February 2018 Archives
اکبر ولیزاده استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران از جمله افرادی است که به فراخور مسؤولیتهایی که برعهده داشته و دارد معتقد است ناآرامیهای دی ماه جدیترین بحران نظام جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی به دلیل وسعت اعتراضات بوده است.
او در تحلیل این رویداد به گزارههای مختلفی نظیر انباشت مطالبات مالی مردم، ضعیف شدن طبقه متوسط جامعه، نگرانی جوانان و دانشجویان از آینده و شغل خود، تغییر ناگهانی طبقه افراد و تعارضات جامعه سنتی و مدرن در کشور اشاره میکند و نسبت به برخی از بحرانهایی که در انتظار کشور است، هشدار میدهد.
ولیزاده یکی از بحرانهای پیشروی کشور را مسأله آقازادهها میداند. او از فعال شدن نسلی از آقازادهها سخن میگوید که نه سواد خاصی دارند و نه توان مدیریتی آنچنان اما مطالبهگر بوده و به مسؤولیتهای جزئی راضی نیستند که تصمیمگیری و تصمیمسازی این قشر در ساختار میتواند به بحران بیانجامد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
از نظر وی، یکی دیگر از بحرانهای جدی، اعتراض افرادی است که شغلهای خود را از دست میدهند. او اعتراض این دسته را متفاوت از بیکاران میداند و میگوید بیکار شغل میخواهد اما فردی که شغل خود را از دست میدهد تمام شرایط زندگی عادی خود را از دست داده و دچار انباشت بدهی و هزینههای دیگر میشود و این موجب تبدیل شدن وی به یک طغیانگر و عصیانگر میشود.
متن کامل گفتوگو به این شرح است:
سونامی مهاجرت
- بی بی سی
علی رنجی پور، روزنامه نگار در مقاله ای که برای صفحه ناظران نوشته است، به دلایل مهاجرت وسیع ایرانی ها در سال های پس از انقلاب پرداخته است.
این روزها دوباره تب و تاب مهاجرت در ایران بالا گرفته است. شواهدی هست که نشان میدهد، ایرانیان زیادی به مهاجرت فکر میکنند.
به گفته حسین عبده، اقتصادان و مشاور وزیر راه و شهرسازی، ۱/۵ میلیون ایرانی در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا قرار دارند. این عدد، در مقایسه با هر عدد و رقم دیگری، تاملبرانگیز است.
۱/۵ میلیون نفر تقریبا معادل ۲ درصد جمعیت کل ایران و ۴ درصد جمعیت جوان زیر ۳۰ سال است. یعنی از هر ۱۰۰ جوان ایرانی ۴ نفر در صف مهاجرت به کانادا و استرالیا ایستاده و پرونده باز مهاجرت به این دو کشور دارد.
این عدد همچنین بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت کل مهاجران ایرانی است که طی ۴۰ سال گذشته از کشور خارج شدهاند.
از این گذشته تعداد متقاضیان ایرانی مهاجرت به کانادا و استرالیا، در مقایسه با آمارهای این کشورها نیز عجیب به نظر میرسد. رکورد یک ساله مهاجرت به کانادا ۳۲۰ هزار مهاجر طی سالهای ۲۰۱۱۵ و ۲۰۱۶ بوده است. آمار کل مهاجران استرالیا نیز در سال ۱۶-۲۰۱۵ کمی بیش از ۱۸۰ هزار نفر بوده است. با این حساب بر مبنای مدارکی و اسنادی که آقای عبده تبریزی دیده، صف ایرانیان متقاضی مهاجرت، ۳ برابر کل ظرفیت مهاجرپذیری دو کشور است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این تازه آمار متقاضیان مهاجرت قانونی به کشورهایی است که شرایط سخت اقتصادی یا تخصصی برای مهاجرت تعیین کردهاند. میتوان با قطعیت گفت تقریبا همه متقاضیان مهاجرت به این دو کشوریا صاحب تخصص ویژهاند یا صاحب سرمایه.
به جز این دو کشور و به جز این ۱/۵ میلیون نفرحتما کسان دیگری هم هستند که به ترک وطن فکر کرده و برای آیندهشان نقشه مهاجرت کشیدهاند. اگر بخواهیم تصویر دقیقی از تمایل به مهاجرت در شرایط کنونی داشته باشیم، باید جمعیت کسانی را که از راههای دیگر دنبال مهاجرت به این دو کشور و کشورهای دیگر میگردند به این آمار اضافه کنیم، ایرانیانی که برای کار یا زندگی به کشورهای منطقه مثل امارات یا ترکیه و گرجستان میروند، ایرانیان زیادی که متقاضی سفر و اقامت در اروپا هستند، کسانی که خیال اقامت در آسیای جنوبی دارند و کسانی که هر سال با هزار امید و آرزو فرم لاتاری ایالات متحده آمریکا را پر میکنند.
نمیتوان به طور دقیق نرخ تمایل به مهاجرت ایرانیان را محاسبه کرد، اما تردیدی وجود ندارد که بخش عظیمی از جامعه معاصر ایران، در سالهای اخیر به دنبال راهی برای خروج از کشور میگردد، اما چرا؟
امواج سهمگین مهاجرت
پدیده مهاجرت -به معنی معاصر- آن، بعد از انقلاب اسلامی آغاز شده و در چند مقطع تاریخی شتاب گرفته است.
تحلیلگران معمولا پدیده مهاجرت را در دورههای مختلف دستهبندی میکنند:
برخی تحلیلگران سیاسی مهاجرت ایرانیان را به چهار دوره تقسیم میکنند. دوره اول مهاجرت آریستوکراتهای دوره پهلوی در آستانه انقلاب؛ دوره دوم، مهاجرت گروههای انقلابی در پی تسویه حسابهای سیاسی و ایدئولوژیک دهه ۶۰؛ دوره سوم، مهاجرت اجتماعی دهه ۷۰ به امید زندگی در شرایط بهتر و دوره چهارم، مهاجرت پس از وقایع سال ۱۳۸۸. از نظر این تحلیلگر سیاسی، از میان چهار موج مهاجرتی، سه تا ماهیت و انگیزه سیاسی دارند.
تردیدی در دو دوره اول نیست، اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد مهاجرت پس از انتخابات سال ۱۳۸۸، بیش از انگیزه بهانه سیاسی داشته و ماهیت آن بیشتر اجتماعی بوده است. چنانکه مهاجران یک دهه گذشته، بیش از آنکه مانند مهاجران دوره اول و دوم همواره منتظر لحظه موعود برای بازگشت به وطن باشند، بیشتر شبیه ماجران دوره سوم، چمدانها را باز کرده و بساط زندگیشان را به طور کامل در کشور جدید پهن کردهاند.
در تحلیل دیگری، جامعه شناسی ده موج مهاجرتی را تاریخ مهاجرت معاصر ایرانیان برمیشمرد: "موج اول سياسی بود، موج دوم اجتماعی و فرهنگی، موج سوم اقتصادی و موج چهارم به اقليتهای قومی مثل هموطنان کرد، بلوچ ، آذری برمیگردد. موج پنجم اقليتهای مذهبی است موج ششم مهاجرت برای کسب دانش است که روز به روز آمار و ارقام اين موج بيشتر می شود، موج هفتم مهاجرت تجارت است که کسانی که در ايران نمی توانند آزادانه تجارت کنند و دست به مهاجرت میزنند، موج بعدی مربوط به مهاجرت هنرمندان است که اساسا حجم خيلی بالايی را تشکيل میدهد و موج بعدی هم مهاجرت مقامات رژيم است، لايههايی که در دهه ۶۰ و ۷۰ در حاکميت مدير بودند و در دهه ۹۰ حاکميت آنها را تحمل نکرد و دست به مهاجرت زدند و بالاخره موج مهاجرين حوادث و اتفاقات طبيعی و محيط زيستی..."
این تحلیل، برخلاف تحلیل اول که مبنای آن تحولات سیاسی پس از انقلاب است، بر اساس جامعهشناسی مهاجران و مطالعه در انگیزههای مهاجرتی مطرح شده است. در این الگوی تعریف شده، هر چه جلوتر میآییم، نقش انگیزههای اقتصادی و اجتماعی و زیستی پررنگتر از انگیزههای سیاسی میشود. در این شرایط طبیعی است که همزمان با بالا گرفتن بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی، نرخ مهاجرت و تمایل به مهاجرت نیز افزایش پیدا کند.
رضا تقیزاده - کیهان لندن
- عمومی کردن عنایت همسر پادشاه ایران طی تلخترین روزهایی که ایشان در غم از دست دادن فرزند، دلسوخته بودند، به قصد کسب اعتبار دروغین برای خود، و همزمان، روانه ساختن سیل تهمت و دروغهای ناروا به سمت همسر و فرزند شهبانو، بدون هر تفسیر، میزانی است برای ارزیابی ارزشهای اخلاقی این فرد.
- مذهبیهای سیاستزده که پیشتر خود را «ملی مذهبی» میخواندند، هرگز دل از کینه رضاشاه و محمدرضاشاه نشستند و دست از سهمخواهی مذهب در قدرت دولت بر نداشتند.
- مشکل کسانی که با ادعای خدمت به خیانت کشیده میشوند یافتن شهرت بدون درک فضیلت خدمت بیریا و استفاده از صنعت و هنر، بدون رعایت اخلاق موزون است.
***
نامه سرگشاده آقای مخملباف به شاهزاده رضا پهلوی، به دنبال انتشار درخواست رفراندوم به منظور «عبور مسالمتآمیز» از دیکتاتوری مذهبی، از جمله واکنشهای عصبی و شتابزده اخیر نسبت به جنبش اعتراضی دیماه است و نتیجه هراس مشترک کارگزاران شاغل دولتی و پسماندههای همیشه امیدوار انقلاب که بعد از شکست جریان «اصلاحطلبی» اینک با نقاب تازه به میدان آمدهاند.
اعتراضهای خودجوش و گسترده دیماه ۹۶ با سرعتی شگفتانگیز حدود مطالبات عمومی را از اعتراض به فساد حکومتی و موضوعات معیشتی، با سردادن شعار «آخوندها حیا کنید- مملکتُ رها کنید» به نفی «انگیزه» و «عملکرد» انقلاب کشید و خواستههای تودههای معترض را در جناح ملیگرایان مشروطهخواه قرار داد؛ تحول اجتماعی برجستهای که هضم آن برای مدعیان انقلاب شکست خورده مذهبی، هنوز ممکن نیست.
در یک تحلیل ساده از این تحول شاخص اجتماعی، تجلی اراده ملی برای بازگشت به ریشهها و اشتیاق برای بزرگداشت نمادهای تاریخی، نوزایی فرهنگی و تجدید تمدن و باز یافتن قدرت یک ملت بزرگ را میتوان دید- باز یافتن ریشههایی که «امت» مذهبگرای فرامرزی، و «چپ» انترناسیونالیست، نه قادر به درک علتهای آن است و نه مایل به قبول موجودیت آن.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ماهیت جنبش دیماه
همزمان و همسو با خیزش دیماه در یکصد شهر بزرگ و کوچک ایران، چهل شهر جهان از لندن تا برلین، از گلاسگو تا پاریس، از سیدنی تا ملبورن و سانفرانسیسکو و نیویورک و واشنگتن نیز شاهد تظاهرات اعتراضی ایرانیان ملیگرا و مشروطهخواه شد. طی جنبش اعتراضی دیماه، تودهها با نمایش اراده بازگشت به ریشهها، پرچم شیر و خورشید سهرنگ را به عنوان نماد ملی بالای سر بردند و زن و مرد فریاد کشیدند «میمیریم- میمیریم- ایران رو پس میگیریم». تنها در یک شهر خارجی (لس آنجلس) شمار ایرانیان ملیگرای بپا خاسته در خیابانها را تا ۳۰ هزار برآورد کردند.
شماری از گلهای سرسبد این جنبش ملی و «ضدانقلابی» و غیرمذهبی و مشروطهخواه و آزاده و آزادیطلب و مصمم، به ضرب گلوله دژخیمان حکومت مذهبی در خیابانها پرپر شدند و تعدادی به دست شکنجهگران دیکتاتوری در زندانها، اما، جنبش ادامه یافت و تا پس گرفتن ایران از دست اشغالگران دوام خواهد کرد.
هدف جنبش دیماه، بازگشت به ریشههای ملی است، و طبیعت آن ایرانی و مشروطهخواه، و قویا در تقابل با نظریه تقلبی «مردمسالاری دینی» و راه و نگاه جهان وطنیهای چپگرا و امتگرایان سیاهپوش اسلامی.
در هیچیک از تظاهرات گسترده خیابانی داخل و خارج از کشور، خون از دماغ یک اصلاحطلب عافیتجو جاری نشد و چریکهای شاخ شکسته مدعی انقلاب نیز طی آن روزها به جای پیوستن به مردم، یا در محفلهای خودی سرگرم تهیه و صدور اعلامیه و گردآوری امضا بودند و یا در کار طراحی توطئه تخریب نمادهای جنبش دیماه، با توسل به شیوههای تبلیغاتی شکست خورده جمهوری اسلامی.
انگیزههای مخملباف
مخملباف که ظاهرا نقش عربدهکش گروه رفراندومیهای مخالف با ارزشهای ملی را به او سپردهاند طی تازهترین نامهنگاری سرگشاده، ضمن تبیین غیرمستقیم نقش خود در پروژه تخریب اپوزیسیون، مدعی شده است: «در همه بزنگاههای تاریخی، برخى از مخالفین جمهوری اسلامی بر سر دوراهی جمهوری یا پادشاهی گیر کردند و متفرق شدند. بارها نشستهاى اپوزیسیون مثل نشست پاریس، لندن و... بینتیجه بر سر این دوراهی از هم پاشید.»
چطور میتوان ضدیت آشکار و رویارویی بیپرده مخملباف را با جنبش برانداز جمهوری اسلامی در نوشتههای او ندید و یا ندیده گرفت و باور داشت که چریک سابق، اینک از روسری کردن بر سر دختران با توسری، پشیمان است؟
آرزوی محسن مخملباف بازسازی فیلم «معمای شاه» است که با ساختن آن حکومت آخوندی زوال اندیشه و اوج بلاهت خود را به نمایش گذاشت. هدف مخملباف، سنگاندازی از پشت بام رفراندوم در راه مخالفان حکومت برآمده از فاجعه انقلاب است، و زندگی با رویای دوران خنثای محمد خاتمی و امید تعبیر کابوس تجدید دولت او که به درستی مهر استاندارد «تدارکاتچی» را گرفت.
110 روز از زلزله کرمانشاه گذشت و همچنان دو هزار خانواده بدون کانکس هستند
آفتاب یزد - مریم مرادی
زمینلرزه خانمانسوزی که با بزرگی 7.3 ریشتر چند هزار نفر از هموطنانمان در غرب کشور را آواره کرد، باعث شد تا بار دیگر پس از جنگ تحمیلی و دفاع جانانه آنها از ایران اسلامی ساکنان این مناطق طعم گس آوارگی و غم از دست دادن عزیزانشان را بچشند. اما این درد با بیخیالی مسئولان و سرمای شدید هوا چون نمکی بر زخم آنها دو چندان شد. بدون تردید زندگی در سرمای زیر صفر درجه و در چادر کار آسانی نیست، چادرهایی که در مقابل سرمای شدید هوا آسیب پذیرند و تنها راه حل مسئولان برای این مردم مظلوم، کشیدن پلاستیک بر روی آنها بوده است. حالا شدت سرما از یک طرف و گردو غبار، وزش باد، بارش برف، باران و آبگرفتگی چادرها هم از طرف دیگر قوز بالا قوز شده و زندگی را به کام آنها تلخ کرده است.
به وعدهها عمل نشد
روزهای اول این اتفاق تلخ، مسئولان قولهایی برای تامین کانکس و اسکان موقت مردم زلزله زده دادند. مثلا محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت از اختصاص 6590 میلیارد ریال تسهیلات و 2810 میلیارد ریال کمک بلاعوض به خانوارهای زلزلهزده کرمانشاه خبر داد.
اما تاکنون چه اندازه به وعدههای داده شده در خصوص مردم زلزلهزده عمل شده است؟ با اینکه مسئولان میگویند ما کمک کردهایم اما اگر سری به این مناطق بزنید با وضعیت اسفناک مردم برای استفاده از سرویس بهداشتی و حمام در آنجا روبهرو میشوید. شاهدان عینی و خیرینی که به این مناطق رفتهاند میگویند: «سرپل ذهاب به شهر فلزی تبدیل شده، به بخشی از مردم کانکس داده نشده و حتی برخی چادر هم ندارند. سرپل ذهاب شهر مظلومی است. شاید زلزله برای مردم شهرهای دیگر تمام شده باشد، اما برای مردم اینجا تازه شروع شده است. وضعیت اسکان مردم خوب نیست. جالب است که مردم اینجا دست به کار شده و با نی کپر ساختهاند. مردم به شدت از وضعیت و کمک دولت و نهادهای مربوطه ناراضی بوده و توسط نیروهای مردمی پشتیبانی میشوند. در برخی جاها به حدی وضعیت بهداشتی بد است که دستهای بچهها ترک خورده، شپش و عفونت ادراری در حال گسترش است. حتی از چهار سرویس بهداشتی چند صد نفر استفاده میکنند.»
بهانه برای ندادن کانکس
پیشتر هم حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده مردم اسلام آباد غرب در مجلس شورای اسلامی از عمل نشدن به وعدههای مسئولان و نارضایتی مردم گفته بود: «در شرایطی که در فصل سرما و برف و بوران هستیم هنوز اسکان موقت زلزلهزدگان و نصب کانکسها تمام نشده است.
تنها ۱۵۰۰ کانکس از سوی خیرین مردمی به مناطق فرستاده و نصب شده است. قرار بود روزانه ۴۰۰ کانکس نصب شود که این اتفاق رخ نداده و مردم از این روند ناراضی هستند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
هیاهو برای شش میلیارد!
این هیاهوها برای تامین نکردن کانکس مورد نیاز مردم زلزلهزده غرب کشور درحالی است که حداقل قیمت خرید یک کانکس چهار متری ساده بدون سرویس بهداشتی و حمام سه میلیون و 300هزار تومان و کانکس شش متری، چهار میلیون و 200هزار تومان تمام میشود. یکی از شرکتهای سازنده این کانکسها که آنها را به مناطق زلزلهزده ارسال میکند، معتقد است که کانکسهای ارسالی بدون حمام و سرویس بهداشتی بوده و ساخت آنها باید جدا انجام شود که قیمت هر کابین آن دو میلیون و دویست هزار تومان است.
حالا با یک حساب سرانگشتی و یک ضرب و تقسیم ساده میتوان گفت برای تامین کانکس مورد نیاز این دو هزار خانواری که نماینده مجلس به آن اشاره کرد حداقل به حدود شش میلیارد و 600 میلیون تومان بودجه نیاز است(بدون حساب هزینه ساخت حمام و دستشویی).
اما نکته غمانگیز ماجرا زمانی است که بخواهیم درآمد نفتی کشور را با این مبلغ مقایسه کنیم. امسال برای درآمد نفتی کشور پیشبینی 41میلیارد دلاری از فروش نفت و میعانات را داشتهایم و این شش میلیارد بودجه برای ساخت کانکس در مقابل آن بسیار بسیار ناچیز است. برای کشوری مانند ایران که با وجود منابع غنی نفت و گاز در رتبه هجدهم میان کشورهای ثروتمند دنیا و رتبه دوم در منطقه قرار دارد جای تاسف است که مردم آن در چنین وضعیتی رها شده و مسئولان در فضای مجازی مشغول نامهنگاری، پاسخ و رقابت با یکدیگرند.
یادداشتی از ریچل آوراهام در وبسایت روزنامه جروسلم پست
برگردان فارسی: صدای آمریکا
با توجه به تحولات اخیر در منطقه، زمان آن فرا رسیده است که آمریکا و اسرائیل اتحادی با نیروهای محلی در سوریه، لبنان، عراق و خود ایران تشکیل بدهند تا یک بار برای همیشه تهدید ناشی از ایران متوقف شود.
برای از بین بردن این خطر تنها حملات هوایی کافی نیست و باید نیروی زمینی در کار باشد. آمریکا و اسرائیل باید از کردها، دروزها، قبایل و اقلیت ها، سنی های میانه رو و جوانان فارس برای مقابله با رژیم کمک بگیرند.
بدون حمایت ایران، عراق سه تکه شده، رژیم بشار اسد سقوط کرده و حزب الله لبنان به شکل چشمگیری تضعیف شده بود. از این رو ایران در این سه کشور عمیقا ریشه کرده است و این نفوذ با چند حمله هوایی محو نخواهد شد.
تنها راه معکوس کردن نفوذ رژیم ایران در منطقه تغییر رژیم در سوریه، لبنان، عراق و خود ایران است. اما این تغییر رژیم ها به دست چه کسانی رقم خواهد خورد؟
در سوریه و عراق پیشاپیش منطقه خودمختار کردستان تشکیل شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
هر چند تحرکات دولت حیدر العبادی و شبه نظامیان شیعه او با پشتیبانی سپاه پاسداران به موقعیت کردها لطمه زده است، اما این روند با پشتیبانی هوایی آمریکا و اسرائیل قابل تغییر است.
با وجود آسیب هایی که کردها در عفرین و کرکوک متحمل شده اند، آن ها هنوز مطمئن ترین شرکای ما هستند که می توانند مانع ایجاد هلال شیعی از تهران تا دریای مدیترانه شوند. کردها، عرب های مسیحی، دروزها در لبنان، بادیه نشین ها در سوریه و بلوچ ها، آذری ها و انقلابیون جوان ایران معتبرترین جایگزین حاکمیت ترور رژیم ایران هستند.
آن ها با حمایت هوایی اسرائیل و آمریکا می توانند وضعیت کنونی منطقه را تغییر بدهند.
رادیو زمانه - فردا پنج شنبه ۱۰ اسفند، مسابقه تیمهای استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه آزادی تهران برگزار میشود اما زنان همچنن اجازه ورود به ورزشگاه آزادی را برای تماشای این مسابقه ندارند. پروانه سلحشوری، ریس فراکسیون زنان مجلس ایران میگوید: «در حالیکه رئیس فیفا به عنوان مهمان در ورزشگاه حضور خواهد داشت، اگر زنان نتوانند در دربی فردا در ورزشگاه آزادی حاضر شوند، در آینده مشکلاتی برای فوتبال ایجاد میشود.»
او با اشاره به اینکه برای مسابقه والیبال نیز نماینده فدراسیون بینالمللی والیبال اعلام کرده بود اگر زنان نتوانند وارد ورزشگاه شوند تیم ملی ایران تعلیق میشود، گفت حضور زنان در این مسابقه برای رفع این مشکل و فرمایشی بوده تا والیبال تعلیق نشود.
این نماینده مجلس تاکید کرده که اگر زنان نتوانند برای تماشای فوتبال در ورزشگاه حاضر شوند، تعلیق فوتبال در آینده قطعی است و حضور زنان به صورت فرمایشی در ورزشگاه نیز کاری از پیش نمیبرد، چون سیل زنان علاقهمند به تماشای فوتبال در پشت درهای ورزشگاه آزادی، نشاندهنده جلوگیری از ورود آنهاست.
سلحشوری پیامدهای تعلیق فوتبال را در جامعه «بحرانساز» خوانده و گفته باید در آستانه جام جهانی فوتبال برای حفاظت از موقعیت فوتبال ایران در جهان، تلاش شود.
رئیس فراکسیون زنان مجلس ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها را نادیده گرفتن حق آنها دانسته که در پی آن حس تحقیر و ناامیدی در زنان ایجاد میشود. او گفته: «اگرچه اجازه حضور زنان در ورزشگاه حق بسیار ابتدایی و کوچکی است اما در حفظ انسجام جامعه که یکی از ضروریات امروز است تاثیرات چشمگیری دارد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سلحشوری گفته با تلاشهای نمایندگان مجلس و وزارت ورزش زنان میتوانند برای تماشای بازیهای داخل سالن در سالنهای ورزشی حضور یابند. یکشنبه ششم اسفند، برای اولین بار پس از شش سال، زنان توانستند بازی تیم ملی بسکتبال ایران را با تیم عراق ببینند.
خبرنامه گویا
ما کیستیم و توانایی ما در چه حد است؟! جامعه چقدر ما را می شناسد و چقدر به حرف ما توجه می کند؟! رابطه ی ما با جامعه به چه شکل است و مقدار این رابطه چقدر است؟!
این ها سوالاتی ست که اپوزیسیون ایرانی هرگز از خود نکرده و چون سوال نکرده پاسخی هم به آن نداده است.
چند روز پیش گروهی از اپوزیسیون طرح شکست خورده ی رفراندوم را برای چندمین بار عرضه کرد. بلافاصله بعد از اعلام این طرح یک عده از این سو و یک عده از آن سو شروع به موضع گیری کردند و رفراندومی که ظاهرا قرار است از داخل ایران و در چهار چوب همین حکومت تشنه به خون صورت پذیرد، شروع نشده فاتحه اش خوانده شد. دو نفر از امضا کنندگان طرح، یعنی قدیانی و کدیور، نیمچه اطلاعیه ی توضیحی در باره ی این طرح صادر کردند و بقیه هم رفتند تا دوباره به وقت اوج گرفتن اعتراضات مردمی باز گردند.
قصد تحقیر کسی را ندارم ولی وقتی کسانی که ادعای اپوزیسیون بودن دارند حد و اندازه ی خود را نمی شناسند و بدون در نظر گرفتن برد سیاسی و اجتماعی نظرات شان برنامه های نسنجیده و ناممکن مطرح می کنند کلام صریح و شفاف نویسندگانی مانند من می تواند به نظرشان تحقیر و یا حتی توهین بیاید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چرا برای ما دشوار است فهمیدن این مطلب که پیش از طرح یک موضوع اجتماعی باید قد و قواره ی خودمان را نسبت به آن طرح و نسبت به جامعه بسنجیم؟ چرا نمی توانیم لقمه های اجتماعی را به اندازه ی دهان مان بر داریم؟
بازار ارز در ایران کماکان ملتهب است. مردم در برابر صرافیها صف کشیدهاند و نرخ دلار مجددا افزایش یافته است. کارشناسان از احتمال انفجار یک بمب در اقتصاد ایران سخن میگویند؛ بمبی که میتواند نظام بانکی را از کار بیاندازد.
بحران مالی حاکم بر اقتصاد ایران از بهمنماه سال جاری و همراه با گران شدن یکباره بهای دلار در بازار ارز شروع نشد، این بحران اما در آن زمان وارد مرحله جدیدی شد. هجوم مردم برای تبدیل پول خود به دلار و طلا سیستم بانکی ایران را درگیر یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی خود کرد.
دولت روحانی دو شیوه برای کنترل بهای ارز به کار گرفت. دولت از یک سو اقدام به دستگیری صرافان و دلالان ارز کرد و از سوی دیگر با اجرای سیاستهای بانکی جدید تلاش کرد پولهای سرگردان را مجددا به سیستم بانکی کشور جذب کند.
من هم نامهء سرگشادهء آقای محسن مخملباف به شاهزاده رضا پهلوی را، در «وبسایت رسمی خانهء فیلم مخملباف»(۱)، با دقت تمام خواندم. ايشان را در اين حد می شناسم که هم فيلمساز مبتکر و استحاله يافتهء ايرانند، هم نمايندهء آقای ميرحسين موسوی در جريان جنبش سبز، هم صاحب مقام نصيحت گوئی به محبوب شان، آقای محمد خاتمی، رئيس جمهور اسبق ايران؛ و زندگی سياسی شان را با لقب «محسن چريک» آغاز کرده و بابت فعاليت های خود در رژيم گذشته زندانی و شکنجه شده اند. و در خوانش نامهء سرگشاده ايشان، وصفی را که ايشان در مورد ماهيت استبدادی سلطنت کرده اند با عقايد خود موافق يافتم. اما، وقتی خواندن اين نامهء «سرگشاده» (که چون «سر گشاده» است به ديگران هم رخصت دخالت در مکالمهء بين دو نفر را اعطا می کند) تمام شد ديدم که چند فکر موازی ذهنم را بخود مشغول کرده اند؛ و گزارش برخی شان را خالی از فايده نيافتم:
۱. از خود پرسيدم که حملهء ايشان به «سلطنت» (يا رژيم سلطنتی) بجای خود درست، اما بايد ديد که خود آقای مخملباف براستی دنبال چه نوع حکومتی بوده اند، و يا اکنون هستند؟ و نيز، به استناد گفتهء ايشان در برنامهء تلويزيون کشور «سلطنتی» بريتانيا(۲)، آنجا که فرياد زد: «اگر بچهء شاه به ايران برگردد، من هم دوباره محسن چريک می شوم»، می توان پرسيد که دوران چريکی ايشان چه ربطی به دموکراسی خواهی فعلی شان دارد؟
دماوند - سیدجواد متولی
دستگیری تعدادی از فعالان محیط زیستی به اتهام جاسوسی، مرگ کاووس سیدامامی در یکی از بازداشتگاههای حفاظت اطلاعات سپاه که توسط مقامات جمهوری اسلامی خودکشی اعلام شد و سقوط هواپیمای ATR به مقصد یاسوج که تعدادی از "فعالان محیط زیست" جزو سرنشینان آن بودند؛ گمانه زنی های مختلفی را در افکار عمومی به وجود آورد.
اکنون، سخنان تازه علی اکبر رائفی پور، از چهره های رسانه ای نزدیک به محافل امنیتی جمهوری اسلامی ابعاد تازهای به ماجرا بخشیده است.
رائفی پور، مرگ مشکوک کاووس سیدامامی در زندان را طراحی شده سرویسهای جاسوسی غربی و موساد دانسته و میگوید: «پیرامون ارتباط پروپاگاندای جدید اجانب و پرونده جاسوسی سیدامامی پس از خودکشی حقیرانه و البته بسیار فنی جاسوس دوتابعیتی پیشبینی میشد سرویسهای جاسوسی غربی و جریان وابسته، قطعا واکنشی برای قرار دادن نظام در تنگنا نشان داده و افکارعمومی را منحرف کنند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی در ادامه سخنرانی خود با انتقاد از سخنان رئیس فراکسیون محیط زیست در مجلس که پس از سقوط هواپیمای یاسوج بیان شده بود، افزود: «سخنان محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس و خواهرزاده سیدمحمد خاتمی پس از سقوط هواپیمای ATR به مقصد یاسوج، به شدت مورد توجه مخالفان نظام قرار گرفته و به زبان بی زبانی در حال القای توطئه "قتلهای زنجیرهای" هستند.»
صدای آمریکا - یک روزنامه آمریکایی نوشت: چنین به نظر می رسد که هشدارهای پرزیدنت ترامپ در مورد این که اگر توافق اتمی موسوم به برجام اصلاح نشود، ایالات متحده از آن خارج خواهد شد، بر تغییر موضع کشورهای اروپایی که عضو گروه ۱+۵ بوده اند موثر واقع شده و آن ها اکنون راه حلی را پیشنهاد می کنند که از یک سو برجام را به صورت کنونی آن حفظ می کند و از سوی دیگر یک توافق الحاقی به آن افزوده می گردد که شامل بسیاری از معیارهایی خواهد بود که پرزیدنت ترامپ ماه گذشته اعلام کرده بود.
روزنامه نیویورک تایمز با انتشار این گزارش در شماره دوشنبه ٧ اسفند ماه نوشت: توافق الحاقی دو هدف عمده را تامین خواهد کرد که یکی محدود کردن برنامه های موشکی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود و دیگری ماده ای است که به موجب آن، منع فعالیت های گسترده اتمی ایران که ممکن است آن کشور را به مرحله تولید بمب هسته ای برساند، حذف خواهد گردید.
به موجب توافق برجام به صورت کنونی آن، برخی محدودیت ها پس از هشت سال باطل می شود و برخی دیگر ده ساله و بعضی نیز پانزده ساله است و در پایان این مدت، ظاهرا رژیم ایران می تواند برنامه های هسته ای خود را دنبال کند.
جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که حاضر به باز کردن توافق برجام نخواهد بود و برنامه های موشکی خود را متوقف نخواهد ساخت و به محدودیت های جدیدی تن در نخواهد داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به نوشته نیویورک تایمز، اروپاییها می خواهند از دولت آمریکا تعهد بگیرند که پس از رسیدن به توافق الحاقی، ایالات متحده آن را بپذیرد و «بهانه» های بیشتری عنوان نکند.
پرزیدنت ترامپ که برجام را «فاجعه بار» خوانده ١٢٠ روز مهلت تعیین کرده که کاستی ها و کژی های برجام برطرف گردد.
رادیو فردا - وزارت دفاع آلمان روز چهارشنبه، ۹ اسفندماه، تایید کرد که در پی خودداری فرودگاه مونیخ از انجام سوختگیری برای هواپیمای وزیر خارجه ایران، این وزارتخانه محبور به دخالت شده است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، در پی سفر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، به مونیخ برای شرکت در «کنفرانس امنیتی مونیخ» در آلمان، در زمان بازگشت او، مسئولان فرودگاه این شهر از ارائه سوخت به هواپیمای وزیر خودداری کردهاند.
دلیل خودداری این فرودگاه از انجام سوختگیری برای هواپیمای آقای ظریف «ترس از نقض تحریمهای ایران» عنوان شده است.
آسوشیتدپرس به نقل از وزارت دفاع آلمان تاریخ این رخداد را روز ۱۸ فوریه، ۲۹ بهمنماه، عنوان میکند.
خبرگزاری صدا و سیمای ایران نیز به نقل از رسانههای آلمانیزبان میگوید که «دولت آلمان مجبور شده است از تانکرهای سوخترسان ارتش استفاده کند».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این خبرگزاری به نقل از «رئيس کنفرانس امنيتي مونيخ» میگوید که «با زحمت و تلاشهای زياد و با دخالت وزارت دفاع و امور خارجه آلمان، حضور آقای ظريف و هیئت همراهش در مونيخ امکانپذير شده است.»
استانوایر- در ایران نزدیک به یکمیلیون کودکهمسر وجود دارد که ۳۷ هزار نفر از آنها زیر ۱۵ سال و ۱۸۰ هزار نفر هم زیر ۱۸ سال هستند.
این آمار از سوی فرشید یزدانی، مدیرعامل و عضو هیئتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در سمینار «بررسی عوامل تسهیلکننده ازدواج زودهنگام کودکان با محوریت صیغه محرمیت» که در تهران برگزار شد٬ اعلام شده است.
آقای یزدانی سن بیش از ۲۱۰ هزار کودک متاهل را زیر ۱۵ و ۱۸ سال اعلام کرده٬ اما به سن مابقی کودکهمسران که براساس گفتههای وی حدود ۸۰۰ هزار نفر تخمین زده میشوند٬ هیج اشارهای نکرده است.
آقای یزدانی گفته «در سال ۹۳ حدود ۱۵ هزار کودک مطلقه» وجود داشته که سن «۱۳ هزار کودک ۱۵ تا ۱۸ سال و بقیه زیر ۱۵ سال» بوده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته وی «متاسفانه نهادهای مرتبط سعی در پنهانکردن آمارها دارد و در ثبتاحوال آمار پسران ازدواجکرده زیر ۲۰ سال و دختران زیر ۱۰ سال به تفکیک لحاظ نشده است.»
یورونیوز - بنا بر گزارش فدراسیون جهانی روزنامهنگاری (IFJ) دستکم ۸۱ خبرنگار در سال ۲۰۱۷ میلادی در سراسر جهان در اثر حمله، انفجار خودرو یا تیراندازی کشته و بیش از ۲۵۰ خبرنگار نیز زندانی شدهاند. خشونت و آزار کارکنان رسانهها نیز در این سال بطور قابل توجهی افزایش یافته است.
در سال ۲۰۱۷ میلادی مکزیک بیشترین آمار خبرنگاران کشته شده را داشته (۱۳ خبرنگار) و پس از آن افغانستان با ۱۲ خبرنگار و عراق با ۱۱ خبرنگار در جایگاههای بعدی قرار گرفتهاند.
بیشتر بخوانید: خبرنگاران افغان؛ قربانیان آگاهی رسانی
در چهارده ماه گذشته، شش تن از اهالی رسانهها نیز در خاک اروپا به قتل رسیدهاند که در ادامه معرفی میشوند.
اروپای غربی در اکتبر سال ۲۰۱۷ میلادی با خبر کشته شدن دافنه کاروانا گالیزیا، خبرنگار ضدفساد اهل مالت، آنهم با خشونتی وحشیانه به سبک مافیا شوکه شد.
خانم گالیزیا مشغول تحقیق و جمع آوری اسناد دربارۀ فساد مالی و پولشویی در این جزیرۀ مدیترانهای بوده و گزارشهای بسیاری را در ارتباط با رسوایی مشهور به «اسناد پاناما» منتشر کرده بود.
این خبرنگار ۵۳ ساله در ۱۶ اکتبر در نزدیکی خانهاش و در پی انفجار بمبی قدرتمند که در درون خودرواش کار گذاشته شده بود، کشته شد.
پلیس در ارتباط با پرونده قتل او ۱۰ نفر را بازداشت و درنهایت ۳ نفر را متهم به دخالت در قتل کرد. دادگاه رسیدگی به اتهامات این افراد همچنان ادامه دارد؛ دادگاهی بسیار پیچیده چرا که تا کنون دو نفر از قضات رسیدگی به این پرونده کنار گذاشته شدهاند.
یان کوچیاک، خبرنگار۲۷ سالۀ اهل اسلوواکی در زمان قتل در حال تحقیق و درصدد انتشار گزارشی دربارۀ فساد مقامات ارشد این کشور و همکاریهای آنها با مافیای ایتالیا بود. او و دوست دخترش ۲۵ فوریه سال ۲۰۱۸ میلادی به ضرب گلوله کشته شدند.
سایت خبری «aktuality.sk» که یان برای آن کار میکرد همچنین دیگر رسانههای اسلوواکی، گزارش ناتمام تحقیقات او را منتشر کردند که از روابط میان مقامات سیاسی این کشور با برخی از بازرگانان ایتالیایی مظنون به همکاری با سازمان مافیایی «Ndrangheta» فعال در شرق اسلوواکی پرده برمیداشت.
کیم وال، خبرنگار ۳۰ ساله سوئدی دیگر قربانی سال گذشته میلادی بود.
او نیز در زمان تحقیق جان باخت اما نه به دلیل تحقیقات ضدفساد. خانم وال در ۱۰ اوت سال ۲۰۱۷ میلادی هنگامی که مشغول تهیه گزارشی درباره نمونۀ اولیه یک زیردریایی غیرنظامی ساختۀ پیتر مدسون، طراح و کارآفرین دانمارکی بود، ناپدید شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جسد او دوازده روز بعد از ناپدید شدنش، مثله شده در دریا پیدا شد و پیتر مدسون به قتل او اعتراف کرد.
رادیو زمانه ـ در پی درخواست رسول خادم، رئیس فدراسیون کشتی از مسئولان حکومتی ایران برای تعیین تکلیفِ رقابتهای کشتیگیران ایران با حریفان اسرائیلی و بیپاسخ ماندن این درخواست، او و همه اعضای شورای فنی کشتی آزاد و فرنگی ایران در یک اعتراض دستهجمعی از سمت خود استعفا دادند.
رسول خادم چهارشنبه ۹ اسفند با صدور نامهای استعفای خود از ریاست این فدراسیون را اعلام کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رسول خادم از مسئولان وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی خواسته بود تا تکلیف موضوع عدم رقابت ورزشکاران ایرانی با رقبای اسرائیلی را روشن کنند.
مهر ـ رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در مورد اخراج صادق زیباکلام از این دانشگاه گفت: ما کسی را اخراج نکردیم بلکه به وی اعلام کردیم فعالیت شما غیرقانونی است.
به گزارش خبرنگار مهر، فرهاد رهبر در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برخی از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی مدعی شدهاند که اخراج شدهاند از جمله یکی از اساتید دانشگاه تهران، گفت: ما کسی را اخراج نکردیم. بلکه اعلام کردیم فعالیت شما غیرقانونی است چرا که از دو جا حقوق میگیرید. شما میتوانید دانشگاه تهران را رها کنید و اینجا استخدام شوید و یا میتوانید در دانشگاه تهران باشید و در دانشگاه آزاد به صورت حق التدریس فعالیت کنید.
رادیو زمانه ـ سخنرانی علیرضا آوایی، وزیر دادگستری ایران در چهل هفتمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل پرتنش بود. چند دیپلمات اروپایی از جمله مارگو والستروم، وزیر خارجه سوئد به اعتراض اجلاس را ترک کردند و گروهی از ایرانیان هم همزمان با سخنرانی وزیر دادگستری دولت روحانی و یکی از کسانی که در اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش داشته، در مقر سازمان ملل در ژنو تظاهرات کردند.
علیرضا آوایی در مهر ۱۳۹۰، همراه با ۲۸ مقام دیگر در فهرست تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفته. اتحادیه اروپا این ۲۹ نفر را به «نقض جدی حقوق بشر» از جمله با صدور و اجرای حکم اعدام و شکنجه و یا صدور احکام قضایی ناعادلانه متهم کرده است. آوایی که گذرنامه دیپلماتیک دارد، به رغم تحریمها، ویزای سفر به سوئیس را دریافت کرد و موفق شد عصر سهشنبه ۸ اسفند/ ۲۸ فوریه در نخستین روز برگزاری نشست حقوق بشر سازمان ملل سخنرانی کند.
حسین جلالی ـ شرق ـ نگران است که جامعه دچار خشونت فراگیر شود؛ اما میگوید من به آینده ایران امیدوارم. «علیرضا علویتبار»، روزنامهنگار و پژوهشگر اصلاحطلب اینها را بر زبان میآورد و میگوید: «در نقطه عطف تاریخی قرار داریم، از اول انقلاب در این نقطه بودهایم، اما الان قضیه جدیتر است». او این صحبتها را در سخنانی در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری مطرح کرد. موضوع این نشست «فرایند سیاستگذاری عمومی در ایران» بود. علویتبار پژوهشهای متعددی در این زمینه انجام داده است که بخشی از آنها در کتاب «اقتصاد سیاسی و خطمشیگذاری عمومی» چاپ شدهاند. چالش و معضلات کنونی که به «ابرچالشها» مشهور شدهاند، موضوع جلسه را بیشتر به مسائل روز پیوند داد و این تحلیلگر اصلاحطلب را مجبور کرد تا درباره وضعیت کنونی و بیم و امیدهای خود بیشتر توضیح دهد. خلاصهای از این نشست در ادامه میآید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
فارغ از جهتگیریهای ایدئولوژیک با نگاه به خطمشیهای عمومی که در ایران وضع شده، احساس میکنیم در این زمینه مشکلاتی وجود دارد. یک مشکل این است که میان ابزار و اهداف تناسب وجود ندارد. چرا در خطمشیهای عمومی ما عقلانیت عملی، یعنی تناسب میان هدف و وسیله وجود ندارد؟ وسایلی که ما استفاده میکنیم، علاوه بر اینکه ما را به اهداف اعلامشده نمیرسانند ما را از اهدافمان دور میکنند. مشکل دیگر ناسازگاری است. خطمشیهای عمومی ما در حوزههای مختلف یکدیگر را تقویت نمیکنند و با هم مغایرت دارند. مشکل دیگر مسئله ناپایداری است. خطمشیهای عمومی ما اغلب ناپایدارند. خطمشیهای ما با سروصدای زیاد میآیند و بدون هیچ سروصدایی میروند. حمایتها نیز ناپایدارند. برای مثال خطیمشیای که ظاهرا در حمایت از کارگران وضع شده، هیچگاه نمیتواند حمایت کارگران را به طور کامل جلب کند. این پرسش در ذهن من مطرح بود که باوجود تغییر دولتها و گرایشهای ایدئولوژیکی که وجود داشته، چرا این خطاها تکرار میشود؟
با استفاده از ایده دو نفر از صاحبنظران، به این نتیجه رسیدم که این سیستم خطمشیگذاری عمومی، از سه خردهسیستم تشکیل شده است. در یک بخش خطمشی شکل میگیرد، در بخش دیگر اجرا میشود و در نهایت ارزشیابی میشود. ورودیهای این سیستم نیازها، خواستهها، تقاضاها، حمایتها و منابع است. حال اگر در محصول یک سیستم اشکالی وجود دارد، ریشه این اشکال یا در این خردهسیستمها است یا در ساختار سیستم؛ یعنی روابط تثبیتشده و جاافتاده این خردهسیستمها، یا در ورودیهای سیستم یا در فیدبک سیستم است. این مباحث را در کتابی با عنوان «اقتصاد سیاسی و خطمشیگذاری عمومی» توضیح دادهام.
یورونیوز - کیم جونگ اون، رهبر کنونی کره شمالی و کیم جونگ ایل، رهبر فقید این کشور در دهه ۱۹۹۰ میلادی با استفاده از گذرنامه های برزیلی از کشورهای غربی درخواست ویزا کرده بودند.
خبرگزاری رویترز با انتشار این خبر به نقل از پنج منبع ارشد امنیتی در کشورهای اروپایی عکسهایی از گذرنامه های تقلبی کیم جونگ اون و کیم جونگ ایل را منتشر کرد.
پیش از این گزارشهایی مبنی بر استفاده رهبران کره شمالی و اعضای خانواده شان از گذرنامه های تقلبی منتشر شده بود اما هیچ گاه عکسهای این گذرنامه ها افشا نشده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یک مقام غربی که نخواست نامش فاش شود در مصاحبه با رویترز گفته است: «آنها [رهبران کره شمالی] از گذرنامه های برزیلی که در آنها عکسهای کیم جونگ اون و کیم جونگ ایل به وضوح دیده می شود استفاده کردند. هدفشان دریافت روادید از سفارتخانه های خارجی بود.»
اعتماد ـ زهیر موسوی ـ وقتی سوال میشود یک سال در نبود آیتالله چگونه سپری شد، با صدایی بغضآلود میگوید سخت گذشت. گویا با گذشت بیش از یک سال از فقدان آیتالله این زخم هنوز برای یاسر فرزند کوچک او تازه است. هنگام گفتن خاطرات، چشمانش خیس میشود و با حسرت خاطرات پدر را تعریف میکند. از نظر یاسر هاشمی شبیهترین فرزند به آیتالله، مهدی است و دلیل این تشابه را هوش زیاد برادر میداند. گلههایی نیز دارد و میگوید: «انتظار ما از دولت آن است که روز رحلت حاجآقا در تقویم رسمی کشور ثبت شود.» در کنار گلههایی که دامنه آن به دانشگاه آزاد و رفتار مدیران جدید این دانشگاه میرسد؛ از مردم قدردان است. میگوید: «نگاهی که در جامعه نسبت به ایشان وجود دارد مارا آرام میکند». یاسر هاشمی درباره پیشبینی آیتالله از رفتارهای امروز احمدینژاد میگوید: «رفتارهای امروز احمدینژاد برای ما عجیب نیست زیرا آیتالله پیشبینی چنین رفتارهایی را کرده بودند.»
در آغاز دولت دوازدهم از شما به عنوان گزینه وزارت ورزش و جوانان نام برده میشد. آیا در این باره صحبتی شده بود؟ آیا آمادگی برای این موضوع داشتید؟
سخنگوی دولت گفت: آرزو میکنیم رفع حصر زودتر بیفتد خصوصا اینکه با حوادث خانوادگى اخیر این حصر به نوعی برطرف شد. زمان خیلی چیزها را نشان میدهد.
به گزارش «تابناک» محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت امروز در نشست خبری اظهار داشت: ما برای مبارزه با فقر مطلق، نحوه پرداخت یارانه به خانوادههای نیازمند را اصلاح کردیم البته مجلس محترم آن طور که مورد نظر دولت بود موافقت نکرد اما دست دولت را باز گذاشت. برای سال آینده همین روش فعلی یارانهها ادامه دارد؛ مگر در مواردی خاص که غیرنیازمند بودن شخص محرز شود. در سال آینده با اجرای ۱۲ برنامه چند لایه از جمله احیای بافت فرسوده، نوسازی ناوگان فرسوده و غیره با منابع ۷۳ هزارو ۴۰۰ میلیاردتومان به دنبال اشتغالزایی برای یک میلیون و ۳۳هزار نفر هستیم. ۱۲۶ هزار میلیاردتومان طرح نیمه تمام عمرانی داریم و بخشی از این طرحها واگذار و بخشی دیگر با شراکت بخش خصوصی و دولت در سال آینده اجرا میشود.
اهم اظهارات نوبخت به شرح زیر است:
شرق ـ صادق زیباکلام ـ هرقدر وصلت اصلاحطلبان با دکتر روحانی در دولت نخستش پیوند موفقی بود، وصال آنان در دولت دوم به نظر میرسد پیوند موفقی از آب درنیامده است، یا دستکم بخشی از اصلاحطلبان اینگونه تصور میکنند. همه چیز مانند دولت اول، خوب شروع شد؛ اصلاحطلبان با همه وجود به حمایت از روحانی در اردیبهشت برخاستند، حاصل هم موفقیتآمیز بود. به نظر میرسید همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرود. برخی اصلاحطلبان باور داشتند ایبسا حضور آنان در دولت دوازدهم، ممکن است ابعاد گستردهتری نیز پیدا کند؛ اما عمر ماهعسل در دولت دوازدهم خیلی دوام نداشت. تابستان به پایان نرسیده بود که خزان زودهنگام این رابطه از محافل خصوصی اصلاحطلبان به بیرون راه یافت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ظاهرا تماسها و مراوداتی که میان اصلاحطلبان و رئیسجمهوری وجود داشت، با سرعتی بیشتر از خشکشدن دریاچه ارومیه، رو به خشکی رفت. از یکسو رئیسجمهوری ترجیح داد دیگر کوچکترین کلامی درباره دوستی و رفاقت با اصلاحطلبان بر زبان نیاورد و به گونهای رفتار کرد که اساسا در کشور این جریان سیاسی نه وجود خارجی دارد، نه زمینه رأی بالای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری امسال را فراهم کرده بودند. متقابلا برخی اصلاحطلبان نیز خیلی جدی سخن از زیرسؤالبردن احتمال هرگونه همکاری دیگر در آینده با رئیسجمهوری و جریان «اعتدال و توسعه» را به میان آوردند. گذر زمان این سردی را اگر نگوییم افزایش داد، دستکم هیچ علامتی از کاهش نیز در آن به وجود نیاورد.
شرق ـ رئیس فراکسیون امید مجلس میگوید که مجتبی ذوالنور - نماینده مردم قم در مجلس و جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه - از کسانی است که تلاش میکند مسئله حصر هرچه زودتر حل شود.
بهعنوان رئیس فراکسیون امید که در مسیر رفع حصر تلاشهایی داشتهاید، نامه اخیر آقای کروبی را چطور ارزیابی میکنید؟
اعلام موضع حق هر فرد ایرانی است. بهویژه چهرههای تأثیرگذار و برجسته باید بتوانند دیدگاههایشان را در زمینههای مختلف مطرح کنند. در آستانه دهه پنجم انقلاب هستیم. در این چهار دهه با چالشهایی روبهرو بودهایم و اگر دلسوزان این امکان و احساس را داشته باشند که نظراتشان را مطرح کنند، در اصلاح امور مؤثر خواهد بود. نامه آقای کروبی را در این مسیر ارزیابی میکنم و امیدوارم برخلاف بعضی تصورها و ذهنیتهایی که ایجاد شده و ممکن است در پروسه رفع حصر مؤثر باشد، اثر منفی نداشته باشد و مسیر طیشده برای کاهش محدودیتها و رفع حصر، با شتاب بیشتری ادامه یابد.
رادیو فردا ـ شورای حقوق بشر سازمان ملل روز چهارشنبه ۹ اسفند در جریان نشست خود در ژنو سوئیس گزارش سالانهاش درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را ارائه کرد.
در این گزارش از آمار بالای اعدامها به ویژه اعدام مجرمان صغیر ابراز نگرانی شده و از تغییر قانون مجازات سنگین برای متهمان مواد مخدر استقبال شده است.
در متن اصلی این گزارش ۱۵ صفحهای، موارد مختلف مرتبط با وضعیت حقوق بشر در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. این گزارش از تغییر قانون مجازات سنگین برای مجرمان مواد مخدر استقبال کرده و میگوید این قانون سرنوشت پنج هزار و ۳۰۰ مجرمی که با مجازات اعدام روبرو هستند را تغییر میدهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این گزارش میگوید جمهوری اسلامی ایران در مکاتبات رسمی با گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل همکاری کرده و به پرسشهای او پاسخ داده ولی اجازه دیدار وی از ایران را نداده است.
سيمرغ ايرانى، نه سلطنت موروثى!
جناب آقاى رضا پهلوى عزيز!
با سلام و احترام
محسن مخملباف هستم. شهروند ايرانى كه مدت چهار سال و نيم براى مبارزه با استبداد شاه در زندان پدر شما بوده ام. هنگام دستگيرى گلوله خوردم و براى مداوا تنها دو هفته در بيمارستان ماندم، اما در زندان شاه در ١٧سالگى چنان شكنجه شدم كه براى آنكه بتوانم دوباره روى پاى خودم راه بروم، چهار بار جراحى شدم و مدت صد روز در بيمارستان بسترى شدم. اكنون بعد از ٤٣ سال هنوز به اندازه ٢٠ سانت در ٢٠ سانت، يادگارهاى شكنجه دوران شاه بر بدنم باقى مانده است.
