February 2025 Archives

erdoganbanner.jpgایران به هشدارهای وزیر خارجه ترکیه درباره حمایت از نیروهای کرد سوریه واکنش نشان داد. هاکان فیدان در مصاحبه‌‌ای با اشاره به این مطلب گفته بود، هیچ کس، از جمله ایرانی‌ها نباید در منطقه دنبال "تسلط، مزاحمت یا تهدید" باشد

دویچه وله - اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران روز شنبه ۱۱ اسفند (۱ مارس) به سخنان هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه که به این کشور در مورد حمایت از گروه‌های کرد سوریه هشدار داده واکنش نشان داد و از "دست‌های آشکار و پنهان آمریکا و اسرائيل در تحولات منطقه" سخن گفت.

او در پیامی در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «ندیدن دست‌های آشکار و پنهان آمریکا و اسرائیل در تحولات منطقه اشتباه بزرگی است».

وزیر خارجه ترکیه جمعه ۱۰ اسفند در مصاحبه با شبکه الجزیره گفته بود که ایران برای حفظ نفوذ خود در عراق و سوریه، بهایی فراتر از دستاوردهایش پرداخت کرده و از تحولات اخیر درس‌های بزرگی گرفته است.

او همچنین تاکید کرد: «منطقه باید از فرهنگ سلطه‌جویی یک کشور بر دیگران رها شود. نه عرب‌ها، نه ترک‌ها، نه کردها و نه ایرانی‌ها؛ هیچ‌کس نباید به دنبال تسلط بر دیگری، ایجاد مزاحمت یا تهدید باشد».

سخنگوی وزارت خارجه ایران با آوردن این جمله فیدان در نوشته خود پرسید: «اما اسرائیل چطور؟»

اسماعیل بقایی در ادامه به این موضوع اشاره کرد که در ظرف چند روز پس از سقوط دمشق و بشار اسد، حاکم پیشین سوریه توسط نیروهای مورد حمایت ترکیه، اسرائیل "بیش از ۹۰ درصد زیرساخت‌های علمی، اقتصادی و دفاعی سوریه را نابود و تمامی ارتفاعات جولان را تصرف کرد و بخش‌های بزرگ و مهمی از خاک سوریه را به اشغال خود درآورد."

بقایی همچنین ادعا کرد که اسرائیل اکنون مهم‌ترین منابع آبی سوریه را تحت کنترل دارد و تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی این کشور را نقض می‌کند. به گفته او، همه این اتفاقات در حاکمیت گروه هیأت تحریر شام اتفاق افتاده است که ترکیه از آن حمایت می‌کند.

مناسبات ترکیه و ایران در سال‌های گذشته به دلیل مواضع آن‌ها در مورد سوریه دچار تنش شده و هنوز بعد از فرار بشار اسد به روسیه و خروج نیروهای ایرانی از سوریه نیز ادامه دارد.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در همین رابطه علی خامنه‌‌ای، رهبر جمهوری اسلامی بدون ذکر نام ترکیه مدعی شده که در کنار اسرائیل و آمریکا "یک کشور همسایه" در سرنگونی بشار اسد مقصر بوده است.

"حمایت ایران از گروه‌های سوری"

اسماعیل بقایی در ادامه واکنش خود به اظهارات هاکان فیدان ضمن اشاره به نقش ایران به عنوان اولین کشوری که کودتا در ترکیه را محکوم کرده گفت که جمهوری اسلامی با کودتا علیه دولت ترکیه مخالفت و با آن مقابله کرده و جزو اولین کشورهایی بوده که از کنارگذاشتن سلاح توسط پ‌ک‌ک یا حزب کارگران کردستان ترکیه استقبال کرده و آن را گامی مهم در جهت تقویت امنیت در این کشور همسایه دانسته است.

سخنگوی وزارت خارجه ایران تاکید کرد که جمهوری اسلامی در مواضع اصولی خود ثابت‌قدم است و هر روز از سیاستی به سیاستی دیگر تغییر موضع نمی‌دهد.

ganji.jpgاکبر گنجی

ترامپیستها و پوتینیستهای ایرانی جشن گرفته اند که آمریکا زلنسکی و اوکراین را تحقیر کرد، اما زلنسکی جنگ زده شجاعانه در برابر آنان ایستاد

سه سال در برابر تجاوز روس ها ایستاد و جنگید. البته اروپا و آمریکا برای منافع و مقاصد خودشان از او استفاده کردند و می کنند.

اما امروز نه تنها به ترامپ و ونس پاسخ گفت، در حالی که مارکو روبیو در صندلی فرو رفته بود و می دانست که حق با زلنسکی است، بدون امضای قرارداد اهدی منابع طبیعی اوکراین به آمریکا از کاخ سفید خارج شد.

مصاحبه مطبوعاتی مشترک هم لغو شد.

نوکری پوتین، ترامپ، نتانیاهو بد است. نوکری روسیه، آمریکا و اسرائیل بد است. باید به دنبال منافع ملی ایران بود.

niyat.jpgحامد پاک طینت

ما بدینوسیله امتیازاتی را که جو بایدن فریبکار به نیکلاس مادورو ونزوئلا در مورد توافقنامه معامله نفتی مورخ ۲۶ نوامبر ۲۰۲۲ داده بود و همچنین در رابطه با شرایط انتخاباتی در داخل ونزوئلا که توسط رژیم مادورو رعایت نشده بود،برمی‌گردانیم. بنابراین دستور می‌دهم که «توافقنامه امتیازی» بی‌اثر و محقق نشده بایدن از زمان گزینه اول مارس برای تمدید فسخ شود»

این نوشته های دیروز ترامپ در خصوص حذف ونزوئلا از بازار نفت جهان است.

اما ترامپ معامله گر و تاجر که قیمت نفت و بنزین برای او یکی از مهمترین فاکتورهاست چرا چنین تصمیمی گرفته است و او چه در سر دارد؟

رابطه رومانتیکی که بین ترامپ و پوتین برقرار شده را باید در همین پازل پیدا کرد. استراتژی ترامپ قبضه کردن بازار انرژی جهان با کمک روسیه و عربستان است.

روسها در مذاکرات پشت پرده با عوامل ترامپ که در کشور عربستان انجام شد، متعهد شده اند که بازار نفت و LNG اروپا و هند را به آمریکا و عربستان واگذار نمایند، ترامپ تعهدات لازم را از هند هم گرفته است.

مهمترین دلیلی که جلسات آمریکا و روسیه با موضوع به ظاهر جنگ اوکراین در عربستان برگزار شد همین بود.

سفر هفته پیش نخست وزیر هند به آمریکا که بدون جزئیات خبری رسانه های دنیا نیز انجام شد در قالب تکمیل این پازل است.



در سال ۲۰۳۰ حدود ۲۴۵ میلیون خودرو برقی در جاده های جهان حرکت می کنند که معادل ۴۰۰ میلیون خودرو مسافت طی میکنند یعنی ۳۰درصد مصرف کاهش می یابد.

از طرفی اقتصادهای نوظهور و پتروشیمی ها مقداری مصرف را جبران می کنند. نهایتا در سناریو تقاضا حداقل ۱۵ میلیون بشکه فراورده کم می شود.

ارجحیت به نفت فوق سنگین و سنگین خواهد رفت و این هدف با تحریم ونزوئلا و ایران ، تعرفه و نهایتا مالیات سنگین کانادا برای تولید نفت فوق سنگین و سنگین انجام خواهد شد!

چیدمان پازل سیاسی و اقتصادی
همزمان با این پازل اقتصادی هوشمندانه، ترامپ پازل سیاسی خود را هم چیده است. محور هلال شیعی در اطراف اسرائیل با محور معتدل سنی که شامل سوریه و لبنان است جایگزین‌ می شود.

این کار با همکاری ترکیه و اسرائیل و با بودجه عربستان و امارات انجام خواهد شد.

روسیه نیز حضور نظامی خود را در سوریه حفظ خواهد کرد و از محور مقاومت جدا خواهد شد.

ایالات متحده یک پایگاه نظامی بزرگ در اردن ایجاد خواهد کرد و به مصر در ساخت یک رآکتور هسته ای برای مقاصد برق کمک خواهد کرد.

نوار غزه به مدیریت شرکت های آمریکایی-سعودی واگذار می شود تا آن را توسعه دهند تا به عنوان یک دسترسی سریع به دریای مدیترانه عمل کند و برای صادرات نفت از کشورهای خلیج فارس و واردات کالا از غرب استفاده شود.

این نقشه جدید خاور میانه است.

ما در حال ورود به عصر جدیدی با توافق کامل تمام ابرقدرت های مدرن جهان هستیم. از آمریکا و روسیه گرفته تا ترکیه و عربستان و امارات.
سفر لاوروف به ایران یک شوخی بیش نیست.

تکلیف کانادا و ونزوئلا که معلوم است - انرژی و بازیگری سیاسی ایران نیز در این پازل کوچکترین جایگاهی ندارد.

اگر ایران نتواند هنر درک و فهم این تغییرات بنیادین را داشته باشد به بزرگترین بازنده تاریخ تبدیل خواهد شد.


trump.jpg- زلنسکی آماده صلح نیست

- او به آمریکا توهین کرد

- او هر وقت آماده صلح بود می تواند برگردد

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، جمعه ۱۰ اسفند پس از دیدار با همتای اوکراینی خود ولودیمیر زلنسکی در کاخ سفید، با انتشار بیانیه‌ای گفت زلنسکی آماده صلح نیست.

ترامپ در این بیانیه دیدار خود با زلنسکی را «بسیار معنادار» توصیف کرد و افزود چیزهای زیادی آموخته شد که بدون گفت‌وگو در زیر چنین فشاری هرگز آموخته نمی‌شد.

به گفته رئیس جمهوری آمریکا، ولودیمیر زلنسکی برای صلح آماده نیست زیرا احساس می‌کند که مداخله ایالات متحده «مزیت بزرگی» به او در مذاکرات می‌دهد.

دونالد ترامپ تصریح کرد: «من مزیت نمی‌خواهم، صلح می‌خواهم.»

او در ادامه گفت ولودیمیر زلنسکی در اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید به ایالات متحده «بی‌احترامی» کرده است و «هر وقت برای صلح آماده شد می‌تواند بازگردد.»

پیام کوتاه زلنسکی پس از دیدار با ترامپ:

تشکر از آمریکا، تشکر از حمایت شما، تشکر از این دیدار. تشکر از رئیس جمهور، کنگره و مردم آمریکا. اوکراین به صلح عادلانه و پایدار نیاز دارد و ما دقیقاً برای همین تلاش می‌کنیم.

truth.jpg

:::
:::

nasr.jpg🔹 پس از تحلیل یک شرکت‌کننده دیگر که توافق ایران و آمریکا محدود به عدم تسلیح ایران به سلاح هسته‌ای نیست؛ بلکه شامل عدم حمایت ایران از حوثی‌ها و حزب الله و حماس نیز خواهد شد، کریستین امانپور با اشاره به موقعیت ضعیف این نیابتی‌ها (پروکسی‌ها) در منطقه از ولی نصر می‌پرسد ایران چه اهرمی در مذاکره با ترامپ در اختیار خواهد داشت؟

🔹ولی نصر در پاسخ می‌گوید با اوضاع فعلی منطقه، ماه‌عسل دولت ترامپ با کشورهای عرب زیاد دوام نخواهد آورد و به‌زودی شاهد فشارها در منطقه و تغییر موازنه‌ها خواهیم بود به‌طوری مشکل دولت ترامپ در منطقه فقط ایران نخواهد بود.

🔹از سوی دیگر، توافق در مواردی غیر از پرونده هسته‌ای مستلزم زمان خواهد بود و ازاین‌رو، ایران و ترامپ به‌سوی یک توافق سریع و محدود از آن نوع که از طریق عمان و در زمان دولت بایدن پیش از اتفاق ۷اکتبر در آستانه تحقق بود خواهند رفت.

🔹در این توافق بخشی از محدودیت‌ها بر درآمدهای نفتی ایران رفع و نسبت به برخی تحریم‌ها معافیت داده خواهد شد و پس از آن مذاکرات طولانی‌تری برای توافقات بعدی در پیش گرفته خواهد شد.

:::

سید ولی‌رضا نصر (متولد ۱۳۳۹ تهران) اسلام‌شناس، استاد دانشگاه و مفسر مسائل بین‌المللی ایرانی-امریکایی است. او استاد کرسی مجید خدوری در روابط بین‌الملل در مدرسهٔ مطالعات بین‌المللی پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز است.

prn00.jpgافغانستان اینترنشنال - ویتنی رایت، بازیگر مشهور فیلم‌های پورن امریکایی، به افغانستان تحت کنترول طالبان سفر کرده است. خانم رایت روز جمعه، دهم حوت، تصاویری از کابل و هرات را در صفحات خود در شبکه اجتماعی منتشر کرد که موقعیت‌های مختلفی را در این شهرها نشان می‌دهد.

در این تصاویر، هواپیمای «آریانا»، سقف کاشی‌کاری شده شهر هرات، یک دوکان و وسایل نقلیه دیده می‌شود، اما خود او در این تصاویر حضور ندارد. افغانستان اینترنشنال از خانم رایت درباره زمان دقیق و انگیزه او از این سفر پرسید، اما تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.

طالبان نیز تاکنون در این مورد ابراز نظر نکرده است. برخلاف رفتار ظالمانه طالبان علیه زنان افغانستان، این گروه سهولت‌های بسیاری را برای گردشگران مرد و زن خارجی فراهم می‌کند تا به افغانستان سفر کنند و «تصویر مثبتی» از این گروه به جهان ارائه دهند. پیش از این عکس‌های صمیمانه اعضای طالبان با گردشگران زن چینی خبرساز شده بود.

wh.jpgدونالد ترامپ در دیدار با ولودیمیر زلنسکی در کاخ سفید، نظرات او را «بی‌احترامی» خواند و گفت یا باید توافق کنید یا ما دیگر دخالت نمی‌کنیم. ترامپ افزود: شما در موقعیت خوبی نیستید و کارتی در دست ندارید، شما در حال قمار با جنگ جهانی سوم و زندگی میلیون‌ها آدم هستید

یورونیوز - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و جی‌دی ونس، معاون رئیس جمهوری روز جمعه در جریان گفت‌وگویی تنش‌آمیز با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهوری اوکراین بر سر جنگ با روسیه مشاجره کردند.

آقای ونس رئیس جمهوری اوکراین را که برای دیدار با دونالد ترامپ و امضای توافقی درباره مواد معدنی کمیاب به واشنگتن سفر کرده بود به بی‌احترامی متهم کرد.

ترامپ در مقطعی از این گفت‌وگو به زلنسکی گفت: «تو با جنگ جهانی سوم قمار می‌کنی.»

دیدار زلنسکی با سناتورهای آمریکایی و تأکید بر ادامه حمایت نظامی از اوکراین

آقای زلنسکی اعلام کرد که در جریان سفر خود به واشنگتن، روز جمعه با هیاتی دوحزبی از سنای آمریکا دیدار کرده است. او این سفر را «دیداری مهم از ایالات متحده» توصیف کرد.

«گفت‌وگوهای ما بر ادامه کمک‌های نظامی به اوکراین، ابتکارات قانونی مرتبط، دیدارم با رئیس جمهوری ترامپ، تلاش‌ها برای دستیابی به صلحی عادلانه و پایدار، چشم‌انداز ما برای پایان جنگ و اهمیت تضمین‌های امنیتی قوی متمرکز بود.» زلنسکی این موضوع را در پستی در شبکه اجتماعی X بیان کرد.

او افزود: «ما به داشتن شرکای استراتژیک و دوستانی مانند ایالات متحده افتخار می‌کنیم. ما از حمایت قاطع دوحزبی و دو مجلسی از اوکراین در طول سه سال تجاوز تمام‌عیار روسیه قدردان هستیم.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

زلنسکی اکنون در حال دیدار با ترامپ است، جایی که انتظار می‌رود رهبران دو کشور درباره تلاش‌های آمریکا برای پایان دادن به جنگ گفت‌وگو کنند و احتمالاً توافقی درباره مواد معدنی امضا شود.

:::

1-2.jpg- سرقت دارو‌های شیمی‌درمانی بیماران مبتلا به سرطان» دست‌کم در دو بیمارستان دولتی افشا شده و پرونده‌های قضایی در مورد آنها تشکیل شده است.

- اولین پرونده سرقت دارو‌های بیماران مبتلا به سرطان مربوط به بیمارستان «ولیعصر» تبریز است. بعد از این پرونده اخبار مشابهی درباره بیمارستان‌های دیگر کشور نیز منتشر شد.

- دکتر محمد اسلامی متخصص بیماری سرطان و عضو انجمن سرطان‌شناسی ایران گفته «ما در شرایطی در مورد سرقت دارو حرف می‌زنیم که تقریبا هر کسی در هر جایی که نشسته است از هر امکاناتی که دارد برای منافع خودش استفاده می‌کند.»

شهاب الدین حائری شیرازی

این ویدئوی آقای جوادی املی واقعا محتوای قابل دفاعی ندارد.

:::

amoli.jpgچرا یک مرجع تقلید بایست اینگونه اطاعت از رهبری را همسنگ اطاعت از امام زمان بداند؟

خوب مردم خواهند گفت: شما بر اساس کدام معیار سیاستهای اعمال شده توسط رهبری را مورد تایید امام زمان می دانید که خواهان اطاعت از این سیاستها چون اطاعت از امام زمان می شوید؟

بعضی از این سیاستها که انصافا نه مورد تایید عقل است و نه شرع مثل ستیزه با آمریکا، که خلاف تقیه و مداراست که ضروری دین اند و خلاف مصالح عامه مردم و حفظ معیشت مردم و اداء حقوق مردم و خلاف حفظ کرامت انسانهاست که با فقر از بین می رود و.....

مثل سیاست تو دهنی زدن به منتقدین و قلع و قمع کردن آنها، که آمران به معروف اند نسبت به حکومت.

مگر بارزترین مصداق امر به معروف که ائمه شیعه در راه انجام ان زندانها رفتند و مسموم و شهید شدند، انجام این فریضه در قبال حکام نبود؟

مگر امر به معروف در روایات بزرگترین فریضه الهی دانسته نشده که نماز و روزه در قبال آن، نَمی است در قبال یَم. (دریا)

امیرمومنان در حدود پنج سال حکمرانی به چند جنگ مشغول بود اما نه تنها در شرائط بحرانی مانع نقد و نظر و امر به معروف کردن خلق نسبت به خودش نشد که دائما با اصرار از مردم می خواست با نصیحت و نقد و نظر وظیفه خود را نسبت به حاکم انجام دهند که یک نمونه آن خطبه 216 نهج البلاغه است.

یعنی شما این امور که قطعا خلاف شرعند را نمی بینید؟

وقتی می گوییم خلاف شرع، یعنی مخالف رای امام زمان.

بعد شما چگونه اطاعت از رهبر را همسنگ اطاعت از امام زمان می دانید؟

نکته بعد این است که سیاستهای کلان خطا مثل همین دو نمونه که ذکر شد منجر به فقر و فلاکت خلق الله شده بعد شما به جای امر به معروف کردن حکام و اعتراض به ایشان، میایید این تعریف و تمجیدها را می کنید؟

نکته دیگر اینکه علما بایست دست مردم در دفاع از حقوق انها باشند در مقابل حکام، توصیه می شود روایت مجاری الامور را مجددا به دیده تامل ببینید.

خلاصه گمانم این بیان اقای جوادی املی نیازمند اصلاح است تا وبال ایشان در دو دنیا نشود.

IMG_8958.jpegدیدار زلنسکی با ترامپ در کاخ سفید به تشنج کشیده شد. ترامپ به طرز بی سابقه ای زلنسکی را مخاطب قرار داد و به نحو توهین آمیزی با او برخورد کرد.

این برخورد با بیرون کردن زلنسکی از دفتر ترامپ خاتمه یافت و ترامپ طی اطلاعیه ای اظهار داشت که زلنسکی در صورت دخالت امریکا آمادگی صلح نخواهد داشت چرا که این دخالت و حضور به زلنسکی احساس برتری در مذاکرات خواهد داد.

ترامپ نوشت خواهان امتیاز دادن نیستم، خواهان صلح هستم. زلنسکی به ایالات متحده امریکا در دفتر بیضی مورد احترام امریکایی ها بی احترامی کرد. او هر وقت برای صلح آماده باشد می تواند برگردد.

ukuniv.jpgلغو نشست دانشگاه «کینگز کالج» لندن با هدف گفت‌وگو بین ایرانیان و اسرائیلی‌ها

نشستی که قرار بود امروز در دانشگاه «کینگز کالج» لندن با هدف گفت‌وگو بین ایرانیان و اسرائیلی‌ها برگزار شود، پس از حضور گروهی از دانشجویان ضد اسرائیلی و سر دادن شعارهایی مانند «انتفاضه، انقلاب» لغو شد.

فائزه علوی، هنرمند ایرانی که در این رویداد حضور داشت و سخنرانی می‌کرد، در واکنش به این اتفاق در شبکه‌ اجتماعی ایکس نوشت: «امشب در کینگز کالج، احساس کردم دوباره تحت اشغال رژیم اسلامی هستم.»

او افزود که زمانی که به عنوان یک ایرانی مسلمان خواستار تغییر رژیم در ایران شد و از پرچم «شیر و خورشید» یاد کرد، معترضان حامی فلسطین مانع ادامه جلسه شدند.

:::

:::

ایشون رسما از جونش سیر شده!

| No Comments

مصطفی مهرآئین: این حکومت هیچی حالیش نیست و در نهایت با سیلی مردم مواجه شده و صدای انقلاب را می‌شنود

چرا از کلمه آقا استفاده می‌کنند؟ چرا اسم نمیبرند؟ به این علت که کلمه « آقا» کوچک است و این کلمه کوچک، کل ساحت جامعه را در بر گرفته است:

:::

lebngift.jpgایران وایر - رسانه‌های ایران از دیدار «محمدحسن اختری»، نماینده علی خامنه‌ای در سفر به لبنان با خانواده شماری از فرماندهان کشته شده این گروه و تحویل هدایای خامنه‌ای به این خانواده‌ها خبر دادند.

به گزارش خبرگزاری «شبستان»، وابسته به وزارت «فرهنگ و ارشاد اسلامی»، او به خانه «حسن نصرالله»، «هاشم صفی‌الدین»، «علی کرکی»، «فواد شکر»، «ابراهیم عقیل»، «حسین هزیمه»، «سهیل حسین حسینی» و «محمد عفیف» که پیش از این توسط اسراییل کشته شدند، رفته و «سلام، تبریک و تسلیت» خامنه‌ای را به خانواده‌های آن‌ها رسانده است.

بر اساس این گزارش، اختری هدایای خامنه‌ای را که «به‌رسم یادبود» برای این‌ خانواده‌ها فرستاده بوده، به آن‌ها تحویل داده است. رسانه‌های ایران درباره این‌که این هدایا چه بوده و چه ارزشی داشته‌اند، اطلاع‌رسانی نکرده‌اند.

پیش‌ از این گزارش‌هایی از اهدای مبالغی بین ۱۲ تا ۱۴ هزار دلار توسط جمهوری اسلامی به هر خانواده لبنانی که از جنگ آسیب‌دیده، خبرساز شده بود.

شبکه خبری «ایران اینترنشنال»، پیش‌تر در گزارشی به نقل از «نعیم قاسم»، دبیرکل جدید حزب‌الله نوشته که این مبالغ برای «اجاره مسکن و خرید لوازم خانگی» به خانواده‌های جنگ‌زده لبنانی، از سوی جمهوری اسلامی «هدیه» شده است.

اواسط بهمن‌ماه، نشریه آمریکایی «وال‌استریت ژورنال» در گزارشی نوشت که اسراییل به کمیته تحت رهبری آمریکا که بر آتش‌بس در لبنان نظارت دارد، شکایت کرده چون دیپلمات‌های ایرانی و دیگر افراد، ده‌ها میلیون دلار پول نقد را برای تامین مالی بازسازی حزب‌الله به این گروه منتقل می‌کنند.

بر اساس این گزارش که روز جمعه ۱۲ بهمن۱۴۰۳ منتشر شده، اسراییل گفته که مسافرانی از ایران چمدان‌هایی پر از دلار آمریکا را از تهران به فرودگاه بین المللی بیروت می‌آورند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

کمک‌های مالی جمهوری اسلامی‌ به گروه‌های نیابتی آن از جمله حزب‌الله لبنان در حالی صورت می‌گیرد که وضعیت معیشتی در ایران، روزبه‌روز بدتر می‌شود. گزارش‌هایی از فروش موی طبیعی زنان و دختران ایرانی برای تامین هزینه‌های تحصیل و زندگی در این شرایط سخت معیشتی منتشر شده است.

همچنین شهروندان ایران با ارسال ویدیوهای متعددی به رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور، نسبت به گرانی بی‌سابقه و رنج هرروزه‌شان در تامین حداقل‌های زندگی، مانند خوراک و سرپناه، اعتراض می‌کنند.

Masoud_Noghrehkar.jpgتاگ، یعنی لات، پُررو، زورگیر، اخلالگر، خشن، برتری طلب و دروغگوی خود شیفته.

امروزه در بخش بزرگی از جهان" تاگ"‌ها و تاگیست‌ها میدان سیاست را قُرق کرده‌اند. تاگ‌های تحصیلکرده، میلیونر و بیلیونر با اشکمبه‌های روحی و جسمانی‌ای فراخ و سیری ناپذیر درچهارراه‌های جهان ایستاده‌اند و عربده کشان از ضعفا باج می‌گیرند و نفس کِش می‌طلبند.
تاگ درزبان سیاست موجودی ست که تهدید و توهین و تخریب می‌کند، به خشونت زبانی وروانی و رفتاری و ایجاد رعب و وحشت متوسل می‌شود. اخلاگران در برنامه‌های سیاسی - تبلیعاتی، به ویژه به هنگام انتخابات را نیز "تاگ" خوانده‌اند، افراد و یا گروهایی که به گردهمائی‌ها و دفاتر سیاسی مخالفان حمله می‌کنند، گردهمائی بهم می‌زنند و امکانات مخالفان را تخریب می‌کنند.

Abolfasl_Mohagheghi.jpgاز خود می‌پرسم: آیا می‌توان بدون هراس و با خیالی آسوده، از وقوع جنگی شوم که حکومت اسلامی به رهبری شخص خامنه‌ای، با تکرار شعار "مرگ بر آمریکا و اسرائیل"، در شیپور آن می‌دمد و هر آن ممکن است به فاجعه‌ای بزرگ بدل شود، سر بر بالین نهاد؟

آیا می‌توان بدون دوست داشتن این وطن و این مردمی که در محدوده‌ی جغرافیایی آن زندگی می‌کنند و هموطن نامیده می‌شوند، از ایرانیت و آزادی‌خواهی سخن گفت؟

Mehdi_Estedadi_Shad.jpgمقدمه

حضار محترم را درود میگوئیم؛ آن هم با سلام و حرمت گزاریی که متوجه همه اتیکت‌های جنسیتی (زنانه، مردانه و خنثا) مخاطبان است.
از همین آغاز با رویکرد محافظه کار و راست افراطی میخواهیم مرزبندی قاطع داشته باشیم که در پی احیای کلیشه سنتی مرد و زن است؛ آن هم با برتری بخشیدن پیشینی به مردان. بواقع ایدۀ "زندگی کن و بگذار دیگری زندگی کند"، مانع رواج آن رسم و رسومی است که انسان را بدور از اختیار و تعیّن فردی¬اش، برچسب میزند و در جلد و قالب پیش ساخته فرو میکند.
در هر حالت قدما بدرستی گفته‌اند که از خرد، کلان بر میخیزد! با رعایت حال تک تک انسانها، در واقع ادب معاشرت درست اجتماعی را بجا میآوریم. مانع از هرج و مرج رفتاری و ناکارایی نظام ارزشی میشویم که مطلوب فاشیسم است.
طرح مسئله
بخاطر دردهای مشترک اجتماعی با فعالین سیاسی ایرانی در شهر فرانکفورت و عصر سوم مارس دوهزار بیست و پنج گرد هم میائیم. چون مایلیم نگاهی به روند حضور چند وجهی فاشیسم بیاندازیم که سرگذشت منحوسش بر سر جهان بشری نکبت و فلاکتی تصور ناپذیر آوار کرده است. از اینرو بحث خود را با اتکا به ظرایف رفتار فرهنگی در چند پرده پیش خواهیم برد تا سهمی در تقابل با هولناکی و ابتذال آن "هیولاوش"داشته باشیم.
بنابراین سخن حاضر تقابل و چالش خود را بر سنت نظری متکی میکند که در پی رهایی انسان از قید و بندها بوده است. آنهم انسانی که میتواند بخاطر تعلیم و تربیت نادرست بی شخصیت، مطیع و "بله بله قربان گو" بار بیاید یا اینکه به علت مناسبات نادرست اجتماعی سرکوب گشته و خفت و خواری چشیده باشد. خصلتهایی که هرکدام بطور مجزا در ارزیابی روانشناسی فردی و یا در پژوهشهای انتقادی ساختار جامعه مورد توجه بوده¬اند.
بهرحالت در قرن بیستم آن سنت نظری رهایی طلب اندیشمندانی چندی بهمراه داشته است. از آن میان در رابطه با بحث حاضر میتوان به افراد آلمانی زبانی نظیر ویلهلم رایش، اریش فروم و تئودور آدورنو اشاره داد.
اینجا بر فرد اخیر متمرکز میشویم که ۱۹۰۳ در فرانکفورت بدنیا آمده و در خیابان "منظره زیبا" (SchönenAussicht) یعنی ضلع شمالی رود ماین بزرگ شده است. پدرش مثل پدر کارل مارکس، بخاطر دور زدن محدویتهای یهودیان در آلمان به پروتستانتیسم گرویده بود. در هر حالت پدر، تاجر شراب و مادرش که پسر اسم خانوادگیش را بر خود گذاشته، با تیره و تبار ایتالیایی، خوانندۀ اُپرا بوده است. گرایش "تدی" (اسم خانگی آدورنو) به موسیقی که سپس ارائه اثر "فلسفۀ موسیقی نو" را بهمراه دارد، گویا ارث ژنتیک مادرانه است.
در واقع با شناخت توضیحاتی که آدورنو در مورد مفاهیمی چون "عقل ابزاری"، "صنعت فرهنگ" و یا "جهان اداره شده" داده، در ذهنمان نوعی سرچشمۀ فکر، باز اندیشی و الهام شکل گرفته که هنگام مواجه با مشکلات و مسائل بدان رجوع کنیم. آدورنویی که تداوم پیش شرطهای ظهور گرایش فاشیستی را در انباشت و تراکم سرمایه و نیز آن شتابناکی¬اش در رشد نیروهای مولد و ایجاد حس نا امنی در اکثریت مردم دانسته است. عواملی که مانع از فرا رفتن اجرای قانون اساسی دمکراسی از شکل قرار داد صوری به محتوای موثرتر میشوند. بنابراین جنبشهای فاشیستی آن لکۀ ننگ و زخم التیام نیافته دمکراسی سطحی محسوب میشوند که به معنای حقیقی خود نرسیده است.
آدورنو در این راستا، و بجز توضیح معنای اصیل آن مفاهیم یادشده، در واکنش به پدیدۀ فاشیسم و برآمد متناوب راست گرایی افراطی در تداوم اثر "پژوهشی پیرامون شخصیت اقتدارگرا و غالبا یهودستیز"، دو مطلب ویژه دارد: ۱- "بررسی گذشته به چه معنایی باید باشد؟ "، نگاشته به سال ۱۹۶۳ و ۲- "بازتابهای راست افراطی" نگاشته به سال ۱۹۶۷؛ این مطلب اخیر را یگانه خویی بفارسی ترجمه کرده و در اینترنت موجود است.

شهروند تحلیلگر منوتو : «آیا بحران جامعه الان دوران پهلوی و ساواکه؟

Elaheh_Boghrat.jpgفرآیند دادخواهی علیه جمهوری اسلامی در ایران آینده که بی‌تردید در راه است، شامل رسیدگی به هزاران پرونده‌ی نه تنها مربوط به مقامات حکومت پهلوی و دیگر مخالفان و دگراندیشان و مردم معترض بلکه حتا حذف‌های درونی خود نظام و همچنین پرونده‌‌های غیرسیاسی می‌شود که در دادرسی‌های عادی نیز حقوق متهمان در آنها رعایت نشده است.

دادخواهی در ایران آینده شامل پرونده‌های اقتصادی و فساد، انواع غصب و تصرف در اموال مردم و همچنین غارت منابع طبیعی و ایرانفروشی و جنایت علیه محیط زیست نیز می‌شود.

Behrouz_Fathali.jpgدر روزهایی که ایران بیش از هر زمان دیگری به بازنگری در تاریخ معاصر خود پرداخته و نسل جدید، با نگاهی متفاوت به کارنامه‌ی پهلوی‌ها، بدنبال بازیابی مسیر توسعه و رفاه ازدست‌رفته‌ی کشور است، تلاش‌هایی مشکوک برای احیای روایت‌های کهنه و تحریف‌شده از تاریخ پیش از بهمن سیاه ۵۷ به چشم می‌خورد. پرونده‌سازی علیه پرویز ثابتی، نه اقدامی برای اجرای عدالت، بلکه بخشی از همین پروژه‌ی تخریب و انحراف افکار عمومی است.

azadi_matbouat.jpgبا عاریه گرفتن قطعه شعری از زنده یاد مهدی اخوان ثالث مطالبم را آغاز می‌کنم.
به سان رهنوردانی که در افسانه گویند، سه ره پیداست
نخستین: راه نوش و راحت و شادی
به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی
دو دیگر: راه، نیمش ننگ، نیمش نام
اگر سر برکنی غوغا و گر دَم دَرکِشی آرام
سه دیگر: راه بی برگشت و بی فرجام
علی اصغر امیرانی، بنیان گذار و نویسنده و مدیر روزنامه خواندنی‌ها است که از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۸ به مدت ۳۹ سال این مجله را در ۳۴۳۴ شماره منتشر کرده است. این مجله در طول دوره انتشارش پیش از انقلاب بارها از سوی ساواک مورد توقیف قرار گرفته است. توقیف دو سال ۱۳۲۱ و ۱۳۴۸ طولانی ترین توقیف مجله بود. امیرانی در سال ۱۳۶۰ به دست جلادان حکومت اسلامی در زندان اوین تیر باران گردید. امیرانی که در رشته حقوق در دانشگاه تهران تحصیل کرده بود یکی از کهنه روزنامه نگارانی بود که با شگرد خاصی به کارش ادامه می‌داد. او با سپهبد زاهدی، غلامرضا پهلوی، امیر عباس هویدا، امیر اسدالله علم و بسیاری از زعما و درباریان دوره خود روابط نزدیکی داشت و مورد توجه پهلوی دوم نیز بود و نشان هایی هم دریافت کرده بود. امیرانی ابتدا موضوع مهمی را درباره مشکلات جامعه ایرانی نشان می‌کرد، بعد با القابی از قبیل: شاهنشاها، اعلیحضرتا، شهر یارا، بزرگ ارتشتاران فرماندها، ملت پناها و..... با چرب زبانی و تملق خاصی، شاه را مورد خطاب قرار می‌داد سپس به تندترین انتقادات نسبت به سوء مدیریت در جامعه می‌پرداخت و غیر خانواده پهلوی هر مقامی را به شدیدترین شکل مورد حمله قرار می‌داد. بر علیه مخالفان خود غوغا به راه می‌انداخت و تا رسوایی کامل آنها را رها نمی‌کرد. درباره دربار هم گهی به نعل می‌زد و گهی به میخ، هم از مزایای نزدیکی با درباریان و مقامهای بلند پایه منتفع می‌شد و هم برای خوش آیند خوانندگانش به شکل استعاره آنها را مورد نقد قرار می‌داد به طوری که نه سیخ بسوزد و نه کباب. یا برای مثال در ارتباط با انقلاب سفید ابتدا کلیت آن را تایید و مورد تمجید قرار می‌داد اما در ادامه ایرادات آن را بند به بند متذکر و تحلیل می‌کرد. نمونه زیر را شاهد می‌آورم. امیرانی می‌نویسد:

ایران اینترنشنال - گزارش‌ها حاکی از آن است که هیوا سیفی‌زاده، خواننده زن ایرانی، شامگاه پنج‌شنبه نهم اسفند، هنگام اجرا در «عمارت روبه‌رو» در تهران، با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شد. این مجموعه فرهنگی در منطقه چهارراه ولیعصر تهران اعلام کرد که تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد بود.

یکی از حاضران در این اجرا در پیامی به ایران‌اینترنشنال گفت که ماموران در زمان اجرا وارد سالن شدند و برنامه ناتمام ماند.

arrestlarge2.jpg

به گفته این شاهد عینی، از اواسط آهنگ اول، چند نفر با ماسک و موبایل و دوربین به دست، وارد محل برگزاری اجرا شده‌اند و شروع به گرفتن فیلم کرده‌اند: «... دیگر قشنگ معلوم بود چه اتفاقی افتاده ....»

این مخاطب، اجرای سیفی‌زاده را چیزی مشابه کنسرت فرضی پرستو احمدی توصیف کرد که در آن بدون حجاب اجباری می‌خواند.

احمدی، همراه با گروهی از هنرمندان از جمله احسان بیرقدار، سهیل فقیه‌نصیری، امین طاهری و امیرعلی پیرنیا، ۲۱ آذر ماه کنسرتی را در کاروانسرای دیرگچین اجرا کرد که متعاقب آن این کاروانسرا پلمب و مدیر آن به علت «تخلف از ضوابط بهره‌برداری»، به دادگاه استان قم معرفی شد.

این کنسرت با نام «کنسرت فرضی» یا «کنسرت کاروانسرا» در یوتیوب پرستو احمدی به اشتراک گذاشته شد و او و نوازندگان این رویداد، دوشنبه سوم دی، در دادسرای ناحیه ۳۸ امنیت اخلاقی تهران تفهیم اتهام و پس از تودیع قرار وثیقه به صورت موقت آزاد شدند.

در عمارت روبه‌رو چه گذشت؟

بر اساس گزارش‌ها، مسئولان برگزاری اجرای هیوا سیفی‌زاده، اجازه فیلم‌برداری از این برنامه را به تماشاگران نداده‌اند.

یکی از حاضران در این کنسرت در پیامی به ایران‌اینترنشنال گفت: «قرار بود اجرای دیشب ساعت ۲۱:۳۰ شروع شود که قدری با تاخیر شروع شد. خود مسئولان عمارت روبه‌رو قبل از اجرا گوشی‌ها را از ما تحویل گرفتند و البته بابت شرایط و تحویل گرفتن گوشی‌ها از ما عذرخواهی کردند.»

شاهد عینی در ادامه روایت خود درباره این ماجرا به ایران‌اینترنشنال گفت: «دم بچه‌های اجرا و هیوا سیفی‌زاده عزیز گرم که واقعا با این‌که استرس و ترس در گروه اجرا دیده می‌شد اما آهنگ دوم را هم با توضیح خواندند و بعد یک آقایی که ماسک نداشت، رفت روی صحنه و از همه خواست محل را ترک کنند و گفت که این اجرا مجوز ندارد.»

در پی این ماجرا، مجموعه فرهنگی «عمارت روبه‌رو» که به عنوان محلی برای برگزاری رویدادهای فرهنگی فعالیت دارد، جمعه ۱۰ اسفند با انتشار پستی در اینستاگرام خود اعلام کرد که این مجموعه تا اطلاع ثانوی تعطیل خواهد بود.

skype.jpgخداحافظی با برند محبوب ایرانیان؛ مایکروسافت اسکایپ را پس از ۲۳ سال تعطیل می‌کند

زومیت - پیامی در جدیدترین نسخه‌ی پیش‌نمایش اسکایپ به پایان فعالیت این پلتفرم اشاره می‌کند: «اسکایپ از ماه می (اردیبهشت و خرداد)، دیگر در دسترس نخواهد بود. تماس‌ها و چت‌هایتان را در "مایکروسافت تیمز" ادامه دهید.»

تعطیلی اسکایپ اتفاقی مهم به‌حساب می‌آید، اما تعجب‌برانگیز نیست. مایکروسافت مدت‌ها است که تمرکز اصلی‌اش در حوزه‌ی پیام‌رسان‌های سازمانی را معطوف تیمز کرده و تقریبا همه انتظار دارند که روزی اسکایپ به پایان راه برسد؛ اما هر بار که از توقف فعالیت اسکایپ مطمئن بودیم، به‌یک‌باره به‌روزرسانی جدیدی برای این‌ نرم‌افزار از راه رسید.

اسکایپ نخستین‌بار در سال ۲۰۰۳ راه‌اندازی شد و مایکروسافت آن را در سال ۲۰۱۱ تصاحب کرد. چند سال بعد، برخی از سرویس‌های پیام‌رسانی مایکروسافت نظیر ویندوز لایو مسنجر از دسترس خارج شدند و سپس در سال ۲۰۱۵، مایکروسافت تلاش زیادی کرد تا اسکایپ را مستقیما به دل ویندوز ۱۰ تزریق کند و شمار کاربرانش را افزایش دهد.

مسیر اسکایپ، همواره پرچالش بوده است. پروژه‌ی ادغام اسکایپ و ویندوز ۱۰ حدودا ۹ ماه ادامه داشت. مایکروسافت نرم‌افزارهای جداگانه‌ای را برای تماس ویدیویی، پیام‌رسانی و برقراری تماس صوتی به سیستم‌عاملش اضافه کرده بود، اما در به‌روزرسانی‌های بعدی، آن‌ها را حذف کرد. به‌روزرسانی بزرگ ویندوز در سال ۲۰۱۶ نسخه‌ی UWP اسکایپ را وارد ویندوز کرد، اما بعدا شاهد حذف نسخه‌ی UWP و بازگشت به نسخه‌ی Win32 بودیم.

28-1.jpgاطلاعات اختصاصی رسیده به ایران اینترنشنال نشان می‌دهد که پس از اتمام بروزرسانی و آزمایش نمایشگرهای قیمت در جایگاه‌های سوخت، قیمت گازوئیل از فروردین‌ماه افزایش خواهد یافت. بر اساس این اطلاعات گازوئیل به قیمت آزاد عرضه و بخش زیادی از یارانه‌های پرداختی در این بخش حذف خواهد شد که بخشنامه اجرایی آن تدوین شده و در انتظار ابلاغ است.

بنا براین اطلاعات، زمان اجرای افزایش قیمت بنزین یکی از موضوعات مورد بررسی در آخرین جلسه سران سه قوه بوده و یکی از مهمترین نگرانی‌های نهادهای امنیتی، افزایش نیاز به واردات بنزین و ناتوانی در واردات بنزین مورد نیاز به واسطه شدت گرفتن تحریم‌ها است.

27-8.jpgحسین دهباشی: غم‌انگیز فقط این نیست که جمعی پیرمرد -بر همه‌ی سپهرِ سیاسیِ ایران- تسلطِ انحصاری دارند. غم‌انگیزتر آن است که حتی نسلِ نو به جای اینکه آن جماعتِ فرتوت و فُسیل و فرصت‌طلب و پرحرف و بی‌فایده را ببوسند و بگذارد لبِ طاقچه، هنوز دعوا و انتخاب می‌کند که کدام‌شان کمتر بدتر است!

اسف‌بار است که جوانان نمی‌خواهند روی پایِ خودشان بایستند و بدانند که همهِ سرانِ سیاسی سر و ته یک کرباسند و از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و اعتدالی تا سلطنت‌طلب و ساواکی و تجزیه‌طلب و تروریست، واقعا جُز مُشتی فرمایشِ تکراری، مُطلقا هیچ حرفی برای گفتن و هیچ راهی برای پیمودن و هیچ هدفی جُز قدرت و تکیه بر زور و زر و تزویر ندارند.

و چه فاجعه‌ای است که تازه‌نفس‌ها حاضر نیستند یک‌صدهزارم شایعات غالبا بی‌اساسی که خوانده و نخوانده بازنشر می‌کنند، لحظاتی در شبانه‌روز هم که شده، سرشان را از گوشی درآورده و صفحاتی کتاب و خصوصا تاریخ و جغرافیا بخوانند و یافته‌هایشان را توشه راه کنند و به جای آزمودنِ آدم‌های بارها آزموده و رفوزه شده، از میانِ خودشان، به دنبال رفیق و همراه و سی‌مُرغ و سیمرغ باشند.

viber_image_2025-02-27_14-04-11-490.jpg

وقوع آتش‌سوزی در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال مدیر روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال از وقوع آتش سوزی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال خبر داد.

IMG_8954.pngشکایت سه ترسوی بزدل از پرویز ثابتی و فیل هوا کردن آن ها با طرح شکنجه های باور نکردنی ساواک باعث شده است تا یکی دو مطلب در باره ی دروغ بستن به ساواک و تخریب چهره ی معترضان واقعی با این دروغ ها و بزرگ نمایی ها بنویسم.

وقتی آیت الله منتظری به صراحت به سه نفر قاضی کشتار سال ۶۷ می گوید که اطلاعات شما روی ساواک شاه را سفید کرد، و بسیاری از زندانیان مذهبی و خودی حکومت نکبت اسلامی، اظهار می دارند که برخورد با آن ها در زمان شاه اصلا قابل مقایسه با برخوردهای جمهوری نکبت با آن ها نیست، این اظهارات حاوی این حقیقت است که بخش بزرگی از آن چه به برخوردهای امنیتی دوران شاه نسبت داده می شود دروغ است یا بزرگنمایی شده است.

از غرق کردن صمد در رودخانه ی ارس تا سکته ی قلبی دادن جلال و شریعتی تا دروغ های عجیبی که رضا براهنی، نویسنده و شاعر، در باره ی ساواک مطرح می کرد، مثل پختن گوشت اعدامیان و به خورد زندانیان سیاسی دادن آن....

اما اگر بگویم که این بزرگنمایی ها بخشی از جنگ روانی خودِ ساواک با جوانان دوران پیش از انقلاب بود که به طرف گروه های سیاسی -که اتفاقا امروز ثابت شده است واقعا «خرابکار» بوده اند و وابسته به روس و چین و لیبی و فلسطینی ها و عراقی ها و عرب ها- نروند شاید مورد قبول خیلی ها واقع نشود اما وقتی جو فکری سال های قبل از انقلاب خانمان برانداز بهمن را در نظر بگیریم دلیل این جنگ روانی را متوجه خواهیم شد.

کلمه ی «ساواک» در جامعه، یک کلمه ی ممنوعه و رعب آور بود که اگر کسی آن را به کار می برد، با نهایت احتیاط و به صورت زمزمه بیان می کرد یعنی ساواک کاری کرده بود که مخالفان ناخودآگاه از این کلمه بهراسند و حتی این کلمه را که در هاله ای از رعب و خوف پوشیده بود به کار نبرند و معلوم بود که وقتی کلمه ای خود به خود ایجاد ترس می کرد، گیر افتادن واقعی توسط ماموران آن چقدر می توانست بازدارنده باشد.

آری. ساواک کاری کرده بود که بدون هیچ کار و عمل خاصی، جوانان از او بترسند و دست به کار ی نزنند که گرفتار او شوند.

sabeti.jpgمهدی تدینی

حتماً شنیده‌اید که سه زندانی پیش از انقلاب در آمریکا از پرویز ثابتی، عضو بلندپایۀ ساواک، شکایت کرده‌اند. دربارۀ این شکایت بد نیست نظر ما را هم بشنوید. البته ما وکیل و وصی خودمان هم نیستیم، چه رسد به دیگران! حرفی که می‌زنم ابراز نظری شخصی است، از زبان کسی یا کسانی که دیری‌ست در گرداب روزگار غرق شده‌اند.

اولاً هیچ‌کس نباید به دلیل عقایدش، چه سیاسی و چه غیرسیاسی، سرکوب شود؛ و ثانیاً هر گونه شکنجه علیهِ حتی نابکارترین مجرمان محکوم است. کارنامۀ ثابتی و کل ساواک ایران را ــ چه از جهت سوگیری‌های کلان و چه از لحاظ عملکردهای خُرد ــ می‌توان و باید نقد کرد و بی‌پروا به اشتباهات آن اشاره کرد تا تصویر دقیقی از میزان آسیب‌هایی که احتمالاً از سوی این نهاد وارد شده مشخص شود. در همین چارچوب، پرسشی مطرح می‌کنم و داوری را به عقل سلیم و غیرایدئولوژیک مخاطب می‌سپارم.

در دموکراتیک‌ترین کشورها با کسانی که سازمان‌های مسلح تروریستی تشکیل می‌دهند، چه برخوردی می‌شود؟ در آلمان غربیِ دموکراتیک که آزادی بیان حداکثری داشت و در ایتالیای دموکراتیک در دهۀ ۱۹۷۰ با گروه‌های چریکی (راف و بریگادهای سرخ) چه برخوردی می‌شد؟ اینکه برخورد خشونت‌آمیز با زندانی محکوم است، ارتباطی به این پرسش اساسی ندارد که یک جامعۀ لیبرال‌ـ‌دموکرات با سازمان‌های تروریستی چه برخوردی باید کند؟ می‌توانیم آن را معیاری برای داوری دربارۀ چریک‌ها و مجاهدان تروریست ایرانی در نظر بگیریم (نمی‌گویم رفتارِ حکومتِ برآمده از خود این انقلابیون معیار باشد، بلکه رفتار یک حکومت لیبرال‌ـ‌دموکرات را معیار گیریم).

با چریک‌هایی که علیه حکومت اقدام مسلحانه می‌کردند، چه برخوردی باید می‌شد؟ چرا این گروه‌ها جوری وانمود می‌کنند که انگار بی‌گناه بوده‌اند؟ باید محکم گفت اِعمال خشونت علیه زندانی محکوم است، اما این بحث دیگری است و نفس مجرم بودن این گروه‌ها را منتفی نمی‌کند. اگر هم طبق معمول می‌گویید «چریک‌بازی در آن زمانه مد بوده»، پاسخش این است که «جو زمانه» طبعاً شامل حال حکومت هم باید بشود، پس این استدلال اساساً پوچ است. این چه بساط مظلوم‌نمایی دروغینی است که پس از نیم‌قرن تمامی ندارد؟ تا کی باید شاهد این مظلوم‌نمایی تروریست‌هایی باشیم که در هر کشوری مجرم بودند.

روی سخنم با این چپ‌ـ‌چریک‌‌های پیر و غرب‌نشین است. شما را خوب شناخته‌ایم! شمایی که پنجاه سال پس از جوانی همچنان لجوج و متعصب حاضرید به بهای زندگی چند نسل ایرانی تا لب گور از آرمان‌های شکست‌خورده‌تان دفاع کنید! شما که پس از نیم قرن تجربه اینقدر سخت‌سرید، در جوانی چه بودید؟ حاضرید در لحظۀ مرگ آخرین دشنه را هم به پهلوی ایرانیان بزنید، چون معتقدید این خنجر را بزنید و بمیرید، بهتر از این است که این واپسین تیغ را نزنید! شما هم در دادگاه تاریخ محکومید!

geneHackman.jpgاجساد جین هکمن، بازیگر سرشناس هالیوود و همسرش بتسی آراکاوا در خانه‌شان در سانتافه در ایالت نیومکزیکوی آمریکا پیدا شده است

بی بی سی - جسد جین هَکمَن، ستاره ۹۵ ساله هالیوود در کنار بتسی آراکاوا، همسرش در منزل این دو در ایالت نیومکزیکوی آمریکا کشف شد. هکمن دوباره جایزه اسکار برده است. پلیس اعلام کرد نشانه‌های مشکوکی در منزل این زوج پیدا نشده است.

پلیس آمریکا می‌گوید سگ بی‌جان این زوج هم در کنار اجساد آن‌ها پیدا شده است.

در بیانیه‌ کلانتر شهر سانتافه درباره این رویداد آمده است: «ما تایید می‌کنیم که جین هکمن و همسرش بعد از ظهر چهارشنبه در محل اقامتشان در سانست تریل مرده پیدا شده‌اند.»

بیانیه می‌افزاید: «تحقیقات درباره این موضوع ادامه دارد. با این حال، در حال حاضر ما معتقد نیستیم که اقدام مجرمانه‌ای در کار بوده باشد.»

آقای هکمن در بیش از شش دهه فعالیت حرفه‌ای خود، در بیش از صد فیلم ظاهر شد. او دو جایزه اسکار، دو بفتا، چهار گلدن گلوب و یک جایزه انجمن بازیگران فیلم را در کارنامه خود دارد.

جین هکمن در سال ۱۹۷۱ میلادی برای بازی در نقش یک بازرس سرسخت در فیلم هیجان‌انگیز «ارتباط فرانسوی» برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شد.

او دو دهه بعد از آن نیز در سال ۱۹۹۲ برای بازی در فیلم وسترن «نابخشوده» ساخته کلینت ایستوود، برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.

جین هکمن ۹۵ ساله و همسرش ۶۳ ساله بود.

fight.jpgجنگ داخلی حکومتی‌ها بر سر بی‌پولی

امیرحسین میراسماعیلی - ایندیپندنت فارسی

در شرایطی که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید و مسدود شدن تعداد بیشتری از مسیرهای درآمدی جمهوری اسلامی ایران، اکنون میزان کسری بودجه دولت مسعود پزشکیان حدود هزار هزار میلیارد یا یک تریلیون تومان براورد می‌شود، دعوا و درگیری‌ها میان نیروهای حامی و مخالف دولت به بالاترین سطح رسیده است.

در تازه‌ترین مورد، شامگاه چهارشنبه ۸ اسفند در نشستی تلویزیونی با حضور چهار نفر از اعضای مجلس، موضوع استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، بررسی شد و طرفین در طول این گفتگو با فریاد، طرح اتهام‌های مختلف و بدون اشاره به ریشه‌های وضعیت موجود، تلاش کردند یکدیگر را مقصر وضعیت آشفته اقتصاد و فقر افسارگسیخته در ایران معرفی کنند.

حامیان دولت مسعود پزشکیان با چشم‌پوشی بر شعارهای انتخاباتی او، می‌گویند هیچ رئیس‌جمهوری در شرایط فعلی توان حل بحران‌های کلان، مقابله با تشدید کسری بودجه یا حل ایستادگی در برابر تحریم‌های اقتصادی گسترده غرب را ندارد و برای اثبات نظرشان نیز به شرایط بحرانی اقتصادی و معیشتی در دولت رئیسی اشاره می‌کنند. اما مخالفان دولت پزشکیان و حامیان استیضاح چند وزیر دولت او در مجلس، با تکرار ادعاهای خامنه‌ای، معتقدند که تصمیم‌های اشتباه مدیران دولتی موجب گسترش ناترازی‌ها و بدهکاری دولت شده است.

قیمت دلار در ایران، در فاصله فروردین تا اسفند ۱۴۰۳ حدود ۳۳ هزار تومان افزایش یافت. این سقوط آزاد ارزش ریال، هم‌زمان با مرگ ابراهیم رئیسی، شکست‌های نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه، و به‌ویژه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و احیای سیاست فشار حداکثری اقتصادی، پرشتاب‌تر از همیشه ادامه دارد، اما علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، همچنان بر سیاست‌های جنگ‌طلبانه خود اصرار دارد و بسیاری از بحران‌های مالی به‌وجود آمده برای مردم ایران را نیز تکذیب می‌کند.

اما با این حال، موج جدید گرانی‌ها که تنها طی سه ماه اخیر موجب تورم ۵۰ تا ۴۰۰ درصدی قیمت بسیاری از اقلام اساسی مانند خوراکی‌ها و دارو شد، در کنار بحران کمبود شدید گاز و برق و تعطیلی‌های ادامه‌دار صنایع، کسب‌وکارها، ادارات، مدارس و دانشگاه‌ها، نگرانی شماری از مسئولان جمهوری اسلامی بابت آغاز یک خیزش سراسری مردمی یا زمینگیر شدن دولت پزشکیان را برانگیخته است.

روز چهارشنبه معصومه آقاپور، مشاور مسعود پزشکیان، در جلسه با تعدادی از بازرگانان و واردکنندگان اقلام اساسی به ایران اذعان کرد: «ما در مسئله ارز مشکل داریم و تعارف هم نداریم. اینکه کسی بگوید ترامپ نقشی ندارد، اشتباه است، نه، ترامپ خیلی در بازار ارز ما نقش دارد و شرایط را در دو هفته اخیر برای ما دوصدچندان سخت‌تر کرده است. حالا در تخصیص‌های ارز که صورت می‌گیرد، شرایط بسیار دشواری را طی می‌کنیم و می‌دانیم که باید هرچه زودتر بدهی ارزی دولت برای اجناس واردشده را بدهیم.»

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

این در حالی است که یک هفته پیش از این سخنان، رئیس‌جمهوری ایران روی دست اندک افراد امیدوار به بهبود وضعیت معیشتی هم آب پاکی را ریخت و در واکنش به افزایش نارضایتی‌های مردم و صاحبان صنایع، غیرمستقیم اذعان کرد که توان حل مشکلات موجود را ندارد: «خیال می‌کنید من جعبه جادویی دارم؟ نه؛ من شش ماه پیش در مجلس قدم می‌زدم و حالا رئیس‌جمهوری‌ام. هرجا را نگاه می‌کنیم، ناترازی داریم، در آب، برق، گاز، پول، زمین، مدرسه، تخت بیمارستان... تقاضا نامحدود و توان ما محدود است.»

NM.jpgنرگس محمدی: "مسئله از این پس این نیست که آیا رژیم جمهوری اسلامی ایران سقوط خواهد کرد. مسئله این است که سقوط رژیم اسلامی چه زمانی روی خواهد داد. جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است و جامعۀ ایران دیگر نمی‌تواند در قالب چنین نظامی به زندگی و بقاء خود ادامه بدهد. میل به تغییر در کل جامعه ریشه دوانده است. گذار در ایران صورت خواهد گرفت، زیرا مردم ایران در ذهنیت خود از جمهوری اسلامی عبور کرده‌اند"

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

هفته‌نامۀ فرانسوی "نوول ابسرواتور" آخرین شماره و عنوان اصلی روی جلد خود را بر زمینۀ تصویری از نرگس محمدی، برندۀ جایزۀ نوبل صلح، به ایران اختصاص داده و به همین مناسبت مصاحبۀ اختصاصی نیز با خود نرگس محمدی انجام داده که صریحاً گفته است : "جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد". نوول ابسرواتور از نرگس محمدی به عنوان یکی از چهره‌های برجستۀ مقاومت علیه جمهوری اسلامی یاد کرده که قویاً با مجازات اعدام و تبعیض جنسیتی در جمهوری اسلامی مبارزه کرده است.

نرگس محمدی که به دلیل بیماری موقتاً در مرخصی استعلاجی است در مصاحبه‌اش با نوول‌ابسرواتور دربارۀ وضعیت زندان، خشونت‌های جنسی علیه زنان زندانی توسط بازجویان در سلول‌های انفرادی و حتا در دفتر دادستان زندان اوین سخن گفته و سپس افزوده است که بعد از خیزش "زن، زندگی، آزادی" خشونت‌های جنسی در زندان افزایش یافته و عملاً به قاعده تبدیل شده است. او سپس تصریح کرده است که هدف قوۀ قضاییه جمهوری اسلامی از بکارگیری این شیوۀ سرکوب به سکوت واداشتن زنان فعال سیاسی و مخالفان حکومت اسلامی ایران است.

نرگس محمدی در عین حال سرکوب رژیم اسلامی را از این پس بی اثر خوانده و گفته است : "پیش از این سرکوب رژیم اسلامی برای خفه کردن اعتراض‌ها کفایت می‌کرد. امروز اما ما مستقیماً در چشمان جمهوری اسلامی چشم می‌دوزیم و خود جمهوری اسلامی می‌داند که نمی‌تواند تا ابد نظام خود را به زور تحمیل کند."

نرگس محمدی سپس افزوده است که "خیزش "زن، زندگی، آزادی" جامعۀ ایران را عمیقاً دگرگون کرده است، هر چند مقاومت دانشجویان، معلمان و کارگران و سندیکاها علیه حکومت ایران از دهه‌های پیش جریان داشته است.

به گفتۀ نرگس محمدی، در قیاس با گذشته "مبارزه این بار در خیابان‌های کشور جریان دارد. مردم دلیری و قدرت بیشتری از خود نشان می‌دهند و در برخی اجتماعات صریحاً شعارهای ضدحکومتی سر می‌دهند و این‌ها همه بی سابقه است." نرگس محمدی سپس افزوده است که "زنان در ملاء عام بدون حجاب اجباری ظاهر می‌شوند. شهامت مردم در اوج است و دیگر کسی به انتقادهای غیرعلنی بسنده نمی‌کند. مردم، به گفتۀ نرگس محمدی، در روز روشن حکومت را به چالش می‌کشند و حکومت اسلامی هرگز با چنین واقعیتی در این ابعاد مواجه نشده بود. "

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در ادامه نرگس محمدی تأکید کرده است : بنابراین مسئله از این پس این نیست که آیا رژیم جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد. مسئله این است که سقوط رژیم اسلامی چه زمانی روی خواهد داد. او گفته است که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است : فساد سیستمی، بیکاری گسترده، بحران اقتصادی، نابودی منابع طبیعی که آغازگر فاجعه‌ای زیست‌محیطی است همگی باعث شده‌اند که ایران دیگر نتواند در قالب چنین نظامی به زندگی و بقاء خود ادامه بدهد.

isrLbSyr.jpgاستیو ویتکوف، نماینده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه گفته است که لبنان و سوریه ممکن است به‌زودی روابط خود را با اسرائیل عادی‌سازی کنند. او این سخنان را در نشست کمیته یهودیان آمریکا مطرح کرد

یورونیوز - نماینده جدید آمریکا در امور خاورمیانه که از سوی دونالد ترامپ منصوب شده، با اشاره به چالش‌هایی که گروه‌های وابسته به ایران در لبنان و سوریه با آن مواجه‌اند از جمله تضعیف حزب‌الله و سقوط حکومت بشار اسد، گفته است که تحولات سیاسی منطقه ممکن است به این دو کشور نیز کشیده شود.

او در ادامه خاطرنشان کرد: «هلال ایرانی عملا از هم پاشیده است. ببینید چه بر سر سوریه آمده، ما یک انتخابات مهم در لبنان داریم، و تغییرات گسترده‌ای در حال رخ دادن است.»

ویتکوف همچنین افزود که لبنان ممکن است به توافق‌های ابراهیم بپیوندد و این احتمال درباره سوریه نیز وجود دارد.

این ایده پیش‌تر در ماه اکتبر از سوی اسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه اسرائیل مطرح شده بود. او گفته بود که اگر عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل عادی کند، لبنان نیز ممکن است چنین کند.

با این حال، لبنان اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و بر اساس قوانین این کشور، شهروندان لبنانی اجازه سفر به اسرائیل را ندارند. همچنین هر فردی که گذرنامه اسرائیلی داشته باشد یا مهر ورود اسرائیل در پاسپورتش باشد اجازه ورود به لبنان را نخواهد داشت.

یاسر زعاتره، نویسنده و تحلیلگر فلسطینی با اشاره به تهاجم اخیر اسرائیل به لبنان و سوریه اظهارات نماینده آمریکا را «تراژدی» توصیف کرده است.

او در واکنش به سخنان ویتکوف گفته است: «ترامپ و دار و دسته‌اش فکر می‌کنند خدایان زمین هستند، دستور می‌دهند و انتظار دارند که دیگران اطاعت کنند.»

درگیری‌های اخیر لبنان و سوریه با اسرائیل

لبنان و سوریه در یک سال و نیم گذشته به شدت تحت تاثیر جنگ اسرائیل در غزه قرار گرفته‌اند.

اسرائیل نزدیک به یک سال درگیری‌های پراکنده‌ای با حزب‌الله در مرزهای لبنان داشت، اما این تنش‌ها در سپتامبر ۲۰۲۴ به یک جنگ تمام‌عیار تبدیل شد که در آن بیش از چهار هزار لبنانی جان خود را از دست دادند. در ماه اکتبر، اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد اما پس از توافق آتش‌بس در ۲۷ نوامبر این درگیری‌ها کاهش یافت. با این حال اسرائیل بارها این توافق را نقض کرده و با حمله هوایی به مناطقی در جنوب لبنان ده‌ها نفر را کشته است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

در سوریه نیز اسرائیل به حملات هوایی خود علیه اهدافی که آنها را وابسته به حزب‌الله یا ایران می‌خواند، ادامه داده است. هم‌زمان با جنگ در غزه، اسرائیل به منطقه حائل در جنوب سوریه، نزدیک بلندی‌های جولان اشغالی، حمله کرده است. این حملات پس از سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر تشدید شده است. اسرائیل ادعا کرده که این عملیات با هدف تضعیف توانایی‌های نظامی ارتش سوریه انجام شده است.

حملات اسرائیل در جنوب سوریه و دمشق نیز شدت گرفته است.

puttrump.jpgسلمان کدیور*

خبرنگار وال استریت ژورنال در شبکه اکس نوشت:

ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد که اروپا را از مذاکرات با ایران کنار بگذارد و از طریق روسیه با تهران مذاکره کند

لارنس نورمن، خبرنگار وال استریت ژورنال نوشت: برخی در اروپا نگران‌اند که به‌جای کنار گذاشتن روسیه از گروه P5+1 و مذاکره ایالات متحده با ایران همراه با اروپا و چین (رویکرد بایدن و سه کشور اروپایی)، ترامپ ممکن است تصمیم بگیرد که اروپا را کنار بگذارد و از طریق روسیه با ایران مذاکره کند.

تبدیل ایران از اجماع میان اروپا و آمریکا، به محل رقابت آنها، فرصت مناسبی برای سیاست ورزی است.

البته ج. اسلامی فوق تخصص به گند کشیدن فرصت ها است.

یعنی فکر می کنند چطور می شود یک فرصت را به تهدید تبدیل کنند، مو به مو اجرا می کنند.

ru.jpg

*سلمان کدیور نویسنده ایرانی است. رمان "پس از بیست سال" نوشته او برنده جایزه ادبی جلال آل‌احمد شد. آیت الله خامنه‌ای درباره این کتاب گفت: «پس از بیست سال، یک عاشقانه‌ جذاب تاریخی قوی است که واقعا یک رمان خیلی خوب از کار درآمده است.»

در همین زمینه: روس‌ها وارد می‌شوند!

:::

تسنیم در خبری نوشته مسئولان باشگاه النصر در حالی خواستار برگزاری بازی با استقلال در کشور ثالث شدند که اعلام کردند: «چند نفر از بازیکنان و کادرفنی النصر از جمله کریستیانو رونالدو به خاطر تجربه حضور قبلی در ایران (مسائلی مانند ازدحام جمعیت و ...) درخواست کرده‌اند به ایران سفر نکنند.»

خبرگزاری رویترز از توقیف ۲.۵ میلیون دلار وجه نقد که برای حزب‌الله ارسال شده بود، خبر داد. این گزارش به نقل از سه منبع آگاه نوشت فردی که از ترکیه وارد لبنان شده بود این مقدار پول را پنهان کرده و قصد انتقال آن به حزب‌الله را داشته است.

یکی از این منابع گفت که این نخستین بار است که چنین توقیفی انجام می‌شود. حزب‌الله تاکنون واکنشی به این خبر نشان نداده است.

khorsandi.jpgهادی خرسندی

ویژه خبرنامه گویا

محمدرضا عالی پیام (هالو) در ایران که بود به روشنی در مقام یک «شاعر ملی» قرار داشت. آن روزهائی که زنده یاد اسماعیل خوئی حسرتمندانه در لندن میسرود «شاعر خلقم، دهن میهنم»، هالوی معترض در دل میهن خط قرمزها را رد میکرد و رنگی هم شد البته! زندانش کردند به جرم شاعری! کتاب خاطرات زندانش به راستی خواندنی است. امیر طاهری در بررسی این کتاب مینویسد:

«از آنجا که «هالو» استاد طنز است، چهره‌هایی که خواننده را به خنده می‌اندازند، نیز ظاهر می‌شوند. مثلا یک زندانی مارکسیست‌ــ‌لنیست که «هالو» را به خاطر اعتقاداتش به خدا به باد انتقاد می‌گیرد، اما خودش یواشکی نماز می‌خواند، به این امید که خبرچین گزارش خوبی از او به شکنجه‌گران عرضه خواهد کرد.».

«هالو» از دو سه سال پیش که به لندن آمده - و با استقبال میدانی اوباش سلطنت طلب روبرو شد! - بطور مرتب ویدئوهائی تولید میکند که گاهی بحث برانگیز است. در مورد آخرین ویدئویش من هم با او دعوا دارم!

در یک تظاهرات بسیار پرشکوه مردی میکروفن به دست روی صحنه پشت هم فریاد میزند «خدای هر ایرانی» و جمعی با طنین طبل به تکرار جواب میدهند «کینگ رضا پهلوی»..... (نه خیر، «سایبری»‌ نیستند، همانطور آنهائی که در لندن سر راه مرا گرفتند به هتاکی، از سوی حکومت اسلامی نبودند. سردسته شان که حضور داشت از مقربان درگاه شاهزاده است.)

عالی پیام با نقل بخشی از ویدئوی «خدای هر ایرانی»، خطاب به رضا پهلوی میگوید: «شما از کینگ گذشتی حالا دیگه خدا شدی خودت خبر نداری.» بعد با نقل تکه ای فیلم از خانم شهبانو فرح، میگوید «خودتون خدا شدین مادر گرامیتونم دارن شفا میدن.» که چنین نیست. عرض میکنم، بعد از این خاطره شخصی:

لندن، حدود یک سال و نیم پیش در دیدار با مرد جوانی که بیماری «ام.اس» خانه نشین و ویلچر سوارش کرده، از صحبتمان درآمد که به قول خودش«پادشاهی خواه» است و آرزویش اینکه «علیاحضرت شهبانو را ببینم یا با ایشان تلفنی حرف بزنم و تولد ایشان را تبریک بگویم.».

روز بعد من پیام تلفنی نوشتم برای رئیس دفتر شهبانو به خواهش برآوردن این آرزو. ........ چند روز بعد از دفتر ایشان تلفن کردند به مرد بیمار که گوشی خدمتتان، با علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی صحبت کنید..... نه، نه! برگردیم به نقطه چین بالا. چنان نبود. چنین بود: بعد از ظهر همان روزی که پیام فرستاده بودم تلفن جوان آرزومند زنگ خورد و از آن سوی خط صدا آمد: «سلام. من فرح پهلوی هستم .....». به همین سادگی و زیبائی. زن و شوهر هیجان زده دقایقی با ایشان حرف زده بودند. خبرش را به من دادند، شادمان و حیرتی. البته من با این شیوه تماس گرفتن بی دنگ و فنگ خانم شهبانو شخصاً آشنا بودم.

شهبانو فرح در چنین مواقعی دریغ ندارد. حالا در یک مسیر شلوغ، که چند تن دارند راه را باز میکنند، بانوئی سر راه ایشان با صدايی دردمند ظاهر میشود: «شهبانو همسرم نابینا شده، فقط یک لحظه دست شما را میخواد. اینجاست.» (چنان میگوید «اینجاست» که انگار شهبانو نابیناست!) و مرد دست شهبانو را در حال عبور میگیرد و میبوسد. رضا جان ده بار ویدئو را دیدم و شنیدم. صحبتی از «شفا» نیست. کل این ماجرای بیست ثانیه ای، یک برخورد گذرای غافلگیرانه است. تازه اگر آن خانم یا شوهرش حرف از «شفا» میزدند - که نزدند - ربطی به مهربانی شهبانو ندارد که میگوید «ای بابا نابینا شده.». شما این را با رضا پهلوی حساب میکنی که مادر شما هم اخیراً شفا میدهد! انصاف نیست دوست عزیز. اسمش را «سهوالکلیپ» میگذارم.

اما بعله، شهبانو گاهی هم شفا میدهد! شاعر زنده یاد نادر نادرپور شاهد!، که حدود سی سال پیش نوشت: شاملو دست شهبانو را بوسید و برای معالجه فرستادندش به خارج.*

در میان دوستان نزدیک شاعر دیگری هم که چند سال پیش در خارج کشور درگذشت این گمانه میچرخد که مخارج جراحی قلب او را در سفر به آمریکا، شهبانو بی تظاهر و سر و صدا، پرداخته است.

رضا جان. سعدی فرمود راجع به گفتن به وقتش و نگفتن به وقتش. من سهم خودم را ادا کردم!

------------------------------------------------

*«شاملو درهمان ملاقاتی که به سال ۱۳۴۶ میان شهبانو و اهل قلم اتفاق افتاد و آل احمد، به آذین، کسرایی و من هریک به دلیلی کاملا متفاوت از حضور درآن خودداری ورزیدیم بوسه بر دست بانوی اول زد و چندسال بعدهم با هزینه حکومت برایِ معالجه به اروپا رفت.».

. «طفل صدساله‌ای به نام شعر نو» مصاحبه دکتر صدرالدین الهی با نادر نادرپور. ماهنامه «روزگارنو» پاریس. (تاریخش را ندارم!).

هادی - لندن - ۱۰ اسفند ۱۴۰۳



navy.jpgخبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسدارن، پنج‌شنبه نهم اسفند از الحاق «ناو محافظ رئیسعلی دلواری» و «شناورهای تندروی موشک‌انداز» به نیروی دریایی سپاه خبر داد و معاون هماهنگ کننده ارتش جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد تفنگ «مصاف» جایگزین ژ۳ شده است.

تسنیم نوشت که شناور تندرو نیروی دریایی سپاه به نام «حیدر۱۱۰» و با سرعت ۱۱۰ نات (۲۰۳ کیلومتر بر ساعت)، قابلیت شلیک موشک‌های کروز ضد ناوشکن دارد.

در سال‌های گذشته ارتش و سپاه پاسداران از ساخت برخی ناوهای جدید خبر داده‌اند اما بعد مشخص شده است برخی از آن‌ها با استفاده از کشتی‌های کهنه خارجی ساخته شده‌اند.

سال ۱۳۹۹ مشخص شد ناوی که تحت عنوان «ناو هواپیمابر» یا «ناو اقیانوس‌پیمای شهید رودکی» رونمایی شد، یک کشتی ترابری کهنه خارجی بوده است.

هفته‌نامه دفاعی جینز در لندن، آن زمان نوشت که ناو جدید سپاه پاسداران یک کشتی رول آن ایتالیایی است که در سال ۱۹۹۲ ساخته شده و به تازگی به قیمت ۲/۷۵ میلیون دلار به فروش گذاشته شد.

خبرگزاری تسنیم نیز نوشت از آنجا که امکان خرید شناورهای نظامی از خارج به دلیل تحریم‌ها غیرممکن بوده، مسئولان سپاه پاسداران از این روش استفاده کرده‌اند.

از سوی دیگر، سال ۱۳۹۱ و پس از انتشار تصویری از یک پهپاد عمود پرواز کوکر-۱» از سوی جمهوری اسلامی، نشریه آتلانتیک گزارش داد این تصویر با فتوشاپ از روی عکس پهپادی که دانشگاه چیبا در ژاپن ساخته، تهیه شده است.

rp.jpgتفنگ مصاف

موسسه مصاف که به‌وسیله علی‌اکبر رائفی‌پور، فعال رسانه‌ای اصول‌گرا اداره می‌شود، سه سال پیش اعلام کرده بود یک اسلحه به نام ذوالفقار ساخته که شبیه سلاح ژ۳ است. با این حال هیچ نشانه‌ای مبنی بر استفاده از این سلاح در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی وجود نداشت.

پنج‌شنبه ۹ اسفند، حبیب‌الله سیاری، معاون هماهنگ کننده ارتش، خبر داد که اسلحه «مصاف» که ساخت داخل است، جایگزین ژ۳ در نیروی زمینی شده است.

سال ۱۳۵۳ بود که اسلحه ژ۳ به جای ام-۱، سلاح سازمانی ارتش شد.

جمهوری اسلامی از دهه ۸۰ اقدام به رونمایی از برخی سلاح‌ها کرده و این اقدامات تبلیغی در ماه‌های اخیر و به‌ویژه پس از طرح احتمال‌ها درباره حمله نظامی اسرائیل و آمریکا، افزایش یافته است.

حکومت ایران در سال‌های اخیر از نمونه‌های مختلف موشک و پهپاد نیز رونمایی کرده است.

میزان موفقیت این سلاح‌ها، مشخص و تایید شده نیست.

اکثر پهپادها و موشک‌های پرتاب شده به سوی اسرائیل در دو حمله جمهوری اسلامی رهگیری شدند.

از سوی دیگر در آبان ماه، حدود ۱۴۰ جنگنده اسرائیلی در سه موج حمله، ۲۰ نقطه را در سه استان ایران هدف قرار دادند اما جمهوری اسلامی به این حمله پاسخ نداده است.

حکومت ایران در سال‌های اخیر تعدادی پهپاد و موشک بالستیک به روسیه ارسال کرده و همچنین این تجهیزات را در اختیار نیروهای نیابتی خود قرار داده است.

نشریه آلمانی بیلد پیش از این در گزارشی نوشت سپاه پاسداران به دنبال ساخت سلاح شیمیایی برای نیروهای نیابتی خود است.

kuwait2.jpgالجریده: لاوروف به ایران پیشنهاد داده بجای مذاکره با اروپا، ترامپ و پزشکیان با یکدیگر دیدار کنند

رویداد ۲۴ | با شروع دولت پزشکیان در تهران امید‌ها به رفع تحریم و گشایش‌ها اقتصادی و البته حل مساله هسته‌ای از مسیر دموکراسی افزایش یافته بود، وقتی هم که ترامپ در آمریکا انتخابات را برد، برخی تحلیلگران با اشاره به روحیه تاجرمابانه وی، همچنین اظهارات انتخاباتی و ابراز تمایلش برای معامله با تهران گزاره شروع دوباره مذاکره را پررنگ دیدند.

در ادامه، اما مواضع ترامپ از جمله اعمال تحریم‌ها جدید علیه ایران، تلاشش برای ممانعت از فروش نفت ایران و تاکید بر اعمال سیاست‌ها فشار حداکثری سبب آن سخنرانی مهم رهبری و تغییر مواضع مسئولان ایرانی درباره مذاکره شد.

در روز‌های اخیر، اما با توجه به آخرین تحولات جهانی و سفر سرگئی لاوروف به ایران، برخی رسانه‌ها و تحلیلگران پیش بینی کردند که وزیر خارجه روسیه حامل پیامی از سوی آمریکا باشد یا اینکه آمریکا روسیه در حال معامله بر سر اوکراین و ایران باشند!

بعد از انجام سفر لاروف، اما وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد که او قرار نبوده حامل پیامی باشد و از مذاکرات کشورش با ترامپ به ایران گزارش داده است.

با رفتن لاروف و این حرف‌ها، اما گمانه‌زنی‌ها درباره این سفر پایان نیافت و حتی بالا هم گرفت، چنانچه روزنامه کویتی الجریده مدعی شد که «لاوروف به ایران پیشنهاد داده بجای مذاکره با اروپا، ترامپ و پزشکیان با یکدیگر دیدار کنند».

بر اساس این گزارش، وزیر خارجه روسیه در سفر اخیر خود به تهران پیشنهاد داده که مسکو نقش میانجی را بین ایران و دولت دونالد ترامپ برای بازگشت به مذاکرات ایفا کند.

روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «این روزنامه اضافه کرده است که سرگئی لاوروف که چند روز پیش با همتای آمریکایی خود، در عربستان دیدار کرد، به طرف ایرانی اطلاع داده که ترامپ همچنان بر فهرست مطالبات خود پایبند است. این مطالبات شامل محدودیت بر برنامه موشک‌های بالستیک و تولید پهپاد‌های ایران است.

براساس این طرح پیشنهادی، مذاکرات ابتدا در سطح کارشناسان آغاز می‌شوند و در صورت موفقیت، به سطح وزرای خارجه ارتقا می‌یابد. سپس، پس از دستیابی به نتیجه، توافق میان ترامپ و مسعود پزشکیان امضا خواهد شد.»

در گزارش روزنامه کویتی آمده که «لاوروف به ایران توصیه کرده مذاکرات با سه کشور فرانسه، آلمان و انگلیس را کنار گذاشته و مستقیماً با ترامپ مذاکره کند.»

طبق مواضع اعلامی ایران درباره مذاکره، پرونده هسته‌ای و تعامل با آمریکا، همچنین با در نظر گرفتن رویکرد ایران در مسائل منطقه به نظر بعید است که ایران وارد چنین روند مذاکره‌ای شود، اما «الجریده» نوشته که «عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به لاوروف اعلام کرده ایران تنها تحت سه شرط وارد مذاکرات خواهد شد. اول اینکه مذاکرات بدون پیش‌شرط باشد، دوم اینکه تحریم‌های آمریکا علیه ایران به حالت تعلیق درآید و سوم اینکه تهدیدات متوقف شود.»

حال باید منتظر ماند و دید که - در صورت صحت این گزارش - آمریکا شروط ایران را می‌پذیرد و کار به شروع مذاکرات می‌رسد که در نهایت موجب دیدار پزشکیان و ترامپ باشیم یا خیر؟

euro.jpgسفر سرگئی لاوروف به ایران منشأ گمانه‌زنی‌های فراوانی دربارۀ آیندۀ تقابل یا تعامل ایران و آمریکا و نقش روسیه در این میان شده است

یورونیوز - بسیاری از ناظران سیاسی، روسیه را مانع موفقیت مذاکرات غیرمستقیم دولت قبلی ایران با دولت جو بایدن قلمداد کرده‌اند چراکه دولت بایدن در جنگ روسیه و اوکراین به شدت حامی اوکراین بود؛ اما الان که دولت ترامپ در جنگ اوکراین جانب روسیه را گرفته و ضمنا ایران را تحت فشار گذاشته است برای نشستن پای میز مذاکره، سؤال این است که روسیه چه موضعی بین ایران و آمریکا اتخاذ می‌کند. حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در دهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی ایران، روز گذشته در شبکۀ ایکس (توئیتر سابق) نوشت: «لاوروف... با این پیام به تهران آمده بود: روسیه و آمریکا در ریاض خطوط قرمز مشترکی برای ایران ترسیم کرده‌اند.» متن زیر مصاحبه یورونیوز است با آقای فلاحت‌پیشه دربارۀ آنچه در "ایکس" نوشته بود و نیز دربارۀ امکانات و خطرات فعلی سیاست خارجی ایران در دورۀ همسویی رؤسای جمهور روسیه و آمریکا.

یورونیوز: وزیر خارجۀ ایران گفته است لاوروف به تهران آمد تا همکاری‌های اقتصادی ایران و روسیه را گسترش دهد، اما شما گفته‌اید لاوروف آمد تا خطوط قرمز مشترک آمریکا و روسیه را برای ایران ترسیم کند. سؤال این است که خبر رسمی آقای عراقچی صحت دارد یا خبر غیررسمی شما؟

فلاحت‌پیشه: من تحلیلم را گفتم. خبر ندادم. خبر را کسی می‌دهد که اطلاع دارد. من تحلیلم را گفتم. من معتقدم هدف آقای لاوروف از پیام‌هایی که در تهران ارسال کرد، نوعی بازارگرمی برای روسیه بود. ایشان در مصاحبه‌اش گفت که روسیه حاضر است در تحولات مختلف، تقویت‌کنندۀ دیپلماسی باشد. در همین راستا از موضوع هسته‌ای ایران و بحران خاورمیانه گفت. به عبارتی لاوروف سعی کرد به آمریکایی‌ها و خود ترامپ این پیام را بدهد که با روسیه با آمریکای کنونی همسویی دارد و بقیه بازیگران از جمله ایران باید خودشان را با آمریکا و روسیه هماهنگ کنند. اما واقعیت قضیه این است که روسیه حتی در مدیریت بحران اوکراین هم دچار ناکارآمدی است. بنابراین حرف‌های لاوروف پیرو سیاست سنتی روسیه در قبال مسائلِ خارجِ نزدیکِ این کشور بود و هدف اصلی سخنان او چیزی جز تامین منافع روسیه در اوکراین نبود.

یورونیوز: ولی توئیت شما بیش از آنکه شبیه تحلیل سیاسی باشد، شبیه این بود که یک عضو پیشین کمیسیون سیاست خارجی مجلس ایران، خبری را از وقایع پشت پرده نقل کرده است.

فلاحت‌پیشه: بنده الان دو دوره است که در مجلس نیستم و همۀ توئیت‌ها و موضع‌گیری‌هایم در واقع نوعی تحلیل است.

یورونیوز: ولی وقتی می‌گویید لاوروف با این پیام به تهران آمده بود که آمریکا و روسیه خطوط قرمز مشترکی را برای ایران ترسیم کرده‌اند، انگار شما از چیزی مطلع هستید.

فلاحت‌پیشه: نه، من تحلیلم را گفتم. یعنی نظرم را با توجه به روش تحلیل تاریخی‌ای که دارم، نوشتم. همان طور که سه سال قبل در یک مصاحبه گفتم روس‌ها برجام را فدای جنگ اوکراین می‌کنند. آن موقع هم بنده نمایندۀ مجلس نبودم ولی آن تحلیل را مطرح کردم و دیدیم که درست از آب درآمد. روس‌ها در جریان جنگ اوکراین اجازه ندادند برجام احیا شود و آن را فدای جنگشان کردند. الان هم معتقدم روس‌ها سعی کردند به طرف ایرانی بگویند که مواضعشان را با آمریکا همسو می‌کنند و در سمت دیگر به طرف آمریکایی بگویند که کارت‌های متعددی در منطقه در دست دارند.

یورونیوز: همسویی پوتین و ترامپ در شرایط فعلی، چه پیامد ناگواری برای جمهوری اسلامی می‌تواند داشته باشد؟

فلاحت‌پیشه: به نظرم اتفاقا این می‌تواند یک فرصت برای ایران باشد. اگر حکومت ایران مسائل سیاست خارجی خودش بویژه موضوع فعالیت هسته‌ای‌اش را از منافع بازیگران واسطی مثل روسیه جدا کند، منافع ایران تامین می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

یورونیوز: الان روسیه هم ظاهرا باید از توافق ایران و آمریکا استقبال کند چون مسکو با دولت ترامپ همسو است.

فلاحت‌پیشه: روس‌ها فعلا تمام مسائل سیاست خارجی را در راستای موضوع اوکراین ارزیابی می‌کنند و این موضوع را بر تمام مسائل از جمله مسالۀ هسته‌ای تقدم می‌بخشند. دور شدن موضع روسیه از موضع ایران در بحث هسته‌ای، اتفاقا به نفع کشور ما است.

یورونیوز: ولی تحقق این منفعت منوط به این است که رهبر جمهوری اسلامی اجازۀ مذاکره و توافق با آمریکا را صادر کند.

فلاحت‌پیشه: من معتقدم نه روسیه آن نفوذی را دارد که الان لاوروف مدعی آن است، نه آمریکا آن قدرتی را دارد که الان ترامپ مدعی آن است. یعنی وقتی کار به پای میز مذاکره کشیده شود، مواضع طرف‌های مختلف تعدیل خواهد شد.

مسعود پزشکیان، پنج‌شنبه نهم اسفند گفت: «بنده اعتقاد دارم جنگی که امروز با ما می‌کنند، جنگ ترکیبی است و خطرناک‌تر از جنگ ما با عراق است. یکهو می‌بینی من را کرده‌اند عامل دشمن بدون آنکه بدانم.»

sardar.jpgابومالش

ویژه خبرنامه گویا

سردار جباری اعلام کرد که اسرائیل را شخم می‌زنیم و سر راه که می‌رویم اسرائیل را شخم بزنیم، پایگاه‌های آمریکایی را نیز با خاک یکسان می‌کنیم. بنده پیشنهاد می‌کنم با توجه به اینکه ما سیب زمینی‌ها را خیلی ارزان به عراق صادر کرده و خیلی گران از پاکستان وارد کردیم و اکنون با کمبود سیب زمینی روبرو هستیم، پس از آن که اسرائیل را کاملاً شخم زدیم، در آنجا سیب زمینی بکاریم.

ماجرای صادر کردن سیب زمینی نشان داد که نشستگان بر سر سفره نظام در هر نوع معامله‌ای سود می‌برند و فرمول‌های علم اقتصاد درباره آنها صادق نیست. کسانی که در مرحله اول سیب زمینی را به عراق صادر کردند، سود بردند. کسانی که از پاکستان سیب زمینی وارد کردند، سود بردند و کسانی که دوباره از عراق همان سیب زمینی را به ایران وارد می‌کنند، سود می‌برند. این سوددهی، فقط در باره نشستگان بر سر سفره نظام صادق است و در مورد کسانی که با زور سرنیزه نظام را سرپا نگه داشته‌اند، صادق نیست. آن‌ها حکم کسی را دارند که "دو پول می‌گرفت سگ اخته می‌کرد و سه پول می‌داد غسل می‌کرد".

دستاورد جنگ با اسرائیل!

در نبرد تقریبا چهل ساله با اسرائیل دستاوردهای زیادی به دست آوردیم که معاندین آن را قبول ندارند. یکی از این دستاوردها که هیچکس منکر آن نیست هنر کندن تونل است. میلیاردها دلار خرج کردیم و هزاران کیلومتر تونل در غزه ولبنان ساختیم. البته این تونل‌ها حکم چاه حاج میرزا آقاسی را داشت، یعنی اگر برای ما آب نداشت برای حماس و حزب الله نان داشت. به نظر من ما با این پول می‌توانستیم یک زیرزمین بزرگ در زیر کشور اسرائیل بسازیم و جمهوری زیرزمینی حماس را در آنجا تشکیل دهیم. یعنی کشور اسرائیل در طبقه همکف و جمهوری زیرزمینی حماس در زیرزمین آن باشد.

حماس هم از این شرایط بسیار راضی بود برای این که می‌توانست از این موقعیت سوق الجیشی استفاده کرده و از زیر اسرائیلی‌ها را انگولک کند. اگر این اتفاق می‌افتاد مطمئن باشید که جمهوری زیرزمینی حماس بر خلاف ایران به هیچ عنوان قطعی برق نداشت و همواره مانند روز روشن بود. دستاورد دیگر ما رسیدن به اوج هنرنمایی در زمینه تلقین، تدفین و خواندن نماز میت بود و اوج آن نیز در مراسم تدفین حسن نصرالله دیده شد، مراسمی که صدا و سیما آن را تدفین جذاب خواند. در ادامه آن مراسم قرار است به زودی مقام رهبری چاق و چله‌ترین فرزند حسن نصرالله را انتخاب و بر سر او عمامه بگذارد و برای شهادت روانه لبنان کند.

اسفند ۱۴۰۳ ـ ابومالش
*

Abdolsatar_Doshouki_4.jpgپیشگفتار

این مقاله در مورد عملکرد تبعیض آمیز اکثر رسانه های فارسی زبان برونمرزی را امروز در یک فایل پی دی اف (pdf) برای فعالین بلوچ فرستادم و تعجب نکردم که تقریبا همه آنها با من موافق بودند که تبعیض و ناروایی و "پارتی بازی" و رفیق بازی و ضد بلوچ بودن اکثر (و نه همه) رسانه های فارسی زبان برون مرزی تحت بهانه "روزنامه نگار" بیداد می کند.

تبعیض نهادینه شده

در اوج جنبش "زن زندگی آزادی" بنده مقالات متعددی علیه تبعیض در رسانه ها و بخصوص ایران اینترنشنال که سردبیر آن معاون سابق وزیر جمهوری اسلامی است نوشتم که خوشـبخـتانه کـارگر افتاد. زیرا هر هفته تعداد زیادی از فعالین بلوچ اعم از زن و مرد بصورت روزانه دعـوت می شدند تا در مورد وقایع بـلوچسـتـان نظر بدهـند. اما بعد از آن تلویزیون ایران اینترنشنال در بیش از ۹۵ درصد موارد از یک فرد غیربلوچ تحت عنوان "روزنامه نگار" دعوت می کند که ظاهرا در مورد همه مسائل متخصص و صاحب نظر و کارشناس و تحلیلگر و کاردان و خبره و ماهر و اهل فن است. از حقابه هامون گرفته تا مسائل صیادی, از تبعیض علیه بلوچ گرفته تا مکانیسم احداث آب شیرین کن در کنارک, از سوختبری گرفته تا سیل در دشتیاری و ریزگرد در شمال بلوچستان و از تغییرات اقلیمی گرفته تا آسیب پذیری فنی راه آهن زاهدان ـ چابهار و از بیماری تالاسمی گرفته تا مالاریا و دهها مورد دیگر که به باور بنده نه تنها مصداق بارز تبعیض علیه فعالین بلوچ است بلکه نوعی توهین می باشد تا معاون سابق وزیر نشان دهد در بین بلوچها تحلیلگر و کارشناس مسائل بلوچستان وجود ندارد.

Shokouh_Mirzadegi-4.jpgاشغالگران حاکم بر ایران، رژیم جمهوری اسلامی! شما ۴۶ سال است که نه تنها با میراث فرهنگی و تاریخی ما در افتاده‌اید، بلکه جشن‌های ملی ما را به بهانه‌های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم ممنوع کردید. و از آنجایی که نتوانستید برخی از آنها را که چون نوروز جهانی شده‌اند، حذف کنید، به شکل‌های مختلف چنگ بر گلوی شادمانی‌های مردمان ایران انداخته و آن را محدود به کنج خانه‌ها کردید. امسال به بهانه‌ی «ماه رمضان و شب احیا» نه تنها می‌خواهید شادمانی‌های نوروزی را از مردم بگیرید، بلکه می‌خواهید به این بهانه مراسم مذهبی را به موزه‌ها و محوطه‌های تاریخی و فرهنگی ملی ما بکشانید؛ در حالی که می‌توانید این مراسم مذهبی را در مساجد پیروان اسلام برگزار کنید که بسیاری‌شان همیشه خالی هستند. *

ما ایرانیان بر خود می‌بالیم که صاحب فرهنگی هستیم که در آن هر مرام و عقیده و مذهب و حتی بی مذهبی آزاد است. با همین فرهنگ بوده که توانستیم ۱۴۰۰ سال پیش آن را از چنگال انقلابیون مهاجم بیرون بکشیم، ما حتی مغول‌ها را که جهانی را به آتش کشیده بودند، مطیع و عاشق فرهنگ خودمان کردیم، ما هردشمنی را تبدیل به دوست کردیم و یا از سرزمین مان بیرون راندیم. و هر بار زخم‌هامان را با عشق به ایران شستیم و مداوا کردیم. شما که هستید و از کجا آمده‌اید که این همه با ما و فرهنگ ما بیگانه‌اید؟

sabeti.jpgمقدمه

پس از گذشت بیش از پنج دهه از دوران حکومت پهلوی، سه تن از قربانیان شکنجه‌های ساواک در دادگاهی در فلوریدا علیه پرویز ثابتی، یکی از مقامات ارشد این سازمان، شکایتی مطرح کرده‌اند. آنها او را متهم کرده‌اند که نه ‌تنها در طراحی و اجرای سیستم شکنجه نقش داشته، بلکه میراث سرکوبی را پایه‌ گذاری کرده که همچنان بر ایران سایه افکنده است. این شکایت، پرسش‌های مهمی را در مورد مسئولیت ناقضان حقوق بشر و مصونیتی که برخی از آن‌ها پس از ترک قدرت داشته‌‌اند، مطرح می‌کند.

پرویز ثابتی و نقش او در سرکوب مخالفان

پرویز ثابتی یکی از چهره‌های کلیدی سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در دوران محمدرضا پهلوی بود. او به عنوان رئیس اداره سوم ساواک، مسئولیت سرکوب مخالفان سیاسی، بازداشت و شکنجه فعالان سیاسی و روزنامه‌ نگاران را بر عهده داشت.

Farid_Ansari_Dezfouli_3.jpgجان استوارت میل: هیچ «دیکتاتوری خوبی» وجود ندارد که برتری آن بر یک جهان آزاد ثابت شده باشد، حتی اگر نیت‌های او خیرخواهانه باشد.

در بخش یکم توضیح داده شد که یکی از وجوه ملی گرائی حفظ استقلال و عدم وابستگی به بیگانگان و در خدمت منافع خارجی قرار نگرفتن می‌باشد. اکنون رضاشاه را از این زاویه مورد بررسی قرار می‌دهیم.
مصدق سه بار علیه سید ضیاء برخاست. بعد از خروج رضاشاه از کشور در سال ۱۳۲۰ سید ضیاء به ایران برمی گردد و بعنوان نماینده مجلس انتخاب می‌شود. مصدق شدیدا با اعتبارنامه او مخالفت می‌ورزد و در مقابل او می‌ایستد. او به سید ضیاء می‌گوید تو عامل خارجی هستی و کلی استدلال می‌کند که تو نیروی خارجی بودی و در خدمت منافع آنان و بر ضد منافع ملی بودی. تو به دیکتاتور کمک کردی تا دیکتاتوریش را بسط دهد. بعلت سرسپردگی سید ضیاء طباطبائی به بیگانگان مصدق کار را به جائی می‌رساند که حیثیتی برای سید ضیاء باقی نمی‌گذارد. از آن تاریخ برای همیشه سید ضیاء از صحنه سیاسی ایران محو می‌شود. از دید مصدق ملی گرا، گناه سید ضیاء نفی استقلال از طریق وابستگی به بیگانگان و عامل بیگانه بودن بود. او به خوبی می‌دانست و می‌آموخت که بیگانگان تنها بدنبال منافع خودشان هستند. بیگانگان از طریق عوامل سرسپرده خود‌شان که هر آن می‌توانند تعویض شوند حکومتی سرسپرده در خدمت منافع خود بر سرکار می‌آورند.

بدنبال ملی گرا تر خواندن رضاشاه از دکتر محمد مصدق توسط آقای سلامتیان در یک گفتگوی ویدئوِئی توسط گروهی بنام Timeline Iran Podcast و ملی گرا خواندن رضاشاه و او را در حد مصدق بالا بردن آنهم توسط کسی که خود را پیرو تفکر استقلال و آزادی شادروان محمد مصدق معرفی می‌کند مرا بر آن داشت تا با تعریفی از ملی گرائی در ایران و مضمون آن در نوشتاری پژوهشی نشان دهم ادعای آقای سلامتیان هیچگونه مبنای تاریخی و درستی ندارد و رضاشاه هم هرگز ملی گرا نبوده است. در اولین مقاله تلاش نمودم تا تاریخچه ملی گرائی و فهم و درک ملی گرائی ایرانی را توضیح دهم و در پایان قول دادم که چگونگی پیدا کردن رضاخان توسط انگلیسی‌ها و رابطه ارگانیک بریتانیا و کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹را در نوشته بعدی توضیح دهم تا بیشتر با رضاشاه ملی گرای آقای سلامتیان آشنا شویم. مجددا یادآور شوم هدف نگارنده نفی مطلق و دگماتیسم رضا شاه نیست، بلکه نقد جنبه‌های اساسی اعمال و رفتاریست که او بر علیه ملت ایران مرتکب شده است می‌باشد. زیرا هر پژوهشگر موظف است به جنبه‌های مختلف مسئله مورد پژوهش خود هم اشاره نماید. سعی نگارنده بررسی همه ابعاد وجودی رضاشاه نمی‌باشد بلکه می‌خواهم به تک تک کاراکترهای ضد ملی رضاشاه بپردازم و بگویم که هر پادشاه یا هر رهبر یا رئیس جمهور و یا هر کنشگر سیاسی که نافی استقلال و آزادی کشور باشد در رده ملی گرایان محسوب نمی‌شود. شخصیت‌های ملی گرا به بیگانگان دخیل نمی‌بندند و عامل مقاصد و منافع آنان نمی‌شوند. پادشاهی که توسط بیگانگان می‌آید و توسط بیگانگان می‌رود و فاقد هرگونه استقلالی باشد چگونه میتواند در زمره ملیون قرار گیرد؟! رضاشاه در زمره ملی گراها نمی‌تواند باشد زیرا عامل سلطه انگلیس بر ایران بود و کشورمان را زیر سلطه انگلیس قرارداد. مخالفت وطن دوستان و مخالفان سلطه گری بیگانگان با رضاشاه مخالفت با کسی است که کودتاگری بیگانگان در ایران را رسم نمود، بطوریکه ملت ایران تا به امروز هنوز نتوانسته از زیر بار این فاجعه بیرون بیاید و رها گردد. رضاخان ساختار سیاسی‌ای را بر کشورمان حاکم کرد که مبنا و اساس ملیت، استقلال سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی را از بین برد.

arnz.jpgجهان رو به زوال خامنه‌ای از بیروت تا تهران

بسیاری از من می‌پرسند خامنه‌ای به کجا می‌رود؟ چگونه فریادها را نمی‌شنود و دردهای ۹۰ میلیون ایرانی را حس نمی‌کند؟

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

آدم‌ها در طول زمان دگرگون می‌شوند. مولانا دگردیسی یا «صیروره» را به زیباترین شکلی وصف می‌کند: «از جمادی مردم و نامی شدم...» زنده‌یاد سعیدی سیرجانی هم از صیروره معکوس می‌گوید؛ آنجا که به جای از مَلَک پران شدن، به جمادی شدن می‌رسد و نه درد انسان‌هایی که زیر تیغش‌اند، به دردش می‌آورد و نه از کشتن و زجر دادن و به حبس و حصر انداختن دیگران ابایی دارد.

آقای خامنه‌ای دونالد ترامپ را «توهم‌زده» می‌خواند. در حالی که ترامپ با همه خوب و بدش، یک دولتمرد و تاجر عمل‌گرا است. چهار سال زیر تیغ بود، اما مبارزه کرد و دوباره به کاخ سفید رفت؛ با ده‌ها طرح و برنامه که از روز نخست دل‌مشغولشان شده است. همین آقای ترامپ مانند همه روسای‌جمهوری آمریکا اگر برای طرحی ۱۰۰ میلیون دلار نیاز داشته باشد، باید از کنگره اجازه بگیرد، اما خامنه‌ای میلیاردها دلار ثروت ملت ایران را به یک نیش قلم، به این و آن سرسپرده تروریست می‌دهد.

خامنه‌ای تا دو سه سال بعد از کسب مقام ولایت‌، وامدار رفسنجانی بود و می‌کوشید اصول شراکت را رعایت کند، اما به مرور با قدرت گرفتن دفتر «مقام معظم رهبری» و وسوسه‌های دو معاون سابق وزارت اطلاعات، محمدی گلپایگانی و اصغر حجازی، که همه‌کاره دفتر بودند، وضع عوض شد.

آن‌ها خامنه‌ای را جای مهدی الغائب نشاندند. درست مثل شاه سلطان حسین؛ اما اگر او یک «مجلسی» داشت و یک «کلباسی»، سید علی آقا صدتا مجلسی دارد که در شرق و غرب بلاد و شمال و جنوبش وصف مراد می‌کنند و کاظم صدیقی‌وار زمین ۱۰۰ میلیاردی بالا می‌کشند.

علی خامنه‌ای که روزگاری صلای «من هیچم و من هیچم» سر می‌داد، بانگ «انا ولاغیر» برداشت و به فرمانش، کوس قیادت و طبل ولایت بر سر هر کوی و برزن و بازار به صدا درآمد. سید امروز تنها است. خیال می‌کند اطرافیانش به او وفادارند. این را گمان می‌کند اما از وحشت، به‌سختی به خواب می‌رود.

این درست که همه دیکتاتورها دچار مالیخولیا می‌شوند و کابوس توطئه لحظه‌ای آن‌ها را رها نمی‌کند، اما در مورد سید خامنه‌ای این وضع به‌مراتب سخت‌تر و در عین حال خطرناک‌تر است. در هیچ نقطه‌ای از جهان، یک رئیس دولت، چه شاه چه رئیس‌جمهوری، به اندازه سیدعلی خامنه‌ای قدرت و امکانات ندارد. رئیس‌جمهوری یگانه ابرقدرت واقعی جهان آمریکا در برابر کنگره، دست‌بسته است. هرکدام از سناتورها و نمایندگان حتی از حزب رئیس‌جمهوری صاحب استقلال رای‌اند و گاه در مخالفت با سیاست‌های رئیس‌جمهوری شخصیت و اعتبار خود را نشان می‌دهند، اما برای سید علی، مجلس شورای اسلامی جایی است که مشتی گوش‌به فرمان در آنجا تسبیح‌گوی ذات اقدس ولی فقیه‌اند.

هیچ قدرتی قادر نیست او را زیر سوال ببرد. زمانی که بحث اشراف دولت بر نهادهای زیر نظر رهبر و گرفتن مالیات از آن‌ها را مطرح شد، خاتمی و بعد از او احمدی‌نژاد و روحانی مغضوب و از «بیت مبارک» به بیرون پرتاب شدند. در ایران آقای خامنه‌ای، برخلاف نص صریح قانون، بسیاری از زندانیان سیاسی حتی پس از پایان محکومیتشان در زندان باقی می‌مانند.

در فرانسه، اگر در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۵ میلیون نفر به فردی رای دهند، او به‌عنوان برگزیده اکثریت مردم، قادر است به مدت پنج سال ریاست قوه مجریه را بی‌دغدغه در دست داشته باشد. در ایران اما رای ۲۵ میلیون ایرانی در انتخابات تا زمانی که مهر مبارک «ولی امر مسلمانان جهان»!! زیر آن نخورد، هیچ ارزشی ندارد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

بسیاری از من می‌پرسند خامنه‌ای به کجا می‌رود؟ چگونه فریادها را نمی‌شنود و دردهای ۹۰ میلیون ایرانی را حس نمی‌کند؟ این چه شحصی است که هزینه نمایش دفن حسن نصرالله را در امامزاده در دست ساخت در بیروت می‌پردازد و پیام می‌دهد: «مجاهد کبیر و زعیم پیشتاز مقاومت در منطقه، حضرت سید حسن نصرالله (اعلی‌الله مقامه)، اکنون در اوج عزت است. بدن پاک او در سرزمین جهاد فی‌سبیل‌الله به خاک سپرده می‌شود، ولی روح و راه او هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد، ان‌شاءالله، و راه را به رهروان نشان خواهد داد.

دشمن بداند که مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار تمام‌شدنی نیست و تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه خواهد یافت، باذن‌الله. نام نیک و چهره‌ نورانی جناب سیدهاشم صفی الدین (رضوان‌الله علیه) نیز ستاره‌ درخشان تاریخ این منطقه است. او یاور نزدیک و جزء جدانشدنی رهبری مقاومت در لبنان بود. سلام خدا و بندگان صالحش بر این دو مجاهد سرافراز و بر دیگر مبارزان شجاع و فداکار که در برهه‌ اخیر به شهادت رسیدند و بر همه‌ شهدای اسلام. و سلام ویژه‌ من به شما فرزندان عزیزم، جوانان سلحشور لبنان.»

27-2.jpgفرارو - سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، با اشاره به عملکرد دولت مسعود پزشکیان گفت: نباید مطالبات مردم را از یاد ببریم و نباید از یادآوری کردن وعده‌ها و شعارهائی که داده است، خودداری کنیم و انتظار می‌رود که با حسن نیتی که در جناب آقای دکتر پزشکیان سراغ داریم و سعه صدری که دارند، حتی نقد‌ها و بیان مطالبات نیز مورد استقبال قرار گیرد و در جهت برنامه ریزی و تلاش برای عملیاتی شدن همان شعار‌ها و بهبود مدیریت‌ها کارگر افتد.

به گزارش جماران، سید محمد خاتمی در دیدار دبیرکل و اعضاء دفتر سیاسی حزب مردمسالاری، با اظهار خوشوقتی از این دیدار و آرزوی موفقیت برای حزب مردم‌سالاری که طی حدود سه دهه با همه تنگناها، محدودیت‌ها و فرازونشیب‌ها در عرصه حضور فعال داشته است، به اوضاع کنونی کشور پرداخت و اظهار کرد: وضع کنونی مردم و کشور خوب نیست و بیم بزرگ این است که خدای ناخواسته روزنه‌ای که اخیراً به سوی آینده بهتر گشوده شده بود، بسته شود و امید اندکی که پدید آمده است از میان برود.

وی افزود: مواضع اخیر مسئولان جدید آمریکا که پیشتر هم به انحاء مختلف بیان و اعلام می‌شده است در بدتر کردن وضع بی تأثیر نبوده است. هرچند که می‌توان تفاوت هائی هم نسبت به آنچه در گذشته بوده است، دید. بر این باورم که در عین هوشیاری نسبت به تهدیدها، باید از فرصت‌های فراهم آمده بهره برداری کرد؛ به خصوص که پاره‌ای از اظهارات در اروپا و منطقه هم نگرانی به وجود آورده است. اتخاذ یک دیپلماسی هوشیار، فعال و انعطاف پذیر با هدف تأمین مصالح ملی در این لحظه -و همیشه- لازم و کارساز است.

خاتمی یادآور شد: مثلاً در مورد موضوع هسته‌ای به لحاظ تئوری مسأله آن حل شده است و به لحاظ عملی نیز می‌توان-و باید- با آژانس بین المللی که در آن عضویت داریم و ضمناً N.P.T. را هم پذیرفته‌ایم، مسأله را به طور جامع حل کنیم و بهانه را از دست دیگران بگیریم.

رئیس دولت اصلاحات در ادامه سخنان خود، به اوضاع داخلی کشور پرداخت و گفت: با آسیب دیدن بنیاد اقتصاد و کاهش روز افزون بهره‌وری، افزایش تورم توأم با رکود، آسیب دیدن تولید و زیرساخت‌های آن، کاهش سرمایه گذاری و افزایش بیکاری که تحریم‌ها بر دامنه این مشکلات افزوده است و ادامه سخت گیری‌های بی اساس و محدودیت فضای آزاد علی رغم شعار‌های اصلی انقلاب، و عدم تأمین حقوق و آزادی‌های اساسی همه بخش‌ها و بدتر از همه، لطماتی که به سرمایه انسانی کشور وارد می‌آید، علاوه بر تنگ شدن فضای زندگی به طور کلی و معیشت مردم، به خصوص طبقات متوسط به پایین، بر نارضایتی‌ها افزوده می‌شود؛ در حالی که رضایت مردم پشتوانه اصلی اقتدار و امنیت ملی و حتی خود حکومت است.

وی تصریح کرد: دولت جناب پزشکیان گرچه گام‌های مثبتی برداشته است، ولی به نظر می‌رسد که باید تلاش گسترده‌تر با اصلاح رویکرد‌ها و تنظیم برنامه‌های مناسب با تأیید جدی همه ارکان نظام صورت گیرد. وضع بدی که شاهد آن هستیم و حاصل رویکرد‌های سالیان گذشته بوده است و از قضا مخالفت آقای پزشکیان با آن رویکرد‌ها و رفتار‌ها سبب موفقیت ایشان شد.

وقتی تحریم‌ها نعمت دانسته می‌شد، وقتی توسعه همه جانبه و پایدار مورد غفلت و حتی توهین قرار می‌گرفت، وقتی خالص سازی سبب تهی شدن عرصه اندیشه و مدیریت می‌شد و ...، باید منتظر این روز‌ها می‌بودیم.

رئیس دولت اصلاحات گفت: شعار‌های آقای پزشکیان -که واقعاً حداقلی هم بود- مردم را امیدوار کرد. حالا دو جریان در دو قطب مخالفان، یکی که به هر صورت می‌خواهد براندازی کند و دیگری که نسبت به هر تغییر مثبت برمی آشوبد، در تبلیغات علیه دولت و انداختن تقصیر نابسامانی‌ها و وضع بد که -محصول کار خودشان است-به گردن دولتی که از قضا برای رفع آنها به میدان آمده است، به هم رسیده‌اند.

این تبلیغات و نیز تهدید‌های مختلف خارجی و داخلی در تضعیف امید مردم که انتخاب شان به قصد تغییر صورت گرفته است به کار می‌رود؛ اما حمایت از دولت به معنی ندیدن نقص‌ها و عیب‌ها و اظهار نظر نسبت به آنها و مطالبه رفع آنها نیست. باید دولت را با تکیه بر شعار‌هایی که خود داده است حمایت کرد و در عین حال، کمبود‌ها و نقص‌ها را هم دید و گوشزد کرد و در کنار آن راه حل هم ارائه داد.

خاتمی تأکید کرد: نباید مطالبات مردم را از یاد ببریم و نباید از یادآوری کردن وعده‌ها و شعارهائی که داده است، خودداری کنیم و انتظار می‌رود که با حسن نیتی که در جناب آقای دکتر پزشکیان سراغ داریم و سعه صدری که دارند، حتی نقد‌ها و بیان مطالبات نیز مورد استقبال قرار گیرد و در جهت برنامه ریزی و تلاش برای عملیاتی شدن همان شعار‌ها و بهبود مدیریت‌ها کارگر افتد.

دیدار ظریف با سید حسن خمینی

| No Comments

bbc.jpgبی بی سی - شکایت سه ایرانی ساکن ایالات متحده آمریکا از پرویز ثابتی واکنش‌های بسیاری در در شبکه‌های اجتماعی و محافل سیاسی داشته است. این سه نفر آقای ثابتی، از مقامات ارشد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در دوره پهلوی را به مسئولیت در «شکنجه» متهم کرده‌اند.

این سه نفر با مقصر دانستن آقای ثابتی در «شکنجه و بدرفتاری» با خود، او را به نهادینه کردن شکنجه در سازمان‌های امنیتی ایران در زمان شاه متهم کرده‌اند و خواهان دریافت غرامت چندین میلیون دلاری شده‌اند.

واکنش‌ها به این ثبت شکایت کاملا متفاوت بوده و برخی به تمجید آقای ثابتی و تقبیح شکایت کنندگان پرداخته‌اند و برخی نیز از این شکایت استقبال کرده‌اند.

برخی از مدافعان پرویز ثابتی، به شاکیان با عناوینی چون «تروریست پنجاه و هفتی» و یا «پرونده سازی مبتذل چپ‌ها» حمله کرده‌اند و در مقابل عده‌ای این دفاع‌ها را «سفیدشویی جنایتکاران ساواک» دانسته‌اند.

آقای ثابتی در مستندی که از شبکه من‌وتو پخش شد، ادعاهای دست داشتن در «شکنجه» زندانیان را رد کرده است.

پروز ثابتی از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ رئیس اداره سوم و قائم مقام ساواک بود که براساس گزارش‌ها «مهم‌ترین» بخش سازمان اطلاعات و امنیت ایران را اداره می‌کرد.

آقای ثابتی پس از اعتراضات ۱۴۰۱ در یکی از تجمعات ایرانیان خارج از کشور پس از ۴۶ سال برای اولین بار در انظار عمومی دیده شد و یک مستند شبکه من‌وتو نیز او را در کانون توجه‌ها قرار داد.

حال با شکایت سه نفر در آمریکا که نام آنها تاکنون علنی نشده، او مجددا در مرکز توجهات قرار گرفته است.

به گزارش خشایار جنیدی، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در آمریکا این شکایت در ایالت فلوریدا که گفته می‌شود آقای ثابتی در آنجا ساکن است ثبت شده و شاکیان «به دلیل نگرانی‌های امنیتی در داخل و خارج از ایران» نامشان را اعلام نکرده‌اند.

این شکایت توسط نهادی به نام «کالکتیو ایرانیان برای عدالت و مسئولیت‌پذیری» تنظیم شده و آنها گفته‌اند آقای ثابتی شکنجه را در دستگاه‌های امنیتی ایران «نهادینه» کرده و در گرفتن «اعتراف تلویزیونی از مظنونین» نقش داشته است.

سه شاکی که گفته می‌شود سن آنها ۶۸، ۷۲ ساله و ۸۵ سال است در شکایت خود خواستار غرامت ۲۲۵ میلیون دلاری از آقای ثابتی به اتهام «بازداشت و شکنجه» در زمان مدیریتش در ساواک هستند.

پایان تلخ

| No Comments

roostayee.jpgسفر لاوروف به تهران و پایان تلخ ماه عسل بیت و کرملین

فرزانه روستایی

آنچه که در روابط خصوصی رهبر جمهوری اسلامی و پوتین جریان یافت ابتدا یک رابطه عاشقانه سیاسی تمام عیار بود بین دو رهبر خودکامه که یکی با رویاهای اتمی اش ایران را بر باد داد و دیگری با هذیان های کشورگشایانه روسیه را. با مداخله ایران در جنگ اکراین این رابطه سیاسی خیلی زود تبدیل به یک قمار خطرناک شد که مذاکرات پنهانی پوتین و ترامپ بخشی از عواقب آن است.

وقتی کلاغ سیاه و کروکودیل نگاه عاشقانه آغاز می کنند آخرش همین می شود که سرگئی لاوروف پیام می آورد که اگر با ترامپ توافق نکنید ما از آن اکس هایی نیستیم که در مقابل پرواز بمب افکن های بی ۵۲ مجهز به بمب های سنگر شکن ۲۰ تنی بر فراز سایت های هسته ای ایران خود را به خطر بیاندازیم.
امروز مردم ایران دارند ثمره دوستی نظام سیاسی با روسها را با نداشتن آب و برق و گاز و آزادی های سیاسی و داشتن چندین تشکیلات امنیتی و دهها مرکز سرکوب اعتراض های مردمی تجربه می کنند.

کاش ماجرای گره زده شدن سرنوشت سیاسی ملت ایران با بلاهت های مدل روسی فقط به مرور خاطرات رجب صفر اوف خلاصه می شد. صفر اوف در ویدئویی به صراحت می گوید که اگر خرید های هسته ای ایران از روسیه نبود چندین شرکت معظم روسیه ورشکست و نابود می شدند، اما ایران با خریدهای خود این شرکت ها را نجات داد. سند گفته او نیروگاه بوشهر است که نیمی از سال تعطیل و در حال سرویس شدن است و تقریبا صفر درصد در تامین برق ایران نقش دارد، اما بیش از چندین راکتور مدرن کشورهای غربی با تکنولوژی های نسل جدید برای کشور ما هزینه به بار می آورد.

امروز روسها دارند بار خود در جنگ اکراین سبک می کنند. بنا بر ابتدایی ترین توافقی که به گوش می رسد روسیه همه اراضی اشغالی اکراین را در اختیار خواهد داشت و أساسا فضای مذاکرات بین پوتین و ترامپ به شکلی است که گویی اکراین به روسیه حمله کرده و کیف باید تاوان بپردازد. فضای معامله و توافق چنان داغ است که هیچیک از طرف های آمریکایی یا روس از فحاشی به زلنسکی ابایی ندارند تا جایی که او را به گوشه رینگ هدایت کردند تا توافق پوتین ترامپ را تایید نهایی کند.

هیچگاه کسی تصور نمی کرد که ایران و اکراین در تاریخ روابط بین الملل به دو قلویی مبدل شوند برای وجه المصالحه معاملات بزرگ قدرت های بزرگ. ابتدا اکراین را سلاخی کردند و بعد نوبت ایران است تا جایزه غلطیدن در دامن روسها را دریافت کند.

شکی نیست که این همه تجهیزات و تاسیسات و دانش هسته ای خیری برای مردم ایران نداشت. اما مساله فقط پرونده بدنام فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی نیست که بر أساس یک نقشه راه غلط برای رسیدن به آدرسی غلط با اتوبوسی غلط و راننده ای معتاد و نابینا به راه افتاد. البته روسها نیز سوار این اتوبوس بودند و از عاقبت چنین سفری مطلع.

مساله این است که در روند معاشقه سیستم سیاسی ایران با روسیه عملا ساختار سیاسی امنیتی نظامی جمهو ی اسلامی تبدیل به یک ساختار روس تبار شد. روسها فقط به قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران رای ندادند، فقط راکتور از رده خارج به ایران نفروختند وفقط بخاطر فروش موشک های از رده خارج اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ به ریش سرداران سپاه نخندیدند. آنها در همه لانه ها / شما بخوانید مراکزی که از نیروهای ملی و میهنی مستقل خالی شدند صد تا صد تا تخم گذاشتند و تخم و ترکه های آنها در حساسترین نهادهای امنیتی و نظامی کشور امروز با لحجه روسی جیک جیک می کنند و حتی دارند مسیر ظهور امام زمان را هموار می کنند.

درست است که روسها در جریان برجام و خرید های نظامی و حتی در عضویت ایران در پیمان شانگهای سنگ اندازی کردند، اما مشکل اصلی اینجاست که ما امروز هزاران سردارسپاهی و بسیجی تسبیح به دست نماز شب خوان داریم که اعتقادی معتقدند هر چیزی در ایران باید به علاوه یا ضربدر روابط با روسیه شود. نمی شود صدها کارشناس وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را نادیده گرفت که جوانی خود را در پایگاههای آموزشی روسها گذراندند و تکنیک های شکنجه سفید و بازجویی و سرکوب و هدایت شورش های شهری را از سوی اساتید روس فراگرفته اند و امروز به مشاوران روسیه بیش از خود شخص امام زمان اعتماد دارند.

روسها با لطایف الحیل نظام اقتصادی ایران را به جایی کشاندند که ۱۷ هزار میلیارد دلارذخاير نفت ایران نه قابل برداشت باشد، نه قابل فروش باشد، و نه تا حداقل نیم قرن آینده بازاری برای آن پیدا شود. داستان ذخاير گازی نیز ماجرای مشابهی است. معاشقه جمهوری اسلامی با روسها خسارتی را به بار أورد که برخلاف ترکمنچای و گلستان بر روی نقشه قابل نشان داده شدن نیست، اما روسها یک رقیب قدر قدرت منطقه ای را با رفیق بازی و روابط پنهانی و جمع آوری عکس از زندگی خصوصی مسئولان ایرانی را تا خرخره در گل فرو کردند و سفر اخیر لاوروف به ایران فقط گوشه ای از آن است.

27-3.jpgبه گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، جلال رشیدی کوچی، نماینده سابق مجلس در واکنش به صحبت های مطرح شده از سوی مصطفی میرسلیم درباره نفت ملی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

هرکس دیگری چنین حرف‌هایی می‌زد، حتما به دلیل تشویش اذهان عمومی و ایجاد ناامیدی و بدبینی نسبت به نظام و... باید ماه‌ها و سال‌ها جواب پس می‌داد!

اما ایشان پرقدرت ادامه می‌دهند.

بدون شک آقای میرسلیم در صدر لیست کسانی است که بیشترین تنفر و ناامیدی را در دل مردم ایجاد کرده‌اند.

گفتنی است مصطفی میرسلیم در روزهای اخیر در گفتگویی عنوان کرده بود: چه کسی گفته نفت حق مردم است؟ وقتی می‌گوییم نفت ملی، منظورمان این نیست که نفت مال ملت است، بلکه می‌خواهیم بگوییم این نفت دیگر انگلیسی نیست!

6189340.jpg

27-1.jpgعصرایران - بهزاد نبوی در پاسخ به سوالی در مورد کارآمد بودن ایده وفاق، عنوان کرد: دوستان ما تعبیر وفاق حاکمیت با ملت را دارند که درست هم هست، اما پزشکیان هدف وفاق جریانات سیاسی با یکدیگر را دارد تا از این طریق بتواند کشور را بهتر اداره کند. به نظر می‌رسد تا حدی توانسته این هدف خود را در حد سران سه قوه محقق کند که نتیجه آن همین عدم سختگیری در مورد حجاب، بررسی FATF در مجمع تشخیص و... است‌.

در سیاست خارجی نیز اگر پزشکیان بخواهد کاری انجام دهد، جناح مقابل با تمام قوا در مقابل آن نخواهد ایستاد. اگرچه خواسته‌های ما کامل محقق نمی‌شود، اما به هر حال برخی از مشکلات در شرایط بحرانی فعلی حل شده است.

به گزارش جماران؛ بهزاد نبوی صبح امروز نهم اسفند در اولین نشست تشکیلاتی حزب توسعه ایران اسلامی که در مرکز آموزشی رفاهی فرهنگیان تهران برگزار شد، اظهار کرد: کارگروهی برای رفع حصر و تامین حقوق و آزادی‌های سیاسی تشکیل داده‌ایم. در جلسه اول این‌ کارگروه، من‌ گفتم ما یا می‌خواهیم جنجال‌های رسانه‌ای در مورد این کارگروه و اقدامات خود ایجاد کنیم یا واقعا می‌خواهیم مسئله حصر را رفع کنیم.
لذا نباید مدام به فکر رسانه‌ای کردن کارهای خود باشیم و باید روی تغییر وضع موجود به مطلوب متمرکز شویم. کارهایی هم در راستای رفع حصر در این کارگروه انجام داده‌ایم که تا کنون به هیچ نتیجه‌ای نرسیده‌ است.
وی با بیان اینکه اکنون مهمترین دغدغه مردم و حتی ما سیاسیون، اقتصاد و معیشت است، افزود: ما دو راه‌حل کوتاه‌مدت و میان‌مدت برای حل مشکلات داریم. در میان‌مدت، حل مشکل اقتصادی تنها از راه‌ رفع تحریم و حل مشکلات کلان اقتصادی میسر است. رفع تحریم‌ها نیز مستلزم تجدیدنظر در سیاست خارجی است. این یک کار زودبازده نیست و خود انجام اقدامات دیگری را می‌طلبد.
رئیس سابق جبهه اصلاحات با بیان اینکه در مرحله دوم باید با آمریکا اعلام آتش‌بس کنیم، عنوان کرد: این چه کاری است که اسرائیل هر چه می‌کند، ما اول چند فحش به آمریکا می‌دهیم؟ درست است که آمریکا حامی اسرائیل است، اما دلیلی ندارد که مدام حساب آنان را یکی کنیم و بگوییم اسرائیل همان آمریکاست و دائم شعار مرگ بر آمریکا سردهیم.
به پزشکیان هم گفتم که از تو بعید بود که به ترامپ بگویی برای مذاکره باید دست از غلط کردن برداری. اگرچه ترامپ خیلی از بایدن تندتر است و کارهای احمقانه‌ای می‌کند، اما به هر حال کاسب و اهل معامله است و می‌توان با او به توافقاتی رسید. ظاهرا مذاکره با آمریکا از طریق سوئیس در جریان است، همان طور که در دولت قبل نیز از طریق عمان انجام‌ می‌شد.
نبوی ادامه داد: با توجه به اینکه حل مشکلات خارجی دیربازده است، در کوتاه‌مدت نیز نیاز به اقداماتی برای حل بحران‌های اقتصادی داریم. باید همان کارهای اول جنگ را انجام دهیم؛ یعنی باید سهمیه‌بندی کالاهای اساسی را جدی بگیریم. در زمان جنگ به همه مردم کوپن می‌دادیم. اکنون نیز در کوتاه‌مدت باید این کار را انجام دهیم.
اگرچه در ۴۶ سالگی انقلاب نباید سهمیه‌بندی داشته باشیم، اما حداکثر شش ماه الی یک سال باید این کار را انجام دهیم تا بتوانیم به معامله‌ای با ترامپ برسیم، زیرا در غیر این صورت حتی ممکن است مردم به شورش کور دست بزنند.
وی با تاکید بر اینکه کالابرگ باید به تمام مردم‌ از هر طبقه‌ای داده شود،‌ بیان کرد: این کار شدنی است، زیرا دولت تا کنون هم یک میلیارد از صندوق توسعه ملی برای اعطای کالابرگ الکترونیکی برداشت کرده است. لیبرال‌ها می‌خواهند نرخ همه چیز در کشور آزاد شود. نرخ امروز دلار محصول ایده حاکمیت بازار است. من مخالف این ایده و ضد بخش خصوصی نیستم، اما اکنون‌ باید دولت تعیین‌کننده باشد و اجازه ندهد قیمت‌ها کالاهای اساسی هفتگی افزایش یابد. هیچ راه کوتاه‌مدتی جز سهمیه‌بندی کالا نداریم.‌
من در دیداری که با آقای پزشکیان داشتم، گفتم اگرچه نمی‌شود بلافاصله شروع به فالوده خوردن با ترامپ کنیم، اما باید برنامه ویژه‌ای برای تعامل با آن داشته باشیم. در مرحله اول باید همین میزان ارتباط موجود با اروپا را حفظ کنیم و ادامه دهیم. این دیدارهای هر چند وقت یکبار که با اروپا داریم، چندان چیزی ازشان درنمی‌آید، زیرا خودمان نمی‌خواهیم.

سلمان کدیور

طرح جدید اکونومیست با بک‌گراند قرمز/ اکونومیست در شماره ویژه‌اش تیتر زد: «نظم جدید جهانی».

روی جلد، ترامپ، اردوغان، ولادیمیر پوتین، شی جین پینگ، ولیعهد محمد بن سلمان و بی بی حضور دارند.

econlarge.jpg
بنظرم این تصویر حاوی واقعیت های بزرگی است.

ترامپ با بخشش سوریه به ترکیه، عطای اوکراین به روسیه، اتمام معاهده ابراهیم با اسرائیل گام بزرگی در راستای نظم جدید مد نظرش برداشته است.

او آیا ممکن است با بخشش تایوان به چین، شی جینگ پینگ را هم به زودی وارد مدار تازه کند؟

باید منتظر ماند.

:::

کاخ سفید - به گزارش فاکس نیوز، پس از اینکه ترامپ درخواست کرد زلنسکی کاخ سفید را ترک کند، از کارکنان مطبوعاتی درخواست کرد که ناهار تهیه شده برای هیات اوکراینی را نوش جان کنند! به ادعای فاکس: «زلنسکی التماس می‌کرد که در کاخ سفید بماند...»

:::

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا و مشاوران ارشدش پس از درگیری لفظی با ولودیمیر زلنسکی، رییس‌جمهوری اوکراین، در مقابل دوربین خبرنگاران، در دفتر بیضی کاخ سفید جمع شدند و در نهایت ترامپ تصمیم گرفت ادامه برنامه‌های روز با زلنسکی لغو شود و زلنسکی باید کاخ سفید را بلافاصله ترک کند.

به‌گزارش آکسیوس، هیئت اوکراینی، در حالی‌که همچنان به امضای توافق مربوط به مواد معدنی نادر این کشور که دلیل اصلی سفر زلنسکی بود امیدوار بودند، نزدیک به یک ساعت در اتاق روزولت منتظر ماندند.

اما خیلی زود مشخص شد امید آن‌ها برای نجات این دیدار به جایی نمی‌رسد. برنامه این بود که ترامپ و زلنسکی ناهار مشترک داشته باشند و سپس یک کنفرانس خبری مشترک برگزار کنند.

اما به گفته‌ یکی از مقامات ارشد کاخ سفید در گفت‌وگو با آکسیوس، «مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، و مایک والتز، مشاور امنیت ملی، از دفتر بیضی بیرون آمدند و پیش زلنسکی رفتند و به او گفتند که باید از کاخ سفید برود.»

به گزارش نیویورک‌تایمز، در آن زمان یک نفر از هیئت اوکراینی پیشنهاد کرد که ترامپ و زلنسکی برای آرام کردن اوضاع با یکدیگر دیدار کنند، اما دو مقام ارشد آمریکایی این پیشنهاد را رد کردند و در نتیجه زلنسکی حتی بدون آنکه در ناهار برنامه‌ریزی شده در کاخ سفید شرکت کند، آنجا را ترک کرد.

در نتیجه، این دیدار بدون حصول توافق بر سر مواد معدنی و بدون هیچ تضمینی درباره ادامه‌ حمایت ایالات متحده از اوکراین پایان یافت.

اندکی بعد، ترامپ در حساب خود در شبکه اجتماعی تروث نوشت زلنسکی «به ایالات متحده در دفتر بیضیِ مقدس آن بی‌احترامی کرد. او وقتی آماده‌ صلح باشد، می‌تواند بازگردد.»

دفتر بیضی، نام دفتر و محل کار رسمی رییس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا و بخشی از دفتر اجرایی اوست.

مقام ارشد کاخ سفید به آکسیوس گفت تنش در جلسه «از پیش برنامه‌ریزی‌شده» نبود. او گفت: «برنامه‌ ما امضای توافق مواد معدنی، پیشبرد این شراکت اقتصادی و حرکت به سوی صلح بود.»

در حاشیه رزمایش مشترک ذوالفقار۱۴۰۳ ارتش

::::

بنابر تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، سوء مدیریت در توزیع غذا در جریان نشست سرمایه‌گذاری در هند، منجر به هرج و مرج شد. بنابر این تصاویر برخی حاضران در این نشست به سوی بسته‌های غذا حمله می‌کنند و میان شرکت‌کنندگان مشاجره صورت می‌گیرد.

میثم اکبری، رییس حوزه قضایی بخش بندپی شرقی در بابل گفت سه سارق آثار تاریخی که برای پیدا کردن گنج، دیوار امامزاده عبدالله روستای ادملای را تخریب کرده‌اند، دستگیر شدند. او اضافه کرد نفر چهارمی که با این افراد همدست بوده، متواری شده است

s1.jpg

IMG_8890.jpegاول چند کلمه جدی بنویسم بعد بریم سراغ شوخی! جدی این که ساواک، افرادی را که خودشان می گفتند چریک و مجاهد هستند و بعضی وقت ها با خودشان اسلحه و نارنجک و از این جور چیزها داشتند دستگیر می کرد و برای این که تشکیلات شان را -که احتمالا آن ها هم اسلحه و نارنجک و از این جور چیزها داشتند شناسایی و پیش از زدن و کشتن و ترکاندن دستگیر کند- افشا کنند، در ابتدای دستگیری و پیش از این که تشکیلات از دستگیر شدن آن ها و مُقُر آمدن شان اطلاع پیدا کند و جا به جا شوند، زیر فشار جسمی و روحی قرار می داد، که به این فشارها شکنجه می گویند.

اما در مورد قسمت بعد از بازجویی های اولیه، کمتر شکنجه شده ای حرف زده و آن این که وقتی دوره ی بازجویی اولیه که طول آن به مقاومت شخص بستگی داشت تمام می شد، دیگر هیچکس به هیچ طریق با زندانی کاری نداشت و هیچ کس فک و فامیل زندانی و زن و بچه و پدر مادرش را تهدید نمی کرد و کسی وادار به مالیدن کثافت به سر و روی خود نمی شد که اگر این طور می بود، قطعا خسرو گلسرخی که مقاوم ترین زندانی سیاسی بود به جای شعر «باید که دوست بداریم یاران» شعر «باید که آبرو ببریم یاران» را در دادگاه می خواند.

این که ساواک صاحبان کتاب های مارکسیستی و دانش آموزان و دانشجویان شلوغ و نادان را می گرفت هم به خاطر کشف حلقه ی آخر زنجیره یعنی همین گروه ها بود که با افتخار هم اعلام می کردند چریک هستند و جنگ مسلحانه می کنند و از روس و عرب و فلسطینی و لیبی و آخوندها هم امکانات مالی و تسلیحاتی و مطالعاتی دریافت می کنند.

مثلا برای تذکر دادن به من، در دبیرستان، به خاطر خواندن انشاهای غیر معمول و نقل قول آوردن از کتاب های چپ، دو مامور ساواک در مدرسه به سراغ ام آمدند، که خیلی قاطع ولی محترمانه در دفتر مدیر مدرسه با من صحبت کردند و مرا نصیحت کردند و در جریان کوه رفتن های مان هم که یکی دو بار بازداشت شدیم، باز نصیحت بود همراه با کمی «نوازش» بدنی، که امروز برایم این کار قابل فهم است چون فردا اگر آخوندها به دست ما بیفتند، طوری آن ها را نوازش خواهم کرد که در داستان ها بنویسند!

این چند کلمه جدی! حالا بریم سراغ شوخی!

سه نفر که از ترس پرویز ثابتی در امریکا، جرات بیان اسم و رسم خودشان را ندارند و احتمالا از اعضای مجاهدین خلق هستند، با سن های ۶۸ و ۷۲ و ۸۵ از پرویز ثابتی شکایت کرده اند و به خاطر شکنجه هایی که ایشان، اوشان را کرده و آسیب بهشان زده، مبلغ ناقابل ۲۲۵ میلیون دلار غرامت خواسته اند.

البته باید به این عزیزان گفت «صحت خواب»! می گذاشتید یه پنجاه سال دیگه هم بگذره بعد شکایت می کردید!

دیگر این که شنیده ام (ماخذش را ندیده ام) در شکایت مطرح شده که این عزیزان را ثابتی از عضو شریف شان آویزان کرده است!

والله اولا باید گفت ماشاءالله به عضو شریف، که لابد عضو شریف رستم دستان بوده!

hr.jpgحسن روحانی، رئیس جمهور پیشین ایران گفت: صداوسیما در اختیار ملت نیست، در اختیار یک جناح و گروه هم نیست، در اختیار یک گروهک است.

به گزارش انصاف نیوز و به نقل از وبسایت آقای روحانی، او در دیدار جمعی از وزیران و معاونان رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم با اشاره به شرایط خطیر کشور گفت: همه وظیفه داریم مشکلات کشور را کاهش دهیم. این وظیفه فقط نسبت به دولت نیست، نسبت به کل نظام است.

رئیس دولت تدبیر و امید با بیان اینکه اولین موضوع تقویت و تأتیرگذارتر شدن بازدارندگی ایران و تصحیح استراتژی اصلی کشور برای امنیت ملی است، اظهار داشت: امنیت ملی بدون بازدارندگی تأمین نخواهد شد. امنیت ملی با سخنرانی و گفتار و شعار ایجاد نمی‌شود، نیاز به قدرتی دارد که در برابر دشمن بازدارنده باشد. دشمن باید بییند سلاح مؤثری ندارد یا اگر مؤثر است، با ضربه متقابل خطرناک و شدیدی مواجه خواهد شد و به این خاطر جرأت نکند. بازدارندگی را باید سامان بدهیم گرچه ساده‌ نیست اما شدنی است. باید محاسبات دقیقی داشته باشیم و بدانیم مثلاً در رویارویی با اسرائیل، آمریکا با همه توان حضور پیدا می‌کند. اگر این عامل را در نظر نگیریم، دچار اشتباه می‌شویم.

دکتر روحانی تأکید کرد: مهمترین مسأله در امنیت ملی، همراه داشتن ملت است. انتخابات‌هایی که اخیراً برگزار شده را ببینید. در انتخابات آلمان و ترکیه مشارکت مردم بالای ۸۰ درصد است. دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری ما مشارکت ۴۰ درصد بود، دور دوم ۱۰ درصد اضافه شد که آن هم برای این بود که گرفتار یکی دیگر نشوند. مردمی که قبلاً ۷۵ درصد پای صندوق‌ می‌آمدند، چرا به این میزان مشارکت رسیده است؟ در حفظ امنیت ملی، قبل از قدرت نظامی و اطلاعاتی که هر دو بسیار مهم است، باید مردم را همراه داشت. سرمایه اجتماعی و اعتماد مردم به دولت را در نظر داشت. هر نوع فاصله مردم با حاکمیت به معنای ضربه به امنیت ملی است.

رئیس‌جمهور ایران در دوره‌های یازدهم و دوازدهم اظهار داشت: هنوز در این کشور دعوا می‌کنیم که اف‌ای‌تی‌اف باشد یا نباشد؟ هنوز بحث می‌کنیم شنبه تعطیل باشد خلاف شرع است یا نیست؟ مگر پنجشنبه جزو دین و شنبه ضد دین است؟ نمی‌توانیم راجع به تعطیلی آخر هفته تصمیم بگیریم؟ یا این روزها که موضوع ناترازی مطرح است، چرا یک نفر از مسئولین به مردم نگفته کدام دستگاه روال تغییر ساعت را بهم زد که در ناترازی برق مؤثر بود؟

روحانی با اشاره به مباحث موجود درباره انجام مذاکره گفت: برخی استناد می‌کنند که مقام معظم رهبری با مذاکره مخالف هستند. رهبری با اصل مذاکره مخالف نیستند، بلکه با توجه به شرایط زمانی ممکن است امروز مخالف باشند ولی چند ماه بعد با تغییر شرایط موافقت کنند. مخالفت مطلق وجود ندارد. در مسأله عراق و افغانستان که با آمریکا مذاکره کردیم، مقام معظم رهبری شاهد و ناظر بودند و حتی به من که دبیر شورای عالی امنیت ملی بودم نوشتند فلان آقا که برای مذاکره با آمریکا می‌رود، راجع به عراق این اصول را مراعات کند. مگر در برجام با ارشادت مقام معظم رهبری مذاکره نکردیم؟ مذاکره که اشکال ندارد. مذاکره شرایطی دارد، ممکن است امروز شرایط مهیا نباشد و فردا باشد. چرا یقه هم را می‌گیریم؟ چرا به صورت هم چنگ می‌زنیم؟ این چه بساطی است در کشور درست کرده‌ایم؟

او با بیان اینکه نباید بگذاریم اصل انقلاب، یعنی استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی دچار آسیب شود، افزود: در شرایط فعلی اگر کسی نتواند حرف بزند و نظرش را اعلام کند، آزادی وجود دارد؟ صداوسیما در اختیار ملت نیست، در اختیار یک جناح و گروه هم نیست، در اختیار یک گروهک است، آیا آزادی وجود دارد؟ اگر حاکمیت ملی نباشد، استقلال هم نیست. اگر یک جناح اقلیت حاکم باشد استقلال نیست، چون حاکمیت ملی نیست. تا این را حل نکنیم استقلال و آزادی تأمین نمی‌شود. با ۴۰ درصد مشارکت، جمهوری ایجاد نمی‌شود؟ از نظر اسلامیت هم این وضع اخلاق و رفتار ما در جامعه است.

روحانی به مشکلات اقتصادی کشور اشاره کرد و گفت: با خروج ترامپ از برجام در سال ۹۷، هر سال حداقل ۱۰۰ میلیارد دلار ضرر کردیم. می‌توانیم این ضرر را جبران و مساله اقتصاد حل کنیم؟ اقتصاد کشور بدون تعامل سازنده با جهان، جذب سرمایه و تکنولوژی مدرن و دستیابی به بازار احیا نخواهد شد. مردم در فشار شدید اقتصادی هستند، دیگر ظاهراً کسی مطالبه توسعه نمی‌کند. کسی از دولت مطالبه رشد اقتصادی ۸ درصد نمی‌کند. تنها زمانی که رشد بالای ۸ درصد داشتیم، در دو سال اجرای برجام بود. در سال‌های ۹۵ و ۹۶ به طور متوسط ۹.۴ درصد رشد اقتصادی داشتیم. در این دو سال تورم هم تک‌رقمی بود.

za.jpgگیج کننده است!

احمد زیدآبادی

در بین دوستانی که نسبت به نوشته‎های من واکنش نشان می‌دهند، واکنش‌های حسین دهباشی بیش از همه مرا گیج و متحیر می‌کند.

آقای دهباشی اصرار من بر خشونت‌پرهیزی در جریان اعتراضات خیابانی سال ۱۴۰۱ را نشانۀ گرفتار شدنم به "سندرم استکهلم" دانست! همین چند روز پیش نیز حضورم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر را که به قصد جلوگیری از تسلط سعید جلیلی و دوستانش بر قوۀ مجریۀ کشور صورت رفت، به "جوگیر" شدن نسبت داد!

آقای دهباشی پس از این نوع موضع‌گیری‌ها، حالا ناگهان متعرض من شده است که چرا به نقل از رسانه‌های لبنانی تعداد افراد حاضر در مراسم تشییع پیکر #سیدحسن_نصرالله را "ده‌ها هزار" تن ذکر کرده‌ام حال آنکه به گفتۀ وی رسانه‌های لبنانی تعداد حاضران را صدها هزار و بلکه میلیون‌ها تن گزارش داده‌اند.

به گمان من هر که به هر نحوی وارد حوزۀ سیاست می‌شود، لازم است ابتدا جایگاه و نقطه‌ای که در شطرنج سیاسی برای خود در نظر گرفته است، روشن کند، وگرنه مخاطبان خود را واقعاً گیج و گمراه می‌کند. واکنش‌های قبلی آقای دهباشی این ذهنیت را برای من ایجاد کرده بود که او از موضع نفی با جمهوری اسلامی برخورد می‌کند، اما واکنش اخیرش ظاهراً عکس آن را به نمایش می‌گذارد.

به هر حال، محض اطلاع این دوست عزیز باید بگویم که منبع من سایت انگلیسی روزنامۀ النهار بود که رویدادهای لبنان را حرفه‌ای‌تر و بی‌طرفانه‌تر بازتاب می‌دهد. خبر البته برآوردی اولیه بود و از این جهت مورد استناد من قرار گرفت که به دلیل ضیق وقت باید ساعت چهار عصر یادداشتم را می‌نوشتم. درست به همین دلیل "ده‌ها هزار" را داخل گیومه گذاشتم تا خواننده آن را قطعی فرض نکند. از این گذشته، ده‌ها هزار نفر، جمعیتی تا دویست‌هزار نفر را هم شامل می‌شود، زیرا صدها هزار حتماً باید بیش از دویست‌هزار باشد.

تعداد حاضران در تشییع جنازۀ مرحوم نصرالله قطعاً چیزی به من کم یا اضافه نمی‌کند که بخواهم تعصبی نسبت به آن نشان دهم! این نوع تعصبات متعلق به نیروهای سیاه و سفید بین است که حتی بر سر شمارش یک جمعیت حاضرند تا نقطۀ مرگ با هم ستیز کنند!

به هر حال آقای دهباشی گاه به گاه در محل کافه تاریخ میزبان من برای برگزاری کلاس است. امیدوارم در این نوشته، ادب و آداب مهمانی را زیر پا نگذاشته باشم، هر چند میزبان خود ممکن است چنین قید و بندهایی را در مرام خود دست و پا گیر فرض کند.

راز ماندگاری جمهوری اسلامی

| No Comments

26.jpgزیتون - حسن یوسفی اشکوری

درآمد

چنین می‌نماید که عنوان ترکیبی «جمهوری اسلامی»--گرچه سابقه دارد و در نوع خود جدید نیست--اما از جهات مختلف، نامتعارف است و در واقع هنوز غالباً وفق معیارهای معمول نظام‌های سیاسی حاکم در جهان امروز تصمیم نمی‌گیرد و عمل نمی‌کند. شاید راز این امر در آن باشد که جمهوری اسلامی ایران، از یک‌سو، پس از حدود چهل‌وشش سال هنوز تثبیت نشده و، از سوی دیگر، رهبر کنونی آن (آقای خامنه‌ای)، آن‌گونه که خود با شفافیت تمام گفته است، یک «انقلابی» است و نه یک «دیپلمات». گفتن ندارد که رهبر انقلابی عملاً نمی‌تواند منطبق با معیارهای دولت‌ها و حکومت‌های متعارف، غیرانقلابی و به‌ویژه ضدانقلابی در جهان عمل کند.

درهرحال، روشن است که دولت به معنای مدرن آن با دیپلماسی مدیریت می‌شود، نه با معیارهای انقلابی‌گری، آن هم از نوع جمهوری ولایی! انقلاب و عمل انقلابی، به هر صورت، استثنایی بر قاعده است و معمولاً هم عمر کوتاهی دارد و آن هم غالباً همراه با انواع خشونت، بی‌نظمی و خودکامگی است. انقلاب ایران در بهمن ۵۷ پایان یافت و به لحاظ قانونی و رسمی، پس از حدود یک سال تثبیت شد.

با این همه، پرسش اساسی آن است که چگونه و به چه دلیل چنین نظامی--که رهبرش ادعا می‌کند با معیار انقلابی عمل می‌کند، از این رو با تمامی جهان به نوعی اعلام جنگ کرده و سازش‌ناپذیر می‌نماید و به همین سبب، با ابرچالش‌های پرشمار و روزافزون در داخل و خارج مواجه است--در آستانه پنجاه‌سالگی قرار دارد و تاکنون فرونپاشیده است؟ به‌ویژه آن‌که جمهوری اسلامی از آغاز، با انواع مخالفت‌ها، درگیری‌های نظامی، جنگ، خشونت و ترور مواجه بوده و در سالیان اخیر نیز با طیفی از براندازان در داخل و خارج از کشور روبه‌رو شده که خود را رسماً و با افتخار، برانداز و سرنگونی‌طلب معرفی می‌کنند و حتی در اندیشه جلب حمایت‌های جهانی و دولت‌های متخاصم برای حمله نظامی نیز هستند!

در این نوشتار، در مقام اشاره‌ای به راز ماندگاری و دوام جمهوری اسلامی در طول کمتر از نیم قرن هستم و می‌خواهم، به زعم خود، به شکلی توصیفی و نه ارزشی، به علل و عوامل بقای چنین نظام نامتعارفی اشارتی کوتاه و فهرست‌وار داشته باشم.

راز دوام و بقای جمهوری اسلامی ایران

روشن است که ارائه پاسخی درخور و حتی در حدی وافی به مقصود برای چنین پرسش سترگی--به‌ویژه با توجه به مختصات تاریخ، فرهنگ ایرانی، اسلامی و شیعی--نیازمند بررسی علل و عوامل پرشماری است. در واقع، از یک‌سو، این مسئله مستلزم تحقیقی گسترده، مستند و همه‌جانبه است و، از سوی دیگر، بر عهده متخصصان متعددی است که باید با توجه به حوزه تخصصی خود از زوایای گوناگون به این پرسش اساسی و بنیادین بپردازند. این کاری است که تاکنون بارها در داخل و خارج از کشور، توسط پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، انجام شده و، بی‌شک، این حکایت همچنان باقی است.

در مقام پاسخ به پرسشِ راز ماندگاری و بقای جمهوری اسلامی تا کنون، می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:

۱. اخذ مشروعیت از یک انقلاب بزرگ مردمی

گمان نمی‌کنم بتوان انکار کرد که نظام جمهوری اسلامی، به هر دلیل و با هر ساختار حقوقی و حقیقی، برآمده از انقلاب اسلامی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ است. هرچند می‌توان به نحو منطقی و استدلالی گفت که آنچه پس از انقلاب، تحت عنوان نظام حقوقی «جمهوری اسلامی ایران» شکل گرفت، لزوماً منطبق با اهداف و ارزش‌های انقلابی نبوده و نیست، اما به هر حال این نظام، از بهار ۵۸ به بعد--و به‌ویژه پس از تدوین قانون اساسی و برگزاری رفراندوم آن در پاییز همان سال--به نوعی خود را محصول آن انقلاب شمرده و از این طریق، از آن انقلاب مردمی و البته متمسک به اسلام، مشروعیت سیاسی و مذهبی کسب کرده است.

این البته مانع از آن نیست که بتوان به نحو مستدل نشان داد که اهداف اعلام‌شده انقلاب ۵۷--حتی در موارد بسیاری که توسط آیت‌الله خمینی به‌عنوان رهبر انقلاب مطرح شد--در نظام منتسب به انقلاب و اسلام نقض شده است.

در هر حال، آنچه در این مقال مورد نظر است، این است که طبق منطق امور، نظامی که در آغاز، کم‌وبیش با استفاده از ابزارهای مردمی و حقوقی شکل گرفته و سامان یافته است و بعدها، دست‌کم در ظاهر، تلاش می‌کند که به قواعد کلی مقرر و وعده‌داده‌شده پایبند بماند (حتی اگر به دروغ و برخلاف واقعیت)، ساختاری دارد که از حدی از مشروعیت و استواری برخوردار است و به‌سادگی فرونمی‌ریزد و در برابر تندبادهای مخالف--به‌ویژه ضدانقلاب واقعی--خیلی زود فرو نمی‌پاشد. اتحاد جماهیر شوروی، که از جهاتی با جمهوری اسلامی و نظام خاص مذهبی آن به‌کلی متفاوت بود، سرانجام هفت دهه دوام آورد.

شاید این جمله مارکس تا حدی مقصود مرا روشن کند. نقل است که مارکس گفته بود: «هر موجود زنده‌ای در درون خود مایه‌ای حیاتی دارد، و تا زمانی که آن مایه وجود دارد و فعال است، آن موجود نیز بقا خواهد داشت. اما زمانی که مایه حیاتی و درونی پایان یابد، بقای آن موجود نیز به فنا تبدیل خواهد شد.»

فراز و فرود این مایه، روند صعودی یا نزولی، و سرانجام مرگ محتوم پدیده‌ها را مشخص می‌کند. وفق این قاعده، عامل اصلی بقای جمهوری اسلامی--به‌رغم تمامی ناکامی‌ها و سوءمدیریت‌ها--تا کنون همین مایه فعال درونی است: کسب مشروعیت سیاسی از یک انقلاب مردمی.

البته روشن است که، به تعبیر اهل فلسفه، این یک حرکت قسری است و جاودانه نخواهد بود. به گمانم، جمهوری اسلامی با ساختار حقوقی و حقیقی متناقض کنونی‌اش، نمی‌تواند در جغرافیای کنونی جهان عمری دراز و ماندگار داشته باشد.

۲. افراطی‌گری‌های بسیج‌کننده

بر اساس تجربه نظام‌های برآمده از یک انقلاب عمومی، حاکمان منتسب به انقلاب، عمدتاً محتاج تأیید و حمایت قاطبه مردم انقلابی--یا بهتر است گفته شود، انقلاب‌زده--هستند. در واقع، مردمانی که غالباً پیرو، مقلد، شورشی و امیدوار به تأمین منافع طبقاتی خود در آینده‌ای دور یا نزدیک‌اند، سربازان اصلی و غالباً وفادار حکومت‌های مدعی انقلابی‌گری به شمار می‌روند.

در انقلاب ایران نیز، احتمالاً آگاهانه و هوشمندانه، آیت‌الله خمینی و پیروان انقلابی‌اش دریافتند که برای تداوم و بقا، محتاج بسیج توده‌های مردم‌اند. این‌که خمینی، در مقام رهبر محبوب، بانفوذ و بلامنازع انقلاب در دهه شصت، این‌همه بر «مردم»، «مستضعفین» و «کوخ‌نشینان» تأکید می‌کند، بی‌دلیل نبوده و نیست. مخالفت با جریان روشنفکری (اعم از مذهبی و غیرمذهبی)، احزاب قدیم و جدید، و حتی دشمنی با تحزب و سازماندهی جریان‌های مختلف فکری و سیاسی، که از همان آغاز تا کنون از سوی خمینی و بسیاری از پیروانش اعمال شده است، به این دلیل بوده که هر نوع تحزب و تشکل، در تعارض با توده‌گرایی انقلابی مورد ادعا شمرده می‌شود. این عامل، دست‌کم یکی از دلایل عدم شکل‌گیری تحزب در جمهوری اسلامی تاکنون بوده است.

nasiri.jpgمهدی نصیری

تقابل بین آمریکا و جمهوری اسلامی به مرزهای حساس و تعیین کننده ای رسیده است. می توان در نمایی نه چندان دور سایه یک نبرد نظامی احتمالی را دید. ایرانیان باید در کدام طرف این صف آرایی بایستند؟ به نظرم تصمیم گیری در این مورد امر دشواری نیست اگر معیار جانبداری از یک طرف را "تامین منافع ملی ایران" قرار بدهیم.

با مروری گذرا به فاجعه ای که در این ۴۵ سال بر سر ایران رفته، در می یابیم که عوامل و مسببان اصلی این فاجعه نه آمریکا، نه اروپا و نه اسراییل بوده اند و اگر قرار است الزاما به دنبال یک دست خارجی بگردیم می توانیم چشمی به روسها داشته باشیم که سوار بر سیاست نفهمی حاکمان جمهوری اسلامی شدند و به سان یک گاو شیرده، نظام ولایی را دوشیدند و سواری گرفتند و شواهد بیانگر آن است که به زودی لگدی بر کپل این گاو مقدس خواهند زد و او را در طوفانی از تحریم و حمله احتمالی نظامی تنها خواهند گذاشت!

بسی واضح است که آنچه بر ایران در حاکمیت جمهوری اسلامی رفته است توسط ولایت مطلقه فقیه به همراه مخلفاتش بوده و آمریکایی ها و اسراییلی ها کمترین نقشی نداشته اند و بلکه در مواردی هم مانند رهایی از شر صدام و طالبان در دهه هفتاد به کمک جمهوری اسلامی آمده اند و اسراییلی ها با همراهی آمریکا در جنگ ایران و عراق برای ایران سلاح فرستاده اند.

پیشتر نیز این حکایت را گفته ام که فردی از امام صادق ع پرسید: بنی امیه بدترند یا کفار روم؟ امام پاسخ داد چه کسی با ما دشمنی می کند، ما را زندانی و می کشد؟ بنی امیه یا رومی ها؟

حالا باید پرسید چه کسی ایران را ویران کرده و دهها بحران و مصیبت بر این کشور و جامعه تحمیل کرده است؛ آمریکا و اسراییل و ترامپ و نتانیاهو یا ولایت فقیه؟

سخن بر سر این نیست که آمریکا و اسراییل فرشته اند، سخن در این است که امروز آمریکا و اسراییل علیه حاکمیتی ایستاده اند که ویرانگر ایران بوده و تمام قد در برابر منافع ملی و اکثریت قاطع مردم ایران عمل کرده است. عقل و خرد محاسبه گر مردم ایران اقتضا می کند که به عنوان اجنبی ستیزی، جانب دشمن خانگی خود را نگیرند.



وقتی داری در زیر لگدهای هیولایی وحشی و زبان نفهم له می شوی و در همان حال کسی در صدد مقابله با این هیولا بر آید و تو اگر حتی مطمئن نباشی که آیا آن یاریگر چقدر در یاری دهی اش صداقت دارد، باز به حکم عقل باید جانب یاری دهنده را بگیری چرا که دفع خطر و ضرر قطعی بر مقابله با ضرر محتمل رجحان و بلکه وجوب دارد.

در میان اپوزیسیون جمهوری خواهِ جمهوری اسلامی کسانی یافت می شوند - که اتقافا بعضا در آمریکا ساکنند و از مواهب پناهندگی در آمریکا بهره مندند ـ که در این معرکه به شدت آمریکا و اسراییل ستیز شده اند و به پادشاهی خواهان و شخص شاهزاده رضا پهلوی به خاطر روابط گرمش با آمریکا و اسراییل می تازند. خب تا اینجای کار عیب چندانی ندارد؛ آنان در اظهار نظر آزادند اما اشکال کار در این جاست که همچنان وانمود می کنند اپوزیسیون جمهوری اسلامی اند، در حالی که در طرف آقای خامنه ای ایستاده اند و دم خروسشان هم وقتی بیرون می زند که برای سید حسن نصرالله و حماس و مقاومت و بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی، مداحی یا مرثیه سرایی می کنند!

به نظرم باید به این امپریالیسم ستیزان حرفه ای یادآور شد که اگر واقعا خطر آمریکا و اسراییل و شاهزاده را برای ایران و ایرانیان بیش از حاکمیت ولایت فقیه می دانید، هر چه سریعتر دست از حرفه اپوزیسیون گری بردارید و به تجدید بیعت با ولی امر مسلمین جهان بپردازید و در کنار او و اعوان و انصار اندکش، با آمریکا و اسراییل وارد جنگ شوید که فردا دیر است و ممکن است دچار عذاب وجدانی ابدی شوید!

البته ممکن است مساله اصلی بعضی از این جمهوری خواهان دشمنی با آمریکا و اسراییل نباشد و بلکه با بازگشت آقای پهلوی مشکل دارند، که در این صورت باید به آنان گفت که لازم نیست برای مقابله با شاهزاده، آمریکا ستیز شوید و به طرز ضایعی کنار ولایت فقیه قرار بگیرید، بلکه شما هم بروید رهبر و لیدر خود را پیدا و معرفی کنید و در تقابل بین آمریکا و جمهوری اسلامی، در کنار دشمن ایران و ایرانیان قرار نگیرید.

pez.jpgرادیو بین المللی فرانسه - مسعود پزشکیان ، رئیس دولت چهاردهم با اشاره به دستور رئیس قوه قضائیه برای بازنگری شرایط تردد ایرانیان مقیم خارج به کشور گفت که قرار است شرایط تردد ایرانیان مقیم خارج به داخل کشور «کاملا تسهیل و تسریع » شود.

به گفته پزشکیان تسهیل شرایط برای این است که «هموطنان ایرانی بتوانند به سهولت، با اطمینان و بدون بروز هیچ مشکلی به کشور تردد داشته باشند.»

وی در دیدار با سفرای جدید جمهوری اسلامی در بریتانیا، آلمان و غنا، با اشاره به «برخی فضاسازی»ها ، بر اهمیت «شفاف‌سازی و ارتقای آگاهی عمومی کشورهای مختلف از ماهیت صلح‌آمیز رویکردهای ایران و نقش موثر سفرای جمهوری اسلامی ایران» در این زمینه تاکید کرد.

رئیس جمهور با تاکید به اینکه« ایران در چند قرن اخیر هیچ‌گاه آغاز کننده هیچ جنگ و درگیری نبوده است» در ادامه افزود: «دولت چهاردهم عمیقا باور دارد که توسعه پایدار فقط در وضعیت صلح و آرامش ممکن است و لذا با اتخاذ رویکرد گسترش تعاملات با همه کشورهای جهان و به خصوص همسایگان، بستر مناسبی برای گسترش همکاری‌های اقتصادی، تجاری، فرهنگی، علمی، صنعتی و سیاسی با دیگر کشورها ایجاد کرده است.»

این اظهارات مسعود پزشکیان در حالی است که ایرانیان دوتابعیتی در سالهای گذشته با مشکلات بسیاری در سفر به ایران مواجه شده و برخی از آنها نیز مدتها بازداشت و زندانی شده اند.

جمهوری اسلامی، «تابعیت دوم» شهروندان ایرانی را به رسمیت شناخته نمی‌شود و معمولاً هم به زندانیان دوتابعیتی اجازه نمی‌دهد که از خدمات کنسولی بهره‌مند شوند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

خرداد ماه گذشته مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فهرستی از ۱۰۳ فرد با تابعیت خارجی یا تابعیت دوگانه را تهیه کرده است که از سال ۱۳۸۲ تاکنون توسط نهادهای امنیتی در ایران بازداشت شده اند.

این سازمان اعلام کرد که برخی از این بازداشت شدگان «هرگز آنقدر خوش شانس نبودند که به خانه بازگردند و در نهایت به دست ربایندگان خود با اعدام یا مرگ روبرو شدند»

این سازمان همچنین تاکید کرد که «تعداد شهروندان بازداشت‌ شده دارای دو تابعیت به میزان قابل توجهی بیشتر از بازداشت‌های اتباع خارجی است که بر بی‌اعتمادی گسترده نسبت به تعهد ایران به امنیت دوتابعیتی هایی که مایل به «بازگشت به خانه» هستند، صحه می گذارد.»

maria.jpgپس از ۲۲ بار دادگاهی شدن، یک سال پیش ایران را ترک کردم

ایران اینترنشنال - فاطمه معتمدآریا، بازیگر سرشناس سینما و تئاتر ایران، خبر داد پس از بارها دادگاهی شدن، از یک سال پیش ایران را ترک کرده و ساکن فرانسه شده است.

شامگاه سه‌شنبه هفتم اسفند، ویدیویی کوتاه از صحبت‌های معتمدآریا در نشستی فرهنگی به مناسبت اکران فیلم «روزی، روزگاری آبادان» در ایالت ویرجینیای آمریکا منتشر شد.

این بازیگر سینما در این نشست توضیح داد که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، ۲۲ بار در ایران دادگاهی و پاسپورتش ضبط شد. به همین دلیل نمایشی با بازی او نتوانست در جشنواره وینر فست‌ووخن اتریش شرکت کند و اجرایش تعطیل شد.

۱۹ شهریور، رسول صدرعاملی، سخنگوی خانه سینما، از باز بودن پرونده قضایی برای ۳۰۰ سینماگر به‌دلیل حمایت از اعتراضات سراسری خبر داد و گفت امسال جشن خانه سینما به دلیل عدم فعالیت همین هنرمندان برگزار نمی‌شود.

معتمدآریا گفت اولین باری که توانست بعد از بارها دادگاهی شدن، پاسپورتش را پس بگیرد و برای شرکت در یک جشنواره به فرانسه برود، همسرش با او تماس گرفته و گفته است که دیگر برنگردد: «اگر برگردی، پاسپورتت را دوباره می‌گیرند.»

معتمدآریا از جمله ده‌ها بازیگر زن ایرانی بود که پس از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد و در همراهی با اعتراضات سراسری پس از آن در شهریور ۱۴۰۱، بدون حجاب اجباری در اماکن و برنامه‌های هنری عمومی حاضر شد.

آبان سال گذشته فهرستی از ۲۰ بازیگر زن که به دلیل تن ندادن به حجاب اجباری اجازه فعالیت ندارند، منتشر شد که در میان آن‌ها علاوه بر معتمدآریا، نام کتایون ریاحی، هنگامه قاضیانی، ترانه علیدوستی، باران کوثری، سهیلا گلستانی، گلاب آدینه، شقایق دهقان، ویشکا آسایش، پانته‌آ بهرام، پگاه آهنگرانی، مریم بوبانی و افسانه بایگان نیز به چشم می‌خورد.

همان زمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استفاده از تصاویر معتمدآریا و کوثری را در هیچ یک از تبلیغات فیلم سینمایی «عامه‌پسند»، حتی روی سر در سینماهای نمایش‌دهنده مجاز ندانست.

معتمدآریا با اشاره به این فشارها گفت حدود یک سال است از ایران بیرون آمده و ساکن پاریس است و همان‌جا فعالیت بازیگری را به شکلی جدی ادامه می‌دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این بازیگر در ادامه گفت همان نمایشی که جمهوری اسلامی اجازه اجرایش را در خارج از ایران نداده بود، اکنون با بازی او، ‌از سوی فستیوال‌های مختلف اروپایی برای اجرا دعوت می‌شود.

اواخر بهمن امسال تصویری از معتمدآریا بدون حجاب اجباری در فرانسه منتشر شد که به‌عنوان عضو هیات داوری در سی‌امین جشنواره فیلم‌های آسیایی وزول این کشور حضور داشت.

Kourosh_Golnam_3.jpg• کتاب دانشگاه زیرزمینی بهاییان از بهمن احمدی امویی

ویژه خبرنامه کویا

db.jpgآقای بهمن احمدی امویی خبرنگار که در رویدادهای ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ همراه با همسرش ژیلا بنی یعقوب، او نیز خبرنگار، دستگیر و به زندان می‌افتد، در آن‌جا با شگفتی با شمار زیادی از هم‌میهنان بهایی زندانی روبرو می‌شود. او در زندان دست به‌کار ارزنده‌ای زده و با سه‌تن از آنان در زندان و با یک‌تن دیگر در بیرون از زندان به گفت‌و‌گو نشسته و آن‌ها را در کتابی زیر نامِ "دانشگاه زیرزمینی بهاییان ایران" به چاپ سپرده که نشر باران درسوئد آن‌را چاپ و منتشر نموده است (۱).

یک پیشینه دردناک

بهاییان ایران دوران‌های سختی را گذارنده‌اند، چه در گذشته و چه اکنون بسیار ستم دیده‌اند. من با وجود این‌که از نوشته‌های بلنددامان دوری می‌کنم ولی گاه رویدادهای تاریخی را نمی‌شود در چند جمله و یا نوشته‌ای کوتاه بیان داشت. بنا براین با پوزش ازخوانندگان گرامی، نخست نوشته‌ای از زنده‌یاد محمدعلی جمال‌زاده در کتابِ"سروته یک کرباس، جلد نخست" برگرفته از کتاب "تاریخ جنیش روشنفکری ایران، مسعود نقره‌کار، برگ‌هایِ ۳۱ و ۳۲" را اندکی کوتاه شده می‌آورم و سپس نوشته را دنبال می‌کنم.

***

QAANI.jpgپیش از ورود به انتخابات، جلیلی نامه‌ای به محضر حضرت آقا ارسال کرد و پاسخی دریافت نکرد؛ سپس به قالیباف متوسل شد، قالیباف در جلسه حضوری درخواست جلیلی را مطرح کرد، پاسخ حضرت آقا عدم حضور ایشان به عرصه انتخابات بود/ توصیه‌ای که خواستند به آقای جلیلی منتقل شود، «ضرورت اجماع» بود

عباس پارسایی، رئیس ستاد انتخاباتی قالیباف در خراسان رضوی، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس به روایت سعید جلیلی از جلسه انتخاباتی در مشهد با حضور قالیباف و سردار قاآنی واکنش نشان داد.
به گزارش «انتخاب»؛ او در این زمینه نوشت: بار دیگر شاهد تحریف جلسه مهم میان دکتر قالیباف، سردار قاآنی و دکتر جلیلی هستیم؛ چرا راویان این ماجرا حاضر نیستند به درستی نقش سردار قاآنی را روایت کنند؟ چرا از استدلال سردار برای کناره گیری آقای جلیلی سخنی نمی‌گویند؟ حقیقت این است که سردار قاآنی در آن جلسه مهم که در مشهد برگزار شد شرایط جبهه مقاومت را تشریح کرد و بر همین اساس اصرار به حضور دکتر قالیباف داشت.
تصمیم نهایی؛ چرا قالیباف از رقابت کنار نرفت؟
شخصاً تا پاسی از شب منتظر نتیجه جلسه بودم و حدود ساعت ۱ بامداد به عنوان مسئول ستاد آقای قالیباف در استان خراسان رضوی با ایشان تماس گرفتم پاسخ ایشان صریح و روشن بود تکلیف من را مشخص کردند، باید بمانم، زیرا کناره گیری من موجب یک مرحله‌ای شدن انتخابات به نفع آقای پزشکیان خواهد شد. تحلیل بزرگان و بررسی نظرسنجی‌ها نیز نشان میداد که آرای آقای قالیباف به سبد ایشان اضافه نخواهد شد بنابراین باقی ماندن دکتر قالیباف تصمیمی قطعی و منطقی بود.
حجیت شرعی؛ چه کسی برای ماندن یا نماندن تکلیف داشت؟
اما درباره حجیت شرعی، حقیقت آن است که پیش از ورود به انتخابات آقای جلیلی نامه‌ای به محضر حضرت آقا ارسال کرد و پاسخی دریافت نکرد سپس به آقای قالیباف متوسل شد تا پاسخ روشنی از حضرت آقا دریافت کند آقای قالیباف در جلسه حضوری درخواست آقای جلیلی را مطرح کردند. پاسخ حضرت آقا عدم ورود ایشان به عرصه حضور یا عدم حضور به عرصه انتخابات بود، اما توصیه‌ای که خواستند به آقای جلیلی منتقل شود «ضرورت اجماع» بود.
موضع رهبری؛ چه پاسخی به پرسش وحید جلیلی داده شد؟
پس از این جلسه آقای وحید جلیلی بعد از نماز فرصتی کوتاه برای دیدار با حضرت آقا پیدا کرد و پرسش را مطرح نمود که آیا شما به آقای قالیباف تکلیف کردید وارد عرصه انتخابات شود؟ پاسخ حضرت آقا روشن بود: «شما به کاندیدای دیگر چه کار دارید؟ سوال خودتان را درباره نامزد مورد نظرتان بپرسید.» و هنگامی که صریحاً درباره کناره‌گیری آقای جلیلی پرسیده شد، حضرت آقا فرمودند: «من بنای ورود به عرصه انتخابات را ندارم، اما توصیه من همان چیزی است که قبلاً به آقای قالیباف گفتم به ایشان بگوید»؛ حقیقتی که پس از انتخابات روشن شد.
حقیقتی که پس از انتخابات روشن شد
اکنون که انتخابات گذشته و نتایج روشن شده است می‌دانیم که دکتر قالیباف و دکتر جلیلی جلسات طولانی و چند ساعته‌ای داشته‌اند. در این جلسات دکتر قالیباف بار‌ها این سوال را مطرح کرده است شما در آن شب چه دیدید که ما ندیدیم و این خسارت را به جبهه انقلاب وارد کردید؟ آیا تحلیل و اخبار آن شب درست از آب درنیامد؟
مسئولیت پذیری در برابر خسارت به جبهه انقلاب
شخصاً به عنوان یک، بسیجی جانباز و آزاده از کسانی که این هزینه را بر انقلاب، نظام مردم و جبهه مقاومت تحمیل کردند نخواهم گذشت. شرایط منطقه و جبهه مقاومت به وضوح بیان شد. اما برخی تصمیم به موقع و لازم را نگرفتند و نتیجه آن شد که دیدیم.

coach.jpgبه گزارش ورزش سه، میودراگ بوژوویچ امروز به عنوان سرمربی جدید استقلال انتخاب شد. مربی با سابقه طولانی و اهل مونته نگرو که سال‌ها در روسیه فعالیت داشت و آنجا یک مربی کاملا شناخته شده است.

سه سال پیش او با "matchtv" روسیه یک مصاحبه طولانی و با تم سیاسی انجام داد که در آن مواضع خود در مورد مسائل روز دنیا را بیان کرد. اینجا بخش‌هایی از این مصاحبه آمده است:

میودراگ بوژوویچ به یک مربی افسانه‌ای برای لیگ برتر روسیه تبدیل شده است. او ۱۱ سال از ۱۴ سال گذشته را در روسیه کار کرده و در ۷ باشگاه مختلف در شهرهای پرم، سامارا، روستوف، تولا و مسکو (در برخی از آن‌ها دو بار) فعالیت داشته است. او حتی یک جام هم به دست آورده - جام حذفی با روستوف. اما ما می‌خواستیم با این مربی مونته‌نگروئی نه تنها درباره روسیه، بلکه درباره مسائل دیگر نیز صحبت کنیم.

زیرا بوژوویچ پیش از این نیز مسیری طولانی را طی کرده بود: در ۲۳ سالگی شاهد فروپاشی کشورش بود (و هنوز هم خود را یک یوگسلاو می‌داند) و در ۳۱ سالگی با چشمان خود بمباران مونته‌نگرو توسط نیروهای ناتو را دید.

درباره این موضوعات و بسیاری مسائل دیگر در این مصاحبه مفصل صحبت خواهیم کرد.

بوژوویچ ۱۸ ماه در ارتش خدمت کرد. سپس به عنوان بازیکن، فروپاشی یوگسلاوی را تجربه کرد: سنگ‌پرانی به اتوبوس، افزایش ده برابری قیمت بنزین، و نفرت از آمریکا.

آغاز فروپاشی یوگسلاوی در سال ۱۹۹۱ بود و شما در ۲۳ سالگی در باشگاه مونته‌نگروئی «بودوچنوست» بودید. آن زمان چگونه بود؟

ما بیشتر با اتوبوس به بازی‌ها می‌رفتیم و از جمهوری‌های مختلف یوگسلاوی عبور می‌کردیم. مشخص بود که چیزی در حال تغییر است و اوضاع خوب پیش نمی‌رود. احساسات ناسیونالیستی و مشکلات شروع شده بود. ما این را به خوبی حس می‌کردیم.

مردم می‌دیدند که این تیم «بودوچنوست» از مونته‌نگرو است. در برخی جاها از ما به خوبی استقبال می‌کردند، اما در جاهای دیگر ممکن بود به سمت اتوبوس سنگ پرتاب کنند. کشور در شرایط بسیار بدی قرار داشت. همه می‌دانستند که این وضعیت به خیر ختم نمی‌شود.

پس از فروپاشی شوروی، بحران وحشتناکی رخ داد. در یوگسلاوی اوضاع چگونه بود؟

دوران سختی بود. تورم آنقدر زیاد بود که وقتی به رستوران می‌رفتی، قیمت غذا در زمان ورود یک چیز بود و در زمان خروج چیز دیگری. قیمت یک لیتر بنزین ده برابر شد: ابتدا نیم مارک آلمان بود و بعد به ۵ مارک رسید. اما در آن زمان اصلاً پیدا کردن پمپ بنزینی که سوخت داشته باشد سخت بود. چه بگویم وقتی حتی در فروشگاه‌ها کاغذ توالت هم پیدا نمی‌شد. زندگی برای همه سخت شده بود.

فروپاشی یوگسلاوی را چگونه درک کردید؟

یوگسلاوی بهترین بخش زندگی من بود. ما کشوری بزرگ داشتیم، زندگی خوبی داشتیم، مردم کار داشتند. کارخانه‌ها و کارگاه‌ها ساخته می‌شد. تا دهه ۹۰ زندگی بسیار خوبی داشتیم.

هیچ درگیری بر اساس ملیت به خاطر نمی‌آورم. من در کرواسی ۱۸ ماه در ارتش (در بخش توپخانه) خدمت کردم - آنجا اسلوونیایی‌ها، بوسنیایی‌ها و مردمان دیگر هم بودند. و با همه روابط گرمی داشتم. حالا برای جوان‌ها این ملت‌ها خارجی هستند، اما برای من در آن زمان همه بخشی از کشورمان بودند.

فروپاشی برایم ضربه بزرگی بود. شاید کسانی را پیدا کنید که بگویند در یوگسلاوی حالشان بد بود، اما من آن را به عنوان کشور مادری‌ام به یاد می‌آورم. هنوز هم خودم را یوگسلاو احساس می‌کنم و می‌دانم.

در سال ۱۹۹۲ به ستاره سرخ پیوستید که یک سال قبل قهرمان لیگ قهرمانان شده بود. اما بعد کل فوتبال یوگسلاوی برای ۴ سال تعطیل شد.

آن نسل یکی از بهترین‌ها در تاریخ ستاره سرخ بود. در سال ۱۹۹۲ به این باشگاه اجازه ندادند بازی‌های خانگی خود را در جام‌های اروپایی برگزار کند، به همین خاطر در بوداپست یا صوفیه بازی می‌کردند. وگرنه آن‌ها می‌توانستند یک بار دیگر لیگ قهرمانان را ببرند. آن تیم پتانسیل بالایی داشت، اما پس از ممنوعیت بازی در جام‌های اروپایی تقریباً همه بازیکنان فروخته شدند. آن‌ها به تیم‌های بزرگ رفتند.

سطح فوتبال بعد از تحریم یوفا به شدت افت کرد و علاقه هواداران هم کمتر شد. در لیگ یوگسلاوی تیم‌هایی مثل «دینامو زاگرب»، «هایدوک اسپلیت»، «المپیا» از لیوبلیانا، «واردار» از اسکوپیه و «سارایوو» حضور داشتند. تیم‌های بسیار خوبی بودند. این لیگ جزو پنج لیگ برتر اروپا بود. متأسفانه همه این‌ها از بین رفت.

در سال ۱۹۹۹ بمباران یوگسلاوی توسط نیروهای ناتو رخ داد. روزی که از آن خبردار شدید را به خاطر دارید؟

خیلی خوب به خاطر دارم، چون خودم آن را تجربه کردم. آن‌ها فقط بلگراد را بمباران نکردند، بلکه پودگوریتسا در مونته‌نگرو، جایی که من بودم، هم هدف قرار گرفت. فقط در لحظه‌ای احساس کردم خانه می‌لرزد. و هر بار بعد از آن، با همین لرزش متوجه شروع سری جدیدی از بمباران‌ها می‌شدم. مردم ما سرسخت بودند، به همین خاطر کسی مخفی نمی‌شد. هرچند ترسناک بود، چون هیچ راهی برای پاسخگویی نداشتیم. ما سلاح‌هایی در آن سطح نداشتیم. آن‌ها هر کاری که می‌خواستند می‌توانستند بکنند.

نیروهای ناتو ابتدا فرودگاه پودگوریتسا را بمباران کردند، اما بعد تلفات غیرنظامی هم به بار آمد. در روستای مورینو ۲ یا ۳ کودک کشته شدند. این وحشتناک‌ترین داستان آن زمان است. چون بچه‌ها، بچه‌اند. همیشه برای آن‌ها نگرانیم.

Amir_Javaheri_Langroudi.jpg[email protected]


ای درختانِ عقیم ریشه تان درخاک های هرزگی مستور،
یک جوانه ی ارجمند ازهیچ جاتان رُست نتواند.
ای گروهی برگ چرکین تارچرکین پُود،
یادگارخشک سالی های گرد آلود،
هیچ بارانی شما را شُست نتواند.

مهدی اخوان ثالث (م.امید) ازشعربلند:" پایان همین حوالی ست..."

این حرف‌ها را با هم مرور کنیم: «خطر تداوم وضع موجود انفجار جامعه است. جامعه مدت‌هاست تاب‌آوری خود را از دست داده است، همین امروزهم مساله مردم ایران بقاست. اگر دستمزد‌ها در ۱۴ سال پیش را ۱۰۰ بگیریم با دستمزد‌های امروز قدرت خرید مردم به زیر ۲۵ درصد رسیده است» یا در قبال پاسخ به این پرسش: از نظر شما شرایط مردم و کشور امروز چگونه است؟

پاسخ: «در این شرایط مردم ایران گرفتار فقر، نابرابری‌ها، مفاسد اقتصادی، تبعیض، نابرابری فرصت‌ها، ناترازی انرژی، ناترازی محیط زیست، سوءاستفاده برخی افراد و جریانات خاص از ثروت‌های عمومی، کاسبان تحریم‌ها و... هستند. بخش عمده مردم ایران، یعنی بیش از ۷۰ درصد ایرانیان زیر خط فقرهستند. اینها آمار‌هایی است که وزارت کار که یک نهاد حاکمیتی است ارائه کرده است» (۱)

آنچه تا اینجا خواندید، حرف من نیست. پاسخ آقای عیسی کلانتری وزیراسبق کشاورزی در پاسخ به سوالاتی‌ست که خبرگزاری رکنا از ایشان پرسیده است.

پرسش اساسی این‌ست که: درشرایطی که بخش میلیونی و توده‌ای جامعه ما، با اعمال نظرچنین حاکمیتی، درفقرمطلق به سر می‌برد، حتی غریزه بقای خود را ازدست داده‌اند، چگونه می‌توان چنین فضا و جامعه‌ای را تغییر داد؟

zabanner.jpgروس‌ها در مقام میانجی؟

احمد زیدآبادی

گذشته از قبح همگرایی ترامپ و نتانیاهو و پوتین، آیا روس‌ها می‌توانند بین ایران و آمریکا نقش میانجی را بازی کنند و مانع بروز جنگ و کنترل اوضاع شوند؟

شاید بتوانند! چون به نظر می‌رسد صاحب نفوذ زیادی در ایران هستند.

به هر حال آنها مجبورند و به احتمال زیاد قول داده‌اند که خدمت ترامپ به پوتین را در ماجرای اوکراین به نحوی جبران کنند.

به نظرم لاوروف به تهران آمده است تا بگوید نظم تازه‌ای در جهان ظهور کرده که قواعد و قوانین مخصوص به خود را دارد. تا دیر نشده با آن همراه شوید!

شاید این هم برای خودش فرصتی باشد، البته فرصتی زشت و زننده، اما از جنگ و برخورد تمام‌عیار که بهتر است!

:::

در همین زمینه:

داستان حضور لاوروف وزیر خارجه روسیه در ایران

علی حقیقت شناس (جانباز جنگ تحمیلی ودکترای جغرافیای سیاسی)
فرهاد اسد پور (سردار جنگ تحمیلی)

تصمیم جهانی برای مهار و مدیریت حاکمیت در ایران گرفته شده است و گریزی از آن نیست

حاکمیت در ایران چاره ای جز پذیرش آنچه که ترامپ و پوتین تصمیم گرفته اند ندارد

امریکا با روسیه بر سر اکراین و ایران به توافق قطعی رسیده و حاکمان متوهم ایران راهی جز اطاعت یا نابودی ندارند

توافق شده تا روسیه دست از سر اکراین بردارد تا تحریمها علیه روسیه برداشته شود

اکراین هم به صلح و ثبات برسد تا خواست و اراده اروپا و آمریکا تضمین شود

و از طرفی آمریکا و اسرائیل اجازه داشته باشند هر انچه را که در ایران می خواهند عملی کنند در غیر اینصورت مراکز هسته ای و پدافندی و موشکی ایران مورد هجوم آنان واقع خواهد شد البته با اجماع جهانی و با سکوت و عدم دخالت روسیه و چین قطعی شده تا نظام بین المللی و کشورهای منطقه هم از شر دخالت های ایران در امان باشند و ایران دیگر توان دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه را به بهانه حمایت از محور مقاومت نداشته باشد

داستان تلخی که در نتیجه این اقدام نانوشته میان قدرت های جهانی و موافقت همه کشورهای منطقه ای رقم خواهد خورد کلاه گشادی است که بر سر مسعود پزشکیان در سال اول ریاست جمهوری او می رود و از او بازیچه خیمه شب بازی می سازد که خسرالدنیا والاخره خواهد شد که هیچ اختیار و اراده و توانی بر اصلاح روندهای موجود ندارد

از انجائی که حاکمیت در ایران حاضر نیست زیر بار حرف های فریبنده و خلاف تعهدات گذشته پوتین برود تا هر انچه که امریکا و اسرائیل اراده کنند انجام دهد

لذا درگیری محتمل و بلکه قطعی است و اگر چنین اتفاق تلخی بیفتد نظام با چالش عظیم مقبولیت و مشروعیت همزمان مواجه و ورشکسته و توسری خور از بیرون و فشار از داخل را تجربه خواهد کرد و احتمال فروپاشی دور از ذهن نیست چون اوضاع افتصادی کشور و معیشت ملت با چالش جدی مواجه شده و شورش و اعتراض داخلی قطعا شکل خواهد گرفت و مهار و کنترل لشکر بیکاران و گرسنگان تقریبا محال است و رجز خوانی و موشک پرانی حضرات متوهم نظامی هم نمی توانند کاری از پیش ببرد و مانع فروپاشی شود.

khanjar.jpgنابودی سایت‌های هسته‌ای می‌تواند نظام جمهوری اسلامی را به سمت فروپاشی سوق دهد و تجربه سوریه نشان می‌دهد که روسیه برای مداخله در جنگ یا حفظ نظام اقدامی نخواهد کرد

کاملیا انتخابی فرد - ایندیپندنت فارسی

آمدن ترامپ به کاخ سفید معادلات بسیاری را در غرب و شرق تغییر داد. نگاهی به سراسیمگی رهبران اتحادیه اروپا از قطع کمک‌های مالی بی‌حساب‌وکتاب آمریکا به ناتو تا هزینه‌های میلیاردی جنگ در اوکراین و بسته شدن مرزهای بی‌درودروازه آمریکا به روی هجوم غیرقانونی مهاجران از کشورهای مختلف، بخشی از اقدام‌های یک ماه اخیر ترامپ بودند.

اولین گام رئیس‌جمهوری منتخب آمریکا عملی کردن وعده پایان جنگ روسیه و اوکراین بود. گفتگوی تلفنی با پوتین انجام گرفت و هیئت مذاکره‌کننده آمریکایی برای دیدار با همتایانش به عربستان سعودی رفت.

در هفته‌ای که گذشت، نارضایتی‌ نمایندگان اتحادیه اروپا از سیاست‌های ترامپ و تعرفه‌ها برای ایجاد تجارت هم‌تراز، اروپای ورشکسته را نیز به هول‌وولا انداخت تا به حال منافع بلندمدت خود و تهدیداتی که متوجه اقتصاد و نفوذش است، فکری بکند.

پایان جنگ در اوکراین نه‌تنها جهان را از خطر یک جنگ بزرگ غیرقابل‌پیش‌بینی نجات خواهد داد، بلکه ژئوپلیتیکی جدید را هم در منطقه و هم در غرب، به تصویر خواهد کشید.

در سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که می‌توانست برای تاثیرگذاری در این نظم نوین بهترین امکان را در جهت تامین منافع کشور داشته باشد، به دلیل نظام حاکم و حکومت ایدئولوژیکش، بعید به نظر می‌رسد که به‌آسانی قدرت را به ملت واگذارد و منافع و مصالح ایران را در اولویت قرار دهد.

با این مقدمه نگاهی کنیم به سفر سرگئی لاوروف به تهران و تحولاتی که می‌تواند پس از خاتمه احتمالی جنگ در اوکراین، روابط راهبردی روسیه و ایران را تحت تاثیر قرار دهد؛ رابطه‌ای که به زعم جمهوری اسلامی، پس از سفر ماه گذشته مسعود پزشکیان به روسیه و امضای «توافقنامه جامع راهبردی ایران و روسیه» قرار بود به فاز جدیدی از همکاری‌های مشترک بین دو کشور منتهی شود، اما تحولات اخیر و منافع روسیه در همکاری‌های جدید با آمریکا می‌تواند این توافق را به چالش بکشد.

هم‌زمان با حضور لاوروف در تهران، رسانه بریتانیایی تلگراف به نقل از منابعی ناشناس، از تقویت سامانه‌های دفاعی و پدافندهای هوایی ایران در اطراف مراکز هسته‌ای این کشور خبر داد. بر اساس این گزارش، جمهوری اسلامی هر شب منتظر حمله اسرائیل و آمریکا به سایت‌های هسته‌ای خود و حتی سایت‌های مخفی است که اطلاعات عمومی از آن‌ها در دسترس نیست.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

نگرانی نظام از حمله محتمل آمریکا و اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران، موضوعی جدید نیست و این نگرانی همواره وجود داشته است، اما تحولات یک سال گذشته و افزایش تنش بین جمهوری اسلامی و اسرائیل که با موشک‌پراکنی‌‌های ایران و سپس حملات هوایی اسرائیل به ایران در دو نوبت انجام گرفت، پس از سال‌ها تهدیدهای کج‌دار و مریز بین این دو کشور، پرده‌های خویشتن‌داری و نگرانی از حمله دیگری را برانداخت و از آن زمان، با توجه به تداوم تنش‌ها، همواره امکان حملات دیگر وجود داشته است.

شدت گرفتن نگرانی نظام از حملات قریب‌الوقوع اسرائیل بخشی ناشی از افزایش تنش با اسرائیل و بخشی دیگر به دلیل احتمال همراهی و تایید ایالات متحده آمریکا است. از طرفی، موضوع تضعیف نیروهای نیابتی نظام مانند حماس و حزب‌الله هم که در مقابل تهدیدهای اسرائیل نقشی بازدارنده داشتند و نیز نقش سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ نیز مطرح است؛ سیاستی که روز دوشنبه ششم اسفند، در جهت به صفر رساندن صادرات نفت ایران، دور جدیدی از تحریم‌ها را علیه شرکت‌ها و افراد شاغل در صنعت نفت ایران اعمال کرد.

isr.jpgایران اینترنشنال - دیوید بارنیا، رییس موساد، با متهم کردن جمهوری اسلامی به تلاش برای از بین بردن یهودیان، تاکید کرد اسرائیل نه تنها چنین اجازه‌ای به تهران نمی‌دهد، بلکه عکس این سناریو رخ خواهد داد. او همچنین برای اولین بار جزییات جدیدی از عملیات انفجار هم‌زمان صدها پیجر حزب‌الله ارائه کرد.

رییس موساد سه‌شنبه هفتم اسفند در جریان کنفرانس سالانه موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل با اشاره به داستانی در کتاب «استر» درباره قتل یهودیان در زمان «خشایار شاه» گفت: «بیش از دو هزار سال پیش، در ایران باستان، نقشه‌ای برای نابودی، قتل عام و از بین بردن تمامی یهودیان در یک روز طراحی شده بود. امروز نیز ایران همین هدف را دنبال می‌کند.»

او که در جریان این کنفرانس جایزه‌ای را به دلیل عملیات انفجار پیجرها و بیسیم‌های حزب‌الله لبنان دریافت کرد، افزود: «در آستانه جشن پوریم می‌گویم که ما اجازه نخواهیم داد این اتفاق بیفتد. این نقشه هرگز محقق نخواهد شد و بلکه برعکس خواهد شد.»

داستان پوریم، که در زبان عبری و در کتاب «استر» به معنای قرعه آمده است، به جشنی اشاره دارد که به مناسبت نجات یهودیان از توطئه هامان برگزار می‌شود. در این داستان آمده، هامان مقامی در دربار خشایار شاه بوده که با انداختن قرعه، روزی را برای نابودی یهودیان تعیین کرده بود.

این اظهارات رییس موساد در حالی است که جمهوری اسلامی و اسرائیل پس از دهه‌ها درگیری در آنچه که به «جنگ سایه» معروف است، از زمان حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، وارد روندی آشکار از درگیری‌ها شده‌اند.

مقام‌های اسرائیل در واکنش به تند شدن دوباره لحن فرماندهان سپاه و مقامات جمهوری اسلامی در هفته‌های اخیر و تهدید به حمله دوباره به اسرائیل و اجرای عملیات وعده صادق ۳، بر آمادگی اسرائیل برای مواجهه با این تهدیدات تاکید کرده‌اند.

در همین حال، روزنامه تلگراف سه‌شنبه هفت اسفند در گزارشی نوشت جمهوری اسلامی به دلیل نگرانی از حمله احتمالی اسرائیل و آمریکا، تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت آماده‌باش کامل درآورده است. به گفته منابع تلگراف، مقام‌های ایرانی معتقدند یک حمله بزرگ از سوی آمریکا، می‌تواند موجودیت جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد.

آژانس: ذخایر اورانیوم ایران در صورت ادامه این روند برای تولید شش بمب هسته‌ای کافی‌ست

به گزارش رویترز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارش تازه خود هشدار داد جمهوری اسلامی در سه ماه گذشته به‌طور قابل‌توجهی ذخایر اورانیوم با غنای بالای خود را افزایش داده است و در صورت ادامه این روند، ذخایر اورانیوم ایران می‌تواند به‌طور نظری برای ساخت شش بمب هسته‌ای کافی باشد.

بر اساس این گزارش که چهارشنبه منتشر شد، جمهوری اسلامی از زمان اعلام تسریع در روند غنی‌سازی در ماه دسامبر، میزان اورانیوم غنی‌شده تا ۶۰ درصد خود را که به سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد نزدیک است، به‌شدت افزایش داده است.

Solisarity.jpgاپوزیسیون حکومت اسلامی از طیف‌های فکری، سیاسی وایدئولوژیک گوناگونی تشکیل شده است که علیرغم تفاوت‌ها، در یک هدف، یعنی گذار کامل از جمهوری اسلامی، تحقق آزادی، دموکراسی، سکولاریسم وعدالت در میهنمان اشتراک نظردارند. این اپوزیسیون اما با مانع بزرگی در مسیر همکاری و مشارکت طیف‌های متنوع سیاسی مواجه است و آن تفرقه، پراکندگی و ستیزه جویی ست.

پایبندی به "پیمان اخلاقی" می‌تواند به کاهش اختلاف‌ها، جلوگیری از تخریب مبارزان وانسجام جریان‌های سیاسی و تقویت همکاری کمک کند. تجربه شده است که تمرکز بیش از اندازه بر تفاوت‌ها و اختلاف‌ها و ایجاد فضای سیاسیِ ناسالم و غیرمتمدنانه نیرو و زمان اپوزیسیون را که هدفش بنای جامعه‌ای انسانی‌ و پیشرفته است را هدر خواهد داد.
نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ضروری ست به اصول اخلاقی مشترکی پایبند باشند واین اصول را به عنوان نخستین گامِ در راستای همسوئی، همکاری و همگرائی بپذیرند و به آن عمل کنند.

اصول اساسی

۱. اولویت دادن به هدف مشترک
نیروهای اپوزیسیون که گذار کامل از جمهوری اسلامی را به عنوان هدف محوری پذیرفته‌اند بایستی از اقدام‌های تحریک‌آمیز، بکاربردن زبان و نوشتار و رفتارِ ناشایست و ستیزه جویانه نسبت به دیگر مبارزین و مخالفین رژیم اسلامی پرهیز کنند، زیرا به تضعیف صفوف مبارزین و انحراف از عرصه‌های اصلی پیکار و در نتیجه سودبَری رژیم منجر می‌شود.


۲. پذیرش تنوع و تکثر نظرها و تفاوت‌ها
اپوزیسیون متشکل از جریان‌های گوناگون جمهوری‌خواه، مشروطه‌خواه، سوسیال‌دموکرات، لیبرال دموکرات، ملی‌گرا، چپ‌گرا، اقلیت‌ها و اقوام (اتنیک ها) است. پذیرش تفاوت و تنوع به عنوان واقعیت و سرمایه‌ای برای آینده‌ی ایران ضروری است. هر نیروی اپوزیسیون حق دارد، مطابق با درک، نظر و فهم خود، راه‌کارها و برنامه‌های خود را تبلیغ کند. هیچ کدام از گروه‌ها به خاطر تفاوت‌های نظری و سیاسی نمی‌باید به بر خوردهایی پرخاشگرانه، تخریبی و تفرقه‌آمیز نسبت به‌ یکدیگر روی آورند.


۳. خودداری از تخریب، تهمت‌زنی و تعرض
انتقاد سازنده برای اصلاح اشتباهات ضروری است، اما تهمت زدن، افترا و ترور شخصیت از طریق بکار بردن کلام و کردارِ ناشایست، و ایجاد فضای نفرت‌پراکنی میان جریان‌های مختلف باید کنار گذاشته شود. اختلافات سیاسی باید در فضایی دوستانه و سازنده مطرح شود. هرگونه حمله به شخصیت‌ها و نهادهای دیگر، هرگونه اقدام کلامی و عملی که منجر به خدشه دار شدن و تحقیر کرامت انسانی مبارزان و کنشگران عرصه‌ی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی شود، باید به طور جدی کنار گذاشته شود.

۴. پایبندی به اصول اخلاقی در گفتگوها
بحث‌ها و گفت و گو‌ها باید بر پایه‌ی استدلال منطقی، مستندات و احترام متقابل انجام شود. بهره‌گیری از ادبیات توهین و تحقیر، تهدید، برچسب‌زنی و ترور شخصیت خلاف اصول این پیمان است. در همه جا به ویژه در فضای عمومی و رسانه‌ها، باید اخلاق و فرهنگ دموکراتیکِ گفتگو رعایت شود. نقد سازنده می‌باید مبتنی بر استدلال، بدون آسیب رسانی به حیثیت افراد یا گروه‌ها‌ی مقابل صورت‌گیرد. هدف از نقد، پیدا کردن راه‌کارهای بهتر است، نه تضعیف دیگران و پاشیدن بذر نفرت و خشم.


۵. تعهد به همگرایی و همبستگی در مواقع حساس
در هر وضعیت مبارزاتی به ویژه در شرایط حساس سیاسی؛ مانند اعتراضات سراسری، بروز تغییر و تحولات بین‌المللی یا بحران‌های داخلی، گروه‌های اپوزیسیون موظف‌اند اختلافات را کنار گذاشته و در راستای منافع ملی و حقوق مردم با یکدیگر همفکری، همیاری و همکاری کنند.


۶. عدم همکاری با عوامل و نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی
هرگونه همکاری یا ارتباط با نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و لابی‌های جمهوری اسلامی که برای بقای رژیم کار کرده و به سرکوب مردم و اپوزیسیون می‌پردازند، محکوم است.


۷. شفافیت در عملکرد و پاسخگویی
جریانهای سیاسی و کنشگران اپوزیسیون باید در فعالیت‌های خود شفافیت داشته و پاسخگوی عملکرد خود در برابر مردم و دیگر نیروهای اپوزیسیون باشند. جریان‌های سیاسی مسئول شعارها، گفتارها و کردارهای سیاسی اعضا و تمامی لایه‌های وابسته به خود نیز می‌باشند. اتخاذ مواضع قاطع در برابر افراد وابسته به جریان‌های سیاسی که مرتکب لغزش و خطا و زیرپاگذاشتن اصول این پیمان می‌شوند، ضروری است.


۸. عدم ترویج خشونت و پرهیز از درگیری‌های خشونت‌آمیز
استفاده از خشونت زبانی، روانی و فیزیکی علیه مخالفان سیاسی درون اپوزیسیون و ایجاد درگیری‌های تخریبی و تفرقه افکنانه تنها به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود. اختلافات میان شخصیت‌ها و نیروهای سیاسی باید تنها از طریق روش‌های دموکراتیک و مسالمت آمیز حل شوند.


۹. حفظ استقلال و پرهیز از وابستگی خارجی
اپوزیسیون ضمن همیاری و همکاری با نیروهای آزادیخواه و دموکراسی خواه و دولت‌ها و محافل بین المللی طرفدار آزادی و رفاه ایران باید استقلال خود را حفظ کرده و از وابستگی به قدرت‌های خارجی پرهیز کند.



Aslani.jpg• سخنرانی مهدی اصلانی در مراسم «نه به اعدام» در شهر کلن آلمان

«از پُشتِ‌بام‌کُشی‌ی آغازین و پری بلنده، فرخرو پارسا و هویدا تا شارمهد و امروز ما به‌شمول در مقابل حرکت توده‌ای که به‌ذات تخریب‌گر بود، سر خم کردیم.

سکوت در نه گفتن به تمامیت اعدام هم‌صدایی با توده‌ی ماه‌زده بود.»

:::

:::

trump.jpgیورونیوز - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده روز سه‌شنبه ٢۵ فوریه (٧ اسفند) اعلام کرد که قصد دارد کارت طلایی به ارزش ۵ میلیون دلار (٤.٧٦ میلیون یورو) برای اعطای ویزای اقامت به متقاضیان ثروتمند معرفی کند.

این کارت قرار است به جای ویزای سرمایه‌گذاری «ای‌بی-٥» (EB-5) که از ۳۵ سال پیش وجود داشته است، عرضه شود.

ترامپ در یک کنفرانس خبری در اتاق بیضی‌شکل کاخ سفید گفت: «آن‌ها ثروتمند و موفق هستند و پول زیادی خرج خواهند کرد. آنها مالیات زیادی خواهند پرداخت و افراد زیادی را استخدام خواهند کرد و ما فکر می‌کنیم این برنامه بسیار موفق خواهد بود.»

وی در پاسخ به این سوال که آیا اولیگارش‌های روس نیز می‌توانند واجد شرایط دریافت کارت طلایی باشند، گفت: «بله، شاید. من برخی از اولیگارش‌های روس را می‌شناسم که افراد بسیار خوبی هستند.»

به گفته هوارد لوتنیک، وزیر بازرگانی ایالات متحده، کارت طلایی ترامپ قرار است در عرض دو هفته جایگزین ویزاهای «ای‌بی-٥» شود.

این ویزاها توسط کنگره در سال ۱۹۹۰ برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد شده‌ و به افرادی که حدود ۱ میلیون دلار در شرکتی سرمایه‌گذاری کنند و حداقل ۱۰ نفر در ایالات متحده را استخدام کنند، اعطا می‌شوند.

آقای لوتنیک توضیح داد که کارت طلایی مشابه کارت سبز یا اقامت قانونی دائمی خواهد بود، اما تنها در ازای پرداخت پول صادر می‌شود و قیمت ورود به آن برای سرمایه‌گذاران بالاتر خواهد بود تا از بروز فسادی که به گفته او برنامه «ای‌بی-٥» را آلوده کرده جلوگیری شود.

این کارت همچنین مسیرهایی برای کسب تابعیت خواهد داشت.

وزیر بازرگانی آمریکا افزود متقاضیان کارت طلایی ترامپ «برای اطمینان از اینکه آن‌ها شهروندان جهانی درجه یک و شایسته هستند» بررسی خواهند شد، او با این حال جزئیاتی در مورد نحوه ارزیابی این معیارها ارائه نکرد.

ویزاهای سرمایه‌گذاری در سراسر جهان رایج هستند و طبق گزارش شرکت مشاوره «هنلی و شرکا» بیش از ۱۰۰ کشور در دنیا ویزاهای «طلایی» را به افراد ثروتمند پیشنهاد می‌دهند که شامل ایالات متحده، بریتانیا، اسپانیا، یونان، مالتا، استرالیا، کانادا و ایتالیا می‌شود.

طبق آخرین گزارش «دفتر آمار مهاجرت وزارت امنیت داخلی ایالات متحده» حدود ۸ هزار نفر در سال منتهی به ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ ویزای «ای بی-٥» دریافت کرده‌اند.

isr.jpgفاطمه موسوی‌کریمی - فرهیختگان

شرلی شمسیان بعد از 7 اکتبر به یکی از چهره‌های ارتش اسرائیل تبدیل شده که سعی دارد از وسط میلیتاریسم اسرائیلی به افکار عمومی داخل ایران پل بزند.


در دوران جدید، نتیجه نبرد‌ها فقط در میدان جنگ مشخص نمی‌شود. شاید تأثیری که کشور‌ها به کمک رسانه بر اذهان مردم خود و دیگر کشور‌ها می‌گذارند به‌مراتب قدرتمندتر از پیروزی‌هایی باشد که به کمک اسلحه و تانک و نارنجک به‌دست می‌آورند. اسرائیل هم به اهمیت این موضوع واقف است و حالا سعی دارد در قالب بعضی چهره‌ها و طرح‌ها و پروژه‌ها قدم در این مسیر بگذارد. نشانه‌اش؟ حضور چندین سخنگوی فارسی‌زبان در ارتش این کشور از ابتدای هفتم اکتبر. شمسیان یکی از همین سخنگو‌های فارسی‌زبان است. وی پس از سه‌دهه، دوباره لباس ارتش اسرائیل را به تن کرده و یکی از چند سخنگوی فارسی‌زبان ارتش رژیم صهیونیستی است که وظیفه دارد به‌زعم خودش مخاطب ایرانی را از «حقایق جنگ» آگاه کند. شرلی در بحبوحه وقایع موسوم به زن زندگی آزادی هم بسیار فعال بود. رؤیای او دوستی مردم ایران و اسرائیل و قدرت گرفتن رضا پهلوی است.

بازگشت به ارتش؛ جنگی دیگر در جبهه‌ای دیگر
۷ اکتبر ۲۰۲۳؛ شرلی شمسیان بعد از سال‌ها زندگی در آرامش نسبی، دوباره به صحنه بازمی‌گردد اما این بار نه در جایگاه سرباز مسلح، بلکه به‌عنوان یکی از معدود سخنگویان فارسی‌زبان ارتش اسرائیل. حالا میدان نبردش نامرئی است؛ میدان رسانه‌.


او در نخستین ویدئو‌هایش خطاب به ایرانیان حرف‌های موهومی می‌گوید: «حقیقت را ببینید! رژیم جمهوری اسلامی مالیات شما را خرج حماس می‌کند، همان‌طور که زنان را در خیابان‌های ایران به جرم سر نکردن روسری می‌کشد، اینجا هم یهودیان را به جرم یهودی بودن قتل‌عام می‌کند.»


اما او چگونه از تهران به این جایگاه رسید؟ چگونه دختری که روزی در ایران به دنیا آمد، حالا درکنار ارتش اسرائیل ایستاده است؟

کودکی در تهران؛ «برگ بر اسرائیل»
شرلی شمسیان در مصاحبه با روزنامه اسرائیلی معاریو مدعی شده در ایران یک زندگی اشرافی داشته است. پدرش که از او هیچ اطلاعاتی در دست نیست در صنعت لباس و پارچه مشغول به کار بوده. شرلی تصریح دارد پدرش در همان موقع هم صهیونیست بود و خودش را از این قماش می‌دانست. شمسیان از روز‌های بعد از پیروزی انقلاب به تلخی یاد می‌کند. مدعی است نیرو‌های کمیته از 6 سالگی او را مجبور به پوشیدن روسری می‌کردند. در مدرسه مجبور بوده علی‌رغم میل باطنی‌اش «مرگ بر اسرائیل» بگوید.

معلوم نیست او پس از انقلاب به مدرسه مخصوص اقلیت‌های مذهبی می‌رفته یا نه، زیرا در هیچ‌کدام از مصاحبه‌هایش به نام مدرسه اشاره‌ای نکرده؛ اما شرلی برای اینکه به کشور محبوبش دشنام نداده باشد به راهکار به‌زعم خودش فوق‌العاده‌ای می‌رسد و به‌جای «مرگ بر اسرائیل» می‌گوید «برگ بر اسرائیل» ولی متأسفانه مدیر مدرسه متوجه این حربه حرفه‌ای می‌شود و می‌فهمد دانش‌آموزش این شعار را درست تکرار نمی‌کند، پس راهکاری را پیش‌می‌گیرد که در آن روز‌ها بسیار رواج داشت!

پلیس را خبر می‌کند و نیرو‌های پلیس در روز روشن به مدرسه دخترانه هجوم می‌برند و شرلی مبارز را میان اشک و غم دوستانش دستگیر می‌کنند. البته در آن زمان این پایان ماجرا نبود؛ چراکه به‌گفته خود شرلی پلیس می‌خواست درس عبرت خوبی به همه کسانی بدهد که علیه اسرائیل شعار نمی‌دادند، پس این نوجوان 14 ساله مبارز را به انفرادی انداخت تا حساب کار دست بقیه بیاید. وقتی خانواده‌اش متوجه موضوع شدند، به‌سرعت خودشان را به اداره پلیس رساندند ولی گناه او سنگین‌تر از آن بود که سریع از انفرادی آزاد شود، درنتیجه چندین روز او را نگه داشتند و بعد او را به دادگاه معرفی کردند! در برهوت وجود انسان‌های خوب در آن زمان، ظاهراً آقای قاضی دلش برای این نوجوان مبارز سوخت و در ازای دریافت رشوه حاضر شد برای او حکمی صادر نکند، به این شرط که آن‌ها دیگر در ایران نمانند.

از فرار تا پذیرش در سرزمین موعود
شرلی و خانواده‌اش پس از آن ماجرا به‌سرعت ایران را ترک کردند. پدرش برای اینکه حکومت متوجه فرار خانواده‌اش نشود در ایران ‌ماند و یک‌سال بعد به آن‌ها پیوست. ترکیه اولین ایستگاهشان و مقصد نهایی هم اسرائیل بود، مثل همه مهاجرت‌های سازمان‌یافته یهودیان به فلسطین پای آژانس یهود به میان می‌آید و با کمک آژانس کل خانواده به اسرائیل مهاجرت می‌کنند. برخلاف انتظار شرلی، زندگی در این کشور چندان آسان نیست: «شهروندان اسرائیلی اول مرا ایرانی می‌دیدند، نه اسرائیلی. برایشان پذیرفتن من سخت بود اما من فقط می‌خواستم بخشی از این جامعه باشم.»

یک نگاهی بیندازیم ببینیم رژیم جمهوری اسلامی در آخرین محموله ارسالی خود برای گروه تروریستی حزب‌الله لبنان چه اقلامی فرستاده است. آیا شما بعنوان یک هموطن داخل‌نشین توان خرید این اقلام را دارید؟

ادبیات زننده حمید رسایی

| No Comments

27.jpgادبیات زننده حمید رسایی: اگر می‌خواهی حرفت به کرسی بنشیند، مثل سلیطه‌ها هنجارشکنی کن!

فرارو - حمید رسایی، نماینده تهران، با انتشار متنی در کانال تگرامی خود به عدم ابلاغ قانون حجاب از سوی سران قوا تاخته است.

او در این زمینه نوشت: تا چندی قبل آقای قالیباف و تیم رسانه‌ای ایشان اصرار داشتند که عدم ابلاغ قانون بدلیل مصوبه شورای عالی امنیت ملی است که بعد‌ها با پیگیری و تذکرات مکرری که نمایندگان داشتند، مشخص شد که ادعایی خلاف واقع است.

آقای قالیباف و مسئولانی که اینگونه تصمیم‌تان را توجیه می‌کنید به کسانی که پیگیر حکم الهی حجاب هستند، به خانواده شهدا، به مومنین، به دلسوزان، این پیام روشن را می‌دهید: تو هم اگر می‌خواهی حرف حقّت به کرسی بنشیند، اگر می‌خواهی آرمان‌هایی که برایش شهید داده‌ای از بین نرود، برای نظام چالش ایجاد کن!

تو هم مثل سلیطه‌هایی که لخت شدند و رفتند روی ماشین پلیس نشستند، هنجارشکنی کن! نهایتش می‌گویند این هم روانی است، اما در عوض حرفت به کرسی می‌نشیند، چون مدیران جمهوری اسلامی فقط در برابر چالش و تنش عقب‌نشینی می‌کنند، حتی با ذبح قانون!

:::

27-6.jpgدر شرایطی که حکومت هواداران خود را برای رویارویی با اعتراضات احتمالی آماده می‌کند، انتشار ویدیویی از سخنرانی سعید قاسمی از چماقداران حکومت حاشیه‌ساز شد. در این سخنرانی قاسمی آنقدر با الفاظ توهین آمیز صحبت کرد که مورد انتقاد تعدادی از زنان بسیجی قرار گرفت.

او با انتقاد از جنبش آزادیخواهانه ۱۴۰۱ (جنبش مهسا) گفت، کار به جایی رسید که «در دانشگاه شریف ۱۰۰ تا دختر عورتین حواله رهبری دادند.» تاریخ دقیق این سخنرانی مشخص نیست.

طعنه جوزف عون به قالیباف

| No Comments

lebn.jpgاز جنگ‌های "دیگران" در لبنان خسته شده‌ایم

دویچه وله - رئیس جمهوری لبنان روز یکشنبه ۲۳ فوریه (۵ اسفند) در دیدار با هیئت اعزامی از ایران و رئیس مجلس شورای اسلامی از "خسته" بودن کشورش به دلیل جنگ و درگیری‌های سایر کشورها در خاک لبنان سخن گفت.

از جمهوری اسلامی هیئتی بلندپایه برای حضور در مراسم تشیع جنازه حسن نصرالله، رهبر پیشین حزب‌الله راهی بیروت شده بود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی از جمله مقام‌های سرشناس ایران در این مراسم بودند.

طبق بیانیه دفتر ریاست جمهوری لبنان، جوزف عون در دیدار با قالیباف گفت: «لبنان از جنگ‌های دیگران در خاک خود خسته شده و کشورها نباید در امور داخلی یکدیگر دخالت کنند.»

عون که در سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۵ به عنوان ژنرال، فرماندهی کل ارتش لبنان را بر عهده داشت، از نزدیکان غرب محسوب می‌شود. او در ژانویه امسال به عنوان رئیس جمهوری لبنان انتخاب شد.

جوزف عون در دیدار و گفت‌وگو با قالیباف، همبستگی مردم لبنان را "بهترین راه مقابله با هرگونه خسارت و تجاوز" خواند و در عین حال تأکید کرد، کشورش به برقراری "بهترین روابط با تهران که به نفع دو کشور و دو ملت است"، تمایل دارد.

بنا بر بینایه دفتر ریاست جمهوری لبنان، قالیباف در این دیدار دعوت مسعود پزشکیان همتای ایرانی عون را جهت سفر به ایران و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی تسلیم رئیس جمهوری لبنان کرد.

در گزارشی که خبرگزاری فرانسه در رابطه با دیدار عون با مقامات ایران منتشر کرده، همچنین آمده است، حزب‌الله که سال‌ها "نیروی مسلط" در لبنان بود، در جنگ با اسرائیل متحمل خسارات‌ سختی شده است. همزمان با تضعیف حزب‌الله، حکومت بشار اسد در سوریه نیز سقوط کرد؛ کشوری که مسیر حیاتی انتقال تسلیحات جمهوری اسلامی به این گروه نیابتی محسوب می‌شد.

به نوشته این خبرگزاری تضعیف حزب‌الله سبب شد تا پارلمان لبنان به دو سال خلاء در پست‌های ارشد در این کشور خاتمه دهد. در نهایت جوزف عون به عنوان رئیس جمهور و نواف سلام به عنوان نخست‌وزیر جدید در این کشور برگزیده شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

محمد باقر قالیباف پس از دیدار روز یکشنبه خود با عون گفت که جمهوری اسلامی "با هر تصمیمی که با اجماع دولت، مجلس [لبنان] و مقاومت همراه باشد"، موافق خواهد بود.

در هیئت ایرانی که با رئیس جمهور لبنان دیدار کردند، افزون بر قالیباف، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و همچنین علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران حضور داشتند.

rpg.jpgایران اینترنشنال - نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با استفاده از سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین از جمله آرپی‌جی به یک منزل مسکونی در شهرستان چابهار در استان سیستان و بلوچستان یورش بردند.

سایت حال‌وش که اخبار استان سیستان و بلوچستان را پوشش می‌دهد، سه‌شنبه هفتم اسفند با انتشار چند ویدیو گزارش داد نیروهای نظامی و امنیتی با استفاده از سلاح‌های سبک و نیمه سنگین به یک منزل مسکونی در شهرستان چابهار یورش برده‌اند.

در ویدیوی منتشرشده در حال‌وش دیده می‌شود که نیروهای حکومتی به سمت این خانه گلوله‌های آرپی‌جی شلیک می‌کنند.

طبق این گزارش، افراد داخل خانه نیز اقدام به تیراندازی متقابل به‌سوی ماموران کرده و درگیری شدیدی رخ داده که همچنان ادامه دارد.

حال‌وش به نقل از منابع خود نوشت که در ادامه این درگیری پهپادهای نظارتی و تهاجمی بر فراز منطقه مشاهده شده‌اند و به نظر می‌رسد نیروهای نظامی مستقر در ساختمان‌های اطراف محل درگیری، اقدام به استفاده از سلاح‌های سنگین برای مهار و پایان دادن به درگیری کرده‌اند.

این سایت خبری با بیان این‌که تا لحظه تنظیم این گزارش اطلاعات دقیقی از علت حمله، تعداد افراد داخل خانه و تلفات احتمالی در دست نیست، نوشت که منطقه به‌طور کامل از سوی نیروهای نظامی محاصره شده است.

هم‌زمان کانال‌های وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی با انتشار ویدیوهایی از این حمله نوشته‌اند ماموران امنیتی با افراد وابسته به جیش‌العدل درگیر شده‌اند.

با این حال تا زمان تنظیم این گزارش، گروه جیش‌العدل نسبت به این گزارش واکنشی نشان نداده و آن را تایید یا تکذیب نکرده است.

پیش از این در چهارم اسفند ساختمان ستاد ساماندهی روستاهای شرق چابهار بر اثر انفجار بمب صوتی تخریب شد.

هم‌زمان در حمله مسلحانه به ساختمان بنیاد مسکن استان سیستان و بلوچستان، یکی از کارکنان این مرکز زخمی شد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

گروه جیش‌العدل با انتشار بیانیه‌هایی جداگانه مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت و دلیل این اقدامات خود را «تعهد به هشدارهای پیشین مبنی بر پاسخگو کردن ادارات و ارگان‌های دولتی که در تخریب منازل مردم بلوچ نقش داشته‌اند»، عنوان کرد.

zk.jpgصادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در گفتگویی به ارزیابی تحولات سال آتی شمسی پرداخته اشت

به گزارش شرق، اهم‌ّ گفته‌های او را در ادامه می‌خوانید:

*چه قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ و چه بعد از آن، اساسا معتقد بودم که براندازی هم غیرممکن است و هم نامطلوب. همواره هم مخالفت خود را با این موضوع عنوان کرده‌ام. معتقدم نباید سال ۱۴۰۴ را آن‌گونه که برخی تلقین می‌کنند، ترسناک دید.

*من به شما می‌گویم که سال ۱۴۰۴ هم هیچ اتفاقی نمی‌افتد و موضوع فروپاشی اساسا هیچ انطباقی با واقعیت‌ها ندارد. این را هم بگویم که من به دنبال تطهیر یا دفاع از وضع موجود نیستم؛ بااین‌حال، به‌عنوان یک ناظر و تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه که ۳۰ سال تاریخ ایران را تدریس کرده‌ام، معتقدم نباید و نمی‌توان در تحلیل خود از شرایط و ارزیابی از سال ۱۴۰۴ دچار افراط و تفریط شد. من، چه قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ و چه بعد از آن، اساسا معتقد بودم که براندازی هم غیرممکن است و هم نامطلوب. همواره هم مخالفت خود را با این موضوع‌ عنوان ‌کرده‌ام. معتقدم نباید سال ۱۴۰۴ را آن‌گونه که برخی تلقین می‌کنند، ترسناک دید.

*من قطعا جزء آن دسته از تحلیلگران و فعالان سیاسی هستم که با گزینه تغییر نظام به‌شدت مخالفم؛ چراکه اولا راه‌حل غیرممکنی است و حتی اگر هم چنین موضوعی با توجه به انبوه مشکلات و بحران‌ها وجود داشته باشد، آن را به صلاح کشور نمی‌دانم. براندازی راه‌حل نیست؛ براندازی پیشرفت نیست؛ براندازی یک قدم به جلو نیست. ما در سال ۱۴۰۴، مشکل کم نداریم، اما بن‌بست و فروپاشی وجود ندارد. این ادبیات در طول این سال‌ها و دهه‌ها مرتب‌ تکرار شده است. مشخصا از دی‌ماه ۱۳۹۶، هر سال گفته می‌شد که سال بعد، سال فروپاشی و سقوط است. سال ۹۸ هم همین را گفتند. سال ۱۴۰۱ ‌هم همین را گفتند. بعد از هفتم اکتبر و عملیات طوفان‌الاقصی در سال ۱۴۰۲ نیز همین را گفتند.

ru.jpgخبرآنلاین، رسانه نزدیک به حکومت در ایران درباره سفر روز سه‌شنبه سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به ایران نوشت: ««آن‌طور که از روند جهان برمی‌آید، اگر تاریخ در حال تکرار است، شاید همان‌طور که صلح شکننده ورسای جنگ جهانی دوم را کلید زد، امروز نیز این کنفرانس‌های مخفیانه و تصمیم‌گیری برای جهان آغازگر جنگ سوم باشد! آن‌طور که از پشت پرده مذاکرات برمی‌آید، حتی آفریقا نیز در حال تقسیم بین روسیه و آمریکا است، چه رسد به منطقه! با این حال عالیجانب لاوروف به ایران می‌آید تا بگوید: مذاکره کنید و حرف سلاح هسته‌ای هم نزنید!»

:::

لاوروف به تهران می‌آید / یالتای ریاض فقط برای اروپا نیست، تهران هم در خطر است

یالتای ریاض فقط شامل حال اروپا نمی شود. جهان پس از ۷۵ سال از جنگ دوم در حال پوست اندازی و تقسیم مجدد جهان بین شرق و غرب است. ایران نیز از این غائله مستثنی نیست و عربستان نیز قرار است قدرت بلامنازع و مبصر منطقه شود

زهره نوروزپور - خبرآنلاین

دور دوم مذاکرات آمریکا و روسیه، بدون حضور کشور جنگ زده اوکراین مشخص نیست که چه زمانی انجام شود چراکه روسیه خبر رسانه ها درباره زمان این مذاکره را که امروز ۷ اسفند برابر با ۲۵ فوریه اعلام کرده بودند تکذیب کرد و گفت همچین برنامه ای در دستور کار نیست. با این حال رسانه های خبری جهان همچنان در خط تحلیلی این موضوع می چرخد و تعبیرهای بسیاری از این روند ارائه می دهند که عمده آن تقسیم اروپا و جهان بین روسیه و آمریکا است.

رسانه های خبری دراین باره می گویند که این مذاکرات یادآور یالتای جنگ جهانی دوم است که مرزهای پس از جنگ میان شوروی و آمریکا تقسیم شد و اروپایی که از زیر آتش جنگ رها شده بود گرفتار کمونیسم شوروی شد. اروپایی که تقدیرش ظاهرا این بوده است که همیشه سپر بلای آمریکایی ها باشد یا شاید هم یک سپر انسانی میان شرق و غرب، مساله ای که سالیان سال دموکرات ها سر اروپایی ها را با پنبه سر بریدند اما حالا با آمدن ترامپ متوجه شدند که نه از جنگ دوم حتی از جنگ اول قربانی منافع آمریکایی ها شده اند.

رهبران تاثیرگذار باید نگران باشند؟

در همین باره نشریه اکونومیست در گزارشی با اشاره به دور اول مذاکرات آمریکا و روسیه نوشت: هفته گذشته غم‌انگیزترین هفته در اروپا از زمان سقوط پرده آهنین بوده است. اوکراین در حال فروش است، روسیه در حال احیا شدن است و تحت رهبری دونالد ترامپ، دیگر نمی‌توان روی کمک آمریکا به اروپا در زمان جنگ حساب کرد. پیامدهای این امر برای امنیت اروپا جدی است، اما هنوز در رهبران و مردم این قاره ریشه ندوانده است. دنیای قدیم نیاز به یک دوره فشرده در مورد چگونگی استفاده از قدرت سخت در یک دوران بی‌قانون دارد، در غیر این صورت قربانی بی‌نظمی جدید جهانی خواهد شد.

پولتیکو نیز هفته گذشته درباره دور اول مذاکرات نوشت: نتیجه عملی‌ای که کرملین از تمام این ماجرا انتظار دارد، به‌دست آوردن بخشی از سرزمین‌های اوکراین است. چهار منطقه‌ای که ضمیمه کرده، همچنین بخش‌هایی از مناطق دونتسک و لوهانسک که هنوز اشغال نشده‌اند. این، همراه با کنار رفتن ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، همان چیزی است که کرملین می‌تواند به‌عنوان یک پیروزی به مردم خود بفروشد. این بیشتر شبیه یک راه‌حل موقتی است تا چیزی که مسکو ترجیح می‌دهد، یا به قول بسیاری از تأثیرگذارترین مجریان سیاست خارجی کرملین، این یک یالتا نیست.

اما در واقع تحلیلگران سراسر جهان با این تحلیل پولتیکو مخالف هستند و می گویند دقیقا یک یالتا است! بار دیگر سایه روسیه بر سر قاره سبز خیمه زده تا حدی که اروپاییان را به تشویش برای تامین بودجه برای حفاظت از خود انداخته است. آنها واقعا از آمریکای ترامپ نا امید شده اند. روز گذشته سی ان ان در گزارشی خطاب به مکرون و کر استارمر نوشت: که دونالد ترامپ دور دوم قواعد بازی را تغییر داده او حالا دیگر همه بازی ها را می شناسد. سی ان ان در این گزارش خطاب به این دو کشور تعیین کننده اروپایی می گوید که دیگر دعوت ترامپ به الیزه و باکینگهام با ضیافت های قشنگ جواب نمی دهد بلکه باید یک راهکار عمقی برای نجات اروپا در نظر بگیرند.

اگر پشت میز مذاکره نباشی

اما این دو کشور در درمانده‌ترین حالت ممکن همچنان به لطف کاخ سفید امیدوار هستند! امیدی که همه کارشناسان درباره آن به سران اروپا هشدار می دهند که امیدی بس بیهوده است. اروپا و اوکراین و حتی ایران و چین غایب مذاکره هستند اما بر سر میز مذاکره و موضوع اصلی هستند. هنری کیسینجر نظریه پرداز مشهور آمریکایی یک جمله معروف در میان سیاستمداران دارد. او می گوید: «اگر پشت میز مذاکره نباشی (مذاکره گر نباشی) قطعا روی میز مذاکره هستی (موضوع مذاکره یا مورد معامله) پس هشیار باش چه می‌کنی!»

نظر کیسینجر گویای مذاکرات امروز در ریاض است. سرهای بسیاری روی این میز برای معامله قرار گرفته اند که بازیگران باید به هوش و گوش و چشمی بینا روند وقایع را دنبال کنند. این در حالی است که لاوروف وزیرخارجه روسیه به ترکیه رفت و با هاکان فیدان همتای خود درباره منطقه و جنگ اوکراین رایزنی کرد. این سفر در حالی انجام شد که قرار است او به تهران هم بیاید. این مساله نیز از چشم رسانه های ایران نیز در امان نماند. روزنامه‌های صبح ایران مخالف و موافق به این موضوع بنا بر امیال سیاسی خود پرداختند. عمده گزارش‌ها با طرح این مساله بود که آیا لاوروف هم به دنبال میانجیگری و مذاکره است؟ اصولا چرا هر مقام مسولی در وضعیت فعلی کشور به ایران می آید رسانه ها می گویند برای میانجگیری به تهران آمده!؟ مگر از روسیه هم آبی گرم می شود که بخواهد میانجیگری کند؟ مگر نه اینکه در دولت مرحوم رئیسی این کشور نایب‌المذاکره ایران با آمریکایی ها بود و دیدیم که سه سال بدون هیچ دستاوردی از عمر ما ایرانیان گذشت بدون کمترین نتیجه از مذاکرات با طرف آمریکایی! حالا می گوییم لاوروف و میانجیگری؟

آنچه که بیشتر به نظر می رسد به طرف روسی برازنده باشد این است که احتمالا ایران نیز در مذاکرات ریاض بر سر میز مذاکره است. ایران در کنار اوکراین و اروپا مسائل مورد مذاکره این دو ابرقدرت شرقی و غربی هستند که پس از جنگ دوم جهان را میان خود تقسیم کردند. و حالا هم می خواهند تقسیم کنند. معاهده ورسای در ۱۹۱۹ که منجر به فروپاشی امپراطوری های مهم جهان از جمله تزار روس، عثمانی و آلمان بود به دلیل شکننده بودن این معاهده منجر به جنگ دوم شد که نتیجه آن حذف آلمان نازی و آور شدن یهودیان اسرائیلی بر سر خاورمیانه بود. این جنگ یک توافق دیگر هم داشت که به یالتا معروف شد.

برای آنکه متوجه شویم چرا می گویند مذاکرات ریاض چرخش تاریخ و یک یالتای دیگر در انتظار جهان است، به چه معناست؟ باید بدانیم در آن کنفرانس چه گذشته است؟ و جالب است بدانید که کنفرانس یالتا تنها چندروز پس از کنفرانس معروف تهران برگزار شد.

zkdemo.jpgعلی‌صاحب‌الحواشی

آقای زیباکلام البته "سخنِ ظاهرالصلاح" گفتند والا ته‌دلشان اعتقادی به "دمکراسی" ندارند. فقط هم ایشان نیستند که چنین‌اند، اصلاح‌طلبان و وعاظ‌السلاطینِ ولایت‌، خواه محمدفاضلی یا محسن‌رنانی، تا برسیم به کارگزارانِ اذنابِ هاشمی‌رفسنجانی، نه از اول مطالبه‌گران "آزادی" و "دمکراسی" بودند و نه حالا چنین‌اند. این جماعت منحصراً "توسعه" می‌خواهند؛ آن‌هم نه با الگوی "غرب" که متضمن "آزادی‌ و دمکراسی" است، بلکه به‌شیوه چینی/بن‌سلمانی/ماهاتیرمحمدی.

این نیز عجب نیست، چون از کودکی با "آزادی" و "کرامت" و "حرمت" بار نیامده‌اند، بلکه با "تمکین" و "حرمت‌بزرگتر" و "اطاعتِ" بی چون‌وچرا‌ بزرگ‌شده‌اند. همین است که در میدان اندیشه "خط‌شکن" نیستند، اصلاً "خط‌شکنی" در مرام‌شان نیست. به‌جایش محافظه‌کارانِ بدبین به سرشت بشرند که آنان را درقبال "آزادی" و "دمکراسی" هراسانِ بی‌رونقیِ "ارزش‌ها"یشان می‌کند.

منتها چون داغیِ بازارِ آزادی‌ و دمکراسی‌‌خواهی را می‌بینند، برای داغ‌باطله نخوردن، به حریم بحث آزادی و دمکراسی نزدیک نمی‌شوند، و اگر مثل زیباکلام نزدیک شدند، قطره‌چکانی تجویزش می‌کنند، آن هم محض خالی‌نبودن عریضه!tweet.jpg

sabeti.jpgسه تن از مخالفان سلطنت پهلوی در دادگاهی در شهر اورلاندو ایالت فلوریدا آمریکا علیه پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک، به اتهام «شکنجه» شکایت کرده و خواستار دریافت غرامت ۲۲۵ میلیون دلاری از او شده‌اند

رادیو فردا - بر اساس متن دادخواستی که نسخه‌ای از آن روز سه‌شنبه هفتم اسفند به دست رادیو فردا رسید، پرویز ثابتی از سوی شاکیان به «طراحی و اجرای سیستماتیک شکنجه» علیه زندانیان سیاسی در دهه پایانی رژیم پهلوی متهم شده است.

این سه شاکی گفته‌اند که پرویز ثابتی به‌عنوان قائم‌مقام ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور، نه‌تنها «مسئول مستقیم آزار و اذیت آن‌ها بوده، بلکه میراثی از سرکوب را بنا نهاده که در دوران جمهوری اسلامی تا امروز بر زندگی مردم ایران سایه افکنده است».

آن‌ها می‌گویند که «هدفشان تنها دریافت غرامت نیست، بلکه جلوگیری از عادی‌سازی جنایات گذشته و افشای نقش افرادی مانند ثابتی در تاریخ معاصر ایران است». این افراد مدعی شده‌اند که «میراث سرکوب ساواک» به نظام جمهوری اسلامی منتقل شده و قربانیان هر دو نظام از عدالت محروم مانده‌اند.

در این میان، یک فرد «آگاه» به روزنامه «ایندپندنت» بریتانیا گفته است شاکیان پرونده که به خاطر «نگرانی‌ از تلافی‌جویی پرویز ثابتی یا شبکه‌ای که احتمالاً هنوز هم با او در ارتباط باشد، نمی‌خواهند نام آن‌ها فاش شود».

یکی از ادعاهای قابل توجه در این پرونده، «ارتباط احتمالی ثابتی با شبکه‌های مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. شاکیان می‌گویند که «او پس از انقلاب روابط خود را با برخی از عوامل امنیتی حفظ کرده و این شبکه همچنان برای تهدید مخالفان فعال است».

رادیو فردا دربارهٔ این شکایت با دختر آقای ثابتی تماس گرفته است اما تا لحظهٔ تنظیم این گزارش پاسخی دریافت نکرده است.

پرویز ثابتی ۸۸ ساله که در این پرونده با عنوان «شکنجه‌گر ارشد شاه» معرفی شده، بعد از سقوط رژیم شاهنشاهی به آمریکا رفت و در اورلاندو، فلوریدا، زندگی می‌کند؛ جایی که گفته می‌شود کسب‌وکاری موفق در زمینه املاک و مستغلات راه‌اندازی کرده است.

او پس از پناهنده شدن به آمریکا به ندرت در انظار عمومی ظاهر شده، اما در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۲ ادعا کرد که در زمان تصدی‌اش در ساواک، این سازمان «از روش‌های استاندارد بازجویی» استفاده می‌کرد و هرگونه اتهام شکنجه را رد کرد.

به گفته منبع روزنامه ایندیپندنت، «یکی از اهداف شکایت این است که این پرونده زمینه‌ساز موج جدیدی از دادخواهی علیه ناقضان حقوق بشر شود که در ایالات متحده پناه گرفته‌اند».

انتشار عکس‌هایی از پرویز ثابتی در بهمن ۱۴۰۱ در تجمع میامی توسط دخترش، همزمان با اعتراضات به جان باختن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، بار دیگر نام او را بر سر زبان‌ها انداخت.

شاکیان که به دلایل امنیتی با نام‌های مستعار «جان دو ۱»، «جان دو ۲» و «جان دو ۳» معرفی شده‌اند، می‌گویند این مقام عالی‌رتبه ساواک نقش محوری در «نهادینه‌سازی شکنجه در ایران» ایفا کرده است.

hamas.jpgرهبر حماس: هرگز ٧ اکتبر به اسرائیل حمله نمی‌کردیم، اگر می دانستیم بعدش چه می‌شود

موسی ابومرزوق از رهبران سازمان حماس و عضو دفتر سیاسی این گروه در مصاحبه با روزنامۀ آمریکایی نیویورک تایمز گفته است که او از حملۀ هفتم اکتبر حماس به اسرائیل حمایت نمی‌کرد، اگر می‌دانست که این حمله چه نتایجی به بار خواهد آورد.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

ابومرزوق همچنین گفته است که به نظر او نمی‌توان حملۀ هفتم اکتبر را یک پیروزی برای حماس دانست و وی حاضر است بر سر خلع سلاح حماس مذاکره کند. ابومرزوق اکنون مدعی است که از جزئیات دقیق حملۀ هفتم اکتبر حماس به اسرائیل مطلع نبوده و اگر این گروه از پی‌آمدهای چنین حمله‌ای آگاه می‌بود، هرگز حملۀ هفتم اکتبر رُخ نمی‌داد و خود وی با توجه به آنچه که امروز می‌داند و مشاهده می‌کند هرگز چنین حمله‌ای را تأئید نمی‌کرد.

اظهارات عضو دفتر سیاسی حماس به تنهایی گویای درجۀ شعور، درایت و حس مسئولیت رهبران حماس و چرخشی محسوس در قیاس با اظهارات پیشین دیگر رهبران این گروه دربارۀ حملۀ هفتم اکتبر به شمار می رود.

چند هفته پس از حملۀ هفتم اکتبر، قاضی حامد سخنگوی وقت و عضو دفتر سیاسی حماس می‌گفت که هفتم اکتبر سرآغاز رشته حملات مشابه‌ای است که تا نابودی اسرائیل ادامه خواهند یافت. خود سازمان حماس هنوز رسماً همانند رهبران جمهوری اسلامی ایران حملۀ هفتم اکتبر را پیروزی برای خود و مردم فلسطین می داند.

به همین خاطر سازمان حماس و سخنگوی آن، حازم قاسم، اظهارات ابومرزوق را نادرست خواندند و بار دیگر از هفتم اکتبر به عنوان چرخشی راهبردی در مبارزۀ ملی فلسطینیان علیه اسرائیل یاد کرده و افزودند : رفتار خشن و ویرانگر اسرائیل باعث ویرانی غزه شد.

در مصاحبۀ خود با نیویورک تایمز، ابو مرزوق از بقاء حماس برغم حملات سنگین اسرائیل به عنوان نوعی پیروزی یاد کرد و افزود که اسرائیل در نبرد با حماس اختیار خود را از دست داد و از همه چیز و همه کس انتقام گرفت و اسم این را نمی‌توان پیروزی گذاشت. ابومرزوق در عین حال آمادگی خود را برای مذاکره به منظور خلع سلاح کردن حماس اعلام کرد و افزود : "ما آماده‌ایم دربارۀ هر مسئله‌ای گفتگو کنیم." ابومرزوق نگفت که چرا او و دیگر رهبران حماس پیش از هفت اکتبر به فکر مذاکره با اسرائیل نیفتادند. با این حال سخن او در تضاد با اظهارات یکی دیگر از اعضای دفتر سیاسی حماس، اسامه حمدان، است که در روزهای گذشته تأکید کرد که سلاح‌های حماس هرگز موضوع مذاکره نخواهند بود. در اظهاراتی مشابه سخنگوی حماس نیز سلاح های این گروه را حقی مشروع و قانونی دانست و تصریح کرد که سخنان ابومرزوق دربارۀ خلع سلاح حماس موضع رسمی این گروه نیست.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در شبیخون هفتم اکتبر سال ٢٠٢۳ نظامیان حماس حدود ۱٢٠٠ نفر از شهروندان اسرائیلی را که اغلب غیرنظامی بودند به قتل رساندند و در حملاتی آمیخته به خشونت‌های غیرقابل وصف، قتل، سوزندان و مثله کردن سالمندان و کودکان و تجاوزهای جنسی و جمعی به زنان، ٢٥۱ نفر را نیز ربوده و به گروگان گرفتند. این حمله آغازگر جنگی ویرانگر در غزه از جانب اسرائیل بود که در نتیجۀ آن ده‌ها هزار نفر کشته شدند و خود غزه به تلی از ویرانی بدل گشت به طوری که اکنون رئیس جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، خواستار تصاحب غزه برای بازسازی آن و کوچاندن دو میلیون فلسطینی به اردن و مصر شده است.

در نتیجۀ حملۀ هفتم اکتبر "محور مقاومت" رژیم ایران - مرکب از حماس، حزب‌الله، رژیم اسد و حوثی‌های یمن... - نیز تقریباً متلاشی و خود رژیم جمهوری اسلامی با بزرگترین شکست راهبردی خود در منطقه روبرو شد.

bus.jpgاتوبوس‌های برقی که طی یک قرارداد ۲ میلیارد دلاری از سوی شهرداری تهران با جمهوری خلق چین وارد کشور شده‌اند، در مراسم رونمایی از اگزوزشان دود خارج می‌شد! اعلام شده این اتوبوس‌های برقی در فصل سرما برای فعال شدن بخاری‌شان باید با دیزل کار کنند!

کیهان لندن - علیرضا زاکانی شهردار تهران پنجشنبه گذشته در یک برنامه نمایشی به همراه مسعود پزشکیان رئیس دولت جمهوری اسلامی از ناوگان حمل و نقل عمومی به اصطلاح برقی پایتخت رونمایی کرد.

پس از رونمایی از اتوبوس‌های برقی چینی اما مشخص شد این اتوبوس‌ها چندان هم «الکتریک» نیستند و یک موتور دیزل برای فصل سرما جهت روشن کردن بخاری در آنها کار گذاشته شده است!

جعفر تشکری هاشمی رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران در واکنش به دودهای دیزلی اتوبوس‌های برقی وارد شده از چین واکنش نشان داده است.

او گفته که «در گزارشی که به من رسیده، گفته شده که هنگام روشن کردن سیستم بخاری، دود زیادی از اتوبوس ساطع شده است اگر این موضوع صحت داشته باشد، واقعاً جای تأسف دارد ما اتوبوسی می‌خریم که دو برابر یک اتوبوس دیزلی قیمت دارد، اما در فصل زمستان موتور دیزلی آن را روشن می‌کنیم! اگر این اطلاعات درست باشد، حتماً باید تحقیق بیشتری انجام دهیم و ببینیم که داستان این موتور دیزلی چیست.»

رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران افزوده «اگر چنین اتفاقی افتاده باشد، بسیار نامبارک است. این تصمیم می‌تواند تمام زحمات انجام‌شده را از بین ببرد. ما یک اتوبوس برقی خریداری کرده‌ایم، اما اگر یک موتور دیزلی برای گرمایش آن استفاده شود و از طرفی برای شارژ کردن آن هم از سوخت فسیلی استفاده کنیم، دیگر چه دلیلی دارد که به سمت اتوبوس برقی برویم؟ این همان اتوبوس دیزلی است! اگر قرار باشد در فصل زمستان، یعنی زمانی که با آلودگی هوا مواجه هستیم، موتور دیزلی روشن شود، پس چرا دو و نیم برابر قیمت پرداخت شده است؟»

بر اساس توضیحات جعفر تشکری هاشمی این اتوبوس‌ها با مسائل دیگری هم روبرو هستند: «این دو و نیم برابر قیمت، تنها بخشی از موضوع است. برای هر جایگاه شارژ، نزدیک به ۱۰ میلیارد تومان هزینه شده است. از سوی دیگر، مسئله پیمایش این اتوبوس‌ها هم مطرح است که محدودیت‌هایی دارد. همچنین فناوری این اتوبوس‌ها که به‌صورت CBU (واردات کامل) به کشور آمده، برخلاف سیاست‌های تولید ملی است که مورد تأکید مقام معظم رهبری بوده است. ما به‌جای حمایت از تولید داخلی، ناوگان CBU وارد کرده‌ایم. از سوی دیگر، برخلاف ادعای آلودگی صفر، این اتوبوس‌ها همچنان آلودگی تولید می‌کنند.»

قرارداد علیرضا زاکانی با شرکت‌های چینی برای واردات اتوبوس و تاکسی برقی با حاشیه‌های زیادی همراه بود. این قرارداد غیرشفاف همچنان دارای ابعاد پنهان است و مشخص نیست در چه ساز و کاری شهرداری تهران این قرارداد ۲ میلیارد دلاری را با شرکت‌های چینی بسته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پیشتر اعتراضاتی از سوی اعضای شورای اسلامی شهر تهران به این قرارداد وارد شده بود و احتمال بروز فساد گسترده مالی به بهانه این قرارداد در شهرداری تهران نیز مطرح شده بود. با اینهمه وارد شدن تاکسی و اتوبوس‌های برقی مشخص کرده وسائل نقلیه خریداری شده نیز به‌صرفه نیستند.

در همین رابطه جعفر تشکری هاشمی رئیس کمیسیون عمران شورای اسلامی شهر تهران گفته «در حالی که شرکت‌های خودروساز داخلی خودروهای زیادی در انبار دارند، شهرداری خود اقدام به واردات خودرو کرده و پول آن را به‌صورت کامل پرداخت کرده این در حالی است که در تهران ۵۰ هزار تاکسی فرسوده وجود دارد که ایمنی لازم را ندارند و جان مردم را به خطر می‌اندازند اما در عوض، شهرداری خودروهای شاسی‌بلند وارد می‌کند! این سؤال مطرح است که مسافران محروم جنوب شهر چطور قرار است با این خودروهای لوکس جابجا شوند؟»

teleg.jpgایران اینترنشنال - روزنامه تلگراف در گزارشی نوشت جمهوری اسلامی به دلیل نگرانی از حمله احتمالی اسرائیل و آمریکا، تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت آماده‌باش کامل درآورده است. به گفته یک منبع آگاه، مقام‌های ایرانی معتقدند یک حمله بزرگ از سوی آمریکا، می‌تواند موجودیت جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد.

تلگراف بریتانیا، سه‌شنبه هفت اسفند به نقل از دو منبع آگاه دولتی در ایران نوشت جمهوری اسلامی برای تقویت سیستم دفاعی خود در برابر حملات احتمالی، سامانه‌های پدافند هوایی جدیدی را در اطراف سایت‌های کلیدی هسته‌ای و موشکی خود مستقر کرده است.

یک منبع آگاه در این زمینه گفت: «مقامات ایرانی هر شب منتظر حمله هستند و همه‌چیز در بالاترین سطح هشدار و آماده‌باش قرار دارد، حتی در سایت‌هایی که هیچ‌کس از وجود آن‌ها خبر ندارد.»

