوج قبل از بازداشت در یک سری پستهای شبکههای اجتماعی، از حضور در ایران اظهار خرسندی کرده و از مردم «دوستداشتنی ایران» صحبت کرده بودند.
لیندسی فورمن، روانشناس با مدرک دکترا و شوهرش کریگ نیز نجار است.
چندین شهروند دیگر کشورهایی اروپایی نیز هماکنون در زندانهای ایران بهسرمیبرند. جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر بارها این زندانیان اروپایی را با زندانیان موردنظر خود که در کشورهای غربی بودهاند معاوضه کرده است.
یکی از آخرین این موارد که ظن معاوضه زندانیان درباره آن وجود دارد به ماه گذشته بازمیگردد که مقامات جمهوری اسلامی چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، را آزاد کردند و چهار روز پس از آن نیز محمد عابدینی، متهم به نقض تحریمهای تسلیحاتی آمریکا، در ایتالیا آزاد شد و به ایران بازگشت.
گروههای مدافع حقوق بشر و دولتهای غربی طی سالهای اخیر بارها حکومت ایران را به اتخاذ سیاست «گروگانگیری» به عنوان ابزار چانهزنی به منظور اخذ امتیازات سیاسی متهم کردهاند.
در حال حاضر شماری از شهروندان خارجی و دوتابعیتی بنا به اتهاماتی بیاساس در زندانهای جمهوری اسلامی هستند و حکومت ایران همچنان به نقض تعهدات بینالمللی خود در این ارتباط ادامه میدهد.
در ادامه اعتراضها به کشته شدن امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی دانشگاه تهران، دانشجویان این دانشگاه و همچنین دانشگاه تربیت مدرس در یکشنبه ۲۸ بهمن تجمع اعتراضی برگزار کردند و شعارهایی از جمله «اگر با هم یکی نشیم یکی یکی کشته میشیم» سردادند
ایران اینترنشنال - دانشجویان دانشگاه تهران در تجمع یکشنبه در صحن پردیس هنرهای زیبا راهپیمایی کردند.
«ما تماشاگر نمیخواهیم به ما ملحق شوید»،«فکر نکنید یه روزه، قرار ما هر روز» و «کشته ندادیم که سازش کنیم، مسئول قاتل رو ستایش کنیم.» از جمله شعارهای دانشجویان بود.
دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس هم در فراخوان خود برای تجمع اعلام کردند که خواسته آنان تامین امنیت مسیر دانشجویان در خیابانهای اطراف دانشگاه به جای امنیتی کردن فضای داخل دانشگاه توسط نیروهای حراست است.
همچنین تصاویری از شعارنویسی و نصب برچسبهای دستنویس دانشجویان در محوطه دانشگاه شهید بهشتی در حمایت از اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران منتشر شده است.
مرگ بر خامنهای و «خونی که ریخته می شه،با هیچی پاک نمیشه» از جمله این شعارها است.
شماری از دانشجویان معترض، روز شنبه ۲۷ بهمن نیز مقابل کتابخانه مرکزی این دانشگاه تجمع کردند.
دانشجویان دانشگاه تهران، جمعه نیز اقدام به برگزاری تجمع و «بستنشینی» روی زمین در حیاط کوی دانشگاه تهران کردند. نیروهای امنیتی و لباس شخصی نیز دانشگاه تهران را محاصره کردند که در پی آن، چهار نفر از دانشجویان بازداشت شدند.
خبرنامه امیرکبیر شنبه گزارش داد با پافشاری دانشجویان دانشگاه تهران، هر چهار دانشجوی بازداشتی آزاد شدند.
بنا بر این گزارشها، بینی یک دانشجوی معترض به دست ماموران امنیتی شکسته شده است.
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه گفت که قاتلان امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران هنوز دستگیر نشدهاند اما در این رابطه سه یا چهار مظنون در بازداشت هستند.
رهبر جمهوری اسلامی بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی، کسی است که میتواند «سیاستهای کلی نظام» را مشخص کند. او در ۱۹بهمن۱۴۰۳، سیاست جدیدی پیش گرفت که نگرانیهای جدیای در میان مردم ایران بهوجود آورده است. «آیتالله سیدعلی خامنهای»، در این سخنرانی گفت: «مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نمیکند» و تاکید کرد که تجربه گذشته نشان داده است که واشنگتن به تعهدات خود پایبند نیست. او با اشاره به مذاکرات دهه ۹۰ افزود: «مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجهای نگرفتیم.»
در پی این سخنان، سیاستمداران جمهوری اسلامی عملا یک صدا شدهاند. «مسعود پزشکیان»، رییسجمهور ایران که در مناظرات انتخاباتی خود گفته بود «هیچ حاکمیتی در درون قفس نتوانسته به رشد و شکوفایی برسد و ما برای شکوفایی اول باید با کشورهای منطقه تعامل کنیم و سپس با سایر کشورها وارد گفتوگو و مذاکره شویم.» در ۲۲ بهمن از تناقض در مواضع رییسجمهور آمریکا انتقاد کرده و گفت واشنگتن از یکسو ادعای گفتوگو دارد و از سوی دیگر، تمام ابزارهای فشار و توطئه را علیه ایران بهکار میگیرد و به نوعی مذاکره را منتفی دانست. این موضع با تقدیر خامنهای همراه شد. او در ۲۴ بهمن از «سخنان صریح و راهگشای» پزشکیان تشکر کرد و آن را برآمده از «دل مردم» دانست.
بهنظر نمیرسد این رویکرد، همسو با خواست جمعی ایرانیان باشد. اما سوال اینجاست که جمهوری اسلامیای که با آمریکا مذاکره نمیکند و تحریمها را پابرجا نگه میدارد، چه سیاستهای جایگزینی دارد؟
تأکید بر مقاومت و اقدام بینالمللی علیه واشنگتن
بعد از سخنان خامنهای، «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه ایران، که پیشتر درباره امکانهای مذاکره سخن میگفت، در ۲۱ بهمنماه گفت: «ما قبلا بیش از دو سال با آنها مذاکره کردیم، با حسننیت مذاکره کردیم... ولی چه اتفاقی افتاد؟ آنها بودند که تعهداتشان را بهدرستی عمل نکردند و در نهایت از توافق خارج شدند.» او تاکید کرد «به لحاظ کارشناسی اصلا زمینه برای مذاکره عادلانه وجود ندارد، مگر اینکه ملت ایران با مقاومت حداکثری در برابر فشار حداکثری آنها مثل دفعات گذشته تحریمکنندگان را از تحریمهای خودشان ناامید کنند.»
در راستای همین اظهارات و بهویژه پس از گفتههای «دونالد ترامپ»، رییسجمهور آمریکا، که ایران را میان دوگانه «توافق» و «بمباران» قرار داده است، وزارت خارجه ایران تلاش کرده است که اقدام بینالمللی نیز علیه واشنگتن پیش بگیرد. «امیرسعید ایروانی»، نماینده ایران در سازمان ملل، در ۲۳ مهر با ارسال نامهای به شورای امنیت، تحریمهای آمریکا را غیرقانونی دانسته و خواستار واکنش این نهاد در برابر تهدید به استفاده ترامپ از زور شد. از سوی دیگر خبرگزاریهای نزدیک به حکومت بیانیهای به نقل از حدود ۱۷۰۰ نفر از «اساتید دانشگاهی و نخبگان علمی» ایران در ۲۱ بهمن ماه در حمایت از سخنان خامنهای منتشر کردند. این بیانیه که امضاکنندگان آن مشخص نیستند مذاکره با آمریکا را خطرناک برای امنیت و استقلال ایران میداند. بیانیه با اشاره به بدعهدی تاریخی و اقدامات خصمانه علیه ایران از کودتای ۲۸ مرداد تا ترور «قاسم سلیمانی»، نتیجه میگیرد که اعتماد به آمریکا غیرعاقلانه است. در پایان، این افراد مقامات کشور را به مقاومت تشویق کرده و به تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و توسعه فناوری و تولید ملی توصیه میکنند.
آیا مذاکره همچنان در دستور کار است؟
با وجود شفافیت سخن خامنهای، عدهای همچنان خواهان انجام مذاکره هستند. از جمله «حمیدرضا جلائیپور»، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران که در یادداشتی برای روزنامه «هممیهن» مینویسد ایران باید همچنان مسیر دیپلماسی و مذاکره برای رفع تحریمها را دنبال کند، زیرا بیتوجهی به بحرانهای اقتصادی و شکاف سیاسی، توان ملی را تضعیف کرده و افکار عمومی را از حاکمیت دور میکند.
کسانی که بعد از گفتههای رهبر جمهوری اسلامی هنوز هم خواهان مذاکره هستند، کم نیستند. مانند «عبدالله رمضانزاده»، سیاستمدار اصلاحطلب، که در شبکه ایکس خود نوشت: «بهنظر میرسد مذاکره در پیش باشد!» آنهم چند دقیقه بعد از سخنرانی رهبر که مذاکره با آمریکا را «استثنا» دانسته بود.
برخی چهرهها مانند «محمدرضا باهنر»، نماینده سابق مجلس، از مذاکره دفاع میکنند اما پس از سخنان خامنهای دو دل شدهاند. او تاکید دارد که ایران با اصل مذاکره مخالف نیست، اما این کار نباید از موضع ضعف انجام شود. به گفته او، در سند چشمانداز ۲۰ ساله نیز بر ارتباط با تمام کشورها بهجز اسراییل تاکید شده، اما «نمیشود دشمن پا روی گلوی ما بگذارد و بگوید مذاکره کن.»
«غلامعلی حدادعادل»، مشاور عالی رهبر، در واکنش به چنین دیدگاههایی که مردد هستند میگوید که رهبر انقلاب برای موضع خود استدلال دارد و موافقان مذاکره نیز باید دلایل خود را روشن کنند. او با اشاره به اینکه برخی ترامپ را «اهل معامله» میدانند، میپرسد: «آیا ترامپ تغییر کرده و بهتر شده است؟» و تاکید دارد که این افراد باید مشخص کنند برای رفع تحریمها چه امتیازی به آمریکا خواهند داد.
ایران اینترنشنال - در پی قتل یکی از دانشجویان ساکن خوابگاه کوی دانشگاه تهران در جریان زورگیری در نزدیکی این محل و برگزاری تجمعات اعتراضی در محوطه کوی دانشگاه، محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری ایران، امروز با صدور دستور ویژهای جهت تحقیق در اینباره، به مقامات امنیتی دستور داد تا فوراً "همه ابعاد" حادثه را بررسی کنند. در همین حال، حسین سیمایی صراف، وزیر علوم ایران، اعلام کرد که طبق حکمی که از سوی رئیسجمهوری به وی ابلاغ شده است، "ماجرای دانشگاه" نباید به بیرون کشیده شود.
علیرضا خامسیان، معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیسجمهوری ایران، امروز شنبه ۲۷ بهمن، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: "در پی قتل دردناک امیر محمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران، معاون اول رئیس جمهور، طی تماس با وزیر کشور دستور ویژه برای بررسی همراه با فوریت و دقت همه ابعاد این حادثه تلخ و اطلاع رسانی شفاف به مردم را صادر کرده است". مدیریت خوابگاههای دانشگاه تهران نیز در پی این حادثه، ضمن عذرخواهی، استعفا داد.
از سوی دیگر نیز حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، امروز با حضور در جمع هیات رئیسه دانشگاه تهران برای پیگیری پرونده قتل امیر محمد خالقی، اخبار مربوط به دستگیری و بازداشت دانشجویان معترض را رد و تصریح کرد که در جریان تجمع اعتراضی جمعه شب در کوی دانشگاه، هیچ دانشجویی بازداشت نشده است.
وزیر علوم ایران ضمن عذرخواهی "از طرف همه دستگاههایی که در این ماجرا قصور داشتند"، اعلام کرد که به حکم مسعود پزشکیان، موظف به پیگیری شده و بر طبق همین حکم، اجازه نمیدهد "ماجرای دانشگاه به بیرون کشیده شود". به گفته وی در غیر این صورت بدون "هیچ مماشاتی"، با جدیت برخورد خواهد شد.
اظهارات مقامهای ایرانی، یک روز پس از آن مطرح میشود که دانشجویان خشمگین، با تجمع در کوی دانشگاه تهران و سر دادن شعارهایی از جمله "خونی که ریخته میشه با هیچی پاک نمیشه"، خواستار افزایش تدابیر امنیتی در خوابگاه و محلههای اطراف آن شدند. دانشجویان میگویند که پیش از این نیز بارها نسبت به ناامنی محوطه اطراف، ابراز نگرانی کردهاند.
ویدئوهایی که از اعتراضات عصر جمعه محوطه کوی دانشگاه در رسانههای اجتماعی منتشر شده، از به خشونت کشیده شدن اعتراضات دانشجویان برای مدت کوتاهی حکایت دارد. بنا بر گزارش منابع دانشجویی، درگیری در ورودی خوابگاه کوی پسران تشدید شده و در این میان "بیسیم یکی از لباسشخصیهای حاضر در ورودی خوابگاه بر زمین میافتد و در پی آن یکی از دانشجویان دختر با دیدن بیسیم به حضور فرد اعتراض میکند که مامور لباس شخصی در پاسخ به سمت او حملهور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد".
تجمع دانشجویان معترض، در نهایت جمعه شب با حضور مسئولان دانشگاه تهران و سخنان سرپرست این دانشگاه، پایان یافت. اگرچه این اعتراض انگیزه سیاسی نداشت، اما چنین رویدادهایی میتواند شعله ناآرامی مردمی که با فشار قیمتهای بالای مایحتاج روزانه و همچنین سوء مدیریت گسترده مسئولین دست و پنجه نرم میکنند را افروخته تر کند.
امیر محمد خالقی، دانشجوی رشته مدیریت کسبوکار دانشگاه تهران بود که ساعت ۲۱ چهارشنبه ۲۴ بهمن در مسیر بازگشت به کوی دانشگاه در منطقه امیرآباد مورد حمله زورگیران قرار گرفته و صبح روز بعد به دلیل شدت جراحت وارده جان خود را از دست داد.
ایندیپندنت فارسی - العربیه روز شنبه، ۲۷ بهمنماه گزارش داد که یک مقام ارشد اروپایی از تلاشهای واشینگتن برای برقراری مذاکرات محرمانه با تهران درباره برنامه هستهای ایران خبر داده است.
این دیپلمات ارشد که نامش فاش نشده است، اظهار داشت که دولت دونالد ترامپ قصد دارد پیش از ماه اکتبر، زمان پایان یافتن توافق هستهای فعلی که در سال ۲۰۱۵ امضا شد و ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، به توافقی جدید با ایران دست یابد.
او در ادامه تصریح کرد: «اگر قرار باشد یک دولت آمریکایی بتواند با ایران به توافق برسد، آن دولت، دولت ترامپ خواهد بود.»
این مقام اروپایی تاکید کرد که هر توافق جدیدی میان این دو کشور، فراتر از مسایل «هستهای» خواهد بود و به احتمال زیاد شروط دیگری نیز در آن گنجانده خواهد شد. همچنین به نظر میرسد که یکی از موضوعات مورد مذاکره، احتمال رفع تحریمها علیه ایران باشد.
این دیپلمات همچنین افزود که ضعف متحدان منطقهای ایران، بهویژه خسارات سنگینی که حزبالله پس از جنگ با اسرائیل متحمل شد و سقوط حکومت بشار اسد، رئیسجمهوری پیشین سوریه، زمینهساز ایجاد فرصتی برای دستیابی به توافقی گستردهتر شده است. او تاکید کرد که چنین شرایطی دو سال پیش نه تنها قابل تصور نبود، بلکه حتی غیرواقعبینانه به نظر میرسید.
ترامپ در ماههای اخیر بارها بر تمایل خود برای مذاکره با ایران تاکید کرده، اما همزمان احتمال رویارویی نظامی را نیز مطرح کرده است. رئیسجمهوری آمریکا گفته که اگر توافقی میان تهران و واشینگتن حاصل شود، اسرائیل تاسیسات هستهای ایران را بمباران نخواهد کرد.
رئیس جمهوری آمریکا همچنین تاکید کرد که ترجیح میدهد به یک «توافق صلح هستهای» دست یابد که به تهران اجازه دهد بهجای مواجهه و تشدید، بهطور مسالمتآمیز رشد و شکوفا شود.
در حالی که ترامپ سیاستهای تحریمی سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی را دوباره اعمال کرده است، مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، به شدت از تشدید تحریمها انتقاد کرده و در مورد جدیت آمریکا در مذاکرات با تهران ابراز تردید کرده است.
با وجود ابراز تمایل بسیاری از مقامهای ارشد جمهوری اسلامی به از سرگیری مذاکره با دولت دونالد ترامپ، علی خامنهای هرگونه گفتگو با آمریکا را نامناسب دانست.
By kozet on February 15, 2025 5:05 PM
|No Comments
مذاكره با امريكا!؟
سيدعطاالله مهاجراني
ظاهرا مانند موسي و عصا هرگاه سخن از مذاكره با امريكا به ميان ميآيد، مقاله مذاكره مستقيم كه در ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۹ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، تداعي ميشود. دوستان، آشنايان و رسانهها از من هم ميپرسند نظرم درباره مذاكره با امريكا چيست؟ به نظرم موضوع از چنان اهميت و حساسيتي برخوردار است كه بايد جهات مختلف و لايههاي متفاوت آن را با دقت و تأمل سنجيد و بررسي كرد.
يكم: بديهي است كه هيچ كس با نفس مذاكره با دشمن از بنياد مخالف نيست. دلايل متعدد و متنوع تاريخي و ديني و عقلاني و تجربي ميتوان برشمرد كه دشمنان با يكديگر مذاكره كردهاند. در تاريخ معاصر ويتكنگها همزمان با جنگيدن در ويتنام با نمايندگان امريكا در اروپا مذاكره ميكردند.
دوم: در ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۹ يعني 34 سال پيش كه مقاله مذاكره مستقيم در روزنامه اطلاعات چاپ شد. جهان دوقطبي بود. ما تازه از مرحله دشوار و تابسوز جنگ 8 ساله نجات پيدا كرده بوديم. هاشميرفسنجاني و آيتالله خامنهاي هر كدام در نخستين سال مسووليت خويش بودند. بعد از جنگ شاهد وحدت ملي و انسجام بيشتر دولت ـ ملت بوديم و نهايتا اين امريكا بود كه بدون هيچ گونه پيششرطي جورج بوش پدر كه رييسجمهور يك دورهاي شد و سابقه رياست سازمان سيا را داشت، پيشنهاد مذاكره را مطرح كرد.
سوم: اكنون پس از 34 سال جهان دگرگون شده است. اين دگرگوني تفسيرهاي متفاوتي دارد. هر تفسير ميتواند مبناي رويكرد ويژهاي باشد. نتانياهو و ترامپ گمان ميكنند در قضيه فلسطين و حزبالله پيروز شدهاند. سخن از پايان حزبالله در لبنان و پايان غزه بر زبان ميآورند.
باور دارند كه ايران با سقوط نظام بعثي بشار اسد در سوريه تضعيف شده و ديگر امكان دفاع از جبهه مقاومت يعني حزبالله و حماس را ندارد. به همين دليل نتانياهو گهگاه از پايان نظام جمهوري اسلامي سخن ميگويد. ترامپ البته اين حرف را نميزند ولي براي ايران ضعيفي كه نتواند از خود دفاع كند و در زماني كه امريكا و اروپا و اسراييل و كشورهاي همپيمان منطقهاي انتظار دارند، نظام جمهوري اسلامي ايران مثل نظام سوريه سقوط كند.
چهارم: بر اساس چنين پيشداوريهايي ترامپ دستورالعمل اجرايي خود درباره ايران را با همان امضاي طولانياش امضا كرد. روح آن دستورالعمل نه تنها خلع سلاح ايران بلكه تسليم ايران است. ايران اگر آن شرايط را بپذيرد گويي در جنگي با امريكا شكست خورده است. همان طور كه امريكا شرايط خود را بعد از جنگ جهاني دوم بر آلمان و ژاپن و در سال ۲۰۰۳ بر عراق تحميل كرد اين بار ميخواهد بدون جنگ به اتكاي قدرت نظامي ،سياسي و تبليغاتياش شرايط خود را بر ايران تحميل كند.
پنجم: ايران يك بار با امريكا مذاكره كرد. برجام محصول مذاكره بود. ترامپ برجام را ترك كرد و در واقع مذاكره را از معني و فايده انداخت. اكنون او چگونه انتظار دارد كه ايران به او اعتماد كند؟
ششم: كشوري كه سلاح اتمي دارد و از سلاح اتمي در جنگ دوم جهاني عليه كشور و مردم ژاپن استفاده كرده است. با كدام منطق و برهان و مشروعيت ايران را تهديد ميكند و براي ايران خط مشي تعيين ميكند كه نميبايست از توان هستهاي برخوردار باشد؟
هفتم: دقت در متن فرمان يا دستورالعمل اجرايي ترامپ ترديدي باقي نميگذارد كه ماهيت و جهت اين دستورالعمل صهيونيستي است و با ادبيات نتانياهو نوشته شده است.
By kozet on February 15, 2025 3:03 PM
|No Comments
فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، در گفتوگوی تصویری با روزنامه شرق میگوید: «دو ماه قبل از رحلت پدرم، دو نفر به من خبر دادند که عدهای میخواهند رفسنجانی را ترور کنند، به نحوی که خودتان فکر کنید پدرتان به مرگ طبیعی فوت کرده است.»
فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، در گفتوگوی تصویری با روزنامه شرق میگوید: «دو ماه قبل از رحلت پدرم، دو نفر به من خبر دادند که عدهای میخواهند رفسنجانی را ترور کنند، به نحوی که خودتان فکر کنید پدرتان به مرگ طبیعی فوت کرده است.» pic.twitter.com/7sLpZgqFWy
فاطمه هاشمی رفسنجانی در گفتوگویی ویدیویی با شرق به تشریح دانستههای خود از جزئیات مرگ علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام پدرش پرداخته است.
او در این مصاحبه میگوید: ظهر بابا خودش به من زنگ زد. فکر میکنم بابا میدانست دارد برایش اتفاقی میافتد؛ چون خبرهایی شنیده بود که گفته بودند میخواهند بلایی سرشان بیاورند... بله، دو ماه قبل به من گفته بودند. به خودشان هم قبلا گفته بودند.
فاطمه هاشمی در بخش دیگری از مصاحبه نیز روایت میکند که دو مرد غریبه به دفترش در دانشگاه آمده و از جنگ کربلای ۴ و ۵ گفتند تا نشان دهند که با پدرش بودهاند و هشدار دادند که آیت الله هاشمی را طوری ترور میکنند که به نظر مرگ طبیعی بیاید.
فاطمه هاشمی میگوید که ابتدا جدی نگرفته است، اما با گریه موضوع را به پدرش انتقال داده که او پس او آرام کردنش و خواسته موضوع را به کسی نگوید.
او همچنین میگوید پدرش بعدها در یادداشتهایش نوشته که در سال ۹۵ به او اطلاع داده بودند که کمیتهای چهارنفره علیه او فعالیت میکند. پس از فوتش نیز یکی از اعضای دفترش گفته است که فردی پیشنهاد اعدام او را داده بوده است!
فاطمه هاشمی به نقل قولی از مسیح مهاجری هم اشاره میکند که هاشمی رفسنجانی در خانه موزه، او را به اتاقی برده و درباره این تهدیدها خصوصی صحبت کرده بوده است.
او همچنین با گلایه از برخی افراد تیم حفاظتی و سرتیم آقای هاشمی شائبههایی را هم درمورد تاخیر در کمکرسانی و همچنین رساندن او به بیمارستان مطرح میکند.
یورونیوز - اولاف شولتس، صدراعظم آلمان روز شنبه در واکنش به اظهارات اخیر جِی دی ونس، معاون رئیس جمهوری آمریکا هرگونه مداخله خارجی در کشورش را محکوم کرد.
آقای شولتس تاکید کرد که مردم آلمان اجازه نخواهند داد اشخاص ثالث به نفع حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی کشورش که هفته آینده برگزار میشود، مداخله کنند.
صدراعظم آلمان که در جمع مقامات و شخصیتهای بینالمللی حاضر در کنفرانس امنیتی مونیخ سخن میگفت در این خصوص تصریح کرد: «تنها ما (مردم آلمان) تصمیم میگیریم که دموکراسی در کشور چه مسیری را باید طی کند، نه هیچ کس دیگر!»
او اظهارات روز جمعه معاون رئیس جمهوری آمریکا را که نسبت به منزوی کردن حزب «آلترناتیو برای آلمان» انتقاد کرده و خواستار پایان «خط قرمز» در برابر این حزب شده بود، محکوم کرد و گفت: «چنین کاری (اظهار نظر مداخلهگرایانه) قابل قبول نیست؛ به ویژه آنکه از جانب دوستان و متحدان باشد.»
سخنان تند و جنجالی جی دی ونس درانتقاد از آنچه او «افول آزادی بیان» در اروپا و سیاستهای غلط مهاجرتی در این قاره خواند، با واکنش شدید رهبران اروپایی مواجه شد.
معاون رئیس جمهوری ایالات متحده بهطور خاص، احزاب جریان اصلی آلمان را که از هرگونه ائتلاف با حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» امتناع میکنند، هدف انتقادات خود قرار داد.
با وجود این اختلاف نظرها، آلمان که سیاست خارجی و دفاعی خود را پس از جنگ جهانی دوم بر پایه شراکت و همکاری فراآتلانتیک بنا نهاده است، حاضر نیست به آمریکاییها پشت کند.
ولاف شولتس با این حال ضمن تأکید بر نیاز به یک «صنعت تسلیحاتی قوی اروپایی»، اطمینان داد که آلمان به خرید تجهیزات نظامی آمریکایی ادامه خواهد داد.
صدراعظم آلمان با تأکید مجدد بر این نکته که صلح در اوکراین تنها با تضمین حاکمیت این کشور برقرار میشود، هرگونه «صلح تحمیلی» به کییف را رد کرد.
او با اشاره به تماس تلفنی اخیر ترامپ و پوتین که حساسیت نسبت به مذاکرات صلح اوکراین را در میان اروپاییها بالا برده، تاکید کرد که آلمان هرگز از صلحی تحمیلی حمایت نخواهد کرد.
چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوریاسلامی به مذاکره نکردن با ایالاتمتحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:
۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوریاسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.
در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هستهای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافیجویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:
۱-توانایی بازماندگی نخست آنکه حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستمهای هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاههای مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛
۲- سیستمهای پرتابی گوناگون حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستمهای پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBMs) زمین به زمین، موشکهای بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمبافکنهای استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستمها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛
۳- دکترین هستهای همان گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛
۴-اطلاع از حمله اول گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستمهای هشدار اولیه چنان است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛
۵- تصمیمگیری سریع استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.
۶- پیامدهای پیشبینی ناپذیر بهره گبری از تسلیحات هستهای، قرین است با پیامدهای پیشبینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.
به گمانتان جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی بهحمله دوم را خواهد داشت؟!
*منبع: ایندیپندنت عربی *نویسنده: تونی فرنسیس نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنانی *ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
پس از گذشت بیش از یک سال از آنچه برتری منطقهای جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسید، جنگ غزه به این تصویر پایان داد. «مسائل بینالمللی» اندیشکده آمریکایی متخصص در سیاست خارجی، با بیان اینکه پیروزی تاکتیکی رژیم ایران در هفتم اکتبر به شکست استراتژیک آن منجر شده، میافزاید جمهوری اسلامی ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر شده و مهمترین هدف مقامات آن فقط حفظ رژیم است.
شاید وقتی رژیم ایران گروه حماس و بقیه سازمانهایی را که به بهانه مقابله با اسرائیل تأسیس کرده بود، تسلیح و تأمین مالی میکرد، به ذهناش هم خطور نمیکرد که برخی از آنها طبق زمانبندی خودشان، مانند حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بدون هماهنگی لازم دست به حمله میزنند، اما مطمئناً کاملاً آگاه بود که چنین اتفاقی رخ خواهد داد.
در ماههای قبل از «توفان الاقصی»، تهران بر نظریه «وحدت میدانها» در چارچوب موسوم به «محور مقاومت» پافشاری میکرد و با انتساب آن به حسن نصرالله دبیرکل سابق حزبالله، برای اجرای عملی این نظریه تلاش میکرد. از همین رو احزاب وابسته در بیروت جمع شده و اهداف خود را مشخص کردند که مهمترین آنها آزادی قدس و اقامه نماز در آنجا بود!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی توانست حلقهای را که مقامات تلآویو آن را «حلقه آتش» مینامند، به دور اسرائیل محکم کند. اطرافیان خامنهای این واقعیت را کتمان نکردند که تکمیل این حلقه شامل وارد کردن کرانه باختری به شورشِ همزمان علیه اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطینی است که میبایست منجر به ایجاد یک توازن بازدارنده جامع بین تهران و تلآویو از طریق گروههای همپیمان شود.
رژیم ایران معتقد بود که بخشی از این موازنه را با تسلیح و تامین مالی شبهنظامیان حزبالله لبنان به دست آورده و تکمیل آن مشروط به کنترل اوضاع فلسطین و جابجایی اوضاع در اردن است، به ویژه آنکه سوریه با حضور سنگین ایران در دمشق تحت عنوان شعار حمایت از رژیم بشار اسد کاملا در دسترس بود.
رژیم خامنهای دخالت در عملیات هفتم اکتبر حماس را ساعاتی پس از وقوع آن بطور رسمی تکذیب کرد. محمدجواد ظریف یکی از چهرههای کلیدی دولت مسعود پزشکیان، اخیراً تا آنجا پیش رفت که حمله هفتم اکتبر را سبب ضایع شدن نشست رژیم با آمریکا دانست که به ادعای وی قرار بود در نهم اکتبر، یعنی دو روز پس از حمله، برگزار شود.
این موضع مزورّانه رژیم ایران این پرسش را مطرح میکند که پس تهران واقعاً از نظریه «وحدت میدانها» به دنبال چه بود؟! آیا به دنبال راهاندازی نبردی همهجانبه علیه اسرائیل بود یا فقط برای ساختن یک ساختار تهدیدآمیز علیه تلآویو و کشورهای عربی به عنوان کارت بازی و جهت باجخواهی در مذاکرات ابتدا با دولت اوباما و سپس با دولت جو بایدن آن را تقویت میکرد؟!
اما «توفان الاقصی» که یحیی السنوار مسئول شاخه حماس در غزه به راه انداخت استراتژی اعلام شده رژیم ایران را از بیخ و بُن نابود کرد و «وحدت میدانها»ی به اصطلاح «محور مقاومت» در مهمترین بخشهای خود به سقوط کشانده شد. کرانه باختری در واکنش به این رویدادهای از جای خود تکان نخورد و حزبالله لبنان به عنوان مهمترین ستون «محور مقاومت» رژیم ایران در مجاورت اسرائیل، که ماموریت داشت شهر الخلیل اسرائیل را به حمله تهدید کند، برای پشتیبانی از غزه به یک درگیری برای پرت کردن حواس اسرائیل در جنوب که جمهوری اسلامی هم نمیخواست به یک جنگ فراگیر تبدیل شود، بسنده کرد.
در مواجهه با «توفان جنوب» در غزه و «توفان شمال» با جبهه پشتیبانی حزبالله آنهم در سال انتخابات سرنوشتساز آمریکا، اسرائیل مستقیم به جنگ برای نابودی غزه و کوچ ساکنان آن روی آورد و پس از چند ماه شروع به جنگی برای «ریشهکن» کردن حزبالله لبنان کرد و در پایان اکتبر گذشته پس از کشته شدن کادرهای ارشد رهبری و به اصطلاح نخبگان این گروه، آن را مجبور به امضای توافقی کرد که شبیه به تسلیم کامل در برابر ماشین جنگی اسرائیل بود.
عملیات «محور مقاومت» و درواقع «محور رژیم ایران» در غزه و لبنان با برتری قاطع نظامی اسرائیل به پایان رسید که نتایج آن در غزه و لبنان نمایان است. بعد هم با سقوط رژیم اسد و بیرون راندن نیروهای جمهوری اسلامی از سوریه و از دست دادن دمشق، تمام سرمایهگذاریهای مالی و نظامی و نیروی انسانی رژیم ایران دود شد و هوا رفت. اما موضوع به همینجا نیز ختم نشد! توفانی که جمهوری اسلامی میخواست از آن برای تغییر چهره منطقه جهت دست یافتن به منافع و تقویت نیروی خود استفاده کند، منجر به باز شدن دست اسرائیل و هموار کردن توفان دیگری به رهبری دونالد ترامپ شد که ویژگیهای آن از همان روزی که ترامپ کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد، نمایان شده است.
در سالروز ۲۵ بهمن ماه روز حصر غیرقانونی مهندس میرحسین موسوی، حجة الاسلام والمسلمین مهدی کروبی و دکتر زهرا رهنورد، جمعی از علاقمندان ایشان که عمدتا از پایهگذاران انقلاب اسلامی و رزمندگان و جانبازان دوره جنگ تحمیلی بودند، در اعتراض به این اقدام غیرقانونی، دعوت به تجمعی آرام نمودند.
با وجودیکه قانون اساسی هرگونه تجمعی که در آن حمل سلاح نبوده و مخل مبانی اسلام نباشد را آزاد شمرده است، بانیان این تجمع درخواست خود را از مدتی قبل به وزارت کشور ارائه نمودند. متاسفانه نهادهای قضایی و امنیتی که ۱۴ سال است از پاسخ چرایی این حصر غیرقانونی ناتوان هستند، با استفاده از خشونت و دستگیری جمع کثیری از مردم، مانع برگزاری تجمعی شدند که می توانست در فضایی آرام با پرهیز از شعارهای ساختارشکنانه، یکی از مطالبات جدی و به حق بخشی از جامعه را منتقل کند.
این برخوردها در حالی است که منتقدین دولت، هرگاه بخواهند، در هر جا که بخواهند و با هر تعداد اندکشان، به راحتی تجمع برگزار میکنند و به هر نهاد و شخصی که مخالف تفکرشان باشد، توهین کرده و حتی خلاف مصالح کشور برای مردم، کشور و نظام هزینه ایجاد میکنند. متاسفیم که بگوییم بخشی از این برخورد توسط وزارت کشور دولتی صورت میگیرد، که شعارش پیاده کردن حق و عدالت بوده است.
چهارده سال است که مردمان صبور و شکور و شجاع و شریف و فرهیخته این مملکت طی انتخابات متعدد با "نوع "حضور و با شعارها و نوشتهها و فریادها و از طرق قانونیترین شیوه.های ممکن، خواستار رفع حبس غیر عادلانه و غیر قانونی محصورین شدهاند.
چهارده سال است که احزاب اصلاحطلب، شخصیت.های واجد سرمایه اجتماعی، بزرگان علمی حوزه، دانشجویان نواندیش، بسیاری از مسولین چهار دهه حکومت، خانوادههای عزیز شهدا،برخی از جانبازان به نامِ عرصه خون و آتش، وکلای وجیه المله، منتقدین مصلح، مصلحین مشفق و قاطبه مردم کشورمان خواهان گشایش در بن بست اختر شدهاند.
چهارده سال است که انجمن اسلامی جامعه پزشکی به عنوان تشکلی که موثرین آن از پیشگامان انقلاب و پیشتازان جنگ بوده و دغدغه سلامت آحاد جامعه را دارد، طی نامههای تخصصی در حوزه پزشکی خطاب به عوامل تاثیر گذار در تصمیم مذکور، بنا بر ملاحظات صرفا علمی و پزشکی از خطرات جدی این وضعیت سخن رانده و خواهان پایان حصر شده است.
امروز و در دورهای که دولتی بر سر کار هست که بزرگترین دعوی خود را برمبنای "وفاق" شکل داده است، به جد و جهد فراوان از دولت میخواهیم به قولی که به ملت درجهت رفع تبعضهای ظالمانه داده است جامه عمل بپوشاند، تا احاد ملت بطور برابر بتوانند به رویه های غیرعادلانه و غیر قانونی اعتراض کنند که امر به معروف و نهی از منکر براساس اموزههای اصیل جز نقد قدرت نیست.
انجمن اسلامی جامعه پزشکی با جهت گیری حمایت نقادانه از دولت دکتر پزشکیان، رئیس جمهور محترم را به مقاومت مومنانه و ایستادگی راستین در برابر این میزانِ از کژاندیشی و کژرفتاری فرا میخواند.
آقای خمینی و پیروان ایشان مرحله فتح را روی یک سینی نقره دریافت کردند. ارتش و نیروهای امنیتی ایران اعلام بیطرفی کردند. تقریبا تمامی احزاب و گروههای سیاسی فعال مانند شترها در یک کاروان بهخط شدند
در سخنان اخیر خود به مناسبت سالگرد «انقلاب اسلامی»، آیتالله علی خامنهای، ولی فقیه نظام، مدعی شد که سال گذشته «سال پیروزیهای بزرگ» بود و سال آینده پیروزیهای بازهم بزرگتری به همراه خواهد آورد.
بسیاری از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و رهبری آقای خامنهای این ادعای آیتالله را با تمسخر به چالش کشیدهاند. آنان میپرسند: کدام پیروزیهای بزرگ؟ سقوط پول ملی به نازلترین سطح خود در تاریخ؟ تورم لگامگسیخته که نزدیک به نیمی از مردم ایران را به زیر خط فرضی فقر کشانده است؟ نابودی بیش از هزار شغل در بخشهای صنعتی کشور در هر روز؟ حرکت فاجعه محیطزیستی به سوی ابعاد غیرقابلبازگشت؟ سقوط تدریجی زیربناهای کشور از جمله سدها، خطوط راهآهن، فرودگاهها، بندرها، مدارس، بیمارستانها، پالایشگاهها و حوزههای نفتخیز؟ رشد اقتصادی که گرداگرد عدد صفر میچرخد؟
با آنکه تقریبا تمامی این ملاحظات واقعیت دارد، میتوان گفت که تحلیل منتقدان و مخالفان رژیم مانند تیری است که به جای خوردن به هدف اصلی، هدف کنار آن را نشانه میگیرد. نتیجه این خطا در نشانهگیری به نظام بولهوس یا تورانی تهران امکان میدهد که در سنگر ادعاهای خود در پناه بماند.
نظامی که آیتالله روحالله خمینی و پیروان او پی ریختند، از آغاز قرار نبود یک دولتــملت به معنای متعارف آن باشد. خود آیتالله بارها تاکید کرد که او برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور و به طور کلی ساختن یک دولتــملت نیامده است. او تاکید کرد: «هدف ما اعتلای اسلام است.» از دید او، وظیفه نظام چیزی جز «مبارزه با استکبار» و انتشار اسلام ناب محمدی در مقیاس جهانی نیست. اوج علو انسانی در نظام خمینیگرا شهادت در راه اسلام است نه دستاوردهای اقتصادی، فنی، علمی، هنری، فرهنگی یا حتی نظامی.
در روزهای اخیر، بسیاری از حواریون آیتالله این تصور را تکرار کردهاند. اکثر آنان میگویند: هدف انقلاب بهبود وضع اقتصادی کشور نبود، زیرا در ۱۳۵۷، وضع اقتصادی ایران بسیار خوب بود. آیتالله محسن اراکی که مامور تشکیل جبهه جهانی اسلامی است، هدف انقلاب را «روی کار آمدن نظامهای اسلامی واقعی» در تمامی ۵۷ کشور مسلمان و سپس کوشش دستهجمعی آنان برای گسترش اسلام به سراسر جهان توصیف میکند. دکتر حسن عباسی، معروف به کیسینجر اسلام، هدف نهایی نهضت را تبدیل کاخ سفید در واشینگتن به یک حسینیه میداند.
به عبارت دیگر، نظام خمینیگرا را باید در چارچوب جهانبینی ویژه آن به نقد گذاشت. این نظام با الهام از تعلیمات اسلام آغازین شکل گرفت. در اسلام آغازین، یعنی در دوران خلفای راشدین، هدف اصلی اسلام چیزی جز «فتح» نبود؛ فتح به معنای گشودن راه اسلام به سوی سرزمینهای تازه. تاریخدان ایرانی، پروانه پورشریعتی، در کتاب مهم خود زیر عنوان «انحطاط و سقوط شاهنشاهی ساسانی»، فهرست بیش از ۳۰ نبرد ایرانیان با مهاجمان عرباسلامی را عرضه میکند و نشان میدهد که هدف تمامی آنها «فتح» سرزمینهای ساسانی بود. از آنجا که در آن زمان هنوز اسلام سیمای مشخصی نداشت و حتی قرآن نهایی نوشته نشده بود، فاتحان عرب در پی مسلمان کردن مردم سرزمینهای فتحشده نبودند.
بر اساس سنت قبیلهای مهاجمان، مرحله بعد از فتح «انفال» خوانده میشد که زیربنای تئوریک آن بعدا در یک سوره قرآن شکل گرفت. انفال به معنی غارت و چپاول سرزمینهای اشغالشده و تقسیم غنائم بین غازیان، یعنی رزمندگان اسلامی، بود. در آن زمان، در زبان عربی لغات «سیاست»، «دولت»، «مدیریت»، «قانون»، «دیوان»، «دفتر»، «وزیر» و دیگر واژگانی که معرف یک دولتــملت هستند، وجود نداشت. هدف غازیان فتح سرزمینهای تازه و غارت ثروتهای آنان بود.
تاریخنویسان کلاسیک اسلامی که تقریبا همگی ایرانیتبار بودند، «فتح» را نخستین مرحله حرکت به سوی تشکیل یک دولت معرفی میکنند.
المانیتور: ترامپ و نتانیاهو در مورد جمهوری اسلامی به «تفاهم کامل» رسیدهاند
ایران اینترنشنال - المانیتور به نقل از یک منبع دیپلماتیک ارشد اسرائیلی گزارش داده دونالد ترامپ، رییسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در مورد جمهوری اسلامی به «تفاهم کامل» رسیدهاند. به گفته این منبع، اگر توافق هستهای با ایران به دست نیاید دروازههای جهنم به روی ایران باز میشود.
این منبع دیپلماتیک ارشد اسرائیلی که نامش فاش نشده افزود که این تفاهم شامل گامهایی بعدی علیه جمهوری اسلامی در صورت رد توافق هستهای سختگیرانهتر از برجام است.
بنا بر این گزارش، وقتی نتانیاهو در پایان سفر خود به آمریکا قصد داشت واشینگتن را ترک کند، ناظران سیاسی رضایت او از این سفر را به مواضع ترامپ در زمینه اقدام علیه حماس در غزه و آزادی گروگانهای اسرائیلی نسبت دادند، اما به نظر میرسد احساس رضایت نتانیاهو در واقع ناشی از تفاهماتی است که در کاخ سفید درباره ایران حاصل شد.
این وبسایت خبری تاکید کرد که پس از دیدار اخیر نتانیاهو در کاخ سفید با ترامپ، منابع اسرائیلی میگویند که دولتهای آمریکا و اسرائیل بر سر پرونده هستهای ایران توافق کامل دارند.
هم واشنگتن پست و هم والاستریت ژورنال به نقل از ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا گزارش دادهاند که اسرائیل در اواسط سال جاری میلادی به سایتهای هستهای ایران در فردو و نطنز حمله خواهد کرد.
این حمله میتواند با جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل و با شلیک موشکهای بالستیک دوربرد یا با پرتاب بمبهای سنگرشکن بر روی سایتهای هستهای از فاصله نزدیک انجام شود.
ترامپ دوشنبه در یک گفتگوی، با اشاره به حمله احتمالی اسرائیل به فاکسنیوز گفت: «همه فکر میکنند اسرائیل با کمک یا تایید ما وارد میشود و آنها را بمباران میکند.»
او افزود: «من ترجیح میدهم این اتفاق نیفتد. من ترجیح میدهم توافقی با ایران ببینم که در آن بتوانیم نظارت کنیم، بررسی کنیم، بازرسی کنیم.»
المانیتور به نقل از منابع سیاسی اسرائیل نوشت که دولت نتانیاهو به دولت ترامپ نسبت به دولت قبلی آمریکا در زمینه برخورد با جمهوری اسلامی خوشبینتر است و فکر میکند آمریکا میتواند مجموعهای از ابزارها را برای انجام چنین حملهای در اختیار اسرائیل قرار دهد.
منابع غربی بر این باورند که این کمکها ممکن است شامل کمک به سوختگیری هوایی، چتر دفاعی و سیاسی، بمبهای سنگرشکن و تحمیل محاصره دریایی علیه جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بازسازی زیرساختهای برنامه هستهای خود و توسعه سلاح هستهای باشد.
المانیتور افزود که مشخص نیست آیا نتانیاهو و ترامپ بر سر ضربالاجلی برای چراغ سبز مورد نظر نتانیاهو برای حمله به جمهوری اسلامی به توافق رسیدهاند یا خیر، اما گزارش رسانههای آمریکایی در مورد اینکه اسرائیل قصد حمله در نیمه اول سال ۲۰۲۵ را دارد، فصل بهار را به فصلی سرنوشتساز در این زمینه تبدیل کرده است.
By kozet on February 15, 2025 5:12 AM
|No Comments
عباس عبدی - هم میهن
این یادداشت را در روز ۱۸بهمن نوشتم تا شنبه ۲۰بهمن منتشر کنم، ولی چون مقارن با سخنرانی ۱۹بهمن مقام رهبری شد، از انتشارش صرفنظر کردم تا دچار تعبیر دیگری نشود. اکنون که از آن تاریخ یک هفته گذشته، آن را منتشر میکنم.
آقای پزشکیان چهارشنبه ۱۷بهمن در دیدار از وزارت راه و شهرسازی نکاتی را گفتند که لازم است نقد شود، چون این خطر وجود دارد که پس از این نیز شاهد تکرار مکرر اینگونه سخنان باشیم. (در همین 10 روز گذشته نیز مواردی از تکرار بود) من سعی میکنم ابتدا سخنان را نقل و سپس نقد کنم.
1- ایشان گفتند که: «ما باید بتوانیم کشورمان را به عزت و سربلندی که برازنده مردم ماست، برسانیم. ما کشور قدرتمندی هستیم و ذخایر و منابعی که داریم در دنیا استثنایی است و با این ذخایر اینگونه زندگی کردن اصلاً قابل قبول نیست. مقصر هم ما هستیم؛ شخص دیگری نیست.»
کلیت این حرفها درست است. ولی درباره «قدرتمندی» باید با دقت بیشتری سخن گفت. بله ما قدرتمند هستیم؛ ولی این قدرتمندی ما از دو جهت مخدوش است. اول از حیث ادعاهایی که داریم. دوم از حیث به فعلیت درآوردن ظرفیتهای قدرتمند شدن ما. همانطور که گفتهاید منابع ایران بسیار زیاد است. مهمتر آنکه منابع انسانی خوبی داریم. آقای پزشکیان بهتر از همه میتواند درباره نیروی انسانی بخش سلامت نظر دهد و وضع ما را با جهان مقایسه کند. نیروی انسانی بخشهای دیگر از جمله صنعت و خدمات هم کمابیش در همین سطح هستند.
پس مسئله چیست که وضع زندگی مردم را قابلقبول نمیدانید؟ مقصر کیست؟ اصلاً دنبال مقصر نباشید. ماهیت تقصیر چه بوده که شما میخواهید آن را تغییر دهید؟ حداقل چند خط و جمله دراینباره سخن گفته شود. تقصیر همان عدم باور و التزام به شرایط حکمرانی خوب است و طبعاً مقصران هم از همین طریق معلوم میشوند. خُب! شما بهعنوان یک مسئول چه نوع حکمرانی خوبی را توصیه و اجرا میکنید که از حکمرانی نادرست پیشین متمایز شود؟ بهطوریکه تامینکننده رشد اقتصادی و رفاه عمومی باشد. لازم است که دراینباره توضیح داده شود. حتماً به یاد دارید که در انتخابات و در مناظرات درباره تحریم چه نظراتی ابراز داشتید؟ خوشبختانه شما که اهل دروغ نیستید. آن نظرات هم که نادرست نبود. ولی اکنون چه نظری دارید و مهمتر از آن، چه اقدامی خواهید کرد؟
2- ایشان در ادامه گفتند که: «آمریکا میگوید ما تحریم میکنیم، اما اگر ما همین منابع خود را مدیریت کنیم و با همسایگان خود درست کار کنیم و تعامل داشته باشیم مگر میشود کشوری که ۱۵دوست و کشور همسایه دارد، به این راحتی تحریم کرد؟»
بهطور کلی، سیاست و مدیریت امور بر محور «اگر» تداوم ندارد. اول اینکه «مدیریت کنیم» یعنی چه؟ اینها سخنان کلی است. خُب؛ قبلیها هم مدیریت میکردند که به اینجا رسیدیم؟ اگر آنان مدیریت نکردند، دقیق بفرمایید کجای کارشان ایراد داشته که شما آن کار را نخواهید کرد؟ این حرف را رؤسای جمهور قبلی و قبلی و قبلی هم میزدند و نتیجه را اکنون میبینیم. بهعلاوه، گرچه همسایگان مهم هستند که متاسفانه تقریباً با اکثرشان مسئله داریم، ولی بر فرض که با همه آنها خوب باشیم؛ مگر این کار بهتنهایی راهحل توسعه کشور است؟
اصلیترین کشورهای جهان با ایران همسایه نیستند. از چین و هند و اندونزی و ژاپن در آسیا گرفته تا کل اروپا و آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی و استرالیا. عقل سلیم که کشور را در بند چند همسایه نمیکند. بهعلاوه ۱۵کشور که هیچ، ۳۰کشور هم همسایه باشند تحریم شدنی است. همچنان که عراق بهعنوان نزدیکترین کشور به ایران، تابع مقررات تحریمها است. اگر آنگونه که میگویند، ترامپ معافیتهای موردی عراق را از تحریم ایران لغو کند، این بهترین همسایه ایران تبعیت و از خرید گاز و برق اجتناب خواهد کرد.
اگر تحریمهای شورای امنیت برگردد، روسیه و چین هم تبعیت خواهند کرد. این رویکرد و سخنان شما در تقابل با آنچه بود که در انتخابات گفتید و صداقت (بزرگترین سرمایه شما که هنوز باورم به آن زایل نشده است) حکم میکند که یا بگویید اشتباه کردید که پیشتر آنها را گفتید و آنها را صرفاً برای رایآوری گفتید یا امروز مغایر آنها تحلیل نکنید.
3- رئیسجمهور ادامه داد: «خیال کردند همهچیز ما به نفت وابسته است و میخواهند جلوی آن را بگیرند، اما برای ما و مردم ما مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد که هم مشکلات خود و هم مردم را حل کنیم و هم مسیری ایجاد کنیم که ما و همسایگانمان که مسلمان هستیم، باعزت زندگی کنیم.»
موافقم که همه چیزمان وابسته به نفت نیست و قرار هم نیست همه وابسته به نفت باشد. ۲۰درصد وابستگی کافی است که بحران ایجاد کند. شرایط عمومی ما طوری است که امکان ادامه این وضع وجود ندارد. شما هم مدتی دیگر خواهید گفت که نشد یا نمیگذارند. شما اگر نفت نداشته باشید، از همین واردات کالاهای اساسی ناتوان خواهید بود. بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ایران وابسته به نفت است.
ظاهراً توجهی به اثرات اصلاح قیمت ارز رسمی ندارید. یک لحظه تصور کنید که مواد غذایی و کالاهای اساسی شما با ارز آزاد بخواهد تامین شود. تصورش هم موجب نگرانی است؛ چه رسد به وقوع آن. ضمناً بهتر است که آقای پزشکیان روی مشاورهها و اطلاعات و گزارشهای رسمی که مسئولین به ایشان میدهند، دقت و بررسی دوباره و مستقل یا اصطلاحاً «دبلچک» کنند. تجربه و اقرار به گزارش نادرست وزارت نیرو برای ایشان باید آموزنده باشد. بیگانگان برای فهم مسائل ایران نیازی به حدس و گمان ندارند که بخواهند «خیال» کنند همهچیز ما وابسته به نفت است.
آمریکاییها و اصولاً هر کشور دیگری که بخواهد میتواند با هزینهای اندک، بفهمد اقتصاد ایران چه وضعی دارد. چون موسسات معتبری هستند که روزانه اقتصاد و سیاست دنیا را رصد میکنند و کشورها و شرکتهای بزرگ و کوچک هم گزارشهای آنان را که مشترک هستند، میخرند و اگر بهتر از خود ما اوضاع ایران را ندانند، بدتر هم نمیدانند. شما هم بهتر است بهجای گزارشهای گمراهکننده دولتی، دستور دهید همانها را برای مطالعه خود تهیه کنید. یکی از دلایل بهتر بودن آن گزارشها، اطلاعاتی است که برای آنها عادی و در دسترس است؛ ولی برای مردم و کارشناسان ما در دسترس نیست. برای مثال، نظرسنجیهای انجام شده در ایران عملاً محرمانه میماند و هنگامی که یک مقام حکومتی یا رئیسجمهور آنها را میخواند، متاسف میشود.
ولی در ادامه چون اطمینان دارد که منتشر نمیشود، خیالش راحت میشود که، از بیاعتمادی و ناامیدی مردم کسی مطلع نیست! پس بیخیال. درحالیکه بیاعتمادی مردم احساس و نگاه خود مردم است؛ نیازی نیست که مردم را از آن مطلع کنند و یک واقعیت غیرقابلانکار است. بیاعتمادی و ناامیدی مردم مثل آمار ذخیره سوخت و کالا نیست که اگر کم بود و مردم مطلع شوند، هجوم ببرند و بخرند و ذخیره کنند، البته، اگر به همین مورد هم رسیدگی و جبران نشود، دیر یا زود آشکار و مشکلآفرین خواهد شد. درباره تاکید بر مسلمان بودن کشورهای همسایه هم اشتباه جدی وجود دارد.
ایندیپندنت فارسی - در روزهای اخیر، جمله «صل علی سه ترکه، چشما ترامپ بترکه» که از سوی یکی از هواداران جمهوری اسلامی در رجزخوانی علیه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده مطرح شد، به یکی از پربحثترین موضوعات شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. کاربران ایرانی با ساخت دابسمشها و ویدیوهای طنز، این عبارت را به اشکال مختلف بازنشر کردند.
دامنه این واکنشها از فضای مجازی فراتر رفت و حتی در مشهد، بلندگوی اداره تعویض پلاک هک شد و این شعار از آن پخش شد. این جمله در واقع بخشی از یک شعر سنتی است که هنگام دود کردن اسپند برای دفع چشمزخم خوانده میشود: «اسپند و اسپند دونه، اسپند سی و سه دونه، از حسود و بیگونه، خصوصا اهل خونه، صل علی سه ترکه، چشم حسود بترکه.»
در روزهای اخیر، جمله «صل علی سه ترکه، چشما ترامپ بترکه» که از سوی یکی از هواداران جمهوری اسلامی در رجزخوانی علیه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده مطرح شد، به یکی از پربحثترین موضوعات شبکههای اجتماعی تبدیل شده است. کاربران ایرانی با ساخت دابسمشها و ویدیوهای طنز، این... pic.twitter.com/kIFlswtoQX
در باور عامیانه، دود کردن اسپند همراه با خواندن این شعر، نوعی دعای رفع بلا برای اهل خانه و نسلهای بعدی آنها بوده است. برخلاف برخی برداشتهای غیررسمی که در فضای مجازی رواج یافت، واژه «ترکه» (تَرَکه) در اینجا به معنی نسل و تبار است و اشاره به فرزندان، نوهها و نتیجهها دارد، نه موتورسواری سهنفره یا دیگر تعابیر فانتزی که برخی کاربران مطرح کردهاند. پس از انتشار این ویدیو، کاربران شبکههای اجتماعی با رویکردهای مختلف، از شوخی و طنز گرفته تا تحلیلهای جدی، به بازنشر آن پرداختند.
برخی این جمله را نمادی از شعارهای حماسی هواداران حکومت دانستند و برخی دیگر با نگاهی انتقادی، آن را دستمایه طنز قرار دادند. در عین حال، هنوز مشخص نیست که این رجزخوانی تا چه حد مورد توجه مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ قرار گرفته است.
ایران اینترنشنال - محمدرضا رئوف شیبانی، نماینده ویژه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا، گفت که تهران به شکل غیرمستقیم با مسئولان کنونی سوریه در ارتباط بوده و پیامهایی نیز از آنها دریافت کرده است اما «تصمیم خاص» خود درباره دمشق را در «زمان مناسب» خواهد گرفت.
رئوف شیبانی در مصاحبهای که شنبه ۲۷ بهمن منتشر شد، سخنان اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه دولت انتقالی سوریه، مبنی بر «تبادل پیامهای مثبت بین تهران و دمشق» را تایید کرد.
او گفت نگاه جمهوری اسلامی نسبت به تحولات سوریه و از سرگیری روابط با این کشور، «رو به جلو» است.
وی تاکید کرد: ما با تامل و تانی تحولات سوریه را رصد میکنیم و در زمان مناسب تصمیم خاص خودمان را خواهیم گرفت.
شیبانی در مسکو: پیامهایی از سوی مسئولین جدید سوریه دریافت کردهایم
نماینده ویژه وزیر خارجه در امور سوریه:
جمهوری اسلامی ایران بصورت غیرمستقیم با مسئولین کنونی سوریه در ارتباط است و پیامهایی نیز دریافت کردهایم. pic.twitter.com/nHOXIT5zDQ
الشیبانی، ۲۴ بهمن در «اجلاس جهانی دولتها» در دبی گفت دمشق از تهران و مسکو «پیامهای روشن و مثبتی» دریافت کرده اما این پیامها باید به «یک سیاست روشن و مشخص» تبدیل شوند تا بتوانند به مردم سوریه «احساس اطمینان» دهند.
نماینده ویژه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا در این زمینه گفت: «ما با تأمل و تأنی تحولات سوریه را رصد میکنیم و در زمان مناسب تصمیم خاص خودمان را خواهیم گرفت.»
جمهوری اسلامی و روسیه، دو متحد اصلی رژیم بشار اسد بودند و نقشی محوری در بقای حکومت او پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ ایفا کردند.
احمد الشرع، رییسجمهوری سوریه در دوره انتقالی، ۱۶ بهمن با انتقاد از سیاستهای جمهوری اسلامی گفت: «حضور شبهنظامیان ایرانی در سوریه در دوران حکومت پیشین، خطری استراتژیک بود که کل منطقه را تهدید میکرد.»
رئوف شیبانی گفت مواضع جمهوری اسلامی درباره تحولات دمشق «روشن» است.
به گفته او، تهران خواهان مشارکت «همه جریانهای سیاسی سوریه» در تعیین سرنوشت این کشور و مخالف هر گونه دخالت خارجی در امور داخلی آن است.
الشیبانی نیز در سخنرانی خود گفته بود جمهوری اسلامی و روسیه پیامهای روشنی در مورد احترام به دولت جدید و حاکمیت مردم سوریه دادهاند اما «زخمهایی در میان مردم سوریه باقی مانده» و سوریها از دست این دو کشور رنج کشیدهاند.
پیشتر دو نماینده سابق مجلس شورای اسلامی بهطور جداگانه تایید کردند حکومت ایران دستکم ۳۰ میلیارد دلار برای حفظ اسد در قدرت هزینه کرد.
در نهایت، مخالفان مسلح سوری در یک عملیات غافلگیرکننده ۱۱ روزه که از ادلب و حلب آغاز شد، توانستند ۱۸ آذر به دمشق برسند و به بیش از پنج دهه حکومت خاندان اسد بر سوریه پایان دهند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تاکنون چند بار وعده بازپسگیری سوریه از حاکمان جدید این کشور را داده است.
من به دلیل زیاد شدن هواداران خانم مسیح علی نژاد تصمیم گرفتم برای چندمین بار دست از مخالفت با ایشان بردارم و ایشان که برای قدرت های جهانی ارزش اش بیشتر از شاهزاده رضا پهلوی فرزند پادشاه سابق ایران و نوه ی رضا شاه هستند و عمری در مخالفت با جمهوری نکبت اسلامی تلاش کرده اند و برای احیای حقوق ملت با جمهوری اسلامی در افتاده اند اکنون به این حد از بزرگی و اقتدار رسیده اند که ایشان را به اجلاس امنیتی مونیخ دعوت می کنند و عذر شاهزاده را نه یکبار بلکه دو بار می خواهند باری دنبال ایشان راه بیفتم و پرچم ایشان را بالای دیوار برلین حکومت نکبت به اهتزاز در آورم.
من دقیقا دو سال پیش به خاطر حسودی از حد خودم فراتر رفتم و ایشان را به عنوان راننده ی اتوبوس مجانی یی که شاهزاده آن را در راه پر پیچ و خم سیاست ایران راه انداخته بود معرفی کردم که نقشه خوان اش عزیزِ تجزیه طلب مان کاک عبدالله مهتدی بود و از همان اول، شاهزاده را در این اتوبوس به عنوان شاگرد شوفر در نظر گرفته بودند و این عمل من خیلی زشت بود و اصلا با بزرگی مسیح همخوان نبود و من اعتراف می کنم که اشتباه کردم و گم گشته ام را در وجود ایشان یافتم.
سرویس خبری ایران من: مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی و زندانی در اوین، در تحلیلی به بررسی وضعیت کنونی کشور و چالشهای پیش رو میپردازد. او در این نوشتار که از درون زندان منتشر شده، با اشاره به بحرانهای اقتصادی و سیاسی موجود، راهکارهایی برای برونرفت از وضعیت فعلی ارائه میدهد. تاجزاده با تمرکز بر مسئله تحریمها و ضرورت مذاکره با آمریکا، به نقد سیاستهای کلان کشور پرداخته و نسبت به پیامدهای ادامه مسیر فعلی هشدار میدهد
تحریمها و بحران اقتصادی
۱. کمتر مسالهای بهاندازه کوچککردن سفرههای مردم و برهمزدن امنیت روانی آنان غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است. نعل وارونه غریبی است که فردی یک تنه، راههای شکوفایی اقتصادی کشور و بهبود معیشت، رفاه و آسایش مردم را ببندد و ملتی کهن را در معرض مخاطرات خانمانبرانداز قرار دهد و در عین حال مخالفت با این روند بنیانافکن را بیعقلی، نابخردی و بیشرافتی بخواند؛ روندی که در شکل خوشبینانهاش فروپاشی سیاسی را در پی دارد و در حالتی که محتملتر است، ایران را خدای نکرده در چاه ویل بیدولتی و هرجومرج میاندازد. حتی میتواند به پاره پاره شدن کشور منجر شود. در چنین اوضاع و احوالی عقل و هوش و شرف حکم به درک همهجانبه و فهم واقعبینانه امنیت و منافع ملی میدهد، بر اولویت آن دو تاکید میکند و بر شناسایی و استفاده از فرصتهای داخلی و جهانی برای تامین آنها اصرار میورزد. استبداد رای و لجاجت با خرد جمعی، بهویژه در چنین شرایط خطرخیزی، نه عاقلانه است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه!
۲. تحریمها نقش مهمی در افزایش بهای ارز، کاهش ارزش پول ملی، افت و گاه منفیشدن نرخ رشد اقتصادی و کمشدن محسوس قدرت خرید مردم، بهویژه محرومان و حقوقبگیران ایفا کرده و میکند. متهم ردیف اول این سقوط اسفبار شخص رهبر است که هشدارها را نشنید، مانع رفتن پرونده هستهای به شورای امنیت نشد و اجازه داد آمریکا که در آن شورا حرف اول را میزند، اقتصاد ایران و معیشت ایرانیان را گروگان بگیرد.
۳. پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، آمریکا تنها کشوری است که میتواند بدون مجازات از پیمانهای بینالمللی بیرون برود و یا قراردادهای دوجانبه خود را نادیده انگارد. بر همین اساس بدون اقامه دلیلی موجه از برجام خارج شد. برجامی که برخلاف ناسپاسی آقای خامنهای طی چهار سال از سال ۱۳۹۲ تا مقطع خروج امریکا از آن، قیمت ارز را ثابت نگه داشت، تورم را تکرقمی و نرخ رشد را نیز دورقمی کرد. کارشکنیهای رهبر و پیمانشکنی ترامپ شرایط را به پیشابرجام برگرداند. اشتباهات رهبر در دولت بایدن، احیای برجام را که در اسفند ۱۳۹۹ در دسترس قرار گرفته بود، منتفی کرد و تحریمها ادامه یافت.
۴. رهبر بهگونهای از تجربه شکستخورده برجام و مذاکره با آمریکا سخن میگوید که گویی راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» او تجربهای موفق و کارآمدی بوده است؛ همان سیاستی که امروز جرات نامبردن آن را ندارد. او ظاهراً فراموش کرده که خود و منصوبانش فرصت تحریمهای نفتی و بانکی را به کاخسفید دادند. سپس آنرا «جنگ اقتصادی» خواند و برای جلوگیری از پیامدهای ویرانگر آن، اجازه مذاکره دوجانبه اما محرمانه با آمریکا را به صالحی، وزیر وقت خارجه در سال ۱۳۹۰ داد؛ در زمانی که جلیلی در گفتگوهای فلسفی و تاریخی خود با ۵+۱ به بنبست رسیده بود.
۵. آیا دولت پزشکیان باید برای لغو تحریمها بکوشد یا خیر؟ اگر جواب رهبر منفی است، بهصراحت آن را اعلان کند تا محل اختلاف روشن شود. ملت تکلیف خود را بداند و احیانا تصمیم نهایی را بگیرد. اگر پاسخ او مثبت است، چه راهی جز مذاکره جامع با آمریکا میشناسد؟ اگر هم مدعی است که طرفدار رفع تحریمهاست اما مذاکره با ایالات متحده را بیخردی و بیشرافتی میداند، بگوید چه راه دیگری پیشنهاد میکند. نفی اصل مذاکره و ندادن روش جایگزین، معنا و حاصلی جز تداوم و احیاناً تشدید تحریمها و در نتیجه افزایش قیمتها از ارز تا کالاها ندارد و چه بسا ممکن است کار بالا بگیرد و به شورش و ناامنی و ویرانی بکشد. درهرحال آن که بیش و پیش از همه زیان میبیند، ملت ایران است.
۶. احتمال اینکه جمهوری اسلامی نتواند با ترامپ به توافق برسد، بههیچوجه منتفی نیست؛ اما این مساله صرفاً پس از مذاکره رو در رو و شفاف باید معلوم شود. رهبر میتواند بگوید نظام زیر بار توافق غیرشرافتمندانه نمیرود اما حق ندارد اصل مذاکره را غیرشرافتمندانه بخواند و با تابوسازی مذاکره، فرصتهای احتمالی را بسوزاند. مگر صدام با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ با ایران، جنگی ویرانگر را به ملت ما تحمیل نکرد؟ آیا با او مذاکره نکردید و صلح دست نیافتید؟ اخیرا نیز حماس با اسرائیل مذاکره کرد و به توافق رسید، اگرچه تضمینی در تامین حقوق مردم خویش در آینده ندارد اما مذاکره را تابو نکردد.
۷. چنانچه تهران و واشنگتن تا به حال مذاکرات دوجانبه محرمانه و آشکار متعددی انجام نداده بودند، شاید رهبری میتوانست عدم مذاکره با آمریکا را برند اختصاصی نظام بخواند؛ اما وقتی مذاکرات دوجانبه و چندجانبه در دولتهای خاتمی، احمدینژاد، روحانی و رئیسی، همگی با اجازه و تایید رهبر انجام شده، گرفتن چنین ژستی بیمعناست و نتیجهای نیز جز گسترش فقر، فلاکت، خشم عمومی و پرکردن جیب حرامخواران و کاسبان تحریم ندارد.
انتقاد تند ونس از "کاهش دموکراسی و آزادی بیان در اروپا"
دویچه وله - جِی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ به شدت از اروپا انتقاد کرد.
ونس با اظهار نگرانی از "کاهش دموکراسی و آزادی بیان در اروپا" به اقدامات کمیسیون اتحادیه اروپا علیه شبکههای اجتماعی اشاره کرد و گفت: «این مسئله بسیار نگرانکنندهتر از تهدیدهای خارجی، مانند تهدیدهای روسیه یا چین است.»
معاون رئیسجمهور آمریکا همچنین در سخنرانی خود به چند مورد از آنچه که او بهعنوان رخدادهای اصطلاحا "ضدمسیحیت" در سوئد و بریتانیا مینامید اشاره کرد.
JD Vance at the Munich security Conference just let ALL of Europe know they are officially on notice for terrorizing the free thoughts, speech, and even silent prayers of their citizens. America's clear moral leadership on the world stage is back 🔥🔥 pic.twitter.com/ctKIhroQRr
ونس از جمله به یک مورد در این زمینه یعنی مردی در بریتانیا اشاره کرد به دلیل "دعا در سکوت" در نزدیکی یک کلینیک سقط جنین به پرداخت جریمهای سنگین محکوم شده است. او با انتقاد از اروپا، چنین اقداماتی را مصداق "جرائم فکری" خواند، اصطلاحی که در کتاب ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول بهکار گرفته شده و در آن، دنیایی تصویر شده که باورها یا تردیدهایی ذهنی اما بازگو نشده، جرم تلقی میشوند.
او همچنین با طعنه تندی خطاب به رهبران اروپایی گفت: «اگر دموکراسی آمریکا توانسته است ۱۰ سال سرزنشهای گرتا تونبرگ را تحمل کند، شما هم میتوانید چند ماه حضور ایلان ماسک را تحمل کنید.»
JD Vance just absolutely ROASTED the leaders of Europe for being a bunch of sniveling babies when it comes to Elon Musk:
"If American democracy can survive 10 years of Greta Thunberg's scolding, you can survive a few months of Elon Musk."
ونس همچنین گفت که دولت پیشین آمریکا به رهبری جو بایدن مردم را "به سکوت واداشته است" اما به همین دلیل، دولت دونالد ترامپ اکنون دقیقا خلاف آن را انجام میدهد.
ونس اظهار داشت که نمیداند چرا در کنفرانس امنیتی درباره بودجههای دفاعی صحبت میشود، درحالیکه مشخص نیست که اساسا از چه چیزی قرار است دفاع شود. او گفت که مشخص است "در برابر چه چیزی" از خود دفاع میشود، اما معلوم نیست "برای چه چیزی" از خود دفاع میکنند.
ونس در سخنرانی خود تقریبا به هیچ موضوعی در ارتباط با مساله سیاست خارجی نپرداخت ولی تنها درباره اوکراین گفت که مطمئن است یک "راهحل معقول" برای این بحران پیدا خواهد شد.
سخنرانی کامل جِی. دی. ونس:
Watch every second of VP JD Vance laying a blowtorch to globalism and censorship at the Munich Security Conference.
ایندیپندنت فارسی - دانشجویان دانشگاه تهران ضارب لباس شخصی که به دلیل اعتراض یک دانشجوی دختر به او حمله کرده بود را در کوی دانشگاه بازداشت کردند.
تعدادی از دانشجویان ساکن خوابگاه کوی پسران دانشگاه تهران روز جمعه ۲۶ بهمن در اعتراض به کشتهشدن امیرمحمد خالقی و عدم تامین امنیت مسیرهای منتهی به کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند.
خبرنامه امیرکبیر اعلام کرده است، سرپرست دانشگاه تهران اجازه خروج این نیروی اطلاعاتی را تا حضور مقامات قضایی نداده است. تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی از درگیری در کیوسک ورودی درب اصلی کوی پسران بین دانشجویان و نیروهای امنیتی حراست دانشگاه حکایت دارد.
دانشجویان دانشگاه تهران ضارب لباس شخصی که به دلیل اعتراض یک دانشجوی دختر به او حمله کرده بود را در کوی دانشگاه بازداشت کردند.
تعدادی از دانشجویان ساکن خوابگاه کوی پسران دانشگاه تهران روز جمعه ۲۶ بهمن در اعتراض به کشتهشدن امیرمحمد خالقی و عدم تامین امنیت مسیرهای منتهی به کوی... pic.twitter.com/i8IuAPlGda
ضربوشتم یک دانشجوی دختر معترض به قتل امیرمحمد خالقی
ایران وایر - بر اساس ویدیوهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، شامگاه جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به کشتهشدن «امیرمحمد خالقی»، دانشجوی رشته مدیریت کسب و کار با حمله زورگیران، ادامه دارد.
«خبرنامه امیرکبیر» که اخبار دانشجویی را منتشر میکند شامگاه جمعه با انتشار ویدیوهایی از درگیری نیروهای حراست با دانشجوهای معترض خبر داد و نوشت که یک دانشجوی دختر معترض توسط مامور لباس شخصی در درب کوی دانشگاه تهران مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
«خونی که ریخته میشه با هیچی پاک نمیشه»؛ شعار دانشجویان دانشگاه تهران همزمان با سخنرانی سرپرست دانشگاه تهران pic.twitter.com/Qec2AINoey
بر پایه گزارشهای شاهدان عینی، با تشدید درگیری در ورودی خوابگاه کوی پسران، «بیسیم یکی از لباسشخصیهای حاضر در ورودی خوابگاه بر زمین میافتد و در پی آن یکی از دانشجویان دختر با دیدن بیسیم به حضور فرد اعتراض میکند که مامور لباس شخصی در پاسخ به سمت او حملهور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.»
گفته شده که «ماموران حراست دانشگاه این دانشجو را به داخل اتاق حراست منتقل کردهاند.»
خبرنامه امیرکبیر همچنین یک فایل صوتی ارسالی به خود را منتشر کرده و نوشته است که مربوط به صحبت یکی از مسوولان دانشگاه بعد از این حمله است.
در این فایل صوتی که ایرانوایر به طور مستقل قادر به تایید صحت آن نیست، درباره ضربوشتم دختر دانشجوی معترض صحبت میشود.
ویدئوهای دیگری از تجمع اعتراضی کوی دانشگاه تهران به قتل امیرمحمد خالقی درمیانی، دانشجوی ۱۹ ساله این دانشگاه منتشر شده است. در این ارتباط، به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یک ضارب لباسشخصی که ساعاتی پیش به دلیل اعتراض یک دانشجوی دختر در کوی دانشگاه، به او حمله کرده بود، توسط دانشجویان... pic.twitter.com/x4nif8Gqgj
درباره نام و سرنوشت این دختر دانشجو اطلاعی در دست نیست.
در پی انتشار اطلاعیه دانشگاه تهران مبنی بر قتل یک جوان دانشجو بهنام «امیرمحمد خالقی» با حمله «سارقان مسلح»، دانشجویان این دانشگاه روز جمعه ۲۶ بهمنماه در محوطه کوی دانشگاه تهران نسبت به ناامنی و بیاهمیت بودن جان دانشجویان برای مسوولان دانشگاه اعتراض کردند.
بر اساس اطلاعاتی که پیشتر بهدست ایرانوایر رسیده، دانشجویان مسوولیت اصلی وقوع این فاجعه را بر عهده «محمد زارع چاهوکی» مدیرکل خوابگاههای دانشگاه تهران میدانند.
یک فرد آگاه به ایرانوایر گفته بود در آذرماه ۱۴۰۳ دانشجویان خوابگاهی کوی دانشگاه تهران در جلسهای با حضور مدیرکل خوابگاههای این دانشگاه موضوع عدم امنیت در غربی خوابگاه کوی پسران و دانشکدههای فنی در «کوچه جنت» را مطرح کردند اما او «با اهمال و نادیده گرفتن مطالبات صنفی و رفاهی دانشجویان» این فاجعه را رقم زد.
«پسرتون گُلهها. با معرفت، مشتی. همه چیزتون خوبه، فقط این اسمتون رو عوض کنید.»
این جملاتی است که «علیرضا دبیر»، رییس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی در لحظهای که «نصرالله خادم»، رییس بسیج ورزشکاران، پدرش را به او معرفی کرد به زبان میآورد
علیرضا دبیر برای نشان دادن میزان نفرتش از نام «خادم» از پدر سرهنگ «نصرالله خادم» میخواهد که نام خانوادگی خودش و پسرش را عوض کند.
سرهنگ نصرالله خادم که علیرضا دبیر او را با عبارتهای «گُل»، «مشتی» و «بامعرفت» معرفی میکند، رییس بسیج ورزشکاران، از نهادهای زیرمجموعه لشگر «محمد رسولالله» تهران و یکی از مسوولین شناسایی و پرورش نیروهای سرکوب در زمان اعتراضات در ایران است.
علیرضا دبیر که در ماههای اخیر، جملاتی «نفرتانگیز» در مورد «علی دایی» و «رسول خادم» به زبان آورده بود، چرا به رییس بسیج ورزشکاران عشق میورزد و نمیخواهد او همنام یکی از اسطورههای تاریخ رشته کشتی ایران و جهان باشد؟
سازمان بسیج ورزش کشور چیست و چه وظایفی دارد؟
خبرگزاری «برنا»، دوم آبان ۱۴۰۳ از برپایی «رزمایش جهادگران فاطمی ۴» در قالب ۱۳ گروه «جهادی ورزشکار»، به میزبانی بسیج ورزشکاران و لشگر «محمد رسولالله» سپاه پاسداران خبر داد.
برنا از سردار سرتیپ «حسن حسنزاده»، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ و سرهنگ نصرالله خادم، رییس سازمان بسیج ورزشکاران به عنوان متولیان این مراسم نام برده بود.
وظیفه «سازمان بسیج ورزشکاران کشور»، دقیقا در همان عباراتی معنی میشود که خبرگزاری برنا در مقدمه مطلب خود از آنها استفاده کرده است. گروهی از آنچه جمهوری اسلامی «جهادگر» مینامد، در قالب «ورزشکارانی» که از سوی سازمان بسیج ورزش کشور گلچین شدهاند.
سازمان بسیج ورزش کشور، سال ۱۳۸۱ با پیشنهاد سردار «حسین همدانی» و با ریاست سردار پاسدار «مجید مشایخی» آغاز بهکار کرد. وظیفه نخست این سازمان، نظارت بر عملکرد باشگاهها و فدراسیونها، تزریق فرهنگ بسیج به ورزش قهرمانی کشور، دیدهبانی و پرورش مخبر یا نیروهای اطلاعاتی در میان ورزشکاران و در نهایت انتخاب و پرورش ورزشکاران در رشتههای رزمی برای کنترل و سرکوب اعتراضات بود.
سردار پاسدار مشایخی پس از کشته شدن سردار «حسین همدانی« در سوریه، از سازمان بسیج ورزشکاران جدا شد و هماکنون ریاست «سازمان بسیج اصناف» کشور را برعهده دارد. یکی از سازمانهایی که وظیفه مستقیم در برخورد با اصناف کشور در زمان «اعتصابهای سراسری» یا مقابله با بدحجابی زنان را برعهده دارد.
نصرالله خادم چگونه در همکاری با یک فدراسیون، نیروی سرکوب تربیت میکند؟
اخبار رسمی که از نصرالله خادم، در کمتر از یک سال اخیر در رسانههای ایران منتشر شده، همه گویای همکاریهای نزدیک او با فدراسیونهای ورزشی رزمی است.
نصرالله خادم، ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ با حکم رسمی «افشین هادی چگینی»، رییس فدراسیون «ورزشهای رزمی» بهعنوان رییس کمیته فرهنگی این فدراسیون منصوب میشود.
مسیح علینژاد: مذاکره با جمهوری اسلامی خیانت به مردم ایران و خاورمیانه است
ایران اینترنشنال - مسیح علینژاد، فعال سیاسی مخالف حکومت ایران، در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در گفتوگو با خبرنگار ایراناینترنشنال گفت که مذاکره با جمهوری اسلامی در این «لحظه حساس»، «نه فقط خیانت به مردم ایران بلکه خیانت به مردم خاورمیانه» است.
کنفرانس امنیتی مونیخ از جمعه ۲۶ تا یکشنبه ۲۸ بهمن برگزار میشود و علینژاد از جمله دعوتشدگان به این نشست است.
این کنفرانس به موضوعاتی چون جنگ روسیه و اوکراین، بیثباتی در خاورمیانه، تغییرات اقلیمی و چالشهای روابط در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پس از شروع به کار دولت دونالد ترامپ، میپردازد.
مسیح علینژاد، فعال سیاسی، با انتشار ویدیویی در اکانت ایکس خود گفت: «پیام من در کنفرانس امنیتی مونیخ روشن است؛ غرب باید از مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی دست بردارد. هرگونه مذاکرهای با جمهوری اسلامی یک اشتباه بزرگ خواهد بود.» روز جمعه ۲۶ بهمنماه شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ... pic.twitter.com/Q0JmFcmdbK
علینژاد در گفتوگوی خود با ایراناینترنشنال تاکید کرد: «جمهوری اسلامی یک حکومت تروریستی است و قابل اصلاح و مذاکره نیست.»
او گفت کشورهای غربی باید بدانند که حکومت جمهوری اسلامی «یک ویروس و سرطان است» و تا از بین نرود، «نه تنها بلای جان مردم ایران بلکه بلای جان همه مردم» است.
به گفته این فعال سیاسی، این حکومت حتی بلای جان آنانی است که قصد دارند با آن مذاکره کنند.
این فعال سیاسی تاکید کرد جمهوری اسلامی «در لبه پرتگاه» قرار دارد.
علینژاد در متنی در حساب ایکس خود نیز خطاب به آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان نوشت دو درخواست قبلی برای ملاقات با او، «به این دلیل که این وزارتخانه مواضع او را بیش از حد رادیکال میداند»، رد شده است.
او تاکید کرد برای سومین بار درخواست ملاقات با وزیر خارجه آلمان را مطرح میکند.
علینژاد همچنین با انتشار ویدیویی در اکانت ایکس خود گفت: «پیام من در کنفرانس امنیتی مونیخ روشن است؛ غرب باید از مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی تروریست، دست بردارد.»
این فعال سیاسی تاکید کرد که در این لحظه حساس هر گونه مذاکره با جمهوری اسلامی «یک اشتباه بزرگ» خواهد بود.
علی کشتگر ـ خامنهای در سخنرانی حدود دو هفته پیش که به مناسبت روز بعثت ایراد کرد، گفته بود ما میتوانیم "با چشمان باز" و حواس جمع با آمریکا "معامله و مذاکره" کنیم. اما ده روز بعد از آن گفت: مذاکره با آمریکا "شرافتمندانه" نیست. یعنی هر کس با آمریکا مذاکره کند بی شرف است.
من دقیقا نمیدانم چرا موضع او به این سرعت عوض شد و به جای همیشگیاش که مذاکره با آمریکا "حرام" است برگشت. آیا به این نتیجه رسید که اگر آن چه آمریکا از او میخواهد را بپذیرد، رژیم نابود میشود؟
در این چند جمله به مساله شرف و اثبات این که خامنهای از همه نظر بی شرف ترین دیکتاتوری است که ایران به خود دیده نمیپردازم. چرا که همه ایرانیان از درجه بی شرفی خامنهای خبر دارند و اگر همین امروز در یک همه پرسی از ایرانیان بپرسند بی شرف ترین فردی که در همه تاریخ ایران وجود داشته کیست قطعا خامنهای ۹۰ درصد آراء را از آن خود خواهد کرد. او در همه صفات زشت و پلید مقام اول تاریخ را به خود اختصاص داده است.
نکتهای که در این جا میخواهم بگویم آن است که این جمله احمقانه خامنهای که مذاکره "شرافتمندانه" نیست خنجری است به قلب خود جمهوری اسلامی که نهایتا به تسریع نابودی دیکتاتوری دینی میانجامد. چرا که تنها راه جلوگیری از فروپاشی سریع اقتصاد ایران و اجتناب از یک شورش عظیم بنیان کن مذاکره با آمریکا و توافق بر سر مساله هستهای و سیاستهای خارجی بی ثبات کننده جمهوری اسلامی است.
مذاکره و توافق با آمریکا اگر باعث از میان برداشتن تحریمها و فروش آزادانه نفت و گاز ایران و ورود سرمایههای خارجی به ایران شود، شاید بتواند نابودی دیکتاتوری دینی را به تعویق اندازد، اما مذاکره نکردن قطعا به نابودی رژیم در همین یکی دو ساله میانجامد. امثال آقای محمد جواد ظریف و پزشکیان و دیگرانی که از ته دل خواهان تغییر بنیادی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و توافق با آمریکا هستند، میدانند که شرط خروج رژیم ایران از بحران مرگبار اقتصادی و جلوگیری از شورش قریب الوقوع ایرانیان برداشتن تحریمها است. هیچ، مطلقا هیچ راه دیگری برای به عقب انداختن سرنگونی جمهوری اسلامی وجود ندارد.
نه سیاست "نگاه به شرق" که با فرار روسیه از سوریه و سرنگونی برق آسای بشار اسد گندش درآمد میتواند جمهوری اسلامی را نجات دهد و نه "همت مسئوولان"! که مدام بر آن تاکید دارد.
چین و روسیه و کره شمالی که خامنهای در سیاست "نگاه به شرق" به آنان نظر دارد همگی همواره از مذاکره با آمریکا استقبال میکنند. روسیه و چین از اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران هم علنا تبعیت میکنند و هم با دور زدن تحریمها سود میبرند و در نهایت هم به ریش خامنهای و ایادی او میخندند. با سیاست جدید ترامثپ به زودی تحریمها علیه ایران تشدید میشود و چین و روسیه مبادلات تجاری خود با ایران را به حداقل خواهند رساند. چرا که برای آنها دوستی با آمریکا و مبادله تجاری با آمریکا هزاران بار مهم تر از نزدیکی با ایران است.
خامنهای با بی شرف نامیدن طرفداران مذاکره با آمریکا راه نجات رژیم خود را بکلی سد کرد. او حالا نه راه پیش دارد و نه پس. مذاکره نپذیرد نابود است، مذاکره بپذیرد هم به بی شرفی خود اعتراف کرده و در انظار طرفداران محدودش که تنها تکیه گاه او هستند به کلی خوار و ذلیل خواهد شد.
ایندیپندنت فارسی - ساعتی پس از انتشار خبر لغو مجدد برنامه سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ، دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی در یک نشست مجازی، ابعاد این موضوع را تشریح کرد.
در این نشست مجازی اعلام شد که نگرانی دولت آلمان در مورد سرنوشت «گروگانهای این کشور» در زندانهای ایران سبب شده است که از کنفرانس امنیتی مونیخ بخواهد تا در دعوت خود از شاهزاده رضا پهلوی تجدید نظر کنند.
هماکنون دستکم دو آلمانی در ایران زندانیاند و وزارت خارجه آلمان یک ماه پیش و پس از آزادی ناهید تقوی، دیگر ایرانی-آلمانی محبوس در ایران، اعلام کرد که تلاش خواهد کرد تا دو آلمانی دیگر هم آزاد شوند.
وزارت خارجه و دولت آلمان در مورد اینکه لغو دوباره دعوت از شاهزاده رضا پهلوی به معامله احتمالی آنها با جمهوری اسلامی برای آزادی این دو زندانی آلمانی ارتباط دارد یا نه، اظهارنظری نکردهاند.
روز پنجشنبه ۲۵ بهمنماه، شاهزاده رضا پهلوی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که دولت آلمان با لغو دعوت وی به کنفرانس امنیتی مونیخ، صدای مردم ایران را خاموش کرده و در راستای منافع جمهوری اسلامی عمل کرده است. وی ضمن انتقاد از مواضع برلین نوشت: «این خیانتی به مردم ایران و ارزشهای دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نهتنها صدای مردم ایران را خاموش کرده، بلکه مستقیما در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.»
وی در ادامه تأکید کرد که لغو دعوتش از سوی این کنفرانس نشاندهنده عدم صداقت دولت آلمان است. او با اشاره به تناقض در اظهارات مقامهای آلمانی نوشت: «در حالی که وزارت امور خارجه آلمان ادعا کرده بود که دخالتی در تصمیمات کنفرانس امنیتی مونیخ نداشته، بیانیه اخیر کنفرانس امنیتی نشان میدهد که این ادعا دروغ بوده است؛ دروغی که آنها مکررا به مردم آلمان و به رسانههای آلمان گفتند.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین بیان کرد که اقدام دولت آلمان در سانسور صدای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نشاندهنده ضعف حکومت ایران است، زیرا «اکنون برلین به نیابت از آنها به سانسور مشغول است. اما مردم ایران مقاوم و قدرتمند هستند. آنها به یاد خواهند داشت که چه کسانی با سرکوبگرانشان همدست شدند. با وجود رفتار تزویرآمیز آلمان، ایران آزاد خواهد شد..»
دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی در مورد روند مداخله دولت آلمان بر سر حضور شاهزاده در این نشست امنیتی جهانی هم گفت که در نوبت نخست در روز «۱۷ ژانویه ایمیلی از کنفرانس مونیخ دریافت کردیم که وزارت خارجه در سطوح بالا با دعوت مخالفت کردهاند و گفتهاند که حضور ایشان میتواند امنیت شهروندان آلمانی در زندانهای جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد.»
پس از این ایمیل اولیه، نامهنگاریهای مسئولان کنفرانس امنیتی مونیخ با وزارت خارجه آلمان ادامه مییابد و در نهایت در روز ۲۹ ژانویه ایمیلی از کنفرانس امنیتی مونیخ به دفتر شاهزاده ارسال میشود که در آن اعلام شده بود که «مخالفت جدی دولت» ادامه دارد و «نتوانستهاند آنها را متقاعد کنند».
گرچه دولت آلمان و کنفرانس امنیتی مونیخ تحت فشار افکار عمومی مجددا دعوت خود را از شاهزاده رضا پهلوی تجدید کردند ولی روز پنجشنبه مجددا اعلام شد که این دعوت لغو شده است.
دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی همچنین در انتها اعلام کرد که به رغم اینکه برای دومین بار دعوت از شاهزاده رضا برای حضور در این کنفرانس لغو شد ولی او به مونیخ سفر خواهد کرد.
این دفتر اعلام کرد که شاهزاده رضا پهلوی در جمع ایرانیان، فعالان حقوق بشر و چهرههای دموکراتیک که قرار است آخر هفته در مونیخ تجمع برگزار کنند، حضور پیدا کرده و درباره مسائل مختلف از جمله ضرورت همکاری برای رسیدن به هدف مشترک یعنی ایران آزاد و دموکراتیک گفتگو خواهد کرد.
دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی، فشار دولت آلمان برای لغو حضور او در کنفرانس امنیتی مونیخ را دلیلی بر این دانست که لازم است کارزارهای بزرگتری برای فشار به سیاستمداران اروپایی برای همراهی با خواسته مردم ایران، تشکیل شود.
در جای دیگری به مسایل کوهورتهای نسلی و جمعیتی پرداختهام که چگونه تحولات اجتماعی را سببساز شده و سببپذیر بودهاند. در جای جای این دست از تحلیلهای مرتبط نیز عمدتا به کوهورت جمعیتی بیستتا سی سالهها پرداختهام که کانونیترین نسل موثر در تحولات اجتماعی محسوب میشوند.
آنچه که در این تحلیل میپردازم کوهورت دهه پنجاهیها هستند که سنین بیست تا سی سالگیشان در دهه پنجاه خورشیدی گذشته و اوضاع پیش، حین و پس از انقلاب را تجربه کردهاند.
از منظر دیگر در این تحلیل به ترومای اجتماعی خواهم پرداخت که دهه پنجاهیها تجربه کرده و بشدت از آن اثر پذیرفته و پرهیز میکنند. در مقاله دیگری در همین ارتباط از ترومای دههشصتیها نوشتم که چگونه وقایع دهه شصت بر رویکرد سیاسی و اجتماعی این نسل آثار منفی بجایگذارده است.
در اینجا نیز با همین متد و الگوی نظری به مهمترین مسایلی خواهم پرداخت که دهه پنجاهیها از آن آسیبپذیرفته، آسیب زده و از آن پرهیز کرده و گریزانند.
یک) وقوع انقلاب ۵۷، با همه چهره خشونتبار، رادیکال، دگرگونساز و چالشبرانگیزش، نخستین پدیدهای است که دهه پنجاهیها آنرا چه در آن عرض زمانی و چه از نظر طول تاریخی تجربه زیسته کردهاند.
طبعا جوانان در دهه پنجاه فرزندان والدینی بودند که متعلق به دهه سی بوده و تحولات نهضت ملی مصدق، جنبش روشنفکری چپ و ملیمذهبی و نوآوریهای فرایند مدرنیزاسیون و انقلاب سفید شاه و بسیاری دیگر را با پوست و گوشت چشیده بودند.
اینک فرزندان همان جوانان، در ۲۰-۳۰ سالگی خود در دهه پنجاه شاهد سقوط نظام شاهنشاهی بودند که در طول تاریخ نخستین واقعه غیرمتعارف بود.
وقوع انقلاب فقط تجربه یک سقوط نبود بلکه در بطن خود، همسرایی برای تاسیس نظام سیاسی دینی و جمهوریتی بود که با همه تناقضات درونیاش، نخستینتجربه انقلابی، تحول سیاسی، ایدیولوژی دینی و حاکمیت ولایی و نظامی بود.
پیروزی انقلاب در بین جبهههای مختلف تجارب متفاوتی برای دهه پنجاهیها بیار آورد. جریان چپ، پیروزمندانه در پیشبرد پروژه انقلاب علیه نظام ستمشاهی بود و کامهای تاریخی، ایدیولوژیک و آرمانخواهانهاش بسرعت با شکست و ناکامی مواجه شد.
انقلاب ۵۷ برای گروه وسیع انقلابیون چپگرا از تودهای تا فداییان و دیگر مارکسیستها و حتی مذهبیون چپگرا، واقعهای بشدت خشونتبار بود.
قلع و قمع و اعدام سراسری وابستگان به نظام سیاسی پهلوی/شاهی از یکسو و خلع و عزل منسوبان به قدرت در نظام اداری و لشگری کشور نخستین تجربه خونباری بود که جوانان و کوهورت پنجاهیها شاهد بودند.
رحیم قمیشی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، عصر دیروز بازداشت شد. او که سالها در اسارت نیروهای بعثی عراق قرار داشت، پس از آزادی فعالیتهای خود را در حوزههای فرهنگی و اجتماعی ادامه داد و در سالهای اخیر با انتشار مقالات و اظهارنظرهای سیاسی، به یکی از چهرههای منتقد در فضای عمومی تبدیل شد. یکی از دلایل اصلی بازداشت او، درخواست برگزاری تجمع اعتراضی در ۲۵ بهمن برای پایان دادن به حصر رهبران جنبش سبز بود. قمیشی به دلیل مواضع انتقادی خود نسبت به برخی سیاستهای داخلی، همواره مورد توجه محافل سیاسی قرار داشت و این بار حکومت او را به دلیل دفاع از حقوق شهروندی مردم به زندان افکند. بازداشت رحیم قمیشی در حالی صورت گرفته که موضوع رفع حصر یکی از چالشهای جدی در فضای سیاسی کشور است و واکنشهای مختلفی را از سوی فعالان حقوق بشر و شخصیتهای سیاسی به همراه داشته است. اما او تنها نبود چندین تن از همرزمان و همراهان او نیز دستگیر شدند.
«سه نفر در مشهد در ارتباط با شبکه خرید و فروش نوزادان بازداشت شدند»!
خرید و فروش نوزادان به اندازه کافی تکان دهنده است. اما حقایق پنهان در وقوع این پدیده بارها هولناکتر است.
این بار خبر از مشهد بیرون زده است که یک باند سه نفره خرید و فروش نوزاد کشف شده است. پیشتر در شهریور ۱۴۰۰ شش نفر به جرم خرید و فروش ۲۵ نوزاد و ربودن سه کودک دستگیر شده بودند. در کوچه پس کوچهها و بیغولههای حاشیه شهرها در تهران، کرج، بابل و آمل، باندهای حرفهای معامله خرید و فروش نوزادان و رحمهای اجارهای، مرکب از وکیل و پزشک و ماما، دهها نوزاد را فروختهاند. قیمت گذاری فروش نوزادان و رحمهای اجارهای و بورس نوزادان شناسنامهدار و قانونی تا چند صد میلیون تومان، مدام افشا شده است.
• چرا بعد از شکست هر انقلاب آنانی که در به وجودآوردن آن سهیم بودند احساس گناه و شرم میکنند؟!
در تقارن با سال مرگ انقلاب ۱۳۵۷ با دهها خاطره، نوشته و سخنرانی مواجه شدهایم که بعضا توسط فعالین سیاسی آن دوران به شکل توبه وندامت از انقلاب منتشر شدهاند. این گونه مسائل به ویژه پس از شکست هر انقلاب امری طبیعی است زیرا حتی وقتی سوارکاری که از اسب سقوط میکند، اولین کسی که از روی اوعبور میکند اسب خودش است؟! به همین علت احساس گناه و شرم افرادی که در به وجود آوردن یک انقلاب نقش و مشارکت فعال داشتند، پس از شکست آن، امری طبیعی که ازمنظر مختلف روان شناختی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است. این موضوع صرفا به بازماندگان چپ پنجاه و هفتی محدود نمیشود بلکه چریک پیر اصلاحات «بهزاد نبوی و رهروان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» هم مدتهاست مدعی مخالفت با تفکر انقلابی هستند. شکست جنبش سبز و سرکوب شدید خیزشهای سالهای ۱۳۹۸-۱۳۹۶ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» همگی مزید براین علت شدهاند که عده زیادی فکر کنند حالا که نمیتوانیم رژیم را شکست دهیم پس بانیان برآمدن این رژیم یعنی پنجاه و هفتی را مقصر اصلی جلوه دهیم که اگر آنان انقلاب نمیکردند وضع ما این جور نمیشد؟!
برخی دیگرنیز نقش قدرتهای بزرگ و محافل نفتی با تکیه برنظریه توطئه ونقشه از پیش طراحی شده سرنگونی پهلوی را برجسته کرده و عدهای هم خودرژیم پهلوی را عامل اصلی سرنگونی نظام سلطنتی میدانند. البته که در مسائل سیاسی یافتن آسان ترین راه حل دم دستی که نیازی به تعمق نداشته باشد عوام پسندتراز همه میباشد. از دیدگاه نگارنده بازخوانی خاطرات و مصاحبههای سران حکومت ومسئولان ارشد سیاسی- نطامی دوران پهلوی که در تارنمای تاریخ شفاهی هاروارد به کوشش زنده یاد حبیب لاجوردی انجام شده یکی از بهترین مستندات و شواهد سقوط پهلوی است که توصیه میشود بازماندگان پنجاه و هفتی هم در یک محیط آرام این فایلهای شنیداری- نوشتاری را با تعمق بخوانند یا گوش فرادهند تا حداقل بدانند چرا مدتهای طولانی را در زندان یا مبارزه چریکی گذرانیدهاند اما هنوز اندرهم یک تحلیلاند؟!.
با مطالعه این مستندات است که میتوان از حافظه جمعی یعنی نوعی درهم آمیختگی رابطه دیالکتیکی میان گذشته، حال و آینده برای فهم درست «گذشته چراغ راه آینده» استفاده کرد و فهمید که انقلاب سال ۱۳۵۷ عمدتا بسترومناسباتی بود که برشکست جمعی جامعهای که از بلوغ و دوراندیشی سیاسی لازم برخوردار نبود. برپاشده بود. بیشترین سهم و تقصیر در باره نافهمی انقلاب و علل آن برعهده رژیم پهلوی بود که با داشتن دستگاههای سرکوب، نهادهای تحقیقاتی مثل «مرکز تحقیقات و بررسیهای اجتماعی به ریاست احسان نراقی» و مراکز دانشگاهی نتوانست نقاط آسیب پذیر جامعه را دریابد و در حل یا مرتفع کردن آن نقاط کوشش نماید بلکه صرفا بر یک وجه سرکوب فیزیکی مخالفان ناشی از طبیعت دیکتاتوری دلخوش کرده بود بطوری که شاه بارها و بارها چه در دوران انقلاب و جه در دوران خروج از کشور از افراد مختلف پرسیده بود چرا مردم به من پشت کردند و قادر نبود علت مخالفت مردم را با او و اندیشههای او چه بوده است؟. او آن جنان در مغازله سیاسی با روحانیون و جناح واپسگرای مذهبی برای مقابله با چپها -که بهرحال با توسعه اقتصادی و لائیک همراهی داشتند- غرق شده بود که سونامی دگرگونی عظیم ویرانگر و برآمد بنیادگرایی دینی را نادیده گرفته بود. بررسی تجربیات انقلابات شکست خورده نشان داده که مهم ترین این دلایل عبارتنداز:
۱-احساس مسئولیت و ناتوانی در تحقق آرمانها بسیاری از افرادی که در انقلابها نقش داشتند، در ابتدا با آرمانهای بزرگ و امید به تغییرات مثبت در جامعه وارد میشوند. پس از شکست انقلاب، ممکن است احساس کنند که مسئولیت شکست بر دوش آنهاست، زیرا آرمانهایی که به آنها ایمان داشتند به نتیجه نرسیده است. این احساس مسئولیت میتواند منجر به گناه یا شرم شود، چرا که آنها خود را بهعنوان افرادی میبینند که به ایجاد امید و تغییر در جامعه کمک کردهاند، اما نتواستهاند آنچه را که وعده داده بودند، محقق کنند. این موضوع البته به کسانی باز میگردد که آگاهانه در «جبهه شر مطلق» نایستاده و مشاطه گر ارتجاع و استبداد دینی نبوده باشند.
۲- فقدان تحقق وعدهها و آرزوها زمانی که یک انقلاب به شکست میانجامد، افرادی که در آن مشارکت داشتهاند ممکن است به این فکر کنند که آیا اهداف و آرمانهای اولیهای که آنها برای انقلاب داشتند بهدرستی انتخاب شده بودند. این میتواند باعث احساس ندامت و پشیمانی شود، بهویژه اگر فرد احساس کند که تلاشها و فداکاریهایی که برای انقلاب کرده است، در نهایت منجر به تغییرات منفی یا ناکامی شده است. این موضوع نیز برای بسیاری از مبارزان و بخصوص چپهای ذهنی مصداق دارد چرا که آنان حداقل تا مقطع قیام بهمن فاقد اهداف و آرمان مشخص انقلابی بوده و صرفا شعارهائی که بعضا و هم زمان توسط ارتجاع دینی داده میشد را مطرح میکردند.
یک. شوربختانه حکومت اسلامی که این روزها از سایه خودش هم وحشت دارد، برای جلوگیری از گردهمآیی مسالمت آمیز امروز ۲۵ بهمن همه زور بازویاش را بهکار بُرد و لشگری از مزدوران بسیجی و نظامی را به خیابانها آورد و این تازه هنگامی بود که شماری را که از چهرههای بارز و شناخته شده کوشنده این گردهمآیی، که بیشتر از جانبازان، بودند را پبشتر دستگیر کرده بود. حکومت اُمالقرای اسلامی بار دیگر ماهیت نکبت و سرکوبگر خود را نشان داد. شماری از بازداشت شدگان پیش از آغاز گردهمآیی:
دگر خستهام من ز دستت ترامپ که خاموش کردی تو یخچال و لامپ از این برقِ قرتی شدم بیقرار ندارم امیدی دگر از مدار عَلَم هایِ جنگی برافراشتی دُلارت ندارد سرِ آشتی شنیدم ز حورانِ عشرتکده که عظما به سیمانِ آخر زده ز من خواست آقا که خوارت کنم کمی لافِ جنگی نثارت کنم تو از شهرِ موشک نداری خبر چو شوخانِ فربه نگیری به بر بسازم سلاحی به از مستعان که دیگر نگویی تو حرفِ گران چو باشم قوی تر ز سیروسها دمارت برآرم چو ویروسها دگر با سپاهی خصومت نکن که سازم کلاهک به وزن دو تن ترامپا به زودی بیفتی ز پا مگر پُر نگویی تو پرت و پلا
آیت الله ناظمزاده قمی، استاد حوزهی علمیهی قم در واکنش به اتفاقات ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ در سر در دانشگاه تهران پیامی صادر کرد.
به گزارش انصاف نیوز در این پیام آمده است: از مدتی قبل جمعی از رزمندگان و خانواه شهدا و جانبازان و دیگر علاقمندان و دلسوزان کشور اعلام کرده بودند که در آستانه نیمه شعبان برای رفع حصر در جلوی دانشگاه تهران اجتماع سکوت و بدون شعار برگزار کنند، که حصر پایان داده شود، و در ضمن بنده در ۱۳ بهمن از یکی از سران محترم کشورخواستم با همانگی دیگر مسئولان به این حصر طولانی پایان دهند، بدین منظور که گره ای به صدها گره کشور افزوده نشود.
او در ادامه نوشت: مع الاسف در حالی که هر گروه و دستهای بخواهد در خیابانها اجتماع کنند، مجاز است به مسئولان کشور حتی به رئیس جمهور کشور، ناسزا گوید، حتی در نمازجمعه که مرکز عبادت و بندگی خداست مجازند توهین و جسارت کنند و با تشویق امام جمعه روبرو میشود و در صدا و سیما هم بازتاب داده میشود اما جمعی از دلسوزان کشور حق ندارند دور هم اجتماع سکوت برگزارکنند و دستگیر میشوند.
این استاد حوزه با انتقاد از این برخوردها خطاب به رییس جمهور نوشت: از جناب آقای دکتر پزشکیان میخواهم به قول خودشان : "ذمتی بما اقول رهینه" بدون درنگ جلوی این رفتارها گرفته شود و دستور دهند فورا تمامی دستگیرشدگان با عذرخواهی آزادشوند، و نیز هرچه سریعتر حصر ۱۴ ساله که ملت رارنج می دهد، پایان دهند. و اگر احساس می کنند کاری از ایشان برنمی آید یا نمی گذارند کاری صورت گیرد، پس به تعهد خود عمل کنند و بیش از این رای دهندگان راسرگردان نسازند.
آیت الله ناظمزاده در پایان ابراز امیدواری کرد که همه مسئولان کشور در این شرایط بسیار بحرانی از گرانی و تورم و خاموشی های برق و بدبختی جامعه و جان به لب رسیدن مردم و تهدیدهای خارجی، به خود آیند و با اعصاب مردم بیش ازاین بازی نشود که عاقبت بسیار سختی در انتظار خواهد بود.
یورونیوز - قانونگذاران آمریکایی با تنظیم طرحی دو حزبی که قرار است به مجلس نمایندگان و سنای کنگره آمریکا ارائه شود از کشورهای اروپایی خواستند که با رویکرد دولت جدید ایالات متحده برای اعمال فشار حداکثری به ایران همسو شوند.
این طرح ضمن متهم کردن تهران به نقض مکرر توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که توسط دولت اوباما به امضا رسیده بود خواستار اعمال مجدد کلیه تحریمهای در نظر گرفته شده در قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران شده است.
در این طرح قانونی همچنین از بریتانیا، فرانسه و آلمان، به عنوان طرفهای اروپایی توافق هستهای وین خواسته شده است که فورا مکانیسم ماشه را فعال کنند تا زمینه بازگشت کامل تحریمها علیه ایران از طریق شورای امنیت به صورت خودکار فراهم شود.
پیشنهاد دهندگان این طرح در همین راستا، اروپا را به همسویی با رویکرد «فشار حداکثری» دولت جدید آمریکا که بستر اعمال آن با امضای فرمان اجرایی دونالد ترامپ فراهم شده، دعوت کردند.
پیت ریکتس، سناتور جمهوریخواه کنگره و نفر دوم کمیته روابط خارجی سنا، به عنوان یکی از پیشنهاددهندگان این طرح که یازده سناتور دیگر نیز از آن حمایت کردهاند، میگوید: «ایران بزرگترین حامی تروریسم دولتی است و اقدامات این کشور منجر به کشته شدن نظامیان آمریکایی شده است.»
ریکتس افزود: «دستیابی ایران به سلاح هستهای امنیت ما و متحدانمان را تهدید خواهد کرد. تحریمهای مکانیسم ماشه کلید تضمین موفقیت کارزار فشار حداکثری رئیسجمهور ترامپ هستند.»
کلودیا تنیِ جمهوریخواه از نیویورک و جاش گاتهایمرِ دموکرات از نیوجرسی نیز قرار است لایحه مشابهی را به مجلس نمایندگان کنگره آمریکا ارائه کنند.
بر اساس توافق هستهای سال ۲۰۱۵ وین که با نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته میشود، ایران در ازای تعهد به عدم توسعه برنامه هستهای و دوری جستن از تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی، از تحریمهای سازمان ملل، ایالات متحده و اتحادیه اروپا معاف شد.
تهران اما در نهایت پس از خروج یکجانبه دولت آمریکا از برجام که در دوره نخست ریاست دونالد ترامپ بر کاخ سفید صورت گرفت فعالیتهای هستهای خود را از سر گرفت و مانع دسترسی کامل بازرسان مستقل به سایتهای هستهای خود شد.
بر اساس مکانیسم ماشه که در توافقنامه وین گنجانده شده، هر یک از کشورهای چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده یا آلمان به عنوان طرفهای این توافق میتوانند درخواست اعمال مجدد کنترلها و محدودیتهای صادرات، ممنوعیت سفر و مسدود شدن داراییهای ایران را به شورای امنیت ارائه کنند.
چند نفر آزاده و جانباز و رزمنده معلوم الحال میخواستند جمع بشوند در دانشگاه تهران، که چه بگویند؟ که چه کار کنند؟!
میرحسین موسوی و همسرش، و کروبی را آزاد کنید!! مگر آزاد نیستند؟! کاملا آزاد هستند؛ آزادانه نفس میکشند، آزادانه میخوابند، هر ساعتی بخواهند بیدار میشوند، صبحانه و نهار و شام میخورند.
این افراد معلوم الحال که در فضای مجازی شلوغ کردهاند و شعار رفع حصر میدهند، اصلا میدانند که این سه نفر چند ساله هستند؟!
مهدی کروبی، هشتاد و هفت ساله است، میرحسین موسوی، یک ماه دیگر هشتاد و سه سالش پر میشود، خانم رهنورد هم که هفتاد و نه سال دارد!
شما میخواهید این سه سالخورده از خانه بیرون بیایند که چه بشود؟! در این سوز سرما و برودت شدید هوا؟! سینه پهلو بکنند، پایشان بلیزد و بیفتند و لگنشان بشکند، شما جوابگو میشوید؟!
پس از چهارده سال از خانه بیرون بیایند، ببینند سیب زمینی شده کیلویی ۵۰ هزار ت. شما نمیگویی که ناگهان سکته کنند! آن وقتی که رفتند در خانه نشستند، یک گرم طلا ۳۵ هزار ت. بود، حالا شدهاند مثل اصحاب کهف، در همان خانهشان به خواب ابدی بروند، بهتر است!!
عزیز من، میخواهی فراخوان بدهی، میخواهی تجمع بکنی، این همه موضوع هست که برایش تجمع کنید و راهپیمایی کنید. جمع شوید و به محمدجواد ظریف هر چه که خواستید بدوبیراه بگویید، اصلا به مرگ تهدیدش کنید و حکم اعدامش را صادر کنید. هیچ کسی به شما نمیگوید بالا چشمتان ابرو! به محمد خاتمی و حسن روحانی فحش بدهید. پزشکیان را تهدید کنید. اگر میخواهید تجمعتان پیامدهای بینالمللی داشته باشد، از دیوار هر سفارتخانهای که دوست داشتید بالا بروید، اقدامات شنیع ایالات متحده آمریکا در برخورد خشن با مردم مستضعف مکزیک را محکوم کنید، میتوانید در تجمع خودتان علیه استکبار جهانی، خلاقیت به خرج بدهید و از الاغ و سگ و گراز و کفتار هم استفاده کنید!
این همه موضوع مهم و اساسی است که میتوانید برای آنها حتی خیابان را هم ببندید، مدارس هم داوطلبانه بچه دبستانیها را برایتان میآورند که شعار بدهند، تلویزیون هم با شما مصاحبه میکند، چه بسا چهره بشوید و فرداروزی با یکی دو درصد رأی بروید نماینده مجلس هم بشوید!
سرشان درد میکند این چندتا رزمنده و جانباز معلوم الحال، خوشی زده زیر دلشان، چندروز باید مهمان ما باشند تا قدر عافیت بدانند و بروند در خانههایشان بنشینند و سریال «سرزمین مادری» را ببینند و از کارهای محمدرضا پهلوی درس عبرت بگیرند!
هنگامی که اسپانیای فاشیست زیر رهبری حزب فالانژ و رژیم فرانکو با شکست انقلابیون با کمک هیتلر و موسولینی، قدرت را در اسپانیا در دست گرفت، وحشت و تاریکی و تباهی، زندان و شکنجه و تجاوز همه جا را فرا گرفت. فرانکو تحت لوای اندیشه کاتولیسیسم و حزب مویممپنتو ناسیونال (حزب حرکت ملی) کمترین آوای آزادی را در هم می کوبید. هراس افکنی توسط فاشیست ها بین ملت اسپانیا، به برترین ابزار تسلط روحانیون فاشیست و رهبردیکتاتورشان تبدیل شده بود.
با این همه و در شرایط زندان، شکنجه و تجاوز و رعب افکنی، میل سرشتی به آزادی جوانه زد، بال و پر گرفت و همه گیر و فراگیر شد. از باسک تا بارسلون، از مادرید تا آراگون، از والنسیا تا ساراگوسا و از مایورکا تا بیلبائو مردم زمزمه می کردند:
بتازید و اندکی دیگر جولان دهید،
باتوم ها و تفنگهایتان را همچنان بر ما نشانه گیرید،
ماشین های آبپاش و نارنجکهای اشک آور را در میان ما افکنید،
زندان های مادرید را پر کنید، جوری که دیگر جایی در آن نماند،
ولی سر آخر چی؟
پایانش کجا خواهد بود؟
بلند بلند و با فریاد می گوییم:
آخرش خیایان ها از آن ما خواهد بود.