اين ها را نمى گويم كه رضا پهلوى را برنجانم يا شرمنده سازم، كه گناه پدر بر پسر نمى نويسند. از آن بالاتر برخورد من با خانواده شما از پشت عينك رنج هاى آن دورانم نيست. شاهد بوده ايد كه پس از درگذشت برادرتان، چنان از داغ مادرتان متاثر شدم كه نامه اى براى تسلى ايشان به اين مضمون فرستادم:
"دخترى كه در روز عروسى اش پرندگان را از قفس آزاد كرد، امروز پرنده ديگرش از قفس آزاد شد..."
ساعتى بعد، خانم فرح تلفن مرا يافتند و روى پيغام گير تلفن خانه ما اين پيام را گذاشتند:
"آقاى مخملباف! از بين تسليت هايى كه برايم ارسال شده، تنها حرفهاى شما مرا آرام كرد و تحمل اين شرايط جانكاه را برايم ممكن مى كند تا بتوانم روى پاى خودم بايستم. الان دارم براى به خاك سپردن پسرم به آمريكا مى روم. خيلى دوست دارم بعد از برگشتنم از آمريكا شما را ملاقات كنم..."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اگر امروز آن نامه را به يادتان مى آورم، قصدم اين است كه بگويم هرگز به آينده از عينك رنج هايى كه شخصا از نظام پادشاهى ديده ام، نگاه نمى كنم. و همواره خود را همدرد رنج هاى انسانى، از جمله خانواده شما مى دانم. در عين حال يكسره تاريخ ستمبار ايران را به فراموشى نمى سپارم، تا مبادا دوباره دچارش شويم. متاسفانه پدر شما همه قصه ها را براى شما نگفته است. من بخشى از آنها را به زودى در كتاب "شاه اين قصه را براى پسرش نگفت" بازگو خواهم كرد.
درست بدنبال امضای برجام با ادامه و تشدید سیاست دخالت در کشورهای دیگر منطقه از سوی آقای خامنهای و با روی کار آمدن آقای ترامپ در امریکا از روح برجام چیزی باقی نماند. سخنان اخیر آقای عراقچی بیانگر تنگنایی که اکنون رژیم در آن قرار گرفته است. آقای عراقچی که برای نظارت بر آقای ظریف به تیم مذاکره کننده ایران اضافه شده بود مورد اعتماد شخص خامنهای است. آقای عباس عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه هفته گذشته در اندیشکده انگلیسی «چتم هاوس» گفت:
"اگر امریکا همچنان جلوی تجارت آزاد ایران بایستد، ایران نمیتواند توافقی را که «هیچ نفعی» ندارد ادامه دهد". آقای عراقچی اولا تصریح میکند که توافق هستهای تاکنون هیچ نفعی برای ایران نداشته است. این سخنان آقای عراقجی گفته ریس بانک مرکزی آقای سیف در سال گذشته در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ را یادآور کرد که تصریح کرده بود برجام تا کنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. آقای عراقچی احتمال خروج ایران از این توافق یکطرفه در صورت استمرار سیاست فعلی آمریکا در نقض مکرر برجام را هم مطرح میکند. اما ایرادی که آقای عراقچی به امریکا میگیرد این است که در پاراگرافهای ۲۶ و ۲۸ و ۲۹ قرار داد آمده است که برجام باید در فضای سازنده صورت گیرد و امریکا اینکار را نکرده است. اما او اضافه میکند که آمریکا نقض فاحش برجام را نکرده است. و ایران اعتراضات خود را در موارد بالا به کمیسیون داده است. اما از سوی دیگر همین آقای عراقچی در دفاع در ماندن در برجام میگوید: "برجام از حمایت جهانی برخوردار شده است. همه اتفاق نظر دارند که برجام یک سند پایدار و معتبر بین المللی است که تمام طرفهای امضا کننده باید به مفاد آن پایبند باشند و آن را اجرا کنند. برجام قابل مذاکره نیست و هیچ تبصرهای در آن پذیرفته نمیشود. " البته همه میدانند که ایران بهیچوجه نمیتواند علیه امریکا شکایت کند زیرا طبق برجام و مکانیسمهای گنجانده شده در آن تنها ایران است که باید به تعهدات خود بعمل کند. با توجه به گزارشهای مکرر سازمان بین المللی انرژی اتمی که آخرین آن دو روز پیش منتشر شده است ایران مو به مو به همه تعهدات خود تاکنون عمل کرده است. جالب است یاد آوری کنیم که ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ آن زمان که تیم آقای ظریف با سربلندی از برجام دفاع میکرد در یک نشست ویژهی بررسی برجام، آقای عباس عراقچی اعلام کرد "از برجام تمامقد دفاع میکنم و باید جشن بگیریم. "
به سوی ناتوانی استراتژیک غرب (۱)
رنو ژیرار (۲)
واپسین دهه ی سده ی بیستم میلادی برای غرب یعنی زوجِ آمریکای شمالی و اروپا، یک دهه ی استراتژیک طلائی بود. زوجی که- اگر نه از سر عشق دست کم از سر مصلحت- در پی جنگ جهانی دوّم پیمان زناشوئی بسته بودند. این زوج خانواده ی کوچکی را تشکیل می داد که از جنگ سرد پیروز سر بر کرده بود و کشورهای چین، روسیه و تا حدودی هند رسماً سودای همانندی با آن را در سر می پروراندند. آقای آمریکا و خانم اروپا، که هیچ ابری آسمان شان را تیره نمی کرد، خوش و خرّم دنیا را در می نوردیدند و از چپ و راست به جهان درسِ اقتصاد بازار و حقوق بشر می دادند. جهانیان هم در همه جا با احترام به این درس ها گوش می سپردند.
هر کس هم که جرأتِ به چالش کشیدنِ این زوج را به خود می داد به سرعت به اظهار ندامت و توبه وادار می شد.
درآمد
در هفتههای اخیر گروهی از هموطنان با انتشار بیانیهای خواستار انجام یک همهپرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد گردیدهاند.
در میان امضاءکنندگان این بیانیه چند تن از شخصیتهای مدنی بسیار قابلاحترام دیدهمیشوند که بهدلیل ایستادگی بر سر باورهای آزادیخواهانهی خود، یا مانند خانم نرگس محمدی سالهاست در زندانی جانفرسا بهسر میبرند (و، ضمناً باید خواست ایشان در مورد جدایی دین از حکومت را، اگر فرض کنیم که پیش از این بدان اعتقاد نداشتهاند، به ایشان تبریک گفت) یا همچون خانم نسرین ستوده و آقای محمد سیفزاده پس از تحمل چندین سال زندان ظالمانه و محرومیت از بدیهیترین حقوق انسانی و شهروندی خود از مبارزه در راه حقوق بشر و آزادی مردم ایران دستنکشیدهاند.
پیداست که هر ایرانی آزادیخواهی به شخصیتهای بالا به دیدهی احترام مینگرد و همچون گذشته ازدلوجان آرزومند پیروزی این زنان و مردان مبارز و دلاور هموطن در راه هدفهای مشترک انسانی و ملی آناناست.
۱
اما پیش از پرداختن به شخصیت دیگر امضاءکنندگان بیانیه بهتر است ابتدا به اصل موضوع پیشنهاد، یعنی روش همهپرسی و مسئلهی چگونگی امکانپذیرشدن چنین اقدامی، پرداختهشود، و تا اندازهای نیز به بُعد دیگرِ آن، یعنی خواست، یا خواستهایی که برای برآورده شدن آنها باید همهپرسی انجامگردد.
۱ـ هدف از همهپرسی در عبارت زیر بیان شده:
«... خواهان برگزاری [کذا؛ برگذاری] رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد هستیم، تا ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوبْ خود مسئولیت سرنوشتش را برعهدهگیرد»
اما گفتهنشده مردم با پاسخ خود باید میان چهچیز و چهچیز دیگر انتخاب کنند، زیرا آنچه میتوان به آن رأی موافق یا مخالف داد باید قبلا ً بطور دقیق معین و تعریف شده باشد و از یک خواست هم متجاوز نباشد تا موجب تفرقه و تردید نگردد و پس از آری گفتن مردم، تازه از نو، نزاعها بر سر موضوع آری و تفسیر آن از سرگرفته نشود؛ اما این کار، یعنی تعریف آنچه مردم باید بدان آری بگویند، در صورتی که نه یک موضوع ساده، بلکه خواستی مرکب و پیچیده باشد ـ مانند آنچه در بیانیهی امضاءکنندگان دیدهمیشودـ جز از طریق تشکیل یک مجلسِمؤسسان شدنی نیست.
یک ـ نحوهی عمل: حال بپرازیم به انواع فرضیِ نحوهی عمل.
هنگامی که انجام یک همهپرسی بهمنظور گرفتن رأی یک ملت برای تغییر اساسی در نوع حکومت آنهاست عمل به آن (صرفنظر از حالتهای استثنائی و شگفتِ غیرقابلپیشبینی) از سه حالت زیر نمیتواندخارجباشد:
۱ـ برگذاری همهپرسی بهدست حکومت موجود. بلاتأمل میتوان گفت که این فرض در مورد حکومت کنونی ایران غیرقابلتصور است.
۲ـ برگذاری همهپرسی توسط حکومتی جدید با خصوصیات متفاوت، که بجای نظام کنونی قدرت را دراختیارگرفتهباشد و ماهیت سیاسی آن نیز معینشدهباشد. در این صورت این پرسش پیشمیآید که از وضع کنونی تا وضع موردبحث در این فرضِ دوم چه رویدادهایی باید رخدادهباشد تا وجود حکومت جدید را ممکنساختهباشد. بدون پاسخ به این پرسش نیز معمای چگونگی برگذاری همهپرسی پیشنهادشده در بیانیه حلنشده باقیمیماند.
۳ـ برگذاری همهپرسی توسط حکومت موقتی که با اختیارات کافی بجای حکومت (نظام) کنونی قدرت را تا پایان مأموریتش در اختیار داشتهباشد. در این صورت نیز علاوه بر پرسش مطرحشده در فرض دوم در بالا ـ چگونگی پیدایش حکومت موقت ـ پرسش مهم زیر پیشمیآید.
پرسش: از چه روی یک حکومت موقت که در پایان جمهوری اسلامی، و برای برچیدن آن تشکیل شده، باید بجای انجام انتخابات آزاد برای مجلس مؤسسانی که میباید به تدوین قانون اساسی جدیدی، با مشخصات دموکراتیک، و از جمله با جدایی دین از حکومت، بپردازد، باید پیش از هر عمل دیگری دست به برگذاری یک همهپرسی بزند؟ زیرا اگر هم انجام یک همهپرسی دربارهی قانون اساسی جدید، پس از آن که جزئیات آن بهقدر کافی روشن و تدوین شد، بتواند برای قوتبخشیدن به آن سودمند باشد، اما، بدون تمهید این مقدمات بنیادی و تنها با یک همهپرسی هرگز نمیتوان چگونگی یک حکومت جدید را تعیینکرد.
روش اخیر که از طرف آقای خمینی برای بهدامانداختن مردم بهکاررفت باید برای همیشه برای ملت ما درسشدهباشدـ درسی که مردم بابت آن بهایی عظیم پرداختندـ تا دیگر چیزی را ذرعنکرده نبرند، یعنی تعریف مشخصات یک نظام با چند واژهی گنگ، و حتی با چند عبارت دستو پاشکسته را نپذیرند و از نمایندگان منتخب خود اصول و مواد مدونی را طلبکنند که به زبان دقیق قانون نگاشتهشدهباشد.
بنا بر این باید روشنشدهباشد که، صرفنظر از نیات هر یک از امضاءکنندگان بیانیه، همهپرسیِ پیشنهادشده از سوی آنان، چه از جهت طرز اجرای آن که به صورت معمایی بزرگ باقیمانده، و چه به دلیل هدف مورد نظر از آن، و آن کارکرد سیاسی که از آن انتظارمیرود، و بیشتر از جهت اخیر، موضوعی سخت گنگ و نسنجیده است.
هموطنان عزیز ، ملت بزرگ وشرافتمند ایران
پس از خروش اعتراضی مردم دربیش از یکصد شهر کشور در دیماه که با کشته شدن ده ها نفر وبازداشت هزاران نفر همراه بود، رئیس دولت وسایر مقامات جمهوری اسلامی صراحتا اعلام داشتند که حکومت با آزادی بیان وتجمعات قانونمند و اعتراضات به حق مردم نه تنها مخالفتی ندارد بلکه از انتقادات شهروندان ، استقبال نیز می نماید . لذا جبهه ملی ایران به عنوان قدیمی ترین سازمان سیاسی کشور که در سال ۱۳۲۸ توسط دکتر محمد مصدق بنیانگذاری گردیده است ، طی نامه ای که در تاریخ دهم بهمن ماه۹۶ به ریاست جمهوری نوشت از ایشان درخواست نمود که هم بر اساس آن بیاناتشان وادعای انتقاد پذیری و قبول حق آزادی اعتراض وهم بر طبق اصل ۲۷ قانون اساسی به وزارت کشور دولت خود دستور دهند تا برای جبهه ملی ایران مجوز برگزاری یک گردهمایی و تقبل حفظ امنیت آن تجمع را در تاریخ ۱۴ اسفند ۹۶ در هر محلی که وزارت کشور معین می کند ، صادر نمایند تا این سازمان به دعوت وفراخوان مردم وتدارک برای برگزاری گردهمایی اقدام نماید و نظرات وپیشنهادات خود را با مردم در میان بگذارد. اما امروز که یک ماه از تاریخ درخواست جبهه ملی ایران میگذرد ، دولت جمهوری اسلامی نه مجوزی برای گردهمایی ما صادر کرده ونه هیچ محلی را تعیین نموده ونه هیچ پاسخی به درخواست جبهه ملی ایران داده است . و به این ترتیب جبهه ملی ایران را از یک حق قطعی و قانونی محروم نموده است . این حکومت به همگان نشان داد که تا چه حد به ادعای آزادی بیان و آزادی اجتماعات قانونمند ونحمل اعتراض ملت ایران پای بند می باشد و هم چنین نشان داد که تا چه حد از حمایت این ملت از خانه سیاسی مصدق وپیروان راه او بیم دارد . حاکمیت با کمال بی تدبیری سبب ناامیدی کامل ملت و میهن دوستان ودلسوزان کشور گردید و نشان داد که در کشور هیچ جایی برای مطرح کردن انتقادات مسالمت آمیز وپیشنهادات سازنده باقی نمانده است .
رادیو زمانه - صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و از چهرههای اصلاحطلب بدون اعلام دلیل از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اخراج شد.
صادق زیباکلام بهشکل پارهوقت و به مدت ۱۰ سال در دانشگاه آزاد تدریس میکرد.
زیباکلام سهشنبه ۸ اسفند به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت نه اخراجش از دانشگاه آزاد به او ابلاغ شده و نه دلایل آن. او پس از آنکه متوجه پرداخت نشدن حقوق ماهیانهاش شده از اخراجش باخبر شده است.
صادق زیباکلام از اصلاحطلبانی است که نسبت به وضع موجود مواضع انتقادی دارد اما همواره تلاش کرده که این مواضع را در چارچوب خطوط قرمز جمهوری اسلامی بیان کند.
او گفته است که نمیداند اخراجش از دانشگاه آزاد «بخشی از جریان اخراج اساتید دگراندیش از این دانشگاه است یا خیر».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او همچنین اعلام کرده که میخواهد علیه دانشگاه آزاد به وزارت کار شکایت کند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: من فکر میکنم که اگر در این 25 سال در دامداری و مرغداری کار میکردم الآن شأن بیشتری برایم قائل میشدند.
زیباکلام افزود: من تنها استاد اخراجی دانشگاه آزاد نیستم و تعداد قابلتوجهی از اساتید را کنار گذاشتهاند. البته یک مسئله هست اینکه دانشگاه آزاد عملاً با کثرت اساتید مواجه شده است نه بهواسطه اینکه اساتیدی را استخدام کردند بلکه به دلیل تقلیل تعداد دانشجوها چون خیلی از واحدهای دانشگاه آزاد اساساً مقرونبهصرفه اقتصادی نیست و به همین خاطر یکسری واحدها را در هم ادغام کردهاند و از بهمنماه هم عذر اساتید را خواستهاند.
او ادامه داد: ولی وقتی دقیقتر به موضوع نگاه میکنید، به نظر میرسد که همه علت به مسائل اقتصادی برنمیگردد چون اساتیدی را کنار گذاشتهشدهاند که خیلی مثل مدیریت دانشگاه آزاد فکر نمیکنند. رویکردشان در خیلی از مسائل با رویکرد حکومت یکسان نیست؛ بنابراین بهنوعی تسویه سیاسی صورت گرفته است و آنهایی که نگاه و رفتارشان با حکومت سازگاری دارد، به کارشان ادامه میدهند.
یورونیوز - آمریکا تهدید کرد که علی رغم وتوی پیشنویس قطعنامه پیشنهادی درباره نقش ایران در یمن توسط روسیه، علیه تهران بطور یکجانبه دست به اقدام خواهد زد.
پیش نویس قطعنامه درباره یمن در پی تمدید تحریم تسلیحاتی حوثی های یمن بود که در بخش هایی ایران را بعنوان مسئول انتقال موشک برای حوثی ها محکوم کرده بود. با این حال روسیه با این بخش از قطعنامه مخالفت کرد و مانع تصویب آن شد.
در پی ناکامی آمریکا از تصویب این قطعنامه نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد گفت: «اگر روسیه قصد دارد از ایران حمایت کند آنوقت ما باید به همراه متحدانمان دست به کار کار شویم و خودمان اقدام کنیم.»
سفیر آمریکا در سازمان ملل مشخص نکرد که منظورش از دست به اقدام زدن بطور یکجانبه یا به کمک متحدانش دقیقا چه اقداماتی است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نیکی هیلی افزوده است که واضحا رای گیری درباره این پیش نویس بدنبال تصمیم گیری درباره توافق هسته ای نیست اما این وضعیت تایید بسیاری از چیزهای است که ما قبلا می گفتیم و اینکه ایران با این شرایط می تواند به رفتارهای خطرناک و غیرقانونی اش ادامه دهد.
سحام نوز نوشت که مطلع شده وحید حقانیان، از مسئولین ارشد دفتر آیت الله خامنه ای، از تاریخ ۱۱ بهمن ماه در محل کار خود حاضر نشده است.
او از دوران ریاست جمهوری آقای خامنه ای، از نزدیکان رهبری بوده و طی سال های اخیر عملا از او به عنوان "دست راست رهبری" یاد شده است.
شایعاتی پیرامون عدم حضور وی مطرح شده، اما سحام این موضوع را تایید و یا تکذیب نمی کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آخرین حاشیه خبرساز وی مربوط به انتقاد از معاون اول رئیس جمهور بخاطر سخنانش درباره مسکن مهر مناطق زلزلهزده غرب کشور بود که گفته بود: «خدا لعنت کند معاون اول رییس جمهور آقای جهانگیری، اولین تخم لق سیاسی را ایشان گذاشت!»
***
در برخی از سایتها و شبکههای اجتماعی، اخباری مبنی بر دستگیری حقانیان به اتهام «فساد» منتشر شده که این اخبار هنوز قابل تایید نیست. برخی هم از اختلاف میان او و علی اصغر حجازی مسئول امنیتی دفتر خامنهای سخن گفته و دلیل عدم حضور حقانیان را همین اختلاف عنوان کردند.
العربیه - امارات متحده عربی اعلام کرد (+ لینک) به کسی که با نگاه مثبت به زندگی بتواند برای این کشور آرزوسازی کند، یک میلیون درهم حقوق میدهد.
شیخ محمد بن راشد آلمکتوم نائب رئیس حکومت امارات متحده عربی، رئیس هیات وزاء و حاکم دبی روز شنبه 24 فوریه 2018 از یک فرصت شغلی در این کشور خبر داد که حقوق آن یک ملیون درهم امارات است.
حاکم دبی در صفحه توئیتر خود تصویری از یک آگهی استخدام منتشر کرد که در آن آمده است: «درخواست همکاری برای سال 2018. جایگاه شغلی آرزوسازی، شهروند یک کشور عربی، بدون محدودیت سنی، داشتن سابقه کار انسانی و خدمترسانی. دارا بودن نگاه مثبت به زندگی و سخاوتمندی و توان خواندن و نوشتن.»
این آگهی در چارچوب برنامه "آرزوسازان" است که از سوی شیخ محمد بن راشد آلمکتوم راهاندازی شد. او سال گذشته همه پنج نفر اول این مسابقه را به عنوان "آرزوساز برتر" و لایق این عنوان معرفی کرد و گفت خیری که آنها به بشریت تقدیم میکنند، از آنها منارههایی میسازد که راه را به مردم نشان میدهد.
حاکم دبی به هر کدام از این افراد یک میلیون درهم امارات (273 هزار دلار) تقدیم کرد تا جایزه مسابقه آرزوسازان امارات عنوان بالاترین جایزه سخاوتمندانه را به خود اختصاص دهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در دوره گذشته این مسابقه نوال الصوفی از مغرب جایگاه اول این مسابقه را به دست آورده و جایزه را به خود اختصاص داد. الصوفی از میان 65 هزار شرکتکننده از 22 کشور مختلف برگزیده شد. همه این افراد طرحهایی را ارائه کرده بودند که به امیدبخشی و آرزوسازی در جامعه کمک میکرد.
رسانههای امارات خبر دادند که این دختر مغربی زندگی خود را وقف نجات جان پناهجویان سوری که میکوشیدند با قایقهای مرگ خود را به اروپا برسانند کرده و جان بیش از 200 هزار سوری را نجات داد.
- در لحظهی حاضر کسی تصویری از راه رسیدن کشور به ثبات و پیشرفت ندارد، اما با اعتمادسازی، در میان ایرانیان نیز خرد جمعی برخواهد شکفت و راه فردا را گام به گام روشن خواهد کرد. نخستین گام در راه بهبود کشور هماهنگی و تفاهم نخبگان است و با رسیدن به آن درک خواهد شد که حقیقت در هر امری در زمان مشخص یکی است و میتواند به رأی مشترک بدل گردد. ممکن است که امروز هیچیک از نخبگان ایرانی نتواند برای دردهای جامعه ایرانی نسخهای بپیچد، اما خرد جمعی موهبتی است که به کمک آن نخبگان ایرانی نیز خواهند توانست کشور را سیمرغوار هدایت کنند.
فاضل غیبی - «اسلامُ پله کردین، مردمُ ذلّه کردین!»، ندایی که اخگرگونه آسمان ایران را شکافت و نقطهی روشنی بر روندی بیبازگشت نهاد.
در سدهی پیش، «روشنگران» ما در برابر چماق تکفیر ملایان، بیراهه رفتند و به جای روشنگری، کوشیدند با آرایش اسلام آن را با «مقتضیات زمانه» هماهنگ کنند. از آن سو، ملایان نیز به فرسایش دیوار بلند هویت ایرانی مشغول شدند.
آخوندی ادعا کرد که «پندار» به معنی «فکر بد» است و بدین سبب «پندار نیک» معنی ندارد! و ملایی، نیایش داریوش را که: «پروردگارا، این کشور را از دشمن، خشکسالی و دروغ حفظ نما!» در ذهن بیمار خود چنین معنی کرد که ایرانیان را دروغ چنان فراگرفته بود که برای نجات از آن، به دعا متوسل میشدند!
بر چنین زمینهای، پس از چهار دهه حکومت اسلامی، بخش بزرگی از ایرانیان به چنان بحران هویتی دچار آمدهاند، که هرچند شاهد بحران، فساد و سقوط همه جانبهی میهن خویش هستند، اما تصوری از حکومت شایستهای برای آن ندارند. آنان از حکومت اسلامی ذله شده اند، اسلام را بهعنوان آیینی بدوی برازندهی کشوری آزاده و مدرن نمیبینند، اما از دیگر آیینها و نظامات حکومتی چنان بیزارند، که جایگزینی برای اسلام و حکومت ملایان تصور نمیتوانند.
با قدرتیابی ملایان در دوران قاجار جامعه در چنبرهی خردستیزی و خرافاتپرستی اسلامی باقی ماند و نه تنها نتوانست به دنیای نوین گام بگذارد، بلکه به استثنای دوران رضاشاه، شاهد رشد مداوم نفوذ متولیان اسلام بود.
در سایهی قدرت آنان هر تدبیر نوینی مسخ و به وارونهی خود بدل میگشت. نمونهی بارز چنین وارونهکاری، انقلاب مشروطه بود. در اروپا چنین انقلابی پس از قطع نفوذ کلیسا رخ داد و هدفش آن بود که برای غلبه بر خودکامگی حکومت، حقوق و وظایف متقابل شهروندان و دولت را تضمین نماید. در ایران اما گروهی از نخبگان تصور کردند، با اقتباس از قانون اساسی بلژیک خواهند توانست روابط اجتماعی و سیاسی در پیشرفتهترین کشورهای اروپا را در ایران نیز برقرار کنند!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نابهنگامی قانون اساسی مشروطه بدین انجامید که نه تنها مردم از حقوق خدشهناپذیری برخوردار نشدند، بلکه متولیان اسلام به قدرت و نفوذ بیشتری دست یافتند. در نتیجه، به جای آنکه قدرت حکومت به پشتیبانی ملت افزایش یابد، کشور به چنان هرج و مرجی افتاد که ۱۰ ماه پس از تشکیل مجلس اول، بنا به قرارداد سنپترزبورگ (۱۹۰۷م.) رسماً میان روس و انگلیس تقسیم شد و عملاً ۱۱ سال در دست بیگانگان باقی ماند.
انقلاب مشروطه نمونهای است برای رویدادهای تاریخ معاصر ایران (سقوط رضاشاه، شکست جنبش ملی شدن نفت و حتی «انقلاب سفید»(و اعزام «سپاه دین» به روستاها)، که در نهایت به قدرت یابی ملایان منجر شدند!
آیا با این تجربیات تاریخی نخبگان ایرانی خواهند توانست با روشنبینی از وقوع فاجعهای باز هم بزرگتر جلوگیری کنند و با درایت و دوراندیشی پایههای محکمی برای آیندهی ایران بنیان گذارند؟ به ویژه نسلی که در جوانی به نیت خدمت به کشور، راهگشای تسلط ضدایرانیترین حکومت بر میهن مشترک ما شد، آیا در دوران پختگی خواهد توانست نامی نیک از خود به یادگار بگذارد؟
مهمترین ویژگی حکومتی سالم، هماهنگی آن با مرحلهی رشد فرهنگ اجتماعی است و اگر حکومت اسلامی بیش از هر حکومت دیگری در جهت مخالف منافع ملی عمل میکند، بدین خاطر که نابهنگامترین حکومت دنیا است.
رادیوفردا، ملک سلمان، پادشاه عربستان، روز دوشنبه هفتم اسفند رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور و برخی از فرماندهان ارشد نظامی دیگر را از سمتهای خود برکنار کرد.
خبرگزاری رسمی دولتی سعودی گزارش داد ژنرال عبدالرحمان بن صالح البنیان از ریاست ستاد مشترک ارتش کنار گذاشته شده و به جای او، فیاض الرویلی به این مقام منصوب شده است.
این گزارش میگوید پادشاه عربستان همچنین فرماندهان نیروی زمینی و هوایی این کشور را تغییر داده است.
تعدادی از معاونان وزرا و همچنین شهرداران نیز تغییر کردهاند. شاخصترین تغییر، انتصاب خانم تماد بنت یوسف الرماح به سمت معاونت وزیر کار است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پادشاه عربستان همچنین شماری از شاهزادهها را به عنوان مشاوران خود منصوب کرده است. وزارت دفاع هم اعلام کرده که استراتژی جدید نظامی آن از سوی پادشاه تایید شده است.
سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی مشاور نظامی آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، درباره امکان بروز تنش میان ایران و همسایگانش بر سر آب هشدار داده است.
بی بی سی - آقای رحیم صفوی امروز هشتم اسفند (۲۷ فوریه) در همایش "دیپلماسی آب و فرصتهای هیدروپولیتیک غرب آسیا" در دانشگاه خوارزمی گفته است: "ایران یکی از خاصترین کشورهای دنیا از لحاظ هیدروپولیتیک است و در منطقهای واقع شده که در آینده پرمناقشهترین منطقه در حوزه آب خواهد بود".
مشاور نظامی آیتالله خامنهای گفته "ایران با ۱۵ کشور همسایه است که با ۱۲ کشور از آنها حوزه آبریز مشترک دارد که این رودخانههای مرزی میتوانند موجب تعامل و یا تنش بین ایران و سایر کشورها باشند".
به گفته آقای رحیم صفوی "یکی از دلایل حضور آمریکاییها در افغانستان تأثیرگذاری بر حکومت این کشور جهت اعمال سیاستهایی در حوزه آبهای مشترک بین ایران و افغانستان بود".
این مقام نظامی هشدار داده است که "کشور افغانستان در آینده سرمنشأ مناقشات آبی است".
موقعیت جغرافیایی و وسعت ایران به گونهای است که بیش از ۴۰ رود با گذر از این کشور به ممالک همجوار میرود. آب کمتر از ۱۰ رودخانه هم از کشورهای مرزی وارد ایران می شود.
آقای رحیم صفوی میزان خروج آب از این رودخانه ها را حدود ۱۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیون مترمکعب اعلام کرده و گفته حدود ۷ میلیارد مترمکعب آب از ایران وارد عراق میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با سرعت گرفتن روند خشکسالی در ایران، مدتی است این موضوع در ردیف مسائل امنیتی ایران قرار گرفته و مقام های مختلف درباره خطرات فراگیر شدن بحران اظهار نظر میکنند و هشدار میدهند.
رادیو فرانسه - انتشار جنجالبرانگیز عکسی از امام جمعه ایلام در حال پیاده شدن از خودرو گرانقیمت پرادو، موجب شد تا او با نوشتن نامهای در این باره توضیح دهد.
محمدنقی لطفی، امام جمعه ایلام که نمایندگی آیت الله خامنهای در استان ایلام را بر عهده دارد، در این نامه با ابراز تأسف از انتشار چنین عکسی، نوشت: "خودرو پرادو هم که تصویر آن در فضای مجازی منتشر شده است سالیان پیش توسط آخرین استاندار دولت اصلاحات برای دفتر امامت جمعه ایلام واگذار شده است."
او مدعی شده که این خودرو گران قیمت، "صرفا در شرایط اضطراری و ضروری برای جابجایی برخی مهمانان و یا استثنائا در برخی سفرهای شهرستانی مورد استفاده قرار می گیرد."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیشتر روزنامه جوان نوشته بود که لطفی، در خطبههاي نماز جمعه جملات تندي عليه معترضان به ماشين او گفت: «از بچهبازيهايتان دست برداريد»، «اهانت به جايگاه نماز جمعه، اهانت به رهبري و قابل پيگيري است» و «توصيه ميکنم به اين جايگاه که مينگذاري است، نزديک نشويد و چنانچه نزديک شويد، با مين به هلاکت خواهيد رسيد!»
شرق - «کانال سایبرى عماریون» مدعی شده که سقوط هواپیمای تهران-یاسوج، توطئهای برای حذف «جاسوسان محیطزیست» بوده است. هنوز خبر شوککننده سقوط هواپیمای آیتیآر ۷۲ شرکت هواپیمایی آسمان هضم نشده بود که محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس در اطلاعیهای از حضور جمعی از فعالان محیط زیست در این سانحه هوایی خبر داد «حادثه تأسفبار سقوط هواپیما در مسیر یاسوج که منجر به جانباختن دهها نفر از سرنشینان و کادر هدایتکننده هواپیما شد و جمعی از متخصصان متعهد و از خود گذشته محیط زیست و منابع طبیعی که در روزهای اخیر با حضور در مجلس از تلاشگران این عرصه و فعالیتهای آنها مستندا دفاع کردند را به کام مرگ کشید، موجب تأسف و تأثر فراوان شد».
اشاره تابش به حضور فعالان محیط زیست در مجلس به پیگیریهای آنها در زمینه دستگیری همکاران خود به جرم جاسوسی مربوط بود.
رادیو زمانه ـ روزنامه قانون صفحه ویژهای برای طنز هم دارد. در «بیقانون» طرحی منتشر شده که نمایانگر انعطاف زنان ایرانی در دور زدن شیوههای رایج سرکوب است.
یکشنبه ۶ اسفند، زنان پس از مدتها به ورزشگاه راه یافتند و در مسابقه بسکتبال ایران و عراق حاضر شدند. طیبه سیاوشی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفته بود «استادیوم آزادی و ورزشگاههای بزرگ امکانات لازم را برای حضور زنان دارند». او همچنین گفته بود که روی آوردن جوانان به فعالیتهای ورزشی و حضور در این فضاها باعث کاهش و از بین رفتن آسیبهای اجتماعی خواهد شد.
رادیو فرانسه - سعد حریری نخستوزیر لبنان از سوی عربستان سعودی دعوت شده که به ریاض سفر کند. نزدیک به چهار ماه قبل، وقتی اقامت سعدحریری در عربستان بدون دلیل مشخص به درازا کشید، گفته شد که مقامات سعودی سعد حریری را به زور نگاه داشتهاند.
نزدیک به چهارماه بعد از استعفای سعد حریری که به طور غیرمنتظره طی اقامت وی در ریاض اعلام شد، دعوت رسمی عربستان روز دوشنبه ٢۶ فوریه/٧ اسفند دوباره به دست او رسید. این استعفا بعداً از سوی نزدیکان حریری "اجباری و تحت فشار عربستان" توصیف شد. هرچند حریری شخصاً هیچگاه چنین ادعایی را تأیید نکرد اما به هرحال او بعد از بازگشتش به لبنان که با پشتیبانی امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه میسر گردید، استعفای خود را پس گرفت و به صدارت بازگشت.
این بار سعد حریری تأیید کرده است که با نزار عولا، فرستادۀ عربستان در بیروت دیدار داشته و آقای عولا از او دعوت کرده که به ریاض برود. دفتر سعد حریری اعلام کرد که نخستوزیر لبنان در "اسرع وقت" به این خواستۀ عربستان پاسخ مثبت خواهد داد. دفتر نخستوزیری میافزاید: "هدف اصلی عربستان اینست که لبنان تماماً از استقلال و حاکمیت ملی خود بهره ببرد". نزار عولا در بیروت با میشل عون رئیس جمهوری لبنان نیز ملاقات کرد. عون هم به این مناسبت گفت که لبنان خواهان حفظ "بهترین روابط" با عربستان است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نفوذ حزبالله در لبنان و رقابت عربستان و ایران باعث شده بود که در یک سال اخیر روابط ریاض و بیروت سرد گردد.
فرستادۀ عربستان در حالی به بیروت سفر کرده که کمتر از سه ماه به انتخابات پارلمانی لبنان باقی مانده است. این انتخابات از سال ٢٠٠٩ به بعد در لبنان برگزار نشده است. قدرتهای خارجی مثل عربستان و ایران معمولاً تلاش میکنند که در پارلمان لبنان طرفداران بیشتری داشته باشند.
تسنیم ـ رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه برخورد با بیحجابی پیش از آنکه مسئله شرعی باشد یک الزام قانونی است، گفت: اگر آثار عدم الزامی بودن حجاب روشن شود شاید مخالفان حجاب اجباری هم در برخی مواضع خود تجدیدنظر کنند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، محسن هاشمی رفسنجانی در ابتدای چهل و نهمین جلسه شورای شهر تهران اظهار کرد: امروز در تقویم روز امور تربیتی و تربیت اسلامی نامگذاری شده است و بیمناسبت نیست اگر درباره مسئله روز اجتماعی ایران یعنی الزامی بودن حجاب و موافقین و مخالفین آن صحبت شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی تصریح کرد: مسئله الزامی بودن حجاب، موضوعی است که از ابتدای انقلاب مطرح بود، پرسش اساسی اینجاست که ما در تربیت نسل جدید چگونه عمل کردیم که نسل جوان که در دهه نخست انقلاب مدافع پرشور حجاب بودند، اکنون بخشی از آنها دچار تردید و برخی مخالف شدهاند.
نیکی هیلی: روسیه با جلوگیری از پاسخگو کردن ایران، منطقه را به خطر انداخت
رادیو فردا - به دنبال وتوی پیش نویس قطعنامه درباره تمدید تحریم تسلیحاتی یمن و انتقاد از نقش ایران توسط روسیه، نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل روز دوشنبه هفتم اسفند گفته است، روسیه با این اقدام مانع پاسخگو کردن ایران شد و کل منطقه را به خطر انداخت.
نیکی هیلی در بیانیه ای گفته است که به رغم شواهد فراوان که توسط هیات کارشناسان مستقل سازمان ملل درباره نقض تحریم های تسلیحاتی یمن توسط ایران ارائه شد، شورای امنیت سازمان ملل امروز در تصویب قطعنامه ای ناکام ماند که ایران را بخاطر اقداماتش مقصر می دانست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روسیه روز دوشنبه پیش نویس قطعنامه پیشنهادی بریتانیا را درباره تمدید تحریم های تسلیحاتی یمن که در آن نسبت به نقض اين تحريم ها توسط ايران ابراز نگرانی شده بود، وتو کرد. در پیش نویس قطعنامه پیشنهادی بریتانیا با اشاره به گزارش کارشناسان سازمان ملل تصریح شده بود که ایران اقدامات لازم برای جلوگیری از ارسال تسلیحات به یمن براساس قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت را انجام نداده است.
شرق - به دنبال شدتگرفتن تلاطمات ارزی در هفتههای گذشته و افزایش نرخ ارز به پنج هزار تومان، بانک مرکزی تصمیم گرفت برای پایاندادن به این نوسانات طرحی را به عنوان اوراق گواهی سپرده عملیاتی کند. این نهاد پولی و بانکی برای اینکه نقدینگی را از چهارراه استانبول به سیستم بانکی هدایت کند، نرخ سود ۲۰درصدی را برای آن در نظر گرفت. اما هرچند این نرخ جذابیتهایی را ایجاد میکرد اما گلایههایی را از سیستم بانکی به دنبال داشت. چراکه از نگاه آنها نرخ ۲۰درصدی اوراق گواهی سپرده سیستم بانکی را متضرر میکند و آنها قدرت تأمین هزینهها را نخواهند داشت. این نگرانیها تا آنجا ادامه داشت که سیف، رئیس کل بانک مرکزی دیروز در حاشیه همایش سیاستهای پولی و چالشهای بانکداری و تولید در جمع خبرنگاران تأکید کرده است که نرخ سود ۲۰درصدی که به صورت دوهفتهای برای اوراق سپرده ریالی در نظر گرفته شده، مطابق با آنچه در بخشنامه هم ذکر شده، باید به روال قبل بازگردد. سیف همچنین در واکنش به نگرانی بانکها توضیح داده است که ما به بانکها اعلام کردهایم اگر اجرای این بخشنامه هزینهای به آنها تحمیل کرده است، بانک مرکزی آن را جبران خواهد کرد. ضمن اینکه در صورت اینکه بانکها با آثار منفی روبهرو شوند، این نهاد پولی و بانکی نسبت به رفع آن اقدام خواهد کرد. رئیس بانک مرکزی با بیان اینکه هزینه بانکها را جبران میکنیم، اضافه کرده است برخی از بانکها بابت اضافهبرداشت به بانک مرکزی بدهکار هستند که اجرای این طرح میتواند اضافهبرداشت را کاهش دهد. ضمن اینکه بانکهایی که اضافهبرداشت دارند، نرخ جریمهای را به بانک مرکزی میپردازند که به نسبت بهتر است. او درباره استقبال مردم از این اوراق گفت که تا سوم اسفندماه، میزان استقبال مردم از گواهی پیشفروش سکه و گواهی سپرده ارزی بالا نبوده، ولی گواهی سپرده ریالی با استقبال مواجه شده است. بر این اساس گواهی سپرده ارزی مبتنی بر فروش ارز بسیار اندک فروخته شده است، در حالی که انتشار گواهی سپرده ریالی از ۲۸ بهمن تا سوم اسفند ۱۰۱ هزار میلیارد تومان بوده است.
رادیو فردا ـ ایالات متحده و سه کشور اروپایی، هشتم اسفند ماه، در بیانیهای مشترک، با اشاره به گزارش سازمان ملل، «عدم پایبندی ایران» به تحریمهای تسلیحاتی یمن را محکوم کردهاند. این بیانیه یک روز پس از آن منتشر شده که روسیه پیشنویس قطعنامه بریتانیا در مورد یمن و ایران را وتو کرد.
آلمان، بریتانیا، فرانسه و آمریکا، در بیانیه خود با اشاره به گزارش کارشناسان سازمان ملل، گفتهاند، اقدامات ایران «تهدیدی جدی را متوجه صلح و ثبات در منطقه کردهاست».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کارشناسان سازمان ملل، در دی ماه گذشته، با استناد به بند ۱۴ قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت، در پیوند با منع ارسال مستقیم یا غیرمستقیم جنگافزار برای حوثیها و متحدین آنها، اظهار داشتند، تهران این بند را زیر پا گذاشتهاست. به گفته کارشناسان، جمهوری اسلامی احتیاط لازم را در خودداری از فروش یا انتقال موشک و پهپاد به حوثیها و حامیان علی عبدالله صالح نشان نداده است.
صدای آمریکا - یک نهاد اسرائیلی روز چهارشنبه گفت به خاطر تصمیم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا که اورشلیم را پایتخت اسرائیل شناخت، سکه ای با چهره او ضرب کرده است.
به گزارش آسوشیتدپرس، مرکز آموزشی میکداش اعلام کرد «سکه معبد» دارای تصویر دونالد ترامپ در کنار کوروش کبیر،پادشاه ایرانی است که ۲۵۰۰ سال پیش اجازه داد یهودیان از تبعید در بابل به اورشلیم بازگردند.
به نوشته آسوشیتدپرس، خاخام مردخای پرسوف می گوید ترامپ، مثل کوروش کبیر، اعلام کرد «اورشلیم پایتخت مردم مقدس است.»
سازمان او هزار سکه برای فروش ضرب کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کوروش کبیر نامی قابل احترام برای یهودیان است. آنها از القابی چون «منجی» و «رهایی بخش» برای کوروش کبیر استفاده می کنند و یهودیان تاکید دارند او یهودیان را از بند رها کرد.
🔹 شما تو «فورگراند» هنرنمایی کن، ولی ما حواس مون هست به «بک گراند»!
***
رادیو فردا - رئیس قوه قضاییه ایران روز دوشنبه هفتم اسفند به اظهارات اخیر حسن روحانی درباره شکست «پروژه اسلامی کردن علوم» به شدت انتقاد کرد و گفت: «اینکه گفته شود "علم دینی" نداریم، استدلال سخیفی است».
حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی ایران، روز پنجم اسفند در سخنانی گفته بود: «عدهای در کشور ما سالها وقت صرف کردند تا ریاضی، شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند».
وی تاکید کرده بود که «علم، علم است و به نوع تفکر و ایدئولوژی وصل نمیشود».
حال صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه ایران، اظهارات رئیس قوه مجریه را «یک سخن قرن هجدهمی» خوانده که به ادعای او، «از میان صاحبنظران بنام در مغرب زمین در زمینه فلسفه علم، افراد بسیاری این سخن را قبول ندارند».
او گفت «اینکه گفته شود "علم دینی" نداریم، استدلال سخیفی است»، و با متهم کردن تلویحی رئیسجمهوری ایران به نداشتن وقت «برای مطالعه کافی» پیرامون این مقوله، خطاب به او اظهار کرد: «ضرورتی ندارد حرفهایی بزنیم که مستند واقع شود و مورد انتقاد صاحب نظران قرار گیرد».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آملی لاریجانی این بخش از سخنان حسن روحانی که «پول زیادی» خرج اسلامی شدن علوم در ایران شده است را نیز رد کرد و گفت: «باید پرسید که جمهوری اسلامی برای چنین بحث مهمی چقدر سرمایه گذاشته است؟» و اینکه «برای نتیجه بخش بودن چنین کار عظیمی باید صدها نفر بسیج شوند و نباید توقع داشت که در کوتاه مدت نتیجهای به دست آید».
در بحثهای انتقادی، شبه انتقادی و حتی پادرهوایی که گاه اینجا و آنجا در میگیرد، مردم ما ــ به طور کلی ــ به قدرناشناسی و ناسپاسی متهم میشوند. متهم میشوند که قدر بزرگان ادب و فرهنگ خود را نمیدانند و آنچه هم که گاه از سر لاف و گزاف در ستایش پیشینیان خود بر زبان میرانند، از نوع لاف و گزافهایی است که بیشتر ریشه در کجفهمی و بدفهمی دارد، تا شناختی اصولی و اساسی. چرا که قدرشناسی و سپاسگزاری اصولی، وقتی ممکن است که با نقد و شناخت اصولی همراه باشد، نقد و شناختی که راه را بر لاف و گزاف ببندد.
من گرچه با این نوع داوریهای کلی درباره ملتها مخالفم، اما از سالها پیش بر این عقیدهام که تاریخ معاصر ما و مهمتر از آن «درکی» که در تاریخ معاصر، از خودمان، گذشته و حالمان، به دست دادهایم، سرشار از بدفهمیها، بدخوانیها، بیتعادلیها و نارواییهای ریز و درشت است. نارواییها و بدفهمیهایی که از درون عدم تعادل، سر بر میکشید و به «تجدد» ما و تاریخ تجدد ما سمت و سو میداد.
تجدد و مدرنیسم در غرب با نقد سنت و در جریان تحول سنت و به تدریج آغاز شد و بعد به نقد همه جانبهی آن پرداخت، یعنی تجدد در غرب حاصل تحولات درونی تاریخ غرب بود، اما در کشورهایی چون ایران، نقدِ سنت نه از درون تحولات تاریخ ایران که از درون میراث تجدد غربی و از منظر ایدئولوژیهای ریز و درشت آن آغاز شد و در مسیر تحولات خود با طرح پرسشهای نادرست بجای نقدِ اصولی گذشته، به نفی بسیاری از دستاوردهای فرهنگ درخشان ما برآمد. پرسشهای نادرست، پاسخهای نادرست را هم به همراه میآورد و به عدم تعادل در داوری منجر میشد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این نوع عدم تعادلها را در نوشتههای نویسندگان متجدد و نوآور چون آخوندزاده، آقاخان کرمانی، کسروی و هدایت به وضوح میتوان دید. اگر آخوندزاده و آقاخان کرمانی با ابزار نقد خردگرای مدرن، با نفی میراث درخشان فرهنگ عرفانی ایران، حاصل همهی این میراث را تحت عنوان صوفیگری و عرفانبافی، مایه انحطاط ایران قلم میدادند، خلف خردگرا و خردستای متجدد آن دو، کسروی تا آنجا پیش میرفت که حافظ و شعر او را، در نقد مدرن خود به ناسزا میگرفت و مینوشت که شعر حافظ «درس مستی و بیغیرتی...» میدهد و مردم را به «سادهبازی و بیناموسی میخواند». حتی ابا نداشت که حافظ را «یاوهسرا» و «چرندگو» بنامد و بنویسد: «حافظ اگر به جای اینگونه شعرگویی، خشت زنی میکرد، در پیشگاه حقیقت ارج بیشتری مییافت». (۱) او با ابزار نقدِ خردگرای مدرن به نقد میراث یک فرهنگ اشراقی و در این مورد بخصوص، شعر حافظ بر میخاست، بی آنکه به تناقض اساسی کارش وقوف داشته باشد. در نتیجه کار او بجای آنکه نقدِ متعادلی از گذشته ارائه دهد که مایة شناختی اصولی نسبت به گذشته شود، به نفی آن بر میآمد.
این نوع بیتعادلیها گاه به وضوح و روشنی به تکه پاره کردن تاریخ ایران هم میانجامید. اگر در تفکر سنتی و حتی در تفکر مذهبی بعضی از «سنتی»های دورهی تجدد، تاریخ ایرانِ پیش از اسلام، تاریخ «گبر و کفر» نام میگرفت، در نقد ناسیونالیستهای مدرن و تجددخواه (چون آخوندزاده، آقاخان کرمانی و هدایت...) آنچه که از تاریخ ایران، در خور ستایش و بالیدن بود، به ایران پیش از اسلام تعلق داشت، تاریخ ایران دوران اسلامی تماماً تاریخ تباهی و انحطاط بود!
اگر اصطلاح «وجدان تاریخی» را بتوان معادل و مطابق درک درونی شدهی آگاهیهای تاریخی نسبت به خود، گذشته و حال خود دانست، باید گفت وجدان تاریخیِ تکه پاره شدهای که از درون تجدد ما سر برکشیده، وجدانی است که در ابعاد مختلف، عدمِ تعادل را در داوری به نمایش میگذارد.
چنین عدم تعادلی را در اندیشه چپ و راست، مذهبی و غیرمذهبی و در تناقض اساسیای که در تجدد ما وجود داشته است و دارد، به وضوح میتوان نشان داد تجددی که در چنبرة «تقلیل» و «تطبیق» (۲)، هم به مسخ اساسیترین اندیشههای فرهنگ غربی پرداخت و هم شتابزدهترین داوریها را دربارة گذشته، فرهنگ و تاریخ خود به دست داد.
به همین جهت من معتقدم که اگرچه در غرب، تجدد با نقد سنت آغاز شد در کشورهایی چون ایران که امروزه در برزخ سنت و مدرنیسم، دست و پا میزنند نقد ما بیش از آنکه متوجه «سنت» باشد، باید متوجه «تجدد» ما گردد. یعنی بدون نقدی اصولی و همه جانبه از «تجدد» نمیتوان به نقد «سنت» نشست. چرا که بسیاری از بدفهمیها و بیتعادلیهای ما درباره گذشته و حال ما، ساخته و پرداخته تجدد ماست. نقد «سنت» را باید با نقد «تجدد» درهم آمیخت.
نقد میراث این تجدد و بیتعادلیهایی که در ادامهی آن در داوریهای معاصر رخ داده است، داستان درازدامنی خواهد بود. به سامان رساندن چنین نقدی، از عهدهی این فرد یا آن فرد به تنهایی خارج است. پس در این نوشته سعی میکنم به گوشهای از این بیتعادلیها در داوری درباره بعضی از چهرههای ادب و فرهنگ معاصر، و در فهمی که در مجموع درباره آنان و کارشان به دست داده شده است، اشاره کنم.
علاّمه قزوینی و سیدحسن تقیزاده دو پیشگام برجستهی تحقیقات نوین در زبان فارسی، نمونه بارز کسانیاند که در «فهمی» که در تاریخ معاصر درباره آنان و میراث فعالیتهای فرهنگی آنان ارائه شده است، نارواییها و بیتعادلیهای بسیار راه یافته است.
اگر از استثناها بگذریم، تقیزاده به جهت نقشی که درعالم سیاست داشته است، در فهم عامی که از او به دست داده شده است همچون سیاستمدار و حتّی محقّقی مذبذب، اجنبیپرست و گاه خائن و وطنفروش، بازنموده شده است. در پی این داوریهای سیاسی، تلاش او در ایجاد شناختی نو و متعادل از فرهنگ و تاریخ ایران، نه تنها شناخته نگردید، بلکه کسانی چون استاد ایرج افشار هم که در هیاهوی تاریخ وفضای مسموم سیاسی، با همتی بلند به جمعآوری و نشر آثار او پرداختند، به هزار تیر تهمت گرفتار آمدند.
هنوز از پس این همه سال، فضای مناسب برای داوری اصولی و انتقادی درباره میراث کار فرهنگی و سیاسی او، چه در دانشگاهها و چه در فضای روشنفکری بیرون از دانشگاه فراهم نیامده است. نقش روشنفکران و شبه روشنفکران متجدد، در ایجاد چنین فضای مسمومی که همچنان استمرار دارد، نقش اساسی است.
اما علاّمه قزوینی اهل سیاست نبود. پس این بخت را داشته است که تا حد زیادی از حیطه غرضورزیهای شخصی و گروهی سیاسیون درامان بماند. اما تصویری که از چهره او و «فهمی» که از میراث کار او در مجموع، ارائه شده است، سرشار از نارواییهای ریز و درشت است. او به نوعی دیگر «قربانی» بی تعادلیهایی است که در داوری معاصر ما راه یافته است.
در سنت دانشگاهی، قزوینی بیشتر به عنوان آغازگر شیوهی جدید تحقیق و پایهگذار تحقیق و تصحیح انتقادی متون ادب و تاریخ و نمونه اعلای سخت کوشی و سختگیری، معرفی میشود. در این سنت از «دیدِنو» و تلاشی که او در ایجاد نوآوری در تفکر نسبت به گذشته و فرهنگ ما داشت، سخن درخوری به میان نمیآید. قزوینیِ نوآور زمانه خود، کمکم به محققی تماماً سنتگرا و به استاد مقتدری مبدل میشود که پاسدار بیچون و چرای سنت است و کم و بیش دشمن نوآوری و نواندیشی. پارهای از خلقیات او، در ایجاد چنین تصویری مؤثّر میافتد. شیوه فارسی نویسی (۳) او که از تحصیلات قدیمهاش نشانها داشت، وسواس بیش از حد او در درست نویسی املای پارهای از کلمات و داستانهایی که از این بابت بر زبانها بوده است و در پارهای از نامههای او منعکس شده است (۴)، به ایجاد چنین تصویری کمک کرده است.