به گفته او، تقویت تاسیسات هسته‌ای از سال‌ها پیش در حال انجام بوده، اما در ماه‌های گذشته و پس از نخستین حمله اسرائیل به خاک ایران، شدت بیشتری گرفته است.

اسرائیل در سال جاری دو بار در تاریخ‌های ۳۱ فروردین و پنجم آبان به خاک ایران حمله کرد.

دهه‌هاست که جمهوری اسلامی و اسرائیل درگیر آن‌چه بوده‌اند که به «جنگ در سایه» معروف است. تهران با استفاده از شبکه‌ای از گروه‌های نیابتی مانند حماس و حزب‌الله به منافع اسرائیل حمله کرده است و اسرائیل نیز به ترور مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی و دانشمندان هسته‌ای و حملات سایبری علیه ایران پرداخته است.

از سال گذشته و پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل، روند این درگیری‌ها از سایه درآمد و آشکارتر از گذشته شد.

بلومبرگ درباره نگرانی‌ها از حمله دوباره اسرائیل به ایران و به نقل از منبع خود نوشت تحولات اخیر، از جمله اظهارات ترامپ و گزارش‌ها در مورد طرح‌های احتمالی دولت او برای حمله به ایران، به تقویت پدافند هوایی جمهوری اسلامی را بیشتر شدت بخشیده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

ترامپ ۲۱ بهمن جمهوری اسلامی را در صورت دست نیافتن به توافق، به بمباران تهدید کرد.

حمله بزرگ آمریکا، می‌تواند موجودیت جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد

یک مقام رسمی جمهوری اسلامی به بلومبرگ گفت که هر حمله بزرگی می‌تواند سیستم‌های دفاعی ایران را که به‌دلیل حملات اسرائیل به شدت تضعیف شده‌اند، آسیب‌پذیرتر کند.

او گفت: «چندین پرتابگر جدید در سیستم دفاع هوایی ایران مستقر شده‌اند، اما تهران می‌داند که این تجهیزات در صورت مواجهه با حمله‌ای گسترده، احتمالا کارآمد نخواهند بود.»

araqchi.jpgبی بی سی - سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در سفر به تهران با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، دیدار کرد. آقای عراقچی در نشست خبری پس از گفتگو با آقای لاوروف گفت «ایران درباره پرونده هسته‌ای خود با آمریکا مذاکره مستقیم نخواهد کرد» و «ما در موضوع هسته‌ای با هماهنگی روسیه و چین حرکت خواهیم کرد».

وزیر خارجه ایران گفت: «درباره پرونده هسته‌ای ما امروز مشورت نزدیکی با روسیه داشتیم. تیم‌های حقوقی و سیاسی و کارشناسی ما در تماس مستمر هستند و به این تماس‌ها ادامه خواهند داد.»

«من درباره دیدار با سه کشور اروپایی نیز آقای لاوروف را توجیح کردم و برای ایشان توضیح دادم. ما در موضوع هسته‌ای با هماهنگی دوستان خودمان در روسیه و چین حرکت خواهیم کرد.»

آقای عراقچی مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرد: «در خصوص مذاکرات هسته‌ای موضع ایران روشن است. امکان مذاکره مستقیم بین ما و آمریکا در موضوع هسته‌ای تا زمانی که فشار حداکثری اعمال خواهد شد، وجود نخواهد داشت.»

روسیه: در پرونده هسته‌ای ایران باید از ظرفیت دیپلماتیک استفاده کرد نه توسل به زور

وزیر خارجه روسیه هم که امروز برای نخستین بار از زمان آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان به ایران آمده است، تحریم‌های یک‌جانبه را رد کرد و گفت روسیه تلاش خواهد کرد تاثیر تحریم‌ها به حداقل برسد.

«درباره برجام، ما معتقد هستیم ظرفیت دیپلماتیک هنوز وجود دارد و باید همچنان از این ظرفیت‌ها بدون تهدید و بهانه برای توسل به زور استفاده کرد. ما برای دستیابی به راه‌حل‌های [دیپلماتیک] تلاش خود را به کار خواهیم بست.»

پیشتر وزارت خارجه روسیه در بیانیه خود نوشته بود: «در این سفر، وزرای خارجه دو کشور درباره موضوعات مختلفی از جمله همکاری‌های تجاری و اقتصادی، اجرای پروژه‌های مشترک در حوزه‌های انرژی و حمل‌ونقل، و مسائل بین‌المللی مانند اوضاع سوریه، قفقاز، افغانستان، یمن، خلیج فارس، دریای خزر، و وضعیت پیرامون برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) گفتگو خواهند کرد.»

روزنامه اعتماد چاپ تهران در گزارشی درباره این سفر نوشته است: «به نظر می‌رسد لاوروف قصد دارد مواضع تهران را جویا شود تا بتواند آن را در جریان مذاکرات میان روسیه و آمریکا مطرح کند.»

بنابر گزارش رسانه‌های داخلی ایران، وزیر خارجه روسیه یک روز در ایران می‌ماند. بنابر این گزارش‌ها، آقای لاوروف علاوه بر عباس عراقچی با شماری دیگر از مقام‌های ایران هم دیدار خواهد کرد.

25-5.jpg(دیدگاه / آیدین پناهی استاد پژوهشگر ایرانی- آمریکایی و متخصص انرژی / میدل ایست فوروم)

کیهان لندن

- نادیده گرفتن پتانسیل پهلوی نشان می‌دهد که واشنگتن آماده است تا اشتباهی را که پیشتر در عراق و افغانستان مرتکب شده، برای سومین بار تکرار کند.

- از آنجا که اکنون جمهوری اسلامی هم بیش از پیش مشروعیت خود را از دست می‌دهد و هم رهبر دیکتاتور آن، علی خامنه‌ای ۸۵ ساله خواه ناخواه با مرگ روبروست، واشنگتن باید در مورد پهلوی تجدید نظر کند. او فقط یک چهره سیاسی تبعیدی نیست. در داخل ایران، معترضان با وجود خطراتی که هرگونه نافرمانی در مقابل رژیمی‌ که حتی منتقدان خود را به شدت مجازات می‌کند، در تظاهرات نام او را در خیابان‌ها سر می‌دهند. آنها در تهران، اصفهان، شیراز و مشهد نام او را در کنار شعارهایی علیه کل نظام جمهوری اسلامی از جمله اصلاح‌طلبانش صدا می‌زنند.

در میان شعارهایی که در ستایش پهلوی‌‌ها در کشور سر داده می‌شود، ایرانیان فریاد می‌زنند: «ولیعهد کجایی؟ به داد ما بیایی؟!»

- دیدار و گفتگو با پهلوی در سطح مقامات ارشد کشورهای غربی، مشروعیت او را به رسمیت می‌شناسد و با وادار کردن تهران به درک این موضوع که واشنگتن دیگر آماده‌ی پذیرفتن تبلیغات ضد پهلوی نیست، ترس را در صفوف رژیم نیز ایجاد می‌کند. مراوده با پهلوی نشان‌دهنده این است که ایالات متحده از آرمان‌های مردم ایران برای تعیین سرنوشت و استقرار یک حکومت دموکراتیک در کشورشان حمایت می‌کند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

- رئیس جمهور دونالد ترامپ و مارکو روبیو وزیر امور خارجه باید با رضا پهلوی دیدار و گفتگو کنند. ناتوانی در به رسمیت شناختن نقش وحدت‌بخش او به یک فرصت از دست رفته خواهد انجامید که آمریکا هرگز نخواهد توانست آن را جبران کند.

25-9.jpgاین خبر هولناک است / بیمارانی که بخاطر فقر داروهای خاص خود را می فروشند/ مگر بالاتر از سیاهی هم رنگی است؟!

روزنامه جمهوری اسلامی در ستون صرفا جهت اطلاع خود نوشت: نایب رئیس هیئت مدیره انجمن شرکت‌های پخش دارو می‌گوید: برخی بیماران در اوج فقر و تنگدستی داروهای خاص خود را می‌فروشند! اگر بیمار، نسبت به مداوای خود بی‌تفاوت شده باشد و بسیار فقیر هم باشد، ممکن است تصمیم بگیرد چنین کاری انجام دهد و داروهای خود را بفروشد.

فردی که داروی کمیاب ویژه بیماری خاص خود را می‌فروشد از سر تنگدستی این کار را می‌کند. در واقع برخی از افرادی که به مرحله «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» رسیده‌اند در اوج استیصال معیشتی اقدام به فروش داروهای شخصی خود می‌کنند.

khatk.jpgروزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود در مطلبی با عنوان «نگران معیشت مردم یا کارچاق‌کنی برای ترامپ؟!» به نقد اظهارات اخیر سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، در دیدار با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران درباره وضعیت نامساعد معیشت مردم و اوضاع نابه‌سامان کشور پرداخته است.

این روزنامه در این مطلب آورده است: رئیس دولت اصلاحات می‌گوید: مردم می‌گویند «بعد از آمدن اقای پزشکیان، بر تورم و ناترازی‌ها افزوده شده»؛ اما مسئول این وضعیت دولت نیست، بلکه آنهائی هستند که می‌گفتند تحریم نعمت است

سید محمد خاتمی در در دیدار جمعی از اعضای حزب موسوم به «مجمع ایثارگران» گفت: «عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهت‌گیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تأسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی می‌کنند این وضع بد را به حساب دولت بگذارند. حتماً هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزون‌طلبی‌ها، انتقام‌گیری‌ها از این نظام و مردم، بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه می‌توانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟‌

می‌شود آرمان‌خواه بود، اما واقع‌بین هم بود. واقعیت ممکن است قابل‌قبول نباشد، نظام حاکم در عرصه بین‌الملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرت‌های مدعی و سلطه‌طلب سوءاستفاده می‌کنند. واقعیت‌ها همیشه قابل‌توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد. مهم‌ترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت، تامین نیاز‌های مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیت‌ها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا می‌گذرد نگریسته شود، ممکن است سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی‌گردد.

به هر حال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه می‌کنند و می‌گویند بعد از آمدن آقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازی‌ها افزوده شده است. ولی جوابگوی این وضع در درجه اول جریانی است که کشور را به این حال و روز مبتلا کردند و امروز در آغاز دولت آقای پزشکیان مشکلات بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است.

در این موقعیت حساس، نظر مثبت رهبر انقلاب به رئیس‌جمهور و اعتماد متقابل حاکمیت و دولت امر مغتنمی است. ولی برای رهائی از مشکلات باید دو شرط رعایت شود:

۱- اصل حاکمیت این را بپذیرد که تغییر و اصلاح لازم است؛ و به لوازم آن تن داده شود. ما نمی‌گوییم کسانی که نظر ما یا نظر مخالف ما را دارند حرفی نزنند. اما اینکه صدای بلند در این کشور برای آنان باشد که می‌گفتند تحریم، نعمت است و امروز با صدای بلند می‌کوشند همه‌چیز را به گردن کسانی بیندازند که مردم برای آنکه اینها نیایند، آنها را انتخاب کردند، این قابل قبول نیست.

۲- دولت هم باید در همه زمینه‌ها برنامه‌ریزی کند و جامعه باید احساس کند رویکرد متفاوت اتخاذ شده است. مردم ما تحمل دارند و می‌دانند یک‌شبه نمی‌شود تورم پنجاه درصد به زیر ده درصد کاهش پیدا داد. روابط خارجی بسیار تاثیرگذار است. کشور در زمان برجام نفس کشید. قرارداد‌هایی بسته شد و فضای نسبتاً بازی در جامعه ایجاد شد. اینها مؤثر است. رئیس‌جمهور باید بتواند قانع کند، برنامه‌ریزی کند و از انسان‌های توانمند در اجرای برنامه‌ها از جمله رفع تحریم یا کم‌اثرتر شدن آن استفاده کند.»

سخنان آقای خاتمی از چند جهت قابل‌تأمل است. نخست اینکه اذعان می‌کند تورم بعد از تشکیل دولت مورد حمایت جبهه اصلاحات افزایش یافته است. این، تجربه مردم طی پنج شش ماه اخیر است و نمی‌توان روند فعلی را صرفاً به تحریم‌هایی که طی دهه گذشته تداوم داشته، نسبت داد. هرچند که در این زمینه، برخی مدعیان حمایت از دولت به‌خاطر بزرگنمایی تحریم‌ها و اظهار عجز پیاپی در مقابل تهدید‌های غرب، حتماً مؤثر و مقصر بوده‌اند.

فاطمه معتمدآریا در برنامه نمایش فیلم "روزی، روزگاری آبادان" در ایالات متحده آمریکا برای نخستین‌بار اعلام کرد که بیش از یک سال است که از ایران خارج شده و در پاریس زندگی و فعالیت می‌کند.

Abolfasl_Mohagheghi_3.jpgزندگی در زیستن است که شکل می‌گیرد. چگونگی نگاه ما به زندگی و برخورد ما با آن است که حیات انسانی را معنا و مفهوم می‌بخشد. تصویر دقیق از آزادی، محصول درکی عمیق و آگاهانه نسبت به زندگی در فضای آزاد است. تلاش برای آزادی تنها به دست کسانی امکان‌پذیر می‌شود که درکی واقعی از آزادی دارند و برای آن می‌رزمند.

کجاست آن آزادی، قبل از آن‌که برایش مبارزه شود؟ نظام‌های توتالیتر و ایدئولوژیک، به‌خصوص آن‌ها که محصول یک انقلاب هستند، مجموعه‌ای درهم‌برهم هستند که بر اساس یک تخیل ذهنی از آزادی با بینشی بسته شکل گرفته‌اند؛ بینشی که فاقد هرگونه انسجام درونی است. این عدم انسجام، حاصل ناهم‌خوانی تفکری متحجر، یک‌بعدی و ناهم‌خوان با مقتضیات زمان است.

soal.jpg دیو چو بیرون رود، حتما فرشته در نیاید.

 به جای اینکه سایه‌ی کسی یا چیزی را در ماه جستجو کنیم، اصل آن را در زمین و زیر نور آفتاب ببینیم.
 وطن را به کسانی که احساسی برای آن ندارند و یا نمی‌خواهند کمترین هزینه‌ای برای آن بدهند، نسپاریم.
 دیکتاتوری را جایگزین دیکتاتوری دیگر نکنیم (گرچه هیچ دیکتاتوری از همان اول خود را دیکتاتور معرفی نمی‌کند.)

Mehrzad_Nekourouh.jpg• از کتاب در حال تالیف: "راه دمکراسی از یونان تا ایران"

پرسشی در کانال "پوپولیسم، مانع دمکراسی" توسط هموطن آگاهی مطرح شد که در واقع به همان مسئله لاینحل جامعه ایرانی امروز ما اشاره دارد:
"آیا مردم برای حرکت و جنبش اجتماعی و انقلاب، احتیاج به نظم و نهاد سیاسی (اورگانیزاسیون) دارند یا خیر؟
اگر آری، با اکثریت مردمی که به مانند سیاسیونشان عوام پسند و پوپولیست هستند، چگونه می‌توان اورگانیزاسیون درست کرد؟ و سپس با آنان کار سیاسی کرد؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم پوپولیست‌ها و فاشیست‌ها (به تعبیر جنابعالی) اکثریت هستند و من و شما اقلیت‌.
پس بنظر من طرح دیگری باید انداخت. "

از قضا، این پرسش پیچیده، بیانگر ذهن پیچیده ماست. طی ۴۶ سال بازیگری‌های ج. ا. و آدرس‌های اشتباه سیاسیون و الیت، ما را چنان پیچیده‌اند که به این سردرگمی و بن بست مطلق فرو افتاده‌ایم.

و اما جهت حل مسائل پیچیده، ابتدا باید مسئله را ساده کنیم.

پرسش اولیه اینطور خلاصه میگردد:

گی‌روف، گیله مرد

| No Comments

Gileh_Mard.jpgمی‌پرسد: آقا! شما میدانی «گی روف» یعنی چه؟

میگویم: گی روف؟ گی روف دیگر چیست؟ نکند نام سفیر جدید روسیه باشد؟

میگوید:‌ای آقا! شما هم انگار از عالم و آدم بی خبری‌ها!

26-3.jpgگزارش جدید آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی طی سه ماه گذشته به‌طور قابل‌توجهی ذخایر اورانیوم با غنای بالا را افزایش داده است و بر اساس معیارهای آژانس، این میزان در صورت ادامه روند غنی‌سازی، می‌تواند به‌طور نظری برای ساخت شش بمب هسته‌ای کافی باشد.

بر اساس این گزارش که روز چهارشنبه منتشر شد، جمهوری اسلامی از زمان اعلام تسریع در روند غنی‌سازی در ماه دسامبر، میزان اورانیوم غنی‌شده تا ۶۰ درصد خود را که به سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد نزدیک است، به‌شدت افزایش داده است.

طبق یکی از دو گزارش آژانس که به کشورهای عضو ارسال شده و رویترز آن را مشاهده کرده، ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی جمهوری اسلامی در قالب اورانیوم هگزافلوراید (UF6) طی سه ماه اخیر ۹۲.۵ کیلوگرم افزایش یافته و به ۲۷۴.۸ کیلوگرم رسیده است. در گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آمده است که افزایش قابل توجه تولید و انباشت اورانیوم غنی‌شده بالا از سوی جمهوری اسلامی، باعث ایجاد نگرانی‌های جدی شده است.

تنها عضو زنده اندام نظام!

| No Comments

ایشون چی زدند؟

| No Comments

۱) رسول بخشی نماینده ۴ درصدی اصفهان در حالی که می داند مردم به حرفش می خندند می گوید امروز تنها پولی که در مقابل دلار ایستاده، ریال ایران است

۲) سول بخشی، نماینده حوزه انتخابیه اصفهان و ورزنه در مجلس شورای اسلامی در برنامه «میزگرد» مدعی شد که «تحریم‌ها علیه روسیه به این دلیل اثر ندارد که مردم نمی‌توانند کیلوکیلو طلا و دسته‌دسته دلار بخرند. یا خانه بخرند و رها کنند. جرم است». او گفت عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد پزشکیان باید لایحه‌ای به مجلس بدهد که در آن جلوی خرید و فروش طلا و دلار در بازار غیررسمی گرفته شود

:::

ایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده ویدیویی از آینده غزه، که به کمک هوش‌مصنوعی ساخته‌شده است را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد. ویدیویی که تا این لحظه بیش از ۲۰ میلیون بازدید در اینستاگرام داشته است.

glarge.jpg

در این ویدیو تندیس طلایی رنگ از ترامپ به چشم می‌خورد و در بخشی دیگر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در کنار ترامپ در ساحل غزه آفتاب می‌گیرند. ایلان ماسک، میلیاردر و مشاور ترامپ نیز در این ویدیو حضور دارد.

اوایل ماه فوریه، ترامپ در طرحی پیشنهادی اعلام کرده بود که ایالات متحده می‌تواند کنترل غزه را در دست بگیرد و فلسطینیان را به دیگر مناطق، از جمله مصر و اردن، منتقل کند.

:::

shakerbori.jpgتوانا - شهاب مرادی، آخوندی است که سال‌هاست در تلویزیون جمهوری اسلامی در حوزه ازدواج سخن می‌گوید

او چند روز پیش در آنتن زنده صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت: اگر مسئولی فکر می‌کنه با آمریکا و ترامپ میشه کنار اومد "احمقه"، "ساده لوحه"، "بیشعوره"

لازم به ذکر است، شهاب مرادی از افرادی است که نامش در پرونده املاک نجومی توسط یک خبرنگار افشا شده بود. او ۱۳۰ متر با تخفیف ۵۰ درصدی در میدان هروی تهران ملک گرفته است!



طبیعی است کسی که از آمریکاستیزی ضرر می‌بیند توده مردم هستند و آنکه سود می‌برد همین افراد وابسته به حکومتند، که البته باید دید چقدر دوام می‌آورند.

شاکر بوری، طنزپرداز، در این ویدیو با زبان طنز به این موضوع پرداخته است. @shakerbori6


:::

hbanner.jpgدر پی گمانه‌زنی رسانه‌ای و انتشار تصویر کبودی روی دست دونالد ترامپ، سخنگوی کاخ سفید این کبودی را نتیجه دست دادن‌های مکرر ترامپ خواند و گفت «ترامپ شخصی از جنس مردم است و روزانه بیشتر از هر رییس‌جمهور دیگری در تاریخ با مردم دیدار می‌کند و دست می‌دهد.»

کبودی بزرگ روی دست دونالد ترامپ باعث گمانه‌زنی‌هایی در مورد وضعیت سلامتی او شده است، اما کاخ سفید دلیل آن را «دست دادن‌های مکرر» اعلام کرده است.

تصویری که روز دوشنبه از ترامپ در جریان دیدار با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، منتشر شد، دست راست او کبود به نظر می‌رسید.

به گزارش شبکه ان‌بی‌سی NBC قرمزی یا کبودی روی دست راست رئیس جمهور آمریکا در ماه‌های آگوست و نوامبر سال گذشته نیز مشاهده شده بود.

hlarge.jpg

27-4.jpgچارلز سوم، پادشاه بریتانیا به همراه ملکه کامیلا روز چهارشنبه هشتم اسفند ماه در آستانه آغاز ماه رمضان با حضور در رستوران هندی در لندن برای افطار مسلمانان خرما بسته‌بندی کردند.

این خرما‌ها قرار است در اختیار بیماران مسلمان گذاشته شوند. اسما خان، مالک رستوران ، هنگامی که پادشاه و ملکه بریتانیا در حال بسته‌بندی خرما بودند، با شوخی گفت: «اصلا فکر نمی‌کردم که پادشاه این‌قدر سریع باشد.» چارلز سوم با خنده پاسخ داد: «من وقت تلف نمی‌کنم.»

child2.jpgایران اینترنشنال - یوسف شهلی‌بر، کودک پنج ساله بلوچ، در پی تیراندازی مستقیم و بدون ضابطه ماموران به سمت یک خودروی حامل اعضای یک خانواده در ایرانشهر کشته شد. مریم شهلی‌بر، مادر باردار ۳۲ ساله او هم زخمی شد و فرزند متولد‌نشده‌اش را از دست داد.

سایت حال‌وش که اخبار استان سیستان و بلوچستان را پوشش می‌دهد، شامگاه سه‌شنبه هفتم اسفند در گزارشی درباره این رخداد نوشت که نیروهای یگان تکاوری پس از تیراندازی مستقیم به سمت خودروی حامل اعضای این خانواده، آن‌ها را به بیمارستان منتقل و سپس محل را ترک کردند.

در این گزارش به نقل از منابعی آمده است: «یوسف پس از اصابت پنج گلوله به بدنش، به دلیل نبود پزشک جراح برای چند ساعت در بیمارستان معطل ماند و پس از انجام عمل جراحی، جان خود را از دست داد.»

عکس‌ها و ویدیوهایی از این کودک با حال وخیم بر تخت بیمارستان منتشر شده است.

آخرین لحظات زندگی یوسف شهلی‌بر:

به نوشته حال‌وش، مادر این خانواده که فرزند پنج‌ساله و فرزند متولدنشده‌اش را در رحم از دست داده، در وضعیت وخیم در بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو) بیمارستان «خاتم‌الانبیا» در ایرانشهر بستری است.

حال‌وش در ادامه گزارش داد ماموران امنیتی لباس‌ شخصی رامین شهلی‌بر، شهروند اهل ایرانشهر و راننده خودرویی که «در اثر تیراندازی بدون ضابطه و مستقیم نیروهای یگان تکاوری» در منطقه چاه‌جمال ایرانشهر هدف قرار گرفته را بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند.

لینک به ویدئوی جدید و دلخراش از پیکر بی‌جان «یوسف شهلی‌بر» در کانال تلگرام حال‌وش

این سایت حقوق‌بشری در گزارش خود نوشت این حادثه در حالی رخ داد که هیچ‌گونه توضیح رسمی‌ای از سوی مقامات امنیتی و قضایی درباره علت تیراندازی ارائه نشده است.

شلیک بی‌دلیل نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی به خودروها و کشتن سرنشینان آن‌ها پیش از این بارها رخ داده است.

توهین پسر سعید طوسی به مردم

| No Comments

توهین پسر سعید طوسی به میلیون‌ها ایرانی که در اسارت جمهوری اسلامی به سر می‌برند

:::
shargh.jpgطبق اخبار واصله قرار است که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه روز سه‌شنبه به ایران سفر ‌کند. در همین باره، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که سرگئی لاوروف طی روزهای آینده برای دیدار با همتای ایرانی خود و گفت‌وگو درباره روابط دوجانبه و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی به تهران سفر خواهد کرد

موسی موحد - شرق

طبق اخبار واصله قرار است که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه روز سه‌شنبه به ایران سفر ‌کند. در همین باره، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که سرگئی لاوروف طی روزهای آینده برای دیدار با همتای ایرانی خود و گفت‌وگو درباره روابط دوجانبه و تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی به تهران سفر خواهد کرد. به گزارش شرق، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه در اظهاراتی عنوان داشت که «این سفر در چارچوب رایزنی‌های مستمر بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه درباره روابط دوجانبه و مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی انجام خواهد شد.» به گفته او، «لاوروف در این سفر علاوه بر دیدار با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، با برخی دیگر از مقامات بلندپایه کشور نیز ملاقات خواهد کرد.»

در پی انتشار اخباری مبنی بر سفر وزیر خارجه روسیه به ایران، کاظم جلالی، سفیر ایران در روسیه در جریان تماس خبرنگار ایسنا با او، این خبر را تأیید و در ادامه تصریح کرد که، «این سفر یک روزه است و در جریان این سفر، لاوروف در دیدار با عباس عراقچی در ارتباط با مسائل دوجانبه منطقه‌ای و بین‌المللی رایزنی و گفت‌وگو خواهد کرد. بر اساس اعلام برخی از منابع خبری، لاوروف قرار است قبل از سفر به تهران در ابتدای هفته جاری به ترکیه سفر کند.

گفت‌وگوها میان آمریکا و روسیه و تأثیر آن بر ایران

سفر لاوروف به ایران در زمانی انجام می‌شود که اخیراً گفت‌وگوهایی میان آمریکا و روسیه برای عادی‌سازی روابط به میزبانی ریاض انجام شده است. اگرچه سفر لاوروف به ایران به طور مستقیم به این مذاکرات ارتباط ندارد، اما احتمالا در دیدار با مقامات ایرانی، بررسی تحولات روابط بین‌المللی و تأثیرات آن بر سیاست‌های داخلی و خارجی ایران مطرح خواهد شد. در حقیقت، ممکن است روسیه از ایران بخواهد که در مواجهه با فشارهای آمریکا و کشورهای غربی، مواضع هماهنگ‌تری را اتخاذ کند.

خیز مسکو برای میانجی‌‌گری میان ترامپ و تهران؟

سفر لاوروف به تهران در حالی صورت می‌گیرد که اخیرا از زبان تحلیلگران روسی عنوان شده که آغاز مذاکرات ترامپ با روسیه درباره اوکراین ممکن است مقدمه‌ای برای چالش بسیار بزرگ‌تر رئیس‌جمهور آمریکا، یعنی ایران باشد. این ایده، هرچند غیرممکن به نظر می‌رسد، اما مسیری است که دولت ترامپ احتمالاً برای حل یکی از قدیمی‌ترین معضلات سیاست خارجی آمریکا در پیش خواهد گرفت؛ مسئله‌ای که از زمان انقلاب ایران، دولت‌های متوالی آمریکا را سردرگم کرده است.

تحلیلگر سیاسی مستقر در مسکو، مالک دوداکوف، پیشنهاد کرده که «دولت ترامپ باید برای تسهیل گفت‌وگو با ایران، به دنبال کمک دیپلماتیک روسیه باشد، به‌ویژه با توجه به تشدید تنش‌های منطقه‌ای پس از مذاکرات امنیتی اخیر آمریکا و اسرائیل در تل‌آویو و تلاش کابینه نتانیاهو برای افزایش فشار بر تهران. » دوداکوف باور دارد که «اگر ترامپ از زاویه‌ای متفاوت وارد شود و از روسیه برای مذاکرات با تهران کمک بخواهد، ممکن است فضایی برای گفت‌وگو باز شود.» وی تأکید کرد که در صورت تلاش آمریکا برای دستیابی به یک توافق جامع در خاورمیانه، روسیه می‌تواند «نقشی مهم و حتی کلیدی» ایفا کند.

سوریه پسااسد و نقش ایران و روسیه

ایران و روسیه از متحدان نزدیک حکومت سابق بشار اسد در سوریه بودند و در بحران سال های گذشته این کشور همکاری‌های زیادی داشته‌اند. البته باید توجه کرد که شرایط در سوریه و منطقه تغییر کرده است و سرنگونی اسد، تغییرات قابل توجهی در معادلات داخلی سوریه به وجود آورد و شاید نیاز به تنظیم مجدد استراتژی‌ها برای هر دو کشور ایران و روسیه باشد. سفر لاوروف به ایران ممکن است فرصتی برای هماهنگی بیشتر در مورد وضعیت سوریه و اقداماتی برای بازسازی روابط با سوریه پسااسد بعد از سال‌ها جنگ باشد.

zbanner.jpgحزب‌الله پس از نصرالله

احمد زیدآبادی

جمعیتی که رسانه‌های لبنانی شمار آنها را «ده‌ها هزار» نفر اعلام کرده‌اند، روز یکشنبه پیکرهای سیدحسن نصرالله، رهبر فقید حزب‌الله و جانشین او سیدهاشم صفی‌الدین را از استودیوم ورزشی کامیل شمعون در حومۀ جنوبی بیروت تا محلی در بین دو جادۀ اصلی منتهی به فرودگاه رفیق حریری تشییع کردند. هیئت‌هایی از ایران و حشدالشعبی عراق و حوثی‌های یمن در این مراسم حضور داشتند.

نبیه بری رئیس جنبش شیعی امل که ریاست پارلمان لبنان را نیز به عهده دارد، به نمایندگی از جوزف عون، رئیس‌جمهور لبنان و شخص خودش در مراسم تشییع شرکت کرد. در بین چهره‌های سیاسی لبنانی حاضر در مراسم، از سلیمان فرنجیه رهبر جنبش مسیحی المرده و متحد حزب‌الله نیز اسم برده شده است. این سطح از حضور مقام‌های دولتی داخلی و خارجی در تشییع پیکر آقای نصرالله حاکی از تغییراتی است که در موقعیت رسمی حزب‌الله در دوران پس از جنگ با اسرائیل پدید آمده است.

مقام‌های دولت آمریکا همین اندازه از حضور رسمی را هم تحمل نکرده‌اند و چهره‌های لبنانی حاضر در مراسم را مورد انتقاد قرار داده‌اند. از نگاه اغلب ناظران، حزب‌الله با تدارک یک «تشییع باشکوه» درصدد برآمده است تا «قدرت مردمی» خود را پس از ازدست‌دادن سران سیاسی و نظامی خود در جنگ با اسرائیل به نمایش بگذارد.

ده‌ها هزار شیعۀ لبنانی از درۀ بقاع و بعلبک و جنوب لبنان خود را به ضاحیۀ بیروت رساندند تا با شرکت در مراسم تشییع سیدحسن نصرالله و جانشین او، به هدف حزب‌الله برای نمایش قدرت خود کمک کنند. بسیاری از این شیعیان هنوز به فقدان آقای نصرالله باور ندارند و آنچه را که در جریان جنگ برای‌شان رخ داده است، غیرقابل پذیرش می‌دانند.

به هر حال، مراسم تشییع جنازۀ رهبران حزب‌الله نشان داد که محبوبیت عمومی این گروه در بین جمعیت شیعۀ لبنان آسیب مورد نظر دشمنان آن را به دنبال نداشته است، اما آیا حفظ این محبوبیت امکانی برای بازگشت حزب‌الله به جایگاه قبلی آن فراهم می‌کند؟

پس از اعلام آتش‌بس بین اسرائیل و حزب‌الله که بر اساس آن، اسرائیل به پایان اشغال بخشی از سرزمین‌های جنوب لبنان و حزب‌الله به عقب‌نشینی تا شمال رودخانۀ لیطانی ملزم شده‌اند، رهبران حزب‌الله هنوز به طور روشن و صریح از استراتژی آینده این گروه پرده برنداشته‌اند. برخی از سخنان شیخ نعیم قاسم رهبر جدید حزب‌الله، از قصد این گروه برای بازسازی نظامی و تداوم نقش آن به‌عنوان یک «سازمان مقاومت» حکایت دارد، حال آنکه نمایندگان حزب‌الله در مجلس لبنان در این باره معمولاً سکوت اختیار کرده‌اند.

این در حالی است که از نگاه اغلب گروه‌های سیاسی لبنان و به‌خصوص جوزف عون رئیس‌جمهور و نواف سلام نخست‌وزیر این کشور، عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به شمال رود لیطانی به معنای آغازی برای خلع سلاح این گروه و انحصار سلاح در دست دولت است. این نکته‌ای است که علاوه بر عون و سلام، برخی از متحدان سابق حزب‌الله از جمله ولید جنبلاط رهبر دروزی‌ها هم بر آن تأکید دارند. در واقع در مورد ضرورت خلع سلاح حزب‌الله اتفاق نظر گسترده‌ای در درون دولت و گروه‌های لبنانی شکل گرفته است و صدای به نسبت واحدی دربارۀ تبدیل شدن آن به یک حزب کاملاً سیاسی به گوش می‌رسد.

با این حال، در مورد نقش سیاسی حزب‌الله در لبنان نیز اختلاف‌نظرهایی در بین احزاب و مقام‌های رسمی به چشم می‌خورد. سمیر جعجع رهبر گروه «نیروهای لبنانی» و سامی جمیل رهبر حزب کتائب به محدود کردن نقش سیاسی حزب‌الله در آیندۀ نظر دارند؛ حال آنکه جوزف عون در کنار دیگر گروه‌ها، در حال تلاش برای متقاعد کردن حزب‌الله به تبدیل شدن به یک گروه سیاسی با تمام لوازم آن از جمله ایفای نقش لازم در جامعۀ لبنانی هستند.

جوزف عون در همین زمینه سبب مشارکت حزب‌الله و جنبش امل در کابینۀ نواف سلام شد. در واقع پنج عضو کابینۀ لبنان از بین افراد نزدیک به حزب‌الله و امل و با معرفی آنها از سوی این دو گروه، انتخاب شدند که یاسین جابر وزیر دارایی مهمترین آنها به شمار می‌رود. با این حال، این وزراء وابستگی حزبی به جنبش امل و حزب‌الله ندارند و از موقعیت سابق خود در دولت‌های پیشین که به کمک متحدان خود قادر به وتوی مصوبات کابینه بودند، برخوردار نیستند.

حضور افراد نزدیک به حزب‌الله در کابینه، فضای حاکم بر لبنان را تا اندازه‌ای آرامتر کرده است اما دو مشکل همچنان پابرجاست. نخست اینکه حامیان جوان حزب‌الله هنوز با سیاسی شدن تمام‌عیار این گروه کنار نیامده‌اند و گاه در خیابان‌های بیروت دست به تحرکاتی می‌زنند که سبب برخورد ارتش و نیروهای امنیتی و پلیس می‌شود. دوم اینکه روند وقایع در ماه‌های منتهی به پذیرش آتش‌بس به قدری سریع بوده که مقام‌های باقی‌مانده از حزب‌الله ظاهراً هنوز به جمع‌بندی قاطعی دربارۀ موقعیت و استراتژی تازۀ خود نرسیده‌اند.

aust.jpgاین چرند چیست که درباره زنان ایران گفتی؟

کایلی مور گیلبرت، زندانی سابق بریتانیایی-استرالیایی در ایران، به سخنان فاطمه پیمان، سناتور مسلمان استرالیا که از اقدامات جمهوری اسلامی در مورد زنان حمایت کرده است، واکنش نشان داد و با خطاب قرار دادن او، حرف‌هایش را درباره وضعیت زنان ایرانی، «چرندیات» توصیف کرد.

گیلبرت، دوشنبه شش اسفند با بازنشر مصاحبه ویدیوی این سناتور افغانستانی‌الاصل استرالیا، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «یا خدا. دختر، داری چه کار می‌کنی؟ این چرندیات چیست که می‌گویی؟ ایران هیچ‌گونه "فرایند دموکراتیکی" ندارد، چه برسد به این‌که زنان بتوانند در آن مشارکت کنند.»

فاطمه پیمان که پیش‌تر به‌دلیل اظهارات ضد‌یهودی خود از حزب کارگر کنار رفت، در مصاحبه با پرس‌تی‌وی، شبکه انگلیسی‌زبان صداوسیمای جمهوری اسلامی، گفت: «حکومت ایران به زنان اجازه می‌دهد تا در نیروی کار مشارکت کنند، صدایشان شنیده شود و در فرآیند دموکراتیک شرکت داشته باشند.»

گیلبرت، پیمان را به دلیل مصاحبه با پرس‌تی‌وی، «شاخه پروپاگاندای انگلیسی‌زبان جمهوری اسلامی» که به پخش ویدیوهای اعترافات اجباری و مصاحبه‌های تحمیلی با زندانیان از جمله قبل از اعدامشان معروف است، سرزنش کرد.

او نوشت: «طنز آن‌جاست که پیمان در این مصاحبه از "پروپاگاندای یک‌طرفه‌ای که از سازمان‌های دارای دستور کار مشخص دریافت می‌کنیم" گلایه می‌کند، در حالی که چنین توصیفی دقیقا برازنده پرس‌تی‌وی است که در بسیاری از کشورهای غربی ممنوع شده اما به طرز عجیبی در استرالیا همچنان مجاز به فعالیت است.»

فاطمه پیمان در گفت‌وگو با پرس‌تی‌وی گفته است: «واقعیت‌هایی [در ایران] وجود دارند که ما که در اینجا زندگی می‌کنیم و به پروپاگاندای سازمان‌های یک‌طرفه با دستور کار مشخص گوش می‌دهیم، از آن‌ها بی‌خبریم.»

این سناتور استرالیایی که به دلیل مواضع خود در قبال فلسطین و حمایت از طرح پیشنهادی سبزها، ابتدا برای مدت نامعلومی از حزب کارگر استرالیا تعلیق شده بود، تیر امسال از حزب استعفا کرد و بعد با تاسیس حزب «صدای استرالیا»، مستقل شد.

مور گیلبرت خطاب به او گفت: «طنز آنجاست که یک زن قوی و قدرتمند که به‌عنوان پناهنده از افغانستان گریخته و کاملا از آپارتاید جنسیتی وحشتناکی که علیه زنان و دختران در آن کشور انجام می‌شود آگاه است، انکار می‌کند که خواهران ایرانی‌اش، درست در کشور همسایه افغانستان، با چالش‌های مشابهی روبه‌رو هستند.»

گیلبرت، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه ملبورن استرالیا، پاییز ۱۳۹۷ در ایران بازداشت شد و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، به اتهام جاسوسی، حکم حبس ۱۰ ساله برای او صادر کرد.

او که بسیاری از روزهای حبسش را در سلول انفرادی سپری کرده بود، پنجم آذر ۱۳۹۹ در جریان یک مبادله با سه زندانی ایرانی در تایلند که متهم به بمبگذاری ناموفق علیه دیپلمات‌های اسرائیلی بودند، آزاد شد.

گیلبرت، از این سناتور استرالیایی پرسید: «آیا واقعا آن‌قدر رای وجود دارد که ارزش داشته باشد برای نزدیکی به یک رژیم استبدادی بی‌رحم مانند جمهوری اسلامی، این‌طور موضع بگیری؟»

در سال‌های گذشته و به ویژه پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، سیاستمداران استرالیایی بارها با اشاره به نقض حقوق بشر در ایران، از سرکوب مخالفان سیاسی و آزار و اذیت زنان، دختران و گروه‌های اقلیت به دست جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرده‌اند.

mohajeri.jpgمحمد مهاجری

🔸روزی که زلنسکی در انتخابات ریاست‌جمهوری اوکراین رای آورد، واکنش #مااصولگراها بسیار جالب بود. گفتیم و نوشتیم یک یهودی‌زاده و بازیگر جلف برنامه‌های کمدی که طرفدار غرب و امریکاست رئیس‌جمهور شده. او رقیبش را که از سرمایه‌دارهای بزرگ کشورش و وزیرخارجه دولت‌پیشین بود شکست داد.

🔸انتخاب زلنسکی را مااصولگراها دوست نداشتیم. دلیلش؟ خب، معلوم است. روس ها دوستش نداشتند. رای 73 درصدی‌اش هم از نظر ما بخاطر دفاع امریکاییها و صهیونیست‌ها بود. ان‌هم در کشوری که معتقدبودیم مهد انقلابهای‌رنگی است.

🔸زلنسکی که آمد ، طمع پوتین برای تصرف بخش هایی از خاک اوکراین تحریک شد. اوکراین پس از فروپاشی اتحاد شوروی، محل حسادت روسیه است. کشوری با معادن فراوان و کشاورزی پرمحصول، در مسیر ارتباطی لوله‌های گاز روسیه به اروپای غربی است. این ویژگی‌ها چرا نباید پوتین را به فکر اشغال می انداخت؟ اوکراینی‌ها به فکر پیوستن به ناتو افتادند و همین بهترین بهانه برای حمله روسیه بود.

🔸جنگ شروع شد و مااصولگراها باید تکلیفمان را روشن می کردیم. خب، زلنسکی یهودی است و طرفدار پیوستن به ناتو. محوراصلی ناتو هم امریکاست و چون امریکا دشمن ماست، همین کفایت می‌کند که طرف روسیه را بگیریم. چون منافع ما با امریکا در تضاد است، قرار گرفتن پشت روسیه، با نگاه ایدئولوژیک‌مان می سازد.

🔸روسیه لشکرکشی کرد. میلیونها اوکراینی آواره شدند.هزاران نفر کشته شدند و تانک های روسی خاک اوکراین را اشغال کردند. مااصولگراها نوشتیم و گفتیم این مردک دلقک (زلنسکی) مقاومت نمی‌کند و به زودی جا می‌زند. قند توی دل مان آب می‌کردیم که سقوط او را جشن بگیریم. اما استعفا نکرد. وقتی لباس نظامی پوشید دستش انداختیم و به پوپولیست‌بودن متهمش کردیم.

🔸قصه پهپادهای ایرانی مطرح شد و غربی‌ها با کمک زلنسکی، ایران را متهم به حمایت از روسیه کردند. مقامات رسمی ایران خبر را تکذیب کردند اما رئیس‌جمهور اوکراین بر مبنای این خبر تکذیب شده دائما به ایران حمله می‌کرد.



🔸جنگ از یک سال و دوسال گذشت. زلنسکی با اینکه بخشهایی از کشورش اشغال شد و اقتصادش رو به نابودی گذاشت تسلیم نشد.به هر طریقی بود، حمایت اروپا و امریکا را به دست آورد و سیل کمکهای نظامی آنها عازم اوکراین شد. اما قدرت نظامی روسیه همچنان برتر بود.

🔸اروپایی‌ها و امریکا با عضویت اوکراین در ناتو کنار نیامدند و همین هم مایه شعف ما اصولگراها شد.

🔸دوره بایدن تمام شد و ترامپ آمد..ترامپ یکهویی ضد زلنسکی شد.قاعدتا هرکه ضدترامپ و امریکاست باید به کام مااصولگراها شیرین بیاید. همین جا بود که دم‌خروس‌مان بیرون زد و گرگیجه گرفتیم. اما خودمان را زدیم به کوچه علی چپ و سیاستی دیگر در پیش گرفتیم.

🔸نوشتیم که دیدید رئیس‌جمهو اوکراین مزد اعتماد به غرب را گرفت؟ دیدید ترامپ او را فروخت؟ هرکس غربگدا باشد همین بلا به سرش می آید.

25-2.jpgدیده بان ایران - می گویند طلبه هستیم اما در ماجرای مهسا امینی با قمه و چاقو به خیابان‌ها ریختند و با مردم برخورد کردند در جریان اعتراض های ۱۴۰۱ با لباس های خونی باز می‌گشتند و لباس طلبگی می پوشیدند آیا در تاریخ تشیع سابقه داشته که طلبه‌ای قمه به دست بگیرد و به مردم حمله کند؟

اما باند پناهیان این کار را کردند پناهیان به دنبال استفاده مادی از مسجد علی ابن ابی طالب است اشرفی اصفهانی درباره ماجرای درگیری مسجدعلی بن ابی طالب در غرب تهران و برخورد با طلبه ها توسط افراد منسوب به پناهیان به دیده بان ایران گفت: معاونت سابق مجموعه به من گفت حاج‌آقا، مواظب باشید، این‌ها خطرناکند و تقوا ندارند در حوادث دو سه سال قبل که پس از ماجرای مهسا امینی رخ داد، این افراد با قمه و چاقو به خیابان‌ها ریختند و با مردم برخورد کردند و سپس با لباس های خونی باز می‌گشتند و لباس طلبگی می پوشیدند اما آیا طلبه باید سلاح در دست بگیرد و با مردم برخورد کند؟

وی اظهار کرد: آیا در تاریخ تشیع سابقه داشته که طلبه‌ای قمه به دست بگیرد و به مردم حمله کند؟ اما باند پناهیان این کار را کردند. اشرفی اصفهانی گفت: آیا در تاریخ تشیع سابقه داشته که طلبه‌ای قمه به دست بگیرد و به مردم حمله کند؟ اما باند پناهیان این کار را کردند.

azarb.jpgدیپلماسی ایرانی (خبرگزاری نزدیک به صادق خرازی)

علی علیزاده، سفیر جمهوری آذربایجان در تهران با انتشار توییتی زننده هم به مردم شریف تبریز توهین کرده و هم در برابر ایران ۷۰۰۰ ساله برای کشوری با قدمت کمتر از ۴۰ سال مرجعیت تمدنی و هویتی و فرهنگی جعل کرده است. ظاهرا وی تصور کرده، روز جهانی زبان مادری و توجه عموم مردم ایران به تشییع پیکر مطهر رهبران گرانقدر حزب الله لبنان در بیروت فرصت مناسبی برای شیطنت تازه وی است و این گستاخی نادیده گرفته می‌شود، اما این طور نیست.

وی در توییت خود که ویدیویی از شعرخوانی عده ای کودک در تبریز به آن ضمیمه شده، نوشته است:

tweet.jpgموسیقی آذربایجان محصور کننده است.
گوش فرادادن به آن از تبریز بسیار خوشنود کننده است.

در مورد این توییت نکات زیر قابل ذکر است:

۱. وی با ارسال این توییت به مردم ایران و به خصوص مردم شریف تبریز توهین کرده و برای کشور کوچک و سی و چند ساله خود در برابر ایران کهن و تبریز قهرمان مرجعیت جعلی خلق کرده تا مخاطب تصور کند، این ایران است که موسیقی و فرهنگ و تمدن و هنر خود را وامدار باکو است.

این در حالی است که باکو به عنوان دنباله تمدنی ایران، کشوری است که تا ۲۰۰ سال قبل بخشی از خاک ایران بوده و جدای از ایران هیچ مولفه، تمدنی، مذهبی و تاریخی مستقل و هویت سازی ندارد.

بنابراین موسیقی مذکور هم برگرفته از یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی در بخش از کشور پهناور ماست که دامنه استفاده و بهره‌گیری از آن به باکو سرایت کرده و نه بالعکس. این تبریز است که الهام بخش باکو است و نه بالعکس و تمام میراث غنی محلی در تبریز از آن رو خلق و ماندگار شده که پیوند تبریز با ایران حفظ شده و این پیوستگی تاریخی خلق آثار ماندگار در این کشور را موجب شده؛ در مقابل باکو پس از جدایی از مادر تمدنی خود به ایران کمتر شاهد خلق آثار ماندگار فرهنگی بوده و این واقعیتی است که استاد شهریار، خالق منظومه ماندگار، نیز بارها بر آن گواهی داده است.

اینکه آذربایجان می خواهد یک واقعیت تاریخی را وارونه جلوه دهد و با همراهی ترکیه، اسرائیل و انگلیس به مرجعیت سازی هویتی و تمدنی و تاریخی قلابی برای آذری های ایران بپردازد، نشانه اهداف بدخواهانه و شوم این کشور برای تشدید واگرایی ملی و تجزیه ایران است که به دستور کشورهای دیگری اجرا می شود و سوءتفاهم تلقی کردن این رفتارها و تلاش برای مقابله با آنها با ابزار باج دهی و نادیده گرفتن واقعیات تنها باکو را گستاخ تر خواهد کرد.

۲. جنبه دیگری از توهین سفیر باکو به آذری ها و از جمله هموطنان خودش آن است که وی به علت ناآشنایی با زبان فارسی، موسیقی مذکور را محصورکننده توصیف کرده است! محصورکننده یعنی چیزی که باعث حصر و زجر و بدبختی انسان می‌شود. معادل این کلمه در متن لاتین آذری منتشر شده توسط او واله انتخاب شده که ثابت می کند او می خواسته از کلمه مسحورکننده استفاده کند، ولی دانش اندک وی در مورد زبان فارسی فاجعه آفریده است.

وقتی این کشور تازه تاسیس چندین بار رسم‌الخط خود را عوض کرده و با جایگزین کردن حروف لاتین از ریشه های هویتی و تمدنی خود و زبان فارسی در ایران دور می شود، چنین فجایعی رخ می دهد.

نکته جالب این است که حکومت علیف با چنین کارگزارانی که آشنایی ابتدایی با ادبیات فارسی ندارند، مدعی تعلق بزرگان زبان و ادب فارسی همچون نطامی گنجوی به باکو است و برای پیشبرد این هدف پول های کلانی نیز در جهان خرج می کند.

۳. این اولین بار نیست که سفیر باکو در ایران توییت های توهین آمیز و زننده در قبال مردم ایران و تبریز منتشر می کند. وی قبلا با انتشار توییتی با مضمون شب های تبریز هم زیباست، تلاش کرده بود این شهر را به باکو پیوند دهد و این توییت وی با استقبال و بازنشر گسترده پانترک ها مواجه شده بود که ایرانیان وطن پرست با توییت کردن عبارت شب های باکو هم زیباست به وی یادآوری کردند که این باکو است که قبلا در کنار تبریز بخشی از ایران بوده است. او همچنین با انتشار فیلم هایی از تکمیل کریدور جعلی زنگزور در خاک آذربایجان در لفافه از قصد حکومت علیف برای اشغال جنوب ارمنستان و خفگی ژئوپلتیک ایران خبر داده بود.

۴. حامیان سیاست خارجی فعلی ایران در قبال باکو، مدعی هستند این کشور همسایه با اکثریت شیعه را باید با مدارا و همراهی مهار و مطیع کرد و تندی و قاطعیت در برابر اقدامات ضدایرانی باکو، آن را بیشتر از ایران دور و به اسرائیل و انگلیس و ترکیه نزدیک می کند. در پاسخ به این عزیزان که در برابر توهین ها و خبرسازی های روزانه رسانه ها و نشریات دولتی باکو به نمادهای ملی و مذهبی ایران و رهبران کشور، سکوت و نادیده گرفتن را توصیه می کنند باید گفت آیا رویه فعلی شما کوچک‌ترین دستاوردی داشته یا شما با این توصیه های خود آذربایجان را تنها گستاخ تر و غیرقابل مهارتر کرده و گزینه های موجود برای مدیریت دولت علیف را کمتر کرده اید؟

پس از دستگیری اعضای شبکه جاسوسی آذربایجان در ایران در ماه گذشته حکمت حاجیف، دستیار سیاست خارجی علیف به تهران آمد و مدعی شد از جانب باکو هیچ تهدیدی متوجه ایران نیست. اما او بلافاصله به اسرائیل سفر کرد و با نتانیاهو و برندا شیفر، مسئول پرونده تجزیه ایران در اسرائیل که ده‌ها کتاب و مقاله در این مورد نوشته و حقوق بگیر شرکت نفتی سوکار است و برای هدایت تحریکات ضدایرانی مرتبا در مرزهای ایران و باکو حضور دارد، دیدار کرد. این دهن کجی آشکار وی به جمهوری اسلامی ایران را چگونه می توان تعبیر کرد؟

در این میان، آیا حتی یکی از توافقات عمده اقتصادی و تجاری و فرهنگی و امنیتی دو کشور جنبه عملیاتی گرفته و به طور کامل اجرا شده است؟ در چنین وضعیتی اصرار بر عبور خط لوله انتقال گاز روسیه به ایران از مسیر باکو و وابسته کردن بیشتر ایران به این کشور چه منطقی دارد؟ آیا همدستی علیف با اردوغان و مسدود کردن مرز نخجوان با ایران پس از مسدود شدن مرز ایران و ترکیه توسط اردوغان را فراموش کرده ایم؟ هدف از این کار جلوگیری از عبور کامیون های ایرانی و صادرات کالا به اروپا توسط کشورمان در شرایط سخت تحریمی بود؟ آیا پاداش دادن به باکو و سکوت در برابر این رفتارها، موجب تغییر رفتار باکو شده است؟

نتیجه گیری

واقعیت این است که دولت آذربایجان توسط ترکیه، اسرائیل و انگلیس با ۳۰ سال فعالیت مداوم فرهنگی، اقتصادی، رسانه ای، سیاسی و امنیتی گروگان گرفته شده تا سیاست محاصره ایران توسط دشمنانش تکمیل شود. در این شرایط، لابی آذربایجان و ترکیه در ایران و اوباش قوم گرای پانترک هر تلاشی برای برخورد جدی با باکو برای وادار کردن آن به تغییر رفتار را جنگ طلبی توصیف می‌کنند و مدعی می شوند وطن دوستان می خواهند ایران را در تله جنگ بیندازند. آنان می خواهند با ترساندن افکار عمومی از جنگ، سیاستگذاران کشور را به انفعال و بی عملی در برابر باکو بکشند تا ترکیه و آذربایجان و اسرائیل و انگلیس بدون کوچک‌ترین هزینه ای به اهداف ضدایرانی خود مانند ایجاد کریدور جعلی زنگزور، خفگی ژئوپلتیک ایران از طریق اشغال جنوب ارمنستان، تسهیل انتقال نیروهای ناتو، صهیونیست ها، تجزیه طلبان و تکفیری ها به مرزهای ایران و غیره برسند. وطن دوستان نسبت به تحرکات فعلی باکو هشدار می دهند تا قبل از آنکه شرایط در قفقاز جنوبی بسیار حاد شود و گزینه ای جز جنگ برای مهار مطامع دشمنان ایران باقی نماند و برای رفع این چالش خطرناک برای امنیت و تمامیت ارضی ایران تدابیر لازم به عمل آید.

در برابر برنامه های محور ترکی - عبری - انگلوساکسون برای نابودی و تجزیه ایران باید برنامه مشخص و مدون داشته باشیم و با روزمرگی تنها فرصت های موجود را از دست خواهیم داد. دلسوزان و کارشناسان قفقاز به خصوص بعد از غفلت جنگ ۲۰۲۰ قفقاز راهکارهای متنوعی برای جلوگیری از خسارت بیشتر ارائه کرده اند، اما سرعت حرکت متناسب با سرعت تحولات به خصوص پس از روی کار آمدن ترامپ و مذاکرات وی با پوتین نیست که نشانگر تغییر نظم فعلی بین المللی است. امید است تا فرصت باقی است برای تعیین دقیق راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قفقاز اقدام شود، چون در غیر این صورت ایران و ایرانی آسیب های غیرقابل جبران خواهند دید.

برخی دستگاه های مسئول هم بهتر است به جای اتهام زنی و تلاش برای منکوب کردن کارشناسان مستقل و دلسوز قفقاز و جلوگیری از رسیدن صدای آنان به گوش تصمیم سازان عالی کشور، رویه های گذشته خود را مرور کنند و یک بار هم که شده سفیر باکو در تهران را به علت انبوه توهین های رسانه های رسمی باکو به نمادهای ملی و مذهبی کشور به طور جدی مواخذه کنند.

در روزهای گذشته مساوات نشریه خاندان علیف مدعی شده علت تلاش ایران برای بهبود روابط با باکو آن است که جمهوری اسلامی به علت روی کار آمدن ترامپ احساس خطر می کند و پس از تحولات سوریه و لبنان و قفقاز تضعیف شده و چاره ای جز همراهی با باکو ندارد و بدین منظور باید خط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری در مورد عدم تغییر ژیوپلتیک منطقه قفقاز را نقض کند و با ایجاد کریدور جعلی زنگزور موافقت کند و اعضای جنبش حسینیون را نیز تحویل باکو دهد.

تصویرسازی از ایران به عنوان یک کشور تضعیف شده که حاصل سوءعملکرد برخی دستگاه ها و نهادها در کشور است، به طمع باکو نیز منجر شده و این کشور در حال تحریکات متعددی برای ایجاد آشوب اجتماعی و قومی و نیز در آرزوی وخامت اوضاع اقتصادی در ایران است تا برای حمله به ارمنستان اقدام کند. لذا باید با اقدامات مناسب و نه تداوم انفعال و نرمش در برابر باکو عزم جدی کشورمان برای مقابله با هرگونه ماجراجویی علیف نمایش داده شود.

همان‌طور که امام جمعه تبریز در دیدار اخیر مردم قهرمان تبریز با مقام معظم رهبری تصریح کرد: آذربایجان همیشه مورد طمع دشمنان داخلی و خارجی بوده و هست و در مقطع حاضر برخی از متوهمین سبک‌مغز و فریب خورده‌ دنبال فتنه هایی در مرزهای آذربایجان هستند. با اطمینان خاطر در محضرتان ضمن نصیحت خیرخواهانه با صدایی غرا .. اعلام می کنیم این مرز همواره مرز همدلی، دوستی و آرامش و مبتنی بر امنیت پایدار خواهد بود و ضمن تاکید قاطع بر تمامیت ارضی ایران و تمام همسایگان، جوانان غیور و مرزبانان قهرمان با اندک اشاره فرمانده معظم کل قوا آماده ایفای نقش فرماندهان اسطوره ای از ستارخان تا باکری های قهرمان هستند و با توجهات حضرت ولی عصر (عج) زوزه های دشمن شاد کن را خاموش و دشمنان عزت و امنیت ایران را زیر پا لگدمال می‌کنند و به زباله دان تاریخ خواهند انداخت.

مقام معظم رهبری هم، دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ خورشیدی در دیدارِ شهروندانِ استان آذربایجان شرقی فرمودند:
امروز جوان تبریزی ما که اوضاع منطقه را می‌بیند، می‌شناسد، دشمنان را، دوستان را تشخیص می‌دهد، در مقابل عربده‌های یک نفر از آن طرف و زوزه‌های یک نفر از این طرف، هیچ احساس ترسی نمی‌کند، احساس انفعالی نمی‌کند، احساس قدرت می‌کند. جوان آذربایجانی، جوان تبریزی امروز در مقابل این حوادثی که افراد کارکشتۀ سیاست را متزلزل می‌کنند مثل کوه می‌ایستد. این جوان بداند که این روحیه، میراث چه کسانی است، متعلق به چه حادثه‌ای است.

آذربایجان و تبریز در واقع سد مستحکم ایران در دوره‌های مختلف در قبال تعرض و تجاوز بیگانگان بوده... وقتی مأموران دولت‌های تزاری یا عثمانی بر مناطقی از آذربایجان حتی بر خود تبریز مسلط شدند اما این مردم تبریز بودند که توانستند با ایستادگی خود، با صبر خود در مقابل دشمن، رفتاری را دنبال کنند که دشمن را به فرار مجبور کنند.

امید است دستگاه های مسئول برای اجرایی کردن این فرمایشات مقام معظم رهبری، اقدامات عملی در این راستا بردارند تا آذربایجان نیز مجبور به تغییر سیاست خصمانه فعلی در قبال ایران شود!

embassy.jpgصدای آمریکا - کانال ١٢ اسرائیل می‌گوید خبرنگار این شبکه به اسنادی در سفارت حکومت ایران در دمشق، پس از سقوط حکومت بشار اسد، دست یافته است که «حاوی توضیح جاسوسان» جمهوری اسلامی است.

بر اساس گزارش تایمز اسرائیل، ایتای آنگل، خبرنگار اسرائیلی که تنها چند روز پس از سرنگونی اسد به دمشق رفته است، با ورود به پایگاه‌های نظامی و همچنین دفاتر دیپلماتیک حکومت ایران به اسناد طبقه‌بندی شده و پوشه‌ای دست یافته که حاوی توضیح جاسوسان جمهوری اسلامی است.

به گفته ایتای آنگل، این پوشه حاوی چند پاسپورت و عکس است.

این خبرنگار اسرائیلی افزود که داخل ساختمان سفارت حکومت ایران، درهای مخفی وجود دارد و اینکه او پشت این درها موفق شده به انبوهی از سرورها و فایل‌های محرمانه دست یابد.

به گفته او، اگرچه کارمندان سفارت حکومت ایران بسیاری از اسناد را نابود کرده‌اند، اما بسیاری دیگر از این اسناد محرمانه دست‌نخورده هستند.

ایتای آنگل تصریح کرد که ماموران امنیتی اسرائیل در روزهای آغازین سرنگونی اسد در آنجا بوده‌اند و اطلاعات جمع‌آوری کرده‌اند.

او افزود به تنهایی از پایگاه‌های نظامی بازدید کرده و اینکه هر شخصی می‌توانست نارنجک و یا کلاهک‌های جت‌های جنگنده را از آنجا با خود بردارد.

قرار است جزییات یافته‌های این خبرنگار تا ساعاتی دیگر منتشر شود

25-8.jpgمصطفی میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، به سایت خبری «هنر پالایش» گفت: «وقتی می‌گوییم نفت ملی، منظورمان این نیست که نفت مال ملت است، بلکه می‌خواهیم بگوییم این نفت دیگر انگلیسی نیست.» او افزود: «از صنعت نفت راضی نیستم. این صنعت هنوز دولتی است و باید به بخش خصوصی واگذار شود.»

پس نفت مال کیست آقای میرسلیم؟

دیدارنیوز: مصطفی میرسلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در گفت‌وگویی در حاشیه ششمین نمایشگاه نفت، گاز، پتروشیمی و پالایش در جزیره کیش، دیدگاه‌های جنجالی خود را درباره مفهوم "نفت ملی" و وضعیت صنعت نفت ایران مطرح کرد.

مصطفی میرسلیم در پاسخ به خبرنگار هنر پالایش به این پرسش که آیا با مفهوم ملی بودن صنعت نفت موافق است یا خیر، گفت: «وقتی می‌گوییم نفت ملی، منظورمان این نیست که نفت مال ملت است، بلکه می‌خواهیم بگوییم این نفت دیگر انگلیسی نیست. ما در سال ۱۳۳۲ تحت مدیریت دکتر مصدق خیلی زور زدیم که این نفت را ملی کنیم و قدم بزرگی برداشتیم، اما در نهایت آن را دولتی نگه داشتیم. این یعنی ملی به معنای واقعی نشد؛ فقط از دست انگلیسی‌ها خارج شد.»

وی در ادامه با ابراز نارضایتی از وضعیت کنونی صنعت نفت افزود: «من از این صنعت نفت راضی نیستم. این صنعت هنوز دولتی است و باید به بخش خصوصی واگذار شود. در تولید، توزیع و تحقیق باید به بخش خصوصی میدان بدهد، اما این کار را نمی‌کند. هیچ جای دنیا این‌طور عمل نمی‌کنند.»

میرسلیم تأکید کرد که اگر این صنعت به بخش خصوصی منتقل شود، تحول عظیمی در کشور رخ خواهد داد: «نفت ۸۰ درصد اقتصاد و صنعت کشور را تشکیل می‌دهد. اگر این به بخش خصوصی اشاعه پیدا کند، کشور زیر و رو می‌شود و عجیب و غریب متحول خواهد شد.»

میرسلیم در پاسخ به این انتقاد که چرا خود او با سال‌ها حضور در مسئولیت‌های حاکمیتی برای تحقق این هدف کاری نکرده است، اظهار داشت: «ما تا جایی که مسئولیت و توان داشتیم، در این مسیر گفتیم، توصیه کردیم و اقداماتی انجام دادیم. اما این تغییر بزرگ نیاز به اراده‌ای فراتر دارد.»

وی همچنین در بخشی دیگر از سخنانش به موضوع تحریم‌ها پرداخت و با لحنی طنزآمیز گفت: «تحریم چیست دیگر؟ ما خودمان می‌توانیم تحریم کنیم! گفتگو به معنای خواری را اصلاً قبول نداریم، اما اگر بتوانیم با اقتدار مذاکره کنیم، چه اشکالی دارد؟ آمریکایی‌ها وقتی می‌گویند بیا مذاکره کنیم، یعنی می‌خواهند بگویند بشین اینجا تا بهت بگویم چه کار کنی. حضرت امام (ره) توی دهن این‌ها زد. ولی خب، جا‌هایی هست که می‌توانیم قشنگ بنشینیم و با آن‌ها صحبت کنیم.»

de.jpgنامزد صدراعظمی به‌رغم حکم دیوان کیفری نتانیاهو را به آلمان دعوت می‌کند

یورونیوز - آلمان به رغم حکم جلب صادر شده از سوی دیوان کیفری بین‌‌المللی قصد دارد با روی کار آمدن فردریش مرتس در راس دولت آینده این کشور، نخست وزیر اسرائیل را به برلین دعوت ‌کند.

دفتر نخست‌وزیر اسرائیل روز دوشنبه اعلام کرد فردریش مرتس، سیاستمدار برجسته آلمانی و رهبر حزب محافظه‌کار دموکرات مسیحی در تماسی تلفنی به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل گفته است که با وجود حکم بازداشت صادرشده از سوی دیوان کیفری بین‌المللی، او را به آلمان دعوت خواهد کرد.

به گزارش رویترز، با توجه به نتایج انتخابات سراسری روز یکشنبه در آلمان که از برتری اتحادیه دموکرات مسیحی حکایت دارد، آقای مرتس به احتمال قوی صدراعظم بعدی کشورش خواهد بود.

بر اساس بیانیه دفتر نتانیاهو، این گفت‌وگوی تلفنی پس از مشخص شدن نتایج قطعی و پیروزی چشمگیر حزب اتحادیه در انتخابات سراسری آلمان انجام شد. در این تماس، نتانیاهو پیروزی فردریش مرتس و حزب تحت رهبری وی را تبریک گفت.

در بیانیه دفتر نخست‌وزیری اسرائیل تأکید شده که آقای مرتس به بنیامین نتانیاهو گفته است او را «در مخالفت با تصمیم جنجالی دیوان کیفری بین‌المللی که نخست‌وزیر را به عنوان جنایتکار جنگی معرفی کرده» به آلمان دعوت خواهد کرد.

سخنگوی حزب محافظه‌کار اتحادیه دموکرات مسیحی تأیید کرد که این مکالمه پس از برپای انتخابات و روشن شدن نتایج قطعی آن صورت گرفته است؛ وی با این حال از ارائه جزئیات بیشتر درباره محتوای این گفتگوی تلفنی خودداری کرد.

آقای نتانیاهو خود نیز در پی قطعی شدن پیروزی اتحادیه دموکرات مسیحی در انتخابات سراسری آلمان با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس این موفقیت را به فردریش مرتس و حزبش تبریک گفت.

وی در این پیام همچنین نسبت به همکاری نزدیک با دولت آینده آلمان و تقویت همکاری و مشارکت میان دو کشور ابراز امیدواری کرد.

آلمانی‌ها به دلیل تاریخچه هولوکاست و مسئولیت تاریخی‌شان نسبت به اسرائیل، تعهد ویژه‌ای به این کشور احساس می‌کنند. فردریش مرتس نیز بارها بر حمایت قاطع خود از اسرائیل تأکید کرده است.

آلمان به مانند کلیه اعضای اتحادیه اروپا از امضا کنندگان معاهده تأسیس دیوان کیفری بین‌المللی موسوم به «اساسنامه رم» است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

برلین در حالی بنا دارد به رغم حکم صادر شده از سوی دیوان کیفری بین‌المللی نخست وزیر اسرائیل را به برلین دعوت کند که این مرجع قضایی بین‌المللی نوامبر گذشته علیه بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع سابقش، یوآو گالانت، و نیز محمد دیاب ابراهیم المصری، فرمانده ارش نظامی حماس، ملقب به محمد ضیف به دلیل نقش داشتن در جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت در جریان درگیری‌های غزه قرار بازداشت صادر کرده است.

دولت اسرائیل صلاحیت دیوان کیفری بین‌المللی مستقر در لاهه را رد کرده و اتهامات جنایات جنگی را به شدت تکذیب می‌کند.

دیوان کیفری بین‌المللی بیش از ۱۲۰ کشور عضو دارد و برخی کشورهای عضو از جمله فرانسه، مجارستان و لهستان پیش‌تر اعلام کرده‌اند که نتانیاهو را دستگیر و بازداشت نخواهند کرد.

25-3.jpgبه گزارش روزنامه تلگراف بریتانیا، جمهوری اسلامی تاسیسات هسته‌ای خود را به حالت آماده‌باش کامل درآورده و در انتظار حمله احتمالی از سوی اسرائیل یا آمریکا است.

طبق این گزارش، تهران سامانه‌های پدافند هوایی جدیدی را در اطراف سایت‌های کلیدی خود مستقر کرده است. یک منبع به این نشریه گفت: «مقامات ایرانی هر شب منتظر حمله هستند و همه‌چیز در بالاترین سطح آماده‌باش قرار دارد، حتی در اماکنی که هیچ‌کس از وجود آن‌ها اطلاع ندارد.»

25.jpgویدوهای منتشر شده از درگیری بین نیروهای حکومتی و افراد مسلح در چابهار نشان می‌دهد که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی با استفاده از آرپی‌جی به محلی واقع در شهر شلیک می‌کنند.

خبرگزاری حال وش گزارش کرده درگیری شدید بین نیروهای حکومتی با دو فرد مسلح در انتهای خیابان تعاون در بلوار توحید شهرستان چابهار، با کشته و زخمی شدن دو فرد مسلح پایان یافت.

بر اساس این گزارش، ساختمان‌های اطراف محل درگیری دچار آسیب‌دیدگی گسترده شده‌اند و نیروهای نظامی همچنان در منطقه حضور دارند و منطقه تحت محاصره است.

وضعیت خوب نیست

| No Comments

khatami.jpgخاتمی: وضعیت کشور خوب نیست، البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاورده

رئیس دولت اصلاحات با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران دیدار و گفت و گو کرد.

به گزارش انتخاب، حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی در ابتدای سخنان خود ضمن خوش‌آمدگویی به حضار، کشور و مردم را همه مدیون ایثار و ایثارگری دانست.

وی در خصوص مسئله ایثار و ایثارگری نکاتی را مطرح کرد و گفت: اصولی در اخلاق مورد قبول است و نهاد اخلاق احکامی دارد، اگر شرع هم در این موارد حکمی داشته باشد حکمش ارشادی است. یعنی عقل سلیم بشری به مسئله‌ای حکم می‌کند و اگر امری از سوی خداوند نسبت به آن آمده است در واقع تایید حکم عقل است، یعنی ارشاد کرده به امری که عقل سلیم بشری آن را درک و به آن حکم می‌کند.

عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهت گیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تاسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی می‌کنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست. حتما هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزون طلبی ها، انتقام‌گیری‌ها و... از این نظام و مردم بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه می‌توانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟

من از ایثارگری گفتم، ایثارگری آنجا که جنگ است با همه وجود، جانبازی و مقاومت می‌کند. آنجایی که مصلحت نظام است حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باج خواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آنست باید تامین شود. خب آیا ما در رویکردهایمان همیشه درست عمل کرده‌ایم؟ یعنی بر اساس آنچه مصلحت ملی و نیاز ایران بوده است سیاست گذاری کرده‌ایم یا نه مصالح ملی مورد توجه نبوده است؟ باید میان آرزو‌ها (و بخصوص آرزو‌های غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیت‌ها را دید و با وجود واقعیت‌ها آرمان‌ها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمان‌ها رسید.

آرمان‌ها شعار نیست، و برخی شعار‌ها هم شعار‌های موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیز‌هایی گفته می‌شود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایه‌ها را در آن مسیر خرج کردن طبعاً نتیجه معکوس گرفتن منطقی و خردمندانه نیست. می‌شود آرمان خواه بود، اما واقع بین هم بود. واقعیت ممکن است قابل قبول نباشد، فرض کنید نظام حاکم در عرصه بین الملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرت‌های مدعی و سلطه طلب سوء استفاده می‌کنند. این واقعیت بدی است؛ اسرائیل یک واقعیت بد و زشت است. با اشغال روی کار آمده است و سرکوب می‌کند، می‌کشد و روی خون و آوارگی مردم با حمایت دیگران زندگی اش را ادامه داده است. جنایاتش را در غزه دیدیم. این واقعیت، واقعیت زشتی است.

اما اگر ما چشممان را ببندیم و یا خیال پردازانه با مسئله برخورد کنیم و واقعیت را نبینیم دچار مشکل می‌شویم. واقعیت‌ها همیشه قابل توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمان‌ها دفاع کرد و مهمترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت تامین نیاز‌های مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیت‌ها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا می‌گذرد نگریسته شود ممکن است سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی گردد.

اما آنچه لازم است حفظ کشور و پیشرفت آن و بهبود حال و روز مردم است که صاحب اصلی کشورند و این با منطق و عقل و با فرهنگ ایثارگری هم سازگار است.

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: به هرحال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه می‌کنند و می‌گویند بعد از آمدن اقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازی‌ها افزوده شده است. ولی جوابگوی این وضع در درجه اول جریانی است که کشور را به این حال و روز مبتلا کردند و امروز در آغاز دولت آقای پزشکیان مشکلات بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است.

ولی این به این معنی نیست که دولت جدید هم هیچ عیب و مشکلی ندارد. من معتقدم آقای پزشکیان شعار‌هایی داشته است که از خواست و نیاز مردم پایین‌تر بود ولی چشم اندازی به آینده کشور نشان داد که در آن وضع کشور بهتر شود و خطرات رفع گردد و ضریب امنیت کشور بالا برود و مردم و جوانان به آینده امیدوار شدند یا لااقل نومیدیشان کمتر شد. من بر این باورم که بخش قابل توجهی از مردم که رأی دادند به این امید آمدند و حتی کسانی که رأی ندادند و می‌خواهند زندگی آرام و خوبی داشته باشند و وابسته به یک جناح و جریان نیستند، کورسوی امیدی در دلشان پیدا شد که اصلاحات حداقلی می‌تواند وضع را بهبود ببخشد.

nasiri.jpgمهدی نصیری: یک شنبه، ۵ اسفند، منزل رزمنده و آزاده سرافراز استاد دکتر رحیم قمیشی.

بازداشت رحیم قمیشی به خاطر ابداع و برنامه ریزی تجمع اعتراض به حصر غیرقانونی و ظالمانه خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی، نشانه استیصال و درماندگی نظام است.

هنگام حضور در منزل، آقای قمیشی از اوین تماس گرفت و لحظاتی صحبت کردیم. او در تماس‌های قبلی مشتاق بوده بداند حرکت ۲۵ بهمن چگونه بوده است؟ به او گفتم اجتماع سرکوب شده ۲۵ بهمن نتایجی فوق انتظار برای دفاع از مردم و افشای ماهیت سرکوبگران داشته است.
آقا رحیم از اتهامات طرح شده در بازجویی هایش گفت که از جمله همکاری با اسرائیل است! همین قدر مبتذل و درمانده!

برای همه زندانیان سیاسی مدافع مردم و وطن آرزوی رهایی و آزادی دارم.

000.jpg

hijab.jpgاین نخستین بار نیست که جریان تندرو با سواستفاده از باور‌های طیفی از شهروندان، سعی در پیشبرد اهداف سیاسی خود دارد. جریانی که تنها تا زمانی از خواست بدنه اجتماعی حامیشان دم می‌زنند که مطالبه آنان با اهداف و مطامع سیاسی‌شان همسو باشد، اگر همین چند زن محجبه، در همین شب‌های زمستانی، در اعتراض به وضع معیشتشان به خیابان می‌آمدند و مقابل ساختمان مجلس تجمع می‌کردند، بعید بود حتی یکی از این نمایندگان مدعی عدالت علوی، نگاهی به آنان می‌انداخت
رویداد ۲۴ | علیرضا کیانپور
می‌گویند «در دعوا حلوا خیرات نمی‌کنند» و وقتی نزاعی درگیرد، فارغ از آن‌که طرفین این درگیری، چه می‌خواهند و چه می‌گویند و چه می‌کنند، چون آتش درگیری و نزاعشان شعله‌ور شد، «تر و خشک» باهم می‌سوزنند. حملات کلامی و انتقادات تندوتیزی هم که در روز‌های گذشته در فضای مجازی علیه یک زن محجبه صورت گرفت، دست‌کم در نگاه نخست، نمونه‌ای دیگر از مصادیق این حکایت و مثل کهن فارسی است.

ماجرا ظاهراً از این قرار بوده که پس از ماه‌ها و بلکه سال‌ها اعتراض گسترده افکار عمومی به تلاش تندرو‌های مجلس یازدهم و دوازدهم و دولت سیزدهم، لایحه حجاب از فراز و نشیب عجیبی که پیش‌رویش قرار داشت، گذشت و سرانجام در شرایطی خاص به تصویب رسید، اما به‌رغم تایید شورای نگهبان، دولت چهاردهم از ابلاغش سر باز زد و لایحه معلق شد.

تصمیمی که ظاهراً با رایزنی مسعود پزشکیان و با مصوبه شورای‌عالی امنیت ملی گرفته شد، اما جریان اقلیت و تندروی درون و بیرون حاکمیت، به آن تن ندادند. جریانی که در آخرین مرحله از این مارتن پر افت و خیز، برای آن‌که حرفشان را به کرسی بنشاند، به پشتوانه حاشیه امن فولادینی که همواره از آن برخوردار بوده، اعتراضاتش را به کف خیابان کشید. اعتراضاتی که اگرچه خیابانی بود، اما چون در تضادی آشکار با خواست عمومی قرار داشت، چندان مورد استقبال عموم شهروندان قرار نگرفت و برگزارکنندگان این تجمع‌ها که عمدتاً از نمایندگان تندروی مجلس و برخی از دیگر نیرو‌های منتسب‌به این جریان سیاسی بودند، حتی نمی‌توانستند بدنه اجتماعی حامیانشان را از این اقدامات سیاسی-رسانه‌ای باخبر کنند!

درنتیجه تندرو‌های مجلس سعی کردند دست‌کم بخشی از این ناکامی را با استفاده از روش‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای جبران کنند و ازجمله تصمیم گرفتند شمار اندک مخالفان توقف و تعلیق اجرای مصوبه جنجالی حجاب را در تاریکی شب پنهان کنند و بجای برپایی تجمع‌های گسترده روزانه، به‌سراغ تحصن‌های شبانه رفتند تا با کشاندن همان چند معترض محجبه به خیابان و عکاسی و تصویربرداری از آنان در شب‌های سرد زمستانی پایتخت، این پیام تبلیغاتی را مخابره کنند که اگرچه شمار این متحصنان کمتر از انگشتان دو دست است، اما همین شمار اندک، آن‌قدر بر تحقق خواستشان مصرند که نه‌تنها حاضرند شب را کنار خیابان صبح کنند، بلکه همچنین حاضرند فرزندان کم سن و سالشان را در این سرمای طاقت‌فرسای شب‌های زمستانی، قربانی این مطالبه سیاسی کنند تا مگر به خواستشان برسند.

پیامی که اگرچه همان‌طور که تندرو‌ها می‌خواستند به‌طور گسترده مخابره شد، اما در ادامه با افزایش مخاطبان این بحث در فضای مجازی و داغ‌تر شدن هشتگ‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی میان کاربران دست به دست می‌شد، تصاویر این چند زن محجبه، به‌ویژه یکی از آنان که همراه با دختربچه‌های کم سن و سالش در این تجمع سیاسی حاضر شده بود و برای مقابله با سوز سرما، خود و دخترانش را لای چادر‌های مشکی‌شان پیچیده بود، بیشتر دیده شد و چیزی نگذشت که مطابق انتظار شمار آن دسته از کاربرانی که مخالف مصوبه جنجالی حجاب هستند، به‌طور تصاعدی افزایش یافت و متعاقباً انتقاد‌هایی با مضامین ناظر بر «حقوق کودکان» نیز بیشتر و بیشتر مطرح شد. آن هم در حالی که با افزایش شمار کاربران مخالف مصوبه حجاب و طرح مواضع انتقادی و اعتراضی به تجمع‌کنندگانِ مخالف تعلیق اجرای مصوبه حجاب، آن‌چه بیشتر و بیشتر آشکار می‌شد، جای خالی نمایندگان مجلس و دیگر نیرو‌های سیاسی همسو با این تجمع‌کنندگان در این تصاویر بود و این‌که چرا این چهره‌های سیاسی که از بام تا شام، با استفاده از تریبون‌های ملی، ایده‌های سیاسی‌شان را تبلیغ می‌کنند، این تجمع شبانه را قابل ندیده و حاضر نشدند در این سرمای جانسوز، شعار‌های سیاسی همیشگی‌شان را تکرار کنند؟

البته این نخستین بار نیست که جریان تندرو با سواستفاده از باور‌های طیفی از شهروندان، سعی در پیشبرد اهداف سیاسی خود دارد. جریانی که تنها تا زمانی از خواست بدنه اجتماعی حامیشان دم می‌زنند که مطالبه آنان با اهداف و مطامع سیاسی‌شان همسو باشد و اگر برفرض همین چند زن محجبه، در همین شب‌های زمستانی، در اعتراض به وضع معیشتشان به خیابان می‌آمدند و مقابل ساختمان مجلس تجمع می‌کردند، بعید بود حتی یکی از این نمایندگان مدعی عدل و عدالت علوی، نگاهی به آنان می‌انداخت. هرچند حتی این بار هم این چند زن محجبه همراه با دختربچه‌های کم و سن‌سالشان، دست به تجمع شبانه زدند، خبری از آقایان نماینده نشد. نمایندگانی که البته تا وقتی هنوز خورشید در آسمان بود، پای ثابت و سخنران اصلی این تجمع‌های اعتراضی بودند، اما وقتی خورشید غروب کرد و سیاهی شب از راه رسید، ناگهان ناپدید شدند.

با این همه، اما عجیب‌ترین اتفاق در جریان این تجمع شبانه مخالفان تعلیق مصوبه حجاب، ازقضا در آن چند ثانیه‌ای رقم خورد که یکی از مهمترین نمایندگان حامی مصوبه حجاب در محل تجمع حاضر شد. زمانی که امیرحسین بانکی‌پور، همان نماینده اصولگرایی که از او به‌عنوان یکی از طراحان اصلی مصوبه حجاب نیز یاد می‌شود، به محل تجمع شبانه زنان و دختران محجبه آمد، اما نه برای سخنرانی یا دست‌کم همراهی با معترضان؛ او که به گواه ویدئو‌های منتشرشده از این تجمع، چندثانیه‌ای بیشتر در جمع معترضان نماند و به‌سرعت سوار خودروی خود شد، پیش از ترک معترضان به آنان گفت که «به خانه‌تان بروید تا سرما نخورید!» نکته‌ای که ازقضا وقتی جالب‌تر خواهدبود که به یاد بیاوریم او همین چند ماه پیش، در نخستین روز‌های زمستان امسال، چطور با قاطعیت از ابلاغ مصوبه جنجالی حجاب سخن می‌گفت و اصرار داشت که این مصوبه، بی‌تردید در همین «زمستان امسال» ابلاغ و اجرا خواهد شد!

خلاصه این‌که به نظر می‌رسد این چند زن محجبه و دختران کم سن و سالشان اگرچه بر سر این بحث خاص درباره «جرم‌انگاری پوشش» و «مصوبه حجاب» با عموم شهروندان این مملکت اختلاف‌نظر دارند، اما ظاهراً آنان هم قربانی نزاعی هستند که تندرو‌های سیاسی با مصوبه جنجالی «حجاب» به راه انداخته‌اند و درنهایت همچون میلیون‌ها شهروند دیگر این مملکت، در شعله‌های آتشی می‌سوزند که انگار صرفاً برای گرم کردن تنور سیاست‌بازی تندرو‌ها برافروخته شده؛ آتشی که همه را _خشک و تر_ با هم می‌سوزاند!

:::

szk.jpgترامپ، ایلان ماسک و روسای انقلابی دانشگاه تهران

صادق زیباکلام

تصمیمات سریع و انقلابی ترامپ و ایلان ماسک برای من یاد آور مدیریت برخی روسای انقلابی دانشگاه میباشد. عقلم میرسد که از منظر جامعه‌شناختی و عقبه اجتماعی، آنان به دو دنیای متفاوت تعلق دارند. به این نیز واقفم که ترامپ و ماسک به هرکجا که رسیده‌اند نتیجه یک عمرتلاش و استعداد فردی خودشان بوده. درحالیکه برخی از روسای انقلابی یک شبه و در نتیجه وابستگی‌های سیاسی به تاج‌وتخت میرسند. همه اینها را میدانم. مرادم بیشتر تشابهی است که در نحوه مدیریت‌شان وجود دارد.

هرسه به گذشته با نگاهی تحقیرآمیز مینگرند؛ هر سه سیاستها، تدابیر، اهداف وآرمانهای گذشته را نادرست و غلط میپندارند. هرسه معتقدند مسئولین و کارگزاران قبلی خیلی آگاه نبوده‌اند (اگر چه ترامپ یک گام هم جلوتر آمده و معتقد است که ناآگاه بوده‌اند).هرسه پس آنکه گذشته را مبتنی برخطا میخوانند، شعارآینده ای را که مصمم به ساخت آن هستند میدهند.

ترامپ شعار"اول آمریکا" ؛ ماسک شعار"کارایی و برچیدن راه و روش‌های ناکارآمد و پرهزینه گذشته"؛ و روسای انقلابی دانشگاه، شعار "ایجاد دانشگاهی که در خدمت اهداف وآرمانهای اسلام وانقلاب اسلامی باشد ونه در خدمت فرهنگ غرب" و بالاخره هر سه خود را عقل کل میدانند و بی نیاز از هرگونه شور و مشورت و رایزنی با دیگران. ظرف قریب به ۴۰ روزی که از حضور آقای ترامپ در کاخ سفید میگذرد، حتی یکبار ایشان سخنی قریب به این مضامین نگفته‌اند که "خیلی مطمئن نیستند" ؛ "این مسئله نیاز به بررسی و مطالعه بیشتری دارد"؛ " درجلسه کابینه حتما به آن خواهیم پرداخت" ؛" در دولتهای قبلی هم در این خصوص مطالعات و تلاشهایی صورت گرفته و ما سعی میکنیم از آن تجربیات استفاده کنیم" و... برعکس او نه نیازی به شور و مشورت و رایزنی با دیگران ، حتی همکاران و دستیاران خودش نمیبیند. درست مثل روسای انقلابی دانشگاه. برای آنها دستیاران، همکارو مشاور نیستند بلکه فرمانبردار و مطیع اوامر هستند. وای بحال دستیار و کارگزاری که با ترامپ مخالفت نماید.

و بالاخره، تنها نکته‌ای که برایشان مطرح نیست آنست که گذشتگان هم ممکن است باندازه آنها درک میکرده‌اند و سیاستها وتصمیمات‌شان مبتنی بر تجربه میبوده. روسای انقلابی دانشگاه معمولا کوله باری ازمصیبت ازخود برجای میگذاردند.

kayhan.jpgروزنامه بریتانیایی «تلگراف» در گزارش مفصلی که یکشنبه ۲۳ فوریه (۵ اسفند) منتشر شده می‌نویسد، رضا پهلوی معتقد است زمان آن رسیده است که غرب برای فروپاشی نزدیک جمهوری اسلامی آماده شود و از موج فزاینده مخالفت‌ها حمایت کند

*منبع: روزنامه تلگراف
*نویسنده: رولاند اُلیفانت خبرنگار ارشد سیاست خارجی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

این روزنامه با نگاهی به گذشته و پیش از سال‌های ۵۷ می‌نویسد، رضا پهلوی هفت ساله بود که فهمید چیزی در مورد او متفاوت است. او که پس از تاجگذاری پدرش در سال ۱۹۶۷ سوار بر کالسکه از خیابان‌های تهران عبور می‌کرد، متوجه شد که جمعیت فقط برای پدر و مادرش دست نمی‌زنند؛ او به یاد می آورد: «من متوجه شدم که آنها مرا هم تشویق می کنند و آن لحظه‌ای بود که چیزی در ذهنم کلیک کرد و آن اینکه من موقعیت خاص یا مهمی دارم.»

وی همچنین می‌گوید که «مردم شوق، عشق و محبت داشتند اما در عین حال انتظاراتی هم به عنوان ولیعهد بودن وجود داشت و همه اینها باعث می‌شد که فکر کنم در برابر اینهمه فداکاری و نیز مسئولیت، چه محدودیت‌هایی را باید پذیرفت تا بتوان این توقعات را برآورده کرد؟»

اما اکنون نیز که او ۶۴ سال دارد، همچنان با اعتماد به نفس شخصیتی که برای حکومت بزرگ شده صحبت می‌کند.

«پنجره‌ی فرصت»

او استدلال می‌کند که جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی در داخل گلویش فشرده می‌شود، در منطقه به لحاظ نظامی به طرزی مرگبار ضربه خورده و از نظر ایدئولوژیک رو به مرگ است و به سرعت اقتدار خود را حتی در میان حامیان دیرینه خود از دست می‌دهد. دولت‌های غربی باید از این لحظه برای کمک به ایرانیان جهت استقرار یک دموکراسی سکولار از طریق نافرمانی مدنی استفاده کنند: «یک پنجره فرصت حیاتی برای تغییر تاریخ به وجود آمده و ممکن است فقط چند ماه باز باشد. اکنون زمان عمل است. ایران در شور انقلابی یا دست‌کم مرحله پیش از انقلاب قرار دارد و این شور هر روز در حال افزایش است. همه شعارهایی که در خیابان‌ها شنیده می‌شود مانند «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «مرگ بر دیکتاتور» و همه اعتراض‌ها و تظاهرات‌ها بطور مشخص خواستار پایان دادن به این رژیم هستند.»

رولاند اُلیفانت نویسنده‌ی این گزارش می‌گوید که شاهزاده رضا پهلوی «حین بازدید از دفتر «تلگراف» برای ضبط یک پادکست سیاسی» به وی توضیح می‌دهد که «چشم‌انداز روشن است به ویژه در چهل و ششمین سالگرد انقلاب که برگزاری مراسم حکومتی آن با اعتراضات مردم همراه بود. این اعتراضات محدود فقط به چند نقطه نیست.»

این گزارش با توضیح اینکه ولیعهد ایران در یک سفر دیپلماتیک فشرده در اروپا بسر می‌بُرد که شامل حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ نیز می‌شد، می‌نویسد، او به همراه گروهی از محافظان و مشاوران طی دو هفته گذشته در دفاتر سیاستمداران پایتخت‌های اروپا در رفت و آمد بود تا با دولت‌های غربی درباره این موضوع گفتگو کند که برای فروپاشی جمهوری اسلامی آماده شوند. متقاعد کردن دیگران به این موضوع همیشه چندان آسان نیست.

همه باور نمی‌کنند که او از پشتوانه‌ و حمایتی که مدعی است در داخل کشور برخوردار است. برخی در اپوزیسیون تبعیدی ایران در انگیزه‌های حامیان او تردید دارند. به ویژه پس از اینکه برخی از آنها از رسانه‌های اجتماعی برای حمله به فعالانی که طرفدار پادشاهی نیستند استفاده کرده‌اند. بسیاری از دولت‌ها نیز نمی‌خواهند روابط حساس دیپلماتیک و سیاسی با [رژیم] ایران را به خطر بیندازند و به همین دلیل در میزبانی از شخصیتی که خواهان تغییر رژیم است احتیاط به خرج می‌دهند.

کنفرانس امنیتی مونیخ یک نمونه در همین زمینه بود که نخست از پهلوی دعوت و بعد آن را لغو کرد و پس از دعوت مجدد نیز باز آن را لغو نمود. او از این موضوع خشمگین بود و وزارت خارجه آلمان را متهم کرد که صدای مردم ایران را به خاطر مماشات با حکومت ملایان حذف می‌کند.

وی در همین ارتباط گفت: «من فقط یک پیام‌رسان هستم. با ساکت کردن من، صدای میلیون‌ها قربانی این رژیم را خاموش می‌کنید.» او می‌گوید که بسیاری از میلیون‌ها ایرانی در داخل که وی آنها را نمایندگی می‌کند، بطور قابل‌ توجهی از دیپلمات‌های غربی که به نام «جلوگیری از برخی سناریوهای بد» با رژیم ایران مماشات می‌کنند، عصبانی هستند. به عقیده‌ی وی، «اگر از ترس انتقامجویی، تردید یا ملاحظاتی وجود داشته باشد، اتفاقا تن ندادن به همین بازی برای باج‌گیری است. این یعنی دادن کارت سفید به رژیم تا هر زمان که احساس فشار کنند، از کارت باج‌خواهی استفاده کرده و دولت‌ها را مجبور به عقب‌نشینی نمایند.»

احتمالا خانواده‌های گروگان‌های سیاسی و دیپلمات‌های غربی که وظیفه سنگینی برای ایجاد توازن بین منافع ملی خود، امنیت هسته‌ای جهان و بازگرداندن شهروندان زندانی خود به کشورشان دارند، نظری غیر از این راهکاری که ساده به نظر می‌رسد دارند.

«ملت ما هرگز به این اندازه برای تغییر آماده نبوده است»

در هر صورت حتی منتقدان نیز اذعان می‌کنند که پهلوی دست‌کم برنامه‌ای برای اصلاح دارد و از اقبال گسترده‌ای چه در داخل و چه در خارج کشور برخوردار است. چشم‌انداز او- همانچیزی که می‌خواست در کنفرانس امنیتی مونیخ به دولت‌های غربی ارائه دهد- این است که معامله با رژیم (که او آن را مماشات می‌نامد) شکست خورده اما همزمان می‌بایست از اقدام نظامی نیز اجتناب شود. او می‌گوید: «آنچه به آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها گفته‌ام، این است که از دیپلماسی شکست‌خورده مستقیماً به درگیری و جنگ نپردازیم. بلکه گزینه سومی‌ وجود دارد که بهترین گزینه است و آن حمایت از مردم ایران است. این سناریو برخلاف دیگر سناریوهای تغییر رژیم خواهد بود که به خوبی انجام و اجرا نشده‌اند، برای مثال در عراق و سقوط صدام حسین. تغییر رژیم در ایران هیچ ربطی به آنچه غرب و به ویژه آمریکا از ۱۱ سپتامبر در افغانستان و عراق تجربه کرده است، ندارد. رژیم در آسیب‌پذیرترین و ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار دارد و در عین حال ملت ما هرگز به این میزان برای تغییر آماده نبوده است.»

این پیامی‌ است که با دقت و متناسب با نگرانی‌های رای‌دهندگان و سیاستمداران آمریکایی تنظیم شده است. او می‌گوید که آنها نباید نگران «ارتش زمینی» باشند، زیرا مردم ایران خود این ارتش هستند. نیازی به جنگ داخلی یا فروپاشی دولتی مانند عراق یا لیبی نیست، زیرا یک انقلاب مسالمت‌آمیز اعضای رژیم را با خود همراه خواهد کرد. پهلوی استدلال می‌کند که «طالبان‌سازی» در ایران وجود نخواهد داشت، زیرا مردم ایران طعم دیکتاتوری مذهبی را چشیده‌اند و از آن خسته شده‌اند.

بسیاری از مورخان بر این باورند که یکی از اشتباهات پدر رضا پهلوی تلاش از بالا به پایین برای اعمال سکولاریسم به سبک غربی در یک جامعه سنتی بود. پهلوی استدلال می‌کند که چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی کاملاً ورق را برگردانده است: اکنون این مردم هستند که در برابر رژیمی‌ که ایدئولوژی مذهبی را تحمیل کرده است، سکولار شده‌اند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

البته نکته قابل توجهی در این نظر پسر شاه ایران وجود دارد که شرایط کنونی را با سال ۱۹۷۹ مقایسه می‌کند چرا که آنوقت آیا تشابه ناخوشایندی بین پدرش و علی خامنه‌ای ایجاد نمی‌شود که از سال ۱۹۸۹ به عنوان جانشین روح‌الله خمینی و رهبر جمهوری اسلامی سلطنت کرده است؟

رضا پهلوی اذعان می‌کند: «این یک سؤال منصفانه است. ولی تفاوت بین سال‌های ۱۹۷۹ و ۲۰۲۵ در این است که در آن زمان، هیچکس درکی از آلترناتیو نداشت، زیرا فراخوان اصلی این بود که شاه هر چه که هست باید برود و بعد خواهیم دید که چه خواهد شد. خوب، حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟ خمینی اتفاق افتاد! هیچکس نمی‌دانست که قرار است چکار کند. زمانی هم که همه متوجه شدند، دیگر خیلی دیر شده بود.»

خمینی هم مانند پهلوی قبل از انقلاب در تبعید بود. ناظران مسائل ایران- و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی- همیشه در پی یافتن رهبر مخالفان ضد رژیم که بتوانند مردم را مانند او متحد کنند هستند.

پهلوی با اطمینان معتقد است که ظرفیت ایفای نقش رهبری در دوران گذار مورد نظرش را دارد و می‌گوید برنامه‌ای نیز برای اجتناب از اشتباهات انقلاب گذشته دارد: «تفاوت این است که اینبار نه تنها می‌گوییم که این رژیم باید برود، زیرا همه از جمله اصلاح‌طلبان سابق که اکنون در مسیری همگرایی با ما هستند می‌دانند که باید برود، بلکه راه روشنی برای آلترناتیو با گزاره‌های مشخص وجود دارد. مردم اینبار نیازی به حدس و گمان ندارند که چه خواهد شد. آنها می‌دانند چه چیزی می‌خواهند.»

پیشنهاد مشخص او در ارتباط با رسیدن به یک دولت موقت است که کشور را در حالی اداره می‌کند که همزمان مجلس مؤسسان نیز برای تهیه پیش‌نویس قانون اساسی جدید انتخاب می‌شود تا یک همه‌پرسی برگزار کند. او می‌گوید که هیچ نظری در مورد جزئیات آن قانون اساسی ندارد، جز اینکه باید سکولار و دموکراتیک باشد.

در این واقعیت که جمهوری اسلامی دچار مشکلات جدیست، پهلوی تنها نیست. رژیم خامنه‌ای در داخل تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارد و پس از ضربات اسرائیل به حزب‌الله و سقوط اسد در سوریه، در منطقه نیز متحمل شکست‌های نظامی چشمگیری شده است.

در میان مردم ایران نیز تفاهم و همگرایی عمومی‌ وجود دارد. رژیم هم مشروعیت عمومی‌ و هم اعتماد تعدادی از خودی‌هایی را از دست داده که دیگر باور ندارند می‌توان آن را اصلاح کرد. در همین حال، مخالفان این فرصت را احساس می‌کنند.

دونالد ترامپ تحریم‌های «فشار حداکثری» را مجدداً علیه [رژیم] ایران به اجرا گذاشته تا آن را مجبور به کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای خود کند، زیرا گمان می‌رود بیش از هر زمان دیگری به تولید بمب نزدیک شده است.

در صورت شکست این سیاست اما به نظر می‌رسد که اسرائیل و آمریکا حملات هوایی و موشکی به تأسیسات هسته‌ای در ایران انجام خواهند داد، چیزی که پهلوی می‌گوید تا حد امکان باید از آن اجتناب کرد. آیا فرصتی تاریخی برای تغییر وجود دارد؟ او می‌گوید: «ما معتقدیم بله، اما فکر می‌کنم که شکست سیاست‌گذاران غربی در مسیری که [رژیم] ایران را به جایگاه فعلی رسانده، می‌تواند مانع موفقیت ما در یافتن راهی برای حل مشکل نهایی شود.»

او از طرفداران بزرگ سیاست فشار حداکثری ترامپ است، اما می‌گوید که این سیاست باید با «حمایت حداکثری» از مخالفان ایرانی در داخل کشور و تشویق «حداکثر ریزش» از رژیم فعلی همراه باشد.

گفتگو با تیم رئیس‌ جمهور کنونی آمریکا او را خوشبین کرده است آنهم با وجود قطع کمک‌های توسعه که می‌تواند به تلاش‌ها برای رصد کردن رژیم ضربه بزند. چندین رسانه ایرانی که قبلاً از آمریکا بودجه دریافت می‌کردند اخیرا مجبور به تعطیلی یا اخراج کارکنان خود شدند. او می‌گوید: «مارکو روبیو احتمالاً اولین وزیر خارجه است که واقعاً موضوع و پویایی نوع تغییری را که ما پیشنهاد می‌کنیم درک می‌کند.»

«فروپاشی کنترل‌شده»

پهلوی می‌گوید ایده «حمایت حداکثری» از حمایت غرب از ناراضیان شوروی و اروپای شرقی در دهه آخر جنگ سرد یا فشار بین‌المللی که در نهایت به پایان آپارتاید در آفریقای جنوبی منجر شد، نشأت می‌گیرد. به عنوان مثال، برای اطمینان از دسترسی ایرانیان به اطلاعات و قطع نشدن ارتباط آنها با جهان از طریق اینترنت، چه باید کرد؟

ایده دوم، در مورد ریزش نیروهای حکومت و عملی شدن انقلاب و به حداقل رساندن خونریزی احتمالی است: هر چه افراد بیشتری را بتوان از رژیم جدا کرد- بوروکرات‌ها، سیاستمداران، رده‌های متوسط ​​و پایین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پرسنل نظامی و امنیتی- احتمال سقوط نسبتاً مسالمت‌آمیز رژیم بیشتر خواهد بود. در سال ۱۹۷۹، تصمیم ارتش ایران برای اعلام بی‌طرفی، کلید موفقیت آن انقلاب بود.

او به عنوان شاهدی بر این مدعا که روند ریزش در جریان است، به مهدی نصیری یکی از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی و سردبیر سابق روزنامه کیهان، مهم‌ترین روزنامه حامی‌ رژیم، اشاره می‌کند. نصیری اخیراً با صراحت از رضا پهلوی حمایت کرده است: «او با من صحبت کرده و این آغاز آن روند همگرایی است. خیلی‌ها مثل او هستند که می‌دانند رژیم به بن‌بست رسیده و دیگر نمی‌توان موضوع اصلاحات از درون را مطرح کرد.» پهلوی مدعی است افرادی مانند نصیری ثابت می‌کنند که افراد بیشتری خواهان نابودی جمهوری اسلامی هستند: «ما نمی‌خواهیم سناریویی را تشویق کنیم که به هرج و مرج منجر شود، بلکه یک فروپاشی کنترل شده می‌خواهیم. اما این اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه شما همکاری ضمنی نیروهای نظامی و شبه‌نظامی را داشته باشید. البته کسانی که دست‌شان به خون مردم آغشته است، روزی باید در برابر عدالت قرار گیرند. و فراتر از آن، کسانی که نه فاسد هستند و نه مسئولیت کیفری دارند، باید بدانند که در آینده جایگاهی دارند، بنابراین لازم نیست فکر کنند که محکوم هستند با این رژیم بمانند.»

پهلوی قطعاً شایستگی پرداختن به مباحث در مورد پویایی تغییر را دارد. او متولد ۱۹۶۰ و نخستین پسر محمدرضاشاه و شهبانو فرح پهلوی است که زندگی‌اش با تحولات سیاسی انقلاب ایران متحول شد. او تصدیق می‌کند که دوران کودکی‌اش غیرمعمول بوده و در کاخ سلطنتی در شمال سرسبز تهران بزرگ شده و آینده او به عنوان پادشاه از آغاز رقم خورده بود. او از عبارت «شُسته رُفته» برای توصیف اینکه چگونه تحصیلاتش با جلسات توجیهی در مورد پروتکل سلطنتی و شرکت در آیین‌های رسمی‌ با والدینش آمیخته شد استفاده می‌کند.

این یک زندگی با امتیازات و امکانات غیرقابل تصور بود- درس فوتبال با تیم ملی، غواصی با نیروی دریایی. والدین‌اش او را تشویق می‌کردند که به میل خود در تهران و بعداً در سایر نقاط کشور پرسه بزند و گاهی سعی می‌کرد از محافظان امنیتی خود فرار کند: «پدر و مادرم هرگز مرا از تلاش باز نداشتند. آنها می‌دانستند که من عاشق پرواز هستم و از همان ابتدا می‌گفتند: «چرا که نه؟ ادامه بده.» او به یاد می‌آورد: «من از حدود ۱۲ سالگی پرواز را شروع کردم. اولین پرواز انفرادی من وقتی ۱۳ ساله بودم با یک مربی از خلبانان نظامی بود. البته بعدها در نگاهی به گذشته متوجه می‌شوید، اوه خدای من. منظورم اینست که همه این امکاناتی را تصور کنید که ممکن بود برخی از آنها را نمی‌داشتم، اگر من همان کسی نمی‌بودم که آن‌موقع بودم.»

Bahram_Farokhi.jpgزلنسکی رئیس جمهور اوکراین، ترامپ و تمام دار و دسته‌اش را به‌شدت مورد انتقاد قرار داد.

آیا تاوانش را خواهد داد؟
زلنسکی گفت:
«اگر به صلح کمکی کند، من کنار می‌روم. اگر اوکراین وارد ناتو شود، من کنار می‌روم.»
او همچنین افزود:

Babak_Khati.jpgجمهوری‌خواهان برای تحقق گذار، در حال حاضر بیش از هر چیز به میثاقی مشترک برای ارائه به مردم و سایر گروه‌ها نیاز دارند.

امری که اکثر گروه‌های جمهورخواه به نوعی بدان پرداخته‌اند، اما حاصل کارشان اغلب از هم جدا افتاده، بدون ارتباط ارگانیک با هم و گاه ناقص بوده است و اکنون زمان ایجاد مرکز یا اتاق مشترکی برای "تجمیع" این فعالیت‌ها و رسیدن به منشوری نهایی و مورد توافق همه‌ی گروه‌ها است که با حضور نمایندگان تمامی گروه‌ها و جریان‌های جمهوریخواه تهیه شود و در آن درمورد تمام مسایل مربوط به گذار، گروه مدیریت آن، اختیارات اعضاء، محرومیت‌های موقت و دائم اعضا در نظام آینده، مسائل تثبیت گذار، رفراندوم تعیین حکومت آینده و.... از طرف جمهوری‌خواهان تصمیم‌گیری نماید.
از آنجا که کار چنین هیاتی "تجمیع" نظرات مشترک گروه‌ها و نه "ادغام" آنها است، نگرانی‌ای هم از بابت دست کشیدن از اصول و مواضع مهم، برای آنان وجود نخواهد داشت.
هرچند پیش‌نیاز چنین اقدامی اعتقاد به پذیرش و کنار آمدن مدبرانه در بستر داد و ستد منافع و در یک کلام تعهد به (Compromise) است.

Hamed_Aiynehvand_3.jpgمراسم تشیع و خاکسپاری پیکر حسن نصرالله دبیرکل پیشین حزب‌الله لبنان ۵ ماه پس از کشته شدن وی در حمله هوایی اسرائیل به ضاحیه جنوبی در بیروت در حالی بر گزار شد که از نظم پیشین سیاسی درغزه ، لبنان و سوریه خبری نیست . به عبارت دیگر طوفانی که حماس در اسرائیل ایجاد کرد بیش از آنکه نظم سیاسی اسرائیل را به هم بریزد وضعیتی ایجاد کرد که منجر به تغیرات بنیادی در نظم منطقه و دگرگونی شدید اوضاع در محور مقاومت شد . اندکی پس از طوفان الاقصی پاسداران و شبه نظامیان بسیجی در تعجیلی کودکانه مشغول توزیع شربت و شیرینی در میادین تهران شدند غافل از اینکه آنقدر حلوا از محور مقاومت خواهند خورد که در تاریخ کم نظیر باشد. گفته می‌شد حماس با طوفان الاقصی درپی نابودی پیمان ابراهیم و کشیدن خط بطلانی بر عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل و به ویژه مانع تراشی بر پیوستن عربستان سعودی بود.

enghelab.jpgاگر ج. ا در سال ۵۷ توانست با تکیه بر باورهای مذهبی و توسل به سنت‌های رایج کهن به قدرت برسد، اما در نهایت فقط با سرکوب و ترور قدرت خود را تحکیم کرد و در قدرت ماند.

امروز که دیگر مذهب رسوا شده و کل سیاست دنیا به راست چرخیده است، جریان راست افراطی برای کسب قدرت، پرچم و ایدلوژی ناسیونالیستی و ملی گرایی تهاجمی انتخاب کرده است.
ج. ا بعد از تصرف قدرت هر چیزی که بو و طعم ملی و ایرانی داشت را از بین برد و جای آن پسوندهای‌های اسلامی گذاشت. مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تبدیل شد، امت جای ملت نشست و سنت‌های ایرانی تحقیر شد و اعیاد و مراسم‌های ایرانی را نادیده گرفته شد و سنت‌های اسلامی را رواج داد.

ekhtelaf.jpgمقدمه

ایران در پنج دهه گذشته شاهد تحولات سیاسی عظیمی بوده است، از سقوط نظام سلطنتی پهلوی در سال ۱۳۵۷ تا استقرار جمهوری اسلامی و شکل‌گیری نظام ولایت‌فقیه. اما با وجود این تغییرات بنیادین، ایران همچنان در ایجاد یک رهبری سیاسی پایدار، دموکراتیک و مورد پذیرش اکثریت جامعه ناکام مانده است. این مقاله به بررسی عواملی می‌‌پردازد که موجب این ناتوانی شده‌اند، از جمله ساختارهای اقتدارگرایانه، سرکوب مخالفان و بحران‌های داخلی و خارجی.

۱- رهبری سیاسی در دوران محمدرضا پهلوی: تک‌حزبی و دیکتاتوری

۱-۱- تمرکز قدرت و نبود رقابت سیاسی

Behrouz_Varzandeh.jpg• "تاریخ در حال نگارش است؛ امروز و همین حالا!"

زمزمه‌های ناخوشایند سلطنت‌طلبی بار دیگر در جامعه ما طنین‌انداز شده‌اند.

تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدیدی جدی قرار دارد. آیا دوباره شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود، یا این بار با آگاهی و هوشیاری از تکرار آن جلوگیری خواهیم کرد؟

معمولاً تاریخ را پس از وقوع آن می‌نویسند، اما ما در دورانی زندگی می‌کنیم که هر لحظه‌اش سرشار از اضطراب و تغییر است. دیگر نمی‌توان منتظر ماند تا حوادث به پایان برسند و سپس به تحلیل آن‌ها پرداخت. ثبت این وقایع، نه‌تنها برای امروز، بلکه برای آیندگان ضروری است؛ برای آنانی که روزی خواهند پرسید ما در برابر این روزهای پرشتاب چه کردیم و چگونه از نسل خود در برابر امواج سهمگین تاریخ دفاع کردیم.

این نوشته، فراخوانی است برای ثبت لحظات تاریخی‌ای که در حال رقم خوردن هستند، تا نسل‌های آینده بدانند که ما چه دیدیم، چه شنیدیم و چه احساس کردیم. ما می‌خواهیم صدای نسل خود را به گوش آیندگان برسانیم و بگوییم که در این مسیر نقش‌آفرین بوده‌ایم.

:::

khadiv.jpgصلاح الدین خدیو

در ایران معاصر پیوند نفت و دولت به اندازەی رابطەی دین و دولت، پراهمیت و مناقشه برانگیز است.

مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص در سخنانی جنجالی انگشت روی نکتەای مهم گذاشته است:

ملی شدن نفت از دوران مصدق به بعد عملا به دولتی شدن این صنعت انجامیدە و به معنای متعلق به ملت بودن آن نیست.

این یک اعتراف درست است. نفت از دست انگلیس خارج شد و به تیول دولت درآمد.


دولت ها همیشه نمایندەی ارادەی ملی نیستند و چه بسا منافع گروه های حاکم و الیگارش های متحد حکومت را در اولویت قرار می دهند.


دولت اصول گرای احمدی نژاد در میانەی دهەی 80 با شعار فریبندەی؛ پول نفت باید سر سفرەی مردم بیاید، روی کار آمد.


برنامەی آن در واقع نوعی سیاست خرید طبقات به قصد انحراف طبقەی متوسط از پیگیری خواست اصلاحات و توسعەی سیاسی بود.


امکانی که به واسطەی بالا بودن بهای نفت و میزان بالای تولید ایران در آن سالها دور از دسترس نمی نمود.


اما در غیاب یک نظام حکمرانی منسجم و منضبط افسار کار از دست آن خارج و به یک حامی پروری گل و گشاد و آمیخته به فساد میدان داده شد.


به سخن دیگر نفت نه تنها مردمی نشد بلکه حکومت به عنوان صاحب و متولی آن، دلارهای نفتی را به سوی گروه های اجتماعی همسو و بالقوه متحد خود سرازیر نمود.

در این میان نباید از یک تحول بزرگ دیگر در مقیاس اقتصاد سیاسی غافل شد.


با آغاز تحریم ها از دهەی نود، دولت به میزان زیادی اختیار و کنترل خود بر صنعت نفت را از دست داد و به نوعی به دوران قبل از دولت ملی دکتر مصدق برگشت.


تحریم های سخت گیرانه و ممنوعیت های متعدد و محرومیت ایران از مزایای ادغام در اقتصاد جهانی، به مرور نقش دلالان و واسطه ها را برجسته کرد.
به موازات آن به قدرت چانه زنی و نفوذ اقتصادی خریداران باقیمانده در کشورهای شرق جغرافیایی نظیر چین و هند و کره افزود.


نفت صادر شده از بنادر ایران با بهایی ارزان تر به کمک کارچاق کنها و شبکەهای ترانزیت در سواحل و بندرها انبار و ارز معادل آن بارها بلوکه شده است.


تنها راه چاره هم اغلب تهاتر با کالاهای مد نظر کشور خریدار است که طبعا با زیان بیشتری همراه است.

از این رو می توان از نوعی سیر قهقرایی سخن گفت.


با این تفصیل ضمن آنکه سخن میرسلیم پربیراه نیست، اما واجد غفلت اساسی یاد شده است.


شاید تنها کشور جهان که شاهد ملی شدن راستین نفت خود بوده، نروژ است.


نروژ نه تنها از ورود دلارهای نفتی به بودجەی عمومی جلوگیری می کند، بلکه مجموع آن را در صندوقی شیشەای گذاشته که به صورت لحظەای بروز رسانی می شود.


هم اکنون صندوق مزبور واجد بیش از هزار میلیارد دلار است و رسما گفته می شود که هر فرد نروژی معادل دویست هزار دلار در آن اندوخته دارد.


کشورهای خلیج فارس هم با وجود داشتن نظام های استبدادی و غیرپاسخگو، قدم های مهمی در جهت تنوع بخشی به اقتصاد و کاستن از اتکا به درآمدهای نفتی برداشته اند.

گویی با اندوه، قصەی پرغصەی نفت ایران به ابتدای خود بازگشته است.


بدین معنا که دوباره نفت باید از اسارت خارجیان و الیگارش ها و کاسبان تحریم خارج و از نو ملی شود.


در گام دوم می بایست این صتعت از چنبرەی دولت رانتی و مغرور و متورم از قبل درآمدهای نفتی رها و به دامن ملت بازگردد.


اگر هم الگوی نروژ قدری بلدپروازانه و ناهمسان با وضعیت و توان ملی ما باشد، آموختن ار تجربەی همسایگان جنوبی خیلی سخت و غیرفروتنانه نیست.

:::
محمدرضا نجفی منش، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در انتقاد از عدم ثبات مدیریتی در صنعت خودرو گفت «اگر ایران خودرو دست برادران خیامی مانده بود، ما از کره هم جلوتر بودیم.» احمد و محمود خیامی بنیان‌گذارانان «ایران ناسیونال» بودند که پیش از انقلاب ۵۷ در ردیف بزرگ‌ترین خودروسازان آسیا قرار داشت
:::

ویدیویی که مسیح علینژاد در رسانه‌های اجتماعی با عنوان «پرفورمنس اعتراضی» منتشر کرده، نشان می‌دهد یک زن در منطقه سعادت‌آباد تهران، روز دوشنبه ششم اسفندماه، لباسش را از تن در آورده و در هوا می‌چرخاند.

تصاویری از وضعیت عجیب بهداشتی آشپزخانه یکی از بیمارستان‌های تهران

ghaderi.jpgپخش گفتگوی حسین رزاق با حاتم قادری با عنوان «ستبرترین وضعیت استبدادی، امر ولائی است» در برنامه امکان استودیو پات با فشار نهادهای امنیتی و حکم قضائی، متوقف شد

ستبرترین وضعیت استبدادی، امر ولائی است

حاتم قادری در گفتگو با حسین رزاق

در نظام جمهوری اسلامی ایران، ولایت مطلقه فقیه به‌عنوان بالاترین و غیرقابل‌چالش‌ترین مرجع قدرت، تجلی عینی استبدادی‌ترین شکل حکمرانی است.

این نظام، با اتکا بر امر ولائی، ساختاری را بنا کرده که در آن اراده‌ی فردی ولی‌فقیه بر تمامی نهادهای سیاسی، اجتماعی و حتی شخصی افراد سایه افکنده است. ولایت مطلقه نه‌تنها هرگونه تفکیک قوا را از معنا تهی می‌کند، بلکه امکان هر نوع نظارت و محدودسازی قدرت را نیز از بین می‌برد.

در چنین سیستمی، قانون نه محصول اراده‌ی عمومی بلکه ابزاری در خدمت توجیه و تحکیم قدرت ولی‌فقیه است و هرگونه مخالفت یا نقد، نه به‌عنوان کنشی سیاسی، بلکه به‌عنوان مقابله با اراده‌ی الهی سرکوب می‌شود.

بخشی از این گفتگو:

کلیپ کامل:

:::

زن میانسالی که قربانی زورگیری در خیابان پیروزی شده بود، هنگام بازسازی صحنه جرم، سارق را بخشید و از شکایت خود گذشت.

24-3.jpgانتخاب - سید محمد خاتمی: وضعیت کشور خوب نیست، البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاورده . کسانی که قدرت را باختند، سعی می‌کنند این وضع بد را به حساب دولت بگذارند. تعبیری هست که می‌گوید من با فاشیسم مخالفم، اما تلاش می‌کنم که فاشیست هم بتواند حرفش را بزند؛ اصلا آزادی یعنی این.

رئیس دولت اصلاحات با جمعی از اعضای حزب مجمع ایثارگران دیدار و گفت و گو کرد.

به گزارش انتخاب، حجت‌الاسلام والمسلمین خاتمی در ابتدای سخنان خود ضمن خوش‌آمدگویی به حضار، کشور و مردم را همه مدیون ایثار و ایثارگری دانست.

وی در خصوص مسئله ایثار و ایثارگری نکاتی را مطرح کرد و گفت: اصولی در اخلاق مورد قبول است و نهاد اخلاق احکامی دارد، اگر شرع هم در این موارد حکمی داشته باشد حکمش ارشادی است. یعنی عقل سلیم بشری به مسئله‌ای حکم می‌کند و اگر امری از سوی خداوند نسبت به آن آمده است در واقع تایید حکم عقل است، یعنی ارشاد کرده به امری که عقل سلیم بشری آن را درک و به آن حکم می‌کند.

احسان و نیکی کردن یک اصل اخلاقی است که عقلا و همه مرام‌ها و انسان‌هایی که روان سالم دارند آن را تایید می‌کنند و ادیان از جمله اسلام هم از احسان ستایش کرده‌اند. اخلاق یعنی نیکی کردن و رفتار خوب داشتن. درست است که اخلاق و صفت‌ها و خصلت‌های اخلاقی که در درون انسانهاست مثل عدالت، شجاعت و ... مهم است، اما اخلاق زمانی اخلاق می‌شود که در عمل خود را نشان دهد و با عمل ارادی انسان بروز و ظهور پیدا کند.

احسان یعنی نیکی کردن به دیگران. اینکه نیکی و خوبی چیست حرف دیگری است که اختلاف‌هایی هم میان فیلسوفان در این مورد وجود دارد. ولی احسان و نیکی کردن اصلی است که تردیدی در آن نیست و یا اصل طلایی که می‌گوید با دیگران چنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند و یا آنچه بر خود نمی‌پسندی بر دیگران مپسند که مورد قبول همه است و تردیدی در آن نیست.

ایثار، اما فراتر از احسان است و یک مرتبه بالاتر از آن است یعنی نیکی کردن به دیگری در جایی که خود نیازمند آن هستی. مثلاً زمانی که جانت که برایت عزیز است، برای دیگری و خیر دیگری از آن بگذری این ایثار است.

گرچه متأسفانه از همه چیز حتی مقدسات سوء استفاده می‌شود بخصوص اگر قدرت مهار نشده‌ای حاکم باشد. همچنان که از دین، اخلاق، علم، و ... سوء استفاده شده است و می‌شود و همین ایثار را در نظر بگیریم می‌بینیم که گاه امری ضد ایثار و حتی ضد احسان را می‌گویند این ایثار است و ادعا می‌کنند که ایثارگر کسی است که این عمل و رویکرد خلاف را می‌خواهد.

به هرحال ایثار یعنی دیگر را بر خود مقدم دانستن و بالاترین حد ایثار اینست که برای یک ارزش متعالی، از جمله برای بهبود زندگی انسانها، انسان از جان خود نیز می‌گذرد. ما نقش ایثار و ایثار گری را در دفاع مقدس دیدیم. سلاح و اسلحه بسیار مهم و موثر است. اما این سلاح، ایثار است که موشک را کارساز می‌کند.

اگر موشک باشد و این سلاح نباشد خود موشک هم کارآمد نخواهد بود. ممکن است شما تمام سلاح‌ها را در اختیار داشته باشید، اما مردم حاضر نباشند در عرصه حضور یابند و از خودگذشتگی و مشارکت نکنند و سلاح‌ها از کار می‌افتند. اتحاد جماهیر شوروی نمونه آن است. زمانی که حکومت از مردم جدا شود، آن حکومت دوام نخواهد داشت.

وقتی جنگ آغاز شد، ما نه سامان دهی و سازمان دهی داشتیم، نه تجهیزات. اما همین ایثار‌ها و مقاومت‌ها بود که حتی یک وجب از خاک این ملت از دست نرفت. در دویست سال گذشته هرجا ایران با دیگران رو‌به‌رو شد یک تکه از خاک ایران از دست رفت. تنها در دفاع مقدس بود که سرزمینمان از دست نرفت. این است نقش عنصر ایثارگری و فداکاری برای یک هدف بزرگ؛ بنابراین ایثار آنست که برای آرامش دیگران، امنیت و تأمین زندگی و خیر آنها از داشته‌ها و حتی از جان خود بگذری. خیلی جفاست که ما بخواهیم از این عنصر مهم اخلاقی و انسانی در مسیر بعضی منافع خاص و توجیه رویکرد‌ها و رفتار‌های ناروا سوء استفاده کنیم.

سید محمد خاتمی در ادامه افزود: مسئله مهم دیگر کاری است که شما انجام دادید. اینکه یک عده از افراد متعهد و ایثارگر، بعد از جنگ فکر کردند آن مسیر و راهی که ایثارگری باید در درون آن جریان پیدا کند ایجاد یک نهاد مدنی است؛ یک حزب. حزب واسطه‌ای است میان مردم و حاکمیت و انتقال دهنده مسائل جامعه به حاکمیت.

از طرف دیگر نمی‌خواهد که اصل نظام و حاکمیت از بین برود، کمک می‌کند تا راه درست شناخته و انتخاب شود و بعبارت دیگر نظام حاکمیت اصلاح شود. حزب یک نهاد مدنی است و اگر می‌خواهیم جمهوری داشته باشیم جز با به رسمیت شناختن احزاب ممکن نیست.

عده‌ای از ایثارگران برای ایران عزیز و بهبود وضع زندگی مردم و برای ایجاد رشد و تعالی مردم حزب تشکیل داده‌اند و می‌خواهند از فرهنگ ایثارگری در خدمت یک امر سیاسی یعنی حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان استفاده کنند. این بسیار ارزشمند است.

عزیزان وضعیت کشور خوب نیست. البته این وضع را آقای پزشکیان به وجود نیاوردند. این اوضاع میوه رویکرد و جهت گیری است که از سالیان پیش اتخاذ شده و اکنون بروز و ظهور کرده است. گرچه با کمال تاسف، کسانی که قدرت را باختند، سعی می‌کنند این وضع بد را به حساب دولتی بگذارند که از جمله مورد حمایت شما نیز هست.

حتما هم این را قبول دارم که دخالت دشمن، فزون طلبی ها، انتقام‌گیری‌ها و... از این نظام و مردم بر بد شدن اوضاع اثر داشته است. اما بنده معتقدم باید به خودمان هم نگاه کنیم. اینکه ما چه کردیم؟ ما تا چه اندازه می‌توانستیم این وضع را به وجود نیاوریم و آوردیم؟

من از ایثارگری گفتم، ایثارگری آنجا که جنگ است با همه وجود، جانبازی و مقاومت می‌کند. آنجایی که مصلحت نظام است حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باج خواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آنست باید تامین شود. خب آیا ما در رویکردهایمان همیشه درست عمل کرده‌ایم؟ یعنی بر اساس آنچه مصلحت ملی و نیاز ایران بوده است سیاست گذاری کرده‌ایم یا نه مصالح ملی مورد توجه نبوده است؟

باید میان آرزو‌ها (و بخصوص آرزو‌های غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیت‌ها را دید و با وجود واقعیت‌ها آرمان‌ها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمان‌ها رسید. آرمان‌ها شعار نیست، و برخی شعار‌ها هم شعار‌های موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیز‌هایی گفته می‌شود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایه‌ها را در آن مسیر خرج کردن طبعاً نتیجه معکوس گرفتن منطقی و خردمندانه نیست. می‌شود آرمان خواه بود، اما واقع بین هم بود.

واقعیت ممکن است قابل قبول نباشد، فرض کنید نظام حاکم در عرصه بین الملل نظام ظالمانه است یا حداقل از این نظام قدرت‌های مدعی و سلطه طلب سوء استفاده می‌کنند. این واقعیت بدی است؛ اسرائیل یک واقعیت بد و زشت است. با اشغال روی کار آمده است و سرکوب می‌کند، می‌کشد و روی خون و آوارگی مردم با حمایت دیگران زندگی اش را ادامه داده است. جنایاتش را در غزه دیدیم. این واقعیت، واقعیت زشتی است. اما اگر ما چشممان را ببندیم و یا خیال پردازانه با مسئله برخورد کنیم و واقعیت را نبینیم دچار مشکل می‌شویم.

واقعیت‌ها همیشه قابل توجیه نیست. اما باید با واقعیات مواجه شد و آنها را دید و بر اساس امکانات و مصالح حرکت کرد و به نفع مردم و رضایت مردم از آرمان‌ها دفاع کرد و مهمترین مصلحت کشور و ملت و حتی حاکمیت تامین نیاز‌های مردم و جلب رضایت آنان است و در این زمینه باید با دنیا تعامل کرد. ولی اگر واقعیت‌ها دیده نشود و متوهمانه به آنچه در دنیا می‌گذرد نگریسته شود ممکن است سیاست‌هایی در پیش گرفته شود که زیان آن به کشور و مردم برمی گردد.

اما آنچه لازم است حفظ کشور و پیشرفت آن و بهبود حال و روز مردم است که صاحب اصلی کشورند و این با منطق و عقل و با فرهنگ ایثارگری هم سازگار است.

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد: به هرحال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه می‌کنند و می‌گویند بعد از آمدن اقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازی‌ها افزوده شده است. ولی جوابگوی این وضع در درجه اول جریانی است که کشور را به این حال و روز مبتلا کردند و امروز در آغاز دولت آقای پزشکیان مشکلات بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده است.

ولی این به این معنی نیست که دولت جدید هم هیچ عیب و مشکلی ندارد. من معتقدم آقای پزشکیان شعار‌هایی داشته است که از خواست و نیاز مردم پایین‌تر بود ولی چشم اندازی به آینده کشور نشان داد که در آن وضع کشور بهتر شود و خطرات رفع گردد و ضریب امنیت کشور بالا برود و مردم و جوانان به آینده امیدوار شدند یا لااقل نومیدیشان کمتر شد.

panahian.jpg- محمد اشرفی اصفهانی، پسر امام جمعه سابق کرمانشاه، در نامه‌ای به علیرضا اعرافی، مدیر حوزه‌های علمیه کشور از حمله جمعی از طلاب به حوزه علمیه خود خبر داده است

- اشرفی اصفهانی در چند سال گذشته با علیرضا پناهیان، سخنران مراسم‌های دفتر خامنه‌ای، بر سر مالکیت مجموعه مذهبی امیرالمومنین درگیری داشته است

حجت الاسلام محمد اشرفی اصفهانی در نامه ای به آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه کشور نوشت:

بسیار متاسفم در نظام جمهوری اسلامی افرادی تحت لباس روحانی از هیچ جنایتی فروگذاری نکرده‌اند با تخریب موسسه فرهنگی شهید محراب و پایین کشیدن تابلو عکس شهید محراب و اهانت به آن عالم و یار امام و تخریب انبار کتابخانه عمومی مسجد و بستن درب پارکینگ عمومی مسجد و پلمب کردن تأسیسات مسجد از هیچ کار زشتی فروگذاری در این چند روز فروگذاری نکرده‌اند آیا این افراد طلبه هستند یا اراذل اوباش؟

تحت فرمان چه کسی هستند از چه کسی فرمان می‌گیرند این‌ها اسراییلی هستند که به غزه و فلسطین جایگاه شهید محراب تجاوز کردند.

جناب آیت‌الله اعرافی بنده به‌عنوان موسس و بانی و متولی شرعی این مجموعه رسما توقف و پایان عمر و انحلال حوزه علمیه شهید محراب را به جنابعالی اعلام می‌کنم و از روح پدر بزرگوارم شهید محراب هم استمداد نمودم بنابراین موضوع دارالحکمه هیچ معنا ومفهومی در این مکان مقدس نداشته و ندارد حضرتعالی این موضوع را به مسئولان حوزه تهران اعلام فرمایید.

ماجرای «دارالحکمه» چیست؟

چهار سال پیش، محمد اشرفی‌اصفهانی، مسئول حوزه علمیه اشرف‌اصفهانی گفته بود: آقای پناهیان جایی را تحت عنوان «دارالحکمه» تأسیس کردند و از موقعیت و جایگاه حوزه ما استفاده کردند؛ یعنی درواقع ایشان مکان حوزه علمیه اشرفی‌اصفهانی را به‌عنوان مؤسسه دارالحکمه غصب کردند.

حجت‌الاسلام محمد اشرفی‌اصفهانی، رئیس سابق هیئت بدوی تخلفات نهاد ریاست‌جمهوری و موسس مسجد جامع امیرالمؤمنین در گفت‌وگویی درباره پناهیان گفت: مجموعه مسجدجامع امیرالمؤمنین از یک چادر شروع شد؛ در سال ۱۳۷۲ یک سوله زده شد و الان یک مجموعه کم‌نظیر در تهران است که من مؤسس و متولی آن هستم. اگر کسی بخواهد بدون رعایت مسائل شرعی، الهی، اخلاقی و فقهی از این کانال‌ها بگذرد، این از نظر من درست نیست و این ورود در مسائل خلاف شرع است.

وی گفت: اینجا یک تپه خاک بود و این خاک را ما به یک مجموعه عظیم فرهنگی تبدیل کردیم. خط قرمز من، حوزه علمیه ای است که به نام پدر شهیدم است. این حوزه علمیه باید زیر نظر شخص من یا کسی که مورد اعتماد من است، اداره و مدیریت شود.

اشرقی اصفهانی با بیان اینکه آقای پناهیان، به‌صورت ناخودآگاه در این مجموعه آمدند و چندین‌بار هم به ایشان تذکر دادیم، گفت: در جلساتی که ایشان و مدیر حوزه‌های علمیه تهران بودند، بارها گفتم که اینجا حوزه علمیه شهید محراب اشرفی‌اصفهانی است که خط قرمز من است و باید در اختیار من باشد. آقای پناهیان جایی را تحت عنوان «دارالحکمه» تأسیس کردند و از موقعیت و جایگاه حوزه ما استفاده کردند؛ یعنی درواقع ایشان مکان حوزه علمیه اشرفی‌اصفهانی را به‌عنوان مؤسسه دارالحکمه غصب کردند.

وی گفت:‌از همه مراجع معظم تقلید قم به‌عنوان متولی شرعی دستخط دارم که آنها من را متولی شرعی می‌دانند. مقام معظم رهبری هم در سال ۹۰ که به کرمانشاه آمدند، بنده نامه‌ای خدمت ایشان نوشتم. آن موقع اوقاف می‌خواست حرکت‌هایی انجام دهد که من به ایشان منتقل کردم و ایشان بلافاصله با رئیس اوقاف آن زمان برخورد کرد و فرمودند: «مسجدی که آقای اشرفی به اعتبار خودش و پدرش ساخته، در کارهای آنها دخالت نکنید و فضا را در اختیار آنها قرار دهید» و مسئله حل شد.

اشرفی اصفهانی گفت:‌آقای پناهیان از این موقعیت مقداری سوءاستفاده کردند و در این فضا مانده‌اند و مکان را اشغال کردند. من بارها این مسئله را به رئیس حوزه‌های علمیه کشور، جناب آقای اعرافی، آقای بوشهری و آقای مقتدایی منعکس کردم که ایشان نباید اینجا بمانند.

وی تاکید کرد:‌آقای پناهیان چندی پیش گفتند دوستانی دارم که به من کمک مالی می‌کنند و خود را با امام و مقام معظم رهبری مقایسه کردند که این حرف بسیار نامطلوبی بود. جناب آقای پناهیان که رفقایی دارند که می‌توانند میلیاردی به ایشان کمک کنند، فضایی را هرچه سریع‌تر پیدا کنند و دارالحکمه خود را تحت عنوان هرچه هست، به آنجا انتقال دهند.این فضا و مکانی که ایشان اشغال کرده‌اند، باید در اختیار من باشد.

Arman_Mostoufi_2.jpgپس از چهل و شش سال حکومت بنیادگرایان اسلامی بر ایران، ایرانیان، از دیدگاه سیاسی، دو دسته شده‌اند؛ اقلیت کوچکی که با ادامه حکومت اسلامی، به هر دلیلی و با هر انگیزه‌ای، موافق است، حتی اگر منتقد باشد، و اکثریت بزرگی که با این حکومت موافق نیست. این اکثریت، خود بر دو گونه است؛ مخالفان فعال و اکثریت خاموش. مخالفان فعال، ایرانیانی هستند که می‌خواهند حکومت اسلامی، با براندازی یا با فروپاشی، پایان یابد و رژیم برآمده از انقلاب اسلامی، جایش را به حکومتی برآمده از رای آزاد مردم ایران واگذارد.

مخالفان حکومت اسلامی، خود بر دو گونه‌اند: جمهوریخواهان و هواداران پادشاهی. جمهوریخواهان مخالف حکومت اسلامی هم بر دوگونه‌اند: جمهوریخواهان چپ و جمهوریخواهان ملی. جمهوریخواهان چپ، خیلی دلواپس یکپارچگی (تمامیت ارضی) میهن نیستند. از این رو، به آسانی با جدایی‌خواهانی که پشت واژه فریبنده فدرالیسم پنهان شده‌اند، بیانیه مشترک امضاء می‌کنند در حالی که برای جمهوریخواهان ملی، بایسته‌ترین بایسته‌ها، نگهداری ایران است. نخست باید میهنی باشد تا سپس ما بر سر چگونگی اداره آن اختلاف نظر داشته باشیم.

دشواری همگامی با « فدرالیست‌ها » از جمله در این است که آنها پیشاپیش پذیرش فدرالیسم را از دیگر نیروهای سیاسی درخواست می‌کنند و آماده نیستند رای و تصمیم جرگه بنیادگذار (مجلس مؤسسان) در این باره را بپذیرند. به عبارت روشن‌تر، آنها رای جرگه بنیادگذار را به این شرط می‌پذیرند که خواست آنان پذیرفته شده باشد؛ وگرنه، نه! جمهوریخواهان ملی اینگونه شرط ‌گذاری‌ها را نمی‌تابند.

اختلاف مهم دیگر، بر سر تعیین نوع رژیم آینده ایران است. جمهوریخواهان ملی به سبب مخالفت بنیادین با انقلاب اسلامی سال 2537 (1357 هجری) [1] و همچنین با در نظر گرفتن رای بخشی از هم میهنان که هوادار پادشاهی هستند، تعیین نوع رژیم آینده ایران را به رای و تصمیم جرگه بنیادگذار واگذار می‌کنند در حالی که جمهوریخواهان چپ، با اصالت دادن به انقلاب اسلامی (که با شرمندگی، صفت اسلامی را حذف می‌کنند و آن را فقط انقلاب 57 می‌نامند) گزینه بازگشت به رژیم پادشاهی را نفی انقلاب و بازگشت به گذشته می‌دانند و جایی برای آن قائل نیستند.

جمهوریخواهان چپ هنوز از بند "مبارزات ضد امپریالیستی"، یا آنگونه که بیژن عبدالکریمی می‌گوید "مبارزه با نظام سلطه"، که همان "مبارزه با استکبار" خمینی است، رها نشده‌اند. در این "مبارزه" آنها هنوز با سازمان‌هایی مانند "حماس" احساس همبستگی می‌کنند در حالی که برای جمهوریخواهان ملی منافع ملی ایران از هر ملاحظه دیگری مهم‌تر است و منافع مردم ایران را نباید فدای جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک کرد. کیست که شعار « نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران » را نشنیده باشد؟

خواست جمهوریخواهان ملی در وضعیت کنونی ایران را شاید بتوان به این ترتیب برشمرد:

larijani.jpgعلی لاریجانی مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (شنبه، ۴ اسفند ماه) در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری که به مناسبت مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله پخش شد، گفت: به خاطر محبوبیت بسیار مرحوم شهید سید حسن نصرالله که یک انسان بزرگ بود علی القاعده تشییع بسیار با عظمتی برگزار خواهد شد.

به گزارش فارس، وی افزود:‌ شهید سید حسن نصرالله یکی از شخصیت‌هایی بود که جان خود را در راه نجات بشریت از ظلم و ستم و سیاهی فدا کرد. او کار بزرگی را انجام داد شاید در عصر حاضر هیچ ستمگری به اندازه رژیم صهیونیستی وجود ندارد که این گونه سفاکانه مردم را کشتار می‌کند.

شهید نصرالله به من گفت اگر به ایران تجاوز نظامی شود عاشورایی می‌جنگم* (*ولی خودش آشورایی مُرد)

لاریجانی گفت: یک بار از او شنیدم که می‌گفت؛ من اگر روزی احساس کنم به ملت ایران تجاوز نظامی شده عاشورایی می‌جنگم. او می‌خواست بگوید که تحمل این را ندارد که به ملت ایران ستم شود و در آن شرایط عاشورایی می‌جنگد.

وی افزود:‌ تعلق خاطر به اینکه بشریت را از یوغ ظلم و ستم خارج کند همان آرمانی بود که امام خمینی هم در دفاع از مستضعفین داشت.

حزب‌الله با موفقیت توانست ۳۰۰۰ کادر خود را جایگزین کند

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوالی با اشاره به اینکه پس از شهادت شهید سید حسن نصرالله همه فکر می‌کردند که شیرازه حزب الله با این حادثه دچار فروپاشی خواهد شد، تاکید کرد: چنین اتفاقی یعنی عدم دچار شدن حزب الله به فروپاشی قطعاً کار خدا بود ولی این ظرفیت در حزب الله به وجود آمده بود که توانستند ۳۰۰۰ کادر خود که عملاً از میدان کنار رفته بودند را جایگزین کنند و سازمان را سرخط کنند و مقاومت را انجام دادند.

وی افزود: این همان میراث شهید سید حسن نصرالله بود که حزب‌الله لبنان را پایه گذاری کرد و بعید می‌دانم صهیونیست‌ها و دشمنان در آینده بتوانند نسبت به این سازمان رزم و سیاسی که در آنجا وجود دارد، اقدامی انجام دهند.

لاریجامی ادامه داد: بسیار تعجب می‌کنم چگونه غربی‌ها وقتی راجع به موضوع حزب الله سخن می‌گویند بسیار غیرعادلانه و غیر منطقی سخن می‌گویند؛ در سفر اخیر که وزیر خارجه آمریکا به اسرائیل انجام داد، همزمان ۱۸۰۰ بمب بسیار سنگین توسط آمریکا به اسرائیل منتقل شد. البته این مقدار جدای سلاح‌هایی است که غربی‌ها به اسرائیل داده‌اند.

مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی تصریح کرد: همزمان می‌گفتند که باید حزب‌الله خلع سلاح شود. واقعا عجیب است که خطی وجود دارد بین رژیم صهیونیستی و لبنان، آن‌ور خط می‌گویند ما همه‌جور سلاح می‌دهیم و این‌ور خط را می‌گویند باید همه‌جانبه خلع سلاح شود که البته نمی‌توانند این کار را بکنند اما ببینید تمام این تئوری چه‌قدر ظالمانه است.

معنای دفاع از دموکراسی و آزادی ۱۸۰ درجه تغییر کرده است

لاریجانی، صحنه سیاسی در دنیا را در حالت غیرعادلانه و غیرمعقول توصیف کرد و ادامه داد: وضعیتی که در خود آمریکا به وجود آمد؛ زمانی می‌گفتند سیاست باید بر آزادی اقتصاد نظارت کند تا از مسیرش خارج نشود، حالا یک الیگارشی به وجود آوردند که ثروتمندترین افراد دنیا بر سیاست نظارت می‌کنند و در دنیا تئوری دموکراسی واژگون و مبتذل شد.

وی گفت: ما در دورانی زندگی می‌کنیم و اتفاقاتی رخ می‌دهد که نسبت به قرن هجدهم که پایه‌گذاری مثلاً دموکراسی در غرب با آرمان‌هایی انجام شده، درست ۱۸۰ درجه تغییر کرده ولی می‌گویند ما از دموکراسی و آزادی هم دفاع می‌کنیم.

تحولات منطقه به زمان نیاز دارد تا ارزش مقاومت مشخص شود

مشاور رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه فکر می‌کنم تحولات منطقه باید قدری با زمان گره بخورد، تاکید کرد: اکنون به گونه‌ای است که نتیجه این اقدامات سبوعانه باید به مرور روشن‌تر شود تا قدر به منزلت نیروهای مقاومت مکشوف شود.

وی افزود: اکنون در صحنه سوریه وضعیتی در حال ظهور و بروز اصلی خود اسرائیلی‌ها احساس خطر می‌کنند یعنی اینگونه نیست که وقتی وضعیت را آشفته می‌کنید دودش در چشم بقیه نرود، شما وضعیت را آشفته می‌کنید ولی دیگر کنترل آن را در دست ندارید و نتیجه چیز دیگری می‌شود.

لاریجانی بیان کرد: لبنان کشوری است که واقعاً تحت ستم واقع شد یعنی یک زمانی اسرائیلی‌ها آمدند و همه بیروت را به بهانه حضور فلسطینی‌ها و انجام اقدام علیه صهیونیست‌ها تسخیر کردند که در پاسخ به این اتفاقات جریان حزب‌الله به وجود آمد و اسرائیلی‌ها با یک شرمندگی مجبور به ترک بیروت شدند.

وی ادامه داد: اکنون فضایی به وجود آوردند که مثلاً ما بر لبنان سیطره داریم البته حتماً که سیطره زمینی ندارند و خودشان نیز می‌دانند ولی سیطره هوایی دارند و با بمباران مشکل ایجاد می‌کند.

narezayati.jpgنشانه‌های نارضایتی عمومی و احتمال بروز قیام اجتماعی در ایران به‌وضوح قابل مشاهده است. زمانی که یک دولت از انجام ساده‌ترین وظایف خود ناتوان باشد، آیا این وضعیت را نمی‌توان فروپاشی نامید؟

مراد ویسی - ایران اینترنشنال

استیصال مردم و خشم عمومی که در حال فوران است، خود نشانه‌هایی آشکار از ضعف ساختاری و ناکارآمدی حکومتی به شمار می‌آید.

بسیاری از شهروندان بر این باورند که فروپاشی از مدت‌ها پیش رخ داده و تنها پوسته‌ای از حکومت با تکیه بر زور و سرکوب باقی مانده است. در واقع، دولت دیگر قادر به اداره امور ابتدایی کشور نیست و این شرایط به خشم گسترده‌ای در جامعه منجر شده است. جامعه ایران اکنون بوی قیام و انفجار اجتماعی می‌دهد و تنها مسئله، زمان وقوع آن است.

پیام‌هایی که از سوی مردم به ایران اینترنشنال ارسال می‌شود، گواهی بر این ادعاست. آن‌ها بازتاب‌دهنده مشکلاتی هستند که در تمامی جنبه‌های زندگی شهروندان وجود دارد. بی‌کفایتی و فساد حاکمان باعث شده مردم به مرحله‌ای از استیصال برسند که خشم خود را در تمامی عرصه‌ها ابراز کنند. این نارضایتی، فراتر از مرحله اعتراضات پراکنده، به مرحله پیشاقیام رسیده است. این امر نیازی به تحلیل‌های پیچیده سیاسی ندارد؛ هر فردی که در جامعه حضور دارد، این وضعیت را احساس می‌کند.

دولت در ایران عملاً از انجام وظایف اصلی خود بازمانده است. قطعی مکرر برق در منازل، کارخانه‌ها، ادارات و کسب‌وکارها به معضلی جدی بدل شده است. قیمت مواد غذایی ضروری به‌طور مداوم افزایش می‌یابد و حتی بحران دارو، به دلیل عدم پرداخت مطالبات داروخانه‌ها از سوی سازمان تأمین اجتماعی، روزبه‌روز تشدید می‌شود. این بحران‌ها سبب شده تا شهروندان احساس کنند که در برابر مشکلات انبوه، تنها رها شده‌اند. دولت، به جای تمرکز بر حل مشکلات مردم، اولویت‌های خود را بر موضوعاتی همچون حمایت از گروه‌های نیابتی، تحمیل حجاب اجباری و تأمین بودجه نهادهای تبلیغاتی و حوزه‌های علمیه معطوف کرده است.

این وضعیت نارضایتی عمومی را به مرحله‌ای بی‌سابقه رسانده است، به‌ویژه با نزدیک شدن به شب عید که فشار اقتصادی بر خانواده‌ها دوچندان می‌شود. بسیاری از خانواده‌ها، به‌ویژه سرپرستان خانوار، به دلیل افزایش هزینه‌ها و کاهش درآمدها، با دشواری‌های بیشتری مواجه هستند.

افزایش نرخ ارز و قطعی برق باعث شده که حتی صاحبان کسب‌وکارها و کارگاه‌ها نیز دچار بحران شوند. مواد اولیه روزبه‌روز گران‌تر می‌شود و قطعی برق، روند تولید را مختل کرده است. صاحبان کارگاه‌ها و کسب‌وکارها می‌گویند تعطیلی‌های مداوم به دلیل قطعی برق، درآمد آن‌ها را به‌شدت کاهش داده و مشکلات اقتصادی‌شان را تشدید کرده است.

مشکل مردم تنها به بی‌برقی محدود نمی‌شود. در هر جنبه‌ای از زندگی، مشکلات جدیدی سربرمی‌آورد: نبود برق در منازل، افزایش قیمت مواد غذایی، کمبود یا گرانی دارو و عدم پاسخگویی مسئولان. در چنین شرایطی، مردم دولت را ناتوان از حل مشکلات خود می‌بینند و تنها به سخنان بی‌عمل مسئولان مواجه می‌شوند. این امر موجب تشدید عصبانیت عمومی شده است. خشم و ناسزاگویی‌هایی که این روزها در صحبت‌های مردم خطاب به رهبر و مقامات جمهوری اسلامی دیده می‌شود، ناشی از استیصال و درماندگی آن‌هاست.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

مردم ایران، با دسترسی به شبکه‌های اجتماعی، شرایط کشور خود را با دیگر کشورها مقایسه می‌کنند و این پرسش را مطرح می‌کنند که چرا کشوری با منابع غنی نفت و گاز، با بحران‌هایی همچون کمبود برق و گاز مواجه است؟ دانشجویان ابتدایی علم اقتصاد نیز می‌دانند که چنین وضعیتی نتیجه‌ ناکارآمدی، فساد و سوءمدیریت حاکمان است. نمونه‌ای از این سوءمدیریت، صادرات سیب‌زمینی با قیمت پایین و واردات مجدد آن با دو برابر قیمت است. این نشان‌دهنده سیاست‌های اقتصادی نادرست و بی‌کفایتی در مدیریت منابع کشور است.

در نهایت، جامعه ایران به مرحله‌ای رسیده که نارضایتی عمومی دیگر در حد اعتراضات پراکنده باقی نمانده، بلکه نشانه‌های آشکاری از یک قیام اجتماعی قریب‌الوقوع دیده می‌شود. این وضعیت، نتیجه مستقیم فساد، سوءمدیریت و بی‌توجهی حکومت به مشکلات واقعی مردم است. دیر یا زود، این خشم عمومی به انفجاری اجتماعی خواهد انجامید.

هم‌زمان با مراسم تشییع جنازه حسن نصر‌الله، اسرائیل به لبنان حمله کرد

هم‌زمان با برگزاری مراسم تشییع جنازه حسن نصرالله، دبیرکل کشته‌شده حزب‌الله، اسرائیل به لبنان حمله کرد. دبیرکل کنونی حزب‌الله اعضای این گروه را «فرزندان خمینی و خامنه‌ای» خواند. در آغاز مراسم هم پیام علی خامنه‌ای خوانده شد که در آن خطاب به «دشمنان» گفت «مقاومت» تمام شدنی نیست.

jets.jpgارتش اسرائیل ساعتی پیش خبر داد که هواپیماهایش «در ارتفاعی کم» بر فراز شهر بیروت پرواز کرده‌اند و اضافه کرد که این اقدام «ارسال پیامی روشن» به حزب‌الله بوده است.

مراسم تشییع حسن نصرالله و هاشم صفی‌الدین، معاون کشته‌شده او، ظهر یک‌شنبه پنج اسفند در ورزشگاهی در خارج از بیروت برگزار شد.

نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله، در مراسم تشییع جنازه شرکت نکرد و پیام ویدیویی او از محلی نامشخص در مراسم پخش شد.

او در این پیام گفت: «ما نمی‌پذیریم که کشته شویم و سرزمینمان اشغال شود در حالی که تنها نظاره‌گر باشیم. ما مقاومت را رها نمی‌کنیم، حتی اگر خانه‌های ما روی سرمان خراب شود.»

قاسم از وفاداری خود به «میراث نصرالله» گفت و افزود: «ما فرزندان خمینی و خامنه‌ای هستیم.»

یکی از بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین حملات هدفمند اسرائیل در سال‌های اخیر، هدف قرار دادن مقر فرماندهی حزب‌الله در ششم مهر امسال بود.

در این حمله، نصرالله که در ۳۰ سال گذشته رهبری حزب‌الله را بر عهده داشت،‌ کشته شد.

مراسم خاکسپاری او پنج ماه پس از مرگش برگزار شد.

علی خامنه‌ای در پیامی به این مراسم گفت «روح و راه نصرالله هر روز سرافرازتر از پیش جلوه خواهد کرد و راه را به رهروان نشان خواهد داد» و «مقاومت در برابر غصب و ظلم و استکبار» تا «رسیدن به سرمنزل مقصود» ادامه خواهد یافت.

محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی و عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی همراه با تعدادی از سران گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی و سیاستمداران لبنانی در این مراسم شرکت کرده‌اند.

پیش از این خبرگزاری فارس نوشته بود که مسعود پزشکیان برای حضور در مراسم اعلام آمادگی کرده بود اما دولت لبنان دعوتی برای او ارسال نکرد. حضور قالیباف نیز پس از پیگیری‌های او و به دعوت نبیه بری، رییس مجلس این کشور انجام گرفت.

حمله اسرائیل به لبنان

ارتش اسرائیل از صبح یک‌شنبه و در آستانه برگزاری مراسم، حملاتی هوایی را به لبنان آغاز کرد.

رسانه‌های لبنانی گزارش دادند که هواپیماهای جنگنده اسرائیلی در بحبوحه تشییع جنازه نصرالله، بر فراز بیروت پرواز کرده‌اند.

هم‌زمان با این پروازها، جمعیت حاضر در ورزشگاه بیروت شعارهایی مانند «مرگ بر اسرائیل، مرگ بر آمریکا، ما به ندای نصرالله پاسخ می‌دهیم» سر دادند.

اسرائیل روز یک‌شنبه علاوه بر بیروت، به نزدیکی شهر بودای در منطقه بعلبک در شمال شرقی لبنان و نزدیکی الاحمدیه در جنوب لبنان حمله هوایی کرد.

ساعاتی پیش از آن نیز رسانه‌های لبنانی از حمله هوایی اسرائیل به روستای بریسا در منطقه هرمل در شمال این کشور خبر دادند.

یسرائیل کاتز، وزیر خارجه اسرائیل در همین زمینه گفت: «هواپیماهای نیروی هوایی اسرائیل که هم‌اکنون بر فراز بیروت و مراسم تشییع نصرالله پرواز می‌کنند، پیامی روشن را منتقل می‌کنند: کسانی که اسرائیل را به نابودی تهدید و به آن حمله کنند، این سرنوشتشان خواهد بود.»

Maryam_Adelkhani_2.jpgمقدمه

جمهوری اسلامی ایران در یکی از حساس‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقاطع تاریخ خود قرار دارد. از یک‌سو، فشارهای خارجی، به‌ویژه تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک، همچنان بر ساختار حکومت سایه افکنده و امکان هرگونه مانور در عرصه بین‌المللی را محدود کرده است. و با بازگشت سیاست‌های سخت‌گیرانه‌تر از سوی ایالات متحده و ادامه فشارهای کشورهای غربی، مقامات جمهوری اسلامی را به اتخاذ تاکتیک‌های جدید در سیاست خارجی واداشته است. اما این تغییرات تاکتیکی، بیش از آن‌که نشانه‌ی یک استراتژی بلندمدت و پایدار باشد، بیشتر به‌عنوان واکنشی موقتی برای مدیریت بحران‌های رو به افزایش قابل تفسیر است.

از سوی دیگر، در داخل کشور، بحران‌های اقتصادی به نقطه‌ی بحرانی رسیده‌اند. تورم افسارگسیخته، کاهش ارزش پول ملی، رشد بیکاری و ناتوانی دولت در تأمین نیازهای اساسی مردم، نشانه‌هایی آشکار از بحرانی ساختاری و عمیق هستند. ناکارآمدی نظام اقتصادی، فساد گسترده و تحریم‌های بین‌المللی، دست‌به‌دست هم داده‌اند تا معیشت میلیون‌ها ایرانی را با مشکلات جدی روبه‌رو کنند. نارضایتی عمومی که ریشه در مشکلات اقتصادی و اجتماعی دارد، به اعتراضات و اعتصابات گسترده‌ای در سال‌های اخیر منجر شده و حاکمیت را با چالشی جدی روبه‌رو ساخته است.

با توجه به این شرایط، جمهوری اسلامی ایران در تقاطع تاریخی مهمی قرار گرفته که آینده‌ی آن را رقم خواهد زد. این مقاله با نگاهی تحلیلی، به بررسی مهم‌ترین چالش‌های پیش روی جمهوری اسلامی در دو حوزه‌ی سیاست خارجی و اقتصاد داخلی می‌پردازد و تلاش می‌کند تا ابعاد مختلف این بحران‌ها را مورد ارزیابی قرار دهد.Øverst i skjemaet

Nederst i skjemaet

سیاست خارجی؛ فشارهای بین‌المللی و گزینه‌های محدود جمهوری اسلامی

یکی از مهم‌ترین متغیرهای تأثیرگذار بر آینده جمهوری اسلامی ایران، تغییرات در عرصه سیاست جهانی و به‌ویژه روابط پیچیده و متحول ایران و آمریکا است. بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید ، موجب نگرانی عمیق در میان مقامات جمهوری اسلامی شده است. در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، سیاست «فشار حداکثری» که به‌ویژه در قالب تحریم‌های شدید اقتصادی و فشار سیاسی بر ایران پیاده شد، تأثیرات قابل‌توجهی بر اقتصاد و سیاست خارجی کشور داشت. این سیاست‌ها نه‌تنها اقتصاد ایران را با بحران‌های جدی مواجه ساخت، بلکه جایگاه بین‌المللی ایران را نیز تضعیف کرد. اکنون با بازگشت ترامپ و از سرگیری آن سیاست‌ها ، جمهوری اسلامی به‌ویژه در عرصه سیاست خارجی با چالش‌های جدی‌تری روبه‌رو است. این تهدیدات باعث شده تا حکومت ایران به اتخاذ مواضع محتاطانه‌تر و حتی تغییر در سیاست‌های پیشین خود تمایل پیدا کند.

یکی از نشانه‌های این تغییرات، تغییر موضع در قبال مذاکرات مستقیم با آمریکا است. در گذشته، جمهوری اسلامی به‌طور قاطع هرگونه مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرده بود و حتی آن را مغایر با اصول انقلاب اسلامی می‌دانست. اما در هفته‌های اخیر، چهره‌هایی همچون محمدجواد ظریف و عباس عراقچی از آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره مستقیم با آمریکا سخن گفته‌اند. این تغییر موضع نشان‌دهنده فشارهای بین‌المللی و ناامیدی ایران از حمایت‌های مؤثر قدرت‌هایی مانند چین و روسیه در برابر تحریم‌های غرب است. فشارهای اقتصادی و انزوای بین‌المللی باعث شده تا جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که در صورت ادامه این روند، ممکن است مجبور به پذیرش برخی تغییرات در سیاست‌های خارجی و حتی داخلی خود شود.

Akbar_Karami_3.jpgدریافت هم‌‌سنجی و بسته‌گی (نسبیت) فرهنگی کار چندان آسانی نیست و آسوده پیش نمی‌رود.

گاهی این بسته‌‌گی‌ها به آن‌جا می‌رسد که همه ی فرهنگ‌ها برابر و یک‌سان هستند؛ و چندان عجیب نیست که ما را به بی‌راهه بکشاند؛ و می‌کشاند.
گاهی نیز این بسته‌گی‌ها به دریافت‌هایی یک‌سویه و سرکوب‌گرانه می‌انجامد. یعنی کسی در دل یک فرهنگ چنان شیفته ی فرهنگ خودی است که از دیدن و اندیشیدن به امکان‌ها ی دیگر در فرهنگ‌ها ی دیگر و ناامکان‌ها ی خود در فرهنگ خودی درمی‌ماند؛ و گزاره‌ها ی نااستوار یک‌سویه و سرکوب‌گرانه بیرون می‌دهد؛ و از برتری فرهنگی فرهنگ خود بر فرهنگ‌ها ی دیگر دم می‌زند. این بی‌راهه هم آزموده و برآزموده (آموزه‌ها ی گروهی، انباشتی و تاریخی) شده است و در ویران‌گر بودن آن چندان نیازی به گمانش نیست.
هم‌سنجی و انگاره ی بسته‌گی فرهنگی گفتمانی برفراز همه ی گفتمان‌ها است؛ ریختی از فراگفتمان است؛ و به خویشتن‌داری، فروتنی و بزرگ‌منشی می‌انجامد که به آدمی امکان می‌دهد دیگری و امکان‌ها و ناامکان‌ها ی او را ببیند و از سر مهربانی و فروتنی بر او، دست‌آوردها و دش‌واری‌ها ی او داوری کند.
با این همه بسته‌‌گی ی فرهنگی بستن راه آسیب‌شناسی درون‌فرهنگی نیست؛ و نباید به آن‌جا برسد؛ که این بار را روی شانه‌ها ی کسانی قرار می‌دهد که درون یک فرهنگ هستند! و از گزند کوته‌بینی، خودبزرگ‌بینی، خودنوازی و خوارداشت دیگری در امان. (هم‌چنان که نقد رنگین‌پوستان از طرف سفیدپوستان می‌تواند به نژادپرستی برسد؛ اما نقد رفتار رنگین‌پوستان از طرف خود آن‌ها هم آزاد است و هم ناگزیر.)

mkh.jpgاسلام شناسان سنتی ادعا می کنند که خوارج اولین فرقه مذهبی در دین اسلام بودند. در جنگ صفین، به نقل از این اسلام شناسان، علی پیشنهاد کرد که خلیفه را داوران تعیین کنند (تعیین خلیفه به حکمیت ). بخشی از جنگجویان که با این پیشنهاد حکمیت موافق نبودند به عنوان اعتراض لشگر علی را ترک کردند و در دهکده ای به نام حروراء ( Harura ) در نزدیکی کوفه ساکن شدند. این گروه که لشگر علی را ترک کردند به خوارج ( آنهایی که به حروراء رفتند ) معروف شدند.

در اینجا خوارج بر روی پرچم خود نوشتند: " فقط خدا قانون گذار است". خوارج فقط حکم خدا را قبول داشتند و نه داوران را. به گفته زبان شناس آلمانی یوهانس تاماس (Johnnes Thomas) اصطلاح خوارج از زبان " آرامی - سریانی گرفته شده است، از وآژه آرامی hrora که به آرامی معنی غار را می دهد (1). راهبان منزوی و زهاد ( Asket ) مسیحی - سوری که در غار زندگی می کردند به hrora معروف بودند. این واژه آرامی به عربی، به حروری ( Haruri )، از دهکده حروراء و بعد به خوارج برگردانده شد. وقایع نامه ی به زبان لاتین ( 741 میلادی) در رابطه با اتفاقات قرن 8 میلادی در اسپانیا از گروهی به نام arures خبر می دهد که به بدعت گذاران ( مرتدان مسیحی ) شهرت پیدا کرده بودند. در اینجا نیز اصطلاح arures از وآژه آرامی، از Harurya استناج شده است و به معنای غار است. بربر های Berber) ) شمال آفریقا که با اعراب پس از تسخیر اسپانیا به این کشور آمدند به arures ، به خوارج معروف شده بودند.

از قرار معلوم بربرها این سنت غارنشینی زهاد عرب های مسیحی را با خود به اسپانیا آورده بودند. همچنین در سال 830 موضوع بحث اسقف ها در یک شورای مشورتی کلیسایی ( council ) مسئله غار نشینان بوده است.(2) در فرهنگ دهخدا واژه حروراء چنین توصیف شده است: "دهی است به کوفه و خوارج حروریه بدین ده منسوب باشند و آن در ظاهر سنگستان کوفه واقع است و خوارج که در امر حکمین علی و معاویة را هر دو بر باطل شمردند، بدین قریه گرد آمدند. و بعضی گفته اند حروراء کوهی است". به گفته دهخدا شاید حروراء نام کوهی بوده و نه یک دهکده.

ak.jpgقدرت به جای قانون!

علی کشتگر - ویژه خبرنامه گویا

نخست نکات مشترک حکومت های پوتین و ترامپ را برمی شمارم:

-هر دو حکومت خواهان تضعیف و حتی فروپاشی اتحادیه اروپا و تبدیل آن به کشورهای جداگانه اند.

- هر دو حکومت علنا و صراحتا از هر راهی که بتوانند به سود جریانات نئوفاشیستی کشورهای اتحادیه اروپا و علیه احزاب دموکرات این کشورها فعالیت می کنند که به موارد متعدد آن نمی پردازم و فقط به دفاع قاطع ایلان ماسک، جی دی وانس و ترامپ از جریانهای نئوفاشیستی آلمان و بریتانیا و مواضع خصمانه آنان علیه احزاب دموکراتیک این دو کشوراشاره می کنم. درفرانسه، اطریش، ایتالیا نیز جریانات راست افراطی مورد حمایت حکومت ترامپ هستند. حکومت پوتین هم از دیرباز از همین جریانات به طرق مختلف "نفوذی ها، رسانه های دروغ پرداز و جعل اخبار علیه چهره ها و رهبران سیاسی دموکرات، و حتی پرداخت پول" حمایت کرده و در انتخابات های این کشورها به نفع جریانات راست افراطی و نئوفاشیستها که همگی با اتحادیه اروپا مخالفند، فعال بوده است.

- مقاومت حماسی اکراین و رهبرش در برابر تجاوز وحشیانه روسیه که زبانزد مردم جهان شده و طبعا مورد حمایت جریانات جمهوریخواه و دموکرات کشورهای اتحادیه اروپا است، اخیرا با کینه توزی علنی ترامپ، معاون او و دست راست اش ایلان ماسک مواجه شده است و حتی ترامپ با تکرار حرف های پوتین، زلنسکی را فاسد، جنگ طلب و دیکتاتور قلمداد کرده و خواستار برکناری او شده است.

پوتین و ترامپ می دانند که ناکامی روسیه در جنگ اکراین موجب تقویت اتحادیه اروپا و تضعیف راست افراطی همدست روسیه در این کشورهاست و برعکس سلطه پوتین بر اکراین اتحادیه اروپا را به شدت متزلزل می کند.

- بنابراین همدستی ترامپ با حکومت پوتین علیه اوکراین و تلاش برای مسلط کردن روسیه بر این کشور امری است حیاتی برای تقویت ایدئولوژی و استراتژی جهانی انترناسیونال نئوفاشیسم.

-دیگر جنبه های ایدئولوژیک مشترک میان حکومت ترامپ و پوتین عبارتند از :

-گرایشهای نژاد پرستانه

-مردسالاری

- دفاع از ارزشهای کهنه و ارتجاعی مسیحیت

-مخالفت با سقط جنین

-خصومت با همجنس گرایی و...

خطرناکترین وجه مشترک ترامپ و پوتین

-شاید بتوان گفت که خطرناکترین وجه مشترک حکومت ترامپ و پوتین برتر دانستن قدرت بر قانون در همه عرصه های بین المللی و داخلی و در نتیجه تلاش برای نابودی نظم جهانی کنونی است. بدین ترتیب ما از این پس شاهد آن خواهیم بود که حکومت آمریکا به زبان زور با همسایگان، با اروپا و با هر دولت دیگری سخن خواهد گفت. (البته فعلا برای چهار سال)و شاید هم (در صورتی که ترامپ در مجلس و سنا اکثریت را از دست بدهد) برای کمتر از دو سال. به هر حال در شرایط کنونی حکومت ترامپ پرچم انترناسیونالیسم، نئوفاشیسم را بلند کرده و با زیر پا گذاشتن نظم و قوانین جهانی، قدرت اقتصادی-نظامی آمریکا را برای پیشبرد اهداف ایدئولوژیک و منافع اقتصادی خود در عرصه بین المللی به کار گرفته است. این مواضع اقتدارگرایانه تا همین حالا پوتین را از گوشه انزوا بیرون آورده و به حکومت او نیروی تازه ای بخشیده و دموکراسیها و قوانین بین المللی را تضعیف کرده است. حکومتهای توتالیتر را در موقعیت حق به جانب قرار داده است و طبعا موجب رشد دوباره گرایشهای ضد آمریکائی می شود.

23TopA.jpg
روز بزرگی برای آلمان و آمریکا است

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا، از موفقیت احزاب محافظه‌کار در انتخابات پارلمانی آلمان استقبال کرد و وعده داد «پیروزی‌های بیشتری» در راه خواهند بود.

ترامپ یک‌شنبه پنجم اسفند در تروث سوشال، شبکه اجتماعی خود، نوشت: «به نظر می‌رسد حزب محافظه‌کار آلمان در انتخابات مهم و قابل پیش‌بینی اخیر به پیروزی دست یافته است. مشابه آمریکا، مردم آلمان نیز از سیاست‌های غیرمنطقی، به‌ویژه در حوزه انرژی و مهاجرت، که سال‌ها حاکم بوده، خسته شده‌اند.»

او افزود: «این یک روز بزرگ برای آلمان و همچنین برای ایالات متحده آمریکا تحت رهبری دونالد ترامپ است. تبریک به همه؛ پیروزی‌های بیشتری در راه خواهد بود.»

اعلام نتایج قطعی انتخابات آلمان و تقسیم کرسی‌های پارلمان

آلمان در پی انتخابات پارلمانی ۲۰۲۵ شاهد تغییر قدرت خواهد بود. کمیته برگزاری انتخابات در آلمان در نخستین ساعات بامداد دوشنبه ۲۴ فوریه (۶ اسفند) نتایج قطعی این انتخابات را منتشر کرد. طبق اعلام این کمیته، نتیجه نهایی و رسمی در تاریخ ۱۴ مارس انتشار خواهد یافت.

انتخابات سرنوشت‌ساز پارلمان آلمان در روز یکشنبه ۲۳ فوریه (۵ اسفند) با پیروزی اتحاد احزاب دموکرات مسیحی / سوسیال مسیحی (CDU / CSU) به پایان رسید. بنابر اعلام کمیته این اتحاد موفق شد ۲۸.۵۲ درصد آراء را به خود اختصاص دهد.

برندگان و بازندگان انتخابات

اتحاد احزاب مسیحی کسب ۳۰ درصد از آراء را هدف خود اعلام کرده بودند. اگر چه این اتحاد هدف خود را محقق نکرد، اما قوی‌ترین حزب در انتخابات بود و توانست میزان آراء خود را در مقایسه با دوره قبل (۲۰۲۱ میلادی) ۴.۳۲ درصد افزایش دهد.

با اعلام نتایج قطعی انتخابات پارلمانی آلمان اتحاد احزاب مسیحی بیشترین آراء را در مقایسه با دیگر احزاب کسب کرد. احزاب دموکرات آزاد و اتحاد زارا واگن‌کنشت به پارلمان راه نیافتند.

حزب راستگرای افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) به عنوان دومین حزب قدرتمند در انتخابات این دوره موفق شد ۲۰.۸۰ درصد آراء را به دست آورد. این رقم دو برابر میزانی است که این حزب در انتخابات سراسری ۲۰۲۱ کسب کرده بود.

بازنده بزرگ انتخابات این دوره حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD) به رهبری اولاف شولتس، صدراعظم آلمان بود که شکستی تاریخی را متحمل شد و تنها ۱۶.۴۱ درصد آراء را به خود اختصاص داد. این در حالی است که سوسیال‌دموکرات‌ها در انتخابات ۲۰۲۱ میلادی ۲۵.۷ درصد آراء را به دست آورده بودند.

گزارش اولیه:

دویچه وله - نتیجه مقدماتی انتخابات آلمان نشان می‌دهد که اتحادیه احزاب مسیحی پیشتاز است. حزب آلترناتیو برای آلمان توانسته در جایگاه دوم قرار گیرد. حزب سوسیال دمکرات‌، حزب سبزها و حزب چپ به ترتیب مقام‌های سوم تا پنجم قرار گرفته‌اند.

انتشار نتایج مقدماتی از نتایج انتخابات سرنوشت‌ساز آلمان:

dwchart.jpg

:::

افزایش‌ها و ریزش‌ها در سبد رای احزاب آلمان نسبت به انتخابات پیش نتایج مقدماتی انتخابات پارلمانی آلمان (بوندستاگ) در مقایسه با دور قبلی انتخابات این کشور در سال ۲۰۲۱، از تغییرات چشمگیر در سبد رای احزاب مختلف حکایت دارد. بر این اساس برخی از احزاب رشد نشان می‌دهند و آراء برخی دیگر ریزش کرده است.

نمودار زیر، میزان افزایش و ریزش آراء این احزاب را نشان می‌دهد.

بورونیوز - حزب راست میانه CDU وعده ایجاد یک «تغییر اساسی» در سیاست‌های مهاجرتی آلمان داد و از کنترل های مرزی سخت‌تر و اخراج فوری مهاجران غیرقانونی حمایت می‌کرد.

حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» خواستار ایجاد یک سیستم محدود کننده مبتنی بر منافع اقتصادی و فرهنگی آلمان شد و پیشنهاد کرد که در همین راستا حتی کنوانسیون پناهندگان ژنو اصلاح شود.

سوسیال دموکرات‌ها و سبزها روی یک رویکرد «بشر دوستانه» تمرکز داشتند؛ با این وجود سبزها بین پناهندگی و مهاجرت کاری تمایز قائل می‌شدند.

24.jpgایران اینترنشنال - دولت آمریکا از اعمال تحریم‌های جدیدی علیه جمهوری اسلامی خبر داد. وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی افراد مرتبط با شرکت پایانه‌های نفتی ایران را هدف قرار می‌دهد.

نام عباس اسدروز، مدیرعامل شرکت پایانه‌های نفتی، حمید بورد، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، غلامحسین گرامی، ریس پایانه میعانات گازی پارس جنوبی، علی میری، سرپرست پایانه نفتی خارگ و علی معلمی سرپرست پایانه نفتی شمال در فهرست تحریم‌های جدید دولت آمریکا قرار داده شده است.

شرکت پایانه‌های نفتی جمهوری اسلامی و شرکت پتروپالایش کنگان نیز به همراه نهادهایی دیگر از سوی آمریکا تحریم شده‌اند.

رهبری تبهکار شیعیان جهان

| No Comments

ijadi.jpgجلال ایجادی

مدل قدرت در مذهب شیعه بشکل عمودی است و پرنفوذترین آیت الله بعنوان رهبر شیعیان جهان تلقی می شود. درگذشته، آیت الله بروجردی توسط بسیاری از شیعیان بعنوان رهبر جهانی شیعه قلمداد میشد. سپس روح الله خمینی چنین مقامی را کسب نمود. البته این رهبری برپایه معیار روشن و دمکراتیک تعریف نمی شود. شبکه قدرت، قدرت مالی، توزیع پول میان حوزه ها، سالخوردگی، میزان تبلیغات مذهبی و سیاسی، شمار «مقلدان»، قدرت سیاسی، قدرت فریبکاری و توطئه گری، تعیین کننده «مقام رهبری» است. این معیارها مورد توافق همه شخصیت های مذهبی در درون حوزه ها نیست. آیت الله خمینی، آیت الله حکیم، آیت الله سیستانی، آیت الله خامنه ای، هر یک برای خود این ادعا را نموده و یا مبلغان این عنوان را برای آنها تبلیغ می کنند. «رهبری شیعه» با انقلاب خمینیستی پررنگ شد و خمینی و خامنه ای این عنوان را برای تحکیم قدرت مطلقه خود بکارگرفتند.

در نظریه گفته می شود که برخلاف اهل سنت که دارای مرکزیت یگانه ای نیست، شیعه دارای رهبری متمرکز یگانه است. این توصیف غیر واقعی است. هر یک از آیت الله های پر نفوذ و قدرت، فرقه و دستگاه تبلیغاتی خود را دارد. دنیای شیعه با جدال ها و رقابت های درونی و حاد درگیر است. تقیه و نیرنگ و حیله متقابل آخوندها و منافع جمعی فرقه ای شیعی، تضادها را کم رنگ نشان می دهد. گویند مولوی در مورد سران شیعه، چنین می گوید:

زانك اين زاغ خس مردارجو / صد هزاران مکر دارد تو به تو

واتیکان می تواند ادعای رهبری یگانه کاتولیک های جهان را داشته باشد حال آنکه در مورد شیعه این ادعا دروغین است. امروز به لحاظ شرایط انحصاری خود، خامنه ای ادعا دارد که رهبر شیعیان جهان است. حال بیائیم با توجه به همین ادعا، کیفیت و ویژگی رهبری شیعه را ارزیابی کنیم. براستی سیاست و رفتار و عملکرد خامنه ای بعنوان رهبری شیعه، چگونه باید ارزیابی گردد. وقتی کل جهان را می نگریم اسلامگرایان بعنوان خشن ترین و زشت ترین جریان دینی ارزیابی می شوند. شیعه گری نیز با توتالیتاریسم و تروریسم و خرافه پرستی حاد تعریف می گردد. شیعه گری مورد مطالعه احمد کسروی با خرافه پرستی و گزافه گوئی و دروغ تعریف می شود.

حال آنکه امروز از نظر من، شیعه گری مجموعه ای از اعتقادات خرافه پرستی، امامزاده سازی، پروپاگاند ایدئولوژی مرگ، پراتیک تحقیر انسان، سیاست بردگی، یهودستیزی، بهایی ستیزی، توتالیتاریسم سیاسی، تروریسم و توطئه گری و بحران سازی در جهان، ضدیت با هویت ایرانی، سیاست نابودی ثروت ملی، شبکه تروریستی در منطقه، ضدیت با هنر و آزادی اندیشه، سیاست شکنجه و کشتار، ضدیت با حقوق زنان، ضدیت با طبیعت و محیط زیست، ضدیت با حقوق بشر و دمکراسی، سیاست تبعیض، شیفتگی به خاندان بنی هاشم، تمایل به تجاوز جنسی و کودک آزاری و غیره، می باشد. این مجموعه یک نظام دینی سیاسی ایدئولوژیکی را تشکیل داده که در تناقض با اومانیسم و دمکراسی است.

در طول تاریخ شهروندان گوناگونی بوده اند و هستند که از ایدئولوژی ها و مذاهب تاثیر پذیرفته اند. روشن است که شهروندان در حقوق شهروندی باید مورد احترام باشند و آنها در ایمانشان آزادند. در اینجا انتقاد از ایدئولوژی و شیعه گری است. تبهکاری و خرافه پرستی و توهین به کرامت انسانی، در اندام یک مذهب گرد آمده است. این مذهب، شیعه گری، دارای رهبری دینی و سیاسی است. این رهبری و این مذهب مورد داوری ماست. این رهبری دینی سیاسی که ادعای پرهیزگاری و فضیلت دارد و خود را دارای «بهترین» مذهب جهان و تاریخ می داند، مورد ارزیابی ماست. در واقع رهبری شیعه گری علی خامنه ای منحط ترین و فاسدترین و مستبدترین و خرافی ترین رهبری دینی در جهان است.

خودکامگی و فساد رهبری شیعه

خمینی میگوید:

«ﻗﻀﯿﻪ ﻭﻻﯾﺖ ﻓﻘﯿﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺒﺮﮔﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﻻﯾﺖ ﻓﻘﯿﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﺒﺎﺭﮎ ﻭ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻻﯾﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﻭﻻﯾﺖ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﺗﺮﺳﻨﺪ.»

(ﺻﺤﯿﻔﻪ خمینی ج۱۰ص ۳۰۸).

برای خمینی ولایت فقیه مطلقه همان حکومت رسول و الله است. خامنه ای همان ایدئولوژی را دارد. خامنه ای دارای قدرت مطلقه فردی است که توسط قانون اساسی جمهوری اسلامی برسمیت شناخته شده و تمام نهادهای سیاسی و نظامی و اداری و دینی به قدرت او وابسته هستند. نام این نهاد توتالیتر ولایت فقیه است. از نظر مالی اقتصادی ثروتمندترین و فاسدترین شخص در ایران است. خبرگزاری رویترز دوشنبه 20 آبان 1398 گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه «دارایی رهبر انقلاب بالغ بر 95 میلیارد دلار تخمین زده می شود». حال میزان ثروت خامنه ای بطور مسلم بیشتر است زیرا با توجه به فقدان خطوط مشخص مالکیت نهادهای مذهبی (آستان قدس) و سپاه و دولت و افراد خانواده، تسلط او به ثروت عظیم است. خامنه ای پیوسته مانع گزارش دهی اقتصادی نهادهای مالی مذهبی و شرکت های وابسته به سپاه شده است. خامنه ای یعنی تجمع فساد سیاسی و مالی و اخلاقی. تمام فعالیت های اتمی و نفتی در ایران آلوده به فساد مالی هستند و سران نظامی و آخوندها از توزیع کمیسیون و سهم برخوردار میباشند.

خامنه ای فرمان کشتار مردم را می دهد، تاریخ به یاد خواهد داشت و امروز جهانیان شاهد آن هستند. چرا خامنه ای و بیت او چنین مصمم برای قتل ایرانیان است؟ خامنه ای دارای ایدئولوژی شیعه است و علاقه ای به مصالح ملت ایران ندارد. جمهوری اسلامی از ابتدا دو اهرم اساسی داشت: یکم، ماشین دولتی تبلیغات شیعه با بودجه هنگفت حکومتی بمنظور مغزشوئی و تولید ذهن اسلامی. دوم، ماشین سرکوب سپاه و بسیجی و سازمانهای اطلاعاتی جاسوسی برای تخریب هرگونه مقاومت و اعتصاب و مبارزه و سرکوب هرگونه تشکل سندیکایی و سیاسی. هدف خامنه ای حفظ قدرت مطلقه فردی، حفظ ثروتهای کلان شخصی و خانوادگی و کاست مالی سیاسی، تحکیم ایدئولوژی قرآنی اسلامی برای بازتولید بندگی انسان و ضدیت با آزادی و دمکراسی است. قدرت مطلق فردی خامنه ای روی ساختار هرمی قرار دارد که متشکل از باندها و فرقه ها و دسته های آخوندی و مالی و ایدئولوژیکی و سرکوبگر می باشد.

flights.jpgبه گزارش خبرگزاری صدا و سیما، سعید چلندری اعلام کرد: بر اساس برنامه‌ریزی، پرواز‌های این دو شرکت به ترتیب در تاریخ ۱۱ اسفند (۱ مارس) و ۱۲ اسفند (۲ مارس) از سرگرفته خواهند شد.

رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل شهر فرودگاهی امام خمینی (ره)، همچنین درباره عملکرد پروازی در یازده ماهه‌ی امسال گفت: از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا پایان بهمن، ۴۷،۴۷۶ فروند پرواز مسافری انجام شده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۴.۸ درصد افزایش داشته است.

وی افزود: در پرواز‌های باری نیز شاهد افزایش قابل‌توجه بیش از ۶۹ درصدی بوده‌ایم.

چلندری ادامه داد: همچنین تعداد کل مسافران جابه‌جا شده در این بازه زمانی ۷،۳۸۰،۵۹۰ نفر بوده که نشان‌دهنده افزایش ۵.۳ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل است.

gold.jpgرادیو فردا - تلاطم‌های ارزی ایران در پی جهش سه برابری صادرات در مقابل واردات طلا

ئیس گمرک ایران از واردات ۱۰۰ تن طلا به کشور در ازای صادرات کالا طی ۱۱ ماه سال جاری خورشیدی خبر داد.

چنین حجم عظیمی از واردات شمش طلا در مقابل صادرات غیرنفتی در حالی است که ایران در کل سال گذشته خورشیدی تنها ۳۰ تن واردات طلا داشت و اکنون به بیش از سه برابر رسیده است.

فرود عسگری در اظهارات خود در روز شنبه ۴ اسفند اشاره‌ای به ارزش طلای وارداتی نکرد، اما آمارهای ۱۰ ماهه گمرکی نشان می‌دهد کل واردات شمش طلای بازرگانان ایرانی در ازای صادرات کالا ۸۱ تن به ارزش ۶.۳ میلیارد دلار بوده که معادل ۱۳ درصد از کل صادرات غیرنفتی کشور است.

جمهوری اسلامی، به‌خاطر ناتوانی در دریافت و انتقال ارزهای معتبر مانند یورو و دلار آمریکا به کشور به‌دلیل تحریم‌ها، از آذرماه پارسال واردات طلا در ازای صادرات کالا را تسهیل کرد و حدود یک ماه پیش نیز مالیات بر واردات طلا را کلاً لغو کرد.

دولت ایران آخر دی‌ماه و همزمان با لغو مالیات بر واردات شمش طلا، بازار نیمایی ارز را نیز بعد از هفت سال فعالیت تعطیل کرد.

پیشتر رسانه‌های داخلی با اشاره به اوج‌گیری واردات طلا در مقابل صادرات کالا گزارش داده بودند که به خاطر کسری شدید ارز، زمان انتظار برای دریافت ارزهای خارجی برای واردکننده‌ها از ۸۰ روز به ۲۰۰ روز افزایش یافته بود.

دولت از ابتدای ماه گذشته بازار جدیدی را با نام «بازار ارز تجاری» افتتاح کرد که معاملات بر اساس آن‌چه «جورسازی» نامیده می‌شود، انجام می‌پذیرد؛ بدین صورت که صادرکننده‌های کالا درآمدهای ارزی خود را با نرخ توافقی به واردکننده‌ها می‌فروشند؛ اقدامی که مقامات بانک مرکزی و وزارت اقتصاد دولت مسعود پزشکیان به آن نام «کشف قیمت ارز» نهاده‌اند.

در این میان گزارش‌ها از سقوط سهمگین درآمدهای نفتی کشور خبر می‌دهد.

گمرک ایران درآمدهای صادرات نفتی در نیمه ابتدایی امسال را ۲۳ میلیارد دلار گزارش داده بود و پس از آن هیچ گزارش رسمی دربارهٔ درآمدهای نفتی منتشر نکرد.

اما اخیرا عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، با انتشار پیامی در شبکه ایکس، صادرات ۱۰ ماه نفتی کشور را ۳۰ میلیارد دلار عنوان کرد؛ رقمی که نشان از نصف شدن درآمدهای صادرات ماهانهٔٔ نفت کشور در نیمهٔ دوم سال دارد.

در این میان، نرخ دلار در بازار آزاد ایران به شکستن رکوردهای پیاپی ادامه می‌دهد و در ساعاتی از روز شنبه از ۹۵ هزار تومان هم عبور کرد که رشد ۷۰ درصدی نسبت به دور مشابه پارسال نشان می‌دهد.

نرخ دلار در زمان تنظیم این گزارش حدود ۹۴ هزار و ۲۵۰ تومان معامله می‌شود که رشد ۱۵ درصدی نسبت به روزهای ابتدایی ماه گذشته دارد.

در آستانه سقوط

| No Comments

shirazian.jpgملت در حال انباشته شدن است از خشم، چون طپانچه ای پر شده از باروت که آماده شلیک شده است

شهاب الدین حائری شیرازی

در حالی که هر کدام از ترکیه و عربستان و امارات و عمان در مسابقه رشد و توسعه در زمینه ای در حال جابه جا کردن رکوردهایی در سطح جهان‌اند یکی در هوش مصنوعی دیگری در جذب گردشگر و دیگری در جذب سرمایه و دیگری در درآمد ناخالص ملی.


ج ا ا در حال جا به جا نمودن رکوردها در سنوات مستمر تورم دو رقمی و کاهش ارزش پول ملی و رشد منفی سرمایه گذاری و...است.

مردم چون فردی زلزله زده که زیر و رو شدن خانه و کاشانه خود را می بیند، با نگاه بهت زده به استمرار کیفیت فاجعه بار حکمرانی نگاه می کنند و مستأصل از اینکه نه جرأت فریاد زدن دارند و حال تجربه کردن دادگاه و نه امکان سکوت، چگونه می توان بر شنیدن ناله های مام میهن سکوت کرد.


سکوت خلق در وضعیت فعلی با دشنام‌های زیر لب همراه است، اعصاب و روان مردم از چنین کیفیت حکمرانی به هم ریخته.

حکومت ظلم را به نهایت رسانده.


نه توان اداره مطلوب حکومت را دارد نه اراده بهبود اوضاع، تنها به تمجید از کیفیت زجر اور حکمرانی می پردازد.

حکومت در هیچ زمینه ای برگ برنده ای ندارد که رو کند.


منافع ملی را قربانی اهداف ایدئولوژیک کرده و اهداف ایدئولوژیک را قربانی یکدندگی، نه در زمینه فلسطین برگ برنده ای دارد که همه شکست دومینووار جبهه مقاومت بوده در یک سال اخیر و نه توانسته سوریه ای که میلیاردها دلار برای حفظ حکومت خونریزش هزینه کرد را حفظ کند.

نصرالله رهبر کاریزماتیک حزب الله را فدای حمله متهورانه و بی هماهنگی 7 اکتبر کرد تا امروز شاهد خلع سلاح این نیرویی که میلیاردها دلار هزینه اش کرده بود باشد.

امروز در حالیکه فقر و فلاکت مردم ایران به نهایت رسیده و کاهش چشمگیر ارزش پول ملی در یک ماه رکورد زده باز سخاوتمندانه پول ملت ایران را هزینه باقیمانده نیروهای نیابتی و ضرر و زیان حمله اسرائیل به فلسطینیان و لبنانی ها می کند!



این مردم چون فنری فشرده شده اند که بالاخره به بالا پرتاب خواهد شد و این بار بعید است تا کار حاکمیت را به پایان نرساند از پا بنشیند.
فعالیتهای برون مرزی ج ا ا نیز قدرتهای جهانی را در عین اختلافات گسترده، برای علاج این حاکمیت به وفاق رسانده.

حاکمیت اما گویا متوجه اوج تهدیدهای داخلی و خارجی نیست و تنها به تحسین عملکرد فاجعه بار خود ادامه می دهد و از تعریف از عملکرد خود لذت می برد.

انتقاد و اعتراض خط قرمز حاکمیت است و تشویق تملق و چاپلوسی سیره مستمر شده.

ادامه این روند یادآور حکومت های عراق و لیبی است که تنها به تمجید از خود رضایت دادند تا شد آنچه شد.

این دست نوشته تقدیم می شود به رفیق شفیق در بندم رحیم قمیشی عزیز که به جرم بزرگ اعتراض به کیفیت نامطلوب حکمرانی به زندان افتاده.
رحیم عزیز دلی مهربان و جان ارجمندی دارد که تاب ظلم حکومت به مردم را ندارد.


جرم او امر به معروف کردن حکام است.


جرم او دفاع از حق و حقوق ملت است.


خدایا اسباب خلاصی رحیم عزیز و تمامی کسانی که به جرم اعتراض به ظلم دربندند را فراهم آور.


آمین یا رب العالمین

putin.jpgبی بی سی - اوایل بعد از ظهر روز کریسمس سال ۲۰۲۴، کارکنان شرکت برق فینگرید در فنلاند متوجه شدند که کابل استلینک ۲، کابل اصلی برق زیردریایی که شبکه برق فنلاند و استونی را به هم وصل می‌کند آسیب دیده و دریافتی برق استونی را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.

در اخبار آن شب، آرتو پهکین، مدیر عملیات شبکه فینگرید به نقل از شبکه سراسری برق فنلاند، گفت: «ما چندین مسیر تحقیق را دنبال می‌کنیم، از خرابکاری گرفته تا نقص فنی، و هنوز هیچ چیز منتفی نشده است. در زمان بروز اختلال، حداقل دو کشتی در حوالی کابل در حال حرکت بودند.»

ساعاتی بعد، نفرات گارد ساحلی فنلاند وارد کشتی روسی ایگل اس شدند و آن را به سمت آب‌های فنلاند هدایت کردند. این کشتی مظنون به آسیب رساندن عمدی به کابل اصلی برق بود.

اتحادیه اروپا می‌گوید این کشتی ثبت شده در جزایر کوک در واقع بخشی از «ناوگان سایه روسیه» است. گمان می‌رود که از این نفتکش فرسوده برای حمل محصولات نفتی تحریم شده روسیه استفاده می‌شود.

پلیس فنلاند معتقد است که ممکن است لنگر کشتی ایگل اس در بستر دریا کشیده شده باشد. گزارش شده است که یک لنگر در مسیر حرکت این کشتی در عمق ۸۰ متری بازیابی شده است، در حالیکه عکس‌های گرفته شده از زمان حادثه نشان می‌دهد که کشتی لنگر پهلوگیری خود را از دست داده است.

پلیس فنلاند گفت در تحقیقات کیفری در مورد آسیب به کابل ۹ مظنون را مورد بررسی قرار داده است.

1.jpg

آسیب به کابل استلینک ۲ به طول ۱۷۰ کیلومتر نشان‌دهنده آخرین مورد از یک رشته حوادث از زمان تهاجم گسترده روسیه به اوکراین در سه سال پیش است که در آنها کابل‌های زیر دریایی در منطقه بالتیک آسیب دیده یا به طور کامل قطع شده‌اند.

پس از حادثه استلینک ۲، ناتو متعهد شد که حضور نظامی خود را در دریای بالتیک افزایش دهد، در حالیکه استونی یک کشتی گشتی را مامور محافظت از کابل برق زیردریایی استلینک ۱ کرد. اتحادیه اروپا گفته است که خرابکاری در کابل زیردریایی «آخرین مورد از یک رشته حملات مشکوک به زیرساخت‌های حیاتی» کشورهای عضو است.

حدود ۶۰۰ کابل زیردریایی برق و داده‌های اطلاعات را در اقیانوس‌ها و دریاهای آزاد منتقل می‌کنند. این کابل‌ها که ۱/۴ میلیون کیلومتر طول دارند و معمولا در مکان‌های محرمانه و مخفی به ساحل می‌رسند، عامل اتصال ما به هم هستند. بخش عمده آنها کابل‌های انتقل داده هستند که تقریبا تمام ترافیک اینترنتی ما به آنها وابسته است.

چرا غرب نگران است؟

لازم به گفتن نیست که در حال حاضر، روابط بین روسیه و اکثر کشورهای اروپای غربی به پایین‌ترین سطح خود رسیده است.

پس از حوادثی از جمله شورش مورد حمایت روسیه در شرق اوکراین و اشغال و الحاق شبه‌جزیره کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ این روابط زیر فشار قرار داشته‌اند.

در سال ۲۰۲۲، که ۲۰۰۰۰۰ سرباز روسی به اوکراین حمله کردند، کشورهای غربی در واکنشی خشمگینانه با هم متحد شدند. این حمله یک جنگ سه ساله را در پی داشته و تخمین زده می‌شود که میلیون‌ها نفر از هر دو طرف کشته یا زخمی شده‌اند.

ناتو بر این باور است که روسیه همزمان در حال پیشبرد یک جنگ دیگر است، جنگی اعلام نشده به نام «جنگ ترکیبی» و هدف روسیه در این جنگ، خود اروپای غربی است. منظور روسیه از این جنگ تنبیه یا بازدارندگی کشورهای غربی از ادامه حمایت نظامی از اوکراین است.

2.jpg

جنگ ترکیبی که به آن «حوزه خاکستری» یا جنگ «پیش - آستانه» نیز می گویند عملیاتی است که دولت متخاصم با یک حمله ناشناس و قابل انکار و معمولا در شرایط بسیار مشکوک انجام می‌دهد. هدف از این نوع جنگ آسیب رساندن به حریف، به ویژه به زیرساخت‌های آنهاست اما این عملیات به مرحله‌ای نمی‌رسد که انتساب آن قابل انکار نباشد.

دکتر سیدارت کوشال، پژوهشگر ارشد امور نیروی دریایی در بخش مطالعات روسی موسسه نیروهای متحد سلطنتی وابسته به دولت بریتانیا می‌گوید: «زیردریایی‌های ویژه غواصی می‌توانند کابل‌ها را در اعماق دریا قطع کنند که تعمیرات آنها را بسیار دشوار می‌کند. آنها همچنین می‌توانند به کابل‌های حساس زیر دریا آسیب بزنند.»

دکتر کوشال می‌گوید: «در درگیری با ناتو، آسیب به زیرساخت‌ها در دریا همراه با هدف قرار دادن زیرساخت‌ها در خشکی بخش مهمی از تلاش‌های جنگی روسیه خواهد بود که هدف آن از بین بردن تدریجی حمایت مردم غرب از چنین جنگی است.»

«انکارپذیری»

موارد دیگری از حملات مشکوک جنگ ترکیبی هم وجود داشته است از جمله موارد آتش‌سوزی بسته‌های پستی است که سال گذشته شرکت‌های خصوصی حمل و نقل بسته‌های پستی را در بریتانیا، آلمان و لهستان هدف قرار دادند. دادستانی لهستانی گفته‌ است که این حوادث به منزله تمرین‌هایی برای خرابکاری در پروازهای آمریکا و کانادا بوده است.

روسیه مبادرت به اقدامات خرابکارانه را رد می‌کند، اما گمان می‌رود که در پشت سایر حملات به انبارها و شبکه‌های راه آهن در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، از جمله در سوئد و جمهوری چک، بوده باشد.

تصاویری از کافه وریا غفوری

| No Comments

آقای دکتر رنانی، تند نرو!

| No Comments

ranani.jpgعلی‌صاحب‌الحواشی

گیرم چنین است، خوب حالا که چه؟
برویم سرمان را بکوبیم به دیوار؟
بگوییم خلایق هرچه لایق؟
گیریم کردیم و گفتیم، حالا که چه؟!

این حرف‌ها، آن هم از یک‌ استاد دانشگاه، به‌چه‌کار می‌آید؟

می‌خواهد چه واقعیتی را بگوید که به واسطه دانستن‌اش راهی برای برون‌شد از آن‌ بیابیم؟

این حرف‌ها - ولو درست و حق - چه کارکردی جز "ابراز خشم" و ترجمان "حس استیصالِ گوینده" دارد؟!

این فهم اگر "علم" است، به چه کاری می‌آید؟!

این‌ها را بقال سر گذر و راننده تاکسی هم بلد است و می‌گوید، پس دکتر رنانی با گفتن آن چه چیز را می‌‌خواهد برساند؟! یا اصلا چیزی را نمی‌خواهد برساند بلکه فقط می‌خواهد ابراز خشم بکند! خوب حالا که کرد، که چه بشود؟!

در سال ۱۹۴۵ می‌شد کسی ایستاده بر خرابه‌های آلمان رو به آلمانی‌ها بگوید:

خاک بر سرتون! هرچه قلدر بود، تجلیلش کردید، از بیسمارک تا قیصر ویلهلم تا هیتلر، و دست‌آخر خاک به سرِ خودتان کردید!

دمکراسی لیاقت می‌خواهد! لیاقت دمکراسی "جمهوری وایمار" را نداشتید و آن‌را هم به فساد کشیدید تا هیتلر پیدا شد و برایش هورا کشیدید تا خاک مملکت‌تان چنین به توبره کشیده شد.



آیا گوینده این حرف‌ها دروغ یا گزاف می‌گفت؟ البته که نه!

اما گفتن این حرف‌ها را چه حاصل؟ آیا چنان سرکوفت‌زدنی به ملت آلمان، کمکی به "فهمی" فراتر درباره آن مردم و‌ ملت می‌کند؟! آیا دریچه بصیرتی را می‌گشاید؟ آیا هیچ علم‌ و معرفتی درباره مردم آلمان را بیان می‌کند؟ پاسخ به همه منفی است! پس گوینده همچو حرف‌هایی را چگونه باید "فهمید"؟

من می‌گویم فقط می‌شود گفت که او از دست مردم‌آلمان عصبانی بود و عقده‌دل خالی کرد! همین و بس!

حرف‌های دکتر رنانی هم به همین عقیمی، به همان بی‌حاصلی، به همان بی‌وجهی است! اصلا اگر ظاهر حرف‌هایش هم حق است، درواقع "حرف" نیست. شما وقتی می‌گویید الف، ب است، که در پی‌اش بخواهید بگویید ب، ج است تا بخواهید "نتیجه‌ای" بگیرید. وقتی قرار نیست "نتیجه‌ای" بگیرید، یا "نتیجه" مدنظرتان آن باشد که به ایرانی‌ها بگویید: خاک‌برسرتان، هرچه می‌کشید حق‌تان است، چنین نتیجه‌ای هرچه باشد "علم" نیست، فقط فحش است!

ما در عالَم "ملت‌عوضی" نداریم. ملت‌ها گاهی اینطور و گاهی صدطور دیگر کُنش می‌کنند؛ همه کنش‌ها بازبسته مختصات و مقتضیات زمانه و وضعیت‌هایند. فضل و هنر در کاویدن این مختصات و مقتضیات و‌ پیشینه‌ها و بسترهاست. بدون این‌کاویدن‌ها، سخن، مشتی تعمیم‌های ابتر می‌شود مثل این‌که ایرانی شارلاتان و مستبد است، یهودی پول‌پرست و فاسد است، ژاپنی مورچه کارگر است، هندی توسری‌خورِ بی‌عرضه است، و از این یاوه‌ها.

می‌شود سر در چاه کرد و طوفان فحش و فضاحت به صدر و ذیل ایرانی بارید تا "عقده دل" گشاد. اما یک آدم آکادمیک، فردی عوام نیست که کار با "عقده‌دل" داشته باشد. او باید اگر بتواند سخن روشنگرِ متضمن راه‌کار بگوید، و اگر نتواند، ساکت بماند. کسی ششلول روی شقیقه نگذاشته که باید حرف بزنی والا فلا...!

رسایی: آقای قالیباف شما می روید در جلسه سران قوا می نشینید و تصمیمی خلاف تصمیمی که ما اینجا گرفتیم را می گیرید این را من نمی گویم حرف خود آقای پزشکیان است!

bbanner1.jpgهشدار: این مطلب حاوی عبارات ناخوشایند و شرح خشونت جنسی است

بی بی سی

در یکی از شب‌های گرم ماه فوریه در سیدنی، هانا گراندی ایمیل نگران‌کننده‌ای دریافت کرد.

فرستنده ناشناسی نوشته بود:‌ «من همچنان به ارسال ایمیل ادامه می‌دهم، چون فکر می‌کنم بهتر است به این موضوع توجه کنید.»

درون پیام، لینکی قرار داشت و هشداری با حروف درشت نوشته شده بود: «[این لینک] حاوی محتوایی ناراحت‌کننده است.»

اما واقعیت به مراتب وحشتناک‌تر بود. لینک حاوی صفحاتی مملو از تصاویر پورنوگرافی جعلی از هانا بود، همراه با خیال‌پردازی‌های بیمارگونه درباره تجاوز و تهدیدهای خشونت‌آمیز.

او می‌گوید در آن‌ها نوشته شده بود: «دست و پایت بسته شده. وحشت‌زده‌ای. اشک در چشمانت جمع شده. درون یک قفس هستی.»

نام کامل هانا با حروف فانتزی و اغراق‌امیز روی برخی از تصاویر نوشته شده بود. نام کاربری اینستاگرام او منتشر شده بود، همین‌طور نام محله‌ای که در آن زندگی می‌کرد. بعدها فهمید که حتی شماره تلفنش را هم پخش کرده بودند.

آن ایمیل سرآغاز کابوس و ماجرایی بود که هانا آن را به فیلمی ترسناک تشبیه می‌کند. او ناچار شد خود دست به کار شود، نقش کارآگاه را ایفا کند، خیانتی تکان‌دهنده از سوی فردی نزدیک را برملا سازد، و مدارکی گردآورد که نه‌ تنها زندگی‌ خودش، بلکه قوانین استرالیا را نیز تغییر داد.

«بهت و ناباوری محض»

صفحه وبی با عنوان «نابودی هانا» ساخته شده بود و بالای آن یک نظرسنجی‌ قرار داشت که صدها نفر در آن، درباره روش‌های وحشیانه‌ای که می‌خواستند او را آزار دهند، رای داده بودند.

در زیر آن، مجموعه‌ای شامل بیش از ۶۰۰ تصویر زننده قرار داشت که چهره هانا روی آن‌ها مونتاژ شده بود. میان این تصاویر، تهدیدهایی هولناک پنهان شده بود.

منتشرکننده اصلی نوشته بود: «دارم به این فاحشه نزدیک می‌شوم.»

«می‌خواهم در خانه‌اش پنهان شوم، منتظر بمانم تا تنها شود، از پشت بگیرمش و... تقلایش را حس کنم.»

سه سال از آن ماجرا گذشته، اما این معلم ۳۵ ساله هنوز هم «بهت و ناباوری محضی» را که هنگام باز کردن آن صفحه به همراه شریک زندگی‌اش کریس ونتورا ۳۳ ساله تجربه کرد، به ‌وضوح به یاد دارد.

هانا با چشمانی گشاد و دستانی که محکم دور لیوان چای نعناع حلقه شده، در اتاق نشیمن خانه‌اش به من می‌گوید: «بلافاصله احساس ناامنی می‌کنی.»

کریس با جست‌وجو در وب‌سایت، نه‌ تنها عکس‌هایی از دوستان نزدیکشان پیدا کرد، بلکه تصاویری از حداقل ۶۰ زن دیگر را هم دید که بسیاری از آن‌ها ساکن سیدنی بودند.

این زوج خیلی زود متوجه شدند که تصاویر به‌ کار رفته برای ساخت تصاویر دیپ‌فیک (جعل عمیق) از حساب‌های خصوصی زنان در شبکه‌های اجتماعی‌شان برداشته شده است. و ناگهان متوجه این نکته شدند که این کار، کار کسی است که همه آن‌ها او را می‌شناختند.

هانا و کریس که مصمم بودند هویت فرد پشت این ماجرا را کشف کنند، ساعت‌ها پشت میز آشپزخانه نشستند، زنان قربانی را شناسایی کردند، فهرست دوستانشان در شبکه‌های اجتماعی را زیر و رو کردند تا ارتباطی مشترک پیدا کنند و با دقت، پرونده‌ای از شواهد گردآوری کردند.

در عرض چهار ساعت، آن‌ها به فهرستی شامل سه مظنون احتمالی رسیدند.

اما یکی از نام‌هایی که در فهرست آن‌ها قرار داشت، بلافاصله کنار گذاشته شد. اندرو هایلر، دوست صمیمی‌ آنها از دوران دانشگاه بود. این سه نفر زمانی که در باری داخل دانشگاه کار می‌کردند با هم آشنا شده بودند.

b1.jpg
هانا، کریس و اندی (راست) هنگام کار در بار دانشگاه سیدنی با یکدیگر آشنا شدند
:::

هانا می‌گوید او فردی باملاحظه و خوش‌برخورد بود، از همان‌هایی که هوای زنان را در بار داشت و مراقب بود که زنانی که دوستش بودند پس از یک شب تفریح، سالم به خانه برسند.

همه‌شان با هم وقت می‌گذراندند، به سفر می‌رفتند، یکدیگر را دوست داشتند و کاملا به هم اعتماد داشتند.

هانا می‌گوید: «او را یکی از نزدیک‌ترین دوستانم می‌دانستم. شکی نداشتیم که او آدم خوبی است.»

اما خیلی زود، تنها یک نام در فهرستشان باقی ماند: نام او.

ترس و تعلل

وقتی هانا صبح روز بعد بیدار شد و به مرکز پلیس رفت، در کنار بهت و وحشتش، کورسویی از خوش‌بینی «ساده‌لوحانه» هم در وجودش بود.

کریس با لبخندی تلخ می‌گوید: «فکر می‌کردیم که همان بعد از ظهر سراغش می‌روند و دستگیرش می‌کنند.»

هانا می‌گوید در عوض با بی‌اعتنایی پلیس روبرو شد.

او می‌گوید که یکی از افسران پلیس نیو ساوث ولز از او پرسیده بود: «با اندی چه کار کرده‌ای که این کار را با تو کرده؟» در مقطعی به او پیشنهاد داده بودند که صرفا از اندی بخواهد دست از این کار بردارد. بعدا یکی از آن‌ها به عکسی از او در لباسی باز اشاره کرده و گفته بود: «در این یکی بامزه به نظر می‌رسی.»

پلیس نیو ساوت ولز حاضر نشد درباره جزئیات پرونده هانا با بی‌بی‌سی صحبت کند.

اما به گفته هانا، نحوه برخورد پلیس با شکایتش باعث شد احساس کند که دارد «از یک موضوع بی‌اهمیت، مسئله‌ای بزرگ می‌سازد».

هانا می‌گوید: «اما این ماجرا واقعا زندگی‌ام را دگرگون کرده بود.»

همان اندک امیدی که به کمک پلیس داشت، خیلی زود رنگ باخت.

با ادامه تعلل پلیس، او به کمیسر ایمنی دیجیتال استرالیا مراجعه کرد، اما این نهاد نظارتی فقط می‌توانست به حذف محتوا کمک کند.

یک تصویر جعل عمیق از هانا، که بدنش به علت برهنگی مات شده و تنها چهره‌اش نمایان است که روی مبلی لم داده به دوربین لبخند می‌زند
اندی صدها عکس از هانا را به صورت دیجیتالی ویرایش و ارسال کرده بود
:::

در نهایت، این زوج که به بن‌بست خورده بودند، وکیلی استخدام کردند و از یک کارشناس جرم‌شناسی دیجیتال برای تسریع روند کار کمک خواستند.

در این مدت، برای اینکه اندی به چیزی شک نکند و امنیت‌شان به خطر نیفتد، خود را از دیگران کنار کشیدند.

هانا می‌گوید: «دنیای آدم کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. دیگر با کسی حرف نمی‌زنی. دیگر اصلا از خانه بیرون نمی‌روی.»

در عوض، وحشت و تنهایی بر زندگی‌شان سایه انداخت.

«ما مجبور شده بودیم باورهایمان را کنار بگذاریم تا بپذیریم که او این کارها را کرده است. پس تصور اینکه واقعا بیاید و بخواهد به من تجاوز کند یا آسیب برساند، دیگر چندان دور از ذهن نبود.»

این زوج دوربین‌هایی را در سراسر خانه نصب کردند و قابلیت ردیابی موقعیت مکانی را روی دستگاه‌های الکترونیکی هانا فعال کردند. او شروع به استفاده شبانه‌روزی از یک ساعت هوشمند سلامت کرد تا اگر ضربان قلبش بالا رفت یا متوقف شد، کسی باخبر شود.

هانا می‌گوید: «دیگر جرات نمی‌کردم پنجره‌ها را باز بگذارم، چون می‌ترسیدم کسی وارد خانه شود.»

«موقع خواب روی میزهای کنار تخت‌مان همیشه چاقو داشتیم، چون مدام فکر می‌کردیم: «اگر اتفاقی بیفتد چه؟»»

کریس که همچنان احساس می‌کرد پلیس کمکی نمی‌کند، خودش مسئولیت زیر نظر گرفتن سایت را بر عهده گرفت تا کوچک‌ترین نشانه‌ای از تشدید تهدیدها علیه هانا یا دوستانشان را شناسایی کند، دوستانی که برای جلوگیری از به خطر افتادن تحقیقات، هنوز چیزی نمی‌دانستند.

احساس گناه رهایشان نمی‌کرد. هانا می‌گوید: «همیشه با خودمان درگیر بودیم که آیا پنهان کردن این موضوع از آن‌ها کار درستی است یا نه.»

وقتی به آن‌ها اعلام شد که تحقیقات متوقف شده، هانا و کریس مبلغ بیشتری پرداختند تا یک گزارش دقیق جرم‌شناسی تهیه شود و پلیس را تهدید کردند که به نهاد نظارتی شکایت رسمی خواهند کرد. در مجموع، آن‌ها بیش از ۲۰ هزار دلار استرالیا هزینه کردند کردند تا از خودشان محافظت کنند و جلوی اندی را بگیرند.

در نهایت، یک کارآگاه جدید مسئول پرونده شد و ظرف دو هفته، پلیس به خانه اندی یورش برد. او به همه چیز اعتراف کرد.

:::

24-2.jpgکانون رهپویان وصال شیراز روز یکشنبه پنجم اسفند و همزمان با تشییع جنازه حسن نصرالله،‌ دبیرکل حزب‌الله لبنان در بیروت، ویدیویی از جمع‌آوری و ارسال بسته‌های پذیرایی برای صدها هزار شرکت‌کننده در این مراسم منتشر کرد.

این خبر در حالی منتشر می‌شود که براساس گزارش رسانه‌های داخلی، تورم و گرانی سفره‌های مردم ایران را در آستانه نوروز از همیشه خالی‌تر کرده است.

Mehrdad_Darvishpour_2.jpgنوشته زیر فصلی از مجموعه دو جلدی کتاب "هم اندیشی چپ ویژه انقلاب" با حجمی نزدیک به هشصد صفحه به مناسبت چهل و ششمین سالگرد انقلاب پنجاه و هفت ایران به تازگی منتشر شد. در این کتاب پنجاه تن از نویسندگان، پژوهشگران و کنشگران چپ همچون نسیم خاکسار، مجید نفیسی، ناصر رحمانی نژاد، حسین دولت آبادی، یوسف اردلان، مهناز متین ، محمد مالجو، ناصر مهاجر، شهرزاد مجاب، اسد سیف، محسن یلفانی، مهدی استعدادی شاد، محمد رضا نیکفر، یاسمن میظر، منیره برادران، میهن جزنی، محمد رضا شالگونی، اصغر ایزدی، اردشیر مهرداد، کاظم فرج الهی، مسعود فتحی، ابراهیم علیزاده و... به بررسی خاطرات یا ارزیابی خود از انقلاب پنجاه و هفت پرداخته اند.

پیشگفتار

بازنگری هرساله انقلاب ایران و درس های آن گویی به جعبه پاندورایی بدل شده که هرچه درنگ بیشتری در آن صورت می گیرد، اجماع کمتری حاصل می شود. چنان که جلوتر به آن اشاره خواهد شد، ساده ترین روایت ها یا مربوط به طرفداران نظام حاکم است که از "شکوهمندی انقلاب معنوی اسلامی"سخن می گویند و حاکمیت کنونی را نتیجه طبیعی پیروزی آن می دانند یا طرفداران نظام پیشین که آن را "فتنه پنجاه و هفت" می خوانند و خواستار احیای گذشته اند. هرچند با روایت نخست روشن نیست چگونه دین گریزی و انزجار همگانی کنونی را آنهم پس از چهار و نیم دهه حکومت اسلامی می توان توضیح داد؟ در روایت دوم نیز روشن نیست چگونه حضور میلیونی مردم در پر مشارکت ترین انقلاب تاریخ معاصر را می توان به یک "فتنه" خلاصه کرد؟ و اگر "فتنه" بود چرا شاه خود از شنیدن "صدای انقلاب مردم" سخن گفت؟ یا اگر آن انقلاب محصول همدستی "فتنه گران" بود، چگونه اصلی ترین چالشگران و قربانیان حکومت اسلامی از همان آغاز، بخشی مهمی از همین "فتنه گران" بودند؟

در تقابل با این دو روایت، بخش مهمی از کنشگران طیف سوم در انقلاب که مخالف و قربانی هر دو نظام شدند، روند پیچیده و ناسازه (پارادکسال) تکوین یک انقلاب پوپولیستی به انقلاب اسلامی را به "دزدیده شدن انقلاب"، "انقلاب به کجراه رفته" یا "خیانت رهبری" فرو می کاهند. در این روایت نیز روشن نیست چگونه جریانی که انقلاب ایران را رهبری کرده، می تواند آن را به "سرقت" برده باشد؟ برخی دیگر از پژوهش گران اما با بررسی های چند وجهی، به پیچیده گی گذار از یک انقلاب پوپولیستی "دو بنی" به فرجام یک انقلاب اسلامی و واپس گرا پرداخته اند. من نیز با تکیه بر تئوری اقتدار ماکس وبر، این پیجیدگی ها را پیش تر - به ویژه در مقاله "گذار از انقلاب پوپولیستی به انقلاب اسلامی ایران" - مندرج در سایت نقد اقتصاد سیاسی - بررسی کرده ام. پرسش این جا است که چرا جامعه ایران در گذار از اقتدار سنتی/موروثی نتوانست به اقتدار مدرن عقلانی/دمکراتیک گذار کند و به جای آن به اقتدار کاریزماتیک/ دینی انجامید؟

این مقاله در بخش نخست به تجربه شخصی و "پیش درک" نگارنده از انقلاب ایران می پردازد تا درک زنده تری از پیشینه نظریه "گذار از انقلاب پوپولیستی به انقلاب اسلامی ایران" که در بخش دوم آمده، بدست دهد.

بخش نخست: "پیش درک" انقلاب ایران

گرچه در سالهای اخیر آثار ارزشمندی چه به صورت خاطرات و چه به صورت بررسی های تاریخی، جامعه شناختی و سیاسی در فهم خصلت دوگانه، متضاد و پیچیده انقلاب پنجاه و هفت و بازیگران داخلی و خارجی آن منتشر شده، اما بررسی علمی "غیر جانبدار" از سوی کنشگران سیاسی درگیر در انقلاب با دشواری و چالش های بیشتری روبرو است. امری که در بررسی های جامعه شناسانه کسانی که خود در انقلاب شرکت داشته اند -نظیر خودمن - نیز به چشم می خورد که همزمان نقطه قدرت و ضعف این گونه بررسی ها به شمار می رود. نقطه قدرت از آن رو که "پیش درک" و تجربه شخصی از انقلاب می تواند تصویر زنده تر و حقیقی تری از پر مشارکت ترین انقلاب دراماتیک بشری - به ویژه برای نسل های جوان تر که در آن حضور نداشته اند - بدست دهد. امری که به ویژه برای راز زدایی از رواج "فیک نیوز" در عصر پسا حقیقت در افسانه پردازی از گذشته که انزجار عمومی از جمهوری اسلامی به آن مشروعیت بخشیده، اهمیت دارد. نقطه ضعف از آن رو که نفس مشارکت فعال در انقلاب ، خطر روایت های سوبژکتیو از آن را پررنگ تر و "خود درنگندگی" و بررسی انتقادی از نفش خود در انقلاب را دشوارتر می سازد.

صرف نظر از بررسی جامعه شناسی ترازنامه جمهوری اسلامی و تحولات نظری ، تجربه شخصی من بر "پیش درک" خام و اولیه از انقلاب در چهار حوزه 1 نفوذ اندیشه دینی 2 استبداد سیاسی و بی عدالتی 3 سیطره گفتمان ضد غربی/ضد امپریالیستی 4 و نقش زنان استوار بود که در زیر به کوتاهی به آنها اشاره می کنم.

نفوذ اندیشه دینی در جامعه

پرورش یافتن در محیطی غیر مذهبی در تهران از همان کودکی و نوجوانی نقش مهمی در رویکردهای بعدی من به مذهب و اسلام گرایان داشت. نه تنها در خانواده ای غیر مذهبی پرورش یافتم، بلکه با عضویت در کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و به ویژه با عضویت در کتابخانه شماره 20 تهران از زمان افتتاح آن، در محیطی رشد کردم که در آنجا حتی یکبار هم با یک کتابدار یا مربی مذهبی روبرو نشدم. در سفرهای تفریحی به شمال ایران که زادگاه مادر بودم نیز ردپای چندانی از نفوذ مذهب ندیدم. از این رو بود درک روشنی از میزان نفوذ مذهب در کل جامعه نداشتم. هرچند، چند باری به مهدیه کافی در امیریه در نزدیکی محل زندگی ما و برخی مساجد سرک کشیده بودم. البته نه به قصد گوش سپردن به موعظه ها بلکه به قصد جدل و چالش باورهای دینی! نخستین بار هم در کلاس چهارم یا پنجم در دبستان دقیقی به دلیل پرسشی از معلم در انکار ماوراطبیعه توبیخ شدم و همان جا دریافتم هرشک و هر چالشی مجاز نیست! گرچه وجود برخی معلمان چپگرا در همان مدرسه الهام بخش مطالعه و شک های بزرگتر بعدی من شدند. عضویت در کتابخانه های متعدد کانون به ویژه از آغاز دهه پنجاه به این سو امکان مطالعه گسترده تر ادبیات، فرهنگ، هنر، اندیشه و علوم اجتماعی را برایم فراهم ساخت و اشتیاق عمیق مرا به مطالعه سیستماتیک برانگیخت. محیطی که پرورش نوجوانی خود را مدیون آن و به ویژه کتابداران زنی هستم که در فاصله گیری هرچه بیشتر از مذهب، توجه به نقش زنان و تمایلات چپگرایانه در من تاثیر داشتند. از این رو از همان آغاز نوجوانی در جدل های شفاهی از مدافعان "پرحرارت" نقد اندیشه دینی و در دفاع از "اندیشه علمی" بودم که تنها به صورت دست و پا شکسته با آن آشنا بودم. گرچه مطالعات بعدی من باعث شد از نقد فوئرباخی "ازخودبیگانگی دینی" بیشتر به سوی نقد مارکسی و مادی آن سوق یابم. پرورش در چنین فضایی باعث شد از آغاز با اسلام رسمی و روحانیت - که از مهمترین نمادهای عقب ماندگی و ارتجاع به شمار میر فتند به ستیز بپردازم. چند سال بعد در دبیرستان عدل همراه با یکی از همکلاسی هایم به دلیل چالش معلم تعلیمات دینی (که یک روحانی متهم به همکاری با ساواک بود) تهدید به اخراج شدم. بخت با ما یار بود که با وساطت یک معلم چپگرای دیگر از اخراج مان جلوگیری شد.

همکاری بخش بزرگی از اسلام رسمی و روحانیت با دستگاه پهلوی و حمایت شاه از آنان به گونه ای بود که به ندرت ممکن بود کسی منتقد مذهب و روحانیت باشد، اما کارش به مخالفت با حکومت نکشد. البته اسلام گرایان ضد نظام پهلوی نیز گروه قابل توجهی بودند که در ابتدا به چشم نمی آمدند. من تنها با یکی از آنها در محل زندگی خود آشنا بودم که زندانی سیاسی دوران شاه بود. انشعاب دراماتیک درون سازمان مجاهدین خلق او را هرچه بیشتر به سوی اسلام گرایی و چپ ستیزی سوق داد و همین باعث تیرگی رابطه من و او شد. پس از انقلاب البته او همراه با چند پاسدار دیگر در مهر ماه 1360 مرا در خیابان دستگیر کرد که در جای دیگر به شرح حال آن پرداخته ام. تجربه ای فردی که نشانگر عمق درستی بدبینی من به اسلام گرایان در پیش از انقلاب بود. من حتی با "اسلام رادیکال و انقلابی" علی شریعتی و یا مجاهدین خلق نیز میانه ای نداشتم که متاثر از "الاهیات رهایبخش" آمریکای لاتین در دهه شصت و هفتاد میلادی بودند. مطالعه "بررسی چند مسئله اجتماعی" از علی اکبر اکبری عیدگاهی در نقد اسلام شناسی شریعتی درهمان زمان، به رغم محدودیت های برخاسته از مارکسیسم ارتدکسی در آن، هشدار جدی درباره محتوای نظرات شریعتی در مخالفت با ماشینیسم، با توسعه صنعتی و غرب ستیزی و طرفداری ضمنی بازگشت به گذشته را در بر داشت. گرچه این اثر در مقایسه با برخورداری شریعتی از بلندگوهای تبلیغی بسیار و از جمله حسینه ارشاد، بازتاب درخوری نیافت.

نمی توان انکار کرد که دوری من از محیط های مذهبی و خوش بینی نسبت به ظرفیت های انقلاب باعث شد همچون بسیاری، توان مذهب در به قهقرا بردن جامعه را دستکم بگیرم. حتی مغازه دار کوچه محل زندگی من به کرات در دروان پیش از انقلاب هشدار داد که جنس "آخوندها" و بلایی که در صورت به قدرت رسیدن بر سر جامعه خواهند آورد را نمی شناسم و هم از این رو مرا از انقلاب برحذر می کرد . طنز تلخ تاریخ در آنجا است که عقل تجربی او از توهمات انقلابی من واقعی تر و زمینی تر بود که حتی خام اندیشانه، انشعاب دراماتیک درون سازمان مجاهدین خلق و شکل گیری جریان مارکسیستی در آن را نشانه ای از تضعیف نقش مذهب در جامعه می دانستم. امری که با پیش روی اسلام گرایان در جریان انقلاب و روی کار آمدن حکومت اسلامی، باطل بودن آن به روشنی نمایان شد.

گذشته از تجربه انقلاب و حکومت اسلامی، آشنایی بعدی با نظریات ماکس وبر در باره نقش دین، برایم مسجل شد که چگونه تقلیل نقش مذهب به "روبنا" و "افیون توده ها" در اندیشه کلاسیک مارکسیستی، مانع از درک توان آن در بسیج اجتماعی در انقلاب ایران شد. بعدها در مقالاتی چون "عروج بنیادگرایی اسلامی در ایران و منطقه" و "مذهب گرایی در مارکسیسم، طرحی از ریشه های نظری بحران" و مقالات دیگر (نگاه کنید به منبع شماره یک) نه تنها به تاثیر نفوذ اندیشه های دینی در بسیج اجتماعی پرداختم، بلکه ردپای توهم به مذهب در نیروهای سیاسی و روشنفکران چپگرا از جمله گلسرخی را نیز یادآور شدم. امروز برآنم استفاده از نظریه ماکس وبر در برخورد به دین با توجه به تجربه حکومت اسلامی، چشم انداز مناسب تری برای عقب راندن دین و تقویت روند سکولاریزاسیون و لائیسیته در ایران را فراهم می کند، بی آنکه ناگزیز از دین ستیزی شویم. در این راستا فرمان ایست به هرگونه مداخله دین در دولت، نظام آموزشی کشور، قانون گذاری و... از جمله درس های تجربه فردی و جمعی از انقلاب ایران است.

استبداد و بی عدالتی

آگاهی من نسبت به بی عدالتی و استبدادی پهلوی تقریبا همزمان با دوران عضویتم در کتابخانه های کانون شروع شد. هنوز ده سالم نبود که اعتراضات مردم و دانشجویان نسبت به گرانی بیلط اتوبوس ها در اسفند 1348 که به کشته شدن چند تن از معترضان توسط پلیس منجر شد و حمله مردم به اتوبوس ها - از جمله در نزدیکی محله زندگی خود در راه آهن- شکل گرفت. درست یک سال و دو ماه پس از آن نیز در اردیبهشت 1350 خبر کشته شدن سه کارگر چیت سازی کرج و زخمی شدن تعدادی از آنها بر اثر رگبار ژاندارم ها پخش شد. دلیل این اعتصاب و راهپیمایی کارگران، اعتراض به سطح پائین دستمزدها، بالا بودن ساعات کار و شرایط اسف بار کار بود.

اعتصاب های کارگری در نیمه نخست دهه پنجاه که از آنها باخبر می شدیم نظیر اعتصاب کوره پزخانه های تبریز، کفش ملی، ایران یاسا، سیتروئن، ماشین سازی تبریز، نورد و لوله اهواز، جیب سازی آریا، نفت آبادان و...کم نبودند. اما به خون کشیدن کارگران تنها به دلیل اعتصابات صنفی، نشانه در هم تنیدگی بی عدالتی و استبداد بود که تنها به کشته شدن کارگران جهان چیت کرج خلاصه نمی شد. پیش از آن، اعتصاب کارگران کوره پزخانه های تهران در سال 1338 نیز با به گلوله بستن کارگران و کشته شدن پنجاه نفر به خون کشیده شده بود. پس از آن هم در سال 1354 کارگران کارخانه شاهی به علت پایئن بودن دستمزدها نخست به اعتصاب و سپس راهپیمایی دست زدند که 8 نفر از آنان توسط رگبار نیروهای نظامی کشته شدند. رخدادی که کارگران شاهی را برای من نوجوان به "کاگران قهرمان" بدل کرده بود. برخی از اعتصابات هم نظیر اعتصاب کارگران کارخانه‌ی جیپ لندرور درسال 1353 که به خون کشیده نشد، با دستگیری و زندان شدن تعدادی از کارگران پایان یافت. علاوه بر آن، من خود شاهد اعتصاب 17 روزه کارگران چیت سازی ری در سال ١٣۵۵ بودم که طی آن کارگران در کارخانه را بستند و در داخل کارخانه ‌ماندند. من و رفقای دیگرم همراه با خانواده کارگران و مردم هر روز از طریق پنجره ها و دیوارها غذا برای کارگران پرتاب می کردیم تا از گرسنگی مجبور به پایان اعتصاب نشوند! آن اعتصاب نیز نه به خواست های صنفی خود رسید و نه به خون کشیده شد، بلکه با تهدید هویدا نخست وزیر وقت مبنی بر انفجار آن محل و با سرازیر شدن سربازان به آنجا، به بیرون آمدن کارگران از کارخانه و پایان اعتصاب منجر شد!

مقایسه شرایط زندگی در جنوب و شمال تهران به ویژه مناطق حاشیه نشین نیز، درک قابل لمسی از شکاف طبقاتی در آن دوران بدست داد. من و رفقایم از بسیاری از مناطق حاشیه نشین تهران و کرج نظیر علی آباد، زور آباد، حلبی آباد، حصارک، قلعه روستایی، خاک سفید و حاشینه نشین های حوالی کوره پزخانه های منطقه 16 تهران و ورامین و... گزارش و عکس تهیه می کردیم. مقایسه آن مناطق با شمال تهران و دارندگان خانه و ماشین های لوکس، تصویر تجربی روشنی از "ناموزونی فزاینده رشد در کشورهای پیرامونی" بدست می داد. مناطقی که با اوج گرفتن بحران مسکن و تخریب آلونک ها توسط دولت در پاییز 56 به شورش حاشیه نشینان بی مسکن منجر شد که آن نیز سرکوب شد.

فهم من از استبداد و فقدان آزادی، با عضویت در کتابخانه های کانون ملموس تر شد. درآن جا برخی از نویسندگان و هنرمندان نامدار کشور که پس از آزادی از زندان، در کتابخانه های کانون سخنرانی می کردند و یا مربیان تئاتر و فیلم سازی و موسیقی بودند را از نزدیک ملاقات کردم. از جمله محمود دولت آبادی، علی اشرف درویشان، داریوش عبدالهی، نورالدین فرهیخته، فریدون شایان، مرتضی رضوان، محمود برآبادی، فرهاد مجد آبادی و...

این سخنرانی ها و آشنایی با این افراد نه تنها آگاهی انتقادی ما را افزایش داد، بلکه روحیه ضد سیستمی و ضد استبدادی ما را تقویت کرد. زیرا من و دوستانم از نزدیک مشاهده می کردیم که زندان چگونه پاداش بسیاری از فرهنگ ورزان دگراندیش کشور شده بود! جرم انگاری غیر رسمی اما به شدت رایج از "کتب ممنوعه" با تعیین مجازات از چند ماه تا چند سال زندان برای در اختیار داشتن آنها، تنها اشتیاق مارا را به دستیابی به آن کتاب ها می افزود. زمانی که فرح دیبا هنگام افتتاح رسمی کتابخانه شماره 20 تهران به بازدید آنجا امده بود، من در زیر شکم خود یکی از آن کتابهای ممنوعه را جاسازی کرده بودم. بخت یارم بود که یکی از کتابدارها به محض خبردار شدن و قبل از بازدید بدنی آن را از من می گیرد. هنگامی که فرح دیبا به بالای سر من آمد و مشاهده کرد که مشغول مطالعه کتاب "مردی که می خندد" اثر ویکتور هوگو هستم پرسید چرا این کتاب را می خوانم. در پاسخ گفتم از آن رو که هوگو در این اثر و بینوایان و دیگر آثارش از فقر و نابرابری و بی خانمانی و دردهای انسانها سخن می گوید که می بایست هرچه بیشتر آنها را شناخت!

فرح دیبا که به همراه لیلی امیر ارجمند با پی ریزی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به رشد کتابخوانی در میان نوجوانان کشور و گسترش فرهنگ سکولار و غیر دینی درآنجا ادای سهم بزرگی کرد، هرگز در مخیله خود نیز نمی پنداشت که نسل دست پرورده کانون، روزی به یکی از چالشگران مدرن و چپگرای نظام پهلوی بدل شود که نه از منظر واپس گرایی اسلامی بلکه از منظر "مدرنیته رادیکال"، عدالت و روشنگری ولو با درک محدود خود به پا برخیزند.

عضویت من در کتابخانه شماره 20 تقریبا همزمان شده بود با ورودم به دوره تحصیلی راهنمایی که در همان سال اول با بازجویی ناظم مدرسه که متهم به همکاری با ساواک بود روبرو شدم. او از من و دوستانم درباره چرایی تشکیل هسته مطالعاتی در مدرسه پرس و جو می کرد و می خواست بداند معلمان مدرسه و کتاب داران کتابخانه شماره 20 که با آنها رابطه داشتیم و از آنها تاثیر می پذیرفتیم چه کسانی هستند. و بالاخره فرمان به انحلال هسته مطالعاتی ما داد! این همه تلاش برای تولید وحشت در میان نوجوانان آنهم تنها به دلیل کتاب خوانی، بر دامنه و عمق نارضایتی من و دوستانم نسبت به "دستگاه" افزود. در دوران دبیرستان نیز با اخطارهای دوستان پدرم در میهمانی ها که با دیدن کتابهای برشت و گورکی و ساعدی و بهرنگی و دیگران در خانه ، هشدار دادند که " کله این پسر بوی قرمه سبزی می دهد" روبرو شدم. اما آن نیز تنها تاثیری معکوسی به همراه داشت. در مقابل، آشنایی و دوستی با برخی از زندانیان سیاسی بیست و چند ساله در محله زندگی و در گروه های دانشجویی که با آنها مراودت داشتم، نقش مهمی در رادیکالیزه کردن افکار من و دیگر دوستانم داشت. افرادی که نه چریک بودند و نه جز کتاب خوانی و گفتگوی محفلی جرمی مرتکب شده بودند.

علاوه برآن، فعالیت و زندگی گروهی در برنامه های کوهنوردی، دوران تازه و بس موثری از رشد و تریبت سیاسی مرا به همراه داشت. با آن که نوجوان بودم هفته ای نبود که دربرنامه های سبک و سنگین کوهنوردی شرکت نکنم. این گونه حتی مسیر "گرده آلمانها "در قله الم کوه و قله دماوند را نیز در برنامه های سنگین تر و طولانی تر فتح کردیم. واقعیت این بود که - گذشته از جذب نوجوانان به کتابخوانی و دیگر فعالیت های فرهنگی در کتابخانه ها و مراکز رفاه خانواده- کوهنوردی به یکی از جدی ترین حوزه های جذب نوجوانان و تربیت سیاسی آنان بدل شده بود. گرچه در آنجا هم ردپای پیگردهای ساواک گاه و بیگاه دیده می شد. به ویژه در آخرین سال پیش از فروپاشی حکومت، حمله چماقداران نظام به گروه های کوهنوردی، حتی کوهنوردی را نیز هزینه بردار کرده بود!

گرچه گهگاه درج اخبار کشته شدن چریکها در درگیری های خیابانی نیز به رادیکالیزه تر شدن بخش های هرچه بیشتری از دانشجویان مخالفان حکومت منجر شد، با این همه قبل و بیش از همه، مشاهده تلویزیونی محاکمه گروه گلسرخی و اعدام او و کرامت الله دانشیان نسل مرا به ضدیت هرچه بیشتر با "دستگاه" سوق داد. من البته هرگز نه علاقه ای به مشی چریکی داشتم، نه به حزب توده و "سوسیالیسم واقعا موجود" شوروی و اقمارش، و نه به رغم احترامم به انقلاب چین، مائویسم را می پسندیم. وانگهی، در ملاقات هایی که با نورالدین فرهیخته مولف و مترجم پر آوازه در مطب چشم پزشگی او داشتیم، برای نخستین بار با مفهوم "اروکمونیسم" (کمونیسم دمکراتیک اروپایی) آشنا شدم که نزدیکی بسیاری بین آن و دیدگاه های خلیل ملکی یافتم که البته در آن زمان خریداری در ایران نداشت.

با باز شدن نسبی فضای سیاسی در ایران در پی ریاست جمهوری جیمی کارتر و اعمال فشار او در زمینه حقوق بشر برشاه، شاهد آزادی تدریجی بسیاری از زندانیان سیاسی و گسترش فعالیت های سیاسی و دانشجویی شدیم. این شرایط جدید اجازه داد که من و دوستانم نیز به ویژه از نیمه دوم دهه پنجاه به این سو با برگزاری نمایشگاه های کتاب در مدارس و پخش اعلامیه در جلوی کارخانه ها، و بعدها با شرکت در سازماندهی تظاهرات دانش آموزی بر دامنه فعالیت های خود بیافزائیم. البته چه در برنامه ده شب سخنرانی نویسندگان و شاعران در انجمن گوته که نوارهای آن را تکثیر میکردیم، چه در تظاهرات دانشجویی در پائیز 56 و چه بعدها در آن تظاهرات دانش آموزی که ما سازمانده آن بودیم، ردپای چندانی از نیروهای مذهبی نبود. هرچند نفوذ اسلام گرایان در بازار و مساجد و مناطق محروم و جنوبی تهران قدرتمند بود. ما اما گویی با کشیدن حاله ای بر دور خود، از فهم ابعاد نفوذ مذهب در جامعه ناتوان بودیم.

در واقع پس از تظاهرات خونین قم در دی ماه 56 (در اعتراض به چاپ مقاله ای علیه خمینی در روزنامه اطلاعات) و تظاهرات در مراسم چهلم کشته شدگان که یکی پس از دیگری و به صورت زنجیره ای در تبریز و دیگر شهرها برگزار شد، اعتراضات در سراسر کشور هرچه بیشتر رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت. به گونه ای که در برخی از تظاهرات سازماندهی شده در محلات جنوبی تهران، گاه زنان جوان چپگرا و غیر مذهبی، مجبور می شدند تحت فشار جو موجود حجاب بر سر کنند تا مورد اعتراض قرار نگیرند. از تظاهرات عاشورای 57 که در آن چند ده هزار تظاهر کننده چپگرا از صف تظاهرات در خیابان آزادی با شعار "حزب فقط حزب الله" بیرون رانده شدیم، دیگر آشکارا روشن بود که خمینی و اسلام گرایان به نیروی رهبری بلامنازع انقلاب بدل شده و مصمم هستند یک انقلاب همگانی را با به حاشیه راندن هرچه بیشتر دگر اندیشان، یکسره به انقلاب اسلامی بدل سازند. محکوم کردن این "انحصار طلبی" در قطعنامه پایانی دهها هزار تظاهر کننده رانده شده چپگرا در میدان قزوین، نمی توانست مانعی بر سر راه اسلام گرایان ایجاد کند.

فعالیت سیاسی متشکل من هم در آستانه انقلاب و در حالی که 18 ساله بودم، با پایه گذاری گروه "مبارزین راه آرمان کارگر"که از به هم پیوستن چند شبکه از محافل دانش آموزی و محلات به سرپرستی من و چند محفل دانشجویی و کارگری به سرپرستی زنده یاد کاظم عبادی عید آبادی و...شکل گرفت. گروه ما البته تنها چند ماه پس از تشکیل، پس از انقلاب به سازمان پیکار پیوست و فعالیت بعدی من نیز در آن سازمان تا زمان تلاشی آن ادامه یافت. در دوران انقلاب اما فعالیت ما بیشتر به شرکت در میتینگ های دانشجویی، سازماندهی تظاهرات دانش آموزی، شرکت در تحصن دادگستری و در گردهمایی ها برای آزادی زندانیان سیاسی و بیش از همه همراهی با دانشجویان در تجمع در کارخانه های اطراف تهران به قصد همبستگی با کارگران و تقویت مطالبه گری صنفی آنان خلاصه می شد. در مورد آخر اما به دلیل این که در روزهای غافلگیرکننده قیام همچنان در تحصن کارگران کارخانه جنرال موتورز حضور داشتیم مورد انتقاد دیگر نیروها قرار گرفتیم که از مبارزات عمومی مردم دور مانده بودیم.

فضای خوش بینی انقلابی - در کنار جو سنگین فشار افکار عمومی و نفوذ خرده کننده اسلام گریان - به تدریج بسیاری را با موج همراه کرد. کسانی هم که با حمله به سینماها، مشروب فروشی ها، بانک ها و دیگر جنبه های ویرانگر انقلاب اسلامی شده هم آوا نبودند، دیگر کمتر جرات اعتراض علنی را داشتند. در چنین شرایطی با توجه به دامنه محدود نفوذ نیروهای چپ و سکولار و ملی در جامعه - که بسیاری از آنها پیش تر سرکوب شده و در زندان به سر می بردند - و همچنین با توجه به اراده قدرت های غربی در حمایت از خمینی در برابر "خطر کمونیسم و شوروی" که پس از کنفرانس گوادالوپ قطعی شد، این تصور که انقلاب می توانست به مسیر دیگری سوق یابد، تنها نشانگر درجه مفرط خوش بینی و ساده انگاری نیروهای "خود مرکز پندار" بود که من نیز از آن بری نبودم!

تاکید امروز ما بر این که مبارزه سلبی کافی نیست، بلکه باید بر ارزش های دمکراتیک ایجابی نیز پای شمرد و هم از این رو نباید از نقد گرایشات استبدادی در اپوزیسیون غافل ماند، درسی دیگری از انقلاب پرهزینه پنجاه و هفت است.

سیطره گفتمان ضد امپریالستی

علاوه بر نقش مذهب و استبداد طولانی مدت که مجالی برای رشد نیروهای دمکراتیک باقی نگذاشت، نیرومندی گفتمان ضد امپریالیستی در دوران جنگ سرد نیز در تضعیف گفتمان دمکراتیک و تقویت واپس گرایی نقش داشت. گرچه من شخصا هرگز افسون نقدهای به ظاهر رادیکال اما در واقع واپس گرایانه به نظام پهلوی نشدم. چه به دلیل علاقه وافرم به تاریخ، ادبیات، فرهنگ، هنر و اندیشه اروپایی و تاثیرپذیری از آن و چه به دلیل تاثیر پذیری از آثار روشنفکران و فرهنگ ورزان ایرانی همچون آخوندزاده، صادق هدایت، احمد کسروی، محمد علی فروغی، تقی ارانی، امیر حسین آریان پور، محمود بهزاد، داریوش آشوری، خلیل ملکی، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و نظایر آنها، هرگز نظر مثبتی به "غرب زدگی" آل احمد و نظرات علی شریعتی نداشتم. اگرچه من و دوستانم در مورد آل احمد به دلیل آن که او را یک نویسنده برجسته منتقد نظام و قابل احترام می دانستیم، با ملاحظه گری برخورد می کردیم اما هیچ ابایی از واپس گرا خواندن نظرات احمد فردید و احسان نراقی درباره غرب زدگی که به دستگاه پهلوی نزدیک بودند نداشتیم. گرچه شالوده نگاه همگی آنها در مقابله با "غرب زدگی" کم و بیش یکسان بود. کتاب "بررسی چند مسئله اجتماعی" که پیش تر به آن اشاره کردم، گرچه بر برداشت های مارکسیستی ارتدکس و ساده انگارانه از رابطه "زیربنا" و "روبنا" و ...استوار بود، اما مباحث قابل درنگی در نقد غرب ستیزی و مخالفت با ماشینیسم توسط شریعتی ارائه می دهد و آنها را آشکارا واپس گرایانه می خواند. من نیز به رغم نگاه سخت انتقادی نسبت به نابرابری اجتماعی ها، دیکتاتوری و میراث استعماری غرب و کودتای سال 32 ، به "مدرنیته رادیکال" و فرهنگ غربی نظر مثبتی داشتم. هم از این رو ایده هایی همچون "بازگشت به اصل" یا "بازگشت به خویشتن خویش" را رویکردهایی واپس گرایانه می یافتم. خلیل ملکی و جبهه ملی نیز و حتی بخشی از چپ ارتدکس ایران نیز با شعار "اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه" نشان دادند در نقد گفتمان استعماری، نظر مثبتی به تجدد ستیزی خمینی ندارند. هرچند با رشد هرچه ناموزون تر سرمایه داری در ایران و افزایش نفوذ آمریکا با ایران در بحبوحه جنگ سرد ، گفتمان ضد امپریالیستی در ایران روز به روز نیرومندتر شد.

انقلابات قرن بیستم، جنگ ویتنام، انقلاب کوبا و جنبش های ضد استعماری در آن دوران نیز در شکل بخشیدن به ذهنیت چپ انقلابی و ضد امپریالیستی در من و نسل ما چنان نیرومند بود که جایی برای "اعتدال اندیشی" باقی نمی گذاشت. نقش آمریکا و انگلیس با تحقیر ملی در کودتای 32 نیز در تشدید گرایشات انقلابی ضد امپریالیستی بارز بود. این همه در تقویت گفتمان ضد امپریالیستی انقلاب به گونه ای که جنبه ضد استبدادی آن را نیز تحت شعاع قرار داد موثر بود. در آن فضا، گرایشات معتدل تر و دمکراتیکی همچون جبهه ملی نیز به حاشیه رانده شده بودند. تفکر غالب بر کمونیسم در دوران جنگ سرد نیز آزادی خواهی را به نام عدالت خواهی به حاشیه رانده بود. مجموعه این عوامل، به ویژه بخشی از چپ گرایان طرفدار شوروی را با قدرت یابی خمینی در انقلاب به حمایت یا همسویی با او واداشت. آنها هم که همراهی نکردند اغلب حساسیت درخوری به خطر اسلام گرایان به دلیل وجود "دشمن مشترک در مبارزه با امپریالیسم و شاه" یا به دلیل ترس از نفوذ گسترده آنان و در انزوا ماندن از خود نشان ندادند.

فاصله گرفتن امروزین از گفتمان ضد امپریالیستی، به معنای انکار ردپای میراث استعمار یا بی توجهی به جنگ افروزی، زورگویی و سلطه طلبی های این قدرت ها نیست، بلکه تاکیدی است بر این که به جای معیارهای سلبی، خواست های ایجابی همچون دمکراسی، عدالت، تبعیض ستیزی و... باید به معیار سنجش ترقیخواهی بدل شوند و نه صرف ضدیت با این و آن قدرت خارجی. وگرنه بیم آن می رود که در مقابله با آن، همسویی با ارتجاع داخلی صورت گیرد. امری که در انقلاب در بخشی از مخالفان رخ داد. نقد این گفتمان و تاکید بر این که "دشمن دشمن من همیشه دوست من نیست"، از سنگین ترین درس هایی است که انقلاب ایران به ارمغان گذاشته است که امروز نیز نباید تکرار شود!