خیایان ها و پیاده رو زیر پایکوبی ما خواهند لرزید،
درختان و چراغ های راهنمایی را آذین خواهیم بست،
و سرود خوانان تا ایبرو(رود بزرگاسپانیا) و ساحل بیسکای پیش خواهیمرفت،
با جام های پر از شراب قرمز آزادی،
ما اینجا می مانیم، ما اینجا ماندگاریم، تا شما را تا دروازه دوزخ بکشانیم.
ما اینجا هستیم
خیابان ها از آن ها ما خواهد بود،
برای دوستی و برادری و برابری و ترانه و رقص،
خیابان ها برای ما خواهد ماند.
چه زیبا گفت نیچه: اگر شعر و هنر نبود، واقعیت هلاکمان می کرد.
By kozet on February 14, 2025 12:44 AM
|No Comments
صحنههایی از اعتراضات ایرانیان در مونیخ در اعتراضات گستردهای که امروز شنبه ۱۵ فوریه ۲۰۲۵ در مونیخ در حمایت از شاهزاده رضا پهلوی برپا شد، گروه «نسیم خاور» به ابتکار مرجان گرگانی نیز رژهای از تاریخ باستان ایران اجرا کرد. اختر قاسمی
@akhtar1989
تصاویر دیگری از این اعتراضات ارسال کرده است.
صحنههایی از اعتراضات ایرانیان در مونیخ
در اعتراضات گستردهای که امروز شنبه ۱۵ فوریه ۲۰۲۵ در مونیخ در حمایت از شاهزاده رضا پهلوی برپا شد، گروه «نسیم خاور» به ابتکار مرجان گرگانی نیز رژهای از تاریخ باستان ایران اجرا کرد.
بهرام فرخی - جهان، بار دیگر، در تلاطمی از تغییرات ژرف و بنیادین قرار گرفته است؛ نبردی پنهان میان آرمانگرایی دیرینه و واقعگرایی بیرحمانه امروز، میان باور به حقوق بینالملل و پذیرش قدرت محض. در این میدان، اروپا همچون قایقی گرفتار در گرداب، بر سر یک دوراهی تاریخی ایستاده است: یا همچنان به سراب اتحاد و حقوق بینالملل چنگ بزند، یا با جسارتی تازه، مسیر خود را مستقل از گذشته ترسیم کند.
بازی دوستی و دشمنی در سیاست بینالملل
رابطهی میان قدرتها همیشه بر مبنای هزینه و منفعت سنجیده میشود. داشتن دوستی که حفظ آن نیازمند هزینههای گزاف است، تنها زمانی توجیهپذیر است که این هزینهها در نهایت به منافع استراتژیک بیانجامد. از سوی دیگر، نداشتن یک دشمن ظاهراً کمهزینه به نظر میرسد، اما تاریخ نشان داده است که این دشمنان در سکوت رشد کرده و در لحظهی مناسب، ضربهی مهلک خود را وارد میکنند.
در دوران ترامپ، آمریکا سیاست خارجی خود را با این اصل تنظیم میکند که، "دوستان باید بهای بیشتری بپردازند و دشمنان را میتوان با بیتفاوتی یا امتیازدهی آرام کرد. " او اروپا را یک دوست پُرهزینه و روسیه را یک دشمن کمهزینه میبیند. بدین ترتیب، با کاهش تعهدات ناتو، فشار برای افزایش بودجهی نظامی متحدان اروپایی و جنگ تجاری، تلاش میکند هزینهی دوستی آمریکا و اروپا را به نفع واشنگتن تنظیم کند. در مقابل، با چشمپوشی از تجاوزهای روسیه به اوکراین و دیگر کشورها رویکردی نرم در قبال کرملین، سعی میکند، هزینهی مقابله با دشمن را کاهش دهد.
اما سیاستی که در کوتاهمدت سودمند به نظر میرسد، در بلندمدت میتواند فاجعهآفرین باشد. کاهش هزینهی دوستی، شکاف میان آمریکا و متحدانش را عمیقتر میکند. اروپا که تا دیروز خود را در سایهی قدرت نظامی آمریکا ایمن میدید، ناگهان در مییابد که" Forze de Frappe فرانسه" و "Tridente انگلستان" دیگر کافی به نظر نمیرسد و از سوی دیگر، نمیتواند بر حمایت همیشگی واشنگتن حساب باز کند. و در سوی دیگر معادله، عدم برخورد قاطع با روسیه، پوتین را جسورتر میکند و زمینهی گسترش نفوذ کرملین در اوکراین، خاورمیانه و حتی آفریقا را در آینده فراهم میکند.
اروپا: ابرقدرت اقتصادی یا کوتولهی نظامی؟
اروپا، این قارهی کهن که زمانی فاتح میدانهای نبرد بود، پس از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت سلاح را کنار بگذارد و به جای آن، پرچم تجارت و دیپلماسی را برافرازد. در طول هفت دهه، اروپا به یکی از بزرگترین قطبهای اقتصادی جهان بدل شد، اما به دلیل وابستگی شدید به ایالات متحده در زمینهی دفاعی، همچنان در عرصهی نظامی یک کوتوله باقی مانده است.
در برابر این واقعیت، امروز اروپا دیگر نمیتواند سر در برف فرو برد. ترامپ و نظریه پردازان "پروژه ۲۰۲۵" حقیقتی را عیان کردهاند که بسیاری از سیاستمداران اروپایی سالها از پذیرش آن سر باز زده بودند: حقوق بینالملل، همانگونه که غرب به آن باور داشت، دیگر وجود ندارد. جهان، نه بر اساس قراردادها و تعهدات اخلاقی، بلکه بر اساس قدرت و منافع عمل میکند.
گزارشگر منوتو ویدئویی از آزار و اذیت یک شهروند توسط ماموران حکومتی را ارسال کرده است.
در این ویدیو یک شهروند با پوشش اختیاری دیده می شود که ماموران حکومتی با او درگیر می شوند.
گزارشگر منوتو ویدئویی از آزار و اذیت یک شهروند توسط ماموران حکومتی را ارسال کرده است. در این ویدیو یک شهروند با پوشش اختیاری دیده می شود که ماموران حکومتی با او درگیر می شوند. pic.twitter.com/PYJNa7osw6
فائزه مومنی، روزنامهنگار حوزه شهری، خبر داد که یکی از مدیران شهرداری منطقه ۸ تهران، نام یک کوچه منتهی به خانه خود را به نام دخترش، «بارانا»، تغییر داده است.
مومنی این اقدام را نمونهای عجیب از مدیریت شهری در دوره علیرضا زاکانی توصیف کرد و نوشت که ساکنان این منطقه با تماس با سامانه مدیریت شهری، به این نامگذاری اعتراض کردهاند.
سرانجام نواف سلام، نخستوزیر لبنان، کابینهاش را معرفی کرد، بیآنکه حزبالله و جمهوری اسلامی در آن نفوذی داشته باشند. کابینهای که لبنان باشکوه دیروز را به یاد میآورد و علیرغم حضور سه عضو امل و یک دوست خانواده نبیه بری که صاحب کرسی وزارت اقتصاد شد، بقیه وزرا سرشان به تنشان میارزد.
معاون نخستوزیر: طارق متری
وزیر خارجه: یوسف رجی، دیپلماتی برجسته که به زبانهای عربی، فرانسوی و انگلیسی مسلط است
وزیر دفاع: میشل منسی
وزیر دارایی: یاسین جابر که نماینده مستقیم نبیه بری است
وزیر فرهنگ: غسان سلامه شخصیتی برجسته که نماینده لبنان در یونسکو بود
از میان این وزرا، پنج وزیر شیعه از جنبش امل و شیعه مستقلاند که از این میان، یک وزیر را نیز نخستوزیر تعیین کرده است. این به معنای این است که حزبالله قدرت وتو را در کابینه از دست داده؛ چرا که تصویب تصمیمهای کابینه مستلزم رای دوسوم وزرا است و حزبالله و جنبش امل ۹ رای لازم را برای وتو ندارند.
به این ترتیب لبنان بعد از تقریبا ۴۰ سال، در سالروز انقلاب نکبتبار برای ما و منطقه و جهان، نفسی بهراحتی میکشد و سایه خمینی و سیدعلی بر سرش سنگینی نمیکند.
این در حالی است که مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در سفر به لبنان، گفته بود که گروه حزبالله نمیتواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد.
در میان کشورهای عربی، لبنان به دلیل ویژگیهای فرهنگی، هنری، آموزشی و تنوع اقوام و مذاهبش، از اوایل قرن نوزدهم، جایگاه خاصی داشت که حتی در دوران دو جنگ داخلی هم حفظ شد (مکرون، رئیسجمهوری فرانسه اخیرا در گفتگوی تلفنی با همتای لبنانیاش ژوزف عون، گفته بود لبنان بسیار بزرگتر از اندازه جغرافیایی خود است) تا اینکه حزبالله مثل خوره به جان لبنان افتاد و ویژگیهایش را یکی پس از دیگری، مصادره کرد و تنها چیزهایی که باقی ماندند، دیوان اشعار سعید عقل، آوازهای فیروز و ماجده، شبحی از روزنامه النهار و نمادهایی از سولیدر (منهتن بیروت که رفیق حریری ساخت) بودند.
سعودیها در دهههای گذشته، بهویژه در طول جنگ داخلی ۱۵ ساله، نقشی پیشرو در حمایت از امنیت و ثبات لبنان ایفا کردند. آنها نشست طائف لبنان را برپا کردند که در آن هریک از دولتمردان و سلحشوران جنگهای داخلی سهمی گرفتند و پیمان صلح را امضا کردند.
در طائف آنها میزبان جلسات پارلمان لبنان هم بودند. این تلاشها به امضای توافق طائف منجر شد که چارچوب جدیدی را برای همزیستی سیاسی بین جناحهای مختلف لبنان معنا کرد و نقطه عطفی بود که پس از سالها، ثبات را به لبنان بازگرداند.
از طریق این توافق، عربستان تعهد عمیقش را به حمایت از راهحلهای مسالمتآمیز و دستیابی به ثبات در کشورهای عربی نشان داد و موقعیتش را بهعنوان یک طرف قابلاعتماد در درگیریهای منطقهای تقویت کرد.
سعودیها علاوه بر حمایت از توافق طائف، با حمایت سیاسی و اقتصادی از لبنان، به بازسازی آنچه در جنگ ویران شده بود، کمک قابلتوجهی کردند. حاضران در طائف علاوه بر وکلای پارلمان، دولتمران سالهای استقلال و بعد آن بودند که تا سالها با ارائه کمکهای مالی بشردوستانه، بازسازی زیرساختها و بهبود شرایط زندگی مردم لبنان را کمک با دستان پرتوان رفیق حریری و برنامهریزیهایش در گروه المستقبل، عهدهدار شدند و لبنانی تازه بنا کردند.
پیمان طائف چهار بند اساسی داشت. بند نخست در پاراگرافهای متعدد، هویت عربی لبنان را تضمین میکرد و نظام حکومتی لبنان بهعنوان نظامی پارلمانی و دموکرات بازمعنا میشد. مثلا در این بند، نخستوزیر مسئول کامل قوه مجریه و شریک رئیسجمهوری میشد. توزیع کرسیهای مجلس نمایندگان به طور مساوی بین مسلمانان و مسیحیان تبصره دیگر بند و گزینش مدیران و مسئولان سیاسی، نظامی و دانشگاهی بر مبنای یک فرمول پیچیده و نه فقط مذهبشان، تبصره بعدی بود.
در بند دوم، گسترش حاکمیت کامل دولت لبنان بر تمامی اراضی لبنان، انحلال تمامی گروههای شبهنظامی لبنانی و غیرلبنانی، تقویت نیروهای امنیتی داخلی و نیروهای مسلح، حل مشکل آوارگان و تایید حق آنها برای بازگشت به خانه و کاشانه اصلی خود تصریح شده بود.
در بند سوم، بر لزوم آزادسازی بخشهای اشغالی لبنان از چنگ اسرائیل و اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت تاکید شد.
بند چهارم، به روابط لبنان و سوریه میپرداخت؛ روابطی که بر پایه آن، لبنان هرگز به گذرگاهی علیه سوریه تبدیل نمیشد و مخالفان رژیم سوریه هم حق فعالیت ولو فرهنگی، علیه رژیم اسد را نمیداشتند. همین بند بود که بعدها از نگاه جنایتپیشه اسد و نمایندهاش غازی کنعان و پس از او رستم غزاله، کشتار رهبران سیاسی، نظامیان، روزنامهنگاران و هنرمندان لبنانی و فلسطینی مخالف اسد را در لبنان موجه جلوه میداد.
حریری با طائف به لبنان آمد. نه بهعنوان بچه صیدایی که در سعودی پولدار شده است؛ گواینکه حقیقت هم همین بود. حریری حسابدار یک شرکت ساختمانی بود که بعد خود شرکتی زد به نام «سولیدر» و مقاطعهکار ساخت جاده ریاضــجده شد. او شش ماه زودتر از موعد کار را تمام کرد و موردتحسین ملک فهد قرار گرفت و یک میلیون دلار پاداش دریافت کرد اما او از ملک خواستار گذرنامه سعودی شد.
در پی زورگیری منجر به قتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی کارشناسی رشته مدیریت کسبوکار دانشگاه تهران، جمعی از دانشجویان این دانشگاه، در اعتراض به سیاستگذاری دانشگاهها و عدم تامین امنیت دانشجویان، تجمع اعتراضی برگزار کردند
دانشجویان معترض در تجمع جمعه ۲۶ بهمن خود شعار «خونی که ریخته میشه، با هیچی پاک نمیشه» سر دادند
ایندیپندنت فارسی - پلیس تهران تایید کرد که امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران، شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه در مسیر بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد، بر اثر «حمله دو زورگیر» موتورسوار جان باخته است.
مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت روز پنجشنبه ۲۵ بهمن اعلام کرد که سارقان هنگام سرقت کولهپشتی این دانشجو، او را با چاقو هدف قرار دادهاند. بر اساس تصاویر دوربینهای مداربسته، ضربه چاقو به مجاری تنفسی این دانشجو وارد شده و او پس از انتقال به بیمارستان شریعتی، ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه جان خود را از دست داده است.
پلیس تهران اعلام کرد که تیم ویژهای برای شناسایی و دستگیری عاملان این حادثه تشکیل شده است.
پلیس تهران تایید کرد که امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران، شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه در مسیر بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد، بر اثر «حمله دو زورگیر» موتورسوار جان باخته است. مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت روز پنجشنبه ۲۵ بهمن اعلام کرد که سارقان هنگام... pic.twitter.com/TuO0IrKnYA
این در حالی است که تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران در شبکههای اجتماعی نسبت به عدم امنیت خوابگاههای دانشجویی و خلوتی منطقه پشت کوی دانشگاه اعتراض کردهاند و یادآور شدهاند که بارها درباره این خطر هشدار داده بودند.
دانشگاه تهران نیز در بیانیهای اعلام کرد که امیرمحمد خالقی دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته «کسبوکار» در دانشکده مدیریت بوده و این حادثه در خارج از محیط دانشگاه و در محدوده پل گیشا رخ داده است.
برخی کاربران شبکههای اجتماعی اشاره کردهاند که قتل این دانشجو در ساعاتی رخ داده که نیروهای امنیتی و انتظامی برای جلوگیری از تجمع اعتراضی در مقابل دانشگاه تهران مستقر بودند.
در سالهای اخیر، با وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، گزارشهای متعددی از افزایش سرقت و زورگیری در شهرهای مختلف، بهویژه تهران منتشر شده است. با این حال، رئیس پلیس آگاهی تهران پاییز امسال مدعی شد که آمار سرقت در پایتخت بهطور قابل توجهی کاهش یافته است.
By kozet on February 13, 2025 8:00 PM
|No Comments
لبنان مانع فرود یک هواپیمای «ماهان ایر» در فرودگاه بیروت شد
رسانه های لبنانی پنجشنبه شب ۲۵ بهمن گزارش دادند که مقامات لبنان پس از هشدارهای ارتش اسرائیل، اجازه فرود یک هواپیمای مسافربری ایرانی متعلق به شرکت «ماهان ایر» در فرودگاه بینالمللی بیروت را ندادند. بر اساس این گزارش ها این هواپیما از تهران بلند شده و حامل مسافران لبنانی بود
دهها تن از هواداران گروه حزبالله لبنان پنجشنبه شب، در اعتراض به عدم صدور مجوز برای فرود یک هواپیمای مسافربری وابسته به شرکت ایرانی ماهان در فرودگاه بینالمللی بیروت پایتخت لبنان، با آتش زدن لاستیک خودورها، اقدام به بستن برخی جادههای این شهر کردند.
حزبالله لبنان که از سوی جمهوری اسلامی ایران حمایت میشود، از سوی آمریکا گروهی «تروریستی» شناخته میشود. بر اساس تصاویر منتشر شده، نیروهای ارتش لبنان سعی در متفرق کردن جمعیت داشتند.
دهها تن از هواداران گروه حزبالله #لبنان پنجشنبه شب، در اعتراض به عدم صدور مجوز برای فرود یک هواپیمای مسافربری وابسته به شرکت ایرانی #ماهان در فرودگاه بینالمللی بیروت پایتخت لبنان، با آتش زدن لاستیک خودورها، اقدام به بستن برخی جادههای این شهر کردند.
به گزارش رسانههای لبنانی، شهروندان این کشور از صبح امروز در فرودگاه تهران سرگردان شدهاند. این در حالی است که سازمان هواپیمایی کشوری ایران به شرکت هواپیمایی «ماهان ایر» اطلاع داده است که پرواز امروز این شرکت به مقصد بیروت امکان فرود ندارد. همزمان، برخی کاربران ایرانی و لبنانی... pic.twitter.com/lKqofb3QYi
حسین راغفر، استاد اقتصاد که در دولتهای اصلاحطلب سمتهایی داشته است، با تبدیل نرخ ارز متناسب با قیمت سکه، پیشبینی کرد قیمت دلار به بالای ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید؛ او تاکید کرد این شرایط «خوراک براندازی» است
دیدهبان ایران - در روزهای اخیر بازار ارز بیش از چند ماه گذشته متلاطم شده و با وجود این که قیمت دلار اکنون در حدود ۸۸ هزار تومان نوسان میکند، اما این ارز آمریکایی طی این هفته حتی کانال ۹۲ هزار تومان را هم لمس کرد. بازار ارز ایران این روزها در وضعیت کابوسواری به سر میبرد که کارشناسان از ماههای قبل درباره آن هشدار داده بودند؛ بازاری که بهشدت ترمز بریده است و در حال حاضر کسی حاضر نیست پاسخگوی این شرایط باشد. اگرچه وزیر اقتصاد به صراحت گفته که مدیریت بازار ارز برعهده بانک مرکزی است، اما شواهد اینگونه نشان میدهد که کسی توان مدیریت این بازار را ندارد و بازار ارز بر تمام بازارها چیره شده است. حال آیا باید منتظر باشیم که قیمت دلار، صد هزار تومان را نیز رد کند؟
هیچکدام از نهادهای اقتصادی مسئول، اختیار تصمیمگیری ندارند
این سوال را از حسین راغفر، تحلیلگر اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا پرسیدیم و او نیز با اشاره به افزایش قیمت ارز و تاثیر مدیریت بانک مرکزی بر بازار ارز کشور، توضیح داد: در حال حاضر هیچکدام از نهادهای مسئول اقتصادی در کشور، اختیار کافی و لازم را برای تصمیمگیری ندارند. اگر هم سیاستی را مطرح میکنند، بیشتر به دلیل توجیه مواضع غلطی است که اتخاذ کردهاند که متاسفانه دستور میگیرند و آن را اجرا میکنند.
وی افزود: این افراد و این مسئولان، تصمیمگیرنده نیستند و به وضوح میتوان دید ۸ میلیارد دلار برای واردات قطعات خودرو، ۴ میلیارد دلار برای واردات طلا و ۳.۵ میلیارد دلار برای واردات خودروی دست دوم تخصیص میدهند که هیچکدام اولویت اصلی کشور نیست، ولی منافع گروههای ذینفع را تامین میکند.
بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نمیتوانند جلوی افزایش قیمت دلار را بگیرند
راغفر در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: در حال حاضر هیچ کالایی نیست که با دلار ۸۵ هزار تومانی وارد کشور شده باشد و همه کالاها با قیمتهای گذشته وارد ایران شدهاند که بسیار با نرخ امروز دلار فاصله دارد، اما بازهم این گروهها با قیمتهای سرسامآور به فروش میرسند. بنابراین، ذینفعهای گردنکلفت و پرقدرتی در این زمینه وجود دارند که صحنهگردان اصلی اقتصاد کشور هستند، اما مشکلات ارزی به اسم بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و ... تمام میشود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بانک مرکزی هیچ نقشی در افزایش قیمت دلار و کنترل بازار ندارد. البته نهتنها بانک مرکزی، بلکه دولت نیز در این زمینه نقش تعیینکننده خاصی ندارد. در دولت قبل هم همینطور بود. دولت قبل هم اختیار تصمیمگیری نداشت و تغییر ماهوی در نظام تصمیمگیری اقتصادی از دولت قبل تا کنون پیش نیامده است. در ۳۵ سال گذشته این فرآیند ادامه داشته و هر روز هم نقش مافیا قوت گرفته است.
به گزارش خبرنگار ایرنا، نیروی دریایی آمریکا روز پنجشنبه به وقت محلی با انتشار بیانیه ای گفت که ناو هواپیمابر «یو اس اس هری ترومن» با یک کشتی تجاری در دریای مدیترانه برخورد کرده و خسارت جدی ندیده است.
در بیانیه نیروی دریایی آمریکا آمده است: ناو هواپیمابر ترومن کلاس نیمیتز USS Harry S. Truman (CVN 75) در حدود ساعت ۱۱:۴۶ بعد از ظهر با یک کشتی تجاری ( Besiktas-M ) برخورد کرد.
نیروی دریایی آمریکا تصریح کرد: این حادثه در تاریخ ۱۲ فوریه (24 بهمن ماه 1403)، هنگام فعالیت در مجاورت بندر پورت سعید مصر، در دریای مدیترانه اتفاق افتاد.
در بیانیه نیروی دریایی آمریکا آمده است: « این برخورد خطری برای ناو هری اس ترومن ایجاد نکرد، زیرا گزارشی مبنی بر نشت آب یا جراحت وجود ندارد. موتورهای پیشران این ناو بدون تاثیر و در وضعیت ایمن و پایدار هستند. این حادثه در دست بررسی است.»
نیروی دریایی آمریکا توضیح بیشتری در باره این حادثه اعلام نکرده و گفته است که تحقیقات درباره دلیل این برخورد در حال انجام است.
تیموتی گورمن سخنگوی ناوگان ششم ایالات متحده آمریکا نیز گفت که هیچ آسیبی یا غرق شدگی رخ نداده و این برخورد، خطری برای ناو هواپیمابر آمریکا نداشته است.
بر اساس گزارش شاهدان عینی، نیروهای امنیتی همزمان با اعلام فراخوان تجمع در روز ۲۵ بهمن برای رفع حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، در خیابان انقلاب و محدوده اطراف دانشگاه تهران حضور گسترده یافتند و تعدادی از افراد حاضر در محل اعلام شده برای تجمع را بازداشت کردند
دویچه وله - روز چهارشنبه ۲۴ بهمن، سه تن از فراخواندهندگان تجمع اعتراضی به تداوم حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی بازداشت شدند. رحیم قمیشی، ناصر دانشفر و اکبر سرارودی، که همگی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق هستند، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.
این افراد پیشتر فراخوانی برای برگزاری تجمعی مسالمتآمیز در مقابل دانشگاه تهران در روز ۲۵ بهمن منتشر کرده بودند.
اردشیر امیرارجمند، از نزدیکان به میرحسین موسوی، با تأیید خبر بازداشت این سه نفر اعلام کرد که آنها علیرغم طی تمام مراحل قانونی برای برگزاری تجمع، دستگیر شدهاند.
ناصر دانشفر پیش از بازداشت در ویدئویی اعلام کرده بود که احتمال دستگیریاش وجود دارد، اما تأکید کرد که "راهپیمایی همچنان پابرجاست".
ویدیوهای رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهد روز پنجشنبه ۲۵ بهمنماه ماموران انتظامی مقابل دانشگاه تهران مستقر شده و جو امنیتی شدیدی حکمفرماست. در روزهای گذشته برای اعتراض به ادامه حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، فراخوانی برای تجمع مقابل دانشگاه تهران صادر شده است. pic.twitter.com/OO1yCCoAe8
بر اساس گزارشهای منتشر شده از محل، نیروهای امنیتی شماری از شرکتکنندگان در تجمع اعتراض به حصر، از جمله سعید و سعیده منتظری، فرزندان آیتالله حسینعلی منتظری را در خیابان انقلاب بازداشت کردند
کانال تلگرامی "تحکیم ملت" خبر داده که محمود دردکشان و پسرش جواد دردکشان پس از عزیمت به سمت دانشگاه تهران توسط مأموران به مکانی نامعلوم منتقل شدند.
خبر تکمیلی:
به گفته این کانال تلگرامی، سایر اعضای خانواده به منزل بازگردانده شده و داخل منزل حبس شدهاند. همچنین در گزارش آمده که مأموران لباس شخصی جلوی درب منزل این خانواده مستقر و از خروج اعضای خانواده ممانعت به عمل میآوردند.
در همین حال، منابع نزدیک به اصلاحطلبان از بازداشت سعید و سعیده منتظری، فرزندان آیتالله منتظری و حصر عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، از فراخواندهندگان اعتراض ۲۵ بهمن در خانه خود خبر دادهاند.
کانال تلگرامی کلمه نزدیک به میرحسین موسوی نیز به نقل از برخی شاهدان عینی نوشته است که "تا ظهر امروز بیش از ۴۰۰ نفر در تجمع رفع حصر دستگیر شده و به مقر نیروی انتظامی در نزدیک میدان انقلاب منتقل شده و برخی از بازداشتشدگان پس از بازجویی آزاد شدهاند."
حسن اسدی زیدآبادی فعال سیاسی اصلاحطلب به نقل از یکی از زندانیان سابق سیاسی، که به گفته او در همان ساعت اولیه مقابل دانشگاه تهران بازداشت و ساعتی پیش آزاد شده نوشت که "در کلانتری انقلاب بیش از ۲۰۰ نفر از بازداشتشدگان را دیده که عمدتا از کهنهسربازان بودهاند."
کلمه همچنین از بازداشت حسین لقمانیان، نماینده دوره ششم مجلس و جانباز جنگ در مقابل درب دانشگاه تهران به همراه برادرش خبر داده است. لقمانیان پس از اعتراضات سال ۸۸ موسوم به جنبش سبز بارها بازداشت شده و در همدان زندانی بوده است.
طبق گزارشهای رسیده به ایراناینترنشنال، نیروهای امنیتی همزمان با اعلام فراخوان تجمع برای رفع حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، به صورت گسترده در خیابان انقلاب مستقر شدند. شماری از معترضان از جمله فرزندان آیتالله منتظری بازداشت شدند.
حضور گسترده نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب
همزمان با این بازداشتها، گزارشهای متعددی از حضور گسترده نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب منتشر شده است.
شاهدان عینی در شبکههای اجتماعی از استقرار "دستکم دهها ون و خودرو پلیس" در خیابان انقلاب تهران خبر دادهاند. یکی از شاهدان گفته است: «عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مأمورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مأمور».
کیهان لندن - پایگاه خبری «العربیه» به نقل از منابع ترکیهای از جمله روزنامه «ترکیه گزتیسی» گزارش داد فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افسران سابق ارتش رژیم سوریه و فرماندهانی از گروههای شبهنظامی برای ترور احمد الشرع رئیس جمهوری موقت سوریه برنامهریزی میکردند که طرح آنها خنثی شد.
در این گزارش که ۱۳ فوریه (۲۵ بهمنماه) منتشر شد آمده، در جلسهی مربوطه، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افسران سابق ارتش سوریه و نمایندگانی از گروههای مسلح از جمله «پکک»، داعش، حشد الشعبی و حزبالله حضور داشتند.
همچنین ادعا شد که این نشست هفته گذشته در ویلایی متعلق به یک تاجر شیعه در نجف برگزار شده است. گفته میشود حسین اکبری از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در دمشق، امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه و یکی از مسئولان عملیات ویژه سازمان اطلاعات سپاه (ساس) نیز در این جلسه حضور داشتند.
از میان افسران سابق ارتش سوریه، افرادی چون اسعد العلی، محمد خلوف، عادل سرحان، عبدالله مناف الحسن و محمد سرمینی در این جلسه حضور داشتهاند.
بر اساس اطلاعات منتشرشده، حکومت ایران به دنبال آن است که با ایجاد آشوب در مناطق مختلف سوریه، نفوذ از دست رفتهی خود را بازگرداند.
برنامهریزیها شامل تحریک درگیریهای قومی و فرقهای در مناطقی مانند سویداء، لاذقیه، طرطوس، حمص، رقه، حسکه و دیرالزور بوده است. همچنین مسیرهای تأمین سلاح و تجهیزات از طریق گذرگاههای مرزی دیرالزور-البوکمال، حسکه- القائم، ربیعه- المالکیه و مسیرهای دریایی طرطوس و لاذقیه مشخص شده است.
در این نشست، نقش حزبالله لبنان و حشد الشعبی عراق نیز مورد بررسی قرار گرفت. این گروهها قرار بود سلولهای مخفی در مناطق علوینشین ایجاد کرده و با توزیع سلاح و مهمات یک شبکه ارتباطی گسترده برای تضمین موفقیت عملیات راهاندازی کنند.
استفاده از مزدوران خارجی
به نوشته روزنامه «ترکیه گزتیسی» جمهوری اسلامی قصد دارد از شبهنظامیان شیعه افغانستانی (فاطمیون) و پاکستانی (زینبیون) استفاده کند. برای انتقال این مزدوران، مناطق تحت کنترل پکک در نظر گرفته شده و مسیر دریایی میان لاذقیه و قبرس جنوبی نیز برای انتقال سلاح و نیروها بررسی شده است. بر اساس این طرح، حزبالله لبنان نیز پشتیبانی عملیاتی از طریق مسیرهای زمینی را بر عهده میداشت.
طرح ترور احمد الشرع
در بخش دیگری از این گزارش آمده است که در نشست سپاهیها با فرماندهان ارشد شبهنظامیان، راههای اجرای نقشه ترور احمد الشرع نیز بررسی شده است. بر اساس اطلاعات منتشرشده، اجرای این عملیات بر عهده سلولهای داخلی و عناصری از داعش میبود. برنامهریزیهایی نیز شامل شناسایی ضعفهای امنیتی در دولت جدید سوریه برای تسهیل اجرای این طرح انجام شده است.
بر اساس این گزارش، رژیم ایران بر این باور است که ایجاد هرج و مرج در سوریه، احتمال مداخله بینالمللی را افزایش خواهد داد. این امر میتواند موجب افزایش حمایت آمریکا و ائتلاف بینالمللی از مناطق تحت کنترل پکک و نیروهای کردهای سوریه که با آن همپیمان هستند بشود. طبق این گزارش، با ایجاد چنین شرایطی، تهران میخواهد معادلات منطقهای را به نفع خود تغییر دهد.
عجیب است! واقعا عجیب است! این حجم از توضیح و تفسیر در موضوع مبارزه و بر انداختن حکومت نکبت اسلامی با مدیریت و حول محور شاهزاده رضا پهلوی، که خود نماینده ی سه اصل، یکپارچگی ایران، انتخاب نوع حکومت بعد از سرنگونی و آرام شدن اوضاع کشور بر اساس حقوق بشر و اصول دمکراسی و سکولاریسم، و عدم تبعیض میان ایرانیانی که در جغرافیای سرزمین ایران زندگی می کنند می باشد با وجود سادگی خط و خطوط اش و با توضیح و تفسیر مکرر در مکرر شاهزاده، تبدیل به موضوعی غامض شده که گویی معادله ای صد مجهولی ست و دائم باید آن را به شکل سوال و جواب تکراری مطرح کرد.
مطرح کنندگان البته از گروه های خواهان نظام جمهوری و مخالف سلطنت گذشته ی پهلوی ها هستند.
ما در ایران دو گروه طرفداران پادشاهی شاهزاده رضا پهلوی و طرفداران نظام جمهوری داریم که متاسفانه تلاش شان برای به کرسی نشاندن حرف شان، هیچ، و تاکید می کنم هیچ ربطی به موضوع مبارزه ی جانانه و در حد جنگ تن به تن با حکومت نکبت اسلامی ندارد و «امروز» اصل و اساس، بر انداختن این حکومت آدمخوار است که باید «هم هواداران پادشاهی، هم هواداران جمهوری» هر دو و در ابتدای کار و پیش از رسیدن به مرحله ی انتخاب نوع حکومت آینده این کار را که بعد از ۴۷ سال سیاه و تاریک در تاریخ کشورمان و بر سریر قدرت ماندن نظام آدمخوار اسلامی انجام دهند که متاسفانه به خاطر تفاوت نگاه سیاسی شان در مورد نوع حکومت آینده بیشتر از بر انداختن حکومت نکبت به جنگ و جدال با هم می پردازند.
من هم جمهوری خواه هستم ولی این قدر عقل ام می رسد که به جای موضوع بر اندازی، به تحمیل عقیده ی خودم نپردازم و چون شاهزاده را از نظر وزن و قدرت معنوی و خواست معقول اش برای آینده ی ایران «تنها» شخصیت سیاسی مورد قبول اکثریت مردم مخالف نظام فعلی می دانم ایشان را به عنوان محور مبارزه با حکومت نکبت قبول داشته باشم و ایشان را اگر خودشان بخواهند به عنوان پرچمدار این جنگ وحشتناک نیم قرنه، حمایت و پشتیبانی کنم.
آیا جمهوری خواهان گرامی مساله به این سادگی را درک نمی کنند، یا خودشان را عمدا به نفهمیّت می زنند و با طرح آینده ی مبهم و حتی شنیدن صدای پای استبداد شاهزاده در آینده که حرفی لغو و یاوه ای بی پایه است مانع از گرد آمدن مردم حول محور شاهزاده می شوند؟
ما دو اسلام داریم اسلام عزت دادن به مردم و اسلام تحقیر خلق
اسلام اعتراض به حکومت و اسلام بستن دهان معترض
حسب اطلاع واصله احتمالا امشب تمامی دستگیرشدگان 25 بهمن به غیر از جانباز و آزاده سرافراز آقای قمیشی، حداکثر با قرار کفالت آزاد می شوند.
نسبت به آقای قمیشی اما فعلا گفته اند داروهای یک ماهش را اماده کنید تا بیایند و ببرند این در حالی است که داروهای 20 روز را دیشب به هنگام بازداشت با خود برده بود.
آقای قمیشی می خواهد خود را فدای مردم کند تا مردم احساس عزت کنند تا بتوانند حکومت را پاسخگو کنند.
چنین فرد از خود گذشته ای شایسته تقدیر است نه زندان، ایشان مگر غیر از عمل به اصل 27 قانون اساسی کار دیگری کرد؟
در زمانه ای که خطاهای بزرگ حاکمیت منجر به انواع ضرر و زیان به مردم و مملکت شده و هزینه هایی که می توانست مملکت را به رشد و توسعه برساند خرج اموری توهمی شده.
اعتراض او مصداق عمل به واجب امر به معروف و نهی از منکر کردن حکام است.
رحیم قمیشی یک نگاه به زندگی است که معتقد است برای بهتر شدن اوضاع مملکت، بایست در مقابل زورگویی حکومت به صورتی معقول و منطقی و مطابق قانون اساسی ایستاد.
زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست هر كسي نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پيوسته بجاست خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد
متن را با دست نوشته کوتاه همسرمحترمشان که خواهر شهید است به پایان می برم
با سلام به همه دوستان و همرزمان آقا رحیم.
انتظار داشتم که بعد از ۲۴ ساعت از بازداشت مظلومانه ایشان ، به سنت اسلامی و احترام به ارزشها و قانون از او خبری میشد! حال آنکه تا کنون هیچ خبری حتی از محل او نداریم و هیچگونه تماسی برقرار نشده.
معصومه حق بین همسر رحیم بسیار دلسوز و عزیزم و خواهر شهید مهدی حق بین
By kozet on February 13, 2025 2:32 PM
|No Comments
صادق زیباکلام : پرسش از جناب ولیعهد شاهزاده «رضا پهلوی»: چرا انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد؟
با سلام و تحیات
پیام جنابعالی را بمناسبت ۲۲بهمن خواندم.من حمله همه جانبهتان به انقلاب ۵۷ را کاملا درک میکنم. در نتیجه عملکرد ج.ا وضعیتی بوجود آمده که هرکس که تندتر به انقلاب حمله کند، در میان مخالفین وجیهالملهتر و از محبوبیت بیشتری برخوردار میشود. قابل درک است که جنابعالی هم خواسته باشید این فرصت را از دست ندهید. شرایط و وضعیت در نتیجه عملکرد نظام بگونهای شده که کمتر کسی جرئت میکند در ملاء عام از انقلاب ۵۷ دفاع نماید. همه صف بستهاند که لگدی بر آن بکوبند و محض خوشایند افکار عمومی لگدشان سهمگینتر باشد تا محبوبیت بیشتری کسب نمایند.
جناب شاهزاده بزرگوار، تلاش حضرتعالی بر سوار شدن بر احساسات پوپولیستی و بهره برداری از بغض و کینه نسبت به انقلاب ۵۷ قابل درک است. هیچکس بیاد نمیاورد که در تمامی سالهایی که نارضایتی که امروز شاهدش هستیم بوجود نیامده بود، جنابعالی کلامی علیه انقلاب ۵۷ بر زبان آورده بوده باشید. اما گسترش نارضایتی سالهای اخیر باعث بوجود آمدن کوهی از محکومیت علیه انقلاب ۵۷ شده. درحالیکه تا قبل از سالهای اخیر اینگونه نبود و انقلاب۵۷ برکرسی متهم ردیف اول قرارنگرفته بود.
همراهی جنابعالی با افکارعمومی در تخطئه انقلاب ۵۷ و تلاش در بهره برداری سیاسی در محکومیت آن ضمن آنکه قابل درک است، اما این پرسش را بوجود میاورد که پس تکلیف حقیقت چه میشود؟
جناب شاهزاده، آیا درست است که حقیقت را قربانی خوشایند مردم و افکارعمومی نماییم؟ جنابعالی کوچکترین اشارهای به اسباب و علل بوجود آمدن انقلاب ۵۷ نمینمایید؟ چرا مردم از رژیم پدر شما ناراضی بودند؟ چرا مردم علیه رژیم پدر شما قیام کردند؟ اینکه بعدا چه شد، یک مسئله است؛ اما مسئله اصلی عمق و گستردگی نارضایتی از حکومت پهلوی بود. جناب شاهزاده، در سال۵۵، ایران دارای ۶۰۰۰ زندانی سیاسی بود. جناب پرویزثابتی آنان راخرابکار، بمب گذارو تروریست های وابسته به بیگانگان میدانند. اما آنان دانشجو، نویسنده، شاعر، بازاری، روحانی، روزنامه نگار، معلم، کارگروفعال مدنی کرد بودند. دردشان چه بود ، چرا از رژیم شاه ناراضی بودند؟
جناب ولیعهد،گیریم که همه آنها مزدور و تروریست بودند، آیا میلیونها نفر که در راهپیمایی های تاریخی شرکت کرده بودندهم تروریست و خرابکاربودند؟
خاورمیانه، در طول قرن گذشته، بین بُرهههای امیدبخش مقطعی و بحرانهای دیرپا در نوسان بوده است. در کانون آشوبهای منطقه نیز ایران قرار دارد که کشوری است با قابلیتهای فوقالعاده، ولی محبوس در غل و زنجیر یک حکومت مذهبی اسلامگرا که نهتنها پنجه در گلوی مردم خود انداخته، بلکه همه همسایگانش را نیز در معرض بیثباتی قرار داده است.
برای بیش از چهار دهه، رژیم اسلامی حاکم بر ایران سیاستهایی را دنبال کرده است که امنیت جهانی را تهدید میکند و ثبات منطقه را مختل میسازد. با اینحال، در برابر این سرکوب داخلی و بیثبات سازی منطقهای ــ و حتی جهانی ــ توسط رژیم اسلامی حاکم بر ایران، تنها یک اپوزیسیون کثرتگرا است که میتواند مسیر حرکت ایران و، به تبع آن، خاورمیانه را تغییر دهد.
برای سیاستگذاران در سرتاسر جهان، حمایت از یک اپوزیسیون کثرتگرا، اگر هم الزامی اخلاقی نباشد، ضرورتی استراتژیک و راهبردی است، زیرا فروپاشی نظام مذهبی حاکم بر ایران فرصتی برای ایجاد ثبات در منطقه، کاهش تهدیدات امنیتی، و آغاز دوره جدیدی از همکاریهای منطقهای و فرامنطقهای خواهد بود. با اینحال، استفاده از این فرصت مستلزم دو شرط است:
من ترجمه تازهای از تازه ترین نسخه این کتابِ مستطاب تولید کردهام. آن را قصد داشتم در ایران چاپ کنم تا در اختیار جوانان وطن قرار گیرد. اما وزارت علیه ارشاد (آن جماعت عقلِ کل)، خواهان حذف فصل دوازدهم کتاب شدند که دربارهی دین بود. از لج وزارت ارشاد، من این کتاب را بی کم و کاست و به رایگان در اختیار همگان میگذارم. درین صورت به جای انتشار ۳۰۰ نسخه سانسور شده، امیدوارم هزاران نسخه بدون سانسورش از همین سایت گویا برای مردم میهنم دست به دست بچرخد و خوانده شود. گسترش شناخت ما از فلسفه اخلاق برای آینده ایران لازم است. زیرا فلسفه اخلاق (بر طبق سنت غربی) پی و زیر بنای فلسفه قانون است. و فلسفه قانون نیز در توسعه فلسفه سیاسی و مفهوم دولت نقش کلیدی و اساسی دارد. حق با ارسطو است که معتقد است «اخلاق و سیاست در هم تنیدهاند.» اخلاق حکمت عملی است و تأثیر مستقیم بر شکل و کارکرد قانون و در نهایت بر شکل دولت میگذارد. یعنی با اخلاق، ما قانون را بهتر خواهیم فهمید و با قانونِ اخلاقی (مولود اخلاق) ما دولت بهتری خواهیم ساخت. در آینده، قانون اساسی سوم کشور میباید اخلاقی باشد، نه دینی!
در این مقاله به بررسی تطبیقی اندیشههای ماکس وبر و دکتر حسین بشیریه در حوزه جامعهشناسی سیاسی میپردازیم و نقش این دو متفکر را در تحلیل ساختارهای قدرت، مشروعیت حکومت، و امکان اصلاحات سیاسی بررسی میکنیم. ماکس وبر، بهعنوان یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی سیاسی، مفهوم اقتدار را در سه نوع سلطه (کاریزماتیک، سنتی، و عقلانی-قانونی) طبقهبندی کرد و نقش بوروکراسی در مدرنیزاسیون دولت را توضیح داد. حسین بشیریه، با بهره گیری از آموزههای وبر و سایر متفکران علوم سیاسی، مفهوم «انسداد سیاسی» را در ایران تبیین کرد و نقش طبقات اجتماعی، ساختار قدرت، و امکان اصلاحات را بررسی نمود. این مقاله نشان میدهد که چگونه اندیشههای بشیریه بر اصلاح طلبان ایرانی تأثیر گذاشت و چرا اپوزیسیون ایران باید از آموزههای او برای تدوین استراتژیهای مبارزاتی بهره گیرد. همچنین، به این پرسش پرداخته میشود که چرا جامعه روشنفکری ایران نسبت به اهمیت بشیریه غفلت کرده و چگونه میتوان نظریات او را برای آینده جنبشهای سیاسی احیا کرد.
جنبشی که با شعار حمایت از فقرا و طرفداری از ملی سازی صنایع ظهور کرد در ادامه مسیر در تقابل با رویکرد دولت محور "جمال عبدالناصر" دشمن خود، از آزادسازی اقتصاد، اما نه برای سرمایه گذاران غربی بلکه برای سرمایه گذاری مصری، عربی و مسلمان حمایت کرد. سپس در دوره زمامداری "انور سادات" آزادسازی اقتصاد توسط او درجه خصوصی سازی و آزادسازی اقتصاد را ناکافی دانست. در نهایت، پس از به قدرت رسیدن اخوانیها با پیروزی "محمد مرسی" در انتخابات سال ۲۰۱۲ میلادی، آن جمعیت از رویکرد سرمایه داری نئولیبرال حمایت کرد.
***
اقتصاد ۲۴- "ماکسیم رودنسون" اسلام شناس، مورخ و جامعه شناس فرانسوی در سال ۱۹۷۳ میلادی کتاب "اسلام و سرمایه داری" را نوشت. او در آن کتاب درصدد یافتن پاسخ این پرسش مهم بود که "چه رابطهای بین اسلام، توسعه اقتصادی و سرمایه داری در جهان اسلام وجود دارد"؟ عنوان آن کتاب بازتاب نظریه معروف "ماکس وبر" در مورد "توسعه سرمایه داری در اروپا" و "ظهور پروتستانیسم" بود. رودنسون سعی کرد از دو پیش داوری فراتر رود: پیش داوری اول که در اروپا رواج داشت و اسلام را "ترمزی در مسیر توسعه سرمایه داری" میدانست و پیش داوری دوم که بین مسلمانان رواج داشت و اسلام را ذاتا "برابری طلب" میدانست. رودنسون بر مولفههای اجتماعی تاکید داشت و اسلام را عاملی بی طرف میدید. او در تمام آثار بعدی اش در مورد اسلام بر رابطه بین آموزههای الهام گرفته از اسلام و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام تاکید کرد. او در کتابش اشاره میکند که باور مسلمین به امور خیریه و ممنوعیت ربا مانع از توسعه سرمایه داری تجاری و مالی در اسلام نشد. او مینویسد: "سازگاری اسلام و سرمایه داری را نباید بر اساس برداشت ذات گرایانه از اسلام ارزیابی کرد بلکه باید با توجه به تاریخ زمینه اقتصادی مشخص کشورهای اسلامی، از جمله تاریخ استعماریای تحلیل نمود که جهان اسلام را بالفعل در سرمایه داری ادغام کرده بود".
نگاه رودنسون به نسبت اسلام و سرمایه داری در بستر تاریخی و اجتماعی را میتوان با دگردیسی رویکرد اقتصادی اخوان المسلمین در گذر تاریخ که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد انطباق داد.
در ابتدا جنبشی برای فقرا
از زمان تاسیس جمعیت اخوان المسلمین در مصر در سال ۱۹۲۸ میلادی، آن جنبش متعلق به طبقه فقیر و متوسط رو به پایین محسوب میشد و ایدئولوژی اقتصادی اولیه آن نیز بازتاب دهنده منافع اعضای آن طبقات بود. در نتیجه، در طول حیات جمعیت اخوان المسلمین، اکثر اعضای آن از میان دهقانان، کارگران، صاحبان مغازهها و کارمندان بودند. اخوان المسلمین که در اسماعیلیه، شهری فقیر در کانال سوئز تأسیس شد، ابتدا در میان مردمان دیگر شهرهای منطقه کانال سوئز و در دلتای روستایی نیل، جایی که زندگی برای مصریان در مشقت بارترین شکل خود بود، گسترش یافت. پس از انتقال مقر آن جمعیت به قاهره در سال ۱۹۳۲، اخوان المسلمین در میان فقرای پایتخت به جذب نیرو پرداخت جایی که در اواخر دهه ۱۹۴۰ تورم زمان جنگ و کاهش اشتغال باعث افزایش سطح فقر شده بود.
ایدئولوژی اقتصادی اولیه (۱۹۴۱-۱۹۶۴)
ایدئولوژی اقتصادی اولیه اخوان المسلمین اساسا بازتاب دهنده منافع و نگرانیهای اعضای اصلی آن گروه بود: مصریهای به حاشیه رانده شده از نظر اقتصادی. ایدئولوژی اخوان المسلمین منافع فقرا را در اولویت قرار میداد، از مداخله دولت در اقتصاد حمایت میکرد، طبقات بالای مصر را محکوم میکرد و حامی منافع کارگران و ناسیونالیسم (ملی گرایی) بود. اندیشه اقتصادی اخوانیها از ابتدا به شعار "حسن البناء" بنیانگذار آن جمعیت مبنی بر آن که "اسلام یک نظام کامل است" پایبند بود. بنابراین، از دید اخوان المسلمین دولت و اقتصاد در کنار سایر نهادها میتوانستند به روش اسلامی اصلاح شوند. از آنجایی که از دید اخوانیها اسلام یک نظام کامل بود، در نتیجه، با سرمایه داری و کمونیسم قابل جمع شدن نبود. اولین اولویت اخوان برای اصلاحات اقتصادی تامین نیازهای فقیرترین افراد جامعه بود. البناء در ششمین کنگره عمومی اخوان المسلمین در سال ۱۹۴۱، خواستار اجرای فریضه زکات اسلامی شد که به موجب آن هر مسلمان درصدی از درآمد خود را به امور خیریه تخصیص میدهد.
اخوانیها در آن زمان به نارضایتی تجار خُرد، مالکان و صنعتگران خُرد، طبقه متوسط رو به پایین شهری و تا حدودی دهقانان و کارگران توجه کرده و از آن به نفع خود بهره داری کردند. "محمد الغزالی" متفکر اولیه اخوان المسلمین، ضمن تأیید حق مالکیت خصوصی، نوشته بود که اسلام از این حق براساس توجهی اساسی به رفاه عمومی محافظت میکند. با این وجود، اخوانیها در آن ضمن دولت را صاحب نقش اساسی در اقتصاد اسلامی میدانستند. "حسن البناء" معتقد بود که دولت باید سهمی از درآمد خود و درآمد ثروتمندان را بین فقرا تقسیم کند. پس از او نیز "سید قطب" نظریه پرداز اخوان المسلمین در کتاب "عدالت اجتماعی در اسلام" نظامی مالیاتی را مطرح کرد که در آن ثروتمندان دو برابر بیشتر مالیات میپردازند، هم چنین طبقه متوسط دو برابر فقرا مالیات پرداخته و فقرا که پولی ندارند مالیاتی نمیپردازند. در آثار اولیه اخوانیها اشاره شده بود که سرمایه دار (یا مالک زمین بزرگ) منافع خود را بالاتر از منافع ملت قرار میدهد و در نتیجه، فقرای مصر را به سمت کمونیستها سوق میدهد. اخوان المسلمین موضع سرسختانه ضد امپریالیستی داشت و ایدئولوژی اقتصادی اولیه آن جمعیت حاوی عناصر مهم ملی گرایانه بود.
حسن البناء فقر مصر را تقصیر شرکتهای خارجی و همکاران مصری آنان میدانست که به خارجیها اجازه کنترل دادند. او خواستار مستقل شدن واحد پول مصر شد و استدلال کرد تا زمانی که پول مصر متکی به سرمایه خزانه داری بریتانیاست امکان پیشرفت نخواهد داشت. سید قطب نیز در کتاب "عدالت اجتماعی در اسلام" خواسته بود تا منابع عمومی مصر ملی شود و از چنگال "انحصار طلبان و استثمارگران" خارجی محافظت شود. در سالیان پس از آن، اخوانیها اسرائیل را به جای بریتانیاییها دلیل نابودی اقتصادی کشورهای عربی دانستند. به طور خلاصه، اخوان المسلمین اولیه به عنوان جنبشی برای مصریهای فقیر و از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده، از ایدئولوژی با عناصر برابری طلب و ملی گرای قوی حمایت میکرد که طرفدار مداخله دولت در اقتصاد و دفاع از حقوق کارگران بود. با این وجود، در اواخر قرن بیستم، گروهی از افراد برجسته و ثروتمند، درون جمعیت اخوان المسلمین به قدرت رسیدند که با دگرگونی در ایدئولوژی اقتصادی اخوان المسلمین همراه بود.
جناحی از رهبران ثروتمند در خارج از کشور (۱۹۸۶-۱۹۷۳)
علیرغم آن که اخوان المسلمین عمدتاً متشکل از اعضایی بود که از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده بودند، نخبگان اقتصادی مصر در اواخر دهه ۱۹۷۰ بر اخوان المسلمین تسلط پیدا کردند. این افراد در دهه ۱۹۴۰ به دلیل توانایی شان در پرداخت هزینه عملیات آن جمعیت از جیب خود، در شاخه نظامی آن گروه جذب شده بودند.
این شاخه نظامی، مقاومت ستیزه جویانه علیه حضور بریتانیا در مصر، که شامل خشونت علیه سربازان بریتانیایی و دیگر نهادهای خارجی، سیاستمداران مصری و یهودیان بود را برعهده گرفت و در فاصله سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۴ میلادی بیشترین فعالیت را داشت. مصطفی مشهور، کمال سنانیری، احمد حسنین و مهدی عاکف از اعضای آن شاخه بودند که بعدا در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به رهبران ثروتمند اخوان المسلمین تبدیل شدند.
حسنین و عاکف به دلیل توانایی شناخته شده شان در کمک به پوشش هزینههای عملیات نظامی به عضویت اخوان درآمدند. مصطفی مشهور از خانوادهای ثروتمند و زمیندار در شرقیه بود. کمال سنانیری که نقش برجستهای در جهاد علیه شوروی در افغانستان داشت از خانوادهای مرفه از قاهره بود که صاحب داروخانهای زنجیرهای بودند.
با این وجود، سرکوب اخوان المسلمین توسط دولت مصر، سرانجام مردان آن جمعیت را همراه با صدها نفر دیگر به خارج از کشور راند. آنان در خارج از مصر توانستند بدون کنترل دولت آزادانه فعالیت کنند. در نتیجه، آنان به ثروت اندوزی در اروپا و کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس پرداختند. توان مالی آن مردان باعث شد کل بدنه اخوان المسلمین به آنان وابسته شود و آنان را قادر ساخت تا از خارج از کشور نفوذ قابل توجهی بر کل جمعیت اخوان المسلمین داشته باشند.
از اواسط دهه ۱۹۷۰ به این سو، اخوان المسلمین در مصر به دو طریق اساسی تغییر شکل دادند: "انور سادات" رئیس جمهور مصر در سال ۱۹۷۶ به تدریج به آن گروه در مصر اجازه داد تا پس از تقریبا دو دهه وقفه، اصلاحات و فعالیتهای شان را از سر گیرند و در سال ۱۹۷۳ میلادی با مرگ "حسن الهضیبی" دومین مرشد عام اخوان المسلمین، مردان ثروتمند توانستند در کادر رهبری آن جمعیت قرار گرفته و به قدرت برسند.
قدرتمندترین مناصب درون آن جمعیت از آن افرادی میشد که از نظر مالی توانمند و قادر به تامین هزینههای خود بودند. جناح رهبران ثروتمند در خارج از کشور نفوذ خود را با استفاده از دو سازوکار اصلی اعمال میکردند: نخست آن که اعضای اخوان المسلمین برای تامین مالی به رهبران ثروتمند آن جمعیت در آن کشور وابسته بودند و باید از خواستههای آنان تبعیت میکردند. دوم آن که مردان ثروتمند خارج از کشور یک هیئت رهبری رسمی در تبعید به نام مجلس شورا را تشکیل دادند که توسط "مصطفی مشهور" در مونیخ رهبری میشد و به شدت در تصمیم گیری درباره امور اخوان المسلمین فعال بود.
ارتباط قوی اخوانیها با عربستان سعودی
علیرغم آن که "خیرت الشاطر" و "حسن مالک" از اعضای ثروتمند اخوان المسلمین به اروپا و خاورمیانه نقل مکان کردند اکثر رهبران آن جمعیت مشغول ثروت اندوزی در عربستان سعودی بودند. "یوسف ندا" از حامیان برجسته اخوان المسلمین هنگام توصیف یکی از سرمایه گذاریهای خود یعنی "بانک اسلامی فیصل" که با مشارکت شاهزاده سعودی "محمد الفیصل" آن را تأسیس کرد، در خاطراتش ذکر کرده بود: "اخوان المسلمین از سالیان دور از زمان ملک فیصل در دهه ۱۹۷۰ میلادی به پادشاهان سعودی نزدیک بودند". روابط بین اخوان المسلمین و مقامهای محلی عربستان در واقع، در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد. پیوندهای اخوانیها با خاندان سلطنتی سعودی از اواسط دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، زیرا آل سعود در مخالفت با "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور وقت مصر و رقیب آنان برای نفوذ منطقهای، به برقراری روابط با جریانهای اپوزیسیون مصر علاقمند بودند. تأیید اطلاعات دقیق در مورد میزان بودجه تخصیص داده شده از سوی سعودیها پیش از دهه ۱۹۷۰ میلادی برای اخوان المسلمین دشوار است.
در طول دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، خاندان سلطنتی آل سعود سرمایه گذاریهای ثروت آفرین شخصی اخوان المسلمین در تبعید را از طریق حمایت مستقیم وزارت اوقاف و امور اسلامی عربستان سعودی تامین مالی میکرد. اخوانیهایی که در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی در عربستان زندگی میکردند به احتمال زیاد در حوزههای ساخت و ساز، امور مالی و بانکداری اسلامی سرمایه گذاری یا کار کرده بودند. روابط میان اخوان المسلمین و خاندان آل سعود زمانی تیره و تار شد که به دنبال جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی، اخوانیها حضور نیروهای ائتلاف در عربستان سعودی و کویت را محکوم کردند.
ایدئولوژی اقتصادی لیبرالیزه شده (۱۹۹۱-۱۹۷۶)
ایدئولوژی اقتصادی اخوان المسلمین در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ حاوی عناصر لیبرال قابل توجهی بود: از بخش عمومی بیزار بود، از خصوصیسازی، تجارت آزاد و سرمایهگذاری خارجی (البته غیر غربی) حمایت میکرد و حامی سیاستهای ملی گرایانه اسلامی بود. ایدئولوژی اقتصادی تازه پذیرفته شده توسط اخوانیها در اواخر دهه ۱۹۷۰ از میان گروهی که در آن زمان سلطه افراد ثروتمند و مرتبط با تجارت بود، برخاست. در نتیجه، بسیاری از اصول اقتصادی آن گروه با منافع و دیدگاههای بازیگران برجسته آن گره خورده بود. موضع آنان در مورد مسائل اقتصادی هم چنین، ریشه در همدلی و ارتباط احتمالی آنان با شرکتهای مدیریت صندوقهای اسلامی داشت. علاوه بر این، آن ایدئولوژی پاسخی تقابل جویانه به شیوههای اقتصادی مبتنی بر حمایت دولت و میراث گرایشهای سوسیالیستی جمال عبدالناصر و هم چنین روابط متخاصمانه او با آن جمعیت بود.
دورهء حاکمانِ خیره سر است یا پیام آورانِ هیتلر است دورهء قلدری و سرهنگی است مهرورزی، متاعِ کس مخر است عصرِ سرمایه است و سودِ کلان زدنِ جیبِ این و آن، هنر است آن طرف، خُل، رییس جمهور است این طرف، جن گرفته، راهبر است دادخواهی مبر، به چرخِ کبود گوشِ زیبای این فرشته، کر است جلوهء جغد، در خرابه، همیش شادباشِ قناری، مختصر است دُم روباه، گواهِ صادق اوست آیت الله و ریش، معتبر است از قدیم و ندیم، گفتندی: عقل، از موجباتِ دردسر است رسم گیتی، اگرچه، خونریزی است: شب، کجا دیدهای که بی سحر است!
• نهاوندی در کتاب خاطراتش ص ۸۷ می گوید "در آخرین روزهای سلطنت در هواپیما در خدمت اعلیحضرت بودم با او در مورد گزارش ارتشبد مقدم در مورد فساد را به اعلیحضرت دادم. نهاوندی می گوید پاسخی که شاه به من داد موجب شگفتی من شد. شاه چنین می گوید، طبیعتا این گفته من نباید تکرار شود ولی تا هنگامی که آمریکایی ها از من پشتیبانی می کنند می توانیم هر چه بخواهیم بکنیم و انجام دهیم و هیچکس نخواهد توانست ما را از کار بیاندازد، آمریکائی ها هرگز مرا رها نخواهند کرد."
***
چهل و شش سال از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه می گذرد. از آن زمان تا به امروز صدها مقاله، ده ها جلد کتاب و مصاحبه ها و گفتگوهای فراوانی درباره چرائی انقلاب ۵۷ نوشته و گفته شده است. آنچه مسلم است افرادی که در انقلاب شرکت داشته و یا خاطره روشنی از انقلاب ۵۷ دارند درصد کوچکی نسبت به کل جمعیت امروزین ایران را تشکیل می دهند. خطاب این نوشته بیشتر نسل جوان و نوجوان و نسل های آینده می باشد. قصد این نوشتار تحلیل و تبیین علل و چرایی انقلاب ۵۷ توسط نگارنده که خود ناظر و شاهد پروسه انقلاب ۱۳۵۷ بوده است نیست و نمی باشد. بلکه تلاش بر این است که چرائی رخداد انقلاب و فروپاشی رژیم شاهنشاه آریامهر را از زبان و نگاه شخص محمدرضا شاه پهلوی و دولتمردان رژیم سلطنتی او روایت نمایم. نگاهی بیندازیم به درون آن رژیم و ببینیم در درون آن رژیم چه ها گذشت و چه اتفاقاتی افتاد که حاصل اش سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی شد. یعنی پدیده انقلاب را از درون خود رژیم شاه جستجو کنیم. بسیاری بجای اینکه از درون پدیده موضوع را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند پیگیر انواع و اقسام تئوری های توطئه می باشند. یا در توهم توطئه دست های پنهانی بیگانگان و نشست گوادلوپ و طرح حقوق بشر جیمی کارتر یا تحریکات بی بی سی و غیره بسر می برند. بعضی کار را بدانجا رسانده اند که ملت ایران را مورد توهین و ناسزا قرار می دهند که بله مردم ناسپاس و نمک نشناس بودند و قدر خاندان ایرانساز پهلوی را نمی دانستند. یا انقلاب نتیجه جهل، نادانی، شکم سیری مردم مردم آن زمان بود. این افراد بجای اینکه یقه ظالم را بگیرند به ملتی توهین می کنند که بر علیه ظلم و ستم و اختناق و احقاق حقوق خود به پا خواسته بودند. بدین جهت آنان شکست و فروپاشی رژیم را بر دوش دیگران می گذارند. اما علت اصلی حادثه را باید در درون پدیده (رژیم گذشته) جستجو کرد. شکست رژیم شاه حاصل توطئه و فتنه گری دیگران نبود که محصول انسداد سیاسی و خودکامگی و اشتباهاتی بود که خود شاهنشاه آریامهر در پیام ۱۲ دقیقه اش از آنها نام می برد. خود شاه در پیامش می گوید من تعهد میدهم و قول می دهم که دیگر ظلم و ستم نکنم و قانون اساسی مشروطه را زیر پا نگذارم و در اسرع وقت یک "دولت ملی" تشکیل شود برای برقراری "آزادیهای اساسی". «متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش، در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادیهای اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی، که خونبهای انقلاب مشروطیت است، به صورت کامل به مرحلۀ اجرا درآید.» شاه خود به اشتباهات و خطاهای خود اذعان دارد آنگاه بسیاری مردم را نادان و جاهل و نمک نشناس خاندان ایرانساز پهلوی می دانند.
محمد رضا شاه اولین ۵۷ بود زیرا او اولین کسی بود که به جنبش ملت بر علیه ظلم و فساد رژیم استبدادی رسما و علنا از کلمه انقلاب استفاده نمود و جنبش را یک جنبش انقلابی قلمداد کرد. در مرحله اولیه، تلاش هر جنبش انقلابی متمرکز بر اعتراض به نظم حاکم است و در مرحله ی بعدی خود متمرکز بر ساقط کردن نظم موجود و مستقر ساختن نظم جدیدی می باشد. جنبش انقلابی ملت ایران به فرموده خود شاهنشاه آریامهر در پیامش به ملت ایران بر علیه ظلم و فساد و استبداد حکومتی بود که موجب فساد مالی و فساد سیاسی و فساد اجتماعی و اختناق گشته بود. در اینجا می خواهیم ببینیم چه اتفاقات و عواملی در آن دوران رخ داده که باعث شد نظام شاهنشاهی فرو ریزد و مردم به نقطه ای برسند که دیگر حکومت برایشان هیچگونه مشروعیتی نداشته باشد و برای سرنگونی آن بپا خیزند و به خیابانها سرازیر شوند. هر کسی باید از خود بپرسد محمدرضا شاه چگونه مملکت را اداره کرده است که روزی از سر عجز مجبور می شود بر مبارزات ملت علیه خود و سلطنت اش صحه بگذارد. در این راستا می باشد که بطور مختصر سعی میکنم فروپاشی حکومت پهلوی را از زبان دولتمردان و عوامل رژیم شاه روایت کنم.
برای بازشناخت وضعیت واقعی کشور که موجب انقلاب شده بود به نطق تاریخی شاه که، در آن، گفت صدای انقلاب و علل انقلاب مردم را شنید رجوع می کنیم و به سراغ پیام تاریخی ۱۲ دقیقهای شاه می رویم:
ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش بتدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپاخاستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تایید من بهعنوان پادشاه ایران و بهعنوان یک فرد ایرانی نباشد.... من آگاهم که بهنام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که بهنام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من بهنام پادشاه شما که سوگند خوردهام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنیعشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملّت ایران سوگند خود را تکرار میکنم و متعهد میشوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بهصورت کامل به مرحله اجرا در آید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم!
در ادبیات علم اطلاعات، بهطور ویژه حوزه رمز و رمزشناسی، که اکنون اذهان بخشهایی از جامعه را نیز خصوصاً در زمینه رمزارزها درگیر خود کرده است، دو مفهوم برجسته وجود دارد: «رمزشناسی» و «رمزشکنی». بنمایه کارکرد رمزها دسترسیناپذیری است. بدین معنا که محتوا، دستکم بهسهولت در دسترس اغیار قرار نگیرد. ویژگیای که موسوم است به E2EE. با همه این اوصاف محتواهای رمزگذاری شده از تعرض مصون نیستند، و طی پروسههایی از جمله «رمزشناسی» و «رمزشکنی»، گاهی اصطلاحاً «نشت» میکنند. در نشت و همچنین درز اطلاعات نکاتی نهفته است، که ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میکنم.
الف) نشت اطلاعات گاهی ممکن است جنبه بشردوستانه پیدا کند. مثلاً محتوای رمزنگاریشده یک عملیات خرابکاری، که ممکن است جان انسانها را هدف قرار دهد، چنانچه پیش از انجام عملیات نشت پیدا کند میتواند از یک خسارت عظیم جلوگیری کند. شاید بخشی از اقدامات ادوارد اسنودن و جولیان آسانژ و البته، برخی نمونههای متأخر ذیل این مقوله تعریف شود.
ب) نشت اطلاعات گاهی ممکن است جنبه ترمیمی پیدا کند. مثلاً چنانچه قیمتهای یک مزایده از پیش در اختیار یکی از شرکتکنندگان قرار گیرد، یا اسناد یک سازمان سر از جایی غیر از سازمان مربوطه درآورد، ویژگی ترمیمی (بهشرط وجود) فعال میشود. با یک مثال این مسئله را توضیح میدهم. در پرونده جاسوسی سرلشگر مقربی، دستگاه امنیتی وقت سه فاز را به ترتیب انجام داد. نخست، در یک عملیات (operation) با متخلف برخورد کرد. سپس، فاز دوم را که آموزش (education) باشد، آغاز کرد و مسئله این پرونده به موضوعی آموزشی بدل گشت و حتی، فیلم «دام نامرئی» بر این اساس ساخته شد. در فاز آخر، روند ترمیم و پیشگیری (prevention) به جریان افتاد تا با تمهیداتی در دستگاه ضداطلاعات از نشتهای آتی و اقدامات مشابه جلوگیری بهعمل آید. در این فاز میتوان به مواردی از جمله استراق سمع نوبهای افسران ارشد اشاره کرد.
پ) نشت اطلاعات گاهی ممکن است بهدلیل عدم تقارن اطلاعات (asymmetrical information) به خدمت جهتگیری استراتژیک درآید. تصور کنید بنگاهی تصمیم گرفته باشد تیراژ کالایی را کاهش دهد یا بالعکس آن را افزایش دهد. در چنین شرایطی هشیاران حاضر در صحنه و آشنا با اقتضائات آن بنگاه و کالاهایاش سعی میکنند پس از نشت اطلاعات جهتگیریشان را با توجه به تحلیلی بنیادین خود تنظیم کنند تا حتیالامکان سود را بیشینه یا دستکم از ضررشان بکاهند. از این سنخ نشت اطلاعات البته در سیاست نیز نمونههایی وجود دارد. مثلاً گاهی ممکن است افرادی، پیش از انتشار رسمی و عمومی، به فهرست افراد تأیید صلاحیت شده یک انتخابات دسترسی پیدا کرده و از آن بهمنظور عرض اندام در ائتلافسازی و یا حتی، اخاذی استفاده کنند.
این موارد طبعاً با توجه به جهتگیری و فضای ذهنی هر کنشگری میتواند تغییر بنیادین کند. دغدغهای که من را برای نوشتن این یادداشت ترغیب کرد این است که دولت-- که دستکم در زمینه تأمین امنیت ملی بر سر کارکرد آن توافق وجود دارد-- میبایست در مقابل این مسئله چه کند؟ آیا متر و معیار مشخص و ثابتی وجود دارد؟
پاسخ من از این قرار است که جامعه امروز ایران، با یک پیشرفت عظیم و بهموازات آن یک پسرفت قابل توجه دست به گریبان شده است. از یک سو، تا بدانجا پیش رفتهایم که جامعه بهواسطه دغدغه و کنجکاوی خود دائماً در معرض تغذیه اطلاعاتی است، به خودبسندگی رسیده و قابلیت تحلیل بهدست آورده است. از سوی دیگر، همین جامعه با چنین مختصاتی، بهدلیل خروج از معیارهای متعارف «دموکراسی» و «ملت- دولت» در مسائل متعددی به نقطه غلیان رسیده است. مسائلی از قبیل «خشونت»، «تبعیض»، «فقر»، «تخیّل آینده» و... . اما آیا دولت به این نقطه غلیان پی برده است؟ علائم، بهگمان من، حکایت از این امر نمیکند یا کمتر حکایت میکند.
در چنین وضعیتی، فارغ از آنکه حادث است یا قدیم، دولت (state) مکلف است حتی اگر با «دموکراسی» و «ملت- دولت» سر سازگاری ندارد، بر نقطه غلیان جامعه متمرکز شود و در نتیجه، هر عاملی که خشونت را تشدید میکند، تبعیض را میافزاید، فقر را دامنگستر میکند، و آینده را غیرقابلتحملتر میکند کشف، مدیریت و از مدار خارج کند تا جامعه نحیفتر نشود و خود، بهمثابه یک سیستم بهورطههای هولناک نلغزد.
واقع امر این است که طی روندی چند ساله، محتواهایی بر پرده افتادهاند که نه فرستنده رمزنگاریشان کرده و نه گیرندهی بهرهمند از هوش متعارف، نیاز به رمزشکنیشان داشته است. به اینها طی روندی چندماهه مقولههایی دیگر اضافه شده است از جمله آنها: تصمیمهای شکننده و غیرشفاف در لغو لایحه حجاب و اساساً مسئله تثبیت «حاکمیت قانون»، تصویر ناروشن از پروژههای ممکن (نه مطلوب) در حوزه فقرزدایی و عدالت، چندصدایی در حوزه دیپلماسی- که هر روزه بر عمر آن و حجم خسارتهایاش افزوده میشود- و النهایه، عرض اندام موتورسواران جدید و رونمایی از «دخمه»نشینهای سده ۱۴۰۰.
شاید، یک دولت برای خویش در نظم جهانی کارکرد ضدسیستمی تعریف کرده باشد، و خود را پرچمدار جنبشهای ضدسیستم (anti-systemic movements) بپندارد اما واقعیت آن است که حتی پیشگامان و سرآمدان جنبش/دولتهای ضدسیستمی نخست در درون به نوعی نظم و ثبات دست یافته و سپس، به بیرون نگاه افکنده و پروژه ضدسیستمی را پیش راندهاند.
کنفرانس امنیتی مونیخ برای دومین بار در دو هفته گذشته، به دستور دولت آلمان و تحت تهدید رژیم جمهوری اسلامی، دعوت خود از من را برای شرکت در این کنفرانس پس گرفت. این نشان میدهد که خامنهای برای برلین تصمیم میگیرد.
این یک خیانت به مردم ایران و ارزشهای دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نه تنها صدای ملت ایران را خاموش کرده، بلکه فعالانه خواستههای جمهوری اسلامی را اجرا کرده است.
به جای پشتیبانی از کسانی که برای آزادی مبارزه میکنند، آلمان ترجیح داده است یک رژیم دیکتاتوری را راضی نگه دارد؛ رژیمی که شهروندان خود را میکشد، اروپاییها را گروگان میگیرد، و از تروریسم حمایت میکند.
در حالی که وزارت امور خارجه آلمان ادعا کرده بود که دخالتی در تصمیمات کنفرانس امنیتی مونیخ نداشته، بیانیه اخیر کنفرانس امنیتی نشان میدهد که این ادعا دروغ بوده است؛ دروغی که آنها مکررا به مردم آلمان و به رسانههای آلمان گفتند.
درماندگی رژیم در جلوگیری از حضور من در کنفرانس مونیخ، نشاندهنده ضعف آن است، تا جایی که اکنون برلین به نیابت از آنها به سانسور مشغول است.
اما مردم ایران مقاوم و قدرتمند هستند. آنها به یاد خواهند داشت که چه کسانی با سرکوبگرانشان همدست شدند. با وجود رفتار تزویرآمیز آلمان، ایران آزاد خواهد شد.
در همین زمینه:
با دخالت دولت آلمان، کنفرانس امنیتی مونیخ دوباره دعوت از شاهزاده رضا پهلوی را پس گرفت
ایران اینترنشنال - یک روز پیش از آغاز به کار شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ، شاهزاده رضا پهلوی، اعلام کرد این نهاد برای دومینبار دعوت از او برای حضور در این برنامه را لغو کرده است.
پنجشنبه ۲۵ بهمنماه، شاهزاده رضا پهلوی در پستی در شبکه ایکس نوشت که این اقدام «به دستور دولت آلمان و تحت تهدید رژیم اسلامی ایران» انجام شده است.
او در ادامه با اشاره به معنای این اقدام دولت آلمان نوشته است: «این خیانتی به مردم ایران و ارزشهای دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نهتنها صدای مردم ایران را خاموش کرده، بلکه مستقیما در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.»
روزنامه فرهیختگان متعلق به دانشگاه آزاد نوشت: اتفاق تلخی که اطراف خیابان کوی دانشگاه رخ داد، زودتر از آنچه انتظار میرفت، رنگوبوی سیاستزدگی به خود گرفت
روز گذشته، بعد از حادثه تلخی که برای امیرمحمد خالقی، دانشجوی مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران رخ داد، دانشجویان تجمعی اعتراضی در محل کوی دانشگاه برگزار کردند و به ناامنی محیط اطراف کوی که مطالبه چندین ساله شوراهای صنفی است، اعتراض کردند.
سرپرست دانشگاه هم در این تجمع حاضر شد تا به سؤالات دانشجویان پاسخ دهد، اما همانطور که انتظار میرفت، ماجرا تنها در حد یک مطالبه دانشجویی باقی نماند.
به نظر میرسد، برخی به دنبال تصاحب و مصادره کردن مطالبات دانشجوییاند تا اتفاقات به حق دانشجویی را به نفع خود مصادره کنند. بخش عمدهای از افرادی که میخواهند اعتراضات دانشجویی را تبدیل به آشوبهای خیابانی کنند، خط و ربطی خارجی دارند. گروهای ضدایرانی که از همان ساعات اولیه بعد از اتفاق فعالیت خود را شروع کردند، بر فرمان امنیتیسازی و تبدیل این اتفاق به بحرانی برای نظام حکمرانی حرکت میکنند. این گروهها حتی از بازداشت و آسیب دیدن دانشجویان استقبال میکنند؛ چراکه میتوانند به راحتی از آن بحران بسازند.
گروهی دیگر ناآگاهانه و بدون توجه به اینکه مواضع آنها میتواند بحرانساز باشد، به سیاستزدگی و رادیکال شدن این فضا دامن میزنند. در این موقعیت ورود مسئولانه مقامات وزارت علوم و دولت، مدیریت اتفاق تلخ و اقدام برای جلوگیری از تکرار مشابه این اتفاقات میتواند از افتادن این ماجرا در دام سیاستزدگی و بحرانسازی جلوگیری کند. آنچه مثل سم مهلکی عمل میکند، تلاش برای انداختن تقصیر اتفاقات به گردن دیگران، نپذیرفتن مسئولیت و برچسب زدن به گروههای دانشجویی است که اعتراضی بجا، به دور از هیاهو و شیطنتهای خارج از دانشگاه داشته و دارند.
نگاه رادیکال به اعتراض و رادیکالسازی اعتراض تجمع روز جمعه دانشجویان در کوی دانشگاه بعد از فوت امیرمحمد خالقی، حوالی ساعت ۱۰شب تمام شد. شروع و اتمام این تجمع، واکنشها نسبت به حادثه کوی و تجمع دانشجویان را به اوج رساند. یک جریان معتقدند اعتراضی که در کوی دانشگاه برگزار شده، بر فرمان شیطنت و تکرار پروژه ۱۴۰۱ حرکت میکند و میبایست برخوردی امنیتی با این ماجرا صورت گیرد. این جریان ماجرا را تکخطی و امنیتی میبینند و واکنش و مواجههشان با این اتفاق نیز صرفاً تکیه بر برخورد امنیتی است.
جریانی دیگر نیز به دنبال آنند تا اعتراض دانشجویان به یک مطالبه چندین ساله را که به خاطر درگذشت همکلاسیشان به اوج رسیده را به ضدیت با سیستم وصل کرده و یک مطالبه دانشجویی را تبدیل به تجمعی رادیکال در اعتراض به نظام حکمرانی کنند. رگههایی از تلاش برای تحقق این هدف حتی در جریان این تجمع قابل مشاهده بود. در کنار این تلاشها برای رادیکالیزه شدن فضا، گروههای ضدایرانی حضور دارند که سابقه طولانی در ماهی گرفتن از آب گلآلود بحرانهای کوچک و بزرگ کشور دارند. آنها نیز از همان ساعات ابتدایی فوت دانشجوی دانشگاه تهران و برگزاری تجمع تلاش کردند تا این تجمع را به پروژههای ضدایرانی خود وصل کنند.
چهرههای آشنایی مثل مریم رجوی و گروهک خرابکارش فرمان تحریک و سیاهنمایی را پیش گرفتند و بر منطق بیمنطقی با ادعایی واهی، «سپاه پاسداران» را مقصر این اتفاق دانستند. رضا پهلوی هم که هنوز از شوک لغو سخنرانیاش در کنفرانس مونیخ بیرون نیامده، مثل همیشه مقصر کوچکترین اتفاق و حادثهای را نظام حاکم ایران دانسته است. این خط را دیگر پروژهبگیران ضدایرانی مثل مسیح علینژاد، حسین رونقی و پوریا زراعتی ادامه دادند که اتفاق تازهای نیست.
علاوه براین از همان دقایق ابتدایی شروع تجمع دانشجویان کوی، کانالی تلگرامی با نام «خبرنامه امیرکبیر» که در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و توییتر هم صفحه دارد، شروع به فعالیت و انتشار تصاویر تجمع دانشجویان کرد. مدیریت این صفحات به عهده فردی به نام رضا یونسی است که دانشجوی اخراجی دانشگاه امیرکبیر بوده و خود و خانوادهاش سابقه روشنی در عضویت و همکاری با گروهک سازمان منافقین داشته و دارند. این گروه سایتی نیز با همین عنوان دارد که مطالبش به زبان اصلی منتشر میشود که عموماً بر انتشار اخباری که جو دانشگاههای ایران را امنیتی، سیاه و ملتهب نشان میدهد، تمرکز دارد. خبرنامه امیرکبیر تمرکز خود را بر جذب دانشجویان اخراجی و تعلیقی متمرکز کرده است. پوشش اخبار این اتفاق توسط این کانال، این گزاره را تقویت میکند که تحرک گروههای ضدایرانی برای دنبال کردن خط آشوب از داخل دانشگاه شروع شده است.
By kozet on February 13, 2025 12:50 AM
|No Comments
ایران وایر - صفحه اینستاگرامی رویداد مروا تصاویری از الهه محمدی، روزنامهنگار و ترانه علیدوستی، بازیگر بدون حجاب اجباری در روز اول این رویداد هنری منتشر کرد. در توضیح این عکس آمده: «این خاصیت جنوبه، زمهریر هم که باشه، امید تابیدن آفتاب سرپا نگهمون میداره..»
این رویداد فرهنگی که نام مروا را از کلمه جنوبی با معنای رخت، دکان گرفته است، آثار هنری با الهام از طبیعت جنوب را به نمایش گذاشته است.
ایندیپندنت فارسی - نهنگی گوژپشت در در سواحل پاتاگونیا شیلی، یک قایقران کایاک را بلعید و بعد از چند ثانیه او را در اب رها کرد. آدریان سیمانکاس، ۲۴ ساله، روی یک قایق بادی در حال پاروزدن بود که یک نهنگ غولپیکر با آمدن به سطح آب، او را به دهان گرفت و بعد از چند ثانیه رها کرد.
پدر این قایقران جوان که در حال فیلمبرداری از قایقرانی پسرش بود، این لحظات دلهرهآور را ضبط کرده است. به گزارش رویترز، برخی از مفسران صحت این فیلم را زیر سوال بردهاند و معتقدند این ویدئو به صورت دیجیتالی تغییر یافته است.
نهنگی گوژپشت در در سواحل پاتاگونیا شیلی، یک قایقران کایاک را بلعید و بعد از چند ثانیه او را در اب رها کرد.
آدریان سیمانکاس، ۲۴ ساله، روی یک قایق بادی در حال پاروزدن بود که یک نهنگ غولپیکر با آمدن به سطح آب، او را به دهان گرفت و بعد از چند ثانیه رها کرد.
By kozet on February 13, 2025 12:34 AM
|No Comments
فرارو - مهدی طارمی با انتشار یک استوری علیه نماینده بوشهر و دشتستان از استقلال و فوتبال حمایت کرد.
نماینده بوشهر در مجلس که گفته بود نباید میلیاردها تومان خرج تیم بی خاصیت پایتخت شود و فریاد هواداران استقلال را به آسمان برده بود، امروز برای توجیه حرفهای قبلی خود، گفت منظورش استقلال نبوده و تمام فوتبال بوده است!
این حرف، اما واکنش مهدی طارمی را به همراه داشت و او هم که اتفاقا مثل جناب نماینده بوشهری است در حمایت از استقلال و فوتبال از نماینده شهرش پرسید آیا گران شدن دلار تقصیر فوتبالیستها و هنرمندان است که هر بار دلار گران میشود، خاک را روی فوتبالیست و هنرمند میریزید؟
مهدی طارمی با انتشار یک استوری پرسید؛ دلار ۹۰ هزار تومانی؟ چرا هر وقت اوضاع سخت میشود تنها راه حلی که به ذهن تان میرسد ایجاد جو منفی علیه فوتبالیستها و اهالی سینماست؟
لژیونر فوتبال ایران تاکید کرد: البته مردم خوب میدانند مسئول کوچک کردن سفرههای شان چه کسانی هستند.
By kozet on February 13, 2025 12:32 AM
|No Comments
بی بی سی - رسانههای دولتی در ایران از بازداشت دو شهروند بریتانیایی، یک مرد و یک زن، در شهر کرمان با اتهامات امنیتی خبر دادهاند.
خبرگزاریهای دولتی در ایران از این دو نفر نام نبردند اما عکسهایی تار شده از آنها درحال دیدار با هوگو شورتر، سفیر جدید بریتانیا در ایران، منتشر کردهاند.
زمان بازداشت آنها معلوم نیست و مقامهای بریتانیایی هنوز اظهار نظر نکردهاند.
گزارش شد که دیدار سفیر بریتانیا با این دو نفر در حضور مهدی بخشی، دادستان کرمان و رحمان جلالی، معاون امنیتی-انتظامی استاندار کرمان، انجام شده است.
ایندیپندنت فارسی - خبرگزاری سیانان روز پنجشنبه ۲۵ بهمن، تصاویری از لحظه برخورد قطار با خودروی شاسیبلندی را در شهر لیتون، ایالت یوتا آمریکا منتشر کرد.
تصاویر نشان میدهد، خودرویی که پس از تصادف با یک کامیون روی ریل قطار گیر کرده، تلاش میکند از مسیر خارج شود اما با پایین آمدن میلههای عبور، راننده دندهعقب میگیرد و پس از برخورد به مانع، وحشتزده از خودرو بیرون میپرد و تنها چند ثانیه بعد، قطار با سرعت به آن برخورد کرده و خودرو را متلاشی میکند.
مقامهای اداره حملونقل یوتا مقامها اعلام کردند که راننده خودروی سواری آسیبی ندید اما خسارت وارد شده به قطار «چند صد هزار دلار» برآورد شده است.
خبرگزاری سیانان روز پنجشنبه ۲۵ بهمن، تصاویری از لحظه برخورد قطار با خودروی شاسیبلندی را در شهر لیتون، ایالت یوتا آمریکا منتشر کرد. تصاویر نشان میدهد، خودرویی که پس از تصادف با یک کامیون روی ریل قطار گیر کرده، تلاش میکند از مسیر خارج شود اما با پایین آمدن میلههای عبور،... pic.twitter.com/d0aLiYMBd3
By kozet on February 13, 2025 12:01 AM
|No Comments
مهاجران ایرانی اخراج شده از آمریکا به پاناما تعدادی از ایرانی های مهاجر که از مرز مکزیک به آمریکا رفته بودند پس از بازداشت با هواپیمای ارتش آمریکا به پاناما اخراج شدند. آنها می گویند راه برگشتی به ایران ندارند و بدون پول و سیم کارت در هتلی نگهداری می شوند.
🔴 مهاجران ایرانی اخراج شده از آمریکا به پاناما
💢تعدادی از ایرانی های مهاجر که از مرز مکزیک به آمریکا رفته بودند پس از بازداشت با هواپیمای ارتش آمریکا به پاناما اخراج شدند.
📌آنها می گویند راه برگشتی به ایران ندارند و بدون پول و سیم کارت در هتلی نگهداری می شوند.
By kozet on February 12, 2025 7:11 PM
|No Comments
این ویدئو در هجوم و حملهی لفظی گروهی از طرفداران جمهوری اسلامی در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ به حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم رژيم در رسانههای داخلی منتشر شده است.
بحران اقتصادی و کمبود انرژی در کنار کارتهای سوختهی نیابتیها و رژیم اسد و تهدیدات دولت جدید آمریکا، کل نظام، از مقامات تا هوادارانش را نسبت به سرنوشت آن نگران کرده و به جان هم انداخته است.
این صحنه فقط نمایش بیرونی کوتاهی از تنگنا و بحران درونی رژیم است که دیر یا زود بخشی از همین هواداران را نیز در برابر کل نظام قرار خواهد داد.
وقتی مقامات نظام و هوادارانش به جان هم میافتند
این ویدئو در هجوم و حملهی لفظی گروهی از طرفداران جمهوری اسلامی در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ به حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم رژيم در رسانههای داخلی منتشر شده است.
لبخند میزنیم، ما جمعیم، دست خودمان نیست، خدا ما را جمع آفریده! هیچکس نمیتواند پراکندهمان کند.
اگر راههای رسیدن به دانشگاه را ببندند!
دانشگاه مال هیچکس نیست، سردر دانشگاه هم، رفتن مقابل دانشگاه حق همه است. حتی نیروی انتظامی هم نمیتواند دستور خلاف بدهد. ما با مهربانی خواهیم گفت، شما باشید ما هم هستیم!
اگر نرسیده به دانشگاه راهها بسته بود؟
این اتفاق نمیافتد، اما زلزلهای آمده بود، راه بسته بود، در نزدیکترین نقطه به سردر دانشگاه میمانیم.
اگر خشونت شد!؟
خشونت همیشه دو طرف دارد. وقتی ما یک طرف، اهل خشونت نباشیم، هیچ اتفاقی نمیافتد.
اجتماع ما صد در صد مسالمتآمیز است.
خشونت پرهیزی در خون ماست!
اگر اعلام کردند برنامه لغو شده؟
میدانیم دروغ میگویند، برنامهای نیست که لغو شود، یک اعلام حضور است. "ما هستیم" نیازی نیست کسی از ما بترسد، اما هر کس کار خلاف قانون بکند، حتما باید بترسد!
اگر کسی شعار داد؟
شک نمیکنیم او از ما نیست!
به او یادآوری میکنیم در برنامه سکوت، شعار دادن وجود ندارد.
سکوت بسیاری اوقات از هزاران شعار کوبندهتر و گویاتر است.
اگر پلاکارد نداشتم! پنجاه شصت کاغذ نوشته میآوریم که به همه نمیرسد، شعارهای ساده مانند؛
اعتراض حق مردم ایران است حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
حاکمیت قانون باید در کشور برقرار شود محصوران را آزاد کنید
زندگی در ایران آباد و آزاد حق ماست محصوران و زندانیان دربند را آزاد کنید
در کشور هیچکس بالاتر از قانون نیست رهنورد موسوی و کروبی باید آزاد شوند
حق ما یک زندگی خوب در ایران است زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنید
و نوشتههایی از این دست
هر کدام را میشود بر یک مقوا با یک ماژیک ساده نوشت و در دست گرفت.
ما به قانون اساسی فعلی دهها نقد مهم داریم، اما نوشتن مفاد قانون اساسی فعلی، که اجتماعات را آزاد اعلام کرده، آزادی را تضمین کرده، خودش یک بیان قوی است.
اینکه حاکمیت به قانون پر از اشکال خودش هم پایبند نیست!
ایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، روز چهارشنبه اعلام کرد که گفتگویی «طولانی و بسیار سازنده» با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، داشته و دو طرف توافق کردهاند که مذاکرات برای پایان دادن به جنگ اوکراین را «بلافاصله» آغاز کنند.
ترامپ در شبکه اجتماعی تروثسوشال نوشت که هر دو رهبر از یکدیگر برای دیدار از کشورهایشان دعوت کردهاند و او قصد دارد «همین حالا» با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، تماس بگیرد تا او را از محتوای این گفتگو مطلع کند.
کرملین نیز در گزارش خود از این تماس تلفنی تایید کرد که پوتین به ترامپ گفته است که «مذاکرات صلحآمیز» برای پایان دادن به جنگ اوکراین «امکانپذیر است».
در بیانیه کرملین آمده است: «رئیسجمهوری پوتین با ترامپ توافق کرد که یک راهحل بلندمدت میتواند از طریق مذاکرات صلحآمیز به دست آید.» این گفتگو تقریبا یک ساعت و نیم طول کشیده است.
BREAKING: President Trump says Russian Vladimir Putin has agreed to "immediately" begin negotiations to end the war in Ukraine. pic.twitter.com/ESnXY7kHfJ
By kozet on February 12, 2025 6:10 PM
|No Comments
فرج سرکوهی در تلگرام نوشت: تجمعِ اعتراضی ۲۵ بهمن در تهران برای آزادی زندانیانِ سیاسی و عقیدتی و رفعِ حصرِ خانمِ رهنورد و آقای موسوی حرکتی است با ارزش در بسترِ جنبشِ دموکراتیکِ مردمِ ایران.
هر حرکتِ جمعی سازمانیافته بر بسترِ دموکراسیخواهی در داخلِ کشور گامِ موثری است به سوی سازماندهی جنبشِ مردم علیه استبداد.
آزادی زندانیانِ سیاسی و عقیدتی از مهمترین و عمومیترین مولفهها و خواستهای جنبشِ دموکراتیک و خواستِ مشترکِ همهی گرایشهای دموکراسیخواه است.
عبدالستار دوشوکی - با توجه به سابقه دو دهه همکاری و گفتگو و دیدارها در لندن و واشنگتن با شاهزاده رضا پهلوی و شرکت فعال در پروژه های مختلف مثل رفراندوم و شورای ملی ایران و غیره و حتی اواخر آگوست سال ۲۰۰۷ میلادی برای تشکیل "جنبش نجات ایران" به همراه تعداد انگشت شماری از هموطنان چند روزی به دعوت ایشان مهمان وی در واشنگتن بودیم, برای جلوگیری از هر نوع سوء تفاهم و سوء برداشت از نیت خیرخواهانه بنده؛ هیچ تمایلی برای نوشتن این مقاله نداشتم، اما از ره اخلاص اضطراری و نیک خواهی دلسوزانه و در عین حال با تردید و ناخوشداشت ناچارا می نویسم زیرا علاوه بر خطر ابرهای سیاه استبداد راست افراطی ناهمایون و بلاانگیز در افق تیر و تار, تغییر موضع سیاسی شاهزاده به سمت طیف "افراطیون راستگرای ایرانی" را که کاملا ملموس است می بینم و خاموشی گزیدن در مقابل نه تنها خطر تعمیق گسل ها و تشدید تفرقه در بین اپوزیسیون بلکه دورنمای در غلتیدن از یک استبداد نعلینی قرون وسطایی حاکم به استبداد "چکمه" مدرن و مالامال از کینه و انتقامجویی کور را بسیار بدشگون و ناالزام آور می دانم.
وانگهی با عطف به اینکه قبل از سفر اخیر شاهزاده در ماه فوریه ۲۰۲۵ به اروپا جناب آقای امیرحسین اعتمادی گرامی مشاور شاهزاده از من خواستند مشخصات دقیق پاسپورتی خود را بفرستم تا در جلسه اروپایی شاهزاده دعوت نامه بفرستند, که بنده با عرض سپاس معذوریت خود را در عدم شرکت در این جلسه توضیح دادم و مشخصات را نفرستادم.
لذا با پیشدستی و نقدپذیری مشفقانه می نویسم تا در نشست های جاری ایشان چه در مونیخ, ژنو و یا پاریس چاره اندیشی شود و مسیر افراطی گری متوقف گردد.
از منظر تاریخی زمانی شاپور بختیار که مرغ طوفان بود و ما طوطی ایوان, با شهامت و بینش سیاسی و صراحت لهجه هشدار داد که ای خلق "مبتلا به جنون دست جمعی" با چشمانی بسته از زیر دیکتاتوری چکمه بیرون می آیید و میروید زیر دیکتاتوری نعلین". اما اسفا که چشم ها کور و گوش ها کر بودند. حال عده ای میخواهند تاریخ را "معکوس" کنند و با "نعل وارونه" ما را از "چاه نعلین" درآورده و به "چاله چکمه" برگردانند که این چاله نیز اکنون خود نوید دهنده دورنمایی از "چاه ویل" است با چشم اندازی خونین و منظره ای هولناک از کینه توزی و انتقام. لذا از سر دلسوزی و احترام ناچارم این نوشتار هشدارگونه را (که چند ماه پیش نیز به شاهزاده منتقل کرده بودم) بصورت مکتوب مطرح کنم تا هشداری باشد پیش از واقعه.
بعد از شکست نشست جورج تاون برخی از طرفداران سلطنت با درغلتیدن به رادیکالیسم شوونیسم راست افراطی خود را تنها نماینده مولفه هایی نظیر وطن دوستی, میهن پرستی, ملی گرایی, توسعه طلبی, ایران گرایی و ادعاهایی از این قبیل مانند کفن پوشان چماق بدست حزب اللهی انحصارطلب بعد از انقلاب که شعار "مرگ بر این و آن" و "اعدام باید گردد" سر می دادند و با تکیه بر ذات فردپرستی بالفطره خویش فریاد می زدند: "حزب فقط حزب الله و رهبر فقط روح الله", اینان نیز با فریاد مرگ بر همه "مفسدین" و یا "رهبر ما پهلویه, هر کی نگه اجنبیه" غیر خودی ها را طرد, تکفیر و تهدید می کنند؛ و با نفی کثرتگرایی تلاش می کنند سلطه خویش را با غوغاسالاری و تهدید و تکفیر بر همه شئون زندگی ایرانیان و مخالفان استبداد مذهبی غالب کنند.
شاهزاده که در طی دو دهه گذشته بیشتر با چپ و جمهوریخواهان همنشین و محشور بود و جمهوریت را بر پادشاهی ترجیح می داد و معتقد بود نباید خود را قبل از تصمیم مجلس خبرگان و همه پرسی ملت در فردای ایران آزاد "پادشاه" و یا "رئیس جمهور" خواند, اکنون در مقابل فریاد "کینگ رضا پهلوی" لبخند رضایت می زند و بسوی آنها بوسه پرتاب می کند و دستش را بر روی قلبش می گزارد و سپس آن را به طرف هواداران هیجان زده خویش نشانه می رود. تو گویی که همه ادعاهایی بیش از دو دهه به وادی فراموشی سپرده شده اند و یا اینکه کشتیبان را سیاستی دگر آمده است.
شاهزاده چند هفته پیش در مصاحبه با شاهین نجفی صراحتا گفت: "من صاف و پوست کنده و بدون رودربایستی باید بگم که به هیچ قیمتی حاضر نیستم این آزادی را که دارم از دست بدم ـ به هر دلیلی که باشه. اینکه بگویند تنها کسی که آزادی خودش را باید "معامله" بکنه, این معامله منصفانه ای نیست". به باور نگارنده که ٤۲ سال است در کشور پادشاهی مشروطه بریتانیا زندگی می کنم, معنی این حرف این است که نمی خواهم پادشاه مشروطه باشم. نمونه اش شاهزاده چارلز ولیعهد بریتانیا بود که برای دهه ها بعنوان شاهزاده و " منتظر السلطنه" آزاد بود که در مورد هر موضوعی نظر بدهد و سکوت نکند. اما در روز ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ وقتی که بر تخت پادشاهی جلوس کرد, آزادی بیان و حق ابراز نظر خود را از دست داد. زیرا طبق رسم "مشروطه" پادشاه بالاتر از "اظهار نظر" و دخالت در امور سیاسی است و باید با سکوت, بی طرفی خود را در امور مملکت ثابت کند, که اکنون اینگونه است.
تورم ۵۰ درصد میشود و نرخ ارز رکورد میشکند؛ پزشکیان میگوید از گرسنگی نمیمیریم!
قیمت دلار در بازار آزاد ارز امروز با کاهش جزیی روبرو شده اما کارشناسان معتقدند این کاهش ناچیز مقطعی است و در صورت ادامه شرایط موجود در روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده، قیمت ارز همچنان افزایشی و تورم نیز فزاینده خواهد بود.
قیمت دلار امروز چهارشنبه ۲۴ بهمنماه با کاهش جزیی روبرو شده و به کانال ۸۹ هزار تومان وارد رسیده است. رسانههای حکومتی در حالی مانور گستردهای را در ارتباط با کاهش ناچیز قیمت ارز راه انداختهاند که این کاهش در برابر افزایش قیمت چند هفته گذشته «هیچ» است!
این تسلیم شدن است؟
روزنامه حکومتی «همشهری» در تیتری از «تسلیم دلار» خبر داده آنهم در حالی که قیمت دلار طی شش ماه گذشته تقریبا دو برابر افزایش یافته و تنها در دو هفته ۱۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد. در چنین شرایطی کاهش دو سه هزار تومانی قیمت دلار در برابر افزایش چند ده هزار تومانی و سقوط عمیق ارزش پول ملّی که آثار سنگین تورمی در پی خواهد داشت، واقعا جای هیچ تبلیغی ندارد!
کارشناسان هشدار دادهاند افزایش چشمگیر قیمت دلار، طی هفتهها و ماههای آینده در بازارهای مختلف کشور تورم سنگین در پی خواهد داشت. این در حالیست که در صورت افزایش تنش میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده و عدم توافق میان آنها نیز بحران رکود تورمی در ایران تشدید خواهد شد.
در همین رابطه علی قنبری اقتصاددان و استاد دانشگاه گفته با اعمال سیاست «فشار حداکثری» نرخ تورم به ۵۰ درصد خواهد رسید و نرخ رشد اقتصادی هم منفی میشود. همزمان اگر سیاست ارزی فعلی بر کشور حاکم باشد و نرخ ارز رها شود، ممکن است نرخ دلار تا پایان سال آینده رکوردشکنیهای بزرگی داشته باشد.
علی قنبری توضیح داده که «با استمرار تحریم ها و احتمال اعمال دوباره «سیاست فشار حداکثری» باید «بر اساس تواناییهای داخلی برای کشور تصمیمگیری کرد. دستیابی به رشد اقتصادی که در قانون برنامه توسعه آمده دیگر محقق نخواهد شد و به باور من حتی توسعه هم دیگر در دستور نخواهد بود زیرا توسعه همزمان با تحریم بعید است ممکن باشد.»
این اقتصاددان همچنین با اشاره به افزایش قیمت دلار به بیش از ۹۰ هزار تومان گفته «این افزایشهای صورتگرفته در روزهای گذشته بطور حتم تورم را به شکلی فزاینده بالا خواهد برد. این امر فشارهای دو چندانی به اقتصاد و بهویژه صنایع وارد خواهد کرد و نهایتا حذف سامانه نیما هم به تک نرخی شدن ارز نخواهد انجامید و مسیر افزایش قیمتها را در کشور تسهیل کرد.»
او همچنین گفته «یکی از چالشهای آتی ما اولویتبندی نیازهای داخلی است. در شرایطی که تحریمها وجود دارند، ارز موجود نمیتواند کفاف تقاضا را بدهد و همین امر یک روند گرانی دائمی را به اقتصادی تحمیل خواهد کرد. به همین دلیل باید بر مبنای اولویتها و نیازهای اساسی کشور منابع را تخصیص دهیم تا مشکلات ناشی از «فشار حداکثری» و تشدید تحریمها نتواند اقتصاد و کشورمان را از پا در آورد.»
علی قنبری با تأکید بر اینکه اگر همه این اقدامات هم انجام شود، باز مشکلات به کلی رفع نمیشود و تنها از تشدیدشان میتوان جلوگیری کرد، افزوده که «به این ترتیب روند گران شدن دلار در سال آینده هم ادامه خواهد یافت. تا پایان سال نرخ هر دلار همانطوری که در مصاحبه پیشین با خبرآنلاین گفته بودم، به ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید و چنانچه سیاستگذاریهای فعلی اصلاح نشوند، این امکان وجود دارد که شیب افزایش قیمتها تندتر هم شود.»
همانطور که علی قنبری هم اشاره کرده شرایط متلاطم در اقتصاد کشور در پی تداوم تحریمها و افزایش نرخ ارز، همراه با سیاستهای نادرست تیم اقتصادی دولت پزشکیان سبب افزایش تورم خواهد شد. این در حالیست که یکی از برجستهترین آثار آن بر روی اقشار کمدرآمد و حقوقبگیری خواهد بود که همین حالا هم درآمدهای ناچیز آنها کفاف تأمین هزینههای ضروری یک زندگی حداقلی را هم نمیدهد.
By kozet on February 12, 2025 5:52 PM
|No Comments
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس و با انتشار ویدئویی از سخنانش در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت در پاسخ به پرسشی درباره علت دیدار محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهوری با مهدی کروبی به ارائه توضیحاتی پرداخت.
بنابر روایت ایلنا، او در این زمینه نوشت: در تماس با خبرگزاری مربوطه هم متذکر شدم که بهتر این است که خبرگزاریها در انتقال خبر، دقت را فدای سرعت نکنند.
موضوع عفو که اخیرا شامل برخی افراد از جمله دو خبرنگار روزنامههای شرق و هممیهن شده بود یک مقوله است و موضوع دیدار آقای عارف و کروبی مقولهای دیگر که در مورد هرکدام جداگانه توضیح داده شد.
سخنگوی دولت در این ویدیو اظهار داشت: من در ابتدای سخنانم از عفو رهبری و قوه قضائیه به مناسبت 22 بهمن تشکر کردم و نقطه گذاشتم و به پاراگراف بعد رفتم و اظهار داشتم که این دیدار در راستای روابطی است که از قبل میان آقای عارف و کروبی وجود داشته است.
مسعود پزشکیان در سخنرانی خود در سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به اظهارات اخیر دونالد ترامپ واکنش نشان داد و گفت او میخواهد انقلاب را به «زانو» درآورد.
این اظهارات در حالی است که رئیسجمهور آمریکا هم بر تمایل به رسیدن به یک توافق با جمهوری اسلامی تأکید کرده و هم دستور احیای «سیاست فشار حداکثری» بر ایران را صادر کرده است.
رضا علیجانی، تحلیلگر مسائل ایران در پاریس، در گفتوگو با رادیو فردا میگوید مسعود پزشکیان از ادبیات «معیشت» به ادبیات «دشمن دشمن» کوچ کرده است.
دقایقی پیش ۷ نفر نیروی امنیتی به منزل آقای قمیشی مراجعه و وی را بازداشت کردند
رحیم قمیشی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، امروز عصر بازداشت شد. وی که از چهرههای فعال در حوزه سیاسی و اجتماعی محسوب میشود، در اعتراض به حصر برای روز ۲۵ بهمن درخواست برگزاری تجمع اعتراضی داده بود.
:::
اکبر دانش سرارودی بازداشت شد
به نوشته کانال نگاهی دیگر امروز سر ظهر آقای دانش سرارودی در یک تصادف احتمالا مشکوک کمی آسیب دید و توسط اورژانس به بیمارستان کاشانی اصفهان منتقل و توسط نیروی اطلاعاتی بازداشت گردید. آقای دانش سرارودی رزمنده و پاسدار بازنشسته در زمره فعالان سیاسی منتقد جمهوری اسلامی است که پیشتر نیز بازداشت شده بود.
:::
ناصر دانشفر: اگر دستگیر شدم دوستان دیگر هدایت تجمع را به عهده خواهند گرفت
به اطلاع میرسانم که بر خلاف انتظار ما جمهوریاسلامی راهپیمایی سکوت را هم برنتابید و برادران بزرگوارمان جناب قمیشی و دانش سرارودی را بازداشت کردند و احتمالاً تا ساعاتی دیگر بنده نیز بازداشت خواهم شد. اگر این اتفاق بیفتد، عزیزان دوستان دیگری هدایت تجمع را به عهده خواهند داشت که متعاقباً به اطلاع خواهد رسید.
شهاب الدین حائری شیرازی: برای رحیم عزیز
آقای قمیشی را دو سه سال پیش برای اولین بار دیدم همان دیداری که به انتشار اولین تصویر چهارنفره از ایشان و آقای دانشفر و نصیری و بنده منجر شد.
فردی خیرخواه و مهربان که جگرش برای مردم می سوخت و قلبش برای مردم می تپد.
این رزمنده دفاع از کشور و ملت و آزاده سرافراز، دکترای علوم سیاسی دارد اما از تدریس و شغل در این مملکت معاف شده چون دلش برای مردم می تپد و نمی تواند در قبال این همه ظلم و ستم حاکمیت بر ملت با سیاستهای غلط، سکوت کند.
رحیم جان تو چهار سال اسیر بودی در عراق و امروز در زندان جمهوری اسلامی، اما هر دو برای وطن برای مردم.
گمانهزنیها دربارۀ شانس مذاکرۀ ایران و آمریکا، علیرغم سخنان تند و تیز علی خامنهای دونالد ترامپ همچنان ادامه دارد
یورونیوز - رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنرانیاش مذاکره با آمریکا را کاری غیرشرافتمندانه خواند و رئیس جمهور ایالات متحده نیز پس از سخنان رهبر ایران، در گفتوگو با روزنامۀ نیویورکپست گفت: «اگر توافقی {با ایران} انجام شود اسرائیل دیگر ایران را بمباران نمیکند.»
نفی مذاکره از سوی رهبر جمهوری اسلامی و تاکید او بر اینکه ایران هر تهدید یا اقدام نظامی آمریکا را با اقدام متقابل پاسخ خواهد داد، در حالی مطرح شد که حکومت ایران ترجیح داده آخرین اقدام نظامی اسرائیل را، که موجب آسیب دیدن پدافند هوایی ایران شد، بیپاسخ بگذارد و بسیاری از کارشناسان سیاسی، جمهوری اسلامی را در موضعی تدافعی و ضعیف ارزیابی میکنند.
در بین تحلیلگران سیاسی غربی نیز اخیرا فرید زکریا خبرنگار معروف "سینان" مدعی شد جمهوری اسلامی ایران به طرز بیسابقهای ضعیف شده و برای بقای خود شدیدا نیازمند سرمایه و تکنولوژی خارجی است و حاضر است به شرط برچیده شدن تحریمها و ادغام در جامعۀ جهانی بر سر برنامۀ اتمی خود با دولت ترامپ معامله کند.
این کارشناس بهنام مسائل خاورمیانه، در گفتوگو با هفتهنامۀ فرانسوی "اکسپرس" گفت که راهبرد حکومت ایران در دو دهۀ گذشته بر پشتیبانی نیروهای نیابتیاش (حزبالله، حماس، حوثیها و رژیم بشار اسد) برای مقابله با آمریکا و متحدان منطقهای آن (اسرائیل، عربستان، امارات) مبتنی بوده و این پشتیبانی راهبردی امروز کاملا از بین رفته است به طوری که جمهوری اسلامی ایران از زمان حملۀ صدام حسین به ایران در سال ۱۹۸۰ به اندازۀ امروز ضعیف نبوده است.
با اینکه فرید زکریا جمهوری اسلامی ایران را تا این حد ضعیف قلمداد کرده، دونالد ترامپ پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران، این ایده را رد کرد که ایران ضعیف شده است. ترامپ حتی صریحا تاکید کرد که ایران قدرتمند است و ضعفش در پایان دورۀ نخست ریاست جمهوری وی حاصل شده بود.
امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم پشت رزمندگان جنگ بودند
افشار سلیمانی، کارشناس روابط بینالملل و سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان، دربارۀ میزان ضعف جمهوری اسلامی در شرایط کنونی میگوید: «به نظرم این طور مطلق نمیتوان از ضعف ایران در قیاس با سالهای قبل حرف زد. باید گفت ایران در چه چیزی ضعیف شده؟ قدرت یک کشور مولفههای گوناگونی دارد. پارهای از مولفههای قدرت قابل اندازهگیریاند. اقتصاد ایران و ترکیه را با عدد و رقم میتوان مقایسه کرد و گفت از این حیث کدام یک از این دو کشور ضعیفتر است. کلیگویی نمیتوان کرد. البته پس از ارزیابی مؤلفههای گوناگون به یک جمعبندی نهایی میتوان رسید. فرید زکریا باید دقیق بگوید که بر چه اساس میگوید ایران در ضعیفترین حالت خودش طی ۴۵ سال اخیر است. چون ایران در زمینۀ نظامی و انرژی هستهای و غیره دستاوردهایی داشته. اگر پازل قدرت ملی را جلوی خودمان بگذاریم، قطعات قوی و ضعیف در آن به چشم میخورد. مثلا اقتصاد ایران ضعیف است. از حیث حمایت ملی و مردمی، واقعیت این است که امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم آن طور پشت رزمندگان جنگ بودند و ایثار هم میکردند. محاسبۀ این مولفهها ضروری است.»
آقای سلیمانی میافزاید: «حتی اگر ضعفهای کنونی را نداشتیم، باز باید بررسی میکردیم که طرف مقابل ما کیست؟ توسعه و پیشرفت ما همهجانبه نبوده. ما قرار بود در سال ۱۴۰۴ قدرت اقتصادی اول خاورمیانه شویم ولی الان قدرت آخر هستیم! یعنی برنامههای پیشبینیشده را هم اجرا نکردهایم. سیاست خارجی باید اجماع داخلی را در پشت سر داشته باشد و با نظام بینالملل هم سازگار باشد. نظام بینالملل هم مبتنی است بر قدرت، نه بر آرزوهای حکومتها. اگر این دو شرط در سیاست خارجی رعایت شود، میتوان انتظار داشت درجاتی از موفقیت نصیبش شود. مشکل ما این است که سیاست خارجی ما مبتنی بر اجماع نیست و سازگاریاش با نظام بینالملل محل سوال است.»
فرید زکریا نظرش را از آقای ظریف گرفته است
هوشنگ امیراحمدی، کارشناس مسائل ایران و روابط بینالملل، اگرچه منتقد نگاه فرید زکریا به مسائل ایران است، اما تحلیل او را نسبتا قبول دارد و میگوید: «آقای فرید زکریا به نظر من آدم بسیار بیسوادی در مورد ایران است. هیچ مطالعه و تحقیق و نوشتهای در مورد ایران ندارد. یک عده آدم نادان و وطنفروش با او صحبت میکنند و خبرهایی به او میدهند. این گفتوگوها خیلی سطحی است. فرید زکریا این نظر را، که ایران از ۱۹۸۰ تا حالا هیچ وقت این قدر ضعیف نبوده، عمدتا در مصاحبه با آقای ظریف و افرادی نظیر او بدست میآورد. یعنی اینها مستقیم یا غیرمستقیم میگویند جمهوری اسلامی عملا شکست خورده است. من این حرف را البته در چارچوبی خاص قبول دارم. به این معنا که بعد از یک دوران بسیار طولانی گسترش قدرت جمهوری اسلامی در منطقه از طریق نیروهای نیابتی، الان شکست فاحشی خورده و عقبنشینی آشکاری کرده. اما آنچه برای جمهوری اسلامی در منطقه اتفاق افتاده، به معنای ضعف کلی نظام نیست. جمهوری اسلامی در داخل و خارج دچار بحرانها و ضعف اساسی است ولی به نظرم ملّا هنوز آن قدر نمرده که راه قبرستان را فراموش کرده باشد! جمهوری اسلامی ضعیف شده ولی شکست نخورده؛ برای اینکه جنگی نکرده است. این نظام هنوز میلیونها نفر نظامی و موشک و پهپاد و ایدئولوژی دارد و مشغول تقلا است. بنابراین نمیتوان گفت که جمهوری اسلامی به نقطۀ ضعفی رسیده که هر موشی میتواند با دمش بازی کند.»