اما تصویری که در خارج از سنت دانشگاه ودر فضای تصویرآفرینیهای جریانهای روشنفکری ایران، از او ساخته و پرداخته شده است، قزوینی دیگری را به نمایش میگذارد. آن چهره کم و بیش مثبت اما کاملاً مبهمی که در فضای سنت دانشگاهی و نیمه دانشگاهی از او پرداخته شده بود، در این جا به علامه «ملانقطی» مرتجعی تبدیل میشود که همه ذوق و هنرش متوجه «اقدم نسخ» است و حاصل کارش جز «نبش قبر» آثار کهن، چیزی نیست.
حتی پیشگامیاش در روش نو تحقیق و تتبعات ادبی و تاریخی که سرفصل تازهای در شناخت تاریخ و ادب ما گشود و مبنای نسبتاً استواری برای بازنگری و بازاندیشی میراث این فرهنگ در عصر تجدد فراهم آورد، کمکم در سایه قرار گرفت.
حال آنکه قزوینی با همهی دلبستگیهایی که به سنت داشت و با همهی دلمشغولیهایش در باب تاریخ و ادب کلاسیک و به رغم تحصیلات رسمیاش، به نوآوریهایی که در عصر و زمانهاش در زمینه تحقیق و نگارش انجام میگرفت، صمیمانه دلبستگی نشان میداد، و این نوع نوآوریها را با پشتکار و سعة صدری که شایسته محقق تیزنگر، نوخواه و نوجویی چون او بود، در حمایت میگرفت. فراموش نکنیم که قزوینی، حدوداً دو سال پیش از اعلان مشروطیت، یعنی در ربیعالاول ۱۳۲۲ قمری، و در سن ۲۷ سالگی ــ به دعوت برادرش که آن زمان در لندن مقیم بود ــ به شوق دیدار کتابخانهی بزرگ لندن، راهی اروپا شد. (۵) ۲۷ - ۲۸ سالگی، سنی است که شخصیت و دید و منش، حتی رسم و راه زندگی افراد شکل گرفته است.
تحصیلات او در ایران، همان تحصیلات قدیمه و رسمی بود که او به اجمال شرح آن را در سرگذشت نامهی شخصی خود نوشته است. مثلاً فقه را در خدمت سید مصطفی قناتآبادی، شیخ محمد صادق تهرانی و شیخ فضلالله نوری، و اصول فقه را نزد ملامحمد آملی و اصول فقه خارج را نزد میرزا حسن آشتیانی، و کلام و حکمت را نزد شیخ علی نوری، آموخته است. (۶) اینها را از آن جهت مینویسم تا خواننده بداند که قزوینی ۲۷ - ۲۸ سالهای که عازم اروپا شد، از چه «گذشتهای» میآمد. «از میان این همه علوم متداوله»ی عصر، «شوق شدیدی به ادبیات عرب گریبانگیر» او شده بود که تا پایان عمر، او را به کار و تحقیق در ادب عرب سرگرم داشته بود. در ایران «از بزرگوارانی که حق تربیت و تعلیم عظیم به گردن» او داشتند، یکی میرزا محمدحسین خان اصفهانی متخلص به فروغی، ملقب به ذکاءالملک بود. با دو پسر آن دانشمند، یعنی محمدعلی فروغی و ابوالحسن فروغی هم دوستی داشت و پیش محمدعلی فروغی درس فرانسه میخواند و به او عربی درس میداد. (۷) یعنی آموختن زبان فرانسه را در کنار تحصیلات رسمی در همان ایران آغاز کرده بود، و این نشان میدهد که او به آموختههای سنتی قانع نبود و میدانست که دانستن یک زبان خارجی، درهای امکانات تازهای را به روی او خواهد گشود.
خبرگزاری هرانا - ریحانه طباطبایی روزنامه نگار و عضو حزب اتحاد ملت فردا برای سومین مرتبه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به دادگاه خواهد رفت.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه ریحانه طباطبایی زندانی سابق و فعال سیاسی اصلاحطلب فردا دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶، برای سومین مرتبه به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به ریاست قاضی صلواتی برگزار خواهد شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ریحانه طباطبایی با اعلام این خبر در توئیتر خود نوشت: "سال ۹۱ نزدیک به ۲۰ روزنامه نگار به اتهامهای واهی ظرف چند روز دستگیر شدند. هرکدام یک ماه و بیشتر انفرادی کشیدیم و نهایتا هم بعد سالها در یک سال اخیر دادگاههای این بازداشت برگزار شد. حالا دوشنبه برای سومین بار به اتهام تبلیغ علیه نظام دادگاه دارم و البته برای دومین بار با صلواتی".
ایران اینترنشنال، نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل، با انتقاد شدید از شورای حقوق بشر این سازمان، دعوت از علیرضا آوایی، وزیر دادگستری ایران برای سخنرانی در گردهمایی این شورا را «شرمآور» خواند.
روزنامه «تایمز اسرائیل»، روز دوشنبه ۷ اسفندماه، گزارش داده است که علیرضا آوایی قرار است با حضور در نشست هفته جاری این شورا، در میان یکصد تن از وزرای دادگستری کشورهای مختلف جهان، درباره ارزشهای حقوقبشر و چگونگی پاسداری از آنها سخنرانی کند.
دعوت از علیرضا آوایی با واکنش شدید نهادهای بینالمللی حامی حقوق بشر و فعالان سیاسی مخالف حکومت ایران روبرو شده است که او را مسؤول نقض فاحش حقوقبشر در ایران و اعدام صدها فعال حقوق مدنی کشور معرفی میکنند.
علیرضا آوایی در سال جاری، ازسوی حسن روحانی بهعنوان وزیر دادگستری کابینه دوازدهم منصوب شد و این درحالیست که او بهخاطر پیشینهاش، در فهرست افراد تحریمشده ازسوی دولتهای غربی و اتحادیه اروپا قرار گرفته است.
نیکی هیلی در واکنش به این موضوع گفت که دعوت از علیرضا آوایی برای سخنرانی در شورای حقوقبشر سازمان ملل، آمریکا را برای قطع کمکهای سالانه خود به این سازمان قاطعتر میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سفیر آمریکا در سازمان ملل افزود: «یکبار دیگر شورای حقوقبشر سازمان ملل، خود را بیاعتبار کرده و اینبار، از یک ناقض دائمی حقوقبشر دعوت کرده است تا با حضور و سخنرانی خود در این شورا، موضوع دفاع از حقوقبشر را به تمسخر گیرد. تنها واکنش ما به این عمل، تقویت درخواست آمریکا برای اصلاح این شوراست؛ تا مطمئن شویم که سرمایه و وقتمان برای آن به هدر نرفته است».
چرا میگوییم در جامعه درحال تغییر ما توجه و اهمیت به نقش برای رسیدن به جامعه مطلوب مهم است؟
در گذشته، همه چیز را در یک فرد دیدن ودر او خلاصه و گاه مچاله کردن مرسوم بود که منطقا روشی مقبول نیست.
مجاهدین خلق با جمع بندی از واقعه ۱۳۵۴ به این تحلیل رسیدند که اگر رهبری یک نفریا جمع قابل اعتماد بود سازمان تغییر عقیده نمیداد. پس نقش رهبری را مهم تلقی کردند، از شورای رهبری به مدل رهبری فردی رسیدند و بعد هم به رهبر عقیدتی نائل شدند که فاجعهای در نوع خود بود.
این سنت را رهبر انقلاب با نظریه ولایت فقیه به اوج رساند و رجوی در بسیاری از موارد از او تقلید میکرد لکن با ادبیات مخصوص خود.
اما زمانه سپری شده، جامعه ما را با دو نگرش مقابل مواجه کرده است.
افراد پراکنده، که نوعی رهبر خود خوانده هستند و در دنیای مجازی به کمتر از نقش رهبری یا رئیس جمهوری شدن رضایت نمیدهند. حتی در خیالات خود مقام معاونت ریاست جمهوری را نیز قبول نمیکنند. با چندین و چند لایک تا هزاران لایک در دنیای مجازی، خود را رهبری در دنیای واقعی فرض میکنند و به عبارتی وصف عیش، نصف عیش که هست!
این فراخوان ۱۵ نفره به موضوغ بحث و جدال افرادی بدل شده که چیزی جز همان دعواهای روشنفکری سالیان سال نیست. بهانهای که هر فرد «مثل من» زیر عنوان نقد این بیانیه مطلبی بنویسد و ساز خود را بزند. بازی خنده داری که به آن صورت جدی میدهیم.
هیچ چیز تغییر نکرده است. همان افراد همان برخوردهای ذهنی و همان شیوه قدیمی برای کوبیدن طرف مقابل از منظر انقلابیگری. یا «اصلاحطلبی که داستان دیگری است.» منظری که درجات آن با معیارهای ما بر سردوشی افراد نصب میگردد و یا از سردوشیشان کنده میشود. بی آن که پای در واقعیت تائید شده و مبتنی بر دادههای اجتماعی داشته باشد. بی آن که نشانی از تلاش برای یافتن وجوه مشترک برای هم گرائی، تعمیق بخشیدن و تلاش برای گسترده کردن صفوف مبارزه را در آن ببینی! امری که به نظر من مهمترین معیار پایبندی به منافع مردم است!
ریچارد هاس - پراجکت سیندیکیت / ترجمه سایت دیپلماسی ایرانی - تهران
نیویورک - ربع قرن پس از پایان جنگ سرد، ناغافل خود را در جنگ سرد دیگری یافته ایم. این دو هم شباهتی هایی دارند و هم تفاوت هایی. روسیه دیگر یک ابر قدرت نیست، در عوض کشوری است با 145 میلیون نفر جمعیت که اقتصادش به قیمت نفت و گاز وابسته است و هیچ ایدئولوژی سیاسی برای عرضه به دنیا ندارد. با این حال، همچنان یکی از دو کشوری است که زرادخانه های عظیم هسته ای دارد، در شورای امنیت سازمان ملل کرسی دائم دارد و در پی این است که از ارتش، انرژی و ظرفیت های سایبری اش برای حمایت از دوستان و تضعیف همسایگان و رقبای اش استفاده کند.
این وضعیت به هیچ روی اجتناب ناپذیر نبود. انتظار می رفت پایان جنگ سرد، به عصری جدید از روابط دوستانه میان روسیه با ایالات متحده و اروپا بینجامد. تصور غالب این بود که روسیه پساکمونیست به توسعه سیاسی و اقتصادی تمرکز خواهد کرد. شروع خوبی داشت، آنجا که روسیه به جای ایستادن کنار مشتری قدیمی خود عراق، با ایالات متحده برای بیرون راندن صدام حسین از کویت همکاری کرد.
اما این حسن نیت مدت زیادی ادامه نیافت، چرایی اش موضوع بحث تاریخ نگاران در دهه های پیش رو خواهد بود. برخی ناظران رئیس جمهورهای بعدی در ایالات متحده را به خاطر عدم گسترش حمایت اقتصادی از روسیه در حال تقلا سرزنش می کنند و همچنین به گسترش ناتو اشاره می کنند که روسیه را رقیب بالقوه خود می دانست و باعث شد احتمال اینکه واقعا به دشمن بدل شود افزایش یابد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حقیقت این است زمانی که روسیه در حال گذار دردناک خود به سوی اقتصاد بازار در دهه 1990 بود ایالات متحده می توانست سخاوتمندتر باشد. همچنین روشن است که اگر گسترش ناتو روسیه را نیز شامل می شد برای امنیت اروپا نیز ارجح بود. با این حال بیشترین مسئولیت در ظهور جنگ سرد دوم به دوش روسیه است و بیش از همه به دوش ولادمیر پوتین. همچون بسیاری از سلف های اش او نیز نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده را برای حکمرانی خود و آنچه جایگاه محق کشورش در دنیا می دانست یک تهدید قلمداد می کرد.
گزارشی از توماس اردبرینک در روزنامه نیویورک تایمز
مریم سید امامی دو هفته ای بود از همسرش کاووس سید امامی، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست، پس از دستگیری و اتهام جاسوسی خبری نداشت. حال از او خواسته شده بود به دفتر دادستان تهران بیاید تا سرانجام بتواند همسرش را ببیند.
مریم سید امامی حس کرده بود یک جای ماجرا ایراد دارد. او به جای ملاقات با همسرش در اتاقی که یک دادستان و چهار مامور اطلاعاتی سپاه پاسداران حضور داشتند ساعت ها مورد بازجویی قرار گرفت. به او گفتند همکاری می کنی یا تو هم سر از زندان در می آوری.
مریم سید امامی می گوید مامورها درباره دوستان او و همسرش و مهمانی هایی که در آن شرکت کرده بودند، می پرسیدند. به او عکس های خانوادگی نشان می دادند و می خواستند بدانند افراد در عکس ها چه کسانی اند و او چه فعالیت های محیط زیستی داشته است. مریم سید امامی با یادآوری آن چه به رامین و مهران، پسرانش، گفته بود به خاطر می آورد که جایی از او پرسیده بودند که آیا او جاسوس بود؟
وقتی سرانجام سوالات ماموران به پایان می رسد، به او اطلاع داده شد می تواند همسرش را ببیند. فقط یک مشکل وجود داشت: او مرده بود و به گفته مقامات زندان در سلولش در زندان خودکشی کرده بود.
رامین ۳۶ ساله که در ایران خواننده ای شناخته شده است در مصاحبه ای طولانی گفت: «باید برای او مجسمه می ساختند نه این که بگذارند در زندان بمیرد.»
رامین و مهران ۳۴ ساله می گویند تصمیم گرفته اند بی اعتنا به هشدارهای بازجویان در این باره صحبت کنند تا با افزایش فشار بر مقامات علت مرگ مشکوک پدرشان و دیگر زندانیان روشن شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مهران که تمام اتهامات جاسوسی علیه پدرش را تکذیب می کند، می گوید: «ما خواهان تحقیقاتی شفاف هستیم.»
برگردان فارسی : صدای آمریکا
*مناظرات و منازعات جاری دربارهء رفراندوم،نمونهء تازه ای ازعصَبیّت ها و فرصت سوزی های ما و فرونهادنِ ادب وُ استدلال وُ انصاف توسطِ مباشران و مُبشّرانِ «آزادی» درمقابله با«حریفان»است.
*باتوجه به خصلت تمامیّت خواه یا توتالیترِرهبریِ رژیم وباتوجه به حضورهم پیمانانش درمنطقه(روسیه،سوریه،حزب الله لبنان،نیروهای شبه نظامی درعراق)،چه بسا که فروپاشی رژیم اسلامی با فروپاشی ایران پیوندخورَد،آنگاه آیادوستدارانِ«رفراندومِ آزادبعدازفروپاشی رژیم»می خواهندکه درگورستانِ ایران «رفراندوم آزاد»برگزارکنند؟!
* باتوجه به شعارهای مردم در خیابان های ایران،صدای«فراخوان رفراندوم»تنها درهمصدائی وهمکاری با رضاپهلوی می تواندبه بانگی بلند بدَل گردد وخواستِ مشروع ملّت ایران را درمجامع بین المللی طرح وتثبیت نماید.
***
-«ما ميراثخوارِ يك تاريخ عَصَبی و عَصبانی هستيم و چه بسا حال و آينده را فدای اين عَصَبـّيتِ ويرانساز كردهايم».
این، سخنی است که بارها درکتاب ها و مقالات نگارنده تکرار شده است. به عبارت دیگر،ما فاقدِ توان ساختن هستیم وازاین رو،استعدادهای ما -بیشتر- صرفِ تخریبِ این وآن ومهم ترازهمه، صرف ویران کردنِ آیندهء ایران می شود.«انقلاب شکوهمند اسلامی»-ازجمله-حاصل این عصَبیّت ها وفرصت سوزی هابود.
تاريخ معاصرایران سرشاراز اين عصبـّيتهاست،هم ازاین روبودکه ملک الشعرای بهار در شِکوه ازتفرقه ها ونفاق های بعدازجنبش مشروطیّت،می گفت:
شبکه بیان، در هفته جاری باز شاهد شکستن سریالی سنگ قبر چهرهای دگراندیش و منتقد حکومت در ایران بودیم . در تازه ترین مورد آن شکستن سنگ قبر ابراهیم یزدی، دبیر کل پیشین نهضت آزادی را عده ای شکستند. در پی این اتفاق باید گفت مرگ به معناي پايان و توقف حیات مادی انسان است اما پدیده مرگ وصف انسانی، انسان را زایل نمی کند. به بیان دیگر آنچه با مرگ پایان می یابد حیات فیزیکی ماست نه هویت انسانی، زیراکه انسان به تنهایی دارای چندین هویت است. بدین تفسیر که انسان بیش از یک چرخه حیات دارد، هویت کاری، هویت مذهبی و هویت ملی و انواع دیگری هویت که با مرگ فیزیکی تنها یک بخش از هویت ما پایان پیدا می کند. بر همین اساس توهین و هتک حرمت به متوفی، توهین و بی احترامی به انسانیت و اخلاق جامعه ای است که افراطیون می خواهند با نگاه فاشیستی و رادیکال، جدا از محو فیزیکی یک شخصیت کاریزماتیک، به هویت او نیز پایان بخشند از این رو براساس اصول و ارزشهای والا و جهان شمول اخلاقی که هم از سوی مجامع بین المللی و هم از سوی ادیان گوناگون به رسمیت شناخته شده، هرگونه بی احترامی به فردی که چشم از دنیا فرو بسته، توهین به اخلاق و حیات اخلاقی آن جامعه است.
این در حالی است که با روی کارآمدن فاشیست اسلامی در ایران، آموزه های غیر اخلاقی و غیر بشری را این حکومت فاشیستی به بخشی از فرهنگ جامعه ایرانی وارد کرد و کوشید تا جامعه را چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ اخلاقی از درون تهی کند. از مظاهر این انحطاط اخلاقی و فروپاشی فرهنگ جامعه ایران که میراث دار هزاران سال تمدن و فرهنگ غنی جهان مدارا و همزیستی مسالمت آمیز با همه ادیان و مردم جهان بوده است را می توان به بی احترامی و هتک حرمت به شخصیت های معاصر و پیشینه تاریخی ایران زمین دید و ملاحظه کرد که چگونه حکومت تلاش می کند تا با رسمیت بخشیدن به رفتارهای قرون وسطایی اهداف و برنامه های شوم خود را اجرائی کند. اهدافی که تنها و تنها از ذهن های بیمار و افکار پوسیده نشأت گرفته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شکستن قبر بزرگان که خود در ردیف سلسله رفتارهایِ کشتن نمادین قرار دارد که از دیرباز در جامعه ما در حال انجام است. ابراهیم یزدی شامگاه 6 شهریور سال جاری در سن 86 سالگی در بیمارستانی در شهر ازمیر ترکیه در گذشت که با مساعدت دولت و فشار نواندیشان سیاسی- اجتماعی و افکار عمومی پیکر ایشان به ایران منتقل و در تهران مراسم تشییع از مقابل حسینیه ارشاد برگزار شد. ابراهیم یزدی یکی از شخصیت های برجسته و بخشی از تاریخ معاصر ما بود و هست که تاثیر بسزایی در تاریخ معاصر و حتی پیروزی این انقلاب فاشیستی داشته است، چراکه ابراهیم یزدی، پیش از انقلاب بهمن 57 در ایالات متحده ساکن بود و در زمان اقامت خمینی در فرانسه، از مشاوران و نزدیکان او بود. بر اساس اسناد طبقه بندی شده محرمانه در واشنگتن ابراهیم یزدی رابط میان دولت وقت امریکا( جیمی کارتر) و خمینی بود و در فرانسه تحت عنوان رئیس ستاد طراحی و برنامهریزی با مشاور سیاست خارجی آمریکا «ریچارد کاتن» به رایزنی و تنظیم برنامهها مشغول بود که همراه با خمینی به ایران بازگشت. با شروع کار دولت موقت مهدی بازرگان، نخست معاون نخستوزیر و سپس وزیر خارجه شد. با کنارهگیری بازرگان او نیز از دولت کنارهگیری کرد. در پی انتخابات نخستین مجلس پس از انقلاب از شهر تهران راهی مجلس شد اما دور دوم از سوی شورای نگهبان صلاحیتش تایید نشد و بعد از مرحوم بازرگان نیز دبیر کل شد که این سمت را تا پایان عمر بر عهده داشت.
شش سال پیش آقای رضا پهلوی در مصاحبه با سایت معروف آلمانی فوکوس، خود را شاه قانونی ایران معرفی کردند که به عنوان شاهنشاه، قسم نیز خورده است:
فوکوس آنلاین: آرزو دارید روزی تاج شاهی ایران را بر سر گذارید؟
رضا پهلوی: صدالبته. اصولاٌ برای من چیزی از این بهتر نیست که با همه ی آنچه در اختیار دارم به کشورم خدمت کنم. در غیر این صورت همه ی این زحمت ها را بر خود روا نمی داشتم و داوطلبانه خودم را در تیر رس قرار نمی دادم.
ایران اینترنشنال، سرلشگر حسن فیروزآبادی، رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح و مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی، گفته است که ما بر خلاف میرحسین موسوی، از رهبران محصور جنبش سبز، از «باطن» محمود احمدینژاد خبر نداشتیم.
فیروزآبادی روز دوشنبه ۷ اسفند در مصاحبهای با خبرگزاری فارس گفت که «احمدینژاد اول با شعار امام، انقلاب، حزبالله، و محرومین آمد...طوری که حتی ما که ۴۰ سال کار سیاسی کرده بودیم و اعماق گروهکها و جریانات فکری را میشناختیم نمیتوانستیم به او شک کنیم».
محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران، با ارسال نامهای انتقادی به آیتالله خامنهای، خواستار «برکناری رئیس قوه قضائیه و برگزاری انتخابات زودهنگام و آزاد ریاستجمهوری و مجلس» شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او همچنین روز چهارشنبه ۲۵ بهمنماه در مقابل دادگاه تجدیدنظر سابقش، حمید بقایی، با انتقاد از عملکرد قوهی قضائیه، گفت که «دستگیر میکنند و جنازه تحویل میدهند و هیچکس، حتی رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز پاسخگوی مسؤولیت عملکرد قوهی قضائیه نیست».
مواضع اپوزسیونی احمدینژاد متاثر از رویه نامیمون اصلاحطلبان است
دماوند - سه تن از زندانیان سیاسی زندان اوین با صدور بیانیه مشترکی خطاب به مردم ایران، درباره اعتراضات سراسری دیماه گذشته و نامه اخیر محمود احمدی نژاد از لزوم عذرخواهی رسمی جریانهای سیاسی نشسته بر سر سفره انقلاب بابت تحمیل خسارات متعدد سخن گفته و نسبت به عواقب سرکوب اعتراضات و عدم رسیدگی به خواستههای مردم معترض به حاکمیت هشدار دادند.
در این بیانیه که به امضای عبدالفتاح سلطانی، محمود بهشتی لنگرودی و اسماعیل عبدی رسیده است، با اشاره به مواضع اصولگرایان، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان که خود را نشسته بر سر سفره انقلاب دیده و یکدیگر را متهم کردهاند، چنین آمده است: «اعتراضات خیابانی دیماه ۹۶ زنگ خطری برای تمامی گروههای سیاسی به ویژه در درون حاکمیت بود. اصولگرایان، اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و سایر نیروهای حاکمیت که از ابتدای انقلاب بر سر سفره آن نشستهاند، در کنار سایر بخشهای حاکمیت مخاطبان اصلی اعتراضها بودهاند. با این وضع و همچون گذشته هر یک از جریانها تلاش نمودهاند تا مخاطب اصلی این اعتراضها را جناح مقابل معرفی کنند، و سهم خود را ناچیز قلمداد کنند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نویسندگان این بیانیه در ادامه ضمن معرفی دلایل متعدد این اعتراضات نزد این گروههای سیاسی به دعواهای بین جناحی پرداخته و مینویسند: «جریان اصولگرا خواستههای معیشتی اوضاع نابسامان اقتصادی را دلیل اصلی اعتراضها وانمود کرده و به این بهانه به تخریب دولت و اصلاحطلبان پرداختند. اصلاحطلبان نیز بدون در نظر گرفتن سهم خویش در ایجاد نارضایتیها، تلاش کردند ضعفهای جناح مقابل را برجسته کنند.»
دماوند، آرش سبحانی، خواننده گروه کیوسک و از مخالفان جمهوری اسلامی، با اشاره به صحبت های اخیر حسن روحانی درباره «علوم اسلامی» گفته که همانطور که فیزیک و شیمی اسلامی وجود ندارد، جمهوری اسلامی هم وجود ندارد.
حسن روحانی، چند روز پیش گفته بود: «عدهای در کشور ما سالها وقت صرف کردند تا ریاضی، شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند. اینها پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند.»
در واکنش به این سخنان که بازتاب گسترده ای در رسانه های فارسی خارج از کشور هم پیدا کرد، آرش سبحانی در حساب توییترش با کنایه خطاب به حسن روحانی نوشت: «اول مرسی که دارید بدیهیات رو به عنوان مکاشفه ای تازه، بی دریغ در اختیار جامعه می گذارید. دوم دقیقا به همین دلیل جمهوری اسلامی هم نداریم یا اسلام میانه رو».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
گفتنی است که حسن روحانی، پیشتر هم علیرغم انتقاد از برخی نهادهای مذهبی و نظامی، بودجه آنها را به شدت افزایش داده بود.
روزنامه کیهان امروز در ستون گفت و شنود خود با اشاره مستقیم به سخنان حسن روحانی در جشنواره خوارزمی و البته بدون نام بردن از او، توهین کم سابقه ای را نثار رییس جمهور کرده است.
به گزارش سرویس سیاسی «انتخاب»، این روزنامه در ستون گفت و شنودش، که معمولاً به قلم مدیرمسئولش حسین شریعتمداری نوشته می شود، نوشت:
گفت: این کدام آدم کجفهم و کمعقلی بوده که گفته است با گذاشتن یک جلد قرآن توی داشبورد ماشین، آن ماشین اسلامی میشود؟!
گفتم: به حق چیزهای نشنیده! تا حالا هیچ بنیبشری چنین ادعای بیپایه و اساسی نکرده است!
گفت: کدام دیوانهای گفته است علوم ریاضی و فیزیک به دو شاخه اصولگرایانه و اصلاحطلبانه تقسیم میشوند؟!
گفتم: جلالخالق!! تاکنون نه فقط هیچ آدم باشعوری بلکه هیچ دیوانهای هم چنین ادعایی نکرده است!
گفت: پس چرا در جشنواره خوارزمی گفته شده بعضیها چنین نظراتی دارند؟!
گفتم: شخصی قرار بود در مجلسی سخنرانی کند ولی مطلب تازهای نداشت. با صدای بلند به خودش گفت؛ امروز یک آدم مست در یکی از خیابانها با چاقو چند نفر را مجروح کرده است و... بعد وقتی پشت تریبون رفت گفت؛ شنیده شده که امروز... یکی از مستمعین گفت؛ در آن خیابان که هیچ خبری نبود! و طرف گفت؛ من با گوش خودم شنیدم! پرسید از کی؟ گفت؛ به کسی نگوییها، از خودم!»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اشاره کیهان به سخنان اخیر حسن روحانی رییس جمهور است که از برخی تقسیم بندی های نادرست در علوم انتقاد کرده بود. رییس جمهور دو روز پیش در جشنواره خوارزمی با انتقاد از برخی تقسیم بندی های نادرست و تاکید بر اینکه «قطعاً علم اسلامی و غیراسلامی شبیه همدیگر است و تفاوتی میان آنها وجود ندارد، بلکه اهداف فرق دارد» گفته بود: «اینکه شما یک قرآن در داشبورد خودرو بگذارید که خودروی اسلامی نمیشود.»
روحانی همچنین گفته بود: «علم به نوع تفکر و ایدوئولوژی وصل نمیشود. در کشور جناحبندی داریم اما نمیتوانیم بگوییم علم ریاضی اصوگرایان و علم ریاضی اصلاحطلبان. علم مرز نمیشناسد عدهای در کشور سالها فیزیک و شیمی اسلامی درست کردند، مقصود چیست؟»
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، امروز بازار ارز دوباره صفهای طویل را علیرغم کنترلهای انجام شده تجربه کرد.
در حال حاضر بیشتر صرافیها دلار نمی فروشند و در مقابل صرافیهایی که دلار میفروشند نیز صفهایی طویل ایجاد شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش ایلنا، هر دلار با قیمت ۴۴۶۷ تومان و ۴۴۷۶ تومان به ترتیب خرید و فروش میشود. بسیاری از خریداران چند متر آن طرفتر از صرافیها، در حال فروش دلارهای خریداری شده به قیمت آزاد هستند.
قیمت خرید یورو ۵۷۷۰ تومان و قیمت فروش آن ۵۸۷۰ تومان است.
بانک مرکزی که طبق روال همیشه از طریق صرافیهای مجاز نسبت به تزریق ارز در بازار اقدام میکند و این روزها هم تلاش دارد که آرامش را به بازار ارز برگرداند به ادعای صرافان چند روزی است که توزیع کافی نداشته است و این مساله منجر به تشکیل صفهای طولانی برای خرید دلار دولتی شده است.
یورونیوز، نامه ها و اعتراضات پی در پی محمود احمدی نژاد رئيس جمهوری سابق ایران که در تازهترین اقدام علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار داده، ابهامات فراوانی درباره اهداف و انگیزه های او ایجاد کرده است.
رئیس جمهوری سابق ایران در نامه به علی خامنه ای به او پیشنهاد کرده بود دست به «اصلاحات اساسی» در قوای سه گانه، نهادها و ارگانها از جمله در دفتر رهبری بزند.
در پی این نامه بود که گمانه زنی ها درباره احتمال دستگیری احمدی نژاد و چرایی عدم دستگیری او در فضای سیاسی جامعه ایران بالا گرفت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دو پرسش اساسی درباره انتقادهای احمدی نژاد مطرح شده است. اول اینکه چرا قوه قضاییه او را حصر یا بازداشت نمی کند؟ و دومین پرسش اینکه احمدی نژاد با تندتر کردن اعتراضاتش چه هدفی را دنبال می کند؟
چرا احمدی نژاد بازداشت نمی شود؟
برای فهم بهتر رفتار انتقادی فعلی احمدی نژاد در ارتباط با نهادهایی که محافظه کاران در کنترل دارند و عدم واکنش جدی آنها، بسیاری به دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد استناد می کنند که او شخصا سرپرستی وزارت اطلاعات را در دست گرفت. دوره ای که گفته می شود وی به پروندهای بسیاری از مسئولان حکومتی دست یافت و همین موضوع علت اصلی شجاعت احمدی نژاد در انتقاد از نهادهای حکومتی و مدارای حاکمیت با اوست.
علی مطهری پیشتر به این پرونده ها اشاره کرده بود و روزنامه ایران نیز تلویحا از دسترسی احمدی نژاد به ۱۴۰ هزار سند علیه صدها نفر خبر داده بود.
با این حال اسنفدیار رحیم مشایی از حلقه اصلی نزدیکان احمدی نژاد روز شنبه سخنانی بیان کرد که با استناد به آنها می تواند ریشه اختلافات کنونی احمدی نژاد با حاکمیت را به پیش از بدست گرفتن سرپرستی وزارت اطلاعات یعنی انتخابات بحث برانگیز سال ۸۸ به عقب برد.
خواننده لابد به طعنه خواهد گفت:
این «سخن» وارد هر عرصه ای شده بود، الّا روان شناسی که این را هم می خواهد به سیاهه ی نوشته هایش اضافه کند.
اِشکالی ندارد. این طعنه را پیشاپیش می پذیرم. اما در این یکی دو روزه، دو سه مورد دیدم که به نظرم شوخی با «بیماری» افسردگی آمد، آن هم شوخی از نوع بد ش.
من چون خودم به این بیماری دچار هستم و نوع سخت و شدید آن هم نصیب ام شده، در طول سال های اخیر، هم تجربه ی خودآگاه نسبت به این بیماری پیدا کرده ام هم از تجربه ی اهل تخصص برخوردار بوده ام و بسیار چیزها از آن ها آموخته ام. ولی قصد ندارم از چیزهایی که از اهل تخصص یاد گرفته ام در اینجا -یا هر جای دیگر- سخن بگویم فقط شاید این یک جمله را آن هم نه به دیگران که به خودم می گویم:
باید دکتر رفت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ممکن است دکتر خوب نباشد. ممکن است دکتر سواد لازم نداشته باشد. ممکن است اگر در خارج زندگی می کنیم، دکترِ ایرانی، با روشِ «ایرونی» بخواهد ما را درمان کند. همه ی این ها درست. ولی باید دکتر رفت.
باید نزد دکتری رفت که کارش را بلد باشد. این قدر بلد باشد که بتوانیم به او اطمینان کنیم و وقتی می گوید فلان دارو را بخور، آن را بخوریم و فکر نکنیم که ما موش آزمایشگاهی ی این خانم یا آقای دکتر شده ایم. فکر نکنیم که این هم که می خواهد به ما دوا بخوراند و ما را با دوا معالجه کند. مگر ما دیوانه ایم که دوا بخوریم و بی حس و خواب آلود یک گوشه بیفتیم؟
ننه جون مون، کارگر خونه مون، عمه مون، خاله مون، به ما گفته عزیزم دوا نخور. به خوبی های زندگی فکر کن. به نعمت هایی که خدا بهت داده. ببین وضع زندگی افریقاییه رو. این کار رو که بکنی دیگه افسردگی از یاد ت میره. چیه هی افسرده ام افسرده ام. پا شو یه کم به سر وضع ات برس. پا شو خودت رو جمع کن مثه مرده افتادی گوشه ی خونه...
اگر همه ی کارهایی که ننه جون و عمه جون و خاله جون گفتند بکن و «توانستید بکنید» و کردید و دیدید باز یک موجود مضطرب و افسرده حال هستید که مثل مرده گوشه ی خانه تان افتاده اید، تا دیر نشده، بر خیزید و فقط این یک کار را بکنید:
دکتر بروید.
دکتر رفتن البته شرط و شروطی دارد. این که دکتر بروید و نسخه از او بگیرید بعد نسخه را یک گوشه بیندازید یا دارویی که دکتر داده را کلا نخورید یا وقتی چند قرص اول را خوردید و دچار سر گیجه و منگی اولیه ی خوردن دارو شدید آن را کنار بگذارید یا بگویید که از وقتی قرصای این دکتره رو میخورم چاق شدم و این قرصا خیلی بیخوده، این جور دکتر رفتن موجب رفع افسردگی شما نخواهد شد. خودتان را گول نزنید. به همان «جوشونده ی گل گاو زبون» عمه جون و خاله جون بچسبید ایشاللا حال تان خوب می شود.
افسردگی، بیماری وحشتناکی ست. من اسم اش را سرطان روح گذاشته ام. یک جا پیدایش می شود بعد آرام آرام رشد می کند و همه ی بدن را می گیرد و به مرحله ای می رسد که دیگر درمان شدنی نیست و باید با آن «ساخت». بله. باید با آن ساخت. با آن زندگی کرد.
نوشتن این چند خط سه دلیل داشت:
-یک مطلبِ [...] در باره ی داروهای افسردگی که در بی بی سی فارسی منتشر شده بود و من دیشب در مطلبی دیگر به آن اشاره کردم.
-یک مطلب [...] در باره ی افسردگی که در سایت «ایران وایر» منتشر شده بود و در آن خانم لابد روان شناس در همان اول مطلب اش برای هیجان انگیز کردن موضوع از پرت کردن خود از بالای پل عابر پیاده سخن به میان آورده بود.
-سوال یک نفر در فیس بوک در باره ی چگونگی رفع استرس شدید، و پاسخ دوستان ایشان به ایشان که به من نشان داد چقدر متخصص روان شناس و روان کاو در جمع ایرانیان داریم.
*****
جای [...] خودتان هر کلمه ای معادل چرت و پرت و مزخرف و خزعبل به ذهن تان آمد بگذارید.
روز دوشنبه، ٢۶ فوریه ٢٠١٨ برابر با ٧ اسفند ١٣٩۶، پرونده علی رضا آوایی، وزیر دادگستری جمهوری اسلامی در دولت روحانی، توسط وکلای سویسی، که پذیرفتند به طور رایگان با ما همکاری کنند، به جرم جنایت علیه بشریت به دادستانی سوئیس تسلیم شد.
علی رضا آوایی قرار است در راس هیاتی به نمایندگی از جمهوری اسلامی، در ٣٧مین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، در روز ٢٧ فوریه ٢٠١٨ شرکت کند. او در حالی به عنوان نماینده حقوق بشر جمهوری اسلامی در نشست شرکت می کند، که کارنامه ای سیاه و سنگینی در زمینه نقض حقوق مردم و مملو از جنایت دارد.
رادیو فرانسه - در آستانه رأیگیری برای تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در زمینه نقش ایران در ارسال اسلحه به ویژه موشک به شورشیان یمن، جمهوری اسلامی ایران نسبت به تصویب این قطعنامه شدیدا ابراز نگرانی کرد. پیشبینی میشود روسیه این قطعنامه را وتو کند.
خبرگزاری رویترز از مقر سازمان ملل متحد در نیویورک گزارش داده که این قطعنامه از سوی بریتانیا و با مشورت فرانسه و آمریکا و پس از ابراز نگرانی این کشورها درباره گزارش اخیر سازمان ملل متحد نوشته شده است.
در گزارش آمده بود که ایران تحریمهای سازمان ملل متحد درباره ارسال سلاح به یمن را نقض کرده و به شورشیان حوثی شیعی یمن سلاح رسانده است.
پانزده عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار است که روز دوشنبه در یک نشست این تحریمها را تمدید کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این تحریمها که در قالب یک قطعنامه در سال 2015 به تصویب رسید، ارسال سلاح به حوثیهای یمن را ممنوع کرده و عبدالمالک الحوثی، رهبر شبهنظامیان حوثی و احمد صالح، رئیس پیشین گارد جمهوری و پسر رئیس جمهوری پیشین یمن را نیز در فهرست سیاه قرار داده است.
اعتماد ـ عباس عبدی ـ واقعیت این است که فضای مجازی در ایران به گونهای شده است که تقاضا را برای هر چه سیاهتر و ناامیدانهتر نوشتن بیشتر کرده است. فضای مجازی مثل بازار شده است. قیمت هر کالا را تعداد کلیک و لایک و بازدیدکنندگان تعیین میکنند و طبیعی است که بسیاری از نویسندگان و بازنشرکنندگان نیز مطابق میل مخاطب کار میکنند. بدتر از آن این است که حتی مطالب افراد که امیدبخش نیز باشد، به صورت دیگری خوانده میشود و در برخی موارد مسئولان کشور نیز این خوانش سیاه را در پیش میگیرند. خب، هنگامی که مسئولان کشور نیز برای مورد توجه قرار گرفتن سخنانشان ناخواسته چنین خوانشی از متن دارند، دیگر چه انتظاری از جوان تلگرامی میتوان داشت؟ چرا امید مهم است؟ چرا سیاستمداران میکوشند که مردم را امیدوار کنند؟ چرا برخی از آنان در تحقق این هدف شکست میخورند؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
امید شرط لازم برای کنشگری است. بدون امید، انسان نه تنها به لحاظ روحی و روانی دچار مشکل و شکست، بلکه به لحاظ جسمی نیز با بحران مواجه میشود. تجربه برخی بیماران صعبالعلاج نشان میدهد که در مواردی، بر خلاف تصورات و تشخیصهای پزشکان، آنان توانستهاند با تکیه بر نیروی روانی و روحی خود بر بیماری غلبه کنند. این امید، فردی است و شناخت و تقویت آن در حوزه دانش روانشناسی است. در حالی که موضوع مورد نظر این یادداشت، امید اجتماعی است. این که جامعه ما امیدوار باشد و نسبت به آینده جامعه خود امید داشته باشیم. امید اجتماعی متفاوت از امید فردی است؛ هر چند آثار و عوارض به نسبت مشابهی دارند. امید اجتماعی محصول امید تکتک افراد نیست، بلکه محصول امید افراد به مثابه یک جامعه همبسته و منسجم است. اگر تکتک افراد یک مجموعه زندانی، امید به آزادی و رهایی شخصی داشته باشند، این امر به معنای شکلگیری امید میان مجموعه آنان نیست، چه بسا آزادی هر کدام نافی آزادی دیگری باشد.
رؤسای محترم قوای مقننه، مجریه، قضاییه
و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی؛
ما زنان مستندساز به اقتضای حرفه خود شاهد نابسامانیها و کمبودهای فراوانی در حوزۀ زنان هستیم و همواره تلاش کردهایم با حضور در سختترین موقعیتها، انعکاسدهندۀ این مشکلات باشیم. اما اکنون به شدت از رفتارهای خشونتآمیزِ اِعمالشده بر زنانی که به شکلی مسالمتآمیز خواهان حجاب اختیاری و حق انتخاب پوشش هستند، خشمگین و آزردهخاطر هستیم. قانون و شرع به مجریان و ضابطان آن مجوز نداده است تا با زنانی که بدون هرگونه خشونت، به حجاب اجباری که آن را ناعادلانه میدانند و معترض هستند، با ضرب و شتم، توهین و انتساب افتراهای ناروا برخورد کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شما متعهد به اجرا و نظارت بر حُسن اجرای قانون هستید. اما آنچه اکنون شاهد آن هستیم برخورد خشن و غیرانسانیِ مأموران و ضابطان قانون با شهروندان معترض است.
ایران اینترناشنال - نرگس موسوی، دختر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی، از رهبران معترضان به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ ایران که بیش از ۷ سال است در حصر خانگی بهسر میبرند، از اعلام مخالفت مادر محصورش با حجاب اجباری خبر داد.
نرگس موسوی در نخستین ساعات بامداد دوشنبه هفتم اسفندماه، ضمن انتشار طرحی گرافیکی در حساب شخصی اینستاگرام خود، از قول زهرا رهنورد نوشت: «با حجاب اجباری مخالفم».
تابناک - اکنون پس از حدود یک ماه، بار دیگر موضوع بازدید از زندان اوین مطرح شده و به به ادعای یکی از خبرگزاریها، چند تن از نمایندگان مجلس پس از وقایع اخیر و ماجرای دراویش دوباره درخواست بازدید از زندان اوین کردهاند.
این در حالی است که سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس با رد این خبر میگوید: موضوع بازدید از زندان اوین اصلا مطرح نیست و نمایندههای کمیسیون قضایی بر طبق توافقی که با سازمان زندانها صورت گرفته، قرار است روتین از زندانهای کشور بازدید کنند.
حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس در گفت وگو با تابناک در خصوص این موضوع اظهار داشت: درخواستی از سوی نمایندگان برای دیدار دوباره از زندان اوین داده نشده و چنین چیزی در کمیسیون ـ تا کنون و بعد از دیدار اول ـ مطرح نشده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این نماینده مجلس در پاسخ به اینکه صبح امروز برخی رسانهها خبر بازدید دوباره از زندان اوین را از قول شما داده بودند، گفت: اصلا بحث اوین نیست. توافقی بین رئیس کمیسیون قضایی و سازمان زندانها شده و رئیس سازمان زندانها گفتند که نمایندگان کمیسیون هر زمان بخواهند، میتوانند بازدید کنند؛ اما به شرطی که تنها از کمیسیون قضایی باشند.
رادیو فردا - عباس آخوندی، وزیر راهوشهرسازی ایران، میگوید که کشور در حال زوال اجتماعی است و جامعه دیگر نمیتواند امید را به خود تزریق کند.
اظهارات آقای آخوندی روز شنبه پنجم اسفند در خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، بازتاب یافته است که تاکید میکند باید راه درمانی برای این شرایط پیدا کرد و قدم اول در این راه هم این است که موضوع علنی بیان شود.
وی عنوان کرد: «واقعیت این است که جامعه ما در حال زوال اجتماعی است. یعنی امکان اینکه مشکلات بنیادی خود را رفع کند، ارزش افزوده ایجاد کند و امید را تزریق کند، ندارد. این یک واقعیت است که اگر آن را در لفافه بیان کنیم، راهی برای درمان آن پیدا نخواهیم کرد».
وزیر راه و شهرسازی ایران هماکنون خود زیر تیغ استیضاح نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار دارد. درخواست استیضاح وی روز ۳۰ بهمن به هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی ارئه شد، امری که یک روز پس از سقوط هواپیمای مسافربری آسمان که از تهران راهی یاسوج بود، به وقوع پیوست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در متن درخواست نمایندگان مجلس برای استیضاح آقای آخوندی وی به «عدم توانایی در مواجهه با بحرانهای موجود در سیستم حمل و نقل کشور»، «عدم نظارت بر سیستم ناوگان هوایی و زمینی»، «عدم اجرای برنامههای ارائه شده به مجلس شورای اسلامی در نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی» و «بیانگیزهگی در اداره امور وزارتخانه دیربط» متهم شده است.
ایسنا ـ علی دایی به حاشیهها و اظهارات یک هنرمند که مدعی کتک خوردن از سرمربی سایپا و همراهانش در هتلی در رشت بوده، واکنش نشان داد. او ضمن رد این اظهارات که رسانهای شده تاکید کرد که با مستندات واقعی از او و صداسیمای گیلان شکایت خواهد کرد.
به گزارش ایسنا، قبل از بازی سایپا و سپیدرود رشت فردی که خود را هنرپیشه نامیده، مدعی شد که علی دایی و محمد دایی به همراه بهمن دهقان او را مورد ضرب و شتم و توهین قرار دادهاند و حتی از سرمربی تیم سایپا شکایت کرده است، علی دایی در گفتوگویی با اشاره به این حاشیهها و ادعاها اظهارکرد: برای برخی از خبرگزاریها و صداوسیمای استان گیلان متأسفم که ادعای یک فرد معلومالحال را از دیروز (شنبه) پخش و منتشر کردهاند. واقعاً برخی از حرفهایی که این آقا زده هیچگونه ارزشی ندارد و خدا را شکر میکنم که باهوشتر از این حرفها بودیم تا سر به سر این آقا بگذاریم که حالت روحی مناسبی ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خوشبختانه دوربینهای هتل همه تصاویر را ضبط کردهاند و مأموران زحمتکش نیروی انتظامی تا دقیقه آخر کنار من بودند و بعد از آنکه من سوار بر اتوبوس شدم آنها نیز حرکت کردند.
هزینه جنگ سوریه برای ایران چقدر است؟
جنگ داخلی سوریه، تقریبا هفت ساله شده است. اعتراضهای خیابانی در زمستان ۱۳۸۹، به سرعت تبدیل به یک جنگ داخلی تمام عیار شد. و ایران، از همان آغاز برای حمایت از حکومت بشار اسد کمکهای تسلیحاتی را آغاز کرد. تا جایی که در نیمه اول سال ۱۳۹۰، اتحادیه اروپا سه عضو ارشد سپاه پاسداران و نیروی قدس سپاه را به دلیل "تامین تجهیزات و پشتیبانی از سرکوب معترضان در سوریه" تحریم کرد.
حمایتهای ایران با بالا گرفتن جنگ داخلی سوریه ابعاد گستردهتری یافت و از کمکهای تسلیحاتی و آنچه مقامهای ایران "کمکهای مستشاری" میخوانند به کمکهای مالی و تجاری رسید.
فارغ از ابعاد سیاسی حمایت ایران از حکومت بشار اسد، این سوال مطرح است که حدود هفت سال دخالت تمام عیار ایران در جنگ داخلی سوریه، برای تهران چقدر خرج داشته است؟
در سالهای اخیر، این سوال بارها به خصوص در میان گروههای مخالف یا منتقد حکومت ایران مطرح شده است. در داخل کشور در جریان اعتراضهای دی ۱۳۹۶، خرج کردن برای سوریه در شعارهای معترضان شنیده شد. در این گزارش تلاش شده است که بعضی از ادعاهای مطرح شده درباره حجم کمکهای مالی ایران به سوریه راستیآزمایی شود و به برآوردی از حجم کمکهای مالی به دمشق به دست بیاید.
"برآوردها" از هزینه سالانه ایران در سوریه
اقتصاد ایران در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، اقتصادی شفاف شناخته نمیشود و همچنین ارزشگذاری بعضی از خدمات (مثل اعزام نیرو) یا کمکهای تسلیحاتی، بسیار دشوار و گاهی به دلیل نبود اطلاعات کافی، ناممکن است. با این حال در سالهای اخیر، برآوردهایی از حجم کمکهای ایران به سوریه مطرح شده است.
- سازمان ملل: سالی ۶ میلیادر دلار (نصف یارانههای نقدی)
شاید قابل اتکاترین رقم، برآورد دفتر نماینده سازمان ملل در امور سوریه، استفان دی میستورا باشد. جسی شاهین سخنگوی این دفتر گفته برآورد سازمان ملل این است که ایران به طور متوسط "سالی ۶ میلیارد دلار" (معادل ۲۲ هزار میلیارد تومان با نرخ دلار بانک مرکزی) در سوریه هزینه میکند.
برای مقایسه، این برآورد به معنی آن است که ایران، سالانه حدودا به اندازه نصف بودجه پرداختی یارانههای نقدی به سوریه کمک کرده است. اگر ایران این رقم را به صورت منظم در شش سال جنگ داخلی سوریه هزینه کرده باشد، به معنی پرداخت ۳۶ میلیارد دلار است. این رقم، حدود سه برابر بودجه دفاعی سالانه ایران است.
- برآوردهای مستقل: ۱۴ تا ۱۵ میلیارد دلار در دو سال اول
یکی دیگر از عددهای مطرح شده، برآورد ندیم شهادی، استاد اقتصاد در دانشگاه تافتس در ماساچوست آمریکا است. آقای شهادی برآورد کرده است که ایران در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، یعنی زمانی که حکومت بشار اسد تقریبا تمام منابع درآمد خود را از دست داده بود، بین ۱۴ تا ۱۵ میلیارد دلار به سوریه کمک کرده است.
آقای شهادی به بیبیسی فارسی گفته است که به دلیل به گفته او "ورود گروههای متعدد که تحت حمایت مالی سپاه پاسداران ایران هستند، از جمله گروههایی از عراق و افغانستان، برآورد هزینههای ایران در سالهای بعد از ۲۰۱۳ میلادی بسیار دشوار است." اما برآورد آقای شهادی به عددی که سازمان ملل متحد اعلام کرده (سالی حدود ۶ میلیارد دلار) نزدیک است.
- برآورد اسرائیل: "میلیاردها دلار" سوریه، ۸۰۰ میلیون دلار حزب الله و ۷۰ میلیون دلار حماس
مقامهای ارتش اسرائیل، در سالهای اخیر عددهایی درمورد حمایتهای مالی ایران از گروههای به گفته آنها "تروریستی" اعلام کردهاند.
در مورد سوریه، گادی آیزنکوت، فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل، همزمان با اعتراضهای دی ماه ۱۳۹۶ در ایران گفت که تهران از سال ۲۰۱۲ "میلیاردها دلار" در سوریه خرج کرده است. او گفت در حال حاضر ایران دو هزار نیروی ایران، ۱۰ هزار نیروی غیر ایرانی و ۸ هزار نیروی حزب الله لبنان را به خاک سوریه اعزام کرده است.
وزارت دفاع اسرائیل همچنین پاییز گذشته گفت که برآورد میکند ایران سالی ۸۰۰ میلیون دلار به حزب الله و ۷۰ میلیون دلار به حماس و گروههای دیگر نوار غزه پرداخت میکند.
اعتماد ـ امیرعباس آذرموند - هرساله اسفندماه کشمکش میان کارگران، کارفرمایان و نمایندههای دولت برای تعیین حداقل دستمزد سال بعد به اوج خودش میرسد. در سالهای گذشته هر اندازه که افزایش مزد تصویب شده، باز هم نتوانسته فاصله میان مزد و معیشت را برطرف کند. از طرف دیگر کارفرمایان بر مشکلات اقتصادی دست میگذارند و میگویند پرداخت همین سطح از مزد نیز برای آنها کار سادهای نیست. با توجه به افزایش ٢٠ درصدی حداقل حقوق کارکنان دولت، کارگران ایران نیز خواهان افزایش مزد بیشتر از رقم تورم هستند تا بتوانند بخشی از عقبماندگیهای مزدی سالهای پیش خود را جبران کند. در همین رابطه «اعتماد» سراغ زهرا کریمی، مدرس دانشگاه مازندران رفته و از او در مورد روند تعیین مزد سال ١٣٩٧، رابطه میان بیکاری و دستمزد کم، اثرات نبود تشکلهای صنفی کارگری و راهکار خروج از وضعیت فعلی به گفتوگو پرداخت. به باور این اقتصاددان افزایش تعداد چند شغلهها در کشور، ناشی از ناکافی بودن دستمزدها است و با ادامه روند فعلی بر تعداد آنها نیز افزوده خواهد شد.