گرچه بررسی تجربیات پس از انقلاب موضوع مقاله دیگری است، اما گفتنی است که من در نخستین مقاله تئوریکی که دربیست سالگی در " نقد تئوری نظام وابسته" در پیکار تئوریک شماره 2 در سال 1359نوشتم، با همه محدودیت های فکری و ایدئولوژیک مستتر در آن نوشته، به نقد خام برخی از زمینه های نظری و نتایج عملی چنین خوانش "ضد امپریالیستی" از "تئوری نظام وابسته" پرداختم. خوانش هایی که در تقویت رویکردهای ناسیونالیستی و دفاع طلبانه در جنگ نیز موثر است. به رغم مخالفتم با شرکت در جنگ ایران و عراق، من اما شعار "تبدیل جنگ ارتجاعی به جنگ داخلی" را تندروی می دانستم. همچنین، دفاع از آزادی های دمکراتیک همچون آزادی مطبوعات، طرح شعار آزادی کل زندانیان سیاسی (به جای آزادی زندانی سیاسی انقلابی)، تاکید بر رقابت همزمان و "همسویی" با "لیبرالهای" حذف شده از قدرت سیاسی به جای دشمنی با آنها در خرداد 1360، و دعوت به تمرکز مبارزات علیه جریان اصلی بنیادگرایی اسلامی و نقد باور به "اعتلای انقلابی" که در پیکار شماره 110 و پس از آن بازتاب یافتند، نشانگر ردپای توجه به آزادی های سیاسی و گرایش معتدلانه تر و در من و بخشی از سازمان به رغم ایدئولوژی و سیاست رایج بود. با این همه، بازبینی انتقادی عمیق من به تجربه انقلاب و باورهای پیشین خود، پس از فروپاشی پیکار و از نیمه دوم دهه هشتاد میلادی به این سو آغاز گشت.

نقش زنان همچون فاعلان اجتماعی

برداشت از نقش زنان همچون فاعلان اجتماعی قدرتمند بیش از همه ریشه در حضور مادری قدرتمند و چالشگر در زندگی من داشت که عملا بیشتر به تنهایی در دامن او پرورش یافتم. علاوه بر آن از همان اوایل نوجوانی تحت تاثیر کتابداران زنی قرار داشتم که تصویر از زنان همچون فاعلان اجتماعی را تقویت کردند. در مرکز رفاه خانواده نازی آباد، در فعالیت های کوهنوردی، در جنبش دانشجویی و دانش آموزی و در فعالیت سازمانی نیز با انبوه دختران و زنان جوانی آشنا شدم که هریک نه فقط به چالشگران موثر نابرابری ها در گذشته بدل شدند، بلکه از همان آغاز از پیش قراولان چالشگری علیه بنیادگرایان اسلامی نیز بودند. البته این واقعیتی است که بخش مهمی از زنان طبقات محروم یا روستائیان و حاشیه نشیان و یا زنان دارای تحصیلات پائین تر بیشتر به سیاهی لشکر بنیادگرایان اسلامی در انقلاب بدل شدند. با این همه نباید نقش زنان مدرن طبقات متوسط شهری را که با شرکت در تظاهرات پرشکوه اسفند 1357 قضا در برابر اراده اسلام گرایان به تحمیل حجای اجباری، ایستادگی کردند را کم رنگ کرد. تظاهراتی که من نیز در آن شرکت کردم و در حالی که حضور زنان و بخشی از مردان چپگرا در آن چشمگیر بود، بخش دیگری به ملامت آن پرداخت. به گونه ای که به راحتی نمی توانستیم از حضور خود در آن تظاهرات دفاع کنیم.

با این همه این معمایی قابل بررسی است که چگونه جریانی که آشکارا ایدولوژی زن ستیزانه داشت، می تواند بخش عمده از زنان را در جریان انقلاب به سوی خود جذب کند. آنهم در حالی که برخی از اصلاحات شاه در زمینه حق رای زنان، قوانین حمایت خانواده، بهبود شرایط تحصیلی و اشتغال زنان، گسترش مهد کودک ها، گسترش مدارس مختلط و... یکسره به سود زنان بود. آیا کسری آگاهی جنسیتی و وجود نیرومند فرهنگ مردسالاری حتی در سازمان های چپ گرا و لیبرال و ملی که خود مبلغ برابری جنسیتی مردان و زنان بودند، دلیل کم اهمیتی شان به مسئله زنان و برخورد ابزاری به آنها بود که از جمله در برخورد منفی بخشی از آنها به تظاهرات روز جهانی زن در اسفند 1357 بازتاب یافت؟ آیا نگاه منفی به زنان مورد نظر الگوی نظام پهلوی، دلیل چنین واکنش هایی در بخش های دیگری از جامعه سنتی و حتی سازمان های سیاسی بود؟ آیا ردپای نفوذ مذهب و نگرش های سنتی به آرایش و پوشش و سکسوالیته زنان حتی در بسیاری از سازمان های چپ، توضیح دهنده کم اعتنایی به زن ستیزی ایدئولوژی اسلام گرایان به ویژه در پیش از انقلاب نبود؟ من در بررسی های دیگری به نقش پارادکسال گروه های چپ ایرانی در تشویق و حمایت همزمان زنان در مبارزه برای احیای حقوق خود و بی اعتنایی به جنبش مستقل زنان و برخورد ابزاری با آنها در انقلاب ایران پرداخته ام. در انقلاب ایران از مردانگی آلترناتیو که مشوق گسترش فعالیت مستقل زنان در حمایت از حقوق خود شوند، کمتر ردپایی می توان یافت. در حالی که اسلام گرایان آشکارا مبلغ مردانگی نوستالژیک و اقتدار گرا و زن ستیزی بودند، گروه های چپ شاید بیشتر ملهم از فرهنگ و بیشن "مردانگی ملون و ناپایدار" نامید. یعنی از یکسو منتقد رل سنتی زنان و مردان و حامی مشارکت هرچه بیشتر زنان در اجتماع و گام برداشتن آنها در راستای کسب حقوق شان هستند. از سوی دیگر دل نگران از دست رفتن نقش و موقعیت خود در اثر پیش روی زنان هستند و تلاش می کنند قیم گرایانه متر و معیار میزان آزادی زنان در جامعه را خود تعیین کنند. چنین رفتار ملون و ناپایداری شاید توضیح دهنده رفتارهای ضد و نقیض گروه های چپگرا و سکولار در میزان توجه یا بی اعتنایی آنان به نقش زنان در انقلاب یا بدتر از همه نکوهش بخشی از آنها به تظاهرات زنان در اسفند ماه 1357 باشد که منافع زنان را تابع مصالح ایدئولوژیک و آغشته به مردسالاری خود می دانستند. من اما شاید از آن رو که در نوجوانی در محیطی "زنانه" پرورش یافتم، حضور در تظاهرات 8 مارس را نه تنها بدیهی می دانستم، بلکه آن تجربیات از نقش زنان همچون فاعلان اجتماعی قدرتمند، انگیزه تمرکز بر مسئله زنان همچون اصلی ترین حوزه پژوهش های آکادمیک من در دهه های بعدی شد.

خلاصه کنم: اگر بخواهم از درسهایی برخاسته از "پیش درک" تجربی خود از تجربه انقلاب بهمن سخن بگویم، نقد خوشبینی و تقدیرگرایی تاریخی، ضرورت ایستادگی در برابر هرگونه مداخله مذهب در سیاست و دولت که الزاما به معنای مذهب ستیزی نیست، فاصله گذاری از آن گونه گفتمان ضد امپریالیستی که مبلغ واپس گرایی یا همسویی با آن است، ایستادگی در دفاع از آزادی و دمکراسی و در رویاررویی با هر گونه اقتدارگرایی موروثی، دینی و ایدئولوژیک و توجه به نقش زنان و مبارزه علیه تبعیض جنسیتی (و دیگر اشکال تبعیض نیز) از جمله درس های گرانبها و البته پر هزینه ای است که تجربه انقلاب پنجاه و هفت به همراه داشته است. در پرتو چنین "پیش درک" و دانش تجربی و ملهم از آن، فصل دوم به ارزیابی جامعه شناختی انقلاب ایران می پردازد.

بخش دوم: گذار از انقلاب پوپولیستی به انقلاب اسلامی

همان طو رکه پیش تر اشاره شد، در کلی ترین نگاه، سه نوع برخورد نسبت به انقلاب بهمن در میان مخالفان حکومت برآمده از انقلاب به چشم می خورد. نخست، آنان که کمتر نگاه انتقادی به پروسه انقلاب بهمن داشته و بیشتر تحولات پسا انقلاب را نشانه "خیانت به انقلاب" و "به کجراه رفتن" آن می دانند. این نگاه در میان بخشی از چپ گرایان و نیروهای ملی نیز وجود دارد اما بیشتر در میان کنشگران سیاسی مسلمان که اغلب حذف خود را سرآغاز منحرف شدن انقلاب می دانند، دیده می شود. گرایش دوم که عمدتا در میان هواداران نظام پیشین به چشم می خورد نفس انقلاب بهمن را محصول "اتحاد نامقدس ارتجاع سرخ و سیاه" دانسته و همه کنشگران انقلاب بهمن را تخطئه می کنند. گرایش سوم که بیشتر در میان بخشی از نیروهای سکولاری از آغاز مخالف استبداد سلطنتی و دینی به چشم می خورد، از اسطوره سازی از انقلاب ایران فاصله گرفته و به آن همچون انقلابی ناسازه (پارادوکسال) می نگرد که فرجامی تلخ در پی داشت.

بسیاری از آنان که امروز انقلاب را ناگزیر و مطلوب می دانند نسبت به انقلاب بهمن یکسره نظری منفی دارند. همچنین بسیاری در میان نسل‌های جوان‌تر که تصویر زنده‌ای از آن گذشته ندارند، با شگفتی می‌پرسند پس از انقلاب سفید که کشور در مسیر پیشرفت اقتصادی واجتماعی قرار گرفت و درآغاز دهه‌ی پنجاه به بالاترین نرخ رشد اقتصادی رسید، برپایه‌ی کدام ضرورت چنین انقلابی رخ داد که زنان نخستین قربانی آن شدند، جامعه به عقب رفت و به استبداد دینی خشنی انجامید؟ آنان که دیکتاتوری پهلوی را تنها راه نجات ایران می دانستند برآنند که اصولا مخالفان پهلوی مسبب وضعیت امروز هستند. برخی دیگر از منتقد دیکتاتوری پهلوی با این همه می پرسند چرا کنشگران سکولار انقلاب به جای تکیه بر گفتمان اصلاح طلبی در آن زمان، با فرهنگ آشتی ناپذیری به مبارزه با استبداد پهلوی برخاستند؟ و چرا بخش بزرگی از نیروهای چپ و سکولار به جای ایستادگی، با بنیادگرایان همسو شدند تا بعد خود قربانی شوند؟

من نخستین بار در " تزهایی درباره انقلاب اسلامی ایران" که در سال 1987 منتشر شد کوشیدم با بررسی انتقادی انقلاب ایران، پاسخی متفاوتی به این پرسش ها دهم و با طرح ناسازه "انقلاب "واپس گرا" در توصیف فرجام آنچه رخ داد ضرورت نوعی تجدید نظر در خوانش کلاسیک از انقلاب را ارائه کنم و از جمله نوشتم:

" بحران کنونی چپ- صرف نظر از ابعاد بین المللی آن - ماحصل پروسه شکست در انقلاب ایران، پیامدهای فاجعه انگیز آن و عجز کاملش در شناخت و تحلیل این پدیده است. پدیده نوظهور انقلاب اسلامی آزمایشگاه تاریخی دیگری بود که پوسیدگی و ناکارآیی دستگاه تئوریک مارکسیسم رایج و رسمی را در تبین آن به نمایش گذاشت و پژوهش پیرامون راه چاره را به یکی از اساسی ترین نیازهای دوران کنونی بدل ساخت. بی اعتتنایی به این وظیفه حیاتی و به جای آن پافشردن بر شعائر و سنت های کهنه در بهترین حالت جز بازآفرینی تراژدی دیگری حاصلی درپی نخواهد داشت. این پژوهش بیش از هرچیز بایستی با تعمق در تجربه انقلاب اسلامی آغاز شود". [۱]

پس از آن نیز در "نگاهی به ترازنامه و چشم انداز انقلاب اسلامی ایران پس از یک دهه" (که در سومین شماره نشریه تلاش چاپ سوئد سال 1989منتشر شد)، با استفاده از تئوری ماکس وبر درباره اقتدار کوشیدم خوانش تازه ای از چرایی گذار از اقتدار سنتی به اقتدار کاریزماتیک به جای اقتدار مدرن و عقلانی در ایران بدهم. در بازخوانی های بعدی انقلاب ایران نیز به بررسی زمینه و پیامدهای آن از منظرهای دیگر پرداختم که جامع ترین آن در "گذار از انقلاب پوپولیستی به انقلاب اسلامی" (در سایت "نقد اقتصاد سیاسی" سال 2021) به چاپ رسید که در آن چگونگی تکوین و گذار از "انقلاب دوبنی" به واپس گرایی اسلامی بررسی شده است. این نوشته با بسط و به روز کردن مقاله اخیر و تاکید بر جایگاه "کسری حافظه تاریخی" در انقلاب بهمن درپی آن است دریچه تازه ای به "معمای انقلاب بهمن" بیاندازد که درس های آن شاید از برخی جهات بتواند برای انقلاب زن، زندگی، آزادی و جلوگیری از تکرار گذشته قابل استفاده باشد. هرچند تجربه نشان می دهد در ایران گذشته همواره چراغ راه آینده نیست!

روش‌شناسی انقلاب ایران

انقلاب را می توان از منظرهای نظری گوناگون همچون نظریه بسیج منابع، خودانگیختگی و....یا از منظر بررسی تطبیقی با دیگر انقلابات بررسی کرد. در عین حال می توان به آن از منظر یک "توتالیته" یا کلیت بهم پیوسته (انگیزه، ترکیب و پیامد انقلاب) و یا همچون فرایند کنش متقابل فاعلان داخلی و خارجی نگریست. ساده ترین تحیل در بازخوانی انقلاب، ارزیابی از آن همچون یک سناریو از پیش تعیین شده با نتیجه ای محتوم یا محصول اراده واحد و مصمم یا "توطئه" است. تا آنجا که به انقلاب ایران برمی گردد جستجوی «گناهکار اصلی»، ساده‌ترین روش در بررسی بغرنج‌ترین رخداد تاریخ معاصر ایران است. در چنین رویکردی گاه یک‌سره حکومت پیشین مسئول همه‌ی عواقب آن قلمداد می‌شود؛ گاه «مبهم» بودن پروژه‌ی اسلام‌گرایی، خدعه و فریب رهبری یا دست‌کم گرفتن برنامه‌ی آن همچون اصلی ترین دلیل غیر قابل پیش بینی بودن فرجام آن معرفی می‌شود؛، گاه روشنفکران و نخبگان سیاسی همچون همدستان اصلی این پروژه یا مقصر اصلی قلمداد می‌شوند [۲] و گاه توطئه‌ی قدرت‌های خارجی، عامل تحولاتی خوانده می‌شود که به اسلامی‌شدن انقلاب منجر شد. این روش‌ها که بیشتر بر پایه‌ی کلیشه‌سازی‌هایی مبنی بر دوانگاری مطلق گرایانه و مجزا سازی دوبخشی کلیتی به‌هم‌پیوسته استوار است معمولا برداشت‌هایی تقلیل‌گرایانه، یک‌بعدی و تک‌علتی‌اند که به جزم‌اندیشی، مطلق‌نگری و نگرش قطبی منجر می‌شوند.

در گذشته این نظام پیشین بود که یکسره سیاه‌نمایی شده و دیگر موانع رشد‌اندیشه‌ی دموکراسی در ایران ازجمله در بین روشنفکران و اپوزیسیون نادیده گرفته می‌شد. امروز با فراگیر شدن حس پشیمانی از انقلاب، عناصر سفید و سیاه در تحلیل پیشین جابه‌جا شده‌اند. این گرایش به‌ویژه در میان برخی از کنشگران درگیر در انقلاب به قصد متقاعد کردن دیگران به حس حسرت و پشیمانی خود، چنان به سیاه‌نمایی از همه‌ی دگراندیشان و کتمان و دگرگونه جلوه دادن نقش خود و سفیدنمایی از نظام گذشته منجر شده که گاه از مسئولان رده‌بالای نظام پیشین که به برخی از نواقص آن دوران اشاره کرده‌اند[۳] گوی سبقت را می‌ربایند. شاه نیز زنده نیست تا ببیند امروز هوادارانش حتی به او که گفت صدای انقلاب مردم ایران را شنیده است خرده می گیرند. روش تقدیس و تخریب همچون بخشی از بینش دین‌خویی، ایدئولوژیک و پوپولیستی نه‌تنها با موازین اخلاقی در پژوهش بیگانه است، بلکه با نگرش غیر تاریخی، ایده‌آلیستی و غیر انتقادی مانع از فهم پویش روندهای متضاد و پیچیده‌ی انقلاب ایران و بازیگران بین‌المللی و داخلی آن می‌شود.

کانونی‌ترین حوزه‌ی اختلاف در تحلیل انقلاب، حرکت از انگیزه‌ها و زمینه‌ها یا پیامدهای انقلاب است. نظریه‌های اقتصادی با بررسی زمینه‌های اقتصادی و طبقاتی به «ضرورت» انقلاب‌ها می‌پردازند. در برابر، روان‌شناسی اجتماعی ، تنها با بررسی میان‌کنشی رفتار خودآگاه یا ناخودآگاه فردی و جمعی کنشگران، به بررسی انقلاب همچون یک فرایند می‌پردازد. اما نظریه‌ی فایده‌گرایی بررسی پیامدها و سود و زیان یک انقلاب را برای فهم و داوری درباره‌ی عقلانی بودن آن کافی می‌داند.

بررسی‌های جیمز دیویس و چارلز تیلی نشان می‌دهد که تقلیل انقلاب‌ها تنها به «ضرورت اجتماعی» برپایه‌ی زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و گسترش فقر و شکاف‌های طبقاتی با خطر جبرگرایی روبرو است و در بسیاری از مواقع به‌رغم وجود این زمینه‌ها انقلابی رخ نمی‌دهد. هم ازاین‌رو تیلی تأکید می‌کند که نقش «ایدئولوژی اعتراض» و «بسیج منابع» در شکل‌گیری انقلاب کلیدی است.[۴] همچنین به‌رغم فراگیر شدن نظریه‌ی فایده‌مندی در ارزیابی از انقلاب ایران باید اشاره کرد که حتی بنا بر تئوری «انتخاب عقلانی» که سودمندی مبنای آن است، بین تصمیم عقلانی و نتایج آن باید تفاوت گذاشت. افراد یا گروه‌ها هنگام تصمیم‌گیری بر مبنای محاسبه و برداشت از مجموعه داده‌های ذهنی و عینی لحظه‌ی انتخاب که به آن واقف هستند، انتخاب عقلانی خود را انجام می‌دهند و نه بر مبنای نتایج بعدی که ازپیش روشن نیست. دیگر آن که انقلاب محصول تنها یک تصمیم آگاهانه‌ی فردی یا جمعی نیست. فرایندی است که بسیاری از کنشگران درگیر در آن نمی‌توانند نتایج آن را پیش‌بینی کنند. به گفته‌ی هربرت مارکوزه تاریخ «شرکت بیمه»‌ نیست که‌ فرجام خود را تضمین کند. هیچ انقلابی در تاریخ با آگاهی از فرجام آن صورت نگرفته است. به گفته‌ی اسکاچیل اهداف جنبش‌های انقلابی مبهم‌تر و غیر قطعی‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود. او می‌نویسد:

"ارائه‌ی تصویری هدفمند از فرایند و نتیجه‌ی انقلاب‌های تاریخی به همان‌اندازه گمراه‌کننده است که ارائه‌ی چنین تصویری درباره‌ی علل آنها. زیرا این تصویر تأکید می‌کند که فرایندها و نتایج انقلابی را می‌توان بر حسب فعالیت و مقاصد یا منافع گروه‌های اصلی که در وهله‌ی اول انقلاب را آغاز می‌کنند درک کرد... چنین مفاهیمی بیش از حد ساده‌اند. در واقع، در انقلاب‌های تاریخی، گروه‌هایی با موقعیت‌ها و انگیزه‌های گوناگون در فرایندهای پیجیده شکل‌گیری و حل ستیزه‌های متعدد نقش داشته‌اند. این ستیزه‌ها را شرایط موجود اجتماعی، اقتصادی و بین‌المللی به گونه‌ی نیرومندی شکل داده و محدود کرده است و بسته به اینکه در وضعیت انقلابی در وهله‌ی اول چگونه پدیدار گردیده، ستیزه‌ها در جهات مختلفی پیش رفته‌اند".[۵]

انقلاب‌ها زمانی رخ می‌دهند که در متن گسترش نارضایتی‌های برخاسته از «محرومیت نسبی» (جیمز دیویس) راه اصلاحات از طریق فرایندهای دموکراتیک مسدود شده است. امری که همزمان خطر آن را که در بسیاری از انقلاب‌ها روح ویرانگر آن بر عنصر سازندگی برتری یابد افزایش می‌دهد.[۶]

این مقاله به‌اختصار به چهاردیدگاه عمومی ۱) انقلاب معنوی شکوهمند اسلامی، ۲) انقلاب واپس‌گرا، ۳) انقلاب دزدیده شده و به کجراه رفته ۴) و تضادمندی‌های انقلاب پوپولیسیتی و دوبنی و نقاط ضعف و قدرت آن می‌پردازد. همچنین بر پایه‌ی ‌اندیشه‌ی انتقادی، بررسی متن (کانتکست)، تحلیل گفتمانی و پساساختارگرایی، مزیت نگرش چهارم را در ارزیابی از انقلاب ایران همچون یک «توتالیته» از منظر جامعه‌شناسی سیاسی بررسی می‌کند.

نظریه‌ی نخست: انقلاب پسامدرنیستی و معنوی شکوهمند اسلامی

انقلاب ایران آخرین نمونه‌ی انقلاب‌های کلاسیک جهان و در عین حال از غیر قابل پیش‌بینی‌ترین آن‌ها به شمار می‌رود. تحلیل‌گران سازمان سیا تنها صد روز پیش از سقوط سلطنت پهلوی در گزارشی محرمانه نوشتند: «انتظار می‌رود که شاه تا ده سال آینده فعالانه در قدرت باقی بماند»! چارلز کرزمن در «انقلاب تصورناپذیر»[۷] به این ویژگی در یکی از پرمشارکت‌ترین انقلابات تاریخ بشری که بیش از ده درصد از کل جمعیت کشور در اعتراضات همراه بود اشاره می‌کند که چند برابر بیش از شرکت‌کنندگان در انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب کبیر روسیه نسبت به کل جمعیت بود.

برخی همچون فوکو، انقلاب ایران را نخستین «انقلاب معنوی» و پسامدرنیستی برای دست‌یابی به هویت انسان «گم‌گشته»ی ایرانی نام نهاده‌اند.[۸] در این دیدگاه، انقلاب ایران برخلاف دیگر انقلاب‌ها نه زاییده‌ی نیازهای اقتصادی، بلکه پژواک تظلم‌خواهی مردم تحقیرشده‌ی جهان سومی ایرانی است که به‌ویژه‌ پس از کودتای سال ۳۲ و توسعه‌ی مدرنیزاسیون آمرانه در دهه‌های چهل و پنجاه، در جستجوی «هویت خویش» و استقلال‌یابی، با وارد کردن معنویت به جهان سیاست و خوانشی انقلابی از دین، به طغیان علیه سلطه‌ی غرب و نمادهای بومی آن برخاستند. ارزیابی فوکو درباره‌ی جهانی‌شدن اسلام‌گرایی همچون جنبش سیاسی در رویارویی با تمدن غرب یک پیش‌گویی بدیع به شمار می‌رود، اما پشتیبانی غیرانتقادی او از انقلاب اسلامی ایران به‌ویژه توسط فمینیست‌ها مورد انتقاد شدید قرار گرفت (همان‌جا).

جنبه‌ی «معنوی» انقلاب ایران که فوکو از آن سخن گفت تنها در برخی از شعارهای خیابانی انقلاب بازتاب نداشت، بلکه در عین حال محصول دو دهه تلاش روشنفکران ایرانی همچون احمد فردید، جلال آل‌احمد، علی شریعتی، داریوش شایگان، احسان نراقی، سید حسین نصر و دیگران بود که با طرح «غرب‌زدگی» و ضرورت رویارویی با آن از طریق کسب «خودآگاهی تاریخی»، «بازگشت به خویشتن» در شکل بخشیدن به گفتمان چیره در «انقلاب معنوی» ایران نقش مهمی داشته‌اند.[۹]

احمد فردید بنیان‌گذار اصطلاح «غرب‌زدگی» با دوگانه‌سازی شرق و غرب بر آن بود که «غرب هم به‌مثابه نوعی هستی‌شناسی و هم شیوه‌ی زندگی باید کنار گذاشته شود... وظیفه‌ی روشنفکر می‌بایستی بازسازی این خورشید حقیقت ایرانی-اسلامی به مثابه نقش هستی‌شناختی باشد.»[۱۰] اما این آل‌احمد بود که با کتاب «غرب‌زدگی» این مفهوم را به دل جامعه برد و تا آن‌جا پیش رفت که در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران ایران» روحانیت را به لحاظ تاریخی، آخرین برج و باروی مقاومت در قبال فرهنگ غرب خواند. به گفته‌ی میرسپاسی در شورش ۱۵ خرداد ۴۲ اسلام‌گرایان از‌اندیشه‌های آل‌احمد درغرب‌زدگی الهام گرفتند.[۱۱]

شایگان نیز در نقد غرب‌زدگی آن را فرایندی خواند که با جهل و شیفتگی نسبت به فرهنگ غرب و ناآگاهی و بیگانگی به میراث فرهنگ بومی و درهم آمیختن اسکیزوفرنیک (روان‌گسیخته) این دو همراه بوده است. از این منظر، انقلاب ایران را می‌توان جلوه‌ای از رویارویی «آسیا در برابر غرب» دانست که شایگان پیش‌تر از آن سخن گفته و به آن دل بسته بود.

گرچه برخی از روشنفکران چپ و سکولار در نقد «غرب‌زدگی» با روشنفکران اسلامی همسویی هایی داشتند اما برخی همچون هدایت از همان آغاز نه تنها در برابر آن قرار داشتند، بلکه منتقد پیگیر مذهب نیز بودند.[۱۲]

حتی خلیل ملکی به‌رغم روابط نزدیک خویش با آل‌احمد هیچ میانه‌ای با مفهوم «غرب‌زدگی» نداشت. داریوش آشوری، مصطفی رحیمی و علی اکبر اکبری نیز در همان زمان تمایز خود را از گفتمان چیره در جامعه‌ی روشنفکری به نمایش گذاشتند. برای نمونه داریوش آشوری در «هوشیاری تاریخی، نگرشی در غرب‌زدگی و مبانی نظری آن» (سال ۱۳۴۶، بررسی کتاب) با نقد غرب‌زدگی آل‌احمد، علی اکبر اکبری در بررسی چند مسئله‌ی اجتماعی (۱۳۴۹) با نقد آرای شریعتی در اسلام‌شناسی و مصطفی رحیمی نیز با نامه‌ی خود به آیت‌الله خمینی در ۲۵ دی ۱۳۵۷ که درآن از خطر تبدیل ایران از یک استبداد سکولار به استبداد دینی سخن گفت نگرانی خود را از پیامد این گفتمان‌ها به نمایش گذاشتند. بسیاری از روشنفکران چپ‌گرای رادیکال نیز برخلاف مواضع محتاطانه‌ی حزب توده، از پیش از انقلاب نیز از منتقدان پیگیر مذهب در ایران بوده‌اند (منبع شماره ۹). هم از این رو غلو در میزان همسویی روشنفکران چپ و سکولار با اسلام‌گرایان غیرواقعی است و نمی‌توان ردپای گفتمانی دموکراتیک و رقیب را که در موضعی مغلوب قرار داشت، انکار کرد.

به‌رغم خوانش‌های سکولار از «غرب‌زدگی» یا تأکید بر تمایز آرای شریعتی از روحانیت در مفهوم «بازگشت به خویشتن اسلامی»، این مطهری بود که مهم‌ترین مفسر گفتمان اسلامی در تقابل با غرب مهلم از گفتمان غرب‌زدگی در دوران انقلاب شد.[۱۳]

امروز شریعتی و آل‌احمد زنده نیستند تا بدانیم در برابر انقلابی که برخی از آرای‌شان الهام‌بخش آن بود، چه نظری می‌داشتند. داریوش شایگان سال‌ها بعد با دیدن نتایج انقلاب اسلامی و با بررسی «مفهوم انقلاب دینی چیست» و نقد «ایدئولوژیک شدن سنت» سرانجام ضرورت عبور از بنیادگرایی اسلامی را طرح کرد. اما احمد فردید کماکان به دفاع از انقلاب اسلامی و رهبری آن ادامه داد. دیگر فیلسوفان اسلامی همچون رضا داوری نیز همچنان انقلاب ایران را انقلابی معنوی می‌دانند که به‌زعم او پیامد آن به رهایی انسان مسلمان ایرانی منجر شده است. او مدعی است که انقلابات آینده‌ی بشری دیگر منشاء غربی نداشته و در جهان اسلامی به وقوع خواهند پیوست که «حقیقت اسلام» است که با لیبرالیسم و سوسیالیسم آشتی‌ناپذیر است.[۱۴]

طغیانی بی‌حاصل؟

نمی‌توان انکار کرد که نقدهای فوکو و برخی از‌اندیشمندان پسامدرن به مدرنیته و غرب، گفتمان پسااستعماری و «شرق‌شناسی»، الهام‌بخش حمایتِ بخشی از آنان از انقلاب اسلامی‌شده‌ی ایران بود. ‌هابرماس پیش‌تر نسبت به محافظه‌کاری نهفته در برخی از نظریات پسامدرنیستی که گاه به سنت گرایی و‌ اندیشه‌های واپس‌گرا در چالش مدرنیته نیز مشروعیت می‌بخشد، هشدار داده بود. با این همه کم‌تر کسی می‌توانست باور کند فرجام ناقدان «کلان‌روایت» مدرنیته و غرب همچون فوکو و میزان شیفتگی آنان نسبت به انقلاب ایران، به «کلان‌روایت شرقی» منجر شود و تا آن‌جا پیش رود که به گفته‌ی ژانت آفاری، فوکو در ابتدا نقدهای فمینیستی دوران خود را بر انقلاب ایران برنتابد. به‌مرور و با مشاهده‌ی اعدام‌های روزهای نخست پس از انقلاب ۵۷، فوکو اما از موضع پیشین خود فاصله گرفت و با ملامت این اقدامات، از «طغیان بی‌حاصل» سخن گفت (منبع شماره ۸).

امروز نه گفتمان غرب‌زدگی و نه نظریه‌ی «انقلاب معنوی شکوهمند اسلامی»، جز نزد صاحبان قدرت طرفدار چندانی ندارد. حتی شایگان خالق «ذهنیت چهل‌تکه» که از انسان‌های دورگه‌ای که «یک پایشان در فرهنگ‌های ماقبل تاریخ‌شان است، و پای دیگرشان در استحاله‌ها و دگردیسی‌های آینده» سخن گفت، و گویا در متنی منتسب به او دگردیسی خود را چنین بیان می‌دارد:

«ایران در سال‌های دهه‌های چهل و پنجاه داشت جهش می‌کرد. ما از آسیای جنوب شرقی آن موقع جلوتر بودیم. علت عدم موفقیت ما این است که ما شتاب تغییرات را تحمل نکردیم. ما روشنفکران جایگاه خود را ندانستیم و جامعه را خراب کردیم. یکی دیگر از آسیب‌های جامعه‌ی ما در آن هنگام چپ‌زدگی شدید بود که با اتفاقات بیست‌وهشتم مرداد هم تشدید شد، و قهرمان‌گرایی بیش از پیش در جامعه فراگیر شد. باید اعتراف کنم شرمنده‌ام که نسل ما گند زد!»[۱۵]. آیا این به معنای اعتراف به «انقلابی نالازم» از سوی یکی از فیلسوفان الهام‌بخش انقلاب اسلامی‌شده‌ی ایران نیست؟

نظریه‌ی دوم: انقلابی تجددستیز و نالازم

اگر انقلاب اسلامی‌شده‌ی ایران را از منظر پیامد‌ها بنگریم، بی‌شک می‌توان آنرا یکی از نادرترین انقلاب‌های قرن بیستم خواند که با ناسازه (پاردادکس) «انقلاب واپسگرا» قابل‌توصیف است (به منبع شماره یک رجوع شود). شاید از همین رو گیدنز در کتاب جامعه‌شناسی خود در بررسی انقلاب‌های قرن بیست علاقه‌ای به بررسی انقلاب ایران همچون آخرین نمونه‌ی کلاسیک آن نشان نمی‌دهد و تنها به اشاره می‌گوید گرچه به‌هیچ‌وجه همه‌ی شرکت‌کنندگان در جنبشی که به سرنگونی شاه انجامید به بنیادگرایی اسلامی وابسته نبودند، اما تحت رهبری آیت‌الله خمینی و با چالش الگوهای غربی، احیاگری اسلامی را شکل بخشیدند که به‌رغم جنبه‌های سنتی آن با علایقی مربوط با دوران مدرن نیز همراه‌اند.

هرچند برخی ادعای واپس‌گرا بودن انقلاب ایران را مسئله‌برانگیز می‌دانند، اما قابل‌انکار نیست که این از معدود انقلاب‌های تاریخ بشری است که به جای ترقی و پیشرفت با شعار احیای حکومت اسلامی و غرب‌ستیزی، خواست بازگشت به گذشته را به کرسی نشاند. از این منظر، انقلاب ایران - شاید در کنار نمونه‌ی کامبوج - یکی از نادرترین رویدادهای قرن بیستم است که بیش از آن‌که با مفهوم ترقی‌خواهی گره خورده باشد، با ناسازه‌ی «انقلاب واپس‌گرا» همخوانی یافته است. هم از‌این‌رو پیش‌تر در تعریف انقلاب اسلامی نوشتم: "انقلاب اسلامی پلاتفرم گروه‌هایی بود که در تعارض با نظام پهلوی و مدرنیسم غربی از یک‌سو و آرای دموکراتیک و سوسیالیستی از سوی دیگر و در دفاع از روابط، ارزش‌ها و منافع اقشار سنتی به‌پا خاسته بودند". [۱۶] در میان صاحب‌نظران ایرانی، داریوش همایون از نخستین کسانی بود که نه تنها از «انقلابی نالازم» سخن گفت، بلکه آن‌را آسان‌ترین انقلاب دنیا خواند. [۱۷]

برپایه‌ی نظریه‌ی تاریخیت آلن تورن جامعه‌شناس فرانسوی می‌بایست درباره‌ی ماهیت جنبش‌های اجتماعی، بیش از بررسی زمینه‌های ظهور جنبش‌های اجتماعی به درک هدف‌هایی که این جنبش‌ها دنبال می‌کنند توجه کرد. از این منظر ریشه‌ی انقلاب ایران را می‌توان در قیام سال ۴۲ جستجو کرد که با توجه به دیدگاه‌های آیت‌الله خمینی از همان آغاز انقلابی دینی، تجددستیز، پدرسالار، غرب ستیز و گذشته‌گرا بود که در رویارویی با مدرنیزاسیون آمرانه‌ی پهلوی به‌راه افتاد. در این نگاه تلاش برای جداسازی انگیزه‌های رهبری و مردم از شرکت در انقلاب غیر واقعی و استقرار حکومت اسلامی هدف نخستین و غایی آن به شمار می‌رود. هم ازاین‌رو گاه آز آن به‌عنوان «ضد انقلاب» اسلامی (همچون واکنشی در برابر انقلاب سفید) و گاه «انقلاب نابهنگام» نام می‌برند. انقلاب تجدد ستیزی ایران که بازگشت هزاره‌گرایی به ایران را ممکن ساخت.

برآمد مردانگی نوستالژیک

اگر انقلاب ایران را از منظر جنسیت و قدرت بنگریم، می توان آن را با نمادین شدن حجاب اجباری و مخالفت با حقوق زنان نمونه ای از عروج مردانگی نوستالژیک و در یک معنا «انقلابی مردانه» خواند. این البته به معنای عدم حضور زنان در آن نیست. بلکه مشارکت زنان در جنبش‌های اسلامی نه به قصد بهبود موقعیت آنان، بلکه همچون سیاهی لشکر و سربازان انقلاب اسلامی است. [۱۸]

البته بخشى از محققان بر اين باورند كه انقلاب از آن رو که زنان را با تظاهرات ميليونى از خانه به اجتماع كشاند، به بيدارى سياسى ان ها يارى رساند و "غول از شيشه بيرون آمد". در برابر آن، پژوهش گران ديگرى بر اين باورند كه شرکت زنان در انقلاب به خودى خود نشانه بيدارى سياسى نيست. آنها بر این باورند که انقلاب بهمن براى زنان در بسيارى از زمينه ها و حقوق اجتماعى آن ها پيامدهاى واپسگرايانه داشته و بيشتر به عنوان سربازان انقلاب اسلامى مورد بهره بردارى قرار گرفته اند.

حضور نسبی زنان در انقلاب مشروطه و مخالفت اغلب روحانیون با حقوق زنان در همان دوران جلوه ای از رابطه جنسیت و قدرت در ایران است. همچنین کشف حجاب اجباری در دوره‌ی رضاشاه نمادی از تحکیم اقتدار مدرنیسم آمرانه بود که به رغم "مدرنيزاسيون آمرانه"، قیم گرایانه و مردانگی اقتدارگرا به بهبود نسبی حقوق زنان انجامید. كشف حجاب اجبارى، گسترش مدارس تحصيلى برای دختران و زنان، حق رای زنان، قوانین حمایت از خانواده با افزايش سن ازدواج براى زنان و دختران، محدود كردن حق چند همسرى مردان، سپردن حق طلاق و حق سرپرستى كودكان پس از طلاق به تشخيص دادگاه و... و حضور بیشتر زنان در بازار كار در عصر پهلوی پدر و پسر جلوه ای از این واقعیت است. این همه اما نگرانی "مردانگی نوستالژیک" را در جامعه برانگیخت. نخستین بار روحانيت خشم خود را از فعالیت های انجمن نسوان يا مجله بيدارى زن و فعاليت هایشان در زمينه برابرى زن و مرد، ابراز کرده و آشكارا مردم را به آتش زدن دفاترى كه زنان دائر كرده بودند تشويق کردند. بعدها در دوران محمد رضا شاه، خمینی و طرفدارانش علیه حق رای زنان موضع گرفتند که از جمله الهام بخش قیام خرداد 42 بود. در انقلاب ایران و پس از آن نیز تاکید بر "شعار خواهرم حجاب تو از خون من سرخ تر است" به عریانی اراده بنیادگرایان اسلامی را در به کنترل درآوردن هرچه بیشتر سکسوالیته زنان را به نمایش گذاشت. تبدیل حجاب به پرچم اسلام‌گرایی در انقلاب و اجباری کردن آن پس از پیروزی و تمام تبعیضات جنسیتی بعدی و نحوه برخورد به کارگران جنسی زن در نظام تازه، جلوه ای از رابطه جنسیت و قدرت و عروج مردانگی نوستالژیک در ایران بود که در تلاش برای به عقب برگرداندن عقربه‌ی زمان برآمد (همانجا). مردانگی نوستالژیک نوعی واکنش واپس‌گرایانه‌ی آن دسته از مردان نسبت به حضور و پیشرفت زنان در حوزه‌ی اجتماع و کاهش اقتدار مردان در خانواده و اجتماع است که می‌کوشند با به خانه راندن زنان، محدود کردن حقوق آنان، به‌راه انداختن جنبش های دینی، سیاسی یا اعتراضات اجتماعی علیه زنان (نظیر جنبش منع سقط جنین) و تقویت فرهنگ ناموسی و کنترل هرچه بیشتر سکسوالیته زنان، اقتدار پیشین و ازدست‌رفته را احیا کنند.

انقلابی علیه مشروطه؟

در یک فرآیند تاریخی برخی ریشه‌های انقلاب اسلامی را تنها در تحولات دهه‌های چهل و پنجاه ندانسته، بلکه برآن‌اند باید آن‌را واکنشی علیه انقلاب مشروطه و نوعی انتقام‌کشی از آن توسط روحانیت خواند. بدین ترتیب این ادعا که گفتمان چیره‌ی دهه‌های چهل و پنجاه -که الهام‌بخش انقلاب ایران بوده -تداوم گفتمان ضد استعماری، ضد استبدادی و دموکراتیک انقلاب مشروطه است زیر سؤال می‌رود. برای نمونه به گفته یوسف اباذری درحالی‌که انقلاب مشروطه بر گفتمان اساساً تجددطلبانه‌ی لیبرال دموکراتیک وغرب‌گرایانه استوار بود، گفتمان دهه‌های چهل و پنجاه در جامعه - تحت تاثیر فضای کودتا، جنگ سرد و انقلاب‌های ضد استعماری در جهان، اساساً غرب‌ستیزانه، ضد امپریالیستی، پسااستعماری، متأثر از مارکسیسم روسی و جهان سوم‌گرایی و ناظر بر یک گسست تاریخی بود.[۱۹]. این واقعیت که مشروطه‌خواهان با اعدام شیخ فضل‌الله نوری مانع از «مشروعه» شدن مشروطه شدند بارها مورد انتقاد تند آیت‌الله خمینی، احمد فردید و آل‌احمد نیز قرار گرفت که ناخرسندی خود را با آن از زوایای گوناگون اعلام کردند، نمونه عریانی در راستای این ادعا است.

به نظر آیت‌الله خمینی «جرم شیخ فضل‌الله این بود که قانون باید اسلامی باشد... که احکام قصاص غیر انسانی نیست» و بر آن بود که مشروطه‌خواهان با این اقدام «شکست دادند اسلام را در آن وقت». آل‌احمد نیز ضمن «جنجال مشروطه» و «بلوای مشروطه» نامیدن انقلاب مشروطه، در کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران در نکوهش اقدام مشروطه‌خواهان می‌نویسد: «از آن روز بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از ۲۰۰ سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد». احمد فردید نیز با تمسخر بر آن بود در عصر مشروطه «تاریخ زهوار دررفته و منسوخ غربی» به نام «ترقی‌خواهی و تجددطلبی» توسط «منورالفکران و مقلدان بی‌سواد» وارد ایران شد و گسترش پیدا کرد.[۲۰]

پرسش این جا است که با چنین نگاهی که تا به آخر نیز بر رهبری انقلاب ایران حاکم بود آیا سخن گفتن از تجدد ستیز بودن انقلاب ایران غیر واقعی است و ممکن بود بتواند فرجام دیگری بیابد؟

به‌رغم حقایق نهفته‌ی بسیاری در این نظریه، منتقدان به یکسونگری‌های نهفته در آن خرده می‌گیرند. برای نمونه تقلیل یک انقلاب به یک گفتمان رایج و نادیده گرفتن نقش دیکتاتوری و انسداد سیاسی و سرکوب خشن مخالفان به‌ویژه چپ و سکولار، شوک نفتی، بحران اقتصادی، افزایش تورم و گسترش زاغه‌نشینی و شکاف‌های طبقاتی روبه‌رشد در نیمه‌ی دهه‌ی پنجاه که جملگی در گسترش نارضایتی عمومی و زمینه سازی انقلاب نقش داشتند، مسئله‌برانگیز است. این ادعا نیز که با توجه به رشد اقتصادی و اصلاحات اجتماعی در آن دوران جامعه نیازی به انقلاب نداشت به این حقیقت که ریشه‌ی انقلاب‌ها را تنها در شدت‌یابی فقر و گسترش محرومیت مطلق نباید جستجو کرد کم توجه است. جیمز دیویس در بررسی‌های خود نشان می‌دهد که با بهبود اوضاع اقتصادی، سطح توقع عمومی بالا می‌رود و در چنین شرایطی اگر این توقعات پاسخ نگیرند، جامعه با «محرومیت نسبی» روبرو می‌شود که می‌تواند زمینه‌ساز انقلاب گردد. (منبع شماره پنج)

فروکاستن انقلاب تنها به نقش تاریخی و هدفمند روحانیت تجددستیز و غرب‌ستیز و نادیده گرفتن زمینه‌های برشمرده‌ی برآمد انقلاب و نقش دیگر نیروهای تجددخواه در آن که به آرمان‌های مشروطه نیز می‌بالیدند امکان فهم شرکت میلیون‌ها انسان در انقلابی به این گستردگی و با خواست‌های متضاد را دشوار می‌سازد. این واقعیت که انقلاب ایران با اعتراضات نیروهای سکولار در سال ۱۳۵۶ و علیه سانسور و استبداد و برای آزادی بیان و... آغاز شد (از شب‌های گوته گرفته تا تظاهرات دانشجویی آذرماه)، تصویر پیچیده‌تری از سیر تکوین آن به‌دست می‌دهد. پرسش این‌جا است که اگر شاه به اصلاحات سیاسی ودموکراتیک میدان داده بود، آیا انقلاب ایران فاقد هرگونه موضوعیتی نمی‌شد یا روحانیت بخت چندانی برای اسلامی کردن آن می‌یافت؟

نظریه‌ی سوم: انقلاب دزدیده شده و به کج‌راه رفته؟

بنابر این نظریه انقلاب ایران خیزشی دموکراتیک، ضد امپریالیستی و علیه استبداد و وابستگی بود که توسط رهبری بنیادگرایان اسلامی در نیمه‌راه دزدیده شد یا در مسیر خود به کجراه رفت. این دیدگاه به‌ویژه در میان بسیاری از چپ‌گرایان، نیروهای ملی‌گرا و «ملی-مذهبی» از محبوبیت خاصی برخوردار است. برای نمونه فاطمه صادقی از منظری چپ در «چرا باید از انقلاب ۵۷ دفاع کرد؟» می‌نویسد: «میان انقلاب و حاکمیتْ دره‌ی عمیقی وجود دارد. اولاً انقلاب وجه سلبی دارد، درحالی‌که تشکیل حکومت وجه ایجابی. ثانیاً نمی‌توان به نام مردمی که انقلاب کرده‌اند، حاکمیتی از نوع اقتدارگرا را به آن‌ها تحمیل کرد، زیرا آن مردم پیش‌تر به آن نه گفته‌اند.»[۲۱]

طرفداران این نظریه با اشاره به بیراهه رفتن بسیاری از انقلاب‌ها در تحقق اهداف نخستین خود، ضمن برشمردن جنبه‌های دوگانه‌ی انقلاب ایران، آن را تحولی ضروری و رخدادی مثبت در امتداد آرمان‌ها و مبارزات ضد استبدادی، ضد استعماری و ترقی‌خواهانه‌ی جنبش مشروطه و دوران مصدق می‌دانند که به دلیل ضعف رهبری نیروهای ترقی‌خواه، به سیطره‌ی بنیادگرایان اسلامی منجر شد. گفتگوهای فرد‌ هالیدی با تعدادی از کنش‌گران انقلاب که از آغاز یا بعد به مخالفان جمهوری اسلامی بدل شدند نشان‌دهنده‌ی عمق و وسعت این باور است.[۲۲] این پاسخ‌ها در عین حال خوش‌بینی مفرط گفتگو شوندگان را در دست‌کم گرفتن توانایی بنیادگرایان اسلامی در اداره و حفظ قدرت نشان می‌دهد و ردپای چندانی نیز از بازخوانی انتقادیِ انقلاب در نزد آنان در کار نیست. ‌هالیدی که همراه با این کنشگران استقلال‌طلبی سیاسی انقلاب ایران را می‌ستاید، اما دل‌نگرانی و ناباوری خود را از امکان پذیری درهم آمیختن حکومت اسلامی و دموکراسی و پیامدهای حکومت اسلامی برای حقوق زنان را جابه‌جا بیان می‌کند. امری که برخی همچون قاسملو و شکراله پاک نژاد بیش از دیگران همرأیی خود در این دل‌نگرانی‌ها را با وی بیان می‌کنند.

اگر رادیکال‌ترین طرفدران نظریه‌ی «انقلاب به کجراه رفته» از گروه‌های اتنیکی گرفته تا زنان، بخشی از چپ‌گرایان و ملی‌گرایان از همان آغاز به نقد و نفی حکومت برآمده از انقلاب پرداخته و قربانی نظام تازه شدند، بی‌رنگ‌ترین آنان از زمره‌ی اصلاح‌طلبان دینی درآمدند که پس از چند دهه تجربه‌ی حکومت اسلامی، حذف خود را سرآغاز به «کجراه» رفتن انقلاب می‌خوانند.

هواداران گوناگون این نظریه البته نه تصویر شفافی از زمان یا برهه‌ی دزدیده شدن و به کجراه رفتن انقلاب دارند و نه برداشت مشترکی از آن. مهم‌تر از آن قادر به توضیح چگونگی دزدیده شدن انقلاب یا خیانت به آن به دست روحانیت بنیادگرایی که خود آن را رهبری کرد، نیستند. پرسش این جا است که در متن توازن سیاسی قدرت در انقلاب ۵۷، چگونه و تا چه حد این احتمال وجود داشت که انقلاب ایران فرجام دیگری بیابد؟ و اگر اصلاً فرصتی در کار بود، چرا و چگونه از دست رفت؟

برای نمونه نمی‌توان انکار کرد که بخش مهمی از نیروهای سکولار چپ، ملی و لیبرال - حتی اگر هم نسبت به گفتمان «غرب‌زدگی: نظر خوشی نداشتند -تحت تأثیر گفتمان فراگیرتر «ضد امپریالیسم» و «وابستگی» علیه نظام پهلوی به‌پا خاستند. آنان به‌رغم مخالفت با دیکتاتوری شاه، به شعارهای ایجابی توجه چندانی نداشتند. گرچه برخی از این نیروها هرگز دنباله‌روی رهبری انقلاب نشدند و حتی از «کابوس فاشیسم» سخن گفتند اما برخی دیگر و به‌ویژه چپ طرفدار شوروی به دلیل کمرنگی گفتمان دموکراتیک و تبعیت از شوروی سابق به حمایت از رهبری انقلاب و جمهوری اسلامی در سالیان نخست پرداختند. به‌رغم فاصله‌ی اولیه یا بعدی اکثر این نیروها از نظام، اما به‌ندرت آنها نفس انقلاب ۵۷ را به زیر پرسش می‌برند.

این نظریه به کنشگران قربانی دو نظام یاری می‌رساند تا برخی همسویی‌های آغازین با روحانیت و حکومت اسلامی با دیده دیگری نگریسته شود. در این راستا محمد جواد اکبرین بر آن است وعده‌های آیت‌الله خمینی (نظیر این که در ایران حکومتی همچون جمهوری فرانسه تحقق خواهد یافت و یا در قم به طلبگی خواهد پرداخت) در توهم روشنفکران و جامعه نقش داشت.[۲۳]

با توجه به نقاط ضعف و قدرت نظریه‌های فوق پرسش این جا است که چگونه می توان با نظریه‌ی انتقادی، درهم آمیختن چشم‌اندازهای کلان و خرد، نقش ساختار و کنش‌های اجتماعی، به بررسی جامع‌تری از زمینه و فرایند تکوین انقلاب ایران پرداخت؟

نظریه‌ی چهارم: ازانقلاب پوپولیستی تا انقلاب اسلامی ایران

نیکی کدی،[۲۴] یرواند آبراهامیان[۲۵] و فرد هالیدی[۲۶] ازجمله پژوهشگرانی هستند که به پیامدهای متضاد ناموزونی توسعه در سرمایه داری پیرامونی ایران پرداخته‌اند. به‌ویژه کدی با اشاره به «شبه‌مدرنیسم» یا مدرنیسم ناقص، مثله شده وآمرانه مفهوم مناسبی را برای فهم آرایش نیروهای متضاد سنت‌گرا و تجددخواه در چالش نظام پیشین به‌کارمی‌برد.

محمدرضا نیکفر نیز با طرح "انقلاب دوبنی" حضور نیروهای متضاد در انقلاب ایران را مورد بررسی قرار داده[۲۷] و اشاره می‌کند جنس نیروهای تجددخواهی که در انقلاب مشروطه و جنبش ملی مصدق و انقلاب ایران علیه استبداد به‌پا خاستند با روحانیت و نیروهای طرفدار سنت و مشروعه‌خواه یکی نبودند و از فرجام انقلاب ایران نمی‌توان یک‌بنی بودن آن‌را نتیجه گرفت. در بین جامعه‌شناسان ایرانی فرهاد خسروخاور نیز، انقلاب ایران را از منظر چالش‌های گذار به مدرنیته در کشورهای پیرامونی و این که انقلاب به‌رغم شعار استقلال و آزادی، چرا به دموکراسی منجر نشد بررسی می‌کند.

من در بررسی‌های خود از انقلاب ایران (منابع شماره ۱۶ و ۱۷) با تمرکز بر تضاد سنت و مدرنتیه به صف‌آرایی دو نیروی متضاد در برابر تجدد آمرانه و ناقص پهلوی و شکل‌گیری یک انقلاب پوپولیستی پرداخته‌ام. از یک‌سو طبقه‌ی‌ متوسط شهری براثر همین مدرنیزاسیون‌ شکل می‌گیرد که بیشتر درپی مشارکت سیاسی و دموکراتیزه کردن اقتدار سیاسی بود. نامه‌ی سه تن از رهبران جبهه‌ی ملی به شاه در خرداد ۵۶ ازجمله بازتاب این خواست بود که علاوه بر دشواری‌های اقتصادی بر حقوق بشر و خواست‌های دموکراتیک تأکید داشت.[۲۸] جبهه‌ی ملی و گروه خلیل ملکی نیز پیش‌تر با شعار «اصلاحات ارضی آری، دیکتاتوری نه: نشان دادند با اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مشکلی نداشته و گذشته از استقلال‌طلبی، خواستار دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی بود که به آن بها داده نشد. سنت‌گرایان و بنیادگرایان اسلامی اما از همان دهه‌ی چهل با حمله به نزدیکی شاه و غرب، اصلاحات ارضی، انقلاب سفید و حق رأی زنان، نگرانی و ناخرسندی خود را از به حاشیه رفتن اقتدار پدرسالارانه‌ی دینی و سنتی خود بیان داشتند.

در حوزه‌ی اقتصادی نیز، تنها درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی در دهه‌ی چهل و آغاز دهه‌ی پنجاه نبود که دیگر امکان تداوم دولت خودکامه و بی نیاز از پاسخگویی به خواست طبقه متوسط را - که به یمن مدرنیزاسیون پهلوی رشد کرده و از توقعات بیشتری برخوردار شده بود - را دشوار ساخته بود. علاوه برآن، بحران اقتصادی در نیمه‌ی دوم دهه‌ی پنجاه کشور را فرا گرفت که نارضایتی همگانی را دربر داشت. سه برابر شدن درآمدهای حاصل از شوک نفتی تنها در فاصله‌ی ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۳، از یک‌سو اراده‌ی شاه را در نفی هرگونه اصلاحات سیاسی و تک‌حزبی کردن کشور از طریق تشکیل حزب رستاخیز تقویت کرد، و از سوی دیگر با سوءمدیریت اقتصاد رانتی کشور را به «بیماری هلندی»[۲۹] دچار ساخت. با جهش سرسام‌آور نرخ تورم از ۶٫۳ درصد در سال ۱۳۵۰ به ۲۵ درصد در سال ۱۳۵۶، فصل جدیدی در حیات اقتصادی کشور آغاز شد. افزایش سرسام‌آور اجاره‌ی مسکن و قیمت خرید مسکن، گرانی و سیاست ریاضت اقتصادی که در پیش گرفته شد تنها به گسترش نابرابری‌های طبقاتی، آلونک‌سازی‌ها و رشد هرچه بیشتر حاشیه‌نشینی شهری منجر شد که نارضایتی عمومی را دامن زد.

در تمام نیمه‌ی اول دهه‌ی پنجاه نه در اعتراضات کارگری کارخانه‌های چیت‌سازی و نساجی‌ها که گاه به شکل خونین سرکوب شد (نظیر جهان چیت) از شعارهای دینی خبری بود و نه در تظاهرات دانشجویان که توسط چپ‌گرایان سازماندهی می‌شد. در اعتراضات حقوق بشری شب‌های گوته و تظاهرات دانشجویی پاییز ۵۶ نیز ردپایی از گروه‌های مذهبی نبود. شاه نیز به روحانیت و نیروهای مذهبی اهمیت خاصی نمی‌داد (گرچه بخشی از آنان در زندان بودند) و دغدغه‌اش بیشتر سرکوب نیروهای چپ‌گرا و سکولار بود که پس از آغاز خیزش مسلحانه‌ی سیاهکل اوج گرفت. پرونده‌سازی برای تیرباران مخفیانه‌ی جزنی و یارانش در زندان و محاکمه‌ی گلسزخی و یارانش و اعدام او و کرامت دانشیان، جلوه‌هایی از آن بود که به‌ویژه این دومی به جای گسترش فضای رعب و وحشت، نفرت از حکومت را همگانی‌تر کرد.

میدان دادن شاه به گسترش نفود مذهب و مساجد در دهه پنجاه ناشی از این برداشت وی بود. تیری دژاردن می‌نویسد: "شاه با سرکوب همه‌ی مخالفان، مخالفت مسجد را تحمل کرد. او در حالی‌که میانه‌روترین دموکرات‌ها را بدون رحم دنبال می‌کرد، پذیرفته بودکه مساجد به صورت مراکز مخالف درآید و به ملجا و پناهگاهی برای همه‌ی ناراضیان تبدیل شود. چرا؟ به دلیل احترام به مذهب؟ خیر؛ شاه از هرفرصتی برای توهین به آخوندها استفاده می‌کرد ولی دامنه‌ی برد مخالفت‌های آنها را بسیار ناچیز می‌انگاشت و معتقد بود که اصلاحات وی عمیقاً کشور را لائیک کرده است. وی متوجه نشده بود که رژیم دیکتاتوری او دموکرات‌ها و دیگر مخالفان را به دامان مساجد رانده است".[۳۰]

تنها پس از تظاهرات مذهبی در قم (در اعتراض به چاپ مقاله علیه آیت‌الله خمینی در ۱۷ دی ۵۶ در روزنامه اطلاعات) به این سو و یادبودهای چهلم پس از آن به یاد کشته شدگان در مساجد شهرهای گوناگون است که جامعه با رنگ دینی یافتن هرچه بیشتر اعتراضات روبرو می‌شود. شعارهای گنگ استقلال، آزادی و عدالت اسلامی به نقطه‌ی پیوندی بین روحانیون، حاشینه‌نشینان شهری، دانشجویان مذهبی و تجار بازار بدل شده و به‌تدریج به بخش‌های دیگر جامعه نیز سرایت کرد.

در چنین شرایطی و در خلاء حضور تشکل‌های اجتماعی و نمایندگان سیاسی طبقات گوناگون ناراضی از وضع موجود، به‌تدریج جنبش پوپولیستی همگانی علیه شاه شکل می‌گیرد که وجه اشتراک نیروهای شرکت‌کننده در آن در شعارهای سلبی آن است. با درهم آمیختن تدریجی مطالبات گروه‌های مدرن شهری با تمایلات تجددستیزانه‌ی بخشی دیگر، دوگانگی سنت-مدرنیته‌ در ایران به معجونی پیچیده و اسکیزوفرنیکی بدل شد که سر منشاء انقلاب پوپولیستی ایران شد.

آبراهامیان در بررسی‌های خود اشاره می‌کند [۳۱] خمینیسم به نماد یک جنبش پوپولیستی در بطن خود متضاد بدل شد و بدین گونه فرایند تحول از جنبش پوپولیستی به انقلاب اسلامی گام به گام تکوین می‌یابد. ایلین شولینو روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی کتاب «آیینه‌های فارسی» (۲۰۰۱) که جزو مسافرانی هواپیمایی بود که به همراه آیت‌الله خمینی به ایران آمد، می‌نویسد خمینی همچون رهبری کاریزماتیک و پوپولیست از نوعی پراگماتیسم نیز برخوردار بود و کوشید نقش‌های متفاوتی برای گروه‌های مختلف انقلابگر را ایفا کند: او کوشید برای روشنفکران و لیبرال‌های ملی نماد یک «دموکرات» شود، برای روحانیون یک رهبر با تقوا، برای بازاریان و تجار یک فرد معتقد به اقتصاد بازار آزاد و غیر وابسته به دولت، برای طیف چپ و کارگران نماد باورمند به «حکومت مستضعفان» و «عدالت اجتماعی»، برای خانواده‌ها نماد ارزش‌های اصیل و سنتی و برای کل کشور به نماد «وحدت و استقلال» بدل شود.

کاظم علمداری نیز در بررسی‌های خود نه‌تنها به ویژگی پوپولیستی انقلاب ایران در آغاز بلکه حتی به دولت موقت برآمده از انقلاب نیز که بیشتر خصلت پوپولیستی داشته اشاره کرده و از این منظر نحوه‌ی تکوین آن به دولت بنیادگرای اسلامی را بررسی کرده است.[۳۲]

گذار از اقتدار سنتی به اقتدار کاریزماتیک

به باور من اما استفاده از تئوری اقتدار ماکس وبر برای فهم چگونگی گذار از اقتدار سنتی در نظام سلطنت مطلقه به نظام کاریزماتیک دینی با دور زدن اقتدار عقلانی -دموکراتیک در ایران پراهمیت است. وبر در تحلیل‌های خود (که ظهور بعدی پدیده‌هایی نظیر هیتلر، موسولینی و فرانکو در اروپا مؤید صحت آن پیش‌بینی است) هشدار می‌دهد حتی اقتدارهای دموکراتیک مدرن وعقلانی نیز در متن بحران و ناامنی، بی‌قدرتی و سرخوردگی، می‌تواند افراد را در جستجوی هویت و امنیت و پر کردن خلاء روانی، به سوی خودسپاری عاطفی به اقتدارهای کاریزماتیک سوق دهد. به‌طور کلی نیز گذار از اقتدار سنتی همیشه به اقتدار عقلانی و دموکراتیک نمی‌انجامد، بلکه گاه در صورت نبود پیش‌شرط‌های مناسب، با دور زدن آن به اقتدار کاریزماتیک ختم می‌شود.

در کشورهای پیرامونی و استبدادی خطر برآمد اقتدار کاریزماتیک در پی انقلاب‌ها، بیشتر از کشورهای دموکراتیک و پیشرفته است. پدیده‌هایی چون استالین، مائو، کیم ایل سونگ، کاسترو و دیگران به‌رغم تفاوت‌های چشمگیر آنان گواه این حقیقت است. در ایران با توجه به ضعف گفتمان دموکراتیک و نفوذ مذهب، برچیده شدن اقتدار سنتی، زمینه‌ی برآمد اقتدار کاریزماتیک - به جای گذار مستقیم به اقتدار عقلانی- را افزایش داد. انقلابی که با حضور گروه‌های ناهمگون به‌راه افتاد، هر چه جلو رفت زمینه‌ی هژمونی آیت‌الله خمینی که نمادی از اقتدار کاریزماتیک سیاسی و دینی بود را پررنگ‌تر کرد.

با این همه، نه در انقلاب مشروطه و نه در دوران مصدق، چالش استبداد و اقتدارهای سنتی با رهبری کاریزماتیک در ایران روبرو نشد. اما انسداد سیاسی عصر پهلوی و شکست پروژه‌های دموکراتیک در آن دو دوره‌ی تاریخی، در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان گویا این باور را درونی ساخته بود که بدون برخورداری از یک رهبری کاریزماتیک، راهی برای «پیروزی» وجود ندارد. پیامد سرکوب و ناکامی پروژه‌های لیبرال - ناسیونالیستی و سوسیالیستی توسط ناسیونالیسم آمرانه اما غرب‌گرای حاکم و همزمان میدان دادن به گسترش مساجد و نفوذ مذهب، امکانات سازماندهی در مساجد و مراسم دینی و به‌ویژه جذب میلیون‌ها حاشیه‌نشین شهری را که از روستا‌ها رانده ودر کلان‌شهرها سرگردان مانده بودند افزایش داد. مهم‌تر از آن شخصیت کاریزماتیک همزمان سیاسی- مذهبی آیت‌الله خمینی که مردم با او از سال چهل و دو با آن آشنایی داشتند و جزنی در تاریخ سی ساله نسبت به آن هشدار می‌دهد، در تکوین جنبش پوپولیسیتی ایران به انقلاب اسلامی نقش داشت. هر چه انقلاب ایران جلوتر رفت، آیت‌الله خمینی بیشتر از حاشیه به متن آمد و توانست در آن آرایش سیاسی بتدریج نقش رهبر بلامنازع انقلاب را بیابد. در شرایطی که نیروهای چپ، لیبرال و ملی یکسره توسط شاه سرکوب شده بودند، شانسی برای رقابت با رهبری آیت‌الله خمینی وجود نداشت. شکست سنگین بختیار و ناتوانی‌اش در رویارویی با اقتدار آیت‌الله خمینی تنها به دلیل بحران مشروعیت در آخرین روزهای نظام سلطنتی نبود، بلکه بیش از هرچیز نشان از کم‌رمقی گفتمان دموکراسی در ایران داشت. تحولات بعدی نشان داد آن دسته از نیروهای سکولار چپ، ملی‌گرا و لیبرال‌های مذهبی که تا به آخر در انقلاب شرکت کرده و با رهبری همراه شدند، نیز از بخت و فرجام بهتری برخوردار نشدند و خود به نخستین قربانیان پیروزی انقلاب اسلامی بدل شدند

این سردیس‌ها به قیمت یک میلیون و ۵۷۰ هزار تومان فروخته می‌شوند

:::

motaharnia.jpgمهدی مطهرنیا در گفت وگویی تاکید دارد: فارغ از اینکه چه اتفاقاتی در سال ۱۴۰۴ روی دهد، قطعا آن چیزی که روی خواهد داد این است که سال ۱۴۰۴ سال گذار است. به این معنا که دیگر نمی‌تواند تهران این تصور را داشته باشد که می‌تواند شرایط را به سال‌ها و دهه‌های گذشته برگرداند. همانگونه که تاکید کردم این سال و اساسا دهه ۱۴۰۰ به عنوان یک برهه تعیین کننده در آستانه ورود به نظم نوین جهانی است. لذا تهران در مسیر اجتناب‌ناپذیر از عبور از گذشته برای انطباق با این نظم در آینده قرار گرفته است

گفت‌وگوی شرق با مهدی مطهرنیا

طیفی از ناظران، تحلیلگران و کارشناسان با محوریت بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و مجموعه اقداماتی که او پس از قدرت‌گیری مجدد در منطقه و جهان و به‌خصوص علیه ایران رقم زده است با عینکی نه چندان خوشبینانه، سال ۱۴۰۴ را سال تصمیمات سخت در همه عرصه‌ها و زمینه‌ها و به‌خصوص در حوزه سیاست خارجی ارزیابی می‌کنند تا جایی که همین طیف تصریح می‌کند اگر تهران مسیر۱۴۰۴ را بگذراند، می‌تواند به مسیر خود ادامه دهد. اما از منظر یک آینده پژوه چه برآوردی دارید؟ در نظر داشته باشیم که مجموعه تحولات، اتفاقات و رویدادهای سال ۱۴۰۳ می‌توانست در یک دهه یا حتی یک قرن زخ دهد؛ مرگ رئیس‌جمهور ایران، انتخابات زود هنگام، روی کار آمدن دولت و مجلس جدید، دو بار حمله مستقیم ایران و اسرائیل به همدیگر، بازگشت ترامپ به کاخ سفید، پایان جنگ در لبنان و غزه، سقوط بشار اسد، ترور هنیه در تهران، ترور سیدحسن نصرالله و ...، همه اینها و بسیاری دیگر، چگونه سالی را برای ۱۴۰۳ رقم زد و چه افقی برای ۱۴۰۴ ترسیم می‌کند؟

بله همانگونه که عنوان داشتید قطعا سال ۱۴۰۴، سال تصمیمات سخت در همه عرصه‌ها برای تهران خواهد بود. اساسا نه سال ۱۴۰۴، بلکه دهه فعلی که در آن قرار داریم و تقریبا در اواسط آن هستیم، دهه تعیین‌کننده‌ای است. چون سال ۱۴۰۴ مصادف با سال ۲۰۲۵ -۲۰۲۶، فاصله زمانی تعیین‌کننده‌ای برای استقرار نظم نوین جهانی و شروع قرن نظامی - امنیتی از سال ۲۰۳۰ میلادی است. یعنی از سال ۱۴۱۰ این نظم نوین جهانی به شکل تمام عیار خود را در منطقه و جهان نشان می‌دهد. به همین دلیل است که دهه نخست ۱۴۰۰ از ۱۴۰۰ تا ۱۴۱۰ برای ایران بسیار تعیین‌کننده خواهد بود و به همین واسطه سال ۱۴۰۴ سال بسیار پر اهمیتی برای ایران خواهد بود.

از ادبیات کلی گویانه که عبور کنیم، به شکل جزئی اهمیت سال ۱۴۰۴ در این گذار در چه مورد یا مواردی خلاصه می‌شود؟

واقعیت‌های سیاسی در لایه‌های گوناگون نیروهای پیشران نشان دهنده تغییر و تحولات در سطوح مختلف در نظام بین‌الملل است. ما باید از منظر ادراک آن چه در آینده خاورمیانه در کل جهان رخ خواهد داد به دو مقوله اساسی در نظام بین‌الملل توجه کنیم؛ اول دگرگونی و تغییر و تحولات در هندسه جهانی قدرت با محوریت سطح بالایی و رویی و دومین نکته، دگردیسی قدرت در لایه‌های زیرین هندسه جهانی است. بی شک این دو نکته مهم تحولات جدید و در عین حال جدی را در منطقه و جهان رقم خواهد زد. با توجه به این واقعیت‌ها است که ۱۴۰۴، سال تعیین‌کننده‌ای در گذار از نیمه نخست دهه ۱۴۰۰ به نیمه دوم است. یعنی در پنج ساله اول این دهه شمسی ما با مجموعه حوادثی مواجه بودیم که با شروع ریاست جمهوری دولت سیزدهم و تحولات آن در داخل منطقه و جهان شروع شد و اکنون با دولت چهاردهم در حال‌گذار به پنج ساله دوم هستیم و با توجه به اتفاقات سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ باید دید که تهران چه مسیری را برای این گذار در سال ۱۴۰۴ تخاذ می‌کند.

ارزیابی شما چیست؟

فارغ از اینکه چه اتفاقاتی در سال ۱۴۰۴ روی دهد، قطعا آن چیزی که روی خواهد داد این است که سال ۱۴۰۴ سال گذار است. به این معنا که دیگر نمی‌تواند تهران این تصور را داشته باشد که می‌تواند شرایط را به سال‌ها و دهه‌های گذشته برگرداند. همانگونه که تاکید کردم این سال و اساسا دهه ۱۴۰۰ به عنوان یک برهه تعیین کننده در آستانه ورود به نظم نوین جهانی است. لذا تهران در مسیر اجتناب‌ناپذیر از عبور از گذشته برای انطباق با این نظم در آینده قرار گرفته است. به همین دلیل با بخشی از گفته شما که در سؤال نخست عنوان داشتید به شدت مخالفم.

کدام بخش؟

اینکه برخی معتقدند اگر تهران تنگه ۱۴۰۴ را بگذراند، می‌تواند به مسیر خود ادامه دهد؛ به هیچ عنوان این سناریو درست نیست.

به چه دلیل چنین باوری دارید؟

چون شرایط به شکل بی‌سابقه‌ای در حال ترسیم وضعیت نوینی است که باید تصمیمات سخت در همه عرصه‌ها گرفته شود. به دیگر بیان، حتی اگر آن جمله شما درست باشد که تهران با عبور از تنگه ۱۴۰۴ قادر خواهد بود که به مسیر خود ادامه دهد، به این معنا نیست که می‌تواند وضعیت را به دهه ۶۰، ۷۰، ۸۰، ۹۰ و سه ساله نخست ۱۴۰۰ برگرداند. سال ۱۴۰۴ سال تصمیم‌گیری سخت و تعیین‌کنندگی برای ورود به پنج ساله دوم ۱۴۰۰ این دهه یعنی دهه نخست قرن پانزدهم است.

شما نکته مهمی را در سال در سؤال نخست عنوان کردید در سال ۱۴۰۴ اتفاقاتی روی داد که می‌توانست در یک دهه یا یک قرن روی دهد؛ مرگ رئیس‌جمهور، انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری، روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید، دولت و مجلس تازه، اتفاقات بی‌سابقه در منطقه، ترور هنیه در تهران، ترور سید حسن نصرالله، وضعیت بی‌سابقه در غرب آسیا، دو بار حمله اسرائیل و ایران به همدیگر، آتش بس در لبنان و فلسطین، سقوط حکومت اسد، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، احیای کمپین فشار حداکثری، بحران بی‌سابقه در روابط آمریکا و اروپا به واسطه موضوع اوکراین و بسیاری از اتفاقات که ممکن است در همین ۲۵ روز پایانی سال ۱۴۰۳ روی دهد. ممجوعه این اتفاقات، چنان سیری از تحولات سریع و سیال را در ۱۴۰۳ رقم زد که کمتر تحلیلگری تصور می‌کرد بتوان در یک سال شاهد این حجم از حوادث بی‌سابقه بود.

hamas.jpgایندیپندنت فارسی - روز شنبه چهارم اسفندماه، سه گروگان اسرائیلی به نام‌های عمر شم‌توف (۲۲ ساله)، الیا کوهن (۲۷ ساله) و عمر وینکر (۲۳ ساله) در مراسمی در منطقه نصیرات در غزه به صلیب سرخ تحویل داده شدند.

این مراسم که با حضور مسلحانه اعضای حماس برگزار شد، مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت، به ویژه که عمر شم‌توف در هنگام تحویل، سر یکی از اعضای گروه القسام را بوسید.

این سه مرد که به وضوح دچار کاهش وزن و ضعف بودند، به روی صحنه رفتند و در حالی که میان اعضای مسلح حماس قرار داشتند، لبخند زدند و به سمت جمعیتی که برای تماشای مراسم جمع شده بودند، دست تکان دادند. همچنین، دو گروگان دیگر به نام‌های تال شوهام و آفیرا منگیستو پیش از این در رفح به صلیب سرخ تحویل داده شده بودند و اکنون در اسرائیل به آغوش خانواده‌هایشان بازگشته‌اند.

عمر شم‌توف که آخرین بار در ۷ اکتبر با خانواده‌اش تماس داشت، به همراه دوستانش در یک مراسم رقص در نوا ربوده شده بود. مادر او در مصاحبه‌ای با رسانه‌ها گفت که وقتی نام پسرش را در تلویزیون شنید، باور نکرد: «حالا می‌توانم بگویم که می‌توانیم نفس بکشیم و منتظرم که او را در آغوش بگیرم.»

:::

darvishibanner.jpgبارها خواستم از مردم بابت ترغیب و تشویق آنان درجهت شرکت در انتخابات و رای به پزشکیان عذرخواهی کنم

ح-درویشی

- پیش از انتخابات نوشته بودم که کت ریاست جمهوری بر تن هر چهار نفر گشاد است.

-پیشتر نوشته بودم که ما به جهت اینکه پزشکیان گفته بود :« اگر نتوانستم به قول‌هایی که دادم عمل کنم ... رای خود را پس بگیرید و من استعفا می دهم »

- پیشتر نوشته بودم که حضور در انتخابات و انتخاب پزشکیان در اختیار گذاشتن آخرین فرصت به حاکمیت برای تغییر رویه و اصلاح راهبردی امور است.

- پیشتر نوشته بودم که عدم حضور در انتخابات نه تنها حاکمیت را متنبه نمی کند بلکه با قدرت گرفتن هر چه بیشتر پایداریها اندک تتمه سرمایه عمومی که همان ایران باشد بیش از بیش در معرض نابودی قرار می گیرد.

بنابراین در انتخابات شرکت کردیم تا بتوانیم به اندازه نیاز، ایران را از جبهه شرارت نجات دهیم.

جناح مقابل اعتدال ، جناحی است که در آسمان سیر می کند فهمی از معادلات زندگی بشری ندارد .


این تفکر را بنده «سندروم گربه ای» می نامم.


بار ها دیده و یا شنیده اید گربه را در هر وضعیتی به پایین پرت کنید با چهار دست و پا روی زمین می نشیند.

جماعت پایداری و راست افراطی در هر صورت خود را پیروز می داند کشته شود یا زنده بماند پیروز است .کشور را به خاک سیاه بنشاند و یا اندک توسعه دهد پیروز است .


در منطقه شکست بخورد پیروز است برنده شود. پیروز است.


برای توسعه شیعه گری هزینه کند موفق شود پیروز است میدان را ببازد پیروز است .


ده ها میلیارد در اقصی نقاط جهان هزینه کند موفق شود پیروز است موفق نشود پیروز است و...


درهرصورت شکست برای این جماعت تعریف نشده است.


این جماعت کشور را ملک مشاع جهان اسلام و امت گرایی می داند...


فهمی از تدبیر و توسعه ندارد تمام وجودش هزینه است هزینه و هزینه برای رویاهای کودکانه ...؛
خب چکار باید می کردیم یا باید مانند ۵۰٪از مردم کنار می ایستادیم تا سه سال دولت رئیسی با دور تند با شمایی از افراطی گری ادامه می یافت یا در همین جا این روند را متوقف می کردیم ...


خب تصمیم گرفتیم بازیگر باشیم و افراطی گری را متوقف کنیم و موفق شدیم ...


مغز این کشور فلج شده است پزشکیان فقط آنرا در حالت کما برای بازگشت یا پر کشیدن حفظ کرده است.


فرصتی که ما به نظام دادیم برای بازگشت ؛
در طی چند ماه اخیر اتفاقات تأثیرگذاری را شاهد بودیم که فضای آرامش برای تحقق قول‌های پزشکیان با چالش جدی مواجه شد.


در نخستین واکنش به انتخابات نوشته بودم که کت ریاست جمهوری به تن هر چهار نفر گشاد است یعنی امیدی به بهبود روند کشور نداشتم ...چون با جای دادن یک تراشه در مغز فلج شده امکان بهبودی از درصد کمتری برخوردار است.اما به همان چند درصد هم امیدوار بودیم.


نظام برای ماندن ناچار است با شیطان در قعر جهنم هم مذاکره کند.


پس پزشکیان یک فرصت از جانب ما بود برای نظام تا خود را اصلاح کرده بر مدار حاکمیت خردمندانه قرار گیرد.


گلایه ها از آقای پزشکیان بسیار است و برشماری آسیب های افتادن در وسط چاله قدرت بسیار ؛
فرصت چندانی نیست ... نشانگرها آینده خوبی را نشان نمی دهند... حرکت های لاک پشت گونه جامعه را به انفجار نزدیک می سازد. دست بجنبانند.

fp.jpgحشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: «هرچند احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد، اما تبانی بدتر از این زمانی است که ایران فدای صلح اوکراین هم بشود.» او ادامه داد: «موضوعی که در ایران نادیده گرفته می‌شود، احتمال تبانی روسیه با آمریکا بر سر ایران است.»

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رییس سابق کمیسیون امنیت ملی در دوره دهم مجلس شورای اسلامی، در رابطه با موضوع مشخص شدن کشوری به عنوان میانجی بین ایران و آمریکا و گمانه‌زنی‌هایی که این روز‌ها نقل محافل بحث درباره آینده سیاست خارجی ایران است، گفت: من معتقدم که کشور‌های منطقه، بیش از آنکه به دنبال میانجی‌گری باشند، در تلاش برای دفع شر هستند. به عبارت دیگر، این کشور‌ها نگرانند که اگر جنگی در منطقه شکل بگیرد، منافع آنها نیز به خطر بیفتد. زیرا تجربه‌های گذشته نشان داده است، جنگی که شکل گرفت عملا آبراه‌های منطقه را درگیر کرد در صورتی که جنگ‌ها در صورتی که ایران طرف اصلی نبوده، تبعات آن گریبان‌گیر سایر کشور‌ها نیز شده است.

به گزارش ایلنا، وی ادامه داد: حال اگر ایران در یک جنگ به عنوان یکی از طرفین درگیر باشد، به طور طبیعی این موضوع نگرانی جدی برای کشور‌های جنوب خلیج فارس، به ویژه عربستان، به همراه دارد.

وی گفت: به همین دلیل میانجی‌ها با موضوعاتی که مطرح می‌کنند بیشتر به دنبال دفع شر هستند، نه اینکه مناسبات ایران و آمریکا در شرایط کنونی به گونه‌ای باشد که راه دیپلماسی در آن باز باشد. به هر حال، طرح‌هایی که آقای ترامپ برای ایران ارائه کرد، عملاً به معنای پایان دادن به هرگونه مذاکره در این زمینه بود، وگرنه طرحی نبود که بشود بر سر آن مذاکره کرد. به ویژه اینکه مناسبات ایران و آمریکا به شدت ایدئولوژیک شده و چالش میان این دو کشور به شدت ایدئولوژیک است.

فلاحت پیشه افزود: در میان خطوط گسلی که آقای ترامپ ایجاد کرده، تنها خط گسلی که به نظر نمی‌رسد قابلیت ترمیم داشته باشد، همین خط گسل ایران و آمریکا است. دلیل این امر این است که دو طرف موضوع را ایدئولوژیک می‌بینند و به ویژه اینکه بازیگر جدیدی به نام اسرائیل وارد این معادله شده که به کم‌تر از جنگ هم راضی نمی‌شود و این موضوع چالش‌ها را در منطقه جدی‌تر کرده است.

این کارشناس مسائل بین‌الملل با طرح این موضوع که کشور‌های منطقه در مقایسه با دوره اول ترامپ، خواهان تنش‌زدایی بین ایران و آمریکا هستند، تصریح کرد: در دوره اول ترامپ برخی کشور‌های منطقه به ویژه عربستان از اینکه ایران در زمان برجام به فضای تنش‌زدایی وارد شده بود، ناراحت بودند علت آن هم این بود که مقتضیات و دغدغه‌های آنها در مذاکرات ایران و غرب دیده نشده بود. اما اکنون معتقدم که این عامل می‌تواند به کنترل تنش‌ها کمک کند؛ چراکه عربستان و سایر کشور‌ها از تنش‌های موجود پرهیز می‌کنند. برنامه‌هایی که برای کشور‌های منطقه شکل گرفته، برنامه‌هایی هستند که در یک محیط شیشه‌ای دنبال می‌شوند و ممکن است به سرعت دچار مشکلات امنیتی شوند.

وی ادامه داد: به همین دلیل، این موضوع می‌تواند به تقویت دیپلماسی کمک کند. به ویژه اینکه آقای ترامپ سعی دارد عربستان را ترغیب به سرمایه‌گذاری‌ها و قرارداد‌هایی تا سطح یک تریلیون دلار کند. عربستان هم از آمریکا خواسته که پوششی شبیه به ماده ۵ اساسنامه ناتو برای سعودی‌ها ایجاد کند، به این معنا که حمله به خاک عربستان، حمله به خاک آمریکا و ناتو تلقی شود. با وجود اینکه در گذشته ۵۰۰ میلیارد دلار قرارداد بین ترامپ و عربستان بسته شد ولی وقتی به آرامو حمله شد، آمریکایی‌ها هیچ کمکی به عربستان نکردند.

این کارشناس مسائل خاورمیانه تاکید کرد: معتقدم که عربستان اکنون خواسته‌هایی دارد که در راس آن همین چتر حمایتی ماده ۵ ناتو است. این موضوع می‌تواند دیپلماسی را تقویت کند، زیرا خود ترامپ هم می‌داند که اگر موضوع ایران را تنها به اسرائیل واگذار کند، مناسبات آمریکا با کشور‌های عربی هم دچار مشکل می‌شود و موضوع به سمت جنگ حرکت خواهد کرد و حرکت به سمت جنگ، به معنای تضعیف زمینه‌های امنیتی لازم برای همکاری آمریکا و کشور‌های عربی خواهد بود.

22-6.jpgویدیوهای منتشرشده نشان می‌دهد که صدها خودرو و مسافر جمعه‌شب، ۳اسفند، در جاده چالوس گرفتار شده‌اند. بارش شدید برف در بخش‌های گسترده‌ای از ایران باعث مسدود شدن جاده‌های اصلی ازجمله جاده چالوس، آزادراه تهران-شمال و محور هراز شده است.

حسن مومنی، جانشین رئیس پلیس راه فراجا، اعلام کرد که به دلیل شرایط جوی، برودت شدید هوا، یخ‌زدگی سطح جاده‌ها، احتمال ریزش سنگ و سقوط بهمن، این مسیرها از ساعت ۲۲جمعه، ۳ اسفند، تا چهارشنبه، ۸ اسفند، به‌صورت ۲۴ ساعته مسدود خواهند بود.

22-3.jpgایران وایر - روزنامه «اعتماد» در گزارشی از مضروب شدن دختر نوجوان هوادار پرسپولیس توسط «نیروی موتورسوار امنیتی» خبر داده و نوشته است که این دختر از ناحیه‌‌های فک، دندان و بینی دچار شکستگی شدید شده است.

طبق گزارش روزنامه اعتماد، دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ پیش از آغاز بازی تیم‌های پرسپولیس و النصر، دختری ۱۴ ساله به نام «شایلین» که همراه خانواده و دوستانش برای تماشای بازی به ورزشگاه آزادی رفته بود، مورد حمله یک مامور موتور سوار لباس شخصی قرار گرفته و به شدت مجروح شده است. روزنامه اعتماد موتور این مامور امنیتی را به نقل از «یکی از همراهان» شایلین، از نوع «آپاچی» معرفی کرده است.

اعتماد به نقل از یکی از همراهان این دختر می‌نویسد: «ما ساعت ۶رسیده بودیم به درب غربی. بلیت‌ها را تحویل دادیم و یک مسیر پیاده‌روی داشتیم تا به استادیوم برسیم. وقتی وارد تونل شدیم. یک موتور با سرعت خیلی خیلی زیاد انگار که داشت پرواز می‌کرد، آمد به سمت ما و ناگهان با شایلین برخورد کرد. اصلا نمی‌دانیم چرا آن موتور با آن سرعت می‌آمد چون هیچ مساله‌ای آنجا نبود.»

او که نخواسته نامش و نسبتی که با شایلین دارد فاش شود به اعتماد گفته است: «خود موتورسوار می‌گفتت من از بچه‌های همین‌جا هستم ولی لباس فرم تنش نبود. همکارش که ترک موتور نشسته بود و بعد از برخورد بلافاصله محل را ترک کرد هم لباس فرم به تن نداشت.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

او همچنین گفته زمانی که ماموران لباس رسمی نیروی انتظامی و یگان ویژه به محل رسیدند، نه به اورژانس اطلاع دادند و نه به پلیس. فقط ایستاده بودند و تماشا می‌کردند: «بعدتر وقتی در اورژانس یا در بیمارستان یا در صحبت با ماموران آگاهی از برخورد موتور در آن قسمت حرف می‌زدم با تعجب می‌پرسیدند موتور آنجا چه کار می‌کرده؟»

روزنامه اعتماد در گزارش خود به نقل از این شاهد نوشته که شایلین به هوا پرتاب شد و با صورت به زمین خورد. بینی، دندان‌ها و فک این دختر ۱۴ ساله شکست. شاهد عینی ماجرا به روزنامه اعتماد گفته است: «نحوه رسیدگی به این اتفاق افتضاح‌تر از افتضاح بود. هیچ کس پیگیری نمی‌کرد. یک موتور اورژانس هم که آمد و پرسید چه شده، نایستاد! گفت ماموریت دارم و رفت! تا زمانی که من خودم با اورژانس و ۱۱۰ تماس نگرفتم هیچ اتفاقی نیفتاد.»

همراه شایلین به اعتماد گفته وقتی پدر این دختر ۱۴ ساله خودش را برای کمک به دخترش به ورزشگاه آزادی رسانده بود، ۴ مامور یگان ویژه به او اطلاعات غلط در مورد مکان صدمه دیدن دخترش داده بودند تا او نتواند دخترش و همراهانش را پیدا کند.

گفته می شود مهاجم یک مرد الجزایری است که فریاد الله اکبر سرداده بود

به گزارش خبرگزاری فرانسه، روز شنبه، چهارم اسفند، در حمله با چاقو در شرق فرانسه، یک نفر کشته و دو افسر پلیس به‌شدت مجروح شدند:

نیکولا هیتز، دادستان محلی در گفتگو با خبرگزاری فرانسه اعلام کرد که در این حمله، که در شهر مولوز رخ داد، سه افسر پلیس دیگر نیز به‌طور سطحی زخمی شدند. به گفته دادستان، مظنون ۳۷ ساله که این حمله را انجام داده، در فهرست نظارت بر تهدیدات تروریستی قرار داشته است.

:::

berlin.jpgدادستانی برلین اعلام کرد فردی که پس از حمله با چاقو به یک گردشگر اسپانیایی در بنای یادبود هولوکاست در روز جمعه بازداشت شد، پناهجوی ۱۹ ساله سوری بوده است. به گفته دادستانی، متهم چند هفته برای کشتن یهودیان برنامه‌ریزی کرده بود و انگیزه او به «درگیری‌های خاورمیانه» مرتبط بوده است

پلیس آلمان گفت که او یک نسخه قرآن و یک جانماز به همراه داشته است

بی بی سی - حدود ساعت ۶ عصر به وقت محلی روز شنبه، یک مرد ۳۰ ساله در حمله با چاقو در نزدیکی بنای یادبود هولوکاست برلین به شدت مجروح شد.

این مرد که یک گردشگر اسپانیایی است به بیمارستان منتقل شد اما گفته می‌شود که جراحات با چاقو جانش را تهدید نمی‌کند.

تصاویر منتشر شده آمبولانس‌‍‌های اورژانس و پلیس مسلح آلمان را نشان می‌دهد که یک طرف محل یادبود قربانیان هولوکاست را محاصره کردند و منطقه را جستجو می‌کنند.

بنای یادبود یهودیان کشته شده در جنگ جهانی دوم، در زمینی به مساحت ۱۹ هزار متر مربع، به عنوان یادبود مرکزی هولوکاست آلمان شناخته می‌شود.

ساعاتی پس از حمله در پایتخت آلمان، پلیس سوئد اعلام کرد که سه مرد را در نزدیکی سفارت اسرائیل در استکهلم به ظن «آمادگی برای ارتکاب جرایم خشونت‌آمیز» دستگیر کرده است.

سوزانا رینالدو، سخنگوی پلیس سوئد به خبرگزاری رویترز گفت: «ما نمی‌توانیم درباره انگیزه احتمالی مظنونان اظهارنظر کنیم.»

هیچ ارتباطی بین حمله برلین و دستگیری‌ها در استکهلم گزارش نشده است.

حمله با چاقو در برلین در حالی بود که ۲۵ بهمن (۱۳ فوریه) نیز در آستانه برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ، راندن خودرویی به سمت تجمع یک اتحادیه کارگری در آن شهر، دست‌کم ۳۰ نفر زخمی شدند که برخی از آن‌ها جراحات بسیار جدی دارند.

پلیس راننده این خودرو را یک پناهجوی ۲۴ ساله افغان به نام «فرهاد ن.» معرفی کرد و گفت که او ابتدا به خودروهای پلیس در حوالی تجمع نزدیک شده، سپس سرعت گرفته و به داخل جمعیت رانده است.

iraq.jpgفشار آمریکا برای ازسرگیری صادرات نفت کردستان-عراق: شروع نشود بغداد را مثل تهران تحریم می‌کنیم

ایران اینترنشنال - خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاهی که نامشان را اعلام نکرد گزارش داد که دولت آمریکا فشارهای خود بر عراق را برای ازسرگیری صادرات نفت از منطقه نیمه‌مستقل کردستان افزایش داده است.

این خبرگزاری به نقل از هشت منبع آگاه نوشت که دولت دونالد ترامپ، دولت مرکزی عراق را تهدید کرده که در صورت خودداری بغداد از این اقدام، خطر تحریم‌هایی مشابه با آنچه علیه ایران اعمال می‌شود، عراق را تهدید خواهد کرد.

ازسرگیری سریع صادرات نفت کردستان می‌تواند کاهش احتمالی صادرات نفت ایران را که آمریکا قصد دارد به صفر برساند، جبران کند. این اقدام، بخشی از کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی است که با هدف قطع کامل درآمدهای نفتی حکومت ایران و جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته‌ای تهران طراحی شده است.

وزیر نفت عراق به‌طور غیرمنتظره اعلام کرده که صادرات نفت کردستان هفته آینده از سر گرفته می‌شود. این تصمیم می‌تواند به نزدیک به دو سال مناقشه‌ای پایان دهد که موجب توقف جریان روزانه بیش از ۳۰۰ هزار بشکه نفت کردستان از طریق ترکیه به بازارهای جهانی شده است.

رویترز به نقل از منابعی در بغداد، واشینگتن و اربیل گزارش داده که فشارهای فزاینده از سوی دولت ترامپ یکی از عوامل اصلی پشت این تصمیم ناگهانی بوده که وزیر نفت عراق آن را اعلام کرده است.

ایران، عراق و تعادل شکننده

جمهوری اسلامی به عراق به چشم حوزه نفوذ و یکی از متحدان کلیدی خود برای حفظ ثبات اقتصادی در دوران تحریم‌ها نگاه می‌کند اما بغداد، که هم با آمریکا و هم جمهوری اسلامی روابط نزدیکی دارد، نگران است که به میدان کشمکش سیاست‌های فشار آمریکا علیه تهران تبدیل شود.

ترامپ از نخست‌وزیر عراق، محمد شیاع السودانی، خواسته است تا روابط اقتصادی و نظامی خود با ایران را قطع کند. هفته گذشته نیز بانک مرکزی عراق پنج بانک خصوصی دیگر را بنا به درخواست وزارت خزانه‌داری آمریکا از دسترسی به دلار محروم کرد.

توقف قاچاق نفت کردستان به ایران

با تعطیلی خط لوله نفت کردستان به بندر جیهان ترکیه از سال ۲۰۲۳، قاچاق نفت این منطقه به ایران از طریق کامیون‌ها رشد زیادی داشته است. به گفته شش منبع آگاه، ایالات متحده از بغداد خواسته تا جلو این قاچاق را بگیرد.

رویترز پیش‌تر گزارش داده بود که روزانه حدود ۲۰۰ هزار بشکه نفت خام ارزان از کردستان به ایران و تا حدی ترکیه قاچاق می‌شود.

یکی از مقامات نفتی عراق گفت: «واشینگتن بر بغداد فشار می‌آورد تا نفت کردستان از طریق ترکیه به بازارهای جهانی صادر شود، نه اینکه ارزان به ایران فروخته شود.»

pres.jpgبا وجود اعلام آمادگی مسعود پزشکیان برای شرکت در مراسم تدفین حسن نصرالله، دبیرکل کشته‌شده حزب‌الله، دولت لبنان حاضر به دعوت او نشد. واشینگتن پست گزارش داد با لغو پروازهای مسافربری ایران به لبنان، طرفداران نصرالله برای شرکت در تشییع جنازه، خود را از مسیر عراق به بیروت می‌رسانند

ایران اینترنشنال - خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، شنبه چهارم اسفند در گزارشی نوشت پزشکیان، رییس دولت چهاردهم، برای حضور در مراسم تشییع جنازه نصرالله اعلام آمادگی کرده اما دولت لبنان دعوت‌نامه‌ای برای او نفرستاده است.

بر اساس این گزارش، حضور محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی در این مراسم نیز «پس از پیگیری‌های او و به دعوت نبیه بری، رییس مجلس لبنان» انجام می‌شود.

قالیباف پیش‌تر و در اواخر مهر امسال در پروازی که گفته می‌شود خودش خلبانی آن را بر عهده داشت به بیروت سفر کرد که این سفر با قدردانی شماری از نمایندگان مجلس مواجه شد.

نصرالله، ششم مهر امسال در حمله هوایی اسرائیل به جنوب بیروت کشته شد.

او موقتا در مکانی مخفی دفن شده بود و اکنون پس از پنج ماه، قرار است حزب‌الله، یک‌شنبه پنج اسفند، در استادیوم ورزشی اصلی بیروت، یک مراسم خاک‌سپاری رسمی برای او برگزار کند.

مقام‌های جمهوری اسلامی پیش‌تر گفته بودند مراسمی هم در ایران برای نصرالله برگزار می‌شود اما خبرگزاری فارس نوشت این موضوع به ‌دلیل «مسائل فقهی و شرعی مبنی‌ بر لزوم تسریع در تدفین پیکر پس از خاک‌سپاری موقت» منتفی شد.

این خبرگزاری همچنین گزارش داد «کارشکنی‌های آمریکا و لغو پروازها از مبدا ایران»، مانع از حضور مردم و برخی از مقامات جمهوری اسلامی در مراسم تشییع جنازه در لبنان شد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

ریاست جمهوری لبنان یک هفته پیش از این مراسم و در روز ۲۹ بهمن، تعلیق پروازها را از مبدا یا به مقصد ایران، برای مدتی نامعلوم تمدید کرد.

هفته گذشته و پس از این‌که ارتش اسرائیل تهران را متهم کرد از هواپیماهای غیرنظامی برای قاچاق پول نقد به بیروت به منظور کمک به حزب‌الله لبنان استفاده می‌کند، دولت لبنان پروازهای ایران به بیروت را متوقف کرد.

terror.jpgبه گزارش حال‌ وش / امروز شنبه ۴ اسفندماه ۱۴۰۳، یکی از مسئولین بنیاد مسکن سیستان ‌و بلوچستان در خیابان باقری در نزدیکی کنسولگری کشور پاکستان توسط افراد مسلح هدف تیراندازی قرار گرفت.

به گفته منابع حال وش: «ساعاتی پیش یکی از مسئولین بنیاد مسکن سیستان ‌و بلوچستان که ظاهرا رئیس بنیاد مسکن استان می‌باشد در حال حرکت با خودروی شخصی خود بود که افراد مسلح او را مورد هدف گلوله قرار دادند.»

تا این لحظه، هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است و انگیزه مهاجمان همچنان نامشخص است.



این حادثه در شرایطی رخ می‌دهد که صبح امروز ساختمان ستاد ساماندهی روستاهای حاشیه شرق چابهار که تحت نظارت بنیاد مسکن فعالیت می‌کرد، توسط سازمان مسلح جیش العدل منفجر شد. این ستاد به‌دلیل نقش مستقیم در تخریب منازل بومیان بلوچ و مصادره اراضی مورد انتقاد شدید قرار داشت.

در حال حاضر، فضای امنیتی در زاهدان به‌شدت متشنج گزارش شده و نیروهای انتظامی و امنیتی به‌طور گسترده در سطح شهر مستقر شده‌اند.

dating.jpgروزنامه اطلاعات | در حالی که در سال‌های گذشته، خبر پشت خبر می‌آمد که سایت‌های همسریابی مسدود شده‌اند اما در تازه‌ترین خبر، معاون امور جوانان وزارت ورزش از صدور مجوز رسمی برای فعالیت ۲۰۵ سایت همسریابی گفت و تأکید کرد که استفاده از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی برای همسریابی، یکی از برنامه‌های اصلی دولت چهاردهم در راستای تسهیل ازدواج جوانان محسوب می‌شود. اما چنین اقدامی، چقدر می‌تواند جامعه را به هدف افزایش آمار ازدواج و کاهش مشکلات مرتبط با انتخاب همسر برساند؟

کاری می‌کند کارستان؟

یعنی واقعا دنیای مجازی جای مناسبی برای پیداکردن همسر آینده است؟ آنقدر که در دنیای واقعی کسی نبود که دلشان را ببرد؟

شکل کلی‌اش این است که به راه افتادن سایت برای همسریابی، یک پدیده‌ غربی است. در کشورهای غربی بر روی این پدیده کار شده و با توجه به فرهنگشان فضای عرضه و تقاضا شکل گرفته؛ اما واقعیت این است که ملزومات چنین امکانی در ایران وجود ندارد. اما با این وجود، ممکن است برای برخی از افراد جواب بدهد؛ برای آن‌هایی که خجالتی هستند، کمرو هستند!

برای آن‌هایی که بیان احساساتشان در دنیای واقعی، کاری سخت و نفسگیر است. در واقع سایت‌های همسریابی، شاید در ظاهر، نتواند پیشنهاد و ایده خوبی برای ازدواج و رابطه‌های واقعی باشد اما همیشه هم اینطور نیست. جوان‌هایی که در شهرهای کوچک زندگی می کنند، شاید تنها راهشان برای تجربه ازدواج نیمه مدرن و دخالت مستقیم در انتخاب نیمه گمشده، آشنایی اینترنتی باشد.

معایبش را ببین!

شاید اغراق نباشد که بگوییم تجربه نشان داده است که بر خلاف عنوان «همسریابی»، کمترین پدیده‌ای که در آن صورت می‌گیرد، یافتن همسر است. آنچه مسلم است این است که شناختی که در رابطه‌های عاطفی و به واسطه سایت‌های همسریابی صورت می‌گیرد، شناخت چندان کاملی نیست؛ از طرف دیگر، متاسفانه سوءاستفاده هم در این سایت‌ها بسیار زیاد است، آنقدر که معمولا بیش از ۹۰ درصد رابطه‌هایی که به شکلی در این سایت‌ها ایجاد می‌شود، با اهداف جنسی است و اخلاق در بسیاری از موارد زیر پا گذاشته می‌شود.

در واقع آنچه که امروز با عنوان سایت‌های همسریابی در دسترس قرار گرفته است، در خارج از کشور به صورت دوست یابی کاربرد دارد؛ برای همین است که کمی ناهمخوانی فرهنگی در این رابطه توی ذوق می‌زند و ازدواج به صورت اینترنتی و مجازی، هنوز که هنوز است، در فرهنگ ما جا نیفتاده و طبیعتا تبعات خاص خودش را هم دارد. در این میان، دختر خانم‌هایی که تجربه حضور در سایت‌های همسریابی را دارند، می‌گویند که قریب به اتفاق آقایان، واقعیت را نمی‌گویند و حداقلش این است که تعداد کمی از اعضای مرد، قصد ازدواج دائم دارند؛ برای همین است که به طور کلی، تعداد دخترها خیلی کمتر از پسرها است. در واقع تردید در صداقت داشتن افراد، یکی از معضلات جدی و مهمی است که در کارکرد این سایت‌های همسریابی وجود دارد؛ صداقتی که می‌تواند همه اهداف خیر و خوب سایت را زیر سوال ببرد. اینطور که معلوم است، ۹۰ درصد خانم‌هایی که عضو سایت‌های همسریابی می‌شوند، قصد ازدواج دائم دارند در حالی که آقایان کمتر با هدف این چنین مشخص وارد سایت می‌شوند و خب همین عدم تعادل بین اهداف آقا و خانم، می‌تواند برای دخترخانم‌ها آسیب‌زننده باشد.

از طرف دیگر، این سایت‌ها می‌توانند یکی از مروجان ازدواج موقت باشند و باتوجه به خلاءهای اجتماعی موجود در جامعه، بحث‌های متناقضی در رابطه با ازدواج موقت عنوان شده و این سایت‌ها، با اشاعه تصویر نادرستی از این مساله، شکل نامتعارفی از آن را رواج می‌دهند.

22-2.jpg ایندیپندنت فارسی - روز جمعه سوم اسفند، حاضران در دفتر بیضی کاخ سفید، متوجه تغییر میز کار رئیس‌جمهوری شدند. دونالد ترامپ که از ابتدای دوران ریاست جمهوری‌اش، میز رزولوت را برای کار انتخاب کرده بود، روز جمعه پشت میز «سی‌انداو» نشسته بود. اگرچه منابع رسمی علت این تغییر را «صیقل‌کاری و روغن‌زدن» به این میز عتیقه اعلام کردند، نیویورک‌پست احتمال ارتباط این تعویض با وقایع روز نشست خبری مشترک ایلان ماسک و ترامپ درباره دستاوردهای اداره بهینه‌سازی دولت که یک مهمان چهار ساله داشت را مطرح کرده است.

در تصاویر مربوط به این نشست، دیده می‌شود که پسر کوچک ماسک چندین بار انگشت خود را در بینی‌اش فرو می‌برد و به‌نظر می‌رسد که در نهایت، یافته‌هایش را روی میز عتیقه چندین رئیس‌جمهوری آمریکا، به یادگار می‌گذارد. کاخ سفید اطمینان داده است که میز رزولوت، بعد از ترمیم، دوباره به دفتر بیضی باز خواهد گشت.

میز کار ۱۵۰ ساله رزولوت، هدیه ملکه ویکتوریا به رادفورد بی هیز، رئیس‌جمهوری سابق آمریکا است. این میز در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی برای اولین بار به دفتر بیضی کاخ سفید وارد شد. پس از کندی، جیمی کارتر، بیل کلینتون، باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن نیز از همین میز در دفتر بیضی کاخ سفید استفاده کردند.

"کُت کشیِ مسئولین"

| No Comments

متلک به مسئولین در برنامه طنز، برای مدیر شدن باید " کت کش" بشید

:::

ایران وایر - توماج صالحی، خواننده معترض عکسی از دیدار خود با وریا غفوری، بازیکن سابق استقلال را در کافه وریا غفوری منتشر کرده و به زبان کردی نوشته است: «کورد بنه ماله مه» به معنای (کرد خانواده من است). توماج صالحی به دلیل همراهی با اعتراضات سال ۱۴۰۱ دستگیر و برای مدت طولانی زندانی شد. وریا غفوری نیز به دلیل حمایت از معترضان تحت فشارهای گسترده‌ای از سوی نهادهای امنیتی قرار گرفت

tlarge2.jpg

خرافات؟ کدام خرافات؟

| No Comments

:::

ممیزی نمی‌گذارد یک سریال تاریخی آبرومند بیاید مردم ببینند، مبادا آشغال‌هایی{صداوسیما} که دارند دیده نشود.

:::

simulation.jpgزندگی در واقعیت یا برنامه شبیه‌سازی شده؟
سهند ایرانمهر
این ویدیو را اتفاقی دیدم. ویدیویی تکان دهنده بود و‌ بهانه دستم داد که به عنوان یک «صرفا» علاقمند به این مباحث که به فلسفه یعنی موضوع مورد علاقه‌ام هم تن می‌زند مطلب مختصری درباره آن بنویسم. نیک بوستروم فیلسوف معاصر مقاله معروفی دارد (۲۰۰۳) با عنوان : آیا در یک شبیه‌سازی رایانه‌ای زندگی می‌کنید؟
او در این مقاله معتقد است که این امکان دور از ذهن نیست که ما در یک محیط«شبیه‌سازی» شده زندگی می‌کنیم محیطی که شاید توسط تمدن‌های پیشرفته‌تر ساخته شده باشد.
اولین پرسشی که دیگر فیلسوفان از بوستروم پرسیده‌اند این است که اگر جهان ما یک شبیه‌سازی رایانه‌ای باشد، آیا مغزها و آگاهی ما هم بخشی از این کدها هستند؟ مثلا دیوید جان چالمرز فیلسوف و دانشمند علوم شناختی در زمینه فلسفه ذهن و زبان این پرسش را مطرح کرده است که «چرا فرایندهای فیزیکی مغز باید به تجربه‌های ذهنی (مثل احساس درد یا دیدن رنگ قرمز) منجر شوند؟ حتی اگر مغز را به‌صورت دیجیتالی شبیه‌سازی کنیم، آیا این کدها می‌توانند تجربه واقعی ایجاد کنند؟». به عبارت دیگر در این انتقاد سوال اصلی این است که چونه می‌توان از طریق کدها، آگاهی ایجاد کرد؟

راجر پنروز (فیزیکدان) هم انتقاد جالبی دارد به اعتقاد او شبیه سازی کل جهان با تمام ذرات و تعاملاتش، به انرژی و قدرت پردازشی غیرقابل تصوری نیاز دارد و حتی یک ابررایانه پیشرفته هم نمی‌تواند رفتار کوانتومی تک تک الکترونها را محاسبه کند به ویژه اینکه قوانین فیزیک (مثل آنتروپی) ممکن است اجرای چنین شبیه‌سازی‌هایی را غیرعملی کنند.

تا اینجای این انتقاد را می‌توان اینطور جواب داد که خیلی از ناممکن‌ها از دید بشر اکنون ممکن است اما یک نکته نقد پنزر قابل تامل است و آن اینکه جهان فقط قوانین فیزیکی و کدهای برنامه‌ریزی شده نیست و سیستم آشوبی و پیش‌بینی ناپذیری هم دارد چه رفتار انسان و چه آب‌هوا. (پیشنهاد می‌کنم برای درک بهتر این مساله کتاب سیری در نظریه پیچیدگی/ملانی میچل/نشر نو را مطالعه کنید).
بنابراین کوچکترین خطا در شبیه‌سازی، نتایج را به‌کلی تغییر می‌دهد (اثر پروانه‌ای) حالا باید پرسید آیا می‌توانیم یک شبیه‌سازی پایدار با انسانهایی دارای «اراده آزاد»، «غیرقابل پیش‌بینی» و سیستم آشوبی داشته باشیم در حالیکه در یک برنامه شبیه‌سازی شده بسر می‌بریم؟ سوال‌ها به همین جا ختم نمی‌شود: اگر جهان شبیه‌سازی باشد، چرا و چگونه آگاهی در این سیستم وجود دارد؟ اصلا آگاهی چگونه از ماده به وجود می‌آید؟
همه این پرسش‌ها در رسیدن به پاسخ قطعی ناموفق بوده‌اند و شاید به همین دلیل است که فلاسفه می‌گویند این سوال که آیا ما داخل یک شبیه‌ساز هستیم یا نه؟ غیرقابل ابطال است چون به فرض اینکه داخل آن باشیم ، هرگونه آزمایش برای اثبات آن، توسط سازندگان شبیه‌سازی قابل دستکاری است! این بخش از پاسخ برای آن دسته از خوانندگان که سریال «from» را دیده یا می‌بینند کاملا قابل درک است!

در همین زمینه:

فرارسیدن عصر انسان‌نماها

|نگاهی از پنجره به اوضاع ایران و جهان|

تهیه و تنظیم از فرید خلیفی - کیهان لندن

الیزا را برای فروش گذاشته‌اند. اگر کسی می‌خواهد مالک این دختر شود می‌تواند با ۴۲۰ هزار دلار آن را پیش‌خرید کند. این ربات انسان‌نمای ۴۷ کیلوگرمی دارای چهره انیماترونیک سیلیکونی است تا نزدیکترین حالت به پوست واقعی را داشته باشد و بتواند احساسات انسانی را منعکس کند. مهمترین ویژگی الیزا اما تلفیق هوش مصنوعی پیشرفته با توانایی رباتیک است.

:::

akhoond.jpgترامپ زندگی امام حسین را مطالعه کند

حسن عاملی، امام جمعه اردبیل در واکنش به سخنان دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درباره اعمال تحریم علیه جمهوری اسلامی گفت: «ترامپ گفته علت اینکه برای ایران تحریم وضع کرده‌ام رسیدن به صلح است، او هنوز ملت ما را نشناخته و بهتر است زندگی امام حسین را مطالعه کند.» عاملی با تاکید بر جایگاه قیام عاشورا در فرهنگ ایران افزود: «عاشورا قاب تصویر ملت ما، هویت ما و تابلوی سر راه ماست.»

پیش بینی امام جمعه اردبیل درباره ترامپ و ناتو

امام جمعه اردبیل گفت: به احتمال زیاد ترامپ در آینده از ناتو خارج خواهد شد، چون ناتو برای مقابله با شوروی تاسیس شده بود، در حال حاضر شوروی متلاشی شده بنابراین یک مجموعه‌ای است که فقط از آمریکا هزینه می‌گیرد و برای آمریکا کارایی ندارد.

نماینده ولی فقیه در استان اردبیل خاطر نشان کرد: چه کسی باور می‌کرد که اروپا جمله حضرت امام را به زبان بیاورد؟ اروپایی‌ها با ملاحظه اقدام ترامپ که اروپا را دور زد و اوکراین را دو دستی به پوتین هدیه کرد و تمام ۳۰۰ میلیارد دلار کمک اروپا به اوکراین را نفله کرد گفت به آمریکا نمی‌توان اعتماد کرد! و دوران اعتماد به آمریکا گذشته است! عین این جمله را شاه نیز بعد از سقوط گفت و اعلام کرد آمریکا هرگونه ساز زد من با آن ساز رقصیدم ولی آخر سر مثل تفاله مرا رها کردند!

nabavi.jpgما اول به اسرائیل حمله کردیم و بعد اسرائیل به ما حمله کرد و عقب‌ماندگی نداریم و همیشه در این زمینه پیش بودیم. ما طلبکاریم نه بدهکار.اگر ترامپ یا اسرائیل به ایران حمله کنند، وفاق ملی بیشتر می شود. تشدید تحریم ها مردم را ناراضی می کند، ولی وفاق ملی مدنظر آقای پزشکیان را بیشتر می کند.
فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: وقتی می‌گوییم در زمینه حجاب توفیقاتی بدست آمده است، یعنی رئیس‌جمهور نتوانسته و نمی‌تواند قانون حجاب و عفاف که مجلس یازدهم تصویب کرده است، را بی‌اعتبار کند. آن قانون به قوت خود باقی است، ولی اتفاقاتی می‌افتد که قانون اجرا نمی‌شود که این یک توفیق برای وفاق است.
بهزاد نبوی نماینده ادوار مجلس شوای اسلامی، وزیر اسبق صنایع سنگین و فعال سیاسی اصلاح‌طلب، درباره کارکرد وفاق ملی در مسائل داخلی و خارجی کشور گفتگویی با ایسنا انجام داده است که در ادامه می خوانید؛
*گفتمان وفاق ملی توسط رئیس‌جمهور مطرح شد و او نام دولت چهاردهم را دولت وفاق ملی گذاشت. در این مدت هم صاحب نظران و فعالان سیاسی مختلف درباره وفاق ملی اظهار نظر کرده‌اند. به نظر شما درباره مفهوم وفاق ملی در کشور اشتراک نظر ایجاد شده است یا هنوز برداشت‌ها از این مفهوم متفاوت است؟
دو برداشت از وفاق ملی وجود دارد. یک عده وفاق را به معنای وفاق حاکمیت با مردم می‌دانند که خیلی خوب هم هست.این عده به وفاق فعلی انتقاد داشته و می‌گویند آنچه تاکنون رخ داده، وفاق نیست. من وفاق را با آن معنی قبول دارم، ولی از سویی معتقدم که منظور رئیس‌جمهور از وفاقی که مطرح کرد در واقع یک دولت ائتلاف ملی بود. بنای آقای دکتر پزشکیان این بود که بین طیف‌های مختلف سیاسی ائتلاف ایجاد کند. ترکیب کابینه و همکارانش هم موید همین دیدگاه است. هدف رئیس‌جمهور این بود که طیف‌های مختلف سیاسی درگیر در اداره کشور را در کنار هم قرار دهد. کابینه او براساس همین مفهوم از وفاق ملی، تشکیل شد. رای اعتماد مجلس به کابینه چهاردهم با توجه به همان مفهوم بود. در مجلس شورای اسلامی با اینکه طیف‌های مختلفی حضور دارند، به کابینه آقای پزشکیان رای دادند.
جلسه سران سه قوه نیز یک نمادی از این وفاق ملی است که نمایندگان طیف‌های مختلف سیاسی کنار هم نشسته و تصمیم‌گیری‌های خوبی در جهت منافع ملی می‌گیرند. هدف آقای پزشکیان از مطرح کردن وفاق این است که کشور به وحدت طیف‌های مختلف سیاسی برای اداره کشور و مقابله با تهدیدات نیاز دارد و باید وفاق به معنای ائتلاف ملی شکل بگیرد تا بتوان از منافع ملی دفاع کرد.
*آیا این وفاق تاکنون کارکردی هم برای حل مشکلات کشور داشته است؟
همین که در جریان وعده صادق ۳ می‌شود مساله را عقب انداخت یا حتی جلوی آن را گرفت، ناشی از همان وفاق است که به نظر من به عنوان یک اصلاح طلب خیلی خوب بود.
*وفاق ملی چه زمانی می‌تواند مهمترین مشکل مردم یعنی مشکلات اقتصادی و معیشتی را حل کند و مردم آثار وفاق را در سفره‌های خود حس خواهند کرد؟
تاثیر وفاق در سفره‌های مردم در صورتیش ایجاد می‌شود که کاری کنیم تحریم‌ها برداشته شود و روابط اقتصادی ما گسترش یابد و در آن صورت معیشت بهبود می‌یابد ولی این کار زمان‌بر است. پیشنهاد من همیشه این بوده که در کوتاه مدت اقداماتی انجام دهیم که فشار کمتری به مردم وارد شود و مثل اوایل دوران جنگ ایران و عراق، بخشی از کالاهای اساسی مورد نیاز مردم را به قیمت ثابت و مقدار معین در اختیار همه مردم قرار دهیم.
*منابع مالی اجرای این پیشنهاد وجود دارد؟ دولت که می‌گوید در درآمدها و هزینه‌هایش ناترازی وجود دارد.
باید در کوتاه‌مدت ولو با استقراض از بانک مرکزی یا شیوه دیگری سعی کنیم رابطه کالا و پول را تا حدودی قطع کنیم. سهمیه‌بندی کالاهای اساسی وسیله‌ای برای قطع کردن رابطه کالا با پول است که اگر نمی توانیم در کوتاه مدت منابع کافی تامین کنیم، از این طریق فشار اقتصادی را کاهش دهیم. این نسخه کوتاه مدت است ولی در بلندمدت با وفاق می‌توانیم در سیاست خارجی تجدیدنظر اساسی کنیم.

"رهبر ملّی"

| No Comments

rp.jpgکیهان لندن - شاهزاده رضا پهلوی که ۲۴ آبان ۱۴۰۳ بطور رسمی آمادگی پذیرش نقش رهبری انقلاب ملّی و دوران گذار از جمهوری اسلامی را اعلام کرد، طی دو هفته گذشته در یک تور اروپایی ضمن ایراد سخنرانی در هفدهمین «اجلاس ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی» و دیدارهای جداگانه با مقامات کشورهای اروپایی، چند مصاحبه با رسانه‌های فارسی‌زبان و بین‌المللی نیز انجام داد. برگزاری «نشست همگرایی مونیخ» با حضور جمعی از نمایندگان گروه‌ها، سازمان‌ها و احزاب ملی‌گرای اپوزیسیون جمهوری اسلامی از دیگر بخش‌های مهم این سفر بود.

رضا پهلوی از نخستین روزهای ماه فوریه تور اروپایی خود را آغاز کرد و با حضور در کشورهای بریتانیا، فرانسه، آلمان و سوئیس با مقامات مختلف کشورهای اروپایی دیدار و بر ضرورت حمایت غرب از مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی تأکید کرد.

دیدار با هیئتی از سناتورهای فرانسوی از جمله نایب‌ رئیس اول سنای فرانسه، نمایندگان مجلس عوام و اعیان بریتانیا، جزو دیدارهای رسمی شاهزاده رضا پهلوی با مقامات غربی در این سفر بود.

اندرو میچل عضو پارلمان بریتانیا پس از دیدار با رضا پهلوی در شبکه «ایکس» از گفتگوی خود با ولیعهد ایران درباره سرکوب در سراسر کشور و رنج ملت ایران و همچنین تأثیرات تخریبی جمهوری اسلامی و نیابتی‌های آن در منطقه خاورمیانه خبر داد.

سخنرانی در هفدهمین اجلاس ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی

رضا پهلوی روز سه‌شنبه ۱۸ فوریه ۲۰۲۵ برابر با ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ در هفدهمین «اجلاس ژنو برای حقوق بشر و دموکراسی» سخنرانی کرد. او با اشاره به اینکه آنچه پس از انقلاب۵۷ در ایران آمد «جهنمی بر روی زمین بود»، به کشتار مردم بی‌گناه در سینما رکس، اعدام‌های گسترده نظامیان، مقامات حکومت پیشین، کارآفرینان، روشنفکران، متفکران و حتی کارمندان دولت، و محدود ساختن فضای سیاسی و اجتماعی کشور با روی کار آمدن جمهوری اسلامی اشاره کرد.

وی در بخشی از این سخنرانی با اشاره به رفتار گزینشی برخی مدافعان حقوق بشر گفت: «زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمی‌جنگند. مبارزه آنها برای یک تکه پارچه نیست: بلکه برای بازپس‌گیری برابری و کشورشان است. زنان شجاعی مانند فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی و ناهید شیرپیشه، با وجود زندان، بدرفتاری و آزار بی‌وقفه، کماکان به مقاومت ادامه می‌دهند. اما من می‌بینم که نام‌های‌شان برای بسیاری از حاضران در این جمع ناآشنا است. چرا؟ زیرا برخی سازمان‌های حقوق بشر تحت تاثیر تعصبات سیاسی و ترجیحات ایدئولوژیک تصمیم می‌گیرند که کدام صداها تقویت شوند و کدام‌ها خاموش شوند. این به هیچ وجه اخلاقی و قابل قبول نیست.»

او همچنین تأکید کرد: «ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمی‌جنگیم. ما برای ایران می‌جنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.»

رهبر جنبش ملّی ایران افزود «پس از آنکه با قتل مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، خیزش زن، زندگی، آزادی آغاز شد. رژیم و مدافعان آن سعی کردند این جنبش را بر اساس خطوط قومیتی توصیف کنند، اما مادر خود مهسا او را «دختر ایران» خواند. معترضان با شعار پاسخ دادند: «از زاهدان تا کردستان، جانم فدای ایران.» این صدای یک ملت متحد است.»

وی در بخش پایانی سخنرانی خود تأکید کرد: «به کسانی که سعی در ساکت کردن ما یا مسدود کردن راه ما را دارند می‌گویم: ما منتظر چراغ سبز شما نیستیم. ملت ایران از شما ترحم نمی‌خواهند. آنها خواهان شراکت شما هستند. سؤال ما این است: آیا با ما همراه می‌شوید؟»

«نشست همگرایی مونیخ»، سرآغاز همکاری‌های سازمانیافته

«نشست همگرایی مونیخ» از دیگر بخش‌های مهم این تور اروپایی بود. این نشست روز یکشنبه ۱۶ فوریه برابر ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ به دعوت دبیرخانه شاهزاده رضا پهلوی و با حضور جمعی از نمایندگان گروه‌ها، سازمان‌ها و احزاب ملی‌ و میهن‌دوست برگزار شد که سرآغاز یک همکاری سازمانیافته میان شخصیت‌های حقوقی اپوزیسیون به شمار می‌رود.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اصلی‌ترین خروجی این نشست بیانیه ۱۲ماده‌ای با عنوان «اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست» بود که مبنای همکاری گروه‌های حاضر در نشست و دیگر گروه‌های سیاسی خواهد بود که به این جمع خواهند پیوست.

four.jpgدویچه وله - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در یکی از نخستین اقدام‌هایش پس از بازگشت به کاخ سفید دستور اجرای دوباره سیاست موسوم به "فشار حداکثری" بر جمهوری اسلامی را صادر کرد.

در ادامه افزایش تنش میان ایران و غرب، اواخر بهمن‌ماه گروهی از قانونگذاران آمریکایی در قطعنامه‌ای از آلمان، فرانسه و بریتانیا خواستند تا مکانیسم ماشه را در مورد برجام فعال کنند. این نمایندگان همچنین اروپا را به پیروی از سیاست فشار حداکثری آمریکا فراخواندند.

در تهران اما علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی هرگونه مذاکره با ایالات متحده آمریکا را رد کرده و آن را "غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه" خوانده است. او با استناد به تجربه توافق هسته‌ای برجام، ادعا کرد که گفت‌وگو با واشنگتن هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.

حال تنش‌ها بین جمهوری اسلامی و غرب در حالی بالا گرفته که دونالد ترامپ در دوره پیشین ریاست جمهوری‌اش تصمیم‌ها و اقدام‌های سفت و سختی را علیه حکومت ایران اتخاذ کرده بود. ترامپ در مواجهه با جمهوری اسلامی از چه ابزارهایی برخوردار است و چگونه از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای جلوگیری خواهد کرد؟ در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران، آیا دولت آمریکا از این اقدام حمایت خواهد کرد؟

مسیح علی‌نژاد، شهران طبری، حسین آقایی و دامون گلریز در گفت‌وگو با دویچه وله به این پرسش‌ها و سوال‌هایی از این دست در رابطه با رویکرد دولت ترامپ نسبت به جمهوری اسلامی و واکنش احتمالی تهران پاسخ می‌دهند.

مسیح علی‌نژاد: جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد

مسیح علی‌نژاد، فعال سیاسی می‌گوید که رویکرد کوتاه‌مدت ترامپ اهمیت زیادی دارد، زیرا به نظر او "جامعه بین‌المللی به اندازه کافی برای مقابله با رژیم تندروی ایران دست به اقدام نمی‌زند."

او که در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ با دویچه وله سخن می‌گفت، تاکید کرد: «مذاکرات هسته‌ای به رژیم ایران امکان می‌دهد تا زمان بخرد و دوباره خودش را سازماندهی کند. اکنون اما زمان اقدام فرا رسیده است.»

علی‌نژاد گفت: «جمهوری اسلامی در حال حاضر در ضعیف‌ترین حالت خود قرار دارد. اقشار کم‌درآمد و متوسط ​​کشور دیگر از رژیم اسلامی حمایت نمی‌کنند؛ مردم خسته شده‌اند؛ آنها می‌خواهند یک زندگی عادی داشته باشند.»

حسین آقایی: ترامپ در حال بررسی همه گزینه‌ها است

حسین آقایی، پژوهشگر روابط بین‌الملل و امور استراتژیک در گفت‌وگو با دویچه وله فارسی درباره احتمال حمایت آمریکا از حمله نظامی احتمالی اسرائیل به ایران گفت: «آمریکا تحت دولت ترامپ، احتمالاً از وارد شدن به درگیری‌های بزرگ، به ویژه در مناطقی که اهمیت استراتژیک کمتری برای ایالات متحده دارند، خودداری خواهد کرد.»

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

به گفته او، با این حال، "با توجه به اینکه برنامه هسته‌ای ایران یک تهدید برای امنیت جهانی به‌شمار می‌رود، پرزیدنت ترامپ در حال بررسی گزینه‌هایی از جمله حملات هوایی پیشگیرانه برای جلوگیری از ساخت سلاح هسته‌ای [توسط ایران] است."

khamleb.jpgیارانه ایرانیان فقیرشده ۱۲ دلار، کمک به مردم لبنان ۹۰۰ دلار

ایران اینترنشنال - کمک‌های جمهوری اسلامی به هواداران حزب‌الله لبنان و خانواده‌هایشان در شرایطی که مردم ایران بیش از هر زمان دیگر فقیرتر شده و زیر فشار شدید اقتصادی قرار گرفته‌اند، اعتراض و ناخرسندی گسترده شهروندان ایرانی را به همراه داشته است.

ایران‌اینترنشنال، تعداد زیادی پیام از شهروندان ایرانی دریافت کرده است که در آنها شهروندان ایرانی با اشاره به کمک‌های نقدی جمهوری اسلامی به هواداران حزب‌الله لبنان و خانواده‌هایشان، از شرایط نامناسب زندگی در ایران انتقاد می‌کنند.

ماجرا از سخنرانی ۱۵ آذرماه نعیم قاسم، رهبر جدید حزب‌الله لبنان، آغاز شد. اندکی پس از اعلام آتش‌بس بین لبنان و اسرائیل، نعیم قاسم که از هشتم آبان‌ماه جایگزین حسن نصرالله شده بود، رسما از اختصاص ۱۲ تا ۱۴ هزار دلار به هر خانوار لبنانی از سوی جمهوری اسلامی خبر داد.

هدف پرداخت چنین مبلغ هنگفتی کمک‌ برای خرید اثاثیه، اجاره مسکن و ساخت و بازسازی خانه لبنانی‌هایی اعلام شده که در نتیجه درگیری حزب‌الله و اسرائیل آسیب دیده‌اند.

رفت و آمد مداوم رهبران گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه، موسوم به محور مقاومت، به تهران و دیدار با علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نیز در شرایطی رخ داد، که گزارش‌های متعددی از کشف چمدان‌های حاوی دلار، در مرزها منتشر شد. جمهوری اسلامی اغلب به‌صورت پنهانی و نقد به گروه‌های نیابتی‌اش کمک می‌کند.

هم‌زمان با انتشار خبر کمک‌های نقدی و دلاری جمهوری اسلامی به هواداران و اعضای حزب‌الله صندوق‌های قرض‌الحسنه در لبنان نیز فعال شده‌اند، هرچند یک شهروند ساکن لبنان در گفت‌وگو با ایران اینترنشنال، گفت: «توزیع کمک‌ها در این کشور، هنوز به صورت چشم‌گیری فراگیر نشده است.»

در حالی که به طور متوسط ۱۳ هزار دلار به هر خانواده هوادار حزب‌الله لبنان وعده داده شده است، فقیرترین خانوارهای ایرانی که در سه دهک اول قرار می‌گیرند، به‌طور متوسط با فرض سه نفره بودن، چیزی حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ، یعنی حدود ۱۲ دلار در ماه یارانه دریافت می‌کنند.

اگر نرخ دلار برخلاف همه پیش‌بینی‌ها بیش از این بالا نرود، یک خانواده سه نفره ایرانی که در سه دهک اول قرار دارد، در سال فقط ۱۴ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان، معادل ۱۶۰ دلار، یارانه می‌گیرد.

حتی یارانه یک ساله نیازمندترین خانوارهای ایرانی نیز یک هشتادم مبلغی است که اعلام شده جمهوری اسلامی به خانوارهای لبنانی هوادار خود می‌پردازد.

حدود ۶۰ میلیون نفر ایرانی، معادل ۷۰ درصد جمعیت کشور، به اذعان وزارت کار جمهوری اسلامی، برای تامین حداقل کالری مورد نیاز خود نیازمند دریافت کمک هزینه دولتی هستند. بر همین اساس دولت جمهوری اسلامی طرحی را برای توزیع کوپن خرید یک سبد ۱۱ قلمی، شامل مایحتاجی چون ماکارونی و برنج تصویب کرده است.

shariat.jpgحسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان در یادداشتی با عنوان «آقای گروسی ثابت‌کن عضو موساد نیستی!» به اظهارات اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مبنی بر اینکه «ایران باید ثابت کند که به‌دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست»، تاخته و او را عضو سازمان موساد خوانده است!

به گزارش «انتخاب»، او نوشت: ۱- «‌رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌» در یک کنفرانس خبری در ژاپن، درباره فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران اظهارات مضحکی داشته است که فقط بیرون از دایره عقل و منطق قابل ارزیابی است. گروسی گفته است «ایران باید ثابت کند که به‌دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست‌»! اظهارات خنده‌دار گروسی با واکنش منطقی سازمان انرژی اتمی کشورمان روبه‌رو شده است که بیانیه‌ای منطقی و قابل تقدیر است. و اما، در ادامه بیانیه سازمان انرژی اتمی ایران، اشاره به چند نکته نیز ضروری به نظر می‌رسد. این نکات کمترین تردیدی باقی نمی‌گذارد که گروسی صلاحیت حضور در جایگاه کنونی را ندارد و جمهوری اسلامی ایران باید از پذیرش او به عنوان مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خودداری کند. بخوانید!

۲- همان‌گونه که در بیانیه سازمان انرژی اتمی کشورمان آمده است، «‌اصل برائت‌» یکی از بدیهی‌ترین اصول حقوقی است. به بیان دیگر، کسی که اتهام می‌زند باید برای اثبات ادعای خود دلیل و شاهد و گواه بیاورد، «البینته علی المدعی». به عنوان مثال اگر شخصی، شخص دیگری را به دزدی متهم کند باید برای اثبات اتهام و ادعای خود دلیل و سند ارائه کند. در هیچیک از نظام‌های حقوقی دنیا، از شخصی که مورد اتهام قرار گرفته نمی‌خواهند که برای تبرئه خود از این اتهام دلیل و بینه بیاورد چرا که اصل بر برائت است و نمی‌توان بدون ارائه هیچ دلیل و سندی، دیگران را به ارتکاب جرم متهم کرد. از این روی و براساس یک اصل بدیهی در تمامی نظام‌های حقوقی جهان، آقای گروسی باید برای اثبات این ادعا که ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای است دلیل و سند ارائه کند.

۳- نگاهی به تاریخچه تشکیل سازمان بین‌المللی انرژی اتمی، از آغاز تاکنون به وضوح نشان می‌دهد که بیشترین و دقیق‌ترین و گسترده‌ترین بازرسی‌های آژانس از تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته است. تا آنجا که یک چهارم کل بازرسی‌های آژانس را به خود اختصاص داده است و تاکنون، آژانس بارها بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای کشورمان تاکید کرده است.

ادعای اخیر گروسی، ضمن آن که مضحک و بیرون از دایره عقل و منطق است، از این واقعیت غیر ‌قابل ‌انکار نیز حکایت می‌کند که آژانس هیچ سند و حتی هیچ شاهد و قرینه‌ای از غیر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی در دست ندارد و با کمال حماقت از ایران می‌خواهد که غیر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود را اثبات کند!

۴- اکنون جای آن است که از آقای رافائل گروسی بخواهیم تا اثبات کند که «‌جاسوس موساد» نیست. شاید تعجب کنید و زبان به ملامت بگشائید که چرا از همان فرمولی استفاده می‌کنیم که گروسی استفاده کرده و آن را مضحک و بیرون از همه قواعد عقلی و منطقی دانسته‌ایم؟! اما، ادعای ما برخلاف ادعای مضحک گروسی، بدون شاهد و قرینه نیست. ما شواهدی در دست داریم که از وابستگی آقای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به موساد حکایت می‌کند. مروری بر این شواهد و قرائن تردیدی باقی نمی‌گذارد که ایشان صلاحیت حضور در جایگاه کنونی را ندارد و این حق مسلم و قانونی جمهوری اسلامی ایران است که به او اجازه ورود به ایران و اظهار نظر درباره برنامه هسته‌ای کشورمان را ندهد. بخوانید!

۵- آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در طول مذاکرات هسته‌ای موضوعی را با عنوان ابعاد احتمالی نظامی«possible military dimensions - PMD»پیش کشیدند، با این مضمون که ایران در گذشته برخی از فعالیت‌های غیرصلح‌آمیز هسته‌ای داشته است! آمریکا مدعی بود که این اطلاعات را از کامپیوتر شخصی یکی از کارکنان سابق هسته‌ای ایران که فراری شده است به دست آورده! و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در نوامبر ۲۰۱۱ طی گزارشی به جمهوری اسلامی ایران منتقل کرده و خواستار توضیح درباره آن شده بود . جمهوری اسلامی ایران از این گزارش با عنوان «مطالعات ادعایی» یاد کرده و ضمن ارائه توضیحات مستند، غیرواقعی بودن آن را نشان داده بود. و آژانس نهایتاً در سال ۱۳۹۴ ماجرا را تمام شده اعلام کرد و «یوکیا آمانو»، مدیرکل وقت آژانس در گزارش خود به شورای حکام تاکید کرد که «نشانه‌هایی از فعالیت‌های مشکوک هسته‌ای ایران بعد از سال ۲۰۰۹ وجود ندارد».

۶- بعد از گزارش یوکیا آمانو، آمریکا و رژیم صهیونیستی که به شدت از این گزارش عصبانی شده بودند، آمانو را تحت فشار قرار داده و از وی خواستند که گزارش خود را پس بگیرد! ولی آمانو، درخواست آنها را خلاف قوانین جاری آژانس دانسته و اعلام کرد که گزارش آژانس با تحقیقاتی که انجام گرفته و مستنداتی که ایران ارائه کرده است همخوانی کامل دارد و حاضر به پس گرفتن گزارش خود نشد.

در آن هنگام رافائل گروسی، معاون یوکیا آمانو، مدیرکل وقت آژانس بود و به دشمنی با ایران و همسویی با اسرائیل شهرت داشت. گروسی اصرار فراوانی داشت که آمانو گزارش مربوط به تبرئه ایران از اتهام PMD را پس بگیرد. آمانو، اما به این درخواست غیرقانونی آمریکا و اسرائیل پاسخ منفی داد و... مدتی بعد از دنیا رفت! و رافائل گروسی جایگزین او شد! آمریکا و رژیم صهیونیستی برای انتخاب وی به مدیرکلی آژانس دست به لابی گسترده‌ای با کشورهای عضو آژانس زده بودند که بعضاً با تهدید آنها نیز همراه بوده است.

cherno.jpgداستان کودکی نجات‌یافته از فاجعه چرنوبیل

العربیه - تیم میسون، ۲۷ ساله، در کودکی توسط مادرش جلوی درب یک یتیم‌خانه رها شد

او یازده سال پس از فاجعه هسته‌ای چرنوبیل در اوکراین، در آوریل 1997 در مسکو به دنیا آمد. این حادثه در 26 آوریل 1986 رخ داد و باعث انتشار گسترده مواد رادیواکتیو در محیط شد.

مادر میسون در دوران بارداری در معرض تشعشعات هسته‌ای قرار گرفت. این موضوع باعث شد که تنها یک دست او در دوران جنینی به طور کامل رشد کند. دست راست و پاهایش ناقص ماند و بعدها راه رفتن و انجام کارهای روزمره برایش دشوار شد.

01.jpg

مادر بیولوژیک این کودک روسی او را در روز تولدش جلوی یک یتیم‌خانه رها کرد. او در یادداشتی نوشته بود که نمی‌خواهد «یک هیولا» را بزرگ کند. اما در سه‌سالگی، زنی به نام ویرجینیا میسون از آرلینگتون، ایلینوی، این کودک ناقص‌الخلقه را به فرزندی پذیرفت. او گفت که به محض دیدن میسون، تصمیم گرفت مادرش شود.

02.jpg

پزشکان می‌گویند تشعشعات هسته‌ای می‌تواند به جنین آسیب بزند. این آسیب ممکن است باعث جهش‌های ژنتیکی شود و رشد طبیعی را در دوران جنینی مختل کند. سازمان «کودکان چرنوبیل» اعلام کرده است که از سال 1986، نقص‌های مادرزادی در این منطقه 200 درصد و ناهنجاری‌های جسمی 250 درصد افزایش یافته است.

03.jpgمیسون یکی از افرادی است که زندگی‌شان به دلیل این فاجعه تغییر کرد. با این حال، او اکنون در شیکاگو زندگی می‌کند و از شرایط خود راضی است. به گفته گروه رسانه‌ای SWNS Media Group، او در حال حاضر شاغل است و زندگی مستقلی دارد.

میسون می‌گوید: «حالا خوشحالم. این همان زندگی‌ای است که می‌خواستم. استقلال برایم مهم بود. رسیدن به اینجا آسان نبود و تلاش زیادی لازم داشت.»

04.jpg

پس از مهاجرت به آمریکا، او یادگیری زبان انگلیسی را آغاز کرد. او با کمک اندام‌های مصنوعی و عصا توانست راه برود و زندگی خود را مدیریت کند.

با این حال، میسون هنوز در برقراری روابط و پیدا کردن دوستان با چالش‌هایی روبه‌رو است. مادر خوانده‌اش در اوت 2024 از دنیا رفت و این اتفاق برای او بسیار سخت بود.

22-7.jpgایران وایر - «محمد شریفی مقدم»، دبیر کل خانه پرستار در گفتگو با خبرگزاری ایلنا گفته است که برخی از پرستاران که از شهرهای دیگر برای کار به تهران آمده‌اند «فاقد مسکن بوده و برای آنکه کرایه منزل ندهند، چند شیفت کار می‌کنند و در ساعات استراحت خود در خودرو می‌خوابند.»

او ادامه داد: «آنان حتی برای استحمام از حمام بیمارستان استفاده می‌کنند.»

وضعیت شغلی و مزدی پرستاران و نیروهای کادر درمان بعد از پایان همه‌گیری کرونا به یکی از چالش‌های وزارت درمان و آموزش پزشکی در دولت‌های جمهوری اسلامی تبدیل شده.

ناترازی در حوزه منابع انسانی بیمارستان‌ها نیز مانند ناترازی در حوزه انرژی موضوعی است که از یک سو به کمبود نیروی کار در بیمارستان‌ها منجر شده و از سوی دیگر تلفات ناشی از مرگ و بیماران اورژانسی را بهه دنبال دارد.

بر اساس گزارش خبرگزاری ایلنا در سال ۱۴۰۳ پنجاه مورد اعتراضات پرستاران ثبت شده که بیشترین تجمعات اعتراضی برگزار شده در سال‌های اخیر بوده است. اعتراضات پرستاران در مقابل استانداری خراسان در مشهد و اعتراضات پرستاران در محوطه داخلی بیمارستان میلاد تهران، تنها نمونه‌هایی از این اعتراضات است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

رسانه‌های ایران گزارش می‌دهند که به دنبال ترک شیفت کاری توسط پرستاران برای حضور در اعتراضات صنفی مدیران درمان سازمان تامین اجتماعی و وزیر بهداشت چندین بار برای موضوع اصلاح تعرفه‌های خدمات درمانی پرستاران وعده دادند اما این وعده‌ها تحقق نیافته است.

21-2.jpgصادق زیباکلام: روح دولت انگلستان از ظهور رضا شاه در ایران خبر نداشت چه رسد به برنامه ریزی آن

سخنی به گزاف نرفته اگر کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ را یکی از مهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران بدانیم. ۱۰۴ سال پیش در نخستین ساعات آنروز، ۴۰۰۰ لشکرقزاق به فرماندهی "رضاخان میرپنج" که روز قبلش از پادگانشان در روستای آقا بابای قزوین حرکت کرده بودند، بدون آنکه با مقاومتی روبرو شوند وارد پایتخت شدند.

رهبراصلی کودتا یک روزنامه نگارجوان۳۲ساله بود به نام سید"ضیاءالدین طباطبایی" که جامعه تحصیلکرده ایران چند سالی میشد که با مقالات تندش علیه حاکمیت قاجارها آشنا شده بود. او قاجارها را مسبب وضعیت نابسامان کشورمیدانست. دولت اویکصد روز بیشتردوام نیاورد و چهره‌ای که بعد از کودتا بتدریج برقدرت مسلط شد همان رضاخان میرپنج بود.

او سرانجام بعد از قریب به ۵ سال موفق شد سلسله قاجار که به شدت محبوبیتشان سقوط کرده بود را به کمک مجلس کنار گذارده و سلسله پهلوی را تاسیس نماید و خود نیز بعنوان رضاشاه قدرت را بدست گیرد. اقدامات واصلاحات رضاشاه ظرف ۱۶ سال بعدی چهره ایران را تغییر داد.

من همواره گفته ام اگرتصویری از ایران ۱۲۹۹ و ایران ۱۳۲۰ که رضاشاه از قدرت برکنار می‌شود را کنار هم می‌گذاشتیم، به زحمت میشد باور کرد که هر دو تصویر تعلق به یک کشور دارند. البته هرقدر که رضاشاه موفق شد گام‌های بلند و ارزنده‌ای درزمینه پیشرفت‌های اقتصادی و نوسازی کشوربرداشته و چهره ایران را تغییر دهد، درعرصه توسعه سیاسی، آزادی بیان، انتخابات آزاد و حاکمیت قانون ایران عملاً به عقب رفت.


مسووليت فرد يا حكومت؟

| No Comments

22.jpgعباس عبدي

پس از كشته شدن يك جوان دانشجو و سرقت لپ‌تاپ و تلفن همراه او، چند يادداشت در اين باره نوشتم. خلاصه آنها اين بود كه تاكيد بر مجازات و به‌ويژه اعدام، مساله را حل نمي‌كند.‌ اگر چه مسووليت‌هاي فردي در ارتكاب جرم وجود دارد و هر جرمي را يك يا چند نفر انجام مي‌دهند و از اين نظر بايد ميان افراد مجرم و ديگران با اجراي مجازات تفاوت قائل شد.

ولي در نهايت جرم يك مساله فردي نيست، بلكه يك پديده اجتماعي است و بايد ريشه‌يابي اجتماعي شود. آقاي پزشكيان هم در جلسه مجمع عمومي فرهنگستان علوم پزشكي به درستي گفت: «قتل دانشجوي دانشگاه تهران به خاطر فقر و جهالت اتفاق افتاد.» تأكيد بر فرد و مجازات او با حداكثر شدت، موجب دو انحراف جدي مي‌شود.

اول اينكه از ريشه‌يابي علل ارتكاب جرم غفلت مي‌شود. دوم اينكه ارتكاب برخي از جرايم تابع شدت مجازات نيست و هر چه مجازات شديد شود، لزوما آن جرم مهار نمي‌شود يا كاهش نمي‌يابد، مجازات در اين موارد فلسفه ديگري دارد. پس از اين يادداشت انتظار مي‌رفت كه اگر رسانه‌اي خواست كه به آن بپردازد، اسير جو رواني نشود.

يكي از دوستان متني را در نقد يادداشت‌هاي من فرستاد كه در خبرگزاري تسنيم منتشر شده بود. انتظار مي‌رفت كه يك خبرگزاري بزرگ مطالبي را منتشر كند كه حداقلي از اعتبار علمي و منطقي را داشته باشد و از گزاره‌هاي در خور استفاده كند نه به خاطر من، بلكه به خاطر اعتبار رسانه و احترام به خوانندگان خود. روشن است كه از نظر بنده اين دو جوان قاتل گرچه مرتكب جنايت شده‌اند و بايد محاكمه و عادلانه مجازات شوند ولي آنان نيز از منظري فراتر از جنايت رخ داده، آسيب ديده و قرباني هستند.

خوب اگر شرايط به گونه‌اي باشد كه جوانان كشور از طريق نهادهاي اجتماعي جامعه‌پذير نشوند و در جامعه حل و جذب نشوند و نيازهاي متعارف آنان از طريق هنجارهاي پذيرفته شده تامين نشود، نه راحت ولي در نهايت تعداد زيادي از آنان مرتكب جرم خواهند شد. چگونه اين امر بديهي را مي‌توان رد كرد؟ اين كار فقط از كسي برمي‌آيد كه واقعيت و منطق نزد او كم‌ارزش باشد.

مسووليت‌هاي فردي در ارتكاب جرم در جاي خود هست، ولي ناديده گرفتن عوامل ساختاري و اقتصادي و اجتماعي موجب مي‌شود كه نه‌تنها جرم كم نشود، بلكه بيشتر هم بشود. اجازه بدهيد آمار و ارقام دقيق‌تري از انواع سرقت و تعداد دستگيرشدگان اين جرم را طي ۱۶ سال از ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۱ مرور كنيم. يعني از آغاز سلطه بلامنازع تندروها در كشور. اين آمار در سالنامه آماري ۱۴۰۱ مركز آمار جدول ۳-۱۵ درج شده است.


طي اين مدت جمعيت كشور فقط ۲۰ درصد بيشتر شده است. از ۷۰ ميليون به حدود ۸۵ ميليون رسيده است، ولي تعداد سرقت ۶۵۳ درصد و تعداد دستگيرشدگان به جرم سرقت نيز ۳۰۰ درصد بيشتر شده است.


اكنون ببينيم وضع جمعيت، اشتغال و درآمد سرانه در اين دوره ۱۶ ساله در مقايسه با دوره ۱۶ ساله پيش از آن چگونه بوده است؟ از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۵، درآمد ملي كشور حدود 9/2 برابر شده است. جمعيت كشور در اين فاصله حدود ۳۰ درصد اضافه شده است.

به عبارت ديگر در فاصله سال‌هاي ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۵، درآمد سرانه كشور 2/2 برابر بيشتر شده و اين رقم مهمي است. جالب اينكه در همين فاصله تعداد شاغلان كشور ۹۰ درصد افزايش يافته و از ۱۱ ميليون شاغل در سال ۱۳۶۵، به 8/20 ميليون شاغل در سال ۱۳۸۵ رسيده است.

rubio.jpgوزیر خارجه آمریکا: می‌توانیم پایان حکومت ایران را رقم بزنیم اما ترامپ صلح‌طلب است

ایران اینترنشنال - مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در مصاحبه‌ای درباره نحوه مواجهه کاخ سفید با جمهوری اسلامی، گفت که واشینگتن می‌تواند «پایان حکومت ایران» را رقم بزند اما چون «ترامپ صلح‌طلب است»، ترجیح می‌دهد چنین اتفاقی رخ ندهد.

به گفته روبیو، همین کافی است که گفته شود: «اگر آمریکا تصمیم بگیرد، می‌تواند پایان حکومت ایران را رقم بزند.»

او پنج‌شنبه دوم اسفند در گفت‌وگویی در شبکه ایکس، گفت: «ترامپ صلح‌طلب است و ترجیح می‌دهد از این اقدام اجتناب کند.»

روبیو تاکید کرد که هیچ‌کس نباید از این موضع ترامپ برداشت اشتباه کند و افزود: «در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، ایران هسته‌ای در کار نخواهد بود.»

در روزهای گذشته گزارش‌هایی درباره حمله احتمالی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای فردو و نطنز در ماه‌های آینده منتشر شده است.

وزیر خارجه آمریکا در گفت‌وگوی خود تاکید کرد که این کشور اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی سلاح هسته‌ای در اختیار داشته باشد تا جهان را به گروگان بگیرد و به اسرائیل حمله کند.

روبیو درباره گزینه‌های آمریکا برای مقابله با برنامه اتمی ایران توضیحی نداد.

رییس‌جمهوری آمریکا هم‌زمان با امضای دستور اعمال فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، گفت که به مشاورانش دستور داده اگر جمهوری اسلامی برای ترور او تلاش کند، «محو شود و هیچ چیزی از آن باقی نماند».

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

آمریکا و گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی

روبیو با اشاره به اقدامات گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی علیه آمریکا و اسرائیل، گفت: «چرا به آن‌ها اجازه می‌دهیم پول بیشتری به دست آورند که بتوانند از حملات به اسرائیل و آمریکا حمایت کنند؟»

Babak_Khati.jpgانتشار مقاله "رضا پهلوی یک گام به پیش؛ توپ در زمین سایر گروه‌ها" باعث ایجاد جنب و جوشی در گروه‌های سیاسی و اجتماعی شد که باید آن را به فال نیک گرفت.

هرچند باید خاطرنشان نمایم عمده‌ی بخش نقدهایی که از طرف دوستان جمهوری‌خواه مطرح شد، صرفا تکرار مواضع قدیمی و اغلب سلبی بود و از اشاره به نقطه عطف یادداشت یعنی سخنان اخیر شاهزاده و نظرات مطرح شده در آن اثری نبود.
به همین دلیل سعی خواهم کرد با توضیحات مجمل و طرح سوالات ساده اما مهم در مورد آینده از همقطاران جمهوریخواهم، به روشن‌تر شدن هرچه بیشتر فضا کمک کنم.
نگاه نگارنده این سطور به سیاست عرصه داد و ستدی است که قرار است در آن با حفظ اصول و ارزش‌های دمکراتیک در نهایت به حداقل‌های آزادی و دمکراسی در ایران برسیم و آن را تداوم بخشیم و پیش نیاز چنین خواسته‌ای تحقق یک گذار دمکراتیک است.

feshar2.jpgصدای آمریکا - مایکل والتز، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا، روز جمعه سوم اسفند تصریح کرد که ایالات متحده در چارچوب سیاست فشار حداکثری پای خود را بر گلوی اقتصاد جمهوری اسلامی ایران فشار می‌دهد.

والتز که در روز دوم همایش بزرگ جمهوری‌خواهان آمریکا در نشست «سی‌پک» سخن می‌گفت، یادآور شد که در دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ، اقتصاد حکومت ایران در نتیجه سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ در حال فروپاشی بود.

مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا در ارتباط با برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، بار دیگر سیاست رسمی ایالات متحده را تکرار و تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران هرگز نباید به جنگ‌افزار هسته‌ای دست یابد.

او در ارتباط با خاورمیانه نیز گفت در پی حمله تروریستی ٧ اکتبر و حملات متعاقب اسرائیل به حکومت ایران و نیابتی‌های آن، حزب‌الله به‌شدت تضعیف شده است، حکومت مستبد بشار اسد در سوریه ساقط شد، و «محور ترور» جمهوری اسلامی در منطقه عملا مختل شده است.

feshar1.jpgانتقاد سباستین گورکا از تحویل «میلیاردها دلار» به جمهوری اسلامی

سباستین گورکا، مدیر ارشد مقابله با تروریسم شورای امنیت ملی کاخ سفید، روز جمعه سوم اسفند از رویکرد دولت پیشین آمریکا در قبال حکومت ایران و تحویل «میلیاردها دلار» به جمهوری اسلامی انتقاد کرد.

گورکا که در روز دوم همایش بزرگ جمهوری‌خواهان آمریکا در نشست «سی‌پک» سخن می‌گفت، در بخش دیگری از سخنانش به حمله هوایی اخیر ایالات متحده به داعش در سومالی اشاره کرد و در حین پخش ویدیویی از این حمله، دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، مبنی بر اجرای این حمله مرگبار را ستود.

او همچنین از مقابله دولت ترامپ با قاچاقیان مواد مخدر و افزودن کارتل‌های فعال در این زمینه به فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی قدردانی کرد.

arnz.jpgسعودی با هوشمندی ولیعهدش امروز قلب جهان عرب و منطقه است

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

امروز جمعه ریاض میزبان کشورهای عضو شورای همکاری‌های خلیج فارس، مصر، اردن و دولت خودمختار فلسطین است. قرار است در این نشست به پیشنهاد حیرت‌انگیز دونالد ترامپ درباره تخلیه غزه از ساکنانش و ساختن یک «ریویرا» تحت حاکمیت ایالات متحده، پاسخ رسمی تهیه و طرح مصر برای بازسازی غزه هم بررسی شود.

ریاض هفته پیش میزبان مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، و تیمش وسرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، و تیمش بود. حضور کیریل دمیتریف، رئیس صندوق ثروت ملی روسیه، در کنار لاوروف نشان از امیدهای بسیار پوتین به آینده روابط اقتصادی کشورش با آمریکا بود.

مصر و اردن که همراه اسرائیل از بزرگ‌ترین کمک‌های واشینگتن برخوردارند، حتی با تهدید مبنی بر قطع این کمک‌ها عقب ننشستند، چرا که امیدشان به ریاض است که طرح ترامپ را قاطعانه رد کرد.

در دهه ۱۹۶۰ و پیش از جنگ شش‌روزه عرب‌ها و اسرائیلی‌ها، رادیو صوت العرب در قاهره پرشنونده‌ترین رادیو جهان عرب بود. «گوبلز» عبدالناصر احمد سعید نام داشت. حسنین هیکل با همه نزدیکی به رهبر مصر، هرگز گوبلز نشد، اما احمد سعید با آن صدای خوش‌آهنگ و بم و جذاب می‌توانست به‌سرعت، رهبری را خائن یا خدمتگزار ملت معرفی کند.

او برنامه‌ای داشت با عنوان «حقائق و اکاذیب» یعنی راست‌ها و دروغ‌ها. در این برنامه، آرم ایستگاه رادیوهای عربی پخش می‌شد و او پشت هرکدام می‌گفت: «هنا تونس /اکاذیب. هنا بغداد /حقائق و...» رادیو امان، پایتخت اردن، هم تا دوم ژوئن ۱۹۶۷ با صفت اکاذیب ذکر می‌شد و در پی آن احمد سعید می‌گفت: «این حکم اعدام تو است ای حسین که برای آب خوردن هم از سفارت انگلستان اجازه می‌گیری.»

روزی که ملک حسین تحت فشار تبلیغات و افکار عمومی دومیلیون فلسطینی، با هواپیمای خود به قاهره پرواز کرد و شریک ناصر در جنگ شد، ناگهای رادیو امان صدای «حقائق» شد و ملک حسین، برادر قهرمان. در طول جنگ شش‌روزه، میلیون‌ها عرب گمان داشتند که ارتش مصر مشغول استقرار در تل‌آویو است، در حالی که هزاران سرباز مصری تشنه و مجروح و خسته، در صحرای سینا به دنبال جرعه‌ای آب بودند.

ملک حسین ماند و بی شعار و با سربلندی در کنار سادات، به مخاصمه با اسرائیل خاتمه داد. فرزندش عبدالله هم راه و سلوک او را دنبال کرد. امروز اردن نفت و زر ندارد و با کمک‌های آمریکا و سعودی و سرویس‌های خدماتی پزشکی و دانشگاهی‌اش زندگی می‌کند، ولی ملتی سرفراز است که تن به خفت نمی‌دهد.

مصر هم چنین است. اما سعودی با ثروت کلان و هوشمندی ولیعهدش، امروز قلب جهان عرب و منطقه است؛ جایگاهی که در عصر پهلوی دوم از آن ایران بود. ایرانی که ۴۶ سال بعد از طاعون انقلاب با یک دوجین شکست، منفور خاص و عام و باجگیر محله است. اگر ناصر یک احمد سعید داشت، سید علی ده‌ها دارد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در کنار احمد سعید، فاروق شوشه، ادیب مصری، هم برنامه «زبان زیبای ما» (لغتنا الجمیلة) را پخش می‌کرد که ۱۰ بار هم می‌شنیدی، تازگی داشت. اما صداوسیمای نایب المهدی بعد از برنامه‌های زجرآور خبری، روضه سید ملک خاتون را پخش می‌کند.

در طول ۱۴ و نیم دولت روبه‌زوال جمهوری ولایت فقیه، نگاهی به سعودی بیندازیم. ملک خالد، فهد، عبدالله، سلمان و ولیعهدش که بعد از نخست‌وزیری ملک فیصل در پادشاهی برادرش ملک سعود، این دومین بار است که ولیعهد عهده‌دار ریاست شورای وزیران هم هست.

امیر محمد بن سلمان تیمی از جوانان و میانسالان سعودی را که همگی در بهترین دانشگاه‌های منطقه و جهان تحصیل کرده‌اند، در کنار خود دارد. نگاهی به وزیر خارجه‌اش بیندازیم: شاهزاده فیصل بن فرحان بن عبدالله آل سعود (متولد ۱۹۷۴) از ۲۳ اکتبر ۲۰۱۹ وزیر خارجه سعودی است. از زمان بنیان‌گذار خاندان سعودی ملک عبدالعزیز، او ششمین وزیر خارجه از زمان تاسیس وزارت در سال ۱۹۳۰ است. او متولد فرانکفورت آلمان و به زبان‌های انگلیسی و آلمانی مسلط است و البته عربی زبان مادری او است.

Abdolsatar_Doshouki_2.jpg امروز مقاله ای تحت عنوان "دعوت رضا پهلوی به "سی پَک" (CPAC) خیانت به ارزش های محافظه کارانه است " به قلم یکی از هواداران شناخته شده و پروپاقرص مجاهدین بنام "آیِوَن ساشا شیهان" پروفسور دانشگاه بالتیمور را در واشنگتن تایمز خواندم که حقیقتا حیرت انگیز بود. نویسنده که حدود سیزده سال سابقه همکاری نزدیک با سازمان مجاهدین را دارد, حتی زمانی که مجاهدین در لیست گروه های تروریستی آمریکا قرار داشتند, پروفسور شیهان با مریم رجوی در پاریس ملاقات کرده بود. مجاهدین در سپتامبر ۲۰۱۲ از لیست تروریستی آمریکا خارج شدند. پروفسور شیهان سه ماه قبل از آن در ژوئن ۲۰۱۲ در جلسات مجاهدین شرکت و طبق پُست خودش در توییتر (X) با مریم رجوی دیدار کرده بود. طبق قوانین آمریکا هرگونه حمایت از یک گروه که در فهرست گروه های تروریستی است غیرقانونی و "مجرمانه" می باشد.

Mehran_Rafiei.jpg• چگونه یک افراط گرای حزبی کانون ایرانیان کویینزلند را به انزوا کشاند؟

هدف از نوشتن این مقاله:
تشویق نیروهای اپوزیسیون به همکاری با یکدیگر به کمک یک تجربه عینی

مقدمه:
مبارزه نفسگیر مردم ایران برای دستیابی به آزادی به مرحله حساس نهایی نزدیک شده است و همگان طلیعه رهایی را می‌بینند و واکنش هایی نشان می‌دهند. رهبر خودکامه نیروهایش را به رخ می‌کشد، بودجه دستگاه‌های امنیتی و انتظامی و تبلیغاتی خود را دیوانه وار افزایش می‌دهد، تعداد بیشتری را دستگیر و اعدام می‌کند تا در سایه وحشت چند روزی سقوط خود را به تعویق بیندازد. از طرف دیگر، مردم رنجدیده از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا صدای اعتراض خود را بلندتر کنند، از درون راهروهای زندان گرفته تا میدان‌های ورزشی، محوطه دانشگاه‌ها و ایستگاه‌های مترو. اعتراضات مردم بسیار گسترده است و محدود به مناطق، مشاغل، گروه سنی، مذهبی و جنسیتی خاصی نیست و همین تنوع و گستردگی قوای انتظامی را به حالت آماده باش دائمی در آورده است. امروزه همه می‌دانند که رژیم خودکامه حاکم بر ایران خود را ملزم به رعایت هیچگونه قانون و ضابطه اخلاقی نمی‌داند و کوچکترین علاقه‌ای به مردم، فرهنگ و خاک ایران ندارد و هر امتیازی را آشکارا یا مخفیانه به بیگانگان می‌دهد. سید علی خامنه‌ای با اجرای سرسختانه سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" بیش از سی سال است که بر اریکه قدرت مطلقه تکیه زده است و از هر روشی برای حذف رقبای خود و جلوگیری از تشکیل نهاد‌های مردمی استفاده کرده است و لزومی به تکرار آن‌ها در اینجا نیست. بنابراین، مهمترین وظیفه اپوزیسیون در شرایط فعلی همکاری مسئولانه و هوشمندانه با یکدیگر است.

mohreh.jpgمن یک جمهوری خواه هستم که در این بزنگاه کلیدی تاریخ، کشور را آماده تر برای مشروطه پادشاهی می‌بینم. نمی‌گویم که‌ در این هنگامه سخت، در این چارراه زمانه، مشروطه پادشاهی اقبال بیشتر مردم ایران را بدست آورده است. درصد سازی‌ها از هر خط سیاسی که باشد تبلیغ توهّم و تفرقه بوده و بی ارزش است. نه تنها هیچ آماری نداریم که اگر هم یک آمار نصف و نیمه می‌داشتیم باز عقل سیاسی حکم می‌کرد که ساختار سیاسی کشور را بر پایه آرای هیجانی برخواسته از احساسات و خشم گذرا، تبلیغ و فراتر از آن برپا نکنیم. ما ملت، نمی‌خواهیم سبک غلط انداز 'آری یا نه' را دوباره سازی کنیم. ما ملت، باید ششدانگ روشن شویم که آرمان و فلسفه سیاسی احزاب و گروه‌ها برای مدیریت کلان کشور چیست. می‌خواهیم ایده‌های سیاسی و حکومتی را در برابر هم سبک سنگین کنیم و ببینیم کدام ساختار برای کشور کم هزینه تر و آینده دار تر است. کدام حکومت در جان و دل ملت ماندگار تر است. برازنده ما نیست که پس از نزدیک به دو قرن مبارزه، دمدمی مزاج، کاری کنیم که چند سال بعد با هزار مشکل بخواهیم از چاهی که افتادیم در بیاییم. ما ملت، می‌خواهیم مطمئن شویم که کدام اندیشه می‌تواند بهتر و کاراتر جمهوریت و جامعیت ملت را نمایندگی کرده، تمامیت کشور را در راستای سود عامّه ملت تضمین و تأمین کند. این آرزو و این امید، همانا در فردای پیروزی و در پروسه دمکراتیک پسا گذار می‌تواند برآورده شود.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgاصطلاحی در انگیسی است که می گوید: "وقتی روی صندلی و دور میز نیستی، (پس) در لیست غذا هستی.

تیم آمریکا با تیم روسیه در ریاض بر سر اوکراین ملاقات کردند و زلنسکی و سران اروپا بر سر این میز مذاکره جایی نداشتند و در را به روی اینها بستند. این یعنی اینکه آنها در لیست غذای این دو کشور هستند! سران انگلستان و آلمان و فرانسه در پاریس ملاقات کردند که چه خاکی بر سرشان کنند و وقتی هر کدام ساز خودشان را زدند، معلوم شد که حتی در مورد آن خاک بر سر ریختن هم به توافق نرسیده اند.

کارشناسی فرانسوی می گفت که در تاریخ اروپا سابقه ندارد که امنیت اروپا به یک قدرت خارجی محول شده باشد و حال آن قدرت می گوید که اشتراکی بین ما وجود ندارد و دوران تحقیر اروپا شروع شده است. او به رهبران اروپا امیدی نداشته و آنها را بی کفایت می داند و اینکه معتقد است باید منتظر نسل دیگری از سیاستمداران بود. سخنی معروف است که می گوید که دوران رفاه، رهبران ضعیف می سازد و سبب ایجاد دوران سختی و عسرت می شود و این دوران یعنی دوران سخت، رهبران قوی می سازد. پس باید منتظر آن زمان بود.

توسیدید/Thucydides، تاریخ نگار یونانی در رابطه با جنگهای پلونوسین/جنگهای آتن و اسپارت، گفته بود:

"قوی هر چه که می تواند می کند و ضعیف هر رنجی را که باید می کشد."

Iran2.jpg

به نام خداوند جان وخرد

ایران، فراتر ازخاک

هر کجا باشم مگر تو بامنی ـــــــــــــــــــــ نی عجب چونکه مرا جان و تنی
نسج ماو تو با هم تافته است ـــــــــــــــــــــ تا رو پودش نیز در هم بافته است
آب و خاک تو گشتم درسرشت ـــــــــــــــــــــ‌ای ترا پیوسته بادا باغ و کشت
نگسلم هرگز ترا زآن آب خاک ـــــــــــــــــــــ‌ای که زیبد باشی گرمالک رقاب
با توام اما دلتنگ توام ـــــــــــــــــــــ زخمه‌ها‌ی تار آهنگ توام
‌ای زر سبز و سیاهت مستدام ـــــــــــــــــــــ جمله کان و معدنت بادا مدام
آن خنک‌ها چشمه‌ات چو سلسبیل ـــــــــــــــــــــ غاره‌ها و دره‌هایت بی بدیل
ریک‌ها در ریک زارباد سخن ـــــــــــــــــــــ از کویرت می‌دهد داد سخن
هر اذانت دل برد از ماذنه ـــــــــــــــــــــ نزل برکت باردت از روزنه
درتو شد هرخانه‌ای قرآن مقر ـــــــــــــــــــــ دست کم یا گشته دررف مستقر
‌ای هماره صوت خوش داوود ما ـــــــــــــــــــــ هستی‌ات شد افتخار بود ما
خاورت بالاتراست از آفتاب ـــــــــــــــــــــ بی غروب است آفتابت خوش بتاب
‌ای وطن! داری نور ایزدی ـــــــــــــــــــــ خاک تو گیرد ز هور ایزدی
نورخورشیداست چون شد دسترس ـــــــــــــــــــــ از خراسانش گیرد یک قبس
دانش و دین گربود اندر ثری ـــــــــــــــــــــ پارسی درچنگ می‌آرد ورا
بین دماوند دائما تاجش حریر ـــــــــــــــــــــ گویی افرشته نشسته بر سریر
گشته است اسپید سد در غلغله ـــــــــــــــــــــ تا که شالی را کند پر سنبله
کان ارس با شیب تند و در خروش ـــــــــــــــــــــ چون به دریا می‌رسد گردد خموش
سهندبرتبریزشدهمچون عروس ـــــــــــــــــــــ گشته آذربایجانش پای بوس
چشمه‌ها‌ی کوه سبلان ازبهشت ـــــــــــــــــــــ طبعشان شد جملگی مینو سرشت
آب گرمش اردبیل سرد را ـــــــــــــــــــــ معتدل سازد دمش رابا صفا
‌ای همیشه شد خلیجت پارسی ـــــــــــــــــــــ جاودانی زیر چرخ اطلسی
گویمت با دل اما بی کلام ـــــــــــــــــــــ کاسپین بارد پیوسته نعام
بوده البرزش همواره قرین ـــــــــــــــــــــ چون تراوداین به آن وآن براین
تنگه‌ی هرمزدر بحرعمان ـــــــــــــــــــــ غیرت ایران بود از باستان
آن جزایر کان سه گانه نامی است ـــــــــــــــــــــ ادعایش از انیران خامی است
ازدوان تنب و بوموسی را ـــــــــــــــــــــ گر بپرسی چیستی و از کجا
ملک طلقم جمله بر ایران زمین ـــــــــــــــــــــ گشته‌ام برپارسی حق الیقین
زنده رودوکرخه وکارون ونور ـــــــــــــــــــــ اترک و گرگان ولار، رود کجور
هیرمندوجاجرود و شاهرود ـــــــــــــــــــــ رودکر، زرینه رود ولنگرود
با هرازو سبزه و اروندرود ـــــــــــــــــــــ پارسی را خاک کرده تار وپود
منظری گسترد ساحل بر خزر ـــــــــــــــــــــ خامه عاجز دربیان زیب و فر
کوه و دریا شد بهم در راستا ـــــــــــــــــــــ در تجلی شد بهشت کبریا
دخت رز شد محو تاکستان تو ـــــــــــــــــــــ شرب مکنونات نشئه جان تو
آیت زیتون تو در رودبار ـــــــــــــــــــــ بارشی کرده صفا راکوهسار
نی شود منحوت بحرپارسی ـــــــــــــــــــــ جاودان ماناد شهرپارسی
شاه شطرنج است بلوچ و آذری ـــــــــــــــــــــ لر بود و با کرد و گیل، مازندری
آفتاب توسی می‌گردد طلوع ـــــــــــــــــــــ مطلع هر شعر باشد در شروع
با شمایک پارچه است ایران ما ـــــــــــــــــــــ زان ردا اندازه شد بر جان ما
شهردانش وشهرعرفان و ادب ـــــــــــــــــــــ شهر مردان و رجال با خطب
علم طب از رازی شد وامخواه ـــــــــــــــــــــ بی حضور کشف او شد بی کلاه
بوعلی اعجوبه‌ای شد پرفنون ـــــــــــــــــــــ نیست مثلش زیر چرخ آبگون
شاه بیت شعر ایران است وطن ـــــــــــــــــــــ رحمت ملخص بود او را به تن
هفت شهر عشق تو با هفت خوان ـــــــــــــــــــــ عارض عرفان ورزمش شدنشان
طاهرعریان گمنامی بنام ـــــــــــــــــــــ عارفی کو بود ایرانش کنام
فهلویاتش در ذکر و دعا است ـــــــــــــــــــــ نغمه‌هایش شرح در خوف و رجاست
هرقدر گویم اگر از رودکی ـــــــــــــــــــــ شرح و بسط من گردد اندکی
‌ای که (عرفانت) ما را جان و دل ـــــــــــــــــــــ کرده چون اشعار حافظ مشتعل
پند سعدی‌ات روان صیقل زند ـــــــــــــــــــــ همچو سوهانی زمختی بر کند
آنقدرشیرینش می‌یابی غزل ـــــــــــــــــــــ بی قدریابی ز کندو را عسل
مولوی تو بود درمان ما ـــــــــــــــــــــ هست تریاکی به زهر جان ما
سرخوشی و مستی‌ات خیام وار ـــــــــــــــــــــ راز و رمز فلسفی‌ات هوشیار
بحر مواجی از موج هنر ـــــــــــــــــــــ آسمان سایی در اوج هنر
شعر عطاری درشوریدگی ـــــــــــــــــــــ رگ رگت سرشار شد از زندگی
شاعری و شعر من دیدم بسی ـــــــــــــــــــــ همچو فردوسی ندیدم من کسی
در حقیقت اوست معمار زبان ـــــــــــــــــــــ طرح نو افکنده بنیان زبان
رستم وی گرد ایران دلیر ـــــــــــــــــــــ بی همال است زیر این چرخ اثیر
مثل وی ایزد دگر ناساخته است ـــــــــــــــــــــ آفتاب دیگر چنو ناتافته است
شعر ناصرخسرو است شمشیرسا ـــــــــــــــــــــ همچو پتکی شد به فرق ناروا
کی رود از یاد ایران گنجوی ـــــــــــــــــــــ خمسه‌اش با روح شعر مثنوی
زو شیرین شد زبان پارسی ـــــــــــــــــــــ حرف وحی است هان روان پارسی
خاقانی زد فریاد وطن ـــــــــــــــــــــ در خزان‌های شمشاد وطن
وزبهارستان جامی یاد کن ـــــــــــــــــــــ با درودی یاد آن استاد کن
وی به میهن فراین فرهنگ شد ـــــــــــــــــــــ خامه‌اش در سبعه او رنگ شد
صائب تبریز آن نیکو سرا ـــــــــــــــــــــ سال‌ها بودش ورا ایران سرا
می‌توان گفتش ورامیرغزل ـــــــــــــــــــــ گشته درتک بیت اکسیرغزل
این وطن هان بحر معنا هاستی ـــــــــــــــــــــ درج خاک و گنج دریاها ستی
زآن سبب گشته انیران پرشمار ـــــــــــــــــــــ خاک و دارش در ثمار و میوه دار
مسقط الراسی دلیران را زمین ـــــــــــــــــــــ بوده‌ای پیوسته شیران راعرین
نام نامی آریوبرزن بود ـــــــــــــــــــــ نقش بر کوه‌ها و بر دامن بود
سربداران بر میان بستند جان ـــــــــــــــــــــ تا براندازندتاتار ازمیان
روز تلخ و کوته میر کبیر ـــــــــــــــــــــ میرزا کوچک، سردار دلیر
باقر و ستارخان نا ستوه ـــــــــــــــــــــ عزمشان ستواربود مانند کوه
ازدلیران تنگستان همی ـــــــــــــــــــــ کی شود خاطردرنسیان همی
نی فقط ایران بود در روزگار ـــــــــــــــــــــ شد ازآن آوازه در دارالقرار
تاب ظرفم نی از روز وطن ـــــــــــــــــــــ گویم و سوزم از سوز وطن
‌ای حقیقت در تو برتر از وطن ـــــــــــــــــــــ شد طلایه جایگاهت در زمن
هان که ایران است یک کل کلان ـــــــــــــــــــــ کی توانم آورم جزوی از آن
خاک را شد نقطه نقطه قصه‌ها
کی محاط شعرگــــــــردد عبدکا

عبدالحسین آقابزرگی (عبد)

*

shirazi.jpgچشمان شما از دیدن خیرتان عاجز است

شهاب الدین حائری شیرازی

بایدن در اخرین دیدار خود در سمت ریاست جمهوری با ترامپ رئیس جمهور منتخب، ایران را بزرگترین خطر فوری برای امریکا دانست این سخن یک پیام روشن داشت.
ایران به دنبال بمب هسته ای است.

در داخل هم کم نگفتند مسئولان، از ضرورت تغییر دکترین هسته ای.

ترامپ چند بار رسما از ایران خواست که بیایید مذاکره کنیم و خط قرمز ما بمب هسته ای است.

ایران اما با توجه به امضای دستور ریاست جمهوری توسط ترامپ در حضور بی بی که مسیر کلی تحریمها و فشارها بر ایران را ترسیم می کرد، رسما گفت در شرایط فعلی حاضر به مذاکره نیست.

ترامپ عملگراست به سرعت پوتین را با وعده ی دادن زمینهای اشغال شده در اوکراین به تیم خود آفزود.

پوتین در وضعیت فعلی، بیشترین اطلاعات را در خصوص مسائل مختلف ایران دارد.
بایست گفت با طمعی که ترامپ به جان پوتین انداخته، امروز اطلاعات پوتین از ساختار سیاسی و نظامی ایران بزرگترین خطر برای ایران است.

ترامپ اما صریحا به ایران هشدار داده که بین یک تکه کاغذ یعنی تعهد به دور ماندن از سلاح هسته ای و زیر بار نظارتهای جدی رفتن در مسئله هسته ای و بمباران سنگین، یکی را انتخاب کند.



به نظر می رسد ایران نیز چندان بی میل به بالابردن توان هسته ای خود نیست چون بالاخره با از دست دادن نیروهای نیابتی، احساس می کند در مقابل اسرائیل و آمریکا نیاز به جایگزینی دارد.

بالاخره این همه خیرخواهان بر ضرورت کنار گذاشتن معارضه با آمریکا اصرار کردند اما حاکمیت همچنان مصر به استمرار سیاست خارجی غلط خود هست.
عادت به بد و بیراه گفتن به آمریکا شده هویت این حاکمیت.

کسانی که برای حاکمیت با تاییدهای سیاه، خوش رقصی کردند شریکند در موقعیت پدید آمده فعلی.


به نظر می رسد آه مظلومان دارد کارگر می افتد و حاکمیت در حال طی کردن قدم به قدم به سوی سوء عاقبت است.

چشمهایتان را گناهانتان بسته

خیر خود را شر و شر را خیر می پندارید.

با دستان خود، خانه هایتان را بر سر خود خراب خواهید کرد.

....فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُمْ بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ(2 حشر)

...خدا از آنجا که گمان نمی کردند به سراغشان آمد و در دل هایشان رعب و ترس افکند به گونه ای که خانه هایشان را به دست خود و به دست مؤمنان ویران کردند. پس ای صاحبان بینش و بصیرت! عبرت گیرید.

rp.jpgایندیپندنت فارسی - حساب «ارتش اسرائیل» به زبان فارسی روز شنبه، چهارم اسفندماه در اکس از «همبستگی نمایندگان مردم ایران و شاهزاده رضا پهلوی» با خانواده «شیری‌ بیباس» قدردانی کرد.


شاهزاده رضا پهلوی روز جمعه با انتشار پیامی در اکس، با اشاره به قتل کودک‌گروگان‌های اسرائیلی به دست نیروهای حماس، نوشت این اقدام نشان داد که حماس و اربابان آن در تهران نمی‌توانند بخشی از فرایند صلح باشند.


شاهزاده رضا پهلوی ضمن همدردی با خانواده بیباس تاکید کرد تا زمانی که «حکومت ترور جمهوری اسلامی» به پایان نرسد، هیچ ایرانی یا اسرائیلی در امنیت نخواهد بود.

idffarsi.jpg

کیهان لندن - رقص یک زن جوان بدون حجاب اجباری در کنار ایستگاه مترو تجریش در تهران با استقبال کاربران در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. این ویدیو روز شنبه چهارم اسفند ۱۴۰۳ در «ایکس» بازتاب پیدا کرد.

پیرامون الترناتیو و راهکاربرون رفت از وضع موجود

:::

bomb.jpgخبرگزاری‌های ایران گزارش داده‌اند صبح شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳، یک بمب در ساختمان ستاد بنیاد مسکن شهرستان چابهار منفجر شد.

‎براساس این گزارش این «بمب صوتی» حدود ساعت ۱۰ صبح منفجر شده است.

شدت انفجار بسیار زیاد بوده و موجب تخریب بخش‌های گسترده‌ای از ساختمان شده است. صدای انفجار نیز در سطح وسیعی از منطقه شنیده شده است.

ساعاتی بعد از انتشار این خبر، رسانه‌های ایران گزارش کردند که «جیش‌العدل» مسئولیت این انفجار را به عهده گرفته است.

‎در ویدیویی که منتشر شده است یکی از شهروندان چابهار می‌گوید «هم بمب منفجر شده است هم تیراندازی کردند.»

‎رسانه‌های محلی و کانال‌های تلگرامی که اخبار استان سیستان و بلوچستان را منتشر می‌کنند می‌گویند «افراد مسلح ناشناس ابتدا کارکنان بنیاد مسکن را از ساختمان خارج کرده‌اند و بعد بمب صوتی را داخل ساختمان منفجر کرده‌اند.»

‎
مهدی شمس آبادی دادستان زاهدان توضیح داد: «حدود ساعت ۱۰:۳۰ امروز یک بمب صوتی در ساختمان بنیاد مسکن شهرستان چابهار منفجر و منجر به تخریب بخشی از آن شد. تاکنون در این حادثه کسی آسیب ندیده است. نیرو‌های اطلاعاتی و امنیتی در حال تحقیقات برای عوامل حادثه هستند و در این خصوص دستورات قاضی لازم داده شده است.»

22-1.jpgمحمد عطریان‌فر، فعال سیاسی در گفت‌وگو با «انتخاب» به بیان جزئیاتی درباره قتل‌های زنجیره‌ای پرداخت.

عطریان‌فر گفت:

یکی از محکومان [ماجرای قتل های زنجیره ای] به من گفت خدمت آقای وزیر [وقت اطلاعات] بودیم؛ بحث نفوذ فرهنگی پیش آمد، اسم امثال دوانی مطرح شد، آقای رئیس گفت فکر می‌کنید فلانی [عبدالله نوری] بهتر از دوانی است؟

او تأکید کرد: این مبنایی شده بود که عبدالله نوری در لیست ترور قرار بگیرد.

:::

دیده شدن فردی مشکوک با صورت پوشیده در کنار خودروی شاهزاده رضا پهلوی

غزه ای شدن ایران

| No Comments

kp.jpgویرانی-پیروزی

یدالله کریمی پور

حسین الله کرم مدعی شده که وعده صادق ۳ می تواند در آمریکا اتفاق بیفتد. ایشان ادعا کرد که می توان برد موشک ها را تقویت کرد تا به آمریکا برسد. پیشتر فدوی و حاجی زاده بر انجام‌ حتمی صادق ۳ تاکید کرده اند.‌

البته برای رهبری و دیگر تصمیم سازان جمهوری‌اسلامی، احیای جنگ‌ از راه دور با اسرائیل-آمریکا، آسان و ساده و بی هیچ مانع عمده ای امکان پذیر خواهد بود. حتی با فرض اقدام سنگین متقابل امریکا-اسراییل و غزه ای شدن ایران با نابودی زیربناهایش، لاجرم مفهومش شکست نیست. چنان که با وجود ویرانی تقریبا کامل غزه، از این دیدگاه حماس پیروز محسوب می شود.

به گمانم با فرض تداوم‌ فرآیند جاری و تحقق مواضع چنین اشخاصی ، احتمال تحقق چشم انداز ویرانی- پیروزی مشابه غزه برای ایران، خیلی هم دور از انتظار نیست.

:::

ما از همان روز نخست سوار شدن بر قایق، سوراخ های ته آن را دیدیم، ولی با این آرزو ‌که با وعده های معجزه وارتان همگی را خواهید بست، با شما دل به دریا زدیم. نمی دانستیم که سوراخ ها روز به روز به شکاف تبدیل خواهد شد و قایق های نجات هم از نظرها محو.

IMG_8747.pngالبته لال شود کسی که معتقد نباشد انسان امروز نیاز به تاریخ دارد، و تاریخ برای آن خوب است که از گذشتگان درس بگیریم و توی چاله و چاه هایی که پدران ما افتادند نیفتیم، و تاریخ برای آن خوب است که گذشته را چراغ راه آینده کنیم و از این حرف های صد من یک قاز.

حالا هم که چهل و هفت سال یعنی نزدیک به نیم قرن از واقعه ی شوم انقلاب ۵۷ گذشته چقدر خوب است که تاریخ آن دوران را بنویسیم و اهل اندیشه و تئوریسین های ما لطف کنند در باره ی جزء به جزء این دوره نظر بدهند و تئوری صادر کنند که خدای نکرده امروزی ها با چشم بسته به سمت دره نروند و به قول جناب زیباکلام قس علی هذا.

امروز دیدم که شماره ی دهم فصلنامه ی خارج از کشور «شهریور» مطالب اش اختصاص داده شده است به «کالبد شکافی پنجاه و هفتی ها» که دست شان درد نکند که ما ها که پنجاه و هفتی هستیم را حسابی به صورت تئوریک کالبد شکافی فرموده اند و دل و روده مان را بیرون ریخته و تشریح نموده اند.

البته باید عرض کرد که پنجاه و هفتی بینوا که به قول سردبیر این نشریه «فرومایگان» بودند، دل و روده شان در سال ۶۱ و ۶۷ و بعد از آن تا همین امروز که تعدادی از آن ها مثل «سخن» گردن شکسته زنده هستند، هم به صورت نظری و هم به صورت عملی توسط حکومت نکبت اسلامی بیرون ریخته شده است و چیز زیادی برای تکمیل این کالبد شکافی باقی نمانده ولی خب، عزیزان نشریه ی «شهریور» که اتفاقا «مدیر مسوول» آن از فرزانگان و دلسوزان کشور ایران هستند لابد لازم دیده اند که دل و روده ی بیرون ریخته شده ی پنجاه و هفتی های نگون بخت را بیشتر بیرون بریزند که سعی شان مشکور باد.

20-3.jpg

کیهان لندن

«دفتر مطبوعاتی رضا پهلوی»

پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳ (۲۰ فوریه ۲۰۲۵) با سپاس از دعوت

برای دعوت از شاهزاده رضا پهلوی که در حمایت از مردم ایران و مبارزه آنها برای آزادی انجام شده بود، با اشاره به پیام ولیعهد ایران اعلام کرد که به دلیل تداخل غیرقابل پیش‌بینی برنامه خانوادگی، وی از شرکت در این کنفرانس معذور است. در پیام شاهزاده با قدردانی از برگزارکنندگان «کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کاران» آمده است: «من مشتاقانه منتظر شرکت در این کنفرانس بودم تا با یک پیام در آن صحبت کنم: ایران بدون جمهوری اسلامی، آمریکا و جهان را از ترور و باج‌خواهی این رژیم جنایتکار رها خواهد ساخت و صلح پایدار را در خاورمیانه به ارمغان خواهد آورد.

متاسفم که تعهدات خانوادگی نامنتظره مانع از بازگشت به‌موقع به واشنگتن برای سخنرانی در مراسم امسال می‌شود.» وی ابراز امیدواری کرد که در رویدادهای آینده‌ی این نهاد صحبت کند. کنفرانس ۲۰۲۵ «اقدام سیاسی محافظه‌کاران» از ۱۹ تا ۲۲ فوریه در واشنگتن دی‌سی برگزار می‌شود.

ersbedar.jpgمراد ویسی - ایران اینترنشنال

انتشار گزارش اخیر ایران‌اینترنشنال درباره جزییات کمک میلیاردی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، به خانواده‌های لبنانی، واکنش‌های گسترده‌ای را در میان شهروندان به همراه داشته است و بسیاری از مخاطبان، با ارسال پیام‌هایی از این اقدام ابراز نارضایتی کرده‌اند.

این مردم معتقدند در شرایطی که شهروندان در ایران با مشکلات اقتصادی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اختصاص چنین مبالغی برای کمک به حزب‌الله لبنان و طرفداران آن غیرقابل توجیه است.

منتقدان این کمک مالی تاکید دارند که مقامات جمهوری اسلامی همواره مدعی کمبود بودجه برای حل مشکلات داخلی هستند اما در عین حال، مبالغ هنگفتی را صرف حمایت از گروه‌های وابسته به خود در کشورهای دیگر می‌کنند.

پرسش اساسی مطرح‌شده از سوی مردم این است که آیا بهتر نبود این منابع مالی برای کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم ایران هزینه شود؟

یکی از نکات برجسته در واکنش‌ها، حجم بالای خشم عمومی از این اقدام است.

بسیاری از مخاطبان ایران‌اینترنشنال که پیام ارسال کرده‌اند، در کنار بیان مشکلات اقتصادی خود، این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا وقتی مردم ایران برای تامین مایحتاج اولیه، از جمله غذا و دارو، با مشکلات جدی روبه‌رو هستند، چنین کمک‌هایی به خانواده‌های لبنانی اختصاص داده می‌شود؟

برخی از شهروندان گفته‌اند که هنگام مراجعه به صندوق‌های بازنشستگی برای دریافت مطالبات اندک خود، با پاسخ «خالی بودن صندوق» مواجه شده‌اند اما هم‌زمان شاهد اختصاص میلیاردها تومان به حزب‌الله لبنان هستند.

بر اساس اطلاعات منتشرشده، کمک مالی خامنه‌ای شامل مبالغی بوده که به هر خانواده طرفدار حزب‌الله در بیروت تا سقف یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان و به خانواده‌های ساکن مناطق خارج از بیروت تا سقف یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان اختصاص یافته است.

علاوه بر این، مبلغی بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار نیز به ۲۳۳ هزار و ۵۰۰ خانواده لبنانی پرداخت شده که مجموع این مبلغ به حدود هفت تریلیون تومان می‌رسد.

این کمک‌های جمهوری اسلامی که سه ماه پیش انجام شده، به تایید نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله لبنان نیز رسیده است.

ایران اینترنشنال - برخی از پناهجویان ایرانی که با این سه پرواز از آمریکا دیپورت شده بودند، هفته گذشته با انتشار ویدئویی اعلام کردند که موقع انتقال به پاناما «غل و زنجیر» شده‌ بودند. این افراد بنا به اظهارات خود، از مرز مکزیک وارد خاک ایالات متحده شده بودند و با هواپیمای ارتش آمریکا به پاناما اخراج شدند.

plarge.jpg
نزدیک به ۱۰۰ پناهجو که برخی از آنان ایرانی هستند، به تازگی از آمریکا اخراج و به پاناما منتقل شدند. نیویورک‌تایمز در گزارشی اوضاع این پناهجویان را که در حومه یک جنگل نگهداری می‌شوند، از نظر بهداشت و تغذیه، نامناسب گزارش کرد.

نیویورک‌تایمز پنج‌شنبه دوم اسفند نوشت این پناهجویان از هتل محل اقامتشان در آمریکا، به یک کمپ در حومه جنگل منتقل شدند.

در میان این مهاجران، تعدادی ایرانی شامل زنان و کودکان نیز حضور دارند که در گفت‌وگو با خبرنگاران، از وضعیت بد بهداشتی و تغذیه در طول مسیر و کمپ شکایت داشته‌اند.

برخی از این افراد به عنوان «مسیحیان ایرانی»، از امضای اسناد مربوط به بازگشت به ایران خودداری کرده‌اند. آنان به نیویورک‌تایمز گفتند که در صورت بازگشت به ایران، جانشان در خطر خواهد بود.

پیش‌تر ویدیویی در فضای مجازی منتشر شد که در آن چند ایرانی خود را پناهجویانی معرفی کردند که با توسل به زور، وادار به ترک خاک آمریکا شده‌اند.

پناهجویان بازداشتی با اشاره به شرایط «بسیار ابتدایی» محل نگهداریشان گفتند بیماری‌هایی از جمله تب دِنگی در منطقه وجود دارد.

بر اساس این گزارش، دولت اجازه دسترسی خبرنگاران و سازمان‌های امدادی را به این ۱۰۰ نفر نداده است.

آرتمیس قاسم‌زاده، پناهجوی ایرانی ۲۷ ساله، در توصیف شرایط محل نگهداری خود گفت: «این‌جا مثل یک باغ‌وحش است و قفس‌هایی با فنس‌های بسته دارد. پس از یک سفر چهار ساعته، یک تکه نان بیات به ما دادند. ما همه روی زمین نشسته‌ایم.»

drone.jpgصدای امریکا - بر اساس اطلاعات رسیده به صدای آمریکا، همایش بزرگ امسال جمهوری‌خواهان آمریکا (سی‌پک)، روز پنج‌شنبه یک پهپاد ساخت جمهوری اسلامی را به عنوان مدرکی قطعی از دخالت جمهوری اسلامی در جنگ‌های فرامرزی به نمایش می‌گذارد.

این پهپاد که از نوع شاهد ۱۳۶ ساخت جمهوری اسلامی است به‌تازگی به ایالات متحده منتقل شده است.

پهپاد شاهد ۱۳۶ تحت نظارت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تولید می‌شود که آمریکا آن را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داده است.

این پهپاد نمونه‌ای از پرشمار تسلیحاتی است که از سوی جمهوری اسلامی به روسیه منتقل شده و در حمله به اوکراین مورد استفاده قرار گرفته است.

پهپاد شاهد ۱۳۶ در حمله مرگبار شبه‌نظامیان شیعه مورد حمایت جمهوری اسلامی به یک پایگاه آمریکایی در اردن به نام «برج ۲۲» نیز در ژانویه ۲۰۲۴ استفاده شده است. آن حمله پاسخ نظامی آمریکا را در پی داشت.

به‌گفته منابع بخش فارسی صدای آمریکا، این پهپاد با همکاری سازمان «اتحاد علیه ایران هسته‌ای»، به ریاست مارک والاس نماینده پیشین ایالات متحده در سازمان ملل به آمریکا منتقل شده است.

سازمان غیردولتی «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» مستقر در آمریکا گفته است این پهپاد از اوکراین به لهستان و سپس به واشنگتن منتقل شده است.

پهپاد مورد نظر روز پنج‌شنبه در اجلاس «سی‌پک» که نشست بزرگ سیاست‌گذاری محافظه‌کاران آمریکاست، به نمایش گذاشته می‌شود.

آقای والاس خود رونمایی از این پهپاد را در جریان اجلاس «سی‌پک» انجام خواهد داد.

این نشست، میزبان بلندپایه‌ترین چهره‌های دولت فعلی آمریکا از جمله دونالد ترامپ رئیس جمهوری، جی‌دی ونس معاون رئیس جمهوری، مایک والتس مشاور عالی امنیت ملی کاخ سفید، سناتورهای ارشد و دیگر مقامات خواهد بود.

قدرت تخریبی شاهد ۱۳۶ معادل بیش از ۵۰ کیلوگرم تی‌ان‌تی است و در حملات مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است.

Jeyran_Moghadam.jpgسخنرانی اخیر رضا پهلوی و پاسخگویی به سوالات مطرح شده در حاشیه‌ی کنفرانس مونیخ، الزامی برای سایر گروهها پدید می‌آورد تا در این بزنگاه که تمامی تحلیل‌ها بر احتمال وقوع تغییری نزدیک در شرایط ایران گواهی میدهند به برآورد نیروها و امکانات خود بپردازند و فعالانه در بحث گذار و شرایط خود برای شرکت در کمیته‌ی گذار به صورت مشخص و واضح اقدام نمایند چرا که سکوت امروز شرایط فردا برای عدم تحقق دموکراسی را هموار میکند و به تکرار پنجاه و هفتی دیگر می‌انجامد. در این میان نگاهی به آنچه رضا پهلوی روی میز گذاشته و لزوم کنشگری در قبال آن را مرور میکنیم.

مزورانه یا صادقانه، رضا پهلوی چهارچوبی برای گذار به دموکراسی را معرفی کرده است و بر ماست که عنوان نیروهای دموکراتیک به جای نیت خوانی مشخصا بر گفته‌های وی تمرکز کنیم.

در سخنان او سه نکته بارز است:

Masoud_amirkhalili.jpgمعاویه به علت دشمنی با امام اول شیعیان، با علی (در جنگ صفین) و پسرش یزید با امام حسین (در جنگ کربلا) در فرهنگ شیعه شهرت خوبی ندارد. بیشتر اطلاعات ما از این جنگ‌ها و به طور کلی از معاویه را تاریخ نویسان عرب و ایرانی در دوران عباسیان به ما داده‌اند. اما این اخبار عباسیان از قرن ۸ و ۹ با سکه‌ها و سنگ نبشته‌های معاویه از قرن ۷ همخوانی نمی‌کنند. گزارش‌های هم از نویسندگان مسیحی قرن ۷ از معاویه در دست هستند که تفاوت دارند با اخبار عباسیان از این حکمران عرب.
به همین دلیل (به دلیل درست نبودن اخبار عباسیان) می‌بایست برای بازسازی شخصیت تاریخی (حقیقی) معاویه به سکه، سنگ نوشته‌ها و همچنین به گزارش‌های نویسندگان مسیحی قرن ۷ از این امیرالمؤمنین عرب رجوع کرد

Alain_Ekbatani.jpgوقتی چمبرلن و دالادیه پس از توافق مونیخ با هیتلر و واگذاری بخشی از چکسلواکی به آلمان در سال ۱۳۳۸ اعلام کردند که صلح را به اروپا بازگرداندیم؛ تصور می‌کردند که کوتاه زمانی پس از این خیال‌بافی، اروپا و جهان در تراژدی وحشتناک جنگ دوم جهانی فرو روند.

‏مذاکرات آمریکا و روسیه بر سر اوکراین را من به این دلیل کمدی قرارداد تراژیک مونیخ می دانم که اصلا آمریکا اروپایی نیست و خطر ژئواستراتژیک روسیه حداقل در حال حاضر آمریکا را تهدید نمی‌کند.

za.jpgاحمد زیدآبادی

رفتار دونالد ترامپ در برابر جنگ اوکراین گرچه شبیه جابجا کردن باری از تخم‌مرغ با بیل مکانیکی یعنی خالی از هر نوع ظرافت و احتیاط است، اما حق با مخالفان غربی‌اش هم نیست.

جنگ روسیه و اوکراین عملاً فرسایشی شده و دولت بایدن و رهبران اروپا و زلنسکی جز لفاظی، چشم‌انداز روشنی برای سرانجام آن مطرح نکرده و نمی‌کنند!

زلنسکی برای شکست دادن روسیه، خواهان دریافت پیشرفته‌ترین سلاح‌های دفاعی و تهاجمی از اعضای ناتو و عضویت اوکراین در این سازمان است، اما ناتو اراده‌ای برای این کار از خود نشان نمی‌دهد، چون رویارویی تمام‌عیار با کرملین را به صلاح اروپا و جهان نمی‌داند.

با این حساب، فقط دو راه وجود دارد. اول، ادامۀ فرسایشی جنگ تا اطلاع ثانوی بدون هرگونه چشم‌انداز روشن. این سناریو منابع مالی و تسلیحاتی اروپا را می‌بلعد و جان و مال اوکراینی‌ها و روس‌ها را هم تلف می‌کند. دوم، خاتمۀ جنگ با همۀ عواقب دردناک آن برای زلنسکی در کنار ملزم کردن پوتین به امنیت اروپا به طوری که از خطوط تعیین شده، گامی به جلو برندارد. به نظرم ترامپ مشغول همین کار جسورانه به شیوۀ بی‌ملاحظه و متفرعنانۀ خود است. فقط هم از او برمی‌آید!

اسراییل را «شخم» می‌زنیم

| No Comments

shokhm.jpgایران وایر - همزمان با موج جدید تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر حمله به اسراییل، «ابراهیم جباری»، مشاورعالی فرمانده سپاه پاسداران در یک سخنرانی روز پنج‌شنبه دوم اسفند ۱۴۰۳ گفته است: «هر موقع تشخیص داده شود به وسعت تل‌آویو و شخم زدن اسراییل، وعده صادق ۳ اتفاق خواهد افتاد.»

او که در جریان یک رزمایش سپاه و بسیج، تحت عنوان «پیامبر اعظم» در بیرجند، مرکز استان خراسان جنوبی، سخنرانی می‌کرد، گفته است: «جبهه مقاومت لبنان و عراق و فلسطین در اوج آمادگی هستند و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم فرمودند برد موشک‌های را افزایش دهید.»

جباری همچنین گفته است: «ترامپ هیچ غلطی نمی‌تواند انجام دهد و اگر بخواهند به ایران اسلامی تعرضی کنند همه پایگاه‌ها و ناو‌های آنان در منطقه در آتش قهر ملت ایران خواهد سوخت و جبهه مقاومت به میدان خواهد آمد.»

تهدیدهای این مقام سپاه پاسداران در حالی مطرح می‌شود که سی‌ام بهمن‌ماه، «امیرعلی حاجی‌زاده»، فرمانده هوافضای سپاه نیز گفته بود که عملیات «وعده صادق ۳»، حتما انجام می‌شود.

جمهوری اسلامی به حملات موشکی و پهپادی خود که در فروردین‌ماه سال جاری صورت گرفت، نام عملیات «وعده صادق» را داد. پس از آن با تشدید تنش‌ها بین ایران و اسراییل، در مهرماه ۱۴۰۳، سپاه پاسداران با پرتاب ۲۰۰ موشک بالستیک به خاک اسراییل، مدعی شد که انتقام کشته شدن «اسماعیل هنیه» در خاک ایران و «حسن نصرالله» در لبنان را گرفته است، اما فقط جان یک کارگر فلسطینی را گرفت.

تهدیدهای مقامات سپاه در حالی در ایران تشدید شده که در هفته‌های اخیر و با روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، در ایالات متحده و امضای یادداشت ریاست جمهوری برای احیای سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، حکومت ایران در تنگنا و انزوای بیشتری قرار گرفته است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

دونالد ترامپ البته حین امضای این یادداشت گفته بود که قصد دارد با ایران مذاکره کند. با این حال، «علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی ضمن مخالفت با مذاکره با ایالات متحده، گفته بود که مذاکره با این کشور، «هوشمندانه و شرافتمندانه نیست.»

همچنین در هفته‌های اخیر توافق آتش‌بس بین اسراییل و حماس بعد از بیش از یک سال جنگ خونین و خانمان برانداز در نوار غزه که منجر به گرفته شدن جان هزاران غیرنظامی شده، صورت گرفت و حماس در حال تحویل گروگان‌ها یا پیکرهای گروگان‌هیا جان باخته به دولت اسراییل است.

mafia.jpgبرادرزاده‌ تحریم دور می‌زند و گاز می‌فروشد

قطع گاز در روزهای گذشته در محافل اقتصادی ایران نام خاندان دستغیب،‌ خاندان امام‌جمعه سابق شیراز را مطرح کرده است. پسر برادر امام جمعه اسبق شیراز در بخش‌هایی از مذاکرات گازی میان ایران و ترکمنستان به‌عنوان واسطه عمل می‌کرده و پیش از آن نیز بر اساس پرونده بانک ملت، با حمایت داماد وزیر اطلاعات دولت روحانی، تنها در یک مورد توانسته بودند برای خود ۲۲۰میلیارد تومان بخشودگی بانکی فراهم کنند.

احسان مهرابی - ایران وایر

«عبدالحسین دستغیب»، امام‌جمعه شیراز در دوران آیت‌الله خمینی در ۲۰آذر۱۳۶۰در یک انفجار انتحاری توسط «گوهر ادب آواز»، از اعضای سازمان «مجاهدین خلق» کشته شد، اما پس از آن نیز برخی از اعضای خاندانش که نقش مهمی هم در سیاست و اقتصاد ایفا کرده‌اند. در این میان نام «عبدالله دستغیب» و پسرش «احسان»، سال‌ها بعد، در پرونده‌های فساد اقتصادی بارها مطرح شد.

عبدالله دستغیب، پسر برادر امام جمعه شیراز به‌عنوان، یکی از چهره‌های کلیدی در اقتصاد ایران شناخته می‌شود. او در حوزه‌های مختلف اقتصادی، از جمله بخش بانکی و انرژی، فعالیت داشته و با استفاده از ارتباطات خود، تسهیلات کلانی از بانک‌ها دریافت کرده است.

احسان دستغیب نیز با بهره‌گیری از شبکه ارتباطی پدرش (عبدالله) و دیگر افراد بانفوذ، توانسته بود در بخش‌های کلیدی اقتصادی، از جمله صنعت انرژی و تجارت گاز، نقش فعالی ایفا کند. ارتباط او با افرادی مانند «محمد راستی»، رییس دفتر «اسحاق جهانگیری» در دوره وزارت در دولت خاتمی به او امکان دسترسی به فرصت‌های اقتصادی خاص را داده است.

در واقع، شبکه‌ای از شرکت‌های پوششی در کشورهای خارجی از سوی این خاندان‌های سیاسی ایجاد شده بود تا از این طریق با پنهان‌سازی سرمایه‌ها از طریق ثبت شرکت‌هایی در دبی، ترکیه و دیگر مناطق آفشور، بتوانند اقدام به پولشویی و خروج سرمایه از ایران کرده تا از این طریق در ظاهر تحریم‌ها علیه ایران را دور بزنند.

احسان دستغیب در تجارت نفت کوره عراق نیز نقش فعالی دارد و با استفاده از ارتباطات خود، موفق به کسب امتیازات ویژه برای صادرات مازوت شده است.

«علی دیواندری»، مدیر عامل بانک ملت، در دادگاه رسیدگی به جرایم خود گفت: «می‌خواهم به‌طور مستند کمک ۲۲۰ میلیارد تومانی را که به آقای دستغیب صورت گرفته به محضر دادگاه توضیح دهم. البته نمی‌خواهم مدیران فعلی بانک را متهم نمایم، لکن به‌طور مستند اصل ماجرا را عرض می‌کنم.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

مدیرعامل بانک ملت در همان دادگاه علنی مطرح می‌کند که «شرکت طرح و اندیشه» بانک ملت در نهایت، تحت عناوین «خیانت در امانت، تحصیل مال نامشروع، اختلاس و کلاهبرداری» از عبدالله دستغیب و «عباس زارعی» شکایت کیفری کرده و این پرونده نیز به سه پرونده قبلی اضافه شده است.

به گفته دیواندری، در نهایت اما نسبت به دستغیب «مهربانی‌های زیادی» انجام و شش میلیون دلار از اصل بدهی از او گرفته نمی‌شود و به علاوه هفت سال سود این مشارکت نیز محاسبه نمی‌شود که مجموعا ۲۲۰ میلیارد تومان به نفع دستغیب تمام می‌شود.

در همان دادگاه عنوان شد که دستغیب با استفاده از نفوذ نزدیکان، دوستان و هم‌دستانش از بازپرداخت رقمی بالغ بر هزار میلیارد تومان بدهی به نهادهای مالی و دولتی ایران فرار کرده است.

kaboos.jpgجنجال بر سر «دیکتاتور»‌ خواندن زلنسکی

تمام این سناریوها در حالی مطرح می‌شود که دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۱۹ فوریه (یکم اسفند) ولودیمیر زلنسکی را یک «دیکتاتور» خواند و هشدار داد که این رهبر اوکراینی «بهتر است دست بجنباند، وگرنه دیگر کشوری نخواهد داشت.» آقای ترامپ همچنین ادعا کرد که کی‌یف مسئول تهاجم مسکو به اوکراین است.

اظهارات ترامپ با انتقادات زیادی از سوی مقامات اروپایی مواجه شد، از جمله اولاف شولتس، صدراعظم آلمان که در توییتی نوشت: «اینکه مشروعیت دموکراتیک رئیس‌جمهور زلنسکی را انکار کنید، اشتباه و خطرناک است.» آقای شولتس در ادامه نوشت: «برگزاری انتخابات منظم در وسط جنگ ممکن نیست. این امر با الزامات قانون اساسی اوکراین و قوانین انتخاباتی هم‌خوانی دارد. هیچ‌کس نباید خلاف این را ادعا کند.»

در واکنش به این موضوع، دفتر کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا نیز با صدور بیانیه‌ای ولودیمیر زلنسکی را «رهبر منتخب دموکراتیک اوکراین» توصیف ‌کرد. اگرچه دفتر نخست‌وزیری به طور مستقیم از ترامپ انتقاد نکرد، اما بیانیه صادر شده با ادعاهای ترامپ در مورد زلنسکی در تضاد کامل بود. نخست‌وزیر بریتانیا در عین حال سعی کرد تا حمایت خود از تلاش‌های تحت رهبری ایالات متحده برای دستیابی به صلح پایدار در اوکراین را تکرار کند.

در یک جنگ، افراد مجبور می‌شوند طرفی را انتخاب کنند و به نظر بسیاری در اروپا، دونالد ترامپ طرف ولادیمیر پوتین را گرفته است

هفت روز مداخله رئیس‌جمهور آمریکا در جنگ روسیه و اوکراین، کابوس اوکراینی‌ها و بسیاری از متحدانشان را به واقعیت تبدیل کرده و نظم روابط فراآتلانتیکی را که از سال ۱۹۴۵ پایه امنیت اروپا بوده، بر هم زده است.

پایگاه خبری تحلیلی پولتیکو در گزارشی به این موضوع پرداخته و می‌نویسد: سیاستمداران اروپایی تازه دارند متوجه می‌شوند که جهانشان تا چه اندازه تغییر کرده است. اکنون باید با آمریکایی روبه‌رو شوند که در بهترین حالت نسبت به آنها بدبین است و در بدترین حالت، دشمن‌شان محسوب می‌شود.

اگر هنوز تردیدی درباره میزان تمایل ترامپ به ایجاد دشمنی در اروپا وجود داشت، او سه‌شنبه شب به آن پایان داد. زمانی که اوکراین را مقصر آغاز جنگ با روسیه دانست. این تحریف آشکار واقعیت، یعنی حمله بی‌دلیل پوتین سه سال پیش، حتی وفادارترین دوستان آمریکا در منطقه را شوکه کرد.

یک مقام دولتی بریتانیا در واکنش به این اظهارات ترامپ در جمع خصوصی گفت: «یا مسیح!»

پولتیکو به نقل از دیپلمات اروپایی که نخواسته نامش فاش شود می‌نویسد: «ما اکنون شاهد اتحادی میان یک رئیس‌جمهور روسیه هستیم که می‌خواهد اروپا را نابود کند و یک رئیس‌جمهور آمریکایی که او هم می‌خواهد اروپا را نابود کند. ائتلاف فراآتلانتیکی دیگر وجود ندارد.»

پس از تقریباً سه سال حمایت قاطع از مقاومت اوکراین در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن، حالا رئیس‌جمهور جدید آمریکا دقیقاً همان صحبت‌های پوتین را تکرار می‌کند. او در تازه‌ترین اظهارات خود روز چهارشنبه، رئیس‌جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را به‌خاطر برگزار نکردن انتخابات، «دیکتاتور» خواند و اذعان کرد که چندان به نتیجه این جنگ اهمیتی نمی‌دهد.

ترامپ در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «این جنگ برای اروپا بسیار مهم‌تر از آن است که برای ما باشد. ما یک اقیانوس بزرگ و زیبا داریم که ما را از آنها جدا می‌کند.»

bakhtiar.jpgخانوادۀ محمد باقر بختیار می‌گویند که از وضعیت و شرایط نگهداری پدرشان در بازداشت بی‌خبرند

محمد باقر بختیار، از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بود که در سال ۱۳۶۸ از سپاه پاسداران استعفا داد و روز ۲۵ بهمن در تجمع اعتراضی به حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد، از رهبران اعتراضات موسوم به «جنبش سبز» بازداشت شد.

آقای بختیار پیشتر گفته بود که تنها از سپاه استعفا داده است و نه از سربازی مردم شریف ایران. در گفت‌وگو باعلیرضا بختیار در آمریکا، در مورد وضعیت پدرش محمد باقر بختیار پرسیدیم.

:::

منوتو - پی‌یر پولیو، رهبر حزب محافظه‌کار کانادا، روز پنچشنبه در یک سخنرانی گفته در صورت انتخاب شدن به عنوان نخست‌وزیر کانادا، بیش از ۷۰۰ نفر از اعضای سپاه در خاک این کشور را اخراج خواهد کرد. انتخابات کانادا قرار است مهرماه سال ۱۴۰۴ یا زودتر در صورت انحلال پارلمان برگزار شود.

ایران وایر - بر اساس ویدیویی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، روز پنج‌شنبه دوم اسفند ۱۴۰۳، تنش در فرودگاه بیروت بر سر برافراشتن تصویر «حسن نصرالله»، رهبر کشته‌شده گروه «حزب‌الله» در این فرودگاه همچنان ادامه دارد.

در این ویدیو، یک زن محجبه طرفدار گروه شبه‌نظامی حزب‌الله، خطاب به مسافرانی که منتقد بالا بردن تصاویر نصرالله بودند، می‌گوید: «این وطن مال ماست و هر که خوشش نمی‌آید از کشور بیرون برود.»

bbc.jpgایندیپندنت فارسی - بی‌بی‌سی به دلیل پخش مستندی درباره غزه با روایت پسر یکی از وزرای حماس، به تبلیغ برای این گروه متهم شد.

سازمان کار علیه یهودستیزی (LAAS) با ثبت شکایتی علیه بی‌بی‌سی، این رسانه را به «تبدیل شدن به پلتفرم تبلیغاتی حماس» متهم کرده است.
دلیل این انتقادات پخش مستندی با عنوان «غزه: چگونه در منطقه جنگی زنده بمانیم» با صدای پسر ۱۴ ساله‌ای به نام عبدالله الیزوری است.
به گزارش تلگراف، ایمن الیزوری، پدر عبدالله معاون وزیر کشاورزی در دولت تحت کنترل حماس است، اما این ارتباط خانوادگی در مستند به مخاطبان اعلام نشده است.
ایمن الیزوری ماه گذشته تصویری از یک پسر جوان که به نظر می‌رسد عبدالله باشد را منتشر کرده و در کنار آن نوشته بود: «عبود... خدا او را حفظ کند.»
الکس هیرن، مدیر سازمان کار علیه یهودستیزی گفت: «این مستند نشان‌دهنده ناکامی در بررسی‌های لازم از سوی بی‌بی‌سی است، جایی که تبلیغات حماس به عنوان واقعیت معتبر به هزینه مالیات‌دهندگان ارائه شده است.»
هیرن افزود: «انتشار اطلاعات نادرست در مورد جنگ اسرائیل و حماس یک مشکل اساسی است، و این تنها یک مورد از یک الگوی گسترده‌تر است. برخی از رسانه‌های خبری نتوانسته‌اند منابع را به‌درستی بررسی کنند و به تکرار اطلاعات ارائه‌شده از سوی حماس ادامه می‌دهند. بررسی فوری لازم است تا مشخص شود این اتفاق چگونه دوباره رخ داده است.»
سنگوی بی‌بی‌سی در دفاع از این مستند گفت: « این فیلم مطابق با دستورالعمل‌های ویرایشی بی‌بی‌سی تهیه شده و بی‌بی‌سی کنترل کامل ویرایشی بر آن داشته است. والدین این کودکان هیچ‌گونه دخالتی در محتوای مستند نداشته‌اند.»
مستند «غزه: چگونه در منطقه جنگی زنده بمانیم»، که در روز ۲۹ بهمن ماه پخش شد، جنگ غزه را از دید سه کودک به تصویر می‌کشد.
:::

حماس روز پنج‌شنبه پیکرهای چهار گروگان اسرائیلی را به صلیب سرخ تحویل داد اما نمایش اجساد این گروگان‌ها از سوی حماس، موجی از واکنش‌های بین‌المللی را برانگیخت.

تصویری از محل به نمایش گذاشتن تابوهای چهار گروگان اسرائیلی برای تحویل به صلیب سرخ در غزه:

hlarge.jpg

در یک نمایش تبلیغاتی در خان یونس، در جنوب نوار غزه، اعضای کلاهدار و مسلح حماس و دیگر گروه‌های مسلح فلسطینی چهار تابوت را بر روی یک سکو به نمایش گذاشتند که هر کدام عکس یکی از گروگان‌ها را در خود داشت.

پشت این اجساد، پوستری از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به نمایش گذاشته شده بود که نشان می‌داد صورتش غرق در خون و کنارش دندان‌های خون‌آشام است.

killedBabies.jpgتحویل اجساد به اسرائیل

نمایش اجساد ۴ گروگان اسرائیلی از سوی حماس، خشم جهانی را برانگیخت

ابهام در تحویل اجساد گروگان‌ها: جسد مادر دو خردسال کشته‌شده، در میان اجساد تحویل داده شده، نیست.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای که امروز جمعه سوم اسفند ماه منتشر شد، اعلام کرد که بررسی‌های پزشکی قانونی نشان می‌دهد که جسد شیری بیباس، مادر دو گروگان خردسال کشته‌شده، در میان اجسادی که از سوی گروه تروریستی حماس تحویل داده شده، وجود ندارد.

این در حالی است که حماس پیش‌تر ادعا کرده بود اجساد شیری و دو فرزندش، کفیر ۹ ماهه و آریل ۴ ساله، و همچنین اودد لیفشیتز را به اسرائیل بازگردانده است.



بر اساس گزارش ارتش اسرائیل، کفیر و آریل بیباس در نوامبر ۲۰۲۳ و در ماه اول اسارت، به طرز فجیعی به قتل رسیده‌اند. این یافته‌ها ادعای حماس مبنی بر کشته شدن این کودکان بر اثر حملات هوایی اسرائیل را رد کرده و تأکید می‌کند که آن‌ها در زمان اسارت جان خود را از دست داده‌اند.

همچنین، ارتش اسرائیل تأیید کرد که یکی از اجساد تحویل‌شده متعلق به هیچ‌یک از گروگان‌ها نیست و هویتش ناشناس باقی مانده است. این موضوع تنش‌ها میان دو طرف را افزایش داده و اسرائیل، حماس را به نقض توافق آتش‌بس متهم کرده است



دنی دانون، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، در واکنش به این رویداد گفت: «هیچ واژه‌ای نمی‌تواند این جنایت را توصیف کند. حماس نه تنها آریل و کفیر بیباس، یک کودک چهار ساله و یک نوزاد ده ماهه، را با خونسردی به قتل رساند، بلکه حتی پس از مرگ آن‌ها نیز به زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی ادامه می‌دهد.»

دانون افزود: «حماس به جای بازگرداندن شیری بیباس، مادر این دو کودک، جسد ناشناسی را تحویل داده است، گویی که این یک محموله بی‌ارزش است. دبیرکل سازمان ملل، شورای امنیت و مجمع عمومی نمی‌توانند در مقابل این وحشی‌گری سکوت کنند.»

:::

rapper.jpgایران وایر - به گزارش منابع حقوق‌بشری، یک خانواده موسیقی رپ، به‌نام «آرش صیادی»، معروف به «ایسین» در تهران بازداشت شده است.

خبرگزاری «هرانا» در گزارشی نوشته که او در جریان یک کنسرت زیرزمینی بازداشت شده است. بر اساس این گزارش او تسوط پلیی امنیت بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی منتقل شده است.

ویدیویی نیز شامگاه پنج‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که گفته می‌شود مربوط به لحظه ورود نیروهای حکومت به کنسرت زیرزمینی این خواننده رپ و بازداشت اوست.

همزمان گزارش‌ها حاکی از این است که همزمان با اولین مراسم اکران عمومی «پسر دلفینی۲»، ماموران اداره اماکن، به‌رغم صدور پروانه نمایش این فیلم با صدای «شروین حاجی پور»، اجازه حضور این خواننده در مراسم افتتاحیه فیلم را نداده‌اند.

فشارها بر خوانندگان نسل جوان که بدون مجوز حکومتی، هنر خود را برای مخاطبان عرضه می‌کنند، به‌ویژه از زمان اعتراضات «زن زندگی آزادی»، ادامه داشته است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

هفته پیش، خواننده موسیقی رپ اعتراضی، «وفادار» با انتشار ویدیویی درباره محکومیت نه ماه پابند الکترونیکی خود گفته بود که به‌دلیل حضور بر سر مزار کشته‌شدگان جنبش مهسا، بازداشت و تحت پیگرد قرار گرفته است.

«توماج صالحی»، خواننده موسیقی رپ اعتراضی و زندانی سیاسی سابق نیز، روز شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ با انتشار پیامی تصویری در شبکه‌های اجتماعی از احضار خود به دادگاه در روز سی‌ام بهمن خبر داد و گفت که برای انتشار ترانه «تیفوس» با چندین اتهام مختلف روبرو شده است. آقای صالحی در «تیفوس»، رپرهای همسو با جمهوری اسلامی ایران را به انتقاد می‌گیرد.

محمدکاظم عطاری در شبکه اکس: خامنه‌ای اصلا حوصله شنیدن دردهای مردم و فشار خوردکننده‌ای که روی بیماران است را ندارد. وسط صحبت میزاره میره! حاج‌آقا حاج‌آقا گفتن هم فایده نداره. اونوقت بعضی‌ها فکر میکنند اینها اصلاح‌پذیرند.

توضیحی در مورد یک توئیت

| No Comments

rpbanner.jpgمهدی محمودیان (زندانی سیاسی و فعال اصلاح طلب، عضو کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت)

نوشته اخیرم در مورد صحبتهای آقای پهلوی صرفاً ارزیابی یک موضع‌گیری مشخص از ایشان بود که نفی شعارهایی مانند "کینگ رضا پهلوی" و احترام به "حق تعیین سرنوشت" مردم را مطرح کرد.

من همواره بر ایران، دموکراسی، حقوق بشر و نفی استبداد تأکید داشته و معتقد به جمهوری مبتنی بر دمکراسی هستم. با اینحال بر این باورم که راه نجات ایران در پذیرش تنوع و گسترش فضای سیاسی میان تمام نیروهای متعهد به این اصول است.


گفت‌وگو و پذیرش اختلافات، نخستین گام برای گذار مسالمت‌آمیز و رسیدن به جامعه‌ای آزاد و عادلانه است. تمرکز من همیشه بر تقویت جامعه مدنی و مطالبه حق تعیین سرنوشت مردم بوده و خواهد بود.

برای تحقق گذار مطلوب، نگاه حذفی به شخصیت‌ها، جریانات و ایدئولوژی‌های گوناگون - فارغ از میزان محبوبیت و تعداد طرفدارانشان - یک مانع بزرگ است.

گفتگوی محترمانه و تلاش برای ارائه یک چشم‌انداز رنگارنگ از فردای ایران به ملت ستم‌کشیده‌ای که در آماده‌ترین وضعیت چند دهه اخیر برای تغییر قرار دارد، تکلیفی است بر دوش تمام گذارطلبان متعهد به دموکراسی و حقوق بشر.

این مسیر تنها زمانی به نتیجه خواهد رسید که همه ما به حق تعیین سرنوشت مردم احترام گذاشته و برای تحقق دموکراسی و آزادی متحد شویم.

edam.jpgهفدهمین «گزارش سالانه اعدام در ایران»، کاری از سازمان حقوق بشر ایران و سازمان «با هم علیه مجازات اعدام» (ECPM)، به ارزیابی و تحلیل روند مجازات اعدام در سال ۲۰۲۴ در جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد. تعداد اعدام‌ها در سال ۲۰۲۴، روند آن‌ها نسبت‌ به سال‌های گذشته، چارچوب قانونی و رویه‌ها، اتهامات، توزیع جغرافیایی و تفکیک ماهانه اعدام‌ها در این گزارش آمده است. همچنین فهرست کودک‌-مجرمان و زنان اعدام‌شده در سال ۲۰۲۴ نیز در جدول‌های تدوین‌شده در این گزارش ارائه شده است.

متن کامل گزارش را به فارسی بخوانید (پی‌دی‌اف)

این گزارش همچنین به جنبش لغو مجازات اعدام در ایران، دربرگیرنده جنبش بخشش، و سهم آن در کاهش به‌کارگیری مجازات اعدام می‌پردازد و تحلیلی درمورد اینکه چگونه جامعه بین‌الملل می‌تواند در محدودکردن دامنه مجازات اعدام در ایران مشارکت کند، به دست می‌دهد.

گزارش ۲۰۲۴ نتیجه کار سخت اعضا و حامیان «سازمان حقوق بشر ایران» و داوطلبانی است که در گزارش، مستندسازی، گردآوری، تحلیل و نگارش محتوای آن مشارکت داشتند. ما به‌ویژه از منابع سازمان حقوق بشر ایران در داخل کشور سپاسگزاریم که با گزارش اعدام‌های اعلام‌نشده و مخفیانه در زندان‌های ۳۰ استان کشور، خطر قابل‌توجهی را به جان می‌خرند.

با توجه به شرایط بسیار دشوار و فقدان شفافیت رسمی در کنار خطرها و محدودیت‌های آشکاری که مدافعان حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه‌اند، این گزارش نمی‌تواند شامل تمامی موارد مجازات اعدام در ایران باشد. سازمان حقوق بشر ایران دست‌کم ۳۹ گزارش اعدام دریافتی را در این گزارش لحاظ نکرده است، چراکه تک‌منبعی بودند و بنابر استانداردهای ما به آمار اضافه نشده‌اند. با این حال، هدف از تدوین این گزارش، دستیابی به کامل‌ترین و واقعی‌ترین آمار در شرایط کنونی است. گزارش حاضر، مرگ‌های مشکوک در بازداشتگاه، زندانیان محکوم به اعدامی که قبل از اعدام در زندان جان سپرده‌اند، یا کسانی را که زیر شکنجه کشته شدند، شامل نمی‌شود.

سازمان «با هم علیه مجازات اعدام» (ECPM) از تدوین، فرایند ویرایش و انتشار این گزارش در چارچوب فعالیت‌های بین‌المللی خود علیه مجازات اعدام حمایت می‌کند. تنها با اتخاذ یک استراتژی قوی برای نشر و توزیع اطلاعات می‌توان بر معضل نبود شفافیت درمورد مجازات اعدام در ایران چیره شد. هدف سازمان حقوق بشر ایران و ECPM از انتشار این گزارش‌ها، ارائه حقایقی است که بر دیدگاه بین‌المللی اثر بگذارد و در نتیجه، به ایجاد تغییر در ایران درخصوص مجازات اعدام کمک کند. ایران به نسبت جمعیت، در صدر کشورهای اعدام‌کننده جهان قرار دارد.

zel.jpgزلنسکی به ترامپ: قوی‌تر از گذشته‌ایم، کشورم را نمی‌فروشم و همچنان محبوبم

ایندیپندنت فارسی - ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین، ظهر چهارشنبه ۱۹ فوریه (یکم اسفند) به وقت ایران، ایالات متحده را متهم کرد که با برگزاری مذاکرات دوجانبه در ریاض، روسیه را از انزوای جهانی خارج کرده است.

او در واکنش به انتقاد‌های ترامپ ادعا کرد: «من هرگز درباره میزان محبوبیت، چه درباره به خودم و چه سایر رهبران سیاسی، اظهارنظر نمی‌کنم، اما طبق آخرین نظرسنجی‌ها، ۵۸ درصد اوکراینی‌ها همچنان به من اعتماد دارند. بنابراین در حال حاضر اگر کسی می‌خواهد جایگزین من شود، این کار عملی نخواهد بود. حجم زیادی از این اطلاعات نادرست را روسیه منتشر می‌کند و ظاهرا آن‌ها این دروغ‌ها را با ایالات متحده هم به اشتراک می‌گذارند.»

:::

زلنسکی: ترامپ در «حباب اطلاعات نادرست» روسیه گیر افتاده است

ایران اینترنشنال - ولودیمیر زلنسکی، رییس‌جمهوری اوکراین، به سخنان دونالد ترامپ درباره خود و جنگ این کشور با روسیه واکنش نشان داد و گفت رییس‌جمهوری آمریکا در حباب اطلاعات نادرست گرفتار شده. زلنسکی از مقاومت بالای ارتش اوکراین گفت و تاکید کرد مردم این کشور از «امتیازدهی به روسیه» حمایت نخواهند کرد.

زلنسکی چهارشنبه یکم اسفند در مصاحبه با تلویزیون اوکراین گفت: «ارتش ما کاملا مقاوم است و مقاوم‌ترین ارتش در اروپا به شمار می‌رود. این موضوع به ما فرصت می‌دهد تا با عزت و از سطحی برابر با دیگران، اعم از متحدان یا غیرمتحدان خود صحبت کنیم.»

رییس‌جمهوری اوکراین سخنان ترامپ را مبنی بر این‌که میزان محبوبیت او چهار درصد است، رد کرد و گفت که این «اطلاعات نادرست» از روسیه می‌آید.

ترامپ شامگاه ۳۰ بهمن و چند ساعت پس از نخستین دور مذاکرات سطح بالای واشینگتن و مسکو در عربستان سعودی، گفت زمان زیادی از آخرین باری که در اوکراین انتخابات برگزار شد، می‌گذرد و زلنسکی در این کشور محبوبیتی ندارد.

دوره ریاست‌جمهوری زلنسکی سال گذشته پایان یافت اما مقامات انتخاباتی در کی‌یف اعلام کرده‌اند فقط پس از متوقف شدن جنگ و لغو حکومت نظامی می‌توانند انتخابات برگزار کنند.

زلنسکی در پاسخی به اظهارنظر ترامپ گفت که رییس‌جمهوری آمریکا در حباب اطلاعات نادرست گرفتار شده است اما او دوست دارد که تیم ترامپ به «حقایق بیشتری» درباره اوکراین دسترسی داشته باشد.

زلنسکی افزود تلاش‌ها برای جایگزینی او در حین جنگ با روسیه موفقیت‌آمیز نخواهد بود.

نتایج یک نظرسنجی که موسسه بین‌المللی جامعه‌شناسی کی‌یف در دی سال جاری انجام داد، نشان داد ۵۲ درصد از مردم اوکراین به زلنسکی اعتماد دارند.

یک نظرسنجی دیگر هم حاکی از مخالفت ۶۰ درصدی اوکراینی‌ها با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در زمان جنگ بوده است.

pezpu.jpgآیا پوتین جمهوری اسلامی را فدای توافق با ترامپ خواهد کرد؟

کیهان لندن - در ایران شماری از عوامل حکومت شامل برخی مقام‌های فعلی و پیشین دولتی و تحلیلگران سیاسی و اقتصادی که اغلب نزدیک به جریان «اصلاح‌طلب» به شمار می‌روند، از اواخر دوران ریاست جمهوری جو بایدن، درباره توافق احتمالی میان روسیه و آمریکا بر سر جنگ اوکراین و پیامدهای حمایت نظامی جمهوری اسلامی از روسیه به نظام هشدار می‌داده‌اند.

این هشدارها پس از دو سوء‌ قصد ناموفق علیه دونالد ترامپ پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکل جدی‌تر به خود گرفت، زیرا پیش‌بینی می‌شد که مستقیم و غیرمستقیم رد پای جمهوری اسلامی در این اقدامات تروریستی مطرح شود.

با گذشت سه سال از آغاز حمله نظامی روسیه به اوکراین، هرچند دولت‌های اروپایی بارها نسبت به ارسال پهپادهای انتحاری و موشک به روسیه توسط جمهوری اسلامی هشدار داده‌اند اما در نهایت آنچه در عمل تا کنون برای مقابله با این روند اجرا کرده‌اند، تحریم پروازهای هواپیمای «ایران ایر» به پایتخت‌های اروپایی و محدودکردن کشتیرانی جمهوری اسلامی و تحریم چند شرکت و افرادی بوده که در انتقال این محموله‌ها دخالت داشتند.

جریانی که در ایران منافع جمهوری اسلامی را در توافق با آمریکا ارزیابی می‌کند، پیش‌بینی کرده بود که بازگشت مجدد ترامپ به قدرت، احتمال توافق او با ولادیمیر پوتین بر سر اوکراین زیاد است.

اکنون به نظر می‌رسد که پیش‌بینی آنها درست از کار درمی‌آید. تبادل شهروندان زندانی آمریکایی و روسی و پس از آن دیدار نزدیک مارکو روبیو و سرگئی لاوروف وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ریاض، مقدمه توافق اولیه میان واشنگتن و مسکو بر سر چند موضوع اساسی شده است که شامل بازگشایی سفارتخانه‌ها و از سر گرفتن روابط دیپلماتیک و تلاش برای پایان دادن به جنگ در اوکراین می‌شود.

کیت کلاگ نماینده ویژه ترامپ در امور اوکراین و روسیه پیش از نشست وزرای خارجه آمریکا و روسیه در ریاض گفته بود که تلاش خواهد شد عدم حمایت روسیه از رژیم ایران و همچنین چین و کره‌شمالی بخشی از توافق میان واشنگتن و مسکو باشد.

جمهوری اسلامی: «وجه‌المصالحه»

یکی از افرادی که طی دو سه سال اخیر بارها به مقامات جمهوری اسلامی هشدار داد که «روس‌ها ایران را وجه‌المصالحه اخذ امتیاز از طرف غربی در جنگ اوکراین خواهند کرد» حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است.

پس از توافق اولیه آمریکا و روسیه در ریاض، فلاحت‌پیشه در یک مصاحبه تکرار کرد که «باید به صراحت گفت که احیای برجام فدای جنگ اوکراین شد و در حال حاضر باید از این ترسید که ایران فدای صلح اوکراین شود.» او در این مصاحبه عنوان کرده که جمهوری اسلامی به محل تبانی آمریکا و روسیه برای صلح در اوکراین تبدیل می‌شود و روسیه هم «به راحتی ایران را خواهد فروخت.»

شهرام خلدی کارشناس امور بین‌الملل و استاد دانشگاه واترلو در کانادا: ایران گوسفند قربانی چانه‌زنی های ترامپ با چین و روسیه خواهد شد:

همزمان با افزایش بحران‌های اقتصادی در ایران و بیشتر شدن شکاف میان حکومت و مردم، جمهوری اسلامی هیچ تهدیدی را بیش از آغاز مجدد تظاهرات خیابانی در اعتراض به وضعیت بدمعیشتی احساس نمی‌کند. در همین ارتباط امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سه‌شنبه شب ۳۰ بهمان ۱۴۰۳ در یک مصاحبه تلویزیونی عنوان کرد که نگرانی جمهوری اسلامی از جنگ و حمله نظامی نیست بلکه نقطه آسیب‌پذیر نظام، «اقتصاد» است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

هرچند مقامات اسرائیلی مستقیم در مورد احتمال حمله نظامی به تأسیسات اتمی، نظامی و موشکی و حتا زیرساخت‌های جمهوری اسلامی صحبت می‌کنند اما در مواضع و سخنرانی‌های رسمی خود بیش از آنکه گزینه جنگ را تقویت کنند بر «سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق حمایت از مردم ایران» تأکید می‌کنند.

trumpTS.jpgرژیم‌ها این‌گونه سقوط می‌کنند

صدای آمریکا - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، یادداشتی درباره جمهوری اسلامی با عنوان «رژیم‌ها این‌گونه سقوط می‌کنند» را بازنشر کرد.

دونالد ترامپ شامگاه سه‌شنبه ۳۰ بهمن در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» یادداشتی را بازنشر کرد که در آن با استناد به گزارش روزنامه نیویورک تایمز درباره بحران انرژی و تعطیلی صنایع در ایران نوشته شده بود: «رژیم‌ها این‌گونه سقوط می‌کنند.»

این یادداشت را اشلی ریندزبرگ، نویسنده آمریکایی، در «تروت سوشال» به اشتراک گذاشته بود.

در این گزارش که روزنامه نیویورک تایمز حدود دو ماه قبل منتشر کرد، به تاثیرات گسترده منفی ناشی از وخامت بحران برق و خاموشی‌های مداوم بر صنایع و زندگی شهروندان ایران پرداخته شده است.

truth.jpg
در هفته‌های گذشته، مقامات جمهوری اسلامی به‌طور مداوم مدارس، دانشگاه‌ها و مراکز دولتی را در بسیاری از استان‌ها تعطیل کرده و برای اصناف و کسبه نیز محدودیت‌هایی اعمال کرده‌اند.

وضعیت خاموشی‌ها و بحران انرژی در ایران به اندازه‌ای بحرانی شده که در نخستین روز چهل‌ و هفتمین سال حاکمیت جمهوری اسلامی، شامگاه سه‌شنبه ۲۳ بهمن، برق بسیاری از مناطق تهران و چند شهر دیگر ایران به‌طور ناگهانی و برای مدتی طولانی قطع شد. هم‌زمان، مدارس و ادارات در بیش از ۲۳ استان برای روز چهارشنبه ۲۴ بهمن تعطیل شدند.

قطع گسترده و بدون اطلاع قبلی برق، اعتراضات مردمی را در پایتخت برانگیخت. شماری از مردم خشمگین با سر دادن شعارهای ضدحکومتی به این وضعیت اعتراض کردند.

ویدئوهای منتشرشده از سوی شهروندان نشان می‌دهد که معترضان در تاریکی ناشی از قطعی برق، شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه‌ای، لعنت بر خمینی» سر دادند.

در حالی که بحران‌هایی مانند آلودگی هوا، کمبود برق و نوسانات ارزی کنترل‌نشده ادامه دارند، مقامات جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند این مشکلات را به آنچه «عملیات روانی دشمن» می‌نامند نسبت دهند. اما ناظران، مسئولان حکومت را «گروهی ناآگاه» و عامل «سونامی ورشکستگی» کشور می‌دانند.

لنگش کن!

| No Comments

za.jpgاحمد زیدآبادی

به دلیل بالارفتن قیمت ارزهای خارجی، وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی از هر سو تحت فشار قرار گرفته‌اند.


نمی‌خواهم بگویم که لزوماً هر دو بخصوص آقای فرزین مناسب پست‌شان هستند، اما این را می‌دانم که گر هر دو را عوض کنند و به جای آنها قوی‌ترین اقتصاددانان جهان را به کار گیرند، باز هم نمی‌توان جلو روند صعودی بهای ارز و سقوط ارزش پول ملی را گرفت؛ چون کنترل این دو با مکانیسم‌های صرفاً اقتصادی ممکن نیست.


مشکلات جاری در اقتصاد ایران دلایل روشنِ سیاسی در هر دو عرصۀ داخلی و خارجی دارد. این نکته بارها گفته شده است، اما ظاهراً قرار است به کلی نادیده گرفته شود.


قاعدتاً از مسیری که برخی اقتصاددانان دولت‌گرا مانند دکتر حسین راغفر و دوستانش بر آن اصرار دارند، می‌توان برای مدت کوتاهی قیمت ارز را کنترل کرد، اما چنین سیاستی به بهای تخریب و ویرانی دیگر حوزه‌های اقتصاد، ته کشیدن منابع ارزی، رواج بیشتر رانت و فساد و فشرده شدن زورکی فنر تورم و بعد جهش ناگهانی و سیل‌آسای آن تمام می‌شود.


قبلاً پیشنهاد داده‌ام و حالا هم آن را تکر ار می‌کنم که برای یک دورۀ آزمایشی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در اختیار آقای راغفر و دوستانش قرار گیرد تا ببینیم چطور در این وانفسای سیاست داخلی و خارجی، می‌توانند قیمت ارز را کنترل کنند.


اگر در یک بازۀ یک ساله کنترل کردند که مرحبا به آنها و باید مدیریت کل اقتصاد را در اختیار آنان قرار داد و اگر نتوانستند که در آن صورت امیدواریم شیوۀ مألوف ما ایرانیان در برابر مشکلات یعنی همان "لنگش کن" را از "بیرون گود" کنار بگذارند!

Nikrooz_Azami_3.jpgذهنِ مذهب‌زده، ذهنی است که تنها به یک کتاب ایمان دارد و هر جا که برود، آن را در سینه نگه می‌دارد و به آن سوگند می‌خورد. برای او، حقیقت چیزی جز آنچه در این کتاب آمده نیست، و هر چه بیرون از آن باشد، یاوه و گمراهی است. اما این ذهن، تنها در قلمرو دین نمی‌ماند؛ بلکه در سیاست، اجتماع و فرهنگ نیز عمل می‌کند. این همان ذهنیتی است که به جای اندیشیدن، پیروی می‌کند، به جای کاوش، تقلید می‌کند، و به جای پذیرش پیچیدگی‌های جهان، آن را به سپیدی و سیاهی تقلیل می‌دهد.

چنین ذهنی، یک نام را مقدس و نامی دیگر را نامقدس می‌داند؛ برای او، رضا پهلوی می‌تواند قدیس باشد و مسیح علینژاد، مدنس یا برعکس. این تقسیم‌بندی، چیزی جز ادامه‌ی همان ثنویت فرهنگی دیرپایی نیست که از ایرانِ کهن تا امروز با ما مانده است. از همین‌رو، هر گروه سیاسی، خود را حقیقت مطلق می‌پندارد و مخالفانش را فریب‌خورده، خائن یا پلید. این دوگانه‌نگری، ریشه‌ای ژرف در ذهنیت ما دارد، ذهنیتی که حقیقت را ملکِ طلقِ خویش می‌داند و دیگری را یا باید هدایت کند یا نابود. در چنین نگاهی، پل‌های گفت‌وگو فرو می‌ریزد، تفاوت‌ها به دشمنی بدل می‌شوند و هیچ فضایی برای تأمل، تردید و تغییر باقی نمی‌ماند.

امان از دست ما، فرزندان خفته در زیست ثنوی اهورمزدا و اهریمن، که هر بار به شکلی نو بازتولیدش می‌کنیم، بی‌آن‌که دریابیم رهایی، نه در تعویض بت‌ها، که در شکستن این چرخه‌ی دیرسال است.

نیکروز اعظمی
[email protected]
*

russiaUS.jpgامروز اوکراین، فردا تایوان، آیا امریکا پشت متحدانش را خالی می‌کند؟

یورونیوز - نخست‌وزیر ژاپن و نخست‌وزیر هند جزء نخستین میهمانان آقای ترامپ در کاخ سفید بودند. از این موضوع چنین می‌توان برداشت کرد که تمرکز واشنگتن بر منطقه اقیانوس هند و آرام ادامه‌دار باشد، مخصوصا اینکه زبان نرم و دیپلماتیک آمریکا در مورد قوه قهریه چین علیه تایوان به نظر می‌رسد که صریح‌‌الهجه‌تر شده است.

از نظر اروپایی‌ها، صحبت‌هایی که در «کنفرانس امنیتی مونیخ» در تاریخ ۱۴ تا ۱۶ فوریه (۲۶ تا ۲۸ بهمن) مطرح شد، بیشتر رنگ و بوی خیانت و «سازش» داشت. تصمیم قریب‌الوقوع دونالد ترامپ، رئیس‌‌جمهوری جدید آمریکا برای رها کردن اوکراین، نگرانی‌هایی ایجاد کرده بود که واشنگتن در حال کنار گذاشتن نقش خود به‌عنوان ضامن امنیت اروپا است.

رهبران اروپایی روز شنبه ۱۵ فوریه (۲۷ بهمن) در برابر سیاست‌های جدید واشنگتن تحت هدایت و راهبری دونالد ترامپ قد علم کردند. از یک طرف، رئیس ‌جمهوری اوکراین خواستار تشکیل «نیروهای مسلح اروپا» شد، و از طرف دیگر، صدر اعظم آلمان هرگونه مداخله خارجی در دموکراسی اروپا را محکوم کرد.

با این حال، به نظر می‌رسد که این زلزله بزرگ در روابط کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس به نظر فقط یک پس‌لرزه جزئی در روابط دو سوی اقیانوس آرام ایجاد کرده است.

بطوریکه در آن سوی اقیانوس آرام، ژنرال‌ها و مقامات امنیتی آمریکا در «فروم دفاعی هونولولو» در تاریخ ۱۲ تا ۱۴ فوریه (۲۴ تا ۲۶ بهمن) به اهمیت تقویت همکاری با متحدان آسیایی خود پرداختند.

یکی از شرکت‌کنندگان کره‌ای در این نشست اینگونه برداشت کرد که شاید توافق واشنگتن با مسکو این امکان را به آمریکا بدهد که بیشتر بر بازدارندگی قدرت چین تمرکز کند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این آرامش ظاهری تا حدی نتیجه سیاست‌های چراغ خاموش دولت‌های آسیایی است که یا به مشکلات اروپا بی‌توجه‌اند، یا امیدوارند که نظر ترامپ را جلب کرده و از خشم او در امان بمانند و همچنان از او انتظار داشته باشند که امنیت آسیا را تضمین کند.

تایوان، نگران از چین

در واقع، کشورهایی که بیشترین تهدید را از ناحیه چین احساس می‌کنند، دلایل بیشتری دارند که مبادا پیروزی روسیه در اوکراین باعث تقویت روحیه جنگاوری چین شود.

مثلا همین تایوان را نگاه کنید. دولت‌های پی‌درپی در تایوان بر این باور بوده‌اند که جلوگیری از پیروزی روسیه در اوکراین برای منصرف کردن چین از حمله به این جزیره خودگردان ضروری است.

اکنون این مفهوم که «عاقبت تایوان، بازتاب وضعیت امروز اوکراین» است، بیش از پیش در این کشور نگران‌کننده به نظر می‌رسد. یکی از روزنامه‌های مخالف در تایوان، یعنی «یو.دی.ان» هشدار داد که اگر تایوان همچنان به آمریکا بچسبد، ممکن است به یک «مهره شطرنج رها شده» در بازی چین و آمریکا تبدیل شود.

در ژاپن نیز، روزنامه «نی‌کِی»در سرمقاله‌ای نوشت: «اجازه ندهید آمریکا سرنوشت اوکراین را تعیین کند.» این مقاله تاکید داشت که بی‌توجهی ترامپ به حفظ نظم جهانی لیبرال «بسیار تاسف‌بار است، زیرا تنها به تضعیف اعتماد به ایالات متحده منجر می‌شود.»

هند، الگوی حفظ سیاست‌های چندجانبه

در این میان، کشور هند یک سیاست خارجی «چندجانبه» را دنبال کرده است، به‌طوری که همزمان روابط نزدیکی با آمریکا برقرار کرده و همچنان ارتباطات خود با روسیه را حفظ کرده و اخیراً روابطش را با چین نیز بهبود بخشیده است.