آقای امیراحمدی میافزاید: «جمهوری اسلامی قبل از اینکه ضعیف شود هم حریف آمریکا و اسرائیل نبود. الان نیز همان طور است اما هنوز حریف بسیاری از کشورهای منطقه هست. بنابراین دربارۀ اینکه جمهوری اسلامی چقدر ضعیف شده، باید با دقت حرف زد. در رابطه با آمریکا و اسرائیل و اروپا، ایران تا حد زیادی ضعیف شده و عقبنشینیهایی داشته و دچار مشکلاتی است. اما در رابطه با کشورهای دیگر، نسبت قدرتش با آنها چندان هم از بین نرفته. غیر از اسرائیل، جمهوری اسلامی هنوز از سایر کشورهای منطقه، مثلا منطقۀ خلیج فارس، به لحاظ نظامی قویتر است. شاید ترکیه از حیث قدرت نظامی تا حدی همقد جمهوری اسلامی باشد.»
قبلا ضعف نظامی و اقتصادی را با هم داشتیم
احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، با این نظر فرید زکریا موافق نیست و به یورونیوز گفت: «این تحلیل مطابق با واقع نیست. ایران واقعا قوی است. ما در دهههای گذشته، هم از نظر اقتصادی ضعیف بودیم هم از نظر نظامی، ولی مردم پشتوانۀ انقلاب بودند. الان از نظر نظامی و دفاعی خیلی قوی هستیم. مردم ایران هم انقلاب کردهاند و انقلابشان را دوست دارند اما از وضع معیشتیشان ناراحتاند. به لحاظ اقتصادی، ارزشهایمان متفاوت از قبل شده، فرماندۀ واحد اقتصادی نداریم و تیم دولت هم ضعیف عمل میکند. قبول دارم که از لحاظ اقتصادی و معیشتی تا حدی ضعیف هستیم ولی کلیت کشور قدرتمند است.»
ایران اینترنشنال - با افزایش هر روزه قیمت ارز و به تبع آن طلا و سکه در ایران، برخی رسانهها و مقامات حکومتی مشغول تایید و تکذیب نقش دولت در این افزایش قیمت هستند. مسالهای که پیش از این و در سالهای گذشته هم رخ داده است. آیا دولت واقعا در بازار نقشآفرینی میکند؟
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، دونالد ترامپ در دور اول ریاستجمهوری خود از برجام خارج و همزمان بازار دلار در ایران ملتهب شد. همان زمان رسانهها دولت حسن روحانی را متهم کردند که به عنوان بزرگترین عرضه کننده دلار در کشور، از افزایش قیمت این ارز سود میبرد.
اکنون و در بهمن ۱۴۰۳ که ترامپ به کاخ سفید بازگشته و پس از امضای فرمان احیای فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، قیمت دلار در بازار آزاد به بالای ۹۰ هزار تومان رسیده است، باز همین شایعات در فضای جامعه به گوش میرسد. شایعاتی که به نوعی عاملیت دولت را تداعی میکنند؛ آن هم در شرایطی که کنترل بازار ارز از دست رفته و قیمت ارز به شکلی بیسابقه، افزایش مییابد.
اکنون ضعف ساختاری دولت باعث شده نه توان تامین برق کشور را داشته باشد و نه جسارت افزایش قیمت بنزین را.
مرحله اول: ایجاد شایعه
در دور پیشین ریاستجمهوری ترامپ، حدود دو هفته پس از التهاب بازار در پی خروج آمریکا از برجام، روزنامه فرهیختگان در شماره سوم خرداد ۱۳۹۷، در مطلبی با عنوان «سود حاصل از افزایش قیمت دلار به جیب چه کسی میرود؟» نوشت: «درآمد و در واقع سود حاصل از این نوسان بهطور منطقی به جیب دولت که بزرگترین منبع دلار در کشور (از طریق فروش نفت) است، واریز میشود؛ ضمن اینکه بودجه سالانه دولتها بر پایه ارز به قیمت سال گذشته بسته شده و این افزایش حبابگونه قیمت ارز، دست دولت را در هر گونه فعالیت مالی باز میگذارد.»
حالا هم در فضای مجازی، مطلبی با عنوان «افزایش قیمت ارز و طلا، سیاست کثیف پزشکیان» دست به دست میشود که مشابه همان مطالب سال ۱۳۹۷، با همان استدلالهاست.
مرحله دوم: تکذیب
۲۴ بهمن، در حالی که هنوز مثل سال ۱۳۹۷، این اتهامات در رسانههای رسمی منعکس نشده، خبرگزاری مهر از فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، درباره دست داشتن دولت در بازار ارز پرسوجو کرد و او هم موضوع را تکذیب کرد.
مهاجرانی گفت: «وقتی قیمت سکه، طلا و ارز بهطور لجام گسیخته افزایش مییابد، مردم شاکی میشوند و [چون] مهمترین پشتوانه هر دولتی مردم هستند، واقعا آنچه که حاصل میشود به هیچ عنوان به نفع دولت نیست. اگر بخواهیم بگوییم که برای دولت میارزد یا نمیارزد، حتما میگویم نمیارزد.»
به ما چشمبند و دهانبند زدند و پایمان را زنجیر کردند
ایران اینترنشنال - زهرا رهنورد، درباره شیوه آغاز حصر خود و میرحسین موسوی، از رهبران «جنبش سبز»، نوشت که در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، ماموران امنیتی با حمله به خانه آنها، به این دو نفر چشمبند و دهانبند زدند، زنجیرهای سنگین بر پاهایشان بستند و به «نقطهای در زیرزمینی متروک» پرتابشان کردند تا توبه کنند.
رهنورد در یادداشتی با عنوان «زمان و مکان برزخی؛ یادی از نخستین روز دستگیری در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹» که چهارشنبه ۲۴ بهمن در سایت کلمه منتشر شد، نوشته است که پس از انتقال به زیرزمینی متروک، «در یک بیزمانی تکاندهنده، مردانی ناشناس و نقابدار»، درها را به رویشان قفل کردند.
رهنورد که از چهرههای برجسته اعتراضات به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ و همسر میرحسین موسوی است، با اشاره به محاصره ورودی بنبست اختر به وسیله ماموران، نوشت: «دهها مامور به خانه ما حمله میآورند ...، نه با تیر و تفنگ و قمه و ساطور اما با چهرههای خشن و بیرحم. دست یکی از آنها پاره کاغذی است که رویش جرمهای خیالی به ما نسبت دادهاند. درهای آهنی زوزهکشان به هم میخورند.»
رهنورد که از ۱۴ سال پیش در حصر خانگی به سر میبرد، درباره تفتیش خانهشان به دست ماموران نوشت: «بدون واهمه و بی هیچ ملاحظه ... گویی با هیاهویی عمدی مشغول زیر و رو کردن اثاث خانه هستند. خِر و خِر و دینگ دَنگ و تَرق و تُروق. اجسام سنگین، کمد و مبل قفسه کتاب، تلویزیون و ظروف و وسایل خانه را به این طرف و آن طرف می کشند.»
او با ابراز خشنودی از اینکه پیش از هجوم ماموران، بیشتر آثار هنری خودش و میرحسن موسوی و مجسمهها و تابلوها را از خانه خارج کرده بودند، اضافه کرد: «چیزی که به آنها دیکته شده در این خانه وجود ندارد. خودشان هم میدانند که اینها بهانه است. ابزار ارتباط با بیگانگان؟! یک بهانه است برای دستگیری ما.»
عبدالله مومنی در خصوص نامه زهرا رهنورد:
نامه دردناک خانم رهنورد درباره خاطره ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ و برخوردهای ضد انسانی سیستمی خشونت گرا ، حقیقتا خوره ی روحمان شد. از دیگر سو مقاومت و پایداری رهبران جنبش سبز، برگی افتخارآمیز از آزادیخواهی ایرانیان در برابر خونتای استبداد شد. آری در آن جنبش کشته و شهید دادیم ، زخم خوردیم در زندان افتادیم اما زنده بودن جامعه را فریاد زدیم و اینکه در برابر کژکارکردیها ایستادگی عظیم ملی شد. ما ایرانیان دوباره خود را باز یافتیم .
گرچه رهبران جنبش را در زیر زمین نمور و تاریک با زنجیرهای سنگین در بند کردند. اما غافل از اینکه حریت و شرافت میرحسین و رهنورد و کروبی بر تزویر و قلدری قداره بندان فائق آمد و مقاومت سترگ آنها در یاد تاریخ دموکراسی خواهی خواهند ماند. برگی سبز و درخشان بر تارک آزادیخواهی ایران
ما اکنون خود را روایت خواهیم کرد تا زمانی که بتوانیم نهال دموکراسی و آزادی را در این سرزمین سبز کنیم . ما با درهم آمیزی رو به پیش همه تلاشهایی ملی مان در جنبش سبز و جنبش زن زندگی آزادی خواهیم دانست روزی می توان صلا سر داد که " سر اومد زمستون" به امید و اشتیاق صدا خواهیم زد " یه روز خوب میاد".
By kozet on February 12, 2025 2:46 PM
|No Comments
امروز چهارشنبه بیستوچهارم بهمنماه، کاروانی متشکل از دهها کامیون نظامی که حامل تانکهای جنگی و تجهیزات زرهی بودند، با اسکورت چندین خودروی مسلح تویوتا هایلوکس از زاهدان به شهرستانهای چابهار،راسک و سرباز منتقل شدند.
بر اساس گزارش حال وش، دلیل این انتقال هنوز بهطور رسمی مشخص نشده است، اما این اقدام در شرایطی انجام میشود که گروه جیش العدل هفته گذشته، در تاریخ هجدهم بهمنماه،با انتشار ویدیویی به جمهوری اسلامی اولتیماتوم ده روزهای درباره توقف تخریب منازل شهروندان بلوچ ارائه کرده بود.
🛑انتقال گسترده تجهیزات نظامی از زاهدان به شهرستانهای چابهار، راسک و سرباز
امروز چهارشنبه بیستوچهارم بهمنماه، کاروانی متشکل از دهها کامیون نظامی که حامل تانکهای جنگی و تجهیزات زرهی بودند، با اسکورت چندین خودروی مسلح تویوتا هایلوکس از زاهدان به شهرستانهای چابهار، pic.twitter.com/TVGjFTlJlA
By kozet on February 12, 2025 2:44 PM
|No Comments
مهدی نصیری
ستیز با پنجاه و هفتی ها و انواع نسبتها و دشنامها را حواله آنان کردن، امر مثبت و متمدنانه ای نیست. انقلاب ۵۷ محصول یک مقطع تاریخی ویژه بود که طوفانی از چپ گرایی در جهان جریان داشت و ایران نیز که در همسایگی کانون این طوفان و آتش فشان یعنی شوروی سابق بود، از تاثیرات مخرب این طوفان برکنار نماند. همزمان موجی از احیأگری اسلام سیاسی مبتنی بر قرائتی تکفیری و غرب ستیزانه از اسلام در آسیا و جهان عرب به راه افتاده بود که با جریان چپ - علی رغم تفاوتهای بنیادین و ماهوی - تلاقی پیدا کرد و در ایران ایدئولوژی التقاطی انقلاب ۵۷ (ارتجاع سرخ و سیاه) را رقم زد.
اکثر روشنفکران و تحصیلکردگانی که تحت تاثیر این معجون قرار گرفتند و به مبارزه با نظام پهلوی پرداختند، در خواب شبشان هم نمی دیدند که محصول این انقلاب نظامی به نام جمهوری اسلامی شود که در زمره یکی از خشن ترین، فاسدترین، دروغگوترین و ناکارآمدترین نظامهای سیاسی دنیای معاصر قرار گیرد.
البته باید تصدیق و تصریح کرد که عموم روشنفکران و تحصیلکردگان انقلابی، از جمله این طلبه کوچک، بی اطلاع و یا واجد آگاهی هایی اندک از سیاست و اقتصاد و ماهیت ویرانگر اندیشه مارکسیسم و اسلام مورد نظر روحانیت انقلابی با رهبری آقای خمینی بودند که در ادامه به آقای خامنه ای به ارث رسید.
این مقدمه را از این رو گفتم تا یادآور شوم که انگیزه اساسی در رقم زدن انقلاب ۵۷ نه آگاهی و قصد ویرانگری بلکه جهل و خامی بوده است که البته در نتایج ویرانگری که به جا گذاشت، تفاوتی ندارد.
اگر در یک حادثه، از سر خطا فردی به قتل برسد یا از سر عمد، بالاخره فاجعه ای رخ داده و جان انسانی ستانده شده، اما در چگونگی برخورد ما با قاتل باید تفاوت وجود داشته باشد. قانون شرعی و عرفی نیز چنین تفاوتی را لحاظ می کند.
پس وظیفه متضرران و قربانیان فاجعه ۵۷ در عین نقد و نفرین اندیشه و ایدئولوژی پنجاه و هفتی، عدم ستیز و لعن و نفرین مرتکبان ناآگاه و یا فریب خورده آن است، چون هیچ نتیجه ای جز تعمیق شکافها و زخمهای ملی که مانعی برای ساخت ایرانی آباد و آزاد است، ندارد اما و صد اما این وظیفه قطعی پنجاه و هفتی هاست که صریح و شجاعانه از گذشته خود اعلام توبه و انزجار کرده و به خطای خود و ضربه ای که به ایران زدند و چنین جهنمی را ایجاد کردند، اعتراف کنند تا از شدت دلخوری و عصبانیت نسلهایی که نقشی در برآمدن این فاجعه قرن نداشتند، بکاهند و راه همدلی و همگرایی را برای آینده هموار کنند.
پویا جبلعاملی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، در سرمقاله امروز این روزنامه از داستان کشورهایی نوشت که «سردمدارانش به عموم نشان میدهند که «همین است که هست!»
متن کامل این سرمقاله به این قرار است:
بریتانیا تا قبل از سده هجدهم از تمام کشورهای اروپایی عقبتر بود. حتی در کشتیرانی که بعدها کسی نتوانست در اروپا جای آن را بگیرد، تا قبل از این قرن عقبتر از هلند و اسپانیا و پرتغال بود؛ اما چه شد که از قرن هجدهم و پس از انقلاب شکوهمند ورق برای انگلوساکسونها برگشت؟
مهمترین دلیل آن بود که از این دوران به بعد، همه اقشار جامعه بریتانیا این امید را داشتند که وضعیت خود را به شکل قابل توجهی بهبود ببخشند. طبقات پایین میدانستند چون گذشته لزومی ندارد در جا بزنند. آنها افراد زیادی را دیده بودند که با ابداعات و کارآفرینی چگونه مبدل به ثروتمندترین افراد جامعه شدند. این امر دیگر یک استثنا نبود.
در طبقه متوسط نیز، با ابزارهای مالی تازه و راه بازشده برای سرمایهگذاری، هزاران نفر میتوانستند زندگی خود را بیش از پیش ارتقا دهند. انقلاب فکری ناشی از موج لیبرالیسم به دست افرادی چون جان لاک و باز شدن بستر اجتماعی و سیاسی ناشی از انقلاب شکوهمند و تعمیق اقتصاد بازار، بریتانیا را به خطهای متفاوت نسبت به دیگر کشورهای اروپایی برای رشد و توسعه و ثروتاندوزی همه اقشار مبدل کرده بود. آمار نشان میدهد که از ۲۲۶صنعتگر بزرگ بریتانیا در سال۱۸۵۰، تنها دو نفر از اعیان بودند. کشوری جهش میکند که مردمانش آزادانه، «امید» به تغییر در زندگی خود داشته باشند.
اما تاریخ داستانهای عکس این را زیاد روایت میکند. داستان کشورهایی که مردمانش امید تغییر ندارند. داستان کشورهایی که سردمدارانش به عموم نشان میدهند که «همین است که هست!» بلوک شرق کمونیستی مملو از این مثالهاست. در رومانی چائوشسکو، مردم فکر میکردند اگر تحمل کنند و همراه با تصمیمات دولت باشند تا بدهی خارجی مرتفع شود، دیگر وضعیت تغییر میکند. اما اینگونه نشد. لیست جیرهبندی غذا که در ابتدا سخاوتمندانه و قرار بود هر فرد در سال ۱۱۴تخممرغ و ۵۴کیلو و ۸۸گرم گوشت و ۱۴کیلو و ۸۰گرم سیبزمینی بخورد، به جایی رسیده بود که افراد ماهها بیگوشت سپری میکردند. جیرهبندی بنزین نیز با نوآوری چائوشسکو در بهکارگیری مجدد اسب در حملونقل شهری، تراز شده بود!
همه پیشرفت میکردند؛ اما رومانی چائوشسکو در تاریخ عقبگرد میرفت. اما فکر میکنید مشکل از که بود؟ بله مشکل از مردمی بود که توصیههای حکومتی و کمونیستی را درست اجرا نمیکردند. فرقی هم نمیکرد که یکسال، ۱۰سال، ۲۰سال و... از اجرای این توصیهها بگذرد و شما نتایج آن را در زندگی خود و شهروندان دیگر نبینید. به هر حال راه حکومت چائوشسکو درست و بدون تغییر بود. این مردم بودند که نمیتوانستند درست این توصیهها را پیاده کنند تا پیشرفت کنند.
آلبانی انور خوجه اما پر از امید بود؛ البته تنها برای آنان که همراه او و حزب کمونیست در منطقه «بلوک» زندگی میکردند. او که از سال۱۹۶۰ پایش را از آلبانی بیرون نگذاشته بود، ذاتا از خارجیها و بهویژه آمریکاییها و بریتانیاییها نفرت داشت. آنچنانکه از سال۱۹۴۶ و در ابتدای حکومتش سفارت این دو کشور را تعطیل کرد و دیپلماتهایشان را از کشور اخراج کرد و هرگز نخواست دوباره با آنها تجدید رابطه کند یا مذاکرهای با آنها داشته باشد. تنها راه زیستن بدون فقر آن بود که بتوانی از سلسلهمراتب حزب کمونیست بالا بروی تا بتوانی در «بلوک» زندگی کنی. اما آنجا نیز معلوم نبود باقی بمانی. آنچنانکه محمد شهیو، نخستوزیر انور خوجه تنها بهخاطر ازدواج پسرش از چشم خوجه افتاد و در نهایت مجبور به خودکشی شد.
در آلبانی، مقدرات هر کس در دست خوجه بود. اگر روزی از کسی خوشش میآمد آن فرد بالا میآمد، ولی روزی دیگر باید از «بلوک» اخراج میشد. خوجه نیازی به پاسخگویی به هیچ ارگان و فردی نداشت. نیاز نداشت که توضیح دهد چرا باید مردم هر روز فقیرتر شوند و هیچ امیدی به تغییر نباشد. گو آنکه دولت نخستوزیر و وزرا داشت و معیشت مردم در دست آنان بود. مردم او از زندگی فعلی و آتی خود ناامید بودند، نه سرمایهگذاری خارجی وجود داشت و نه ارتباطی و نه سفرهای که در آن قوت کافی پیدا شود. در عوض خوجهای بود که به مردم اطمینان میداد اگر در راهی که انتخاب کردهاند، پایمردی کنند، آینده ازآن آنان خواهد بود. اما روزگاری رسید که دیگر حتی «بلوک»نشینان نیز به این حرف خوجه، اعتقاد نداشتند.
بهرام فرخی ـ در دنیای سیاست، برخی تصمیمات و پیشنهادها چنان غیرمنتظره و بحثبرانگیز هستند که نهتنها اهداف اولیه خود را محقق نمیکنند، بلکه به عاملی برای بحرانهای جدید تبدیل میشوند. یکی از این نمونهها، پیشنهاد دونالد ترامپ در مورد تبدیل نوار غزه به یک "ساحل رویایی" و انتقال جمعیت فلسطینی آن به کشورهای دیگر بود.
پیشنهادی غیرمنتظره و واکنشهای جهانی
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که با سر و صدای تبلیغاتی فراوان اولین شخصیت سیاسی جهان بود که در دوره ریاستجمهوری دوم دونالد ترامپ به واشنگتن سفر کرد، با هدف جلب حمایت آمریکا برای تشدید فشارها بر ایران و حتی تحریک به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی راهی ایالات متحده شد. اما او در آنجا با پیشنهادی غیر منتظره از سوی ترامپ مواجه شد: تصرف نوار غزه، تبدیل آن به منطقهای توریستی در شرق مدیترانه و انتقال ساکنان فلسطینی آن به کشورهای عربی دیگر.
این پیشنهاد، که بهسرعت واکنشهای شدیدی در سطح بینالمللی برانگیخت، از همان ابتدا به دو صورت تفسیر شد: برخی سیاستمداران آن را به سخره گرفتند و برخی دیگر بهشدت به آن تاختند. در سراسر جهان عرب، چه در سطح مردمی و چه در میان رهبران سیاسی، مخالفتهای گستردهای علیه این طرح شکل گرفت. در نتیجه، دولتهای عربی که در سالهای اخیر به سوی عادیسازی روابط با اسرائیل گام برداشته بودند، بهناگهان خود را در موقعیتی دیدند که ناگزیر به اعلام موضعی شدید علیه این پیشنهاد شدند.
خوشبختانه در حال حاضر، تکلیف اکثریت مردم با حکومت و دولت بیاختیار زیرمجموعهی آن روشن است؛ چه آنهایی که انتخابات اخیر ریاست جمهوری را تحریم کردند و چه آنانی که با استخوانی در گلو و به امید تنها کمی بهتر شدن شرایط پای صندوقهای رای رفتند.
مساله اما این است که اصحاب و تئوریسینهای اصلاحطلبی حکومتی پس از سه دهه تلاش برای حفظ اصل نظام -که روزنه و راهگشایی از موارد آخر آن بوده- به جای پاسخگویی "همیشه" دست پیش را میگیرند و "همچنان" از عالم و آدم طلبکارند.
من معمولاً سعی میکنم از احساسات بد فاصله بگیرم اما ملایمترین توصیفی که این روزها میتوانم از حس و حالم به دست دهم "حس انتظارِ توأم با سردرگمی و بیقراری و نکبت" است!
به احتمال زیاد، آتش جنگ در نوارغزه از هفتۀ آینده دوباره شعلهور میشود. اوضاع ایران بیش از هر زمانی در تاریخ معاصر، مبهم و نامشخص است. آلترناتیو قابل اجرایی به جای مذاکره با آمریکا مطرح نمیشود. انگار همه در انتظار حادثهای غیرمنتظره، از ارائۀ هر نوع ابتکار تازه بینیاز یا ناتوان شدهاند.
قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ سناریوهای قابل فرض، آرامشکُشند.
از شما چه پنهان که من اهل نیایشم. گاهی که در آن غرق میشوم یک ندای باطنی غیرقابل توضیح روزهای بهتری را وعده میدهد. روی چه حسابی؟ با هیچ حساب و کتابی جور در نمیآید. "به غیر حساب" است. فقط یک احساس شخصی است. دلیلی ندارد که دیگران برای آن تره خرد کنند اما در لحظاتی مرا نگه میدارد و آرامش میدهد.
ما دوپاها خیلی به خود غرهایم، اما دانشمان اندک است! چه بسا اتفاقی را آرزو کنیم که کارمان را خراب کند و یا از اتفاقی بهراسیم که مایۀ نجاتمان باشد. چون جهان بخصوص جهان انسانی، بینهایت پیچیده و اگر به عدهای از داروینیستها بر نخورد کاملاً "رازآلود" است. گاه از روی عجله شر خود را طلب میکنیم.
در طی سالهای گذشته علم روانشناسی در دنیا و به طبع در ایران از اهمیت ویژهای برخوردار شده است و با گسترش شبکههای اجتماعی و اینترنت روز به روز به این جایگاه افزوده میشود. از کلاسها و سمینارهای انگیزشی تا کارگاههای موفقیت و شبکههای آنلاین زندگی بهتر. جایگاه و اهمیت این علم را میتوان از دیدگاههای متفاوت مورد بررسی قرار داد. از یک سو میتوان این سوال را مطرح کرد که چه فرصت هایی کاربرد علم روانشناسی را برای ارتقا سلامت روانی، فکری و رفتاری فرد در جامعه ارائه میدهد و از سوی دیگر با خود چه خطراتی را میتواند به همراه داشته باشد، اگر آگاهانه و براساس معیارها و مقیاسهای علمی بنا نشده باشد.
در حالیکه مقامات و پادوهاى دولت وفاق، یعنى جواد ظریف و عباس عراقچى از سوى، مسعود پزشکیان بدنبال مذاکره با آمریکا فرستاده شدهاند، خامنه اى هر بار در سخنرانىهایش، موضع گیرى هاى عجیب و قریبى از خود نشان میدهد که نشانه ى ذهن بیمار و نا میزان و سر در گم او دارد. با اینکه خامنه اى در چهار سخنرانى اخیرش یکى به نعل میزد و یکى به میخ! در آخرین سرى از این سخنرانیها و در جلوى دوربینها مذاکره با آمریکا را رد کرد. خامنه اى ۱۰ روز پیش، در دیدار با مسئولان نظام چنین سخنان صریحی در رابطه با منع مذاکره با آمریکا عنوان نکرده بود و رسانهها چنین استنباط کردند که خامنهای یک مجوز مشروط و با احتیاط برای مذاکره با دولت جدید آمریکا صادر کرده است، چرا که گفته بود «حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله میکنیم، انسان... ممکن است معامله هم بکند اما میفهمد که چه کار باید بکند.» از سوی دیگر دو روز پس از سخنان خامنهای، عباس عراقچی وزیر خارجه را نیز راهی قطر میکند تا با مقامهای این کشور دیدار کند. سخنگوی وزارت خارجه ایران اگرچه اعلام کرد که در دیدارهای آقای عراقچی صحبت از مذاکره با آمریکا نشده است اما رسانهها این سفر را زمینهسازی رد و بدل کردن پیامهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا تفسیر کردند و در نهایت دو روز پیش سخنگوی وزارت خارجه قطر از آمادگی این کشور برای میانجیگری میان ایران و آمریکا «برای حل اختلافات بین ۲ کشور بر سر برنامه هستهای» خبر داد. در این موش و گربه بازىها نشان از مذاکرات در روزهاى آینده داشت، که در سخنرانى هاى بعدى گدارها را هم به آب داد.
«جمهوری اسلامی از همیشه ضعیفتر است»؛ هانا نویمان: سرنگونی اسد میتواند اثر دومینویی ایجاد کند
کیهان لندن - هانا نویمان نمایندهی آلمان در پارلمان اروپا در یک مصاحبه اختصاصی با IPPEN.MEDIA توضیح میدهد که رژیم ایران اکنون چه نقشی در خاورمیانه ایفا میکند و آیا زمامداران جمهوری اسلامی تحت فشار داخلی قرار خواهند گرفت یا نه. این سیاستمدار عضو «حزب سبزها» مسئولیت ریاست هیئت روابط اتحادیه اروپا با ایران را نیز بر عهده دارد.
نویمان که از حامیان قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپاست، میگوید با ضرباتی که حماس و حزبالله از اسرائیل دریافت کردند و پس از فروپاشی بشار اسد، رژیم ایران هم به شدت ضربهپذیر شده است.
-[حکومت] ایران در ماههای اخیر شکستهای ژئوپلیتیک متعددی را متحمل شده؛ به ویژه با سقوط بشار اسد در سوریه و موفقیتهای نظامی اسرائیل. واقعا تهران تا چه حد تضعیف شده است؟
- رژیم ایران از لحاظ ژئوپلیتیک بیش از هر زمان دیگری در سالهای اخیر تضعیف شده است. در گذشته، قدرت آن بر پشتیبانی از گروههای نیابتی مسلح مانند حزبالله استوار بود. در درگیریها، رهبران جمهوری اسلامی همواره به عنوان یک نیروی پشتیبان برای این گروهها عمل میکردند؛ مانند یک «برادر بزرگ» که در دعواهای مدرسه از برادر کوچک حمایت میکند.
اما مشکل اینجاست که در ماههای اخیر، این برادر بزرگ (رژیم ایران) دیگر حضور مؤثری نمیتوانسته داشته باشد. این امر باعث تضعیف گروههای نیابتی شده و در نتیجه، رژیم ایران را نیز ضعیف کرده است.
- بله، تا حدی! گروه شورشی تحریرالشام سوریه یکی از اولین گروههایی بود که ضعف احتمالی جمهوری اسلامی ایران را آزمایش کرد و موفق شد. آنها بررسی کردند که پشت سر اسد چه حمایتی باقی مانده و دریافتند که پشتیبانی چندانی وجود ندارد.
- کدام گروهها بیشترین آسیب را از ضعف جمهوری اسلامی دیدهاند؟
- بطور ویژه حزبالله. این گروه به شدت از سوی اسرائیل تحت حمله قرار گرفته. اگرچه حزبالله بارها از [حکومت] ایران درخواست کمک کرده، اما در عمل تقریباً به حال خود رها شده است.
-آیا این تحولات میتوانند منجر به یک اثر دومینویی شوند؟
- قطعاً. اکنون سایر بازیگران نیز ممکن است به فکر آزمایش گروههای نیابتی [رژیم] ایران بیفتند تا ببینند آیا هنوز از سوی «برادر بزرگ» حمایت میشوند یا نه. همچنین این وضعیت جمهوری اسلامی را در بحران شدیدی در سیاست خارجی قرار داده. ما شاهد پیشنهادهای دیپلماتیک شتابزده از سوی زمامداران ایران به طرفین مختلف هستیم. علاوه بر این، یک مشکل لجستیک نیز ایجاد شده است: بسیاری از تسلیحات ایران از طریق سوریه به حزبالله و حماس منتقل میشد، اما این مسیر اکنون عملاً مسدود شده است.
-به نظر میرسد جمهوری اسلامی از تحولات سوریه نگران است؟
-بله، به ویژه به دلیل ضعف یکی از مهمترین متحدانش، یعنی روسیه. روسیه دو پایگاه نظامی مهم خود را در سوریه از دست داده است. این یک شکست استراتژیک جدی برای مسکو به شمار میرود، به ویژه در زمینه عملیات نظامی روسیه در آفریقا.
By kozet on February 12, 2025 3:35 AM
|No Comments
بنیامین نتانیاهو: «با توجه به اعلام حماس مبنی بر نقض توافق و خودداری از آزادی گروگانهای ما، شب گذشته به ارتش دستور دادم نیروهایش را در نوار غزه مستقر کند. اگر حماس تا ظهر شنبه گروگانها را آزاد نکند، آتشبس پایان یافته و اسرائیل تا شکست کامل حماس به نبردهای شدید باز میگردد.»
بنیامین نتانیاهو: «با توجه به اعلام حماس مبنی بر نقض توافق و خودداری از آزادی گروگانهای ما، شب گذشته به ارتش دستور دادم نیروهایش را در نوار غزه مستقر کند. اگر حماس تا ظهر شنبه گروگانها را آزاد نکند، آتشبس پایان یافته و اسرائیل تا شکست کامل حماس به نبردهای شدید باز میگردد.» pic.twitter.com/xrM0FLSiUM
By kozet on February 12, 2025 1:28 AM
|No Comments
ایندیپندنت فارسی - حافظ بشار اسد، پسر رئیس جمهوری مخلوع سوریه ویدیویی از خود را در یکی از خیابانهای مرکزی مسکو در تلگرام و توییتر منتشر کرد. این اولین تصویر یکی از اعضای خانواده بشار اسد است که پس از سقوط رژیم بعث سوریه در آذرماه و فرار به روسیه منتشر میشود.
حافظ بشار اسد در این ویدیو میگوید که تنها یک حساب در شبکههای اجتماعی اکس و تلگرام دارد. شبکه اسکاینیوز عربی با بررسی این ویدیو گزارش کرد پسر ۲۴ ساله بشار اسد این ویدیو را در خیابان لوکس بولشایا اوردینکا در نزدیکی کاخ کرملین در مرکز مسکو ضبط کرده است.
حافظ بشار اسد، دو روز پیش از انتشار این ویدیو، پیام را در تلگرام منتشر کرده و در آن درباره آخرین ماههای حضور بشار اسد در قدرت و وضعیت خانوادگی توضیح داده بود.
به گفته حافظ بشار، او برای تکمیل تز دکتری خود به مسکو سفر کرده بود و همراه با مادرش اسما که برای عمل پیوند استخوان بستری بود و خواهرش زین در پایتخت روسیه اقامت داشت. حافظ بشار میگوید در ماه نوامبر به دمشق بازگشت و در کنار برادرش کریم و پدرش بود اما مادر و خواهرش همچنان در مسکو ماندند.
حافظ بشار اسد، پسر رئیس جمهوری مخلوع سوریه ویدیویی از خود را در یکی از خیابانهای مرکزی مسکو در تلگرام و توییتر منتشر کرد.
این اولین تصویر یکی از اعضای خانواده بشار اسد است که پس از سقوط رژیم بعث سوریه در آذرماه و فرار به روسیه منتشر میشود.
رادیو فردا - پلیس شهر مونیخ، در جنوب آلمان، روز پنجشنبه، ۲۵ بهمن، خبر داد که راننده خودرویی که عامدانه در خیابان با حاضران در یک تجمع برخورد کرده یک پناهجوی ۲۴ ساله افغانستانی بوده است.
رسانههای محلی در آلمان تعداد مجروحان حادثه را تا ۲۸ نفر اعلام کرده و خبر دادهاند که راننده خودرو دستگیر شده است. خبرگزاری فرانسه به نقل از پلیس مونیخ، مظنون حادثه را یک پناهجوی جوان افغان معرفی کرده است.
پناهجو بودن عامل حادثه احتمالا بار دیگر در آلمان به بحث لزوم اخراج پناهجویان و مهاجران غیرقانونی دامن خواهد زد.
هنوز هیچ خبری از کشته شدن کسی در این حادثه منتشر نشده است.
An Afghan man has caused this terror today in Munich. He raced his car into a demonstration of 1000 Germans. A child is in mortal danger. The Demo was left wing... > remigration now pic.twitter.com/NILurmBwjs
خبرگزاری فرانسه به نقل از فرماندار ایالت نوشت که پلیس این حادثه را «حمله مشکوک» در نظر میگیرد.
حمله به یک تجمع در شهر مونیخ با خودرو تنها یک روز پیش از آغاز برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ رخ میدهد که قرار است میزبان چندین مهمان عالیرتبه از جمله ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، و جی. دی. وَنس، معاون دونالد ترامپ، باشد.
به نوشته خبرگزاری رویترز، این حادثه در فاصله کمتر از دو کیلومتری محل برگزاری کنفرانس روی داده است.
خبرگزاری رویترز گزارش میدهد که پلیس «عملیاتی گسترده» را در اطراف ایستگاه قطار مرکزی مونیخ آغاز کرده است.
به نوشته یک رسانه محلی، خودرو به افراد حاضر در یک تجمع اتحادیه کارگری حمله کرده است.
آلمان در حالی بار دیگر شاهد برخورد عامدانه یک خودرو با مردم حاضر در خیابانهاست که کمتر از دو ماه پیش خودرویی دیگر در شهر ماگدبورگ خود را به مردم زد و جان چند نفر را گرفت.
اولین فیلم از دستگیری مظنون:
BREAKING:
First video of the man who plowed a car into a group of people in Munich, Germany today.
زیر گرفتن جمعیت در یک بازارچهٔ کریسمس در شهر ماگدبورگ که شامگاه ۳۰ آذرماه توسط «یک پزشک اهل عربستان سعودی» صورت گرفت، دستکم پنج کشته و بیش از ۲۰۰ مجروح بر جا گذاشت.
در همین حال روز پنجشنبه یک مرد افغان که مظنون به داشتن انگیزههای جهادی است، به دلیل حمله سال گذشته او با چاقو در یک تجمع ضداسلامی در شهر مانهایم آلمان محاکمه شد. حمله او منجر به کشته شدن یک پلیس و زخمی شدن پنج نفر دیگر شد. این دادگاه در حالی آغاز شد که موضوع مهاجرت در آلمان، همزمان با انتخابات زودهنگام ۲۳ فوریه، به شدت مورد بحث است.
متهم که «سلیمان آ.» نام دارد، در این حمله با چاقوی شکاری، ابتدا به یکی از سخنرانان و حاضران حمله کرد و سپس پلیسی را که برای کمک آمده بود هدف قرار داد. این پلیس دو روز بعد جان باخت. دادستانها میگویند که سلیمان آ. به گروه داعش تمایل داشته، اما اتهامات تروریستی علیه او مطرح نشده است.
ایران اینترنشنال - آزاد، خواننده معترض پس از واکنشهای گسترده به ویدیوی آوازخوانی خود در مترو، در پیامی ویدیویی گفت زاویهای با نظام ندارد. کاربران شبکههای اجتماعی این پیام ویدیویی را نتیجه فشار نهادهای امنیتی بر او ارزیابی کردهاند.
در روزهای گذشته ویدئویی از یک خواننده معترض به نام «آزاد» منتشر شد که نشان میداد او در ایستگاه مترو تجریش ترانهای با عنوان «ما سربلندیم» را اجرا کرد.
این ترانه نسخه بازنویسی شده از ترانه «بیا بنویسیم» اثر مهستی است.
این خواننده بر روی این ویدیو که تا ظهر سهشنبه ۲۳ بهمن بیش از ۲۵ میلیون بار دیده شده است، نرخ دلار را درج کرد که در ۲۱ بهمن ۹۰ هزار تومان را رد کرده بود.
او همراه با این ویدیو در حساب اینستاگرام خود نوشت: «هیچ کس در تاریخ، اندازه ما خون دل نخورده. حیف از عمر و جوانیمان.»
انتشار این ویدیو در رسانههای اجتماعی با استقبال گسترده کاربران مواجه شد و بسیار آن را بازنشر کردند.
این خواننده معترض پس از بازنشر گسترده ویدیوی آوازخوانیاش، با انتشار یک پیام ویدیویی در حساب اینستاگرام خود گفت اشارهاش به کاهش ارزش ریال، به نوعی اعتراض به تحریمها بوده و به قول خودش، زاویهای با نظام ندارد.
او در این ویدیو که آن را همراه با «شکلک خنده» منتشر کرد، خود را «عاشق نظام، ایران و رهبر جمهوری اسلامی» معرفی کرد.
انتشار این پیام ویدیویی با واکنش دوباره کاربران شبکههای اجتماعی مواجه شد و برخی آن را نتیجه اجبار و فشار نهادهای امنیتی بر این خواننده معترض پس از آوازخوانیاش در مترو ارزیابی کردند.
الهام امیدواری، یکی از کابران شبکه ایکس با انتشار هر دو ویدیوی این خواننده معترض نوشت: «اعتراف اجباری آزاد، خواننده ویدیویی که وایرال شده بود! این روش سرکوبگرانه جمهوری اسلامی دیگر برای همه مردم شناخته شده است.»
پس از عبور نرخ دلار از ۹۰ هزار تومان، ویدیویی از آوازخوانی یک جوان معترض در متروی تجریش منتشر شد که واکنشهای گستردهای در رسانههای اجتماعی به همراه داشت. در پی واکنشها، او در یک پیام ویدیویی گفت: «زاویهای با نظام ندارم.»
این نخستین بار نیست که هنرمندان در ایران تحت فشار نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ناچار به پس کشیدن از مواضع خود و تایید مواضع حکومت میشوند.
جمهوری اسلامی از ابتدای استقرار خود در ایران، از این شیوه به عنوان یکی از راههای سرکوب اقشار مختلف جامعه استفاده کرده است.
اعترافات اجباری برخی از بازداشتشدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، چهار زندانی سیاسی کرد اعدام شده در سال ۱۴۰۲، نوید افکاری، کشتیگیر اعدام شده، علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی زندانی، احمدرضا جلالی، پزشک ایرانی-سوئدی محکوم به اعدام و میلاد حاتمی، چهره مشهور اینستاگرامی، از جمله اعترافات اجباری است که در سالهای اخیر اخذ و منتشر شدهاند.
ارزش دلاری بازار سرمایه ایران به زیر ۱۱۰ میلیارد دلار رسید
برای مقایسه، تنها ارزش کمپانی دارویی فایزر در امریکا ۱۴۴ میلیارد دلار است.
ارزش کل بازار سهام آمریکا ۶۲ تریلیون دلار است. حدوداً ۶۰۰ برابر ایران. جمعیت امریکا ۴ برابر جمعیت ایران است.
در ۲۰ روز کاری گذشته شاهد از بین رفتن بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایه سهام داران بورسی در بازار سهام بودیم
از تاریخ ۱۹ دی ماه سال جاری که ارزش دلاری بازار سرمایه به اوج چند ماه گذشته یعنی به بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار رسید تا به امروز شاهد افت سنگین ۱۶.۵% ارزش دلاری بازار سرمایه بودیم به نحوی که در حال حاضر ارزش دلاری بازار تا کف ۵ ساله خود تنها ۵% فاصله دارد.
رد و قبول در تحصیلات از روی دسته بازی های سیاسی است.
بخشی از نامه ذکاءالملک فروغی به سید حسن تقیزاده در صدسال پیش
▫️ متحیرم که چه عرض کنم. مجلس شورای ملی نمایش غریبی از خود میدهد. آنچه در روزنامهها ملاحظه میفرمایید نمونهی خیلی ضعیفی از حقیقت است. بیرون مجلس هم نعوذ بالله.
🔸میفرمایید در این مدت کسی به فکر من نیفتاد. بفرمایید کسی به فکر چه افتاد؟ آنچه من میبینم در این مملکت همهکس از اعلی و ادنی بدون استثنا (یعنی اگر استثنایی باشد همان در حکم النادر کالمعدوم است) وجههی همتش تحصیل مال است و بس. آنهم گویی ملتزم شدهاند از غیر مجرای صحیح باشد و انصاف این است که از مجرای صحیح میسر نمیشود. مگر اینکه شخص به قوت لایموت قانع شود. آنهم باز نه برای همهکس.
🔹یگانه وسیلهی تحصیل شغل و مقام و هر مقصود دیگر، امروز دستهبندی و انتریگبازی و شارلاتانی است. تا آنجا که معلم شدن و حتی رد و قبول شاگردان در امتحانات از روی دستهبندی و به ملاحظات شخصی میشود.
🔸 وزرا به قول عوام مثل پیراهن و زیرجامه عوض میشوند و هر وزیری که عوض میشود و بر سر کار میآید، اجزای ادارات را بیرون میکند و یک دسته تازه از قوم و خویشهای خود یا دوستان یا کسانی که با او برای وزیرشدنش در دسیسهکاری شریک بودهاند، بر سر کار میآورد بیهیچ مناسبتی.
🔹 تجار و کسبه دست از کاسبی برداشته و سیاستمآب شده و منظور واحد از سیاستمآبی این است که از این نمد کلاهی داشته باشند. هرچه آخوند و ملا هست میخواهد یا در ادارات مستخدم باشد (استخدام شود) یا مستمریخور باشد.
حضرتعالی میدانید که قحطالرجال امروزی ما نتیجه آن است که در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه از لیاقت اشخاص صرفنظر کرده و هوسناکی اولیای مملکت، مدار امور بود.
🔸حالا به مراتب بدتر شده و فقط انتریگ و دسیسه و دستهبندی و فحاشی و بستگی به مقامات مقتدرهی خارجی و داخلی میزان پیشرفت مقصود است و بنده پیشبینی میکنم که اگر امر بر همین منوال بگذرد، تا ده پانزده سال دیگر معلومات ایرانیها به درجهای برسد که یک نفر آدم قابل مخاطبه و مصاحبه یافت نشود و اعضای ادارات، همه اشخاصی باشند که پانزده سال قبل، قابل مهتری و جلوداری شمرده نمیشدند.
🔹سست عنصری و سبکسری ما به جایی رسیده که از یک طرف جراید جدیدالتاسیس ما به مناسبت احوال روسیه موسوم به «طوفان» و «آتشفشان» و «احشویروش» میباشند (به مناسبت اینکه وزیر مختار روس، یهودی است). از طرف دیگر آخوند و ملا و روضهخوان، منکر مدارس جدیده شده، میخواهند درِ آنها را ببندند و روزنامهای را که برای نسوان طبع میشود توقیف کنند. مختصر خر بازار غریبی است.
🔸 بنده که عقلم نمیرسد که چگونه تصور نجاح و فلاحتی برای این قوم میشود کرد. فقط امیدی که میتوانم به خود بدهم این است که همانطور که برخلاف قواعد عقلی تاکنون این ملت و دولت باقی مانده (اگرچه به کثافت و فضاحت) باز هم بماند، یا بهبودی یابد و الا در جبین این کشتی نور رستگاری نیست.
حسین علائی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه: ایران توسعه رابطه با کشورهای غربی را پیگیری کند
🔹ترامپ می خواهد پرچم مذاکره را در دست بگیرد تا به افکار عمومی بقبولاند که صلحطلب است و این ایران است که از مذاکره پرهیز میکند.
🔹به نظر می رسد که در کوتاه مدت اتفاق مهمی در بن بست شکل گرفته رخ ندهد. اما چنانچه ترامپ از نیل به هدف خویش از طریق افزایش فشارها به ایران مأیوس شود، ممکن است پیش شرط های خود جهت مذاکره با ایران را کنار بگذارد. در آن زمان ممکن است شرایط برای مذاکرات غیر رسمی دو کشور فراهم شود.
🔹ترامپ به دنبال تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران بخصوص در حوزه توانمندی نظامی است. ترامپ تمام خواسته های نتانیاهو درباره ایران را می خواهد با افزایش فشارهای حداکثری علیه ایران به مرحله اجرا درآورد.
:::
ایرنا - به نظر میرسد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در دومین دوره ریاست جمهوری خود نیز شمشیر را برای ایران از رو بسته است. چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا که در چند هفته اخیر به مناسبتهای متفاوت از تمایل برای توافق با ایران سخن گفته، اخیرا در حضور خبرنگاران و ساعاتی پیش از نخستین دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژِیم اسرائیل، بخشنامهای را مبتنی بر اجرای سختگیرانه سیاست فشار حداکثری علیه ایران امضا کرد. بخشنامهای که در آن بر ضرورت به صفر رساندن فروش نفت ایران بخصوص به چین و منع هرگونه رابطه تجاری و مالی با ایران به ویژه در حوزه کشورهای حاشیه خلیج فارس که متحد سنتی ایالات متحده محسوب میشوند، تاکید شده است.
به گزارش ایرنا، درباره رویکرد دولت جدید ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی ایران و مسیر پیش روی تهران با حسین علائی، از فرماندهان سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه گفتوگو کردیم.
ترامپ به دنبال اجرایی کردن تمام خواستههای نتانیاهو درباره ایران است
اخیرا شاهد تبادل نظرهای بسیار داغی درباره مذاکره یا عدم مذاکره با دولت دونالد ترامپ بودیم. در میانه این مباحث شاهد سخنان به ظاهر مثبت رئیس جمهور امریکا برای توافق با تهران و همزمان صدور بخشنامهای برای اجرای سختگیرانه تحریمها و سیاست «فشار حداکثری» علیه تهران بودیم. فکر میکنید در منظومه ذهنی به ظاهر غیرقابل پیش بینی ترامپ، نقشه مدنظر برای جمهوری اسلامی ایران چه میتواند باشد؟
سبک رفتاری دونالد ترامپ با کشورهای مختلف جهان از موضع بالا و تفرعن است. او تصور میکند که تنها دولت حاکم بر جهان است و همه کشورها باید به حرفهای او گوش و سیاستهای وی را اجرا کنند. ترامپ به دنبال حل مشکلات اسرائیل است و برای افزایش امنیت اسرائیل و کمک به بقای نظام صهیونیستی تلاش میکند. پذیرش یک جنایتکار جنگی در کاخ سفید به عنوان اولین رئیس یک دولت خارجی نشانگر عمق همراهی آمریکا با یک رژیم قاتل و نسل کش است.
طرح ترامپ برای اخراج فلسطینیها از نوار غزه در واقع همان برنامه اسرائیل جهت بیرون کردن فلسطینیها و کوچاندن آنها به مصر و اردن از طریق کشتار بود که موفق نشد. اما حالا ترامپ میخواهد با فشار سیاسی به دولتهای عربی و پرداخت پول به آنها این طرح را عملی سازد؛ بنابراین ترامپ به دنبال اخراج فلسطینیها از سرزمین مادری شان به منظور یهودی سازی تمامی سرزمینهای اشغالی فلسطینی هاست. از طرفی در راستای همین سیاست است که ترامپ به دنبال تحت فشار قرار دادن بیشتر جمهوری اسلامی ایران بخصوص در حوزه توانمندی نظامی است. ترامپ تمام خواستههای نتانیاهو درباره ایران را میخواهد با افزایش فشارهای حداکثری علیه ایران به مرحله اجرا درآورد.
ترامپ اگر میخواست راه کاهش تشنج با ایران را در پیش گیرد میتوانست با یک فرمان اجرایی ریاست جمهوری، آمریکا را به برجام بازگرداند و مذاکرات با ایران را در چارچوب برجام از سر گیرد. ولی او درست برعکس عمل میکند و فرمان افزایش تحریمها علیه ایران را امضا میکند تا مردم ایران را تحت فشار همه جانبه قرار دهد. اما در عین حال ترامپ میخواهد پرچم مذاکره را نیز در دست بگیرد تا به افکار عمومی بقبولاند که این ایران است که از مذاکره اجتناب میکند ولی او فرد صلح طلبی است.
راه و روش ترامپ بی اعتمادی به امریکا را در ایران افزایش داد
رهبری در سخنانی که اخیرا داشتند با اشاره به مواضع دو گانه رئیس جمهور امریکا مذاکره با این دولت را غیر سودمند خواندند. این سخنان ایشان بازتاب وسیعی در داخل و خارج از کشور داشته است. فکر میکنید چه عواملی منجر به این موضع گیری رهبری شد؟
متأسفانه ترامپ در دوره قبل ریاست جمهوری اش خاطرات بسیار تلخی از خود را برای مردم ایران به یادگار گذاشت. او از توافق ایران با آمریکا و کشورهای ۵+۱ در باره برجام خارج شد و باب گفتوگوهای چند جانبه و دو جانبه را بست. او به تحریمهای یکجانبه و ظالمانه علیه ایران دست زد و فشار عظیمی را بر مردم ایران وارد آورد. ترامپ همچنین در یک اقدام خائنانه دست به ترور فرمانده نیروی قدس ایران حاج قاسم سلیمانی و فرمانده حشدالشعبی عراق حاج مهدی المهندس زد و عملاً وارد جنگ محدود با ایران شد.
او در تمام دوره چهار ساله ریاست جمهوری اش هر روز علیه مردم ایران اقدام کرد و زندگی را بر ایرانیان سخت گرفت و معیشت مردم را هدف گرفت. ترامپ همچنین همواره از توطئههای اسرائیل علیه ایران حمایت کرد و به طور مرتب «چماق تهدید» علیه ایران را بالا نگه داشت. این شیوه رفتاری ترامپ، اعتماد ایران به آمریکا را بویژه پس از توافق برجام به کلی سلب کرد؛ بنابراین سابقه رفتاری ترامپ موجب چنین موضع گیریهایی از سوی ایران شده است.
روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ابلاغیهای از طرف شعبه ۲۸ دادگاه غیرقانونی انقلاب، در بند ۴ زندان اوین به دستم رسید، مبنی بر این که "در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ در وقت فوقالعاده جلسه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است. پرونده کلاسه امر تحت نظر است. دادگاه در خصوص تقاضای محکوم علیه مبنی بر تخفیف مجازات به لحاظ تسلیم به رأی و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی در حضور نماینده محترم دادستان با عنایت به محتویات پرونده اتخاذ تصمیم مینماید." بعد هم رأی دادگاه غیرقانونی نوکر و فرمانبر علی خامنهای، مستبد قدرتپرست ایران و نیروهای سرکوبگر امنیتی را به میزان یک چهارم تخفیف مجازات اعلام کرده است.
حقیقتاً از این همه رذالت و حقارت و توطئهگری بیشرمانه علی خامنهای و دستگاه قضایی و نیروهای امنیتیاش حیرتزده شدم. قریب پانزده سال است چه در زندان چه در بیرون زندان هر زمان که برای من پرونده تشکیل دادهاند و بعد مرا برای بازپرسی و دادگاه احضار کردهاند طی بیانیهای اعلام کردهام طبق اصول مختلف همین قانون اساسی موجود (که باید از بن و بنیاد تغییر کند) دادسراها و دادگاههای انقلاب را قانونی نمیدانم و آنها را مزدوران دستگاههای امنیتی و هر دو را نوکران و فرمانبران علی خامنهای، خودکامه خودپرست ایران میدانم و صدور هر گونه حکمی را توسط این گونه به اصطلاح دادگاهها جرم دانسته و تأکید کردهام که قاضیان سرسپرده برای خوشخدمتیِ خود به مستبد تبهکار ایران، هر مدتی که به آنان دستور دادهاند، آنها میلیاردها برابر آن صادر کنند تا عقدههایشان التیام یابد و اکنون هم بر همان سخن تأکید میکنم.
روز نهم مهر که دستگیر و به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم، یک روز بعد، سه سال و نیم حکم زندان به من ابلاغ شد. ابلاغکننده حکمِ غیرقانونی اصرار داشت چون این حکم، غیابی است تقاضای واخواهی کنم. به او گفتم من دادسرا و دادگاههای انقلاب را غیرقانونی میدانم و اساساً آنان را به رسمیت نمیشناسم، بنابراین واخواهی نخواهمکرد. پس از آن که به بند ۴ منتقل شدم دوباره آمدند و اصرار داشتند که شما واخواهی کنید. همان پاسخ قبلی را به آنان دادم و تأکید کردم که هرگز واخواهی نمیکنم چون دادگاه، غیرقانونی و نوکر و سرسپرده علی خامنهای است. به این وسیله میخواستند با تقاضای واخواهی، دادگاههای غیرقانونی را به رسمیت بشناسم که تیرشان به سنگ خورد.
وقتی ابلاغیه سراسر دروغ و توطئهگرانه به دستم رسید متوجه شدم که تا چه حد بینوا و حقیر و تهیدستند که دست به این جعلیات و دروغپردازیها میزنند. البته شغل شاغل علی خامنهای توطئه علیه ملت و جعل و دروغپردازی است. علی خامنهای آن قدر بیشرم است که در سخنرانی اخیر خود مذاکره با آمریکا را بیشرمانه میداند اما غارت و چپاول ملّت و به خاک سیاه نشاندن آنان و تحمیل چنان فقر استخوانسوزی را به مردم در شرایطی که هرروزه صدها و هزاران نفر در اثر عدم دسترسی به غذا و دارو و درمان و... به کام مرگ کشیده میشوند، بیشرمانه نمیداند.
طبیعی است که این ویژگیهای ضداخلاقی وی به دستگاههای تحت امرش هم سرایت کند و الگویی شود برای روشهای ضداخلاقی و ضدانسانی مسئولان نوکرصفت و سرسپرده آن دستگاهها. علاج این فساد ساختاریِ غیرقابلاصلاح در تمامی عرصهها فقط با سقوط علی خامنهای، خودکامه تبهکار ایران و نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی به دست ملت ایران امکانپذیر است.
By kozet on February 11, 2025 4:02 PM
|No Comments
تهدید نکنید؛ تنها راه آزادی گروگانهای اسرائيلی رعایت آتشبس است
یک مقام حماس میگوید که گروگانهای اسرائیلی فقط در صورتی میتوانند به خانه بازگردند که آتشبس شکننده رعایت شود. او در واکنش به تهدیدهای دونالد ترامپ، تأکید کرد که زبان تهدید بیفایده است.
از زمان اجرای آتشبس در ۱۹ ژانویه، حماس بهتدریج برخی از گروگانها را آزاد کرده اما آزادی بقیه را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده و اسرائیل را متهم کرده که با ادامه حملات به غزه، توافق را نقض کرده است.
سامی ابوزهری، از مقامات ارشد حماس، در گفتوگو با رویترز اظهار داشت: «ترامپ باید یادش باشد که توافقی وجود دارد که هر دو طرف باید به آن پایبند باشند و این تنها راه بازگرداندن زندانیان اسرائیلی است. زبان تهدید هیچ ارزشی ندارد و فقط اوضاع را پیچیدهتر میکند.»
ترامپ: اگر حماس همه گروگانها را آزاد نکند، جهنم به پا میشود
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا گفت: اگر تا ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه همه گروگانها در غزه آزاد نشوند، من میگویم آتشبس را لغو کنید. بگذارید جهنم به پا شود. البته اسرائیل میتواند حرف من را نادیده بگیرد.
صدای آمریکا - دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده تهدید حماس به تعلیق روند آزادسازی گروگانها را «وحشتناک» خواند و گفت اگر همه گروگانها از غزه آزاد نشوند، جهنم به پا خواهد شد.
گروه فلسطینی حماس تحت حمایت حکومت ایران پیشتر در روز دوشنبه اسرائیل را به نقض آتشبس متهم کرد و گفت فرایند آزاد کردن گروگانها را تا اطلاع ثانوی متوقف میکند.
حماس در چارچوب توافق آتشبس متعهد است مانند شنبههای سه هفته گذشته شماری از گروگانهای اسرائیلی را آزاد کند و در عوض تعدادی زندانی فلسطینی از اسرائیل آزاد شوند.
ترامپ به خبرنگاران در کاخ سفید گفت، اگر تک تک گروگانهای اسرائیلی تا ظهر روز شنبه آزاد نشوند، جهنم به پا خواهد شد و او خواستار پایان آتشبس اسرائیل و حماس میشود.
او گفت، «شنبه ساعت ۱۲، میخواهیم همه آنها برگشته باشند. من از جانب خودم صحبت میکنم، اسرائیل میتواند آن را لغو کند. اما از طرف خودم، شنبه ساعت ۱۲، اگر آنها نباشند، جهنم بهپا خواهد شد.»
ترامپ در پاسخ به خبرنگاری که پرسید آیا منظورش از «جهنم» اقدام تلافیجویانه اسرائیل است، گفت «خواهید دید، همه آنها خواهند دید. حماس هم خواهد فهمید که منظور من چیست.»
رئیس جمهوری آمریکا، روز یکشنبه و در پی مشاهده تصاویر سه گروگان آزادشده از اسارت حماس اعلام کرد «صبر» او درباره توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس به سر آمده است.
او گفت گروگانهای آزادشده شبیه «بازماندگان هولوکاست» هستند، زیرا در «وضعیت وحشتناکی» به سر بردهاند.
طبق اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، در سومین شب متوالی اعتراضات ضدحکومتی در دهدشت دستکم شش تن، از جمله دو زن معترض در تجمع بازداشت شدند. نام چهار تن از بازداشتشدگان عاطفه طاهرنیا، جابر فروغی، کامران بوذری و امیرحسین جعفری است.
معترضان در این شهر در استان کهگیلویه و بویراحمد، شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای» سر دادهاند. در تجمعهای دو شب گذشته نیز دستکم چهار معترض بازداشت شدند.
براساس ویدیوها و گزارشهایی که به ایراناینترنشنال رسیده، معترضان در دهدشت شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور»، «امسال سال خون است، سید علی سرنگون است» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» سردادند.
BREAKING: Iranians, in multiple cities, are rising up against the terrorist Iranian Regime.
طبق اطلاعات رسیده ماموران امنیتی و انتظامی دستکم شش تن از جمله دو زن معترض را در جریان این تجمع بازداشت کردند.
در تجمعات دو شب گذشته نیز دستکم چهار معترض دیگر بازداشت شدند.
ایراناینترنشنال تا کنون موفق به احراز هویت پنج تن از بازداشتشدگان به نامهای عاطفه طاهرنیا، جابر فروغی، کامران بوذری، امیرحسین جعفری و پوریا براتی شده است.
قطع برق در تهران و سردادن شعارهای ضدحکومتی
در همین حال و همزمان با قطعی برق در تهران گزارشهایی از ادامه شعارهای شبانه در نقاط مختلف پایتخت منتشر شده است.
از ظهر سه شنبه ۲۳ بهمنماه، شهروندان گزارشهای متعددی از قطعی فراگیر در تهران منتشر کردند.
نارمک، تهرانپارس، پاسداران، شهرک غرب و بخشهایی از مرکز تهران از جمله مناطقی بودند که این شرایط را تجربه کردند.
شرکت توانیر اعلام کرده است که نیروگاههای پایتخت گاز نداشتند و برای همین بدون برنامهریزی و اعلام قبلی، برق شماری از مناطق تهران قطع شد.
کشور بار دیگر تعطیل شد
بر اساس اطلاعیههایی که استانداریها تا شامگاه ۲۳ بهمن در ایران منتشر کردهاند، مراکز اداری و آموزشی ۲۴ استان، روز چهارشنبه، ۲۴ بهمن، تعطیل خواهند بود.
از مجموع استانهای کشور، تنها سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، ایلام، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد چهارشنبه ۲۴ بهمن فعالیت عادی دارند و ادارات دولت، بانکها، دانشگاهها و مدارس در باقی استانها بهطور کامل تعطیل اعلام شدهاند.
بر اساس اطلاعیههایی که بهطور جداگانه منتشر شد، در تهران، روز چهارشنبه، علاوه بر مدارس و ادارات، تمامی واحدهای اداری و قضائی قوه قضاییه، سازمان بورس و ... هم تعطیل شدند.
وزارت آموزش و پرورش هم اعلام کرد مدارس استانهایی که بهدلیل «سرمای هوا» روز چهارشنبه تعطیل هستند، به صورت مجازی نیز فعالیت نخواهند داشت.
آرمان مستوفی ـ اول بهمن ۲۵۳۲ ایرانی (۱۳۵۲ هجری) محمود جعفریان، معاون سیاسی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، مرا که در آن زمان خبرنگار بودم، فراخواند و گفت روز بعد، باید برای تهیه گزارش از دادگاه تجدیدنظر گروه ۱۲ نفره به دادرسی ارتش بروم. او توضیح داد که سردبیر خبر تلویزیون در پوشش خبری دادگاه بدوی بد عمل کرده. او دفاعیات متهمانی را که ابراز پشیمانی، طلب بخشش یا به سادگی، از خود دفاع میکردند، با صدای خود آنها پخش کرده اما به جای صدای خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان که بر مواضع عقیدتی خود پا میفشردند، گویندهای درباره سخنان آنها گزارش داده است. این شیوه گزارش دادگاه، جا را برای هرنوع حرف و حدیثی باز گذاشته بود. اکنون جعفریان از من میخواست کاری کنم که اشتباه پوشش خبری دادگاه بدوی جبران شود.
گروه ۱۲ نفره در واقع دو گروه بودند: یک گروه ۱۰ نفره و دو نفر دیگر. اتهام گروه ۱۰ نفره این بود که قصد داشتند در جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوی ولیعهد را به گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شوند. آنها عبارت بودند از:
از این عده، بطحائی، سماکار و علامه زاده در مدرسه عالی سینما و تلویزیون، وابسته به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، درس خوانده بودند و گویا قصد داشتند اسلحه مورد نیاز برای عملیاتشان را در جعبههای ابزارهای فیلمبرداری و صدابرداری جاسازی کنند و به درون محل برگزاری جشنواره ببرند.
ایران وایر - مجموعه خبری هیرکانی که اخبار مرتبط با استانهای شمالی ایران را منتشر میکند از قتل مرد ۵۶ سالهای اهل نکا به دست همسرش خبر داده است.
بر اساس این گزارش «اسماعیل ذوالفقاری»اهل نوذرآباد نکا مازندران توسط همسرش به قتل رسیده است.
هیرکانی به نقل از یک منبع آگاه نوشته است که همسر این مرد بعد از اطلاع از ازدواج دوم همسرش او را با ضربههای چاقو به قتل رسانده و به یکی از روستاهای همجواز محل قتل فرار کرد ما در نهایت بازداشت شد.
در خبری مشابهرسانههای محلی در خوزستان از قتل همسر یک بلاگر مشهور خبر دادهاند.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایرانوایر «مهسا مهدیزاده» بلاگر مشهور شهر دزفول خوزستان که بیش از ۱۷ سال از زندگی مشترکش میگذشت ده ماه قبل با خوراندن قرص برنج به همسرش او را به قتل رسانده است.
پیشتر علت مرگ این مرد چهل و چهارساله خودکشی اعلام شد اما در جریان بازجویی پلیس همسرش به قتل او با خوراندن قرص برنج اعتراف کرد.
انگیزه این قتل نیز «اختلافات خانوادگی» عنوان شده است اما بر اساس اطلاعات دریافتی رد پای یک لیدر گردشگری مشهور در خوزستان نیز در این پرونده بعنوان همدست مهسا مهدیزاده دیده میشود.
.روح الله یاری زاده فرمانده انتظامی یاری زاده تایید کرده است که مأموران انتظامی پس از تحقیقات به همسر این مرد و یک نفر دیگر مشکوک شده و در حال حاضر هر دو تن بازداشت هستند.
By kozet on February 11, 2025 3:07 PM
|No Comments
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا که به برای بازدید از مقر فرماندهی قوای ایالات متحده در آلمان و حضور در نشستهای ناتو در بلژیک عازم اروپا شده، تصاویری از تمرینات ورزشی خود با سربازان پایگاه نظامی آمریکا در آلمان منتشر کرد.
هگست در شبکه اِکس نوشت «قدرت برابر است با آمادگی.
روز را با تمرینات بدنی همراه با نیروهای ویژه آغاز کردیم. بدون بوروکراسی و با ذهنهای تیز، بدنهای قوی و یک طرز فکر ماموریتمحور.»
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا که به برای بازدید از مقر فرماندهی قوای ایالات متحده در آلمان و حضور در نشستهای ناتو در بلژیک عازم اروپا شده، تصاویری از تمرینات ورزشی خود با سربازان پایگاه نظامی آمریکا در آلمان منتشر کرد. هگست در شبکه اِکس نوشت «قدرت برابر است با آمادگی. روز را با... pic.twitter.com/6Fkj7ubyon
رادیو فردا - رئیسجمهور ایالات متحده بار دیگر تاکید کرد که ترجیح میدهد به جای حملهٔ نظامی به ایران، با تهران به توافق هستهای برسد؛ او همچنین گفت که مقامهای ایران «نگران و وحشتزده» مایل به مذاکره هستند.
دونالد ترامپ در مصاحبهای که نسخه کامل آن شامگاه دوشنبه ۲۲ بهمن از شبکه فاکسنیوز پخش شد گفت: «همه فکر میکنند که اسرائیل با کمک و تأیید ما اقدام به حمله به ایران خواهد کرد. ترجیح من این است که این اتفاق نیفتد. به شدت ترجیح میدهم که یک توافق با ایران را ببینم.»
او همچنین با اشاره به «از دست رفتن گستردهٔ دفاع هوایی ایران» و همچنین «ماجرای پیجرها» گفت که «ایران نگران و وحشتزده است» و بسیار تمایل دارد که بدون بمباران شدن توافق کند.
اسرائیل در سال جاری دو بار اقدام به حمله تلافیجویانه به ایران کرد و مقامهای اسرائیلی و همچنین کارشناسان نظامی گفتهاند که در حملهٔ دوم آسیب ویرانگری به پدافند هوایی ایران وارد شد؛ مقامهای جمهوری اسلامی این موضوع را رد میکنند.
دونالد ترامپ همچنین بار دیگر تاکید کرد که توافق هستهای جدید با ایران نباید مانند توافق قبلی باشد.
ایران و شش قدرت جهانی در تیرماه ۱۳۹۴ به توافق هستهای موسوم به برجام دست یافتند ولی دونالد ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ خروج آمریکا از این توافق را اعلام کرد.
آقای ترامپ همواره از آن توافق به شدت انتقاد کرده و در مصاحبه جدید خود با فاکسنیوز نیز آن را «احمقانه» و «جادهای به سمت سلاح هستهای» خواند.
او تاکید کرد که توافق جدید باید بتواند فعالیتهای هستهای ایران را نظارت، بازرسی و بررسی کند و مواد هستهای را نابود سازد یا فقط مطمئن شود که «دیگر هستهای نیست».
رئیسجمهور آمریکا با بیان اینکه نباید به ایران که «بسیار ستیزهجو است» اجازه هستهای شدن را داد، گفت: «دو راه برای متوقف کردن آنها وجود دارد؛ با بمباران یا با یک کاغذ مکتوب».
دونالد ترامپ در مصاحبه دیگری که یک روز پیشتر در روزنامه نیویورکپست منتشر شد گفته بود ترجیح میدهد به جای بمباران شدید ایران، با تهران به توافق برسد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز ۱۹ بهمن گفت که مذاکره با آمریکا «عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».
پس از آن به رغم بروز تلاطم در بازار ارز ایران، مقامهای ارشد جمهوری اسلامی از موضع علی خامنهای حمایت کردند و گفتند که دونالد ترامپ به دنبال «خلع سلاح جمهوری اسلامی» است.
در تازهترین اظهار نظر نیز مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، گفت که همتای آمریکاییاش میخواهد انقلاب را به «زانو» درآورد.
شمار زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی با اشاره به تداوم بیارزش شدن پول ملی، به «خشم و استیصال» شهروندان پس از سخنرانی علیه خامنهای اشاره کردهاند.
ماسک معتقد است با ضبط خاطرات و احساسات فرد روی تراشه نورالینک و انتقال تراشه به نمونه شبیهسازیشده انسان، مرگ معنایی نخواهد داشت
یورونیوز - ایلان ماسک، بنیانگذار تسلا و اسپیساکس، که به اقدامها و اظهارنظرهای جنجالیاش معروف است، این روزها بهدلیل حضور در کنار دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، بیش از پیش در کانون توجه بوده است.
یکی از پروژههای بلندپروازانه ماسک تراشههای نورالینک است، که تاکنون در مغز سه بیمار دچار آسیب نخاعی کار گذاشته شده است. کاربرد تراشه نورالینک تاکنون بر افراد دچار فلج کامل متمرکز بوده است، اما ماسک مدعی است روزی این فناوری به انسانها امکان خواهد داد با هوش مصنوعی ادغام شوند تا عملکرد مغز و بدنشان را تقویت کنند. او همچنین معتقد است با فناوریهایی نظیر نورالینک مرگ معنایی نخواهد داشت.
او در اوت ۲۰۲۲ مهمان پادکست فول سند بود و گفت اگر نورالینک بتواند خاطرات و احساسات فرد را کامل ضبط کند، میتوان این اطلاعات را به نمونه شبیهسازیشده یا بهاصطلاح کلونشده فرد منتقل کرد.
ماسک با تشبیه این موضوع به مرگ در بازیهای ویدیویی، گفت: «مرگ چیست؟ مرگ در واقع از دست دادن اطلاعات است... مثلا فرض کنید کسی کاملا متلاشی شود، اما بلافاصله و بدون هیچ دردی دوباره بازسازی شود، آیا آن فرد واقعا مرده است؟ نه، چون هنوز ادامه دارد. مثل بازیهای ویدیویی است که مدام میمیریم اما بعد از نقطه ذخیرهشده بازمیگردیم.»
او در ادامه افزود مرگ یعنی از دست رفتن اطلاعات فرد، اگر اطلاعات فرد از بین نرود، مرگ هیچ معنایی ندارد.
البته نظر شخصی ماسک این است اگر همه آدمها عمر بسیار طولانی داشته باشند، جامعه دچار رکود میشود و تغییری اتفاق نمیافتد.
او پیشتر نیز در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که آیا برنامهای برای افزایش طول عمر انسان دارد و آیا خودش دوست دارد بیشتر عمر کند یا نه، گفته بود اگر افراد بخواهند مرگشان را به تعویق بیندازند، پیشرفت بشر را نیز عقب خواهند انداخت.
او در آوریل ۲۰۲۲ در مصاحبه با اینسایدر گفت: «به گمان من نباید تلاش کنیم که انسانها عمر خیلی طولانی داشته باشند. این موجب خفگی جامعه میشود، زیرا در حقیقت بیشتر مردم ذهنیتهایشان را عوض نمیکنند و میمیرند.»
اکثریت مردم مظلوم و تحت ستم ما پس از آنکه جمهوری اسلامی به جای شنیدن صدایشان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» سرهای عدهای از جوانان را بردار و چشمان عدهای دیگر از آنان را کور کرد غیرت کردند و تصمیم گرفتند به نمایش انتخابات ریاست جمهوری «نه محکم و قاطع» بگویند و گفتند اما عدهای از حامیان شرمگین جمهوری اسلامی که سالهاست لباس نقد سیستم به تن کردهاند اما با شگفتی همه حرکتهای سیاسی آنها به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود به اسم روزنه گشایی از مسعود پزشکیان در برابر سعید جلیلی حمایت کردند و برای این حمایت هم حکایتها گفتند و نوشتند.
افزایش قیمت ارز و طلا هیچ ربط مستقیم و فوری به تجدید فشارهای اقتصادی از جانب ترامپ ندارد، و تماماً و مستقیماً ناشی از سیاستهای اقتصادی دولت اصلاحطلبان است. پزشکیان پس از روی کار آمدن، بهعنوان رئیسجمهور، اولین و جدیترین دریافتش از وضعیت اقتصادی کشور را با بیان انواع ناترازیهای اقتصادی به زبان آورد. حلقهی اقتصاددان پیرامون پزشکیان هم که عمدتاً اقتصاددانان اصلاحطلب هستند، دوباره افزایش نرخ ارز و طلا را دمدستترین و فوریترین تاکتیکِ کاستن از حجم ناترازیها دانسته، و این سیاست کثیفی که مطلقاً در جهت مصلحت و حفظ نظام، و علیه حداقلهای زیست مردم مظلوم ایران است، پیشنهاد داده و عملیاتی کردهاند.
اما چرا دولت چنین سیاست کثیفی را علیه معیشت حداقلی مردم و در جهت منافع دولت و مافیاهای مالی-نظامی به کار گرفته است، و چگونه موجب کاستن موقتی از حجم گسترده و عمیق ناترازیها میشود؟
ما مردم ایران صدا و پیام مهم شما را شنیدیم، و امیدواریم شما هم صدا و پیام مهم ما را بشنوید. ما مردم ایران، پیشاپیش به شما و جهان اعلام میکنیم که ما نه بمب اتم میخواهیم نه موشک. نه جنگ میخواهیم نه دشمنی. بنابراین، آقایان ترامپ و نتانیاهو، در صورت حمله، و ورود به جنگ با ج. ا.، فقط دشمنان حقیقی خودتان، یعنی سران ج. ا. را نشانه بگیرید و بزنید. چرا که ما مردم هم با شما خواهیم بود. در صورت تحریم حد اکثری هم، فقط دشمنان خودتان، یعنی سران ج. ا. را نشانه بگیرید و تحریم حداکثری کنید. چرا که ما مردم هم با شما خواهیم بود. "
یک تیر چهار نشان این پیامی است که ما مردم ایران میتوانیم از هزار طریق به ترامپ، نتانیاهو و سران جهان بفرستیم تا شاید مثمر ثمر گردد. تا با یک تیر شاید چهار نشان را بزنیم: هم ما مردم را نابود نکنند. هم کشورمان را نابود نکنند. هم دشمنان مان، "همه سران ج. ا. را، بزنند. هم سران ج. ا. بفهمند چقدر ما مخالفشان هستیم... چرا که "کسی که تلاش نکند انتظار نتیجهای هم نمیتواند داشته باشد".
ترامپ: «اگر با جمهوری اسلامی توافق کنم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد»
با تغییر قدرت در کاخ سفید، گزینههای محتمل یکی پس از دیگری حکومت اسلامی را در زمینگیر کرده است.
طی ده روز خامنهای سه بار موضع عوض کرد که هر کدام ناشی از رد و بدل شدن پیغامهای پنهانی در فضای تیره و تار فراز و نشیب مذاکرات پشت پرده طرفین میتواند تلقی شود. اینک روشن است جمهوری اسلامی در گوشه رینگ گیر افتاده است. ابزارهای بازدارنده در چانه زنی از جبهه مقاومت و نیابتیها و حزبالله و بشار اسد دود شده است. اقتصاد ویران و ورشکسته، و موج اعتراضات مردم جان به لب آمده و تشدید اختلاف درونی، کل حاکمیت را در خود مچاله کرده است.
ثروت سرشار منابع طبیعی و ملی کشور ایران نزدیک به نیم قرن است که توسط اوباشان بی وجدان و دزد و جنایتکار و ضد ایرانی حکومت ملایان غارت شده است که حاصل آن تا به امروز فقر و نکبت و مصیبت غیر قابل تصوری است که ملت ایران با آن دست به گریبان است. کشورهای اروپایی حامی رژیم ملایان نیز با کمک در دور زدن تحریمها همواره سهم کلان خود از ثروت غصب شده کشورو ملت ایران را به اشکال گوناگون و با زد و بند و معاملات پنهان و آشکار از حکومت ملایان دریافت کرده و میکنند. هم اکنون بسیاری از شرکتها و کمپانیهای بزرگ اروپایی در داخل ایران فعال هستند و بسیاری نیز با رژیم ملایان معاملات کلان اقتصادی و مالی دارند.
خواهی نخواهی، انسان، چه در شکل فردی و چه در شکل جمعی، از طریق روش آزمون و خطا زندگی می کند. چرا که انسان به عنوان بودنی نسبی و در نتیجه با علم و اطلاعات نسبی همیشه در میان انتخابهای کم و یا زیاد، یا انتخاب می کند و یا "انتخاب" بر او تحمیل می شود. در هر حال، این انتخاب ها او را در وضعیتی جدید قرار می دهند و در وضعیت جدید می تواند احساس موفقیت کند و یا شکست. از آنجا که انسان کنشگر از شکست بیشتر می آموزد تا پیروزی، فرض را بر این بگذاریم که انقلاب بهمن در همه اهداف خود شکست خورد. با چنین فرضی، کنشگر در پی این می شود که چه درسهایی از آن می تواند بیاموزد:
درس اول:
انقلابات اجتماعی در تاریخ، همیشه در آغاز، جنبشهایی اصلاح طلبانه و رفرمیسم می باشند. ولی زمانی که مستبد و ساختارهای استبدادی، اصلاح را نپذیرند و انعطاف ناپذیر و سرسخت باقی بمانند، وجدان جمعی جامعه فرمان انقلاب را صادر می کند. نمونه اساطیری آن را در جنبش انقلابی کاوه آهنگر می بینیم که ضحاک حاضر نمی شود حتی آخرین فرزند کاوه را به او واگذارد و این جرقه ای می شود که در دامان خرمن خشم مردم افتاده و دودمان ضحاک را به باد می دهد.
یاشار سلطانی نوشت: این یادداشت که به قلم آقای حامد پاک طینت است را خواندم، انصافا ترسیدم.
امیدوارم تحلیل جناب پاکطینت به واقعیت نپیوندد و شاهد فروپاشی یا ابرتورم در سال آینده نباشیم.
وضعیت خطرناکی است.
:::
حامد پاک طینت
برای نگاشتن این متن چندین روز با خود کلنجار رفتم و از بابت نوشتنش اطمینان نداشتم اما سرانجام اینگونه خود را قانع کردم که شاید انتشار آن به عنوان یک تحلیل از آینده نه تنها برای فعالان اقتصای کشور بلکه بیش از آن برای مسئولین و اولیای ایران که در لحظه تصمیم گیری تاریخی این کشور قرار گرفته اند روشنگر و شاید کمک کننده باشد.
این نوشته متمرکز بر محاسبه توان تاب آوری کشور و امکان سنجی اداره امور با فرض استمرار مسیری است که با واژه فشار حداکثری شهرت پیدا کرده و چند روزی است که آغاز شده است.
شاید بد نباشد اول تکلیفمان را با واژه فروپاشی اقتصادی که این روزها زیاد می شنویم و می خوانیم روشن کنیم.
چنین واژه ای در مراجع و مقالات دانشگاهی فاقد Definition علمی است لیکن اگر مقصودمان از بکارگیری چنین واژه ای بروز ابَر تورم، عدم امکان خدمات رسانی سیستم بانکی، بحران پول ملی، سقوط آزاد سرمایه گذاری و تولید ناخالص ملی، سونامی بیکاری، ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی و اختلال جدی در زنجیره تامین باشد، بله چنین چیزی تعاریف دقیق علمی دارد و در کشورهایی بروز کرده است.
پرسش میلیون دلاری این است که چقدر امکان بروز چنین جهنمی برای کشور وجود دارد یا پرسش دقیق تر و علمی تر آنکه با فرض استمرار فشار حداکثری و ثابت بودن تمام متغیرها چقدر زمان لازم است تا ایران به چنین جهنمی تبدیل شود.
به فرض رسیدن صادرات نفت ایران به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز و نه رسیدن به عدد صفر یعنی مطابق فرضیه ای که مسئولین وزارت نفت دارند کشور با سقوط درآمد ۳۰ میلیارد دلاری و دولت با از دست دادن ۴۰% از درآمدهایش مواجه خواهد شد. چنین وضعیتی می تواند تا تابستان سال ۱۴۰۴ کشور را با تورم کالایی ۱۰۰% مواجه کند و البته در این شش ماه دولت با استفاده از امکانات و ذخایر بسیار نازل ارزی خود، تامین کالایی مورد نیاز کشور از طرق غیررسمی و شبه قاچاق از مسیر چین و به خصوص روسیه و تبادل محدود با رمزارز و البته کاملا به شکل دولت محور میسر خواهد کرد و ضمن کاهش جدی هزینه ها به شرط عدم مخالفت نهادهای ذینفع شرایط را به شکل تقریبا مشابه دوران جنگ اداره می کند.
در بخش خصوصی اما از عید نوروز و آغاز سال جدید عدم تمدید قراردهای کارگری آغاز میشود و در انتهای تابستان ما شاهد سونامی بیکاری خواهیم بود.
با سپری شدن تابستان و تهی شدن امکانات و ذخایر بانک مرکزی دوره ابرتورم آغاز میشود. متاسفانه همزمانی این تاریخ با شروع احتمالی مکانیزم ماشه، کشور را وارد مرحله بحران جدی خواهد کرد.
شش ماهه دوم سال با این شرایط، کشور تورم مشابه آرژانین یعنی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰% را تجربه می کند و بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی از توجیه اقتصادی خارج می شوند.
By kozet on February 11, 2025 12:13 PM
|No Comments
واکنش سخنگوی شورای شهر به حضور ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
نادعلی: اگر پول هم به اینفلوئنسرهای خارجی بدهیم ارزش دارد علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران درباره دعوت از ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن به دیدهبان ایران گفت: حضور این افراد در راهپیمایی ۲۲ بهمن به مقابله با پروژه ایرانهراسی کمک میکند و باعث میشود همدلی بین مردم منطقه و کسانی که در دنیا دل در گرو انقلاب اسلامی دارند بیشتر شود؛ بنابراین اگر هزینه اقتصادی هم برای دعوت از این افراد انجام شود، چون به رفع ایرانهراسی کمک میکند، ارزش دارد، البته به شرط این که هزینهای که انجام میشود، به اندازه باشد./دیده بان ایران
🔴 واکنش سخنگوی شورای شهر به حضور ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
💢نادعلی: اگر پول هم به اینفلوئنسرهای خارجی بدهیم ارزش دارد
📌علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران درباره دعوت از ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن به دیدهبان ایران گفت:
خبرگزاری فارس: بهعلت ناتوانی در تامین سوخت نیروگاهها، برق مناطقی از تهران رفت
فارس - به علت «ناتوانی در تامین گاز و گازوئیل برای نیروگاهها» برق مناطقی از تهران از جمله نارمک، تهرانپارس، پاسداران، شهرک غرب و بخشهایی از مرکز تهران، بدون اعلام قبلی قطع شده است
:::
مقامهای ایران و شهروندان در تهران شامگاه سهشنبه از قطع برق در برخی مناطق پایتخت خبر دادند
یورونیوز - شرکت توانیر در همین راستا اعلام کرد که «با توجه به سرمای هوا، افزایش مصرف گاز خانگی و محدودیتهای ایجاد شده در روند تامین و انتقال گاز به نیروگاه ها، به منظور حفظ پایداری شبکه، برق برخی مشترکان شهر تهران قطع شده است.»
در ادامه این اطلاعیه آمده است: «تامین سوخت مورد نیاز نیروگاهها با کمک وزارت نفت در حال انجام است و حفط روند کنونی برای تامین برق مورد نیاز کشور نیازمند همکاری همه هموطنان است.»
شرکت توانیر از شهروندان خواسته است تا خانههای خود را دو درجه کمتر گرم کنند تا مشکل در شبکه تامین برق برطرف شود.
بسیاری از مناطق ایران این روزها با سرمای هوا و بارش برف روبرو بودند.
کاربران شبکههای اجتماعی نیز از قطع برق گسترده در بعد از ظهر روز سه شنبه خبر دادهاند.
خبرگزاری ایرنا گزارش داد که برق مناطقی در شرق و غرب تهران قطع شده است. این در حالی است که گزارشهایی از قطع برق در شمال شهر تهران نیز منتشر شده است. در گزارش ایرنا آمده که قطع برق «سبب شده تا آنتنهای مخابراتی نیز قطع شوند و ارتباطات و اینترنت شهروندان نیز دچار اختلال و قطعی شده است.»
از سوی دیگر رسانههای ایران از تعطیلی مدارس و ادارات در بسیاری از استانها طبق تصمیم مقامهای کشور خبر میدهند. استانهایی که تا لحظه تنظیم این خبر تعطیلی مدارس و ادارات آنها در روز چهارشنبه ۲۴ بهمن تائید شده است عبارتند از: البرز، کرمان، مرکزی، تهران، زنجان، اردبیل، گیلان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، قم، قزوین، گلستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، مازنداران، یزد، همدان، سمنان و خراسان رضوی.
By kozet on February 11, 2025 1:45 AM
|No Comments
👈کیهان لندن - انوشیروان محسنی بندپی معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در دیدار با کارلوس هنریکه منزس معاون وزیر گردشگری برزیل که ۲۴ بهمنماه ۱۰۴۳ در حاشیه هجدهمین نمایشگاه بینالمللی گردشگری تهران برگزار شد گفت: «برزیل در گردشگری آبی تجربههای زیادی دارد، ما خواستاریم این تجارب را به ایران منتقل کنید.
ضمن اینکه ما میتوانیم به صورت حضوری و آنلاین رویدادهای مشترک برگزار کنیم.» او از اینفلوئنسرهای برزیلی دعوت کرده تا به ایران سفر کنند و همچنین پیشنهاد کرد یک کمیته فنی گردشگری میان دو کشور تعیین شود و اسنادی برای این تفاهمنامه امضا شود.
روز یکشنبه نهم فوریه ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و مدیر «وزارت کارآمدیِ دولت» ترامپ، خواهان تعطیلی رسانههای «صدای آمریکا» و «رادیو اروپای آزاد» شد. او یکی از مهمترین و اثرگذارترین پشتیبانان ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا بود.
ایلان ماسک در پاسخ به سخنان ریچارد گرینِل، فرستاده ویژۀ ریاست جمهوری آمریکا برای ماموریت های ویژه، در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت: « آری، این رسانهها را تعطیل کنید. اروپا اکنون آزاد است و دیگر کسی به آن رسانهها گوش نمیدهد.
فرستادۀ ویژۀ ترامپ در همان روز گفته بود: «رادیو اروپای آزاد و صدای آمریکا رسانههایی هستند که هزینۀ آن ها را مالیات دهندگان آمریکایی تأمین می کنند. اما در آنها دیوانههای چپ افراطی جا خوش کردهاند و تنها با خودشان حرف میزنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را می سوزانند».
با توجه به اینکه این دو رسانه، بخش فارسی کارآزموده، حرفهای و پرشنونده دارد، خبر درخواست تعطیلی آنها در مطبوعات جمهوری اسلامی بازتاب گسترده یافت. بسیاری از کارشناسان ایرانی این دو رسانه را به دلیل پایبندیشان به اصول حرفهای و «بیطرفی ارزششناختیِ» بیشتر خبرنگاران، مجریان و روزنامه نگاران آنها، از معدود رسانههای اثرگذار در میان ایرانیان میدانند. البته، ایرانیان از مشکلاتی که در گذشته مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا برای کارکنان این رسانه ایجاد کرده بود، کم و بیش آگاهند. اما برپایۀ نظرسنجیهای معتبر، کارنامۀ گردانندگان اصلی آن را در مجموع مثبت میدانند.
صدای آمریکا در گرماگرم جنگ جهانی دوم تأسیس شد و پس از آغاز جنگ سرد برنامههایی را به چندین زبان زندۀ دنیا به منظور ارائۀ اطلاعات همسو با منافع آمریکا در سراسر جهان و برای مقابله با تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی تهیه و پخش کرد. هماکنون صدای آمریکا به ۴۸ زبان از جمله زبان فارسی برنامۀ رادیویی و به ۲۴ زبان برنامۀ تلویزیونی پخش میکند. صدای آمریکا از نظر مالی وابسته به دولت ایالات متحد آمریکاست. با این حال، چنان که از برنامههای بخش فارسی این رسانه میتوان فهمید، روزنامه نگاران و خبرنگاران آن همواره کوشیدهاند استقلال فکری خود را حفظ کنند و به یک رشته اصول حرفهای پایبند باشند. شاید همین ویژگی است که ناخشنودی فرستادۀ ویژۀ ترامپ و ایلان ماسک را برانگیخته است.
بودجۀ «رادیو اروپای آزاد» را نیز کنگرۀ آمریکا تأمین میکند. این رادیو یک رادیوی خبررسانی است و در آغاز رادیویی مستقل و خصوصی بود. با تشکیل «کمیتۀ ملی برای اروپای آزاد» در ژوئن ۱۹۴۹ در نیویورک، «رادیو اروپای آزاد» وابسته به آن کمیته شد. پایگاه یا مقر اصلی آن را در آغاز در شهر مونیخ قرار دادند و برنامههای آن از ژوئیۀ ۱۹۵۰ روی موج کوتاه برای چکسلواکی پخش شد.
بودجۀ «کمیته ملی برای اروپای آزاد» را کنگرۀ آمریکا به میانجی «سازمان اطلاعات مرکزی» یا «سیا» و نیز منابع خصوصی تأمین میکردند. در سال ۱۹۷۱، سازمان سیا از دادن کمک مالی به «رادیو اروپای آزاد» بازایستاد و این رادیو زیر نظارت «دفتر پخش بین المللی» قرار گرفت که اعضای آن را رئیس جمهور آمریکا منصوب میکرد. اخبار و تحلیلهای آن هماکنون به ۲۷ زبان در ۲۳ کشور در سراسر اروپای شرقی، آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه پخش میشود.
در اول اکتبر ۱۹۷۶ «رادیو اروپای آزاد» با رادیوی دیگری به نام «رادیو آزادی» که آن نیز زیر حمایت کنگرۀ آمریکا قرار داشت یکی شد. نهاد جدید هر دو نام را حفظ کرد، یعنی هم «رادیو اروپای آزاد» و هم «رادیو آزادی» نامیده شد. رادیو آزادی را در سال ۱۹۵۱ کمیتۀ آمریکایی برای آزادی خلقهای روسیه تأسیس کرده بود.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهۀ ۹۰ میلادی، بودجۀ رادیو از ۲۲۷ میلیون دلار به ۷۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳ کاهش یافت. از سال ۱۹۹۵ پایگاه اصلی یا ستاد این رادیو را به شهر پراگ منتقل کردند و رفته رفته از سرویسهای آن به زبانهای اروپایی کاستند. تنها سرویسهای اسلاوی جنوبی را حفظ کردند. در عوض، بر فعالیت رادیو در خاورمیانه افزودند. در سال ۱۹۹۸ «رادیو عراق آزاد» را برای عراقیها تأسیس کردند. همزمان نام سرویس فارسی «رادیو اروپای آزاد» را به «رادیو فردا» تغییر دادند. سرویسی نیز در سال ۱۹۹۹ در کوُزوُوُ راه اندازی کردند و «رادیو افغانستان آزاد» را در سال ۲۰۰۲ دوباره به راه انداختند.
By kozet on February 11, 2025 1:13 AM
|No Comments
خبرگزاری فارس ویدیویی از افتتاح سالن کشتی اسداللهی تهران منتشر کرده که نشان میدهد علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی، در حاشیه این مراسم و هنگام دیدار با نصرالله خادم، رییس بسیج ورزشکاران تهران، به کنایه میگوید «همه چیزتان خوب است جز این فامیلی، عوضش کنید!»
دبیر پس از ریاست بر فدراسیون کشتی هرگز اختلاف خود با رسول خادم، اسطوره ورزش ایران، را پنهان نکرده و از هر گفتوگویی برای تاختن به او استفاده کرده است. با وجود این رسول خادم، قهرمان المپیک و جهان، هرگز واکنشی به صحبتها و کنایههای گاه و بیگاه رییس فدراسیون کشتی نداشته و تا کنون از جوابدادن به او خودداری کرده است.
دبیر پیشتر هم در مصاحبهای گفته بود بعضی رسانهها سعی میکنند از من «کریم شیرهای» بسازند، از بقیه «جهان پهلوان»!
خبرگزاری فارس ویدیویی از افتتاح سالن کشتی اسداللهی تهران منتشر کرده که نشان میدهد علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی، در حاشیه این مراسم و هنگام دیدار با نصرالله خادم، رییس بسیج ورزشکاران تهران، به کنایه میگوید «همه چیزتان خوب است جز این فامیلی، عوضش کنید!»
تصاویر منتشره حاکیست حزبالله لبنان بند مربوط به خلع سلاح در قطعنامه ۱۷۰۱ را پذیرفته و در اقدامی دیرهنگام تسلیم شده است
علیرضا مکرمی / رزمنده جنگ سوریه
بر اساس مفاد آتش بس بین لبنان و اسرائیل، ارتش لبنان خلع سلاح حزب الله را آغاز کرده است.
مورگان اورتگاس فرستاده ترامپ نیز با حضور در یک پایگاه نظامی ارتش لبنان با در دست گرفتن یک راکت ساخت ایران از خلع سلاح حزبالله توسط ارتش لبنان حمایت کرد.
نگارنده قبل از آنکه حسن نصرالله ترور و حزب الله بیش از پیش تضعیف و هزیمت گردد بعنوان یگانه تحلیلگر داخلی در سه متن به فوائد انحلال داوطلبانه حزب الله و تحویل سلاح هایش به ارتش لبنان پرداخته بود.
پس آنکه برخی از کانال های پرمخاطب تحلیلات مزبور را منتشر کردند فشارهای امنیتی به اینجانب بیشتر شد، حالا وقت آن رسیده که عناصر تندروی حکومتی نتیجه رفتارهای خلاف عقل خود را ببینند، همانانی که امروز هم مذاکره با ترامپ را عاقلانه نمی دانند.
امروز حزب الله و ایران موضوعیت سیاسی خود را که بیش از ۴ دهه در مبارزه با آمریکا و اسراییل متجلی بود از دست داده اند و بی قصه و آرمان بین زمین و آسمان سرگردانند.
By kozet on February 11, 2025 12:16 AM
|No Comments
پاسخ های عجیب وزیرنفت: هرسال با موضوع ناترازی مواجه هستیم. ناترازی موضوعی نیست که دستاورد6ماه باشد،سالهاست این ناترازی وجود دارد!طبیعی است گاهی همکاران نتوانند مدیریت کنند!"
پاسخ های عجیب #وزیر_نفت: هرسال با موضوع #ناترازی مواجه هستیم.ناترازی موضوعی نیست که دستاورد6ماه باشد،سالهاست این ناترازی وجود دارد!طبیعی است گاهی همکاران نتوانند مدیریت کنند!"
پس با این اوصاف نیازی به وزارتخانه های نفت و نیرو نداریم،بودجه را حرام نکنید. #پول نتوانستن را میگیرید؟ pic.twitter.com/IIOtKWXlhW
By kozet on February 11, 2025 12:03 AM
|No Comments
ساعاتی پس از انتشار ویدیوی عذرخواهی «آزاد»، موزیسین مستقلی که در ایستگاه مترو ترانه «بنویسیم» را خوانده بود، موزیسین مستقل دیگری به نام «جابر رشادی» به همان محل رفت و اینبار ترانه «مرد تنها» اثر فرهاد مهراد را بازخوانی کرد.
آزاد بعد از افزایش ناگهانی دلار به بیش از ۹۰هزار تومن در این مکان ترانه ای خواند که پیشتر در جنبش «زن، زندگی، آزادی» بازخوانی شده بود. او یک روز بعد ناچار به انتشار ویدیوی عذرخواهی شد و اعلام کرد «عاشق رهبر و کشور است و هیچ مشکلی با نظام جمهوری اسلامی ندارد».
🎥 ساعاتی پس از انتشار ویدیوی عذرخواهی «آزاد»، موزیسین مستقلی که در ایستگاه مترو ترانه «بنویسیم» را خوانده بود، موزیسین مستقل دیگری به نام «جابر رشادی» به همان محل رفت و اینبار ترانه «مرد تنها» اثر فرهاد مهراد را بازخوانی کرد. آزاد بعد از افزایش ناگهانی دلار به بیش از ۹۰هزار... pic.twitter.com/i5joUj7rIp
By kozet on February 10, 2025 7:18 PM
|No Comments
کیهان لندن - «ایرانسانس» کنفرانس «بازسازی اقتصادی ایران» را در سیلیکون ولی برگزار میکند بیش از ۴۰ متخصص و کارآفرین به همراه شماری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی ۲۲ و ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ (چهارم و پنجم اسفندماه ۱۴۰۳) در سیلیکون ولی کالیفرنیا گرد میآیند تا ایدهها و تجربیات خود را به بحث گذارند و الگوهای موفق برای پیشبرد پروژه بازسازی ایران را ارائه دهند.
یکی از نیازهای حیاتی بازسازی ایران، جذب حداکثری سرمایه است که در کنفرانس بازسازی اقتصادی ایران تلاش شده با بهرهگیری از تجربه و دانش متخصصان اقتصادی و حقوقدانها، راهکارها و شرایطی را که دسترسی استاندارد به سرمایههای داخلی و خارجی را فراهم میکند ارائه دهد.
دکتر بردیا حریری کارآفرین و مسئول ارتباطات «ایرانسانس» میگوید: «پیام اصلی کنفرانس روشن است: بازسازی ایران در امکانپذیر است، مشروط بر اینکه به استانداردهای بینالمللی شفافیت و پاسخگویی پایبند باشیم. در این کنفرانس بر پنج شرط کلیدی لازم برای این تحول تمرکز خواهیم کرد: پایبندی به استانداردهای FATF، استانداردهای MIGA، پذیرش استانداردهای IFRS، مقررات ILO و داوری بیطرفانه و حل و فصل اختلافات.»
اغلب تحلیلگران بر این باورند که در فردای آزادی کشور این شرایط برای تضمین و تشویق سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سرمایهگذاریهای نهادی خارجی ضروری هستند. در کنفرانس بازسازی ایران قرار است چارچوبهای اقتصادی و حقوقی مورد نیاز برای ایجاد فضای سرمایهگذاری به بحث گذاشته شود و نقش «مناطق ویژه اقتصادی» در ارائه مشوقهای مالیاتی و مالکیتی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین یکی از اولویتهای مبتکران «ایرانسانس» زمینهسازی برای ایجاد صندوق بازسازی ایران است.
«ایرانسانس» کنفرانس «بازسازی اقتصادی ایران» را در سیلیکون ولی برگزار میکند
بیش از ۴۰ متخصص و کارآفرین به همراه شماری از سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی ۲۲ و ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ (چهارم و پنجم اسفندماه ۱۴۰۳) در سیلیکون ولی کالیفرنیا گرد میآیند تا ایدهها و تجربیات خود را به بحث گذارند... pic.twitter.com/J3PmFuElhf
ایران وایر - حضور انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده دولت ابراهیم رییسی در تونس برای شرکت در کنفرانسی در مورد حقوق زنان، جنجال گسترده ای در این کشور به پا کرد و با اعتراض فعالان حقوق زنان روبرو شد.
بر اساس گزارش العربیه، خزعلی، روز یکشنبه ۲۱ بهمن در نشستی با عنوان «جایگاه زن در جامعه مدرن، تجربه ایرانی و تجربه تونس» در چارچوب فعالیتهای هفته فرهنگی ایران و تونس شرکت کرد.
حضور او با موجی از انتقادات در شبکه های اجتماعی از سوی فعالان حقوق بشر و سیاستمداران و همچنین فعالان و کاربران مواجه شد. آنها حضور خانم خزعلی را توهین به زنان تونس و دستاوردهای آنها دانستند.
آمینه رمیلی، رماننویس و پژوهشگر تونسی، این مقام سابق جمهوری اسلامی را به مخالفت با حقوق زنان و دفاع از ازدواج زیر سن قانونی متهم کرد و پرسید آیا از او در مورد دهها اعدام زنان به نام ناموس و همینطور ازدواج زیر سن قانونی، سوال شده است؟
او همچنین با انتشار پستی در صفحه فیس بوک خود، خزعلی را «تنها زنی در قدرت در دوره رئیسی» دانست و افزود که وی «در حال دفاع از نظام و توجیه احکام آن علیه زنان» است.
در همین ارتباط، رجاء بن سلامه، نویسنده و محقق، با ابراز ناخرسندی درباره دعوت از مسئولان ایرانی، نوشت: بهتر است وزارت فرهنگ درباره محتوای هفته فرهنگی ایران و تونس تجدیدنظر کند تا شاهد حضور مهمانانی که نماد ظلم به زنان در ایران هستند نباشیم.
در همین زمینه:
انسیه خزعلی نماینده دولت پزشکیان در تونس! قله وفاق!
مجید مرادی
🔺 سخنرانی انسیه خزعلی معاون ابراهیم رئیسی رئیسجمهور سابق ایران در هفته فرهنگی ایران در پایتخت تونس با عنوان «جایگاه زن در جامعه جدید، تجربه ایران و تونس» موجب اعتراض برخی فعالان حوزه مطالعات زنان در تونس شد. آنان خزعلی را به سبب مواضعش در خصوص حقوق زنان و به ویژه دفاع از کودک همسری دختران ملامت کردند.
🔺در ایران اما تنها چرخی که میچرخد چرخ وفاق دولت پزشکیان است که به سود مخالفان و معارضان او در حال چرخیدن است. تصمیم گیران این دولت با پس زدن حامیان اصلی پزشکیان در انتخابات به دنبال تقسیم غنائم با اصولگرایان هستند. اخیرا عارف، معاون اول پزشکیان هم گفته است فضای کار و خدمت برای اصلاحطلبان و اصولگرایانی که مخالف اصلاح طلبان هستند فراهم است!
البته آقای عارف که سلطان مهمل گویی و مغلق گوییست با این جمله مقصود خود را رسانده است. خدا قوتش دهد!
🔺از آن همه زنان و دختران نخبه و زباندان که در ستادهای مسعود پزشکیان فعال بودند یک تن در قد و قواره نمایندگی دولت پزشکیان نبود که باید انسیه خزعلی به تونس می رفت و در خصوص جایگاه زن در جامعه مدرن ایران سخن میگفت؟! این پیروزی را به عراقچی هم باید تبریک گفت که در وفاق کم نگذاشت.
نمیخواهم در خصوص خزعلی چیزی بگویم که همه او را میشناسند اما تنها میتوانم به پزشکیان بگویم: رسولک ترجمان عقلک، (حکمت ۳۰۱ نهج البلاغه) فرستاده تو برگردان و آینه خرد توست! تمام!
By kozet on February 10, 2025 5:36 PM
|No Comments
کیهان لندن - رسانههای داخلی از پلمب اتاقهای عمل بیمارستان آپادانا در تهران به علت تخلف صورت گرفته از سوی جراحان و تکنیسینها در انجام عمل جراحی زیبایی خبر دادند.
روزنامه «جوان» بدون اینکه نام بیمارستان «آپادانا» را ببرد، گزارش داده در بازرسی سرزده قاضی سعید احمد بیگی سرپرست دادسرای ویژه جرائم پزشکی همراه تیمی از پلیس و بازرسان وزارت بهداشت از بیمارستان خصوصی در قلب شهر، هفت تکنیسین هنگام جراحی زیبایی به جرم دخالت در امور پزشکی، مسئول اتاق عمل و دو پزشک به خاطر ترک فعل هنگام عمل و تخلف پزشکی و متخصص بیهوشی بازداشت شدند.
در ادامه آمده که «در بازدید سرزدهی سرپرست دادسرای امور پزشکی تهران از بیمارستانی خصوصی، دو بیمار در اتاقهای عمل بیمارستان بستری بودند، اما پزشکان جراح خواب و تکنیسینها بجای آنها مشغول عمل جراحی بودند!»
خبرگزاری «مهر» نیز با انتشار خبر پلمب شدن اتاقهای عمل بیمارستان آپادانا نوشته «بیماران این جراحان برای اعمال جراحی زیبایی (رینوپلاستی، ابدومینوپلاستی و...) از طریق تبلیغات صفحه رزلین و صفحههای وابسته به آن مراجعه کرده بودند که مسدودی [مسدود شدن] این صفحات مجازی به دستور پلیس فتا در حال پیگیری است.»
ایران اینترنشنال - پس از تهدید رییسجمهوری آمریکا در مورد بمباران مواضع جمهوری اسلامی و تاکید علی خامنهای بر کنار گذاشتن گزینه مذاکره، شماری از رسانههای داخلی و نزدیک به حکومت، در راستای مشروعیتبخشی به سخنان خامنهای، گزارشهایی دروغین درباره «پیششرطهای دونالد ترامپ برای مذاکره» منتشر کردند.
در یک نمونه، وبسایت خبر فوری دوشنبه ۲۲ بهمن، به نقل از یک مطلب جعلی از روزنامه وال استریت ژورنال، گزینه «الحاق جزایر سهگانه ایرانی به امارات متحده عربی» را جزو شروط اصلی ترامپ برای مذاکره با حکومت ایران اعلام کرد.
ساعاتی بعد، رسانههای دیگری در ایران تاکید کردند چنین مطلبی در این رسانه آمریکایی منتشر نشده است.
همزمان روزنامه آرمان ملی از شروط هفتگانه مانند «نظارت آمریکا بر تمام فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران» نام برد.
آرمان ملی همچنین نوشت که بر اساس این شروط، تمام زندانیان آمریکایی و اروپایی «باید بدون قید و شرط آزاد شوند» و تمام مراکز تحقیق و توسعه فنآوری فضایی و ماهواره باید از سوی ایران «برچیده یا تحت نظارت کامل آمریکا» قرار گیرد.
هیچکدام از این شروط در دستورالعمل اجرایی ترامپ برای «فشار حداکثری» منتشر نشده و همگی جعل هستند.
این کارزار دروغپراکنی در مقابل افزایش شدید قیمتها و سقوط کمسابقه ارزش ریال، جریانی ساختارمند برای کنترل افکار عمومی و موجه و مشروع جلوه دادن تصمیم رهبر جمهوری اسلامی است و تلاشی برای کاستن از میزان نفرت مردم از او تلقی میشود.
تقابل ترامپ و خامنهای
ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، ۱۶ بهمن دستورالعملی «بسیار سختگیرانه» برای از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی، جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای و به صفر رساندن صادرات نفت ایران امضا کرد و گفت حکومت ایران دیگر نباید بتواند به کشورهای دیگر نفت بفروشد.
سه روز بعد، خامنهای در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، بار دیگر ضمن مخالفت با مذاکره با آمریکا گفت چنین مذاکراتی «هیچ تاثیری در حل مشکلات کشور ندارد» و «مذاکره کردن عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست».
دو روز پس از این سخنان و در یکشنبه ۲۱ بهمن، ترامپ بدون اشاره به جزییات، نسبت به حصول توافق مدنظر خود با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و گفت در صورت رسیدن به این توافق، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد.
تاکید صریح خامنهای بر کنار گذاشتن مذاکره، نه تنها از سوی شماری از کاربران رسانههای اجتماعی همسو با حکومت پذیرفته نشد که با اما و اگرهایی هم از جانب برخی مقامهای جمهوری اسلامی مواجه شد.
موضوعی که محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی نیز به آن اشاره کرد و گفت: «توقع و مطالبهام از رییسجمهوری این است که فرمایش حضرت آقا را خودشان و دوستانشان در دولت اجرا کنند.»
قالیباف در عین حال تاکید کرد نباید دو قطبی مخالف و موافق مذاکره در کشور به وجود بیاید.
همزمان، کانال تلگرامی «صدای هاشمی» که به نظر میرسد وابسته به نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی است، یادداشتی با عنوان «سیاست خارجی یا لجاجت تاریخی؟» منتشر کرد و به مخالفت با استناد خامنهای به تجربه مذاکرات برجام در دهه ۹۰ پرداخت.
نویسنده این یادداشت تاکید کرد: «منافع ملی را باید بر اساس واقعیتها تعریف کرد، نه بر اساس تعصبات تاریخی و سیاسی.»
کیهان لندن - سفیر اسرائیل در آمریکا میگوید تنها راه حل مؤثر برای متوقف کردن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، توافقی مشابه «مدل لیبی» است، که شامل تخریب کامل زیرساختهای هستهای و جمعآوری اورانیوم غنیشده در آن کشور بود.
مایکل لایتر شنبه ۸ فوریه (۲۰ بهمنماه) در گفتگو با شبکه فاکسنیوز عنوان کرد، رژیم ایران مهمترین محور همکاری میان دولتهای اسرائیل و ایالات متحده در دوره دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ خواهد بود.
سفیر اسرائیل همچنین در این مصاحبه تأکید کرد: «ما نمیتوانیم با ایران هستهای زندگی کنیم. معتقدم تمدن غرب نیز نمیتواند با ایران هستهای کنار بیاید.»
او همچنین خاطرنشان کرد که واشنگتن و تلآویو بطور مشترک برای مقابله با این مسئله اقدام خواهند کرد.
مایکل لایتر در پاسخ به پرسشی درباره امکان اعتماد به هرگونه توافق با جمهوری اسلامی و یا ادامه سیاست «فشار حداکثری» گفت: «اعتماد نکن! اما راستآزمایی کن!»
سفیر اسرائیل درباره مذاکرات با جمهوری اسلامی گفت که قبلاً هم این مسیر را «بارها شاهد بودهایم» و جمهوری اسلامی «استاد به عقب انداختن مشکل» و «چانهزنی» (وقتکشی) بدون حل کردن آن است.
او توضیح داد اگر توافق با جمهوری اسلامی از نوع «توافق لیبی باشد که ما وارد [ایران] شویم و هرگونه اورانیوم غنیشده را جمعآوری و زیرساختهای هستهای را نابود کنیم، این دقیقا همانچیزی است که میخواهیم به آن برسیم.»
سفیر اسرائیل در آمریکا در ادامه افزود، در صورت چنین توافقی (توافق از نوع لیبی) اسرائیل اصراری به پاسخ نظامی در مقابله با «پیگیری سلاح هستهای» از سوی جمهوری اسلامی ندارد.
سفیر اسرائیل گفت «مهمترین موضوع جلوگیری از دستیابی ملاهای تهران به سلاح هستهای است. چون آنها دیوانه هستند و از آن [تسلیحات اتمی] استفاده خواهند کرد.»
مقامات جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی بارها هشدار دادهاند که توافق لیبی با دولتهای غربی که از سال ۲۰۰۳ شکل گرفت، زمینهساز سقوط رژیم معمر قذافی شد و در نهایت لیبی را «خلع سلاح» کرد. خود قذافی نیز در اکتبر ۲۰۱۱ و در جریان «بهار عربی» به شکل فجیعی در نزدیکی «سرت» زادگاهاش در شمال لیبی کشته شد.
در همین ارتباط محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به مواضع علی خامنهای برای «عدم مذاکره با آمریکا» گفته بود غربیها به دنبال «خلع سلاح» جمهوری اسلامی هستند.
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار: جمهوری اسلامی در تمام عرصهها به زیان جامعه ایران عمل کرده است.
دستاوردهای مردم هم علیه سیاستهای حکومت شکل گرفتهاند.
این نظام با استبداد دینی، اقتصاد میلیتاریزه، حمایت از گروههای نیابتی و تحریمها، کشور را به فقر، بحران و تحریم کشانده است.
:::
فرج سرکوهی، نویسنده و روزنامهنگار: جمهوری اسلامی در تمام عرصهها به زیان جامعه ایران عمل کرده است. دستاوردهای مردم هم علیه سیاستهای حکومت شکل گرفتهاند. این نظام با استبداد دینی، اقتصاد میلیتاریزه، حمایت از گروههای نیابتی و تحریمها، کشور را به فقر، بحران و تحریم کشانده است. pic.twitter.com/yrgQELwhli
ایران اینترنشنال - یاشار سلطانی، روزنامهنگار، در گزارشی خبر داد که با وجود حکم قضایی در دو دهه گذشته، روزنامه کیهان حاضر به بازگرداندن ۲۰۰ هکتار زمین تصرف شده کولیک دماوند به اداره منابع طبیعی نیست.