اسفندماه هرساله کشمکش میان کارگران، کارفرمایان و دولت برای تعیین حداقل دستمزد است. جلسات امسال در خصوص تعیین نرخ دستمزد تاکنون بینتیجه مانده است. چه سناریویی برای دستمزد سال آینده میتوان متصور بود که بهترین پاسخ برای امروز اقتصاد ایران باشد؟
شرق ـ مهدی قدیمی - دو سال قبل در چنین روزهایی وقتی که تیتر «هر سی نفر» را برای روزنامه «شرق» انتخاب میکردیم و وقتی دور دوم انتخابات هم با استقبال مردم شهرهای مختلف از لیست امید در ابرها سیر میکردیم، گمانمان این بود که پس از سه دوره غیبت اصلاحطلبان در مجلس، باید منتظر تزریق خونی جدید در رگهای پارلمان باشیم، اما حالا در دومین سالگرد انتخابات هفت اسفند، شاهد فراکسیونی هستیم که هرچه از تأسیسش گذشت، بیشتر فهمیدیم که نسبت اعضا و اهدافش با آنچه ما از اصلاحات روزگارهای کمی دور، در ذهن داشتیم، مصداق «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» است.
اعتماد ـ نشست هفتگی سخنگوی دستگاه قضا روز گذشته طبق عادتی مالوف برگزار شد. در این نشست محسنیاژهای در مورد برخی سوالات از جمله ایجاد محدودیت رفتوآمد برای خاتمی یا اظهارنظر پلیس در مورد حکم دختران خیابان انقلاب اظهار بیاطلاعی کرد. صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معتقد است که دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی باید شیوهای دیگر در اطلاعرسانی پیش گیرند که هیچ شایبهای نداشتهباشد.
قانون- سخنگوی قوه قضاییه گفت: در پرونده جاسوسان در قالب فعالیت محیط زیستی اخیرا سه نفر در هرمزگان بازداشت شدهاند. فرد خارجی تاکنون در این پرونده بازداشت نشده است.
به گزارش قانون به نقل از مهر، حجت الاسلام محسنی اژهای در صد و بیست پنجمین نشست خبری خود با خبرنگاران با اشاره به حادثه دوشنبه شب خیابان پاسداران گفت: در این حادثه به پاسداران امنیت مردم تعرض شد و به سبب اقدام داعش گونه اغشتاش گران، تعدادی شهید شدند.
وی افزود: مردم خواستار برخورد با اغتشاش گران و عاملان شهادت ماموران ناجا هستند که این اقدام به فوریت در حال بررسی است. دوشنبه این اتفاق افتاد و روز چهارشنبه برای یکی از این افراد کیفرخواست صادر و روز پنج شنبه به دادگاه ارسال شد.
محسنی اژهای با اشاره به اینکه برخی میگویند جرم مشهود و محرز است و اعترافات افراد وجود دارد چرا برای رسیدگی باید معطل ماند؟ گفت: این رویه قانون آیین دادرسی کیفری است. قوانینی وجود دارد که بازپرس موظف به رعایت آنها است.
ایسنا ـ مدیر حفاظت از محیط زیست سراوان در جنوب شرق سیستان و بلوچستان گفت: خشکسالیهای بیسابقه سیستان و بلوچستان پلنگ کمیاب ایرانی را درخطر انقراض و نابودی قرار داده است.
موسی دهقان نژاد در گفتوگو با خبرنگار ایسنا- اظهار کرد: خشکسالیهای بیسابقه و بیستساله و کمبود غذا در سیستان و بلوچستان نژاد پلنگ ایرانی که در منطقه حفاظتشده بیرک بهعنوان یکی از بهترین زیستگاههای این حیوان است را با خطر نابودی و انقراض مواجه کرده است.
خبرآنلاین - عزتالله ضرغامی، رئیس اسبق سازمان صدا و سیما به صحبتهای لیلا حاتمی در جشنواره برلین واکنش نشان داد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در پی اظهارات لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین، عزتالله ضرغامی در کانال تلگرامی خود نوشت:
«وقتی رئیس جمهور محترم در مقابل دیدگان حیرت زده میهمانان خارجی، با تمسخر برخی اندیشمندان اسلامی، آن هم با مثالهای سطحی غیر مرتبط نسبت به یک دیدگاه خاص نظری، استفاده سوء سیاسی میکند، از خانم لیلا حاتمی چه انتظاری هست ؟
دقت کنید:
«نمیتوان گفت که فلان خودرو اسلامی است و آن یکی نیست. اینکه یک قرآن در داشبورد خودرو گذاشته شود که خودرو اسلامی نمیشود!»
واقعا کدامیک از اندیشمندان ما چنین نظریهای دادهاند؟
فرق ایشان با خانم لیلا حاتمی این است که سخنان او، برخلاف رئیسجمهور، جدی گرفته نمیشود و متقابلاً وظیفه اصلیاش که بازیگری است را خوب بلد است. حتی اگر نتواند کلمه protesters را به درستی تلفظ کند!
آیا رئیس جمهور وظیفه اصلی خود که حل مشکلات معیشتی و رفاهی مردم است را به خوبی میشناسد و به آن عمل میکند؟!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یادداشت آقای دکتر رضا داوری را دقیق بخوانید!
«وقتی مطلب سیاسی با مسئله علمی خلط میشود هرچه بکوشند به نتیجه نمیرسد.»
انتقاد تند پروانه معصومی از لیلا حاتمی: اگر دوست ندارند بروند جای دیگر زندگی کنند
«پروانه معصومی» - بازیگر سینما و تلویزیون - به شدت از اظهارات «لیلا حاتمی» در جشنواره برلین انتقاد کرد و به او گفت که اگر ایران را دوست ندارد، «می تواند برود جای دیگر زندگی کند».
لازم به ذکر است لیلا حاتمی در جشنواره برلین، از نوع برخورد حکومت با معترضان در اعتراضات دی ماه انتقاد کرد و گفت قرار نیست اعتراض شهروندان به قیمت جان آنان تمام شود. این اظهارات با استقبال زیادی از طرف هواداران لیلا حاتمی و مخالفان حکومت ایران مواجه شد. اما اعتراض هواداران حکومت جمهوری اسلامی را برانگیخت.
پروانه معصومی در بخش دیگری از سخنان خود درباره اظهارات لیلا حاتمی گفت: «خانم لیلا حاتمی مگر در کشورهای دیگر اعتراض را با بوسه جواب می دهند؟ اینجا که در اعتراضات چهار نفر از نیروی انتظامی را شهید کردند، این چه اعتراضی است؟ جاهای دیگر وقتی که مردم اعتراض می کنند خیلی به مردمشان احترام می گذارند؟ آنها که مردم را به مسلسل می بندند. خانم حاتمی عجب حرفی زده اند».
او همچنین از نفس اظهارات سیاسی حاتمی انتقاد کرد و گفت: «خانم حاتمی شما برای فیلم خوک رفته اید به این چیز ها چه کاری دارید؟ چرا سعی می کنید در هر چیزی دخالت کنید؟»
از خانم بی بی سی چه بگویم که خدا را خوش بیاید! از کجایش بگویم؟
آن شب در خواب وینستون چرچیل را دیدم که از شدت عصبانیت سیگار برگ اش را همچین تکان تکان داد که گل آتش سیگار افتاد روی پاچه ی شلوار فاستونی انگلیسی اش و پایش را سوزاند. او با سخنرانی آتشینی داشت از شخصی به نام «ولیز» یا «علیز» یا یه همچین موجودی سخن می گفت که من نامبرده را نشناختم، ولی این را با انگلیسی شکسته بسته ام فهمیدم که چرچیل می گوید اگر این بی بی سی ی فارسی که امروز هست در زمان من -یعنی زمان جنگ دوم جهانی- می بود، لابد الان یکی از شاگردْ رفوزه های «گوبلز» داشت در بخش آلمانی بی بی سی از مزایای یهودی کشی و خباثت های اینگلیسیای ضد هیتلر می گفت!
اینها را که از چرچیل شنیدم به خودم گفتم:
ولش کن بابا! ما را چه به سیاست! ما فقط یادمان هست که همین بی بی سی یک سریال درست کرده بود به نام «ارتش سری» که ما چقدر آن را دوست می داشتیم. یعنی اطمینان بود که رزمندگان بلژیکی به قول مش قاسم به «اینگیلیسیا» می کردن.
به چرچیل نگفتیم ولی در دل مان گفتیم:
کجای کاری بابام جان! اگر دوران جنگ دوم جهانی بود، و ما در بلژیک بودیم، و نازی ها کشور ما را اشغال کرده بودن، الان «آلبر» و «مونیک» کَت بسته به وسیله ی «علیز» یا «ولیز» یا هر زهر مار دیگری به «فرمانده کسلر» تحویل داده شده بودند یا در «کافه کاندید»، میز گردی بر گزار شده بود با مدیریت بی بی سی، با عنوان «آیا باید با هیتلر مبارزه ی خشونت آمیز کرد یا غیر خشونت آمیز» و یک طرف میز، سرگرد برانت نازی نشسته بود یک طرف هم علیز یا ولیز یا یه همچه کسی! توی پنل دوم هم دکتر پاسکال و یک نماینده از طرف نازی ها نشسته بودند!
باز بعد از یک صلوات بلند، به خودم گفتم:
اصن به ما چه! ما در تیترمان از روح مرحوم ادوارد براون یاد کردیم پس بحث مان باید ادبی باشد نه سیاسی! به قول راننده تاکسی ها «بحث سیاسی موقوف!»
نمایش آثاری از لوور در ایران برای اولین بار
رادیو فرانسه - بیش از پنجاه اثر از موزه لوور پاریس به ایران منتقل شد تا در نمایشگاهی با عنوان "موزه لوور در تهران" در معرض دید عموم قرار گیرد. قرار است این نمایشگاه با حضور ژان ایو لودریان، وزیر امورخارجه فرانسه روز دوشنبه 14 اسفند / 5 مارس در موزه ملی ایران افتتاح شود و تا چهار ماه ادامه یابد.
چند روز پیش، مجموعهای از آثار موزه لوور، شامل پیکره، نقش برجسته، ظرف، تابلو نقاشی و چاپ سنگی همراه با کارشناسان این موزه به تهران منتقل شد.
مجسمه ابولهول در موزه لوور پاریس
نینا رضایی، مسئول نمایشگاههای موزه ملی ایران، گفته که این نمایشگاه از لحاظ "تنوع و گستره جغرافیایی آثار" در میان نمایشگاههای خارجی برگزار شده در موزه ملی ایران بی نظیر است.
به گفته او، دو شی شامل یک تبر مفرغی با کتیبه شاه ایلامی "اونتاش ناپیریشا" و دیگری، شی مفرغی از لرستان مربوط به ایران است و سایر آثار مربوط به فرانسه، ایتالیا، اتریش، آلمان، هلند، مصر، ترکیه، سوریه، عراق و هند هستند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
همچنین در میان آثاری که از موزه لوور به تهران منتقل شده، مجسمه امپراطور مارک اورل متعلق به قرن دوم میلادی و مجسمه ابوالهول متعلق به مربوط دوره "فرعون هاکور" در چهار قرن پیش از میلاد نیز وجود دارند. برخی از آثار هنرمندان بزرگ اروپا نیز مانند اوژن دولاکروا و کامی کورو، دو نقاش فرانسوی، در این مجموعه قرار دارند.
اعضا به این جمع بندی رسیدند که احمدی نژاد صلاحیت عضویت در مجمع را ندارد
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اعتراض به سخنان و مواضع محمود احمدی نژاد، به جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام هم کشیده شد.
دیروز چندین نفر از اعضاء این مجمع در جلسه رسمی، طی سخنانی مطالب مطرح شده در نامه احمدی نژاد به رهبری را خلاف دانستند و خواستار برخورد قانونی با او شدند. در این جلسه بعضی از اعضاء به این جمع بندی رسیدند که وی صلاحیت عضویت در مجمع را ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روز گذشته سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام اقدام به حذف بخش زندگینامه مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی کرد که این اقدام با واکنش گستردهای در فضای مجازی مواجه شد. پس از انتشار این خبر توسط برخی خبرگزاریها این سایت، بخش مربوط به زندگینامه آیتالله هاشمی رفسنجانی را به حالت اول برگرداند.
یادداشتی از یرواند ابراهامیان در نیویورک تایمز
«فئودور داستایوفسکی» در رمان «خانه مردگان» که اثری درباره زندانیان زندان سیبری است می نویسد: «سطح تمدن در یک جامعه را می توان با ورود به زندان هایش قضاوت کرد.»
ایران همچنان در آزمون داستایوفسکی مردود می شود.
زندان اوین در تهران که میزبان فهرستی طولانی از رهبران، روشنفکران و روزنامه نگاران دستگیر شده بوده است، این ماه با به اصطلاح خودکشی کاووس سید امامی، یک فعال محیط زیست و دانشگاهی، به بدنامی هایش افزود.
دکتر سید امامی ۶۳ ساله که در خانواده ای مذهبی بزرگ شده شهروند دو تابعیتی ایرانی کانادایی بود. او دکترایش را از دانشگاه اورگان در آمریکا گرفت و در آغاز دهه نود میلادی برای تدریس جامعه شناسی در دانشگاه امام صادق در تهران که محل آموزش نخبگان آتی ایران است به زادگاهش بازگشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سید امامی به تشویق سازمان ملل متحد و جمهوری اسلامی ایران خصوصا کاوه مدنی، معاون سازمان حفاظت از محیط زیست ایران، به تاسیس «بنیاد حیات وحش میراث پارسیان» که مهم ترین سازمان محیط زیستی ایران است، کمک کرد.
برگردان فارسی : صدای آمریکا
تسنیم ـ سخنگوی قوهقضاییه از دستگیری مسئول سابق حراست بانک مرکزی به خاطر مسائل مالی خبر داد.
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، محسنی اژهای درباره بازداشت برخی مدیران یا مسئولان بانک مرکزی هم اظهار کرد: مسئول سابق حراست بانک مرکزی، پروندهای برایش تشکیل شده بود که الان با قرار وثیقه آزاد است مسئله مالی داشت. فرد دیگری از معاونتهای بانک مرکزی هم بازداشت شده بود که مدیر نیست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سئوال دیگری مبنی اعتراض مردم به گرانیها افزود: من در خصوص مطلبی که گفتید توضیح خاصی ندارم و امیدواریم با همه تلاشی که میشود مشکلات معیشتی مردم رفع شود.
کاش این پیشنهادهای درست را زمان ریاستجمهوری میدادید
رادیو زمانه، علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ایران نامه محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری پیشین به رهبر این کشور برای اصلاح قدرت رهبری و برگزاری انتخابات آزاد زودهنگام را حاوی «پیشنهادهای درست» دانست اما او را تلویحاً به ریاکاری متهم کرد. مطهری به دخالت نهادهای امنیتی و مهندسی انتخابات در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ اذعان کرد.
مطهری در یادداشتی که شنبه پنجم اسفند خبرگزاری دولتی دانشجویان ایران (ایسنا) منتشر کرد، موضوعات «شایسته اصلاح» در نامه احمدینژاد را چنین برشمرد:
۱. قدرت و اختیارات بسیار گسترده و بیبدیل رهبری؛ ۲. دفتر مقام رهبری؛ ۳. انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی که باید بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی باشد؛ ۴. قوه قضاییه، که باید رییس آن فورا تغییر کند و مرجعی مستقل برای رسیدگی به شکایات مردم از این قوه تعیین و معرفی شود؛ و ۵. زندانیان سیاسی، که باید آزاد شوند.
احمدینژاد دوشنبه به علی خامنهای، رهبر ایران نامه نوشت. متن این نامه چهارشنبه از سوی وبسایت «دولت بهار»، وابسته به او منتشر شد. او خطاب به خامنهای گفته بود که رئیس قوه قضائیه را برکنار و انتخابات زودهنگام برگزار کند.
نایب رئیس مجلس در یادداشت خود توضیح داده که محدودکردن اختیارات رهبری نیازمند تغییر قانون اساسی است و اصلاح دفتر رهبری نیز باید از سوی خود رهبر و مجلس خبرگان پیگیری شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او در ادامه این یادداشت احمدینژاد را «در متن» انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ و انتخابات مجلس ۱۳۸۶ توصیف کرد و گفت که این دو انتخابات «با مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای امنیتی و نظامی» برگزار شدهاند و از رئیسجمهوری پیشین ایران پرسید که چرا آن زمان موضوعات مطرحشده در نامه کنونیاش را اعلام نکرده است؟
او همچنین به احمدینژاد یادآور شد که بسیاری از زندانیان سیاسی «به خاطر حوادث سال ۸۸ و پس از آن» به زندانها افتادهاند.
مطهری نوشت:
آقای مخملباف، شما دربرنامه اخیرتان در بی بی سی فارسی، عنوان کردید: اگر شاهزاده رضا پهلوی پسر شاه باشد، و ادعای شاهی داشته باشد، شما هم چریک هستید. (همانند روزگار جوانیتان، که هنوز مایه افتخارتان است) بله درست فرمودید، شما نه تنها هنرمند نبوده ونیستید، بلکه همان چریکی هستید که در پی مبارزه مسلحانه و عملیات تروریستی بودید وبه همین جرمها هم در زندان محمد رضا شاه پهلوی به سرمی بردید وآنچنان که در این سالیان نام هنر و هنرمند را آلوده کردید (هنر عرصه پاکی و پاکی هاست. وهنرمندان دارای رفتار و گفتار و اندیشه پاک هستند) آن روزگارهم، نام زندان سیاسی را لکه دار کردید.
ازآنجا که دستی برآتش هنر دارم و معنی هنر و هنرمند راستین را درک کردهام، به خود اجازه میدهم که شما را هنرمند ندانم. شما کسی بوده و هستید که براساس همراهیتان با انقلابیون ۵۷ وبه دلیل وجود سرکوب گسترده هنرمندان واقعی و فراربخش بزرگی از آنها ازبیم جانشان واز بیم حملات شما انقلابیون ۵۷، عرصه خالی مانده فضای هنری ایران را غنیمت شمرده و پا به میدان هنر البته از نوع انقلابیش که مد آن زمان بود نهادید. در تمام آن سالها از حمایت کامل رژیم سرکوبگر و ضد ایرانی خمینی برخورداربودید. زمانی هم که ظاهرا از قالب کارگردان حکومتی و انقلابی بیرون آمدید، بازهم از حمایت جناح چپ حکومت برخورداربودید و چنان که خود شما نیزعنوان کردهاید، آقای سید محمد خاتمی از دوستان عزیزشما بوده و هست.
علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، سعید مرتضوی دادستان وقت را مسئول کشته شدن زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی کانادایی، معرفی کرده است.
آقای یونسی که آن زمان وزیر اطلاعات بود، در مصاحبهای با روزنامه ایران، تأکید کرد که وزارت اطلاعات به آقای مرتضوی گفته بوده که خانم کاظمی جاسوس نیست اما سعید مرتضوی "بر اصرار خود باقی ماند و این پرونده را از وزارت اطلاعات تحویل گرفت و به اطلاعات نیروی انتظامی واگذار کرد."
مرگ کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست و استاد دانشگاه امام صادق در زندان، بار دیگر باعث بحث عمومی درباره مرگ متهمان سیاسی در سالهای گذشته در زندانهای ایران شده است.
یورونیوز - علی یونسی وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته است که «زهرا کاظمی، گویا در فرآیند بازرسی، تحویل اشیا و انتقال به بازداشتگاه و نه در بازجویی، بهدلیل مقاومت برای تحویل اشیای همراه خود، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و سر او به جدول خیابان اصابت میکند و منجر به خونریزی مغزی او میشود که اگر چنانچه بموقع او را به بیمارستان منتقل میکردند حتماً او نجات مییافت.»
یونسی گفته است از نظر وزرات اطلاعات زهرا کاظمی جاسوس نبود اما سعید مرتضوی دادستان وقت اصرار داشت که وی جاسوس است.
زهرا کاظمی عکاس ایرانی-کانادایی در سوم تیرماه سال ۱۳۸۲ در حالی که از معترضان جلوی زندان اوین عکاسی می کرد دستگیر شد و به گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی به علت ضربه مغزی ناشی از ضرب و شتم و شکنجه در ۲۰ تیرماه همان سال درگذشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وزیر اطلاعات سابق ایران افزوده است که «برای بررسی این موضوع ما در وزارت اطلاعات دو کارشناس ضدجاسوسی این وزارتخانه را مأمور کردیم تا در هتلی با این خانم مصاحبه کنند. این کارشناسان، پس از مصاحبه با وی، رسما اعلام کردند که به لحاظ فنی و علمی، زهرا کاظمی جاسوس نیست اما دادستان وقت تهران یعنی آقای سعید مرتضوی بر اصرار خود باقی ماند و این پرونده را از وزارت اطلاعات تحویل گرفت و به اطلاعات نیروی انتظامی واگذار کرد.»
- نظام جمهوری اسلامی با همه شهروندان به نوعی درگیر است و چون توانایی پاسخگویی به مطالبات آنها را ندارد، بگیر و ببند و سرکوب را تشدید میکند.
- «رهبر» از «مردم» عذر میخواهد، روحانی همهپرسی از «مردم» را مطرح میکند و احمدینژاد خواستار برگزاری انتخابات آزاد برای «مردم» میشود. یک چیز مسلم است: استهلاک نظام و ترس از واکنش مردم!
فضای جامعه ملتهب است. همه میگویند ایران آبستن تحول و تغییر است. نشانههایی که در ناکارآمدی مزمن حکومت در همه عرصهها دیده میشود، چهلسالگیاش را با «ورشکستگی به تقصیر» همراه کرده است. جمهوری اسلامی با مشکلات خودساخته، هر سال که گذشت بیش از پیش در برابر شهروندان قرار گرفت.
درگیری با طرفداران پوشش اختیاری
پنجشنبه، سوم اسفند، حوالی غروب یکی دیگر از «دختران خیابان انقلاب» روی جعبه تقسیم رفت و حجاب از سر برداشت و به رسم ویدا موحد روسریش را پرچم کرد و به اهتزاز درآورد. اندکی بعد نیروی انتظامی سر رسید و یک مأمور برای پایین آوردن دختر چنان او را با خشونت هُل داد که از بلندی افتاد و نقش بر زمین شد.
وقتی این رفتار غیرانسانی با اعتراض مردم روبرو شد، مأمور با لحنی لات و تهدیدآمیز به جمعیت گفت «مرض»! نیروی انتظامی شروع به پراکنده کردن مردم نمود و دختر مصدوم را که گروهی از زنان برای او تاکسی گرفته بودند تا از مهلکه دورش کنند با فحاشی و زور سوار ماشین پلیس کردند و بردند.
در تمام هفتههای گذشته «دختران خیابان انقلاب» اینجا و آنجا ظاهر شدند و به حجاب اجباری اعتراض کردند. حکومت اما نمیخواهد آنها را ببیند مگر زمانی که قصد دستگیریشان را میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
درگیری با دراویش
در دو شب پیاپی تنش نیروی انتظامی و سپاه و بسیج با دراویش گنابادی در خیابان پاسداران (سلطنتآباد) و گلستان هفتم بالا گرفت. اگر در گذشته اعتراضات دراویش پس از چند ساعت پایان مییافت اینبار درگیری نیروهای انتظامی و امنیتی با درویشان چنان شدت گرفت که کار از کتککاری و ضرب و شتم با باتوم و پرتاب گاز اشکآور گذشت و مأموران دست به سلاح گرم بُردند و به سمت دراویش شلیک کردند. آنها نیز با هر آنچه داشتند از خود و حریم منزل نورعلی تابنده که «قطب» درویشان گنابادی است، دفاع کردند. در این بین یک دستگاه اتوبوس متعلق به سرویس کارکنان شرکت ایساکو به یگان پلیس ضدشورش حمله کرد و تعدادی از آنها را زیر گرفت و ساعاتی بعد یک سمند همین اقدام خشونتبار را تکرار کرد که در نتیجه تعدادی از ماموران کشته و زخمی شدند. دراویش بلافاصله اعلام کردند که این حملات ارتباطی با آنها نداشته؛ با این همه بیش از ۵۰۰ نفر از آنها بازداشت شدند و منابع نزدیک به فقرا اعلام کردند حدود چهار نفر مفقود شده و سه نفر نیز در اثر اصابت گلوله در بیمارستان جانباختهاند. بنا به گزارشهای رسمی، سه تن از ماموران انتظامی و دو بسیجی نیز کشته شدهاند.
چهرههای وابسته به حکومت دراویش را حتی «داعشی» خواندند و مسئولان انتظامی و یکی دو نماینده مجلس نیز آنها را «سارق» نامیده و ادعا کردند این درگیریها به دلیل بازداشت چند درویش سارق آغاز شد.
مقابله با دخترانی که حجاب اجباری نمیخواهند و درگیری با درویشان که توقعی از این رژیم ندارند، تنها دو نمونه از تنشهای مداوم و خودساختهی جمهوری اسلامی در برابر شهروندانی است که فقط میخواهند حکومت با آنها کاری نداشته باشد و در زندگی آنها دخالت نکند.
درگیری با صرافان و بازار ارز
در حوزه اقتصادی نیز برخوردهای پلیسی به بازار ارز کشیده شد و تعداد زیادی معاملهگران ارز، صرافها و حتی دلالان خردهپا بازداشت شدند؛ شماری از صرافیها پلمپ شده و دهها حساب مسدود شدند تا شاید اندکی از التهاب بازار ارز کاسته شود. اقتصاد را اما نمیشود سرکوب کرد. هنوز تظاهرات گروههای مختلف مالباختگانی که موسسات مالی پولهای آنها را بالا کشیدند ادامه دارد. بازنشستگان گروه دیگری هستند که به دنبال حقوق و تأمین مالی خود هستند. همه اینها اگر در آغاز مدیران موسسات مالی و بانکها و صندوقهای بازنشستگی را خطاب قرار میدادند، خیلی زود شعارهای خود را متوجه دستگاه قضایی و سیستم اقتصادی و کل نظام کردند. آنها علی خامنهای را به عنوان رهبر حکومتی به پرسش میکشند که زندگی آنها را سیاه کرده است.
همزمان رکورد اعتراضات و تجمعات ناشی از ورشکستگی و بیپولی و تعطیلی کارخانهها و کارگاههای کوچک و بزرگ و ناتوانی آنها در پرداخت حقوق و معوقات هزاران کارگر شکسته شده است. تقریبا به غیر از روزهای جمعه که تعطیل است، روزی نیست که چندین تجمع و تظاهرات اعتراضی برای مطالبات صنفی که گاهی با شعارهای تند و تیز علیه حکومت نیز همراه میشود، در شهرهای مختلف برگزار نشود. این تجمعات نیز تبدیل به بحرانهای امنیتی شده و با بگیر و ببند همراه میشود. حکومت از درک این حقیقت که تحولی در بطن جامعه در حال جوشیدن و قوام آمدن است، عاجز است.
درگیری با فعالان محیط زیست
در حوزه محیط زیست ناتوانی در حل بحران ریزگردها، خشکسالی و درگیری روستاییان در مناطق مختلف بر سر منابع آبی، کشمکش با همسایگان مثل افغانستان و ترکیه بر سر رودخانهها، آلودگی هوای شهرهای بزرگ ناشی از آلایندهها موضوعی نیست که بتوان پنهان کرد. اما با بازداشت فعالان محیط زیست و مرگ مشکوک کاووس سیدامامی در زندان، ابعاد دیگری از اهمیت این حوزه روشن میشود. این پرونده را حادثهی دردناک و مشکوک دیگری بیشتر امنیتی میکند: سقوط هواپیمای شرکت «آسمان» که دستکم ۱۶ استاد و پژوهشگر و فعال محیط زیست در آن کشته شدند. این فاجعه را باید به فهرست طویل ناکارآمدیها و بنبستهای نظام از جمله در حوزه حمل و نقل افزود: آتشسوزی پلاسکو، زلزله کرمانشاه و حادثه نفتکش سانچی، همگی فقط در یک سال اخیر!
ایران اینترنشنال، خبرگزاری بلومبرگ در تحلیلی از تلاشهای ایران برای پیوستن به معاهدههای تجارت بینالمللی، میگوید که حکومت این کشور میخواهد همزمان با بهرهمندی اقتصادی از این معاهدات، به خرابکاری در نظم بینالمللی نیز ادامه بدهد.
در این گزارش تحلیلی (+ لینک) که روز شنبه ۵ اسفندماه در بخش دیدگاههای بلومبرگ منتشر شده، آمده است:
هفته گذشته مقامات «گروه ویژه اقدام مالی» (FATF) در پاریس گردهم آمده بودند تا مشخص کنند که آیا سیستم بانکی ایران، اکنون با قواعد بینالمللی در مورد مبارزه با پولشویی و تروریسم، همخوانی پیدا کرده است یا خیر.
اما این گردهمایی، امری بیهوده و مسخره بود. زیرا اکنون ۲۰ سال آزگار است که وزارت خزانهداری آمریکا مشخصاً نشان میدهد و اعلام میکند بانکهای ایران توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، برای پشتیبانی از تروریسم مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
همین هفته پیش، اچآر مکمستر، مشاور امنیت ملی آمریکا، در کنفرانس مونیخ هشدار داد: «شما اگر در ایران سرمایهگذاری میکنید، درواقع پولتان را به جیب سپاه پاسداران میریزید؛ مثل اینکه یک چک به اسم سپاه بنویسید و به آن بگویید، لطفاً این پول را خرج بههم ریختن و آشوب در خاورمیانه بکنید».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این مشکلی بزرگ برای پیوستن ایران به نظم جهانی است، اما تنها مشکل نیست. ایران به قواعد مربوط به احترام به حقوق بشر که جامعه جهانی و سازمان ملل از آن کشور انتظار دارد نیز بیاعتنایی میکند.
بهطور مثال، هماینک در گردهمایی هفته آینده شورای حقوق بشر سازمان ملل، هیأت ایرانی، شامل علیرضا آوایی، وزیر دادگستری است که نام او با دستگیری و شکنجه فعالان حقوق بشر و نقض آزادیهای مدنی گره خورده است. امضای او در سال ۱۹۸۸ نیز زیر حکم اعدام هزاران جوان مخالف حکومت اسلامی دیده میشود.
تمامی این اعمال خرابکارانه حکومت ایران، چیزی جز به مسخره گرفتن نظم جهانی، یعنی همان چیزی که قصد پیوستن به آن را دارد، نیست.
ایلنا ـ رئیس بانک مرکزی در پاسخ به این سوال که قیمت تعادلی از نظر بانک مرکزی چه نرخی است؟ اظهار داشت: به هیچ وجه ما نرخی را اعلام نمیکنیم ولی این موضوع را دنبال میکنیم. در هر زمانی نرخ تعادلی برای ارز نشأت گرفته از متغیرهای اصلی اقتصادی است اما وقتی ببینیم آن شرایط متعادل ایجاد شده، آن وضعیت باید استمرار پیدا کند.
ولیالله سیف در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباره اقدامات صورت گرفته درباره عملکرد بانک مرکزی درخصوص کنترل قیمت ارز گفت: قیمت ارز تحت تاثیر التهابات زودگذر و هیجانی بازار قرار گرفته بود و به همین خاطر، قیمتهای بالایی را پیدا کرده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی ادامه داد: هماکنون این التهابات در حال کنار گذاشته شدن هستند و قیمت ارز به تدریج در حال پیدا کردن قیمت تعادلی خود است.
رادیو زمانه ـ رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان در ایران از ممانعت مأموران «یک نهاد امنیتی» از خروج محمد خاتمی برای شرکت در یک مراسم عمومی خبر میدهند.
این مأموران امنیتی شنبه پنجم اسفند با حضور در برابر منزل رئیسجمهوری ایران در دوران اصلاحات مانع شرکت او در مراسم هشتادمین سالگرد افتتاح کتابخانه ملی ایران شدند.
رادیو زمانه ـ شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهای را برای محکومیت مداخله ایران در یمن به رأی خواهد گذاشت. روسیه، یکی از اعضای دارای حق وتو پیشتر مخالفت خود با این قطعنامه را اعلام کرده است.
به گزارش روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز»، انتظار میرود که این قطعنامه دوشنبه هفتم اسفند / ۲۶ فوریه در شورای امنیت مطرح شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
منصور العتیبی، فرستاده کویت در سازمان ملل شنبه به خبرنگاران درباره این قطعنامه گفت: «هنوز در حال نهاییکردن متن آن هستیم، اما قصد داریم صبح دوشنبه آن را در شورای امنیت به رأی بگذاریم.»
رادیو فردا - دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به نقل از مقامهای قضایی ایران گفت که با وجود «آمادگی» برای برخورد با محمود احمدینژاد٬ رئیسجمهوری پیشین ایران٬ باید «شرایط» آن فراهم شود.
محمدرضا باهنر بدون اشاره به نام و سمت این مقامهای قضایی٬ گفته که آنها معتقدند که آقای احمدینژاد٬ «به اندازه کافی مرتکب جرم شده است».
وی افزوده است: «مقامات قضایی گفتهاند که برای برخورد با احمدینژاد آمادگی وجود دارد و به اندازه کافی هم جرم مرتکب شده است ولی شرایط برخورد باید فراهم شود».
باهنر اضافه کرده که «حرکات احمدینژاد دارد یک مقدار تند میشود. این حرکات ابتدا به بهانه عملکرد برخی قوا بود اما الان به سمت ایرادگرفتن از کلیت نظام میرود».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اشاره وی درباره «ایراد گرفتن از کلیت نظام»٬ به نامه اخیر رئیس دولتهای نهم و دهم به رهبر جمهوری اسلامی بر میگردد که خواستار برکناری رئیس قوه قضاییه و «برگزاری فوری و آزاد انتخابات» در کشور بدون دخالت «نهادهای انتظامی» و «مهندسی شورای نگهبان» شده است.
به گزارش ورزش سه، تیم ملی بسکتبال ایران امروز در شرایطی از ساعت 18 به مصاف عراق در سالن آزادی رفت و با نتیجه 83 بر 53 مقابل عراق به پیروزی رسید و انتقام شکست بازی رفت را گرفت که جو روی سکوها بازی را تحت تاثیر قرار داد.
طی روزهای گذشته فدراسیون بسکتبال از تمامی خانواده ها برای تماشای این مسابقه دعوت کرده بود و امروز هم خیلی از زنان علاقه مند به این رشته راهی مجموعه ورزشی آزادی شدند.
استقبال خانواده ها به حدی بوده که دقایقی قبل از آغاز مسابقه سالن مملو از جمعیت شد و ماموران حراست مجبور شدند درهای مجموعه را به روی علاقه مندان ببندند. این اتفاق باعث شد خیلی از تماشاگرانی که امروز برای تماشای بسکتبال خودشان را به مجموعه ورزشی آزادی رسانده بودند، پشت در بمانند و از تماشای بازی محروم شوند.
در داخل سالن هم جو با همیشه متفاوت است. در حالی که چند ماه قبل تیم ملی بسکتبال در همین سالن میزبان قطر بود و استقبال خیلی خوبی از بازی نشده بود، امروز با توجه به حضور زنان در بخشی از سالن جو کاملا متفاوت است.
بخشی از طبقه دوم در اختیار تماشاگران زن قرار داده شده تا بعد از مدتها بتوانند بازی های تیم ملی بسکتبال را از نزدیک تماشا کنند. صدای تشویق آنقدر بلند است که برای بازیکنان عراقی مشکل ایجاد کرده و بازی را تحت تاثیر خود قرار داده است.
از سوی دیگر در دقایقی که بازی با وقفه روبرو می شود، صدای موزیک به گوش می رسید که باعث شده جو شادی را در سالن آزادی شاهد باشیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این اتفاق حداقل در 5، 6 سال اخیر بی سابقه است که تماشاگران زن و خانواده ها بتوانند بدون هیچ محدودیتی در سالن حاضر شوند.
کارتون از شای چارکا
ویژه خبرنامه گویا
در طی سه دهه زمامداری آیت الله خامنه ای ، مخالفان و رقبا انتقادهای زیادی از او کرده اند. رویه دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و نظامی و قوه قضائیه این بوده که "انتقاد از رهبری" را به "اهانت به رهبری" فروکاسته که ۶ ماه تا ۲ سال مجازات زندان دارد. همه به یاد دارند که آیت الله منتظری پس از سخنرانی منتقدانه آبان ۱۳۷۶ علیه آیت الله خامنه ای که گوشزد کرد که او مرجع تقلید نبوده و نیست و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی به زور نظامی وی را مرجع تقلید کردند و خامنه ای به شیوه پادشاهان دارای قدرت مطلقه سلطنت می کند؛ آن مرحوم را ۵ سال در منزلش زندانی کردند. با این همه، منتقدان به انتقاد از او ادامه داده و برای گریز از مجازات، باب انتقاد از رهبری را نبستند. بسیاری از زندانیان سیاسی نیز در دوران حبس، از درون زندان ها او را به تیغ نقدهای بسیار رادیکال کشاندند و می کشانند.
نقش دوم خرداد ۷۶ و جنبش سبز ۸۸ در انتقاد از رهبری
آیت الله خامنه ای هیچ گاه مشوق انتقاد از رهبری- یعنی خودش- نبوده و از آن استقبال نکرده است. اما فضای پدید آمده پس از پیروزی محمد خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶ او را مجبور کرد که تاحدودی در این مورد عقب نشینی کند. در دو مورد نیز، پس از پیامدهای "جنبش انتخاباتی سبز" و شعارهایی که علیه او سر داده شد، ادعا کرد که انتقاد از رهبری رایج است و مخالفت با نظرات کارشناسانه رهبری مجاز است. به هر سه مورد بنگرید:
اول- آیت الله خامنه ای در پرسش و پاسخ دانشجویی ۴ اسفند ۱۳۷۷، در پاسخ یکی از دانشجویان درباره عدم امکان انتقاد از رهبری، ضمن تفکیک انتقاد از عیب جویی، گفت : "شما می گویید چرا به رهبری انتقاد نمی کنند! اوّلاً که عیبجویی از رهبری مگر چه حُسنی دارد؟ رهبری ای که در نظام جمهوری اسلامی اشاره انگشتش باید بتواند در یک لحظه خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند!؟ آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است!؟ این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است".
پس انتقاد از رهبری بد است و بهتر است که صورت نگیرید. اما خامنه ای در همین پاسخ یادآور شد که، الف- اهل گفت و گو و شنیدن انتقاد است و در جلسات گوناگونی که با اقشار مختلف برگزار می کند، انتقادها را شنیده و به آن ها پاسخ می دهد. ب- در جامعه آزاد ایران، کتاب در نقد و انکار ولایت فقیه نوشته شده و با مجوز حکومت منتشر شده است. حتی در آن کتاب ها با تحریف اصل ولایت فقیه، آن را قیمومت بر صغیر و مهجور معنا کرده اند تا راحت بتوانند ردش کنند. در عین حال، نویسندگان منکر ولایت فقیه، هیچ مجازاتی نشده اند. پ- صد در صد موافق عملکرد مسئولان نظام نیست و در جلسات خصوصی از آن ها انتقاد می کند. ت- در حوزه رهبری هم اگر فردی را مقصر بیابد، بدون اغماض برخورد می کند. ث- در مورد نهادهای انتصابی (قو قضائیه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان، و...) فقط می توان از رهبر سؤال کرد: آیا فرد بهتری وجود نداشت یا ندارد که به جای فلان مسئول قرار دهید؟ اما در مورد عملکردهای ناصواب نهادهای انتصابی، رهبر را نمی توان مورد پرسش و انتقاد قرار داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دوم- آیت الله خامنه ای در ۶ آبان ۱۳۸۸، دوباره درباره عدم امکان انتقاد از رهبری از سوی برخی نخبگان مورد پرسش قرار گرفت. او در پاسخ گفت :"اینی هم که گفتند از رهبری انتقاد نمی کنند، شما بروید بگوئید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسی انتقاد نکند؛ ما که حرفی نداریم. من از انتقاد استقبال می کنم؛ از انتقاد استقبال می کنم. البته انتقاد هم می کنند. دیگر حالا جای توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم می گیرم، دریافت می کنم و انتقادها را می فهمم".
این سخنان در اوج دوران جنبش سبز ایراد شد. در این مورد؛ الف- به صورت توصیفی گزارش می دهد که انتقاد از رهبری فراوان صورت می گیرد. ب- به نحو تجویزی توصیه به انتقاد از رهبری می کند.
ایسنا ـ در بازار امروز - شنبه - دلار آمریکا در ادامه حرکت کاهشی روزهای اخیرش ۴۴۸۰ تومان عرضه میشود و سکه تمام یک میلیون و ۴۷۸ هزار تومان قیمت دارد.
به گزارش ایسنا، بازار ارز که طی یک هفته اخیر با افت قیمت همراه شده است در شروع این هفته هم به طور نسبی به همین روند ادامه داده است. سکه تمام نسبت به قیمت اواخر هفته گذشته حدود ۳۰۰۰ تومان ارزان شده و سایر سکهها نیز با ثبات نسبی قیمت روبرو شده است.
• «من یقین دارم که دادگاه ۱۰۵۷ که جائرانه و جابرانه و ظالمانه نسبت به آقای بقایی حکم صادر کرده حتما محاکمه خواهد شد. محاکمه این قاضی بزودی انجام خواهد شد. اینها نمیتوانند تحولات اجتماعی را تحلیل کنند.»
یورونیوز ـ اسفندیار رحیم مشایی از نزدیکان محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری پیشین ایران و از مقامات دولت او روز شنبه پیش از ورود به دادسرای فرهنگ و رسانه گفت: «من یقین دارم که دادگاه ۱۰۵۷ که جائرانه و جابرانه و ظالمانه نسبت به آقای بقایی حکم صادر کرده و آشکارا قانون اساسی و قوانین عادی را نقض کرده و آشکارا حقوق ایشان را نقض کرده حتما محاکمه خواهد شد. محاکمه این قاضی بزودی انجام خواهد شد. اینها نمیتوانند تحولات اجتماعی را تحلیل کنند.»
ایران وایر ـ فرزندان کاووس سیدامامی برای اولین بار در مصاحبه با نیویورک تایمز نکاتی را درباره مرگ پدرشان فاش کردند. آنها گفتند که مادرشان پس از ساعتها بازجویی و تهدید جسد پدرشان را تحویل گرفت. پدرشان بدون اجازه آنها کالبد شکافی شد و اجازه کالبد شکافی مستقل به آنها ندادند. تصاویر ویدویی هفت ساعت پیش از مرگ سیدامامی چیزی را ثابت نمیکند و سپاه، دادستانی و رسانههای آنها در سرپوش گذاشتن بر علت مرگ سیدامامی همکاری میکنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کیهان لندن ـ «دفاع از خود» یک اصل حقوقی- قضایی است که در چهارچوب تعریف جرایم مورد بررسی قرار میگیرد.
«حق مقاومت» یک اصل حقوقی- سیاسی است که در چهارچوب مسائل سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد.
اصل «دفاع از خود» از جمله از این رو که علل غریزی دارد و خودش معلول و واکنش به یک دستدرازی غیرقانونی و یا یک جرم است، در قوانین کیفری همه کشورها صرف نظر از اینکه چه نظام سیاسی و اقتصادی داشته باشند، پذیرفته شده و اگر ثابت شود که متهم در «دفاع از خود» مرتکب جرم، حتی قتل، شده، اساسا در مقوله دیگری مورد پیگیری قرار میگیرد. «دفاع از خود» یک مفهوم قضایی و فردی است.
ایران وایر - «علی دایی» سرمربی تیم سایپا، پیش از بازی تیمش مقابل سپیدرود در شهر رشت، به یک بازیگر سینما مشکوک شد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد.
تیم سایپا امروز (جمعه) به دیدار سپیدرود رشت رفت و دو بر صفر مغلوب شد. پیشازاین بازی، سرمربی سایپا تصور کرده بود کسی که در لابی هتل نشسته است، «جاسوس» تیم حریف است.
«امیر حسام شجاعی» بازیگر سینما و تلویزیون با این ادعا که «علی دایی فکر میکرد من جاسوس تیم مقابل هستم و آمدم از تاکتیکهای سایپا مطلع شوم و برای آنها فیلم بفرستم.» گفته که «علی دایی» وقتی متوجه شده که او در لابی هتل نشسته است، فریاد زده «تو اصلاً حق نداشتی بیایی و اینجا بنشینی.»
دماوند، در پی بی پاسخ ماندن درخواست جبهه ملی ایران برای برگزاری تجمع اعتراضی در روز ۱۴ اسفندماه جاری در تهران، جمعی از دانشجویانی که خود را «ملیگرا» دمعرفی کرده اند، از برپایی این تجمع در میدان بهارستان تهران با یا بدون مجوز خبر داده اند.
در بیانیه ای که این دانشجویان منتشر کرده اند، با اشاره به نامه تقاضای مجوز جبهه ملی ایران از حسن روحانی برای برگزاری تجمعی مسالمت آمیز در میدانی از میادین تهران جهت اظهار نظر درباره مشکلات عدیده ایران آمده است: «تا به امروز هیچگونه گزارشی مبنی بر موافقت دولت با این درخواست که یکی از اصلیترین اصول شناخته شده در قانون اساسی کشور هست،منتشر نشده است.»
بیانیه دانشجویان ملی گرا با اشاره به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی می گوید: «ما به عنوان جمعی از دانشجویان ملی گرای دانشگاههای تهران از درخواست تجمع مسالمت آمیز طبق اصل ۲۷ قانون اساسی که نیازی به مجوز از حاکمیت ندارد حمایت کرده و همگام و همراه با سایر قشرهای جامعه در روز ۱۴ اسفند ساعت پنج بعد از ظهر در میدان بهارستان شرکت خواهیم کرد تا اعتراض خود را نسبت به نابسامانیها و بی عدالتیهای گسترده که در اثر سیاستهای نابخردانه حاکمیت جمهوری اسلامی، میهنمان را با بحرانهای اعتراضی این فزاینده و خطرات جدی در عرصههای داخلی و خارجی روبرو کرده است، ابراز نماییم.»
پیشتر، اتحاد جمهوری خواهان و هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز با انتشار بیانیههای جداگانه حمایت خود از برگزاری گردهمایی جبهه ملی ایران در این روز را اعلام کرده بودند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جبهه ملی ایران در هفته های اخیر با ارسال نامه ای به حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی، از او درخواست کرده بود تا با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی، به وزیر کشور دستور دهد تا مجوز برپایی تجمع اعتراضی این تشکیلات در تهران برای روز ۱۴ اسفند را صادر کند.
ایران اینترنشنال، مجله آمریکایی نیوزویک در تحلیلی (+ لینک) از سخنرانی دیروز عباس عراقچی معاون وزیرخارجه ایران در اندیشکده چتم هاوس در لندن مینویسد:« حکومت ایران احتمالاً حتی زودتر از دولت ترامپ توافق هستهای را ترک خواهد کرد».
در مقاله نیوزویک آمده است که تمرکز سخنان عراقچی بر این موضوع بود که ایران هنوز از مزایای اقتصادی امضای توافق هستهای بهره کامل نبرده است و امیدوار بود که این توافق اقتصاد فلجشده کشور را به حالت عادی برگرداند.
نیوزویک میافزاید: «با این حال، هنوز بانکهای بزرگ بینالمللی از گشایش اعتبارات مالی و داد و ستدهای معمول تجارت بینالمللی با ایران از ترس جریمه شدن از طرف آمریکا خودداری میورزند».
این گزارش نیوزویک درحالی منتشر میشود که شب گذشته مایک پنس معاون دونالد ترامپ در گردهمای اعضای سازمان Conservative Political Action در واشنگتن گفت «ایالات متحده آمریکا بیش از این فعالیتهای خرابکارانه دولت ایران در منطقه را تحمل نخواهد کرد و این کشور دیگر توافق هستهای فاجعهبار با ایران را تأیید نخواهد کرد».
پرزیدنت ترامپ ماه گذشته لغو تحریمهای هستهای علیه ایران را برای ۱۲۰ روز دیگر تمدید کرده بود اما همزمان به کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا هشدار داد که در صورت عدم بازنویسی مفاد این توافق هستهای و اصلاح آن آمریکا از آن خارج خواهد شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نوبت بعدی لغو تحریمهای هستهای از سوی کاخ سفید ۱۱می اعلام شده است.
یورونیوز ـ مانی حقیقی در مصاحبه اختصاصی با یورونیوز گفت: «نمی خواهم جای او [لیلا حاتمی] سخن بگویم اما به نظرم حرفی منطقی مطرح کرد. به نظرم حق شهروندان برای تظاهرات باید حفظ شود. این کل حرفی بود که او زد و من با این نظرش موافقم.»
مانی حقیقی، کارگردان فیلم «خوک» که در جشنواره فیلم برلین به نمایش در آمده است میگوید از سخنان لیلا حاتمی، هنرپیشه این فیلم در مورد نحوه برخورد با تظاهرکنندگان ایرانی حمایت میکند.
لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین گفته بود: «مایلم از این فرصت استفاده کنم و مراتب خشم و تاسف خودم بابت نحوه رفتار اخیر با تظاهرکنندگان در ایران را ابراز کنم.»
در ایران مخالفانش او را معجزه هزاره سوم می نامیدند، اما محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق به گفته یکی از مقامات ایرانی تبدیل به متحد شیطان شده است، زیرا با حرف های عجیب و قریب به خادمان نظام حمله می کند.
اعتماد ـ نامهای که هفته گذشته خطاب به مقامات عالی نظام از سوی رییس سابق دولت نوشته شده همه را متعجب کرد.
این شیوه همیشگی وی بوده و هست که با کارهای غیرمنتظره توجهات را به سوی خود جلب کند و هدف نیز همین جلب توجه است. از همان روزی که قصد مدیریت جهانی و نفی هولوکاست را در برنامه خود داشت تا امروز که این نامه را نوشته است، همیشه برایش جلب توجه مساله اصلی بوده است. از همان زمانی که از داخل خودروی ضد گلوله صدای یک کودک کنار خیابان را در امریکا میشنود که میگوید محمود! محمود! و آن را با آب و تاب تعریف میکند تا آن زمانی که وی به ترکیه سفر میکند و سفیر ایران در ترکیه در خودرو کنار او مینشیند تا گزارش توجیهی دهد ولی توجهی نمیکند و برای مردم خیابان دست تکان میدهد. بهتر است اصل ماجرا را از زبان سفیر سابق ایران در ترکیه بشنویم: «در سفر رییسجمهور وقت کشورمان (احمدینژاد) به ترکیه گزارش توجیهی که حاوی نکات مهمی بود را برای ایشان تهیه کردم. در فاصله بین فرودگاه و محل اقامت در اتومبیل، کنار ایشان نشستم و چند بار برای ارائه گزارش توجیهی اقدام کردم. رییسجمهور وقت توجه و اعتنایی به گزارش من نکردند و با قطع سخنان من اظهار داشتند که به خیابان نگاه کنید. ایشان در حالی که دست خود را تکان میداد از من نیز خواست تا این کار را انجام دهم. آقای احمدینژاد تصور میکرد شلوغی خیابانهای مسیر فرودگاه حاصل حضور اوست. در حالی که این شلوغی وضعیت طبیعی استانبول و وضعیت هر روزه این شهر است. ساعت کار در ترکیه ساعت ۹ صبح است و مردم در آن زمان از اقشار مختلف در حال تردد و رفتن به سر کار خود بودند. تصور غلط ناشی از این امر که این حضور به خاطر رییسجمهور است سبب ابراز احساسات وی و بیتوجهی به گزارشهای توجیهی بود.»
دویچه وله ـ حسن روحانی گفته است که تلاشهای مربوط به اسلامی کردن علوم شکست خورده است. به باور رئیس جمهور ایران، گذاشتن قرآن در داشبورد یک خودرو آن را اسلامی نمیکند. روحانی از تعامل علمی با جهان و آزادی پژوهش سخن گفته است.
سخنان حسن روحانی در سیویکمین جشنواره بینالمللی خوارزمی بازتاب وسیعی در رسانههای ایران داشته است. خبرگزاریهای مختلف هر کدام گوشههایی از سخنان او را برجسته کردهاند.
سخنان رئیس جمهور ایران از جمله در گزارش روز شنبه ۵ اسفند (۲۴ فوریه) خبرآنلاین نیز بازتاب یافته است. خبرآنلاین به نقل از روحانی نوشته است که تقسیم علوم به علوم اسلامی و غیراسلامی صحیح نیست. روحانی در سخنرانی خود از عدهای انتقاد کرده که خواستار یافتن مبانی هر علمی در قرآن و دین هستند. روحانی تلاش برای یافتن "ریشه هر علمی در آیه و روایات" را نادرست خوانده است.
*
*
*
مادرم!