حالا ممکن است هند در یک توافق ناپایدار اوکراین، فرصت‌هایی ببیند، نه فقط به این دلیل که می‌تواند به راحتی نفت روسیه وارد کند، بلکه چون یک نظم جهانی در حال تجزیه، می‌تواند به آن قدرت بیشتری برای تاثیرگذاری بدهد.

اکثر کشورهای جنوب‌شرق آسیا در عین حال که نسبت به آمریکا مردد هستند و به سمت چین گرایش پیدا کرده‌اند، اما نسبت به رویکرد «معامله‌گری» ترامپ نیز حس منفی ندارند. از نظر وزیر دفاع سنگاپور، آمریکا از یک نیروی محرکه برای «مشروعیت‌های اخلاقی» به چیزی شبیه «یک صاحب‌خانه که اجاره‌اش را می‌خواهد» تبدیل شده است.

جور دیگر باید دید

| No Comments

karimpour.jpgیدالله کریمی پور

نمی دانم چرا پذیرش این واقعیت که حزب الله لبنان دیگر مانند دوره حسن نصرالله نیست، باید برای تصمیم سازان جمهوری‌اسلامی سخت و غیرقابل هضم باشد. از آفتاب هم روشن تر است که عصر توانمندی و برتری حزب الله در لبنان و فضاهای پیرامونی این کشور به کلی گذشته است.

مگر نه این که احمد الشرع در سوریه تثبیت شده و کرملین با بازسازی مناسباتش با دمشق و پذیرش بی‌طرفی محض در این کشور، توانسته به پایگاه های خود در حمیمیم و طرطوس دست یابد و دیگر اعتنایی به حزب الله و اهداف و طرح و برنامه هایش ندارد؟ مگر نه این که اسرائیل هنوز ۵ ناحیه کلیدی را در جنوب لبنان با بهانه تامین امنیت شمال کشورش در کنترل دارد و از حزب الله هم در این ارتباط کاری بر نمی آید؟! مگر نه این همین دو روز پیش اسرائیل یکی از رهبران حماس را در لبنان با پهپاد ترور کرد و هیچ واکنشی نشان داده نشد؟!

حالا فرض کنید از ترور مرحوم نصرالله و چندین فرمانده اصلی حزب الله و نیز داستان پیجرها و جریان آتش بس بگذریم، چرا در کابینه اخیر لبنان جایی برای حزب الله در نظر گرفته نشده است؟! چرا خواسته های حزب الله حتی در فرودگاه کوچک بیروت نادیده انگاشته می شود؟! چرا با وجود تظاهرات، ایجاد آشوب و آتش زدن لاستیک ها در فرودگاه توسط بقایای حزب الله، کمترین اعتنایی به خواسته های این تشکل نمی شود؟!

فرض کنید امثال کریمی پور در اشتباهند و نمی توانند حقایق مدنظر مفسرین و مدیران جمهوری اسلامی را درک کنند، پس دیدگاه درونی لبنان، حتی بین شیعیان در باره نقش و چشم انداز حزب الله چیست؟! چرا از بین ۴ وزیر شیعه برگزیده شده کابینه، حتی یک‌تن از این جریان نیستند؟!



فهم این که عصر استراتژی پیشین جنگی حزب الله پایان‌ یافته، نیازمند بهره هوشی بالایی نیست.‌ فضاهای درونی و برونی لبنان و بلکه ترکیب آنها سدی بزرگ‌ در برابر استراتژی پیشین این سازمان‌ فاخر است.

به گمانم مدیران و فرماندهان باقیمانده حزب الله خود بدین نتیجه رسیده اند که باید جور دیگر ببیند و جور دیگر عمل کنند؛ ولی شوربختانه تصمیم سازان جمهوری‌اسلامی اسلامی هنوز از پذیرش این واقعیت پرهیز داشته و نمی خواهند استراتژی خود را بر بنیاد واقعیت ها تغییر دهند.

turkey.jpgطی چند سال گذشته، ترکیه یکی از مهم‌ترین، نزدیک‌ترین و آسان‌ترین مقصدهای مهاجرتی برای مردم ایران بوده است، مردمی که نبود آزادی‌های مدنی، مشکلات اقتصادی، بحران بیکاری و عدم احساس امنیت اجتماعی و سیاسی آن‌ها را به نقاط دور و نزدیک جهان کوچانده است.

بعد از پایان همه‌گیری کرونا اما دولت ترکیه تغییرات اساسی در روند پذیرش مهاجران، به‌ویژه افرادی که با اقامت‌های کوتاه‌مدت در این کشور ساکن بودند، ایجاد کرد.

همزمان با تغییر قوانین مهاجرتی، سوداگران و کسانی که از ناآگاهی و استیصال مردم سود می‌بردند، بارها و بارها پول افرادی را که به‌دنبال تمدید اقامت‌های کوتاه‌مدت خود بودند، گرفتند اما مجوز اقامتی برای آن‌ها ارائه نکردند.

مریم دهکردی - ایران وایر

از زمان تغییر قوانین مهاجرتی در ترکیه در سال ۲۰۱۹ تاکنون خانواده‌های ایرانی زیادی موفق نشدند اقامت توریستی (کوتاه‌مدت) خود را تمدید کنند.

اقامت توریستی یکی از ساده‌ترین و کم‌دردسرترین انواع اقامت در ترکیه بود که پیش از این ابتدا به صورت یک‌ساله صادر می‌شد و بعد از اتمام هم به راحتی قابل تمدید بود. کافی بود متقاضیان به‌صورت قانونی وارد خاک ترکیه شوند، مدارک مورد نیاز و یک اشتراک بیمه را به اداره مهاجرت ارائه کنند، هزینه‌های مورد نیاز برای صدور کارت را پرداخت کرده و اقامت کوتاه مدت خود را دریافت کنند.

«مهشاد»، دختر جوان ۱۸ ساله‌ای است که سه سال قبل همراه با پدر و مادرش به ترکیه مهاجرت کرده است. او به ایران‌وایر می‌گوید: «وقتی به ترکیه آمدم یک‌سال اول برای آموزش زبان وقت گذاشتم و مدرسه را از دست دادم. بعد از آن در مدرسه ثبت نام کردم. همه‌چیز خوب پیش می‌رفت تا این‌که اقامتم تمام شد. این نوبت که برای تمدید اقامت مراجعه کردم، گفتند ۱۸ سالت گذشته و دیگر تحت اقامت والدینت به تو مجوز اقامت نمی‌دهیم. فقط شش ماه باقی مانده تا من دیپلمم را بگیرم و بعد از آن به عنوان دانشجو درخواست اقامت می‌کنم اما اداره مهاجرت می‌گوید احتمال این‌که پرونده من رد شود و من ناچار به ترک ترکیه شوم زیاد است.»

یکی از مشاوران اداره مهاجرت ترکیه در آنکارا به ایران‌وایر می‌گوید: « از نظر قانونی فرزندان تا ۲۰ سالگی به شرطی که مشغول به تحصیل در مقطع دبیرستان باشند فرزند وابسته به والدین به حساب می‌آیند و باید اقامت‌شان تحت اقامت والدین تمدید شود اما در دو سال گذشته افسران اداره مهاجرت به همه افراد بالای ۱۸ سال حتی در صورت دانش‌آموزی تحت کفالت والدین‌شان اقامت نمی‌دهند و می‌گویند باید به‌صورت مستقل برای اقامت اقدام کنند.»

او البته تایید می‌کند که حتی در این‌صورت نیز تایید اقامت چنین شخصی به نظر کارشناسان اداره مهاجرت وابسته است: «این فرد با توجه به نظر کارشناس اداره مهاجرت باید از خاک ترکیه خارج و دوباره وارد شود و دوباره درخواست اقامت کند. ممکن است چون پیش از این تحت اقامت والدینش اقامت توریستی داشته، درخواستش رد شود. شاید هم چون خودش مستقل برای اولین‌بار درخواست می‌کند اقامتش پذیرفته شود اما در این مورد نمی‌شود نظر قطعی داد. همه‌چیز به نظر کارشناسان اداره مهاجرت باز می‌گردد.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

به گفته این مشاور شاغل در اداره مهاجرت آنکارا تمدید اقامت کوتاه‌مدت توریستی در هر شهر نسبت به شهر نیز تفاوت می‌کند: «در شهرهای آنکارا، استانبول و ازمیر به‌طور کلی صدور اقامت توریستی برای مهاجران با حساسیت‌های بیشتری همراه است. شهرهای کوچکتر حساسیت‌های کمتری دارند. این فقط خاص اقامت توریستی نیست. در مورد اقامت‌های بلندمدت مثل اقامت دانشجویی و ملکی شهر محل اقامت و حتی گاهی محله در تایید یا رد اقامت اثر دارد.»

اقامت توریستی با تعهد مالی

«سعید» و همسرش «طوبی» دو ایرانی ساکن آلانیا در ترکیه هستند. سعید به ایران‌وایر می‌گوید: «همسرم چند ماه قبل از من به آلانیا آمد. قرارداد خانه و اشتراک‌های برق و گاز و آب و اینترنت همه به نام همسرم است. بار آخری که می‌خواستیم اقامت‌مان را تمدید کنیم به همسرم گفتند برای تو یک سال تمدید می‌کنیم اما برای همسرت نه مگر این‌که یک تعهد محضری بدهی که مسوولیت‌های مالی و کیفری شوهرت را قبول می‌کنی.»

به گفته سعید او و همسرش به یکی از دفاتر «نوتر» رسمی در شهر مراجعه کردند و همسرش این تعهد رسمی را امضا کرد: «بعد از ارائه این تعهد به اداره مهاجرت اقامت توریستی ما یک‌سال دیگر تمدید شد اما نمی‌دانیم آیا برای سال بعد نیز چنین امکانی وجود دارد یا نه.»

snake.jpgسفرهای آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه سابق ایالات متحده به لبنان، همواره با آرامش، نرمی و دور از هیاهو انجام می‌شد. او با تلاش‌های بسیاری که انجام داد توانست قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل را اصلاح و تفسیر کند و نکات جدیدی به آن بیفزاید. اما نکات افزوده‌شده همچنان پنهان ماند و باعث شد جمهوری اسلامی به محدود کردن خسارات وارده به حزب‌الله لبنان متوسل شود و آن را به پذیرش آتش‌بس وادار کند

بدیع یونس - ایندیپندنت فارسی

سپس، مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، با سبکی کاملا متفاوت از رویکرد هوکشتاین که توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد، وارد بیروت شد. او پس از دیدار با ژوزف عون، رئیس‌جمهوری لبنان، با صراحت تاکید کرد که گروه حزب‌الله نمی‌تواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد. اورتگاس افزود: «حزب‌الله که در میدان نبرد با اسرائیل شکست خورد، نباید در دولت لبنان جای داشته باشد و پس از شکست نظامی، وارد دنیای سیاست شود.»

در واقع، تفاوت بین سبک هوکشتاین دموکرات و اورتگاس جمهوری‌خواه بیانگر پایان دوره «اوبامائیسم» است که از سال ۲۰۰۸ رویکردی کاملا ضعیف داشت و با جمهوری اسلامی همواره سیاست مماشات را دنبال می‌کرد. اوباما به رژیم جمهوری اسلامی فرصت داد تا درصدد گسترش نفوذش در منطقه برآید و بخشی از جهان عرب را به آشفتگی و هرج‌ومرج بکشاند.

اوباما همچنین با سیاست نادرستی که در منطقه دنبال کرد، مانع سقوط زودهنگام رژیم اسد در سوریه شد و برای اینکه به جمهوری اسلامی فرصت بیشتری به گسترش نفوذ بدهد، از حضور روسیه در سوریه چشم‌پوشی کرد.

یکی از نگون‌بختی‌های کشورهای منطقه این است که سیاست خارجی واشینگتن هر چهار سال یک بار تغییر می‌کند، اما خاورمیانه در دوره اوباما و بایدن با چالش‌های وحشتناکی مواجه شد که هنوز هم گرفتار عواقب نافرجام آن است. با ورود ترامپ به کاخ سفید، اوبامیسم سقوط کرد. این تحول بزرگ باعث شد اورتگاس رئیس کمیته پنج‌جانبه ناظر بر توافق آتش‌بس، بتواند موضع حزب‌الله را با قاطعیت رد و محدودیت‌هایی را بر این گروه اعمال کند.

با آغاز دوره ریاست‌جمهوری باراک اوباما و دوره معاونش جو بایدن، نفوذ جمهوری اسلامی در خاورمیانه به‌شدت گسترش یافت. اما عواقب عملیات طوفان‌الاقصی، تحولات لبنان، سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، تشدید تلاش‌ها برای بی‌طرف نگه‌داشتن عراق و سرکوب شبه‌نظامیان حوثی در یمن، رژیم ایران را برای نخستین بار به عقب‌نشینی از منطقه واداشت.

در پی تحولات متعددی که رژیم جمهوری اسلامی را به‌شدت تکان داد، مورگان اورتگاس وارد لبنان شد و از رویکرد حزب‌الله به‌شدت انتقاد کرد. اورتگاس تاکید کرد که این حزب به هیچ‌وجه در دولت لبنان جای نخواهد داشت. هم‌زمان با این اقدام، ترامپ فرمان‌های اجرایی را امضا کرد که به تشدید تحریم‌ها علیه رژيم ایران می‌انجامد و برای مهار تهدیدهای جمهوری اسلامی، از جمله توسعه برنامه هسته‌ای و موشک‌های بالیستیک و اقدام‌های تهدیدآمیز شبه‌نظامیان وفادار به تهران در منطقه زمینه را برای بازگشت سیاست فشارحداکثری فراهم می‌کند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اعمال فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی به معنای تشدید فشار بر حزب‌الله است، زیرا اصرار آمریکا بر لزوم جلوگیری از حضور حزب‌الله در دولت نواف سلام سیاست واشینگتن را از مرحله قبلی که در آن با نقش سیاسی «کامل» حزب‌الله مخالفت نمی‌کرد، به مرحله جدیدی وارد می‌کند که معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه با صراحت و قاطعیت آن را بیان کرد. اورتگاس گفت: «حزب‌الله هیچ نقش نظامی یا سیاسی در لبنان نخواهد داشت.»

با تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه، حزب‌الله و جمهوری اسلامی جز پیروی از سیاست نرمش چاره‌ای دیگری ندارند. رهبری حزب‌الله به دنبال آن است تا مرحله دشوار کنونی را با کمترین آسیب ممکن پشت سر بگذارد، اما دولت پزشکیان در تلاش برای روشن کردن موضع کشورش در قبال تسلیحات هسته‌ای است و با تاکید بر اینکه ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست، می‌گوید: «اگر دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌ای مانعی برای آمریکا باشد، این مشکل قابل‌حل است، به‌ویژه اینکه تهران به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای متعهد است.»

کیهان لندن - مردم شهرستان سنگسر در استان سمنان در اعتراض به قتل یک مرد جوان دست به اعتراض زدند. بر اساس برخی گزارش‌ها، این قتل به دست یک تبعه‌ی خارجی که گفته می‌شود افغانستانی بوده انجام شده است.

منابع محلی سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ گزارش دادند عشایر ایل سنگسری دو روز پیاپی است که در اعتراض به کشته شدن مازیار تورانیان در خیابان حضور دارند.

hajizadeh.jpgرادیو فردا - فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدعی شده که دومین حملهٔ موشکی ایران به اسرائیل، موسوم به «وعده صادق ۲»، در شرایطی انجام شد که «تمامی اطلاعات راداری» ایران به صورت یکپارچه و از طریق سنتکام، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اختیار اسرائیل قرار داده شد.

امیرعلی حاجی‌زاده روز سه‌شنبه ۳۰ بهمن در ادامه افزود: «اگر یک موشک بالستیک از شیراز شلیک می‌کردیم، لحظاتی بعد اطلاعات آن از طریق خلیج فارس به اسرائیل و اردن منتقل می‌شد».

ایران ۱۰ مهرماه امسال با شلیک ده‌ها موشک بالستیک به خاک اسرائیل حمله کرد، اما تنها کشته این حملات یک کارگر فلسطینی در کرانه باختری بود.

این عملیات بعد از هدف قرار گرفتن حسن نصرالله، دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان، و عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، توسط اسرائیل در خاک لبنان انجام شد.

اولین حملهٔ گسترده موشکی ایران به اسرائیل نیز نیمه‌شب ۲۵ فروردین به تلافی حمله منسوب به اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق انجام شد که بنابر گزارش‌ها تنها منجر به زخمی شدن یک دختر هفت ساله بادیه‌نشین عرب در صحرای نقب شد.

آقای حاجی‌زاده در ادامه با اشاره به شلیک «۱۶۰ پهپاد» در حملهٔ اول و «۲۰۰ موشک» در حملهٔ دوم به اسرائیل مدعی شد که «امکانات دفاع هوایی اسرائیل، آمریکا، اردن، فرانسه و بریتانیا به همراه امکانات راداری منطقه و ۲۰۳ فروند جنگنده با آن‌ها مقابله کردند».

او حمله ۱۰ مهرماه را «بزرگترین حملهٔ موشکی و پهپادی جهان» عنوان کرد و مدعی شد که «بیش از ۷۵ درصد موشک‌های ما به هدف اصابت کردند».

اظهارات فرمانده هوافضای سپاه در حالی است که گزارش‌های منابع غربی نشان می‌دهد اکثر موشک‌های شلیک‌شده توسط ایران رهگیری شدند، اما شماری از آن‌ها نیز به مناطق مسکونی و برخی از پایگاه‌های نظامی اسرائیل برخورد کردند.

پیشتر، خبرگزاری بلومبرگ بر اساس داده‌های سازمان مالیاتی اسرائیل گزارش داده بود که در جریان این حمله بیش از هزار واحد مسکونی آسیب دید و میزان خسارات حدود ۴۰ تا ۵۳ میلیون دلار برآورد می‌شود.

این ارقام شامل خسارت وارد شده به اموال دولتی، از جمله پایگاه‌های هوایی «تل نوف» و «نواتیم» نمی‌شود.

اسرائیل در پاسخ به این حملهٔ گسترده، چندین مرکز نظامی جمهوری اسلامی را هدف قرار داد و طبق برآورد نهادهای غربی، بخش قابل توجهی از توان سیستم دفاع ضدهوایی ایران را نابود کرد.

پیش از آن و در پاسخ به حملهٔ ۲۵ فروردین ایران نیز اسرائیل به پایگاهی نظامی در اصفهان حمله کرده بود که مقام‌های نطامی ایران با تأخیری چند ماهه آن را تأیید کردند.

مقام‌های جمهوری اسلامی در پی حملهٔ دوم اسرائیل بارها وعدهٔ حمله تلافی‌جویانه، موسوم به «وعده صادق ۳» دادند، اما تاکنون اقدامی نکرده‌اند.

آقای حاجی‌زاده نیز به این موضوع اشاره کرد و مدعی شد که «وعده صادق ۳ به زودی محقق خواهد شد».

Kourosh_Golnam_3.jpgمن به عنوان یک جمهوری خواه آزاد و بی پیوند با هیچ یک از سازمان‌ها و گروه‌های جمهوری خواه، از انتشار بیانیه ۱۲ ماده‌ای آقای رضا پهلوی و نشست هم گرایی مونیخ پشتیبانی نموده و امیدوارم برنامه‌ریزی برای کار عملی بیانیه نیز آغاز شود. اگر بیانیه تنها بخواهد در همین اندازه نوشتن و بیان خواست‌های خوب بماند و در آینده نزدیک گزارش کاری دیده نشود، با توجه به کوشش‌های شبانه روزی به ویژه حکومت اسلامی برای بر هم زدن و خراب کاری در چنین نزدیکی‌ها و هم گرایی‌ها به زودی، چنان که پیش از این نیز دیده شده، اثر بایسته خود را از دست داده و امیدها را تبدیل به نا امیدی و سرخوردگی می‌نماید.

Babak_Khati.jpgاخبار تجمع اخیر ۲۵ بهمن برای رفع حصر مرا بر آن داشت که به مساله حصر از منظری جدید نگاه کرده آن را واکاوی کنم.

ناگفته پیدا است "حصر" رهبران جنبش سبز امری کاملا غیرقانونی و در عین حال غیراخلاقی است که با صحنه گردانی خامنه‌ای حاکم کنونی ایران و به معاونت نهادهای اطلاعاتی-قضایی انجام می‌شود.
نادرستی و سخیف بودن این مساله که او این افراد را بدون هیچ نوع محاکمه و حق دفاعی، با سوءاستفاده از موقعیت و قدرتی که دارد به طور غیرقانونی در حصر نگاه داشته نیز امری کاملا روشن و بی‌نیاز از تفسیر است.

اما واقعیت این است که روابط موسوی و خامنه‌ای (و سایر حصرشدگان) از سال ۸۸ و به یکباره شروع نشده، در یک سیر تاریخی شکل گرفته قدمتی دیرینه‌تر دارد و قصد این یادداشت نیز بررسی و واکاوی تا حد ممکن دقیق رابطه بین موسوی و خامنه‌ای از ابتدای شکل گیری آن در دهه شصت تاکنون است.

در ابتدا باید خاطرنشان کرد که مقام نخست‌وزیر تا قبل از بازنگری قانون اساسی در سال ۶۸ و حذف چنین جایگاهی، عملا همه‌کاره و صاحب قدرت اصلی در قوه مجریه بوده تنها اختیار قانونی رئیس جمهور در این میان برای مشارکت در اداره امور این قوه، تعیین نخست وزیر بوده است.

Reza_Moeini_2.jpgکارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، از درون رنج اعدام و از مرکز هراس‌افکنی نظام یعنی زندان برخاسته است. کنش زندانیانی که برخی از آن‌ها بیش از دو دهه است شاهد اعدام‌های هفتگی در زندان بودند و برخی افزون بر شاهد این رنج برای دیگران، خود از خانواده‌های اعدامی‌ها هستند. کنشی یگانه که برچیدن مجازات اعدام را برای همه و همیشه آماج قرار داده است.

در روزهایی که یادآور قدرت‌گیری حکومت جهل و جنگ و اعدام است، کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» وارد مبارک‌قدم دومین سال‌ کنش خود برای برچیدن مجازات اعدام شده است. آن‌گونه که این کارزار تا امروز پیش‌رفته است کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام کنشی‌ست یگانه، دادخواهانه و ملی.

کارزاری یگانه

در تاریخ معاصر ایران چنین کارزاری برای برچیدن مجازات اعدام یگانه است. بی‌شک از گذشته‌های دور تلاش‌هایی برای لغو مجازات اعدام داشته‌ایم. اما این تلاش‌ها پیش از کنشی گردآور، واکنشی از سوی روشنفکران و نخبگان جامعه بوده است. در نظام پیشین صداهای برخاسته برای لغو مجازات اعدام چنان سست‌نهاد بودند که در یادها نماندند. بایسته است گفته شود که در میان همان روشن‌فکران نیز توجه به لغو مجازات اعدام بیشتر اعدام سیاسی را هدف می‌گرفت. قانون مجازات عمومی سال ١٣۵٢ با آن‌که حبس با اعمال شاقه را پایان داد، اما دو سال بعد که ایران «میثاق جهانی حقوق مدنی و سیاسی» را پذیرفت و در مجلس شورا آن را به‌مانند قانونی ملی به تصویب رساند، قانون مجازات عمومی با آن همسان نشد! همچنان حکم اعدام برای جرم‌های جنایت اعمال می‌شد. نکته آن‌که «اقدام علیه امنیت نظام مشروطه سلطنتی» جنایت محسوب می‌شد و برای متهم مجازات اعدام در پی داشت. بنا بر قانون «مجازات مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکت» محکمه سیاسی با نقض اصل ۷۹ متمم قانون اساسی مشروطه که بر آن بود هیئت منصفه باید در دادگاه‌های سیاسی و مطبوعات حاضر باشند، در اختیار دادگاه‌های نظامی بود. با این حال باید گفت از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ حتا به روایت (مرکز اسناد جمهوری اسلامی) تنها نزدیک به صد نفر اعدام شده بودند. مخالفت با اعدام برای جرم‌های سیاسی نیز از سوی مخالفانی بود که خود موافق اعدام بودند!

jenayat_Moghadas.jpgمقدمه
قتل هولناک امیرمحمد خالقی، دانشجوی نخبه ۱۹ ساله دانشگاه تهران، بازتابی از وضعیت بحرانی ایران امروز است؛ جامعه ‌ای که در آن، سرقتی ساده به جنایتی وحشیانه بدل می‌شود و جان یک جوان به بهایی ناچیز از دست می‌رود. اما واکنش حکومت به این فاجعه نه با اصلاحات ساختاری، بلکه با همان نمایش‌های همیشگی خلاصه شد: پخش اعترافات متهمان در صداوسیما، برگزاری محاکمه‌های نمایشی، و در نهایت اعدام در ملأ عام.

این چرخه تکراری نه تنها خشونت را کاهش نداده، بلکه به بازتولید آن کمک کرده است. در این مقاله از منظر جامعه ‌شناسی و جرم ‌شناسی به بررسی دلایل وقوع این جنایات، ناکارآمدی سیاست‌های حکومتی، و تأثیرات مخرب نمایش‌‌های پلیسی بر جامعه می‌پردازیم.

Gileh_Mard.jpgاسدالله خان میگوید: رفته بودم مشهد زیارت بارگاه ملکوتی ثامن الائمه، آنجا چند بسته کوچک تربت سید الشهدا خریدم به ده میلیون تومان!

می‌گویم: زیارت‌تان قبول باشد انشاالله تعالی! خداوند از عمر ما بردارد بگذارد روی عقل حضرتعالی. شما که آنجا به آقای باریتعالی نزدیک بودی کاشکی کمی هم سفارش مارا میکردی! والله با این بار گناهانی که بر دوش ماست ما از عرصات محشر و درکات جهنم و اسفل السافلین و درخت زقوم و جحیم و سقر و هاویه و اژدهای هفت سر بد جوری می‌ترسیم. خب، میشود بما بفرمایی تربت امام حسین به چه دردی می‌خورد؟

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgوقتی تمام ثروت ملی و اقتصاد کشور، رسانه‌های جمعی، شبکه‌های اجتماعی، همه قوای کشور و هر چه در ایران است، فقط و فقط در ید اقتدار و وابسته به خامنه‌ای و مختص وی هست. وقتی ایران ثروتمند و سرشار از منابع طبیعی و انسانی و... را تبدیل به فقیر ترین کشور دنیا نموده، وقتی برای ایجاد اختناق در داخل، کاشتن دشمن فرضی در خارج و به بهانه جنگ با آن دشمن، اتخاذ سیاست النصر بالرعب در داخل، دکترین دائمی‌اش است. وقتی بهترین فرزندان ملت را اعدام نموده و ماشین اعدام علیرغم اعتراض جهانی، با ظرفیت تمام ادامه دارد. زندانها پر از بهترین فرزندان این کشور است و بیش از هشت میلیون ایرانی تحصیل کرده، در تبعید اجباری ناشی از اختناق و غیر قابل تحمل بودن دیکتاتوری مطلق، در خارج بسر می‌برند و مام میهن از خدمات این فرزندانش محروم است. هر ظلم دیده ازین بساط در داخل و خارج، بخود حق میدهد، بررسی کند. که چرا رهبر رژیم اینهمه سفاک جبار قسی القلب، ظالم، کینه توز، بیرحم و سرشار از نفرت از ملت و هر عضوی از این ملت که سرش به تنش بیارزد است، همچون قهرمانان عرصه ورزش، هنر، علم، دانش، روزنامه نگار، نویسنده، کاردان و مهندس و.. حق دارد. بررسی و سئوال کند. که چرا خامنه‌ای رهبر رژیم اسلامی، گوی سبقت را، از همه جنایتکاران تاریخ ربوده است. شرح مشابهت‌های شخصیت، رفتار و کردار و گفتار وی با تعدادی از این جنایتکاران را، مبارزین داخل که پیه مظالم این جبار به تن‌شان خورده، به شرح زیر خلاصه نموده‌اند:

توصیه خامنه ای به امیر قطر

| No Comments

19-4.jpgبه فشارهای امریکا اعتنا نکنید

ایران وایر - شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، روز چهارشنبه اول اسفند در راس هیاتی وارد تهران شد و با علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و مسعود پزشکیان، رییس جمهوری ایران دیدار کرد.

خامنه‌ای در دیدار با امیر قطر موضوع وجود ۶ میلیارد دلار دارایی ایران که در سال‌های گذشته از کره جنوبی آزاد و به بانک‌های قطری منتقل شده است را مطرح کرد و آن را از «مسائل مبهم و حل نشده‌» بین دو کشور دانست.

خامنه‌ای به امیر قطر گفت:« ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر می‌دانیم اگرچه همچنان مسائل مبهم و حل نشده‌ای همچون بازگرداندن مطالبات ایران که از کره جنوبی به قطر منتقل شد، باقی است و می‌دانیم هم که مانع اصلی عملی‌شدن توافقی که در این زمینه انجام شده بود، آمریکا است.»

وی خطاب به شیخ تمیم بن حمد آل ثانی گفت: «ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتنا نمی‌کردیم و مطالبات طرف مقابل را باز می‌گرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار یکی از سیاست‌های اعلامی دولت پزشکیان را گسترش روابط با همسایگان دانست و ابراز امیدواری کرد توافق‌های انجام‌شده در تهران به سود هر ۲ کشور باشد و ۲ طرف بتوانند بیش از پیش به وظایف همسایگی خود عمل کنند.

امیر قطر نیز در این دیدار شرایط منطقه را خاص و سخت دانست و گفت این شرایط نیازمند همکاری بیشتر کشورهای منطقه است.

وی همچنین اظهار کرد بر اساس توافق انجام‌شده، کمیسیون مشترک ۲ کشور بزودی فعال خواهد شد و در آینده نزدیک حجم مبادلات اقتصادی افزایش خواهد یافت.

پیش از این گزارش‌هایی منتشر شده بود که امیر قطر حامل پیامی از سوی ایالات متحده برای ایران خواهد بود، با این حال، روز گذشته عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران این گزارش‌ها را نادرست دانست.

مادران نوجوان معروف

| No Comments

رسانه حقوق‌بشری «هیرکانی» خبر داده است که زنی ۴۰ ساله به نام «نجیبه حسن‌خانی» اهل روستای «نسا ماسال» توسط همسرش در خودرو حبس و به آتش کشیده شد. این زن‌کشی در پی اختلافات خانوادگی و درخواست طلاق از سوی نجیبه حسن‌خانی اتفاق افتاده است.

ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ در پستی که در شبکه اجتماعی تروث منتشر شد، نوشت: «تعرفه طرح ترافیک کنار گذاشته شد. منهتن و کل نیویورک نجات یافت. زنده‌باد پادشاه!». حساب رسمی کاخ سفید سپس این پیام را با تصویری از ترامپ که تاج پادشاهی بر سر دارد، در شبکه‌های اجتماعی ایکس و اینستاگرام بازنشر کرد.

نیویورک تایمز در گزارشی با اشاره به این‌که ترامپ به هر آ‌ن‌چه طلایی است و دیگر نشانه‌هایی مانند رژه‌های نظامی بزرگ و چه مراسم افتتاحیه فاخر علاقه دارد، نوشته در پست تازه‌ او، علاقه به مضامین سلطنتی مشهودتر است و او خود را به پادشاه تشبیه کرده است.

trump.jpg

در پستی هم که کاخ سفید منتشر کرده، تصویر ترامپ روی جلد مجله‌ای که ظاهری کاملا شبیه مجله تایم دارد اما نام آن ترامپ است منتشر شده است.

نیویورک تایمز نوشته دیدگاه‌های گسترده ترامپ نسبت به قدرتش، در گفتار و کردار او آشکار شده است و او دستورهای اجرایی فراوانی صادر کرده که فراتر از آن‌چه از نظر قانونی مجاز است، رفته‌اند.

به نوشته نیویورک تایمز، او مسئولان را برکنار نموده، بر آژانس‌های فدرال به گونه‌ای تسلط پیدا کرده که فراتر از حدود اختیاراتش است و وجوهی را که کنگره قبلا تخصیص داده بود، منجمد کرده است.

ترامپ هفته گذشته روشن ساخت که او بر این باور است اختیار وسیعی برای شکل‌دهی دوباره دولت به هر شکلی که مناسب می‌داند، دارد: «کسی که کشورش را نجات می‌دهد، هیچ قانونی را نقض نمی‌کند.»

بنا بر گزارش نیویورک تایمز، ترامپ در جریان انتخابات قول داده بود که تعرفه طرح ترافیک برای منهتن نیویورک را متوقف کند.

بر اساس این طرح، اکثر رانندگان به ازای ورود به بخش‌هایی از منهتن زیر خیابان ۶۰، نه دلار عوارض پرداخت می‌کنند.

او در مصاحبه‌ای با نیویورک پست در ماه جاری، عوارض گمرکی را به عنوان «تخریبی» برای نیویورک توصیف کرد و گفت «اگر تصمیم بگیرم، می‌توانم از طریق وزارت حمل و نقل در واشنگتن، این برنامه را از بین ببرم.»

شان دافی، وزیر حمل و نقل، چهارشنبه خواسته‌ رییس‌جمهور را عملی کرد و در نامه‌ای که به کتی هوکول، فرماندار نیویورک فرستاد، اعتراض ترامپ نسبت به برنامه طرح ترافیک را تشریح کرد و گفت مقامات فدرال با ایالت تماس خواهند گرفت تا «درباره توقف منظم عملیات عوارض» گفتگو کنند.

دافی در نامه خود نوشته است «من نگرانی‌های رییس‌جمهور در مورد تاثیرات این برنامه بر آمریکایی‌های طبقه کارگر، که اکنون با بار مالی اضافی در زندگی روزمره مواجه شده‌اند، را به اشتراک می‌گذارم.»

نیویورک تایمز نوشته اولین ماه بازگشت ترامپ به کاخ سفید پر از لحظاتی بوده که «او در آن‌ها تقریبا از قدرت سلطنتی خود بهره برده است.»

اعترافات قاتل مرحوم خالقی در محل وقوع جرم

jomhooriI.jpgکیهان لندن - همزمان با آغاز «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی، مقامات تهران می‌گویند قصد دارند بودجه نظامی را تا دو برابر در سال ۱۴۰۴ افزایش دهند، که مستلزم تأمین پول آن از منابع ملّی و کوچکتر شدن سفره مردم است.

امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدعی است، مطلقاً جنگ نمی‌شود؛ اما همزمان ادعا کرده اگر هر هفته از یک شهرک موشکی رونمایی شود تا دو سال آینده هم تمام نمی‌شود.

برخی تحلیلگران می‌گویند جمهوری اسلامی همان مسیری را می‌رود که اتحاد جماهیر شوروی رفت و برخی دیگر می‌گویند، سرنوشت علی خامنه‌ای و نظام او شبیه صدام حسین و معمر قذافی است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

:::

ایران بریفینگ - دستور قضایی برای بازداشت خدمه هلی کوپتر ارتش برای به تصویر کشیدن راهپیمایی میلیونی مردم تهران؛ خدمه هلی کوپتر هوانیروز که برای ریختن گل بر روی جمعیت مجوز پرواز گرفته بودند، بدون اطلاع سلسله مراتب فرماندهی، اقدام به‌تصویربرداری از تظاهرات کرد و در شبکه‌های اجتماعی منتشر نمودند. حالا با شکایت کمیته برگزاری راهپیمایی، دادسرای ناحیه ۵ تهران (صادقیه) مسئول رسیدگی به‌این پرونده شد.

rp.jpgایران وایر - شاهزاده رضا پهلوی، روز ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، در یک سخنرانی در نشست حقوق بشر ژنو استراتژی خود را برای «براندازی حکومت جمهوری اسلامی و بازسازی ایران» تشریح کرد.

آقای پهلوی در این سخنرانی گفت: «به درخواست هموطنانم، من به جلو می‌آیم تا این جنبش و انتقال را رهبری کنم. نه برای خودم، نه برای پست یا قدرت، بلکه به خاطر انجام وظیفه‌ام به عنوان یک میهن‌پرست.»

شاهزاده پهلوی استراتژی خود برای «براندازی این رژیم و بازسازی ایران» را روشن خواند و به این شرح بیان کرد: «بسیج شبکه‌های مردمی در داخل ایران؛ متحد کردن ایرانیان دیاسپورا در تبعید؛ فشار بر دولت‌های G20 برای اعمال فشار حداکثری بر رژیم و ارائه پشتیبانی حداکثری به مردم ایران؛ ایجاد شکاف در رژیم و تشویق به ریزش؛ و آماده‌سازی برای ثبات سیاسی، انتخابات دموکراتیک، و توسعه و بازسازی اقتصادی ایران.»

وی در سخنان خود همچنین گفت: «جمهوری اسلامی با همه اقشار جامعه ایران وارد جنگ شده و اقشار مختلف جامعه ایران را در سراسر کشور، فراتر از مرزهای استانی، زبانی و قومی، هدف قرار داده است. رژیم با این حال، با وجود تمام تلاش‌هایش نخواهد توانست ایرانیان را دچار تفرقه کند.»

او اضافه کرد: «ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمی‌جنگیم. ما برای ایران می‌جنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.»

شاهزاده رضا پهلوی به موضوع سرکوب زنان ایران نیز پرداخت و گفت: «اولین قانونی که خمینی لغو کرد، قانون مترقی حمایت از خانواده بود.»

به گفته او، «قانون اجباری حجاب، که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد، به ابزاری برای سرکوب تبدیل شد و نماد وسواس جمهوری اسلامی برای کنترل بدن و زندگی زنان بود. با این حال، از همان روزهای اول تا به امروز، زنان ایرانی در حال مبارزه بوده‌اند.»

شاهزاده پهلوی افزود: «بگذارید واضح بگویم: زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمی‌جنگند. مبارزه آن‌ها برای یک تکه پارچه نیست، بلکه برای بازپس‌گیری برابری و کشورشان است.»

متن کامل سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی که در صفحه او در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده به این شرح است

خانم‌ها و آقایان، دوستان، و مدافعان خستگی‌ناپذیر حقوق بشر:

برای من افتخار بزرگی است که امروز اینجا با شما صحبت کنم. حضور در ژنو، خانه شورای حقوق بشر سازمان ملل، به این خطابه اهمیت ویژه‌ای می‌بخشد. من صمیمانه از دکتر نوئر و اعضای تیمش تشکر می​کنم که این کنفرانس را به نمادی از امید برای صداهای سرکوب‌شده در سراسر جهان تبدیل کرده​اند. من اینجا به نمایندگی از هم‌میهنانم حضور دارم که صدای‌شان مدتهاست که به شدت سرکوب شده است، نه تنها به دست رژیم ستمگری که کشور ما را اشغال کرده، بلکه از سوی تعصب ایدئولوژیکی که حقیقت را درباره ایران تحریف می‌کند.

داستان جمهوری اسلامی داستان فریب است. یکی از پیامدهای این فریب، که با توهمات رهبران رژیم همراه شد، رهبران غربی و بسیاری در رسانه‌ها را واداشت تا خمینی را به عنوان یک «قدیس» به تصویر بکشند و انقلاب را به عنوان جنبشی در مسیر عدالت و آزادی نشان دهند. اما آنچه پس از انقلاب آمد، جهنمی بر روی زمین بود.

حتی پیش از به قدرت رسیدن، شورش خمینی و پیروانش با آتش زدن سینما رکس در آبادان، که بیش از ۴۰۰ نفر در آن کشته شدند، چهره واقعی خود را نشان داد؛ پیش‌درآمدی از آنچه قرار بود بر سر مردم بیاید.

پس از قدرت گرفتن، تواناترین و وطن‌پرست‌ترین ایرانیان اولین هدف​های رژیم بودند: افسران نظامی، کارآفرینان، روشنفکران، متخصصان، و کارمندان دولتی که همگی به ساخت یک ملت پرافتخار و در حال توسعه کمک کرده بودند. من بسیاری از آن‌ها را شخصاً می‌شناختم. قتل‌عام آن‌ها در روزنامه‌های انقلابی جشن گرفته و حتی تشویق می‌شد، در حالی که در رسانه‌های غربی هیچ خبری درباره آن​ها نبود.

بسیاری از این مردان و زنان هنوز برای جهان ناشناخته هستند زیرا هیچ لابی یا پشتیبان‌ سیاسی نداشتند. در عوض، در قبرهای بی‌نام و نشان دفن شده‌اند و از خانواده‌های‌شان حتی حق سوگواری برای آن‌ها دریغ شده است. اما یاد آن‌ها در عزم و اراده نسل جدید ایران، و در قلب‌های کسانی که به مبارزه آن‌ها ادامه می‌دهند زنده می‌ماند.

رژیم پس از آن، جنگ خود را علیه زنان ایرانی آغاز کرد. اولین قانونی که خمینی لغو کرد، قانون مترقی حمایت از خانواده بود. قانون اجباری حجاب، که بلافاصله پس از انقلاب اعمال شد، به ابزاری برای سرکوب تبدیل شد و نماد وسواس جمهوری اسلامی برای کنترل بدن و زندگی زنان بود.

با این حال، از همان روزهای اول تا به امروز، زنان ایرانی در حال مبارزه بوده‌اند. اما بگذارید واضح بگویم: زنان ایرانی فقط علیه حجاب اجباری نمی‌جنگند. مبارزه آن‌ها برای یک تکه پارچه نیست: بلکه برای بازپس‌گیری برابری و کشورشان است. زنان شجاعی مانند فاطمه سپهری، نسرین شاه‌کرمی و ناهید شیرپیشه، با وجود زندان، بدرفتاری و آزار بی‌وقفه، کماکان به مقاومت ادامه می‌دهند. اما من می‌بینم که نام‌های‌شان برای بسیاری از حاضران در این جمع ناآشنا است. چرا؟ زیرا برخی سازمان‌های حقوق بشر تحت تاثیر تعصبات سیاسی و ترجیحات ایدئولوژیک تصمیم می​گیرند که کدام صداها تقویت شوند و کدام‌ها خاموش شوند. این به هیچ وجه اخلاقی و قابل قبول نیست. تمام کسانی که برای یک ایران سکولار و دموکراتیک مبارزه می‌کنند، باید بدون توجه به پیشینه یا وابستگی‌های سیاسی‌شان شناخته شوند.

خوشحالم که نشست ژنو براساس همین روحیه عمل می‌کند، و از آن‌ها بابت میزبانی از چندین تن از شجاع‌ترین معترضان ایران و خانواده‌هایشان در اینجا سپاسگزارم. از نازنین افشین‌جم برای تسهیل حضور آن‌ها و از نشست ژنو برای میزبانی از آن‌ها ممنونم.

جمهوری اسلامی مردم را از هر ایدئولوژی‌ و همچنین هر دینی هدف سرکوب قرار می​‌دهد. بهائیان به طور سیستماتیک تحت تعقیب قرار گرفته‌اند، رهبران‌شان زندانی شده‌اند، گورستان‌هایشان نبش قبر و جوانانشان از تحصیل محروم شده‌اند. مسیحیان، به خصوص مسلمانان مسیحی‌شده، در ترس دائمی زندگی می‌کنند. مسلمانان سنی، دراویش، یهودیان، و زرتشتیان نیز مانند هموطنان مسیحی خود، با محدودیت‌ها و تبعیض‌های گسترده روبرو هستند. تضاد نهادینه‌شده رژیم با هرگونه تنوع، از جمله تنوع مذهبی، قرن‌ها همزیستی و وحدت منحصر به فرد در ایران را تهدید کرده است.

جنگ رژیم با میراث فرهنگی ما نیز از طریق هدف قرار دادن تاریخ ایران پیش از اسلام دنبال می​شود. مکان‌هایی مانند تخت جمشید و پاسارگاد، نمادهای تمدن باستانی ایران، در اثر بی‌توجهی در معرض نابودی هستند و دسترسی به این مکان‌ها اغلب توسط رژیم مسدود می‌شود. با تلاش برای حذف این نمادهای هویت ملی، دشمنان ایران سعی در بازنویسی تاریخ و محروم کردن ایرانیان از میراث غنی‌شان را دارند.

در ایران حتی افراد خلاق نیز در امان نیستند. موسیقی‌دانان، هنرمندان، و شاعران که قلب فرهنگ ایران هستند، گاه به خاطر بیان احساسات خود با مجازات مرگ مواجه می‌شوند.

جمهوری اسلامی با همه اقشار جامعه ایران وارد جنگ شده و اقشار مختلف جامعه ایران را در سراسر کشور، فراتر از مرزهای استانی، زبانی و قومی، هدف قرار داده است. رژیم با این حال، با وجود تمام تلاش‌هایش نخواهد توانست ایرانیان را دچار تفرقه کند.

ما فقط علیه جمهوری اسلامی نمی‌جنگیم. ما برای ایران می‌جنگیم. بنابراین بگذارید واضح بگویم: ما هرگز، هرگز اجازه نخواهیم داد که کشورمان تکه تکه شود.

ما این را در خیابان‌های شهرهای سراسر ایران می‌بینیم، جایی که یک ملت با اتحاد به پا خاسته است. اعتراضات ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ نقطه عطفی بنیادین بودند. ایرانیان دیگر برای اصلاحات شعار نمی‌دادند؛ آن‌ها خواهان پایان جمهوری اسلامی بودند. یک دهه پس از اینکه جنبش سبز برای بازپس‌گیری رای‌های دزدیده‌شده تلاش ‌کرد، نسل ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ برای بازپس‌گیری کشور دزدیده شده‌شان می‌جنگند؛ و آن‌ها بهای سنگینی پرداخته‌اند. در نوامبر ۲۰۱۹، رژیم بیش از ۱۵۰۰ معترض را قتل‌عام کرد، بسیاری از فاصله نزدیک به ضرب گلوله کشته شدند. هزاران نفر دستگیر، شکنجه، یا ناپدید شدند.

پس از آن با قتل مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، خیزش زن، زندگی، آزادی آغاز شد. رژیم و مدافعان آن سعی کردند این جنبش را بر اساس خطوط قومیتی توصیف کنند، اما مادر خود مهسا او را «دختر ایران» خواند. معترضان با شعار پاسخ دادند: «از زاهدان تا کردستان، جانم فدای ایران.» این صدای یک ملت متحد است.

با وجود سرکوب‌های خشن و قطعی‌های اینترنت، مقاومت ادامه دارد. منوچهر بختیاری، که پسرش پویا را در اعتراضات از دست داد، از درون سلول زندان خود بی‌وقفه برای عدالت می‌جنگد. شجاعت او تجسم روحیه مردمی است که نمی​شکنند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اما جنایات جمهوری اسلامی به مرزهای ایران محدود نمی‌شود. رژیم از سفارتخانه‌ها و به اصطلاح «مراکز فرهنگی» خود به عنوان پایگاه‌های جاسوسی و تروریسم در سراسر اروپا استفاده می‌کند. وقتی نمی‌تواند به مخالفان در خارج از کشور دسترسی پیدا کند، شهروندان خارجی را در داخل ایران به گروگان می‌گیرد و آن‌ها را برای باج‌گیری سیاسی زندانی می​‌کند.

این‌ها جنایاتی هستند که جهان از آن‌ها آگاه است. اما جنایات بسیار دیگری وجود دارند که اغلب نادیده گرفته می‌شوند، مانند تخریب محیط زیست توسط رژیم. من عدالت زیست‌محیطی را یکی از حقوق بشری هم‌وطنانم می‌دانم.

IMG_8709.pngبه سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در اجلاس ژنو نگاه می کردم. سخنرانی یی بی عیب و نقص که بعد از آن چهار نفر از عزیزانی که خودشان یا اعضای خانواده شان در ایران به دست سرکوبگران جمهوری نکبت آسیب دیدند یا در زندان منتظر سرنوشت تلخ خود هستند سخن گفتند.

اداره کننده ی این گفت و گو، نازنین افشین جم هنرمند ایرانی-کانادایی بود. بعد از سخنرانی بسیار خوب شاهزاده، افشین جم دقایقی در مورد مسائل ایران سخنرانی کرد و از مشکلاتی که مردم ایران با آن ها درگیر هستند سخن گفتند.

اما دو اِشکال بسیار بزرگ در مورد حضور و صحبت او وجود داشت که آن ها را پیش از این که حکومتی ها و سایبری های جمهوری نکبت اسلامی در بوق کنند اینجا بیان می کنم چون خانم افشین جم قطعا نه نمایندگی از سوی مردم دارند نه ارتباط سیاسی با شخص شاهزاده، ولی حضور و بیانات ایشان می تواند به وجهه شاهزاده آسیب بزند.

خانم افشین جم متاسفانه اجلاس حقوق بشر ژنو را به «دیسنی لند» تشبیه کردند که بسیار کودکانه، غلط و عوامانه بود. این اجلاس که شاهزاده هم در آن حضور دارند شهر بازی نیست که افراد برای تفریح و انبساط خاطر در آن حضور یابند و ایرانیان در سراسر جهان بیننده ی تفریح آن ها باشند.

دیگر اینکه آویختن یک صلیب طلایی مشعشع، مناسب چنین اجلاسی نیست چه این گونه جلسات باید از هر رنگ و بوی مذهبی و ایدئولوژیک عاری باشد همان طور که ورزشکاران نمی توانند و اجازه ندارند در میادین ورزشی از نشانه های مذهبی استفاده کنند.

این مختصر توضیح را در اینجا دادم نه برای بهانه گیری و مته به خشخاش گذاشتن بل برای این که فردا همین گفتار و زیورآلات را حکومتی های نکبت برای تحت الشعاع قرار دادن سخنان سخته و موثر شاهزاده در بوق و کرنا خواهند کرد.

مسأله اصلی ما

| No Comments

ghalam.jpgدکتر محمود سریع القلم: مسأله اصلی ما تولید ثروت است

هیچ کشوری نمی‌تواند بدون رابطه نرمال با آمریکا، چین و روسیه پیشرفت کند

همه در انتظار یک تحول هستند/ دولت جدید آمریکا فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است

محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت:

🔹اگر به تولید روزانه دو میلیون بشکه نفت هم برسیم، فقط بقاء خواهیم داشت. برای توسعه، در میان‌مدت باید حداقل ۴ تا ۵ میلیون بشکه نفت تولید کرد. در بلندمدت هم که ایران باید از خام‌فروشی پرهیز کرده و یک قدرت مهم در هوش مصنوعی شود.

🔹دولت جدید آمریکا یک فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است. امیدوارم حاکمیت هم به این سمت برود که هر چه سریع‌تر اختلافات خود با دنیا را حل کنیم و به تولید ثروت برسیم.

پایگاه خبری جماران: یک استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت: دولت جدید آمریکا یک فرصت طلایی برای ارتقای قدرت اقتصادی ایران است. امیدوارم حاکمیت هم به این سمت برود که هر چه سریع‌تر اختلافات خود با دنیا را حل کنیم و به تولید ثروت برسیم.

به گزارش خبرنگار جماران، شامگاه امروز ۳۰ بهمن‌ماه، مراسم «در پاسداشت عقلانیت و توسعه؛ آرا و آثار دکتر محمود سریع‌القلم»، با هدف گرامیداشت این استاد روابط بین‌الملل و نویسنده کتاب‌هایی چون «عقلانیت و توسعه»، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در پایان این مراسم، محمود سریع‌القلم ضمن تشکر از حاضرین و سخنرانان، بیان کرد: من به هر کجای کشور که سفر می‌کنم، می‌بینم‌ همه در انتظار یک تحول هستند. برای دستیابی به توسعه دو راه وجود دارد؛ یکی جامعه‌محور است و دیگری نخبه‌محور. سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه از طریق جامعه تغییر کردند. باروری جامعه مدنی و بخش خصوصی در این کشورها، حاکمیت را وادار به عقب‌نشینی کرد. اما سایر کشورها همه تحت تأثیر نخبگان متحول شدند. حتی آمریکا توسط ۵۰ نفر که می‌اندیشیدند و کارآفرین بودند، متحول شد. در ژاپن حاکمیت و در چین حاکمیت و نخبگان تحول ایجاد کردند.

مسئولیت با چه کسی است؟

| No Comments

18-3.jpgهم میهن - صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

پیرامون موضوع قتل دانشجوی دانشگاه تهران و حوادثی که در کوی دانشگاه تهران رخ داد، به 4 موضوع می‌توان اشاره کرد:

1- بحث اول پیرامون منطقه‌ای است که قتل در آن رخ داده و خود من بارها از آن منطقه عبور می‌کنم و وضعیت را دیده‌ام. در امیرآباد خیابان‌های فرعی که وجود دارد، خیلی خلوت است؛ بنابراین افرادی که بخواهند سرقت یا زورگیری کنند، محیط برایشان مناسب است. قبل از این باید فکری برای امنیت آنجا صورت می‌گرفت که نگرفته بود و از این به بعد امیدواریم فکری به حال آن منطقه شود.

2- مسئله دیگری که وجود دارد اعتراض دانشجوها در کوی است. آنها در محیط کوی دانشگاه جمع می‌شوند، روی زمین می‌نشینند و سکوت می‌کنند تا با حمله نیروهای لباس‌شخصی مواجه می‌شوند. اتفاقی که نه برای اولین بار رخ داده است و نه آخرین بار آن خواهد بود که به دانشجوها حمله می‌کنند.

نکته‌ای که مطرح می‌شود، این است که این لباس‌شخصی‌ها، برای کدام ارگان، نهاد و یا سازمان هستند؟ آیا لباس‌شخصی‌ها نباید تابع یک قانون و مقررات و ارگانی باشند؟ چه کسی به اینها مجوز می‌دهد که آنها به معترضان حمله کنند؟ این ماجرا بارها و بارها اتفاق افتاده و تا به امروز هم هیچ‌کس پاسخگوی عملکرد لباس‌شخصی‌ها نبوده است و مسئولیت آنها را قبول نکرده است. اگر در همین حمله آخر آنها، یک نفر مجروح می‌شد و فوت می‌کرد، مسئولیت بر عهده چه کسی بود؟

3- نکته قابل اشاره دیگر، پیرامون مقامات کشور است. عمل دکتر حسینی، سرپرست دانشگاه تهران که بلافاصله پس از اطلاع از حمله لباس‌شخصی‌ها، به کوی می‌رود و در میان دانشجوها قرار می‌گیرد، حرکت بسیار ستایش‌انگیزی است. همچنین کاری که دکتر سیمایی‌صراف انجام داد و سفرش به عربستان را نیمه‌تمام گذاشت و برای رسیدگی به موضوع به ایران برگشت، قابل احترام است و نشان می‌دهد شخص وزیر علوم بی‌تفاوت به این موضوع نیست که بخواهد تنها به صدور یک پیام و دستور پیگیری اکتفا کند و ژست‌هایی را بگیرد که معمولاً گرفته می‌شود.

البته هر قدر که کار ریاست دانشگاه تهران و وزیر علوم قابل احترام است، سکوت آقای رئیس‌جمهور تاسف‌آور بود. نکته بعدی درباره مجلس است. مجلس قرار بود که خانه ملت باشد.

hz.jpgامیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، تاکید کرده است که عملیات «وعده صادق ۳»، حتما انجام می‌شود. از هنگامی که علی خامنه‌ای مذاکره با آمریکا را رد کرده، لحن مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر تند شده و آنها از حتمی بودن حمله‌ای دیگر به اسرائیل سخن می‌گویند

ایران اینترنشنال - حاجی زاده، شامگاه سه شنبه، ۳۰ بهمن‌ماه، در برنامه «صف اول» صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با اشاره به احتمال شکست مذاکرات گفت: «برخی می‌گویند اگر مذاکره نکنیم ممکن است حمله کنند، هیچ کس نگران نباشد، هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.»

او افزود: «مردم نگران تهدیدها نباشند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. باید همه بسیج شویم و اقتصاد را درست کنیم.»

حاجی‌زاده گفت: «در صورت حمله به مراکز هسته‌ای ایران آتشی در منطقه به‌پا خواهد شد که ابعاد و گستره آن قابل محاسبه نیست.»

رهبران جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه در ماه‌های اخیر از تکرار این تهدیدها خودداری کرده بودند، اما با رد مذاکره با آمریکا از سوی علی خامنه‌ای و انتشار گزارش‌هایی مبنی بر افزایش احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، لحن مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر تند شده است.

حاجی‌زاده با اثر بخش خواندن دو حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل در سال ۱۴۰۳، موسوم به «وعده صادق ۱ و ۲»، وعده داد عملیات «وعده صادق ۳» حتما انجام خواهد شد.

او گفت: «این عملیات به اذن خدا انجام خواهد شد. ما این امکانی را که در دست داریم مفت از دست نمی‌دهیم و همان‌طور که وعده صادق ۱ و ۲ انجام شد، عملیات وعده صادق ۳ هم حتما انجام خواهد شد. البته به هر حال مسئولان پیش‌بینی‌هایی برای این قضیه دارند و در شرایط مناسب باید از این امکان استفاده کنیم.»

فرمانده نیروی هوافضای سپاه، با اشاره تلویحی به تهدید آمریکا مبنی بر احتمال حمله نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی و حمایت آمریکا از آن، گفت: «اگر با آمریکا درگیر شویم، به اندازه کافی در منطقه هدف‌ داریم که با موشک‌های ارزان‌قیمت بتوانیم بزنیم.»

او تهدید کرد: «اگر به‌جای ۱۵۰ پهپاد از ۵۰۰ یا هزار پهپاد استفاده کنیم، آن‌ها چه غلطی می‌کنند؟»

امیرعلی حاجی‌زاده، با اشاره به دو حمله گذشته جمهوری اسلامی به اسرائیل، آنها را بزرگ‌ترین عملیات موشکی بالستیکی در جهان خواند و گفت: «عملیات وعده صادق ۳ حتما انجام خواهد شد اما مسئولان پیش‌بینی برای آن دارند و از آن استفاده خواهند کرد اما مفت از دست نخواهیم داد.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، که به‌دلیل حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل بالاترین نشان نظامی را از علی خامنه‌ای دریافت کرده، افزود: «برخی مدل‌های پهپاد اختراع ایران است و آمریکایی‌ها و بقیه کشورها آن را توسعه دادند و از سبک پهپادهای انتحاری نیز الگو گرفتند.»

او در توصیف گستردگی برنامه موشکی جمهوری اسلامی گفت: «اگر هر هفته یک رونمایی از شهرهای موشکی داشته باشیم تا دو سال دیگر هم تمام نمی‌شوند. از لحاظ فنی هم برای افزایش برد موشک‌ها مشکلی نداریم.»

گفت کیفم را بده و گوشی را بگیر!

اولین اعتراف قاتلان دانشجوی دانشگاه تهران راکب موتور: احمد به محض اینکه به دانشجو رسید چاقو کشید و گفت می‌زنمت ضارب مرحوم امیرمحمد خالقی: وقتی گوشی را گرفتم گفت دانشجو هستم. گفتیم کیفت را بده گوشی را بگیر و برو ولی به ما ضربه زد.

می‌گفت مدارک در کیفم دارم. امیر به من گفت با چاقو بزنش. اصلا خبر نداشتیم دانشجو است. دو تا ضربه به او زدم و به محل برگشتیم. راکب موتور: این مکان را برای سرقت به دلیل خلوتی آن انتخاب کردیم.

lg.jpgهم‌زمان با جلسه غیر علنی مجلس شورای اسلامی در مورد آشفتگی بازار ارز و طلا با حضور مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، قیمت دلار در بازار آزاد ایران حدود یک درصد افزایش یافت.

قیمت دلار، سه‌شنبه ۳۰ بهمن با حدود هزار تومان افزایش نسبت به دوشنبه، به ۹۲ هزار و ۴۰۰ تومان رسید.

پزشکیان سه‌شنبه در حاشیه برگزاری جلسه غیر‌علنی مجلس گفت که برای حل مشکل معیشت و با «کسب اجازه» از علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، قرار است نزدیک یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت شود.

به گفته او، این اعتبار به کالابرگ تبدیل و به هفت دهک جامعه داده می‌شود.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، پیش از این و در ۲۲ بهمن از تصمیم دولت برای ارائه دو نوبت کالابرگ تا پایان سال جاری خبر داد.

پزشکیان صبح امروز همراه با عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت خود و محمدرضا فرزین، رییس کل بانک مرکزی، برای «بررسی نوسانات ارز» به مجلس شورای اسلامی رفت.

پس از این جلسه سه ساعته که پشت درهای بسته برگزار شد، عباس گودرزی، سخنگوی هیئت‌ رییسه مجلس، گفت دولت درباره راهکارهای فروش نفت، اطمینان از وجود دخایر کافی ارز و طلا و تلاش برای «تضعیف جایگاه دلار در مبادلات پولی و بانکی»، گزارش داد.

پیش‌تر و در ۲۶ بهمن، حسین راغفر، استاد اقتصاد، گفته بود با تبدیل طلای وارداتی به سکه، اکنون نرخ دلار تقریبا ۱۱۰ هزار تومان محاسبه می‌شود.

سناتور ارشد آمریکایی در سفر به اسرائیل: جمهوری اسلامی باید ضربه‌ای قاطع دریافت کند

لیندزی گراهام، سناتور کهنه‌کار آمریکایی، در جریان سفر خود به اسرائیل، با اشاره به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده آن در منطقه تاکید کرد حکومت ایران باید ضربه‌ای قاطع دریافت کند.

گراهام که در راس هیئتی از سناتورهای آمریکایی به اسرائیل سفر کرده، در یک نشست خبری در تل‌آویو گفت مقابله با تهدیدات هسته‌ای جمهوری اسلامی باید در اولویت قرار گیرد.

این سناتور افزود دولت دونالد ترامپ به‌زودی مجبور خواهد شد میان مذاکره یا پاسخ نظامی به جمهوری اسلامی، یکی را برگزیند اما ترجیح او این است که «ایالات متحده برای وارد ساختن ضربه‌ای قاطع به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، به اسرائیل کمک کند».

tabnak.jpgسایت تابناک در یادداشتی نوشته است؛

همزمان با تحویل ۱۸۰۰ بمب ۲۰۰۰ پوندی MK-۸۴ از سوی آمریکا به اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اسرائیل در دیدار با مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، به تهدیدات تکراری خود علیه ایران را با ادبیات و اصطلاحات جدیدی به روز کرد: نتانیاهو اعلام کرد که اسرائیل در کنار آمریکا ایستاده تا "کار را تمام کند". اما منظور نتانیاهو از "تمام کردن کار" چیست؟

برنامه هسته‌ای ایران بعد از انقلاب از سال‌های میانی دهه هفتاد شمسی با راه اندازی تاسیسات غنی سازی نطنز و فردو آغاز شد، اما این شروع دوباره، با یک غافلگیری همراه بود: ایرانی‌ها برخلاف سایر کشورهای دنیا تصمیم گرفتند تاسیسات هسته‌ای را زیر زمین بسازند! این اقدام شاید در ابتدا عجیب می‌نمود، اما خیلی زود، مشخص شد این اقدام بر اساس "محاسبات" و شناخت دقیق و درست زمین بازی انجام شده است

ساختن تاسیسات در عمق زمین نیازمند استفاده از سلاح‌های بسیار پیشرفته و گران‌قیمت برای نفوذ و تخریب است. این محاسبه به عنوان یک استراتژی بازدارنده طبیعی با کمترین هزینه عمل کرد، اگر تاسیسات هسته‌ای ایران هم مثل تاسیسات هسته‌ای سوریه و عراق روی زمین ساخته می‌شد، طبعا به سرنوشت همان‌ها دچار می‌شد: یک حمله برق آسای هوایی با بمب‌های نه چندان غیرمتعارف و نتیجه تعطیلی برنامه هسته‌ای! اما ایرانی‌ها دست دشمن را خوانده بودند!

از طرف دیگر، ساخت تاسیسات هسته‌ای زیر کوه و در عمقی که بمب‌های سنگرشکن متعارف به آنها اثر نکند، باعث شده است در طول سه دهه اخیر، جمع‌آوری اطلاعات از طریق جاسوسی هوایی یا ماهواره‌ای را دشوارتر کند.

بر اساس براوردهای اطلاعاتی و نظامی، حمله به تاسیسات زیر زمینی ایران، هزینه مستقیم حدود ۱ تا ۵ میلیارد دلار برای اسرائیل دارد، این هزینه شامل آماده‌سازی و اجرای چنین حمله‌ا احتمالی خواهد بود، اما این تنها هزینه‌های مستقیم را پوشش می‌دهد و پیامدهای طولانی‌مدت و هزینه‌های جانبی را در نظر نمی‌گیرد. به بیان دیگر، ۵ میلیارد دلار حدود ۲۲.۷% از بودجه نظامی سالانه اسرائیل را تشکیل می‌دهد. رژیم اسرائیل در حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای مجبور است از بمب‌های سنگرشکن مانند GBU-۲۸ و GBU-۵۷ استفاده کند: گران‌ترین بمب‌های سنگرشکن جهان و البته با ریسک همشگی عدم موفقیت!

حمله احتمالی رژیم اسرائیل به تاسیسات صلح آمیز هسته‌ای ایران که تحت نظارت دائمی آژانس بین الملی انرژی اتمی قرار دارد، تصویری کامل از ماهیت واقعی آن برای افکار عمومی "جهان" می‌سازد: رژیمی آپارتایدی که به هیچ حرمت و حریم بین المللی پای بند نیست، بیش از صدهزار قلسطینی را سلاخی کرده، به زیر ساخت‌های کشورهای عضو سازمان ملل حمله یک طرفه می‌کند و عملا تبدیل به شر مطلق جهان امروز شده است، حتی بدتر از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و البته پیام واضح به کشورهای منطقه می‌دهد: روابط دیپلماتیک و پیمان‌های تاریخی! با موجودیتی درنده هیچ منطق و عاقبت و فایده‌ای ندارد.

با انجام این حمله احتمالی، رژیم اسرائیل مسئول مستقیم هرگونه آلودگی زیست‌محیطی و رادیواکتیو خواهد بود، رویدادی که می‌تواند بر همه کشورهای منطقه تأثیر بگذارد.

اما در فردای حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای ایران چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

ایران در این حالت، دیگر ملاحظات و محاسبات فعلی را نخواهد داشت و کاملا قابل پیش بینی خواهد بود که "شدیدترین" حملات موشکی خود را به اسرائیل را آغاز خواهد کرد با موشک بارانی حتما بی سابقه با انواع موشک‌های هایپرسونیک، بالستیک، قدر و سجیل و شهاب و عماد که برای همین روز موعود طراحی و ساخته شده‌اند و تا پیش از این بنای استفاده حداکثری از آنها وجود نداشت.

اسرائیل از این حمله ریسک دار چه عایدی خواهد داشت؟ احتمالا به تعویق انداختن برنامه هسته‌ای ایران برای جند ماه تا چند سال، ایجاد همیستگی ملی و تنفر ملی از رژیمی که زیرساخت‌های ملی کشوری با پیشینه هفت هزار سال تاریخ و هویت و فرهنگ و شناسنامه دار (و نه مانند اسرائیل، دارای موجودیتی نامشروع و غاصب) را هدف قرار داده است، قاعدتا بعد از این حمله احتمالی، باب گفت‌وگو به عنوان یک راه حل بشری برای حل مشکلات بسته خواهد شد و معادلات دیگری جای معادلات و محاسبات فعلی را خواهد گرفت، معادلات و محاسبات و شرایطی که کمتر قابل پیش بینی خواهد بود، چون ایرانی‌هایی که سی سال قبل تاسیسات هسته‌ای شان را زیر کوه و زمین ساخته‌اند، فکر آن روز را هم کرده‌اند! بگذریم از اینکه تغییر دکترین هسته‌ای ایران اتفاق محتوم دیگری است که در قردای حمله احتمالی به تاسیسات هسته‌ای خواهد افتاد.

خروج ایران از NPT اتفاق محتمل بعدی است، قاعدتا در فردای حمله احتمالی به تاسیسات ایران، خبر داغ خروج ایران از این معاهده اتمی خواهد بود، زیرا عملا دیگر عضویت در این پادمان هسته‌ای معنا و مفهوم و فلسفه سابق را نخواهد داشت.

سخنی با بازجوی پدرم!

| No Comments

qomeishi.jpgمحمد قمیشی

چهارشنبه، پنج‌شنبه، جمعه، شنبه، یکشنبه، دوشنبه.

شش روز.

شش روزِِ تمام بازجویی.

کجا؟
توسط چه ارگانی؟
توسط چه اشخاصی؟
به دستور چه کسی؟
با چه اتهامی؟
بر مبنای کدام قانون؟
الله اعلم

جناب بازجوِ محترم، وقتی بازجویی چندین و چند ساعته و مخفیانه‌ات تمام شد و پرونده را بستی و مهر و موم کردی قبل از اینکه به ما زنگ بزنی و چیزی بگویی کمی صبر کن.
چند سوال برایت می‌نویسم، از او بپرس، بعد زنگ بزن.

- حتما از آن‌ کسی که آن‌ سوی میز نشسته بپرس روزی چند قرص می‌خورد؟
حالا بگو تا جریان هر کدام را برایت تعریف کند.

- حتما از آن‌ کسی که چندین شب در انفرادی نگهش داشتی تا احدُالناسی از وجودش خبر نداشته باشد، بپرس چهار سال از بهترین روزهای جوانیش را به چه امیدی در مفقودی، در اردوگاه‌هایی که کسی نمی‌دانست حتی وجود دارند به سر برده؟

- بپرس جای کابل‌های عراقی‌ها، هنوز روی بدنش هست یا نه؟
بپرس چگونه تحملشان می‌کردی؟

- حتما از آن‌کسی که خانه‌اش را، تک تک کتاب‌هایش را و تمام دار و ندار خود و خانواده‌اش را زیر و رو کردی تا چیزی بیابی بپرس، شب‌ها خواب چه چیز می‌بینی که ناگهان می‌لرزی و فریاد می‌زنی، اسماعیل.

- حتما کاغذی در اختیار آن مرد که گناهش بر تمام عالم آشکار است قرار بده، بگو نام بهترین دوستانش را برایت بنویسد. کمکت می‌کنم، بیشترشان را در بهشت‌آباد اهواز قطعه شهدا می‌توانی پیدا کنی.

- حتما از او بپرس آقا رحیم چرا نرفتی خارج؟ تو که با همه چیز ما مشکل داری.

بپرس، دروغ نمی‌شنوی. اعتماد کن. حالا پرونده بسته‌ست. دلیلی برای دروغ گفتن نیست.



- بپرس وقتی از اسارت برگشتی چرا از مکانیک شریف انصراف دادی و رفتی دنبال علوم سیاسی دانشگاه تهران؟ مگر چه آرزویی داشتی؟

- حتما از پدرم بپرس چرا با دکتری‌ علوم سیاسی، با رتبه‌ی ممتاز از بهترین دانشگاه، نتوانستی در هیچ دانشگاهی تدریس کنی و سال‌ها خانه‌نشین شدی؟

بپرس آقای بازجو
بپرس

پرونده بسته‌س جناب بازجو محترم
خسته نباشید!!
همان پرونده را تحویل بده، برو و شب راحت بخواب. اگر توانستی یک شاخه گل نرگس هم از طرف پدرم از سر راه برای خودت بگیر.
اینها مردان بخششند.

٭فرزند "قهرمان" رحیم قمیشی

روبیو: فرصت‌های فوق‌العاده‌ای برای آمریکا و روسیه پس از جنگ اوکراین وجود دارد

مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا گفت در صورت پایان جنگ در اوکراین، «فرصت‌های فوق‌العاده‌ای» می‌تواند برای آمریکا و روسیه ایجاد شود.

rlarge.jpg
روبیو پس از دیدار با لاوروف، در مصاحبه با خبرگزاری اسوشیتدپرس گفت که این نشست بر سه هدف تمرکز داشت "اعزام دوبارۀ دپلوماتان به سفارت‌های دوکشور در واشنگتن و مسکو، ایجاد تیم عالی‌رتبه برای حمایت از مذاکرات صلح اوکراین و بررسی روابط نزدیک‌تر و همکاری اقتصادی."

مارکو روبیو وزیر خارجه دولت دوم دونالد ترامپ روز سه شنبه به وقت محلی پس از گفتگوی آمریکا و روسیه در ریاض گفت: صورت پایان قابل قبول این درگیری فرصت های بسیار عالی برای دو کشور وجود خواهد داشت."

مقام‌های روسی در مورد تماس وزیران خارجۀ امریکا و روسیه جزییات کمتری داده اند. یوری اوشاکوف، مشاور پوتین در امور سیاست خارجی که در ترکیب هیات روسیه در دیدار با روبیو دخیل بود، گفته است: "ما مواضع اساسی مان را طرح و روی آن بحث کردیم و توافق کردیم که تیم‌های جداگانۀ مذاکره کننده در این مورد با هم به تماس باشند.

لاوروف و روبیو با انتصاب تیم‌های سطح بالا برای پایان دادن به جنگ اوکراین موافقت کردند

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که مارکو روبیو وزیر خارجه این کشور و سرگئی لاوروف همتای روس او با انتصاب تیم‌های سطح بالا برای همکاری هرچه سریع‌تر در زمینه پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین موافقت کردند.

همچنین ایالات متحده و روسیه توافق کردند به مواردی بپردازند که در روابط دو کشور اخلال ایجاد می‌کند.

روبیو و لاوروف با همکاری‌های آینده در زمینه مسائل ژئوپلیتیکی مشترک و بهره‌برداری از فرصت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری که پس از پایان جنگ در اوکراین ایجاد خواهد شد، توافق کردند.

وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد که کار برای پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین در مراحل اولیه خود است.

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پس از دیدار وزرای خارجه ایالات متحده و روسیه در عربستان سعودی گفت: «یک تماس تلفنی [میان ترامپ و پوتین] و به دنبال آن، برگزاری یک جلسه برای برقراری صلح پایدار کافی نیست.»

روسیه: ناتو باید از وعده‌های اجلاس بخارست در سال ۲۰۰۸ صرف‌نظر کند

وزارت خارجه روسیه اعلام کرد ناتو باید از وعده‌های اجلاس بخارست در سال ۲۰۰۸ صرف‌نظر کند.

zarbShatm.jpgبه گفته منابع محلی در این حمله شش دندان سعادت بایزیدی شکسته شده

ایران اینترنشنال - نا بر گزارش‌ها مادربزرگ ۸۰ ساله و مادر ۴۵ ساله فرزین توت، فعال سیاسی مقیم اقلیم کردستان عراق، به‌دست سازمان اطلاعات سپاه در پیرانشهر مورد شکنجه قرار گرفته‌اند.

سایت حقوق بشری هانا در گزارشی با اشاره به این‌که ماموران اطلاعات سپاه، ۲٨ بهمن به منزل شخصی این خانواده هجوم بردند، نوشت آن‌ها ضمن تخریب و شکستن وسایل منزل، مبادرت به شکنجه و آزار «سعادت بایزیدی» مادر و « استی چُغر» مادربزرگ «فرزین توت» کرده‌اند.

هانا در گزارش خود نوشت شکنجه و ضرب‌وشتم این دو زن به‌حدی شدید بوده که شش دندان مادر این فعال سیاسی به‌دست ماموران سپاه شکسته شده است.

انتشار تصویری از مادربزرگ شکنجه‌شده این فعالی سیاسی واکنش گسترده و خشم کاربران در شبکه‌های اجتماعی را به همراه داشته است.

اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال حاکی است که به‌دنبال این واکنش‌ها، اعضای خانواده از سوی ماموران تهدید شده‌اند و به آن‌ها گفته شده که باید این خبر را تکذیب و اعلام کنند او از پله افتاده است.

سازمان حقوق بشر هانا نیز ۳۰ بهمن، نوشت متعاقب انتشار خبر و تصاویر شکنجه مادر و مادربزرگ فرزین توت، نیروهای امنیتی بار دیگر به منزل این خانواده هجوم بردند.

طبق این گزارش، ماموران آن‌ها را برای تکذیب خبر تحت فشار قرار داده‌اند و مادربزرگ شکنجه‌شده را مجبور کرده‌اند که بگوید «در اثر افتادن» مصدوم شده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این سازمان حقوق بشری ضمن محکومیت هجوم ماموران به منزل این خانواده و شکنجه آن‌ها نوشت دادستان مرکز استان آذربایجان غربی و مقامات امنیتی این منطقه را مسئول این رفتار ضدانسانی می‌داند و خواستار پاسخگویی این مقامات است.

نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته بارها تلاش کرده‌اند از طریق فشار بر خانواده‌ها، فعالان سیاسی و مدنی خارج کشور را وادار به سکوت و توقف فعالیت‌های خود کنند.

nasiri.jpgمهدی نصیری

وزرای خارجه روسیه و آمریکا در عربستان سعودی با هم ملاقات می کنند تا مباحث صلح را از زاویه های متفاوت به گفتگو بگذارند و مقدمات نشست سران آمریکا یعنی ترامپ و پوتین هموار شود وقتی آدم این چیز ها را می شنود از تعجب شاخ در می‌آورد که اعراب از هر روزنه ای برای مطرح شدن استفاده می کنند و بعد ما در ۶ ماه گذشته تنها شخصیت های سیاسی که به ایران آمدن رئیس جمهور عراق بوده آن هم برای چند ساعت و بعد نشست و برخواست های مکرر با گروه تروریستی طالبان که به هیچ کشوری راهشان نمی دهند و هنوز هیچ کشوری بجز جمهوری اسلامی آنها را به رسمیت نشناخته و بعد از طالبان فرماندهان حماس و حوثی و حزب الله بودن که برای پر کردن چمدان هایش از دلار های نفتی ملت ایران دائما به کشورمان تردد دارند.

ببینید به کجا رسیدیم انزوای دیپلماتیک کشور ما را به چه بن بست دیپلماتیکی کشانده تا جایی که مشکلاتمان با کشور های مختلف لاینحل مانده و هیچ راه حلی هم برای آنها وجود ندارد.

Masoud_Noghrehkar_3.jpgجامعه ما "فیلسوفان و روشنفکران" التقاطی، بسیار داشته و دارد، التقاط در معنای نوعی درهم آمیختنِ مفاهیم ناهمگن و گاه متضاد، قرو قاطی کردن و چیدمان ناهمسازها، و تعدیل و تقلیل (Adjustment & Diminution) در مفاهیم کلیدی فلسفی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ست.

این مجموعه از" فیلسوفان و روشنفکران" دستاوردهایی مثبت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی درعرصه‌های مختلف نظری و رفتاری داشته‌اند که نمی‌باید و نمی‌توان نادیده گرفت همانگونه که زیان باری‌های فکری و نظری و کردارشان را.
افراد این مجموعه دو دسته بودند که من فقط از چند نمونه در حد یاد آوری نام می‌آورم تا نسل جوان به تحریک" روشنفکر ستیزان" همۀ کاسه کوزه‌ها را برسر یک یا دو گرایش فکری و سیاسی نشکَنَند.
دسته‌ای از این نوع " فیلسوف‌ها و روشنفکرها" در درون و وصل ِ به ساختار حکومتی در رژیم پهلوی و دسته‌ای مخالف این رژیم بودند. برای نمونه احمد فردید و فخرالدین شادمان و احسان نراقی مورد لطف و توجه دربار بودند ودر وزارت خانه‌ها و رادیو و تلویزیون هم شغل‌ها و برنامه‌ها داشتند، اما گروهی ازجمله علی شریعتی وجلال آل احمد در زمرۀ مخالفان حکومت پهلوی بودند. این مجموعه علیرغم اختلاف هایی در سیاست و فرهنگ، کشکولی از غرب ستیزی، مدرنیته هراسی، خردستیزی و گاه ناسازگار با اومانیسم با نگاهی به سنت و گذشته بودند.
احمد فردید، فخرالدین شادمان، داریوش شایگان، سید حسین نصر، جلال آل احمد، علی شریعتی، چند نمونه‌اند. برخی از این مجموعه یا به قولی "ارواح ِ سرگردان روشنفکری"، همراه با بسیاری از روحانیون و آخوندهای معمم و مکلا با طرح غرب زدگی و مدرنیته هراسی به عنوان یک نوع بیماری تاریخی و فرهنگی به دنبال بومی گرایی و بازگشت به گذشته و سنت‌ها و اصالت"خویشتن خویش" بودند.
افکار این مجموعه برای دو نسل فریبنده می‌نمود، افکاری برگرفته و اقتباس شده از انتقادهای روشنفکران غربیِ منتقد به غرب و مدرنیته، که گاه در زرورقِ " اسلامی و شرقی" عرضه و تبلیغ و ترویج می‌شدند.

Abdolsatar_Doshouki_3.jpgبر اساس بند ۱۱ بیانیه "اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست" بدون ارائه سند و مدرک آنها مدعی شدند که بنا به "خواست گسترده مردم ایران این ائتلاف شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار نامید.

رضا پهلوی نیز برای این "جمع خودی" با مقایسه خود با مهاتما گاندی رهبر استقلال هند که توسط یک ناسیونالیست افراطی راست گرا بنام ناتورام ویناواک گودس ترور شد, از جمع خواست که به جای "رهبر" که در بند ۱۱ بیانیه پایانی مونیخ آمده است, او را مثل مهاتما گاندی "پدر" بخوانند زیرا نسل زد او را پدر ملت ایران می خوانند و او این لقب را ترجیح می دهد تا برای همه ایرانیان "پدری" بکند (ویدئو ضمیمه). اما علیرغم استدلال و مخالفت قدیمی ترین حزب طرفدار بازگشت پادشاهی (یعنی حزب مشروطه ایران), و حتی درخواست خود رضا پهلوی که گفت کنسنسوس (consensus) یعنی اجماع در مورد رهبری او وجود ندارد (لینک) گروه های جدیدالتاسیس نوبنیاد و اکثر ناشناخته و گمنام که اکثریت مطلق را در این جمع داشتند توانستند در نهایت حرف خود را به کرسی بنشانند.

Abolfasl_Mohagheghi.jpgدر حال نوشتن مطلبی در حمایت از فراخوان شاهزاده رضا پهلوی برای شکل‌دادن به ائتلافی گسترده علیه جمهوری اسلامی بودم. فکر می‌کردم هسته مرکزی این ائتلاف چه می‌تواند باشد؟ آیا امری مهم‌تر از حفظ کشوری به نام ایران، وطن ما، با تنوع زیبای قومی آن، با تاریخ کهن و شگفت‌انگیزش، با مجموعه‌ای از مردم به‌جان‌آمده از این حکومت خونریز و ویرانگر، و جوانانی آگاه که حماسه مهسا را با شعار تحسین‌برانگیز «زن، زندگی، آزادی» آفریدند و جان بر سر آن نهادند و حال ما را به یکدلی و اتحاد برای حفظ این گوهر یگانه فرا می‌خوانند، وجود دارد؟ چیز دیگری می‌تواند باشد؟

به یاد این نوشته خود در چهل و اندی سال قبل، زمان خروج از کشور، افتادم. آتشی که هنوز در من زبانه می‌کشد، وادارم می‌سازد که از اعماق وجودم فریاد بکشم! سؤال کنم: چه امری مهم‌تر از شکل‌دادن به اتحادی است که بتواند در این مهم‌ترین لحظات تاریخی، قبل از این‌که این رژیم اهریمنی تمامی این سرزمین را نابود کند، نجات‌بخش آن باشد؟

Babak_Khati.jpgدر یادداشت چراغ به دست برگسل موجود میان پادشاهی و جمهوری‌خواهان" به طور مفصل به امکان اثرگذاری رضا پهلوی در تحقق گذار دمکراتیک ایران پرداختم.

امری که از نظر تاریخی و تجربهی دیگر کشورهای امکان‌پذیر و امتحان پس داده بوده برای انطباق با شرایط کنونی ما نیاز به رعایت شرایطی از سوی ایشان دارد.

مهم‌ترین شرط مطرح شده در یادداشت این مساله بود که اولویت اصلی تحقق چنین گذاری تمرکز بر دمکراتیک بودن "ماهیت" نظام آینده است و "نوع حکومت" در نظام آینده مساله‌ای ثانوی و تصمیمی است که مردم در رفراندوم تعیین نوع حکومت خواهند گرفت.

Masoud_amirkhalili.jpgپاتریشا کرون، اسلام شناس دانمارکی، اشاره می‌کند: "این یک واقعیت با اهمیت است که اسناد موجود از دوره سفیانی (دوران معاویه) هیچ اشاره‌ای به فرستاده خدا نمی‌کنند. پاپیروس‌ها به او اشاره نمی‌کنند. بر روی سکه‌های عرب - ساسانی فقط واژه الله ضرب شده است و نه اسم پیغمبر. حتا دو سنگ قبر پیش از مروانیان که باقی مانده‌اند، از رسول نام نمی‌برند، اگرچه هر دوی آنها به الله اشاره می‌کنند؛ و همین امر در مورد کتیبه معاویه در طائف نیز صدق می‌کند. به نظر می‌رسد در دوره سفیانیان پیامبر نقش آشکاری نداشته است".

shah.jpgمحمدرضا شاه پهلوی از جمله شخصیت‌های بحث برانگیز تاریخ معاصر ایران است، برخی او را دیکتاتوری مستبد معرفی میکنند که آزادیهای سیاسی را سرکوب کرد، در حالیکه گروهی دیگر او را یک حاکم مقتدر و اصلاح گرا میدانند که ایران را از کشوری عقب‌مانده و ضعیف، به کشوری قدرتمند و رو به پیشرفت در منطقه رساند.

این تناقض در روایت‌ها یکی از موضوعات مهمی ست که باید با روش‌های علمی و با بررسی داده‌های تاریخی، اسناد و مقایسه ایران با سایر کشورهای منطقه و جهان در آن بازه زمانی و همچنین چالش‌ها و تهدیداتی که ایران در شرایط آنروز با آن مواجه بود، تحلیل و ارزیابی شود

تحلیل حکومت محمدرضا شاه نیازمند بررسی چندین بعد مختلف از جمله اقتصاد، سیاست داخلی، سیاست خارجی، توسعه اجتماعی و مسایل امنیتی است، حکومت او در بازه‌ای کمتر از چهار دهه از یک دوران ضعف و بی ثباتی آغاز شد، به اوج قدرت رسید و در بهمن ۱۳۵۷ سقوط کرد.

assadwife.jpgمهر: همسر بشار اسد سکوت خود را شکست و برای نخستین بار بعد از سرنگونی نظام بشار اسد مطالبی را مطرح کرد.

اسما اسد همسر بشار اسد با انتشار چند پست در ایکس نوشت: بعد از دوران سکوت، زمان یک آغاز جدید فرا رسیده است. امید و تغییر متوقف نمی‌شوند و ما باید با یکدیگر آغاز کنیم. سوریه با تاریخ ریشه دار خود و زیبایی اش در قلب‌های ما باقی خواهد ماند.

وی اضافه کرد: برای ملت این کشور امنیت و شکوفایی را آرزو دارم و امیدوارم روزهای خوب به سوریه بازگردد. وطن قدرتی است که نابود نمی‌شود. چالش‌ها هر چقدر هم که زیاد باشند حریف مردم سرزمین نمی‌شوند. ما با یکدیگر به سمت آینده حرکت می‌کنیم.

اسما اسد تاکید کرد: طی سال‌های گذشته من در خصوص مسائل سیاسی سکوت می‌کردم و در آینده نیز در این موضوعات مداخله نخواهم کرد. هر روزی که می‌گذرد یک فرصت برای آغازی بهتر است. وطن تنها یک نقطه جغرافیایی نیست بلکه احساسی است که در قلب‌های ما با وجود دوری مسافت، باقی خواهد ماند. هر مرحله درسی در خود نهفته دارد و هر تغییر معنایی. هر انسانی یک مسیر مختص به خود دارد و برخی از این مسیرها اختیاری نیست.

هلیا امامی بازیگر ایرانی

| No Comments

رجانیوز - مصطفی پورمحمدی برای اولین بار عوامل قتل‌های زنجیره‌ای را معرفی کرد: جانشین معاونت امنیت [داخلی] وزارت اطلاعات دولت خاتمی و چند نفر از مدیران او که از جریان اصلاحات بودند.

:::

ویدیویی در رسانه‌های داخلی با توضیح زیارت مجازی و اتاق‌توبه در متروی تهران منتشر شده است که در آن، مکانی با تصاویر خمینی، خامنه‌ای و کشته‌شدگان حکومتی مانند سلیمانی، حججی و یحیی سنوار با نور قرمز تشکیل شده و به افراد عینک متاورس داده می‌شود.

یک زن با پوشش اختیاری در یکی از این ویدیو‌ها ثبت شده که پس از استفاده از عینک متاورس احساساتی می‌شود و توسط یک زن چادری، به او «روسری متبرک» داده و از او خواسته می‌شود به «عشق خامنه‌ای و شهدا» از این پس، روسری‌اش «هیچ وقت عقب نرود.»

:::

منوچهر والی‌زاده درگذشت

| No Comments

19-5.jpgایران وایر - چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ رسانه‌های ایران خبر دادند که «منوچهر والی‌زاده» هنرمند پیشکسوت عرصه دوبله ایران در ۸۴ سالگی به دلیل «مشکلات تنفسی» درگذشت.

منوچهر والی‌زاده دو هفته در آی‌سی‌یو بیمارستان بستری بود.

این هنرمند سال‌ها در عرصه گویندگی، دوبله، تئاتر و سینما و تلویزیون فعالیت هنری داشت.

صدای این هنرمند در نقش «مایکل اسکافیلد» در مجموعه تلویزیونی «فرار از زندان»، صداپیشگی در نقش «لوک خوش‌شانس» در یادها باقی مانده است.

منوچهر والی‌زاده در عرصه دوبله به جای بازیگران بسیاری از جمله «تام هنکس»، «جان تراولتا»، «تام کروز»، «هریسون فورد»، «الویس پریسلی» صحبت کرده بود.

این هنرمند از دوران دبیرستان به عرصه تئاتر ایران راه یافته بود و سپس در آشنایی با «منصور متین» مدیر دوبلاژ ایرانی به عرصه دوبله وارد شد. او از دهه چهل شمسی در نقش های ماندگاری کنار بازیگران سینمای ایران نقش ایفا کرده بود.

:::

IMG_8699.pngبیانیه نشست مونیخ - که با حضور شاهزاده رضا پهلوی برگزار شد - را به دقت خواندم و شاید این اولین بیانیه ی سیاسی باشد که به طور کامل با تمام مواد آن موافق ام.

برای من امضا کنندگان این بیانیه و مذاکراتی که در اجلاس مونیخ انجام شده است اهمیت چندانی ندارد چون به جز یکی دو گروه و شخصیت باقی حاضران را نمی شناسم و از مقاصد سیاسی آن ها مطلع نیستم و تنها به اعتبار حضور شاهزاده این بیانیه را که کلمه به کلمه اش درست و بجاست آن را می پذیرم و امیدوارم که مخالفان ملی جمهوری نکبت اسلامی، حول مفاد این بیانیه گرد هم بیایند و بدون ساختن و پرداختن دسته های جدید با هویت و بی هویت و تنها بر اساس مفاد این بیانیه کار مشترک سازمان یافته انجام دهند.

شاهزاده در جایی فرموده اند که درهای این اجلاس به روی همگان گشوده است. البته گشوده بودن درهای هر تشکلی بر روی مردم کشور از بدیهیات است اما افرادی که به طور حرفه ای در کار براندازی حکومت نکبت یا به صورت عملی یا قلمی حضور دارند، موضوع مجهول درهای باز برای شان قطعا مشخص نیست و به طور مثال خود من به عنوان یک نویسنده نمی دانم اگر بخواهم کاری در جهت به عمل در آوردن این بیانیه انجام دهم باید از درِ کجا و به چه صورت وارد شوم که امید دارم طراحان این بیانیه زیر نظر شاهزاده به عنوان رهبر انقلاب ملی این فعل مجهول را به معلوم تبدیل کنند و مکانیسم عمل بیرون ماندگان از دایره ی تصمیم گیرندگان و عمل کنندگان مشخص شود.

دو نکته بسیار مهم و خارج از بیانیه در اجلاس مونیخ توسط شاهزاده مطرح شد که من توصیه می کنم بخصوص هواداران واقعی شاهزاده به آن توجه کنند که یکی راندن و مقابله با افراد تخریبگر شخص و شخصیت و اهداف شاهزاده است که تا این لحظه خسارات زیادی به ایشان و راه و منش ایشان وارد کرده است و دوم عمل مستقل ایشان و بخصوص هواداران واقعی ایشان بدون وارد کردن مثلا «همگان» که گاه دشمنان ملت و کشور ایران و تمامیت ارضی و مخالفان سکولاریسم و غیره را در بر می گرفت می باشد و من به عنوان یک ایرانی، سپاس خود را به تلاشگرانی که با زحمت و خستگی بسیار راهپیمایی با شکوه و واقعی مونیخ را سازمان دادند - به عنوان مثال خبرنگار گرامی تلاشگر سیاسی ما سرکار خانم اختر قاسمی- تقدیم می کنم و امیدوارم چنین کنش های مستقل و ملی کماکان در خارج از کشور اتفاق بیفتد.

این راهپیمایی باعث اعتماد به نفس در میان افراد واقعا ملی در داخل و خارج از ایران خواهد شد و خود را برای عمل موثر و ملی نیازمند به اشخاص غیر ملی نخواهند دید.

در باب موارد دیگر بعدا به طور جداگانه خواهم نوشت.

khamnarm.jpgبزرگترین تهدید تاثیر دشمن بر افکار عمومی مردم ایران است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

علی خامنه‌ای، رهبر حکومت مذهبی ایران، در سخنرانی امروز خود دوشنبه ٢٩ بهمن ماه در جمع شماری از مردم تبریز خطر "تهدیدهای نرم افزاری دشمن" را بیشتر از "تهدید‌های سخت‌افزاری" دانست و گفت که منظور او از "تهدیدهای نرم افزاری"، تاثیر "دشمن" بر افکار عمومی مردم ایران و "ایجاد اختلاف و تردید" در میان آنان است، هر چند خامنه‌ای تصریح کرد که تلاش دشمن در این راه "تاکنون بی اثر بوده است"

با این حال رهبر جمهوری اسلامی همۀ رسانه‌ها و دستگاه‌های تبلیغاتی حکومت ایران به ویژه "جوانان فعال در فضای مجازی" را "به میدان" برای مقابله با "طرح‌های پیچیده دشمن" فراخواند. او سپس تأکید کرد که مسئلۀ امروز جمهوری اسلامی "تهدید سخت افزاری دشمن نیست بلکه تهدید نرم افزاری است." رهبر حکومت اسلامی ایران "سطح توان دفاعی ایران را در مقابل تهدیدهای سخت، عالی" دانست.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

خامنه‌ای "مخاطب اصلی سخنان خود را جوانان ایران" خواند و خطاب به آنان تأکید کرد که مسئولیت اصلی آنان امروز "حفظ روحیۀ انقلابی" و "حرکت در راه رسیدن به اهداف انقلاب است"، هر چند رهبر جمهوری اسلامی اعتراف کرد که ٤٦ سال پس از تأسیس جمهوری اسلامی "هنوز اهداف انقلاب به طور کامل" متحقق نشده‌اند و نظام اسلامی "در مسئلۀ عدالت، رفع شکاف‌های اجتماعی و بعضی مسائل دیگر" با مشکلاتی روبرو است.

علی خامنه‌ای روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه در یک سخنرانی با اشاره به «تهدید نرم‌افزاری» و تبلیغاتی گفته است: « صاحبان دستگاه‌های تبلیغاتی،‌ صاحبان بیان، صاحبان قلم،‌ اصحاب هنر و دانش و مسئولان دستگاه‌های رسمی رسانه و آموزش و هنر و آحاد جوانانی که با فضای مجازی ارتباط دارند،‌ باید تمرکز خود را برای مقابله با تهدید نرم‌افزاری دشمن قرار دهند».

علی خامنه‌ای روی میدان مین راه می‌رود

فرزانه روستایی : "جامعۀ ایران شدیداً ملتهب است و علی خامنه‌ای روی میدان مین راه می‌رود. به گمان من برچیده شدن برنامۀ اتمی ایران جهشی است که می تواند بسیاری از معادلات را برهم بزند. آنچه بر سر برنامۀ اتمی بیهوده و پرهزینۀ جمهوری اسلامی ایران در آیندۀ نزدیک - یعنی تا پیش از ماه اکتبر- خواهد آمد، کل تحولات آتی کشور را رقم خواهد زد. تغییر و تحولاتی که حول برنامۀ اتمی ایران صورت خواهند گرفت دقیقاً همان چیزی است که جامعۀ ایران به آن نیازمند است..."

رهبر جمهوری اسلامی ایران بزرگترین تهدید "دشمن" را نه "سخت افزاری" بلکه "نرم‌افزاری" خواند و سپس افزود که منظور او از تهدید نرم افزاری، تاثیر دشمن بر افکار عمومی مردم ایران است. آیا در این ادعا می توان نوعی نگرانی از انقلابی را ملاحظه کرد که در افکار عمومی مردم ایران نسبت به نظام اسلامی شکل گرفته و به اوج رسیده است؟ بی تفاوتی رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مشکلات اقتصادی جامعه و خطر جدّی تهدید نظامی علیه کشور را چگونه می‌توان توضیح داد؟

در پاسخ به این پرسش‌ها و پرسش های دیگر، فرزانه روستایی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر مسائل ایران، از جمله گفته است:

"به یک معنا می‌توان آقای خامنه‌ای را نخستین "فضا"نورد ایرانی تلقی کرد، زیرا او آنقدر بیگانه با واقعیت جامعه است که انگار در کره دیگری زندگی می‌کند، نه در کره زمین یا در ایران. سخنان او گویای این است که او در واقع نمی داند در ایران چه خبر است و چه می‌گذرد. درۀ بزرگی میان او و واقعیت‌های اجتماعی حفر شده است.

اما، بی تفاوتی علی خامنه‌ای نسبت به مشکلات اجتماعی جزیی از مشی و سیاست عمومی او و همچنین حلقۀ محدودی است که وی را احاطه کرده است. این مشی عبارت از این است که با بی تفاوتی مسائل تعطیل یا تعلیق می‌شوند، هر چند در واقعیت چنین امری رُخ نمی دهد.

آنچه در ساختار قدرت ایران می گذرد شبیه همان چیزی است که مثلاً در خصوص تیم چهار نفره مائو یا آخرین سال‌های زندگی لنین و حتا یکی دو سال آخر زمامداری خمینی روی داد. به عبارت دیگر، حلقه‌ای که علی خامنه‌ای را احاطه کرده عملاً او را نیز هدایت می‌کند و از مجرای این حلقه دست‌چینی از اطلاعات و داده‌های پخته شده در اختیار خامنه‌ای قرار می‌گیرد. خود خامنه‌ای نمی‌تواند به دلیل کهولت سن و بیماری، با جامعۀ واقعی ارتباط برقرار کند و اصلاً کسی نمی داند که او کجاست؟ آنچه که می دانیم این است که حضور وی در بیت بسیار نادر است...

دیدار رضا پهلوی با برخی از آسیب دیدگان اعتراضات ایران

رضا پهلوی در پایان سفر خود به مونیخ با گروهی از آسیب‌دیدگان اعتراضات «زن، زندگی،‌ آزادی» دیدار کرد.

rplarge.jpg

آرمیتا عباسی، زندانی سیاسی پیشین با انتشار چند عکس و ویدیو از دیدار با شاهزاده رضا پهلوی در شب تولدش خبر داد. در این دیدار که سیما مرادبیگی، از آسیب‌دیده‌های جنبش مهسا نیز در آن حضور داشته، آرمیتا عباسی در یک تماس تصویری دقایقی با شهبانو فرح پهلوی صحبت کرد.

تصاویری از این دیدار که در صفحه «مونیخ سیرکل» منتشر شده است، گفت‌وگوی تصویری شهبانو فرح پهلوی با آسیب‌دیدگان را نشان می‌دهد.

:::

khalkhali.jpgفرارو - در یکی از احکام صادرشده توسط صادق خلخالی، چهار تن از فرماندهان بلندپایه نظامی، از جمله مقامات ارشد ساواک و ارتش، به اتهام سرکوب اعتراضات مردمی و همکاری با رژیم سابق، به اعدام محکوم شدند. علاوه بر این، تمامی اموال منقول و غیرمنقول آنها و وابستگان‌شان نیز مصادره شد.

به گزارش مرکز اسناد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، یکی از نخستین اقدامات نظام جدید، رسیدگی به پرونده‌های مسئولان و مقامات ارشد حکومت پهلوی بود. این روند که با تأسیس دادگاه‌های انقلاب و انتصاب صادق خلخالی به عنوان اولین حاکم شرع سرعت گرفت، در ابتدا بر روی مقام‌های نظامی، امنیتی و سیاسی متمرکز شد که در سرکوب مخالفان حکومت پهلوی نقش داشتند.

در این دوران، محاکمات اغلب با سرعت زیادی برگزار می‌شد و بسیاری از متهمان بدون طی مراحل طولانی دادرسی به مجازات‌های سنگینی همچون اعدام محکوم می‌شدند. یکی از نخستین احکام مربوط به اعدام چهار تن از فرماندهان ارشد نظامی رژیم پهلوی؛ ارتشبد ناصر مقدم، سپهبد مهدی رحیمی، سپهبد منوچهر خسروداد و سرلشکر رضا ناجی بود. این افراد به جرم نقش داشتن در سرکوب اعتراضات مردمی، همکاری با ساواک، و اجرای حکومت نظامی در دوران پیش از انقلاب، محاکمه و به اعدام محکوم شدند.

همچنین، براساس این حکم، اموال منقول و غیرمنقول این افراد و حتی دارایی‌های وابستگان درجه یک آنها، ازجمله همسر و فرزندانشان، به نفع مستضعفان مصادره شد. مراسم تیرباران این افراد در ساعت ۲۳ و ۴۰ دقیقه شامگاه پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ اجرا شد.

متن حکم خلخالی

بدین وسیله حکم اعدام چهار نفر به شرح ذیل صادر می‌گردد آنها عبارت‌اند از:

۱-رضا ناجی فرماندار پادگان نظامی اصفهان

۲-نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک ایران در سال‌های قبل از انقلاب

۳-مهدی رحیمی فرماندار نظامی تهران قبل از انقلاب

۴-منوچهر خسروداد فرماندار هوانیروز ایران

و همه اموال منقول و غیرمنقول و نیز مستقل آنها و زن و فرزند آنها به نفع مستضعفین مصادره می‌شود.

امضا - صادق خلخالی

۵۷/۱۱/۲۷

muskss.jpgبیش از ۱۲ میلیون نفر واجدین شرایط اداره تامین اجتماعی به‌عنوان افراد بالای ۱۲۰ سال ثبت شده‌اند، همچنین فردی در بازه سنی ۳۶۰ تا ۳۶۹ سال معرفی شده است

ایندیپندنت فارسی - ایلان ماسک، میلیاردر معروف و رئیس اداره بهینه‌سازی دولت آمریکا، به تازگی از پرداخت‌های انجام‌شده از سوی اداره تامین اجتماعی انتقاد کرده است. این انتقادها در حالی مطرح شده که تیم کاری ماسک، تحت عنوان «وزارت کارآیی دولت» که به ریاست دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری تشکیل شده، در حال بررسی فرآیندهای دولتی و تلاش برای کاهش هزینه‌ها است.

ماسک در شبکه اکس داده‌هایی را منتشر کرده که نشان می‌دهد تعداد افرادی که در هر گروه سنی قرار دارند و وضعیت مرگ آن‌ها به‌طور اشتباهی ثبت شده است. این داده‌ها شامل ۴۶ میلیون نفر بین سنین ۶۰ تا ۶۹ سال است که به‌طور معمول واجد شرایط دریافت مزایای بازنشستگی هستند. جالب‌تر اینکه بیش از ده میلیون نفر در این داده‌ها به‌عنوان افراد بالای ۱۰۰ سال ثبت شده‌اند، از جمله فردی که در بازه سنی ۳۶۰ تا ۳۶۹ سال معرفی شده است.

ماسک در پستی طنزآمیز نوشت: «شاید دنیای واقعی باشد و خون‌آشام‌ها در حال دریافت تامین اجتماعی هستند.» نشریه نیوزویک دوشنبه ۲۹ بهمن، گزارش داده که نتواسته است صحت این داده‌ها را تایید کند.

musi.jpg

بر اساس گزارش‌ها، در ژانویه سال جاری، تعداد مستمری‌بگیران تامین اجتماعی حدود ۷۳ میلیون نفر بوده است، در حالی که جمعیت کل ایالات متحده طبق سرشماری ۲۰۲۰ حدود ۳۴۱ میلیون نفر بوده است. این اولین باری نیست که ایلان ماسک به انتقاد از هزینه‌های اداره تامین اجتماعی می‌پردازد. او در سخنانی در کاخ سفید در کنار رئیس‌جمهوری منتخب گفت: «اگر پول به شیوه‌ای غیرمنطقی و غیرصرفه‌جویانه خرج شود، این قابل‌قبول نیست.

مالیات مردم باید به‌طور عاقلانه در مواردی صرف شود که به نفع مردم باشد.» مکس ریکتمن، رئیس کمیته ملی حفظ تامین اجتماعی به نیوزویک گفت: «مستمری‌بگیران تامین اجتماعی و خانواده‌هایشان باید از تلاش ماسک برای تصاحب سیستم پرداخت وزارت خزانه‌داری نگران باشند. آنها نمی‌توانند به ترامپ و ماسک در مورد مزایای فدرال یا داده‌های شخصی خود اعتماد کنند.»

17.jpgفرارو - روزنامه صبح نو در مطلبی با عنوان «بعد از خاتمی و روحانی؛ عبور از پزشکیان؟» به نقد اظهارات اخیر عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، در انتقاد از عملیاتی نشدن وعده‌های دولت چهاردهم پرداخته است.

این روزنامه در این زمینه آورده است: عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در هفته‌های اخیر در اظهارنظر‌هایی تند و انتقادی نسبت به عملکرد دولت در زمینه‌های مختلف به‌ویژه در موضوع فیلترینگ، لحنی سرسختانه در پیش گرفته است. انتقادات او از اصلاح‌طلبان و افرادی همچون روحانی و خاتمی شروع شده بود؛ اما اکنون به نظر می‌رسد حتی از مسعود پزشکیان، معاون رئیس‌جمهور و سخنگوی دولت نیز عبور کرده است.

عبدی با بیان اینکه «وقت برای بهانه‌گیری تمام شده» از دولت خواسته است که به وعده‌های خود عمل کند و تأکید کرده که دیگر هیچ بهانه‌ای پذیرفته نیست. او این انتقادات را حتی به‌طور مستقیم متوجه دولت و حاکمیت کرده و معتقد است که دولت باید اراده کافی برای رفع مشکلات مردم را به کار گیرد.

درحالی‌که عبدی، یکی از چهره‌های برجسته جریان اصلاحات در گذشته بار‌ها از روحانی و خاتمی انتقاد کرده بود، اکنون به سراغ دولتی که خود از نزدیک در آن حضور داشته، رفته است؛ اما این پرسش مطرح می‌شود که چرا عبدی به این سرعت از افراد هم‌فکر و هم‌جناح خود عبور می‌کند؟

در شرایط کنونی کشور، با توجه به چالش‌هایی که در عرصه اقتصادی و اجتماعی پیش رو داریم، وقت دولت باید صرف حل مشکلات اساسی و بنیادین مردم شود. درحالی‌که این روز‌ها موضوعاتی همچون فیلترینگ و رفع محدودیت‌های اینترنتی از جمله موارد مورد بحث و تحلیل در محافل سیاسی و رسانه‌ای است، برخی افراد و گروه‌ها تلاش دارند با طرح مسائل حاشیه‌ای و ارائه آدرس‌های غلط، توجه‌ها را از مسائل واقعی و مهم کشور منحرف کنند.

یکی از این افراد که به‌طور پیوسته در تلاش است تا نقش خود را در میان جریانات سیاسی به نمایش بگذارد، عباس عبدی است. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب که زمانی از حامیان دولت روحانی و جریان اصلاحات بود، اخیرا به انتقادات تند و بی‌پروای خود علیه دولت و سیاست‌های اجرایی آن پرداخته است.

هرچند نقد به‌عنوان یکی از اجزای مهم از فرآیند دموکراتیک و اصلاحی به‌شمار می‌رود؛ اما برخی اظهارنظر‌های اخیر او بیشتر از آن که نقدی سازنده باشد، به نظر می‌رسد که این ادبیات به نوعی فرمان عبور از دولت پزشکیان به حساب می‌آید.

مسائل واقعی کشور را دریابید

درحالی‌که مردم با بحران‌های اقتصادی متعددی همچون تورم بی‌سابقه، بیکاری، نوسانات ارزی و کاهش قدرت خرید مواجه هستند، نیاز مبرم به اقدامات قوی و اساسی از سوی دولت برای رفع این مشکلات به وضوح احساس می‌شود. به جای آنکه در این شرایط حساس، دولت وقت خود را صرف پرداختن به مسائل حاشیه‌ای کند، باید تمام توان خود را برای حل مشکلات اقتصادی، تأمین معیشت مردم و ایجاد ثبات در بازار‌ها معطوف سازد.

اما برخی گروه‌ها که به نظر می‌رسد بیشتر به دنبال رادیکال شدن فضا هستند و سعی دارند با طرح موضوعاتی همچون فیلترینگ و اصلاحات اینترنتی، فضای بحث را از مسائل حیاتی کشور منحرف کنند. این گروه‌ها به‌ویژه افرادی، چون عباس عبدی که اکنون از حمایت‌های دولت و حاکمیت فاصله گرفته‌اند، در تلاش هستند با ایجاد فضای انتقادی، خود را به‌عنوان یک چهره معترض و مستقل معرفی کنند.

"امنیت اروپا در بحران"

| No Comments

eu.jpgایندیپندنت فارسی - همزمان با سفر وزیران خارجه آمریکا و روسیه به عربستان سعودی، خبرگزاری فرانسه دوشنبه ۲۹ بهمن گزارش داد که اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در آستانه نشست اضطراری رهبران اروپایی در پاریس، اروپا را در نقطه‌ای حساس توصیف کرد و تاکید کرد که برای مقابله با بحران اوکراین و تهدیدات امنیتی ناشی از آن، باید فورا اقدام کرد.

او گفت: «امنیت اروپا در نقطه تحولی است. بله، این به اوکراین مربوط می‌شود، اما به خود ما نیز مرتبط است. ما به ذهنیتی اضطراری نیاز داریم. ما به افزایش دفاع نیاز داریم و هر دو این‌ها باید فورا انجام شود.» فون در لاین با تاکید بر اهمیت فوری این مسائل افزود: «این یک بحران است که نه تنها به اوکراین بلکه به امنیت کل اروپا مربوط می‌شود.

برای مواجهه با این تهدیدها، باید ذهنیتی فوری و استراتژی‌های قوی برای تقویت توان دفاعی خود اتخاذ کنیم.» نشست اضطراری رهبران اروپایی در پاریس با حضور رهبران کشورهای بریتانیا، دانمارک، فرانسه، آلمان، ایتالیا، هلند، لهستان و اسپانیا و همچنین مقامات ارشد اتحادیه اروپا و ناتو برگزار شد، هدف آن تدوین استراتژی‌های جدید برای مقابله با تغییرات سیاست خارجی آمریکا است. در این نشست، مقامات اروپایی تلاش می‌کنند تا واکنش مناسبی به تغییرات اخیر در سیاست‌های ایالات متحده نشان دهند.

تصمیم ترامپ برای آغاز مذاکرات با روسیه نگرانی‌هایی را در میان کشورهای اروپایی ایجاد کرد و باعث شد تا این کشورها به فکر طراحی استراتژی‌های جدیدی برای تامین امنیت و حفظ ثبات در منطقه باشند. همچنین ایالات متحده آمریکا پیشتر یک پرسشنامه درباره مذاکرات میان روسیه و اوکراین و نقش و انتظارات اروپا از این مذاکرات به کشورهای اروپایی ارسال کرده بود. این پرسشنامه شامل سوالاتی درباره آمادگی کشورهای اروپایی برای ارسال نیرو به اوکراین، جزئیات ضمانت‌های امنیتی لازم برای توافق صلح در این کشور و همچنین امکان اعمال تحریم‌های بیشتر علیه روسیه بود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

آنتونیو کوستا، رئیس شورای اروپا، در این نشست گفت که این اقدام آغاز یک روند جدید است که با همکاری تمام کشورهایی که به صلح و امنیت در اروپا متعهد هستند، ادامه خواهد یافت.

او افزود که اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن نقش اصلی را در این روند خواهند داشت. در حالی که اروپا در تلاش می‌کند تا برنامه‌هایی برای رسیدن به یک توافق صلح پایدار در اوکراین تهیه کند، بریتانیا نیز اعلام کرده که اگر نیاز باشد، آماده است نیروهای حافظ صلح را به منطقه اعزام کند.

16-3.jpgنویسنده: ویکتور دیویس هانسون، مورخ نظامی⁠

اپک تایمز

در دوره‌‏ای هستیم که مشکلی جدی گریبان‌گیرِ اروپا شده که به‌ویژه به فروپاشی درونی در حوزه انرژی، جمعیت، باروری و امور دفاعی مرتبط است. برای نمونه، آلمان به‌طور سیستماتیک نیروگاه‌های هسته‌ای و برای مدتی نیروگاه‌های برقِ مبتنی بر گاز طبیعی خود را تعطیل کرده است.

شاید باورتان نشود، اما آلمان بیشتر به نفت و زغال‌سنگ متکی است. اما نتیجه این گرایش عامدانه به انرژی باد و خورشید و کنار گذاشتن سوخت‌های فسیلی و هسته‌ای این است که هزینه استفاده از برق در آلمان حدوداً چهاربرابر بیشتر از میانگین هزینه برق در سراسر آمریکا است. این تنها مشکل نیست.

آلمان درحال صنعت‌زدایی است و به دلیل هزینه بالای انرژی و مقررات مربوط به صنعت خودروسازی با کاهش حدود ۲۰۰ هزار فرصت شغلی مواجه شده است. دستورات و قوانین سبز به‌ویژه در حوزه خودروهای برقی صنعت خودروسازی را متحول کرده و آلمان دیگر مثل گذشته فروش خارجی ندارد.

از این گذشته، آلمان خلع سلاح شده است. آن‌ها فقط حدود ۱۲۵ فروند هواپیمای تهاجمی دارند. تعداد خودروهای زرهی آلمان نیز بسیار اندک است و ارتش این کشور فقط حدود ۱۸۰ هزار سرباز آماده به خدمت دارد.

آلمان ۸۴ میلیون نفر جمعیت دارد. نرخ باروری نزدیک به ۱.۴ است. برای مقایسه نرخ باورری در آمریکا ۱.۶ است و با این حال به مشکل خورده‌‏اند، اما نرخ باروری در آلمان ۱.۴ است.

آلمان مرز ندارد. حدود ۱ تا ۲ میلیون اتباع بیگانه غیرقانونی فقط در سال‌های آخر صدارت مرکل وارد آلمان شده‌اند. درصد غیربومی‌های آلمان از آمریکا هم بیشتر است؛ کشوری که دست‌کم تا قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ هیچ مرزی در جنوب کشور نداشت. بیست درصد از جمعیت آلمان غیربومی هستند.

چرا این نکات مهم هستند؟ زیرا آلمان به‌طور سنتی مظهرِ قدرت اقتصاد و حتی فرهنگ اروپا بوده و از درون درحال فروپاشی است. نسبت دلار آمریکا به یورو که معیار سلامت مالی اروپا است، درحال حاضر که در پایان ماه دسامبر هستیم، یک به یک است و گاهی ارزش یورو کمتر می‌شود.

نسبت یورو به دلار در سال ۲۰۰۸ حدود ۱.۶ یا ۱.۷ بود. اتفاقی که اکنون با آن مواجه هستیم این است که آلمان درحال خودکشی تدریجی است.

اما طنز ماجرا این‍جاست که هنری مورگنتا، وزیر خزانه‌داری دولت روزولت، سی و دومین رئیس جمهور آمریکا، در اوج جنگ جهانی دوم در سپتامبر ۱۹۴۴ برای آلمانِ پس از جنگ، یعنی بعد از شکست، برنامه های زیادی داشت.

او نمی‌خواست جنگ دیگری دربگیرد؛ جنگ فرانسه و پروس در سال‌های ۱۸۷۰-۱۸۷۱، جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم. بعد از این همه جنگ، گفت: «بس است.»

17-4.jpgواکنش کیهان به ماجرای زمین دماوند: اتفاقی نیفتاده؛ از «بیت‌المال» به «بیت‌المال» منتقل شده

فرارو - این روزها اتهام‌هایی متوجه موسسه کیهان شده است. اخیرا خبرهایی از تصرف غیرقانونی ۲ میلیون متر زمین در دماوند توسط موسسه کیهان به گوش می‌رسد.

خبرگزاری فارس به این موضوع واکنش نشان داد و در این باره نوشت: چندی پیش یکی از چهره‌هایی که سابقه محکومیت به دلیل نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و زندانی شدن داشت، مدعی تصرف غیرقانونی ۲ میلیون متر زمین در دماوند توسط موسسه کیهان شد.

در ادامه رسانه‌ها و جریانات سیاسی خاص، با انتشار اخبار و اسناد قدیمی و ناقص، سعی در تخریب چهره کیهان و ایجاد ذهنیت منفی در افکار عمومی دارند. آنها مدعی هستند که کیهان این زمین را به صورت غیرقانونی تصاحب کرده است.

این در حالی است که بررسی‌ها حاکی از آن است که موسسه کیهان در سال ۷۵ این زمین را با قیمت کارشناسی رسمی و سند رسمی از دولت خریداری کرده است و برخلاف ادعاها، این زمین از بیت‌المال به بیت‌المال منتقل شده است، زیرا کیهان یک موسسه عمومی است و اموال آن متعلق به بیت‌المال است.

تکذیب مسئول حقوقی کیهان

برای کسب اطلاعات بیشتر به سراغ مسئول حقوقی کیهان رفتیم. وی در پاسخ به خبرنگار ما، این اتهامات را «بی‌اساس و ناشی از اغراض سیاسی» خواند.

وی برشفافیت وقانونی بودن اقدامات کیهان تاکید کرد و افزود: در آن منطقه ده‌ها قطعه زمین مشابه وجود داشته که تمام آنها بدون استثناء به اشخاص حقیقی و افراد خصوصی واگذار شده و تنها زمین کیهان است که از بیت‌المال به بیت المال منتقل شده است.

این شایعات سابقه طولانی دارد و به حدود ۲۸ سال پیش بازمی‌گردد. در آن زمان نیز، رسانه‌های معاند و جریانات سیاسی خاص، با طرح اتهاماتی مشابه، سعی در تخریب چهره کیهان را داشتند. با این حال، با ارائه اسناد و مدارک قانونی از سوی کیهان، کذب بودن این ادعا‌ها برهمگان آشکار شده بود.

چرا کیهان پاسخ نمی‌دهد؟

یکی از اعضای تحریریه کیهان در پاسخ به این سوال که چرا مسئولان این موسسه خودشان پاسخ این ادعا‌ها را نمی‌دهند، گفت: این شایعات و دروغ‌پردازی‌ها، از سوی افرادی صورت می‌گیرد که حقیر و قابل ترحم هستند و برای دریافت چندر غاز از مراکز اطلاعاتی دشمن، وجدان خود را فروخته‌اند.

وی تاکید کرد: پاسخ کیهان به «کارفرماهای» این افراد، یعنی کسانی که پشت این شایعات قرار دارند، این است که پادو‌های اجاره‌ای خود را به میدان نفرستید. البته حرفی نداریم که از مبالغ کلانی که دزدیده‌اید؛ چندر غازی هم به پادو‌های فلک زده بدهید ولی مطمئن باشید که کیهان گریبان شما و سایر مفسدان و جاسوسان را رها نخواهد کرد.

trump.jpgیورونیوز - دو تن از مقامات ارشد کاخ سفید در مصاحبه‌های جداگانه‌ای اعلام کردند که دولت دونالد ترامپ، ‌رئیس جمهوری آمریکا مصمم است تا از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای جلوگیری کند.

مایک والتس، مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه در مصاحبه‌ با شبکه فاکس‌نیوز بیان کرد که دونالد ترامپ، رئیس ‌جمهوری آمریکا قویا بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای اهتمام دارد و بدین منظور همچنان برای مذاکره با تهران آماده است.

این مقام ارشد کاخ سفید در پاسخ به پرسش مجری این برنامه در خصوص ادعای اخیر نشریه واشنگتن‌پست مبنی بر اینکه اسرائیل احتمالاً با حمایت آمریکا یک حمله پیش‌دستانه علیه برنامه‌ی هسته‌ای ایران انجام خواهد داد،‌ گفت: «من هم آنچه رئیس ‌جمهور بارها تأکید کرده را تکرار می‌کنم؛ ایران هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد. این مسئله فقط یک [تهدید] وجودی برای اسرائیل نیست، بلکه می‌تواند برای کل جهان اهمیت حیاتی داشته باشد، زیرا ممکن است به آغاز یک رقابت تسلیحاتی هسته‌ای در خاورمیانه منجر شود.»

«ایران از برنامه هسته‌ای خود دست بکشد و مانند گذشته بازی درنیاورد»

آقای والتس از اظهار نظر درباره اینکه واشنگتن دقیقاً چگونه علیه ایران اقدام خواهد کرد، خودداری کرد. او گفت: «رئیس‌جمهور آمادگی خود را برای انجام هر اقدامی که لازم باشد اعلام کرده است.»

وی تأکید کرد: «همه گزینه‌ها روی میز هستند، اما یکی از این گزینه‌ها مذاکره با ایران است، البته در صورتی که تهران حاضر باشد به‌طور کامل از برنامه خود دست بکشد و مانند گذشته بازی درنیاورد.»

مشاور امنیت ملی آمریکا افزود: «فقط می‌توانم تضمین کنم که وقتی رئیس‌جمهور ترامپ می‌گوید که ایران هرگز - و به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری او - نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد، او کاملاً جدیِ جدی است. ایران بازیگری غیرمنطقی است و نمی‌توانیم اجازه دهیم که انگشتش روی دکمه هسته‌ای باشد.»

دونالد ترامپ در تاریخ ۱۰ فوریه (۲۲ بهمن) اظهار داشت که می‌توان جلوی توسعه سلاح هسته‌ای ایران را یا «با بمباران» یا از طریق امضای یک توافق گرفت. او افزود که ترجیح می‌دهد بدون توسل به «بمباران» با جمهوری اسلامی به توافق برسد.

علی خامنه‌ای، رهبر ایران در تاریخ ۷ فوریه (۱۹ بهمن)، اعلام کرد که مذاکره با ایالات متحده آمریکا غیرممکن است، زیرا واشنگتن یک‌بار کشورش را فریب داده است. آقای خامنه‌ای یادآور شد که آمریکا در سال ۲۰۱۵ توافق هسته‌ای برجام را امضا کرد، اما به تعهدات خود عمل نکرد، تحریم‌های ضدایرانی را لغو نکرد و در سال ۲۰۱۸ به‌طور یک‌جانبه از این توافق خارج شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

محمدرضا عارف، معاون اول رئيس جمهور ایران در واکنش به صحبت‌های ترامپ تاکید کرد که خیال رئيس جمهور آمریکا راحت باشد: «راهبرد جمهوری اسلامی شفاف و با ثبات بوده است. در زمینه هسته‌ای معتقدیم همه کشور‌ها باید از فناوری صلح آمیز استفاده کنند. در زمینه سلاح هسته‌ای فتوا داریم که فعالیت صلح آمیز هسته‌ای ممنوع است و خیال او راحت باشد.»

اما روزنامه بریتانیایی تلگراف به نقل از مقام‌های آگاه ایرانی خبر داد که تعدادی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از علی خامنه‌ای، رهبر ایران خواسته‌اند تا فتوایی خود را در مورد منع ساخت سلاح‌های هسته‌ای لغو کند.

ukraine.jpgبی بی سی - همزمان با سفر دیپلمات‌های آمریکایی و روس به عربستان برای گفتگو در مورد پایان دادن به جنگ در اوکراین، مسکو تاکید کرده است که کشورهایی اروپایی در مذاکرات صلح نمی‌توانند نقش داشته باشند.

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه که عازم ریاض شده است و قرار است روز سه‌شنبه با مقام‌های آمریکایی گفتگو کند، گفته است که در هرگونه مذاکراتی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین، نقشی برای کشورهای اروپایی نمی‌تواند ببیند.

او کشورهای اروپایی را متهم کرد که علاقمند به ادامه جنگ هستند و گفت که آنها جایی در مذاکرات نمی‌توانند داشته باشند.

تحرکات دیپلماتیک اخیر میان مسکو و واشنگتن که ظاهرا از گرمتر شدن روابط دو طرف حکایت دارد، به شدت اوکراین و بقیه کشورهای اروپایی را که به ریاض دعوت نشده‌اند، نگران کرده است.

گروهی از رهبران اتحادیه اروپا که با نگرانی مذاکرات ریاض را دنبال می‌کنند، برای مدیریت این بحران، در پاریس تشکیل جلسه اضطراری داده‌اند.

آیا قدرت‌های اروپایی در آستانه شکستی بزرگ هستند؟

اوکراین سال‌هاست که به میدان زورآزمایی روسیه در برابر اروپا بدل شده است. و حالا با دونالد ترامپ در کاخ سفید، شرایط به سرعت به ضرر اروپا تغییر کرده، تا جایی که قدرت‌های اروپایی خود را در آستانه یک شکست جدی می‌بینند.

مذاکرات آمریکا و روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین از روز سه‌شنبه در عربستان سعودی آغاز خواهد شد. اما نه تنها از نمایندگان اوکراین در این مذاکرات خبری نیست، بلکه به گفته سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، اروپایی‌ها هم هیچ جایی در این مذاکرات ندارند.

چند روز قبل‌تر، پیت هگست وزیر دفاع جدید آمریکا نیز گفت که عضویت اوکراین در ناتو «واقع‌بینانه» نیست و این کشور باید از امید پس گرفتن همه سرزمین‌هایش از روسیه دست بکشد. روسیه در حال حاضر حدود ۲۰ درصد از خاک اوکراین را در اشغال خود دارد و انتظار نمی‌رود که پوتین این سرزمین‌ها را به اوکراین پس بدهد. ترامپ می‌گوید که روس‌ها برای تصاحب این سرزمین‌ها «سربازان بسیاری را از دست داده» و احتمال بازگرداندن آن‌ها به اوکراین «بسیار بعید» است.

موضع ترامپ و دیگر مقام‌های آمریکایی این است که آن‌ها نگاهی «واقع‌گرایانه» به مساله جنگ اوکراین دارند و رهبران اروپایی نیز باید با این واقعیت کنار بیایند؛ واقعیتی که در نتیجه قدرت نظامی روسیه شکل گرفته است و به رغم این‌که در این واقعیت، قوانین بنیادین بین‌المللی زیرپا گذاشته شده‌اند، غیرقابل تغییر است.

در مقابل رهبران اروپایی نیز روز دوشنبه در پاریس جمع می‌شوند تا درباره این مسائل همفکری کنند. آن‌ها به شکلی رفتار می‌کنند که گویی شرایطی اضطراری شکل گرفته و این کشورها ناچار شده‌اند به سرعت چاره‌ای بیاندیشند. این در حالی است که مواضع ترامپ در قبال اوکراین از ماه‌ها پیش از انتخابات آمریکا با شفافیت بیان شده بودند و او گفته بود که علاقه‌ای به خواباندن مچ روسیه در این جنگ ندارد.

علاوه بر این، اظهارنظرهای مقام‌های عالی‌رتبه آمریکایی نشان می‌دهد که روسیه به مهم‌ترین هدفش برای حمله به اوکراین دست یافته است: عضویت اوکراین در ناتو از هر زمان دیگری دست‌نیافتنی‌تر شده و عملا مسکو موفق شده جلوی گسترش این پیمان نظامی به سوی مرزهایش را بگیرد.

اما برای کشورهایی مانند بریتانیا و فرانسه که خود به عنوان قدرت‌های اتمی، عضو دائمی شورای امنیت هستند، پذیرش چنین شکستی آسان نیست. اگر جنگ اوکراین موجب شود که این کشور بخشی از سرزمین‌هایش را از دست بدهد، یکی از مهم‌ترین مبانی نظم سیاسی جهان که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، زیر سوال خواهد رفت.

ضمن این‌که پیروزی روسیه در جنگ اوکراین، در ارتقای موقعیت این کشور به عنوان قدرتی مسلط و برتر در شرق اروپا، نقشی بسیار موثر بازی خواهد کرد.

اعماق یک جنایت

| No Comments

abdi.jpgعباس عبدی - اعتماد

🔘قتل ناجوانمردانه یک دانشجوی روستایی از منتهی‌الیه منطقه شرقی کشور که با هزاران امید و آرزو به دانشگاه تهران آمده بود، بازتاب ناراحت‌کننده‌ای داشت. این یک جنایت به ظاهر نه چندان برنامه‌ریزی شده بود. این یادداشت در صدد آن است که قدری به اعماق این ماجرا برود، بلکه درسی بگیریم.

🔘دزدی در حد زدن تلفن همراه یا جیب و... پدیده‌ای غریب در جهان نیست. آنچه که موجب تأسف شده است، فقط دزدی نبود، بلکه نوع دزدی به صورت خفت‌گیری و با ابراز خشونت و مضروب کردن منتهی به فوت با چاقو است. حماقت آن دو نفر دزد هم از اینجا آشکار می‌شود که چاقو را به نقطه خطرناک زده‌اند. یک دزد حرفه‌ای یا از چاقو استفاده نمی‌کند، یا حداکثر جایی مثل دست را نشانه می‌رود که خطر چندانی ندارد، یا فقط برای دفاع از خود و فرار استفاده می‌کند. این امر نشان می‌دهد که آن دزدان نیز تازه‌کار بودند و چه بسا دیر یا زود هزینه سنگینی را برای این جنایت خود بپردازند.

🔘اهمیت این مسأله در مقرون به صرفه شدن سرقت بویژه سرقت تلفن همراه یا لپ‌تاپ به هر قیمتی است. همان روز دختر یکی از نزدیکانم که قصد رفتن به خانه مادرش را داشته چون برق قطع بوده، جلوی آیفون با تلفن خود زنگ می‌زند که به یک باره کسی از پشت تلفن را از دست او ربوده و سوار موتور آماده شده و فرار می‌کند. خوشبختانه از چاقو خبری نبود.

🔘۱ـ اولین نکته‌ای را که دوست دارم بگویم، دستگیری احتمالی دو ضارب است. موضوعی که از طرف دستگاه قضایی و نیروی انتظامی وعده انجام آن داده شده است. نتیجه چه خواهد بود؟ ضارب از منظر قتل عمد محکوم به قصاص می‌شود و شریک او نیز به ده سال زندان محکوم خواهد شد و از منظر عمومی هر دو را محارب شناخته و به اعدام محکوم خواهند کرد. همین امروز (یک‌شنبه ۲۸ بهمن) اعلام شد که ۳ سارق خشن در کرج به همین عنوان محکوم به اعدام شده‌اند.

🔘فراموش نکنیم که یک جوان کشته شده است، و در موفق‌ترین حالت از نظر سیاست رسمی، قرار است دو جوان دیگر هم کشته شوند! بله! همه متأسف و متأثر از سرقت و قتل هستیم، یک لحظه تصور اینکه این دانشجوی عزیز فرزند خودمان بوده، کافی است تا ما را به نهایت نفرت و خشم برساند و خواهان اشد مجازات برای مجرم شویم. ولی هنگامی که قدری فاصله می‌گیریم، و از منظر مجرم و خانواده او به ماجرا نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که آنان نیز قربانی وضعیتی هستند که باید مسئولیت خودمان را در برابر این وضعیت قربانی‌زا روشن کنیم.

🔘هر قتل و اعدام ضربات روحی و روانی سنگینی را بر جامعه وارد می‌کند. چنین نیست که گمان کنیم با اعدام قاتل یا قاتلان، ضربات روحی و روانی ناشی از قتل نیز خنثی می‌شود. روشن است که قاتلان نیز قربانی وضعیت اقتصادی و اجتماعی موجود هستند. کافی است آمار رسمی دستگیرشدگان انواع سرقت را ببینیم. از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۳۹۰ دو برابر شده است. از ۱۳۰ هزار مورد به ۲۶۴ هزار مورد رسید. این رقم در سال ۱۴۰۰ به ۴۴۵ هزار نفر رسیده است. توجه کنید که این آمار بازداشتی‌ها است، تعداد سرقت‌ها می‌تواند خیلی خیلی بیش‌تر باشد.

🔘هنگامی که رشد اقتصادی و درآمد و مزد کارگر در ۱۳ سال گذشته در مقایسه با رشد تورم کاهش یافته و از سوی دیگر قیمت کالایی مثل تلفن همراه افزایش شدیدی داشته و چون در دسترس عموم است، چندان غیر طبیعی نیست که شاهد افزایش پدیده سرقت بویژه وسایل الکترونیکی چون تلفن و لپ‌تاپ باشیم. با افزایش مأمور و نیروی انتظامی و... نیز نمی‌توان مشکل را حل کرد.

🔘مسئولیت اصلی این وضع متوجه شرایطی است که سرقت را برای تعداد بیش‌تری از افراد، مقرون به صرفه می‌کند و هزینه ارتکاب جرم را برای آنان از میان می‌برد. دو سال پیش سارقان معمولاً معتاد پیچ‌های تیرهای چراغ برق بزرگراه آزادگان را باز می‌کردند تا آنها را بفروشند و مواد بکشند و این تیرها داخل بزرگراه سقوط می‌کرد و خسارات بزرگی وارد می‌کرد. اینها دیگر سرقت نیست، نوعی استهلاک شدید اقتصادی و اجتماعی است.

🔘۲ـ مسئولیت تأمین امنیت با کیست؟ اول از همه باید توجه کرد که مدیریت خوابگاه و دانشگاه در بیرون از محوطه دانشگاه و خوابگاه مسئولیتی ندارند، جز اینکه به نهادهای ذی‌ربط متذکر شوند. بر اساس آنچه که اعلام شده، مسئولین خوابگاه نامه‌نگاری‌های لازم را با شهرداری و نیروی انتظامی برای بهبود شرایط امنیتی «کوی پروانه» محلی که این فاجعه رخ داد را انجام داده‌اند. هم از حیث تأمین روشنایی و هم از حیث تأمین امنیت.

stabbing.jpgدویچه وله - یک ایرانی ۳۴ ساله در ژوئن ۲۰۲۴ با چاقو به مأمور پلیس حمله برد که به ضرب گلوله کشته شد. حال مأمور پلیس به عنوان "دفاع مشروع" تبرئه شده است. یک ایرانی ۲۱ ساله نیز که اخیراَ با چاقو زنی را زخمی کرد از آلمان اخراج کردند.

در ماه ژوئن گذشته، مردی مسلح به چاقو به چندین افسر پلیس نزدیک شد. وضعیت متشنج شد و در نهایت این فرد با شلیک گلوله جان باخت. اکنون، تحقیقات علیه مأمور پلیسی که شلیک کرده بود، متوقف شده است.

در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، یک افسر پلیس زن فدرال آلمان مردی ۳۴ ساله ایرانی را که با چاقو به سمت مأموران حرکت می‌کرد و به هشدار ایست توجه نکرد، هدف گلوله قرار داد. حال دادستانی نورنبرگ-فورت در در ۱۷ فوریه (۲۹ بهمن‌ماه) با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که تحقیقات در این زمینه به پایان رسیده و علیه پلیس مذکور هیچ اتهامی وارد نیست و "دفاع مشروع او موجه بوده است".

در آن زمان، سه افسر پلیس فدرال با خودروی گشت خود در نزدیکی پایانه مرکزی اتوبوس‌رانی در تردد بودند که مردی ۳۴ ساله با حرکات غیرعادی به آن‌ها نزدیک شد و تلاش کرد درب خودرو را باز کند. مأموران خودروی گشت را در فاصله‌ای پارک کرده و از او فاصله گرفتند، اما این مرد آن‌ها را تعقیب کرد.

attack1.jpg
او به هشدارهای پلیس برای توقف واکنشی نشان نداد و حتی پس از استفاده از اسپری فلفل نیز به حرکت خود ادامه داد. بر اساس اعلام دادستانی، وی یک چاقوی ۱۸.۵ سانتی‌متری را به سمت سر و بالاتنه مأموران نشانه گرفته بود. در نتیجه، یکی از افسران پلیس به شکم او شلیک کرد که منجر به مرگ این فرد در همان محل شد.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

پس از این حادثه، انتقادات زیادی به عملکرد پلیس مطرح شد، به‌ویژه به دلیل تناقض‌هایی که در اظهارات اولیه وجود داشت. برخی رسانه‌ها گزارش دادند که پیش از شلیک، یک تیر هشدار شلیک شده بود، اما دادستانی نتوانست این موضوع را تأیید کند.

دفاع مشروع، رفتار غیرقابل مجازات

دادستانی نورنبرگ-فورت اکنون اعلام کرده است که اقدامات پلیس قانونی و موجه بوده و تحقیقات علیه افسر پلیس متوقف شده است.

هایکه کلاتسبوخر، دادستان ارشد، اعلام کرد که تمام شاهدان، چه مأموران پلیس و چه افراد حاضر در صحنه، جزئیات حادثه را به‌طور هماهنگ و همسو شرح داده‌اند.

در بیانیه رسمی آمده است: «با توجه به اینکه شلیک مستقیم تنها راه برای جلوگیری از حمله با چاقو به خود افسر یا همکارانش بود، اقدام پلیس به عنوان "دفاع اضطراری" و "کمک اضطراری" موجه بوده و هیچ رفتار مجرمانه‌ای صورت نگرفته است.»

اخراج یک ایرانی ۲۱ ساله پس از حمله با چاقو

در ایالت مکلنبورگ-فورپومرن طی چند روز، سه حمله با چاقو رخ داد که منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن دو نفر دیگر شد. در یکی از این موارد در ویسمار، مهاجم ایرانی دستگیر و به یونان اخراج شد.

tweet.jpg
مقامات آلمان یک مرد ۲۱ ساله ایرانی را که یک زن را در شهر ویسمار، واقع در ایالت مکلنبورگ-فورپومرن با چاقو زخمی کرده بود، به یونان بازگرداندند. دلیل این اقدام این بود که او قبلاً در یونان موقعیت پناهندگی دریافت کرده بود. کریستین پگل، وزیر داخلی ایالت، این تصمیم را تأیید کرد.

Nikrooz_Azami_4.jpgاین مقاله بر اساسی سخنی از آقای رضا پهلوی تنظیم شده است

در آستانه‌ی آغاز شورش شیعی ۲۲ بهمن ۵۷، ایران در نقطه‌ای ایستاده بود که سرنوشت آن نه در امتداد روند "ملت شدن"، بلکه در مسیر بازگشت به "امت" رقم خورد؛ جامعه‌ای که می‌توانست به یک کل منسجم ملی بدل شود، در عوض به "شبه‌جامعه"‌ای فروکاسته شد که در آن، همان میزان از پیوندهای مدنی جای خود را به ساختاری توده‌وار و هیجانی داد. در چنین وضعیتی، رهبری خمینی برخلاف آنچه که لازمه‌ی شکل‌گیری یک ملت است، نیازی به همبستگی آگاهانه و خودآگاه ایرانیان نداشت، بلکه بر موج توده‌گرایی و احساسات عمومی سوار شد. درحالی‌که تمامی احزاب و گروه‌ها، آگاهانه یا ناآگاهانه، خود را در خدمت اقتدار او قرار دادند.

ji.jpgامروزه برای درصد بسیار بالایی از مردم ایران به استثنای برخی از چپها، ملی مذهبی‌ها، اصلاح طلبان و وابستگان ریز و درشت آویزان به بیضه‌های حکومت و دشمنان نظام پادشاهی که با توسل به تحریف و مغلطه در بیان حقایق شورش سال پنجاه و هفت خود را به کوچه علی چپ میزنند، آشکار شده است که دولتهای غربی و خاصه آمریکا در روند فروپاشی نظام پادشاهی ایران و به قدرت رساندن ملایان نقش اصلی و اساسی و تعیین کننده‌ای داشته‌اند و در اصل آنها طراح و مهندس چگونگی جابجایی قدرت و حکومت در کشور بوده‌اند.

Alternative.jpgمسیح علینژاد در حمایت از رضا پهلوی: «قابل قبول نیست حذف یکی از مخالفان ج ا از کنفرانس امنیتی مونیخ، من و بسیاری از ایرانیان معتقدیم که اپوزیسیون متکثر است...»!
ایشان یا معنای اپوزیسیون را نمی‌داند یا می‌داند اما مخاطبان خود را خیلی کودن فرض نموده‌اند...
خانم علینژاد!
وقتی عنصر تشکیلات و رهبری از اپوزیسیون گرفته شود، می‌ماند مجموعه‌ی معترضان، نه اپوزیسیون!
"اپوزیسیونی" که متکثر باشد، دیگر اپوزیسیون نیست! اپوزیسیون یعنی اتفاق ذهنی و عینی یک ملت یا دستِ کم، بخش مهمی از ملت ورای عقاید، افکار و مذاهب گوناگون همراه با اتحاد نمایندگان گرایش‌های فکری-سیاسی حول یک محور و هدف مشخص با موجودیت یک رهبری واحد.

Taghi_Rouzbeh.jpg• قتل یک دانشجو و اعتراضات دانشجوئی

در شرایط انباشت بحران‌‌ها و تراکم نارضایتی‌ها، هر رویدادی نظیر این حادثه که در شرایط عادی ممکن است چندان اعتراضی را برنیانگیزد، چه بسا بتواند تبدیل به جرقه‌ای برای گسترش حریق اعتراضات در محیط‌های دانشگاهی یا حتی فضای عمومی گردد. چنان که زمانی رخدادقتل مهساامینی در ابعادی بززگتر و سراسری چنان شد و از قضا نقش جنبش دانشجوئی در گسترش آن برجسته بود. اما باسرکوب‌های شدید حاکمیت، جنبش دانشجوئی نیز همراه جنبش عمومی دستخوش افت گردید و رژیم به خیال خود درکنارحفظ اهرم سرکوب، برآن شد که پس از مرگ رئیسی با برکشیدن پزشکیان و القاء امیدهای کاذب باصطلاح آتش زیرخاکستر را خاموش کند. اما با گذشت چندماهی و روشن شدن سراب پزشکیان و وعدهایش، و تشدید و تعمیق‌ همه جانبه بحران و مولفه‌های گوناگون و فراگیری سیاسی و اقتصادی آن، و زایل شدن تدریجی آن خوش خیالی‌های اولیه، اینک مدتی است مجددا شاهد اشباع جامعه از نارضایتی و خشم گسترده عمومی هستیم. همراه با چنین روندی و در بسترآن است که قتل دردناک یک دانشجو بدست چندنفر به گفته مسئولان و رسانه‌ها، زورگیر شاهد بروزمجدد اعتراضات دانشجویی درکوی دانشگاه و نیز برخی دانشکده‌ها و دانشگاه‌ها هستیم که رژیم را مقصر و مسبب اصلی آن می‌دانند.

Propaganda.jpgآقای ستاری فر، رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت نظام اسلامی در تاریخ ۲۰/۰۹/۱۳۸۲ سند چشم انداز بیست ساله و سیاست‌های کلی برنامه چهارم توسعه کشور را پس از تأیید در هیأت دولت و بررسی همه جانبه در مجمع تشخیص مصلحت نظام و تأیید خلیفه خود فرزانه خوان حکومت اسلامی، ابلاغ می‌نماید تا در تدوین کلیه لوایح برنامه‌ای و بودجه‌ای و عملیات اجرایی دستگاه‌ها، مورد عمل قرار گیرد. در چشم انداز بیست ساله چنین آمده است:
" ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه"
توسعه یافته متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود متکی بر اصول اخلاقی و ارزش‌های اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر:
• مردم سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادی‌های مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسان‌ها و بهره مند از امنیت اجتماعی و قضایی.
• برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصت‌های برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره مند از محیط زیست مطلوب.
• دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی.
• دارای تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
• و.......

Jaleh_Vafa.jpgمیلان کوندرا نویسنده شهیر چک، مبارزه علیه دیکتاتور را نبرد حافظه جمعی علیه فراموشی میداند.

تاریخ یادبودها علیه تاریخ نسیان!

نگارنده، این جمله پر معنای میلان کوندرا را برای وضعیت فعلی وطن خود ایران، اینگونه درک و به تصویر می‌کشد: آن چه از اعمال و رفتار مسئولان رژیم‌های دیکتاتوری اعم از ظلم و اجحاف و کشتار و تضییع حقوق و تخریب و فقر و نابسامانی و... به ضرب سانسور و تهدید سعی شده از حافظه ملت پاک و یا حداقل فراموش شود، عاقبت به دلایلی به یاد می‌آید. در بحبوحه ضربات بی محابای نیروهای سرکوبگر نهادهای متعدد و موازی و ساخته دستگاه ایدئولوژیک رژیم که بر گرده مردم وارد می‌آید و در لحظات غیر منتظره ولی نه ابتدا به ساکن "حافظه جمعی" با مکانیسمی کاملا خودآگاه تمام آن چه با زور قصد داشتند از اذهان بزدایند را بازمی خواند. خاطرات رنجها و زجرهای فردی و دردهایی که در دلها انباشته شده و رفته رفته به اکثریت آحاد جامعه تسری یافته، در طول زمان بر هم انباشته می‌گردد و سنگینی بار آن حیات ملی را در معرض تلاشی قرار می‌دهد و جامعه را مترصد تصمیمی می‌گرداند که در عین "نه "گفتن به عامل تخریب حیات ملی خود است، "آری" گفتن جامعه به زندگی و حیات، است. لحظه انقلاب همین لحظه است.

این تصمیم در کمال ناباوری دیکتاتورها و انصارش، به ناگهان بدل به نیروی محرکه‌ای می‌شود خودآگاه در ضمیر جمهور مردم که نماد اراده حیات برای به دست گرفتن حاکمیت توسط جمهور مردم است. اینگونه است که نیاز به ساختن و یا شناختن بدیلی پیام آور ارزشهای حیات و زندگی و پایبند به حقوق در جامعه بیش از هر امر دیگری ضروری می‌نماید و جامعه را برای ساختن آن دست بکار می‌کند.

gholamhossein_alaei.jpg• به یاد جاویدنام تیمسار سرتیپ غلامحسین علایی

انقلاب ویرانگر ۵۷، یادآور روزهای شومی است که ۴۶ سال پیش، ساختار جامعه ایران را از پایه و اساس بهم ریخت و به شهادت تاریخ، مسیر حرکت کشوری را که رو به پیشرفت و توسعه داشت، به سمت مخالف آن تغییر داد.

۲۲ بهمن ۵۷ را باید آغاز خشونت جنایت باری دانست که با روزهای نخست روی کار آمدن خمینی و تیرباران افسران بلندپایه ارتش شاهنشاهی در پشت بام مدرسه رفاه گره خورده است.

هنوز یک روز از ۲۲ بهمن نگذشته بود که به فرمان مستقیم خمینی، اعدام فرماندهان ارتش شاهنشاهی و مقامات بالای حکومت شاه در دستور کار روحانیت همراه او قرار گرفت. خمینی، خواهان خون بود و به دستور او کار کشتار در پشت‌بام همان مدرسه‌ای آغاز شد که خود و ستاد انقلابی‌اش در آن مستقر شده بودند. در همان پشت بام بود که برجسته‌ترین مقامات لشکری و کشوری، پس از محاکماتی شتاب‌زده و غیرعادلانه به جوخه‌های اعدام سپرده شدند.

هنوز هم از تصفیه و قتل ده‌ها هزار افسر و پرسنل میهن پرست ایران در آن روزها و ماه‌های سیاه، آمار دقیقی در دست نیست. اما تردیدی نباید داشت که در آینده‌ای نه‌چندان دور با دسترسی به کوه اسنادی که از چشم ملت ما پنهان مانده است، پرده از بسیاری از فجایع آمده بر یکایک آن آزاد مردان برداشته خواهد شد. مردان شریفی که در مکتب میهن دوستی محمد رضا شاه پهلوی پرورش یافته بودند و تحصیلات بالا و تخصص آنان با روح خدمت به میهن سرشته شده بود.

17-5.jpgایران وایر - «نسرین ستوده»، حقوق‌دان و فعال حقوق‌بشر و «صدیقه وسمقی»، اسلام‌پژوه، در بیانیه‌ای مشترک صدور احکام اعدام برای سه زن زندانی سیاسی را محکوم کرده و آن را انتقام حکومت جمهوری اسلامی از جنبش «زن، زندگی، آزادی» دانستند.

در این بیانیه که روز دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده آمده است: «سه زن در ایران محکوم به اعدام شده‌اند. «پخشان عزیزی»، «وریشه مرادی» و«شریفه محمدی» این احکام انتقامی آشکار از جنبش «زن، زندگی، آزادی» است که در پی قتل حکومتی مهسا و در دفاع از حق انتخاب پوشش به وقوع پیوست.»

صدیقه وسمقی و نسرین ستوده، ضمن محکوم کردن کلیه احکام اعدام صادره علیه جوانان ایرانی و تاکید بر لغو مجازات اعدام، خواهان لغو هرچه سریع تر احکام صادره علیه پخشان عزیزی، وریشه مرادی و شریفه محمدی شدند.

این دو فعال سرشناش ایرانی در پایان بیانیه خود نوشته‌اند: «همانطور که اجرای احکام اعدام به گسترش خشونت در جامعه منجر می شود، لغو این احکام می تواند به کاهش خشونت کمک کند.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

صدیقه وسمقی و نسرین ستوده پیش از این نیز در بیانیه‌های مشترکی به اقدامات حکومت جمهوری اسلامی علیه حقوق زنان اعتراض کرده بودند.

این دو در یازدهم آذرماه امسال نیز طی بیانیه مشترکی تصویب قانون موسوم به «حجاب و عفاف» را اقدامی «شرم آور» خوانده و به اعتراض خود را به این قانون اعلام کردند.

eshkavari.jpgیوسفی اشکوری

دیروز خاطره ای از سرکار خانم سعیده منتظری خواندم که مرا به یاد خاطره ای مشابه آن در رژیم قبلی در بهار سال 1355 در زندان کمیته تهران انداخت. پنداشتم که بد نیست همان را عینا در اینجا بازنشر کنم.

پیش از نقل خاطره یاد شده اول خاطره خانم منتظری را در بازداشت اخیر عینا نقل کنم. ایشان و برادرش آقای سعید منتظری، که روز پنجشنبه 25 بهمن برای شرکت در مراسم گردهمآیی فراخوان برای رفع حصر از شخصیت های محبوبی چون کروبی، رهنورد و موسوی از قم به تهران آمده بودند، در جلو دانشگاه تهران مانند انبوه مردمانی که برای شرکت در این فراخوان آمده بودند بازداشت شدند؛ هرچند پس از ساعاتی آزاد شدند. این دو برزگوار بی تردید دلیری و احساس مسئولیت را از پدر بزرگوارشان آموخته اند.

رحمت خداوند بر روان زنده یاد آیت الله منتظری!

خانم منتظری در جایی گزارش می کند:

«. . . من خواستم نماز ظهر و عصر را بخوانم، به مأمور اطلاعاتی (قبل از بازجویی) گفتم: من از قم آمده‌ام و مسافر محسوب می‌شوم، سئوالم این است: اگر قرار است بیشتر از ۱۰ روز اینجا بمانم، قصد کنم و نماز را تمام بخوانم؛ و اگر کمتر، نماز را شکسته بخوانم؟
جواب داد: نماز را تمام بخوان!»

با خواندن این گزارش، ضمن این که به یاد خاطره ای افتادم که در حدود نیم قرن قبل در زندان کمیته برای من اتفاق افتاده بود، این جمله مشهور در ذهنم خطور کرد که: حکومت ها می روند اما روش ها می مانند. با این حال نمی دانم خانم منتظری مانند من برای دریافت نظر بازجو در باره تصمیم اش برای نگهداشتن بوده و یا پرسش ایشان واقعی بوده است!

اینک این شما و خاطره من که در اینجا بی کم و کاست عینا نقل می شود:

«هم قصر بخوان و هم کمیته و هم اوین

‏مدتها گذشته بود و بلاتکلیف بودم. روشن نبود چه تصمیمی درباره من گرفته و یا خواهند گرفت. حدود چهل روز گذشته بود که روزی برای این که بدانم چه نظری درباره من دارند، از آقای لطفی [بازجو] پرسیدم: راستی آقای لطفی! من تاکنون نمازم را قصر خوانده ام، به نظر شما نمازها را قصر یا تمام بخوانم؟ لحظه ای درنگ کرد، فهمید که علت پرسش شرعی چیست، لبخندی زد و گفت: اگر از من می شنوی، هم قصر بخوان و هم کمیته و هم اوین!»

دو توضیح ضروری:

اول این که آقای لطفی (که پس از انقلاب از طریقی دریافتم که عنوان فامیلی واقعی او شمیرانی بوده)، مسئولیت بازجویی از متهمان مذهبی و مسلمان را در کمیته بر عهده داشت و از این رو بسیار تظاهر به دیانت می کرد و تقید به قیودات مذهبی و شرعی داشت. گاه آیات قرآن را از حفظ می خواند. من هم صد البته نوعی برخورد می کردم که باور کرده ام ایشان معتقد و مقید است.

این را هم بگویم در آن دوران اصلا باور نداشتم یک ساواکی و بازجوی کمیته مذهبی به معنای جدی کلمه مسلمان باشد چرا که نمی توانستم باور کنم یک مذهبی باورمند خبرچین ساواک باشد تا چه رسد به عضویت در ساواک و مهم تر بازجویی و شکنجه گری در ساواک. اما اکنون باور می کنم می توان معتقد بود و در عین حال شکنجه گر هم بود. جمع نقیضین در عمل ممکن است! این تجربه را در جمهوری اسلامی کسب کرده ام.

دوم این که این خاطره در کتاب «گرد آمدو سوار نیامد - یادمانده های پیش از انقلاب ایران» در صفحه 339 آمده است.

*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده است

IMG_8697.jpegکیهان لندن

روز یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۱۶ فوریه ۲۰۲۵ «نشست همگرایی مونیخ» با حضور شاهزاده رضا پهلوی و شماری از فعالان سیاسی مستقل و نمایندگان احزاب و گروه‌های ایرانی آزادیخواه و میهن‌پرست و همچنین خبرنگاران رسانه‌های مختلف در ایالت بایرن واقع در جنوب آلمان برگزار شد. در پایان این نشست که تقریبا پنج ساعت به طول انجامید، پس از تبادل نظر و پرسش و پاسخ بیانیه‌ای صادر شد که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

اصول و چارچوب همکاری احزاب، سازمان‌ها و افراد آزادیخواه و میهن‌پرست

۱) ما خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار دگرباره یک دولت ملی در ایران هستیم و بر این باوریم که تحقق این هدف، از مسیر یک انقلاب ملی می‌گذرد. ما متعهد می‌شویم که برای پیروزی انقلاب ملی ایران با یکدیگر همکاری کنیم.

۲) ایران کشوری است یکپارچه و تجزیه‌ناپذیر، با یک ملت به نام «ملت ایران». بر این اساس، التزام به حفظ تمامیت ارضی و یگانگی ملت ایران، پایه فهم مشترک و شرط نخست و غیرقابل مذاکره‌‌ی هرگونه همکاری سیاسی برای نجات ایران است.

۳) ما باورمند و متعهد به برقراری یک حکومت قانون در ایران بر پایه دموکراسی سکولار هستیم که حقوق بنیادین بشر را برای همه شهروندان ایران تامین و تضمین کند.

۴) ما متعهد می‌شویم که از حق بدیهی ملت ایران برای انتخاب شکل نظام آینده کشور از طریق یک انتخابات آزاد، دموکراتیک و منصفانه دفاع کنیم.

۵) در مسیر پیروزی انقلاب ملی ایران، ترجیح ما پرهیز از خشونت‌ است. اما در مقابل خشونت سازمانیافته و عریان جمهوری اسلامی، ما از حق ملت ایران برای محافظت از خود و یکدیگر دفاع می‌کنیم.

۶) ما به استراتژی فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی، حمایت حداکثری از ملت ایران و انقلاب ملی‌شان، و ریزش حداکثری از جمهوری اسلامی باور داریم. ما در چارچوب این استراتژی با هم همکاری می‌کنیم، و متعهد می‌شویم که حقیقت‌یابی در خصوص همه جنایات رژیم، و رسیدگی به پرونده ناقضان حقوق بشر و مرتکبان جنایت علیه بشریت را نیز در یک فرآیند شفاف عدالت انتقالی به سرانجام برسانیم.

۷) ما بر این باوریم که در فردای پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، دولت ایران برای بیشینه‌ کردن منافع ملی، و تامین صلح و ثبات منطقه، می‌بایست با همه دولت‌های جهان، گفتگو، تنش‌زدایی و همکاری کند.

۸) ما به بازسازی اقتصاد کشور در چارچوب یک اقتصاد بازاربنیان که فرصت‌های لازم را برای همه ایرانیان فراهم کند باور داریم. دولت ملی در ایران با ایجاد شرایط مساعد برای بروز بیشتر و استفاده بهتر از روحیه کار‌آفرین ایرانیان داخل و خارجِ کشور، رفاه و رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد.

۹) ما متعهد می‌شویم که از همه‌ی حقوق و آزادی‌های بنیادین شهروندان ایران شامل آزادی بیان و رسانه‌‌، آزادی اینترنت و گردش اطلاعات، آزادی ادیان و باورها، آزادی انجمن و اجتماعات، آزادی زنان، آزادی پوشش و دیگر آزادی‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی دفاع کنیم، و در رفع تبعیض‌های مذهبی، جنسیتی و جنسی با همه توان خویش بکوشیم.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

۱۰) ما متعهد به نگاهبانی از محیط زیست، حیات وحش، منابع طبیعی و میراث فرهنگی کشور ایران هستیم‌ و در این مسیر بر نقش مهم دولت ملی در کنار عموم مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد تاکید داریم.

۱۱) بر پایه خواست گسترده مردم ایران که در سال‌های اخیر در شعارها و پیام‌های آنها جلوه‌گر شده است، ما شاهزاده رضا پهلوی را رهبر انقلاب ملی و دوران گذار، تا زمان شکل‌گیری نخستین مجلس ملی و آغاز به کار دولت دموکراتیک از طریق انتخابات آزاد می‌دانیم و با تمام توان از ایشان در این مسیر پشتیبانی خواهیم کرد.

۱۲) ما پرچم سه رنگ شیروخورشیدنشان ایران را که ریشه در تاریخ درازآهنگ و بهم پیوسته دولت و ملت ایران دارد، نماد وحدت ملی و پرچم مبارزات گسترده ملت ایران می‌‌دانیم و مبارزه خود را دوشادوش هم زیر این پرچم ادامه خواهیم داد.

farrokhi.jpgنشست مونیخ و چالش‌های پیش‌روی ائتلاف برای آزادی ایران

بهرام فرخی ـ مونیخ، شهر تاریخ و سیاست، این‌بار میزبان یکی از مهم‌ترین و درعین‌حال پرحاشیه‌ترین گردهمایی‌های اپوزیسیون ایرانی بود. نشستی که قرار بود آغازگر مسیر همگرایی و اتحاد باشد، اما بیش از هر چیز، عمق شکاف‌ها و تضادهای درونی جریان‌های مخالف جمهوری اسلامی را نمایان ساخت. آنچه در این نشست گذشت، نه تنها گام بلندی به سوی وحدت نبود، بلکه به نظر می‌رسد بیش از پیش، اختلافات را عیان و مسیر همدلی را دشوارتر کرده است.

وعده‌ای برای اتحاد یا نمایش انسداد؟

شاهزاده رضا پهلوی، به‌عنوان چهره‌ای برجسته در میان جریان‌های پادشاهی خواه و برخی جمهوری‌خواهان میانه‌رو، در این نشست تلاش کرد تا با ارائه برنامه‌ای ده‌ماده‌ای، چارچوبی برای دوران گذار ترسیم کند. اما آنچه بیش از این برنامه در رسانه‌ها و تحلیل‌های سیاسی بازتاب یافت، ماده‌ای بود که تحت فشار حاضرین به برنامه اضافه شد به عنوان اصل یازدهم: پذیرش رهبری دوران گذار
توسط شخص شاهزاده.

البته، آقای فواد پاشایی دبیر کل حزب مشروطه در پرسشی از شاهزاده، نگرانی‌های خود را دربارهٔ حفظ کیان پادشاهی مطرح کردند و آن را در قالب سؤالی دربارهٔ وظایف رهبری بیان نمودند.

این تصمیم، هرچند در نگاه اول می‌توانست نقطه‌ای روشن برای همگرایی باشد، اما در عمل، به نظر می‌رسد بیش از آنکه عامل اتحاد شود، بذر اختلافات تازه‌ای را خواهد کاشت. زیرا بلافاصله پس از اعلام این تصمیم، موجی از مخالفت‌ها در میان اپوزیسیون دموکرات شکل گرفت. منتقدان بر این باورند که این اقدام نه‌ تنها کمکی به دموکراتیک شدن فرآیند گذار و انتخاب رهبر و یا سخنگوی اپوزیسیون از طریق یک ائتلاف گسترده نمی‌کند، بلکه سلطنت‌طلبان افراطی را بیش از پیش جسور خواهد ساخت.


و در نهایت انتخاب پرچم شیر و خورشید بدون تاج به‌عنوان پرچم ملی، در ماده دوازدهم گنجانده شد.

شاهزاده در این نشست از طرفداران خود خواست تا به حملات لفظی علیه دیگر گروه‌های اپوزیسیون پایان دهند و مسیر گفتگو و مدارا را در پیش بگیرند. اما آیا این توصیه تأثیری بر رفتارهای افراطی طرفداران ایشان خواهد داشت؟ تاریخ نشان داده که رادیکالیسم، تنها با توصیه‌های شفاهی مهار نمی‌شود، بلکه نیازمند تغییرات اساسی در ساختار فکری و سیاسی حامیان یک جریان است.

سه تظاهرات در یک شهر؛ شکاف در میان هواداران شاهزاده

در حالی که کنفرانس امنیتی مونیخ در جریان بود، سه تظاهرات جداگانه از سوی طرفداران شاهزاده در این شهر برگزار شد؛ موضوعی که به‌خوبی نشان‌دهنده اختلافات جدی میان خودِ هواداران شاهزاده است. اگر قرار بود این نشست نمادی از وحدت باشد، چرا شاهد این‌همه تفرقه در میان نزدیک‌ترین جریان‌ها به شاهزاده هستیم؟

یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های این رویداد، برخورد خشونت‌آمیز با یکی از برگزارکنندگان یکی از این تجمعات "بزرگترین تجمع"بود که شخص شناخته شده‌ای در میان مخالفین رژیم در آلمان می‌باشد که حتی اجازه ورود به سالن را پیدا نکرد و با برخورد فیزیکی از درب نشست بیرون رانده شد. این اتفاق، یادآور همان روش‌هایی است که قرار بود اپوزیسیون در برابر آن بایستد: حذف، سرکوب و بستن درهای گفتگو بر روی مخالفان.

ورژن کاملتر سرود خوانی شهریار ایران با آسیب دیدگان چشمی انقلاب ملی دیشب در شهر ژنو

مقصودی مجری صداوسیما گفت:

برای دانشگاه های ما خیلی زشت است که اکثر اساتید مطرح می گویند با دنیا سازش کنیم

آقا! این مردم یک انقلابی کرده اند؛ باید تئوری بدهید نه اینکه پیشنهاد بدهی که باید تحریم حل شود

:::

ایران وایر - مجید خوش‌منظر، کارمند ترافیک شهرداری مشهد که در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ دوربین‌های شهری را برای حمایت از معترضان از کارانداخته بود، روز سه‌شنبه ۳۰ بهمن از زندان آزاد شد.

feedlarge.jpg

خبرگزاری حقوق بشری هرانا با اعلام این خبر نوشت آقای خوش منظر از زندان وکیل آباد مشهد به مرخصی متصل به آزادی اعزام شده است. آزادی این زندانی سیاسی پس از دو سال و سه ماه حبس صورت گرفت.

مجید خوش‌منظر، کارمند ارشد کنترل ترافیک مشهد، در تاریخ ۴ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری توسط ماموران وزارت اطلاعات در مشهد بازداشت و به زندان منتقل شد

وی سپس توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قضات مومنی و حسین یزدان خواه از بابت اتهام «محاربه» به ۱۰ سال حبس و یک سال تبعید به تایباد محکوم شد. حکم صادره توسط دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی عینا تایید شد.

«از کار انداختن دوربین‌‌های مداربسته» از جمله اتهام‌هایی است که علیه مجید خوش‌‎منظر مطرح شده بود.

منوتو - یک هواپیمای شرکت «دلتا ایر لاینز» با ۸۰ سرنشین در فرودگاه پیرسون تورنتو واژگون شد و دست‌کم ۱۸ نفر زخمی شدند. یکی از مسافران گفت پس از سقوط، آنها «مانند خفاش» از سقف آویزان بودند.

مدیرعامل فرودگاه، واکنش سریع نیروهای امدادی را عاملی برای جلوگیری از تلفات جانی دانست و اعلام کرد که دو باند فرودگاه برای تحقیقات بسته خواهند ماند. این حادثه در حالی رخ داده که اخیراً چندین سانحه هوایی، از جمله برخورد یک هواپیمای امریکن ایرلاینز با بالگرد ارتش آمریکا، گزارش شده است.

:::

shaghoo.jpgمرضیه محبی، حقوق‌دان - ایران وایر

خانم «ز»ساده و مودب بود و در نگاهش تاریکی اندوه و جنبش اضطراب به‌هم آمیخته بود.

رنگ از چهره‌اش رفت، صدایش بم و سنگین شد در خود فرو رفت وگفت:

«از سفر طولانی خارج از کشور که برگشتیم،‌ همسرم در یکی از مناطق فقیرنشین مشهد خانه کوچکی اجاره کرد و به آزار و کتک کاری همیشگی و توهمات بدبینانه ادامه داد، دخترم دوساله بود وهشت ماهه باردار بودم.

او کار نمی‌کرد ‌و‌ من راهم از کاری که دوست داشتم و در آن موفق بودم، منع کرده بود. روزهای آخر حتی برای خرید مایحتاج از خانه بیرون نمی‌رفت، وقتی خوابش می‌برد، پای مرا با سیم به خودش می‌بست که فرار نکنم، گرسنه بودیم و بچه‌ام بی‌قرار شده بود، تا آن روز که شروع به حرف زدن کرد، تلفن مرا که پنهان کرده بود، بعد چند روز روشن کرد و گفت: «پدرت را خبر کن بیاید برای طلاق صحبت کنیم.» اما پدرم که آمد در را باز نکرد، پدر، نگران شده بود‌وبه در می‌کوفت، من صدایش را می‌شنیدم، اما کارد آشپزخانه را روی گردنم گذاشته بود که چیزی نگویم.

دقایق به سختی می‌گذشت،

صداهای کوچه حکایت از آن داشت که پدرم پلیس خبر کرده،

زنگ زدند، در زدند، فریاد زدند، او پرده‌ها را کشید و چاقو را به گردن من نزدیک‌تر کرد.

غروب که شد اولین ضربه را به شکمم زد. بی‌حال شدم، نمی‌توانستم فریاد بزنم. بعد دومی، سومی، پانزده ضربه، بچه‌ام پیش چشمم محو می‌شد، تاریک می‌شد، صدای پلیس در سرم‌ می‌پیچید، «اختلاف خانوادگی‌است ما وارد نمی‌شویم» پدرم‌ گریه می‌کرد، التماس می‌کرد، در می‌زد، زنگ می‌زد. «اختلاف خانوادگی!»

هر بار مرا می‌زد، هر وقت با لگد در خانه پدرم را می‌شکست، مادرم را می‌زد، فحاشی می‌کرد، این عبارت پلیس که مقدمه بی‌عملی بود، مثل پتک توی سرم می‌خورد: «برین زندگی کنین، اختلاف خانوادگی است، دادسرا اجازه ورود به منزل نمی‌ده، زندگی تو به هم‌نریز خانم!»

پلیس نام همسرم را فریاد می‌زد ،اصرار می‌کرد که در را باز کند. همه ترسیده بودند، پلیس برق‌ها را قطع کرد، بچه ام در تاریکی فرو رفت، در را شکستند.

نمی‌دانم چند روز یا چند ماه بعد در بیمارستان با صدای نوزاد کوچکی، بیدار شدم، اثر چاقویی که از پوست وگوشت من گذشته و به بازوی جنین خورده بود، هنوز به خوبی ترمیم نشده بود.

dooshki.jpgعبدالستار دوشوکی

برای ایرانیان آنچه که در دورن ساختمان کنفرانس امنیتی مونیخ اتفاق افتاد چندان مهم نبود. بلکه حوادث غم انگیز "وزن کشی", تکفیر و تهدید و فحاشی روزهای جمعه و شنبه توسط طرفداران متعصب مجاهدین و هواداران متعصب سلطنت علیه یکدیگر بود. آن هم زمانی که نسل جوان دانشجو متحدانه از سنگر دانشگاه دفاع می کردند و در یک صف واحد قاتلین دانشجوی بی گناه (امیرمحمد خالقی) را محکوم می کردند. دو صحنه کاملا متفاوت و متضاد در داخل و خارج از کشور که گویا هزاران سال نوری با یکدیگر فاصله مکانی و زمانی دارند.

هر دوی این دو فرقه (Cult) با تمسک به گذشته گرایی در سرمای زیر صفر مونیخ برای آینده "رویافروشی" می کردند. درست مانند خمینی که در بدو ورود به ایران در بهشت زهرا "وعده بهشت" می داد, اما جهنم آفرید. این رویافروشی در مونیخ مرا بیاد داستان "رویافروشی دالرگات" می اندازد که با موضوعی فانتزی و تخیلی درباره مغازه ای است که در آن انواع سراب ها و رویاها از جمله "بازگشت نوستالژیک" به فروش می رسد و مردم خسته و نومید مشتری پروپاقرص آن هستند. رفتارهای فانتزی اما انتزاعی این دو فرقه متعصب و غرقه در دشمنی علیه یکدیگر و دگران آنچنان غم انگیز و تاسف آور است که مرا بیاد داستان معروف و بیاد ماندنی دیگری بنام "دخترک کبریت فروش" شاهکار نویسنده معروف دانمارکی هانس کریستیان آندرسن می اندازد که حدود ۱۸۰ سال پیش آن را تالیف کرده بود. دخترک کبریت ‌فروش فقیری که با ناکامی حزن انگیز اما امیدوارانه ای تلاش نمود در سرمای منجمد کننده کبریت های خود را بفروشد اما کسی به او توجهی نمی کرد و در آن سرمای سوزان برای فرار از انجماد و مرگ تک تک کبریت هایش را روشن می کرد و در نور حقیر کبریت ها برآورده شدن آرزوهایش را می دید. آنچنان غرق در تماشا و تمنای رویاهای خود در انعکاس نور خفیف و لرزان کبریت ها بود, که ناخودآگاه همگی را تک به تک آتش زد و سپس خودش در سرمای بی رحم واقعیت جان سپرد.

مجاهدین در تظاهرات روز جمعه خویش در مونیخ با شعار و پلاکاردهایی نظیر "نه شیخ و نه شاه" و "مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" علنا و عملا به جنگ طیف دیگری از اپوزیسیون جمهوری اسلامی یعنی طرفداران پادشاهی آمده بودند و خواهان مرگ آنها بودند. و در عمل جمهوری اسلامی فراموش شده بود. روز بعد یعنی شنبه طرفداران سلطنت با سازهای تعزیه خوانی مثل نَقّاره, دهل و سرنا و شیپور و سنج و نی و با شعارهایی مانند " ایران بدون پهلوی یعنی سرای اجنبی" و یا "ما جمهوری نمی خواهیم" و "مرگ بر سه فاسد, ملا چپی مجاهد" در بلندگو و شیپور خویش ناقوس مرگ همه را در فردای ایران سر می دادند. غافل از اینکه بقول زنده یاد اسماعیل خویی ما در تاریخ خویش از جمله در ۵۷ کینه کاشتیم و خرمن خرمن مرگ برداشتیم.

این دو فرقه (Cult) به سبک کارناوال های مذهبی و مراسم باستانی افتخار به گذشته گرایی نسخه خویش را تبلیغ می کردند. نگارنده قریب به ۸ سال پیش (در سال 2017 میلادی) در مقاله ای بنام "ایران: ملتی پریشان و سرگردان بین پاسارگاد و کربلای معلی" به تفصیل به این موضوع پرداختم که متاسفانه تظاهرات این دو فرقه در مونیخ مرا بیاد آن مقاله انداخت که اگر حمل بر خودستایی نباشد, باید بگویم چقدر دقیق نوشته بودم.

در بین اپوزیسیون ایرانی این دو گروه (سلطنت طلبان و مجاهدین) منسجم ترین, منظم ترین, سامان مندترین, سازمان یافته ترین و "پولدارترین" تشکیلات هستند که با استفاده از امکان مالی فراوان بر سپهر سیاسی اپوزیسیون برون مرزی تسلط تبلیغاتی دارند. هر دوی این گروه با نگاهی افراطی و باورمند به مقوله "قدیس و ابلیس" مولفه های جهانشمولی مانند دموکراسی, کثرت گرایی, احترام و مدارا و دگراندیش پذیری را فقط و فقط با نزدیک بینی تنگ نظرانه و از پشت عینک فرقه گرایی و ایدئولوژیک خود می بینند و بس! جالب اینجاست که هر دو برای جلب حمایت مقامات خارجی با یکدیگر رقابتی سخت دارند ـ تو گویی که سرنوشت آینده ایران به دست خارجی ها (بخصوص مقامات بازنشسته و پیشین ـ و نه ملت ایران) رقم خواهد خورد.

کلام آخر اینکه نمی باید و نمی خواهم بذر یأس و ناامیدی بپاشم, اما چه کنم که عقل و هوش من از "پرده پندار" برون شده است و با چنین اوضاع جنگ "حیدری نعمتی" بازتکرار گفتمان مصلحت جویانه "وعده فروشی عوامفریبانه" را صادقانه نمی دانم. زیرا بقول آن شعر معروف: "گردش چرخ به رفتار دگر می‌بینم / شهر مونیخ پر از فتنه و شر می‌بینم. متعصبین را همه شربت ز گلاب و قند است / قوت دانا همه از خون جگر می‌بینم". بقیه طیف های اپوزیسیون اگر در مورد این رادیکالیسم تعصب محور و لگام گسیخته غالب از نوع فرقه ای دو سر باخت چاره اندیشی نکنند, خیلی زود دیر خواهد شد و بقول مرحوم شاملو بسیاری از هموطنان نومید و مایوس و درمانده و مستاصل در پی رؤياي پرتلالؤ زر حدیث بادفروشان را خواهند کرد باور, و ما میمانیم و تاریخ تکراری مان که شوربختانه این تکرار مکرر همواره از نوع تراژدی بوده و خواهد بود. بدرود تا زمانی و مکانی دیگر!

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

cry.jpgایران اینترنشنال - وزارت خارجه عربستان سعودی در بیانیه‌ای از برخورد دولت لبنان با حامیان حزب‌الله که خودروی معاون فرمانده صلح‌بانان سازمان ملل (یونیفل) در بیروت را در اعتراض به لغو پرواز‌‌های ایران به آتش کشیده بودند حمایت کرد.

عربستان سعودی در بیانیه یکشنبه ۲۸ بهمن خود نوشت که از اقدامات لبنان علیه «تلاش‌ها برای آسیب رساندن به امنیت شهروندان لبنانی» حمایت می‌کند.

بیانیه عربستان سعودی پس از آن صادر شد که هفته گذشته تنش‌هایی بر سر تصمیم لبنان برای جلوگیری از فرود پروازهای ایرانی در فرودگاه بیروت در پی تهدیدهای اسرائیل به وجود آمد.

خبرگزاری فرانسه یکشنبه به نقل از یک مقام امنیتی لبنان دلیل این اقدام را تهدید اسرائیل به هدف قرار دادن هواپیماهای ایرانی ذکر کرد.

به گفته این منبع امنیتی لبنان، آمریکا به بیروت هشدار داده بود که اسرائیل به طور جدی تهدید کرده‌ است این هواپیماها را سرنگون خواهد کند.

فرودگاه رفیق حریری بیروت درروزهای پنج‌شنبه ۲۵ بهمن و ۲۶ بهمن به دو هواپیمای شرکت ماهان اجازه فرود نداد.

واکنش حزب‌الله به لغو پرواز‌های ایران

گروه حزب‌الله لبنان یکشنبه از دولت این کشور خواست که از تصمیم خود برای جلوگیری از فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاه بیروت عقب‌نشینی کند

در همین حال شبکه ال‌بی‌سی‌آی لبنان خبر داد مقام‌های هوانوردی این کشور به شرکت ماهان گفته‌اند اجازه فرود پروازهایش را در بیروت نمی‌دهند.

یک روز پیش از این تصمیم، افیخای ادرعی، سخنگوی ارتش اسرائیل به زبان عربی، گفته بود نیروی قدس سپاه پاسداران در هفته‌های اخیر از طریق فرودگاه بین‌المللی بیروت، در حال قاچاق وجوه نقد به گروه حزب‌الله بوده و با وجود همه تلاش‌ها، در مواردی نیز موفق شده است.

پس از این اتفاقات، هواداران حزب‌الله اقدام به مسدود کردن راه‌های منتهی به فرودگاه بیروت و آتش زدن لاستیک کردند.

در همین حال محمود قامتی، نایب رییس شورای سیاسی حزب الله، در تحصن در مسیر فرودگاه بیروت در روز شنبه گفت: «صبر هم حدی دارد و ما به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد کشورمان در قبضه آمریکا و اسرائیل باقی بماند».

در همان روز ارتش لبنان با پرتاب گاز اشک‌آور هواداران حزب الله را از مسیر فرودگاه رفیق حریری متفرق کرد.

wrestling.jpg«ایران وایر» مطلع شده است رئیس هیات کشتی خراسان رضوی، در اقدامی بی‌سابقه، نام پدرش را روی رقابت‌های نوجوانان قهرمانی کشور گذاشته و مسابقات را با نام «یادبود خَیّر و کارآفرین نیکوکار حاج طاهر علی حسن زاده» برگزار کرده است.

منابع ایران‌وایر گفته‌اند که «اسماعیل حسن‌زاده» رئیس هیات کشتی خراسان رضوی و از مدیران نزدیک به «علی‌رضا دبیر» رئیس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی، در سال‌های اخیر نه تنها نام پدرش را روی تیم‌های منتخب کشتی خراسان رضوی در رده‌های سنی مختلف قرار داده که حتی مسابقات کشوری که به میزبانی مشهد برگزار می‌شود را هم به نام پدرش و با القابی مانند «خَیّر»، «کارآفرین» و «نیکوکار» برگزار می‌‌کند.

رقابت‌های کشتی نوجوانان قهرمانی کشور روزهای روزهای ۲۵ و ۲۶ بهمن ماه به میزبانی شهر مشهد برگزار شد و با حواشی مختلفی همراه بود. از جمله مهم‌ترین آن‌ها «چاقو کشی» و «قمه‌کشی» گروهی از اوباش و اراذل در حمایت از رئیس هیات کشتی خراسان رضوی و مضروب کردن «امید شایگان» رئیس هیات کشتی مازندران بود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

پیش از این نام‌گذاری یک خیابان به نام دختر شهردار منطقه ۸ در تهران خبرساز شده بود.

imam.jpgمحسن هندریکس در نزدیکی کیپ‌تاون در آفریقای جنوبی ترور شد

یورونیوز - پلیس آفریقای جنوبی اعلام کرد محسن هندریکس که به عنوان «اولین امام جماعت علنا همجنسگرا» در جهان شناخته می‌شد به ضرب گلوله کشته شد.

به گفته پلیس دو ضاربی که چهره خود را پوشانده بودند روز شنبه به سوی خودروی محسن هندریکس در شهر «پورت الیزابت» تیراندازی کردند.

پلیس آفریقای جنوبی گفته که انگیزه این قتل مشخص نیست و تحقیق در این مورد در جریان است. محسن هندریکس که در چند گروه مدافع حقوق دگرباشان جنسی فعالیت می‌کرد در سال ۱۹۹۶ به طور علنی گرایش جنسی خود را فاش کرده بود.

او در سال ۱۹۹۸ اعلام کرد که گردهمایی‌هایی را با حضور مسلمانان همجنسگرا میزبانی می‌کند.

:::

محسن هندریکس امامت نماز در مسجد الغربا در نزدیکی کیپ‌تاون را برعهده داشت. او گفته بود که این مسجد محلی امن برای مسلمانان دگرباش جنسی و زنانی است که از سوی جامعه طرد شده‌اند.

یک فیلم مستند به نام «رادیکال» در مورد محسن هنریکس و زندگی او در سال ۲۰۲۲ ساخته شده بود. این چهره مذهبی پیش از این بارها هدف تهدیدهایی قرار گرفته بود.

او در مورد توصیه اطرافیانش مبنی بر لزوم استخدام محافظ گفته بود که «اصالت داشتن» را به «ترس از مرگ» ترجیح می‌دهد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

پلیس آفریقای جنوبی اصالت ویدئویی را تائید کرده که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است و به نظر می‌رسد کشته شدن محسن هندریکس را نشان می‌‌دهد.

«سازمان بین‌المللی همجنس‌گرایی، دوجنس‌گرایی، تراجنسی و دوجنسی‌ها» قتل محسن هندریکس را محکوم کرده و از مقام‌های آفریقای جنوبی خواسته است تا در مورد احتمال «جنایت ناشی از نفرت» علیه این امام جماعت تحقیق کنند.

16.jpgگسترش ناامني‌ها در جامعه خطرناك است

محمدعلي ابطحي

ماجراي قتل اخير يك دانشجوي 19ساله در كوي دانشگاه به نظرم بيشتر به بحث‌هاي امنيت باز مي‌گردد تا موضوعاتي كه به مسائل دانشگاهي مرتبط است. معتقدم اين رخداد از اساس با ماجراي 18تير 1378 متفاوت است. اتفاقي كه مطرح است، حمله 2 زورگير است به يك فرد رهگذر كه اتفاقا فرد مورد تهاجم دانشجو بوده است.

اين دانشجو مي‌توانست هر شغل ديگري هم داشته باشد. تا اين مرحله بيشتر مسوولان امنيتي، قضايي و پليس بايد به ابهامات پاسخ بدهند. لازم است فضاي شهر بيشتر امن شود. واقع آن است كه ناامني‌هاي اجتماعي وقتي بروز مي‌كنند در يك فرد و يك حادثه خلاصه نمي‌شود بلكه جامعه را دچار شوك و حيرت و ناامني مي‌كند.

معتقدم رسالت نيروهاي انتظامي و قضايي و حتي امنيتي در اين شرايط بسيار مهم است. لازم است دستاورد مهم كشورمان كه امنيت است و همواره به آن افتخار شده، بيشتر مورد توجه قرار بگيرد. مبادا اين اصل با بي‌توجهي روبه‌رو شده و امنيت عمومي كشور خدشه‌دار شود. طبيعتا در اين فضاها ممكن است جرياناتي هم وارد شده و مانند هميشه سوءاستفاده كنند. مانند جريانات خودسر كه در سابقه‌هاي تاريخي معمولا رخدادهاي مرتبط با دانشگاه‌ها را منحرف كرده و آن را از روند عادي خود خارج مي‌كردند.

البته با دستورات و قول‌هايي كه رييس‌جمهور داده، با پيگيري‌هايي كه وزير علوم انجام مي‌دهد و تعهدات و قول‌هايي كه براي امنيت بيشتر اطراف دانشگاه و كليت شهرها داده شده، اميدواريم ديگر شاهد يك چنين اتفاقات تلخي نباشيم. امروز اين بحث‌ها مطرح شده و مقامات مسوول نشان داده‌اند كه ابعاد مختلف ماجرا را دنبال مي‌كنند.

هم در نامه رييس‌جمهور و هم در بيانيه وزارت علوم و ساير مقامات تاكيد شده كه بايد مسائل دانشگاهي در درون دانشگاه‌ها حل و فصل شود. اما اينكه يك جنايت عمومي به يك مقوله دانشگاهي بدل شود، كار درستي نيست.

به هر حال دو نفر دزد و قاتل به يك دانشجو حمله كرده‌اند. ممكن بود اين دانشجو هر شغل ديگري هم داشته باشد. موضوع مهم‌تر و كلان‌تر افزايش چتر امنيت براي تمامي اقشار و گروه‌هاي اجتماعي از جمله دانشجويان است.

Gileh_Mard.jpgیک خانم سالخورده محترمی توی یکی از خیابان های دار الخرافه اسلامی چشمش می افتد به یک آخوند جوان .
جلویش را میگیرد میگوید : .ببخشید ننه جان ! شما ازدواج کرده اید ؟
آخوند جوان میگوید : نه !
میگوید : ازدواج نکنید ننه جان ! ازدواج نکنید تا بقدرتی خدا نسل تان ور بیفتد !
حالا چرا ما این داستان را برای شما تعریف کرده ایم؟ میخواهیم شما را بخندانیم ؟؟ نه والله ! قصدمان این است که یک داستان دیگری را برایتان تعریف کنیم .
آقا ! خدا بسر شاهد است ما هر وقت قیافه های نورانی این دست اندرکاران جمهوری اسلامی را می بینیم نمیدانیم چرا گریه مان میگیرد ؟
صد البته ما که سعادت دیدار این آقایان نورانی را نداریم ؛ اما وقتی تصاویر شان را در تلویزیون یا عکس های شان را در روزنامه ها با آن ریش و پشم سه چهار منی و آن پیراهن های بدون یقه و آن کت و شلوار های عهد دقیانوس -که انگاری از کهنه فروشی های دور و بر مسجد آسید عزیزالله خریده اند- می بینیم ، میزنیم زیر گریه ! حالا گریه نکن کی گریه بکن !
زن مان میگوید : باز که داری آبغوره میگیری ؟
میگوییم : زن جان ! شما واقعا نمیدانید این آقایان نورانی چه زحمت ها و مرارت ها می کشند تا هم ما و هم مملکت ما در انظار جهانیان قرب و منزلتی پیدا کند ! الهی خدا هر چه از عمر ماست بر دارد بگذارد روی عمر این آقایان نورانی ! الهی توی آن دنیا هم از قبرشان نور ببارد !
زن مان پخی میزند زیر خنده و میگوید : نور آتش البته !!
میخواهیم با ایشان دست به یقه بشویم اما می بینیم زن است و میزند هر چه کتاب و دفتر و دیوان توی دم و دستگاه مان است درب و داغان میکند . بنا بر این سه چهار تا از حدیث های مرحوم مجلسی از کتاب نفیس " بحار الانوار " و سه چهار تا حدیث هم از کتاب گرانقدر " جلا العیون " را برایش نقل میکنیم بلکه او را از عذاب جهنم و مار غاشیه و درخت زقوم و روز پنجاه هزار سال بترسانیم تا در باره این آقایان نورانی اینطور بی محابا بد و بیراه نگوید .اما زن است دیگر ! هیچ حاضر نمی شود در عقیده اش تجدید نظر بکند .تازه دو قورت و نیمش هم باقی است وبا توپ و تشر میفرماید : همین نکبتی ها را می بینی ؟ هر کدام شان دستکم چندین میلیون دلار توی حساب های بانکی شان در جابلقا و جابلسا چپانده اند ، حالا شما بفرمایید هی بغض کنید و خود خوری بفرمایید
باری ؛ داشتیم چی میگفتیم ؟ ها ! داشتیم از قیافه های نورانی مقامات جمهوری اسلامی گپ میزدیم که حرف و سخن به جاهای دیگر کشیده شد .
بجان شما اگر از همین امروز شما هم به روزنامه های چاپ تهران نگاه بکنید یا پای تلویزیون های پشم شیشه ای شان بنشینید و به قیافه های نورانی این آقایان دقیق بشوید خود شما هم گریه تان خواهد گرفت . مثلا همین مرحوم مغفور مسموم آسید احمد آقا یادگار گرامی امام راحل یادتان میآید ؟ ایشان اگر چه ظاهرا هیچ شغل و مقامی در جمهوری نکبتی اسلامی نداشته اند اما خدا بسر شاهد است آنچنان برای مستضعفان عالم دل میسوزانده و پستان به تنور داغ می چسبانده اند که همیشه خدا آب از لب و لوچه شان آویزان بود و آدم نازکدلی که ما باشیم با دیدن آن قیافه مظلوم نیمه گریان شان میزدیم زیر گریه !
آن روز ها که خیلی تنور انقلاب مان گرم بود و ما عقل مان را در بست به آیات عظام اجاره داده بودیم بعضی از این عوامل استکبار جهانی اسم این آ سید احمد آقای امامزاده را گذاشته بودند ولیعهد گریان !
ما آن روز ها - درست مثل امروز - خیلی به شان و منزلت انقلاب مان می نازیدیم و خیال میکردیم اگر کسی به احمد آقای ما از گل نازک تر بگوید فی الواقع به حیثیت و اعتبار انقلاب پر شکوه مان لطمه زده است ؛ تا اینکه بعد ها دستگیر مان شد که ای بابا ! این امامزاده مان با آن قیافه نورانی اش ؛ با همدستی یک آقای کراواتی خیلی خوش تیپ و تی تیش مامانی ؛ معروف به " صادق خوشگله " یک حساب بانکی خیلی گردن کلفت توی یکی از بانک های اروپا دارند و چند میلیون دلاری چپانده اند توی آن حساب تا روز مبادا بکارشان بیاید .
در این میان این عوامل ضد انقلاب جهانی هم بیکار ننشستند و لا کردار ها هی اینجا و آنجای دنیا هیاهو‌راه انداختند ولی از خودشان سئوال نکردند که : آقا ! فردا آمدیم یک انقلاب دیگر شد ؛ آنوقت این یادگار گرامی امام راحل چه باید بکند؟ باید جل و پلاسش را جمع بکند برود سامره مثل قدیم ندیم ها جلوی مرقد مطهر حضرت امام حسن عسکری گدایی بکند ؟ یا برود نجف اشرف در مرقد پاک مولای متقیان زیارتنامه بخواند ؟
تازه آمدیم و رفت به نجف اشرف ، یعنی این منافقین که دست شمر بن ذی الجوشن را از پشت بسته اند میگذاشتند یک قطره آب خوش از گلوی یادگار گرامی امام پایین برود و پوستش را قلفتی نمی کندند و بر فراز دروازه بغداد آویزان نمی کردند ؟ این است که طفلکی آمده چند میلیون دلار ناقابل در یک حساب بانکی ذخیره کرده که اگر فردا پس فردا دری به تخته ای خورد ؛ ایشان سر گرسنه بر بالین نگذارند . زن و بچه آدم که نمی تواند گرسنه بماند ؟ می تواند ؟ البته که نمی تواند !
باری ؛ پس از اینکه عده ای چاچول باز تر از احمد آقای مرحوم مغفور مسموم مرحول ! آمدند و سر ایشان را زیر آب کردند ؛ یک امامزاده دیگری پیدا شده است که بگمان ما از نوادگان امام حسن " مجتبی " است
این امامزاده نامریی عینهو ماست مختار السلطنه را میماند . نگاهش میکنند ماست است ، می خرندش دوغ است ، می خورندش آب است ! و از آنجا که ایشان هم از شوربای قم و هم از حلوای کاشان میل میفرمایند ؛ بجای میلیون میلیون ؛ میلیارد میلیارد دزدیده اند و در حساب های بانکی شان در چین و ماچین و اقالیم سبعه چپانده اند که از قدیم گفته اند : میراث گرگ مرده به کفتار میرسد .
بد بختانه ما که که سعادت دیدار وجود مبارک این امامزاده نامریی را نداشته ایم اما همان یکی دو تا عکسی که از این امامزاده در برخی از روزنامه های ضد انقلاب فرنگستان چاپ شده ما را به گریه انداخته . آنهم چه گریه ای !؟
باری ؛ برویم سر حرف و سخن دیگرمان .
داشتیم میگفتیم ما با دیدن قیافه های نورانی مقامات جمهوری اسلامی گریه مان میگیرد . زن مان که گاهگداری عکس و تفصیلات این آقایان نورانی را در روزنامه ها می بیند شروع میکند به خندیدن . وسط های خنده یکباره میزند زیر گریه !

Jalal_Eijadi_5.jpgدر سرزمین ما، فرهنگ باستانی ایرانی و فرهنگ مدرنیته و خلاقیت های انسانی نتوانستند از پویایی و شکوفایی گسترده برخوردار شوند زیرا سلطه اسلامی و شیعه گری و قرآنی، سد و مانع تولید کرد و جامعه و بسترهای فرهنگی را با عناصر انحطاط و پوسیدگی و خرافاتی و ضدعلمی، مورد تهاجم پیاپی قرار داد. البته فرهنگ ایرانی مقاومت کرد و آفرید، ولی آلودگی های اسلامی در ذهن و تفکر و باور و احساس ایرانیان و نخبگان غلبه یافت، یا پریشان نمود و آسیب های کلان پدید آورد. پدیده مسخ زدگی و ازخودبیگانگی بیماری ما شد.

فرهنگ ها اغلب سیال هستند و در درون خود عناصر گوناگون را می پذیرند و جذب می کنند. ویژگی پویایی یک فرهنگ و عناصر مثبت بیرونی، متناسب با کیفیت پیرامونی و اجتماعی، نیرومندی و استواری و آفرینندگی را گسترش می دهد. ولی دین اسلام کاملن بنابر ماهیت مبتذل و توتالیتر خود همیشه به عنوان یک عامل مخرب و ویرانگر عمل کرده است. یکی از زمینه هایی که ما از اسلام ضربه خوردیم و آسیب مهلک دیدیم، زمینه اندیشه گری و فلسفه است. فلسفه، پرسشگری و اندیشه ورزی و استدلال است حال آنکه دین اسلام احکام تعبدی و بن بست تفکر و سقوط شخصیت است. خرافه پرستی و خشونت ذاتی قرآن و تهاجم ضدخرد و ضد دانش و ضدانسانی قرآن و اسلام و شیعه گری، همیشه بر علیه فرهنگ و فلسفه و اندیشه و بنابراین بر علیه انسان ها و نخبگان اندیشه ورز به جنگ پرداخته و مدافعان اسلام، از محمد رسول تا روح الله خمینی، همیشه در پی نابودی و تکفیر و کشتار و آزار فرزانگان بوده اند.

فرزانگانی مانند فارابی و ابن سینا با خلاقیت شخصی و با محیط فرهنگی خانوادگی و با فرهنگ فلسفی ارسطویی و با تلاش عظیم در تولید کتاب و اندیشه و با آموزش دادن در زمینه فکری نشان دادند که قادر به آفرینش فکری عقلانی و فلسفی هستند. آنها هرگز از آزادی کامل برخوردار نبودند و همه پاسداران و گزمه های دینی در پی خفه نمودن آنها بودند. این اوضاع خفقانی، اندیشمندان را مجبور ساخت تا در سرزمین اسلامی محتاط باشند و گاه در عرصه مقولات کوتاه بیایند و نتوانند احکام اسلام را آشکارا انتقاد کنند. البته آنها در تربیت خانوادگی نیز از اسلام تاثیر گرفته بودند و بناگزیر بازتولید معیارهای اسلامی در رفتار و نوع فکر منعکس می شود. آنها چه بسا مقولات اسلامی را در دستگاه فکری و مکتب خود وارد ساختند و اندیشه ورزی خود را محدود نمودند. در اینجا بطرز فشرده به دو اندیشمند، فارابی و ابن سینا، می پردازیم تا اهمیت کار فکری آنها روشن باشد و در ضمن ببینیم چگونه آنها برای اینکه مورد تکفیر قرار نگیرند برخی مقوله های دینی را در بینش خود وارد میکنند. این عقب نشینی یا امتیازدهی به دین به زیان فلسفه تمام می شود و این اشتباه را می پروراند که گویا اسلام با فلسفه خوانایی دارد. حال آنکه رد نمودن دین و انتقاد برآن، بمعنای هموار نمودن راه فلسفه و شکوفایی آنست.

فارابی، عقل و معرفت‌شناسی و اسلام

فارابی در سال ۸۷۲ میلادی برابر ۲۵۹هجری قمری در فاریاب در خراسان بزرگ متولد شد. او بخش بزرگی از عمرش را در بغداد گذراند و در دمشق درگذشت. فارابی، فیلسوف بزرگ ایرانی و از مهم‌ترین متفکران دوران اسلامی، به دلیل ترکیب اندیشه‌های افلاطون و ارسطو با آموزه‌های اسلامی، به معلم دوم پس از ارسطو (معلم اول)، معروف شد.

از سده نهم تا نوزدهم میلادی، مبحث خلق جهان و حدوث و قدم عالم، مهم‌ترین بحث در زمینه تفکر در دوره اسلامی بود. فارابی معتقد بود که جهان «قدیم» است. اما برای آنکه از چهارچوب احکام قرآنی خارج نشود، سعی کرد بین عقیده ارسطو و مسئله خلق جهان توسط الله در قرآن راهی بیابد. فارابی معتقد بود که دین و فلسفه در اصل یک هدف دارند: رسیدن به حقیقت، اما زبان فلسفه عقلانی است، در حالی که دین از طریق تمثیل و وحی به حقیقت اشاره می‌کند.

فارابی در کتابهای خود نشان می دهد که از دانش مهمی در زمینه زبان، موسیقی، طبیعیات، کیمیا، نجوم، الهیات، علم سیاست، جامعه شناسی، انسان شناسی و دانش مدنی برخوردار است. اندیشه‌های او را می‌توان در برخی موارد چنین خلاصه کرد:

اصل عقل. فارابی بر نقش عقل در شناخت تأکید داشت. او معتقد بود که انسان از طریق عقل فعال می‌تواند به حقیقت دست یابد. او شناخت را به چهار مرحله تقسیم کرد: یکم، حسّی، از طریق حواس. دوم، خیالی، بازنمایی تصاویر. سوم، عقلی، درک کلیات. چهارم، عقل قدسی، شناخت کامل حقیقت، که پیامبران و فیلسوفان دارند. ابونصر فارابی برآنست که دانش نسبت به اشیا، ‌گاه به کمک قوۀ ناطقه، ‌گاه به وسیلۀ قوۀ متخلیّه و‌گاه از راه احساس حاصل می‌شود. در آنچه درک آن با قوه ناطقه میسّر است، کار با نیروی اندیشه‌ است و آن‌جا که علم از راه احساس به دست می‌آید، ترکیبی از فعل بدنی و فعل نفسانی در کار است و هرگاه نفس میل به تخیّل چیزی کند، قوه متخیّله این کار را به صورتهای گوناگون، یعنی به کمک محسوسات گذشته یا ترکیباتی از آن‌ها و یا با آنچه از راه قوه ناطقه دریافت می‌دارد، انجام می‌دهد.(مدینه فاضله، چاپ قاهره)

اصل سعادت. به نظر فارابی، سعادت، برترین هدف انسان است و از طریق فضیلت و خرد حاصل می‌شود. او تأکید داشت که سعادت واقعی در شناخت و اتحاد با عقل فعال است. از دیدگاه فارابی، سعادت نه در لذت‌های مادی، بلکه در تعقل، حکمت و زندگی فضیلتمندانه در یک جامعه‌ی مطلوب به دست می‌آید. رسیدن به این سعادت، نیازمند شناخت حقیقت و پرورش فضایل انسانی است. این گفتمان با نظریه ارسطو منطبق است. فارابی بر عقل‌گرایی، سعادت، جامعهٔ آرمانی، هماهنگی دین و فلسفه، و نقش فیلسوف به‌عنوان حاکم ایده‌آل تأکید داشت. فارابی تأکید داشت که سعادت نهایی قرب به خدا است و این از طریق شناخت عقلانی و زندگی اخلاقی به‌دست می‌آید. این ایده با آموزه‌های اسلامی درباره حقیقت توحیدی هماهنگ است. ولی بسیاری از اندیشه های او مانند فضیلت و قدرت عقل از ارسطو می آید.

جامعه آرمانی. فارابی در کتاب آراء اهل مدینهٔ فاضله، جامعه‌ای ایده‌آل یا جامعه آرمانی را توصیف می‌کند که در آن، حاکم باید یک فیلسوف یا حکیم باشد. او حکومت ها را به چهار دسته تفسیم نمود: مدینه‌های جاهله، فاسقه و ضاله که از حقیقت دور شده‌اند. حکومت مدینهٔ فاضله است که در آن مردم به‌سوی سعادت هدایت می‌شوند. او سعادت فردی را در ارتباط با جامعه می‌بیند و معتقد است که یک فرد تنها در یک جامعه‌ی آرمانی مدینه‌ی فاضله می‌تواند به سعادت برسد. رهبر این جامعه باید فیلسوف-حکیم باشد که با شناخت حقیقت، مردم را به سمت سعادت هدایت کند. مقوله مدینه فاضله یا جامعه آرمانی پیش از فارابی توسط افلاطون در «جمهوریت» و ارسطو در «سیاست» بررسی شده بود. مدینه فاضله پس از فارابی، توسط ابن سینا در «الحکمه العروضیه» و توسط خواجه نصیرالدین طوسی در «اخلاق ناصری» طرح می گردد.

Hamed_Aiynehvand.jpgحامد آئینه وند ( دانش آموخته روابط بین الملل و عضو همبستگی جمهوری خواهان )

📌جمهوری اسلامی به واسطه قانون اساسی خود که بازتولید اقتدارگرایی نظام سلطنتی در شکل استبداد مذهبی با محوریت « ولایت فقیه» بود از آغاز با مشکلات متعددی دست به گریبان شد که اولین نشانه های آن با استعفای مهدی بازرگان بروز یافت و پس از آن با منازعه میان نخستین رئیس جمهور یعنی ابوالحسن بنی صدرو آیت ا.. خمینی که در نهایت به برکناری بنی صدر انجامید ادامه یافت و مشخص شد که نه « تشکیلات ریاست جمهوری »که دارای «اختیارات اصیل قدرت »در نظامهای دموکراتیک است بلکه «بیت رهبری»که این اختیارات را داراست، در ایران پسا انقلاب تعین تکلیف می کند. شرایط جنگ و یپامدهای پس از آن به تثبیت این وضعیت و انحصار قدرت در «بیت رهبری » انجامید . هاشمی رفسنجانی با این اندیشه که فرادستی خود را در ساختار حفظ خواهد کرد نقش ویژه ای درانتخاب آقای خامنه ای به رهبری داشت اما آرام آرام دریافت به خطا رفته و چاره ای جز عقب نشینی های پی در پی در برابر بیت جدید که طول و عرضی حجیم در قیاس با بیت خمینی پیدا کرد ندارد. این روند تا عدم تائید صلاحیت برای ریاست جمهوری مجدد در سال ۹۲ ادامه داشت و با حذف وی از ساختار سیاسی پایان یافت.

📌« جنبش اصلاح طلبی » بیش از هر چیز کوششی بود برای باز پس گیری « اختیارات اصیل قدرت » از« بیت رهبری » و سپردن آن به« رئیس جمهور» و« شکست» خورد . ورود میر حسین موسوی به انتخابات کوششی بود برای جبران این «شکست» و ممانعت از تمرکز بیشتر قدرت در بیت رهبری و هر چند ظاهرا شکست داده شد، اما ایستادگی او بر «آرمان جمهوریت و رای مردم» و متعاقب آن شکل گیری جنبش سبز چنان خاکی بر چهره جمهوری اسلامی پاشید که با هیچ بزک و دوزکی پس ازآن درست نشد. وقتی پس از فروپاشی جمهوری اسلامی تاریخ آن باز خوانی می شود بی شک به ادامه بازی مضحک با صندوق بی اعتبار شده رای پس از ۸۸ که گره خورده با منافع حقیر کسانی بود که جز چریدن در سفره انقلاب فکر دیگری نداشتند به عنوان یکی از اشتباهات راهبردی اشاره خواهد شد.

📌واقعیت این است که پیروزی قالیباف یا رئیسی در انتخابات ۹۲ به جای حسن روحانی که با شعار رفع حصر و لغو تحریم ها رای بخشی از بدنه جنبش سبز را گرفت و ودر تحقق اولی گامی برنداشت و در تحقق دومی نیزناکام ماند، خیر بسیار بیشتری جهت دست یابی به دموکراسی داشت تا این مسیری که طی ۱۵ سال گذشته طی شد و در عمل امکانات بیشتری برای تثیبت ولایت فقیه فراهم آورد. پوشیده نیست کوشش برای رفع حصر از محصوران سربلند وظیفه ای سیاسی و اخلاقی است اما شایسته بود رزمندگان و ایثار گران عزیزی که در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ به میدان آمدند این مطالبه را در دوره حسن روحانی می کردند که فریبکارانه با این شعار رای گرفت نه مسعود پزشکیان که تمام همت خود را مصروف این کرده تا مطیعانه پشت سر رهبری ، کشور را به سمت تاریکی و خاموشی ببرد.

📌سه دستاورد مهم اقدام نا به هنگام رزمندگان ، جانبازان ، ایثارگران در پانزدهمین سالروز حصر مهندس موسوی آزاد کردن واژه نیروهای ارزشی و انقلابی از حبس فرو مایگانی بود که به این نام هرعمل زشت ، ضد میهن و منافع ملی را به نام خود سند می‌زدند.دوم این بود که بار دیگر روشن شد هم چنان نیروهای سیاسی داخل کشورهستند که مرجعیت دارند و دلبستگی معنادار به امکان گذار مسالمیت آمیز سرمایه گذاری بر همین نیروهاست و سوم اینکه جمهوری اسلامی با بازداشت و دستگیری این عزیزان رزمنده هم به آنها و هم به مردم ثابت کرد کوچکترین نسبتی با مدنیت و دموکراسی ندارد جای خود حتی نیازی به رواداری با کسانی که «وجودش» را مدیون «جود» آنهاست نمی‌بیند. نظام مدعی ارزشها دربرابر ارزشی ترین نیروها که ثقل سیاسی خود را برآنها استوار کرده بود لشرکشی و خود را خلع سلاح کرد و یک شکست سنگین داخلی نیز بر شکست های منطقه ای خود افزود. نظام پشتوانه مردمی خود را از دست داده است و رهبر مستبد و متوهم آن دلخوش به جماعتی مزدور که خیابان ها را غرق کردند و جماعتی دیگر که روی تولید سلاح اتمی کار می کنند روز به شب می رساند اما به زودی «سیل مردم» جمهوری اسلامی را روانه کتابهای تاریخ خواهد کرد.

Mehrdad_Youssefiani.jpgفرهنگ سیاسی ایران، که ریشه در تاریخ پُربار و پیچیده این سرزمین دارد، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازنگری و تحول است. این فرهنگ، که تحت تأثیر سُنت‌های دیرینه، ارزش‌های دینی و چالش‌های مدرنیته قرار گرفته، در بسیاری از موارد با موانعی جدی در مسیر پیشرفت و اجماع سیاسی مواجه شده است. یکی از مهم ‌ترینِ این موانع، روحیه «تمامیت خواهی» و «تقابل جویی» در ادبیات و کردار سیاسی است که امکان گفت‌وگوی سازنده و ایجاد تفاهم بین نیروهای مختلف را از بین برده است.

تا زمانی که سیاستمداران، فعالان سیاسی و جامعه مدنی به بازنگری جدی در رفتار، گفتار و کردار خود نپردازند، دستیابی به اجماع و همکاری برای مقابله با چالش‌های بزرگ، مانند استبداد و ناکارآمدی سیاسی، نا ممکن خواهد بود. روحیه تمامیت خواهی و تقابل جویی، که در گفتمان سیاسی ما به وضوح دیده می‌شود، نه تنها مانع گفت‌وگوی ساده و صریح بین گروه‌های مختلف می‌شود، بلکه به انشقاق و تعمیق شکاف‌ها در جامعه دامن می‌زند.

ادبیات سیاسی در ایران، به‌ عنوان یکی از اجزای اصلی فرهنگ سیاسی کشور، تحت تأثیر تاریخ طولانی، تحولات اجتماعی و نظام‌های سیاسی مختلف شکل گرفته است. این ادبیات، که ریشه در سُنت‌های باستانی، ارزش‌های دینی و چالش‌های مدرنیته دارد، اغلب با ویژگی‌هایی مانند لحن تُند، تحکم‌آمیز و گاه تقابلی شناخته می‌شود. در بسیاری از موارد، زبان سیاست در ایران به جای ایجاد نزدیکی و تفاهم بین گروه‌های مختلف، به افزایش فاصله‌ها و تعمیق شکاف‌ها منجر شده است. استفاده از ادبیاتی که بر تحمیل دیدگاه‌ها، تحقیر مخالفان و تأکید بر تقابل بنا شده، مانع گفت‌وگوی سازنده و همکاری سیاسی شده است. این نوع ادبیات، که گاهی با روحیه تمامیت‌خواهی همراه است، به واضح امکان ایجاد اجماع و پیشرفت در فضای سیاسی را دشوار کرده است.

یکی از دلایل اصلی این وضعیت، فِقدان آموزش و فرهنگ‌سازی در زمینه گفت‌وگوی سیاسی است. سیاستمداران و فعالان سیاسی اغلب فاقد مهارت‌های لازم برای استفاده از زبانی فرا گرایانه (انکلوسیو) و مبتنی بر احترام متقابل هستند. این امر باعث شده که ادبیات سیاسی در ایران به جای آنکه ابزاری برای حل مسائل باشد، به عاملی برای تشدید تنش‌ها تبدیل شود، که امروز، بخصوص در فضای مجازی آشفته ترین جو امکان را بوجود آورده.

برای برون رفت از این وضعیت، تغییر در ادبیات و کردار سیاسی امری ضروری است. این تغییر، اما، تنها از طریق آموزش و فرهنگ‌سازی امکان‌پذیر خواهد بود. آموزش، به‌ عنوان ابزاری قدرتمند، میتواند به بازسازی فرهنگ سیاسی کمک کند و زمینه ‌ساز گفتمانی مبتنی بر احترام متقابل، پذیرش تنوع و همکاری شود.

نخستین گام در این مسیر، بازنگری در ادبیات سیاسی است: آموزش گفت‌وگوی سازنده، استفاده از زبان فرا ‌گرایانه و پرهیز از ادبیات تقابلی میتواند به بهبود فضای سیاسی کمک کند. سیاستمداران ما و بخصوص کادر انان و فعالان سیاسی باید بیاموزند که چگونه دیدگاه‌های خود را بدون تحمیل و قُلدری و با احترام به نظرات دیگران مطرح کنند.

در کنار ادبیات، کردار سیاسی نیز نیازمند تحول است. رفتارهای سیاسی که بر اساس منافع شخصی یا گروهی شکل می‌گیرند، باید جای خود را به اقداماتی مبتنی بر منافع جمعی و مصلحت عمومی بدهند. این تغییر نیازمند آموزش مهارت‌های سیاسی، مانند مذاکره، اجماع‌ سازی و مدیریت تعارض است. بخصوص نهادهای رسانه‌ای و سازمان‌های مدنی می‌توانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند و با برگزاری کارگاه‌ها، دوره‌های آموزشی و برنامه‌های فرهنگی و با بهربرداری از امکانات فضای مجازی، به ترویج این مهارت‌ها کمک کنند.

داده‌های پروازهای روز دو‌شنبه نشان می‌دهد که دو بمب‌افکن بی۵۲-اچ راهبردی دوربرد نیروی هوایی آمریکا از پایگاه هوایی فیرفورد بریتانیا به همراه دست‌کم چهار هواپیمای سوخت‌رسان از پایگاه میلدنهال، با عبور از دریای مدیترانه در نزدیکی ایتالیا، به سمت خاورمیانه رفته‌اند.

ardalan.jpg«زنان ایران از دولت آن جناب انتظار دارد حق را، که نه شرع مقدس اسلام و نه قانون اساسی مانعی برای آن قایل نشده، به زنان ایران باز دهید تا بیش از پیش به انجام وظایف خود مشغول و پشت‌گرم باشند.»

ایران وایر - این بخشی از نامه زنان ایران به دکتر «محمد مصدق» برای گرفتن حق رای در سال ۱۳۳۱ است، نامه‌ای که به نام دبیر کل شورای زنان ایران، امضا شده است: «ظفردخت اردلانً.

ظفردخت اردلان نخستین زن ایرانی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد حاضر شد و نخستین نماینده سازمان‌های زنان ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل در سال ۱۳۴۰ بود. کمیسیونی که بعدها کنوانسیون رفع تبعیض از زنان را به‌وجود آورد. در سال‌های بعد که این کنوانسیون تشکیل شد، ظفردخت اردلان به‌عنوان نماینده ایران با بخشی از بیانیه آن که حقوق کمتری برای زنان در نظر گرفته بود مخالفت کرد و در نوشتن پیش‌نویس قانون رفع تبعیض علیه زنان هم کمک کرد.

ظفردخت اردلان متولد ۱۳۰۳ سقز بود اما او سال‌های زیادی در زادگاهش زندگی نکرد. کمی بعد از تولد او و خانواده‌اش به تهران آمدند و ظفردخت اردلان تحصیلاتش را در تهران به پایان برد و وارد رشته حقوق دانشگاه تهران شد. سابقه تحصیلی او نشان می‌دهد که در دوران تحصیل در رشته حقوق از دانشجویان برتر بود. بعد از دریافت لیسانس به سوییس رفت و دکترای خود را در رشته علوم اجتماعی گرفت و بعد از آن به ایران بازگشت.

اردلان از دوران جوانی و حتی پیش از آن‌که وارد دانشگاه شود، توسط خانواده‌ و دوستان خانوادگی به انجمن‌های زنان وارد شد. آشنایی خانوادگی او با «صدیقه دولت‌آبادی» و «صفیه فیروز» دلیلی شد تا وارد کانون بانوان شود.

کانون بانوان بعد از ماجرای قانون رفع حجاب که در سال ۱۳۱۴ نوشته شد، با تلاش زنانی مانند صفیه فیروز تبدیل به شورای زنان شد. شورایی که یکی از مهم‌ترین انجمن‌های زنان دهه‌بیست و سی بود که در نهایت اعضای آن توانستند حق رای زنان ایران را به‌دست بیاورند. این انجمن اولین جلسه خود را در سال ۱۳۲۲ در خانه صفیه فیروز با پنج‌نفر برگزار کرد و به زودی بیش از ۴۰۰ نفر در آن نام‌نویسی کردند.

تمرکز فعالیت‌های این انجمن به روی کارهای اجتماعی و توانمندسازی زنان بود و تمرکز کمتری بر سیاست داشت. اما در مورد کسب حق رای که فعالیت سیاسی بود، برای زنان ایران مبارزات زیادی انجام دادند. ظفردخت اردلان هم یکی از آن پنج زنی بود در شکل‌گیری این انجمن تلاش زیادی کرد. او در مدت کمی به‌دلیل تلاش‌های زیادی که برای حقوق زنان کرد و مطالبی که در روزنامه‌ها می‌نوشت توانست عضو هیات مدیره شورای زنان شود. ظفردخت اردلان سال‌های زیادی با مجله اطلاعات هفتگی همکاری می‌کرد و مطالبی در آن می‌نوشت. او پس از پایان تحصیلات و بازگشت به ایران در دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران به عنوان دانشیار فعالیت می‌کرد. اردلان همچنین در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجله «آزادی زنان» را منتشر کرد. مجله‌ای که هرچند مدت کمی فعالیت کرد، اما از نخستین نشریاتی بود که از حق رای زنان در ایران دفاع می‌کرد.

ظفردخت اردلان در کنار کارهای دانشگاهی خود تعدادی کتاب و پژوهش نیز منتشر کرد که از آن میان می‌توان به «حقوق زن در تاریخ»، «جامعه‌شناسی خانوادگی»، «پیکره اجتماعی بانوان سوئیس»، «رفتارهای زن در ایران در خلال آخرین نیمه قرن»، «تاریخ اجتماعی گروه زنان»، «نقش زن ایرانی در وحدت و استقلال ملی» و «نظام خانوادگی در ایل شاهسون» اشاره کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اردلان در سال ۱۳۳۱در شورای زنان وارد هیات مدیره شد و به دبیرکلی رسید. در سال ۳۲ قبل از کودتا، دولت آیین‌نامه انتخابات را تغییراتی داد. در همین زمان بود که برخی از اعضای هیات مدیره شورای زنان به نمایندگی از آن شورا، از دکتر مصدق درخواست کردند تا مجوز دهند تا زنان هم در انتخابات شرکت کنند.اما این بار هم زنان از حق رای محروم شدند.

ظفردخت اردلان به‌عنوان دبیرکل شورای زنان در نامه‌ای به دکتر مصدق با اعلام حمایت از او و دولتش از این که زنان را در ردیف محجورین قرار دادند اعتراض کرد.

Ahmad_Faal_2.jpg1- رولان برت یکی از اسطوره شناسان معاصر تعریفی از اسطوره ارائه می‌دهند، که بر اساس این تعریف کتاب اسطوره‌های سیاسی را در سال 88 نگارش و منتشر کردم. رولان برت می‌گوید، اسطوره مانند یک پرنده سیاهی است که در تاریکی شب گرد هر چیز آنقدر می‌چرخد تا به محض دیدن یک فضای خالی در همان محل فرود ‌می‌آید، سپس تمامیت آن پدیده را به تصرف خود در می‌آورد. از نظر رولان برت هیچ پدیده‌ای نیست که از سرقت و تصرف اسطوره‌ها مصون بماند. از آئین و مذهب گرفته تا ایدئولوژی‌های سیاسی، تا فرهنگ و زبان و تا حتی پدیده‌ای مانند تکنولوژی و ریاضیات. هر جا فضای خالی ایجاد شود، پرنده اسطوره‌ای در همان ناحیه فرود می‌آید، و آن را به تصرف خود در می‌آورد. بر اساس این تعریف می‌خواهم بیان کنم، نه تنها اینبار مطالبی که با عنوان "تصویر خیالی از دوران پهلوی" به نگارش درآوردم، بلکه در هر بار که مطالبی در نقد یک جریان سیاسی و یا یک رویکرد سیاسی و یا یک برهه از تاریخ نوشته‌ام، بعضی از دوستان منتقد، آگاه یا ناآگاه نقش پرنده اسطوره‌ای را ایفاء می‌کنند. به این معنا که از کل مطالب و استدلال‌هایی که در متن وجود دارد چشم پوشی می‌کنند، تنها دنبال یک روزنه و یک سوراخی می‌گردند، که به زعم خودشان فضای خالی ایجاد شده، و با نفوذ در آن فضای خالی کل متن را تخطئه و به سرقت در می‌آورند.

روشن است که وقتی یک مقاله و یا یک یادداشت نوشته می‌شود، حتماً خطاهایی هم در گزارش و هم در تحلیل وجود دارد. یک منتقد منصف سعی می‌کند، یک به یک موارد گزارش‌ها و تحلیل‌ها را نقد و به نویسنده نشان بدهد، و اگر در جاهایی استدلال درست و یا محکمی یافت، و لو اینکه به زیان باورهای خود بود آن را تصدیق کند. اگر شجاعت تصدیق پاره‌ای از استدلال‌ها را ندارد، حق دارد که اگر یک مورد را دید، آن را نقد و تذکر دهد، اما نه اینکه کل متن را با دیدن یک خطا تخطئه کند. متاسفانه یکی از روش‌های ما ایرانیان تخطئه کردن و نفی کردن است. من جداً خواهشم این است که فایل صوتی "پیوندها و گسست‌های حرکت‌های اجتماعی در ایران" را که در چند پست قبل در کانال بیان آزادی بازنشر داده‌ام، حتما گوش بدهند. یکی از مشکلات ما ایرانیان همین نفی و تخطئه کردن است. این روند مختص به دوران حاضر نیست، اگرچه در دوران حاضر بنا به قاعده تجربه‌های پیشین باید این روند کاهش پیدا می‌کرد، اما به شدت افزایش هم پیدا کرده است، به شدت.

2- بعضی از دوستان می‌فرمایند: «کسانی که از آوردن نام پهلوی‌ها، رنگشان می‌پرد، نمی‌توانند طرفدار حقیقت باشند» و دوست دیگر در جایی اینجانب را به کینه و نفرت نسبت به پهلوی‌ها متهم کردند. باز همین دوستمان اضافه می‌کنند: « اگر این خاندان اهل کینه و تصویه بودند، موقع جنگ با صدام این کار را می‌کردند و به مانند بختیار در کنار دشمن می‌ایستادند تا تاج و تخت را پس بگیرند».

یکی از علائق این دوست شما تبارشناسی مفاهیم است. از نظر من و به عنوان یک معتقد دینی، کینه داشتن حتی نسبت به دشمن هم حرام است. اما کینه و نفرت پهلوی‌ها از انقلاب بسیار مشهود است. به قول معلوم آفتاب آمد دلیل آفتاب. هیچ قومی را کینه‌ورزتر از پهلوی‌ها نسبت به انقلاب و مظاهر آن ندیده‌ام. این توضیح لازم است که به غیر از خصائل شخصیتی و روانشناختی که بعضی از افراد حتی در روابط خانوادگی و دوستی، شخصیت‌های کینه جویی هستند، اما به لحاظ سیاسی کینه و نفرت دستکم محصول دو امر است. یکی مغبون شدن و شکست خوردن در اوج عظمت و شکوه و جاه و جبروت. دوم به دلیل پیروز شدن در برابر کسانی که دشمن کینه توز خود می‌دانستند. خانواده پهلوی در اوج فرّ و شکوه و عظمت در یک انقلاب شکست خوردند، و حتی تا سالیانی را به "در به دری" و خواری زندگی کردند تا موقعیت جدیدی در آمریکا و اروپا کسب کردند. کینه و نفرت آنها از انقلاب بدیهی است. و چه کسی نمی‌داند که جریان سلطنت طلب یکی از هتاک‌ترین و فحاش‌ترین جریان‌های سیاسی در تاریخ سیاسی ایران هستند؟ فتنه خواندن 57، شورش خواندن یک انقلاب، خرافه پرست خواندن یک ملتی که انقلاب کردند (با یک علامت دیدن عکس امام در ماه که هیچ آماری و گزارشی نیست که چه تعداد از جامعه باور کردند؟ آیا نیروهای اصیل انقلاب که همان طبقه روشنفکران و طبقه متوسط بودند باور کردند؟ از جمله اینجانب چقدر در آن زمان به خاطر این شایعه حرص و جوش خوردم).

به علاوه مگر در همین متن ننوشتم: «باید به دو حقیقت اعتراف کرد: الف) اگر وضعیت اقتصادی همان رژیم پیشین به همان ترتیب پیش می‌رفت، وضعیت امروز ایران ده‌ها برابر بهتر و توسعه‌یافته‌تر از امروز بود ...»، کجا از این حرف برمی‌آید که نام پهلوی موجب می‌شود که رنگ از رخسار ما بپرد؟ به علاوه من بارها گفته‌ام که هیچ مشکلی ندارم که رضا پهلوی به عنوان یک نیروی اپوزسیون بیاید توی صف مبارزه. اما مسئله این است که:

ایرج مصداقی نویسنده و تحلیلگر سیاسی در این ویدیو به محسن سازگارا و مصاحبه او درخصوص خمینی و سپاه پاسخ می‌دهد

:::

roostayee.jpgفرزانه روستایی

بزرگترین تهدید برای آینده ایران این است که دوباره یک نفر سرنوشت کشور و مردم را گروگان بگیرد و دیگران او را خوب برقصانند و او نیز خوب برقصد. این معضلی است که امروز کشور ما به آن دچار است. یعنی بلایی که خیلی نمازبخوان های بی دانش بر سر کشور آوردند. اساسا در ایران امروز دو اتفاق مهم به هم گره خورده اند و سرنوشت یکی، آینده آن دیگری را رقم خواهد زد. این دو پدیده یکی آینده حکومت مذهبی در ایران است و دومی روشن شدن تکلیف فعالیت های هسته ای که آب و برق و بنزین و نان و سلامتی و آسایش مردم همه را بر باد داد.

اگر فرمول را کمی ساده کنیم به گره خوردن سرنوشت علی خامنه ای و آینده چند صد میلیارد دلار تاسیسات و فعالیت های هسته ای می رسیم که از هر سو آن را ارزیابی کنیم قماری میهن سوز بود که یک آخوند تاس گردان آن بوده است. کشورهای دیگر نیز گاهی به چنین سرنوشتی دچار شده اند، اما رهبرانی که عقل و هوش و کمی شرافت داشتند همواره در انتخاب بین خود و سرنوشت ملت آنچه را انتخاب کردند نجات کشور بود نه نجات شبکه مالی چند صد میلیارد دلاری که در اطراف خود چیده اند.


امروز ما در حد و اندازه یک کشور مسلح به سلاح هسته ای تاسیسات و تجهیزات اتمی داریم، اما برای رسیدن به این سطح از دانش فنی و تاسیسات تقریبا ملت را به فنا دادند و به پای ذهنیات هفت هشت نفر آدم متوسط الفهم در حد و اندازه محسن رضایی و شمعخانی ریختند. بدتر از خود تاسیسات هسته ای که در سراسر کشو بلاتکلیف رها شده اند، دهان های گشاد و بی مسئولیت مسئولان و نظامیان و امنیتی ها بود که هزینه های هسته ای شدن را با پرت و پلا گویی های خود تا حدی که ممکن بود بالا بردند و به آستانه ای رساندند که باید بین آینده ایران و این همه فعالیت هسته ای یکی را انتخاب کرد.

تا همین چند ماه پیش در یادداشت ها و ویدئوها تاکید می کردم که می توان داوطلبانه فعالیت هسته ای را متوقف و با دنیا آشتی کرد و به سمت برقراری رابطه با آمریکا پیش رفت که همه معادلات ایران را تغییر می دهد. اما بحث هایی که امروز در میان دیپلمات ها مطرح است حاکی از آماده شدن نسخه لیبی برای تاسیسات و فعالیت های هسته ای ایران است که تاکنون حتی به اندازه یک آبگرمکن برای ملت آبی از آن گرم نشده است. نگاههای جدید می گوید مهم نیست ایران فعالیت ها را متوقف می کند یا نه. این تاسیسات باید مانند لیبی بار کامیون و از ایران خارج شود.



وقتی می گوییم این همه تاسیسات اتمی با چند صد میلیارد دلار هزینه به اندازه یک آبگرمکن نفتی برای مردم سود نداشت برای این است که تنها راکتور فعال کشور یعنی راکتور بوشهر نیمی از سال خاموش و در حال تعمیر است و همه سرویس و خدمات از صفر تا صد آن از جمله تامین سوخت آن طبق قرارداد با روسهاست. همه تاسیسات غنی سازی نطنز و تاسیسات زیر زمینی فوردو برای تولید حجم عظیمی از اورانیوم غنی شده برپا شده است که هیچ مصرفی در ایران ندارد. برای تامین مصارف پزشکی و راکتور دانشگاه تهران می شود و می شد با کمک آژانس مواد هسته ای تضمین شده خرید و بس. ما نه تنها این همه تاسیسات هسته ای مخفی و پنهان در صد متر ریز زمین نیاز نداریم و نداشته ایم، بلکه با یک هزارم پولی که تاکنون صرف شده است کشور ما می توانست همه نیازهای خود را از کشورهای دوست با نظارت آژانس تامین کند. مشکل این است آقایان رویای سلاح هسته ای و تهدید اسراییل را داشتند و قسم حضرت عباس که قرار نیست با اورانیوم ۶۰ درصد کار خطرناکی انجام دهیم. در هر حال دروغگویی و بلاتکلیفی و دو رویی در مورد علت ساخت این همه تاسیسات اتمی که توضیحی برای آن وجود ندارد صدها میلیارد دلار هزینه بدون توضیح به بار آمد، موجب تحریم های بین الملل شد، و مردم را عملا به فحشا گرسنگی اعتیاد و سرطان کشاند.

حال که دیگر قرار نیست مذاکره ای صورت بگیرد، ‌برجامی امضا نخواهد شد و بمباران تاسیسات هسته ای یکی از جدی ترین احتمالات کشور است علی خامنه ای بر سر یک دو راهی آخر الزمانی قرار گرفته است. این دوراهی آخرالزمانی در واقع یکی تسلیم شدن خامنه ای و دور ریختن همه تاسیسات هسته ای است برای اینکه ایران مانند عراق به عصر حجر بازنگردد و دیگر ادامه لجبازی با نظام بین الملل است که کل کشور را به خطر می اندازد. تعریف دیگر این دوراهی آخر الزمانی این است که امروز یا جمهوری اسلامی از فروپاشی نجات می یابد یا ایران. تاریخ تلخ گذشته نشان داده است که حفظ ارزش های جمهوری اسلامی و ایران غیر ممکن است.

وضعیتی تناقض‌آمیز در جامعه

| No Comments

16-2.jpgاحمد زیدآبادی - قتل دانشجو و مسئولیت پلیس

قتل دلخراش و ناجوانمردانۀ ‎امیرمحمد خالقی دانشجوی ‎دانشگاه تهران توسط زورگیران، دل عموم مردم بخصوص دانشجویان را به درد آورده و خشمگین کرده است.

متأسفانه پدیدۀ زورگیری مدت‌هاست در ایران رواج پیدا کرده و امنیت شهروندان را به خطر انداخته است. بخشی از این پدیده ناشی از گسترش فقر و به صرفه نبودن کار به دلیل نرخ پایین دستمزدهاست و بخش دیگر آن مربوط به فروریزی ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی به علت سوءاستفادۀ سیاسی از آنهاست.

بدبختانه فرهنگ خشونت و بی‌رحمی از همۀ تریبون‌ها چه رسمی و چه ضدرسمی، چه از داخل و چه از خارج، در حال ترویج است و نخستین پیامد اجتماعی آن، جسور شدن افراد بی‌رحم برای ارتکاب هر نوع جنایت است.

کنترل خشونت خیابانی، در درجۀ نخست وظیفۀ پلیس است . تأمین امنیت شهروندان وظیفۀ ذاتی پلیس است اما به نیروی پلیس وظایفی خارج از مسئولیت ذاتی آن تحمیل شده است که امکان و انرژی لازم برای ایفای این نقش و وظیفه را تا حدود زیادی از آن گرفته است.

در سال‌های اخیر پلیس عمدتاً برای مقابله با نوع پوشش بانوان و یا متفرق کردن تجمعات آرام گروه‌های شغلی به کار گرفته شده و همین موضوع، هم به اقتدار و احترام پلیس آسیب رسانده و هم آن را از ایفای نقش ذاتی خود دور کرده است.


این موضوع وضعیتی تناقض‌آمیز در جامعه به وجود آورده است. بسیاری از مردم حضور پلیس در سطح جامعه حتی پلیس راهنمایی را نوعی مزاحمت تلقی می‌کنند، حال آنکه عدم حضور آن را هم برنمی‌تابند و به وقت بروز ناامنی و یا راه‌بندان از عدم حضور آن اظهار خشم و گلایه می‌کنند.

برای رفع این تناقض، از یک طرف لازم است پلیس به وظیفۀ ذاتی خود بپردازد و به صورت ارگانی شفاف و از هر جهت قانونمند و مسئولیت‌پذیر و فارغ از مجادلات سیاسی در آید و از طرف دیگر احترام و اقتدار مشروع پلیس از سوی مردم به رسمیت شناخته شود تا بدین وسیله اعتماد متقابلی شکل گیرد و امنیت بر جامعه حاکم شود. در غیر این صورت ناامنی روز به روز تشدید خواهد شد.

asoo.jpgمریم فومنی - آسو

قتل‌های ناموسی در ایران، نه اتفاق تازه‌ای هستند و نه تعدادشان افزایش یافته است. هر چند هیچ تحقیق ملیِ جامعی درباره‌ی این قتل‌ها وجود ندارد اما از همان پچ‌پچ‌هایی که دهان به دهان می‌پیچند و به خبر تبدیل نمی‌شوند، می‌دانیم که هر سال صدها زن در نقاط مختلف ایران به بهانه‌ی ناموس و غیرت کشته می‌شوند.

ماجرا اما فقط کشته شدن این زنان یا حتی کشته شدن آنان در «خانه» و به دست مردان خانواده‌ی خودشان نیست.

«خانه» در همه جای جهان یکی از ناامن‌ترین مکان‌ها برای زنان است و زنان بیشتر از همه جا در خانه‌های خود به قتل می‌رسند. در قتل‌های ناموسی اما قاتل و هم‌دستان خانگی‌اش می‌خواهند که زن را به مثابه‌ی لکه‌ی ننگی از بین ببرند. به همین علت است که در بسیاری از موارد، آنها را سربه‌نیست می‌کنند. گاه نیمه‌شب زن را دفن می‌کنند و می‌گویند که گم شده‌ و از او خبر نداریم. گاه می‌گویند که خودکشی کرده و گاه او را مجبور به خودکشی می‌کنند.

در خشونت‌های خانگی‌ای که به قتل زنان می‌انجامد، مرد اغلب در یک تصمیم لحظه‌ای و از سر خشم، زن را به قتل می‌رساند و هیچ‌کس خشونت او را تأیید نمی‌کند. در قتل‌های ناموسی اما از مدت‌ها قبل برای کشتن زن برنامه‌ریزی و همدست پیدا می‌شود. گاه نقشه‌های جمعی کشیده می‌شود و حتی دیگر زنانِ خانواده در کنار مردان قاتل می‌‌ایستند. زنی که قربانیِ غیرت مردانه می‌شود، اغلب بارها و بارها تهدید به قتل شده و می‌داند که هیچ حامی‌ای در خانه و خانواده ندارد. مردان قاتل هم می‌دانند که برای این زن‌کشی مجازات سنگینی در انتظارشان نیست. به همین علت در بسیاری از مواقع، قاتل با افتخار به میانه‌ی میدان می‌رود و می‌گوید: «من کشتمش.»

جعفری، رئیس دادگستری استان خوزستان، در توضیح تفاوت‌ قتل‌های ناموسی با دیگر انواع زن‌کشی می‌گوید: «عرف محلی، این نوع قتل‌ها را مجاز می‌داند. به این معنا که کشته شدن زنان در این قتل‌ها تأثری ایجاد نمی‌کند و حتی گاهی گفته می‌شود که حق آنها بوده است. برخلاف همه‌ی قتل‌ها، قاتل، فراری نیست و به راحتی خود را معرفی می‌کند و خانواده‌ی مقتولان معمولاً خواستار مجازات قاتل نیستند، حتی در مواردی قتل را وظیفه‌ی قاتل دانسته و برای کاهش مجازات او تقاضای عفو می‌کنند.»

این نوع نگاه به قتل‌های ناموسی و زنانی که به بهانه‌ی ناموس کشته می‌شوند، فقط ریشه در سنت‌ها و تعصبات سنتی و قبیله‌ای ندارد و در بسیاری از مواقع از سوی مبلغان مذهبی و نهادهای دینیِ نزدیک به حکومت نیز تأیید و ترویج می‌شود.

حتی پس از کشته شدن رومینای ۱۴ ساله به دست پدرش و جریحه‌دار شدن شدید افکار عمومی نیز مروجان این نگاه عقب ننشستند. علیرضا پناهیان، از روحانیون محافظه‌کار نزدیک به حکومت، با ادعای اینکه «چنین اتفاقاتی برای جامعه‌ی اسلامی نیست و یک نیروی متدین و مذهبی هرگز دست به قتل و جنایت نمی‌زند»، زنان قربانی را هدف گرفت و این‌گونه قتل‌های ناموسی را «محصول بی‌بندوباری در خانواده» عنوان کرد.


«حوزه‌ی علمیه‌ی خواهران» نیز در اظهارنظری صریح‌تر زنان قربانی قتل ناموسی را «فریب‌خوردگانی» دانست که خانواده‌هایشان مجبور شده‌اند میان «انتقام» از آنها و «تن دادن به خواسته‌های نامشروع‌شان» یکی را انتخاب کنند. از دیدگاه این زنان حوزوی دلیل اصلی شیوع قتل‌های ناموسی، مخالفت با ازدواج دختربچه‌های زیر ۱۸ سال است و اگر دختران تا کودک هستند به خانه‌ی شوهر بروند، از کشته شدن هم در امان می‌مانند.

در واقع، همان‌طور که فرج سرکوهی، روزنامه‌‌نگار، می‌گوید مفهوم «ناموس» از سویی از مردسالاری، سنت‌های دیرپا، نگاه به زنان، آموزه‌های مذهبی و اخلاقی و ساختارهای سنتی متأثر است و از دیگر سو از قوانین، رویه‌ی قضایی، سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی و تبلیغی نهادهای حکومتی و مراجع روحانی در سه دهه‌ی اخیر تأثیر پذیرفته است.[1]

قانونی که حامی قاتلان است

این در حالی است که امید چندانی به قانون و تغییر آن نیست. بهنام دارایی‌زاده، وکیل دادگستری، توضیح می‌دهد که بر اساس موازین فقه شیعه، که قانون مجازات اسلامی بر اساس آن تدوین شده، تبعیض آشکاری میان مردان و زنان وجود دارد و «خشونت‌های ناموسی» می‌تواند در چارچوب ضوابط حقوقی و شرعیِ حاکم توجیه شود. او با بررسی لایحه‌ی موسوم به «صیانت، کرامت و تأمین امنیت بانوان در برابر خشونت»، که برای کاهش و کنترل خشونت علیه زنان تدوین شده، نشان می‌دهد که این لایحه نیز در مواجهه با خشونت‌ها و قتل‌های ناموسی کارآمد نیست.

مشاهدات میدانی فعالان مدنی هم گفته‌های این وکیل دادگستری را تأیید می‌کند. پروین ذبیحی، فعال حقوق زنان می‌گوید در بیست سالی که در کردستان درباره‌ی قتل‌های ناموسی کار می‌کند، تا به حال ندیده که ‌قاتل یک زن قصاص شود: «آن کسانی که می‌کشند، می‌دانند که قانون با آنها هیچ کاری ندارد و حتی به نوعی مورد حمایت نیز قرار می‌گیرند، در نتیجه این فرهنگ تداوم پیدا کرده و باقی می‌ماند. آنها می‌دانند که با حکمی سبک روبه‌رو بوده و با کوچک‌ترین شانس، تبرئه می‌شوند

مسئله تنها این نیست که قانونی مناسب برای مجازات قاتلانی که به بهانه‌ی ناموس زنان را می‌کشند وجود ندارد. مجریان قانون حتی همین قانون ناقص و ناکافی را هم درست اجرا نمی‌کنند و در بسیاری از موارد شاهد چشم‌پوشی و نادیده گرفتن این زن‌کشی‌ها هستیم.

در قتل‌های ناموسی اما از مدت‌ها قبل برای کشتن زن برنامه‌ریزی و همدست پیدا می‌شود. گاه نقشه‌های جمعی کشیده می‌شود و حتی دیگر زنانِ خانواده در کنار مردان قاتل می‌‌ایستند

هیفا اسدی، فعال حقوق زنان، درباره‌ی وضعیت قتل‌های ناموسی در مناطق عرب‌نشین چنین می‌گوید: «شخصی که مرتکب چنین جنایتی می‌شود چند روز در بازداشت می‌ماند و پس از آن به شکلی آزاد می‌شود. در مجموع مقام‌های رسمی و نهادهای دولتی هیچ‌گونه تلاشی برای ریشه‌یابی یا حمایت از زنان در مقابل ساختار مردسالار جامعه‌ی عرب نمی‌کنند و حتی به جرئت می‌توان گفت که عامدانه مردم عرب را به حال خود می‌گذارند و تا وقتی که مسئله فقط بین عرب‌ها باشد هیچ‌گونه دخالتی در این گونه امور ندارند.»

در سیستان و بلوچستان هم ماجرا همین است. یکی از فعالان حقوق زنان در این منطقه که ترجیح می‌دهد با اسم مستعار مهتاب از او یاد شود، می‌گوید: «دولت اصلاً در قتل‌های ناموسی که در طایفه‌های اینجا رخ می‌دهد، دخالت نمی‌کند، چون بلوچ‌ها را اقلیت می‌داند.»

تقلیل هویت قومیت‌ها به قاتلان ناموسی

انتقاد‌ها به حکومت، فقط معلول کوتاهی در قانون‌گذاری و اجرای همین قانون ناقص فعلی نیست. مردم مناطق حاشیه‌نشینی که بیشترین قتل‌های ناموسی در آنجا رخ می‌دهد، از نگاهی که دولت و رسانه‌های دولتی به مردم این مناطق دارند و ترویج می‌دهند، نیز شاکی هستند.

مهتاب می‌گوید: «دولت نگاه بدی از ما در همه جا پخش کرده و وقتی بحث قتل‌های ناموسی مطرح می‌شود، می‌گویند این وحشی‌گری است. خب هست. ولی چیزهای خیلی خوبی هم در بلوچ‌ها هست که مردم بلوچ دلشان می‌خواهد در کنارش گفته شود.»

این نگاه حکومتی بر رسانه‌ها نیز تأثیر گذاشته است. قتل‌های ناموسی، به‌ویژه در مناطق حاشیه‌نشین و در بین کردها و عرب‌ها و بلوچ‌ها، کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و به رسانه‌ها می‌رسد اما در همان موارد اندک نیز نوع رسانه‌ای کردن این قتل‌ها، اغلب واکنش منفیِ مردم محلی را برمی‌انگیزد.

مهتاب تعریف می‌کند که پس از کشته شدن هاجر، بسیاری از بلوچ‌ها از این جنایت ناراحت بودند اما نمی‌خواستند درباره‌ی آن حرفی بزنند چون دیده‌اند که چطور کل هویت مردم بلوچ به این خشونت‌ها و قتل‌های ناموسی تقلیل داده می‌شود: «خیلی از جوان‌های ما این سال‌ها در فضای مجازی فعال شده‌اند و از طریق توریسم کسب درآمد می‌کنند. من در جریان قتل هاجر، به آن‌ها پیام فرستادم که از هشتگ من‌-هاجرم حمایت کنید، بعضی‌هایشان که در کار گردشگری بودند اصلاً صحبت نکردند و می‌دانم دلیلش این است که به زحمت دارند تلاش می‌کنند آن ذهنیت بدی را که نسبت به بلوچ‌ها ایجاد شده از بین ببرند و حالا نگران‌اند که اگر بگویند چنین چیزی شده، دوباره ذهنیت مردم بد شود. ترسشان بی‌جا هم نیست. در زیرِ تنها گزارشی که درباره‌ی هاجر نوشته شد، کلی کامنت گذاشته بودند که بلوچ‌ها وحشی هستند، حق مردم بلوچ است که دولت با آنها این‌جوری رفتار کند و بلوچ‌ها را باید از دم تیر گذراند.»

بخشی از هراس قومیت‌ها که گاه به سکوت در برابر قتل‌های ناموسی و انکار وقوع آنها می‌انجامد، شاید ناشی از نوع پوشش این اخبار باشد.

هیفا اسدی پوشش خبرهای قتل‌های ناموسی را بر اساس «رویکرد از بالا به پایینِ مرکزگراها» و «بدون اشاره به اسباب و بستر این مصائب» می‌داند. او درباره‌ی علت اعتراض مردم عرب در هنگام انتشار اخبار قتل‌های ناموسی می‌گوید: «فعالان مرکزگرا این اخبار را با تأکید بر عرب بودن این اشخاص منتشر می‌کنند، بدون اینکه هیچ وقت حتی کوچک‌ترین اشاره‌ای به هزاران سیاست خرد و کلان دولت مرکزی برای نهادینه کردن فقر فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در میان ملت عرب داشته باشند.»

به گفته‌ی او: «مردم مناطق مرکزی ایران فرصت یافته‌اند که در سایه‌ی بودجه‌هایی که صرف آبادسازی آن‌ها شد، رشد کنند و از قید بسیاری از محدودیت‌های اجتماعی رها شوند اما وضع ملت عرب و دیگر ملل غیرفارسِ ساکن در جغرافیای ایران نسبت به ۵۰ سال گذشته تغییر چشم‌گیری نیافته است.»

مهتاب نیز وقتی درباره‌ی قتل‌های ناموسی در سیستان و بلوچستان صحبت می‌کند، این قتل‌ها را مهره‌ی آخر تسبیحی می‌داند که دانه‌ دانه پشت ‌سر هم ردیف شده‌اند: «شدت فقر و محرومیت در این منطقه خیلی زیاد است. بسیاری از خانواده‌ها دلشان می‌خواهد که بچه‌هایشان درس بخوانند اما نداری باعث می‌شود که بچه را نفرستند مدرسه و در عوض زود شوهر بدهند یا اینکه به‌خاطر نبود امنیت دخترها را مدرسه نفرستند. بعد این دختربچه به‌خصوص اگر در روستا باشد و بگوید می‌خواهم طلاق بگیرم، می‌گویند این زن دریده است و صد در صد برایش حکم مرگ صادر می‌شود.»