بر اساس این گزارش، سال ۱۳۷۵ و سه سال بعد از انتصاب حسین شریعتمداری به عنوان نماینده خامنهای در موسسه کیهان، ۲۰۰ هکتار زمین در دماوند با عنوان کلی «درختکاری و دامپروری» به این موسسه واگذار شده و به پرونده طولانی میان بخش دولتی و موسسه کیهان تبدیل شده است.
در پنجم آذر ماه ۱۳۷۵ غلامرضا فروزش، وزیر جهاد سازندگی در دولت هاشمی رفسنجانی، با اهدای ۲۰۰ هکتار از اراضی ملی به موسسه کیهان موافقت کرد و قرار بود این زمین برای ساخت شهرک و تجمیع کل نشریات این موسسه، چاپخانه و تشکیلات اداری استفاده شود اما بعدها با عنوان کلی و مبهم «دامداری» و نهایتا «درختکاری» به این موسسه واگذار شد.
یک دهه بعد و پس از افزایش واگذاریهای این چنینی در سال ۱۳۸۲ ماده مربوط به واگذاری اراضی ملی در قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع در مجلس اصلاح شد.
بر اساس این قانون، کلیه واگذاری های صورت گرفته بعد از سال ۱۳۶۵ که بر اساس اختیارات وزرا و بدون طی گردش کار کمیسیونهای واگذاری در استانها واگذار و طرح مصوب بدون عذر موجه اجرا نشده، باید مسترد شود.
پس از تصویب این قانون وزارت جهاد اقدام به تشکیل پرونده قضایی درباره تعدادی از زمینهای واگذار شده از جمله زمین واگذار شده به کیهان کرد.
در نهایت شعبه ۵۳ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی کارکنان دولت با بررسی این که طرحهای اعلام شده در این زمینها اجرا نشده حکم داد تا سند قطعی زمین باطل و نوع مالکیت آن به قرارداد اجاره با موسسه کیهان تبدیل شود اما این حکم توسط موسسه کیهان پذیرفته نشد.
بر اساس این گزارش، اگر چه در قانون مصوب مجلس در سال ۱۳۸۲ صراحتا اعلام شده که رای صادره در این پروندهها قطعی است و قابل تجدیدنظرخواهی نیست اما اداره کل منابع طبیعی استان تهران همچنان نتوانسته حکم سال ۱۳۸۶ دادگاه مبنی بر ابطال سند قطعی زمین به نام موسسه کیهان را اجرا کند.
رادیو فردا - دو روز پس از اعلام مخالفت علنی رهبر جمهوری اسلامی با مذاکرات تهران با واشینگتن، نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ایران با جهشی بیش از شش هزار تومانی، از مرز ۹۲ هزار و ۵۰۰ تومان عبور کرد.
علی خامنهای روز ۱۹ بهمن مذاکره با دولت دونالد ترامپ را نه «عاقلانه»، نه «هوشمندانه» و نه «شرافتمندانه» توصیف کرده و دربارۀ علت آن هم گفته بود: «تجربه».
از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، ریال ایران در برابر دلار ۳۰ درصد سقوط کرده، اما شتاب رشد نرخ دلار طی چند روز گذشته شدت گرفته است.
دقیقا مشخص نیست افت ارزش ریال تا کجا ادامه خواهد یافت، اما سازمان برنامهوبودجه حتی در سال ۱۴۰۰ پیشبینی کرده بود که اگر تحریمها رفع نشود، نرخ دلار در سال ۱۴۰۴ به ۱۱۰ هزار تومان و در سال ۱۴۰۶ به ۲۸۵ هزار تومان اوج میگیرد.
زمانی که سازمان برنامه و بودجه دولت حسن روحانی در مهرماه ۱۴۰۰ این برآورد را کرده بود، نرخ دلار ۲۸ هزار تومان بود.
پیشبینی چهار سال پیش سازمان برنامه و بودجه
با گذشت چهار سال، واقعیت بازار ارز نشان میدهد که حتی برآورد این نهاد دولتی بسیار خوشبینانه بوده است؛ بهطوری که نرخ ارز طبق برآورد سازمان برنامه و بودجه قرار بود تا پایان امسال به ۷۰ هزار تومان برسد، اما هماکنون از ۹۱ هزار تومان نیز عبور کرده است.
علل و عوامل افزایش قیمت دلار
بیهیچ تردیدی، تصمیمات سیاسی رهبران ایران و آمریکا دربارهٔ مذاکرات و چشمانداز احیای برجام، نقش چشمگیر روانی در نوسانات بازار ارز دارد؛ موضوعی که طی روزهای گذشته با امضای «یادداشت ریاستجمهوری» سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی توسط دونالد ترامپ و در پی آن مخالفت علی خامنهای با مذاکرات با آمریکا نمود آشکاری داشت.
جهشهای آنی نرخ ارز در بازار آزاد ایران طی دو حملهٔ موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل و گمانهزنیها درباره ابعاد اقدام تلافیجویانه اسرائیل نیز مشاهده شد.
اما نکته اینجاست که با سپری شدن خطر حملهٔ اسرائیل به زیرساختهای اقتصادی و انرژی ایران، نرخ ارز بسیار کمتر از جهشی که داشت، تعدیل شد و پس از مدتی حتی دوباره روند صعودی گرفت؛ موضوعی که نشان میدهد جمهوری اسلامی در تامین ارز مورد تقاضای بازار به شدت ناتوان و افسار تعادل بازار ارز عملا از دست دولت خارج شده است.
به نظر میرسد دولت با بحران فزایندهٔ ورود ارز از محل صادرات کالا و نفت مواجه شده است.
برای نمونه، دولت برای حل مشکل نقل و انتقالات ارزیِ حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی، از پاییز پارسال بازرگانان را تشویق به واردات طلا به جای ارز میکند و در ۱۰ ماههٔ سال جاری نیز واردات شمش طلا با جهشی ۳.۵ برابری نسبت به مدت مشابه پارسال به ۸۱ تن، معادل شش میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار، رسیده است.
یعنی بازرگانی که تا دیروز برای تحویل ارز کالای صادراتی، چه از طریق حواله، چه مرکز مبادله ارز، چه مبادله مستقیم ارز با وارد کنندههای کالا و چه واردات مستقیم ارز به کشور تلاش میکرد، اکنون بهجای آن، اقدام به واردات طلا به کشور میکند.
اما نکتهٔ مهمتر، افت درآمدهای نفتی ایران از پاییز امسال و همزمان با دومین حملهٔ گستردهٔ موشکی ایران به اسرائیل و در پی آن تحریم ۴۵ نفتکش دخیل در قاچاق نفت ایران به چین توسط دولت جو بایدن است.
در هنگامهای که یک رویداد به بند تفسیرهای مغرضانه کشیده میشود، واقعیت در میان غبارِ ادعا گم میگردد. و اینچنین است که ادعای "انقلاب دزدیده شده" به میان میآید، بیآنکه پرسیده شود: از چه کسانی؟ از رهبران جبهه ملی که با شتابی بیمهابا، دست در دست خمینی نهادند و بر دولت ملی بختیار شوریدند؟ از چریکهایی که در آتش احساسات "انقلابی" میسوختند، بیآنکه چراغ دانشی در دست داشته باشند؟ از چپهای سنتی که گمان میبردند با قدرت بخشیدن به خمینی، راهی برای آرمان خود (راه رشد غیر سرمایه داری) در دل "تاریخ" خواهند گشود؟ یا از ملیمذهبیهایی که دستهایشان در سایهها برای حذف فکری و فیزیکی مخالفان به کار بود، چونان که گویی از اسلاف اسماعیلیه میراث بردهاند؟ همه آنان در مقابل مدرنیزاسیون و انقلاب اجتماعی در بطن جامعه، ایستادند و با سرنگونی شاه، مانع روند پیشرفت آنها شدند. شورش، شورش شیعی بوده و با همدستی همان گروهای نامبرده به پیروز رسید.
خوانندگان گرامی نخست این ویدئوی کوتاه راببینند: https://www.instagram.com/lalalandtm/reel/DE27u2WIH5v/ سخن پایهای ایشان در ویدئو این است: مردم چرا اعتراض نمیکنید؟ گویی ایشان در سیاره دیگری زندگی میکنند و از آنچه در ایران رُخ میدهد کاملن ناآگاهند! پاسخ به پرسش های زیر شاید بتواند چشم و ذهن ایشان را بر روی حقیقت و واقعیت موجود ایران بگشاید:
مهرداد خوانساری ـ در روز جمعه، ۱۹ بهمن ماه، علی خامنهای، بهطور قاطع ایده مذاکره با ایالات متحده را رد کرد و آب سردی بر تلاشهای چند ماهه اخیربرخی از چهرههای برجسته حکومت و دولت خود برای گفتوگو و مذاکره با آمریکا بهمنظور دستیابی به یک راه حل قابل قبول در ارتباط با برنامه هستهای ایران، ریخت.
اظهارات خامنهای پس از آن مطرح شد که دونالد ترامپ، از یک سو، سیاست موسوم به «فشار حداکثری» خود علیه ایران را مجدداً اعمال کرد و از سوی دیگر، تمایل خود را برای تعامل با ایران و گفتگو با رئیسجمهور جمهوری اسلامی، ابراز داشت.
در ظاهر، رد صریح مذاکره با دولت جدید آمریکا از سوی خامنهای، که به گفته او «نه عاقلانه، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه» میباشد، در تضاد آشکار با علائم و «سیگنال» هایی قرار دارد که برخی از مقامات ارشد حکومت، از جمله جواد و علی لاریجانی، کمال خرازی، احمدیان رئیس شورای عالی امنیت ملی، خود پزشکیان همراه با مقاماتی چون محمدجواد ظریف و عباس عراقچی، از خود نشان دادهاند.
با این حال، هرچند تصمیم گیری نهایی در رابطه با مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره در حیطه اختیارات «رهبر» قرار داشته است، اما اینک از سوی برخی صاحب نظران اینطور به نظر میرسد که اظهارات تند و تیز و شعاری اخیر خامنهای - بهویژه در پی مجموعهای از شکستهای سنگین و فاجعهبار رژیم او در منطقه، همراه با ادامه و تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور - احتمالا بیشتر ماهیتی تاکتیکی دارد و تلاشی مذبوحانه و مصنوعی برای به نمایش گذاشتن اقتدار وی است، قبل از آنکه حاکمیت مجبور به دادن امتیازهای اجتنابناپذیر شود؛ امتیاز دادن و بالا کشیدن جام زهری برای جلوگیری از یک بحران داخلیغیرقابل پیش بینی دیگر ناشی از یک جنگ تمامعیار ناخواسته با اسرائیل و آمریکا و یا هردو، به منظور جلوگیری از دست یافتن جمهوری اسلامی به سلاحهای هستهای.
بر این اساس سیر این «بازی» در هفتهها و ماههای آینده، نهایتا نشان خواهد داد که آیا خامنهای، همانطور که برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند، یک انقلابی سرسخت و غیرقابل انعطاف است که هرگز از باورهای ایدئولوژیک و افراطی خود عدول نمیکند، یا آنگونه که برخی دیگر باور دارند، او یک عملگرای زیرک است که بهمنظور حفظ بقای خود و رژیمش - با استفاده از هر تاکتیک مصلحتی و میانراهی- ترجیح میدهد که در نهایت از هرگونه رویارویی که به روشنی توانائی پیروزی در آن را ندارد، اجتناب کند.
تحولات هفتههای آینده بدون شک موضع نهایی خامنهای را روشن خواهد کرد. تاریخ معاصرکشورمان، با توجه به عقب نشینیهای حیاتی خمینی در سال ۱۹۸۸ (نوشیدن «جام زهر» به لحاظ اجبار پذیرفتن آتش بس در جنگ با عراق) و خود خامنهای و «نرمش قهرمانانه» در سال ۲۰۱۵، به وضوح نشان داده است که در هنگام مواجهه با «بحران بقا»، تمامی مواضع و شعارهای تبلیغانی نظام ولائی مبنی بر لزوم ایستادگی و مقاومت و تأکید بر مفاهیمی همچون «شهادت در راه آرمان» و امثالهم، در برابر چالشها و تهدیدات خطرناک جدی، رنگ میبازند.
چنانچه اصرار ترامپ بر توقف جدی و هراسانگیز پیشرفت برنامه هستهای جمهوری اسلامی (که اسرائیل نیز به شدت برای مقابله با آن، از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند)، هم صرفاً شعار توخالی و نمایشی نباشد، بسیار محتمل است که خامنهای، که اخیراً در محاسبات خود بیش از پیش مرتکب خطای جبران ناپذیر شده است، راهی برای حفظ ظاهر و آبروی خود در میان هوادارانش بیابد وتحت پوششی فریبنده تصمیم گیریهای اساسی برای حل بحران هستهای را به نیروهائی چون دولت پزشکیان و برخی از عوامل نزدیک به خودش که وفاداری و حمایت آنها برای او حیاتی است و اینک منافع و آینده خود را با مخاطرات جدی ارزیابی میکنند، واگذار نماید تا زمینهای برای جلوگیری هرگونه مقابله نظامی با اسرائیل و آمریکا ایجاد کند.
بهطور مسلم، بهجز خوشایند تعداد معدودی از متملقان رادیکال وافراطی در اطراف خامنهای، اظهارات و شعارهای بی حاصل و خسته کننده او، تاکنون صرفا منجر به وسیع تر شدن فاصله نه تنها با تودههای نا امید، بی پناه و خسته مردم و بطور کلی جامعه مدنی در ایران گردیده، بلکه حتی بخشی از أصول گرایان و نیز نیروهایی همچون دولت مسعود پزشکیان و بسیاری از وابستگان دیگر به نظام را نیز بیشتر از همیشه نگران پیامدهای یک درگیری نظامی پرصدمه و بی عاقبت نموده است که میتواند زمینه را بطور جدی برای فروپاشی رژیم هموار سازد.
به هر صورت، در آیندهای نزدیک ما شاهد این خواهیم بود که آیا خامنهای بالاخره جام زهر را به شهادت ابدی خود و هم پالکیهایش در نظام ولایی، که بی شک همراه با ضایعات هولناک برای مردم ایران و دارائیهای کشور نیز خواهد بود، ترجیح خواهد داد یا خیر.
به رهبر چنین داد پاسخ غلام چه زیبا بگفتی چو هدهد کلام سپس گفت دکتر به ارباب خویش تشکر که کردی به رویم تو جیش ز ادرارِ نابت بنوشم همی که در کامِ چاکر همان مرهمی نپیچم ز احکامِ شرعی سرم ندارم مُرادی به جز رهبرم نه با مردِ یانکی کنم گفتگو نه از بهرِ مردم درانم گلو بریزم فراوان به جیبِ سپاه که بی زورِ نیزه بگردی تباه نخواهم که از حالِ زارِ ریال بگردی تو هرگز اسیرِ ملال چه باشد خطایِ تلاشِ ظریف؟ که در کارِ ماله ندارد حریف نپوید عراقی مگر طرحِ تو چرا دوش کردی تو کارش وتو؟ چو گشته زمانه ز دستِ توسیر تو از رقصِ مخلص بهانه مگیر اگر دیگری را بخواهی کنون کُمیتم به جنگل نکن سرنگون گمانم که وقتِ جلیلی شده کمر را کُنم خم عذابم مده
• برای رهبران انقلاب ۵۷، وحدت نعمت میشود، و تفاوت محنت. بنام استقلال آزادی و جمهوری، محنت اراده کلی و جهانی غیر حقیقی یعنی اراده خمینی و همدستانش باید رفع میشد، با رعب و وحشت تا مرگ صاحبین ارادههای غیر حکومتی. از شعار انتزاعی استقلال آزادی جمهوری اسلامی است که ناگزیر این اراده کلی مرگ آور برون میآید.
انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در کشورمان که در ۲۲ بهمن ماه امسال، ۴۶ ساله میشود، یکی از بزرگترین تحولات قرن بیستم در جهان، بوده است با پیامدهای مهم بخصوص در ایران. بجای استقلال یکی از شعارهای اصلی آن انقلاب، انزوای کشور از روابط صلح آمیز و همکاری برابر حقوق با تمامی کشورهای جهان و انداختن کشور به روابط مبهم و نا متعادل با چین و روسیه و بعوض آزادی، شعار اصلی دیگر، رعب و وحشت با سرکوب خونین و قتلهای حکومتی و سرکوبهای خیابانی بیشمار و بالاخره به جای عدالت اجتماعی و توسعه، فقر و فساد همه گیر و ویرانی ببار آمده است. چرا انقلاب شد؟ و چرا به رعب و وحشت و فقر و فساد و ویرانی انجامید؟ چه فرهنگ یا بی فرهنگی و کدام آگاهی یا ناآگاهی هایی انقلاب و انحرافات را ناگزیر ساختند؟
شامِ شرمساری شد، بیست و دوم بهمن صبحِ سوگواری شد، بیست و دوم بهمن دیو، در توهمگاه، منصبِ خدایی یافت خدعه، آبیاری شد، بیست و دوم بهمن شارلتانی و دزدی، همرهء «امام» آمد داد و فر، فراری شد، بیست و دوم بهمن از سپاهی و آخوند، آبروی مسجد رفت: دین، سگِ شکاری شد، بیست و دوم بهمن ریش و پشم ِ افزونتر، شغل و منصبِ بهتر عصر خرسواری شد، بیست و دوم بهمن بهمن خرافی رفت، در زباله ء تاریخ جوی جهل، جاری شد، بیست و دوم بهمن
از ۴۶ سال پیش در چنین روزهایی که خمینی به قدرت رسید زنان ایران - بخش مهم جامعه - حذف و نادیده گرفته شدند. این در حالیست که در دوران ایران ساز و مدرن پهلوی، زنان از جایگاه سنتی بیرون آمده و به کمک شاهان پهلوی، رضا شاه و محمدرضا شاه به سناتوری، وزارت، استادی دانشگاه، وکالت و مشاغل اداری بالا رسیدند.
پس از آمدن خمینی به ایران، این بخش از تفکر مدرن در کشور نادیده گرفته شد و حتی بسیاری از زنان ازهنرمند تا وزیر و... اعدام شدند. زنان از جمله از قضاوت و دادگستری، دیپلماسی و امور نظامی کشور کنار گذاشته شدند و امروزه زنانی را میبینید که در کنار سرکوبگران و پلیسهای قضایی، کارشان دستگیری زنان و دختران به گفته آنها بی حجاب در داخل کشور است و همین توهین مستقیم بهشان و جایگاه تاریخی زنان ایرانی است.
من عمیقا باور دارم که خیلی از جمهوریخواهان ایران ملیگرا و میهن پرستند، اما دو نکته اساسی را سخت بتوان انکار کرد.
یک آنکه همه تجزیهطلبان کشور جمهوریخواه و ضد پهلویاند و دوم آنکه همه جریان و سامانه پادشاهی ملیگراست. بسیاری از ما پادشاهیخواهان حتی شاه را نیز برای ایران میخواهیم و نه بالعکس، آنچه مهم است و اولویت اصلی حفظ و توسعه منافع ملی ایران.
ایران اینترنشنال - وزارت خارجه بریتانیا در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال اعلام کرد این کشور نقشی در تامین مالی شبکه نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای غربی نداشته است. پیشتر روزبه پارسی، یکی از اعضای شبکه نفوذ، گفته بود که او به نمایندگی از بریتانیا در این پروژه حضور داشته است.
«تلویزیون ۴»، یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد، ۱۰ بهمن گزارش داد روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه موسسه امور بینالملل سوئد، با شبکهای از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیرگذاری بر سیاستهای کشورهای غربی بوده، ارتباط داشته است.
تریتا پارسی (سمت راست) و روزبه پارسی (سمت چپ)
:::
روزبه پارسی برادر تریتا پارسی، رییس پیشین نایاک است
ایراناینترنشنال و سمافور در تحقیقاتی مشترک که گزارش آن مهر ماه ۱۴۰۲ منتشر شد، درباره شبکه نفوذ جمهوری اسلامی در غرب افشاگری کردند.
بر اساس این گزارش تحقیقی که به ابعاد جنگ نرم تهران میپردازد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقهای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» تشکیل داد و برای سالهای متمادی از این شبکه بهمنظور گسترش قدرت نرم حکومت ایران و افزایش نفود آن در صحنه بینالمللی استفاده کرد.
پارسی، ۱۳ بهمن همکاری خود را با جمهوری اسلامی انکار کرد و گفت بهعنوان نماینده وزارت خارجه بریتانیا در «طرح کارشناسان ایران» حضور یافته است.
او افزود: «بیتردید ایران با این ابتکار قصد تاثیرگذاری بر غرب را داشت اما انگیزه ما چیزی کاملا متفاوت بود. برای ما، این تنها یکی از چندین کانال برای درک بهتر مواضع ایرانیان بود. برای وزارت خارجه بریتانیا که هزینه شرکت ما [در این طرح] را تامین میکرد و همچنین سایر دولتهای غربی، این مساله فرصتی برای تقویت مواضعشان در مذاکرات هستهای بود.»
وزارت خارجه بریتانیا، دوشنبه ۲۲ بهمن در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال، نقش این کشور را در تامین مالی فعالیتهای پارسی تکذیب و اعلام کرد: «ما هیچ پیشینهای در خصوص تامین مالی "طرح کارشناسان ایران" یا همکاری با آنها در اختیار نداریم.»
بریتانیا و تامین مالی «طرح کارشناسان ایران»؟
پیشتر و در سال ۲۰۲۳، سخنگوی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت «طرح کارشناسان ایران» از سوی یکی از کشورهای اروپایی پشتیبانی میشد.
او که به نام این کشور اشارهای نکرد، افزود کارشناسان شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا گاهی در این طرح «مشارکت میکردند اما رهبری آن را بر عهده نداشتند».
رسانه سمافور، بهمن ۱۴۰۲ به نقل از یک مقام دولت بریتانیا نوشت که لندن در تامین مالی «طرح کارشناسان ایران» دست داشته است.
ماریا مالمر استِنِرگارد، وزیر خارجه سوئد، ۱۸ بهمن سال جاری گزارشها را درباره نقش روزبه پارسی در شبکه نفوذ جمهوری اسلامی «بسیار جدی» خواند و گفت: «به همین دلیل، با موسسه امور بینالملل سوئد تماس گرفتهایم تا اطلاعات بیشتری کسب کنیم.»
استنرگارد هشدار داد جمهوری اسلامی در کنار روسیه و چین «فعالیتهای اطلاعاتی گستردهای در سوئد انجام میدهند و تهدیدی اطلاعاتی به شمار میروند».
By kozet on February 10, 2025 12:16 AM
|No Comments
در جریان نمایش بین دو نیمه یک بازی در سوپربول، لیگ فوتبال آمریکایی، یک «حامی فلسطین» در حین اجرای «کندریک لامار»، رپر آمریکایی، وارد زمین شد و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ویدئویی این رویداد در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این اتفاق روز یکشنبه ۲۱ بهمن، نهم فوریه، رخ داد.
در جریان نمایش بین دو نیمه یک بازی در سوپربول، لیگ فوتبال آمریکایی، یک «حامی فلسطین» در حین اجرای «کندریک لامار»، رپر آمریکایی، وارد زمین شد و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ویدئویی این رویداد در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این اتفاق روز یکشنبه ۲۱ بهمن، نهم فوریه، رخ... pic.twitter.com/cHL7qEivcW
حداد عادل: موافقان مذاکره با ترامپ دلایل منطقی ارائه دهند
شهاب الدین حائری شیرازی
غلامعلی حدادعادل با اشاره به بیانات روز جمعه رهبر معظم انقلاب گفت: پس از فرمایشات رهبر انقلاب در مورد بیفایده بودن مذاکره با آمریکا، عدهای در فضای مجازی واکنش منفی نشان دادهاند و غالباً به مشکلات اقتصادی مردم و فشاری که بر قشرهای ضعیف وارد میشود اشاره کردهاند./عصرایران
📌حاشیه
آقای حداد گفته اند دلایل مذاکره را بگویید
1-پایان دادن به یک دشمنی بی اساس و پرهزینه که نه معقول است و نه مشروع و دستاوردش تحریم بوده که بیشترین آسیب را به دنیا و دین ملت و محیط زیست و مملکت زده است.
2-بازگشت اداره مملکت به شرائط عادی که باندهای کاسب تحریم در آن ذی نفع نیستند و جیب ملت پر می شود نه جیب آنها.
3-پیشگیری از جنگی مشابه جنگ عراق و امریکا که همه زیرساختهای عراق در ان جنگ نابود شد.
4- بازگشت کیفیت اداره مملکت بر مدار عقلانیت و توسعه به جای آنکه همه چیز فدای شعار پوچ و مارکسیستی امریکا ستیزی شود.
5- بازگشت به روال معقول و مشروع در سیاستگذاری، زیرا نه عقل چنین ستیزی با امریکا را تجویز می کند نه شرع.
کاش امثال ایشان با زندگی معمولی 80 ملیون ایرانی دست به گریبان بودند که اگر چنین بود هیچگاه چنین سوالی در سراشیب سقوط ارزش پول ملی به خاطر معارضه بی سرانجام با امریکا به ذهنشان هم خطور نمی کرد.
مشکل همین است این اقا و مسئولان، دیگر هم سفره ملت نیستند.
کاش این اقایان که ندای وااسلامشان گوشها را پر کرده به این توصیه امیر مومنان گوش می دادند که نتیحه اش چنین سیاستگذاریهای غیرواقع بینانه نمی شد.
در واکنش به سخنان نماینده ویژه دولت ترامپ که گفته بود دولت آمریکا نیازی به رسانههای با بودجه دولتی ندارد و رادیو فردا و صدای آمریکا پر از «فعالان چپگرا» هستند؛ ایلان ماسک در پستی در شبکه ایکس نوشت: «بله! آنها را تعطیل کنید.»
ایلان ماسک افزود: «کسی به آنها (صدای آمریکا و رادیوفردا) گوش نمیکند.» این مقام دولت ترامپ افزود در این دو رسانه «فقط افراد افراطی چپگرا هستند که با خودشان صحبت میکنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از پول مالیاتدهندگان آمریکایی را هدر میدهند.»
دویچه وله - ایلان ماسک، مدیر "اداره کارآمدسازی دولت (DOGE)" آمریکا خواستار تعطیلی رادیوی اروپای آزاد و صدای آمریکا شد. رادیو اروپای آزاد به چندین زبان از جمله فارسی برنامه دارد و به نام "رادیو فردا" شناخته میشود.
ماسک که از سوی دونالد ترامپ حمایت میشود، در یک توئیت در شبکه ایکس نوشت که "اروپا اکنون آزاد است و "دیگر هیچکس به آنها گوش نمیدهد".
این مدیر اداره کارآمدی دولت آمریکا افزود: «اینها فقط یک عده دیوانه چپ رادیکال هستند که با خودشان حرف میزنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از مالیاتدهندگان آمریکایی را هدر میدهند.»
ایلان ماسک، مدیر "اداره کارآمدسازی دولت (DOGE)" آمریکا خواستار تعطیلی رادیوی اروپای آزاد و صدای آمریکا شد. رادیو اروپای آزاد به چندین زبان از جمله فارسی برنامه دارد و به نام "رادیو فردا" شناخته میشود.
ماسک که از سوی دونالد ترامپ حمایت میشود، در یک توئیت در شبکه ایکس نوشت که "اروپا اکنون آزاد است و "دیگر هیچکس به آنها گوش نمیدهد".
این مدیر اداره کارآمدی دولت آمریکا افزود: «اینها فقط یک عده دیوانه چپ رادیکال هستند که با خودشان حرف میزنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از مالیاتدهندگان آمریکایی را هدر میدهند.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در اظهاراتی که روز یکشنبه ۹ فوریه (۲۱ بهمنماه) پخش خواهد شد، گفته ایلان ماسک که در حال اجرای پاکسازی گسترده مشاغل دولتی است، به کشف "صدها میلیارد دلار فساد" در نهادهای فدرال کمک خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، ترامپ در مصاحبهای با فاکس نیوز که قرار است امشب پیش از مسابقه سوپر بول پخش شود، گفت مردم آمریکا "میخواهند که من به دنبال هدررفت مالی بگردم".
این بحث در پسزمینه تنشهای بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا صورت میگیرد، که شامل خروج آمریکا از توافق هستهای ۲۰۱۵ و بازگرداندن تحریمها علیه ایران پس از آن می شود.
مرد همجنسگرایی که پنج سال از زندگیاش را در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت، همانجا عاشق شد و همانجا خودش را شناخت، داستان او جدالی بین عقل، احساسش و مذهب است
«داستان رفتنم به حوزه، داستان عجیبی است. شاید هم برای خودم و هم برای هرکسی که میشنود. سال آخر دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل میکردم. خانوادهام خیلی مذهبی نیستند اما از بچگی با اعتقادات مذهبی بزرگ شدهایم. یک موسسه مذهبی فرهنگی به مدرسه ما آمد و شروع به فعالیت کرد. کمکم به این موسسه و فعالیتهایش جذب و با یکی از فعالان آن موسسه آشنا شدم و دوست شدیم. اوایل رابطه فقط در حیطه کار بود. اما کمکم دوست شدیم و هرچه زمان پیش رفت، این دوستی صمیمانهتر و نزدیکتر شد. نمیدانم چه شد که احساس کردم عاشق شدهام.»
گرایش جنسی و هویت جنسیتی در انسانها دارای طیف بسیار گسترده و پیچیدهای است که میتواند شخص به شخص متفاوت و منحصر بهفرد باشد. اما توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که عوامل و فشارهای محیطی که دامنه بسیار گستردهای دارند، میتوانند در شناخت، درک و پذیرش هویت جنسی و جنسیتی فرد تاثیرات متفاوتی داشته باشند. افراد بهدلیل محیطی که در آن زندگی میکنند، شرایط خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، میزان دسترسی به آگاهی و اطلاعات صحیح و عوامل بسیار زیاد دیگر، ممکن است در دورههای زمانی مختلف از زندگی به هویت جنسی و جنسیتی خود شناخت کافی پیدا کرده و یا آن را ابراز کنند. برخی از افراد بهدلیل ترس از طرد شدن و احساس گناهی که از سوی فرهنگ، مذهب، جامعه و خانواده به آنها تحمیل میشود، هیچگاه خود حقیقیشان را زندگی نمیکنند.
امید میگوید که از کودکی تفاوت خود را با دیگران احساس میکرده و میدانسته چیزی در او فرق میکند، اما پیشینه مذهبی نمیگذاشت تا به تمایلات همجنسخواهانه خود بپردازد و خود را بپذیرد. بهویژه در دوران بلوغ که تمایلات عاطفی و جنسی خود را به پسرها احساس میکرده است. میگوید:
«از سوی روحانیون فعال در آن موسسه برای تحصیل در حوزه علمیه تشویق به شرکت در آزمون ورودی شدم. بعد از گرفتن دیپلم، در آزمون شرکت کرده و وارد حوزه شدم. به خانواده چیزی نگفتم. یک روز برای خانوادهام نامهای نوشتم، شبیه به خداحافظی. که من مسیر خودم را انتخاب کردهام و میخواهم در حوزه علمیه درس بخوانم. خانوادهام همیشه اصرار داشتند که با تحصیل در رشته ریاضی به دانشگاه بروم اما من خلاف میل آنها، مسیر دیگری را انتخاب کرده بودم. یک جورهایی از خانه فرار کردم و رفتم. چند روزی از هم خبری نداشتیم اما بعد از چند روز پدرم تماس گرفت و خواست تا با هم صحبت کنیم. در نهایت آنها به تصمیم من احترام گذاشتند و مسیری که انتخاب کرده بودم را ادامه دادم.»
امید فکر میکرد درحوزه علمیه میتواند افکار، احساسات و تمایلات جنسی خود را سرکوب یا از آنها فرار کند اما اولین رابطه جنسی خود را در همانجا تجربه کرد. وقتی که ۱۹ سال داشت. او این رابطه جنسی را بیشتر شبیه به یک تجاوز به خود میداند. میگوید ترسیده بوده و نمیدانسته برایش چه اتفاقی افتاده و چرا به اجبار به رابطه جنسیای تن داده که خواستهاش نبوده است.
امید میگوید آنقدر از نظر روحی آسیب دیده بود که به خودکشی فکر میکرده است: «اولین رابطه جنسیام از آنجا شروع شد. اما همچنان از خودم میترسیدم ودنبال راه فراری بودم. با علمایی که اسم و رسمی داشتند، برای یافتن راهحل مشورت میکردم اما عکسالعملهای متفاوتی را شاهد بودم. عدهای من را گناهکار میدانستند و طردم میکردند، عدهای تمایل داشتند با من ارتباط جنسی برقرار کنند و عدهای با راهحلهای غیرعقلانی، میخواستند به اصطلاح درمانم کنند. راه حلهایی مثل ریاضت کشیدن و دوری از همه و به چله نشستن و تقوا پیشه کردن. حتی پیشنهاد میدادند که ازدواج کنم تا گرایش جنسی خود را تغییر دهم. ولی خیلی خوشحالم که این کار را نکردم و زندگی یک فرد دیگررا به بازی نگرفتم.»
در سال سوم یا چهارم حوزه بود که وقتی به خودش آمد، دید عاشق شده است و فرد مقابل نیز عاشق او است.
«با هم آنجا، در حوزه درس میخواندیم. از احساسات و تمایلاتم با او حرف زدم و از اینکه به همجنس خود گرایش دارم. رفته رفته انگار عاشق هم شدیم، انگار اوهم تمایلات و احساسات مشترکی با من داشت.»
امید از سردرگمی خود نسبت به احساساتش در آن دوران میگوید. تمایلاتی که در فرهنگ و جامعه ما زنانه تلقی میشوند و همین موضوع او را به اشتباه انداخته بود. فکر میکرد «ترنس» است:
بخشی از برنامه «کافه مستند» از شبکه «افق» سیمای جمهوری اسلامی که در روز ۱۲ بهمن سال جاری پخش شده، در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در این ویدئو، مجری برنامه همراه با محسن یزدی، مدیر پیشین شبکه مستند صداوسیما، اعتراف میکنند تصویری که از دو پادشاه پهلوی در جمهوری اسلامی ارائه میشود، با واقعیت همخوانی ندارد
بخشی از برنامه «کافه مستند» از شبکه «افق» سیمای جمهوری اسلامی که در روز ۱۲ بهمن سال جاری پخش شده، در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در این ویدئو، مجری برنامه همراه با محسن یزدی، مدیر پیشین شبکه مستند صداوسیما، اعتراف میکنند تصویری که از دو پادشاه پهلوی در جمهوری... pic.twitter.com/rxDoHyYB0x
گزارشها و ویدیوهای رسیده به ایرانوایر از سر داده شدن شعارهای اعتراضی در چندین نقطه تهران در شامگاه یکشنبه ۲۱ بهمن حکایت دارند.
بر اساس این گزارشها، شهروندان تهرانی در مناطق دروس، بلوار شهرزاد، ایرانمال و شهرک اکباتان همزمان با پخش شعار الله اکبر از بلندگوهای مساجد، شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.
ویدیوهایی نیز از شهرک اکباتان تهران منتشر شده است که در آن فریادهای «مرگ بر خامنهای قاتل» و «خامنهای ننگت باد» شنیده میشود.
🎥 شامگاه ۲۱ بهمن و همزمان با مناسک حکومتی شعار الله اکبر، شهروندان در شماری از نقاط تهران شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای قاتل» سر دادند.#اخبار_ایرانpic.twitter.com/dIukB4Txlk
ویدیوی رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد که شهروندان در تهرانپارس شامگاه یکشنبه شعار «مرگ بر خامنهای ضحاک» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند
ویدیوی رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد که شهروندان در تهرانپارس شامگاه یکشنبه شعار «مرگ بر خامنهای ضحاک» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند pic.twitter.com/4lPFhmcJE2
- «اگر پزشکیان نمیتواند مذاکره کند استعفا دهد»؛ روزنامه «جوان»: برای آشوب داخلی زمینهسازی میکنند
- پس از آنکه علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که «نباید با آمریکا مذاکره کرد» موج درخواست از مسعود پزشکیان برای استعفای وی از ریاست دولت چهاردهم به راه افتاده است
کیهان لندن - بررسیها در شبکههای اجتماعی نشان میدهد اغلب کسانی که از پزشکیان خواستهاند استعفا دهد، همانهایی هستند که به او رأی دادند و اغلب از طرفداران جریان «اصلاحطلب» حکومت هستند.
اینهمه در حالیست که ساعاتی پس از منع مذاکره با آمریکا توسط خامنهای، قیمت سکه و دلار باز هم افزایش پیدا کرد. در واکنش به این وضعیت، مهدی پازوکی اقتصاددان گفت، «اگر دولت آقای پزشکیان که قرار بود مذاکره کند، نمیتواند این کار را انجام دهد، کنار بکشد.»
به گزارش وبسایت «فرارو» یکی از کاربران در «ایکس» نوشت: «جناب آقای پزشکیان؛ در هنگام انتخابات وعده دادید که فیلترینگ را برمیدارید و با غرب هم مذاکره میکنید، و بعد فرمودید اگر به وعدههایتان عمل نکردید، استعفا میکنید. بسمالله؛ الوعده وفا، این گوی و این میدان طبق وعده و قولتان، استعفا بفرمائید.»
یکی از فعالان رسانه نیز نوشت: «اکنون که راه مذاکره برای دولت بسته است، رفع فیلترینگ انجام نمیشود، FATF هم قفل شده است. ماندن پزشکیان در ریاست جمهوری هیچ نفعی برای مردم ندارد! رییس جمهور الان باید با ۱۷ میلیون حامی انتخاباتی که با هزار امید و آرزو رای دادند، صادق باشد، استعفا شرافتمندانهترین اقدام است.»
طرح این مباحث در حالیست که همه میدانند هم رفع فیلترینگ و هم مذاکره با آمریکا و هم تصویب FATF جزو سیاستهای کلان و استراتژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و در اختیار رئیس دولت و دیگر مقامات جمهوری اسلامی جز ولی فقیه و شخص «رهبر» نیست! آیا واقعا این افراد فریب وعدههای انتخاباتی را خوردهاند که خودشان تبلیغ کردهاند؟!
وبسایت «فرارو» همچنین ادعا کرده است بخشی از آنها که خواستار استعفای پزشکیان شدهاند، «سایبریها» و برخی دیگر «طرفداران سعید جلیلی» هستند.
استعفای پزشکیان زمینهساز آشوبهای داخلی است
در این میان، روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هشدار داده که «برخی از جریانات مشکوک سیاسی» بر این باور هستند که پزشکیان را باید به سمتی هل داد که بدون انجام مذاکره دچار ناکارآمدی شود و در وضعیتی قرار بگیرد که یا خودش استعفا بدهد یا آنکه در مسیر تندبادهای سخت استیضاح در مجلس قرار بگیرد.
با عبور قیمت دلار از مرز ۹۱ هزار و ۳۰۰ تومان در روز یکشنبه، تحلیلگران از تقویت احتمال رسیدن نرخ دلار به ۱۰۰ هزار تومان تا پایان سال ۱۴۰۳ خبر میدهند
ایران اینترنشنال - یک روز پس از سخنان خامنهای درباره بی تاثیر بودن تهدیدهای آمریکا، بهای هر دلار آمریکا در بازار آزاد ایران با سه هزار تومان افزایش از ۹۲ هزار تومان عبور کرد. بهای هر سکه طرح جدید نیز در یکشنبه ۲۱ بهمن، به ۷۷ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان رسید.
پس از برگزاری مراسم تحلیف ترامپ در اول بهمن، قیمت دلار و سکه چند بار افزایش یافته است. در روز تحلیف او، قیمت دلار حدود ۸۱ هزار تومان بود و یک روز پس از آن، حدود هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت.
رکوردشکنی نرخ ارز در کنار افزایش قیمت سکه، حاکی از بالا رفتن تورم در ماههای آینده خواهد بود.
ترامپ: اگر با جمهوری اسلامی توافق کنم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد
دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا، بدون اشاره به جزییات، نسبت به حصول توافق مدنظر خود با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و افزود در صورت رسیدن به این توافق، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد.
رییسجمهوری آمریکا در مصاحبه با نیویورکپست که یکشنبه ۲۱ بهمن منتشر شده گقت که توافق با جمهوری اسلامی را به بمباران «جهمنی(شدید)» ایران ترجیح میدهد.
او تاکید کرد که «ایرانیها نمیخواهند بمیرند، هیچکس نمیخواهد بمیرد.»
دونالد ترامپ همچنین گفت که اگر توافقی حاصل شود، اسرائیل نیز ایران را بمباران نخواهد کرد.
رییسجمهوری آمریکا چهارشنبه ۱۷ بهمن در پستی در شبکه اجتماعی خود، تروثسوشال، تاکید کرد که ترجیح میدهد «توافق صلح هستهای معتبری» با تهران امضا کند که به ایران اجازه دهد بدون دستیابی به سلاح هستهای، «بهطور صلحآمیز» رشد کند و شکوفا شود.
دو روز بعد علی خامنهای ضمن مخالفت با مذاکره با آمریکا گفت چنین مذاکراتی «هیچ تاثیری در حل مشکلات کشور ندارد» و «مذاکره کردن عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست».
پس از این سخنان مقامات دولت پزشکیان از مواضع خود درباره مذاکره با آمریکا عقب نشینی کردند و از جمله فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، اعلام کرد که مذاکرات با کشورهای اروپایی ادامه خواهد داشت و «همه بهخوبی میدانند ایران در شرایطی که مذاکره غیر شرافتمندانه باشد، به آن تن نخواهد داد».
در همین حال وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به پرسش ایراناینترنشنال درباره مواضع اخیر خامنهای اعلام کرد اگر حکومت ایران خواهان توافق نباشد، همچنان هدف سیاست فشار حداکثری واشینگتن باقی خواهد ماند.
دونالد ترامپ در مصاحبه خود با نیویورکپست گفت که تمایل ندارد استراتژی خود برای مذاکره با جمهوری اسلامی بیان کند.
او درباره مشوقهای احتمالی که در مذاکره ارائه میکند نیز گفت: «نمیتوانم این را بگویم، چون گفتن آن خوب نیست.
رییس جمهور آمریکا نسبت به توافق با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و افزود: «امیدوارم آنها تصمیم بگیرند آنچه که در حال حاضر به آن فکر می کنند، انجام ندهند. فکر می کنم آنها واقعا خوشحال خواهند شد.»
یورونیوز - هزاران نفر از مخالفان رژیم ایران روز شنبه ۸ فوریه در شهر پاریس، پایتخت فرانسه دست به تجمع زدند. صدها اوکراینی نیز به آنها پیوستند و خواهان سقوط دولت تهران شدند. تظاهرکنندگان امیدوارند که کمپین «فشار حداکثری» دونالد ترامپ منجر به تغییر سرنوشت این کشور شود.
این تظاهرات توسط «شورای ملی مقاومت ایران» سازماندهی شده بود و در حالی برگزار شد که دو تن از اعضای این گروه با خطر اعدام قریبالوقوع روبرو هستند و شش نفر دیگر نیز در ماه نوامبر به اعدام محکوم شدند.
در این مراسم سخنرانی مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب «شورای ملی مقاومت ایران» بصورت ویدئوکنفرانس برای شرکت کنندگان پخش شد. او در این سخنرانی خطاب به سران جمهوری اسلامی گفت: «مرگ شما فرا رسیده است. با یا بدون مذاکره، با یا بدون سلاح هستهای، قیام و سرنگونی در انتظار شماست.»
برای این مراسم، شرکت کنندگانی از سراسر اروپا اغلب با اتوبوس به پاریس آورده شدند. آنها پرچمهای ایران را به اهتزار درآورده بودند و در میان تصاویری که علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران را به تمسخر میگرفتند، شعارهای ضد دولتی سر دادند.
فقط ببینید🎆تظاهرات بسیار بزرگ آزادگان در پاریس. مشت کوبندهی مردمی بر شبپرستان شاه سلطان ولایت. - ⬇️English#نه_شاه_نه_شیخ انقلاب ۵۷ از هر زمان زندهتر است. همانطور که شاه با قیام و آتش سرنگون شد، سلطنت ولایت سرنگون خواهد شد. اصل انقلاب گستردهتر از همیشه.
حمایتهای ایران از جنگ ولادیمیر پوتین علیه اوکراین باعث شده بود که صدها اوکراینی نیز در این تجمع در کنار ایرانیان معترض بایستند.
ایرینا سردیوک، یک پرستار ۳۷ ساله اوکراینی از منطقه جنگزده دونباس که اکنون در آلمان زندگی میکند، یکی از این افراد است که به پاریس آمده تا به ایرانیان معترض بپیوندد.
او میگوید: «من از دیدن این ایرانیها خوشحالم زیرا آنها مخالف حکومت ایران هستند. آنها از اوکراین حمایت میکنند و نه از دولت ایران که به روسیه سلاح میدهد. ما با هم هستیم و روز پیروزی مردم اوکراین و ایران نیز خواهد رسید.»
سازمان مجاهدین خلق ایران یکی از احزاب اصلی تشکیل دهنده ائتلاف «شورای ملی مقاومت ایران» است که تا سال ۲۰۱۲ میلادی در فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار داشت.
یکی از ایرانیان شرکت کننده در این تجمع میگوید: «آنچه ما از آقای ترامپ یا هر سیاستمدار غربی انتظار داریم این است که از دولت ایران حمایت نکنند. ما نه به پول نیاز داریم و نه به سلاح؛ ما به مردم خودمان متکی هستیم. آنچه از دولتها میخواهیم این است که هیچ ارتباطی با این رژیم نداشته باشند و تا جایی که میتوانند بر این دولت فشار وارد کنند.»
تهران مدتهاست خواستار سرکوب «شورای ملی مقاومت» در پاریس، ریاض و واشنگتن شده است و طی ۵ دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران جمعیت قابل توجهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در ایران اعدام شدند.
امسال در ماه ژانویه کیت کلاگ، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور اوکراین و روسیه، در همایشی که توسط این گروه در حومه پاریس برگزار شد سخنرانی کرد.
او در جریان آن سخنرانی، برنامه رئیس جمهور جدید آمریکا برای بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را تشریح کرد و افزود که باید مقامات تهران را مجبور به مذاکره درباره برنامههای هستهای و موشکی بالستیک همچنین فعالیتهای منطقهایشان کرد.
سحرگاهان، هنگامی که آفتاب حقیقت از پس پردههای ظلمت سر برمیآورد، پژواک نام جمشید شارمهد در تاریخ طنین انداخت؛ مردی که تا واپسین نفس بر عهد خویش استوار ماند و در اسارت نیز صدای آزادی را خاموش نکرد. او را در بند کشیدند، شکنجه دادند، و سرانجام جانش را گرفتند، اما حتی پس از شهادتش، پیکرش به صحنهای برای نبردی تازه بدل شد،نبردی که این بار در میدان سیاست و دیپلماسی رقم خورد.
وزارت خارجه آلمان، با پایبندی به اصول انسانی، خواستار انتقال پیکر او به این کشور شد. اما رژیم اسلامی که حتی از جسد او نیز بیم داشت، بارها کارشکنی کرد. در این میان، آنچه معادلات را پیچیدهتر کرد، بهظاهر تصمیمی دیپلماتیک بود: تعلیق دعوتنامه شاهزاده رضا پهلوی برای کنفرانس امنیتی مونیخ. این تصمیم، اگرچه در چارچوب ملاحظات سیاسی اتخاذ شد، اما بیدرنگ با واکنش شدید افکار عمومی و انتقادات گسترده روبهرو گردید. آیا مصالحهای پنهان در کار بود؟ آیا این اقدام برای جلب رضایت رژیمی بود که حقوق انسانی را آشکارا نقض میکند؟
فشار افکار عمومی و بازگشت عزت ملی
دیری نپایید که اعتراضات گسترده و انتقادهای سیاستمداران، رسانهها و مردم، این معادلهی پنهان را برهم زد. جامعهی ایرانیان خارج از کشور، به همراه فعالان حقوق بشر، دیپلماسی آلمان را به چالش کشیدند. آنها خواهان شفافیت، اصولگرایی در سیاست خارجی، و پرهیز از مماشات با رژیمی بودند که آزادی را سرکوب میکند.
سرانجام، با رسیدن پیکر جمشید شارمهد به آلمان، دعوتنامه شاهزاده رضا پهلوی نیز دوباره اعتبار یافت. این تصمیم، نه صرفاً یک چرخش دیپلماتیک، بلکه نمادی از قدرت صدای مردم بود. آنها نشان دادند که اگر همبستگی و فشار افکار عمومی وجود داشته باشد، حتی در صحنهی سیاست نیز میتوان تغییر ایجاد کرد.
آیندهای که در گرو بیداری است
این رخداد تنها یک پروندهی بستهشده نیست، بلکه درسی برای مبارزان آزادی و سیاستمداران بینالمللی است. سرنوشت کشورها را نه صرفاً دیپلماسی رسمی، که ارادهی ملتها تعیین میکند. امروز، این پیروزی کوچک شاید نقطهی عطفی برای آینده باشد،آیندهای که در آن، سازش با دیکتاتوری به نام "مصالحه" پذیرفته نخواهد شد. اما این تنها آغاز راه است، و این مسیر را تنها با همبستگی، هوشیاری و پافشاری بر ارزشهای انسانی میتوان ادامه داد.
تاریخ گواه است: خونهایی که برای آزادی ریخته شدهاند، بذرهای فردایی روشناند. و آن فردا، به دست آنان که بیدارند، ساخته خواهد شد.
ایران اینترنشنال - نشریه تلگراف به نقل از یک مقام آگاه ایرانی نوشت چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ماههای اخیر، بهویژه پس از انتخاب دونالد ترامپ، تغییر موضع داده و اکنون بهطور جدی خواستار تولید بمب اتمی شدهاند.
این مقام ایرانی گفت: «رهبر [جمهوری اسلامی] مذاکره با آمریکاییها و توسعه سلاح هستهای را ممنوع کرده است، در حالی که به نظر میرسد این دو گزینه تنها راه بقای جمهوری اسلامی باشند. او رژیم را به سمت فروپاشی سوق میدهد.»
او افزود: «مدتی است که فقط چند فشار دکمه با ساخت سلاح هستهای فاصله داریم، اما اکنون فشارها و توجیهات برای دستیابی به آن بیش از هر زمان دیگری است.»
چطور مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کار آمریکا است، اما مشکلات اقتصادی ریشه داخلی دارد؟
احمد زیدآبادی نوشت: بسیاری از امامانجمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبههای خود رنج میبرند
رویداد۲۴ | او اظهارات اخیر علیرضا اعرافی را مثال زده و نوشته: «از شیخ علیرضا اعرافی سخنانی در رسانهها نقل شده است که مخاطب را سردرگم میکند.
آقای اعرافی در بخشی از سخنان خود گفته است: "چهره باطنی آمریکا را باید در آوارگی مردم مظلوم غزه و لبنان ببینیم و اگر بخواهیم در برابر آمریکا تسلیم شویم همین سرنوشت در انتظار ما خواهد بود. " آیا از این سخنان جز این میتوان برداشت کرد که، چون غزه و لبنان تسلیم آمریکا شدهاند به این سرنوشت گرفتار آمدهاند؟»
زیدآبادی افزود: «آقای اعرافی در بخش دیگری از سخنان خود هم گفته است: "باید این حقیقت را بدانیم و فریب نخوریم و ضعف از خود نشان ندهیم و معرکۀ تاریخی و تمدنی خود را بشناسیم و بدانیم غزه سرنوشت همه خائنان و تسلیمشدگان است. "
در اینجا امامجمعۀ موقت قم که در عین حال نائبرئیس مجلس خبرگان و عضو شوراینگهبان هم هست، احتمالاً میخواسته چیز دیگری بگوید، اما نقل قولی که از او گزارش شده است، باز هم معنایی جز همان جملۀ اول ندارد!»
وی با طرح این پرسش که «این سطح از اغتشاش کلامی و مفهومی که مخاطب را سردرگم و کلافه میکند، ناشی از چیست؟ از ضعف بیان یا عدم تحلیل روشن و منسجم از وضعیت بغرنجی که در منطقه و ایران پیش آمده است؟» نوشته: «بسیاری از امامانجمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبههای خود رنج میبرند. برای مثال، آنها معمولاً تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور را به آمریکا نسبت میدهند، در حالی که آمریکا اصلاً ادعا و امکانی برای پدید آوردن آنها ندارد، اما نوبت به مشکلات اقتصادی که میرسد، آنها، تمام یا نزدیک به تمام مشکل را مربوط به مدیریت داخلی میدانند و تأثیر تحریمهای گستردۀ آمریکا را انکار میکنند آن هم در حالی که آمریکا در این زمینه قانون و دستورالعمل رسمی و علنی وضع کرده و آنها را به اجرا گذاشته است! این همه تناقض واقعاً سرسامآور شده است.»
فضا فضای روشنفکر ستیزی ست، ستیزی زیان آور برای اکنون و آیندۀ میهنمان. برای درس گرفتن از خطاها و لغزش های بخشی از روشنفکری ایران در بروز و پیامدهای انقلاب بهمن، نقد، بررسی و بازنگری منصفانه و واقعی می بایست جای "ستیز" و فرافکنی های کین توزانه می نشست، و بنشیند. برای ارائه یک ارزیابی منصفانه و واقعی باید دید و به یادآورد کهدر آستانه انقلاب بهمن ماه سال 57 و متعاقب پیروزی روحانیون بخشی از روشنفکری و روشنفکران ایران جسورانه خطر قدرت گیری روحانیون و پیامدهای فاجعه بارانقلابِ اسلامی شده را با شجاعتی مدنی و عقلانی فریاد کردند.
ازمیانِ پُرشمار روشنفکران به سه روشنفکرِ سیاسی و فرهنگی اشاره می کنم، آنهم فقط برای یادآوری کسانی که در اوج لجاجت اراده کرده اند پدیده ها و رخدادهای تاریخی را عاطفی، دلبخواه، یکجانبه نگرانه و فرقه ای ببینند و داوری کنند.
1- مهشید امیرشاهی، از برجسته ترین نویسندگان سرزمینمان، دردفاع از شاپوربختیار، که ازروشنفکران و پیشگامان اعلام خطرهای ناشی ازقدرت گیری آخوندها بود، در روزنامه آیندگان نوشت:
"...از بقیه حیرت ها و حسرت ها چه بگویم؟ از كدامش بگویم؟ از اینكه گمركچیانی كه تا دیروز در پناه دولت وقت برای رد كردن هر بسته و چمدان گوش من و شما را می بریدند و امروز ناگهان می خواهند دزد من و شما را بگیرند؟ یا از كارمندان تلویزیون كه در گذشته أوامر دولت های پیش را نه فقط بی چون و چرا بلكه با خوش رقصی اجرا می كردند و حالا برای دولتی كه فرمایش صادر نمی كند لب ورچیده اند و ناز می كنند؟ یا از نمایندگان مجلسی كه به این امید از مسند وكالت استعفا می دهند كه كرسی وكالت آینده شان را گرم نگهدارند؟..... من صدایم را به پشتیبانی از آقای شاپور بختیار با سربلندی هر چه تمامتر بلند می كنم، حتی اگر این صدا در فضا تنها بماند. من از تنها ماندن هرگز هراسی به دل راه نداده ام. ولی این بار می ترسم نه به خاطر خودم، بلكه به خاطر آینده این ملك و سرنوشت همه آنها كه دوستشان دارم." (1)
2- مصطفی رحیمی، نویسنده و پژوهشگر، در 25 دی ماه سال1357 اعلام کرد به "جمهوری اسلامی رای نخواهد داد، او در نامه ای به خمینی نوشت:
"...جمهوری اسلامی با موازین دموكراسی منافات دارد. دموكراسی به معنای حكومت همه مردم، مطلق است وهرچه این اطلاق را مقید كند به اساس دموكراسی(جمهوری) گزند رسانده است. بدین گونه مفهوم جمهوری اسلامی مانند مفاهیم دیكتاتوری صالح - دموکراسی بورژوائی - آزادی در كادر حزب و... مفهومی است متناقض. اگر كشوری جمهوری باشد، برحسب تعریف، حاكمیت باید در دست جمهور مردم باشد. هرقیدی این خصوصیت را مخدوش می كند. و اگر كشور اسلامی باشد، دیگر جمهوری نیست، زیرا مقررات حكومت از پیش تعیین شده است و كسی را در آن قواعد و ضوابط حق چون و چرا نیست. این امر چنان بدیهی است كه وقتی كمونیستها خواستند فقط اصطلاح دموكراسی را از تابوتی كه خود برایش ساخته بودند بیرون آورند، بخود اجازه ندادند كه عبارت "دموكراسی كمونیستی" را بكار برند، بلكه عبارت دموكراسی توده ای را عام كردند كه بازهم همان عیب را دارد...."(2)
تئوری توطئه (1) به طور کلی معرف دیدگاهی است که بر این باور است که تمامی روی دادهای مهم تاریخی، ناشی از دسیسه، توطئه و برنامه ریزی های دست های پشت پرده ای است که صحنه گردانان اصلی تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می باشند. باورمندان به این تئوری یا توهم، با درکی سطحی از روی دادها و با ارائه مطالبی در حد حدس و گمان و یا گاه با تکیه بر موضع گیری یک شخصیت، یا یافتن یکی - دو سند و ربط آنها به هم، از آن نتیجه ای غیر از آنچه در جهان واقعیت روی داده است و محققان بنا بر اسناد و شواهد تاریخی ارائه می دهند، به نمایش می گذارند. به نظر اینان تغییر و تحولات جوامع، نه ناشی از آگاهی و اراده انسان ها، که مبتنی بر خواست ارباب قدرت و ثروت می باشد. و دیگران - اعم از مبارزان، روشنفکران، اندیشمندان، نویسندگان و ... و توده ها - عروسک هایی می باشند که سر نخشان در دست دیگران است. این افراط و تفریط ها که محصول سرخوردگی ها، شکست ها و نومیدی ها می باشد، این افراد را آن چنان دچار توهم می سازد که گویی، هیچ روی دادی در جامعه صورت نمی پذیرد مگر به اراده "از مابهتران"!
تئوری توطئه و یا توهم توطئه را، برخی از محققان نوعی بیماری می دانند:
"توهم توطئه نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است. بیماری فردی سوء ظن به همه چیز و همه کس را "پارانویا" و بیماری جمعی را [تئوری توطئه (2)] می نامند. کسی که به "توهم توطئه" در مفهوم اخیر آن مبتلاست، تمام وقایع عمده سیاسی و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بیگانه و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و حتی مذهبی وابسته به آن سیاست می پندارد. به گمان او همه انقلاب ها، شورش ها، جنگ ها، عقب ماندگی ها و وابستگی های اقتصادی و سیاسی، برآمدن و فروپاشی سلسله ها و دولت ها، ترورهای سیاسی و حتی کمبود محصولات کشاورزی، سقوط ارزش پول، قحطی ها و زلزله ها را دست پنهان بیگانه کارگردانی می کند و همه رجال کشور همچون عروسکان خیمه شب بازی و بازیگران افسانه های جن و پری از پس پرده و با اشاره او حرکت می کنند و اراده ای از خود ندارند."(3)
در پرتو این نظریه و یا تئوری، باورمندان به آن هر اتفاق و روی داد تاریخی را که به مزاقشان یا مزاجشان سازگار نیفتد، و یا از دلایل آن سر در نیاورند و یا نخواهند واقعیت آن را بپذیرند، توطئه ای می پندارند که خارج از اراده جامعه بر آن تحمیل شده است.
با تهدید و ارعاب با قاطعیت رفتار میکنیم ایندیپندنت فارسی - درحالی که علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است که مذاکره با آمریکا هیچ فایدهای ندارد، وزارت خارجه جمهوری اسلامی در بیانیهای درباره مذاکره با آمریکا گفت: «در عین پایبندی به گفتگوی عزتمندانه و تعامل هوشمندانه با هر طرفی که منافع ما را به رسمیت بشناسد، نسبت به هرگونه زیادهخواهی و تحمیل یکسویه مطامع از طریق تهدید و ارعاب و فشار با قاطعیت رفتار خواهد کرد.»
این در حالی است که مقامات وزارت خارجه و مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری اسلامی ایران پیشتر نسبت به مذاکره با آمریکا ابراز تمایل کرده بودند.
خامنهای نیز تا پیش از بازگشت فشار حداکثری، علیه مذاکره با دولت ترامپ صحبت نکرده بود، اما پس از صدور این فرمان، به سیاست قبلی خود در دولت اول ترامپ بازگشت و علیه مذاکره، موضعگیری کرد.
:::
بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی
در شرایطی که منطقه ما بیش از هر زمانی در معرض ناامنی ناشی از توسعهطلبی و جنگافروزی رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار دارد و در وضعیتی که دولت آمریکا قانونشکنی و نفی همه هنجارها و موازین حقوق بینالملل را سرلوحه کار خود در صحنه روابط بینالملل قرار داده است، جمهوری اسلامی ایران مصمم به توسعه توانمندیهای ملی در همه عرصهها و استفاده از همه ظرفیتهای مادی و معنوی خود برای حراست از امنیت و منافع ملی ایران و نیز همکاری و تعامل موثر با کشورهای همسایه و منطقه جهت تقویت ثبات و امنیت در منطقه است.
کارآمدی دیپلماسی نیز وابسته به پشتوانه مردمی و همبستگی ملی است. وزارت امور خارجه با درک شرایط خطیر منطقهای و بینالمللی، و با اعتماد و اتکا به مولفههای قدرت و اقتدار ایران، از هیچ کوشش و ابتکاری برای تامین منافع ملی کشورمان فروگذار نخواهد کرد. فرزندان ملت ایران در دستگاه دبپلماسی بارها نشان دادهاند که در عین پایبندی به آداب گفتگوی عزتمندانه و تعامل هوشمندانه با هر طرفی که منافع مشروع ملت ایران را به رسمیت بشناسد و مذاکره را طریقی معقول برای رسیدن به منافع متقابل بداند، نسبت به هرگونه زیادهخواهی و تحمیل یکسویه مطامع از طریق تهدید و ارعاب و فشار با قاطعیت رفتار خواهد کرد.
در شرایطی که دشمنان ملت ایران همه توش و توان خود را برای ضربهزدن به ایران عزیز، تفرقهانگیزی در صفوف مردم و ایجاد فشار اقتصادی و سیاسی و روانی بر مردم به کار گرفتهاند، مشارکت گسترده و یکپارچه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، فرصت کمنظیری برای تحکیم انسجام ملی و تقویت پشتوانههای مردمی نظام در مسیر خنثیسازی چالشهای پیش رو و ارتقای اقتدار ملی و پیشرفت و توسعه کشور خواهد بود.
از نگاه جامعه شناسی همیشه پیوندی میان فرهنگ و تمدن از یکسو و از سوی دیگر نوع باورها و اعتقادهای رایج موجود است. اگر چنانچه تناقض حادی میان اعتقادها و تمدن باشد، این امر بیان یک آسیب، یک عقب ماندگی و یا ناسازگاری کامل می باشد. فلسفه کلاسیک با فرهنگ و تمدن ایرانی دارای روندهای همسو می باشد ولی با اسلام در آنتاگونیسم است.
مبنای فلسفه کلاسیک
در فلسفه کلاسیک، فلسفه را بهعنوان دانشی عقلانی که به بررسی اصول بنیادین هستی و شناخت و ارزشها میپردازد، تعریف میکنند. این تعریف بر اساس سنت فلسفی یونان باستان شکل گرفته و در سده های بعدی نیز تحول یافته است.
افلاطونفلسفه را شناخت حقیقت و حرکت بهسوی عالم مثل میدانست. او فلسفه را بهعنوان ابزاری برای رسیدن به حقیقت و خیر مطلق در نظر میگرفت. ارسطوفلسفه را علم به پدیده های واقعی از آن جهت که موجود هستند تعریف کرد، وظیفه فلسفه بررسی ماهیت هستی و علت های نخستین پدیدههاست. سیسرون فیلسوف رومیفلسفه را مادر تمام دانشها میدانست، زیرا به اصول بنیادین دانشها میپردازد.
البته در تاریخ اندیشه تلاش هایی بوده اند تا فصل مشترکی بین فلسفه و دین بیابند. سنآگوستینفلسفه را جستوجوی حقیقت از طریق خرد تعریف کرد و آن را با ایمان دینی مرتبط دانست. فارابی و ابن سینا نیز به ترکیب اندیشههای افلاطون و ارسطو با برخی مفاهیم اسلامی دست زدند. فرهنگ دینی گاه خود را به فلسفه تحمیل کرده است ولی فلسفه پویایی اش را در بیرون از احکام جزمی و در عرصه آزاد اندیشی و در استقلال پیدا کرده است.
در فلسفه کلاسیک، تفکر فلسفی بر اساس عقل، منطق و استدلال قیاسی شکل میگیرد. موضوع های اصلی آن شامل:
هستیشناسی متافیزیک:بررسی وجود و چیستی آن
شناختشناسی اپیستمولوژی:ماهیت و حدود دانش
اخلاق و فلسفه ارزشها:بررسی مفاهیمی مانند خیر، فضیلت، سعادت و عدالت.
در فلسفه کلاسیک، فلسفه دانشی بنیادین برای شناخت حقیقت، هستی و ارزشها بر اساس تفکر عقلانی و منطقی است. این تعریف در طول تاریخ تغییر کرده است اما همچنان ریشه در سنت اندیشه یونانی دارد.
زرتشت با سه اصل فلسفی اخلاقی: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، یک ساختار بزرگ اندیشه گری را پی ریزی نمود. در دیگاه او در پایان زمان، نیکی بر بدی پیروز میشود و جهان به کمال میرسد. زرتشت انسان را موجودی آزاد میداند که باید آگاهانه راستی را برگزیند و با دروغ و پلیدی پیکار کند تا به سعادت فردی و جهانی برسد. تاثیر آئین زرتشت را در فلسفه کلاسیک یونان می توان مشاهده نمود. جهان ایرانی از دیدگاه زرتشت و فلسفه کلاسیک یونان دور افتاد و با اسلام و شیعه گری دستخوش انحطاط شد.
در اینجا یکی از فصل های متعدد فلسفه ارسطو، فضیلت، را باز میکنیم تا نگاه اسلام و قرآن را بسنجیم. مقایسه فلسفه فضیلت ارسطو و حکم اسلام نشان می دهد شکاف بزرگ و آنتاگونیسم آشکاری در این دو دیدگاه وجود دارد.
اخلاق و فضیلتگرایی ارسطویی
ارسطو، یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ غرب، در سال 384 قبل از میلاد در شهر استاگیرا در شمال یونان به دنیا آمد. ارسطو آثار گستردهای در زمینههای مختلف از جمله فلسفه، علوم طبیعی، منطق، اخلاق، سیاست، و متافیزیک نوشت که تأثیر عمیقی بر اندیشه غربی و به ویژه بر فلسفه قرون وسطی و رنسانس گذاشت. ارسطو، شاگرد افلاطون و معلم اسکندر مقدونی، دیدگاهی متفاوت و عملیتر نسبت به استادش داشت. واقعگرایی ارسطو در برابر ایدهآلیسم افلاطونی قرار می گیرد. برخلاف افلاطون که جهان مُثُل را واقعیتر از دنیای محسوس میدانست، ارسطو معتقد بود که حقیقت در همین دنیای مادی است و اشیاء ذات خود را درون خود دارند، نه در جهانی جداگانه. برخلاف افلاطون که بیشتر متکی بر عقل و نظریه بود، ارسطو به مشاهده و تجربه اهمیت زیادی میداد و به مطالعهٔ و شناخت طبیعت، جانوران و منطق علمی پرداخت. بهطور کلی، ارسطو بر تجربه، منطق، واقعگرایی، اعتدال در اخلاق، حکومت مبتنی بر قانون و رابطه میان سعادت و فضیلت تأکید داشت و تأثیر عمیقی بر علوم، فلسفه و سیاست گذاشت. فلسفه دریافت جهان را به اعتبار تفکر انسانی و دانش تجربی و بررسی پدیده ها میسر می داند.
در کتاب اخلاق نیکوماخوسی، ارسطو سعادت را هدف نهایی زندگی دانست و آن را در «زندگی بر اساس فضیلت» تعریف کرد. او اعتدال و میانه روی را مهم میدانست، یعنی نه افراط و نه تفریط. ارسطو بر آن است که در زندگی یک هدف یاغایت نهایی وجود دارد. او میگوید غایت نهایی خیری والاست، که تنها بخاطر ذات خود مطلوب است، خواهش نهایی ماست و در تمامی کنشهایمان میل دسترسی به آن جریان دارد. سعادت در جایگاه عالیترین مرتبه خیر قرار دارد. ارسطو سه سبک زندگی متفاوت را که گمان میشود در آنها سعادت جاریست، مورد بحث قرار میدهد: زندگی بر اساس لذت، زندگی سیاسی و زندگی مبتنی بر فضیلت. او تطبیق سعادت با زندگی بر اساس لذت را مردود میشمارد و چنین زیستی را «بردهداری» و تنها درخور «چهارپایان» میداند. زندگی سیاسی مبتنی بر خواست و جاه طلبی فردی است. ارسطو به این نتیجه میرسد که زندگی عقلانی متعالیتر از زندگی سیاسی است و مراحل والای نیاز به سعادت را پاسخ میدهد.
ارسطو فضیلت را بهعنوان یک حالت تعریف می نماید و آن را نه تنها از احساسات و استعدادها، بلکه از فعالیتها متمایز میکند. ارسطو شادی را یک فعالیت یا انرژی می نامد، به این معنی که شادی یک حالت عاطفی نیست، بلکه یک شیوه و روش زندگی است. خوشبختی نه در این که ما هستیم، بلکه در رفتارمان و درکردارمان نمایان می شود. فضیلت، تمایل به عمل به گونهای است که زندگی خوشبخت و سعادتمندی داشته باشد. بدون فضیلت نمیتوانیم خوشبخت باشیم، اگرچه داشتن فضیلت به خودی خود ضامن خوشبختی نیست. ارسطو اشاره می کند که کسانی که در بازی های المپیک افتخار کسب می کنند، بناگزیر نیرومندترین افراد حاضر نیستند، بلکه قوی ترین، افرادی هستند که در عمل رقابت می کنند. شاید یکی از تماشاگران از همه رقیبان نیرومندتر باشد اما این تماشاگر حق کسب افتخار ندارد. به همین ترتیب، ممکن است فردی دارای فضیلت باشد، اما زندگی شادی نخواهد داشت، مگر اینکه بر اساس این روحیه عمل کند و بازیگر باشد.
زندگی سعادتمند (یودایمونیا) Eudaimonia
فضیلت در فلسفه ارسطوبه عنوان یک ویژگی اساسی در نظریهی اخلاقی او مطرح میشود و ریشه در مفهوم اخلاق فضیلتگرا دارد. در این دیدگاه، فضیلت به معنای کمال یا تحقق قابلیتهای انسانی است که منجر به یک زندگی خوب و سعادتمند (یودایمونیا) میشود. سعادت همان شکوفایی انسانی بر پایه فضایل است.
ارسطو فضیلت را عادت و ملکهای پایدار در شخصیت انسان میداند که باعث میشود فرد به گونهای درست و شایسته عمل کند. او فضیلت را حد وسط بین دو رذیلت افراط و تفریط میداند. شجاعت حد وسط بین ترسویی و بیباکی است و یا سخاوت حد وسط بین خست و ولخرجی است.
ارسطو فضایل را به دو دسته تقسیم میکند: فضائل عقلانی و فضائل اخلاقی
(Dianoetic Virtues) فضایل عقلانی
فضایل عقلانی مربوط به قوهی عقل و تفکر هستند و از طریق آموزش و تجربه به دست میآیند. مهمترین آنها عبارتاند ازحکمت (سوفیا)، دانش، درک مفاهیم کلی و اصول بنیادی. و همچنین خردمندی (پرونسیس)، اندیشه گری نیک، توانایی تصمیمگیری درست در موقعیتهای عملی.
(Ethical Virtues) فضایل اخلاقی
فضایل اخلاقی مربوط به منش و رفتار انسان هستند و از طریق عادتوتمرین پرورش مییابند. مهمترین آنها شامل شجاعت، عدالت، خویشتن داری، سخاوت یا بخشایش است.
حال باید پرسید رابطهی فضیلت و سعادت چیست؟ طبق نظر ارسطو، سعادت واقعی تنها زمانی به دست میآید که انسان مطابق با فضیلتهای خود زندگی کند. این سعادت نه یک احساس زودگذر، بلکه یک حالت پایدار از شکوفایی انسان است که در آن فرد در هماهنگی با عقل و فضیلتهایش عمل میکند.
چگونه فضیلت در تربیت انسان جای میگیرد؟
ارسطو سفارش میکند که فضایل اخلاقی از طریق عادت و تکرار و تمرین و بازکاری مداومکسب میشوند. هیچکس در سرشت و گوهر خود شجاع یا عادل و دادگستر متولد نمیشود، بلکه با تمرین این خوی و چونی، به فردی با فضیلت تبدیل میشود. فضیلت در فلسفهی ارسطو یعنی میانهروی و شکوفایی تواناییهای انسانی که از طریق تمرین و عادت و ورزش به دست میآید. این فضایل راه رسیدن به سعادت واقعی را فراهم میکنند و اساس اخلاق در دیدگاه ارسطویی را تشکیل میدهند. بنابراین سعادت و زندگی خوب انسان به فضایل عقلانی و فضایل اخلاقی بستگی دارد.
ایران وایر - زهرا مینویی، وکیل بهاره هدایت، از موافقت دادگاه انقلاب با آزادی مشروط این فعال سیاسی خبر داد.
خانم مینویی، روز یکشنبه ۲۱ بهمن در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شعبه ٥٤ دادگاه انقلاب با آزادی مشروط موكلم خانم بهاره هدایت موافقت كرد، این حکم بعد از تحمل یکسال و نیم زندان و یک سال توقف اجرا به دلیل بیماری، صادر شده است.»
زهرا مینویی در ادامه نوشت: «خانم هدايت بعد از اعتراض به سقوط هواپيماي اوكرايني به ٤ سال حبس تعزيزي محكوم شد.این حکم همزمان با جنبش مهسا اجرا شده بود.»
بهاره هدایت نیز با تایید خبر موافقت با آزادی مشروط وی در اینستاگرام خود نوشت این حکم بابت پروندهای بود که در سال ۹۸ به خاطر اعتراض به انهدام هواپیمای اوکراینی صادر شده بود.
این فعال سابق دانشجویی در ادامه پست خود ابراز امیدواری کرد که میهن از شر «تاریکی که ۴۶ سال است دامن آن را آلوده کرده»، آزاد شود.
بهاره هدایت آخرین بار در مهرماه ۱۴۰۱ و در اوج اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شد. او طی سالهای گذشته با انتشار چند نامه تحلیلی بر ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کرده و گفته بود در اینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست.
این فعال سیاسی از جمله در نامهای که روز ۳۰ دی ماه سال ۱۴۰۲ منتشر شد نجات ایران را در گرو براندازی جمهوری اسلامی و نفی سازوکارهای خدعهآمیز آن دانسته بود.
او در نامه خود با تاکید بر اینکه «میدان براندازی یکپارچه نیست»، نسبت به تشکیل یک «زنجیره اپوزیسیونی» از نیروهای برانداز ابراز امیدواری کرده بود که بتواند حمایت اکثریت شهروندان معترض را کسب کند.
By kozet on February 9, 2025 12:53 AM
|No Comments
ویدیویی که به تازگی در رسانههای حکومتی منتشرشده، نشان میدهد اعضای خانوادهای اهل شهر لامو در کنیا که نام فرزندان خود را روحالله خمینی، علی خامنهای، مرتضی مطهری و حسین بهشتی گذاشتهاند با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردهاند.
ویدیویی که به تازگی در رسانههای حکومتی منتشرشده، نشان میدهد اعضای خانوادهای اهل شهر لامو در کنیا که نام فرزندان خود را روحالله خمینی، علی خامنهای، مرتضی مطهری و حسین بهشتی گذاشتهاند با علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی دیدار کردهاند. pic.twitter.com/i0KjyOiYEc
By kozet on February 9, 2025 12:42 AM
|No Comments
سفیر اسرائیل در آمریکا: راه حل متوقف کردن برنامه اتمی جمهوری اسلامی توافقی مشابه «مدل لیبی» است -سفیر اسرائیل در آمریکا میگوید تنها راه حل مؤثر برای متوقف کردن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، توافقی مشابه «مدل لیبی» است که شامل تخریب کامل زیرساختهای هستهای و جمعآوری اورانیوم غنیشده در آن کشور بود.
-مایکل لایتر درباره مذاکرات با جمهوری اسلامی گفت که قبلاً هم این مسیر را «بارها شاهد بودهایم» و جمهوری اسلامی «استاد به عقب انداختن مشکل» و «چانهزنی» (وقتکشی) بدون حل کردن آن است.
-مقامات جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی بارها هشدار دادهاند که توافق لیبی با دولتهای غربی که از سال ۲۰۰۳ شکل گرفت، زمینهساز سقوط رژیم معمر قذافی شد و در نهایت لیبی را «خلع سلاح» کرد. خود قذافی نیز در اکتبر ۲۰۱۱ و در جریان «بهار عربی» به شکل فجیعی در نزدیکی «سرت» زادگاهاش در شمال لیبی کشته شد.
سفیر اسرائیل در آمریکا: راه حل متوقف کردن برنامه اتمی جمهوری اسلامی توافقی مشابه «مدل لیبی» است
-سفیر اسرائیل در آمریکا میگوید تنها راه حل مؤثر برای متوقف کردن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی، توافقی مشابه «مدل لیبی» است که شامل تخریب کامل زیرساختهای هستهای و جمعآوری... pic.twitter.com/Le1REyqpp1
حوزه / حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی، روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخارآباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضدانقلاب مورد سوءقصد قرار گرفت
به گزارش خبرگزاری حوزه از زاهدان، حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی، روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخارآباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضد انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
حجتالاسلام والمسلمین سپاسی آشتیانی معاون صیانتی حوزههای علمیه، از حمله ضدانقلاب به یک روحانی با سلاح گرم خبر داد و گفت: صبح روز گذشته حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخار آباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضد انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
وی با بیان این که دشمنان در ایام دهه فجر انقلاب اسلامی با این گونه اقدامات کور وحدت شیعه و سنی را هدف قرار دادهاند افزود: مردم ما به خصوص در استان سیستان و بلوچستان بیدار هستند و این نوع اقدامات را محکوم میکنند و هیچ وقت اجازه نخواهند داد که وحدت، یکپارچگی و برادری اهل سنت و شیعه در منطقه دچار خدشه شود.
حجتالاسلام والمسلمین سپاسی بیان داشت: حجتالاسلام بیزوالی در یکی از بیمارستانهای زاهدان بستری است و پیگیر امور درمانی این روحانی و مبلغ جهادی هستیم.
By kozet on February 9, 2025 12:10 AM
|No Comments
خبرگزاری صدا و سیما ویدیویی منتشر کرده که نشان میدهد فردی با در دست داشتن میکروفونی با لوگوی شبکه ایراناینترنشنال در حال مصاحبه گرفتن در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن در تهران است.
این مصاحبه در خبرگزاری صدا و سیما تحت عنوان «خبرنگاران ایراناینترنشنال به تهران آمدند» منتشر شده است. ایراناینترنشنال در ایران، دفتر و خبرنگار ندارد.
خبرگزاری صدا و سیما ویدیویی منتشر کرده که نشان میدهد فردی با در دست داشتن میکروفونی با لوگوی شبکه ایراناینترنشنال در حال مصاحبه گرفتن در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن در تهران است. این مصاحبه در خبرگزاری صدا و سیما تحت عنوان «خبرنگاران ایراناینترنشنال به تهران آمدند» منتشر شده... pic.twitter.com/fcgyvwnuuA
By kozet on February 8, 2025 11:01 PM
|No Comments
خبر فوری: پایان پزشکیان رقم خورد! استعفا؛ کنارهگیری یا استیضاح
مسعود پزشکیان استعفا داد؟
به گزارش «اطلاعات آنلاین»، به تازگی و برای دومین بار در ماه های اخیر خبری مبنی بر استعفای مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی بازتاب گسترده ای داشت. پیش از این نیز چنین ادعایی مطرح و تکذیب شده بود. طرح دوباره این شایعه نشان می دهد که جریانی مشکوک وفاق ملی و وحدت و همدلی مردم و دولت پزشکیان را نشانه گرفته است.
پیش از این نیز و در جریان سفر مسعود پزشکیان به روسیه برای شرکت در اجلاس بریکس نیز در پی رفتار غیرمعمول اردوغان پس از عبور از مقابل رئیس جمهور ایران، شایعه استعفای وی در فضای مجازی منتشر شده بود.
امروز اما و در پی شایعه مجدد استعفا، علی احمدنیا سرپرست امور اطلاعرسانی شورای اطلاعرسانی دولت در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس در واکنش به این خبر دروغ نوشت:
«جریانی در ماههای اخیر از سکوت آگاهانه دولت سوءاستفاده و با بیصداقتی، به رئیسجمهور حمله میکند. اولویت دولت رفع ناترازیها، بهبود معیشت و تحقق وعدههای انتخاباتی دکترپزشکیان است. دولت به دروغهای شاخدار مثل استعفای رئیسجمهور باهدف جذب فالوور، توجه نمیکند و گرفتارحاشیهها نمیشود.»
روز گذشته نیز ساعاتی پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران و تبیین موضوع عدم مذاکره با آمریکا، در خبری مجعول در فضای مجازی به نقل از محمد اسلامی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ادعا شده بود که آقای پزشکیان با برخی از اعضای دولت داشته اند استعفای خود را اعلام کرده اند!
در پی انتشار این خبر جعلی، سرپرست امور اطلاعرسانی دبیرخانه شورای اطلاعرسانی دولت، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس همراه با عکس سران قوا و همچنین تکذیب خبر استعفای رئیس جمهور به نقل از محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی، نوشت: هنوز چند روز از جلسه سران با شعار«همدلی برای مردم ایران» نگذشته و رئیس جمهور صبح امروز (شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳) برای افتتاح و کلنگ زنی ۲۰ همت پروژه به شهرستان سیرجان در استان کرمان رفت، عدهای سادهدل رویابافی میکنند! دولت با ریاست دکتر پزشکیان و هدایت رهبر معظم انقلاب تنها دغدغه رفع مشکلات مردم در معیشت و اقتصاد را دارد.
در همین حال ساعاتی پس از انتشار این خبر جعلی، گزارشات خبری و تصویری از سفر مسعود پزشکیان به استان کرمان روی خروجی رسانه ها قرار گرفته است تا بار دیگر سناریوی فریب کاران خنثی شود.
گفتنی است که رئیسجمهور صبح امروز شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ همزمان با دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی با هدف افتتاح چند پروژه بزرگ صنایع معدنی وارد شهرستان سیرجان در استان کرمان شد.
در این سفر چهار پروژه صنایع معدنی و گردشگری از جمله ۲ مگامدول آهن اسفنجی در منطقه گلگهر، خط انتقال گاز به استان، همچنین دهکده گردشگری گهرپارک به عنوان بزرگترین مجتمع گردشگری خاورمیانه با اعتباری بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان به بهرهبرداری میرسد.
جناب آقای پزشکیان در جهان امروز گرسنگی باعث مرگ مردم هیچ جامعه ای نمی شود.عامل نابودی زندگی مردمان یک جامعه و مرگ آن ها فقدان عقلانیت و نجابت و اخلاق در میان حاکمان آن جامعه است.
اگر اندکی عقلانیت و نجابت داشتید می دانستید در جهانی که عمده مردمانش در صلح و رفاه و آرامش در حال گذران زندگی خود هستند و همانند مردم مظلوم و بی پناه جامعه ما به طور دائم ایده "چه کنم چه کنم" را در ذهن خود به همراه ندارند، به پیروی از سیاست های غیرعقلانی و ناانسانی و غیر اخلاقی این نظام سیاست به تکرار مفاهیم مبهم و بی معنایی چون "خودکفایی و اتکا به خود و ما می توانیم" نمی پرداختید و در دفاع از عقلانیت و اخلاق و شرافت انسانی در کنار مردم خود و در مقابل قدرت غیر عقلانی ویرانگر حاکم بر این جامعه می ایستادید و با کناره گرفتن از قدرت خود را تبدیل به عامل اجرایی ظلم به مردمان این جامعه نمی کردید.
از من بیاموزید، زندگی امروز مردم ما که حاصل سیاست های متوهمانه این حکومت است تنها اندکی بهتر از مردن است.
ایندیپندنت فارسی - مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری روز شنبه ۲۰ بهمن، در واکنش به از سرگیری مذاکرات احتمالی با آمریکا، گفت این مذاکرات در صورتی که در زمان و شرایط مناسب صورت گیرد، بلامانع است.
او تاکید کرد: «مذاکره باید در جایش باشد و با عزت انجام شود.» او با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در اینباره، گفت: «آقا فرمودند که دو سال نشستیم و مذاکره کردیم؛ نهی نکردند، اشکال ندارد دوباره هم تجربه بشود».
پورمحمدی همچنین تصریح کرد که جمهوری اسلامی نباید به راحتی با طرفهایی که عهد شکنی میکنند وارد مذاکره شود. او گفت: «نمیشود طرف مشت به صورت شما بزند بعد بگوید گفتگو کنیم. منطق ما سر جایش است». پورمحمدی تاکید کرد که جمهوری اسلامی نباید «هر عهد شکن بیمنطقی را راحت بغل کند و چیزی از آن درنیاید.»
در ادامه، پورمحمدی بر لزوم جدیت جمهوری اسلامی در شکستن تحریمها تاکید کرد و گفت: «تحریم ظلم فاحش است. باید مانع ظالمانه را از سر راه برداریم؛ آن مانع را باید به هر ضرب و زوری برداریم.» پورمحمدی همچنین اضافه کرد: «مذاکره به وقتش با عزت باید صورت بگیرد.»
مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری روز شنبه ۲۰ بهمن، در واکنش به از سرگیری مذاکرات احتمالی با آمریکا، گفت این مذاکرات در صورتی که در زمان و شرایط مناسب صورت گیرد، بلامانع است. او تاکید کرد: «مذاکره باید در جایش باشد و با عزت انجام شود.» او با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در... pic.twitter.com/Yqm6tTHUFK
وزارت بهداشت اسرائیل اعلام کرد ۳ گروگان آزاد شده از بند حماس در دوران اسارت خود در نوار غزه دچار سوءتغذیه شدید شدند و بهطور قابل توجهی وزن کم کردند.
معاینات پزشکی اولیه سه گروگانی که شنبه ۲۰ بهمنماه آزاد شدند، نشان داد آنها در طول ۴۹۱ روز اسارت در غزه وزن قابل توجهی از دست دادند.
نماینده وزارت بهداشت اسرائیل در یک نشست خبری در بیمارستان ایخیلوف در تلآویو، جایی که دو تن از گروگانهای آزاد شده روند بهبودی خود را آغاز کردهاند، شرایط آنها را «دشوار» توصیف کرد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، نیز با اشاره به سوءتغدیه شدید این سه گروگان، حماس را به نابودی تهدید کرد و گفت: «خون آنها پای خودشان است.»
او افزود: «یک بار دیگر دیدیم که هیولاهای حماس چه هستند؛ همانهایی که شهروندان ما را قتل عام کردند و با گروگانها رفتار وحشیانهای داشتند.»
الی شرعابی ۵۲ ساله، اور لوی ۳۴ ساله و اوهاد بنعمی ۵۶ ساله که صبح ۲۰ بهمن آزاد شدند، حدود ۱۶ ماه پیش به دست اعضای حماس از کیبوتص بئری و جشنواره موسیقی نُوا در جنوب اسرائیل ربوده شده بودند.
هر روز که میگذرد، برگی از تقویم کنده میشود و به آنچه آقای محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهوری اسلامی، «روز مبادا» میداند، نزدیکتر میشویم. او هشدار میدهد که در آن روز مبادا، نظام خمینیگرا و همراه با آن کلیت ایران با تهدیدی حیاتی روبرو خواهد شد. برای جلوگیری از آن تهدید، جمهوری اسلامی میبایستی مواضع تبلیغاتی خود را کنار بگذارد و هرچه زودتر باب مذاکره با «شیطان بزرگ» را باز کند.
این «روز مبادا» ۲۵ ماه اکتبر ۲۰۲۵ میلادی است؛ زمانی که موضوعیت «برجام» که تلویحا در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل عرضه میشود، به پایان میرسد. در آن صورت، آنچه ترفند ماشه یا اسنپبک خوانده میشود، خودبهخود به کار خواهد افتاد تا همه تحریمهایی را که شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی وضع کرده است، جنبه دائمی پیدا کنند. ظریف و گروه او همچنین هشدار میدهند که «روز مبادا» ممکن است ایران را مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل سازد و چراغ سبز برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی را روشن کند.
آنچه «معاون راهبردی» و گروه «بچههای نیویورک» نمیگویند، این است که خود آنان باعث و بانی کشاندن کشور به این مخمصه بودهاند. با آغاز دوران اصلاحات به رهبری حجتالاسلام محمد خاتمی این گروه به این نتیجه رسیدند که بدون حمایت آمریکا و متحدان غربی آن نخواهند توانست قدرتی را که تصادفا کسب کردهاند، برای مدت طولانی حفظ کنند. بدون حمایت قدرتهای غربی ممکن نبود آنان بتوانند رقیبان ضدغربی و هوادار روسیه و چین را کنار بزند، چه رسد به اینکه در دایره وسیعتر نبرد بر سر قدرت در ایران و دیگر مخالفان و معاندان را به حاشیه برانند.
دو حجتالاسلام، خاتمی و روحانی در سفرهای خود به غرب این ارزیابی نادرست خود را بهعنوان تصویر واقعیتهای ایران ارائه کردند. هدف هر دو این بود که از یک سو نظام موجود در ایران را بهعنوان یک واقعیت ناگزیر، هرچند تلخ، ترسیم کنند و از سوی دیگر مدعی شوند که تنها جناح خود آنان میتواند اندکاندک از این تلخی بکاهد، به امید روزی که به شیرینی برسیم.
لازمه این ترفند جلوگیری از هرگونه بحث، چه رسد به مذاکره درباره ماهیت رژیم بود. این کار یافتن یک دستاویز انحرافی را ملزم میکرد. اگر از ماهیت رژیم و کارنامه عملی آن نمیتوان سخن گفت، پس مذاکرات درباره کدام مطلب جایز خواهد بود؟
پاسخی که دو حجتالاسلام احتمالا با الهام از جک استراو، وزیر خارجه بریتانیا در دوران نخستوزیری تونی بلر، یافتند، برنامه هستهای ایران بود. البته این برنامه از سالها پیش گاهگاه زیر نورافکن قرار میگرفت، اما هرگز بهعنوان مسئله حیاتیــمماتی بین ایران و دنیا مطرح نشده بود.
برنامه هستهای ایران در ۱۹۵۹ میلادی آغاز شد و در سال ۱۹۷۶ به مرحله خیز خود رسیده بود. در آن سال، ایران سه عامل اساسی برای چنین برنامهای را تهیه کرده بود: یک سیاست فرابردی با اهداف صلحجویانه، یک نیروی انسانی در سطح بالای دانش فنی و علمی و چارچوب یک زیربنای صنعتی. در همان حال، ایران در مقام یکی از نخستین ۱۱ کشوری که پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را امضا کرده بود، این حق را داشت که از تازهترین شیوهها و وسایل مربوط به دانش هستهای بهرهمند شود و در عوض، به همه تعهدات خود در قبال آژانس بینالمللی انرژی اتمی عمل کند.
با رسیدن آیتالله روحالله خمینی به قدرت، برنامه هستهای ایران برای نزدیک به یک دهه متوقف شد. بازگشت فعالانه این برنامه مثل بسیار اقدامات دیگر یک نظام سردرگم و بوالهوس در چارچوب یک سیاست فرابردی مشخص نبود. با این حال میتوان گفت که آنچه برنامه هستهای ایران خوانده میشود، هرگز از حدود رسمشده در انپیتی فراتر نرفت. چهار مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از سوئدی گرفته تا ژاپنی و مصری و آرژانتینی هرگز نخواستند یا نتوانستند که سوءظنهای فراوان درباره نیات رهبران تهران را در قالب اتهامات مشخص به شورای امنیت عرضه کنند. در ۲۰ سال گذشته، برنامه هستهای ایران زیر ذرهبین وسیعترین بازرسیهای آژانس قرار داشته است و اگر تجربه دیگر کشورها مثل آلمان فدرالی، آفریقای جنوبی یا آرژانتین را ملاک قرار دهیم، ایران میبایستی سالها پیش از آژانس رضایتنامه میگرفت.
پس چرا نگرفت؟ به گمان من، زیرا هم رهبران جمهوری اسلامی و هم قدرتهای بهاصطلاح بزرگ از این دستاویز انحرافی سود بردهاند. رهبران جمهوری اسلامی همانطور که ذکر شد، مسئله هستهای را برای جلوگیری از مطرح شدن دیگر مسائل مفید میدانند. قدرتهای غربی از جمله ایالات متحده نیز میدانند که اگر دیگر مسائل مطرح شود، چارهای جز پذیرفتن تغییر رژیم در ایران بهعنوان بهترین چاره برای مشکلات خاورمیانه نخواهند داشتــ چارهای که آنان هر یک به شکلی از پذیرفتن آن بیمناکاند.
دیروز فهمیدم حساب بانک پاسارگادم مسدود شده. پشتیبانی بانک تایید کرد و گفت علت تخلف شما فقط در شعبه مشخص میشود!
امروز به شعبه آزادی مراجعه کردم. پرسید شما در سایتهای قمار حضور داشتید؟ گفتم خیر! پرسید رمز ارز کار میکنید؟ گفتم خیر!
حسابم را چک کرد گفت چند روز پیش تعدادي واریزی به حساب داشتيد! (حدود ٢٥ واریزی که مجموع آن شده بود ٩ میلیون تومان!) گفتم بله گاهی برای تولیداتی فراخوان میزنم. با بخشی بالا دستی تماس گرفت و بعد از ارائه سخن من، کارت حساب همان لحظه باز شد و تمام.
از ایشان پرسیدم شما که برای هر موضوع بی اهمیتی مسیج میدهید چرا بجای تماس تلفنی یا دادن مسیج، بدون اطلاع قبلی کارت حساب را مسدود کردید؟
گفت ما نمیکنیم کار بانک مرکزی است!
تا اینجا خداوکیلی هیچ چیز خندهدار نبود!
اما موقع خداحافظی گفت از این به بعد برای فراخوانها کارت بانک دیگری را بگذارید! چون بانک مرکزی به این حساب شما مشکوک و حساس شده و رصد میکند!
توجه فرمودید؟
یک حساب پاسارگاد که از سال گذشته تا الان تراکنش آن به بیش از چهل میلیون تومان و تعداد واریزیهای اش به دویست تا نرسیده! نزد بانک مرکزی مشکوک است!
پ.ن: در خبرها خوانده بودم مجید قاسمی مدیر عامل بانک پاسارگاد (مشاور اقتصادی حسن روحانی در شورای امنیت ملی) خودش به خودش پانصد میلیارد تومان وام قرض الحسنه داده! (که البته موجب حساسیت بانک مرکزی نشده!)
پس از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در پنجم نوامبر ۲۰۲۴، نوشتهای با عنوان «ترامپِ جنگافروز» در وبسایت زیتون منتشر کردم. در آن نوشته، از اینکه ترامپ (به هر دلیل) دنبال جنگ در جهان نیست، استقبال شده و این موضوع، احتمالاً تنها نقطهی مثبت او در جهان پرآشوب امروز دانسته شده بود.
اما گفته بودم که ترامپ، درعینحال، به نحو متناقضی جنگافروز است؛ یعنی دست به اقداماتی میزند و یا به توهماتی دامن میزند که در نهایت میتواند به شعلهور شدن جدالها، جنگها و درگیریهای گاه خونین منتهی شود. این آگاهی، البته، برآمده از تیپ شخصیتی و بهویژه کارنامهی تباه او در دورهی قبلی ریاستجمهوریاش بوده است.
اما اکنون که حدود دو هفته از ورودش به کاخ سفید میگذرد و این بار به دلایلی از اعتمادبهنفس بیشتری برخوردار است، در همین مدت کوتاه، بهخوبی نشان داده که او بیش از پیش وحشی، متجاوز، آتشافروز و جنگافروز است. چنانکه اهل فن بارها گفته و نوشتهاند، ترامپ آدمی است بهغایت خودشیفته، کماطلاع، اهل تظاهر و جنجالآفرین؛ بهویژه، بهشدت عقدهای و حسود!
او بهطور خاص نسبت به باراک اوباما و محبوبیتش آشکارا حسادت میورزد و گویا تصمیم دارد دست به اقداماتی نمایشی در صلحطلبی بزند تا مانند او جایزهی صلح نوبل نصیبش شود! و این را بارها خود اظهار کرده است. ترامپ میخواهد همواره نامش سرتیتر رسانهها باشد و لذت میبرد از اینکه در هر کوی و برزن از او سخن بگویند؛ ولو همراه با بدگویی و بدنامی. درست مانند همتای کوتولهی ایرانیاش: محمود احمدینژاد!
در گویش محلی ما در اشکور، «تور» به معنای دیوانه است، اما به لحاظ کاربرد زبان، تور معنایی عامتر نیز دارد که عبارت است از: کسی که از نوعی کمعقلی و شاید هم بلاهت برخوردار است، مسائل پیچیده را ساده میبیند و به سادهسازی بهشدت متمایل است. «زرنگ» هم به همان معنایی است که در زبان فارسی رایج است.
از این رو، تعبیر ترکیبی «تورزرنگ» عبارت است از: کسی که سادهلوح و کمخرد است، اما درعینحال، از نوعی زرنگی و رندی هم برخوردار است که میتوان از تعبیر «کمخردِ هوشمند» نیز استفاده کرد. به هر تقدیر، من از روزی که با نام و شخصیت دونالد ترامپ آشنا شدهام، مناسبترین تعبیری که دربارهی او به کار بردهام، همان اصطلاح آشنای خودمان است: «تورزرنگ»!
اقدامات جنجالی ترامپ در همین دو هفتهی اخیر، بهخوبی از ویژگیهای فردی و شخصیتی و نیز افکار و اعمال ویرانگر او پرده برمیدارد. تورزرنگی ترامپ، مانند دیگر همتایانش در جهان، آن است که ایدههای افراطی و غالباً ناشدنی خود را در قالب الفاظی معمولاً زیبا، صلحطلبانه و حتی خیرخواهانه میپوشاند و میپندارد که کسی آن را نمیبیند و نمیفهمد! این خاصیت تمامی تورزرنگهاست. در گویش محلی ما نیز این اصطلاح، در چنین مواردی به کار میرود.
مروری کوتاه بر برخی گفتهها، ادعاها و اقدامات اجرایی ترامپ در همین دو هفته، برای اثبات این مدعا کفایت میکند. از تغییر نام خلیج مکزیک و اشغال پاناما و گرینلند گرفته تا وضع تعرفههای نامعقول بر کالاهای برخی کشورها. از همهی اینها مهمتر، اعلام کوچ (قاعدتاً اجباری) فلسطینیهای ساکن غزه به جاهای دیگر و دعوی مالکیت بر آن سرزمین کهن عربی و فلسطینی و در واقع اشغال متجاوزانهی آن سرزمین.
گفتن ندارد که، افزون بر تورزرنگیهای ویژهی ترامپ، حمایت قاطع از اسرائیل، آن هم از جناح افراطی و اشغالگر و متجاوز و فعال در پاکسازی قومی آن کشور اشغالگر، مورد نظر ترامپ بوده است.
اصولاً پرسیدنی است که دولت آمریکا چگونه از آنسوی جهان میتواند سرزمین دیگری را، در جایی که صاحب و ساکن دیرین دارد، اشغال کند و مدعی مالکیت آن شود؟ راستی، قوانین و مقررات بینالمللی، که با سردمداری همین آمریکا و اروپاییان دموکرات و ملتزم به اعلامیهی حقوق بشر تدوین شده است، واقعاً دیگر هیچ اعتباری ندارد؟! دیگر سازمان ملل، که مجری صلح و عدالت و قانون در جهان است، چه جایگاهی دارد؟
بههرحال، تردیدی نیست که اولاً، چنین ایدهی ویرانگر و ضد بشری عملی نخواهد شد و ثانیاً، اگر هم، بر فرض محال، اجرایی شود، جز جنگ و ویرانی بیشتر و خونریزی بیحساب، نتیجهای نخواهد داشت. آیا این تورزرنگ نامدار قرن، به عواقب چنین فکری اندیشیده است؟
*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده است
اقتصاد آسیا در 2024 بالغ بر 40 تریلیون دلار است. سه کشور چین، ژاپن و هند 66 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. با اضافه شدن کرهجنوبی و اندونزی سهم پنج اقتصاد برتر به 74 درصد میرسد.
ایران در لیست ۱۰ کشور اول آسیا نیست. این ۱۰ کشور 85 درصد اقتصاد را در دست دارند. از خاورمیانه ترکیه، عربستان و امارات بهعلاوه تایوان و سنگاپور در جمع ۱۰ کشور اول هستند. تنها عربستان و امارات دو کشور نفتخیز در بین ۱۰ کشور برتر دیده میشوند. سهم این دو کشور جمعا 4.1 درصد اقتصاد آسیا است. در گروهی که ایران در آن قرار دارد کشورهای مالزی، بنگلادش، ویتنام، فیلیپین، اسرائیل و تایلند اقتصاد بزرگتری از ایران دارند و هنگکنگ، پاکستان، قزاقستان و عراق اقتصادهای کوچکتر هستند.
ایران جزء گروهی است که جمعا 15 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. سهم ایران از اقتصاد آسیا 1 درصد است در حالیکه سهم ترکیه 3.2 درصد، عربستان 2.8 درصد و امارات 1.4درصد است.این شفافترین معیار عملکرد دو دهه اخیر است و نتیجه کاملا گویاست. قلهای در کار نیست، پسرفت هم داشتهایم.
امروز بسیاری از تیترهای خبری به درستی بر اعلام شوکهکننده دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده قصد تصرف غزه را دارد، تمرکز کردند. آمریکا در خاورمیانه اشتباهات بیشماری مرتکب شده، برخی از آنها را ترامپ بسیار صریحتر از سایر رؤسای جمهوری آمریکا پذیرفته است اما هیچیک به اندازه تعهد نیروهای آمریکایی برای تصرف غزه و جابهجایی ۱.۷ میلیون فلسطینی از سرزمین خود به اردن و مصر فاجعهبار و مغایر با منافع آمریکا نخواهد بود.
اعلام ترامپ نمونهای از رد تفکر سنتی است که به مسیر اشتباهی رفته است. اما تنها یک ساعت جلوتر، او مسیر درستی را در پیش گرفته بود. در حالی که ترامپ یک یادداشت ریاستجمهوری برای اعمال تحریمهای فشار حداکثری علیه ایران امضا میکرد، به طرز غیرمنتظرهای سیاست مذکور را زیر سؤال برد و نارضایتی خود را از آن آشکارا بیان کرد.
او هنگام مراسم امضا گفت: «این موضوعی است که در مورد آن دچار تردید هستم. من این را امضا میکنم، اما از انجام آن خوشحال نیستم.» اما این کمترین بخش شگفتآور سخنان او درباره ایران در گفتوگوی غیررسمی با خبرنگاران در دفتر بیضیشکل کاخ سفید بود. حتی شگفتانگیزتر، اظهارنظر او درباره قصد یا عدم قصد تصمیمگیرندگان ایران بود: او اعلام کرد: «افراد زیادی در ردههای بالای ایران هستند که نمیخواهند سلاح هستهای داشته باشند.»
به یاد نمیآورم که هیچ رئیسجمهور آمریکایی تا به حال از خط مشی رسمی که تهران را مصمم به دستیابی به سلاح هستهای میداند، انحراف پیدا کرده باشد. مقامات آمریکایی به ندرت اجازه هر گونه تفاوت دیدگاه یا درجاتی از ابهام را میدهند: (در موضع رسمی آمریکا) ایرانیها همیشه خواهان سلاح هستهای هستند و تنها راه جلوگیری از دستیابی آنها به بمب، ممانعت از دسترسیشان به مواد، دانش فنی یا فناوری لازم است. اگر دسترسی داشته باشند، قطعاً بمب خواهند ساخت. این یک قطعیت غیرقابلچالش است.
تخمین اطلاعات ملی سال ۲۰۰۷ درباره ایران جنجال بزرگی را باعث شد، زیرا تنها به این دلیل که ارزیابی کرده بود ایران برنامه فعال سلاحهای هستهای ندارد. اگرچه این ارزیابی همچنین نتیجه گرفته بود که «با اعتماد متوسط تا بالا، تهران حداقل گزینه توسعه سلاحهای هستهای را باز نگه داشته است.» به عبارت دیگر: ایران همچنان خواهان بمب بود، اما به نظر میرسید که به طور موقت تلاش برای دستیابی به آن را متوقف کرده است.
اما ترامپ فراتر از این رفت. او یکی از اساسیترین فرضیات حکمت متعارف واشینگتن درباره ایران را شکست، با اعلام اینکه برخی از تصمیمگیرندگان در رأس رژیم مذهبی در ایران نمیخواهند بمب بسازند.
احتمالاً او فقط چیزی را تکرار میکند که جامعه اطلاعاتی به او گفته است. همچنین به احتمال زیاد، جامعه اطلاعاتی ارزیابیهای مشابهی را پیش از این انجام داده و با رؤسای جمهوری پیشین به اشتراک گذاشته است. با این حال، هیچیک از آن رؤسای جمهور در مورد این نکته مهم و ظریف با مردم آمریکا صادق نبودند. در عوض، تصویری سیاه و سفید از خواستهها و انگیزههای رژیم مذهبی ایران ایجاد شده است، تصویری که به تثبیت سیاستهای تهاجمی و تقابلی نسبت به ایران کمک کرده و در عین حال مانع از جستوجوی مسیری برای حل اختلافات با ایران به صورت دیپلماتیک شده است.
شکستن این فرض که ایران میخواهد بمب بسازد، به ویژه برای نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، مسئلهساز است. نتانیاهو مدعی است که رهبران ایران غیرعقلانی و انتحاری هستند. ایران تهدیدی وجودی برای اسرائیل است، زیرا به دنبال نابودی اسرائیل از طریق حمله هستهای است. طبق این روایت، از آنجا که ایرانیان غیرعقلانی و انتحاری هستند، نمیتوان آنها را بازداشت، زیرا اهمیتی نمیدهند که نظام و کشور خودشان نیز در صورت آغاز جنگی تمامعیار با اسرائیل نابود خواهد شد. و از آنجا که آنها به طور قطع به دنبال تسلیحات هستهای هستند، بسیاری استدلال میکنند که تنها گزینه برای اسرائیل و آمریکا بمباران پیشگیرانه ایران است. این همان چیزی است که نتانیاهو در ۲۵ سال گذشته به طور مداوم از آن دفاع کرده است.
اتفاقا رفتار علی خامنه ای خیلی هم غیر قابل پیش بینی و بی قاعده نیست. در ده روز گذشته مرتبا درگیر ارسال چراغ سبز در مذاکرات با آمریکا بود، امروز نتیجه مذاکرات آشکار شد و برخلاف دوره های قبلی مسائل مورد گفت و گو نه ابهام ندارد و نه قابل چانه زنی و کم و زیاد شدن است. به عبارت دیگر مذاکرات احتمالا شکست خورده است چون موضوع مورد گفت و گو سه یا حداکثر ۴ قلم بیشتر نیست و فقط پاسخ آری یا نه دارد. یعنی:
تعطیلی غنی سازی و اینکه جمهوری اسلامی دیگر باید خواب چرخیدن سانتریفوژها را ببیند،
فعالیت های موشکی ، بخصوص موشک های دوربرد و بالستیک از صفر تا صد باید تعطیل شود و تحت نظارت یک نهاد بین المللی قرار بگیرد،
یک نفر از سوی جمهوری اسلامی باید رسما تعهد بدهد که رژیم دیگر فعالیت نیابتی نخواهد داشت/ یعنی از این به بعد سرتان به کار خودتان باشد،
تحریم ها نیز نه برداشته می شود و نه تعدیل و کم می شود تا راستی آزمایی سه بند ۳-۱ از سوی ناظران بین الملل مورد تایید قرار بگیرد،
موضوع حقوق بشر در ایران یک مساله داخلی است و به کسی ربط ندارد و قرار نیست روند و بندهای مذاکرات را به هیچوجه تحت تاثیر قرار دهد.
قبلا هم به این مساله اشاره شده بود که در این دور از مذاکرات بخصوص بعد از پیروزی های منطقه ای اسراییل یکی بعد از دیگری و دیدار فاتحانه نتانیاهو با ترامپ قرار نیست جمهوری اسلامی چیزی را انتخاب کند. این همان قاعده است که بر اساس آن ابتدا بندهای مذاکرات امضا می شود و بعد وارد اتاق می شوند و پشت میزهای می نشینند تا گفت و گو کنند.
اتفاقا شکست مذاکرات برخلاف انتظار بسیاری تاثیر چندانی بر معادلات داخلی نخواهد داشت، زیرا آنان که کاسبان تحریم نامیده می شوند مانند کشتی های کف روب چینی ها در سواحل جنوب ایران هر دلاری را که آسمان ایران پرواز کند تصاحب می کنند، مردم هم که هیچگاه در هیچ معادله ای به حساب نبودند و نیستند.
در جریان مذاکرات دوره احمدی نژاد بحث بر سر اینکه آیا پرونده ایران به شورای امنیت می رود یا نه موضوع پر جدالی بود. اینکه شورای امنیت قطعنامه صادر می کند یا نه مهم بود.
اگر قطنامه صادر شود روسها یا چین آن را وتو خواهند کرد یا نه همه موضوعات مهم و چالش برانگیزی در اطراف مذاکرات بودند. اما جمهوری اسلامی امروز همه این روندها را یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشته و تنها رخدادی را که هنوز تجربه نکرده اعلام رسمی مکانیسم ماشه و برگشت همه تحریم های شورای امنیت است و اعلام ضرب العجل علیه ایران مانند آنچه که بر سر معمرقذافی و صدام حسین آمد.
اگر چیدمان فوق درست باشد فقط باید منتظر رخدادهای زیربنایی در داخل باشیم تا زمینه پذیرش رسمی و شکست پروژه های بزرگ جمهوری اسلامی در افکار عمومی و در میان آن دسته از خنگ های حزب الهی فراهم و اعلام شود که هنوز به معجزه عمامه اعتقاد دارند. تنها نکته ای که در مورد آن هیچ چالش و اختلاف نظری نیست این است که این بلا را بیت و سرداران سرمایه دار سپاه بر سر مردم ایران آوردند نه هیچ کس دیگر. و البته رهبر با سخنرانی امروز خود دارد در اطراف خود سپر دفاعی حفر می کند مبنی بر اینکه من که گفتم مذاکرات نتیجه نمی دهد، رفتند مذاکره کردند نتیجه اش را هم دیدند به من هم ربط ندارد.
یک روز پس از مخالفت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با انجام مذاکره با ایالات متحده، ارزش پول ملی ایران در برابر دلار آمریکا بار دیگر سقوط کرد و ارزش هر دلار در آستانه کانال ۹۰ هزار تومان قرار گرفت
یورونیوز - بازار ارز و طلا در ایران بار دیگر شاهد افزایش چشمگیر قیمتهاست. بر اساس آخرین گزارشها، قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد به ۸۹ هزار و ۱۰۰ تومان رسیده است. یورو نیز با عبور از مرز ۹۲ هزار تومان، ۹۲ هزار و ۱۵۰ تومان معامله میشود.
همچنین، پوند بریتانیا با رشدی قابلتوجه به ۱۰۹ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده است. در بازار طلا نیز نرخ هر تمام سکه بهار آزادی به ۷۳ میلیون و ۸۱۰ هزار تومان افزایش یافته است.
این در حالی است که علی خامنهای، رهبر ایران روز گذشته در سخنانی بار دیگر مذاکره با آمریکا را رد کرد و تأکید داشت که «مذاکره با آمریکا جز ضرر چیزی ندارد.» او تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران حاضر به عقبنشینی در برابر فشارهای غرب نیست و مسیر خود را بدون توجه به تهدیدها و تحریمها ادامه خواهد داد.
این موضعگیری در حالی مطرح شد که برخی در داخل ایران امیدوار بودند دولت بتواند راهی برای کاهش فشارهای اقتصادی و تعامل با جامعه جهانی پیدا کند. اما تأکید مجدد رهبر ایران بر عدم مذاکره، این سیگنال روشن را به بازار داد که بنبست سیاسی میان ایران و غرب همچنان ادامه خواهد داشت.
پیش از این اظهارات، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، فرمان ادامه و تشدید تحریمها علیه ایران را امضا کرد. این تصمیم که شامل محدودیتهای گستردهتر در حوزه تجارت، مبادلات بانکی و صادرات نفتی ایران است، باعث نگرانی بیشتر در بازارهای مالی کشور شد و به افزایش قیمت ارز و طلا دامن زد. کارشناسان معتقدند که با این اقدام، دسترسی ایران به منابع ارزی بیش از گذشته کاهش مییابد و فشارهای اقتصادی بر کشور تشدید میشود.