باز خوابت دیدم
میگویى از تاریکى نترس
اما ظلمت خشونت
چشمهایم را کور کرده
میگویى چشمهایت را ببند
اما صداى نالهها گوشهایم را کر کرده
میگویى گوشهایت را ببند
اما بوى لاشهها نفسم را بند آورده
میگویى از دهان نفس بکش
اما ریزهگردها گلویم را خشکیده
میگویى ماسک بر دهانت ببند
اما ماسکم آلوده به خون است
میگویى از آنجا دور شو
اما قلادهها سنگیناند
میگویى خزان خزان گذار کن
اما بازوانم کودکى ترسیده در بغل دارد
میگویى کودک را رها کن
اما او میراث تو ایران است
جواد خادم
ای کاش برگذاری رفراندم برای تغییر حکومت جمهوری اسلامی به این سادگیها بود و مردم ایران با یک رفراندم، صاحب دموکراسی و نظام پارلمانی میشدند. اما بر من معلوم نیست که امضا کننده گان بیانیه چگونه میخواهند برای برون رفت از مشکلات بنیادین با گذار مسالمت آمیز از نظام جمهوری اسلامی به یک دموکراسی سکولار و پارلمانی دست یابند؟ آیا دوستان به راستی موانع، محدود یتها، امکانات خود و آرایش قوای سیاسی ایران را واقع بینانه ارزیابی کردند؟ دراین بیانیه ۱۵ نفره هیچ توضیحی از «نقشه راه» متناسب با واقعیت ایران داده نشده است. به نظر میرسد «مسیر، نقشه راه و شیوه مبارزه» برای خود امضاکننده گان هم روشن نیست. آیا مردم از شما نمیپرسند وقتی «مسیر و نقشه راه» برای خودتان ناشناخته است برای چه ما را به مبارزه و فداکاری دعوت میکنید.
درست است که مردم از حکومت بشدت ناراضی هستند اما همین مردم به سادگی دنبال هر شعاری روان نمیشوند. سرنگونی جمهوری اسلامی تنها هدف مقدس برای اکثریت مردم نیست. مردم بنا به تجربه تاریخی به عواقب کار هم عنایت دارند. بیشتر از ده سال است که از خود میپرسم هر چند مبارزه با استبداد محمد رضا شاهی درست بود. اما ضرورت انقلاب بهمن برای چه بود؟ شاه که عقب نشینی کرده بود. دو سال بعد از انقلاب هم فوت کرد. تازه حرکت مردم در انقلاب بهمن توسط آیت الله خمینی و تشکیلات روحانیون کنترل شد و آنان توانستند به سبک و سیاق خویش اوضاع را به سود خود جمع جور کنند. حال به گفته خودتان پس از ۳۹ سال ویرانی کدام تشکیلات دمکرات و آزادیخواه میتواند عصیان تودههای بی شکل و عصبانی را مهار و هدایت کند.
بررسی، نقد و مخالفت با هر پیشنهادی، حق هر کسی است ولی آیا تنها مخالفت با یک برنامه و پیشنهاد بسنده است و کسی که با موضوع و برنامهای همخوان نیست و آن را نادرست میداند، خود نباید پیشنهادی جایگزین، که از دیدِ او بهتر و درست تر است، داشته باشد؟
کمبودی که در میان مخالفان بیانیه ۱۵ نفر چشم گیر است
پیش از ورود به موضوع، نخست کوتاه به چند مورد میپردازم:
۱ ـ نمیشود نادیده گرفت که مردم ایران در نزدیک به چهار دهه حکومت اسلامی، رنج بسیاری برده و در فشار و سرکوب خُرد کنندهای زندگی کردهاند. شمار فراوانی از هم میهنان ما با از دست دادن یک یا چند تن از خانواده و عزیزان ِخویش و سالها زندان و شکنجه، چنان آسیب هایی دیده و چنان زخم هایی خوردهاند که جبران ناپذیر بوده و در حقیقت زندگیشان از هم پاشیده شده است. کسی نمیتواند به خواست مردم برای نابودی این حکومت، که من آنرا "آدم خوار" مینامم، ایرادی داشته باشد.
پانزده نفره از هم میهنان در داخل و خارج از کشور، با صدور یک بیانیه خواهان برگزاری رفراندمی برای تغییر حکومت ایران شده اند.
هیچ نیروی شناخته شده ی سیاسی که سابقه ایجاد حرکتی در تحولات دیروز و امروز ایران را در کارنامه خود داشته باشد، حامی این خواست نیست و امضا کنندگان خود متعلق به عرصه های گوناگون فعالیت های اجتماعی هستند که به علت استبداد ساختاری نظام سیاسی ایران محدودیت های گوناگونی را از اختلال در شغل و زندگی تا حبس و مهاجرت را تجربه کرده و می کنند.
این بیانیه با کمترین تمرکز بر راهکارها و ایده های های اجرایی مهمترین مطالبه سیاسی ممکن در هر کشوری را طرح کرده و به همین علت از زوایای گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین مواردی که نقد منتقدان متوجه آن بود و با سکوت مدافعان طرح مواجه شد؛ دقیقا اساسی ترین پرسشهایی است که هر هدف سیاسی خرد و کلانی در اولین پیام باید به آن پاسخ دهد.
العربیه - جان نیکلسون فرمانده حمایت قاطع یا ناتو در افغانستان روز شنبه ۲۴ فوریه در نشستی گفت که ایران و روسیه به جای حمایت از گروه طالبان در افغانستان بر شکست داعش در این کشور کمک کند.
چندی قبل وزیر امور خارجه روسیه گفته بود که نفوذ گروه داعش در شمال افغانستان در حال افزایش است و امریکا سعی میکند این حقیقت را پنهان کند.
رادیو فردا ـ شورای امنیت سازمان ملل رروز شنبه پنجم اسفند قطعنامهای را تصویب کرد که بر اساس آن خواستار برقراری آتشبس ۳۰ روزه در سراسر خاک سوریه «بدون فوت وقت» شده است.
به گزارش خبرگزاریها، هدف از تصویب قطعنامه یاد شده انتقال کمکهای بشردوستانه و تخليه و انتقال مجروحان به بيمارستانهای خارج از محل درگیری است.
رایگيری در مورد اين قطعنامه که از سوی سوئد و کويت پيشنهاد شده است روز جمعه به خاطر ادامه مذاکره در مورد متن آن به تاخير افتاد چون دولت روسيه، از اعضای دارای حق وتو و حامی اصلی رژيم بشار اسد، خواهان اصلاحاتی در متن پيشنهادی شد. اين آتشبس گروه «خلافت اسلامی»، القاعده و جبهه النصره را شامل نمیشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
قطعنامه شورای امنیت به اتفاق آراء در روزی تصویب شد که نیروی هوایی ارتش سوریه برای هفتمین روز متوالی به شدت ناحیه غوطه شرقی در حومه دمشق را بمباران کرد.
اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی = کاهش مزایای بازنشستگی
رادیو فردا - وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت حسن روحانی، ضمن تأیید گزارشهای فعالان کارگری درباره «دستاندازی» دولت به سازمان تأمین اجتماعی گفت که دولت و مجلس برای اصلاحات در صندوقهای بازنشستگی باید تصمیمات «سخت» بگیرند اما «جامعه آمادگی آن را ندارد».
به گزارش خبرگزاری ایلنا، علی ربیعی شامگاه پنجشنبه سوم اسفند، در برنامه تلویزیونی «گفتوگوی ویژه خبری» گفت که مشکلات صندوقهای بازنشستگی با افزایش تعداد سالمندان «از ۲۵ سال پیش آغاز شد اما هیچ کس آن را بیان نکرد».
او تأکید کرد که صندوقهای بازنشستگی« نیازمند اصلاحات ساختاری هستند و مجلس و دولت باید برای این اصلاحات تصمیمات سخت بگیرند تا وضعیت صندوقها درست شود اما جامعه آمادگی آن را ندارد».
پیش از این، مرکز پژوهشهای مجلس درباره احتمال ورشکستگی سازمان تأمین اجتماعی در یک دهه آینده هشدار داده و اعلام کرده بود که بحران این ورشکستگی به قدری است که دولت نیز توان مداخله را نخواهد داشت.
این مرکز در گزارش خود اشاره کرده بود که به دلیل گستردگی پوشش جغرافیایی و تنوع قشرها تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی، ورشکستگی این سازمان میتواند زمینه ناآرامیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده در کشور را پدید آورد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با این حال در بند «ز» تبصره هفتم لایحه بودجه سال آینده که اخیراً به تأیید نمایندگان رسید، پیشبینی شده که درآمد حاصل از کسر حق بیمه کارگران، زیر عنوان بیمه درمان تأمین اجتماعی، به خزانهداری کل کشور واریز شود.
رادیو فرانسه، حضور و سخنرانی علیرضا آوایی، وزیر دادگستری جمهوری اسلامی ایران در سیوهفتمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، موجب خشم ایرانیان مخالف حکومت جمهوری اسلامی در خارج از کشور شده است. علیرضا آوایی به خاطر نقض فاحش حقوق بشر در ایران در سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳، در لیست تحریمهای سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا قرار دارد. با این وجود، وی از جمله یکصد مقامی است که از کشورهای جهان برای شرکت در نشست سالانه شورای حقوق بشر سازمان ملل به ژنو دعوت شده است.
مخالفان حکومت ایران در شورای ملی مقاومت ایران اعلام کردهاند که روز سهشنبه ۲۷ فوریه و به هنگام سخنرانی علیرضا آوایی در برابر مقر سازمان ملل در ژنو، تجمع اعتراضی برگزار خواهند کرد.
خبرگزاری فرانسه میگوید که علیرضا آوایی در هنگامی که رئیس کل دادگستری تهران بوده، به خاطر نقض حقوق بشر، مشارکت در دستگیریهای خودسرانه، انکار حقوق زندانیان و افزایش اعدامها، در لیست تحریمهای سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا قرار گرفته است.
بر اساس اعضای مخالفان حکومت ایران در تبعید، علیرضا آوایی در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش کلیدی داشته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در این راستا، سازمان عفو بینالملل میگوید در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، نزدیک به ۵ هزار زندانی سیاسی طی چند ماه اعدام شدند. شورای ملی مقاومت که سازمان مجاهدین خلق از سازمان های اصلی در بدنه این شورا است، تعداد اعدامیهای تابستان ۶۷ را نزدیک به ۳۰ هزار نفر اعلام میکند.
تابناک ـ پنجشنبه گذشته، سوم اسفند ماه نمایندگان مجلس ا تصویب ماده واحده لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کلکشور، آن را برای بررسی به شورای نگهبان ارسال کردند. حتما خبر دارید که بودجه سال ۹۷ با توجه به وضعیت بغرنج اقتصادی کشور مورد توجه شدید افکار عمومی قرار گرفته و در سه ماه اخیر بحث و جدلهای فراوانی در خصوص ردیفهای ان صورت گرفته. اکنون و با توجه به این حساسیت بالای افکار عمومی و مردم به نظرتان در روز تصویب بودجه چند نماینده در مجلس حضور داشتند؟
آنچنان که خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، خانه ملت گزارش داده است «وکلای ملت ماده واحده بودجه سال ۹۷ را در صحن علنی با ۱۴۸ رای موافق، ۳۸ رای مخالف و ۳ رای ممتنع از مجموع ۱۹۷ نماینده حاضر در جلسه به تصویب رساندند.»
فیالواقع حضور ۱۹۷ نماینده در جلسه تصویب به این معنی است که از ۲۹۰ نماینده مردم در مجلس نزدیک به ۱۰۰ نفر در روز تصویب مهمترین لایحه سال که تاثیراتش بر زندگی مردم در سال ۹۷ بیش از هرچیزی مشهود است غایب بودهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به نظر شما نمایندگان مجلسی که در جلسه حضور نداشتند چه کار واجبی داشتند که به حضور در این جلسه ارجحیت داشته؟
این بیتوجهی به امور مردمی که آنها را وکیل خود در بهارستان کردهاند از نظر شما پذیرفتنی است؟
ایسنا ـ رییس شورای شهر تهران گفت: در شرایط کنونی که تهدیدات جهانی علیه ایران رو به افزایش است وحدت مهم ترین عامل قوت ما است.
به گزارش ایسنا، محسن هاشمی صبح امروز در ابتدای جلسه چهل و هشتم شورای شهر، گفت: روز مهندس را به جامعه بزرگ مهندسین تبریک میگویم و انتظار داریم تعهد حرفهای و تعصب صنفی در جامعه مهندسین کشور به خصوص در حوزه ساخت افزایش یابد تا مانند سایر کشورهای توسعه یافته، مهمترین تضمین کننده کیفیت و استحکام سازه امضا و تاییدیه مهندسان باشند.
وی با اشاره به حوادث روزهای اخیر در خیابان پاسداران گفت: آنچه که بدیهی است لزوم همزیستی مسالمت آمیز ادیان و مذاهب در ایران است و نباید این موهبت تهدیدی برای یکپارچگی و وحدت جامعه شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی با بیان اینکه نیروهای خدوم ناجا در وقایع خیابان پاسداران مظلوم واقع شدند و وجهه دراویش نیز به دلیل اقدام خودسرانه برخی از اعضا و تحر یک شدن سایر اعضا مخدوش شد، در عین حال افزود: نباید به بهانه اقدامات و شعارهای برخی شهروندان علیه دراویش، پلیس را مورد هجمه قرار داد و همچنین نباید به دلیل خطای تعداد انگشت شماری از اعضای این فرقه، دراویش را که تاریخی چند ساله و توام با مدارا و همزیستی با دیگران داشتند را وابسته و داعشی بخوانند.
یورونیوز - انتشار نامه محمود احمدینژاد به علی خامنهای، رهبر ایران با واکنش سریع محافظهکاران روبرو شد. رئیس جمهوری سابق ایران در این نامه خوساتار برکناری رئیس قوه قضائیه، برگزاری انتخابات زودهنگام مجلس و ریاست جمهوری «بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی» شد.
عباسعلی کدخدایی: باید دید چه کسانی دنبال مهندسی انتخابات بودند؟
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به این نامه به شرح وقایع شامگاه انتخابات ریاست جمهوی سال ۸۸ پرداخته و با متهم کردن ضمنی احمدینژاد به مهندسی انتخابات میگوید: «باید دید چه کسانی دنبال مهندسی انتخابات بودند؟ شورای نگهبان و یا منهدسی در کسوت مقام اجرایی.»
سخنگوی شورای نگهبان که در زمان انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ نیز همین مسئولیت را بر عهده داشت میگوید: «دوشنبه ۲۵ خرداد ۸۸ بعد از ظهر از دفتر رئیس جمهور وقت اطلاع دادند که آقای رئیس جمهور ساعت ۲۱:۳۰ منتظر شماست. تعجب کردم چون ارتباط و رفت و آمدی نداشتم.» عباسعلی کدخدایی در ادامه مینویسد: «به همراه رئیس جمهور به یکی از اتاقها رفتیم. بعد از تعارفات گفت چرا نتیجه انتخابات را اعلام نمی کنید؟ منظور اعلام صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان بود. گفتم هنوز شکایتها بررسی نشده است و در زمان دریافت و بررسی شکایات هستیم. قطعا بعد از بررسی شکایات، نتیجه نهایی اعلام خواهد شد. اصرار از ایشان که نتیجه را زودتر اعلام کنید و مقاومت از سوی من مبنی بر اینکه تا زمانی که شکایات رسیدگی نشود، امکان اعلام صحت انتخابات نیست.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی با تاکید بر سلامت و قانونی بودن انتخاباتهای سالهای ۸۸ و ۹۶ افزود که نه نیازمند انتخابات مجدد است و نه همهپرسی. آقای کدخدایی در پایان نوشت: «ضرورت ایران امروز همت همه دلسوزان در برخورد با تکفیر، نفاق، انحراف و بر هم زنندگان آرامش و امنیت کشور و شهروندان است.»
رادیو زمانه ـ بهرغم جو فشار در ایران مخالفت با حجاب از سوی زنان گسترش مییابد. مسئولان حکومتی برای مقابله با این موج تازه دست به تدابیر تازهای میزنند. آنها تشویق به کنار گذاشتن حجاب را معادل تشویق «فساد و فحشا» دانسته و برای آن زندان تعیین کردهاند.
نیروی انتظامی تهران، جمعه ۴ اسفند اعلام کرد که تشویق زنان به نداشتن حجاب مشمول بند دوم ماده ۶۳۹ قانون تعزیرات خواهد بود که یک تا ۱۰ سال حبس دارد و قابل تبدیل به مجازات جایگزین حبس نیست.
بر اساس ماده ۶۳۹ قانون تعزیرات «کسی که مرکز فساد یا فحشا دایر یا اداره کند» و یا «کسی که مردم را به فساد یا فحشا تشویق نموده یا موجبات آن را فراهم نماید»، به حبس از یک تا ۱۰ سال محکوم میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بدین ترتیب نیروی انتظامی مبارزه با حجاب اجباری که در ایران حاکم است را معادل «فساد و فحشا» دانسته است.
رادیو زمانه ـ وبسایت خبری تابناک گزارش داده است که سه فعال محیط زیست در استان هرمزگان در سکوت خبری بازداشت شدهاند.
سه فعال محیط زیست بازداشتشده اعضای «موسسه حافظان طبیعت لاوردین» در بندر لنگه بودهاند که به گزارش تابناک از سوی «یک نهاد امنیتی» بازداشت شدهاند و اتهام آنها نامعلوم است. تابناک به نام این بازداشتشدگان اشاره نکرده اما تصویر آنها را منتشر کرده است.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران نهاد امنیتی مسئول بازداشت فعالان محیط زیست است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که حساب توییتر بی بی سی فارسی، برخورد خشونت بار یک افسر نیروی انتظامی در تهران، با یکی از دختران معترض به حجاب اجباری را به این گونه پوشش داد:
بی بی سی فارسی در این توییت نوشت: «پلیس از دختری که در اعتراض به حجاب اجباری روی جعبه مخابرات رفته بود، قبل از خشونت، از او خواهش می کند پایین بیاید». لحن همدلانه این توییت با افسر نیروی انتظامی و برخورد خشن او با دختر معترض به حجاب اجباری، خشم برخی از کاربران توییتر را برانگیخت.
در این میان سیاوش اردلان تحلیلگر بی بی سی هم در کانال خود نوشته بود:
افشای حضور مقام اسرائیلی در هیئت آمریکایی توسط فرد مرتبط با دفتر آیتالله منتظری
زیتون-مازیار بهرامی: ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهوری اسلامی ، اگر چه بهطور مستقیم با ماجرای مکفارلین و تبعات آن در این نظام روبهرو نشد ولی ارسال برخی اطلاعات به او برای افشاگری در این زمینه پای او را به این پرونده باز کرده است.
او در یکی از گفتوگوهای رسانهای گفته یکی از اعضای بیت آیتالله منتظری اخبار مذاکرات محرمانه جمهوری اسلامی با نمایندگان دولت آمریکا را که از میانه سال ۱۳۶۴ تا آخر سال ۶۵ ادامه داشت به او رسانده است.
برخی فرد مورد اشاره آقای بنیصدر را سید مهدی هاشمی دانستهاند ولی مروری دوباره بر رخدادهای آن روزها در ایران نشان میدهد هاشمی در آن روزها به اتهام فعالیتهایی پیش و پس از انقلاب در زندان بوده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پس چه کسی این اطلاعات را از بیت قائممقام سابق بنیانگذار جمهوری اسلامی به رئیس جمهوری مخلوع و مغضوب جمهوری اسلامی رسانده است؟!
اهمیّت این موضوع به این دلیل است که بسیاری نقطه اوج درگیری جمهوری اسلامی با آیتاللهمنتظری را همین افشای پرونده مخفیانه ایرانگیت از سوی برادر داماد او یعنی سیّد مهدی هاشمی دانسته اند.
جدا از پرونده ایرانگیت، بنیصدر شاهد نزدیک رابطه آیتالله خمینی و آیتالله منتظری در سال یکی دو سال ابتدای انقلاب ۵۷ هم بوده است.
روایت او از چگونگی گزینش منتظری به جانشینی خمینی در پاریس و رویدادهایی که به گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی شد،خواندنی است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران از محاکمه عوامل اصلی آشوب خیابان پاسداران در اولین فرصت خبر داد و گفت: امیدواریم ظرف یک هفته تا ۱۰ روز آینده متهمان اصلی و کسانی را که ممکن است دلایل کمی علیه آنها باشد، بتوانیم تعیین تکلیف کنیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، عباس جعفری دولتآبادی در حاشیه همایش بهداشت عمومی و امنیت غذایی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی در رابطه با آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده اغتشاشگران خیابان پاسداران تهران اظهار کرد: بلافاصله روز پس از حادثه تیم قضایی گستردهای تعیین و از تمام متهمان تحقیق شد.
وی با تأکید بر اینکه جدی، سریع و دقیق بودن در تحقیقات مورد توجه همه قضات است، افزود: اولین نتیجه این اقدامات صدور کیفرخواست عامل شهادت سه نفر از مأموران ناجا ظرف چند روز گذشته بود.
ایران اینترنشنال - سه نماینده پارلمان نیوزیلند از خودداری مقامات مرد ایرانی در دست ندادن با آنها در یک دیدار رسمی، انتقاد کرده و آن را «بیاحترامی و غیرقابل قبول»، خواندند.
وبسایت رادیوی نیوزیلندی نیوزتاک، روز پنجشنبه سوم اسفند به نقل از جو لوکستون، نماینده پارلمان از حزب کارگر، گزارش کرد (+ لینک) که در دیدار هیأت ایرانی از وزارت کشاورزی، به نمایندگان نیوزیلندی گفته شده بود که اعضای این هیأت، با زنان دست نمیدهند و نباید به آنها زیاد نزدیک شوید.
جو لوکستون که معاون مدیر کمیته تولیدات کشاورزی نیوزیلند در پارلمان این کشور است، گفت که این موضوع او را بهعنوان یک زن در موقعیتی آزاردهنده قرار داده بوده، اما سعی کرد بهعنوان یک سیاستمدار به تفاوتهای فرهنگی احترام بگذارد.
با این حال، رنیو تریکاتکن، یک نماینده زن دیگر در پارلمان نیوزیلند به این خبرگزاری گفت: «این نوع رفتار هیچچیز جز بیاحترامی به طرف مقابل نیست».
در همین مورد، کیئه ران مکانولتی یک نماینده دیگر گفت: «چنین رفتاری از سوی مقامات یک دولت خارجی، غیرقابل قبول است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او اضافه کرد، که در طول این ملاقات رسمی بیش از نیمی از افراد دو طرف با یکدیگر دست ندادند و محیط دیدار آنها جدا از هم بهنظر میرسید.
آیدا قجر - ایران وایر
کانال تلگرامی «ری استارت»، با مدیریت سید محمد حسینی، دوباره به یک سوژه تبدیل شده است. حجت الاسلام حسن صادقی نسب، امام جمعه گناباد و کریمی قدوسی، نماینده تندروی مجلس، در روزهای گذشته گفته اند حرکت های اعتراضی دراویش در محله پاسداران تهران ریشه در ارتباطات برخی آنها با گروه ری استارت دارد.
دراویش ایرانی در روزهای اخیر ارتباط با گروه های دیگر را تکذیب کرده اند. از نگاه آنها طرح چنین اتهاماتی مقدمه یک برنامه بزرگ تر است که سرکوب نهادهای مدنی را دنبال می کند. این طرح مولفه هایی چون خشن و بی منطق نشان دادن فعالیت های مخالف جمهوری اسلامی را برجسته می کند و در نهایت با برچسب هایی چون محارب یا داعشی که در روزهای اخیر علیه دروایش استفاده شده، مقدمه سرکوب را فراهم می کند.
محمد حسینی، ری استارتی ها را یک جنبش توصیف می کند، می گوید ۳۰ میلیون طرفدار دارد و گروهش حاصل ترکیبی عرفان و تصوف است. او عنوان «ری استارت» را به این خاطر انتخاب کرده که به حامیان خودش دوباره فکر کردن را آموزش بدهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در یکسال گذشته، برخی رویدادها چون حمله به مراکز دولتی و عمومی و شکستن شیشه ها و یا آتش زدن ساختمان ها، سبب توجه بیشتر به این گروه شده است. در ویدیوهایی که از این گروه منتشر شده است، جوانانی مقابل بانکها، مساجد و مقر بسیج و روحانیون بنزین میریزند و آتش به پا میکنند. در پاسی از شب در شیپور میدمند تا سر و صدا کنند. حتی کودکان هم در برخی از این ویدیوها حضور دارند.
این گروه با ساماندهی برنامه هایی چون «چالش سنگ»، «چالش رنگ» و «چالش آتش» اقدام به پرتاب سنگ به سوی ساختمان دولتی یا آتش زدن این مکان ها اقدام می کردند و اسم «ری استارت» را در مکان های مورد حمله می نویسند. چالش دیگر این گروه «آمپاس» نام داشت که قرار بود در ایام «دهه فجر» به «قیام بهمن» تبدیل شود و ضمن برپا کردن آتش، لاستیکهای ماشینهای همسایهها پنچر شود. حامیان این گروه میگویند قرار است با تخریب، نظام جمهوری اسلامی را «ریاستارت» کنند تا نظامی دیگر با قواعدی که از آن حرفی نمیزنند، سر کار بیاید.
محمد حسینی معمولا در قالب برنامه های ضبط شده به صدور فرمان هایی به حامیان خود اقدام می کند و می گوید قصد تشکیل امپراطوری کوروش و یا امپراطوری تصوف در ایران دارد. او قبلا و در جریان اعتراض های خیابانی گفته بود در صورت ادامه حضور نیروهای وابسته به سپاه و بسیج در خیابان ها، ۱۲۰نفر از اعضای سپاه و خانواده هایشان به قتل می رسانند یا به آتش می کشند.
محمد حسینی، سابقه فعالیت سیاسی ندارد. او از سال ۷۳ تا ۸۹ با صداوسیمای جمهوری اسلامی همکاری داشت و مجری برنامه های طنز و سرگرمی بود. او پس از خروج از ایران مدتی در فضای تولید برنامه های طنز باقی ماند ولی اندک اندک به یک چهره مخالف جمهوری اسلامی تبدیل شد و «ری استارت» را راه اندازی کرد.
او ادعا کرده حامیانش ۳۰مسجد، ۵۰۰ تا ۶۰۰ بانک، ۲۰۰ تا ۳۰۰ خودپرداز بانک، ۱۵۰ تا ۱۸۰ پایگاه بسیج را آتش زده اند. او همچنین اعتقاد دارد آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، یک سال پیش کشته شده و یا در کما به سر می برد و فردی شبیه او بدل رهبر است و بر اساس پیش بینی هایی که شاه نعمت الله ولی در ۷۰۰سال پیش انجام داده، امسال جمهوری اسلامی سقوط می کند. این ادعاها عجیب و غیرواقعی به نظر می رسند ولی تردیدی نیست که او به مدد شبکه های اجتماعی مجازی، موفق به تاثیرگذاری در برخی شهرها و جذب حامیانی شده است.
«از خواننده ی عزیزی که در نزدیکی محل خدمت این مامور زندگی می کند خواهش می کنم یک کپی از این نوشته را به نحوی که به خطر نیفتد به کلانتری این مامور برساند... با سپاس. سخن»
تو مرد نیستی!
این جمله ای بود که وقتی دیدم تو با استفاده از لباس قدرت حکومتی، دخترک معترض را به پایین هل دادی بر زبان ام آمد.
تو مرد نیستی!
مرد بودن، در گذشته، یعنی تا همین چهل سال پیش، نشانه ی اعتبار بود. نشانه ی قدرت درونی بود. مرد، صفتی نبود در مقابل زن، بلکه صفتی بود در مقابل «نامرد». و «نامرد» ناسزایی بود، که اگر به مرد می دادی، از شدت خشم به مرز انفجار می رسید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تو مرد نیستی!
تو یک نامرد تمام عیار هستی! البته الان دور از دسترس ات نشسته ام و این را می گویم و این هنر نیست. هنر، موقعی بود که مامورانی شبیه تو، دزدی جوان را گرفته بودند و با لگد و چک، چنان او را می زدند که صدایش هنوز در گوشم هست. هیچکس جرات اعتراض به این ماموران «صاحب قدرت» نداشت. تا این که صدایی از میان جمعیت به اعتراض برخاست و سکوتی ناگهانی بر آن محل حاکم شد...
تو مرد نیستی!
تو یک نامردی! جوان که بودم در صف سینما میان پاسبان و یک نفر که در صف بود، بحث و جدل شد. کسی که در صف سینما ایستاده بود به مامور گفت تو لباس پلیس بر تن داری. وجودش را داری لباس ات را در بیاور تا نشان ات دهم با که طرفی... و در میان بهت و ناباوری مردم، آن مامور، که مرد بود، لباس اش را از تن کند و در مقابل جوان ایستاد...
تو مرد نیستی!
تو شرافتی که یک پلیس باید داشته باشد نداری. کلمه شرافت بار ادبی دارد و تو شایسته ی آن هم نیستی. تو «شرفی» که یک پلیس باید داشته باشد نداری. خلاصه اش کنم تو بی شرفی. یک نامرد بی شرف. هر کدام از این صفت ها کافی ست تا یک مرد واقعی را از پا بیندازد و تو در لحظه ای که دخترک معترض را به پایین هل دادی از مردی و شرف افتادی! تمام شدی! تبدیل به یک نامرد بی شرف شدی.
تو فقط نامرد و بی شرف نیستی!
تو حتی معنی کلمه ی نامرد و بی شرف را نمی دانی. جربزه ی تو، در لباس توست. در آن درجه ای ست که بر بازو یا بر شانه داری. آن درجه، درجه ی قدرت کسی باید باشد که در مقابل نامردان و بی شرفان روزگار می ایستد. پس وای به روزی که این درجه ها بر بازو و شانه ی کسی قرار بگیرد که خود نامرد و بی شرف است.
دویچه وله - نسرین ستوده، وکیل دادگستری خبر داده که یک معترض دیگر به حجاب اجباری در تهران دو روز پیش بازداشت شده است. به گفته خانم ستوده این زن جوان در بازداشتگاه خیابان وزرا مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
یکی از خیابانهای تهران بعد از ظهر روز چهارشنبه (۲ اسفند/ ۲۱ فوریه) بار دیگر شاهد اعتراض یک زن جوان به حجاب اجباری بود؛ یک اعتراض دیگر از سوی زنانی که به "دختران خیابان انقلاب" مشهور شدهاند.
این زن نیز در خیابان قیطریه تهران همانند دیگر زنان معترض دیگر به حجاب اجباری، روسری خود را به چوبی زده و آن را در بالای یک جعبه تقسیم مخابرات به اهتزاز درآورد. تصاویری از اعتراض این زن در شبکههای مجازی منتشر شده است.
دقایقی بعد ماموران انتظامی سر رسیدند و از دختر معترض که نام او در شبکههای مجازی "شاپرک شجریزاده" اعلام شده، خواستند که از روی جعبه مخابرات پایین بیاید. لحظاتی بعد مامور پلیس دختر معترض را از روی سکو به پایین پرتاب میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نسرین ستوده، وکیل دادگستری که وکالت ویدا موحدی، نخستین زن مشهور به "دختر خیابات انقلاب" را بر عهده دارد، شامگاه پنجشنبه، سوم اسفند در یادداشتی در فیسبوک نوشت: «شاپرک در بازداشت است، او دیشب در بازداشتگاه خیابان وزرا مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. ویدا موحدی و نرگس حسینی در انتظار محاکمهاند. دختران و پسران بی نام و نشان دیگری هر روزشان با ترس محاکمه و دادگاه و زندان آمیخته شده است.»
آقای کروبی گرامی. با سلام وعرض ارادت
نامه سر گشاده ۹ بهمن ۱۳۹۶ شما به آیت الله سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی را با علاقمندی و دقت خواندم. راستش حیفم آمد که در باره آن سکوت کنم و این نامه سرگشاده (که با تاخیر منتشر میشود) را ننویسم. حداقل به پنج دلیل: ۱. میخواهم از فرصت این نامه استفاده کرده و تجدید ارادت کنم. مطمینم بیاد دارید که من در انتخابات ۱۳۸۸ از حامیان شما بودم و این حمایت را هم آشکارا انجام دادم. ۲. بهمن، ماه انقلاب در ایران است و نامه شما هم متعاقب جنبش اعتراضی مردم در هفتههای اخیر نوشته شده است و شامل مطالب مهمی است که گفتکو در باره انها در این برهه از تاریخ ایران و جمهوری اسلامی بسیار حیاتی است. ۳. به همان گونه که در چند هفته قبل از انتخابات ۱۳۸۸ سعی کردم در باره پارهای از اشتباهات انتخاباتی به شما مشورت بدهم، در اینجا نیز علاقمند هستم که شما را از برخی اشتباهات که در نامه شما منعکس هستند برحذر دارم تا جایگاه شما برای آینده کماکان حفظ شود. ۴. علاقمندم با طرح یک گفتگوی سازنده با اصلاح طلبان دراینجا، به نقد برخی از مواضع آنها بپردازم و از آرمانهای انقلاب ۱۳۵۷ دفاع کنم. و ۵. عمیقا نگران وضعیت بسیار شکننده ایران امروز هستم و سعی دارم برای کمک به عبور از این بحران بسوی یک ایران بهتر راه حل کم هزینهای پیشنهاد کرده و با مردم ایران در میان بگذارم.
۱. شما، من و اصلاح طلبان
بین انتخابات ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، با اینکه من ممنوعیت دیدار با شما داشتم، دوبار با هم در منزل شما ملاقات کردیم. بعد از آن شما متاسفانه به حصر رفتید و امکان دیدار و یا گفتگو نبوده است. در دیدارخصوصی ما متعاقب انتخابات ۱۳۸۴، که توسط حسین عزیز، پسر شما، از هتل استقلال خدمتان رسیده بودم، شما از اصلاح طلبان حکومتی و "تقلب" انتخاباتی گله مند بودید. در حالیکه در باره تقلب انتخاباتی بسیار گفته بودید و مردم شنیده بودند، راجع به مشکل شما با اصلاح طلبان چنین نبود. حتی برای خود من هم که مسائل ایران را از نزدیک دنبال میکردم، نقدهای آن روز شما از این جماعت سیاسی تا حد زیادی تند و تازه گی داشت. از دیدگاه شما بخشی از انها "برانداز" بودند و دیگران هم "کم لطف" بشما، و برای همین هم انها از شما در انتخابات ۱۳۸۴ حمایت نکردند. انها به اتفاق آقای محمد خاتمی از آقای مصطفی معین حمایت کردند و بعد هم که کاندید انها رای لازم را نیاورد، باز هم از اعتراض شما به تقلب در انتخابات حمایت نکردند. انها حتی در جایی هم با "مخالفین" شما همراهی کردند، و شما در نامه اخیر اشارهای هم به این امر دارید، در جایی که مینویسید این "تقلب در سایه انحصارطلبی افراد پرنفوذ جریان اصلاحات و همچنین ضعف وزارت کشور (دولت خاتمی) در صیانت از آرای مردم تحقق پیدا کرد. " این گلایههای شما آنروز جدا مرا متاسف کرد. من انروزها هنوز امید اندکی به اصلاح طلبان داشتم. آنروزها اصلاح طلبی اصلاح طلبان هنوز یک روش سیاسی بود و به یک ایدئولوژی گروهی تبدیل نشده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در ادامه صحبتهای ما، گفتید که برنامه دارید در انتخابات ۱۳۸۸ هم شرکت کنید و من در همان جا قول دادم که از شما حمایت آشکار کنم که کردم. نگرانی شما اما کماکان اصلاح طلبان بودند و با توجه به تجربه ۱۳۸۴ مطملن نبودید که باید چکار بکنید چون بدرستی فکر میکردید که بدون حمایت آنها شانسی برای پیروزی ندارید. وقتی پرسیدم در این رابطه با سران انها مخصوصا آقای خاتمی صحبتی داشتهاید، جواب دادید که در حال "رایزنی" با آنها هستید ولی هنوز نتیجهای نگرفتهاید. مشاورت من به شما انروز این بود که اگر انها اینبار هم امتناع کردند که از شما حمایت کنند، در عکس العمل، شما هم از این جریان برائت کنید و جبهه فکری جدیدی را مطرح و در چهارچوب آن کاندید شوید. این پیشنهاد شما را کمی به فکر واداشت ولی استدلال کردید که "حزب اعتماد ملی" در این راستا تشکیل شده است اما جدایی از اصلاح طلبان ممکن نیست، و اینکه هنوز امیدی هست که حمایت آنها را داشته باشید. من هم برای اینکه دل شما شکسته نشود اظهار امیدواری کردم اما مطمئن بودم که آنها از شما حمایت نخواهند کرد. بعد از صرف یک نهار بسیار لذیذ مرخص شدم.
ملاقات دوم ما چند هفته قبل از انتخابات ۱۳۸۸ و باز هم در منزل شما اتفاق افتاد. اینبار ملاقات چندان خصوصی نبود و چند نفر از ستاد انتخابات شما هم حضور داشتند. آنشب تا ۴ صبح صحبت کردیم و شام لذیذ شما انرژی ما را دوچندان کرده بود. مسایل گوناگونی مطرح شد ولی مهمترین موضوع باز هم عدم حمایت اصلاح طلبان از شما بود. رایزنیهای شما بی نتیجه مانده بود و آنها آقای میرحسین موسوی را کاندید خود اعلان کرده بودند. آقای خاتمی هم شال سبز را به گردن ایشان انداخته بود، و درواقع انها هم اکنون "جنبش سبز" خود را قبل از انتخابات شروع کرده بودند. این بار اما گله شما فقط بدلیل عدم حمایت انها از شما نبود بلکه پروپاگاندی منفی انتخاباتی انها علیه شما بود که در مرکز انها این حرف بود که: "کروبی انتخاب شدنی نیست". شما این حرف را "توهین آمیز" و "غیرعادلانه" توصیف میکردید و نمیدانستید که باید چگونه به ان جواب بدهید. مشورت من این بود که شما هم در انظار عمومی علیه انها حرف بزنید و این در رقابت انتخاباتی اصل قابل قبولی است. اما شما باز هم مشورت مرا نپذیرفتید و گفتید: "نه آقای دکتر، نمیتوانم چون من هم اصلاح طلب هستم. "
در راه برگشت به هتل، تمام وقت به این فکر بودم که شما اصلا چرا وارد این مبارزات انتخاباتی میشوید در حالیکه حاضر نیستید اصول رقابت انتخاباتی را بپذیرید، و از آن مهم تر چرا بعد از انهمه توهین و کم لطفی از سوی اصلاح طلبان، بازهم حاضر به جدایی از آنها نیستید؟ مشکل من برای جواب به این پرسشها دوچندان شد وقتی بعد از انتخابات باز هم بدنبال اصلاح طلبان افتادید و با شرکت در "جنبش سبز" آنها (نه شما)، آینده سیاسی خودت را هم به پای انها ریختید. شاید فرهنگ سیاسی مظلومیت و قهرمان پروری ایران در اینجا هم نقش داشته است. نامه اخیر شما هم این فرهنگ را تداعی میکند با این تفاوت که جفاکاران در آن آقای خامنهای، سپاه و تند روها هستند. آنچه مرا به تعجب واداشت این بود که در آن نامه در باره آن ظلم هایی که از سوی اصلاح طلبان به شما روا داشته شده است، جز در یکی دو مورد، سکوت کردهاید. من اطمینان دارم که شما یک اصلاح طلب اصیل هستید منتهی آن اصلاح طلبان دیگر در تمام مدتی که در حصر بودهاید جهت جمع آوری آرا برای کاندیداهای خود از حصر شما استفاده کردهاند. آنها میخواهند شما قهرمان مظلومشان باقی بمانید، بقول اقای تاجزاده "شیر پیر در زنجیر"شان باشید.
منظورم از گفتن این حقایق این نیست که بگویم به شما از سوی آن دیگران غیر اصلاح طلب اجحافی صورت نگرفته است. بی شک آنها هم در احجافی که در حق شما شده است سهیم بودندهاند، اما من اجحاف آنها را، که رقیب سیاسی، و بعضا دشمن سیاسی، شما هستند، بهتر درک میکنم تا اجحاف از سوی هم مسلکیهای شما را. شما عمده گناهان را متوجه یکطرف کردهاید و در این رابطه هم واقع بینی سیاسی را مد نظر نداشتهاید. میگویند در دعوا حلوا پخش نمیکنند، فقط باید قواید دعوا رعایت شود. متاسفانه شما وارد دعوایی با رقبای سیاسی-انتخاباتی غیر اصلاح طلب خود شدید که بر یک قاعده مجعول استوار بود، یعنی ان "نظارت استصوابی". از اینجا دیگر شما پذیرفته بودید که سایر قواعد بازی هم میتوانند مجعول باشند. اتهام "تقلب" در انتخابات شما از این نوع دوم است که در نامه خود از آن بعنوان "مهندسی ناشیانه" اسم میبرید. جهت اطلاع شما، من اولین فردی بودم که از سال ۱۳۸۴ گفته و نوشتهام که انتخابات در جمهوری اسلام "مهندسی" میشوند. اما در آن روزها "خودی ها" حاضر به شنیدن این واقعیت نبودند چون آن مهندسیها فقط مشکل "غیر خودی ها" بود.
العربیه - پس از یافتن لاشه هواپیمای مسافربری ایرانی در ارتفاعات کوههای دنا، که به کشته تمامی 66 سرنشین هواپیما شد، یک کارشناس ایرانی، خلبان این هواپیما را تا حدود زیادی مقصر این سانحه دانسته و گفته که او تصور کرده که کوه را رد کرده است. کارشناس ایرانی در عین حال گفته که هنوز دلایل اصلی کاهش ارتفاع این هواپیما مشخص نشده است.
کاپیتان عینالله اردشیری، خلبان ایرانی که تمامی سوانح هوایی کشورش را بررسی کرده در گفتگو با خبرنگار مهر گفته است: با بررسی تصاویری که تا ساعت 12 روز چهارشنه 21 فوریه از محل حادثه منتشر شده، هواپیما اصلا طرح تقرب برای فرود را انجام نداده است و روی NDB (دستگاه تقرب پرواز فرودگاه) نرفته است.
وی در این زمینه گفت: هواپیما در قسمت شرقی با سلسله قله های دنا برخورد کرده و نتوانسته قله را رد کرده و به قسمت غربی که شهر یاسوج و باند فرودگاه قرار دارد، برسد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اردشیری درباره «شرایط و تصمیمات احتمالی خلبان پیش از برخورد با کوه» گفت:« خلبان از میان ابرها، زمین را مشاهده کرده و سریع ارتفاع را به ۱۰ هزار پا کاهش داده و زیر ابرها رفته است و تصور کرده میتواند با همین ارتفاع از زیر ابرها، خود را به فرودگاه برساند. خلبان روی دستگاه DME، فاصله هواپیما با فرودگاه را میدیده است . عقربه دستگاه ADF ، نیز سمت و جهت فرودگاه را نشان میداده است. بنابراین خلبان زمانی که ارتفاع کم کرده و زیر ابرها رفته است، تصور کرده با اطلاعات مذکور و در ارتفاع 10 هزار پایی می تواند از جایی که ارتفاع سلسله قله های دنا کمتر است، عبور کرده و به سمت فرودگاه برود. اما در 8.5 مایلی فرودگاه با کوه برخورد کرده است.
کاپیتان اردشیری ادامه داد: «زمانی که برف می بارد و کوه و زمین پوشیده از برف است، از ارتفاع، نمی توان بین کوه و زمین تمایز قائل شد. به همین دلیل خلبان متوجه وجود قله در مقابل خود نشده است و زمانی متوجه قله در مقابل هواپیما شده است که فرصت کافی برای اوج گرفتن در اختیار نداشته و متاسفانه با یکی از قله های کوتاه سلسله قله های دنا برخورد کرده است».
ویدیویی که امروز منتشر شد و بر ابهامات حادثه سقوط هواپیما افزود:
ممکن است سرنشینانی از هواپیمای تهران-یاسوج پس از سقوط زنده ماندند اما در نهایت یخ زدند
پیدا شدن اجساد تعدادی از سرنشینان هواپیمای مسیر تهران-یاسوج که اول هفته در ارتفاعات یاسوج سقوط کرد، این گمانهزنی را تقویت کرد که دستکم شماری از سرنشینان پس از سقوط هواپیما زنده ماندند اما در نهایت در اثر سرما، جان باختند.
سایت عصر ایران تصویری از اجساد تعدادی از قربانیان سقوط هواپیما منتشر کرده که بدنشان آسیب ندیده است و حتی به دور خود پتو پیچیده بودند، اما به نظر میرسد در مقابل سرما دوام نیاوردند.
پیش از این هم کاپیتان عین الله اردشیری استاد با سابقه خلبانی ایرانی کفته بود: «قطعات هواپیما به دلیل برخورد هواپیما با برف(و نه صخره)، نمی تواند به فاصله دور پرتاب شود؛ لذا چهار لکه سیاه مشاهده شده در برخی تصاویر منتشره، نشان میدهد که این لکهها، چهارنفر از سرنشینان هواپیما هستند که در حالت زخمی از هواپیما خارج شدهاند. دو نفر از آنها فاصله کوتاهی را توانستهاند طی کنند و دو نفر دیگر، مسافت بیشتری را طی کردهاند. این بدان معناست که این 4 لکه از سرنشینان هواپیما هستند که در نهایت به دلیل خونریزی یا یخ زدن، نتوانستهاند ادامه مسیر بدهند».
وی ادامه داد: «در عین حال امکان دارد سرنشینان سالمتری غیر از این چهار نفر، مسافت بیشتری طی کرده باشند تا خود را به جایی مثلا روستای شرفی که از توابع روستای فده است، برسانند».
یکی از خبرنگاران هم در این باره ابهامانی مطرح کرده و از تماس یکی از سرنشینان هواپیما پس از سقوط سخن گفته بود؛ اظهاراتی که توسط مقامهای مسئول رد شد.
در عین حال در روزهای اخیر فیلمی ویدیویی از بستگان یکی از سرنشنیان هواپیما در شبکههای اجتماعی منتشر شده که تاکید میکند پس از سقوط هواپیما، شماری از سرنشنیان تماس گرفتند اما با وجود درخواستها، مقامهای مسئول هلیکوتری برای کمک به نجات یافتگان نفرستادند.
دماوند، محمد نوریزاد، فعال سیاسی و از امضاکنندگان نامه ۱۵ نفره رفراندوم، با انتقاد از سخنان محسن مخملباف، یکی دیگر از امضاکنندگان این نامه علیه شاهزاده رضا پهلوی، گفته که این حق مردم ایران است که در یک «همهپرسی بزرگ و ملی» بین نظام پادشاهی و جمهوری، یکی را انتخاب کنند.
نوریزاد در فیسبوک خود و خطاب به فردی که نظر او را درباره سخنان مخملباف پرسیده، نوشته است: «من و شما و دیگرانی چون رضا پهلوی که هر یک از ما ایرانی هستیم و نه دزدی کردهایم و نه آدم کشتهایم، بعنوان یک ایرانی حق داریم به تناسب کارآییمان، در آینده ایران سهم خود را بیازماییم. این به انتخاب مردم مربوط است که در یک همه پرسی بزرگ و ملی، نوع حکومت آینده خود را مشخص کنند. که پادشاهی بخواهند یا جمهوری.»
این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه خودش با «جمهوری دموکراتیک و سکولار» موافق است، افزوده که «فردا اگر مردم در نوع حکومت دلخواهشان، بر جمهوریت تأکید ورزند، نظام پادشاهی می رود و در دل تاریخ گم می شود. اما در همان جمهوریت نیز شخص من و شما و رضا پهلوی و هر فرد لایق و کاردان، می توانیم کاندیدای ریاست جمهوری شویم.»
نوریزاد با تاکید بر «حق رضا پهلوی» به عنوان «یک ایرانی» در «انتخاب کردن و انتخاب شدن» نوشته است: «اشتباه آقای مخملباف در این است که گمان می کند آقای رضا پهلوی که بیاید، با پادشاهی از پیش تضمین شدهاش میآید. نخیر، رضا پهلوی میآید که در کنار دیگران، انتخاب شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیش از محمد نوریزاد، حشمت طبرزدی، یکی دیگر از امضاکنندگان بیانیه رفراندوم نیز از سخنان محسن مخملباف علیه شاهزاده رضا پهلوی انتقاد کرده بود.
ویژه خبرنامه گویا
نیکی هیلی: چطور است تیراندازی های دائمی آمریکا و کشته شدن افراد را به جلسه رسمی شورای امنیت سازمان ببرم و به گردن ایران بیندازم؟ چند اسلحه خودکار هم نشان می دهم و می گویم این هم مدرکش که با سلاح های خودکار ایرانی ها دانش آموزان آمریکایی توسط عوامل ایران کشته می شوند.
دونالد ترامپ: خیلی خوبه. فقط این موضوع آزارهای جنسی گسترده را هم به گردن ایران بینداز. خصوصاً همه زنانی که گفته اند من با آن ها رابطه جنسی داشته یا به آن ها آزار رسانده ام. می تونی چند زن تن فروش هم به عنوان سند با خودت ببری که روی ایران اقرار کنند.
نیکی هیلی: این ها که کاری نداره. اما می دانم اعضای شورای امنیت وشرکای آمریکا با ما همراهی نمی کنند. حتی آن ها که از ما پول گرفته اند.
دونالد ترامپ: این ها اصلاً مهم نیست. مگه بوش با همین دروغ ها به عراق حمله نکرد؟ این داستان کشتن دانش آموزان آمریکایی توسط سلاح های ایرانی و آزار جنسی زنان آمریکایی توسط ایران خیلی تحریک کننده است و افکار عمومی را برای حمله نظامی به ایران آماده می کنه.
هیلی: شما می تونی از کاباره هات چندتا از اون زنان رو در اختیارم بگذاری؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ترامپ: آره. فقط ببین. ما برای حمله نظامی باید بگیم این رژیم یک کل یک پارچه است و اصلا هیچ کدامشان با هم فرقی ندارند. برای همین زدن حسن روحانی و محمد خاتمی مهمه. بگو خاتمی در نیویورک و بوستون به زن ها تجاوز کرده و سلاح های خودکار رو هم حسن روحانی وقتی می اومد برای اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل با خودش آورده بود. مهدی کروبی هم یادت نره.
رادیو زمانه ـ در فیلمها و تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، تصویر زنی دیده میشود که باز هم از جعبه مخابراتی بالا رفته و شال سفید خود را تکان میدهد. این زن با برخورد خشن پلیس از بالای سکو به زمین پرتاب میشود. برخی شاهدان حاضر در صحنه میگویند پای او آسیب دیده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در فیلم طولانیتری که از حضور این زن بر بالای سکو منتشر شده بخشی از گفت و گوی او با پلیس شنیده میشود. زن در مقابل تقاضای پلیس که از او میخواهد پایین بیاید میپرسد که «جرمم چیست، جرمم را با صدای بلند بگویید» و پلیس پاسخ میدهد که جرم او «اختلال در نظم» است.
برخی از شهروندان از زن دیگر حاضر در صحنه میخواهند که جلو برود و زن معترض را پایین بیاورد تا «شر بخوابد»، اما کسی مداخلهای برای جلوگیری از خشونت پلیس و پایین کشیدن او نمیکند. برخی گزارشها هم حاکی از این است که این زن پس از افتادن، دستگیر شده است.
نمایشگاه در نزدیکی پارلمان در بروکسل برپا شد
رادیو فرانسه، پارلمان اروپا برگزاری نمایشگاهی از آثار کاریکاتوریستهای اسرائیلی در بارۀ نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران را «بحث انگیز» ارزیابی و با برپائی آن در مقرّ خود در بروکسل مخالفت کرد. این نمایشگاه، روز چهارشنبه ٢١ فوریه/ ٢ اسفند، در محلی در نزدیکی ساختمان این پارلمان گشایش یافت. کمیتۀ یهودیان آمریکا و گروه کاریکاتوریستهای اسرائیل برگزارکنندگان این نمایشگاه هستند که بگفتۀ مسئولان آنها پاسخی به مسابقۀ کاریکاتورهای ضدیهودی و ضداسرائیلی است که هر سال در ایران برپا می شود.
برگزارکنندگان این نمایشگاه با برخورداری از حمایت «یائیر لَپید»، رهبر حزب میانه رو و غیرمذهبیِ «به امید آینده» در اسرائیل، حدود ده ماه پیش از پارلمان اروپا خواسته بود نمایشگاه کاریکاتورهای اسرائیلی در بارۀ نقض حقوق بشر در ایران در مقرّ این پارلمان در بروکسل برگزار شود. بنوشتۀ پایگاه خبری «ایگرگ نت» مسئولان نمایشگاه تنها چند روز پیش پاسخ منفی پارلمان را دریافت داشتند.
این نمایشگاه با این حال در مکانی در نزدیکی ساختمان پارلمان اروپا برپا شد تا بگفتۀ برگزارکنندگان آن «نقض حقوق بشر در ایران و نفی هولوکاست در این کشور» نزد اعضای اتحادیۀ اروپا به نمایش گذاشته شود.
حدود بیست لوح کاریکاتور در این نمایشگاه عرضه شده که در آنها موضوعات مختلفی نظیر نقش جمهوری اسلامی در شعله ورساختن اختلافات در خاورمیانه، نقض آزادی بیان، آزار و اذیت اقلیتهای قومی و مذهبی در ایران و دستگیری و قتل مخالفان حکومت به تصویر کشیده شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
«یائیر لَپید»، که عضو مجلس قانونگذاری اسرائیل است، در باره تصمیم پارلمان اروپا گفت «این مخالفت با برگزاری نمایشگاهی از کاریکاتور، خود یک کاریکاتور است». بگفتۀ او مسئولان پارلمان اروپا با اعلام این مخالفت «تفاوتی میان جانی و قربانی، میان تروریست و قربانیان تروریسم نگذاشتهاند». وی گفت «این نمایشگاه به رغم مخالفت پارلمان اروپا در زمان پیش بینی شده در بروکسل برگزار میشود تا یک حقیقت ساده را به جهانیان یادآوری کند و آن اینست که ایران تحت یک دیکتاتوری و نظام ترور اسلامی خونخوار قرار دارد».