قتل‌های ناموسی، مجازاتی برای طغیان زنان

سویه‌ی دیگری که در رابطه با قتل‌های ناموسی کمتر مورد توجه قرار گرفته، شورش و طغیان زنان در برابر ساختار نابرابر و ضدزن است. طغیانی که از سوی فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه تحمل نمی‌شود و در فقدان حمایت‌های قانونی و اجتماعی از این زنان، به کشته ‌شدن آنها ختم می‌شود. هر چند بسیاری از قربانیان قتل‌های ناموسی به علت شک و تردیدهای اثبات‌نشده کشته می‌شوند اما اغلبِ آنها پس از مخالفت با ازدواج اجباری، درخواست طلاق، داشتن روابط دوستانه یا جنسیِ خارج از ازدواج، فرار از خانه و در یک کلام رد کردن خط قرمزهای مردان خانواده، به قتل می‌رسند.

محمد اسماعیل ریاحی و وحید اسمعیلی در پژوهشی که در سال ۱۳۹۷ درباره‌ی قتل‌های ناموسی در مریوان انجام دادند، نوشتند: «فرهنگ جنسیتی كُردی، دست‌كم شامل دو جزء متضاد است. یكی از مؤلفه‌ها پدرسالاری و زن‌ستیزی است كه در فرهنگ عامه، زبان، ادبیات، لطیفه‌ها، رفتارها و در یك كلمه، در تجربه‌ی زیسته‌ی افراد وجود دارد و در خشونت‌آمیزترین شكلش، به‌ صورت قتل ناموسی به‌نمایش درمی‌آید اما جزء دیگر فرهنگ كُردی، كه عموماً ناشناخته، تأییدنشده و نامصوّب است، فرهنگ مبارزه برای برابری جنسیتی است.»

آنها با بیان اینکه «تقابل این اجزای متعارض و متضاد فرهنگ كُردی در تعامل مردان و زنان، ممكن است به میدان اجتماعی‌ای شكل داده باشد كه یكی از پیامدهای بسیارِ آن، ارتكاب خشونت افراطی علیه زنان در قالب قتل ناموسی باشد» تأکید می‌کنند که فهم نگرش و رفتار كنشگرانِ مرد و زن كُرد در قبال قتل ناموسی باید در متن بافت و ساختار اجتماعی این مناطق انجام شود.[2]

مشاهدات پروین ذبیحی یافته‌های این پژوهشگران را تأیید می‌کند. به گفته‌ی او: «زنانِ این منطقه مثل گذشته حاضر به قبول تبعیض و خشونت نیستند، به شرایط موجود اعتراض می‌کنند، از خط قرمزها عبور می‌کنند و نمی‌خواهند تسلیم دگماتیسم و باورهای پوچ و سنت‌های سیاه شوند. آنان حق تعیین سرنوشت و ادامه‌ی زندگی دلخواهشان را می‌خواهند و به این دلیل هم کشته می‌شوند.»

مبارزه با خشونت علیه زنان، چند دهه است که در دستور کار جنبش زنان قرار گرفته اما در گروه‌های زنان، دستکم در تهران و شهرهای بزرگ که بدنه‌ی مشهود جنبش زنان هستند، کمتر نشانی از فعالیت متمرکز بر قتل‌های ناموسی دیده می‌شود.

فشار جامعه به مردانِ باغیرت برای کشتن زنان بی‌ناموس

عاملان این فشار و سرکوب، فقط مردان خانواده نیستند. در اغلب موارد، جامعه‌ چنان در برابر هرگونه آزادی‌خواهیِ زنان مقاومت نشان داده و بدون در نظر گرفتن عاملیتِ زنان، به مردان‌ فشار می‌آورد که پدران و شوهران و برادران و ... حاضر می‌شوند خون عزیزشان را بریزند اما بی‌آبرو و طرد نشوند. پدر زعفران محمدی که پروین ذبیحی حال و روزش را تعریف می‌کند، یکی از این نمونه‌ها است: «یکی از زندانیان سیاسی می‌گفت پدر زعفران محمدی که دخترش را کشته بوده، تمام طول شب تا صبح توی راهروهای زندان از شدت عذاب وجدان قدم می‌زد. زعفران بعد از طلاق از همسر اولش با مرد جوانی از خانه فراری شده بود. پدرش پیام داد که برگردد تا مراسم ازدواج برگزار کنند اما همان شب زعفران کشته می‌شود. بعد هم پیرمرد رفت وسط میدان روستا و گفت این هم جنازه‌ی زعفران. حالا راحت شدید؟ دست از سرم برمی‌دارید؟ این مرد گفته بود وقتی می‌روم مسجد یا هیچ‌کس با من حرف نمی‌زند یا بلند می‌شوند می‌روند. او تعریف کرده بود که چطور ماشین‌های عبوری برایش نمی‌ایستادند و کسی با پسرهایش معامله نمی‌کرده. گفته بود من دخترم را کشتم تا بقیه‌ی اعضای خانواده راحت باشند و از سوی جامعه طرد نشوند.»

این فشارها آن‌قدر زیاد و شدید است که احد، مرد عرب هویزه‌ای، حتی پیش از تولد دخترش نگران آن لحظه‌ای بوده که مجبور به کشتن او شود: «دلم دختر می‌خواست اما خیالش هم مرا می‌کشت. شاید دخترم را نمی‌توانستم با منطق طایفه بزرگ کنم. شاید می‌شد که خطایی بکند و آن وقت بود که هم دلبسته‌اش بودم هم محکوم می‌شدم به کشتن خاموشش. نمی‌خواستم جگرگوشه‌ام را خودم بی‌غسل و کفن و عزت و آبرو بگذارم زیر خاک سرد. اما در عین حال هم نمی‌توانستم در مقابل قوانینی که به اندازه‌ی تاریخمان قدمت دارند بایستم. من مرد این جور جنگی نبودم.»[3]

تجربه‌ی کردستان، موفقیت کوتاه‌مدت جامعه‌ی مدنی برای کاهش قتل‌های ناموسی

در شرایطی که حکومت عزم و اراده‌ای برای تغییر این وضعیت ندارد، جامعه‌ی مدنی، و به‌ویژه جنبش زنان، چه گام‌هایی برای کاهش و توقف قتل‌های ناموسی برداشته است؟ مبارزه با خشونت علیه زنان، چند دهه است که در دستور کار جنبش زنان قرار گرفته اما در گروه‌های زنان، دستکم در تهران و شهرهای بزرگ که بدنه‌ی مشهود جنبش زنان هستند، کمتر نشانی از فعالیت متمرکز بر قتل‌های ناموسی دیده می‌شود.

اکثر اعتراضات مدنی به قتل‌های ناموسی را زنان کُرد انجام داده‌اند. تشکیل «کمیته علیه خشونت‌های ناموسی» با هدف تحقیق و کار فرهنگی برای بسترسازی علیه خشونت‌های ناموسی در کردستان، کرمانشاه، لرستان، ایلام و حاشیه‌های این مناطق، یکی از فراگیرترین اقدامات مدنی بوده است. این کمیته در س‍ال ۱۳۸۷ در سالگرد قتل دعا خلیل اسود، دختر کرد ایزدی، به دست برادرانش تشکیل شد.

ukcouple.jpgیورونیوز - قوه قضائیه ایران اعلام کرد اتهام کریگ و لیندسی فورمن، زوج بریتانیایی بازداشت‌شده در کرمان، «جاسوسی» است.

اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضائیه ایران روز سه‌شنبه ۳۰ بهمن (۱۸ فوریه) گفت که این زوج بریتانیایی در دی‌ماه ۱۴۰۳ خورشیدی توسط سازمان اطلاعات سپاه استان کرمان بازداشت شده‌اند.

میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضائیه ایران به نقل از آقای جهانگیر مدعی شد که این زوج بریتانیایی با «مؤسسات پوششی مرتبط با سرویس‌های اطلاعاتی کشور‌های متخاصم و غربی» در ارتباط بوده‌اند.

سخنگوی قوه قضائیه ایران در ادامه گفتگوی خود با میزان گفت که این زوج بریتانیایی «تحت پوشش گردشگر» وارد ایران شده و «در پوشش کارهای تحقیقاتی و پژوهشی» در چندین استان ایران به «جمع‌آوری اطلاعات» مشغول بودند.

رسانه‌های بریتانیا در گزارش‌هایی اعلام کردند که کریگ و لیندسی فورمن ۱۰ دی‌ ۱۴۰۳ خورشیدی از ارمنستان وارد ایران شده بودند و قصد داشتند پس از ۵ روز بعد به پاکستان بروند.

بنا به این گزارش‌ها، زوج بریتانیایی بازداشت‌شده در ایران که هر دو در اوایل دهه ۵۰ زندگی خود هستند، پس از اقامت در شهرهای تبریز، تهران و اصفهان، با همراهی یک راهنمای تور به کرمان سفر کردند اما هرگز وارد هتل خود در این شهر نشدند.

در همین زمینه، رئیس کل دادگستری استان کرمان با بیان اینکه تحقیقات از این زوج بریتانیایی ادامه دارد، مدعی شد که ملاقات هوگو شورتر، سفیر بریتانیا در ایران با این «دو متهم امنیتی تبعه انگلیس» «به درخواست» سفیر این کشور در تهران و با موافقت مقام قضایی و هماهنگی دستگاه امنیتی ایران صورت گرفته است.

خانواده این زوج بریتانیایی ۱۵ فوریه در بیانیه‌ای اعلام کردند که فعالانه با مقام‌های بریتانیایی در تماس هستند تا از «بازگشت ایمن» آن‌ها به بریتانیا مطمئن شوند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بنا به گفته مسئولان قضایی ایران، کریک و لیندسی فورمن در زندانی در کرمان در بازداشت هستند. ، لیندسی فورمن، روان‌شناس و شوهرش، کریگ، نجار است.

بنا به گزارش‌های منتشر شده، چندین شهروند کشورهایی اروپایی هم‌اکنون به اتهامات امنیتی در زندان‌های ایران به‌سرمی‌برند. ایران سابقه‌ای طولانی در بازداشت و آزادی شهروندان کشورهای غربی دارد. تهران متهم است که از این افراد به‌عنوان اهرم فشار در مذاکرات خود با غرب استفاده می‌کند، اتهامی که تهران آن را رد می‌کند.

rubio.jpg

کیهان لندن - نخست وزیر اسرائیل در کنفرانس خبری مشترک با وزیر خارجه آمریکا که یکشنبه ۱۶ فوریه (۲۸ بهمن‌ماه) پس از دیدارشان در تل‌آویو برگزار شد، رژیم ایران را بزرگترین تهدید در خاورمیانه دانست و گفت: «اسرائیل و ایالات متحده با هم برای پایان دادن به این تهدید تلاش می‌کنند.»

بنیامین نتانیاهو در این کنفرانس تأکید کرد: «شک ندارم با حمایت ترامپ کار جمهوری اسلامی را یکسره می‌کنیم.»

او در بخشی از سخنان خود توضیح داد، «من و پرزیدنت ترامپ در همکاری و هماهنگی کامل کار می‌کنیم. ما یک استراتژی مشترک داریم و همیشه نمی‌توان جزئیات آن را برای عموم توضیح داد، از جمله اینکه درهای جهنم چه زمانی باز می‌شوند و اگر همه گروگان‌های ما برنگردند، باز خواهند شد.»

نخست وزیر اسرائیل افزود: «هماهنگی کامل بین اورشلیم و واشنگتن در مورد دستیابی به تمام اهداف جنگ از جمله بازگرداندن همه ربوده شدگان، از بین بردن قدرت حماس و تهدید آن و اجرای برنامه شجاعانه پرزیدنت ترامپ برای آینده غزه وجود دارد.»

او در مورد سوریه نیز عنوان کرد: «ما وضعیت این کشور را از نزدیک دنبال می‌کنیم و پس از خروج رژیم ایران از آنجا، اجازه نمی‌دهیم هیچ نیروی خارجی، امنیت اسرائیل را تهدید کند.»

بخشی از سخنرانی نتانیاهو در مورد درگیری‌ها با حزب‌الله بود که گفت: «اسرائیل به توافق آتش‌بس با لبنان متعهد است و بر لزوم اجرای قطعنامه‌های بین‌المللی مرتبط با آن از جمله خلع سلاح حزب الله تاکید دارد.»

وزیر خارجه آمریکا نیز به نوبه خود بر قدرت اتحاد اسرائیل و آمریکا تاکید کرد و گفت: «پرزیدنت ترامپ بزرگترین متحد اسرائیل است.»

مارکو روبیو افزود: «همه ربوده‌شدگان باید بازگردانده شوند و آینده جدیدی برای نوار غزه به دور از نقشه‌های بی‌فایده قدیمی باید ساخت.»

بخشی از صحبت‌های وزیر خارجه آمریکا مستقیم مربوط به تهدیدات جمهوری اسلامی و ضرورت مقابله با آن در همکاری با اسرائیل بود.

او عنوان کرد، «جمهوری اسلامی بزرگترین تهدید منطقه و عامل اصلی اقدامات تروریستی در خاورمیانه است و همانطور که پرزیدنت ترامپ تاکید کرد، آمریکا اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی به یک حکومت هسته‌ای تبدیل شود.»

روبیو در این کنفرانس بار دیگر تأکید کرد که وقتی می‌گوید «ایران» منظورش «آیت‌الله‌ها و رژیم حاکم بر ایران است که که مردم ایران از آن حمایت نمی‌کنند.» او تأکید کرد: «ملت ایران قربانیان این رژیم هستند.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

او همچنین در بخش دیگری افزود: «اسرائیل باید به عنوان یک کشور آزاد و دموکراتیک الگویی برای کشورهای خاورمیانه باشد.»

مارکو روبیو در اولین سفر خاورمیانه‌ای خود به عنوان وزیر خارجه آمریکا قرار است بعد از اسرائیل به عربستان سعودی و امارات سفر کند.

ai.jpgایندیپندنت فارسی - به گفته دانشمندان، مدتی است که چت‌بات‌های قدیمی‌تر، همانند انسان در سنین پیری، نشانه‌هایی از اختلال شناختی نشان می‌دهند و در چند معیار مهم علمی در این زمینه، شکست می‌خورند

بررسی جدید دانشمندان نشان می‌دهد مدل‌های قدیمی‌تر هوش مصنوعی نشانه‌هایی از زوال شناختی بروز می‌دهند.

به گفته دانشمندان، مدتی است که چت‌بات‌های قدیمی‌تر، همانند انسان در سنین پیری، نشانه‌هایی از اختلال شناختی نشان می‌دهند و در چند معیار مهم علمی در این زمینه، شکست می‌خورند.

اخیرا بسیاری از پزشکان و دانشمندان برای تشخیص‌های پزشکی خود به هوش مصنوعی (AI) اتکا می‌کنند، زیرا این ابزارها می‌توانند با سرعت و دقت بالا، ناهنجاری‌ها و علائم هشداردهنده را در سوابق پزشکی، تصاویر پرتونگاری و دیگر اطلاعات بیماران شناسایی کنند، اما به گزارش لایوساینس، مطالعه‌ای که اواخر سال ۲۰۲۴ منتشر شد، نگرانی‌هایی را مطرح می‌کند مبنی بر اینکه توانایی‌های شناختی فناوری‌هایی مانند مدل‌های زبانی بزرگ (LLM) و چت‌بات‌ها نیز مانند انسان‌ها، با افزایش سن کاهش می‌یابد.

دانشمندان در این مقاله می‌نویسند: «یافته‌های اخیر این تصور را که هوش مصنوعی به‌زودی جایگزین انسان‌های پزشک خواهد شد، به چالش می‌کشد، زیرا در چت‌بات‌های پیشتاز، اختلال شناختی آشکاری وجود دارد که ممکن است بر قابل‌اطمینان بودن آن‌ها در تشخیص‌های پزشکی تاثیر بگذارد و اعتماد بیماران را تضعیف کند.»

دانشمندان در پژوهش خود، چت‌بات‌های مبتنی بر مدل‌های زبانی بزرگ موجود را که در دسترسی عمومی قرار دارند بررسی کردند. آن‌ها در این آزمایش، مدل‌های هوش مصنوعی از جمله چت‌جی‌پی‌تی (ChatGPT) اوپن‌ای‌آی، سونت (Sonnet) آنتروپیک و جمنای (Gemini) آلفابت را با استفاده از آزمون ارزیابی شناختی مونترال (MoCA) آزمایش کردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

متخصصان مغز و اعصاب برای ارزیابی توانایی‌های توجه، حافظه، زبان، مهارت‌های فضایی و عملکرد اجرایی ذهنی از این آزمون استفاده می‌کنند.

این آزمون مشهور معمولا برای ارزیابی یا بررسی شروع اختلال شناختی در بیماری‌هایی مانند آلزایمر یا زوال عقل به کار می‌رود. در این آزمون، از افراد خواسته می‌شود کارهایی مانند کشیدن یک زمان مشخص روی صفحه ساعت، شروع از ۱۰۰ و کم کردن عدد هفت به‌طور مکرر، به خاطر سپردن بیشترین تعداد ممکن از کلمات خوانده‌شده از یک فهرست و کارهای دیگری از این دست را انجام دهند. در انسان، کسب امتیاز ۲۶ از ۳۰ به معنای نداشتن اختلال شناختی است.

با وجود آنکه برخی از جنبه‌های این آزمون مانند نامگذاری، توجه، زبان و قوه انتزاعی برای اغلب مدل‌های زبانی هوش مصنوعی آسان به نظر می‌رسید، همه‌ آن‌ها در مهارت‌های بصری/فضایی و اعمال اجرایی، عملکرد ضعیفی داشتند و برخی از آن‌ها در زمینه‌هایی مانند یادآوری با تاخیر، عملکرد بدتری از دیگران نشان دادند.

به گفته محققان، جدیدترین نسخه‌ چت‌جی‌پی‌تی (نسخه ۴) در این آزمون بالاترین امتیاز را کسب کرد (۲۶ از ۳۰) اما مدل زبانی قدیمی‌تر جمنای ۱.۰ توانست تنها ۱۶ امتیاز کسب کند؛ امتیاز پایینی که دانشمندان را به این نتیجه رساند که مدل‌های قدیمی‌تر هوش مصنوعی ظاهرا نشانه‌هایی از زوال شناختی نشان می‌دهند.

نویسندگان این مقاله در عین حال تاکید کردند که یافته‌های آن‌ها صرفا مشاهده‌ای است و تفاوت‌های اساسی میان نحوه‌ کارکرد هوش مصنوعی و ذهن انسان سبب می‌شود این آزمایش یک بررسی مقایسه‌ای‌ مستقیم تلقی نشود.

با این‌ حال، آن‌ها هشدار می‌دهند که این امر ممکن است حاکی از وجود یک ضعف قابل‌توجه در استفاده از هوش مصنوعی در پزشکی بالینی باشد. دانشمندان می‌گویند استفاده از هوش مصنوعی در کارهایی که به انتزاع بصری نیاز دارند، چندان قابل‌اتکا نیست.

این مطالعه همچنین این تصور طنزآمیز را مطرح می‌کند که با این اوصاف، متخصصان مغز و اعصاب ممکن است یک بازار کار کاملا جدید به دست آورند و به درمان آن دسته از سیستم‌های هوش‌های مصنوعی‌ بپردازند که نشانه‌هایی از اختلالات شناختی بروز می‌دهند.

tplarge11.jpg

simingh.jpgایران وایر - سیمین غانم،‌ خواننده معروف ایرانی، با انتشار یک فایل صوتی به نام بردن از وی در جشنواره موسیقی فجر واکنش نشان داد و گفت: «نیازی به قدردانی از طرف مسئولان جشنواره فجر ندارم.»

خانم غانم در این فایل صوتی که روز ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده می‌گوید:«سالها علیرغم محدودیت های اجرا برای من در ایران و اجازه اجرا فقط برای بانوان، در سرزمین ام ماندم و برای مردم خواندم.»

این خواننده ادامه می‌دهد: «حالا سالهاست که حتی این اجازه از من هم گرفته شده و دیگر اجازه فعالیت برای بانوان سرزمین ام را هم ندارم. من جایزه ام را در این سالها از مردم گرفتم و نیازی به قدرشناسی مسئولین جشنواره موسیقی فجر ندارم. با آرزوی رفع محدودیت ها برای بانوان هنرمند کشورم.»

پیش از خانم غانم،‌ حسین علیزاده موسیقیدان، نوازنده سرشناس ایرانی و محسن چاوشی، خواننده پاپ که اجراهای روزهای سوم و پنجم جشنواره به آنها تقدیم شده بود، به‌شدت از جشنواره موسیقی فجر انتقاد کردند.

محسن چاوشی، در پیامی در این باره نوشت: «مطلع شدم که برگزارکنندگان جشنواره موسیقی فجر از من نامی در روز پنجم این برنامه (با عنوان تقدیم و...) آورده‌اند. نه راضی‌ام به چنین چیزی و نه علاقه به شنیدن نام خود (به هر بهانه و دلیلی) در چنین موقعیت‌ها و محافلی دارم‌.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

پیش از او حسین علیزاده هم با اعتراض به جشنواره موسیقی فجر گفته بود: «همه‌ افتخارم در موسیقی ایران همواره‌ عدم حضور در جشنواره موسیقی فجر بوده است. این جشنواره فرمایشی‌ است، نه هنری و نه در حد و اندازه‌ هنر. من از هرگونه بزرگداشت از طرف ارگان‌های حکومتی بی‌نیاز هستم و پیوسته سپاسگزار مردم آگاهی‌ام که بی‌دریغ پشتیبان هنر و هنرمندشان در هر شرایطی بوده‌اند.»

به گزارش کلمه علی ترامشلو بساز بفروش معروف تهران که از زمان شهرداری بخاطر رفاقت با داوود احمدي نژاد ارتباط خوبی با خود احمدی‌نژاد و مشایی داشت، پروژه نوسازی بافت فرسوده تهران در منطقه ۱۲ را کامل در دست گرفته بود

خانواده ی ترامشلو که پدرشان به قلک مالی محسنی اژه ای معروف است، در یکسال گذشته از ده‌ها نفر و رسانه های مخالف جمهوری اسلامی در کانادا شکایت کرده اند.


کلمه - به گزارش منابع مطلع در اطلاعات سپاه «اکبر طبری» معاون پیشین اجرایی حوزه ریاست قوه قضائیه در دوران آملی لاریجانی رئیس کنونی مجمع مصلحت نظام در جدیدترین اعترافات خود از نقش «علی ترامشلو» به عنوان «قُلک غلامحسین محسنی اژه‌ای» معاون اول رئیس قوه قضائیه پرده برداشت.

او نوشته است:

«... قبلا نوشتم سرنخ مسائل آقای محسنی را در جواد قدمی پیدا کنید. امروز می‌خواهم یک سر نخ دیگر را هم برای‌تان بنویسم. علی ترامشلو بساز بفروش معروف تهران که از زمان شهرداری بخاطر رفاقت با داوود احمدی‌نژاد ارتباط خوبی با خود احمدی‌نژاد و مشایی داشت، پروژه نوسازی بافت فرسوده تهران در منطقه ۱۲ را کامل در دست گرفت.

علی ترامشلو زمانی که مشایی در میراث فرهنگی بود چند پروژه بزرگ مثل ساخت و ساز در سرای دلگشای بازار تهران که یک مجموعه قاجاری و قدیمی بود را به دست گرفت.

تکذیب هرگونه ارتباط میان فردی به نام ترامشلو با ریاست قوه قضائیه

جماران - تعدادی اکانت معلوم الحال توییتریِ وابسته به افراد ضد انقلاب، اقدام به بازنشر تصویر نامناسبِ یک خانم در رستورانی در مناطق شمالی تهران نموده و در این محتوا ادعا کرده‌اند که رستوران ناکایا وابسته به فردی به نام ترامشلو بوده که رابطه کاری با حجت الاسلام محسنی اژه ای دارد.

هرگونه ارتباط کاری ریاست قوه قضائیه با فردی با این فرد تکذیب می‌شود و جوسازی عناصر ضدایرانی به دلیل پرونده های مهم اقتصادی است که با دستور حجت الاسلام اژه‌ای در حال رسیدگی بوده و به زودی و در سال جدید رسانه‌ای خواهد شد.

روند برخورد با مفاسد اقتصادی به صورت دقیق و حرفه‌ای در دور جدید قوه قضاییه، جریان ورشکسته‌یِ برانداز و برخی جریانهای انحرافی و تندروی داخلی را برآن داشته تا با جعلیات ناشیانه اقدام به انحراف مسیر دقیق عدالت‌خواهیِ حقیقی در قوه قضاییه نموده که در این مهم هم به مانندِ دهه‌های قبل، ناکام خواهند ماند.

مهاجم سوری حمله مرگبار اتریش با داعش در ارتباط بوده است

رادیو بین المللی فرانسه - شهر فیلاخ اتریش که یک مقصد گردشگری محبوب در نزدیکی مرزهای جنوبی این کشور با ایتالیا و اسلوونی است، هنوز در شوک حمله‌ای به سر می‌برد که روز شنبه در این شهر یک کشته و پنج مجروح برجا گذاشت. مقامات اتریشی، امروز انگیزه مهاجم سوری این حمله را اسلامگرایی افراطی در ارتباط با داعش اعلام کردند. مظنون ٢٣‬ساله که روز گذشته با ضربات چاقو به شش رهگذر حمله کرد و سبب جان باختن یک پسر ١٤‬ساله شد، مدت کوتاهی پس از حمله توسط پلیس بازداشت شد.

terrorlarge.jpgپلیس اتریش اعلام کرد که در یک حمله با چاقو در شهر فیلاخ، جنوب این کشور، یک پسر ۱۴ ساله کشته و چهار نفر دیگر زخمی شدند.
به گفته پلیس، یک پناهجوی ۲۳ ساله سوریه‌ای در ارتباط با این حمله بازداشت شده است.

شاهدان می گویند که او فریادهای الله اکبر سر می داد و وقتی که توسط پلیس دستگیر شد لبخند می زد.

گرهارد کارنر، وزیر کشور اتریش، امروز یکشنبه ۱۶ فوریه در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر فیلاخ اعلام کرد که مهاجم حمله روز شنبه با گروه داعش به صورت آنلاین ارتباط داشته و در مدت زمان بسیار کوتاهی افراطگرا شده است.

بنا بر اعلام پلیس اتریش، او یک پناهجوی سوری با اقامت قانونی در اتریش است. به گفته راینر دیونیزیو، سخنگوی پلیس اتریش، مرد ٤‬٢ ساله‌ای که در یک شرکت تحویل غذا کار می‌کند و در زمان حادثه با راندن خودروی خود به سمت مهاجم از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری کرده نیز شهروند سوریه است. پلیس همچنین اعلام کرد که تمامی مجروجان این حادثه مرد بودند و میزان جراحت دو نفر از آنها شدید است.

الکساندر ون در بلن، رئیس جمهوری اتریش، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، ضمن ابراز همدردی با خانواده قربانی و مجروحین، این حمله را "وحشتناک" توصیف کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

هربرت کیکل، رهبر حزب راست افراطی آزادی اتریش، در واکنش به حمله شب گذشته، خواستار توقف روند اعطای پناهندگی شده و در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: "من عصبانی هستم. عصبانی از آن سیاستمدارانی که اجازه داده‌اند چاقوکشی، تجاوز جنسی، جنگهای گروهی و دیگر جنایات بزرگ در اتریش به دستور روز تبدیل شود. این یک شکست درجه یک سیستم است که اکنون یک مرد جوان در فیلاخ باید با جان خود هزینه آن را بپردازد". وی با اشاره به اینکه حزبش "تغییرات ضروری در قوانین مهاجرت" را در برنامه انتخاباتی خود بیان کرده است، تصریح کرد: "از اتریش تا اتحادیه اروپا، قوانین در همه جا اشتباه اجرا می‌شود و هیچ کس اجازه ندارد آنها را به چالش بکشد".

بیشتر بخوانید:

مادر و کودک دوساله مجروح‌شده در حمله مونیخ جان باختند

دویچه وله - یک مادر ۳۷ ساله و کودک دوساله‌اش که در حمله چند روز پیش خودرویی به تجمعی اعتراضی در مونیخ به‌شدت مجروح شده بودند، جان خود را از دست دادند.

بر اساس اعلام اداره جنایی ایالت بایرن، شمار مجروحان این حادثه به ۳۹ نفر افزایش یافته است، زیرا برخی افراد پس از حادثه برای دریافت کمک پزشکی مراجعه کرده‌اند.

این حمله روز پنجشنبه ۱۳ فورپه در مرکز شهر مونیخ رخ داد، زمانی که یک خودروی سواری به‌عمد معترضان گردهمایی اتحادیه صنفی وردی را زیر گرفت.

عامل حمله که یک مرد ۲۴ ساله افغان است، پس از بازداشت اعتراف کرد که عمداً به‌سوی جمعیت حرکت کرده است. دادستانی فدرال آلمان با اشاره به فریاد "الله اکبر" از سوی مهاجم پس از حمله، این حادثه را با انگیزه اسلام‌گرایانه ارزیابی کرده و پرونده را در اختیار گرفته است.

این تهاجم تنش‌های سیاسی در آلمان را تشدید کرده و به موضوع اصلی کارزار انتخابات پارلمانی این کشور تبدیل شده است. احزاب سیاسی درباره تأثیر این حادثه بر سیاست‌های مهاجرتی آلمان بحث می‌کنند و انتظار می‌رود چهار نامزد صدراعظمی، از جمله اولاف شولتس و فریدریش مرتس، در مناظره تلویزیونی روز یکشنبه به این موضوع بپردازند.

bakhtiar.jpgبه علی خامنه ای می خوام بگویم، قطعا! مردم پاسخ جدی به شما خواهند داد!

تصاویری نگران‌کننده از محمدباقر بختیار پیش از بازداشت توسط نیروهای امنیتی

تصاویری از محمدباقر بختیار (همسر سابق فریبا داوودی مهاجر)، از آسیب‌دیدگان جنگ ایران و عراق، منتشر شده که لحظاتی پیش از خروج او از منزل برای شرکت در اعتراض به حصر در ۲۵ بهمن ضبط شده است. علیرضا بختیار، با انتشار این تصاویر، نسبت به وضعیت سلامت پدرش ابراز نگرانی کرده است.

عبدالله مومنی در شبکه ایکس نوشت:

آقای بختیار آزادی با وثیقه را نپذیرفت

‏‌ محمدباقر بختیار⁩ از رزمندگان بنام دفاع از میهن که در تجمع ۲۵بهمن بازداشت شده بود،درحبس هستند.

‏بنابر اطلاع برخی از بازداشتیهای آزاد شده،آقای بختیار توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده و امروز در دادسرا بدلیل غیرقانونی دانستن بازداشت خود از پذیرش آزادی با تودیع وثیقه خودداری نموده است.

از کانال اکس فرزند محمدباقر بختیار:

برای شناخت درستی از کارنامه محمد باقر بختیار، باید به سالهای قبل از شروع رسمی جنگ ایران و عراق، و شروع مناقشات مرزی در کردستان و درگیری های تجزیه طلبان بازگشت، چرا که نام وی به همراه شهیدان محمد بروجردی و داوود کریمی به عنوان یکی از فرماندهان اصلی مبارزه با جدایی طلبی مطرح است.

تنها ۱۰ روز پس از تغییر حکومت مرکزی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، پادگان ارتش در مهاباد، به تاریخ ۲ اسفند ۱۳۵۷ توسط چریک های فدایی خلق، سقوط کرد.


محمد باقر بختبار تنها ۸ روز پس از سقوط پادگان ارتش، در روز دهم اسفند ۱۳۵۷ خود را به منطقه رساند و به مبارزه با جدایی طلبان پرداخت.

از این رو، تا قبل از تاسیس نیروی دریایی سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۱ به دست محمد باقر بختیار، بیشتر سمت ها و فعالیت های وی در جبهه شمال غرب و غرب متمرکز است.

محمد باقر بختیار در زمان خدمت در استان ایلام، فرماندهی ۹ محور عملیاتی (مرز جنگی) از سومار تا دهلران را، که بیش از ۱۰۰ کیلومتر مرزی را در بر می گرفت بر عهده داشت.

این ۹ محور که شامل محورهای، سومار، میمک، کانی سخت، گنج ویس، تنگه کنجان چم، ارتفاعات زیل، محورهای دشت مهران شامل چنگوله، قلاویزان و دهلران می باشد، جبهه میانی غرب کشور را تشکیل می داد.

محمد باقر بختیار، در زمان فرماندهی محور های سومار تا دهلران، عملیات حجر بن عدی را طراحی و فرماندهی کرد، که به واسطه مجروحیت در عملیات، در بیمارستان ایلام بستری شد.

asir2.jpgخانواده دو شهروند بریتانیایی که به گفته رسانه‌های حکومتی ایران با «اتهامات امنیتی» بازداشت شده‌اند، می‌گویند فعالانه با مقامات مربوطه بریتانیا در تماس هستند تا از «سلامت و بازگشت ایمن» آنها به کشورشان مطمئن شوند.

رسانه‌های ایرانی روز ۲۴ بهمن گزارش دادند که مقامات جمهوری اسلامی دو شهروند بریتانیایی را که متهم به جرایم امنیتی هستند، بازداشت کرده‌اند.

بر اساس بیانیه خانواده دو شهروند بریتانیایی که روز شنبه ۲۷ بهمن در سایت وزارت خارجه بریتانیا منتشر شده، نام زوج بازداشت شده «کریگ فورمن» و «لیندسی فورمن» ذکر شده، اما تاکنون گزارشی درباره زمان بازداشت و اتهام آنها منتشر نشده است.

خانم فورمن ۳ ژانویه (۱۵ بهمن)، آخرین روزی که قرار بود در ایران اقامت کنند، در صفحه اینستاگرام خود عکسی از دیدار با یک آخوند در شهر اصفهان منتشر کرده و نوشته بود: «سفر به من یاد می‌دهد که هسته اصلی بشریت مشترک است: مهربانی، فروتنی و احترام به یکدیگر.»

akhoond.jpg

رسانه‌های بریتانیا می‌گویند این زوج جهان‌گرد، ۱۰ دی‌ماه از ارمنستان وارد ایران شده بودند و قصد داشتند پنج روز بعد به پاکستان بروند و نهایتا به استرالیا سفر کنند.

خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، شامگاه چهارشنبه بدون اشاره به چگونگی بازداشت این دو شهروند بریتانیایی گزارش داد که آنها در یکی از زندان‌های استان کرمان نگهداری می‌شوند و هوگو شورتر، سفیر بریتانیا در ایران، نیز با این «دو متهم امنیتی تبعه انگلیس در محل دادسرای عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان دیدار کرده است».

ایرنا تصاویری از این دیدار را نیز منتشر کرد، در حالی که چهره مرد و زنی که احتمالا دو شهروند بریتانیایی بازداشت‌شده هستند، شطرنجی و غیرقابل تشخیص شده است.

خانواده این زوج بریتانیایی در بیانیه‌ خود گفته‌اند که چرخش «غیرمنتظره» وقایع، نگرانی عمیقی را برای کل خانواده ایجاد کرده و ما به شدت بر اطمینان از امنیت و سلامت آن‌ها در این دوران دشوار تمرکز کرده‌ایم.

این بیانیه می‌افزاید در تماس فعال با دولت بریتانیا و مقامات ذی‌ربط و تلاش برای تأمین بازگشت ایمن آن‌ها هستیم.

گزارش رسانه‌های بریتانیایی حاکی است که زوج یاد شده، هر دو در اوایل دهه ۵۰ زندگی خود هستند و پس از اقامت در شهرهای تبریز، تهران و اصفهان با همراهی راهنمای تور، به کرمان سفر کرده بودند اما هرگز وارد هتل خود در این شهر نشدند.

این زوج قبل از بازداشت در یک سری پست‌های شبکه‌های اجتماعی، از حضور در ایران اظهار خرسندی کرده و از مردم «دوست‌داشتنی ایران» صحبت کرده بودند.

لیندسی فورمن، روان‌شناس با مدرک دکترا و شوهرش کریگ نیز نجار است.

چندین شهروند دیگر کشورهایی اروپایی نیز هم‌اکنون در زندان‌های ایران به‌سرمی‌برند. جمهوری اسلامی طی سال‌های اخیر بارها این زندانیان اروپایی را با زندانیان موردنظر خود که در کشورهای غربی بوده‌اند معاوضه کرده است.

یکی از آخرین این موارد که ظن معاوضه زندانیان درباره آن وجود دارد به ماه گذشته بازمی‌گردد که مقامات جمهوری اسلامی چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، را آزاد کردند و چهار روز پس از آن نیز محمد عابدینی، متهم به نقض تحریمهای تسلیحاتی آمریکا، در ایتالیا آزاد شد و به ایران بازگشت.

گروه‌های مدافع حقوق بشر و دولت‌های غربی طی سال‌های اخیر بارها حکومت ایران را به اتخاذ سیاست «گروگان‌گیری» به عنوان ابزار چانه‌زنی به منظور اخذ امتیازات سیاسی متهم کرده‌اند.

در حال حاضر شماری از شهروندان خارجی و دوتابعیتی بنا به اتهاماتی بی‌اساس در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند و حکومت ایران همچنان به نقض تعهدات بین‌المللی خود در این ارتباط ادامه می‌دهد.

:::

uniteh.jpgدر ادامه اعتراض‌ها به کشته شدن امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی دانشگاه تهران، دانشجویان این دانشگاه و همچنین دانشگاه تربیت مدرس در یکشنبه ۲۸ بهمن تجمع اعتراضی برگزار کردند و شعار‌هایی از جمله «‌اگر با هم یکی نشیم یکی یکی کشته می‌شیم» سردادند

ایران اینترنشنال - دانشجویان دانشگاه تهران در تجمع یکشنبه در صحن پردیس هنرهای زیبا راهپیمایی کردند.

«ما تماشاگر نمی‌خواهیم به ما ملحق شوید»،«فکر نکنید یه روزه، قرار ما هر روز» و «کشته ندادیم که سازش کنیم، مسئول قاتل رو ستایش کنیم.» از جمله شعارهای دانشجویان بود.

دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس هم در فراخوان خود برای تجمع اعلام کردند که خواسته آنان تامین امنیت مسیر دانشجویان در خیابان‌های اطراف دانشگاه به جای امنیتی کردن فضای داخل دانشگاه توسط نیروهای حراست است.

همچنین تصاویری از شعارنویسی و نصب برچسب‌های دستنویس دانشجویان در محوطه دانشگاه شهید بهشتی در حمایت از اعتراضات دانشجویان دانشگاه تهران منتشر شده است.

مرگ بر خامنه‌ای و «خونی که ریخته می شه،با هیچی پاک نمی‌شه» از جمله این شعارها است.

شماری از دانشجویان معترض، روز شنبه ۲۷ بهمن نیز مقابل کتابخانه مرکزی این دانشگاه تجمع کردند.

دانشجویان دانشگاه تهران، جمعه نیز اقدام به برگزاری تجمع و «بست‌نشینی» روی زمین در حیاط کوی دانشگاه تهران کردند. نیروهای امنیتی و لباس شخصی نیز دانشگاه تهران را محاصره کردند که در پی آن، چهار نفر از دانشجویان بازداشت شدند.

خبرنامه امیرکبیر شنبه گزارش داد با پافشاری دانشجویان دانشگاه تهران، هر چهار دانشجوی بازداشتی آزاد شدند.

بنا بر این گزارش‌ها، بینی یک دانشجوی معترض به دست ماموران امنیتی شکسته شده است.

سخنان متناقض درباره بازداشت مظنونان

اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه گفت که قاتلان امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران هنوز دستگیر نشده‌اند اما در این رابطه سه یا چهار مظنون در بازداشت هستند.

حالا چه می شود؟

| No Comments

nowwhat.jpgمذاکره نمی‌کنیم، پس چه می‌شود؟ سیاست‌های جایگزین جمهوری اسلامی چیست؟

عطا محامد - ایران وایر

رهبر جمهوری اسلامی بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی، کسی است که می‌تواند «سیاست‌های کلی نظام» را مشخص کند.‍ او در ۱۹بهمن۱۴۰۳، سیاست جدیدی پیش گرفت که نگرانی‌های جدی‌ای در میان مردم ایران به‌وجود آورده است. «آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای»، در این سخنرانی گفت: «مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی را حل نمی‌کند» و تاکید کرد که تجربه گذشته نشان داده است که واشنگتن به تعهدات خود پایبند نیست. او با اشاره به مذاکرات دهه ۹۰ افزود: «مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجه‌ای نگرفتیم.»

در پی این سخنان، سیاست‌مداران جمهوری اسلامی عملا یک صدا شده‌اند. «مسعود پزشکیان»، رییس‌جمهور ایران که در مناظرات انتخاباتی خود گفته بود «هیچ حاکمیتی در درون قفس نتوانسته به رشد و شکوفایی برسد و ما برای شکوفایی اول باید با کشورهای منطقه تعامل کنیم و سپس با سایر کشورها وارد گفت‌وگو و مذاکره شویم.» در ۲۲ بهمن از تناقض در مواضع رییس‌جمهور آمریکا انتقاد کرده و گفت واشنگتن از یک‌سو ادعای گفت‌وگو دارد و از سوی دیگر، تمام ابزارهای فشار و توطئه را علیه ایران به‌کار می‌گیرد و به نوعی مذاکره را منتفی دانست. این موضع با تقدیر خامنه‌ای همراه شد. او در ۲۴ بهمن از «سخنان صریح و راهگشای» پزشکیان تشکر کرد و آن را برآمده از «دل مردم» دانست.

به‌نظر نمی‌رسد این رویکرد، هم‌سو با خواست جمعی ایرانیان باشد. اما سوال اینجاست که جمهوری اسلامی‌ای که با آمریکا مذاکره نمی‌کند و تحریم‌ها را پابرجا نگه می‌دارد، چه سیاست‌های جایگزینی دارد؟

تأکید بر مقاومت و اقدام بین‌المللی علیه واشنگتن

بعد از سخنان خامنه‌ای، «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه ایران، که پیش‌تر درباره امکان‌های مذاکره سخن می‌گفت، در ۲۱ بهمن‌ماه گفت: «ما قبلا بیش از دو سال با آن‌ها مذاکره کردیم، با حسن‌نیت مذاکره کردیم... ولی چه اتفاقی افتاد؟ آن‌ها بودند که تعهدات‌شان را به‌درستی عمل نکردند و در نهایت از توافق خارج شدند.» او تاکید کرد «به لحاظ کارشناسی اصلا زمینه برای مذاکره عادلانه وجود ندارد، مگر این‌که ملت ایران با مقاومت حداکثری در برابر فشار حداکثری آن‌ها مثل دفعات گذشته تحریم‌کنندگان را از تحریم‌های خودشان ناامید کنند.»

در راستای همین اظهارات و به‌ویژه پس از گفته‌های «دونالد ترامپ»، رییس‌جمهور آمریکا، که ایران را میان دوگانه «توافق» و «بمباران» قرار داده است، وزارت خارجه ایران تلاش کرده است که اقدام بین‌المللی نیز علیه واشنگتن پیش بگیرد. «امیرسعید ایروانی»، نماینده ایران در سازمان ملل، در ۲۳ مهر با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت، تحریم‌های آمریکا را غیرقانونی دانسته و خواستار واکنش این نهاد در برابر تهدید به استفاده ترامپ از زور شد. از سوی دیگر خبرگزاری‌های نزدیک به حکومت بیانیه‌ای به نقل از حدود ۱۷۰۰ نفر از «اساتید دانشگاهی و نخبگان علمی» ایران در ۲۱ بهمن ماه در حمایت از سخنان خامنه‌ای منتشر کردند. این بیانیه که امضا‌کنندگان آن مشخص نیستند مذاکره با آمریکا را خطرناک برای امنیت و استقلال ایران می‌داند. بیانیه با اشاره به بدعهدی تاریخی و اقدامات خصمانه علیه ایران از کودتای ۲۸ مرداد تا ترور «قاسم سلیمانی»، نتیجه می‌گیرد که اعتماد به آمریکا غیرعاقلانه است. در پایان، این افراد مقامات کشور را به مقاومت تشویق کرده و به تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی و توسعه فناوری و تولید ملی توصیه می‌کنند.

آیا مذاکره همچنان در دستور کار است؟

با وجود شفافیت سخن خامنه‌ای، عده‌ای همچنان خواهان انجام مذاکره هستند. از جمله «حمیدرضا جلائی‌پور»، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران که در یادداشتی برای روزنامه «هم‌میهن» می‌نویسد ایران باید همچنان مسیر دیپلماسی و مذاکره برای رفع تحریم‌ها را دنبال کند، زیرا بی‌توجهی به بحران‌های اقتصادی و شکاف سیاسی، توان ملی را تضعیف کرده و افکار عمومی را از حاکمیت دور می‌کند.

کسانی که بعد از گفته‌های رهبر جمهوری اسلامی هنوز هم خواهان مذاکره هستند، کم نیستند. مانند «عبدالله رمضان‌زاده»، سیاستمدار اصلاح‌طلب، که در شبکه ایکس خود نوشت: «به‌نظر می‌رسد مذاکره در پیش باشد!» آن‌هم چند دقیقه بعد از سخنرانی رهبر که مذاکره با آمریکا را «استثنا» دانسته بود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

برخی چهره‌ها مانند «محمدرضا باهنر»، نماینده سابق مجلس، از مذاکره دفاع می‌کنند اما پس از سخنان خامنه‌ای دو دل شده‌اند. او تاکید دارد که ایران با اصل مذاکره مخالف نیست، اما این کار نباید از موضع ضعف انجام شود. به گفته او، در سند چشم‌انداز ۲۰ ساله نیز بر ارتباط با تمام کشورها به‌جز اسراییل تاکید شده، اما «نمی‌شود دشمن پا روی گلوی ما بگذارد و بگوید مذاکره کن.»

«غلامعلی حدادعادل»، مشاور عالی رهبر، در واکنش به چنین دیدگاه‌هایی که مردد هستند می‌گوید که رهبر انقلاب برای موضع خود استدلال دارد و موافقان مذاکره نیز باید دلایل خود را روشن کنند. او با اشاره به این‌که برخی ترامپ را «اهل معامله» می‌دانند، می‌پرسد: «آیا ترامپ تغییر کرده و بهتر شده است؟» و تاکید دارد که این افراد باید مشخص کنند برای رفع تحریم‌ها چه امتیازی به آمریکا خواهند داد.

hokm.jpgایران اینترنشنال - در پی قتل یکی از دانشجویان ساکن خوابگاه کوی دانشگاه تهران در جریان زورگیری در نزدیکی این محل و برگزاری تجمعات اعتراضی در محوطه کوی دانشگاه، محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهوری ایران، امروز با صدور دستور ویژه‌ای جهت تحقیق در اینباره، به مقامات امنیتی دستور داد تا فوراً "همه ابعاد" حادثه را بررسی کنند. در همین حال، حسین سیمایی صراف، وزیر علوم ایران، اعلام کرد که طبق حکمی که از سوی رئیس‌جمهوری به وی ابلاغ شده است، "ماجرای دانشگاه" نباید به بیرون کشیده شود.

علیرضا خامسیان، معاون ارتباطات و اطلاع‌رسانی دفتر معاون اول رئیس‌جمهوری ایران، امروز شنبه ۲۷ بهمن، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: "در پی قتل دردناک امیر محمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران، معاون اول رئیس جمهور، طی تماس با وزیر کشور دستور ویژه برای بررسی همراه با فوریت و دقت همه ابعاد این حادثه تلخ و اطلاع رسانی شفاف به مردم را صادر کرده است". مدیریت خوابگاه‌های دانشگاه تهران نیز در پی این حادثه، ضمن عذرخواهی، استعفا داد.

از سوی دیگر نیز حسین سیمایی صراف، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، امروز با حضور در جمع هیات رئیسه دانشگاه تهران برای پیگیری پرونده قتل امیر محمد خالقی، اخبار مربوط به دستگیری و بازداشت دانشجویان معترض را رد و تصریح کرد که در جریان تجمع اعتراضی جمعه شب در کوی دانشگاه، هیچ دانشجویی بازداشت نشده است.

وزیر علوم ایران ضمن عذرخواهی "از طرف همه دستگاه‌هایی که در این ماجرا قصور داشتند"، اعلام کرد که به حکم مسعود پزشکیان، موظف به پیگیری شده و بر طبق همین حکم، اجازه نمی‌دهد "ماجرای دانشگاه به بیرون کشیده شود". به گفته وی در غیر این صورت بدون "هیچ مماشاتی"، با جدیت برخورد خواهد شد.

اظهارات مقامهای ایرانی، یک روز پس از آن مطرح میشود که دانشجویان خشمگین، با تجمع در کوی دانشگاه تهران و سر دادن شعارهایی از جمله "خونی که ریخته میشه با هیچی پاک نمیشه"، خواستار افزایش تدابیر امنیتی در خوابگاه و محله‌های اطراف آن شدند. دانشجویان می‌گویند که پیش از این نیز بارها نسبت به ناامنی محوطه اطراف، ابراز نگرانی کرده‌اند.

ویدئوهایی که از اعتراضات عصر جمعه محوطه کوی دانشگاه در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده، از به خشونت کشیده شدن اعتراضات دانشجویان برای مدت کوتاهی حکایت دارد. بنا بر گزارش منابع دانشجویی، درگیری در ورودی خوابگاه کوی پسران تشدید شده و در این میان "بی‌سیم یکی از لباس‌شخصی‌های حاضر در ورودی خوابگاه بر زمین می‌افتد و در پی آن یکی از دانشجویان دختر با دیدن بی‌سیم به حضور فرد اعتراض می‌کند که مامور لباس شخصی در پاسخ به سمت او حمله‌ور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد".

تجمع دانشجویان معترض، در نهایت جمعه شب با حضور مسئولان دانشگاه تهران و سخنان سرپرست این دانشگاه، پایان یافت. اگرچه این اعتراض انگیزه سیاسی نداشت، اما چنین رویدادهایی می‌تواند شعله‌ ناآرامی مردمی که با فشار قیمتهای بالای مایحتاج روزانه و همچنین سوء مدیریت گسترده مسئولین دست و پنجه نرم می‌کنند را افروخته تر کند.

امیر محمد خالقی، دانشجوی رشته مدیریت کسب‌وکار دانشگاه تهران بود که ساعت ۲۱ چهارشنبه ۲۴ بهمن در مسیر بازگشت به کوی دانشگاه در منطقه امیرآباد مورد حمله زورگیران قرار گرفته و صبح روز بعد به دلیل شدت جراحت وارده جان خود را از دست داد.

trumpkham.jpgایندیپندنت فارسی - العربیه روز شنبه، ۲۷ بهمن‌ماه گزارش داد که یک مقام ارشد اروپایی از تلاش‌های واشینگتن برای برقراری مذاکرات محرمانه با تهران درباره برنامه هسته‌ای ایران خبر داده است.

این دیپلمات ارشد که نامش فاش نشده است، اظهار داشت که دولت دونالد ترامپ قصد دارد پیش از ماه اکتبر، زمان پایان یافتن توافق هسته‌ای فعلی که در سال ۲۰۱۵ امضا شد و ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، به توافقی جدید با ایران دست یابد.

او در ادامه تصریح کرد: «اگر قرار باشد یک دولت آمریکایی بتواند با ایران به توافق برسد، آن دولت، دولت ترامپ خواهد بود.»

این مقام اروپایی تاکید کرد که هر توافق جدیدی میان این دو کشور، فراتر از مسایل «هسته‌ای» خواهد بود و به احتمال زیاد شروط دیگری نیز در آن گنجانده خواهد شد. همچنین به نظر می‌رسد که یکی از موضوعات مورد مذاکره، احتمال رفع تحریم‌ها علیه ایران باشد.

این دیپلمات همچنین افزود که ضعف متحدان منطقه‌ای ایران، به‌ویژه خسارات سنگینی که حزب‌الله پس از جنگ با اسرائیل متحمل شد و سقوط حکومت بشار اسد، رئیس‌جمهوری پیشین سوریه، زمینه‌ساز ایجاد فرصتی برای دستیابی به توافقی گسترده‌تر شده است. او تاکید کرد که چنین شرایطی دو سال پیش نه تنها قابل تصور نبود، بلکه حتی غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسید.

ترامپ در ماه‌های اخیر بارها بر تمایل خود برای مذاکره با ایران تاکید کرده، اما همزمان احتمال رویارویی نظامی را نیز مطرح کرده است. رئیس‌جمهوری آمریکا گفته که اگر توافقی میان تهران و واشینگتن حاصل شود، اسرائیل تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران نخواهد کرد.

رئیس جمهوری آمریکا همچنین تاکید کرد که ترجیح می‌دهد به یک «توافق صلح هسته‌ای» دست یابد که به تهران اجازه دهد به‌جای مواجهه و تشدید، به‌طور مسالمت‌آمیز رشد و شکوفا شود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در حالی که ترامپ سیاست‌های تحریمی سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی را دوباره اعمال کرده است، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران، به شدت از تشدید تحریم‌ها انتقاد کرده و در مورد جدیت آمریکا در مذاکرات با تهران ابراز تردید کرده است.

با وجود ابراز تمایل بسیاری از مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی به از سرگیری مذاکره با دولت دونالد ترامپ، علی خامنه‌ای هرگونه گفتگو با آمریکا را نامناسب دانست.

15-1.jpgمذاكره با امريكا!؟

سيدعطا‌‌الله مهاجراني

ظاهرا مانند موسي و عصا هرگاه سخن از مذاكره با امريكا به ميان مي‌آيد، مقاله مذاكره مستقيم كه در ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۹ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، تداعي مي‌شود. دوستان، آشنايان و رسانه‌ها از من هم مي‌پرسند نظرم درباره مذاكره با امريكا چيست؟ به نظرم موضوع از چنان اهميت و حساسيتي برخوردار است كه بايد جهات مختلف و لايه‌هاي متفاوت آن را با دقت و تأمل سنجيد و بررسي كرد.

يكم: بديهي است كه هيچ كس با نفس مذاكره با دشمن از بنياد مخالف نيست. دلايل متعدد و متنوع تاريخي و ديني و عقلاني و تجربي مي‌توان برشمرد كه دشمنان با يكديگر مذاكره كرده‌اند. در تاريخ معاصر ويت‌كنگ‌ها همزمان با جنگيدن در ويتنام با نمايندگان امريكا در اروپا مذاكره مي‌كردند.

دوم: در ارديبهشت ماه سال ۱۳۶۹ يعني 34 سال پيش كه مقاله مذاكره مستقيم در روزنامه اطلاعات چاپ شد. جهان دوقطبي بود. ما تازه از مرحله دشوار و تاب‌سوز جنگ 8 ساله نجات پيدا كرده بوديم. هاشمي‌رفسنجاني و آيت‌الله خامنه‌اي هر كدام در نخستين سال مسووليت خويش بودند. بعد از جنگ شاهد وحدت ملي و انسجام بيشتر دولت ـ ملت بوديم و نهايتا اين امريكا بود كه بدون هيچ گونه پيش‌شرطي جورج بوش پدر كه رييس‌جمهور يك دوره‌اي شد و سابقه رياست سازمان سيا را داشت، پيشنهاد مذاكره را مطرح كرد.

سوم: اكنون پس از 34 سال جهان دگرگون شده است. اين دگرگوني تفسير‌هاي متفاوتي دارد. هر تفسير مي‌تواند مبناي رويكرد ويژه‌اي باشد. نتانياهو و ترامپ گمان مي‌كنند در قضيه فلسطين و حزب‌الله پيروز شده‌اند. سخن از پايان حزب‌الله در لبنان و پايان غزه بر زبان مي‌آورند.

باور دارند كه ايران با سقوط نظام بعثي بشار اسد در سوريه تضعيف شده و ديگر امكان دفاع از جبهه مقاومت يعني حزب‌الله و حماس را ندارد. به همين دليل نتانياهو گهگاه از پايان نظام جمهوري اسلامي سخن مي‌گويد. ترامپ البته اين حرف را نمي‌زند ولي براي ايران ضعيفي كه نتواند از خود دفاع كند و در زماني كه امريكا و اروپا و اسراييل و كشورهاي هم‌پيمان منطقه‌اي انتظار دارند، نظام جمهوري اسلامي ايران مثل نظام سوريه سقوط كند.


چهارم: بر اساس چنين پيش‌داوري‌هايي ترامپ دستورالعمل اجرايي خود درباره ايران را با همان امضاي طولاني‌اش امضا كرد. روح آن دستورالعمل نه تنها خلع سلاح ايران بلكه تسليم ايران است. ايران اگر آن شرايط را بپذيرد گويي در جنگي با امريكا شكست خورده است. همان طور كه امريكا شرايط خود را بعد از جنگ جهاني دوم بر آلمان و ژاپن و در سال ۲۰۰۳ بر عراق تحميل كرد اين ‌بار مي‌خواهد بدون جنگ به اتكاي قدرت نظامي ،سياسي و تبليغاتي‌اش شرايط خود را بر ايران تحميل كند.


پنجم: ايران يك بار با امريكا مذاكره كرد. برجام محصول مذاكره بود. ترامپ برجام را ترك كرد و در واقع مذاكره را از معني و فايده انداخت. اكنون او چگونه انتظار دارد كه ايران به او اعتماد كند؟


ششم: كشوري كه سلاح اتمي دارد و از سلاح اتمي در جنگ دوم جهاني عليه كشور و مردم ژاپن استفاده كرده است. با كدام منطق و برهان و مشروعيت ايران را تهديد مي‌كند و براي ايران خط مشي تعيين مي‌كند كه نمي‌بايست از توان هسته‌اي برخوردار باشد؟


هفتم: دقت در متن فرمان يا دستورالعمل اجرايي ترامپ ترديدي باقي نمي‌گذارد كه ماهيت و جهت اين دستورالعمل صهيونيستي است و با ادبيات نتانياهو نوشته شده است.

فاطمه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، در گفت‌وگوی تصویری با روزنامه شرق می‌گوید: «دو ماه قبل از رحلت پدرم، دو نفر به من خبر دادند که عده‌ای می‌خواهند رفسنجانی را ترور کنند، به نحوی که خودتان فکر کنید پدرتان به مرگ طبیعی فوت کرده است.»

17-6.jpgفاطمه هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگویی ویدیویی با شرق به تشریح دانسته‌های خود از جزئیات مرگ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام پدرش پرداخته است.

او در این مصاحبه می‌گوید: ظهر بابا خودش به من زنگ زد. فکر می‌کنم بابا می‌دانست دارد برایش اتفاقی می‌افتد؛ چون خبرهایی شنیده بود که گفته بودند می‌خواهند بلایی سرشان بیاورند... بله، دو ماه قبل به من گفته بودند. به خودشان هم قبلا گفته بودند.

فاطمه هاشمی در بخش دیگری از مصاحبه نیز روایت می‌کند که دو مرد غریبه به دفترش در دانشگاه آمده و از جنگ کربلای ۴ و ۵ گفتند تا نشان دهند که با پدرش بوده‌اند و هشدار دادند که آیت الله هاشمی را طوری ترور می‌کنند که به نظر مرگ طبیعی بیاید.

فاطمه هاشمی می‌گوید که ابتدا جدی نگرفته است، اما با گریه موضوع را به پدرش انتقال داده که او پس او آرام کردنش و خواسته موضوع را به کسی نگوید.

او همچنین می‌گوید پدرش بعدها در یادداشت‌هایش نوشته که در سال ۹۵ به او اطلاع داده بودند که کمیته‌ای چهارنفره علیه او فعالیت می‌کند. پس از فوتش نیز یکی از اعضای دفترش گفته است که فردی پیشنهاد اعدام او را داده بوده است!

فاطمه هاشمی به نقل قولی از مسیح مهاجری هم اشاره می‌کند که هاشمی رفسنجانی در خانه موزه، او را به اتاقی برده و درباره این تهدیدها خصوصی صحبت کرده بوده است.

او همچنین با گلایه از برخی افراد تیم حفاظتی و سرتیم آقای هاشمی شائبه‌هایی را هم درمورد تاخیر در کمک‌رسانی و همچنین رساندن او به بیمارستان مطرح می‌کند.

schultz.jpgیورونیوز - اولاف شولتس، صدراعظم آلمان روز شنبه در واکنش به اظهارات اخیر جِی دی ونس، معاون رئیس جمهوری آمریکا هرگونه مداخله خارجی در کشورش را محکوم کرد.

آقای شولتس تاکید کرد که مردم آلمان اجازه نخواهند داد اشخاص ثالث به نفع حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی کشورش که هفته آینده برگزار می‌شود، مداخله کنند.

صدراعظم آلمان که در جمع مقامات و شخصیت‌های بین‌المللی حاضر در کنفرانس امنیتی مونیخ سخن می‌گفت در این خصوص تصریح کرد: «تنها ما (مردم آلمان) تصمیم می‌گیریم که دموکراسی در کشور چه مسیری را باید طی کند، نه هیچ کس دیگر!»

او اظهارات روز جمعه معاون رئیس جمهوری آمریکا را که نسبت به منزوی کردن حزب «آلترناتیو برای آلمان» انتقاد کرده و خواستار پایان «خط قرمز» در برابر این حزب شده بود، محکوم کرد و گفت: «چنین کاری (اظهار نظر مداخله‌گرایانه) قابل قبول نیست؛ به ویژه آنکه از جانب دوستان و متحدان باشد.»

سخنان تند و جنجالی جی دی ونس درانتقاد از آنچه او «افول آزادی بیان» در اروپا و سیاست‌های غلط مهاجرتی در این قاره ‌خواند، با واکنش شدید رهبران اروپایی مواجه شد.

معاون رئیس جمهوری ایالات متحده به‌طور خاص، احزاب جریان اصلی آلمان را که از هرگونه ائتلاف با حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» امتناع می‌کنند، هدف انتقادات خود قرار داد.

با وجود این اختلاف نظرها، آلمان که سیاست خارجی و دفاعی خود را پس از جنگ جهانی دوم بر پایه شراکت و همکاری فرا‌آتلانتیک بنا نهاده است، حاضر نیست به آمریکایی‌ها پشت کند.

ولاف شولتس با این حال ضمن تأکید بر نیاز به یک «صنعت تسلیحاتی قوی اروپایی»، اطمینان داد که آلمان به خرید تجهیزات نظامی آمریکایی ادامه خواهد داد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

صدراعظم آلمان با تأکید مجدد بر این نکته که صلح در اوکراین تنها با تضمین حاکمیت این کشور برقرار می‌شود، هرگونه «صلح تحمیلی» به کی‌یف را رد کرد.

او با اشاره به تماس تلفنی اخیر ترامپ و پوتین که حساسیت نسبت به مذاکرات صلح اوکراین را در میان اروپایی‌ها بالا برده، تاکید کرد که آلمان هرگز از صلحی تحمیلی حمایت نخواهد کرد.

کارآمدی بمب اتم احتمالی ما

| No Comments

kapo.jpgیدالله کریمی پور

چندی پیش شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوری‌اسلامی به مذاکره نکردن با ایالات‌متحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:


۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران‌ را حل نمی کند؛


۲- حتی چنان چه جمهوری‌اسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.

در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هسته‌ای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافی‌جویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم‌ جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم‌ بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:

۱-توانایی بازماندگی
نخست آن‌که حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستم‌های هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاه‌های مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛

۲- سیستم‌های پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستم‌های پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشک‌های بالستیک قاره‌پیما (ICBMs) زمین به زمین، موشک‌های بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمب‌افکن‌های استراتژیک مانند B.2, F.22و... پراکندگی و استتار این سیستم‌ها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛

۳- دکترین هسته‌ای
همان‌ گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم‌ خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛

۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام‌ عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستم‌های هشدار اولیه چنان‌ است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین‌ مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛

۵- تصمیم‌گیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.

۶- پیامدهای پیش‌بینی ناپذیر
بهره گبری از تسلیحات هسته‌ای، قرین است با پیامدهای پیش‌بینی ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.


به گمانتان‌ جمهوری اسلامی از حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی به‌حمله دوم‌ را خواهد داشت؟!



kayhan.jpg*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: تونی فرنسیس نویسنده و تحلیلگر سیاسی لبنانی
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

پس از گذشت بیش از یک سال از آنچه برتری منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به نظر می‌رسید، جنگ غزه به این تصویر پایان داد. «مسائل بین‌المللی» اندیشکده آمریکایی متخصص در سیاست خارجی، با بیان اینکه پیروزی تاکتیکی رژیم ایران در هفتم اکتبر به شکست استراتژیک آن منجر شده، می‌افزاید جمهوری اسلامی ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری آسیب‌پذیر شده و مهمترین هدف مقام‎ات آن فقط حفظ رژیم است.

شاید وقتی رژیم ایران گروه‌ حماس و بقیه سازمان‌هایی را که به بهانه مقابله با اسرائیل تأسیس کرده بود، تسلیح و تأمین مالی می‌کرد، به ذهن‌اش هم خطور نمی‌کرد که برخی از آنها طبق زمان‌بندی خودشان، مانند حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بدون هماهنگی لازم دست به حمله می‌زنند، اما مطمئناً کاملاً آگاه بود که چنین اتفاقی رخ خواهد داد.

در ماه‌های قبل از «توفان الاقصی»، تهران بر نظریه «وحدت میدان‌‎ها» در چارچوب موسوم به «محور مقاومت» پافشاری می‌کرد و با انتساب آن به حسن نصرالله دبیرکل سابق حزب‌الله، برای اجرای عملی این نظریه تلاش می‌کرد. از همین رو احزاب وابسته در بیروت جمع شده و اهداف خود را مشخص کردند که مهمترین آنها آزادی قدس و اقامه نماز در آنجا بود!

علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی توانست حلقه‌ای را که مقامات تل‌آویو آن را «حلقه آتش» می‌نامند، به دور اسرائیل محکم کند. اطرافیان خامنه‌ای این واقعیت را کتمان نکردند که تکمیل این حلقه شامل وارد کردن کرانه باختری به شورشِ همزمان علیه اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطینی است که می‌بایست منجر به ایجاد یک توازن بازدارنده جامع بین تهران و تل‌آویو از طریق گروه‌های هم‌پیمان شود.

رژیم ایران معتقد بود که بخشی از این موازنه را با تسلیح و تامین مالی شبه‌نظامیان حزب‌الله لبنان به دست آورده و تکمیل آن مشروط به کنترل اوضاع فلسطین و جابجایی اوضاع در اردن است، به ویژه آنکه سوریه با حضور سنگین ایران در دمشق تحت عنوان شعار حمایت از رژیم بشار اسد کاملا در دسترس بود.

رژیم خامنه‌ای دخالت در عملیات هفتم اکتبر حماس را ساعاتی پس از وقوع آن بطور رسمی تکذیب کرد. محمدجواد ظریف یکی از چهره‌های کلیدی دولت مسعود پزشکیان، اخیراً تا آنجا پیش رفت که حمله هفتم اکتبر را سبب ضایع شدن نشست رژیم با آمریکا دانست که به ادعای وی قرار بود در نهم اکتبر، یعنی دو روز پس از حمله، برگزار شود.

این موضع مزورّانه رژیم ایران این پرسش را مطرح می‌کند که پس تهران واقعاً از نظریه «وحدت میدان‌ها» به دنبال چه بود؟! آیا به دنبال راه‌اندازی نبردی همه‌جانبه علیه اسرائیل بود یا فقط برای ساختن یک ساختار تهدیدآمیز علیه تل‌آویو و کشورهای عربی به عنوان کارت بازی و جهت باج‌خواهی در مذاکرات ابتدا با دولت اوباما و سپس با دولت جو بایدن آن را تقویت می‌کرد؟!

اما «توفان الاقصی» که یحیی السنوار مسئول شاخه حماس در غزه به راه انداخت استراتژی اعلام شده رژیم ایران را از بیخ و بُن نابود کرد و «وحدت میدان‌ها»ی به اصطلاح «محور مقاومت» در مهمترین بخش‌های خود به سقوط کشانده شد. کرانه باختری در واکنش به این رویدادهای از جای خود تکان نخورد و حزب‌الله لبنان به عنوان مهم‌ترین ستون «محور مقاومت» رژیم ایران در مجاورت اسرائیل، که ماموریت داشت شهر الخلیل اسرائیل را به حمله تهدید کند، برای پشتیبانی از غزه به یک درگیری برای پرت کردن حواس‌ اسرائیل در جنوب که جمهوری اسلامی هم نمی‌خواست به یک جنگ فراگیر تبدیل شود، بسنده کرد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در مواجهه با «توفان جنوب» در غزه و «توفان شمال» با جبهه پشتیبانی حزب‌الله آنهم در سال انتخابات سرنوشت‌ساز آمریکا، اسرائیل مستقیم به جنگ برای نابودی غزه و کوچ ساکنان آن روی آورد و پس از چند ماه شروع به جنگی برای «ریشه‌کن» کردن حزب‌الله لبنان کرد و در پایان اکتبر گذشته پس از کشته شدن کادرهای ارشد رهبری و به اصطلاح نخبگان این گروه، آن را مجبور به امضای توافقی کرد که شبیه به تسلیم کامل در برابر ماشین جنگی اسرائیل بود.

عملیات «محور مقاومت» و درواقع «محور رژیم ایران» در غزه و لبنان با برتری قاطع نظامی اسرائیل به پایان رسید که نتایج آن در غزه و لبنان نمایان است. بعد هم با سقوط رژیم اسد و بیرون راندن نیروهای جمهوری اسلامی از سوریه و از دست دادن دمشق، تمام سرمایه‌گذاری‌های مالی و نظامی و نیروی انسانی رژیم ایران دود شد و هوا رفت. اما موضوع به همینجا نیز ختم نشد! توفانی که جمهوری اسلامی می‌خواست از آن برای تغییر چهره منطقه جهت دست یافتن به منافع و تقویت نیروی خود استفاده کند، منجر به باز شدن دست اسرائیل و هموار کردن توفان دیگری به رهبری دونالد ترامپ شد که ویژگی‌های آن از همان روزی که ترامپ کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد، نمایان شده است.

bianieh.jpgدر سالروز ۲۵ بهمن ماه روز حصر غیرقانونی مهندس میرحسین موسوی، حجة الاسلام والمسلمین مهدی کروبی و دکتر زهرا رهنورد، جمعی از علاقمندان ایشان که عمدتا از پایه‌گذاران انقلاب اسلامی و رزمندگان و جانبازان دوره جنگ تحمیلی بودند، در اعتراض به این اقدام غیرقانونی، دعوت به تجمعی آرام نمودند.

با وجودیکه قانون اساسی هرگونه تجمعی که در آن حمل سلاح نبوده و مخل مبانی اسلام نباشد را آزاد شمرده است، بانیان این تجمع درخواست خود را از مدتی قبل به وزارت کشور ارائه نمودند. متاسفانه نهادهای قضایی و امنیتی که ۱۴ سال است از پاسخ چرایی این حصر غیرقانونی ناتوان هستند، با استفاده از خشونت و دستگیری جمع کثیری از مردم، مانع برگزاری تجمعی شدند که می توانست در فضایی آرام با پرهیز از شعارهای ساختارشکنانه، یکی از مطالبات جدی و به حق بخشی از جامعه را منتقل کند.


این برخوردها در حالی است که منتقدین دولت، هرگاه بخواهند، در هر جا که بخواهند و با هر تعداد اندکشان، به راحتی تجمع برگزار می‌کنند و به هر نهاد و شخصی که مخالف تفکرشان باشد، توهین کرده و حتی خلاف مصالح کشور برای مردم، کشور و نظام هزینه ایجاد می‌کنند. متاسفیم که بگوییم بخشی از این برخورد توسط وزارت کشور دولتی صورت می‌گیرد، که شعارش پیاده کردن حق و عدالت بوده است.

چهارده سال است که مردمان صبور و شکور و شجاع و شریف و فرهیخته این مملکت طی انتخابات متعدد با "نوع "حضور و با شعارها و نوشته‌ها و فریادها و از طرق قانونی‌ترین شیوه.های ممکن، خواستار رفع حبس غیر عادلانه و غیر قانونی محصورین شده‌اند.



چهارده سال است که احزاب اصلاح‌طلب، شخصیت.های واجد سرمایه اجتماعی، بزرگان علمی حوزه، دانشجویان نواندیش، بسیاری از مسولین چهار دهه حکومت، خانواده‌های عزیز شهدا،برخی از جانبازان به نامِ عرصه خون و آتش، وکلای وجیه المله، منتقدین مصلح، مصلحین مشفق و قاطبه مردم کشورمان خواهان گشایش در بن بست اختر شده‌اند.

چهارده سال است که انجمن اسلامی جامعه پزشکی به عنوان تشکلی که موثرین آن از پیشگامان انقلاب و پیشتازان جنگ بوده و دغدغه سلامت آحاد جامعه را دارد، طی نامه‌های تخصصی در حوزه پزشکی خطاب به عوامل تاثیر گذار در تصمیم مذکور، بنا بر ملاحظات صرفا علمی و پزشکی از خطرات جدی این وضعیت سخن رانده و خواهان پایان حصر شده است.

امروز و در دوره‌ای که دولتی بر سر کار هست که بزرگ‌ترین دعوی خود را برمبنای "وفاق" شکل داده است، به جد و جهد فراوان از دولت می‌خواهیم به قولی که به ملت درجهت رفع تبعض‌های ظالمانه داده است جامه عمل بپوشاند، تا احاد ملت بطور برابر بتوانند به رویه های غیرعادلانه و غیر قانونی اعتراض کنند که امر به معروف و نهی از منکر براساس اموزه‌های اصیل جز نقد قدرت نیست.

انجمن اسلامی جامعه پزشکی با جهت گیری حمایت نقادانه از دولت دکتر پزشکیان‌، رئیس جمهور محترم را به مقاومت مومنانه و ایستادگی راستین در برابر این میزانِ از کژاندیشی و کژرفتاری فرا می‌خواند.

taheri.jpgسالگرد ۵۷: دو شکست و حرکت به سمت شکست سوم

آقای خمینی و پیروان ایشان مرحله فتح را روی یک سینی نقره دریافت کردند. ارتش و نیروهای امنیتی ایران اعلام بی‌طرفی کردند. تقریبا تمامی احزاب و گروه‌های سیاسی فعال مانند شترها در یک کاروان به‌خط شدند

امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی

در سخنان اخیر خود به مناسبت سالگرد «انقلاب اسلامی»، آیت‌الله علی خامنه‌ای، ولی فقیه نظام، مدعی شد که سال گذشته «سال پیروزی‌های بزرگ» بود و سال آینده پیروزی‌های بازهم بزرگ‌تری به همراه خواهد آورد.

بسیاری از مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی و رهبری آقای خامنه‌ای این ادعای آیت‌الله را با تمسخر به چالش کشیده‌اند. آنان می‌پرسند: کدام پیروزی‌های بزرگ؟ سقوط پول ملی به نازل‌ترین سطح خود در تاریخ؟ تورم لگام‌گسیخته که نزدیک به نیمی از مردم ایران را به زیر خط فرضی فقر کشانده است؟ نابودی بیش از هزار شغل در بخش‌های صنعتی کشور در هر روز؟ حرکت فاجعه محیط‌‌زیستی به سوی ابعاد غیرقابل‌بازگشت؟ سقوط تدریجی زیربناهای کشور از جمله سدها، خطوط راه‌آهن، فرودگاه‌ها، بندرها، مدارس، بیمارستان‌ها، پالایشگاه‌ها و حوزه‌های نفت‌خیز؟ رشد اقتصادی که گرداگرد عدد صفر می‌چرخد؟

با آنکه تقریبا تمامی این ملاحظات واقعیت دارد، می‌توان گفت که تحلیل منتقدان و مخالفان رژیم مانند تیری است که به جای خوردن به هدف اصلی، هدف کنار آن را نشانه می‌گیرد. نتیجه این خطا در نشانه‌گیری به نظام بولهوس یا تورانی تهران امکان می‌دهد که در سنگر ادعاهای خود در پناه بماند.

نظامی که آیت‌الله روح‌الله خمینی و پیروان او پی ریختند، از آغاز قرار نبود یک دولت‌‌ــ‌ملت به معنای متعارف آن باشد. خود آیت‌الله بارها تاکید کرد که او برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور و به طور کلی ساختن یک دولت‌ــ‌ملت نیامده است. او تاکید کرد: «هدف ما اعتلای اسلام است.» از دید او، وظیفه نظام چیزی جز «مبارزه با استکبار» و انتشار اسلام ناب محمدی در مقیاس جهانی نیست. اوج علو انسانی در نظام خمینی‌گرا شهادت در راه اسلام است نه دستاوردهای اقتصادی، فنی، علمی، هنری، فرهنگی یا حتی نظامی.

در روزهای اخیر، بسیاری از حواریون آیت‌الله این تصور را تکرار کرده‌اند. اکثر آنان می‌گویند: هدف انقلاب بهبود وضع اقتصادی کشور نبود، زیرا در ۱۳۵۷، وضع اقتصادی ایران بسیار خوب بود. آیت‌الله محسن اراکی که مامور تشکیل جبهه جهانی اسلامی است، هدف انقلاب را «روی کار آمدن نظام‌های اسلامی واقعی» در تمامی ۵۷ کشور مسلمان و سپس کوشش دسته‌جمعی آنان برای گسترش اسلام به سراسر جهان توصیف می‌کند. دکتر حسن عباسی، معروف به کیسینجر اسلام، هدف نهایی نهضت را تبدیل کاخ سفید در واشینگتن به یک حسینیه می‌داند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

به عبارت دیگر، نظام خمینی‌گرا را باید در چارچوب جهان‌بینی ویژه آن به نقد گذاشت. این نظام با الهام از تعلیمات اسلام آغازین شکل گرفت. در اسلام آغازین، یعنی در دوران خلفای راشدین، هدف اصلی اسلام چیزی جز «فتح» نبود؛ فتح به معنای گشودن راه اسلام به سوی سرزمین‌های تازه. تاریخدان ایرانی، پروانه پورشریعتی، در کتاب مهم خود زیر عنوان «انحطاط و سقوط شاهنشاهی ساسانی»، فهرست بیش از ۳۰ نبرد ایرانیان با مهاجمان عرب‌اسلامی را عرضه می‌کند و نشان می‌دهد که هدف تمامی آن‌ها «فتح» سرزمین‌های ساسانی بود. از آنجا که در آن زمان هنوز اسلام سیمای مشخصی نداشت و حتی قرآن نهایی نوشته نشده بود، فاتحان عرب در پی مسلمان کردن مردم سرزمین‌های فتح‌شده نبودند.

بر اساس سنت قبیله‌ای مهاجمان، مرحله بعد از فتح «انفال» خوانده می‌شد که زیربنای تئوریک آن بعدا در یک سوره قرآن شکل گرفت. انفال به معنی غارت و چپاول سرزمین‌های اشغال‌شده و تقسیم غنائم بین غازیان، یعنی رزمندگان اسلامی، بود. در آن زمان، در زبان عربی لغات «سیاست»، «دولت»، «مدیریت»، «قانون»، «دیوان»، «دفتر»، «وزیر» و دیگر واژگانی که معرف یک دولت‌ــ‌ملت هستند، وجود نداشت. هدف غازیان فتح سرزمین‌های تازه و غارت ثروت‌های آنان بود.

تاریخ‌نویسان کلاسیک اسلامی که تقریبا همگی ایرانی‌تبار بودند، «فتح» را نخستین مرحله حرکت به سوی تشکیل یک دولت معرفی می‌کنند.

trump.jpgالمانیتور: ترامپ و نتانیاهو در مورد جمهوری اسلامی به «تفاهم کامل» رسیده‌اند

ایران اینترنشنال - المانیتور به نقل از یک منبع دیپلماتیک ارشد اسرائیلی گزارش داده دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در مورد جمهوری اسلامی به «تفاهم کامل» رسیده‌اند. به گفته این منبع، اگر توافق هسته‌ای با ایران به دست نیاید دروازه‌های جهنم به روی ایران باز می‌شود.

این منبع دیپلماتیک ارشد اسرائیلی که نامش فاش نشده افزود که این تفاهم شامل گام‌هایی بعدی علیه جمهوری اسلامی در صورت رد توافق هسته‌ای سخت‌گیرانه‌تر از برجام است.

بنا بر این گزارش، وقتی نتانیاهو در پایان سفر خود به آمریکا قصد داشت واشینگتن را ترک کند، ناظران سیاسی رضایت او از این سفر را به مواضع ترامپ در زمینه اقدام علیه حماس در غزه و آزادی گروگان‌های اسرائیلی نسبت دادند، اما به نظر می‌رسد احساس رضایت نتانیاهو در واقع ناشی از تفاهماتی است که در کاخ سفید درباره ایران حاصل شد.

این وبسایت خبری تاکید کرد که پس از دیدار اخیر نتانیاهو در کاخ سفید با ترامپ، منابع اسرائیلی می‌گویند که دولت‌های آمریکا و اسرائیل بر سر پرونده هسته‌ای ایران توافق کامل دارند.

هم واشنگتن پست و هم وال‌استریت ژورنال به نقل از ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا گزارش داده‌اند که اسرائیل در اواسط سال جاری میلادی به سایت‌های هسته‌ای ایران در فردو و نطنز حمله خواهد کرد.

این حمله می‌تواند با جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل و با شلیک موشک‌های بالستیک دوربرد یا با پرتاب بمب‌های سنگرشکن بر روی سایت‌های هسته‌ای از فاصله نزدیک انجام شود.

ترامپ دوشنبه در یک گفتگوی، با اشاره به حمله احتمالی اسرائیل به فاکس‌نیوز گفت: «همه فکر می‌کنند اسرائیل با کمک یا تایید ما وارد می‌شود و آن‌ها را بمباران می‌کند.»

او افزود: «من ترجیح می‌دهم این اتفاق نیفتد. من ترجیح می‌دهم توافقی با ایران ببینم که در آن بتوانیم نظارت کنیم، بررسی کنیم، بازرسی کنیم.»

المانیتور به نقل از منابع سیاسی اسرائیل نوشت که دولت نتانیاهو به دولت ترامپ نسبت به دولت قبلی آمریکا در زمینه برخورد با جمهوری اسلامی خوش‌بین‌تر است و فکر می‌کند آمریکا می‌تواند مجموعه‌ای از ابزارها را برای انجام چنین حمله‌ای در اختیار اسرائیل قرار دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

منابع غربی بر این باورند که این کمک‌ها ممکن است شامل کمک به سوخت‌گیری هوایی، چتر دفاعی و سیاسی، بمب‌های سنگرشکن و تحمیل محاصره دریایی علیه جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بازسازی زیرساخت‌های برنامه هسته‌ای خود و توسعه سلاح هسته‌ای باشد.

المانیتور افزود که مشخص نیست آیا نتانیاهو و ترامپ بر سر ضرب‌الاجلی برای چراغ سبز مورد نظر نتانیاهو برای حمله به جمهوری اسلامی به توافق رسیده‌اند یا خیر، اما گزارش رسانه‌های آمریکایی در مورد این‌که اسرائیل قصد حمله در نیمه اول سال ۲۰۲۵ را دارد، فصل بهار را به فصلی سرنوشت‌ساز در این زمینه تبدیل کرده است.

۱۰ جراح پلاستیک برتر در دنیا

| No Comments

15.jpgعباس عبدی - هم میهن

این یادداشت را در روز ۱۸بهمن نوشتم تا شنبه ۲۰بهمن منتشر کنم، ولی چون مقارن با سخنرانی ۱۹بهمن مقام رهبری شد، از انتشارش صرف‌نظر کردم تا دچار تعبیر دیگری نشود. اکنون که از آن تاریخ یک هفته گذشته، آن را منتشر می‌کنم.

آقای پزشکیان چهارشنبه ۱۷بهمن در دیدار از وزارت راه و شهرسازی نکاتی را گفتند که لازم است نقد شود، چون این خطر وجود دارد که پس از این نیز شاهد تکرار مکرر این‌‌گونه سخنان باشیم. (در همین 10 روز گذشته نیز مواردی از تکرار بود) من سعی می‌کنم ابتدا سخنان را نقل و سپس نقد کنم.‌

1- ایشان گفتند که: «ما باید بتوانیم کشورمان را به عزت و سربلندی که برازنده مردم ماست، برسانیم. ما کشور قدرتمندی هستیم و ذخایر و منابعی که داریم در دنیا استثنایی است و با این ذخایر اینگونه زندگی کردن اصلاً قابل قبول نیست. مقصر هم ما هستیم؛ شخص دیگری نیست.»

کلیت این حرف‌ها درست است. ولی درباره «قدرتمندی» باید با دقت بیشتری سخن گفت. بله ما قدرتمند هستیم؛ ولی این قدرتمندی ما از دو جهت مخدوش است. اول از حیث ادعاهایی که داریم. دوم از حیث به فعلیت درآوردن ظرفیت‌های قدرتمند شدن ما. همانطور که گفته‌اید منابع ایران بسیار زیاد است. مهمتر آنکه منابع انسانی خوبی داریم. آقای پزشکیان بهتر از همه می‌تواند درباره نیروی انسانی بخش سلامت نظر دهد و وضع ما را با جهان مقایسه کند. نیروی انسانی بخش‌های دیگر از جمله صنعت و خدمات هم کمابیش در همین سطح هستند.

پس مسئله چیست که وضع زندگی مردم را قابل‌قبول نمی‌دانید؟ مقصر کیست؟ اصلاً دنبال مقصر نباشید. ماهیت تقصیر چه بوده که شما می‌خواهید آن را تغییر دهید؟ حداقل چند خط و جمله دراین‌باره سخن گفته شود. تقصیر همان عدم باور و التزام به شرایط حکمرانی خوب است و طبعاً مقصران هم از همین طریق معلوم می‌شوند. خُب! شما به‌عنوان یک مسئول چه نوع حکمرانی خوبی را توصیه و اجرا می‌کنید که از حکمرانی نادرست پیشین متمایز شود؟ به‌طوری‌که تامین‌کننده رشد اقتصادی و رفاه عمومی باشد. لازم است که دراین‌باره توضیح داده شود. حتماً به یاد دارید که در انتخابات و در مناظرات درباره تحریم چه نظراتی ابراز داشتید؟ خوشبختانه شما که اهل دروغ نیستید. آن نظرات هم که نادرست نبود. ولی اکنون چه نظری دارید و مهمتر از آن، چه اقدامی خواهید کرد؟

2- ایشان در ادامه گفتند که: «آمریکا می‌گوید ما تحریم می‌کنیم، اما اگر ما همین منابع خود را مدیریت کنیم و با همسایگان خود درست کار کنیم و تعامل داشته باشیم مگر می‌شود کشوری که ۱۵دوست و کشور همسایه دارد، به این راحتی تحریم کرد؟»

به‌طور کلی، سیاست و مدیریت امور بر محور «اگر» تداوم ندارد. اول اینکه «مدیریت کنیم» یعنی چه؟ اینها سخنان کلی است. خُب؛ قبلی‌ها هم مدیریت می‌کردند که به اینجا رسیدیم؟ اگر آنان مدیریت نکردند، دقیق بفرمایید کجای کارشان ایراد داشته که شما آن کار را نخواهید کرد؟ این حرف را رؤسای جمهور قبلی و قبلی و قبلی هم می‌زدند و نتیجه را اکنون می‌بینیم. به‌علاوه، گرچه همسایگان مهم هستند که متاسفانه تقریباً با اکثرشان مسئله داریم، ولی بر فرض که با همه آنها خوب باشیم؛ مگر این کار به‌تنهایی راه‌حل توسعه کشور است؟

اصلی‌ترین کشورهای جهان با ایران همسایه نیستند. از چین و هند و اندونزی و ژاپن در آسیا گرفته تا کل اروپا و آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی و استرالیا. عقل سلیم که کشور را در بند چند همسایه نمی‌کند. به‌علاوه ۱۵کشور که هیچ، ۳۰کشور هم همسایه باشند تحریم شدنی است. همچنان که عراق به‌عنوان نزدیکترین کشور به ایران، تابع مقررات تحریم‌ها است. اگر آن‌گونه که می‌گویند، ترامپ معافیت‌های موردی عراق را از تحریم ایران لغو کند، این بهترین همسایه ایران تبعیت و از خرید گاز و برق اجتناب خواهد کرد.

اگر تحریم‌های شورای امنیت برگردد، روسیه و چین هم تبعیت خواهند کرد. این رویکرد و سخنان شما در تقابل با آنچه بود که در انتخابات گفتید و صداقت (بزرگترین سرمایه شما که هنوز باورم به آن زایل نشده است) حکم می‌کند که یا بگویید اشتباه کردید که پیشتر آنها را گفتید و آنها را صرفاً برای رای‌آوری گفتید یا امروز مغایر آنها تحلیل نکنید.

3- رئیس‌جمهور ادامه داد: «خیال کردند همه‌چیز ما به نفت وابسته است و می‌خواهند جلوی آن را بگیرند، اما برای ما و مردم ما مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد که هم مشکلات خود و هم مردم را حل کنیم و هم مسیری ایجاد کنیم که ما و همسایگان‌مان که مسلمان هستیم، باعزت زندگی کنیم.»

موافقم که همه چیزمان وابسته به نفت نیست و قرار هم نیست همه وابسته به نفت باشد. ۲۰درصد وابستگی کافی است که بحران ایجاد کند. شرایط عمومی ما طوری است که امکان ادامه این وضع وجود ندارد. شما هم مدتی دیگر خواهید گفت که نشد یا نمی‌گذارند. شما اگر نفت نداشته باشید، از همین واردات کالاهای اساسی ناتوان خواهید بود. بخش مهمی از صادرات غیرنفتی ایران وابسته به نفت است.

ظاهراً توجهی به اثرات اصلاح قیمت ارز رسمی ندارید. یک لحظه تصور کنید که مواد غذایی و کالاهای اساسی شما با ارز آزاد بخواهد تامین شود. تصورش هم موجب نگرانی است؛ چه رسد به وقوع آن. ضمناً بهتر است که آقای پزشکیان روی مشاوره‌ها و اطلاعات و گزارش‌های رسمی که مسئولین به ایشان می‌دهند، دقت و بررسی دوباره و مستقل یا اصطلاحاً «دبل‌چک» کنند. تجربه و اقرار به گزارش نادرست وزارت نیرو برای ایشان باید آموزنده باشد. بیگانگان برای فهم مسائل ایران نیازی به حدس و گمان ندارند که بخواهند «خیال» کنند همه‌چیز ما وابسته به نفت است.

آمریکایی‌ها و اصولاً هر کشور دیگری که بخواهد می‌تواند با هزینه‌ای اندک، بفهمد اقتصاد ایران چه وضعی دارد. چون موسسات معتبری هستند که روزانه اقتصاد و سیاست دنیا را رصد می‌کنند و‌ کشورها و شرکت‌های بزرگ و کوچک هم گزارش‌های آنان را که مشترک هستند، می‌خرند و اگر بهتر از خود ما اوضاع ایران را ندانند، بدتر هم نمی‌دانند. شما هم بهتر است به‌جای گزارش‌های گمراه‌کننده دولتی، دستور دهید همان‌ها را برای مطالعه خود تهیه کنید. یکی از دلایل بهتر بودن آن گزارش‌ها، اطلاعاتی است که برای آنها عادی و در دسترس است؛ ولی برای مردم و کارشناسان ما در دسترس نیست. برای مثال، نظرسنجی‌های انجام شده در ایران عملاً محرمانه می‌ماند و هنگامی که یک مقام حکومتی یا رئیس‌جمهور آنها را می‌خواند، متاسف می‌شود.

ولی در ادامه چون اطمینان دارد که منتشر نمی‌شود، خیالش راحت می‌شود که، از بی‌اعتمادی و ناامیدی مردم کسی مطلع نیست! پس بی‌خیال. درحالی‌که بی‌اعتمادی مردم احساس و نگاه خود مردم است؛ نیازی نیست که مردم را از آن مطلع کنند و یک واقعیت غیرقابل‌انکار است. بی‌اعتمادی و ناامیدی مردم مثل آمار ذخیره سوخت و کالا نیست که اگر کم بود و مردم مطلع شوند، هجوم ببرند و بخرند و ذخیره کنند، البته، اگر به همین مورد هم رسیدگی و جبران نشود، دیر یا زود آشکار و مشکل‌آفرین خواهد شد. درباره تاکید بر مسلمان بودن کشورهای همسایه هم اشتباه جدی وجود دارد.

در این ویدیو شهرزاد پورعبدالله مشاور زوج و سکس تراپیست، به بهانه روز ولنتاین درباره مفهوم عشق صحبت می‌کند
برای اطلاعات بیشتر در مورد شهرزاد پورعبدالله به سایت زیر مراجعه کنید:
http://pourabdollah.com

pasheh.jpgایندیپندنت فارسی - در روزهای اخیر، جمله‌ «صل علی سه ترکه، چشما ترامپ بترکه» که از سوی یکی از هواداران جمهوری اسلامی در رجزخوانی علیه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده مطرح شد، به یکی از پربحث‌ترین موضوعات شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است. کاربران ایرانی با ساخت دابسمش‌ها و ویدیوهای طنز، این عبارت را به اشکال مختلف بازنشر کردند.

دامنه این واکنش‌ها از فضای مجازی فراتر رفت و حتی در مشهد، بلندگوی اداره تعویض پلاک هک شد و این شعار از آن پخش شد. این جمله در واقع بخشی از یک شعر سنتی است که هنگام دود کردن اسپند برای دفع چشم‌زخم خوانده می‌شود: «اسپند و اسپند دونه، اسپند سی و سه دونه، از حسود و بیگونه، خصوصا اهل خونه، صل علی سه ترکه، چشم حسود بترکه.»

در باور عامیانه، دود کردن اسپند همراه با خواندن این شعر، نوعی دعای رفع بلا برای اهل خانه و نسل‌های بعدی آن‌ها بوده است. برخلاف برخی برداشت‌های غیررسمی که در فضای مجازی رواج یافت، واژه‌ «ترکه» (تَرَکه) در اینجا به معنی نسل و تبار است و اشاره به فرزندان، نوه‌ها و نتیجه‌ها دارد، نه موتورسواری سه‌نفره یا دیگر تعابیر فانتزی که برخی کاربران مطرح کرده‌اند. پس از انتشار این ویدیو، کاربران شبکه‌های اجتماعی با رویکردهای مختلف، از شوخی و طنز گرفته تا تحلیل‌های جدی، به بازنشر آن پرداختند.

برخی این جمله را نمادی از شعارهای حماسی هواداران حکومت دانستند و برخی دیگر با نگاهی انتقادی، آن را دستمایه طنز قرار دادند. در عین حال، هنوز مشخص نیست که این رجزخوانی تا چه حد مورد توجه مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ قرار گرفته است.

:::

khat.jpgمسیح علی نژاد در اینستاگرام نوشت: احمد خاتمی امام جمعه تهران گفته است که می خواهد ترامپ را استیضاح کند.

تو که (چند سال پیش) جرئت نداشتی جواب دو تا سوال ساده من را بدهی حالا می‌خواهی ترامپ را استیضاح کنی؟

از اینهمه رجزخوانی تا امروز چه چیزی به دست آوردید؟

تو همان کسی هستی که چندسال پیش پشت تلفن وقتی خودم را معرفی کردم از خشم و استیصال فریاد می‌زدی و می‌گفتی که به چه حقی بهت زنگ زده‌ام.

شما عمامه‌ات را محکم بچسب که باد نبرد.

لازم نیست رئیس جمهور آمریکا را استیضاح کنی.

:::

جمهوری اسلامی مثل اعتراضات پیشین، به معترضان در دهدشت گلوله مستقیم و جنگی شلیک کرده

syra.jpgایران اینترنشنال - محمدرضا رئوف شیبانی، نماینده ویژه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا، گفت که تهران به شکل غیرمستقیم با مسئولان کنونی سوریه در ارتباط بوده و پیام‌هایی نیز از آن‌ها دریافت کرده است اما «تصمیم خاص» خود درباره دمشق را در «زمان مناسب» خواهد گرفت.

رئوف شیبانی در مصاحبه‌ای که شنبه ۲۷ بهمن منتشر شد، سخنان اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه دولت انتقالی سوریه، مبنی بر «تبادل پیام‌های مثبت بین تهران و دمشق» را تایید کرد.

او گفت نگاه جمهوری اسلامی نسبت به تحولات سوریه و از سرگیری روابط با این کشور، «رو به جلو» است.


وی تاکید کرد: ما با تامل و تانی تحولات سوریه را رصد می‌کنیم و در زمان مناسب تصمیم‌ خاص خودمان را خواهیم گرفت.

الشیبانی، ۲۴ بهمن در «اجلاس جهانی دولت‌ها» در دبی گفت دمشق از تهران و مسکو «پیام‌های روشن و مثبتی» دریافت کرده اما این پیام‌ها باید به «یک سیاست روشن و مشخص» تبدیل شوند تا بتوانند به مردم سوریه «احساس اطمینان» دهند.

نماینده ویژه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا در این زمینه گفت: «ما با تأمل و تأنی تحولات سوریه را رصد می‌کنیم و در زمان مناسب تصمیم‌ خاص خودمان را خواهیم گرفت.»

جمهوری اسلامی و روسیه، دو متحد اصلی رژیم بشار اسد بودند و نقشی محوری در بقای حکومت او پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ ایفا کردند.

احمد الشرع، رییس‌جمهوری سوریه در دوره انتقالی، ۱۶ بهمن با انتقاد از سیاست‌های جمهوری اسلامی گفت: «حضور شبه‌نظامیان ایرانی در سوریه در دوران حکومت پیشین، خطری استراتژیک بود که کل منطقه را تهدید می‌کرد.»

رئوف شیبانی گفت مواضع جمهوری اسلامی درباره تحولات دمشق «روشن» است.

به گفته او، تهران خواهان مشارکت «همه جریان‌های سیاسی سوریه» در تعیین سرنوشت این کشور و مخالف هر گونه دخالت خارجی در امور داخلی آن است.

الشیبانی نیز در سخنرانی خود گفته بود جمهوری اسلامی و روسیه پیام‌های روشنی در مورد احترام به دولت جدید و حاکمیت مردم سوریه داده‌اند اما «زخم‌هایی در میان مردم سوریه باقی مانده» و سوری‌ها از دست این دو کشور رنج کشیده‌اند.

پیش‌تر دو نماینده سابق مجلس شورای اسلامی به‌طور جداگانه تایید کردند حکومت ایران دست‌کم ۳۰ میلیارد دلار برای حفظ اسد در قدرت هزینه کرد.

در نهایت، مخالفان مسلح سوری در یک عملیات غافلگیرکننده ۱۱ روزه که از ادلب و حلب آغاز شد، توانستند ۱۸ آذر به دمشق برسند و به بیش از پنج دهه حکومت خاندان اسد بر سوریه پایان دهند.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، تاکنون چند بار وعده بازپس‌گیری سوریه از حاکمان جدید این کشور را داده است.

IMG_8598.jpegمن به دلیل زیاد شدن هواداران خانم مسیح علی نژاد تصمیم گرفتم برای چندمین بار دست از مخالفت با ایشان بردارم و ایشان که برای قدرت های جهانی ارزش اش بیشتر از شاهزاده رضا پهلوی فرزند پادشاه سابق ایران و نوه ی رضا شاه هستند و عمری در مخالفت با جمهوری نکبت اسلامی تلاش کرده اند و برای احیای حقوق ملت با جمهوری اسلامی در افتاده اند اکنون به این حد از بزرگی و اقتدار رسیده اند که ایشان را به اجلاس امنیتی مونیخ دعوت می کنند و عذر شاهزاده را نه یکبار بلکه دو بار می خواهند باری دنبال ایشان راه بیفتم و پرچم ایشان را بالای دیوار برلین حکومت نکبت به اهتزاز در آورم.

من دقیقا دو سال پیش به خاطر حسودی از حد خودم فراتر رفتم و ایشان را به عنوان راننده ی اتوبوس مجانی یی که شاهزاده آن را در راه پر پیچ و خم سیاست ایران راه انداخته بود معرفی کردم که نقشه خوان اش عزیزِ تجزیه طلب مان کاک عبدالله مهتدی بود و از همان اول، شاهزاده را در این اتوبوس به عنوان شاگرد شوفر در نظر گرفته بودند و این عمل من خیلی زشت بود و اصلا با بزرگی مسیح همخوان نبود و من اعتراف می کنم که اشتباه کردم و گم گشته ام را در وجود ایشان یافتم.

طرح سال ۲۰۲۳ از اتوبوس مجانی، کار ف. م. سخن
IMG_8595.jpeg

رهبر در آزمون شرافت

| No Comments

tajzadeh.jpgسرویس خبری ایران من: مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی و زندانی در اوین، در تحلیلی به بررسی وضعیت کنونی کشور و چالش‌های پیش رو می‌پردازد. او در این نوشتار که از درون زندان منتشر شده، با اشاره به بحران‌های اقتصادی و سیاسی موجود، راهکارهایی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی ارائه می‌دهد. تاجزاده با تمرکز بر مسئله تحریم‌ها و ضرورت مذاکره با آمریکا، به نقد سیاست‌های کلان کشور پرداخته و نسبت به پیامدهای ادامه مسیر فعلی هشدار می‌دهد

تحریم‌ها و بحران اقتصادی

۱. کمتر مساله‌ای به‌اندازه کوچک‌کردن سفره‌های مردم و برهم‌زدن امنیت روانی آنان غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است. نعل وارونه غریبی است که فردی یک تنه، راه‌های شکوفایی اقتصادی کشور و بهبود معیشت، رفاه و آسایش مردم را ببندد و ملتی کهن را در معرض مخاطرات خانمان‌برانداز قرار دهد و در عین حال مخالفت با این روند بنیان‌افکن را بی‌عقلی، نابخردی و بی‌شرافتی بخواند؛ روندی که در شکل خوشبینانه‌اش فروپاشی سیاسی را در پی دارد و در حالتی که محتمل‌تر است، ایران را خدای نکرده در چاه ویل بی‌دولتی و هرج‌و‌مرج می‌اندازد. حتی می‌تواند به پاره پاره شدن کشور منجر شود. در چنین اوضاع و احوالی عقل و هوش و شرف حکم به درک همه‌جانبه و فهم واقع‌بینانه امنیت و منافع ملی می‌دهد، بر اولویت آن دو تاکید می‌کند و بر شناسایی و استفاده از فرصت‌های داخلی و جهانی برای تامین آ‌نها اصرار می‌ورزد. استبداد رای و لجاجت با خرد جمعی، به‌‌ویژه در چنین شرایط خطرخیزی، نه عاقلانه است، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه!

۲. تحریم‌ها نقش مهمی در افزایش بهای ارز، کاهش ارزش پول ملی، افت و گاه منفی‌شدن نرخ رشد اقتصادی و کم‌شدن محسوس قدرت خرید مردم، به‌ویژه محرومان و حقوق‌بگیران ایفا کرده و می‌کند. متهم ردیف اول این سقوط اسف‌بار شخص رهبر است که هشدارها را نشنید، مانع رفتن پرونده هسته‌ای به شورای امنیت نشد و اجازه داد آمریکا که در آن شورا حرف اول را می‌زند، اقتصاد ایران و معیشت ایرانیان را گروگان بگیرد.

۳. پس از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، آمریکا تنها کشوری است که می‌تواند بدون مجازات از پیمان‌های بین‌المللی بیرون برود و یا قراردادهای دوجانبه خود را نادیده انگارد. بر همین اساس بدون اقامه دلیلی موجه از برجام خارج شد. برجامی که برخلاف ناسپاسی آقای خامنه‌ای طی چهار سال از سال ۱۳۹۲ تا مقطع خروج امریکا از آن، قیمت ارز را ثابت نگه داشت، تورم را تک‌رقمی و نرخ رشد را نیز دورقمی کرد. کارشکنی‌های رهبر و پیمان‌شکنی ترامپ شرایط را به پیشابرجام برگرداند. اشتباهات رهبر در دولت بایدن، احیای برجام را که در اسفند ۱۳۹۹ در دسترس قرار گرفته بود، منتفی کرد و تحریم‌ها ادامه یافت.

۴. رهبر به‌گونه‌ای از تجربه شکست‌خورده برجام و مذاکره با آمریکا سخن می‌گوید که گویی راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره» او تجربه‌ای موفق و کارآمدی بوده است؛ همان سیاستی که امروز جرات نام‌بردن آن را ندارد. او ظاهراً فراموش کرده که خود و منصوبانش فرصت تحریم‌های نفتی و بانکی را به کاخ‌سفید دادند. سپس آنرا «جنگ اقتصادی» خواند و برای جلوگیری از پیامدهای ویرانگر آن، اجازه مذاکره دوجانبه اما محرمانه با آمریکا را به صالحی، وزیر وقت خارجه در سال ۱۳۹۰ داد؛ در زمانی که جلیلی در گفتگوهای فلسفی و تاریخی خود با ۵+۱ به بن‌بست رسیده بود.

۵. آیا دولت پزشکیان باید برای لغو تحریم‌ها بکوشد یا خیر؟ اگر جواب رهبر منفی است، به‌صراحت آن را اعلان کند تا محل اختلاف روشن شود. ملت تکلیف خود را بداند و احیانا تصمیم نهایی را بگیرد. اگر پاسخ او مثبت است، چه راهی جز مذاکره جامع با آمریکا می‌شناسد؟ اگر هم مدعی است که طرفدار رفع تحریم‌هاست اما مذاکره با ایالات متحده را بی‌خردی و بی‌شرافتی می‌داند، بگوید چه راه دیگری پیشنهاد می‌کند. نفی اصل مذاکره و ندادن روش جایگزین، معنا و حاصلی جز تداوم و احیاناً تشدید تحریم‌ها و در نتیجه افزایش قیمت‌ها از ارز تا کالاها ندارد و چه بسا ممکن است کار بالا بگیرد و به شورش و ناامنی و ویرانی بکشد. درهرحال آن که بیش و پیش از همه زیان می‌بیند، ملت ایران است.

۶. احتمال اینکه جمهوری اسلامی نتواند با ترامپ به توافق برسد، به‌هیچ‌وجه منتفی نیست؛ اما این مساله صرفاً پس از مذاکره رو در رو و شفاف باید معلوم شود. رهبر می‌تواند بگوید نظام زیر بار توافق غیرشرافتمندانه نمی‌رود اما حق ندارد اصل مذاکره را غیرشرافتمندانه بخواند و با تابوسازی مذاکره، فرصت‌های احتمالی را بسوزاند. مگر صدام با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ با ایران، جنگی ویرانگر را به ملت ما تحمیل نکرد؟ آیا با او مذاکره نکردید و صلح دست نیافتید؟ اخیرا نیز حماس با اسرائیل مذاکره کرد و به توافق رسید، اگرچه تضمینی در تامین حقوق مردم خویش در آینده ندارد اما مذاکره را تابو نکردد.

۷. چنانچه تهران و واشنگتن تا به حال مذاکرات دوجانبه محرمانه و آشکار متعددی انجام نداده بودند، شاید رهبری می‌توانست عدم مذاکره با آمریکا را برند اختصاصی نظام بخواند؛ اما وقتی مذاکرات دوجانبه و چندجانبه در دولت‌های خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی و رئیسی، همگی با اجازه و تایید رهبر انجام شده، گرفتن چنین ژستی بی‌معناست و نتیجه‌ای نیز جز گسترش فقر، فلاکت، خشم عمومی و پرکردن جیب حرام‌خواران و کاسبان تحریم ندارد.

vance.jpgانتقاد تند ونس از "کاهش دموکراسی و آزادی بیان در اروپا"

دویچه وله - جِی. دی. ونس، معاون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ به شدت از اروپا انتقاد کرد.

ونس با اظهار نگرانی از "کاهش دموکراسی و آزادی بیان در اروپا" به اقدامات کمیسیون اتحادیه اروپا علیه شبکه‌های اجتماعی اشاره کرد و گفت: «این مسئله بسیار نگران‌کننده‌تر از تهدیدهای خارجی، مانند تهدیدهای روسیه یا چین است.»

معاون رئیس‌جمهور آمریکا همچنین در سخنرانی خود به چند مورد از آنچه که او به‌عنوان رخدادهای اصطلاحا "ضدمسیحیت" در سوئد و بریتانیا می‌نامید اشاره کرد.



ونس از جمله به یک مورد در این زمینه یعنی مردی در بریتانیا اشاره کرد به دلیل "دعا در سکوت" در نزدیکی یک کلینیک سقط جنین به پرداخت جریمه‌ای سنگین محکوم شده است. او با انتقاد از اروپا، چنین اقداماتی را مصداق "جرائم فکری" خواند، اصطلاحی که در کتاب ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول به‌کار گرفته شده و در آن، دنیایی تصویر شده که باورها یا تردیدهایی ذهنی اما بازگو نشده، جرم تلقی می‌شوند.



او همچنین با طعنه تندی خطاب به رهبران اروپایی گفت: «اگر دموکراسی آمریکا توانسته است ۱۰ سال سرزنش‌های گرتا تونبرگ را تحمل کند، شما هم می‌توانید چند ماه حضور ایلان ماسک را تحمل کنید.»



ونس همچنین گفت که دولت پیشین آمریکا به رهبری جو بایدن مردم را "به سکوت واداشته است" اما به همین دلیل، دولت دونالد ترامپ اکنون دقیقا خلاف آن را انجام می‌دهد.

ونس اظهار داشت که نمی‌داند چرا در کنفرانس امنیتی درباره بودجه‌های دفاعی صحبت می‌شود، درحالی‌که مشخص نیست که اساسا از چه چیزی قرار است دفاع شود. او گفت که مشخص است "در برابر چه چیزی" از خود دفاع می‌شود، اما معلوم نیست "برای چه چیزی" از خود دفاع می‌کنند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

ونس در سخنرانی خود تقریبا به هیچ موضوعی در ارتباط با مساله سیاست خارجی نپرداخت ولی تنها درباره اوکراین گفت که مطمئن است یک "راه‌حل معقول" برای این بحران پیدا خواهد شد.

سخنرانی کامل جِی. دی. ونس:

:::

univ.jpgایندیپندنت فارسی - دانشجویان دانشگاه تهران ضارب لباس شخصی که به دلیل اعتراض یک دانشجوی دختر به او حمله کرده بود را در کوی دانشگاه بازداشت کردند.

تعدادی از دانشجویان ساکن خوابگاه کوی پسران دانشگاه تهران روز جمعه ۲۶ بهمن در اعتراض به کشته‌شدن امیرمحمد خالقی و عدم تامین امنیت مسیرهای منتهی به کوی دانشگاه تجمع اعتراضی برگزار کردند.

خبرنامه امیرکبیر اعلام کرده است، سرپرست دانشگاه تهران اجازه خروج این نیروی اطلاعاتی را تا حضور مقامات قضایی نداده است.
تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از درگیری در کیوسک ورودی درب اصلی کوی پسران بین دانشجویان و نیروهای امنیتی حراست دانشگاه حکایت دارد.

ضرب‌و‌شتم یک دانشجوی دختر معترض به قتل امیرمحمد خالقی

ایران وایر - بر اساس ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، شامگاه جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳، اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به کشته‌شدن «امیرمحمد خالقی»، دانشجوی رشته مدیریت کسب و کار با حمله زورگیران، ادامه دارد.

«خبرنامه امیرکبیر» که اخبار دانشجویی را منتشر می‌کند شامگاه جمعه با انتشار ویدیوهایی از درگیری نیروهای حراست با دانشجوهای معترض خبر داد و نوشت که یک دانشجوی دختر معترض توسط مامور لباس شخصی در درب کوی دانشگاه تهران مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

بر پایه گزارش‌های شاهدان عینی، با تشدید درگیری در ورودی خوابگاه کوی پسران، «بی‌سیم یکی از لباس‌شخصی‌های حاضر در ورودی خوابگاه بر زمین می‌افتد و در پی آن یکی از دانشجویان دختر با دیدن بی‌سیم به حضور فرد اعتراض می‌کند که مامور لباس شخصی در پاسخ به سمت او حمله‌ور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد.»

گفته شده که «ماموران حراست دانشگاه این دانشجو را به داخل اتاق حراست منتقل کرده‌اند.»

خبرنامه امیرکبیر همچنین یک فایل صوتی ارسالی به خود را منتشر کرده و نوشته است که مربوط به صحبت یکی از مسوولان دانشگاه بعد از این حمله است.

در این فایل صوتی که ایران‌وایر به طور مستقل قادر به تایید صحت آن نیست، درباره ضرب‌و‌شتم دختر دانشجوی معترض صحبت می‌شود.

درباره نام و سرنوشت این دختر دانشجو اطلاعی در دست نیست.

در پی انتشار اطلاعیه دانشگاه تهران مبنی بر قتل یک جوان دانشجو به‌نام «امیرمحمد خالقی» با حمله «سارقان مسلح»، دانشجویان این دانشگاه روز جمعه ۲۶ بهمن‌ماه در محوطه کوی دانشگاه تهران نسبت به ناامنی و بی‌اهمیت بودن جان دانشجویان برای مسوولان دانشگاه اعتراض کردند.

بر اساس اطلاعاتی که پیش‌تر به‌دست ایران‌وایر رسیده، دانشجویان مسوولیت اصلی وقوع این فاجعه را بر عهده «محمد زارع چاهوکی» مدیرکل خوابگاه‌های دانشگاه تهران می‌دانند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

یک فرد آگاه به ایران‌وایر گفته بود در آذرماه ۱۴۰۳ دانشجویان خوابگاهی کوی دانشگاه تهران در جلسه‌ای با حضور مدیرکل خوابگاه‌های این دانشگاه موضوع عدم امنیت در غربی خوابگاه کوی پسران و دانشکده‌های فنی در «کوچه جنت» را مطرح کردند اما او «با اهمال و نادیده گرفتن مطالبات صنفی و رفاهی دانشجویان» این فاجعه را رقم زد.

dabir.jpg«پسرتون گُله‌ها. با معرفت، مشتی. همه چیزتون خوبه، فقط این اسم‌تون رو عوض کنید.»

این جملاتی است که «علی‌رضا دبیر»، رییس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی در لحظه‌ای که «نصرالله خادم»، رییس بسیج ورزشکاران، پدرش را به او معرفی کرد به زبان می‌آورد

پیام یونسی‌پور - ایران وایر

علی‌رضا دبیر برای نشان دادن میزان نفرتش از نام «خادم» از پدر سرهنگ «نصرالله خادم» می‌خواهد که نام خانوادگی خودش و پسرش را عوض کند.

سرهنگ نصرالله خادم که علی‌رضا دبیر او را با عبارت‌های «گُل»، «مشتی» و «بامعرفت» معرفی می‌کند، رییس بسیج ورزشکاران، از نهادهای زیرمجموعه لشگر «محمد رسول‌الله» تهران و یکی از مسوولین شناسایی و پرورش نیروهای سرکوب در زمان اعتراضات در ایران است.

علی‌رضا دبیر که در ماه‌های اخیر، جملاتی «نفرت‌انگیز» در مورد «علی دایی» و «رسول خادم» به زبان آورده بود، چرا به رییس بسیج ورزشکاران عشق می‌ورزد و نمی‌خواهد او هم‌نام یکی از اسطوره‌های تاریخ رشته کشتی ایران و جهان باشد؟

سازمان بسیج ورزش کشور چیست و چه وظایفی دارد؟

خبرگزاری «برنا»، دوم آبان ۱۴۰۳ از برپایی «رزمایش جهادگران فاطمی ۴» در قالب ۱۳ گروه «جهادی ورزشکار»، به میزبانی بسیج ورزشکاران و لشگر «محمد رسول‌الله» سپاه پاسداران خبر داد.

برنا از سردار سرتیپ «حسن حسن‌زاده»، فرمانده سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ و سرهنگ نصرالله خادم، رییس سازمان بسیج ورزشکاران به عنوان متولیان این مراسم نام برده بود.

وظیفه «سازمان بسیج ورزشکاران کشور»، دقیقا در همان عباراتی معنی می‌شود که خبرگزاری برنا در مقدمه مطلب خود از آن‌‌ها استفاده کرده است. گروهی از آن‌چه جمهوری اسلامی «جهادگر» می‌نامد، در قالب «ورزشکارانی» که از سوی سازمان بسیج ورزش کشور گلچین شده‌اند.

سازمان بسیج ورزش کشور، سال ۱۳۸۱ با پیشنهاد سردار «حسین همدانی» و با ریاست سردار پاسدار «مجید مشایخی» آغاز به‌کار کرد. وظیفه نخست این سازمان، نظارت بر عملکرد باشگاه‌ها و فدراسیون‌ها، تزریق فرهنگ بسیج به ورزش قهرمانی کشور، دیده‌بانی و پرورش مخبر یا نیروهای اطلاعاتی در میان ورزشکاران و در نهایت انتخاب و پرورش ورزشکاران در رشته‌های رزمی برای کنترل و سرکوب اعتراضات بود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

سردار پاسدار مشایخی پس از کشته شدن سردار «حسین همدانی« در سوریه، از سازمان بسیج ورزشکاران جدا شد و هم‌اکنون ریاست «سازمان بسیج اصناف» کشور را برعهده دارد. یکی از سازمان‌هایی که وظیفه مستقیم در برخورد با اصناف کشور در زمان «اعتصاب‌های سراسری» یا مقابله با بدحجابی زنان را برعهده دارد.

نصرالله خادم چگونه در همکاری با یک فدراسیون، نیروی سرکوب تربیت می‌کند؟

اخبار رسمی که از نصرالله خادم، در کمتر از یک سال اخیر در رسانه‌های ایران منتشر شده، همه گویای همکاری‌های نزدیک او با فدراسیون‌های ورزشی رزمی است.

نصرالله خادم، ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ با حکم رسمی «افشین هادی چگینی»، رییس فدراسیون «ورزش‌های رزمی» به‌عنوان رییس کمیته فرهنگی این فدراسیون منصوب می‌شود.

masihan.jpgمسیح علی‌نژاد: مذاکره با جمهوری اسلامی خیانت به مردم ایران و خاورمیانه است

ایران اینترنشنال - مسیح علی‌نژاد، فعال سیاسی مخالف حکومت ایران، در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در گفت‌وگو با خبرنگار ایران‌اینترنشنال گفت که مذاکره با جمهوری اسلامی در این «لحظه حساس»، «نه فقط خیانت به مردم ایران بلکه خیانت به مردم خاورمیانه» است.

کنفرانس امنیتی مونیخ از جمعه ۲۶ تا یک‌شنبه ۲۸ بهمن برگزار می‌شود و علی‌نژاد از جمله دعوت‌شدگان به این نشست است.

این کنفرانس به موضوعاتی چون جنگ روسیه و اوکراین، بی‌ثباتی در خاورمیانه، تغییرات اقلیمی و چالش‌های روابط در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پس از شروع به کار دولت دونالد ترامپ، می‌پردازد.

علی‌نژاد در گفت‌وگوی خود با ایران‌اینترنشنال تاکید کرد: «جمهوری اسلامی یک حکومت تروریستی است و قابل اصلاح و مذاکره نیست.»

او گفت کشورهای غربی باید بدانند که حکومت جمهوری اسلامی «یک ویروس و سرطان است» و تا از بین نرود، «نه تنها بلای جان مردم ایران بلکه بلای جان همه مردم» است.

به گفته این فعال سیاسی، این حکومت حتی بلای جان آنانی است که قصد دارند با آن مذاکره کنند.

این فعال سیاسی تاکید کرد جمهوری اسلامی «در لبه پرتگاه» قرار دارد.

علی‌نژاد در متنی در حساب ایکس خود نیز خطاب به آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان نوشت دو درخواست قبلی برای ملاقات با او، «به این دلیل که این وزارتخانه مواضع او را بیش از حد رادیکال می‌داند»، رد شده است.

او تاکید کرد برای سومین بار درخواست ملاقات با وزیر خارجه آلمان را مطرح می‌کند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

علی‌نژاد همچنین با انتشار ویدیویی در اکانت ایکس خود گفت: «پیام من در کنفرانس امنیتی مونیخ روشن است؛ غرب باید از مشروعیت دادن به جمهوری اسلامی تروریست، دست بردارد.»

این فعال سیاسی تاکید کرد که در این لحظه حساس هر گونه مذاکره با جمهوری اسلامی «یک اشتباه بزرگ» خواهد بود.

ganji.jpg- آیا رهبر بعدی ایران آخرین خواهد بود؟

- معضل جانشینی خامنه ای و آینده جمهوری اسلامی

مقاله اکبر گنجی در فارن افیرز

برخی اسامی در مقاله: مجتبی خامنه ای، ابراهیم رئیسی، علی اصغر حجازی، صادق لاریجانی، آیت الله خمینی و خامنه ای، احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، محمدخاتمی، ناطق نوری، سرافراز، مهدوی کنی، عباس پالیزدار، عبدالرضا داوری، ... دونالد ترامپ، تحریمهای فلج کننده، فشار حداکثری، دموکراسی، شورش، اعتراض سیاسی، توافق ایران و آمریکا و...

ترجمه صوتی مقاله اکبر گنجی در فارن افیرز:

:::

keshtgar.jpgعلی کشتگر ـ خامنه‌ای در سخنرانی حدود دو هفته پیش که به مناسبت روز بعثت ایراد کرد، گفته بود ما می‌توانیم "با چشمان باز" و حواس جمع با آمریکا "معامله و مذاکره" کنیم. اما ده روز بعد از آن گفت: مذاکره با آمریکا "شرافتمندانه" نیست. یعنی هر کس با آمریکا مذاکره کند بی شرف است.

من دقیقا نمی‌دانم چرا موضع او به این سرعت عوض شد و به جای همیشگی‌اش که مذاکره با آمریکا "حرام" است برگشت. آیا به این نتیجه رسید که اگر آن چه آمریکا از او می‌خواهد را بپذیرد، رژیم نابود می‌شود؟

در این چند جمله به مساله شرف و اثبات این که خامنه‌ای از همه نظر بی شرف ترین دیکتاتوری است که ایران به خود دیده نمی‌پردازم. چرا که همه ایرانیان از درجه بی شرفی خامنه‌ای خبر دارند و اگر همین امروز در یک همه پرسی از ایرانیان بپرسند بی شرف ترین فردی که در همه تاریخ ایران وجود داشته کیست قطعا خامنه‌ای ۹۰ درصد آراء را از آن خود خواهد کرد. او در همه صفات زشت و پلید مقام اول تاریخ را به خود اختصاص داده است.


نکته‌ای که در این جا می‌خواهم بگویم آن است که این جمله احمقانه خامنه‌ای که مذاکره "شرافتمندانه" نیست خنجری است به قلب خود جمهوری اسلامی که نهایتا به تسریع نابودی دیکتاتوری دینی می‌انجامد. چرا که تنها راه جلوگیری از فروپاشی سریع اقتصاد ایران و اجتناب از یک شورش عظیم بنیان کن مذاکره با آمریکا و توافق بر سر مساله هسته‌ای و سیاستهای خارجی بی ثبات کننده جمهوری اسلامی است.


مذاکره و توافق با آمریکا اگر باعث از میان برداشتن تحریم‌ها و فروش آزادانه نفت و گاز ایران و ورود سرمایه‌های خارجی به ایران شود، شاید بتواند نابودی دیکتاتوری دینی را به تعویق اندازد، اما مذاکره نکردن قطعا به نابودی رژیم در همین یکی دو ساله می‌انجامد. امثال آقای محمد جواد ظریف و پزشکیان و دیگرانی که از ته دل خواهان تغییر بنیادی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و توافق با آمریکا هستند، می‌دانند که شرط خروج رژیم ایران از بحران مرگبار اقتصادی و جلوگیری از شورش قریب الوقوع ایرانیان برداشتن تحریم‌ها است. هیچ، مطلقا هیچ راه دیگری برای به عقب انداختن سرنگونی جمهوری اسلامی وجود ندارد.


نه سیاست "نگاه به شرق" که با فرار روسیه از سوریه و سرنگونی برق آسای بشار اسد گندش درآمد می‌تواند جمهوری اسلامی را نجات دهد و نه "همت مسئوولان"! که مدام بر آن تاکید دارد.


چین و روسیه و کره شمالی که خامنه‌ای در سیاست "نگاه به شرق" به آنان نظر دارد همگی همواره از مذاکره با آمریکا استقبال می‌کنند. روسیه و چین از اعمال تحریم‌های آمریکا علیه ایران هم علنا تبعیت می‌کنند و هم با دور زدن تحریم‌ها سود می‌برند و در نهایت هم به ریش خامنه‌ای و ایادی او می‌خندند. با سیاست جدید ترامثپ به زودی تحریم‌ها علیه ایران تشدید می‌شود و چین و روسیه مبادلات تجاری خود با ایران را به حداقل خواهند رساند. چرا که برای آنها دوستی با آمریکا و مبادله تجاری با آمریکا هزاران بار مهم تر از نزدیکی با ایران است.


خامنه‌ای با بی شرف نامیدن طرفداران مذاکره با آمریکا راه نجات رژیم خود را بکلی سد کرد. او حالا نه راه پیش دارد و نه پس. مذاکره نپذیرد نابود است، مذاکره بپذیرد هم به بی شرفی خود اعتراف کرده و در انظار طرفداران محدودش که تنها تکیه گاه او هستند به کلی خوار و ذلیل خواهد شد.

علی کشتگر
*

دلیل لغو دعوت از رضا پهلوی

| No Comments

rpde.jpgنگرانی در مورد امنیت گروگان‌های آلمانی

ایندیپندنت فارسی - ساعتی پس از انتشار خبر لغو مجدد برنامه سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ، دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی در یک نشست مجازی، ابعاد این موضوع را تشریح کرد.

در این نشست مجازی اعلام شد که نگرانی دولت آلمان در مورد سرنوشت «گروگان‌های این کشور» در زندان‌های ایران سبب شده است که از کنفرانس امنیتی مونیخ بخواهد تا در دعوت خود از شاهزاده رضا پهلوی تجدید نظر کنند.

هم‌اکنون دست‌کم دو آلمانی در ایران زندانی‌اند و وزارت خارجه آلمان یک ماه پیش و پس از آزادی ناهید تقوی، دیگر ایرانی-آلمانی محبوس در ایران، اعلام کرد که تلاش خواهد کرد تا دو آلمانی دیگر هم آزاد شوند.

وزارت خارجه و دولت آلمان در مورد اینکه لغو دوباره دعوت از شاهزاده رضا پهلوی به معامله احتمالی آن‌ها با جمهوری اسلامی برای آزادی این دو زندانی آلمانی ارتباط دارد یا نه، اظهارنظری نکرده‌اند.

روز پنج‌شنبه ۲۵ بهمن‌ماه، شاهزاده رضا پهلوی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس اعلام کرد که دولت آلمان با لغو دعوت وی به کنفرانس امنیتی مونیخ، صدای مردم ایران را خاموش کرده و در راستای منافع جمهوری اسلامی عمل کرده است. وی ضمن انتقاد از مواضع برلین نوشت: «این خیانتی به مردم ایران و ارزش‌های دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نه‌تنها صدای مردم ایران را خاموش کرده، بلکه مستقیما در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.»

وی در ادامه تأکید کرد که لغو دعوتش از سوی این کنفرانس نشان‌دهنده عدم صداقت دولت آلمان است. او با اشاره به تناقض در اظهارات مقام‌های آلمانی نوشت: «در حالی که وزارت امور خارجه آلمان ادعا کرده بود که دخالتی در تصمیمات کنفرانس امنیتی مونیخ نداشته، بیانیه اخیر کنفرانس امنیتی نشان می‌دهد که این ادعا دروغ بوده است؛ دروغی که آنها مکررا به مردم آلمان و به رسانه‌های آلمان گفتند.»

شاهزاده رضا پهلوی همچنین بیان کرد که اقدام دولت آلمان در سانسور صدای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نشان‌دهنده ضعف حکومت ایران است، زیرا «اکنون برلین به نیابت از آنها به سانسور مشغول است. اما مردم ایران مقاوم و قدرتمند هستند. آن‌ها به یاد خواهند داشت که چه کسانی با سرکوب‌گران‌شان هم‌دست شدند. با وجود رفتار تزویرآمیز آلمان، ایران آزاد خواهد شد..»

دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی در مورد روند مداخله دولت آلمان بر سر حضور شاهزاده در این نشست امنیتی جهانی هم گفت که در نوبت نخست در روز «۱۷ ژانویه ایمیلی از کنفرانس مونیخ دریافت کردیم که وزارت خارجه در سطوح بالا با دعوت مخالفت کرده‌اند و گفته‌اند که حضور ایشان می‌تواند امنیت شهروندان آلمانی در زندان‌های جمهوری اسلامی را به خطر بیندازد.»

پس از این ایمیل اولیه، نامه‌نگاری‌های مسئولان کنفرانس امنیتی مونیخ با وزارت خارجه آلمان ادامه می‌یابد و در نهایت در روز ۲۹ ژانویه ایمیلی از کنفرانس امنیتی مونیخ به دفتر شاهزاده ارسال می‌شود که در آن اعلام شده بود که «مخالفت جدی دولت» ادامه دارد و «نتوانسته‌اند آن‌ها را متقاعد کنند».

گرچه دولت آلمان و کنفرانس امنیتی مونیخ تحت فشار افکار عمومی مجددا دعوت خود را از شاهزاده رضا پهلوی تجدید کردند ولی روز پنج‌شنبه مجددا اعلام شد که این دعوت لغو شده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی همچنین در انتها اعلام کرد که به رغم اینکه برای دومین بار دعوت از شاهزاده رضا برای حضور در این کنفرانس لغو شد ولی او به مونیخ سفر خواهد کرد.

این دفتر اعلام کرد که شاهزاده رضا پهلوی در جمع ایرانیان، فعالان حقوق بشر و چهره‌های دموکراتیک که قرار است آخر هفته در مونیخ تجمع برگزار کنند، حضور پیدا کرده و درباره مسائل مختلف از جمله ضرورت همکاری برای رسیدن به هدف مشترک یعنی ایران آزاد و دموکراتیک گفتگو خواهد کرد.

دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی، فشار دولت آلمان برای لغو حضور او در کنفرانس امنیتی مونیخ را دلیلی بر این دانست که لازم است کارزارهای بزرگ‌تری برای فشار به سیاستمداران اروپایی برای همراهی با خواسته مردم ایران، تشکیل شود.

Ali_Tayefi.jpgدر جای دیگری به مسایل کوهورت‌های نسلی و جمعیتی پرداخته‌ام که چگونه تحولات اجتماعی را سبب‌ساز شده و سبب‌پذیر بوده‌اند. در جای جای این دست از تحلیل‌های مرتبط نیز عمدتا به کوهورت جمعیتی بیست‌تا سی ساله‌‌ها پرداخته‌ام که کانونی‌ترین نسل موثر در تحولات اجتماعی محسوب می‌شوند.

آنچه که در این تحلیل می‌پردازم کوهورت دهه پنجاهی‌ها هستند که سنین بیست تا سی سالگی‌شان در دهه پنجاه خورشیدی گذشته و اوضاع پیش، حین و پس از انقلاب را تجربه کرده‌اند.

از منظر دیگر در این تحلیل به ترومای اجتماعی خواهم پرداخت که دهه پنجاهی‌ها‌ تجربه کرده و بشدت از آن اثر پذیرفته و پرهیز می‌کنند. در مقاله دیگری در همین ارتباط از ترومای دهه‌شصتی‌ها نوشتم که چگونه وقایع دهه شصت بر رویکرد سیاسی و اجتماعی این نسل آثار منفی بجای‌گذارده است.

در اینجا نیز با همین متد و الگوی نظری به مهم‌ترین مسایلی خواهم پرداخت که دهه پنجاهی‌ها از آن آسیب‌پذیرفته، آسیب زده و از آن پرهیز کرده و گریز‌انند.

یک) وقوع انقلاب ۵۷، با همه چهره خشونت‌بار، رادیکال، دگرگون‌ساز و چالش‌برانگیزش، نخستین پدیده‌ای است که دهه پنجاهی‌ها آنرا چه در آن عرض زمانی و چه از نظر طول تاریخی تجربه زیسته کرده‌اند.

طبعا جوانان در دهه پنجاه فرزندان والدینی بودند که متعلق به دهه سی بوده و تحولات نهضت ملی مصدق، جنبش روشنفکری چپ و ملی‌مذهبی و نوآوری‌های فرایند مدرنیزاسیون و انقلاب سفید شاه و بسیاری دیگر را با پوست و گوشت چشیده بودند.

اینک فرزندان همان جوانان، در ۲۰-۳۰ سالگی خود در دهه پنجاه شاهد سقوط نظام شاهنشاهی بودند که در طول تاریخ نخستین واقعه غیرمتعارف بود.

وقوع انقلاب فقط تجربه یک سقوط نبود بلکه در بطن خود، همسرایی برای تاسیس نظام سیاسی دینی و جمهوریتی بود که با همه تناقضات درونی‌اش، نخستین‌تجربه انقلابی، تحول سیاسی، ایدیولوژی دینی و حاکمیت ولایی و نظامی بود.

پیروزی انقلاب در بین جبهه‌های مختلف تجارب متفاوتی برای دهه پنجاهی‌ها بیار آورد. جریان چپ، پیروزمندانه در پیشبرد پروژه انقلاب علیه نظام ستم‌شاهی بود و کام‌های تاریخی، ایدیولوژیک و آرمان‌خواهانه‌اش بسرعت با شکست و ناکامی مواجه شد.

انقلاب ۵۷ برای گروه وسیع انقلابیون چپ‌گرا از توده‌‌ای تا فداییان و دیگر مارکسیست‌ها و حتی مذهبیون چپ‌گرا، واقعه‌ای بشدت خشونت‌بار بود.

قلع و قمع و اعدام سراسری وابستگان به نظام سیاسی پهلوی/شاهی از یکسو و خلع و عزل منسوبان به قدرت در نظام اداری و لشگری کشور نخستین تجربه خونباری بود که جوانان و کوهورت پنجاهی‌ها شاهد بودند.

Honar.jpgمقدمه

رحیم قمیشی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، عصر دیروز بازداشت شد. او که سال‌ها در اسارت نیروهای بعثی عراق قرار داشت، پس از آزادی فعالیت‌های خود را در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی ادامه داد و در سال‌های اخیر با انتشار مقالات و اظهارنظرهای سیاسی، به یکی از چهره‌های منتقد در فضای عمومی تبدیل شد.
یکی از دلایل اصلی بازداشت او، درخواست برگزاری تجمع اعتراضی در ۲۵ بهمن برای پایان دادن به حصر رهبران جنبش سبز بود. قمیشی به دلیل مواضع انتقادی خود نسبت به برخی سیاست‌های داخلی، همواره مورد توجه محافل سیاسی قرار داشت و این بار حکومت او را به دلیل دفاع از حقوق شهروندی مردم به زندان افکند.
بازداشت رحیم قمیشی در حالی صورت گرفته که موضوع رفع حصر یکی از چالش‌های جدی در فضای سیاسی کشور است و واکنش‌های مختلفی را از سوی فعالان حقوق بشر و شخصیت‌های سیاسی به همراه داشته است. اما او تنها نبود چندین تن از همرزمان و همراهان او نیز دستگیر شدند.

Siamak_Bahari_2.jpg«سه نفر در مشهد در ارتباط با شبکه خرید و فروش نوزادان بازداشت شدند»!

خرید و فروش نوزادان به اندازه کافی تکان دهنده است. اما حقایق پنهان در وقوع این پدیده بارها هولناک‌تر است.

این بار خبر از مشهد بیرون زده است که یک باند سه نفره خرید و فروش نوزاد کشف شده است. پیشتر در شهریور ۱۴۰۰ شش نفر به جرم خرید و فروش ۲۵ نوزاد و ربودن سه کودک دستگیر شده بودند. در کوچه پس کوچه‌ها و بیغوله‌های حاشیه شهر‌ها در تهران، کرج، بابل و آمل، باند‌های حرفه‌ای معامله خرید و فروش نوزادان و رحم‌های اجاره‌ای، مرکب از وکیل و پزشک و ماما، ده‌ها نوزاد را فروخته‌اند. قیمت گذاری فروش نوزادان و رحم‌های اجاره‌ای و بورس نوزادان شناسنامه‌دار و قانونی تا چند صد میلیون تومان، مدام افشا شده است.

Iraj_Ghahramanloo.jpg• چرا بعد از شکست هر انقلاب آنانی که در به وجودآوردن آن سهیم بودند احساس گناه و شرم می‌کنند؟!

در تقارن با سال مرگ انقلاب ۱۳۵۷ با دهها خاطره، نوشته و سخنرانی مواجه شده‌ایم که بعضا توسط فعالین سیاسی آن دوران به شکل توبه وندامت از انقلاب منتشر شده‌اند. این گونه مسائل به ویژه پس از شکست هر انقلاب امری طبیعی است زیرا حتی وقتی سوارکاری که از اسب سقوط میکند، اولین کسی که از روی اوعبور میکند اسب خودش است؟! به همین علت احساس گناه و شرم افرادی که در به وجود آوردن یک انقلاب نقش و مشارکت فعال داشتند، پس از شکست آن، امری طبیعی که ازمنظر مختلف روان شناختی، اجتماعی و سیاسی قابل بررسی است. این موضوع صرفا به بازماندگان چپ پنجاه و هفتی محدود نمیشود بلکه چریک پیر اصلاحات «بهزاد نبوی و رهروان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» هم مدتهاست مدعی مخالفت با تفکر انقلابی هستند. شکست جنبش سبز و سرکوب شدید خیزش‌های سال‌های ۱۳۹۸-۱۳۹۶ و جنبش «زن، زندگی، آزادی» همگی مزید براین علت شده‌اند که عده زیادی فکر کنند حالا که نمی‌توانیم رژیم را شکست دهیم پس بانیان برآمدن این رژیم یعنی پنجاه و هفتی را مقصر اصلی جلوه دهیم که اگر آنان انقلاب نمی‌کردند وضع ما این جور نمی‌شد؟!

برخی دیگرنیز نقش قدرت‌های بزرگ و محافل نفتی با تکیه برنظریه توطئه ونقشه از پیش طراحی شده سرنگونی پهلوی را برجسته کرده و عده‌ای هم خودرژیم پهلوی را عامل اصلی سرنگونی نظام سلطنتی می‌دانند. البته که در مسائل سیاسی یافتن آسان ترین راه حل دم دستی که نیازی به تعمق نداشته باشد عوام پسندتراز همه می‌باشد. از دیدگاه نگارنده بازخوانی خاطرات و مصاحبه‌های سران حکومت ومسئولان ارشد سیاسی- نطامی دوران پهلوی که در تارنمای تاریخ شفاهی هاروارد به کوشش زنده یاد حبیب لاجوردی انجام شده یکی از بهترین مستندات و شواهد سقوط پهلوی است که توصیه می‌شود بازماندگان پنجاه و هفتی هم در یک محیط آرام این فایل‌های شنیداری- نوشتاری را با تعمق بخوانند یا گوش فرادهند تا حداقل بدانند چرا مدت‌های طولانی را در زندان یا مبارزه چریکی گذرانیده‌اند اما هنوز اندرهم یک تحلیل‌اند؟!.

با مطالعه این مستندات است که می‌توان از حافظه جمعی یعنی نوعی درهم آمیختگی رابطه دیالکتیکی میان گذشته، حال و آینده برای فهم درست «گذشته چراغ راه آینده» استفاده کرد و فهمید که انقلاب سال ۱۳۵۷ عمدتا بسترومناسباتی بود که برشکست جمعی جامعه‌‌ای که از بلوغ و دوراندیشی سیاسی لازم برخوردار نبود. برپاشده بود. بیشترین سهم و تقصیر در باره نافهمی انقلاب و علل آن برعهده رژیم پهلوی بود که با داشتن دستگاه‌های سرکوب، نهادهای تحقیقاتی مثل «مرکز تحقیقات و بررسی‌های اجتماعی به ریاست احسان نراقی» و مراکز دانشگاهی نتوانست نقاط آسیب پذیر جامعه را دریابد و در حل یا مرتفع کردن آن نقاط کوشش نماید بلکه صرفا بر یک وجه سرکوب فیزیکی مخالفان ناشی از طبیعت دیکتاتوری دلخوش کرده بود بطوری که شاه بارها و بارها چه در دوران انقلاب و جه در دوران خروج از کشور از افراد مختلف پرسیده بود چرا مردم به من پشت کردند و قادر نبود علت مخالفت مردم را با او و اندیشه‌های او چه بوده است؟. او آن جنان در مغازله سیاسی با روحانیون و جناح واپسگرای مذهبی برای مقابله با چپ‌ها -که بهرحال با توسعه اقتصادی و لائیک همراهی داشتند- غرق شده بود که سونامی دگرگونی عظیم ویرانگر و برآمد بنیادگرایی دینی را نادیده گرفته بود. بررسی تجربیات انقلابات شکست خورده نشان داده که مهم ترین این دلایل عبارتنداز:

۱-احساس مسئولیت و ناتوانی در تحقق آرمان‌ها
بسیاری از افرادی که در انقلاب‌ها نقش داشتند، در ابتدا با آرمان‌های بزرگ و امید به تغییرات مثبت در جامعه وارد می‌شوند. پس از شکست انقلاب، ممکن است احساس کنند که مسئولیت شکست بر دوش آن‌هاست، زیرا آرمان‌هایی که به آن‌ها ایمان داشتند به نتیجه نرسیده است. این احساس مسئولیت می‌تواند منجر به گناه یا شرم شود، چرا که آن‌ها خود را به‌عنوان افرادی می‌بینند که به ایجاد امید و تغییر در جامعه کمک کرده‌اند، اما نتواسته‌اند آنچه را که وعده داده بودند، محقق کنند. این موضوع البته به کسانی باز میگردد که آگاهانه در «جبهه شر مطلق» نایستاده و مشاطه گر ارتجاع و استبداد دینی نبوده باشند.

۲- فقدان تحقق وعده‌ها و آرزوها
زمانی که یک انقلاب به شکست می‌انجامد، افرادی که در آن مشارکت داشته‌اند ممکن است به این فکر کنند که آیا اهداف و آرمان‌های اولیه‌ای که آن‌ها برای انقلاب داشتند به‌درستی انتخاب شده بودند. این می‌تواند باعث احساس ندامت و پشیمانی شود، به‌ویژه اگر فرد احساس کند که تلاش‌ها و فداکاری‌هایی که برای انقلاب کرده است، در نهایت منجر به تغییرات منفی یا ناکامی شده است. این موضوع نیز برای بسیاری از مبارزان و بخصوص چپ‌های ذهنی مصداق دارد چرا که آنان حداقل تا مقطع قیام بهمن فاقد اهداف و آرمان مشخص انقلابی بوده و صرفا شعارهائی که بعضا و هم زمان توسط ارتجاع دینی داده میشد را مطرح میکردند.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

یک. شوربختانه حکومت اسلامی که این روزها از سایه خودش هم وحشت دارد، برای جلوگیری از گردهمآیی مسالمت آمیز امروز ۲۵ بهمن همه زور بازوی‌اش را به‌کار بُرد و لشگری از مزدوران بسیجی و نظامی را به خیابان‌ها آورد و این تازه هنگامی بود که شماری را که از چهره‌های بارز و شناخته شده کوشنده این گرد‌هم‌آیی، که بیش‌تر از جانبازان، بودند را پبش‌تر دستگیر کرده بود. حکومت اُم‌القرای اسلامی بار دیگر ماهیت نکبت و سرکوب‌گر خود را نشان داد. شماری از بازداشت شدگان پیش از آغاز گردهم‌آیی:

Mehran_Rafiei_2.jpg


دگر خسته‌ام من ز دستت ترامپ
که خاموش کردی تو یخچال و لامپ
از این برقِ قرتی شدم بیقرار
ندارم امیدی دگر از مدار
عَلَم هایِ جنگی برافراشتی
دُلارت ندارد سرِ آشتی
شنیدم ز حورانِ عشرتکده
که عظما به سیمانِ آخر زده
ز من خواست آقا که خوارت کنم
کمی لافِ جنگی نثارت کنم
تو از شهرِ موشک نداری خبر
چو شوخانِ فربه نگیری به بر
بسازم سلاحی به از مستعان
که دیگر نگویی تو حرفِ گران
چو باشم قوی تر ز سیروس‌ها
دمارت برآرم چو ویروس‌ها
دگر با سپاهی خصومت نکن
که سازم کلاهک به وزن دو تن
ترامپا به زودی بیفتی ز پا
مگر پُر نگویی تو پرت و پلا

مهران رفیعی
*

ayat.jpgآیت الله ناظم‌زاده قمی، استاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم در واکنش به اتفاقات ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ در سر در دانشگاه تهران پیامی صادر کرد.

به گزارش انصاف نیوز در این پیام آمده است: از مدتی قبل جمعی از رزمندگان و خانواه شهدا و جانبازان و دیگر علاقمندان و دلسوزان کشور اعلام کرده بودند که در آستانه نیمه شعبان برای رفع حصر در جلوی دانشگاه تهران اجتماع سکوت و بدون شعار برگزار کنند، که حصر پایان داده شود، و در ضمن بنده در ۱۳ بهمن از یکی از سران محترم کشورخواستم با همانگی دیگر مسئولان به این حصر طولانی پایان دهند، بدین منظور که گره ای به صدها گره کشور افزوده نشود.

او در ادامه نوشت: مع الاسف در حالی که هر گروه و دسته‌ای بخواهد در خیابان‌ها اجتماع کنند، مجاز است به مسئولان کشور حتی به رئیس جمهور کشور، ناسزا گوید، حتی در نمازجمعه که مرکز عبادت و بندگی خداست مجازند توهین و جسارت کنند و با تشویق امام جمعه روبرو می‌شود و در صدا و سیما هم بازتاب داده می‌شود اما جمعی از دلسوزان کشور حق ندارند دور هم اجتماع سکوت برگزارکنند و دستگیر می‌شوند.

این استاد حوزه با انتقاد از این برخوردها خطاب به رییس جمهور نوشت: از جناب آقای دکتر پزشکیان می‌خواهم به قول خودشان : "ذمتی بما اقول رهینه" بدون درنگ جلوی این رفتارها گرفته شود و دستور دهند فورا تمامی دستگیرشدگان با عذرخواهی آزادشوند، و نیز هرچه سریع‌تر حصر ۱۴ ساله که ملت رارنج می دهد، پایان دهند. و اگر احساس می کنند کاری از ایشان برنمی آید یا نمی گذارند کاری صورت گیرد، پس به تعهد خود عمل کنند و بیش از این رای دهندگان راسرگردان نسازند.

آیت الله ناظم‌زاده در پایان ابراز امیدواری کرد که همه مسئولان کشور در این شرایط بسیار بحرانی از گرانی و تورم و خاموشی های برق و بدبختی جامعه و جان به لب رسیدن مردم و تهدیدهای خارجی، به خود آیند و با اعصاب مردم بیش ازاین بازی نشود که عاقبت بسیار سختی در انتظار خواهد بود.

snap.jpgیورونیوز - قانونگذاران آمریکایی با تنظیم طرحی دو حزبی که قرار است به مجلس نمایندگان و سنای کنگره آمریکا ارائه شود از کشورهای اروپایی خواستند که با رویکرد دولت جدید ایالات متحده برای اعمال فشار حداکثری به ایران همسو شوند.

این طرح ضمن متهم کردن تهران به نقض مکرر توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ که توسط دولت اوباما به امضا رسیده بود خواستار اعمال مجدد کلیه تحریم‌های در نظر گرفته شده در قطعنامه‌های سازمان ملل علیه ایران شده است.

در این طرح قانونی همچنین از بریتانیا، فرانسه و آلمان، به عنوان طرف‌های اروپایی توافق هسته‌ای وین خواسته شده است که فورا مکانیسم ماشه را فعال کنند تا زمینه بازگشت کامل تحریم‌ها علیه ایران از طریق شورای امنیت به صورت خودکار فراهم شود.

پیشنهاد دهندگان این طرح در همین راستا، اروپا را به همسویی با رویکرد «فشار حداکثری» دولت جدید آمریکا که بستر اعمال آن با امضای فرمان اجرایی دونالد ترامپ فراهم شده، دعوت کردند.

پیت ریکتس، سناتور جمهوری‌خواه کنگره و نفر دوم کمیته روابط خارجی سنا، به عنوان یکی از پیشنهاد‌دهندگان این طرح که یازده سناتور دیگر نیز از آن حمایت کرده‌اند، می‌گوید: «ایران بزرگترین حامی تروریسم دولتی است و اقدامات این کشور منجر به کشته شدن نظامیان آمریکایی شده است.»

ریکتس افزود: «دست‌یابی ایران به سلاح هسته‌ای امنیت ما و متحدانمان را تهدید خواهد کرد. تحریم‌های مکانیسم ماشه کلید تضمین موفقیت کارزار فشار حداکثری رئیس‌جمهور ترامپ هستند.»

کلودیا تنیِ جمهوری‌خواه از نیویورک و جاش گاتهایمرِ دموکرات از نیوجرسی نیز قرار است لایحه مشابهی را به مجلس نمایندگان کنگره آمریکا ارائه کنند.

بر اساس توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ وین که با نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته می‌شود، ایران در ازای تعهد به عدم توسعه برنامه هسته‌ای و دوری جستن از تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی، از تحریم‌های سازمان ملل، ایالات متحده و اتحادیه اروپا معاف شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

تهران اما در نهایت پس از خروج یکجانبه دولت آمریکا از برجام که در دوره نخست ریاست دونالد ترامپ بر کاخ سفید صورت گرفت فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر گرفت و مانع دسترسی کامل بازرسان مستقل به سایت‌های هسته‌ای خود شد.

بر اساس مکانیسم ماشه که در توافقنامه وین گنجانده شده، هر یک از کشورهای چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده یا آلمان به عنوان طرف‌های این توافق می‌توانند درخواست اعمال مجدد کنترل‌ها و محدودیت‌های صادرات، ممنوعیت سفر و مسدود شدن دارایی‌های ایران را به شورای امنیت ارائه کنند.

سفر خانوادگی ابی به نیویورک

| No Comments

razmandeh.jpgلزوم تداوم حصر

محمد سلطانی رنانی

چند نفر آزاده و جانباز و رزمنده معلوم الحال می‌خواستند جمع بشوند در دانشگاه تهران، که چه بگویند؟ که چه کار کنند؟!

میرحسین موسوی و همسرش، و کروبی را آزاد کنید!! مگر آزاد نیستند؟! کاملا آزاد هستند؛ آزادانه نفس می‌کشند، آزادانه می‌خوابند، هر ساعتی بخواهند بیدار می‌شوند، صبحانه و نهار و شام می‌خورند.

این افراد معلوم الحال که در فضای مجازی شلوغ کرده‌اند و شعار رفع حصر می‌دهند، اصلا می‌دانند که این سه نفر چند ساله هستند؟!

مهدی کروبی، هشتاد و هفت ساله است، میرحسین موسوی، یک ماه دیگر هشتاد و سه سالش پر می‌شود، خانم رهنورد هم که هفتاد و نه سال دارد!

شما می‌خواهید این سه سالخورده از خانه بیرون بیایند که چه بشود؟! در این سوز سرما و برودت شدید هوا؟! سینه پهلو بکنند، پایشان بلیزد و بیفتند و لگنشان بشکند، شما جوابگو می‌شوید؟!

پس از چهارده سال از خانه بیرون بیایند، ببینند سیب زمینی شده کیلویی ۵۰ هزار ت. شما نمی‌گویی که ناگهان سکته کنند! آن وقتی که رفتند در خانه نشستند، یک گرم طلا ۳۵ هزار ت. بود، حالا شده‌اند مثل اصحاب کهف، در همان خانه‌شان به خواب ابدی بروند، بهتر است!!



عزیز من، می‌خواهی فراخوان بدهی، می‌خواهی تجمع بکنی، این همه موضوع هست که برایش تجمع کنید و راهپیمایی کنید. جمع شوید و به محمدجواد ظریف هر چه که خواستید بدوبیراه بگویید، اصلا به مرگ تهدیدش کنید و حکم اعدامش را صادر کنید. هیچ کسی به شما نمی‌گوید بالا چشمتان ابرو! به محمد خاتمی و حسن روحانی فحش بدهید. پزشکیان را تهدید کنید. اگر می‌خواهید تجمعتان پیامدهای بین‌المللی داشته باشد، از دیوار هر سفارتخانه‌ای که دوست داشتید بالا بروید، اقدامات شنیع ایالات متحده آمریکا در برخورد خشن با مردم مستضعف مکزیک را محکوم کنید، می‌توانید در تجمع خودتان علیه استکبار جهانی، خلاقیت به خرج بدهید و از الاغ و سگ و گراز و کفتار هم استفاده کنید!

این همه موضوع مهم و اساسی است که می‌توانید برای آنها حتی خیابان را هم ببندید، مدارس هم داوطلبانه بچه دبستانی‌ها را برایتان می‌آورند که شعار بدهند، تلویزیون هم با شما مصاحبه می‌کند، چه بسا چهره بشوید و فرداروزی با یکی دو درصد رأی بروید نماینده مجلس هم بشوید!

سرشان درد می‌کند این چندتا رزمنده و جانباز معلوم الحال، خوشی زده زیر دلشان، چندروز باید مهمان ما باشند تا قدر عافیت بدانند و بروند در خانه‌هایشان بنشینند و سریال «سرزمین مادری» را ببینند و از کارهای محمدرضا پهلوی درس عبرت بگیرند!

karimpour.jpgیدالله کریمی پور

هنگامی که اسپانیای فاشیست زیر رهبری حزب فالانژ و رژیم‌ فرانکو با شکست انقلابیون‌ با کمک‌ هیتلر و موسولینی، قدرت را در اسپانیا در دست گرفت، وحشت و تاریکی و تباهی، زندان و شکنجه و تجاوز همه جا را فرا گرفت. فرانکو تحت لوای اندیشه کاتولیسیسم و حزب مویممپنتو ناسیونال (حزب حرکت ملی) کمترین آوای آزادی را در هم‌ می کوبید. هراس افکنی توسط فاشیست ها بین ملت اسپانیا، به برترین ابزار تسلط روحانیون فاشیست و رهبردیکتاتورشان تبدیل شده بود.

با این همه و در شرایط زندان، شکنجه و تجاوز و رعب افکنی، میل سرشتی به آزادی جوانه زد، بال و پر گرفت و همه گیر و فراگیر شد. از باسک تا بارسلون، از مادرید تا آراگون، از والنسیا تا ساراگوسا و از مایورکا تا بیلبائو مردم‌ زمزمه می کردند:

بتازید و اندکی دیگر جولان دهید،

باتوم ها و تفنگ‌هایتان را همچنان بر ما نشانه گیرید،

ماشین های آب‌پاش و نارنجک‌های اشک آور را در میان ما افکنید،‌

زندان های مادرید را پر کنید، جوری که دیگر جایی در آن نماند،

ولی سر آخر چی؟

پایانش کجا خواهد بود؟

بلند بلند و با فریاد می گوییم:

آخرش خیایان ها از آن‌ ما خواهد بود.

خیایان ها و پیاده رو زیر پایکوبی ما خواهند لرزید،

درختان و چراغ های راهنمایی را آذین خواهیم‌ بست،

و سرود خوانان تا ایبرو(رود بزرگ‌اسپانیا) و ساحل بیسکای پیش خواهیم‌رفت،

با جام‌ های پر از شراب قرمز آزادی،

ما اینجا می مانیم، ما اینجا ماندگاریم، تا شما را تا دروازه دوزخ بکشانیم.

ما اینجا هستیم

خیابان‌ ها از آن ها ما خواهد بود،

برای دوستی و برادری و برابری و ترانه و رقص،

خیابان‌ ها برای ما خواهد ماند.

چه زیبا گفت نیچه: اگر شعر و هنر نبود، واقعیت هلاکمان می کرد.

صحنه‌هایی از اعتراضات ایرانیان در مونیخ در اعتراضات گسترده‌ای که امروز شنبه ۱۵ فوریه ۲۰۲۵ در مونیخ در حمایت از شاهزاده رضا پهلوی برپا شد، گروه «نسیم خاور» به ابتکار مرجان گرگانی نیز رژه‌ای از تاریخ باستان ایران اجرا کرد. اختر قاسمی
@akhtar1989
تصاویر دیگری از این اعتراضات ارسال کرده است.

farrokhi.jpgبهرام فرخی - جهان، بار دیگر، در تلاطمی از تغییرات ژرف و بنیادین قرار گرفته است؛ نبردی پنهان میان آرمان‌گرایی دیرینه و واقع‌گرایی بی‌رحمانه امروز، میان باور به حقوق بین‌الملل و پذیرش قدرت محض. در این میدان، اروپا همچون قایقی گرفتار در گرداب، بر سر یک دوراهی تاریخی ایستاده است: یا همچنان به سراب اتحاد و حقوق بین‌الملل چنگ بزند، یا با جسارتی تازه، مسیر خود را مستقل از گذشته ترسیم کند.

بازی دوستی و دشمنی در سیاست بین‌الملل

رابطه‌ی میان قدرت‌ها همیشه بر مبنای هزینه و منفعت سنجیده می‌شود. داشتن دوستی که حفظ آن نیازمند هزینه‌های گزاف است، تنها زمانی توجیه‌پذیر است که این هزینه‌ها در نهایت به منافع استراتژیک بیانجامد. از سوی دیگر، نداشتن یک دشمن ظاهراً کم‌هزینه به نظر می‌رسد، اما تاریخ نشان داده است که این دشمنان در سکوت رشد کرده و در لحظه‌ی مناسب، ضربه‌ی مهلک خود را وارد می‌کنند.

در دوران ترامپ، آمریکا سیاست خارجی خود را با این اصل تنظیم میکند که، "دوستان باید بهای بیشتری بپردازند و دشمنان را می‌توان با بی‌تفاوتی یا امتیازدهی آرام کرد. " او اروپا را یک دوست پُرهزینه و روسیه را یک دشمن کم‌هزینه می‌بیند. بدین ترتیب، با کاهش تعهدات ناتو، فشار برای افزایش بودجه‌ی نظامی متحدان اروپایی و جنگ تجاری، تلاش میکند هزینه‌ی دوستی آمریکا و اروپا را به نفع واشنگتن تنظیم کند. در مقابل، با چشم‌پوشی از تجاوزهای روسیه به اوکراین و دیگر کشورها رویکردی نرم در قبال کرملین، سعی میکند، هزینه‌ی مقابله با دشمن را کاهش دهد.

اما سیاستی که در کوتاه‌مدت سودمند به نظر می‌رسد، در بلندمدت می‌تواند فاجعه‌آفرین باشد. کاهش هزینه‌ی دوستی، شکاف میان آمریکا و متحدانش را عمیق‌تر میکند. اروپا که تا دیروز خود را در سایه‌ی قدرت نظامی آمریکا ایمن می‌دید، ناگهان در می‌یابد که" Forze de Frappe فرانسه" و "Tridente انگلستان" دیگر کافی به نظر نمی‌رسد و از سوی دیگر، نمی‌تواند بر حمایت همیشگی واشنگتن حساب باز کند. و در سوی دیگر معادله، عدم برخورد قاطع با روسیه، پوتین را جسورتر میکند و زمینه‌ی گسترش نفوذ کرملین در اوکراین، خاورمیانه و حتی آفریقا را در آینده فراهم میکند.

اروپا: ابرقدرت اقتصادی یا کوتوله‌ی نظامی؟

اروپا، این قاره‌ی کهن که زمانی فاتح میدان‌های نبرد بود، پس از جنگ جهانی دوم تصمیم گرفت سلاح را کنار بگذارد و به جای آن، پرچم تجارت و دیپلماسی را برافرازد. در طول هفت دهه، اروپا به یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های اقتصادی جهان بدل شد، اما به دلیل وابستگی شدید به ایالات متحده در زمینه‌ی دفاعی، همچنان در عرصه‌ی نظامی یک کوتوله باقی مانده است.

در برابر این واقعیت، امروز اروپا دیگر نمی‌تواند سر در برف فرو برد. ترامپ و نظریه پردازان "پروژه ۲۰۲۵" حقیقتی را عیان کرده‌اند که بسیاری از سیاست‌مداران اروپایی سال‌ها از پذیرش آن سر باز زده بودند: حقوق بین‌الملل، همان‌گونه که غرب به آن باور داشت، دیگر وجود ندارد. جهان، نه بر اساس قراردادها و تعهدات اخلاقی، بلکه بر اساس قدرت و منافع عمل می‌کند.

kurdistan.jpgصلاح الدین خدیو

من عربی بلد نیستم! شیرو پسر بچەی کرد در اوایل دهەی 80 در مدرسەای در شمال سوریه به خاطر گفتن این جمله کتک می خورد!

سوریه حافظ اسد تازه شورش اخوان المسلمین را در حما با کشتن هزاران نفر سرکوب و در شمال هم اختناق بیداد می کند.

ایدئولوژی رژیم ناسیونالیسم عربی است و الیت حاکم هم اقلیت علوی.

خارج از این دو هیچ هویتی تحمل نمی شود. مانو خلیل کارگردان فیلم موفق همسایه ها به روایت رنج کردستان سوریه در هنگامەی اختناق بعث پرداخته است.

شیرو که به جرم کردی حرف زدن مجازات می شود، نمادی از مردمان کرد است که در سوریەی اسدها از داشتن شناسنامه و تابعیت محروم بودند.

مانو خلیل کارگردان فیلم همان کسی است که چندی پیش از ترامپ خواست از خرید غزه منصرف و برای ابتیاع کردستان پیشقدم شود!

داستان شیرو، کودکی مانو است.

وقتی با کردها در کشورهای متبوعشان بدرفتاری می شود، طبیعی است به داروغه مراجعه کنند!

ملتی که تا آخرین لحظات به مصالح امت اسلامی وفادار ماند، با ناباوری دید که همه شتابان از دایرەی امت خارج و دولت ملی خویش را شکل دادند.

حقی که دریغ شد، امروز از ترامپ طلب می شود!

گزارشگر منوتو ویدئویی از آزار و اذیت یک شهروند توسط ماموران حکومتی را ارسال کرده است.

در این ویدیو یک شهروند با پوشش اختیاری دیده می شود که ماموران حکومتی با او درگیر می شوند.

:::

فائزه مومنی، روزنامه‌نگار حوزه شهری، خبر داد که یکی از مدیران شهرداری منطقه ۸ تهران، نام یک کوچه منتهی به خانه خود را به نام دخترش، «بارانا»، تغییر داده است.

مومنی این اقدام را نمونه‌ای عجیب از مدیریت شهری در دوره علیرضا زاکانی توصیف کرد و نوشت که ساکنان این منطقه با تماس با سامانه مدیریت شهری، به این نام‌گذاری اعتراض کرده‌اند.

barana.jpg

arn.jpgمستاجران موقت لبنان رخت برکشیده‌اند و فصلی نو آغاز شده است

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

سرانجام نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، کابینه‌اش را معرفی کرد، بی‌آنکه حزب‌الله و جمهوری اسلامی در آن نفوذی داشته باشند. کابینه‌ای که لبنان باشکوه دیروز را به یاد می‌آورد و علی‌رغم حضور سه عضو امل و یک دوست خانواده نبیه بری که صاحب کرسی وزارت اقتصاد شد، بقیه وزرا سرشان به تنشان می‌ارزد.

معاون نخست‌وزیر: طارق متری

وزیر خارجه: یوسف رجی، دیپلماتی برجسته که به زبان‌های عربی، فرانسوی و انگلیسی مسلط است

وزیر دفاع: میشل منسی

وزیر دارایی: یاسین جابر که نماینده مستقیم نبیه بری است

وزیر فرهنگ: غسان سلامه شخصیتی برجسته که نماینده لبنان در یونسکو بود

از میان این وزرا، پنج وزیر شیعه از جنبش امل و شیعه مستقل‌اند که از این میان، یک وزیر را نیز نخست‌وزیر تعیین کرده است. این به معنای این است که حزب‌الله قدرت وتو را در کابینه از دست داده؛ چرا که تصویب تصمیم‌های کابینه مستلزم رای دو‌سوم وزرا است و حزب‌الله و جنبش امل ۹ رای لازم را برای وتو ندارند.

به این ترتیب لبنان بعد از تقریبا ۴۰ سال، در سالروز انقلاب نکبت‌بار برای ما و منطقه و جهان، نفسی به‌راحتی می‌کشد و سایه خمینی و سیدعلی بر سرش سنگینی نمی‌کند.

این در حالی است که مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در سفر به لبنان، گفته بود که گروه حزب‌الله نمی‌تواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد.

در میان کشورهای عربی، لبنان به دلیل ویژگی‌های فرهنگی، هنری، آموزشی و تنوع اقوام و مذاهبش، از اوایل قرن نوزدهم، جایگاه خاصی داشت که حتی در دوران دو جنگ داخلی هم حفظ شد (مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه اخیرا در گفتگوی تلفنی با همتای لبنانی‌اش ژوزف عون، گفته بود لبنان بسیار بزرگ‌تر از اندازه جغرافیایی خود است) تا اینکه حزب‌الله مثل خوره به جان لبنان افتاد و ویژگی‌هایش را یکی پس از دیگری، مصادره کرد و تنها چیزهایی که باقی ماندند، دیوان اشعار سعید عقل، آوازهای فیروز و ماجده، شبحی از روزنامه النهار و نمادهایی از سولیدر (منهتن بیروت که رفیق حریری ساخت) بودند.

سعودی‌ها در دهه‌های گذشته، به‌ویژه در طول جنگ داخلی ۱۵ ساله، نقشی پیشرو در حمایت از امنیت و ثبات لبنان ایفا کردند. آن‌ها نشست طائف لبنان را برپا کردند که در آن هریک از دولتمردان و سلحشوران جنگ‌های داخلی سهمی گرفتند و پیمان صلح را امضا کردند.

در طائف آن‌ها میزبان جلسات پارلمان لبنان هم بودند. این تلاش‌ها به امضای توافق طائف منجر شد که چارچوب جدیدی را برای همزیستی سیاسی بین جناح‌های مختلف لبنان معنا کرد و نقطه عطفی بود که پس از سال‌ها، ثبات را به لبنان بازگرداند.

از طریق این توافق، عربستان تعهد عمیقش را به حمایت از راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز و دستیابی به ثبات در کشورهای عربی نشان داد و موقعیتش را به‌عنوان یک طرف قابل‌اعتماد در درگیری‌های منطقه‌ای تقویت کرد.

سعودی‌ها علاوه بر حمایت از توافق طائف، با حمایت سیاسی و اقتصادی از لبنان، به بازسازی آنچه در جنگ ویران شده بود، کمک قابل‌توجهی کردند. حاضران در طائف علاوه بر وکلای پارلمان، دولتمران سال‌های استقلال و بعد آن بودند که تا سال‌ها با ارائه کمک‌های مالی بشردوستانه، بازسازی زیرساخت‌ها و بهبود شرایط زندگی مردم لبنان را کمک با دستان پرتوان رفیق حریری و برنامه‌ریزی‌هایش در گروه المستقبل، عهده‌دار شدند و لبنانی تازه بنا کردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

پیمان طائف چهار بند اساسی داشت. بند نخست در پاراگراف‌های متعدد، هویت عربی لبنان را تضمین می‌کرد و نظام حکومتی لبنان به‌عنوان نظامی پارلمانی و دموکرات بازمعنا می‌شد. مثلا در این بند، نخست‌وزیر مسئول کامل قوه مجریه و شریک رئیس‌جمهوری می‌شد. توزیع کرسی‌های مجلس نمایندگان به طور مساوی بین مسلمانان و مسیحیان تبصره دیگر بند و گزینش مدیران و مسئولان سیاسی، نظامی و دانشگاهی بر مبنای یک فرمول پیچیده و نه فقط مذهبشان، تبصره بعدی بود.

در بند دوم، گسترش حاکمیت کامل دولت لبنان بر تمامی اراضی لبنان، انحلال تمامی گروه‌های شبه‌نظامی لبنانی و غیرلبنانی، تقویت نیروهای امنیتی داخلی و نیروهای مسلح، حل مشکل آوارگان و تایید حق آن‌ها برای بازگشت به خانه و کاشانه اصلی خود تصریح شده بود.

در بند سوم، بر لزوم آزادسازی بخش‌های اشغالی لبنان از چنگ اسرائیل و اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت تاکید شد.

بند چهارم، به روابط لبنان و سوریه می‌پرداخت؛ روابطی که بر پایه آن، لبنان هرگز به گذرگاهی علیه سوریه تبدیل نمی‌شد و مخالفان رژیم سوریه هم حق فعالیت ولو فرهنگی، علیه رژیم اسد را نمی‌داشتند. همین بند بود که بعدها از نگاه جنایت‌پیشه اسد و نماینده‌اش غازی کنعان و پس از او رستم غزاله، کشتار رهبران سیاسی، نظامیان، روزنامه‌نگاران و هنرمندان لبنانی و فلسطینی مخالف اسد را در لبنان موجه جلوه می‌داد.

حریری با طائف به لبنان آمد. نه به‌عنوان بچه صیدایی که در سعودی پولدار شده است؛ گواینکه حقیقت هم همین بود. حریری حسابدار یک شرکت ساختمانی بود که بعد خود شرکتی زد به نام «سولیدر» و مقاطعه‌کار ساخت جاده ریاض‌ــ‌جده شد. او شش ماه زودتر از موعد کار را تمام کرد و موردتحسین ملک فهد قرار گرفت و یک میلیون دلار پاداش دریافت کرد اما او از ملک خواستار گذرنامه سعودی شد.

uni.jpgدر پی زورگیری منجر به قتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی کارشناسی رشته مدیریت کسب‌وکار دانشگاه تهران، جمعی از دانشجویان این دانشگاه، در اعتراض به سیاست‌گذاری دانشگاه‌ها و عدم تامین امنیت دانشجویان، تجمع اعتراضی برگزار کردند

دانشجویان معترض در تجمع جمعه ۲۶ بهمن خود شعار «خونی که ریخته می‌شه، با هیچی پاک نمی‌شه» سر دادند

ایندیپندنت فارسی - پلیس تهران تایید کرد که امیرمحمد خالقی، دانشجوی ۱۹ ساله دانشگاه تهران، شامگاه چهارشنبه ۲۴ بهمن ماه در مسیر بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد، بر اثر «حمله دو زورگیر» موتورسوار جان باخته است.

مرکز اطلاع‌رسانی پلیس پایتخت روز پنجشنبه ۲۵ بهمن اعلام کرد که سارقان هنگام سرقت کوله‌پشتی این دانشجو، او را با چاقو هدف قرار داده‌اند. بر اساس تصاویر دوربین‌های مداربسته، ضربه چاقو به مجاری تنفسی این دانشجو وارد شده و او پس از انتقال به بیمارستان شریعتی، ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه جان خود را از دست داده است.

پلیس تهران اعلام کرد که تیم ویژه‌ای برای شناسایی و دستگیری عاملان این حادثه تشکیل شده است.

این در حالی است که تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران در شبکه‌های اجتماعی نسبت به عدم امنیت خوابگاه‌های دانشجویی و خلوتی منطقه پشت کوی دانشگاه اعتراض کرده‌اند و یادآور شده‌اند که بارها درباره این خطر هشدار داده بودند.

دانشگاه تهران نیز در بیانیه‌ای اعلام کرد که امیرمحمد خالقی دانشجوی مقطع کارشناسی در رشته «کسب‌وکار» در دانشکده مدیریت بوده و این حادثه در خارج از محیط دانشگاه و در محدوده پل گیشا رخ داده است.

برخی کاربران شبکه‌های اجتماعی اشاره کرده‌اند که قتل این دانشجو در ساعاتی رخ داده که نیروهای امنیتی و انتظامی برای جلوگیری از تجمع اعتراضی در مقابل دانشگاه تهران مستقر بودند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در سال‌های اخیر، با وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در ایران، گزارش‌های متعددی از افزایش سرقت و زورگیری در شهرهای مختلف، به‌ویژه تهران منتشر شده است. با این حال، رئیس پلیس آگاهی تهران پاییز امسال مدعی شد که آمار سرقت در پایتخت به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است.

گفتگوی منوتو با حجت کلاشی، فعال سیاسی پیرامون اظهار نظر مسعود پزشکیان در خصوص اعطای اختیار ریاست‌جمهور به استان‌ها

:::

13-2.jpgلبنان مانع فرود یک هواپیمای «ماهان ایر» در فرودگاه بیروت شد

رسانه های لبنانی پنجشنبه شب ۲۵ بهمن گزارش دادند که مقامات لبنان پس از هشدارهای ارتش اسرائیل، اجازه فرود یک هواپیمای مسافربری ایرانی متعلق به شرکت «ماهان ایر» در فرودگاه بین‌المللی بیروت را ندادند. بر اساس این گزارش ها این هواپیما از تهران بلند شده و حامل مسافران لبنانی بود

ده‌‌ها تن از هواداران گروه حزب‌الله لبنان پنجشنبه شب، در اعتراض به عدم صدور مجوز برای فرود یک هواپیمای مسافربری وابسته به شرکت ایرانی ماهان در فرودگاه بین‌المللی بیروت پایتخت لبنان، با آتش زدن لاستیک خودورها، اقدام به بستن برخی جاده‌های این شهر کردند.

حزب‌الله لبنان که از سوی جمهوری اسلامی ایران حمایت می‌شود، از سوی آمریکا گروهی «تروریستی» شناخته می‌شود. بر اساس تصاویر منتشر شده، نیروهای ارتش لبنان سعی در متفرق کردن جمعیت داشتند.

raghfar.jpgحسین راغفر، استاد اقتصاد که در دولت‌های اصلاح‌طلب سمت‌هایی داشته است، با تبدیل نرخ ارز متناسب با قیمت سکه، پیش‌بینی کرد قیمت دلار به بالای ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید؛ او تاکید کرد این شرایط «خوراک براندازی» است

دیده‌بان ایران - در روزهای اخیر بازار ارز بیش از چند ماه گذشته متلاطم شده و با وجود این که قیمت دلار اکنون در حدود ۸۸ هزار تومان نوسان می‌کند، اما این ارز آمریکایی طی این هفته حتی کانال ۹۲ هزار تومان را هم لمس کرد. بازار ارز ایران این روزها در وضعیت کابوس‌واری به سر می‌برد که کارشناسان از ماه‌های قبل درباره آن هشدار داده بودند؛ بازاری که به‌شدت ترمز بریده است و در حال حاضر کسی حاضر نیست پاسخگوی این شرایط باشد. اگرچه وزیر اقتصاد به صراحت گفته که مدیریت بازار ارز برعهده بانک مرکزی است، اما شواهد این‌گونه نشان می‌دهد که کسی توان مدیریت این بازار را ندارد و بازار ارز بر تمام بازارها چیره شده است. حال آیا باید منتظر باشیم که قیمت دلار، صد هزار تومان را نیز رد کند؟

هیچ‌کدام از نهادهای اقتصادی مسئول، اختیار تصمیم‌گیری ندارند

این سوال را از حسین راغفر، تحلیلگر اقتصادی و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا پرسیدیم و او نیز با اشاره به افزایش قیمت ارز و تاثیر مدیریت بانک مرکزی بر بازار ارز کشور، توضیح داد: در حال حاضر هیچ‌کدام از نهادهای مسئول اقتصادی در کشور، اختیار کافی و لازم را برای تصمیم‌گیری ندارند. اگر هم سیاستی را مطرح می‌کنند، بیشتر به دلیل توجیه مواضع غلطی است که اتخاذ کرده‌اند که متاسفانه دستور می‌گیرند و آن را اجرا می‌کنند.

وی افزود: این افراد و این مسئولان، تصمیم‌گیرنده نیستند و به وضوح می‌توان دید ۸ میلیارد دلار برای واردات قطعات خودرو، ۴ میلیارد دلار برای واردات طلا و ۳.۵ میلیارد دلار برای واردات خودروی دست دوم تخصیص می‌دهند که هیچ‌کدام اولویت اصلی کشور نیست، ولی منافع گروه‌های ذی‌نفع را تامین می‌کند.

بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نمی‌توانند جلوی افزایش قیمت دلار را بگیرند

راغفر در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: در حال حاضر هیچ کالایی نیست که با دلار ۸۵ هزار تومانی وارد کشور شده باشد و همه کالاها با قیمت‌های گذشته وارد ایران شده‌اند که بسیار با نرخ امروز دلار فاصله دارد، اما بازهم این گروه‌ها با قیمت‌های سرسام‌آور به فروش می‌رسند. بنابراین، ذی‌نفع‌های گردن‌کلفت و پرقدرتی در این زمینه وجود دارند که صحنه‌گردان اصلی اقتصاد کشور هستند، اما مشکلات ارزی به اسم بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و ... تمام می‌شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: بانک مرکزی هیچ نقشی در افزایش قیمت دلار و کنترل بازار ندارد. البته نه‌تنها بانک مرکزی، بلکه دولت نیز در این زمینه نقش تعیین‌کننده خاصی ندارد. در دولت قبل هم همین‌طور بود. دولت قبل هم اختیار تصمیم‌گیری نداشت و تغییر ماهوی در نظام تصمیم‌گیری اقتصادی از دولت قبل تا کنون پیش نیامده است. در ۳۵ سال گذشته این فرآیند ادامه داشته و هر روز هم نقش مافیا قوت گرفته است.

۴۶ سال است که دهان امریکا سرویس شده! عباس گودرزی سخنگوی هیات رییسه مجلس این را گفته. ادبیات یک نماینده و سخنگوی هیات رییسه مجلس رو ببینید!

accarrier.jpgبه گزارش خبرنگار ایرنا، نیروی دریایی آمریکا روز پنجشنبه به وقت محلی با انتشار بیانیه ای گفت که ناو هواپیمابر «یو اس اس هری ترومن» با یک کشتی تجاری در دریای مدیترانه برخورد کرده و خسارت جدی ندیده است.

در بیانیه نیروی دریایی آمریکا آمده است: ناو هواپیمابر ترومن کلاس نیمیتز USS Harry S. Truman (CVN 75) در حدود ساعت ۱۱:۴۶ بعد از ظهر با یک کشتی تجاری ( Besiktas-M ) برخورد کرد.

نیروی دریایی آمریکا تصریح کرد: این حادثه در تاریخ ۱۲ فوریه (24 بهمن ماه 1403)، هنگام فعالیت در مجاورت بندر پورت سعید مصر، در دریای مدیترانه اتفاق افتاد.

در بیانیه نیروی دریایی آمریکا آمده است: « این برخورد خطری برای ناو هری اس ترومن ایجاد نکرد، زیرا گزارشی مبنی بر نشت آب یا جراحت وجود ندارد. موتورهای پیشران این ناو بدون تاثیر و در وضعیت ایمن و پایدار هستند. این حادثه در دست بررسی است.»

نیروی دریایی آمریکا توضیح بیشتری در باره این حادثه اعلام نکرده و گفته است که تحقیقات درباره دلیل این برخورد در حال انجام است.

تیموتی گورمن سخنگوی ناوگان ششم ایالات متحده آمریکا نیز گفت که هیچ آسیبی یا غرق شدگی رخ نداده و این برخورد، خطری برای ناو هواپیمابر آمریکا نداشته است.

tazamoh.jpgبر اساس گزارش شاهدان عینی، نیروهای امنیتی هم‌زمان با اعلام فراخوان تجمع در روز ۲۵ بهمن برای رفع حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، در خیابان انقلاب و محدوده اطراف دانشگاه تهران حضور گسترده یافتند و تعدادی از افراد حاضر در محل اعلام شده برای تجمع را بازداشت کردند

دویچه وله - روز چهارشنبه ۲۴ بهمن، سه تن از فراخوان‌دهندگان تجمع اعتراضی به تداوم حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی بازداشت شدند. رحیم قمیشی، ناصر دانشفر و اکبر سرارودی، که همگی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق هستند، توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.

این افراد پیشتر فراخوانی برای برگزاری تجمعی مسالمت‌آمیز در مقابل دانشگاه تهران در روز ۲۵ بهمن منتشر کرده بودند.

اردشیر امیرارجمند، از نزدیکان به میرحسین موسوی، با تأیید خبر بازداشت این سه نفر اعلام کرد که آنها علی‌رغم طی تمام مراحل قانونی برای برگزاری تجمع، دستگیر شده‌اند.

ناصر دانشفر پیش از بازداشت در ویدئویی اعلام کرده بود که احتمال دستگیری‌اش وجود دارد، اما تأکید کرد که "راهپیمایی همچنان پابرجاست".

بر اساس گزارش‌های منتشر شده از محل، نیروهای امنیتی شماری از شرکت‌کنندگان در تجمع اعتراض به حصر، از جمله سعید و سعیده منتظری، فرزندان آیت‌الله حسینعلی منتظری را در خیابان انقلاب بازداشت کردند

کانال تلگرامی "تحکیم ملت" خبر داده که محمود دردکشان و پسرش جواد دردکشان پس از عزیمت به سمت دانشگاه تهران توسط مأموران به مکانی نامعلوم منتقل شدند.

خبر تکمیلی:

به گفته این کانال تلگرامی، سایر اعضای خانواده به منزل بازگردانده شده و داخل منزل حبس شده‌اند. همچنین در گزارش آمده که مأموران لباس شخصی جلوی درب منزل این خانواده مستقر و از خروج اعضای خانواده ممانعت به عمل می‌آوردند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در همین حال، منابع نزدیک به اصلاح‌طلبان از بازداشت سعید و سعیده منتظری، فرزندان آیت‌الله منتظری و حصر عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، از فراخوان‌دهندگان اعتراض ۲۵ بهمن در خانه خود خبر داده‌اند.

کانال تلگرامی کلمه نزدیک به میرحسین موسوی نیز به نقل از برخی شاهدان عینی نوشته است که "تا ظهر امروز بیش از ۴۰۰ نفر در تجمع رفع حصر دستگیر شده و به مقر نیروی انتظامی در نزدیک میدان انقلاب منتقل شده‌ و برخی از بازداشت‌شدگان پس از بازجویی آزاد شده‌اند."

حسن اسدی زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح‌طلب به نقل از یکی از زندانیان سابق سیاسی، که به گفته او در همان ساعت اولیه مقابل دانشگاه تهران بازداشت و ساعتی پیش آزاد شده نوشت که "در کلانتری انقلاب بیش از ۲۰۰ نفر از بازداشت‌شدگان را دیده که عمدتا از کهنه‌سربازان بوده‌اند."

کلمه همچنین از بازداشت حسین لقمانیان، نماینده دوره ششم مجلس و جانباز جنگ در مقابل درب دانشگاه تهران به همراه برادرش خبر داده است. لقمانیان پس از اعتراضات سال ۸۸ موسوم به جنبش سبز بارها بازداشت شده و در همدان زندانی بوده است.

حضور گسترده نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب

همزمان با این بازداشت‌ها، گزارش‌های متعددی از حضور گسترده نیروهای امنیتی در اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب منتشر شده است.

شاهدان عینی در شبکه‌های اجتماعی از استقرار "دست‌کم ده‌ها ون و خودرو پلیس" در خیابان انقلاب تهران خبر داده‌اند. یکی از شاهدان گفته است: «عده زیادی هم در پیاده‌روی جنوبی راه می‌رفتند که این‌قدر تعداد مأمورها زیاد بود که نمی‌شد فهمید مردمند یا مأمور».

syria.jpgکیهان لندن - پایگاه خبری «العربیه» به نقل از منابع ترکیه‌ای از جمله روزنامه «ترکیه گزتیسی» گزارش داد فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افسران سابق ارتش رژیم سوریه و فرماندهانی از گروه‌های شبه‌نظامی برای ترور احمد الشرع رئیس جمهوری موقت سوریه برنامه‌ریزی می‌کردند که طرح آنها خنثی شد.

در این گزارش که ۱۳ فوریه (۲۵ بهمن‌ماه) منتشر شد آمده، در جلسه‌‌‌ی مربوطه، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افسران سابق ارتش سوریه و نمایندگانی از گروه‌های مسلح از جمله «پ‌ک‌ک»، داعش، حشد الشعبی و حزب‌الله حضور داشتند.

همچنین ادعا شد که این نشست هفته گذشته در ویلایی متعلق به یک تاجر شیعه در نجف برگزار شده است. گفته می‌شود حسین اکبری از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در دمشق، امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه و یکی از مسئولان عملیات ویژه سازمان اطلاعات سپاه (ساس) نیز در این جلسه حضور داشتند.

از میان افسران سابق ارتش سوریه، افرادی چون اسعد العلی، محمد خلوف، عادل سرحان، عبدالله مناف الحسن و محمد سرمینی در این جلسه حضور داشته‌اند.

بر اساس اطلاعات منتشرشده، حکومت ایران به دنبال آن است که با ایجاد آشوب در مناطق مختلف سوریه، نفوذ از دست‌ رفته‌ی خود را بازگرداند.

برنامه‌ریزی‌ها شامل تحریک درگیری‌های قومی و فرقه‌ای در مناطقی مانند سویداء، لاذقیه، طرطوس، حمص، رقه، حسکه و دیرالزور بوده است. همچنین مسیرهای تأمین سلاح و تجهیزات از طریق گذرگاه‌های مرزی دیرالزور-البوکمال، حسکه- القائم، ربیعه- المالکیه و مسیرهای دریایی طرطوس و لاذقیه مشخص شده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در این نشست، نقش حزب‌الله لبنان و حشد الشعبی عراق نیز مورد بررسی قرار گرفت. این گروه‌ها قرار بود سلول‌های مخفی در مناطق علوی‌نشین ایجاد کرده و با توزیع سلاح و مهمات یک شبکه ارتباطی گسترده برای تضمین موفقیت عملیات راه‌اندازی کنند.

استفاده از مزدوران خارجی

به نوشته روزنامه «ترکیه گزتیسی» جمهوری اسلامی قصد دارد از شبه‌نظامیان شیعه افغانستانی (فاطمیون) و پاکستانی (زینبیون) استفاده کند. برای انتقال این مزدوران، مناطق تحت کنترل پ‌ک‌ک در نظر گرفته شده و مسیر دریایی میان لاذقیه و قبرس جنوبی نیز برای انتقال سلاح و نیروها بررسی شده است. بر اساس این طرح، حزب‌الله لبنان نیز پشتیبانی عملیاتی از طریق مسیرهای زمینی را بر عهده می‌داشت.

طرح ترور احمد الشرع

در بخش دیگری از این گزارش آمده است که در نشست سپاهی‌ها با فرماندهان ارشد شبه‌نظامیان، راه‌های اجرای نقشه ترور احمد الشرع نیز بررسی شده است. بر اساس اطلاعات منتشرشده، اجرای این عملیات بر عهده سلول‌های داخلی و عناصری از داعش می‌بود. برنامه‌ریزی‌هایی نیز شامل شناسایی ضعف‌های امنیتی در دولت جدید سوریه برای تسهیل اجرای این طرح انجام شده است.

بر اساس این گزارش، رژیم ایران بر این باور است که ایجاد هرج‌ و مرج در سوریه، احتمال مداخله بین‌المللی را افزایش خواهد داد. این امر می‌تواند موجب افزایش حمایت آمریکا و ائتلاف بین‌المللی از مناطق تحت کنترل پ‌ک‌ک و نیروهای کردهای سوریه که با آن هم‌پیمان هستند بشود. طبق این گزارش، با ایجاد چنین شرایطی، تهران می‌خواهد معادلات منطقه‌ای را به نفع خود تغییر دهد.

IMG_8569.pngعجیب است! واقعا عجیب است! این حجم از توضیح و تفسیر در موضوع مبارزه و بر انداختن حکومت نکبت اسلامی با مدیریت و حول محور شاهزاده رضا پهلوی، که خود نماینده ی سه اصل، یکپارچگی ایران، انتخاب نوع حکومت بعد از سرنگونی و آرام شدن اوضاع کشور بر اساس حقوق بشر و اصول دمکراسی و سکولاریسم، و عدم تبعیض میان ایرانیانی که در جغرافیای سرزمین ایران زندگی می کنند می باشد با وجود سادگی خط و خطوط اش و با توضیح و تفسیر مکرر در مکرر شاهزاده، تبدیل به موضوعی غامض شده که گویی معادله ای صد مجهولی ست و دائم باید آن را به شکل سوال و جواب تکراری مطرح کرد.

مطرح کنندگان البته از گروه های خواهان نظام جمهوری و مخالف سلطنت گذشته ی پهلوی ها هستند.

ما در ایران دو گروه طرفداران پادشاهی شاهزاده رضا پهلوی و طرفداران نظام جمهوری داریم که متاسفانه تلاش شان برای به کرسی نشاندن حرف شان، هیچ، و تاکید می کنم هیچ ربطی به موضوع مبارزه ی جانانه و در حد جنگ تن به تن با حکومت نکبت اسلامی ندارد و «امروز» اصل و اساس، بر انداختن این حکومت آدمخوار است که باید «هم هواداران پادشاهی، هم هواداران جمهوری» هر دو و در ابتدای کار و پیش از رسیدن به مرحله ی انتخاب نوع حکومت آینده این کار را که بعد از ۴۷ سال سیاه و تاریک در تاریخ کشورمان و بر سریر قدرت ماندن نظام آدمخوار اسلامی انجام دهند که متاسفانه به خاطر تفاوت نگاه سیاسی شان در مورد نوع حکومت آینده بیشتر از بر انداختن حکومت نکبت به جنگ و جدال با هم می پردازند.

من هم جمهوری خواه هستم ولی این قدر عقل ام می رسد که به جای موضوع بر اندازی، به تحمیل عقیده ی خودم نپردازم و چون شاهزاده را از نظر وزن و قدرت معنوی و خواست معقول اش برای آینده ی ایران «تنها» شخصیت سیاسی مورد قبول اکثریت مردم مخالف نظام فعلی می دانم ایشان را به عنوان محور مبارزه با حکومت نکبت قبول داشته باشم و ایشان را اگر خودشان بخواهند به عنوان پرچمدار این جنگ وحشتناک نیم قرنه، حمایت و پشتیبانی کنم.

آیا جمهوری خواهان گرامی مساله به این سادگی را درک نمی کنند، یا خودشان را عمدا به نفهمیّت می زنند و با طرح آینده ی مبهم و حتی شنیدن صدای پای استبداد شاهزاده در آینده که حرفی لغو و یاوه ای بی پایه است مانع از گرد آمدن مردم حول محور شاهزاده می شوند؟

shirazi.jpgرحیم قمیشی؛ نغمه ای که در یادها خواهد ماند

شهاب الدین حائری شیرازی

ما دو اسلام داریم اسلام عزت دادن به مردم و اسلام تحقیر خلق

اسلام اعتراض به حکومت و اسلام بستن دهان معترض

حسب اطلاع واصله احتمالا امشب تمامی دستگیرشدگان 25 بهمن به غیر از جانباز و آزاده سرافراز آقای قمیشی، حداکثر با قرار کفالت آزاد می شوند.

نسبت به آقای قمیشی اما فعلا گفته اند داروهای یک ماهش را اماده کنید تا بیایند و ببرند این در حالی است که داروهای 20 روز را دیشب به هنگام بازداشت با خود برده بود.

آقای قمیشی می خواهد خود را فدای مردم کند تا مردم احساس عزت کنند تا بتوانند حکومت را پاسخگو کنند.

چنین فرد از خود گذشته ای شایسته تقدیر است نه زندان، ایشان مگر غیر از عمل به اصل 27 قانون اساسی کار دیگری کرد؟


در زمانه ای که خطاهای بزرگ حاکمیت منجر به انواع ضرر و زیان به مردم و مملکت شده و هزینه هایی که می توانست مملکت را به رشد و توسعه برساند خرج اموری توهمی شده.


اعتراض او مصداق عمل به واجب امر به معروف و نهی از منکر کردن حکام است.

رحیم قمیشی یک نگاه به زندگی است که معتقد است برای بهتر شدن اوضاع مملکت، بایست در مقابل زورگویی حکومت به صورتی معقول و منطقی و مطابق قانون اساسی ایستاد.

زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست
هر كسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پيوسته بجاست
خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد

متن را با دست نوشته کوتاه همسرمحترمشان که خواهر شهید است به پایان می برم

با سلام به همه دوستان و همرزمان آقا رحیم.

انتظار داشتم که بعد از ۲۴ ساعت از بازداشت مظلومانه ایشان ، به سنت اسلامی و احترام به ارزش‌ها و قانون از او خبری می‌شد!
حال آنکه تا کنون هیچ خبری حتی از محل او نداریم و هیچگونه تماسی برقرار نشده.

معصومه حق بین
همسر رحیم بسیار دلسوز و عزیزم
و خواهر شهید مهدی حق بین

12-6.jpgصادق زیباکلام : پرسش از جناب ولیعهد شاهزاده «رضا پهلوی»: چرا انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد؟

با سلام و تحیات

پیام جنابعالی را بمناسبت ۲۲بهمن خواندم.من حمله همه جانبه‌تان به انقلاب ۵۷ را کاملا درک میکنم. در نتیجه عملکرد ج.ا وضعیتی بوجود آمده که هرکس که تندتر به انقلاب حمله کند، در میان مخالفین وجیه‌المله‌تر و از محبوبیت بیشتری برخوردار می‌شود. قابل درک است که جنابعالی هم خواسته باشید این فرصت را از دست ندهید. شرایط و وضعیت در نتیجه عملکرد نظام بگونه‌ای شده که کمتر کسی جرئت میکند در ملاء عام از انقلاب ۵۷ دفاع نماید. همه صف بسته‌اند که لگدی بر آن بکوبند و محض خوشایند افکار عمومی لگدشان سهمگین‌تر باشد تا محبوبیت بیشتری کسب نمایند.

جناب شاهزاده بزرگوار، تلاش حضرتعالی بر سوار شدن بر احساسات پوپولیستی و بهره برداری از بغض و کینه نسبت به انقلاب ۵۷ قابل درک است. هیچکس بیاد نمیاورد که در تمامی سالهایی که نارضایتی که امروز شاهدش هستیم بوجود نیامده بود، جنابعالی کلامی علیه انقلاب ۵۷ بر زبان آورده بوده باشید. اما گسترش نارضایتی سالهای اخیر باعث بوجود آمدن کوهی از محکومیت علیه انقلاب ۵۷ شده. درحالیکه تا قبل از سالهای اخیر اینگونه نبود و انقلاب۵۷ برکرسی متهم ردیف اول قرارنگرفته بود.


همراهی جنابعالی با افکارعمومی در تخطئه انقلاب ۵۷ و تلاش در بهره برداری سیاسی در محکومیت آن ضمن آنکه قابل درک است، اما این پرسش را بوجود میاورد که پس تکلیف حقیقت چه می‌شود؟

جناب شاهزاده، آیا درست است که حقیقت را قربانی خوشایند مردم و افکارعمومی نماییم؟ جنابعالی کوچکترین اشاره‌ای به اسباب و علل بوجود آمدن انقلاب ۵۷ نمی‌نمایید؟ چرا مردم از رژیم پدر شما ناراضی بودند؟ چرا مردم علیه رژیم پدر شما قیام کردند؟ اینکه بعدا چه شد، یک مسئله است؛ اما مسئله اصلی عمق و گستردگی نارضایتی از حکومت پهلوی بود. جناب شاهزاده، در سال۵۵، ایران دارای ۶۰۰۰ زندانی سیاسی بود. جناب پرویزثابتی آنان راخرابکار، بمب گذارو تروریست های وابسته به بیگانگان میدانند. اما آنان دانشجو، نویسنده، شاعر، بازاری، روحانی، روزنامه نگار، معلم، کارگروفعال مدنی کرد بودند. دردشان چه بود ، چرا از رژیم شاه ناراضی بودند؟

جناب ولیعهد،گیریم که همه آنها مزدور و تروریست بودند، آیا میلیونها نفر که در راهپیمایی های تاریخی شرکت کرده بودندهم تروریست و خرابکاربودند؟

ایام بکام باد

Mehrdad_Youssefiani.jpgخاورمیانه، در طول قرن گذشته، بین بُرهه‌های امیدبخش مقطعی و بحرانهای دیرپا در نوسان بوده است. در کانون آشوب‌های منطقه نیز ایران قرار دارد که کشوری است با قابلیت‌های فوق‌العاده، ولی محبوس در غل و زنجیر یک حکومت مذهبی اسلام‌گرا که نه‌تنها پنجه در گلوی مردم خود انداخته، بلکه همه همسایگانش را نیز در معرض بیثباتی قرار داده است.

برای بیش از چهار دهه، رژیم اسلامی حاکم بر ایران سیاست‌هایی را دنبال کرده است که امنیت جهانی را تهدید می‌کند و ثبات منطقه را مختل می‌سازد. با این‌حال، در برابر این سرکوب داخلی و بی‌ثبات‌ سازی منطقه‌ای ــ و حتی جهانی ــ توسط رژیم اسلامی حاکم بر ایران، تنها یک اپوزیسیون کثرت‌گرا است که می‌تواند مسیر حرکت ایران و، به تبع آن، خاورمیانه را تغییر دهد.

برای سیاست‌گذاران در سرتاسر جهان، حمایت از یک اپوزیسیون کثرت‌گرا، اگر هم الزامی اخلاقی نباشد، ضرورتی استراتژیک و راهبردی است، زیرا فروپاشی نظام مذهبی حاکم بر ایران فرصتی برای ایجاد ثبات در منطقه، کاهش تهدیدات امنیتی، و آغاز دوره جدیدی از همکاری‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خواهد بود. با این‌حال، استفاده از این فرصت مستلزم دو شرط است:

Shahram_Arshadnejad_2.jpgمن ترجمه تازه‌ای از تازه ترین نسخه این کتابِ مستطاب تولید کرده‌ام. آن را قصد داشتم در ایران چاپ کنم تا در اختیار جوانان وطن قرار گیرد. اما وزارت علیه ارشاد (آن جماعت عقلِ کل)، خواهان حذف فصل دوازدهم کتاب شدند که درباره‌ی دین بود. از لج وزارت ارشاد، من این کتاب را بی کم و کاست و به رایگان در اختیار همگان می‌گذارم. درین صورت به جای انتشار ۳۰۰ نسخه سانسور شده، امیدوارم هزاران نسخه بدون سانسورش از همین سایت گویا برای مردم میهنم دست به دست بچرخد و خوانده شود. گسترش شناخت ما از فلسفه اخلاق برای آینده ایران لازم است. زیرا فلسفه اخلاق (بر طبق سنت غربی) پی و زیر بنای فلسفه قانون است. و فلسفه قانون نیز در توسعه فلسفه سیاسی و مفهوم دولت نقش کلیدی و اساسی دارد. حق با ارسطو است که معتقد است «اخلاق و سیاست در هم تنیده‌اند.» اخلاق حکمت عملی است و تأثیر مستقیم بر شکل و کارکرد قانون و در نهایت بر شکل دولت می‌گذارد. یعنی با اخلاق، ما قانون را بهتر خواهیم فهمید و با قانونِ اخلاقی (مولود اخلاق) ما دولت بهتری خواهیم ساخت. در آینده، قانون اساسی سوم کشور می‌باید اخلاقی باشد، نه دینی!

متن کتاب:
https://drive.google.com/file/d/1g974uDq9E3Jg7iS9_DNdAnxxOMiKS4qc/view?usp=drive_link

agahi.jpgدر این مقاله به بررسی تطبیقی اندیشه‌های ماکس وبر و دکتر حسین بشیریه در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی می‌پردازیم و نقش این دو متفکر را در تحلیل ساختارهای قدرت، مشروعیت حکومت، و امکان اصلاحات سیاسی بررسی می‌کنیم. ماکس وبر، به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی سیاسی، مفهوم اقتدار را در سه نوع سلطه (کاریزماتیک، سنتی، و عقلانی-قانونی) طبقه‌بندی کرد و نقش بوروکراسی در مدرنیزاسیون دولت را توضیح داد. حسین بشیریه، با بهره‌ گیری از آموزه‌های وبر و سایر متفکران علوم سیاسی، مفهوم «انسداد سیاسی» را در ایران تبیین کرد و نقش طبقات اجتماعی، ساختار قدرت، و امکان اصلاحات را بررسی نمود. این مقاله نشان می‌دهد که چگونه اندیشه‌های بشیریه بر اصلاح‌ طلبان ایرانی تأثیر گذاشت و چرا اپوزیسیون ایران باید از آموزه‌های او برای تدوین استراتژی‌های مبارزاتی بهره گیرد. همچنین، به این پرسش پرداخته می‌شود که چرا جامعه روشنفکری ایران نسبت به اهمیت بشیریه غفلت کرده و چگونه می‌توان نظریات او را برای آینده جنبش‌های سیاسی احیا کرد.

Nozhan_Etezad.jpgجنبشی که با شعار حمایت از فقرا و طرفداری از ملی سازی صنایع ظهور کرد در ادامه مسیر در تقابل با رویکرد دولت محور "جمال عبدالناصر" دشمن خود، از آزادسازی اقتصاد، اما نه برای سرمایه گذاران غربی بلکه برای سرمایه گذاری مصری، عربی و مسلمان حمایت کرد. سپس در دوره زمامداری "انور سادات" آزادسازی اقتصاد توسط او درجه خصوصی سازی و آزادسازی اقتصاد را ناکافی دانست. در نهایت، پس از به قدرت رسیدن اخوانی‌ها با پیروزی "محمد مرسی" در انتخابات سال ۲۰۱۲ میلادی، آن جمعیت از رویکرد سرمایه داری نئولیبرال حمایت کرد.

***

اقتصاد ۲۴ - "ماکسیم رودنسون" اسلام شناس، مورخ و جامعه شناس فرانسوی در سال ۱۹۷۳ میلادی کتاب "اسلام و سرمایه داری" را نوشت. او در آن کتاب درصدد یافتن پاسخ این پرسش مهم بود که "چه رابطه‌ای بین اسلام، توسعه اقتصادی و سرمایه داری در جهان اسلام وجود دارد"؟ عنوان آن کتاب بازتاب نظریه معروف "ماکس وبر" در مورد "توسعه سرمایه داری در اروپا" و "ظهور پروتستانیسم" بود. رودنسون سعی کرد از دو پیش داوری فراتر رود: پیش داوری اول که در اروپا رواج داشت و اسلام را "ترمزی در مسیر توسعه سرمایه داری" می‌دانست و پیش داوری دوم که بین مسلمانان رواج داشت و اسلام را ذاتا "برابری طلب" می‌دانست. رودنسون بر مولفه‌های اجتماعی تاکید داشت و اسلام را عاملی بی طرف می‌دید. او در تمام آثار بعدی اش در مورد اسلام بر رابطه بین آموزه‌های الهام گرفته از اسلام و ساختار‌های اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام تاکید کرد. او در کتابش اشاره می‌کند که باور مسلمین به امور خیریه و ممنوعیت ربا مانع از توسعه سرمایه داری تجاری و مالی در اسلام نشد. او می‌نویسد: "سازگاری اسلام و سرمایه داری را نباید بر اساس برداشت ذات گرایانه از اسلام ارزیابی کرد بلکه باید با توجه به تاریخ زمینه اقتصادی مشخص کشور‌های اسلامی، از جمله تاریخ استعماری‌ای تحلیل نمود که جهان اسلام را بالفعل در سرمایه داری ادغام کرده بود".

نگاه رودنسون به نسبت اسلام و سرمایه داری در بستر تاریخی و اجتماعی را می‌توان با دگردیسی رویکرد اقتصادی اخوان المسلمین در گذر تاریخ که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد انطباق داد.

در ابتدا جنبشی برای فقرا

از زمان تاسیس جمعیت اخوان المسلمین در مصر در سال ۱۹۲۸ میلادی، آن جنبش متعلق به طبقه فقیر و متوسط رو به پایین محسوب می‌شد و ایدئولوژی اقتصادی اولیه آن نیز بازتاب دهنده منافع اعضای آن طبقات بود. در نتیجه، در طول حیات جمعیت اخوان المسلمین، اکثر اعضای آن از میان دهقانان، کارگران، صاحبان مغازه‌ها و کارمندان بودند. اخوان المسلمین که در اسماعیلیه، شهری فقیر در کانال سوئز تأسیس شد، ابتدا در میان مردمان دیگر شهر‌های منطقه کانال سوئز و در دلتای روستایی نیل، جایی که زندگی برای مصریان در مشقت بارترین شکل خود بود، گسترش یافت. پس از انتقال مقر آن جمعیت به قاهره در سال ۱۹۳۲، اخوان المسلمین در میان فقرای پایتخت به جذب نیرو پرداخت جایی که در اواخر دهه ۱۹۴۰ تورم زمان جنگ و کاهش اشتغال باعث افزایش سطح فقر شده بود.

ایدئولوژی اقتصادی اولیه (۱۹۴۱-۱۹۶۴)

ایدئولوژی اقتصادی اولیه اخوان المسلمین اساسا بازتاب دهنده منافع و نگرانی‌های اعضای اصلی آن گروه بود: مصری‌های به حاشیه رانده شده از نظر اقتصادی. ایدئولوژی اخوان المسلمین منافع فقرا را در اولویت قرار می‌داد، از مداخله دولت در اقتصاد حمایت می‌کرد، طبقات بالای مصر را محکوم می‌کرد و حامی منافع کارگران و ناسیونالیسم (ملی گرایی) بود. اندیشه اقتصادی اخوانی‌ها از ابتدا به شعار "حسن البناء" بنیانگذار آن جمعیت مبنی بر آن که "اسلام یک نظام کامل است" پایبند بود. بنابراین، از دید اخوان المسلمین دولت و اقتصاد در کنار سایر نهاد‌ها می‌توانستند به روش اسلامی اصلاح شوند. از آنجایی که از دید اخوانی‌ها اسلام یک نظام کامل بود، در نتیجه، با سرمایه داری و کمونیسم قابل جمع شدن نبود. اولین اولویت اخوان برای اصلاحات اقتصادی تامین نیاز‌های فقیرترین افراد جامعه بود. البناء در ششمین کنگره عمومی اخوان المسلمین در سال ۱۹۴۱، خواستار اجرای فریضه زکات اسلامی شد که به موجب آن هر مسلمان درصدی از درآمد خود را به امور خیریه تخصیص می‌دهد.

اخوانی‌ها در آن زمان به نارضایتی تجار خُرد، مالکان و صنعتگران خُرد، طبقه متوسط رو به پایین شهری و تا حدودی دهقانان و کارگران توجه کرده و از آن به نفع خود بهره داری کردند. "محمد الغزالی" متفکر اولیه اخوان المسلمین، ضمن تأیید حق مالکیت خصوصی، نوشته بود که اسلام از این حق براساس توجهی اساسی به رفاه عمومی محافظت می‌کند. با این وجود، اخوانی‌ها در آن ضمن دولت را صاحب نقش اساسی در اقتصاد اسلامی می‌دانستند. "حسن البناء" معتقد بود که دولت باید سهمی از درآمد خود و درآمد ثروتمندان را بین فقرا تقسیم کند. پس از او نیز "سید قطب" نظریه پرداز اخوان المسلمین در کتاب "عدالت اجتماعی در اسلام" نظامی مالیاتی را مطرح کرد که در آن ثروتمندان دو برابر بیش‌تر مالیات می‌پردازند، هم چنین طبقه متوسط دو برابر فقرا مالیات پرداخته و فقرا که پولی ندارند مالیاتی نمی‌پردازند. در آثار اولیه اخوانی‌ها اشاره شده بود که سرمایه دار (یا مالک زمین بزرگ) منافع خود را بالاتر از منافع ملت قرار می‌دهد و در نتیجه، فقرای مصر را به سمت کمونیست‌ها سوق می‌دهد. اخوان المسلمین موضع سرسختانه ضد امپریالیستی داشت و ایدئولوژی اقتصادی اولیه آن جمعیت حاوی عناصر مهم ملی گرایانه بود.

حسن البناء فقر مصر را تقصیر شرکت‌های خارجی و همکاران مصری آنان می‌دانست که به خارجی‌ها اجازه کنترل دادند. او خواستار مستقل شدن واحد پول مصر شد و استدلال کرد تا زمانی که پول مصر متکی به سرمایه خزانه داری بریتانیاست امکان پیشرفت نخواهد داشت. سید قطب نیز در کتاب "عدالت اجتماعی در اسلام" خواسته بود تا منابع عمومی مصر ملی شود و از چنگال "انحصار طلبان و استثمارگران" خارجی محافظت شود. در سالیان پس از آن، اخوانی‌ها اسرائیل را به جای بریتانیایی‌ها دلیل نابودی اقتصادی کشور‌های عربی دانستند. به طور خلاصه، اخوان المسلمین اولیه به عنوان جنبشی برای مصری‌های فقیر و از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده، از ایدئولوژی با عناصر برابری طلب و ملی گرای قوی حمایت می‌کرد که طرفدار مداخله دولت در اقتصاد و دفاع از حقوق کارگران بود. با این وجود، در اواخر قرن بیستم، گروهی از افراد برجسته و ثروتمند، درون جمعیت اخوان المسلمین به قدرت رسیدند که با دگرگونی در ایدئولوژی اقتصادی اخوان المسلمین همراه بود.

جناحی از رهبران ثروتمند در خارج از کشور (۱۹۸۶-۱۹۷۳)

علیرغم آن که اخوان المسلمین عمدتاً متشکل از اعضایی بود که از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده بودند، نخبگان اقتصادی مصر در اواخر دهه ۱۹۷۰ بر اخوان المسلمین تسلط پیدا کردند. این افراد در دهه ۱۹۴۰ به دلیل توانایی شان در پرداخت هزینه عملیات آن جمعیت از جیب خود، در شاخه نظامی آن گروه جذب شده بودند.

این شاخه نظامی، مقاومت ستیزه جویانه علیه حضور بریتانیا در مصر، که شامل خشونت علیه سربازان بریتانیایی و دیگر نهاد‌های خارجی، سیاستمداران مصری و یهودیان بود را برعهده گرفت و در فاصله سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۴ میلادی بیش‌ترین فعالیت را داشت. مصطفی مشهور، کمال سنانیری، احمد حسنین و مهدی عاکف از اعضای آن شاخه بودند که بعدا در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به رهبران ثروتمند اخوان المسلمین تبدیل شدند.

حسنین و عاکف به دلیل توانایی شناخته شده شان در کمک به پوشش هزینه‌های عملیات نظامی به عضویت اخوان درآمدند. مصطفی مشهور از خانواده‌ای ثروتمند و زمین‌دار در شرقیه بود. کمال سنانیری که نقش برجسته‌ای در جهاد علیه شوروی در افغانستان داشت از خانواده‌ای مرفه از قاهره بود که صاحب داروخانه‌ای زنجیره‌ای بودند.

با این وجود، سرکوب اخوان المسلمین توسط دولت مصر، سرانجام مردان آن جمعیت را همراه با صد‌ها نفر دیگر به خارج از کشور راند. آنان در خارج از مصر توانستند بدون کنترل دولت آزادانه فعالیت کنند. در نتیجه، آنان به ثروت اندوزی در اروپا و کشور‌های نفت خیز حوزه خلیج فارس پرداختند. توان مالی آن مردان باعث شد کل بدنه اخوان المسلمین به آنان وابسته شود و آنان را قادر ساخت تا از خارج از کشور نفوذ قابل توجهی بر کل جمعیت اخوان المسلمین داشته باشند.

از اواسط دهه ۱۹۷۰ به این سو، اخوان المسلمین در مصر به دو طریق اساسی تغییر شکل دادند: "انور سادات" رئیس جمهور مصر در سال ۱۹۷۶ به تدریج به آن گروه در مصر اجازه داد تا پس از تقریبا دو دهه وقفه، اصلاحات و فعالیت‌های شان را از سر گیرند و در سال ۱۹۷۳ میلادی با مرگ "حسن الهضیبی" دومین مرشد عام اخوان المسلمین، مردان ثروتمند توانستند در کادر رهبری آن جمعیت قرار گرفته و به قدرت برسند.

قدرتمندترین مناصب درون آن جمعیت از آن افرادی می‌شد که از نظر مالی توانمند و قادر به تامین هزینه‌های خود بودند. جناح رهبران ثروتمند در خارج از کشور نفوذ خود را با استفاده از دو سازوکار اصلی اعمال می‌کردند: نخست آن که اعضای اخوان المسلمین برای تامین مالی به رهبران ثروتمند آن جمعیت در آن کشور وابسته بودند و باید از خواسته‌های آنان تبعیت می‌کردند. دوم آن که مردان ثروتمند خارج از کشور یک هیئت رهبری رسمی در تبعید به نام مجلس شورا را تشکیل دادند که توسط "مصطفی مشهور" در مونیخ رهبری می‌شد و به شدت در تصمیم گیری درباره امور اخوان المسلمین فعال بود.

ارتباط قوی اخوانی‌ها با عربستان سعودی

علیرغم آن که "خیرت الشاطر" و "حسن مالک" از اعضای ثروتمند اخوان المسلمین به اروپا و خاورمیانه نقل مکان کردند اکثر رهبران آن جمعیت مشغول ثروت اندوزی در عربستان سعودی بودند. "یوسف ندا" از حامیان برجسته اخوان المسلمین هنگام توصیف یکی از سرمایه گذاری‌های خود یعنی "بانک اسلامی فیصل" که با مشارکت شاهزاده سعودی "محمد الفیصل" آن را تأسیس کرد، در خاطراتش ذکر کرده بود: "اخوان المسلمین از سالیان دور از زمان ملک فیصل در دهه ۱۹۷۰ میلادی به پادشاهان سعودی نزدیک بودند". روابط بین اخوان المسلمین و مقام‌های محلی عربستان در واقع، در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد. پیوند‌های اخوانی‌ها با خاندان سلطنتی سعودی از اواسط دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، زیرا آل سعود در مخالفت با "جمال عبدالناصر" رئیس جمهور وقت مصر و رقیب آنان برای نفوذ منطقه‌ای، به برقراری روابط با جریان‌های اپوزیسیون مصر علاقمند بودند. تأیید اطلاعات دقیق در مورد میزان بودجه تخصیص داده شده از سوی سعودی‌ها پیش از دهه ۱۹۷۰ میلادی برای اخوان المسلمین دشوار است.

در طول دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی، خاندان سلطنتی آل سعود سرمایه گذاری‌های ثروت آفرین شخصی اخوان المسلمین در تبعید را از طریق حمایت مستقیم وزارت اوقاف و امور اسلامی عربستان سعودی تامین مالی می‌کرد. اخوانی‌هایی که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی در عربستان زندگی می‌کردند به احتمال زیاد در حوزه‌های ساخت و ساز، امور مالی و بانکداری اسلامی سرمایه گذاری یا کار کرده بودند. روابط میان اخوان المسلمین و خاندان آل سعود زمانی تیره و تار شد که به دنبال جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ میلادی، اخوانی‌ها حضور نیرو‌های ائتلاف در عربستان سعودی و کویت را محکوم کردند.

ایدئولوژی اقتصادی لیبرالیزه شده (۱۹۹۱-۱۹۷۶)

ایدئولوژی اقتصادی اخوان المسلمین در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ حاوی عناصر لیبرال قابل توجهی بود: از بخش عمومی بیزار بود، از خصوصی‌سازی، تجارت آزاد و سرمایه‌گذاری خارجی (البته غیر غربی) حمایت می‌کرد و حامی سیاست‌های ملی گرایانه اسلامی بود. ایدئولوژی اقتصادی تازه پذیرفته شده توسط اخوانی‌ها در اواخر دهه ۱۹۷۰ از میان گروهی که در آن زمان سلطه افراد ثروتمند و مرتبط با تجارت بود، برخاست. در نتیجه، بسیاری از اصول اقتصادی آن گروه با منافع و دیدگاه‌های بازیگران برجسته آن گره خورده بود. موضع آنان در مورد مسائل اقتصادی هم چنین، ریشه در همدلی و ارتباط احتمالی آنان با شرکت‌های مدیریت صندوق‌های اسلامی داشت. علاوه بر این، آن ایدئولوژی پاسخی تقابل جویانه به شیوه‌های اقتصادی مبتنی بر حمایت دولت و میراث گرایش‌های سوسیالیستی جمال عبدالناصر و هم چنین روابط متخاصمانه او با آن جمعیت بود.

fesad.jpg

دورهء حاکمانِ خیره سر است
یا پیام آورانِ هیتلر است
دورهء قلدری و سرهنگی است
مهرورزی، متاعِ کس مخر است
عصرِ سرمایه است و سودِ کلان
زدنِ جیبِ این و آن، هنر است
آن طرف، خُل، رییس جمهور است
این طرف، جن گرفته، راهبر است
دادخواهی مبر، به چرخِ کبود
گوشِ زیبای این فرشته، کر است
جلوهء جغد، در خرابه، همیش
شادباشِ قناری، مختصر است
دُم روباه، گواهِ صادق اوست
آیت الله و ریش، معتبر است
از قدیم و ندیم، گفتندی:
عقل، از موجباتِ دردسر است
رسم گیتی، اگرچه، خونریزی است:
شب، کجا دیده‌ای که بی سحر است!

کمباور کابلی

*

Farid_Ansari_Dezfouli_3.jpg• نهاوندی در کتاب خاطراتش ص ۸۷ می گوید "در آخرین روزهای سلطنت در هواپیما در خدمت اعلیحضرت بودم با او در مورد گزارش ارتشبد مقدم در مورد فساد را به اعلیحضرت دادم. نهاوندی می گوید پاسخی که شاه به من داد موجب شگفتی من شد. شاه چنین می گوید، طبیعتا این گفته من نباید تکرار شود ولی تا هنگامی که آمریکایی ها از من پشتیبانی می کنند می توانیم هر چه بخواهیم بکنیم و انجام دهیم و هیچکس نخواهد توانست ما را از کار بیاندازد، آمریکائی ها هرگز مرا رها نخواهند کرد."

***

چهل و شش سال از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه می گذرد. از آن زمان تا به امروز صدها مقاله، ده ها جلد کتاب و مصاحبه ها و گفتگوهای فراوانی درباره چرائی انقلاب ۵۷ نوشته و گفته شده است. آنچه مسلم است افرادی که در انقلاب شرکت داشته و یا خاطره روشنی از انقلاب ۵۷ دارند درصد کوچکی نسبت به کل جمعیت امروزین ایران را تشکیل می دهند. خطاب این نوشته بیشتر نسل جوان و نوجوان و نسل های آینده می باشد.
قصد این نوشتار تحلیل و تبیین علل و چرایی انقلاب ۵۷ توسط نگارنده که خود ناظر و شاهد پروسه انقلاب ۱۳۵۷ بوده است نیست و نمی باشد. بلکه تلاش بر این است که چرائی رخداد انقلاب و فروپاشی رژیم شاهنشاه آریامهر را از زبان و نگاه شخص محمدرضا شاه پهلوی و دولتمردان رژیم سلطنتی او روایت نمایم. نگاهی بیندازیم به درون آن رژیم و ببینیم در درون آن رژیم چه ها گذشت و چه اتفاقاتی افتاد که حاصل اش سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی شد. یعنی پدیده انقلاب را از درون خود رژیم شاه جستجو کنیم. بسیاری بجای اینکه از درون پدیده موضوع را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند پیگیر انواع و اقسام تئوری های توطئه می باشند. یا در توهم توطئه دست های پنهانی بیگانگان و نشست گوادلوپ و طرح حقوق بشر جیمی کارتر یا تحریکات بی بی سی و غیره بسر می برند. بعضی کار را بدانجا رسانده اند که ملت ایران را مورد توهین و ناسزا قرار می دهند که بله مردم ناسپاس و نمک نشناس بودند و قدر خاندان ایرانساز پهلوی را نمی دانستند. یا انقلاب نتیجه جهل، نادانی، شکم سیری مردم مردم آن زمان بود. این افراد بجای اینکه یقه ظالم را بگیرند به ملتی توهین می کنند که بر علیه ظلم و ستم و اختناق و احقاق حقوق خود به پا خواسته بودند. بدین جهت آنان شکست و فروپاشی رژیم را بر دوش دیگران می گذارند. اما علت اصلی حادثه را باید در درون پدیده (رژیم گذشته) جستجو کرد. شکست رژیم شاه حاصل توطئه و فتنه گری دیگران نبود که محصول انسداد سیاسی و خودکامگی و اشتباهاتی بود که خود شاهنشاه آریامهر در پیام ۱۲ دقیقه اش از آنها نام می برد. خود شاه در پیامش می گوید من تعهد میدهم و قول می دهم که دیگر ظلم و ستم نکنم و قانون اساسی مشروطه را زیر پا نگذارم و در اسرع وقت یک "دولت ملی" تشکیل شود برای برقراری "آزادی‌های اساسی". «متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش، در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادی‌های اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی، که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است، به صورت کامل به مرحلۀ اجرا درآید.» شاه خود به اشتباهات و خطاهای خود اذعان دارد آنگاه بسیاری مردم را نادان و جاهل و نمک نشناس خاندان ایرانساز پهلوی می دانند.

محمد رضا شاه اولین ۵۷ بود زیرا او اولین کسی بود که به جنبش ملت بر علیه ظلم و فساد رژیم استبدادی رسما و علنا از کلمه انقلاب استفاده نمود و جنبش را یک جنبش انقلابی قلمداد کرد.
در مرحله اولیه، تلاش هر جنبش انقلابی متمرکز بر اعتراض به نظم حاکم است و در مرحله ی بعدی خود متمرکز بر ساقط کردن نظم موجود و مستقر ساختن نظم جدیدی می باشد. جنبش انقلابی ملت ایران به فرموده خود شاهنشاه آریامهر در پیامش به ملت ایران بر علیه ظلم و فساد و استبداد حکومتی بود که موجب فساد مالی و فساد سیاسی و فساد اجتماعی و اختناق گشته بود. در اینجا می خواهیم ببینیم چه اتفاقات و عواملی در آن دوران رخ داده که باعث شد نظام شاهنشاهی فرو ریزد و مردم به نقطه ای برسند که دیگر حکومت برایشان هیچگونه مشروعیتی نداشته باشد و برای سرنگونی آن بپا خیزند و به خیابانها سرازیر شوند. هر کسی باید از خود بپرسد محمدرضا شاه چگونه مملکت را اداره کرده است که روزی از سر عجز مجبور می شود بر مبارزات ملت علیه خود و سلطنت اش صحه بگذارد. در این راستا می باشد که بطور مختصر سعی میکنم فروپاشی حکومت پهلوی را از زبان دولتمردان و عوامل رژیم شاه روایت کنم.

برای بازشناخت وضعیت واقعی کشور که موجب انقلاب شده بود به نطق تاریخی شاه که، در آن، گفت صدای انقلاب و علل انقلاب مردم را شنید رجوع می کنیم و به سراغ پیام تاریخی ۱۲ دقیقه‌ای شاه می رویم:

ملت عزیز ایران!
در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش بتدریج ایجاد می‌شد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا‌خاستید. انقلاب ملت ایران نمی‌تواند مورد تایید من به‌عنوان پادشاه ایران و به‌عنوان یک فرد ایرانی نباشد.... من آگاهم که به‌نام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که به‌نام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من به‌نام پادشاه شما که سوگند خورده‌ام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنی‌عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملّت ایران سوگند خود را تکرار می‌کنم و متعهد می‌شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادی‌های اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است به‌صورت کامل به مرحله اجرا در آید،
من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم!

hajarian.jpgگیرنده شناخته نشد!

سعید حجاریان - مشق نو

در ادبیات علم اطلاعات، به‌طور ویژه حوزه رمز و رمزشناسی، که اکنون اذهان بخش‌هایی از جامعه را نیز خصوصاً در زمینه رمزارزها درگیر خود کرده است، دو مفهوم برجسته وجود دارد: «رمزشناسی» و «رمزشکنی». بن‌مایه کارکرد رمزها دسترسی‌ناپذیری است. بدین معنا که محتوا، دست‌کم به‌سهولت در دسترس اغیار قرار نگیرد. ویژگی‌ای که موسوم است به E2EE. با همه این اوصاف محتواهای رمزگذاری شده از تعرض مصون نیستند، و طی پروسه‌هایی از جمله «رمزشناسی» و «رمزشکنی»، گاهی اصطلاحاً «نشت» می‌کنند. در نشت و همچنین درز اطلاعات نکاتی نهفته است، که ذیلاً به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنم.

الف) نشت اطلاعات گاهی ممکن است جنبه بشردوستانه پیدا کند. مثلاً محتوای رمزنگاری‌شده یک عملیات خرابکاری، که ممکن است جان انسان‌ها را هدف قرار دهد، چنانچه پیش از انجام عملیات نشت پیدا کند می‌تواند از یک خسارت عظیم جلوگیری کند. شاید بخشی از اقدامات ادوارد اسنودن و جولیان آسانژ و البته، برخی نمونه‌های متأخر ذیل این مقوله تعریف شود.

ب) نشت اطلاعات گاهی ممکن است جنبه ترمیمی پیدا کند. مثلاً چنانچه قیمت‌های یک مزایده از پیش در اختیار یکی از شرکت‌کنندگان قرار گیرد، یا اسناد یک سازمان سر از جایی غیر از سازمان مربوطه درآورد، ویژگی ترمیمی (به‌شرط وجود) فعال می‌شود. با یک مثال این مسئله را توضیح می‌دهم. در پرونده جاسوسی سرلشگر مقربی، دستگاه امنیتی وقت سه فاز را به ترتیب انجام داد. نخست، در یک عملیات (operation) با متخلف برخورد کرد. سپس، فاز دوم را که آموزش (education) باشد، آغاز کرد و مسئله این پرونده به موضوعی آموزشی بدل گشت و حتی، فیلم «دام نامرئی» بر این اساس ساخته شد. در فاز آخر، روند ترمیم و پیشگیری (prevention) به جریان افتاد تا با تمهیداتی در دستگاه ضداطلاعات از نشت‌های آتی و اقدامات مشابه جلوگیری به‌عمل آید. در این فاز می‌توان به مواردی از جمله استراق سمع نوبه‌ای افسران ارشد اشاره کرد.

پ) نشت اطلاعات گاهی ممکن است به‌دلیل عدم تقارن اطلاعات (asymmetrical information) به خدمت جهت‌گیری استراتژیک درآید. تصور کنید بنگاهی تصمیم گرفته باشد تیراژ کالایی را کاهش دهد یا بالعکس آن را افزایش دهد. در چنین شرایطی هشیاران حاضر در صحنه و آشنا با اقتضائات آن بنگاه و کالاهای‌اش سعی می‌کنند پس از نشت اطلاعات جهت‌گیری‌شان را با توجه به تحلیلی بنیادین خود تنظیم کنند تا حتی‌الامکان سود را بیشینه یا دست‌کم از ضررشان بکاهند. از این سنخ نشت اطلاعات البته در سیاست نیز نمونه‌هایی وجود دارد. مثلاً گاهی ممکن است افرادی، پیش از انتشار رسمی و عمومی، به فهرست افراد تأیید صلاحیت شده یک انتخابات دسترسی پیدا کرده و از آن به‌منظور عرض اندام در ائتلاف‌سازی و یا حتی، اخاذی استفاده کنند.

این موارد طبعاً با توجه به جهت‌گیری و فضای ذهنی هر کنشگری می‌تواند تغییر بنیادین کند. دغدغه‌ای که من را برای نوشتن این یادداشت ترغیب کرد این است که دولت-- که دست‌کم در زمینه تأمین امنیت ملی بر سر کارکرد آن توافق وجود دارد-- می‌بایست در مقابل این مسئله چه کند؟ آیا متر و معیار مشخص و ثابتی وجود دارد؟

پاسخ من از این قرار است که جامعه امروز ایران، با یک پیشرفت عظیم و به‌موازات آن یک پسرفت قابل توجه دست به گریبان شده است. از یک سو، تا بدانجا پیش رفته‌ایم که جامعه به‌واسطه دغدغه و کنجکاوی خود دائماً در معرض تغذیه اطلاعاتی است، به خودبسندگی رسیده و قابلیت تحلیل به‌دست آورده است. از سوی دیگر، همین جامعه با چنین مختصاتی، به‌دلیل خروج از معیارهای متعارف «دموکراسی» و «ملت- دولت» در مسائل متعددی به نقطه غلیان رسیده است. مسائلی از قبیل «خشونت»، «تبعیض»، «فقر»، «تخیّل آینده» و... . اما آیا دولت به این نقطه غلیان پی برده است؟ علائم، به‌گمان من، حکایت از این امر نمی‌کند یا کمتر حکایت می‌کند.

در چنین وضعیتی، فارغ از آن‌که حادث است یا قدیم، دولت (state) مکلف است حتی اگر با «دموکراسی» و «ملت- دولت» سر سازگاری ندارد، بر نقطه غلیان جامعه متمرکز شود و در نتیجه، هر عاملی که خشونت را تشدید می‌کند، تبعیض را می‌افزاید، فقر را دامن‌گستر می‌کند، و آینده را غیرقابل‌تحمل‌تر می‌کند کشف، مدیریت و از مدار خارج کند تا جامعه نحیف‌تر نشود و خود، به‌مثابه یک سیستم به‌ورطه‌های هولناک نلغزد.

واقع امر این است که طی روندی چند ساله، محتواهایی بر پرده افتاده‌اند که نه فرستنده رمزنگاری‌شان کرده و نه گیرنده‌ی بهره‌مند از هوش متعارف، نیاز به رمزشکنی‌شان داشته است. به این‌ها طی روندی چندماهه مقوله‌هایی دیگر اضافه شده است از جمله آن‌ها: تصمیم‌های شکننده و غیرشفاف در لغو لایحه حجاب و اساساً مسئله تثبیت «حاکمیت قانون»، تصویر ناروشن از پروژه‌های ممکن (نه مطلوب) در حوزه فقرزدایی و عدالت، چندصدایی در حوزه دیپلماسی- که هر روزه بر عمر آن و حجم خسارت‌های‌اش افزوده می‌شود- و النهایه، عرض اندام موتورسواران جدید و رونمایی از «دخمه‌»نشین‌های سده ۱۴۰۰.

شاید، یک دولت برای خویش در نظم جهانی کارکرد ضدسیستمی تعریف کرده باشد، و خود را پرچمدار جنبش‌های ضدسیستم (anti-systemic movements) بپندارد اما واقعیت آن است که حتی پیشگامان و سرآمدان جنبش‌/دولت‌های ضدسیستمی نخست در درون به نوعی نظم و ثبات دست یافته‌ و سپس، به بیرون نگاه افکنده‌ و پروژه ضدسیستمی را پیش رانده‌اند.

rp22.jpgکنفرانس امنیتی مونیخ برای دومین بار در دو هفته گذشته، به دستور دولت آلمان و تحت تهدید رژیم جمهوری اسلامی، دعوت خود از من را برای شرکت در این کنفرانس پس گرفت. این نشان می‌دهد که خامنه‌ای برای برلین تصمیم می‌گیرد.

این یک خیانت به مردم ایران و ارزش‌های دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نه تنها صدای ملت ایران را خاموش کرده، بلکه فعالانه خواسته‌های جمهوری اسلامی را اجرا کرده است.

به جای پشتیبانی از کسانی که برای آزادی مبارزه می‌کنند، آلمان ترجیح داده است یک رژیم دیکتاتوری را راضی نگه دارد؛ رژیمی که شهروندان خود را می‌کشد، اروپایی‌ها را گروگان می‌گیرد، و از تروریسم حمایت می‌کند.

در حالی که وزارت امور خارجه آلمان ادعا کرده بود که دخالتی در تصمیمات کنفرانس امنیتی مونیخ نداشته، بیانیه اخیر کنفرانس امنیتی نشان می‌دهد که این ادعا دروغ بوده است؛ دروغی که آنها مکررا به مردم آلمان و به رسانه‌های آلمان گفتند.

درماندگی رژیم در جلوگیری از حضور من در کنفرانس مونیخ، نشان‌دهنده ضعف آن است، تا جایی که اکنون برلین به نیابت از آنها به سانسور مشغول است.

اما مردم ایران مقاوم و قدرتمند هستند. آن‌ها به یاد خواهند داشت که چه کسانی با سرکوب‌گران‌شان هم‌دست شدند. با وجود رفتار تزویرآمیز آلمان، ایران آزاد خواهد شد.

در همین زمینه:

با دخالت دولت آلمان، کنفرانس امنیتی مونیخ دوباره دعوت از شاهزاده رضا پهلوی را پس گرفت

ایران اینترنشنال - یک روز پیش از آغاز به کار شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ، شاهزاده رضا پهلوی، اعلام کرد این نهاد برای دومین‌بار دعوت از او برای حضور در این برنامه را لغو کرده است.

پنجشنبه ۲۵ بهمن‌ماه، شاهزاده رضا پهلوی در پستی در شبکه ایکس نوشت که این اقدام «به دستور دولت آلمان و تحت تهدید رژیم اسلامی ایران» انجام شده است.

او در ادامه با اشاره به معنای این اقدام دولت آلمان نوشته است: «این خیانتی به مردم ایران و ارزش‌های دموکراتیک آلمان است. دولت آلمان نه‌تنها صدای مردم ایران را خاموش کرده، بلکه مستقیما در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفته است.»

iniv.jpgروزنامه فرهیختگان متعلق به دانشگاه آزاد نوشت: اتفاق تلخی که اطراف خیابان کوی دانشگاه رخ داد، زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، رنگ‌وبوی سیاست‌زدگی به خود گرفت

روز گذشته، بعد از حادثه تلخی که برای امیرمحمد خالقی، دانشجوی مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران رخ داد، دانشجویان تجمعی اعتراضی در محل کوی دانشگاه برگزار کردند و به ناامنی محیط اطراف کوی که مطالبه چندین ساله شوراهای صنفی است، اعتراض کردند.

سرپرست دانشگاه هم در این تجمع حاضر شد تا به سؤالات دانشجویان پاسخ دهد، اما همان‌طور که انتظار می‌رفت، ماجرا تنها در حد یک مطالبه دانشجویی باقی نماند.

به نظر می‌رسد، برخی به دنبال تصاحب و مصادره کردن مطالبات دانشجویی‌اند تا اتفاقات به حق دانشجویی را به نفع خود مصادره کنند. بخش عمده‌ای از افرادی که می‌خواهند اعتراضات دانشجویی را تبدیل به آشوب‌های خیابانی کنند، خط و ربطی خارجی دارند. گروهای ضدایرانی که از همان ساعات اولیه بعد از اتفاق فعالیت خود را شروع کردند، بر فرمان امنیتی‌سازی و تبدیل این اتفاق به بحرانی برای نظام حکمرانی حرکت می‌کنند. این گروه‌ها حتی از بازداشت و آسیب دیدن دانشجویان استقبال می‌کنند؛ چراکه می‌توانند به راحتی از آن بحران بسازند.

گروهی دیگر ناآگاهانه و بدون توجه به اینکه مواضع آن‌ها می‌تواند بحران‌ساز باشد، به سیاست‌زدگی و رادیکال شدن این فضا دامن می‌زنند. در این موقعیت ورود مسئولانه مقامات وزارت علوم و دولت، مدیریت اتفاق تلخ و اقدام برای جلوگیری از تکرار مشابه این اتفاقات می‌تواند از افتادن این ماجرا در دام سیاست‌زدگی و بحران‌سازی جلوگیری کند. آنچه مثل سم مهلکی عمل می‌کند، تلاش برای انداختن تقصیر اتفاقات به گردن دیگران، نپذیرفتن مسئولیت و برچسب زدن به گروه‌های دانشجویی است که اعتراضی بجا، به دور از هیاهو و شیطنت‌های خارج از دانشگاه داشته و دارند.

نگاه رادیکال به اعتراض و رادیکال‌سازی اعتراض
تجمع روز جمعه دانشجویان در کوی دانشگاه بعد از فوت امیرمحمد خالقی، حوالی ساعت ۱۰شب تمام شد. شروع و اتمام این تجمع، واکنش‌ها نسبت به حادثه کوی و تجمع دانشجویان را به اوج رساند. یک جریان معتقدند اعتراضی که در کوی دانشگاه برگزار شده، بر فرمان شیطنت و تکرار پروژه ۱۴۰۱ حرکت می‌کند و می‌بایست برخوردی امنیتی با این ماجرا صورت گیرد. این جریان ماجرا را تک‌خطی و امنیتی می‌بینند و واکنش و مواجهه‌شان با این اتفاق نیز صرفاً تکیه بر برخورد امنیتی است.

جریانی دیگر نیز به دنبال آنند تا اعتراض دانشجویان به یک مطالبه چندین ساله را که به خاطر درگذشت همکلاسی‌شان به اوج رسیده را به ضدیت با سیستم وصل کرده و یک مطالبه دانشجویی را تبدیل به تجمعی رادیکال در اعتراض به نظام حکمرانی کنند. رگه‌هایی از تلاش برای تحقق این هدف حتی در جریان این تجمع قابل مشاهده بود. در کنار این تلاش‌ها برای رادیکالیزه شدن فضا، گروه‌های ضدایرانی حضور دارند که سابقه طولانی در ماهی گرفتن از آب گل‌آلود بحران‌های کوچک و بزرگ کشور دارند. آن‌ها نیز از همان ساعات ابتدایی فوت دانشجوی دانشگاه تهران و برگزاری تجمع تلاش کردند تا این تجمع را به پروژه‌های ضدایرانی خود وصل کنند.

چهره‌های آشنایی مثل مریم رجوی و گروهک خرابکارش فرمان تحریک و سیاه‌نمایی را پیش گرفتند و بر منطق بی‌منطقی با ادعایی واهی، «سپاه پاسداران» را مقصر این اتفاق دانستند. رضا پهلوی هم که هنوز از شوک لغو سخنرانی‌اش در کنفرانس مونیخ بیرون نیامده، مثل همیشه مقصر کوچک‌ترین اتفاق و حادثه‌ای را نظام حاکم ایران دانسته است. این خط را دیگر پروژه‌بگیران ضدایرانی مثل مسیح علی‌نژاد، حسین رونقی و پوریا زراعتی ادامه دادند که اتفاق تازه‌ای نیست.

علاوه براین از همان دقایق ابتدایی شروع تجمع دانشجویان کوی، کانالی تلگرامی با نام «خبرنامه امیرکبیر» که در پلتفرم‌هایی مثل اینستاگرام و توییتر هم صفحه دارد، شروع به فعالیت و انتشار تصاویر تجمع دانشجویان کرد. مدیریت این صفحات به عهده فردی به نام رضا یونسی است که دانشجوی اخراجی دانشگاه امیرکبیر بوده و خود و خانواده‌اش سابقه روشنی در عضویت و همکاری با گروهک سازمان منافقین داشته و دارند. این گروه سایتی نیز با همین عنوان دارد که مطالبش به زبان اصلی منتشر می‌شود که عموماً بر انتشار اخباری که جو دانشگاه‌های ایران را امنیتی، سیاه و ملتهب نشان می‌دهد، تمرکز دارد. خبرنامه امیرکبیر تمرکز خود را بر جذب دانشجویان اخراجی و تعلیقی متمرکز کرده است. پوشش اخبار این اتفاق توسط این کانال، این گزاره را تقویت می‌کند که تحرک گروه‌های ضدایرانی برای دنبال کردن خط آشوب از داخل دانشگاه شروع شده است.

ایران وایر - صفحه اینستاگرامی رویداد مروا تصاویری از الهه محمدی، روزنامه‌نگار و ترانه علیدوستی، بازیگر بدون حجاب اجباری در روز اول این رویداد هنری منتشر کرد. در توضیح این عکس آمده: «این خاصیت جنوبه، زمهریر هم که باشه، امید تابیدن آفتاب سرپا نگهمون میداره..»

این رویداد فرهنگی که نام مروا را از کلمه جنوبی با معنای رخت، دکان گرفته است، آثار هنری با الهام از طبیعت جنوب را به نمایش گذاشته است.

Gjw91Q7XEAAWL8y.jpg

ایندیپندنت فارسی - نهنگی گوژپشت در در سواحل پاتاگونیا شیلی، یک قایق‌ران کایاک را بلعید و بعد از چند ثانیه او را در اب رها کرد. آدریان سیمانکاس، ۲۴ ساله، روی یک قایق بادی در حال پاروزدن بود که یک نهنگ غول‌پیکر با آمدن به سطح آب، او را به دهان گرفت و بعد از چند ثانیه رها کرد.

پدر این قایقران جوان که در حال فیلم‌برداری از قایقرانی پسرش بود، این لحظات دلهره‌آور را ضبط کرده است. به گزارش رویترز، برخی از مفسران صحت این فیلم را زیر سوال برده‌اند و معتقدند این ویدئو به صورت دیجیتالی تغییر یافته است.

:::

اعتراض مهدی طارمی به قیمت دلار

| No Comments

14.jpgفرارو - مهدی طارمی با انتشار یک استوری علیه نماینده بوشهر و دشتستان از استقلال و فوتبال حمایت کرد.

نماینده بوشهر در مجلس که گفته بود نباید میلیارد‌ها تومان خرج تیم بی خاصیت پایتخت شود و فریاد هواداران استقلال را به آسمان برده بود، امروز برای توجیه حرف‌های قبلی خود، گفت منظورش استقلال نبوده و تمام فوتبال بوده است!

این حرف، اما واکنش مهدی طارمی را به همراه داشت و او هم که اتفاقا مثل جناب نماینده بوشهری است در حمایت از استقلال و فوتبال از نماینده شهرش پرسید آیا گران شدن دلار تقصیر فوتبالیست‌ها و هنرمندان است که هر بار دلار گران می‌شود، خاک را روی فوتبالیست و هنرمند می‌ریزید؟

مهدی طارمی با انتشار یک استوری پرسید؛ دلار ۹۰ هزار تومانی؟ چرا هر وقت اوضاع سخت می‌شود تنها راه حلی که به ذهن تان می‌رسد ایجاد جو منفی علیه فوتبالیست‌ها و اهالی سینماست؟

لژیونر فوتبال ایران تاکید کرد: البته مردم خوب می‌دانند مسئول کوچک کردن سفره‌های شان چه کسانی هستند.

2440980_938.jpg

12-13.jpgبی بی سی - رسانه‌های دولتی در ایران از بازداشت دو شهروند بریتانیایی، یک مرد و یک زن، در شهر کرمان با اتهامات امنیتی خبر داده‌اند.

خبرگزاری‌های دولتی در ایران از این دو نفر نام نبردند اما عکس‌هایی تار شده از آنها درحال دیدار با هوگو شورتر، سفیر جدید بریتانیا در ایران، منتشر کرده‌اند.

زمان بازداشت آنها معلوم نیست و مقام‌های بریتانیایی هنوز اظهار نظر نکرده‌اند.

گزارش شد که دیدار سفیر بریتانیا با این دو نفر در حضور مهدی بخشی، دادستان کرمان و رحمان جلالی، معاون امنیتی-انتظامی استاندار کرمان، انجام شده است.


train.jpg ایندیپندنت فارسی - خبرگزاری سی‌ان‌ان روز پنجشنبه ۲۵ بهمن، تصاویری از لحظه برخورد قطار با خودروی شاسی‌بلندی را در شهر لیتون، ایالت یوتا آمریکا منتشر کرد.

تصاویر نشان می‌دهد، خودرویی که پس از تصادف با یک کامیون روی ریل قطار گیر کرده، تلاش می‌کند از مسیر خارج شود اما با پایین آمدن میله‌های عبور، راننده دنده‌عقب می‌گیرد و پس از برخورد به مانع، وحشت‌زده از خودرو بیرون می‌پرد و تنها چند ثانیه بعد، قطار با سرعت به آن برخورد کرده و خودرو را متلاشی می‌کند.

مقام‌های اداره حمل‌ونقل یوتا مقام‌ها اعلام کردند که راننده خودروی سواری آسیبی ندید اما خسارت وارد شده به قطار «چند صد هزار دلار» برآورد شده است.

:::

مهاجران ایرانی اخراج شده از آمریکا به پاناما تعدادی از ایرانی های مهاجر که از مرز مکزیک به آمریکا رفته بودند پس از بازداشت با هواپیمای ارتش آمریکا به پاناما اخراج شدند. آنها می گویند راه برگشتی به ایران ندارند و بدون پول و سیم کارت در هتلی نگهداری می شوند.

12-2.jpgاین ویدئو در هجوم و حمله‌ی لفظی گروهی از طرفداران جمهوری اسلامی در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ به حسن روحانی رئیس دولت یازدهم و دوازدهم رژيم در رسانه‌های داخلی منتشر شده است.

بحران‌ اقتصادی و کمبود انرژی در کنار کارت‌های سوخته‌ی نیابتی‌ها و رژیم اسد و تهدیدات دولت جدید آمریکا، کل نظام، از مقامات تا هوادارانش را نسبت به سرنوشت آن نگران کرده و به جان هم انداخته است.

این صحنه فقط نمایش بیرونی کوتاهی از تنگنا و بحران درونی رژیم است که دیر یا زود بخشی از همین هواداران را نیز در برابر کل نظام قرار خواهد داد.

qomeishi25B.jpgاگر... آنگاه...