این گونه به نظر میرسد که فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران با پیشبینی تشدید فشارهای اقتصادی، اقدام به خرید ارزهای خارجی و طلا کردهاند. از سوی دیگر، کاهش امیدها به کاهش تنشها، باعث افزایش تقاضا برای دلار و سایر ارزهای خارجی شده است که در نتیجه، جهش دوباره قیمتها را به دنبال داشته است. افزایش نااطمینانی در فضای اقتصادی، موجب هجوم مردم برای حفظ ارزش داراییهایشان شده و در نهایت، به افزایش بیشتر قیمتها انجامیده است.
کاهش درآمدهای ارزی ایران نیز بر این روند تأثیر گذاشته است. با سختتر شدن شرایط صادرات نفت و محدودیتهای بانکی، دسترسی ایران به ارزهای خارجی بیش از پیش کاهش یافته است. این کمبود عرضه در بازار، همزمان با افزایش تقاضا، عامل دیگری برای رشد بیسابقه قیمتها بوده است.
در این میان، شرکتها و بازرگانان نیز به دلیل نگرانی از وضعیت اقتصادی کشور، اقدام به خرید بیشتر ارز کردهاند. بسیاری از آنها برای تأمین مواد اولیه و انجام معاملات بینالمللی به دلار و یورو نیاز دارند و در نبود عرضه کافی، حاضر به پرداخت قیمتهای بالاتر شدهاند. علاوه بر این، مردم عادی نیز برای حفظ ارزش داراییهای خود، خرید ارز و طلا را به عنوان راهی برای مقابله با کاهش ارزش ریال انتخاب کردهاند.
بازار طلا نیز همگام با افزایش نرخ ارز، روند صعودی خود را ادامه داده است. در شرایطی که چشمانداز اقتصادی کشور نامطمئن به نظر میرسد، طلا همچنان گزینهای امن برای سرمایهگذاران محسوب میشود. افزایش قیمت سکه و طلا، بازتابی از کاهش اطمینان عمومی به ثبات اقتصادی کشور و تشدید فشارهای بینالمللی است.
کارشناسان هشدار میدهند که اگر تغییری در سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک ایران ایجاد نشود، روند افزایش قیمت ارز و سکه ممکن است در روزهای آینده نیز ادامه یابد. با این حال، دولت تاکنون واکنش مشخصی برای کنترل اوضاع نشان نداده است. بسیاری بر این باورند که بدون اصلاحات اساسی و بازنگری در رویکردهای کلان اقتصادی و سیاست خارجی، عبور از این بحران دشوار خواهد بود.
خامنه ای با اشاره به مذاکرات نتیجهبخش و توافق حماس و اسرائیل ضمن قدردانی از مذاکرهکنندگان حماس، دستاورد توافق انجامشده را بزرگ خواندند
کیهان لندن - خامنهای در ادعایی عجیب «پیروزی حماس در جنگ غزه» علیه اسرائیل را تبریک گفت و عنوان کرد: «ما تلاقی ایام پیروزی مقاومت غزه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به فال نیک میگیریم و امیدواریم این تقارن، زمینهساز آزادی قدس و مسجدالاقصی شود.»
رهبر جمهوری اسلامی بدون اشاره به وضعیت بحرانی غزه و ویرانیهای ناشی از جنگ تأکید کرد، «شما بر رژیم صهیونیستی و درواقع بر آمریکا غلبه کردید و به لطف خداوند نگذاشتید آنها به هیچیک از اهداف خود برسند.»
او در حالی که گویا از رویدادها و خبرهای جهان از جمله مذاکرات نتانیاهو و ترامپ خبر ندارد، در بخش دیگری از صحبتهایش به رهبران حماس توصیه کرد «کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در کنار امور نظامی و بازسازی غزه» ضروری است!
خامنهای، «ایمان را عامل اصلی و سلاح غیرمتقارن جبهه مقاومت در مقابل دشمن» دانست و تأکید کرد، «به واسطه همین ایمان است که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در مقابل دشمنان احساس ضعف نمیکنند.»
او همچنین در این دیدار با اشاره به تهدیدهای اخیر آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی تأکید کرد: «اینگونه تهدیدها، هیچ تاثیری در ذهنیت ملت و مسئولین ما و همچنین فعالین کشور و جوانان ندارد.»
همزمان با ملاقات رهبران حماس با خامنهای در تهران، در غزه «الی شرابی»، «اور لِوی» و «اوهاد بن عامی» سه شهروند اسرائیلی پس از ۴۹۱ روز از اسارت حماس آزاد شدند.
دیدار رهبران حماس با رهبر جمهوری اسلامی و توصیههای خامنهای به آنها برای آینده غزه، در شرایطی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از جمله توافق کردند که حماس جایی در آینده غزه نخواهد داشت.
ترامپ در کنفرانس خبری که ۴ فوریه ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن) در کاخ سفید برگزار شد، توضیح داد که آمریکا، نوار غزه را از نظر اقتصادی توسعه خواهد داد و مسئولیتهایی مانند «پاکسازی تمامی بمبها و سلاحهای منفجرنشده در این منطقه» را بر عهده خواهد گرفت.
در طرح ترامپ، قرار است ۱/۷ میلیون نفر از ساکنان غزه آنجا را ترک کرده و به یک نقطه امن منتقل شوند تا بازسازی و توسعه اقتصادی آن به رهبری آمریکا آغاز شود.
By kozet on February 8, 2025 10:24 AM
|No Comments
«خامنهای مذاکره با آمریکاییها و همچنین توسعه سلاحهای هستهای را، که به نظر میرسد تنها راه بقای [رژیم] است، ممنوع کرده و این موضوع نظام را به سمت فروپاشی سوق میدهد. مدتی است که با فشار دادن چند دکمه تا ساخت سلاح هستهای فاصله داریم و این در حالی است که لزوم دستیابی به این ابزار بیش از همیشه احساس میشود.»
«خامنهای مذاکره با آمریکاییها و همچنین توسعه سلاحهای هستهای را، که به نظر میرسد تنها راه بقای [رژیم] است، ممنوع کرده و این موضوع نظام را به سمت فروپاشی سوق میدهد. مدتی است که با فشار دادن چند دکمه تا ساخت سلاح هستهای فاصله داریم و این در حالی است که لزوم دستیابی به این... pic.twitter.com/R07SFhgRhY
اجازه ندهیم برای شرکت در یک نشست و حرف زدن در آن این همه رضا پهلوی و اجدادش را خوار و ذلیل و تحقیر کنند اکبر گنجی
🔹بخواهیم یا نخواهیم رضا فرزند محمد رضا و نوه رضا شاه است. این دو ۵۷ سال حاکم ایران بودند و جزیی از تاریخ ایران بودند و هستند.
🔹اگر رضا پهلوی ۶۴ ساله مانند یک کودک ولع سیری ناپذیری دارد تا به هر شکلی شده در همه جا حضور داشته باشد و حرف بزند، و اصلا فکر آبروی ایران، رضا شاه و محمد رضا شاه نیست، ما باید به فکر آبروی ایران باشیم.
🔹آلمانی ها غلط کرده اند برای حضور در یک نشست و حرف زدن این همه رضا را تحقیر و مسخره کرده و مانند سطل اشغال با او رفتار کرده و اشغالشان را در آن انداختند و گفتند: ای بدبخت بیچاره این هم سهم تو!
🔹گمان نمی کنم حتی جمهوری اسلامی برای شرکت رضا در یک نشست و حرف زدن در آن اینهمه او را نزد همه ذلیل کند.
🔹بسیار زشت شد و باید به گونه ای آن را حل کرد. اینجا باید اختلافات را کنار گذاشت و گفت هیچ کشوری حق ندارد یک ایرانی را اینگونه تحقیر و ذلیل کند. حتی دونالد ترامپ هم با مهاجران غیر قانونی این همه تحقیرآمیز برخورد نمی کند.
🔹بریتانیا و هلند هم همین کار را انجام دادند. اصلا بیایید و خودمان تجمع بزرگ برای رضا برگزار کنیم تا حرف بزند، این سلطنت طلبان نمی توانند ۲۰ الی ۳۰ نفر هم برای او جمع کنند.
🔹مروت و انصاف را از سپاه پاسداران بیاموزید که برای حمایت از رضا پهلوی و زدن مخالفانش ۱۱ هزار اکانت فقط در سال ۱۴۰۱ برای او ساخت که شبانه روز مخالفان و منتقدانش را می زنند و می گویند همه می خواهند او پادشاه ایران شود.
🔹مروت را از آیت الله خامنه ای بیاموزید که عضو دفترش را برای حمایت از رضا پهلوی نه تنها راهی خارج کرد، بلکه در تهران هم هر روز با شبکه های خارجی آزادانه مصاحبه کرده و می گوید ۷۰ تا ۹۰ درصد مردم ایران رضا پهلوی را می خواهند. سلطنت طلبان آنقدر از این کمک راضی هستند که شهبانو یاسمین برای عضو دفتر رهبری استوری می زند.
🔹مروت آیت الله خامنه ای بسیار بیش از اینهاست. ایشان تاکنون نامی از هیچ یک از مخالفان جمهوری اسلامی نبرده است. همیشه فقط و فقط خاندان پهلوی و رضا پهلوی را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی مطرح می سازد. آری نقد و رد می کند، ولی این نکته را هم جا می اندازد که دیگران هیچ اند و فقط رضا پهلوی مهم است.
🔹آیا نمی شود مخالفان غیرسلطنت طلب جمهوری اسلامی هم به اندازه سپاه، بیت رهبری و آیت الله خامنه ای مروت داشته باشند و اجازه ندهند که اروپاییان که رضا شاه را با تحقیر بسیار از ایران بیرون کردند، سپس محمد رضا شاه را با تحقیر وحشتناک از آمریکا و دیگر کشورها آواره کردند وبه گزارش ویدئویی فرح پهلوی هرگز هیچ کس چنان رفتار زننده ای با شاه نکرده بود که دولت آمریکا در زیر خیابان ها با آنها کرد؛ حالا با رضا پهلوی بدتر از آن را انجام دهند.
🔹می توان با همکاری یکدیگر یک سخنرانی ۱۰ ساعته برای او ترتیب داد که یکهزار نفر از چهره های شناخته شده جمهوری خواه و چپ در آن شرکت کنند. مناظره نیست، چون رضا پهلوی اصلاً توانایی مناظره با هیچ کس را ندارد. پرسش و پاسخ هم نیست، چون او فقط با افراد خودش و به پرسش های از قبل طراحی شده پاسخ می دهد. پس چیست؟
🔹یک نشست مجازی با شرکت یکهزار نفر از جمهوری خواهان و چپها، دست رضا پهلوی را پُر می کند. او می تواند به مردم بفروشد و بگوید همه مرا می خواهند. اما هزار گدایی برای راه دادنش به یک نشست و سخنرانی در حاشیه اش، برای او جز خفت و خواری هیچ دستاوردی ندارد. کارکرد دیگر این نشست این خواهد بود که می تواند ادعا کند که همه مخالفان جمهوری اسلامی مرا می خواهند و ادعای رهبری دوران گذار به درخواست مردم رویاپردازی های یک گدای سخنرانی و حضور در نشست نیست. اگر نماینده مردم بود که سخنرانی و حضور گدایی نمی کرد، همه جهان خدمت او می رسیدند.
نخ دندان از تجمع باکتریهایی که هنگام باقی ماندن ذرات غذا بین دندانها ایجاد میشوند، جلوگیری میکند. این باکتریها میتوانند وارد مغز یا جریان خون شوند و در رگهای خونی التهاب ایجاد کنند
نتایج اولیه یک مطالعه نشان میدهد استفاده از نخ دندان میتواند خطر سکته مغزی را کاهش دهد
ایندیپندنت فارسی - به گزارش هلت، سکته مغزی زمانی رخ میدهد که جریان خون به مغز با لختهای مسدود میشود یا اینکه خونریزی ناگهانی در مغز اتفاق بیفتد. به گفته ویلیام شوتز، متخصص و جراح عروق مطالعه جدید نشان میدهد که عادتی «مقرونبهصرفه و آسان» مانند استفاده از نخ دندان ممکن است در جلوگیری از تشکیل لختههای خونی موثر باشد و خطر سکته مغزی را کاهش دهد.
سوویک سن، متخصص و رئیس بخش مغزواعصاب بیمارستان پریما هلت ریچلند و دانشکده پزشکی دانشگاه کارولینای جنوبی که نویسنده اصلی مطالعه است، میگوید: «محققان به دلیل شیوع جهانی عفونتهای دهانی، تصمیم گرفتند رابطه بین عادات بهداشت دهان و دندان مثل استفاده از نخ دندان، مسواک زدن و مراجعه به دندانپزشک، و خطر سکته مغزی را بررسی کنند.»
بنابر تخمین سازمان بهداشت جهانی تقریبا ۳.۵ میلیارد نفر در سراسر جهان، با بیماریهای دهان و دندان دستوپنجه نرم میکنند.
دانشمندان در این پژوهش دادههای بیش از شش هزار نفر استخراج کردند.
شرکتکنندگان در این مطالعه درباره میزان استفاده از نخ دندان، عادات مسواک زدن، فشار خون، قند خون، کلسترول، عادت سیگار کشیدن، شاخص توده بدنی، تحصیلات و مراجعه به دندانپزشک اطلاعاتی ارائه کردند. پس از ۲۵ سال، ۴۳۴ شرکتکننده دچار سکته مغزی شدند. از این تعداد، ۱۴۷ مورد به دلیل لختههای بزرگ در شریانهای مغزی رخ داد، ۹۷ مورد ناشی از لختههایی بود که در قلب تشکیل شدند و ۹۵ مورد هم به دلیل انسداد رگهای خونی کوچک در مغز رخ داد.
یک هزار و ۲۹۱ نفر هم دچار فیبریلاسیون دهلیزی (AFib)، نوعی اختلال ریتم قلب که باعث ضربان قلب سریع و نامنظم میشود.
بر اساس این دادهها، محققان دریافتند استفاده از نخ دندان با کاهش ۱۲ درصدی خطر فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) مرتبط است. استفاده از نخ دندان همچنین با کاهش ۲۲ درصدی خطر سکته مغزی ایسکمیک (زمانی که لخته خون مانع جریان خون به مغز میشود) و کاهش ۴۴ درصدی خطر سکته مغزی کاردیوامبولیک (زمانی که منشا لخته خون قلب است) همراه بود. این ارتباطها مستقل از مسواک زدن منظم و مراجعههای دورهای به دندانپزشک مشاهده شدند.
در حالی که نخ دندان کشیدن فقط یک بار در هفته هم با کاهش خطر سکته مغزی مرتبط بود، این مطالعه نشان داد هرچه دفعات استفاده از نخ دندان بیشتر باشد، میزان کاهش خطر سکته نیز بیشتر خواهد بود.
شوتز توضیح داد دلیل تاثیر نخ دندان کشیدن بر کاهش خطر سکته میتواند این باشد که نخ دندان از تجمع باکتریهایی که هنگام باقی ماندن ذرات غذا بین دندانها ایجاد میشوند، جلوگیری میکند. این باکتریها میتوانند وارد مغز یا جریان خون شوند و در رگهای خونی التهاب ایجاد کنند. آنچه ممکن است به تشکیل لختههای خونی منجر شود. این باکتریها همچنین میتوانند التهاب مزمنی ایجاد کنند که با بیماری لثه مرتبط است؛ عارضهای که با سلامت ضعیف قلب و عروق در ارتباط است. این وضعیتها خطر بروز ناگهانی مشکلات عروقی، سکته مغزی و حتی حملات قلبی را افزایش میدهد.
آکادمی پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریهای لثه آمریکا توصیه میکند از نخ دندانهای سنتی همراه با واتر فلاسر (water flosser) یا جرمگیر آبی دهان و دندان استفاده کنید. تحقیقات نشان میدهد که استفاده از نخ دندان قبل از مسواک زدن بهتر است. متخصصان توصیه میکنند حداقل دو بار در روز با خمیردندان حاوی فلوراید مسواک بزنید و هربار حدود دو دقیقه برای مسواک زدن وقت بگذارید. دقت کنید تمام سطوح دندانها را تمیز کنید، به ویژه خط لثه که پلاکها بیشتر آنجا جمع میشوند. از یک مسواک با برس نرم استفاده کنید تا از آسیب به مینای دندان و تحریک لثه جلوگیری شود.
کولبری، شغلی که در هیچ کجای دنیا نباید وجود داشته باشد، به تنها راه زنده ماندن برای هزاران کرد در غرب ایران تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از مردم ایران با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، شرایط در کردستان بهمراتب بحرانیتر است. فقر، بیکاری و سرکوب سیستماتیک این منطقه را به یکی از محرومترین نقاط کشور تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی نهتنها هیچ تلاشی برای بهبود شرایط معیشتی کردها نکرده، بلکه با سیاستهای تبعیضآمیز خود، مردم این خطه را در فقر مطلق نگه داشته تا آنها را از هرگونه پیشرفت اقتصادی و استقلال مالی محروم کند.
کولبران، زنان و مردانی که برای کسب روزی ناچیز، بارهای سنگین را از میان کوههای صعبالعبور جابهجا میکنند، هر روز با خطر مرگ دستوپنجه نرم میکنند. آنها نهتنها با سرمای استخوانسوز، سقوط از ارتفاعات و مینهای بهجامانده از جنگ مواجهاند، بلکه تهدید بزرگتری نیز در کمین آنهاست: گلولههای بیرحمانهی نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی. اما چرا این مشاغل طاقتفرسا و پرخطر در کردستان تا این حد رایج شدهاند؟ چرا مردمی که در سرزمینی غنی از منابع طبیعی زندگی میکنند، مجبورند جان خود را برای نانی بخورونمیر به خطر بیندازند؟
فقر و بیکاری؛ سیاست عامدانه جمهوری اسلامی در کردستان
کردستان یکی از ثروتمندترین مناطق ایران از لحاظ منابع طبیعی است؛ از معادن غنی گرفته تا زمینهای حاصلخیز و موقعیت استراتژیک تجاری. اما در کمال تناقض، این منطقه یکی از محرومترین و فقیرترین استانهای کشور از نظر شاخصهای توسعهیافتگی محسوب میشود. این محرومیت نه نتیجهی کمبود منابع، بلکه ناشی از سیاستهای هدفمند جمهوری اسلامی برای کنترل و سرکوب مردم کردستان است. حکومتی که میلیاردها تومان را صرف پروژههای نمایشی در تهران و شهرهای مرکزی میکند، بهعمد کردستان را از ابتداییترین زیرساختهای اقتصادی محروم کرده است. تعطیلی واحدهای تولیدی، نبود فرصتهای شغلی و مسدود شدن راههای تجارت محلی، مردم این منطقه را در تنگنایی قرار داده که تنها راه گذران زندگی برای بسیاری از خانوادهها، کولبری شده است؛ شغلی طاقتفرسا، غیرانسانی و مرگآور.
جمهوری اسلامی از بدو تأسیس، سیاستهای تبعیضآمیزی را علیه کردستان به اجرا گذاشته است. توسعهی صنعتی در این منطقه متوقف شده و هیچ سرمایهگذاری قابل توجهی در بخش کشاورزی، گردشگری یا تولیدی انجام نمیشود. این در حالی است که استانهای مرکزی کشور از حمایتهای مالی گسترده برخوردارند و پروژههای زیربنایی متعددی در آنها اجرا میشود. در کردستان اما، هرگونه تلاش برای راهاندازی کسبوکارهای مستقل به بهانههای امنیتی سرکوب میشود. کارآفرینان محلی یا با موانع بروکراتیک و مالی روبهرو میشوند یا مستقیماً از سوی نهادهای امنیتی تهدید و تحت فشار قرار میگیرند. این اقدامات نه تنها مانع از شکوفایی اقتصادی منطقه شده، بلکه مردم را به فقر و وابستگی کامل به اقتصاد بیمار دولتی سوق داده است.
در آستانه نخستین سخنرانی رئیسجمهور بهمناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران در ۲۲بهمن | ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
هدف انقلاب "مرگ برآمریکا" بود یا "درود بر آزادی"؟
جناب آقای مسعود پزشکیان
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه
با سلام و تحیات
🔹یکی دو روز دیگر بیشتر به سالگرد انقلاب و۲۲بهمن نمانده.نمیدانم درسالگردانقلاب درمیدان آزادی تصمیم دارید چه بگویید؟ فقط امیدوارم که همان حرفها وشعارهای همیشگی را تکرارنفرمایید. سخنان تکراری بتدریج تبدیل به سوهان روح شدهاند. با نسل جوان و اطرافیانتان صحبتی بفرمایید واگرآنان به جنابعالی گفتند که هنوزعدهای برای این حرفها تره خرد میکنند، عرایض بنده را ناشنیده بگیرید. یکی ازمصیبتهای نظام همین است که مسئولین گویی دریک دنیای دیگری زندگی میکنند و اصلا واقعیتهای جامعه را نمیبینند. برای من مدتهاست این سوال بوجود آمده که آیا مسئولین ما، واقعاً نمیدانند جامعه و مردم درچه وضعیتی هستند؟ یا میدانند اما معتقدند که چاره ای بجزعمل به تکلیف ندارند.
🔹 اتفاقاً این دومی را بیشترمیتوانم درک کنم چون به هرحال خودرا موظف به پیشبرد رسالتشان میدانند، صرف نظر از اینکه مردم درنتیجه سیاستهای آنان گرفتارچه وضعیتی شدهاند. ۴۶ سال است که آن سیاستها ادامه داشته و ۴۶ سال دیگر هم اگرعمری باشد بایستی ادامه پیدا کند. این را میتوان فهمید.آنچه فهمش دست کم برای من ثقیل است، آنست که نکند اصلاً خبر ندارند که درمملکت چه میگذرد و مردم در چه وضعیتی بسرمیبرند؟ غایت تصورشان آنست که مشکلاتی هست ولی انشالله به همت این مردم فداکار و مومن ومسئولین متعهد و انقلابی، مشکلات حل میشوند و جای نگرانی نیست.
🔹بعید بنظرم میرسد که رئیسجمهور مملکت نداند که کشور و مردم درچه وضعیتی هستند. اینکه جنابعالی در سخنرانیتان بمناسبت ۲۲ بهمن بفرمایید که"ما کشورثروتمندی هستیم؛ما میتوانیم؛ما بایدبتوانیم؛کلید حل مشکلات وفاق ملی است؛ کشورما سرشارازمنابع طبیعی وخداداد است،ایران کشور ثروتمندی است،سرشار از منابع طبیعی و این دست سخنان که خلاصهاش آن است که ما میتوانیم یا ما باید بتوانیم و سایر مطالبی که ۴۶ سال است داریم تکرار میکنیم.
🔹جناب پزشکیان، مصیبت ازجایی شروع شد که ما بعد ازانقلاب، استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، خصومت با اروپا، نابودی اسرائیل و صدورانقلاب را جایگزین اهداف دمکراتیک انقلاب همچون حاکمیت قانون، انتخابات آزاد، پاسخگو بودن حاکمیت، آزادی بیان، نبود زندانی سیاسی، امکان انتقاد ازحکومت و آزادی مطبوعات کردیم.
گفتگوی منوتو با مجتبی واحدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در خصوص اظهارات اخیر رهبر جمهوریاسلامی و مقامات نظام پیرامون مذاکره با آمریکا.
گفتگوی منوتو با مجتبی واحدی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در خصوص اظهارات اخیر رهبر جمهوریاسلامی و مقامات نظام پیرامون مذاکره با آمریکا.@Smvahedipic.twitter.com/r80bFQ7oee
By kozet on February 8, 2025 12:20 AM
|No Comments
روایت رحمانی فضلی از اقداماتش پیش از انقلاب: قرار بود شاه بیایید طاق نصرتها را آتش میزدیم و لامپ مهتابیها را میشکستیم کارهای کوچکی بود ولی به هر حال انگیزه میداد و اثرش هم در نیروهای انتظامی آنها خیلی بود پدر دوست من که در شهربانی بود می گفت خرابکارها را می گیریم! نمی دانست آن خرابکارها ما هستیم.
🔴 روایت رحمانی فضلی از اقداماتش پیش از انقلاب:
💢قرار بود شاه بیایید طاق نصرتها را آتش میزدیم و لامپ مهتابیها را میشکستیم
📌کارهای کوچکی بود ولی به هر حال انگیزه میداد و اثرش هم در نیروهای انتظامی آنها خیلی بود
By kozet on February 8, 2025 12:01 AM
|No Comments
مهدی محمودیان: رئیس جمهور در این ساختار مثل دستمال کاغذی است! آیا کسی حق شکایت از مقام معظم رهبری را دارد؟! ایشان خود معتقدند سیاستهای جمعیتی اشتباهی داشتهاند.
ساختار حقوقی هنگامی پاسخگوست که موریانهی فساد آن را از بین نبرده باشد. تمام رؤسای جمهور ما با عناوین مختلف فاسد هستند. میزان اختیارات وزیر امور خارجه، صفر است.
🔴 مهدی محمودیان: رئیس جمهور در این ساختار مثل دستمال کاغذی است!
💢 آیا کسی حق شکایت از مقام معظم رهبری را دارد؟!
🔸ایشان خود معتقدند سیاستهای جمعیتی اشتباهی داشتهاند. 🔸ساختار حقوقی هنگامی پاسخگوست که موریانهی فساد آن را از بین نبرده باشد.
اختصاصی ایران اینترنشنال - سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در واکنش به سخنان روز جمعه علی خامنهای اعلام کرد: همانطور که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، بارها اعلام کرده او متعهد است که حکومت ایران هرگز به سلاح هستهای دست پیدا نکند.
برایان هیوز در پاسخ به خبرنگار صدای آمریکا همچنین افزود: «به لطف اقدامات اسرائیل در سال گذشته، حکومت ایران در ضعیفترین موقعیت خود در سالهای اخیر قرار دارد.»
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه ۱۹ بهمن ادعا کرد که «مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل نمیکند.» پیشتر دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا گفته بود: مایل است یک توافق صلح هستهای تایید شده با حکومت ایران داشته باشد.
علی خامنهای در شرایطی مدعی «تجربه بیحاصل حدود دو سال مذاکره با آمریکا» در دهه ۹۰ خورشیدی شد که اشارهای به ادامه برنامه هستهای و نیز سیاست ماجراجویانه جمهوری اسلامی ایران نکرد.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنان خود که برای گروهی از افسران نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ابراز شد، در مورد «علت استثناء بودن آمریکا از مذاکره»، گفت: «برخی (در داخل ایران) وانمود میکنند اگر پشت میز مذاکره بنشینیم فلان مشکل حل میشود» اما «مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد.»
وی با اشاره به اقدام دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری آمریکا در خروج از برجام افزود: «مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
علی خامنهای پیش از این در روز ۹ بهمن ضمن اشاره تلویحی به مذاکره احتمالی تهران با واشنگتن گفته بود: «باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله میکنیم و حرف میزنیم.»
محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی، چندی پیش در مقالهای در نشریه «فارن افرز» نوشته بود، «میشود با دولت ترامپ به توافق رسید.»
پایگاه خبری «اکسیوس» نیز چند روز قبل به نقل از دیپلماتهای اروپایی گزارش داد که جمهوری اسلامی در مذاکرات اخیر خود با آنها بهوضوح برای آغاز مذاکرات با هدف دستیابی به یک توافق هستهای جدید و متفاوت از برجام ابراز علاقه و اعلام کرده که منتظر پیشنهاد و برنامه ایالات متحده است.
سخنان روز جمعه رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی ابراز شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا روز چهارشنبه ۱۷ بهمن گفت که مایل است یک توافق صلح هستهای تایید شده با حکومت ایران داشته باشد.
رابطه با امریکا را عادی و مشکلات را با دولت جدید حل و فصل کنید
معاون اول رئیس جمهور چهارشنبه شب با حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در حصر دیدار و گفتوگو کرد
بنا به گفتهی حسین کروبی، فرزند آقای کروبی، به انصاف نیوز، «در این دیدار که هم زمان با ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت، دکتر عارف با اشاره به نقش تاثیر گذار حجت الاسلام والمسلمین کروبی در پیروزی انقلاب و همراهیهای او با خمینی تاکید کرد که همه کسانی که در بطن تحولات انقلاب بودند و نیز در بعد از پيروزی انقلاب اسلامی از آقای کروبی به نیکی یاد میکنند.
در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین کروبی با اشاره به روش و منش اخلاقی دکتر عارف و تلاشهای اثر گذار او در جایگاههای مدیریتی به مرور خاطرات پیروزی انقلاب پرداخت.
آقای کروبی در این دیدار ضمن تقدیر از تلاش دولت از وضعیت بد معیشتی مردم اظهار تاسف کردند و گفتند که بسیار ناراحتم از اینکه وضعیت اقتصادی کشور و مردم را پس از گذشت ۴۶ سال از انقلاب اینگونه میبینم.
ایشان در ادامه اضافه کردند که بهعنوان یک انقلابی که از ابتدا با امام خمینی بودم و از سال۴۲ بارها رنج زندان و تبعید را تجربه کردم، از دولت مصرانه میخواهم «ضمن حفظ عزت و شرف کشور»، رابطه سیاسی را با آمریکا عادی کند و مسائل و مشکلات را با دولت جدید آمریکا حل و فصل کند.
آقای کروبی در پایان هم اضافه کردند که هیچ انتظار شخصی از دولت ندارنم و دولت هر کار میتواند برای مردم انجام دهد تا این صاحبان اصلی کشور و انقلاب بتوانند یک زندگی عادی مانند سایر کشورها داشته باشند.
در پایان این دیدار صمیمانه دکتر عارف نیز به اهتمام دولت وفاق ملی نسبت معیشت مردم اشاره کرد».
مخالفت صریح رهبر جمهوری اسلامی با مذاکره، نمایش است. جمهوری اسلامی هم تمایل به مذاکره دارد و هم تا حدی که محورهای اساسی سیاستش ضربه نخورد حاضر به امتیازدهی است.
سخنان رهبر جمهوری اسلامی مصرف داخلی دارد. او شجاعت کافی برای نوشیدن علنی جام زهر ندارد. هم میخواهد چرخ خراب مملکت بچرخد هم بر اصول سیاست خارجی اش وفادار بماند. اما مسأله این است که نه در دوران برجامیم و نه حتی در دوران اول ترامپ. دولت اوباما اهل بده بستان بود.
خاورمیانه داعش زده او را برای توافق مصمم تر کرد. مذاکرات در عمان قبل از پیروزی دولت روحانی آغاز شده بود. همان زمان هم از این مخالفتهای علنی بود اما در خفا مذاکرات تداوم داشت. در دوره نخست ترامپ قلک جمهوری اسلامی پر بود و توانستند سیاست نه جنگ نه مذاکره را به قیمت چند برابر شدن دلار و فقیر شدن جامعه عملی کنند. اما اینبار:
از قلک پر خبری نیست.
بحرانهای ایران پیچیده تر شده و حجم نارضایتی و خشم چندین برابر.
جمهوری اسلامی از عملیات هفتم اکتبر شکست منطقه ای خورده.
بحث جانشینی، مولفه قوی تری شده.
جامعه فقیرتر و دلار سربه فلک کشیده.
در این میان دولت ترامپ سه محور را در مذاکرات پیش خواهد برد: کنترل غنی سازی اورانیوم به حدی که امکان تولید بمب غیرممکن و نظارتها چند برابر شود.
پایان سیاست منطقه ای ایران در حمایت نظامی از حماس و حزب الله.
محدود کردن برنامه موشکی.
دولت ترامپ ابتدا با لبخند و پس از آن با خشم بازی شطرنج را پیش خواهد برد. لبخندهای ترامپ و آرزوی موفقیت برای ایران مقدمه ای بر سیاست خفه کردن اقتصادی ایران است. زمینه این خفگی مهیاتر از هر وقتی است چون:
دونالد ترامپ نوعی از قدرتمندترین بمبهای غیرهستهای را به اسرائیل ارسال میکند
العربیه فارسی - روزنامه آلمانی «بیلد» گزارش داد که استیون ویتکاف، فرستاده رئیس جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، از تصمیم واشنگتن برای تحویل نوعی از قدرتمندترین تسلیحات غیرهستهای ساخت ایالات متحده موسوم به «مادر همه بمبها» به اسرائیل، خبر داده است.
بر اساس این گزارش، ویتکاف اعلام کرده است که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) قصد دارد بمبهای «عظیم الانفجار هوایی جیبییو-43/بی» که 11 تُن وزن دارند و قادر به نابود کردن پناهگاههای عمیق زیرزمینی هستند را به اسرائیل ارسال کند.
بمبی با قدرت تخریب گسترده
«مادر همه بمبها» یکی از قویترین تسلیحات غیرهستهای ساخت آمریکا محسوب میشود که توانایی نفوذ به استحکامات زیرزمینی را دارد و میتواند تاسیسات مشکوک به فعالیتهای هستهای در ایران را هدف قرار دهد.
این روزنامه آلمانی اشاره کرده است که تمامی رؤسای جمهوری پیشین ایالات متحده آمریکا، از جورج دبلیو بوش تا جو بایدن و از جمله دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوریاش، از تحویل چنین تسلیحاتی به اسرائیل خودداری کردهاند که این مخالفتهای آنها عمدتا به دلیل نگرانی از تشدید تنشهای منطقهای بوده است.
US to hand over mother of all bombs (MOAB) to Israel -- report
Considered the most powerful conventional bomb ever used in combat, by explosive weight, 11 tons of TNT blast
روزنامه «بیلد» همچنین گزارش داده است که ارسال این تسلیحات به اسرائیل علاوه بر تقویت توان نظامی آن، بهعنوان پیامی در راستای سیاستهای آتی تلآویو در برابر ایران، از جمله تأسیسات مشکوک هستهای این کشور، تلقی میشود.
این تسلیحات از اوایل دهه 2000 در فهرست درخواستهای اسرائیل از ایالات متحده قرار داشت، اما تمامی رؤسای جمهوری آمریکا تاکنون از ارسال آن به اسرائیل خودداری کرده بودند.
این بمبها که به نام «سلاح عظیم انفجار هوایی جیبییو-43/بی» (MOAB) شناخته میشوند، به دلیل قدرت تخریب گستردهشان، «مادر همه بمبها» نام گرفتهاند.
ایران اینترنشنال - موسسه آلمانی مطالعات جهانی و منطقهای «گیگا» اعلام کرد نشست برنامهریزیشده خود در برلین با حضور تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه «کویینسی» و بنیانگذار «نایاک»، را به دلیل «تضمین امنیت رویداد و اعضای پنل» لغو کرده است. این تصمیم پس از واکنشها به حضور پارسی در این نشست اتخاذ شد.
موسسه «گیگا» قصد داشت در ۲۹ بهمنماه این نشست را در دفتر خود در برلین برگزار کند تا گزارش اخیر موسسه کوئینسی درباره چشمانداز چندجانبهگرایی در جهانی با روایتهای نظم رقابتی را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
این موسسه روز جمعه ۱۹ بهمنماه، با انتشار بیانیهای در وبسایت خود نوشت: «اعتراضها علیه این برنامه ما را مجبور به تعویق آن کرده است، چرا که احساس میکنیم قادر به تضمین امنیت رویداد و اعضای پنل نیستیم. ما قصد داریم موضوعات مهم مطرحشده در این گزارش را در یکی از نشستهای آینده خود بررسی کنیم.»
گروهی از فعالان سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی با انتشار پیامهایی در شبکههای اجتماعی نسبت به حضور تریتا پارسی و نقش او در «لابیگری برای جمهوری اسلامی» اعتراض کردند و خواستار لغو این دعوت و جلوگیری از حضور وابستگان به جمهوری اسلامی در نشستهای پژوهشی شدند. برخی از معترضان هشدار داده بودند که در صورت عدم لغو این نشست، اقدام به برگزاری تظاهرات اعتراضی مقابل محل کنفرانس خواهند کرد.
لادن بازرگان، عضو سازمان دادخواهان ایران، در حساب خود در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) دعوت از تریتا پارسی را «بسیار شرمآور و نگرانکننده» خواند و نوشت: «برخی از موسسات به افرادی مانند سید حسین موسویان و تریتا پارسی، که سابقهای مستند در لابیگری و دفاع از جمهوری اسلامی ایران دارند، تریبون میدهند. چرا این موسسات به جای دعوت از مخالفان واقعی جمهوری اسلامی و پژوهشگران مستقل، به این افراد که بخشی از پروپاگاندای رژیم تهران هستند، مشروعیت میبخشند؟»
در بیانیه موسسه «گیگا» تاکید شده است که هرچند نگرانیهای بسیاری از معترضان درباره حکومت «اقتدارگرای» ایران و نقش منطقهای آن را درک میکند، اما این نشست قرار نبوده به نقش ایران یا هیچ کشور مشخص دیگری اختصاص داشته باشد.
گیگا در پایان ابراز امیدواری کرد که این «گفتوگوهای مهم» را در تاریخ دیگری برگزار کند.
این نخستین بار نیست که تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کشورداری «کویینسی» و بنیانگذار و رییس پیشین شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)، که متهم به لابیگری برای جمهوری اسلامی است، در نشستهای موسسه شرکت میکند.
او پیشتر در سال ۲۰۲۴ نیز در دو نشست دیگر این موسسه که بهصورت آنلاین برگزار شده بود، حضور داشت و در آنها درباره موضوعاتی از جمله آینده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و جنگ اسرائیل و حماس سخنرانی کرد.
به تازگی، تلویزیون ۴ سوئد، یکی از دو شبکه سراسری این کشور، گزارش داد که روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوئد و برادر تریتا پارسی، با یک شبکه وابسته به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیرگذاری بر سیاستهای کشورهای غربی بوده، مرتبط بوده است.
در مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایران اینترنشنال و سمافور، که با بررسی هزاران ایمیل دیپلماتهای ایرانی تهیه شده است، شبکهای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکدهها را افشا کرد که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقهای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» (The Iran Experts Initiative) یا «شبکه جوانان» تشکیل داد و طبق اسناد بررسی شده، برای سالهای متمادی از این شبکه برای گسترش حوزه نفوذ خود در صحنه جهانی استفاده کرد.
یورونیوز - علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز جمعه ۷ فوریه (۱۹ بهمن) مذاکره با آمریکا در خصوص برنامه هستهای و رفع تحریمها علیه ایران را رد کرد.
رهبر جمهوری اسلامی با بیان اینکه «مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد»، گفت: «اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. نخیر، از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود.»
علی خامنهای که در جمع فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی صحبت میکرد، گفت: «با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».
رهبر انقلاب: مذاکره با آمریکا هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه نیست و هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد؛ دلیل؟ تجربه! / ما در دهه ۹۰ حدود دو سال با آمریکا و چندکشور مذاکره کردیم، معاهدهای تشکیل شد، اما آمریکاییها به همان معاهده عمل نکردند. ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ pic.twitter.com/vi73ll7Gzd
این اظهارات پس از آن مطرح میشود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز ۱۷ بهمن برای مذاکرات هستهای با تهران اعلام آمادگی کرد.
وی با اشاره به مذاکرات برجام در دهه ۹۰ با آمریکا گفت: «یک معاهدهای تشکیل شد. در این معاهده طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد به طرف مقابل. اما همان معاهده را آمریکاییها عمل نکردند. همین شخصی که الان سر کار است، معاهده را پاره کرد. گفت پاره میکند و کرد».
علی خامنهای همزمان با اذعان به مشکلات معیشتی در داخل گفت: «ما البته مشکلاتی داریم در داخل، کسی منکر وجود مشکلات نیست. در معیشت تقریباً اغلب قشرهای مردم ابتلائاتی دارند، مشکلاتی دارند لکن آن چیزی که این مشکلات را برطرف میکند عامل داخلی است.»
اظهارات تازه علی خامنهای در تضاد با نشانههایی قرار میگیرد که در هفتههای اخیر توسط مقامات جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا ارسال شده بود.
پیش از این مسعود پزشکیان رئیسجمهور و عباس عراقچی وزیر خارجه ایران طی اظهاراتی آمادگی ضمنی تهران را برای مذاکره با آمریکا اعلام کرده بودند.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا روز سهشنبه این هفته با امضای یک فرمان، کارزار «فشار حداکثری» خود علیه ایران را احیا کرد. این دستور در مجموع سیاست سختگیرانه تحریمها علیه تهران را مجدداً اعمال میکند.
با این حال وی گفت که امضای این فرمان برای وی «دشوار» بوده و امیدوار است که به زودی با مقامات ایرانی دیدار و مذاکره کند.
روز گذشته وزارت خزانهداری ایالات متحده با انتشار بیانیهای از تحریم یک شبکه بینالمللی خبر داد که «ارسال میلیونها بشکه نفت خام ایران به ارزش صدها میلیون دلار به جمهوری خلق چین» را تسهیل میکند.
این اولین تحریمهایی است که در دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ علیه ایران وضع میشود.
نشست بررسی زندگی و زمانهی سیدابراهیم نبوی، نویسنده و طنزپرداز، روز پنجشنبه ۱۸ بهمن در دفتر انصاف نیوز برگزار شد.
در این نشست چهرههای مطرح فرهنگی و سیاسی همچون عباس عبدی، غلامحسین کرباسچی، حمیدرضا جلاییپور، احمد زیدآبادی و... دیدگاههای خود را بیان کردند.
گزارش انصاف نیوز از نشست بررسی زندگی و زمانه سیدابراهیم (داور) نبوی را میتوانید در ادامه بخوانید:
جلاییپور: ابراهیم نبوی خودش را نفروخت
حمیدرضا جلاییپور، مدیرمسئول روزنامهی جامعه با بیان اینکه ابراهیم نبوی نبوغ خاصی داشت، گفت: او بدون اینکه به دنبال اسم و رسم و تبلیغاتی برای خودش باشد در راهاندازی نشریات مهم بسیاری نقشآفرینی جدی داشت.
آقای جلاییپور گفت: ابراهیم نبوی مظلوم بود و علاوه بر فشارها و مداخلههای برخی در حاکمیت در زندگی شخصیاش، دوستانش هم چنین رفتاری با او داشتند و علاوه بر فشارهای دولتی، دوستانش هم او را اذیت میکردند. با وجود آنکه او فردی موثر و مفید بود اما این آزارها را هم از هر دو طرف میدید.
او با بیان اینکه بسیاری ابراهیم نبوی را به طنزپردازی میشناسند اما او در سازماندهی رسانه بسیار نقش داشت و برای نمونه در روزنامهی جامعه و دیگر روزنامههای زنجیرهای که منتشر میکردیم به آقای شمسالواعظین کمک بسیاری میکرد.
جلاییپور دربارهی اصطلاح روزنامههای زنجیرهای توضیح داد که در آن زمان که این روزنامهها موضوع قتلهای زنجیرهای را منعکس میکردند، کیهان برای اینکه انتقامی بگیرد این اصطلاح را برای آنها به کار برده بود اما زنجیرهای بودن اینها چیز بدی نیست و این زنجیره تا الان ادامه پیدا کرد.
این جامعهشناس با بیان اینکه تحلیلهای نبوی دربارهی ایران همچنان خواندنی است، گفت: این ویژگی او تقریبا فراموش شده است. با وجود آنکه طنزپردازها ممکن است ایدئالیست شوند اما نبوی با نگاه رئالیستی تحلیلهای خوبی از جامعهی ایران مطرح میکرد.
او ادامه داد: به همین خاطر هم بود که نبوی با وجود مشکلاتی که داشت در سالها حضورش در خارج از کشور خودش را نفروخت و چارچوبهای ایرانی خود را حفظ کرد. این موضوع بسیار قابل تحسین است. با وجود قدرت نویسندگی، طنزپردازی و سازماندهی که داشت از این منابع مالی غربیها که مشخص شده کم هم نبوده است استفادهای نکرد.
جلاییپور با اشاره به حضور ابراهیم نبوی در وزارت کشور در زمان ناطق نوری گفت: او توانسته آقای ناطق را بسیار تحت تاثیر خود قرار دهد و در آن زمان ارتباط خوبی با او داشت.
او دربارهی طنز نبوی گفت: ستون طنز او که دربارهی مرحوم حسنی امام جمعهی وقت ارومیه نوشته میشد مخاطبان بسیار زیادی پیدا کرده بود و مشتریهای ویژهای داشت.
جلاییپور در ادامه گفت: شمس الواعظین از او میخواست که مطالب طنزش را بخواند و در صورتی که با خندهی اعضای تحریریه مواجه میشد آن یادداشت طنز را در روزنامه منتشر میکرد. ستون طنز ابراهیم نبوی در کنار چند موضوع دیگر در فراگیر شدن روزنامهی جامعه نقش بسیاری داشت.
سعید مرتضوی با نبوی دشمنی ویژهای داشت
او با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با روزنامهنگاران در آن در سالهای اولیهی دولت اصلاحات گفت: سعید مرتضوی بازجوی فعالی بود و شخصا برای بسیاری پرونده ساخت و دشمن ابراهیم نبوی، شمسالواعظین، بهنود و ... بود. با این عده دشمنی ویژهای داشت!
این جامعهشناس دربارهی دلایل بی توجهی به 'حفظ برند طنزپردازی ابراهیم نبوی' گفت: در آن دورهی زمانی و آن فضا نوعی انحصار سیاسی و مذهبی وجود داشت.
او به طنز ادامه داد: در چنین وضعیتی شاید اگر علی دایی هم چند گل ملی بیشتر زده بود هم دستگیر میشد تا خیلی مشهور و اثرگذار نشود.
جلاییپور ابراز عقیده کرد که برند میرحسین موسوی، برند هاشمی رفسنجانی که نفر دوم این کشور بود، برند خاتمی و ... را هم تحمل نکردند و ادامه داد: یکی از صاحبنظران در سیاست خارجی حسن روحانی است، در این یک سال و چند ماه پس از ۷ اکتبر که شرایط اینطور شده دیدهاید که از تجربهی او استفاده کنند. در این سطوح هم تنگنظری میشود چه برسد به مواجهه با ابراهیم نبوی خطشکن که معلوم است تحملها پایینتر هم خواهد بود.
کرباسچی: نحوهی ادارهی کشور افراد را به سمت طنز هدایت میکند
غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی میانهرو، با اشاره به آغاز فعالیتهای سیدابراهیم نبوی در وزارت کشور گفت: در آن زمان در اصفهان بودم و او به عنوان بازرس ویژهی آقای ناطق به استان آمده بود تا کار ما را بررسی کند. این هم از تواناییهای سیستم است که فردی را از منتهی الیه جناح راست که مورد اعتماد ویژهی آقای ناطق نوری بود به این نقطه برساند.
مدیرمسئول روزنامهی هممیهن با بیان اینکه نحوهی ادارهی کشور افراد را به سمت طنز هدایت میکند و هر گوشهی آن را نگاه کنیم جوک است!
آقای کرباسچی با اشاره به مسئلهی حصر انتقاداتی را به نحوهی مواجهه با این موضوع در چند سال اخیر مطرح کرد.
او دربارهی رفع حصر کروبی گفت: من یک بار به این مامورین گفتم که مگر رییس قوه قضاییه و رییس جمهور این موضوع را اعلام نکردند پس شما اینجا چه کار میکنید؟! آنها گفتند هنوز به ما ابلاغ نشده است!
رضا پهلوی در شبکه ایکس اعلام کرد کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت خود را از او برای شرکت در این کنفرانس تجدید کرده است. ایراناینترنشنال مطلع شده مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ اواسط ژانویه از او دعوت به عمل آورده بوده، اما این دعوت دو هفته بعد پس گرفته شده است
ایران اینترنشنال - رضا پهلوی ۱۸ بهمن در پستی در شبکه ایکس، خبر داد برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده، اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است.
او نوشت: «در برلین تصمیم گرفته شد برای رضایت جمهوری اسلامی، مردم ایران کنار گذاشته شوند و صدایشان خاموش شود.»
رضا پهلوی ۱۹ بهمن در پستی جدید خبر داده است که مسئولان برگزاری کنفرانس، دعوت از او را تجدید کردند.
ایراناینترنشنال مطلع شده است که ۲۸ دی، از شاهزاده رضا پهلوی به طور رسمی دعوت شده بود. رییس کنفرانس، کریستف هوسگن شخصا از شاهزاده دعوت به عمل آورده است.
با این وجود، حدود دو هفته پس از آن هوسگن، دعوت را پس گرفته است.
ایراناینترنشنال مطلع شده پس گرفته شدن دعوت با فشار وزارت امور خارجه آلمان بوده است چراکه دولت آلمان معتقد بود این دعوت به روابطش با جمهوری اسلامی لطمه میزند.
بعد از این که شاهزاده رضا پهلوی موضوع را علنی کرد، وزارت خارجه آلمان به روزنامهنگاران گفت که نقشی در این کار نداشته است. اما اطلاعات ایراناینترنشنال نشان میدهد این اظهارات نادرست بوده و دعوت اولیه، تحت فشار مستقیم دولت آلمان لغو شده است.
رضا پهلوی: از این دعوت برای رساندن پیام مردم ایران استفاده میکنم
شاهزاده رضا پهلوی نوشته است: «این کنفرانس، مانند تمام فعالیتهای عمومی دیگر، همیشه درباره هممیهنانم و رساندن صدای آنان به صحنه جهانی بوده است. بنابراین، من با پیامی از سوی مردم ایران در آن شرکت خواهم کرد.»
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد: «از طرف هممیهنانم، به جامعه بینالمللی خواهم گفت که در این لحظه حساس و فرصت تاریخی، زمان آن رسیده که نهتنها در کنار مردم ایران بایستند، بلکه اقدام کنند.»
او در پایان از کنفرانس امنیتی مونیخ، تیم خود، و تمام کسانی که تلاش کردند تا صدای مردم ایران در مونیخ شنیده شود، قدردانی کرده است.
شاهزاده رضا پهلوی اعلام کرد کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت خود را از شاهزاده تجدید کرده است. احمد صمدی، خبرنگار ایراناینترنشنال درباره بازتابهای این خبر، گزارش میدهد pic.twitter.com/1sA7WbjNOS
ایران اینترنشنال - ترامپ در پستی در تروث سوشال با اشاره به فرمان اجرایی خود برای قطع دسترسی جو بایدن به اطلاعات محرمانه نوشت:
«جو تو اخراجی» ترامپ با اشاره به اینکه دسترسی به اطلاعات محرمانه امتیازی است که به روسای جمهوری پیشین داده میشود، گفت جو بایدن در سال ۲۰۲۱ با لغو دسترسی او به اطلاعات محرمانه، سابقه جلوگیری از این دسترسی را برای روسای جمهوری ایجاد کرد.
ترامپ با اشاره به گزارشها درباره ضعف حافظه بایدن گفت: «حتی در اوج تواناییهایش هم نمیشد اطلاعات حساس را به او سپرد. من همیشه از امنیت ملیمان محافظت خواهم کرد.»
حسن شریعتمداری: "منظور جمهوری اسلامی از مذاکره وقتگذرانی است و آمریکاییها این را خوب میدانند و به همین خاطر زمان زیادی به رهبران ایران نمیدهند. اگر دونالد ترامپ احساس کند که تلاش او برای مذاکره با تهران بی نتیجه است بلافاصله چراغ سبز را برای عملیات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات اتمی ایران نشان خواهد داد. به همین خاطر دورۀ کنونی برای خامنهای بسیار سخت است، زیرا از عواقب آن به شدت میترسد"
علی خامنهای، در دیدار با کارکنان نیروی هوایی مذاکره با دولت ترامپ را غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه، غیرشرافتمندانه و نهایتاً بی فایده خواند، در حالی که پیش از این او دستکم موافقت اصولی خود را نه حتا با مذاکره، بلکه "معامله" با ترامپ اعلام و تصریح کرده بود که این معامله باید با حواس جمع و چشم باز صورت بگیرد.
اکنون اما، رهبر جمهوری اسلامی می گوید : مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل نمیکند، بی آنکه بگوید که او چگونه میخواهد بدون مذاکره با آمریکا مانع بزرگ تحریمها و اینبار تحریمهای حداکثری ترامپ را که کمر اقتصاد و مردم ایران را خم کرده از سر راه بردارد.
حسن شریعتمداری، سیاستمدار جمهوریخواه در توضیح دلایل تناقضات اظهارات علی خامنهای از جمله گفته است :
"در صحبتهای قبلی آقای خامنهای نوعی دوگانگی وجود داشت که می شد از آن این را مستفاد کرد که وی بازی همیشگی ایجاد دو جناح موافق و مخالف را در پیش گرفته تا از نو و البته پیش از صدور فرمان فشار حداکثری دونالد ترامپ در نقش ناظر ظاهر شود. حالا که فرمان اعمال فشارهای حداکثری ترامپ صادر شده، آقای خامنهای مخالفت خود را با مذاکره با آمریکا اعلام کرده است. البته هنوز معلوم نیست که آیا این مخالفت به معنای پایان بازی دوگانه سازی است یا این که این بازی ادامه خواهد یافت.
بر خلاف ظواهر مسئلۀ معیشت مردم مسئلۀ رهبران جمهوری اسلامی نیست و منظور آنان از مذاکره همچنان وقتگذرانی است. البته آمریکاییها هم این را خوب میدانند و به همین خاطر زمان زیادی به جمهوری اسلامی ایران نخواهند داد. اگر حکومت ایران به سمت تولید سلاح اتمی برود، حتماً دولت آمریکا برای حملۀ نظامی به تأسیسات اتمی ایران، به اسرائیل چراغ سبز نشان خواهد داد.
آقای خامنهای و مقامات جمهوری اسلامی ایران خوب میدانند که اهداف آمریکا و دونالد ترامپ فقط به مسئلۀ اتمی جمهوری اسلامی محدود نمی شود. این اهداف گسترش می یابند و شامل نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران، فروش قاچاق نفت و غیره، نیز خواهند شد. آنان خوب می دانند که قضیه شوخی بردار نیست و ترامپ فردی عملگرا است که مذاکره را برای حصول به نتیجه در مدت زمانی کوتاه انجام میدهد و اگر نتیجهای از این اقدام نگیرد بلافاصله چراغ سبز را برای عملیات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات اتمی ایران نشان خواهد داد.
از نظر جمهوری اسلامی مذاکره به معنای کش دادن یا حصول به اهداف حداکثری است که حکومت ایران تعیین کرده و چون حصول به اهداف حداکثری ممکن نیست هدف حکومت اسلامی از مذاکره "کش دادن" مذاکرات از این رئیس جمهوری به آن رئیس جمهوری آمریکا است. ولی این کار در زمان ترامپ ممکن نیست و بعید است که ترامپ در چنین دامی بیفتد. به همین خاطر، دورۀ کنونی برای خامنهای سخت است و خامنهای از عواقب آن بسیار میترسد. در دورۀ قبلی ریاست جمهوری دونالد ترامپ صادرات نفت جمهوری اسلامی به صد و پنجاه هزار بشکه در روز کاهش یافت. قاسم سلیمانی کشته شد و به تبع آن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران ضربۀ سنگینی را متحمل شدند.
ایران اینترنشنال - عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت حسن روحانی با یادآوری وقایع آبان خونین ۹۸، در هشدار به دولت مسعود پزشکیان از انباشت نارضایتی در جامعه ابراز نگرانی کرد و شرایط فعلی را «خیلی نگرانکنندهتر» از آبان ۹۸ توصیف کرد. گزارش شده دولت قصد دارد از نوروز ۱۴۰۴، قیمت بنزین را افزایش دهد.
رحمانی فضلی، در یک برنامه تلویزیونی، با هشدار نسبت به افزایش قیمت بنزین گفت: «شرایط امروز به مراتب نگران کنندهتر از سال ۹۸ است.»
او با بیان اینکه «دولت از تجربیات سال ۹۸ استفاده کند»، تاکید کرد: «امروز موضوع بنزین دیگر اقتصادی نیست، بلکه سیاسی، اجتماعی و امنیتی است.»
وزیر کشور دولت روحانی در سال ۹۸، افزود: «اگر از من بپرسند بستر برای افزایش قیمت بنزین آماده است یا خیر، میگویم خیلی نگران کنندهتر از ۹۸ است چراکه انباشت نارضایتی بسیار بیشتر است.»
آنچه رحمانی فضلی از آن با عنوان «تجربیات سال ۹۸» یاد میکند، کشتار بیسابقه شهروندان در آبان خونین سال ۱۳۹۸ است. پس از افزایش قیمت ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین اعتراضات سراسری در ایران از ۲۴ آبانماه ۹۸ آغاز شد، اعتراضاتی که طی آن بنابر گزارش خبرگزاری رویترز یکهزار و ۵۰۰ نفر، از جمله زن و کودک، توسط حکومت به قتل رسیدند. گزارش شده در جریان این اعتراضات تا هشت هزار و ۶۰۰ نفر نیز بازداشت و شکنجه شدند.
در زمان این رخداد، رحمانی فضلی، بهعنوان وزیر کشور و رییس شورای امنیت کشور، یکی از عالیترین مقاماتی بود که در سرکوب معترضان دست داشت. رحمانی فضلی تعداد کشتههای وقایع آبان ۹۸ را ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر اعلام کرده است.
محمود صادقی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، گفته است، در جریان سوال از رحمانی فضلی در مجلس، نماینده کرج و شهر قدس، با بیان اینکه دو نفر در حوزه انتخابیه او با اصابت گلوله به مغزشان جان باختهاند، از رحمانی فضلی سوال کرد که آیا امکان تیراندازی، دستکم به پا یا کمر به پایین وجود نداشته که چنین شلیکهایی انجام شدهاست؟ رحمانی فضلی با خونسردی پاسخ داد: «خب؛ شلیک به پا هم انجام شدهاست.» این اظهارات خشم شهروندان ایرانی را به همراه داشت.
وحشت از افزایش قیمت بنزین
در زمان روح الله خمینی، از سال ۱۳۵۹ تا زمان مرگ او، قیمت بنزین در ایران ثابت بود. اما از سال ۱۳۶۹ و پس از آغاز رهبری علی خامنهای، دولتها تا سال ۱۳۹۸، بهطور متوسط هر دو سال یکبار در ۱۵ مقطع، قیمت بنزین را افزایش دادهاند.
بلندترین فاصله زمانی که در این مدت قیمت بنزین تغییری نکرده است، مربوط به سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴، سپس از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ و در نهایت از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ بوده است.
اکنون بیش از پنج سال است که پس از آبان ۹۸، قیمت بنزین ثابت مانده است. در این مدت دولت اگر چه تغییراتی در حجم و نوع ارائه سهمیه بنزین داده، اما قیمت بنزین را افزایش نداده است.
با وجود این، افزایش سطح عمومی قیمتها، کسری بودجه سالانه جمهوری اسلامی و شرایط نامساعد اقتصادی کشور در پی تحریمها، محرک قدرتمندی برای دولت است که قیمت بنزین را افزایش دهد.
احمد الشرع، رئیسجمهوری موقت سوریه، اخیرا در طواف کعبه با همسرش، لطیفه، وزیرخارجه و رئیس دفترش و همسران آنها حضور داشت.
آنسوی جهان، هزاران انسان در سوگ رهبرشان اشک به دیده میآورند و دعای رحمت برایش میخوانند. او ۸۸ سال زیست. جدش، آقاخان بزرگ، پسرش علی خان را کنار گذاشت و کریم آقاخان جوان را که بسیار شباهت به جوانی خودش داشت، به امامت طایفه اسماعیلیه برگزید.
کریم آقاخان در مدرسهای درس خواند که پادشاه میهن اجدادیاش، ایران، در آنجا با ۱۰ سال فاصله درس خوانده بود؛ مدرسه لهروزه Le Rosey. بعد هم به هاروارد رفت و پس از فارغالتحصیلی، با بنیعمش، شاهزاده صدرالدین، در سازمان ملل، کمسیون پناهندگان و شورای حقوق بشر در کنار خدمت به پیروانش تا پایان عمر مشغول بود.
کارهای او در بدخشان تاجیکستان و هند و پاکستان و کنیا و تانزانیا و اوگاندا و بدخشان افغانستان درخشان بود و هست. مدرسه و بیمارستان و دانشگاه بر پا کرد. هتل و ورزشگاه ساخت. موسساتش در لندن و پاریس و قاهره و... میعادگاه بزرگان اندیشه و فرهنگ بود. دو دوستم، زندهیاد شاهرخ مسکوب و دکتر محمد جوزی اهل فلسفه در موسسه اسماعیلی لندن پس از انقلاب و دوران غربت به کار تحقیق مشغول بودند. شخصیتی مثل دکتر بدخشانی رابط بزرگان اندیشه و شعر و فرهنگ پارسی با موسسه بود.
روزی با افتخار در تیم ورزشی ایران حضور داشت و روزی مهمان پرغرور پادشاه فقید و شهبانو بود و زمانی فرزند و جانشینش رحیم آقاخان را به کاخ باکینگهام میبرد تا با ملکه الیزابت دوم آشنا شود.
در بدخشان و لبنان و یزد شباهتهای شگفتی بین اسماعیلیها و زرتشتیها و درزیها یافتم. مشایخ آنها با ریش انبوه و ردای سپید و کلاهی همرنگ خیلی بهتر از آخوندهای ما نماد نیکی و مهر و آشتی بودند و هستند.
این دو نمونه، احمد الشرع و کریم آقاخان را آوردم تا به نکتهای برسم که دیرسالی است اندیشهام را مشغول داشته است. آیا وجه دین اسلام باید فقط داعش و طالبان و ولایت فقیهی باشد؟ وقتی در سرزمین وحی، فستیوال فیلم و هنر و فرهنگ برگزار میشود و در کویت و ابوظبی، دیدنیترین نمایشنامهها به صحنه میآید. در قاهره، راسالحسین و سیده زینب بعد از نسل عمالقه (غولها) عبدالوهاب و ام کلثوم و عبدالحلیم حافظ و فریدالاطرش، صدها هنرمند در صحنه نمایش و آواز و سینما راه بزرگان را ادامه میدهند و چنین است مغرب عربی و اردن و عراق و سوریه.
برایم باورکردنی نبود، وقتی تجلی آزاداندیشی ولیعهد سعودی به آزادی زنان، شراکتشان در اداره کشور، حضور چشمگیرشان را در عرصه فرهنگ و هنر به چشم دیدم و ایران پیش از ۱۳۵۷ در جان و جهانم زنده شد.
رضاشاه کبیر شب ۱۷ دیماه ۱۳۱۴ تب کرده بود. به بهرامی، رئیسدفترش، گفته بود فردا روز سختی است. باید همسر و دخترانم را سر برهنه به دانشسرا ببرم ولی این کار ضروری است. باید نیمی از جمعیت کشورم از یوغ بندگی رها شود. به جز تمرد چند آخوند و شورش گوهرشاد با رهبری بهلول حرکت عمدهای علیه کار بزرگ رضا شاه کبیر صورت نگرفت. بهلول به افغانستان و ژاپن و سپس عراق گریخت و بعد از بازگشت خمینی به ایران آمد، اما آبش با خمینی در یک جوی نرفت و به چاک زد.
امانالله، پادشاه متجدد افغانستان، بر سر همین کار تاجوتختش را به ملابچه سقای (پیش طالبانی) باخت تا بعد نادرشاه تاج را پس گیرد و بچه سقا را که شیخ فضلالله افغانستان بود، به دار کشد.
ایندیپندنت فارسی - خبرگزاری رکنا، جمعه ۲۹ بهمن، ویدیویی از ۳۸ دختر دانشآموز کرمانی منتشر کرد که پیش از حادثه واژگونی اتوبوس حامل آنها در حال برف بازی و شادی بودند.
این حادثه روز پنجشنبه ۱۸ بهمن در محور ماهان - کرمان رخ داد. در پی واژگونی اتوبوس، ۶ نفر در دم جان باختند و ۳۵ نفر دیگر مصدوم شدند. علی رضایی، رئیس پلیس راه شمال استان کرمان، علت وقوع این حادثه را «بیمبالاتی و حرکت دادن اتوبوس با وجود نقص فنی» اعلام کرد.
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان، از تشکیل پرونده قضایی برای این حادثه خبر داد و گفت: «دستورات قضایی لازم برای برخورد با مقصران و ترک فعلهای صورتگرفته در این حادثه دلخراش صادر شده است.»
دادگستری کرمان اعلام کرد که دستور بازداشت راننده اتوبوس صادر شده و مدیر مدرسه نیز تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است. تحقیقات اولیه نشان میدهد که حادثه به دلیل نقص فنی در سیستم ترمز اتوبوس رخ داده است.
خبرگزاری رکنا، جمعه ۲۹ بهمن، ویدیویی از ۳۸ دختر دانشآموز کرمانی منتشر کرد که پیش از حادثه واژگونی اتوبوس حامل آنها در حال برف بازی و شادی بودند. این حادثه روز پنجشنبه ۱۸ بهمن در محور ماهان - کرمان رخ داد. در پی واژگونی اتوبوس، ۶ نفر در دم جان باختند و ۳۵ نفر دیگر مصدوم شدند. علی... pic.twitter.com/bSerFMC45f
واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان دبیرستان دخترانه فرزانگان کرمان که به مرگ شش تن و مصدومیت دستکم ۲۷ نفر منجر شد، علاوه بر برانگیختن تاثر عمومی، بار دیگر موضوع سرویسهای فرسوده، اردوهای مرگآفرین و تجربههای تکراری سالهای قبل را در کانون توجه قرار داد. وزیر آموزشوپرورش درباره اینکه چرا قبل از وقوع چنین حوادثی، ایمنی سرویسهای دانشآموزان بررسی نمیشود، توضیحی نداد
کوروش احمدی در یادداشتی می نویسد: در حالی که روند تصمیمگیری بسیاری از رهبران پیشین آمریکا و دیگر کشورها معمولا تابع یک سیر حزبی و نهادی و دکترینهایی در حوزههای مختلف است، درباره ترامپ، روانشناسی و مراحل رشد فردی و خصایص شخصی او نقش پررنگی در روند تصمیمگیریهایش دارد. او کمتر از هر رئیسجمهور دیگر آمریکا حزبی است
کوروش احمدی - شرق
ترامپ به تازگی و برای دومین بار عهدهدار زمامداری کشوری شد که دارای قدرتمندترین اقتصاد و ارتش دنیاست. به این دلیل ساده رهبران اغلب کشورها بدون استثنا تلاش دارند تا عینیترین و دقیقترین شناخت را از خصایص شخصی و خط مشی سیاسی او داشته باشند. در حالی که روند تصمیمگیری بسیاری از رهبران پیشین آمریکا و دیگر کشورها معمولا تابع یک سیر حزبی و نهادی و دکترینهایی در حوزههای مختلف است، درباره ترامپ، روانشناسی و مراحل رشد فردی و خصایص شخصی او نقش پررنگی در روند تصمیمگیریهایش دارد. او کمتر از هر رئیسجمهور دیگر آمریکا حزبی است.
او در واقع از خارج از حزب جمهوریخواه اقدام کرد و حزب را به تسخیر خود درآورد و امروز نیز بیش از اینکه به حزب و تشکیلات و چهرههای حزبی وابسته باشد، حزب و چهرههایش به او نیازمندند. او درواقع پوپولیستی است که مانند دیگر پوپولیستها، حزب و نخبگان حزبی و نخبگان سیاسی را دور زده و مستقیما با پایگاه رأیش که اتفاقا از تحصیلپایین برخوردارند و از کمدانشترین اقشار جامعه آمریکا هستند، تماس گرفته است و با تکیه بر آنها نخبگان جامعه را تحت فشار قرار میدهد.
ترامپ مقید به فلسفه و دکترین و راهبرد خاصی نیست و تصمیمگیریهایش عمدتا بر مبنای برداشت و درک شخصیاش از قضایا و حکایات و روایات در هر لحظه استوار است. مبنای عمل او بیشتر آن چیزی است که میتوان «منطق عملیاتی» نامید. به این معنی که در هر توییتی و هر تصمیمی و هر عملی قبل از هر چیز نفع شخصی در ارتباط با پایگاه اجتماعیاش را مبنا قرار میدهد. تصمیمگیریهای او الزاما ربط مستقیمی با هم ندارند و میتوانند طبیعت مجمعالجزایری داشته باشند. همین رویه موجب شد تا ترامپ در دور قبلی بیشترین مشکل را با همکارانش در کابینه داشته باشد.
او چهار مشاور امنیت ملی عوض کرد و نهتنها با جمهوریخواهان معقول و سنتی در اوایل دولتش نساخت، بلکه با افراطیونی مانند پمپئو و بولتون نیز همیشه مشکل داشت. به همین دلیل رابطه شخصی با او مهم است و رهبران جهان با توجه به این مهم هیچ فرصتی را برای برقراری رابطه شخصی با او از دست نمیدهند. بر همین مبنا، رهبر کره شمالی توانست به اصطلاح قاپ او را بدزدد و او را به داخل منطقه غیرنظامی بین دو کره ببرد. تا آنجا که ترامپ در یک سخنرانی عمومی گفت: «رهبر کره شمالی نامههای زیبا برای من مینویسد. ما عاشق هم شدهایم».
البته این عشق و عاشقی منجر به لغو تحریمها علیه کره شمالی نشد، اما موجب کاهش تنش و کاهش سختگیری در اعمال تحریمها شد. در روابط بینالملل و امور امنیتی نیز ترامپ طبعا فاقد دکترین و راهبرد خاصی است. اما چون نقطه شروع سیاست عمومی او شعار «آمریکا اول» است، در نتیجه او همیشه از مخالفتش با صَرف منابع آمریکا در خارج، بهویژه درگیرشدن در «جنگهای دیگران»، ملتسازی، تغییر رژیم، بسط لیبرالیسم، حقوق بشر و... گفته و از این طریق به ایده صلح و صلحجویی و جلوگیری از جنگ رسیده است.
این نگرش ترامپ اگرچه پایه و اساس منسجمی ندارد، اما موجب شده تا او خود را نزد پایگاه اجتماعیاش به خاتمه جنگهایی مثل جنگ اوکراین و جنگ غزه و عدم مداخله نظامی در امور دیگر مناطق متعهد کند. از همین منظر شاید بتوان به نقش او در وادارشدن اسرائیل به آتشبس در غزه نگاه کرد. در این رابطه، اقدام ترامپ به بازفرست سخنان جفری ساکس در مخالفت تند با نتانیاهو بسیار معنیدار بود.
این سیاست او را در عمل میتوان نزدیک به راهبرد «توازن از راه دور» (offshore balancing) و در تقابل با راهبرد هژمونی لیبرال دانست که بر توسل به قدرت نظامی آمریکا برای پیشبرد نظم بینالمللی لیبرال و ترویج لیبرالیسم تأکید دارد. راهبرد «توازن از راه دور» که مستلزم دورماندن از جنگها در مناطق مختلف است، تلاش برای ایجاد توازن از طریق تکیه بر قدرتهای اصلی منطقهای را در دستور کار قرار میدهد که در خاورمیانه میتواند اسرائیل، ترکیه و عربستان باشد. تمرکز ترامپ بر برآوردن منافع اقتصادی و تجاری آمریکا دیگر ویژگی اوست که ریشه در همان «منطق معاملاتی» دارد.
اینکه صادرات چین به آمریکا نزدیک به سه برابر صادرات آمریکا به چین است و تراز تجاری آمریکا با اروپا، کانادا و مکزیک نیز منفی است، محرک ترامپ برای انجام کاری بوده و سادهترین کار یعنی افزایش تعرفهها نیز به عقلش رسیده است. با توجه به اولویت ترامپ برای تجارت و نیز قول او به برقراری صلح در اوکراین، میتوان احتمال داد که این دو موضوع در رأس دستور کار او در هفتههای اول ریاستجمهوریاش باشد. مذاکره و معامله با روسیه و چین میتواند همزمان بر دیگر موضوعات مهم دستور کار او، از جمله ایران، نیز تأثیر زیادی داشته باشد.
مواضع رهبران سیاسی و روشنفکران ما در انقلاب اسلامی«یکی داستان است پُر آب چشم»که گوشه ای از آن را بهدست داده ام.
دکتر یرواند آبراهامیان پژوهشگری است که کوشیده تا روایتی از تاریخ معاصرایران به دست دهد، کتاب«ایران بین دو انقلاب»نمونۀ برجسته ای از این کوشش ها است ولی ضعف اساسی کارهای وی،سلطۀ نوعی بینشِ مارکسیستی در تبیین تاریخِ معاصرِ ایران است.
در نقدِ «کودتای دکتر آبراهامیان» گفته امکه وی براساسِ نظراتِ تامپسون - مورّخ انگلیسی - خود را «نئو مارکسیست» می داند.تامپسون در خانواده ای چپگرا متولّد شده و از آغازِ نوجوانی به او آموخته بودند که «دولت ها، دروغگو و امپریالیست هستند».
جنبشهای انقلابی ایران، از مشروطه تا امروز، همواره با سرکوب نظامهای تمامیتخواه مواجه بودهاند. در دوران پهلوی، نیروهای چپگرا و اسلامگرای انقلابی، مانند چریکهای فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق، برای ایجاد یک جامعه عادلانه و آرمانشهری مبارزه کردند اما با سرکوبهای شدید، شکنجه، اعدام و تبعید مواجه شدند. پس از انقلاب ۵۷ نیز، جمهوری اسلامی با همان روش اما در ابعادی گسترده تر به حذف و تخریب مخالفان پرداخت.
در این مقاله، با تکیه بر تحلیلهای دکتر حسین بشیریه، به بررسی نقش گروههای انقلابی در مبارزات علیه استبداد، سرکوب آنها توسط دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی، و همچنین پروپاگاندای جمهوری اسلامی علیه مبارزات انقلابی در ۴۵ سال اخیر خواهیم پرداخت.
اولین چیزی که یک خانه تیمی به تو ارزانی میکرد، نگرانی دائم بود. نگرانی از رفتن و آمدن! نگرانی از علامت سلامتی زدن یا نزدن! نگرانی از دیده شدن یا دیده نشدن! لو رفتن یا لو نرفتن! بیخبری از حال خانوادهات: پدر، مادر، خواهر، برادر و دوستان نزدیکی که داشتی. بریدن اجباری از تمامی آنها، با تمام عشقی که در درونت شعله میکشید و تو ناگزیر بودی بر آن سرپوش بگذاری. این گونه سرپوش گذاشتن اجباری بر غریزه طبیعی، در بطن خود خشونتی پنهان داشت. خشونتی نسبت به جسم و روح، که عنصر لطیف عشق به جنس مخالف در سایه آن سرکوب میشد. ما نه تنها رابطه دختر و پسر را در خانه تیمی گناهی نابخشودنی و مستوجب سختترین عواقب میدانستیم، بلکه حتی رابطه پسران و دختران دانشجو را نیز برنمیتافتیم. آنها را کسانی میدانستیم که جو انقلابی دانشگاه را تخریب میکردند.
ایران اینترنشنال - شاهزاده رضا پهلوی در شبکه ایکس اعلام کرد کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت خود را از او برای شرکت در این کنفرانس تجدید کرده است. ایراناینترنشنال مطلع شده مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ اواسط ژانویه از او دعوت به عمل آورده بوده، اما این دعوت دو هفته بعد پس گرفته شده است.
شاهزاده رضا پهلوی ۱۸ بهمن در پستی در شبکه ایکس، خبر داد برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده، اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است.
بدیل واقعی رژیم ولایت مطلقهی پهلوی و رژیم ولایت مطلقهی فقیه، هیچ کسی نیست به جز خود ما مردم ایران! فقط و فقط خودِ خودِ ما مردم ایران!
اینکه در عمل چه کسانی مدیریت دوران گذار را به عهده بگیرند، در نهایت و در عالم ولقعیت، صرفا بستگی به این دارد که چه تعداد از هر کدام از همه ما مردم، به وظیفهی حیاتی خود مبنی بر احقاق حق حاکمیت ملیِ خود و مشارکت در ساختن سرنوشت خود، آگاهتر شویم، و به این وظیفهی حیاتیِ خود بیشتر عمل کنیم.
بدین ترتیب است که مشخص خواهد شد که چه کنگره، یا شورا، یا جبههای تشکیل خواهد شد، ماموریت آن از همین لحظهی حال، تا سقوط فیزیکی رژیم و سپس تا تدوین و رفراندم و تصویب قانون اساسی چه خواهد بود، افراد تشکیل دهندهی آن چه کسانی خواهند بود، و کیفیت و کمیت آن چه خواهد شد، و...
ایران بهعنوان یکی از تمدنهای کهن، جامعهای پیچیده و چندلایه دارد که تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره محل تعامل فرهنگها و تمدنهای مختلف بوده که این امر به گوناگونی اجتماعی آن افزوده است. مهاجرتهای گسترده، فتحها، جنگها، و اصلاحات مختلف، جامعه ایران را به بستری برای شکلگیری یک فرهنگ چندبعدی تبدیل کردهاند. در عین حال، تحولات تاریخی از جمله انقلابها، جنگها، استعمار و اصلاحات اقتصادی و سیاسی، به شکلگیری ساختارهای اجتماعی کنونی ایران منجر شده است. امروزه، جامعه ایران با چالشهای متعددی در زمینه عدالت اجتماعی، رفاه اقتصادی، انسجام ملی و آزادیهای فردی مواجه است. ازاینرو، شناخت دقیق ترکیب اجتماعی مردم ایران و تحلیل مشکلات کنونی، گامی ضروری در جهت فهم بهتر پویاییهای داخلی کشور و ارائه راهکارهای موثر برای آینده است.
دیدم نشستی برگزار شده است با عنوان «زندگی و زمانه ی سید ابراهیم نبوی» در دفتر سایت «انصاف نیوز» که مربوط است به قوه ی فوق بدنام قضاییه، با حضور حمیدرضا جلایی پور و غلامحسین کرباسچی و عباس عبدی و احمد زیدآبادی که طبق خبر، دیدگاه های خود را در باره ی او بیان کردند.
اول این که آقایان و «مثلا» یاران قدیم و ندیم، خسته نباشند و دست شان درد نکند که یادی از این طنزنویسِ به فراموشی سپرده شده و از ایران رانده شده کردند و تکه هایی از گذشته و حال او را «مثلا» بی غرضانه بیان کردند اما این حرف ها اگر هم نوشدارویی باشد که نیست، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و تازه ارائه ی این نوشدارو بیشتر در جهت تخریب آن زنده یاد است تا بزرگداشت نام او.
این که آقای نبوی در ابتدای انقلاب فلان بوده و در وزارت کشور کار می کرده و بعد در راه انداختن چند روزنامه ی دگرگون ساز فضای مطبوعات نقش داشته بعد زندانی شده و دائم زیر نظر بوده و عاقبت به خارج آمده و در این سو هم مورد «لطف و عنایت» مخالفان مادر زاد و ازلی و ابدی که از شیرخوارگی شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» می دادند قرار گرفته و از این طرف هم رانده شده این ها نقاط عطفی از زندگی اوست که هر کس به فراخور نگاهش به او و جمهوری نکبت بیان می کند و بر اساس این نقطه ها او را قضاوت می کند.
از نبوی طنزشناس و جامعه شناس و کتابخوان باسواد تیزهوش سخنی در اینجا به میان نمی آورم چون کسانی که یا او را الکی می ستایند یا او را الکی در هم می کوبند، چه موافق و چه مخالف حکومت نکبت، اصولا به این چیزها اهمیتی نمی دهند و نهایتا یک صفت دو قطبی و بیش فعال به او می چسبانند که خلاقیت این نویسنده و محقق و طنزنویس به این دو مورد مربوط بوده و مردم هم از نوشته های او اصلا نفع و لذتی نبرده اند و هزاران نفر در دوران اصلاحات به دنبال خواندن مطالب خواندنی او نبوده اند.
«از اثرات منفی وارد کردن مدل فاشیستی ناسیونالیسم اروپایی به خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول، اینکه شاهد ظهور گفتمانهای ناسیونالیسمی با ماهیت فاشیسمی می باشیم و «پان» های چهارگانه «پان ترکسیم»، «پان عربیسم»، «پان ایرانیسم» و «پان کردیسم» آتش بیار برخوردهایی می شوند که هنوز منطقه ما از آن رنج میبرد. چرا که آبشخور این «پان» ها، فاشیسم اروپایی بود و البته فاشیسم، همیشه نیاز به دشمن دارد و هر یکی از این «پان» ها، دیگر «پانها" را دشمنی ارزیابی می کردند که بیشتر ماهیت خود را از دشمن شمردن آنها می گرفتند. به سخن دیگر، این فاشیسم بود که در رنگها و فرمهای مختلف دست به دگرباشی زده و اینگونه، رابطه تضاد و دشمنی با « آن گونه» را ایجاد می کرد.
در رابطه با وطن نیز، ما شاهد ناسیونالیسم الهام گرفته از ناسیونالیسم غربی که سخن از "پاک دینی" و "پاک نژادی" و "پاک زبانی" میگفت می باشیم که کوشش می کرد تا جایگزین «ملی گرایی تاریخی ایرانی» ریشه گرفته در تاریخ و فرهنگ و اخلاق شود. در حال حاضر نیز شاهد نگاه افراطی و در نتیجه، نقطه اعتدال را گم کردن، به مقوله قومیت/اتنیک در وطن می باشیم. فناتیسمی که اگر به نقطه اعتدال خود باز نگردد، سبب تنش های جدید خواهد شد.»
1. استقلال مقوله ای است که فقط در دوران استعمار کاربرد داشت و حال، نخ نما شده است.
متاسفانه تعداد نه چندان کمی از روشنفکران، حتی مخالف رژیم، از آنجا که با مقوله «ملت - دولت» و در نتیجه اصل راهنمای «استقلال» به معنای حق حاکمیت مردم بر دولت، از طریق گفتمانهای ناسیونالیسم و تئوری های ایجاد شده در غرب آشنا هستند، متوجه تفاوت ماهوی «ملی گرایی» تاریخی ایرانی با ظهور مقوله «ناسیونالیسم» (7) در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه و جنگهای متعاقب آن و پایان امپراطوری روم مقدس گسترش یافت، نیستند. (8) توضیح اینکه، بعد از سقوط امپراطوری روم در قرن پنجم، اروپا به موزاییکی از صدها شاهزاده نشین و شهرهای مستقل که بیشتر بر مرزهای قبیله ای و منطقه ای مانند گل ها، واندال ها، فرانک ها، آنگلو ساکسونها و قبایل آلمانی تبدیل شد و اروپا را وارد قرون وسطی کرد.
تئوریهای ناسیونالیسم بیشتر به زمان ظهور ملت/nation و بیشتر از جمله اثرات انقلاب فرانسه و کشور گشاییهای ناپلئون که سبب ساز روحیه ناسیونالیستی در میان دیگر مناطق شد باز می گردد. البته بعضی از تئوری های ناسیونالیسم به زمان لویی چهاردهم نیز خود را می رساند و شاید در این رابطه یک استثناء وجود دارد و آن یکی از اساتید اینجانب، پروفسور یهودی آنتونی اسمیت در کتاب «ناسیونالیسم» (9) می باشد که کوشش کرد ظهور مقوله ملت را به تاریخ قوم یهود برساند و نظریه « primordialism/ازلی گرایی» را طرح کرد و آن اینکه؛ هویتهای قومیتی/اتنیکی ثابت و باستانی می باشند و از نسلی به نسل دیگر می رسند. یعنی نظریه ای که در رابطه با واقعیتهای تاریخی دچار تناقض های جدی می شود.
مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در سفر خود به لبنان، تأکید کرده است که گروه حزبالله نمیتواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد.
خانم اورتگاس، روز جمعه، ۱۹ بهمن پس از دیدار با رئيسجمهور لبنان در گفتوگو با خبرنگاران، ضمن بیان این مطلب اضافه کرد که حضور حزبالله در دولت آینده لبنان یک خط قرمز برای ایالات متحده است
رادیو فردا - حزبالله یک گروه شبهنظامی و در عین حال یک حزب سیاسی است که بخش بزرگی از جنوب لبنان را تحت کنترل دارد.
اورتگاس نخستین مقام ارشد آمریکایی است که از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ و انتخاب جوزف عون بهعنوان رئیسجمهور لبنان، به این کشور سفر میکند.
این سفر در شرایطی انجام میشود که روند تشکیل کابینه در لبنان به بنبست خورده است. در این کشور، پستهای دولتی بر اساس سهمیهبندی فرقهای تقسیم میشود.
جنبش امل، متحد حزبالله، بر تأیید همه وزرای شیعه اصرار دارد و همین مسئله روند تشکیل دولت را متوقف کرده است.
اورتگاس پس از دیدار با جوزف عون، رئيسجمهور لبنان، در گفتوگو با خبرنگاران گفت که از حزبالله، که مورد حمایت ایران است، «نمیترسد»، زیرا این گروه «از نظر نظامی شکست خورده است.»
او همچنین در ادامه افزود: «ما از سوی ایالات متحده خطوط قرمز روشنی تعیین کردهایم که بر اساس آن، حزبالله دیگر نمیتواند مردم لبنان را تهدید کند، و این شامل حضور در دولت نیز میشود.»
ایالات متحده حزبالله را یک سازمان تروریستی میداند، اما اتحادیه اروپا شاخهٔ نظامی آن را در فهرست سیاه قرار داده و حزب سیاسی آن را تروریستی نمیداند. شاخه سیاسی حزبالله در پارلمان لبنان هم نمایندگانی دارد.
حزبالله، گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی، که از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۸۲ به یک نیروی سیاسی و نظامی قدرتمند تبدیل شده، سال گذشته ماهها تحت حملات هوایی و عملیات زمینی اسرائیل در جنوب لبنان قرار گرفت.
با این حال، این گروه نتیجه جنگ را یک پیروزی میداند و مدعی شده که توانسته است از پیشروی نیروهای زمینی اسرائیل به عمق لبنان جلوگیری کند.
درگیریها اواخر نوامبر با یک آتشبس که با میانجیگری آمریکا و فرانسه حاصل شد، پایان یافت. طبق این توافق، اسرائیل باید ظرف ۶۰ روز از جنوب لبنان خارج میشد، حزبالله نیروها و سلاحهایش را از منطقه عقب میکشید و ارتش لبنان در آنجا مستقر میشد.
عبدالستار دوشوکی ـ سخنان امروز خامنه ای مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا عاقلانه و شرافتمندانه نیست, درهای مذاکره با آمریکا را خواهد بست زیرا به زبان ساده هر فرد دولتمردی اگر با آمریکا مذاکره کند, از دیدگاه خامنه ای هم نابخرد است و هم بی شرف !. این سخنان خامنه ای در پی دستور اجرایی سه روز پیش ترامپ برای اعمال فشار حداکثری بر ایران بیان شده است که در حکومت ایران نه تنها مصداق بارز "دستور اجرایی" یا "حکم حکومتی" بلکه از نظر دینی حکم شرعی را نیز دارد.
در دستور اجرایی ترامپ در مقایسه با دستور مشابه وی در دوره ریاست جمهوری اول علاوه بر سخت گیری های بیشتر شامل یک نکته جدید می باشد و آن هم لغو معافیت تحریمی بندر چابهار که عمدتا به نفع هند و طالبان و جمهوری اسلامی است. در دستور جدید آمده است: "وزیر امور خارجه باید معافیت های تحریمی را تعدیل و یا لغو کند. به ویژه معافیتهایی که هر درجه از تسهیلات اقتصادی یا مالی را برای ایران فراهم میکنند، از جمله موارد مربوط به پروژه بندر چابهار".
ایندیپندنت فارسی - مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، روز جمعه ۱۹ بهمن با ژوزف عون، رئیسجمهوری لبنان دیدار کرد اما علاوه بر پیامی که او از طرف ترامپ به همراه داشت، انگشترش نیز توجه لبنانیها را به خود جلب کرد.
اورتگاس که پس از ازدواج با همسرش، جاناتان واینبرگر در سال ۲۰۱۳، به دین یهودیت گرویده، در دیدار با عون، انگشتری به شکل ستاره داوود در دست داشت.
این انگشتر با واکنشهای متعدد کاربران لبنانی و اسرائیلی در شبکههای اجتماعی مواجه شد. معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، در سفر به لبنان تاکید کرد که حضور افراد وابسته به گروه حزبالله در دولت جدید لبنان، خط قرمز ایالات متحده است.
By kozet on February 7, 2025 12:48 AM
|No Comments
👈کیهان لندن - سلامی: بعد از خمینی، خامنهای ما را موسیوار از نیل تحریم، تکفیر، انزوا و جنگ عبور داد!
حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ در خطابهای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مقبره خمینی گفت: «بعد از امام [خمینی] پرچم برافراشته ماند و بیرق اسلام در دستان کسی جای گرفت که او هم از فرزندان رسول خدا بود و او هم ما را همانند امام از نیلهای مختلف عبور داد در حالی که پیش روی او فرعونیان و پشت سرش هم سپاهیان فرعون بود ما را از نیل تحریم، نیل تکفیر، نیل انزوا و فتنههای بزرگ و نیل جنگ عبور داد.»
این تملقگوییها در شرایطی است که مردم در کوچه و خیابان، علی خامنهای را مسئول شرایط بحرانی و وضعیت بد معیشتی خود میدانند و از هر فرصتی استفاده میکنند تا علیه او و نظام جمهوری اسلامی شعار دهند.
سلامی: بعد از خمینی، خامنهای ما را موسیوار از نیل تحریم، تکفیر، انزوا و جنگ عبور داد!
حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ در خطابهای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مقبره خمینی گفت: «بعد از امام [خمینی] پرچم برافراشته ماند و بیرق اسلام در... pic.twitter.com/8q7Qb80ZPQ
امروز يك دستگاه اتوبوس حامل ٤٠ دانش آموز در كيلومتر ١٠ محور ماهان - كرمان واژگون شد. تاكنون ٦ دانش آموز جان خود را از دست دادند. سرنشینان از دانشآموزان پایه دوازدهم مدرسه فرزانگان بودند و پس از بازگشت از اردو، دچار این حادثه شدند. pic.twitter.com/ZhQNK0bCY7
ویدیوی منتشرشده نشان میدهد روز شنبه ۲۰ بهمنماه و در مراسم خاکسپاری یکی از دانشآموزان کرمانی کشتهشده در واژگونی اتوبوس، شخصی روی صورت علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش خاک میپاشد.
روز پنجشنبه ۱۸ بهمن بر اثر واژگونی اتوبوس دانشآموزان مدرسه فرزانگان کرمان، شش نفر از جمله چهار دانشآموز، مربی مدرسه و کودک ۹ سالهاش جان خود را از دست دادند.
علاوه بر برانگیختن تاثر عمومی، بار دیگر موضوع سرویسهای فرسوده، اردوهای مرگآفرین و تجربههای تکراری سالهای قبل را در کانون توجه قرار داد.
آفرین به اونی که خاک پاشید تو صورت وزیر آموزش و پرورش ... قوانین و بودجههای میلیاردی حجاب اجباری این لجنها به تعویض ترمز و معاینه فنی اتوبوسهایی که بچه های ایران رو جابجا میکنند اولویت داره!#اتوبوس_کرمانpic.twitter.com/xJZsnacRJa
این که حضور شاهزاده رضا پهلوی در کنفرانس امنیتی مونیخ از طرف آلمان ها لغو شد، باعث بروز خشم بسیاری از ایرانیان مخالف نظام نکبت اسلامی شد.
بر عکس، حکومتی ها و چپ های زهوار در رفته و فاند بگیران حرفه ای از این واقعه بسیار خوشحال شدند و به قول معروف این یکی دو روزه با دم شان گردو می شکنند.
طرفداران شاهزاده، لغو حضور ایشان را به سازش و مماشات دولت آلمان با حکومت نکبت نسبت دادند و دو سه کشور دیگر را نیز که گویا همین بازی را سر شاهزاده در آوردند، همراه با آلمان محکوم کردند.
البته تردیدی نیست که آلمان و هر کشور دیگری «تنها و تنها» به فکر منافع خود است و کسانی که این واقعیت را نفهمیده و قبول نکرده اند عوامی بیش نیستند که برخی شان حقیقتا کالانعام هم هستند.
اما من معتقدم اگر یک سرویس کامل کاسه کوزه بر سر آلمان و دیگر کشورها خرد می کنیم باید سه چهار دست کاسه کوزه -از آن نوع که تکاور اسلامی هر چه لگد زد خم به ابرو نیاورد- بر سر خودهامان، بر سر مشاوران شاهزاده و بر سر هورا کشان ایشان که اگر بگوید بادمجان خوشمزه است شعر در مدح آن می سرایند و اگر بگوید بدمزه است شعر در ذم آن، و خلاصه نوکر شاهزاده هستند نه نوکر بادمجان بشکنیم چرا که آن ها (یعنی نوکرصفتان) باعث می شوند تا ایشان در دامی بیفتد که نباید بیفتد و ایشان خودش را قبول نداشته باشد که باعث خواهد شد دیگران و دولت ها نیز ایشان را قبول نداشته باشند.
اینکه جیغ و ویغ راه بیندازیم که آی دنیا بیایید ببینید شاهزاده ی ما را دعوت نکردند علاج درد نیست و اتفاقا باعث از میان رفتن بیشتر اعتبار و وزانت ایشان در میان جهانیان می شود.
یادتان هست در سال ۲۰۲۳ که ایشان همراه با به قول آقای جمشید چالنگی «جیغ بنفش» به این کنفرانس، «و دقیقا همین کنفرانس» دعوت شده بود، ایشان چطور ناگهان از جایگاه والایش سقوط کرد و بغل دست فاندبگیر حرفه ای نشست و طرح اتوبوس مجانی و غیره را داد؟
ایالات متحده روز پنجشنبه ۱۸ بهمن، در نخستین اقدام تحریمی دولت جدید دونالد ترامپ، تحریمهایی مالی علیه یک شبکه بینالمللی که به انتقال نفت ایران به چین متهم شده، اعلام کرد
رادیو فردا - وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که این شبکه میلیونها بشکه نفت خام ایران را به ارزش صدها میلیون دلار به چین منتقل کرده و درآمد حاصل از آن برای تأمین مالی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی استفاده شده است.
تَمی بروس، سخنگوی وزارت خزانهداری، در بیانیهای اعلام کرد که این تحریمها شامل شرکت انرژی سپهر، که بهعنوان پوششی برای تأمین مالی ستاد کل نیروهای مسلح ایران عمل میکند، و همچنین ناوگان مخفی و شرکتهای مدیریت حملونقل که به انتقال نفت ایران کمک کردهاند، میشود.
وی افزود که ایالات متحده به تلاش برای قطع منابع مالی نیروهای مسلح ایران و گروههایی مانند حماس و حزبالله ادامه خواهد داد و از تمامی ابزارهای موجود برای پاسخگو کردن ایران به دلیل فعالیتهای بیثباتکننده و پیگیری تسلیحات هستهای استفاده خواهد کرد.
بر اساس بیانیه وزارت خزانهداری که روز پنجشنبه در سایت آن منتشر شد چندین فرد و شرکت دخیل در قاچاق نفت ایران و انتقال درآمدهای آن به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به فهرست سیاه اضافه شدند.
در فهرست تحریمهای جدید نام چهار شهروند ایران (فربد محسنی اهری، جمشید اسحقی، فرشاد غازی و محدعلی ریاضی) به همراه دو شهروند هند و امارات دیده میشود.
همچنین ۹ شرکت ایرانی و خارجی، از جمله شرکت صوری «انرژی سپهر» به همراه زیرمجموعههای آن، همچنین سه نفتکش با پرچمهای پاناما و هنگکنگ به فهرست سیاه آمریکا اضافه شدند.
در وبسایت شرکت انرژی سپهر آمده است که این شرکت فعالیت خود را در تاریخ ۱۳۸۹/۰۲/۰۶ آغاز کرده و آخرین سرمایه شرکت ۹۹۹۸ میلیارد ریال است.
بنابر اطلاعات این سایت، مدیران ارشد و برنامهریزان اصلی شرکت انرژی سپهر «گروهی از پایهگذاران و توسعهدهندگان صنایع پتروشیمی ایران هستند» و برنامه جدید آنان، «تمرکز شرکت بر اجرای طرحهای متانول سبلان، متانول سیراف، متانول دنا و اوره و آمونیاک لاوان است.»
دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا ۱۶ بهمنماه فرمان احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران را امضا کرد و در صورت اجرایی شدن، هدف رساندن صادرات نفت ایران به «صفر» را هدفگذاری کرده است.
حسن روحانی، رییسجمهور پیشین ایران، در آخرین نشست دورهای با وزرای دولت خود، هشدارهایی درباره مواجهه با دونالد ترامپ و خطرات ناشی از تصمیمگیریهای اشتباه مطرح کرده است. او تاکید کرده که جمهوری اسلامی ایران در وضعیت حساسی قرار دارد و تنها یک خطا میتواند همه چیز را از بین ببرد.
این سخنان او در شرایطی بیان شد که بسیاری از تحلیلگران و مقامات سیاسی، به ویژه در مورد تصمیمات جمهوری اسلامی در برابر پیشنهادات ترامپ برای مذاکره، دچار سردرگمی و سوالات بیپاسخ هستند.
اولین واکنش جمهوری اسلامی به پیشنهاد مذاکره ترامپ این بود که محمدرضا عارف، معاون اول رییسجمهور ، به نمایندگی از دولت به خبرنگاران گفت که ایران هیچ مبنای مذاکرهای با ترامپ ندارد. او همچنین در پاسخ به پیشنهاد ترامپ برای دیدار با پزشکیان، اظهار داشت که ممکن است دو انسان با یکدیگر ملاقات کنند، اما ایران بنای مذاکره ندارد.
آیا واقعا ترامپ تنها بهعنوان یک فرد میخواهد با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کند یا او قصد دارد مسائل هستهای ایران را مورد بحث قرار دهد؟ اینکه مقامات جمهوری اسلامی چنین سخنان بیمعنایی را مطرح میکنند، میتواند نشانهای از عدم توجه به نیازهای واقعی جامعه باشد.
عارف در واکنش به اظهارات ترامپ در مورد مخالفت ایران با دستیابی به سلاح هستهای، اعلام کرد که جمهوری اسلامی طبق فتوای خامنهای ساخت سلاح هستهای را حرام میداند.
این گفته عارف با واقعیتهای موجود در روابط بینالملل همخوانی ندارد چراکه بسیاری از کشورها و تحلیلگران بینالمللی، به ویژه در آمریکا، بر این باورند که تصمیمات جمهوری اسلامی و برنامههای هستهای ایران، هرچند بر اساس فتوای رهبر جمهوری اسلامی باشد، نمیتواند تضمینی برای عدم ساخت سلاح هستهای باشد.
در روابط بینالملل، معیارها و تصمیمگیریها بر اساس واقعیتها و تحولات جاری است و نمیتوان به راحتی به گفتههای مقامات جمهوری اسلامی اعتماد کرد. بنابراین، برای بسیاری از کشورها، حرفهای عارف مبنی بر حرام بودن ساخت سلاح هستهای، از نظر حقوقی و سیاسی هیچ اعتبار و تاثیر ملموسی ندارد.
در این شرایط، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره و توافق، جمهوری اسلامی را در وضعیت پیچیدهای قرار داده است. ترامپ بهجای اینکه از موضع تهدید نظامی وارد شود، پیشنهاد مذاکره میدهد و این موضوع جمهوری اسلامی را در وضعیت دشواری قرار میدهد. رد پیشنهاد مذاکره از سوی تهران میتواند به ترامپ کمک کند که از این موضوع برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی استفاده کند.
چندین دلیل وجود دارد که موجب میشود خامنهای تمایلی به مذاکره با ترامپ نداشته باشد. نخستین دلیل این است که در گذشته، خامنهای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی به شدت بر این نکته تاکید کردهاند که سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران شکست خواهد خوردحالا اگر جمهوری اسلامی تصمیم به مذاکره بگیرد، بهویژه با ترامپ، ممکن است بهطور گستردهای تحت انتقاد قرار گیرد و بهطور خاص در داخل کشور بهعنوان یک شکست سیاسی تلقی شود.
این که جمهوری اسلامی تمایلی به مذاکره با ترامپ ندارد، همچنین به مساله «عدم مذاکره با قاتل سلیمانی» بازمیگردد. بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی، از جمله فرماندهان سپاه، بهخوبی میدانند که هرگونه مذاکره با ترامپ، که مسئول کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس است، میتواند بهطور جدی زیر سوال بردن مشروعیت حکومت و سیاستهای آن در بین طرفدارن نظام را به دنبال داشته باشد.
اما این تنها دلیل نیست. در واقع، مقامات جمهوری اسلامی بر این باورند که دشمنی با آمریکا میتواند از آنها محافظت کند. خامنهای و فرماندهان سپاه از دشمنی با آمریکا بهعنوان ابزاری برای توجیه مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی استفاده میکنند. ادامه این دشمنی به آنها این امکان را میدهد که مشکلات داخلی را به گردن دشمن خارجی بیندازند و نمایی از مشروعیت را در داخل کشور برای خود حفظ کنند.
چهارشنبه ۱۷ بهمن / ۵ فوریه، خبری مبنی بر عدم دعوت شاهزاده رضا پهلوی به کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۵ منتشر شد که واکنشهای گستردهای را در محافل سیاسی و رسانهای به همراه داشت. این تصمیم، که گویا وزارت امور خارجه آلمان نیز در آن نقش داشته، با تحلیلها و گمانهزنیهای مختلفی روبهرو شده است.
برخی بر این باورند که این اقدام در راستای تغییر رویکرد شاهزاده در یک سال گذشته و نزدیکی مواضع او با احزاب و شخصیتهای راستگرای افراطی در اروپا بوده است. هرچند حضور او در پارلمانهای فرانسه و هلند و همچنین سخنرانیاش در حاشیه نشست حقوق بشر ژنو تا حدی این تصور را تعدیل کرده، اما هنوز هم برخی دولتهای اروپایی در محاسبات سیاسی خود، از پذیرش او در مجامع رسمی اجتناب میکنند.
از سوی دیگر، این تصمیم میتواند به تحولات کلانتری در عرصه بینالملل مرتبط باشد. با توجه به گزارشهایی مبنی بر چراغ سبز احتمالی دونالد ترامپ به رژیم جمهوری اسلامی برای احیای نوعی توافق هستهای - که برخی آن را «برجام ۲» مینامند - به نظر میرسد دولت آلمان نیز در تلاش است تا از هرگونه اقدام شتابزده که منافعش را در خطر بیندازد، اجتناب کند. بسیاری از تحلیلگران، از جمله چهرههای حامی نظام پادشاهی مشروطه، این تصمیم دولت آلمان را در همین چارچوب ارزیابی کردهاند.
با این حال، برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کردهاند که هر سال تنها یک نماینده از جامعه مدنی ایران به این نشست دعوت میشود و امسال فرد دیگری این جایگاه را به دست آورده است. اما این موضوع نشان میدهد که انتخاب مهمانان این نشست، نه لزوماً بر اساس فشارهای سیاسی، بلکه طبق معیارهای خود برگزارکنندگان صورت میگیرد.
با وجود این، نباید فراموش کرد که در فضای پیچیده و غیرقابل پیشبینی سیاست بینالملل، هر لحظه ممکن است معادلات تغییر کند. هم رژیم جمهوری اسلامی و هم شخص ترامپ به اتخاذ تصمیمهای غافلگیرکننده معروف هستند و آینده میتواند روندی کاملاً متفاوت از آنچه اکنون پیشبینی میشود، رقم بزند. تنها زمان نشان خواهد داد که این تصمیمات، چه پیامدهایی برای سیاست ایران و اپوزیسیون خواهد داشت.
عامل مرگبارترین حمله مسلحانه تاریخ سوئد در روز سهشنبه ۴ فوریه، فردی ۳۵ ساله بهنام ریکارد اندرسون معرفی شده است
یورونیوز - بنا به گزارش رسانههای سوئد، اندرسون پس از تیراندازی در یک مرکز آموزشی ویژه بزرگسالان در حومه شهر اوربرو، در فاصله حدود ۲۰۰ کیلومتری غرب استکهلم ظاهراً سلاح را بهسوی خود نشانه رفته و خودکشی کرده است.
در جریان تیراندازی در این مرکز آموزشی، بیش از ده نفر کشته و شماری هم زخمی شدند که اندرسون نیز در میان کشتهشدگان است.
پلیس درباره مهاجم مسلح چه میگوید؟
پلیس سوئد بدون آنکه هویت مهاجم را تأیید کند، اعلام کرد که عامل تیراندازی در مدرسه «کامپوس ریزبرگسکا» احتمالاً بهتنهایی این عمل را انجام داده است.
پلیس سوئد با اعلام اینکه انگیزه مهاجم هنوز برای نیروهای امنیتی این کشور نامشخص است، تصریح کرد که عامل تیراندازی در مدرسه «ریسبرگسکا» تا پیش از تیراندازی روز سهشنبه فردی شناخته شده برای پلیس سوئد نبوده است.
ریکارد اندرسون قبل از حمله با دانش آموزان عکس گرفته بود
یکی از قربانیان پناهنده ای سوری بوده است
:::
بنا به گزارش رسانههای سوئد، پلیس این کشور جسد اندرسون را در محل تیراندازی پیدا کرده است. به گزارش شبکه سوئدی «TV4»، در کنار جسد مهاجم یک سلاح شکاری مجوزدار کشف شده است.
گزارشهای منتشر شده حکایت از آن دارند که اندرسون فردی منزوی و گوشهگیر بوده و از سال ۲۰۱۴ هم بیکار بوده است. او که فردی ناموفق در مدرسه بود در کلاس ویژهای برای افراد مبتلا به آسپرگر و اوتیسم در مرکز آموزشی وادکاپینگ در شهر اوربرو شرکت کرد، اما در این مرکز نیز به جزء دو درس در بقیه دروس مردود شد.
او سپس در مدرسه «ریسبرگسکا» که یک مرکز آموزشی ویژه بزرگسالان در حومه شهر اوربرو بود، ثبتنام کرد. بنا به شواهد موجود، مهاجم در این مرکز آموزشی هم ناموفق بوده است.
آخرین کلاسی که اندرسون در آن ثبتنام کرده بود، در سال ۲۰۲۱ بود.
مدرسه «ریسبرگسکا»، مرکزی که اندرسون در آن اقدام به تیراندازی کرد، کلاسهای آموزشی در مقاطع ابتدایی و متوسطه را برای بزرگسالان بالای ۲۰ سال ارائه میدهد. مدرسه «ریسبرگسکا» در محوطهای واقع شده است که مدارس کودکان نیز در آن واقع است.
بنا به گزارش رسانههای سوئد، اندرسون از آنجا که مدرک دیپلم دبیرستان نداشت برای خدمت سربازی فراخوانده نشده بود.
روزنامه سوئدی «آفتونبلادت» در گزارشی به نقل از بستگان اندرسون خبر داد که او فردی گوشهگیر بوده و با خانوادهاش ارتباط محدودی داشته است.
این روزنامه در ادامه گزارش خود به نقل از منابع ناشناس نوشت مهاجم سلاح خود را در جعبهای به شکل گیتار پنهان و پس از ورود به مدرسه و قبل از اقدام به تیراندازی لباسهای خود را در دستشویی عوض کرده بود.
فعالیت مهاجم در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
یک حساب کاربری در فیسبوک که به نظر میرسد با تصویر اندرسون همخوانی دارد، نشان میدهد که او ۱۲ دوست آنلاین داشته و در اوربرو زندگی میکرده است.
رضا پهلوی: در برلین تصمیم گرفتهاند صدای مردم ایران را خاموش کنند
ایران اینترنشنال - رضا پهلوی خبر داد امسال برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است. او نوشت که در برلین، تصمیم گرفته شده است مردم ایران را به حاشیه برانند و صدای ایشان را خاموش کنند و در عوض، جمهوری اسلامی را راضی نگه دارند.
یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان در پاسخ به سوال ایراناینترنشنال درباره ممانعت از حضور شاهزاده رضا پهلوی در کنفرانس امنیتی مونیخ، اعلام کرد: «کنفرانس امنیتی مونیخ بهطور مستقل درباره دعوتهای خود تصمیمگیری میکند.»
سخنگوی وزارت خارجه آلمان توضیح بیشتری در این زمینه نداد.
شاهزاده رضا پهلوی، در پستی که پنجشنبه ۱۸ بهمن در شبکه ایکس منتشر شد، تصریح کرد در برلین تصمیم گرفته شده است مردم ایران را کنار بزنند و ساکت کنند و در مقابل رضایت جمهوری اسلامی را جلب کنند: «در برلین تصمیم گرفته شد برای رضایت جمهوری اسلامی، مردم ایران کنار گذاشته شوند و صدایشان خاموش شود.»
در ادامه این اطلاعیه آمده است: «در این لحظه مهم از تغییر در ایران، خوشحال بودم که دعوت شدهام تا در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کنم؛ با وجود این، حضور من در این کنفرانس از سوی وزارت خارجه آلمان مسدود شده است.»
کنفرانس امنیتی مونیخ در واکنش به این اطلاعیه به نشریه بیلد گفته است این نشست از افراد و نهادهای مدنی مختلف دعوت به عمل میآورد و امسال هم یکی از مخالفان حکومت ایران مهمان این کنفرانس است.
دولت آلمان در برابر تهران تسلیم شده
شاهزاده رضا پهلوی با بیان اینکه مداخله وزارت خارجه آلمان برای جلوگیری از حضورش در این نشست، این کشور را «در سمت اشتباه تاریخ» قرار میدهد، تاکید کرد: «... دولت آلمان در برابر جمهوری اسلامی تسلیم شده است.»
او با اشاره به اینکه علیرغم ممانعت وزارت خارجه آلمان از حضورش در کنفرانس امنیتی مونیخ، باز هم به این شهر سفر خواهد کرد، از مردم آلمان خواست «نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای آینده خودشان در کنار ایرانیانی که برای حقوق بشر و دموکراسی میجنگند»، بایستند.
شاهزاده رضا پهلوی دوشنبه اول بهمن در نامهای به دونالد ترامپ، دولت جدید آمریکا را از اعتماد کردن به جمهوری اسلامی بر حذر داشت و تاکید کرد رییسجمهوری جدید ایالات متحده میتواند با بهکارگیری سیاست فشار حداکثری، به استبداد حاکم در ایران پایان دهد.
رییسجمهوری آمریکا، سهشنبه ۱۶ بهمن، در فرمانی اجرایی اعلام کرد که رفتار جمهوری اسلامی تهدیدی برای منافع ملی ایالات متحده است و ضروری است که حداکثر فشار بر حکومت ایران اعمال شود تا تهدید هستهای آن پایان یابد، برنامه موشکهای بالستیکش محدود و «حمایت این کشور از گروههای «تروریستی» متوقف شود.
خداباوری در ریختهای گوناگون خود در جایی به ریختی از ایمان میرسد. ایمان از جنس امید و واکنش است که به چیزی یا کسی میرسد؛ و در همانجا ایماندار را از پای درمیآورد؛ و خودبسندهگی او را ویران میکند. ایمان در بنیادهای خود بارهای عقلانی و خردمندانه نیست؛ و همچنان که سورن کیرکهگور (۱۸۱۳-۱۸۵۵) میگوید غیرعقلانی و حتا پادخردمندانه است.
• به مناسبت روز جهانی منع ناقص سازی اندام جنسی زنان
ششم فوریه، روز جهانی "عدم تحمل ناقص سازی اندام جنسی زنان است. این روز در سال ۲۰۰۳، به پیشنهاد استلا اوباسانجو، همسر اولوسگون اوباسانجو رئیس جمهور وقت نیجریه بوسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به عنوان روز جهانی عدم تحمل ناقص سازی جنسی زنان نامگذاری شده و تلاشها جهت حذف این عمل در سراسر جهان آغاز و ادامه دارد و باید تقویت و هدایت شود. . تم یا موضوع امسال "تسریع سرمایهگذاری برای پایان دادن به ناقصسازی اندام جنسی زنان" است. این نامگذاری تلاش بیشتر برای پشتیبانی از ارائه خدمات به افرادی که در معرض خطر هستند و یا آسیب دیدهاند میباشد تا با تغییر قوانین، اجرای قوانین و تقویت ظرفیت نهادها در این رابطه، حذف این عمل تسریع گردد.
مراتب سپاس و قدردانی ما را بابت مشارکت در بیانیهی اعتراض به ضرب و شتم پسرمان، نیما در سالن ملاقات پذیرا باشید. از تک تک شما برای همراهی صمیمانهتان سپاسگزاریم.
در واقع ما هم از محبت دوستان عزیزی چون شما انرژی میگیریم و به راهی که امیدواریم در مسیر دمکراسی باشد، ادامه خواهیم داد.
نیما به لطف دوستان عزیزی چون شما که ما را تنها نگذاشتید، حالش خوب است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی: «سیاست تقویت مقاومت همچنان در دستور کار جمهوری اسلامی قرار دارد».
علیاکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی در نابهنگام بازگشت تحریمها و تجربه شکستی دیگر زیر بار فشار حداکثری و خم شدن سیاست محور مقاومت به سیاست التماس برای مذاکره به متد و روش خامنهای، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن، سلب مسئولیت از نتایج عملکرد سیاسی، درماندگی چیدمان سیاسی زیر بار شکستهای پی در پی، در تقلا برای بقا و ادعا بر بازسازی خط مقاومتی که خاکریزهایش فرو ریخته، ناتوان از به خط کردن خودیهای روحیه باخته و پنهان کردن وحشت و سراسیمگی حکومت از تقویت مقاومت سخن میگوید.