یورونیوز، کردهای سوریه که در نبرد با داعش هم پیمان آمریکا بودند اکنون با حمله ترکیه به منطقه عفرین متحد جدیدی پیدا کرده اند. رژیم سوریه با اعزام نیروهای نزدیک به خود به منطقه عفرین به متحد کردها در برابر تهاجم آنکارا به خاک سوریه تبدیل شده است.
حزب اتحاد دموکراتیک سوریه که اکنون هدف اصلی عملیات ترکیه در خاک سوریه است پیش از این در جریان نبرد کوبانی در پاییز سال ۲۰۱۴ با حمایت آمریکا موفق به شکست داعش شد. این در حالی است که ترکیه در آن زمان با حضور کردهای ترکیه در کنار کردهای سوریه برای نبرد با داعش مخالفت کرده بود.
ترکیه همواره از افزایش نفوذ حزب کارگران کردستان ترکیه (پ کا کا) در شمال سوریه بیمناک بوده است.
حزب اتحاد دموکراتیک سوریه پس از ورود جدی روسیه به عرصه جنگ سوریه در سپتامبر سال ۲۰۱۵ میلادی تلاش کرد رابطه خود با مسکو را بهبود ببخشد. کردها با بهره برداری از حملات هوایی روسیه علیه مواضع گروههای مخالف بشار اسد، موفق به گسترش نفوذ خود در شمال سوریه شدند.
کردهای سوریه با تضعیف داعش و دیگر گروههای مخالف کنترل اغلب مناطق مرزی با ترکیه را در اختیار گرفتند. آنکارا از روز ۲۰ ژانویه (۳۰ دی ماه) سال جاری عملیات خود برای تصرف عفرین در شمال غرب سوریه و تضعیف مواضع کردها را آغاز کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نیروهای متحد دولت سوریه روز سه شنبه با وجود تهدیدهای ترکیه وارد عفرین شدند. توافق کردها با رژیم سوریه برای مقابله با ترکیه را آغازگر فصل جدیدی در رابطه دو طرف در جریان جنگ داخلی سوریه دانست.
شبکه المیادین روز پنجشنبه تصاویری از مرکز عفرین پخش کرد که در آن ساکنان این شهر در جریان استقبال از نیروهای ارتش عربی سوریه و شبه نظامیان حامی دولت، همزمان تصویر عبدالله اوجالان و بشار اسد را در دست داشتند.
به گزارش ایلنا، غلامرضا حیدری نماینده مردم تهران و عضو کمیته رفع حصر فراکسیون امید، در توئیتر خود نوشت: طبق آخرین جلسات و مذاکراتی که با سران محترم قوا و آقای شمخانی داشتهایم، استنباط ما این بوده است که گشایش برای ملاقاتهای محصورین ایجاد و انشا الله تا عید رفع حصر صورت میگیرد.
«اداره کل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، پیگیر است تا با مذاکره از طریق مرکز خدمات حقوق بینالملل و دفترلاهه مراحل انتقال الواح هخامنشی به کشور را سرعت دهد.»
به گزارش ایسنا، با اعلام رای نهائی دادگاه دیوان عالی امریکا دربارهی «رد مصادره الواح هخامنشی» که از ۵۱ سال قبل با هدف مطالعه و بررسی به این کشور منتقل شدند، اما در نهایت با یک شکایت و مصادرهی آثار تا این زمان در دانشگاه شیکاگو ماندگار شدند،اداره کل حقوقی و معاونت میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تلاشهای خود را برای گرفتن رأی نهائی و استرداد این آثار تاریخی و ارزشمند به کشور آغاز کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ابراهیم شقاقی،مدیرکل حقوقی سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در گفتوگو با خبرنگار ایسنا در این مورد میگوید: رأی صادر شده از سوی دادگاه دیوان عالی امریکا در مورد «رد مصادره الواح هخامنشی» قطعی است و خوشبختانه این رأی، استقبال دیوان عالی کشور آمریکا را نشان داد.
سازمان هواپیمایی کشوری در وبسایت رسمی خود از توقف پرواز هواپیماهای ای تی آر ۷۲ آسمان تا اطلاع ثانوی خبر داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در وبسایت سازمان هواپیمایی کشوری آمده است:
« با عنایت به بررسی همه جانبه علل وقوع سانحه هوایی اخیر و به منظور اطمینان از ارتقا ایمنی پروازهای این نوع هواپیما لازم است به طور موقت و تا اطلاع ثانوی پرواز های ای تی آر مدل ۲۰۰ و ۵۰۰ شرکت هواپیمایی آسمان متوقف شود، تا سازمان هواپیمایی در فرصت مناسب بررسی های لازم را انجام و پس از حصول اطمینان از ابعاد ایمنی از سرگیری پروازهای مذکور اعلام گردد.»
شورای امنیت به دلیل مخالفت روسیه نتوانست بر روی آتشبس ۳۰ روزه در سوریه به توافق برسد. همزمان با نشست بدون نتیجه شورای امنیت، بمباران غوطه شرقی توسط ارتش سوریه ادامه یافت.
نماینده روسیه در شورای امنیت شامگاه پنجشنبه اعلام کرد که با پیشنویس ارائه شده از سوی سوئد و کویت موافق نیست. این پیشنویس یک آتشبس ۳۰ روزهای را در سوریه پیشبینی کرده بود تا امدادگران بتوانند به مناطق گرفتار در محاصره نیروهای دولتی سوریه و حامیان آن کمکهای بشردوستانه برسانند.
استفان دی میستورا، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه و آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در آستانه نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد، بمباران غوطه شرقی را "کشتار" مردم این منطقه نامیدند.
پانوس مومسیس، هماهنگکننده نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز خواستار آن شده بود که همه اعضای این شورا رای به آتشبس دهند. روسیه اما اعلام کرده بود که برای وتو نکردن قطعنامه شورای امنیت شرطهایی دارد؛ شرطهایی که به موجب آنها باید ادامه برخی حملات مشمول توقف نشوند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز گفته بود کشورش موافق آتشبس ۳۰ روزه است، اما این آتش بس نباید شامل مبارزه با جریان تروریستی "دولت اسلامی" و جبهه اسلامگرایان النصره سوریه، شاخه سوریهی شبکه تروریستی القاعده شود. به گفته لاوروف، این گروهها با موشک و خمپاره به محلات مسکونی دمشق حمله میکنند.
ایلنا نوشت: مراسم ترحیم احترامالسادات نواب صفوی، مادر زهرا رهنورد عصر امروز جمعه (4 اسفند ماه) در مسجد امام حسن مجتبی با حضور فعالان سیاسی اصلاحطلب برگزار شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیام تشکر زهرا رهنورد از مردم/ بانوی محصور پس از هشت سال در کادر دوربین
زهرا رهنورد در پیامی از مردم و همراهان برای حضور در مراسمها و ارسال پیامهای تسلیت مادر خود، مرحومه احترام السادات نواب صفوی تشکر و قدردانی کرد.
عکس مربوط به حضور خانم رهنورد در خانه مادری پس از فوت مادر و در کنار بستر خالی ایشان است:
به گزارش کلمه، متن پیام بانوی محصور به شرح زیر است:
به نام خدا
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به ره بنه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
مادری شجاع و محنت ایام دیده، و غم فراق فرزندان را صبورانه بر دوش کشیده، در روز شهادت جدهاش فاطمه زهرا(س) از این جهان رخت رحلت برگزیده و به اجداد طاهرینش پیوست، احترامالسادات نواب صفوی اسطورهای از صبر و ایمان بود.
الحق همه مردم خوب، اعم از سروران و یاران و دوستان و همراهان از همه اقشار که به دلیل گستردگی، نام بردن از تک تک آنها در توانم نیست، با قبول همه مشکلات احتمالی فضای امنیتی و عواقب محتمل آن، با پیامها و تسلیتها و حضور در مراسم سوگواری مرهمی بر دلمان نهادند که تا ابد فراموش نمیشود.
اما آرزو دارم با آن همه مهربانی و همراهی، سپاسگزار خداوند منان باشم و نهایت تشکر و قدردانی خود را بر دیده نهاده و تقدیم حضور شما نمایم.
زهرا رهنورد،
از طرف میرحسین موسوی فرزندان و کلیه خاندان آن مرحومه
گفتنی است مراسم تشییع و ختم مادر خانم رهنورد در غیاب ایشان و میرحسین موسوی برگزار شد. آنها بیش از ۷ سال است که در حصر ظالمانه و غیرقانونی به سر می برند.
به نوشته ی سایت «دولت بهار» محمود احمدی نژاد بعد از این که سید علی خامنه ای از دهانش در رفته است که از او هم می توان انتقاد کرد نامه ای خطاب به او نوشته و خواسته هایی را مطرح کرده از جمله:
-آزادی مردم و اعمال حق تعیین سرنوشت
-برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی، بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب
-تغییر فوری رییس دستگاه قضا که منصوب مستقیم خامنه ای است و انتصاب فردی با ویژگیهای مندرج در قانون اساسی
-صدور دستور آزادی و منع تعقیب برای تمام کسانی که تحت عناوین مختلف بازداشت و یا محکوم شدهاند...
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
احمدی نژاد نامه اش را هم با دعای محبوب اش آغاز کرده است:
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه.
البته من معمولا با انسان های روان پریش و روان نژند دهن به دهن نمی شوم و از آن ها چیزی نمی خواهم ولی این بار را استثنا قائل شده از آقای احمدی نژاد می خواهم که زنبیل پلاستیکی شان را بردارند تشریف ببرند ته صف!
از چهل سال پیش تا کنون، ما و عده ای دیگر آرام آرام در این صف قرار گرفته ایم و آقا محمود که تازه از داخل هاله ی نور خارج شده، با شتاب به سرِ صف رفته و سهمی از قدرت برای خودش و یاران اش می خواهد. باید خدمت ایشان عرض کرد که دیر تشریف آورده اید و تقاضای تان را به بدکسی ارسال کرده اید.
این صف، صف ویزای فلان سفارت خانه نیست که بتوان با دیدن دمِ دلال ها و دربان ها جر زنی کرد و سرِ صف قرار گرفت. ما اینجا چغندر نیستیم که شما تشریف بیاورید خودتان را مالان مالان به جمعیتِ داخل صف قالب کنید.
اگر قرار بر حاکمیت اجنه و امام زمان بر ایران باشد، همین جنتی و مکارم و خامنه ای برای هفت پشت ما بس هستند و همین ها بمانند بهتر است. شما با اجنه های تان تشریف ببرید آن ته ته، شاید عده ای باشند که به شما مثل آن گروه جلویی شما، که اصلاح طلبان حکومتی هستند دل ببندند و قدرت سیاسی را بخواهند از داخل حکومت اسلامی به دست آورند. فعلا که صف، محکم سر جای خودش است و هر چند عده ای از ما در این صف مو سفید کرده ایم و بعضی مان هم به خواب خوش فرو رفته ایم و خواب گذشته های خوش را می بینیم اما فعلا این قدر هوش و حواس برایمان مانده که جر زنندگان و تازه از خوابِ خوش بیدارشدگان را اگر شد با حرف و کلام، و اگر نشد با چک و لگد به سمت ته صف هدایت کنیم.
ضمنا مگر «آقا» نگفته بود کسانی که در حکومت مسوولیت داشتند نباید نقش اپوزیسیون را بازی کنند؟! پس بردار آن زنبیل پلاستیکی ات را و به زبان خوش برو آن ته، که اعصاب معصاب نداریم، می زنیم لت و پارت می کنیم!
گلستانی که آتش شد
زیتون-حسام فریدنی
تا سال ۸۴ بیشتر مردم ایران دراویش را با خرقه و دستار میشناختند اما این روزها مشهورترین گروه در درگیری با حکومت ایران شدهاند. هنوزهم اعتقادات و آئینهای دراویش برای عدهای ناشناخته است و همین موضوع دلیل برخورد جمهوری اسلامی با این گروه را بیشتر مورد سئوال قرار میدهد.
نور علی تابنده،قطب دراویش گنابادی البته از سالها پیش برای نیروهای امنیتی شناخته شده بود. او در سال ۶۹ به همراه نیروهای ملی مذهبی و اعضای ملی مذهبی پس از امضای نامه ۹۰ امضایی به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهوری وقت بازداشت شد.
نورعلی تابنده پیش و پس از انقلاب نیز وکالت چهرههای سیاسی منتقد حکومت را برعهده داشت. فرهاد بهبهانی از نویسندگان آن نامه در خاطرات خود نوشته که بازجویش گفته که درباره مطلبی که نورعلی تابنده در در نشریه «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» در رد نظریه ولایتفقیه نوشته با او بحث کرده و گفته که شیوه دراویش نیز شبیه ولایتفقیه است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این گفته بازجوی نورعلی تابنده در حدود ۳۰ سال پیش را میتوان یکی از دلایل مخالفت جمهوری اسلامی با دراویش دانست. جمهوری اسلامی با همه گروههای سازمان یافتهای که تشکیلات داشته باشند مخالف است هر چند که آنها خطری بالفعل محسوب نشوند.
در سابقه دراویش گنابادی، حمایت از مهدی کروبی نیز قاعدتا از نکات مورد حساسیت حکومت است.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در ۲۷ بهمن سال ۸۹ و در حالیکه هنوز موضوع درگیریهای انتخابات ریاست جمهوری سال قبل حل نشده بود به بحث «عرفانهای جدید» پرداخت.
او گفت:«از اشاعۀ بىبند وباری و اباحیگرى تا ترویج عرفانهاى کاذب- جنس بدلىِ عرفان حقیقى- تا ترویج بهائیت تا ترویج شبکۀ کلیساهاى خانگى؛ اینها کارهایى است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیشبینى دشمنان اسلام دارد انجام میگیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند».
هرچند پیش از این سخنان نیز برخورد با دروایش، گروه های عرفانی، مسیحیان تبشیری و دیگر گروههای مشابه آغاز شده بود اما از دهه ۹۰ این برخوردها شدت گرفت.
استانوایر- یک نماینده مجلس جزئیات تازهای از علت سقوط هواپیمای شرکت «آسمان»٬ استعفای ۳۰ خلبان و قراردادهای کاری این شرکت با خلبانها فاش کرد.
محمد دامادی٬ عضو کمیسیون عمران مجلس اعلام کرده شرکت «آسمان» با وجود برخی احتمالها در مورد سقوط پرواز تهران-یاسوج٬ دستور لغو این پرواز را صادر نکرده بود.
آقای دامادی افزوده سازمان هواشناسی از وضعیت آب و هوای منطقه «دنا» اطلاع رسانی کرده بود و «احتمال سانحه {برای هواپیمای ATR} وجود داشت.»
این نماینده مجلس در بخش دیگری از سخنان خود به «سوءمدیریت حاکم» در شرکت «آسمان» اشاره و دریافت شکایت بسیاری از خلبانها از این شرکت خبر داده است.
وی گفته «بیش از ۳۰ نفر از خلبانان خوب و توانمند آسمان در ماههای قبل به دلیل سوء مدیریت استعفا دادهاند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نماینده مردم ساری در مجلس همچنین اعلام کرده «متاسفانه تعدادی از خلبانان اعلام گفتهاند که این شرکت با دریافت چک از خلبانان، آنها را مجبور به پرواز میکند.»
وی با «عجیب» خواندن این رویه شرکت «آسمان» گفته این چکها با هدف جلوگیری از خروج خلبانها از این شرکت٬ از آنها گرفته میشود.
دامادی اضافه کرده «یکی از خلبانان که میخواست از شرکت خارج شود آنقدر اذیت شد که در نهایت با دادن جریمه توانست چکش را پس بگیرد از این شرکت بیرون برود.»
صدای آمریکا - مایک پنس معاون رئیس جمهوری ایالات متحده روز پنجشنبه که در کنفرانس محافظه کاران آمریکا سخنرانی می کرد، در بخشی از سخنان خود به توافق هسته ای دو سال پیش کشورهای پنج به علاوه یک با ایران اشاره کرد و گفت آمریکا دیگر توافق فاجعه بار هسته ای با ایران را تایید نمی کند.
آقای پنس روز پنجشنبه در منطقه «نشنال هاربر» در ایالت مریلند و نزدیک شهر واشنگتن، در جمع محافظه کاران آمریکا به توافق هسته ای ایران اشاره کرد و گفت: آقای ترامپ پایبندی ایران را به توافق هسته ای تایید نکرد و آمریکا دیگر فعالیت های بی ثبات کننده جمهوری اسلامی ایران را قبول نخواهد کرد.
ایالات متحده از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ، انتقاد از جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است.
آمریکا می گوید جمهوری اسلامی ایران توافق هسته ای دو سال پیش را نقض کرده است. براساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که برجام را اجرایی کرد، ایران از آزمایش موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک اتمی منع شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ایران در دو سال اخیر چند آزمایش موشکی داشته و می گوید این آزمایش ها جنبه دفاعی دارد. با این حال، برد موشک های آزمایش شده بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر بوده و نمونه هایی از موشک های ساخت ایران در دست گروه هایی چون حوثی های یمن و حزب الله لبنان دیده شده است.
العربیه - عادل الجبیر، وزیر امور خارجه پادشاهی عربی سعودی روز پنجشنبه ۲۲ فوریه ۲۰۱۸ بر همکاری برای ملزم کردن ایران به عدم دخالت در کشورهای منطقه تاکید کرد و خطاب به ایران گفت که انقلاب تمام شده است.
عادل الجبیر در سخنرانی خود در پارلمان اروپا در بروکسل گفت که توافق هستهای فعلی برای تغییر رفتار ایران کافی نیست.
او گفت: «باید با همدیگر همکاری کنیم تا ایران را به عدم دخالت در کشورهای منطقه ملزم کنیم. به ایران میگوییم بس کند، انقلاب تمام شد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وزیر امور خارجه پادشاهی عربی سعودی درباره عراق نیز گفت: «میکوشیم به هر روشی عراق را حمایت کنیم تا عدم بازگشت داعش را تضمین کنیم.»
کانال تلگرامی دولت بهار در اواخر شب گذشته از ارسال نامهای از سوی محمود احمدی نژاد به رهبری جمهوری اسلامی خبر داد که در آن نامه وی از ایشان درخواست بر کناری رئیس قوه قضائیه و برگزاری انتخابات آزاد زود هنگام مجلس و ریاست جمهوری بدون اعمال نظارت استصوابی شورای نگهبان کرده است. پشتوانه چنین خواستی از سوی احمدی نژاد آنچنان که از فحوای نامه میتوان فهمید اعتراضات فراگیر و سراسری دی ماه گذشته و هم چنین اذعان رهبری بر عقب ماندگی نظام در بر قراری عدالت و پوزش از خدا ومردم به دلیل قصور در این زمینه بوده است.
تحت تعقیب
برای کشتار زندانیان سیاسی زندان یونسکو دزفول
سید علی رضا آوایی، وزیر دادگستری جمهوری اسلامی در دولت روحانی، در سال ١٣۶٧، عضو «هیات مرگ» زندانهای دزفول و اهواز بود. تقریبا تمام زندانیان سیاسی زندان یونسکو دزفول آن سال به حکم هیات مرگ که آوایی نیز عضو آن بود، اعدام شدند. او با پرونده ای سنگین که از آن خون صدها زندانی سیاسی میچکد، در ٣٧مین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، در روز ٢٧ فوریه ٢٠١٨ سخنرانی خواهد کرد. کمیته ی دیده بان دادگاه مردمی ایران تریبونال، که وظیفه اش پیگرد جنایتکاران جمهوری اسلامی در خارج کشور است، در تعقیب این قاتل است. آوایی در سال های ١٣۶٢ تا ١٣۶۵ به عنوان دادستان، در دستگیری، شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی در کرمانشاه، کردستان، تهران و استان مرکزی نیز دست داشته است.
ابران تریبونال
رادیو زمانه ـ عباسعلی کدخدایی در پاسخ به سخنان محمود احمدینژاد درباره نقش شورای نگهبان در مهندسی انتخابات در جمهوری اسلامی گفته رئیسجمهوری پیشین در سال ۸۸ به دنبال مهندسی انتخابات بود.
احمدینژاد در تازهترین نامه خود به آیتالله خامنهای، رهبر ایران، افزون بر برکناری رئیس قوه قضائیه، خواستار برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شده بود. رئیس دولت نهم و دهم نوشته بود برگزاری انتخابات «بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب، یک ضرورت فوری است.»
سهراب رضایی - رادیو زمانه
جامعه ایران وضعیت عجیبی پیدا کرده است. سالها تلاش برای کسب آزادی با اعتراض و شورش برای کار و نان در یک نقطه زمانی تلاقی کرده است. این تلاقی بوی تحول تندی را میدهد که هنوز روشن نیست بازیگران یا آیندگان را انقلاب خواهند خواهند یا نه. علی خامنهای که همواره هر اعتراضی را به ترقهبازی چند عنصر فریبخورده تشبیه میکرد مانند شاه مخلوع ایران صدای اعتراض مردم را شنیده است.
رفتارهای مرسوم سیاسی عوض شده است. چهرهای شاخص اصلاحطلبان و سبزها که زمانی مفتخر به تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ بودند، از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ حمایت نکردند و بعضی رهبران اصلاحات به طرفداری از نظام در برابر اغتشاشات پرداختند، با این حال تندروهای جمهوری اسلامی که در مقابل اعتراضات جنبش سبز کوتاه نیامدند به شدت از خیزش دیماه ترسیدهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با وجود آنکه دولت حسن روحانی برای رفع حصر رهبران جنبش سبز چانهزنی میکند رفع حصر با مانع روبهرو است، اما شورشیان دیماه ۹۶ با آنکه نمایندهای برای چانهزنی ندارند برای اولین بار در تاریخ جمهوریاسلامی شخص اول نظام را به عذرخواهی واداشتهاند.
- چرا خیزش دیماه با آنکه به سرعت در شهرهای مختلف ایران شعله کشید و گسترش یافت، ناباورانه ناپدید شد؟
- چه چیزی در خیزش دیماه مقامات را اینقدر به هراس انداخته است؟
- آیا باید منتظر اتفاقات تازهای بود؟
- چرا اعتراضاتی که دیگر وجود ندارد هنوز برای نظام ترسناک است؟
این گزارش در ادامه گزارش قبلی است با عنوان
درگیری داخلی گروههای مخالف
در یک محفل از فعالان سیاسی به بحثها گوش میدهیم. صحبت از گروههای مخالف (به اصطلاح "اپوزیسیون") است و انتقاد از آنها. بحثها به تدریج گرد گفتههای یکی از حاضران متمرکز میشوند که فشرده آن چنین است:
«این ایده که جمهوری اسلامی در هر شرایطی دوام میآورد و آخوندها رفتنی نیستند دیگر خریدار ندارد. بعد از فروکش کردن اعتراضات ۸۸، شرکت مردم در انتخابات ۹۲ و امضای برجام، این ادعا طرفداران زیادی پیدا کرد اما عمر کوتاهی داشت. خود جمهوری اسلامی به ماندن خودش اعتقاد ندارد. این احساس در مردم قوت گرفته که جمهوریاسلامی نظامی است که دارد میرود. نمیدانیم چه زمانی و چگونه میرود فقط میدانیم هر شهروند ایرانی این امید در دلش روشن شده که در عمر خودش سرنگونی نظام موجود را میبیند. اینکه هر اعتراضی ممکن است همان رخدادی باشد که به سرنگونی منجر میشود جامعه را هشیار و سیاسی نگاه داشته. متاسفانه فعالان سیاسی سهمی از این هوشیاری ندارند.
هر روز که بگذرد هر زندانی سیاسی سابق و هر اکتیویستی که در ایران باقی مانده باشد از خودش میپرسد سهم من چه خواهد بود؟ این آغاز دورانی جدید در بین اپوزیسیون ایران است. دورانی که دغدغه آزادی و عدالت تبدیل میشود به دغدغه ما برای سهمی از قدرت.
در دورانی که اعتراضات به شکل دیماه درآمده است فعالان سیاسی فرصت زیادی ندارند؛ باید تلاش کنند خودشان را در نقش لیدرهای اجتماعات مختلف بالا بکشند تا بتوانند بر جامعه تاثیرگذار باشند. انبوهی از مشکلات شخصی موجود بین محافل سیاسی باعث خواهد شد هر اکتی از جانب رقبا نگرانکننده و داعی کننده نوعی توطئه جلوه کند. در سیاست تقلب و زیرپا زدن جزو قوانین بازی است. تمام ضعفهای فکری اپوزیسیون در این دوران خودش را نشان خواهد داد. دوران سختی پیش رو است.»
نظریات این فعال سیاسی با مخالفت جدی دیگر کنشگران سیاسی همراه است ولی در لابهلای حرفها آنان عباراتی شنیده میشود که شاید بتواند به عنوان نوعی تایید نظریه بالا فرض شود:
■ فضای سیاسی به روان ما آسیب زده است. ما هر روز خبرهای بد میخوانیم. همیشه این خطر در کمین ماست که بازداشت شویم. دیگران را نمیدانم اما بنده تمایلی ندارم بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی به فعالیت سیاسی ادامه بدهم... "ولی"... باید مشخص شود چه نوع حکومتی قرار است جایگزین شود و قدرت دست چه کسانی خواهد افتاد.
■ ما اگر دنبال قدرت بودیم به جای اینکه زندان برویم با جمهوری اسلامی معامله میکردیم. پست و مقام میگرفتیم... "اما"... مشخص است اجازه نمیدهیم افراد بدنام و عوامل دولتهای دیگر بیایند و در نقش دولت موقت وارد ایران شوند.
■ اگر به تاریخ معاصر نگاه کنیم متوجه میشویم آگاهی سیاسی در ایران گره خورده است با فرهنگ نوچگی در زورخانه و فرهنگ تقلید و اقتدا در مساجد. این دو فرهنگ مستعد اعمال خشونت هستند. تا وقتی ترس از اقتدار جمهوریاسلامی وجود دارد ما به همیدگر احساس نزدیکی میکنیم اما خشونت کلامی در اینترنت نشانهای از واقعیت پنهان است. زمانی که اقتدار نظام فروپاشد و قدرت در یک قدمی گروههای سیاسی باشد انتظار میرود حذفهای خونین به وقوع بپیوندد.
حرفهایی از این دست زیاد است. اظهاراتی که با تمجید از فرهنگ گفتوگو، آگاهی و اتحاد شروع میشود به هشدار ختم میشود. در بیشتر این گفتوگوها یک ما در برابر آنها قرار دارد. فهم ماهیت و تضاد بین ما و آنها دشوار است. نمیشود با اطمینان گفت ولی ظاهراً آنها عبارتند از کسانی که طرحی برای کسب قدرت سیاسی دارند و ما عبارت است آنانی که به فکر سهمخواهی نیستند. تعریفی همینقدر نامفهوم و نامشخص اما مرسوم و موجود!
همگان از لزوم اتحاد و کنار گذاشتن اختلاف در برابر دشمن مشترک صحبت میکند اما بر خلاف گذشته سرنگونی آنقدر دسترسپذیر شده است که این گفتهها بیشتر بوی تعارف میدهد.
احمدینژاد در نامهای تند از علی خامنهای به شدت انتقاد کرد. او خواستار آزادی منتقدان، تغییر سیاستهای کلان نظام، برکناری رئیس قوه قضائیه و برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری شد. او گفت کسانی که در اعتراض به شرایط و نحوه اداره کشور، زندانی هستند باید آزاد شوند. او از خامنه ای خواست با مردم و فعالین سیاسی در انجام اصلاحات همراهی کند. به نظر می رسد که دیگر نظر آقا به نظر ایشان نزدیک نباشد.
احمدینژاد خواستار برگزاری انتخابات آزاد و برکناری رئیس قوه قضاییه شد
رادیوفردا، محمود احمدینژاد رئیسجمهوری سابق ایران در نامهای به علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی خواستار برکناری رئیس قوه قضاییه و «برگزاری فوری و آزاد انتخابات» در کشور بدون دخالت «نهادهای انتظامی» و «مهندسی شورای نگهبان» شد.
نامه آقای احمدینژاد که روز چهارشنبه دوم اسفند در وبسایت «دولت بهار» منتشر شده، واکنشی است به سخنرانی اخیر آقای خامنهای که اذعان کرده بود کشور دچار بیعدالتی است و مقامات نظام باید در این زمینه عذرخواهی کنند. رهبر جمهوری اسلامی همچنین پذیرفته بود که اعتراضات مردم متوجه او نیز هست و نه فقط قوه قضاییه و دولت.
رئیسجمهوری سابق ایران در نامه خود با اشاره به «قدرت و اختیارات بسیار گسترده و بیبدیل» علی خامنهای نوشته که برداشت این نیست «این اظهارات صریح... صرفا توصیههایی اخلاقی باشد، بلکه نیازمند اقدامات عملی و فوری برای اصلاح وضع کشور در جهت خواست و رضایت مردم است».
وی در ادامه پیشنهاداتی را «در راستای انجام اصلاحات اساسی» مطرح کرده که «قوای سهگانه و نهادها و ارگانهای گوناگون» و حتی دفتر رهبر جمهوری اسلامی را شامل میشود.
گفتگو با محمدعلی توفیقی، تحلیلگر سیاسی:
در صدر این پیشنهادات، مسئله «انتخابات آزاد» مطرح شده و آقای احمدینژاد آن را یک «ضرورت» خوانده است. وی نوشت: «برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی، البته بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب، یک ضرورت فوری است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
محمود احمدینژاد در انتخابات امسال ریاست جمهوری خود را کاندیدا کرد، اما با سد شورای نگهبان مواجه شد و اجازه حضور در انتخابات را نیافت. دوره قبل از آن نیز چهره نزدیک به او، اسفندیار رحیم مشایی برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد اما شورای نگهبان صلاحیت او را در کنار چهرههای دیگری مانند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور سابق ایران رد کرد.
یورونیوز، متن یادداشت دونالد ترامپ که در جلسه گفتگو با دانشآموزان، مربیان و خانوادههای بازماندگان و قربانیان تیراندازیها در دبیرستان استونمن-داگلاس فلوریدا و مدارس دیگر در دست داشت، در رسانههای اجتماعی جنجال برانگیز شد.
رئیس جمهوری ایالات متحده که در این جلسه، مسلح کردن معلمان را بعنوان راه حل این حوادث پیشنهاد کرد، بر روی یادداشت خود نوشته بود: «میخواهید که من چه چیزی درباره تجربیات شما بدانم؟»، «چه کاری میتوانیم انجام دهیم که احساس امنیت کنید؟» «طرحها؟ ایدهها؟»
اما نکتهای که در این یادداشت توجه فعالان سیاسی و اجتماعی و کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد، آخرین جمله آن بود: «من شما را میفهمم.»
آدام پارکهومنکو، مشاور سیاسی هیلاری کلینتون در ایناره نوشت: «ترامپ در جلسه گفت و شنود در مورد خشونت ناشی از سلاح یادداشت آورده و در پایان آن نوشته است که من شما را میفهمم!.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یک کاربر توئیتر در حساب کاربری خود نوشت: «چه نوع آدمی برای احساس همدردی با بچههایی که زیر آتش سنگین (اسلحه) بودهاند، نیاز به یادداشت دارد؟ بچههایی که ۱۷ نفر را در شلیک اسلحه ایآر۱۵ توسط قاتل از دست دادند.»
کاربر دیگری نوشته است: «ترامپ برای اینکه یادش بماند به آدم هایی که از خشونت اسلحه آسیب دیدند، بگوید که من شما را میفهمم، نیاز به برگه تقلبی داشت که توسط شخص دیگری نوشته شده است.»
در این جلسه ۴۰ نفر از جمله ۶ دانشآموز دبیرستان استونمن-داگلاس فلوریدا و تعدادی از بازماندگان حمات پیشین به مدارس ایالات متحده به همراه والدین و معلمها حضور داشتند.
انصاف نیوز - «مهدی خزعلی» آقازادهی اصولگرا که از زمان درگذشت مادرش به مرخصی آمده است، در گفت و گو با انصاف نیوز با بیان این ادعا که میزان حبس او بیشتر از میزان تمام مجازاتهایی است که به آن محکوم شده، گفت: مادرم با خانم رهبری و خانم لاریجانی صحبت کردند تا من را حتما ببینند اما متاسفانه نشد.
مهدی خزعلی در ابتدای تماس خبرنگار انصاف نیوز گفت: شما خودتان هم وابستگی به وزارت دارید یا فقط رییستان وابسته است؟ رییستان که دربست در اختیار نیروهای امنیتی است. شما هم اگر برای نیروهای امنیتی کار میکنید؛ من در خدمتان هستم. من هیچ مشکلی ندارم با امنیتیها مصاحبه کنم!
انصاف نیوز: پس بگذارید که سوالم را بپرسم؛ پروندهی شما از لحاظ حقوقی در چه مرحلهای قرار دارد؟
خزعلی: من خودم هم نمیدانم. در واقع به هیچ عنوان نباید در زندان باشم. انشالله که حل شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در زندان به شما چه میگفتند و اتهام شما چیست؟
آنجا به من هیچ چیزی نمیگفتند. من تمام مدت در انفرادی بودم. نه صحبتی میشد نه چیزی میگفتند. من در اتاق عملهای متروک بالای بهداری اوین انفرادی بودم.
دیدگاه نو
اصلاح طلبان چندی است که در مقابل هر درخواستی برای تغییر واقعی، نوای سوریه ایی شدن ایران را سر میدهند. از مصطفی تاجزاده تا عطا مهاجرانی همگی نگران این هستند که معترضان ایران را به سوریه تبدیل کنند. سالها پیش از این نیز اکبر گنجی نگران کلنگی شدن ایران بود و هر مخالفتی با جمهوری اسلامی خارج از چارچوب درک خودش را به تلاش برای کلنگی کردن ایران و موجب حمله خارجی میدانست. اما چرا اصلاح طلبان از داخل تا خارج نگران سوریه شدن ایران هستند؟
در پی اعتراضات سال ۸۸، اصلاح طلبان که معتقد بودند که کفه ترازوی قدرت باید بیشتر به سمت آنان خم شود از سوی علی خامنه ای پوچ و کاریکاتور نامیده و بشدت سرکوب شدند. اصلاح طلبان به زندان افتادند و اغلب در زمانی کوتاه از کرده خود ابراز پشیمانی کردند و تلاش کردند تا مجددا اعتماد علی خامنه ای و جریان امنیتی نظامی غالب را حلب کنند. روی کار آمدن حسن روحانی دریچه امیدی بود بر پیروان خط امام تا مجددا به منابع ثروت و قدرت متصل شوند. پیروزی مجدد حسن روحانی و پیروزی نسبی در انتخابات مجلس، اصلاح طلبان را مجددا بر سر سفره انقلاب مهمان کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اصلاح طلبان که بی اعتبار بودن قدرت در نظام ولایت فقیه را به خوبی احساس کرده بودند، اینبار ثانیه ایی درنگ نکردند و از لحظه اول به رانت و فامیل بازی و چپاول ثروت های مردم مشغول شدند اما این آرامش دیری نپایید و مردم از فرط فساد و ناکارامدی به تنگ آمدند. مردم به درستی دریافتند که ناکارامدی نظام ربطی به این جناح و آن جناح ندارد و سیستم ساخته خمینی اگر در سوئیس هم بکار بسته شود، حاصلی جز فساد و ویرانی و تباهی نخواهد داشت. اعتراضات گسترده ای که در چهل سال اخیر به لحاظ گسترۀ جغرافیایی بی سابقه بود با درخواست سرکوب شدید از سوی اصلاح طلبان روبرو شد.
رادیو زمانه ـ عبدالحمید خدری، نماینده بوشهر و عضو فراکسیون روحانیت مجلس با اشاره به نامه محمود احمدینژاد به رهبر جمهوری اسلامی خواستار «برخورد قاطع» نظام، وزارت اطلاعات و قوه قضائیه با او شد.
عبدالحمید خدری در نشست علنی پنجشنبه ۳ اسفند مجلس شورای اسلامی احمدینژاد را «شخصی معلومالحال که اقدامات متعددی در توهین و هتک حرمت به ارکان نظام و مسئولان ارشد نظام داشته» معرفی کرد و گفت: «از وزیر اطلاعات و رئیس قوه قضائیه انتظار میرود با شخص معلومالحال برخورد قاطع کند.»
ولیرضا نصر - فارنافرز
ترجمه: سایت بازتاب - تهران
سید ولیرضا نصر اسلامشناس، و از استادان شناختهشدهٔ مسائل خاورمیانه در غرب است. او مشاور ریچارد هولبروک در کابینه باراک اوباما بود. ولیرضا نصر پسر سید حسین نصر فیلسوف ایرانی است.
فارنافرز در تحلیلی به بررسی نقطه آغازین فروپاشی نظم خاورمیانه پرداخت و تاکید کرد که عامل فروپاشی نظم منطقه نه ایران، بلکه حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است. او در ادامه این مطلب با نقد راهبرد سنتی و متعارف آمریکا در برابر ایران که سیاست تقابل و محدود کردن نفوذ تهران در خاورمیانه است، تنها گزینه باقیمانده در برابر ایران را دیپلماسی و دخیل کردن نقش ایران در منطقه توصیف میکند.
ناآرامیهای اجتماعی و جنگهای داخلی سالهای اخیر خاورمیانه، نظم سیاسی این منطقه را که از زمان جنگ جهانی دوم وجود داشته، برهم زده است.
فارنافرز در تحلیلی به بررسی نقطه آغازین فروپاشی نظم خاورمیانه پرداخت و تاکید کرد که عامل فروپاشی نظم منطقه نه ایران، بلکه حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ است. او در ادامه این مطلب با نقد راهبرد سنتی و متعارف آمریکا در برابر ایران که سیاست تقابل و محدود کردن نفوذ تهران در خاورمیانه است، تنها گزینه باقیمانده در برابر ایران را دیپلماسی و دخیل کردن نقش ایران در منطقه توصیف میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رئیس مدرسه مطالعات بینالمللی دانشگاه جان هاپکینز در مقالهای از لزوم پذیرش نقش منطقهای ایران بهجای سیاست تقابل با ایران سخن به میان آورده است. «ولی رضا نصر» در شماره مارس-آوریل «فارن افرز» با بررسی و نقد سیاست تقابل با ایران و محدودسازی قدرت آن در منطقه که در عین حال بیثمر هم خواهد بود، پیشنهاد میکند که آمریکا، ایران را در منطقه دخیل کند و بهدنبال راهی برای کاهش تنش و همکاری مستقیم با تهران همچون توافق هستهای باشد. سیاستی که باعث ترغیب ایران و عربستان به همکاری برای حل بحرانهای منطقه بهخصوص در سوریه و یمن میشود.
ناآرامیهای اجتماعی و جنگهای داخلی سالهای اخیر خاورمیانه، نظم سیاسی این منطقه را که از زمان جنگ جهانی دوم وجود داشته، برهم زده است. سقوط حکومتهای خودکامه موجب شکست نهادهای دولتی و تهدید تمامیت ارضی بسیاری از کشورهای منطقه شده است. جنگهای داخلی خونین در سوریه و یمن با دخالتهای نظامی نیروهای بیگانه وخیمتر شد. گروه تروریستی داعش توانست پیش از شروع حمایتهای بینالمللی، مناطق گستردهای از سوریه و عراق را به تصرف درآورد. به گزارش نشریه آمریکایی «فارن افرز» در مقابل چشمان دولت ترامپ و ناظران دیگر در واشنگتن و منطقه، این تحولات اما تنها یک پیروز داشته است: ایران. این ناظران ایران را به تامین مالی گروههای تروریستی، حمایت از دولت بشار اسد و کمک به انصارالله یمن برای مقابله با عربستان متهم میکنند.
به گزارش دنیای اقتصاد،رئیسجمهوری آمریکا با دادن لقب بزرگترین تروریست دولتی به ایران، مخالفت شدید خود را با توافق هستهای سال ۲۰۱۵ اعلام کرد. در این رابطه آمریکاییها تصور میکنند با محدود ساختن نفوذ ایران، میتوانند نظم از بین رفته منطقه خاورمیانه- که همجهت با منافع آنها بود - را مجدد احیا کنند. این دیدگاه اما بر مبنای انتظارات اشتباه شکل گرفته است. آمریکاییها معتقدند علت اصلی فروپاشی نظم منطقه خاورمیانه، ایران است، درحالیکه به تعبیر نشریه «فارن افرز»، این گزارهای نادرست است و عامل برهم خوردن نظم خاورمیانه ایران نیست؛ بنابراین محدود ساختن ایران کمکی به بازگرداندن ثبات به منطقه نخواهد کرد.
سیاست خارجی ایران بسیار واقعبینانهتر از آنچه غربیها تصور میکنند، است. تمایل ایران برای همکاری با آمریکا در موضوع توافق هستهای نشان داد که سیاستهای این کشور در نتیجه محاسبات دقیقی است که بر اساس منافع ملی صورت گرفته و نه تلاش برای صدور انقلاب اسلامی. در این رابطه تنها زمانی ثبات به خاورمیانه باز خواهد گشت که آمریکا تنشهای منطقه را مدیریت کند و توازن را به این منطقه بازگرداند. این امر مستلزم راهحلی منحصربهفرد است: همکاری با ایران بهجای مقابله با این کشور.
بی بی سی ـ رسانه های آمریکایی گزارش می دهند که دولت آمریکا درخواست پناهندگی حدودا ۱۰۰ ایرانی که جزو اقلیت های مذهبی هستند را رد کرده است.
این تصمیم با واکنش اعضای کمیته حقوق بشر مجلس نمایندگان روبرو شده که از وزارت امنیت ملی خواسته اند درباره آن توضیح دهد.
نشریه "سیاست خارجی" (فارین پالیسی) گزارش می دهد که این گروه از پناهندگان که عمدتا مسیحی هستند برای بیش از یک سال در وین، پایتخت اتریش، منتظر دریافت ویزای آمریکا بوده اند و اکنون با خطر اخراج از اتریش به ایران مواجهند.
این درحالی است که دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، نحوه برخورد ایران با اقلیت های مذهبی را محکوم کرده و به خصوص قول داده بود به رفع مشکلات مسیحیان در خاورمیانه کمک کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اقلیت های مذهبی ایران تحت قانونی به نام "متمم لوتنبرگ" درخواست ویزای آمریکا کرده اند که با هدف اعطای پناهندگی به اقلیت های ستم دیده مذهبی تنظیم شده است.
مجتبی احمدی - شبکه بیان
کالاهای ایرانی نسبت به کالاهای وارداتی، قیمت تمامشده بالایی دارند و همین مسئله باعث شده است مشتری کمتری هم داشته باشند. این چالش بزرگ در چند سال اخیر بسیاری از بنگاههای تولیدی را به تعطیلی کشانده و میلیونها بیکار به جامعه تزریق کرده است.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» در حال حاضر کمتر مشاور اقتصادیای را میتوان یافت که سرمایهگذاری در بخش تولید را پیشنهاد کند. تولید دیگر مانند گذشته مقرون به صرفه نیست و دولت هم به این مسئله چندان اهمیتی نمیدهد؛ رویکرد و سیاستهای دولت در بخش تولید گواهی بر این مدعاست.
تولید با انرژی گران
یکی از دلایل بالا بودن قیمت تمامشده کالاهای تولیدی در ایران، انرژی گران است. طی 10 سال گذشته قیمت حاملهای انرژی بهشدت افزایش یافته و ضربه بزرگی را به بخش تولید وارد کرده است. بهای تجاری آب، برق و گاز اثر مستقیم و عمیقی بر قیمت تمامشده کالاها میگذارد و یکی از عوامل ناتوانی تولیدکنندگان ایرانی در رقابت با کالاهای وارداتی است. یکی از دلایل بخش تولیدِ قدرتمند در چین، برق ارزان و مواد اولیه ارزان است که منجر به رشد صادرات این کشور شده است.
پس از هدفمندی یارانهها و حذف یارانه حاملهای انرژی در سال 1389 بهای آب، برق و گاز برای انشعابهای تجاری با ضریب فزایندهای افزایش یافته است. بااینحال قرار بود بخشی از درآمد حاصل از هدفمندی یارانهها به بخش تولید اختصاص داده شود تا این بخش دچار مشکلات ناشی از این طرح اقتصادی نشود؛ اما این وعده هرگز محقق نشد و دولت هیچ کمک مالی در قالب طرح هدفمندی یارانه به بخش تولید نکرد.
منبع: رادیو فردا
محمود احمدی نژاد به همراه رحیم مشایی در ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ به دادگاه رفتند تا در جلسه محاکمه بقایی شرکت کنند. اما آنان را به جلسه راه ندادند. احمدی نژاد در اعتراض سخنانی در بیرون ساختمان دادگاه ایراد کرد. او گفت انقلاب برای احقاق حق مردم، عدالت، آزادی، دفاع حکومت از حقوق مردم صورت گرفت، نه این که عده ای دارای اختیارات مطلقه شوند و مردم را تحقیر و ذلیل سازند.اما به جای آن، قوه قضائیه به کوچکترین اعتراض، شدیدترین واکنش را نشان می دهد. فرد را بازداشت و سپس جنازه اش را به عنوان معتادی که خودکشی کرده به خانواده اش تحویل می دهند. هیچ ناظری بر قوه قضائیه وجود ندارد و مردم به دلیل پاسخگو نبودن، به ادعاهای آنان اعتماد ندارند. از قوه قضائیه باید به خود قوه قضائیه شکایت کرد که نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه نتیجه بخش هم نیست."رهبری هم که می گویند مسئولیت عملکرد دستگاه قضایی و بقیه دستگاه ها به عهده ایشان نیست". سپس پیامبرانه وعده داد که "این شرایط به زودی به نفع ملت اصلاح خواهد شد...فعلا [قدرت] دست شماست. اما به لطف خدا به همت ملت، به زودی شرایط کشور به نفع ملت به نفع آرمانهای انقلاب به طور اساسی تغییر خواهد کرد".
همزمان با این سخنان، اسفندیار رحیم مشایی در یادداشتی نوشت "اکنون قوه قضائیه، متهم به قتل است؛ مگر آن که خلافش ثابت شود. حتی اگر علت مرگ، خودکشی هم فرض شود، باز هم دستگاه قضایی مسئول است!...عوامل تحتامر مقامات قضایی یا ضابطین مرتبط ، با بازداشت شدگان چه کردهاند که آنها ناچار شدهاند برای رهایی از فشارها دست به خودکشی بزنند؟!" . او افزود که قوه قضائیه مسئول مرگ های سریالی- کاووس سید امامی و چند جوان- است و مردم مطلقاً نمی پذیرند که متهمان به دلیل فهمیدن کشف جرمشان، خودکشی کرده اند. یک نهاد مستقل غیر حکومتی باید فوراً به این مسأله رسیدگی کرده و گزارش آن را به مردم ارائه کند و خائنان محاکمه شوند. تا آن زمان، قوه قضائیه و ضابطان قضایی- سپاه و...- حق بازداشت احدی را ندارند. این نظر اکثریت قاطع مردم ایران است و در صورتی که نظام به آن عمل نکند، "خسارت سنگینی را متوجه خود، کشور و مردم خواهد کرد".
نقدهای احمدی نژاد و رحیم مشایی بر جمهوری اسلامی وارد هستند. اما چندین مسأله قابل تأمل در این مورد وجود دارد:
یکم- آزادی احمدی نژادی ها: جمهوری اسلامی افراد بسیاری را به اتهام کمترین انتقاد، سال ها زندانی کرده است. چرا با احمدی نژاد و مشایی برخورد نمی کند؟ چندین احتمال قابل تصور است:
الف- افراد بازداشت شده ۸ سال رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور نبوده اند. یعنی مسئولیت هایی در حد و اندازه این ها در نظام نداشته اند. این مدعا ناقض و مبطل فراوان دارد. روزگاری افتخار همه سران نظام این بود که شاگرد آیت الله منتظری بوده اند. به فرمان آیت الله خامنه ای ۵ سال آن آزاد مرد را در منزل اش زندانی کردند. اینک ۷ سال است که رهبران جنبش سبز در منزلشان زندانی هستند. مهندس موسوی و مهدی کروبی مسئولیت های مهمی در نظام داشته و موسوی در واقع نخست وزیر آیت الله خمینی بود، نه آیت الله خامنه ای.
ب- بازداشت احمدی نژاد- با توجه به پایگاه اجتماعی اش- برای نظام هزینه دارد. این مدعا هم کاذب است. اولاً: احمدی نژاد در سال ۹۰ ادعا می کرد که میزان آرایش از ۲۴ میلیون انتخابات متقلبانه خرداد ۱۳۸۸ ، به ۳۵ میلیون افزایش پیدا کرده است. به همین دلیل ۱۱ روز قهر کرد و دست به خانه نشینی زد تا پایگاه اجتماعی اش به میدان بیایند. اما خبری نشد. برای این که پایگاه اجتماعی او در میان طرفداران آیت الله خامنه ای قرار داشت، نه اصلاح طلبان، اعتدالیون و مخالفان نظام. حتی یک نفر هم برای او به خیابان نیامد. ثانیاً: در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، برخلاف دستور آیت الله خامنه ای- نامزد شد. شورای نگهبان قانون اساسی به همان نحو که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی را رد صلاحیت کرده بود، احمدی نژاد را رد صلاحیت کرد. اما باز هم هیچ خبری از پایگاه اجتماعی او نشد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اگر به دست صادق لاریجانی و دیگر مسئولان قوه قضائیه بود، تا به حال بارها او را زندانی کرده بودند. اگر زندانی نشده ، آیت الله خامنه ای مانع این امر است. پرسش مهم این است: نقشه و برنامه و بازی آیت الله خامنه ای چیست؟ چرا احمدی نژاد را تا این حد آزاد گذاشته است؟ محسنی اژه ای گفته است که مصلحتی در کار است. آن مصلحت چیست؟
حسین شریعتمداری ـ کیهان تهران ـ ۱- نا آرامیهای دوشنبه شب تهران در خیابان پاسداران که شهادت ۵تن از نیروهای انتظامی و بسیجی و مجروح شدن تعداد زیادی از مردم را در پی داشت و با تخریب خانهها، خودروها و مغازهها، زیرگرفتن وحشیانه مردم با اتوبوس، حمله با قمه و شمشیر و چاقو به رهگذران و دهها نمونه دیگر از وحشیگری همراه بود را نمیتوان در بستر اعتراض جماعتی که تحت پوشش دراویش به میدان آمده و جنایت آفریده بودند تعریف کرد. این برداشت نه فقط سادهلوحانه، که بسیار احمقانه است اگر چه بعید نیست که دامنزدن به این برداشت احمقانه برای رد گم کردن نیز باشد. جنایاتی که این گروه در پوشش دراویش مرتکب شدهاند فقط با جنایات وحشیانه داعش قابل مقایسه است و کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که بخشی از تفالههای داعش هستند که این بار از آستین یکی از فرقههای به شدت بدنام دراویش بیرون کشیده شدهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
گفتنی است بعد از شروع غائله خیابان پاسداران، بسیاری از فریبخوردگان این فرقه همراه با برخی دیگر از فرقههای دراویش ضمن برائت از تفالههای داعشی فرقه یاد شده و رهبر -یا به اصطلاح قطب- بیگانهپرست و بدسابقه آن، خواستار برخورد قاطع نظام با آنان و معرفی هویت داعشی آنها به مردم شدهاند. روابط پنهان و آشکار رهبران درویشهای گنابادی با مقامات اسرائیل و بهائیان داستان پنهانی نیست، به عنوان نمونه -و فقط نمونه- میتوان به تصاویر منتشر شده از نشست مشترک مصطفی آزمایش یکی از رهبران فرقه گنابادی با دیان علایی نماینده بهائیان حیفای اسرائیل و یا تصویری از ملاقات وی با رضا پهلوی در آمریکا اشاره کرد. آزمایش انکار نمیکند که به نمایندگی از سوی قطب دراویش گنابادی و برای تبادل نظر! در این نشستها شرکت کرده بود که تصاویر آن در کیهان امروز چاپ شده است.
دویچه وله ـ سازمان شفافیت بینالملل گزارش تازهی خود دربارهی میزان فساد اداری در ۱۸۰ کشور جهان را منتشر کرد. در این گزارش، ایران در جایگاه ۱۳۰ و آلمان در جایگاه ۱۲ قرار گرفته است.
سازمان شفافیت بینالملل در گزارش تازهی خود ۱۸۰ کشور جهان را از نظر میزان فساد اداری زیر ذرهبین گذاشته است. این سازمان میزان فساد سیاسی و اداری را بر پایهی نظرخواهیهای گوناگون از کارشناسان سنجیده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سازمان شفافیت بینالملل در در درجهبندی خود به کشورها از صفر (بالاترین میزان فساد) تا ۱۰۰ (کمترین میزان فساد) امتیاز میدهد. در گزارش مربوط به سال ۲۰۱۷ این سازمان، ایران با ۳۰ امتیاز از نظر میزان فساد اداری در میان ۱۸۰ کشور جهان در رتبهی ۱۳۰ قرار میگیرد که مشابه سال گذشته است. ایران در دو سال گذشته به ترتیب ۲۹ و ۲۷ امتیاز به دست آورده بود و بهرغم بهبودی اندک نتوانسته جایگاه خود را ارتقا بخشد.