برای ۲۵ بهمن، مقابل دانشگاه تهران

رحیم قمیشی

اگر بگویند نمی‌توانید جمع شوید!


لبخند می‌زنیم، ما جمعیم، دست خودمان نیست، خدا ما را جمع آفریده! هیچکس نمی‌تواند پراکنده‌مان کند.

اگر راه‌های رسیدن به دانشگاه را ببندند!


دانشگاه مال هیچکس نیست، سردر دانشگاه هم، رفتن مقابل دانشگاه حق همه است. حتی نیروی انتظامی هم نمی‌تواند دستور خلاف بدهد. ما با مهربانی خواهیم گفت، شما باشید ما هم هستیم!

اگر نرسیده به دانشگاه راه‌ها بسته بود؟


این اتفاق نمی‌افتد، اما زلزله‌ای آمده بود، راه بسته بود، در نزدیک‌ترین نقطه به سردر دانشگاه می‌مانیم.

اگر خشونت شد!؟


خشونت همیشه دو طرف دارد. وقتی ما یک طرف، اهل خشونت نباشیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.


اجتماع ما صد در صد مسالمت‌آمیز است.


خشونت پرهیزی در خون ماست!

اگر اعلام کردند برنامه لغو شده؟


می‌دانیم دروغ می‌گویند، برنامه‌ای نیست که لغو شود، یک اعلام حضور است. "ما هستیم" نیازی نیست کسی از ما بترسد، اما هر کس کار خلاف قانون بکند، حتما باید بترسد!

اگر کسی شعار داد؟


شک نمی‌کنیم او از ما نیست!


به او یادآوری می‌کنیم در برنامه سکوت، شعار دادن وجود ندارد.


سکوت بسیاری اوقات از هزاران شعار کوبنده‌تر و گویاتر است.

اگر پلاکارد نداشتم!
پنجاه شصت کاغذ نوشته می‌آوریم که به همه نمی‌رسد، شعارهای ساده مانند؛

اعتراض حق مردم ایران است
حصر شدگان و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

حاکمیت قانون باید در کشور برقرار شود
محصوران را آزاد کنید

زندگی در ایران آباد و آزاد حق ماست
محصوران و زندانیان دربند را آزاد کنید

در کشور هیچکس بالاتر از قانون نیست
رهنورد موسوی و کروبی باید آزاد شوند

حق ما یک زندگی خوب در ایران است
زندانیان سیاسی و عقیدتی را آزاد کنید

و نوشته‌هایی از این دست


هر کدام را می‌شود بر یک مقوا با یک ماژیک ساده نوشت و در دست گرفت.


ما به قانون اساسی فعلی ده‌ها نقد مهم داریم، اما نوشتن مفاد قانون اساسی فعلی، که اجتماعات را آزاد اعلام کرده، آزادی را تضمین کرده، خودش یک بیان قوی است.


اینکه حاکمیت به قانون پر از اشکال خودش هم پایبند نیست!

اگر اینترنت قطع شد؟

putintrump.jpgایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، روز چهارشنبه اعلام کرد که گفتگویی «طولانی و بسیار سازنده» با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، داشته و دو طرف توافق کرده‌اند که مذاکرات برای پایان دادن به جنگ اوکراین را «بلافاصله» آغاز کنند.

ترامپ در شبکه اجتماعی تروث‌سوشال نوشت که هر دو رهبر از یکدیگر برای دیدار از کشورهایشان دعوت کرده‌اند و او قصد دارد «همین حالا» با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، تماس بگیرد تا او را از محتوای این گفتگو مطلع کند.

کرملین نیز در گزارش خود از این تماس تلفنی تایید کرد که پوتین به ترامپ گفته است که «مذاکرات صلح‌آمیز» برای پایان دادن به جنگ اوکراین «امکان‌پذیر است».

در بیانیه کرملین آمده است: «رئیس‌جمهوری پوتین با ترامپ توافق کرد که یک راه‌حل بلندمدت می‌تواند از طریق مذاکرات صلح‌آمیز به دست آید.» این گفتگو تقریبا یک ساعت و نیم طول کشیده است.

:::

12-11.jpgفرج سرکوهی در تلگرام نوشت: تجمعِ اعتراضی ۲۵ بهمن در تهران برای آزادی زندانیانِ سیاسی و عقیدتی و رفعِ حصرِ خانمِ رهنورد و آقای موسوی حرکتی است با ارزش در بسترِ جنبشِ دموکراتیکِ مردمِ ایران.

هر حرکتِ جمعی سازمان‌یافته بر بسترِ دموکراسی‌خواهی در داخلِ کشور گامِ موثری است به سوی سازماندهی جنبشِ مردم علیه استبداد.

آزادی زندانیانِ سیاسی و عقیدتی از مهم‌ترین و عمومی‌ترین مولفه‌ها و خواست‌های جنبشِ دموکراتیک و خواستِ مشترکِ همه‌ی گرایش‌های دموکراسی‌خواه است.

dooshki.jpgعبدالستار دوشوکی - با توجه به سابقه دو دهه همکاری و گفتگو و دیدارها در لندن و واشنگتن با شاهزاده رضا پهلوی و شرکت فعال در پروژه های مختلف مثل رفراندوم و شورای ملی ایران و غیره و حتی اواخر آگوست سال ۲۰۰۷ میلادی برای تشکیل "جنبش نجات ایران" به همراه تعداد انگشت شماری از هموطنان چند روزی به دعوت ایشان مهمان وی در واشنگتن بودیم, برای جلوگیری از هر نوع سوء تفاهم و سوء برداشت از نیت خیرخواهانه بنده؛ هیچ تمایلی برای نوشتن این مقاله نداشتم، اما از ره اخلاص اضطراری و نیک خواهی دلسوزانه و در عین حال با تردید و ناخوشداشت ناچارا می نویسم زیرا علاوه بر خطر ابرهای سیاه استبداد راست افراطی ناهمایون و بلاانگیز در افق تیر و تار, تغییر موضع سیاسی شاهزاده به سمت طیف "افراطیون راستگرای ایرانی" را که کاملا ملموس است می بینم و خاموشی گزیدن در مقابل نه تنها خطر تعمیق گسل ها و تشدید تفرقه در بین اپوزیسیون بلکه دورنمای در غلتیدن از یک استبداد نعلینی قرون وسطایی حاکم به استبداد "چکمه" مدرن و مالامال از کینه و انتقامجویی کور را بسیار بدشگون و ناالزام آور می دانم.

وانگهی با عطف به اینکه قبل از سفر اخیر شاهزاده در ماه فوریه ۲۰۲۵ به اروپا جناب آقای امیرحسین اعتمادی گرامی مشاور شاهزاده از من خواستند مشخصات دقیق پاسپورتی خود را بفرستم تا در جلسه اروپایی شاهزاده دعوت نامه بفرستند, که بنده با عرض سپاس معذوریت خود را در عدم شرکت در این جلسه توضیح دادم و مشخصات را نفرستادم.

لذا با پیشدستی و نقدپذیری مشفقانه می نویسم تا در نشست های جاری ایشان چه در مونیخ, ژنو و یا پاریس چاره اندیشی شود و مسیر افراطی گری متوقف گردد.

از منظر تاریخی زمانی شاپور بختیار که مرغ طوفان بود و ما طوطی ایوان, با شهامت و بینش سیاسی و صراحت لهجه هشدار داد که ای خلق "مبتلا به جنون دست جمعی" با چشمانی بسته از زیر دیکتاتوری چکمه بیرون می آیید و میروید زیر دیکتاتوری نعلین". اما اسفا که چشم ها کور و گوش ها کر بودند. حال عده ای میخواهند تاریخ را "معکوس" کنند و با "نعل وارونه" ما را از "چاه نعلین" درآورده و به "چاله چکمه" برگردانند که این چاله نیز اکنون خود نوید دهنده دورنمایی از "چاه ویل" است با چشم اندازی خونین و منظره ای هولناک از کینه توزی و انتقام. لذا از سر دلسوزی و احترام ناچارم این نوشتار هشدارگونه را (که چند ماه پیش نیز به شاهزاده منتقل کرده بودم) بصورت مکتوب مطرح کنم تا هشداری باشد پیش از واقعه.

بعد از شکست نشست جورج تاون برخی از طرفداران سلطنت با درغلتیدن به رادیکالیسم شوونیسم راست افراطی خود را تنها نماینده مولفه هایی نظیر وطن دوستی, میهن پرستی, ملی گرایی, توسعه طلبی, ایران گرایی و ادعاهایی از این قبیل مانند کفن پوشان چماق بدست حزب اللهی انحصارطلب بعد از انقلاب که شعار "مرگ بر این و آن" و "اعدام باید گردد" سر می دادند و با تکیه بر ذات فردپرستی بالفطره خویش فریاد می زدند: "حزب فقط حزب الله و رهبر فقط روح الله", اینان نیز با فریاد مرگ بر همه "مفسدین" و یا "رهبر ما پهلویه, هر کی نگه اجنبیه" غیر خودی ها را طرد, تکفیر و تهدید می کنند؛ و با نفی کثرتگرایی تلاش می کنند سلطه خویش را با غوغاسالاری و تهدید و تکفیر بر همه شئون زندگی ایرانیان و مخالفان استبداد مذهبی غالب کنند.

شاهزاده که در طی دو دهه گذشته بیشتر با چپ و جمهوریخواهان همنشین و محشور بود و جمهوریت را بر پادشاهی ترجیح می داد و معتقد بود نباید خود را قبل از تصمیم مجلس خبرگان و همه پرسی ملت در فردای ایران آزاد "پادشاه" و یا "رئیس جمهور" خواند, اکنون در مقابل فریاد "کینگ رضا پهلوی" لبخند رضایت می زند و بسوی آنها بوسه پرتاب می کند و دستش را بر روی قلبش می گزارد و سپس آن را به طرف هواداران هیجان زده خویش نشانه می رود. تو گویی که همه ادعاهایی بیش از دو دهه به وادی فراموشی سپرده شده اند و یا اینکه کشتیبان را سیاستی دگر آمده است.

شاهزاده چند هفته پیش در مصاحبه با شاهین نجفی صراحتا گفت: "من صاف و پوست کنده و بدون رودربایستی باید بگم که به هیچ قیمتی حاضر نیستم این آزادی را که دارم از دست بدم ـ به هر دلیلی که باشه. اینکه بگویند تنها کسی که آزادی خودش را باید "معامله" بکنه, این معامله منصفانه ای نیست". به باور نگارنده که ٤۲ سال است در کشور پادشاهی مشروطه بریتانیا زندگی می کنم, معنی این حرف این است که نمی خواهم پادشاه مشروطه باشم. نمونه اش شاهزاده چارلز ولیعهد بریتانیا بود که برای دهه ها بعنوان شاهزاده و " منتظر السلطنه" آزاد بود که در مورد هر موضوعی نظر بدهد و سکوت نکند. اما در روز ۸ سپتامبر ۲۰۲۲ وقتی که بر تخت پادشاهی جلوس کرد, آزادی بیان و حق ابراز نظر خود را از دست داد. زیرا طبق رسم "مشروطه" پادشاه بالاتر از "اظهار نظر" و دخالت در امور سیاسی است و باید با سکوت, بی طرفی خود را در امور مملکت ثابت کند, که اکنون اینگونه است.

اگر این تسلیم شدن است...

| No Comments

تورم ۵۰ درصد می‌شود و نرخ ارز رکورد می‌شکند؛ پزشکیان می‌گوید از گرسنگی نمی‌میریم!

قیمت دلار در بازار آزاد ارز امروز با کاهش جزیی روبرو شده اما کارشناسان معتقدند این کاهش ناچیز مقطعی است و در صورت ادامه شرایط موجود در روابط جمهوری اسلامی و ایالات متحده، قیمت ارز همچنان افزایشی و تورم نیز فزاینده خواهد بود.

قیمت دلار امروز چهارشنبه ۲۴ بهمن‌ماه با کاهش جزیی روبرو شده و به کانال ۸۹ هزار تومان وارد رسیده است. رسانه‌های حکومتی در حالی مانور گسترده‌ای را در ارتباط با کاهش ناچیز قیمت ارز راه انداخته‌اند که این کاهش در برابر افزایش قیمت چند هفته گذشته «هیچ» است!

این تسلیم شدن است؟

روزنامه حکومتی «همشهری» در تیتری از «تسلیم دلار» خبر داده آنهم در حالی که قیمت دلار طی شش ماه گذشته تقریبا دو برابر افزایش یافته و تنها در دو هفته ۱۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد. در چنین شرایطی کاهش دو سه هزار تومانی قیمت دلار در برابر افزایش چند ده هزار تومانی و سقوط عمیق ارزش پول ملّی که آثار سنگین تورمی در پی خواهد داشت، واقعا جای هیچ تبلیغی ندارد!

کارشناسان هشدار داده‌اند افزایش چشمگیر قیمت دلار، طی هفته‌ها و ماه‌های آینده در بازارهای مختلف کشور تورم سنگین در پی خواهد داشت. این در حالیست که در صورت افزایش تنش میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده و عدم توافق میان آنها نیز بحران‌ رکود تورمی در ایران تشدید خواهد شد.

در همین رابطه علی قنبری اقتصاددان و استاد دانشگاه گفته با اعمال سیاست «فشار حداکثری» نرخ تورم به ۵۰ درصد خواهد رسید و نرخ رشد اقتصادی هم منفی می‌شود. همزمان اگر سیاست ارزی فعلی بر کشور حاکم باشد و نرخ ارز رها شود، ممکن است نرخ دلار تا پایان سال آینده رکوردشکنی‌های بزرگی داشته باشد.

علی قنبری توضیح داده که «با استمرار تحریم ها و احتمال اعمال دوباره «سیاست فشار حداکثری» باید «بر اساس توانایی‌های داخلی برای کشور تصمیم‌گیری کرد. دستیابی به رشد اقتصادی که در قانون برنامه توسعه آمده دیگر محقق نخواهد شد و به باور من حتی توسعه هم دیگر در دستور نخواهد بود زیرا توسعه همزمان با تحریم بعید است ممکن باشد.»

این اقتصاددان همچنین با اشاره به افزایش قیمت دلار به بیش از ۹۰ هزار تومان گفته «این افزایش‌های صورت‌گرفته در روزهای گذشته بطور حتم تورم را به شکلی فزاینده بالا خواهد برد. این امر فشارهای دو چندانی به اقتصاد و به‌ویژه صنایع وارد خواهد کرد و نهایتا حذف سامانه نیما هم به تک نرخی شدن ارز نخواهد انجامید و مسیر افزایش قیمت‌ها را در کشور تسهیل کرد.»

او همچنین گفته «یکی از چالش‌های آتی ما اولویت‌بندی نیازهای داخلی است. در شرایطی که تحریم‌ها وجود دارند، ارز موجود نمی‌تواند کفاف تقاضا را بدهد و همین امر یک روند گرانی دائمی را به اقتصادی تحمیل خواهد کرد. به همین دلیل باید بر مبنای اولویت‌ها و نیازهای اساسی کشور منابع را تخصیص دهیم تا مشکلات ناشی از «فشار حداکثری» و تشدید تحریم‌ها نتواند اقتصاد و کشورمان را از پا در آورد.»

علی قنبری با تأکید بر اینکه اگر همه این اقدامات هم انجام شود، باز مشکلات به کلی رفع نمی‌شود و تنها از تشدیدشان می‌توان جلوگیری کرد، افزوده که «به این ترتیب روند گران شدن دلار در سال آینده هم ادامه خواهد یافت. تا پایان سال نرخ هر دلار همانطوری که در مصاحبه پیشین با خبرآنلاین گفته بودم، به ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید و چنانچه سیاستگذاری‌های فعلی اصلاح نشوند، این امکان وجود دارد که شیب افزایش قیمتها تندتر هم شود.»

همانطور که علی قنبری هم اشاره کرده شرایط متلاطم در اقتصاد کشور در پی تداوم تحریم‌ها و افزایش نرخ ارز، همراه با سیاست‌های نادرست تیم اقتصادی دولت پزشکیان سبب افزایش تورم خواهد شد. این در حالیست که یکی از برجسته‌ترین آثار آن بر روی اقشار کم‌درآمد و حقوق‌بگیری خواهد بود که همین حالا هم درآمدهای ناچیز آنها کفاف تأمین هزینه‌های ضروری یک زندگی حداقلی را هم نمی‌‌دهد.

کروبی مشمول عفو رهبری شد؟

| No Comments

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس و با انتشار ویدئویی از سخنانش در حاشیه جلسه امروز هیئت دولت در پاسخ به پرسشی درباره علت دیدار محمدرضا عارف معاون اول رئیس‌جمهوری با مهدی کروبی به ارائه توضیحاتی پرداخت.

karoobi.jpgبنابر روایت ایلنا، او در این زمینه نوشت: در تماس با خبرگزاری مربوطه هم متذکر شدم که بهتر این است که خبرگزاری‌ها در انتقال خبر، دقت را فدای سرعت نکنند.

موضوع عفو که اخیرا شامل برخی افراد از جمله دو خبرنگار روزنامه‌های شرق و هم‌میهن شده بود یک مقوله است و موضوع دیدار آقای عارف و کروبی مقوله‌ای دیگر که در مورد هرکدام جداگانه توضیح داده شد.

سخنگوی دولت در این ویدیو اظهار داشت: من در ابتدای سخنانم از عفو رهبری و قوه قضائیه به مناسبت 22 بهمن تشکر کردم و نقطه گذاشتم و به پاراگراف بعد رفتم و اظهار داشتم که این دیدار در راستای روابطی است که از قبل میان آقای عارف و کروبی وجود داشته است.

alijani.jpgمسعود پزشکیان در سخنرانی خود در سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ به اظهارات اخیر دونالد ترامپ واکنش نشان داد و گفت او می‌خواهد انقلاب را به «زانو» درآورد.

این اظهارات در حالی است که رئیس‌جمهور آمریکا هم بر تمایل به رسیدن به یک توافق با جمهوری اسلامی تأکید کرده و هم دستور احیای «سیاست فشار حداکثری» بر ایران را صادر کرده است.

رضا علیجانی، تحلیلگر مسائل ایران در پاریس، در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گوید مسعود پزشکیان از ادبیات «معیشت» به ادبیات «دشمن دشمن» کوچ کرده است.

:::

qomieshi.jpgدقایقی پیش ۷ نفر نیروی امنیتی به منزل آقای قمیشی مراجعه و وی را بازداشت کردند

‏رحیم قمیشی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، امروز عصر بازداشت شد. وی که از چهره‌های فعال در حوزه سیاسی و اجتماعی محسوب می‌شود، در اعتراض به حصر برای روز ۲۵ بهمن درخواست برگزاری تجمع اعتراضی داده بود.

:::

اکبر دانش سرارودی بازداشت شد

به نوشته کانال نگاهی دیگر امروز سر ظهر آقای دانش سرارودی در یک تصادف احتمالا مشکوک کمی آسیب دید و توسط اورژانس به بیمارستان کاشانی اصفهان منتقل و توسط نیروی اطلاعاتی بازداشت گردید. آقای دانش سرارودی رزمنده و پاسدار بازنشسته در زمره فعالان سیاسی منتقد جمهوری اسلامی است که پیشتر نیز بازداشت شده بود.

:::

ناصر دانشفر: اگر دستگیر شدم دوستان دیگر هدایت تجمع را به عهده خواهند گرفت

به اطلاع می‌رسانم که بر خلاف انتظار ما جمهوری‌اسلامی راهپیمایی سکوت را هم برنتابید و برادران بزرگوارمان جناب قمیشی و دانش سرارودی را بازداشت کردند و احتمالاً تا ساعاتی دیگر بنده نیز بازداشت خواهم شد. اگر این اتفاق بیفتد، عزیزان دوستان دیگری هدایت تجمع را به عهده خواهند داشت که متعاقباً به اطلاع خواهد رسید.

شهاب الدین حائری شیرازی: برای رحیم عزیز

آقای قمیشی را دو سه سال پیش برای اولین بار دیدم همان دیداری که به انتشار اولین تصویر چهارنفره از ایشان و آقای دانشفر و نصیری و بنده منجر شد.

فردی خیرخواه و مهربان که جگرش برای مردم می سوخت و قلبش برای مردم می تپد.

این رزمنده دفاع از کشور و ملت و آزاده سرافراز، دکترای علوم سیاسی دارد اما از تدریس و شغل در این مملکت معاف شده چون دلش برای مردم می تپد و نمی تواند در قبال این همه ظلم و ستم حاکمیت بر ملت با سیاستهای غلط، سکوت کند.

رحیم جان
تو چهار سال اسیر بودی در عراق و امروز در زندان جمهوری اسلامی، اما هر دو برای وطن برای مردم.

sadeq3.jpgگمانه‌زنی‌ها دربارۀ شانس مذاکرۀ ایران و آمریکا، علیرغم سخنان تند و تیز علی خامنه‌ای دونالد ترامپ همچنان ادامه دارد

یورونیوز - رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنرانی‌اش مذاکره با آمریکا را کاری غیرشرافتمندانه خواند و رئیس جمهور ایالات متحده نیز پس از سخنان رهبر ایران، در گفت‌وگو با روزنامۀ نیویورک‌پست گفت: «اگر توافقی {با ایران} انجام شود اسرائیل دیگر ایران را بمباران نمی‌کند.»

نفی مذاکره از سوی رهبر جمهوری اسلامی و تاکید او بر اینکه ایران هر تهدید یا اقدام نظامی آمریکا را با اقدام متقابل پاسخ خواهد داد، در حالی مطرح شد که حکومت ایران ترجیح داده آخرین اقدام نظامی اسرائیل را، که موجب آسیب دیدن پدافند هوایی ایران شد، بی‌پاسخ بگذارد و بسیاری از کارشناسان سیاسی، جمهوری اسلامی را در موضعی تدافعی و ضعیف ارزیابی می‌کنند.

در بین تحلیلگران سیاسی غربی نیز اخیرا فرید زکریا خبرنگار معروف "سی‌ن‌ان" مدعی شد جمهوری اسلامی ایران به طرز بی‌سابقه‌ای ضعیف شده و برای بقای خود شدیدا نیازمند سرمایه و تکنولوژی خارجی است و حاضر است به شرط برچیده شدن تحریم‌ها و ادغام در جامعۀ جهانی بر سر برنامۀ اتمی خود با دولت ترامپ معامله کند.

این کارشناس به‌نام مسائل خاورمیانه، در گفت‌وگو با هفته‌نامۀ فرانسوی "اکسپرس" گفت که راهبرد حکومت ایران در دو دهۀ گذشته بر پشتیبانی نیروهای نیابتی‌اش (حزب‌الله، حماس، حوثی‌ها و رژیم بشار اسد) برای مقابله با آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن (اسرائیل، عربستان، امارات) مبتنی بوده و این پشتیبانی راهبردی امروز کاملا از بین رفته است به طوری که جمهوری اسلامی ایران از زمان حملۀ صدام حسین به ایران در سال ۱۹۸۰ به اندازۀ امروز ضعیف نبوده است.

با اینکه فرید زکریا جمهوری اسلامی ایران را تا این حد ضعیف قلمداد کرده، دونالد ترامپ پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران، این ایده را رد کرد که ایران ضعیف شده است. ترامپ حتی صریحا تاکید کرد که ایران قدرتمند است و ضعفش در پایان دورۀ نخست ریاست جمهوری وی حاصل شده بود.

امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم پشت رزمندگان جنگ بودند

افشار سلیمانی، کارشناس روابط بین‌الملل و سفیر پیشین ایران در جمهوری آذربایجان، دربارۀ میزان ضعف جمهوری اسلامی در شرایط کنونی می‌گوید: «به نظرم این طور مطلق نمی‌توان از ضعف ایران در قیاس با سال‌های قبل حرف زد. باید گفت ایران در چه چیزی ضعیف شده؟ قدرت یک کشور مولفه‌های گوناگونی دارد. پاره‌ای از مولفه‌های قدرت قابل اندازه‌گیری‌اند. اقتصاد ایران و ترکیه را با عدد و رقم می‌توان مقایسه کرد و گفت از این حیث کدام یک از این دو کشور ضعیف‌تر است. کلی‌گویی نمی‌توان کرد. البته پس از ارزیابی مؤلفه‌های گوناگون به یک جمع‌بندی نهایی می‌توان رسید. فرید زکریا باید دقیق بگوید که بر چه اساس می‌گوید ایران در ضعیف‌ترین حالت خودش طی ۴۵ سال اخیر است. چون ایران در زمینۀ نظامی و انرژی هسته‌ای و غیره دستاوردهایی داشته. اگر پازل قدرت ملی را جلوی خودمان بگذاریم، قطعات قوی و ضعیف در آن به چشم می‌خورد. مثلا اقتصاد ایران ضعیف است. از حیث حمایت ملی و مردمی، واقعیت این است که امروز مثل دهۀ ۶۰ نیست که مردم آن طور پشت رزمندگان جنگ بودند و ایثار هم می‌کردند. محاسبۀ این مولفه‌ها ضروری است.»

آقای سلیمانی می‌افزاید: «حتی اگر ضعف‌های کنونی را نداشتیم، باز باید بررسی می‌کردیم که طرف مقابل ما کیست؟ توسعه و پیشرفت ما همه‌جانبه نبوده. ما قرار بود در سال ۱۴۰۴ قدرت اقتصادی اول خاورمیانه شویم ولی الان قدرت آخر هستیم! یعنی برنامه‌های پیش‌بینی‌شده را هم اجرا نکرده‌ایم. سیاست خارجی باید اجماع داخلی را در پشت سر داشته باشد و با نظام بین‌الملل هم سازگار باشد. نظام بین‌الملل هم مبتنی است بر قدرت، نه بر آرزوهای حکومت‌ها. اگر این دو شرط در سیاست خارجی رعایت شود، می‌توان انتظار داشت درجاتی از موفقیت نصیبش شود. مشکل ما این است که سیاست خارجی ما مبتنی بر اجماع نیست و سازگاری‌اش با نظام بین‌الملل محل سوال است.»

فرید زکریا نظرش را از آقای ظریف گرفته است

هوشنگ امیراحمدی، کارشناس مسائل ایران و روابط بین‌الملل، اگرچه منتقد نگاه فرید زکریا به مسائل ایران است، اما تحلیل او را نسبتا قبول دارد و می‌گوید: «آقای فرید زکریا به نظر من آدم بسیار بی‌سوادی در مورد ایران است. هیچ مطالعه و تحقیق و نوشته‌ای در مورد ایران ندارد. یک عده آدم نادان و وطن‌‌فروش با او صحبت می‌کنند و خبرهایی به او می‌دهند. این گفت‌وگوها خیلی سطحی است. فرید زکریا این نظر را، که ایران از ۱۹۸۰ تا حالا هیچ وقت این قدر ضعیف نبوده، عمدتا در مصاحبه با آقای ظریف و افرادی نظیر او بدست می‌آورد. یعنی این‌ها مستقیم یا غیرمستقیم می‌گویند جمهوری اسلامی عملا شکست خورده است. من این حرف را البته در چارچوبی خاص قبول دارم. به این معنا که بعد از یک دوران بسیار طولانی گسترش قدرت جمهوری اسلامی در منطقه از طریق نیروهای نیابتی، الان شکست فاحشی خورده و عقب‌نشینی آشکاری کرده. اما آنچه برای جمهوری اسلامی در منطقه اتفاق افتاده، به معنای ضعف کلی نظام نیست. جمهوری اسلامی در داخل و خارج دچار بحران‌ها و ضعف اساسی است ولی به نظرم ملّا هنوز آن قدر نمرده که راه قبرستان را فراموش کرده باشد! جمهوری اسلامی ضعیف شده ولی شکست نخورده؛ برای اینکه جنگی نکرده است. این نظام هنوز میلیون‌ها نفر نظامی و موشک و پهپاد و ایدئولوژی دارد و مشغول تقلا است. بنابراین نمی‌توان گفت که جمهوری اسلامی به نقطۀ ضعفی رسیده که هر موشی می‌تواند با دمش بازی کند.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

آقای امیراحمدی می‌افزاید: «جمهوری اسلامی قبل از اینکه ضعیف شود هم حریف آمریکا و اسرائیل نبود. الان نیز همان طور است اما هنوز حریف بسیاری از کشورهای منطقه هست. بنابراین دربارۀ اینکه جمهوری اسلامی چقدر ضعیف شده، باید با دقت حرف زد. در رابطه با آمریکا و اسرائیل و اروپا، ایران تا حد زیادی ضعیف شده و عقب‌نشینی‌هایی داشته و دچار مشکلاتی است. اما در رابطه با کشورهای دیگر، نسبت قدرتش با آن‌ها چندان هم از بین نرفته. غیر از اسرائیل، جمهوری اسلامی هنوز از سایر کشورهای منطقه، مثلا منطقۀ خلیج فارس، به لحاظ نظامی قوی‌تر است. شاید ترکیه از حیث قدرت نظامی تا حدی هم‌قد جمهوری اسلامی باشد.»

قبلا ضعف نظامی و اقتصادی را با هم داشتیم

احمد بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، با این نظر فرید زکریا موافق نیست و به یورونیوز گفت: «این تحلیل مطابق با واقع نیست. ایران واقعا قوی است. ما در دهه‌های گذشته، هم از نظر اقتصادی ضعیف بودیم هم از نظر نظامی، ولی مردم پشتوانۀ انقلاب بودند. الان از نظر نظامی و دفاعی خیلی قوی هستیم. مردم ایران هم انقلاب کرده‌اند و انقلابشان را دوست دارند اما از وضع معیشتی‌شان ناراحت‌اند. به لحاظ اقتصادی، ارزش‌هایمان متفاوت از قبل شده، فرماندۀ واحد اقتصادی نداریم و تیم دولت هم ضعیف عمل می‌کند. قبول دارم که از لحاظ اقتصادی و معیشتی تا حدی ضعیف هستیم ولی کلیت کشور قدرتمند است.»

dlr.jpgایران اینترنشنال - با افزایش هر روزه قیمت ارز و به تبع آن طلا و سکه در ایران، برخی رسانه‌ها و مقامات حکومتی مشغول تایید و تکذیب نقش دولت در این افزایش قیمت هستند. مساله‌ای که پیش از این و در سال‌های گذشته هم رخ داده است. آیا دولت واقعا در بازار نقش‌آفرینی می‌کند؟

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، دونالد ترامپ در دور اول ریاست‌جمهوری خود از برجام خارج و هم‌زمان بازار دلار در ایران ملتهب شد. همان زمان رسانه‌ها دولت حسن روحانی را متهم کردند که به عنوان بزرگ‌ترین عرضه کننده دلار در کشور، از افزایش قیمت این ارز سود می‌برد.

اکنون و در بهمن‌ ۱۴۰۳ که ترامپ به کاخ سفید بازگشته و پس از امضای فرمان احیای فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، قیمت دلار در بازار آزاد به بالای ۹۰ هزار تومان رسیده است، باز همین شایعات در فضای جامعه به گوش می‌رسد. شایعاتی که به نوعی عاملیت دولت را تداعی می‌کنند؛ آن هم در شرایطی که کنترل بازار ارز از دست رفته و قیمت ارز به شکلی بی‌سابقه، افزایش می‌یابد.

اکنون ضعف ساختاری دولت باعث شده نه توان تامین برق کشور را داشته باشد و نه جسارت افزایش قیمت بنزین را.

مرحله اول: ایجاد شایعه

در دور پیشین ریاست‌جمهوری ترامپ، حدود دو هفته پس از التهاب بازار در پی خروج آمریکا از برجام، روزنامه فرهیختگان در شماره سوم خرداد ۱۳۹۷، در مطلبی با عنوان «سود حاصل از افزایش قیمت دلار به جیب چه کسی می‌رود؟» نوشت: «درآمد و در واقع سود حاصل از این نوسان به‌طور منطقی به جیب دولت که بزرگ‌ترین منبع دلار در کشور (از طریق فروش نفت) است، واریز می‌شود؛ ضمن این‌که بودجه سالانه دولت‌ها بر پایه ارز به قیمت سال گذشته بسته شده و این افزایش حباب‌گونه قیمت ارز، دست دولت را در هر گونه فعالیت مالی باز می‌گذارد.»

حالا هم در فضای مجازی، مطلبی با عنوان «افزایش قیمت ارز و طلا، سیاست کثیف پزشکیان» دست به دست می‌شود که مشابه همان مطالب سال ۱۳۹۷، با همان استدلال‌هاست.

مرحله دوم: تکذیب

۲۴ بهمن‌، در حالی که هنوز مثل سال ۱۳۹۷، این اتهامات در رسانه‌های رسمی منعکس نشده، خبرگزاری مهر از فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، درباره دست داشتن دولت در بازار ارز پرس‌وجو کرد و او هم موضوع را تکذیب کرد.

مهاجرانی گفت: «وقتی قیمت سکه، طلا و ارز به‌طور لجام گسیخته افزایش می‌یابد، مردم شاکی می‌شوند و [چون] مهم‌ترین پشتوانه هر دولتی مردم هستند، واقعا آنچه که حاصل می‌شود به هیچ عنوان به نفع دولت نیست. اگر بخواهیم بگوییم که برای دولت می‌ارزد یا نمی‌ارزد، حتما می‌گویم نمی‌ارزد.»

zrn.jpgبه ما چشم‌بند و دهان‌بند زدند و پایمان را زنجیر کردند

ایران اینترنشنال - زهرا رهنورد، درباره شیوه آغاز حصر خود و میرحسین موسوی، از رهبران «جنبش سبز»، نوشت که در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، ماموران امنیتی با حمله به خانه آن‌ها، به این دو نفر چشم‌بند و دهان‌بند زدند، زنجیرهای سنگین بر پاهایشان بستند و به «نقطه‌ای در زیرزمینی متروک» پرتابشان کردند تا توبه کنند.

رهنورد در یادداشتی با عنوان «زمان و مکان برزخی؛ یادی از نخستین روز دستگیری در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹» که چهارشنبه ۲۴ بهمن در سایت کلمه منتشر شد، نوشته است که پس از انتقال به زیرزمینی متروک، «در یک بی‌زمانی تکان‌دهنده، مردانی ناشناس و نقاب‌دار»، درها را به رویشان قفل کردند.

رهنورد که از چهره‌های برجسته اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و همسر میرحسین موسوی است، با اشاره به محاصره ورودی بن‌بست اختر به وسیله ماموران، نوشت: «ده‌ها مامور به خانه ما حمله می‌آورند ...، نه با تیر و تفنگ و قمه و ساطور اما با چهره‌های خشن و بی‌رحم. دست یکی از آن‌ها پاره کاغذی است که رویش جرم‌های خیالی به ما نسبت داده‌اند. درهای آهنی زوزه‌کشان به هم می‌خورند.»

رهنورد که از ۱۴ سال پیش در حصر خانگی به سر می‌برد، درباره تفتیش خانه‌شان به دست ماموران نوشت: «بدون واهمه و بی هیچ ملاحظه ... گویی با هیاهویی عمدی مشغول زیر و رو کردن اثاث خانه هستند. خِر و خِر و دینگ دَنگ و تَرق و تُروق. اجسام سنگین، کمد و مبل قفسه کتاب، تلویزیون و ظروف و وسایل خانه را به این طرف و آن طرف می کشند.»

او با ابراز خشنودی از این‌که پیش از هجوم ماموران، بیشتر آثار هنری خودش و میرحسن موسوی و مجسمه‌ها و تابلوها را از خانه خارج کرده بودند، اضافه کرد: «چیزی که به آن‌ها دیکته شده در این خانه وجود ندارد. خودشان هم می‌دانند که این‌ها بهانه است. ابزار ارتباط با بیگانگان؟! یک بهانه است برای دستگیری ما.»

عبدالله مومنی در خصوص نامه زهرا رهنورد:

نامه دردناک خانم رهنورد درباره خاطره ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ و برخوردهای ضد انسانی سیستمی خشونت گرا ، حقیقتا خوره ی روحمان شد. از دیگر سو مقاومت و پایداری رهبران جنبش سبز، برگی افتخارآمیز از آزادیخواهی ایرانیان در برابر خونتای استبداد شد. آری در آن جنبش کشته و شهید دادیم ، زخم خوردیم در زندان‌ افتادیم اما زنده بودن جامعه را فریاد زدیم و اینکه در برابر کژکارکردیها ایستادگی عظیم ملی شد. ما ایرانیان دوباره خود را باز یافتیم .


گرچه رهبران جنبش را در زیر زمین نمور و تاریک با زنجیرهای سنگین در بند کردند. اما غافل از اینکه حریت و شرافت میرحسین و رهنورد و کروبی بر تزویر و قلدری قداره بندان فائق آمد و مقاومت سترگ آنها در یاد تاریخ دموکراسی خواهی خواهند ماند. برگی سبز و درخشان بر تارک آزادیخواهی ایران


ما اکنون خود را روایت خواهیم کرد تا زمانی که بتوانیم نهال دموکراسی و آزادی را ‌در این سرزمین سبز کنیم . ما با درهم آمیزی رو به پیش همه تلاش‌هایی ملی مان در جنبش سبز و جنبش زن زندگی آزادی خواهیم دانست روزی می توان صلا سر داد که " سر اومد زمستون" به امید و اشتیاق صدا خواهیم زد " یه روز خوب میاد".

امروز چهارشنبه بیست‌وچهارم بهمن‌ماه، کاروانی متشکل از ده‌ها کامیون نظامی که حامل تانک‌های جنگی و تجهیزات زرهی بودند، با اسکورت چندین خودروی مسلح تویوتا هایلوکس از زاهدان به شهرستان‌های چابهار، راسک و سرباز منتقل شدند.

بر اساس گزارش حال وش، دلیل این انتقال هنوز به‌طور رسمی مشخص نشده است، اما این اقدام در شرایطی انجام می‌شود که گروه جیش العدل هفته گذشته، در تاریخ هجدهم بهمن‌ماه، با انتشار ویدیویی به جمهوری اسلامی اولتیماتوم ده روزه‌ای درباره توقف تخریب منازل شهروندان بلوچ ارائه کرده بود.

تکلیف ما پنجاه و هفتی ها

| No Comments

12-9.jpgمهدی نصیری

ستیز با پنجاه و هفتی ها و انواع نسبت‌ها و دشنامها را حواله آنان کردن، امر مثبت و متمدنانه ای نیست. انقلاب ۵۷ محصول یک مقطع تاریخی ویژه بود که طوفانی از چپ گرایی در جهان جریان داشت و ایران نیز که در همسایگی کانون این طوفان و آتش فشان یعنی شوروی سابق بود، از تاثیرات مخرب این طوفان برکنار نماند‌. همزمان موجی از احیأگری‌ اسلام سیاسی مبتنی بر قرائتی تکفیری و غرب ستیزانه از اسلام در آسیا و جهان عرب به راه افتاده بود که با جریان چپ - علی رغم تفاوت‌های بنیادین و ماهوی - تلاقی پیدا کرد و در ایران ایدئولوژی التقاطی انقلاب ۵۷ (ارتجاع سرخ و سیاه) را رقم زد.

اکثر روشنفکران و تحصیلکردگانی که تحت تاثیر این معجون قرار گرفتند و به مبارزه با نظام پهلوی پرداختند، در خواب شبشان هم نمی دیدند که محصول این انقلاب نظامی به نام جمهوری اسلامی شود که در زمره یکی از خشن ترین، فاسدترین، دروغگوترین و ناکارآمدترین نظامهای سیاسی دنیای معاصر قرار گیرد.

البته باید تصدیق و تصریح کرد که عموم روشنفکران و تحصیلکردگان انقلابی، از جمله این طلبه کوچک، بی اطلاع و یا واجد آگاهی هایی اندک از سیاست و اقتصاد و ماهیت ویرانگر اندیشه مارکسیسم و اسلام مورد نظر روحانیت انقلابی با رهبری آقای خمینی بودند که در ادامه به آقای خامنه ای به ارث رسید.



این مقدمه را از این رو گفتم تا یادآور شوم که انگیزه اساسی در رقم زدن انقلاب ۵۷ نه آگاهی و قصد ویرانگری بلکه جهل و خامی بوده است که البته در نتایج ویرانگری که به جا گذاشت، تفاوتی ندارد.

اگر در یک حادثه، از سر خطا فردی به قتل برسد یا از سر عمد، بالاخره فاجعه ای رخ داده و جان انسانی ستانده شده، اما در چگونگی برخورد ما با قاتل باید تفاوت وجود داشته باشد. قانون شرعی و عرفی نیز چنین تفاوتی را لحاظ می کند.

پس وظیفه متضرران و قربانیان فاجعه ۵۷ در عین نقد و نفرین اندیشه و ایدئولوژی پنجاه و هفتی، عدم ستیز و لعن و نفرین مرتکبان ناآگاه و یا فریب خورده آن است، چون هیچ نتیجه ای جز تعمیق شکافها و زخمهای ملی که مانعی برای ساخت ایرانی آباد و آزاد است، ندارد اما و صد اما این وظیفه قطعی پنجاه و هفتی هاست که صریح و شجاعانه از گذشته خود اعلام توبه و انزجار کرده و به خطای خود و ضربه ای که به ایران زدند و چنین جهنمی را ایجاد کردند، اعتراف کنند تا از شدت دلخوری و عصبانیت نسل‌هایی که نقشی در برآمدن این فاجعه قرن نداشتند، بکاهند و راه همدلی و همگرایی را برای آینده هموار کنند‌.

econ.jpgپویا جبل‌عاملی، سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، در سرمقاله امروز این روزنامه از داستان‌ کشورهایی نوشت که «سردمدارانش به عموم نشان می‌دهند که «همین است که هست!»

متن کامل این سرمقاله به این قرار است:

بریتانیا تا قبل از سده هجدهم از تمام کشورهای اروپایی عقب‌تر بود. حتی در کشتیرانی که بعدها کسی نتوانست در اروپا جای آن را بگیرد، تا قبل از این قرن عقب‌تر از هلند و اسپانیا و پرتغال بود؛ اما چه شد که از قرن هجدهم و پس از انقلاب شکوهمند ورق برای انگلوساکسون‌ها برگشت؟

مهم‌ترین دلیل آن بود که از این دوران به بعد، همه اقشار جامعه بریتانیا این امید را داشتند که وضعیت خود را به شکل قابل توجهی بهبود ببخشند. طبقات پایین می‌دانستند چون گذشته لزومی ندارد در جا بزنند. آنها افراد زیادی را دیده بودند که با ابداعات و کارآفرینی چگونه مبدل به ثروتمندترین افراد جامعه شدند. این امر دیگر یک استثنا نبود.

در طبقه متوسط نیز، با ابزارهای مالی تازه و راه بازشده برای سرمایه‌گذاری، هزاران نفر می‌توانستند زندگی خود را بیش از پیش ارتقا دهند. انقلاب فکری ناشی از موج لیبرالیسم به دست افرادی چون جان لاک و باز شدن بستر اجتماعی و سیاسی ناشی از انقلاب شکوهمند و تعمیق اقتصاد بازار، بریتانیا را به خطه‌ای متفاوت نسبت به دیگر کشورهای اروپایی برای رشد و توسعه و ثروت‌اندوزی همه اقشار مبدل کرده بود. آمار نشان می‌دهد که از ۲۲۶صنعتگر بزرگ بریتانیا در سال۱۸۵۰، تنها دو نفر از اعیان بودند. کشوری جهش می‌کند که مردمانش آزادانه، «امید» به تغییر در زندگی خود داشته باشند.



اما تاریخ داستان‌های عکس این را زیاد روایت می‌کند. داستان کشورهایی که مردمانش امید تغییر ندارند. داستان کشورهایی که سردمدارانش به عموم نشان می‌دهند که «همین است که هست!» بلوک شرق کمونیستی مملو از این مثال‌هاست. در رومانی چائوشسکو، مردم فکر می‌کردند اگر تحمل کنند و همراه با تصمیمات دولت باشند تا بدهی خارجی مرتفع شود، دیگر وضعیت تغییر می‌کند. اما این‌گونه نشد. لیست جیره‌بندی غذا که در ابتدا سخاوتمندانه و قرار بود هر فرد در سال ۱۱۴تخم‌مرغ و ۵۴کیلو و ۸۸گرم گوشت و ۱۴کیلو و ۸۰گرم سیب‌زمینی بخورد، به جایی رسیده بود که افراد ماه‌ها بی‌گوشت سپری می‌کردند. جیره‌بندی بنزین نیز با نوآوری چائوشسکو در به‌کارگیری مجدد اسب در حمل‌ونقل شهری، تراز شده بود!

همه پیشرفت می‌کردند؛ اما رومانی چائوشسکو در تاریخ عقبگرد می‌رفت. اما فکر می‌کنید مشکل از که بود؟ بله مشکل از مردمی بود که توصیه‌های حکومتی و کمونیستی را درست اجرا نمی‌کردند. فرقی هم نمی‌کرد که یک‌سال، ۱۰سال، ۲۰سال و... از اجرای این توصیه‌ها بگذرد و شما نتایج آن را در زندگی خود و شهروندان دیگر نبینید. به هر حال راه حکومت چائوشسکو درست و بدون تغییر بود. این مردم بودند که نمی‌توانستند درست این توصیه‌ها را پیاده کنند تا پیشرفت کنند.

آلبانی انور خوجه اما پر از امید بود؛ البته تنها برای آنان که همراه او و حزب کمونیست در منطقه «بلوک» زندگی می‌کردند. او که از سال۱۹۶۰ پایش را از آلبانی بیرون نگذاشته بود، ذاتا از خارجی‌ها و به‌ویژه آمریکایی‌ها و بریتانیایی‌ها نفرت داشت. آن‌چنان‌که از سال۱۹۴۶ و در ابتدای حکومتش سفارت این دو کشور را تعطیل کرد و دیپلمات‌هایشان را از کشور اخراج کرد و هرگز نخواست دوباره با آنها تجدید رابطه کند یا مذاکره‌ای با آنها داشته باشد. تنها راه زیستن بدون فقر آن بود که بتوانی از سلسله‌مراتب حزب کمونیست بالا بروی تا بتوانی در «بلوک» زندگی کنی. اما آنجا نیز معلوم نبود باقی بمانی. آن‌چنان‌که محمد شهیو، نخست‌وزیر انور خوجه تنها به‌خاطر ازدواج پسرش از چشم خوجه افتاد و در نهایت مجبور به خودکشی شد.

در آلبانی، مقدرات هر کس در دست خوجه بود. اگر روزی از کسی خوشش می‌آمد آن فرد بالا می‌آمد، ولی روزی دیگر باید از «بلوک» اخراج می‌شد. خوجه نیازی به پاسخ‌گویی به هیچ ارگان و فردی نداشت. نیاز نداشت که توضیح دهد چرا باید مردم هر روز فقیر‌تر شوند و هیچ امیدی به تغییر نباشد. گو آنکه دولت نخست‌وزیر و وزرا داشت و معیشت مردم در دست آنان بود. مردم او از زندگی فعلی و آتی خود ناامید بودند، نه سرمایه‌گذاری خارجی وجود داشت و نه ارتباطی و نه سفره‌ای که در آن قوت کافی پیدا شود. در عوض خوجه‌ای بود که به مردم اطمینان می‌داد اگر در راهی که انتخاب کرده‌اند، پایمردی کنند، آینده ازآن آنان خواهد بود. اما روزگاری رسید که دیگر حتی «بلوک»نشینان نیز به این حرف خوجه، اعتقاد نداشتند.

farrokhi.jpgبهرام فرخی ـ در دنیای سیاست، برخی تصمیمات و پیشنهادها چنان غیرمنتظره و بحث‌برانگیز هستند که نه‌تنها اهداف اولیه خود را محقق نمی‌کنند، بلکه به عاملی برای بحران‌های جدید تبدیل می‌شوند. یکی از این نمونه‌ها، پیشنهاد دونالد ترامپ در مورد تبدیل نوار غزه به یک "ساحل رویایی" و انتقال جمعیت فلسطینی آن به کشورهای دیگر بود.

پیشنهادی غیرمنتظره و واکنش‌های جهانی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که با سر و صدای تبلیغاتی فراوان اولین شخصیت سیاسی جهان بود که در دوره ریاست‌جمهوری دوم دونالد ترامپ به واشنگتن سفر کرد، با هدف جلب حمایت آمریکا برای تشدید فشارها بر ایران و حتی تحریک به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی راهی ایالات متحده شد. اما او در آنجا با پیشنهادی غیر منتظره از سوی ترامپ مواجه شد: تصرف نوار غزه، تبدیل آن به منطقه‌ای توریستی در شرق مدیترانه و انتقال ساکنان فلسطینی آن به کشورهای عربی دیگر.

این پیشنهاد، که به‌سرعت واکنش‌های شدیدی در سطح بین‌المللی برانگیخت، از همان ابتدا به دو صورت تفسیر شد: برخی سیاستمداران آن را به سخره گرفتند و برخی دیگر به‌شدت به آن تاختند. در سراسر جهان عرب، چه در سطح مردمی و چه در میان رهبران سیاسی، مخالفت‌های گسترده‌ای علیه این طرح شکل گرفت. در نتیجه، دولت‌های عربی که در سال‌های اخیر به سوی عادی‌سازی روابط با اسرائیل گام برداشته بودند، به‌ناگهان خود را در موقعیتی دیدند که ناگزیر به اعلام موضعی شدید علیه این پیشنهاد شدند.

Babak_Khati.jpg

خوشبختانه در حال حاضر، تکلیف اکثریت مردم با حکومت و دولت بی‌اختیار زیرمجموعه‌ی آن روشن است؛ چه آنهایی که انتخابات اخیر ریاست جمهوری را تحریم کردند و چه آنانی که با استخوانی در گلو و به امید تنها کمی بهتر شدن شرایط پای صندوق‌های رای رفتند.

مساله اما این است که اصحاب و تئوریسین‌های اصلاح‌طلبی حکومتی پس از سه دهه تلاش برای حفظ اصل نظام -که روزنه و راه‌گشایی از موارد آخر آن بوده- به جای پاسخگویی "همیشه" دست پیش را می‌گیرند و "همچنان" از عالم و آدم طلبکارند.

za.jpgاحمد زیدآبادی

من معمولاً سعی می‌کنم از احساسات بد فاصله بگیرم اما ملایمترین توصیفی که این روزها می‌توانم از حس و حالم به دست دهم "حس انتظارِ توأم با سردرگمی و بی‌قراری و نکبت" است!

به احتمال زیاد، آتش جنگ در نوارغزه از هفتۀ آینده دوباره شعله‌ور می‌شود. اوضاع ایران بیش از هر زمانی در تاریخ معاصر، مبهم و نامشخص است. آلترناتیو قابل اجرایی به جای مذاکره با آمریکا مطرح نمی‌شود. انگار همه در انتظار حادثه‌ای غیرمنتظره، از ارائۀ هر نوع ابتکار تازه بی‌نیاز یا ناتوان شده‌اند.

قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ سناریوهای قابل فرض، آرامش‌کُشند.

از شما چه پنهان که من اهل نیایشم. گاهی که در آن غرق می‌شوم یک ندای باطنی غیرقابل توضیح روزهای بهتری را وعده می‌دهد. روی چه حسابی؟ با هیچ حساب و کتابی جور در نمی‌آید. "به غیر حساب" است. فقط یک احساس شخصی است. دلیلی ندارد که دیگران برای آن تره خرد کنند اما در لحظاتی مرا نگه می‌دارد و آرامش می‌دهد.

ما دوپاها خیلی به خود غره‌ایم، اما دانش‌مان اندک است! چه بسا اتفاقی را آرزو کنیم که کارمان را خراب کند و یا از اتفاقی بهراسیم که مایۀ نجات‌مان باشد. چون جهان بخصوص جهان انسانی، بی‌نهایت پیچیده و اگر به عده‌ای از داروینیست‌ها بر نخورد کاملاً "رازآلود" است. گاه از روی عجله شر خود را طلب می‌کنیم.

در همین زمینه:

مناظره خبرساز احمد زیدآبادی و مصطفی مهرآئین

:::

Mohammad_Tabatabai.jpgدر طی سال‌های گذشته علم روانشناسی در دنیا و به طبع در ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار شده است و با گسترش شبکه‌های اجتماعی و اینترنت روز به روز به این جایگاه افزوده میشود. از کلاسها و سمینارهای انگیزشی تا کارگاه‌های موفقیت و شبکه‌های آنلاین زندگی بهتر.
جایگاه و اهمیت این علم را میتوان از دیدگاههای متفاوت مورد بررسی قرار داد. از یک سو میتوان این سوال را مطرح کرد که چه فرصت هایی کاربرد علم روانشناسی را برای ارتقا سلامت روانی، فکری و رفتاری فرد در جامعه ارائه میدهد و از سوی دیگر با خود چه خطراتی را می‌تواند به همراه داشته باشد، اگر آگاهانه و براساس معیارها و مقیاس‌های علمی بنا نشده باشد.

khamenei.jpgدر حالیکه مقامات و پادوهاى دولت وفاق، یعنى جواد ظریف و عباس عراقچى از سوى، مسعود پزشکیان بدنبال مذاکره با آمریکا فرستاده شده‌اند، خامنه اى هر بار در سخنرانى‌هایش، موضع گیرى هاى عجیب و قریبى از خود نشان میدهد که نشانه ى ذهن بیمار و نا میزان و سر در گم او دارد. با اینکه خامنه اى در چهار سخنرانى اخیرش یکى به نعل میزد و یکى به میخ! در آخرین سرى از این سخنرانیها و در جلوى دوربینها مذاکره با آمریکا را رد کرد. خامنه اى ۱۰ روز پیش، در دیدار با مسئولان نظام چنین سخنان صریحی در رابطه با منع مذاکره با آمریکا عنوان نکرده بود و رسانه‌ها چنین استنباط کردند که خامنه‌ای یک مجوز مشروط و با احتیاط برای مذاکره با دولت جدید آمریکا صادر کرده است، چرا که گفته بود «حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله می‌کنیم، انسان... ممکن است معامله هم بکند اما می‌فهمد که چه‌ کار باید بکند.» از سوی دیگر دو روز پس از سخنان خامنه‌ای، عباس عراقچی وزیر خارجه را نیز راهی قطر میکند تا با مقام‌های این کشور دیدار کند. سخنگوی وزارت خارجه ایران اگرچه اعلام کرد که در دیدارهای آقای عراقچی صحبت از مذاکره با آمریکا نشده است اما رسانه‌ها این سفر را زمینه‌سازی رد و بدل کردن پیام‌های غیرمستقیم میان ایران و آمریکا تفسیر کردند و در نهایت دو روز پیش سخنگوی وزارت خارجه قطر از آمادگی این کشور برای میانجی‌گری میان ایران و آمریکا «برای حل اختلافات بین ۲ کشور بر سر برنامه هسته‌ای» خبر داد. در این موش و گربه بازى‌ها نشان از مذاکرات در روزهاى آینده داشت، که در سخنرانى هاى بعدى گدارها را هم به آب داد.

نوبت سیدعلی؟

| No Comments

kayhan.jpg«جمهوری اسلامی از همیشه ضعیف‌تر است»؛ هانا نویمان: سرنگونی اسد می‌تواند اثر دومینویی ایجاد کند

کیهان لندن - هانا نویمان نماینده‌ی آلمان در پارلمان اروپا در یک مصاحبه‌ اختصاصی با IPPEN.MEDIA توضیح می‌دهد که رژیم ایران اکنون چه نقشی در خاورمیانه ایفا می‌کند و آیا زمامداران جمهوری اسلامی تحت فشار داخلی قرار خواهند گرفت یا نه. این سیاستمدار عضو «حزب سبزها» مسئولیت ریاست هیئت روابط اتحادیه اروپا با ایران را نیز بر عهده دارد.

نویمان که از حامیان قرار گرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپاست، می‌گوید با ضرباتی که حماس و حزب‌الله از اسرائیل دریافت کردند و پس از فروپاشی بشار اسد، رژیم ایران هم به شدت ضربه‌پذیر شده است.

-[حکومت] ایران در ماه‌های اخیر شکست‌های ژئوپلیتیک متعددی را متحمل شده؛ به ویژه با سقوط بشار اسد در سوریه و موفقیت‌های نظامی اسرائیل. واقعا تهران تا چه حد تضعیف شده است؟

- رژیم ایران از لحاظ ژئوپلیتیک بیش از هر زمان دیگری در سال‌های اخیر تضعیف شده است. در گذشته، قدرت آن بر پشتیبانی از گروه‌های نیابتی مسلح مانند حزب‌الله استوار بود. در درگیری‌ها، رهبران جمهوری اسلامی همواره به‌ عنوان یک نیروی پشتیبان برای این گروه‌ها عمل می‌کردند؛ مانند یک «برادر بزرگ‌» که در دعواهای مدرسه از برادر کوچک‌ حمایت می‌کند.

اما مشکل اینجاست که در ماه‌های اخیر، این برادر بزرگ (رژیم ایران) دیگر حضور مؤثری نمی‌توانسته داشته باشد. این امر باعث تضعیف گروه‌های نیابتی شده و در نتیجه، رژیم ایران را نیز ضعیف کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

-آیا عدم حمایت جمهوری اسلامی باعث سقوط اسد شد؟

- بله، تا حدی! گروه شورشی تحریرالشام سوریه یکی از اولین گروه‌هایی بود که ضعف احتمالی جمهوری اسلامی ایران را آزمایش کرد و موفق شد. آنها بررسی کردند که پشت سر اسد چه حمایتی باقی مانده و دریافتند که پشتیبانی چندانی وجود ندارد.

- کدام گروه‌ها بیشترین آسیب را از ضعف جمهوری اسلامی دیده‌اند؟

- بطور ویژه حزب‌الله. این گروه به شدت از سوی اسرائیل تحت حمله قرار گرفته. اگرچه حزب‌الله بارها از [حکومت] ایران درخواست کمک کرده، اما در عمل تقریباً به حال خود رها شده است.

-آیا این تحولات می‌توانند منجر به یک اثر دومینویی شوند؟

- قطعاً. اکنون سایر بازیگران نیز ممکن است به فکر آزمایش گروه‌های نیابتی [رژیم] ایران بیفتند تا ببینند آیا هنوز از سوی «برادر بزرگ‌» حمایت می‌شوند یا نه. همچنین این وضعیت جمهوری اسلامی را در بحران شدیدی در سیاست خارجی قرار داده. ما شاهد پیشنهادهای دیپلماتیک شتابزده‌ از سوی زمامداران ایران به طرفین مختلف هستیم. علاوه بر این، یک مشکل لجستیک نیز ایجاد شده است: بسیاری از تسلیحات ایران از طریق سوریه به حزب‌الله و حماس منتقل می‌شد، اما این مسیر اکنون عملاً مسدود شده است.

-به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی از تحولات سوریه نگران است؟

-بله، به ویژه به دلیل ضعف یکی از مهم‌ترین متحدانش، یعنی روسیه. روسیه دو پایگاه نظامی مهم خود را در سوریه از دست داده است. این یک شکست استراتژیک جدی برای مسکو به شمار می‌رود، به ویژه در زمینه عملیات نظامی روسیه در آفریقا.

بنیامین نتانیاهو: «با توجه به اعلام حماس مبنی بر نقض توافق و خودداری از آزادی گروگان‌های ما، شب گذشته به ارتش دستور دادم نیروهایش را در نوار غزه مستقر کند. اگر حماس تا ظهر شنبه گروگان‌ها را آزاد نکند، آتش‌بس پایان یافته و اسرائیل تا شکست کامل حماس به نبردهای شدید باز می‌گردد.»

13-1.jpgایندیپندنت فارسی - حافظ بشار اسد، پسر رئیس جمهوری مخلوع سوریه ویدیویی از خود را در یکی از خیابان‌های مرکزی مسکو در تلگرام و توییتر منتشر کرد. این اولین تصویر یکی از اعضای خانواده بشار اسد است که پس از سقوط رژیم بعث سوریه در آذرماه و فرار به روسیه منتشر می‌شود.

حافظ بشار اسد در این ویدیو می‌گوید که تنها یک حساب در شبکه‌های اجتماعی اکس و تلگرام دارد. شبکه اسکای‌نیوز عربی با بررسی این ویدیو گزارش کرد پسر ۲۴ ساله بشار اسد این ویدیو را در خیابان لوکس بولشایا اوردینکا در نزدیکی کاخ کرملین در مرکز مسکو ضبط کرده است.

حافظ بشار اسد، دو روز پیش از انتشار این ویدیو، پیام را در تلگرام منتشر کرده و در آن درباره آخرین ماه‌های حضور بشار اسد در قدرت و وضعیت خانوادگی توضیح داده بود.

به گفته حافظ بشار، او برای تکمیل تز دکتری خود به مسکو سفر کرده بود و همراه با مادرش اسما که برای عمل پیوند استخوان بستری بود و خواهرش زین در پایتخت روسیه اقامت داشت. حافظ بشار می‌گوید در ماه نوامبر به دمشق بازگشت و در کنار برادرش کریم و پدرش بود اما مادر و خواهرش همچنان در مسکو ماندند.

تیزر تبلیغاتی همایون شجریان برای یک باشگاه بوکس

:::

آقایان مسئول در جمهوری اسلامی یکایک شما در برابر خدا و مردم و تاریخ مسئولید.

چشم ها را باز کنید مترو هفت تیر ۲۴ بهمن ١۴٠٣

munich.jpgرادیو فردا - پلیس شهر مونیخ، در جنوب آلمان، روز پنج‌شنبه، ۲۵ بهمن، خبر داد که راننده خودرویی که عامدانه در خیابان با حاضران در یک تجمع برخورد کرده یک پناهجوی ۲۴ ساله افغانستانی بوده است.

رسانه‌های محلی در آلمان تعداد مجروحان حادثه را تا ۲۸ نفر اعلام کرده و خبر داده‌اند که راننده خودرو دستگیر شده است. خبرگزاری فرانسه به نقل از پلیس مونیخ، مظنون حادثه را یک پناهجوی جوان افغان معرفی کرده است.

پناهجو بودن عامل حادثه احتمالا بار دیگر در آلمان به بحث لزوم اخراج پناهجویان و مهاجران غیرقانونی دامن خواهد زد.

هنوز هیچ خبری از کشته شدن کسی در این حادثه منتشر نشده است.

خبرگزاری فرانسه به نقل از فرماندار ایالت نوشت که پلیس این حادثه را «حمله مشکوک» در نظر می‌گیرد.

حمله به یک تجمع در شهر مونیخ با خودرو تنها یک روز پیش از آغاز برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ رخ می‌دهد که قرار است میزبان چندین مهمان عالی‌رتبه از جمله ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، و جی. دی. وَنس، معاون دونالد ترامپ، باشد.

به نوشته خبرگزاری رویترز، این حادثه در فاصله کمتر از دو کیلومتری محل برگزاری کنفرانس روی داده است.

خبرگزاری رویترز گزارش می‌دهد که پلیس «عملیاتی گسترده» را در اطراف ایستگاه قطار مرکزی مونیخ آغاز کرده است.

به نوشته یک رسانه محلی، خودرو به افراد حاضر در یک تجمع اتحادیه کارگری حمله کرده است.

آلمان در حالی بار دیگر شاهد برخورد عامدانه یک خودرو با مردم حاضر در خیابان‌هاست که کمتر از دو ماه پیش خودرویی دیگر در شهر ماگدبورگ خود را به مردم زد و جان چند نفر را گرفت.

اولین فیلم از دستگیری مظنون:

زیر گرفتن جمعیت در یک بازارچه‌ٔ کریسمس در شهر ماگدبورگ که شامگاه ۳۰ آذرماه توسط «یک پزشک اهل عربستان سعودی» صورت گرفت، دست‌کم پنج کشته و بیش از ۲۰۰ مجروح بر جا گذاشت.

در همین حال روز پنج‌شنبه یک مرد افغان که مظنون به داشتن انگیزه‌های جهادی است، به دلیل حمله سال گذشته او با چاقو در یک تجمع ضداسلامی در شهر مانهایم آلمان محاکمه شد. حمله او منجر به کشته شدن یک پلیس و زخمی شدن پنج نفر دیگر شد. این دادگاه در حالی آغاز شد که موضوع مهاجرت در آلمان، همزمان با انتخابات زودهنگام ۲۳ فوریه، به شدت مورد بحث است.

متهم که «سلیمان آ.» نام دارد، در این حمله با چاقوی شکاری، ابتدا به یکی از سخنرانان و حاضران حمله کرد و سپس پلیسی را که برای کمک آمده بود هدف قرار داد. این پلیس دو روز بعد جان باخت. دادستان‌ها می‌گویند که سلیمان آ. به گروه داعش تمایل داشته، اما اتهامات تروریستی علیه او مطرح نشده است.

sing.jpgایران اینترنشنال - آزاد، خواننده معترض پس از واکنش‌های گسترده به ویدیوی آوازخوانی خود در مترو، در پیامی ویدیویی گفت زاویه‌ای با نظام ندارد. کاربران شبکه‌های اجتماعی این پیام ویدیویی را نتیجه فشار نهادهای امنیتی بر او ارزیابی کرده‌اند.

در روزهای گذشته ویدئویی از یک خواننده معترض به نام «آزاد» منتشر شد که نشان می‌داد او در ایستگاه مترو تجریش ترانه‌ای با عنوان «ما سربلندیم» را اجرا کرد.

این ترانه نسخه بازنویسی شده از ترانه «بیا بنویسیم» اثر مهستی است.

این خواننده بر روی این ویدیو که تا ظهر سه‌شنبه ۲۳ بهمن بیش از ۲۵ میلیون بار دیده شده است، نرخ دلار را درج کرد که در ۲۱ بهمن ۹۰ هزار تومان را رد کرده بود.

او همراه با این ویدیو در حساب اینستاگرام خود نوشت: «هیچ کس در تاریخ، اندازه ما خون دل نخورده. حیف از عمر و جوانی‌مان.»

انتشار این ویدیو در رسانه‌های اجتماعی با استقبال گسترده کاربران مواجه شد و بسیار آن را بازنشر کردند.

این خواننده معترض پس از بازنشر گسترده ویدیوی آوازخوانی‌اش، با انتشار یک پیام ویدیویی در حساب اینستاگرام خود گفت اشاره‌اش به کاهش ارزش ریال، به نوعی اعتراض به تحریم‌ها بوده و به قول خودش، زاویه‌ای با نظام ندارد.

او در این ویدیو که آن را همراه با «شکلک خنده» منتشر کرد، خود را «عاشق نظام، ایران و رهبر جمهوری اسلامی» معرفی کرد.

انتشار این پیام ویدیویی با واکنش دوباره کاربران شبکه‌های اجتماعی مواجه شد و برخی آن را نتیجه اجبار و فشار نهادهای امنیتی بر این خواننده معترض پس از آوازخوانی‌اش در مترو ارزیابی کردند.

الهام امیدواری، یکی از کابران شبکه ایکس با انتشار هر دو ویدیوی این خواننده معترض نوشت: «اعتراف اجباری آزاد، خواننده ویدیویی که وایرال شده بود! این روش سرکوب‌گرانه جمهوری اسلامی دیگر برای همه مردم شناخته شده است.»

این نخستین بار نیست که هنرمندان در ایران تحت فشار نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ناچار به پس کشیدن از مواضع خود و تایید مواضع حکومت می‌شوند.

جمهوری اسلامی از ابتدای استقرار خود در ایران، از این شیوه به عنوان یکی از راه‌های سرکوب اقشار مختلف جامعه استفاده کرده است.

اعترافات اجباری برخی از بازداشت‌شدگان خیزش «زن، زندگی، آزادی»، چهار زندانی سیاسی کرد اعدام شده در سال ۱۴۰۲، نوید افکاری، کشتی‌گیر اعدام شده، علی یونسی و امیرحسین مرادی، دو دانشجوی زندانی، احمدرضا جلالی، پزشک ایرانی-سوئدی محکوم به اعدام و میلاد حاتمی، چهره‌ مشهور اینستاگرامی، از جمله اعترافات اجباری است که در سال‌های اخیر اخذ و منتشر شده‌اند.

boors.jpgارزش دلاری بازار سرمایه ایران به زیر ۱۱۰ میلیارد دلار رسید

برای مقایسه، تنها ارزش کمپانی دارویی فایزر در امریکا ۱۴۴ میلیارد دلار است.

ارزش کل بازار سهام آمریکا ۶۲ تریلیون دلار است. حدوداً ۶۰۰ برابر ایران. جمعیت امریکا ۴ برابر جمعیت ایران است.

در ۲۰ روز کاری گذشته شاهد از بین رفتن بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایه سهام داران بورسی در بازار سهام بودیم

از تاریخ ۱۹ دی ماه سال جاری که ارزش دلاری بازار سرمایه به اوج چند ماه گذشته یعنی به بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار رسید تا به امروز شاهد افت سنگین ۱۶.۵% ارزش دلاری بازار سرمایه بودیم به نحوی که در حال حاضر ارزش دلاری بازار تا کف ۵ ساله خود تنها ۵% فاصله دارد.

خربازار غریبی است

| No Comments

kharbazaar.jpgح-درویشی

- آخوندها می خواهند در دولت استخدام شوند

- بازاریان می خواهند وارد سیاست شوند

- معیار پست و مقام گرفتن شارلاتان بازی است

رد و قبول در تحصیلات از روی دسته بازی های سیاسی است.

بخشی از نامه ذکاءالملک فروغی به سید حسن تقی‌زاده در صدسال پیش

▫️ متحیرم که چه عرض کنم. مجلس شورای ملی نمایش غریبی از خود می‌دهد. آنچه در روزنامه‌ها ملاحظه می‌فرمایید نمونه‌ی خیلی ضعیفی از حقیقت است. بیرون مجلس هم نعوذ بالله.

🔸می‌فرمایید در این مدت کسی به فکر من نیفتاد. بفرمایید کسی به فکر چه افتاد؟ آنچه من می‌بینم در این مملکت همه‌کس از اعلی و ادنی بدون استثنا (یعنی اگر استثنایی باشد همان در حکم النادر کالمعدوم است) وجهه‌ی همتش تحصیل مال است و بس. آنهم گویی ملتزم شده‌اند از غیر مجرای صحیح باشد و انصاف این است که از مجرای صحیح میسر نمی‌شود. مگر اینکه شخص به قوت لایموت قانع شود. آنهم باز نه برای همه‌کس.

🔹یگانه وسیله‌ی تحصیل شغل و مقام و هر مقصود دیگر، امروز دسته‌بندی و انتریگ‌بازی و شارلاتانی است. تا آنجا که معلم شدن و حتی رد و قبول شاگردان در امتحانات از روی دسته‌بندی و به ملاحظات شخصی می‌شود.

🔸 وزرا به قول عوام مثل پیراهن و زیرجامه عوض می‌شوند و هر وزیری که عوض می‌شود و بر سر کار می‌آید، اجزای ادارات را بیرون می‌کند و یک دسته تازه از قوم و خویش‌های خود یا دوستان یا کسانی که با او برای وزیرشدنش در دسیسه‌کاری شریک بوده‌اند، بر سر کار می‌آورد بی‌هیچ مناسبتی.

🔹 تجار و کسبه دست از کاسبی برداشته و سیاست‌مآب شده و منظور واحد از سیاست‌مآبی این است که از این نمد کلاهی داشته باشند. هرچه آخوند و ملا هست می‌خواهد یا در ادارات مستخدم باشد (استخدام شود) یا مستمری‌خور باشد.

حضرتعالی می‌دانید که قحط‌الرجال امروزی ما نتیجه آن است که در دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه از لیاقت اشخاص صرف‌نظر کرده و هوسناکی اولیای مملکت، مدار امور بود.

🔸حالا به مراتب بدتر شده و فقط انتریگ‌ و دسیسه و دسته‌بندی و فحاشی و بستگی به مقامات مقتدره‌ی خارجی و داخلی میزان پیشرفت مقصود است و بنده پیش‌بینی می‌کنم که اگر امر بر همین منوال بگذرد، تا ده پانزده سال دیگر معلومات ایرانی‌ها به درجه‌ای برسد که یک نفر آدم قابل مخاطبه و مصاحبه یافت نشود و اعضای ادارات، همه اشخاصی باشند که پانزده سال قبل، قابل مهتری و جلوداری شمرده نمی‌شدند.

🔹سست عنصری و سبکسری ما به جایی رسیده که از یک طرف جراید جدیدالتاسیس ما به مناسبت احوال روسیه موسوم به «طوفان» و «آتشفشان» و «احشویروش» می‌باشند (به مناسبت اینکه وزیر مختار روس، یهودی است). از طرف دیگر آخوند و ملا و روضه‌خوان، منکر مدارس جدیده شده، می‌خواهند درِ آنها را ببندند و روزنامه‌‌ای را که برای نسوان طبع می‌شود توقیف کنند. مختصر خر بازار غریبی است.

🔸 بنده که عقلم نمی‌رسد که چگونه تصور نجاح و فلاحتی برای این قوم می‌شود کرد. فقط امیدی که می‌توانم به خود بدهم این است که همانطور که برخلاف قواعد عقلی تاکنون این ملت و دولت باقی مانده (اگرچه به کثافت و فضاحت) باز هم بماند، یا بهبودی یابد و الا در جبین این کشتی نور رستگاری نیست.

sardar.jpgحسین علائی، فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه: ایران توسعه رابطه با کشورهای غربی را پیگیری کند

🔹ترامپ می خواهد پرچم مذاکره را در دست بگیرد تا به افکار عمومی بقبولاند که صلح‌طلب است و این ایران است که از مذاکره پرهیز می‌کند.

🔹به نظر می رسد که در کوتاه مدت اتفاق مهمی در بن بست شکل گرفته رخ ندهد. اما چنانچه ترامپ از نیل به هدف خویش از طریق افزایش فشارها به ایران مأیوس شود، ممکن است پیش شرط های خود جهت مذاکره با ایران را کنار بگذارد. در آن زمان ممکن است شرایط برای مذاکرات غیر رسمی دو کشور فراهم شود.

🔹ترامپ به دنبال تحت فشار قرار دادن بیشتر ایران بخصوص در حوزه توانمندی نظامی است. ترامپ تمام خواسته های نتانیاهو درباره ایران را می خواهد با افزایش فشارهای حداکثری علیه ایران به مرحله اجرا درآورد.

:::

ایرنا - به نظر می‌رسد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در دومین دوره ریاست جمهوری خود نیز شمشیر را برای ایران از رو بسته است. چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا که در چند هفته اخیر به مناسبت‌های متفاوت از تمایل برای توافق با ایران سخن گفته، اخیرا در حضور خبرنگاران و ساعاتی پیش از نخستین دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژِیم اسرائیل، بخشنامه‌ای را مبتنی بر اجرای سختگیرانه سیاست فشار حداکثری علیه ایران امضا کرد. بخشنامه‌ای که در آن بر ضرورت به صفر رساندن فروش نفت ایران بخصوص به چین و منع هرگونه رابطه تجاری و مالی با ایران به ویژه در حوزه کشور‌های حاشیه خلیج فارس که متحد سنتی ایالات متحده محسوب می‌شوند، تاکید شده است.

به گزارش ایرنا، درباره رویکرد دولت جدید ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی ایران و مسیر پیش روی تهران با حسین علائی، از فرماندهان سابق نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه گفت‌و‌گو کردیم.

ترامپ به دنبال اجرایی کردن تمام خواسته‌های نتانیاهو درباره ایران است

اخیرا شاهد تبادل نظر‌های بسیار داغی درباره مذاکره یا عدم مذاکره با دولت دونالد ترامپ بودیم. در میانه این مباحث شاهد سخنان به ظاهر مثبت رئیس جمهور امریکا برای توافق با تهران و همزمان صدور بخشنامه‌ای برای اجرای سختگیرانه تحریم‌ها و سیاست «فشار حداکثری» علیه تهران بودیم. فکر می‌کنید در منظومه ذهنی به ظاهر غیرقابل پیش بینی ترامپ، نقشه مدنظر برای جمهوری اسلامی ایران چه میتواند باشد؟

سبک رفتاری دونالد ترامپ با کشور‌های مختلف جهان از موضع بالا و تفرعن است. او تصور می‌کند که تنها دولت حاکم بر جهان است و همه کشور‌ها باید به حرف‌های او گوش و سیاست‌های وی را اجرا کنند. ترامپ به دنبال حل مشکلات اسرائیل است و برای افزایش امنیت اسرائیل و کمک به بقای نظام صهیونیستی تلاش می‌کند. پذیرش یک جنایتکار جنگی در کاخ سفید به عنوان اولین رئیس یک دولت خارجی نشانگر عمق همراهی آمریکا با یک رژیم قاتل و نسل کش است.

طرح ترامپ برای اخراج فلسطینی‌ها از نوار غزه در واقع همان برنامه اسرائیل جهت بیرون کردن فلسطینی‌ها و کوچاندن آنها به مصر و اردن از طریق کشتار بود که موفق نشد. اما حالا ترامپ می‌خواهد با فشار سیاسی به دولت‌های عربی و پرداخت پول به آنها این طرح را عملی سازد؛ بنابراین ترامپ به دنبال اخراج فلسطینی‌ها از سرزمین مادری شان به منظور یهودی سازی تمامی سرزمین‌های اشغالی فلسطینی هاست. از طرفی در راستای همین سیاست است که ترامپ به دنبال تحت فشار قرار دادن بیشتر جمهوری اسلامی ایران بخصوص در حوزه توانمندی نظامی است. ترامپ تمام خواسته‌های نتانیاهو درباره ایران را می‌خواهد با افزایش فشار‌های حداکثری علیه ایران به مرحله اجرا درآورد.

ترامپ اگر می‌خواست راه کاهش تشنج با ایران را در پیش گیرد می‌توانست با یک فرمان اجرایی ریاست جمهوری، آمریکا را به برجام بازگرداند و مذاکرات با ایران را در چارچوب برجام از سر گیرد. ولی او درست برعکس عمل می‌کند و فرمان افزایش تحریم‌ها علیه ایران را امضا می‌کند تا مردم ایران را تحت فشار همه جانبه قرار دهد. اما در عین حال ترامپ می‌خواهد پرچم مذاکره را نیز در دست بگیرد تا به افکار عمومی بقبولاند که این ایران است که از مذاکره اجتناب می‌کند ولی او فرد صلح طلبی است.

راه و روش ترامپ بی اعتمادی به امریکا را در ایران افزایش داد

رهبری در سخنانی که اخیرا داشتند با اشاره به مواضع دو گانه رئیس جمهور امریکا مذاکره با این دولت را غیر سودمند خواندند. این سخنان ایشان بازتاب وسیعی در داخل و خارج از کشور داشته است. فکر می‌کنید چه عواملی منجر به این موضع گیری رهبری شد؟

متأسفانه ترامپ در دوره قبل ریاست جمهوری اش خاطرات بسیار تلخی از خود را برای مردم ایران به یادگار گذاشت. او از توافق ایران با آمریکا و کشور‌های ۵+۱ در باره برجام خارج شد و باب گفت‌و‌گو‌های چند جانبه و دو جانبه را بست. او به تحریم‌های یکجانبه و ظالمانه علیه ایران دست زد و فشار عظیمی را بر مردم ایران وارد آورد. ترامپ همچنین در یک اقدام خائنانه دست به ترور فرمانده نیروی قدس ایران حاج قاسم سلیمانی و فرمانده حشدالشعبی عراق حاج مهدی المهندس زد و عملاً وارد جنگ محدود با ایران شد.

او در تمام دوره چهار ساله ریاست جمهوری اش هر روز علیه مردم ایران اقدام کرد و زندگی را بر ایرانیان سخت گرفت و معیشت مردم را هدف گرفت. ترامپ همچنین همواره از توطئه‌های اسرائیل علیه ایران حمایت کرد و به طور مرتب «چماق تهدید» علیه ایران را بالا نگه داشت. این شیوه رفتاری ترامپ، اعتماد ایران به آمریکا را بویژه پس از توافق برجام به کلی سلب کرد؛ بنابراین سابقه رفتاری ترامپ موجب چنین موضع گیری‌هایی از سوی ایران شده است.

qadyani.jpgابوالفضل قدیانی، زندان اوین

روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ابلاغیه‌ای از طرف شعبه ۲۸ دادگاه غیرقانونی انقلاب، در بند ۴ زندان اوین به دستم رسید، مبنی بر این که "در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ در وقت فوق‌العاده جلسه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است. پرونده کلاسه امر تحت نظر است. دادگاه در خصوص تقاضای محکوم علیه مبنی بر تخفیف مجازات به لحاظ تسلیم به رأی و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی در حضور نماینده محترم دادستان با عنایت به محتویات پرونده اتخاذ تصمیم می‌نماید." بعد هم رأی دادگاه غیرقانونی نوکر و فرمانبر علی خامنه‌ای، مستبد قدرت‌پرست ایران و نیروهای سرکوبگر امنیتی را به میزان یک چهارم تخفیف مجازات اعلام کرده است.

حقیقتاً از این همه رذالت و حقارت و توطئه‌گری بی‌شرمانه علی خامنه‌ای و دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی‌اش حیرت‌زده شدم. قریب پانزده سال است چه در زندان چه در بیرون زندان هر زمان که برای من پرونده تشکیل داده‌اند و بعد مرا برای بازپرسی و دادگاه احضار کرده‌اند طی بیانیه‌ای اعلام کرده‌ام طبق اصول مختلف همین قانون اساسی موجود (که باید از بن و بنیاد تغییر کند) دادسراها و دادگاه‌های انقلاب را قانونی نمی‌دانم و آن‌ها را مزدوران دستگاه‌های امنیتی و هر دو را نوکران و فرمانبران علی خامنه‌ای، خودکامه خودپرست ایران می‌دانم و صدور هر گونه حکمی را توسط این گونه به اصطلاح دادگاه‌ها جرم دانسته و تأکید کرده‌ام که قاضیان سرسپرده برای خوش‌خدمتیِ خود به مستبد تبه‌کار ایران، هر مدتی که به آنان دستور داده‌اند، آنها میلیاردها برابر آن صادر کنند تا عقده‌هایشان التیام یابد و اکنون هم بر همان سخن تأکید می‌کنم.

‌ روز نهم مهر که دستگیر و به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم، یک روز بعد، سه سال و نیم حکم زندان به من ابلاغ شد. ابلاغ‌کننده حکمِ غیرقانونی اصرار داشت چون این حکم، غیابی است تقاضای واخواهی کنم. به او گفتم من دادسرا و دادگاه‌های انقلاب را غیرقانونی می‌دانم و اساساً آنان را به رسمیت نمی‌شناسم، بنابراین واخواهی نخواهم‌کرد. پس از آن که به بند ۴ منتقل شدم دوباره آمدند و اصرار داشتند که شما واخواهی کنید. همان پاسخ قبلی را به آنان دادم و تأکید کردم که هرگز واخواهی نمی‌کنم چون دادگاه، غیرقانونی و نوکر و سرسپرده علی خامنه‌ای است. به این وسیله می‌خواستند با تقاضای واخواهی، دادگاه‌های غیرقانونی را به رسمیت بشناسم که تیرشان به سنگ خورد.



وقتی ابلاغیه سراسر دروغ و توطئه‌گرانه به دستم رسید متوجه شدم که تا چه حد بی‌نوا و حقیر و تهی‌دستند که دست به این جعلیات و دروغ‌پردازی‌ها می‌زنند. البته شغل شاغل علی خامنه‌ای توطئه علیه ملت و جعل و دروغ‌پردازی است. علی خامنه‌ای آن قدر بی‌شرم است که در سخنرانی اخیر خود مذاکره با آمریکا را بی‌شرمانه می‌داند اما غارت و چپاول ملّت و به خاک سیاه نشاندن آنان و تحمیل چنان فقر استخوان‌سوزی را به مردم در شرایطی که هرروزه صدها و هزاران نفر در اثر عدم دسترسی به غذا و دارو و درمان و... به کام مرگ کشیده می‌شوند، بی‌شرمانه نمی‌داند.

طبیعی است که این ویژگی‌های ضداخلاقی وی به دستگاه‌های تحت امرش هم سرایت کند و الگویی شود برای روش‌های ضداخلاقی و ضدانسانی مسئولان نوکرصفت و سرسپرده آن دستگاه‌ها. علاج این فساد ساختاریِ غیرقابل‌اصلاح در تمامی عرصه‌ها فقط با سقوط علی خامنه‌ای، خودکامه تبه‌کار ایران و نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی به دست ملت ایران امکان‌پذیر است.

hostages.jpgتهدید نکنید؛ تنها راه آزادی گروگان‌های اسرائيلی رعایت آتش‌بس است

یک مقام حماس می‌گوید که گروگان‌های اسرائیلی فقط در صورتی می‌توانند به خانه بازگردند که آتش‌بس شکننده رعایت شود. او در واکنش به تهدیدهای دونالد ترامپ، تأکید کرد که زبان تهدید بی‌فایده است.

از زمان اجرای آتش‌بس در ۱۹ ژانویه، حماس به‌تدریج برخی از گروگان‌ها را آزاد کرده اما آزادی بقیه را تا اطلاع ثانوی متوقف کرده و اسرائیل را متهم کرده که با ادامه حملات به غزه، توافق را نقض کرده است.

سامی ابوزهری، از مقامات ارشد حماس، در گفت‌وگو با رویترز اظهار داشت: «ترامپ باید یادش باشد که توافقی وجود دارد که هر دو طرف باید به آن پایبند باشند و این تنها راه بازگرداندن زندانیان اسرائیلی است. زبان تهدید هیچ ارزشی ندارد و فقط اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند.»

ترامپ: اگر حماس همه گروگان‌ها را آزاد نکند، جهنم به پا می‌شود

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا گفت: اگر تا ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه همه گروگان‌ها در غزه آزاد نشوند، من می‌گویم آتش‌بس را لغو کنید. بگذارید جهنم به پا شود. البته اسرائیل می‌تواند حرف من را نادیده بگیرد.

***

10-9.jpgصدای آمریکا - دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده تهدید حماس به تعلیق روند آزادسازی گروگان‌ها را «وحشتناک» خواند و گفت اگر همه گروگان‌ها از غزه آزاد نشوند، جهنم به پا خواهد شد.

گروه فلسطینی حماس تحت حمایت حکومت ایران پیشتر در روز دوشنبه اسرائیل را به نقض آتش‌بس متهم کرد و گفت فرایند آزاد کردن گروگان‌ها را تا اطلاع ثانوی متوقف می‌کند.

حماس در چارچوب توافق آتش‌بس متعهد است مانند شنبه‌های سه هفته گذشته شماری از گروگان‌های اسرائیلی را آزاد کند و در عوض تعدادی زندانی فلسطینی از اسرائیل آزاد شوند.

ترامپ به خبرنگاران در کاخ سفید گفت، اگر تک تک گروگان‌های اسرائیلی تا ظهر روز شنبه آزاد نشوند، جهنم به پا خواهد شد و او خواستار پایان آتش‌بس اسرائیل و حماس می‌شود.

او گفت، «شنبه ساعت ۱۲، می‌خواهیم همه آنها برگشته باشند. من از جانب خودم صحبت می‌کنم، اسرائیل می‌تواند آن را لغو کند. اما از طرف خودم، شنبه ساعت ۱۲، اگر آنها نباشند، جهنم به‌پا خواهد شد.»

ترامپ در پاسخ به خبرنگاری که پرسید آیا منظورش از «جهنم» اقدام تلافی‌جویانه اسرائیل است، گفت «خواهید دید، همه آنها خواهند دید. حماس هم خواهد فهمید که منظور من چیست.»

رئیس جمهوری آمریکا، روز یکشنبه و در پی مشاهده تصاویر سه گروگان آزادشده از اسارت حماس اعلام کرد «صبر» او درباره توافق آتش‌بس میان اسرائیل و حماس به سر آمده است.

او گفت گروگان‌های آزادشده شبیه «بازماندگان هولوکاست» هستند، زیرا در «وضعیت وحشتناکی» به سر برده‌اند.

اعتراضات ضدحکومتی در دهدشت

| No Comments

protest.jpgطبق اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، در سومین شب متوالی اعتراضات ضدحکومتی در دهدشت دست‌کم شش تن، از جمله دو زن معترض در تجمع بازداشت شدند. نام چهار تن از بازداشت‌شدگان عاطفه طاهرنیا، جابر فروغی، کامران بوذری و امیرحسین جعفری است.

معترضان در این شهر در استان کهگیلویه و بویراحمد، شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنه‌ای» سر داده‌اند. در تجمع‌های دو شب گذشته نیز دست‌کم چهار معترض‌ بازداشت شدند.

براساس ویدیوها و گزارش‌هایی که به ایران‌اینترنشنال رسیده، معترضان در دهدشت شعارهایی از جمله «مرگ بر دیکتاتور»، «امسال سال خون است، سید علی سرنگون است» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» سردادند.

طبق اطلاعات رسیده ماموران امنیتی و انتظامی دست‌کم شش تن از جمله دو زن معترض را در جریان این تجمع بازداشت کردند.

در تجمعات دو شب گذشته نیز دست‌کم چهار معترض دیگر بازداشت شدند.

ایران‌اینترنشنال تا کنون موفق به احراز هویت پنج تن از بازداشت‌شدگان به نام‌های عاطفه طاهرنیا، جابر فروغی، کامران بوذری، امیرحسین جعفری و پوریا براتی شده است.

arrested.jpg
قطع برق در تهران و سردادن شعارهای ضدحکومتی

در همین حال و هم‌زمان با قطعی برق در تهران گزارش‌هایی از ادامه شعارهای شبانه در نقاط مختلف پایتخت منتشر شده است.

از ظهر سه شنبه ۲۳ بهمن‌ماه، شهروندان گزارش‌های متعددی از قطعی فراگیر در تهران منتشر کردند.

نارمک، تهران‌پارس، پاسداران، شهرک غرب و بخش‌هایی از مرکز تهران از جمله مناطقی بودند که این شرایط را تجربه کردند.

شرکت توانیر اعلام کرده است که نیروگاه‌های پایتخت گاز نداشتند و برای همین بدون برنامه‌ریزی و اعلام قبلی، برق شماری از مناطق تهران قطع شد.

کشور بار دیگر تعطیل شد

بر اساس اطلاعیه‌هایی که استانداری‌ها تا شامگاه ۲۳ بهمن در ایران منتشر کرده‌اند، مراکز اداری و آموزشی ۲۴ استان، روز چهارشنبه، ۲۴ بهمن، تعطیل خواهند بود.

از مجموع استان‌های کشور، تنها سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، ایلام، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد چهارشنبه ۲۴ بهمن فعالیت عادی دارند و ادارات دولت، بانک‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس در باقی استان‌ها به‌طور کامل تعطیل اعلام شده‌اند.

بر اساس اطلاعیه‌هایی که به‌طور جداگانه منتشر شد، در تهران، روز چهارشنبه، علاوه بر مدارس و ادارات، تمامی واحدهای اداری و قضائی قوه قضاییه، سازمان بورس و ... هم تعطیل شدند.

وزارت آموزش و پرورش هم اعلام کرد مدارس استان‌هایی که به‌دلیل «سرمای هوا» روز چهارشنبه تعطیل هستند، به صورت مجازی نیز فعالیت نخواهند داشت.

TV.jpgآرمان مستوفی ـ اول بهمن ۲۵۳۲ ایرانی (۱۳۵۲ هجری) محمود جعفریان، معاون سیاسی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، مرا که در آن زمان خبرنگار بودم، فراخواند و گفت روز بعد، باید برای تهیه گزارش از دادگاه تجدیدنظر گروه ۱۲ نفره به دادرسی ارتش بروم. او توضیح داد که سردبیر خبر تلویزیون در پوشش خبری دادگاه بدوی بد عمل کرده. او دفاعیات متهمانی را که ابراز پشیمانی، طلب بخشش یا به سادگی، از خود دفاع می‌کردند، با صدای خود آنها پخش کرده اما به جای صدای خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان که بر مواضع عقیدتی خود پا می‌فشردند، گوینده‌ای درباره سخنان آنها گزارش داده است. این شیوه گزارش دادگاه، جا را برای هرنوع حرف و حدیثی باز گذاشته بود. اکنون جعفریان از من می‌خواست کاری کنم که اشتباه پوشش خبری دادگاه بدوی جبران شود.

گروه ۱۲ نفره در واقع دو گروه بودند: یک گروه ۱۰ نفره و دو نفر دیگر. اتهام گروه ۱۰ نفره این بود که قصد داشتند در جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان شهبانو فرح و شاهزاده رضا پهلوی ولیعهد را به گروگان بگیرند و آزادی زندانیان سیاسی را خواستار شوند. آنها عبارت بودند از:


۱- مریم اتحادیه
۲- طیفور بطحائی
۳- رحمت‌الله جمشیدی لاریجانی (معروف به ایرج جمشیدی)
۴- کرامت‌الله دانشیان
۵- عباسعلی سماکار
۶- مرتضی سیاهپوش
۷- رضا علامه زاده
۸- ابراهیم فرهنگ رازی
۹- فرهاد قیصری
۱۰- شکوه میرزادگی


از این عده، بطحائی، سماکار و علامه زاده در مدرسه عالی سینما و تلویزیون، وابسته به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، درس خوانده بودند و گویا قصد داشتند اسلحه مورد نیاز برای عملیاتشان را در جعبه‌های ابزارهای فیلمبرداری و صدابرداری جاسازی کنند و به درون محل برگزاری جشنواره ببرند.

dead.jpgایران وایر - مجموعه خبری هیرکانی که اخبار مرتبط با استان‌های شمالی ایران را منتشر می‌کند از قتل مرد ۵۶ ساله‌ای اهل نکا به دست همسرش خبر داده است.

بر اساس این گزارش «اسماعیل ذوالفقاری»اهل نوذرآباد نکا مازندران توسط همسرش به قتل رسیده است.

هیرکانی به نقل از یک منبع آگاه نوشته است که همسر این مرد بعد از اطلاع از ازدواج دوم همسرش او را با ضربه‎های چاقو به قتل رسانده و به یکی از روستاهای همجواز محل قتل فرار کرد ما در نهایت بازداشت شد.

در خبری مشابهرسانه‌های محلی در خوزستان از قتل همسر یک بلاگر مشهور خبر داده‌اند.

بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌وایر «مهسا مهدی‌زاده» بلاگر مشهور شهر دزفول خوزستان که بیش از ۱۷ سال از زندگی مشترکش می‌گذشت ده ماه قبل با خوراندن قرص برنج به همسرش او را به قتل رسانده است.

پیشتر علت مرگ این مرد چهل و چهارساله خودکشی اعلام شد اما در جریان بازجویی پلیس همسرش به قتل او با خوراندن قرص برنج اعتراف کرد.

انگیزه این قتل نیز «اختلافات خانوادگی» عنوان شده است اما بر اساس اطلاعات دریافتی رد پای یک لیدر گردشگری مشهور در خوزستان نیز در این پرونده بعنوان همدست مهسا مهدی‌زاده دیده می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

.روح‌ الله یاری‌ زاده فرمانده انتظامی یاری زاده تایید کرده است که مأموران انتظامی پس از تحقیقات به همسر این مرد و یک نفر دیگر مشکوک شده و در حال حاضر هر دو تن بازداشت هستند.

11-1.jpgپیت هگست، وزیر دفاع آمریکا که به برای بازدید از مقر فرماندهی قوای ایالات متحده در آلمان و حضور در نشست‌های ناتو در بلژیک عازم اروپا شده، تصاویری از تمرینات ورزشی‌ خود با سربازان پایگاه نظامی آمریکا در آلمان منتشر کرد.

هگست در شبکه‌ اِکس نوشت «قدرت برابر است با آمادگی.

روز را با تمرینات بدنی همراه با نیروهای ویژه آغاز کردیم. بدون بوروکراسی و با ذهن‌های تیز، بدن‌های قوی و یک طرز فکر ماموریت‌محور.»

trumpzarif.jpgرادیو فردا - رئیس‌جمهور ایالات متحده بار دیگر تاکید کرد که ترجیح می‌دهد به جای حملهٔ نظامی به ایران، با تهران به توافق هسته‌ای برسد؛ او همچنین گفت که مقام‌های ایران «نگران و وحشت‌زده» مایل به مذاکره هستند.

دونالد ترامپ در مصاحبه‌ای که نسخه کامل آن شامگاه دوشنبه ۲۲ بهمن از شبکه فاکس‌نیوز پخش شد گفت: «همه فکر می‌کنند که اسرائیل با کمک و تأیید ما اقدام به حمله به ایران خواهد کرد. ترجیح من این است که این اتفاق نیفتد. به شدت ترجیح می‌دهم که یک توافق با ایران را ببینم.»

او همچنین با اشاره به «از دست رفتن گستردهٔ دفاع هوایی ایران» و همچنین «ماجرای پیجرها» گفت که «ایران نگران و وحشت‌زده است» و بسیار تمایل دارد که بدون بمباران شدن توافق کند.

اسرائیل در سال جاری دو بار اقدام به حمله تلافی‌جویانه به ایران کرد و مقام‌های اسرائیلی و همچنین کارشناسان نظامی گفته‌اند که در حملهٔ دوم آسیب ویرانگری به پدافند هوایی ایران وارد شد؛ مقام‌های جمهوری اسلامی این موضوع را رد می‌کنند.

دونالد ترامپ همچنین بار دیگر تاکید کرد که توافق هسته‌ای جدید با ایران نباید مانند توافق قبلی باشد.

ایران و شش قدرت جهانی در تیرماه ۱۳۹۴ به توافق هسته‌ای موسوم به برجام دست یافتند ولی دونالد ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷ خروج آمریکا از این توافق را اعلام کرد.

آقای ترامپ همواره از آن توافق به شدت انتقاد کرده و در مصاحبه جدید خود با فاکس‌نیوز نیز آن را «احمقانه» و «جاده‌ای به سمت سلاح هسته‌ای» خواند.

او تاکید کرد که توافق جدید باید بتواند فعالیت‌های هسته‌ای ایران را نظارت، بازرسی و بررسی کند و مواد هسته‌ای را نابود سازد یا فقط مطمئن شود که «دیگر هسته‌ای نیست».

رئیس‌جمهور آمریکا با بیان این‌که نباید به ایران که «بسیار ستیزه‌جو است» اجازه هسته‌ای شدن را داد، گفت: «دو راه برای متوقف کردن آن‌ها وجود دارد؛ با بمباران یا با یک کاغذ مکتوب».

دونالد ترامپ در مصاحبه دیگری که یک روز پیشتر در روزنامه نیویورک‌پست منتشر شد گفته بود ترجیح می‌دهد به جای بمباران شدید ایران، با تهران به توافق برسد.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز ۱۹ بهمن گفت که مذاکره با آمریکا «عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».

پس از آن به رغم بروز تلاطم در بازار ارز ایران، مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی از موضع علی خامنه‌ای حمایت کردند و گفتند که دونالد ترامپ به دنبال «خلع سلاح جمهوری اسلامی» است.

در تازه‌ترین اظهار نظر نیز مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، گفت که همتای آمریکایی‌اش می‌خواهد انقلاب را به «زانو» درآورد.

شمار زیادی از کاربران شبکه‌های اجتماعی با اشاره به تداوم بی‌ارزش شدن پول ملی، به «خشم و استیصال» شهروندان پس از سخنرانی علیه خامنه‌ای اشاره کرده‌اند.

musk.jpgماسک معتقد است با ضبط خاطرات و احساسات فرد روی تراشه نورالینک و انتقال تراشه به نمونه شبیه‌سازی‌شده انسان، مرگ معنایی نخواهد داشت

یورونیوز - ایلان ماسک، بنیان‌گذار تسلا و اسپیس‌اکس، که به اقدام‌‌‌ها و اظهارنظرهای جنجالی‌اش معروف است، این روزها به‌دلیل حضور در کنار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، بیش از پیش در کانون توجه بوده است.

یکی از پروژه‌های بلندپروازانه ماسک تراشه‌های نورالینک است، که تاکنون در مغز سه بیمار دچار آسیب نخاعی کار گذاشته شده است. کاربرد تراشه نورالینک تاکنون بر افراد دچار فلج کامل متمرکز بوده است، اما ماسک مدعی است روزی این فناوری به انسان‌ها امکان خواهد داد با هوش مصنوعی ادغام شوند تا عملکرد مغز و بدنشان را تقویت کنند. او همچنین معتقد است با فناوری‌هایی نظیر نورالینک مرگ معنایی نخواهد داشت.

او در اوت ۲۰۲۲ مهمان پادکست فول سند بود و گفت اگر نورالینک بتواند خاطرات و احساسات فرد را کامل ضبط کند، می‌توان این اطلاعات را به نمونه شبیه‌سازی‌‌شده یا به‌اصطلاح کلون‌شده فرد منتقل کرد.

ماسک با تشبیه این موضوع به مرگ در بازی‌های ویدیویی، گفت: «مرگ چیست؟ مرگ در واقع از دست‌ دادن اطلاعات است... مثلا فرض کنید کسی کاملا متلاشی شود، اما بلافاصله و بدون هیچ دردی دوباره بازسازی شود، آیا آن فرد واقعا مرده‌ است؟ نه، چون هنوز ادامه دارد. مثل بازی‌های ویدیویی است که مدام می‌میریم اما بعد از نقطه ذخیره‌شده بازمی‌گردیم.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

او در ادامه افزود مرگ یعنی از دست رفتن اطلاعات فرد، اگر اطلاعات فرد از بین نرود، مرگ هیچ معنایی ندارد.

البته نظر شخصی ماسک این است اگر همه آدم‌ها عمر بسیار طولانی داشته باشند، جامعه دچار رکود می‌شود و تغییری اتفاق نمی‌افتد.

او پیش‌تر نیز در مصاحبه‌ای در پاسخ به این سوال که آیا برنامه‌ای برای افزایش طول عمر انسان دارد و آیا خودش دوست دارد بیشتر عمر کند یا نه، گفته بود اگر افراد بخواهند مرگشان را به تعویق بیندازند، پیشرفت بشر را نیز عقب خواهند انداخت.

او در آوریل ۲۰۲۲ در مصاحبه با اینسایدر گفت: «به گمان من نباید تلاش کنیم که انسان‌ها عمر خیلی طولانی داشته باشند. این موجب خفگی جامعه می‌شود، زیرا در حقیقت بیشتر مردم ذهنیت‌هایشان را عوض نمی‌کنند و می‌میرند.»

«اگر انسان‌ها نمیرند، اسیر افکار کهنه خواهیم ماند و جامعه پیشرفت نخواهد کرد.»

در هر صورت، ماسک معتقد است تراشه رابط مغزی‌ـ‌عصبی نورالینک این قابلیت را دارد حافظه را ضبط کند و نقطه‌ای برای شروع زندگی در بدنی دیگری باشد.

او با اشاره به اینکه شبیه‌سازی حیواناتی مانند گوسفند و سگ انجام شده و می‌شود، گفت قطعا در مورد انسان نیز ممکن است و سطح پیچیدگی‌ مشابهی دارد.

Hamed_Aiynehvand.jpgاکثریت مردم مظلوم و تحت ستم ما پس از آنکه جمهوری اسلامی به جای شنیدن صدایشان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» سرهای عده‌ای از جوانان را بردار و چشمان عده‌ای دیگر از آنان را کور کرد غیرت کردند و تصمیم گرفتند به نمایش انتخابات ریاست جمهوری «نه محکم و قاطع» بگویند و گفتند اما عده‌ای از حامیان شرمگین جمهوری اسلامی که سالهاست لباس نقد سیستم به تن کرده‌اند اما با شگفتی همه حرکت‌های سیاسی آنها به نفع جمهوری اسلامی تمام می‌شود به اسم روزنه گشایی از مسعود پزشکیان در برابر سعید جلیلی حمایت کردند و برای این حمایت هم حکایت‌ها گفتند و نوشتند.

Nasrollah_Lashani.jpgمقدمه

افزایش قیمت ارز و طلا هیچ ربط مستقیم و فوری به تجدید فشارهای اقتصادی از جانب ترامپ ندارد، و تماماً و مستقیماً ناشی از سیاست‌های اقتصادی دولت اصلاح‌طلبان است. پزشکیان پس از روی کار آمدن، به‌عنوان رئیس‌جمهور، اولین و جدی‌ترین دریافتش از وضعیت اقتصادی کشور را با بیان انواع ناترازی‌های اقتصادی به زبان آورد. حلقه‌ی اقتصاددان پیرامون پزشکیان هم که عمدتاً اقتصاددانان اصلاح‌طلب هستند، دوباره افزایش نرخ ارز و طلا را دم‌دست‌ترین و فوری‌ترین تاکتیکِ کاستن از حجم ناترازی‌ها دانسته، و این سیاست کثیفی که مطلقاً در جهت مصلحت و حفظ نظام، و علیه حداقل‌های زیست مردم مظلوم ایران است، پیشنهاد داده و عملیاتی کرده‌اند.

اما چرا دولت چنین سیاست کثیفی را علیه معیشت حداقلی مردم و در جهت منافع دولت و مافیاهای مالی-نظامی به کار گرفته است، و چگونه موجب کاستن موقتی از حجم گسترده و عمیق ناترازی‌ها می‌شود؟

Mehrzad_Nekourouh.jpgنامه به نتانیاهو و ترامپ

ما مردم ایران صدا و پیام مهم شما را شنیدیم، و امیدواریم شما هم صدا و پیام مهم ما را بشنوید.
ما مردم ایران، پیشاپیش به شما و جهان اعلام میکنیم که ما نه بمب اتم میخواهیم نه موشک. نه جنگ میخواهیم نه دشمنی.
بنابراین، آقایان ترامپ و نتانیاهو، در صورت حمله، و ورود به جنگ با ج. ا.، فقط دشمنان حقیقی خودتان، یعنی سران ج. ا. را نشانه بگیرید و بزنید. چرا که ما مردم هم با شما خواهیم بود.
در صورت تحریم حد اکثری هم، فقط دشمنان خودتان، یعنی سران ج. ا. را نشانه بگیرید و تحریم حداکثری کنید. چرا که ما مردم هم با شما خواهیم بود. "

یک تیر چهار نشان
این پیامی است که ما مردم ایران میتوانیم از هزار طریق به ترامپ، نتانیاهو و سران جهان بفرستیم تا شاید مثمر ثمر گردد. تا با یک تیر شاید چهار نشان را بزنیم:
هم ما مردم را نابود نکنند.
هم کشورمان را نابود نکنند.
هم دشمنان مان، "همه سران ج. ا. را، بزنند.
هم سران ج. ا. بفهمند چقدر ما مخالف‌شان هستیم...
چرا که "کسی که تلاش نکند انتظار نتیجه‌ای هم نمیتواند داشته باشد".

Siamak_Bahari_2.jpgترامپ: «اگر با جمهوری اسلامی توافق کنم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد»

با تغییر قدرت در کاخ سفید، گزینه‌های محتمل یکی پس از دیگری حکومت اسلامی را در زمین‌گیر کرده است.

طی ده روز خامنه‌ای سه بار موضع عوض کرد که هر کدام ناشی از رد و بدل شدن پیغام‌های پنهانی در فضای تیره و تار فراز و نشیب مذاکرات پشت پرده طرفین می‌تواند تلقی شود. اینک روشن است جمهوری اسلامی در گوشه رینگ گیر افتاده است. ابزارهای بازدارنده در چانه زنی از جبهه مقاومت و نیابتی‌ها و حزب‌الله و بشار اسد دود شده است. اقتصاد ویران و ورشکسته، و موج اعتراضات مردم جان به لب ‌‌آمده و تشدید اختلاف درونی، کل حاکمیت را در خود مچاله کرده است.

dorou.jpgثروت سرشار منابع طبیعی و ملی کشور ایران نزدیک به نیم قرن است که توسط اوباشان بی وجدان و دزد و جنایتکار و ضد ایرانی حکومت ملایان غارت شده است که حاصل آن تا به امروز فقر و نکبت و مصیبت غیر قابل تصوری است که ملت ایران با آن دست به گریبان است. کشورهای اروپایی حامی رژیم ملایان نیز با کمک در دور زدن تحریم‌ها همواره سهم کلان خود از ثروت غصب شده کشورو ملت ایران را به اشکال گوناگون و با زد و بند و معاملات پنهان و آشکار از حکومت ملایان دریافت کرده و میکنند. هم اکنون بسیاری از شرکتها و کمپانیهای بزرگ اروپایی در داخل ایران فعال هستند و بسیاری نیز با رژیم ملایان معاملات کلان اقتصادی و مالی دارند.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgخواهی نخواهی، انسان، چه در شکل فردی و چه در شکل جمعی، از طریق روش آزمون و خطا زندگی می کند. چرا که انسان به عنوان بودنی نسبی و در نتیجه با علم و اطلاعات نسبی همیشه در میان انتخابهای کم و یا زیاد، یا انتخاب می کند و یا "انتخاب" بر او تحمیل می شود. در هر حال، این انتخاب ها او را در وضعیتی جدید قرار می دهند و در وضعیت جدید می تواند احساس موفقیت کند و یا شکست. از آنجا که انسان کنشگر از شکست بیشتر می آموزد تا پیروزی، فرض را بر این بگذاریم که انقلاب بهمن در همه اهداف خود شکست خورد. با چنین فرضی، کنشگر در پی این می شود که چه درسهایی از آن می تواند بیاموزد:

درس اول:

انقلابات اجتماعی در تاریخ، همیشه در آغاز، جنبشهایی اصلاح طلبانه و رفرمیسم می باشند. ولی زمانی که مستبد و ساختارهای استبدادی، اصلاح را نپذیرند و انعطاف ناپذیر و سرسخت باقی بمانند، وجدان جمعی جامعه فرمان انقلاب را صادر می کند. نمونه اساطیری آن را در جنبش انقلابی کاوه آهنگر می بینیم که ضحاک حاضر نمی شود حتی آخرین فرزند کاوه را به او واگذارد و این جرقه ای می شود که در دامان خرمن خشم مردم افتاده و دودمان ضحاک را به باد می دهد.

tayenat.jpgتاب آوری باشکوه

یاشار سلطانی نوشت: این یادداشت که به قلم آقای حامد پاک طینت است را خواندم، انصافا ترسیدم.

امیدوارم تحلیل جناب پاک‌طینت به واقعیت نپیوندد و شاهد فروپاشی یا ابرتورم در سال آینده نباشیم.

وضعیت خطرناکی است.

:::

حامد پاک طینت

برای نگاشتن این متن چندین روز با خود کلنجار رفتم و از بابت نوشتنش اطمینان نداشتم اما سرانجام اینگونه خود را قانع کردم که شاید انتشار آن به عنوان یک تحلیل از آینده نه تنها برای فعالان اقتصای کشور بلکه بیش از آن برای مسئولین و اولیای ایران که در لحظه تصمیم گیری تاریخی این کشور قرار گرفته اند روشنگر و شاید کمک کننده باشد.

این نوشته متمرکز بر محاسبه توان تاب آوری کشور و امکان سنجی اداره امور با فرض استمرار مسیری است که با واژه فشار حداکثری شهرت پیدا کرده و چند روزی است که آغاز شده است.

شاید بد نباشد اول تکلیفمان را با واژه فروپاشی اقتصادی که این روزها زیاد می شنویم و می خوانیم روشن کنیم.

چنین واژه ای در مراجع و مقالات دانشگاهی فاقد Definition علمی است لیکن اگر مقصودمان از بکارگیری چنین واژه ای بروز ابَر تورم، عدم امکان خدمات رسانی سیستم بانکی، بحران پول ملی، سقوط آزاد سرمایه گذاری و تولید ناخالص ملی، سونامی بیکاری، ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی و اختلال جدی در زنجیره تامین باشد، بله چنین چیزی تعاریف دقیق علمی دارد و در کشورهایی بروز کرده است.

پرسش میلیون دلاری این است که چقدر امکان بروز چنین جهنمی برای کشور وجود دارد یا پرسش دقیق تر و علمی تر آنکه با فرض استمرار فشار حداکثری و ثابت بودن تمام متغیرها چقدر زمان لازم است تا ایران به چنین جهنمی تبدیل شود.



به فرض رسیدن صادرات نفت ایران به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز و نه رسیدن به عدد صفر یعنی مطابق فرضیه ای که مسئولین وزارت نفت دارند کشور با سقوط درآمد ۳۰ میلیارد دلاری و دولت با از دست دادن ۴۰% از درآمدهایش مواجه خواهد شد. چنین وضعیتی می تواند تا تابستان سال ۱۴۰۴ کشور را با تورم کالایی ۱۰۰% مواجه کند و البته در این شش ماه دولت با استفاده از امکانات و ذخایر بسیار نازل ارزی خود، تامین کالایی مورد نیاز کشور از طرق غیررسمی و شبه قاچاق از مسیر چین و به خصوص روسیه و تبادل محدود با رمزارز و البته کاملا به شکل دولت محور میسر خواهد کرد و ضمن کاهش جدی هزینه ها به شرط عدم مخالفت نهادهای ذینفع شرایط را به شکل تقریبا مشابه دوران جنگ اداره می کند.

در بخش خصوصی اما از عید نوروز و آغاز سال جدید عدم تمدید قراردهای کارگری آغاز میشود و در انتهای تابستان ما شاهد سونامی بیکاری خواهیم بود.

با سپری شدن تابستان و تهی شدن امکانات و ذخایر بانک مرکزی دوره ابرتورم آغاز میشود. متاسفانه همزمانی این تاریخ با شروع احتمالی مکانیزم ماشه، کشور را وارد مرحله بحران جدی خواهد کرد.

شش ماهه دوم سال با این شرایط، کشور تورم مشابه آرژانین یعنی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰% را تجربه می کند و بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی از توجیه اقتصادی خارج می شوند.

11-2.jpgواکنش سخنگوی شورای شهر به حضور ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن

نادعلی: اگر پول هم به اینفلوئنسرهای خارجی بدهیم ارزش دارد علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران درباره دعوت از ۸۴ اینفلوئنسر خارجی در راهپیمایی ۲۲ بهمن به دیده‌بان ایران گفت: حضور این افراد در راهپیمایی ۲۲ بهمن به مقابله با پروژه ایران‌هراسی کمک می‌کند و باعث می‌شود همدلی بین مردم منطقه و کسانی که در دنیا دل در گرو انقلاب اسلامی دارند بیشتر شود؛ بنابراین اگر هزینه اقتصادی هم برای دعوت از این افراد انجام شود، چون به رفع ایران‌هراسی کمک می‌کند، ارزش دارد، البته به شرط این که هزینه‌ای که انجام می‌شود، به اندازه باشد./دیده بان ایران

حواشی سیرک ۲۲ بهمن ۱۴۰۳

| No Comments

khamoosh.jpgخبرگزاری فارس: به‌علت ناتوانی در تامین سوخت نیروگاه‌ها، برق مناطقی از تهران رفت

فارس - به علت «ناتوانی در تامین گاز و گازوئیل برای نیروگاه‌ها» برق مناطقی از تهران از جمله نارمک، تهران‌پارس، پاسداران، شهرک غرب و بخش‌هایی از مرکز تهران، بدون اعلام قبلی قطع شده است

:::

مقام‌های ایران و شهروندان در تهران شامگاه سه‌شنبه از قطع برق در برخی مناطق پایتخت خبر دادند

یورونیوز - شرکت توانیر در همین راستا اعلام کرد که «با توجه به سرمای هوا، افزایش مصرف گاز خانگی و محدودیت‌های ایجاد شده در روند تامین و انتقال گاز به نیروگاه ها، به منظور حفظ پایداری شبکه، برق برخی مشترکان شهر تهران قطع شده است.»

در ادامه این اطلاعیه آمده است: «تامین سوخت مورد نیاز نیروگاه‌ها با کمک وزارت نفت در حال انجام است و حفط روند کنونی برای تامین برق مورد نیاز کشور نیازمند همکاری همه هموطنان است.»

شرکت توانیر از شهروندان خواسته است تا خانه‌های خود را دو درجه کمتر گرم کنند تا مشکل در شبکه تامین برق برطرف شود.

بسیاری از مناطق ایران این روزها با سرمای هوا و بارش برف روبرو بودند.

کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز از قطع برق گسترده در بعد از ظهر روز سه شنبه خبر داده‌‌اند.

خبرگزاری ایرنا گزارش داد که برق مناطقی در شرق و غرب تهران قطع شده است. این در حالی است که گزارش‌هایی از قطع برق در شمال شهر تهران نیز منتشر شده است. در گزارش ایرنا آمده که قطع برق «سبب شده تا آنتن‌های مخابراتی نیز قطع شوند و ارتباطات و اینترنت شهروندان نیز دچار اختلال و قطعی شده است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

از سوی دیگر رسانه‌های ایران از تعطیلی مدارس و ادارات در بسیاری از استان‌ها طبق تصمیم مقام‌های کشور خبر می‌‌دهند. استان‌هایی که تا لحظه تنظیم این خبر تعطیلی مدارس و ادارات آنها در روز چهارشنبه ۲۴ بهمن تائید شده است عبارتند از: البرز، کرمان، مرکزی، تهران، زنجان، اردبیل، گیلان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، قم، قزوین، گلستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، مازنداران، یزد، همدان، سمنان و خراسان رضوی.

👈کیهان لندن - انوشیروان محسنی بندپی معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی در دیدار با کارلوس هنریکه منزس معاون وزیر گردشگری برزیل که ۲۴ بهمن‌ماه ۱۰۴۳ در حاشیه هجدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری تهران برگزار شد گفت: «برزیل در گردشگری آبی تجربه‌های زیادی دارد، ما خواستاریم این تجارب را به ایران منتقل کنید.

ضمن اینکه ما می‌توانیم به‌ صورت حضوری و آنلاین رویدادهای مشترک برگزار کنیم.» او از اینفلوئنسرهای برزیلی دعوت کرده تا به ایران سفر کنند و همچنین پیشنهاد کرد یک کمیته فنی گردشگری میان دو کشور تعیین شود و اسنادی برای این تفاهم‌نامه امضا شود.

voa.jpgعلیرضا مناف زاده - رادیو بین المللی فرانسه

روز یکشنبه نهم فوریه ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی و مدیر «وزارت کارآمدیِ دولت» ترامپ، خواهان تعطیلی رسانه‌های «صدای آمریکا» و «رادیو اروپای آزاد» شد. او یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین پشتیبانان ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا بود.

ایلان ماسک در پاسخ به سخنان ریچارد گرینِل، فرستاده ویژۀ ریاست جمهوری آمریکا برای ماموریت های ویژه، در شبکۀ اجتماعی ایکس نوشت: « آری، این رسانه‌ها را تعطیل کنید. اروپا اکنون آزاد است و دیگر کسی به آن رسانه‌ها گوش نمی‌دهد.

فرستادۀ ویژۀ ترامپ در همان روز گفته بود: «رادیو اروپای آزاد و صدای آمریکا رسانه‌هایی هستند که هزینۀ آن ها را مالیات دهندگان آمریکایی تأمین می کنند. اما در آن‌ها دیوانه‌های چپ افراطی جا خوش کرده‌اند و تنها با خودشان حرف می‌زنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را می سوزانند».

با توجه به اینکه این دو رسانه، بخش فارسی کارآزموده، حرفه‌ای و پرشنونده‌ دارد، خبر درخواست تعطیلی آن‌ها در مطبوعات جمهوری اسلامی بازتاب گسترده یافت. بسیاری از کارشناسان ایرانی این دو رسانه را به دلیل پایبندی‌شان به اصول حرفه‌ای و «بی‌طرفی ارزش‌شناختیِ» بیشتر خبرنگاران، مجریان و روزنامه نگاران آن‌ها، از معدود رسانه‌های اثرگذار در میان ایرانیان می‌دانند. البته، ایرانیان از مشکلاتی که در گذشته مدیریت بخش فارسی صدای آمریکا برای کارکنان این رسانه ایجاد کرده بود، کم و بیش آگاهند. اما برپایۀ نظرسنجی‌های معتبر، کارنامۀ گردانندگان اصلی آن را در مجموع مثبت می‌دانند.

صدای آمریکا در گرماگرم جنگ جهانی دوم تأسیس شد و پس از آغاز جنگ سرد برنامه‌هایی را به چندین زبان‌ زندۀ دنیا به منظور ارائۀ اطلاعات همسو با منافع آمریکا در سراسر جهان و برای مقابله با تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی تهیه و پخش کرد. هم‌اکنون صدای آمریکا به ۴۸ زبان از جمله زبان فارسی برنامۀ رادیویی و به ۲۴ زبان برنامۀ تلویزیونی پخش می‌کند. صدای آمریکا از نظر مالی وابسته به دولت ایالات متحد آمریکاست. با این حال، چنان که از برنامه‌های بخش فارسی این رسانه می‌توان فهمید، روزنامه نگاران و خبرنگاران آن همواره کوشیده‌اند استقلال فکری خود را حفظ کنند و به یک رشته اصول حرفه‌ای پایبند باشند. شاید همین ویژگی است که ناخشنودی فرستادۀ ویژۀ ترامپ و ایلان ماسک را برانگیخته است.

بودجۀ «رادیو اروپای آزاد» را نیز کنگرۀ آمریکا تأمین می‌کند. این رادیو یک رادیوی خبررسانی است و در آغاز رادیویی مستقل و خصوصی بود. با تشکیل «کمیتۀ ملی برای اروپای آزاد» در ژوئن ۱۹۴۹ در نیویورک، «رادیو اروپای آزاد» وابسته به آن کمیته شد. پایگاه یا مقر اصلی آن را در آغاز در شهر مونیخ قرار دادند و برنامه‌های آن از ژوئیۀ ۱۹۵۰ روی موج کوتاه برای چکسلواکی پخش ‌شد.

بودجۀ «کمیته ملی برای اروپای آزاد» را کنگرۀ آمریکا به میانجی «سازمان اطلاعات مرکزی» یا «سیا» و نیز منابع خصوصی تأمین می‌کردند. در سال ۱۹۷۱، سازمان سیا از دادن کمک مالی به «رادیو اروپای آزاد» بازایستاد و این رادیو زیر نظارت «دفتر پخش بین المللی» قرار گرفت که اعضای آن را رئیس جمهور آمریکا منصوب می‌کرد. اخبار و تحلیل‌های آن هم‌اکنون به ۲۷ زبان در ۲۳ کشور در سراسر اروپای شرقی، آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه پخش می‌شود.

در اول اکتبر ۱۹۷۶ «رادیو اروپای آزاد» با رادیوی دیگری به نام «رادیو آزادی» که آن نیز زیر حمایت کنگرۀ آمریکا قرار داشت یکی شد. نهاد جدید هر دو نام را حفظ کرد، یعنی هم «رادیو اروپای آزاد» و هم «رادیو آزادی» نامیده شد. رادیو آزادی را در سال ۱۹۵۱ کمیتۀ آمریکایی برای آزادی خلق‌های روسیه تأسیس کرده بود.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهۀ ۹۰ میلادی، بودجۀ رادیو از ۲۲۷ میلیون دلار به ۷۵ میلیون دلار در سال ۱۹۹۳ کاهش یافت. از سال ۱۹۹۵ پایگاه اصلی یا ستاد این رادیو را به شهر پراگ منتقل کردند و رفته رفته از سرویس‌های آن به زبان‌های اروپایی کاستند. تنها سرویس‌های اسلاوی جنوبی را حفظ کردند. در عوض، بر فعالیت رادیو در خاورمیانه افزودند. در سال ۱۹۹۸ «رادیو عراق آزاد» را برای عراقی‌ها تأسیس کردند. هم‌زمان نام سرویس فارسی «رادیو اروپای آزاد» را به «رادیو فردا» تغییر دادند. سرویسی نیز در سال ۱۹۹۹ در کوُزوُوُ راه اندازی کردند و «رادیو افغانستان آزاد» را در سال ۲۰۰۲ دوباره به راه انداختند.

12-3.jpgخبرگزاری فارس ویدیویی از افتتاح سالن کشتی اسداللهی تهران منتشر کرده که نشان می‌دهد علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی، در حاشیه این مراسم و هنگام دیدار با نصرالله خادم، رییس بسیج ورزشکاران تهران، به کنایه می‌گوید «همه چیزتان خوب است جز این فامیلی، عوضش کنید!»

دبیر پس از ریاست بر فدراسیون کشتی هرگز اختلاف خود با رسول خادم، اسطوره ورزش ایران، را پنهان نکرده و از هر گفت‌وگویی برای تاختن به او استفاده کرده است. با وجود این رسول خادم، قهرمان المپیک و جهان، هرگز واکنشی به صحبت‌ها و کنایه‌های گاه و بیگاه رییس فدراسیون کشتی نداشته و تا کنون از جواب‌دادن به او خودداری کرده است.

دبیر پیش‌تر هم در مصاحبه‌ای گفته بود بعضی رسانه‌ها سعی می‌کنند از من «کریم شیره‌ای» بسازند، از بقیه «جهان پهلوان»!

حمله یک فرد با بطری آب و مشت ولگد به خانی مدیرعامل مفت‌خور و غارتگر شرکت مس درآلوی شهرستان بردسیردر استان کرمان.

mokaremi.jpgتصاویر منتشره حاکیست حزب‌الله لبنان بند مربوط به خلع سلاح در قطعنامه ۱۷۰۱ را پذیرفته و در اقدامی دیرهنگام تسلیم شده است

علیرضا مکرمی / رزمنده جنگ سوریه

بر اساس مفاد آتش بس بین لبنان و اسرائیل، ارتش لبنان خلع سلاح حزب الله را آغاز کرده است.

مورگان اورتگاس فرستاده ترامپ نیز با حضور در یک پایگاه نظامی ارتش لبنان با در دست گرفتن یک راکت ساخت ایران از خلع سلاح حزب‌الله توسط ارتش لبنان حمایت کرد.

ortega11.jpg
نگارنده قبل از آنکه حسن نصرالله ترور و حزب الله بیش از پیش تضعیف و هزیمت گردد بعنوان یگانه تحلیلگر داخلی در سه متن به فوائد انحلال داوطلبانه حزب الله و تحویل سلاح هایش به ارتش لبنان پرداخته بود.

پس آنکه برخی از کانال های پرمخاطب تحلیلات مزبور را منتشر کردند فشارهای امنیتی به اینجانب بیشتر شد، حالا وقت آن رسیده که عناصر تندروی حکومتی نتیجه رفتارهای خلاف عقل خود را ببینند، همانانی که امروز هم مذاکره با ترامپ را عاقلانه نمی دانند.

امروز حزب الله و ایران موضوعیت سیاسی خود را که بیش از ۴ دهه در مبارزه با آمریکا و اسراییل متجلی بود از دست داده اند و بی قصه و آرمان بین زمین و آسمان سرگردانند.

پاسخ های عجیب وزیرنفت: هرسال با موضوع ناترازی مواجه هستیم. ناترازی موضوعی نیست که دستاورد6ماه باشد،سالهاست این ناترازی وجود دارد!طبیعی است گاهی همکاران نتوانند مدیریت کنند!"

12.jpgساعاتی پس از انتشار ویدیوی عذرخواهی «آزاد»، موزیسین مستقلی که در ایستگاه مترو ترانه «بنویسیم» را خوانده بود، موزیسین مستقل دیگری به نام «جابر رشادی» به همان محل رفت و این‌بار ترانه «مرد تنها» اثر فرهاد مهراد را بازخوانی کرد.

آزاد بعد از افزایش ناگهانی دلار به بیش از ۹۰هزار تومن در این مکان ترانه ای خواند که پیشتر در جنبش «زن، زندگی، آزادی» بازخوانی شده بود. او یک روز بعد ناچار به انتشار ویدیوی عذرخواهی شد و اعلام کرد «عاشق رهبر و کشور است و هیچ مشکلی با نظام جمهوری اسلامی ندارد».

10-8.jpgکیهان لندن - «ایرانسانس» کنفرانس «بازسازی اقتصادی ایران» را در سیلیکون ولی برگزار می‌کند بیش از ۴۰ متخصص و کارآفرین به همراه شماری از سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی ۲۲ و ۲۳ فوریه ۲۰۲۵ (چهارم و پنجم اسفندماه ۱۴۰۳) در سیلیکون ولی کالیفرنیا گرد می‌آیند تا ایده‌ها و تجربیات خود را به بحث گذارند و الگوهای موفق برای پیشبرد پروژه بازسازی ایران را ارائه دهند.

یکی از نیازهای حیاتی بازسازی ایران، جذب حداکثری سرمایه است که در کنفرانس بازسازی اقتصادی ایران تلاش شده با بهره‌گیری از تجربه و دانش متخصصان اقتصادی و حقوقدان‌ها، راهکارها و شرایطی را که دسترسی استاندارد به سرمایه‌های داخلی و خارجی را فراهم می‌کند ارائه دهد.

دکتر بردیا حریری کارآفرین و مسئول ارتباطات «ایرانسانس» می‌گوید: «پیام اصلی کنفرانس روشن است: بازسازی ایران در امکانپذیر است، مشروط بر اینکه به استانداردهای بین‌المللی شفافیت و پاسخگویی پایبند باشیم. در این کنفرانس بر پنج شرط کلیدی لازم برای این تحول تمرکز خواهیم کرد: پایبندی به استانداردهای FATF، استانداردهای MIGA، پذیرش استانداردهای IFRS، مقررات ILO و داوری بی‌طرفانه و حل‌ و فصل اختلافات.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اغلب تحلیلگران بر این باورند که در فردای آزادی کشور این شرایط برای تضمین و تشویق سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و سرمایه‌گذاری‌های نهادی خارجی ضروری هستند. در کنفرانس بازسازی ایران قرار است چارچوب‌های اقتصادی و حقوقی مورد نیاز برای ایجاد فضای سرمایه‌گذاری به بحث گذاشته شود و نقش «مناطق ویژه اقتصادی» در ارائه مشوق‌های مالیاتی و مالکیتی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین یکی از اولویت‌های مبتکران «ایرانسانس» زمینه‌سازی برای ایجاد صندوق بازسازی ایران است.

khazali.jpgایران وایر - حضور انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده دولت ابراهیم رییسی در تونس برای شرکت در کنفرانسی در مورد حقوق زنان، جنجال گسترده ای در این کشور به پا کرد و با اعتراض فعالان حقوق زنان روبرو شد.

بر اساس گزارش العربیه، خزعلی، روز یکشنبه ۲۱ بهمن در نشستی با عنوان «جایگاه زن در جامعه مدرن، تجربه ایرانی و تجربه تونس» در چارچوب فعالیت‌های هفته فرهنگی ایران و تونس شرکت کرد.

حضور او با موجی از انتقادات در شبکه های اجتماعی از سوی فعالان حقوق بشر و سیاستمداران و همچنین فعالان و کاربران مواجه شد. آن‌ها حضور خانم خزعلی را توهین به زنان تونس و دستاوردهای آنها دانستند.

آمینه رمیلی، رمان‌نویس و پژوهشگر تونسی، این مقام سابق جمهوری اسلامی را به مخالفت با حقوق زنان و دفاع از ازدواج زیر سن قانونی متهم کرد و پرسید آیا از او در مورد ده‌ها اعدام زنان به نام ناموس و همینطور ازدواج زیر سن قانونی، سوال شده است؟

او همچنین با انتشار پستی در صفحه فیس بوک خود، خزعلی را «تنها زنی در قدرت در دوره رئیسی» دانست و افزود که وی «در حال دفاع از نظام و توجیه احکام آن علیه زنان» است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

در همین ارتباط، رجاء بن سلامه، نویسنده و محقق، با ابراز ناخرسندی درباره دعوت از مسئولان ایرانی، نوشت: بهتر است وزارت فرهنگ درباره محتوای هفته فرهنگی ایران و تونس تجدیدنظر کند تا شاهد حضور مهمانانی که نماد ظلم به زنان در ایران هستند نباشیم.

در همین زمینه:

انسیه خزعلی نماینده دولت پزشکیان در تونس!
قله وفاق!

مجید مرادی

🔺 سخنرانی انسیه خزعلی معاون ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور سابق ایران در هفته فرهنگی ایران در پایتخت تونس با عنوان «جایگاه زن در جامعه جدید، تجربه ایران و تونس» موجب اعتراض برخی فعالان حوزه مطالعات زنان در تونس شد. آنان خزعلی را به سبب مواضعش در خصوص حقوق زنان و به ویژه دفاع از کودک همسری دختران ملامت کردند.


🔺در ایران اما تنها چرخی که می‌چرخد چرخ وفاق دولت پزشکیان است که به سود مخالفان و معارضان او در حال چرخیدن است. تصمیم گیران این دولت با پس زدن حامیان اصلی پزشکیان در انتخابات به دنبال تقسیم غنائم با اصول‌گرایان هستند. اخیرا عارف، معاون اول پزشکیان هم گفته است فضای کار و خدمت برای اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایانی که مخالف اصلاح طلبان هستند فراهم است!


البته آقای عارف که سلطان مهمل گویی و مغلق گویی‌ست با این جمله مقصود خود را رسانده است. خدا قوتش دهد!

🔺از آن همه زنان و دختران نخبه و زبان‌دان که در ستادهای مسعود پزشکیان فعال بودند یک تن در قد و قواره نمایندگی دولت پزشکیان نبود که باید انسیه خزعلی به تونس می رفت و در خصوص جایگاه زن در جامعه مدرن ایران سخن می‌گفت؟! این پیروزی را به عراقچی هم باید تبریک گفت که در وفاق کم نگذاشت.


نمی‌خواهم در خصوص خزعلی چیزی بگویم که همه او را می‌شناسند اما تنها می‌توانم به پزشکیان بگویم: رسولک ترجمان عقلک، (حکمت ۳۰۱ نهج البلاغه) فرستاده تو برگردان و آینه خرد توست! تمام!

10-4.jpgکیهان لندن - رسانه‌های داخلی از پلمب اتاق‌های عمل بیمارستان آپادانا در تهران به علت تخلف صورت گرفته از سوی جراحان و تکنیسین‌ها در انجام عمل جراحی زیبایی خبر دادند.

روزنامه «جوان» بدون اینکه نام بیمارستان «آپادانا» را ببرد، گزارش داده در بازرسی سرزده قاضی سعید احمد بیگی سرپرست دادسرای ویژه جرائم پزشکی همراه تیمی از پلیس و بازرسان وزارت بهداشت از بیمارستان خصوصی در قلب شهر، هفت تکنیسین هنگام جراحی زیبایی به جرم دخالت در امور پزشکی، مسئول اتاق عمل و دو پزشک به خاطر ترک فعل هنگام عمل و تخلف پزشکی و متخصص بیهوشی بازداشت شدند.

در ادامه آمده که «در بازدید سرزده‌ی سرپرست دادسرای امور پزشکی تهران از بیمارستانی خصوصی، دو بیمار در اتاق‌های عمل بیمارستان بستری بودند، اما پزشکان جراح خواب و تکنیسین‌ها بجای آنها مشغول عمل جراحی بودند!»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

خبرگزاری «مهر» نیز با انتشار خبر پلمب شدن اتاق‌های عمل بیمارستان آپادانا نوشته «بیماران این جراحان برای اعمال جراحی زیبایی (رینوپلاستی، ابدومینوپلاستی و...) از طریق تبلیغات صفحه رزلین و صفحه‌های وابسته به آن مراجعه کرده بودند که مسدودی [مسدود شدن] این صفحات مجازی به دستور پلیس فتا در حال پیگیری است.»

jaal.jpgایران اینترنشنال - پس از تهدید رییس‌جمهوری آمریکا در مورد بمباران مواضع جمهوری اسلامی و تاکید علی خامنه‌ای بر کنار گذاشتن گزینه مذاکره، شماری از رسانه‌های داخلی و نزدیک به حکومت، در راستای مشروعیت‌بخشی به سخنان خامنه‌ای، گزارش‌هایی دروغین درباره «پیش‌شرط‌های دونالد ترامپ برای مذاکره» منتشر کردند.

در یک نمونه، وب‌سایت خبر فوری دوشنبه ۲۲ بهمن، به نقل از یک مطلب جعلی از روزنامه وال استریت ژورنال، گزینه «الحاق جزایر سه‌گانه ایرانی به امارات متحده عربی» را جزو شروط اصلی ترامپ برای مذاکره با حکومت ایران اعلام کرد.

ساعاتی بعد، رسانه‌های دیگری در ایران تاکید کردند چنین مطلبی در این رسانه آمریکایی منتشر نشده است.

هم‌زمان روزنامه آرمان ملی از شروط هفت‌گانه مانند «نظارت آمریکا بر تمام فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران» نام برد.

آرمان ملی همچنین نوشت که بر اساس این شروط، تمام زندانیان آمریکایی و اروپایی «باید بدون قید و شرط آزاد شوند» و تمام مراکز تحقیق و توسعه فن‌آوری فضایی و ماهواره باید از سوی ایران «برچیده یا تحت نظارت کامل آمریکا» قرار گیرد.

هیچ‌کدام از این شروط در دستورالعمل اجرایی ترامپ برای «فشار حداکثری» منتشر نشده و همگی جعل هستند.

این کارزار دروغ‌پراکنی در مقابل افزایش شدید قیمت‌ها و سقوط کم‌سابقه ارزش ریال، جریانی ساختارمند برای کنترل افکار عمومی و موجه و مشروع جلوه دادن تصمیم رهبر جمهوری اسلامی است و تلاشی برای کاستن از میزان نفرت مردم از او تلقی می‌شود.

تقابل ترامپ و خامنه‌ای

ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، ۱۶ بهمن دستورالعملی «بسیار سخت‌‌گیرانه» برای از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی، جلوگیری از دست‌یابی تهران به سلاح هسته‌ای و به صفر رساندن صادرات نفت ایران امضا کرد و گفت حکومت ایران دیگر نباید بتواند به کشورهای دیگر نفت بفروشد.

سه روز بعد، خامنه‌ای در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، بار دیگر ضمن مخالفت با مذاکره با آمریکا گفت چنین مذاکراتی «هیچ تاثیری در حل مشکلات کشور ندارد» و «مذاکره کردن عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست».

دو روز پس از این سخنان و در یک‌شنبه ۲۱ بهمن، ترامپ بدون اشاره به جزییات، نسبت به حصول توافق مدنظر خود با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و گفت در صورت رسیدن به این توافق، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد.

تاکید صریح خامنه‌ای بر کنار گذاشتن مذاکره، نه تنها از سوی شماری از کاربران رسانه‌های اجتماعی هم‌سو با حکومت پذیرفته نشد که با اما و اگرهایی هم از جانب برخی مقام‌های جمهوری اسلامی مواجه شد.

موضوعی که محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی نیز به آن اشاره کرد و گفت: «توقع و مطالبه‌ام از رییس‌جمهوری این است که فرمایش حضرت آقا را خودشان و دوستانشان در دولت اجرا کنند.»

قالیباف در عین حال تاکید کرد نباید دو قطبی مخالف و موافق مذاکره در کشور به وجود بیاید.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

هم‌زمان، کانال تلگرامی «صدای هاشمی» که به نظر می‌رسد وابسته به نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی است، یادداشتی با عنوان «سیاست خارجی یا لجاجت تاریخی؟» منتشر کرد و به مخالفت با استناد خامنه‌ای به تجربه مذاکرات برجام در دهه ۹۰ پرداخت.

نویسنده این یادداشت تاکید کرد: «منافع ملی را باید بر اساس واقعیت‌ها تعریف کرد، نه بر اساس تعصبات تاریخی و سیاسی.»

libya.jpgکیهان لندن - سفیر اسرائیل در آمریکا می‌گوید تنها راه حل مؤثر برای متوقف کردن برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی، توافقی مشابه «مدل لیبی» است، که شامل تخریب کامل زیرساخت‌های هسته‌ای و جمع‌آوری اورانیوم غنی‌شده در آن کشور بود.

مایکل لایتر شنبه ۸ فوریه (۲۰ بهمن‌ماه) در گفتگو با شبکه فاکس‌نیوز عنوان کرد، رژیم ایران مهم‌ترین محور همکاری میان دولت‌های اسرائیل و ایالات متحده در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ خواهد بود.

سفیر اسرائیل همچنین در این مصاحبه تأکید کرد: «ما نمی‌توانیم با ایران هسته‌ای زندگی کنیم. معتقدم تمدن غرب نیز نمی‌تواند با ایران هسته‌ای کنار بیاید.»

او همچنین خاطرنشان کرد که واشنگتن و تل‌آویو بطور مشترک برای مقابله با این مسئله اقدام خواهند کرد.

مایکل لایتر در پاسخ به پرسشی درباره امکان اعتماد به هرگونه توافق با جمهوری اسلامی و یا ادامه سیاست «فشار حداکثری» گفت: «اعتماد نکن! اما راست‌آزمایی کن!»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

سفیر اسرائیل درباره مذاکرات با جمهوری اسلامی گفت که قبلاً هم این مسیر را «بارها شاهد بوده‌ایم» و جمهوری اسلامی «استاد به عقب انداختن مشکل» و «چانه‌زنی» (وقت‌کشی) بدون حل کردن آن است.

او توضیح داد اگر توافق با جمهوری اسلامی از نوع «توافق لیبی باشد که ما وارد [ایران] شویم و هرگونه اورانیوم غنی‌شده را جمع‌آوری و زیرساخت‌های هسته‌ای را نابود کنیم، این دقیقا همانچیزی است که می‌خواهیم به آن برسیم.»

سفیر اسرائیل در آمریکا در ادامه افزود، در صورت چنین توافقی (توافق از نوع لیبی) اسرائیل اصراری به پاسخ نظامی در مقابله با «پیگیری سلاح هسته‌ای» از سوی جمهوری اسلامی ندارد.

سفیر اسرائیل گفت «مهمترین موضوع جلوگیری از دستیابی ملاهای تهران به سلاح هسته‌ای است. چون آنها دیوانه هستند و از آن [تسلیحات اتمی] استفاده خواهند کرد.»

مقامات جمهوری اسلامی و رسانه‌های حکومتی بارها هشدار داده‌اند که توافق لیبی با دولت‌های غربی که از سال ۲۰۰۳ شکل گرفت، زمینه‌ساز سقوط رژیم معمر قذافی شد و در نهایت لیبی را «خلع سلاح» کرد. خود قذافی نیز در اکتبر ۲۰۱۱ و در جریان «بهار عربی» به شکل فجیعی در نزدیکی «سرت» زادگاه‌‌اش در شمال لیبی کشته شد.

در همین ارتباط محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به مواضع علی خامنه‌ای برای «عدم مذاکره با آمریکا» گفته بود غربی‌ها به دنبال «خلع سلاح» جمهوری اسلامی هستند.

fsk.jpgفرج سرکوهی، نویسنده و روزنامه‌نگار: جمهوری اسلامی در تمام عرصه‌ها به زیان جامعه ایران عمل کرده است.
دستاوردهای مردم هم علیه سیاست‌های حکومت شکل گرفته‌اند.
این نظام با استبداد دینی، اقتصاد میلیتاریزه، حمایت از گروه‌های نیابتی و تحریم‌ها، کشور را به فقر، بحران و تحریم کشانده است.
:::
:::

kayhan.jpgایران اینترنشنال - یاشار سلطانی، روزنامه‌نگار، در گزارشی خبر داد که با وجود حکم قضایی در دو دهه گذشته، روزنامه کیهان حاضر به بازگرداندن ۲۰۰ هکتار زمین تصرف شده کولیک دماوند به اداره منابع طبیعی نیست.

بر اساس این گزارش، سال ۱۳۷۵ و سه سال بعد از انتصاب حسین شریعتمداری به عنوان نماینده خامنه‌ای در موسسه کیهان، ۲۰۰ هکتار زمین در دماوند با عنوان کلی «درختکاری و دامپروری» به این موسسه واگذار شده و به پرونده طولانی میان بخش دولتی و موسسه کیهان تبدیل شده است.

در پنجم آذر ماه ۱۳۷۵ غلامرضا فروزش، وزیر جهاد سازندگی در دولت هاشمی رفسنجانی، با اهدای ۲۰۰ هکتار از اراضی ملی به موسسه کیهان موافقت کرد و قرار بود این زمین برای ساخت شهرک و تجمیع کل نشریات این موسسه، چاپخانه و تشکیلات اداری استفاده شود اما بعدها با عنوان کلی و مبهم «دامداری» و نهایتا «درختکاری» به این موسسه واگذار شد.

یک دهه بعد و پس از افزایش واگذاری‌های این چنینی در سال ۱۳۸۲ ماده‌ مربوط به واگذاری اراضی ملی در قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع در مجلس اصلاح شد.

بر اساس این قانون، کلیه واگذاری های صورت گرفته بعد از سال ۱۳۶۵ که بر اساس اختیارات وزرا و بدون طی گردش کار کمیسیون‌های واگذاری در استان‌ها واگذار و طرح مصوب بدون عذر موجه اجرا نشده، باید مسترد شود.

پس از تصویب این قانون وزارت جهاد اقدام به تشکیل پرونده قضایی درباره تعدادی از زمین‌های واگذار شده از جمله زمین واگذار شده به کیهان کرد.

در نهایت شعبه ۵۳ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی کارکنان دولت با بررسی این که طرح‌های اعلام شده در این زمین‌ها اجرا نشده حکم داد تا سند قطعی زمین باطل و نوع مالکیت آن به قرارداد اجاره با موسسه کیهان تبدیل شود اما این حکم توسط موسسه کیهان پذیرفته نشد.

بر اساس این گزارش، اگر چه در قانون مصوب مجلس در سال ۱۳۸۲ صراحتا اعلام شده که رای صادره در این پرونده‌ها قطعی است و قابل تجدیدنظرخواهی نیست اما اداره کل منابع طبیعی استان تهران همچنان نتوانسته حکم سال ۱۳۸۶ دادگاه مبنی بر ابطال سند قطعی زمین به نام موسسه کیهان را اجرا کند.

arz.jpgرادیو فردا - دو روز پس از اعلام مخالفت علنی رهبر جمهوری اسلامی با مذاکرات تهران با واشینگتن، نرخ دلار آمریکا در بازار آزاد ایران با جهشی بیش از شش هزار تومانی، از مرز ۹۲ هزار و ۵۰۰ تومان عبور کرد.

علی خامنه‌ای روز ۱۹ بهمن مذاکره با دولت دونالد ترامپ را نه «عاقلانه»، نه «هوشمندانه» و نه «شرافتمندانه» توصیف کرده و دربارۀ علت آن هم گفته بود: «تجربه».

از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، ریال ایران در برابر دلار ۳۰ درصد سقوط کرده، اما شتاب رشد نرخ دلار طی چند روز گذشته شدت گرفته است.

دقیقا مشخص نیست افت ارزش ریال تا کجا ادامه خواهد یافت، اما سازمان برنامه‌وبودجه حتی در سال ۱۴۰۰ پیش‌بینی کرده بود که اگر تحریم‌ها رفع نشود، نرخ دلار در سال ۱۴۰۴ به ۱۱۰ هزار تومان و در سال ۱۴۰۶ به ۲۸۵ هزار تومان اوج می‌گیرد.

زمانی که سازمان برنامه و بودجه دولت حسن روحانی در مهرماه ۱۴۰۰ این برآورد را کرده بود، نرخ دلار ۲۸ هزار تومان بود.

پیش‌بینی چهار سال پیش سازمان برنامه و بودجه
پیش‌بینی چهار سال پیش سازمان برنامه و بودجه

با گذشت چهار سال، واقعیت بازار ارز نشان می‌دهد که حتی برآورد این نهاد دولتی بسیار خوشبینانه بوده است؛ به‌طوری که نرخ ارز طبق برآورد سازمان برنامه و بودجه قرار بود تا پایان امسال به ۷۰ هزار تومان برسد، اما هم‌اکنون از ۹۱ هزار تومان نیز عبور کرده است.

علل و عوامل افزایش قیمت دلار

بی‌هیچ تردیدی، تصمیمات سیاسی رهبران ایران و آمریکا دربارهٔ مذاکرات و چشم‌انداز احیای برجام، نقش چشمگیر روانی در نوسانات بازار ارز دارد؛ موضوعی که طی روزهای گذشته با امضای «یادداشت ریاست‌جمهوری» سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی توسط دونالد ترامپ و در پی آن مخالفت علی خامنه‌ای با مذاکرات با آمریکا نمود آشکاری داشت.

جهش‌های آنی نرخ ارز در بازار آزاد ایران طی دو حملهٔ موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل و گمانه‌زنی‌ها درباره ابعاد اقدام تلافی‌جویانه اسرائیل نیز مشاهده شد.

اما نکته این‌جاست که با سپری شدن خطر حملهٔ اسرائیل به زیرساخت‌های اقتصادی و انرژی ایران، نرخ ارز بسیار کمتر از جهشی که داشت، تعدیل شد و پس از مدتی حتی دوباره روند صعودی گرفت؛ موضوعی که نشان می‌دهد جمهوری اسلامی در تامین ارز مورد تقاضای بازار به شدت ناتوان و افسار تعادل بازار ارز عملا از دست دولت خارج شده است.

به نظر می‌رسد دولت با بحران فزایندهٔ ورود ارز از محل صادرات کالا و نفت مواجه شده است.

برای نمونه، دولت برای حل مشکل نقل و انتقالات ارزیِ حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی، از پاییز پارسال بازرگانان را تشویق به واردات طلا به جای ارز می‌کند و در ۱۰ ماههٔ سال جاری نیز واردات شمش طلا با جهشی ۳.۵ برابری نسبت به مدت مشابه پارسال به ۸۱ تن، معادل شش میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار، رسیده است.

یعنی بازرگانی که تا دیروز برای تحویل ارز کالای صادراتی، چه از طریق حواله، چه مرکز مبادله ارز، چه مبادله مستقیم ارز با وارد کننده‌های کالا و چه واردات مستقیم ارز به کشور تلاش می‌کرد، اکنون به‌جای آن، اقدام به واردات طلا به کشور می‌کند.

اما نکتهٔ مهم‌تر، افت درآمدهای نفتی ایران از پاییز امسال و هم‌زمان با دومین حملهٔ گستردهٔ موشکی ایران به اسرائیل و در پی آن تحریم ۴۵ نفتکش دخیل در قاچاق نفت ایران به چین توسط دولت جو بایدن است.

Nikrooz_Azami_5.jpg• به بهانه رویداد شوم شورش ۲۲ بهمن ۵۷

در هنگامه‌ای که یک رویداد به بند تفسیرهای مغرضانه کشیده می‌شود، واقعیت در میان غبارِ ادعا گم می‌گردد. و این‌چنین است که ادعای "انقلاب دزدیده شده" به میان می‌آید، بی‌آنکه پرسیده شود: از چه کسانی؟ از رهبران جبهه ملی که با شتابی بی‌مهابا، دست در دست خمینی نهادند و بر دولت ملی بختیار شوریدند؟ از چریک‌هایی که در آتش احساسات "انقلابی" می‌سوختند، بی‌آنکه چراغ دانشی در دست داشته باشند؟ از چپ‌های سنتی که گمان می‌بردند با قدرت بخشیدن به خمینی، راهی برای آرمان خود (راه رشد غیر سرمایه داری) در دل "تاریخ" خواهند گشود؟ یا از ملی‌مذهبی‌هایی که دست‌هایشان در سایه‌ها برای حذف فکری و فیزیکی مخالفان به کار بود، چونان که گویی از اسلاف اسماعیلیه میراث برده‌اند؟ همه آنان در مقابل مدرنیزاسیون و انقلاب اجتماعی در بطن جامعه، ایستادند و با سرنگونی شاه، مانع روند پیشرفت آنها شدند. شورش، شورش شیعی بوده و با همدستی همان گروهای نامبرده به پیروز رسید.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

خوانندگان گرامی نخست این ویدئوی کوتاه راببینند:
https://www.instagram.com/lalalandtm/reel/DE27u2WIH5v/
سخن پایه‌ای ایشان در ویدئو این است: مردم چرا اعتراض نمی‌کنید؟ گویی ایشان در سیاره دیگری زندگی می‌کنند و از آن‌چه در ایران رُخ می‌دهد کاملن ناآگاهند!
پاسخ به پرسش ‌های زیر شاید بتواند چشم و ذهن ایشان را بر روی حقیقت و واقعیت موجود ایران بگشاید:

khansari.jpgمهرداد خوانساری ـ در روز جمعه، ۱۹ بهمن ماه، علی خامنه‌ای، به‌طور قاطع ایده مذاکره با ایالات متحده را رد کرد و آب سردی بر تلاش‌های چند ماهه اخیربرخی از چهره‌های برجسته حکومت و دولت خود برای گفت‌وگو و مذاکره با آمریکا به‌منظور دستیابی به یک راه ‌حل قابل قبول در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران، ریخت.


اظهارات خامنه‌ای پس از آن مطرح شد که دونالد ترامپ، از یک سو، سیاست موسوم به «فشار حداکثری» خود علیه ایران را مجدداً اعمال کرد و از سوی دیگر، تمایل خود را برای تعامل با ایران و گفتگو با رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی، ابراز داشت.

در ظاهر، رد صریح مذاکره با دولت جدید آمریکا از سوی خامنه‌ای، که به گفته او «نه عاقلانه، نه هوشمندانه و نه شرافتمندانه» می‌باشد، در تضاد آشکار با علائم و «سیگنال» ‌ هایی قرار دارد که برخی از مقامات ارشد حکومت، از جمله جواد و علی لاریجانی، کمال خرازی، احمدیان رئیس شورای عالی امنیت ملی، خود پزشکیان همراه با مقاماتی چون محمدجواد ظریف و عباس عراقچی، از خود نشان داده‌اند.


با این حال، هرچند تصمیم‌ گیری نهایی در رابطه با مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره در حیطه اختیارات «رهبر» قرار داشته است، اما اینک از سوی برخی صاحب نظران اینطور به نظر می‌رسد که اظهارات تند و تیز و شعاری اخیر خامنه‌ای - به‌ویژه در پی مجموعه‌ای از شکست‌‌های سنگین و فاجعه‌بار رژیم او در منطقه، ‌ همراه با ادامه و تشدید بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور - احتمالا بیشتر ماهیتی تاکتیکی دارد و تلاشی مذبوحانه و مصنوعی برای به نمایش گذاشتن اقتدار وی است، قبل از آنکه حاکمیت مجبور به دادن امتیاز‌های اجتناب‌ناپذیر شود؛ امتیاز دادن و بالا کشیدن جام زهری برای جلوگیری از یک بحران داخلی‌غیرقابل پیش بینی دیگر ناشی از یک جنگ تمام‌عیار ناخواسته با اسرائیل و آمریکا و یا هردو، به منظور جلوگیری از دست یافتن جمهوری اسلامی به سلاح‌های هسته‌ای.


بر این اساس سیر این «بازی» در هفته‌ها و ماه‌های آینده، ‌نهایتا نشان خواهد داد که آیا خامنه‌ای، همان‌طور که برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند، یک انقلابی سرسخت و غیرقابل انعطاف است که هرگز از باورهای ایدئولوژیک و افراطی خود عدول نمی‌کند، یا آن‌گونه که برخی دیگر باور دارند، او یک عمل‌گرای زیرک است که به‌منظور حفظ بقای خود و رژیمش - با استفاده از هر تاکتیک‌ مصلحتی و میان‌راهی- ترجیح می‌دهد که در نهایت از هرگونه رویارویی‌ که به روشنی توانائی پیروزی در آن را ندارد، اجتناب کند.


تحولات هفته‌های آینده بدون شک موضع نهایی خامنه‌ای را روشن خواهد کرد. تاریخ معاصرکشورمان، با توجه به عقب نشینی‌های حیاتی خمینی در سال ۱۹۸۸ (نوشیدن «جام زهر» به لحاظ اجبار پذیرفتن آتش بس در جنگ با عراق) و خود خامنه‌ای و «نرمش قهرمانانه» ‌ در سال ۲۰۱۵، به‌ وضوح نشان داده است که در هنگام مواجهه با «بحران بقا»، تمامی مواضع و شعار‌های تبلیغانی نظام ولائی مبنی بر لزوم ایستادگی و مقاومت و تأکید بر مفاهیمی همچون «شهادت در راه آرمان» و امثالهم، در برابر چالش‌ها و تهدیدات خطرناک جدی، رنگ می‌بازند.


چنانچه اصرار ترامپ بر توقف جدی و هراس‌انگیز پیشرفت برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی (که اسرائیل نیز به شدت برای مقابله با آن، از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کند)، هم صرفاً شعار توخالی و نمایشی نباشد، بسیار محتمل است که خامنه‌ای، که اخیراً در محاسبات خود بیش از پیش مرتکب خطای جبران ناپذیر شده است، راهی برای حفظ ظاهر و آبروی خود در میان هوادارانش بیابد وتحت پوششی فریبنده تصمیم‌ گیری‌های اساسی برای حل بحران هسته‌ای را به نیروهائی چون دولت پزشکیان و برخی از عوامل نزدیک به خودش که وفاداری و حمایت آن‌ها برای او حیاتی است و اینک منافع و آینده خود را با مخاطرات جدی ارزیابی می‌کنند، واگذار نماید تا زمینه‌ای برای جلوگیری هرگونه مقابله نظامی با اسرائیل و آمریکا ایجاد کند.


به‌طور مسلم، به‌جز خوشایند تعداد معدودی از متملقان رادیکال وافراطی در اطراف خامنه‌ای، اظهارات و شعارهای بی حاصل و خسته کننده او، ‌ تاکنون صرفا منجر به وسیع تر شدن فاصله نه تنها با توده‌های نا امید، ‌بی پناه و خسته مردم و بطور کلی جامعه مدنی در ایران گردیده، ‌بلکه حتی بخشی از أصول گرایان و نیز نیروهایی همچون دولت مسعود پزشکیان و بسیاری از وابستگان دیگر به نظام را نیز بیشتر از همیشه نگران پیامدهای یک درگیری نظامی پرصدمه و بی عاقبت نموده است که می‌تواند زمینه را بطور جدی برای فروپاشی رژیم‌ هموار سازد.


به هر صورت، ‌ در آینده‌ای نزدیک ما شاهد این خواهیم بود که آیا خامنه‌ای بالاخره جام زهر را به شهادت ابدی خود و هم پالکی‌هایش در نظام ولایی، که بی شک همراه با ضایعات هولناک برای مردم ایران و دارائی‌های کشور نیز خواهد بود، ترجیح خواهد داد یا خیر.

مهرداد خوانساری
*

Mehran_Rafiei_2.jpg


به رهبر چنین داد پاسخ غلام
چه زیبا بگفتی چو هدهد کلام
سپس گفت دکتر به ارباب خویش
تشکر که کردی به رویم تو جیش
ز ادرارِ نابت بنوشم همی
که در کامِ چاکر همان مرهمی
نپیچم ز احکامِ شرعی سرم
ندارم مُرادی به جز رهبرم
نه با مردِ یانکی کنم گفتگو
نه از بهرِ مردم درانم گلو
بریزم فراوان به جیبِ سپاه
که بی زورِ نیزه بگردی تباه
نخواهم که از حالِ زارِ ریال
بگردی تو هرگز اسیرِ ملال
چه باشد خطایِ تلاشِ ظریف؟
که در کارِ ماله ندارد حریف
نپوید عراقی مگر طرحِ تو
چرا دوش کردی تو کارش وتو؟
چو گشته زمانه ز دستِ توسیر
تو از رقصِ مخلص بهانه مگیر
اگر دیگری را بخواهی کنون
کُمیتم به جنگل نکن سرنگون
گمانم که وقتِ جلیلی شده
کمر را کُنم خم عذابم مده

مهران رفیعی
*

Nader_Osareh.jpg• برای رهبران انقلاب ۵۷، وحدت نعمت می‌شود، و تفاوت محنت. بنام استقلال آزادی و جمهوری، محنت اراده کلی و جهانی غیر حقیقی یعنی اراده خمینی و همدستانش باید رفع می‌شد، با رعب و وحشت تا مرگ صاحبین اراده‌های غیر حکومتی. از شعار انتزاعی استقلال آزادی جمهوری اسلامی است که ناگزیر این اراده کلی مرگ آور برون می‌آید.


انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در کشورمان که در ۲۲ بهمن ماه امسال، ۴۶ ساله می‌شود، یکی از بزرگترین تحولات قرن بیستم در جهان، بوده است با پیامدهای مهم بخصوص در ایران. بجای استقلال یکی از شعارهای اصلی آن انقلاب، انزوای کشور از روابط صلح آمیز و همکاری برابر حقوق با تمامی کشورهای جهان و انداختن کشور به روابط مبهم و نا متعادل با چین و روسیه و بعوض آزادی، شعار اصلی دیگر، رعب و وحشت با سرکوب خونین و قتل‌های حکومتی و سرکوب‌های خیابانی بیشمار و بالاخره به جای عدالت اجتماعی و توسعه، فقر و فساد همه گیر و ویرانی ببار آمده است.
چرا انقلاب شد؟ و چرا به رعب و وحشت و فقر و فساد و ویرانی انجامید؟ چه فرهنگ یا بی فرهنگی و کدام آگاهی یا ناآگاهی هایی انقلاب و انحرافات را ناگزیر ساختند؟

enghelab.jpg*

*

*

شامِ شرمساری شد، بیست و دوم بهمن
صبحِ سوگواری شد، بیست و دوم بهمن
دیو، در توهمگاه، منصبِ خدایی یافت
خدعه، آبیاری شد، بیست و دوم بهمن
شارلتانی و دزدی، همرهء «امام» آمد
داد و فر، فراری شد، بیست و دوم بهمن
از سپاهی و آخوند، آبروی مسجد رفت:
دین، سگِ شکاری شد، بیست و دوم بهمن
ریش و پشم ِ افزونتر، شغل و منصبِ بهتر
عصر خرسواری شد، بیست و دوم بهمن
بهمن خرافی رفت، در زباله ء تاریخ
جوی جهل، جاری شد، بیست و دوم بهمن

کمباور کابلی

*

zan.jpgاز ۴۶ سال پیش در چنین روزهایی که خمینی به قدرت رسید زنان ایران - بخش مهم جامعه - حذف و نادیده گرفته شدند. این در حالیست که در دوران ایران ساز و مدرن پهلوی، زنان از جایگاه سنتی بیرون آمده و به کمک شاهان پهلوی، رضا شاه و محمدرضا شاه به سناتوری، وزارت، استادی دانشگاه، وکالت و مشاغل اداری بالا رسیدند.

پس از آمدن خمینی به ایران، این بخش از تفکر مدرن در کشور نادیده گرفته شد و حتی بسیاری از زنان ازهنرمند تا وزیر و... اعدام شدند. زنان از جمله از قضاوت و دادگستری، دیپلماسی و امور نظامی کشور کنار گذاشته شدند و امروزه زنانی را می‌بینید که در کنار سرکوبگران و پلیس‌های قضایی، کارشان دستگیری زنان و دختران به گفته آنها بی حجاب در داخل کشور است و همین توهین مستقیم به‌شان و جایگاه تاریخی زنان ایرانی است.

Taj.jpgمن عمیقا باور دارم که خیلی از جمهوری‌خواهان ایران ملی‌گرا و میهن پرستند، اما دو‌ نکته اساسی را سخت بتوان انکار کرد.

یک آنکه همه تجزیه‌طلبان کشور جمهوری‌خواه و ضد پهلوی‌اند و دوم آنکه همه جریان و سامانه پادشاهی ملی‌گراست.
بسیاری از ما پادشاهی‌خواهان حتی شاه را نیز برای ایران می‌خواهیم و نه بالعکس، آنچه مهم است و اولویت اصلی حفظ و توسعه منافع ملی ایران.

ایران اینترنشنال - وزارت خارجه بریتانیا در پاسخ به پرسش ایران‌اینترنشنال اعلام کرد این کشور نقشی در تامین مالی شبکه نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهای غربی نداشته است. پیش‌تر روزبه پارسی، یکی از اعضای شبکه نفوذ، گفته بود که او به نمایندگی از بریتانیا در این پروژه حضور داشته است.

«تلویزیون ۴»، یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد، ۱۰ بهمن گزارش داد روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه موسسه امور بین‌الملل سوئد، با شبکه‌ای از وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیرگذاری بر سیاست‌‌های کشورهای غربی بوده، ارتباط داشته است.

nlarge.jpgتریتا پارسی (سمت راست) و روزبه پارسی (سمت چپ)

:::

روزبه پارسی برادر تریتا پارسی، رییس پیشین نایاک است

ایران‌اینترنشنال و سمافور در تحقیقاتی مشترک که گزارش آن مهر ماه ۱۴۰۲ منتشر شد، درباره شبکه نفوذ جمهوری اسلامی در غرب افشاگری کردند.

بر اساس این گزارش تحقیقی که به ابعاد جنگ نرم تهران می‌پردازد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقه‌ای از تحلیل‌گران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» تشکیل داد و برای سال‌های متمادی از این شبکه به‌منظور گسترش قدرت نرم حکومت ایران و افزایش نفود آن در صحنه بین‌المللی استفاده کرد.

پارسی، ۱۳ بهمن همکاری خود را با جمهوری اسلامی انکار کرد و گفت به‌عنوان نماینده وزارت خارجه بریتانیا در «طرح کارشناسان ایران» حضور یافته است.

او افزود: «بی‌تردید ایران با این ابتکار قصد تاثیرگذاری بر غرب را داشت اما انگیزه ما چیزی کاملا متفاوت بود. برای ما، این تنها یکی از چندین کانال برای درک بهتر مواضع ایرانیان بود. برای وزارت خارجه بریتانیا که هزینه شرکت ما [در این طرح] را تامین می‌کرد و همچنین سایر دولت‌های غربی، این مساله فرصتی برای تقویت مواضعشان در مذاکرات هسته‌ای بود.»

وزارت خارجه بریتانیا، دوشنبه ۲۲ بهمن در پاسخ به پرسش ایران‌اینترنشنال، نقش این کشور را در تامین مالی فعالیت‌های پارسی تکذیب و اعلام کرد: «ما هیچ پیشینه‌ای در خصوص تامین مالی "طرح کارشناسان ایران" یا همکاری با آن‌ها در اختیار نداریم.»

بریتانیا و تامین مالی «طرح کارشناسان ایران»؟

پیش‌تر و در سال ۲۰۲۳، سخنگوی شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا، در مصاحبه با ایران‌اینترنشنال گفت «طرح کارشناسان ایران» از سوی یکی از کشورهای اروپایی پشتیبانی می‌شد.

او که به نام این کشور اشاره‌ای نکرد، افزود کارشناسان شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا گاهی در این طرح «مشارکت می‌کردند اما رهبری آن را بر عهده نداشتند».

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

رسانه سمافور، بهمن ۱۴۰۲ به نقل از یک مقام دولت بریتانیا نوشت که لندن در تامین مالی «طرح کارشناسان ایران» دست داشته است.

ماریا مالمر استِنِرگارد، وزیر خارجه سوئد، ۱۸ بهمن سال جاری گزارش‌ها را درباره نقش روزبه پارسی در شبکه نفوذ جمهوری اسلامی «بسیار جدی» خواند و گفت: «به همین دلیل، با موسسه امور بین‌الملل سوئد تماس گرفته‌ایم تا اطلاعات بیشتری کسب کنیم.»

استنرگارد هشدار داد جمهوری اسلامی در کنار روسیه و چین «فعالیت‌های اطلاعاتی گسترده‌ای در سوئد انجام می‌دهند و تهدیدی اطلاعاتی به شمار می‌روند».

chat test

| No Comments

ویدیوی منتشرشده در رسانه‌ها، لحظه سقوط یک لودر را به داخل دره در هنگام پاکسازی جاده برفی در نور مازندران نشان می‌دهد.

در جریان نمایش بین دو نیمه یک بازی در سوپربول، لیگ فوتبال آمریکایی، یک «حامی فلسطین» در حین اجرای «کندریک لامار»، رپر آمریکایی، وارد زمین شد و سپس توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. ویدئویی این رویداد در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. این اتفاق روز یکشنبه ۲۱ بهمن، نهم فوریه، رخ داد.

Gjb4L8eW4AAYOvH.jpg

ویدیویی از طناب‌زدن همزمان سه مرد در مراسم حکومتی ۲۲ بهمن در تبریز فراگیر شده است.

adel.jpgحداد عادل: موافقان مذاکره با ترامپ دلایل منطقی ارائه دهند

شهاب الدین حائری شیرازی

غلامعلی حدادعادل با اشاره به بیانات روز جمعه رهبر معظم انقلاب گفت: پس از فرمایشات رهبر انقلاب در مورد بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا، عده‌ای در فضای مجازی واکنش منفی نشان داده‌اند و غالباً به مشکلات اقتصادی مردم و فشاری که بر قشرهای ضعیف وارد می‌شود اشاره کرده‌اند./عصرایران

📌حاشیه

آقای حداد گفته اند دلایل مذاکره را بگویید

1-پایان دادن به یک دشمنی بی اساس و پرهزینه که نه معقول است و نه مشروع و دستاوردش تحریم بوده که بیشترین آسیب را به دنیا و دین ملت و محیط زیست و مملکت زده است.

2-بازگشت اداره مملکت به شرائط عادی که باندهای کاسب تحریم در آن ذی نفع نیستند و جیب ملت پر می شود نه جیب آنها.

3-پیشگیری از جنگی مشابه جنگ عراق و امریکا که همه زیرساختهای عراق در ان جنگ نابود شد.

4- بازگشت کیفیت اداره مملکت بر مدار عقلانیت و توسعه به جای آنکه همه چیز فدای شعار پوچ و مارکسیستی امریکا ستیزی شود.

5- بازگشت به روال معقول و مشروع در سیاستگذاری، زیرا نه عقل چنین ستیزی با امریکا را تجویز می کند نه شرع.

کاش امثال ایشان با زندگی معمولی 80 ملیون ایرانی دست به گریبان بودند که اگر چنین بود هیچگاه چنین سوالی در سراشیب سقوط ارزش پول ملی به خاطر معارضه بی سرانجام با امریکا به ذهنشان هم خطور نمی کرد.

مشکل همین است این اقا و مسئولان، دیگر هم سفره ملت نیستند.

کاش این اقایان که ندای وااسلامشان گوشها را پر کرده به این توصیه امیر مومنان گوش می دادند که نتیحه اش چنین سیاستگذاریهای غیرواقع بینانه نمی شد.

9-2.jpgدر واکنش به سخنان نماینده ویژه دولت ترامپ که گفته بود دولت آمریکا نیازی به رسانه‌های با بودجه دولتی ندارد و رادیو فردا و صدای آمریکا پر از «فعالان چپ‌گرا» هستند؛ ایلان ماسک در پستی در شبکه ایکس نوشت: «بله! آن‌ها را تعطیل کنید.»

ایلان ماسک افزود: «کسی به آن‌ها (صدای آمریکا و رادیوفردا) گوش نمی‌کند.» این مقام دولت ترامپ افزود در این دو رسانه «فقط افراد افراطی چپ‌گرا هستند که با خودشان صحبت می‌کنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از پول مالیات‌دهندگان آمریکایی را هدر می‌دهند.»

دویچه وله - ایلان ماسک، مدیر "اداره کارآمدسازی دولت (DOGE)" آمریکا خواستار تعطیلی رادیوی اروپای آزاد و صدای آمریکا شد. رادیو اروپای آزاد به چندین زبان از جمله فارسی برنامه دارد و به نام "رادیو فردا" شناخته می‌شود.

ماسک که از سوی دونالد ترامپ حمایت می‌شود، در یک توئیت در شبکه ایکس نوشت که "اروپا اکنون آزاد است و "دیگر هیچ‌کس به آن‌ها گوش نمی‌دهد".

این مدیر اداره کارآمدی دولت آمریکا افزود: «اینها فقط یک عده دیوانه‌ چپ رادیکال هستند که با خودشان حرف می‌زنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از مالیات‌دهندگان آمریکایی را هدر می‌دهند.»

Image

ایلان ماسک، مدیر "اداره کارآمدسازی دولت (DOGE)" آمریکا خواستار تعطیلی رادیوی اروپای آزاد و صدای آمریکا شد. رادیو اروپای آزاد به چندین زبان از جمله فارسی برنامه دارد و به نام "رادیو فردا" شناخته می‌شود.

ماسک که از سوی دونالد ترامپ حمایت می‌شود، در یک توئیت در شبکه ایکس نوشت که "اروپا اکنون آزاد است و "دیگر هیچ‌کس به آن‌ها گوش نمی‌دهد".

این مدیر اداره کارآمدی دولت آمریکا افزود: «اینها فقط یک عده دیوانه‌ چپ رادیکال هستند که با خودشان حرف می‌زنند، در حالی که سالانه یک میلیارد دلار از مالیات‌دهندگان آمریکایی را هدر می‌دهند.»

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در اظهاراتی که روز یکشنبه ۹ فوریه (۲۱ بهمن‌ماه) پخش خواهد شد، گفته ایلان ماسک که در حال اجرای پاکسازی گسترده مشاغل دولتی است، به کشف "صدها میلیارد دلار فساد" در نهادهای فدرال کمک خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ترامپ در مصاحبه‌ای با فاکس نیوز که قرار است امشب پیش از مسابقه سوپر بول پخش شود، گفت مردم آمریکا "می‌خواهند که من به دنبال هدررفت مالی بگردم".

این بحث در پس‌زمینه تنش‌های بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا صورت می‌گیرد، که شامل خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ و بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران پس از آن می شود.

:::

lgbt.jpgمرد همجنس‌گرایی که پنج سال از زندگی‌اش را در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت، همان‌جا عاشق شد و همان‌جا خودش را شناخت، داستان او جدالی بین عقل، احساسش و مذهب است

شایا گلدوست - ایران وایر

«داستان رفتنم به حوزه، داستان عجیبی‌ است. شاید هم برای خودم و هم برای هرکسی که می‌شنود. سال آخر دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل می‌کردم. خانواده‌ام خیلی مذهبی‌ نیستند اما از بچگی با اعتقادات مذهبی بزرگ شده‌ایم. یک موسسه مذهبی فرهنگی به مدرسه ما آمد و شروع به فعالیت کرد. کم‌کم به این موسسه و فعالیت‌هایش جذب و با یکی از فعالان آن موسسه آشنا شدم و دوست شدیم. اوایل رابطه فقط در حیطه کار بود. اما کم‌کم دوست شدیم و هرچه زمان پیش رفت، این دوستی صمیمانه‌تر و نزدیک‌تر شد. نمی‌دانم چه شد که احساس کردم عاشق شده‌ام.»

گرایش جنسی و هویت جنسیتی در انسان‌ها دارای طیف بسیار گسترده و‌ پیچیده‌ای است که می‌تواند شخص به شخص متفاوت و منحصر به‌فرد باشد. اما توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که عوامل و‌ فشارهای محیطی که دامنه بسیار گسترده‌ای دارند، می‌توانند در شناخت، درک و پذیرش هویت جنسی و جنسیتی فرد تاثیرات متفاوتی داشته باشند. افراد به‌دلیل محیطی که در آن زندگی می‌کنند، شرایط خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، میزان دسترسی به آگاهی و اطلاعات صحیح و عوامل بسیار زیاد دیگر، ممکن است در دوره‌های زمانی مختلف از زندگی به هویت جنسی و جنسیتی خود شناخت کافی پیدا کرده و یا آن را ابراز کنند. برخی از افراد به‌دلیل ترس از طرد شدن و احساس گناهی که از سوی فرهنگ، مذهب، جامعه و خانواده به آن‌ها تحمیل می‌شود، هیچ‌گاه خود حقیقی‌شان را زندگی نمی‌کنند.

امید می‌گوید که از کودکی تفاوت خود را با دیگران احساس می‌کرده و می‌دانسته چیزی در او فرق می‌کند، اما پیشینه مذهبی نمی‌گذاشت تا به تمایلات هم‌جنس‌خواهانه خود بپردازد و خود را بپذیرد. به‌ویژه در دوران بلوغ که تمایلات عاطفی و جنسی خود را به پسرها احساس می‌کرده است. می‌گوید:

«از سوی روحانیون فعال در آن موسسه برای تحصیل در حوزه علمیه تشویق به شرکت در آزمون ورودی شدم. بعد از گرفتن دیپلم، در آزمون شرکت کرده و‌ وارد حوزه شدم. به خانواده چیزی نگفتم. یک روز برای خانواده‌ام نامه‌ای نوشتم، شبیه به خداحافظی. که من مسیر خودم را انتخاب کرده‌ام و‌ می‌خواهم در حوزه علمیه درس بخوانم. خانواده‌ام همیشه اصرار داشتند که با تحصیل در رشته ریاضی به دانشگاه بروم اما من خلاف میل آن‌ها، مسیر دیگری را انتخاب کرده بودم. یک جورهایی از خانه فرار کردم و رفتم. چند روزی از هم خبری نداشتیم اما بعد از چند روز پدرم تماس گرفت و خواست تا با هم صحبت کنیم. در نهایت آن‌ها به تصمیم من احترام گذاشتند و مسیری که انتخاب کرده بودم را ادامه دادم.»

امید فکر می‌کرد در‌حوزه علمیه می‌تواند افکار، احساسات و تمایلات جنسی خود را سرکوب یا از آن‌ها فرار کند اما اولین رابطه جنسی خود را در همان‌جا تجربه کرد. وقتی که ۱۹ سال داشت. او این رابطه جنسی‌ را بیشتر شبیه به یک تجاوز به خود می‌داند. می‌گوید ترسیده بوده و نمی‌دانسته برایش چه اتفاقی افتاده و چرا به اجبار به رابطه‌ جنسی‌ای تن داده که خواسته‌اش نبوده است.

امید می‌گوید آن‌قدر از نظر روحی آسیب دیده بود که به خود‌کشی فکر می‌کرده است: «اولین رابطه جنسی‌ام از آن‌جا شروع شد. اما هم‌چنان از خودم‌ می‌ترسیدم و‌دنبال راه فراری بودم. با علمایی که اسم و رسمی داشتند، برای یافتن راه‌حل مشورت می‌کردم اما عکس‌العمل‌های متفاوتی را شاهد بودم. عده‌ای من را گناهکار می‌دانستند و طردم می‌کردند، عده‌ای تمایل داشتند با من ارتباط جنسی برقرار کنند و عده‌ای با راه‌حل‌های غیرعقلانی، می‌خواستند به اصطلاح درمانم کنند. راه حل‌هایی مثل ریاضت کشیدن و دوری از همه و به چله نشستن و تقوا پیشه کردن. حتی پیشنهاد می‌دادند که ازدواج کنم تا گرایش جنسی‌ خود را تغییر دهم. ولی خیلی خوشحالم که این کار را نکردم و زندگی یک فرد دیگر‌‌را به بازی نگرفتم.»

در سال سوم یا چهارم حوزه بود که وقتی به خودش آمد، دید عاشق شده است و فرد مقابل نیز عاشق او است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

«با هم آن‌جا، در حوزه درس می‌خواندیم. از احساسات و‌ تمایلاتم با او حرف زدم و از این‌که به هم‌جنس خود گرایش دارم. رفته رفته انگار عاشق هم شدیم، انگار او‌هم تمایلات و احساسات مشترکی با من داشت.»

امید از سردرگمی خود نسبت به احساساتش در آن دوران می‌گوید. تمایلاتی که در فرهنگ و جامعه ما زنانه تلقی می‌شوند و همین موضوع او را به اشتباه انداخته بود. فکر می‌کرد «ترنس» است:

بخشی از برنامه «کافه مستند» از شبکه «افق» سیمای جمهوری اسلامی که در روز ۱۲ بهمن‌ سال جاری پخش شده، در شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. در این ویدئو، مجری برنامه همراه با محسن یزدی، مدیر پیشین شبکه مستند صداوسیما، اعتراف می‌کنند تصویری که از دو پادشاه پهلوی در جمهوری اسلامی ارائه می‌شود، با واقعیت همخوانی ندارد

:::

shoaar.jpgگزارش‌ها و ویدیوهای رسیده به ایران‌وایر از سر داده شدن شعارهای اعتراضی در چندین نقطه تهران در شامگاه یکشنبه ۲۱ بهمن حکایت دارند.

بر اساس این گزارش‌ها، شهروندان تهرانی در مناطق دروس، بلوار شهرزاد، ایران‌مال و شهرک اکباتان همزمان با پخش شعار الله اکبر از بلندگوهای مساجد، شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند.

ویدیوهایی نیز از شهرک اکباتان تهران منتشر شده است که در آن فریادهای «مرگ بر خامنه‌ای قاتل» و «خامنه‌ای ننگت باد» شنیده می‌شود.

دیوارنویسی اعتراضی در تهران؛ «مرگ بر خامنه‌ای قاتل»

ویدیوی رسیده به ایران اینترنشنال نشان می‌دهد که شهروندان در تهرانپارس شامگاه یک‌شنبه شعار «مرگ بر خامنه‌ای ضحاک» و «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند

:::

kl.jpg- «اگر پزشکیان نمی‌تواند مذاکره کند استعفا دهد»؛ روزنامه «جوان»: برای آشوب داخلی زمینه‌سازی می‌کنند

- پس از آنکه علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که «نباید با آمریکا مذاکره کرد» موج درخواست از مسعود پزشکیان برای استعفای وی از ریاست دولت چهاردهم به راه افتاده است

کیهان لندن - بررسی‌ها در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد اغلب کسانی که از پزشکیان خواسته‌اند استعفا دهد، همانهایی هستند که به او رأی دادند و اغلب از طرفداران جریان «اصلاح‌طلب» حکومت هستند.

اینهمه در حالیست که ساعاتی پس از منع مذاکره با آمریکا توسط خامنه‌ای، قیمت سکه و دلار باز هم افزایش پیدا کرد. در واکنش به این وضعیت، مهدی پازوکی اقتصاددان گفت، «اگر دولت آقای پزشکیان که قرار بود مذاکره کند، نمی‌تواند این کار را انجام دهد، کنار بکشد.»

به گزارش وبسایت «فرارو» یکی از کاربران در «ایکس» نوشت: «جناب آقای پزشکیان؛ در هنگام انتخابات وعده دادید که فیلترینگ را برمی‌دارید و با غرب هم مذاکره می‌کنید، و بعد فرمودید اگر به وعده‌هایتان عمل نکردید، استعفا می‌کنید. بسم‌الله؛ الوعده وفا، این گوی و این میدان طبق وعده و قولتان، استعفا بفرمائید.»

یکی از فعالان رسانه نیز نوشت: «اکنون که راه مذاکره برای دولت بسته است، رفع فیلترینگ انجام نمی‌شود، FATF هم قفل شده است. ماندن پزشکیان در ریاست جمهوری هیچ نفعی برای مردم ندارد! رییس جمهور الان باید با ۱۷ میلیون حامی انتخاباتی که با هزار امید و آرزو رای دادند، صادق باشد، استعفا شرافتمندانه‌ترین اقدام است.»

طرح این مباحث در حالیست که همه می‌دانند هم رفع فیلترینگ و هم مذاکره با آمریکا و هم تصویب FATF جزو سیاست‌های کلان و استراتژیک و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است و در اختیار رئیس دولت و دیگر مقامات جمهوری اسلامی جز ولی فقیه و شخص «رهبر» نیست! آیا واقعا این افراد فریب وعده‌های انتخاباتی را خورده‌اند که خودشان تبلیغ کرده‌اند؟!

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

وبسایت «فرارو» همچنین ادعا کرده است بخشی از آنها که خواستار استعفای پزشکیان شده‌اند، «سایبری‌ها» و برخی دیگر «طرفداران سعید جلیلی» هستند.

استعفای پزشکیان زمینه‌ساز آشوب‌های داخلی است

در این میان، روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هشدار داده که «برخی از جریانات مشکوک سیاسی» بر این باور هستند که پزشکیان را باید به سمتی هل داد که بدون انجام مذاکره دچار ناکارآمدی شود و در وضعیتی قرار بگیرد که یا خودش استعفا بدهد یا آنکه در مسیر تندباد‌های سخت استیضاح در مجلس قرار بگیرد.

trumpD.jpgبا عبور قیمت دلار از مرز ۹۱ هزار و ۳۰۰ تومان در روز یکشنبه، تحلیلگران از تقویت احتمال رسیدن نرخ دلار به ۱۰۰ هزار تومان تا پایان سال ۱۴۰۳ خبر می‌دهند

ایران اینترنشنال - یک روز پس از سخنان خامنه‌ای درباره بی تاثیر بودن تهدیدهای آمریکا، بهای هر دلار آمریکا در بازار آزاد ایران با سه هزار تومان افزایش از ۹۲ هزار تومان عبور کرد. بهای هر سکه طرح جدید نیز در یکشنبه ۲۱ بهمن، به ۷۷ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان رسید.

پس از برگزاری مراسم تحلیف ترامپ در اول بهمن، قیمت دلار و سکه چند بار افزایش یافته است. در روز تحلیف او، قیمت دلار حدود ۸۱ هزار تومان بود و یک روز پس از آن، حدود هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت.

رکوردشکنی نرخ ارز در کنار افزایش قیمت سکه، حاکی از بالا رفتن تورم در ماه‌های آینده خواهد بود.

ترامپ: اگر با جمهوری اسلامی توافق کنم، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد

دونالد ترامپ رییس‌جمهوری آمریکا، بدون اشاره به جزییات، نسبت به حصول توافق مدنظر خود با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و افزود در صورت رسیدن به این توافق، اسرائیل ایران را بمباران نخواهد کرد.

رییس‌جمهوری آمریکا در مصاحبه با نیویورک‌پست که یکشنبه ۲۱ بهمن منتشر شده گقت که توافق با جمهوری اسلامی را به بمباران «جهمنی(شدید)» ایران ترجیح می‌دهد.

او تاکید کرد که «ایرانی‌ها نمی‌خواهند بمیرند، هیچ‌کس نمی‌خواهد بمیرد.»

دونالد ترامپ همچنین گفت که اگر توافقی حاصل شود، اسرائیل نیز ایران را بمباران نخواهد کرد.

رییس‌جمهوری آمریکا چهارشنبه ۱۷ بهمن در پستی در شبکه اجتماعی خود، تروث‌سوشال، تاکید کرد که ترجیح می‌دهد «توافق صلح‌ هسته‌ای معتبری» با تهران امضا کند که به ایران اجازه دهد بدون دست‌یابی به سلاح هسته‌ای، «به‌طور صلح‌آمیز» رشد کند و شکوفا شود.

دو روز بعد علی خامنه‌ای ضمن مخالفت با مذاکره با آمریکا گفت چنین مذاکراتی «هیچ تاثیری در حل مشکلات کشور ندارد» و «مذاکره کردن عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست».

پس از این سخنان مقامات دولت پزشکیان از مواضع خود درباره مذاکره با آمریکا عقب نشینی کردند و از جمله فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، اعلام کرد که مذاکرات با کشورهای اروپایی ادامه خواهد داشت و «همه به‌خوبی می‌دانند ایران در شرایطی که مذاکره غیر شرافتمندانه باشد، به آن تن نخواهد داد».

در همین حال وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به پرسش ایران‌اینترنشنال درباره مواضع اخیر خامنه‌ای اعلام کرد اگر حکومت ایران خواهان توافق نباشد، همچنان هدف سیاست فشار حداکثری واشینگتن باقی خواهد ماند.

دونالد ترامپ در مصاحبه خود با نیویورک‌پست گفت که تمایل ندارد استراتژی خود برای مذاکره با جمهوری اسلامی بیان کند.

او درباره مشوق‌های احتمالی که در مذاکره ارائه می‌کند نیز گفت: «نمی‌توانم این را بگویم، چون گفتن آن خوب نیست.

رییس جمهور آمریکا نسبت به توافق با جمهوری اسلامی ابراز امیدواری کرد و افزود: «امیدوارم آنها تصمیم بگیرند آنچه که در حال حاضر به آن فکر می کنند، انجام ندهند. فکر می کنم آنها واقعا خوشحال خواهند شد.»

یورونیوز - هزاران نفر از مخالفان رژیم ایران روز شنبه ۸ فوریه در شهر پاریس، پایتخت فرانسه دست به تجمع زدند. صدها اوکراینی‌ نیز به آنها پیوستند و خواهان سقوط دولت تهران شدند. تظاهرکنندگان امیدوارند که کمپین «فشار حداکثری» دونالد ترامپ منجر به تغییر سرنوشت این کشور شود.

ularge.jpgاین تظاهرات توسط «شورای ملی مقاومت ایران» سازماندهی شده بود و در حالی برگزار شد که دو تن از اعضای این گروه با خطر اعدام قریب‌الوقوع روبرو هستند و شش نفر دیگر نیز در ماه نوامبر به اعدام محکوم شدند.

در این مراسم سخنرانی مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب «شورای ملی مقاومت ایران» بصورت ویدئوکنفرانس برای شرکت کنندگان پخش شد. او در این سخنرانی خطاب به سران جمهوری اسلامی گفت: «مرگ شما فرا رسیده است. با یا بدون مذاکره، با یا بدون سلاح هسته‌ای، قیام و سرنگونی در انتظار شماست.»

برای این مراسم، شرکت کنندگانی از سراسر اروپا اغلب با اتوبوس به پاریس آورده شدند. آنها پرچم‌های ایران را به اهتزار درآورده بودند و در میان تصاویری که علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران را به تمسخر می‌گرفتند، شعارهای ضد دولتی سر دادند.

اوکراینی‌ها در کنار ایرانیان

حمایت‌های ایران از جنگ ولادیمیر پوتین علیه اوکراین باعث شده بود که صدها اوکراینی نیز در این تجمع در کنار ایرانیان معترض بایستند.

ایرینا سردیوک، یک پرستار ۳۷ ساله اوکراینی از منطقه جنگ‌زده دونباس که اکنون در آلمان زندگی می‌کند، یکی از این افراد است که به پاریس آمده تا به ایرانیان معترض بپیوندد.

او می‌گوید: «من از دیدن این ایرانی‌ها خوشحالم زیرا آنها مخالف حکومت ایران هستند. آنها از اوکراین حمایت می‌کنند و نه از دولت ایران که به روسیه سلاح می‌دهد. ما با هم هستیم و روز پیروزی مردم اوکراین و ایران نیز خواهد رسید.»

سازمان مجاهدین خلق ایران یکی از احزاب اصلی تشکیل دهنده ائتلاف «شورای ملی مقاومت ایران» است که تا سال ۲۰۱۲ میلادی در فهرست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار داشت.

یکی از ایرانیان شرکت کننده در این تجمع می‌گوید: «آنچه ما از آقای ترامپ یا هر سیاستمدار غربی انتظار داریم این است که از دولت ایران حمایت نکنند. ما نه به پول نیاز داریم و نه به سلاح؛ ما به مردم خودمان متکی هستیم. آنچه از دولتها می‌خواهیم این است که هیچ ارتباطی با این رژیم نداشته باشند و تا جایی که می‌توانند بر این دولت فشار وارد کنند.»

تهران مدتهاست خواستار سرکوب «شورای ملی مقاومت» در پاریس، ریاض و واشنگتن شده است و طی ۵ دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران جمعیت قابل توجهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در ایران اعدام شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

امسال در ماه ژانویه کیت کلاگ، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور اوکراین و روسیه، در همایشی که توسط این گروه در حومه پاریس برگزار شد سخنرانی کرد.

او در جریان آن سخنرانی، برنامه رئیس جمهور جدید آمریکا برای بازگشت به سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را تشریح کرد و افزود که باید مقامات تهران را مجبور به مذاکره درباره برنامه‌های هسته‌ای و موشکی بالستیک همچنین فعالیت‌های منطقه‌ایشان کرد.

qomeishi.jpgرحیم قمیشی

پریناز بحرینی، دانش آموز نخبه کرمانی که به خاطر فرسوده بودن اتوبوس، به‌خاطر بی‌لیاقتی مسئولان، جان نازنینش را از دست داد

و چندین دانش آموز دیگر هم...

وزیر رفته برای دلجویی نزد پدرش

لطفا بشنوید؛

این صدای یک پدر نیست، صدای یک ایران داغدار است

او خطاب به وزیر نمی‌گوید، خطابش به همه مقامات کشور است، از آن بالاترین تا پایین‌ترین

فرزندان ما دیگر برنمی‌گردند

شما لیاقت اداره یک روستا را هم ندارید

چقدر فرزندان ما تلف شوند تا شما بفهمید ناتوانید

چقدر نخبگان ما بمیرند تا دست از شعارهای پوچ‌تان بردارید

این صدای یک ایران است

ما نه تسلیت می‌خواهیم نه تبریک

ما یک زندگی می‌خواهیم

دنیا همه‌اش حماس و لبنان و یمن نیست

یکبار هم نگاه کنید به زندگی نکبت باری

که برای ما در ایران ساخته‌اید

ما ۲۵ بهمن می‌خواهیم همین را بگوییم

وزیر و وکیل ساکت باشند

همانی که عامل بدبختی‌ها و مصیبت‌های ماست

Bahram_Farokhi_2.jpgسحرگاهان، هنگامی که آفتاب حقیقت از پس پرده‌های ظلمت سر برمی‌آورد، پژواک نام جمشید شارمهد در تاریخ طنین انداخت؛ مردی که تا واپسین نفس بر عهد خویش استوار ماند و در اسارت نیز صدای آزادی را خاموش نکرد. او را در بند کشیدند، شکنجه دادند، و سرانجام جانش را گرفتند، اما حتی پس از شهادتش، پیکرش به صحنه‌ای برای نبردی تازه بدل شد،نبردی که این بار در میدان سیاست و دیپلماسی رقم خورد.
وزارت خارجه آلمان، با پایبندی به اصول انسانی، خواستار انتقال پیکر او به این کشور شد. اما رژیم اسلامی که حتی از جسد او نیز بیم داشت، بارها کارشکنی کرد. در این میان، آنچه معادلات را پیچیده‌تر کرد، به‌ظاهر تصمیمی دیپلماتیک بود: تعلیق دعوت‌نامه شاهزاده رضا پهلوی برای کنفرانس امنیتی مونیخ. این تصمیم، اگرچه در چارچوب ملاحظات سیاسی اتخاذ شد، اما بی‌درنگ با واکنش شدید افکار عمومی و انتقادات گسترده روبه‌رو گردید. آیا مصالحه‌ای پنهان در کار بود؟ آیا این اقدام برای جلب رضایت رژیمی بود که حقوق انسانی را آشکارا نقض می‌کند؟
فشار افکار عمومی و بازگشت عزت ملی
دیری نپایید که اعتراضات گسترده و انتقادهای سیاست‌مداران، رسانه‌ها و مردم، این معادله‌ی پنهان را برهم زد. جامعه‌ی ایرانیان خارج از کشور، به همراه فعالان حقوق بشر، دیپلماسی آلمان را به چالش کشیدند. آن‌ها خواهان شفافیت، اصول‌گرایی در سیاست خارجی، و پرهیز از مماشات با رژیمی بودند که آزادی را سرکوب می‌کند.
سرانجام، با رسیدن پیکر جمشید شارمهد به آلمان، دعوت‌نامه شاهزاده رضا پهلوی نیز دوباره اعتبار یافت. این تصمیم، نه صرفاً یک چرخش دیپلماتیک، بلکه نمادی از قدرت صدای مردم بود. آن‌ها نشان دادند که اگر همبستگی و فشار افکار عمومی وجود داشته باشد، حتی در صحنه‌ی سیاست نیز می‌توان تغییر ایجاد کرد.
آینده‌ای که در گرو بیداری است
این رخداد تنها یک پرونده‌ی بسته‌شده نیست، بلکه درسی برای مبارزان آزادی و سیاست‌مداران بین‌المللی است. سرنوشت کشورها را نه صرفاً دیپلماسی رسمی، که اراده‌ی ملت‌ها تعیین می‌کند. امروز، این پیروزی کوچک شاید نقطه‌ی عطفی برای آینده باشد،آینده‌ای که در آن، سازش با دیکتاتوری به نام "مصالحه" پذیرفته نخواهد شد. اما این تنها آغاز راه است، و این مسیر را تنها با همبستگی، هوشیاری و پافشاری بر ارزش‌های انسانی می‌توان ادامه داد.
تاریخ گواه است: خون‌هایی که برای آزادی ریخته شده‌اند، بذرهای فردایی روشن‌اند. و آن فردا، به دست آنان که بیدارند، ساخته خواهد شد.

sep.jpgایران اینترنشنال - نشریه تلگراف به نقل از یک مقام آگاه ایرانی نوشت چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ماه‌های اخیر، به‌ویژه پس از انتخاب دونالد ترامپ، تغییر موضع داده و اکنون به‌طور جدی خواستار تولید بمب اتمی شده‌اند.

این مقام ایرانی گفت: «رهبر [جمهوری اسلامی] مذاکره با آمریکایی‌ها و توسعه سلاح هسته‌ای را ممنوع کرده است، در حالی که به نظر می‌رسد این دو گزینه تنها راه بقای جمهوری اسلامی باشند. او رژیم را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد.»

او افزود: «مدتی است که فقط چند فشار دکمه با ساخت سلاح هسته‌ای فاصله داریم، اما اکنون فشارها و توجیهات برای دستیابی به آن بیش از هر زمان دیگری است.»

za.jpgچطور مشکلات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کار آمریکا است، اما مشکلات اقتصادی ریشه داخلی دارد؟

احمد زیدآبادی نوشت: بسیاری از امامان‌جمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبه‌های خود رنج می‌برند

رویداد۲۴ | او اظهارات اخیر علیرضا اعرافی را مثال زده و نوشته: «از شیخ علیرضا اعرافی سخنانی در رسانه‌ها نقل شده است که مخاطب را سردرگم می‌کند.

آقای اعرافی در بخشی از سخنان خود گفته است: "چهره باطنی آمریکا را باید در آوارگی مردم مظلوم غزه و لبنان ببینیم و اگر بخواهیم در برابر آمریکا تسلیم شویم همین سرنوشت در انتظار ما خواهد بود. "
آیا از این سخنان جز این می‌توان برداشت کرد که، چون غزه و لبنان تسلیم آمریکا شده‌اند به این سرنوشت گرفتار آمده‌اند؟»

زیدآبادی افزود: «آقای اعرافی در بخش دیگری از سخنان خود هم گفته است: "باید این حقیقت را بدانیم و فریب نخوریم و ضعف از خود نشان ندهیم و معرکۀ تاریخی و تمدنی خود را بشناسیم و بدانیم غزه سرنوشت همه خائنان و تسلیم‌شدگان است. "

در اینجا امام‌جمعۀ موقت قم که در عین حال نائب‌رئیس مجلس خبرگان و عضو شورای‌نگهبان هم هست، احتمالاً می‌خواسته چیز دیگری بگوید، اما نقل قولی که از او گزارش شده است، باز هم معنایی جز همان جملۀ اول ندارد!»

وی با طرح این پرسش که «این سطح از اغتشاش کلامی و مفهومی که مخاطب را سردرگم و کلافه می‌کند، ناشی از چیست؟ از ضعف بیان یا عدم تحلیل روشن و منسجم از وضعیت بغرنجی که در منطقه و ایران پیش آمده است؟» نوشته: «بسیاری از امامان‌جمعه از این اغتشاش کلامی و مفهومی در خطبه‌های خود رنج می‌برند. برای مثال، آنها معمولاً تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی کشور را به آمریکا نسبت می‌دهند، در حالی که آمریکا اصلاً ادعا و امکانی برای پدید آوردن آنها ندارد، اما نوبت به مشکلات اقتصادی که می‌رسد، آنها، تمام یا نزدیک به تمام مشکل را مربوط به مدیریت داخلی می‌دانند و تأثیر تحریم‌های گستردۀ آمریکا را انکار می‌کنند آن هم در حالی که آمریکا در این زمینه قانون و دستورالعمل رسمی و علنی وضع کرده و آنها را به اجرا گذاشته است! این همه تناقض واقعاً سرسام‌آور شده است.»

Masoud_Noghrehkar.jpgفضا فضای روشنفکر ستیزی ست، ستیزی زیان آور برای اکنون و آیندۀ میهنمان. برای درس گرفتن از خطاها و لغزش های بخشی از روشنفکری ایران در بروز و پیامدهای انقلاب بهمن، نقد، بررسی و بازنگری منصفانه و واقعی می بایست جای "ستیز" و فرافکنی های کین توزانه می نشست، و بنشیند. برای ارائه یک ارزیابی منصفانه و واقعی باید دید و به یادآورد کهدر آستانه انقلاب بهمن ماه سال 57 و متعاقب پیروزی روحانیون بخشی از روشنفکری و روشنفکران ایران جسورانه خطر قدرت گیری روحانیون و پیامدهای‌ فاجعه بارانقلابِ اسلامی شده را با شجاعتی مدنی و عقلانی فریاد کردند.

ازمیانِ پُرشمار روشنفکران به سه روشنفکرِ سیاسی و فرهنگی اشاره می کنم، آنهم فقط برای یادآوری کسانی که در اوج لجاجت اراده کرده اند پدیده ها و رخدادهای تاریخی را عاطفی، دلبخواه، یکجانبه نگرانه و فرقه ای ببینند و داوری کنند.

2 1.jpg

1- مهشید امیرشاهی، از برجسته ترین نویسندگان سرزمینمان، دردفاع از شاپوربختیار، که ازروشنفکران و پیشگامان اعلام خطرهای ناشی ازقدرت گیری آخوندها بود، در روزنامه آیندگان نوشت:

"...از بقیه حیرت ها و حسرت ها چه بگویم؟ از كدامش بگویم؟ از اینكه گمركچیانی كه تا دیروز در پناه دولت وقت برای رد كردن هر بسته و چمدان گوش من و شما را می بریدند و امروز ناگهان می خواهند دزد من و شما را بگیرند؟ یا از كارمندان تلویزیون كه در گذشته أوامر دولت های پیش را نه فقط بی چون و چرا بلكه با خوش رقصی اجرا می كردند و حالا برای دولتی كه فرمایش صادر نمی كند لب ورچیده اند و ناز می كنند؟ یا از نمایندگان مجلسی كه به این امید از مسند وكالت استعفا می دهند كه كرسی وكالت آینده شان را گرم نگهدارند؟..... من صدایم را به پشتیبانی از آقای شاپور بختیار با سربلندی هر چه تمامتر بلند می كنم، حتی اگر این صدا در فضا تنها بماند. من از تنها ماندن هرگز هراسی به دل راه نداده ام. ولی این بار می ترسم نه به خاطر خودم، بلكه به خاطر آینده این ملك و سرنوشت همه آنها كه دوستشان دارم." (1)

2- مصطفی رحیمی، نویسنده و پژوهشگر، در 25 دی ماه سال1357 اعلام کرد به "جمهوری اسلامی رای نخواهد داد، او در نامه ای به خمینی نوشت:

"...جمهوری اسلامی با موازین دموكراسی منافات دارد. دموكراسی به معنای حكومت همه مردم، مطلق است وهرچه این اطلاق را مقید كند به اساس دموكراسی(جمهوری) گزند رسانده است. بدین گونه مفهوم جمهوری اسلامی مانند مفاهیم دیكتاتوری صالح - دموکراسی بورژوائی - آزادی در كادر حزب و... مفهومی است متناقض. اگر كشوری جمهوری باشد، برحسب تعریف، حاكمیت باید در دست جمهور مردم باشد. هرقیدی این خصوصیت را مخدوش می كند. و اگر كشور اسلامی باشد، دیگر جمهوری نیست، زیرا مقررات حكومت از پیش تعیین شده است و كسی را در آن قواعد و ضوابط حق چون و چرا نیست. این امر چنان بدیهی است كه وقتی كمونیستها خواستند فقط اصطلاح دموكراسی را از تابوتی كه خود برایش ساخته بودند بیرون آورند، بخود اجازه ندادند كه عبارت "دموكراسی كمونیستی" را بكار برند، بلكه عبارت دموكراسی توده ای را عام كردند كه بازهم همان عیب را دارد...."(2)

Ali_Fayaz.jpgتئوری توطئه چیست؟

تئوری توطئه (1) به طور کلی معرف دیدگاهی است که بر این باور است که تمامی روی دادهای مهم تاریخی، ناشی از دسیسه، توطئه و برنامه ریزی های دست های پشت پرده ای است که صحنه گردانان اصلی تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می باشند. باورمندان به این تئوری یا توهم، با درکی سطحی از روی دادها و با ارائه مطالبی در حد حدس و گمان و یا گاه با تکیه بر موضع گیری یک شخصیت، یا یافتن یکی - دو سند و ربط آنها به هم، از آن نتیجه ای غیر از آنچه در جهان واقعیت روی داده است و محققان بنا بر اسناد و شواهد تاریخی ارائه می دهند، به نمایش می گذارند. به نظر اینان تغییر و تحولات جوامع، نه ناشی از آگاهی و اراده انسان ها، که مبتنی بر خواست ارباب قدرت و ثروت می باشد. و دیگران - اعم از مبارزان، روشنفکران، اندیشمندان، نویسندگان و ... و توده ها - عروسک هایی می باشند که سر نخشان در دست دیگران است. این افراط و تفریط ها که محصول سرخوردگی ها، شکست ها و نومیدی ها می باشد، این افراد را آن چنان دچار توهم می سازد که گویی، هیچ روی دادی در جامعه صورت نمی پذیرد مگر به اراده "از مابهتران"!

تئوری توطئه و یا توهم توطئه را، برخی از محققان نوعی بیماری می دانند:

"توهم توطئه نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است. بیماری فردی سوء ظن به همه چیز و همه کس را "پارانویا" و بیماری جمعی را [تئوری توطئه (2)] می نامند. کسی که به "توهم توطئه" در مفهوم اخیر آن مبتلاست، تمام وقایع عمده سیاسی و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بیگانه و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و حتی مذهبی وابسته به آن سیاست می پندارد. به گمان او همه انقلاب ها، شورش ها، جنگ ها، عقب ماندگی ها و وابستگی های اقتصادی و سیاسی، برآمدن و فروپاشی سلسله ها و دولت ها، ترورهای سیاسی و حتی کمبود محصولات کشاورزی، سقوط ارزش پول، قحطی ها و زلزله ها را دست پنهان بیگانه کارگردانی می کند و همه رجال کشور همچون عروسکان خیمه شب بازی و بازیگران افسانه های جن و پری از پس پرده و با اشاره او حرکت می کنند و اراده ای از خود ندارند."(3)

در پرتو این نظریه و یا تئوری، باورمندان به آن هر اتفاق و روی داد تاریخی را که به مزاقشان یا مزاجشان سازگار نیفتد، و یا از دلایل آن سر در نیاورند و یا نخواهند واقعیت آن را بپذیرند، توطئه ای می پندارند که خارج از اراده جامعه بر آن تحمیل شده است.

bayania.jpgبا تهدید و ارعاب با قاطعیت رفتار می‌کنیم
ایندیپندنت فارسی - درحالی که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است که مذاکره با آمریکا هیچ فایده‌ای ندارد، وزارت خارجه جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای درباره مذاکره با آمریکا گفت: «در عین پایبندی به گفتگوی عزتمندانه و تعامل هوشمندانه با هر طرفی که منافع ما را به رسمیت بشناسد، نسبت به هرگونه زیاده‌خواهی و تحمیل یکسویه مطامع از طریق تهدید و ارعاب و فشار با قاطعیت رفتار خواهد کرد.»

این در حالی است که مقامات وزارت خارجه و مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران پیش‌تر نسبت به مذاکره با آمریکا ابراز تمایل کرده بودند.

خامنه‌ای نیز تا پیش از بازگشت فشار حداکثری، علیه مذاکره با دولت ترامپ صحبت نکرده بود، اما پس از صدور این فرمان، به سیاست قبلی خود در دولت اول ترامپ بازگشت و علیه مذاکره، موضع‌گیری کرد.

:::

بیانیه وزارت خارجه جمهوری اسلامی

در شرایطی که منطقه ما بیش از هر زمانی در معرض ناامنی ناشی از توسعه‌طلبی و جنگ‌افروزی رژیم اشغالگر صهیونیستی قرار دارد و در وضعیتی که دولت آمریکا قانون‌شکنی و نفی همه هنجار‌ها و موازین حقوق بین‌الملل را سرلوحه کار خود در صحنه روابط بین‌الملل قرار داده است، جمهوری اسلامی ایران مصمم به توسعه توانمندی‌های ملی در همه عرصه‌ها و استفاده از همه ظرفیت‌های مادی و معنوی خود برای حراست از امنیت و منافع ملی ایران و نیز همکاری و تعامل موثر با کشور‌های همسایه و منطقه جهت تقویت ثبات و امنیت در منطقه است.

کارآمدی دیپلماسی نیز وابسته به پشتوانه مردمی و همبستگی ملی است. وزارت امور خارجه با درک شرایط خطیر منطقه‌ای و بین‌المللی، و با اعتماد و اتکا به مولفه‌های قدرت و اقتدار ایران، از هیچ کوشش و ابتکاری برای تامین منافع ملی کشورمان فروگذار نخواهد کرد. فرزندان ملت ایران در دستگاه دبپلماسی بار‌ها نشان داده‌اند که در عین پایبندی به آداب گفتگوی عزتمندانه و تعامل هوشمندانه با هر طرفی که منافع مشروع ملت ایران را به رسمیت بشناسد و مذاکره را طریقی معقول برای رسیدن به منافع متقابل بداند، نسبت به هرگونه زیاده‌خواهی و تحمیل یکسویه مطامع از طریق تهدید و ارعاب و فشار با قاطعیت رفتار خواهد کرد.

در شرایطی که دشمنان ملت ایران همه توش و توان خود را برای ضربه‌زدن به ایران عزیز، تفرقه‌انگیزی در صفوف مردم و ایجاد فشار اقتصادی و سیاسی و روانی بر مردم به کار گرفته‌اند، مشارکت گسترده و یکپارچه مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، فرصت کم‌نظیری برای تحکیم انسجام ملی و تقویت پشتوانه‌های مردمی نظام در مسیر خنثی‌سازی چالش‌های پیش رو و ارتقای اقتدار ملی و پیشرفت و توسعه کشور خواهد بود.

ijadi.jpgاز نگاه جامعه شناسی همیشه پیوندی میان فرهنگ و تمدن از یکسو و از سوی دیگر نوع باورها و اعتقادهای رایج موجود است. اگر چنانچه تناقض حادی میان اعتقادها و تمدن باشد، این امر بیان یک آسیب، یک عقب ماندگی و یا ناسازگاری کامل می باشد. فلسفه کلاسیک با فرهنگ و تمدن ایرانی دارای روندهای همسو می باشد ولی با اسلام در آنتاگونیسم است.

مبنای فلسفه کلاسیک

در فلسفه کلاسیک، فلسفه را به‌عنوان دانشی عقلانی که به بررسی اصول بنیادین هستی و شناخت و ارزش‌ها می‌پردازد، تعریف می‌کنند. این تعریف بر اساس سنت فلسفی یونان باستان شکل گرفته و در سده های بعدی نیز تحول یافته است.

افلاطون فلسفه را شناخت حقیقت و حرکت به‌سوی عالم مثل می‌دانست. او فلسفه را به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به حقیقت و خیر مطلق در نظر می‌گرفت. ارسطو فلسفه را علم به پدیده های واقعی از آن جهت که موجود هستند تعریف کرد، وظیفه فلسفه بررسی ماهیت هستی و علت های نخستین پدیده‌هاست. سیسرون فیلسوف رومی فلسفه را مادر تمام دانش‌ها می‌دانست، زیرا به اصول بنیادین دانش‌ها می‌پردازد.

البته در تاریخ اندیشه تلاش هایی بوده اند تا فصل مشترکی بین فلسفه و دین بیابند. سن‌آگوستین فلسفه را جست‌وجوی حقیقت از طریق خرد تعریف کرد و آن را با ایمان دینی مرتبط دانست. فارابی و ابن سینا نیز به ترکیب اندیشه‌های افلاطون و ارسطو با برخی مفاهیم اسلامی دست زدند. فرهنگ دینی گاه خود را به فلسفه تحمیل کرده است ولی فلسفه پویایی اش را در بیرون از احکام جزمی و در عرصه آزاد اندیشی و در استقلال پیدا کرده است.

در فلسفه کلاسیک، تفکر فلسفی بر اساس عقل، منطق و استدلال قیاسی شکل می‌گیرد. موضوع های اصلی آن شامل:

هستی‌شناسی متافیزیک: بررسی وجود و چیستی آن

شناخت‌شناسی اپیستمولوژی: ماهیت و حدود دانش

اخلاق و فلسفه ارزش‌ها: بررسی مفاهیمی مانند خیر، فضیلت، سعادت و عدالت.

در فلسفه کلاسیک، فلسفه دانشی بنیادین برای شناخت حقیقت، هستی و ارزش‌ها بر اساس تفکر عقلانی و منطقی است. این تعریف در طول تاریخ تغییر کرده است اما همچنان ریشه در سنت اندیشه یونانی دارد.

زرتشت با سه اصل فلسفی اخلاقی: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، یک ساختار بزرگ اندیشه گری را پی ریزی نمود. در دیگاه او در پایان زمان، نیکی بر بدی پیروز می‌شود و جهان به کمال می‌رسد. زرتشت انسان را موجودی آزاد می‌داند که باید آگاهانه راستی را برگزیند و با دروغ و پلیدی پیکار کند تا به سعادت فردی و جهانی برسد. تاثیر آئین زرتشت را در فلسفه کلاسیک یونان می توان مشاهده نمود. جهان ایرانی از دیدگاه زرتشت و فلسفه کلاسیک یونان دور افتاد و با اسلام و شیعه گری دستخوش انحطاط شد.

در اینجا یکی از فصل های متعدد فلسفه ارسطو، فضیلت، را باز میکنیم تا نگاه اسلام و قرآن را بسنجیم. مقایسه فلسفه فضیلت ارسطو و حکم اسلام نشان می دهد شکاف بزرگ و آنتاگونیسم آشکاری در این دو دیدگاه وجود دارد.

اخلاق و فضیلت‌گرایی ارسطویی

ارسطو، یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان تاریخ غرب، در سال 384 قبل از میلاد در شهر استاگیرا در شمال یونان به دنیا آمد. ارسطو آثار گسترده‌ای در زمینه‌های مختلف از جمله فلسفه، علوم طبیعی، منطق، اخلاق، سیاست، و متافیزیک نوشت که تأثیر عمیقی بر اندیشه غربی و به ویژه بر فلسفه قرون وسطی و رنسانس گذاشت. ارسطو، شاگرد افلاطون و معلم اسکندر مقدونی، دیدگاهی متفاوت و عملی‌تر نسبت به استادش داشت. واقع‌گرایی ارسطو در برابر ایده‌آلیسم افلاطونی قرار می گیرد. برخلاف افلاطون که جهان مُثُل را واقعی‌تر از دنیای محسوس می‌دانست، ارسطو معتقد بود که حقیقت در همین دنیای مادی است و اشیاء ذات خود را درون خود دارند، نه در جهانی جداگانه. برخلاف افلاطون که بیشتر متکی بر عقل و نظریه بود، ارسطو به مشاهده و تجربه اهمیت زیادی می‌داد و به مطالعهٔ و شناخت طبیعت، جانوران و منطق علمی پرداخت. به‌طور کلی، ارسطو بر تجربه، منطق، واقع‌گرایی، اعتدال در اخلاق، حکومت مبتنی بر قانون و رابطه میان سعادت و فضیلت تأکید داشت و تأثیر عمیقی بر علوم، فلسفه و سیاست گذاشت. فلسفه دریافت جهان را به اعتبار تفکر انسانی و دانش تجربی و بررسی پدیده ها میسر می داند.


در کتاب اخلاق نیکوماخوسی، ارسطو سعادت را هدف نهایی زندگی دانست و آن را در «زندگی بر اساس فضیلت» تعریف کرد. او اعتدال و میانه روی را مهم می‌دانست، یعنی نه افراط و نه تفریط. ارسطو بر آن است که در زندگی یک هدف یاغایت نهایی وجود دارد. او می‌گوید غایت نهایی خیری والاست، که تنها بخاطر ذات خود مطلوب است، خواهش نهایی ماست و در تمامی کنش‌هایمان میل دسترسی به آن جریان دارد. سعادت در جایگاه عالی‌ترین مرتبه خیر قرار دارد. ارسطو سه سبک زندگی متفاوت را که گمان می‌شود در آن‌ها سعادت جاریست، مورد بحث قرار می‌دهد: زندگی بر اساس لذت، زندگی سیاسی و زندگی مبتنی بر فضیلت. او تطبیق سعادت با زندگی بر اساس لذت را مردود می‌شمارد و چنین زیستی را «برده‌داری»‌ و تنها درخور «چهارپایان» می‌داند. زندگی سیاسی مبتنی بر خواست و جاه طلبی فردی است. ارسطو به این نتیجه می‌رسد که زندگی عقلانی متعالی‌تر از زندگی سیاسی است و مراحل والای نیاز به سعادت را پاسخ می‌دهد.

ارسطو فضیلت را به‌عنوان یک حالت تعریف می‌ نماید و آن را نه تنها از احساسات و استعدادها، بلکه از فعالیت‌ها متمایز می‌کند. ارسطو شادی را یک فعالیت یا انرژی می نامد، به این معنی که شادی یک حالت عاطفی نیست، بلکه یک شیوه و روش زندگی است. خوشبختی نه در این که ما هستیم، بلکه در رفتارمان و درکردارمان نمایان می شود. فضیلت، تمایل به عمل به گونه‌ای است که زندگی خوشبخت و سعادتمندی داشته باشد. بدون فضیلت نمی‌توانیم خوشبخت باشیم، اگرچه داشتن فضیلت به خودی خود ضامن خوشبختی نیست. ارسطو اشاره می کند که کسانی که در بازی های المپیک افتخار کسب می کنند، بناگزیر نیرومندترین افراد حاضر نیستند، بلکه قوی ترین، افرادی هستند که در عمل رقابت می کنند. شاید یکی از تماشاگران از همه رقیبان نیرومندتر باشد اما این تماشاگر حق کسب افتخار ندارد. به همین ترتیب، ممکن است فردی دارای فضیلت باشد، اما زندگی شادی نخواهد داشت، مگر اینکه بر اساس این روحیه عمل کند و بازیگر باشد.

زندگی سعادتمند (یودایمونیا) Eudaimonia

فضیلت در فلسفه ارسطوبه عنوان یک ویژگی اساسی در نظریه‌ی اخلاقی او مطرح می‌شود و ریشه در مفهوم اخلاق فضیلت‌گرا دارد. در این دیدگاه، فضیلت به معنای کمال یا تحقق قابلیت‌های انسانی است که منجر به یک زندگی خوب و سعادتمند (یودایمونیا) می‌شود. سعادت همان شکوفایی انسانی بر پایه فضایل است.

ارسطو فضیلت را عادت و ملکه‌ای پایدار در شخصیت انسان می‌داند که باعث می‌شود فرد به گونه‌ای درست و شایسته عمل کند. او فضیلت را حد وسط بین دو رذیلت افراط و تفریط می‌داند. شجاعت حد وسط بین ترسویی و بی‌باکی است و یا سخاوت حد وسط بین خست و ولخرجی است.

ارسطو فضایل را به دو دسته تقسیم می‌کند: فضائل عقلانی و فضائل اخلاقی

(Dianoetic Virtues) فضایل عقلانی

فضایل عقلانی مربوط به قوه‌ی عقل و تفکر هستند و از طریق آموزش و تجربه به دست می‌آیند. مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از حکمت (سوفیا)، دانش، درک مفاهیم کلی و اصول بنیادی. و همچنین خردمندی (پرونسیس)، اندیشه گری نیک، توانایی تصمیم‌گیری درست در موقعیت‌های عملی.

(Ethical Virtues) فضایل اخلاقی

فضایل اخلاقی مربوط به منش و رفتار انسان هستند و از طریق عادت و تمرین پرورش می‌یابند. مهم‌ترین آن‌ها شامل شجاعت، عدالت، خویشتن داری، سخاوت یا بخشایش است.

حال باید پرسید رابطه‌ی فضیلت و سعادت چیست؟ طبق نظر ارسطو، سعادت واقعی تنها زمانی به دست می‌آید که انسان مطابق با فضیلت‌های خود زندگی کند. این سعادت نه یک احساس زودگذر، بلکه یک حالت پایدار از شکوفایی انسان است که در آن فرد در هماهنگی با عقل و فضیلت‌هایش عمل می‌کند.

چگونه فضیلت در تربیت انسان جای می‌گیرد؟

ارسطو سفارش می‌کند که فضایل اخلاقی از طریق عادت و تکرار و تمرین و بازکاری مداوم کسب می‌شوند. هیچ‌کس در سرشت و گوهر خود شجاع یا عادل و دادگستر متولد نمی‌شود، بلکه با تمرین این خوی و چونی، به فردی با فضیلت تبدیل می‌شود. فضیلت در فلسفه‌ی ارسطو یعنی میانه‌روی و شکوفایی توانایی‌های انسانی که از طریق تمرین و عادت و ورزش به دست می‌آید. این فضایل راه رسیدن به سعادت واقعی را فراهم می‌کنند و اساس اخلاق در دیدگاه ارسطویی را تشکیل می‌دهند. بنابراین سعادت و زندگی خوب انسان به فضایل عقلانی و فضایل اخلاقی بستگی دارد.

hedayat.jpgایران وایر - زهرا مینویی، وکیل بهاره هدایت، از موافقت دادگاه انقلاب با آزادی مشروط این فعال سیاسی خبر داد.

خانم مینویی، روز یکشنبه ۲۱ بهمن در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «شعبه ٥٤ دادگاه انقلاب با آزادی مشروط موكلم خانم بهاره هدایت موافقت كرد، این حکم بعد از تحمل یک‌سال و نیم زندان و یک سال توقف اجرا به دلیل بیماری، صادر شده است.»

زهرا مینویی در ادامه نوشت: «خانم هدايت بعد از اعتراض به سقوط هواپيماي اوكرايني به ٤ سال حبس تعزيزي محكوم شد.این حکم همزمان با جنبش مهسا اجرا شده بود.»

بهاره هدایت نیز با تایید خبر موافقت با آزادی مشروط وی در اینستاگرام خود نوشت این حکم بابت پرونده‌ای بود که در سال ۹۸ به خاطر اعتراض به انهدام هواپیمای اوکراینی صادر شده بود.

این فعال سابق دانشجویی در ادامه پست خود ابراز امیدواری کرد که میهن از شر «تاریکی‌ که ۴۶ سال است دامن آن را آلوده کرده»، آزاد شود.

بهاره هدایت آخرین بار در مهرماه ۱۴۰۱ و در اوج اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بازداشت شد. او طی سال‌های گذشته با انتشار چند نامه تحلیلی بر ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کرده و گفته بود در اینده راهی جز انقلاب برای ایران و رفتن جمهوری اسلامی قابل تصور نیست.

این فعال سیاسی از جمله در نامه‌ای که روز ۳۰ دی ماه سال ۱۴۰۲ منتشر شد نجات ایران را در گرو براندازی جمهوری اسلامی و نفی سازوکارهای خدعه‌آمیز آن دانسته بود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

او در نامه خود با تاکید بر اینکه «میدان براندازی یکپارچه نیست»، نسبت به تشکیل یک «زنجیره اپوزیسیونی» از نیروهای برانداز ابراز امیدواری کرده بود که بتواند حمایت اکثریت شهروندان معترض را کسب کند.

شعارنویسی روی سیب‌زمینی در بازار ایران افزایش قیمت سیب زمینی به کیلویی ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان رسیده است.

راهپیمایی ۲۲ بهمن در لندن

| No Comments

آماده شدن تعدادی از ایرانیان لندن برای راهپیمایی اعتراضی از پارلمان به سمت سفارت جمهوری اسلامی در سالگرد بهمن ۵۷

ویدیویی که به تازگی در رسانه‌های حکومتی منتشرشده، نشان می‌دهد اعضای خانواده‌ای اهل شهر لامو در کنیا که نام فرزندان خود را روح‌الله خمینی، علی خامنه‌ای، مرتضی مطهری و حسین بهشتی گذاشته‌اند با علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرده‌اند.

سفیر اسرائیل در آمریکا: راه‌ حل متوقف کردن برنامه اتمی جمهوری اسلامی توافقی مشابه «مدل لیبی» است -سفیر اسرائیل در آمریکا می‌گوید تنها راه حل مؤثر برای متوقف کردن برنامه‌های اتمی جمهوری اسلامی، توافقی مشابه «مدل لیبی» است که شامل تخریب کامل زیرساخت‌های هسته‌ای و جمع‌آوری اورانیوم غنی‌شده در آن کشور بود.

-مایکل لایتر درباره مذاکرات با جمهوری اسلامی گفت که قبلاً هم این مسیر را «بارها شاهد بوده‌ایم» و جمهوری اسلامی «استاد به عقب انداختن مشکل» و «چانه‌زنی» (وقت‌کشی) بدون حل کردن آن است.

-مقامات جمهوری اسلامی و رسانه‌های حکومتی بارها هشدار داده‌اند که توافق لیبی با دولت‌های غربی که از سال ۲۰۰۳ شکل گرفت، زمینه‌ساز سقوط رژیم معمر قذافی شد و در نهایت لیبی را «خلع سلاح» کرد. خود قذافی نیز در اکتبر ۲۰۱۱ و در جریان «بهار عربی» به شکل فجیعی در نزدیکی «سرت» زادگاه‌‌اش در شمال لیبی کشته شد.

حوزه / حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی، روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخارآباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضدانقلاب مورد سوء‌قصد قرار گرفت

به گزارش خبرگزاری حوزه از زاهدان، حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی، روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخارآباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضد انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.

alarge.jpg

حجت‌الاسلام والمسلمین سپاسی آشتیانی معاون صیانتی حوزه‌های علمیه، از حمله ضدانقلاب به یک روحانی با سلاح گرم خبر داد و گفت: صبح روز گذشته حجت الاسلام غلامرضا بیزوالی روحانی مستقر و امام جماعت روستای افتخار آباد شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان توسط عوامل تکفیری و ضد انقلاب مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

وی با بیان این که دشمنان در ایام دهه فجر انقلاب اسلامی با این گونه اقدامات کور وحدت شیعه و سنی را هدف قرار داده‌اند افزود: مردم ما به خصوص در استان سیستان و بلوچستان بیدار هستند و این نوع اقدامات را محکوم می‌کنند و هیچ وقت اجازه نخواهند داد که وحدت، یکپارچگی و برادری اهل سنت و شیعه در منطقه دچار خدشه شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین سپاسی بیان داشت: حجت‌الاسلام بیزوالی در یکی از بیمارستانهای زاهدان بستری است و پیگیر امور درمانی این روحانی و مبلغ جهادی هستیم.

10.jpgخبرگزاری صدا و سیما ویدیویی منتشر کرده که نشان می‌دهد فردی با در دست داشتن میکروفونی با لوگوی شبکه ایران‌اینترنشنال در حال مصاحبه گرفتن در راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن در تهران است.

این مصاحبه در خبرگزاری صدا و سیما تحت عنوان «خبرنگاران ایران‌اینترنشنال به تهران آمدند» منتشر شده است. ایران‌اینترنشنال در ایران، دفتر و خبرنگار ندارد.

خبر فوری: پایان پزشکیان رقم خورد! استعفا؛ کناره‌گیری یا استیضاح

pantea.jpg

مسعود پزشکیان استعفا داد؟

به گزارش «اطلاعات آنلاین»، به تازگی و برای دومین بار در ماه های اخیر خبری مبنی بر استعفای مسعود پزشکیان رئیس جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی بازتاب گسترده ای داشت. پیش از این نیز چنین ادعایی مطرح و تکذیب شده بود. طرح دوباره این شایعه نشان می دهد که جریانی مشکوک وفاق ملی و وحدت و همدلی مردم و دولت پزشکیان را نشانه گرفته است.

پیش از این نیز و در جریان سفر مسعود پزشکیان به روسیه برای شرکت در اجلاس بریکس نیز در پی رفتار غیرمعمول اردوغان پس از عبور از مقابل رئیس جمهور ایران، شایعه استعفای وی در فضای مجازی منتشر شده بود.

امروز اما و در پی شایعه مجدد استعفا، علی احمدنیا سرپرست امور اطلاع‌رسانی شورای اطلاع‌رسانی دولت در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس در واکنش به این خبر دروغ نوشت:

«جریانی در ماه‌های اخیر از سکوت آگاهانه دولت سوءاستفاده و با بی‌صداقتی، به رئیس‌جمهور حمله می‌کند.‌ اولویت دولت رفع ناترازی‌ها، بهبود معیشت و تحقق وعده‌های انتخاباتی دکترپزشکیان است. دولت به دروغ‌های شاخدار مثل استعفای رئیس‌جمهور باهدف جذب فالوور، توجه نمی‌کند و گرفتارحاشیه‌ها نمی‌شود.»

روز گذشته نیز ساعاتی پس از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران و تبیین موضوع عدم مذاکره با آمریکا، در خبری مجعول در فضای مجازی به نقل از محمد اسلامی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ادعا شده بود که آقای پزشکیان با برخی از اعضای دولت داشته اند استعفای خود را اعلام کرده اند!

در پی انتشار این خبر جعلی، سرپرست امور اطلاع‌رسانی دبیرخانه شورای اطلاع‌رسانی دولت، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس همراه با عکس سران قوا و همچنین تکذیب خبر استعفای رئیس جمهور به نقل از محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی، نوشت: هنوز چند روز از جلسه سران با شعار«همدلی برای مردم ایران» نگذشته و رئیس جمهور صبح امروز (شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳) برای افتتاح و کلنگ زنی ۲۰ همت پروژه به شهرستان سیرجان در استان کرمان رفت، عده‌ای ساده‌دل رویابافی می‌کنند! ‏دولت با ریاست دکتر پزشکیان و هدایت رهبر معظم انقلاب تنها دغدغه رفع مشکلات مردم در معیشت و اقتصاد را دارد.

در همین حال ساعاتی پس از انتشار این خبر جعلی، گزارشات خبری و تصویری از سفر مسعود پزشکیان به استان کرمان روی خروجی رسانه ها قرار گرفته است تا بار دیگر سناریوی فریب کاران خنثی شود.

گفتنی است که رئیس‌جمهور صبح امروز شنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۳ همزمان با دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی با هدف افتتاح چند پروژه بزرگ صنایع معدنی وارد شهرستان سیرجان در استان کرمان شد.

در این سفر چهار پروژه صنایع معدنی و گردشگری از جمله ۲ مگامدول آهن اسفنجی در منطقه گل‌گهر، خط انتقال گاز به استان، همچنین دهکده گردشگری گهرپارک به عنوان بزرگ‌ترین مجتمع گردشگری خاورمیانه با اعتباری بیش از ۲۰ هزار میلیارد تومان به بهره‌برداری می‌رسد.

خطاب به جناب پزشکیان

| No Comments

mehrayeen.jpgمصطفی مهرآیین

جناب آقای پزشکیان در جهان امروز گرسنگی باعث مرگ مردم هیچ جامعه ای نمی شود.عامل نابودی زندگی مردمان یک جامعه و مرگ آن ها فقدان عقلانیت و نجابت و اخلاق در میان حاکمان آن جامعه است.

اگر اندکی عقلانیت و نجابت داشتید می دانستید در جهانی که عمده مردمانش در صلح و رفاه و آرامش در حال گذران زندگی خود هستند و همانند مردم مظلوم و بی پناه جامعه ما به طور دائم ایده "چه کنم چه کنم" را در ذهن خود به همراه ندارند، به پیروی از سیاست های غیرعقلانی و ناانسانی و غیر اخلاقی این نظام سیاست به تکرار مفاهیم مبهم و بی معنایی چون "خودکفایی و اتکا به خود و ما می توانیم" نمی پرداختید و در دفاع از عقلانیت و اخلاق و شرافت انسانی در کنار مردم خود و در مقابل قدرت غیر عقلانی ویرانگر حاکم بر این جامعه می ایستادید و با کناره گرفتن از قدرت خود را تبدیل به عامل اجرایی ظلم به مردمان این جامعه نمی کردید.

از من بیاموزید، زندگی امروز مردم ما که حاصل سیاست های متوهمانه این حکومت است تنها اندکی بهتر از مردن است.

mpm.jpg ایندیپندنت فارسی - مصطفی پورمحمدی، وزیر سابق دادگستری روز شنبه ۲۰ بهمن، در واکنش به از سرگیری مذاکرات احتمالی با آمریکا، گفت این مذاکرات در صورتی که در زمان و شرایط مناسب صورت گیرد، بلامانع است.

او تاکید کرد: «مذاکره باید در جایش باشد و با عزت انجام شود.» او با اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در این‌باره، گفت: «آقا فرمودند که دو سال نشستیم و مذاکره کردیم؛ نهی نکردند، اشکال ندارد دوباره هم تجربه بشود».

پورمحمدی همچنین تصریح کرد که جمهوری اسلامی نباید به راحتی با طرف‌هایی که عهد شکنی می‌کنند وارد مذاکره شود. او گفت: «نمی‌شود طرف مشت به صورت شما بزند بعد بگوید گفتگو کنیم. منطق ما سر جایش است». پورمحمدی تاکید کرد که جمهوری اسلامی نباید «هر عهد شکن بی‌منطقی را راحت بغل کند و چیزی از آن درنیاید.»

در ادامه، پورمحمدی بر لزوم جدیت جمهوری اسلامی در شکستن تحریم‌ها تاکید کرد و گفت: «تحریم ظلم فاحش است. باید مانع ظالمانه را از سر راه برداریم؛ آن مانع را باید به هر ضرب و زوری برداریم.» پورمحمدی همچنین اضافه کرد: «مذاکره به وقتش با عزت باید صورت بگیرد.»

:::

hostages.jpg

وزارت بهداشت اسرائیل اعلام کرد ۳ گروگان‌ آزاد شده از بند حماس در دوران اسارت خود در نوار غزه دچار سوءتغذیه شدید شدند و به‌طور قابل توجهی وزن کم کردند.

معاینات پزشکی اولیه سه گروگانی که شنبه ۲۰ بهمن‌ماه آزاد شدند، نشان داد آن‌ها در طول ۴۹۱ روز اسارت در غزه وزن قابل توجهی از دست دادند.

نماینده وزارت بهداشت اسرائیل در یک نشست خبری در بیمارستان ایخیلوف در تل‌آویو، جایی که دو تن از گروگان‌های آزاد شده روند بهبودی خود را آغاز کرده‌اند، شرایط آن‌ها را «دشوار» توصیف کرد.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نیز با اشاره به سوءتغدیه شدید این سه گروگان، حماس را به نابودی تهدید کرد و گفت: «خون آن‌ها پای خودشان است.»

او افزود: «یک بار دیگر دیدیم که هیولاهای حماس چه هستند؛ همان‌هایی که شهروندان ما را قتل‌ عام کردند و با گروگان‌ها رفتار وحشیانه‌ای داشتند.»

الی شرعابی ۵۲ ساله، اور لوی ۳۴ ساله و اوهاد بن‌عمی ۵۶ ساله که صبح ۲۰ بهمن آزاد شدند، حدود ۱۶ ماه پیش به دست اعضای حماس از کیبوتص بئری و جشنواره موسیقی نُوا در جنوب اسرائیل ربوده شده بودند.

amirtaheri.jpg«بچه‌های نیویورک» مخالفان احیای مذاکرات درباره «برجام» را مخالف هرگونه مذاکره با آمریکا و دیگر قدرت‌های بزرگ ترسیم می‌کنند، اما این دروغی بیش نیست

امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی

هر روز که می‌گذرد، برگی از تقویم کنده می‌شود و به آنچه آقای محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهوری اسلامی، «روز مبادا» می‌داند، نزدیک‌تر می‌شویم. او هشدار می‌دهد که در آن روز مبادا، نظام خمینی‌گرا و همراه با آن کلیت ایران با تهدیدی حیاتی روبرو خواهد شد. برای جلوگیری از آن تهدید، جمهوری اسلامی می‌بایستی مواضع تبلیغاتی خود را کنار بگذارد و هرچه زودتر باب مذاکره با «شیطان بزرگ» را باز کند.

این «روز مبادا» ۲۵ ماه اکتبر ۲۰۲۵ میلادی است؛ زمانی که موضوعیت «برجام» که تلویحا در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل عرضه می‌شود، به پایان می‌رسد. در آن صورت، آنچه ترفند ماشه یا اسنپ‌بک خوانده می‌شود، خود‌به‌خود به‌ کار خواهد افتاد تا همه تحریم‌هایی را که شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی وضع کرده است، جنبه دائمی پیدا کنند. ظریف و گروه او همچنین هشدار می‌دهند که «روز مبادا» ممکن است ایران را مشمول فصل هفتم منشور سازمان ملل سازد و چراغ سبز برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی را روشن کند.

آنچه «معاون راهبردی» و گروه «بچه‌های نیویورک» نمی‌گویند، این است که خود آنان باعث و بانی کشاندن کشور به این مخمصه بوده‌اند. با آغاز دوران اصلاحات به رهبری حجت‌الاسلام محمد خاتمی این گروه به این نتیجه رسیدند که بدون حمایت آمریکا و متحدان غربی آن نخواهند توانست قدرتی را که تصادفا کسب کرده‌اند، برای مدت طولانی حفظ کنند. بدون حمایت قدرت‌های غربی ممکن نبود آنان بتوانند رقیبان ضدغربی و هوادار روسیه و چین را کنار بزند، چه رسد به اینکه در دایره وسیع‌تر نبرد بر سر قدرت در ایران و دیگر مخالفان و معاندان را به حاشیه برانند.

دو حجت‌الاسلام، خاتمی و روحانی در سفرهای خود به غرب این ارزیابی نادرست خود را به‌عنوان تصویر واقعیت‌های ایران ارائه کردند. هدف هر دو این بود که از یک سو نظام موجود در ایران را به‌عنوان یک واقعیت‌ ناگزیر، هرچند تلخ، ترسیم کنند و از سوی دیگر مدعی شوند که تنها جناح خود آنان می‌تواند اندک‌اندک از این تلخی بکاهد، به امید روزی که به شیرینی برسیم.

لازمه این ترفند جلوگیری از هرگونه بحث، چه رسد به مذاکره درباره ماهیت رژیم بود. این کار یافتن یک دستاویز انحرافی را ملزم می‌کرد. اگر از ماهیت رژیم و کارنامه عملی آن نمی‌توان سخن گفت، پس مذاکرات درباره کدام مطلب جایز خواهد بود؟

پاسخی که دو حجت‌الاسلام احتمالا با الهام از جک استراو، وزیر خارجه بریتانیا در دوران نخست‌وزیری تونی بلر، یافتند، برنامه هسته‌ای ایران بود. البته این برنامه از سال‌ها پیش گاه‌گاه زیر نورافکن قرار می‌گرفت، اما هرگز به‌عنوان مسئله حیاتی‌ــ‌‌مماتی بین ایران و دنیا مطرح نشده بود.

برنامه هسته‌ای ایران در ۱۹۵۹ میلادی آغاز شد و در سال ۱۹۷۶ به مرحله خیز خود رسیده بود. در آن سال، ایران سه عامل اساسی برای چنین برنامه‌‌ای را تهیه کرده بود: یک سیاست فرابردی با اهداف صلح‌جویانه، یک نیروی انسانی در سطح بالای دانش فنی و علمی و چارچوب یک زیربنای صنعتی. در همان حال، ایران در مقام یکی از نخستین ۱۱ کشوری که پیمان عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را امضا کرده بود، این حق را داشت که از تازه‌ترین شیوه‌ها و وسایل مربوط به دانش هسته‌ای بهره‌مند شود و در عوض، به همه تعهدات خود در قبال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عمل کند.

با رسیدن آیت‌الله روح‌الله خمینی به قدرت، برنامه هسته‌ای ایران برای نزدیک به یک دهه متوقف شد. بازگشت فعالانه این برنامه مثل بسیار اقدامات دیگر یک نظام سردرگم و بوالهوس در چارچوب یک سیاست فرابردی مشخص نبود. با این حال می‌توان گفت که آنچه برنامه هسته‌ای ایران خوانده می‌شود، هرگز از حدود رسم‌شده در ان‌پی‌تی فراتر نرفت. چهار مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سوئدی گرفته تا ژاپنی و مصری و آرژانتینی هرگز نخواستند یا نتوانستند که سوءظن‌های فراوان درباره نیات رهبران تهران را در قالب اتهامات مشخص به شورای امنیت عرضه کنند. در ۲۰ سال گذشته، برنامه هسته‌ای ایران زیر ذره‌بین وسیع‌ترین بازرسی‌های آژانس قرار داشته است و اگر تجربه دیگر کشورها مثل آلمان فدرالی، آفریقای جنوبی یا آرژانتین را ملاک قرار دهیم، ایران می‌بایستی سال‌ها پیش از آژانس رضایت‌نامه می‌گرفت.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

پس چرا نگرفت؟ به گمان من، زیرا هم رهبران جمهوری اسلامی و هم قدرت‌های به‌اصطلاح بزرگ از این دستاویز انحرافی سود برده‌اند. رهبران جمهوری اسلامی همانطور که ذکر شد، مسئله هسته‌ای را برای جلوگیری از مطرح شدن دیگر مسائل مفید می‌دانند. قدرت‌های غربی از جمله ایالات متحده نیز می‌دانند که اگر دیگر مسائل مطرح شود، چاره‌ای جز پذیرفتن تغییر رژیم در ایران به‌عنوان بهترین چاره برای مشکلات خاورمیانه نخواهند داشت‌ــ چاره‌ای که آنان هر یک به شکلی از پذیرفتن آن بیمناک‌اند.

arab.jpgیاسر عرب

دیروز فهمیدم حساب بانک پاسارگادم مسدود شده. پشتیبانی بانک تایید کرد و گفت علت تخلف شما فقط در شعبه مشخص می‌شود!

امروز به شعبه آزادی مراجعه کردم. پرسید شما در سایت‌های قمار حضور داشتید؟ گفتم خیر! پرسید رمز ارز کار می‌کنید؟ گفتم خیر!

حسابم را چک کرد گفت چند روز پیش تعدادي واریزی به حساب داشتيد! (حدود ٢٥ واریزی که مجموع آن شده بود ٩ میلیون تومان!) گفتم بله گاهی برای تولیداتی فراخوان می‌زنم.‌ با بخشی بالا دستی تماس گرفت و بعد از ارائه سخن من، کارت حساب همان لحظه باز شد و تمام.

از ایشان پرسیدم شما که برای هر موضوع بی اهمیتی مسیج می‌دهید چرا بجای تماس تلفنی یا دادن مسیج، بدون اطلاع قبلی کارت حساب را مسدود کردید؟

گفت ما نمی‌کنیم کار بانک مرکزی است!

تا اینجا خداوکیلی هیچ چیز خنده‌دار نبود!

اما موقع خداحافظی گفت از این به بعد برای فراخوان‌ها کارت بانک دیگری را بگذارید! چون بانک مرکزی به این حساب شما مشکوک و‌ حساس شده و رصد می‌کند!

توجه فرمودید؟

یک حساب پاسارگاد که از سال گذشته تا الان تراکنش آن به بیش از چهل میلیون تومان و تعداد واریزی‌های اش به دویست تا نرسیده! نزد بانک مرکزی مشکوک است!

پ.ن:
در خبرها خوانده بودم مجید قاسمی مدیر عامل بانک پاسارگاد (مشاور اقتصادی حسن روحانی در شورای امنیت ملی) خودش به خودش پانصد میلیارد تومان وام قرض الحسنه داده! (که البته موجب حساسیت بانک مرکزی نشده!)

خداوکیلی این وضعیت اگر کمدی نیست پس چیست؟

8.jpgزیتون - یوسفی اشکوری :

پس از انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در پنجم نوامبر ۲۰۲۴، نوشته‌ای با عنوان «ترامپِ جنگ‌افروز» در وب‌سایت زیتون منتشر کردم. در آن نوشته، از این‌که ترامپ (به هر دلیل) دنبال جنگ در جهان نیست، استقبال شده و این موضوع، احتمالاً تنها نقطه‌ی مثبت او در جهان پرآشوب امروز دانسته شده بود.

اما گفته بودم که ترامپ، درعین‌حال، به نحو متناقضی جنگ‌افروز است؛ یعنی دست به اقداماتی می‌زند و یا به توهماتی دامن می‌زند که در نهایت می‌تواند به شعله‌ور شدن جدال‌ها، جنگ‌ها و درگیری‌های گاه خونین منتهی شود. این آگاهی، البته، برآمده از تیپ شخصیتی و به‌ویژه کارنامه‌ی تباه او در دوره‌ی قبلی ریاست‌جمهوری‌اش بوده است.

اما اکنون که حدود دو هفته از ورودش به کاخ سفید می‌گذرد و این بار به دلایلی از اعتمادبه‌نفس بیشتری برخوردار است، در همین مدت کوتاه، به‌خوبی نشان داده که او بیش از پیش وحشی، متجاوز، آتش‌افروز و جنگ‌افروز است. چنان‌که اهل فن بارها گفته و نوشته‌اند، ترامپ آدمی است به‌غایت خودشیفته، کم‌اطلاع، اهل تظاهر و جنجال‌آفرین؛ به‌ویژه، به‌شدت عقده‌ای و حسود!