قیمت دلار در بازار آزاد ایران از مرز ۸۶ هزار تومان عبور کرد. در بازار طلا هر گرم طلای ۱۸ عیار به ۶ میلیون تومان و هر سکه طلا به قیمت بیسابقه ۶۹ میلیون و ۱۰۰ رسیده است. برخی تحلیلگران معتقدند رها کردن فنر قیمتها در بازار ارز و طلا از سوی تیم مسعود پزشکیان با هدف تحت فشار قرار دادن رقبای «تندرو» برای رضایت به مذاکره با دولت ترامپ است
کیهان لندن - قیمتها در بازار ارز و طلا همچنان با سرعت در حال افزایش است. قیمت هر دلار آمریکا در ظهر روز پنجشنبه ۱۸ بهمنماه از مرز ۸۶ هزار تومان عبور کرد.
هر یورو به ۸۹ هزار و ۳۴۰ تومان، هر پوند بریتانیا ۱۰۷ هزار و ۴۳۰ تومان، هر درهم امارات ۲۳ هزار و ۵۱۰ تومان و هر لیر ترکیه به ۲۳۹۵ تومان قیمتگذاری شده است.
در بازار طلا نیز قیمتها روندی افزایشی را طی میکند و قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار به شش میلیون تومان رسیده و هر سکه طلا نیز ظهر امروز ۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان معامله شد.
در این میان بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت پزشکیان کاملا درباره افزایش قیمتها در این دو بازار مهم و اثرگذار بر دیگر بخشهای اقتصاد سکوت اختیار کردهاند.
تحلیلگران عوامل مختلفی را در توضیح علت افزایش قیمت ارز و طلا مطرح میکنند. برای نمونه در بازار طلا از یکسو تقاضای خرید طلا از سوی مردم افزایش یافته چون به دنبال راهی هستند تا ارز دارایی ریالی خود را با توجه به سقوط پرسرعت ارزش ریال حفظ کنند.
همچنین بازار طلا در ایران همواره از بازار ارز متأثر بوده و در نتیجه افزایش ساعتی قیمتها در بازار ارز طی هفتههای گذشته بر تحریک قیمتها در بازار طلا هم اثر داشته است.
از سوی دیگر قیمت جهانی طلا نیز با افزایش روبروست؛ جالب آنکه رسانههای حکومتی تلاش دارند با برجسته کردن افزایش قیمت جهانی طلا، دلایل داخلی افزایش قیمت طلا را نادیده بگیرند!
در همین رابطه خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گزارشی نوشته یکی از مهمترین عوامل افزایش قیمت طلای جهانی، اعلام تعرفههای تجاری جدید توسط ترامپ است. این تعرفهها، به ویژه بر روی کالاهای وارداتی از کانادا، چین و مکزیک، باعث افزایش نگرانیها در بازارهای جهانی شده و سرمایهگذاران را به سمت داراییهای امن مانند طلا سوق داده است. طلا به عنوان یک پناهگاه امن در زمان نااطمینانیهای اقتصادی و سیاسی، همواره مورد توجه سرمایهگذاران بوده است.
علاوه بر این، تنشهای ژئوپلیتیک و نگرانیها درباره کاهش رشد اقتصادی جهانی و همچنین افزایش بیسابقه بدهیهای دولت آمریکا، به افزایش تقاضا برای طلا کمک کردهاند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این عوامل در کنار هم، فشار مضاعفی بر قیمت طلا وارد کردهاند.
عامل مهم دیگر در افزایش قیمت طلا در ماههای اخیر، افزایش قابل توجه تقاضای بانکهای مرکزی جهان برای خرید طلا بوده است. بانکهای مرکزی کشورهایی مانند چین، به دنبال تنوع بخشیدن به ذخایر ارزی خود و کاهش وابستگی به دلار آمریکا، خرید طلا را افزایش دادهاند. پیشبینیهای موسساتی مانند گلدمن ساکس، حاکی از افزایش قیمت اونس طلا تا ۳۰۰۰ دلار تا پایان سال ۲۰۲۵ میلادی است.
ترامپ در نهایت دو چیز از ما می خواهد، سلاح هسته ای نداشته باشیم، کاری با اسرائیل نداشته باشیم، ما باید اینها را طی مذاکرات به بهای خوب به او بفروشیم
محسن امین زاده - معاون اسبق وزیرخارجه
قابل توجّه آقایان دکتر ظریف، دکتر پزشکیان و همکاران. خواهشمند است قبل از مذاکرات به نکات زیر توجّه فرمائید:
۱.مداخله بیش از حدّ ایران در مسئله فلسطین باعث رانده شدن دولت های عربی به آغوش اسرائیل شده، شاید اگر ما خود را کنار بکشیم آنها احساس مسئولیت بیشتری بکنند.
۲. ما سهم خود را در مسئله فلسطین تا حدّ زیادی ادا کردهایم. مداخله بیش از اندازه در این زمینه، تحریم ها و فقر ناشی از آن، موجب نفرت بخشی از جوانان از فلسطین و مسئله آن در ایران شده.
۳. دولت اسرائیل مانند یک حیوان درّنده وحشی است. اگر زخمی به او بزنید و سر حال باشد، وحشی.تر و درّنده.تر میگردد.( این امر را جنگ ۱۵ ماهه غزّه اثبات نمود).
۴.دولت و کشور ایران در ۳۰ سال اخیر هزینه بسیار سنگینی برای مسئله فلسطین و منازعه با اسرائیل داده است. حالا که طوعا" و کرها" جمهوری اسلامی از سوریه و لبنان تا حدّی بیرون رانده شده، بهترست در سیاسات تجدید نظر شود. شاید توفیق اجباری باشد. توجّه کنید، بعضی از اعراب فلسطین در جرگه مخالفان اسد و موافقان صدّام بوده، به تحریر الشام تبریک گفتند.بقیه اعراب هم که اغلب از تحریر الشّام و دولت الجولانی استقبال کرده اند!
۵.دولت های عربی به انضمام سوریه اسد، در تمام موضع گیریهای سیاسی عربی، از جمله جزائر خلیج فارس علیه ایران رای دادهاند.
۶.رژیم اسرائیل باید با سرطان از درون خودش تلف شود نه با جنگمستقیم!
زیرا اسرائیل نماینده تمامجهان صلیبی-صیونی اعم از روسیه و غرب در منطقه است. نبرد با او نبرد با آمریکا و ناتو است.
۷.در فلسطین۷ میلیون عرب همراه ۷ میلیون یهودی بین نهر و بحر زندگی می کنند، اسرائیل نمیتواند و نخواهد توانست ۷ میلیون عرب را قورت دهد!
۸. با توجه به وضع شکننده اقتصادی و گسترش فقر و فرار مغزها، و اخیرا فرار پزشکان و مهندسان و کارآفرینان، تجدید نظر در سیاسات ضروری است.
۹.ترامپ در نهایت دو چیز از ما می خواهد:
الف. سلاح هسته ای نداشته باشیم.
ب. کاری با اسرائیل نداشته باشیم.
ما باید اینها را طی مذاکرات به بهای خوب به او بفروشیم.
🔘خبر گر چه تکراری بود ولی همچنان تأثرآور است. دختری جوان که ۱۷ سال داشت با رگبار گلوله پدر و بردارش کشته شد. این اتفاق چند روز پیش در روستایی در شوشتر رخ داد. وی که دو سال پیش با پسر جوانی به قصد ازدواج فرار کرده بود پس از گرفتن رضایت خانواده و پرداخت ۶۰۰ میلیون تومان از سوی خانواده پسر به خانواده دختر، صاحب فرزند هم شده بود. گر چه مطابق سنت عشایری این تفاهم موجب «فصل» و ختم غائله محسوب میشود، ولی در هر حال پدر و بردار وی با ۱۶ گلوله در حالی دختر را کشتند که نوزادش در کنارش بوده است. این خلاصه خبری است که از سوی رسانهها منتشر شد.
🔘قصد من پرداختن به فرهنگ و سنتهای عشایری در جنوب کشور نیست. این سنتها، خوب یا بد، سابقهای طولانی دارند. آنچه که هدف این یادداشت است، نقد بیتوجهی به مسئولیت حکومت در مواجهه با این سنتها است. حکومتی که باید سنتهای خوب و کارکردی را حفظ و نهادینه یا حمایت کند و در برابر سنتها و فرهنگ نادرست بایستد و آنها را تغییر دهد. ما به راحتی میتوانیم آن پدر و برادر و یا حتی دیگر اعضای خانواده و مادری که حضورش در صحنه قتل و جنایت آشکار نیست را محکوم کنیم، ولی باید بدانیم که آنان نیز قربانی فرهنگ نادرستی هستند که اقدام جدی برای تغییر و اصلاح آن صورت نمیگیرد.
🔘به نظر من یکی از دلایلی که اقدام عملی و موثری انجام نمیشود، سیاستی پنهان و باوری اعلام نشده است که گمان میکند این فرهنگ مانع از رواج فساد و فحشا خواهد شد، و به طور ضمنی از آن استقبال هم میکنند. درحالی که این رفتار نه تنها خلاف قانون و اخلاق و انسانیت و بدیهیات اسلامی است، حتی همان هدف ممانعت از رواج فساد و فحشا را نیز محقق نمیکند، اگر نتیجه عکس نداشته باشد. این رفتار فقط یک کُریخوانی عشیرهای و طایفهای است، و هیچ بحث ناموسی و فساد و اینجور چیزها نیست. اتفاقاً به پسر و مرد کاری ندارند، فقط دختر را میکشند، در حالی که در قتلهای ناموسی اغلب پسر یا مرد هم مورد اصابت قرار میگیرند.
🔘این روند در کشور بویژه در جنوب ادامه دارد، سه سال پیش در همین بهمن ماه بود که زن دیگری که او نیز فرزندی سه ساله داشت در خیابان سرش را بریدند و سر بریده را در دست گرفتند و راه رفتند. دو سال پیش از آن نیز در گیلان پدری، دختر خود را با داس کشت. مشکل کجاست و چگونه میتوان آن را حل کرد؟
🔘اولین و مهمترین گام که به سرعت قابلیت اجرایی دارد، عمومی شدن چنین جرمی با مجازات سنگین و غیر قابل بخشش است. در حال حاضر، خانوادهها به سرعت رضایت میدهند و پشت پرده با طایفه دیگر نیز توافق کرده و همچنان رسوم غیر اخلاقی و غیر قانونی تداوم پیدا میکند. راهحل این است که نیروی انتظامی، نهادهای امنیتی، دادگستری قاطعانه مامور و موظف به مقابله با این جنایات شوند و قانون نیز به سرعت در جهت تشدید و غیر قابل عفو و گذشت بودن آن تصویب و عمل گردد.
🔘این بیمعنی است که بتوان فرزند را کشت یا با توافق خانواده عضوی از آن را کشت و به سرعت رضایت داد و ماجرا خاتمه یافته تلقی شود. در این میان حق جامعه است که نادیده گرفته میشود. اکنون مثل گذشته نیست. در امور جزایی حق جامعه در مجازات مجرم مقدم بر حق فردی است. بویژه علیه افرادی که خودشان مستقیم یا غیر مستقیم در جنایت دست داشتهاند.
🔘گام دوم، شکل دادن یک کار و زار جدی در سطح آموزش عمومی و رسانهای برای مقابله فرهنگی با این جنایت است. باید آن را به شدت محکوم کرد و ریشههای نادرست آن را شناسایی و معرفی نمود. سکوت در برابر این سنتهای نادرست به منزله تأیید آن تلقی میشود. باید مسأله را بویژه در مناطقی که این رفتار شایع است جدی گرفت و در مواردی که احتمال وقوع چنین جنایتی وجود دارد، اقدامات پیشگیرانه نمود.
🔘واقعیت این است که آمار چنین فجایعی بیش از این است که منتشر میشود. شاید این مورد به دلیل شکل واقعه برجسته و خبری شده است. این احتمال وجود دارد که قتلهای آرام و بی سر و صدا علیه زنان و دختران صورت گیرد که سعی میکنند صدایش را در نیاورند. مثلاً کسی را مسموم کنند و وانمود نمایند که خودش را مسموم کرده است، و خانواده نیز هیچ شکایتی نداشته باشد. یا در حادثهای ساختگی دختر یا زن کشته شود و فقط اتفاق معمولی معرفی شود. پلیس و دستگاههای امنیتی و انتظامی اغلب متوجه میشوند که واقعیت چیست ولی به دلایلی سعی میکنند که در امور خانوادهها دخالت نکنند، در حالی که این مسأله جزیی از حقوق اجتماعی است.
🔘🔘اگر سازمان اجتماعی در وزارت کشور گزارشی از این آسیب و جرم مهم، تهیه و یا ارایه کند، بسیار موثر خواهد بود، ولی به گمانم این نهادها بیش از آنکه به هدف اصلی خود بپردازند، درگیر مسایل دیگری شدهاند.
معاون وزیر امور خارجۀ رژیم طالبان، شیر محمد عباس ستانکزی، پس از پشتیبانی از حق تحصیل دختران افغانستان به امارات متحد عربی گریخت. محمد عباس ستانکزی در بیستم ژانویه گذشته تصمیم حکومت طالبان را مبنی بر ممنوع ساختن تحصیل دختران در مقاطع دبیرستان و آموزش عالی شدیداً مورد انتقاد قرار داد و آن را مغایر با شرع اسلام دانست
او تصمیم رژیم طالبان را غیرموجه و بی عدالتی در قبال نیمی از جمعیت چهل میلیون نفری افغانستان توصیف کرد. ستانکزی در سخنانش گفته بود که حتا در صدر اسلام چنین تبعیضی وجود نداشته و شمار قابل توجهای از زنان به آموزش و دانش دسترسی داشتند.
پس از این سخنرانی، رهبر طالبان، هبتالله آخوندزاده، فرمان دستگیری محمد عباس ستانکزی را صادر و خروج او را از کشور ممنوع کرد. با این حال، محمد عباس ستانکزی موفق به خروج از کشور به قصد امارات شد، هر چند تأکید نمود که او صرفاً برای استراحت پس از ابتلاء به کوید از افغانستان خارج شده است.
این اولین بار نیست که محمد عباس ستانکزی رهبر طالبان را مورد انتقاد قرار میدهد. پیشتر محمد عباس ستانکزی نسبت به قدیس ساختن از رهبر طالبان هشدار داده و گفته بود که نباید فرمانهای او را به قوانین مطلق تبدیل کرد.
برغم وعدههای اولیهشان، طالبان پس از بازگشت به قدرت زنان و دختران افغانستان را از حق تحصیل در مقاطع دیپلم متوسطه و دانشگاه و همچنین بسیاری از حقوق اجتماعی و مدنی محروم ساختند و حجاب و به ویژه روبنده را برای زنان افغانستان اجباری کردند.
دونالد ترامپ حکمرانی خودشیفته، تاجرمسلک، زرنگ و متهور است. ترکیب این ویژگیها، کلام او را مغشوش و فهم دقیق برنامۀ او را دشوار میکند. او خود را قاطع و عجول نشان میدهد، اما در عمل، سیاستش گام به گام است. در مورد هر مسئله و بحرانی، ابتدا نکتهای بسیار دور از ذهن را وسط بحث میپراند، ولی به تدریج حول و حوش آن عبارتپردازی و نهایتاً آن را تکمیل میکند.
ترامپ در مورد تعامل با ایران و سرنوشت نوارغزه همین روش را در پیش گرفته است. او در کنفرانس خبری مشترک خود با بنیامین نتانیاهو ظاهراً بنا نداشت رویکرد کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی را به روشنی افشا کند، اما دربارۀ سرنوشت نوارغزه، مافیالضمیر خود را عیان کرد. رئیسجمهور آمریکا در مورد ایران، شاید به عمد چند نکتۀ حاشیهای پیش کشید، با این حال دال مرکزی سیاست خود را در این باره پنهان نکرد. او گفت؛ علاقهمند است ایران پیشرفت کند فقط اگر نخواهد سلاح هستهای داشته باشد.
این عبارت در ظاهر خود چیزی بسیار کمتر و ملایمتر از موضعی است که رؤسای جمهوری پیشین آمریکا در برابر تهران مطرح کردهاند؛ بهخصوص اینکه جمهوری اسلامی بارها در سطوح عالی اعلام کرده است که ساخت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی جایی در استراتژی نظامی آن ندارد. با این حال، همین جملۀ ساده میتواند باطنی غیرمترقبه و بسیار سخت هم داشته باشد، آنجا که ترامپ بخواهد منظورش از نخواستن و نداشتن سلاح اتمی را توضیح دهد.
دولتهای دموکراتِ باراک حسین اوباما و جو بایدن در آمریکا هنگامی که از لزوم جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی سخن میگفتند؛ مقصودشان دستیابی به سازوکاری برای راستیآزمایی و نظارت آژانس بینالمللی بر فعالیتِ تأسیسات اتمی ایران و محدود کردن سقف غنیسازی اورانیوم و میزان انباشت آن بود، یعنی ترتیباتی مشابه آنچه در توافقنامۀ برجام پیشبینی شده است.
دونالد ترامپ اما در دور نخست ریاستجمهوری خود از برجام خارج شد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نتانیاهو نیز به این اقدام خود افتخار کرد و برجام را بدترین و فاجعهبارترین توافق تاریخ نامید. بنابراین، منظور او از توافق هستهای با ایران، احیای برجام و یا چیزی نزدیک به آن نیست. به احتمال بسیار زیاد او در ازای لغو تحریمها، برچیدن کامل صنعت غنیسازی اورانیوم در ایران را درخواست میکند.
ترامپ قاعدتاً میداند که چنین درخواستی چه زلزلهای در بلوک قدرت در جمهوری اسلامی بهپا میکند و تصمیمگیری در مورد آن را تا چه اندازه مشکل میسازد، اما هدف او انداختن توپ به زمین جمهوری اسلامی و قرار گرفتن خودش در جایگاه طرفِ مصالحهجو و اهل مذاکره است. به نظر میرسد که این ماجرا، بزرگترین چالشِ پیش رویِ مقامهای ایرانی در ماههای آینده خواهد بود و کار را بینهایت سخت خواهد کرد.
در مورد نوارغزه اما ترامپ پرده از نیات خود برگرفت. حدود یک سال پیش جارد کوشنر داماد ترامپ، نوارغزه را ساحلی زیبا که باید از طریق بازسازی، کاربری تازهای پیدا کند، توصیف کرد. به نظر میرسد آنچه امروز ترامپ دربارۀ نوارغزه میگوید متأثر از مشورت با کوشنر باشد. در حقیقت، کوشنر و همفکرانش در آمریکا و اسرائیل، حملۀ 7 اکتبر حماس و وسعت ویرانی منازل و تأسیسات زیربنایی در نوارغزه بر اثر جنگ را زمینۀ مناسبی برای حل و فصل مسئلۀ فلسطین و در واقع نابودی رؤیای تشکیل کشور مستقل فلسطینی میدانند و ترامپ را نیز در همین جهت هدایت میکنند.
ترامپ از موضعی حقبهجانب و به ظاهر انساندوستانه دلیل میآورد که به دلیل غیبت چهارسالۀ او از حضور در کاخ سفید، عملیات 7 اکتبر و متعاقب آن جنگی یک سال و نیمه به وقوع پیوسته و بر اثر آن، نوارغزه عملاً به تلی از خاک و زباله و مواد منفجره تبدیل شده است؛ بهطوریکه زندگی در آن بدون هرگونه امکانات اولیه و ضروری، امری غیرممکن و شبیه زندگی در جهنم است.
طبق نظر او، آواربرداری خرابیها در نوارغزه 5 سال و بازسازی آن هم 10 سال به طول میانجامد. در این مدت 15 سال، حدود دو میلیون انسان در مساحتی حدود 370 کیلومتر مربع چگونه و با چه امکاناتی میتوانند زندگی کنند؟ ظاهراً پاسخ روشنی برای این پرسش وجود ندارد، اما مسئله این است که اگر نگرانی ترامپ فقط همین است، چرا او طرحی در مورد اسکان موقت فلسطینیهای نوارغزه در نقطهای دیگر و تضمین بازگشت آنها به سرزمین زادگاهشان بعد از بازسازی منطقه ارائه نمیدهد و در مقابل، خواستار اسکان دائم مردم آنجا در خارج از نوارغزه و تصاحب این منطقه توسط آمریکا برای تبدیل آن به یک تفریحگاه بزرگ بینالمللی است؟
👈کیهان لندن - علی کریمی چهرهی ورزشی سرشناس و محبوب ایران با انتشار این عکس و نقل قول از فائزه هاشمی رفسنجانی دختر اکبر رفسنجانی چنین واکنش نشان داده است: «يك اكت سياسى از رهبر اپوزيسيون صادراتى»
فوتبالی ویدیویی از مراسم یادبود برادر محمد دادکان، رییس پیشین فدراسیون فوتبال، منتشر کرده که نشان میدهد علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، در هنگام خروج از مراسم، به درخواست محمدرضا طالقانی، رییس پیشین فدراسیون کشتی، برای آشتی با علیرضا دبیر پاسخ منفی میدهد: «نه اصلا، نمیتوانم!»
فوتبالی ویدیویی از مراسم یادبود برادر محمد دادکان، رییس پیشین فدراسیون فوتبال، منتشر کرده که نشان میدهد علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، در هنگام خروج از مراسم، به درخواست محمدرضا طالقانی، رییس پیشین فدراسیون کشتی، برای آشتی با علیرضا دبیر پاسخ منفی میدهد: «نه اصلا، نمیتوانم!» pic.twitter.com/ShUfKeVbv9
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، به نقل از مقامات آلمانی اعلام کرد که پیکر پدرش از ایران به آلمان منتقل شده است. او در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «آلمان نوکر جمهوری اسلامی است و از تهران دستور میگیرد.»
غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، به نقل از مقامات آلمانی اعلام کرد که پیکر پدرش از ایران به آلمان منتقل شده است.
او در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «آلمان نوکر جمهوری اسلامی است و از تهران دستور میگیرد.» pic.twitter.com/o4gbLQDqHM
ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که رقص یک زن سالخورده در بازار بوشهر را نشان میدهد. در این ویدیو، اندکی پس از آغاز رقص و شادی او با عصایی در دست، چند زن جوان نیز به او میپیوندند
ویدیویی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که رقص یک زن سالخورده در بازار بوشهر را نشان میدهد. در این ویدیو، اندکی پس از آغاز رقص و شادی او با عصایی در دست، چند زن جوان نیز به او میپیوندند. pic.twitter.com/BwYO6HaiTK
By kozet on February 5, 2025 10:18 PM
|No Comments
صادق زیباکلام - نوارغزه وچک بی محل ترامپ
ایده انتقال ساکنین نوار غزه به مصر و اردن را جناب ترامپ در اولین سخنرانیاش بمناسبت آغاز ریاست جمهوریاش مطرح نمود. من در توییتی آنرا بیشتر بعنوان "طنز" تلقی کردم تا یک طرح جدی. واقعا فکر میکردم حالا ایشان یه چیزی گفته.
ترامپ عاشق اظهار نظرهای این چنینی بمنظور جلب توجه و شگفت زده کردن مخاطبین است. خیلی نبایستی آن را جدی گرفت.
اما دیروز در سخنرانی که بمناسبت ورود اولین میهمان خارجیاش که آقای نتانیاهو بود، باز بسر وقت آينده فلسطین و در وهله نخست نوار غزه رفت. اینبار خیلی جدی گفت که نوار غزه تبدیل به تلی از خرابه شده و دو میلیون فلسطینی ساکن آن به کشورهای عربی میبایستی منتقل شوند و آمریکا غزه را بتملک خود در میآورد و یک سرزمین مدرن بر روی خرابههای غزه خواهد ساخت.
حماس طرح ترامپ را یک "نژاد پرستی " خواند و سایر رهبران عرب هم آنرا محکوم کردند. شایستهترین و ای بسا با شهامت ترین مخالفت از جانب بن سلمان رهبر عربستان سعودی آمد.
هنوز هم نمیتوانم باور کنم که ترامپ در طرحش برای نوار غزه و آینده فلسطین جدی است. اما اگر او واقعا فکر میکند که مسئله فلسطین با ساختن یک سرزمین افسانهای در نوار غزه و ادغام ساکنین آن در کشورهای عربی سرانجام ختم به خیر خواهد شد، دانش او در مورد فلسطین همانقدر مشکل دارد که دانش انقلابیونی که خواهان نابودی اسرائیل هستند.
مناسبترین توصیف از طرح ترامپ، قیاس کردن آن به یک "چک بانکی بی محل" است علیرغم رقم بالای چک.
رادیو فردا - دولت ترامپ با ایران چه خواهد کرد؟ حدود دو هفته پس از بازگشت او به کاخ سفید، زمزمهها از احتمال بازگشت راهبرد «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی بالا گرفته است.
رویکرد فشار حداکثری ترامپ در چهار سال نخست حضور او در کاخ سفید باعث خروج آمریکا از برجام، بازگرداندن تحریمهای گسترده علیه ایران، کشتن قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه و قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده شد.
حالا همه به دنبال یافتن پرسش این پاسخ هستند که این بار چه خواهد شد؟ آیندۀ جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود و آیا حکومت ایران به سقوط نزدیکتر شده یا باید توافقی جدید میان تهران و واشینگتن را انتظار کشید؟
برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ مایکل روبین رفتیم؛ مورخ و پژوهشگر ارشد در مؤسسه «امریکن اینترپرایز».
آقای روبین که پیشتر به عنوان مشاور پنتاگون هم فعالیت کرده، معتقد است جمهوری اسلامی در دو سال نخست حکومت دونالد ترامپ به سراغ وقتکشی خواهد رفت چون میداند پس از آن، حتی در درون خود دولت آمریکا، افراد شروع به فاصله گرفتن از رئیسجمهور میکنند تا خود را برای انتخابات ۲۰۲۸ آماده کنند.
آقای روبین که میگوید در دهه هفتاد خورشیدی هفت ماه در ایران زندگی کرده، معتقد است که شاید شخصی مثل حسین نوری همدانی، روحانی ۹۹ ساله، به عنوان گزینه موقت جانشینی علی خامنهای مطرح شود تا پس از مرگ او مجتبی بتواند بدون خوردن برچسب حکومت موروثی رهبر واقعی ایران شود.
او در عین اینکه باور دارد احتمال درگیری نظامی بین اسرائيل و ایران محتمل است، هشدار میدهد که ممکن است بعد از سقوط جمهوری اسلامی، این نظامیان در سپاه پاسداران باشند که قدرت را در ایران در دست بگیرند.
بهعنوان نخستین سؤال، به نظر شما دونالد ترامپ چه راهبردی را در قبال ایران اجرایی میکند؟ آیا ما شاهد فصل دوم راهبرد فشار حداکثری خواهیم بود یا باید منتظر یک برجام جدید بین ایران و آمریکا باشیم؟
واقعیت این است که دونالد ترامپ تمایل دارد چارچوبهای دیپلماتیک را بشکند. او همیشه طبق انتظارات عمل نمیکند و به عرفهای رایج پایبند نیست.
از یک طرف، فکر میکنم او تلاش خواهد کرد با ایران ارتباط برقرار کند. نمایندهاش در خاورمیانه، استیو ویتکوف، از قبل اختیار این کار را دریافت کرده است. هرچند من فکر میکنم که این بیشتر ایرانیها باشند که به دنبال ارتباط با دونالد ترامپ خواهند بود چون از بازگشت احتمالی تحریمها بهشدت نگراناند. اما تفاوت ترامپ با دیگر رؤسای جمهور آمریکا که بهدنبال توافقات دیپلماتیک بودهاند، این است که او از ترک میز مذاکره هراسی ندارد.
بنابراین، حکومت ایران باید در برخورد با هرگونه مذاکره احتمالی با آمریکا بسیار محتاط باشد. اگر هدف تهران این باشد که از دیپلماسی بهعنوان ابزاری برای وقتکُشی و فرسایش آمریکا استفاده کند، ترامپ خیلی زود متوجه خواهد شد و فشار حداکثری را اعمال خواهد کرد.
با این حال، بهعنوان یک تحلیلگر نه یک طرفدار، معتقدم ترامپ در نهایت بهدنبال مذاکره با جمهوری اسلامی خواهد رفت، چون او درک درستی از این موضوع ندارد که ایدئولوژی پایه و اساس حکومت ایران است.
اما برای اینکه شما بتوانید یک تلاش مذاکراتی را به یک توافق قابل اجرا تبدیل کنید، به تیمی از نیروهای همفکر احتیاج دارید که این روند را پیش ببرند و آن را به مرحله اجرا برسانید. دستکم فعلاً در تیم کنونی دونالد ترامپ چنین افرادی دیده نمیشوند و کسانی را به کار گرفته که اساساً با هرگونه گفتوگو با جمهوری اسلامی مخالفاند. آیا چنین وضعیتی باعث نخواهد شد که حتی اگر توافقی در کار باشد، سرنوشت آن مانند توافق ترامپ با رهبر کره شمالی باشد؟
کاملاً با شما موافقم. ترامپ اغلب تصمیماتش را بهصورت ناگهانی میگیرد و انتظار دارد تیمش بعداً جزئیات را تکمیل کند. اما در مورد جمهوری اسلامی، این رویکرد بسیار خطرناک است، چون همیشه جزئیات تعیینکننده هستند.
نگرانی بزرگتر من این است که از نظر سیاسی، ترامپ فقط حدود دو سال فرصت دارد تا برنامههایش را پیش ببرد. بعد از آن، حتی جمهوریخواهان از درون کابینه خودش هم کمکم شروع به فاصله گرفتن خواهند کرد تا برای انتخابات بعدی آماده شوند.
از طرفی، نگرانم که حکومت ایران در این موضوع چندان صادق نباشد. آنها از ترامپ و احتمال بازگشت تحریمهای سخت و فعال کردن «مکانیسم ماشه» هراس دارند و شاید تنها قصدشان این باشد که این دو سال را بدون درگیری پشت سر بگذارند.
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ما میدانیم ایران برای تأمین انرژی نیازی به چنین برنامه هستهای ندارد و میداند که در دو سال میتواند بدون اینکه آن را به صورت کامل از بین ببرد، به فعالیت خود در سطحی پایینتر ادامه دهد تا وقتکشی کند و بعد از انتخابات سال ۲۰۲۸ با شدت بیشتری آن را گسترش دهد.
نکته آخر که شاید دولت اوباما و وزیر خارجه سابق، جان کری، در آن اشتباه کردند، این است که توافق هستهای ۱۰ سال پیش امتیازات زیادی را از همان ابتدا به ایران داد و حالا دیگر چیز زیادی باقی نمانده که آمریکا بتواند در یک توافق جدید به ایران پیشنهاد دهد.
آنچه ایران واقعاً میخواهد، تضمینی است که اسرائیل به این کشور حمله نکند. اما برخلاف آنچه برخی تئوریپردازان نظریه توطئه در واشینگتن و تهران میگویند، آمریکا کنترل اسرائیل را در دست ندارد و مشخص نیست که چنین تضمینی اصلاً در اختیار واشنگتن باشد.
یورونیوز - در پی امضای دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، مبنی بر اجرای پرقدرتترِ سیاست «فشار حداکثری» با هدف ممانعت از صادرات نفت ایران، دلار آمریکا در جریان معاملات روز چهارشنبهٔ بازار تهران رکورد قیمتی جدیدی را ثبت کرد.
هر دلار آمریکا ظهر چهارشنبه با افزایش ۸۵۰ تومانی به نرخ بیسابقه ۸۵ هزار و ۸۵۰ تومان در بازار تهران فروش رفت. نرخ آزاد فروش هر یورو نیز برای نخستین بار از مرز ۸۹ هزار تومان فراتر رفت و به ۸۹ هزار و ۱۰۰ تومان رسید.
همزمان با افزایش ۲۸ دلاری قیمت هر اونس طلا (۲۸۶۸ دلار) در بازارهای جهانی و صعود نرخ آزاد ارز در بازار تهران، قیمت هر قطعه تمام سکه طلا هم ظهر چهارشنبه به اوج تازهٔ ۶۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومانی رسید و شاهد افزایش ۳.۱ میلیون تومانی نسبت به روز گذشته بود.
شاخص بورس اوراق بهادار تهران هم با کاهش ۵ هزار و ۸۱۴ واحدی به دو میلیون و ۷۹۸ هزار و ۴۰۴ واحد رسید.
هر دلار آمریکا پیش از بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید، در بازار تهران ۸۱ هزار تومان معامله میشد، نرخی که طی روزهایی که از آغاز دوران جدید ریاست جمهوری او میگذرد، ۴ هزار و ۸۵۰ تومان بالا رفته است.
کارشناسان معتقدند که موج تازه سقوط ارزش ریال افزون بر نگرانی بازار ایران از تبعات اقتصادی تصمیمهای آقای ترامپ در قبال ایران، در پی افزایش تنش نظامی میان ایران و اسرائیل، ناکامی پی در پی استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی، افزایش کسری بودجه دولت ایران و حذف ارز ترجیحی، آغاز شده است.
همزمان با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان در تابستان گذشته، بهای آزاد هر دلار آمریکا حدود ۵۹ هزار تومان بود.
مردم در آینده با کمک ایلان ماسک از فیلترشکن بینیاز میشوند
عباس عبدي
اعتماد ويژگي عجيبي است. مثل گريس و روغن است كه حركت چرخدندهها را روان ميكند. اعتماد روابط فرد با فرد، فرد با حكومت و نهادهاي رسمي را روان و كمهزينه و موثرتر ميكند. كافي است كه چرخدندهها خشك باشند، چند بار كه با هم اصطكاك پيدا كردند، ساييده يا حتي شكسته ميشوند. مهمترين سرمايه هر فرد، نهاد يا دولت، اعتمادي است كه ديگران به آن دارند. اعتماد ذرهذره به وجود ميآيد ولي هميشه اين خطر هست كه به يك باره از ميان برود. كافي است كه يك دروغ بشنويم تا اعتمادمان رنگ ببازد.
ولي براي به دست آوردن اعتماد بايد دهها و صدها بار صداقت و راستگويي خود را ثابت كنيم. آقاي پزشكيان و دولت او در معرض خطر از دست دادن اعتماد عمومي هستند؛ اعتمادي كه از ابتدا هم ضعيف بود. در واقع اعتماد ضعيف از اينجا ناشي ميشد كه بسياري از مردم معتقد بودند كه در فضا و ساختار سياسي موجود، نميتوان كار موثري كرد و انجام سياستهاي مفيد و كارآمد تقريبا غير ممكن است. يا حداقل گمان ميكردند كه آقاي پزشكيان كسي نيست كه بتواند اين تحول را رقم بزند. آن ۵۰ درصدي كه در انتخابات شركت نكردند را ميتوان تا حدي طرفدار اين ايده دانست.
در واقع بياعتمادي آنان فراتر از بياعتمادي به پزشكيان بود. طبيعي است حداقل بخش مهمي از كساني كه به او رأي ندادند فاقد چنين اعتمادي به شخص پزشكيان براي تصدي مقام رياستجمهوري بودند. البته پس از انتخابات و بهطور متعارف اميد و اعتماد به فرد منتخب زياد ميشود، در واقع به صورت غريزي، مردم فرصتي براي او فراهم ميكنند تا بلكه كاري انجام شود.
اين ظرفيت سياسي براي آقاي روحاني در سال ۱۳۹۲ و پس از انتخابات بسيار بالا بود. گرچه وي ۵۰ درصد آرا را آورد، ولي پس از انتخابات به محبوبيت ۷۷ درصدي رسيد، زيرا اميد به آينده ايجاد شده بود. آقاي پزشكيان مطابق نظرسنجي پايان شهريور ماه فقط ۵۰ درصد محبوبيت (زياد و خيلي زياد) داشته است. اين رقم در شرايط كنوني و مطابق نظرسنجيها بسيار كاهش يافته و علت روشن است.
ميان انتظارات مردم با ميزان و كيفيت تحقق وعدههاي داده شده، فاصله زيادي هست. گذشته از مساله اقتصادي و قيمت ارز و انرژي كه خيلي مهم است، از حيث اصليترين وعدههاي داده شده يا پيشرفتي ديده نميشود يا چندان نيست كه مردم را اميدوار كند. متاسفانه بايد گفت كه آقاي پزشكيان براي بازسازي اميد و اعتماد زمان زيادي ندارد. اگر تا پايان سال كاري شد و راهي باز و افقي گشوده شد، ميتوان اميد داشت در غير اين صورت بعيد است كه پس از آن اتفاقي رخ دهد.
براي بازسازي اميد و اعتماد، ۵ مساله و چالش مهم را در ذيل سياست وفاق مرور ميكنيم. پيش از مرور موارد پنجگانه بايد گفت كه نتيجه سياست وفاق آقاي پزشكيان سنگ زيربناي موفقيت يا شكست اوست و بايد حمايت شود، ولي مشكل اينجاست كه بخشي از طرف مقابل درك درستي از آن ندارد، حتي برداشت معكوس نموده و بر كينهورزي و دشمني خود با جامعه و مردم و دولت افزوده است. بنابراين ادامه اين سياستِ ضروري، حداقل با شيوه كنوني ميتواند به نتايج منفي منجر شود. با اين حال نتيجه اين سياست تا مقطع حاضر، مثبت تلقي ميشود.
اولين وعده مهم و مورد توجه آقاي پزشكيان درباره سياست خارجي و تصويب FATF و حل مساله تحريمها است. نكته مهم اين است كه چه چنين وعدهاي را داده باشد و چه نداده باشد، اتفاق نظر مردم درباره هيچ مسالهاي به اندازه ضرورت رفع تحريمها نيست. در نظرسنجي شهريور ماه امسال ۵۹ درصد مردم رفع تحريمها را موضوع اصلي كه بايد مورد توجه دولت باشد معرفي كرده بودند، در حالي كه در حوزه اقتصاد فقط ۴۸ درصد مردم مهار تورم و گراني را ذكر كرده بودند.
البته تحقق اين وعده بهطور طبيعي مستلزم اصلاحات در رويكردهاي خارجي است. تحولات مهمي در اين ۶ ماه در منطقه و جهان رخ داده است كه ميتواند ظرفيت دولت براي تحقق اين وعده را بيشتر كند. اكنون و با آمدن ترامپ، بايد ديد كه آيا آقاي پزشكيان ميتواند ارادهاي را براي حل مساله نشان دهد. طبيعي است كه اين ماجرا طرف دومي هم دارد كه امريكا است كه ارزيابي دقيقي از آن نداريم، ولي در هر حال مردم انتظار دارند كه طرف ايراني معقول و منطقي رفتار كند.
متأسفانه FATF هنوز و پس از گذشت اين مدت به نتيجهاي نرسيده است. شواهد براي تصويب هم لزوما مثبت نيست. اگر رد شود يا انقلت بياورند و بازي در آورده شود، بعيد است كه مشكلات بعدي هم حل شود. تا همين زمان هم كش دادن ماجرا زيانبار و عليه منافع ملي و مردم بوده است. وعده دوم رفع فيلترينگ است. وعدهاي كه اجرايش به شوخي تبديل شد، و بيشترين ضربه را تاكنون به اعتماد و اميد مردم نسبت به دولت وارد كرده است.
مردم انتظار دارند، فيلترينگي كه با يك مصوبه چند خطي اجرايي شد، طبعا با همان سرعت و مصوبه بايد برگردانده شود. البته مطابق آمارهاي موجود مردم دسترسيهاي خود را از طريق فيلترشكن دارند و فيلترينگ جز زيان براي كشور و دولت و از همه بدتر جز تخريب اعتماد مردم به دولت هيچ نتيجه ديگري ندارد. جالب اينكه كلاب هاوس كه فيلتر نبود، ظاهرا چند روز است كه فيلتر شده است.
هنوز طرفداران فيلترينگ به اين پرسش ساده پاسخ ندادهاند كه اگر اينترنت فيلتر نبود آيا وضع شما از اينكه هست بدتر بود؟ بهنظر ميرسد كه قطعا بهتر بود چون حداقل لعن و نفرين روزانه دهها ميليون ايراني عليه خود را شاهد نبودند. در واقع اين نحوه مواجهه با سياست دولت، نمادي از چوب لاي چرخ دولت گذاشتن است و الا كدام عقل سليمي ميپذيرد كه فيلترينگ ادامه پيدا كند؟
با رفع فيلتر واتساپ مردم از فيلترشكن بينياز نشدهاند، تلگرام، يوتيوب و اينستاگرام همچنان به عنوان نيازهاي عمومي فيلتر هستند، در حالي كه مردم با زحمت و استفاده از فيلترشكن به آن دسترسي دارند و چه بسا در آينده نه چندان دور و با كمك ايلان ماسك از فيلترشكن هم بينياز شوند!! ضربه اصلي به اعتماد و اميد مردم را فعلا ناتواني دولت در رفع فيلترينگ زده است. اتفاقا طرف مقابل هم با همين انگيزه با رفع آن مخالفت ميكند.
موضوع سوم، مساله زنان است. بهطور قطع توقف اجراي مصوبه عجيب و خطرناك مجلس كه در صورت اجراي احتمالي، ثبات و امنيت جامعه را با خطر جدي مواجه ميكرد، بزرگترين دستاورد دولت در اجراي يكي از وعدههاي خود است، ولي اين مساله نزد مردم بازتاب مهمي نداشته است. چرا؟ چون اين مصوبه اجرا نشد تا مردم ببينند چه جهنمي برپا خواهد شد.
در واقع بيشتر مردم از ابعاد ماجرا اطلاعي ندارند. به علاوه اگر اجرا هم ميشد، دولت به كلي فرو ميريخت و چيزي نميماند كه بخواهد بازسازي شود. همچنين اقدامات غيرقانوني به ويژه در خصوص برخورد با زنان و خودروها همچنان ادامه دارد و هيچگونه پاسخگويي نيز ارايه نميشود، و مردم هم تصور ميكنند كه كاري نشده است.
روستایی گاو در آخور بِبَست شیر گاوش خورد و برجایش نشست روستایی شد در آخور سوی گاو گاو را میجست شب، آن کنجکاو دست میمالید بر اندام شیر گاه بالا، گاه پهلو، گاه زیر شیر گفت ار روشنی افزون بُدی زهرهاش بدریدی و دلخون شدی اینچنین گستاخ زان میخاردم کو در این شب گاو میپنداردم! (مثنوی)
علیصاحبالحواشی
فرق خمینی با فضلالله نوری منحصراً در آن بود که فضلالله "خدعه" نمیکرد، حرف دلش را بیپروا میزد. همین هم بود که اعدام شد. خمینی این درس را از فضلالله نوری گرفت که برای پیروز شدن باید "خدعه" کرد.
جمهوری اسلامی که خمینی بنیان نهاد، از صدر تا ذیلش "خدعه" بود! خمینی با خدعه پیروز شد اما بزودی چنان شکست مفتضحی خورد که نهفقط حکومتش منفور مردم گشت بلکه کل روحانیت و بسی مهمتر، اسلام را هم در دلهای مردم به مغاک منفوری کشاند.
میتوان بر نادانی و نفهمی فضلالله نوری عذرها نهاد که در آغاز تجلی سیاسی "تجدد" ایران ایستاده بود و کمترین فهمی از این پدیده نداشت؛ بسیار تا اکثریتقاطع متجددان زمانهاش هم فهم درستی از "تجدد" و بنمایههای ژرفایی که تجدد را برآورده بودند، نداشتند. چنین عذری را بر خمینی صدسال بعدترش نمیتوان نهاد.
اگر گفته شود که خمینی مُرده قرونواعصار پیشین بود که از گور برخاست و خواست ایران را به اعصار پیشینی که میپسندید بازگرداند، "استعاره" درستی بهکار برده باشیم که از فرط درستی سر به واقعیت محض میساید!
خمینی نه فهمی از کشور و ملیت داشت، نه درکی از معنای مدنیت و حقوق و قانون داشت، نه حکومت را بیش از آنچه از چنگیز تا ملکشاه سلجوقی میفهمیدند، میفهمید، نه میدانست "علم" و دانشگاه و مجلس و صنعت و فناوری و تجارتجهانی و قوانین بینالمللی و سیر تاریخ چیست. اگر این مقولات را پیش روی غزالی تا میرداماد میگذاشتی هرچه میفهمیدند، خمینی سرسوزنی بیشترش را نمیفهمید.
او "ایران"ای را تحویل گرفت که قرنها در طول تاریخ پیش آمده بود و مردمش شباهتی با مردم عصر سلجوقیان و صفویان نداشتند، سپس خواست تا ایران را به قرنها پیش که میپسندید، برگرداند. او متوجه بود که برای اینکار باید مردم را فریب بدهد. مختصات پیچیده دهه ۱۳۵۰ شمسی بستر لازم برای این فریبکاری عظیم را در اختیارش نهاد، همانکه مختصات عصر مشروطه در اختیار فضلاللهنوری نگذاشت تا حلقآویز شد.
خمینی اعدام نشد، بلکه بزرگترین تشییعجنازه تاریخبشر را برایش کردند، اما او ندانسته و نخواسته، عامل اعدام "اسلام" در ایران شد! نه او و نه پیروان بعدیش نفهمیدند که تاریخ را نمیشود به عقب برگرداند؛ نفهمیدند که "انسان" پدیداری ثابت در طول زمان نیست بلکه انسانها دگرگونه میشوند و با خودشان جهان خود را نیز دگرگون میکنند.
آن معلم دانشگاهی که امروز سر کلاس بیولوژی مولکولی درس میدهد، چه دخلی به مدرس نظامیه بغداد و نیشابور دارد که درس طبجالینوسی میداد، یا استاد امروزین دانشکده حقوق که دارد مباحثی در حقوقمدنی را درس میدهد چه دخلی به آخوند مدرسه چهارباغ اصفهان صفوی دارد که درس فقه میداد. مسئله تنها تفاوت در چیستی درسها نیست، در تفاوت "مغزها"یی که درس میدهند و درس میگیرند هم هست؛ مسئله در تفاوت "جهانها"یی که آن درسها در او ردوبدل میشوند هم هست. خمینی بقدر سرسوزنی فهم از اینها نداشت!
اگر از بیغوله دهات، روستاییای را که در عمرش وسیله نقلیهای جز الاغش ندیده و البته در هدایت و مراقبت از آن نیز خبره است، را بیاوری پشت فرمان یک هواپیمای مهیای پرواز بنشانی، آنقدر احمق هم باشد که بخواهد آن را راه ببرد، چهشود؟ جز آنکه خود و هواپیما را نابود کند!
خمینی آن روستایی نادان و بیخبر از همهچیز و همهجا بود که خود، اسلام عزیزش، و "ایران" را - که کمترین فهم و عاطفهای از اینیکی نداشت - یکجا نابود کرد!
پیکر جمشید شارمهد، زندانی سیاسی دو تابعیتی که چند ماه پیش توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام شد، پس از انجام مراحل قانونی، امروز به دولت آلمان تحویل داده شد.
مطابق گزارش «خبرگزاری دانشجو» به نقل از قوه قضاییه حکومت ایران، روند انتقال پیکر شارمهد به آلمان تکمیل شده و این اقدام به نوشته این رسانه حکومتی «در چارچوب رویههای قضایی و دیپلماتیک و در پاسخ به درخواست خانواده او انجام گرفته است.»
جمشید شارمهد، ۶۹ ساله، شهروند دو تابعیتی ایرانی-آلمانی و از چهرههای مخالف جمهوری اسلامی بود که در سال ۲۰۲۰ توسط نیروهای امنیتی ایران از دبی ربوده و به ایران منتقل شد. او به اتهام هدایت گروه «تندر» و «دست داشتن در بمبگذاری حسینیه شیراز» در سال ۲۰۰۸، که حکومت ایران مدعی بود توسط این گروه انجام شده، به «محاربه» متهم و در نهایت به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام او در آبان ۱۴۰۳ اجرا شد.اجرای حکم او با واکنشهای شدید بینالمللی مواجه شد. دولت آلمان بارها نسبت به پرونده او ابراز نگرانی کرد و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، پیش از اجرای حکم، خواستار لغو فوری حکم اعدام شده بود. وزارت خارجه آلمان نیز این اقدام را نقض حقوق بشر دانست و خواستار تحریمهای بیشتر علیه جمهوری اسلامی شده بود.
اعدام شارمهد انتقادهای شدیدی را از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دولتهای آمریکا و آلمان به همراه داشت. بسیاری از نهادهای حقوق بشری، از جمله عفو بینالملل، روند دادرسی این زندانی سیاسی را ناعادلانه خوانده و حکومت ایران را به نقض حقوق متهمان متهم کردند.
سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به اعدام جمشید شارمهد تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی، ایرانیان را صرفا به دلیل استفاده از حقوق بنیادین انسانی خود اعدام میکند.
تحویل پیکر جمشید شارمهد به آلمان گامی جدید در پروندهای است که همچنان ابعاد سیاسی و بینالمللی گستردهای دارد. در حالی که جمهوری اسلامی این اقدام را در چارچوب رویههای قضایی و دیپلماتیک معرفی کرده، مقامات آلمانی همچنان به نحوه بازداشت، محاکمه و اعدام او اعتراض دارند. این موضوع میتواند بر روابط ایران و آلمان تأثیر بیشتری بگذارد و به افزایش فشارهای بینالمللی علیه تهران منجر شود.
خبرگزاری «میزان» مرکز رسانهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از بازداشت دو زن بهدلیل آنچه «هنجارشکنی» و «وقوع اتفاقات تلخ» در حاشیه دیدار تیمهای پرسپولیس و تراکتور خوانده، خبر داده است
پیش از این نیز «احمد دنیامالی»، وزیر ورزش و جوانان دولت «مسعود پزشکیان» با تشکیل جلسهای که دلیل آن را« بررسی و آسیبشناسی» نامیده بود، از نهادهای قضایی و امنیتی خواهان برخورد با عوامل اتفاقات حاشیهای این دیدار شده بود.
میزان در خبر خود مدعی شده که با دستور دادستانی تهران، دو تماشاگر زن که در جریان این مسابقه رفتارهای غیر اخلاقی خلاف شئونات انجام دادهاند شناسایی و بازداشت شدهاند.
آنچه از سوی دادستانی تهران «رفتارهای غیراخلاقی» و «خلاف شئونات» این دو زن نامیده شده، رقص و کریخوانی روی سکوهای ورزشگاه بود. در همین مسابقه، چشم یک تماشاگر مرد منتسب به هواداران پرسپولیس بهدلیل پرتاب سنگ از سوی هواداران مقابل، چشم چپ خود را از دست داد و نابینا شد و یک هوادار دیگر نیز بهدلیل مشابه، به کما رفت.
نهاد قضایی جمهوری اسلامی و وزارت ورزش و جوانان اما میان نابینا شدن و به کما رفتن دو مرد ایرانی و کری خواندن دو زن تماشاگر، فقط دومی را میبیند.
قوانین فیفا در مورد بازداشت دو زن ایرانی چه میگوید؟
بررسی قوانین و مقررات فدراسیون جهانی فوتبال نشان میدهد که نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی هر کشور، صرفا وظیفه تامین امنیت تماشاگران، بازیکنان، مربیان و داوران برای هر مسابقه را دارند و بهصورت سرخود و بدون درخواست فدراسیونهای محلی یا فدراسیون جهانی فوتبال، اجازه شناسایی، بازداشت یا حتی ممنوعالورود کردن تماشاگران به ورزشگاهها را ندارند.
فیفا میگوید نیروهای پلیس و یا نیروهای امنیتی، تنها زمانی مجاز به بازداشت یا ممنوعیت ورود تماشاگران زن به استادیومهای فوتبال هستند که این تماشاگران «آسیبهای جدی به اماکن عمومی وارد کرده باشند»، «امنیت سایر تماشاگران، مربیان یا بازیکنان را بهخطر انداخته باشند»، یا «اقداماتی تهدیدآمیز یا تروریستی مرتکب شده باشند.»
اعمال تماشاگران زن حاضر در ورزشگاه آزادی که از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بازداشت شدهاند، مصداق هیچیک از این موارد نبوده و حتی اقداماتی تحریکآمیز برای درگیری میان دو گروه هواداری روی سکوهای ورزشگاهها هم نبود.
روزنامه رهبر چگونه فضا را علیه زنان آلوده کرد؟
روزنامه «کیهان» رسانه وابسته به دفتر «علی خامنهای»، ۱۱بهمن۱۴۰۳ در یادداشتی تمامی مشکلات پیشآمده در بازی پرسپولیس و تراکتور را متوجه زنان ایرانی کرد و نوشت: «پیش از این پیشبینی کرده بودیم با ورود بانوان تماشاچی به استادیومهای ورزشی، جو ناسالم و رفتارها و شعارهای نامناسب و غیر اخلاقی بهطور خودکار کنترل و سالم خواهد شد.»
اشاره روزنامه کیهان از شعارهای نامناسب، فریادهای قومیتی و درگیریهای فیزیکی برخی از تماشاگران در هر دو سوی ورزشگاه بود. تصاویری که از اتفاقات این بازی منتشر شد، نشان میداد که تماشاگران هر دو تیم، در دقایقی از پیش و پس از مسابقه و حتی در جریان بازی با پرتاب اشیا، شعارهای قومیتی و شعارهای جنسیتی، فضایی مسموم را در ورزشگاه شکل دادهاند. همچنین تصاویری از ادرار کردن یک تماشاگر منتسب به تراکتور روی سر گروهی از تماشاگران پرسپولیس نیز در شبکههای اجتماعی منتشر شده بود.
عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات در شبکهی اجتماعی ایکس نوشت:
برخی دوستان میپرسند نظرم در باره مذاکره با ٱمریکا چیست!؟
۱- نظرم را ۳۴ سال پیش در وقتی که جهان و آمریکا و ایران متفاوت از امروز بودند در مقاله مذاکره مستقیم نوشتم. مقاله در روزنامه اطلاعات منتشر شد.
۲- پرچمدار مخالفت و بلکه فحاشی و عناد روزنامه کیهان بود. و مهدی نصیری تعزیه گردان. مهدی نصیری که ٱن روزها دشمن خونی مذاکره بود اکنون طرفدار تسلیم در برابر ٱمریکاست و تا شاهزاده ابلهانه و شتابان رقصیده است.
۳- دفتر تحکیم وحدت در درون دانشگاه تهران راهپیمایی علیه بنده به راه انداختند. اکنون عناصر شاخص دفتر تحکیم در واشنگتن از وزارت خارجه ٱمریکا حقوق می گرفتند!
۴- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که ٱن وقت بیانیه علیه من منتشر کردند. اکنون در موضع دیگری نسبت به مذاکره هستند.
۵- الامور مرهونة باوقاتها! چو گویی که وام خرد توختم همه هر چه بایست ٱموختم یکی نغز بازی کند روزگار که بنشاندت پیش ٱموزگار
فرارو - محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهوری، در حاشیه امروز جلسه هیات دولت، در پاسخ به سوالی در خصوص ادعای ارتباط با ساواک که کامران غضنفری نماینده تندروی مجلس در تجمعات اخیر روبروی مجلس شورای اسلامی، بیان کرده بود، گفت: من وقتی میخواستم به خاطر مشکلی که در ایران داشتم، خارج بشوم، پدرم یک رفیقی داشت که به مراسم دعای ندبه میآمد و به او گفت کمکی بکند.
به گزارش خبرآنلاین، وی در ادامه گفت: بعدها که انقلاب شد فهمیدیم این آقا ساواکی بوده است. حتما کسی که این را گفته است جوابی برای خدا دارد، حداقل برود کتاب را بخواند.
مامور محکومشده در دادگاه نخستین بار نبوده که چنین کاری کرده و در مواردی حتی از قربانیان فیلمبرداری نیز کرده است
ایندیپندنت فارسی - کمتر از یک هفته پس از افشای جزئیات پرونده تجاوز به زنی مصدوم در آمبولانس اورژانس، اطلاعاتی از پروندهای مشابه منتشر شد. در این پرونده نیز مامور خاطی اورژانس به ۶۰ ضربه شلاق محکوم شد، با این حال به کار در مرکز فوریتهای پزشکی ادامه داد و اخراج نشد.
خبرگزاری خبرآنلاین با انتشار جزئیاتی از دومین پرونده تعرض در اورژانس نوشت که احتمال دارد موارد مشابه دیگری نیز وجود داشته باشد.
بر اساس این گزارش، تعرض به زن مصدوم در فروردین امسال و در یکی از شهرهای شمالی ایران رخ داد. قربانی زنی ۲۰ ساله است که هنگام بازگشت از باشگاه ورزشی، سوار تاکسی اینترنتی میشود. تاکسی در میانه راه تصادف میکند و احساس ناراحتی در ناحیه گردن باعث میشود زن با همسرش تماس بگیرد. همسر او به محل تصادف میرسد و با یکدیگر به آمبولانسی که در نزدیکی حادثه بود، مراجعه میکنند.
مامور اورژانس به آنها میگوید: «به محل حادثه برگردید، من به مرکز اعلام میکنم که یک مورد حضوری دارم و تا دو دقیقه دیگر به شما میرسم.»
وقتی زن و شوهر در آمبولانس مینشینند، مامور اورژانس پس از معاینه اولیه، از مرد میخواهد برای همسرش آب بیاورد. همین فاصله کافی است تا در خودرو بسته شود. همسر زن به خبرآنلاین گفت: «از اینکه در کابین بسته شد، تعجب کردم اما به روی خودم نیاوردم. دوباره در را باز کردم و آب را به همسرم دادم. مامور اورژانس به من گفت شما به خودرو خودتان برگردید و بعد از حرکت آمبولانس، پشت سر ما راه بیفتید. من هم برگشتم و سوار ماشین خودم شدم، اما بعد از هشت دقیقه آمبولانس هنوز حرکت نکرده بود. مجدد به سمت آمبولانس برگشتم. بهسختی از شیشه داخل کابین را نگاه کردم. وقتی دیدم بدن همسرم را لمس میکند، خشکم زد. اما لحظهای گمان کردم به دلیل عوارض تصادف برای همسرم اتفاقی افتاده است و نیاز به معاینه بیشتری دارد.»
به گفته این مرد، خودرو اورژانس پس از توقف طولانی به سمت بیمارستان حرکت کرد، در حالی که او در تمام مسیر آشفته بود و نمیدانست چه باید بکند. در بیمارستان ماجرا را با همسرش مطرح کرد و او نیز گفت بهرغم اینکه از مامور اورژانس خواسته معاینه را از روی لباس انجام دهد، نپذیرفته است. در نهایت، زن و همسرش به این نتیجه میرسند که به او در داخل آمبولانس تعرض شده است و در همان بیمارستان با پلیس تماس میگیرند و شکایتشان را ثبت میکنند.
در دادگاه، یکی از همکاران مامور اورژانس شهادت میدهد که در روز حادثه هیچ تعرضی رخ نداده است، اما گرفتن شماره تلفن زن از سوی مامور اورژانس، تماس تلفنی او با زن، جستجوی نام او در فضای مجازی برای یافتن حسابش در اینستاگرام مواردیاند که پلیس فتا آنها را بررسی و تایید کرده است.
پس از حدود شش ماه پیگیری قضایی، دادگاه اتهام مامور اورژانس را «رابطه نامشروع یا عمل منافی عفت (غیر از زنا)» تشخیص داد و او را به تحمل ۶۰ ضربه شلاق محکوم کرد. دادگاه تجدیدنظر هم در مهرماه حکم دادگاه اولیه را تایید کرد.
پس از صدور حکم قطعی، این خانواده تلاش کرد برای مامور خاطی در دانشگاه علوم پزشکی پرونده تشکیل دهد. آنها با مسئولان دانشگاه تماس گرفتند اما به گفته همسر زن، با وجود اینکه بارها این ماجرای تلخ را روایت کردند، مامور خاطی همچنان بهعنوان تکنسین اورژانس مشغول به کار است.
این در حالی است که پس از افشای ماجرا، همان همکار مامور خاطی که ابتدا شهادت دروغ داده بود، اعتراف کرد که تحت فشار به ارائه شهادت کذب مجبور شده است. همکار مامور خاطی پس از مدتی برای جلب رضایت این خانواده به آنها مراجعه کرد و از رازی عجیب پرده برداشت. این دیدار در محل کار همسر زن انجام شد و دوربینهای مداربسته گفتگو را ضبط کردند.
- ترجیح میدهم یک توافق صلح هستهای معتبر با ایران امضا شود
- دستوراتی صادر کرده ام که در صورت ترور شدنم به دست جمهوری اسلامی، «این دشمن آمریکا، کاملا محو و نابود» شود
رییسجمهوری آمریکا در پستی در شبکه اجتماعی خود، تروثسوشال، تاکید کرد که ترجیح میدهد «توافق صلح هستهای معتبری» با تهران امضا کند که به ایران اجازه دهد بدون دستیابی به سلاح هستهای، «بهطور صلحآمیز» رشد کند و شکوفا شود.
دونالد ترامپ، چهارشنبه ۱۷ بهمن در پست خود نوشت گزارشها درباره اینکه آمریکا در همکاری با اسرائیل قصد دارد ایران را نابود کند، «بسیار اغراقآمیز» هستند.
او افزود: «من ترجیح میدهم یک توافق صلح هستهای معتبر امضا شود که به ایران اجازه دهد بهطور صلحآمیز رشد کند و شکوفا شود. باید فورا برای آن کار کنیم و وقتی که امضا و کامل شد، جشن بزرگی در خاورمیانه برگزار کنیم.»
در هفتههای اخیر، اظهارنظرهای مختلفی درباره مذاکره احتمالی جمهوری اسلامی با آمریکا در داخل ایران مطرح شده است.
خبرگزاری رویترز چهارشنبه به نقل از یک مقام ارشد جمهوری اسلامی، بدون ذکر نام، نوشت: «ایران مایل است به دیپلماسی ترامپ فرصتی دوباره بدهد اما نسبت به کارشکنیهای اسرائیل محتاط است.»
به گفته این مقام ارشد ایرانی، اگر واشینگتن به دنبال توافق با تهران است، باید اسرائیل را مهار کند.
حساب دفتر حسن روحانی در شبکه ایکس نیز ویدیویی از سخنان او در فروردین ۱۴۰۱ در جلسه هیات دولت جمهوری اسلامی منتشر کرد که گفته بود: «صدام این همه کشتار کرد اما زمانی که لازم شد، امام (روحالله خمینی) اجازه مذاکره داد.»
رییسجمهوری آمریکا سهشنبه ۱۶ بهمن دستورالعملی «بسیار سختگیرانه» برای از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی و به صفر رساندن صادرات نفت ایران امضا کرد و گفت که جمهوریاسلامی دیگر نباید به کشورهای دیگر نفت بفروشد.
او اندکی قبل از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید، این دستورالعمل را امضا کرد و گفت: «امیدوارم نیازی به استفاده از این گزینه نباشد. باید دید آیا میتوانیم به توافقی با ایران برسیم یا نه.»
محمدرضا عارف، معاون اول مسعود پزشکیان، در واکنش به دستورالعمل ترامپ مبنی بر اعمال فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، گفت: «در زمینه سلاح هستهای فتوا داریم که فعالیت غیر صلحآمیز هستهای ممنوع است، خیال او راحت باشد.»
عارف گفت که مذاکره و دیدار ترامپ و پزشکیان، «در دستور کار نظام» نیست.
چه سرنوشت تلخی داشت آن پروانه کوچک که قبل از کامل شدن، کسی پیلهاش را گشود و خواست که زودتر از موعد پرواز کند.
شاه عجول، برای ساختن هر چه سریعتر ایران مدرن، با آرزوی رسیدن به دروازههای تمدن بزرگ، رویاهایی در سر میپروراند که متأسفانه نه تنها یک قدم جلوتر از زمان خود نبودند، بلکه فاصلهای بسیار با واقعیت جامعه ایران داشتند. فاصلهای عمیق بین آنچه در ذهن شاه میگذشت و آنچه در ذهن اکثریت جامعه، که هنوز در خواب خرافات مذهبی و سنتها گرفتار بود، وجود داشت.
درگذشت «جیمی کارتر» سیونهمین رئیسجمهور آمریکا، واکنشهای زیادی را در رسانهها برانگیخت. بخش کلان این واکنشها، نظراتی است که توسط هواخواهان سامانه پهلوی ترویج میشود. با انتشار خبر درگذشت کارتر، «دونالد ترامپ» (رئیسجمهور کنونی آمریکا) در یک چرخش ۱۸۰ درجهای، نقش او را در سکان هدایت سیاست آمریکا را تأثیرگذار و آمریکا را مدیون و مرهون رهبری وی توصیف کرد! از همینرو، شخص رضا پهلوی که سالانه برای بدنامترین رئیسجمهوری آمریکا «ریچارد نیکسون» مراسم برگزار میکند و پیام میدهد، او را «معمار صلح» (!) در جهان قلمداد میکند و البته مدال صلح نیکسون را بر گردنش میآویزد، این پندار را ایجاد کرد که بسان همفکر خود ترامپ به ستایش از کارتر میپردازد! اما با توجه به سابقه بدگویی ریگان، پدر، مادر، البته خودش و هوادارانش که عامل پدیدآیی «شورش شوم ۱۳۵۷» را شخص کارتر میدانستند، متنهای پر سوز و گداز در رَثای کارتر، جای خود را به ناسزاگویی به کارتر داد. آن هم در زمانی که نویسندگان و روشنفکران از ناسازگویی اوباش آن گروه، به واسطه نقشی که در انقلاب ۱۳۵۷ داشتند، در امان نبودند و از قضا آرامگاه نماد نویسندگان و روشنفکران فرهیخته انقلاب ۱۳۵۷ «دکتر غلامحسین ساعدی» مورد اسائه ادب قرار گرفته بود. اکنون ناسزاگو و درشتیها به سمت کارتر رفته است!
شاید این خبر کمی مضحک به نظر آید. اما واقعیت تلخی است؛ وقتی شما با اسناد، رویدادهای واقع، تاریخ و گردش آزاد اطلاعات، بیگانه باشید، جای حقایق و وقایع را توهمات و تصوراتی میگیرد که مجبور هستید با آن دههها زندگی کنی و آن را به عنوان حقیقت و واقعیت به هوادارانت معرفی کنی! مهمترین بحران و چالش این گفتمان این است که نه تنها خود را در اختیار بیگانه و وابسته به نیروی خارجی میدانند که تمامی رویدادهای تاریخ را به میل و اراده آنان واگذار میکنند. وقتی هیچ حسِ ملیگرایی، استقلالطلبی و عزتمندی برای خود قائل نیستی، تمام خبط و خطاهای خود را به گردن بیگانه قلمداد میکنی. این نشان دهنده بینش سیاسی نیست، بلکه نشانه ذلتی است که فرد گرفتار آن است؛ از خود هیچ میل و ارادهای ندارد و پشت تمامی رویدادها و به ویژه سقوط خود را برآمده از اراده بیگانه میداند. این گفتمان برخاسته از همان تفکر «داییجان ناپلئونی» است که اندیشمندان سیاسی از آن به «تئوری توطئه» یاد میکنند (۱).
دکترین نیکسون؛ اشتهای سیرناپذیری شاه به خرید اسلحه
در واپسین سالهای دولت آیزنهاور در آمریکا، علیرغم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سلطه هشتساله جمهوریخواهان در آمریکا، آیزنهاور به دکترینی رسیده بود که تقویت نظامی شاه ایران، موجبات چنان اقتداری خواهد شد که تعادل و توازن مناسبات سیاست خارجی آمریکا در بین کشورهای صادرکننده نفت و به ویژه خاورمیانه را برهم خواهد زد. فحوای نظر او این بود که پشتیبانی بیش از حدِ آمریکا به ویژه در امور نظامی، حتی میتواند به زیان خودِ آمریکا تمام شود. این دکترین پس از او، با برآمدن دموکراتها در آمریکا قوت گرفت و این دکترین به نام سیاست حقوقبشر کندی پیوند خورد. به همینخاطر شاه ضمن اینکه نمیتوانست دشمنی نهان خود را با آمدن کندی پنهان کند، هر روز جایگاه خود را در غرب متزلزلتر میدید. اما ترور کندی، کابوس شاه را پایان داد. پس از مرگ کندی، جانسون معاون رئیسجمهور، همان روابط محکم تسلیحاتی سابق ایالاتمتحدهی پس از کودتا، در دوران جمهوریخواهان را پی گرفت. مناسبات و وابستگی تسلیحاتی شاه به آمریکا، با آمدن نیکسون به اوج خود رسید. نیکسون از زمان کودتای ۲۸ مرداد به عنوان معاون رئیسجمهور، روابط پیدا، پنهان و نزدیکی با شاه داشت و همواره در کارزارهای انتخاباتی ریاستجمهوری، مورد حمایتهای مادی و معنوی شاه قرار میگرفت. اکنون در ۱۹۶۹ که رئیسجمهور آمریکا شده بود، وقت آن بود که حمایتهای بیدریغ شاه را بیپاسخ نگذارد و با طرحی تحتعنوان «گوام» توانست تمام تسلیحات مورد نظر شاه ایران را بدون طی کردن دستگاه بوروکراسی و تصویبات کنگره آمریکا، تأمین کند. این دکترین در واقع شاه را به عنوان یک قدرت نظامی یا «ژندارم منطقه» معرفی میکرد. این دکترین پس از رسوایی واترگیت و برکناری نیکسون و آمدن جانسون ادامه داشت.
رویکار آمدن دموکراتها با کارتر و ادامه دکترین نیکسون
همگان، حتی شاه و اسدالله علم بر این پندار بودند که با آمدن کارتر، دکترین تسلیحاتی نیکسون درباره ایران، پایان میپذیرد. ولی چنین نشد. استمپل که در تمامی ادوار دولتهای آمریکا، نقش مهمی در اجرای دیپلماسی آمریکا در سفارت آمریکا در ایران داشت، کتابی با عنوان «درون انقلاب ایران» نوشته است که میزان خرید و فروش اسلحه را با آمار و ارقام نشان میدهد که سیاست کارتر ادامه دکترین تسلیحاتی نیکسون است. از قضا طبق جداول، نشان میدهد تا پیش از هفده شهریور ۱۳۵۷، دولت کارتر بیشترین بدوبستان تسلیحاتی و نفتی را در این دوران داشته است. در این میان شعار حقوقبشر مصرفی داخلی در آمریکا برای خاموش کردن صدای افکار عمومی داشت. زیرا رسانهها و افکار عمومی به شدت از پشتیبانی نظامی و امنیتی آمریکا از حکومت دیکتاتوری ایران، به ستوه آمده بودند. تنها رسانهها و افکار عمومی نبودند که نسبت به این مسئله حساس شده بودند. بلکه موجی جهانی بود که به ویژه در کشورهای آزاد اروپایی، فراگیر شده بود. اینکه میگویند: «انقلاب ایران، انقلاب جهانی بود»، حرف نادرستی نیست. در تمام جهان نسبت به دیکتاتوری شاه، خفقان و اختناق، نقض حقوقبشر و آزادی در ایران امواجی ایجاد شده بود. به ویژه نسبت به حمایتهای آمریکا از چنین دیکتاتوری، به تنگ آمده بودند. یکی از عوامل آمدن دموکراتها با شعار حقوقبشر در آمریکا، پاسخ به این ضرورت بود. اما دموکراتها و کارتر جریانی نبودند که بتوانند در مقابل سیاست گذشته آمریکا ایستادگی کنند و برای ایران پیامآور صلح، آزادی و حقوقبشر باشند! بلکه آنان ادامه دهنده همان سیاست و دکترین نیکسون بودند.
روایت رسمی دولت کارتر در گزارش «گری سیک»
«گری سیک» عضو بلندپایه شورای امنیت ملی دولت آمریکا، تمامی ریز و درشت مناسبات دولت کارتر با شاه را در کتاب مشهور «همهچیز فرو میریزد»، بیان میکند. او نشان میدهد که در مناسبات پنهانِ دولت با شاه، چیزی که اهمیت نداشت حقوقبشر بود. حقوقبشر ابزاری بود برای تقویب مناسبات تسلیحاتی آمریکا با شاه بود. شاه بدون اینکه هشداری بابت نبود آزادی و حقوقبشر از کارتر دریافت کند، برای تأییدنظر کارتر، ژست حقوقبشر و فضای باز سیاسی به خود گرفت! در حالیکه شعار حقوقبشر مصرفی داخلی در آمریکا داشت و شاه به این تصور، شروع به اصلاحاتی کرد. «گری سیک» مینویسد:
«این دولت [کارتر] همچنین مصمم بود از نفوذ آمریکا در جهت گسترش حقوق بشر در ایران - و سایر نقاط جهان - استفاده کند. با اینحال، اقدامات به موقع [=پیشگیرانه] شاه برای انجام اصلاحات در ایران [مانند آوردن آموزگار به جای هویدا!] کارتر را به این باور رساند که نیاز به مبارزهای ستیزهجویانه علیه شاه وجود ندارد و حتی ممکن است چنین عملی نتیجه عکس داشته باشد. بهطور کلی توجه عمده واشنگتن [کارتر] بر این بود که روابط نزدیک خود را با ایران تداوم بخشد و موقعیت این کشور را به عنوان متحد قوی و قابل اعتماد در منطقه حیاتی خلیج فارس حفظ کند» (۲)
در واقع کارتر فکر میکرد تأکید بر سیاست حقوقبشر در ایران، موجبات تقویتِ روحیهی مخالفت بر علیهِ دستگاه و فراگیری مبارزه در مردم میشود. کارتر هم میدانست که شعار حقوقبشر به ویژه در ایران شعاری پوشالی است و برای او تقویت روابط و البته تقویت ساز و برگِ نظامی شاه (ژندارم منطقه)، به عنوان مهمترین متحد آمریکا، بهترین سیاست بود.
نخستین دیدار مقامات رسمی دولت کارتر با شاه در ماه مه ۱۹۷۷ (میانه اردیبهشت ۱۳۵۶) انجام گرفت. «سایروس ونس» وزیر خارجه آمریکا، وارد طهران شد. وزارت خارجه آمریکا در نتیجه این دیدار اعلام کرد: «هیچ دلیلی برای تحتفشار قرار دادن شاه برای اعطای حقوقبشر و آزادیهای مدنی وجود ندارد. ونس در دیدار با شاه تصریح کرد که دولت آمریکا به تمامی قراردادهای تسلیحاتی طرفین [دکترین تسلیحاتی نیکسون] پایبند است و همچنین آماده است تا هواپیماهای ویژه سیستم کنترل و اخطار هوابرد (آواکس) را در اختیار ایران بگذارد» (۳)
در واقع سفر ونس در اردیبهشت ۱۳۵۶ به ایران، نگرانیهای شاه مبنی بر اینکه کارتر به دنبال اعطای حقوقبشر و دادن آزادیهای مدنی توسط شاه در ایران است، پایان داد. تمامی مذاکرات این سفر پیرامون تقویت دکترین تسلیحاتی نیکسون بود. حتی سایروس ونس در جریان همین مذاکرات، از آمادگی آمریکا، برای فروش ۱۶۰ فروند هواپیما اف ۱۶ به ایران (علاوه بر هواپیمای آواکس) خبر داد. شاه ضمن اعلام موافقت خود برای خرید این هواپیماها، با خونسردی تقاضای خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای دیگر را از این نوع را نیز مطرح کرد. (۴)
اسناد سخن میگویند؛ حقوقبشر پوشالی کارتر
خرید و فروش هواپیمای آواکس برای شاه یک سواپرایز بزرگ محسوب میشد. شاه در مخیله خود هم نمیپنداشت به چنین دستاوری در زمان حکومت جمهوریخواهان، چه رسد در زمان دولت دموکراتها، دست پیدا کند! فروش این نوعِ خاص از اسلحه، مورد مخالفت جدی کارشناسان نظامی، امنیتی و کنگره قرار گرفت. اما کارتر همچون نیکسون این موضوع را بدون طی کردن فرآیند بوروکراسی حل کرد! در اسناد سالیوان هم این گزارش آمده است. زیرا سالیوان همان ماه تصدی سفارت آمریکا را بر عهده گرفت. او پیش از عزیمت به ایران، رهنمونهای کارتر را دستور عمل خود قرار داده و میگوید:
«کارتر در مورد بحث فروش تسلیحات به ایران، ضمن تأکید بر عزم خود مبنی بر پایبندی به قراردادهای منعقدهی بین طرفین [دکترین نیکسون]، از تصمیم خود برای فروش هواپیمای آواکس به این کشور خبر داد. او همچنین تصریح کرد که هیچ مخالفتی با فروش نیروگاههای هستهای به ایران ندارد؛ مشروط بر آنکه ایران نکات ایمنی را در این خصوص رعایت کند. علاوه بر این، کارتر در این دیدار، بر ارزش و اهمیت فعالیتهای جاسوسی علیه شوروی تأکید کرد [طرح سازمان سیا در زمان نیکسون به نام آیبکس و پایگاه امنیتی در کبکان و بهشهر] و وجود ایرانی آرام و با ثَبات را برای تأمین منافع راهبردی آمریکا در خلیج فارس ضروری دانست [= ژندارم منطقه]» (۵)
شاه، ایران و خرید و فروش تسلیحاتی به مهمترین سیاست داخلی و خارجی کارتر محسوب شده بود. تاجاییکه فرمانِ مشهورِ سیزدهِ کارتر، تأیید و تأکیدی بر دکترین تسلیحاتی نیکسون بود. مجلس سنا و کنگره ابتدا با این فرمان مخالفت کردند، اما این مخالفت پایدار نماند و کارتر توانست با جدال با آنان و دور زدن بوروکراسی به واسطه راهکارهایی که در فرمان ریاستجمهوری وجود داشت؛ ضمن تأیید فروش هواپیماهای آواکس به ایران، دستور فروش تسلیحات دیگری بالغ بر ۱ / ۱ میلیارد دلار به ایران را صادر کرد!
شاه برای واهی بودن شعار حقوق بشر کارتر و جلب نظر و اطمینان بیشتر کارتر، در روزهای پایانی اَبان ۱۳۵۶ به آمریکا سفر کرد. علیرغم مخالفتِ افکار عمومی آمریکا بر علیه شاه، شاهی که به عنوان عامل نقضِ حقوقبشر و سرکوب آزادیهای مدنی، در جهان و آمریکا شهرت داشت، سیل عظیم دانشجویان را در پیرامون کاخ سفید علیه شاه برانگیخت، اما کارتر همچنان به حمایت از شاه پرداخت! گری سیک که از نزدیک شاهد دیدار شاه و کارتر در کاخ سفید بود گزارش میدهد:
«شاه تا قبل از ورود به واشنگتن همچنان از سوی کارتر احساس خطر میکرد؛ اما پس از ملاقات با وی در پانزدهم و شانزدهم نوامبر ۱۹۷۷ [۲۴ و ۲۴ اَبان ۵۶] کاملاً اطمینان حاصل نمود که دولت کارتر، هیچ تغییری در سیاستهای ایالات متحده در قبال ایران ایجاد نخواهد کرد.» (۶)
شاه از این پشتیبانی و پشتگرمی احساس قدرت بیشتری پیدا کرد و در نخستین اقدام در اول آذر ۱۳۵۶ گردهمایی جبهه ملی ایران در کاروانسرا سنگی جاده کرج را به شکل هولناکی توسط ساواک سرکوب کرد. این سرکوب نقطه عطف شکلگیری انقلاب محسوب میشود.
این سوالی است که دلسوزان ایران زمین، این کهندیار اسطورهها، زخمخورده از طوفانهای استبداد مذهبی، که بار دیگر در آستانه رهایی ایستاده است، از خود میپرسند.
ما، وارثان کوروش و داریوش، فرزندان فردوسی و خیام، سالیان درازی را در بند تاریکی گذراندهایم؛ اما امروز، پژواک آزادی در کوچه پس کوچههای این سرزمین طنینانداز شده است. ملتی که روزگاری بر قلههای تمدن ایستاده بود، اکنون با چشمانی خسته اما با عزمی استوار، مشعل آگاهی را در دست گرفته تا راه را از دل شبهای استبداد مذهبی بگشاید.
گفتمان جهانی شدن، ظهور دهکده جهانی و بی معنی شدن استقلال
استبداد مذهبی، مدافع استقلال است، ولی آزادی مهمتر است
استقلال مقوله ای است که فقط در دوران استعمار کاربرد داشت و حال، نخ نما شده است.
آنهایی که وابستگی مالی و سیاسی به قدرتهای خارجی پیدا کرده اند. پول گرفتن از قدرتهای انیرانی
استقلال و آزادی نه مکمل یکدیگر که مقابل یکدیگر قرار دارند و باید یکی را انتخاب کرد.»
مقدمه:
هاینریش بُل در کتاب « آدام کجا بودی» مینویسد:
«بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را میفهمیدیم و آن خیانت هیتلر به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!»
این همان بلایی است که استبداد مذهبی حاکم، بر سر بسیاری از مفاهیم کلیدی در فرهنگ ایران آورده است و یکی از مهمترین آن ها، بلایی است که بر سر مفهوم و معنی و کاربرد و هدف «اصل راهنمای استقلال» آورده. البته در این راستا استبداد به تنهایی عمل نکرده است و بسیاری از منتقدان و نیز مخالفان رژیم نیز با استفاده از گفتمانها و توجیهات خاصی، به اهمیت رعایت اصل استقلال، هم در مبارزه و هم دراهداف، خدشه وارد کرده اند. اینگونه، اصل راهنمای «استقلال» که اصل راهنمای «آزادی» تنها در کنار آن معنی پیدا می کند و در واقع مکمل یکدیگر و دو روی یک سکه می باشند، به کناری گذاشته شده است و البته نتیجه آن، شکست جنبشهایی است که فقط در راستای «آزادی» انجام می شود. از جمله این که هرگاه اصل استقلال به حاشیه رانده شود، خلاء ایجاد شده را هیچ چیز جز «اصل راهنمای وابستگی» نمی تواند پر کند. اینگونه بود که جنبش عظیم انقلابی «زن، زندگی، آزادی» را رسانه ها و سازمانها و شخصیت های وابسته، از طریق «توئیت گیت» و «وکالت گیت» و «پیمان مهسا گیت» سعی در مصادره آن کرده و اینگونه از اصلی ترین دلایل فروکش کردن این جنبش انقلابی شدند.
جناب دکتر منصورنژاد در نوشتار بالا، دست به مقایسهای کلی و درهم، میان دو نسل انقلاب و جنگ و نسل کنونی که آن را نسل زِد (Z) مینامد، میزند، بی آنکه نیروها و لایههای متفاوت آنها را از هم تفیک کند. بدتر از آن اینکه، او در این قیاس، فقط نیرو و جریان غالبِ به اصطلاح "حزب الهی ها" را ملاک سنجش خود قرار میدهد و بدین گونه، "همه" را یکسان میبیند و یکسان داوری میکند؛ در حالی که چه در انقلاب و چه در جنگ، نیروها و جریانهای بسیار متفاوت و حتی متناقضی در کنار هم حضور داشتهاند که در عین حالی که برای هدف مشترکی (ایران) میکوشیدند، اهداف متفاوت و خاص خود را هم داشتند. چه در انقلاب و چه در جبهههای جنگ، همه گونه گرایش و تفکر یافت میشد: از کمونیستها گرفته تا مسلمانان حزب اللهی و غیر حزب اللهی؛ از زرتشتی گرفته تا مسیحی و بهایی و از فارس و عرب گرفته تا کرد و لر و آذری و بسیاری لایههای دیگر اجتماعی. اما آنچه که در این میان و در ظاهر و جلوی صحنه غالب بود، "مذهبیت" و "اسلامیت" بود که به دلیل سلطهی روحانیت بر اریکهی قدرت و در دست داشتن رسانههای گروهی، بر جامعه تحمیل شده و دیگر صداها و چهرهها را خاموش کرده بود.
مرضیه برومند پس از انتشار خبری مبنی بر تشکیل پرونده قضایی برای خودش و رضا بابک بابت حاشیهای در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر متنی را منتشر کرد.
مرضیه برومند پس از انتشار خبری مبنی بر تشکیل پرونده قضایی برای خودش و رضا بابک بابت حاشیهای در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر متنی را منتشر کرد.
این کارگردان با انتشار عکسی از پشت صحنه سریال آرایشگاه زیبا که در آن حمید جبلی، رضا بابک و زنده یاد مرتضی احمدی هم دیده میشوند در صفحه مجازی خود نوشته است: «شاید بهتر بود برای نشان دادن محبتم به دوست و همکار عزیزم رضا بابک از واژه مناسبتری استفاده میکردم؛ همانطور که بهتر بود در مراسم تشییع زنده یاد مهرجویی (و حاشیههای عجیبش) حواسم را جمع میکردم تا ناخواسته عبارت جنگ را به جای محکوم کردن آنچه بر مردم شریف و مظلوم فلسطین رفت به کار نبرم.
اکنون ضمن تاکید بر مواضع پیشینم، صراحتاً اعلام میکنم که با افتخار دست همه همکارانم را اعم از خانم یا آقا بابت یک عمر همکاری شرافتمندانه، سالم و به دور از هرگونه شائبه جنسیتزدگی همچنان میفشارم و از صمیم قلب دوستشان دارم.»
برومند در حالی این پست را منتشر کرده است که عصر امروز معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت به سینمای رسانه جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در مرکز همایشهای برج میلاد آمدند و در پاسخ به سوالهایی که درباره تشکیل این پرونده قضایی مطرح شد، از نگاه پدرانه قوه قضاییه گفتند و تاکید کردند که دولت برای رفع این مسئله پیگیریهای لازم را انجام میدهد.
همچنین یادآوری میشود که آنچه مرضیه برومند در متن خود به مراسم تشییع داریوش مهرجویی اشاره کرده، به سخنرانی او در آن مراسم به عنوان مدیرعامل وقت خانه سینما برمیگردد؛ جایی که بعد از سخنرانیاش اعتراضهای زیادی پیش آمد و او پس از مدتی به احترام هنرمندان و افکار عمومی متنی را منتشر کرد که در بخشی از آن با اشاره به مرور صحبتهایش در مراسم تشییع از جمله جایگاه داریوش مهرجویی، فیلمسازان جوان و قدر دانستن استعدادهای درخشان نوشته بود: «در آن مراسم گفتم، ما همه، مردم این سرزمین هستیم، به مردم و کشورمان عشق میورزیم و به همین دلیل ماندهایم و ترک وطن نکردهایم. در آنجا ناگهان به یاد فجایع غزه افتادم، میخواستم بگویم اگر رفتار مسئولین با هنرمندان و آثارشان جز این بود که متاسفانه هست، بدون شک آنها هم آنچه را که در دل داشتند به زبان میآوردند، حوادث غمبار غزه و آنچه را که سالهاست بر ملت بیپناه فلسطین میگذرد محکوم و در آثارشان ثبت میکردند، اما متاسفانه به اشتباه واژه جنگ را به کار بردم.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، در پیامی در شبکه اجتماعی «تروث سوشیال» تأکید کرد که خواهان «یک ایران بزرگ و موفق» است، اما تسلیحات هستهای نباید بخشی از این آینده باشد
:::
در همین زمینه:
عارف: دیدار پزشکیان با ترامپ در دستور کار نظام نیست
ایران وایر - محمد رضا عارف، معاون اول رییس جمهور ایران به اظهارات تازۀ دونالد ترامپ دربارۀ تمایل به گفتوگو با رییس جمهور ایران واکنش نشان داد و گفت دیدار و مذاکره با ترامپ در دستورکار نظام قرار ندارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عارف، روز چهارشنبه ۱۷ بهمن در پاسخ به سوالی درباره اعلام آمادگی ترامپ برای دیدار با پزشکیان عنوان کرد: «دیدار دو انسان غیرممکن نیست ولی امروز دیدار و مذاکره در دستورکار نظام نیست.»
عارف همچنین درباره اظهارات ترامپ که گفته نمی خواهد ایران به سلاح هستهای دست یابد گفت: «اگر ترامپ میگوید که ایران نباید وارد مسیر سلاح هستهای شود، باید بگوییم که فتوا داریم اما استفاده صلح آمیز از این فناوری را دنبال میکنیم.»
اشاره معاون اول رییس جمهور ایران به فتوایی از سوی علی خامنهای است که ساخت سلاح هستهای را «حرام» اعلام کرده است. فتوایی که دولتهای غربی با تردید به آن نگاه میکنند.
رئیسجمهور آمریکا روز ۱۶ بهمن پس از صدور یادداشتی برای احیای «فشار حداکثری» بر ایران، گفت که دستور او در این زمینه بسیار سختگیرانه است، اما مایل به دیدار با رئیسجمهور ایران است تا تهران را ترغیب کند دست از تلاش برای رسیدن به سلاح هستهای بردارد.
رئیسجمهور آمریکا تأکید کرد ایران نباید به سلاح هستهای دست یابد و افزود حق ما است که از فروش نفت ایران جلوگیری کنیم.
مسعود پزشکیان، رییس جمهوری، در واکنش به دستور ترامپ گفت: «آمریکا میگوید ما تحریم میکنیم، اما اگر ما همین منابع خود را مدیریت کنیم و با همسایگان خود درست کار کنیم و تعامل داشته باشیم مگر میشود کشوری که ۱۵ دوست و کشور همسایه دارد به این راحتی تحریم کرد؟»
او گفت: «خیال کردهاند همه چیز ما به نفت وابسته است و میخواهند جلو آن را بگیرند، اما برای ما و مردم ما مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد.»
محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، نیز به این اظهارات آقای ترامپ واکنش نشان داد و ارتباط کاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را «نشانهای دیگر دال بر صلحآمیز بودن» برنامۀ هستهای ایران دانست.
اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز گزارشها درباره تلاش تهران برای ساخت تسلیحات هستهای را «یک دروغ بزرگ» خواند و گفت چنانچه کسی به دنبال اطمینان نسبت به این موضوع باشد «بهسادگی» قابل حصول است.
فهرست فرامین اجرایی پرزیدنت ترامپ، فهرست بلند بالایی ست که چند وزیر امریکا را سخت درگیر می کند و دستگاه های مختلف سیاسی و اقتصادی و امنیتی امریکا را به انجام کارهایی دشوار و پیچیده مشغول می دارد. علاوه بر این، فشار این فرامین که اغلب با تحریم های شدید همراه است مردم ایران را که طبیعی ترین و اصلی ترین مخالفان حکومت نکبت اسلامی و دوست امریکا و اسراییل هستند تحت فشار غیر قابل تحملی قرار می دهد.
البته مشاوران رییس جمهور امریکا و مسوولان سیاسی و برنامه ریزان دولت او قطعا بر اساس اطلاعات و پیش بینی های مطالعه شده این فرامین را تنظیم کرده اند ولی از دیدگاه خیلی خیلی ساده تر ولی بسیار بسیار موثر تر، یک عمل مشخص می تواند جای تمام این فرامین را پُر کند و آن فرمان سقط کردن و از میان بردن شخص علی خامنه ای ست.
این که ترامپ گفته است حاضر به گفت و گو با همتای ایرانی خود است این نگاه ناشی از ساده انگاری یا حتی بی اطلاعی او از نظام سیاسی ایران است. پرزیدنت ترامپ هیچ همتایی در جمهوری نکبت اسلامی ندارد و همتای اسمی او فردی ست بی بو و بی خاصیت و مشنگ که حیات و ممات اش در دست سدعلی خامنه ای و دار و دسته ی زنجیری اوست و این که مثلا پزشکیان یک روز با ترامپ ملاقات کند و بر سر مسائلی با او به توافق برسد این موجب خنده و تمسخر حتی عوام ایرانی ست.
با از سر راه برداشته شدن خامنه ای، نه امثال قاسم سلیمانی، و نه امثال پزشکیان «قطعا» تکانی در فضای سیاسی ایران به وقوع خواهد پیوست. نمی توان گفت و پیش بینی کرد که اوضاع بهتر خواهد شد، ولی چون جمهوری اسلامی و تصمیمات و عملکردهای خانمان بر انداز و جهان سوز او متکی و قائم به تنها و تنها این شخص روان پریش عقل از دست داده است، لذا «ممکن است» با از میان برداشته شدن او، گشایشی در کارها ایجاد شود و مردم ایران و جهان، از خرابکاری های این فرد مجنون رهایی یابند.
ای کاش پرزیدنت ترامپ در کنار این فرامین سیاسی که به درد پشت ویترین می خورد، فرمان از سر راه برداشتن این موجود خبیث را هم به صورت پنهان صادر کند.
واشینگتن پست: تصمیم ترامپ برای قطع کمکهای خارجی آمریکا با استقبال حکومت ایران مواجه شده
ایران اینترنشنال - روزنامه واشینگتنپست گزارش داد تصمیم دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، برای توقف کمکهای خارجی ایالات متحده با استقبال جمهوری اسلامی و رسانههای وابسته به آن روبهرو شده است.
واشینگتن پست، چهارشنبه ۱۷ بهمن، نوشت در چارچوب این تصمیم دولت آمریکا، حمایت مالی از فعالان دموکراسیخواه و مخالفان جمهوری اسلامی متوقف شده؛ موضوعی که خشنودی مقامها و رسانههای وابسته به حکومت ایران را به دنبال داشته است.
ایرنا، خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی، ۱۰ بهمن، در مطلبی با استقبال از سیاست دولت جدید آمریکا برای تعلیق کمکهای خارجی خود نوشت این تصمیم ترامپ نگرانی «اپوزیسیون و معارضین خارجنشین» را برانگیخته است.
ایرنا این رویکرد واشینگتن را یکی از «سیگنالهای ترامپ برای مذاکره» با تهران برشمرد و اضافه کرد: «اگر در حوزه ایران این حمایتهای مالی کاهش یابد یا به گونهای تخصیص داده شود که مانع از تنش بیشتر میان دو کشور ایران و آمریکا شود، بهطور مشخص بخشی از فشارها علیه کشورمان را کاهش خواهد داد.»
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز ۱۵ بهمن دولت جو بایدن را بهدلیل حمایت از فعالان مخالف حکومت ایران مورد انتقاد قرار داد و تصمیم ترامپ برای تعلیق کمکهای خارجی را «معنادار» خواند.
بقایی افزود: «آمریکاییها گفتند که آمریکا صندوق خیریه نیست و این معنادار است. این منابع مالی در واقع دستمزد بهازای خدمات بود و این موضوع نشانه روشن و گواهی از سیاست مداخلهجویانه آمریکا، بهطور مشخص دولت بایدن، در امور داخلی ایران است.»
ترامپ اول بهمن در نخستین روز از دوره ریاستجمهوری خود، با صدور یک فرمان اجرایی کمکهای خارجی ایالات متحده را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورد تا کارآیی و همسویی آنها با سیاست «اول آمریکا» مورد بررسی قرار گیرد.
«اول آمریکا» شعار و گفتمانی است که ترامپ در دوران پیشین حضور خود در کاخ سفید آن را ترویج داد. هدف این گفتمان تمرکز بر مسائل داخلی آمریکا، میهنپرستی و عدم مداخله مستقیم در مناقشههای بینالمللی عنوان شده است.
ایراناینترنشنال هشتم بهمن گزارش داد تصمیم ترامپ موجی از نگرانی را در میان فعالان ایرانی برانگیخته است. آنها بیم دارند که این اقدام، برنامههای مرتبط با ایران را تحت تاثیر قرار دهد و موجب شود جمهوری اسلامی دسترسی شهروندان به اطلاعات را بیش از پیش محدود کند.
موضع مشترک رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب
واشینگتن پست در ادامه مطلب خود به عکسالعمل روزنامههای «محافظهکار» در ایران به تصمیم دولت ترامپ برای قطع کمکهای خارجی اشاره کرد و بهطور مشخص به واکنش روزنامه همشهری، ارگان مطبوعاتی شهرداری تهران، پرداخت.
همشهری، ۱۱ بهمن، با تکرار ادبیات مقامهای جمهوری اسلامی، مخالفان حکومت را «فعالان ضد انقلاب» خواند و نوشت سیاست ترامپ در خصوص تعلیق کمکهای خارجی «نشاندهنده ناامیدی کارفرما از کارآمدی اقدامها و فعالیتهای معاندان علیه جمهوری اسلامی» است.
همشهری افزود مخالفان جمهوری اسلامی برای آغاز به کار ترامپ در کاخ سفید «لحظهشماری» میکردند اما «یکباره با غافلگیری قطع بودجه از سوی کارفرما مواجه شدند».
رادیو فردا - دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، گفت که پس از اسکان فلسطینیها در مناطق دیگری به جز نوار غزه، آمریکا کنترل این منطقه را بر عهده بگیرد و آن را از نظر اقتصادی توسعه دهد، پیشنهادی که با سیاست چندین دههای واشینگتن در قبال جنگ اسرائیل و فلسطین در تعارض است.
آقای ترامپ پیشنهاد غافلگیرکننده خود را روز سهشنبه ۱۶ بهمن در نشست خبری مشترکی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در کاخ سفید مطرح کرد.
این پیشنهاد ساعتی پس از دیگر پیشنهاد شوکهکننده او ارائه شد که بر اساس آن خواستار اسکان فلسطینیهای غزه در کشورهای همسایه شده و نوار غزه را «یک مخروبه» خوانده بود.
دونالد ترامپ سهشنبه ۱۶ بهمنماه در نشست خبری با بنیامین نتانیاهو از برنامهاش برای توسعه اقتصادی در غزه خبر داد. او گفت: «ایالات متحده کنترل نوار غزه را در اختیار خواهد گرفت و مالک آن خواهد شد.» او افزود: «ما آنجا را هموار کرده و توسعه اقتصادی ایجاد میکنیم که تعداد نامحدودی شغل... pic.twitter.com/GTN9GVGer0
دونالد ترامپ به خبرنگاران گفت: «ایالات متحده نوار غزه را تصرف خواهد کرد و روی آن کار میکنیم. ما مالک آنجا میشویم و مسئول خنثی کردن تمام بمبهای خطرناک عملنکرده و دیگر تسلیحات در آن خواهیم بود.»
وی افزود: «اگر لازم باشد، همین کار را میکنیم. ما آنجا را تصرف میکنیم و توسعهاش میدهیم. هزاران هزار شغل به وجود میآوریم و در این صورت تبدیل به جایی میشود که تمام خاورمیانه به آن افتخار خواهند کرد.»
رئیسجمهور ایالات متحده سپس در پاسخ به این سئوال که چه کسانی آنجا زندگی خواهند کرد، گفت که خانه «مردم جهان» خواهد شد.
بنیامین نتانیاهو نیز گفت که ترامپ با «طرح ایدههای تازه خارج از چارچوبهای معمول» نشان میدهد که میخواهد تفکرات مرسوم را به چالش بکشد.
خبرگزاری رویترز مینویسد که اما آقای ترامپ به این سئوال پاسخ مستقیم نداد که ایالات متحده چگونه و تحت چه اختیاراتی میتواند نوار غزه را تصرف و آنجا را برای طولانی مدت اشغال کند.
رئیسجمهور ایالات متحده اظهار داشت: «نظر من بر مالکیت طولانی مدت است که طی این مدت ثبات فوقالعادهای را در این منطقه خاورمیانه حاکم کنیم.» وی سپس عنوان کرد که در اینباره با رهبران منطقه صحبت کرده و آنها از چنین ایدهای حمایت کردهاند.
کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل گزارش داد که بنیامین نتانیاهو در دیدار با دونالد ترامپ در آمریکا یک پیجر طلایی و یک پیجر معمولی بهعنوان هدیه به او داد. ترامپ در واکنش گفت «این یک عملیات بزرگ بود» و سپس، تصویری از خود و نتانیاهو با متن «برای بیبی، یک رهبر بزرگ» به او هدیه داد.
در پیام روی پیجر آمده است: «با هر دو دست فشار دهید» و بر روی پلاک نوشته شده: «به رئیس جمهور دونالد جی ترامپ، بزرگترین دوست و بزرگترین متحد ما، نخست وزیر-بنیامین نتانیاهو»
ایران وایر - «فائزه هاشمی»، فعال سیاسی و دختر «اکبر هاشمی رفسنجانی»، اخیرا در یک فایل صوتی که نسخهای از آن نیز در اختیار «ایرانوایر» قرار گرفته، در پاسخ به پرسشی درباره ضرورت انقلاب در ایران میگوید: «این روزها بسیاری درباره این که آیا انقلاب برای کشور ما ضروری است یا شرایط آن محیا است بحث میشود، من خیلی با انقلاب همراه نیستم. یادم نمیآید در تاریخ گزارشی از یک انقلاب آمده باشد و وضعیت بعد از انقلاب بهتر شده باشد.»
او میگوید که الان که دوره انقلابها گذشته است و ابزارها و شرایط دیگری فراهم است که میتوان نارضایتیها را نشان داد : «مثلا با نافرمانی مدنی و اعتصاب میتوانیم نارضایتی را نشان دهیم. چند روز پیش در واکنش به شرایط اقتصادی و بالا رفتن قیمت ارز اعتصاب صورت گرفت. به نظر من میشود همه این راهها را رفت.»
فائزه هاشمی پیش از این که سوالی از او پرسیده شود، میگوید: «البته نمیگویم در ایران این راهها را نرفتهایم اما یک جوری سرکوب شده، بیجواب مانده و نتیجهای را که میخواهیم نگرفتهایم، اما با این حال من فکر نمیکنم انقلاب یک راه موثر و پدیده مثبت باشد و معتقدم حتما بعدش وضعیت بدتر خواهد شد. چون به نظرم همیشه انقلابها با هیجانها و احساسات همراه است تازه اگر اسم بیعقلی روی آن نگذاریم. در چنین شرایطی طبیعتا تصمیم درست و منطقی صورت نمیگیرد.»
فائزه هاشمی سپس نقبی به انقلاب ۵۷ که این روزها حامیان حکومت چهلوششمین سالگرد پیروزی آن را جشن میگیرند، میزند: «من هنوز به آنجا نرسیدهام که بگویم انقلاب ۵۷ ناموفق بود. بهنظرم انقلاب موفق بود و پایههایش هم درست بود ولی خب متاسفانه بعدش راه اشتباه رفت. البته تا یک جاهایی هم خوب آمدیم از ده سال اول بگذریم که طبیعتا عوارض انقلاب است که ما جنگ هم داشتیم و یکسری محدودیتها فراهم کرده بود اما پس از آن، ما دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی را داریم که بهنظرم ریلگذاری مناسب بود. نمیگویم همهچیز عالی بود اما مسیر درست انتخاب شده بود و سیاستها درست بود.»
به اعتقاد این فعال سیاسی با آمدن «محمود احمدینژاد» روی کار همهچیز «به قهقرا» رفته است: « متاسفانه با آمدن آقای احمدینژاد همه چیز به سمت قهقرا رفت الان هم داریم تاوان دوره احمدینژاد و ادامه آن را پس میدهیم.»
او البته توضیح میدهد که منظورش از الان در طول این بیست سال اخیر است: «چون الان اعتقاد دارم با آمدن پزشکیان یک تغییرات خیلی خیلی کوچکی ایجاد شده است.»
فائزه هاشمی، فرضیهای هم دارد. اینکه ریاست جمهوری پزشکیان سناریوی علی خامنهای بوده است: «چون به نظرم آقای خامنهای به اینجا رسیده که باید تغییراتی انجام شود. به هر حال ورشکستگیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را داریم. ماهیت شرایط الان ما یک ماهیت متلاشیشده است. درست است که این نظام شکلی متلاشی نشده، اما به لحاظ محتوا خیلی با متلاشی فرقی نمیکنیم.»
او میگوید که شرایط منطقه مثل سقوط اسد، آتشبس لبنان و غزه و ... همینطور آمدن آقای ترامپ را به وضعیت متلاشی حکومت اضافه کنید: «این شرایط میتواند اگر منطقی در کار باشد، لجبازی نباشد و نخواهیم بگویم مرغ یک پا دارد. میتواند شرایط را برای تغییرات اساسی و ساختاری فراهم کند.»
فائزه هاشمی برگزاری یک رفراندوم را بهعنوان شروع این تغییرات ساختاری پیشنهاد میدهد: «اگر آقای خامنهای موافقت کند، میتوان رفراندم برگزار کرد. قانون اساسی هم اجازه برگزاری رفراندم را داده و اتفاقا این شرایط از لحاظ قانونی شرایطی است که باید رفراندوم برگزار شود. شاید اکثریت اصلا حکومت دینی را نخواهند و به جمهوری رضایت بدهند و آن را برای توسعه و پیشرفت مثبت بدانند. اگر رفراندوم که در چند زمینه برگزار شود، تکلیف معلوم میشود، قانون اساسی بازنگری میشود.»
او در پایان ضمن اشاره به اینکه جمهوری اسلامی در حال حاضر هم در سایت خارجی و هم در داخل کشور وضعیت متزلزلی دارد، این زمان را یک نقطه عطف و فرصت برای برگزاری رفراندم و تغییرات اساسی میداند و میگوید: «از این وضعیت منفی که در سیاست داخلی و خارجی داریم میتوانیم به عنوان نقطه عطف برای تغییر ریل استفاده کنیم.»
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران روز پنجشنبه ۱۸ بهمن (ششم فوریه) از نخستین ناو پهپادبر این کشور در آبهای خلیج فارس رونمایی کرد
یورونیوز - به گزارش رسانههای دولتی، این ناو که «شهید بهمن باقری» نام دارد، یک کشتی تجاری بوده که طی دو سال و نیم گذشته به یک ناو پهپادبر تبدیل شده است. علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، در مراسم رونمایی این خبر را اعلام کرد.
وی این ناو را «یکی از بزرگترین پروژه نظامی دریایی» در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواند و افزود که این شناور علاوه بر حمل پهپاد و بالگرد، قابلیت شلیک موشکهای دوربرد را نیز دارد.
این ناو همچنین به تجهیزات جنگ الکترونیک مجهز شده و میتواند تا یک سال در دریا باقی بماند. به گزارش خبرگزاری رسمی ایرنا، این شناور ظرفیت حمل ۶۰ فروند پهپاد را دارد.
WATCH🔴
The IRGC Naval Forces released footage of their new drone-carrier ship, Shahid Mahdavi. While previously spotted in satellite imagery, this is the first clear footage showing drones and helicopters operating on its deck. The Iranian Qaher-313, a supposed "stealth drone"... pic.twitter.com/2YGrhpppoI
در این مراسم، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه تأکید کرد که ایران به دنبال تهدید هیچ کشوری نیست، اما «در برابر تهدید هیچ قدرتی نیز سر تسلیم فرود نخواهد آورد.» فرمانده کل سپاه به روابط با کشورهای همسایه اشاره و بر اصل تعامل و امنیت مشترک تاکید و تصریح کرد: «تقویت تعاملات با کشورهای همسایه موجب افزایش امنیت در منطقه خواهد شد.»
او همچنین اعلام کرد که «ایران با هیچ کشور و دولتی که به رسمیت میشناسد سر جنگ ندارد.»
محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز که در این مراسم حضور داشت، این ناو را «یک پایگاه دریایی چند منظوره» توصیف کرد که میتواند بهطور خودکفا در آبهای جهان فعالیت کند.
این رونمایی چند روز پس از آن انجام شد که ایران از یک موشک بالستیک جدید با برد ۱۷۰۰ کیلومتر رونمایی کرد. در مراسم معرفی این موشک، مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران نیز حضور داشت.
پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ خورشیدی و قطع روابط ایران و آمریکا - که تا پیش از آن، مهمترین تأمینکننده تسلیحات ایران بود - تهران برنامهای پیشرفته برای توسعه موشکها و پهپادهای خود را دنبال کرده است.
رونمایی از این ناو در جریان دهه فجر صورت گرفت؛ دورهای ۱۰ روزه که هرساله به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران و کنار رفتن حکومت پهلوی که یکی از متحدان آمریکا در منطقه به حساب میآمد، برگزار میشود.
بهزاد نبوی در گفتگوی با خبرگزاری نور نیوز (نزدیک به شورای عالی امنیت ملی ایران):
- زمانی که صدای ملت دیر شنیده می شود
- وقتی انقلاب شد وضع اقتصادی هیچ بد نبود
بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب، به وبسایت نورنیوز گفت که استبداد عامل انقلاب است و افزود: «زمان انقلاب ۱۳۵۷ وضع اقتصادی کشور بد نبود.» او افزود: «مردم گرسنه سراغ انقلاب نمیروند، ممکن است شورش کنند. عوامل اقتصادی عامل اصلی انقلاب نیست.»
چریک پیر در گفت و گو با نورنیوز: بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاحطلب، به وبسایت نورنیوز گفت که استبداد عامل انقلاب است و افزود: «زمان انقلاب ۱۳۵۷ وضع اقتصادی کشور بد نبود.» او افزود: «مردم گرسنه سراغ انقلاب نمیروند، ممکن است شورش کنند. عوامل اقتصادی عامل اصلی انقلاب نیست.»
بهزاد نبوی در گفتگوی با نور نیوز: وقتی صدای ملت دیر شنیده می شود
اشتباهات شاه در مواجهه با جریان انقلاب، جنبه های گوناگونی داشت. یکی از مهم ترین اشتباهات پهلوی، اعلام دیرهنگام شنیدن صدای انقلاب مردم بود.
بهزاد نبوی ضمن توجه به این موضوع، نگاهی ارزیابانه به میراث انقلاب اسلامی هم دارد.
بهزاد نبوی ریشه انقلاب را چطور تفسیر میکند؟!
در ریشه یابی سقوط سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. مهندس بهزاد نبوی، در گفت وگوی اختصاصی با نورنیوز، ضمن تاکید بر تأثیرگذار بودن عوامل اقتصادی و فرهنگی و بین المللی دوره قبل از انقلاب ، عامل تعیین کننده را «استبداد» شاه می داند، چیزی که مردم را از اصلاح و بهبود مسالمتآمیز رژیم شاه و امور ناامید کرد.
۴۶ سال پس از انقلاب در بهمن ۵۷, هنوز شطرنج روایت ها از دلایل این رخداد دوران ساز به پایان نرسیده است.
بهزاد نبوی، از مبارزان انقلابی که با ۲۸ سال سابقه مبارزه با رژیم ستم شاهی به "چریک پیر" شهرت دارد در گفت وگو با نورنیوز ، روایت خود را از رازها و ریشه های انقلاب ۵۷ مطرح کرده است.
دو شب پیش برای اولین بار در زندگی ام بود که توسط نهادی انتظامی یا قضایی بازداشت می شدم.
در انقلاب ۵۷ که اکنون فاجعه ۵۷ اش می دانم، با وجود نوجوانی بسی فعال بودم، از شرکت در تظاهرات تا پخش اعلامیه و دیوار نویسی. شهربانی و ساواک کاملا از فعالیتهایم مطلع بودند اما به دلیل رعایت احترام پدرم که مجتهد شهر و البته غیر انقلابی و مخالف انقلاب بود، مرا دستگیر و بازداشت نمی کردند.
باری در تظاهراتی دستگیر شدم اما پلیس مرا به درب منزل آورد و تحویل پدر داد و البته موقع دستگیری با کلت رولور بر پشت دستم کوبید.
بازداشت اخیر اولین تجربه بود و البته مدتهاست که پی آن را به تنم مالیده بودم.
بازدید از طوس و آرامگاه فردوسی سالها در ذهنم بود اما رخ نداد. بالاخره به اتفاق فرشته خانم راهی طوس شدیم. محوطه آرامگاه و اطراف آن دلپذیر بود.
جمع زیادی از دانش آموزان و نوجوانان به صورت گروهی آمده بودند که اقدام جالبی است.
ابتدا آرامگاه و بخشهای مختلف آن را دیدیم و سپس به دیدار مقبره استاد موسیقی سنتی ایران محمد رضا شجریان رفتیم.
در پایان اقدام به ضبط ویدئویی که بهانه دستگیری و جنجال برانگیز شد، پرداختیم. و این در حالی بود که اغلب در حال عکاسی و فیلمبرداری بودند و این حرف برخی مقامات مشهد که فلانی اقدام به کاری ممنوع و خلاف قانون کرده بوده، بسیار عجیب است. عجیب تر از آن دروغ خبرگزاری فارس مبنی بر شعار دادن من در جمع بازدید کنندگان بود.
پس از بازدید از آرامگاه و گرفتن ویدئو که به دلیل سر و صدای ماشین چمن زن ناتمام ماند، از محوطه آرامگاه خارج و به طرف تاکسی به راه افتادیم.
صد متری دور شده بودیم که سه تن مامور حفاظت بی سیم به دست به سراغ من که شناخته بودنم آمدند. یکی گفت شما می روید جاهای مختلف ویدئو می گیرید، اینجا هم ویدئو گرفتید؟ چه گفتید در ویدئو؟ گفتم والا همه از محاسن نظام گفتم!! البته از رضا شاه هم كه این آرامگاه را ساخته گفتم!
این سخن من آنان را خوش نیامد. یکی از آنها گفت موبایلتان را ببینم. گفتم: نیروی ضابط هستید؟ حکم قضایی داربد؟ یکی از ۳ مامور کارت ضابط قضایی بودنش را نشان داد. هر چند او همچنان حق نداشت موبایل من را چک کند، چون دخالت این گونه ای ضابط فقط در صحنه وقوع جرم مشهود، مجاز است، در حالی که من جرمی مرتکب نشده بودم.
پیش از این هم نوشتهام که اعلام رویکرد دولت ترامپ در برابر جمهوری اسلامی، برای مقامهای ایرانی شوکهکننده خواهد بود!
به نظرم او نهایت سختگیری را در پیش خواهد گرفت.
اظهارنظری از محمود واعظی رئیس دفتر آقای روحانی در زمان ریاست جمهوریاش دیدم که ترامپ را از تصمیم به خروج از برجام پشیمان دانسته بود.
اظهارات رسمی ترامپ اما نه فقط چنین چیزی را نشان نمیدهد، بلکه اشارههای موذیانۀ او حکایت از برنامهای حداکثری از انواع فشارها علیه تهران را دارد. فرصت توافق با دولت بایدن از دست رفت و اینک به نظر میرسد توفان سهمگینی در راه باشد!
:::
رادیو فردا - یک مقام آمریکایی میگوید که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز سهشنبه ۱۶ بهمن دستور اجرای دوبارهٔ سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را صادر خواهد کرد.