گروه "دانشآموختگان لیبرال ایران" با صدور بیانیهای سرکوب اخیر دراویش گنابادی توسط حکومت جمهوری اسلامی را محکوم کرد و این دراویش را «الگوی مقاومت مدنی در برابر فرقه تبهکار و اشغالگر حاکم بر ایران» دانست.
این بیانیه به شرح زیر است:
سالهاست که اشغالگران ایران، تیغ تیز تنگنظری خود را روی گلوی دراویش گنابادی نهادهاند. دراویشی که برکنار از سیاست، به طریق مذهبی و معنوی خود دلخوش و مشغول بودند و هستند، ناگاه با دستان ویرانگری روبهرو شدند که حسینیههایشان را روی سرشان آوار کرد و هممسلکانشان را تحقیر کرد و آزار داد و به زندان افکند و از تحصیل محروم کرد. در این راه، دستگاه قضایی به جای آنکه ملجأ امید و پناه بیپناهان باشد، خود در کنار نیروهای پیدا و پنهان امنیتی، به آمر و عامل این ستم آشکار بر مردمانی بیآزار تبدیل شده است.
لویی لِما - ترجمه رادیو زمانه
در چند روز اخیر، تشدید تنشها، برخوردهای نظامی و جدالهای کلامی زنگهای خطر را در سوریه به صدا درآورده است. نه همسایههای منطقه و نه قدرتهای بزرگ، هیچکدام با دیگری سر آشتی ندارد. ایران و اسرائیل، آمریکا و روسیه، و حتی ترکیه و آمریکا صفبندیهای جدید مرحله جدید جنگ سوریه اند. در زیر شرح وضعیت جنگیای را میخوانید که قادر به عبور از مرزهای منطقه و شعلهور کردن آتش جنگ در تمام جهان است، جنگی که شاید جنگ جهانی سوم نام گیرد.
گفته میشد جنگ سوریه رو به خاموشی است. حتی به نظر میرسید که دولت سوریه، با حمایت ایران و روسیه، به تدریج موقعیت خود را بازمییابد و حکم و پرچمش را در کل قلمرو به کرسی مینشاند. اما هفت سال پس از نخستین شعلهها، آتش جنگ ناگهان از نو شعلهور شده است. در تنها یک هفته، سه تهدیدِ جنگ مختلف که نه فقط به سوریه، که به روسیه و آمریکا نیز مربوط میشوند، به ناگهان نقاب از چهره برکشیدهاند، و وحشت از سرریزشدن گسترهتر جنگ را برانگیختهاند.
کلمات اگر اهمیتی داشتند، در جلسه روز چهارشنبه هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل متحد، گوش شنوایی مییافتند. نماینده فرانسه در این جلسه گفت، ما در معرض «خطر درگیری منطقهای و بینالمللی» هستیم. و استفان دی میستورا، سفیر سازمان ملل متحد افزود، این یکی از «خشونتبارترین، نگرانکنندهترین و خطرناکترین» لحظات از زمان آغاز جنگ است. جنگ حتی اگر از لحاظ جغرافیایی هم تنها محدود به سوریه باشد، باز هم به شکل عملی به پروندهای جهانی بدل شده است. سه تابلوی زیر شهادت میدهند:
تنشهای میان اسرائیل و ایران
یک پهپاد ایرانی، شنبه ده فوریه، در حریم هوایی اسرائیل مورد هدف قرار گرفت. جنگندههای هوایی اسرائیلی، در اقدامی تلافیجویانه، محل پرتاب بهپاد و مرکز فرماندهی سپاه پاسداران ایران، در قلب سوریه، تیاس، را ویران کردند.
تا پیش از این، اسرائیل همیشه مدعی بود که از جنگ سوریه فاصله گرفته و وانمود میکرد به اندازه روسیه بر روی ایالات متحده حساب باز میکند؛ آمریکاییها البته تهدید اصلی را که هر لحظه میتوانست سر برسد و درب دولت یهود را بکوبد، بهتر از همه میشناختند: تصرف سوریه به دست ایران و متحد لبنانیاش حزبالله. در چنین چشماندازی، گویا اسرائیل تصمیم گرفته، از حالا به بعد به تنهایی از خود دفاع کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ایران نیز که به نظر میرسد از پایان کار و برداشت محصول مداخلهاش در جنگ سوریه نگران است، اقدام به ساخت و ساز چندین و چند پایگاه کرده که در واقع مانند مقر نظامی تیاس قابلیت استفاده طولانی مدت داشته باشند. بازوی سوری حزبالله هم تا کنون هزاران جنگجوی لبنانی را گرد هم جمع آورده که در خارج از مرزهای ملی هم همانطور مبارزه کنند که از سالیان پیش در لبنان میجنگیدند. گویا اسرائیل نیز به نوبه خود، شروع به تجهیز چندین گروههای شورشی مستقر در جنوب سوریه کره است؛ گروههایی که پس از تصمیم آمریکا مبنی بر ترک این منطقه، یتیم و بیسرپرست ماندهاند. آمیت فیشر فرمانده نیروهای اسرائیلی منطقه گفته است: «باید خودمان را آماده کنیم. آزمون بزرگ، آزمون جنگ است.»
یورونیوز - حرکت قطار تندروی مستقیم از لندن به آمستردام از اوایل ماه آوریل آغاز خواهد شد. این قطار مسیر ۵۸۵ کیلومتری از ایستگاه سنت پانکراس لندن تا آمستردام را در مدت سه ساعت و ۴۱ دقیقه طی میکند.
خط راهآهن «یورواستار» که از لندن آغاز میشود و از طریق تونل مانش بریتانیا را به کشور فرانسه متصل میکند، پیش از این مسافران خود را به شهرهای لیل، بروکسل، اونیون، لیون، مارسی و پاریس میرساند. اکنون این قطار آمستردام را نیز به مقصدهای خود افزوده است.
بلیط قطار یورواستار در مسیر لندن به سمت پایتخت هلند که با ۴ میلیون مسافر در سال یکی از شلوغترین مسیرهای هوایی بینالمللی اروپا را دارد ۳۵ پوند است.
تاریخ اولین سفر قطار سریعالسیر لندن-آمستردام، برای چهارم آوریل برنامه ریزی شده و پیشفروش بلیط این قطار از هم اکنون آغاز شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
قطار یورواستار روز سهشنبه برای نشان دادن آغاز پیشفروش بلیط، یکبار مسیر لندن-آمستردام را طی کرد.
ایران اینترنشنال - وبسایت شبکه خبری الجزیره انگلیسی در گزارشی (+ لینک) از جامعه ایرانیان ساکن اسکاتلند مینویسد، سالها دوری از وطن آنها را از دنبال کردن اخبار روز کشورشان باز نداشته است و بسیاری از آنها کماکان در آرزوی بازگشت به زادگاه خویش هستند.
در این گزارش که روز چهارشنبه دوم اسفندماه منتشر شده است، الجزیره با برخی از ایرانیان مقیم اسکاتلند گفتوگو کرده است. در این گزارش آمده است که ترانه در اکتبر سال ۲۰۰۷ به شهر گلاسگو آمد. او ۵ ماه پیش از آن با یک ویزای موقت توریستی به لندن آمده بود.
او میگوید: «من آدم خطرناکی نبودم. تنها با چند تن از دوستانم خواهان به دست آوردن برخی حقوق اولیه انسانی برای زنان کشورمان بودیم».
اکنون ترانه به همراه پسر دو سالهاش با گرفتن حق پناهندگی سیاسی در اسکاتلند زندگی میکند. همسر او به او اطلاع داده بود که مأموران امنیتی در ایران و دستگاه قضایی کشور در تعقیب او هستند و قصد دستگیری و زندانی کردن او را دارند.
به گفته الجزیره، ترانه اکنون یکی از ۶ هزار ایرانیانی است که در اسکاتلند زندگی و کار میکنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما جمعیت ایرانیان تبعیدی، اخبار تظاهرات ضد دولتی و مخالفتهای عمومی با حکومت ایران را به شکل روزانه دنبال میکنند.
«فصل بیداری»؛ اردوگاه جهادی بسیج برای القای «رزم» و «ایثار» به دانشآموزان
- در طول مسیر آنها اسلحه کلاشنیکف به دست میگیرند و پشت یک تانک با کمک روحانیون پیش میروند و کوماندوهای فرضی آمریکا، اسراییل و انگلیس را دستگیر میکنند!
-در این اردوگاه مادران بچهها میتوانند همراه آنان باشند، دانشآموزان یاد میگیرند چطور وصیت نامه بنویسند و به جبهه جنگ بروند.
کیهان لندن ـ برای ایدئولوژیستهای جمهوری اسلامی اهمیتی ندارد که نتیجهی شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان برای پرورش روحیه اسراییلستیزی و تقویت باورهای ضدآمریکایی در آنها تا چه اندازه در پمپاژ خشونتهای اجتماعی و ترویج جنگطلبی تاثیر دارد که میتواند علیه خود نظام نیز به کار گرفته شود.
لحظه ورود گریه ام گرفت
یورونیوز - ورود زنان و دختران ايرانی به استاديوم طبق قانونی نانوشته ممنوع است و درهای استاديومهای ورزشی بهویژه فوتبال، همچنان به روی زنان بسته است. عليرغم شعارهای فراوان مسولين و به ويژه مقامات در دولت حسن روحانی برای پيگيری و تحقق حضور زنان كنار آقايان در استاديومهای ورزشی، با مخالفت صريح برخی مراجع دينی و مقامات پرونده اين موضوع را فعلا بسته شده بايد تصور كرد.
علاقه به فوتبال در ميان برخی از زنان و دختران جوان ايرانی بر كسی پوشيده نيست. در اين بين كسانی حاضرند با روشهای عجيب، رنج و دشواری به دوش بكشند تا رويای حضور در استاديوم فوتبال وسردادن فرياد شادی و هيجان برای تيم محبوبشان را محقق سازند.
«زهرا خوش نواز» يكی از اين دختران ايرانی است. چندی پیش عكسی از چهره گريم شده او در ميان تماشاچيان فوتبال در استاديوم آزادی تهران بر روی سایت ها و جلد مجلات و روزنامه های ورزشی و اجتماعی قرار گرفت. در عكس چهره مردی با ريش و سبيل قهوهای و كلاهی بر سر نمایان است اما در پس اين چهره مردانه، دختری جوان بود كه می کوشید يكی از روياهای زندگیاش را محقق سازد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با آمدن زلزله در تهران این فکر به ذهن زهرا خطور کرد که شاید دیگر فرصتی وجود نداشته باشد، همین امر او رابرای محقق ساختن تصمیمش مصممتر ساخت.
رادیو زمانه ـ دو روز از درگیری خونین نیروی انتظامی با دراویش گنابادی میگذرد و پلیس از بازگشت «آرامش» به منطقه پاسداران در شمال تهران خبر میدهد. در این درگیریها سه نیروی انتظامی و دو نیروی لباس شخصی کشته شدند. صدها درویش زندانی و دهها تن از آنها نیز مجروح شدند. خبرهای ضدونقیضی هم از کشته شدن سه تن از دراویش منتشر شده. حسن روحانی در واکنش به این درگیریها از «مدارای حداکثری» نیروهای عملیاتی تشکر کرده است. در مجلس شورای اسلامی نیز برخی نمایندگان با انتقاد از دولت خواستار برخورد «شدیدتر» با دراویش و استعفای وزیر کشور شدهاند.
چهارشنبه دوم اسفند نشست هیأت دولت به بررسی این درگیری اختصاص یافت و وزیران کشور و اطلاعات گزارش این حادثه را ارائه دادند اما جزئیاتی از این گزارشها منتشر نشد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حسن روحانی در این جلسه کشتهشدن سه مأمور نیروی انتظامی و دو بسیجی لباسشخصی را به بازماندگان آنها تسلیت گفت. کشتهشدگان «شهید» لقب گرفتهاند.
گزارشی از کریستین برتلسن در وبسایت شبکه خبری بلومبرگ
ترجمه صدای آمریکا
تلاش های آمریکا برای فشار مالی بر ایران جواب می داد. بانک های اروپایی که جریمه های سنگینی پرداخته بودند، گردش پول را متوقف کرده و تحریم های شدیدی بر بخش بانکی و انرژی ایران اعمال کردند تا ایران را به آمدن به میز مذاکرات هسته ای مجبور کنند. اما مقام های آمریکایی زود دریافتند که ایران کانال تازه ای برای مبادلات غیرقانونی اش در آسیا پیدا کرده بود.
شهادت متهمین در دادگاه نشان می دهد، وام دهندگان در کره جنوبی، تایوان و دیگر نقاط در شرق آسیا آگاهانه یا ناآگاهانه به ایران در دور زدن تحریم های تجاری پیش از توافق هسته ای کمک کردند تا ایران از محل فروش نفت دلار به دست بیاورد.
مقام های مسول در وزارت خزانه داری آمریکا که پیشتر بانک های اروپایی را میلیاردها دلار به دلیل نقض تحریم های آمریکا جریمه کرده بودند، اینک توجه خود را معطوف بانک های آسیایی کرده اند.
«ووری بانک»، «بانک صنعت کره» و وام دهندگان دولتی کره جنوبی از جمله موسسات مالی هستند که احتمالا مشمول مجازات هایی خواهند شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
طی دو سال گذشته علیه «بانک کشاورزی چین»، «بانک نانگ هیوپ کره جنوبی» و «بانک بازرگانی بین المللی تایوان» اقدام هایی صورت گرفته بود. «بانک میتسوبیشی توکیو» هم بیش از ۵۶۰ میلیون دلار جریمه پرداخته است.
ایراناینترنشنال - فرهاد نوری، یکی از مدیران وبسایت مجذوبان نور، پایگاه خبری دراویش گنابادی در مصاحبه اختصاصی با ایران اینترنشنال گفت که از روز ۳۰ بهمنماه تا امروز بیش از ۳ هزار درویش گنابادی در سراسر ایران بازداشت شده است، که یک سوم آنها زن میباشند. نوری افزود که برخی از این افراد هنگام ورود به تهران برای مشارکت در تجمعات اعتراضی بازداشت شدند. برخی از این افراد با تفهیم اتهام به صورت موقت آزاد شدهاند، اما اطلاع دقیقی از مشخصات دیگر بازداشتیها وجود ندارد.
نوری همچنین درباره اخبار کشتهشدن سه تن از دراویش گنابادی در بیمارستان، در اثر جراحات وارده در درگیریها، به «ایران اینترنشنال» گفت: «اطلاعات دقیقی هنوز به ما گزارش نشده است و نمیتوان در حال حاضر کشته شدن این افراد را تأیید یا تکذیب کرد».
او با تسلیت به خانوادههای نیروهای امنیتی که در جریان اعتراضات دراویش کشته شدهاند، مسؤولیت به خشونت کشیده شدن تجمعات دراویش گنابادی را متوجه «انصار حزب الله» و «نیروهای خودسر» دانست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
- ایران اینترنشنال: درگیریها از چه زمانی شروع شد و علت وقوع آن چه بود؟
نوری: در پی بازداشت نعمت ریاحی در تهران که از دارویش گنابادی سالمند و بیمار است، بعضی از دراویش گنابادی با هدف اعتراض به این بازداشت، تجمع مسالمت آمیزی را در مقابل کلانتری پاسداران برپا کردند. این تجمع با یورش «نیروهای خودسر» و «لباس شخصی و انصار حزب الله» به خاک و خون کشیده شد و تعداد زیادی از دراویش دستگیر شدند. این درگیریها به گلستان هفتم پاسدارن کشیده شد و با محاصره دراویش، این تجمع به یکی از خشونت بارترین و خونینترین خشونتها در طی سالهای اخیر تبدیل شد.
- ایران اینترنشنال: اگر این تجمعات مسالمت آمیز بود، چرا شاهد این همه خشونت بودیم؟
نوری: متأسفانه یورش «انصار حزب الله» و «نیروهای خودسری» که مشخص نیست از کجا دستور میگیرند، این تجمع را به خشونت کشید. نیروی انتظامی تمام تلاشش را کرد که جو منطقه را آرام کند، اما با حمله نیروهای خودسر و استفاده از گازهای اشک آور و فلفل به ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از دراویش ساکن در منطقه پاسداران حمله و آنها را به شدت مجروح کردند.
شرایط ایران بسیار سخت و پیچیده جلوه می کند. «ساده سازی» آن، یکی از ضروریات فهم و یافتن راه برون رفت از بن بست فعلی می باشد. اما این را نباید با «ساده نگری» اشتباه گرفت. ساده سازی عبارت است از تبدیل معادله پیچیده به پارامترهای بدیهی و قابل حل. و این با تقلیل معادله به شبه بدیهیات ذهنی فرق دارد.
کیهان تهران ـ مجتبی باجلان ـ ۶۴ سال دارد و کمتر تار سیاهی در مو و محاسنش دیده میشود اما بطرز عجیبی پرانرژی و باانگیزه است و با شور و حرارت سخن میگوید. این روحیه را باید به حساب بسیجی بودنش گذاشت. محمدرضا نقدی طی چهار دهه گذشته عناوین بسیاری داشته و مناصب متعددی را تجربه کرده است؛ از دانشآموز تیزهوش دوران دبیرستان در دوره پهلوی که چند پایه را جهشی خواند و دیپلم گرفت تا تشکیل جهاد گیلان و ورود به سپاه، فرماندهی لشکر بدر و رفتن به بوسنی برای حمایت از مردم مظلوم این کشور در برابر نسلکشی صربها، مسئول حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی، معاون آماد و پشتیبانی و تحقیقات صنعتی ستاد کل نیروهای مسلح، تشکیل سازمان پدافند غیرعامل و اولین مسئول آن، ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، فرماندهی سازمان بسیج مستضعفین و امروز نیز در پست معاونت فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از جمله مسئولیتها و تجارب اوست. اما به نظر میرسد «بسیجی» بهترین صفت برای شناخت و توصیف اوست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علیرغم اصرار ما، سردار نقدی به سوالات شخصی ما پاسخ نداد و گفت دوست ندارد وقت خوانندگان روزنامه را با گفتن از خودش بگیرد. با توجه به روزهای ورود به پنجمین سال ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی سوالات بیشتر سمت و سوی اقتصادی پیدا کرد. آنچه میخوانید گفتوگوی اختصاصی کیهان با سردار محمدرضا نقدی است.
دویچه وله - درگیری شدید میان پلیس ایران و دراویش گنابادی، معضل جمهوری اسلامی با دراویش را به کانون توجه افکار عمومی کشانده است. بخشی از حکومت دراویش را "فرقه" مینامد. آنها که هستند، چه میگویند و مشکل حکومت با آنها چیست؟
درگیری شدید میان پلیس ایران و دراویش گنابادی در روز دوشنبه (۳۰ بهمن/ ۱۹ فوریه) و کشته شدن مجموعا پنج تن از مأموران نیروی انتظامی و بسیج در جریان این درگیریها، موضوع دراویش و معضل حکومت جمهوری اسلامی با آنان را به کانون توجه افکار عمومی کشانده است.
دراویش گنابادی که هستند، چه میگویند و مشکل حکومت جمهوری اسلامی و نهادهای مذهبی رسمی ایران با آنها چیست؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تاریخ دراویش سلسله موسوم به نعمتاللهی سلطانعلیشاهی گنابادی به قرن هشتم هجری برمیگردد. شاه نعمتالله ولی بنیانگذار این طریقت است. دراویش نحلهها و سلسلههای گوناگونی داشته و دارند که دراویش گنابادی یکی از مهمترین آنها هستند.
دو خوانش از یک مذهب
دراویش گنابادی شیعه دوازدهامامیاند و تمام شعائر شیعیان همچون نماز و روزه را به جا میآورند. خوانش آنها از اسلام شیعی اما با قرائت فقهی، و در حال حاضر حکومتی، از اسلام متفاوت است. در حالی که شیعیان سنتی به تقلید از یک "مرجع" معتقدند و شیعیان حکومتی سخن "ولی فقیه" را حجت میدانند، قداست برای دراویش گنابادی در "دوران غیبت" در وجود "قطب" آنها متجلی میشود؛ مقامی که در حال حاضر از آن نورعلی تابنده است.
دراویش گنابادی تفاوتی میان خود و شیعیان نمیبینند، اما معتقدند که اسلام یا درویشی آنها نه بر مدار "فقه"، بلکه بر مدار "عشق" میگردد. مفهوم عشق نیز برای آنها نشانگر رویکردشان به انسان و جهان بر مبنای محبت، مدارا و صلح است. باور درویشی به حوزه سیاست نزدیک نمیشود، اما این بدان معنا نیست که درویش نمیتواند سیاسی باشد.
نورعلی تابنده ملقب به "مجذوبعلیشاه" خود پیش از قطبیت به جبهه ملی و نهضت آزادی ایران نزدیک بود و پس از انقلاب نیز مدتی معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان حج و زیارت و معاون وزیر دادگستری بود. آقای تابنده پس از این مدتی هم به زندان افتاد. او همچنین در مقام حقوقدان وکالت برخی چهرههای مغضوب جمهوری اسلامی همچون عباس امیرانتظام را پذیرفته بود.
آقای تابنده گرچه پس از آنکه در سال ۱۳۷۵ قطب دراویش گنابادی شد، از فعالیتهای چشمگیر سیاسی پیشین خود کناره گرفت، اما گاه مواضع آشکار سیاسی نیز اتخاذ کرد؛ همچون حمایت از مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، به دلیل به گفتهی خودش "شرایط استثنایی". او در این حمایت از کروبی به عنوان "فریادرس" درویشان نام برد.
یکی از موضوعات بحثبرانگیز و مورد مناقشهای که باعث حملاتی هم به درویشان شده، مراسم "پابوسی" قطب توسط پیروان سلسله نعمتاللهی گنابادی است. درویشان اما این مراسم "در خفا" را نه نشانه "تعبد" و "آدمپرستی"، بلکه نماد اوج محبت و صمیمیت و رابطه "عاشق و معشوقی" مرید و قطب میدانند؛ حرکتی که به باور آنها محصول جذبهای است که به جوشش ایمانی سالک میانجامد. درویشان میگویند، خضوع آنها در مقابل قطبشان، به عنوان قدیسی در دوران غیبت، چیزی از جنس به خاک افتادن یک شیعه در برابر امام خود است.
گذشته از تاریخ ایران پس از اسلام که انباشته از جدال عارف و زاهد است، در دوران معاصر نیز فقها همواره صوفیها را خطری برای گستره قدرت خود انگاشتهاند. اما پس از انقلاب بهمن ۵۷، جدال اسلام شیعی حکومتی نیز بر جدال اسلام سنتی شیعی با دراویش افزوده شد.
منابع فکری مخالفت با دراویش
اندکزمانی پس از پیروزی انقلاب ۵۷ حمله به حسینیهها و خانقاههای دراویش شدت گرفت. کرمان نخستین شهر بود؛ سپس حمله به مراکز دراویش به بسیاری از دیگر شهرهای ایران از جمله قم، کرج، تهران و بروجرد نیز کشیده شد و در این میان مقبرههای بزرگان سلسله نعمتاللهی گنابادی در ناحیه شاهعبدالعظیم ویران گردید.
سخنان ضد اسرائیلی مقامات ایرانی و جانبداری مسکو از اسرائیل: گره اصلی، سوریه است
رادیوفرانسه، اظهارات اخیر قاسم سلیمانی و محسن رضایی در بارۀ نابودی اسرائیل، واکنش سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه را به همراه داشت که به صراحت از سخنان "ضد اسرائیلی" انتقاد کرد و گفت که رقابت میان ایران و اسرائیل خطرناک است. به گفتۀ یک کارشناس فرانسوی، دلایل اصلی اظهارات اخیر در وضعیت سوریه نهفته است.
جدال لفظی اخیر میان اسرائیل و ایران بخصوص از زمانی اوج گرفت که اسرائیل اعلام کرد که روز ١٠ فوریه/٢١ بهمن یک پهپاد ایرانی را در آسمان جولان سرنگون کرده است. ایران این ادعا را تکذیب کرد.
پنج روز بعد، قاسم سلیمانی فرماندۀ نیروی قدس در مراسم دهمین سالگرد مرگ عماد مغنیه، فرماندۀ شاخه نظامی حزبالله لبنان که در تهران برگزار شد گفت: «تقاص خون عماد مغنیه، شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست. تقاص این خونها، نابودی رژیم صهیونیستی (اسرائیل) است و دشمن میداند که این یک امر حتمی است. این وعدۀ الهی است که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد».
حدود یک هفته بعد (١٨ فوریه/٢٩ بهمن) بنیامین نتانیاهو در کنفرانس امنیتی مونیخ تکه آهنی را به حضار نشان داد و ادعا کرد که قطعهای از پهپاد سرنگون شدۀ ایرانی است. او خطاب به محمد جواد ظریف گفت: «شما باید این قطعه را بشناسید، متعلق به شماست». او سپس صریحاً ایران را تهدید کرد و گفت که اگر لازم باشد اسرائیل نه تنها علیه متحدان ایران که مستقیماً علیه این کشور اقدام خواهد کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در مقابل، محمد جواد ظریف ادعاهای نخستوزیر اسرائیل را «سیرک مسخره» و کاملاً بیارزش دانست.
همان شب، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت در برنامۀ تلویزیونی موسوم به "بینالقوسین" در شبکۀ "المنار" - متعلق به حزبالله لبنان، به تهدیدهای نتانیاهو پاسخ داد و گفت: «در مورد حرفهای نابخردانه نتانیاهو باید بگویم که اگر کوچکترین اقدام احمقانه علیه ایران صورت دهند، ما تلآویو را با خاک یکسان خواهیم کرد و فرصت فرار را به نتانیاهو نخواهیم داد. نمایش و شعبده بازیهای او در سازمان ملل و کنفرانس مونیخ در حد بازی و سرگرمی کودکان هم ارزش ندارد»...
رادیو فرانسه، ریچارد راتکلیف، همسر نازنین زاغری-راتکلیف، در نامهای سرگشاده خطاب به عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، نوشته است: به گفته مسئولان قضایی ایرانی، پرونده نازنین زاغری هماکنون در اختیار وزارت امور خارجه ایران قرار دارد. همسر نازنین زاغری، این نامه سرگشاده به همراه نامهی درخواست آزادی همسر خود را همزمان با سفر عباس عراقچی به لندن به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن ارسال کرده است.
نامه ریچارد راتکلیف همزمان با سفر عباس عراقچی به منظور انجام مذاکرات بر سر توافق جامع اتمی (برجام) منتشر شد. به گفته ریچارد راتکلیف، پرونده همسر وی، اکنون بطور وضوح دارای "یک بُعد سیاسی" شده است. همسر نازنین زاغری همچنین گفته است حالا این دولت ایران است که فرصت دارد تا انساندوستی خود را نشان بدهد.
در ادامه نامه سرگشاده ریچاد راتکلیف آمده است: نازنین و وکیل وی، در هفته جاری، اطلاع پیدا کردند که قوه قضائیه و سپاه پاسداران پرونده او را مختومه کرده و اکنون آزادی نازنین به وزارت امور خارجه ایران محول شده است.
همزمان، کارزار آزادی نازنین زاغری گفته است وکیل او روز یکشنبه ۱۸ فوریه/۲۹ بهمن، زمانی که برای پیگیری مرخصی خانم زاغری نزد معاون دادستان ایران رفته بود، اطلاع یافته که پرونده موکلش به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران محول شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بوریس جانسون، وزیر امور خارجه بریتانیا، در سفر به تهران با مقامات جمهوری اسلامی ایران بر سر آزادی نازنین زاغری-راتکلیف گفتگو کرده بود.
رادیو فردا، سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه، روز دوشنبه در حضور همتای ایرانیاش، محمدجواد ظریف، سخنان هفته گذشته قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، در خصوص «حتمی بودن نابودی اسرائیل» را مورد انتقاد قرار داد و آن را غیرقابل قبول خواند.
به گزارش رسانههای روسیه و اسرائیل، آقای لاوروف که روز دوشنبه ۳۰ بهمن در همایش بینالمللی اندیشکده والدایی، مرکز مطالعات وابسته به کاخ کرملین، سخن میگفت، تأکید کرد که اظهاراتی در مورد محو اسرائیل از نقشه دنیا پذیرفتنی نیست.
آقای لاوروف این نکته را در پاسخ به پرسش یک خبرنگار عرب که موضع او را در خصوص اظهارات هفته گذشته قاسم سلیمانی جویا شده بود، عنوان کرد.
وزیر خارجه روسیه گفت که کشورش «بارها تصریح کرده که اظهاراتی مانند اینکه اسرائیل به عنوان یک کشور صهونیستی باید نابود شده و از نقشه جغرافیا پاک شود، قابل قبول نیست»، و افزود «این شیوهای کاملاً اشتباه برای پیشبرد منافع یک کشور است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
قاسم سلیمانی چهارشنبه گذشته در آیین دهمین سال کشته شدن عماد مغنیه، فرمانده شاخه نظامی حزبالله لبنان در تهران، گفت که «تقاص خون عماد مغنیه، شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست؛ تقاص این خونها، نابودی رژیم صهیونیستی (اسرائیل) است و دشمن میداند که این یک امر حتمی است؛ این وعده الهی است که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد».
از گزارشها در خصوص همایش دو روزه مؤسسه والدایی مسکو که دوشنبه با سخنرانی وزیران امور خارجه روسیه و ایران کار خود را آغاز کرد، چنین برمیآید که انتقادهای روشن آقای لاوروف از موضع ایران در خصوص «نابودی اسرائیل» با واکنش صریح وزیر خارجه ایران روبهرو نشده است.
ایران وایر ـ پروانه معصومی - مرکز پژوهشهای مجلس با انتشار گزارشی به بررسی عملکرد بانک مرکزی و سایر نهادهای حاکمیتی و نظارتی در خصوص موسسههای مالی غیرمجاز پرداخته است. در این گزارش، آخرین وضعیت این موسسهها تشریح و به عواقب فعالیت چنین موسسههایی اشاره شده است.
این گزارش که به تازگی منتشر شده موسسههای اعتباری فاقد مجوز را از «چالشهای جدی» پس از انقلاب برای اقتصاد ایران معرفی کرده است.
در طول سه سال گذشته، ورشکستگی صندوقهای اعتباری در ایران به یک بحران اقتصادی بزرگ تبدیل شده و تجمعهای اعتراضی گستردهای در شهرهای مختلف برگزار شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر اساس اظهارات مقامهای دولت ایران تاکنون ۱۴هزار و پانصد میلیارد تومان از سوی بانک مرکزی برای جبران خسارت مشتریانی که موسسههای اعتباری سرمایه گذاری کرده بودند، به مردم پرداخت شده است.
بی بی سی ـ غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت از عملکرد نیروهای امنیتی در مورد مرگ کاووس سیدامامی در زندان انتقاد کرده و گفته است اگر آقای سیدامامی "جاسوس کد دار موساد و سیا بود، چرا از جانش محافظت نکردید؟ "
خانواده کاووس سید امامی، فعال محیط زیست روز ۲۱ بهمن اعلام کردند که به آنها اطلاع داده شده که او بعد از چند روز بازداشت در زندان خودکشی کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مقامهای قضایی ایران آقای سیدامامی را متهم میکنند که بخشی از یک شبکه جاسوسی برای دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بوده است. آنها میگویند آقای سیدامامی قبل از خودکشی به جرایم خود اعتراف کرده است.
مجتبی واحدی - دیگربان
سالها از نزدیک با اصلاح طلبان ، حشر و نشر داشته ام. بسیاری از آنان نسبت به سالهای گذشته تغییر کرده اند ؛ همانطور که نگارنده این سطور نیز دچار تغییرات عمده شده است. اما به نظر می رسد تغییر آنان در یک عرصه ، تشدید و کارآزمودگی بیشتر بوده است . این عرصه ، رزمگاه جنگروانی است که به اصلاح طلبان دست بالاتری نسبت به رقبای حکومتی ، داده است. اصلاح طلبان اگر چه از روزهای اوج خود در این عرصه دور شده اند اما همچنان در بهره گیری از این حربه برای فریب مردم ، پیشتاز سایر جناح های سیاسی درون حکومت هستند. همینپیشتازی ، اصلاح طلبان را دچار توهم کرده و گمان می کنند برای همیشه می توانند حمایت اکثریت را در اختیار داشته باشند بدون آنکه خواسته های اصلی مردم را مورد توجه قرار دهند." اصلاح طلبانِ منتظرالحکومه " به جای آنکه خود را با شرایط جدید و مطالبات تلنبار شده یا نوین مردم تطبیق دهند تلاش خویش را بر پیشتازی در عرصه جنگروانی متمرکز کرده اند. آنان به خیال خود ، قادر هستند فاصله با سایر رقبا را از دوطریق حفظ کنند : تلاش برای نادیده گرفتن اپوزیسیون برانداز و " دیو سازی " از رقبای داخلی . در این راه، آنها با مخلوط کردن راست و دروغ ، همه کسانی را که قائل به اصلاح نظام نیستند ، جنگ طلب معرفی می کنند. در عرصه داخلی نیز ، همت اصلاح طلبان بر آنست که نشان دهند پیروزی رقیبِ آنان ، معادل درگیرشدن ایران در جنگی بزرگاست. این دروغ در سال نود و دو به کارِ اصلاح طلبان آمد. آنان اغلب رای دهندگان را قانع کردند که " پیروزی جلیلی یا هر کاندیدای دیگر ، مذاکرات هسته ای را به مسیری خواهد برد که پایان آن، جنگی بزرگخواهد بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تنها چند ماه بعد مشخص شد که رهبر جمهوری اسلامی قبلا قطار مذاکرات هسته ای را بر روی ریل متفاوت قرار داده است. باافشای مذاکرات عمان میان ایران و امریکا ، دروغ " غوغوسالاران نوین " لو رفت . در واقع ، اصلاح طلبان که از سال هفتاد و شش تا نود و دو ، رهبر جمهوری اسلامی را به بهره برداری از سیاست " النصر بالرعب" متهم می کردند این بار نسخه جدیدی از " رعب آفرینی " را رونمایی کردند که هدف آن " وحشت آفرینی عمومی " برای دور کردن مردم از کاندیدای رقیب و جذب آرا به نفع کاندیدای خود بود. پس از افشای مذاکرات محرمانه ایران و امریکا، تصویب برجام در مجلس در یک پروسه ده دقیقه ای نشان داد تصمیم گیری برای توافق هسته ای در سطحی بالاتر از دولت انجام شده و مجلسی که اکثریت آن در اختیار تندروترین بخش،جناح اصولگرا بود اجازه مخالفت با آن نداشته است.
نتایج حاصل از وحشت آفرینی و دیونماییِ رقیب، آنچنان کام اصلاح طلبان را شیرین کرده که همچنان از اینحربه استفاده می کنند .البته سوژه جنگ، جذابیت سابق را ندارد لذا اصلاح طلبان این بار ، دروغِ " سوریه ای شدنِ" را به عنوان تیری دو نشانه به کار گرفته اند آنان از یکسو ، بر لزوم افزایش اقتدار نظام برای جلوگیری از سوریه ای شدن ،تاکید می کنند تا رهبر را از خود خشنود کنند واز سوی دیگر ، رفتار سایر نحله های اپوزیسیون را عامل بحران آفرینی معرفی می نمایند تا جز اصولگرایان بدنام و بی کفایت، کسی در میدان رقابت با آنان باقی نماند. در واقع، سیاست ورزی اصلاح طلبان بر همان پایه ای استوار است که گاه به صورت علنی از آن دفاع می نمایند : مجبور ساختن مردم به انتخاب میان بد و بدتر. این انتخاب ناگزیر ، تنها در الزام مردمبه ترجیح ریشهری به مصباح یزدی- که اصلاح طلبان با لطایف الحیل آن را توجیه کردند- متجلی نمی شود بلکه در سطحی بالاتر، اصلاح طلبان به دنبال " بدتر " نشان دادن هر فرد یا گروهی هستند که در رقابت با آنها قرار دارد. آنان به خوبی می دانند متاع قابل توجهی برای عرضه به مردمدر اختیار ندارند لذا در سالهای اخیر تمامهمت آنان ، مصروف " بدتر نمایی" رقیب شده است.
ایسنا ـ ضرورت شناسایی مشاغل جدید خانگی، اعلام نرخ بیکاری پاییز، مخالفت با واریز منابع درمانی تامین اجتماعی به خزانه و آخرین آمار تعداد بیکاران در کشور و فراهم شدن مقدمات تاسیس مدارس تعاونی از مهمترین خبرهای حوزه کار و تعاون در هفته جاری بود.
به گزارش ایسنا، این هفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر ضرورت شناسایی مشاغل جدید خانگی و بازنگری در آییننامهها و قوانین و مقررات مربوط به مشاغل خانگی تاکید کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علی ربیعی در نشست ستاد ساماندهی مشاغل خانگی گفت که باید به سمت بهبود فضای کسب و کار در کسب و کارهای خانگی برویم و موانع صدور مجوزها را برطرف کنیم.
یورونیوز - سرانجام پس از سه روز جستجو، لاشۀ هواپیمای ATR72 شرکت آسمان با شماره پرواز ۳۷۰۴ پیدا شد.
سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که بالگردهای نیروی هوافضای سپاه صبح سهشنبه لاشه هواپیمای آسمان را در ارتفاعات کوه دنا پیدا کردند. لاشه این هواپیما در مختصات جغرافیایی NC-۴۲۰۸ و E-۵۱۴۲۹۳ قرار داشت.
به گفتۀ او دو بالگرد هوافضا بر اساس مختصاتی که پهبادها اعلام کرده بودند به محل اعزام و موفق شدند هواپیما را پیدا کنند. در تصاویری که از هواپیما گرفته شده، آرم و نشان آن مشخص است.
محل سقوط، منطقهای در نزدیکی روستای نقل در ارتفاع ۴ هزار متری کوه دنا است.
هواپیما در منطقهای صعبالعبور و پوشیده از برف سقوط کرده است و بنا بر اعلام رئیس مرکز فوریتهای پزشکی استان اصفهان، وضعیت جوی و توپوگرافی منطقه هنوز اجازه فرود هلیکوپترها را نداده است.
کار جمعآوری اجساد جان باختگان آغاز شد
نیروهای حاضر در محل سقوط، کار خروج اجساد از لا به لای تکههای باقیمانده از هواپیما را آغاز کردهاند.
بنا بر اعلام افشار نیا، مدیرکل صدا و سیمای کهکیلویه و بویراحمد بسیاری از تکههای لاشۀ هواپیما در نزدیکی یکدیگر قرار دارند. چهرۀ ۱۵ تن از جان باختگان نیز قابل شناسایی است و تا کنون در محل سقوط هواپیما ۳۰ جسد یافت شده است.
نخستین فیلم از لاشه هواپیمای تهران یاسوج:
رئیس امدادونجات انتقال اجساد هواپیمای تهران یاسوج به فردا موکول شد:
حملۀ قلبی پدر یکی از قربانیان هواپیمای آسمان
پس از اعلام خبر پیدا شدن لاشه هواپیمای مسیر تهران-یاسوج پدر یکی از سرنشینان این هواپیما که در نزدیکی محل سقوط حضور داشت دچار حمله قلبی شد. کمک نیروهای اورژانس حاضر در محل باعث شد که او درنهایت احیا و به یک مرکز درمانی منتفل شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
برای جلوگیری از ازدحام جمعیت، راههای منتهی به محل سقوط بسته شد
رئیس پلیس راهور کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرد که برای جلوگیری از ازدحام جمعیت، راههای منتهی به محل حادثه از جمله گردنۀ بیژن بسته شده و این مسیر فقط برای تردد ماشینهای امداد باز است.
او افزود که این کار با هدف امدادرسانی بهتر و با توجه به کمعرض بودن جادهها انجام شده است.
اخبار تکمیلی از یورونیوز:
در جریان درگیری شب گذشته نیروهای امنیتی با دراویش گنابادی در خیابانهای منتهی به گستان هفتم پاسداران تهران دستکم ۵ نفر کشته شدند. به گفته سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی ایران ساعت ۲ بامداد روز سهشنبه دو بسیجی در این درگیریها جان باختند.
وی افزود که یکی از بسیجیها به وسیله خودروی سمند زیر گرفته و کشته شده و دیگری توسط سلاح سرد از پای درآمده است. پیش از آن نیز حمله یک اتوبوس به گروهی از نیروهای انتظامی موجب مرگ ۳ مامور پلیس شده بود.
به گفته سخنگوی پلیس اوضاع «در ساعت ۴ کاملا آرام شد» و «پاکسازی محل و خیابانهای اطراف» ساعت ۴ و نیم بامداد به پایان رسید.
-------------------------------------------
تازه ترین گزارش ها از تجمع دیروز و امروز دراویش گنابادی در اعتراض به بازداشت یکی از دراویش به نام نعمتالله ریاحی در تهران، پایتخت ایران که منجر به کشته شدن 3 مامور پلیس شد، حاکی از آن است که دراویشی که از نقاط مختلف ایران به قصد حضور در گلستان هفتم به منطقه پاسداران تهران آمدند، با مأموران پلیس درگیر و بیش از ۳۰۰ نفر از آنها بازداشت شدند.
به گزارش خبرگزاری آناتولی کانال تلگرامی "مجذوبان نور" وابسته به دراویش نعمتاللهی اعلام کرده است که در تجمع دیروز و بامداد امروز تعدادزیادی از دراویش زخمی بر روی تخت بیمارستان بازداشت شدند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این رسانه اسامی دراویش مجروح و بازداشت شده را منتشر کرده که بر اساس آن عده ای از دراویش زخمی که برخی در اتاق عمل بودند توسط نیرو های امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند.
برخی منابع از کشته شدن یکی از دراویش به نام محمد ثلاث خبر می دهند.
از سوی دیگر در حالی که سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس ایران حمله دراویش معترض با اتوبوس به نیروهای پلیس را عامل مرگ 3 مامور معرفی می کند، فرهاد نوری، از مدیران سایت «مجذوبان نور» و فعال حقوق دراویش طی پیامی در کانال تلگرامی رسمی دراویش، نقش دراویش را در چنین اقدامی تکذیب کرد.
وی گفت تجمع درویشان گنابادی "مسالمت آمیز بوده و آنها شروع کننده درگیری ها نبوده اند".
اتوبوس تیرباران شده بعد از حمله دراویش گنابادی به ماموران پلیس:
درگیری نیروهای ویژه و دراویش امروزسه شنبه ۱ اسفند:
همچنین بر اساس منبع فوق، مأموران انتظامی و امنیتی گلستان هفتم تهران محل سکونت قطب دراویش را محاصره کرده اند و تجمع درویشان در اطراف خانه قطب درویشان گنابادی همچنین ادامه دارد.
گفتنی است تجمع اعتراضی دراویش از دیروز در مقابل کلانتری 102 پاسداران تهران در اعتراض به بازداشت نعمتالله ریاحی آغاز شد. معترضان ضمن دادن شعار "الله اکبر" خواستار آزادی نعمت الله ریاحی شدند.
از سوی دیگر، محسن همدانی، معاون امنیتی استانداری تهران نیز اعلام کرد در رابطه با این تجمع که از نظر ما غیرقانونی است شورای تامین استان تهران تشکیل جلسه داده است.
لازم به ذکر است که حدود دو هفته پیش هم دراویش در مقابل خانه نورعلی تابنده، رهبر دراویش گنابادی در خیابان گلستان هفتم در پاسداران تهران تجمع کرده بودند که به خشونت کشیده شد.
برای مبارزه با «دختران خیابان انقلاب»
روی پست مخابرات تقاطع خیابانهای ابوریحان و انقلاب، قطعهای مخروطی جوش دادهاند!
امیدواریم بقیه ش رو کباب کوبیده نکرده باشند!
لیلا حاتمی در جشنواره فیلم برلین: شرمآوراست که در کشورم مردم فقط به بهای جان خود میتوانند اعتراض کنند
کیهان لندن - لیلا حاتمی بازیگر سینمای ایران در کنفرانس مطبوعاتی فیلم «خوک» در فستیوال فیلم برلین میگوید خجالتآور است که در کشور من مردم فقط میتوانند به بهای جان خود اعتراض کنند.
لیلا حاتمی در کنفرانس مطبوعاتی فیلم «خوک» تازهترین ساخته مانی حقیقی نسبت به اعتراضات سراسری دیماه امسال واکنش نشان داد و گفت که «میخواهم از این فرصت استفاده کنم و خشم و اندوه عمیق خودم را از شیوه برخوردی که اخیرا با معترضان در ایران شد اعلام میکنم.»
وی گفت «شرمآور است که در کشور من مردم فقط میتوانند به بهای جان خود اعتراض کنند.»
لیلا حاتمی همچنین یادآوری کرد که این اولین اظهار نظر سیاسی وی است.
فیلم پارودی- کمدی «خوک» ساخته مانی حقیقی روز گذشته اولین نمایش خود را در بخش مسابقه فستیوال فیلم برلین داشت. کنفرانس مطبوعاتی این فیلم با حضور مانی حقیقی، حسن معجونی، لیلا حاتمی، علی مصفا، لیلی رشیدی و محمود کلاری مدیر فیلمبرداری این فیلم برگزار شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این فیلم داستان یک کارگردان شناخته شده و ممنوعالکار به نام حسن است که در پی قتل زنجیرهای کارگردانان سینما هر لحظه امکان کشته شدن خود را میدهد. «خوک» یک پارودی- کمدی از وضعیت تراژدیک- کمیک این روزهای ایران است که فجیعترین اتفاقات در آن عادی و بدیهی جلوه میکنند.
کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، روزولت و استالین از ۶ تا ۹ آذرماه ۱۳۲۲ (۲۸ نوامبر تا اول دسامبر ۱۹۴۳) به صورت سرّی و محرمانه در سفارت شوروی در تهران برگزار شد.
دویچه وله - دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی یکی از عناصر بحرانساز در عرصه بینالمللی و یکی از موانع بلند در مسیر تنشزدایی از مناسبات ایران با دیگر کشورها برشمرده میشود. بسیاری از مشکلات اقتصادی هم پیامد همین پدیده شناخته میشوند.
فرسودگی ناوگان هوایی جمهوری اسلامی موضوعی است که پس از هر سانحه هوایی در ایران از نو مطرح میشود. وقتی هواپیمایی مسافربری سقوط کند، واکنشها در این زمینه بهطور طبیعی بیشتر است. پس از سقوط هواپیمای تهران-یاسوج هم این بحث، به ویژه در فضای مجازی بالا گرفت.
خرید هواپیماهای تازه و فراهم آمدن امکان تعمیر هواپیماهای زمینگیر از جمله نتایج برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) خوانده میشد. برجام که حسن روحانی آن را به عنوان یکی از دستاوردهای مهم دولت خود تعبیر میکند، با وجود آنکه بدون موافقت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی عملا امکانپذیر نبود، از همان ابتدا با انتقاد شدید برخی جناحهای حکومتی در ایران روبهرو شد.
خرید هواپیماهای جدید پس از برجام هم از تیررس این انتقادها دور نماند. از جمله رهبر جمهوری اسلامی در خردادماه ۱۳۹۵ در اینکه خرید هواپیما در اولویت باشد، ابراز تردید کرد: «فرض کنید ناوگان هوایی ما نوسازی بشود؛ خب، خیلی کار مهم و لازمی است امّا اولویّت است؟ آیا این اولویّت کشور است؟ فرض کنیم مثلاً سیصد هواپیما بخریم؛ این معلوم نیست اولویّت باشد. این باید بررسی بشود؛ من نظر کارشناسی نمیدهم، من تذکّر میدهم برای اینکه کار کارشناسی بشود؛ من تذکّر میدهم که اولویّتها باید رعایت بشود. این یکی از مسائل بسیار مهم است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علی خامنهای که موافقت با برجام را هم "نرمش قهرمانانه" خوانده بود، روز یکشنبه، ۲۹ بهمنماه، پیام تسلیتی به مناسبت سقوط هواپیمای تهران-یاسوج صادر کرد.
ضعف دیپلماسی اقتصادی
پیامدهای ضعف دیپلماسی ایران در عرصه اقتصاد خارجی هم مشهود است. پایگاه اینترنتی "باشگاه خبرنگاران جوان" ظهر امروز سهشنبه (۲۰ فوریه/ اول اسفند) به نقل از یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بار دیگر به این موضوع اشاره کرد. مجتبی ذوالنور قرارداد سرمایهگذاری ۳ میلیارد دلاری "اکسیم بانک" آمریکا در عراق که خبر آن اخیرا در حاشیهی نشست بازسازی عراق در کویت منتشر شد را ناشی از "دیپلماسی اقتصادی ضعیف" دولت جمهوری اسلامی دانسته است: «در صورتی که ما بیشترین حمایت را در جریان حمله داعش به عراق از آنها داشتهایم و بیشترین حضورمان در کنار مردم عراق بود، اما امروز از مواهب و بهرهمندیهای سازندگی این کشور متأسفانه آنچه در شأن ارتباطمان باشد، برخوردار نیستیم.»
بحران سیاسی همه جانبه
بحران قدرت سیاسی چیست؟ زمانی که جامعه اعتماد خود را نسبت به قدرت سیاسی از دست میدهد و اعتراض و مبارزه و شورش بالا میآید و زمانی که حاکمان در درگیریهای درونی فرو رفته و خشمناک هستند و به دروغگویی و خشونت بیشتر روی میآورند، در این چنین هنگامی، ما در بحران سیاسی هستیم. در طول تاریخ این بحران به اشکال متفاوت جلوه کرده است. تزاریسم در روسیه با جنگ جهانی اول قدرت خود را از دست داد و باعتبار خشم و شورش مردم، کرنسکی به قدرت رسید و لنین از بی اعتباری تزار و خستگی سربازان در جبهه و شرایط آشفته، با یک ضربت کاخ زمستانی را متصرف شد و پیروز شد و آنرا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ نامید. در فرانسه در سال ۱۹۵۸ دوگل دوباره به قدرت میرسد. او ده سال حکومت میکند و جامعه از یکنواختی و کهنگی بستوه میآید. جوانان و زنان و کارگران اعتماد خود را نسبت به دوگل از دست داده بودند و دوگل دیگر همان چهره زیبای زمان مقاومت نبود و قدرت او بوی اتوریتاریسم و پوسیدگی میداد و در این بستر در ۱۹۶۸ جنبش ماه مه منفجر میشود و دوگل به آلمان میگریزد. در سال ۱۳۵۷ جامعه ایران نسبت به شاه کاملن بی اعتماد میشود. دیکتاتوری فردی و خشونتهای ساواک از یکسو و از سوی دیگر تهیج ایدئولوژیک دینی و عطر امام خمینی و امام زمان همه را مست و مفتون نموده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اذهان کور شده بودند و هیچ راهی جز راه اسلام خمینی نمیتوانست کار ساز باشد. بتی میآمد، اندیشه از کار افتاده بود و اعتماد فقط به خمینی بود. حکومت اسلامی با اعتماد اکثریت مطلق برقرار شد. ولی این اعتماد با سرعت به سراشیبی افتاد. همزمان با خودسری قدرت، دلسردیهای روزافزون، درهم شکستن توهم و صبح کاذب، انباشت زندان از اسیران جدید و سرکوب زنان و هنرمندان، و همزمان با استحاله بت به ابلیس در اعتقاد مردم، اعتماد اکثریت شکست.
رادیو بین المللی فرانسه ـ خبرگزاری فرانسه در گزارشی نوشت که شورای امنیت سازمان ملل بررسی طرح قطعنامه ای را علیه جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار داده است. این قطعنامه حکومت ایران را به نقض تحریم تسلیحاتی یمن متهم می کند و خواستار اتخاذ تدابیری علیه جمهوری اسلامی شده است.
پیشنهاد دهندۀ این قطعنامه دولت بریتانیا است و متن آن در پی گزارش کارشناسان سازمان ملل تهیه شده که گفته اند موشک های پرتاب شده توسط حوثی های یمن به سوی عربستان ساخت جمهوری اسلامی ایران است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
قرار است شورای امنیت سازمان ملل تا پایان ماه جاری فوریه در مورد این قطعنامه تصمیم گیری کند. تا این لحظه دولت روسیه هنوز موضع خود را در این خصوص روشن نکرده است. نمایندۀ روسیه در سازمان ملل، "واسیلی دنبنزیا"، در اواخر ژانویه گذشته نسبت به ارسال این موشک ها توسط ایران برای حوثی های یمن ابراز تردید کرده بود و به این ترتیب تلویحاً اعلام کرده بود که مسکو چنین قطعنامه ای را وتو خواهد کرد.
دویچه وله - در پى تعيين محروميت شش ماهه براى عليرضا كريمى، ملىپوش كشتى ايران از سوى فدراسيون جهانى كشتى رسول خادم، رئيس فدراسيون كشتى ايران، از پايان تحمل كشتى ايران از دخالت سياست كشور در ورزش صحبت كرده است.
عملکرد عليرضا كريمى، ملىپوش كشتى ايران برای عدم رویارویی با حریف اسرائيلی که شش ماه محرومیت از شرکت در مسابقات جهانی کشتی را در پی داشت با واکنش شدید رسول خادم، رئيس فدراسيون كشتى ايران روبرو شده است.