او به‌طور خاص نسبت به باراک اوباما و محبوبیتش آشکارا حسادت می‌ورزد و گویا تصمیم دارد دست به اقداماتی نمایشی در صلح‌طلبی بزند تا مانند او جایزه‌ی صلح نوبل نصیبش شود! و این را بارها خود اظهار کرده است. ترامپ می‌خواهد همواره نامش سرتیتر رسانه‌ها باشد و لذت می‌برد از این‌که در هر کوی و برزن از او سخن بگویند؛ ولو همراه با بدگویی و بدنامی. درست مانند همتای کوتوله‌ی ایرانی‌اش: محمود احمدی‌نژاد!

در گویش محلی ما در اشکور، «تور» به معنای دیوانه است، اما به لحاظ کاربرد زبان، تور معنایی عام‌تر نیز دارد که عبارت است از: کسی که از نوعی کم‌عقلی و شاید هم بلاهت برخوردار است، مسائل پیچیده را ساده می‌بیند و به ساده‌سازی به‌شدت متمایل است. «زرنگ» هم به همان معنایی است که در زبان فارسی رایج است.

از این رو، تعبیر ترکیبی «تورزرنگ» عبارت است از: کسی که ساده‌لوح و کم‌خرد است، اما درعین‌حال، از نوعی زرنگی و رندی هم برخوردار است که می‌توان از تعبیر «کم‌خردِ هوشمند» نیز استفاده کرد. به هر تقدیر، من از روزی که با نام و شخصیت دونالد ترامپ آشنا شده‌ام، مناسب‌ترین تعبیری که درباره‌ی او به کار برده‌ام، همان اصطلاح آشنای خودمان است: «تورزرنگ»!

اقدامات جنجالی ترامپ در همین دو هفته‌ی اخیر، به‌خوبی از ویژگی‌های فردی و شخصیتی و نیز افکار و اعمال ویرانگر او پرده برمی‌دارد. تورزرنگی ترامپ، مانند دیگر همتایانش در جهان، آن است که ایده‌های افراطی و غالباً ناشدنی خود را در قالب الفاظی معمولاً زیبا، صلح‌طلبانه و حتی خیرخواهانه می‌پوشاند و می‌پندارد که کسی آن را نمی‌بیند و نمی‌فهمد! این خاصیت تمامی تورزرنگ‌هاست. در گویش محلی ما نیز این اصطلاح، در چنین مواردی به کار می‌رود.

مروری کوتاه بر برخی گفته‌ها، ادعاها و اقدامات اجرایی ترامپ در همین دو هفته، برای اثبات این مدعا کفایت می‌کند. از تغییر نام خلیج مکزیک و اشغال پاناما و گرینلند گرفته تا وضع تعرفه‌های نامعقول بر کالاهای برخی کشورها. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، اعلام کوچ (قاعدتاً اجباری) فلسطینی‌های ساکن غزه به جاهای دیگر و دعوی مالکیت بر آن سرزمین کهن عربی و فلسطینی و در واقع اشغال متجاوزانه‌ی آن سرزمین.

گفتن ندارد که، افزون بر تورزرنگی‌های ویژه‌ی ترامپ، حمایت قاطع از اسرائیل، آن هم از جناح افراطی و اشغالگر و متجاوز و فعال در پاک‌سازی قومی آن کشور اشغالگر، مورد نظر ترامپ بوده است.

اصولاً پرسیدنی است که دولت آمریکا چگونه از آن‌سوی جهان می‌تواند سرزمین دیگری را، در جایی که صاحب و ساکن دیرین دارد، اشغال کند و مدعی مالکیت آن شود؟ راستی، قوانین و مقررات بین‌المللی، که با سردمداری همین آمریکا و اروپاییان دموکرات و ملتزم به اعلامیه‌ی حقوق بشر تدوین شده است، واقعاً دیگر هیچ اعتباری ندارد؟! دیگر سازمان ملل، که مجری صلح و عدالت و قانون در جهان است، چه جایگاهی دارد؟

به‌هرحال، تردیدی نیست که اولاً، چنین ایده‌ی ویرانگر و ضد بشری عملی نخواهد شد و ثانیاً، اگر هم، بر فرض محال، اجرایی شود، جز جنگ و ویرانی بیشتر و خون‌ریزی بی‌حساب، نتیجه‌ای نخواهد داشت. آیا این تورزرنگ نامدار قرن، به عواقب چنین فکری اندیشیده است؟

*بخش نظرات این مقاله به درخواست نویسنده غیرفعال شده است

kham.jpgقله‌ای در کار نیست

مجید بابایی


اقتصاد آسیا در 2024 بالغ بر 40 تریلیون دلار است. سه کشور چین، ژاپن و هند 66 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. با اضافه شدن کره‌جنوبی و اندونزی سهم پنج اقتصاد برتر به 74 درصد می‌رسد.

ایران در لیست ۱۰ کشور اول آسیا نیست. این ۱۰ کشور 85 درصد اقتصاد را در دست دارند. از خاورمیانه ترکیه، عربستان و امارات به‌علاوه تایوان و سنگاپور در جمع ۱۰ کشور اول هستند. تنها عربستان و امارات دو کشور نفت‌خیز در بین ۱۰ کشور برتر دیده می‌شوند. سهم این دو کشور جمعا 4.1 درصد اقتصاد آسیا است. در گروهی که ایران در آن قرار دارد کشورهای مالزی، بنگلادش، ویتنام، فیلیپین، اسرائیل و تایلند اقتصاد بزرگ‌تری از ایران دارند و هنگ‌کنگ، پاکستان، قزاقستان و عراق اقتصادهای کوچک‌تر هستند.

ایران جزء گروهی است که جمعا 15 درصد اقتصاد را در اختیار دارند. سهم ایران از اقتصاد آسیا 1 درصد است در حالی‌که سهم ترکیه 3.2 درصد، عربستان 2.8 درصد و امارات 1.4درصد است.این شفاف‌ترین معیار عملکرد دو دهه اخیر است و نتیجه کاملا گویاست. قله‌ای در کار نیست، پسرفت هم داشته‌ایم.

sharm.jpg

tparticle.jpgتریتا پارسی

ریسپانسیبل استیت کرفت / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی

امروز بسیاری از تیترهای خبری به درستی بر اعلام شوکه‌کننده دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده قصد تصرف غزه را دارد، تمرکز کردند. آمریکا در خاورمیانه اشتباهات بی‌شماری مرتکب شده، برخی از آن‌ها را ترامپ بسیار صریح‌تر از سایر رؤسای جمهوری آمریکا پذیرفته است اما هیچ‌یک به اندازه تعهد نیروهای آمریکایی برای تصرف غزه و جابه‌جایی ۱.۷ میلیون فلسطینی از سرزمین خود به اردن و مصر فاجعه‌بار و مغایر با منافع آمریکا نخواهد بود.

اعلام ترامپ نمونه‌ای از رد تفکر سنتی است که به مسیر اشتباهی رفته است. اما تنها یک ساعت جلوتر، او مسیر درستی را در پیش گرفته بود. در حالی که ترامپ یک یادداشت ریاست‌جمهوری برای اعمال تحریم‌های فشار حداکثری علیه ایران امضا می‌کرد، به طرز غیرمنتظره‌ای سیاست مذکور را زیر سؤال برد و نارضایتی خود را از آن آشکارا بیان کرد.

او هنگام مراسم امضا گفت: «این موضوعی است که در مورد آن دچار تردید هستم. من این را امضا می‌کنم، اما از انجام آن خوشحال نیستم.» اما این کم‌ترین بخش شگفت‌آور سخنان او درباره ایران در گفت‌وگوی غیررسمی با خبرنگاران در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید بود. حتی شگفت‌انگیزتر، اظهارنظر او درباره قصد یا عدم قصد تصمیم‌گیرندگان ایران بود: او اعلام کرد: «افراد زیادی در رده‌های بالای ایران هستند که نمی‌خواهند سلاح هسته‌ای داشته باشند.»

به یاد نمی‌آورم که هیچ رئیس‌جمهور آمریکایی تا به حال از خط‌ مشی رسمی که تهران را مصمم به دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌داند، انحراف پیدا کرده باشد. مقامات آمریکایی به ندرت اجازه هر گونه تفاوت دیدگاه یا درجاتی از ابهام را می‌دهند: (در موضع رسمی آمریکا) ایرانی‌ها همیشه خواهان سلاح هسته‌ای هستند و تنها راه جلوگیری از دستیابی آن‌ها به بمب، ممانعت از دسترسی‌شان به مواد، دانش فنی یا فناوری لازم است. اگر دسترسی داشته باشند، قطعاً بمب خواهند ساخت. این یک قطعیت غیرقابل‌چالش است.

تخمین اطلاعات ملی سال ۲۰۰۷ درباره ایران جنجال بزرگی را باعث شد، زیرا تنها به این دلیل که ارزیابی کرده بود ایران برنامه فعال سلاح‌های هسته‌ای ندارد. اگرچه این ارزیابی همچنین نتیجه گرفته بود که «با اعتماد متوسط تا بالا، تهران حداقل گزینه توسعه سلاح‌های هسته‌ای را باز نگه داشته است.» به عبارت دیگر: ایران همچنان خواهان بمب بود، اما به نظر می‌رسید که به طور موقت تلاش برای دستیابی به آن را متوقف کرده است.

اما ترامپ فراتر از این رفت. او یکی از اساسی‌ترین فرضیات حکمت متعارف واشینگتن درباره ایران را شکست، با اعلام اینکه برخی از تصمیم‌گیرندگان در رأس رژیم مذهبی در ایران نمی‌خواهند بمب بسازند.

احتمالاً او فقط چیزی را تکرار می‌کند که جامعه اطلاعاتی به او گفته است. همچنین به احتمال زیاد، جامعه اطلاعاتی ارزیابی‌های مشابهی را پیش از این انجام داده و با رؤسای جمهوری پیشین به اشتراک گذاشته است. با این حال، هیچ‌یک از آن رؤسای جمهور در مورد این نکته مهم و ظریف با مردم آمریکا صادق نبودند. در عوض، تصویری سیاه و سفید از خواسته‌ها و انگیزه‌های رژیم مذهبی ایران ایجاد شده است، تصویری که به تثبیت سیاست‌های تهاجمی و تقابلی نسبت به ایران کمک کرده و در عین حال مانع از جست‌وجوی مسیری برای حل اختلافات با ایران به صورت دیپلماتیک شده است.

شکستن این فرض که ایران می‌خواهد بمب بسازد، به ویژه برای نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، مسئله‌ساز است. نتانیاهو مدعی است که رهبران ایران غیرعقلانی و انتحاری هستند. ایران تهدیدی وجودی برای اسرائیل است، زیرا به دنبال نابودی اسرائیل از طریق حمله هسته‌ای است. طبق این روایت، از آنجا که ایرانیان غیرعقلانی و انتحاری هستند، نمی‌توان آن‌ها را بازداشت، زیرا اهمیتی نمی‌دهند که نظام و کشور خودشان نیز در صورت آغاز جنگی تمام‌عیار با اسرائیل نابود خواهد شد. و از آنجا که آن‌ها به طور قطع به دنبال تسلیحات هسته‌ای هستند، بسیاری استدلال می‌کنند که تنها گزینه برای اسرائیل و آمریکا بمباران پیشگیرانه ایران است. این همان چیزی است که نتانیاهو در ۲۵ سال گذشته به طور مداوم از آن دفاع کرده است.

fr.jpgمذاکرات پنهان با آمریکا شروع نشده شکست خورد!

فرزانه روستایی

اتفاقا رفتار علی خامنه ای خیلی هم غیر قابل پیش بینی و بی قاعده نیست. در ده روز گذشته مرتبا درگیر ارسال چراغ سبز در مذاکرات با آمریکا بود، امروز نتیجه مذاکرات آشکار شد و برخلاف دوره های قبلی مسائل مورد گفت و گو نه ابهام ندارد و نه قابل چانه زنی و کم و زیاد شدن است. به عبارت دیگر مذاکرات احتمالا شکست خورده است چون موضوع مورد گفت و گو سه یا حداکثر ۴ قلم بیشتر نیست و فقط پاسخ آری یا نه دارد. یعنی:

تعطیلی غنی سازی و اینکه جمهوری اسلامی دیگر باید خواب چرخیدن سانتریفوژها را ببیند،

فعالیت های موشکی ، بخصوص موشک های دوربرد و بالستیک از صفر تا صد باید تعطیل شود و تحت نظارت یک نهاد بین المللی قرار بگیرد،

یک نفر از سوی جمهوری اسلامی باید رسما تعهد بدهد که رژیم دیگر فعالیت نیابتی نخواهد داشت/ یعنی از این به بعد سرتان به کار خودتان باشد،

تحریم ها نیز نه برداشته می شود و نه تعدیل و کم می شود تا راستی آزمایی سه بند ۳-۱ از سوی ناظران بین الملل مورد تایید قرار بگیرد،

موضوع حقوق بشر در ایران یک مساله داخلی است و به کسی ربط ندارد و قرار نیست روند و بندهای مذاکرات را به هیچوجه تحت تاثیر قرار دهد.

قبلا هم به این مساله اشاره شده بود که در این دور از مذاکرات بخصوص بعد از پیروزی های منطقه ای اسراییل یکی بعد از دیگری و دیدار فاتحانه نتانیاهو با ترامپ قرار نیست جمهوری اسلامی چیزی را انتخاب کند. این همان قاعده است که بر اساس آن ابتدا بندهای مذاکرات امضا می شود و بعد وارد اتاق می شوند و پشت میزهای می نشینند تا گفت و گو کنند.

اتفاقا شکست مذاکرات برخلاف انتظار بسیاری تاثیر چندانی بر معادلات داخلی نخواهد داشت، زیرا آنان که کاسبان تحریم نامیده می شوند مانند کشتی های کف روب چینی ها در سواحل جنوب ایران هر دلاری را که آسمان ایران پرواز کند تصاحب می کنند، مردم هم که هیچگاه در هیچ معادله ای به حساب نبودند و نیستند.

در جریان مذاکرات دوره احمدی نژاد بحث بر سر اینکه آیا پرونده ایران به شورای امنیت می رود یا نه موضوع پر جدالی بود. اینکه شورای امنیت قطعنامه صادر می کند یا نه مهم بود.

اگر قطنامه صادر شود روسها یا چین آن را وتو خواهند کرد یا نه همه موضوعات مهم و چالش برانگیزی در اطراف مذاکرات بودند. اما جمهوری اسلامی امروز همه این روندها را یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشته و تنها رخدادی را که هنوز تجربه نکرده اعلام رسمی مکانیسم ماشه و برگشت همه تحریم های شورای امنیت است و اعلام ضرب العجل علیه ایران مانند آنچه که بر سر معمرقذافی و صدام حسین آمد.

اگر چیدمان فوق درست باشد فقط باید منتظر رخدادهای زیربنایی در داخل باشیم تا زمینه پذیرش رسمی و شکست پروژه های بزرگ جمهوری اسلامی در افکار عمومی و در میان آن دسته از خنگ های حزب الهی فراهم و اعلام شود که هنوز به معجزه عمامه اعتقاد دارند. تنها نکته ای که در مورد آن هیچ چالش و اختلاف نظری نیست این است که این بلا را بیت و سرداران سرمایه دار سپاه بر سر مردم ایران آوردند نه هیچ کس دیگر. و البته رهبر با سخنرانی امروز خود دارد در اطراف خود سپر دفاعی حفر می کند مبنی بر اینکه من که گفتم مذاکرات نتیجه نمی دهد، رفتند مذاکره کردند نتیجه اش را هم دیدند به من هم ربط ندارد.

:::

dlr.jpgیک روز پس از مخالفت علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، با انجام مذاکره با ایالات متحده، ارزش پول ملی ایران در برابر دلار آمریکا بار دیگر سقوط کرد و ارزش هر دلار در آستانه کانال ۹۰ هزار تومان قرار گرفت

یورونیوز - بازار ارز و طلا در ایران بار دیگر شاهد افزایش چشمگیر قیمت‌هاست. بر اساس آخرین گزارش‌ها، قیمت هر دلار آمریکا در بازار آزاد به ۸۹ هزار و ۱۰۰ تومان رسیده است. یورو نیز با عبور از مرز ۹۲ هزار تومان، ۹۲ هزار و ۱۵۰ تومان معامله می‌شود.

همچنین، پوند بریتانیا با رشدی قابل‌توجه به ۱۰۹ هزار و ۵۰۰ تومان رسیده است. در بازار طلا نیز نرخ هر تمام سکه بهار آزادی به ۷۳ میلیون و ۸۱۰ هزار تومان افزایش یافته است.

این در حالی است که علی خامنه‌ای، رهبر ایران روز گذشته در سخنانی بار دیگر مذاکره با آمریکا را رد کرد و تأکید داشت که «مذاکره با آمریکا جز ضرر چیزی ندارد.» او تصریح کرد که جمهوری اسلامی ایران حاضر به عقب‌نشینی در برابر فشارهای غرب نیست و مسیر خود را بدون توجه به تهدیدها و تحریم‌ها ادامه خواهد داد.

این موضع‌گیری در حالی مطرح شد که برخی در داخل ایران امیدوار بودند دولت بتواند راهی برای کاهش فشارهای اقتصادی و تعامل با جامعه جهانی پیدا کند. اما تأکید مجدد رهبر ایران بر عدم مذاکره، این سیگنال روشن را به بازار داد که بن‌بست سیاسی میان ایران و غرب همچنان ادامه خواهد داشت.

پیش از این اظهارات، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، فرمان ادامه و تشدید تحریم‌ها علیه ایران را امضا کرد. این تصمیم که شامل محدودیت‌های گسترده‌تر در حوزه تجارت، مبادلات بانکی و صادرات نفتی ایران است، باعث نگرانی بیشتر در بازارهای مالی کشور شد و به افزایش قیمت ارز و طلا دامن زد. کارشناسان معتقدند که با این اقدام، دسترسی ایران به منابع ارزی بیش از گذشته کاهش می‌یابد و فشارهای اقتصادی بر کشور تشدید می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این گونه به نظر می‌رسد که فعالان اقتصادی و سرمایه‌گذاران با پیش‌بینی تشدید فشارهای اقتصادی، اقدام به خرید ارزهای خارجی و طلا کرده‌اند. از سوی دیگر، کاهش امیدها به کاهش تنش‌ها، باعث افزایش تقاضا برای دلار و سایر ارزهای خارجی شده است که در نتیجه، جهش دوباره قیمت‌ها را به دنبال داشته است. افزایش نااطمینانی در فضای اقتصادی، موجب هجوم مردم برای حفظ ارزش دارایی‌هایشان شده و در نهایت، به افزایش بیشتر قیمت‌ها انجامیده است.

کاهش درآمدهای ارزی ایران نیز بر این روند تأثیر گذاشته است. با سخت‌تر شدن شرایط صادرات نفت و محدودیت‌های بانکی، دسترسی ایران به ارزهای خارجی بیش از پیش کاهش یافته است. این کمبود عرضه در بازار، همزمان با افزایش تقاضا، عامل دیگری برای رشد بی‌سابقه قیمت‌ها بوده است.

در این میان، شرکت‌ها و بازرگانان نیز به دلیل نگرانی از وضعیت اقتصادی کشور، اقدام به خرید بیشتر ارز کرده‌اند. بسیاری از آن‌ها برای تأمین مواد اولیه و انجام معاملات بین‌المللی به دلار و یورو نیاز دارند و در نبود عرضه کافی، حاضر به پرداخت قیمت‌های بالاتر شده‌اند. علاوه بر این، مردم عادی نیز برای حفظ ارزش دارایی‌های خود، خرید ارز و طلا را به عنوان راهی برای مقابله با کاهش ارزش ریال انتخاب کرده‌اند.

بازار طلا نیز همگام با افزایش نرخ ارز، روند صعودی خود را ادامه داده است. در شرایطی که چشم‌انداز اقتصادی کشور نامطمئن به نظر می‌رسد، طلا همچنان گزینه‌ای امن برای سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود. افزایش قیمت سکه و طلا، بازتابی از کاهش اطمینان عمومی به ثبات اقتصادی کشور و تشدید فشارهای بین‌المللی است.

کارشناسان هشدار می‌دهند که اگر تغییری در سیاست‌های اقتصادی و دیپلماتیک ایران ایجاد نشود، روند افزایش قیمت ارز و سکه ممکن است در روزهای آینده نیز ادامه یابد. با این حال، دولت تاکنون واکنش مشخصی برای کنترل اوضاع نشان نداده است. بسیاری بر این باورند که بدون اصلاحات اساسی و بازنگری در رویکردهای کلان اقتصادی و سیاست خارجی، عبور از این بحران دشوار خواهد بود.

hamas.jpgخامنه ای با اشاره به مذاکرات نتیجه‌بخش و توافق حماس و اسرائیل ضمن قدردانی از مذاکره‌کنندگان حماس، دستاورد توافق انجام‌شده را بزرگ خواندند

کیهان لندن - خامنه‌ای در ادعایی عجیب «پیروزی حماس در جنگ غزه» علیه اسرائیل را تبریک گفت و عنوان کرد: «ما تلاقی ایام پیروزی مقاومت غزه با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم این تقارن، زمینه‌ساز آزادی قدس و مسجدالاقصی شود.»

رهبر جمهوری اسلامی بدون اشاره به وضعیت بحرانی غزه و ویرانی‌های ناشی از جنگ تأکید کرد، «شما بر رژیم صهیونیستی و درواقع بر آمریکا غلبه کردید و به لطف خداوند نگذاشتید آنها به هیچیک از اهداف خود برسند.»

او در حالی که گویا از رویدادها و خبرهای جهان از جمله مذاکرات نتانیاهو و ترامپ خبر ندارد، در بخش دیگری از صحبت‌هایش به رهبران حماس توصیه کرد «کارهای فرهنگی و تبلیغاتی در کنار امور نظامی و بازسازی غزه» ضروری است!

خامنه‌ای، «ایمان را عامل اصلی و سلاح غیرمتقارن جبهه مقاومت در مقابل دشمن» دانست و تأکید کرد، «به واسطه همین ایمان است که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در مقابل دشمنان احساس ضعف نمی‌کنند.»

او همچنین در این دیدار با اشاره به تهدیدهای اخیر آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی تأکید کرد: «اینگونه تهدیدها، هیچ تاثیری در ذهنیت ملت و مسئولین ما و همچنین فعالین کشور و جوانان ندارد.»

همزمان با ملاقات رهبران حماس با خامنه‌ای در تهران، در غزه «الی شرابی»، «اور لِوی» و «اوهاد بن عامی» سه شهروند اسرائیلی پس از ۴۹۱ روز از اسارت حماس آزاد شدند.

دیدار رهبران حماس با رهبر جمهوری اسلامی و توصیه‌های خامنه‌ای به آنها برای آینده غزه، در شرایطی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از جمله توافق کردند که حماس جایی در آینده غزه نخواهد داشت.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ترامپ در کنفرانس خبری که ۴ فوریه ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن) در کاخ سفید برگزار شد، توضیح داد که آمریکا، نوار غزه را از نظر اقتصادی توسعه خواهد داد و مسئولیت‌هایی مانند «پاکسازی تمامی بمب‌ها و سلاح‌های منفجرنشده در این منطقه» را بر عهده خواهد گرفت.

در طرح ترامپ، قرار است ۱/۷ میلیون نفر از ساکنان غزه آنجا را ترک کرده و به یک نقطه امن منتقل شوند تا بازسازی و توسعه اقتصادی آن به رهبری آمریکا آغاز شود.

«خامنه‌ای مذاکره با آمریکایی‌ها و همچنین توسعه سلاح‌های هسته‌ای را، که به نظر می‌رسد تنها راه بقای [رژیم] است، ممنوع کرده و این موضوع نظام را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد. مدتی است که با فشار دادن چند دکمه تا ساخت سلاح هسته‌ای فاصله داریم و این در حالی است که لزوم دستیابی به این ابزار بیش از همیشه احساس می‌شود.»

ganji.jpgاجازه ندهیم برای شرکت در یک نشست و حرف زدن در آن این همه رضا پهلوی و اجدادش را خوار و ذلیل و تحقیر کنند

اکبر گنجی

🔹بخواهیم یا نخواهیم رضا فرزند محمد رضا و نوه رضا شاه است. این دو ۵۷ سال حاکم ایران بودند و جزیی از تاریخ ایران بودند و هستند.

🔹اگر رضا پهلوی ۶۴ ساله مانند یک کودک ولع سیری ناپذیری دارد تا به هر شکلی شده در همه جا حضور داشته باشد و حرف بزند، و اصلا فکر آبروی ایران، رضا شاه و محمد رضا شاه نیست، ما باید به فکر آبروی ایران باشیم.

🔹آلمانی ها غلط کرده اند برای حضور در یک نشست و حرف زدن این همه رضا را تحقیر و مسخره کرده و مانند سطل اشغال با او رفتار کرده و اشغالشان را در آن انداختند و گفتند: ای بدبخت بیچاره این هم سهم تو!

🔹گمان‌ نمی کنم حتی جمهوری اسلامی برای شرکت رضا در یک ‌نشست و حرف زدن در آن این‌همه او را نزد همه ذلیل کند.

🔹بسیار زشت شد و باید به گونه ای آن را حل کرد. اینجا باید اختلافات را کنار گذاشت و گفت هیچ کشوری حق ندارد یک ایرانی را اینگونه تحقیر و ذلیل کند. حتی دونالد ترامپ هم با مهاجران غیر قانونی این همه ‌تحقیرآمیز برخورد نمی کند.

🔹بریتانیا و هلند هم همین کار را انجام دادند. اصلا بیایید و خودمان تجمع بزرگ برای رضا برگزار کنیم تا حرف بزند، این سلطنت طلبان نمی توانند ۲۰ الی ۳۰ نفر هم برای او جمع کنند.

🔹مروت و انصاف را از سپاه پاسداران بیاموزید که برای حمایت از رضا پهلوی و زدن مخالفانش ۱۱ هزار اکانت فقط در سال ۱۴۰۱ برای او ساخت که شبانه روز مخالفان و منتقدانش را می زنند و می گویند همه می خواهند او پادشاه ایران شود.

🔹مروت را از آیت الله خامنه ای بیاموزید که عضو دفترش را برای حمایت از رضا پهلوی نه تنها راهی خارج کرد، بلکه در تهران هم هر روز با شبکه های خارجی آزادانه مصاحبه کرده و می گوید ۷۰ تا ۹۰ درصد مردم ایران رضا پهلوی را می خواهند. سلطنت طلبان آنقدر از این کمک راضی هستند که شهبانو یاسمین برای عضو دفتر رهبری استوری می زند.

🔹مروت آیت الله خامنه ای بسیار بیش از اینهاست. ایشان تاکنون نامی از هیچ یک از مخالفان جمهوری اسلامی نبرده است. همیشه فقط و فقط خاندان پهلوی و رضا پهلوی را به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی مطرح می سازد. آری نقد و رد می کند، ولی این نکته را هم جا می اندازد که دیگران هیچ اند و فقط رضا پهلوی مهم است.

🔹آیا نمی شود مخالفان غیرسلطنت طلب جمهوری اسلامی هم به اندازه سپاه، بیت رهبری و آیت الله خامنه ای مروت داشته باشند و اجازه ندهند که اروپاییان که رضا شاه را با تحقیر بسیار از ایران بیرون کردند، سپس محمد رضا شاه را با تحقیر وحشتناک از آمریکا و دیگر کشورها آواره کردند وبه گزارش ویدئویی فرح پهلوی هرگز هیچ کس چنان رفتار زننده ای با شاه نکرده بود که دولت آمریکا در زیر خیابان ها با آنها کرد؛ حالا با رضا پهلوی بدتر از آن را انجام دهند.

🔹می توان با همکاری یکدیگر یک سخنرانی ۱۰ ساعته برای او ترتیب داد که یکهزار نفر از چهره های شناخته شده جمهوری خواه و چپ در آن شرکت کنند. مناظره نیست، چون رضا پهلوی اصلاً توانایی مناظره با هیچ کس را ندارد. پرسش و پاسخ هم نیست، چون او فقط با افراد خودش و به پرسش های از قبل طراحی شده پاسخ می دهد. پس چیست؟

🔹یک نشست مجازی با شرکت یکهزار نفر از جمهوری خواهان و چپها، دست رضا پهلوی را پُر می کند. او می تواند به مردم بفروشد و بگوید همه مرا می خواهند. اما هزار گدایی برای راه دادنش به یک نشست و سخنرانی در حاشیه اش، برای او جز خفت و خواری هیچ دستاوردی ندارد. کارکرد دیگر این نشست این خواهد بود که می تواند ادعا کند که همه مخالفان جمهوری اسلامی مرا می خواهند و ادعای رهبری دوران گذار به درخواست مردم رویاپردازی های یک گدای سخنرانی و حضور در نشست نیست. اگر نماینده مردم بود که سخنرانی و حضور گدایی نمی کرد، همه جهان خدمت او می رسیدند.

floss.jpgنخ دندان از تجمع باکتری‌هایی که هنگام باقی ماندن ذرات غذا بین دندان‌ها ایجاد می‌شوند، جلوگیری می‌کند. این باکتری‌ها می‌توانند وارد مغز یا جریان خون شوند و در رگ‌های خونی التهاب ایجاد کنند

نتایج اولیه یک مطالعه نشان می‌دهد استفاده از نخ دندان‌ می‌تواند خطر سکته مغزی را کاهش دهد

ایندیپندنت فارسی - به گزارش هلت، سکته مغزی زمانی رخ می‌دهد که جریان خون به مغز با لخته‌‌ای مسدود می‌شود یا اینکه خونریزی ناگهانی در مغز اتفاق بیفتد. به گفته ویلیام شوتز، متخصص و جراح عروق مطالعه جدید نشان می‌دهد که عادتی «مقرون‌به‌صرفه و آسان» مانند استفاده از نخ دندان ممکن است در جلوگیری از تشکیل لخته‌های خونی موثر باشد و خطر سکته مغزی را کاهش دهد.

سوویک سن، متخصص و رئیس بخش مغزواعصاب بیمارستان پریما هلت ریچلند و دانشکده پزشکی دانشگاه کارولینای جنوبی که نویسنده اصلی مطالعه است، می‌گوید: «محققان به دلیل شیوع جهانی عفونت‌های دهانی، تصمیم گرفتند رابطه بین عادات بهداشت دهان و دندان مثل استفاده از نخ دندان، مسواک زدن و مراجعه به دندان‌پزشک، و خطر سکته مغزی را بررسی کنند.»

بنابر تخمین‌ سازمان بهداشت جهانی تقریبا ۳.۵ میلیارد نفر در سراسر جهان، با بیماری‌های دهان و دندان دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

دانشمندان در این پژوهش داده‌های بیش از شش هزار نفر استخراج کردند.

شرکت‌کنندگان در این مطالعه درباره میزان استفاده از نخ دندان، عادات مسواک زدن، فشار خون، قند خون، کلسترول، عادت سیگار کشیدن، شاخص توده بدنی، تحصیلات و مراجعه به دندانپزشک اطلاعاتی ارائه کردند. پس از ۲۵ سال، ۴۳۴ شرکت‌کننده دچار سکته مغزی شدند. از این تعداد، ۱۴۷ مورد به دلیل لخته‌های بزرگ در شریان‌های مغزی رخ داد، ۹۷ مورد ناشی از لخته‌هایی بود که در قلب تشکیل شدند و ۹۵ مورد هم به دلیل انسداد رگ‌های خونی کوچک در مغز رخ داد.

یک هزار و ۲۹۱ نفر هم دچار فیبریلاسیون دهلیزی (AFib)، نوعی اختلال ریتم قلب که باعث ضربان قلب سریع و نامنظم می‌شود.

بر اساس این داده‌ها، محققان دریافتند استفاده از نخ دندان با کاهش ۱۲ درصدی خطر فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) مرتبط است. استفاده از نخ دندان همچنین با کاهش ۲۲ درصدی خطر سکته مغزی ایسکمیک (زمانی که لخته خون مانع جریان خون به مغز می‌شود) و کاهش ۴۴ درصدی خطر سکته مغزی کاردیوامبولیک (زمانی که منشا لخته خون قلب است) همراه بود. این ارتباط‌ها مستقل از مسواک زدن منظم و مراجعه‌های دوره‌ای به دندانپزشک مشاهده شدند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در حالی‌ که نخ دندان کشیدن فقط یک بار در هفته هم با کاهش خطر سکته مغزی مرتبط بود، این مطالعه نشان داد هرچه دفعات استفاده از نخ دندان بیشتر باشد، میزان کاهش خطر سکته نیز بیشتر خواهد بود.

شوتز توضیح داد دلیل تاثیر نخ دندان کشیدن بر کاهش خطر سکته می‌تواند این باشد که نخ دندان از تجمع باکتری‌هایی که هنگام باقی ماندن ذرات غذا بین دندان‌ها ایجاد می‌شوند، جلوگیری می‌کند. این باکتری‌ها می‌توانند وارد مغز یا جریان خون شوند و در رگ‌های خونی التهاب ایجاد کنند. آنچه ممکن است به تشکیل لخته‌های خونی منجر شود. این باکتری‌ها همچنین می‌توانند التهاب مزمنی ایجاد کنند که با بیماری لثه مرتبط است؛ عارضه‌ای که با سلامت ضعیف قلب و عروق در ارتباط است. این وضعیت‌ها خطر بروز ناگهانی مشکلات عروقی، سکته مغزی و حتی حملات قلبی را افزایش می‌دهد.

آکادمی پیشگیری، تشخیص و درمان بیماری‌های لثه آمریکا توصیه می‌کند از نخ دندان‌های سنتی همراه با واتر فلاسر (water flosser) یا جرم‌گیر آبی دهان و دندان استفاده کنید. تحقیقات نشان می‌دهد که استفاده از نخ دندان قبل از مسواک زدن بهتر است. متخصصان توصیه می‌کنند حداقل دو بار در روز با خمیردندان حاوی فلوراید مسواک بزنید و هربار حدود دو دقیقه برای مسواک زدن وقت بگذارید. دقت کنید تمام سطوح دندان‌ها را تمیز کنید، به ویژه خط لثه که پلاک‌ها بیشتر آنجا جمع می‌شوند. از یک مسواک با برس نرم استفاده کنید تا از آسیب به مینای دندان و تحریک لثه جلوگیری شود.

Maryam_Adelkhani_2.jpgمقدمه: زندگی بر لبه‌ی مرگ

کولبری، شغلی که در هیچ کجای دنیا نباید وجود داشته باشد، به تنها راه زنده ماندن برای هزاران کرد در غرب ایران تبدیل شده است. در حالی که بسیاری از مردم ایران با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، شرایط در کردستان به‌مراتب بحرانی‌تر است. فقر، بیکاری و سرکوب سیستماتیک این منطقه را به یکی از محروم‌ترین نقاط کشور تبدیل کرده است. جمهوری اسلامی نه‌تنها هیچ تلاشی برای بهبود شرایط معیشتی کردها نکرده، بلکه با سیاست‌های تبعیض‌آمیز خود، مردم این خطه را در فقر مطلق نگه داشته تا آن‌ها را از هرگونه پیشرفت اقتصادی و استقلال مالی محروم کند.

کولبران، زنان و مردانی که برای کسب روزی ناچیز، بارهای سنگین را از میان کوه‌های صعب‌العبور جابه‌جا می‌کنند، هر روز با خطر مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنند. آن‌ها نه‌تنها با سرمای استخوان‌سوز، سقوط از ارتفاعات و مین‌های به‌جامانده از جنگ مواجه‌اند، بلکه تهدید بزرگ‌تری نیز در کمین آن‌هاست: گلوله‌های بی‌رحمانه‌ی نیروهای مرزبانی جمهوری اسلامی. اما چرا این مشاغل طاقت‌فرسا و پرخطر در کردستان تا این حد رایج شده‌اند؟ چرا مردمی که در سرزمینی غنی از منابع طبیعی زندگی می‌کنند، مجبورند جان خود را برای نانی بخورونمیر به خطر بیندازند؟

فقر و بیکاری؛ سیاست عامدانه جمهوری اسلامی در کردستان

کردستان یکی از ثروتمندترین مناطق ایران از لحاظ منابع طبیعی است؛ از معادن غنی گرفته تا زمین‌های حاصلخیز و موقعیت استراتژیک تجاری. اما در کمال تناقض، این منطقه یکی از محروم‌ترین و فقیرترین استان‌های کشور از نظر شاخص‌های توسعه‌یافتگی محسوب می‌شود. این محرومیت نه نتیجه‌ی کمبود منابع، بلکه ناشی از سیاست‌های هدفمند جمهوری اسلامی برای کنترل و سرکوب مردم کردستان است. حکومتی که میلیاردها تومان را صرف پروژه‌های نمایشی در تهران و شهرهای مرکزی می‌کند، به‌عمد کردستان را از ابتدایی‌ترین زیرساخت‌های اقتصادی محروم کرده است. تعطیلی واحدهای تولیدی، نبود فرصت‌های شغلی و مسدود شدن راه‌های تجارت محلی، مردم این منطقه را در تنگنایی قرار داده که تنها راه گذران زندگی برای بسیاری از خانواده‌ها، کولبری شده است؛ شغلی طاقت‌فرسا، غیرانسانی و مرگ‌آور.

جمهوری اسلامی از بدو تأسیس، سیاست‌های تبعیض‌آمیزی را علیه کردستان به اجرا گذاشته است. توسعه‌ی صنعتی در این منطقه متوقف شده و هیچ سرمایه‌گذاری قابل توجهی در بخش کشاورزی، گردشگری یا تولیدی انجام نمی‌شود. این در حالی است که استان‌های مرکزی کشور از حمایت‌های مالی گسترده برخوردارند و پروژه‌های زیربنایی متعددی در آن‌ها اجرا می‌شود. در کردستان اما، هرگونه تلاش برای راه‌اندازی کسب‌وکارهای مستقل به بهانه‌های امنیتی سرکوب می‌شود. کارآفرینان محلی یا با موانع بروکراتیک و مالی روبه‌رو می‌شوند یا مستقیماً از سوی نهادهای امنیتی تهدید و تحت فشار قرار می‌گیرند. این اقدامات نه تنها مانع از شکوفایی اقتصادی منطقه شده، بلکه مردم را به فقر و وابستگی کامل به اقتصاد بیمار دولتی سوق داده است.

szk.jpgدر آستانه نخستین سخنرانی رئیس‌جمهور به‌مناسبت سالگرد انقلاب اسلامی ایران در ۲۲بهمن‌ | ۲۰ بهمن ۱۴۰۳

هدف انقلاب "مرگ برآمریکا" بود یا "درود بر آزادی"؟

جناب آقای مسعود پزشکیان

ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران شیدالله ارکانه

با سلام و تحیات

🔹یکی دو روز دیگر بیشتر به سالگرد انقلاب و۲۲بهمن نمانده.نمیدانم درسالگردانقلاب درمیدان آزادی تصمیم دارید چه بگویید؟ فقط امیدوارم که همان حرفها وشعارهای همیشگی را تکرارنفرمایید. سخنان تکراری بتدریج تبدیل به سوهان روح شده‌اند. با نسل جوان و اطرافیانتان صحبتی بفرمایید واگرآنان به جنابعالی گفتند که هنوزعده‌ای برای این حرفها تره خرد میکنند، عرایض بنده را ناشنیده بگیرید. یکی ازمصیبت‌های نظام همین است که مسئولین گویی دریک دنیای دیگری زندگی میکنند و اصلا واقعیت‌های جامعه را نمی‌بینند. برای من مدتهاست این سوال بوجود آمده که آیا مسئولین ما، واقعاً نمی‌دانند جامعه و مردم درچه وضعیتی هستند؟ یا میدانند اما معتقدند که چاره ای بجزعمل به تکلیف ندارند.

🔹 اتفاقاً این دومی را بیشترمی‌توانم درک کنم چون به هرحال خودرا موظف به پیشبرد رسالتشان میدانند، صرف نظر از اینکه مردم درنتیجه سیاستهای آنان گرفتارچه وضعیتی شده‌اند. ۴۶ سال است که آن سیاست‌ها ادامه داشته و ۴۶ سال دیگر هم اگرعمری باشد بایستی ادامه پیدا کند. این را میتوان فهمید.آنچه فهمش دست کم برای من ثقیل است، آنست که نکند اصلاً خبر ندارند که درمملکت چه میگذرد و مردم در چه وضعیتی بسرمیبرند؟ غایت تصورشان آنست که مشکلاتی هست ولی انشالله به همت این مردم فداکار و مومن ومسئولین متعهد و انقلابی، مشکلات حل می‌شوند و جای نگرانی نیست.



🔹بعید بنظرم میرسد که رئیس‌جمهور مملکت نداند که کشور و مردم درچه وضعیتی هستند. اینکه جنابعالی در سخنرانی‌تان بمناسبت ۲۲ بهمن بفرمایید که"ما کشورثروتمندی هستیم؛ما می‌توانیم؛ما بایدبتوانیم؛کلید حل مشکلات وفاق ملی است؛ کشورما سرشارازمنابع طبیعی وخداداد است،ایران کشور ثروتمندی است،سرشار از منابع طبیعی و این دست سخنان که خلاصه‌اش آن است که ما می‌توانیم یا ما باید بتوانیم و سایر مطالبی که ۴۶ سال است داریم تکرار می‌کنیم.

🔹جناب پزشکیان، مصیبت ازجایی شروع شد که ما بعد ازانقلاب، استکبارستیزی، دشمنی با آمریکا، خصومت با اروپا، نابودی اسرائیل و صدورانقلاب را جایگزین اهداف دمکراتیک انقلاب همچون حاکمیت قانون، انتخابات آزاد، پاسخگو بودن حاکمیت، آزادی بیان، نبود زندانی سیاسی، امکان انتقاد ازحکومت و آزادی مطبوعات کردیم.

سعید مرتضوی کیست؟

| No Comments

گفتگوی منوتو با مجتبی واحدی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی در خصوص اظهارات اخیر رهبر جمهوری‌اسلامی و مقامات نظام پیرامون مذاکره با آمریکا.

:::

روایت رحمانی فضلی از اقداماتش پیش از انقلاب: قرار بود شاه بیایید طاق نصرت‌ها را آتش می‌زدیم و لامپ مهتابی‌ها را می‌شکستیم کارهای کوچکی بود ولی به هر حال انگیزه می‌داد و اثرش هم در نیروهای انتظامی آنها خیلی بود پدر دوست من که در شهربانی بود می گفت خرابکارها را می گیریم! نمی دانست آن خرابکارها ما هستیم.

9-1.jpgمهدی محمودیان: رئیس جمهور در این ساختار مثل دستمال کاغذی است! آیا کسی حق شکایت از مقام معظم رهبری را دارد؟! ایشان خود معتقدند سیاست‌های جمعیتی اشتباهی داشته‌اند.

ساختار حقوقی هنگامی پاسخگوست که موریانه‌ی فساد آن را از بین نبرده باشد. تمام رؤسای جمهور ما با عناوین مختلف فاسد هستند. میزان اختیارات وزیر امور خارجه، صفر است.

trump.jpgحکومت ایران در ضعیف‌ترین موقعیت خود است

اختصاصی ایران اینترنشنال - سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در واکنش به سخنان روز جمعه علی خامنه‌ای اعلام کرد: همانطور که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، بارها اعلام کرده او متعهد است که حکومت ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند.

برایان هیوز در پاسخ به خبرنگار صدای آمریکا همچنین افزود: «به لطف اقدامات اسرائیل در سال گذشته، حکومت ایران در ضعیف‌ترین موقعیت خود در سال‌های اخیر قرار دارد.»

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه ۱۹ بهمن ادعا کرد که «مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل نمی‌کند.» پیشتر دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا گفته بود: مایل است یک توافق صلح هسته‌ای تایید شده با حکومت ایران داشته باشد.

علی خامنه‌ای در شرایطی مدعی «تجربه بی‌حاصل حدود دو سال مذاکره با آمریکا» در دهه ۹۰ خورشیدی شد که اشاره‌ای به ادامه برنامه هسته‌ای و نیز سیاست ماجراجویانه جمهوری اسلامی ایران نکرد.

رهبر جمهوری اسلامی در سخنان خود که برای گروهی از افسران نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران ابراز شد، در مورد «علت استثناء بودن آمریکا از مذاکره»، گفت: «برخی (در داخل ایران) وانمود می‌کنند اگر پشت میز مذاکره بنشینیم فلان مشکل حل می‌شود» اما «مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد.»

وی با اشاره به اقدام دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری آمریکا در خروج از برجام افزود: «مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»

علی خامنه‌ای پیش از این در روز ۹ بهمن ضمن اشاره تلویحی به مذاکره احتمالی تهران با واشنگتن گفته بود: «باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله می‌کنیم و حرف می‌زنیم.»

محمد‌جواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی، چندی پیش در مقاله‌ای در نشریه «فارن افرز» نوشته بود، «می‌شود با دولت ترامپ به توافق رسید.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

پایگاه خبری «اکسیوس» نیز چند روز قبل به نقل از دیپلمات‌های اروپایی گزارش داد که جمهوری اسلامی در مذاکرات اخیر خود با آن‌ها به‌وضوح برای آغاز مذاکرات با هدف دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید و متفاوت از برجام ابراز علاقه و اعلام کرده که منتظر پیشنهاد و برنامه ایالات متحده است.

سخنان روز جمعه رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی ابراز شد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز چهارشنبه ۱۷ بهمن گفت که مایل است یک توافق صلح هسته‌ای تایید شده با حکومت ایران داشته باشد.

رابطه با امریکا را عادی و مشکلات را با دولت جدید حل و فصل کنید

معاون اول رئیس جمهور چهارشنبه شب با حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در حصر دیدار و گفت‌وگو کرد

بنا به گفته‌ی حسین کروبی، فرزند آقای کروبی، به انصاف نیوز، «در این دیدار که هم زمان با ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران صورت گرفت، دکتر عارف با اشاره به نقش تاثیر گذار حجت الاسلام والمسلمین کروبی در پیروزی انقلاب و همراهی‌های او با خمینی تاکید کرد که همه کسانی که در بطن تحولات انقلاب بودند و نیز در بعد از پيروزی انقلاب اسلامی از آقای کروبی به نیکی یاد می‌کنند.

klarge2.jpg

در این دیدار حجت الاسلام والمسلمین کروبی با اشاره به روش و منش اخلاقی دکتر عارف و تلاش‌های اثر گذار او در جایگاه‌های مدیریتی به مرور خاطرات پیروزی انقلاب پرداخت.

آقای کروبی در این دیدار ضمن تقدیر از تلاش دولت از وضعیت بد معیشتی مردم اظهار تاسف کردند و گفتند که بسیار ناراحتم از اینکه وضعیت اقتصادی کشور و مردم را پس از گذشت ۴۶ سال از انقلاب اینگونه می‌بینم.

ایشان در ادامه اضافه کردند که به‌عنوان یک انقلابی که از ابتدا با امام خمینی بودم و از سال۴۲ بارها رنج زندان و تبعید را تجربه کردم، از دولت مصرانه می‌خواهم «ضمن حفظ عزت و شرف کشور»، رابطه سیاسی را با آمریکا عادی کند و‌ مسائل و مشکلات را با دولت جدید آمریکا حل و فصل کند.

آقای کروبی در پایان هم اضافه کردند که هیچ انتظار شخصی از دولت ندارنم و دولت هر کار می‌تواند برای مردم انجام دهد تا این صاحبان اصلی کشور و انقلاب بتوانند یک زندگی عادی مانند سایر کشورها داشته باشند.

در پایان این دیدار صمیمانه دکتر عارف نیز به اهتمام دولت وفاق ملی نسبت معیشت مردم اشاره کرد».

khammm.jpgچهار سناریو از تقابل ترامپ خامنه ای

مجتبی نجفی

مخالفت صریح رهبر جمهوری اسلامی با مذاکره، نمایش است. جمهوری اسلامی هم تمایل به مذاکره دارد و هم تا حدی که محورهای اساسی سیاستش ضربه نخورد حاضر به امتیازدهی است.

سخنان رهبر جمهوری اسلامی مصرف داخلی دارد. او شجاعت کافی برای نوشیدن علنی جام زهر ندارد. هم می‌خواهد چرخ خراب مملکت بچرخد هم بر اصول سیاست خارجی اش وفادار بماند. اما مسأله این است که نه در دوران برجامیم و نه حتی در دوران اول ترامپ. دولت اوباما اهل بده بستان بود.

خاورمیانه داعش زده او را برای توافق مصمم تر کرد. مذاکرات در عمان قبل از پیروزی دولت روحانی آغاز شده بود. همان زمان هم از این مخالفت‌های علنی بود اما در خفا مذاکرات تداوم داشت. در دوره نخست ترامپ قلک جمهوری اسلامی پر بود و توانستند سیاست نه جنگ نه مذاکره را به قیمت چند برابر شدن دلار و فقیر شدن جامعه عملی کنند. اما اینبار:

از قلک پر خبری نیست.

بحرانهای ایران پیچیده تر شده و حجم نارضایتی و خشم چندین برابر.

جمهوری اسلامی از عملیات هفتم اکتبر شکست منطقه ای خورده.

بحث جانشینی، مولفه قوی تری شده.

جامعه فقیرتر و دلار سربه فلک کشیده.

در این میان‌ دولت ترامپ سه محور را در مذاکرات پیش خواهد برد: کنترل غنی سازی اورانیوم به حدی که امکان تولید بمب غیرممکن و نظارت‌ها چند برابر شود.

پایان سیاست منطقه ای ایران در حمایت نظامی از حماس و حزب الله.

محدود کردن برنامه موشکی.

دولت ترامپ ابتدا با لبخند و پس از آن با خشم بازی شطرنج را پیش خواهد برد. لبخندهای ترامپ و آرزوی موفقیت برای ایران مقدمه ای بر سیاست خفه کردن اقتصادی ایران است. زمینه این خفگی مهیاتر از هر وقتی است چون:

mob.jpgدونالد ترامپ نوعی از قدرتمندترین بمب‌های غیرهسته‌ای را به اسرائیل ارسال می‌کند

العربیه فارسی - روزنامه آلمانی «بیلد» گزارش داد که استیون ویتکاف، فرستاده رئیس جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، از تصمیم واشنگتن برای تحویل نوعی از قدرتمندترین تسلیحات غیرهسته‌ای ساخت ایالات متحده موسوم به «مادر همه بمب‌ها» به اسرائیل، خبر داده است.

بر اساس این گزارش، ویتکاف اعلام کرده است که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) قصد دارد بمب‌های «عظیم الانفجار هوایی جی‌بی‌یو-43/بی» که 11 تُن وزن دارند و قادر به نابود کردن پناهگاه‌های عمیق زیرزمینی هستند را به اسرائیل ارسال کند.

بمبی با قدرت تخریب گسترده

«مادر همه بمب‌ها» یکی از قوی‌ترین تسلیحات غیرهسته‌ای ساخت آمریکا محسوب می‌شود که توانایی نفوذ به استحکامات زیرزمینی را دارد و می‌تواند تاسیسات مشکوک به فعالیت‌های هسته‌ای در ایران را هدف قرار دهد.

این روزنامه آلمانی اشاره کرده است که تمامی رؤسای جمهوری پیشین ایالات متحده آمریکا، از جورج دبلیو بوش تا جو بایدن و از جمله دونالد ترامپ در دوره نخست ریاست‌ جمهوری‌اش، از تحویل چنین تسلیحاتی به اسرائیل خودداری کرده‌اند که این مخالفت‌های آنها عمدتا به دلیل نگرانی از تشدید تنش‌های منطقه‌ای بوده است.

ارسال پیام به ایران

روزنامه «بیلد» همچنین گزارش داده است که ارسال این تسلیحات به اسرائیل علاوه بر تقویت توان نظامی آن، به‌عنوان پیامی در راستای سیاست‌های آتی تل‌آویو در برابر ایران، از جمله تأسیسات مشکوک هسته‌ای این کشور، تلقی می‌شود.

این تسلیحات از اوایل دهه 2000 در فهرست درخواست‌های اسرائیل از ایالات متحده قرار داشت، اما تمامی رؤسای جمهوری آمریکا تاکنون از ارسال آن به اسرائیل خودداری کرده‌ بودند.

این بمب‌ها که به نام «سلاح عظیم انفجار هوایی جی‌بی‌یو-43/بی» (MOAB) شناخته می‌شوند، به دلیل قدرت تخریب گسترده‌شان، «مادر همه بمب‌ها» نام گرفته‌اند.

:::

tp.jpgایران اینترنشنال - موسسه آلمانی مطالعات جهانی و منطقه‌ای «گیگا» اعلام کرد نشست برنامه‌ریزی‌شده خود در برلین با حضور تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه «کویینسی» و بنیان‌گذار «نایاک»، را به دلیل «تضمین امنیت رویداد و اعضای پنل» لغو کرده است. این تصمیم پس از واکنش‌ها به حضور پارسی در این نشست اتخاذ شد.

موسسه «گیگا» قصد داشت در ۲۹ بهمن‌ماه این نشست را در دفتر خود در برلین برگزار کند تا گزارش اخیر موسسه کوئینسی درباره چشم‌انداز چندجانبه‌گرایی در جهانی با روایت‌های نظم رقابتی را مورد بحث و بررسی قرار دهد.

این موسسه روز جمعه ۱۹ بهمن‌ماه، با انتشار بیانیه‌ای در وب‌سایت خود نوشت: «اعتراض‌ها علیه این برنامه ما را مجبور به تعویق آن کرده است، چرا که احساس می‌کنیم قادر به تضمین امنیت رویداد و اعضای پنل نیستیم. ما قصد داریم موضوعات مهم مطرح‌شده در این گزارش را در یکی از نشست‌های آینده خود بررسی کنیم.»

گروهی از فعالان سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی با انتشار پیام‌هایی در شبکه‌های اجتماعی نسبت به حضور تریتا پارسی و نقش او در «لابی‌گری برای جمهوری اسلامی» اعتراض کردند و خواستار لغو این دعوت و جلوگیری از حضور وابستگان به جمهوری اسلامی در نشست‌های پژوهشی شدند. برخی از معترضان هشدار داده بودند که در صورت عدم لغو این نشست، اقدام به برگزاری تظاهرات اعتراضی مقابل محل کنفرانس خواهند کرد.

لادن بازرگان، عضو سازمان دادخواهان ایران، در حساب خود در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) دعوت از تریتا پارسی را «بسیار شرم‌آور و نگران‌کننده» خواند و نوشت: «برخی از موسسات به افرادی مانند سید حسین موسویان و تریتا پارسی، که سابقه‌ای مستند در لابی‌گری و دفاع از جمهوری اسلامی ایران دارند، تریبون می‌دهند. چرا این موسسات به جای دعوت از مخالفان واقعی جمهوری اسلامی و پژوهشگران مستقل، به این افراد که بخشی از پروپاگاندای رژیم تهران هستند، مشروعیت می‌بخشند؟»

در بیانیه موسسه «گیگا» تاکید شده است که هرچند نگرانی‌های بسیاری از معترضان درباره حکومت «اقتدارگرای» ایران و نقش منطقه‌ای آن را درک می‌کند، اما این نشست قرار نبوده به نقش ایران یا هیچ کشور مشخص دیگری اختصاص داشته باشد.

گیگا در پایان ابراز امیدواری کرد که این «گفت‌وگوهای مهم» را در تاریخ دیگری برگزار کند.

این نخستین بار نیست که تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کشورداری «کویینسی» و بنیان‌گذار و رییس پیشین شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)، که متهم به لابی‌گری برای جمهوری اسلامی است، در نشست‌های موسسه شرکت می‌کند.

او پیش‌تر در سال ۲۰۲۴ نیز در دو نشست دیگر این موسسه که به‌صورت آنلاین برگزار شده بود، حضور داشت و در آن‌ها درباره موضوعاتی از جمله آینده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و جنگ اسرائیل و حماس سخنرانی کرد.

به تازگی، تلویزیون ۴ سوئد، یکی از دو شبکه سراسری این کشور، گزارش داد که روزبه پارسی، رییس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوئد و برادر تریتا پارسی، با یک شبکه وابسته به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که هدف آن تاثیرگذاری بر سیاست‌های کشورهای غربی بوده، مرتبط بوده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

در مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایران اینترنشنال و سمافور، که با بررسی هزاران ایمیل‌ دیپلمات‌های ایرانی تهیه شده است، شبکه‌ای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکده‌ها را افشا کرد که از سوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در اواخر سال ۱۳۹۲ حلقه‌ای از تحلیلگران و محققان خارج کشور را تحت عنوان «طرح کارشناسان ایران» (The Iran Experts Initiative) یا «شبکه جوانان» تشکیل داد و طبق اسناد بررسی شده، برای سال‌های متمادی از این شبکه برای گسترش حوزه نفوذ خود در صحنه جهانی استفاده کرد.

kham.jpg«عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه» نیست

یورونیوز - علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، روز جمعه ۷ فوریه (۱۹ بهمن) مذاکره با آمریکا در خصوص برنامه هسته‌ای و رفع تحریم‌ها علیه ایران را رد کرد.

رهبر جمهوری اسلامی با بیان اینکه «مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد»، گفت: «این‌جور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. نخیر، از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمی‌شود.»

علی خامنه‌ای که در جمع فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی صحبت می‌کرد، گفت: «با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».

این اظهارات پس از آن مطرح می‌شود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، روز ۱۷ بهمن برای مذاکرات هسته‌ای با تهران اعلام آمادگی کرد.

وی با اشاره به مذاکرات برجام در دهه ۹۰ با آمریکا گفت: «یک معاهده‌ای تشکیل شد. در این معاهده طرف ایرانی خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد به طرف مقابل. اما همان معاهده را آمریکایی‌ها عمل نکردند. همین شخصی که الان سر کار است، معاهده را پاره کرد. گفت پاره می‌کند و کرد».

علی خامنه‌ای همزمان با اذعان به مشکلات معیشتی در داخل گفت: «ما البته مشکلاتی داریم در داخل، کسی منکر وجود مشکلات نیست. در معیشت تقریباً اغلب قشرهای مردم ابتلائاتی دارند، مشکلاتی دارند لکن آن چیزی که این مشکلات را برطرف می‌کند عامل داخلی است.»

اظهارات تازه علی خامنه‌ای در تضاد با نشانه‌هایی قرار می‌گیرد که در هفته‌های اخیر توسط مقامات جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا ارسال شده بود.

پیش از این مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور و عباس عراقچی وزیر خارجه ایران طی اظهاراتی آمادگی ضمنی تهران را برای مذاکره با آمریکا اعلام کرده بودند.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا روز سه‌شنبه این هفته با امضای یک فرمان، کارزار «فشار حداکثری» خود علیه ایران را احیا کرد. این دستور در مجموع سیاست سختگیرانه تحریم‌ها علیه تهران را مجدداً اعمال می‌کند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

با این حال وی گفت که امضای این فرمان برای وی «دشوار» بوده و امیدوار است که به زودی با مقامات ایرانی دیدار و مذاکره کند.

روز گذشته وزارت خزانه‌داری ایالات متحده با انتشار بیانیه‌ای از تحریم یک شبکه بین‌المللی خبر داد که «ارسال میلیون‌ها بشکه نفت خام ایران به ارزش صدها میلیون دلار به جمهوری خلق چین» را تسهیل می‌کند.

این اولین تحریم‌هایی است که در دومین دوره ریاست‌جمهوری ترامپ علیه ایران وضع می‌شود.

شعار امروز در نمازجمعه به امامت شیخ کاظم صدیقی و پخش از صدا و سیما ظریف گورتو گم کن / مذاکره با آمریکا محاله

davar.jpgنشست بررسی زندگی و زمانه‌ی سیدابراهیم نبوی، نویسنده و طنزپرداز، روز پنج‌شنبه ۱۸ بهمن در دفتر انصاف نیوز برگزار شد‌.

در این نشست چهره‌های مطرح فرهنگی و سیاسی همچون عباس عبدی، غلامحسین کرباسچی، حمیدرضا جلایی‌پور، احمد زیدآبادی و... دیدگاه‌های خود را بیان کردند.

گزارش انصاف نیوز از نشست بررسی زندگی و زمانه سیدابراهیم (داور) نبوی را می‌توانید در ادامه بخوانید:

جلایی‌پور: ابراهیم نبوی خودش را نفروخت

حمیدرضا جلایی‌پور، مدیرمسئول روزنامه‌ی جامعه با بیان اینکه ابراهیم نبوی نبوغ خاصی داشت، گفت: او بدون اینکه به دنبال اسم و رسم و تبلیغاتی برای خودش باشد در راه‌اندازی نشریات مهم بسیاری نقش‌آفرینی جدی داشت.

آقای جلایی‌پور گفت: ابراهیم نبوی مظلوم بود و علاوه بر فشارها و مداخله‌های برخی در حاکمیت در زندگی شخصی‌اش، دوستانش هم چنین رفتاری با او داشتند و علاوه بر فشارهای دولتی، دوستانش هم او را اذیت می‌کردند. با وجود آنکه او فردی موثر و مفید بود اما این آزارها را هم از هر دو طرف می‌دید.

او با بیان اینکه بسیاری ابراهیم نبوی را به طنزپردازی می‌شناسند اما او در سازماندهی رسانه بسیار نقش‌ داشت و برای نمونه در روزنامه‌ی جامعه و دیگر روزنامه‌های زنجیره‌ای که منتشر می‌کردیم به آقای شمس‌الواعظین کمک بسیاری می‌کرد.

جلایی‌پور درباره‌ی اصطلاح روزنامه‌های زنجیره‌ای توضیح داد که در آن زمان که این روزنامه‌ها موضوع قتل‌های زنجیره‌ای را منعکس می‌کردند، کیهان برای اینکه انتقامی بگیرد این اصطلاح را برای آنها به کار برده بود اما زنجیره‌ای بودن اینها چیز بدی نیست و این زنجیره تا الان ادامه پیدا کرد.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه تحلیل‌های نبوی درباره‌ی ایران همچنان خواندنی است، گفت: این ویژگی او تقریبا فراموش شده است. با وجود آنکه طنزپردازها ممکن است ایدئالیست شوند اما نبوی با نگاه رئالیستی تحلیل‌های خوبی از جامعه‌ی ایران مطرح می‌کرد.

او ادامه داد: به همین خاطر هم بود که نبوی با وجود مشکلاتی که داشت در سال‌ها حضورش در خارج از کشور خودش را نفروخت و چارچوب‌های ایرانی خود را حفظ کرد. این موضوع بسیار قابل تحسین است. با وجود قدرت نویسندگی، طنزپردازی و سازماندهی که داشت از این منابع مالی غربی‌ها که مشخص شده کم هم نبوده است استفاده‌ای نکرد.

جلایی‌پور با اشاره به حضور ابراهیم نبوی در وزارت کشور در زمان ناطق نوری گفت: او توانسته آقای ناطق را بسیار تحت تاثیر خود قرار دهد و در آن زمان ارتباط خوبی با او داشت.

او درباره‌ی طنز نبوی گفت: ستون طنز او که درباره‌ی مرحوم حسنی امام جمعه‌ی وقت ارومیه نوشته می‌شد مخاطبان بسیار زیادی پیدا کرده بود و مشتری‌های ویژه‌ای داشت.

جلایی‌پور در ادامه گفت: شمس الواعظین از او می‌خواست که مطالب طنزش را بخواند و در صورتی که با خنده‌ی اعضای تحریریه مواجه می‌شد آن یادداشت طنز را در روزنامه منتشر می‌کرد. ستون طنز ابراهیم نبوی در کنار چند موضوع دیگر در فراگیر شدن روزنامه‌ی جامعه نقش بسیاری داشت.

سعید مرتضوی با نبوی دشمنی ویژه‌ای داشت

او با اشاره به برخوردهای صورت گرفته با روزنامه‌نگاران در آن در سال‌های اولیه‌ی دولت اصلاحات گفت: سعید مرتضوی بازجوی فعالی بود و شخصا برای بسیاری پرونده ساخت و دشمن ابراهیم نبوی، شمس‌الواعظین، بهنود و ... بود. با این عده دشمنی ویژه‌ای داشت!

این جامعه‌شناس درباره‌ی دلایل بی توجهی به 'حفظ برند طنزپردازی ابراهیم نبوی' گفت: در آن دوره‌ی زمانی و آن فضا نوعی انحصار سیاسی و مذهبی وجود داشت.

او به طنز ادامه داد: در چنین وضعیتی شاید اگر علی دایی هم چند گل ملی بیشتر زده بود هم دستگیر می‌شد تا خیلی مشهور و اثرگذار نشود.

جلایی‌پور ابراز عقیده کرد که برند میرحسین موسوی، برند هاشمی رفسنجانی که نفر دوم این کشور بود، برند خاتمی و ... را هم تحمل نکردند و ادامه داد: یکی از صاحب‌نظران در سیاست خارجی حسن روحانی است، در این یک سال و چند ماه پس از ۷ اکتبر که شرایط اینطور شده دیده‌اید که از تجربه‌ی او استفاده کنند. در این سطوح هم تنگ‌نظری می‌شود چه برسد به مواجهه با ابراهیم نبوی خط‌شکن که معلوم است تحمل‌ها پایین‌تر هم خواهد بود.

کرباسچی: نحوه‌ی اداره‌ی کشور افراد را به سمت طنز هدایت می‌کند

غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی میانه‌رو، با اشاره به آغاز فعالیت‌های سیدابراهیم نبوی در وزارت کشور گفت: در آن زمان در اصفهان بودم و او به عنوان بازرس ویژه‌ی آقای ناطق به استان آمده بود تا کار ما را بررسی کند. این هم از توانایی‌های سیستم است که فردی را از منتهی الیه جناح راست که مورد اعتماد ویژه‌ی آقای ناطق نوری بود به این نقطه برساند.

مدیرمسئول روزنامه‌ی هم‌میهن با بیان اینکه نحوه‌ی اداره‌ی کشور افراد را به سمت طنز هدایت می‌کند و هر گوشه‌ی آن را نگاه کنیم جوک است!

آقای کرباسچی با اشاره به مسئله‌ی حصر انتقاداتی را به نحوه‌ی مواجهه با این موضوع در چند سال اخیر مطرح کرد.

او درباره‌ی رفع حصر کروبی گفت: من یک بار به این مامورین گفتم که مگر رییس قوه قضاییه و رییس جمهور این موضوع را اعلام نکردند پس شما اینجا چه کار می‌کنید؟! آنها گفتند هنوز به ما ابلاغ نشده است!

rp.jpgرضا پهلوی در شبکه ایکس اعلام کرد کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت خود را از او برای شرکت در این کنفرانس تجدید کرده است. ایران‌اینترنشنال مطلع شده مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ اواسط ژانویه از او دعوت به عمل آورده بوده، اما این دعوت دو هفته بعد پس گرفته شده است

ایران اینترنشنال - رضا پهلوی ۱۸ بهمن در پستی در شبکه ایکس، خبر داد برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده، اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است.

او نوشت: «در برلین تصمیم گرفته شد برای رضایت جمهوری اسلامی، مردم ایران کنار گذاشته شوند و صدایشان خاموش شود.»

رضا پهلوی ۱۹ بهمن در پستی جدید خبر داده است که مسئولان برگزاری کنفرانس، دعوت از او را تجدید کردند.

ایران‌اینترنشنال مطلع شده است که ۲۸ دی‌، از شاهزاده رضا پهلوی به طور رسمی دعوت شده بود. رییس کنفرانس، کریستف هوسگن شخصا از شاهزاده دعوت به عمل آورده است.

با این وجود، حدود دو هفته پس از آن هوسگن، دعوت را پس گرفته است.

ایران‌اینترنشنال مطلع شده پس گرفته شدن دعوت با فشار وزارت امور خارجه آلمان بوده است چراکه دولت آلمان معتقد بود این دعوت به روابطش با جمهوری اسلامی لطمه می‌زند.

بعد از این که شاهزاده رضا پهلوی موضوع را علنی کرد، وزارت خارجه آلمان به روزنامه‌نگاران گفت که نقشی در این کار نداشته است. اما اطلاعات ایران‌اینترنشنال نشان می‌دهد این اظهارات نادرست بوده و دعوت اولیه، تحت فشار مستقیم دولت آلمان لغو شده است.

رضا پهلوی: از این دعوت برای رساندن پیام مردم ایران استفاده می‌کنم

شاهزاده رضا پهلوی نوشته است: «این کنفرانس، مانند تمام فعالیت‌های عمومی دیگر، همیشه درباره هم‌میهنانم و رساندن صدای آنان به صحنه جهانی بوده است. بنابراین، من با پیامی از سوی مردم ایران در آن شرکت خواهم کرد.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرد: «از طرف هم‌میهنانم، به جامعه بین‌المللی خواهم گفت که در این لحظه حساس و فرصت تاریخی، زمان آن رسیده که نه‌تنها در کنار مردم ایران بایستند، بلکه اقدام کنند.»

او در پایان از کنفرانس امنیتی مونیخ، تیم خود، و تمام کسانی که تلاش کردند تا صدای مردم ایران در مونیخ شنیده شود، قدردانی کرده است.

:::

7-4.jpgایران اینترنشنال - ترامپ در پستی در تروث سوشال با اشاره به فرمان اجرایی خود برای قطع دسترسی جو بایدن به اطلاعات محرمانه نوشت:

«جو تو اخراجی» ترامپ با اشاره به اینکه دسترسی به اطلاعات محرمانه امتیازی است که به روسای جمهوری پیشین داده می‌شود، گفت جو بایدن در سال ۲۰۲۱ با لغو دسترسی او به اطلاعات محرمانه، سابقه جلوگیری از این دسترسی را برای روسای جمهوری ایجاد کرد.

ترامپ با اشاره به گزارش‌ها درباره ضعف حافظه بایدن گفت: «حتی در اوج توانایی‌هایش هم نمی‌شد اطلاعات حساس را به او سپرد. من همیشه از امنیت ملی‌مان محافظت خواهم کرد.»

hs.jpgحسن شریعتمداری: "منظور جمهوری اسلامی از مذاکره وقت‌گذرانی است و آمریکایی‌ها این را خوب می‌دانند و به همین خاطر زمان زیادی به رهبران ایران نمی‌دهند. اگر دونالد ترامپ احساس کند که تلاش او برای مذاکره با تهران بی نتیجه است بلافاصله چراغ سبز را برای عملیات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات اتمی ایران نشان خواهد داد. به همین خاطر دورۀ کنونی برای خامنه‌ای بسیار سخت است، زیرا از عواقب آن به شدت می‌ترسد"

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

علی خامنه‌ای، در دیدار با کارکنان نیروی هوایی مذاکره با دولت ترامپ را غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه، غیرشرافتمندانه و نهایتاً بی فایده خواند، در حالی که پیش از این او دست‌کم موافقت اصولی خود را نه حتا با مذاکره، بلکه "معامله" با ترامپ اعلام و تصریح کرده بود که این معامله باید با حواس جمع و چشم باز صورت بگیرد.

اکنون اما، رهبر جمهوری اسلامی می گوید : مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی از جمله مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم را حل نمی‌کند، بی آنکه بگوید که او چگونه می‌خواهد بدون مذاکره با آمریکا مانع بزرگ تحریم‌ها و اینبار تحریم‌های حداکثری ترامپ را که کمر اقتصاد و مردم ایران را خم کرده از سر راه بردارد.

حسن شریعتمداری، سیاستمدار جمهوری‌خواه در توضیح دلایل تناقضات اظهارات علی خامنه‌ای از جمله گفته است :

"در صحبت‌های قبلی آقای خامنه‌ای نوعی دوگانگی وجود داشت که می شد از آن این را مستفاد کرد که وی بازی همیشگی ایجاد دو جناح موافق و مخالف را در پیش گرفته تا از نو و البته پیش از صدور فرمان فشار حداکثری دونالد ترامپ در نقش ناظر ظاهر شود. حالا که فرمان اعمال فشارهای حداکثری ترامپ صادر شده، آقای خامنه‌ای مخالفت خود را با مذاکره با آمریکا اعلام کرده است. البته هنوز معلوم نیست که آیا این مخالفت به معنای پایان بازی دوگانه سازی است یا این که این بازی ادامه خواهد یافت.

بر خلاف ظواهر مسئلۀ معیشت مردم مسئلۀ رهبران جمهوری اسلامی نیست و منظور آنان از مذاکره همچنان وقت‌گذرانی است. البته آمریکایی‌ها هم این را خوب می‌دانند و به همین خاطر زمان زیادی به جمهوری اسلامی ایران نخواهند داد. اگر حکومت ایران به سمت تولید سلاح اتمی برود، حتماً دولت آمریکا برای حملۀ نظامی به تأسیسات اتمی ایران، به اسرائیل چراغ سبز نشان خواهد داد.

آقای خامنه‌ای و مقامات جمهوری اسلامی ایران خوب می‌دانند که اهداف آمریکا و دونالد ترامپ فقط به مسئلۀ اتمی جمهوری اسلامی محدود نمی شود. این اهداف گسترش می یابند و شامل نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران، فروش قاچاق نفت و غیره، نیز خواهند شد. آنان خوب می دانند که قضیه شوخی بردار نیست و ترامپ فردی عملگرا است که مذاکره را برای حصول به نتیجه در مدت زمانی کوتاه انجام می‌دهد و اگر نتیجه‌ای از این اقدام نگیرد بلافاصله چراغ سبز را برای عملیات نظامی اسرائیل علیه تأسیسات اتمی ایران نشان خواهد داد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

از نظر جمهوری اسلامی مذاکره به معنای کش دادن یا حصول به اهداف حداکثری است که حکومت ایران تعیین کرده و چون حصول به اهداف حداکثری ممکن نیست هدف حکومت اسلامی از مذاکره "کش دادن" مذاکرات از این رئیس جمهوری به آن رئیس جمهوری آمریکا است. ولی این کار در زمان ترامپ ممکن نیست و بعید است که ترامپ در چنین دامی بیفتد. به همین خاطر، دورۀ کنونی برای خامنه‌ای سخت است و خامنه‌ای از عواقب آن بسیار می‌ترسد. در دورۀ قبلی ریاست جمهوری دونالد ترامپ صادرات نفت جمهوری اسلامی به صد و پنجاه هزار بشکه در روز کاهش یافت. قاسم سلیمانی کشته شد و به تبع آن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران ضربۀ سنگینی را متحمل شدند.

:::

fazli.jpgشرایط امروز از سال ۹۸ نگران‌کننده‌تر است

ایران اینترنشنال - عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت حسن روحانی با یادآوری وقایع آبان خونین ۹۸، در هشدار به دولت مسعود پزشکیان از انباشت نارضایتی در جامعه ابراز نگرانی کرد و شرایط فعلی را «خیلی نگران‌کننده‌تر» از آبان ۹۸ توصیف کرد. گزارش شده دولت قصد دارد از نوروز ۱۴۰۴، قیمت بنزین را افزایش دهد.

رحمانی فضلی، در یک برنامه تلویزیونی، با هشدار نسبت به افزایش قیمت بنزین گفت: «شرایط امروز به مراتب نگران کننده‌تر از سال ۹۸ است.»

او با بیان اینکه «دولت از تجربیات سال ۹۸ استفاده کند»، تاکید کرد: «امروز موضوع بنزین دیگر اقتصادی نیست، بلکه سیاسی، اجتماعی و امنیتی است.»

وزیر کشور دولت روحانی در سال ۹۸، افزود: «اگر از من بپرسند بستر برای افزایش قیمت بنزین آماده است یا خیر، می‌گویم خیلی نگران کننده‌تر از ۹۸ است چراکه انباشت نارضایتی بسیار بیشتر است.»

آنچه رحمانی فضلی از آن با عنوان «تجربیات سال ۹۸» یاد می‌کند، کشتار بی‌سابقه شهروندان در آبان خونین سال ۱۳۹۸ است. پس از افزایش قیمت ۲۰۰ درصدی قیمت بنزین اعتراضات سراسری در ایران از ۲۴ آبان‌ماه ۹۸ آغاز شد، اعتراضاتی که طی آن بنابر گزارش خبرگزاری رویترز یک‌هزار و ۵۰۰ نفر، از جمله زن و کودک، توسط حکومت به قتل رسیدند. گزارش شده در جریان این اعتراضات تا هشت هزار و ۶۰۰ نفر نیز بازداشت و شکنجه شدند.

در زمان این رخداد، رحمانی فضلی، به‌عنوان وزیر کشور و رییس شورای امنیت کشور، یکی از عالی‌ترین مقاماتی بود که در سرکوب معترضان دست داشت. رحمانی فضلی تعداد کشته‌های وقایع آبان ۹۸ را ۲۰۰ تا ۲۲۵ نفر اعلام کرده است.

محمود صادقی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی، گفته است، در جریان سوال از رحمانی فضلی در مجلس، نماینده کرج و شهر قدس، با بیان اینکه دو نفر در حوزه انتخابیه او با اصابت گلوله به مغزشان جان باخته‌اند، از رحمانی فضلی سوال کرد که آیا امکان تیراندازی، دست‌کم به پا یا کمر به پایین وجود نداشته که چنین شلیک‌هایی انجام شده‌است؟ رحمانی فضلی با خونسردی پاسخ داد: «خب؛ شلیک به پا هم انجام شده‌است.» این اظهارات خشم شهروندان ایرانی را به همراه داشت.

وحشت از افزایش قیمت بنزین

در زمان روح الله خمینی، از سال ۱۳۵۹ تا زمان مرگ او، قیمت بنزین در ایران ثابت بود. اما از سال ۱۳۶۹ و پس از آغاز رهبری علی خامنه‌ای، دولت‌ها تا سال ۱۳۹۸، به‌طور متوسط هر دو سال یک‌بار در ۱۵ مقطع، قیمت بنزین را افزایش داده‌اند.

بلندترین فاصله زمانی که در این مدت قیمت بنزین تغییری نکرده است، مربوط به سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴، سپس از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۳ و در نهایت از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ بوده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

اکنون بیش از پنج سال است که پس از آبان ۹۸، قیمت بنزین ثابت مانده است. در این مدت دولت اگر چه تغییراتی در حجم و نوع ارائه سهمیه بنزین داده، اما قیمت بنزین را افزایش نداده است.

با وجود این، افزایش سطح عمومی قیمت‌ها، کسری بودجه سالانه جمهوری اسلامی و شرایط نامساعد اقتصادی کشور در پی تحریم‌ها، محرک قدرتمندی برای دولت است که قیمت بنزین را افزایش دهد.

arnz.jpgریاض سرمشق الشرع، کابل و قم، خون و مرگ و شهادت

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

احمد الشرع، رئیس‌جمهوری موقت سوریه، اخیرا در طواف کعبه با همسرش، لطیفه، وزیرخارجه و رئیس دفترش و همسران آن‌ها حضور داشت.

آن‌سوی جهان، هزاران انسان در سوگ رهبرشان اشک به دیده می‌آورند و دعای رحمت برایش می‌خوانند. او ۸۸ سال زیست. جدش، آقاخان بزرگ، پسرش علی خان را کنار گذاشت و کریم آقاخان جوان را که بسیار شباهت به جوانی خودش داشت، به امامت طایفه اسماعیلیه برگزید.

کریم آقاخان در مدرسه‌ای درس خواند که پادشاه میهن اجدادی‌اش، ایران، در آنجا با ۱۰ سال فاصله درس خوانده بود؛ مدرسه له‌روزه Le Rosey. بعد هم به هاروارد رفت و پس از فارغ‌التحصیلی، با بنی‌عمش، شاهزاده صدرالدین، در سازمان ملل، کمسیون پناهندگان و شورای حقوق بشر در کنار خدمت به پیروانش تا پایان عمر مشغول بود.

کارهای او در بدخشان تاجیکستان و هند و پاکستان و کنیا و تانزانیا و اوگاندا و بدخشان افغانستان درخشان بود و هست. مدرسه و بیمارستان و دانشگاه بر پا کرد. هتل و ورزشگاه ساخت. موسساتش در لندن و پاریس و قاهره و... میعادگاه بزرگان اندیشه و فرهنگ بود. دو دوستم، زنده‌یاد شاهرخ مسکوب و دکتر محمد جوزی اهل فلسفه در موسسه اسماعیلی لندن پس از انقلاب و دوران غربت به کار تحقیق مشغول بودند. شخصیتی مثل دکتر بدخشانی رابط بزرگان اندیشه و شعر و فرهنگ پارسی با موسسه بود.

روزی با افتخار در تیم ورزشی ایران حضور داشت و روزی مهمان پرغرور پادشاه فقید و شهبانو بود و زمانی فرزند و جانشینش رحیم آقاخان را به کاخ باکینگهام می‌برد تا با ملکه الیزابت دوم آشنا شود.

در بدخشان و لبنان و یزد شباهت‌های شگفتی بین اسماعیلی‌ها و زرتشتی‌ها و درزی‌ها یافتم. مشایخ آن‌ها با ریش انبوه و ردای سپید و کلاهی همرنگ خیلی بهتر از آخوندهای ما نماد نیکی و مهر و آشتی بودند و هستند.

این دو نمونه، احمد الشرع و کریم آقاخان را آوردم تا به نکته‌ای برسم که دیرسالی است اندیشه‌ام را مشغول داشته است. آیا وجه دین اسلام باید فقط داعش و طالبان و ولایت فقیهی باشد؟ وقتی در سرزمین وحی، فستیوال فیلم و هنر و فرهنگ برگزار می‌شود و در کویت و ابوظبی، دیدنی‌ترین نمایشنامه‌ها به صحنه می‌آید. در قاهره، راس‌الحسین و سیده زینب بعد از نسل عمالقه (غول‌ها) عبدالوهاب و ام کلثوم و عبدالحلیم حافظ و فریدالاطرش، صدها هنرمند در صحنه نمایش و آواز و سینما راه بزرگان را ادامه می‌دهند و چنین است مغرب عربی و اردن و عراق و سوریه.

برایم باورکردنی نبود، وقتی تجلی آزاداندیشی ولیعهد سعودی به آزادی زنان، شراکتشان در اداره کشور، حضور چشمگیرشان را در عرصه فرهنگ و هنر به چشم دیدم و ایران پیش از ۱۳۵۷ در جان و جهانم زنده شد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

رضاشاه کبیر شب ۱۷ دی‌ماه ۱۳۱۴ تب کرده بود. به بهرامی، رئیس‌دفترش، گفته بود فردا روز سختی است. باید همسر و دخترانم را سر برهنه به دانشسرا ببرم ولی این‌ کار ضروری است. باید نیمی از جمعیت کشورم از یوغ بندگی رها شود. به جز تمرد چند آخوند و شورش گوهرشاد با رهبری بهلول حرکت عمده‌ای علیه کار بزرگ رضا شاه کبیر صورت نگرفت. بهلول به افغانستان و ژاپن و سپس عراق گریخت و بعد از بازگشت خمینی به ایران آمد، اما آبش با خمینی در یک جوی نرفت و به چاک زد.

امان‌الله، پادشاه متجدد افغانستان، بر سر همین کار تاج‌وتختش را به ملابچه سقای (پیش طالبانی) باخت تا بعد نادرشاه تاج را پس گیرد و بچه سقا را که شیخ فضل‌الله افغانستان بود، به دار کشد.

ایندیپندنت فارسی - خبرگزاری رکنا، جمعه ۲۹ بهمن، ویدیویی از ۳۸ دختر دانش‌آموز کرمانی منتشر کرد که پیش از حادثه واژگونی اتوبوس حامل آنها در حال برف بازی و شادی بودند.

این حادثه روز پنجشنبه ۱۸ بهمن در محور ماهان - کرمان رخ داد. در پی واژگونی اتوبوس، ۶ نفر در دم جان باختند و ۳۵ نفر دیگر مصدوم شدند. علی رضایی، رئیس پلیس راه شمال استان کرمان، علت وقوع این حادثه را «بی‌مبالاتی و حرکت دادن اتوبوس با وجود نقص فنی» اعلام کرد.

دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان، از تشکیل پرونده قضایی برای این حادثه خبر داد و گفت: «دستورات قضایی لازم برای برخورد با مقصران و ترک فعل‌های صورت‌گرفته در این حادثه دلخراش صادر شده است.»

دادگستری کرمان اعلام کرد که دستور بازداشت راننده اتوبوس صادر شده و مدیر مدرسه نیز تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است. تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که حادثه به دلیل نقص فنی در سیستم ترمز اتوبوس رخ داده است.

:::
carash.jpg

واژگونی اتوبوس حامل دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه فرزانگان کرمان که به مرگ شش تن و مصدومیت دست‌کم ۲۷ نفر منجر شد، علاوه بر برانگیختن تاثر عمومی، بار دیگر موضوع سرویس‌های فرسوده، اردوهای مرگ‌آفرین و تجربه‌های تکراری سال‌های قبل را در کانون توجه قرار داد. وزیر آموزش‌وپرورش درباره اینکه چرا قبل از وقوع چنین حوادثی، ایمنی سرویس‌های دانش‌آموزان بررسی نمی‌شود، توضیحی نداد

:::

ahmadi.jpgکوروش احمدی در یادداشتی می نویسد: در حالی که روند تصمیم‌گیری بسیاری از رهبران پیشین آمریکا و دیگر کشورها معمولا تابع یک سیر حزبی و نهادی و دکترین‌هایی در حوزه‌های مختلف است، درباره ترامپ، روان‌شناسی و مراحل رشد فردی و خصایص شخصی او نقش پررنگی در روند تصمیم‌گیری‌هایش دارد. او کمتر از هر رئیس‌جمهور دیگر آمریکا حزبی است

کوروش احمدی - شرق

ترامپ به تازگی و برای دومین بار عهده‌دار زمامداری کشوری شد که دارای قدرتمندترین اقتصاد و ارتش دنیاست. به این دلیل ساده رهبران اغلب کشورها بدون استثنا تلاش دارند تا عینی‌ترین و دقیق‌ترین شناخت را از خصایص شخصی و خط مشی سیاسی او داشته باشند. در حالی که روند تصمیم‌گیری بسیاری از رهبران پیشین آمریکا و دیگر کشورها معمولا تابع یک سیر حزبی و نهادی و دکترین‌هایی در حوزه‌های مختلف است، درباره ترامپ، روان‌شناسی و مراحل رشد فردی و خصایص شخصی او نقش پررنگی در روند تصمیم‌گیری‌هایش دارد. او کمتر از هر رئیس‌جمهور دیگر آمریکا حزبی است.

او در واقع از خارج از حزب جمهوری‌خواه اقدام کرد و حزب را به تسخیر خود درآورد و امروز نیز بیش از اینکه به حزب و تشکیلات و چهره‌های حزبی وابسته باشد، حزب و چهره‌هایش به او نیازمندند. او درواقع پوپولیستی است که مانند دیگر پوپولیست‌ها، حزب و نخبگان حزبی و نخبگان سیاسی را دور زده و مستقیما با پایگاه رأیش که اتفاقا از تحصیل‌پایین برخوردارند و از کم‌دانش‌ترین اقشار جامعه آمریکا هستند، تماس گرفته‌ است و با تکیه بر آنها نخبگان جامعه را تحت فشار قرار می‌دهد.

ترامپ مقید به فلسفه و دکترین و راهبرد خاصی نیست و تصمیم‌گیری‌هایش عمدتا بر مبنای برداشت و درک شخصی‌اش از قضایا و حکایات و روایات در هر لحظه استوار است. مبنای عمل او بیشتر آن چیزی است که می‌توان «منطق عملیاتی» نامید. به این معنی که در هر توییتی و هر تصمیمی و هر عملی قبل از هر چیز نفع شخصی در ارتباط با پایگاه اجتماعی‌اش را مبنا قرار می‌دهد. تصمیم‌گیری‌های او الزاما ربط مستقیمی با هم ندارند و می‌توانند طبیعت مجمع‌الجزایری داشته باشند. همین رویه موجب شد تا ترامپ در دور قبلی بیشترین مشکل را با همکارانش در کابینه داشته باشد.

او چهار مشاور امنیت ملی عوض کرد و نه‌تنها با جمهوری‌خواهان معقول و سنتی در اوایل دولتش نساخت، بلکه با افراطیونی مانند پمپئو و بولتون نیز همیشه مشکل داشت. به همین دلیل رابطه شخصی با او مهم است و رهبران جهان با توجه به این مهم هیچ فرصتی را برای برقراری رابطه شخصی با او از دست نمی‌دهند. بر همین مبنا، رهبر کره شمالی توانست به اصطلاح قاپ او را بدزدد و او را به داخل منطقه غیرنظامی بین دو کره ببرد. تا آنجا که ترامپ در یک سخنرانی عمومی گفت: «رهبر کره شمالی نامه‌های زیبا برای من می‌نویسد. ما عاشق هم شده‌ایم».

البته این عشق و عاشقی منجر به لغو تحریم‌ها علیه کره شمالی نشد، اما موجب کاهش تنش و کاهش سخت‌گیری در اعمال تحریم‌ها شد. در روابط بین‌الملل و امور امنیتی نیز ترامپ طبعا فاقد دکترین و راهبرد خاصی است. اما چون نقطه شروع سیاست عمومی او شعار «آمریکا اول» است، در نتیجه او همیشه از مخالفتش با صَرف منابع آمریکا در خارج، به‌ویژه درگیرشدن در «جنگ‌های دیگران»، ملت‌سازی، تغییر رژیم، بسط لیبرالیسم، حقوق بشر و... گفته و از این طریق به ایده صلح و صلح‌جویی و جلوگیری از جنگ رسیده است.

این نگرش ترامپ اگرچه پایه و اساس منسجمی ندارد، اما موجب شده تا او خود را نزد پایگاه اجتماعی‌اش به خاتمه جنگ‌هایی مثل جنگ اوکراین و جنگ غزه و عدم مداخله نظامی در امور دیگر مناطق متعهد کند. از همین منظر شاید بتوان به نقش او در وادارشدن اسرائیل به آتش‌بس در غزه نگاه کرد. در این رابطه، اقدام ترامپ به بازفرست سخنان جفری ساکس در مخالفت تند با نتانیاهو بسیار معنی‌دار بود.

این سیاست او را در عمل می‌توان نزدیک به راهبرد «توازن از راه دور» (offshore balancing) و در تقابل با راهبرد هژمونی لیبرال دانست که بر توسل به قدرت نظامی آمریکا برای پیشبرد نظم بین‌المللی لیبرال و ترویج لیبرالیسم تأکید دارد. راهبرد «توازن از راه دور» که مستلزم دورماندن از جنگ‌ها در مناطق مختلف است، تلاش برای ایجاد توازن از طریق تکیه بر قدرت‌های اصلی منطقه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهد که در خاورمیانه می‌تواند اسرائیل، ترکیه و عربستان باشد. تمرکز ترامپ بر برآوردن منافع اقتصادی و تجاری آمریکا دیگر ویژگی اوست که ریشه در همان «منطق معاملاتی» دارد.

اینکه صادرات چین به آمریکا نزدیک به سه برابر صادرات آمریکا به چین است و تراز تجاری آمریکا با اروپا، کانادا و مکزیک نیز منفی است، محرک ترامپ برای انجام کاری بوده و ساده‌ترین کار یعنی افزایش تعرفه‌ها نیز به عقلش رسیده ‌است. با توجه به اولویت ترامپ برای تجارت و نیز قول او به برقراری صلح در اوکراین، می‌توان احتمال داد که این دو موضوع در رأس دستور کار او در هفته‌های اول ریاست‌جمهوری‌اش باشد. مذاکره و معامله با روسیه و چین می‌تواند هم‌زمان بر دیگر موضوعات مهم دستور کار او، از جمله ایران، نیز تأثیر زیادی داشته باشد.

Ali_Mirfetrous_2.jpgاز دفترِ بیداری ها و بیقراری ها

خمینی و برخی پژوهشگران

مواضع رهبران سیاسی و روشنفکران ما در انقلاب اسلامی«یکی داستان است پُر آب چشم»که گوشه ای از آن را به دست داده ام.

دکتر یرواند آبراهامیان پژوهشگری است که کوشیده تا روایتی از تاریخ معاصرایران به دست دهد، کتاب«ایران بین دو انقلاب»نمونۀ برجسته ای از این کوشش ها است ولی ضعف اساسی کارهای وی،سلطۀ نوعی بینشِ مارکسیستی در تبیین تاریخِ معاصرِ ایران است.

در نقدِ «کودتای دکتر آبراهامیان» گفته ام که وی براساسِ نظراتِ تامپسون - مورّخ انگلیسی - خود را «نئو مارکسیست» می داند.تامپسون در خانواده ای چپگرا متولّد شده و از آغازِ نوجوانی به او آموخته بودند که «دولت ها، دروغگو و امپریالیست هستند».

Despotisme_estebdad.jpgمقدمه

جنبش‌های انقلابی ایران، از مشروطه تا امروز، همواره با سرکوب نظام‌های تمامیت‌خواه مواجه بوده‌اند. در دوران پهلوی، نیروهای چپ‌گرا و اسلام‌گرای انقلابی، مانند چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق، برای ایجاد یک جامعه عادلانه و آرمان‌شهری مبارزه کردند اما با سرکوب‌های شدید، شکنجه، اعدام و تبعید مواجه شدند. پس از انقلاب ۵۷ نیز، جمهوری اسلامی با همان روش اما در ابعادی گسترده ‌تر به حذف و تخریب مخالفان پرداخت.

در این مقاله، با تکیه بر تحلیل‌های دکتر حسین بشیریه، به بررسی نقش گروه‌های انقلابی در مبارزات علیه استبداد، سرکوب آن‌ها توسط دو رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی، و همچنین پروپاگاندای جمهوری اسلامی علیه مبارزات انقلابی در ۴۵ سال اخیر خواهیم پرداخت.

Abolfasl_Mohagheghi_3.jpg• در آستانه واقعه سیاهکل

اولین چیزی که یک خانه تیمی به تو ارزانی می‌کرد، نگرانی دائم بود. نگرانی از رفتن و آمدن! نگرانی از علامت سلامتی زدن یا نزدن! نگرانی از دیده شدن یا دیده نشدن! لو رفتن یا لو نرفتن!
بی‌خبری از حال خانواده‌ات: پدر، مادر، خواهر، برادر و دوستان نزدیکی که داشتی. بریدن اجباری از تمامی آن‌ها، با تمام عشقی که در درونت شعله می‌کشید و تو ناگزیر بودی بر آن سرپوش بگذاری.
این گونه سرپوش گذاشتن اجباری بر غریزه طبیعی، در بطن خود خشونتی پنهان داشت. خشونتی نسبت به جسم و روح، که عنصر لطیف عشق به جنس مخالف در سایه آن سرکوب می‌شد.
ما نه تنها رابطه دختر و پسر را در خانه تیمی گناهی نابخشودنی و مستوجب سخت‌ترین عواقب می‌دانستیم، بلکه حتی رابطه پسران و دختران دانشجو را نیز برنمی‌تافتیم. آن‌ها را کسانی می‌دانستیم که جو انقلابی دانشگاه را تخریب می‌کردند.

Reza_Pahlavi.jpgایران اینترنشنال - شاهزاده رضا پهلوی در شبکه ایکس اعلام کرد کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت خود را از او برای شرکت در این کنفرانس تجدید کرده است. ایران‌اینترنشنال مطلع شده مدیر کنفرانس امنیتی مونیخ اواسط ژانویه از او دعوت به عمل آورده بوده، اما این دعوت دو هفته بعد پس گرفته شده است.

شاهزاده رضا پهلوی ۱۸ بهمن در پستی در شبکه ایکس، خبر داد برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده، اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است.

Ali_Sedarat_3.jpgبدیل واقعی رژیم ولایت مطلقه‌ی پهلوی و رژیم ولایت مطلقه‌ی فقیه، هیچ کسی نیست به جز خود ما مردم ایران! فقط و فقط خودِ خودِ ما مردم ایران!

اینکه در عمل چه کسانی مدیریت دوران گذار را به عهده بگیرند، در نهایت و در عالم ولقعیت، صرفا بستگی به این دارد که چه تعداد از هر کدام از همه ما مردم، به وظیفه‌ی حیاتی خود مبنی بر احقاق حق حاکمیت ملیِ خود و مشارکت در ساختن سرنوشت خود، آگاه‌تر شویم، و به این وظیفه‌ی حیاتیِ خود بیشتر عمل کنیم.

بدین ترتیب است که مشخص خواهد شد که چه کنگره، یا شورا، یا جبهه‌ای تشکیل خواهد شد، ماموریت آن از همین لحظه‌ی حال، تا سقوط فیزیکی رژیم و سپس تا تدوین و رفراندم و تصویب قانون اساسی چه خواهد بود، افراد تشکیل دهنده‌ی آن چه کسانی خواهند بود، و کیفیت و کمیت آن چه خواهد شد، و...

Ali_Pishro.jpgایران به‌عنوان یکی از تمدن‌های کهن، جامعه‌ای پیچیده و چندلایه دارد که تحت تأثیر عوامل مختلف تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است. این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، همواره محل تعامل فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف بوده که این امر به گوناگونی اجتماعی آن افزوده است. مهاجرت‌های گسترده، فتح‌ها، جنگ‌ها، و اصلاحات مختلف، جامعه ایران را به بستری برای شکل‌گیری یک فرهنگ چندبعدی تبدیل کرده‌اند. در عین حال، تحولات تاریخی از جمله انقلاب‌ها، جنگ‌ها، استعمار و اصلاحات اقتصادی و سیاسی، به شکل‌گیری ساختارهای اجتماعی کنونی ایران منجر شده است. امروزه، جامعه ایران با چالش‌های متعددی در زمینه عدالت اجتماعی، رفاه اقتصادی، انسجام ملی و آزادی‌های فردی مواجه است. ازاین‌رو، شناخت دقیق ترکیب اجتماعی مردم ایران و تحلیل مشکلات کنونی، گامی ضروری در جهت فهم بهتر پویایی‌های داخلی کشور و ارائه راهکارهای موثر برای آینده است.

IMG_8500.jpegدیدم نشستی برگزار شده است با عنوان «زندگی و زمانه ی سید ابراهیم نبوی» در دفتر سایت «انصاف نیوز» که مربوط است به قوه ی فوق بدنام قضاییه، با حضور حمیدرضا جلایی پور و غلامحسین کرباسچی و عباس عبدی و احمد زیدآبادی که طبق خبر، دیدگاه های خود را در باره ی او بیان کردند.

اول این که آقایان و «مثلا» یاران قدیم و ندیم، خسته نباشند و دست شان درد نکند که یادی از این طنزنویسِ به فراموشی سپرده شده و از ایران رانده شده کردند و تکه هایی از گذشته و حال او را «مثلا» بی غرضانه بیان کردند اما این حرف ها اگر هم نوشدارویی باشد که نیست، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است و تازه ارائه ی این نوشدارو بیشتر در جهت تخریب آن زنده یاد است تا بزرگداشت نام او.

این که آقای نبوی در ابتدای انقلاب فلان بوده و در وزارت کشور کار می کرده و بعد در راه انداختن چند روزنامه ی دگرگون ساز فضای مطبوعات نقش داشته بعد زندانی شده و دائم زیر نظر بوده و عاقبت به خارج آمده و در این سو هم مورد «لطف و عنایت» مخالفان مادر زاد و ازلی و ابدی که از شیرخوارگی شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» می دادند قرار گرفته و از این طرف هم رانده شده این ها نقاط عطفی از زندگی اوست که هر کس به فراخور نگاهش به او و جمهوری نکبت بیان می کند و بر اساس این نقطه ها او را قضاوت می کند.

از نبوی طنزشناس و جامعه شناس و کتابخوان باسواد تیزهوش سخنی در اینجا به میان نمی آورم چون کسانی که یا او را الکی می ستایند یا او را الکی در هم می کوبند، چه موافق و چه مخالف حکومت نکبت، اصولا به این چیزها اهمیتی نمی دهند و نهایتا یک صفت دو قطبی و بیش فعال به او می چسبانند که خلاقیت این نویسنده و محقق و طنزنویس به این دو مورد مربوط بوده و مردم هم از نوشته های او اصلا نفع و لذتی نبرده اند و هزاران نفر در دوران اصلاحات به دنبال خواندن مطالب خواندنی او نبوده اند.

Gileh_Mard.jpgمی‌پرسم: در ایران چیکاره بوده‌ای؟

میگوید: کارمند دون پایه!
می‌پرسم: کارمند دون پایه دیگرچیست؟

Mahmoud_Delkhasteh_4.jpg«از اثرات منفی وارد کردن مدل فاشیستی ناسیونالیسم اروپایی به خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول، اینکه شاهد ظهور گفتمانهای ناسیونالیسمی با ماهیت فاشیسمی می باشیم و «پان» های چهارگانه «پان ترکسیم»، «پان عربیسم»، «پان ایرانیسم» و «پان کردیسم» آتش بیار برخوردهایی می شوند که هنوز منطقه ما از آن رنج میبرد. چرا که آبشخور این «پان» ها، فاشیسم اروپایی بود و البته فاشیسم، همیشه نیاز به دشمن دارد و هر یکی از این «پان» ها، دیگر «پانها" را دشمنی ارزیابی می کردند که بیشتر ماهیت خود را از دشمن شمردن آنها می گرفتند. به سخن دیگر، این فاشیسم بود که در رنگها و فرمهای مختلف دست به دگرباشی زده و اینگونه، رابطه تضاد و دشمنی با « آن گونه» را ایجاد می کرد.

در رابطه با وطن نیز، ما شاهد ناسیونالیسم الهام گرفته از ناسیونالیسم غربی که سخن از "پاک دینی" و "پاک نژادی" و "پاک زبانی" می گفت می باشیم که کوشش می کرد تا جایگزین «ملی گرایی تاریخی ایرانی» ریشه گرفته در تاریخ و فرهنگ و اخلاق شود. در حال حاضر نیز شاهد نگاه افراطی و در نتیجه، نقطه اعتدال را گم کردن، به مقوله قومیت/اتنیک در وطن می باشیم. فناتیسمی که اگر به نقطه اعتدال خود باز نگردد، سبب تنش های جدید خواهد شد.»

لینک مقاله اول:

https://news.gooya.com/2025/02/post-95051.php

ادامه:

  1. 1. استقلال مقوله ای است که فقط در دوران استعمار کاربرد داشت و حال، نخ نما شده است.

متاسفانه تعداد نه چندان کمی از روشنفکران، حتی مخالف رژیم، از آنجا که با مقوله «ملت - دولت» و در نتیجه اصل راهنمای «استقلال» به معنای حق حاکمیت مردم بر دولت، از طریق گفتمانهای ناسیونالیسم و تئوری های ایجاد شده در غرب آشنا هستند، متوجه تفاوت ماهوی «ملی گرایی» تاریخی ایرانی با ظهور مقوله «ناسیونالیسم» (7) در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه و جنگهای متعاقب آن و پایان امپراطوری روم مقدس گسترش یافت، نیستند. (8) توضیح اینکه، بعد از سقوط امپراطوری روم در قرن پنجم، اروپا به موزاییکی از صدها شاهزاده نشین و شهرهای مستقل که بیشتر بر مرزهای قبیله ای و منطقه ای مانند گل ها، واندال ها، فرانک ها، آنگلو ساکسونها و قبایل آلمانی تبدیل شد و اروپا را وارد قرون وسطی کرد.

تئوریهای ناسیونالیسم بیشتر به زمان ظهور ملت/nation و بیشتر از جمله اثرات انقلاب فرانسه و کشور گشاییهای ناپلئون که سبب ساز روحیه ناسیونالیستی در میان دیگر مناطق شد باز می گردد. البته بعضی از تئوری های ناسیونالیسم به زمان لویی چهاردهم نیز خود را می رساند و شاید در این رابطه یک استثناء وجود دارد و آن یکی از اساتید اینجانب، پروفسور یهودی آنتونی اسمیت در کتاب «ناسیونالیسم» (9) می باشد که کوشش کرد ظهور مقوله ملت را به تاریخ قوم یهود برساند و نظریه « primordialism/ازلی گرایی» را طرح کرد و آن اینکه؛ هویتهای قومیتی/اتنیکی ثابت و باستانی می باشند و از نسلی به نسل دیگر می رسند. یعنی نظریه ای که در رابطه با واقعیتهای تاریخی دچار تناقض های جدی می شود.

redline.jpgمورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه ایالات متحده در امور خاورمیانه، در سفر خود به لبنان، تأکید کرده است که گروه حزب‌الله نمی‌تواند در دولت آینده این کشور نقش داشته باشد.

خانم اورتگاس، روز جمعه، ۱۹ بهمن پس از دیدار با رئيس‌جمهور لبنان در گفت‌وگو با خبرنگاران، ضمن بیان این مطلب اضافه کرد که حضور حزب‌الله در دولت آینده لبنان یک خط قرمز برای ایالات متحده است

رادیو فردا - حزب‌الله یک گروه شبه‌نظامی و در عین حال یک حزب سیاسی است که بخش بزرگی از جنوب لبنان را تحت کنترل دارد.

اورتگاس نخستین مقام ارشد آمریکایی است که از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ و انتخاب جوزف عون به‌عنوان رئیس‌جمهور لبنان، به این کشور سفر می‌کند.

این سفر در شرایطی انجام می‌شود که روند تشکیل کابینه در لبنان به بن‌بست خورده است. در این کشور، پست‌های دولتی بر اساس سهمیه‌بندی فرقه‌ای تقسیم می‌شود.

جنبش امل، متحد حزب‌الله، بر تأیید همه وزرای شیعه اصرار دارد و همین مسئله روند تشکیل دولت را متوقف کرده است.

اورتگاس پس از دیدار با جوزف عون، رئيس‌جمهور لبنان، در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت که از حزب‌الله، که مورد حمایت ایران است، «نمی‌ترسد»، زیرا این گروه «از نظر نظامی شکست خورده است.»

او همچنین در ادامه افزود: «ما از سوی ایالات متحده خطوط قرمز روشنی تعیین کرده‌ایم که بر اساس آن، حزب‌الله دیگر نمی‌تواند مردم لبنان را تهدید کند، و این شامل حضور در دولت نیز می‌شود.»

ایالات متحده حزب‌الله را یک سازمان تروریستی می‌داند، اما اتحادیه اروپا شاخهٔ نظامی آن را در فهرست سیاه قرار داده و حزب سیاسی آن را تروریستی نمی‌داند. شاخه سیاسی حزب‌الله در پارلمان لبنان هم نمایندگانی دارد.

حزب‌الله، گروه مورد حمایت جمهوری اسلامی، که از زمان تأسیس خود در سال ۱۹۸۲ به یک نیروی سیاسی و نظامی قدرتمند تبدیل شده، سال گذشته ماه‌ها تحت حملات هوایی و عملیات زمینی اسرائیل در جنوب لبنان قرار گرفت.

با این حال، این گروه نتیجه جنگ را یک پیروزی می‌داند و مدعی شده که توانسته است از پیشروی نیروهای زمینی اسرائیل به عمق لبنان جلوگیری کند.

درگیری‌ها اواخر نوامبر با یک آتش‌بس که با میانجی‌گری آمریکا و فرانسه حاصل شد، پایان یافت. طبق این توافق، اسرائیل باید ظرف ۶۰ روز از جنوب لبنان خارج می‌شد، حزب‌الله نیروها و سلاح‌هایش را از منطقه عقب می‌کشید و ارتش لبنان در آنجا مستقر می‌شد.

doshuki.jpgعبدالستار دوشوکی ـ سخنان امروز خامنه ای مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکا عاقلانه و شرافتمندانه نیست, درهای مذاکره با آمریکا را خواهد بست زیرا به زبان ساده هر فرد دولتمردی اگر با آمریکا مذاکره کند, از دیدگاه خامنه ای هم نابخرد است و هم بی شرف !. این سخنان خامنه ای در پی دستور اجرایی سه روز پیش ترامپ برای اعمال فشار حداکثری بر ایران بیان شده است که در حکومت ایران نه تنها مصداق بارز "دستور اجرایی" یا "حکم حکومتی" بلکه از نظر دینی حکم شرعی را نیز دارد.

در دستور اجرایی ترامپ در مقایسه با دستور مشابه وی در دوره ریاست جمهوری اول علاوه بر سخت گیری های بیشتر شامل یک نکته جدید می باشد و آن هم لغو معافیت تحریمی بندر چابهار که عمدتا به نفع هند و طالبان و جمهوری اسلامی است. در دستور جدید آمده است: "وزیر امور خارجه باید معافیت های تحریمی را تعدیل و یا لغو کند. به ویژه معافیت‌هایی که هر درجه از تسهیلات اقتصادی یا مالی را برای ایران فراهم می‌کنند، از جمله موارد مربوط به پروژه بندر چابهار".

فیلم های زیرزمینی اما موفق!

| No Comments

7-5.jpg ایندیپندنت فارسی - مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، روز جمعه ۱۹ بهمن با ژوزف عون، رئیس‌جمهوری لبنان دیدار کرد اما علاوه بر پیامی که او از طرف ترامپ به همراه داشت، انگشترش نیز توجه لبنانی‌ها را به خود جلب کرد.

اورتگاس که پس از ازدواج با همسرش، جاناتان واینبرگر در سال ۲۰۱۳، به دین یهودیت گرویده، در دیدار با عون، انگشتری به شکل ستاره داوود در دست داشت.

این انگشتر با واکنش‌های متعدد کاربران لبنانی و اسرائیلی در شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. معاون فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، در سفر به لبنان تاکید کرد که حضور افراد وابسته به گروه حزب‌الله در دولت جدید لبنان، خط قرمز ایالات متحده است.

GjOmZ13W4AADwnx.jpg

که دلار به ۹۰ هزار تومان رسیده...

و گرانی کمر مردم را شکسته است

خمینی: من از ملت ایران عذر می خواهم که عرضه این را ندارم که کار را درست کنم ، من نتوانستم کاری برای شما انجام دهم

:::

8-1.jpg👈کیهان لندن - سلامی: بعد از خمینی، خامنه‌ای ما را موسی‌وار از نیل تحریم، تکفیر، انزوا و جنگ عبور داد!

حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۲۰ بهمن‌ ۱۴۰۳ در خطابه‌ای به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مقبره خمینی گفت: «بعد از امام [خمینی] پرچم برافراشته ماند و بیرق اسلام در دستان کسی جای گرفت که او هم از فرزندان رسول خدا بود و او هم ما را همانند امام از نیل‌های مختلف عبور داد در حالی که پیش روی او فرعونیان و پشت سرش هم سپاهیان فرعون بود ما را از نیل تحریم، نیل تکفیر، نیل انزوا و فتنه‌های بزرگ و نیل جنگ عبور داد.»

این تملق‌گویی‌ها در شرایطی است که مردم در کوچه و خیابان، علی خامنه‌ای را مسئول شرایط بحرانی و وضعیت بد معیشتی خود می‌دانند و از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا علیه او و نظام جمهوری اسلامی شعار دهند.

6-1.jpgواژگونى اتوبوس حامل دانش آموز در كرمان امروز يك دستگاه اتوبوس حامل ٤٠ دانش آموز در كيلومتر ١٠ محور ماهان - كرمان واژگون شد.
تاكنون ٦ دانش آموز جان خود را از دست دادند. سرنشینان از دانش‌آموزان پایه دوازدهم مدرسه فرزانگان بودند و پس از بازگشت از اردو، دچار این حادثه شدند.

vazir.jpgویدیوی منتشرشده نشان می‌دهد روز شنبه ۲۰ بهمن‌ماه و در مراسم خاکسپاری یکی از دانش‌آموزان کرمانی کشته‌شده در واژگونی اتوبوس، شخصی روی صورت علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش خاک می‌پاشد.

روز پنجشنبه ۱۸ بهمن‌ بر اثر واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان مدرسه فرزانگان کرمان، شش نفر از جمله چهار دانش‌آموز، مربی مدرسه و کودک ۹ ساله‌اش جان خود را از دست دادند.

علاوه بر برانگیختن تاثر عمومی، بار دیگر موضوع سرویس‌های فرسوده، اردوهای مرگ‌آفرین و تجربه‌های تکراری سال‌های قبل را در کانون توجه قرار داد.

:::

IMG_8472.jpegاین که حضور شاهزاده رضا پهلوی در کنفرانس امنیتی مونیخ از طرف آلمان ها لغو شد، باعث بروز خشم بسیاری از ایرانیان مخالف نظام نکبت اسلامی شد.

بر عکس، حکومتی ها و چپ های زهوار در رفته و فاند بگیران حرفه ای از این واقعه بسیار خوشحال شدند و به قول معروف این یکی دو روزه با دم شان گردو می شکنند.

طرفداران شاهزاده، لغو حضور ایشان را به سازش و مماشات دولت آلمان با حکومت نکبت نسبت دادند و دو سه کشور دیگر را نیز که گویا همین بازی را سر شاهزاده در آوردند، همراه با آلمان محکوم کردند.

البته تردیدی نیست که آلمان و هر کشور دیگری «تنها و تنها» به فکر منافع خود است و کسانی که این واقعیت را نفهمیده و قبول نکرده اند عوامی بیش نیستند که برخی شان حقیقتا کالانعام هم هستند.

اما من معتقدم اگر یک سرویس کامل کاسه کوزه بر سر آلمان و دیگر کشورها خرد می کنیم باید سه چهار دست کاسه کوزه -از آن نوع که تکاور اسلامی هر چه لگد زد خم به ابرو نیاورد- بر سر خودهامان، بر سر مشاوران شاهزاده و بر سر هورا کشان ایشان که اگر بگوید بادمجان خوشمزه است شعر در مدح آن می سرایند و اگر بگوید بدمزه است شعر در ذم آن، و خلاصه نوکر شاهزاده هستند نه نوکر بادمجان بشکنیم چرا که آن ها (یعنی نوکرصفتان) باعث می شوند تا ایشان در دامی بیفتد که نباید بیفتد و ایشان خودش را قبول نداشته باشد که باعث خواهد شد دیگران و دولت ها نیز ایشان را قبول نداشته باشند.

اینکه جیغ و ویغ راه بیندازیم که آی دنیا بیایید ببینید شاهزاده ی ما را دعوت نکردند علاج درد نیست و اتفاقا باعث از میان رفتن بیشتر اعتبار و وزانت ایشان در میان جهانیان می شود.

یادتان هست در سال ۲۰۲۳ که ایشان همراه با به قول آقای جمشید چالنگی «جیغ بنفش» به این کنفرانس، «و دقیقا همین کنفرانس» دعوت شده بود، ایشان چطور ناگهان از جایگاه والایش سقوط کرد و بغل دست فاندبگیر حرفه ای نشست و طرح اتوبوس مجانی و غیره را داد؟

china.jpgآمریکا شبکه قاچاق نفت ایران به چین را هدف گرفت

ایالات متحده روز پنجشنبه ۱۸ بهمن، در نخستین اقدام تحریمی دولت جدید دونالد ترامپ، تحریم‌هایی مالی علیه یک شبکه بین‌المللی که به انتقال نفت ایران به چین متهم شده، اعلام کرد

رادیو فردا - وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد که این شبکه میلیون‌ها بشکه نفت خام ایران را به ارزش صدها میلیون دلار به چین منتقل کرده و درآمد حاصل از آن برای تأمین مالی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی استفاده شده است.

تَمی بروس، سخنگوی وزارت خزانه‌داری، در بیانیه‌ای اعلام کرد که این تحریم‌ها شامل شرکت انرژی سپهر، که به‌عنوان پوششی برای تأمین مالی ستاد کل نیروهای مسلح ایران عمل می‌کند، و همچنین ناوگان مخفی و شرکت‌های مدیریت حمل‌ونقل که به انتقال نفت ایران کمک کرده‌اند، می‌شود.

وی افزود که ایالات متحده به تلاش برای قطع منابع مالی نیروهای مسلح ایران و گروه‌هایی مانند حماس و حزب‌الله ادامه خواهد داد و از تمامی ابزارهای موجود برای پاسخگو کردن ایران به دلیل فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده و پیگیری تسلیحات هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

بر اساس بیانیه وزارت خزانه‌داری که روز پنج‌شنبه در سایت آن منتشر شد چندین فرد و شرکت دخیل در قاچاق نفت ایران و انتقال درآمدهای آن به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به فهرست سیاه اضافه شدند.

در فهرست تحریم‌های جدید نام چهار شهروند ایران (فربد محسنی اهری، جمشید اسحقی، فرشاد غازی و محدعلی ریاضی) به همراه دو شهروند هند و امارات دیده می‌شود.

همچنین ۹ شرکت ایرانی و خارجی، از جمله شرکت صوری «انرژی سپهر» به همراه زیرمجموعه‌های آن، همچنین سه نفتکش با پرچم‌های پاناما و هنگ‌کنگ به فهرست سیاه آمریکا اضافه شدند.

در وب‌سایت ​شرکت انرژی سپهر آمده است که این شرکت فعالیت خود را در تاریخ ۱۳۸۹/۰۲/۰۶ آغاز کرده و آخرین سرمایه شرکت ۹۹۹۸ میلیارد ریال است.

بنابر اطلاعات این سایت، مدیران ارشد و برنامه‌ریزان اصلی شرکت انرژی سپهر «گروهی از پایه‌گذاران و توسعه‌دهندگان صنایع پتروشیمی ایران هستند» و برنامه جدید آنان، «تمرکز شرکت بر اجرای طرح‌های متانول سبلان، متانول سیراف، متانول دنا و اوره و آمونیاک لاوان است.»

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور جدید آمریکا ۱۶ بهمن‌ماه فرمان احیای سیاست موسوم به «فشار حداکثری» علیه ایران را امضا کرد و در صورت اجرایی شدن، هدف رساندن صادرات نفت ایران به «صفر» را هدف‌گذاری کرده است.

HR.jpgمراد ویسی - ایران اینترنشنال

حسن روحانی، رییس‌جمهور پیشین ایران، در آخرین نشست دوره‌ای با وزرای دولت خود، هشدارهایی درباره مواجهه با دونالد ترامپ و خطرات ناشی از تصمیم‌گیری‌های اشتباه مطرح کرده است. او تاکید کرده که جمهوری اسلامی ایران در وضعیت حساسی قرار دارد و تنها یک خطا می‌تواند همه چیز را از بین ببرد.

این سخنان او در شرایطی بیان شد که بسیاری از تحلیلگران و مقامات سیاسی، به ویژه در مورد تصمیمات جمهوری اسلامی در برابر پیشنهادات ترامپ برای مذاکره، دچار سردرگمی و سوالات بی‌پاسخ هستند.

اولین واکنش جمهوری اسلامی به پیشنهاد مذاکره ترامپ این بود که محمدرضا عارف، معاون اول رییس‌جمهور ، به نمایندگی از دولت به خبرنگاران گفت که ایران هیچ مبنای مذاکره‌ای با ترامپ ندارد. او همچنین در پاسخ به پیشنهاد ترامپ برای دیدار با پزشکیان، اظهار داشت که ممکن است دو انسان با یکدیگر ملاقات کنند، اما ایران بنای مذاکره ندارد.

آیا واقعا ترامپ تنها به‌عنوان یک فرد می‌خواهد با مقامات جمهوری اسلامی دیدار کند یا او قصد دارد مسائل هسته‌ای ایران را مورد بحث قرار دهد؟ این‌که مقامات جمهوری اسلامی چنین سخنان بی‌معنایی را مطرح می‌کنند، می‌تواند نشانه‌ای از عدم توجه به نیازهای واقعی جامعه باشد.

عارف در واکنش به اظهارات ترامپ در مورد مخالفت ایران با دستیابی به سلاح هسته‌ای، اعلام کرد که جمهوری اسلامی طبق فتوای خامنه‌ای ساخت سلاح هسته‌ای را حرام می‌داند.

این گفته عارف با واقعیت‌های موجود در روابط بین‌الملل همخوانی ندارد چراکه بسیاری از کشورها و تحلیلگران بین‌المللی، به ویژه در آمریکا، بر این باورند که تصمیمات جمهوری اسلامی و برنامه‌های هسته‌ای ایران، هرچند بر اساس فتوای رهبر جمهوری اسلامی باشد، نمی‌تواند تضمینی برای عدم ساخت سلاح هسته‌ای باشد.

در روابط بین‌الملل، معیارها و تصمیم‌گیری‌ها بر اساس واقعیت‌ها و تحولات جاری است و نمی‌توان به راحتی به گفته‌های مقامات جمهوری اسلامی اعتماد کرد. بنابراین، برای بسیاری از کشورها، حرف‌های عارف مبنی بر حرام بودن ساخت سلاح هسته‌ای، از نظر حقوقی و سیاسی هیچ اعتبار و تاثیر ملموسی ندارد.

در این شرایط، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره و توافق، جمهوری اسلامی را در وضعیت پیچیده‌ای قرار داده است. ترامپ به‌جای این‌که از موضع تهدید نظامی وارد شود، پیشنهاد مذاکره می‌دهد و این موضوع جمهوری اسلامی را در وضعیت دشواری قرار می‌دهد. رد پیشنهاد مذاکره از سوی تهران می‌تواند به ترامپ کمک کند که از این موضوع برای فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی استفاده کند.

چندین دلیل وجود دارد که موجب می‌شود خامنه‌ای تمایلی به مذاکره با ترامپ نداشته باشد. نخستین دلیل این است که در گذشته، خامنه‌ای و دیگر مقامات جمهوری اسلامی به شدت بر این نکته تاکید کرده‌اند که سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران شکست خواهد خوردحالا اگر جمهوری اسلامی تصمیم به مذاکره بگیرد، به‌ویژه با ترامپ، ممکن است به‌طور گسترده‌ای تحت انتقاد قرار گیرد و به‌طور خاص در داخل کشور به‌عنوان یک شکست سیاسی تلقی شود.

این که جمهوری اسلامی تمایلی به مذاکره با ترامپ ندارد، همچنین به مساله‌ «عدم مذاکره با قاتل سلیمانی» بازمی‌گردد. بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی، از جمله فرماندهان سپاه، به‌خوبی می‌دانند که هرگونه مذاکره با ترامپ، که مسئول کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس است، می‌تواند به‌طور جدی زیر سوال بردن مشروعیت حکومت و سیاست‌های آن در بین طرفدارن نظام را به دنبال داشته باشد.

اما این تنها دلیل نیست. در واقع، مقامات جمهوری اسلامی بر این باورند که دشمنی با آمریکا می‌تواند از آن‌ها محافظت کند. خامنه‌ای و فرماندهان سپاه از دشمنی با آمریکا به‌عنوان ابزاری برای توجیه مشکلات اقتصادی و سیاسی داخلی استفاده می‌کنند. ادامه این دشمنی به آن‌ها این امکان را می‌دهد که مشکلات داخلی را به گردن دشمن خارجی بیندازند و نمایی از مشروعیت را در داخل کشور برای خود حفظ کنند.

msc.jpgبهرام فرخی

چهارشنبه ۱۷ بهمن / ۵ فوریه، خبری مبنی بر عدم دعوت شاهزاده رضا پهلوی به کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۵ منتشر شد که واکنش‌های گسترده‌ای را در محافل سیاسی و رسانه‌ای به همراه داشت. این تصمیم، که گویا وزارت امور خارجه آلمان نیز در آن نقش داشته، با تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های مختلفی روبه‌رو شده است.

برخی بر این باورند که این اقدام در راستای تغییر رویکرد شاهزاده در یک سال گذشته و نزدیکی مواضع او با احزاب و شخصیت‌های راست‌گرای افراطی در اروپا بوده است. هرچند حضور او در پارلمان‌های فرانسه و هلند و همچنین سخنرانی‌اش در حاشیه نشست حقوق بشر ژنو تا حدی این تصور را تعدیل کرده، اما هنوز هم برخی دولت‌های اروپایی در محاسبات سیاسی خود، از پذیرش او در مجامع رسمی اجتناب می‌کنند.

از سوی دیگر، این تصمیم می‌تواند به تحولات کلان‌تری در عرصه بین‌الملل مرتبط باشد. با توجه به گزارش‌هایی مبنی بر چراغ سبز احتمالی دونالد ترامپ به رژیم جمهوری اسلامی برای احیای نوعی توافق هسته‌ای - که برخی آن را «برجام ۲» می‌نامند - به نظر می‌رسد دولت آلمان نیز در تلاش است تا از هرگونه اقدام شتاب‌زده که منافعش را در خطر بیندازد، اجتناب کند. بسیاری از تحلیلگران، از جمله چهره‌های حامی نظام پادشاهی مشروطه، این تصمیم دولت آلمان را در همین چارچوب ارزیابی کرده‌اند.

با این حال، برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرده‌اند که هر سال تنها یک نماینده از جامعه مدنی ایران به این نشست دعوت می‌شود و امسال فرد دیگری این جایگاه را به دست آورده است. اما این موضوع نشان می‌دهد که انتخاب مهمانان این نشست، نه لزوماً بر اساس فشارهای سیاسی، بلکه طبق معیارهای خود برگزارکنندگان صورت می‌گیرد.

با وجود این، نباید فراموش کرد که در فضای پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی سیاست بین‌الملل، هر لحظه ممکن است معادلات تغییر کند. هم رژیم جمهوری اسلامی و هم شخص ترامپ به اتخاذ تصمیم‌های غافلگیرکننده معروف هستند و آینده می‌تواند روندی کاملاً متفاوت از آنچه اکنون پیش‌بینی می‌شود، رقم بزند. تنها زمان نشان خواهد داد که این تصمیمات، چه پیامدهایی برای سیاست ایران و اپوزیسیون خواهد داشت.

shooter2.jpgعامل مرگبارترین حمله مسلحانه تاریخ سوئد در روز سه‌شنبه ۴ فوریه، فردی ۳۵ ساله به‌نام ریکارد اندرسون معرفی شده است

یورونیوز - بنا به گزارش رسانه‌های سوئد، اندرسون پس از تیراندازی در یک مرکز آموزشی ویژه بزرگسالان در حومه شهر اوربرو، در فاصله حدود ۲۰۰ کیلومتری غرب استکهلم ظاهراً سلاح را به‌سوی خود نشانه رفته و خودکشی کرده است.

در جریان تیراندازی در این مرکز آموزشی، بیش از ده نفر کشته و شماری هم زخمی شدند که اندرسون نیز در میان کشته‌شدگان است.

پلیس درباره مهاجم مسلح چه می‌گوید؟

پلیس سوئد بدون آنکه هویت مهاجم را تأیید کند، اعلام کرد که عامل تیراندازی در مدرسه «کامپوس ریزبرگسکا» احتمالاً به‌تنهایی این عمل را انجام داده است.

پلیس سوئد با اعلام اینکه انگیزه مهاجم هنوز برای نیروهای امنیتی این کشور نامشخص است، تصریح کرد که عامل تیراندازی در مدرسه «ریسبرگسکا» تا پیش از تیراندازی روز سه‌شنبه فردی شناخته شده برای پلیس سوئد نبوده است.

sw1.jpgریکارد اندرسون قبل از حمله با دانش آموزان عکس گرفته بود

sw2.jpgیکی از قربانیان پناهنده ای سوری بوده است

:::

بنا به گزارش رسانه‌های سوئد، پلیس این کشور جسد اندرسون را در محل تیراندازی پیدا کرده است. به گزارش شبکه سوئدی «TV4»، در کنار جسد مهاجم یک سلاح شکاری مجوزدار کشف شده است.

گزارش‌های منتشر شده حکایت از آن دارند که اندرسون فردی منزوی و گوشه‌گیر بوده و از سال ۲۰۱۴ هم بیکار بوده است. او که فردی ناموفق در مدرسه بود در کلاس ویژه‌ای برای افراد مبتلا به آسپرگر و اوتیسم در مرکز آموزشی وادکاپینگ در شهر اوربرو شرکت کرد، اما در این مرکز نیز به جزء دو درس در بقیه دروس مردود شد.

او سپس در مدرسه «ریسبرگسکا» که یک مرکز آموزشی ویژه بزرگسالان در حومه شهر اوربرو بود، ثبت‌نام کرد. بنا به شواهد موجود، مهاجم در این مرکز آموزشی هم ناموفق بوده است.

آخرین کلاسی که اندرسون در آن ثبت‌نام کرده بود، در سال ۲۰۲۱ بود.

مدرسه «ریسبرگسکا»، مرکزی که اندرسون در آن اقدام به تیراندازی کرد، کلاس‌های آموزشی در مقاطع ابتدایی و متوسطه را برای بزرگسالان بالای ۲۰ سال ارائه می‌دهد. مدرسه «ریسبرگسکا» در محوطه‌ای واقع شده است که مدارس کودکان نیز در آن واقع است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بنا به گزارش رسانه‌های سوئد، اندرسون از آنجا که مدرک دیپلم دبیرستان نداشت برای خدمت سربازی فراخوانده نشده بود.

روزنامه سوئدی «آفتونبلادت» در گزارشی به نقل از بستگان اندرسون خبر داد که او فردی گوشه‌گیر بوده و با خانواده‌اش ارتباط محدودی داشته است.

این روزنامه در ادامه گزارش خود به نقل از منابع ناشناس نوشت مهاجم سلاح خود را در جعبه‌ای به شکل‌ گیتار پنهان و پس از ورود به مدرسه و قبل از اقدام به تیراندازی لباس‌های خود را در دستشویی عوض کرده بود.

فعالیت مهاجم در شبکه‌های اجتماعی چگونه بود؟

یک حساب کاربری در فیس‌بوک که به نظر می‌رسد با تصویر اندرسون همخوانی دارد، نشان می‌دهد که او ۱۲ دوست آنلاین داشته و در اوربرو زندگی می‌کرده است.

rp.jpgرضا پهلوی: در برلین تصمیم گرفته‌اند صدای مردم ایران را خاموش کنند

ایران اینترنشنال - رضا پهلوی خبر داد امسال برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ دعوت شده بوده اما وزارت خارجه آلمان مانع حضور او در این کنفرانس شده است. او نوشت که در برلین، تصمیم گرفته‌ شده است مردم ایران را به حاشیه برانند و صدای ایشان را خاموش کنند و در عوض، جمهوری اسلامی را راضی نگه دارند.

یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان در پاسخ به سوال ایران‌اینترنشنال درباره ممانعت از حضور شاهزاده رضا پهلوی در کنفرانس امنیتی مونیخ، اعلام کرد: «کنفرانس امنیتی مونیخ به‌طور مستقل درباره دعوت‌های خود تصمیم‌گیری می‌کند.»

سخنگوی وزارت خارجه آلمان توضیح بیشتری در این زمینه نداد.

شاهزاده رضا پهلوی، در پستی که پنج‌شنبه ۱۸ بهمن در شبکه ایکس منتشر شد، تصریح کرد در برلین تصمیم گرفته شده است مردم ایران را کنار بزنند و ساکت کنند و در مقابل رضایت جمهوری اسلامی را جلب کنند: «در برلین تصمیم گرفته شد برای رضایت جمهوری اسلامی، مردم ایران کنار گذاشته شوند و صدایشان خاموش شود.»

در ادامه این اطلاعیه آمده است: «در این لحظه مهم از تغییر در ایران، خوشحال بودم که دعوت شده‌ام تا در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت کنم؛ با وجود این، حضور من در این کنفرانس از سوی وزارت خارجه آلمان مسدود شده است.»

کنفرانس امنیتی مونیخ در واکنش به این اطلاعیه به نشریه بیلد گفته است این نشست از افراد و نهادهای مدنی مختلف دعوت به عمل می‌آورد و امسال هم یکی از مخالفان حکومت ایران مهمان این کنفرانس است.

دولت آلمان در برابر تهران تسلیم شده

شاهزاده رضا پهلوی با بیان این‌که مداخله وزارت خارجه آلمان برای جلوگیری از حضورش در این نشست، این کشور را «در سمت اشتباه تاریخ» قرار می‌دهد، تاکید کرد: «... دولت آلمان در برابر جمهوری اسلامی تسلیم شده است.»

او با اشاره به این‌که علی‌رغم ممانعت وزارت خارجه آلمان از حضورش در کنفرانس امنیتی مونیخ، باز هم به این شهر سفر خواهد کرد، از مردم آلمان خواست «نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای آینده خودشان در کنار ایرانیانی که برای حقوق بشر و دموکراسی می‌جنگند»، بایستند.

شاهزاده رضا پهلوی دوشنبه اول بهمن در نامه‌ای به دونالد ترامپ، دولت جدید آمریکا را از اعتماد کردن به جمهوری اسلامی بر حذر داشت و تاکید کرد رییس‌جمهوری جدید ایالات متحده می‌تواند با به‌کارگیری سیاست فشار حداکثری، به استبداد حاکم در ایران پایان دهد.

رییس‌جمهوری آمریکا، سه‌شنبه ۱۶ بهمن، در فرمانی اجرایی اعلام کرد که رفتار جمهوری اسلامی تهدیدی برای منافع ملی ایالات متحده است و ضروری است که حداکثر فشار بر حکومت ایران اعمال شود تا تهدید هسته‌ای آن پایان یابد، برنامه موشک‌های بالستیکش محدود و «حمایت این کشور از گروه‌های «تروریستی» متوقف شود.

Akbar_Karami_3.jpgخداباوری در ریخت‌ها‌ی گوناگون خود در جایی به ریختی از ایمان می‌رسد. ایمان از جنس امید و واکنش است که به چیزی یا کسی می‌رسد؛ و در همان‌جا ایمان‌دار را از پای درمی‌آورد؛ و خودبسنده‌گی او را ویران می‌کند. ایمان در بنیادها‌ی خود باره‌ای عقلانی و خردمندانه نیست؛ و هم‌چنان که سورن کیرکه‌گور (۱۸۱۳-۱۸۵۵) می‌گوید غیرعقلانی و حتا پادخردمندانه است.

Shahla_abghari_2.jpg• به مناسبت روز جهانی منع ناقص سازی اندام جنسی زنان

ششم فوریه، روز جهانی "عدم تحمل ناقص سازی اندام جنسی زنان است. این روز در سال ۲۰۰۳، به پیشنهاد استلا اوباسانجو، همسر اولوسگون اوباسانجو رئیس جمهور وقت نیجریه بوسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به عنوان روز جهانی عدم تحمل ناقص سازی جنسی زنان نامگذاری شده و تلاش‌ها جهت حذف این عمل در سراسر جهان آغاز و ادامه دارد و باید تقویت و هدایت شود.
.
تم یا موضوع امسال "تسریع سرمایه‌گذاری برای پایان دادن به ناقص‌سازی اندام جنسی زنان" است. این نام‌گذاری تلاش بیشتر برای پشتیبانی از ارائه خدمات به افراد‌ی که در معرض خطر هستند و یا آسیب دیده‌اند می‌باشد تا با تغییر قوانین، اجرای قوانین و تقویت ظرفیت نهادها در این رابطه، حذف این عمل تسریع گردد.

sotoudeh_khandan.jpgدوستان عزیز و‌‌گرامی

مراتب سپاس و قدردانی ما را بابت مشارکت در بیانیه‌ی اعتراض به ضرب و شتم پسرمان، نیما در سالن ملاقات پذیرا باشید. از تک تک شما برای همراهی صمیمانه‌تان سپاسگزاریم.

در واقع ما هم از محبت دوستان عزیزی چون شما انرژی می‌گیریم و به راهی که امیدواریم در مسیر دمکراسی باشد، ادامه خواهیم داد.


نیما به لطف دوستان عزیزی چون شما که ما را تنها نگذاشتید، حالش خوب است.


به امید روزهای روشن
نسرین ستوده، رضا خندان

Siamak_Bahari_2.jpgدبیر شورای عالی امنیت ملی: «سیاست تقویت مقاومت همچنان در دستور کار جمهوری اسلامی قرار دارد».

علی‌اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی در نابهنگام بازگشت تحریم‌ها و تجربه شکستی دیگر زیر بار فشار حداکثری و خم شدن سیاست محور مقاومت به سیاست التماس برای مذاکره به متد و روش خامنه‌ای، با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن، سلب مسئولیت از نتایج عملکرد سیاسی، درماندگی چیدمان سیاسی زیر بار شکست‌های پی در پی، در تقلا برای بقا و ادعا بر بازسازی خط مقاومتی که خاکریزهایش فرو ریخته، ناتوان از به خط کردن خودی‌های روحیه باخته و پنهان کردن وحشت و سراسیمگی حکومت از تقویت مقاومت سخن می‌گوید.

dollarbanner.jpgقیمت دلار در بازار آزاد ایران از مرز ۸۶ هزار تومان عبور کرد. در بازار طلا هر گرم طلای ۱۸ عیار به ۶ میلیون تومان و هر سکه طلا به قیمت بی‌سابقه ۶۹ میلیون و ۱۰۰ رسیده است. برخی تحلیلگران معتقدند رها کردن فنر قیمت‌ها در بازار ارز و طلا از سوی تیم مسعود پزشکیان با هدف تحت فشار قرار دادن رقبای «تندرو» برای رضایت به مذاکره با دولت ترامپ است

کیهان لندن - قیمت‌ها در بازار ارز و طلا همچنان با سرعت در حال افزایش است. قیمت هر دلار آمریکا در ظهر روز پنجشنبه ۱۸ بهمن‌ماه از مرز ۸۶ هزار تومان عبور کرد.

هر یورو به ۸۹ هزار و ۳۴۰ تومان، هر پوند بریتانیا ۱۰۷ هزار و ۴۳۰ تومان، هر درهم امارات ۲۳ هزار و ۵۱۰ تومان و هر لیر ترکیه به ۲۳۹۵ تومان قیمت‌گذاری شده است.

در بازار طلا نیز قیمت‌ها روندی افزایشی را طی می‌کند و قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار به شش میلیون تومان رسیده و هر سکه طلا نیز ظهر امروز ۶۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان معامله شد.

در این میان بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت پزشکیان کاملا درباره افزایش قیمت‌ها در این دو بازار مهم و اثرگذار بر دیگر بخش‌های اقتصاد سکوت اختیار کرده‌اند.

تحلیلگران عوامل مختلفی را در توضیح علت افزایش قیمت ارز و طلا مطرح می‌کنند. برای نمونه در بازار طلا از یکسو تقاضای خرید طلا از سوی مردم افزایش یافته چون به دنبال راهی هستند تا ارز دارایی ریالی خود را با توجه به سقوط پرسرعت ارزش ریال حفظ کنند.

همچنین بازار طلا در ایران همواره از بازار ارز متأثر بوده و در نتیجه افزایش ساعتی قیمت‌ها در بازار ارز طی هفته‌های گذشته بر تحریک قیمت‌ها در بازار طلا هم اثر داشته است.

از سوی دیگر قیمت جهانی طلا نیز با افزایش روبروست؛ جالب آنکه رسانه‌‌های حکومتی تلاش دارند با برجسته کردن افزایش قیمت جهانی طلا، دلایل داخلی افزایش قیمت طلا را نادیده بگیرند!

در همین رابطه خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گزارشی نوشته یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش قیمت طلای جهانی، اعلام تعرفه‌های تجاری جدید توسط ترامپ است. این تعرفه‌ها، به‌ ویژه بر روی کالا‌های وارداتی از کانادا، چین و مکزیک، باعث افزایش نگرانی‌ها در بازار‌های جهانی شده و سرمایه‌گذاران را به سمت دارایی‌های امن مانند طلا سوق داده است. طلا به عنوان یک پناهگاه امن در زمان نااطمینانی‌های اقتصادی و سیاسی، همواره مورد توجه سرمایه‌گذاران بوده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

علاوه بر این، تنش‌های ژئوپلیتیک و نگرانی‌ها درباره کاهش رشد اقتصادی جهانی و همچنین افزایش بی‌سابقه بدهی‌های دولت آمریکا، به افزایش تقاضا برای طلا کمک کرده‌اند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این عوامل در کنار هم، فشار مضاعفی بر قیمت طلا وارد کرده‌اند.

عامل مهم دیگر در افزایش قیمت طلا در ماه‌های اخیر، افزایش قابل توجه تقاضای بانک‌های مرکزی جهان برای خرید طلا بوده است. بانک‌های مرکزی کشور‌هایی مانند چین، به دنبال تنوع بخشیدن به ذخایر ارزی خود و کاهش وابستگی به دلار آمریکا، خرید طلا را افزایش داده‌اند. پیش‌بینی‌های موسساتی مانند گلدمن ساکس، حاکی از افزایش قیمت اونس طلا تا ۳۰۰۰ دلار تا پایان سال ۲۰۲۵ میلادی است.

aminzadeh.jpgترامپ در نهایت دو چیز از ما می خواهد، سلاح هسته ای نداشته باشیم، کاری با اسرائیل نداشته باشیم، ما باید اینها را طی مذاکرات به بهای خوب به او بفروشیم

محسن امین زاده - معاون اسبق وزیرخارجه

قابل توجّه آقایان دکتر ظریف، دکتر پزشکیان و همکاران. خواهشمند است قبل از مذاکرات به نکات زیر توجّه فرمائید:


۱.مداخله بیش از حدّ ایران در مسئله فلسطین باعث رانده شدن دولت های عربی به آغوش اسرائیل شده، شاید اگر ما خود را کنار بکشیم آنها احساس مسئولیت بیشتری بکنند.


۲. ما سهم خود را در مسئله فلسطین تا حدّ زیادی ادا کرده‌ایم. مداخله بیش از اندازه در این زمینه، تحریم ها و فقر ناشی از آن، موجب نفرت بخشی از جوانان از فلسطین و مسئله آن در ایران شده.


۳. دولت اسرائیل مانند یک حیوان درّنده وحشی است. اگر زخمی به او بزنید و سر حال باشد، وحشی.تر و درّنده.تر می‌گردد.( این امر را جنگ ۱۵ ماهه غزّه اثبات نمود).


۴.دولت و کشور ایران در ۳۰ سال اخیر هزینه بسیار سنگینی برای مسئله فلسطین و منازعه با اسرائیل داده است. حالا که طوعا" و کرها" جمهوری اسلامی از سوریه و لبنان تا حدّی بیرون رانده شده، بهترست در سیاسات تجدید نظر شود. شاید توفیق اجباری باشد.
توجّه کنید، بعضی از اعراب فلسطین در جرگه مخالفان اسد و موافقان صدّام بوده، به تحریر الشام تبریک گفتند.‌بقیه اعراب هم که اغلب از تحریر الشّام و دولت الجولانی استقبال کرده اند!


۵.دولت های عربی به انضمام سوریه اسد، در تمام موضع گیری‌های سیاسی عربی، از جمله جزائر خلیج فارس علیه ایران رای داده‌اند.


۶.رژیم اسرائیل باید با سرطان از درون خودش تلف شود نه با جنگ‌مستقیم!


زیرا اسرائیل نماینده تمام‌جهان صلیبی-صیونی اعم از روسیه و غرب در منطقه است. نبرد با او نبرد با آمریکا و ناتو است.


۷.در فلسطین۷ میلیون عرب همراه ۷ میلیون یهودی بین نهر و بحر زندگی می کنند، اسرائیل نمی‌تواند و نخواهد توانست ۷ میلیون عرب را قورت دهد!


۸. با توجه به وضع شکننده اقتصادی و گسترش فقر و فرار مغزها، و اخیرا فرار پزشکان و مهندسان و کارآفرینان، تجدید نظر در سیاسات ضروری است.


۹.ترامپ در نهایت دو چیز از ما می خواهد:


الف. سلاح هسته ای نداشته باشیم.


ب. کاری با اسرائیل نداشته باشیم.


ما باید اینها را طی مذاکرات به بهای خوب به او بفروشیم.

۱۶ گلوله و یک دختر

| No Comments

abdi.jpgنوآوران - عباس عبدی

🔘خبر گر چه تکراری بود ولی همچنان تأثرآور است. دختری جوان که ۱۷ سال داشت با رگبار گلوله پدر و بردارش کشته شد. این اتفاق چند روز پیش در روستایی در شوشتر رخ داد. وی که دو سال پیش با پسر جوانی به قصد ازدواج فرار کرده بود پس از گرفتن رضایت خانواده و پرداخت ۶۰۰ میلیون تومان از سوی خانواده پسر به خانواده دختر، صاحب فرزند هم شده بود. گر چه مطابق سنت عشایری این تفاهم موجب «فصل» و ختم غائله محسوب می‌شود، ولی در هر حال پدر و بردار وی با ۱۶ گلوله در حالی دختر را کشتند که نوزادش در کنارش بوده است. این خلاصه خبری است که از سوی رسانه‌ها منتشر شد.

🔘قصد من پرداختن به فرهنگ و سنت‌های عشایری در جنوب کشور نیست. این سنت‌ها، خوب یا بد، سابقه‌ای طولانی دارند. آنچه که هدف این یادداشت است، نقد بی‌توجهی به مسئولیت حکومت در مواجهه با این سنت‌ها است. حکومتی که باید سنت‌های خوب و کارکردی را حفظ و نهادینه یا حمایت کند و در برابر سنت‌ها و فرهنگ نادرست بایستد و آن‌ها را تغییر دهد. ما به راحتی می‌توانیم آن پدر و برادر و یا حتی دیگر اعضای خانواده و مادری که حضورش در صحنه قتل و جنایت آشکار نیست را محکوم کنیم، ولی باید بدانیم که آنان نیز قربانی فرهنگ نادرستی هستند که اقدام جدی برای تغییر و اصلاح آن صورت نمی‌گیرد.

🔘به نظر من یکی از دلایلی که اقدام عملی و موثری انجام نمی‌شود، سیاستی پنهان و باوری اعلام نشده است که گمان می‌کند این فرهنگ مانع از رواج فساد و فحشا خواهد شد، و به طور ضمنی از آن استقبال هم می‌کنند. درحالی که این رفتار نه تنها خلاف قانون و اخلاق و انسانیت و بدیهیات اسلامی است، حتی همان هدف ممانعت از رواج فساد و فحشا را نیز محقق نمی‌کند، اگر نتیجه عکس نداشته باشد. این رفتار فقط یک کُری‌خوانی عشیره‌ای و طایفه‌ای است، و هیچ بحث ناموسی و فساد و اینجور چیزها نیست. اتفاقاً به پسر و مرد کاری ندارند، فقط دختر را می‌کشند، در حالی که در قتل‌های ناموسی اغلب پسر یا مرد هم مورد اصابت قرار می‌گیرند.

🔘این روند در کشور بویژه در جنوب ادامه دارد، سه سال پیش در همین بهمن ماه بود که زن دیگری که او نیز فرزندی سه ساله داشت در خیابان سرش را بریدند و سر بریده را در دست گرفتند و راه رفتند. دو سال پیش از آن نیز در گیلان پدری، دختر خود را با داس کشت. مشکل کجاست و چگونه می‌توان آن را حل کرد؟

🔘اولین و مهم‌ترین گام که به سرعت قابلیت اجرایی دارد، عمومی شدن چنین جرمی با مجازات سنگین و غیر قابل بخشش است. در حال حاضر، خانواده‌ها به سرعت رضایت می‌دهند و پشت پرده با طایفه دیگر نیز توافق کرده و همچنان رسوم غیر اخلاقی و غیر قانونی تداوم پیدا می‌کند. راه‌حل این است که نیروی انتظامی، نهادهای امنیتی، دادگستری قاطعانه مامور و موظف به مقابله با این جنایات شوند و قانون نیز به سرعت در جهت تشدید و غیر قابل عفو و گذشت بودن آن تصویب و عمل گردد.



🔘این بی‌معنی است که بتوان فرزند را کشت یا با توافق خانواده عضوی از آن را کشت و به سرعت رضایت داد و ماجرا خاتمه یافته تلقی شود. در این میان حق جامعه است که نادیده گرفته می‌شود. اکنون مثل گذشته نیست. در امور جزایی حق جامعه در مجازات مجرم مقدم بر حق فردی است. بویژه علیه افرادی که خودشان مستقیم یا غیر مستقیم در جنایت دست داشته‌اند.

🔘گام دوم، شکل دادن یک کار و زار جدی در سطح آموزش عمومی و رسانه‌ای برای مقابله فرهنگی با این جنایت است. باید آن را به شدت محکوم کرد و ریشه‌های نادرست آن را شناسایی و معرفی نمود. سکوت در برابر این سنت‌های نادرست به منزله تأیید آن تلقی می‌شود. باید مسأله را بویژه در مناطقی که این رفتار شایع است جدی گرفت و در مواردی که احتمال وقوع چنین جنایتی وجود دارد، اقدامات پیشگیرانه نمود.

🔘واقعیت این است که آمار چنین فجایعی بیش از این است که منتشر می‌شود. شاید این مورد به دلیل شکل واقعه برجسته و خبری شده است. این احتمال وجود دارد که قتل‌های آرام و بی سر و صدا علیه زنان و دختران صورت گیرد که سعی می‌کنند صدایش را در نیاورند. مثلاً کسی را مسموم کنند و وانمود نمایند که خودش را مسموم کرده است، و خانواده نیز هیچ شکایتی نداشته باشد. یا در حادثه‌ای ساختگی دختر یا زن کشته شود و فقط اتفاق معمولی معرفی شود. پلیس و دستگاه‌های امنیتی و انتظامی اغلب متوجه می‌شوند که واقعیت چیست ولی به دلایلی سعی می‌کنند که در امور خانواده‌ها دخالت نکنند، در حالی که این مسأله جزیی از حقوق اجتماعی است.

🔘🔘اگر سازمان اجتماعی در وزارت کشور گزارشی از این آسیب و جرم مهم، تهیه و یا ارایه کند، بسیار موثر خواهد بود، ولی به گمانم این نهادها بیش از آنکه به هدف اصلی خود بپردازند، درگیر مسایل دیگری شده‌اند.

taliban.jpgمعاون وزیر امور خارجۀ رژیم طالبان، شیر محمد عباس ستانکزی، پس از پشتیبانی از حق تحصیل دختران افغانستان به امارات متحد عربی گریخت. محمد عباس ستانکزی در بیستم ژانویه گذشته تصمیم حکومت طالبان را مبنی بر ممنوع ساختن تحصیل دختران در مقاطع دبیرستان و آموزش عالی شدیداً مورد انتقاد قرار داد و آن را مغایر با شرع اسلام دانست

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

او تصمیم رژیم طالبان را غیرموجه و بی عدالتی در قبال نیمی از جمعیت چهل میلیون نفری افغانستان توصیف کرد. ستانکزی در سخنانش گفته بود که حتا در صدر اسلام چنین تبعیضی وجود نداشته و شمار قابل توجه‌ای از زنان به آموزش و دانش دسترسی داشتند.

پس از این سخنرانی، رهبر طالبان، هبت‌الله آخوندزاده، فرمان دستگیری محمد عباس ستانکزی را صادر و خروج او را از کشور ممنوع کرد. با این حال، محمد عباس ستانکزی موفق به خروج از کشور به قصد امارات شد، هر چند تأکید نمود که او صرفاً برای استراحت پس از ابتلاء به کوید از افغانستان خارج شده است.

این اولین بار نیست که محمد عباس ستانکزی رهبر طالبان را مورد انتقاد قرار می‌دهد. پیشتر محمد عباس ستانکزی نسبت به قدیس‌ ساختن از رهبر طالبان هشدار داده و گفته بود که نباید فرمان‌های او را به قوانین مطلق تبدیل کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

برغم وعده‌های اولیه‌شان، طالبان پس از بازگشت به قدرت زنان و دختران افغانستان را از حق تحصیل در مقاطع دیپلم متوسطه و دانشگاه و همچنین بسیاری از حقوق اجتماعی و مدنی محروم ساختند و حجاب و به ویژه روبنده را برای زنان افغانستان اجباری کردند.

tz.jpgتاج‌زاده به بازجوها: ۹ سال و ۷ ماه مقاومت در زندان به جرم نقد رهبر و در انتظار دادگاه علنی

من حتما به نقد خطاها و عملکردهای غلط رهبر چه داخل زندان باشم چه بیرون، ادامه خواهم داد.

بیرون باشم صدایم کمتر شنیده می‌شود. در زندان سخنم پژواک بیشتری خواهد داشت. انتخاب باشماست!

آنها راه دوم را انتخاب کردند. تاج‌زاده نیز به گفته خودش می‌خواهد طلسم زندان را که هیچ چیزی جز ترس نیست، به سهم خود بی‌اثر کند.

سید مصطفی تاج‌زاده
زندان اوین - بهمن ۱۴۰۳

tz.jpgتاج‌زاده به بازجوها: ۹ سال و ۷ ماه مقاومت در زندان به جرم نقد رهبر و در انتظار دادگاه علنی

من حتما به نقد خطاها و عملکردهای غلط رهبر چه داخل زندان باشم چه بیرون، ادامه خواهم داد.

بیرون باشم صدایم کمتر شنیده می‌شود. در زندان سخنم پژواک بیشتری خواهد داشت. انتخاب باشماست!

آنها راه دوم را انتخاب کردند. تاج‌زاده نیز به گفته خودش می‌خواهد طلسم زندان را که هیچ چیزی جز ترس نیست، به سهم خود بی‌اثر کند.

سید مصطفی تاج‌زاده
زندان اوین - بهمن ۱۴۰۳

6.jpgچالش‌آفرینی ترامپ

هم میهن - زیدآبادی

دونالد ترامپ حکمرانی خودشیفته، تاجرمسلک، زرنگ و متهور است. ترکیب این ویژگی‌ها، کلام او را مغشوش و فهم دقیق برنامۀ او را دشوار می‌کند. او خود را قاطع و عجول نشان می‌دهد، اما در عمل، سیاستش گام به گام است. در مورد هر مسئله و بحرانی، ابتدا نکته‌ای بسیار دور از ذهن را وسط بحث می‌پراند، ولی به تدریج حول و حوش آن عبارت‌پردازی و نهایتاً آن را تکمیل می‌کند.

ترامپ در مورد تعامل با ایران و سرنوشت نوارغزه همین روش را در پیش گرفته است. او در کنفرانس خبری مشترک خود با بنیامین نتانیاهو ظاهراً بنا نداشت رویکرد کاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی را به روشنی افشا کند، اما دربارۀ سرنوشت نوارغزه، مافی‌الضمیر خود را عیان کرد. رئیس‌جمهور آمریکا در مورد ایران، شاید به عمد چند نکتۀ حاشیه‌ای پیش کشید، با این حال دال مرکزی سیاست خود را در این باره پنهان نکرد. او گفت؛ علاقه‌مند است ایران پیشرفت کند فقط اگر نخواهد سلاح هسته‌ای داشته باشد.

این عبارت در ظاهر خود چیزی بسیار کمتر و ملایم‌تر از موضعی است که رؤسای جمهوری پیشین آمریکا در برابر تهران مطرح کرده‌اند؛ به‌خصوص اینکه جمهوری اسلامی بارها در سطوح عالی اعلام کرده است که ساخت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی جایی در استراتژی نظامی آن ندارد. با این حال، همین جملۀ ساده می‌تواند باطنی غیرمترقبه و بسیار سخت هم داشته باشد، آنجا که ترامپ بخواهد منظورش از نخواستن و نداشتن سلاح اتمی را توضیح دهد.

دولت‌های دموکراتِ باراک حسین اوباما و جو بایدن در آمریکا هنگامی که از لزوم جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی سخن می‌گفتند؛ مقصودشان دستیابی به سازوکاری برای راستی‌آزمایی و نظارت آژانس بین‌المللی بر فعالیتِ تأسیسات اتمی ایران و محدود کردن سقف غنی‌سازی اورانیوم و میزان انباشت آن بود، یعنی ترتیباتی مشابه آنچه در توافقنامۀ برجام پیش‌بینی شده است.

دونالد ترامپ اما در دور نخست ریاست‌جمهوری خود از برجام خارج شد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با نتانیاهو نیز به این اقدام خود افتخار کرد و برجام را بدترین و فاجعه‌بارترین توافق تاریخ نامید. بنابراین، منظور او از توافق هسته‌ای با ایران، احیای برجام و یا چیزی نزدیک به آن نیست. به احتمال بسیار زیاد او در ازای لغو تحریم‌ها، برچیدن کامل صنعت غنی‌سازی اورانیوم در ایران را درخواست می‌کند.

ترامپ قاعدتاً می‌داند که چنین درخواستی چه زلزله‌ای در بلوک قدرت در جمهوری اسلامی به‌پا می‌کند و تصمیم‌گیری در مورد آن را تا چه اندازه مشکل می‌سازد، اما هدف او انداختن توپ به زمین جمهوری اسلامی و قرار گرفتن خودش در جایگاه طرفِ مصالحه‌جو و اهل مذاکره است. به نظر می‌رسد که این ماجرا، بزرگترین چالشِ پیش رویِ مقام‌های ایرانی در ماه‌های آینده خواهد بود و کار را بی‌نهایت سخت خواهد کرد.

در مورد نوارغزه اما ترامپ پرده از نیات خود برگرفت. حدود یک سال پیش جارد کوشنر داماد ترامپ، نوارغزه را ساحلی زیبا که باید از طریق بازسازی، کاربری تازه‌ای پیدا کند، توصیف کرد. به نظر می‌رسد آنچه امروز ترامپ دربارۀ نوارغزه می‌گوید متأثر از مشورت با کوشنر باشد. در حقیقت، کوشنر و همفکرانش در آمریکا و اسرائیل، حملۀ 7 اکتبر حماس و وسعت ویرانی منازل و تأسیسات زیربنایی در نوارغزه بر اثر جنگ را زمینۀ مناسبی برای حل و فصل مسئلۀ فلسطین و در واقع نابودی رؤیای تشکیل کشور مستقل فلسطینی می‌دانند و ترامپ را نیز در همین جهت هدایت می‌کنند.

ترامپ از موضعی حق‌به‌جانب و به ظاهر انسان‌دوستانه دلیل می‌آورد که به دلیل غیبت چهارسالۀ او از حضور در کاخ سفید، عملیات 7 اکتبر و متعاقب آن جنگی یک سال و نیمه به وقوع پیوسته و بر اثر آن، نوارغزه عملاً به تلی از خاک و زباله و مواد منفجره تبدیل شده است؛ به‌طوری‌که زندگی در آن بدون هرگونه امکانات اولیه و ضروری، امری غیرممکن و شبیه زندگی در جهنم است.

طبق نظر او، آواربرداری خرابی‌ها در نوارغزه 5 سال و بازسازی آن هم 10 سال به طول می‌انجامد. در این مدت 15 سال، حدود دو میلیون انسان در مساحتی حدود 370 کیلومتر مربع چگونه و با چه امکاناتی می‌توانند زندگی کنند؟ ظاهراً پاسخ روشنی برای این پرسش وجود ندارد، اما مسئله این است که اگر نگرانی ترامپ فقط همین است، چرا او طرحی در مورد اسکان موقت فلسطینی‌های نوارغزه در نقطه‌ای دیگر و تضمین بازگشت آنها به سرزمین زادگاه‌شان بعد از بازسازی منطقه ارائه نمی‌دهد و در مقابل، خواستار اسکان دائم مردم آنجا در خارج از نوارغزه و تصاحب این منطقه توسط آمریکا برای تبدیل آن به یک تفریحگاه بزرگ بین‌المللی است؟

فتواهاي عجيب زمان قاجار

| No Comments

👈کیهان لندن - علی کریمی چهره‌ی ورزشی سرشناس و محبوب ایران با انتشار این عکس و نقل قول از فائزه هاشمی رفسنجانی دختر اکبر رفسنجانی چنین واکنش نشان داده است: «يك اكت سياسى از رهبر اپوزيسيون صادراتى»

GjMlXMtWUAAXSB5.jpg

فوتبالی ویدیویی از مراسم یادبود برادر محمد دادکان، رییس پیشین فدراسیون فوتبال، منتشر کرده که نشان می‌دهد علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، در هنگام خروج از مراسم، به درخواست محمدرضا طالقانی، رییس پیشین فدراسیون کشتی، برای آشتی با علیرضا دبیر پاسخ منفی می‌دهد: «نه اصلا، نمی‌توانم!»

غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، به نقل از مقامات آلمانی اعلام کرد که پیکر پدرش از ایران به آلمان منتقل شده است. او در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال گفت: «آلمان نوکر جمهوری اسلامی است و از تهران دستور می‌گیرد.»

ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که رقص یک زن سالخورده در بازار بوشهر را نشان می‌دهد. در این ویدیو، اندکی پس از آغاز رقص و شادی او با عصایی در دست، چند زن جوان نیز به او می‌پیوندند

:::

5-4.jpgصادق زیباکلام - نوارغزه وچک بی محل ترامپ

ایده انتقال ساکنین نوار غزه به مصر و اردن را جناب ترامپ در اولین سخنرانی‌اش بمناسبت آغاز ریاست جمهوری‌اش مطرح نمود. من در توییتی آنرا بیشتر بعنوان "طنز" تلقی کردم تا یک طرح جدی. واقعا فکر میکردم حالا ایشان یه چیزی گفته.

ترامپ عاشق اظهار نظرهای این چنینی بمنظور جلب توجه و شگفت زده کردن مخاطبین است. خیلی نبایستی آن را جدی گرفت.

اما دیروز در سخنرانی که بمناسبت ورود اولین میهمان خارجی‌اش که آقای نتانیاهو بود، باز بسر وقت آينده فلسطین و در وهله نخست نوار غزه رفت. اینبار خیلی جدی گفت که نوار غزه تبدیل به تلی از خرابه شده و دو میلیون فلسطینی ساکن آن به کشورهای عربی میبایستی منتقل شوند و آمریکا غزه را بتملک خود در می‌آورد و یک سرزمین مدرن بر روی خرابه‌های غزه خواهد ساخت.

حماس طرح ترامپ را یک "نژاد پرستی " خواند و سایر رهبران عرب هم آنرا محکوم کردند. شایسته‌ترین و ای بسا با شهامت ترین مخالفت از جانب بن سلمان رهبر عربستان سعودی آمد.

هنوز هم نمیتوانم باور کنم که ترامپ در طرحش برای نوار غزه و آینده فلسطین جدی است. اما اگر او واقعا فکر می‌کند که مسئله فلسطین با ساختن یک سرزمین افسانه‌ای در نوار غزه و ادغام ساکنین آن در کشورهای عربی سرانجام ختم به خیر خواهد شد، دانش او در مورد فلسطین همانقدر مشکل دارد که دانش انقلابیونی که خواهان نابودی اسرائیل هستند.

مناسب‌ترین توصیف از طرح ترامپ، قیاس کردن آن به یک "چک بانکی بی محل" است علیرغم رقم بالای چک.

rubin.jpgرادیو فردا - دولت ترامپ با ایران چه خواهد کرد؟ حدود دو هفته پس از بازگشت او به کاخ سفید، زمزمه‌ها از احتمال بازگشت راهبرد «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی بالا گرفته است.

رویکرد فشار حداکثری ترامپ در چهار سال نخست حضور او در کاخ سفید باعث خروج آمریکا از برجام، بازگرداندن تحریم‌های گسترده علیه ایران، کشتن قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه و قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده شد.

حالا همه به دنبال یافتن پرسش این پاسخ هستند که این‌ بار چه خواهد شد؟ آیندۀ جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود و آیا حکومت ایران به سقوط نزدیک‌تر شده یا باید توافقی جدید میان تهران و واشینگتن را انتظار کشید؟

برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها به سراغ مایکل روبین رفتیم؛ مورخ و پژوهشگر ارشد در مؤسسه «امریکن اینترپرایز».

آقای روبین که پیشتر به عنوان مشاور پنتاگون هم فعالیت کرده، معتقد است جمهوری اسلامی در دو سال نخست حکومت دونالد ترامپ به سراغ وقت‌کشی خواهد رفت چون می‌داند پس از آن، حتی در درون خود دولت آمریکا، افراد شروع به فاصله‌ گرفتن از رئیس‌جمهور می‌کنند تا خود را برای انتخابات ۲۰۲۸ آماده کنند.

آقای روبین که می‌گوید در دهه هفتاد خورشیدی هفت ماه در ایران زندگی کرده، معتقد است که شاید شخصی مثل حسین نوری همدانی، روحانی ۹۹ ساله، به عنوان گزینه موقت جانشینی علی خامنه‌ای مطرح شود تا پس از مرگ او مجتبی بتواند بدون خوردن برچسب حکومت موروثی رهبر واقعی ایران شود.

او در عین این‌که باور دارد احتمال درگیری نظامی بین اسرائيل و ایران محتمل است، هشدار می‌دهد که ممکن است بعد از سقوط جمهوری اسلامی، این نظامیان در سپاه پاسداران باشند که قدرت را در ایران در دست بگیرند.

به‌عنوان نخستین سؤال، به نظر شما دونالد ترامپ چه راهبردی را در قبال ایران اجرایی می‌کند؟ آیا ما شاهد فصل دوم راهبرد فشار حداکثری خواهیم بود یا باید منتظر یک برجام جدید بین ایران و آمریکا باشیم؟

واقعیت این است که دونالد ترامپ تمایل دارد چارچوب‌های دیپلماتیک را بشکند. او همیشه طبق انتظارات عمل نمی‌کند و به عرف‌های رایج پایبند نیست.

از یک طرف، فکر می‌کنم او تلاش خواهد کرد با ایران ارتباط برقرار کند. نماینده‌اش در خاورمیانه، استیو ویتکوف، از قبل اختیار این کار را دریافت کرده است. هرچند من فکر می‌کنم که این بیشتر ایرانی‌ها باشند که به دنبال ارتباط با دونالد ترامپ‌ خواهند بود چون از بازگشت احتمالی تحریم‌ها به‌شدت نگران‌اند. اما تفاوت ترامپ با دیگر رؤسای‌ جمهور آمریکا که به‌دنبال توافقات دیپلماتیک بوده‌اند، این است که او از ترک میز مذاکره هراسی ندارد.

بنابراین، حکومت ایران باید در برخورد با هرگونه مذاکره احتمالی با آمریکا بسیار محتاط باشد. اگر هدف تهران این باشد که از دیپلماسی به‌عنوان ابزاری برای وقت‌کُشی و فرسایش آمریکا استفاده کند، ترامپ خیلی زود متوجه خواهد شد و فشار حداکثری را اعمال خواهد کرد.

با این حال، به‌عنوان یک تحلیلگر نه یک طرفدار، معتقدم ترامپ در نهایت به‌دنبال مذاکره با جمهوری اسلامی خواهد رفت، چون او درک درستی از این موضوع ندارد که ایدئولوژی پایه و اساس حکومت ایران است.

اما برای این‌که شما بتوانید یک تلاش مذاکراتی را به یک توافق قابل اجرا تبدیل کنید، به تیمی از نیروهای هم‌فکر احتیاج دارید که این روند را پیش‌ ببرند و ‌آن‌ را به مرحله اجرا برسانید. دست‌کم فعلاً در تیم کنونی دونالد ترامپ چنین افرادی دیده نمی‌شوند و کسانی را به کار گرفته که اساساً با هرگونه گفت‌وگو با جمهوری اسلامی مخالف‌اند. آیا چنین وضعیتی باعث نخواهد شد که حتی اگر توافقی در کار باشد، سرنوشت آن مانند توافق ترامپ با رهبر کره شمالی باشد؟

کاملاً با شما موافقم. ترامپ اغلب تصمیماتش را به‌صورت ناگهانی می‌گیرد و انتظار دارد تیمش بعداً جزئیات را تکمیل کند. اما در مورد جمهوری اسلامی، این رویکرد بسیار خطرناک است، چون همیشه جزئیات تعیین‌کننده هستند.

نگرانی بزرگ‌تر من این است که از نظر سیاسی، ترامپ فقط حدود دو سال فرصت دارد تا برنامه‌هایش را پیش ببرد. بعد از آن، حتی جمهوری‌خواهان از درون کابینه خودش هم کم‌کم شروع به فاصله گرفتن خواهند کرد تا برای انتخابات بعدی آماده شوند.

از طرفی، نگرانم که حکومت ایران در این موضوع چندان صادق نباشد. آن‌ها از ترامپ و احتمال بازگشت تحریم‌های سخت و فعال کردن «مکانیسم ماشه» هراس دارند و شاید تنها قصدشان این باشد که این دو سال را بدون درگیری پشت سر بگذارند.

این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ما می‌دانیم ایران برای تأمین انرژی نیازی به چنین برنامه هسته‌ای ندارد و می‌داند که در دو سال می‌تواند بدون این‌که آن‌ را به صورت کامل از بین ببرد، به فعالیت خود در سطحی پایین‌تر ادامه دهد تا وقت‌کشی کند و بعد از انتخابات سال ۲۰۲۸ با شدت بیشتری آن‌ را گسترش دهد.

نکته آخر که شاید دولت اوباما و وزیر خارجه سابق، جان کری، در آن اشتباه کردند، این است که توافق هسته‌ای ۱۰ سال پیش امتیازات زیادی را از همان ابتدا به ایران داد و حالا دیگر چیز زیادی باقی نمانده که آمریکا بتواند در یک توافق جدید به ایران پیشنهاد دهد.

آنچه ایران واقعاً می‌خواهد، تضمینی است که اسرائیل به این کشور حمله نکند. اما برخلاف آنچه برخی تئوری‌پردازان نظریه توطئه در واشینگتن و تهران می‌گویند، آمریکا کنترل اسرائیل را در دست ندارد و مشخص نیست که چنین تضمینی اصلاً در اختیار واشنگتن باشد.

dollar.jpgیورونیوز - در پی امضای دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده، مبنی بر اجرای پرقدرت‌ترِ سیاست «فشار حداکثری» با هدف ممانعت از صادرات نفت ایران، دلار آمریکا در جریان معاملات روز چهارشنبهٔ بازار تهران رکورد قیمتی جدیدی را ثبت کرد.

هر دلار آمریکا ظهر چهارشنبه با افزایش ۸۵۰ تومانی به نرخ بی‌سابقه ۸۵ هزار و ۸۵۰ تومان در بازار تهران فروش رفت. نرخ آزاد فروش هر یورو نیز برای نخستین بار از مرز ۸۹ هزار تومان فراتر رفت و به ۸۹ هزار و ۱۰۰ تومان رسید.

همزمان با افزایش ۲۸ دلاری قیمت هر اونس طلا (۲۸۶۸ دلار) در بازارهای جهانی و صعود نرخ آزاد ارز در بازار تهران، قیمت هر قطعه تمام سکه طلا هم ظهر چهارشنبه به اوج تازهٔ ۶۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومانی رسید و شاهد افزایش ۳.۱ میلیون تومانی نسبت به روز گذشته بود.

شاخص بورس اوراق بهادار تهران هم با کاهش ۵ هزار و ۸۱۴ واحدی به دو میلیون و ۷۹۸ هزار و ۴۰۴ واحد رسید.

هر دلار آمریکا پیش از بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید، در بازار تهران ۸۱ هزار تومان معامله می‌شد، نرخی که طی روزهایی که از آغاز دوران جدید ریاست جمهوری او می‌گذرد، ۴ هزار و ۸۵۰ تومان بالا رفته است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

کارشناسان معتقدند که موج تازه سقوط ارزش ریال افزون بر نگرانی بازار ایران از تبعات اقتصادی تصمیم‌های آقای ترامپ در قبال ایران، در پی افزایش تنش نظامی میان ایران و اسرائیل، ناکامی پی در پی استراتژی منطقه‌ای جمهوری اسلامی، افزایش کسری بودجه دولت ایران و حذف ارز ترجیحی، آغاز شده است.

همزمان با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان در تابستان گذشته، بهای آزاد هر دلار آمریکا حدود ۵۹ هزار تومان بود.

هشدار عباس عبدی به پزشکیان

| No Comments

5.jpgدولت؛ زمان اميد و اعتماد

مردم در آینده با کمک ایلان ماسک از فیلترشکن بی‌نیاز می‌شوند

عباس عبدي

اعتماد ويژگي عجيبي است. مثل گريس و روغن است كه حركت چرخ‌دنده‌ها را روان مي‌كند. اعتماد روابط فرد با فرد، فرد با حكومت و نهادهاي رسمي را روان و كم‌هزينه و موثرتر مي‌كند. كافي است كه چرخ‌دنده‌ها خشك باشند، چند بار كه با هم اصطكاك پيدا كردند، ساييده يا حتي شكسته مي‌شوند. مهم‌ترين سرمايه هر فرد، نهاد يا دولت، اعتمادي است كه ديگران به آن دارند. اعتماد ذره‌ذره به وجود مي‌آيد ولي هميشه اين خطر هست كه به يك باره از ميان برود. كافي است كه يك دروغ بشنويم تا اعتمادمان رنگ ببازد.

ولي براي به دست آوردن اعتماد بايد ده‌ها و صدها بار صداقت و راستگويي خود را ثابت كنيم. آقاي پزشكيان و دولت او در معرض خطر از دست دادن اعتماد عمومي هستند؛ اعتمادي كه از ابتدا هم ضعيف بود. در واقع اعتماد ضعيف از اينجا ناشي مي‌شد كه بسياري از مردم معتقد بودند كه در فضا و ساختار سياسي موجود، نمي‌توان كار موثري كرد و انجام سياست‌هاي مفيد و كارآمد تقريبا غير ممكن است. يا حداقل گمان مي‌كردند كه آقاي پزشكيان كسي نيست كه بتواند اين تحول را رقم بزند. آن ۵۰ درصدي كه در انتخابات شركت نكردند را مي‌توان تا حدي طرفدار اين ايده دانست.

در واقع بي‌اعتمادي آنان فراتر از بي‌اعتمادي به پزشكيان بود. طبيعي است حداقل بخش مهمي از كساني كه به او رأي ندادند فاقد چنين اعتمادي به شخص پزشكيان براي تصدي مقام رياست‌جمهوري بودند. البته پس از انتخابات و به‌طور متعارف اميد و اعتماد به فرد منتخب زياد مي‌شود، در واقع به صورت غريزي، مردم فرصتي براي او فراهم مي‌كنند تا بلكه كاري انجام شود.

اين ظرفيت سياسي براي آقاي روحاني در سال ۱۳۹۲ و پس از انتخابات بسيار بالا بود. ‌گرچه وي ۵۰ درصد آرا را آورد، ولي پس از انتخابات به محبوبيت ۷۷ درصدي رسيد، زيرا اميد به آينده ايجاد شده بود. آقاي پزشكيان مطابق نظرسنجي پايان شهريور ماه فقط ۵۰ درصد محبوبيت (زياد و خيلي زياد) داشته است. اين رقم در شرايط كنوني و مطابق نظرسنجي‌ها بسيار كاهش يافته و علت روشن است.

ميان انتظارات مردم با ميزان و كيفيت تحقق وعده‌هاي داده شده، فاصله زيادي هست. گذشته از مساله اقتصادي و قيمت ارز و انرژي كه خيلي مهم است، از حيث اصلي‌ترين وعده‌هاي داده شده يا پيشرفتي ديده نمي‌شود يا چندان نيست كه مردم را اميدوار كند. متاسفانه بايد گفت كه آقاي پزشكيان براي بازسازي اميد و اعتماد زمان زيادي ندارد. اگر تا پايان سال كاري شد و راهي باز و افقي گشوده شد، مي‌توان اميد داشت در غير اين صورت بعيد است كه پس از آن اتفاقي رخ دهد.

براي بازسازي اميد و اعتماد، ۵ مساله و چالش مهم را در ذيل سياست وفاق مرور مي‌كنيم. پيش از مرور موارد پنج‌گانه بايد گفت كه نتيجه سياست وفاق آقاي پزشكيان سنگ زيربناي موفقيت يا شكست اوست و بايد حمايت شود، ولي مشكل اينجاست كه بخشي از طرف مقابل درك درستي از آن ندارد، حتي برداشت معكوس نموده و بر كينه‌ورزي و دشمني خود با جامعه و مردم و دولت افزوده است. بنابراين ادامه اين سياستِ ضروري، حداقل با شيوه كنوني مي‌تواند به نتايج منفي منجر شود. با اين حال نتيجه اين سياست تا مقطع حاضر، مثبت تلقي مي‌شود.


اولين وعده مهم و مورد توجه آقاي پزشكيان درباره سياست خارجي و تصويب FATF و حل مساله تحريم‌ها است. نكته مهم اين است كه چه چنين وعده‌اي را داده باشد و چه نداده باشد، اتفاق نظر مردم درباره هيچ مساله‌اي به اندازه ضرورت رفع تحريم‌ها نيست. در نظرسنجي شهريور ماه امسال ۵۹ درصد مردم رفع تحريم‌ها را موضوع اصلي كه بايد مورد توجه دولت باشد معرفي كرده بودند، در حالي كه در حوزه اقتصاد فقط ۴۸ درصد مردم مهار تورم و گراني را ذكر كرده بودند.

البته تحقق اين وعده به‌طور طبيعي مستلزم اصلاحات در رويكردهاي خارجي است. تحولات مهمي در اين ۶ ماه در منطقه و جهان رخ داده است كه مي‌تواند ظرفيت دولت براي تحقق اين وعده را بيشتر كند. اكنون و با آمدن ترامپ، بايد ديد كه آيا آقاي پزشكيان مي‌تواند اراده‌اي را براي حل مساله نشان دهد. طبيعي است كه اين ماجرا طرف دومي هم دارد كه امريكا است كه ارزيابي دقيقي از آن نداريم، ولي در هر حال مردم انتظار دارند كه طرف ايراني معقول و منطقي رفتار كند.

متأسفانه FATF هنوز و پس از گذشت اين مدت به نتيجه‌اي نرسيده است. شواهد براي تصويب هم لزوما مثبت نيست. اگر رد شود يا ان‌قلت بياورند و بازي در آورده شود، بعيد است كه مشكلات بعدي هم حل شود. تا همين زمان هم كش دادن ماجرا زيانبار و عليه منافع ملي و مردم بوده است. وعده دوم رفع فيلترينگ است. وعده‌اي كه اجرايش به شوخي تبديل شد، و بيشترين ضربه را تاكنون به اعتماد و اميد مردم نسبت به دولت وارد كرده است.

مردم انتظار دارند، فيلترينگي كه با يك مصوبه چند خطي اجرايي شد، طبعا با همان سرعت و مصوبه بايد برگردانده شود. البته مطابق آمارهاي موجود مردم دسترسي‌هاي خود را از طريق فيلترشكن دارند و فيلترينگ جز زيان براي كشور و دولت و از همه بدتر جز تخريب اعتماد مردم به دولت هيچ نتيجه ديگري ندارد. جالب اينكه كلاب هاوس كه فيلتر نبود، ظاهرا چند روز است كه فيلتر شده است.

هنوز طرفداران فيلترينگ به اين پرسش ساده پاسخ نداده‌اند كه اگر اينترنت فيلتر نبود آيا وضع شما از اينكه هست بدتر بود؟ به‌نظر مي‌رسد كه قطعا بهتر بود چون حداقل لعن و نفرين روزانه ده‌ها ميليون ايراني عليه خود را شاهد نبودند. در واقع اين نحوه مواجهه با سياست دولت، نمادي از چوب لاي چرخ دولت گذاشتن است و الا كدام عقل سليمي مي‌پذيرد كه فيلترينگ ادامه پيدا كند؟

با رفع فيلتر واتس‌اپ مردم از فيلترشكن بي‌نياز نشده‌اند، تلگرام، يوتيوب و اينستاگرام همچنان به عنوان نيازهاي عمومي فيلتر هستند، در حالي كه مردم با زحمت و استفاده از فيلترشكن به آن دسترسي دارند و چه بسا در آينده نه چندان دور و با كمك ايلان ماسك از فيلترشكن هم بي‌نياز شوند!! ضربه اصلي به اعتماد و اميد مردم را فعلا ناتواني دولت در رفع فيلترينگ زده است. اتفاقا طرف مقابل هم با همين انگيزه با رفع آن مخالفت مي‌كند.


موضوع سوم، مساله زنان است. به‌طور قطع توقف اجراي مصوبه عجيب و خطرناك مجلس كه در صورت اجراي احتمالي، ثبات و امنيت جامعه را با خطر جدي مواجه مي‌كرد، بزرگ‌ترين دستاورد دولت در اجراي يكي از وعده‌هاي خود است، ولي اين مساله نزد مردم بازتاب مهمي نداشته است. چرا؟ چون اين مصوبه اجرا نشد تا مردم ببينند چه جهنمي برپا خواهد شد.

در واقع بيشتر مردم از ابعاد ماجرا اطلاعي ندارند. به علاوه اگر اجرا هم مي‌شد، دولت به كلي فرو مي‌ريخت و چيزي نمي‌ماند كه بخواهد بازسازي شود. همچنين اقدامات غيرقانوني به ويژه در خصوص برخورد با زنان و خودروها همچنان ادامه دارد و هيچگونه پاسخگويي نيز ارايه نمي‌شود، و مردم هم تصور مي‌كنند كه كاري نشده است.

kham.jpgروستایی گاو در آخور بِبَست
شیر گاوش خورد و برجایش نشست
روستایی شد در آخور سوی گاو
گاو را می‌جست شب، آن‌ کنجکاو
دست می‌مالید بر اندام شیر
گاه بالا، گاه پهلو، گاه زیر
شیر گفت ار روشنی افزون بُدی
زهره‌اش بدریدی و دل‌خون شدی
این‌چنین گستاخ زان می‌خاردم
کو در این شب گاو می‌پنداردم!
(مثنوی)

علی‌صاحب‌الحواشی

فرق خمینی با فضل‌الله نوری منحصراً در آن بود که فضل‌الله "خدعه" نمی‌کرد، حرف دلش را بی‌پروا می‌زد. همین هم بود که اعدام شد. خمینی این‌ درس را از فضل‌الله نوری گرفت که برای پیروز شدن باید "خدعه" کرد.

جمهوری اسلامی که خمینی بنیان‌ نهاد، از صدر تا ذیلش "خدعه" بود! خمینی با خدعه پیروز شد اما بزودی چنان شکست مفتضحی خورد که نه‌فقط حکومتش منفور مردم گشت بلکه کل روحانیت و بسی مهمتر، اسلام را هم در دل‌های مردم به مغاک منفوری کشاند.

می‌توان بر نادانی و نفهمی فضل‌الله نوری عذرها نهاد که در آغاز تجلی سیاسی "تجدد" ایران ایستاده بود و کمترین فهمی از این پدیده نداشت؛ بسیار تا اکثریت‌قاطع متجددان زمانه‌اش هم فهم درستی از "تجدد" و بن‌مایه‌های ژرفایی که تجدد را برآورده بودند، نداشتند. چنین عذری را بر خمینی صدسال بعدترش نمی‌توان نهاد.

اگر گفته شود که خمینی مُرده قرون‌واعصار پیشین بود که از گور برخاست و خواست ایران را به اعصار پیشینی که می‌پسندید بازگرداند، "استعاره" درستی به‌کار برده باشیم که از فرط درستی سر به واقعیت محض می‌ساید!


خمینی نه فهمی از کشور و ملیت داشت، نه درکی از معنای مدنیت و حقوق و قانون داشت، نه حکومت را بیش از آنچه از چنگیز تا ملکشاه سلجوقی می‌فهمیدند، می‌فهمید، نه می‌دانست "علم" و دانشگاه و مجلس و صنعت و فناوری و تجارت‌جهانی و قوانین بین‌المللی و سیر تاریخ چیست. اگر این مقولات را پیش روی غزالی تا میرداماد می‌گذاشتی هرچه می‌فهمیدند، خمینی سرسوزنی بیشترش را نمی‌فهمید.

او "ایران"ای را تحویل گرفت که قرن‌ها در طول تاریخ پیش آمده بود و مردمش شباهتی با مردم عصر سلجوقیان و صفویان نداشتند، سپس خواست تا ایران را به قرن‌ها پیش‌ که می‌پسندید، برگرداند. او متوجه بود که برای این‌کار باید مردم را فریب بدهد.
مختصات پیچیده دهه ۱۳۵۰ شمسی بستر لازم برای این فریبکاری عظیم را در اختیارش نهاد، همان‌که مختصات عصر مشروطه در اختیار فضل‌الله‌نوری نگذاشت تا حلق‌آویز شد.

خمینی اعدام نشد، بلکه بزرگترین تشییع‌جنازه تاریخ‌بشر را برایش کردند، اما او ندانسته و نخواسته، عامل اعدام "اسلام" در ایران شد!
نه او و نه پیروان بعدیش نفهمیدند که تاریخ را نمی‌شود به عقب برگرداند؛ نفهمیدند که "انسان" پدیداری ثابت در طول زمان نیست بلکه انسان‌ها دگرگونه می‌شوند و با خودشان جهان خود را نیز دگرگون می‌کنند.

آن معلم دانشگاهی که امروز سر کلاس بیولوژی مولکولی درس می‌دهد، چه دخلی به مدرس نظامیه بغداد و نیشابور دارد که درس طب‌جالینوسی می‌داد، یا استاد امروزین دانشکده حقوق که دارد مباحثی در حقوق‌مدنی را درس می‌دهد چه دخلی به آخوند مدرسه چهارباغ اصفهان صفوی دارد که درس فقه می‌داد.
مسئله تنها تفاوت در چیستی درس‌ها نیست، در تفاوت "مغزها"یی که درس می‌دهند و درس می‌گیرند هم هست؛ مسئله در تفاوت "جهان‌ها"یی که آن درس‌ها در او ردوبدل می‌شوند هم هست. خمینی بقدر سرسوزنی فهم از این‌ها نداشت!

اگر از بیغوله دهات، روستایی‌ای را که در عمرش وسیله نقلیه‌ای جز الاغ‌ش ندیده و البته در هدایت و مراقبت از آن نیز خبره است، را بیاوری پشت فرمان یک هواپیمای مهیای پرواز بنشانی، آنقدر احمق هم باشد که بخواهد آن را راه ببرد، چه‌شود؟ جز آن‌که خود و هواپیما را نابود کند!

خمینی آن روستایی نادان و بی‌خبر از همه‌چیز و همه‌جا بود که خود، اسلام‌ عزیزش، و "ایران" را - که کمترین فهم و عاطفه‌ای از این‌یکی نداشت - یکجا نابود کرد!

5-1.jpg

پیکر جمشید شارمهد، زندانی سیاسی دو تابعیتی که چند ماه پیش توسط جمهوری اسلامی ایران اعدام شد، پس از انجام مراحل قانونی، امروز به دولت آلمان تحویل داده شد.

مطابق گزارش «خبرگزاری دانشجو» به نقل از قوه قضاییه حکومت ایران، روند انتقال پیکر شارمهد به آلمان تکمیل شده و این اقدام به نوشته این رسانه‌ حکومتی «در چارچوب رویه‌های قضایی و دیپلماتیک و در پاسخ به درخواست خانواده او انجام گرفته است.»

جمشید شارمهد، ۶۹ ساله، شهروند دو تابعیتی ایرانی-آلمانی و از چهره‌های مخالف جمهوری اسلامی بود که در سال ۲۰۲۰ توسط نیروهای امنیتی ایران از دبی ربوده و به ایران منتقل شد. او به اتهام هدایت گروه «تندر» و «دست داشتن در بمب‌گذاری حسینیه شیراز» در سال ۲۰۰۸، که حکومت ایران مدعی بود توسط این گروه انجام شده، به «محاربه» متهم و در نهایت به اعدام محکوم شد.

حکم اعدام او در آبان ۱۴۰۳ اجرا شد.اجرای حکم او با واکنش‌های شدید بین‌المللی مواجه شد. دولت آلمان بارها نسبت به پرونده او ابراز نگرانی کرد و اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، پیش از اجرای حکم، خواستار لغو فوری حکم اعدام شده بود. وزارت خارجه آلمان نیز این اقدام را نقض حقوق بشر دانست و خواستار تحریم‌های بیشتر علیه جمهوری اسلامی شده بود.

اعدام شارمهد انتقادهای شدیدی را از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دولت‌های آمریکا و آلمان به همراه داشت. بسیاری از نهادهای حقوق بشری، از جمله عفو بین‌الملل، روند دادرسی این زندانی سیاسی را ناعادلانه خوانده و حکومت ایران را به نقض حقوق متهمان متهم کردند.

سخنگوی وقت وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به اعدام جمشید شارمهد تأکید کرده بود که جمهوری اسلامی، ایرانیان را صرفا به دلیل استفاده از حقوق بنیادین انسانی خود اعدام می‌کند.

تحویل پیکر جمشید شارمهد به آلمان گامی جدید در پرونده‌ای است که همچنان ابعاد سیاسی و بین‌المللی گسترده‌ای دارد. در حالی که جمهوری اسلامی این اقدام را در چارچوب رویه‌های قضایی و دیپلماتیک معرفی کرده، مقامات آلمانی همچنان به نحوه بازداشت، محاکمه و اعدام او اعتراض دارند. این موضوع می‌تواند بر روابط ایران و آلمان تأثیر بیشتری بگذارد و به افزایش فشارهای بین‌المللی علیه تهران منجر شود.

hanjarshekan.jpgخبرگزاری «میزان» مرکز رسانه‌ای قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از بازداشت دو زن به‌دلیل آن‌چه «هنجارشکنی» و «وقوع اتفاقات تلخ» در حاشیه دیدار تیم‌های پرسپولیس و تراکتور خوانده، خبر داده است

پیام یونسی‌پور - ایران وایر

پیش از این نیز «احمد دنیامالی»، وزیر ورزش و جوانان دولت «مسعود پزشکیان» با تشکیل جلسه‌ای که دلیل آن‌ را« بررسی و آسیب‌شناسی» نامیده بود، از نهادهای قضایی و امنیتی خواهان برخورد با عوامل اتفاقات حاشیه‌ای این دیدار شده بود.

میزان در خبر خود مدعی شده که با دستور دادستانی تهران، دو تماشاگر زن که در جریان این مسابقه رفتار‌های غیر اخلاقی خلاف شئونات انجام داده‌اند شناسایی و بازداشت شده‌اند.

آن‌چه از سوی دادستانی تهران «رفتارهای غیراخلاقی» و «خلاف شئونات» این دو زن نامیده شده، رقص و کری‌خوانی روی سکوهای ورزشگاه بود. در همین مسابقه، چشم یک تماشاگر مرد منتسب به هواداران پرسپولیس به‌دلیل پرتاب سنگ از سوی هواداران مقابل، چشم چپ خود را از دست داد و نابینا شد و یک هوادار دیگر نیز به‌دلیل مشابه، به کما رفت.

نهاد قضایی جمهوری اسلامی و وزارت ورزش و جوانان اما میان نابینا شدن و به کما رفتن دو مرد ایرانی و کری خواندن دو زن تماشاگر، فقط دومی را می‌بیند.

قوانین فیفا در مورد بازداشت دو زن ایرانی چه می‌گوید؟

بررسی قوانین و مقررات فدراسیون جهانی فوتبال نشان می‌دهد که نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و قضایی هر کشور، صرفا وظیفه تامین امنیت تماشاگران، بازیکنان، مربیان و داوران برای هر مسابقه را دارند و به‌صورت سرخود و بدون درخواست فدراسیون‌های محلی یا فدراسیون جهانی فوتبال، اجازه شناسایی، بازداشت یا حتی ممنوع‌الورود کردن تماشاگران به ورزشگاه‌ها را ندارند.

فیفا می‌گوید نیروهای پلیس و یا نیروهای امنیتی، تنها زمانی مجاز به بازداشت یا ممنوعیت ورود تماشاگران زن به استادیوم‌های فوتبال هستند که این تماشاگران «آسیب‌های جدی به اماکن عمومی وارد کرده باشند»، «امنیت سایر تماشاگران، مربیان یا بازیکنان را به‌خطر انداخته باشند»، یا «اقداماتی تهدید‌آمیز یا تروریستی مرتکب شده باشند.»

اعمال تماشاگران زن حاضر در ورزشگاه آزادی که از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بازداشت شده‌اند، مصداق هیچ‌یک از این موارد نبوده و حتی اقداماتی تحریک‌آمیز برای درگیری میان دو گروه هواداری روی سکوهای ورزشگاه‌ها هم نبود.

روزنامه رهبر چگونه فضا را علیه زنان آلوده کرد؟

روزنامه «کیهان» رسانه وابسته به دفتر «علی خامنه‌ای»، ۱۱بهمن۱۴۰۳ در یادداشتی تمامی مشکلات پیش‌آمده در بازی پرسپولیس و تراکتور را متوجه زنان ایرانی کرد و نوشت: «پیش از این پیش‌بینی کرده بودیم با ورود بانوان تماشاچی به استادیوم‌های ورزشی، جو ناسالم و رفتارها و شعارهای نامناسب و غیر اخلاقی به‌طور خودکار کنترل و سالم خواهد شد.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اشاره روزنامه کیهان از شعارهای نامناسب، فریادهای قومیتی و درگیری‌های فیزیکی برخی از تماشاگران در هر دو سوی ورزشگاه بود. تصاویری که از اتفاقات این بازی منتشر شد، نشان می‌داد که تماشاگران هر دو تیم، در دقایقی از پیش و پس از مسابقه و حتی در جریان بازی با پرتاب اشیا، شعارهای قومیتی و شعارهای جنسیتی، فضایی مسموم را در ورزشگاه شکل داده‌اند. همچنین تصاویری از ادرار کردن یک تماشاگر منتسب به تراکتور روی سر گروهی از تماشاگران پرسپولیس نیز در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود.

mohajerani.jpgعطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت:

برخی دوستان می‌پرسند نظرم در باره مذاکره با ٱمریکا چیست!؟

۱- نظرم را ۳۴ سال پیش در وقتی که جهان و آمریکا و ایران متفاوت از امروز بودند در مقاله مذاکره مستقیم نوشتم. مقاله در روزنامه اطلاعات منتشر شد.

۲- پرچمدار مخالفت و بلکه فحاشی و عناد روزنامه کیهان بود. و مهدی نصیری تعزیه گردان. مهدی نصیری که ٱن روزها دشمن خونی مذاکره بود اکنون طرفدار تسلیم در برابر ٱمریکاست و تا شاهزاده ابلهانه و شتابان رقصیده است.

۳- دفتر تحکیم وحدت در درون دانشگاه تهران راهپیمایی علیه بنده به راه انداختند. اکنون عناصر شاخص دفتر تحکیم در واشنگتن از وزارت خارجه ٱمریکا حقوق می گرفتند!

۴- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که ٱن وقت بیانیه علیه من منتشر کردند. اکنون در موضع دیگری نسبت به مذاکره هستند.

۵- الامور مرهونة باوقاتها!
چو گویی که وام خرد توختم
همه هر چه بایست ٱموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش ٱموزگار

5-3.jpgفرارو - محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیس جمهوری، در حاشیه امروز جلسه هیات دولت، در پاسخ به سوالی در خصوص ادعای ارتباط با ساواک که کامران غضنفری نماینده تندروی مجلس در تجمعات اخیر روبروی مجلس شورای اسلامی، بیان کرده بود، گفت: من وقتی می‌خواستم به خاطر مشکلی که در ایران داشتم، خارج بشوم، پدرم یک رفیقی داشت که به مراسم دعای ندبه می‌آمد و به او گفت کمکی بکند.

به گزارش خبرآنلاین، وی در ادامه گفت: بعد‌ها که انقلاب شد فهمیدیم این آقا ساواکی بوده است. حتما کسی که این را گفته است جوابی برای خدا دارد، حداقل برود کتاب را بخواند.

ambulance.jpgاین بار هم مامور خاطی اخراج نشد

مامور محکوم‌شده در دادگاه نخستین بار نبوده که چنین کاری کرده و در مواردی حتی از قربانیان فیلمبرداری نیز کرده است

ایندیپندنت فارسی - کمتر از یک هفته پس از افشای جزئیات پرونده تجاوز به زنی مصدوم در آمبولانس اورژانس، اطلاعاتی از پرونده‌ای مشابه منتشر شد. در این پرونده نیز مامور خاطی اورژانس به ۶۰ ضربه شلاق محکوم شد، با این‌ حال به کار در مرکز فوریت‌های پزشکی ادامه داد و اخراج نشد.

خبرگزاری خبرآنلاین با انتشار جزئیاتی از دومین پرونده تعرض در اورژانس نوشت که احتمال دارد موارد مشابه دیگری نیز وجود داشته باشد.

بر اساس این گزارش، تعرض به زن مصدوم در فروردین امسال و در یکی از شهرهای شمالی ایران رخ داد. قربانی زنی ۲۰ ساله است که هنگام بازگشت از باشگاه ورزشی، سوار تاکسی اینترنتی می‌شود. تاکسی در میانه راه تصادف می‌کند و احساس ناراحتی در ناحیه گردن باعث می‌شود زن با همسرش تماس بگیرد. همسر او به محل تصادف می‌رسد و با یکدیگر به آمبولانسی که در نزدیکی حادثه بود، مراجعه می‌کنند.

مامور اورژانس به آن‌ها می‌گوید: «به محل حادثه برگردید، من به مرکز اعلام می‌کنم که یک مورد حضوری دارم و تا دو دقیقه دیگر به شما می‌رسم.»

وقتی زن و شوهر در آمبولانس می‌نشینند، مامور اورژانس پس از معاینه اولیه، از مرد می‌خواهد برای همسرش آب بیاورد. همین فاصله کافی است تا در خودرو بسته شود. همسر زن به خبرآنلاین گفت: «از اینکه در کابین بسته شد، تعجب کردم اما به روی خودم نیاوردم. دوباره در را باز کردم و آب را به همسرم دادم. مامور اورژانس به من گفت شما به خودرو خودتان برگردید و بعد از حرکت آمبولانس، پشت سر ما راه بیفتید. من هم برگشتم و سوار ماشین خودم شدم، اما بعد از هشت دقیقه آمبولانس هنوز حرکت نکرده بود. مجدد به‌ سمت آمبولانس برگشتم. به‌‌سختی از شیشه داخل کابین را نگاه کردم. وقتی دیدم بدن همسرم را لمس می‌کند، خشکم زد. اما لحظه‌ای گمان کردم به‌ دلیل عوارض تصادف برای همسرم اتفاقی افتاده است و نیاز به معاینه بیشتری دارد.»

به گفته این مرد، خودرو اورژانس پس از توقف طولانی به سمت بیمارستان حرکت کرد، در حالی‌ که او در تمام مسیر آشفته بود و نمی‌دانست چه باید بکند. در بیمارستان ماجرا را با همسرش مطرح کرد و او نیز گفت به‌رغم اینکه از مامور اورژانس خواسته معاینه را از روی لباس انجام دهد، نپذیرفته است. در نهایت، زن و همسرش به این نتیجه می‌رسند که به او در داخل آمبولانس تعرض شده است و در همان بیمارستان با پلیس تماس می‌گیرند و شکایتشان را ثبت می‌کنند.

در دادگاه، یکی از همکاران مامور اورژانس شهادت می‌دهد که در روز حادثه هیچ تعرضی رخ نداده است، اما گرفتن شماره تلفن زن از سوی مامور اورژانس، تماس تلفنی او با زن، جستجوی نام او در فضای مجازی برای یافتن حسابش در اینستاگرام مواردی‌اند که پلیس فتا آن‌ها را بررسی و تایید کرده است.

پس از حدود شش ماه پیگیری قضایی، دادگاه اتهام مامور اورژانس را «رابطه نامشروع یا عمل منافی عفت (غیر از زنا)» تشخیص داد و او را به تحمل ۶۰ ضربه شلاق محکوم کرد. دادگاه تجدیدنظر هم در مهرماه حکم دادگاه اولیه را تایید کرد.

پس از صدور حکم قطعی، این خانواده تلاش کرد برای مامور خاطی در دانشگاه علوم پزشکی پرونده‌ تشکیل دهد. آن‌ها با مسئولان دانشگاه تماس گرفتند اما به گفته همسر زن، با وجود اینکه بارها این ماجرای تلخ را روایت کردند، مامور خاطی همچنان به‌‌عنوان تکنسین اورژانس مشغول به کار است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

این در حالی است که پس از افشای ماجرا، همان همکار مامور خاطی که ابتدا شهادت دروغ داده بود، اعتراف کرد که تحت فشار به ارائه شهادت کذب مجبور شده است. همکار مامور خاطی پس از مدتی برای جلب رضایت این خانواده به آن‌ها مراجعه کرد و از رازی عجیب پرده برداشت. این دیدار در محل کار همسر زن انجام شد و دوربین‌های مداربسته گفتگو را ضبط کردند.

trumpiri.jpg- ترجیح می‌دهم یک توافق صلح‌ هسته‌ای معتبر با ایران امضا شود

- دستوراتی صادر کرده ام که در صورت ترور شدنم به دست جمهوری اسلامی، «این دشمن آمریکا، کاملا محو و نابود» شود

رییس‌جمهوری آمریکا در پستی در شبکه اجتماعی خود، تروث‌سوشال، تاکید کرد که ترجیح می‌دهد «توافق صلح‌ هسته‌ای معتبری» با تهران امضا کند که به ایران اجازه دهد بدون دست‌یابی به سلاح هسته‌ای، «به‌طور صلح‌آمیز» رشد کند و شکوفا شود.

دونالد ترامپ، چهارشنبه ۱۷ بهمن در پست خود نوشت گزارش‌ها درباره این‌که آمریکا در همکاری با اسرائیل قصد دارد ایران را نابود کند، «بسیار اغراق‌آمیز» هستند.

او افزود: «من ترجیح می‌دهم یک توافق صلح‌ هسته‌ای معتبر امضا شود که به ایران اجازه دهد به‌طور صلح‌آمیز رشد کند و شکوفا شود. باید فورا برای آن کار کنیم و وقتی که امضا و کامل شد، جشن بزرگی در خاورمیانه برگزار کنیم.»

truth.jpg

در هفته‌های اخیر، اظهارنظرهای مختلفی درباره مذاکره احتمالی جمهوری اسلامی با آمریکا در داخل ایران مطرح شده است.

خبرگزاری رویترز چهارشنبه به نقل از یک مقام ارشد جمهوری اسلامی، بدون ذکر نام، نوشت: «ایران مایل است به دیپلماسی ترامپ فرصتی دوباره بدهد اما نسبت به کارشکنی‌های اسرائیل محتاط است.»

به گفته این مقام ارشد ایرانی، اگر واشینگتن به دنبال توافق با تهران است، باید اسرائیل را مهار کند.

حساب دفتر حسن روحانی در شبکه ایکس نیز ویدیویی از سخنان او در فروردین‌ ۱۴۰۱ در جلسه هیات دولت جمهوری اسلامی منتشر کرد که گفته بود: «صدام این‌ همه کشتار کرد اما زمانی که لازم شد، امام (روح‌الله خمینی) اجازه مذاکره داد.»

رییس‌جمهوری آمریکا سه‌شنبه ۱۶ بهمن دستورالعملی «بسیار سخت‌‌گیرانه» برای از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی و به صفر رساندن صادرات نفت ایران امضا کرد و گفت که جمهوری‌اسلامی دیگر نباید به کشورهای دیگر نفت بفروشد.

او اندکی قبل از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در کاخ سفید، این دستورالعمل را امضا کرد و گفت: «امیدوارم نیازی به استفاده از این گزینه نباشد. باید دید آیا می‌توانیم به توافقی با ایران برسیم یا نه.»

محمدرضا عارف، معاون اول مسعود پزشکیان، در واکنش به دستورالعمل ترامپ مبنی بر اعمال فشار حداکثری به جمهوری اسلامی، گفت: «در زمینه سلاح هسته‌ای فتوا داریم که فعالیت غیر صلح‌آمیز هسته‌ای ممنوع است، خیال او راحت باشد.»

عارف گفت که مذاکره و دیدار ترامپ و پزشکیان، «در دستور کار نظام» نیست.

Abolfasl_Mohagheghi.jpgچه سرنوشت تلخی داشت آن پروانه کوچک که قبل از کامل شدن، کسی پیله‌اش را گشود و خواست که زودتر از موعد پرواز کند.

شاه عجول، برای ساختن هر چه سریع‌تر ایران مدرن، با آرزوی رسیدن به دروازه‌های تمدن بزرگ، رویاهایی در سر می‌پروراند که متأسفانه نه تنها یک قدم جلوتر از زمان خود نبودند، بلکه فاصله‌ای بسیار با واقعیت جامعه ایران داشتند. فاصله‌ای عمیق بین آنچه در ذهن شاه می‌گذشت و آنچه در ذهن اکثریت جامعه، که هنوز در خواب خرافات مذهبی و سنت‌ها گرفتار بود، وجود داشت.

carter_shah.jpgبه عنوان مقدمه

درگذشت «جیمی کارتر» سی‌ونهمین رئیس‌جمهور آمریکا، واکنش‌های زیادی را در رسانه‌ها برانگیخت. بخش کلان‌ این واکنش‌ها، نظراتی است که توسط هواخواهان سامانه پهلوی ترویج می‌شود. با انتشار خبر درگذشت کارتر، «دونالد ترامپ» (رئیس‌جمهور کنونی آمریکا) در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای، نقش او را در سکان هدایت سیاست آمریکا را تأثیرگذار و آمریکا را مدیون و مرهون رهبری وی توصیف کرد! از همین‌رو، شخص رضا پهلوی که سالانه برای بدنام‌ترین رئیس‌جمهوری آمریکا «ریچارد نیکسون» مراسم برگزار می‌کند و پیام می‌دهد، او را «معمار صلح» (!) در جهان قلمداد می‌کند و البته مدال صلح نیکسون را بر گردنش می‌آویزد، این پندار را ایجاد کرد که بسان هم‌فکر خود ترامپ به ستایش از کارتر می‌پردازد! اما با توجه به سابقه بدگویی ریگان، پدر، مادر، البته خودش و هوادارانش که عامل پدیدآیی «شورش شوم ۱۳۵۷» را شخص کارتر می‌دانستند، متن‌های پر سوز و گداز در رَثای کارتر، جای خود را به ناسزاگویی به کارتر داد. آن هم در زمانی که نویسندگان و روشنفکران از ناسازگویی اوباش آن گروه، به واسطه نقشی که در انقلاب ۱۳۵۷ داشتند، در امان نبودند و از قضا آرامگاه نماد نویسندگان و روشنفکران فرهیخته انقلاب ۱۳۵۷ «دکتر غلام‌حسین ساعدی» مورد اسائه ادب قرار گرفته بود. اکنون ناسزاگو و درشتی‌ها به سمت کارتر رفته است!

شاید این خبر کمی مضحک به نظر آید. اما واقعیت تلخی است؛ وقتی شما با اسناد، رویدادهای واقع، تاریخ و گردش آزاد اطلاعات، بیگانه باشید، جای حقایق و وقایع را توهمات و تصوراتی می‌گیرد که مجبور هستید با آن دهه‌ها زندگی کنی و آن را به عنوان حقیقت و واقعیت به هوادارانت معرفی کنی! مهم‌ترین بحران و چالش این گفتمان این است که نه تنها خود را در اختیار بیگانه و وابسته به نیروی خارجی می‌دانند که تمامی رویدادهای تاریخ را به میل و اراده آنان واگذار می‌کنند. وقتی هیچ حسِ ملی‌گرایی، استقلال‌طلبی و عزت‌مندی برای خود قائل نیستی، تمام خبط و خطاهای خود را به گردن بیگانه قلمداد می‌کنی. این نشان دهنده بینش سیاسی نیست، بلکه نشانه ذلتی است که فرد گرفتار آن است؛ از خود هیچ میل و اراده‌ای ندارد و پشت تمامی رویدادها و به ویژه سقوط خود را برآمده از اراده بیگانه می‌داند. این گفتمان برخاسته از همان تفکر «دایی‌جان ناپلئونی» است که اندیشمندان سیاسی از آن به «تئوری توطئه» یاد می‌کنند (۱).

دکترین نیکسون؛ اشتهای سیرناپذیری شاه به خرید اسلحه

در واپسین سال‌های دولت آیزنهاور در آمریکا، علی‌رغم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سلطه هشت‌ساله جمهوری‌خواهان در آمریکا، آیزنهاور به دکترینی رسیده بود که تقویت نظامی شاه ایران، موجبات چنان اقتداری خواهد شد که تعادل و توازن مناسبات سیاست خارجی آمریکا در بین کشورهای صادرکننده نفت و به ویژه خاورمیانه را برهم خواهد زد. فحوای نظر او این بود که پشتیبانی بیش‌ از حدِ آمریکا به ویژه در امور نظامی، حتی می‌تواند به زیان خودِ آمریکا تمام شود. این دکترین پس از او، با برآمدن دموکرات‌ها در آمریکا قوت گرفت و این دکترین به نام سیاست حقوق‌بشر کندی پیوند خورد. به همین‌خاطر شاه ضمن این‌که نمی‌توانست دشمنی نهان خود را با آمدن کندی پنهان کند، هر روز جایگاه خود را در غرب متزلزل‌تر می‌دید. اما ترور کندی، کابوس شاه را پایان داد. پس از مرگ کندی، جانسون معاون رئیس‌جمهور، همان روابط محکم تسلیحاتی سابق ایالات‌متحده‌ی پس از کودتا، در دوران جمهوری‌خواهان را پی گرفت. مناسبات و وابستگی تسلیحاتی شاه به آمریکا، با آمدن نیکسون به اوج خود رسید. نیکسون از زمان کودتای ۲۸ مرداد به عنوان معاون رئیس‌جمهور، روابط پیدا، پنهان و نزدیکی با شاه داشت و همواره در کارزارهای انتخاباتی ریاست‌جمهوری، مورد حمایت‌های مادی و معنوی شاه قرار می‌گرفت. اکنون در ۱۹۶۹ که رئیس‌جمهور آمریکا شده بود، وقت آن بود که حمایت‌های بی‌دریغ شاه را بی‌پاسخ نگذارد و با طرحی تحت‌عنوان «گوام» توانست تمام تسلیحات مورد نظر شاه ایران را بدون طی کردن دستگاه بوروکراسی و تصویبات کنگره آمریکا، تأمین کند. این دکترین در واقع شاه را به عنوان یک قدرت نظامی یا «ژندارم منطقه» معرفی می‌کرد. این دکترین پس از رسوایی واترگیت و برکناری نیکسون و آمدن جانسون ادامه داشت.

روی‌کار آمدن دموکرات‌ها با کارتر و ادامه دکترین نیکسون

همگان، حتی شاه و اسدالله علم بر این پندار بودند که با آمدن کارتر، دکترین تسلیحاتی نیکسون درباره ایران، پایان می‌پذیرد. ولی چنین نشد. استمپل که در تمامی ادوار دولت‌های آمریکا، نقش مهمی در اجرای دیپلماسی آمریکا در سفارت آمریکا در ایران داشت، کتابی با عنوان «درون انقلاب ایران» نوشته است که میزان خرید و فروش اسلحه را با آمار و ارقام نشان می‌دهد که سیاست کارتر ادامه دکترین تسلیحاتی نیکسون است. از قضا طبق جداول، نشان می‌دهد تا پیش از هفده شهریور ۱۳۵۷، دولت کارتر بیشترین بدوبستان تسلیحاتی و نفتی را در این دوران داشته است. در این میان شعار حقوق‌بشر مصرفی داخلی در آمریکا برای خاموش کردن صدای افکار عمومی داشت. زیرا رسانه‌ها و افکار عمومی به شدت از پشتیبانی نظامی و امنیتی آمریکا از حکومت دیکتاتوری ایران، به ستوه آمده بودند. تنها رسانه‌ها و افکار عمومی نبودند که نسبت به این مسئله حساس شده بودند. بلکه موجی جهانی بود که به ویژه در کشورهای آزاد اروپایی، فراگیر شده بود. این‌که می‌گویند: «انقلاب ایران، انقلاب جهانی بود»، حرف نادرستی نیست. در تمام جهان نسبت به دیکتاتوری شاه، خفقان و اختناق، نقض حقوق‌بشر و آزادی‌ در ایران امواجی ایجاد شده بود. به ویژه نسبت به حمایت‌های آمریکا از چنین دیکتاتوری، به تنگ آمده بودند. یکی از عوامل آمدن دموکرات‌ها با شعار حقوق‌بشر در آمریکا، پاسخ به این ضرورت بود. اما دموکرات‌ها و کارتر جریانی نبودند که بتوانند در مقابل سیاست گذشته آمریکا ایستادگی کنند و برای ایران پیام‌آور صلح، آزادی و حقوق‌بشر باشند! بلکه آنان ادامه دهنده همان سیاست و دکترین نیکسون بودند.

روایت رسمی دولت کارتر در گزارش «گری سیک‌»

«گری سیک» عضو بلندپایه شورای امنیت ملی دولت آمریکا، تمامی ریز و درشت مناسبات دولت کارتر با شاه را در کتاب مشهور «همه‌چیز فرو می‌ریزد»، بیان می‌کند. او نشان می‌دهد که در مناسبات پنهانِ دولت با شاه، چیزی که اهمیت نداشت حقوق‌بشر بود. حقوق‌بشر ابزاری بود برای تقویب مناسبات تسلیحاتی آمریکا با شاه بود. شاه بدون این‌که هشداری بابت نبود آزادی و حقوق‌بشر از کارتر دریافت کند، برای تأییدنظر کارتر، ژست حقوق‌بشر و فضای باز سیاسی به خود گرفت! در حالی‌که شعار حقوق‌بشر مصرفی داخلی در آمریکا داشت و شاه به این تصور، شروع به اصلاحاتی کرد. «گری سیک» می‌نویسد:‌

«این دولت [کارتر] همچنین مصمم بود از نفوذ آمریکا در جهت گسترش حقوق بشر در ایران - و سایر نقاط جهان - استفاده کند. با این‌حال، اقدامات به موقع [=پیشگیرانه] شاه برای انجام اصلاحات در ایران [مانند آوردن آموزگار به جای هویدا!] کارتر را به این باور رساند که نیاز به مبارزه‌ای ستیزه‌جویانه علیه شاه وجود ندارد و حتی ممکن است چنین عملی نتیجه عکس داشته باشد. به‌طور کلی توجه عمده واشنگتن [کارتر] بر این بود که روابط نزدیک خود را با ایران تداوم بخشد و موقعیت این کشور را به عنوان متحد قوی و قابل اعتماد در منطقه حیاتی خلیج فارس حفظ کند» (۲)

در واقع کارتر فکر می‌کرد تأکید بر سیاست حقوق‌بشر در ایران، موجبات تقویتِ روحیه‌ی مخالفت بر علیهِ دستگاه و فراگیری مبارزه در مردم می‌شود. کارتر هم می‌دانست که شعار حقوق‌بشر به ویژه در ایران شعاری پوشالی است و برای او تقویت روابط و البته تقویت ساز و برگِ نظامی شاه (ژندارم منطقه)، به عنوان مهم‌ترین متحد آمریکا، بهترین سیاست بود.

نخستین دیدار مقامات رسمی دولت کارتر با شاه در ماه مه ۱۹۷۷ (میانه اردیبهشت ۱۳۵۶) انجام گرفت. «سایروس ونس» وزیر خارجه آمریکا، وارد طهران شد. وزارت خارجه آمریکا در نتیجه این دیدار اعلام کرد: «هیچ دلیلی برای تحت‌فشار قرار دادن شاه برای اعطای حقوق‌بشر و آزادی‌های مدنی وجود ندارد. ونس در دیدار با شاه تصریح کرد که دولت آمریکا به تمامی قراردادهای تسلیحاتی طرفین [دکترین تسلیحاتی نیکسون] پای‌بند است و هم‌چنین آماده است تا هواپیماهای ویژه سیستم کنترل و اخطار هوابرد (آواکس) را در اختیار ایران بگذارد» (۳)

در واقع سفر ونس در اردیبهشت ۱۳۵۶ به ایران، نگرانی‌های شاه مبنی بر این‌که کارتر به دنبال اعطای حقوق‌بشر و دادن آزادی‌های مدنی توسط شاه در ایران است، پایان داد. تمامی مذاکرات این سفر پیرامون تقویت دکترین تسلیحاتی نیکسون بود. حتی سایروس ونس در جریان همین مذاکرات، از آمادگی آمریکا، برای فروش ۱۶۰ فروند هواپیما اف ۱۶ به ایران (علاوه بر هواپیمای آواکس) خبر داد. شاه ضمن اعلام موافقت خود برای خرید این هواپیماها، با خون‌سردی تقاضای خرید ۱۶۰ فروند هواپیمای دیگر را از این نوع را نیز مطرح کرد. (۴)

اسناد سخن می‌گویند؛ حقوق‌بشر پوشالی کارتر

خرید و فروش هواپیمای آواکس برای شاه یک سواپرایز بزرگ محسوب می‌شد. شاه در مخیله خود هم نمی‌پنداشت به چنین دستاوری در زمان حکومت جمهوری‌خواهان، چه رسد در زمان دولت دموکرات‌ها، دست پیدا کند! فروش این نوعِ خاص از اسلحه، مورد مخالفت جدی کارشناسان نظامی، امنیتی و کنگره قرار گرفت. اما کارتر همچون نیکسون این موضوع را بدون طی کردن فرآیند بوروکراسی حل کرد! در اسناد سالیوان هم این گزارش آمده است. زیرا سالیوان همان ماه تصدی سفارت آمریکا را بر عهده گرفت. او پیش از عزیمت به ایران، رهنمون‌های کارتر را دستور عمل خود قرار داده و می‌گوید:

«کارتر در مورد بحث فروش تسلیحات به ایران، ضمن تأکید بر عزم خود مبنی بر پای‌بندی به قراردادهای منعقده‌ی بین طرفین [دکترین نیکسون]، از تصمیم خود برای فروش هواپیمای آواکس به این کشور خبر داد. او همچنین تصریح کرد که هیچ مخالفتی با فروش نیروگاه‌های هسته‌ای به ایران ندارد؛ مشروط بر آن‌که ایران نکات ایمنی را در این خصوص رعایت کند. علاوه بر این، کارتر در این دیدار، بر ارزش و اهمیت فعالیت‌های جاسوسی علیه شوروی تأکید کرد [طرح سازمان سیا در زمان نیکسون به نام آی‌بکس و پایگاه امنیتی در کبکان و بهشهر] و وجود ایرانی آرام و با ثَبات را برای تأمین منافع راهبردی آمریکا در خلیج فارس ضروری دانست [= ژندارم منطقه]» (۵)

شاه، ایران و خرید و فروش تسلیحاتی به مهمترین سیاست داخلی و خارجی کارتر محسوب شده بود. تاجایی‌که فرمانِ مشهورِ سیزدهِ کارتر، تأیید و تأکیدی بر دکترین تسلیحاتی نیکسون بود. مجلس سنا و کنگره ابتدا با این فرمان مخالفت کردند، اما این مخالفت پایدار نماند و کارتر توانست با جدال با آنان و دور زدن بوروکراسی به واسطه راهکارهایی که در فرمان ریاست‌جمهوری وجود داشت؛ ضمن تأیید فروش هواپیماهای آواکس به ایران، دستور فروش تسلیحات دیگری بالغ بر ۱ / ۱ میلیارد دلار به ایران را صادر کرد!

شاه برای واهی بودن شعار حقوق بشر کارتر و جلب‌ نظر و اطمینان بیشتر کارتر، در روزهای پایانی اَبان ۱۳۵۶ به آمریکا سفر کرد. علی‌رغم مخالفتِ افکار عمومی آمریکا بر علیه شاه، شاهی که به عنوان عامل نقضِ حقوق‌بشر و سرکوب آزادی‌های مدنی، در جهان و آمریکا شهرت داشت، سیل عظیم دانشجویان را در پیرامون کاخ سفید علیه شاه برانگیخت، اما کارتر همچنان به حمایت از شاه پرداخت! گری سیک که از نزدیک شاهد دیدار شاه و کارتر در کاخ سفید بود گزارش می‌دهد:

«شاه تا قبل از ورود به واشنگتن هم‌چنان از سوی کارتر احساس خطر می‌کرد؛ اما پس از ملاقات با وی در پانزدهم و شانزدهم نوامبر ۱۹۷۷ [۲۴ و ۲۴ اَبان ۵۶] کاملاً اطمینان حاصل نمود که دولت کارتر، هیچ تغییری در سیاست‌های ایالات متحده در قبال ایران ایجاد نخواهد کرد.» (۶)

شاه از این پشتیبانی و پشتگرمی احساس قدرت بیشتری پیدا کرد و در نخستین اقدام در اول آذر ۱۳۵۶ گردهمایی جبهه ملی ایران در کاروان‌سرا سنگی جاده کرج را به شکل هولناکی توسط ساواک سرکوب کرد. این سرکوب نقطه عطف‌ شکل‌گیری انقلاب محسوب می‌شود.

Bahram_Farokhi_2.jpgاین سوالی است که دلسوزان ایران زمین، این کهن‌دیار اسطوره‌ها، زخم‌خورده از طوفان‌های استبداد مذهبی، که بار دیگر در آستانه رهایی ایستاده است، از خود می‌پرسند.

ما، وارثان کوروش و داریوش، فرزندان فردوسی و خیام، سالیان درازی را در بند تاریکی گذرانده‌ایم؛ اما امروز، پژواک آزادی در کوچه‌ پس‌ کوچه‌های این سرزمین طنین‌انداز شده است. ملتی که روزگاری بر قله‌های تمدن ایستاده بود، اکنون با چشمانی خسته اما با عزمی استوار، مشعل آگاهی را در دست گرفته تا راه را از دل شب‌های استبداد مذهبی بگشاید.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«چرا از وارد کردن «اصل استقلال» واهمه دارند؟

از جمله مهمترین دلایل آن عبارتند از:

  1. استقلال یعنی کشیدن دیوار چین به دور ایران
  2. گفتمان جهانی شدن، ظهور دهکده جهانی و بی معنی شدن استقلال
  3. استبداد مذهبی، مدافع استقلال است، ولی آزادی مهمتر است
  4. استقلال مقوله ای است که فقط در دوران استعمار کاربرد داشت و حال، نخ نما شده است.
  5. آنهایی که وابستگی مالی و سیاسی به قدرتهای خارجی پیدا کرده اند. پول گرفتن از قدرتهای انیرانی
  6. استقلال و آزادی نه مکمل یکدیگر که مقابل یکدیگر قرار دارند و باید یکی را انتخاب کرد.»

مقدمه:

هاینریش بُل در کتاب « آدام کجا بودی» می‌نویسد:

«بعد از هیتلر همه‌ آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما روشنفکران آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت هیتلر به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ شده بودند، مسخره شده بودند، عوض شده بودند، اشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت، عدالت!»

این همان بلایی است که استبداد مذهبی حاکم، بر سر بسیاری از مفاهیم کلیدی در فرهنگ ایران آورده است و یکی از مهمترین آن ها، بلایی است که بر سر مفهوم و معنی و کاربرد و هدف «اصل راهنمای استقلال» آورده. البته در این راستا استبداد به تنهایی عمل نکرده است و بسیاری از منتقدان و نیز مخالفان رژیم نیز با استفاده از گفتمانها و توجیهات خاصی، به اهمیت رعایت اصل استقلال، هم در مبارزه و هم دراهداف، خدشه وارد کرده اند. اینگونه، اصل راهنمای «استقلال» که اصل راهنمای «آزادی» تنها در کنار آن معنی پیدا می کند و در واقع مکمل یکدیگر و دو روی یک سکه می باشند، به کناری گذاشته شده است و البته نتیجه آن، شکست جنبشهایی است که فقط در راستای «آزادی» انجام می شود. از جمله این که هرگاه اصل استقلال به حاشیه رانده شود، خلاء ایجاد شده را هیچ چیز جز «اصل راهنمای وابستگی» نمی تواند پر کند. اینگونه بود که جنبش عظیم انقلابی «زن، زندگی، آزادی» را رسانه ها و سازمانها و شخصیت های وابسته، از طریق «توئیت گیت» و «وکالت گیت» و «پیمان مهسا گیت» سعی در مصادره آن کرده و اینگونه از اصلی ترین دلایل فروکش کردن این جنبش انقلابی شدند.

mokhalef.jpgجناب دکتر منصورنژاد در نوشتار بالا، دست به مقایسه‌ای کلی و درهم، میان دو نسل انقلاب و جنگ و نسل کنونی که آن را نسل زِد (Z) می‌نامد، می‌زند، بی آنکه نیروها و لایه‌های متفاوت آن‌ها را از هم تفیک کند. بدتر از آن اینکه، او در این قیاس، فقط نیرو و جریان غالبِ به اصطلاح "حزب الهی ها" را ملاک سنجش خود قرار می‌دهد و بدین گونه، "همه" را یکسان می‌بیند و یکسان داوری می‌کند؛ در حالی که چه در انقلاب و چه در جنگ، نیروها و جریان‌های بسیار متفاوت و حتی متناقضی در کنار هم حضور داشته‌اند که در عین حالی که برای هدف مشترکی (ایران) می‌کوشیدند، اهداف متفاوت و خاص خود را هم داشتند. چه در انقلاب و چه در جبهه‌های جنگ، همه گونه گرایش و تفکر یافت می‌شد: از کمونیست‌ها گرفته تا مسلمانان حزب اللهی و غیر حزب اللهی؛ از زرتشتی گرفته تا مسیحی و بهایی و از فارس و عرب گرفته تا کرد و لر و آذری و بسیاری لایه‌ها‌ی دیگر اجتماعی. اما آنچه که در این میان و در ظاهر و جلوی صحنه غالب بود، "مذهبیت" و "اسلامیت" بود که به دلیل سلطه‌ی روحانیت بر اریکه‌ی قدرت و در دست داشتن رسانه‌های گروهی، بر جامعه تحمیل شده و دیگر صداها و چهره‌ها را خاموش کرده بود.

mbbanner.jpgمرضیه برومند پس از انتشار خبری مبنی بر تشکیل پرونده قضایی برای خودش و رضا بابک بابت حاشیه‌ای در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر متنی را منتشر کرد.

مرضیه برومند پس از انتشار خبری مبنی بر تشکیل پرونده قضایی برای خودش و رضا بابک بابت حاشیه‌ای در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر متنی را منتشر کرد.

این کارگردان با انتشار عکسی از پشت صحنه سریال آرایشگاه زیبا که در آن حمید جبلی، رضا بابک و زنده یاد مرتضی احمدی هم دیده می‌شوند در صفحه مجازی خود نوشته است: «شاید بهتر بود برای نشان دادن محبتم به دوست و همکار عزیزم رضا بابک از واژه مناسب‌تری استفاده می‌کردم؛ همانطور که بهتر بود در مراسم تشییع زنده یاد مهرجویی (و حاشیه‌های عجیبش) حواسم را جمع می‌کردم تا ناخواسته عبارت جنگ را به جای محکوم کردن آنچه بر مردم شریف و مظلوم فلسطین رفت به کار نبرم.

اکنون ضمن تاکید بر مواضع پیشینم، صراحتاً اعلام می‌کنم که با افتخار دست همه همکارانم را اعم از خانم یا آقا بابت یک عمر همکاری شرافتمندانه، سالم و به دور از هرگونه شائبه جنسیت‌زدگی همچنان می‌فشارم و از صمیم قلب دوستشان دارم.»

mb.jpgبرومند در حالی این پست را منتشر کرده است که عصر امروز معاون اول رئیس جمهور و سخنگوی دولت به سینمای رسانه جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در مرکز همایش‌های برج میلاد آمدند و در پاسخ به سوال‌هایی که درباره تشکیل این پرونده قضایی مطرح شد، از نگاه پدرانه قوه قضاییه گفتند و تاکید کردند که دولت برای رفع این مسئله پیگیری‌های لازم را انجام می‌دهد.

همچنین یادآوری می‌شود که آنچه مرضیه برومند در متن خود به مراسم تشییع داریوش مهرجویی اشاره کرده، به سخنرانی او در آن مراسم به عنوان مدیرعامل وقت خانه سینما برمی‌گردد؛ جایی که بعد از سخنرانی‌اش اعتراض‌های زیادی پیش آمد و او پس از مدتی به احترام هنرمندان و افکار عمومی متنی را منتشر کرد که در بخشی از آن با اشاره به مرور صحبت‌هایش در مراسم تشییع از جمله جایگاه داریوش مهرجویی، فیلمسازان جوان و قدر دانستن استعدادهای درخشان نوشته بود: «در آن مراسم گفتم، ما همه، مردم این سرزمین هستیم، به مردم و کشورمان عشق می‌ورزیم و به همین دلیل مانده‌ایم و ترک وطن نکرده‌ایم. در آنجا ناگهان به یاد فجایع غزه افتادم، می‌خواستم بگویم اگر رفتار مسئولین با هنرمندان و آثارشان جز این بود که متاسفانه هست، بدون شک آن‌ها هم آنچه را که در دل داشتند به زبان می‌آوردند، حوادث غمبار غزه و آنچه را که سال‌هاست بر ملت بی‌پناه فلسطین می‌گذرد محکوم و در آثارشان ثبت می‌کردند، اما متاسفانه به اشتباه واژه جنگ را به کار بردم.»

خامنه ای و مذاکره مستقیم با آمریکا و دونالد ترامپ

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، در پیامی در شبکه اجتماعی «تروث سوشیال» تأکید کرد که خواهان «یک ایران بزرگ و موفق» است، اما تسلیحات هسته‌ای نباید بخشی از این آینده باشد

:::

در همین زمینه:

عارف: دیدار پزشکیان با ترامپ در دستور کار نظام نیست

ایران وایر - محمد رضا عارف، معاون اول رییس جمهور ایران به اظهارات تازۀ دونالد ترامپ دربارۀ تمایل به گفت‌وگو با رییس جمهور ایران واکنش نشان داد و گفت دیدار و مذاکره با ترامپ در دستورکار نظام قرار ندارد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، عارف، روز چهارشنبه ۱۷ بهمن در پاسخ به سوالی درباره اعلام آمادگی ترامپ برای دیدار با پزشکیان عنوان کرد: «دیدار دو انسان غیرممکن نیست ولی امروز دیدار و مذاکره در دستورکار نظام نیست.»

عارف همچنین درباره اظهارات ترامپ که گفته نمی خواهد ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد گفت: «اگر ترامپ می‌گوید که ایران نباید وارد مسیر سلاح هسته‌ای شود، باید بگوییم که فتوا داریم اما استفاده صلح آمیز از این فناوری را دنبال می‌کنیم.»

اشاره معاون اول رییس جمهور ایران به فتوایی از سوی علی خامنه‌ای است که ساخت سلاح هسته‌ای را «حرام» اعلام کرده است. فتوایی که دولت‌های غربی با تردید به آن نگاه می‌کنند.

رئیس‌جمهور آمریکا روز ۱۶ بهمن پس از صدور یادداشتی برای احیای «فشار حداکثری» بر ایران، گفت که دستور او در این زمینه بسیار سختگیرانه است، اما مایل به دیدار با رئیس‌جمهور ایران است تا تهران را ترغیب کند دست از تلاش برای رسیدن به سلاح هسته‌ای بردارد.

رئیس‌جمهور آمریکا تأکید کرد ایران نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد و افزود حق ما است که از فروش نفت ایران جلوگیری کنیم.

مسعود پزشکیان، رییس جمهوری، در واکنش به دستور ترامپ گفت: «آمریکا می‌گوید ما تحریم می‌کنیم، اما اگر ما همین منابع خود را مدیریت کنیم و با همسایگان خود درست کار کنیم و تعامل داشته باشیم مگر می‌شود کشوری که ۱۵ دوست و کشور همسایه دارد به این راحتی تحریم کرد؟»

او گفت: «خیال کرده‌‍‌اند همه چیز ما به نفت وابسته است و می‌خواهند جلو آن را بگیرند، اما برای ما و مردم ما مسیرهای بسیار زیادی وجود دارد.»

محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، نیز به این اظهارات آقای ترامپ واکنش نشان داد و ارتباط کاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را «نشانه‌ای دیگر دال بر صلح‌آمیز بودن» برنامۀ هسته‌ای ایران دانست.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز گزارش‌ها درباره تلاش تهران برای ساخت تسلیحات هسته‌ای را «یک دروغ بزرگ» خواند و گفت چنانچه کسی به دنبال اطمینان نسبت به این موضوع باشد «به‌سادگی» قابل حصول است.

IMG_8442.pngفهرست فرامین اجرایی پرزیدنت ترامپ، فهرست بلند بالایی ست که چند وزیر امریکا را سخت درگیر می کند و دستگاه های مختلف سیاسی و اقتصادی و امنیتی امریکا را به انجام کارهایی دشوار و پیچیده مشغول می دارد. علاوه بر این، فشار این فرامین که اغلب با تحریم های شدید همراه است مردم ایران را که طبیعی ترین و اصلی ترین مخالفان حکومت نکبت اسلامی و دوست امریکا و اسراییل هستند تحت فشار غیر قابل تحملی قرار می دهد.

البته مشاوران رییس جمهور امریکا و مسوولان سیاسی و برنامه ریزان دولت او قطعا بر اساس اطلاعات و پیش بینی های مطالعه شده این فرامین را تنظیم کرده اند ولی از دیدگاه خیلی خیلی ساده تر ولی بسیار بسیار موثر تر، یک عمل مشخص می تواند جای تمام این فرامین را پُر کند و آن فرمان سقط کردن و از میان بردن شخص علی خامنه ای ست.

این که ترامپ گفته است حاضر به گفت و گو با همتای ایرانی خود است این نگاه ناشی از ساده انگاری یا حتی بی اطلاعی او از نظام سیاسی ایران است. پرزیدنت ترامپ هیچ همتایی در جمهوری نکبت اسلامی ندارد و همتای اسمی او فردی ست بی بو و بی خاصیت و مشنگ که حیات و ممات اش در دست سدعلی خامنه ای و دار و دسته ی زنجیری اوست و این که مثلا پزشکیان یک روز با ترامپ ملاقات کند و بر سر مسائلی با او به توافق برسد این موجب خنده و تمسخر حتی عوام ایرانی ست.


با از سر راه برداشته شدن خامنه ای، نه امثال قاسم سلیمانی، و نه امثال پزشکیان «قطعا» تکانی در فضای سیاسی ایران به وقوع خواهد پیوست. نمی توان گفت و پیش بینی کرد که اوضاع بهتر خواهد شد، ولی چون جمهوری اسلامی و تصمیمات و عملکردهای خانمان بر انداز و جهان سوز او متکی و قائم به تنها و تنها این شخص روان پریش عقل از دست داده است، لذا «ممکن است» با از میان برداشته شدن او، گشایشی در کارها ایجاد شود و مردم ایران و جهان، از خرابکاری های این فرد مجنون رهایی یابند.

ای کاش پرزیدنت ترامپ در کنار این فرامین سیاسی که به درد پشت ویترین می خورد، فرمان از سر راه برداشتن این موجود خبیث را هم به صورت پنهان صادر کند.

trumpkham.jpgواشینگتن پست: تصمیم ترامپ برای قطع کمک‌های خارجی آمریکا با استقبال حکومت ایران مواجه شده

ایران اینترنشنال - روزنامه واشینگتن‌پست گزارش داد تصمیم دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، برای توقف کمک‌های خارجی ایالات متحده با استقبال جمهوری اسلامی و رسانه‌های وابسته به آن روبه‌رو شده است.

واشینگتن پست، چهارشنبه ۱۷ بهمن، نوشت در چارچوب این تصمیم دولت آمریکا، حمایت مالی از فعالان دموکراسی‌خواه و مخالفان جمهوری اسلامی متوقف شده؛ موضوعی که خشنودی مقام‌ها و رسانه‌های وابسته به حکومت ایران را به دنبال داشته است.

ایرنا، خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی، ۱۰ بهمن، در مطلبی با استقبال از سیاست دولت جدید آمریکا برای تعلیق کمک‌های خارجی خود نوشت این تصمیم ترامپ نگرانی «اپوزیسیون و معارضین خارج‌نشین» را برانگیخته است.

ایرنا این رویکرد واشینگتن را یکی از «سیگنال‌های ترامپ برای مذاکره» با تهران برشمرد و اضافه کرد: «اگر در حوزه ایران این حمایت‌های مالی کاهش یابد یا به گونه‌ای تخصیص داده شود که مانع از تنش بیشتر میان دو کشور ایران و آمریکا شود، به‌طور مشخص بخشی از فشارها علیه کشورمان را کاهش خواهد داد.»

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز ۱۵ بهمن دولت جو بایدن را به‌دلیل حمایت از فعالان مخالف حکومت ایران مورد انتقاد قرار داد و تصمیم ترامپ برای تعلیق کمک‌های خارجی را «معنادار» خواند.

بقایی افزود: «آمریکایی‌ها گفتند که آمریکا صندوق خیریه نیست و این معنادار است. این منابع مالی در واقع دستمزد به‌ازای خدمات بود و این موضوع نشانه روشن و گواهی از سیاست مداخله‌جویانه آمریکا، به‌طور مشخص دولت بایدن، در امور داخلی ایران است.»

ترامپ اول بهمن در نخستین روز از دوره ریاست‌جمهوری خود، با صدور یک فرمان اجرایی کمک‌‌های خارجی ایالات متحده را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورد تا کارآیی و همسویی آن‌ها با سیاست «اول آمریکا» مورد بررسی قرار گیرد.

«اول آمریکا» شعار و گفتمانی است که ترامپ در دوران پیشین حضور خود در کاخ سفید آن را ترویج داد. هدف این گفتمان تمرکز بر مسائل داخلی آمریکا، میهن‌پرستی و عدم مداخله مستقیم در مناقشه‌های بین‌المللی عنوان شده است.

ایران‌اینترنشنال هشتم بهمن گزارش داد تصمیم ترامپ موجی از نگرانی را در میان فعالان ایرانی برانگیخته است. آن‌ها بیم دارند که این اقدام، برنامه‌های مرتبط با ایران را تحت تاثیر قرار دهد و موجب شود جمهوری اسلامی دسترسی شهروندان به اطلاعات را بیش از پیش محدود کند.

موضع مشترک رسانه‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب

واشینگتن پست در ادامه مطلب خود به عکس‌العمل روزنامه‌های «محافظه‌کار» در ایران به تصمیم دولت ترامپ برای قطع کمک‌های خارجی اشاره کرد و به‌طور مشخص به واکنش روزنامه همشهری، ارگان مطبوعاتی شهرداری تهران، پرداخت.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

همشهری، ۱۱ بهمن، با تکرار ادبیات مقام‌های جمهوری اسلامی، مخالفان حکومت را «فعالان ضد انقلاب» خواند و نوشت سیاست ترامپ در خصوص تعلیق کمک‌های خارجی «نشان‌دهنده ناامیدی کارفرما از کارآمدی اقدام‌ها و فعالیت‌های معاندان علیه جمهوری ‌اسلامی» است.

همشهری افزود مخالفان جمهوری اسلامی برای آغاز به کار ترامپ در کاخ سفید «لحظه‌شماری» می‌کردند اما «یکباره با غافل‌گیری قطع بودجه از سوی کارفرما مواجه شدند».

trump.jpgرادیو فردا - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، گفت که پس از اسکان فلسطینی‌ها در مناطق دیگری به جز نوار غزه، آمریکا کنترل این منطقه را بر عهده بگیرد و آن را از نظر اقتصادی توسعه دهد، پیشنهادی که با سیاست چندین دهه‌ای واشینگتن در قبال جنگ اسرائیل و فلسطین در تعارض است.

آقای ترامپ پیشنهاد غافلگیرکننده خود را روز سه‌شنبه ۱۶ بهمن در نشست خبری مشترکی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در کاخ سفید مطرح کرد.

این پیشنهاد ساعتی پس از دیگر پیشنهاد شوکه‌کننده او ارائه شد که بر اساس آن خواستار اسکان فلسطینی‌های غزه در کشورهای همسایه شده و نوار غزه را «یک مخروبه» خوانده بود.

دونالد ترامپ به خبرنگاران گفت: «ایالات متحده نوار غزه را تصرف خواهد کرد و روی آن کار می‌کنیم. ما مالک آنجا می‌شویم و مسئول خنثی کردن تمام بمب‌های خطرناک عمل‌نکرده و دیگر تسلیحات در آن خواهیم بود.»

وی افزود: «اگر لازم باشد، همین کار را می‌کنیم. ما آنجا را تصرف می‌کنیم و توسعه‌اش می‌دهیم. هزاران هزار شغل به وجود می‌آوریم و در این صورت تبدیل به جایی می‌شود که تمام خاورمیانه به آن افتخار خواهند کرد.»

رئیس‌جمهور ایالات متحده سپس در پاسخ به این سئوال که چه کسانی آنجا زندگی خواهند کرد، گفت که خانه «مردم جهان» خواهد شد.

بنیامین نتانیاهو نیز گفت که ترامپ با «طرح ایده‌های تازه خارج از چارچوب‌های معمول» نشان می‌دهد که می‌خواهد تفکرات مرسوم را به چالش بکشد.

خبرگزاری رویترز می‌نویسد که اما آقای ترامپ به این سئوال پاسخ مستقیم نداد که ایالات متحده چگونه و تحت چه اختیاراتی می‌تواند نوار غزه را تصرف و آنجا را برای طولانی مدت اشغال کند.

رئیس‌جمهور ایالات متحده اظهار داشت: «نظر من بر مالکیت طولانی مدت است که طی این مدت ثبات فوق‌العاده‌ای را در این منطقه خاورمیانه حاکم کنیم.» وی سپس عنوان کرد که در این‌باره با رهبران منطقه صحبت کرده و آنها از چنین ایده‌ای حمایت کرده‌اند.

کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل گزارش داد که بنیامین نتانیاهو در دیدار با دونالد ترامپ در آمریکا یک پیجر طلایی و یک پیجر معمولی به‌عنوان هدیه به او داد. ترامپ در واکنش گفت «این یک عملیات بزرگ بود» و سپس، تصویری از خود و نتانیاهو با متن «برای بی‌بی، یک رهبر بزرگ» به او هدیه داد.

در پیام روی پیجر آمده است: «با هر دو دست فشار دهید» و بر روی پلاک نوشته شده: «به رئیس جمهور دونالد جی ترامپ، بزرگترین دوست و بزرگترین متحد ما، نخست وزیر-بنیامین نتانیاهو»

pagerlarge.jpg

اردوغان در یک چیز تبحر دارد

| No Comments

نان را به نرخ روز میخورد؟

erdoganlarge.jpg

enghelab.jpgایران وایر - «فائزه هاشمی»، فعال سیاسی و دختر «اکبر هاشمی رفسنجانی»، اخیرا در یک فایل ‌صوتی که نسخه‌ای از آن نیز در اختیار «ایران‌وایر» قرار گرفته، در پاسخ به پرسشی درباره ضرورت انقلاب در ایران می‌گوید: «این روزها بسیاری درباره این که آیا انقلاب برای کشور ما ضروری است یا شرایط آن محیا است بحث می‌شود، من خیلی با انقلاب همراه نیستم. یادم نمی‌آید در تاریخ گزارشی از یک انقلاب آمده باشد و وضعیت بعد از انقلاب بهتر شده باشد.»

او می‌گوید که الان که دوره انقلاب‌ها گذشته است و ابزارها و شرایط دیگری فراهم است که می‌توان نارضایتی‌ها را نشان داد : «مثلا با نافرمانی مدنی و اعتصاب می‌توانیم نارضایتی را نشان دهیم. چند روز پیش در واکنش به شرایط اقتصادی و بالا رفتن قیمت ارز اعتصاب صورت گرفت. به نظر من می‌شود همه این راه‌ها را رفت.»

فائزه هاشمی پیش از این که سوالی از او پرسیده شود، می‌گوید: «البته نمی‌گویم در ایران این راه‌ها را نرفته‌ایم اما یک جوری سرکوب شده، بی‌جواب مانده و نتیجه‌ای را که می‌خواهیم نگرفته‌ایم، اما با این حال من فکر نمی‌کنم انقلاب یک راه موثر و پدیده مثبت باشد و معتقدم حتما بعدش وضعیت بدتر خواهد شد. چون به نظرم همیشه انقلاب‌ها با هیجان‌ها و احساسات همراه است تازه اگر اسم بی‌عقلی روی آن نگذاریم. در چنین شرایطی طبیعتا تصمیم درست و منطقی صورت نمی‌گیرد.»

فائزه هاشمی سپس نقبی به انقلاب ۵۷ که این روزها حامیان حکومت چهل‌وششمین سالگرد پیروزی آن را جشن می‌گیرند، می‌زند: «من هنوز به آن‌جا نرسیده‌ام که بگویم انقلاب ۵۷ ناموفق بود. به‌نظرم انقلاب موفق بود و پایه‌هایش هم درست بود ولی خب متاسفانه بعدش راه اشتباه رفت. البته تا یک جاهایی هم خوب آمدیم از ده سال اول بگذریم که طبیعتا عوارض انقلاب است که ما جنگ هم داشتیم و یک‌سری محدودیت‌ها فراهم کرده بود اما پس از آن، ما دوره آقای هاشمی و آقای خاتمی را داریم که به‌نظرم ریل‌گذاری مناسب بود. نمی‌گویم همه‌چیز عالی بود اما مسیر درست انتخاب شده بود و سیاست‌ها درست بود.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

به اعتقاد این فعال سیاسی با آمدن «محمود احمدی‌نژاد» روی کار همه‌چیز «به قهقرا» رفته است: « متاسفانه با آمدن آقای احمدی‌نژاد همه چیز به سمت قهقرا رفت الان هم داریم تاوان دوره احمدی‌نژاد و ادامه آن را پس می‌دهیم.»