خبرگزاری رویترز به نقل از این مقام نوشته که دستور یاد شده با هدف مسدود کردن همه راههای دستیابی ایران به سلاح اتمی و مقابله با «نفوذ بدخواهانه» این کشور صادر میشود.
بر اساس این گزارش، دستور آقای ترامپ به وزیر خزانهداری آمریکا مأموریت میدهد «فشار اقتصادی حداکثری» بر ایران را اعمال کند که شامل تحریمها و اجرای مکانیسمهایی برای مجازات کسانی است که از تحریمهای موجود تخطی میکنند.
آرش آرامش، حقوقدان و کارشناس امنیت ملی: از نحوه تعامل و روابط ترامپ و نتانیاهو در مقایسه با بایدن و نتانیاهو کاملا میشود فهمید که ترامپ و نتانیاهو روابط نزدیکتری دارند و به قولی، معلوم است که هردو روی یک موج هستند. pic.twitter.com/RBIsy88RAq
این مقام همچنین میگوید دولت ترامپ در بخشی از تلاش برای فشار حداکثری بر ایران کارزاری «با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران» پیاده خواهد کرد.
به گفته همین مقام آمریکایی، نمایندگان ایالات متحده در سازمان ملل با همکاری شرکای کلیدی خود «کامل کردن سازوکار ماشه برای تحریمهای بینالمللی و محدودیتها بر ایران» را دنبال خواهند کرد.
تروئیکای اروپایی شامل سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان ماه دسامبر گذشته به شورای امنیت سازمان ملل گفتند در صورت لزوم آمادگی دارند «مکانیسم ماشه» برای بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه ایران را فعال کنند تا مانع از دستیابی تهران به سلاح هستهای شوند.
بر اساس توافق هستهای سال ۲۰۱۵ موسوم به «برجام»، قطعنامهای در شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که تحریمهای بینالمللی علیه ایران را لغو کرد.
طرفهای غربی برجام تا اکتبر سال جاری میلادی فرصت دارند از مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریمها استفاده کنند.
دستور رئیسجمهور ایالات متحده سیاستهای سختگیرانه این کشور علیه ایران را که دونالد ترامپ در دورهٔ اول ریاستجمهوری خود اجرا کرد، احیا میکند.
آقای ترامپ دولت جو بایدن را متهم کرده بود که طی چهار سال اخیر موضع آمریکا در برابر ایران را تضعیف کرده است.
مقامهای ایرانی ادعا میکنند سیاست فشار حداکثری در دورهٔ اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ شکست خورده است، با این حال اغلب آنها اذعان کردهاند که تحریمهای شدید آمریکا بر وضعیت اقتصادی ایران تاثیر منفی گذاشته است.
در پی اعمال تحریمهای نفتی آمریکا علیه تهران در دور قبلی ریاستجمهوری آقای ترامپ، صادرات روزانه نفت ایران طی تنها دو سال از ۲.۵ میلیون بشکه به زیر ۳۵۰ هزار بشکه سقوط کرد.
با روی کار آمدن دولت جو بایدن و تغییر فشار تحریمها، صادرات روزانهٔ نفت ایران هر سال با جهش چشمگیری مواجه شد و در سپتامبر پارسال به رکورد ۱.۸۵ میلیون بشکه در روز طی پنج سال گذشته اوج گرفت.
لحظاتی بعد از اعلام خبر آماده شدن دولت ترامپ برای احیای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، نرخ دلار حدود هزار تومان جهش کرد و به مرز ۸۵ هزار تومان رسید.
تصمیم دولت ترامپ برای فشار حداکثری بر ایران در حالی است که رئیسجمهور آمریکا روز سهشنبه با نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید دیدار میکند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس انتظار میرود رهبران دو کشور علاوه بر صحبت درباره مراحل بعدی آتشبس در غزه و عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی، درباره نگرانیها از برنامه هستهای ایران نیز مذاکره کنند.
درهفتهای که گذشت، کارشناسان فرانسوی نیز در چند نشریۀ معتبر مانند لوموند، تریبونِ ژنو و لاکروا از احتمال آشوب و خیزش مردمی در ایران و حتی پایان نزدیک حکومت اسلامی سخن گفتند. تحلیلهای کارشناسانۀ آنان معمولاً بر نتایج پژوهشهای میدانی و آمارهای معتبر استوار است که بیشتر وقتها همکاران ایرانیشان در داخل کشور در اختیار آنان قرار میدهند
نظامهای سیاسی در دورههایی از حیاتشان ممکن است دچار بحران شوند و برای آنکه بتوانند به حیات خود ادامه دهند ناگزیرند چارهای بیندیشند، وگرنه دیر یا زود با خطر آشفتگی و گاه حتی فروپاشی رو به رو میشوند. اما جمهوری اسلامی از آغاز هستیاش تاکنون همواره با انبوهی از بحرانها زیسته است، چنان که بعضی از کارشناسان تا همین چندی پیش بر این عقیده بودند که این رژیم، رژیمی به ذات بحرانزاست و گویا جز با بحرانآفرینی و زیستن در بحران نمیتواند به حیات خود ادامه دهد.
اما امروز اوضاع به کل تغییر کرده است. یکی از اهرمهای بحرانآفرینی جمهوری اسلامی در منطقه پیش از حملۀ ۷ اکتبر حماس به جنوب اسرائیل، نیروهای نیابتی آن بود که روی هم رفته «محور مقاومت» نامیده میشدند. تا همین چندی پیش رهبران جمهوری اسلامی از «محور مقاومت» زیر عنوان عامل تعیین کننده در «عمق راهبردی» یا «عمق استراتژیک» یاد میکردند. «محور مقاومت» به جمهوری اسلامی امکان میداد تا در برابر خطر حمله به خاک کشور، نیرویی بازدارنده در خارج از کشور داشته باشد.
بنابراین، از نظر رهبران جمهوری اسلامی «محور مقاومت»، در اصل، نیرویی بازدارنده در برابر حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا به ایران بود. آنان مدعی بودند که اگر حملهای به ایران بشود نیروهای «محور مقاومت» منطقه را به آتش خواهند کشید. به گفتۀ بسیاری از کارشناسان، ترس رهبران جمهوری اسلامی از این بود که حرکتهای اعتراضی و شورشهای مردمی در داخل با حملهای از بیرون همراه و هماهنگ شوند. زیرا در چنان حالتی ممکن بود مهار قدرت از دست رهبران جمهوری اسلامی بیرون برود.
اما اکنون با از میان رفتن «محور مقاومت» دیگر نیروی بازدارندهای در بیرون از مرزهای کشور نمانده است تا از حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا جلوگیری کند. از سوی دیگر، وضع معیشتی مردم چنان است که رئیس جمهور، مسعود پزشکیان، ترس خود را از شورشهای مردمی پنهان نمیکند. چنان که دیروز سوم فوریه برابر با ۱۵ بهمن در نشست مشترک سران سه قوۀ جمهموری اسلامی گفت که «دشمنان» جمهوری اسلامی میکوشند «سوار بر موج اختلافات و اعتراضات» شوند و در میان مردم «تفرقه و اختلاف» ایجاد کنند. او در آن نشست نگرانیاش را از نارضایتی اقلیتهای قومی نیز پنهان نکرد.
ماههاست ترس از حملۀ احتمالی خارجی ذهن رهبران جمهوری اسلامی را به خود مشغول کرده است. دو ماه پیش، پس از حملۀ ۱۴۰ جنگندۀ اسرائیلی به۲۰ پایگاه نظامی ایران، وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی دست به دامن دبیرکل سازمان ملل شد تا با برگزاری نشست فوریِ شورای امنیت جلو حملههای آیندۀ اسرائیل را بگیرد.
به گفتۀ جیمز اَکتوُن، مدیر برنامۀ امنیت هسته ای در بنیاد کارنِگی، بنیامین نتانیاهو دلایل خاص خود را برای انجام عملیات نظامی برضد ایران دارد. ممکن است دونالد ترامپ (در دیدار روز سهشنبه ۴ فوریه) به او چراغ سبز نشان دهد، اما کمتر احتمال دارد که ایالات متحد آمریکا خود را در چنان عملیاتی درگیر کند. تأسیسات هستهای فُردوُ در شمال ایران در زیر کوه قرار دارد.
یورونیوز- حمله مسلحانه نیمروز سهشنبه به مدرسهای در سوئد چندین کشته و زخمی بر جای گذاشت. گفته میشود مظنون در میان زخمیها است.
پلیس سوئد تایید کرد که «حدود ده نفر» روز سهشنبه در تیراندازی مدرسه «ریسبرگسکا» در شهر اوربرو واقع در جنوب این کشور کشته شدند.
مقامات پلیس سوئد اعلام کردند مظنون این حادثه یک مرد است که در میان زخمیها قرار دارد، اما هنوز مشخص نیست که آیا مظنون دیگری نیز در این حمله دخالت داشته است یا خیر. آنها افزودند که تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه این حمله آغاز شده است.
خبرگزاری TT سوئد بدون اشاره به منابع گزارش داد که مظنون خودکشی کرده است.
The MOMENT gunshots were recorded being fired at the School today in Örebro, Sweden.
پلیس در بیانیهای که نزدیک به ساعت ۱۲:۳۰ به وقت بریتانیا صادر شد، اعلام کرد: «به دستورات پلیس در محل گوش دهید. این عملیات مربوط به تهدیدات خشونتآمیز کشنده است و عملیات همچنان ادامه دارد.»
تصاویر منتشر شده از محل حادثه نشان میدهد که تعدادی پلیس مسلح و نیروهای امدادی در خارج از ساختمان و نزدیک به ورودی مدرسه جمع شدهاند. گمان میرود شماری هنوز داخل مدرسه باشند.
پلیس تایید کرده است که برخی از دانشآموزان به دلیل مسائل امنیتی در برخی مدارس نزدیک محله حادثه و همچنین شماری در مدرسه «ریسبرگسکا» نگه داشته شدهاند.
یک شاهد عینی به رسانه سوئدی آفتنبلادت گفت: «ما نمیتوانیم بیرون برویم، برای ما خطرناک است. صدای چند تیر را از بیرون شنیدیم.»
شخصی دیگر که گفته میشود دوست یکی از معلمان در این مدرسه است، اعلام کرد که پیامی دریافت کرده که در آن اشاره شده تیراندازی با سلاح خودکار در مدرسه رخ داده و آنها در یک اتاق پناه گرفتهاند.
یورونیوز - ماموران پلیس اندونزی ۵۶ مرد را که در یک «مهمانی سکس همجنسگرایان» در جاکارتا، پایتخت این کشورحضور داشتند، دستگیر و بازداشت کرد.
سخنگوی پلیس اندونزی اعلام کرد که سه نفر از افراد دستگیر شده ممکن است به اتهام نقض قوانین مبارزه با پورنوگرافی به مجازات حداکثر ۱۵ سال حبس محکوم شوند.
پلیس این افراد را روز شنبه در جریان برپایی یک «سکس پارتی» مختص همجنسگرایان در هتلی واقع در جنوب جاکارتا دستگیر کرد.
سخنگوی پلیس جاکارتا دوشنبه شب به خبرنگاران گفت که سه نفر از دستگیرشدگان به عنوان سازماندهندگان این رویداد به عنوان متهمان اصلی شناسایی شدهاند.
همجنسگرایی در بیشتر مناطق اندونزی از جمله در جاکارتا غیرقانونی نیست اما در این کشور جنوب شرق آسیا با اکثریت مسلمان، به طور کلی یک تابو محسوب میشود.
به گفته سخنگوی پلیس جاکارتا: «این رویداد صرفاً بر اساس لذتجویی که افراد دستگیر شده به دنبال آن بودند، برپا شده بود.» او افزود که ماموران در این مهمانی کاندوم و داروهای ضد HIV پیدا کردهاند.
به گفته سخنگوی پلیس، سه متهم اصلی به دلیل تسهیل و فراهم کردن ارائه خدمات «پرونوگرافی» بازداشت شدهاند و اتهام مطرح علیه آنها میتواند تا ۱۵ سال حبس در پی داشته باشد.
به گزارش رویترز، فعالان حقوق بشر معتقدند که قوانین مبارزه با پورنوگرافی در اندونزی اغلب مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
صدها نفر سال ۲۰۱۷ در جریان یورش پلیس به یک کلاب، یک هتل و یک مرکز تفریحات آبی در اندونزی دستگیر شدند که عفو بینالملل آن را گواه دیگری بر تشدید «فضای خصمانه» علیه جامعه همجنسگرایان دانست.
بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو که سال ۲۰۲۰ در اندونزی انجام شد، ۸۰ درصد از مردم این کشور معتقد بودند که همجنسگرایی «نباید مورد پذیرش جامعه قرار گیرد.»
ایرنا - دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: هدف جنگ در طول تاریخ اعمال اراده و پیروزی بوده است. اما هدف مقاومت، تداوم مقاومت است؛ جنگ پایان دارد، اما مقاومت تمام نمیشود.
احمدیان ضرورت برخورداری نخبگان از ادراک و تشخیص درست شرایط فعلی را یادآور شد و گفت: امروز ما درگیر بحث داغی درباره مقاومت هستیم. با این پرسشها مواجه شدهایم که فلسفه مقاومت چیست؟ از کجا شروع شده است؟ آیا مقاومت در این سی چهل سال اخیر و با حزب ا... لبنان و مقاومت فلسطین ایجاد شده یا یک جریان ریشهدار تاریخی است؟ رسالت مقاومت چیست و چگونه باقی میماند؟
مقاومت در بیان قرآن و عترت اوگفت: قرآن مقاومت را معرفی کرده است. در مورد انبیا در سوره نحل میفرماید «و لقد بعثنا فی کلّ أَمةٍ رسولاً»؛ در هر امتی ما رسولی را بر انگیختیم، استثنا ندارد. و پس از آن جمعبندی میکند رسولان ما چه میگفتند: «أَنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطّاغوت»؛ خدا را بندگی کنید و از طاغوت دوری کنید. یعنی نمیشود دستور اول را خوب انجام داد، به دومی توجه نداشت. به تعبیر امام راحل میفرمودند اگر حضرت ابراهیم ده برابر عبادت میکرد و سختیها را متحمل میشد، اما کاری با جباران آن روز خودش نداشت، کسی به کار او کار نداشت. پس مقاومت، رسالت جوامع الهی و انسانی و هر فرد انسان است. فکر نکنید این گوشهای از دین است؛ همه دین حول این موضوع منظم شده است.
او در ادامه افزود: برخی افراد گفتگو و مذاکره را در تقابل با استقامت قرار میدهند. این برداشت اشتباه است. با کفار هم میشود مذاکره کرد، اما با رعایت چه اصلی؟ بر مبنای اصل مقاومت میشود، مذاکره کرد. براساس مقاومت است که جهاد اصغر و جهاد اکبر معنا پیدا میکند، جهاد کبیر هم معنا پیدا میکند. «لا تطع الکافرین ... و کفی بالله وکیلا». جهاد کبیر یعنی اطاعت نکردن. مفهوم این اطاعت نکردن این نیست که حتما زد و خورد داشته باشید، مفهوم این است که گوش به حرفشان ندهید. جایی که حرفشان را منطقی و قابل جمع با اصول خودتان میبینید، اشکالی ندارد گوش کنید. اما جایی که تناقض و تضاد باشد، آنجا نمیشود گوش کرد. زندگی ائمه ما پر از تشخیص مواردی است که کجا میشود کوتاه آمد و کجا نمیشود. اگر جایی که باید کوتاه بیاییم، سرسختی کنیم، آسیب میبینیم. آنجایی هم که باید بایستیم، اگر کوتاه بیاییم، باز اشتباه است. قدرت مومن و قدرت عقل بر همین مبناست. عقل آن چیزی است که بین دو ضرر، اقل الضررین را تشخیص دهد و بین دو نفع اکثر النفعین را تشخیص بدهد.
احمدیان یک پرسش مهم را مطرح کرد و افزود: برخورد طاغوت با مقاومت چیست؟ شکست دادن، هدف نهایی دشمن نیست. جنگ روانی دشمن را ببینید، هدف دشمن این است که به مقاومت پایان دهد. اگر به دنبال شکست دادن است، برای این است که اثبات کند ادامه ندهید، فایده ندارد. تاکتیکهای دشمن؛ دروغ، شایعهپراکنی، اختلاف و تفرقهافکنی است. تلاش میکنند بین ما اختلاف ایجاد کنند و متأسفانه گاهی برخی از ما در این پازل گرفتار میشوند. مثلاً دشمن میگوید چون مسئولین ایران دیروز و امروز ما را نزدند، پس ترسیدهاند.
عدهای هم در داخل میگویند چرا میترسید بزنید؟ خلق دوگانههای کاذب و درگیر ساختن جبهه مقاومت در این دوگانهها از ترفندهای دشمن است. راهکار ائمه اطهار این است که تن به این دوگانهها ندادهاند. فرار از دوگانهها هنر مؤمنین است و گیر افتادن در آنها اشتباه است. میگویند «به مذاکره بگویید بله یا بگویید خیر». ما گفتیم «نه میگوییم بله و نه میگوییم خیر». این دوگانهها مانند مذاکره یا عدم مذاکره، موافقت با FATF یا مخالفت با آن را دشمن میسازد و بعضی به آنها دامن میزنند. هدف همه این موارد اختلاف در جبهه مقاومت و جامعه ایران است. دوگانهسازی، ایجاد اختلاف، چندگانهسازی، تحقیر، مسخرهکردن و متهم کردن به ترس، از ابزارهای دشمن است. حالا یک بار غریبه این کارها را میکند اشکالی ندارد، اما یک وقت خود ما این کار را نسبت به هم انجام میدهیم. مراقب این باید بود.
احمدیان اظهار کرد: خیلی تلاش میکنند، مسئله مقاومت را پاک کنند و بگویند چهل سال است که بین ایران و اسرائیل جنگ بوده است. جنگ و مقاومت تفاوت دارد. اولاً مواجهه ما با رژیم صهیونیستی جنگ نبوده است، همین الان هم جنگ به آن معنا نداشتهایم. او اقدامی کرد ما هم اقدامی کردیم. مفهوم جنگ این نیست، کسی که جنگ را بشناسد میفهمد که این جنگ نیست.
دشمن گفت که تا ۲۵ سال آینده چه کارهایی میکنم، ایشان فرمودند تا ۲۵ سال آینده معلوم نیست شما باشید، شما نیستید. ثالثاً کی فرمودند با جنگ میرویم و میگیریم؟ کسی بخواهد این کار را بکند، برای کار نظامی برنامهریزی میکند. ما مشغول این نیستیم، مشغول تقویت مقاومت هستیم. ممکن است یک روز به درگیری نظامی هم منجر بشود، که دشمن با جنگ نظامی از بین برود؛ اما بنای ما این نیست که مقاومت با جنگ عمل کند. مقاومت فی نفسه دشمن را از پای درمیآورد. این مفهومی است که بنده از فرمایش رهبر معظم انقلاب برداشت میکنم.
در تفکر انقلاب اسلامی، حذف اسرائیل یعنی پوچی اسرائیل را بر همگان آشکار کردن، تا کارکرد خود را از دست بدهد و خود به خود ساقط شود.
غایت مقاومت «فرج» است دبیر شورای عالی امنیت ملی در جمعبندی مباحث خود گفت: بر این اساس در راهی که پیش رو داریم، مقاومت شرط است نه جنگ. پس نکته اول این که مقاومت با جنگ تفاوت عمدهای دارد، جنگ یکی از اَشکال مقاومت آن هم در مدت کوتاهی است. نکته دوم این که هدف جنگ در طول تاریخ اعمال اراده و پیروزی بوده است. اما هدف مقاومت، تداوم مقاومت است. سوم این که جنگ پایان دارد، اما مقاومت تمام نمیشود. چهارم این که خداوند با نتیجه جنگ که پیروزی است کاری ندارد، چون رسالت انسان پیروزی نیست، تداوم مقاومت است.
لازم به ذکر است پس از پرسش و پاسخ دانشجویی در انتهای این نشست، تندیس یادبود بیست وسومین دوره «جهاد اکبر» به دکتر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی اهدا گردید.
بازاریان تهران در اعتراض به گرانیها مغازههای خود را بستند و تجمع کردند
ایران اینترنشنال - توزیعکنندگان عمده موادغذایی بازار مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام در تهران، مغازههای خود را بستند و در اعتراض به گرانی، بالا رفتن نرخ دلار، تورم و میزان مالیات تجمع کردند.
بر اساس تصاویر و ویدیوهای رسیده به ایراناینترنشنال، بازاریان در تهران سهشنبه ۱۶ بهمن در اعتراض به بالا رفتن نرخ دلار، گرانیها و مالیات بالا، مغازههای خود را بستند و تجمع کردند.
این تجمعات در بازارهای مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام تهران، شکلی گسترده یافت.
ویدیوهای رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهند توزیعکنندگان عمده مواد غذایی پلاکاردهایی با شعارهایی از جمله «ارزش افزوده از اقلام مواد غذایی ملغی باید گردد»، در دست گرفتند.
ویدیوهای رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهد بازاریان تهران در خیابانهای مولوی، خیام جنوبی و میدان محمدیه، روز سهشنبه ۱۶ بهمنماه در اعتراض به گرانیها و بالا رفتن قیمت دلار تجمع برگزار کردند. pic.twitter.com/ZFGX1Fj4C0
در روزهای گذشته و با افزایش قیمتها و تداوم گرانی مواد غذایی در ایران، بسیاری از شهروندان با ارسال ویدیوهایی به ایراناینترنشنال، به موج تازه گرانیها اعتراض کردند.
در ادامه روند صعودی قیمتها و ثبت رکوردهای جدید در بازار ارز و طلای ایران، سهشنبه ۱۶ بهمن قیمت سکه طلای طرح جدید، از ۶۳ میلیون تومان فراتر رفت. ششم بهمن نرخ فروش هر قطعه سکه طلای طرح جدید به ۶۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده بود.
قیمت سکه طلا از زمان شروع به کار دولت دونالد ترامپ در آمریکا، حدود هفت میلیون تومان افزایش داشته است.
تجمع و اعتصاب پراکنده در بازار تهران
بر اساس گزارشهای میدانی، شماری از کسبه و مغازهداران بازار تهران سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ در اعتراض به گرانی، افزایش قیمت دلار و مالیاتهای سنگین کرکرهها را پایین کشیدند و دست به تجمع زدند. آنها میگویند آخر سال است اما بازار کساد است و گرانی... pic.twitter.com/5Xo3RaIkBX
پیش از این و به دنبال افزایش اعتراضات اقشار مختلف کشور و ابراز نگرانی مقامهای جمهوری اسلامی، ولیالله بیاتی، سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس، از تصویب ممنوعیت برگزاری تجمعات و راهپیماییها در «مکانهای حساس و امنیتی» خبر داد.
همزمان با این تحولات، مقامهای حکومتی ۱۵ بهمن با حضور سران سه قوه در نهاد ریاستجمهوری جلسهای فوقالعاده برگزار کردند.
افزایش آمار تجمعات اعتراضی کارگران، بازنشستگان و مستمریبگیران، بالا گرفتن نگرانی حکومت از تشدید اعتراضات و احتمال سرنگونی جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است.
کنفدراسیون کار ایران در خارج از کشور، ۲۸ دی در گزارشی درباره وضعیت کارگران، مزدبگیران و جنبشهای اعتراضی ایران در سال گذشته میلادی نوشت در سال ۲۰۲۴ دستکم دو هزار و ۳۹۶ تجمع اعتراضی و ۱۶۹ اعتصاب در بخشهای مختلف و در ۳۱ استان و ۷۰ شهر ایران شکل گرفت.
این آمار نشان میدهد با وجود وعدههای جمهوری اسلامی، وضعیت معیشتی بازنشستگان و کارگران در ایران روز به روز وخیمتر میشود.
فرارو - روزهایی که گذشت، مقارن بود با زادروز علی دایی، اسطوره فوتبال ایران که وارد ۵۶ سالگی شد. به همین مناسبت هم سیل تبریکها بود که به سمت او سرازیر میشد؛ از باشگاهها و چهرههای سرشناس داخلی تا فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا. دلایلش هم نیازی به توضیح ندارد.
دایی شناسنامه فوتبال ایران است، نخستین کسی که از رکورد ۱۰۰گل زده ملی در جهان عبور کرد و حالا تنها دو نابغه تاریخ فوتبال دنیا یعنی لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را از این بابت شریک خودش میبیند.
با این همه اما، درست در همین روزها، در داخل کشور و مخصوصا بخش خاصی از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی شاهد انواع بداخلاقیها و بیانصافیها در مورد دایی بودهایم. اگر قرار باشد بدون تعارف حرف بزنیم، بخشی از این داستان به خاطر موضعگیریهای اجتماعی شهریار است که در داخل کشور به مذاق برخی خوش نمیآید.
به ویژه بعد از دیگری لفظی و رسانهای اخیر دایی با علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی بود که حس میشود برخی حملات مجازی به شهریار اوج گرفت. در این میان عدهای در پی نقد مواضع اجتماعی دایی هستند که خب در این مورد خیلی میشود حرف زد و باز بدون رودربایستی باید گفت بخش چشمگیری از محبوبیت این روزهای شهریار، اتفاقا به خاطر همان دیدگاههاست.
عدهای دیگر، اما در ناسپاسی و بیمعرفتی فراتر از این حرفها رفتهاند و حتی ارزشهای فنی و ورزشی دایی را هم زیر سوال میبرند. از جمله مطالبی که این اواخر زیاد شنیده میشود، مثلا این است که او کار خاصی نکرده و فقط به مالدیو و گوام گل زده است. عجب؛ باورتان میشود؟
همانطور که میدانید دایی نسبتا دیر به سطح اول فوتبال حرفهای رسید و نخستین بازی ملیاش را در ۲۴ سالگی انجام داد. با این حال او توانست ۱۰۹ گل برای تیم ملی ایران به ثمر برساند و بر خلاف ادعای مکرر و اشتباه رایج جماعت قدرنشناس، بسیاری از این گلها برابر قدرتهای بزرگ فوتبال آسیا از جمله کرهجنوبی، ژاپن و عربستان بوده است.
دیگر بگذریم از دو پاس گل هوشمندانه و تراز جهانی دایی برابر استرالیا به خداداد عزیزی و مقابل آمریکا به مهدی مهدویکیا که دو مورد از بزرگترین جشنهای خیابانی تاریخ معاصر ایران را به وجود آورد. بعد هم پرسش اینجاست که آیا چشمه بازی با مالدیو و گوام خشک شده؟ چرا دیگران نتوانستند به رکورد دایی برسند؟ قبلیها و معاصران او؟ دیگر مهاجمان آسیایی چطور؟ آیا فورواردهای عربستانی و کره و ژاپنی با این تیمها بازی نمیکردند؟ یا فقط علی دایی فرصت درخشش مقابل آنها را داشت؟ سامی جابر عربستانی ۱۵۶ بازی ملی انجام داده، تیمش هم آن زمان خیلی قدرتمند بوده و تا دلتان بخواهد با امثال مالدیو و گوام بازی کرده؛ در نهایت، اما فقط ۴۶ گل زده است.
توضیحی دارید؟ نه خب، شما خودتان را خسته نکنید، بگذارید یک نقل قول قدیمی از شخص سامی جابر بیاوریم: «همه ما ستارههای آسیا بودیم، اما علی دایی سوپراستار بود.»
روشن است که در کارنامه مسی و رونالدو و خیلی از مهاجمان بینالمللی دیگر هم گلزنی به تیمهای ضعیف دیده میشود و این هیچ چیز عجیب و بدی نیست. بعید هم به نظر میرسد هیچ ناسپاسی در ملک آنها یافت شود که به خاطر مسائل جناحی و سیاسی، توی سر ستاره خودشان بزند؛ ستارهای که از قضا محبوب مردم است و سابقه بازی با سر شکسته و طحال پاره برای تیم ملی را دارد. نکنید از این کارها. نتیجه این رویکرد مطلقگرایانه، فقط هر چه بیاعتبارتر کردن خودتان است.
قوه قضاییه برای رضا بابک و مرضیه برومند به دلیل دست دادن در جشنواره فجر پرونده باز کرد خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه، اعلام کرد برای مرضیه برومند و رضا بابک، دو هنرمند سینما، به دلیل دست دادن روی سن در جشنواره حکومتی فیلم فجر پرونده قضایی تشکیل شده است.
رسانه قوه قضاییه افزود روند دادرسی این پرونده طی «روزهای گذشته» انجام شده است. لازم به ذکر است، مهدی شب زندهدار، عضو شورای نگهبان دست دادن و گفتن «کلمات معاشقهآمیز در ملا عام» بین مرضیه برومند و رضا بابک، هنرمندان پیشکسوت سینما در جشنواره فیلم فجر را «فحشا» و موجب «خجالتزده» شدن دانست.
او در این باره گفت: «گرانیها و اقتصاد ازیکطرف که البته ممکن است، توجیههای موجهی داشته باشد، اما برخی امور که شبیه فحشا هست، اگر نگوییم فحشا است.» به گفته او وزیر ارشاد باید پس از دیدن این صحن بلند میشد و اعتراض میکرد یا «از مجلس بیرون میرفت که بدانند جمهوری اسلامی این چنین نیست.»
قوه قضاییه برای رضا بابک و مرضیه برومند به دلیل دست دادن در جشنواره فجر پرونده باز کرد
خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه، اعلام کرد برای مرضیه برومند و رضا بابک، دو هنرمند سینما، به دلیل دست دادن روی سن در جشنواره حکومتی فیلم فجر پرونده قضایی تشکیل شده است. رسانه قوه قضاییه افزود... pic.twitter.com/BrQ2AyE2XD
افبیآی با انتشار تصاویر دو مقام اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی که در ربودن رابرت باب لوینسون، شهروند آمریکایی، در سال ۱۳۸۵ دست داشتهاند، اعلام کرد به هرگونه اطلاعاتی در خصوص این دو نفر و همچنین سرنوشت لوینسون تا ۲۵ میلیون دلار پاداش تعلق خواهد گرفت
ایران اینترنشنال - افبیای سهشنبه ۱۶ بهمن در اطلاعیهای نوشت محمد باصری و احمد خزایی که از ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند، در «ربودن، بازداشت و مرگ احتمالی» لوینسون نقش ایفا کردهاند.
افبیآی از عموم مردم خواست اطلاعات خود را درباره این دو مقام حکومت ایران یا سرنوشت لوینسون با این سازمان به اشتراک بگذارند و از پاداشی تا سقف ۲۵ میلیون دلار بهرهمند شوند.
۵ میلیون دلار از این جایزه از سوی افبیآی و ۲۰ میلیون دلار دیگر آن در چارچوب برنامه «پاداش برای عدالت» وزارت امور خارجه آمریکا تامین خواهد شد.
لوینسون مامور اداره مبارزه با مواد مخدر در افبیآی بود که ۱۸ اسفند ۱۳۸۵ پس از پرواز از دبی به کیش، در این جزیره ناپدید شد.
پیشتر و در شهریور ۱۴۰۲، خانواده لوینسون از تحریمهای ایالات متحده علیه وزارت اطلاعات و محمود احمدینژاد، رییس پیشین دولت جمهوری اسلامی، بهدلیل دست داشتن در «بازداشتهای غیرقانونی» استقبال کردند و گفتند: «تا زمانی که رژیم ظالم ایران بهطور کامل پاسخگو نشود، آرام نخواهیم گرفت.»
سانجای ویرمانی، مدیر ویژه بخش ضد تروریسم دفتر افبیآی در واشینگتن، ۱۶ بهمن بر «تعهد راسخ» این سازمان برای بازگرداندن لوینسون به خانوادهاش تاکید کرد.
او افزود تحقیقات افبیآی همچنان در حال کشف «سرنخها و اطلاعات جدید» در پرونده لوینسون است و این سازمان «تمامی گزینهها را برای پاسخگو کردن همه مقامهای ایرانی مرتبط با ربودن او» به کار خواهد گرفت.
در اطلاعیه افبیآی همچنین آمده است که هر چند مقامهای اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی دستور ربودن و بازداشت لوینسون را صادر کردند اما حکومت ایران به مدت حدودا ۱۸ سال، از ارائه اطلاعات درباره سرنوشت این شهروند آمریکایی خودداری کرده و حتی با هدایت کارزار انتشار اطلاعات نادرست، کوشیده است از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند.
ایرانیان پیش از اسلام، در درازای تاریخشان، هیچگاه یهودستیز نبودند و هرگاه توانستند، چه در برابر آشوریان، چه در برابر رومیان، از یهودیان پشتیبانی کردند. نه ایرانیان هرگز به یهودیان آسیب رساندند، نه یهودیان کاری به زیان ایران انجام دادند.
در اینجا، برخی از یهودستیزان اسلامی و غیر اسلامی، ممکن است داستان استر و مردخای (جشن پوریم) یهودیان، را یادآوری کنند. برای کسانی که نمیدانند، فشرده داستان این است که اخشورش (خشایار؟) شاهنشاه ایران، در یک میهمانی بزرگ، برای اینکه زیبایی شهبانو وشتی (؟) را به همگان نشان دهد، از او خواست برهنه (!) به میهمانی بیاید. شهبانو نپذیرفت و شاه او را طرد کرد. سپس شاه تصمیم گرفت همسر دیگری برگزیند. مردخای از خدمتکاران دربار، برادرزاده زیبای خود استر را به شاه معرفی کرد. شاه استر را پسندید و او به همسری اخشورش درآمد.
در سالهای اخیر، شاهد رشد بیسابقه جنبشهای راست افراطی در کشورهای غربی بودهایم. این جریانها با شعارهای ملیگرایانه، ضد مهاجرتی و در مواردی ضد دموکراتیک، موفق به کسب نفوذ در انتخابات و سیاستگذاریهای کلیدی شدهاند. ظهور این موج، در عین حال که چالشی برای ارزشهای لیبرال-دموکراتیک غرب محسوب میشود، تأثیرات مستقیمی بر جنبشهای دموکراسیخواهانه در کشورهای دیگر، از جمله ایران، دارد. این مقاله تلاش دارد ضمن تحلیل دلایل برآمدن راست افراطی در غرب، به تأثیرات آن بر روند دموکراسیخواهی در ایران و استراتژیهای ممکن برای مواجهه با این پدیده بپردازد.
دلایل رشد راست افراطی در غرب
۱. بیثباتی اقتصادی و پوپولیسم
بحران مالی ۲۰۰۸ و پیامدهای آن منجر به افزایش بیکاری، نابرابری اقتصادی و نارضایتی عمومی در بسیاری از کشورهای غربی شد. بسیاری از مردم احساس کردند که سیاستهای اقتصادی به نفع نخبگان و به ضرر طبقات کارگر و متوسط است، ازاینرو احزاب راست افراطی از این فرصت استفاده کرده و با شعارهای سادهگرایانه، مهاجران یا سیاستهای لیبرالی را مقصر معرفی کردند و به پایگاه رای خود افزودند. برای مثال، در ایالات متحده، جنبشهایی مانند Tea Party که از حزب جمهوریخواه حمایت میکردند، به عنوان واکنشی به بحران مالی و نارضایتی از سیاستهای اقتصادی ظهور کردند و موجب تقویت راست افراطی در این کشور شدند. مطالعهای توسط مؤسسه پیو (Pew Research Center) در سال ۲۰۱۷ انجام شد که نشان میداد که ۵۸٪ از آمریکاییها معتقدند سیستم اقتصادی به نفع قدرتمندان طراحی شده است. یا حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) در واکنش به بحرانهای اقتصادی با شعار «اولویت با شهروندان آلمانی» رأی بسیاری را جذب کرده است.
۲. مهاجرت و هویت فرهنگی
افزایش تعداد مهاجران و پناهندگان در اروپا و آمریکای شمالی باعث نگرانیهایی در مورد هویت ملی، امنیت و رفاه اجتماعی شده است و احزاب راست افراطی از این نگرانیها برای جذب حمایت استفاده کردهاند. طبق نظرسنجی Eurostat مهاجرت یکی از مهمترین مسائل مورد توجه رأیدهندگان در چندین کشور اروپایی است. برای مثال، در آلمان، حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) با شعارهای ضد مهاجرتی و ضد اسلام به موفقیتهای انتخاباتی قابل توجهی دست یافت یا در فرانسه، حزب RN با شعارهای ضد مهاجرتی به یکی از احزاب مهم تبدیل شده است.
۳. بیاعتمادی به سیاستهای جریانات سنتی
بسیاری از مردم احساس میکنند که احزاب سنتی و سیاستمداران حرفهای در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی شکست خوردهاند، لذا از آنها ناراضیاند و به دنبال گزینههای جدیدی هستند که وعده تغییر میدهند. احزاب راست افراطی که اغلب خود را به عنوان آلترناتیوهای ضد سیستم معرفی میکنند، از این فرصت استفاده کرده و به کسب محبوبیت پرداختهاند. برای مثال، در ایتالیا، حزب Lega Nord، حزب Fratelli d'Italia و جنبش Five Star با شعارهای ضد سیستم موجود و سیاستمداران سنتی به موفقیتهای انتخاباتی درخوری دست یافتند. بهطور کلی نظرسنجیهای مؤسسه YouGov نشان میدهند که نارضایتی از احزاب سنتی در اروپا و آمریکا در حال افزایش است که به بستری برای رشد راست افراطی تبدیل شده است.
۴. تأثیر رسانهها و شبکههای مجازی در انتشار اطلاعات نادرست
رسانههای اجتماعی به عنوان بستری برای گسترش اطلاعات نادرست و تبلیغات راست افراطی عمل کردهاند. این پلتفرمها به گروههای راست افراطی اجازه میدهند تا پیامهای خود را به طور مؤثرتری به مخاطبان گستردهتری برسانند. برای مثا، در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده، تبلیغات اینترنتی و اطلاعات نادرست نقش مهمی در موفقیت دونالد ترامپ ایفا کردند. گزارشهای مؤسسه Oxford Internet Research نشان میدهند که اطلاعات نادرست و تبلیغات هدفمند در رسانههای اجتماعی تأثیر قابل توجهی بر انتخابات و افکار عمومی داشتهاند. همچنین پژوهشهای The Brookings Institution نشان میدهند که گروههای راست افراطی در آمریکا از پلتفرمهایی مانند فیسبوک و تلگرام برای ترویج نظریههای توطئه به نفع خود استفاده کردهاند.
اقدام اخیر وزرات خارجه دولت ترامپ در تعلیق سه ماهه همه فاندهای خارجی از جمله به ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی که البته کمتر از یک درصد کل کمک هاست در روزهای اخیر مهمترین بحث محافل اپوزیسیون بوده و نگرانی زیادی درباره غایت این تصمیم سیاسی در صورت ادامه آن به وجود آورده است. عدم انتقاد دولت ترامپ از وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران برای نخستین بار طی ۴۶ سال گذشته و تعلیق فاندها نشان از جدیت ترامپ برای آغاز مذاکرهای فراگیر با جمهوری اسلامی دارد و این دو اقدام را فی الولقع باید در مسیر مانع زدایی از چنین روندی ارزیابی کرد. صرف نظر از اینکه آیا موانع متعدد پیش روی موفقیت مذاکرات منحصر به این دو اقدام سیاسی است یا خیر، اما در اینکه چنین اقدامی ازسوی ایالات متحده ترکهای مهمی بر دیوار بی اعتمادی میان جمهوری اسلامی و امریکا ایجاد خواهد کرد نمیتوان تردیدی به خود راه داد.
با تو هستمای فقیهِ پر عتاب مُلک ما را کردهای چون منجلاب گر تو دانی اندکی از حالِ ما فقر باشد حرفِ مردم یا حجاب؟ کس ندارد مشکلی با مویِ زن گر تو داری مسلکی نیکو بیاب هر که پرسد از کم و کاستها با زرنگی میگریزی از جواب در عیان در بر کِشی شیخِ لواط شب دلت را خوش کنی با جنسِ ناب در خیالت میجهی تا اوجِها از سفاهت میدوی سویِ سراب از مکیدن بدتر از زالو شدی خونِ کودک میخوری جایِ شراب شانِ ما را دادهای یکسر به باد ملت از درماندگی در اضطراب گردِ خود هرگز نبینی نخبهای چون شکستی حرمتِ اهلِ کتاب گر شهادت را بدانی موهبت سویِ محبوبت برو بی پیچ و تاب بی گمان ترکد حبابِ قدرتت خود ببینی حاصل بند و طناب عزم سخت است و جوانان بیقرار بویِ ریزش آید و روزِ حساب
آنچه در پی میآید بخش پایانی ۴ مطلب با مرکزیت «اقتدارگرایی» در دوران و جوامع مدرن است. مطلب نخست ناظر به تناقض مندرج در بنیان مدرنیته بود؛ مطلب دوم رهگیری آن تناقض در عالم واقع سیاسی و تبدیلش به تزاحم میان کارآمدی و مشروعیت و رشد شبح راست افراطی؛ مطلب سوم تحلیل فرهنگی و مردمی بسترها و ذهنیتهای اقتدارگرایانه بود که چگونه منجر به برآمدن دشمنان آزادی و مدارا میشود و مطلب حاضر ناظر به ساختارهای معیوب انتخاباتیست که با اختلالهای مندرج در خود، به انهدام پایههای مشروعیت مردمی حکومتها و حق تعیین سرنوشت ملی منجر و منتهی شده است.
۱- دموکراسی در بنیان و بنیاد خود، نظریه ایست درباره مشروعیت حکومت و اِعمال قانون به نمایندگی از اکثریت شهروندان. اما این تئوری مشروعیت، در عرصه واقعیت و تحقق بیرونی، مبتنی است بر ساختارها و روندهای انتخاباتی که قرار است مشروعیت مردمی را از رهگذر سازوکارهای انتخاباتی تعین و تحقق بخشد. شیوههای مرسوم انتخابات در کشورهای «دموکراتیک» نقش تعیین کننده در سطوح روبنایی و زیربنایی حکمرانی و زیست جمعی مردمان هر سامان سیاسی دارد و این تعیین کنندگی نیازمند انسجام و کارآمدی این ساختارهاست. مدل کلاسیک انتخابات «کرسی محور» (First-Past-the-Post) که مبتنی است بر تقسیمات حوزههای انتخاباتی بر اساس وسعت و جمعیت، بنا به مجموع عوامل دخیل دیگر پاسخگوی نیازهای امروز جوامع مدرن نیست و سخن از مدلهای حرفه ایی تر و منسجم تر از جمله «رأی تناسبی» (Proportional Representation) یا ترکیبی از هر دو (Mixed-Member Proportional) در میان است. آنچه در پی میآید اولاً نشان دادن بحرانهای سیاسی است که مدلهای مرسوم انتخاباتی ایجاد میکنند و سپس اشاره به ضرورت تغییر این مدلهای منسوخ شده در جهت ایجاد تحول در امکانات تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است.
آقا! ما تا همین دیروز پریروزها میدانستیم هر یک از این امامزادههای ما متخصص درمان بیماریهای خاصی هستند، اما بینی و بین الله نمیدانستیم همین امامزادهها - الهی قربانشان برویم - هر کدامشان ویتامین مخصوصی هم دارند.
فرض بفرمایید زبانم لال شما شقاقلوس گرفتهاید، میروید فلان امامزاده، چند صد هزار تومانی میسلفید، فردایش نه، پس فردایش ساق و سالم و سر و مرو گنده میروید سر کار و زندگیتان، منتها حق البوق و حق الویزیت آقایان امامزادگان بستگی به نوع بیماریتان دارد. یعنی نمیتوانید صد هزار تومان یا دویست هزار تومان به امامزاده هاشم بدهید آنوقت انتظار داشته باشید شقاقلوستان فوری و فوتی درمان بشود. هر چیزی برای خودش حساب کتاب دارد.
«ژیلا بنییعقوب» روزنامهنگار و فعال حقوق زنان در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) خبر داده که روز ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ برای دو ساعت توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازجویی شده است. به گفته ژیلا بنییعقوب بیشتر بازجویی درباره فعالیتهای این روزنامهنگار در شبکههای اجتماعی بوده است
ژیلا بنییعقوب از جمله روزنامهنگارانی است که به دلیل فعالیت اطلاعرسانی توسط جمهوری اسلامی ممنوعالکار شده است.
۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ژیلا بنییعقوب با انتشار رشتهتوییتی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) درباره بازجویی خودش توسط اطلاعات سپاه پاسداران اطلاعرسانی کرده است. به گفته این روزنامهنگار، طی دو ساعت بازجویی که بیشتر پرسشها مربوط به فعالیتهای این روزنامهنگار در شبکههای اجتماعی بود، بنییعقوب از نیروهای اطلاعات سپاه پرسیده است: «مگر من سالها سوژه وزارت اطلاعات نیستم و آنجا جواب ندادهام، چطور شما ورود کردهاید؟»
ژیلا بنییعقوب، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان است که در طول مدت دستکم بیست سال اخیر، بارها احضار و بازجویی شد. او سردبیر تارنمای «کانون زنان ایرانی» و دبیر سرویس اجتماعی روزنامه «سرمایه» بود و در سال ۱۳۸۸ برنده جایزه «شجاعت در روزنامهنگاری» و یک سال بعد برنده جایزه «آزادی بیان» سازمان گزارشگران بدون مرز شد. او در خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و به یک سال حبس و ۳۰ سال ممنوعیت از روزنامهنگاری محکوم شد. ژیلا بنییعقوب درباره بازجویی توسط اطلاعات سپاه به سابقه بیست سال پروندهسازی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه خود پرداخته است که وقتی در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری میشد، در پاسخ به پرسشهای بازجویی مینوشت:«رجوع شود به پروندههای قبلیام در بایگانی وزارت اطلاعات.»
اما حالا نهاد امنیتی اطلاعات سپاه، موازی با نهاد امنیتی وزارت اطلاعات برای او پروندهسازی کرده است. پروندهسازی که به گفته ژیلا بنییعقوب فاقد سند و مدرک است.
اوایل بهمن ماه سال جاری بود که این روزنامهنگار از هجوم نیروهای امنیتی به منزل مسکونیاش خبر داد. او در شبکه اجتماعی ایکس، نوشته بود که بیش از ۱۰ مامور امنیتی به بهانه «نامهای از پست» به خانه او وارد شده و منزل مسکونیاش را مورد تفتیش قرار داده بودند. نیروهای امنیتی لوازم شخصی این روزنامهنگار و همسرش، «بهمن احمدیامویی» روزنامهنگار حوزه اقتصاد را ضبط کردهاند؛ از جمله تلفن همراه و لپتاپ آنها را.
در پی تفتیش خانه توسط نیروهای امنیتی، ژیلا بنییعقوب به شعبه بازپرسی دادسرای اوین احضار شد و در آنجا پاسخ شنید که «پرونده هنوز تکمیل نیست و کارشناس (بازجو) روی آن کار میکند.»
ژیلا بنییعقوب در ادامه اطلاعرسانی از شرایط خود به روش همیشه جاری در سیستم سرکوب جمهوری اسلامی پرداخت که «بدون اینکه شواهدی داشته باشند اول پرونده باز میکنند، بعد با یورش و گرفتن لپتاپ و گوشی و ...دنبال سند و مدرک میگردند تا پرونده را بسازند. »
ژیلا بنییعقوب تاکید کرده بود که «حتی از اتهام خود بیاطلاعم.»
نهادهای موازی امنیتی؛ بازی روانی با روزنامهنگاران
ژیلا بنییعقوب، حالا در پی بازجویی توسط اطلاعات سپاه پاسداران، درباره موازیکاری نهادهای امنیتی گفته است؛ مسالهای که بارها توسط حقوقدانها و کنشگران حقوق بشر داخل ایران مورد بحث قرار گرفته است. پیشتر صرفا وزارت اطلاعات زیر نظر دولت بود که نهاد امنیتی شناخته میشد، سپس واحد اطلاعات سپاه پاسداران به میدان آمد و چند سالی است که سازمان حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه نیز نقش ارگانی امنیتی و اطلاعاتی را ایفا میکند.
ژیلا بنییعقوب نوشته است: «میدانید اشکال این موازی کاری به جز هدر رفت انرژی و بودجه کشور چیست؟ ساعتها به برادران گمنام اطلاعات جواب دادیم، حالا باید از اول قصه را برای برادران گمنام سپاه تعریف کنیم. باور کنید! برادران گمنام اطلاعات از بچهگی زندگیام را رصد کرده و بارها و بارها بازداشت و بازجویی شدم. اصلا وقت ما ارزشی ندارد! وقت خودتان هم برای خودتان ارزش ندارد؟ دیروز به پرسشهایی جواب دادم که به بیشترشان پیش از این بارها و بارها به بازجویان اطلاعات جواب داده بودم، شکر خدا! آنها هم که یک بار یک سوال را نمیپرسند بارها و بارها میپرسند.»
این روزنامهنگار در ادامه اظهاراتش اعتراض خود را چنین ادامه داده است که «چرا باید برای گزارشی که بیست سال پیش نوشتم، برای بیستمین بار جواب بدهم؟»
او همچنین به این مساله اشاره کرده است که بعید است نهاد امنیتی وزارت اطلاعات، پروندههای او را در اختیار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که نهادی امنیتی و موازی با آن است، قرار دهد: «سازمان های موازی گرامی! حتی وقتی سوابق بیمه در چند جا داریم؛ آن را یککاسه میکنند، شما هم پرونده های ما را ادغام کنید! وقتتان را در جاهای مهم تر برای امنیت کشور بگذارید که دانشمندان هستهای در روز روشن ترور نشوند! مرزداران ما هر روز قربانی نشوند و ... .»
این روزنامهنگار در پایان صحبتهای خود به طنز ابراز امیدواری کرده است بلکه «حکم قاضی خلاقانه باشد» و احتمالا نه مثل بازجوییهای تکراریاش در بیست سال اخیر.
با نزدیک شدن به بهمن ماه، سالگرد انقلاب ۱۳۵۷، بد نیست نسلی که آن انقلاب و به تبع جنگ تحمیلی را تدبیر نمودند، با نسل زد (z) که در جنبش پاییز سال جاری، بیشترین نقش را در شهرهای ایران ایفا نمودند در دو بعد اشتراکات و افتراقات مقایسه شوند
محمد منصورنژاد
الف) تشابهها
۱. هر دو نسل نسبت به وضع موجود و رژیم حاکم، ناراضی بودند.
۲. هر دو نسل شجاع، جسور و حماسه آفرین بوده و حاضر بوده و هستند که برای مقاصدشان هزینه سنگین دهند.
۳. در هر دو نسل مسایل قومی، زبانی و مذهبی (شیعه یا سنی بودن) موضوعیت نداشت و شرکت کنندگان از اکثریت استانها فراتر از نگاه قومی و ... بودند.
۴. هر دو نسل برای رسیدن به مقاصدشان از روش های خشونت آلود نیز بهره جستند.
۵. هر دو نسل شعارهای ساختارشکنانه دادند.
۶. مقامات و کارگزاران حکومتی، هیچکدام از این دو نسل و مطالباتشان را جدی نگرفتند.
۷. جنبش دانشجویی، از هر دو نسل حمایت کردند.
۸. روشنفکران دینی عمدتا از هر دو جنبش حمایت کردند.
ب) تفاوتها
۱. نسل انقلاب و جنگ، خواسته های دنیایی نداشته و حتی اصل دنیا برایشان مهم نبود (شهادت طلب بودند)، اما نسل زد، مطالبات این جهانی دارد و می خواهد زندگی کند.
۲. نسل انقلاب و جنگ، ذیل سایه معنویات و مقدسات، همه کارهایش را توضیح می داد، اما نسل زد، بر اساس ملموسات، محسوسات و اتفاقات پیش رو کارهایش را سامان می بخشد.
۳. تعداد «روشنفکران ارگانیک» (روشنفکران وابسته به نظام حاکم)، منتقد به نسل انقلاب و جنگ، بسیار محدود بودند، ولی تعداد روشنفکران ارگانیک منتقد به نسل زد، پر تعدادترند.
۴. نسل انقلاب و جنگ، از جهت فکری به وسیله «روحانیت» به ویژه شیعی هدایت می شد، اما روحانیت شیعی نسل زد را (جز روحانیون نواندیش)، عمدتا تنها گذاشتند؛ برعکس روحانیت «اهل سنت» که حمایت آشکار داشتند و دارند.
۵. نسل انقلاب و جنگ، برایشان، شان «روحانیت»، جایگاه ویژه داشت، اما برای نسل زد، نه تنها چنین نیست، بلکه ابایی از عمامه پرانی هم ندارد.
۶. برای زنان نسل انقلاب و جنگ، «پوشش»، ارزش محسوب می شد و برای نسل زد، حجاب، مساله شخصی است و حجاب اجباری ضد ارزش!
۷. برای نسل انقلاب و جنگ، اصلا ابعاد جنسیتی جنبش، هیچ موضوعیت نداشت، ولی جنبش نسل زد، تا حدودی حال و هوای زنانه و دخترانه داشته و مطالبات جنسیتی در آن برجسته تر است.
۸. نسل انقلاب و جنگ، از «تحصیلات» پایین تر از نسل زد برخوردار بودند.
👈کیهان لندن - مقامهای استان فارس به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یک چراغ راهنماییِ رانندگی را در شهرستان ارسنجان افتتاح کردند!
در مراسم افتتاح این چراغ راهنمایی شمار زیادی از مسئولان استانی، مدیران شهرستان و امام جمعه و بسیجیان حضور داشتند.
از آنجا که جمهوری اسلامی در تمام حوزهها با بحران دستاورد و خدمات روبروست، کوچکترین کارها در بخش عمومی را نیز که انجام آنها از یکسو وظیفهی حکومت و نهادهای دولتی است و از سوی دیگر با بودجه عمومی و از جیب مردم انجام میشود، در بوق و کرنا میکنند!
از جمله یک چراغ راهنمایی را!
مراسم افتتاح یک چراغ راهنماییِ رانندگی به مناسبت «دهه فجر»!
مقامهای استان فارس به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یک چراغ راهنماییِ رانندگی را در شهرستان ارسنجان افتتاح کردند! در مراسم افتتاح این چراغ راهنمایی شمار زیادی از مسئولان استانی، مدیران شهرستان و امام... pic.twitter.com/bYLALGqgkP
پلیس بلژیک عملیات جستجوی دو فرد مسلح را آغاز کرده است که گفته شده پس از شلیک هوایی وارد شبکه قطار زیرزمینی بروکسل، پایتخت شدهاند
بنا به گزارش رسانههای محلی این دو مرد صبح روز چهارشنبه (۵ فوریه/۱۷ بهمن) قبل از فرار به داخل تونلهای شبکه مترو در بیرون ایستگاه کلمانسو با کلاشنیکف تیراندازی کردند.
سیستم حمل و نقل شهری به دلیل قطع شدن خطوط تراموا و مترو کاملاً مختل و سه ایستگاه هم بسته شده است.
منابع نزدیک به تحقیقات به رسانه های محلی گفتند که این حادثه احتمالاً مربوط به مواد مخدر بوده است.
به گزارش سیانان، هنوز هیچ تلفاتی ناشی از این حادثه گزارش نشده است.
پلیس ابتد در تونل های مترو تعقیب و گریز را آغاز کرد و پس از مشاهده ۲ مردی که مسلسل به همراه داشته و در حال فرار به سمت ایستگاه «کلمانسو» بودند، مسیرهای مواصلاتی را بست. VRT در وب سایت خود تصاویری از ۲ نفر را نشان داد که وارد ایستگاه مترو «کلمانسو» در مرکز بروکسل شده و با سلاح های خودکار خود تیراندازی می کردند.
#BREAKING Belgium: Shooting attack in Brussels, Clemenceau metro station.
CCTV shows two men in balaclavas with rifles opening fire on people.
هرج و مرج و درگیری در مجمع ایران خودرو و اعتراض سهامداران این شرکت
به گزارش سایت دیدهبان ایران، امروز (چهارشنبه ۱۷ بهمن) تعداد زیادی از سهامداران ایران خودرو از ساعت ۹ صبح در محل برگزاری مجمع عمومی این شرکت حضور دارند، ولی همچنان برگزاری این مجمع در هالهای از ابهام است و هیچ مقام و مسئولی پاسخگو نیست.
این در حالی است که قرار بود امروز درباره واگذاری یکی از پنج صندلی هیات مدیره ایران خودرو به شرکت قطعهسازی «کروز» رایگیری شود.
By kozet on February 4, 2025 12:32 AM
|No Comments
👈کیهان لندن - ناپدید شدن مجسمههای حوض پارک دانشجو! مجسمههای پسربچههایی که در حوض پارک دانشجو در تهران قرار داشتند، بطور ناگهانی ناپدید شدند . به گزارش «ایسنا»، این مجسمههای سنگی که توسط هنرمند ایتالیایی در اولین سمپوزیوم مجسمهسازی تهران ساخته شده بودند، در چند روز اخیر از محل خود جابجا شدهاند.
اما مسئولان امر هنوز هیچ توضیحی رسمی در این خصوص ارائه ندادهاند. ناپدید شدن مجسمههای حوض پارک دانشجو یادآور اتفاقاتی مشابه در گذشته است مانند وقتی که مجسمههای مختلفی در تهران، به ویژه در اطراف تئاتر شهر، ناگهان ناپدید یا دچار آسیب شدند.
این که من هم مثل بعضی از هموطنان ام طرفدار روی کار آمدن ترامپ بودم، به خاطر مسائل کشورمان ایران بود نه این که عاشق چشم و ابروی او باشم و فکر کنم او می تواند امریکا را در جهان،،، اول کند که خب بکند، به من چه؟! این چیزها به ما مربوط نیست و ما به فکر گلیم پاره پاره و شرحه شرحه خودمان هستیم و ترامپ اگر امریکا را هم به آتش می کشید، باز ترجیح می دادیم به جای کسانی مثل آن چرت آلود هذیان زده و بادام زمینی فروش مکار، او بر سر کار بیاید شاید دو تا توو سر آخوندها بزند ما دل مان خنک شود.
اما جناب ایشان بعد از روی کار آمدن بر اساس سیاست «درست»ِ امریکا اول و گور بابای بقیه ی دنیا شروع کرد به وجین کردن علف های جهانی و علف های امریکایی،،، که به ما مربوط نبود و نیست و انگار به جای پس گردنی زدن به آخوندهای ضد امریکایی هم ترجیح می دهد برای کاهش هزینه های درگیری با آن ها لاس بزند.
حالا خودش کم بود ایلان ماسک هم یکراست رفت سراغ دست راستی ترین و منفور ترین (از نظر انسانی) حزب آلمان که ما نفهمیدیم چه سری در این حمایت نهفته بود.
باری باز تکرار می کنیم بود و نبود ترامپ فقط و فقط از جهت گره گشایی در کار خودمان اهمیت دارد، و باقی جهان هم طبق فلسفه ی سیاست لیبرال و زنده باد نفع و منفعت خودمان فنا شود که شود! عجب گیری کرده ایم!
ایندیپندنت فارسی - شصت و هفتمین دوره جوایز موسیقی گرمی ۲۰۲۵ شب گذشته ۲ فوریه (۱۴ بهمن) در شهر لسآنجلس برگزار شد و بیانسه خواننده مطرح آمریکایی توانست جایزه آلبوم سال را برای آلبوم «کابوی کارتر» از تیلور سوئیفت دریافت کند.
از صحنههای تکاندهنده مراسم دیشب، برهنه شدن کامل پارتنر کانیه وست خواننده آمریکایی بود.
کانیه وست، خواننده آمریکایی به همراه پارتنر خود، بیانکا سنسوری شامگاه یکشنبه ۱۴ بهمن ماه بر فرش قرمز مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شد.
بیانکا سنسوری ابتدا پالتوی سیاه بلند بر تن داشت اما ناگهان پشت به خبرنگاران ایستاد و پالتو را از تن درآورد و در مقابل دوربین خبرنگاران کاملا برهنه شد. به گزارش ونیتیفر، در پی این اقدام سنسوری برخی از حاضران شوکه شدند و سکوت کردند.
یا جعفر طیار... این چی بود من دیدم؟؟؟ 😱😱😱 کانیه وست و همسر جدیدش در مراسم گرمی... الان باز یه سری ادایی کاتولیکتر از پاپ میان به گهخوری که وای... آزارش که به کسی نرسیده... به کسی چه ربطی داره؟ شما آخوند درون داری... https://t.co/scXwPFOiJE
کانیه وست، خواننده آمریکایی به همراه همسرش، بیانکا سنسوری شامگاه یکشنبه ۱۴ بهمن ماه بر فرش قرمز مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شد. بیانکا سنسوری ابتدا پالتوی سیاه بلند بر تن داشت اما ناگهان پشت به خبرنگاران ایستاد و پالتو را از تن درآورد و در مقابل دوربین خبرنگاران کاملا برهنه شد.... pic.twitter.com/4u7B5A2dc4
بنابر اعلام برگزاری کنندگان، این زوج بدون دعوت در مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شدند و پس از حضور شوکهکننده خود با همراهی ماموران امنیتی از مراسم اخراج شدند. بنابر قوانین کالیفرنیا، حضور کاملا برهنه در اماکن عمومی ممنوع است و مرتکب آن با مجازاتی شامل حبس، جریمه نقدی و در برخی موارد، ثبت در فهرست مجرمان جنسی مواجه میشود. مشخص نیست که علت اخراج این زوج از مراسم حضور بدون دعوت آنها بوده است یا برهنگی بیانکا سنسوری و شکستن قوانین ایالت کالیفرنیا.
شادی پریدر نخستین استاد بزرگ تاریخ زنان شطرنج ایران است که از ۹ سالگی به اردوهای تیم ملی شطرنج ایران دعوت شده بود. او اما بهمن ۱۳۹۹ یعنی دقیقا چهار سال پیش از این، با پروندهسازی برخی نهادهای امنیتی و رسانههای وابسته به سپاه، بهدلیل برداشتن حجاب از صفحه مدیریت ورزش ایران حذف شد.
منابع «ایرانوایر» گفتهاند که خانم پریدر پس از آن تلاش کرده است با آنچه «جبران مافات» برای نهادهای حکومتی میخوانده، بار دیگر به مدیریت ورزش ایران بازگردد.
رییس فدراسیون یا مامور گشت ارشاد پای میز شطرنج؟
«اینکه بخواهم امروز در مورد شادی پریدری که همه ما در دهه ۱۳۸۰ و حتی دهه ۱۳۹۰ میشناختیم صحبت کنم خیلی خوشایند است. اما در مورد اویی که رییس فدراسیون شطرنج شده، نه. احساس ما این است که دیگر او را نمیشناسیم. یادم هست زمانی که در کمیته فنی فدراسیون شطرنج بود واقعا به بچههای تازهوارد کمک میکرد. فرقی هم نداشت. چه برای پسرها و چه برای دخترها دل میسوزاند. خیلی کمک کرد که یک مافیای قدرتمندی که در فدراسیون نفوذ داشت را با کمک بقیه مدیران، از شطرنج ایران دور کند. اما خب قدرت، آدمها را تغییر میدهد.»
این بخشی از صحبتهای یکی ازمنابع «ایرانوایر» در مورد شادی پریدر، رییس فدراسیون شطرنج ایران است. ایرانوایر درباره شادی پریدر در کسوت رییس فدراسیون شطرنج با دو منبع آگاه که به خاطر مسایل امنیتی ترجیح میدهند نامشان فاش نشود، گفتو گو کرده است.
یکی از این منابع میگوید که از زمانی که خانم پریدر در اواخر دهه ۱۳۹۰ خورشیدی به نایبرییسی و سرپرستی فدراسیون شطرنج ایران رسید، گفتار و رفتارش تغییر کرد: «او دختر باز و روشنفکری بود. اهل سیاست نبود، اما مشخصا با سیاستهای حکومت هم همسو نبود. یکی بود مثل همه ما. اما از زمانی که نایبرییس فدراسیون شطرنج شد، کمکم تغییر رویه داد.»
منبع ایرانوایر که خود از چهرههای شناختهشده شطرنج ایران است میگوید: «از حراست وزارت ورزش به او دستور میدادند که باید دخترها با مقنعه به رقابتهای بینالمللی بروند. در حالی که دخترها نهایتا میخواستند روسری یا شال بهسر کنند. به دخترهایی که میخواستند به رقابتهای جهانی بروند میگفت اگر روسری سر میکنید، مراقب باشید موهایتان از جلو یا عقب بیرون نماند. به یکی گفته بود موهایت را بالای سرت گوجهای جمع کن که از پشت شالت بیرون نماند. به یکی دیگر گفته بود به تو موهای کوتاه بیشتر میآید، چرا موهایت را کوتاه نمیکنی؟»
دیگر منبع ایرانوایر که او نیز سالها در شطرنج ایران حضور داشته، رفتارهای خانم پریدر در قبال دختران و پسران شطرنجبازی که طی سالهای اخیر از ایران مهاجرت کردند را، توهینآمیز میداند و میگوید که او مجبور بود گفتههای نهادهای امنیتی را مو به مو به رسانهها منتقل کند: «خانم پریدر به خبرگزاریها گفته بود فلانی که از ایران رفته و پناهنده شده، اسناد محرمانه فدراسیون شطرنج ایران را با خودش دزدیده و برده، یا در مورد یکی دیگر گفت بهمانی اسناد محرمانه ما را در اختیار فدراسیون جهانی شطرنج قرار داده است. اینها دستورات نهادهای بالادستی بود که او باید عینا اجرا میکرد.»
هر دو منبع ایرانوایر میگویند رفتار خانم پریدر زمانی تغییر کرد که بهدلیل انتشار عکسهایش در شبکههای اجتماعی، زیر فشار وزارت ورزش و جوانان دولت «حسن روحانی» و سپاه پاسداران، مجبور به کنارهگیری از فدراسیون شطرنج شده بود.
شادی پریدر را چگونه حذف کردند و چرا برگرداندند؟
۲۹ بهمن ۱۳۹۹ شادی پریدر، که بهعنوان نخستین استاد بزرگ زنان ایران در شطرنج مشهور شده بود و در آن زمان به عنوان نایبرییس فدراسیون شطرنج و عضو کمیسیون روابط بینالملل کمیته ملی المپیک ایران شناخته میشد، توسط «مهدی علینژاد»، معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان دولت «حسن روحانی»، از سمتهای خود برکنار شد.
در ۴۵ سال گذشته، هیچ گاه جمهوری اسلامی تا این اندازه از درون و بیرون دچار ضعف نبوده است
علی کشتگر - ویژه خبرنامه گویا
قدرت نیروهای نیابتی رژیم در لبنان، سوریه و حتی عراق تقریبا به صفر رسیده است. جمهوری اسلامی حالا مثل اختاپوسی است که هشت پای آن قطع شده باشد.
در داخل کشور، آن اقلیتی که در گذشته تکیه گاه رژیم بود و برای سرکوب اعتراضات عمومی نقش اساسی داشت نیز تا حدود زیادی اعتماد خود را به نظام حاکم از دست داده است.
در سطوح بالایی و بدنه جمهوری اسلامی نیز تردید به سیاستهای داخلی و خارجی سالیان گذشته مدام افزایش یافته است. امروز خامنه ای و اطرافیانش از شرایطی که خود بخاطر ندانم کاری و عدم شناخت از تحولات جهانی و خصومت دائم با خواسته های مردم ایران، پدید آورده اند، وحشت زده اند. احساس از درون پوک شدن نظام و منزوی شدن طبقه حاکم، بویژه پس از سقوط برق آسای بشار اسد، فرار روسها از سوریه و تسلیم نیروهای مسلح سوریه به مخالفان، خامنه ای و حواریون او را سراسیمه کرده است.
خامنه ای خواهان معامله با ترامپ
حالا به افلاس افتاده اند و حاضرند برای نجات خود هر خاکی را به سر کنند. خامنه ای دیگر مذاکره مستقیم با آمریکا را "حرام" نمی داند. شعار "هرگز با قاتل سردار سلیمانی مذاکره نخواهیم کرد" را کنار گذاشته و از طریق مقامات جمهوری اسلامی مرتب آمادگی خود را برای مذاکره و معامله با ترامپ اعلام می کند. اخیرا نیز خامنه ای در روز بعثت، سه شنبه 28 ژانویه به زبان صریح اعلام کرد که جمهوری اسلامی حاضر است با حکومت ترامپ مذاکره و معامله کند. البته قبل از بیان این جمله که آدمخوارانی مثل شریعتمداری، جلیلی و امثالهم را بهت زده کرد، برای خالی نبودن عریضه، مشتی حرفهای بیهوده و شعارهای همیشگی را تکرار کرد و بعد گفت:" باید با چشم باز و حواس جمع وارد گفتگو و معامله با دولت کنونی آمریکا شد". اما حالا این دولت آمریکا است که در برابر چراغ سبزهای خامنه ای لبخند رضایت می زند و خواهان امتیازات هرچه بیشتراست. خامنه ای که روحانی و کابینه او را به خاطر اصرار به مذاکره مسقتیم با آمریکا "فریب خورده"، "تسلیم طلب" و حتی در ادبیات نماینده اش حسین شریعتمداری "خائن" قلمداد می کرد حالا برای نجات جمهوری اسلامی لباس "خیانت" پوشیده است و می خواهد با "قاتل، خبیث و جنایتکار" سردار سلیمانی وارد معامله و مذاکره شود، البته با چشمان باز نه مثل حسن روحانی و ظریف که لابد با چشمان بسته چنین چیزی می خواستند!! در واقع حالا خامنه ای بدون آن که اذعان کند به این نتیجه رسیده که حسن روحانی و ظریف درست می گفتند. او پس از عقب نشینی سریع پوتین از سوریه و به قول یکی از سرداران سپاه پس از "خیانت روسیه" سیاست نبوغ آمیز "نگاه به شرق" خود را کاملا در بن بست می بیند.
رژیم از تکیه گاههای خود محروم شده است
اودیگر نه می تواند روی "محور مقاومت" حساب کند، نه روی "شرق" و نه روی آن اقلیت داخلی.
نارضایتی و خشم مردم، همراه با افزایش تورم، گسترش دردناک فقر و ناتوانی در پاسخگویی به حداقل خواسته های مبرم جامعه، جمهوری اسلامی را تقریبا به زانو درآورده است. کشوری که با محاسبه گاز و نفت بیشترین ذخایر انرژی جهان را دارد، سالها است که بنزین وارد می کند و امروز نزدیک 50 درصد صنایعش به خاطر کمبود حامل های انرژی تعطیل است، آلودگی شهرهای بزرگ بیداد می کند، ارزش پول ملی مدام رو به سقوط است و...مردم ایران مثل همه جهانیان همه این ناکامی های رژیم را می بینند. جامعه ایران بیش از هر زمان آبستن خیزش های عمومی برای پایان دادن به وضع موجود است.
دوران رهبری فردی تمام شده
این عقیده که اعتراضات مردم بدون رهبری می ماند درست نیست.
نباید منتظر رهبر کاریزماتیک بود. اساسا دوران رهبران کاریزماتیک به پایان رسیده است. رهبران و نه رهبر در دل جنبش های اعتراضی گذشته پرورش یافته اند. آنها در سطوح مختلف جامعه، در میان معلمان، روشنفکران، هنرمندان و نیز در دانشگاهها و زندانها حضور دارند. وقتی رژیم نتواند اعتراضات سراسری مردم خواهان تغییر وضع موجود را سرکوب کند که با توجه به بی اعتمادی ها و تردید های بدنه نیروهای مسلح، به ظن قریب به یقین چنین خواهد بود، رهبران فرصت سازماندهی و رهبری پیدا می کنند.و آنگاه که جنبش اعتراضی پیگیر و گسترده شود، به عنوان یک قاعده بخشی از بدنه نظام نیز به دلایل مختلف با مردم همراه خواهند شد. این تحولات دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.
سه اصل مشترک همبستگی
در ایران امروز، اجماع ملی، گفتمان های مبتنی بر تعامل و روا داری میان مخالفان جمهوری اسلامی و دعوت به اتحاد و هم بستگی ملی و پرهیز از رقابت های فرصت سوز رهبری طلبانه و پشتیبانی از آنان که در ایران پنجه در پنجه استبداد دینی انداخته اند یک باید و یک وظیفه ملی است. برای همبستگی میان همه ایرانیان از هر عقیده و گرایشی فقط سه اصل که نقطه مشترک همه طرفداران گذار از استبداد دینی به یک حکومت ملی و دموکراتیک می باشد، کافی است. 1-ایرانی بودن 2- خواهان گذار از استبداد دینی به دموکراسی بودن 3- پرهیز از قهر و خواهان گذار مسالمت آمیز. مرزبندی ها و اختلافات که هستند و طبیعی است که باشند باید به پس از گذار موکول شوند. تجربه جنبش های پیروز شده جهان نیز همین را می گوید.
لاکروآ: "بحران اقتصادی و بحران معیشت در این کشور به تشدید خشم عمومی علیه رهبران رژیم اسلامی منجر شده و این خشم آبستن آشوب اجتماعی است. دولت حتا به زحمت میتواند ابتداییترین خدمات از قبیل گاز و برق را تأمین کند. خطر چنین شرایطی به وجود آمدن آشوب اجتماعی، نارضایتی و اعتراضهای عمومی، ورشکستگی اقتصادی، نوسانهای شدید بهای ارز و فروپاشی نظم و قانون در کشور است"
لاکروآ روزنامۀ مسیحیان فرانسه در مقالهای به قلم گزارشگر خود در ایران نوشته است که بحران اقتصادی و بحران معیشت در این کشور به تشدید خشم عمومی علیه رهبران رژیم اسلامی منجر شده و این خشم آبستن آشوب اجتماعی است.
به نوشتۀ لاکروآ تورم بی سابقه، سقوط ارزش ریال، سوءمدیریت حاکمان در کنار تحریمهای بینالمللی موجب استمرار و وخامت بحران اقتصادی ایران و همچنین تاثیر ویرانگر آن بر زندگی روزمرۀ ایرانیان شده است.
به نوشتۀ لاکروآ افزایش قیمت مایحتاج عمومی، ارزاق، خودرو، طلا و ارزهای خارجی فشار سنگینی بر خانوارهای ایرانی وارد میآورد و در عین حال آنان را از دسترسی به نیازهای حیاتی خود و آیندهای مطمئن محروم ساخته است.
یک دانشجوی بیست و چهار ساله به گزارشگر لاکروآ گفته است که مردم از پس هزینههای روزمرۀ زندگی برنمیآیند. به نوشتۀ لاکروآ بحران مسکن به تنهایی گویای وخامت بحران اقتصادی و اجتماعی ایران است. بر اساس آمار بانک مرکزی ایران در دوازده سال گذشته اجاره خانهها ٢٤ برابر و قیمت املاک بیش از ٣٧ برابر در این کشور افزایش یافتهاند به طوری که امروز اجارۀ یک آپارتمان محقر در یک محلۀ متوسط در تهران بسیار بیش از حقوق ماهانۀ کارگران و مزدبگیران است.
عماد، جوان سیوپنج سالهای که دارای سه فرزند است به خبرنگار لاکروآ گفته است که با افزایش مهارگسیختۀ قیمتها، صاحبان املاک هر سال اجارهخانهها را شدیداً افزایش می دهند و بیش از پیش خانوادهها را مجبور به سکونت در حاشیه شهرها میکنند و این امر به دلیل دوری از مرکز و کمبود یا نبود وسائل حملونقل عمومی شرایط کار را برای مزدبگیران دشوارتر می سازد. یک کسبۀ قدیمی بازار به لاکروآ گفته است : سالهاست که فروپاشی اقتصادی ایران آغاز شده است و تنها مسئله این است که این واقعیت چه زمانی و توسط کدامیک از مسئولان جمهوری اسلامی رسماً پذیرفته و اعلام خواهد شد. همین فرد افزوده است که شش سال تورم بالای چهل درصد برای جامعه و اقتصاد ایران فاجعهبار بوده است.
هادی دانشجوی رشتۀ مهندسی به خبرنگار لاکروآ گفته است که مسببان این فروپاشی اقتصادی رهبران جمهوری اسلامی هستند که با آیندۀ جوانان ایران بازی میکنند. او گفته است که کشور و نظام حکومتی آن به حیات و افکار تازه و دورنمای نو نیازمند است. مردم نیازمند تغییر سریع افکار رهبران جمهوری اسلامی هستند، زیرا لجاجتهای آنان موجب کاهش کیفیت زندگی مردم شده است.
مهدی احمدی، اقتصاددان و پژوهشگر و استاد دانشگاه به لاکروآ گفته است که دلایل بحرانهای جاری ایران ساختاری یا "سیستمیک" هستند. به گفتۀ او حکومت برای جبران کسری بودجه و افزایش درآمدهای خود نباید هزینههای عمومی را کاهش داده یا قیمتها را افزایش دهد. به گفتۀ این اقتصاددان، بالعکس، حکومت باید از هزینههای بیهوده خود بکاهد. به گفتۀ او خشم ناشی از بحران و کاهش قدرت خرید فی نفسه آبستن آشوبهای اجتماعی فراگیر است. به گفتۀ این اقتصاددان کشور در یک وضعیت عسرت عمومی به سر میبرد و دولت حتا به زحمت میتواند ابتداییترین خدمات از قبیل گاز و برق را تأمین کند و این ناتوانی باعث تعطیلی کارخانهها شده است.
به گفتۀ مهدی احمدی "خطر چنین شرایطی به وجود آمدن آشوب اجتماعی، نارضایتی و اعتراضهای عمومی، ورشکستگی اقتصادی، نوسانهای شدید بهای ارز و فروپاشی نظم و قانون در کشور است."
بهنود نوشت: اقاي نبوى عجب زيركى هستي. هزاران هزار تن را كه ٤٥ سال به كارهايت چشم دوختند و چهل كتابت را خواندند، چشم انتظارت بودند ولي ديروز كسي در بهشت زهرا نبود. فقط دو شاخه گل فرزندانت بر خاك بود، و رفتي و خواب شدي.
ده بار، از فرداي رياست جمهوري اقاي پزشكيان گفتى بلند شو، زود اسم همه بچه را بنويسم ًو طياره اي بگيريم برويموطن. گفتم داور باز عجله كردي. گفت عجله لازم نيست داريم ميميريم. به شوخي گفتم بگذار ببينيم چه ميشود، ايا دكتر پزشكيان را تحمل مي كنند ... باز گفت و گفت ، وقتي رييس جمهور رفت داور به سوي نيويورك رفتي. احمدي نژاد نبود كه در سفر اولش به نيويورك به همه جوانان حاضر گفته بود اماده شويد فردا با ما بياييد.
اما از اين خبر ها نبود و رييس جمهور جديد گفت همه كساني كه در نظرتان هستند، جمع كنيد و بعد كمي مهلت بدهيد... گفتم حالا كه رييس دولت اين وعده را داد، جمع و جور شو. گفت تصور مي كنم ما را راضي مي كنند و با هم ميرويم زندان!!؟
چه خوب بود كه تو از جمع هنرمندان شناخته نشدي كه گورستان هنرمندان بروي. ولي گويا همبنديهايت هم فرصت نيافتند و خبر نشدند. تا رفتي بهشت... اولين شب تنهايي در گور. حالا به جرات ميتوان گفت راحت راحت شدي.
ایران اینترنشنال - همزمان با وخامت اوضاع اقتصادی در ایران و نارضایتی شهروندان از کاهش قدرت خرید، مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، اعلام کرد برخی مشکلات اقتصادی خارج از کنترل دولت هستند.
پزشکیان دوشنبه ۱۵ بهمن در نشست مشترک سران سه قوه جمهوری اسلامی گفت: «وضعیت فعلی معیشت مردم، گرانی و فشاری که در این بخش به مردم میآید، قابل قبول نیست. بخشی از آن دست ماست و بخشی هم دست ما نیست.»
او همزمان وعده داد دولت با هدف «تامین سفره مردم» پیش از نوروز ۱۴۰۴ «اقدامات خوبی» را در دستور کار قرار دهد.
اظهارات پزشکیان در حالی مطرح شد که مرکز آمار جمهوری اسلامی ۱۰ بهمن از افزایش تا پنج برابری قیمت اقلام خوراکی و ضروری در ایران خبر داد و اعلام کرد ۵۳ قلم مواد غذایی در دی ماه ۱۴۰۳ نسبت به زمان مشابه در سال پیش از آن، بهطور میانگین حدود ۳۷ درصد افزایش قیمت داشته است.
بررسی ایراناینترنشنال از قیمت ۱۵ قلم از اقلام مصرفی خانوارهای ایرانی نشان میدهد افزایش نرخ این اقلام در بازار، فاصلهای چشمگیر با گزارش مرکز آمار دارد و در بسیاری از موارد، رشد قیمتها بهمراتب فراتر از آمارهای رسمی است.
خبرگزاری ایلنا هشتم بهمن هشدار داد قدرت خرید کارگران در ایران در سال ۱۴۰۳ در مقایسه با ۱۰ سال گذشته به یکچهارم کاهش یافته است.
اذعان پزشکیان به نارضایتی عمومی در کشور
پزشکیان در ادامه اظهارت خود در نشست سران قوای جمهوری اسلامی، به تحریم گسترده انتخابات ریاستجمهوری اخیر از سوی بخش گستردهای از مردم ایران اشاره کرد و ضمن اذعان به نارضایتی عمومی از حکومت، خواستار «برخورد بر اساس عدالت و انصاف» با شهروندان شد.
او گفت: «در انتخابات ۵۰ درصد آمدند و ۵۰ درصد نیامدند؛ آیا کسانی که رای ندادند، مردم نیستند؟ آیا ما خدمتگزار آنها نیستیم؟ ... ۹۸ درصد مردم [در همهپرسی سال ۱۳۵۸] به این انقلاب رای دادند. حال ما به جای این که آنها را جذب کنیم، حرفی یا انگی پیدا میکنیم که آنها را حذف کنیم.»
پزشکیان با تکرار مواضع پیشین مقامهای جمهوری اسلامی، «دشمنان» را به تلاش برای «ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم» و ضربه زدن به کشور متهم کرد و افزود که آنان میکوشند «سوار بر موج اختلافات و اعتراضات» شوند.
سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ تهران اعتصاب کسبه بازار در خیابانهای مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام تهران بازاریها در اعتراض به گرانیها و بالا رفتن قیمت دلار مغازههای خود را بسته و اعتصاب کردند. اعتصاب یکی از مؤثرترین روشهای اعتراضی است که میتواند حکومتهای سرکوبگر را به تسلیم وادارد، اما موفقیت آن وابسته به همکاری و حمایت گسترده اصناف و اقشار مختلف جامعه است.
اگر اعتصاب محدود به یک گروه بماند، حکومت میتواند آن را سرکوب یا بیاثر کند، اما در صورت گسترش به بخشهای مختلف، فشار اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته و سرکوب دشوار میشود. اهمیت حمایت متقابل در اعتصابات کاهش آسیبپذیری اعتصابکنندگان با حمایت مالی و اجتماعی دیگر اصناف.
افزایش فشار بر حکومت از طریق اعتصابات همزمان در بخشهای مختلف. تقویت روحیه مبارزاتی با ایجاد حس همبستگی میان مردم. بیاثر کردن سرکوب حکومت با حفظ اتحاد میان گروهها. ارسال پیام قوی به حکومت و جهان مبنی بر نارضایتی و عزم مردم برای تغییر.
راههای تقویت حمایت از اعتصابات ایجاد شبکههای ارتباطی برای هماهنگی بهتر. تشکیل صندوقهای اعتصاب جهت حمایت مالی. افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت اعتصاب. تحریم اقتصادی و عدم همکاری با حکومت. جلب حمایت داخلی و بینالمللی. اعتصاب گسترده، زمانی که به یک حرکت ملی و منسجم تبدیل شود، حکومت را در برابر مطالبات مردم ناتوان میکند و آن را به عقبنشینی وادار خواهد کرد.
سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ تهران اعتصاب کسبه بازار در خیابانهای مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام تهران بازاریها در اعتراض به گرانیها و بالا رفتن قیمت دلار مغازههای خود را بسته و اعتصاب کردند.
اعتصاب یکی از مؤثرترین روشهای اعتراضی است که میتواند حکومتهای سرکوبگر را به تسلیم... pic.twitter.com/wXDOGZHQi5
کانال تلگرامی متعلق به مهدی نصیری، مدیرمسئول پیشین روزنامه کیهان خبر از آزادی این فعال سیاسی در مشهد داده است
حسن حسینی، سرپرست فرمانداری مشهد گفته «شعار دادن و فیلمبرداری از گروهی در آرامگاه فردوسی دلیل بازداشت» بوده و آقای نصری «به همراه چند نفر سیاسی در آرامگاه فردوسی حضور پیدا کرده و در جمعی سیاسی شروع به شعار دادن کرده است.»
به گفته سرپرست فرمانداری مشهد «مهدی نصیری در محلی مشخص تحت حفاظت است و به زودی راهی تهران خواهد شد.»
:::
رحیم قمیشی
نیمه شب دیشب بطور غیرمنتظرهای ناگهان حاکمیت متوجه شد یک سوءتفاهم اتفاق افتاده و به اشتباه آقای مهدی نصیری بازداشت شده!
ناگهان حاکمیت بطور اتفاقی متوجه شد، هر کس بخواهد کلیپی در آرامگاه فردوسی پر کند، لازم نیست قبلش با همه مقامات امنیتی و انتظامی هماهنگ کند! ایران حکومت نظامی نیست.
ناگهان حاکمیت فهمید قرار نیست به دست هر کسی دستبند بزند و ما مردم تنها تماشاچی باشیم!
پس از ۱۲ ساعت پر التهاب ناگهان آقا مهدی نصیری نیمه شب دیشب آزاد شد و گفتند همه چیز یک اشتباه کوچک بوده. اصلا هم اشتباه کوچک و سوءتفاهم نبوده!!
حاکمیت فکر کرده بود هنوز هر کاری دلش بخواهد میتواند بکند و حالا فهمید شرایط خیلی تغییر کرده.
در کمتر از دو ساعت خبرِ کارِ غیرقانونی حاکمیت، نه فقط در ایران در سرتاسر جهان پخش شد. بسیاری بهطور علنی از مهدی نصیری دفاع کردند.
حتی آنها که با رویه سیاسی مهدی اختلاف نظراتی داشتند برای حمایت از او لحظهای درنگ نکردند. و "این یک پیروزی بود"
پیروزی شاخ و دم ندارد!
نه چون مهدی آزاد شد، چون ما مردم گفتیم حق ندارید بیخود و بیجهت متعرض کسی شوید. و "ما بیتفاوت نخواهیم نشست".
این دقیقاً همان پیروزی است.
شاید ده روز دیگر حاکمیت یادش بیاید ۱۴ سال حصر غیرقانونی خانم رهنورد و آقای موسوی و کروبی یک سوءتفاهم بوده.
شاید نیمه شب آزادشان کند!
شاید بگوید تجمع برای چه؟ آنها که آزادند!!
شاید به دروغ بگویند مقامات ارشد نظام از اولش هم مخالف بودهاند... چند نیروی خودسر این کار را کرده بودند!
شاید چند وقت دیگر بیایند و بگویند مگر نگفته بودیم هیچکس به جرم داشتن عقیده یا موضع سیاسی نباید زندان برود!! نمیدانستیم آقایان تاجزاده و مدنی و نوریزاد و بسیاری را آزاد نکرده بودند!؟
یک مقام عالیرتبه مسئول مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ، اندیشکدهای تاثیرگذار با روابط نزدیک با وزارت امور خارجه آلمان را به دلیل میزبانی از سید حسین موسویان، دیپلمات سابق رژیم انکارکنندههولوکاست، در یک رویداد سال گذشته در این کشور محکوم کرد.
موسویان سابقهای اثباتشده در «کوچک شمردن هولوکاست» دارد،. هنزل به Focus on Western Islamism (FWI) گفت که از این که یک بنیاد در هامبورگ «مبلغ تبلیغاتی رژیم ایران» را دعوت کرده، شوکه شده است، فردی که رنج فلسطینیان در غزه را با نحوه رفتار نازیهای آلمان با یهودیان در دوران هولوکاست مقایسه کرده است.
استفانهنزل، کمیسر ایالت-شهر هامبورگ در آلمان که مسئول مبارزه با یهودستیزی است، گفت: موسویان سابقهای اثباتشده در «کوچک شمردن هولوکاست» دارد. استفان هنزل، کمیسر مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ، به Focus on Western Islamism گفت که از دعوت یک بنیاد در هامبورگ از «یک مبلغ تبلیغاتی رژیم ایران» که رنج فلسطینیان در غزه را با وضعیت یهودیان در آلمان نازی مقایسهکرده، شوکه شده است. هنزل که کمیسر دولتی برای امور زندگی یهودیان و مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ آلمان است، گفت: «سالهاست که تلاش میکنم فعالیتهای رژیم ایران و تهدید آن علیه اسرائیل و یهودیان، و همچنین علیه مخالفان ایرانی را افشا کنم. همه ما میدانیم که ایران بزرگترین تهدید برای صلح در خاورمیانه و همچنین امنیت یهودیان در سراسر جهان است.»
یورونیوز - اگرچه خانوادهکشی در ایران پدیده تازهای نیست اما گزارشها از این کشور از افزایش موارد قتلهای خانوادگی در روزهای گذشته حکایت دارند.
در جدیدترین مورد از قتلهای خانوادگی در ایران، مردی یکشنبه شب در شهر جورقان استان همدان با استفاده از یک قبضه سلاح کمری همسر، خواهر همسر، برادر همسر و مادر همسر خود را به قتل رساند.
بنا به گفته دادستان عمومی و انقلاب همدان، مقتول پس از قتلعام خانواده همسر خود، دست به خودکشی زده است. عباس نجفی همچنین گفت که در جریان این جنایت، همسر برادر همسر قاتل (عروس خانواده) نیز مجروح شده است.
رسانههای ایران در گزارشهایی به نقل از دادستان همدان نوشتند که قاتل در مهرماه سال جاری به اتهام نگهداری ۵۰۰ گرم ماده مخدر شیشه در منزل خود دستگیر و روانه زندان شده بود. بنا به گفته دادستان همدان، قاتل پس از ۶۰ روز بازداشت با صدور قرار تامین وثیقه آزاد میشود.
آقای نجفی در ادامه گفت که قاتل پس از دستگیری ادعا میکند که مواد توسط همسرش در منزل جاسازی شده است. بنا به گفته دادستان همدان، همسر قاتل نیز پس از ۲ ماه بازداشت و پس از پایان تحقیقات با صدور قرار منع تعقیب از زندان آزاد میشود.
پیش از قتل عام خانوادگی در همدان، پلیس شهرستان بناب از وقوع یک فقره قتل خانوادگی در این شهر خبر داده بود.
شاید اولینبار سردار پرحاشیه سپاه، سعید قاسمی، بود که به استفادهی سپاه پاسداران از هلال احمر در جنگ و سرکوب تصریح کرد. وی در گفتوگو با شبکهی اینترنتی «آپارات»، این واقعیت را بیان و صراحتاً اذعان داشت که در جریان جنگ بوسنی در سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳، به عنوان نیروی نظامی ولی در پوشش هلال احمر به بوسنی رفته و به نیروهای مجاهدین آموزش نظامی میدادیم.
بعلاوهی سخنان سعید قاسمی لازم به ذکر است که هلال احمر در پوشش امداد و نجات به سرکوب معترضان داخلی نیز پرداخته است. استفاده از آمبولانسهای هلال احمر از سال ۱۳۹۶ برای انتقال نیروهای امنیتی بهمنظور سرکوب معترضین در خیابانهای ایران شاهدی است بر نقش این نهاد در سرکوب مردم.
از اعتراضات دیماه ۹۶ بدینسو، همواره شاهد حضور انواع آمبولانسها - اعم از آمبولانسهای سازمانهای نظامی و انتظامی، مثل نیروی انتظامی و سپاه، آمبولانسهای اورژانس و همچنین آمبولانسهای هلال احمر - در خیابانها برای سرکوب معترضین بودهایم؛ اتفاقی که در جنبش ژینا به اوج خود رسید و کاروان آمبولانسها در خیابانهای ایران مانور وحشت برگزار میکردند.
از همه مهمتر اما، معرفی یکی از مامورین سابق اطلاعات سپاه و از یاران حسین طائب بهعنوان دبیرکل هلال احمر است. «میثم افشار» که زمانی عضو هیئت مدیره خبرگزاری مشرق نیوز بود و با خبرگزاریهای دیگری چون فارس و ایرنا (در زمان مسئولیت کامران قبادی، یکی دیگر از اعضای اطلاعات سپاه، در این خبرگزاری) همکاری داشته، اکنون در مقام دبیرکل جمعیت هلال احمر مجری اوامر فرماندهان خود در این نهاد بهظاهر غیرانتفاعی شده است.
میثم افشار را اولینبار رضا گلپور افشا کرد. وی در مجموعه فایلهای صوتیای که از زندان به بیرون فرستاد در جایی در مورد افشار چنین میگوید: «یکبار که آقای میثم افشار با اسم مستعار رجایی بهعنوان پیک شخصی شیخ طائب سلطان به دیدنم آمد و گفت: شیخ سلام رسانده و گفته قول شرف میدهم که مواردی را که از فلانی و بهمانی و قاسم و باقر و نادر و حبیبالله و مهدی و هرکسی در هر ردهای بوده مستند کنی ۲ روز دیگر در منزلت در شهرری یا بیروت هستی...».
بعد از عزل طائب از اطلاعات سپاه، سردار حسن کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، با ادامهی فعالیت میثم افشار مخالفت کرد، اما معلوم نیست که بیرون شد یا هنوز در این سازمان فعال است. آنچه مسلم است اینکه مافیایی که با انتشار فایل صوتی محمدعلی جعفری، سرلشکر سپاه، در گفتوگو با صادق ذوالقدرنیا، از دیگر فرماندهان سپاه، پرده از فساد انبوهشان برداشته شد، دست به کار شده و او را بهعنوان دبیرکل جمعیت هلال احمر بر مسند این نهاد نشاندهاند.
مافیای فساد طائب - قالیباف در واقع بازوی اصلی مجتبی خامنهای برای کنترل کامل شرایط به نفع دیکتاتوری خود است و بهواسطهی این بازو در تلاش برای چنبره زدن بر تمام امکانات و فرصتهای سیاسی و اقتصادی است. بهطوری که در این مسیر به سرشاخ شدن جدی با دیگر مافیاهای درون نظام هم رسیدند. این درگیریهای مافیایی حتی به زدن منابع وزارت اطلاعات، توسط اطلاعات سپاه هم منجر شد.
درگیری اطلاعات سپاه با وزارت اطلاعات سال ۱۳۹۷، در زندان اوین، با محمدرضا رشیدی معروف به راشد، از نیروهای معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، همبند بودم. راشد به اتهام ارتشا در پروندهی برادران روزچنگ دستگیر و به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود. برایم تعریف میکرد زمانی که در دورهی مدیریت علیاکبر حسینی محراب (در دولت رئیسی استاندار خوزستان شد) در معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات خدمت میکرده، مدتی هادی برادران روزچنگ در دور زدن تحریمها بوده است.
روزچنگها که در ایران، عراق و امارات صرافی داشتند بهعنوان منابع وزارت اطلاعات در دوران احمدینژاد مسئول دور زدن تحریمها و انتقال ارز از عراق و امارات به ایران بودهاند. راشد میگفت برادران روزچنگ، با هواپیمایی ماهان، پالتهای ارز (دلار، یورو و درهم) را از امارات به فرودگاه تهران میآوردند و در آنجا آن را تحویل معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات میدادند. در واقع در ماههای آغازین شروع تحریمها مسئولیت اصلی برادران روزچنگ انتقال ارز و دپوی آن در ایران بوده است. مدتی نیز بانک مرکزی یدالله روزچنگ را مسئول توزیع و کنترل ارز در بازار ایران کرده بود.
طاطایی وکیل روزچنگها هم تایید کرده بود که برادران روزچنگ مسئول دور زدن تحریمها و تامین ارز بودهاند. وی گفته بود: «پس از تشکیل کمیتهی ارزی بانک مرکزی برای مقابله با تحریمها، روزچنگ را به دلیل داشتن صرافی در دبی، بهمنظور انتقال ارز و گشایش اسناد اعتباری بههمراه چند صرافی دیگر انتخاب میکنند».
با انتقال محراب به اطلاعات سپاه، همراه با محمود سیف (نام دیگر وی محسن سجادینیا است) بهعنوان زیرمجموعههای طائب و قالیباف، از اعضای اصلی مافیای مجتبی خامنهای میشوند و شروع به زدن منابع وزارت اطلاعات بهنفع خود میکنند. ماجرا ابتدا از باجگیری شروع میشود. معاونت اقتصادی اطلاعات سپاه تلاش میکند از کسانی مثل روزچنگها باجگیری کند تا بتواند با پول و خدمتی که از آنها میگیرد، بخشی از منابع مالی فساد خود را تامین کنند. یدالله روزچنگ با مشورت وزارت اطلاعات به این نتیجه میرسد که زیر بار نرود.
بعد از دستگیری گستردهی صرافها به اتهام اخلال در نظام ارزی توسط وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه هم از این فرصت استفاده میکند و برادران روزچنگ را به همان اتهام بازداشت و در سلولهای دوالف محبوس میکند. سالها در بند دوالف بودند و بعد از احکام سنگینی که قاضی صلواتی به آنها داد به بند ۴ و بعدتر بند ۷ زندان اوین منتقل شدند. بنا به دلایلی که بعدتر خواهم گفت، بعد از چند سال با مرخصی آنها موافقت شد؛ از این فرصت استفاده کردند و از ایران خارج شدند. مدتی بعد، به کمک جیسون رضاییان خبرنگار ایرانی-آمریکایی که مدتی با برادران روزچنگ در دوالف و بندهای عمومی همبند بود، به آمریکا میروند.
ایران اینترنشنال - بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، پس از کشته شدن علی رازینی و محمد مقیسه، دو قاضی دیوان عالی کشور، ماموران امنیتی در شهرستان کوهدشت، شامگاه یکم بهمن بیژن کاظمی، زندانی سیاسی پیشین را در این ارتباط در منزلش در این شهرستان بازداشت کردند.
ماموران ضمن تفتیش منزل، تمامی لوازم الکترونیکی کاظمی و اعضای خانوادهاش را توقیف کرده و او تاکنون تنها یک تماس کوتاه چند ثانیهای با خانواده خود داشته است.
طبق اطلاعات رسیده به ایراناینترنشال، کاظمی پس از بازداشت در کوهدشت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و ماموران وزارت اطلاعات ضمن ضرب و شتم او، در تلاش هستند تا از این زندانی سیاسی اعتراف اجباری اخذ کنند مبنی بر اینکه «ضارب رازینی و مقیسه اسلحه خود را از او دریافت کرده است».
مقیسه و رازینی ۲۹ دی در محل کار خود در دیوان عالی کشور با تیر جنگی هدف قرار گرفتند و کشته شدند.
در این حمله یکی از محافظان شعبه ۳۹ دیوان عالی نیز زخمی شد که هویت او هنوز فاش نشده است.
پس از کشته شدن علی رازینی و محمد مقیسه، ماموران وزارت اطلاعات چند زندانی سیاسی پیشین را به بهانه ارتباط با این اتفاق بازداشت کردهاند.
یکی از افراد بازداشتشده در این پرونده بیژن کاظمی است که در سال ۱۳۹۹ نیز بازداشت و دو سال زندانی شد.
از زمان کشته شدن رازینی و مقیسه، مقامهای جمهوری اسلامی روایتهای متناقضی در مورد چگونگی کشته شدن و انگیزه قتل این دو ناقض جدی حقوق بشر ارائه کردهاند.
در یکی از این اظهارنظرها، جعفر قدیانی، دادستان انتظامی قضات، شنبه ششم بهمن گفت: «نوشتهای از ضارب به جا مانده که مشخص میکند سازمان مجاهدین خلق ایران به او خط دادند.»
روزنامه ایران ۳۰ دی با انتشار جزییاتی از چگونگی کشتهشدن رازینی و مقیسه، با استناد به بررسیهای بازپرس و تیم بررسی صحنه جرم نوشت که از زمان حضور ضارب در شعبه تا خروج او از اتاق محل حمله، تنها ۱۳ ثانیه طول کشید و در این مدت شش تیر بهصورت متوالی و رگباری شلیک شد.
کشته شدن مقیسه و رازینی واکنشهای بسیاری را بهويژه در میان زندانیان سیاسی پیشین، برانگیخت و آنان به بیان خاطرات خود در مواجهه با این دو پرداختند و مخصوصا از برخوردهای تند مقیسه با خود یا نزدیکانشان گفتند.
روزنامه «تلگراف»: جمهوری اسلامی در حال توسعه کلاهکهای هستهای در دو سایت شاهرود و سمنان است.
-روزنامه «تلگراف» به نقل از «شورای ملّی مقاومت» (سازمان مجاهدین) گزارش داد جمهوری اسلامی مخفیانه در حال توسعه تسلیحات هستهای با بُرد ۲۹۰۰ کیلومتر است که میتواند به اروپا برسد. طرح این موشکها از نمونههای ساخت کره شمالی الگوبردای شده است.
-بر اساس این گزارش، تا کنون سه پرتاب با موفقیت انجام شده و آزمایشهای مربوط به موشک پیشرفتهتر «قائم-۱۰۵» برای ماههای آینده برنامهریزی شده است. آزمایشهای قبلی با عنوان پرتابهای ماهوارهای انجام شدهاند تا هدف واقعی آنها پنهان بماند .
-موشکهای «قائم-۱۰۰» از خانواده موشکهای سوخت جامد هستند که حکومت ایران ادعا میکند برای پرتاب ماهواره به مدار زمین در حال توسعه آنهاست، اما درواقع این پوششی برای توسعه موشکهای بالستیک دوربرد است که میتوانند کلاهکهای هستهای حمل کنند.
روزنامه «تلگراف»: جمهوری اسلامی در حال توسعه کلاهکهای هستهای در دو سایت شاهرود و سمنان است
-روزنامه «تلگراف» به نقل از «شورای ملّی مقاومت» (سازمان مجاهدین) گزارش داد جمهوری اسلامی مخفیانه در حال توسعه تسلیحات هستهای با بُرد ۲۹۰۰ کیلومتر است که میتواند به اروپا برسد. طرح این... pic.twitter.com/IihThvgxDd
دویچه وله - رئیس کانون وکلای یزد از صدور پروانه وکالت برای سعید مرتضوی خبر داد. او گفت مرتضوی از اول شهریور ۱۴۰۳، از سمت معاون دادستان کل کشور بازنشسته شده است.
محمد حسین جعفری در تایید این موضوع به خبرنگار وکلاپرس گفته است: «با اخذ استعلامهای قانونی و مثبت بودن جوابیهها و طی تشریفات قانونی برای سعید مرتضوی پروانه وکالت صادر شده است.»
به گزارش وکلاپرس طبق ماده ۸ لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برخی از افراد با سابقه قضایی میتوانند تحت شرایطی از کانونهای وکلای دادگستری پروانه وکالت دریافت کنند.
شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل و فعال حقوق بشر با انتشار این خبر در کانال تلگرامی خود نوشت: «تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده که جنایتکاران و مفسدان با سرعت و توان بیشتری از نردبان ترقی بالا میروند! اعمال غیرقانونی و غیرانسانی آنها نه تنها به محاکمه ختم نمیشود، بلکه بدل به نقطهای درخشان در کارنامهی آنها میگردد.»
خانم عبادی میافزاید اعطای پروانه وکالت پایه یک از سوی کانون وکلا به "سعید مرتضوی به عنوان یکی از قضات جنایتکار و فاسد حکومت و دادستان پیشین تهران... پیامی واضح به سایر وکلا است که بدانند حفظ استقلال و شرافتمندانه زیستن چه تاوانی و شراکت در قتل و سرکوب، چه پاداشی دارد!"
سعید مرتضوی متهم به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی کانادایی است. او از سوی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا تحریم شده است. خانم عبادی در پیام خود میگوید که سعید مرتضوی "امروز پروانهی وکالت خود را دریافت کرده است تا در مسندی دیگر جنایات علیه شهروندان ایرانی را ادامه دهد؛ هنوز پرونده کهریزک و نقش مستقیم او را در آن جنایت آشکار فراموش نکردهایم".
به دلیل وجود اختناق سیاسی گسترده و سرکوب شدید مخالفان در ایران، قسمت عمدهای از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی طی دهههای اخیر در خارج از کشور زندگی میکنند و در این راستا نکات و مسائلی وجود دارد که عدم پرداختن به آنها باعث برداشتهای اشتباه و سوءتفاهمهای قابل توجه خواهد گردید.
اول از همه اینکه همه این افراد و گروهها باید از این مساله که تصمیم "گیری"های اصلی و طبعا اقدامات سیاسی اساسی در داخل کشور و توسط مردم صورت میگیرد، آگاه و بدان کاملا ملتزم باشند.
هیچ اتفاق دیگری به اندازه توافقنامه ایران و روسیه، درجه درماندگی و طرد ایران از جامعه بین المللی را نشان نمیدهد. این توافقنامه ننگین حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی، همانند یک غریق، آویزان هر دستگیره مانندی میشود که به زیر آب نرود. اگر تا دیروز فقط شاهد مغازله از دور بودیم اینبار با یک توافقنامه بیست ساله، نه فقط همکاریها و روابط را مستحکم تر کرد بلکه وقتی متن و محتوای توافق را میخوانید به نتیجه دیگری نمیرسید که رژیم حاکم بر ایران، امنیت، اقتصاد و منابع طبیعی سرزمینمان را دو دسته در اختیار رژیمی قرار داده که خود مطرود و مورد تحریمهای جامعه بین المللی میباشد. این در حالیست که ما در زمان رژیم سابق مورد احترام تمام کشورهای جهان بودیم و نمایندگان کشورهای دیگر و کمپانیهای معتبر بین المللی، به صف میایستادند و سعی در دادن امتیاز و سودی بیشتر از از سایر رقبا به کشورمان داشتند.
حالا به غیر از خدشه دار شدن استقلال سیاسی کشورمان، مواردی در این توافقنامه گنجانده شده که بی مناسبت نیست اگر ادعا کنیم از خواندن آن، مو به تنمان سیخ میشود. به عنوان مثال، در قرارداد بیست ساله که از سال ۲۰۲۱ (۱۳۹۹) مذاکره درباره آن شروع شده بود، در بند ۹ مینویسد "دفاع و همکاری نظامی". در توافقنامه بیست ساله اخیر این جمله در بند ۱ تبدیل میشود به " دفاعی و امنیتی". میدانید این یعنی چه؟ یعنی چنانچه اوکراین در جنگ با روسیه وارد آن کشور شود، طبق وجود کلمه "دفاع" در این بند، روسیه میتواند از ایران بخواهد در" دفاع" از آن کشور وارد جنگ شود. تا آنجا که من اطلاع دارم درباره کلمه "دفاع" توضیحی در این توافقنامه ندیدم. شاید هم به عمد در اینباره سکوت شده. نظر به اهمیت کلمه "دفاع" در این توافقنامه چنانچه دوستان توضیحی در این مورد خواندهاند خوشحال میشوم که مطلعم کنند. در مورد روسیه هم این ابهام وجود دارد که روابط روسیه و اسرائیل بد نیست، آیا در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران، روسیه به کمک ایران وارد جنگ خواهد شد در حالی که از آن طرف درگیر جنگ با اوکراین میباشد؟
خداناباوری اگر خداناباوری باشد، پایان ایمان است؛ و باید باشد. خداناباوری ریختی از ناباوری، ریختی از بیایمانی است. اگر ایمان، برآمد و دستآوردهای آن را در ذهن، جهان و زبان خود بیابید و از ذهن، جهان و زبان خود بیرون بگذارید، امکانی برای تولد بیایمانی و بخت خداناباوری گشوده میشود. خداناباوری پایان باور است؛ پایانی بر باورهای پیشینی؛ باورهایی که به جایی بیرون از کاسهی سر ما و فراتر از کنشها و واکنشهای پوستهی خاکستریی مغز اشاره دارند؛ و امید بستهاند. خداناباوری ریختی از سرگردانی، بیخانمانی، آوارهگی و بیمعنایی است. ریختی از گرفتاریی بیپایان در جستوجوی معنا، که در عالیتر بخت خود، خداناباور را همانند سیزیف گرفتار و تختهبند تختهسنگهای جانفرسای معنا میکند. اگر بتوان ایمان را هموندی «پرگویی» و «آرامش» دید، آنگاه خداناباوری و بیایمانی، هموندی آشکاری با «سکوت» و «ناآرامی» مییابد. چه، ایمان در آغاز، پایان و در بنیادهای خود همیشه ایمان به دیگریی بزرگی همهچیزدان و همهچیزتوان است؛ و آشکارا دریافتنیاست که چرا یک ایماندار میتواند با ایستادن رویپاهای آن دیگریی بزرگ همهچیزدان و همهچیزتوان، پرگویی کند و با آرامش صدای «دیگران» را خاموش کند.
این روزها- به ویژه با توجه به نزدیک شدن به سالگرد "انقلاب" ضد سلطنتی - با تعداد قابل توجهی از افرادی که شاه دوست هم نیستند اما از رژیم حاکم بر کشور متنفر و منزجر هستند و وضعیت موجود را فاجعه بار میدانند رو به رو میشوید، از این تاسف میخورند کهای کاش شاه هم مثل دیگر دیکتاتورها از جمله بشار اسد (۱) و... کلی آدم میکشت اما موفق به سرکوب "شورشی"های پنجاه و هفتی میشد تا بدین وسیله از بلایی که بر سر ایران فرود آمد جلوگیری کند. میگویند و کم هم نیستند. و همه هم شاه دوست نیستند. میگویند و همه هم عناصر سیاسی نیستند. میگویند و خود نیز جزو مردم هستند. آنها احتمالا خواندهاند و میخوانند که به اعتراف خود شاه دوستان فقط در یک روز حداقل بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر - در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ - به قتل رسیدند. روزی که جمعه سیاه رژیم شاه، همچون جمعه سیاه زاهدان جمهوری اسلامی، روزی شد که هیچگاه از یادها نرود. با این حال این جماعت هنوز فکر میکنند که مردم به اندازه کافی کشته نشدهاند. و به همین دلیل هم میگویند که تعداد کشته شدگان به اندازهای نبوده است که مانع از پیروزی "انقلاب" شود. و اینکهای کاش "اعلیحضرت" بیشتر کشته بود!
چندین دهه متوالی و طولانی از اشغال ایران توسط عمامه به سرها و روضه خوانها و ابردزدان تسبیح به دست و چفیه به گردن و یقه سه سانتیها که جایگاه ویژهای را به لحاظ میزان غیر قابل تصور جنایت، دزدی، فساد و خیانت بنام خود در تاریخ ثبت کردهاند گذشته است، اما ملت ایران همچنان در مقابل این اوباشان و حکومت ضد ایرانی حاکم بر کشور در حالت انفعال و سستی بسر میبرد و چنین مینماید که در انتظار یک ناجی نشسته است که ظهور کند و به اوضاع اسفبار و نکبت باری که کشور و ملت را احاطه و در بر گرفته است پایان دهد. انفعال و بی عملی اکثریت مردم ایران در مقابل حکومت مافیایی ملایان تاکنون از یک سو تضمین کننده بقا و دوام این حکومت خبیث و متحجر در کشور بوده و از طرفی دیگر مردم را به خود فریبی و پذیرش دروغ و خدعه و نیرنگ سران و سرکردگان و عملههای حکومت، از دروغ درمانی آنان برای رفع مشکلات گرفته تا وعده وعیدهای پوشالی و سرکاری جهت بهبود وضعیت و آیندهای بهتر، عادت داده است.
ما به عنوان ایرانی به درست یا غلط به خیلی از عادات خودمان مینازیم، به طور مثال «مهمانوازی»، و برای اثبات آن به گفتههای گردشگرانی که به کشورمان میآیند استناد میکنیم
ما ایرانیها هم که به دلیل مهاجرت عظیم پس از انقلاب در کشورهای غربی ساکن شدهایم اکنون میتوانیم اشاره هایی به صفات نیک و یا رسمهای درستی داشته باشیم که، از دید ما، غربیها دارند
برای من که ۴۶ سال در این کشورها زندگی کردهام دو تا از دهها صفت و یا رسمهای درستی که دیدهام: اهمیت «اعتماد» داشتن در فضای اجتماعی و «ارزش فرد» در فضای سیاسی میباشد.
آشکار است غنا بخشیدن به وجدان تاریخی، و گفتگو پیرامون وقایع گذشته و رخدادهای تاریخی کشورمان و شخصیت های تاثیر گذار بر این رخدادها امری پسندیده و ستودنی است، اما خدشه وارد آوردن به حافظه تاریخی و تحریف نمودن تاریخ و واقعیتها را دگرگون جلوه دادن به هربهانه ای عملی ناصواب و غیراخلاقی و دور از انصاف است. متاسفانه گاهی بعضی از افرادی که با باد سنج ظاهراً قدرت روز دچار موتاسیون و یا دگردیسی میشوند، به چنین امر ناشایستی برای بهره وری سیاسی روز، اقدام می نمایند که کمتر انتظار از آنان می رود.