او البته توضیح می‌دهد که منظورش از الان در طول این بیست سال اخیر است: «چون الان اعتقاد دارم با آمدن پزشکیان یک تغییرات خیلی خیلی کوچکی ایجاد شده است.»

فائزه هاشمی، فرضیه‌ای هم دارد. این‌که ریاست جمهوری پزشکیان سناریوی علی خامنه‌ای بوده است: «چون به نظرم آقای خامنه‌ای به این‌جا رسیده که باید تغییراتی انجام شود. به هر حال ورشکستگی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را داریم. ماهیت شرایط الان ما یک ماهیت متلاشی‌شده است. درست است که این نظام شکلی متلاشی نشده، اما به لحاظ محتوا خیلی با متلاشی فرقی نمی‌کنیم.»

او می‌گوید که شرایط منطقه مثل سقوط اسد، آتش‌بس لبنان و غزه و ... همین‌طور آمدن آقای ترامپ را به وضعیت متلاشی حکومت اضافه کنید: «این شرایط می‌تواند اگر منطقی در کار باشد، لجبازی نباشد و نخواهیم بگویم مرغ یک پا دارد. می‌تواند شرایط را برای تغییرات اساسی و ساختاری فراهم کند.»

فائزه هاشمی برگزاری یک رفراندوم را به‌عنوان شروع این تغییرات ساختاری پیشنهاد می‌دهد: «اگر آقای خامنه‌ای موافقت کند، می‌توان رفراندم برگزار کرد. قانون اساسی هم اجازه برگزاری رفراندم را داده و اتفاقا این شرایط از لحاظ قانونی شرایطی است که باید رفراندوم برگزار شود. شاید اکثریت اصلا حکومت دینی را نخواهند و به جمهوری رضایت بدهند و آن را برای توسعه و پیشرفت مثبت بدانند. اگر رفراندوم که در چند زمینه برگزار شود، تکلیف معلوم می‌شود، قانون اساسی بازنگری می‌شود.»

او در پایان ضمن اشاره به این‌که جمهوری اسلامی در حال حاضر هم در سایت خارجی و هم در داخل کشور وضعیت متزلزلی دارد، این زمان را یک نقطه عطف و فرصت برای برگزاری رفراندم و تغییرات اساسی می‌داند و می‌گوید: «از این وضعیت منفی که در سیاست داخلی و خارجی داریم می‌توانیم به عنوان نقطه عطف برای تغییر ریل استفاده کنیم.»

nav2banner.jpgسپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران روز پنجشنبه ۱۸ بهمن (ششم فوریه) از نخستین ناو پهپادبر این کشور در آب‌های خلیج فارس رونمایی کرد

یورونیوز - به گزارش رسانه‌های دولتی، این ناو که «شهید بهمن باقری» نام دارد، یک کشتی تجاری بوده که طی دو سال و نیم گذشته به یک ناو پهپادبر تبدیل شده است. علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه، در مراسم رونمایی این خبر را اعلام کرد.

وی این ناو را «یکی از بزرگترین پروژه نظامی دریایی» در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواند و افزود که این شناور علاوه بر حمل پهپاد و بالگرد، قابلیت شلیک موشک‌های دوربرد را نیز دارد.

این ناو همچنین به تجهیزات جنگ الکترونیک مجهز شده و می‌تواند تا یک سال در دریا باقی بماند. به گزارش خبرگزاری رسمی ایرنا، این شناور ظرفیت حمل ۶۰ فروند پهپاد را دارد.

در این مراسم، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه تأکید کرد که ایران به دنبال تهدید هیچ کشوری نیست، اما «در برابر تهدید هیچ قدرتی نیز سر تسلیم فرود نخواهد آورد.» فرمانده‌ کل سپاه به روابط با کشورهای همسایه اشاره و بر اصل تعامل و امنیت مشترک تاکید و تصریح کرد: «تقویت تعاملات با کشورهای همسایه موجب افزایش امنیت در منطقه خواهد شد.»

او همچنین اعلام کرد که «ایران با هیچ کشور و دولتی که به رسمیت می‌شناسد سر جنگ ندارد.»

محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز که در این مراسم حضور داشت، این ناو را «یک پایگاه دریایی چند منظوره» توصیف کرد که می‌تواند به‌طور خودکفا در آب‌های جهان فعالیت کند.

این رونمایی چند روز پس از آن انجام شد که ایران از یک موشک بالستیک جدید با برد ۱۷۰۰ کیلومتر رونمایی کرد. در مراسم معرفی این موشک، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران نیز حضور داشت.

003.jpg

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ خورشیدی و قطع روابط ایران و آمریکا - که تا پیش از آن، مهم‌ترین تأمین‌کننده تسلیحات ایران بود - تهران برنامه‌ای پیشرفته برای توسعه موشک‌ها و پهپادهای خود را دنبال کرده است.

رونمایی از این ناو در جریان دهه فجر صورت گرفت؛ دوره‌ای ۱۰ روزه که هرساله به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران و کنار رفتن حکومت پهلوی که یکی از متحدان آمریکا در منطقه به حساب می‌آمد، برگزار می‌شود.

nabavi.jpgبهزاد نبوی در گفتگوی با خبرگزاری نور نیوز (نزدیک به شورای عالی امنیت ملی ایران):

- زمانی که صدای ملت دیر شنیده می شود

- وقتی انقلاب شد وضع اقتصادی هیچ بد نبود

بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به وبسایت نورنیوز گفت که استبداد عامل انقلاب است و افزود: «زمان انقلاب ۱۳۵۷ وضع اقتصادی کشور بد نبود.» او افزود: «مردم گرسنه سراغ انقلاب نمی‌روند، ممکن است شورش کنند. عوامل اقتصادی عامل اصلی انقلاب نیست.»

چریک پیر در گفت و گو با نورنیوز: بهزاد نبوی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، به وبسایت نورنیوز گفت که استبداد عامل انقلاب است و افزود: «زمان انقلاب ۱۳۵۷ وضع اقتصادی کشور بد نبود.» او افزود: «مردم گرسنه سراغ انقلاب نمی‌روند، ممکن است شورش کنند. عوامل اقتصادی عامل اصلی انقلاب نیست.»



بهزاد نبوی در گفتگوی با نور نیوز: وقتی صدای ملت دیر شنیده می شود

اشتباهات شاه در مواجهه با جریان انقلاب، جنبه های گوناگونی داشت. یکی از مهم ترین اشتباهات پهلوی، اعلام دیرهنگام شنیدن صدای انقلاب مردم بود.



بهزاد نبوی ضمن توجه به این موضوع، نگاهی ارزیابانه به میراث انقلاب اسلامی هم دارد.

بهزاد نبوی ریشه انقلاب را چطور تفسیر میکند؟!





در ریشه یابی سقوط سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. مهندس بهزاد نبوی، در گفت وگوی اختصاصی با نورنیوز، ضمن تاکید بر تأثیرگذار بودن عوامل اقتصادی و فرهنگی و بین المللی دوره قبل از انقلاب ، عامل تعیین کننده را «استبداد» شاه می داند، چیزی که مردم را از اصلاح و بهبود مسالمت‌آمیز رژیم شاه و امور ناامید کرد.


۴۶ سال پس از انقلاب در بهمن ۵۷, هنوز شطرنج روایت ها از دلایل این رخداد دوران ساز به پایان نرسیده است.

بهزاد نبوی، از مبارزان انقلابی که با ۲۸ سال سابقه مبارزه با رژیم ستم شاهی به "چریک پیر" شهرت دارد در گفت وگو با نورنیوز ، روایت خود را از رازها و ریشه های انقلاب ۵۷ مطرح کرده است.

اولین تجربه بازداشت

| No Comments

nasiri.jpgمهدی نصیری

دو شب پیش برای اولین بار در زندگی ام بود که توسط نهادی انتظامی یا قضایی بازداشت می شدم.

در انقلاب ۵۷ که اکنون فاجعه ۵۷ اش می دانم، با وجود نوجوانی بسی فعال بودم، از شرکت در تظاهرات تا پخش اعلامیه و دیوار نویسی. شهربانی و ساواک کاملا از فعالیتهایم مطلع بودند اما به دلیل رعایت احترام پدرم که مجتهد شهر و البته غیر انقلابی و مخالف انقلاب بود، مرا دستگیر و بازداشت نمی کردند.

باری در تظاهراتی دستگیر شدم اما پلیس مرا به ‌درب منزل آورد و تحویل پدر داد و البته موقع دستگیری با کلت رولور بر پشت دستم کوبید.

بازداشت اخیر اولین تجربه بود و البته مدت‌هاست که پی آن را به تنم مالیده بودم.

بازدید از طوس و آرامگاه فردوسی سالها در ذهنم بود اما رخ نداد. بالاخره به اتفاق فرشته خانم راهی طوس شدیم. محوطه آرامگاه و اطراف آن دلپذیر بود.

جمع زیادی از دانش آموزان و نوجوانان به صورت گروهی آمده بودند که اقدام جالبی است.

ابتدا آرامگاه و بخش‌های مختلف آن را دیدیم و سپس به دیدار مقبره استاد موسیقی سنتی ایران محمد رضا شجریان رفتیم.

در پایان اقدام به ضبط ویدئویی که بهانه دستگیری و جنجال برانگیز شد، پرداختیم. و این در حالی بود که اغلب در حال عکاسی و فیلمبرداری بودند و این حرف برخی مقامات مشهد که فلانی اقدام به کاری ممنوع و خلاف قانون کرده بوده، بسیار عجیب است. عجیب تر از آن دروغ خبرگزاری فارس مبنی بر شعار دادن من در جمع بازدید کنندگان بود.

پس از بازدید از آرامگاه و گرفتن ویدئو که به دلیل سر و صدای ماشین چمن زن ناتمام ماند، از محوطه آرامگاه خارج و به طرف تاکسی به راه افتادیم.

صد متری دور شده بودیم که سه تن مامور حفاظت بی سیم به دست به سراغ من که شناخته بودنم آمدند. یکی گفت شما می روید جاهای مختلف ویدئو می گیرید، اینجا هم ویدئو گرفتید؟ چه گفتید در ویدئو؟ گفتم والا همه از محاسن نظام گفتم!! البته از رضا شاه هم كه این آرامگاه را ساخته گفتم!

این سخن من آنان را خوش نیامد. یکی از آنها گفت موبایل‌تان را ببینم. گفتم: نیروی ضابط هستید؟ حکم قضایی داربد؟ یکی از ۳ مامور کارت ضابط قضایی بودنش را نشان داد. هر چند او همچنان حق نداشت موبایل من را چک کند، چون دخالت این گونه ای ضابط فقط در صحنه وقوع جرم مشهود، مجاز است، در حالی که من جرمی مرتکب نشده بودم.

dtza.jpgحداکثر فشار!

احمد زیدآبادی

پیش از این هم نوشته‌ام که اعلام رویکرد دولت ترامپ در برابر جمهوری اسلامی، برای مقام‌های ایرانی شوکه‌کننده خواهد بود!

به نظرم او نهایت سختگیری را در پیش خواهد گرفت.

اظهارنظری از محمود واعظی رئیس دفتر آقای روحانی در زمان ریاست جمهوری‌اش دیدم که ترامپ را از تصمیم به خروج از برجام پشیمان دانسته بود.

اظهارات رسمی ترامپ اما نه فقط چنین چیزی را نشان نمی‌دهد، بلکه اشاره‌های موذیانۀ او حکایت از برنامه‌ای حداکثری از انواع فشارها علیه تهران را دارد. فرصت توافق با دولت بایدن از دست رفت و اینک به نظر می‌رسد توفان سهمگینی در راه باشد!

:::

رادیو فردا - یک مقام آمریکایی می‌گوید که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، روز سه‌شنبه ۱۶ بهمن دستور اجرای دوبارهٔ سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را صادر خواهد کرد.

خبرگزاری رویترز به نقل از این مقام نوشته که دستور یاد شده با هدف مسدود کردن همه راه‌های دستیابی ایران به سلاح اتمی و مقابله با «نفوذ بدخواهانه» این کشور صادر می‌شود.

بر اساس این گزارش، دستور آقای ترامپ به وزیر خزانه‌داری آمریکا مأموریت می‌دهد «فشار اقتصادی حداکثری» بر ایران را اعمال کند که شامل تحریم‌ها و اجرای مکانیسم‌هایی برای مجازات کسانی است که از تحریم‌های موجود تخطی می‌کنند.

این مقام همچنین می‌گوید دولت ترامپ در بخشی از تلاش برای فشار حداکثری بر ایران کارزاری «با هدف به صفر رساندن صادرات نفت ایران» پیاده خواهد کرد.

به گفته همین مقام آمریکایی، نمایندگان ایالات متحده در سازمان ملل با همکاری شرکای کلیدی خود «کامل کردن سازوکار ماشه برای تحریم‌های بین‌المللی و محدودیت‌ها بر ایران» را دنبال خواهند کرد.

تروئیکای اروپایی شامل سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان ماه دسامبر گذشته به شورای امنیت سازمان ملل گفتند در صورت لزوم آمادگی دارند «مکانیسم ماشه» برای بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را فعال کنند تا مانع از دستیابی تهران به سلاح هسته‌ای شوند.

بر اساس توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ موسوم به «برجام»، قطعنامه‌ای در شورای امنیت سازمان ملل صادر شد که تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را لغو کرد.

طرف‌های غربی برجام تا اکتبر سال جاری میلادی فرصت دارند از مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریم‌ها استفاده کنند.

دستور رئیس‌جمهور ایالات متحده سیاست‌های سختگیرانه این کشور علیه ایران را که دونالد ترامپ در دورهٔ اول ریاست‌جمهوری خود اجرا کرد، احیا می‌کند.

آقای ترامپ دولت جو بایدن را متهم کرده بود که طی چهار سال اخیر موضع آمریکا در برابر ایران را تضعیف کرده است.

مقام‌های ایرانی ادعا می‌کنند سیاست فشار حداکثری در دورهٔ اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ شکست خورده است،‌ با این حال اغلب آن‌ها اذعان کرده‌اند که تحریم‌های شدید آمریکا بر وضعیت اقتصادی ایران تاثیر منفی گذاشته است.

در پی اعمال تحریم‌های نفتی آمریکا علیه تهران در دور قبلی ریاست‌جمهوری آقای ترامپ، صادرات روزانه نفت ایران طی تنها دو سال از ۲.۵ میلیون بشکه به زیر ۳۵۰ هزار بشکه سقوط کرد.

با روی کار آمدن دولت جو بایدن و تغییر فشار تحریم‌ها، صادرات روزانهٔ نفت ایران هر سال با جهش چشمگیری مواجه شد و در سپتامبر پارسال به رکورد ۱.۸۵ میلیون بشکه در روز طی پنج سال گذشته اوج گرفت.

لحظاتی بعد از اعلام خبر آماده شدن دولت ترامپ برای احیای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، نرخ دلار حدود هزار تومان جهش کرد و به مرز ۸۵ هزار تومان رسید.

تصمیم دولت ترامپ برای فشار حداکثری بر ایران در حالی است که رئیس‌جمهور آمریکا روز سه‌شنبه با نخست‌وزیر اسرائیل در کاخ سفید دیدار می‌کند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس انتظار می‌رود رهبران دو کشور علاوه بر صحبت درباره مراحل بعدی آتش‌بس در غزه و عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی، درباره نگرانی‌ها از برنامه هسته‌ای ایران نیز مذاکره کنند.

rfi.jpgعلیرضا مناف زاده - رادیو بین المللی فرانسه

درهفته‌ای که گذشت، کارشناسان فرانسوی نیز در چند نشریۀ معتبر مانند لوموند، تریبونِ ژنو و لاکروا از احتمال آشوب و خیزش مردمی در ایران و حتی پایان نزدیک حکومت اسلامی سخن گفتند. تحلیل‌های کارشناسانۀ آنان معمولاً بر نتایج پژوهش‌های میدانی و آمارهای معتبر استوار است که بیشتر وقت‌ها همکاران ایرانی‌شان در داخل کشور در اختیار آنان قرار می‌دهند

نظام‌های سیاسی در دوره‌‌هایی از حیاتشان ممکن است دچار بحران شوند و برای آنکه بتوانند به حیات خود ادامه ‌دهند ناگزیرند چاره‌ای بیندیشند، وگرنه دیر یا زود با خطر آشفتگی و گاه حتی فروپاشی رو به رو می‌شوند. اما جمهوری اسلامی از آغاز هستی‌اش تاکنون همواره با انبوهی از بحران‌‌ها زیسته است، چنان که بعضی از کارشناسان تا همین چندی پیش بر این عقیده‌ بودند که این رژیم، رژیمی به ذات بحران‌زاست و گویا جز با بحران‌آفرینی و زیستن در بحران نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

اما امروز اوضاع به کل تغییر کرده است. یکی از اهرم‌های بحران‌آفرینی جمهوری اسلامی در منطقه پیش از حملۀ ۷ اکتبر حماس به جنوب اسرائیل، نیروهای نیابتی آن بود که روی هم رفته «محور مقاومت» نامیده می‌شدند. تا همین چندی پیش رهبران جمهوری اسلامی از «محور مقاومت» زیر عنوان عامل تعیین کننده در «عمق راهبردی» یا «عمق استراتژیک» یاد می‌کردند. «محور مقاومت» به جمهوری اسلامی امکان می‌داد تا در برابر خطر حمله به خاک کشور، نیرویی بازدارنده در خارج از کشور داشته باشد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

بنابراین، از نظر رهبران جمهوری اسلامی «محور مقاومت»، در اصل، نیرویی بازدارنده در برابر حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا به ایران بود. آنان مدعی بودند که اگر حمله‌ای به ایران بشود نیروهای «محور مقاومت» منطقه را به آتش خواهند کشید. به گفتۀ بسیاری از کارشناسان، ترس رهبران جمهوری اسلامی از این بود که حرکت‌های اعتراضی و شورش‌های مردمی در داخل با حمله‌ای از بیرون همراه و هماهنگ شوند. زیرا در چنان حالتی ممکن بود مهار قدرت از دست رهبران جمهوری اسلامی بیرون برود.

اما اکنون با از میان رفتن «محور مقاومت» دیگر نیروی بازدارنده‌ای در بیرون از مرزهای کشور نمانده است تا از حملۀ احتمالی اسرائیل یا ایالات متحد آمریکا جلوگیری کند. از سوی دیگر، وضع معیشتی مردم چنان است که رئیس جمهور، مسعود پزشکیان، ترس خود را از شورش‌های مردمی پنهان نمی‌کند. چنان که دیروز سوم فوریه برابر با ۱۵ بهمن در نشست مشترک سران سه قوۀ جمهموری اسلامی گفت که «دشمنان» جمهوری اسلامی می‌کوشند «سوار بر موج اختلافات و اعتراضات» شوند و در میان مردم «تفرقه و اختلاف» ایجاد کنند. او در آن نشست نگرانی‌اش را از نارضایتی اقلیت‌های قومی نیز پنهان نکرد.

ماه‌هاست ترس از حملۀ احتمالی خارجی ذهن رهبران جمهوری اسلامی را به خود مشغول کرده است. دو ماه پیش، پس از حملۀ ۱۴۰ جنگندۀ اسرائیلی به۲۰ پایگاه نظامی ایران، وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی‌ دست به دامن دبیرکل سازمان ملل شد تا با برگزاری نشست فوریِ شورای امنیت جلو حمله‌های آیندۀ اسرائیل را بگیرد.

به گفتۀ جیمز اَکتوُن، مدیر برنامۀ امنیت هسته ای در بنیاد کارنِگی، بنیامین نتانیاهو دلایل خاص خود را برای انجام عملیات نظامی برضد ایران دارد. ممکن است دونالد ترامپ (در دیدار روز سه‌شنبه ۴ فوریه) به او چراغ سبز نشان دهد، اما کمتر احتمال دارد که ایالات متحد آمریکا خود را در چنان عملیاتی درگیر کند. تأسیسات هسته‌ای فُردوُ در شمال ایران در زیر کوه قرار دارد.

swe.jpgیورونیوز- حمله مسلحانه نیمروز سه‌شنبه به مدرسه‌ای در سوئد چندین کشته و زخمی بر جای گذاشت. گفته می‌شود مظنون در میان زخمی‌ها است.

پلیس سوئد تایید کرد که «حدود ده نفر» روز سه‌شنبه در تیراندازی مدرسه «ریسبرگسکا» در شهر اوربرو واقع در جنوب این کشور کشته شدند.

مقامات پلیس سوئد اعلام کردند مظنون این حادثه یک مرد است که در میان زخمی‌ها قرار دارد، اما هنوز مشخص نیست که آیا مظنون دیگری نیز در این حمله دخالت داشته است یا خیر. آنها افزودند که تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه این حمله آغاز شده است.

خبرگزاری TT سوئد بدون اشاره به منابع گزارش داد که مظنون خودکشی کرده است.

پیش از این گفته شده بود از پنج نفر زخمی منتقل‌شده به بیمارستان، چهار نفر تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند و وضعیت یکی از زخمی‌ها بحرانی بوده است.

مقامات از اعلام جزئیات مربوط به سن و هویت این افراد خودداری کرده‌اند.

پلیس پس از این حادثه ساختمان را محاصره کرده و از مردم خواست از این منطقه دور شوند.

پلیس در بیانیه‌ای که نزدیک به ساعت ۱۲:۳۰ به وقت بریتانیا صادر شد، اعلام کرد: «به دستورات پلیس در محل گوش دهید. این عملیات مربوط به تهدیدات خشونت‌آمیز کشنده است و عملیات همچنان ادامه دارد.»

تصاویر منتشر شده از محل حادثه نشان می‌دهد که تعدادی پلیس‌ مسلح و نیروهای امدادی در خارج از ساختمان و نزدیک به ورودی مدرسه جمع شده‌اند. گمان می‌رود شماری هنوز داخل مدرسه باشند.

پلیس تایید کرده است که برخی از دانش‌آموزان به دلیل مسائل امنیتی در برخی مدارس نزدیک محله حادثه و همچنین شماری در مدرسه «ریسبرگسکا» نگه داشته شده‌اند.

یک شاهد عینی به رسانه سوئدی آفتن‌بلادت گفت: «ما نمی‌توانیم بیرون برویم، برای ما خطرناک است. صدای چند تیر را از بیرون شنیدیم.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

شخصی دیگر که گفته می‌شود دوست یکی از معلمان در این مدرسه است، اعلام کرد که پیامی دریافت کرده که در آن اشاره شده تیراندازی با سلاح خودکار در مدرسه رخ داده و آن‌ها در یک اتاق پناه گرفته‌اند.

indonesia.jpgیورونیوز - ماموران پلیس اندونزی ۵۶ مرد را که در یک «مهمانی سکس همجنس‌گرایان» در جاکارتا، پایتخت این کشورحضور داشتند، دستگیر و بازداشت کرد.

سخنگوی پلیس اندونزی اعلام کرد که سه نفر از افراد دستگیر شده ممکن است به اتهام نقض قوانین مبارزه با پورنوگرافی به مجازات حداکثر ۱۵ سال حبس محکوم شوند.

پلیس این افراد را روز شنبه در جریان برپایی یک «سکس‌ پارتی» مختص همجنسگرایان در هتلی واقع در جنوب جاکارتا دستگیر کرد.

سخنگوی پلیس جاکارتا دوشنبه شب به خبرنگاران گفت که سه نفر از دستگیرشدگان به عنوان سازمان‌دهندگان این رویداد به عنوان متهمان اصلی شناسایی شده‌اند.

همجنس‌گرایی در بیشتر مناطق اندونزی از جمله در جاکارتا غیرقانونی نیست اما در این کشور جنوب شرق آسیا با اکثریت مسلمان، به طور کلی یک تابو محسوب می‌شود.

به گفته سخنگوی پلیس جاکارتا: «این رویداد صرفاً بر اساس لذت‌جویی که افراد دستگیر شده به دنبال آن بودند، برپا شده بود.» او افزود که ماموران در این مهمانی کاندوم و داروهای ضد HIV پیدا کرده‌اند.

به گفته سخنگوی پلیس، سه متهم اصلی به دلیل تسهیل و فراهم کردن ارائه خدمات «پرونوگرافی» بازداشت شده‌اند و اتهام مطرح علیه آنها می‌تواند تا ۱۵ سال حبس در پی داشته باشد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

به گزارش رویترز، فعالان حقوق بشر معتقدند که قوانین مبارزه با پورنوگرافی در اندونزی اغلب مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند.

صدها نفر سال ۲۰۱۷ در جریان یورش پلیس به یک کلاب، یک هتل و یک مرکز تفریحات آبی در اندونزی دستگیر شدند که عفو بین‌الملل آن را گواه دیگری بر تشدید «فضای خصمانه» علیه جامعه همجنس‌گرایان دانست.

بر اساس نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو که سال ۲۰۲۰ در اندونزی انجام شد، ۸۰ درصد از مردم این کشور معتقد بودند که همجنس‌گرایی «نباید مورد پذیرش جامعه قرار گیرد.»

ahmadian.jpgایرنا - دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: هدف جنگ در طول تاریخ اعمال اراده و پیروزی بوده است. اما هدف مقاومت، تداوم مقاومت است؛ جنگ پایان دارد، اما مقاومت تمام نمی‌شود.

احمدیان ضرورت برخورداری نخبگان از ادراک و تشخیص درست شرایط فعلی را یادآور شد و گفت: امروز ما درگیر بحث داغی درباره مقاومت هستیم. با این پرسش‌ها مواجه شده‌ایم که فلسفه مقاومت چیست؟ از کجا شروع شده است؟ آیا مقاومت در این سی چهل سال اخیر و با حزب ا... لبنان و مقاومت فلسطین ایجاد شده یا یک جریان ریشه‌دار تاریخی است؟ رسالت مقاومت چیست و چگونه باقی می‌ماند؟

مقاومت در بیان قرآن و عترت
اوگفت: قرآن مقاومت را معرفی کرده است. در مورد انبیا در سوره نحل می‌فرماید «و لقد بعثنا فی کلّ أَمةٍ رسولاً»؛ در هر امتی ما رسولی را بر انگیختیم، استثنا ندارد. و پس از آن جمع‌بندی می‌کند رسولان ما چه می‌گفتند: «أَنِ اعبدوا الله و اجتنبوا الطّاغوت»؛ خدا را بندگی کنید و از طاغوت دوری کنید. یعنی نمی‌شود دستور اول را خوب انجام داد، به دومی توجه نداشت. به تعبیر امام راحل می‌فرمودند اگر حضرت ابراهیم ده برابر عبادت می‌کرد و سختی‌ها را متحمل می‌شد، اما کاری با جباران آن روز خودش نداشت، کسی به کار او کار نداشت. پس مقاومت، رسالت جوامع الهی و انسانی و هر فرد انسان است. فکر نکنید این گوشه‌ای از دین است؛ همه دین حول این موضوع منظم شده است.

او در ادامه افزود: برخی افراد گفتگو و مذاکره را در تقابل با استقامت قرار می‌دهند. این برداشت اشتباه است. با کفار هم می‌شود مذاکره کرد، اما با رعایت چه اصلی؟ بر مبنای اصل مقاومت می‌شود، مذاکره کرد. براساس مقاومت است که جهاد اصغر و جهاد اکبر معنا پیدا می‌کند، جهاد کبیر هم معنا پیدا می‌کند. «لا تطع الکافرین ... و کفی بالله وکیلا». جهاد کبیر یعنی اطاعت نکردن. مفهوم این اطاعت نکردن این نیست که حتما زد و خورد داشته باشید، مفهوم این است که گوش به حرف‌شان ندهید. جایی که حرف‌شان را منطقی و قابل جمع با اصول خودتان می‌بینید، اشکالی ندارد گوش کنید. اما جایی که تناقض و تضاد باشد، آنجا نمی‌شود گوش کرد. زندگی ائمه ما پر از تشخیص مواردی است که کجا می‌شود کوتاه آمد و کجا نمی‌شود. اگر جایی که باید کوتاه بیاییم، سرسختی کنیم، آسیب می‌بینیم. آنجایی هم که باید بایستیم، اگر کوتاه بیاییم، باز اشتباه است. قدرت مومن و قدرت عقل بر همین مبناست. عقل آن چیزی است که بین دو ضرر، اقل الضررین را تشخیص دهد و بین دو نفع اکثر النفعین را تشخیص بدهد.


احمدیان یک پرسش مهم را مطرح کرد و افزود: برخورد طاغوت با مقاومت چیست؟ شکست دادن، هدف نهایی دشمن نیست. جنگ روانی دشمن را ببینید، هدف دشمن این است که به مقاومت پایان دهد. اگر به دنبال شکست دادن است، برای این است که اثبات کند ادامه ندهید، فایده ندارد. تاکتیک‌های دشمن؛ دروغ، شایعه‌پراکنی، اختلاف و تفرقه‌افکنی است. تلاش می‌کنند بین ما اختلاف ایجاد کنند و متأسفانه گاهی برخی از ما در این پازل گرفتار می‌شوند. مثلاً دشمن می‌گوید چون مسئولین ایران دیروز و امروز ما را نزدند، پس ترسیده‌اند.

عده‌ای هم در داخل می‌گویند چرا می‌ترسید بزنید؟ خلق دوگانه‌های کاذب و درگیر ساختن جبهه مقاومت در این دوگانه‌ها از ترفندهای دشمن است. راهکار ائمه اطهار این است که تن به این دوگانه‌ها نداده‌اند. فرار از دوگانه‌ها هنر مؤمنین است و گیر افتادن در آن‌ها اشتباه است. می‌گویند «به مذاکره بگویید بله یا بگویید خیر». ما گفتیم «نه می‌گوییم بله و نه می‌گوییم خیر». این دوگانه‌ها مانند مذاکره یا عدم مذاکره، موافقت با FATF یا مخالفت با آن را دشمن می‌سازد و بعضی به آن‌ها دامن می‌زنند. هدف همه این موارد اختلاف در جبهه مقاومت و جامعه ایران است. دوگانه‌سازی، ایجاد اختلاف، چندگانه‌سازی، تحقیر، مسخره‌کردن و متهم کردن به ترس، از ابزارهای دشمن است. حالا یک بار غریبه این کارها را می‌کند اشکالی ندارد، اما یک وقت خود ما این کار را نسبت به هم انجام می‌دهیم. مراقب این باید بود.


احمدیان اظهار کرد: خیلی تلاش می‌کنند، مسئله مقاومت را پاک کنند و بگویند چهل سال است که بین ایران و اسرائیل جنگ بوده است. جنگ و مقاومت تفاوت دارد. اولاً مواجهه ما با رژیم صهیونیستی جنگ نبوده است، همین الان هم جنگ به آن معنا نداشته‌ایم. او اقدامی کرد ما هم اقدامی کردیم. مفهوم جنگ این نیست، کسی که جنگ را بشناسد می‌فهمد که این جنگ نیست.

دشمن گفت که تا ۲۵ سال آینده چه کارهایی می‌کنم، ایشان فرمودند تا ۲۵ سال آینده معلوم نیست شما باشید، شما نیستید. ثالثاً کی فرمودند با جنگ می‌رویم و می‌گیریم؟ کسی بخواهد این کار را بکند، برای کار نظامی برنامه‌ریزی می‌کند. ما مشغول این نیستیم، مشغول تقویت مقاومت هستیم. ممکن است یک روز به درگیری نظامی هم منجر بشود، که دشمن با جنگ نظامی از بین برود؛ اما بنای ما این نیست که مقاومت با جنگ عمل کند. مقاومت فی نفسه دشمن را از پای درمی‌آورد. این مفهومی است که بنده از فرمایش رهبر معظم انقلاب برداشت می‌کنم.

در تفکر انقلاب اسلامی، حذف اسرائیل یعنی پوچی اسرائیل را بر همگان آشکار کردن، تا کارکرد خود را از دست بدهد و خود به خود ساقط شود.

غایت مقاومت «فرج» است
دبیر شورای عالی امنیت ملی در جمع‌بندی مباحث خود گفت: بر این اساس در راهی که پیش رو داریم، مقاومت شرط است نه جنگ. پس نکته اول این که مقاومت با جنگ تفاوت عمده‌ای دارد، جنگ یکی از اَشکال مقاومت آن هم در مدت کوتاهی است. نکته دوم این که هدف جنگ در طول تاریخ اعمال اراده و پیروزی بوده است. اما هدف مقاومت، تداوم مقاومت است. سوم این که جنگ پایان دارد، اما مقاومت تمام نمی‌شود. چهارم این که خداوند با نتیجه جنگ که پیروزی است کاری ندارد، چون رسالت انسان پیروزی نیست، تداوم مقاومت است.

لازم به ذکر است پس از پرسش و پاسخ دانشجویی در انتهای این نشست، تندیس یادبود بیست وسومین دوره «جهاد اکبر» به دکتر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی اهدا گردید.



bazaar.jpgبازاریان تهران در اعتراض به گرانی‌ها مغازه‌های خود را بستند و تجمع کردند

ایران اینترنشنال - توزیع‌کنندگان عمده موادغذایی بازار مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام در تهران، مغازه‌های خود را بستند و در اعتراض به گرانی، بالا رفتن نرخ دلار، تورم و میزان مالیات تجمع کردند.

بر اساس تصاویر و ویدیوهای رسیده به ایران‌اینترنشنال، بازاریان در تهران سه‌شنبه ۱۶ بهمن در اعتراض به بالا رفتن نرخ دلار، گرانی‌ها و مالیات بالا، مغازه‌های خود را بستند و تجمع کردند.

این تجمعات در بازار‌های مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام تهران، شکلی گسترده یافت.

ویدیوهای رسیده به ایران‌اینترنشنال نشان می‌دهند توزیع‌کنندگان عمده مواد غذایی پلاکاردهایی با شعارهایی از جمله «ارزش افزوده از اقلام مواد غذایی ملغی باید گردد»، در دست گرفتند.

در روزهای گذشته و با افزایش قیمت‌ها و تداوم گرانی مواد غذایی در ایران، بسیاری از شهروندان با ارسال ویدیوهایی به ایران‌اینترنشنال، به موج تازه گرانی‌ها اعتراض کردند.

در ادامه روند صعودی قیمت‌ها و ثبت رکوردهای جدید در بازار ارز و طلای ایران، سه‌شنبه ۱۶ بهمن قیمت سکه طلای طرح جدید، از ۶۳ میلیون تومان فراتر رفت. ششم بهمن نرخ فروش هر قطعه سکه طلای طرح جدید به ۶۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده بود.

قیمت سکه طلا از زمان شروع به کار دولت دونالد ترامپ در آمریکا، حدود هفت میلیون تومان افزایش داشته است.

پیش از این و به دنبال افزایش اعتراضات اقشار مختلف کشور و ابراز نگرانی مقام‌های جمهوری اسلامی، ولی‌الله بیاتی، سخنگوی کمیسیون امور داخلی کشور و شورا‌های مجلس، از تصویب ممنوعیت برگزاری تجمعات و راهپیمایی‌ها در «مکان‌های حساس و امنیتی» خبر داد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

هم‌زمان با این تحولات، مقام‌های حکومتی ۱۵ بهمن با حضور سران سه قوه در نهاد ریاست‌جمهوری جلسه‌ای فوق‌العاده برگزار کردند.

افزایش آمار تجمعات اعتراضی کارگران، بازنشستگان و مستمری‌بگیران، بالا گرفتن نگرانی حکومت از تشدید اعتراضات و احتمال سرنگونی جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است.

کنفدراسیون کار ایران در خارج از کشور، ۲۸ دی در گزارشی درباره وضعیت کارگران، مزدبگیران و جنبش‌های اعتراضی ایران در سال گذشته میلادی نوشت در سال ۲۰۲۴ دست‌کم دو هزار و ۳۹۶ تجمع اعتراضی و ۱۶۹ اعتصاب در بخش‌های مختلف و در ۳۱ استان و ۷۰ شهر ایران شکل گرفت.

این آمار نشان می‌دهد با وجود وعده‌های جمهوری اسلامی، وضعیت معیشتی بازنشستگان و کارگران در ایران روز به روز وخیم‌تر می‌شود.

4-3.jpgفرارو - روز‌هایی که گذشت، مقارن بود با زادروز علی دایی، اسطوره فوتبال ایران که وارد ۵۶ سالگی شد. به همین مناسبت هم سیل تبریک‌ها بود که به سمت او سرازیر می‌شد؛ از باشگاه‌ها و چهره‌های سرشناس داخلی تا فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا. دلایلش هم نیازی به توضیح ندارد.

دایی شناسنامه فوتبال ایران است، نخستین کسی که از رکورد ۱۰۰گل زده ملی در جهان عبور کرد و حالا تنها دو نابغه تاریخ فوتبال دنیا یعنی لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را از این بابت شریک خودش می‌بیند.

با این همه اما، درست در همین روزها، در داخل کشور و مخصوصا بخش خاصی از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی شاهد انواع بداخلاقی‌ها و بی‌انصافی‌ها در مورد دایی بوده‌ایم. اگر قرار باشد بدون تعارف حرف بزنیم، بخشی از این داستان به خاطر موضع‌گیری‌های اجتماعی شهریار است که در داخل کشور به مذاق برخی خوش نمی‌آید.

به ویژه بعد از دیگری لفظی و رسانه‌ای اخیر دایی با علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی بود که حس می‌شود برخی حملات مجازی به شهریار اوج گرفت. در این میان عده‌ای در پی نقد مواضع اجتماعی دایی هستند که خب در این مورد خیلی می‌شود حرف زد و باز بدون رودربایستی باید گفت بخش چشمگیری از محبوبیت این روز‌های شهریار، اتفاقا به خاطر همان دیدگاه‌هاست.

عده‌ای دیگر، اما در ناسپاسی و بی‌معرفتی فراتر از این حرف‌ها رفته‌اند و حتی ارزش‌های فنی و ورزشی دایی را هم زیر سوال می‌برند. از جمله مطالبی که این اواخر زیاد شنیده می‌شود، مثلا این است که او کار خاصی نکرده و فقط به مالدیو و گوام گل زده است. عجب؛ باورتان می‌شود؟

همان‌طور که می‌دانید دایی نسبتا دیر به سطح اول فوتبال حرفه‌ای رسید و نخستین بازی ملی‌اش را در ۲۴ سالگی انجام داد. با این حال او توانست ۱۰۹ گل برای تیم ملی ایران به ثمر برساند و بر خلاف ادعای مکرر و اشتباه رایج جماعت قدرنشناس، بسیاری از این گل‌ها برابر قدرت‌های بزرگ فوتبال آسیا از جمله کره‌جنوبی، ژاپن و عربستان بوده است.

دیگر بگذریم از دو پاس گل هوشمندانه و تراز جهانی دایی برابر استرالیا به خداداد عزیزی و مقابل آمریکا به مهدی مهدوی‌کیا که دو مورد از بزرگ‌ترین جشن‌های خیابانی تاریخ معاصر ایران را به وجود آورد. بعد هم پرسش اینجاست که آیا چشمه بازی با مالدیو و گوام خشک شده؟ چرا دیگران نتوانستند به رکورد دایی برسند؟ قبلی‌ها و معاصران او؟ دیگر مهاجمان آسیایی چطور؟ آیا فوروارد‌های عربستانی و کره و ژاپنی با این تیم‌ها بازی نمی‌کردند؟ یا فقط علی دایی فرصت درخشش مقابل آنها را داشت؟ سامی جابر عربستانی ۱۵۶ بازی ملی انجام داده، تیمش هم آن زمان خیلی قدرتمند بوده و تا دلتان بخواهد با امثال مالدیو و گوام بازی کرده؛ در نهایت، اما فقط ۴۶ گل زده است.

توضیحی دارید؟ نه خب، شما خودتان را خسته نکنید، بگذارید یک نقل قول قدیمی از شخص سامی جابر بیاوریم: «همه ما ستاره‌های آسیا بودیم، اما علی دایی سوپراستار بود.»

روشن است که در کارنامه مسی و رونالدو و خیلی از مهاجمان بین‌المللی دیگر هم گلزنی به تیم‌های ضعیف دیده می‌شود و این هیچ چیز عجیب و بدی نیست. بعید هم به نظر می‌رسد هیچ ناسپاسی در ملک آنها یافت شود که به خاطر مسائل جناحی و سیاسی، توی سر ستاره خودشان بزند؛ ستاره‌ای که از قضا محبوب مردم است و سابقه بازی با سر شکسته و طحال پاره برای تیم ملی را دارد. نکنید از این کارها. نتیجه این رویکرد مطلق‌گرایانه، فقط هر چه بی‌اعتبارتر کردن خودتان است.

منبع: دنیای اقتصاد

4.jpg

قوه قضاییه برای رضا بابک و مرضیه برومند به دلیل دست دادن در جشنواره فجر پرونده باز کرد خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه، اعلام کرد برای مرضیه برومند و رضا بابک، دو هنرمند سینما، به دلیل دست دادن روی سن در جشنواره حکومتی فیلم فجر پرونده قضایی تشکیل شده است.

رسانه قوه قضاییه افزود روند دادرسی این پرونده طی «روزهای گذشته» انجام شده است. لازم به ذکر است، مهدی شب زنده‌دار، عضو شورای نگهبان دست دادن و گفتن «کلمات معاشقه‌آمیز در ملا عام» بین مرضیه برومند و رضا بابک، هنرمندان پیشکسوت سینما در جشنواره فیلم فجر را «فحشا» و موجب «خجالت‌زده» شدن دانست.

او در این باره گفت: «گرانی‌ها و اقتصاد ازیک‌طرف که البته ممکن است، توجیه‌های موجهی داشته باشد، اما برخی امور که شبیه فحشا هست، اگر نگوییم فحشا است.» به گفته او وزیر ارشاد باید پس از دیدن این صحن بلند می‌شد و اعتراض می‌کرد یا «از مجلس بیرون می‌رفت که بدانند جمهوری اسلامی این چنین نیست.»

fbi.jpgاف‌بی‌آی با انتشار تصاویر دو مقام اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی که در ربودن رابرت باب لوینسون، شهروند آمریکایی، در سال ۱۳۸۵ دست داشته‌اند، اعلام کرد به هرگونه اطلاعاتی در خصوص این دو نفر و همچنین سرنوشت لوینسون تا ۲۵ میلیون دلار پاداش تعلق خواهد گرفت

ایران اینترنشنال - اف‌بی‌ای سه‌شنبه ۱۶ بهمن در اطلاعیه‌ای نوشت محمد باصری و احمد خزایی که از ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند، در «ربودن، بازداشت و مرگ احتمالی» لوینسون نقش ایفا کرده‌اند.

اف‌بی‌آی از عموم مردم خواست اطلاعات خود را درباره این دو مقام حکومت ایران یا سرنوشت لوینسون با این سازمان به اشتراک بگذارند و از پاداشی تا سقف ۲۵ میلیون دلار بهره‌مند شوند.

۵ میلیون دلار از این جایزه از سوی اف‌بی‌آی و ۲۰ میلیون دلار دیگر آن در چارچوب برنامه «پاداش برای عدالت» وزارت امور خارجه آمریکا تامین خواهد شد.

lewinson.jpg

لوینسون مامور اداره مبارزه با مواد مخدر در اف‌بی‌آی بود که ۱۸ اسفند ۱۳۸۵ پس از پرواز از دبی به کیش، در این جزیره ناپدید شد.

پیش‌تر و در شهریور ۱۴۰۲، خانواده لوینسون از تحریم‌های ایالات متحده علیه وزارت اطلاعات و محمود احمدی‌نژاد، رییس پیشین دولت جمهوری اسلامی، به‌دلیل دست داشتن در «بازداشت‌های غیرقانونی» استقبال کردند و گفتند: «تا زمانی که رژیم ظالم ایران به‌طور کامل پاسخ‌گو نشود، آرام نخواهیم گرفت.»

سانجای ویرمانی، مدیر ویژه بخش ضد تروریسم دفتر اف‌بی‌آی در واشینگتن، ۱۶ بهمن بر «تعهد راسخ» این سازمان برای بازگرداندن لوینسون به خانواده‌اش تاکید کرد.

او افزود تحقیقات اف‌بی‌آی همچنان در حال کشف «سرنخ‌ها و اطلاعات جدید» در پرونده لوینسون است و این سازمان «تمامی گزینه‌ها را برای پاسخگو کردن همه مقام‌های ایرانی مرتبط با ربودن او» به کار خواهد گرفت.

در اطلاعیه اف‌بی‌آی همچنین آمده است که هر چند مقام‌های اطلاعاتی ارشد جمهوری اسلامی دستور ربودن و بازداشت لوینسون را صادر کردند اما حکومت ایران به مدت حدودا ۱۸ سال، از ارائه اطلاعات درباره سرنوشت این شهروند آمریکایی خودداری کرده و حتی با هدایت کارزار انتشار اطلاعات نادرست، کوشیده است از پذیرش مسئولیت شانه خالی کند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، اسفند ۱۳۹۹ وعده داد جمهوری اسلامی را برای پاسخ‌گویی درباره سرنوشت لوینسون تحت فشار قرار دهد.

خانواده لوینسون در نهایت در سال ۱۳۹۹ خبر درگذشت او را اعلام کردند.

Arman_Mostoufi_2.jpgایرانیان پیش از اسلام، در درازای تاریخشان، هیچگاه یهودستیز نبودند و هرگاه توانستند، چه در برابر آشوریان، چه در برابر رومیان، از یهودیان پشتیبانی کردند. نه ایرانیان هرگز به یهودیان آسیب رساندند، نه یهودیان کاری به زیان ایران انجام دادند.

در اینجا، برخی از یهودستیزان اسلامی و غیر اسلامی، ممکن است داستان استر و مردخای (جشن پوریم) یهودیان، را یادآوری کنند. برای کسانی که نمی‌دانند، فشرده داستان این است که اخشورش (خشایار؟) شاهنشاه ایران، در یک میهمانی بزرگ، برای اینکه زیبایی شهبانو وشتی (؟) را به همگان نشان دهد، از او خواست برهنه (!) به میهمانی بیاید. شهبانو نپذیرفت و شاه او را طرد کرد. سپس شاه تصمیم گرفت همسر دیگری برگزیند. مردخای از خدمتکاران دربار، برادرزاده زیبای خود استر را به شاه معرفی کرد. شاه استر را پسندید و او به همسری اخشورش درآمد.

Nasrollah_Lashani.jpgمقدمه

در سال‌های اخیر، شاهد رشد بی‌سابقه جنبش‌های راست افراطی در کشورهای غربی بوده‌ایم. این جریان‌ها با شعارهای ملی‌گرایانه، ضد مهاجرتی و در مواردی ضد دموکراتیک، موفق به کسب نفوذ در انتخابات و سیاست‌گذاری‌های کلیدی شده‌اند. ظهور این موج، در عین حال که چالشی برای ارزش‌های لیبرال-دموکراتیک غرب محسوب می‌شود، تأثیرات مستقیمی بر جنبش‌های دموکراسی‌خواهانه در کشورهای دیگر، از جمله ایران، دارد. این مقاله تلاش دارد ضمن تحلیل دلایل برآمدن راست افراطی در غرب، به تأثیرات آن بر روند دموکراسی‌خواهی در ایران و استراتژی‌های ممکن برای مواجهه با این پدیده بپردازد.

دلایل رشد راست افراطی در غرب

۱. بی‌ثباتی اقتصادی و پوپولیسم

بحران مالی ۲۰۰۸ و پیامدهای آن منجر به افزایش بیکاری، نابرابری اقتصادی و نارضایتی عمومی در بسیاری از کشورهای غربی شد. بسیاری از مردم احساس کردند که سیاست‌های اقتصادی به نفع نخبگان و به ضرر طبقات کارگر و متوسط است، ازاین‌رو احزاب راست افراطی از این فرصت استفاده کرده و با شعارهای ساده‌گرایانه، مهاجران یا سیاست‌های لیبرالی را مقصر معرفی کردند و به پایگاه رای خود افزودند. برای مثال، در ایالات متحده، جنبش‌هایی مانند Tea Party که از حزب جمهوری‌خواه حمایت می‌کردند، به عنوان واکنشی به بحران مالی و نارضایتی از سیاست‌های اقتصادی ظهور کردند و موجب تقویت راست افراطی در این کشور شدند. مطالعه‌ای توسط مؤسسه پیو (Pew Research Center) در سال ۲۰۱۷ انجام شد که نشان می‌داد که ۵۸٪ از آمریکایی‌ها معتقدند سیستم اقتصادی به نفع قدرتمندان طراحی شده است. یا حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) در واکنش به بحران‌های اقتصادی با شعار «اولویت با شهروندان آلمانی» رأی بسیاری را جذب کرده است.

۲. مهاجرت و هویت فرهنگی

افزایش تعداد مهاجران و پناهندگان در اروپا و آمریکای شمالی باعث نگرانی‌هایی در مورد هویت ملی، امنیت و رفاه اجتماعی شده است و احزاب راست افراطی از این نگرانی‌ها برای جذب حمایت استفاده کرده‌اند. طبق نظرسنجی Eurostat مهاجرت یکی از مهم‌ترین مسائل مورد توجه رأی‌دهندگان در چندین کشور اروپایی است. برای مثال، در آلمان، حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) با شعارهای ضد مهاجرتی و ضد اسلام به موفقیت‌های انتخاباتی قابل توجهی دست یافت یا در فرانسه، حزب RN با شعارهای ضد مهاجرتی به یکی از احزاب مهم تبدیل شده است.

۳. بی‌اعتمادی به سیاست‌های جریانات سنتی

بسیاری از مردم احساس می‌کنند که احزاب سنتی و سیاستمداران حرفه‌ای در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی شکست خورده‌اند، لذا از آنها ناراضی‌اند و به دنبال گزینه‌های جدیدی هستند که وعده تغییر می‌دهند. احزاب راست افراطی که اغلب خود را به عنوان آلترناتیوهای ضد سیستم معرفی می‌کنند، از این فرصت استفاده کرده و به کسب محبوبیت پرداخته‌اند. برای مثال، در ایتالیا، حزب Lega Nord، حزب Fratelli d'Italia و جنبش Five Star با شعارهای ضد سیستم موجود و سیاستمداران سنتی به موفقیت‌های انتخاباتی درخوری دست یافتند. به‌طور کلی نظرسنجی‌های مؤسسه YouGov نشان می‌دهند که نارضایتی از احزاب سنتی در اروپا و آمریکا در حال افزایش است که به بستری برای رشد راست افراطی تبدیل شده است.

۴. تأثیر رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی در انتشار اطلاعات نادرست

رسانه‌های اجتماعی به عنوان بستری برای گسترش اطلاعات نادرست و تبلیغات راست افراطی عمل کرده‌اند. این پلتفرم‌ها به گروه‌های راست افراطی اجازه می‌دهند تا پیام‌های خود را به طور مؤثرتری به مخاطبان گسترده‌تری برسانند. برای مثا، در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده، تبلیغات اینترنتی و اطلاعات نادرست نقش مهمی در موفقیت دونالد ترامپ ایفا کردند. گزارش‌های مؤسسه Oxford Internet Research نشان می‌دهند که اطلاعات نادرست و تبلیغات هدفمند در رسانه‌های اجتماعی تأثیر قابل توجهی بر انتخابات و افکار عمومی داشته‌اند. همچنین پژوهش‌های The Brookings Institution نشان می‌دهند که گروه‌های راست افراطی در آمریکا از پلتفرم‌هایی مانند فیس‌بوک و تلگرام برای ترویج نظریه‌های توطئه به نفع خود استفاده کرده‌اند.

Hamed_Aiynehvand_3.jpgاقدام اخیر وزرات خارجه دولت ترامپ در تعلیق سه ماهه همه فاندهای خارجی از جمله به ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی که البته کمتر از یک درصد کل کمک هاست در روز‌های اخیر مهمترین بحث محافل اپوزیسیون بوده و نگرانی زیادی درباره غایت این تصمیم سیاسی در صورت ادامه آن به وجود آورده است. عدم انتقاد دولت ترامپ از وضعیت اسفبار حقوق بشر در ایران برای نخستین بار طی ۴۶ سال گذشته و تعلیق فاندها نشان از جدیت ترامپ برای آغاز مذاکره‌ای فراگیر با جمهوری اسلامی دارد و این دو اقدام را فی الولقع باید در مسیر مانع زدایی از چنین روندی ارزیابی کرد. صرف نظر از اینکه آیا موانع متعدد پیش روی موفقیت مذاکرات منحصر به این دو اقدام سیاسی است یا خیر، اما در اینکه چنین اقدامی ازسوی ایالات متحده ترکهای مهمی بر دیوار بی اعتمادی میان جمهوری اسلامی و امریکا ایجاد خواهد کرد نمی‌توان تردیدی به خود راه داد.

Mehran_Rafiei.jpg

با تو هستم‌ای فقیهِ پر عتاب
مُلک ما را کرده‌ای چون منجلاب
گر تو دانی اندکی از حالِ ما
فقر باشد حرفِ مردم یا حجاب؟
کس ندارد مشکلی با مویِ زن
گر تو داری مسلکی نیکو بیاب
هر که پرسد از کم و کاست‌ها
با زرنگی می‌گریزی از جواب
در عیان در بر کِشی شیخِ لواط
شب دلت را خوش کنی با جنسِ ناب
در خیالت می‌جهی تا اوجِ‌ها
از سفاهت می‌دوی سویِ سراب
از مکیدن بدتر از زالو شدی
خونِ کودک می‌خوری جایِ شراب
شانِ ما را داده‌ای یکسر به باد
ملت از درماندگی در اضطراب
گردِ خود هرگز نبینی نخبه‌ای
چون شکستی حرمتِ اهلِ کتاب
گر شهادت را بدانی موهبت
سویِ محبوبت برو بی پیچ و تاب
بی گمان ترکد حبابِ قدرتت
خود ببینی حاصل بند و طناب
عزم سخت است و جوانان بیقرار
بویِ ریزش آید و روزِ حساب

مهران رفیعی
*

Ehsan_Ebrahimi.jpgآنچه در پی میآید بخش پایانی ۴ مطلب با مرکزیت «اقتدارگرایی» در دوران و جوامع مدرن است. مطلب نخست ناظر به تناقض مندرج در بنیان مدرنیته بود؛ مطلب دوم رهگیری آن تناقض در عالم واقع سیاسی و تبدیلش به تزاحم میان کارآمدی و مشروعیت و رشد شبح راست افراطی؛ مطلب سوم تحلیل فرهنگی و مردمی بسترها و ذهنیتهای اقتدارگرایانه بود که چگونه منجر به برآمدن دشمنان آزادی و مدارا می‌شود و مطلب حاضر ناظر به ساختارهای معیوب انتخاباتیست که با اختلالهای مندرج در خود، به انهدام پایه‌های مشروعیت مردمی حکومتها و حق تعیین سرنوشت ملی منجر و منتهی شده است.

۱- دموکراسی در بنیان و بنیاد خود، نظریه ایست درباره مشروعیت حکومت و اِعمال قانون به نمایندگی از اکثریت شهروندان. اما این تئوری مشروعیت، در عرصه واقعیت و تحقق بیرونی، مبتنی است بر ساختارها و روندهای انتخاباتی که قرار است مشروعیت مردمی را از رهگذر سازوکارهای انتخاباتی تعین و تحقق بخشد. شیوه‌های مرسوم انتخابات در کشورهای «دموکراتیک» نقش تعیین کننده در سطوح روبنایی و زیربنایی حکمرانی و زیست جمعی مردمان هر سامان سیاسی دارد و این تعیین کنندگی نیازمند انسجام و کارآمدی این ساختارهاست. مدل کلاسیک انتخابات «کرسی محور» (First-Past-the-Post) که مبتنی است بر تقسیمات حوزه‌های انتخاباتی بر اساس وسعت و جمعیت، بنا به مجموع عوامل دخیل دیگر پاسخگوی نیازهای امروز جوامع مدرن نیست و سخن از مدلهای حرفه ایی تر و منسجم تر از جمله «رأی تناسبی» (Proportional Representation) یا ترکیبی از هر دو (Mixed-Member Proportional) در میان است. آنچه در پی میآید اولاً نشان دادن بحرانهای سیاسی است که مدلهای مرسوم انتخاباتی ایجاد می‌کنند و سپس اشاره به ضرورت تغییر این مدلهای منسوخ شده در جهت ایجاد تحول در امکانات تحقق حق تعیین سرنوشت مردم است.

Gileh_Mard.jpgآقا! ما تا همین دیروز پریروزها میدانستیم هر یک از این امامزاده‌های ما متخصص درمان بیماری‌های خاصی هستند، اما بینی و بین الله نمیدانستیم همین امامزاده‌ها - الهی قربان‌شان برویم - هر کدام‌شان ویتامین مخصوصی هم دارند.

فرض بفرمایید زبانم لال شما شقاقلوس گرفته‌اید، میروید فلان امامزاده، چند صد هزار تومانی می‌سلفید، فردایش نه، پس فردایش ساق و سالم و سر و مرو گنده میروید سر کار و زندگی‌تان، منتها حق البوق و حق الویزیت آقایان امامزادگان بستگی به نوع بیماری‌تان دارد. یعنی نمیتوانید صد هزار تومان یا دویست هزار تومان به امامزاده هاشم بدهید آنوقت انتظار داشته باشید شقاقلوس‌تان فوری و فوتی درمان بشود. هر چیزی برای خودش حساب کتاب دارد.

jby.jpg«ژیلا بنی‌یعقوب» روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) خبر داده که روز ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ برای دو ساعت توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازجویی شده است. به گفته ژیلا بنی‌یعقوب بیشتر بازجویی درباره فعالیت‌های این روزنامه‌نگار در شبکه‌های اجتماعی بوده است

آیدا قجر - ایران وایر

ژیلا بنی‌یعقوب از جمله روزنامه‌نگارانی است که به دلیل فعالیت اطلاع‌رسانی توسط جمهوری اسلامی ممنوع‌الکار شده است.

۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ژیلا بنی‌یعقوب با انتشار رشته‌توییتی در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) درباره بازجویی خودش توسط اطلاعات سپاه پاسداران اطلاع‌رسانی کرده است. به گفته این روزنامه‌نگار، طی دو ساعت بازجویی که بیشتر پرسش‌ها مربوط به فعالیت‌های این روزنامه‌نگار در شبکه‌های اجتماعی بود، بنی‌یعقوب از نیروهای اطلاعات سپاه پرسیده است: «مگر من سال‌ها سوژه وزارت اطلاعات نیستم و آن‌جا جواب نداده‌ام، چطور شما ورود کرده‌اید؟»

ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان است که در طول مدت دست‌کم بیست سال اخیر، بارها احضار و بازجویی شد. او سردبیر تارنمای «کانون زنان ایرانی» و دبیر سرویس اجتماعی روزنامه «سرمایه» بود و در سال ۱۳۸۸ برنده جایزه «شجاعت در روزنامه‌نگاری» و یک سال بعد برنده جایزه «آزادی بیان» سازمان گزارش‌گران بدون مرز شد. او در خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و به یک سال حبس و ۳۰ سال ممنوعیت از روزنامه‌نگاری محکوم شد. ژیلا بنی‌یعقوب درباره بازجویی توسط اطلاعات سپاه به سابقه بیست سال پرونده‌سازی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی علیه خود پرداخته است که وقتی در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شد، در پاسخ به پرسش‌های بازجویی می‌نوشت:‌«رجوع شود به پرونده‌های قبلی‌ام در بایگانی وزارت اطلاعات.»

اما حالا نهاد امنیتی اطلاعات سپاه، موازی با نهاد امنیتی وزارت اطلاعات برای او پرونده‌سازی کرده است. پرونده‌سازی که به گفته ژیلا بنی‌یعقوب فاقد سند و مدرک است.

اوایل بهمن ماه سال جاری بود که این روزنامه‌نگار از هجوم نیروهای امنیتی به منزل مسکونی‌اش خبر داد. او در شبکه اجتماعی ایکس، نوشته بود که بیش از ۱۰ مامور امنیتی به بهانه «نامه‌ای از پست» به خانه او وارد شده و منزل‌ مسکونی‌اش را مورد تفتیش قرار داده بودند. نیروهای امنیتی لوازم شخصی این روزنامه‌نگار و همسرش، «بهمن احمدی‌امویی» روزنامه‌نگار حوزه اقتصاد را ضبط کرده‌اند؛ از جمله تلفن همراه و لپ‌تاپ آن‌ها را.

در پی تفتیش خانه توسط نیروهای امنیتی، ژیلا بنی‌یعقوب به شعبه بازپرسی دادسرای اوین احضار شد و در آن‌جا پاسخ شنید که «پرونده هنوز تکمیل نیست و کارشناس (بازجو) روی آن کار می‌کند.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

ژیلا بنی‌یعقوب در ادامه اطلاع‌رسانی از شرایط خود به روش همیشه جاری در سیستم سرکوب جمهوری اسلامی پرداخت که «بدون این‌که شواهدی داشته باشند اول پرونده باز می‌کنند، بعد با یورش و گرفتن لپ‌تاپ و گوشی و ...دنبال سند و مدرک می‌گردند تا پرونده را بسازند. »

ژیلا بنی‌یعقوب تاکید کرده بود که «حتی از اتهام خود بی‌اطلاعم.»

نهادهای موازی امنیتی؛ بازی روانی با روزنامه‌نگاران

ژیلا بنی‌یعقوب، حالا در پی بازجویی توسط اطلاعات سپاه پاسداران، درباره موازی‌کاری نهادهای امنیتی گفته است؛ مساله‌ای که بارها توسط حقوق‌دان‌ها و کنش‌گران حقوق بشر داخل ایران مورد بحث قرار گرفته است. پیش‌تر صرفا وزارت اطلاعات زیر نظر دولت بود که نهاد امنیتی شناخته می‌شد، سپس واحد اطلاعات سپاه پاسداران به میدان آمد و چند سالی است که سازمان حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه نیز نقش ارگانی امنیتی و اطلاعاتی را ایفا می‌کند.

ژیلا بنی‌یعقوب نوشته است: «می‌دانید اشکال این موازی کاری به جز هدر رفت انرژی و بودجه کشور چیست؟ ساعت‌ها به برادران گمنام اطلاعات جواب دادیم، حالا باید از اول قصه را برای برادران گمنام سپاه تعریف کنیم. باور کنید! برادران گمنام اطلاعات از بچه‌گی زندگی‌ام را رصد کرده و بارها و بارها بازداشت و بازجویی شدم. اصلا وقت ما ارزشی ندارد! وقت خودتان هم برای خودتان ارزش ندارد؟ دیروز به پرسش‌هایی جواب دادم که به بیشترشان پیش از این بارها و بارها به بازجویان اطلاعات جواب داده بودم، شکر خدا! آنها هم که یک بار یک سوال را نمی‌پرسند بارها و بارها می‌پرسند.»

این روزنامه‌نگار در ادامه اظهاراتش اعتراض خود را چنین ادامه داده است که «چرا باید برای گزارشی که بیست سال پیش نوشتم، برای بیستمین بار جواب بدهم؟»‌

او همچنین به این مساله اشاره کرده است که بعید است نهاد امنیتی وزارت اطلاعات، پرونده‌های او را در اختیار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران که نهادی امنیتی و موازی با آن است، قرار دهد: «سازمان ‌های موازی گرامی! حتی وقتی سوابق بیمه در چند جا داریم؛ آن را یک‌کاسه می‌کنند، شما هم پرونده ‌های ما را ادغام کنید! وقت‌تان را در جاهای مهم تر برای امنیت کشور بگذارید که دانشمندان هسته‌ای در روز روشن ترور نشوند! مرزداران ما هر روز قربانی نشوند و ... .»

این روزنامه‌نگار در پایان صحبت‌های خود به طنز ابراز امیدواری کرده است بلکه «حکم قاضی خلاقانه باشد» و احتمالا نه مثل بازجویی‌های تکراری‌اش در بیست سال اخیر.

zed.jpgبا نزدیک شدن به بهمن ماه، سالگرد انقلاب ۱۳۵۷، بد نیست نسلی که آن انقلاب و به تبع جنگ تحمیلی را تدبیر نمودند، با نسل زد (z) که در جنبش پاییز سال جاری، بیشترین نقش را در شهرهای ایران ایفا نمودند در دو بعد اشتراکات و افتراقات مقایسه شوند

محمد منصورنژاد

الف) تشابه‌ها

۱. هر دو نسل نسبت به وضع موجود و رژیم حاکم، ناراضی بودند.

۲. هر دو نسل شجاع، جسور و حماسه آفرین بوده و حاضر بوده و هستند که برای مقاصدشان هزینه سنگین دهند.

۳. در هر دو نسل مسایل قومی، زبانی و مذهبی (شیعه یا سنی بودن) موضوعیت نداشت و شرکت کنندگان از اکثریت استانها فراتر از نگاه قومی و ... بودند.

۴. هر دو نسل برای رسیدن به مقاصدشان از روش های خشونت آلود نیز بهره جستند.

۵. هر دو نسل شعارهای ساختارشکنانه دادند.

۶. مقامات و کارگزاران حکومتی، هیچکدام از این دو نسل و مطالباتشان را جدی نگرفتند.

۷. جنبش دانشجویی، از هر دو نسل حمایت کردند.

۸. روشنفکران دینی عمدتا از هر دو جنبش حمایت کردند.

ب) تفاوت‌ها

۱. نسل انقلاب و جنگ، خواسته های دنیایی نداشته و حتی اصل دنیا برایشان مهم نبود (شهادت طلب بودند)، اما نسل زد، مطالبات این جهانی دارد و می خواهد زندگی کند.

۲. نسل انقلاب و جنگ، ذیل سایه معنویات و مقدسات، همه کارهایش را توضیح می داد، اما نسل زد، بر اساس ملموسات، محسوسات و اتفاقات پیش رو کارهایش را سامان می بخشد.

۳. تعداد «روشنفکران ارگانیک» (روشنفکران وابسته به نظام حاکم)، منتقد به نسل انقلاب و جنگ، بسیار محدود بودند، ولی تعداد روشنفکران ارگانیک منتقد به نسل زد، پر تعدادترند.

۴. نسل انقلاب و جنگ، از جهت فکری به وسیله «روحانیت» به ویژه شیعی هدایت می شد، اما روحانیت شیعی نسل زد را (جز روحانیون نواندیش)، عمدتا تنها گذاشتند؛ برعکس روحانیت «اهل سنت» که حمایت آشکار داشتند و دارند.

۵. نسل انقلاب و جنگ، برایشان، شان «روحانیت»، جایگاه ویژه داشت، اما برای نسل زد، نه تنها چنین نیست، بلکه ابایی از عمامه پرانی هم ندارد.

۶. برای زنان نسل انقلاب و جنگ، «پوشش»، ارزش محسوب می شد و برای نسل زد، حجاب، مساله شخصی است و حجاب اجباری ضد ارزش!

۷. برای نسل انقلاب و جنگ، اصلا ابعاد جنسیتی جنبش، هیچ موضوعیت نداشت، ولی جنبش نسل زد، تا حدودی حال و هوای زنانه و دخترانه داشته و مطالبات جنسیتی در آن برجسته تر است.

۸. نسل انقلاب و جنگ، از «تحصیلات» پایین تر از نسل زد برخوردار بودند.

👈کیهان لندن - مقام‌های استان فارس به مناسبت چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی یک چراغ راهنماییِ رانندگی را در شهرستان ارسنجان افتتاح کردند!

در مراسم افتتاح این چراغ راهنمایی شمار زیادی از مسئولان استانی، مدیران شهرستان و امام جمعه و بسیجیان حضور داشتند.

از آنجا که جمهوری اسلامی در تمام حوزه‌ها با بحران دستاورد و خدمات روبروست، کوچکترین کارها در بخش عمومی را نیز که انجام آنها از یکسو وظیفه‌ی حکومت و نهادهای دولتی است و از سوی دیگر با بودجه عمومی و از جیب مردم انجام می‌شود، در بوق و کرنا می‌کنند!

از جمله یک چراغ راهنمایی را!

:::

هتل ترامپ در نوار غزه!

| No Comments

شوخی کاربران در واکنش به صحبت‌های جنجالی ترامپ: نوار غزه را تصرف خواهیم کرد و مالک آن خواهیم شد

glarge.jpg

brsbanner2.jpgپلیس بلژیک عملیات جستجوی دو فرد مسلح را آغاز کرده است که گفته شده پس از شلیک هوایی وارد شبکه قطار زیرزمینی بروکسل، پایتخت شده‌اند

بنا به گزارش‌ رسانه‌های محلی این دو مرد صبح روز چهارشنبه (۵ فوریه/۱۷ بهمن) قبل از فرار به داخل تونل‌های شبکه مترو در بیرون ایستگاه کلمانسو با کلاشنیکف تیراندازی کردند.

سیستم حمل و نقل شهری به دلیل قطع شدن خطوط تراموا و مترو کاملاً مختل و سه ایستگاه هم بسته شده است.

منابع نزدیک به تحقیقات به رسانه های محلی گفتند که این حادثه احتمالاً مربوط به مواد مخدر بوده است.

به گزارش سی‌ان‌ان، هنوز هیچ تلفاتی ناشی از این حادثه گزارش نشده است.

b1.jpg پلیس ابتد در تونل های مترو تعقیب و گریز را آغاز کرد و پس از مشاهده ۲ مردی که مسلسل به همراه داشته و در حال فرار به سمت ایستگاه «کلمانسو» بودند، مسیرهای مواصلاتی را بست. VRT در وب سایت خود تصاویری از ۲ نفر را نشان داد که وارد ایستگاه مترو «کلمانسو» در مرکز بروکسل شده و با سلاح های خودکار خود تیراندازی می کردند. b2.png

:::

tanesh.jpgهرج و مرج و درگیری در مجمع ایران خودرو و اعتراض سهامداران این شرکت

به گزارش سایت دیده‌بان ایران، امروز (چهارشنبه ۱۷ بهمن) تعداد زیادی از سهامداران ایران خودرو از ساعت ۹ صبح در محل برگزاری مجمع عمومی این شرکت حضور دارند، ولی همچنان برگزاری این مجمع در هاله‌ای از ابهام است و هیچ مقام و مسئولی پاسخگو نیست.

این در حالی است که قرار بود امروز درباره واگذاری یکی از پنج صندلی هیات مدیره ایران خودرو به شرکت قطعه‌سازی «کروز» رای‌گیری شود.

:::

5-2.jpg👈کیهان لندن - ناپدید شدن مجسمه‌های حوض پارک دانشجو! مجسمه‌های پسربچه‌هایی که در حوض پارک دانشجو در تهران قرار داشتند، بطور ناگهانی ناپدید شدند . به گزارش «ایسنا»، این مجسمه‌های سنگی که توسط هنرمند ایتالیایی در اولین سمپوزیوم مجسمه‌سازی تهران ساخته شده بودند، در چند روز اخیر از محل خود جابجا شده‌اند.
اما مسئولان امر هنوز هیچ توضیحی رسمی در این خصوص ارائه نداده‌اند. ناپدید شدن مجسمه‌های حوض پارک دانشجو یادآور اتفاقاتی مشابه در گذشته است مانند وقتی که مجسمه‌های مختلفی در تهران، به ویژه در اطراف تئاتر شهر، ناگهان ناپدید یا دچار آسیب شدند.

IMG_8408.jpegاین که من هم مثل بعضی از هموطنان ام طرفدار روی کار آمدن ترامپ بودم، به خاطر مسائل کشورمان ایران بود نه این که عاشق چشم و ابروی او باشم و فکر کنم او می تواند امریکا را در جهان،،، اول کند که خب بکند، به من چه؟! این چیزها به ما مربوط نیست و ما به فکر گلیم پاره پاره و شرحه شرحه خودمان هستیم و ترامپ اگر امریکا را هم به آتش می کشید، باز ترجیح می دادیم به جای کسانی مثل آن چرت آلود هذیان زده و بادام زمینی فروش مکار، او بر سر کار بیاید شاید دو تا توو سر آخوندها بزند ما دل مان خنک شود.

اما جناب ایشان بعد از روی کار آمدن بر اساس سیاست «درست»ِ امریکا اول و گور بابای بقیه ی دنیا شروع کرد به وجین کردن علف های جهانی و علف های امریکایی،،، که به ما مربوط نبود و نیست و انگار به جای پس گردنی زدن به آخوندهای ضد امریکایی هم ترجیح می دهد برای کاهش هزینه های درگیری با آن ها لاس بزند.


حالا خودش کم بود ایلان ماسک هم یکراست رفت سراغ دست راستی ترین و منفور ترین (از نظر انسانی) حزب آلمان که ما نفهمیدیم چه سری در این حمایت نهفته بود.

باری باز تکرار می کنیم بود و نبود ترامپ فقط و فقط از جهت گره گشایی در کار خودمان اهمیت دارد، و باقی جهان هم طبق فلسفه ی سیاست لیبرال و زنده باد نفع و منفعت خودمان فنا شود که شود! عجب گیری کرده ایم!

:::

grammys.jpgایندیپندنت فارسی - شصت و هفتمین دوره جوایز موسیقی گرمی ۲۰۲۵ شب گذشته ۲ فوریه (۱۴ بهمن) در شهر لس‌آنجلس برگزار شد و بیانسه خواننده مطرح آمریکایی توانست جایزه آلبوم سال را برای آلبوم «کابوی کارتر» از تیلور سوئیفت دریافت کند.

از صحنه‌های تکان‌دهنده مراسم دیشب، برهنه شدن کامل پارتنر کانیه وست خواننده آمریکایی بود.

کانیه وست، خواننده آمریکایی به همراه پارتنر خود، بیانکا سنسوری شامگاه یکشنبه ۱۴ بهمن ماه بر فرش قرمز مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شد.

بیانکا سنسوری ابتدا پالتوی سیاه بلند بر تن داشت اما ناگهان پشت به خبرنگاران ایستاد و پالتو را از تن درآورد و در مقابل دوربین خبرنگاران کاملا برهنه شد. به گزارش ونیتی‌فر، در پی این اقدام سنسوری برخی از حاضران شوکه شدند و سکوت کردند.

:::

بنابر اعلام برگزاری کنندگان، این زوج بدون دعوت در مراسم اهدای جوایز گرمی حاضر شدند و پس از حضور شوکه‌کننده‌ خود با همراهی ماموران امنیتی از مراسم اخراج شدند. بنابر قوانین کالیفرنیا، حضور کاملا برهنه در اماکن عمومی ممنوع است و مرتکب آن با مجازاتی شامل حبس، جریمه نقدی و در برخی موارد، ثبت در فهرست مجرمان جنسی مواجه می‌شود. مشخص نیست که علت اخراج این زوج از مراسم حضور بدون دعوت آن‌ها بوده است یا برهنگی بیانکا سنسوری و شکستن قوانین ایالت کالیفرنیا.

kwlarge.jpg

chess.jpg«شادی پریدر» ، یکشنبه، ۱۴بهمن۱۴۰۳، با کسب ۵۱ رای از ۵۸ رای اعضای مجمع انتخاباتی، به‌عنوان رییس فدراسیون شطرنج ایران برای چهار سال آینده انتخاب شد

ایران وایر - پیام یونسی‌پور

شادی پریدر نخستین استاد بزرگ تاریخ زنان شطرنج ایران است که از ۹ سالگی به اردوهای تیم ملی شطرنج ایران دعوت شده بود. او اما بهمن ۱۳۹۹ یعنی دقیقا چهار سال پیش از این، با پرونده‌سازی برخی نهادهای امنیتی و رسانه‌های وابسته به سپاه، به‌دلیل برداشتن حجاب از صفحه مدیریت ورزش ایران حذف شد.

منابع «ایران‌وایر» گفته‌اند که خانم پریدر پس از آن تلاش کرده است با آن‌چه «جبران مافات» برای نهادهای حکومتی می‌خوانده، بار دیگر به مدیریت ورزش ایران بازگردد.

رییس فدراسیون یا مامور گشت ارشاد پای میز شطرنج؟

«این‌‌که بخواهم امروز در مورد شادی پریدری که همه ما در دهه ۱۳۸۰ و حتی دهه ۱۳۹۰ می‌شناختیم صحبت کنم خیلی خوشایند است. اما در مورد اویی که رییس فدراسیون شطرنج شده، نه. احساس ما این است که دیگر او را نمی‌شناسیم. یادم هست زمانی که در کمیته فنی فدراسیون شطرنج بود واقعا به بچه‌های تازه‌وارد کمک می‌کرد. فرقی هم نداشت. چه برای پسرها و چه برای دخترها دل می‌سوزاند. خیلی کمک کرد که یک مافیای قدرتمندی که در فدراسیون نفوذ داشت را با کمک بقیه مدیران، از شطرنج ایران دور کند. اما خب قدرت، آدم‌ها را تغییر می‌دهد.»

این بخشی از صحبت‌های یکی ازمنابع «ایران‌وایر» در مورد شادی پریدر، رییس فدراسیون شطرنج ایران است. ایران‌وایر درباره شادی پریدر در کسوت رییس فدراسیون شطرنج با دو منبع آگاه که به خاطر مسایل امنیتی ترجیح می‌دهند نام‌شان فاش نشود، گفت‌و گو کرده است.

یکی از این منابع می‌گوید که از زمانی که خانم پریدر در اواخر دهه ۱۳۹۰ خورشیدی به نایب‌رییسی و سرپرستی فدراسیون شطرنج ایران رسید، گفتار و رفتارش تغییر کرد: «او دختر باز و روشن‌فکری بود. اهل سیاست نبود، اما مشخصا با سیاست‌های حکومت هم همسو نبود. یکی بود مثل همه ما. اما از زمانی که نایب‌رییس فدراسیون شطرنج شد، کم‌کم تغییر رویه داد.»

منبع ایران‌وایر که خود از چهره‌های شناخته‌شده شطرنج ایران است می‌گوید: «از حراست وزارت ورزش به او دستور می‌دادند که باید دخترها با مقنعه به رقابت‌های بین‌المللی بروند. در حالی که دخترها نهایتا می‌خواستند روسری یا شال به‌سر کنند. به دخترهایی که می‌خواستند به رقابت‌های جهانی بروند می‌گفت اگر روسری سر می‌کنید، مراقب باشید موهای‌تان از جلو یا عقب بیرون نماند. به یکی گفته بود موهایت را بالای سرت گوجه‌ای جمع کن که از پشت شالت بیرون نماند. به یکی دیگر گفته بود به تو موهای کوتاه بیشتر می‌آید، چرا موهایت را کوتاه نمی‌کنی؟»

دیگر منبع ایران‌وایر که او نیز سال‌ها در شطرنج ایران حضور داشته، رفتارهای خانم پریدر در قبال دختران و پسران شطرنج‌بازی که طی سال‌های اخیر از ایران مهاجرت کردند را، توهین‌آمیز می‌داند و می‌گوید که او مجبور بود گفته‌های نهادهای امنیتی را مو به مو به رسانه‌ها منتقل کند: «خانم پریدر به خبرگزاری‌ها گفته بود فلانی که از ایران رفته و پناهنده شده، اسناد محرمانه فدراسیون شطرنج ایران را با خودش دزدیده و برده، یا در مورد یکی دیگر گفت بهمانی اسناد محرمانه ما را در اختیار فدراسیون جهانی شطرنج قرار داده است. این‌ها دستورات نهادهای بالادستی بود که او باید عینا اجرا می‌کرد.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

هر دو منبع ایران‌‌وایر می‌گویند رفتار خانم پریدر زمانی تغییر کرد که به‌دلیل انتشار عکس‌هایش در شبکه‌های اجتماعی، زیر فشار وزارت ورزش و جوانان دولت «حسن روحانی» و سپاه پاسداران، مجبور به کناره‌گیری از فدراسیون شطرنج شده بود.

شادی پریدر را چگونه حذف کردند و چرا برگرداندند؟

۲۹ بهمن ۱۳۹۹ شادی پریدر، که به‌عنوان نخستین استاد بزرگ زنان ایران در شطرنج مشهور شده بود و در آن زمان به عنوان نایب‌رییس فدراسیون شطرنج و عضو کمیسیون روابط بین‌الملل کمیته ملی المپیک ایران شناخته می‌شد، توسط «مهدی علی‌نژاد»، معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان دولت «حسن روحانی»، از سمت‌های خود برکنار شد.

keshtgar.jpgدر ۴۵ سال گذشته، هیچ گاه جمهوری اسلامی تا این اندازه از درون و بیرون دچار ضعف نبوده است

علی کشتگر - ویژه خبرنامه گویا

قدرت نیروهای نیابتی رژیم در لبنان، سوریه و حتی عراق تقریبا به صفر رسیده است. جمهوری اسلامی حالا مثل اختاپوسی است که هشت پای آن قطع شده باشد.

در داخل کشور، آن اقلیتی که در گذشته تکیه گاه رژیم بود و برای سرکوب اعتراضات عمومی نقش اساسی داشت نیز تا حدود زیادی اعتماد خود را به نظام حاکم از دست داده است.

در سطوح بالایی و بدنه جمهوری اسلامی نیز تردید به سیاستهای داخلی و خارجی سالیان گذشته مدام افزایش یافته است. امروز خامنه ای و اطرافیانش از شرایطی که خود بخاطر ندانم کاری و عدم شناخت از تحولات جهانی و خصومت دائم با خواسته های مردم ایران، پدید آورده اند، وحشت زده اند. احساس از درون پوک شدن نظام و منزوی شدن طبقه حاکم، بویژه پس از سقوط برق آسای بشار اسد، فرار روسها از سوریه و تسلیم نیروهای مسلح سوریه به مخالفان، خامنه ای و حواریون او را سراسیمه کرده است.

خامنه ای خواهان معامله با ترامپ

حالا به افلاس افتاده اند و حاضرند برای نجات خود هر خاکی را به سر کنند. خامنه ای دیگر مذاکره مستقیم با آمریکا را "حرام" نمی داند. شعار "هرگز با قاتل سردار سلیمانی مذاکره نخواهیم کرد" را کنار گذاشته و از طریق مقامات جمهوری اسلامی مرتب آمادگی خود را برای مذاکره و معامله با ترامپ اعلام می کند. اخیرا نیز خامنه ای در روز بعثت، سه شنبه 28 ژانویه به زبان صریح اعلام کرد که جمهوری اسلامی حاضر است با حکومت ترامپ مذاکره و معامله کند. البته قبل از بیان این جمله که آدمخوارانی مثل شریعتمداری، جلیلی و امثالهم را بهت زده کرد، برای خالی نبودن عریضه، مشتی حرفهای بیهوده و شعارهای همیشگی را تکرار کرد و بعد گفت:" باید با چشم باز و حواس جمع وارد گفتگو و معامله با دولت کنونی آمریکا شد". اما حالا این دولت آمریکا است که در برابر چراغ سبزهای خامنه ای لبخند رضایت می زند و خواهان امتیازات هرچه بیشتراست. خامنه ای که روحانی و کابینه او را به خاطر اصرار به مذاکره مسقتیم با آمریکا "فریب خورده"، "تسلیم طلب" و حتی در ادبیات نماینده اش حسین شریعتمداری "خائن" قلمداد می کرد حالا برای نجات جمهوری اسلامی لباس "خیانت" پوشیده است و می خواهد با "قاتل، خبیث و جنایتکار" سردار سلیمانی وارد معامله و مذاکره شود، البته با چشمان باز نه مثل حسن روحانی و ظریف که لابد با چشمان بسته چنین چیزی می خواستند!! در واقع حالا خامنه ای بدون آن که اذعان کند به این نتیجه رسیده که حسن روحانی و ظریف درست می گفتند. او پس از عقب نشینی سریع پوتین از سوریه و به قول یکی از سرداران سپاه پس از "خیانت روسیه" سیاست نبوغ آمیز "نگاه به شرق" خود را کاملا در بن بست می بیند.

رژیم از تکیه گاههای خود محروم شده است

اودیگر نه می تواند روی "محور مقاومت" حساب کند، نه روی "شرق" و نه روی آن اقلیت داخلی.

نارضایتی و خشم مردم، همراه با افزایش تورم، گسترش دردناک فقر و ناتوانی در پاسخگویی به حداقل خواسته های مبرم جامعه، جمهوری اسلامی را تقریبا به زانو درآورده است. کشوری که با محاسبه گاز و نفت بیشترین ذخایر انرژی جهان را دارد، سالها است که بنزین وارد می کند و امروز نزدیک 50 درصد صنایعش به خاطر کمبود حامل های انرژی تعطیل است، آلودگی شهرهای بزرگ بیداد می کند، ارزش پول ملی مدام رو به سقوط است و...مردم ایران مثل همه جهانیان همه این ناکامی های رژیم را می بینند. جامعه ایران بیش از هر زمان آبستن خیزش های عمومی برای پایان دادن به وضع موجود است.

دوران رهبری فردی تمام شده

این عقیده که اعتراضات مردم بدون رهبری می ماند درست نیست.

نباید منتظر رهبر کاریزماتیک بود. اساسا دوران رهبران کاریزماتیک به پایان رسیده است. رهبران و نه رهبر در دل جنبش های اعتراضی گذشته پرورش یافته اند. آنها در سطوح مختلف جامعه، در میان معلمان، روشنفکران، هنرمندان و نیز در دانشگاهها و زندانها حضور دارند. وقتی رژیم نتواند اعتراضات سراسری مردم خواهان تغییر وضع موجود را سرکوب کند که با توجه به بی اعتمادی ها و تردید های بدنه نیروهای مسلح، به ظن قریب به یقین چنین خواهد بود، رهبران فرصت سازماندهی و رهبری پیدا می کنند.و آنگاه که جنبش اعتراضی پیگیر و گسترده شود، به عنوان یک قاعده بخشی از بدنه نظام نیز به دلایل مختلف با مردم همراه خواهند شد. این تحولات دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد.

سه اصل مشترک همبستگی

در ایران امروز، اجماع ملی، گفتمان های مبتنی بر تعامل و روا داری میان مخالفان جمهوری اسلامی و دعوت به اتحاد و هم بستگی ملی و پرهیز از رقابت های فرصت سوز رهبری طلبانه و پشتیبانی از آنان که در ایران پنجه در پنجه استبداد دینی انداخته اند یک باید و یک وظیفه ملی است. برای همبستگی میان همه ایرانیان از هر عقیده و گرایشی فقط سه اصل که نقطه مشترک همه طرفداران گذار از استبداد دینی به یک حکومت ملی و دموکراتیک می باشد، کافی است. 1-ایرانی بودن 2- خواهان گذار از استبداد دینی به دموکراسی بودن 3- پرهیز از قهر و خواهان گذار مسالمت آمیز. مرزبندی ها و اختلافات که هستند و طبیعی است که باشند باید به پس از گذار موکول شوند. تجربه جنبش های پیروز شده جهان نیز همین را می گوید.

"ایران آبستن آشوب اجتماعی"

| No Comments

rfi.jpgلاکروآ: "بحران اقتصادی و بحران معیشت در این کشور به تشدید خشم عمومی علیه رهبران رژیم اسلامی منجر شده و این خشم آبستن آشوب اجتماعی است. دولت حتا به زحمت می‌تواند ابتدایی‌ترین خدمات از قبیل گاز و برق را تأمین کند. خطر چنین شرایطی به وجود آمدن آشوب اجتماعی، نارضایتی و اعتراض‌های عمومی، ورشکستگی اقتصادی، نوسان‌های شدید بهای ارز و فروپاشی نظم و قانون در کشور است"

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

لاکروآ روزنامۀ مسیحیان فرانسه در مقاله‌ای به قلم گزارشگر خود در ایران نوشته است که بحران اقتصادی و بحران معیشت در این کشور به تشدید خشم عمومی علیه رهبران رژیم اسلامی منجر شده و این خشم آبستن آشوب اجتماعی است.

به نوشتۀ لاکروآ تورم بی سابقه، سقوط ارزش ریال، سوءمدیریت حاکمان در کنار تحریم‌های بین‌المللی موجب استمرار و وخامت بحران اقتصادی ایران و همچنین تاثیر ویرانگر آن بر زندگی روزمرۀ ایرانیان شده است.

به نوشتۀ لاکروآ افزایش قیمت مایحتاج عمومی، ارزاق، خودرو، طلا و ارزهای خارجی فشار سنگینی بر خانوارهای ایرانی وارد می‌آورد و در عین حال آنان را از دسترسی به نیازهای حیاتی خود و آینده‌ای مطمئن محروم ساخته است.

یک دانشجوی بیست و چهار ساله به گزارشگر لاکروآ گفته است که مردم از پس هزینه‌های روزمرۀ زندگی برنمی‌آیند. به نوشتۀ لاکروآ بحران مسکن به تنهایی گویای وخامت بحران اقتصادی و اجتماعی ایران است. بر اساس آمار بانک مرکزی ایران در دوازده سال گذشته اجاره خانه‌ها ٢٤ برابر و قیمت املاک بیش از ٣٧ برابر در این کشور افزایش یافته‌اند به طوری که امروز اجارۀ یک آپارتمان محقر در یک محلۀ متوسط در تهران بسیار بیش از حقوق ماهانۀ کارگران و مزدبگیران است.

عماد، جوان سی‌وپنج ساله‌ای که دارای سه فرزند است به خبرنگار لاکروآ گفته است که با افزایش مهارگسیختۀ قیمت‌ها، صاحبان املاک هر سال اجاره‌خانه‌ها را شدیداً افزایش می دهند و بیش از پیش خانواده‌ها را مجبور به سکونت در حاشیه شهرها می‌کنند و این امر به دلیل دوری از مرکز و کمبود یا نبود وسائل حمل‌ونقل عمومی شرایط کار را برای مزدبگیران دشوارتر می سازد. یک کسبۀ قدیمی بازار به لاکروآ گفته است : سال‌هاست که فروپاشی اقتصادی ایران آغاز شده است و تنها مسئله این است که این واقعیت چه زمانی و توسط کدامیک از مسئولان جمهوری اسلامی رسماً پذیرفته و اعلام خواهد شد. همین فرد افزوده است که شش سال تورم بالای چهل درصد برای جامعه و اقتصاد ایران فاجعه‌بار بوده است.

هادی دانشجوی رشتۀ مهندسی به خبرنگار لاکروآ گفته است که مسببان این فروپاشی اقتصادی رهبران جمهوری اسلامی هستند که با آیندۀ جوانان ایران بازی می‌کنند. او گفته است که کشور و نظام حکومتی آن به حیات و افکار تازه و دورنمای نو نیازمند است. مردم نیازمند تغییر سریع افکار رهبران جمهوری اسلامی هستند، زیرا لجاجت‌های آنان موجب کاهش کیفیت زندگی مردم شده است.

مهدی احمدی، اقتصاددان و پژوهشگر و استاد دانشگاه به لاکروآ گفته است که دلایل بحران‌های جاری ایران ساختاری یا "سیستمیک" هستند. به گفتۀ او حکومت برای جبران کسری بودجه و افزایش درآمدهای خود نباید هزینه‌های عمومی را کاهش داده یا قیمت‌ها را افزایش دهد. به گفتۀ این اقتصاددان، بالعکس، حکومت باید از هزینه‌های بیهوده خود بکاهد. به گفتۀ او خشم ناشی از بحران و کاهش قدرت خرید فی نفسه آبستن آشوب‌های اجتماعی فراگیر است. به گفتۀ این اقتصاددان کشور در یک وضعیت عسرت عمومی به سر می‌برد و دولت حتا به زحمت می‌تواند ابتدایی‌ترین خدمات از قبیل گاز و برق را تأمین کند و این ناتوانی باعث تعطیلی کارخانه‌ها شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

به گفتۀ مهدی احمدی "خطر چنین شرایطی به وجود آمدن آشوب اجتماعی، نارضایتی و اعتراض‌های عمومی، ورشکستگی اقتصادی، نوسان‌های شدید بهای ارز و فروپاشی نظم و قانون در کشور است."

دلنوشته مسعود بهنود

| No Comments

3.jpgبهنود نوشت: اقاي نبوى عجب زيركى هستي. هزاران هزار تن را كه ٤٥ سال به كارهايت چشم دوختند و چهل كتابت را خواندند، چشم انتظارت بودند ولي ديروز كسي در بهشت زهرا نبود. فقط دو شاخه گل فرزندانت بر خاك بود، و رفتي و خواب شدي.

ده بار، از فرداي رياست جمهوري اقاي پزشكيان گفتى بلند شو، زود اسم همه بچه را بنويسم ًو طياره اي بگيريم برويموطن. گفتم داور باز عجله كردي. گفت عجله لازم نيست داريم ميميريم. به شوخي گفتم بگذار ببينيم چه ميشود، ايا دكتر پزشكيان را تحمل مي كنند ... باز گفت و گفت ، وقتي رييس جمهور رفت داور به سوي نيويورك رفتي. احمدي نژاد نبود كه در سفر اولش به نيويورك به همه جوانان حاضر گفته بود اماده شويد فردا با ما بياييد.


اما از اين خبر ها نبود و رييس جمهور جديد گفت همه كساني كه در نظرتان هستند، جمع كنيد و بعد كمي مهلت بدهيد... گفتم حالا كه رييس دولت اين وعده را داد، جمع و جور شو. گفت تصور مي كنم ما را راضي مي كنند و با هم ميرويم زندان!!؟

چه خوب بود كه تو از جمع هنرمندان شناخته نشدي كه گورستان هنرمندان بروي. ولي گويا همبنديهايت هم فرصت نيافتند و خبر نشدند. تا رفتي بهشت... اولين شب تنهايي در گور. حالا به جرات ميتوان گفت راحت راحت شدي.

درد دخترايت را كجا ببريم داور.

pezeshkian.jpgایران اینترنشنال - هم‌زمان با وخامت اوضاع اقتصادی در ایران و نارضایتی شهروندان از کاهش قدرت خرید، مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، اعلام کرد برخی مشکلات اقتصادی خارج از کنترل دولت هستند.

پزشکیان دوشنبه ۱۵ بهمن در نشست مشترک سران سه قوه جمهوری اسلامی گفت: «وضعیت فعلی معیشت مردم، گرانی و فشاری که در این بخش به مردم می‌آید، قابل قبول نیست. بخشی از آن دست ماست و بخشی هم دست ما نیست.»

او هم‌زمان وعده داد دولت با هدف «تامین سفره مردم» پیش از نوروز ۱۴۰۴ «اقدامات خوبی» را در دستور کار قرار دهد.

اظهارات پزشکیان در حالی مطرح شد که مرکز آمار جمهوری اسلامی ۱۰ بهمن از افزایش تا پنج برابری قیمت اقلام خوراکی و ضروری در ایران خبر داد و اعلام کرد ۵۳ قلم مواد غذایی در دی ماه ۱۴۰۳ نسبت به زمان مشابه در سال پیش از آن، به‌طور میانگین حدود ۳۷ درصد افزایش قیمت داشته است.

بررسی ایران‌اینترنشنال از قیمت ۱۵ قلم از اقلام مصرفی خانوار‌های ایرانی نشان می‌دهد افزایش نرخ این اقلام در بازار، فاصله‌ای چشمگیر با گزارش مرکز آمار دارد و در بسیاری از موارد، رشد قیمت‌ها به‌مراتب فراتر از آمارهای رسمی است.

خبرگزاری ایلنا هشتم بهمن هشدار داد قدرت خرید کارگران در ایران در سال ۱۴۰۳ در مقایسه با ۱۰ سال گذشته به یک‌چهارم کاهش یافته است.

اذعان پزشکیان به نارضایتی عمومی در کشور

پزشکیان در ادامه اظهارت خود در نشست سران قوای جمهوری اسلامی، به تحریم گسترده انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر از سوی بخش گسترده‌ای از مردم ایران اشاره کرد و ضمن اذعان به نارضایتی عمومی از حکومت، خواستار «برخورد بر اساس عدالت و انصاف» با شهروندان شد.

او گفت: «در انتخابات ۵۰ درصد آمدند و ۵۰ درصد نیامدند؛ آیا کسانی که رای ندادند، مردم نیستند؟ آیا ما خدمتگزار آن‌ها نیستیم؟ ... ۹۸ درصد مردم [در همه‌پرسی سال ۱۳۵۸] به این انقلاب رای دادند. حال ما به جای این که آن‌ها را جذب کنیم، حرفی یا انگی پیدا می‌کنیم که آن‌ها را حذف کنیم.»

پزشکیان با تکرار مواضع پیشین مقام‌های جمهوری اسلامی، «دشمنان» را به تلاش برای «ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم» و ضربه زدن به کشور متهم کرد و افزود که آنان می‌کوشند «سوار بر موج اختلافات و اعتراضات» شوند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

او همچنین به اوضاع اقلیت‌های قومی در ایران پرداخت و گفت: «ما به قومیت‌ها در عرصه‌های مختلف نگاه یکسان داریم.»

در ماه‌های اخیر، فعالان و گروه‌های حقوق بشری بارها درباره افزایش موارد نقض گسترده آزادی‌های اساسی شهروندان در دولت پزشکیان ابراز نگرانی کرده‌اند.

اعتصاب کسبه بازار در تهران

| No Comments

4-2.jpgسه شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ تهران اعتصاب کسبه بازار در خیابان‌های مولوی، خیام جنوبی و میدان قیام تهران بازاری‌ها در اعتراض به گرانی‌ها و بالا رفتن قیمت دلار مغازه‌های خود را بسته و اعتصاب کردند. اعتصاب یکی از مؤثرترین روش‌های اعتراضی است که می‌تواند حکومت‌های سرکوبگر را به تسلیم وادارد، اما موفقیت آن وابسته به همکاری و حمایت گسترده اصناف و اقشار مختلف جامعه است.

اگر اعتصاب محدود به یک گروه بماند، حکومت می‌تواند آن را سرکوب یا بی‌اثر کند، اما در صورت گسترش به بخش‌های مختلف، فشار اقتصادی و اجتماعی افزایش یافته و سرکوب دشوار می‌شود. اهمیت حمایت متقابل در اعتصابات کاهش آسیب‌پذیری اعتصاب‌کنندگان با حمایت مالی و اجتماعی دیگر اصناف.

افزایش فشار بر حکومت از طریق اعتصابات هم‌زمان در بخش‌های مختلف. تقویت روحیه مبارزاتی با ایجاد حس همبستگی میان مردم. بی‌اثر کردن سرکوب حکومت با حفظ اتحاد میان گروه‌ها. ارسال پیام قوی به حکومت و جهان مبنی بر نارضایتی و عزم مردم برای تغییر.

راه‌های تقویت حمایت از اعتصابات ایجاد شبکه‌های ارتباطی برای هماهنگی بهتر. تشکیل صندوق‌های اعتصاب جهت حمایت مالی. افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت اعتصاب. تحریم اقتصادی و عدم همکاری با حکومت. جلب حمایت داخلی و بین‌المللی. اعتصاب گسترده، زمانی که به یک حرکت ملی و منسجم تبدیل شود، حکومت را در برابر مطالبات مردم ناتوان می‌کند و آن را به عقب‌نشینی وادار خواهد کرد.

یک سوءتفاهم!

| No Comments

nasiri.jpgکانال تلگرامی متعلق به مهدی نصیری، مدیرمسئول پیشین روزنامه کیهان خبر از آزادی این فعال سیاسی در مشهد داده است

حسن حسینی، سرپرست فرمانداری مشهد گفته «شعار دادن و فیلمبرداری از گروهی در آرامگاه فردوسی دلیل بازداشت» بوده و آقای نصری «به همراه چند نفر سیاسی در آرامگاه فردوسی حضور پیدا کرده و در جمعی سیاسی شروع به شعار دادن کرده است.»

به گفته سرپرست فرمانداری مشهد «مهدی نصیری در محلی مشخص تحت حفاظت است و به زودی راهی تهران خواهد شد.»

:::

رحیم قمیشی

نیمه شب دیشب بطور غیرمنتظره‌ای ناگهان حاکمیت متوجه شد یک سوءتفاهم اتفاق افتاده و به اشتباه آقای مهدی نصیری بازداشت شده!

ناگهان حاکمیت بطور اتفاقی متوجه شد، هر کس بخواهد کلیپی در آرامگاه فردوسی پر کند، لازم نیست قبلش با همه مقامات امنیتی و انتظامی هماهنگ کند!
ایران حکومت نظامی نیست.

ناگهان حاکمیت فهمید قرار نیست به دست هر کسی دستبند بزند و ما مردم تنها تماشاچی باشیم!

پس از ۱۲ ساعت پر التهاب ناگهان آقا مهدی نصیری نیمه شب دیشب آزاد شد و گفتند همه چیز یک اشتباه کوچک بوده.
اصلا هم اشتباه کوچک و سوءتفاهم نبوده!!

حاکمیت فکر کرده بود هنوز هر کاری دلش بخواهد می‌تواند بکند و حالا فهمید شرایط خیلی تغییر کرده.

در کمتر از دو ساعت خبرِ کارِ غیرقانونی حاکمیت، نه فقط در ایران در سرتاسر جهان پخش شد.
بسیاری به‌طور علنی از مهدی نصیری دفاع کردند.

حتی آنها که با رویه سیاسی مهدی اختلاف نظراتی داشتند برای حمایت از او لحظه‌ای درنگ نکردند.
و "این یک پیروزی بود"

پیروزی شاخ و دم ندارد!

نه چون مهدی آزاد شد، چون ما مردم گفتیم حق ندارید بیخود و بی‌جهت متعرض کسی شوید.
و "ما بی‌تفاوت نخواهیم نشست".

این دقیقاً همان پیروزی است.



شاید ده روز دیگر حاکمیت یادش بیاید ۱۴ سال حصر غیرقانونی خانم رهنورد و آقای موسوی و کروبی یک سوءتفاهم بوده.

شاید نیمه شب آزادشان کند!

شاید بگوید تجمع برای چه؟ آنها که آزادند!!

شاید به دروغ بگویند مقامات ارشد نظام از اولش هم مخالف بوده‌اند...
چند نیروی خودسر این کار را کرده بودند!

شاید چند وقت دیگر بیایند و بگویند مگر نگفته بودیم هیچکس به جرم داشتن عقیده یا موضع سیاسی نباید زندان برود!! نمی‌دانستیم آقایان تاج‌زاده و مدنی و نوری‌زاد و بسیاری را آزاد نکرده بودند!؟

mousavian.jpgدانشگاه پرینستون چگونه واکنش نشان خواهد داد؟

۳۰ ژانویه ۲۰۲۵، بنیامین وینتال

یک مقام عالی‌رتبه مسئول مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ، اندیشکده‌ای تاثیرگذار با روابط نزدیک با وزارت امور خارجه آلمان را به دلیل میزبانی از سید حسین موسویان، دیپلمات سابق رژیم انکار کننده هولوکاست، در یک رویداد سال گذشته در این کشور محکوم کرد.

موسویان سابقه‌ای اثبات‌شده در «کوچک شمردن هولوکاست» دارد،. هنزل به Focus on Western Islamism (FWI) گفت که از این که یک بنیاد در هامبورگ «مبلغ تبلیغاتی رژیم ایران» را دعوت کرده، شوکه شده است، فردی که رنج فلسطینیان در غزه را با نحوه رفتار نازی‌های آلمان با یهودیان در دوران هولوکاست مقایسه کرده است.

استفان هنزل، کمیسر ایالت-شهر هامبورگ در آلمان که مسئول مبارزه با یهودستیزی است، گفت: موسویان سابقه‌ای اثبات‌شده در «کوچک شمردن هولوکاست» دارد. استفان هنزل، کمیسر مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ، به Focus on Western Islamism گفت که از دعوت یک بنیاد در هامبورگ از «یک مبلغ تبلیغاتی رژیم ایران» که رنج فلسطینیان در غزه را با وضعیت یهودیان در آلمان نازی مقایسه کرده، شوکه شده است. هنزل که کمیسر دولتی برای امور زندگی یهودیان و مبارزه با یهودستیزی در هامبورگ آلمان است، گفت: «سال‌هاست که تلاش می‌کنم فعالیت‌های رژیم ایران و تهدید آن علیه اسرائیل و یهودیان، و همچنین علیه مخالفان ایرانی را افشا کنم. همه ما می‌دانیم که ایران بزرگ‌ترین تهدید برای صلح در خاورمیانه و همچنین امنیت یهودیان در سراسر جهان است.»

3-6.jpgیورونیوز - اگرچه خانواده‌کشی در ایران پدیده تازه‌ای نیست اما گزارش‌ها از این کشور از افزایش موارد قتل‌های خانوادگی در روزهای گذشته حکایت دارند.

در جدیدترین مورد از قتل‌های خانوادگی در ایران، مردی یک‌شنبه شب در شهر جورقان استان همدان با استفاده از یک قبضه سلاح کمری همسر، خواهر همسر، برادر همسر و مادر همسر خود را به قتل رساند.

بنا به گفته دادستان عمومی و انقلاب همدان، مقتول پس از قتل‌عام خانواده همسر خود، دست به خودکشی زده است. عباس نجفی همچنین گفت که در جریان این جنایت، همسر برادر همسر قاتل (عروس خانواده) نیز مجروح شده است.

رسانه‌های ایران در گزارش‌هایی به نقل از دادستان همدان نوشتند که قاتل در مهرماه سال جاری به اتهام نگهداری ۵۰۰ گرم ماده مخدر شیشه در منزل خود دستگیر و روانه زندان شده بود. بنا به گفته دادستان همدان، قاتل پس از ۶۰ روز بازداشت با صدور قرار تامین وثیقه آزاد می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

آقای نجفی در ادامه گفت که قاتل پس از دستگیری ادعا می‌کند که مواد توسط همسرش در منزل جاسازی شده است. بنا به گفته دادستان همدان، همسر قاتل نیز پس از ۲ ماه بازداشت و پس از پایان تحقیقات با صدور قرار منع تعقیب از زندان آزاد می‌شود.

پیش از قتل‌ عام خانوادگی در همدان، پلیس شهرستان بناب از وقوع یک فقره قتل خانوادگی در این شهر خبر داده بود.

حمله مسعود فراستی به فعالیت‌های تبلیغاتی پژمان جمشیدی: قیمت دلار به تو چه ربطی دارد؟ پولت را بگیر و برو پی‌کارت!

:::

3-2.jpgزیتون : نصرالله لشنی

شاید اولین‌بار سردار پرحاشیه سپاه، سعید قاسمی، بود که به استفاده‌ی سپاه پاسداران از هلال احمر در جنگ و سرکوب تصریح کرد. وی در گفت‌وگو با شبکه‌ی اینترنتی «آپارات»، این واقعیت را بیان و صراحتاً اذعان داشت که در جریان جنگ بوسنی در سال‌های ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳، به عنوان نیروی نظامی ولی در پوشش هلال احمر به بوسنی رفته و به نیروهای مجاهدین آموزش نظامی می‌دادیم.

بعلاوه‌ی سخنان سعید قاسمی لازم به ذکر است که هلال احمر در پوشش امداد و نجات به سرکوب معترضان داخلی نیز پرداخته است. استفاده از آمبولانس‌های هلال احمر از سال ۱۳۹۶ برای انتقال نیروهای امنیتی به‌منظور سرکوب معترضین در خیابان‌های ایران شاهدی است بر نقش این نهاد در سرکوب‌ مردم.

از اعتراضات دی‌ماه ۹۶ بدین‌سو، همواره شاهد حضور انواع آمبولانس‌ها - اعم از آمبولانس‌های سازمان‌های نظامی و انتظامی، مثل نیروی انتظامی و سپاه، آمبولانس‌های اورژانس و همچنین آمبولانس‌های هلال احمر - در خیابان‌ها برای سرکوب معترضین بوده‌ایم؛ اتفاقی که در جنبش ژینا به اوج خود رسید و کاروان آمبولانس‌ها در خیابان‌های ایران مانور وحشت برگزار می‌کردند.


از همه مهم‌تر اما، معرفی یکی از مامورین سابق اطلاعات سپاه و از یاران حسین طائب به‌عنوان دبیرکل هلال احمر است. «میثم افشار» که زمانی عضو ه‍یئت مدیره خبرگزاری مشرق نیوز بود و با خبرگزاری‌های دیگری چون فارس و ایرنا (در زمان مسئولیت کامران قبادی، یکی دیگر از اعضای اطلاعات سپاه، در این خبرگزاری) همکاری داشته، اکنون در مقام دبیرکل جمعیت هلال احمر مجری اوامر فرماندهان خود در این نهاد به‌ظاهر غیرانتفاعی شده است.


میثم افشار را اولین‌بار رضا گلپور افشا کرد. وی در مجموعه فایل‌های صوتی‌ای که از زندان به بیرون فرستاد در جایی در مورد افشار چنین می‌گوید: «یک‌بار که آقای میثم افشار با اسم مستعار رجایی به‌عنوان پیک شخصی شیخ طائب سلطان به دیدنم آمد و گفت: شیخ سلام رسانده و گفته قول شرف می‌دهم که مواردی را که از فلانی و بهمانی و قاسم و باقر و نادر و حبیب‌الله و مهدی و هرکسی در هر رده‌ای بوده مستند کنی ۲ روز دیگر در منزلت در شهرری یا بیروت هستی...».


بعد از عزل طائب از اطلاعات سپاه، سردار حسن کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، با ادامه‌ی فعالیت میثم افشار مخالفت کرد، اما معلوم نیست که بیرون شد یا هنوز در این سازمان فعال است. آن‌چه مسلم است اینکه مافیایی که با انتشار فایل صوتی محمدعلی جعفری، سرلشکر سپاه، در گفت‌وگو با صادق ذوالقدرنیا، از دیگر فرماندهان سپاه، پرده از فساد انبوه‌شان برداشته شد، دست به کار شده و او را به‌عنوان دبیرکل جمعیت هلال احمر بر مسند این نهاد نشانده‌اند.


مافیای فساد طائب - قالیباف در واقع بازوی اصلی مجتبی خامنه‌ای برای کنترل کامل شرایط به نفع دیکتاتوری خود است و به‌واسطه‌ی این بازو در تلاش برای چنبره زدن بر تمام امکانات و فرصت‌های سیاسی و اقتصادی است. به‌طوری که در این مسیر به سرشاخ شدن جدی با دیگر مافیاهای درون نظام هم رسیدند. این درگیری‌های مافیایی حتی به زدن منابع وزارت اطلاعات، توسط اطلاعات سپاه هم منجر شد.

درگیری اطلاعات سپاه با وزارت اطلاعات
سال ۱۳۹۷، در زندان اوین، با محمدرضا رشیدی معروف به راشد، از نیروهای معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، هم‌بند بودم. راشد به اتهام ارتشا در پرونده‌ی برادران روزچنگ دستگیر و به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود. برایم تعریف می‌کرد زمانی که در دوره‌ی مدیریت علی‌اکبر حسینی محراب (در دولت رئیسی استاندار خوزستان شد) در معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات خدمت می‌کرده، مدتی هادی برادران روزچنگ در دور زدن تحریم‌ها بوده است.

روزچنگ‌ها که در ایران، عراق و امارات صرافی داشتند به‌عنوان منابع وزارت اطلاعات در دوران احمدی‌نژاد مسئول دور زدن تحریم‌ها و انتقال ارز از عراق و امارات به ایران بوده‌اند. راشد می‌گفت برادران روزچنگ، با هواپیمایی ماهان، پالت‌های ارز (دلار، یورو و درهم) را از امارات به فرودگاه تهران می‌آوردند و در آنجا آن را تحویل معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات می‌دادند. در واقع در ماه‌های آغازین شروع تحریم‌ها مسئولیت اصلی برادران روزچنگ انتقال ارز و دپوی آن در ایران بوده است. مدتی نیز بانک مرکزی یدالله روزچنگ را مسئول توزیع و کنترل ارز در بازار ایران کرده بود.

طاطایی وکیل روزچنگ‌ها هم تایید کرده بود که برادران روزچنگ مسئول دور زدن تحریم‌ها و تامین ارز بوده‌اند. وی گفته بود: «پس از تشکیل کمیته‌ی ارزی بانک مرکزی برای مقابله با تحریم‌ها، روزچنگ را به دلیل داشتن صرافی در دبی، به‌منظور انتقال ارز و گشایش اسناد اعتباری به‌همراه چند صرافی دیگر انتخاب می‌کنند».


با انتقال محراب به اطلاعات سپاه، همراه با محمود سیف (نام دیگر وی محسن سجادی‌نیا است) به‌عنوان زیرمجموعه‌های طائب و قالیباف، از اعضای اصلی مافیای مجتبی خامنه‌ای می‌شوند و شروع به زدن منابع وزارت اطلاعات به‌نفع خود می‌کنند. ماجرا ابتدا از باج‌گیری شروع می‌شود. معاونت اقتصادی اطلاعات سپاه تلاش می‌کند از کسانی مثل روزچنگ‌ها باج‌گیری کند تا بتواند با پول و خدمتی که از آنها می‌گیرد، بخشی از منابع مالی فساد خود را تامین کنند. یدالله روزچنگ با مشورت وزارت اطلاعات به این نتیجه می‌رسد که زیر بار نرود.

بعد از دستگیری گسترده‌ی صراف‌ها به اتهام اخلال در نظام ارزی توسط وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه هم از این فرصت استفاده می‌کند و برادران روزچنگ را به همان اتهام بازداشت و در سلول‌های دوالف محبوس می‌کند. سال‌ها در بند دوالف بودند و بعد از احکام سنگینی که قاضی صلواتی به آنها داد به بند ۴ و بعدتر بند ۷ زندان اوین منتقل شدند. بنا به دلایلی که بعدتر خواهم گفت، بعد از چند سال با مرخصی آنها موافقت شد؛ از این فرصت استفاده کردند و از ایران خارج شدند. مدتی بعد، به کمک جیسون رضاییان خبرنگار ایرانی-آمریکایی که مدتی با برادران روزچنگ در دوالف و بندهای عمومی هم‌بند بود، به آمریکا می‌روند.

arrest.jpgایران اینترنشنال - بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، پس از کشته شدن علی رازینی و محمد مقیسه، دو قاضی دیوان عالی کشور، ماموران امنیتی در شهرستان کوهدشت، شامگاه یکم بهمن بیژن کاظمی، زندانی سیاسی پیشین را در این ارتباط در منزلش در این شهرستان بازداشت کردند.

ماموران ضمن تفتیش منزل، تمامی لوازم الکترونیکی کاظمی و اعضای خانواده‌اش را توقیف کرده و او تاکنون تنها یک تماس کوتاه چند ثانیه‌ای با خانواده خود داشته است.

طبق اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشال، کاظمی پس از بازداشت در کوهدشت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده و ماموران وزارت اطلاعات ضمن ضرب و شتم او، در تلاش هستند تا از این زندانی سیاسی اعتراف اجباری اخذ کنند مبنی بر این‌که «ضارب رازینی و مقیسه اسلحه خود را از او دریافت کرده است».

مقیسه و رازینی ۲۹ دی در محل کار خود در دیوان عالی کشور با تیر جنگی هدف قرار گرفتند و کشته شدند.

در این حمله یکی از محافظان شعبه ۳۹ دیوان عالی نیز زخمی شد که هویت او هنوز فاش نشده است.

پس از کشته شدن علی رازینی و محمد مقیسه، ماموران وزارت اطلاعات چند زندانی سیاسی پیشین را به بهانه ارتباط با این اتفاق بازداشت کرده‌اند.

یکی از افراد بازداشت‌شده در این پرونده بیژن کاظمی است که در سال ۱۳۹۹ نیز بازداشت و دو سال زندانی شد.

از زمان کشته‌ شدن رازینی و مقیسه، مقام‌های جمهوری اسلامی روایت‌های متناقضی در مورد چگونگی کشته‌ شدن و انگیزه‌ قتل این دو ناقض جدی حقوق بشر ارائه کرده‌اند.

در یکی از این اظهارنظرها، جعفر قدیانی، دادستان انتظامی قضات، شنبه ششم بهمن گفت: «نوشته‌ای از ضارب به‌ جا مانده که مشخص می‌کند سازمان مجاهدین خلق ایران به او خط دادند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

روزنامه ایران ۳۰ دی با انتشار جزییاتی از چگونگی کشته‌شدن رازینی و مقیسه، با استناد به بررسی‌های بازپرس و تیم بررسی صحنه جرم نوشت که از زمان حضور ضارب در شعبه تا خروج او از اتاق محل حمله، تنها ۱۳ ثانیه طول کشید و در این مدت شش تیر به‌صورت متوالی و رگباری شلیک شد.

کشته شدن مقیسه و رازینی واکنش‌های بسیاری را به‌ويژه در میان زندانیان سیاسی پیشین، برانگیخت و آنان به بیان خاطرات خود در مواجهه با این دو پرداختند و مخصوصا از برخوردهای تند مقیسه با خود یا نزدیکانشان گفتند.

3-8.jpgروزنامه «تلگراف»: جمهوری اسلامی در حال توسعه کلاهک‌های هسته‌ای در دو سایت شاهرود و سمنان است.

-روزنامه «تلگراف» به نقل از «شورای ملّی مقاومت» (سازمان مجاهدین) گزارش داد جمهوری اسلامی مخفیانه در حال توسعه تسلیحات هسته‌ای با بُرد ۲۹۰۰ کیلومتر است که می‌تواند به اروپا برسد. طرح این موشک‌ها از نمونه‌های ساخت کره شمالی الگوبردای شده است.

-بر اساس این گزارش، تا کنون سه پرتاب با موفقیت انجام شده و آزمایش‌های مربوط به موشک پیشرفته‌تر «قائم-۱۰۵» برای ماه‌های آینده برنامه‌ریزی شده است. آزمایش‌های قبلی با عنوان پرتاب‌های ماهواره‌ای انجام شده‌اند تا هدف واقعی آنها پنهان بماند .

-موشک‌های «قائم-۱۰۰» از خانواده موشک‌های سوخت جامد هستند که حکومت ایران ادعا می‌کند برای پرتاب ماهواره به مدار زمین در حال توسعه آنهاست، اما درواقع این پوششی برای توسعه موشک‌های بالستیک دوربرد است که می‌توانند کلاهک‌های هسته‌ای حمل کنند.

بازگشت سعید مرتضوی

| No Comments

3-3.jpgدویچه وله - رئیس کانون وکلای یزد از صدور پروانه وکالت برای سعید مرتضوی خبر داد. او گفت مرتضوی از اول شهریور ۱۴۰۳، از سمت معاون دادستان کل کشور بازنشسته شده است.

محمد حسین جعفری در تایید این موضوع به خبرنگار وکلاپرس گفته است: «با اخذ استعلام‌های قانونی و مثبت بودن جوابیه‌ها و طی تشریفات قانونی برای سعید مرتضوی پروانه وکالت صادر شده است.»

به گزارش وکلاپرس طبق ماده ۸ لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برخی از افراد با سابقه قضایی می‌توانند تحت شرایطی از کانون‌های وکلای دادگستری پروانه وکالت دریافت کنند.

شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل و فعال حقوق بشر با انتشار این خبر در کانال تلگرامی خود نوشت: «تاریخ جمهوری اسلامی نشان داده که جنایتکاران و مفسدان با سرعت و توان بیش‌تری از نردبان ترقی بالا می‌روند! اعمال غیرقانونی و غیرانسانی آن‌ها نه تنها به محاکمه ختم نمی‌شود، بلکه بدل به نقطه‌ای درخشان در کارنامه‌ی آن‌ها می‌گردد.»

خانم عبادی می‌افزاید اعطای پروانه وکالت پایه یک از سوی کانون وکلا به "سعید مرتضوی به عنوان یکی از قضات جنایتکار و فاسد حکومت و دادستان پیشین تهران... پیامی واضح به سایر وکلا است که بدانند حفظ استقلال و شرافتمندانه زیستن چه تاوانی و شراکت در قتل و سرکوب، چه پاداشی دارد!"

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

سعید مرتضوی متهم به قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی کانادایی است. او از سوی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا تحریم شده است. خانم عبادی در پیام خود می‌گوید که سعید مرتضوی "امروز پروانه‌ی وکالت خود را دریافت کرده است تا در مسندی دیگر جنایات علیه شهروندان ایرانی را ادامه دهد؛ هنوز پرونده کهریزک و نقش مستقیم او را در آن جنایت آشکار فراموش نکرده‌ایم".

Babak_Khati.jpgبه دلیل وجود اختناق سیاسی گسترده و سرکوب شدید مخالفان در ایران، قسمت عمده‌ای از نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی طی‌ دهه‌های اخیر در خارج از کشور زندگی می‌کنند و در این راستا نکات و مسائلی وجود دارد که عدم پرداختن به آنها باعث برداشت‌های اشتباه و سوءتفاهم‌های قابل توجه خواهد گردید.

اول از همه اینکه همه این افراد و گروه‌ها باید از این مساله که تصمیم ‌"گیری‌"های اصلی و طبعا اقدامات سیاسی اساسی در داخل کشور و توسط مردم صورت می‌گیرد، آگاه و بدان کاملا ملتزم باشند.

Darioush_Majlesi.jpgهیچ اتفاق دیگری به اندازه توافقنامه ایران و روسیه، درجه درماندگی و طرد ایران از جامعه بین المللی را نشان نمیدهد. این توافقنامه ننگین حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی، همانند یک غریق، آویزان هر دستگیره مانندی میشود که به زیر آب نرود. اگر تا دیروز فقط شاهد مغازله از دور بودیم اینبار با یک توافقنامه بیست ساله، نه فقط همکاری‌ها و روابط را مستحکم تر کرد بلکه وقتی متن و محتوای توافق را میخوانید به نتیجه دیگری نمی‌رسید که رژیم حاکم بر ایران، امنیت، اقتصاد و منابع طبیعی سرزمینمان را دو دسته در اختیار رژیمی قرار داده که خود مطرود و مورد تحریم‌های جامعه بین المللی میباشد. این در حالیست که ما در زمان رژیم سابق مورد احترام تمام کشور‌های جهان بودیم و نمایندگان کشور‌های دیگر و کمپانی‌های معتبر بین المللی، به صف می‌ایستادند و سعی در دادن امتیاز و سودی بیشتر از از سایر رقبا به کشورمان داشتند.

حالا به غیر از خدشه دار شدن استقلال سیاسی کشورمان، مواردی در این توافقنامه گنجانده شده که بی مناسبت نیست اگر ادعا کنیم از خواندن آن، مو به تنمان سیخ میشود. به عنوان مثال، در قرارداد بیست ساله که از سال ۲۰۲۱ (۱۳۹۹) مذاکره درباره آن شروع شده بود، در بند ۹ مینویسد "دفاع و همکاری نظامی". در توافقنامه بیست ساله اخیر این جمله در بند ۱ تبدیل میشود به " دفاعی و امنیتی". میدانید این یعنی چه؟ یعنی چنانچه اوکراین در جنگ با روسیه وارد آن کشور شود، طبق وجود کلمه "دفاع" در این بند، روسیه میتواند از ایران بخواهد در" دفاع" از آن کشور وارد جنگ شود. تا آنجا که من اطلاع دارم درباره کلمه "دفاع" توضیحی در این توافقنامه ندیدم. شاید هم به عمد در اینباره سکوت شده. نظر به اهمیت کلمه "دفاع" در این توافقنامه چنانچه دوستان توضیحی در این مورد خوانده‌اند خوشحال میشوم که مطلعم کنند. در مورد روسیه هم این ابهام وجود دارد که روابط روسیه و اسرائیل بد نیست، آیا در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران، روسیه به کمک ایران وارد جنگ خواهد شد در حالی که از آن طرف درگیر جنگ با اوکراین میباشد؟

Akbar_Karami_4.jpgخداناباوری اگر خداناباوری باشد، پایان ایمان است؛ و باید باشد. خداناباوری ریختی از ناباوری، ریختی از بی‌ایمانی است. اگر ایمان، برآمد و دست‌آوردها‌ی آن را در ذهن، جهان و زبان خود بیابید و از ذهن، جهان و زبان خود بیرون بگذارید، امکانی برای تولد بی‌ایمانی و بخت خداناباوری گشوده می‌شود. خداناباوری پایان باور است؛ پایانی بر باورها‌ی پیشینی؛ باورهایی که به جایی بیرون از کاسه‌ی سر ما و فراتر از کنش‌ها و واکنش‌ها‌ی پوسته‌ی خاکستری‌ی مغز اشاره دارند؛ و امید بسته‌اند. خداناباوری ریختی از سرگردانی، بی‌خانمانی، آواره‌گی و بی‌معنایی است. ریختی از گرفتاری‌ی بی‌پایان در جست‌وجو‌ی معنا، که در عالی‌تر بخت خود، خداناباور را همانند سیزیف گرفتار و تخته‌بند تخته‌سنگ‌ها‌ی جان‌فرسا‌ی معنا می‌کند. اگر بتوان ایمان را هم‌وندی «پرگویی» و «آرامش» دید، آن‌گاه خداناباوری و بی‌ایمانی، هم‌وندی آشکاری با «سکوت» ‌ و‌ «ناآرامی» می‌یابد. چه، ایمان در آغاز، پایان و در بنیادها‌ی خود همیشه ایمان به دیگری‌ی بزرگی همه‌چیزدان و همه‌چیزتوان است؛ و آشکارا دریافتنی‌است که چرا یک ایمان‌دار می‌تواند با ایستادن روی‌پاها‌ی آن دیگری‌ی بزرگ همه‌چیز‌دان و همه‌چیزتوان، پرگویی کند و با آرامش صدا‌ی «دیگران» را خاموش کند.

Ali_Fayaz.jpgاین روزها- به ویژه با توجه به نزدیک شدن به سالگرد "انقلاب" ضد سلطنتی - با تعداد قابل توجهی از افرادی که شاه دوست هم نیستند اما از رژیم حاکم بر کشور متنفر و منزجر هستند و وضعیت موجود را فاجعه بار می‌دانند رو به رو می‌شوید، از این تاسف می‌خورند که‌ای کاش شاه هم مثل دیگر دیکتاتورها از جمله بشار اسد (۱) و... کلی آدم می‌کشت اما موفق به سرکوب "شورشی"‌های پنجاه و هفتی می‌شد تا بدین وسیله از بلایی که بر سر ایران فرود آمد جلوگیری کند. می‌گویند و کم هم نیستند. و همه هم شاه دوست نیستند. می‌گویند و همه هم عناصر سیاسی نیستند. می‌گویند و خود نیز جزو مردم هستند. آنها احتمالا خوانده‌اند و می‌خوانند که به اعتراف خود شاه دوستان فقط در یک روز حداقل بین ۷۰ تا ۱۰۰ نفر - در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ - به قتل رسیدند. روزی که جمعه سیاه رژیم شاه، همچون جمعه سیاه زاهدان جمهوری اسلامی، روزی شد که هیچگاه از یادها نرود. با این حال این جماعت هنوز فکر می‌کنند که مردم به اندازه کافی کشته نشده‌اند. و به همین دلیل هم می‌گویند که تعداد کشته شدگان به اندازه‌ای نبوده است که مانع از پیروزی "انقلاب" شود. و اینکه‌ای کاش "اعلیحضرت" بیشتر کشته بود!

ji.jpgچندین دهه متوالی و طولانی از اشغال ایران توسط عمامه به سرها و روضه خوانها و ابردزدان تسبیح به دست و چفیه به گردن و یقه سه سانتی‌ها که جایگاه ویژه‌ای را به لحاظ میزان غیر قابل تصور جنایت، دزدی، فساد و خیانت بنام خود در تاریخ ثبت کرده‌اند گذشته است، اما ملت ایران همچنان در مقابل این اوباشان و حکومت ضد ایرانی حاکم بر کشور در حالت انفعال و سستی بسر میبرد و چنین می‌نماید که در انتظار یک ناجی نشسته است که ظهور کند و به اوضاع اسفبار و نکبت باری که کشور و ملت را احاطه و در بر گرفته است پایان دهد. انفعال و بی عملی اکثریت مردم ایران در مقابل حکومت مافیایی ملایان تاکنون از یک سو تضمین کننده بقا و دوام این حکومت خبیث و متحجر در کشور بوده و از طرفی دیگر مردم را به خود فریبی و پذیرش دروغ و خدعه و نیرنگ سران و سرکردگان و عمله‌های حکومت، از دروغ درمانی آنان برای رفع مشکلات گرفته تا وعده وعیدهای پوشالی و سرکاری جهت بهبود وضعیت و آینده‌ای بهتر، عادت داده است.

Shokouh_Mirzadegi.jpgما به عنوان ایرانی به درست یا غلط به خیلی از عادات خودمان می‌نازیم، به طور مثال «مهمانوازی»، و برای اثبات آن به گفته‌های گردشگرانی که به کشورمان می‌آیند استناد می‌کنیم

ما ایرانی‌ها هم که به دلیل مهاجرت عظیم پس از انقلاب در کشورهای غربی ساکن شده‌ایم اکنون می‌توانیم اشاره هایی به صفات نیک و یا رسم‌های درستی داشته باشیم که، از دید ما، غربی‌ها دارند

برای من که ۴۶ سال در این کشورها زندگی کرده‌ام دو تا از ده‌ها صفت و یا رسم‌های درستی که دیده‌ام: اهمیت «اعتماد» داشتن در فضای اجتماعی و «ارزش فرد» در فضای سیاسی می‌باشد.

دو نمونه ساده: ‌

Farid_Ansari_Dezfouli_3.jpgآشکار است غنا بخشیدن به وجدان تاریخی، و گفتگو پیرامون وقایع گذشته و رخدادهای تاریخی کشورمان و شخصیت های تاثیر گذار بر این رخدادها امری پسندیده و ستودنی است، اما خدشه وارد آوردن به حافظه تاریخی و تحریف نمودن تاریخ و واقعیتها را دگرگون جلوه دادن به هربهانه ای عملی ناصواب و غیراخلاقی و دور از انصاف است. متاسفانه گاهی بعضی از افرادی که با باد سنج ظاهراً قدرت روز دچار موتاسیون و یا دگردیسی میشوند، به چنین امر ناشایستی برای بهره وری سیاسی روز، اقدام می نمایند که کمتر انتظار از آنان می رود.

به تازگی مصاحبه ای ویدیویی از آقای احمد سلامتیان در یوتیوب دیدم که نظرم را جلب کرد. این مصاحبه توسط گروهی بنام Timeline Iran Podcast صورت گرفته شده است که لینک آن در زیر می باشد(۱). آقای سلامتیان حدود سه ساعت و نیم از هر دری سخن می گویند. در دو ساعت و سی دقیقه ای نوار می فرماید " من رضاشاه را ناسیونال تر( منظورش ملی تر) از دکتر محمد مصدق می دانم. من رضاخان سردارسپه را در ناسیونالیست(ملی گرا) در طول زندگی اش از دکتر مصدق کمتر ملی نمی دانم." چرا؟ آقای سلامتیان چنین می گوید " چون دکتر مصدق در بحبوحه مشروطیت تابعیت سوئیس را درخواست می دهد که پرونده درخواست او را بنیاد مصدق هم منتشر کرده است." و خود شادروان مصدق هم علت آن را در «خاطرات و تألمات» آورده است و در زیر عیناً خواهد آمد.
جناب سلامتیان شما که خود تابعیت فرانسوی دارید، برای برآورد و مشخص نمودن ملی گرائی یک شخصیت سیاسی و اهل سیاست، چه معیار و معیارهائی را مد نظر دارید؟ آیا وطن دوستی، انسان مداری، اخلاق مداری، پاکدستی، قانون مداری و رفتار او با مخالفان سیاسی معیارهای یک فرد ملی هستند یا نیستند؟
آقای سلامتیان شما بهتر از من واقفید که ملت ایران انقلاب مشروطیت و مبارزه کرد تا شاه در امور مملکت دخالت نکند و امور مملکت را به ملت و نمایندگانش بسپارد. بالاترین آرمان مردم ما در بکارگیری قانون و در بناکردن مجلس شورای ملی بود، جائی که مردم و سرداران و سالاران ملی برای ایجادش خون دادند و اعدام شدند تا این میراث حفظ شود. اما رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد و به پادشاهی مشروطه و قانون اساسی آن خیانت نمود. ملی در ارتباط با ملت و مجلس ملی معنی می دهد. چگونه کسی که مجلس شورای ملی را تعطیل میکند میتواند ملی و به ملت اهمیت بدهد. اشخاصی که به آرمانهای ملتی خیانت می کنند ملی گرا و خادم ملت نیستند بلکه آنان ضد ملت و خائن به ملت می باشند. از دید آقای سلامتیان کسی که مشروطه را تعطیل کرد ملی گراتر از کسی می باشد که ادامه دهنده مشروطه بود. کدام ملی گرا به مجلسی که ملت برای بوجود آوردن آن قیام کرد و خون داد تا آنرا برپا سازد می گوید طویله و حاکمیت ملتی را منقضی می گرداند؟ کدام ملی گرا حکومت استبدادی مستقر می سازد تا روزنامه ها و مطبوعات را تعطیل، احزاب و آزادیهای سیاسی و آزادی بیان را منع و منافع و حقوق ملی را لگد مال میکند؟ رضاشاه ملی گرا مورد نظر شما نزدیک ترین یاران خودش را مثل تیمورتاش و نصرت الدوله کشت و علی اکبر داور را مجبور به خودکشی کرد و بسیاری از آزادیخواهان و وطن پرستان را به خاک سیاه نشاند. ۵۳ نفر از اندیشمندان کشور را دستگیر کرد و به زندان انداخت و تمامی مخالفان خود را بی اعتبار نمود و آنها را کشت. واقعا مضحک تر از این نمی شود که فردی که اجرای قانون اساسی مشروطه را توقیف و تعطیل کرد ملی تر از کسی می شود که برای اجرا قانون اساسی مشروطه تلاش و مبارزه کردد.

:::

3-1.jpgزیباکلام نوشت: جناب پزشکیان، راه دوری نمی‌رفت اگر بمناسبت سقوط هواپیما در آمریکا، پیام تسلیتی برای مردم آمریکا و رئیس جمهورشان آقای ترامپ می‌فرستادید. اگر قرار است در ایدئولوژی دشمنی با آمریکا که امروز شاهد آثار ویران‌گر آن بر کشور هستیم، تغییری بوجود بیاید، گام نخست در تنش‌زدایی است.

میدانم که دغدغه تندروها را دارید و نگران واکنش آنها هستید. ولی آقای پزشکیان عزیز شما هر چه بکنید یا نکنید، آنها از مخالفت ودشمنی با شما دست بر نخواهند داشت. اگر ترامپ شش دانگ ایالات متحده آمریکا را هم در دفترخانه رسمی کاخ سفید بنام ایران کرده و سند منگوله دار آنرا در سینی نقره‌ای تقدیم شما نماید، تندروها همچنان جنابعالی را متهم به سازش و کوتاه آمدن در برابر آمریکا خواهند کرد.

همچنانکه در جریان توافق برجام شاهد بودیم که مدعی شدند ظریف توافق برجام را نخوانده امضا کرده و آمریکایی‌ها سر تیم مذاکره کننده ایرانی‌ را کلاه گذارده و آنان را فریب داده اند.

هیچوقت هم تندروها به این سئوال ساده پاسخی ندادند که اگر برجام فقط به سود آمریکا و به زیان ایران می‌بود، چرا پس ترامپ از آن خارج شد؟ مگر اینکه بگوییم آنچه انقلابیون و تندروهای ما در خشت خام میبینند، پدر جد ترامپ و سایر رهبران آمریکا در آینه هم نمی‌توانند ببینند. که اینهم بالاخره حرفی است.

barbari.jpgایندیپندنت فارسی

صداوسیمای مرکز اردبیل روز جمعه ۱۲ بهمن با انتشار گزارشی تصویری از بازداشت مردی به اتهام «خرید بیش از حد نان بربری» خبر داد.

این موضوع دست‌مایه طنز کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. کاربری در اکس و در واکنش به این خبر نوشته است: «سرانجام پس از ماه‌ها عملیات پیچیده اطلاعاتی سلطان بربری دستگیر شد».

این مرد در مقابل دوربین صداوسیما دلیل خرید این همه نان را «فروش به دامداری‌ها» اعلام کرد.

:::

3-5.jpgحمله تند رسایی به دولت و مجلس؛ واکنش قاطع نیکزاد به کشک خواندن مجلس

جلسه علنی امروز مجلس، شاهد انتقادات تند و حمله لفظی حجت‌الاسلام حمید رسایی به عملکرد دولت و مجلس بود. رسایی در اظهارات خود، ضمن انتقاد از انتصاب محمدجواد ظریف، جایگاه مجلس را زیر سوال برد و گفت: "اگر قوانین مجلس اجرا نشود، یعنی مجلس، قانون و ۲۹۰ صندلی اینجا کشک است."

حمله تند رسایی به دولت و انتصاب ظریف

حجت‌الاسلام رسایی در جلسه علنی امروز (دوشنبه) در تذکری تند، مجلس را به بی‌توجهی به قوانین معتبر متهم کرد و اظهار داشت: "چرا دستور کار مجلس بررسی احکام تاریخ گذشته است، در حالی که قوانین تازه تصویب‌شده که روی زمین مانده، باید تعیین تکلیف شود؟ بعد از اینکه مجلس و رئیس آن اعلام کردند انتصاب ظریف در دولت غیرقانونی است و رئیس قوه قضاییه نیز تأکید کرد که قانون باید اجرا شود، از سخنگوی دولت می‌پرسند که نظرش درباره شکایت مجلس چیست و او پاسخ می‌دهد که چون آقای پزشکیان برای ظریف حکم زده، این انتصاب قانونی است!"

رسایی با لحنی تند ادامه داد: "این یعنی قوانین شما کشک است، جایگاه شما کشک است، ۲۹۰ صندلی مجلس کشک است! این یعنی دادستانی و قوه قضاییه هم اعتبار ندارند و فقط رئیس‌جمهور تصمیم می‌گیرد که کدام قانون اجرا شود و کدام نشود!"

ادعای رسایی درباره سفرهای ظریف به اروپا

رسایی در ادامه صحبت‌های خود، با نشان دادن نامه‌ای منتسب به تشریفات ریاست جمهوری، مدعی شد که برای ظریف و همسرش درخواست روادید شش‌ماهه تا یک‌ساله از سفارت آلمان شده است.

وی خطاب به رئیس مجلس گفت: "آقای پزشکیان! راهبرد دولت شما در اروپا تعیین می‌شود که ظریف قرار است مکرر به آنجا سفر کند؟ آن هم از سفارت آلمان، کشوری که کنسولگری ما را بست و مراکز اسلامی ما را تعطیل کرد! آلمان باید الان سیلی بخورد، نه اینکه از آنها درخواست ویزای شینگن کنیم!"

واکنش تند نیکزاد: مجلس کشک نیست!

پس از این حملات شدیداللحن، علی نیکزاد، نایب‌رئیس مجلس، بلافاصله به اظهارات رسایی واکنش نشان داد و تأکید کرد:

"حرمت امامزاده را متولی آن باید نگه دارد. اینکه می‌گویید صندلی‌ها کشک و مجلس کشک، این حرف خوبی نیست. مجلس انقلابی و مقتدر است و نباید چنین مباحثی را مطرح کرد."

الهام چرخنده ورزش ایران کیست

| No Comments

3-7.jpgفرارو- اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان‌غربی در پی ضرب و شتم مدیر یکی از مدارس در سلماس، بر پیگیری کامل این موضوع تاکید کرد.

در اطلاعیه اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش آذربایجان غربی که روز دوشنبه صادر شده، آمده است: ضرب و شتم مدیر یکی از مدارس سلماس توسط دانش آموز با مجروح شدن مدیر دبیرستان همراه شده و مدیر مضروب بلافاصله به بیمارستان سلماس منتقل شد.

در ادامه این اطلاعیه اضافه شده است: به دنبال ضرب و شتم یکی از مدیران مدارس توسط دانش‌آموز مقطع متوسطه دوم در شهرستان سلماس، به منظور حفظ شان و کرامت فرهنگیان و در راستای حراست از کیان متولیان نظام تعلیم و تربیت در استان، بلافاصله موضوع مورد پیگیری مستقیم مدیرکل آموزش و پرورش استان آذربایجان‌غربی قرار گرفت.

اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی با اشاره به تماس تلفنی مدیرکل این نهاد با مدیر مدرسه که یکی از نیرو‌های باسابقه درخشان آموزشی و تربیتی سلماس است، آورده است: ایشان در حال حاضر تحت درمان و طی دوران نقاهت بوده و خوشبختانه مشکل خاصی پیش نیامده است.

در این اطلاعیه اظهار شده است: همچنین با ورود دادستانی و فرماندهی انتظامی شهرستان، فرد مجرم مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و موضوع در دست بررسی و رسیدگی است.

روابط عمومی آموزش و پرورش آذربایجان‌غربی تاکید کرده است: این اداره کل و نیز مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سلماس، مطابق قوانین و مقررات پیگیر برخورد با برهم زنندگان نظم و امنیت روانی دانش‌آموزان و همکاران خدوم فرهنگی خواهند بود.

3-4.jpgاحمد زیدآبادی - چند صدایی از درون کابینه؟

حسین صفدری معاون وزیر اطلاعات گفته است: " اکنون وقت مذاکره نیست و در چارچوب راهبردهای مصوب کشور فعلاً کسی بنای مذاکره ندارد."

آقای صفدری دلیل نامناسب بودن شرایط برای #مذاکره را چنین شرح داده است: "آمریکایی‌ها می‌خواهند بگویند، یا باید عقب‌نشینی کنید، یا سرنگون شوید و یا اینکه نسخه‌ای که برای اسد پیچیده شد، برای شما نیز پیچیده خواهد شد."

پیش از این اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات نیز در مخالفت با مذاکره با آمریکا، استدلال مشابهی مطرح کرده بود.

وزارت اطلاعات زیرمجموعۀ دولت #پزشکیان است. حالا اگر قرار نیست صدای واحدی از تمام نهادهای حاکم در مورد مذاکره یا عدم مذاکره با آمریکا شنیده شود، انتظار این است که لااقل از مجموعۀ کابینه صدای واحدی صادر شود. اینکه
شخص رئیس‌جمهور و برخی از اعضای کابینه سخن از ضرورت مذاکره به میان آورند و بعد مسئولان یک وزارتخانه، خلاف آن را اعلام کنند، پیامی جز "هیچکاره" بودن رئیس‌جمهور حتی در داخل کابینه، به دنبال ندارد.

از این گذشته، به فرض آمریکا در هر مذاکره‌ای بخواهد همان را بگوید که آقای صفدری حدس زده است. مگر بدون مذاکره نمی‌تواند همان پیام را به مسئولان جمهوری اسلامی برساند؟ آیا مذاکره نکردن مانع از انتقال آن پیام و اقدام در جهت اجرای آن می‌شود؟

مذاکره و گفتگو به خودی خود نه کورکننده و نه شفادهنده است. بستگی به نتیجه‌اش دارد. با این حال، خرد و تجربۀ بشری نشان می‌دهد که همواره مذاکره بهتر از عدم‌مذاکره است؛ چون در حداقل صورت آن، شفافیت ایجاد می‌کند و راه حدس و گمان‌های باطل را می‌بندد.



آقای صفدری تأکید کرده است: "هر چیزی وقت خودش را لازم دارد." و مردم سؤال می‌کنند که وقت مذاکره با آمریکا به قصد رفع تحریم اقتصادی کشور، پس کی فرا می‌رسد؟ از سال 1371 که این بحث در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی
مطرح شد تا این لحظه که 32 سال از آن تاریخ می‌گذرد، هر گاه هر دولتی به لزوم مذاکره با آمریکا اشاره کرده است، عده‌ای زمان آن را "نامناسب" دانسته‌اند؟ پرسش این است که زمان مناسب دقیقاً چه زمانی است که فرا نمی‌رسد؟

در واقع هر چه زمان گذشته، مواضع آمریکا هم سخت‌تر شده است و چه بسا در مذاکرات احتمالی، دولت ترامپ مشابه همان چیزهایی را مطرح کند که آقای صفدری گفته است! خب این به چه معناست؟ جز اینکه زمان به سود ایران نبوده و شرایط اقتصادی کشور روز به روز بدتر شده است؟ آیا کسی نباید در مورد روندی که به این نقطه رسیده، پاسخگو باشد؟

fms.jpgاول از همه یک داستان ظاهرا بی ربط تعریف کنم تا برسیم به اصل ماجرا:
آلمان در دوران صدارت خانم مرکل، مرزهای کشور را بر روی خارجی هایی که زیر فشار حکومت های خودکامه شان بودند گشود و این کاری از نگاه ما که خودمان خارجی تحت حمایت کشورهای آزاد هستیم نیکو بود اما من در همان زمان مطلبی نوشتم و به دولت آلمان هشدار دادم که این گونه بی حساب و کتاب راه دادن مثلا پناهندگان به شدت کار خطرناکی ست چرا که سازمان هایی مثل القاعده و طالبان و ماموران امنیتی جمهوری نکبت اسلامی و مفت خوران بین المللی که هم در این کارها تخصص دارند هم ماموریت و هم پول وارد آلمان خواهند شد و عملیات خرابکارانه انجام خواهند داد.

بعد از مدتی این هشدار به واقعیت پیوست و ما شاهد صحنه های ترور و جنایت و تجاوز و خرابکاری و دزدی از دولت در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی بودیم.

نتیجه این عمل بی حساب و کتاب، رشد راستگرایانی شد که دقیقا با هیتلری ها پهلو می زنند، و چند روز پیش به بهانه قتل یک کودک که خانواده اش هم از یک کشور دیگر به آلمان مهاجرت کرده بود به دست یک روانی پناهنده نزدیک بود قانونی تصویب شود که ورود و خروج خارجی ها به آلمان را به شدت تحت کنترل می گرفت و یکی از احزاب بزرگ و همیشه مطرح آلمان، حاضر شد برای تصویب این قانون با یک حزب بدنام دست راستی ضد خارجی هم پیمان شود که خوشبختانه تصویب این قانون با شکست مواجه شد ولی تخریب خارجی ها به حدی صورت گرفته که شاید نزدیک به ۶۰ درصد آلمانی ها تصویب چنین قانون غیر حقوق بشری را می پذیرفتند.

برخورد با خلافکاران از طریق پلیس و دادگاه حتی تا حد اخراج کاری ست شدنی و خواست مهاجران و پناهندگان واقعی و درستکار ولی این که کل کمک یک دولت خارجی به خاطر عمل چند خارجی به مردم نیازمند حمایت سیاسی در جهان تعطیل شود قطعا باعث فجایع غیر قابل توصیفی در جهان خواهد شد.

موضوع کمک رسانه ای و مالی و حتی تسلیحاتی خارجی به مخالفان جمهوری نکبت نیز موضوعی شبیه به این است. من همیشه از جنگ دوم جهانی و مبارزات مردم علیه فاشیسم و راسیسم ضد یهود مثال می زنم که بدون کمک خارجی، پیروزی مردم بر قدرت های سرکوبگر و ضد انسان امکان پذیر نبود.

IMG_20250204_114146_690.jpgما زنان شرکت کننده در سمینار سراسری سالانه تشکل‌های مستقل زنان و زنان دگرباش و هم‌جنس‌گرای ایرانی در آلمان - برلین؛ همبستگی خود را با مبارزات زنان و مردان و تمام مبارزان زندانی در ایران اعلام می‌کنیم.

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام تا امروز سه‌شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۳؛ ۵۴ هفته است که در ۳۵ زندان در سراسر کشور برای لغو مجازات اعدام و حق زندگی مبارزه می‌کنند.

مادران و خانواده‌های خاوران و زنان زندانی سیاسی، آغازگر مبارزه علیه مجازات اعدام به مثابه یک قتل عمد دولتی در ایران بوده‌اند و همبستگی بیشتر همگی ما را می‌طلبد.

ما زنان فمینیست در خارج از کشور که از شهرها و کشورهای مختلف در این سیمنار سه روزه شرکت کرده‌ایم، همبستگی خودمان را با کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام اعلام می‌کنیم و خواهان لغو فوری تمام احکام اعدام، به ویژه برای دو زن مبارز کُرد پخشان عزیزی و وریشه مرادی هستیم. ما اعتقاد عمیق داریم که مجازات اعدام در ایران باید به طور کلی، برای تمام زندانیان و برای همیشه لغو گردد.

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، احمد الشرع (ابومحمد الجولانی)، رئيس دولت موقت سوریه را همراه با همسرش، لطیفه الشرع در مکه در عربستان سعودی نمایش می‌دهند. الشرع روز یکشنبه برای دیدار با شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی به این کشور سفر کرد.

الشرع در این سفر همچنین عازم مکه شد و به داخل کعبه رفت. بنابر ویدیوهای منتشر شده، الشرع و هیات همراهش در این سفر مناسک حج عمره را به جای آوردند.

wifelarge.jpg

heathrwolarge.jpg

مسیح علی نژاد - یک روز پس از انتشار گسترده ویدیوی زنی که برهنه شد و روی خودروی پلیس نشست، مردی داخل یک خودرو ادعا کرد که همسر این زن است و زنش مشکل روانی داشته و از ماموران پلیس برای برخورد خوبشان تشکر کرد.

صحنه سازی این ویدیو به شکلی بود که انگار این فرد در خودرو تنهاست و به میل و اختیار خود دارد در مورد این ماجرا روشنگری می‌کند. اما ماموران امنیتی سوتی دادند و درست در ثانیه اول و هنگام شروع ویدیو، صدایی به این مرد فرمان می‌دهد و می‌گوید: «برو...»

masih.jpgیک نمونه آشکار که دستگاه امنیتی و سیستم پروپاگاندای جمهوری اسلامی چطور عمل می‌کند. ما نمی‌دانیم این مرد واقعا همسر آن زن بوده است یا نه اما چیزی که مشخص است این است که برای ساخت این ویدیو صحنه‌سازی و سناریونویسی شده است.

ما هنوز نگران زنی هستیم که برهنه شد و در بلوار صیاد شیرازی شهر مشهد به روی خودروی پلیس رفت و فریاد اعتراض سر داد. هویت این زن هنوز مشخص نشده است و سیستم امنیتی درست مثل دفعات قبل با برچسب روانی قصد دارد این زن را از سر خط خبرها دور کند و در سکوت خبری هر بلایی خواست بر سر او بیاورد.

صدای زنی باشیم که خود انتخاب کرد که به این شکل با بدن خود اعتراض کند. اگر در این شرایط اختناق و سرکوب شیوه اعتراض او را نمی‌پسندید به شیوه مورد پسند خود صدای اعتراض علیه یک حکومت دینی و آپارتاید جنسیتی باشید.

ریشه های سیاسی و اجتماعی شکافهای اجتماعی کنونی ایران - اکبر گنجی

:::

:::

یک تیکه از اروپا در تهران!

فودپلازا، جدیدترین بخش ایران‌مال، بالاخره افتتاح شد! فضایی که انگار در کوچه‌های سنگ‌فرش شده‌ی پاریس قدم می‌زنید

:::
:::

kham.jpgبقیه ملت‌ها جرات نمی‌کنند ولی ملت ایران جرات دارد که بگوید مرگ بر آمریکا

یورونیوز - علی خامنه‌ای، رهبر ایران روز یکشنبه گفت که «ایران امروز ایران چهل سال قبل نیست و در همه جهت چه مادی و چه معنوی رشد کرده‌ و این رشد همچنان ادامه خواهد یافت.»

آقای خامنه‌ای در دیدار با شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن و در بحبوحه انتشار اخبار و گمانه‌زنی‌ها در خصوص انجام قریب‌الوقوع مذاکره مستقیم بین ایران و آمریکا، گفت: «امروز ما در مقابل استکبار قرار داریم، نه فقط ما ملت ایران، فرق ملت ایران با بسیاری از ملت‌های دیگر این است که ملت ایران این جرات را دارد که بگوید آمریکا متجاوز است، آمریکا دروغگوست، آمریکا فریبکار است، آمریکا مستکبر است و مرگ بر آمریکا.»

رهبر ایران افزود: «دیگران حس می‌کنند که آمریکا دروغگوست، حس می‌کنند که فریبگر است، حس می‌کنند که استعمارگر است، حس می‌کنند که متجاوز است، حس می‌کنند که به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست ولی جرات نمی‌کنند این را بیان کنند، جرات نمی‌کنند مقابل او بایستند، خیلی خوب، سهم خودشان را انجام نمی‌دهند و وقتی سهم خودشان را انجام نمی‌دهند، نتیجه حاصل نمی‌شود باید سهم خودشان را انجام دهند.»

amarlarge.jpg

آقای خامنه‌ای تصریح کرد: «باید صبر داشت، باید مجاهدت داشت، تلاش کرد تا به این نتایج رسید، ملت ایران در طول این چهل و چند سال صبر کرده، تلاش کرده، تمام قدرت‌های مستکبر دنیا جلویش صف کشیده‌اند، علیه او تلاش کردند، کار کردند، اما ملت ایران نه فقط ضربه ندیده، پیش رفته، ترقی کرده، رشد کرده، ایران امروز ایران چهل سال قبل نیست، ما در همه جهت رشد کرده‌ایم.»

او در بیان شاهدی بر رشد معنوی مردم ایران گفت: «بعضی می‌گویند که در جهت معنوی رشد نکرده‌ایم ولی در دوران جوانی ما، تمامی کسانی که می‌توانستند قرآنِ تجویدیِ خوب را بخوانند، حقیقتا در همه مشهد به ۱۰ نفر نمی‌رسید، امروز هزاران جوان در سرتاسر کشور قرآن تجویدی خوب می‌خوانند و حافظ قرآن هستند، معنویات ما هم رشد کرده است.»

رهبر ایران بدون اشاره به مشکلات اقتصادی کشور از جمله تورم بالا و کسری شدید برق و گاز و آلودگی هوا که منجر به تعطیلی پیاپی فعالیت‌ها و کسب و کارها شده، افزود: «از جهت مادی هم پیشرفت کرده‌ایم، کارهای گوناگونی جوانان ما انجام دادند و این پیشرفت ادامه پیدا خواهد کرد، انشالله ملت ایران به اوج مطلوب خود خواهد رسید به برکت توکل بر خدا.»

آقای خامنه‌ای تاکید کرد: «مشکلات امت اسلامی با توکل به خدا قابل حل است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

او بی اعتنا به شواهد منتشر شده از ویرانی سرزمین‌های فلسطینی و کشته شدن بیش از ۶۰ هزار نفر در جریان جنگ با اسرائیل، بار دیگر تکرار کرد که فلسطینی‌ها در مقابل اسرائیل به «پیروزی» رسیده‌اند و آن را نتیجه توکل به خدا و اذن خدا دانست و گفت: «اگر به شما می‌گفتند که بناست غزه یک وجبی با قدرت بزرگ نظامی همچون قدرت نظامی آمریکا مواجه و رو به رو شود و با هم بجنگند و غزه غلبه کند بر او، شما باور می‌کردید؟ باور نمی‌کردید، این جز‌ء محالات است ولی به اذن خدا این ممکن است.»

*تیتر اول این خبر از منبع اصلی گزارش برداشته نشده است

nasiri.jpgخبر تکمیلی: کانال تلگرامی متعلق به مهدی نصیری، مدیرمسئول پیشین روزنامه کیهان خبر از آزادی این فعال سیاسی در مشهد داده است

:::

رادیو بین المللی فرانسه - حسین علیزاده دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی در اسکاندیناوی به رادیو بین‌المللی فرانسه گفت که مهدی نصیری امروز یکشنبه چهاردهم بهمن ماه در شهر مشهد دستگیر شد. مقامات جمهوری اسلامی ایران هنوز خبر دستگیری وی را تأئید یا تکذیب نکرده‌اند.

مهدی نصیری سرپرست و سردبیر پیشین روزنامۀ "کیهان" که داوطلبانه لباس روحانیت را از تن درآورده به یکی از منتقدان صریح جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های اخیر بدل شده و در تحلیل‌های خود فروپاشی آن را گریزناپذیر می داند.

مهدی نصیری در آخرین موضعگیری‌های خود خواستار ائتلافی گسترده از مخالفان جمهوری اسلامی از طرفداران نظام پادشاهی تا اصلاح طلبان پی‌گیر در داخل کشور شد و نام چنین ائتلافی را "از شاهزاده تا تاج‌زاده" گذاشت. مهدی نصیری در آخرین اظهارات خود از این نیز فراتر رفت و از همۀ گرایش‌های اپوزیسیون خواست که برای عبور از جمهوری اسلامی رهبری ولیعهد پیشین ایران، رضا پهلوی، را برای یک دورۀ گذار بپذیرند.

به گفتۀ حسین علیزاده، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی، مواضع صریح و انتقادی مهدی نصیری بیانگر موضع و تمایل بخش گسترده‌ای از نیروهای درونی جمهوری اسلامی به ویژه در درون سپاه پاسداران است که معتقدند نظام جمهوری اسلامی به پایان خط رسیده و عبور از آن ضروری و اجتناب ناپذیر است.

در همین زمینه:

گزارش روز واقعه!

دستگیری مهدی نصیری در طوس!

فرشته مزینانی (همسر مهدی نصیری)

امروز ۱۴ بهمن رفته بودیم طوس برای دیدار و زیارت فردوسی شاعر بزرگ احیاکننده زبان پارسی. من یک بار قبلتر هم آمده بودم ولی آقامهدی نوبت اولش بود. ابتدا بر سر قبر فردوسی بزرگ عرض ارادتی کرده و سپس بر مزار استاد آواز شجریان هم فاتحه ای نثار کردیم و عکسی به یادگار گرفتیم.

پس از آن آقامهدی طبق روال همه سفرها تصمیم گرفت ویدیویی راجع به این دیدار پر کند. زاویه مناسبی انتخاب کردیم و ایستاد به صحبت کردن و از فردوسی گفتن. گفت این بنا در سال ۱۳۱۳ توسط رضا شاه بنیان نهاده شد و در سال ۱۳۴۳ دوباره احیا شد. فردوسی شاعر مسلمانی بود که بین فرهنگ ایران باستان و پس از اسلام پیوند زد. زبان فارسی موجب اتحاد تمام اقوام ایرانی بوده و در ایران آینده نیز با حفظ و ماندگاری دیگر زبانهای اقوام به عنوان رشته تسبیحی ایرانیان را به یکدیگر پیوند داده و ایرانی متحد و منسجم را رقم خواهد زد.

vaezi.jpgآبان ۹۸ هم مثل اتفاقات دی ۹۶ مشهد بود | امیدوارم این بار اجازه‌ی مذاکره‌ی مستقیم با ترامپ صادر شود

محمود واعظی؛ رئیس دفتر رئیس جمهور در دولت روحانی با تاکید بر ارزیابی نحوه‌ی مواجهه ایران با ترامپ در گذشته گفت: با توجه به اعتماد رهبری به شخص پزشکیان و همینطور دولت امیدوارم اذن مذاکرات مستقیم داده شود.

آقای واعظی با اشاره به رخدادهای آبان ۹۸ در دولت روحانی به انصاف نیوز خبر داد که بعضی افراد بازداشت‌شده می‌گفتند که از طرف برخی افراد که تصور می‌کردند «خودی» هستند به تجمعات دعوت شده بودند. او بر این باور است که این مسئله مشابه دی ۹۶ مشهد بوده است.

گفت‌وگوی تفصیلی انصاف نیوز با محمود واعظی، فعال سیاسی میانه‌رو و قائم مقام دبیرکل حزب اعتدال و توسعه را می‌توانید در ادامه بخوانید:

نباید در مواجهه با ترامپ مسیر گذشته را برویم

انصاف نیوز - دولتی میانه‌رو در ایران بر سر کار است و در آمریکا هم دولت ترامپ که برخی معتقدند دولتی تندرو است. با آمریکای ترامپ چه باید کرد؟ آیا تغییری در نگاه او به مسائل دیده می‌شود؟

نخستین کاری که باید انجام شود و شاید شده باشد این است که رویکردی که در مواجهه با دولت اول ترامپ داشتیم را ارزیابی کنیم که آیا برای ایران منافعی به همراه داشت یا کشور را دچار مشکلات کرد؟ ارزیابی من که تقریبا در همه‌ی جلسات مرتبط با این موضوع بودم این است که نباید آن مسیر را برویم.

البته این موضوع طرف دیگری هم دارد. اینطور که از اظهارنظرهای دونالد ترامپ مشخص است نشان‌دهنده‌ی آن است که در بسیاری از موضوعاتی که او در دولت نخست خود اقدامات و اظهاراتی تهاجمی داشت تغییر دیدگاه داده است.

برای نمونه او به سوالات جهت‌داری که در مصاحبه با فاکس نیوز از او پرسیده شده بود پاسخ‌های متفاوتی داد و حتی به صراحت گفت که هیچ گاه نگفته است که آمریکا به ایران حمله خواهد کرد و تاکید کرد که علاقه‌مند است تا مسائل با ایران را از طریق مذاکره حل و فصل کند.

او تنها مسئله‌ای که میان ایران و آمریکا به عنوان چالش مطرح کرد مسئله‌ی هسته‌ای بود که درباره‌ی این مسئله هم بر اساس فتوای مقام معظم رهبری ساخت و نگهداری تسلیحات هسته‌ای را حرام می‌دانیم و با آن مخالف هستیم. موضع ایران در این باره استفاده از وجوه مثبت انرژی هسته‌ای بوده است.

برای حل و فصل مسائل راهی به جز مذاکره وجود ندارد

در شرایطی که طرف مقابل به دنبال آن است که این مسئله را از مسیر مذاکره حل کند و ما هم یک بار چنین راهی را در دولت اوباما رفتیم و به نتیجه‌ی مثبتی هم رسیدیم نباید از این مسیر دوری کنیم. برای اینکه مسائل بین کشورها حل و فصل شود در دنیای امروز هیچ راهی به جز مذاکره وجود ندارد.

انصاف نیوز - برخی معتقدند که مذاکرات غیرمستقیم و با واسطه هم می‌تواند در صورتی که طرف مقابل به دنبال حل مسئله باشد به نتیجه‌ی مطلوب منجر شود.

اگر مذاکره به شکل مستقیم باشد تمام موارد لازم را می‌توان به طرف مقابل منتقل کرد و شفافیتی وجود دارد و می‌توان با چانه‌زنی به نتیجه‌ی مطلوبی دست یافت. همانطور که در مذاکرات برجام به موفقیت‌های بزرگی دست یافتیم و همین آقای ترامپ گفته که ایرانی‌ها کلاه بزرگی سر ما گذاشتند.

عده‌ای که معتقدند مذاکره‌ی مستقیم نباید انجام شود چه راه حل جایگزینی برای این مسئله که اقتصاد و معیشت مردم را هم گروگان خود گرفته است دارند؟! آنها می‌گویند که مسئله را از طریق میانجی حل و فصل کنید و کشورهای دیگری را واسطه کنید.

میانجی‌ها ایران را وجه المصالحه قرار می‌دهند

بنا بر تجربه‌ای که در سیاست خارجی دارم هنگامی که کشورها در چنین مذاکراتی نقش میانجی را ایفا می‌کنند در ابتدا مسائل خود را حل می‌کنند و ایران وجه المصالحه قرار می‌گیرد. در چنین مذاکراتی اصلا مشخص نیست که واسطه‌های همه حرف‌های دو طرف را منتقل می‌کنند یا خیر! چنین مذاکراتی به نتیجه نخواهد رسید.

در حال حاضر که درخواست ترامپ برای مذاکره وجود دارد از نگاه افکار عمومی جهان توپ در زمین ایران است. عدم پذیرش این درخواست باعث می‌شود که مخالفان ایران همچون رژیم صهیونیستی بتوانند ایران را تبدیل به الویت نخست ترامپ کنند.

در حال حاضر الویت اول ترامپ ما نیستیم و چین است. نباید چینن فرصتی را در اختیار مخالفان خود قرار دهیم.

نگرانی‌ها درباره‌ی اینکه در مذاکره مستقیم ایران و آمریکا صرفا امتیاز داده می‌شود و نمی‌توان امتیازی گرفت نادرست است زیرا در دفعه‌ی پیش هم که مذاکره شد هر تصمیمی با تهران چک می‌شد و پس از اخذ تایید تصمیم گرفته می‌شد.

اینطور نیست که تصمیمات در مذاکرات در اتاقی دربسته گرفته شود. دیگر طرف‌ها هم در همه‌ی مذاکرات چنین الگوی تصمیم‌گیری را دارند.

در ایران مذاکره‌کنندگان بسیار خوبی داریم که توان آن را دارند تا منافع و امنیت ملی ایران را مورد توجه قرار داده و تامین کنند.

طرح تخریب حمام منصوری مشهد

| No Comments

2-7.jpgسیامک تدین طهماسبی - دیروز شورای اسلامی شهر مشهد با دوازده رأی موافق و دو رأی ممتنع بدون رأی مخالف، طرح تخریب و تغییر کاربری "حمام منصوری مشهد" را تصویب کرد.

این گرمابه ۲۰۰ سال قدمت داره و قسمت عمده خاطرات مقام رهخری توش شکل گرفته. نقش این حمام در شکل گیری وضع کنونی مملکت، از نقش شهر هیروشیما در جنگ جهانی دوم و وضع کنونی جهان، پررنگ تر هست!

حالا یک لغزشهایی توسط بعضیها در این مکان صورت گرفته، چرا باید خشت و آجر تاریخی را خراب کنید؟ با تخریب حمام منصوری، تاریخ را نمی توانید پاک کنید!

منابعی در میان مهاجران افغان ساکن ایران به ایندیپندنت فارسی گفتند که برخی از هنرمندان و شماری از افراد از پسران نوجوان سوءاستفاده جنسی می‌کنند

مختار وفایی - ایندیپندنت فارسی

در اتاقی شلوغ و پر از مردان مهاجر افغان در تهران، نوای دمبوره فضای محفل را پر کرده است. روی زمین، اسکناس‌ها با تصویر خمینی پراکنده‌اند و دو پسر نوجوان با لباس‌های سنتی افغانستان، شال‌های رنگی بر شانه، با حرکاتی نرم و هماهنگ، خود را به جریان موسیقی سپرده‌اند. فیروز قندوزی در حالی که انگشتانش را روی تارهای ساز می‌لغزاند، چشم‌هایش به رقصندگان خیره است و می‌خواند: «لبت بوسم، زبانت برگ نی بود/ مرا وعده به لب‌های تو کی بود؟»

dancelarge.jpgترکیبی از عکس‌های فیروز قندوزی و نجیب کشمی، دمبوره‌نوازهای افغان ساکن ایران با عکس‌هایی از پسران نوجوان رقصنده

:::

این تنها یکی از ده‌ها محفلی است که این روزها در میان مهاجران افغان در ایران برگزار می‌شود. از تهران و شیراز تا کرج و مشهد، این محافل روزبه‌روز بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرند. رقص پسران نوجوان در میان مردانی که با تحسین تماشا می‌کنند، یادآور گذشته‌ای است که از دربارهای شاهان تا میهمانی‌های مخفی اشراف و جنگ‌سالاران، همیشه در خفا جریان داشته است. حالا اما دوربین گوشی‌های هوشمند این لحظات را ثبت می‌کنند و ویدیوها در تیک‌تاک، اینستاگرام و یوتیوب دست‌به‌دست می‌شوند.

برگزاری این محافل در ایران واکنش‌های مختلفی در پی داشته‌اند. برخی این محافل را تنها سرگرمی و راهی برای فراموشی رنج مهاجرت می‌دانند، اما بسیاری دیگر آن را زنده شدن دوباره سنت شرم‌آور «بچه‌بازی» و سوء‌استفاده جنسی از پسران نوجوان به شمار می‌آورند. آنها نگران‌اند که تداوم چنین محافلی نگاه جامعه ایران به مهاجران افغان را بیش از پیش منفی کند و زمینه را برای بدرفتاری و اخراج گسترده‌تر آنان فراهم سازد.

طالبان با بازگشت به قدرت در اوت ۲۰۲۱، موسیقی و برگزاری محافل رقص و شادمانی را در افغانستان ممنوع کرد و این اقدام باعث مهاجرت بسیاری از هنرمندان به کشورهای مختلف ازجمله به ایران و پاکستان شد. شماری از هنرمندان و آوازخوان‌های محلی که به ایران پناه برده‌اند، اکنون در شهرهایی چون تهران، شیراز، کرج و مشهد با برپایی محافل موسیقی، پسران نوجوان را به رقص وامی‌دارند. منابعی در میان مهاجران افغان ساکن ایران به ایندیپندنت فارسی گفتند که برخی از هنرمندان و شماری از افراد از پسران نوجوان سوءاستفاده جنسی می‌کنند و این پدیده در میان برخی مردان افغان مهاجر رایج شده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

نام‌های آشنا در میان متهمان

یک فعال فرهنگی افغان ساکن تهران می‌گوید که هنرمندانی چون فیروز قندوزی، نجیب کشمی، بشیر بغلانی، اجمل سنگری، صوفی کمندو، صبغت شکاری، فرهاد سیدخیلی، شمس فرخاری و چندین آوازخوان دیگر، که برخی از آنان دمبوره‌نوازان حرفه‌ای‌اند، هر هفته در نقاط مختلف ایران این محافل را برگزار می‌کنند. به گفته او، رقصاندن پسران خردسال اکنون به منبع درآمدی برای این افراد تبدیل شده است. آنها در ازای اجرای این مراسم پول دریافت می‌کنند و از فضای بسته محافل مهاجران افغان برای گسترش این پدیده بهره می‌برند.

خبرنگار ایندیپندنت فارسی با جستجو در رسانه‌های اجتماعی، ازجمله تیک‌تاک، اینستاگرام و یوتیوب، ده‌ها ویدیو از این محافل را جمع‌آوری کرده است. در این ویدیوها، پسران نوجوان زیر سن قانونی در برابر جمعی از مردان افغان به رقص واداشته شده‌اند. فعال فرهنگی افغان ساکن تهران با شرط محفوظ ماندن نامش گفت این محافل نه‌تنها نمایشی از موسیقی سنتی افغانستان نیست، که روایتی تلخ از رنج کودکانی است که در چرخه‌ای از نیاز، فقر و سوءاستفاده گرفتار شده‌اند.

چه کردید؟

| No Comments

nasirivakonesh.jpg«مهدی نصیری انسان فهیمی که زندان او را تیزتر میکند»

اصفهان - اکبر دانش سرارودی

اطلاع یافتم که برادر عزیزم آقامهدی نصیری دستگیر شده

اولین سؤالم از خودِ شماست؛

چه کردید که یکی از ولایی ترین انقلابیونی که زبان و قلمِ شیوا و توانمندش بتمامه در خدمت شما بود و هنوز هم جزء افراد حقیقتاً متدیّن و پارسایی است که دل در گرو دین و ایران عزیزمان دارد اینگونه منتقد میشود و علیرغم مخاطراتی که او را تهدید، و از تمام چرب و شیرین های دنیوی دورش میکند قلم و زبان و تمام زندگی اش را در انتقاد از نظامی قرار می‌دهد که متأسفانه در یک وارونگی تام نشان داده؛ نه جمهوری است و نه اسلامی! و تحمیل دهها بحران و ابربحرانی که به ورشکستگی کامل مان کشیده، ثمره مسیر غلطی است که در نهایت خودشیفتگی و لجاجت تبدیل به سرنوشت مان شده است؟

آیا این همان مهدی نصیری ذوب در ولایتِ دهه ۶۰ و ۷۰ انقلاب نیست؟

اتفاقاً در بازپرسی ۲۴ دیماه که در دادسرای فرهنگ و رسانه تهران انجام شد قاضی گفت میخواهم بپرسم چی شد که آن آقای دانش با آن همه سوابق انقلابی و جبهه و.. تبدیل به این آقای دانش متفاوتی شده که اینجا نشسته است؟

پاسخ دادم «دانش آنروز، مقلد محض بود و تمام توجه اش به سخنرانی های زیبا و وعده های قشنگ و حرفهای دل انگیز مسئولین نظام بود
ولی دانش امروز اولاً دیگر مقلد نیست، ثانیاً به جای توجه به حرفها و توجیهاتی که میشود، به سیاست گذاری ها و عملکرد حاکمیت نگاه میکند و ارزیابی اش از کارنامه ۴۵ سال حکومت دینی در زمینه های مختلف را مبنای قضاوتش قرار میدهد. و الّا من همانم و تلاشهای امروزم نیز ادامه همان جهاد گذشته ام می‌باشد»

🔹بله اگر نصیری‌های انقلابی و مؤمن راه خود را جدا کرده اند دلیلش را در عملکرد و سیاستگذاریهای وحشتناک خودتان جستجو کنید و با توجه به ریزش ها و رویش هایی از قبیل مصباحیونی که وجودشان استحاله کننده و نابودگر انقلاب و آرمانهای آن است! بجای دستگیری و بریدن زبان منتقدین، به اصلاح سیاست ها و حکمرانی ناراضی تراش تان مبادرت نمائید و یادتان بماند که امثال آقامهدی نصیری همچنان سرباز وطن اند و برای سربلندی ایران و ایرانیان از هیچ تلاشی مضایقه نخواهند کرد.

این شمائید که خلف وعده کردید و راهتان را جدا کردید و الّا ما همچنان بر عهدمان در حمایت از حق و تقابل با باطلی که متبلور در انواع مفاسد و مظالم و ناکارآمدی هاست باقی هستیم

امید که هر چه زودتر این مرد صادق و پاک را نیز آزاد کنید و نگذارید لکه ننگ دیگری بر وجود نصیحت ناپذیر نظامی بنشیند که چشم و گوشش را بر همه مشکلات تحمیلی بسته و خود را در قله می‌بیند.

:::

در همین زمینه:

هدیه دهه فجر

برای آقای مهدی نصیری

رحیم قمیشی

برخی می‌گفتند دهه فجر قرار است عفو عمومی اعلام شود و محصورین هم آزاد می‌شوند.


آنها مدعی بودند کمپین رفع حصر و تهدید به تجمع اعتراضی در ۲۵ بهمن ماه و بعضی فعالیت‌های دیگر، همه بازی‌هایی است حاکمیتی، تا سر مردم گرم شود!


جوری این دروغ با قاطعیت مطرح می‌شد که خودم هم به خودم داشتم شک می‌کردم!

murder.jpgایران وایر - جانشین فرماندهی انتظامی شهرستان بناب، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ از وقوع یک فقره قتل خانوادگی در این شهرستان واقع در استان آذربایجان شرقی خبر داد.

سرهنگ بهرام امیرفرهودی درباره جزئیات این جنایت به رسانه‌های ایران گفت: در پی وقوع قتل اعضای یک خانواده در یکی از محلات این شهرستان، موضوع به صورت ویژه در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.

وی افزود: در بررسی‌های اولیه مشخص شد که پدر ۵۱ ساله خانواده به علت «اختلافات خانوادگی»، همسر ۴۴ ساله، دختر۱۵ ساله و پسر ۱۱ ساله اش را به قتل رسانده است.

امیرفرهودی درباره سرنوشت فرد قاتل نیز گفت که وی پس از وقوع جنایت در یکی از خیابان‌های شهر اقدام به خودکشی کرده است.

قتل‌های خانوادگی طی سال‌های گذشته در ایران افزایش چشمگیری داشته و باعث نگرانی فعالان حقوق زنان و کودکان شده است.

روز گذشته، جانشین فرمانده انتظامی اصفهان از بازداشت مادر و دایی نازگل، دختربچه‌ اصفهانی خبر داد که سال گذشته در یکی از روستاهای استان مفقود شده بود. به گفته این مقام انتظامی استان اصفهان، مادر و دایی نازگل پس از بازداشت به قتل او اعتراف کردند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

خبرناپدید شدن این دختر بچه‌ای هفت ساله در یکی از روستاهای اصفهان اسفند سال گذشته منتشر شد و یک ماه بعد از ناپدید شدن او، جسدش که قسمتی از آن سوخته بود، در یک خانه متروکه پیدا شد.

pers.jpgفرارو - در حالی که رضا درویش مدیرعامل باشگاه پرسپولیس عنوان کرده بود که سهمیه خارجی این تیم پُر شده است و حضور بازیکن جدید خارجی در جمع شاگردان اسماعیل کارتال منوط به افزایش سهمیه از سوی فدراسیون فوتبال است، اما اغلب رسانه‌های خارجی از توافق باشگاه پرسپولیس با «رایان کنت» وینگر چپ سابق تیم‌های لیورپول و فنرباغچه داده‌اند.

سایت «sportsyahoo» در این رابطه تیتر زد: دلیل پیوستن رایان کنت به پرسپولیس را باور نخواهید کرد!

در ادامه مطلب این سایت آمده؛ «رایان کنت» که پیش از این در رنجرز و فنرباغچه بازی می‌کرد، گزارش‌ها حاکی از این است که به زودی به باشگاه بزرگ ایرانی پرسپولیس ملحق خواهد شد.

اما بخش عجیب داستان اینجا است که رسانه ترک ادعا می‌کنند که یکی از دلایل اصلی پیوستن کنت به پرسپولیس این است که در ایران می‌توان تمساح‌ها را به عنوان حیوان خانگی نگهداری کرد.

داستان باورنکردنی بازیکن خارجی پرسپولیس در ویلای کرج

سایت «۷۷۷ score» نوشت: سرمربی ترک‌تبار در تلاش است تا رایان کنت، وینگر سابق گلاسکو رنجرز، را به لیگ ایران بیاورد.

کنت که محصول آکادمی لیورپول است، در حال حاضر بازیکن آزاد محسوب می‌شود. او سابقه حضور در تیم‌های ملی زیر ۱۸ و زیر ۲۰ سال انگلیس را در کارنامه دارد.

در صورت نهایی شدن این انتقال، او ممکن است به‌زودی مقابل تیم النصر عربستان و کریستیانو رونالدو در لیگ نخبگان آسیا قرار بگیرد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که توافقی بین پرسپولیس و کارتال برای جذب کنت حاصل شده است. پرسپولیس پیش از این سردار دورسون را به خدمت گرفته و سرمربی سابق فنرباغچه از روابط خود برای تقویت تیم استفاده می‌کند.

نکته جالب این انتقال، پیشنهاد خاصی است که گفته می‌شود یکی از دلایل موافقت کنت با حضور در پرسپولیس بوده است: اجازه نگهداری از تمساح‌های خانگی در محل اقامتش است!

همچنین در یک خبر عجیب توسط یک فعال رسانه‌ای در ترکیه او مدعی شده است که باشگاه پرسپولیس یک ویلا در شهرستان کرج تهیه کرده است تا این بازیکن بتواند از تمساح خود نگهداری کند. در تصویری که این فعال رسانه در شبکه اجتماعی X منتشر کرده مشخص نیست که آیا این ویلا اصلاً وجود خارجی دارد یا به وسیله هوش مصنوعی طراحی شده است.

همین فعال رسانه‌ای مدعی شده که قرارداد کنت یک و نیم ساله بعلاوه یک سال دیگر با سرخپوشان خواهد بود.

لازم به ذکر است که پیش از این اسماعیل کارتال سرمربی ترکیه‌ای پرسپولیس در نشست خبری پیش از بازی با فولاد اعلام کرده بود که با دو بازیکن برای حضور در این تیم صحبت شده که یکی از آنها سردار دورسون بود که باشگاه پرسپولیس از او به صورت رسمی رونمایی کرد.

isr.jpgایران اینترنشنال - اسرائیل ايال زمير، را به سمت رئیس ستاد ارتش این کشور منصوب کرد. او در گذشته، خواهان تشدید اقدامات علیه جمهوری اسلامی و هدف قراردادن فرماندهان نظامی آن شده بود.

زمیر از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر، و یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، به‌عنوان نامزد ریاست ستاد کل ارتش اسرائیل معرفی شد و از ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۳، به طور رسمی کار خود را آغاز خواهد کرد.

زمیر که هم اکنون مدیر کل وزارت دفاع اسرائیل است جایگزین هرتزی هالوی خواهد شد که حدود دو هفته پیش از سمت خود استعفا داد.

زمیر اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ هنگام معرفی طرح جدید این وزارتخانه به نام «برنامه دوربرد برون مرزی» گفته بود که جمهوری اسلامی در مرکز توجه طرح یاد شده ارتش اسرائيل در سال‌های آتی خواهد بود.

او که پیش‌تر به عنوان کارشناس نظامی در موسسه واشنگتن فعالیت داشت، در تحلیلی بر لزوم افزایش هدف قرار دادن فرماندهان سپاه پاسداران و انجام عملیات مخفیانه برای نابود کردن پهپادها و موشک‌های این نهاد نظامی در داخل ایران تاکید کرده بود.

تابستان ۱۴۰۱، زمیر در گزارشی ۷۴ صفحه‌ای با عنوان «مقابله با استراتژی منطقه‌ای ایران» که از سوی موسسه واشینگتن منتشر شد، خواستار افزایش هدف قرار دادن مقامات نظامی جمهوری اسلامی شده بود.

ارتش اسرائیل به طور مکرر مقامات جمهوری اسلامی و رهبران گروه‌های نیابتی تحت حمایت آن را هدف قرار داده است؛ از جمله حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان و رهبران حماس.

در بسیاری از موارد، اسرائیل به طور رسمی مسئولیت عملیاتی از این دست را بر عهده نمی‌گرفت، اما پس از هدف قرار دادن اسماعیل هنیه، از رهبران حماس در تهران، اسرائیل مسئولیت آن را پذیرفت.

هالوی، در زمان حملات هفتم اکتبر، ریاست ستاد ارتش اسرائیل را بر عهده داشت، پس از حملات هفتم اکتبر، به دلیل شرایط جنگی، او از سمت خود استعفا نکرده بود، اما با برقراری آتش‌بس از سمت خود کنار رفت. ا

نتظار می‌رود تحقیقات درباره علل وقوع حملات هفتم اکتبر حماس و نقش مقامات ارتش در پیشگیری نکردن از آن آغاز شود.

2.jpgپوریا شکیبایی، پسر خسرو شکیبایی، بازیگر شناخته‌شده سینما، با انتشار ویدیویی به بازسازی تصویر و صدای پدرش در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر اعتراض کرد و گفت که مادرش بسیار خشمگین شده است.

او گفت: «بهتر بود صداقت در کلام و معرفت در امانت‌داری رعایت می‌شد.» روز پنجشنبه ۱۱ بهمن‌ماه، در بخشی از مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر، پیامی ویدیویی از خسرو شکیبایی پخش شد که با هوش مصنوعی ساخته شده است.

او در این ویدیو از پوستر جشنواره تعریف می‌کند و می‌گوید با یکدیگر مهربان‌تر باشند، چرا که «اینجا برای دروغ و کلک و حسادت به اندازه کافی چوب دارند.»

2-4.jpgویدئویی از اجرای تصنیف «از خون جوانان وطن» توسط محمدرضا هدایتی در جریان گفت‌وگو‌ با فریدون جیرانی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که با واکنش گسترده کاربران همراه بوده و از روز گذشته بارها به اشتراک گذاشته شده است.

فریدون جیرانی، کارگردان و مجری اسبق برنامه سینمایی هفت روز شنبه ۱۳ بهمن در یک گفت‌و‌گوی اینترنیتی با محمدرضا هدایتی بازیگر سینما، تئاتر و خواننده در حاشیه جشنواره فجر، در جریان گفت وگو‌ با محمدرضا هدایتی بازیگر سینما، تئاتر و خواننده از او خواست که به طور زنده آواز بخواند.

محمدرضا هدایتی که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ بارها در حمایت از معترضان پست‌های اینستاگرامی منتشر کرده بود تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را اجرا کرد. رسانه سینمایی «بانی‌فیلم» هفتم آذر ۱۴۰۱خبر داد که محمدرضا هدایتی به خاطر فعالیت‌هایش در شبکه‌های مجازی به یک سال ممنوعیت از فعالیت در فضای مجازی محکوم شده و پس از تفهیم اتهام در دادسرای اوین، به قید وثیقه آزاد شده است.

ghorbani.jpgایران اینترنشنال - مهسا قربانی، داور بین‌المللی فوتبال، که پس از خروج از ایران، در تاریخ ۲۳ دسامبر در سال ترانزیت فرودگاه کپنهاگ درحالی که قصد سفر به اسکاتلند را داشت، به اتهام جعل سند دستگیر شده بود، با رای دادگاه دانمارک از این اتهام تبرئه و پس از نزدیک به ۴۰ روز بازداشت، دیروز آزاد شد.

سایت روزنامه «ekstra bladet» دراین‌باره گزارش داده: «این داور ۳۵ ساله فیفا در تاریخ ۲۳ دسامبر هنگامی که در حال ترانزیت در فرودگاه کپنهاگ بود و قصد سفر به اسکاتلند را داشت، دستگیر شد. او پس از دریافت تهدیدهایی به دلیل فعالیتش به‌عنوان داور زن فوتبال از سوی حکومت ایران، این کشور را ترک کرده بود.»

درخصوص دلیل این اتهام آمده: «در جریان سفرش، در ترکیه مهر اقامت آلمان در گذرنامه او درج شد که بعداً مشخص شد جعلی بوده است. به همین دلیل، او در دانمارک به اتهام جعل اسناد محاکمه شد.»

در این گزارش آمده که مهسا قربانی در دادگاه از جعلی‌بودن ویزا ابراز بی‌اطلاعی کرده: «قربانی در جلسه دادگاه روز جمعه گفت که تصور می‌کرد این ویزا قانونی است و اظهار داشت که با حسن نیت عمل کرده و از جعلی بودن آن اطلاعی نداشته است. او توضیح داد که پس از سفر به چند کشور در حوزه شنگن، قصد داشت به ادینبورگ برود و درخواست پناهندگی بدهد.»

در ادامه آمده: «او قرار بود تنها یک ساعت در فرودگاه کپنهاگ توقف کند. اما هنگامی که گذرنامه‌اش اسکن شد، سیستم متوجه جعلی بودن ویزای اقامت آلمان شد. مأمور کنترل گذرنامه در دادگاه شهادت داد که با چشم غیرمسلح نمی‌توانست جعلی بودن ویزا را تشخیص دهد.»

دادستان دانمارک اما اعتقاد داشته قربانی باید جعلی‌بودن ویزا را می‌دانست: «دادستانی استدلال کرد که قربانی، به‌عنوان یک داور بین‌المللی که به سفرهای زیادی عادت دارد، باید می‌دانست که اقامت‌نامه‌اش قانونی نیست. قربانی توضیح داد که پس از خروج از ایران با فردی در ترکیه آشنا شد که در ازای مبلغ زیادی برای او ویزا تهیه کرده بود. او در دادگاه گفت که این شخص را از طریق دوستانی که قبلاً امور اداری سفر خود را توسط او انجام داده بودند، پیدا کرده است.»

دادگاه دانمارک با پذیرش دفاع قربانی، این داور را تبرئه کرد: «دادگاه دانمارک اعلام کرد که هیچ مدرکی دال بر اطلاع مهسا قربانی از جعلی بودن این اقامت‌نامه وجود ندارد و او را از اتهام جعل اسناد تبرئه کرد.»

در ادامه آمده این گزارش درخصوص واکنش قربانی به رای دادگاه آمده: «مهسا قربانی پس از شنیدن حکم دادگاه و ترجمه آن توسط یک مترجم ایرانی، از شدت خوشحالی گریه کرد. او از زمان دستگیری در شب کریسمس در بازداشت بوده و در دادگاه گفت که در زندان با رفتار مناسبی از سوی نگهبانان روبه‌رو شده، اما این نخستین تجربه او از زندانی شدن بوده است.»



همچنین وکیل مهسا قربانی اعتقاد داشته دادگاه باید ابتدا درخواست پناهندگی موکلش را بررسی می‌کرد: «وکیل قربانی، دانیل روزنکیلده، خواستار تبرئه او شد و گفت که این پرونده از نظر انسانی نیز برای او احساس «بی‌عدالتی بزرگ» ایجاد کرده است. او همچنین استدلال کرد که درخواست پناهندگی قربانی باید پیش از بررسی پرونده کیفری او بررسی می‌شد. این درخواست ابتدا توسط قاضی نگهبان و سپس توسط دادگاه استیناف شرقی رد شد.»

روزنکیلده در ادامه گفت: «او یک داور حرفه‌ای فوتبال بود که برای حقوق زنان در ایران مبارزه می‌کرد اما مجبور شد کشورش را ترک کند. او قصد داشت در بریتانیا درخواست پناهندگی دهد. اما به جای رسیدگی به پرونده پناهندگی او، مقامات دانمارکی تصمیم گرفتند او را بازداشت کنند و او ۴۰ روز در زندان وستر زندانی بود. این موضوع نه عادلانه است و نه منطقی.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

همچنین این روزنامه پس از اعلام خبر آزادی مهسا قربانی در تاریخ جمعه، ۳۱ ژانویه، گزارش داده که قربانی گفته که توانایی صحبت‌کردن درباره این موضوع را ندارد.

مهسا قربانی پس از خروج از ایران گفته بود که به‌دلیل تهدیدهای جانی از سوی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، به ناچار ایران را ترک کرده است.

آقای خاتمی ناامیدم کردید

| No Comments

shirazi.jpgناامید شدم از محمد خاتمی!

شهاب الدین حائری شیرازی

امروز 13 بهمن 1403 سیدمحمدخاتمی از مردم خواست هر چه بیشتر در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند.

چرا آقای خاتمی؟

آیا انقلاب وضعیت مملکت را نسبت به 46 سال پیش بهبود بخشیده؟

اگر انقلاب 57 نشده بود بی گمان امروز ایران قدرت اول منطقه بود.

نه سفارتی تسخیر شده بود و نه جنگی تحمیل و نه تحریمی یک تریلیون و دویست میلیارد دلار به ما خسارت زده بود.

آقای خاتمی می دانی!

شما نسلی هستید که هنوز به کارهای غیرعقلایی و پرخسارتی که اسباب عقب ماندگی ملت شده نظیر تسخیر سفارت و تحقیر آمریکا، افتخار می کنید.
شما نسلی هستید که دچار در خودماندگی و اوتیسم سیاسی شده اید.

شما نسلی هستید که حاضر به اعتراف به خطاهای بزرگ به قول خودتان معمار انقلاب خمینی کبیر نیستید.



چقدر آزار دهنده است که این همه بلا بر سر ملت و مملکت به خاطر شعارها و ایدئولوژی پوچ آمریکا ستیزی آمده اما جناب سیدمحمد خاتمی حتی یک بار حاضر به تخطئه عملکرد آقای خمینی در زمینه های مختلف از جمله تسخیر سفارت نشده.

مجمع روحانیون مبارز که امروز همه را به حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن فراخواند چرا حاضر به تخطئه عملکردهای خود در دهه شصت نیست.
امروز دیدم آقای موسوی خوئینی ها در کنار آقای خاتمی نشسته بود.

چرا ایشان حتی یک بار حاضر به عذرخواهی برای تصرف سفارت آمریکا که سرمنشأ آن خود ایشان بود که این مدیریت ایشان سرمنشا بدبختی های یک ملت شد، نشده است؟!

خوب! شما نشان دادید برای خطاهای ویرانگرتان قدسیت قائلید چون آقای خمینی انها را تایید کرده.

خوش باشید با قدسی انگاری عملکرد مخربتان، ما هم دیگر نامتان را نمی آوریم.

چرا که کسی که نابودی یک ملت و مملکت را شایسته عذرخواهی نمی داند تفاوتی با حاکمیت فعلی ما در خود حق پنداری و خودبزرگ پنداری و عُجب و غرور ندارد.

2-6.jpgحکم اعدام علیه منوچهر فلاح «تتو آرتیست» زندانی سیاسی به اتهام واهی «محاربه»

کیهان لندن - به گزارش «هرانا»، منوچهر فلاح «تتو آرتیست» و زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت توسط شعبه دو دادگاه انقلاب این شهر به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم شده است.

این حکم را شعبه دوم دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی درویش گفتار صادر و امروز یکشنبه ۱۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ به خانم‌ها خرسندی و خجسته، وکلای مدافع وی، ابلاغ کرده است. یک منبع مطلع نزدیک به این زندانی سیاسی به «هرانا» گفته که منوچهر فلاح از ابتدای مراحل دادرسی تا حالا حق دسترسی به وکیل نداشته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

جلسه رسیدگی به اتهام فلاح مبنی بر «محاربه از طریق اقدام علیه امنیت ملی» روز ۲۱ آذرماه به صورت ویدیویی برگزار شد. این زندانی سیاسی که در جزیره کیش زندگی می‌کرد، در تیرماه ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در فرودگاه رشت دستگیر و به زندان لاکان منتقل شد.

ویدیویی در رسانه‌های اجتماعی منتشر و گفته می‌شود مربوط به بهمن‌ماه در شهر مشهد است. در این ویدیو دیده می‌شود یک زن به صورت برهنه روی یک خودروی نیروی انتظامی ایستاده و بین او و ماموران کلماتی رد و بدل می‌شود.

ترس سرداران سپاه از آبدارچى

| No Comments

ويديوى طنز با هوش مصنوعی: ترس سرداران سپاه از يك "آبدارچى"

ترانه خاطره انگیز نازی نازی، با اجرای رئیس‌جمهور:

:::
:::

عزت‌الله ضرغامی، وزیر گردشگری در دولت ابراهیم رئیسی با اشاره به ۱۰۵مین سالگرد تولد مرتضی مطهری در شبکه ایکس نوشت: «مطهری هم متهم به دفاع از سرمایه داری بود، هم صاحب دیدگاه‌های سوسیالیستی، اما امروز مردم میگن گور پدر همه‌شون، زندگیمون نمی‌چرخه، کاری کنید دخل و خرجمون بخونه.»

tweet223.jpg

:::

zerrrif.jpgمحمدجواد ظریف، معاون راهبردی مسعود پزشکیان، گفته است: «ایران امروز، پس از ۲۲۰ سال، به موقعیتی رسیده که نه آمریکا، نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری نمی‌تواند حتی فکر حمله به ایران را بکند و از آن جان سالم به در ببرد.»

او که امروز ۱۵ بهمن‌ماه در مراسم رونمایی از «سیاستنامه راهبرد وفاق برای تامین امنیت ملی» حرف می‌زد، اضافه کرد که همانطور که «رهبری» گفت دوران «بزن در رو» به پایان رسیده است.

:::

گزارشگر منوتو: من برای هر کسی ماهواره وصل می‌کنم همه مردم فقط می‌خواهند از منوتو سخنرانی رضا شاه دوم‌ را گوش کنند».

maybodi.jpg- احمد علم‌الهدی، نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه مشهد، با حضور در اجلاسیه سالانه جبهه روحانیت مردمی که در مسجدالعلی برگزار شد، گفت: «روحانیون نباید تنها به فعالیت‌های سنتی در مساجد بسنده کنند. باید به‌صورت جبهه‌ای عمل کرده و در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار باشند. روحانیت مردمی است. باید مردم را به دو دسته درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کنیم. در ابتدا باید افرادی که درون این سبد هستند را حفظ کنیم و سپس به جذب افراد خارج از این دایره بپردازیم.

محمدتقی فاضل‌میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم از جمله این روحانیون است در واکنش به اظهارات علم‌الهدی تاکید کرد: «حرف‌های آقای علم‌الهدی صحیح نیست. آقای علم‌الهدی با این صحبت‌هایش با آبروی ایران، نظام و اسلام بازی می‌کند.»

او با اشاره به اینکه آنها مطالعه نمی‌کنند و چیزی برای گفتن ندارند، افزود: «این تقسیم افراد به خودی و غیرخودی، مسلمان و غیرمسلمان، سبد روحانیت و غیرروحانیت خلاف قرآن و اصول اعتقادی ما است؛ بنابراین باید جلوی این حرف‌ها را گرفت. هر کسی می‌تواند اظهارنظر کند، اما وقتی این حرف‌ها در خطبه‌های نمازجمعه مطرح می‌شود، مضرات برای کشور دارد. متاسفانه جلوی اینگونه اظهارنظر‌ها گرفته نمی‌شود. آقای علم‌الهدی مدتی به فیلم و موسیقی و هنر گیر می‌داد و مدتی هم به بی‌حجابی گیر داد. وقتی حرفش موثر واقع نشد، حالا ادبیات دیگری را مطرح می‌کند و مردم را به افرادی که به روحانیت اعتقاد دارند و افرادی که به روحانیت اعتقاد ندارند. این تقسیم‌بندی بسیار بد است.

این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بیان کرد: «در قم (که ما هستیم) بسیاری از روحانیون شرایط موجود را قبول ندارند و به آن انتقاد دارند. ۹۰ درصد از روحانیون هم حرف‌های علم‌الهدی را قبول ندارند. اگر او خود را نماد روحانیت می‌داند بین طلبه‌های مدارس حتی در حوزه علمیه مشهد نظرسنجی کنید، متوجه می‌شوید چند درصد آنها سخنان علم‌الهدی را قبول دارند. این نظرسنجی حاکی از آن است که چند درصد در سبد روحانیت ایشان هستند، چند درصد خارج از آن.»

فاضل میبدی در پاسخ به این سوال که تنها مشکل آنها این است که مذاکرات به اسم اصلاح‌طلبان تمام نشود؟ گفت: «احتمالاً این‌بار مزیت مذاکره رفع تحریم‌ها است و متاسفانه این تحریم‌ها همانقدر که به ملت، صنعت و کشور زیان وارد کرده است، برای عده‌ای (کاسبان تحریم) سود خوبی داشته است؛ بنابراین آنها می‌ترسند که اگر این مذاکرات شروع شود و آقای ظریف هم در آن حضور داشته باشد، مذاکرات به برداشتن تحریم‌ها برسد و مافیایی که پشت منافع اقتصادی آنهاست ضربه بخورد. دومین موضوع این است که از جهت سیاسی می‌خواهند پزشکیان پیروز نشود و در دوره بعد آقای جلیلی را بیاورند.

در همین زمینه:

دو گروه از روحانیت

عباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

🔹این روزها مصادف با دهه فجر است و یادی از انقلاب باید کرد. ولی به‌صورت ناخواسته در روزنامه امروز هم‌میهن نوعی تضاد، تفاوت و تقابل میان دو گروه از روحانیون دیده می‌شود که برای فهم روند انقلاب بسیار آموزنده است. به‌ویژه که روحانیون نقش مهمی در انقلاب داشتند.

🔹جالب اینکه از این دو دسته روحانی، یک نفر یعنی امام‌جمعه مشهد در اجلاسیه سالانه جبهه روحانیت مردمی نکته‌ای را گفت که در طول این ۴۶سال کسی آن را نگفته بود. وی گفت: «باید مردم را به دو دسته درون و بیرون از سبد روحانیت تقسیم کنیم. در ابتدا باید افرادی که درون این سبد هستند را حفظ کنیم و سپس به جذب افراد خارج از این دایره بپردازیم.»

خبرآنلاین - به مناسبت تقارن یوم الله ۱۲ بهمن سالروز ورود بنیانگذار انقلاب اسلامی به کشور با روز جمعه، مراسم نماز جمعه تهران این هفته ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ در محل حرم خمینی به امامت سید محمدحسن ابوترابی‌فرد برگزار شد.

در این مراسم سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه در کنار مسعود خامنه‌ای فرزند رهبر انقلاب دیده می‌شود.

42.jpg43.jpgهمچنین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران، محمد مخبر معاون اول دولت سیزدهم، سردار حسین نجات جانشین قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران، غلامحسین محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه و تنی چند از مسئولین کشوری و لشکری حضور داشتند.

44.jpg

مسعود خامنه‌ای؛ آقازاده در سایه

۱۶ خرداد ۱۳۹۲، وب‌سایت تابناک به سرعت یک تصویر را از گزارش تصویری بیست و چهارمین سالگرد درگذشت روح‌الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی حذف کرد. در تصویر، یک روحانی جوان و کنجکاو، پرده آبی پشت سر علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی که در حال سخنرانی بوده را کنار زده بود و از لای پرده به سخنران خیره شده بود. او مسعود خامنه‌ای بود، فرزند سوم رهبر جمهوری اسلامی

pardeh.jpgمسعود خامنه‌ای، متولد ۱۳۵۳ است و تحصیلات حوزوی دارد. او در حوزه سیاست فعالیت علنی خاصی ندارد و دفتر حفظ و نشر آثار پدرش را اداره می‌کند، مسئولیتی که ابعاد سیاسی پنهان و شبکه عظیم تحت نظرش، وسیع و مهم است.

rahbarson.jpgمسعود خامنه‌ای داماد محسن خرازی، عضو سابق مجلس خبرگان است. دو فرزند محسن خرازی، یعنی محمدباقر و صادق، سیاست‌ورزی پرحاشیه‌ای داشته‌اند و هوس رئيس‌جمهور شدن. برادر محسن یعنی کمال خرازی اما کم‌حاشیه بوده و سال‌هاست که در مقام دیپلماتی معتمد به خامنه‌ای در حوزه سیاست خارجی، مشورت می‌دهد.

حضور مسعود خامنه‌ای در جلسات مذهبی که توسط صادق خرازی،‌ فعال اصلاح‌طلب، برگزار شده، سبب گمانه‌زنی‌هایی درباره گرایش‌های سیاسی مسعود خامنه‌ای شده ولی این گمانه‌زنی‌ها فاقد سند هستند و او کماکان شخصیت غیرسیاسی خود را حفظ کرده است.

او اگرچه یک مؤسسه عظیم رسانه‌ای و فرهنگی را اداره می‌کند ولی مانند سه برادر دیگرش، علاقه‌ و احتمالاً اجازه‌ای برای حضور بیشتر در رسانه‌ها ندارد و کماکان زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش در سایه مانده است.

1.jpgیورونیوز - ریچارد گرنل، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، روز جمعه ۳۱ ژانویه در سفر به ونزوئلا با نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور این کشور، دیدار کرد. در پی این دیدار، شش زندانی آمریکایی آزاد و همراه با آقای گرنل عازم آمریکا شدند. آقای مادورو در این دیدار خواستار «آغازی تازه» در روابط واشنگتن و کاراکاس شد.

ریچارد گرنل با انتشار عکسی از این شش شهروند آمریکایی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «همراه با این شش شهروند آمریکایی عازم خانه هستیم. آن‌ها لحظاتی پیش با دونالد ترامپ صحبت کرده و قدردانی خود را ابراز کردند.»

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «به‌تازگی مطلع شدم که ما شش گروگان را از ونزوئلا به خانه بازمی‌گردانیم. از ریک گرنل و تمام کارکنانم سپاسگزارم. کار بزرگی بود.»

به گفته مقام‌های آمریکایی، هدف اصلی سفر آقای گرنل به کاراکاس، متقاعد کردن دولت مادورو برای پذیرش بی‌قید و شرط تمام پروازهای حامل شهروندان ونزوئلایی اخراج‌شده از آمریکا بود. ریچارد گرنل همچنین به آقای مادورو هشدار داد که در صورت نپذیرفتن این پروازها، با عواقبی روبه‌رو خواهد شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این نخستین دیدار یک مقام از دولت دوم ترامپ با مقامات ونزوئلایی بود.

با این حال، دولت ونزوئلا در بیانیه‌ای اعلام کرد که دیدار ریچارد گرنل و نیکلاس مادورو بدون دستور کار خاصی انجام شده است و رئیس‌جمهور ونزوئلا به دنبال آغازی جدید در روابط دوجانبه است.

کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، پیش‌تر اعلام کرده بود که گرنل از کاراکاس خواهد خواست که تمامی پروازهای حامل «بزهکاران خارجی»، از جمله اعضای باند جنایتکار ونزوئلایی «ترن د آراگوا» را بپذیرد.

مائوریسیو کلاور-کارونه، فرستاده ویژه ترامپ به آمریکای لاتین، گفت: «دونالد ترامپ انتظار دارد که نیکلاس مادورو تمام جنایتکاران و اعضای باندهای ونزوئلایی را که به آمریکا فرستاده شده‌اند، بازپس بگیرد، آن هم به صورت قاطع و بدون هیچ قید و شرطی. در غیر این صورت، پیامدهایی در انتظار دولت او خواهد بود.»

در اهمیت مسیر علی دایی

| No Comments

dbanner.jpgمجتبی نجفی

مستقل بودن در ایران تاوان دارد؛ این مسیری است که علی دایی گزیده و برای همین هرازگاهی علیه او صحبت تحریک کننده می‌شود؛ از وحید شمسایی مربی فوتسال که کنشهای مدنی دایی را زیر سوال می‌برد تا علیرضا دبیر مدیر رانتی فدراسیون کشتی که بدون مقدمه به بیزینس دایی گیر می‌دهد. هر دو هم وامدار عنایت حکومت اند و بعید می‌دانم این اظهارنظرها بدون برنامه باشند.

علی دایی در مسیر پر از سنگلاخی قدم برداشته. در فضایی می‌خواهد مستقل بماند که سوژه مستقل و مرجع برای جمهوری اسلامی تحمل ناپذیر است: یا با ما باش یا خرابت می‌کنیم. اما واقعیت این است، با رقیب قدری درافتاده اند. او با رنج و ایستادگی آقای گل جهان شد و اثبات تعصب کم نظیر او به پرچم سه رنگ و مردم کشورش، نیازی به کلمات من ندارند. دایی هوشمندانه فهمید، قهرمان بودن برای جاودانگی کافی نیست و در مسیر پهلوان شدن گام برداشت. ساده لوحانه عده ای گمان می‌کنند، پهلوان شدن یعنی بی نقص بودن در حالی که پهلوانی یعنی در مسیر خدمت به مردم با ایستادن بر توانایی خود و گر نه انسان بی عیب و نقص کجا می‌شود یافت؟ برای همین دایی انتخاب کرد نه قهرمان صرف که پهلوان مردمی باشد که روزانه توسط حاکم تحقیر می‌شوند.

اهمیت دایی در این است که مرز بین کنشگر مدنی و فعال پادوی سیاسی را حفظ و تا اکنون بوق هیچ جریان سیاسی نشده و کلمات خود را به فحش،ناسزا و لمپنیسم نیالوده. به عبارتی دایی مخالف سیستم استبدادی شد اما شبیه سیستم نشد و امیدوارم نشود. کم می‌گوید اما موثر، و به این علت می‌خواهند مدام او را عصبانی کنند تا زبانش آلوده شود و اهمیت دایی در این است که با هوشمندی در بازی حکومت نیفتاده و خود را ورای جریانهای سیاسی، حامی ایران و مردمش بازنمایی کرده.

دایی همین مسیر را طی کند تمام برنامه های حکومت برای تخریبش را به هم خواهد ریخت:

تداوم حمایت‌ از مردم با کنشگری مدنی

حفظ رویکرد انتقادی به سیستم بدون اینکه فعال سیاسی یا پادوی جریان خاصی شود

و تکیه بر گفتمان ایران شهروندمدار که فارغ از عمامه و تاج، اصالت را به شهروند صاحب این خاک می‌دهد.

از اینرو در زمانه سرکوب سیاسی و ممانعت از شکل گیری احزاب سراسری، و حضور انواع و اقسام سلبریتی های بد، بحران های چندبعدی ملی و از کار افتادن نهاد دولت در حل مسایل عمومی، جایگاه علی دایی به عنوان مدافع پرشور ایران و ایرانی در بزنگاههای مهم برجسته تر هم می‌شود.

علی دایی هم زمین فوتبال را خوب می‌شناسد و هم زمین جامعه و سیاست را؛انتخاب کرده در کنار مردم تحقیرشده باشد و باری که او برداشته سنگین تر از بار فوتبال است.

بر اساس ویدیوهای منتشرشده، رضا بابک، بازیگر سینما و تلویزیون، در حال گفت‌وگو با رسانه‌ها درباره جشنواره فیلم فجر، ناگهان متوجه خبرنگار صداوسیما شد و گفت: «من با شما مصاحبه نمی‌کنم. من ۱۰، ۱۵ سال است با صداوسیما مشکل دارم.»

imamj.jpgمحسن غرویان، عضو سابق هیئت علمی و استاد "موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی" از ستاد برگزاری نماز جمعه که زیر نظر مستقیم علی خامنه‌ای است خواست که در قبال برخی رفتارها و اظهارات پرهزینۀ امامان جمعه کشور ساکت نماند. او گفت که ستاد برگزاری نماز جمعه باید به این دسته از روحانیان تذکر داده "و اگر مشاهده شد که اصلاحی در کار نیست... مثل وزیران آنان را استیضاح و در صورت لزوم برکنار "کند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

محسن غرویان تلویحاً امامان جمعه را افراد بی اطلاع و بدون آگاهی از ریز "مسائل سیاسی و روابط با کشورهای مختلف" دانست و از ائمۀ جمعه خواست که این حوزه ها را به "متخصصان و کارشناسان" واگذارند و از ورود به جزئیات یا به تعبیر او "مسائل غیرکارشناسی" اکیداً پرهیز کنند.

محسن غرویان ائمۀ جمعه را به موضعگیری‌های سیاسی-جناحی متهم کرد و گفت : "متاسفانه بعضی از امامان جمعه از تریبون [نماز جمعه] جناح خاصی را پشتیبانی کرده و گروه رسمی و قانونی دیگری را تخریب و تخطئه می‌کنند." به گفتۀ غرویان این قبیل رفتارها موجب شکاف بیشتر در جامعه و مشکلات بزرگ "برای کل کشور می شوند."

محسن غرویان گفت : امامان جمعه که "اتفاقاً امامان جمعه شهرهای مهمی هم هستند" از "بینش سیاسی" لازم بی بهره‌اند. او تأکید کرد : "ائمۀ جمعه بهتر است به جای ورود به مباحث جناحی به توصیه‌های دینی، اخلاقی و فرهنگی بسنده کنند" و با موضعگیری‌های جناحی یا دفاع از شخصیت‌های یک جناح خاص "خود را به پادوی حزب یا شخصی خاص" بدل نسازند.

به تازگی اظهارنظرهای امامان جمعه اردبیل و قزوین به ایجاد تنش و بحران در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان منجر شد که مالاً برکناری امام جمعۀ قزوین را در پی داشت.

امامان جمعه تهران و مشهد نیز اخیراً هرگونه تلاش برای مذاکره یا معامله با دولت جدید آمریکا را آماج انتقادهای تُند قرار دادند در حالی که خود رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای، موافقت خود را تلویحاً با گفتگو و معامله با دونالد ترامپ اعلام کرده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

اظهارات محسن غرویان در دفاع از استیضاح و برکناری ائمۀ جمعۀ خطاکار از شکاف‌های درونی نهاد روحانیت و اختلافات احتمالی برخی امامان جمعه با رهبر جمهوری اسلامی پرده برداشت که از جمله وظایفش انتصاب امامان جمعه در سراسر کشور است.

putinc.jpgالیزابت فوخت - بی‌بی‌سی

آلینا کابائوا، ژیمناست سابق و قهرمان المپیک است که در رسانه‌های مستقل روسیه از او به‌عنوان «همدم» ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، یاد می‌شود. او که از طرف کشورهای غربی تحریم شده، یکی از مرموزترین چهره‌ها در حلقه خواص روسیه بوده است. اما در ماه‌های اخیر، خانم کابائوا بازگشت چشمگیری به صحنه عمومی داشته و در حال تبلیغ آکادمی ژیمناستیک خود به نام «اسکای گریس» بوده است. اما چرا او این لحظه را برای بازگشت به صحنه انتخاب کرده است؟ این تصمیم او چه اطلاعاتی درباره کسانی به ما می‌دهد که در موقعیت خاصی در ارتباط با ولادیمیر پوتین قرار دارند؟

خروج از سایه

مسابقات بریکس - رویداد ورزشی سالانه‌ با حضور کشورهای عضو بریکس - سال گذشته در شهر کازان روسیه برگزار شد و در کنار ژیمناست‌هایی از روسیه، بلاروس، قزاقستان، تایلند، صربستان و کشورهای دیگر، ورزشکارانی هم از باشگاه «اسکای گریس» حضور داشتند. آن‌ها زیر پرچم این باشگاه، به‌عنوان تیمی جدا رقابت کردند و حتی از تیم روسیه هم مستقل بودند.

این باشگاه تنها دو سال قبل از این مسابقات تاسیس‌ شده بود. اما دلیل اینکه چرا و چگونه مشمول چنین امتیاز و موقعیت خاصی شد چندان پیچیده نیست: موسس و مدیر این باشگاه کسی نیست جز آلینا کابائوا.

او یکی از مشهورترین ورزشکاران روسیه است که در المپیک و دیگر مسابقات جهانی موفقیت‌هایی به دست آورده و همین‌طور در ژیمناستیک ریتمیک دارای عنوان‌هایی جهانی است. اما این اواخر شهرت او کمتر بر دستاوردهای ورزشی و بیشتر بر رابطه احتمالی‌اش با ولادیمیر پوتین متمرکز بوده است. گفته می‌شود او مادر کوچک‌ترین فرزندان پوتین است. بر اساس تحقیقی که نتایج آن در پاییز منتشر شد، این زوج دو فرزند پسر دارند.

همین «رابطه نزدیک» دلیلی شد برای تحریم‌هایی که آمریکا، بریتانیا و اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۲ علیه او وضع کردند. خود پوتین هرگز رابطه با این ژیمناست را تایید نکرده است. او در پاسخ به شایعات ازدواج قریب‌الوقوع خود با کابائوا در سال ۲۰۰۸ گفت که «همیشه حس بدی نسبت به کسانی داشته‌ام که با بینی‌های سرماخورده و خیال‌پردازی‌های شهوانی، در زندگی دیگران سرک می‌کشند.»

کاترینا تیخونوا از طریق لینک ویدیویی در یک گردهمایی شرکت می‌کندگمان می‌رود کاترینا تیخونووا یکی از دختران ولادیمیر پوتین و لیودمیلا، همسر سابقش باشد

زندگی شخصی پوتین در روسیه موضوعی ممنوعه به حساب می‌آید. دو دختری که گمان می‌رود فرزندان او باشند، ماریا ورونتسوا و کاترینا تیخونووا نام دارند و به ترتیب مدیران ارشد یک شرکت پزشکی سودآور و یک پروژه توسعه ۱/۷ میلیارد دلاری در دانشگاه دولتی مسکو هستند.

آنا تسیویلیوا، که گفته می‌شود دختر یوگنی پوتین، عموی رئیس‌جمهور است، به سرعت به سمت معاون وزیر دفاع ارتقا یافته است. حرفه‌ اصلی او روان‌پزشکی است.

نه پوتین و نه هیچ‌ یک از زنان مورد بحث، روابط خانوادگی خود را تایید نکرده‌اند. هر سه این زنان تحت تحریم‌های غرب هستند و ظاهرا از امتیازهایی که از نظام دریافت می‌کنند راضی هستند، چه از لحاظ بودجه‌هایی که به آن‌ها اختصاص‌ یافته و چه پیشرفت حرفه‌ای و کسب مقام‌های بالای دولتی. این‌ها امتیازاتی است که شهروندان عادی روسیه از آن‌ بی‌بهره‌اند.

وقتی در سال ۲۰۱۵ شایعاتی پخش شد درباره اینکه کابائوا فرزند پوتین را به دنیا آورده، تعجبی نداشت که به شدت تکذیب شود.

زمانی که آلینا کابائوا در سال ۲۰۰۷ رسما از ورزش حرفه‌ای بازنشسته شد، ترقی او در طبقه خواص روسیه سریع و چشمگیر بود. او هفت سال به‌عنوان نماینده پارلمان روسیه خدمت کرد و بعد از آن ریاست هیئت‌ مدیره هلدینگ گروه رسانه ملی را بر عهده داشت که متعلق به یکی از متحدان نزدیک پوتین است.

11.jpg
آلینا کابائوا پس از بازنشستگی در سال ۲۰۰۷ چندین شغل در دنیای سیاست و رسانه داشت
:::

با اینکه مقام‌های مهمی داشت، از حضور در انظار عمومی خودداری می‌کرد، در سایه می‌ماند و تقریبا هرگز با رسانه‌ها تعامل نداشت. مجلات پرزرق‌وبرق اغلب او را سوژه‌ای توصیف می‌کردند که برای تهیه گزارش یا مقاله‌ای «دست‌نیافتنی» است.

اما ناگهان از سال ۲۰۲۲ هم‌زمان با آغاز جنگ روسیه علیه اوکراین، وضعیت تغییر کرد. کابائوا خبر تاسیس باشگاه «اسکای گریس»، آکادمی بین‌المللی باشگاه‌های ژیمناستیک ریتمیک را اعلام کرد.

کمی بعد آکادمی اسکای گریس در شهر ساحلی سوچی و در مرکز آموزشی سیریوس، که به ابتکار پوتین تاسیس شده بود، افتتاح شد. در ماه مارس ۲۰۲۳ ، این مدرسه ژیمناستیک، ساختمانی جدید و با ارزش بیش از دو میلیارد روبل به‌عنوان هدیه‌ای از طرف شرکت گازپروم، شرکت ملی گاز روسیه، دریافت کرد.

باشگاه جدید کابائوا دارای موقعیت‌های ویژه‌ای است که برای دیگر باشگاه‌های ورزشی در روسیه رشک‌برانگیز است. باشگاه کابائوا می‌تواند زمان‌بندی برنامه‌هایش را مطابق میل خود تعیین کند، قوانین خودش را برای میزبانی مسابقات انتخاب کند - بدون توجه به قوانین قدیمی که برای میزبانی مسابقات در داخل و خارج از روسیه تدوین‌ شده‌اند - و جوایزش را به کسانی که خود صلاح می‌بینید، اهدا کند. «اسکای گریس» از همه نظر در میان باشگاه‌های ورزشی روسیه، منحصربه‌فرد است.

خبرنگاری که اخبار ژیمناستیک و همین‌طور خبرهای مرتبط با کابائوا را گزارش می‌دهد و درخواست کرده که ناشناس بماند، به ما گفت: «اسکای گریس باشگاه ورزشی جداگانه‌ای است که از قوانین خودش پیروی می‌کند. مجموعه مسابقات خودش را مطابق با قوانین خودش برگزار می‌کند. جوایز را هم بر اساس قوانین خودش اهدا می‌کند.»

این خبرنگار ادامه می‌دهد: «به‌ عبارت‌ دیگر، علاوه بر ژیمناستیک، کابائوا ورزشی موازی با ژیمناستیک هم اختراع کرده است که اصول و قوانین جداگانه خودش را دارد.»

12.jpg
آلینا کابائوا امیدوار است که آکادمی اسکای گریس خود را به‌ عنوان یک انجمن ورزشی بین‌المللی ارتقا دهد
:::

علاوه بر این، سال گذشته شاگردان کابائوا به اروپا سفر کردند تا در رویدادهای ورزشی اروپایی شرکت کنند. این ورزشکاران به‌ صورت بی‌طرف در این مسابقات شرکت می‌کنند. این اولین سفر ورزشکاران روسیه بعد از محرومیت روسیه از شرکت در مسابقات جهانی است. به هیچ ژیمناستی از باشگاه‌های دیگر روسیه چنین فرصتی داده نشده است.

هم‌زمان، کابائوا که حالا خود از طرف غرب تحریم شده، قدم به عرصه عمومی گذاشته و در مرکز توجه رسانه‌های روسیه ازجمله شرکت رسانه‌ای کووالچوک قرار گرفته که خود زمانی رئیس هیئت‌ مدیره‌اش بود.

mohajeri.jpgآقای صداوسیما! گناه دارند این مجری‌های طفلکی

محمد مهاجری

🔸چندسالی است صاحبان شبکه های تلویزیون ، چون جرات ندارند خودشان با فلان شخص و موضوع وارد چالش شوند، این بار را انداخته اند گردن مجریهایی که از بین جوانکهای کم سن و سال و بی تجربه و بی تدبیر انتخاب شده اند.

🔸مجری ها را شیر می کنند تا روی آنتن تلویزیون مثلا به این و آن تکه بیندازند و علیه فلان چهره متلک بگویند تا دل کسانی که خودشان جرات ندارند بر صفحه تلویزیون ظاهر شوند، خنک شود.

🔸این کار، نه چیزی به شان صداوسیما اضافه می کند نه مدیران این رسانه محترم را از کار ناپسندی که انجام می دهند مبرا می سازد.

🔸صداوسیما اگر همان آدمهای اصلی پایداریچی و تندرو و بداخلاق و ... را بیاورد روی آنتن و فحشهای همانها را پخش کند، به مراتب کارش شرافتمندانه تر است از اینکه جوانهای خام و کم تجربه را برای مدتی به فحاش نیابتی تبدیل کند و یکی پس از دیگری تاریخ مصرف شان تمام شود.

🔸مجری ها چون الان در سن تکلیف! هستند ، احساس تکلیف می کنند خواسته شما را انجام می دهند اما چندصباح دیگر که به سن بلوغ برسند می فهمند چه کلاهی سرشان رفته و عامل چه کسانی بوده اند. آنگاه دیگر در حق تان دعا نخواهند کرد، آقایان مدیران صداوسیما! گناه دارند این طفلکی ها.

1-8.jpgروزنامه اعتماد

شرايط رشد ۸ درصدی - عباس عبدی

يكي از تفاوت ديدگاه‌ها درباره اقتصاد از آنجا آغاز مي‌شود كه گروهي معتقدند (گروه اول) بدون حل مسائل و روابط خارجي و گشايش بازارها و عادي شدن مناسبات، امكان بهبود اوضاع اقتصادي وجود ندارد. گروه دوم معتقدند كه بدون تحقق اين شرط نيز مي‌توانيم رشد اقتصادي ۸ درصدی را به‌طور مستمر پيدا كنيم.

آخرين نظر در اين باره هنگامي بود كه مقام رهبري پس از بازديد از نمايشگاه پيشگامان پيشرفت و در ديدار با فعالان اقتصادي اظهار داشتند كه «صاحب‌نظراني كه در كارگروه‌هاي تخصصي، رشد ۸ درصدی را پيگير هستند، ‌آن را به «اين‌گونه سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي» منوط نكرده‌اند و با تمركز بر توانايي‌هاي داخلي به دنبال تحقق آن هستند و دولت بايد حتما به آنها توجه و كمك كند.

البته رشد ۸ درصدي در يك‌سال معجزه نمي‌كند، اما اگر استمرار پيدا كند و عوايد و نتايج آن عادلانه تقسيم شود، ‌وضع كشور تغيير محسوس خواهد كرد.» قصد من در اين يادداشت اين است كه بگويم شرايط تحقق رشد مبتني بر سرمايه‌هاي داخلي چيست؟ و اگر اين شرايط برقرار شود، چگونه به نگاه اول نيز خواهيم رسيد.‌اي كاش گزارش كارشناسي مورد استناد به‌طور رسمي در دسترس عمومي قرار مي‌گرفت تا قابل استفاده و نقد باشد.

به‌طور كلي و فارغ از مباحث استدلالي آنچه در عمل ديده‌ايم، اين است كه در شرايط تقابلي و تحريمي نتوانسته‌ايم رشد اقتصادي مطلوبي به دست بیاوریم، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ (دهه ۹۰) رشد اقتصادي ما حدود صفر بوده است. تازه دو سال ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ را هم بايد فاكتور گرفت كه رشد بالاي آن محصول برجام و بهبود روابط خارجي بود و در صورت حذف آن دو سال شايد رشد اقتصادي اين دهه به بيش از منفي ده درصد مي‌رسيد و اگر استهلاك را هم حساب كنيم، رشد منفي شديدتري را در اين دهه شاهد خواهيم بود.

در چنين شرايطي و با توجه به رشد جمعيت بايد گفت كه توليد ناخالص سرانه كشور در دهه ۹۰ حداقل ۳۰ درصد كمتر مي‌شد. بنابراين به لحاظ عملي ادعاي گروه اول درست است. ولي شايد گفته شود كه از سال ۱۳۹۹ توانسته‌ايم رشد اقتصادي اندكي داشته باشيم و مي‌توان آن را بيشتر كرد.

بله اين درست است ولي تا رسيدن به رشد ۸درصد راه درازي در پيش است. ضمن اينكه استفاده از ظرفيت‌هاي خالي در سال‌هاي اخير را نيز نبايد از نظر دور داشت و پيش‌بيني رسمي سازمان برنامه در سال ۱۴۰۰ نشان مي‌دهد كه پس از مدتي (احتمالا از سال ۱۴۰۴) اين رشد نيز كندتر خواهد شد و نمي‌تواند نيازهاي ايران را تامين كند. فارغ از اين واقعيت گروه دوم مي‌توانند استدلال كنند كه در شرايط غيرتحريمي هم رشدهاي اقتصادي ما چندان پايدار نبوده است و به ندرت به ۸درصد مي‌رسد.

بنابراين بهتر است به منطق ادعاهاي گروه دوم پرداخته و شرايط تحقق آن ارزيابي شود. رشد اقتصادي ناشي از دو طريق است؛ يا افزايش نهاده‌هاي توليد (زمين و سرمايه و نيروي انساني) يا بهبود بهره‌وري. در كشورهاي توسعه‌يافته رشد توليد بيشتر ناشي از بهبود بهره‌وري است. بعضا ۵۰تا ۷۰درصد از رشد اقتصادي، محصول بهبود بهره‌وري است.

به عبارت ديگر با اصلاح فرآيندها با استفاده از فناوري يا مديريت كارآمد و آموزش بهتر و الكترونيك كردن امور و هوش مصنوعي و... توليد را بيشتر مي‌كنند، بدون اينكه سرمايه و نيروي انساني تغيير چنداني كند. در كشورهاي در حال توسعه سهم بهره‌وري از رشد اقتصادي به ۲۰ تا ۴۰درصد مي‌رسد. متوسط جهاني نيز ۳۰ تا ۵۰درصد است، ولي ايران خيلي كمتر از متوسط جهاني است و در دهه ۱۳۹۰ كمتر هم شده و به ۱۰ تا ۳۰درصد و حتي منفي رسيده است.

در برنامه پنج ساله از رشد ۸درصدي ۲/۸درصد را براي بهره‌وري تعيين كرده بودند (۳۵درصد رشد را) ولي در چند دهه گذشته هيچ‌گاه حتي در دوران اوج خود نيز به ۳۰درصد رشد نرسيد. در بلندمدت رقم بسيار ناچيزي از رشد اقتصادي ايران ناشي از بهره‌وري بوده است. دلايل آن نيز روشن است. وابستگي به نفت، ضعف فناوري و نوآوري، سهم اندك تحقيق و توسعه (R&D)، ناكارآيي بروكراسي، فساد گسترده، ناكارآمدي نهادهاي نظارتي رسمي (مثل سازمان بازرسي)، تحريم، بي‌ثباتي اقتصادي، تورم، فرار مغزها و خروج سرمايه و فقدان شايسته‌سالاري و رواج گزينش‌هاي غيرحرفه‌اي در انتخاب مديران و ضعف بخش خصوصي و در يك كلام ضعف شديد حكمراني خوب است.

براي رشد اقتصادي از طريق افزايش نهاده‌هاي توليد، در درجه اول بايد سرمايه لازم تامين شود. در اقتصاد نسبتي وجود دارد به نام سرمايه به توليد. يعني هر ۱۰۰ واحد پولي كه سرمايه‌گذاري مي‌كنيم، چقدر به توليد اضافه مي‌شود. هر چه اين نسبت كوچك‌تر باشد، بهتر است. يك عدد متعارف وجود دارد كه برابر ۳ است. در واقع اگر ۳ ميليون تومان سرمايه‌گذاري كنيم، بايد يك ميليون تومان به توليد اضافه شود. هر چه اين عدد از ۳ بيشتر باشد، يعني كارايي سرمايه‌گذاري كمتر است و هر چه كوچك‌تر باشد، يعني كارايي سرمايه‌گذاري بيشتر است.

براي ۸درصد رشد توليد در يك اقتصاد متعارف بايد ۲۴درصد از توليد را سرمايه‌گذاري كرد ولي در ايران اين رقم خيلي بالاتر است. كافي است كه به آمار رسمي مراجعه كنيم، به ويژه در دهه ۱۳۹۰ كه سرمايه‌گذاري بود ولي هيچ رشدي ايجاد نكرد. ازسوي ديگر مبلغ سرمايه‌گذاري تابع پس‌انداز است. مردمي كه فقير شوند، قدرت پس‌انداز آنها كمتر مي‌شود. در دهه ۱۳۹۰ ميزان درآمد مردم كاهش يافت.

بنابراين بعيد است كه منابع لازم براي سرمايه‌گذاري را بتوان از طريق پس‌انداز تامين كرد يا بايد فروش نفت را زياد يا راه را براي سرمايه‌گذاري خارجي باز كرد، ولي باز هم مساله حل نخواهد شد، زيرا بايد نسبت سرمايه به توليد را كم كرد و اين نيازمند اصلاحات عميق ساختاري است.

lobby.jpgمحمود واعظی، رییس دفتر حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری او، خواستار آن شد که جمهوری اسلامی به جای کشورهای ثالث از طریق افراد داخل آمریکا با ترامپ مذاکره کند

ایران اینترنشنال - او در مصاحبه با شبکه خبری ایران۲۴ گفت که کشورهای واسطه به دنبال این هستند که از طریق واسطه‌گری مشکلات خود را حل کنند و ممکن است نظرات طرفین را درست منتقل نکنند.

واعظی تاکید کرد که ترامپ اکنون چهار سال تجربه ریاست جمهوری دارد و با دوره اول ریاست‌جمهوری متفاوت است.

در هفته‌های گذشته گزارش‌هایی درباره تلاش جمهوری اسلامی برای مذاکره با دونالد ترامپ منتشر شده است.

در همین حال پیش از آغاز به کار رسمی دونالد ترامپ، نیویورک‌تایمز به نقل از دو مقام جمهوری اسلامی که نخواستند نامشان فاش شود، خبر داد که ایلان ماسک روز دوشنبه ۲۱ آبان با امیرسعید ایروانی، سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل، دیدار و با او درباره راه‌های کاهش تنش‌ها بین تهران و واشینگتن گفت‌وگو کرده است.

با این حال مقام‌های جمهوری اسلامی این خبر را تکذیب کردند.

همچنین ایلان ماسک، که از چهره‌های نزدیک به دونالد ترامپ است، روز پنج‌شنبه ۲۷ دی در متن‌هایی در پاسخ به یک کاربر نوشت که «نقشی کوچک» در آزادی سالا، خبرنگار ایتالیایی داشته است.

با این حال مقامات جمهوری اسلامی و ایتالیا این گزارش‌ها را تکذیب کردند.

«از درگیری در دولت اول ترامپ سود نبردیم»

واعظی در این مصاحبه گفت که پزشکیان در جریان انتخابات ریاست جمهوری تاکید کرده که به دنبال درگیری با کشورهای دیگر نیستیم.

او گفت که «هیچ کس از تنش و درگیری در دوره اول ترامپ سود نبرد و نباید راه گذشته را ادامه دهیم.»

پس از به قدرت رسیدن ترامپ، مقام‌های دولت مسعود پزشکیان بارها از آمادگی برای مذاکره با آمریکا سخن گفتند و علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنان سه‌شنبه نهم بهمن خود، برای مذاکره با آمریکا چراغ سبز نشان داد.

او با اشاره به اقدامات ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی گفت: «حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، با چه کسی معامله می‌کنیم. انسان وقتی که طرف خودش را شناخت، ممکن است معامله هم بکند اما می‌فهمد که چه‌ کار باید بکند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

در مقابل شروط مطرح شده توسط برخی مقامات آمریکایی شامل تهدید نکردن امنیت اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی و بازنگری در برنامه اتمی است.

در همین حال گروهی از نمایندگان دموکرات و جمهوری‌خواه سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، شنبه ۱۳ بهمن قطعنامه‌ای ارائه کردند که تاکید می‌کند آمریکا، اسرائیل و شرکا و متحدان آن‌ها باید برای مقابله با تهدید دست‌یابی جمهوری اسلامی به سلاح‌های هسته‌ای، همه گزینه‌ها را روی میز داشته باشند

2-2.jpgعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی یکشنبه ۱۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ طی سخنانی در جمع قاریان قرآن مدعی شد: «فرق ملت ایران با دیگران این است که جرأت گفتن این واقعیت را دارد که آمریکا متجاوز، دروغگو، فریبکار و استعمارگر است و به هیچ اصلی از اصول انسانی پایبند نیست.»

او همچنین با هزینه کردن از عنوان «مردم ایران» افزود که آنها جرأت «مرگ بر آمریکا» گفتن دارند اما دیگران ندارند! این ادعا در حالیست که که طی سال‌های اخیر «مردم ایران» از معلم و بازنشسته گرفته تا کارمند و کارگر و دانش‌آموز و دانشجو در اعتراضات خیابانی، خامنه‌ای و نظام جمهوری اسلامی را دشمن خود می‌دانند و شعار می‌دهند «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست!»

crash.jpgیورونیوز - یک هواپیمای کوچک ویژه حمل‌ونقل پزشکی در حالی که یک کودک بیمار، مادرش و چهار نفر دیگر سرنشین آن بودند، عصر جمعه ۳۱ ژانویه اندکی پس از برخاستن از باند فرودگاه، روی محله‌ای مسکونی در فیلادلفیا سقوط کرد.

دیگر سرنشینان این هواپیما عبارت بودند از خلبان، کمک‌خلبان، یک پزشک و یک امدادگر.

محل سقوط این هواپیما در نزدیکی یک مرکز خرید بود و انفجار ناشی از این حادثه، چند خانه و خودرو را دچار حریق کرد.

بنا بر اعلام مقامات، هیچکدام از سرنشینان هواپیما زنده نماندند و ۶ نفر دیگر نیز روی زمین زخمی و به بیمارستان شدند.

شاد گلد، سخنگوی شرکت آمبولانس هوایی «Air Ambulance» که این عملیات را مدیریت می‌کرد، اعلام کرد که هر شش سرنشین این هواپیما اهل مکزیک بودند.

او افزود که این کودک به دلیل وخامت بیماری‌اش در یکی از بیمارستان‌های ایالات متحده در فیلادلفیا تحت درمان بوده و اکنون پس از پایان دوره معالجه، در حال انتقال به خانه بود.

هزینه این پرواز نیز توسط یک موسسه خیریه بین‌المللی تامین شده بود.

وزارت خارجه مکزیک ضمن تایید این خبر در شبکه «ایکس» اعلام کرد که کنسولگری‌های این کشور آماده حمایت از بستگان افراد حاضر در هواپیما هستند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

مقصد نهایی این پرواز پس از توقفی در میسوری، شهر تیخوانا در مکزیک بود.

تحقیقات درباره علت وقوع این حادثه آغاز شده است.

araqchi.jpgعباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ حکومت تهران، در گفتگو با شبکۀ الجزیره از دولت دونالد ترامپ خواست که برای تحکیم اعتماد میان دو کشور دارایی‌های مسدود شدۀ جمهوری اسلامی ایران را آزاد کند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

در این مصاحبه عراقچی گفت که دارایی‌ها و منابع ایران بارها توسط دولت آمریکا مسدود شده و ایالات متحد آمریکا به وعده‌های پیشین خود برای آزاد کردن آنها عمل نکرده است. وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی در ادامه گفت که دولت کنونی آمریکا می‌تواند با آزاد کردن دارایی های مسدود شدۀ تهران اعتماد میان دو کشور را احیاء کند.

مشکلات اقتصادی و نارضایتی‌های گستردۀ اجتماعی در ایران حکومت جمهوری اسلامی را به مذاکره با دولت دونالد ترامپ بیش از گذشته ترغیب کرده است. خود رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای، در سخنرانی اخیر خود به طور غیرمستقیم موافقت خود را با انجام این مذاکره اعلام و در عین حال تصریح کرد که باید با حواس جمع، چشم باز و هوشیاری تمام با دونالد ترامپ گفتگو و معامله کرد.

عباس عراقچی در اظهارات خود حملۀ احتمالی آمریکا به تأسیسات اتمی ایران را یکی از بزرگترین خطاهای تاریخی واشنگتن خواند که می‌تواند به گفتۀ او به جنگی تمام‌عیار در منطقه منجر شود.

دونالد ترامپ صریحاً گفته است که هدف او حل مناقشۀ اتمی ایران از طریق گفتگو است نه جنگ ولی برای ترغیب تهران به مذاکره تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران را تشدید خواهد کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

امروز شنبه اول فوریه، کاخ سفید اعلام کرد که سه شنبه چهارم فوریه رئیس جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، و نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، جلسۀ کاری در کاخ سفید دربارۀ خاورمیانه خواهند داشت. پیشتر منابع خبری در اسرائیل گفته بودند که هدف از این ملاقات هماهنگی میان سیاست‌های دو کشور به ویژه در مورد ایران خواهد بود.

iraq.jpgسقوط غیرمنتظره رژیم اسد در سوریه، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرد و این امر باعث شد که گروه‌های هم‌پیمان تهران در عراق احساس ضعف کنند

العربیه فارسی - با وجود توافق سال گذشته میان عراق و ایالات متحده برای خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، به‌ویژه پس از فشار گروه‌های مسلح وابسته به ایران، اکنون به نظر می‌رسد که مواضع این گروه‌های نیابتی به‌طور کامل تغییر کرده است.

بر اساس گزارش «آسوشیتدپرس» که امروز (شنبه) منتشر شد، چندین مقام عراقی و آمریکایی فاش کرده‌اند که سقوط رژیم اسد در سوریه و فرار بشار اسد، رئیس ‌جمهوری مخلوع این کشور به روسیه، موجب شده تا گروه‌های شبه‌نظامی مسلح هم‌پیمان با ایران در عراق در چرخشی قابل توجه در موضع خود برای مطالبه خروج نیروهای آمریکایی از عراق تجدیدنظر کنند.

تضعیف ایران و نگرانی‌های امنیتی

سقوط غیرمنتظره رژیم اسد در سوریه، موقعیت ایران را در منطقه تضعیف کرد و این امر باعث شد که گروه‌های هم‌پیمان تهران در عراق احساس ضعف کنند.

از سوی دیگر و به‌ویژه در شرایطی که دولت جدید سوریه درگیر تثبیت قدرت و تشکیل یک ارتش ملی است، برخی طرف‌های عراقی نگران آنند که مبادا گروه «داعش» از خلا امنیتی ایجاد شده برای بازگشت استفاده کند.

یکی از مقامات آگاه اعلام کرد که «اکثر رهبران چارچوب هماهنگی» ائتلافی که محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق را در سال 2022 به قدرت رساند، اکنون از ادامه حضور نیروهای آمریکایی حمایت می‌کنند، چرا که بیم آن دارند که داعش از این خلأ سوءاستفاده کند و اوضاع عراق متزلزل شود.»

کاهش مخالفت‌ها با حضور آمریکا

یک مقام ارشد امنیت ملی عراق نیز اظهار داشت که در نشست دولت تاکید کرده است: «در حال حاضر، درخواست خروج آمریکا و ائتلاف بین‌المللی به نفع کشور نیست.»

او همچنین اشاره کرد که «صداهای بلندی که پیش‌تر خواستار این خروج بودند، اکنون تا حد زیادی خاموش شده‌اند.» و پیش‌بینی کرد که «آمریکایی‌ها امسال از عراق خارج نخواهند شد.»

یک مقام ارشد وزارت دفاع آمریکا نیز فاش کرد که «پس از سقوط اسد، مقامات عراقی در بالاترین سطوح، به‌صورت غیررسمی خواستار به تعویق افتادن خروج نیروهای آمریکایی شده‌اند.»

:::

محسن رفیق‌دوست: قطعا هویدا را هادی غفاری کشت. حالا که گند ماجرا درآمده، هادی غفاری می‌گوید من نبودم! ما معتقد بودیم زود کشتن هویدا بیهوده بود. عده‌ای می‌ترسیدند هویدا اعدام نشود؛ مگر خلخالی ترسی از اعدام او داشت؟! هویدا در زندان قصر به من گفت «من از نظم این زندان فهمیدم که شما می‌توانید حکومت کنید.»

1-7.jpgفرارو - علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی در مصاحبه‌ای از علاقه‌اش به بازگشت علی دایی به فوتبال گفت، اما برای شهریار شرط گذاشت. او گفت دایی زمانی می‌تواند به فوتبال برگردد که باید بیزینس را کنار بگذارد. علی دایی در جمع خبرنگاران به صحبت‌های علی دبیر واکنش تندی نشان داد و گفت: «او چه‌کاره مملکت است که برای من تعیین تکلیف می‌کند؟»

حالا حسین ماهینی کاپیتان اسبق پرسپولیس که با علی دایی در پرسپولیس حضور داشته، با انتشار یک استوری از اسطوره فوتبال ایران حمایت کرد.

2421230_524.jpg

محل سکونت روح الله خمینی رهبر مستضعفان جهان: باغ ویلای ۴هزار متری خسروشاهی و از گرانترین خانه‌های تهران جماران _تهران خانه محقری که سال‌ها جلوی دوربین‌ها به ملت نشان دادند، در واقع اتاق سرایداری این ویلا باغ بود، که از درب پشتی به این باغ راه داشت و از سمت دیگر به حسینیه جماران دو رویی و ریاکاری از ویژگی‌های بارز روح الله خمینی بود.

سرود انقلابی زمانی که هنوز حجاب اجباری نبود.

afkhami.jpgبهروز افخمی گفت: نگران بودم قاتلین و متهمان پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسر فقید او به سزای اعمالشان برسند و فرصت تحقیق پیدا نکنم. فکر نمی‌کنم فرصتی از دست برود، اما نگرانم عمر خودم کفاف ندهد.

به گزارش فرارو، او افزود: از همه کسانی که نویسنده‌های خوبی هستند و مستعد داستان‌نویسی یا فیلمسازی و مستندسازی‌اند درخواست می‌کنم آثارشان را جهت خرید در اختیارم قرار دهند.

افخمی افزود: از همه کسانی که نویسنده‌های خوبی هستند و مستعد داستان‌نویسی یا فیلمسازی و مستندسازی‌اند درخواست می‌کنم آثارشان را جهت خرید در اختیارم قرار دهند. هر رمان یا مستندی که درباره ماجرای قتل داریوش مهرجویی است. اما درباره فیلم سن‌پترزبورگ که درباره ساخت سری جدید آن نکاتی مطرح شد باید بگویم من این فیلم را نمی‌سازم، چون جمع کردن پیمان قاسم‌خانی و محسن تنابنده و بقیه بازیگران آن فیلم، کار سختی است.

:::

بازگشت الهام چرخنده به سینما

سربازم و در هر سنگری از نظام دفاع می کنم الهام چرخنده در گفتگو با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه گفت: بنا به صلاحدیدی احساس می‌کردم که شاید در فرهنگ بتوانم من هم سهم کوچکی داشته باشم لذا از همین جا از خبرگزاری محترم تسنیم اعلام می‌کنم سلام سینما.

محمدرضا نقدی، معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران، در سخنانی مدعی شد: «نظام هر جای دنیا را اراده کند تحت پوشش برد موشکی قرار می‌دهد» وی ادعا کرده است که برد موشک‌های جمهوری اسلامی به گونه‌ای است که می‌تواند هر هدفی را در هر مکانی مورد اصابت قرار دهد.

1-6.jpgفرارو - احمد زیدآبادی، فعال سیاسی و روزنامه نگار نوشت:

شاید بیش از صد بار نوشته و گفته باشم که حصر ۱۵ سالۀ شیخ مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم زهرا رهنورد، ناعادلانه و غیرقانونی است و تداوم آن جز به ایجاد نارضایتی در بین بخش مهمی از جامعه دامن نخواهد زد.

از نگاه من، هر شهروندی که نسبت به حقوق انسانی و شهروندی دیگر شهروندان حساس است، وظیفۀ شهروندی و انسانی‌اش، بیان نارضایتی و اعتراض خود به ادامۀ حصر از هر راه ممکن و معقول و اثرگذار است.

یکی از راه‌های مشروع اعتراض سیاسی در بسیاری از جوامع امروزی، تجمع و حضور خیابانی است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم این حق برای شهروندان به رسمیت شناخته شده است، اما در مقام عمل، حق تجمع و حضور خیابانی فقط برای قشر خاصی از حامیان وضع موجود و مخالفان هرگونه اصلاح و تحول در ادارۀ امور کشور مورد قبول قرار گرفته و دیگر اقشار نه فقط از این حق محروم شده‌اند بلکه اعلام تجمع‌شان معمولاً همراه با برخورد انتظامی و امنیتی و بازداشت و تشکیل پرونده و مجازاتِ زندان و شلاق و ... است.

از همین رو، یکی از مطالبات اصلی نیرو‌های منتقد همواره این بوده است که حکومت باید به این حق تن در دهد و چنانچه نگران بروز آشوب و ناامنی است، ساز و کار لازم از جمله اختصاص محل خاصی در هر شهر برای اعتراض سیاسی شهروندان را فراهم سازد.

با این حال، تمام دولت‌ها به رغم وعده‌های اولیه، نخواسته یا نتوانسته‌اند به وعدۀ خود در این زمینه عمل کنند و بنابراین بحث "حضور خیابانی مسالمت‌آمیز" به منظور اعلام اعتراض سیاسی، به صورت مشکلی لاینحل باقی مانده و همچنان خطرات ناخواستۀ خود را به دنبال دارد.

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from February 2025 listed from newest to oldest.

January 2025 is the previous archive.

March 2025 is the next archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.