به تازگی مصاحبه ای ویدیویی از آقای احمد سلامتیان در یوتیوب دیدم که نظرم را جلب کرد. این مصاحبه توسط گروهی بنام Timeline Iran Podcast صورت گرفته شده است که لینک آن در زیر می باشد(۱). آقای سلامتیان حدود سه ساعت و نیم از هر دری سخن می گویند. در دو ساعت و سی دقیقه ای نوار می فرماید " من رضاشاه را ناسیونال تر( منظورش ملی تر) از دکتر محمد مصدق می دانم. من رضاخان سردارسپه را در ناسیونالیست(ملی گرا) در طول زندگی اش از دکتر مصدق کمتر ملی نمی دانم." چرا؟ آقای سلامتیان چنین می گوید " چون دکتر مصدق در بحبوحه مشروطیت تابعیت سوئیس را درخواست می دهد که پرونده درخواست او را بنیاد مصدق هم منتشر کرده است." و خود شادروان مصدق هم علت آن را در «خاطرات و تألمات» آورده است و در زیر عیناً خواهد آمد. جناب سلامتیان شما که خود تابعیت فرانسوی دارید، برای برآورد و مشخص نمودن ملی گرائی یک شخصیت سیاسی و اهل سیاست، چه معیار و معیارهائی را مد نظر دارید؟ آیا وطن دوستی، انسان مداری، اخلاق مداری، پاکدستی، قانون مداری و رفتار او با مخالفان سیاسی معیارهای یک فرد ملی هستند یا نیستند؟ آقای سلامتیان شما بهتر از من واقفید که ملت ایران انقلاب مشروطیت و مبارزه کرد تا شاه در امور مملکت دخالت نکند و امور مملکت را به ملت و نمایندگانش بسپارد. بالاترین آرمان مردم ما در بکارگیری قانون و در بناکردن مجلس شورای ملی بود، جائی که مردم و سرداران و سالاران ملی برای ایجادش خون دادند و اعدام شدند تا این میراث حفظ شود. اما رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد و به پادشاهی مشروطه و قانون اساسی آن خیانت نمود. ملی در ارتباط با ملت و مجلس ملی معنی می دهد. چگونه کسی که مجلس شورای ملی را تعطیل میکند میتواند ملی و به ملت اهمیت بدهد. اشخاصی که به آرمانهای ملتی خیانت می کنند ملی گرا و خادم ملت نیستند بلکه آنان ضد ملت و خائن به ملت می باشند. از دید آقای سلامتیان کسی که مشروطه را تعطیل کرد ملی گراتر از کسی می باشد که ادامه دهنده مشروطه بود. کدام ملی گرا به مجلسی که ملت برای بوجود آوردن آن قیام کرد و خون داد تا آنرا برپا سازد می گوید طویله و حاکمیت ملتی را منقضی می گرداند؟ کدام ملی گرا حکومت استبدادی مستقر می سازد تا روزنامه ها و مطبوعات را تعطیل، احزاب و آزادیهای سیاسی و آزادی بیان را منع و منافع و حقوق ملی را لگد مال میکند؟ رضاشاه ملی گرا مورد نظر شما نزدیک ترین یاران خودش را مثل تیمورتاش و نصرت الدوله کشت و علی اکبر داور را مجبور به خودکشی کرد و بسیاری از آزادیخواهان و وطن پرستان را به خاک سیاه نشاند. ۵۳ نفر از اندیشمندان کشور را دستگیر کرد و به زندان انداخت و تمامی مخالفان خود را بی اعتبار نمود و آنها را کشت. واقعا مضحک تر از این نمی شود که فردی که اجرای قانون اساسی مشروطه را توقیف و تعطیل کرد ملی تر از کسی می شود که برای اجرا قانون اساسی مشروطه تلاش و مبارزه کردد.
By kozet on February 3, 2025 11:59 AM
|No Comments
زیباکلام نوشت: جناب پزشکیان، راه دوری نمیرفت اگر بمناسبت سقوط هواپیما در آمریکا، پیام تسلیتی برای مردم آمریکا و رئیس جمهورشان آقای ترامپ میفرستادید. اگر قرار است در ایدئولوژی دشمنی با آمریکا که امروز شاهد آثار ویرانگر آن بر کشور هستیم، تغییری بوجود بیاید، گام نخست در تنشزدایی است.
میدانم که دغدغه تندروها را دارید و نگران واکنش آنها هستید. ولی آقای پزشکیان عزیز شما هر چه بکنید یا نکنید، آنها از مخالفت ودشمنی با شما دست بر نخواهند داشت. اگر ترامپ شش دانگ ایالات متحده آمریکا را هم در دفترخانه رسمی کاخ سفید بنام ایران کرده و سند منگوله دار آنرا در سینی نقرهای تقدیم شما نماید، تندروها همچنان جنابعالی را متهم به سازش و کوتاه آمدن در برابر آمریکا خواهند کرد.
همچنانکه در جریان توافق برجام شاهد بودیم که مدعی شدند ظریف توافق برجام را نخوانده امضا کرده و آمریکاییها سر تیم مذاکره کننده ایرانی را کلاه گذارده و آنان را فریب داده اند.
هیچوقت هم تندروها به این سئوال ساده پاسخی ندادند که اگر برجام فقط به سود آمریکا و به زیان ایران میبود، چرا پس ترامپ از آن خارج شد؟ مگر اینکه بگوییم آنچه انقلابیون و تندروهای ما در خشت خام میبینند، پدر جد ترامپ و سایر رهبران آمریکا در آینه هم نمیتوانند ببینند. که اینهم بالاخره حرفی است.
صداوسیمای مرکز اردبیل روز جمعه ۱۲ بهمن با انتشار گزارشی تصویری از بازداشت مردی به اتهام «خرید بیش از حد نان بربری» خبر داد.
این موضوع دستمایه طنز کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفت. کاربری در اکس و در واکنش به این خبر نوشته است: «سرانجام پس از ماهها عملیات پیچیده اطلاعاتی سلطان بربری دستگیر شد».
این مرد در مقابل دوربین صداوسیما دلیل خرید این همه نان را «فروش به دامداریها» اعلام کرد.
رییس مافیای نون بربری دستگیر شد (گویا در بجنورد) چه خبره تو این مملکت؟؟ 😳😳😳😳😳 pic.twitter.com/g2LQlsgXGS
حمله تند رسایی به دولت و مجلس؛ واکنش قاطع نیکزاد به کشک خواندن مجلس
جلسه علنی امروز مجلس، شاهد انتقادات تند و حمله لفظی حجتالاسلام حمید رسایی به عملکرد دولت و مجلس بود. رسایی در اظهارات خود، ضمن انتقاد از انتصاب محمدجواد ظریف، جایگاه مجلس را زیر سوال برد و گفت: "اگر قوانین مجلس اجرا نشود، یعنی مجلس، قانون و ۲۹۰ صندلی اینجا کشک است."
حمله تند رسایی به دولت و انتصاب ظریف
حجتالاسلام رسایی در جلسه علنی امروز (دوشنبه) در تذکری تند، مجلس را به بیتوجهی به قوانین معتبر متهم کرد و اظهار داشت: "چرا دستور کار مجلس بررسی احکام تاریخ گذشته است، در حالی که قوانین تازه تصویبشده که روی زمین مانده، باید تعیین تکلیف شود؟ بعد از اینکه مجلس و رئیس آن اعلام کردند انتصاب ظریف در دولت غیرقانونی است و رئیس قوه قضاییه نیز تأکید کرد که قانون باید اجرا شود، از سخنگوی دولت میپرسند که نظرش درباره شکایت مجلس چیست و او پاسخ میدهد که چون آقای پزشکیان برای ظریف حکم زده، این انتصاب قانونی است!"
رسایی با لحنی تند ادامه داد: "این یعنی قوانین شما کشک است، جایگاه شما کشک است، ۲۹۰ صندلی مجلس کشک است! این یعنی دادستانی و قوه قضاییه هم اعتبار ندارند و فقط رئیسجمهور تصمیم میگیرد که کدام قانون اجرا شود و کدام نشود!"
ادعای رسایی درباره سفرهای ظریف به اروپا
رسایی در ادامه صحبتهای خود، با نشان دادن نامهای منتسب به تشریفات ریاست جمهوری، مدعی شد که برای ظریف و همسرش درخواست روادید ششماهه تا یکساله از سفارت آلمان شده است.
وی خطاب به رئیس مجلس گفت: "آقای پزشکیان! راهبرد دولت شما در اروپا تعیین میشود که ظریف قرار است مکرر به آنجا سفر کند؟ آن هم از سفارت آلمان، کشوری که کنسولگری ما را بست و مراکز اسلامی ما را تعطیل کرد! آلمان باید الان سیلی بخورد، نه اینکه از آنها درخواست ویزای شینگن کنیم!"
واکنش تند نیکزاد: مجلس کشک نیست!
پس از این حملات شدیداللحن، علی نیکزاد، نایبرئیس مجلس، بلافاصله به اظهارات رسایی واکنش نشان داد و تأکید کرد:
"حرمت امامزاده را متولی آن باید نگه دارد. اینکه میگویید صندلیها کشک و مجلس کشک، این حرف خوبی نیست. مجلس انقلابی و مقتدر است و نباید چنین مباحثی را مطرح کرد."
فرارو- اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجانغربی در پی ضرب و شتم مدیر یکی از مدارس در سلماس، بر پیگیری کامل این موضوع تاکید کرد.
در اطلاعیه اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش آذربایجان غربی که روز دوشنبه صادر شده، آمده است: ضرب و شتم مدیر یکی از مدارس سلماس توسط دانش آموز با مجروح شدن مدیر دبیرستان همراه شده و مدیر مضروب بلافاصله به بیمارستان سلماس منتقل شد.
در ادامه این اطلاعیه اضافه شده است: به دنبال ضرب و شتم یکی از مدیران مدارس توسط دانشآموز مقطع متوسطه دوم در شهرستان سلماس، به منظور حفظ شان و کرامت فرهنگیان و در راستای حراست از کیان متولیان نظام تعلیم و تربیت در استان، بلافاصله موضوع مورد پیگیری مستقیم مدیرکل آموزش و پرورش استان آذربایجانغربی قرار گرفت.
اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی با اشاره به تماس تلفنی مدیرکل این نهاد با مدیر مدرسه که یکی از نیروهای باسابقه درخشان آموزشی و تربیتی سلماس است، آورده است: ایشان در حال حاضر تحت درمان و طی دوران نقاهت بوده و خوشبختانه مشکل خاصی پیش نیامده است.
در این اطلاعیه اظهار شده است: همچنین با ورود دادستانی و فرماندهی انتظامی شهرستان، فرد مجرم مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و موضوع در دست بررسی و رسیدگی است.
روابط عمومی آموزش و پرورش آذربایجانغربی تاکید کرده است: این اداره کل و نیز مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سلماس، مطابق قوانین و مقررات پیگیر برخورد با برهم زنندگان نظم و امنیت روانی دانشآموزان و همکاران خدوم فرهنگی خواهند بود.
حسین صفدری معاون وزیر اطلاعات گفته است: " اکنون وقت مذاکره نیست و در چارچوب راهبردهای مصوب کشور فعلاً کسی بنای مذاکره ندارد."
آقای صفدری دلیل نامناسب بودن شرایط برای #مذاکره را چنین شرح داده است: "آمریکاییها میخواهند بگویند، یا باید عقبنشینی کنید، یا سرنگون شوید و یا اینکه نسخهای که برای اسد پیچیده شد، برای شما نیز پیچیده خواهد شد."
پیش از این اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات نیز در مخالفت با مذاکره با آمریکا، استدلال مشابهی مطرح کرده بود.
وزارت اطلاعات زیرمجموعۀ دولت #پزشکیان است. حالا اگر قرار نیست صدای واحدی از تمام نهادهای حاکم در مورد مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا شنیده شود، انتظار این است که لااقل از مجموعۀ کابینه صدای واحدی صادر شود. اینکه شخص رئیسجمهور و برخی از اعضای کابینه سخن از ضرورت مذاکره به میان آورند و بعد مسئولان یک وزارتخانه، خلاف آن را اعلام کنند، پیامی جز "هیچکاره" بودن رئیسجمهور حتی در داخل کابینه، به دنبال ندارد.
از این گذشته، به فرض آمریکا در هر مذاکرهای بخواهد همان را بگوید که آقای صفدری حدس زده است. مگر بدون مذاکره نمیتواند همان پیام را به مسئولان جمهوری اسلامی برساند؟ آیا مذاکره نکردن مانع از انتقال آن پیام و اقدام در جهت اجرای آن میشود؟
مذاکره و گفتگو به خودی خود نه کورکننده و نه شفادهنده است. بستگی به نتیجهاش دارد. با این حال، خرد و تجربۀ بشری نشان میدهد که همواره مذاکره بهتر از عدممذاکره است؛ چون در حداقل صورت آن، شفافیت ایجاد میکند و راه حدس و گمانهای باطل را میبندد.
آقای صفدری تأکید کرده است: "هر چیزی وقت خودش را لازم دارد." و مردم سؤال میکنند که وقت مذاکره با آمریکا به قصد رفع تحریم اقتصادی کشور، پس کی فرا میرسد؟ از سال 1371 که این بحث در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی مطرح شد تا این لحظه که 32 سال از آن تاریخ میگذرد، هر گاه هر دولتی به لزوم مذاکره با آمریکا اشاره کرده است، عدهای زمان آن را "نامناسب" دانستهاند؟ پرسش این است که زمان مناسب دقیقاً چه زمانی است که فرا نمیرسد؟
در واقع هر چه زمان گذشته، مواضع آمریکا هم سختتر شده است و چه بسا در مذاکرات احتمالی، دولت ترامپ مشابه همان چیزهایی را مطرح کند که آقای صفدری گفته است! خب این به چه معناست؟ جز اینکه زمان به سود ایران نبوده و شرایط اقتصادی کشور روز به روز بدتر شده است؟ آیا کسی نباید در مورد روندی که به این نقطه رسیده، پاسخگو باشد؟
اول از همه یک داستان ظاهرا بی ربط تعریف کنم تا برسیم به اصل ماجرا: آلمان در دوران صدارت خانم مرکل، مرزهای کشور را بر روی خارجی هایی که زیر فشار حکومت های خودکامه شان بودند گشود و این کاری از نگاه ما که خودمان خارجی تحت حمایت کشورهای آزاد هستیم نیکو بود اما من در همان زمان مطلبی نوشتم و به دولت آلمان هشدار دادم که این گونه بی حساب و کتاب راه دادن مثلا پناهندگان به شدت کار خطرناکی ست چرا که سازمان هایی مثل القاعده و طالبان و ماموران امنیتی جمهوری نکبت اسلامی و مفت خوران بین المللی که هم در این کارها تخصص دارند هم ماموریت و هم پول وارد آلمان خواهند شد و عملیات خرابکارانه انجام خواهند داد.
بعد از مدتی این هشدار به واقعیت پیوست و ما شاهد صحنه های ترور و جنایت و تجاوز و خرابکاری و دزدی از دولت در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی بودیم.
نتیجه این عمل بی حساب و کتاب، رشد راستگرایانی شد که دقیقا با هیتلری ها پهلو می زنند، و چند روز پیش به بهانه قتل یک کودک که خانواده اش هم از یک کشور دیگر به آلمان مهاجرت کرده بود به دست یک روانی پناهنده نزدیک بود قانونی تصویب شود که ورود و خروج خارجی ها به آلمان را به شدت تحت کنترل می گرفت و یکی از احزاب بزرگ و همیشه مطرح آلمان، حاضر شد برای تصویب این قانون با یک حزب بدنام دست راستی ضد خارجی هم پیمان شود که خوشبختانه تصویب این قانون با شکست مواجه شد ولی تخریب خارجی ها به حدی صورت گرفته که شاید نزدیک به ۶۰ درصد آلمانی ها تصویب چنین قانون غیر حقوق بشری را می پذیرفتند.
برخورد با خلافکاران از طریق پلیس و دادگاه حتی تا حد اخراج کاری ست شدنی و خواست مهاجران و پناهندگان واقعی و درستکار ولی این که کل کمک یک دولت خارجی به خاطر عمل چند خارجی به مردم نیازمند حمایت سیاسی در جهان تعطیل شود قطعا باعث فجایع غیر قابل توصیفی در جهان خواهد شد.
موضوع کمک رسانه ای و مالی و حتی تسلیحاتی خارجی به مخالفان جمهوری نکبت نیز موضوعی شبیه به این است. من همیشه از جنگ دوم جهانی و مبارزات مردم علیه فاشیسم و راسیسم ضد یهود مثال می زنم که بدون کمک خارجی، پیروزی مردم بر قدرت های سرکوبگر و ضد انسان امکان پذیر نبود.
ما زنان شرکت کننده در سمینار سراسری سالانه تشکلهای مستقل زنان و زنان دگرباش و همجنسگرای ایرانی در آلمان - برلین؛ همبستگی خود را با مبارزات زنان و مردان و تمام مبارزان زندانی در ایران اعلام میکنیم.
کارزار سهشنبههای نه به اعدام تا امروز سهشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳؛ ۵۴ هفته است که در ۳۵ زندان در سراسر کشور برای لغو مجازات اعدام و حق زندگی مبارزه میکنند.
مادران و خانوادههای خاوران و زنان زندانی سیاسی، آغازگر مبارزه علیه مجازات اعدام به مثابه یک قتل عمد دولتی در ایران بودهاند و همبستگی بیشتر همگی ما را میطلبد.
ما زنان فمینیست در خارج از کشور که از شهرها و کشورهای مختلف در این سیمنار سه روزه شرکت کردهایم، همبستگی خودمان را با کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام میکنیم و خواهان لغو فوری تمام احکام اعدام، به ویژه برای دو زن مبارز کُرد پخشان عزیزی و وریشه مرادی هستیم. ما اعتقاد عمیق داریم که مجازات اعدام در ایران باید به طور کلی، برای تمام زندانیان و برای همیشه لغو گردد.
تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی، احمد الشرع (ابومحمد الجولانی)، رئيس دولت موقت سوریه را همراه با همسرش، لطیفه الشرع در مکه در عربستان سعودی نمایش میدهند. الشرع روز یکشنبه برای دیدار با شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به این کشور سفر کرد.
الشرع در این سفر همچنین عازم مکه شد و به داخل کعبه رفت. بنابر ویدیوهای منتشر شده، الشرع و هیات همراهش در این سفر مناسک حج عمره را به جای آوردند.
Suriye Geçiş Dönemi Cumhurbaşkanı Ahmed eş-Şara'nın umre ziyaretine eşi Latifa El Şara da eşlik etti. pic.twitter.com/qeXg4y0nzd
مسیح علی نژاد - یک روز پس از انتشار گسترده ویدیوی زنی که برهنه شد و روی خودروی پلیس نشست، مردی داخل یک خودرو ادعا کرد که همسر این زن است و زنش مشکل روانی داشته و از ماموران پلیس برای برخورد خوبشان تشکر کرد.
صحنه سازی این ویدیو به شکلی بود که انگار این فرد در خودرو تنهاست و به میل و اختیار خود دارد در مورد این ماجرا روشنگری میکند. اما ماموران امنیتی سوتی دادند و درست در ثانیه اول و هنگام شروع ویدیو، صدایی به این مرد فرمان میدهد و میگوید: «برو...»
یک نمونه آشکار که دستگاه امنیتی و سیستم پروپاگاندای جمهوری اسلامی چطور عمل میکند. ما نمیدانیم این مرد واقعا همسر آن زن بوده است یا نه اما چیزی که مشخص است این است که برای ساخت این ویدیو صحنهسازی و سناریونویسی شده است.
ما هنوز نگران زنی هستیم که برهنه شد و در بلوار صیاد شیرازی شهر مشهد به روی خودروی پلیس رفت و فریاد اعتراض سر داد. هویت این زن هنوز مشخص نشده است و سیستم امنیتی درست مثل دفعات قبل با برچسب روانی قصد دارد این زن را از سر خط خبرها دور کند و در سکوت خبری هر بلایی خواست بر سر او بیاورد.
صدای زنی باشیم که خود انتخاب کرد که به این شکل با بدن خود اعتراض کند. اگر در این شرایط اختناق و سرکوب شیوه اعتراض او را نمیپسندید به شیوه مورد پسند خود صدای اعتراض علیه یک حکومت دینی و آپارتاید جنسیتی باشید.
بقیه ملتها جرات نمیکنند ولی ملت ایران جرات دارد که بگوید مرگ بر آمریکا
یورونیوز - علی خامنهای، رهبر ایران روز یکشنبه گفت که «ایران امروز ایران چهل سال قبل نیست و در همه جهت چه مادی و چه معنوی رشد کرده و این رشد همچنان ادامه خواهد یافت.»
آقای خامنهای در دیدار با شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن و در بحبوحه انتشار اخبار و گمانهزنیها در خصوص انجام قریبالوقوع مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا، گفت: «امروز ما در مقابل استکبار قرار داریم، نه فقط ما ملت ایران، فرق ملت ایران با بسیاری از ملتهای دیگر این است که ملت ایران این جرات را دارد که بگوید آمریکا متجاوز است، آمریکا دروغگوست، آمریکا فریبکار است، آمریکا مستکبر است و مرگ بر آمریکا.»
رهبر ایران افزود: «دیگران حس میکنند که آمریکا دروغگوست، حس میکنند که فریبگر است، حس میکنند که استعمارگر است، حس میکنند که متجاوز است، حس میکنند که به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست ولی جرات نمیکنند این را بیان کنند، جرات نمیکنند مقابل او بایستند، خیلی خوب، سهم خودشان را انجام نمیدهند و وقتی سهم خودشان را انجام نمیدهند، نتیجه حاصل نمیشود باید سهم خودشان را انجام دهند.»
آقای خامنهای تصریح کرد: «باید صبر داشت، باید مجاهدت داشت، تلاش کرد تا به این نتایج رسید، ملت ایران در طول این چهل و چند سال صبر کرده، تلاش کرده، تمام قدرتهای مستکبر دنیا جلویش صف کشیدهاند، علیه او تلاش کردند، کار کردند، اما ملت ایران نه فقط ضربه ندیده، پیش رفته، ترقی کرده، رشد کرده، ایران امروز ایران چهل سال قبل نیست، ما در همه جهت رشد کردهایم.»
او در بیان شاهدی بر رشد معنوی مردم ایران گفت: «بعضی میگویند که در جهت معنوی رشد نکردهایم ولی در دوران جوانی ما، تمامی کسانی که میتوانستند قرآنِ تجویدیِ خوب را بخوانند، حقیقتا در همه مشهد به ۱۰ نفر نمیرسید، امروز هزاران جوان در سرتاسر کشور قرآن تجویدی خوب میخوانند و حافظ قرآن هستند، معنویات ما هم رشد کرده است.»
رهبر ایران بدون اشاره به مشکلات اقتصادی کشور از جمله تورم بالا و کسری شدید برق و گاز و آلودگی هوا که منجر به تعطیلی پیاپی فعالیتها و کسب و کارها شده، افزود: «از جهت مادی هم پیشرفت کردهایم، کارهای گوناگونی جوانان ما انجام دادند و این پیشرفت ادامه پیدا خواهد کرد، انشالله ملت ایران به اوج مطلوب خود خواهد رسید به برکت توکل بر خدا.»
آقای خامنهای تاکید کرد: «مشکلات امت اسلامی با توکل به خدا قابل حل است.»
او بی اعتنا به شواهد منتشر شده از ویرانی سرزمینهای فلسطینی و کشته شدن بیش از ۶۰ هزار نفر در جریان جنگ با اسرائیل، بار دیگر تکرار کرد که فلسطینیها در مقابل اسرائیل به «پیروزی» رسیدهاند و آن را نتیجه توکل به خدا و اذن خدا دانست و گفت: «اگر به شما میگفتند که بناست غزه یک وجبی با قدرت بزرگ نظامی همچون قدرت نظامی آمریکا مواجه و رو به رو شود و با هم بجنگند و غزه غلبه کند بر او، شما باور میکردید؟ باور نمیکردید، این جزء محالات است ولی به اذن خدا این ممکن است.»
*تیتر اول این خبر از منبع اصلی گزارش برداشته نشده است
رادیو بین المللی فرانسه - حسین علیزاده دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی در اسکاندیناوی به رادیو بینالمللی فرانسه گفت که مهدی نصیری امروز یکشنبه چهاردهم بهمن ماه در شهر مشهد دستگیر شد. مقامات جمهوری اسلامی ایران هنوز خبر دستگیری وی را تأئید یا تکذیب نکردهاند.
مهدی نصیری سرپرست و سردبیر پیشین روزنامۀ "کیهان" که داوطلبانه لباس روحانیت را از تن درآورده به یکی از منتقدان صریح جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر بدل شده و در تحلیلهای خود فروپاشی آن را گریزناپذیر می داند.
مهدی نصیری در آخرین موضعگیریهای خود خواستار ائتلافی گسترده از مخالفان جمهوری اسلامی از طرفداران نظام پادشاهی تا اصلاح طلبان پیگیر در داخل کشور شد و نام چنین ائتلافی را "از شاهزاده تا تاجزاده" گذاشت. مهدی نصیری در آخرین اظهارات خود از این نیز فراتر رفت و از همۀ گرایشهای اپوزیسیون خواست که برای عبور از جمهوری اسلامی رهبری ولیعهد پیشین ایران، رضا پهلوی، را برای یک دورۀ گذار بپذیرند.
به گفتۀ حسین علیزاده، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی، مواضع صریح و انتقادی مهدی نصیری بیانگر موضع و تمایل بخش گستردهای از نیروهای درونی جمهوری اسلامی به ویژه در درون سپاه پاسداران است که معتقدند نظام جمهوری اسلامی به پایان خط رسیده و عبور از آن ضروری و اجتناب ناپذیر است.
در همین زمینه:
گزارش روز واقعه!
دستگیری مهدی نصیری در طوس!
فرشته مزینانی (همسر مهدی نصیری)
امروز ۱۴ بهمن رفته بودیم طوس برای دیدار و زیارت فردوسی شاعر بزرگ احیاکننده زبان پارسی. من یک بار قبلتر هم آمده بودم ولی آقامهدی نوبت اولش بود. ابتدا بر سر قبر فردوسی بزرگ عرض ارادتی کرده و سپس بر مزار استاد آواز شجریان هم فاتحه ای نثار کردیم و عکسی به یادگار گرفتیم.
پس از آن آقامهدی طبق روال همه سفرها تصمیم گرفت ویدیویی راجع به این دیدار پر کند. زاویه مناسبی انتخاب کردیم و ایستاد به صحبت کردن و از فردوسی گفتن. گفت این بنا در سال ۱۳۱۳ توسط رضا شاه بنیان نهاده شد و در سال ۱۳۴۳ دوباره احیا شد. فردوسی شاعر مسلمانی بود که بین فرهنگ ایران باستان و پس از اسلام پیوند زد. زبان فارسی موجب اتحاد تمام اقوام ایرانی بوده و در ایران آینده نیز با حفظ و ماندگاری دیگر زبانهای اقوام به عنوان رشته تسبیحی ایرانیان را به یکدیگر پیوند داده و ایرانی متحد و منسجم را رقم خواهد زد.
آبان ۹۸ هم مثل اتفاقات دی ۹۶ مشهد بود | امیدوارم این بار اجازهی مذاکرهی مستقیم با ترامپ صادر شود
محمود واعظی؛ رئیس دفتر رئیس جمهور در دولت روحانی با تاکید بر ارزیابی نحوهی مواجهه ایران با ترامپ در گذشته گفت: با توجه به اعتماد رهبری به شخص پزشکیان و همینطور دولت امیدوارم اذن مذاکرات مستقیم داده شود.
آقای واعظی با اشاره به رخدادهای آبان ۹۸ در دولت روحانی به انصاف نیوز خبر داد که بعضی افراد بازداشتشده میگفتند که از طرف برخی افراد که تصور میکردند «خودی» هستند به تجمعات دعوت شده بودند. او بر این باور است که این مسئله مشابه دی ۹۶ مشهد بوده است.
گفتوگوی تفصیلی انصاف نیوز با محمود واعظی، فعال سیاسی میانهرو و قائم مقام دبیرکل حزب اعتدال و توسعه را میتوانید در ادامه بخوانید:
نباید در مواجهه با ترامپ مسیر گذشته را برویم
انصاف نیوز - دولتی میانهرو در ایران بر سر کار است و در آمریکا هم دولت ترامپ که برخی معتقدند دولتی تندرو است. با آمریکای ترامپ چه باید کرد؟ آیا تغییری در نگاه او به مسائل دیده میشود؟
نخستین کاری که باید انجام شود و شاید شده باشد این است که رویکردی که در مواجهه با دولت اول ترامپ داشتیم را ارزیابی کنیم که آیا برای ایران منافعی به همراه داشت یا کشور را دچار مشکلات کرد؟ ارزیابی من که تقریبا در همهی جلسات مرتبط با این موضوع بودم این است که نباید آن مسیر را برویم.
البته این موضوع طرف دیگری هم دارد. اینطور که از اظهارنظرهای دونالد ترامپ مشخص است نشاندهندهی آن است که در بسیاری از موضوعاتی که او در دولت نخست خود اقدامات و اظهاراتی تهاجمی داشت تغییر دیدگاه داده است.
برای نمونه او به سوالات جهتداری که در مصاحبه با فاکس نیوز از او پرسیده شده بود پاسخهای متفاوتی داد و حتی به صراحت گفت که هیچ گاه نگفته است که آمریکا به ایران حمله خواهد کرد و تاکید کرد که علاقهمند است تا مسائل با ایران را از طریق مذاکره حل و فصل کند.
او تنها مسئلهای که میان ایران و آمریکا به عنوان چالش مطرح کرد مسئلهی هستهای بود که دربارهی این مسئله هم بر اساس فتوای مقام معظم رهبری ساخت و نگهداری تسلیحات هستهای را حرام میدانیم و با آن مخالف هستیم. موضع ایران در این باره استفاده از وجوه مثبت انرژی هستهای بوده است.
برای حل و فصل مسائل راهی به جز مذاکره وجود ندارد
در شرایطی که طرف مقابل به دنبال آن است که این مسئله را از مسیر مذاکره حل کند و ما هم یک بار چنین راهی را در دولت اوباما رفتیم و به نتیجهی مثبتی هم رسیدیم نباید از این مسیر دوری کنیم. برای اینکه مسائل بین کشورها حل و فصل شود در دنیای امروز هیچ راهی به جز مذاکره وجود ندارد.
انصاف نیوز - برخی معتقدند که مذاکرات غیرمستقیم و با واسطه هم میتواند در صورتی که طرف مقابل به دنبال حل مسئله باشد به نتیجهی مطلوب منجر شود.
اگر مذاکره به شکل مستقیم باشد تمام موارد لازم را میتوان به طرف مقابل منتقل کرد و شفافیتی وجود دارد و میتوان با چانهزنی به نتیجهی مطلوبی دست یافت. همانطور که در مذاکرات برجام به موفقیتهای بزرگی دست یافتیم و همین آقای ترامپ گفته که ایرانیها کلاه بزرگی سر ما گذاشتند.
عدهای که معتقدند مذاکرهی مستقیم نباید انجام شود چه راه حل جایگزینی برای این مسئله که اقتصاد و معیشت مردم را هم گروگان خود گرفته است دارند؟! آنها میگویند که مسئله را از طریق میانجی حل و فصل کنید و کشورهای دیگری را واسطه کنید.
میانجیها ایران را وجه المصالحه قرار میدهند
بنا بر تجربهای که در سیاست خارجی دارم هنگامی که کشورها در چنین مذاکراتی نقش میانجی را ایفا میکنند در ابتدا مسائل خود را حل میکنند و ایران وجه المصالحه قرار میگیرد. در چنین مذاکراتی اصلا مشخص نیست که واسطههای همه حرفهای دو طرف را منتقل میکنند یا خیر! چنین مذاکراتی به نتیجه نخواهد رسید.
در حال حاضر که درخواست ترامپ برای مذاکره وجود دارد از نگاه افکار عمومی جهان توپ در زمین ایران است. عدم پذیرش این درخواست باعث میشود که مخالفان ایران همچون رژیم صهیونیستی بتوانند ایران را تبدیل به الویت نخست ترامپ کنند.
در حال حاضر الویت اول ترامپ ما نیستیم و چین است. نباید چینن فرصتی را در اختیار مخالفان خود قرار دهیم.
نگرانیها دربارهی اینکه در مذاکره مستقیم ایران و آمریکا صرفا امتیاز داده میشود و نمیتوان امتیازی گرفت نادرست است زیرا در دفعهی پیش هم که مذاکره شد هر تصمیمی با تهران چک میشد و پس از اخذ تایید تصمیم گرفته میشد.
اینطور نیست که تصمیمات در مذاکرات در اتاقی دربسته گرفته شود. دیگر طرفها هم در همهی مذاکرات چنین الگوی تصمیمگیری را دارند.
در ایران مذاکرهکنندگان بسیار خوبی داریم که توان آن را دارند تا منافع و امنیت ملی ایران را مورد توجه قرار داده و تامین کنند.
سیامک تدین طهماسبی - دیروز شورای اسلامی شهر مشهد با دوازده رأی موافق و دو رأی ممتنع بدون رأی مخالف، طرح تخریب و تغییر کاربری "حمام منصوری مشهد" را تصویب کرد.
این گرمابه ۲۰۰ سال قدمت داره و قسمت عمده خاطرات مقام رهخری توش شکل گرفته. نقش این حمام در شکل گیری وضع کنونی مملکت، از نقش شهر هیروشیما در جنگ جهانی دوم و وضع کنونی جهان، پررنگ تر هست!
حالا یک لغزشهایی توسط بعضیها در این مکان صورت گرفته، چرا باید خشت و آجر تاریخی را خراب کنید؟ با تخریب حمام منصوری، تاریخ را نمی توانید پاک کنید!
دیروز شورای اسلامی شهر مشهد با دوازده رأی موافق و دو رأی ممتنع بدون رأی مخالف، طرح تخریب و تغییر کاربری "حمام منصوری مشهد" را تصویب کرد. ♦️ این گرمابه ۲۰۰ سال قدمت داره و قسمت عمده خاطرات مقام رهخری توش شکل گرفته. نقش این حمام در شکل گیری وضع کنونی مملکت، از نقش شهر هیروشیما در... pic.twitter.com/iLQxvmKHyW
در اتاقی شلوغ و پر از مردان مهاجر افغان در تهران، نوای دمبوره فضای محفل را پر کرده است. روی زمین، اسکناسها با تصویر خمینی پراکندهاند و دو پسر نوجوان با لباسهای سنتی افغانستان، شالهای رنگی بر شانه، با حرکاتی نرم و هماهنگ، خود را به جریان موسیقی سپردهاند. فیروز قندوزی در حالی که انگشتانش را روی تارهای ساز میلغزاند، چشمهایش به رقصندگان خیره است و میخواند: «لبت بوسم، زبانت برگ نی بود/ مرا وعده به لبهای تو کی بود؟»
ترکیبی از عکسهای فیروز قندوزی و نجیب کشمی، دمبورهنوازهای افغان ساکن ایران با عکسهایی از پسران نوجوان رقصنده
:::
این تنها یکی از دهها محفلی است که این روزها در میان مهاجران افغان در ایران برگزار میشود. از تهران و شیراز تا کرج و مشهد، این محافل روزبهروز بیشتر مورد استقبال قرار میگیرند. رقص پسران نوجوان در میان مردانی که با تحسین تماشا میکنند، یادآور گذشتهای است که از دربارهای شاهان تا میهمانیهای مخفی اشراف و جنگسالاران، همیشه در خفا جریان داشته است. حالا اما دوربین گوشیهای هوشمند این لحظات را ثبت میکنند و ویدیوها در تیکتاک، اینستاگرام و یوتیوب دستبهدست میشوند.
برگزاری این محافل در ایران واکنشهای مختلفی در پی داشتهاند. برخی این محافل را تنها سرگرمی و راهی برای فراموشی رنج مهاجرت میدانند، اما بسیاری دیگر آن را زنده شدن دوباره سنت شرمآور «بچهبازی» و سوءاستفاده جنسی از پسران نوجوان به شمار میآورند. آنها نگراناند که تداوم چنین محافلی نگاه جامعه ایران به مهاجران افغان را بیش از پیش منفی کند و زمینه را برای بدرفتاری و اخراج گستردهتر آنان فراهم سازد.
طالبان با بازگشت به قدرت در اوت ۲۰۲۱، موسیقی و برگزاری محافل رقص و شادمانی را در افغانستان ممنوع کرد و این اقدام باعث مهاجرت بسیاری از هنرمندان به کشورهای مختلف ازجمله به ایران و پاکستان شد. شماری از هنرمندان و آوازخوانهای محلی که به ایران پناه بردهاند، اکنون در شهرهایی چون تهران، شیراز، کرج و مشهد با برپایی محافل موسیقی، پسران نوجوان را به رقص وامیدارند. منابعی در میان مهاجران افغان ساکن ایران به ایندیپندنت فارسی گفتند که برخی از هنرمندان و شماری از افراد از پسران نوجوان سوءاستفاده جنسی میکنند و این پدیده در میان برخی مردان افغان مهاجر رایج شده است.
یک فعال فرهنگی افغان ساکن تهران میگوید که هنرمندانی چون فیروز قندوزی، نجیب کشمی، بشیر بغلانی، اجمل سنگری، صوفی کمندو، صبغت شکاری، فرهاد سیدخیلی، شمس فرخاری و چندین آوازخوان دیگر، که برخی از آنان دمبورهنوازان حرفهایاند، هر هفته در نقاط مختلف ایران این محافل را برگزار میکنند. به گفته او، رقصاندن پسران خردسال اکنون به منبع درآمدی برای این افراد تبدیل شده است. آنها در ازای اجرای این مراسم پول دریافت میکنند و از فضای بسته محافل مهاجران افغان برای گسترش این پدیده بهره میبرند.
خبرنگار ایندیپندنت فارسی با جستجو در رسانههای اجتماعی، ازجمله تیکتاک، اینستاگرام و یوتیوب، دهها ویدیو از این محافل را جمعآوری کرده است. در این ویدیوها، پسران نوجوان زیر سن قانونی در برابر جمعی از مردان افغان به رقص واداشته شدهاند. فعال فرهنگی افغان ساکن تهران با شرط محفوظ ماندن نامش گفت این محافل نهتنها نمایشی از موسیقی سنتی افغانستان نیست، که روایتی تلخ از رنج کودکانی است که در چرخهای از نیاز، فقر و سوءاستفاده گرفتار شدهاند.
«مهدی نصیری انسان فهیمی که زندان او را تیزتر میکند»
اصفهان - اکبر دانش سرارودی
اطلاع یافتم که برادر عزیزم آقامهدی نصیری دستگیر شده
اولین سؤالم از خودِ شماست؛
چه کردید که یکی از ولایی ترین انقلابیونی که زبان و قلمِ شیوا و توانمندش بتمامه در خدمت شما بود و هنوز هم جزء افراد حقیقتاً متدیّن و پارسایی است که دل در گرو دین و ایران عزیزمان دارد اینگونه منتقد میشود و علیرغم مخاطراتی که او را تهدید، و از تمام چرب و شیرین های دنیوی دورش میکند قلم و زبان و تمام زندگی اش را در انتقاد از نظامی قرار میدهد که متأسفانه در یک وارونگی تام نشان داده؛ نه جمهوری است و نه اسلامی! و تحمیل دهها بحران و ابربحرانی که به ورشکستگی کامل مان کشیده، ثمره مسیر غلطی است که در نهایت خودشیفتگی و لجاجت تبدیل به سرنوشت مان شده است؟
آیا این همان مهدی نصیری ذوب در ولایتِ دهه ۶۰ و ۷۰ انقلاب نیست؟
اتفاقاً در بازپرسی ۲۴ دیماه که در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران انجام شد قاضی گفت میخواهم بپرسم چی شد که آن آقای دانش با آن همه سوابق انقلابی و جبهه و.. تبدیل به این آقای دانش متفاوتی شده که اینجا نشسته است؟
پاسخ دادم «دانش آنروز، مقلد محض بود و تمام توجه اش به سخنرانی های زیبا و وعده های قشنگ و حرفهای دل انگیز مسئولین نظام بود ولی دانش امروز اولاً دیگر مقلد نیست، ثانیاً به جای توجه به حرفها و توجیهاتی که میشود، به سیاست گذاری ها و عملکرد حاکمیت نگاه میکند و ارزیابی اش از کارنامه ۴۵ سال حکومت دینی در زمینه های مختلف را مبنای قضاوتش قرار میدهد. و الّا من همانم و تلاشهای امروزم نیز ادامه همان جهاد گذشته ام میباشد»
🔹بله اگر نصیریهای انقلابی و مؤمن راه خود را جدا کرده اند دلیلش را در عملکرد و سیاستگذاریهای وحشتناک خودتان جستجو کنید و با توجه به ریزش ها و رویش هایی از قبیل مصباحیونی که وجودشان استحاله کننده و نابودگر انقلاب و آرمانهای آن است! بجای دستگیری و بریدن زبان منتقدین، به اصلاح سیاست ها و حکمرانی ناراضی تراش تان مبادرت نمائید و یادتان بماند که امثال آقامهدی نصیری همچنان سرباز وطن اند و برای سربلندی ایران و ایرانیان از هیچ تلاشی مضایقه نخواهند کرد.
این شمائید که خلف وعده کردید و راهتان را جدا کردید و الّا ما همچنان بر عهدمان در حمایت از حق و تقابل با باطلی که متبلور در انواع مفاسد و مظالم و ناکارآمدی هاست باقی هستیم
امید که هر چه زودتر این مرد صادق و پاک را نیز آزاد کنید و نگذارید لکه ننگ دیگری بر وجود نصیحت ناپذیر نظامی بنشیند که چشم و گوشش را بر همه مشکلات تحمیلی بسته و خود را در قله میبیند.
:::
در همین زمینه:
هدیه دهه فجر
برای آقای مهدی نصیری
رحیم قمیشی
برخی میگفتند دهه فجر قرار است عفو عمومی اعلام شود و محصورین هم آزاد میشوند.
آنها مدعی بودند کمپین رفع حصر و تهدید به تجمع اعتراضی در ۲۵ بهمن ماه و بعضی فعالیتهای دیگر، همه بازیهایی است حاکمیتی، تا سر مردم گرم شود!
جوری این دروغ با قاطعیت مطرح میشد که خودم هم به خودم داشتم شک میکردم!
ایران وایر - جانشین فرماندهی انتظامی شهرستان بناب، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ از وقوع یک فقره قتل خانوادگی در این شهرستان واقع در استان آذربایجان شرقی خبر داد.
سرهنگ بهرام امیرفرهودی درباره جزئیات این جنایت به رسانههای ایران گفت: در پی وقوع قتل اعضای یک خانواده در یکی از محلات این شهرستان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
وی افزود: در بررسیهای اولیه مشخص شد که پدر ۵۱ ساله خانواده به علت «اختلافات خانوادگی»، همسر ۴۴ ساله، دختر۱۵ ساله و پسر ۱۱ ساله اش را به قتل رسانده است.
امیرفرهودی درباره سرنوشت فرد قاتل نیز گفت که وی پس از وقوع جنایت در یکی از خیابانهای شهر اقدام به خودکشی کرده است.
قتلهای خانوادگی طی سالهای گذشته در ایران افزایش چشمگیری داشته و باعث نگرانی فعالان حقوق زنان و کودکان شده است.
روز گذشته، جانشین فرمانده انتظامی اصفهان از بازداشت مادر و دایی نازگل، دختربچه اصفهانی خبر داد که سال گذشته در یکی از روستاهای استان مفقود شده بود. به گفته این مقام انتظامی استان اصفهان، مادر و دایی نازگل پس از بازداشت به قتل او اعتراف کردند.
خبرناپدید شدن این دختر بچهای هفت ساله در یکی از روستاهای اصفهان اسفند سال گذشته منتشر شد و یک ماه بعد از ناپدید شدن او، جسدش که قسمتی از آن سوخته بود، در یک خانه متروکه پیدا شد.
فرارو - در حالی که رضا درویش مدیرعامل باشگاه پرسپولیس عنوان کرده بود که سهمیه خارجی این تیم پُر شده است و حضور بازیکن جدید خارجی در جمع شاگردان اسماعیل کارتال منوط به افزایش سهمیه از سوی فدراسیون فوتبال است، اما اغلب رسانههای خارجی از توافق باشگاه پرسپولیس با «رایان کنت» وینگر چپ سابق تیمهای لیورپول و فنرباغچه دادهاند.
سایت «sportsyahoo» در این رابطه تیتر زد: دلیل پیوستن رایان کنت به پرسپولیس را باور نخواهید کرد!
در ادامه مطلب این سایت آمده؛ «رایان کنت» که پیش از این در رنجرز و فنرباغچه بازی میکرد، گزارشها حاکی از این است که به زودی به باشگاه بزرگ ایرانی پرسپولیس ملحق خواهد شد.
اما بخش عجیب داستان اینجا است که رسانه ترک ادعا میکنند که یکی از دلایل اصلی پیوستن کنت به پرسپولیس این است که در ایران میتوان تمساحها را به عنوان حیوان خانگی نگهداری کرد.
سایت «۷۷۷ score» نوشت: سرمربی ترکتبار در تلاش است تا رایان کنت، وینگر سابق گلاسکو رنجرز، را به لیگ ایران بیاورد.
کنت که محصول آکادمی لیورپول است، در حال حاضر بازیکن آزاد محسوب میشود. او سابقه حضور در تیمهای ملی زیر ۱۸ و زیر ۲۰ سال انگلیس را در کارنامه دارد.
در صورت نهایی شدن این انتقال، او ممکن است بهزودی مقابل تیم النصر عربستان و کریستیانو رونالدو در لیگ نخبگان آسیا قرار بگیرد.
گزارشها حاکی از آن است که توافقی بین پرسپولیس و کارتال برای جذب کنت حاصل شده است. پرسپولیس پیش از این سردار دورسون را به خدمت گرفته و سرمربی سابق فنرباغچه از روابط خود برای تقویت تیم استفاده میکند.
نکته جالب این انتقال، پیشنهاد خاصی است که گفته میشود یکی از دلایل موافقت کنت با حضور در پرسپولیس بوده است: اجازه نگهداری از تمساحهای خانگی در محل اقامتش است!
همچنین در یک خبر عجیب توسط یک فعال رسانهای در ترکیه او مدعی شده است که باشگاه پرسپولیس یک ویلا در شهرستان کرج تهیه کرده است تا این بازیکن بتواند از تمساح خود نگهداری کند. در تصویری که این فعال رسانه در شبکه اجتماعی X منتشر کرده مشخص نیست که آیا این ویلا اصلاً وجود خارجی دارد یا به وسیله هوش مصنوعی طراحی شده است.
همین فعال رسانهای مدعی شده که قرارداد کنت یک و نیم ساله بعلاوه یک سال دیگر با سرخپوشان خواهد بود.
لازم به ذکر است که پیش از این اسماعیل کارتال سرمربی ترکیهای پرسپولیس در نشست خبری پیش از بازی با فولاد اعلام کرده بود که با دو بازیکن برای حضور در این تیم صحبت شده که یکی از آنها سردار دورسون بود که باشگاه پرسپولیس از او به صورت رسمی رونمایی کرد.
ایران اینترنشنال - اسرائیل ايال زمير، را به سمت رئیس ستاد ارتش این کشور منصوب کرد. او در گذشته، خواهان تشدید اقدامات علیه جمهوری اسلامی و هدف قراردادن فرماندهان نظامی آن شده بود.
زمیر از سوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، و یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، بهعنوان نامزد ریاست ستاد کل ارتش اسرائیل معرفی شد و از ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۳، به طور رسمی کار خود را آغاز خواهد کرد.
زمیر که هم اکنون مدیر کل وزارت دفاع اسرائیل است جایگزین هرتزی هالوی خواهد شد که حدود دو هفته پیش از سمت خود استعفا داد.
زمیر اردیبهشتماه ۱۴۰۲ هنگام معرفی طرح جدید این وزارتخانه به نام «برنامه دوربرد برون مرزی» گفته بود که جمهوری اسلامی در مرکز توجه طرح یاد شده ارتش اسرائيل در سالهای آتی خواهد بود.
او که پیشتر به عنوان کارشناس نظامی در موسسه واشنگتن فعالیت داشت، در تحلیلی بر لزوم افزایش هدف قرار دادن فرماندهان سپاه پاسداران و انجام عملیات مخفیانه برای نابود کردن پهپادها و موشکهای این نهاد نظامی در داخل ایران تاکید کرده بود.
تابستان ۱۴۰۱، زمیر در گزارشی ۷۴ صفحهای با عنوان «مقابله با استراتژی منطقهای ایران» که از سوی موسسه واشینگتن منتشر شد، خواستار افزایش هدف قرار دادن مقامات نظامی جمهوری اسلامی شده بود.
ارتش اسرائیل به طور مکرر مقامات جمهوری اسلامی و رهبران گروههای نیابتی تحت حمایت آن را هدف قرار داده است؛ از جمله حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و رهبران حماس.
در بسیاری از موارد، اسرائیل به طور رسمی مسئولیت عملیاتی از این دست را بر عهده نمیگرفت، اما پس از هدف قرار دادن اسماعیل هنیه، از رهبران حماس در تهران، اسرائیل مسئولیت آن را پذیرفت.
هالوی، در زمان حملات هفتم اکتبر، ریاست ستاد ارتش اسرائیل را بر عهده داشت، پس از حملات هفتم اکتبر، به دلیل شرایط جنگی، او از سمت خود استعفا نکرده بود، اما با برقراری آتشبس از سمت خود کنار رفت. ا
نتظار میرود تحقیقات درباره علل وقوع حملات هفتم اکتبر حماس و نقش مقامات ارتش در پیشگیری نکردن از آن آغاز شود.
پوریا شکیبایی، پسر خسرو شکیبایی، بازیگر شناختهشده سینما، با انتشار ویدیویی به بازسازی تصویر و صدای پدرش در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد و گفت که مادرش بسیار خشمگین شده است.
او گفت: «بهتر بود صداقت در کلام و معرفت در امانتداری رعایت میشد.» روز پنجشنبه ۱۱ بهمنماه، در بخشی از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، پیامی ویدیویی از خسرو شکیبایی پخش شد که با هوش مصنوعی ساخته شده است.
او در این ویدیو از پوستر جشنواره تعریف میکند و میگوید با یکدیگر مهربانتر باشند، چرا که «اینجا برای دروغ و کلک و حسادت به اندازه کافی چوب دارند.»
پوریا شکیبایی، پسر خسرو شکیبایی، بازیگر شناختهشده سینما، با انتشار ویدیویی به بازسازی تصویر و صدای پدرش در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد و گفت که مادرش بسیار خشمگین شده است. او گفت: «بهتر بود صداقت در کلام و معرفت در امانتداری رعایت میشد.» روز پنجشنبه ۱۱ بهمنماه،... pic.twitter.com/GtR1Ygp3Sn
ویدئویی از اجرای تصنیف «از خون جوانان وطن» توسط محمدرضا هدایتی در جریان گفتوگو با فریدون جیرانی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که با واکنش گسترده کاربران همراه بوده و از روز گذشته بارها به اشتراک گذاشته شده است.
فریدون جیرانی، کارگردان و مجری اسبق برنامه سینمایی هفت روز شنبه ۱۳ بهمن در یک گفتوگوی اینترنیتی با محمدرضا هدایتی بازیگر سینما، تئاتر و خواننده در حاشیه جشنواره فجر، در جریان گفت وگو با محمدرضا هدایتی بازیگر سینما، تئاتر و خواننده از او خواست که به طور زنده آواز بخواند.
محمدرضا هدایتی که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بارها در حمایت از معترضان پستهای اینستاگرامی منتشر کرده بود تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را اجرا کرد. رسانه سینمایی «بانیفیلم» هفتم آذر ۱۴۰۱خبر داد که محمدرضا هدایتی به خاطر فعالیتهایش در شبکههای مجازی به یک سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شده و پس از تفهیم اتهام در دادسرای اوین، به قید وثیقه آزاد شده است.
ویدئویی از اجرای تصنیف «از خون جوانان وطن» توسط #محمدرضا_هدایتی در جریان گفتوگو با فریدون جیرانی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که با واکنش گسترده کاربران همراه بوده و از روز گذشته بارها به اشتراک گذاشته شده است. فریدون جیرانی، کارگردان و مجری اسبق برنامه سینمایی هفت روز شنبه ۱۳... pic.twitter.com/FSnfrv4jQ5
ایران اینترنشنال - مهسا قربانی، داور بینالمللی فوتبال، که پس از خروج از ایران، در تاریخ ۲۳ دسامبر در سال ترانزیت فرودگاه کپنهاگ درحالی که قصد سفر به اسکاتلند را داشت، به اتهام جعل سند دستگیر شده بود، با رای دادگاه دانمارک از این اتهام تبرئه و پس از نزدیک به ۴۰ روز بازداشت، دیروز آزاد شد.
سایت روزنامه «ekstra bladet» دراینباره گزارش داده: «این داور ۳۵ ساله فیفا در تاریخ ۲۳ دسامبر هنگامی که در حال ترانزیت در فرودگاه کپنهاگ بود و قصد سفر به اسکاتلند را داشت، دستگیر شد. او پس از دریافت تهدیدهایی به دلیل فعالیتش بهعنوان داور زن فوتبال از سوی حکومت ایران، این کشور را ترک کرده بود.»
درخصوص دلیل این اتهام آمده: «در جریان سفرش، در ترکیه مهر اقامت آلمان در گذرنامه او درج شد که بعداً مشخص شد جعلی بوده است. به همین دلیل، او در دانمارک به اتهام جعل اسناد محاکمه شد.»
در این گزارش آمده که مهسا قربانی در دادگاه از جعلیبودن ویزا ابراز بیاطلاعی کرده: «قربانی در جلسه دادگاه روز جمعه گفت که تصور میکرد این ویزا قانونی است و اظهار داشت که با حسن نیت عمل کرده و از جعلی بودن آن اطلاعی نداشته است. او توضیح داد که پس از سفر به چند کشور در حوزه شنگن، قصد داشت به ادینبورگ برود و درخواست پناهندگی بدهد.»
در ادامه آمده: «او قرار بود تنها یک ساعت در فرودگاه کپنهاگ توقف کند. اما هنگامی که گذرنامهاش اسکن شد، سیستم متوجه جعلی بودن ویزای اقامت آلمان شد. مأمور کنترل گذرنامه در دادگاه شهادت داد که با چشم غیرمسلح نمیتوانست جعلی بودن ویزا را تشخیص دهد.»
دادستان دانمارک اما اعتقاد داشته قربانی باید جعلیبودن ویزا را میدانست: «دادستانی استدلال کرد که قربانی، بهعنوان یک داور بینالمللی که به سفرهای زیادی عادت دارد، باید میدانست که اقامتنامهاش قانونی نیست. قربانی توضیح داد که پس از خروج از ایران با فردی در ترکیه آشنا شد که در ازای مبلغ زیادی برای او ویزا تهیه کرده بود. او در دادگاه گفت که این شخص را از طریق دوستانی که قبلاً امور اداری سفر خود را توسط او انجام داده بودند، پیدا کرده است.»
دادگاه دانمارک با پذیرش دفاع قربانی، این داور را تبرئه کرد: «دادگاه دانمارک اعلام کرد که هیچ مدرکی دال بر اطلاع مهسا قربانی از جعلی بودن این اقامتنامه وجود ندارد و او را از اتهام جعل اسناد تبرئه کرد.»
در ادامه آمده این گزارش درخصوص واکنش قربانی به رای دادگاه آمده: «مهسا قربانی پس از شنیدن حکم دادگاه و ترجمه آن توسط یک مترجم ایرانی، از شدت خوشحالی گریه کرد. او از زمان دستگیری در شب کریسمس در بازداشت بوده و در دادگاه گفت که در زندان با رفتار مناسبی از سوی نگهبانان روبهرو شده، اما این نخستین تجربه او از زندانی شدن بوده است.»
همچنین وکیل مهسا قربانی اعتقاد داشته دادگاه باید ابتدا درخواست پناهندگی موکلش را بررسی میکرد: «وکیل قربانی، دانیل روزنکیلده، خواستار تبرئه او شد و گفت که این پرونده از نظر انسانی نیز برای او احساس «بیعدالتی بزرگ» ایجاد کرده است. او همچنین استدلال کرد که درخواست پناهندگی قربانی باید پیش از بررسی پرونده کیفری او بررسی میشد. این درخواست ابتدا توسط قاضی نگهبان و سپس توسط دادگاه استیناف شرقی رد شد.»
روزنکیلده در ادامه گفت: «او یک داور حرفهای فوتبال بود که برای حقوق زنان در ایران مبارزه میکرد اما مجبور شد کشورش را ترک کند. او قصد داشت در بریتانیا درخواست پناهندگی دهد. اما به جای رسیدگی به پرونده پناهندگی او، مقامات دانمارکی تصمیم گرفتند او را بازداشت کنند و او ۴۰ روز در زندان وستر زندانی بود. این موضوع نه عادلانه است و نه منطقی.»
همچنین این روزنامه پس از اعلام خبر آزادی مهسا قربانی در تاریخ جمعه، ۳۱ ژانویه، گزارش داده که قربانی گفته که توانایی صحبتکردن درباره این موضوع را ندارد.
مهسا قربانی پس از خروج از ایران گفته بود که بهدلیل تهدیدهای جانی از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، به ناچار ایران را ترک کرده است.
امروز 13 بهمن 1403 سیدمحمدخاتمی از مردم خواست هر چه بیشتر در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند.
چرا آقای خاتمی؟
آیا انقلاب وضعیت مملکت را نسبت به 46 سال پیش بهبود بخشیده؟
اگر انقلاب 57 نشده بود بی گمان امروز ایران قدرت اول منطقه بود.
نه سفارتی تسخیر شده بود و نه جنگی تحمیل و نه تحریمی یک تریلیون و دویست میلیارد دلار به ما خسارت زده بود.
آقای خاتمی می دانی!
شما نسلی هستید که هنوز به کارهای غیرعقلایی و پرخسارتی که اسباب عقب ماندگی ملت شده نظیر تسخیر سفارت و تحقیر آمریکا، افتخار می کنید. شما نسلی هستید که دچار در خودماندگی و اوتیسم سیاسی شده اید.
شما نسلی هستید که حاضر به اعتراف به خطاهای بزرگ به قول خودتان معمار انقلاب خمینی کبیر نیستید.
چقدر آزار دهنده است که این همه بلا بر سر ملت و مملکت به خاطر شعارها و ایدئولوژی پوچ آمریکا ستیزی آمده اما جناب سیدمحمد خاتمی حتی یک بار حاضر به تخطئه عملکرد آقای خمینی در زمینه های مختلف از جمله تسخیر سفارت نشده.
مجمع روحانیون مبارز که امروز همه را به حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن فراخواند چرا حاضر به تخطئه عملکردهای خود در دهه شصت نیست. امروز دیدم آقای موسوی خوئینی ها در کنار آقای خاتمی نشسته بود.
چرا ایشان حتی یک بار حاضر به عذرخواهی برای تصرف سفارت آمریکا که سرمنشأ آن خود ایشان بود که این مدیریت ایشان سرمنشا بدبختی های یک ملت شد، نشده است؟!
خوب! شما نشان دادید برای خطاهای ویرانگرتان قدسیت قائلید چون آقای خمینی انها را تایید کرده.
خوش باشید با قدسی انگاری عملکرد مخربتان، ما هم دیگر نامتان را نمی آوریم.
چرا که کسی که نابودی یک ملت و مملکت را شایسته عذرخواهی نمی داند تفاوتی با حاکمیت فعلی ما در خود حق پنداری و خودبزرگ پنداری و عُجب و غرور ندارد.
حکم اعدام علیه منوچهر فلاح «تتو آرتیست» زندانی سیاسی به اتهام واهی «محاربه»
کیهان لندن - به گزارش «هرانا»، منوچهر فلاح «تتو آرتیست» و زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت توسط شعبه دو دادگاه انقلاب این شهر به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شده است.
این حکم را شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی درویش گفتار صادر و امروز یکشنبه ۱۴ بهمنماه ۱۴۰۳ به خانمها خرسندی و خجسته، وکلای مدافع وی، ابلاغ کرده است. یک منبع مطلع نزدیک به این زندانی سیاسی به «هرانا» گفته که منوچهر فلاح از ابتدای مراحل دادرسی تا حالا حق دسترسی به وکیل نداشته است.
جلسه رسیدگی به اتهام فلاح مبنی بر «محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی» روز ۲۱ آذرماه به صورت ویدیویی برگزار شد. این زندانی سیاسی که در جزیره کیش زندگی میکرد، در تیرماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه رشت دستگیر و به زندان لاکان منتقل شد.
ویدیویی در رسانههای اجتماعی منتشر و گفته میشود مربوط به بهمنماه در شهر مشهد است. در این ویدیو دیده میشود یک زن به صورت برهنه روی یک خودروی نیروی انتظامی ایستاده و بین او و ماموران کلماتی رد و بدل میشود.
ویدیویی در رسانههای اجتماعی منتشر و گفته میشود مربوط به بهمنماه در شهر مشهد است. در این ویدیو دیده میشود یک زن به صورت برهنه روی یک خودروی نیروی انتظامی ایستاده و بین او و ماموران کلماتی رد و بدل میشود. pic.twitter.com/uS3lLvjsSN
عزتالله ضرغامی، وزیر گردشگری در دولت ابراهیم رئیسی با اشاره به ۱۰۵مین سالگرد تولد مرتضی مطهری در شبکه ایکس نوشت: «مطهری هم متهم به دفاع از سرمایه داری بود، هم صاحب دیدگاههای سوسیالیستی، اما امروز مردم میگن گور پدر همهشون، زندگیمون نمیچرخه، کاری کنید دخل و خرجمون بخونه.»
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی مسعود پزشکیان، گفته است: «ایران امروز، پس از ۲۲۰ سال، به موقعیتی رسیده که نه آمریکا، نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری نمیتواند حتی فکر حمله به ایران را بکند و از آن جان سالم به در ببرد.»
او که امروز ۱۵ بهمنماه در مراسم رونمایی از «سیاستنامه راهبرد وفاق برای تامین امنیت ملی» حرف میزد، اضافه کرد که همانطور که «رهبری» گفت دوران «بزن در رو» به پایان رسیده است.
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی مسعود پزشکیان، گفته است: «ایران امروز، پس از ۲۲۰ سال، به موقعیتی رسیده که نه آمریکا، نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری نمیتواند حتی فکر حمله به ایران را بکند و از آن جان سالم به در ببرد.» او که در مراسم رونمایی از «سیاستنامه راهبرد وفاق برای تامین امنیت... pic.twitter.com/LkAaL3jS8m
- احمد علمالهدی، نماینده ولیفقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، با حضور در اجلاسیه سالانه جبهه روحانیت مردمی که در مسجدالعلی برگزار شد، گفت: «روحانیون نباید تنها به فعالیتهای سنتی در مساجد بسنده کنند. باید بهصورت جبههای عمل کرده و در عرصههای اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار باشند. روحانیت مردمی است. باید مردم را به دو دسته درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کنیم. در ابتدا باید افرادی که درون این سبد هستند را حفظ کنیم و سپس به جذب افراد خارج از این دایره بپردازیم.
محمدتقی فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم از جمله این روحانیون است در واکنش به اظهارات علمالهدی تاکید کرد: «حرفهای آقای علمالهدی صحیح نیست. آقای علمالهدی با این صحبتهایش با آبروی ایران، نظام و اسلام بازی میکند.»
او با اشاره به اینکه آنها مطالعه نمیکنند و چیزی برای گفتن ندارند، افزود: «این تقسیم افراد به خودی و غیرخودی، مسلمان و غیرمسلمان، سبد روحانیت و غیرروحانیت خلاف قرآن و اصول اعتقادی ما است؛ بنابراین باید جلوی این حرفها را گرفت. هر کسی میتواند اظهارنظر کند، اما وقتی این حرفها در خطبههای نمازجمعه مطرح میشود، مضرات برای کشور دارد. متاسفانه جلوی اینگونه اظهارنظرها گرفته نمیشود. آقای علمالهدی مدتی به فیلم و موسیقی و هنر گیر میداد و مدتی هم به بیحجابی گیر داد. وقتی حرفش موثر واقع نشد، حالا ادبیات دیگری را مطرح میکند و مردم را به افرادی که به روحانیت اعتقاد دارند و افرادی که به روحانیت اعتقاد ندارند. این تقسیمبندی بسیار بد است.
این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بیان کرد: «در قم (که ما هستیم) بسیاری از روحانیون شرایط موجود را قبول ندارند و به آن انتقاد دارند. ۹۰ درصد از روحانیون هم حرفهای علمالهدی را قبول ندارند. اگر او خود را نماد روحانیت میداند بین طلبههای مدارس حتی در حوزه علمیه مشهد نظرسنجی کنید، متوجه میشوید چند درصد آنها سخنان علمالهدی را قبول دارند. این نظرسنجی حاکی از آن است که چند درصد در سبد روحانیت ایشان هستند، چند درصد خارج از آن.»
فاضل میبدی در پاسخ به این سوال که تنها مشکل آنها این است که مذاکرات به اسم اصلاحطلبان تمام نشود؟ گفت: «احتمالاً اینبار مزیت مذاکره رفع تحریمها است و متاسفانه این تحریمها همانقدر که به ملت، صنعت و کشور زیان وارد کرده است، برای عدهای (کاسبان تحریم) سود خوبی داشته است؛ بنابراین آنها میترسند که اگر این مذاکرات شروع شود و آقای ظریف هم در آن حضور داشته باشد، مذاکرات به برداشتن تحریمها برسد و مافیایی که پشت منافع اقتصادی آنهاست ضربه بخورد. دومین موضوع این است که از جهت سیاسی میخواهند پزشکیان پیروز نشود و در دوره بعد آقای جلیلی را بیاورند.
در همین زمینه:
دو گروه از روحانیت
عباس عبدی - سرمقاله هممیهن
🔹این روزها مصادف با دهه فجر است و یادی از انقلاب باید کرد. ولی بهصورت ناخواسته در روزنامه امروز هممیهن نوعی تضاد، تفاوت و تقابل میان دو گروه از روحانیون دیده میشود که برای فهم روند انقلاب بسیار آموزنده است. بهویژه که روحانیون نقش مهمی در انقلاب داشتند.
🔹جالب اینکه از این دو دسته روحانی، یک نفر یعنی امامجمعه مشهد در اجلاسیه سالانه جبهه روحانیت مردمی نکتهای را گفت که در طول این ۴۶سال کسی آن را نگفته بود. وی گفت: «باید مردم را به دو دسته درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کنیم. در ابتدا باید افرادی که درون این سبد هستند را حفظ کنیم و سپس به جذب افراد خارج از این دایره بپردازیم.»
خبرآنلاین - به مناسبت تقارن یوم الله ۱۲ بهمن سالروز ورود بنیانگذار انقلاب اسلامی به کشور با روز جمعه، مراسم نماز جمعه تهران این هفته ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ در محل حرم خمینی به امامت سید محمدحسن ابوترابیفرد برگزار شد.
در این مراسم سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه در کنار مسعود خامنهای فرزند رهبر انقلاب دیده میشود.
همچنین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، محمد مخبر معاون اول دولت سیزدهم، سردار حسین نجات جانشین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، غلامحسین محسنی اژهای رئیس قوه قضاییه و تنی چند از مسئولین کشوری و لشکری حضور داشتند.
مسعود خامنهای؛ آقازاده در سایه
۱۶ خرداد ۱۳۹۲، وبسایت تابناک به سرعت یک تصویر را از گزارش تصویری بیست و چهارمین سالگرد درگذشت روحالله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی حذف کرد. در تصویر، یک روحانی جوان و کنجکاو، پرده آبی پشت سر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی که در حال سخنرانی بوده را کنار زده بود و از لای پرده به سخنران خیره شده بود. او مسعود خامنهای بود، فرزند سوم رهبر جمهوری اسلامی
مسعود خامنهای، متولد ۱۳۵۳ است و تحصیلات حوزوی دارد. او در حوزه سیاست فعالیت علنی خاصی ندارد و دفتر حفظ و نشر آثار پدرش را اداره میکند، مسئولیتی که ابعاد سیاسی پنهان و شبکه عظیم تحت نظرش، وسیع و مهم است.
مسعود خامنهای داماد محسن خرازی، عضو سابق مجلس خبرگان است. دو فرزند محسن خرازی، یعنی محمدباقر و صادق، سیاستورزی پرحاشیهای داشتهاند و هوس رئيسجمهور شدن. برادر محسن یعنی کمال خرازی اما کمحاشیه بوده و سالهاست که در مقام دیپلماتی معتمد به خامنهای در حوزه سیاست خارجی، مشورت میدهد.
حضور مسعود خامنهای در جلسات مذهبی که توسط صادق خرازی، فعال اصلاحطلب، برگزار شده، سبب گمانهزنیهایی درباره گرایشهای سیاسی مسعود خامنهای شده ولی این گمانهزنیها فاقد سند هستند و او کماکان شخصیت غیرسیاسی خود را حفظ کرده است.
او اگرچه یک مؤسسه عظیم رسانهای و فرهنگی را اداره میکند ولی مانند سه برادر دیگرش، علاقه و احتمالاً اجازهای برای حضور بیشتر در رسانهها ندارد و کماکان زندگی شخصی و حرفهایاش در سایه مانده است.
یورونیوز - ریچارد گرنل، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، روز جمعه ۳۱ ژانویه در سفر به ونزوئلا با نیکلاس مادورو، رئیسجمهور این کشور، دیدار کرد. در پی این دیدار، شش زندانی آمریکایی آزاد و همراه با آقای گرنل عازم آمریکا شدند. آقای مادورو در این دیدار خواستار «آغازی تازه» در روابط واشنگتن و کاراکاس شد.
ریچارد گرنل با انتشار عکسی از این شش شهروند آمریکایی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «همراه با این شش شهروند آمریکایی عازم خانه هستیم. آنها لحظاتی پیش با دونالد ترامپ صحبت کرده و قدردانی خود را ابراز کردند.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «بهتازگی مطلع شدم که ما شش گروگان را از ونزوئلا به خانه بازمیگردانیم. از ریک گرنل و تمام کارکنانم سپاسگزارم. کار بزرگی بود.»
به گفته مقامهای آمریکایی، هدف اصلی سفر آقای گرنل به کاراکاس، متقاعد کردن دولت مادورو برای پذیرش بیقید و شرط تمام پروازهای حامل شهروندان ونزوئلایی اخراجشده از آمریکا بود. ریچارد گرنل همچنین به آقای مادورو هشدار داد که در صورت نپذیرفتن این پروازها، با عواقبی روبهرو خواهد شد.
این نخستین دیدار یک مقام از دولت دوم ترامپ با مقامات ونزوئلایی بود.
با این حال، دولت ونزوئلا در بیانیهای اعلام کرد که دیدار ریچارد گرنل و نیکلاس مادورو بدون دستور کار خاصی انجام شده است و رئیسجمهور ونزوئلا به دنبال آغازی جدید در روابط دوجانبه است.
کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، پیشتر اعلام کرده بود که گرنل از کاراکاس خواهد خواست که تمامی پروازهای حامل «بزهکاران خارجی»، از جمله اعضای باند جنایتکار ونزوئلایی «ترن د آراگوا» را بپذیرد.
مائوریسیو کلاور-کارونه، فرستاده ویژه ترامپ به آمریکای لاتین، گفت: «دونالد ترامپ انتظار دارد که نیکلاس مادورو تمام جنایتکاران و اعضای باندهای ونزوئلایی را که به آمریکا فرستاده شدهاند، بازپس بگیرد، آن هم به صورت قاطع و بدون هیچ قید و شرطی. در غیر این صورت، پیامدهایی در انتظار دولت او خواهد بود.»
از سوی دیگر، دولت ونزوئلا در بیانیهای تمایل خود را برای حفظ کانالهای دیپلماتیک با واشنگتن اعلام کرد.
مستقل بودن در ایران تاوان دارد؛ این مسیری است که علی دایی گزیده و برای همین هرازگاهی علیه او صحبت تحریک کننده میشود؛ از وحید شمسایی مربی فوتسال که کنشهای مدنی دایی را زیر سوال میبرد تا علیرضا دبیر مدیر رانتی فدراسیون کشتی که بدون مقدمه به بیزینس دایی گیر میدهد. هر دو هم وامدار عنایت حکومت اند و بعید میدانم این اظهارنظرها بدون برنامه باشند.
علی دایی در مسیر پر از سنگلاخی قدم برداشته. در فضایی میخواهد مستقل بماند که سوژه مستقل و مرجع برای جمهوری اسلامی تحمل ناپذیر است: یا با ما باش یا خرابت میکنیم. اما واقعیت این است، با رقیب قدری درافتاده اند. او با رنج و ایستادگی آقای گل جهان شد و اثبات تعصب کم نظیر او به پرچم سه رنگ و مردم کشورش، نیازی به کلمات من ندارند. دایی هوشمندانه فهمید، قهرمان بودن برای جاودانگی کافی نیست و در مسیر پهلوان شدن گام برداشت. ساده لوحانه عده ای گمان میکنند، پهلوان شدن یعنی بی نقص بودن در حالی که پهلوانی یعنی در مسیر خدمت به مردم با ایستادن بر توانایی خود و گر نه انسان بی عیب و نقص کجا میشود یافت؟ برای همین دایی انتخاب کرد نه قهرمان صرف که پهلوان مردمی باشد که روزانه توسط حاکم تحقیر میشوند.
اهمیت دایی در این است که مرز بین کنشگر مدنی و فعال پادوی سیاسی را حفظ و تا اکنون بوق هیچ جریان سیاسی نشده و کلمات خود را به فحش،ناسزا و لمپنیسم نیالوده. به عبارتی دایی مخالف سیستم استبدادی شد اما شبیه سیستم نشد و امیدوارم نشود. کم میگوید اما موثر، و به این علت میخواهند مدام او را عصبانی کنند تا زبانش آلوده شود و اهمیت دایی در این است که با هوشمندی در بازی حکومت نیفتاده و خود را ورای جریانهای سیاسی، حامی ایران و مردمش بازنمایی کرده.
دایی همین مسیر را طی کند تمام برنامه های حکومت برای تخریبش را به هم خواهد ریخت:
تداوم حمایت از مردم با کنشگری مدنی
حفظ رویکرد انتقادی به سیستم بدون اینکه فعال سیاسی یا پادوی جریان خاصی شود
و تکیه بر گفتمان ایران شهروندمدار که فارغ از عمامه و تاج، اصالت را به شهروند صاحب این خاک میدهد.
از اینرو در زمانه سرکوب سیاسی و ممانعت از شکل گیری احزاب سراسری، و حضور انواع و اقسام سلبریتی های بد، بحران های چندبعدی ملی و از کار افتادن نهاد دولت در حل مسایل عمومی، جایگاه علی دایی به عنوان مدافع پرشور ایران و ایرانی در بزنگاههای مهم برجسته تر هم میشود.
علی دایی هم زمین فوتبال را خوب میشناسد و هم زمین جامعه و سیاست را؛انتخاب کرده در کنار مردم تحقیرشده باشد و باری که او برداشته سنگین تر از بار فوتبال است.
بر اساس ویدیوهای منتشرشده، رضا بابک، بازیگر سینما و تلویزیون، در حال گفتوگو با رسانهها درباره جشنواره فیلم فجر، ناگهان متوجه خبرنگار صداوسیما شد و گفت: «من با شما مصاحبه نمیکنم. من ۱۰، ۱۵ سال است با صداوسیما مشکل دارم.»
بر اساس ویدیوهای منتشرشده، رضا بابک، بازیگر سینما و تلویزیون، در حال گفتوگو با رسانهها درباره جشنواره فیلم فجر، ناگهان متوجه خبرنگار صداوسیما شد و گفت: «من با شما مصاحبه نمیکنم. من ۱۰، ۱۵ سال است با صداوسیما مشکل دارم.» pic.twitter.com/6Tb3GHPalF
محسن غرویان، عضو سابق هیئت علمی و استاد "موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" از ستاد برگزاری نماز جمعه که زیر نظر مستقیم علی خامنهای است خواست که در قبال برخی رفتارها و اظهارات پرهزینۀ امامان جمعه کشور ساکت نماند. او گفت که ستاد برگزاری نماز جمعه باید به این دسته از روحانیان تذکر داده "و اگر مشاهده شد که اصلاحی در کار نیست... مثل وزیران آنان را استیضاح و در صورت لزوم برکنار "کند
محسن غرویان تلویحاً امامان جمعه را افراد بی اطلاع و بدون آگاهی از ریز "مسائل سیاسی و روابط با کشورهای مختلف" دانست و از ائمۀ جمعه خواست که این حوزه ها را به "متخصصان و کارشناسان" واگذارند و از ورود به جزئیات یا به تعبیر او "مسائل غیرکارشناسی" اکیداً پرهیز کنند.
محسن غرویان ائمۀ جمعه را به موضعگیریهای سیاسی-جناحی متهم کرد و گفت : "متاسفانه بعضی از امامان جمعه از تریبون [نماز جمعه] جناح خاصی را پشتیبانی کرده و گروه رسمی و قانونی دیگری را تخریب و تخطئه میکنند." به گفتۀ غرویان این قبیل رفتارها موجب شکاف بیشتر در جامعه و مشکلات بزرگ "برای کل کشور می شوند."
محسن غرویان گفت : امامان جمعه که "اتفاقاً امامان جمعه شهرهای مهمی هم هستند" از "بینش سیاسی" لازم بی بهرهاند. او تأکید کرد : "ائمۀ جمعه بهتر است به جای ورود به مباحث جناحی به توصیههای دینی، اخلاقی و فرهنگی بسنده کنند" و با موضعگیریهای جناحی یا دفاع از شخصیتهای یک جناح خاص "خود را به پادوی حزب یا شخصی خاص" بدل نسازند.
به تازگی اظهارنظرهای امامان جمعه اردبیل و قزوین به ایجاد تنش و بحران در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان منجر شد که مالاً برکناری امام جمعۀ قزوین را در پی داشت.
امامان جمعه تهران و مشهد نیز اخیراً هرگونه تلاش برای مذاکره یا معامله با دولت جدید آمریکا را آماج انتقادهای تُند قرار دادند در حالی که خود رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، موافقت خود را تلویحاً با گفتگو و معامله با دونالد ترامپ اعلام کرده است.
اظهارات محسن غرویان در دفاع از استیضاح و برکناری ائمۀ جمعۀ خطاکار از شکافهای درونی نهاد روحانیت و اختلافات احتمالی برخی امامان جمعه با رهبر جمهوری اسلامی پرده برداشت که از جمله وظایفش انتصاب امامان جمعه در سراسر کشور است.
آلینا کابائوا، ژیمناست سابق و قهرمان المپیک است که در رسانههای مستقل روسیه از او بهعنوان «همدم» ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، یاد میشود. او که از طرف کشورهای غربی تحریم شده، یکی از مرموزترین چهرهها در حلقه خواص روسیه بوده است. اما در ماههای اخیر، خانم کابائوا بازگشت چشمگیری به صحنه عمومی داشته و در حال تبلیغ آکادمی ژیمناستیک خود به نام «اسکای گریس» بوده است. اما چرا او این لحظه را برای بازگشت به صحنه انتخاب کرده است؟ این تصمیم او چه اطلاعاتی درباره کسانی به ما میدهد که در موقعیت خاصی در ارتباط با ولادیمیر پوتین قرار دارند؟
خروج از سایه
مسابقات بریکس - رویداد ورزشی سالانه با حضور کشورهای عضو بریکس - سال گذشته در شهر کازان روسیه برگزار شد و در کنار ژیمناستهایی از روسیه، بلاروس، قزاقستان، تایلند، صربستان و کشورهای دیگر، ورزشکارانی هم از باشگاه «اسکای گریس» حضور داشتند. آنها زیر پرچم این باشگاه، بهعنوان تیمی جدا رقابت کردند و حتی از تیم روسیه هم مستقل بودند.
این باشگاه تنها دو سال قبل از این مسابقات تاسیس شده بود. اما دلیل اینکه چرا و چگونه مشمول چنین امتیاز و موقعیت خاصی شد چندان پیچیده نیست: موسس و مدیر این باشگاه کسی نیست جز آلینا کابائوا.
او یکی از مشهورترین ورزشکاران روسیه است که در المپیک و دیگر مسابقات جهانی موفقیتهایی به دست آورده و همینطور در ژیمناستیک ریتمیک دارای عنوانهایی جهانی است. اما این اواخر شهرت او کمتر بر دستاوردهای ورزشی و بیشتر بر رابطه احتمالیاش با ولادیمیر پوتین متمرکز بوده است. گفته میشود او مادر کوچکترین فرزندان پوتین است. بر اساس تحقیقی که نتایج آن در پاییز منتشر شد، این زوج دو فرزند پسر دارند.
همین «رابطه نزدیک» دلیلی شد برای تحریمهایی که آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ علیه او وضع کردند. خود پوتین هرگز رابطه با این ژیمناست را تایید نکرده است. او در پاسخ به شایعات ازدواج قریبالوقوع خود با کابائوا در سال ۲۰۰۸ گفت که «همیشه حس بدی نسبت به کسانی داشتهام که با بینیهای سرماخورده و خیالپردازیهای شهوانی، در زندگی دیگران سرک میکشند.»
گمان میرود کاترینا تیخونووا یکی از دختران ولادیمیر پوتین و لیودمیلا، همسر سابقش باشد
زندگی شخصی پوتین در روسیه موضوعی ممنوعه به حساب میآید. دو دختری که گمان میرود فرزندان او باشند، ماریا ورونتسوا و کاترینا تیخونووا نام دارند و به ترتیب مدیران ارشد یک شرکت پزشکی سودآور و یک پروژه توسعه ۱/۷ میلیارد دلاری در دانشگاه دولتی مسکو هستند.
آنا تسیویلیوا، که گفته میشود دختر یوگنی پوتین، عموی رئیسجمهور است، به سرعت به سمت معاون وزیر دفاع ارتقا یافته است. حرفه اصلی او روانپزشکی است.
نه پوتین و نه هیچ یک از زنان مورد بحث، روابط خانوادگی خود را تایید نکردهاند. هر سه این زنان تحت تحریمهای غرب هستند و ظاهرا از امتیازهایی که از نظام دریافت میکنند راضی هستند، چه از لحاظ بودجههایی که به آنها اختصاص یافته و چه پیشرفت حرفهای و کسب مقامهای بالای دولتی. اینها امتیازاتی است که شهروندان عادی روسیه از آن بیبهرهاند.
وقتی در سال ۲۰۱۵ شایعاتی پخش شد درباره اینکه کابائوا فرزند پوتین را به دنیا آورده، تعجبی نداشت که به شدت تکذیب شود.
زمانی که آلینا کابائوا در سال ۲۰۰۷ رسما از ورزش حرفهای بازنشسته شد، ترقی او در طبقه خواص روسیه سریع و چشمگیر بود. او هفت سال بهعنوان نماینده پارلمان روسیه خدمت کرد و بعد از آن ریاست هیئت مدیره هلدینگ گروه رسانه ملی را بر عهده داشت که متعلق به یکی از متحدان نزدیک پوتین است.
آلینا کابائوا پس از بازنشستگی در سال ۲۰۰۷ چندین شغل در دنیای سیاست و رسانه داشت
:::
با اینکه مقامهای مهمی داشت، از حضور در انظار عمومی خودداری میکرد، در سایه میماند و تقریبا هرگز با رسانهها تعامل نداشت. مجلات پرزرقوبرق اغلب او را سوژهای توصیف میکردند که برای تهیه گزارش یا مقالهای «دستنیافتنی» است.
اما ناگهان از سال ۲۰۲۲ همزمان با آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، وضعیت تغییر کرد. کابائوا خبر تاسیس باشگاه «اسکای گریس»، آکادمی بینالمللی باشگاههای ژیمناستیک ریتمیک را اعلام کرد.
کمی بعد آکادمی اسکای گریس در شهر ساحلی سوچی و در مرکز آموزشی سیریوس، که به ابتکار پوتین تاسیس شده بود، افتتاح شد. در ماه مارس ۲۰۲۳ ، این مدرسه ژیمناستیک، ساختمانی جدید و با ارزش بیش از دو میلیارد روبل بهعنوان هدیهای از طرف شرکت گازپروم، شرکت ملی گاز روسیه، دریافت کرد.
باشگاه جدید کابائوا دارای موقعیتهای ویژهای است که برای دیگر باشگاههای ورزشی در روسیه رشکبرانگیز است. باشگاه کابائوا میتواند زمانبندی برنامههایش را مطابق میل خود تعیین کند، قوانین خودش را برای میزبانی مسابقات انتخاب کند - بدون توجه به قوانین قدیمی که برای میزبانی مسابقات در داخل و خارج از روسیه تدوین شدهاند - و جوایزش را به کسانی که خود صلاح میبینید، اهدا کند. «اسکای گریس» از همه نظر در میان باشگاههای ورزشی روسیه، منحصربهفرد است.
خبرنگاری که اخبار ژیمناستیک و همینطور خبرهای مرتبط با کابائوا را گزارش میدهد و درخواست کرده که ناشناس بماند، به ما گفت: «اسکای گریس باشگاه ورزشی جداگانهای است که از قوانین خودش پیروی میکند. مجموعه مسابقات خودش را مطابق با قوانین خودش برگزار میکند. جوایز را هم بر اساس قوانین خودش اهدا میکند.»
این خبرنگار ادامه میدهد: «به عبارت دیگر، علاوه بر ژیمناستیک، کابائوا ورزشی موازی با ژیمناستیک هم اختراع کرده است که اصول و قوانین جداگانه خودش را دارد.»
آلینا کابائوا امیدوار است که آکادمی اسکای گریس خود را به عنوان یک انجمن ورزشی بینالمللی ارتقا دهد
:::
علاوه بر این، سال گذشته شاگردان کابائوا به اروپا سفر کردند تا در رویدادهای ورزشی اروپایی شرکت کنند. این ورزشکاران به صورت بیطرف در این مسابقات شرکت میکنند. این اولین سفر ورزشکاران روسیه بعد از محرومیت روسیه از شرکت در مسابقات جهانی است. به هیچ ژیمناستی از باشگاههای دیگر روسیه چنین فرصتی داده نشده است.
همزمان، کابائوا که حالا خود از طرف غرب تحریم شده، قدم به عرصه عمومی گذاشته و در مرکز توجه رسانههای روسیه ازجمله شرکت رسانهای کووالچوک قرار گرفته که خود زمانی رئیس هیئت مدیرهاش بود.
🔸چندسالی است صاحبان شبکه های تلویزیون ، چون جرات ندارند خودشان با فلان شخص و موضوع وارد چالش شوند، این بار را انداخته اند گردن مجریهایی که از بین جوانکهای کم سن و سال و بی تجربه و بی تدبیر انتخاب شده اند.
🔸مجری ها را شیر می کنند تا روی آنتن تلویزیون مثلا به این و آن تکه بیندازند و علیه فلان چهره متلک بگویند تا دل کسانی که خودشان جرات ندارند بر صفحه تلویزیون ظاهر شوند، خنک شود.
🔸این کار، نه چیزی به شان صداوسیما اضافه می کند نه مدیران این رسانه محترم را از کار ناپسندی که انجام می دهند مبرا می سازد.
🔸صداوسیما اگر همان آدمهای اصلی پایداریچی و تندرو و بداخلاق و ... را بیاورد روی آنتن و فحشهای همانها را پخش کند، به مراتب کارش شرافتمندانه تر است از اینکه جوانهای خام و کم تجربه را برای مدتی به فحاش نیابتی تبدیل کند و یکی پس از دیگری تاریخ مصرف شان تمام شود.
🔸مجری ها چون الان در سن تکلیف! هستند ، احساس تکلیف می کنند خواسته شما را انجام می دهند اما چندصباح دیگر که به سن بلوغ برسند می فهمند چه کلاهی سرشان رفته و عامل چه کسانی بوده اند. آنگاه دیگر در حق تان دعا نخواهند کرد، آقایان مدیران صداوسیما! گناه دارند این طفلکی ها.
يكي از تفاوت ديدگاهها درباره اقتصاد از آنجا آغاز ميشود كه گروهي معتقدند (گروه اول) بدون حل مسائل و روابط خارجي و گشايش بازارها و عادي شدن مناسبات، امكان بهبود اوضاع اقتصادي وجود ندارد. گروه دوم معتقدند كه بدون تحقق اين شرط نيز ميتوانيم رشد اقتصادي ۸ درصدی را بهطور مستمر پيدا كنيم.
آخرين نظر در اين باره هنگامي بود كه مقام رهبري پس از بازديد از نمايشگاه پيشگامان پيشرفت و در ديدار با فعالان اقتصادي اظهار داشتند كه «صاحبنظراني كه در كارگروههاي تخصصي، رشد ۸ درصدی را پيگير هستند، آن را به «اينگونه سرمايهگذاريهاي خارجي» منوط نكردهاند و با تمركز بر تواناييهاي داخلي به دنبال تحقق آن هستند و دولت بايد حتما به آنها توجه و كمك كند.
البته رشد ۸ درصدي در يكسال معجزه نميكند، اما اگر استمرار پيدا كند و عوايد و نتايج آن عادلانه تقسيم شود، وضع كشور تغيير محسوس خواهد كرد.» قصد من در اين يادداشت اين است كه بگويم شرايط تحقق رشد مبتني بر سرمايههاي داخلي چيست؟ و اگر اين شرايط برقرار شود، چگونه به نگاه اول نيز خواهيم رسيد.اي كاش گزارش كارشناسي مورد استناد بهطور رسمي در دسترس عمومي قرار ميگرفت تا قابل استفاده و نقد باشد.
بهطور كلي و فارغ از مباحث استدلالي آنچه در عمل ديدهايم، اين است كه در شرايط تقابلي و تحريمي نتوانستهايم رشد اقتصادي مطلوبي به دست بیاوریم، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ (دهه ۹۰) رشد اقتصادي ما حدود صفر بوده است. تازه دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ را هم بايد فاكتور گرفت كه رشد بالاي آن محصول برجام و بهبود روابط خارجي بود و در صورت حذف آن دو سال شايد رشد اقتصادي اين دهه به بيش از منفي ده درصد ميرسيد و اگر استهلاك را هم حساب كنيم، رشد منفي شديدتري را در اين دهه شاهد خواهيم بود.
در چنين شرايطي و با توجه به رشد جمعيت بايد گفت كه توليد ناخالص سرانه كشور در دهه ۹۰ حداقل ۳۰ درصد كمتر ميشد. بنابراين به لحاظ عملي ادعاي گروه اول درست است. ولي شايد گفته شود كه از سال ۱۳۹۹ توانستهايم رشد اقتصادي اندكي داشته باشيم و ميتوان آن را بيشتر كرد.
بله اين درست است ولي تا رسيدن به رشد ۸درصد راه درازي در پيش است. ضمن اينكه استفاده از ظرفيتهاي خالي در سالهاي اخير را نيز نبايد از نظر دور داشت و پيشبيني رسمي سازمان برنامه در سال ۱۴۰۰ نشان ميدهد كه پس از مدتي (احتمالا از سال ۱۴۰۴) اين رشد نيز كندتر خواهد شد و نميتواند نيازهاي ايران را تامين كند. فارغ از اين واقعيت گروه دوم ميتوانند استدلال كنند كه در شرايط غيرتحريمي هم رشدهاي اقتصادي ما چندان پايدار نبوده است و به ندرت به ۸درصد ميرسد.
بنابراين بهتر است به منطق ادعاهاي گروه دوم پرداخته و شرايط تحقق آن ارزيابي شود. رشد اقتصادي ناشي از دو طريق است؛ يا افزايش نهادههاي توليد (زمين و سرمايه و نيروي انساني) يا بهبود بهرهوري. در كشورهاي توسعهيافته رشد توليد بيشتر ناشي از بهبود بهرهوري است. بعضا ۵۰تا ۷۰درصد از رشد اقتصادي، محصول بهبود بهرهوري است.
به عبارت ديگر با اصلاح فرآيندها با استفاده از فناوري يا مديريت كارآمد و آموزش بهتر و الكترونيك كردن امور و هوش مصنوعي و... توليد را بيشتر ميكنند، بدون اينكه سرمايه و نيروي انساني تغيير چنداني كند. در كشورهاي در حال توسعه سهم بهرهوري از رشد اقتصادي به ۲۰ تا ۴۰درصد ميرسد. متوسط جهاني نيز ۳۰ تا ۵۰درصد است، ولي ايران خيلي كمتر از متوسط جهاني است و در دهه ۱۳۹۰ كمتر هم شده و به ۱۰ تا ۳۰درصد و حتي منفي رسيده است.
در برنامه پنج ساله از رشد ۸درصدي ۲/۸درصد را براي بهرهوري تعيين كرده بودند (۳۵درصد رشد را) ولي در چند دهه گذشته هيچگاه حتي در دوران اوج خود نيز به ۳۰درصد رشد نرسيد. در بلندمدت رقم بسيار ناچيزي از رشد اقتصادي ايران ناشي از بهرهوري بوده است. دلايل آن نيز روشن است. وابستگي به نفت، ضعف فناوري و نوآوري، سهم اندك تحقيق و توسعه (R&D)، ناكارآيي بروكراسي، فساد گسترده، ناكارآمدي نهادهاي نظارتي رسمي (مثل سازمان بازرسي)، تحريم، بيثباتي اقتصادي، تورم، فرار مغزها و خروج سرمايه و فقدان شايستهسالاري و رواج گزينشهاي غيرحرفهاي در انتخاب مديران و ضعف بخش خصوصي و در يك كلام ضعف شديد حكمراني خوب است.
براي رشد اقتصادي از طريق افزايش نهادههاي توليد، در درجه اول بايد سرمايه لازم تامين شود. در اقتصاد نسبتي وجود دارد به نام سرمايه به توليد. يعني هر ۱۰۰ واحد پولي كه سرمايهگذاري ميكنيم، چقدر به توليد اضافه ميشود. هر چه اين نسبت كوچكتر باشد، بهتر است. يك عدد متعارف وجود دارد كه برابر ۳ است. در واقع اگر ۳ ميليون تومان سرمايهگذاري كنيم، بايد يك ميليون تومان به توليد اضافه شود. هر چه اين عدد از ۳ بيشتر باشد، يعني كارايي سرمايهگذاري كمتر است و هر چه كوچكتر باشد، يعني كارايي سرمايهگذاري بيشتر است.
براي ۸درصد رشد توليد در يك اقتصاد متعارف بايد ۲۴درصد از توليد را سرمايهگذاري كرد ولي در ايران اين رقم خيلي بالاتر است. كافي است كه به آمار رسمي مراجعه كنيم، به ويژه در دهه ۱۳۹۰ كه سرمايهگذاري بود ولي هيچ رشدي ايجاد نكرد. ازسوي ديگر مبلغ سرمايهگذاري تابع پسانداز است. مردمي كه فقير شوند، قدرت پسانداز آنها كمتر ميشود. در دهه ۱۳۹۰ ميزان درآمد مردم كاهش يافت.
بنابراين بعيد است كه منابع لازم براي سرمايهگذاري را بتوان از طريق پسانداز تامين كرد يا بايد فروش نفت را زياد يا راه را براي سرمايهگذاري خارجي باز كرد، ولي باز هم مساله حل نخواهد شد، زيرا بايد نسبت سرمايه به توليد را كم كرد و اين نيازمند اصلاحات عميق ساختاري است.
محمود واعظی، رییس دفتر حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری او، خواستار آن شد که جمهوری اسلامی به جای کشورهای ثالث از طریق افراد داخل آمریکا با ترامپ مذاکره کند
ایران اینترنشنال - او در مصاحبه با شبکه خبری ایران۲۴ گفت که کشورهای واسطه به دنبال این هستند که از طریق واسطهگری مشکلات خود را حل کنند و ممکن است نظرات طرفین را درست منتقل نکنند.
واعظی تاکید کرد که ترامپ اکنون چهار سال تجربه ریاست جمهوری دارد و با دوره اول ریاستجمهوری متفاوت است.
در هفتههای گذشته گزارشهایی درباره تلاش جمهوری اسلامی برای مذاکره با دونالد ترامپ منتشر شده است.
در همین حال پیش از آغاز به کار رسمی دونالد ترامپ، نیویورکتایمز به نقل از دو مقام جمهوری اسلامی که نخواستند نامشان فاش شود، خبر داد که ایلان ماسک روز دوشنبه ۲۱ آبان با امیرسعید ایروانی، سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل، دیدار و با او درباره راههای کاهش تنشها بین تهران و واشینگتن گفتوگو کرده است.
با این حال مقامهای جمهوری اسلامی این خبر را تکذیب کردند.
جو ویلسون، نماینده جمهوریخواه در نامهای به دونالد ترامپ با اشاره به اینکه فشار حداکثری، جمهوری اسلامی را ورشکسته خواهد کرد، نوشت: «ایالات متحده باید با حمایت حداکثری از ملت ایران، برای آزادی آنها اقدام کند.»
همچنین ایلان ماسک، که از چهرههای نزدیک به دونالد ترامپ است، روز پنجشنبه ۲۷ دی در متنهایی در پاسخ به یک کاربر نوشت که «نقشی کوچک» در آزادی سالا، خبرنگار ایتالیایی داشته است.
با این حال مقامات جمهوری اسلامی و ایتالیا این گزارشها را تکذیب کردند.
«از درگیری در دولت اول ترامپ سود نبردیم»
واعظی در این مصاحبه گفت که پزشکیان در جریان انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرده که به دنبال درگیری با کشورهای دیگر نیستیم.
او گفت که «هیچ کس از تنش و درگیری در دوره اول ترامپ سود نبرد و نباید راه گذشته را ادامه دهیم.»
پس از به قدرت رسیدن ترامپ، مقامهای دولت مسعود پزشکیان بارها از آمادگی برای مذاکره با آمریکا سخن گفتند و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنان سهشنبه نهم بهمن خود، برای مذاکره با آمریکا چراغ سبز نشان داد.
او با اشاره به اقدامات ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی گفت: «حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله میکنیم. انسان وقتی که طرف خودش را شناخت، ممکن است معامله هم بکند اما میفهمد که چه کار باید بکند.»
در مقابل شروط مطرح شده توسط برخی مقامات آمریکایی شامل تهدید نکردن امنیت اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی و بازنگری در برنامه اتمی است.
در همین حال گروهی از نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، شنبه ۱۳ بهمن قطعنامهای ارائه کردند که تاکید میکند آمریکا، اسرائیل و شرکا و متحدان آنها باید برای مقابله با تهدید دستیابی جمهوری اسلامی به سلاحهای هستهای، همه گزینهها را روی میز داشته باشند
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی یکشنبه ۱۴ بهمنماه ۱۴۰۳ طی سخنانی در جمع قاریان قرآن مدعی شد: «فرق ملت ایران با دیگران این است که جرأت گفتن این واقعیت را دارد که آمریکا متجاوز، دروغگو، فریبکار و استعمارگر است و به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست.»
او همچنین با هزینه کردن از عنوان «مردم ایران» افزود که آنها جرأت «مرگ بر آمریکا» گفتن دارند اما دیگران ندارند! این ادعا در حالیست که که طی سالهای اخیر «مردم ایران» از معلم و بازنشسته گرفته تا کارمند و کارگر و دانشآموز و دانشجو در اعتراضات خیابانی، خامنهای و نظام جمهوری اسلامی را دشمن خود میدانند و شعار میدهند «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست!»
ادعای خامنهای: «مردم ایران» جرأت «مرگ بر آمریکا» گفتن را دارند!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی یکشنبه ۱۴ بهمنماه ۱۴۰۳ طی سخنانی در جمع قاریان قرآن مدعی شد: «فرق ملت ایران با دیگران این است که جرأت گفتن این واقعیت را دارد که آمریکا متجاوز، دروغگو، فریبکار و استعمارگر است و به... pic.twitter.com/giqRMruqHu
یورونیوز - یک هواپیمای کوچک ویژه حملونقل پزشکی در حالی که یک کودک بیمار، مادرش و چهار نفر دیگر سرنشین آن بودند، عصر جمعه ۳۱ ژانویه اندکی پس از برخاستن از باند فرودگاه، روی محلهای مسکونی در فیلادلفیا سقوط کرد.
دیگر سرنشینان این هواپیما عبارت بودند از خلبان، کمکخلبان، یک پزشک و یک امدادگر.
محل سقوط این هواپیما در نزدیکی یک مرکز خرید بود و انفجار ناشی از این حادثه، چند خانه و خودرو را دچار حریق کرد.
🚨#BREAKING: New Dashcam video footage has emerged after Learjet 55, operated by Jet Rescue Air Ambulance, crashed killing multiple passengers ⁰ 📌#Philadelphia | #PA ⁰⁰Watch as new dashcam video captures a massive explosion following a Learjet 55 crash in Northeast... pic.twitter.com/PriNXfy5tz
او افزود که این کودک به دلیل وخامت بیماریاش در یکی از بیمارستانهای ایالات متحده در فیلادلفیا تحت درمان بوده و اکنون پس از پایان دوره معالجه، در حال انتقال به خانه بود.
هزینه این پرواز نیز توسط یک موسسه خیریه بینالمللی تامین شده بود.
وزارت خارجه مکزیک ضمن تایید این خبر در شبکه «ایکس» اعلام کرد که کنسولگریهای این کشور آماده حمایت از بستگان افراد حاضر در هواپیما هستند.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ حکومت تهران، در گفتگو با شبکۀ الجزیره از دولت دونالد ترامپ خواست که برای تحکیم اعتماد میان دو کشور داراییهای مسدود شدۀ جمهوری اسلامی ایران را آزاد کند
در این مصاحبه عراقچی گفت که داراییها و منابع ایران بارها توسط دولت آمریکا مسدود شده و ایالات متحد آمریکا به وعدههای پیشین خود برای آزاد کردن آنها عمل نکرده است. وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی در ادامه گفت که دولت کنونی آمریکا میتواند با آزاد کردن دارایی های مسدود شدۀ تهران اعتماد میان دو کشور را احیاء کند.
مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای گستردۀ اجتماعی در ایران حکومت جمهوری اسلامی را به مذاکره با دولت دونالد ترامپ بیش از گذشته ترغیب کرده است. خود رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، در سخنرانی اخیر خود به طور غیرمستقیم موافقت خود را با انجام این مذاکره اعلام و در عین حال تصریح کرد که باید با حواس جمع، چشم باز و هوشیاری تمام با دونالد ترامپ گفتگو و معامله کرد.
عباس عراقچی در اظهارات خود حملۀ احتمالی آمریکا به تأسیسات اتمی ایران را یکی از بزرگترین خطاهای تاریخی واشنگتن خواند که میتواند به گفتۀ او به جنگی تمامعیار در منطقه منجر شود.
دونالد ترامپ صریحاً گفته است که هدف او حل مناقشۀ اتمی ایران از طریق گفتگو است نه جنگ ولی برای ترغیب تهران به مذاکره تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران را تشدید خواهد کرد.
امروز شنبه اول فوریه، کاخ سفید اعلام کرد که سه شنبه چهارم فوریه رئیس جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، جلسۀ کاری در کاخ سفید دربارۀ خاورمیانه خواهند داشت. پیشتر منابع خبری در اسرائیل گفته بودند که هدف از این ملاقات هماهنگی میان سیاستهای دو کشور به ویژه در مورد ایران خواهد بود.
سقوط غیرمنتظره رژیم اسد در سوریه، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرد و این امر باعث شد که گروههای همپیمان تهران در عراق احساس ضعف کنند
العربیه فارسی - با وجود توافق سال گذشته میان عراق و ایالات متحده برای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، بهویژه پس از فشار گروههای مسلح وابسته به ایران، اکنون به نظر میرسد که مواضع این گروههای نیابتی بهطور کامل تغییر کرده است.
بر اساس گزارش «آسوشیتدپرس» که امروز (شنبه) منتشر شد، چندین مقام عراقی و آمریکایی فاش کردهاند که سقوط رژیم اسد در سوریه و فرار بشار اسد، رئیس جمهوری مخلوع این کشور به روسیه، موجب شده تا گروههای شبهنظامی مسلح همپیمان با ایران در عراق در چرخشی قابل توجه در موضع خود برای مطالبه خروج نیروهای آمریکایی از عراق تجدیدنظر کنند.
تضعیف ایران و نگرانیهای امنیتی
سقوط غیرمنتظره رژیم اسد در سوریه، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرد و این امر باعث شد که گروههای همپیمان تهران در عراق احساس ضعف کنند.
از سوی دیگر و بهویژه در شرایطی که دولت جدید سوریه درگیر تثبیت قدرت و تشکیل یک ارتش ملی است، برخی طرفهای عراقی نگران آنند که مبادا گروه «داعش» از خلا امنیتی ایجاد شده برای بازگشت استفاده کند.
یکی از مقامات آگاه اعلام کرد که «اکثر رهبران چارچوب هماهنگی» ائتلافی که محمد شیاع السودانی، نخستوزیر عراق را در سال 2022 به قدرت رساند، اکنون از ادامه حضور نیروهای آمریکایی حمایت میکنند، چرا که بیم آن دارند که داعش از این خلأ سوءاستفاده کند و اوضاع عراق متزلزل شود.»
کاهش مخالفتها با حضور آمریکا
یک مقام ارشد امنیت ملی عراق نیز اظهار داشت که در نشست دولت تاکید کرده است: «در حال حاضر، درخواست خروج آمریکا و ائتلاف بینالمللی به نفع کشور نیست.»
او همچنین اشاره کرد که «صداهای بلندی که پیشتر خواستار این خروج بودند، اکنون تا حد زیادی خاموش شدهاند.» و پیشبینی کرد که «آمریکاییها امسال از عراق خارج نخواهند شد.»
یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا نیز فاش کرد که «پس از سقوط اسد، مقامات عراقی در بالاترین سطوح، بهصورت غیررسمی خواستار به تعویق افتادن خروج نیروهای آمریکایی شدهاند.»
محسن رفیقدوست: قطعا هویدا را هادی غفاری کشت. حالا که گند ماجرا درآمده، هادی غفاری میگوید من نبودم! ما معتقد بودیم زود کشتن هویدا بیهوده بود. عدهای میترسیدند هویدا اعدام نشود؛ مگر خلخالی ترسی از اعدام او داشت؟! هویدا در زندان قصر به من گفت «من از نظم این زندان فهمیدم که شما میتوانید حکومت کنید.»
🔴 محسن رفیقدوست: قطعا هویدا را هادی غفاری کشت.
💢 حالا که گند ماجرا درآمده، هادی غفاری میگوید من نبودم!
🔸ما معتقد بودیم زود کشتن هویدا بیهوده بود. 🔸عدهای میترسیدند هویدا اعدام نشود؛ مگر خلخالی ترسی از اعدام او داشت؟! 🔸هویدا در زندان قصر به من گفت «من از نظم این زندان... https://t.co/ZjPxtH3xOjpic.twitter.com/aJv5WLcEg7
By kozet on February 1, 2025 12:58 AM
|No Comments
فرارو - علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی در مصاحبهای از علاقهاش به بازگشت علی دایی به فوتبال گفت، اما برای شهریار شرط گذاشت. او گفت دایی زمانی میتواند به فوتبال برگردد که باید بیزینس را کنار بگذارد. علی دایی در جمع خبرنگاران به صحبتهای علی دبیر واکنش تندی نشان داد و گفت: «او چهکاره مملکت است که برای من تعیین تکلیف میکند؟»
حالا حسین ماهینی کاپیتان اسبق پرسپولیس که با علی دایی در پرسپولیس حضور داشته، با انتشار یک استوری از اسطوره فوتبال ایران حمایت کرد.
By kozet on February 1, 2025 12:58 AM
|No Comments
محل سکونت روح الله خمینی رهبر مستضعفان جهان: باغ ویلای ۴هزار متری خسروشاهی و از گرانترین خانههای تهران جماران _تهران خانه محقری که سالها جلوی دوربینها به ملت نشان دادند، در واقع اتاق سرایداری این ویلا باغ بود، که از درب پشتی به این باغ راه داشت و از سمت دیگر به حسینیه جماران دو رویی و ریاکاری از ویژگیهای بارز روح الله خمینی بود.
⭕️ محل سکونت روح الله خمینی رهبر مستضعفان جهان: باغ ویلای ۴هزار متری خسروشاهی و از گرانترین خانههای تهران جماران _تهران
◼️خانه محقری که سالها جلوی دوربینها به ملت نشان دادند، در واقع اتاق سرایداری این ویلا باغ بود، که از درب پشتی به این باغ راه داشت و از سمت دیگر به حسینیه... pic.twitter.com/ReiQykHfL6
بهروز افخمی گفت: نگران بودم قاتلین و متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسر فقید او به سزای اعمالشان برسند و فرصت تحقیق پیدا نکنم. فکر نمیکنم فرصتی از دست برود، اما نگرانم عمر خودم کفاف ندهد.
به گزارش فرارو، او افزود: از همه کسانی که نویسندههای خوبی هستند و مستعد داستاننویسی یا فیلمسازی و مستندسازیاند درخواست میکنم آثارشان را جهت خرید در اختیارم قرار دهند.
افخمی افزود: از همه کسانی که نویسندههای خوبی هستند و مستعد داستاننویسی یا فیلمسازی و مستندسازیاند درخواست میکنم آثارشان را جهت خرید در اختیارم قرار دهند. هر رمان یا مستندی که درباره ماجرای قتل داریوش مهرجویی است. اما درباره فیلم سنپترزبورگ که درباره ساخت سری جدید آن نکاتی مطرح شد باید بگویم من این فیلم را نمیسازم، چون جمع کردن پیمان قاسمخانی و محسن تنابنده و بقیه بازیگران آن فیلم، کار سختی است.
نگرانی عجیب افخمی برای ساخت مستند قتل مهرجویی؛ میترسم بمیرم
بهروز افخمی گفت: نگران بودم قاتلین و متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسر فقید او به سزای اعمالشان برسند و فرصت تحقیق پیدا نکنم. فکر نمیکنم فرصتی از دست برود، اما نگرانم عمر خودم کفاف ندهد. pic.twitter.com/ynw80YZdkI
By kozet on February 1, 2025 12:13 AM
|No Comments
بازگشت الهام چرخنده به سینما
سربازم و در هر سنگری از نظام دفاع می کنم الهام چرخنده در گفتگو با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه گفت: بنا به صلاحدیدی احساس میکردم که شاید در فرهنگ بتوانم من هم سهم کوچکی داشته باشم لذا از همین جا از خبرگزاری محترم تسنیم اعلام میکنم سلام سینما.
🔴 بازگشت الهام چرخنده به سینما / سربازم و در هر سنگری از نظام دفاع می کنم
🔸الهام چرخنده در گفتگو با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه گفت: بنا به صلاحدیدی احساس میکردم که شاید در فرهنگ بتوانم من هم سهم کوچکی داشته باشم لذا از همین جا از خبرگزاری محترم تسنیم اعلام میکنم سلام... pic.twitter.com/1CG6GXBBXL
By kozet on February 1, 2025 12:01 AM
|No Comments
محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران، در سخنانی مدعی شد: «نظام هر جای دنیا را اراده کند تحت پوشش برد موشکی قرار میدهد» وی ادعا کرده است که برد موشکهای جمهوری اسلامی به گونهای است که میتواند هر هدفی را در هر مکانی مورد اصابت قرار دهد.
محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران، در سخنانی مدعی شد: «نظام هر جای دنیا را اراده کند تحت پوشش برد موشکی قرار میدهد» وی ادعا کرده است که برد موشکهای جمهوری اسلامی به گونهای است که میتواند هر هدفی را در هر مکانی مورد اصابت قرار دهد. pic.twitter.com/wDGEaRArCc
By kozet on February 1, 2025 12:00 AM
|No Comments
فرارو - احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامه نگار نوشت:
شاید بیش از صد بار نوشته و گفته باشم که حصر ۱۵ سالۀ شیخ مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد، ناعادلانه و غیرقانونی است و تداوم آن جز به ایجاد نارضایتی در بین بخش مهمی از جامعه دامن نخواهد زد.
از نگاه من، هر شهروندی که نسبت به حقوق انسانی و شهروندی دیگر شهروندان حساس است، وظیفۀ شهروندی و انسانیاش، بیان نارضایتی و اعتراض خود به ادامۀ حصر از هر راه ممکن و معقول و اثرگذار است.
یکی از راههای مشروع اعتراض سیاسی در بسیاری از جوامع امروزی، تجمع و حضور خیابانی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این حق برای شهروندان به رسمیت شناخته شده است، اما در مقام عمل، حق تجمع و حضور خیابانی فقط برای قشر خاصی از حامیان وضع موجود و مخالفان هرگونه اصلاح و تحول در ادارۀ امور کشور مورد قبول قرار گرفته و دیگر اقشار نه فقط از این حق محروم شدهاند بلکه اعلام تجمعشان معمولاً همراه با برخورد انتظامی و امنیتی و بازداشت و تشکیل پرونده و مجازاتِ زندان و شلاق و ... است.
از همین رو، یکی از مطالبات اصلی نیروهای منتقد همواره این بوده است که حکومت باید به این حق تن در دهد و چنانچه نگران بروز آشوب و ناامنی است، ساز و کار لازم از جمله اختصاص محل خاصی در هر شهر برای اعتراض سیاسی شهروندان را فراهم سازد.
با این حال، تمام دولتها به رغم وعدههای اولیه، نخواسته یا نتوانستهاند به وعدۀ خود در این زمینه عمل کنند و بنابراین بحث "حضور خیابانی مسالمتآمیز" به منظور اعلام اعتراض سیاسی، به صورت مشکلی لاینحل باقی مانده و همچنان خطرات ناخواستۀ خود را به دنبال دارد.