در آذر ماه سال جاری علیرضا کریمی در مسابقات کشتی زیر ۲۳ سال جهان در لهستان در حالی که از حریف روس پيشى گرفته و در يك قدمى كسب مدال قرار داشت، به "دستور" مربیاش حميدرضا جمشيدى، مسابقه را باخت تا با حریف اسرائیلی روبرو نشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جمشيدى اين كشتیگير را با گفتن "عليرضا بباز! عليرضا بايد ببازى!" مجبور به شكست خوردن عمدى كرده بود. اين مربى نيز كه احتمالا به دستور مقامات بالاى خود دست به چنين كارى زده بود، حال به مدت ٢ سال از حضور در مسابقات رسمى كشتى محروم شده است.
انتقاد بىسابقه رسول خادم
مشكل پايانناپذير ديدار ورزشكاران ايرانى با حريفان اسرائيلى، رئيس فدراسيون كشتى ايران، رسول خادم را نيز به مرز تحمل خود رسانده است.
خادم میگويد: «از تیرماه تا مهرماه ۹۷، کشتی ایران ، ٨ مسابقه جهانی در ردههای سنی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان در رشتههای آزاد و فرنگی پیش رو دارد.»
رادیو زمانه ـ با به خشونت کشیده شدن تجمع و تحصن درویشان در مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران در روز دوشنبه ۳۰ بهمن و تبدیل شدن گلستان هفتم پاسداران به منطقهای شبیه میدان جنگ، بار دیگر سرکوب درویشان گنابادی به سر خط خبرها آمد و کاربران شبکههای اجتماعی هم تا پاسی از شب به این ماجرا پرداختند.
شدت واکنشها به دنبال انتشار ویدئویی که نشان میداد اتوبوسی به سمت نیروهای گارد ویژه میراند و آنان را هدف قرار میداد افزایش یافت و درویشان نیز که اغلب به رفتار نرم شهرهاند مورد انتقاد قرار گرفتند که دست به خشونتوزری زدهاند و آداب مبارزه بدون خشونت را کنار گذاشتهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس ایران اعلام کرد که در حمله این اتوبوس به جمع مأموران نیروی انتظامی سه مأمور پلیس کشته شدهاند. برخی منابع از کشته شدن دو بسیجی هم خبر دادهاند.
دماوند، حشمت طبرزدی یکی از امضاکنندگان بیانیه ۱۵ نفره رفراندوم، از حمله اخیر محسن مخملباف، یکی دیگر از امضاکنندگان این بیانیه به شاهزاده رضا پهلوی انتقاد کرده است.
طبرزدی در بیانیه ای با عنوان عنوان «حفظ اتحاد یک ضرورت انقلابی است» نوشته است: «این فراخوان به هدف متحد کردن همه گرایشهای دموکراسی خواهانه، اعم از جمهوریخواه تا مشروطهخواه، سوسیال دموکرات تا لیبرال دموکرات و چپ و راست اپوزسیون دموکرات می باشد. حملات سیاسی یکی از امضا کنندگان فراخوان، به یکی از گرایشهای معروف به پادشاهی پارلمانی و آقای رضا پهلوی، نمیتواند با نیت اصلی ما که اتحاد همه نیروها است، سازگاری داشته باشد.»
دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران افزوده است: «میدانیم که در ایران امروز، هیچ گرایشی نمیتواند خودش را نماینده مطلق همه گرایشها و خواستههای ایرانیان بداند. بنابراین باید نمایندگان همه گرایشها اعم از جنبشهای برابری طلب قومی، مذهبی، جنسیتی تا مشروطه خواه و جمهوری خواه در کنار هم قرار بگیرند نه این که نه تنها حضور نمایندگان آنها در جمع ۱۵ تنی خود را نادیده گرفته، بلکه به بخشی از آن هجوم سیاسی نماییم که این امر با اصول پلورالیسم و دموکراسی سازگاری ندارد. باید به رنگین کمان گرایش های سیاسی ایرانیان باور داشته باشیم و از سخنان تفرقه آمیز پرهیز کنیم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
هفته گذشته ۱۵ تن از فعالان سیاسی و مدنی در ایران و خارج از کشور با صدور بیانیه مشترکی خواستار برگزاری رفراندوم برای تعیین نظام حاکم بر ایران با نظارت سازمان ملل شدند. نسرین ستوده، جعفر پناهی، ابوالفضل قدیانی، محمد سیفزاده، حشمت طبرزدی، محمد ملکی و محمد نوریزاد و نرگس محمدی از داخل ایران و شیرین عبادی، پیام اخوان، محسن سازگارا، حسن شریعتمداری، محسن کدیور، کاظم کردوانی و محسن مخملباف از خارج از ایران این بیانیه را امضا کرده اند.
اما در برنامه «صفحه دو آخر هفته» تلویزیون فارسی بی بی سی که برای بررسی این بیانیه برگزار شده بود، محسن مخملباف، با اشاره به شاهزاده رضا پهلوی برای براندازی جمهوری اسلامی، خود را در مقابل آخرین ولیعهد ایران، «محسن چریک» نامید.
رضا پهلوی، خواستار برگزاری رفراندوم تعیین نوع حکومت آتی ایران، پس از سقوط جمهوری اسلامی است.
اما مخملباف گفت که «اگر قرار است پسر شاه بیاید، من هم دوباره می شوم محسن چریک».
این سخنان محسن مخملباف، واکنش های گسترده ای در فضای مجازی به دنبال داشت.
رادیو فردا - برای روسلان گاویرلف که به عنوان داوطلب از سوی یک شرکت نظامی خصوصی به سوریه اعزام شد انگیزه اصلی شرکت در جنگ نبود. ولی آن طور که او به اعضای خانوادهاش گفته بود دلیل رفتنش «ساختن خانه در سوریه» هم نبود.
مادرش میگوید روسلان در آن زمان چندان خوششانس نبود و «میخواست مقداری پول دربیاورد.» او یکی از حداقل ۱۰ مرد دیگری است که همزمان در روستای آنها برای اعزام به سوریه نامنویسی کردند.
فاینا گاوریولوا، مادر روسلان، در گقتوگویی با کارنتتایم تیوی از زیرمجموعههای رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی، در خانه خود در روستایی واقع در ناحیه سوردلووسک در مرکز روسیه میگوید: «او شغل ثابتی نداشت، کارهای او موقتی بودند مثل نصب در و یا سقف خانهها. گاهی اوقات کار داشت و گاهی بیکار بود.»
روسلان گاویرلف از جمله فهرست رو به افزایش پیکارجویان روسی است که روز هفتم فوریه در جریان بمباران وسیع ناحیه دیرالزور در سوریه توسط آمریکا کشته شدهاند. حداقل هفت نفر از آنها از اهالی ناحیه سوردلووسک هستند.
مادرش شکایت میکند که مقامات دولتی به او و خانوادههای داغدیده و یا آنهایی که نگران جان فرزندان خود هستند هیچ اطلاعاتی نمیدهند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این حادثه که میتواند مرگبارترین رویارویی نظامی بین آمریکا و پیکارجویان روس از زمان پایان جنگ سرد تاکنون باشد هنوز در پرده ابهام است.
ولی گزارشهای تأیید نشده در مورد دهها و یا حتی صدها نفر تلفات روسیه در این بمباران نکات تازهای را در مورد حضور مزدوران روس در سوریه و نقاط دیگر و همین طور افرادی که به این ارتشهای خصوصی میپیوندند، برملا کرده است.
در غیاب اطلاعات دقیق از سوی دولت روسیه و یا شرکت نظامی خصوصی به نام واگنر که آنها را به سوریه اعزام کرده، خشم خانوادههای این افراد و بازماندگان کشتهها و مجروحان رو به افزایش است.
فاینا گاوریولوا میگوید هنوز مرگ پسرش را رسماً تأیید نکردهاند و خبر مرگ او را از اقوامش شنیده است.
دولت روسیه تلفات را اندک جلوه داده و تأکید میکند که هیچ نظامی رسمی این کشور در این حادثه دخالت نداشته است. در عین حال میگوید یک شرکت نظامی خصوصی ممکن است در آن زمان در شرق سوریه مستقر بوده باشد و آن را مسئول تلفات معرفی میکند.
نرگس موسوی دختر زهرا رهنورد اعلام کرد که مادر بزرگش احترام السادت نواب صفوی (مادر زهرا رهنورد) فوت کرده است.
نرگس موسوی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «مادر بزرگ مهربان و صبورم بعد از روزها تحمل رنج درگذشت... مادر مادرم»
احترام السادت نواب صفوی پیش از این نسبت به حصر خانگی ميرحسين موسوی و دخترش انتقاد کرده و گفته بود: «من اين را حبس و حصر نمیدانم. اين دقيقا آدم ربايی است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
زهرا رهنورد، ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۹ و پس از برگزاری راهپيمايی اعتراضی در اين روز در بازداشت خانگی به سر می برند.
علیرضا منظری در گفتوگو باخبرنگار ایلنا در مورد اینکه چرا سیستم ELT (سیستم مکان یاب هواپیما) هواپیمای ATR متعلق به شرکت آسمان خاموش است گفت: سیستم ELT بر روی هواپیماها نصب میشود تا در شرایط خاص موقعیت هواپیما را اعلام کند. استفاده از این سیستم نیاز به آموزشهای فنی و عملیاتی خاصی دارد که افرادی در شرکتهای هواپیمایی این آموزشها را میبیند.
وی افزود: ماهوارههای سیگنالهای ارسال شده از سیستم ELT هواپیما را دریافت میکنند و براساس این سیگنالها مشخص می شود که هواپیما در چه نقطهای قرار دارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
معاون اسبق هواپیمایی کشوری با بیان اینکه این سیستم ماهوارهای متعلق به موسسه بینالمللی است گفت: شرکتهای هواپیمایی برای دریافت این سیگنالها باید عضو این موسسه بینالملل شوند و حق عضویت بپردازند اما گویا شرکت آسمان حق عضویت خود را به این موسسه نپرداخته است .
رادیو فرانسه، ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجۀ فرانسه، امروز با اشاره به تشدید خشونت ها در سوریه پیش بینی کرد که این کشور به سمت یک فاجعۀ انسانی پیش می رود. وزیر امور خارجۀ فرانسه که قرار است در روزهای آینده به مسکو و تهران، دو متحد اصلی رژیم بشار اسد، سفر کند، افزود که بحران سوریه بیش از پیش رو به وخامت خواهد گذاشت.
به گمان وزیر امور خارجۀ فرانسه این وخامت نتیجۀ بن بست فرآیند سیاسی در سوریه، ادامۀ جنگ داخلی در این کشور و مداخلات نظامی ترکیه در عفرین و جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی مرزهای اسرائیل در بلندی های جولان است. همۀ این عناصر به گفتۀ ژان-ایو لودریان بر وخامت بحران و بن بست سوریه افزوده اند و این کشور را به سمت یک فاجعۀ انسانی سوق داده اند.
ژان-ایو لودریان و وزارتخانۀ تحت ریاست او امروز خواستار اقدام فوری شورای امنیت سازمان ملل برای استقرار یک آتش بس در غوطۀ شرقی و دیگر مناطق جنگی سوریه شدند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وزارت امور خارجۀ فرانسه امروز سه شنبه بیستم فوریه ضمن محکوم کردن بمباران های شدید رژیم بشار اسد در غوطۀ شرقی در نزدیکی دمشق آنها را نقض فاحش حقوق انسانی خواند و خواستار آتش بس فوری در این منطقه شد.
گزارش اختصاصی کیهان لندن؛ چرا سپاه دلباختهی «باروری ابرها» شده؟!
- سهم سپاه از خشکسالی در ایران چیست؟ کدام شرکتها و هلدینگها سود میبرند؟
- آیا فعالان محیط زیست از سودی که به جیب سپاه میرود خبردار شدند؟ رابطه شرکت «صافات» و سپاه چیست؟
این خبر تازگی نداشت و دقیقاً یک ماه پیش، ۲۸ دی، در متنی مشابه که به نقل از رحیم میدانی معاون وزیر نیرو منتشر شده بود روی مستهلک بودن هواپیماهای استیجاری روسی که برای بارورسازی ابرها مورد استفاده قرار میگرفتند تاکید و عنوان شد پیروپاترونهای (فشنگهای حاوی یدید نقره) که برای بارورسازی ابرها بسیار مهم است در روسیه ساخته میشود و ایران «توان مالی پرداخت هزینهاش را ندارد» و نیروی هوافضای سپاه و صنایع هوایی، برای انجام آن فعالیت خود را آغاز کردند.
اضافه بر این رضا اردکانیان وزیر نیرو هم تاکید کرد «سپاه آمده تدارک تجهیزات لازم برای اجرای طرح باروری ابرهاست و این همکاری آغاز شده و امیدواریم به نتایج مطلوب برسد.»
دو سه دقیقه بعد از انتشار خبرِ تکراریِ آغاز این همکاری، تسنیم خبر جدیدی دیگری را منتشر کرد با عنوان «برف و باران شدید در ۱۰ استان تا سهشنبه»؛ و به نقل از یک کارشناس هواشناسی نوشت «سامانهی بارشی تقویت شده» و شدت بارشها برای استانهای کرمانشاه، لرستان، خوزستان، کهگیلویه و بویر احمد، البرز و تهران پیشبینی میشود.
اینکه بحران خشکسالی یک دغدغه حیاتی برای کل کشور محسوب میشود یک مسئله است و تلاشهای مشکوک سپاه برای «نمایش کارآمدی و توانمندی» در حوزه بارورسازی ابرها و مبتکر بودن در حوزهی محیط زیست، یک مسئله دیگر. مسئلهای بسیار مهم!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اگرچه القای اینکه دولت در چنین پروژهای به علت مشکلات مالی «ناتوان» است و سپاه «توانمند» بخشی از پروژه رسانهای سپاه است، اما به خودی خود نشانگر مُهر تاییدی بر بیاعتباری به اصطلاح دستور علی خامنهای مبنی بر فاصله گرفتن نظامیها از حوزههای اقتصادی و «پیگیری واگذاری بنگاههای اقتصادی در ارتش و سپاه» نیز هست. همچنان که در ادامه این گزارش فقط گوشهای از فعالیت یک مجموعهی هزارتو و چند لایهای بررسی شده که عملا در اختیار سپاه و سران نظام است اما در ظاهر به صورت بنگاههای مستقل فعالیت میکنند.
شاید مطرح شود که بارورسازی ابرها چه سنخیتی با «بنگاهداری اقتصادی» دارد؟ پاسخ به این پرسش فقط بخش کوچکی از قضیه است که چندان هم پیچیده نیست. حجم گردش مالی در عرصهی فعالیتهای محیط زیست است که آن را از عرصههای اقتصادی دیگر پیچیدهتر میکند به ویژه در دورانی که منابع و تولید حاملهای انرژی از زوایای مختلف، از جمله سازگاری با محیط زیست، با بحران روبرو هستند.
برای روشن شدن این موضوع کافی است مثلا به گردش مالی هر مرحله بارورسازی ابرها بر اساس ارقامی پرداخته شود که تا کنون منابع رسمی اعلام کردهاند.
در شهریور سال ۱۳۹۵ محمد مهدی جوادیانزاده مدیر مرکز تحقیقات و مطالعات باروری ابرها در مورد پرخرج بودن مراحل این پروژه ادعا کرد که پیش بردن بخشی از عملیات «در یک منطقه هدف» در یک دوره شش ماهه اعتبار ۹.۵ میلیارد تومانی لازم دارد.
در حالی که یک سال قبل گفته بود «هر پرواز باروری» با احتساب اجاره هواپیما، سوخت، بیمه و هزینههای دیگر بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان هزینه دارد.
هدف از بارورسازی ابرها افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی بارش در یک منطقه معین است که معمولاً دامنهای به وسعت ۲۰۰ کیلومتر دارد.
طبق یک اعلام در سال ۹۴ به طور میانگین سالانه ۸۰ پرواز برای بارورسازی ابرها صورت میگیرد؛ با یک حساب ساده مشخص میشود که در سال ۹۴ عملیات بارورسازی ابرها ۱۲۰ میلیارد تومان گردش مالی به همراه داشته است.
با توجه به اینکه دو هواپیمای روسی مخصوص عملیات بارورسازی زمینگیر و از رده خارج شده، سپاه قصد دارد از هواپیماهای خود برای بارورسازی ابرها استفاده کند.
هواپیماهایی که برای بارورسازی ابرها استفاده میشدند و حالا از رده خارج شدهاند دو فروند آنتونوف متعلق به شرکت «صافات» بودند.
پیشینه شرکت هواپیمایی صافات
شرکت خدمات هوایی صافات (سهامی خاص) متعلق به «موسسه مرکزی شرکتهای احرار» است که در سال ۱۳۷۴ تحت شماره ۱۰۱۹۱۹ تاسیس شده و دو فروند هواپیمای آنتونف ۲۶ که در زمینه باروری ابرها ۱۰ سال با وزارت نیرو همکاری داشته و حالا مستهلک شدهاند متعلق به این شرکت است. این شرکت هم دارای مجوز (cargo) است و هم مجوز (باروری ابرها) که از هواپیمایی کشوری گرفته و مرکز فعالیت آن در استان یزد است.
بخش عمده سهامداران این موسسه فرماندهان و شاغلین سپاه، «آزادگان» و «ایثارگران» هستند. موسسه احرار یکی از بزرگترین مالکان زمین و مستغلات در ایران است و داراییهای فراوانی دارد که فقط بخشی از آن شرکت هواپیمایی صافات است. مدیران این شرکت اخیراً تحت عنوان «تهران ایر» ایرباسهای دست سوم یک شرکت روسی را از مجارستان به ایران منتقل کردند و قصد دارند به عنوان یک ایرلاین مسافرتی شروع به فعالیت کنند.
در واقع «آزادگان»، «شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان»، «صافات»، «احرار» و «تهران ایر» همه با هم مرتبط و در بعضی مواقع یکی هستند و بده و بستانهای زیادی با یکدیگر دارند.
تا سال ۹۳ حدود ۴۷ هزار «آزاده» و «ایثارگر» سهامدار موسسه احرار بودند. حسابهای مالی این شرکت آلوده به فساد آنقدر غیرشفاف و مشکوک است که دهها «آزاده» نسبت به آن اعتراض کردند زیرا اسنادی به دستشان رسیده که نشان میداد پولها به جیب فقط چند نفر رفته است. سوابق نشان میدهد که این شرکت سابقه اختلاس و بالاکشیدن پول «آزادگان» را هم دارد. گروه صنعتی مینو و «قاسم» که در در سالهای گذشته اخبار زیادی مبنی بر فساد در آنها منتشر شده زیرمجموعه این بنگاه اقتصادی هستند.
آیا فعالیت شرکت احرار فقط به اینها خلاصه میشود؟ پاسخ منفی است؛ غول دلالی و واردات و مونتاژ اتومبیل در ایران یعنی «مرتب خودرو» نیز وابسته به موسسه احرار است.
وقتی روی وبسایت رسمی موسسه احرار کلیک شود «پایگاه اطلاعرسانی آزادگان ایران» باز میشود. قسمت بالای وبسایت اخبار و گزارش در حوزه مدافعان حرم، وصیتنامه شهدا و خاطرات جانبازان و مطالبی از این دست دیده میشود اما کمی پایینتر ماجرا رنگ دیگری به خود میگیرد و اخبار مربوط به «ارزش سهام شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان» بخشی مجزا را به خود اختصاص میدهد.
شرکت اقتصادی و خودکفایی آزادگان (سهامی عام)
محمدحسن ابوترابی فرد نایب رییس پیشین مجلس شورای اسلامی که بهتازگی با حکمی از سوی علی خامنهای امام جمعه موقت تهران شده یکی از بنیانگذاران کلانِ شرکت خودکفایی آزادگان است.
این هلدینگ اواخر سال ۱۳۹۳ با تراز مالی ۱۶۰ هزار میلیارد تومان به بازار سرمایه وارد شد و از شرکتهایی است که بیشترین سودها را از تحریمهای جمهوری اسلامی به جیب میزد.
شرکت خودکفایی آزادگان سهامدار اصلی (مستقیم و غیرمستقیم) ۱۶ زیرمجموعه دارد که شرکتهای قاسم ایران، مینو شرق، شوکوپارس، صنعتی مینو و پارس مینو از مهمترین آنها محسوب میشوند و سود کلانی میبرند و با توجه به تبلیغات گستردهای که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بیلبوردهای شهری دارند شناخته شدهتر از شرکتهای دیگر هستند. سیمان قشم و یزد، فروشگاههای زنجیرهای پیوند، و همچنین تولید لوازم آرایش از حوزههای فعالیت خودکفایی آزادگان هستند.
آیا ردّ پای همکاری شرکت خودکفایی آزادگان و موسسه احرار را در جای دیگری میتوانیم پیدا کنیم؟ پاسخ مثبت است.
ویژه خبرنامه گویا
سانحه اخیر و تاسف بار هواپیمای ای تی آر ۷۲ شرکت آسمان و جان باختن تعدادی از هموطنان ارزنده نه فقط مشکوک بلکه قابل تامل و بررسی عمیق میباشد. ادعاهای عجولانه مقامات جمهوری اسلامی بخصوص تاکید قاطعانه بر"کشته شدن تمامی سرنشینان" هواپیما هم تردید ها را درباره صداقت مقامات جمهوری اسلامی صد چندان میکند. با بیاد آوردن مشابه همین سانحه که سالها قبل در یکی از کشورها رخ داده و هواپیما با کوه برخورد نموده بود دنیا شاهد بود که برغم آن برخورد بازهم تعدادی از سرنشینان زنده مانده و به هر تقدیر و تلاشی تا حدود دو ماه بعد هم که مسئولین با همه توان در پی یافتنشان بودند خود تلاش برای زنده ماندن کرده و النهایه هم تعدادی زنده ماندند و خاطرات وحشتناک سانحه و زندگی در سرگردانی و سرما و کوه های سربه فلک کشیده را بیان کردند.
حال اما برای اولین بار در تاریخ هوانوردی میشنویم مقامات رسمی کشور دارنده هواپیما با قاطعیت تمام اعلام مرگ همه سرنشینان را میکنند درحالکیه هیچ نظری مبنی بر کشف موقعیت سانحه نمیتوانند بدهند زیرا خودشان هم نمیدانند هواپیما دقیقا در کدام نقطه دچار سانحه شده است ویا هنوز تکه پاره هائی از بدنه هواپیمای سانحه داده ویا قطعاتی از بار مسافرین ویا بدن سرنشینان بدست نیامده اما مقامات متخصص جمهوری اسلامی تاکید بر مرگ همه سرنشینان هواپیما دارند و قاطعانه هم بر نظریات مسخره خود پای میفشارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
باید بیاد داشت که بنا به بخشنامه سازمان هواپیمائی کشوری ایران از اوایل دهه هفتاد هجری نصب دستگاهی بنام «ترانسمیتر» در همه هواپیماهای سویل اعم از سبک یا سنگین اجباری شد و میتوان به ضرس قاطع گفت در سرتاسر ایران هیچ هواپیمائی بدون داشتن ترانسمیتر اجازه پرواز نمیافت. کارکرد این دستگاه نیز در هنگام بروز سوانح شروع میشود به این عبارت که دستگاه در اثر تحمل ضربه یا ضربات ناشی از سانحه چه برخورد با کوه یا زمین یا آب یا غیره...شروع به ارسال فرکانس های خاصی مینماید که تقریبا تمامی هواپیماهای عبوری از آن منطقه میتوانند در فرکانس اضطراری یکی از بیسیم های درون کابین خلبان آن فرکانس های اورژانسی را دریافت کرده و به مرکز کنترل پرواز موقعیت را آن را گزارش نمایند. همزمان کلیه هواپیماهای ای تی آر نه فقط دستگاه ترانسمیتر داشتند بلکه مرکزیت این دستگاه هم در فرانسه قرار داشت و به محض وقوع هرنوع سانحه برای هریک از هواپیماهای دارنده این دستگاه مرکز فرانسوی با دریافت مختصات دقیق محل سانحه از دستگاه ترانسمیتر مطابق تعهدات خود بلافاصله موضوع را از طریق تلفن به تمامی شماره های ایرانی دراختیار اطلاع میداد(معمولا تلفن های مدیر فنی و مدیرعامل ویا یکی دو نفر مورد وثوق دیگر به فرانسوی ها داده میشد) بنابراین ملاحظه میشود دراین مورد هم مقدار زیادی مبهمات قابل تامل دیده میشود که هنوز بعد از گذشت سه روز از سانحه ای که منتهی به فوت تعدادی از هموطنان شده هیچ مقام مسئول قادر به اعلان موقعیت دقیق سانحه نیست و در نتیجه هیچ واحد امداد و نجات هم نمیتواند برنامه های نجات را اجرائی کند. علاوه بر اینها دستگاه های سی وی آر یا ضبط کننده صدای درون کابین خلبان و نیز اف دی آر یا ثبت کننده تمامی کارکرد موتورها، سیستمها، ارتفاع پرواز، و سایر خصوصیات هواپیمای درحال پرواز هم تا مدت حدود سی روز بعد از وقوع سانحه با ارسال فرکانس های معین میتوانند در یافتن محل سانحه چه در عمق دریاها باشد چه روی زمین یا در میان کوه ها کمک شایانی بنمایند اما متاسفانه دراین مورد هم میبینیم هنوز هیچ اقدام لازم و سریع صورت نگرفته. این یعنی جمهوری اسلامی با همه علم و کتل بازی هایش و موشک هوا کردن هایش هنوز نمیتواند ویا قادر نیست حتی موقعیت یک هواپیمای سانحه داده را در اسرع وقت تعیین و به داد سرنشینان برسد؟ یا واقعا نمیخواهد برسد؟
خانه فیلم مخملباف - در پی انتشار بیانیه رفراندوم و صحبتهای محسن مخملباف در بی بی سی فارسی و اشاره کوتاه ایشان به آقای رضا پهلوی، پیامهای تهدید به ترور از سوی کسانی که مدعی طرفداری از نظام سلطنتی بودهاند، به محسن مخملباف ارسال شد.
خانواده مخملباف این موضوع را به پلیس لندن اطلاع داد. پلیس پس از بررسی اعلام کرد منشا این پیامهای تهدید آمیز از سوی ایران است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خانواده مخملباف با توجه به این که مبدا این تهدیدات از داخل ایران است، بررسی حقوقی آن را حق خود میداند و در عین حال از آقای روحانی رییس جمهور ایران میخواهد برای پیگیری این موضوع با نظارت بر مسئولین امنیتی نظام، اقدام لازم را به عمل آورد.
با توجه به این که جمهوری اسلامی ایران طی ۱۲ سال گذشته بارها در افغانستان و فرانسه اقدام به ترور ناموفق مخملباف کرده است، مسئولیت هر اتفاقی در این زمینه بر عهده حکومتی است که تاکنون بیش از دویست نفر از فعالین سیاسی را در خارج از کشور ترور کرده است.
خانواده مخملباف بدین وسیله هشدار میدهد که یکی از اهداف حکومت ایران از ترور مخالفین در این برهه از زمان، انداختن مسئولیت آن به عهده دیگر مخالفین، و ایجاد تفرقه بین اپوزیسیون میباشد.
خانه فیلم مخملباف
۲۸ بهمن ۱۳۹۶
رادیوزمانه، ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی و کاندیدای اصولگرایان در آخرین انتخابات ریاست جمهوری میگوید تنها دو درصد اقتصاد کشور در دست نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی است.
ابراهیم رئیسی بدون آنکه نامی از دولت حسن روحانی ببرد گفت: «برخی وظایف خود را انجام نمیدهند، آن وقت آدرس غلط میدهند؛ در حالی که تنها دو درصد اقتصاد کشور در حیطه نهادهای زیر نظر رهبری و ۹۸ درصد در اختیار دولت است.»
در ایران دولت بر همه بودجه کشور احاطه ندارد و نهادهایی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی هستند که از کنترل مالی دولت خارجاند. برآوردهای غیررسمی بیانگر این است که بیش از ۶۰ درصد اقتصاد جمهوری اسلامی در اختیار بنگاههای وابسته به نهادهای حکومتی و نظامی است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دولت حسن روحانی بارها از معافیت مالیاتی بنیادها و نهادهایی همچون آستان قدس رضوی انتقاد کرده و در لایحه بودجه ۱۳۹۷ نیز پیشبینی کرده است که از شرکتها و مؤسسات وابسته به آستان قدس رضوی ۳۰ میلیارد تومان مالیات دریافت کند. سایر «نهادها و بنیادهای انقلاب اسلامی» که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشوند هم در بودجه سال آینده به پرداخت ۱۰.۸ هزار میلیارد مالیات موظف شدهاند. با اینحال در بودجه امسال میلیاردها تومان صرف نهادها و سازمانهایی چون مؤسسه نشر آثار خمینی، حوزه علمیه قم، «مؤسسه آموزشی و پژوهش امام خمینی»، دفتر تبلیغات اسلامی، «دایره المعارف فقه اسلامی» و... شده است.
آستان قدس یکی از چهار غول بزرگ اقتصاد ایران است. این نهاد تولید و ارائه بیش از ۳۰۰ نوع محصول کشاورزی، صنعتی، لبنی، مالی،خدماتی و فنی و تجارت و مالکیت دستکم ۴۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی، را در دست دارد.
ابراهیم رئیسی در سخنان خود از نظام ولایت فقیه نیز دفاع کرد و گفت در حکومت اسلامی مهمترین رکن ولایت فقیه است و «هر کجا مشکلی هست به سبب دور شدن از گفتمان ولایی است».
شرق ـ شهرزادهمتی: ماجرای انتخاب وزیر علوم در دوران حسن روحانی با چالشهای فراوانی روبهرو بود؛ از زمان انتصاب فرجیدانا و بعد ماجرای بورسیهها و سپس آمدن فرهادی که کلا درهای وزارت علوم را به روی خبرنگاران بست. در دوره دولت دوازدهم گفته شد حداقل ٩ وزیر برای رایزنیهای اولیه معرفی شدهاند و با حضور هیچکدام در وزارت علوم موافقت نشده است. زمان مطرحشدن نام منصور غلامی به عنوان وزیر علوم، انتقادات فراوانی مطرح شد. فعالان دانشجویی به ریاست او در دانشگاه همدان انتقاد داشتند و نگران نگرش احتمالی حاکم بر وزارت علوم پس از وزارت او بودند. حالا اما غلامی وزیر علوم است و با عملکرد او انتقادات نیز کمرنگتر شده. بخشی از سؤالاتی که در گفتوگو با منصور غلامی از طرف خبرنگار «شرق» پرسیده شد، سؤالات فعالان دانشجویی بود. درست یک روز پس از انتشار کارت دانشجویی یکی از دانشجویان ستارهدار، ميهمان دفتر وزیر علوم بودیم. از روی میزش نامهای برداشت که متعلق به یکی دیگر از دانشجویان ستارهدار بود. متنی که پارافنامه کرده بود نشان داد و گفت: من هنوز پیگیر این ماجرا هستم. این گفتوگو حاصل حضور یکساعته در دفتر منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
از زمان هماهنگی برای این گفتوگو تا امروز که روبهروی شما نشستهایم، وزارت علوم اتفاقات زیادی را تجربه کرد. یکی از مهمترین مسائلی که پیرامون وزارتخانه تابعه شما پیشآمد، حلشدن نسبی ماجرای دانشجویان ستارهدار بود و یکی از دانشجویانی که مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته بود، به دانشگاه برگشت.
بله. خانم مهدیه گلرو همین ٤٨ ساعت پیش تصویر کارت دانشجوییشان را منتشر کردند که برای ما اتفاق بسیار خوشایندی بود.
البته پرونده ستارهدارها تمام نشده، فکر میکنم هنوز یکی، دو نفر به دانشگاه برنگشتهاند.
رادیو فرانسه - صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، روز دوشنبه سیام بهمن، در واکنش به انتقاد اخیر محمود احمدینژاد علیه قوه قضائیه، گفت: "عدهای هر وقت حکمی به نفعشان نباشد، تمام دادگستری کشور، نظام و حتی رهبری را زیر سوال میبرند".
رئیس قوه قضائیه بدون ذکر نام احمدینژاد، ادامه داد: "عده ای با مغالطه می گویند که اگر از دستگاه قضایی شکایت داشتیم به کجا شکایت کنیم؟ این سوال اساساً ایراد دارد زیرا کسی با کل دستگاه قضایی به عنوان یک مجموعه واحد طرف نیست بلکه این مجموعه، اجزایی دارد و هرکس ممکن است با جزئی از این کل طرف باشد."
محمود احمدینژاد، رئیس پیشین جمهوری اسلامی ایران، که روز چهارشنبه ۲۵ بهمن، برای شرکت در چهارمین جلسه دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی، یکی از مقامات دولت خود، به همراه اسفندیار رحیم مشایی مقابل دادگاه حاضر شد، در یک سخنرانی کوتاه روی پله های ورودی دادگاه گفته بود: "کسی که در دستگاه دولتی و حکومتی مورد ظلم واقع می شود چه کار باید بکند؟ به کجا باید مراجعه کند؟ به خودشان؟ اگر خودشان مورد اعتماد بودند که مشکلی پیش نمی آمد."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما صادق لاریجانی در جواب احمدینژاد، او را به "دنیاطلبی و قدرت طلبی" متهم کرد و گفت "به جای طی کردن طریق قانونی اعتراض به آرا و احکام، مسیر نادرست تبلیغات رسانه ای و شانتاژ را در پیش گرفته" است.
در حالی که احمدینژاد بارها به عملکرد لاریجانی انتقاد کرده، رئیس قوه قضائیه گفت که "مرعوب جوسازی ها" نمیشود.
پیشتر محمود احمدینژاد، همچنین در اظهارات خود مقابل دادگاه، از موضعگیری آیتالله خامنهای درباره قوه قضائیه انتقاد کرده و گفته بود که رهبر جمهوری اسلامی "مسئولیت عملکرد دستگاه قضایی و بقیه دستگاهها" را بر عهده خود نمیداند.
پس از این اظهارات، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز یکشنبه اعتراف کرد که در زمینه عدالت "مشکل داریم" و "باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم".
خبرگزاری هرانا - گلرخ ایرایی کنشگر مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین پس از ۱۷ روز همچنان در اعتصاب غذای اعتراضی به سر میبرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ایرایی که از ۱۴ بهمن ۹۶ در اعتراض به نقض قانون تفکیک جرائم و تبعید غیرقانونی از بند نسوان زندان اوین به زندان قرچک ورامین در اعتصاب غذا دست زده بود کماکان پس از گذشت ۱۷ روز به این اعتصاب غذا ادامه می دهد. خانم ایرایی مدت ۶ روز از این اعتصاب را به همراه آتنا دائمی در اعتصاب خشک (خودداری از نوشیدن مایعات) به سر برده بود.
در خبرها آمده است که:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی سانحهی مصیبتبار سقوط هواپیمای مسافربری تهران یاسوج پیام تسلیت صادر کردند.
متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب به شرح ذیل است؛
بسمه تعالی
سانحهی مصیبت بار سقوط هواپیمای مسافربری که به جان باختن چندین نفر از هممیهنان عزیزمان انجامید دلها را لبریز از اندوه و تأسف کرد. اینجانب مراتب تأثر عمیق و همدردی صمیمانهی خود را با خانوادههای داغدار آنان ابراز میدارم و صبر جمیل و اجر جزیل برای آنان و رحمت و مغفرت الهی برای جانباختگان از خداوند متعال مسألت میکنم. مسئولان ذیربط لازم است همهی تلاش و همکاری خود را برای اقدامهای لازم در این مورد بکار برند و امکان تکریم و تشییع پیکرهای آنان را فراهم سازند.
سیدعلی خامنهای
۲۹بهمن۱۳۹۶
باید خدمت ایشان گفت که جناب آسد علی!
بعد از دو روز و چند ساعت از زمان «گم شدن» هواپیمای تهران - یاسوج، هنوز نیروهای ظفرنمون پاسدار و بسیج و انواع و اقسام مدیریت های بحران مملکت امام زمان، نتوانسته اند بقایای هواپیما را بیابند و چون هنوز هواپیما پیدا نشده، لذا نمی توان با قاطعیت گفت که «همه»ی سرنشینان هواپیما کشته شده اند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جناب عالی که معمولا در این گونه قضایا بعد از چند روز اعلام تاسف می فرمایید، چطور شده است که هنوز هیچ جسدی پیدا نشده، تمام سرنشینان هواپیما را «کشته» اعلام فرموده اید؟!
جهت اطلاع عرض می شود که علت پیدا نشدن هواپیمای «گم شده»، کار نکردن و یا نبود دستگاهی ست که بعد از سانحه به کار می افتد و موقعیت هواپیمای سانحه دیده را نشان می دهد. البته در سطح شما نیست که بخواهید از مسوولان مربوط سوال کنید که چرا یک هواپیمای مسافربری، که می گویند به جدیدترین وسایل روز نیز مجهز بوده، این دستگاه هزار-دوهزار دلاری را نداشته که الان همه، از ایران تا کشور «رفیق» شما روسیه، به دنبال قطعه ای چیزی از هواپیما می گردند.
امروز صبح، یکی از مسوولان نامحترم، لابد برای حرص دادن به خانواده ی سرنشینان هواپیما گفته است که پیدا نشدن هواپیما چیز عجیبی نیست و مورد داشته ایم که گروه های گشت و تجسس، یک سال دنبال هواپیمای ساقط شده بوده اند. باید خدمت شما و ایشان عرض کنم که آن یک سال به خاطر سقوط در اقیانوس وسیع و عمیق صرف شده و تازه مسوولان آن حادثه، تقصیرهای خودشان را به گردن یکدیگر یا مرحوم خلبان نینداخته اند.
جناب عالی پیش از دادن پیام تسلیت، بهتر است به فکر وضعیتی که کشور به آن گرفتار آمده باشید و نه موشک پرانی و آتش افروزی در جهان. این حادثه نشان داد که کشور تحت رهبری شما، در ساده ترین حوادث غیر مترقبه هم، علیل و ذلیل است و ناچار به دست دراز کردن به سمت کشورهای «رفیق». کاش از این حادثه درس بگیرید و به جای دادن شعارهای بزرگ، عمل کوچک آن هم در جهت مردم ایران انجام دهید که یک جو عمل به صد خروار حرف مفت می ارزد.
ضمنا جهت اطلاع جناب عالی، یکی از سقوط کنندگان، بعد از سقوط هواپیما با خانواده اش تماس گرفته و گفته که ما را نجات دهید! اگر برخی از مسافران به خاطر سقوط هواپیما کشته نشده باشند، امیدواریم که در اثر بی عرضگی مسوولان شما، به خاطر سرما در وسط کوهستان از بین نروند.
سخنگوی سپاه پاسداران از پیدا شدن لاشه هواپیمای تهران - یاسوج توسط بالگردهای نیروهای هوا فضای سپاه خبر داد.
به گزارش ایسنا، سردار رمضان شریف اعلام کرد: صبح امروز سهشنبه بالگردهای نیروی هوا فضای سپاه در حین جستوجو لاشه هواپیمای آسمان که از تهران عازم یاسوج بود را در ارتفاعات کوه دنا پیدا کردند.
وی افزود: لاشه این هواپیما در کوه دنا و در مختصات جغرافیایی NC-۴۲۰۸ و E-۵۱۴۲۹۳ قرار دارد.
بدهی دولت به بانک مرکزی تا بیش از ۶۳ هزار میلیارد تومان رشد کرده است.
به گزارش ایسنا، روند رشد بدهیهای دولت به شبکه بانکی همچنان ادامه دارد. در کنار طلبی که بانکها از دولت دارند و تا ۲۵ هزار میلیارد تومان میرسد، بانک مرکزی نیز رقم قابل توجهی از آن طلبکار است. بررسی صورت وضعیت شبکه بانکی نشان میدهد که بدهی دولت به بانک مرکزی در پایان آذرماه امسال به ۶۳ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان رسیده که در مقایسه با ۵۷ هزار و ۶۰۰ میلیارد پایان سال قبل حدود ۶۳۰۰ میلیارد تومان افزایش دارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در مجموع بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی از آذرماه ۱۳۹۴ تا آذرماه امسال نزدیک به ۱۰ هزار میلیارد تومان رشد داشته است. از بدهی ۶۳ هزار میلیاردی بخش دولتی حدود ۳۸ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان به خود دولت و تا ۲۵ هزار میلیارد دیگر به شرکتهای وابسته به آن اختصاص دارد.
سقوط پرواز تهران-یاسوج، غیر از مسائل و مشکلات مربوط به هواپیمایی کشور، نکته ی دیگری که به عیان نشان می دهد، بی عرضگی و بی دست و پایی کل حکومت اسلامی ست. حکومتی که داعیه فتح واشینگتن و تبدیل آن به طویله دارد، حکومتی که می خواهد اسراییل را از روی زمین محو کند، حکومتی که قدرت های بزرگ جهانی را از سلاح مهیبی می ترساند که حتی امریکا فاقد آن است، عرضه ی یافتن یک «هواپیمای ساقط شده»ی متعلق به خودش را ندارد.
چند سال پیش از فروپاشی شوروی، در مجله ی علوم فلسفی و اجتماعی که در این کشور منتشر می شد، مطلبی از طرف ژنرال های روس منتشر شده بود که خبر از ساختن سلاحی مهیب و دهشتناک می داد که قاعدتا جهان غرب باید از آن می ترسید. تهدید روس ها هم از نوع تهدید جمهوری اسلامی با جملات بدون فاعل و مجهول بود.
چندی نگذشت که شوروی مانند یک تکه کاغذ، مچاله شد و نه از آن سلاح مهیب خبری شد و نه از ژنرال هایی که در میدان مبارزه با امپریالیسم دنبال همآورد می گشتند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سقوط هواپیمای آسمان به ما و به باورکنندگان به شعارهای حکومت اسلامی نشان داد که این حکومت عرضه ی بالا کشیدن آب دماغ خود را هم ندارد چه برسد به طویله کردن کاخ سفید!
پیدا کردن یک هواپیمای «احتمالا» «سقوط کرده» در یک محدوده ی جغرافیایی تنگ و بسته، با انواع و اقسام وسایل و ابزار آلات رادیویی و ماهواره ای، به کمک «سپاه پر طمطراق پاسداران» و «بسیج سرکوبگر» و «ارتش بی یال و اشکم و کوپال» اندک اندک از حالت تراژیک به حالت کمدی تراژیک در آمده و باید شک کرد که اصولا، هواپیما ساقط شده، و یا مثلا در جایی دور افتاده در حاشیه خلیج فارس بر زمین نشسته است!
در اینجا باید گفت که آقای جمهوری اسلامی، اول آب دماغ ات را بالا بکش، بعد به فکر طویله کردن دنیا بیفت!
در حالی به روزهای پایانی سال ۱۳۹۶ نزدیک میشویم که تورم و گرانی افسارگسیخته زندگی و معیشت اکثریت مردم را دچار بحران نموده است بطوری که هر روز تعداد زیادی از مردم در فقدان درآمد مناسب به زیر خط فقر رانده میشوند. در این سالها عدم افزایش حقوق اکثریت حقوق بگیر، متناسب با نرخ تورم باعث شده است که تعداد زیادی از افراد جامعه بخصوص معلمان به لحاظ درآمدی زیر خط فقر باشند. در این میان وضعیت آن بخش از معلمان و نیروی کار آموزش عمومی که در بخش غیردولتی شاغل است به مراتب نامناسب تر است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حقوق معلمان شاغل در بخش غیردولتی (مدارس خصوصی، تعاونی)، معلمان حقالتدریسی، معلمان شرکتی و خرید خدمتی، نیروهای خدماتی، مربیان پیشدبستانی که تعداد زیادی از نیروی کار آموزش عمومی را شکل میدهند در کنار معلمان آموزشگاههای آزاد و موسسههای زبان خارجه، معلمان هنرمند در مراکز هنری، مربیان و تکنسینهای مراکز فنی و حرفهای و... در صورتی که بتوانند با کارفرما قرار داد منعقد نمایند هر ساله مانند کارگران و نیروی کار سایر بخشهای صنعتی و خدماتی بر اساس قانون کار و حداقل دستمزد توسط کمیته سه جانبه تعیین میگردد.
ایسنا ـ سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس از نمایش فیلم داخل زندان و نحوه مرگ سیدامامی در این کمیسیون خبر داد.
به گزارش ایسنا، جلسه فوق العاده کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی امروز با حضور اعضا و مدعوین از سازمان اطلاعات سپاه برگزار شد تا مسائل و جزئیات گروه جاسوسی تحت پوشش محیط زیست مورد بررسی قرار گیرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر این اساس، لازم به توضیح است طبق قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، سازمان اطلاعات سپاه به عنوان ضابط قوه قضائیه به ویژه در موضوعات امنیتی، مسائل جاسوسی و نفوذ ورود پیدا میکند و مسئولیت قانونی دارد.
سایت خبری شبتاب در این باره نوشت،
سال 88 بنا بر تصریح تیمسار احمدی مقدم رئیس کل نیروهای انتظامی ایران یکی از کادرهای پلیس با ماشین پلیس به جمعیت تظاهر کنندگان بی دفاع حمله کرد و یکی از شهروندان بیگناه را به زمین انداخت و با عبور مکرر از روی بدن او، وی را ناجوانمردانه به شهادت رساند، نظیر همین عمل مشئوم چند بار دیگر توسط نیروهای بسیج و انتظامی با سبعیت بسیار زیادی تکرار شد، از جمله در تظاهرات دی ماه امسال یکی دیگر از شهروندان توسط اتومبیل متعلق به نیروهای سرکوبگر در برابر چشم همه مردم زیر گرفته شد و در کف خیابان به زمین افتاد.
تردیدی نیست که داعش در تاکتیکهای خود از این روش وحشتناک مکررا استفاده کرده است، روشی که بنا به اعتراف تیمسار احمدی مقدم توسط نیروهای انتظامی و بسیج علیه مردم ایران هم به کار گرفته می شود.
اکبر گنجی - خبرنامه گویا
حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶- مانند هر پدیده اجتماعی دیگر- معلول علل و دلایل بسیاری بود. تقلیل پدیده های اجتماعی به یک علت، رویکردی ایدئولوژیک (شعور کاذب به تعبیر مارکس) است. در مقاله های "بگوئید "مرگ بر روحانی"، بخوانید "مرگ بر حسن روحانی" "، "ریشه های حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ "، "رابطه میزان مشارکت در حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و انقلاب و گذار به دموکراسی" ، "تأثیر نزاع بر سر جانشینی آیتالله خامنهای بر حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶"،"دولت آمریکا و حرکت اعتراضی مردمی دی ماه ۹۶ "، "حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و تحریر محل نزاع " و "تبعیض: علت العلل حرکت اعتراضی دی ماه ۱۳۹۶ " به برخی از علل پیدایش این حرکت اشاره شد.
انقلاب ارتباطات که از دهه ۱۹۹۰ میلادی آغاز شد و همچنان با سرعت شگرفی در حال گسترش است، جوامع بشری را از نظر ساختاری دگرگون کرد. این انقلاب به هر جا راه یافته- به جز کشورهای معدودی چون کره شمالی- حکومت توتالیتر را ناممکن کرده است. برای این که یکی از ویژگی های مهم رژیم های سیاسی و جوامع توتالیتر، تک صدایی بودن آنهاست. انقلاب ارتباطات جوامع بشری را هزاران صدایی کرده است. این کمترین دستاورد دموکراتیک انقلاب ارتباطات است. هر کس می تواند رسانه خود را داشته باشد.
به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی فکر کنید. اگر در آن زمان اینترنت و شبکه های اجتماعی وجود داشت، و رهبران شوروی و "پرده آهنین" مردم را با رادیو تک موج دولتی و روزنامه رسمی پراودا سرگرم نمی کردند، آن جوامع چه وضعی پیدا می کردند؟ شاید هم اگر وجود داشت، لنین و استالین و... مانند کره شمالی راه آن را بکلی مسدود می ساختند. به روایت لنین از آرای مارکس و انگلس، در کتاب دولت و انقلاب ، با انقلاب، دولت بورژوازی نابود می شود و دولت سوسیالیستی که جایگزین آن خواهد شد- به نمایندگی از سوی پرولتاریا- دولت را به عنوان سازمان مخصوصی برای اعمال قوه قهریه علیه بورژوازی به کار می گیرد. به گفته لنین، "مارکسیست واقعی" فقط فردی است که مبارزه طبقاتی را تا "دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد". ماهیت تمامی اشکال دولت های سوسیالیستی پساسرمایه داری، چیزی جز دیکتاتوری پرولتاریا نخواهد بود. فقط سرکوب خشونت آمیز سرمایه داران کافی نیست، باید همه نهادهای بورژوایی- چون پارلمان- را نابود کرد.
اما جهان دگرگون شده کنونی، جایی برای عملی ساختن لنینیسم و استالینیسم باقی نگذاشته است. رهبران جمهوری اسلامی حتی اگر بخواهند، نمی توانند حکومت و جامعه ای لنینیستی و استالینیستی بسازند.ایران در جهان ساختاری متفاوت از ساختار جهان لنینیستی قرار دارد. شبکه های اجتماعی به عنوان رکنی از ارکان ساختار جهان جدید، در پیدایش حرکت اعتراضی دی ماه نقش داشتند. زمامداران جمهوری اسلامی بیش از همه بر این نقش تأکید داشتند.
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در جلسه ۱۹ دی ۹۶ با حضور سردار ساجدینیا معاون هماهنگکننده ناجا، قشقاوی معاون وزیر خارجه و نمایندگانی از وزارت اطلاعات، سپاه و مرکز پژوهشها به بررسی علل حرکت اعتراضی پرداخت. در این جلسه گفته شد: "نقش تلگرام تاثیرگذار بوده که محوریت پیام رسانی اغتشاش را به عهده داشته و نقش شتاب دهنده را ایفا کرده است". عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، در ۱۱ بهمن ۹۶؛ سه عامل تغییر نسل، تغییر سبک زندگی و تغییرات تکنولوژیکی را مهمترین علل پیدایش حرکت اعتراضی برشمرد و گفت:"از روزی که بعد از ناآرامیهای اخیر کشور تصمیم گرفته شد فضای اینترنت محدود شود، بیش از ۵۰ درصد از ناآرامیهای خیابانها کاهش یافت. این مسئله نشان می دهد که فضای تکنولوژی تا چه حد در عرصههای مختلف زندگی موثر هستند".
براساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در مورد اعتراضات دی ماه، ۵۸.۳ درصد پاسخ دهندگان اعلام کردند که از شبکه اجتماعی تلگرام استفاده کرده اند.
از وزیر کشور اصول گرای دولت که بگذریم، تقریباً همه ائمه جمعه، فقهای شورای نگهبان، اعضای مجلس خبرگان رهبری و اصول گرایان، حرکت اعتراضی یک هفته ای دی ماه را اغتشاش و ساختارشکنی معلول فضای مجازی- خصوصاً تلگرام- قلمداد کرده و خواهان به راه انداختن شبکه های اجتماعی ملی و کنترل شبکه های اجتماعی غیر ملی شده اند.
حسن روحانی تاکنون در برابر آنان ایستاده است. او به سرعت دستور رفع فیلتر تلگرام و اینستاگرام را صادر کرد. حسن روحانی در مصاحبه رسانه ای ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ درباره شبکه های اجتماعی گفت فضای مجازی بسیار مهم بوده و با دولت الکترونیک و ارتباط علمی با جهان ربط وثیق دارد. ما با هدف های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در حال گسترش نسل سه و چهار موبایل به سراسر کشور هستیم. مردم از طریق شبکه های اجتماعی سیاستمداران را وادار به عقب نشینی و عذرخواهی می کنند. شبکه های اجتماعی بازیگران مهم سیاست خارجی و اقتصاد هستد. سیاست ما گسترش پهنای باند و سهولت دسترسی به اینترنت است. با فیلتر کردن و راه انداختن شبکه ملی انحصاری نمی توان کاری کرد، باید در فضای رقابت آزاد با شبکه های جهانی زندگی کرد.
نوشتار کنونی ناظر به نقش متغیر شبکه های اجتماعی در پیدایش حرکت اعتراضی است.
وضعیت فناوری های ارتباطی ایران
به گزارش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات شاخصهای مهم بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات تا پایان نیم سال اول ۱۳۹۶ به این شرح است: تعداد تلفن ثابت دایری ۳۰ میلیون و ۶۶۱ هزار و ۸۴۴ خط ، تعداد سیم کارت واگذار شده تلفن همراه ۱۵۶ میلیون و ۵۴۸ هزار و ۵۱۱ خط ، تعداد سیم کارت فعال تلفن همراه ۸۵ میلیون و ۶۴ هزار و ۴۶ خط ، تعداد تلفن همگانی کشور ۱۱۵ هزار و ۵۵۰ دستگاه ، تعداد روستاهای دارای تلفن خانگی ۴۸ هزار و ۹۷۶ روستا، ضریب نفوذ تلفن ثابت ۶۹. ۳۸ درصد، ضریب نفوذ مشترکین فعال تلفن همراه کشور ۱۰۶.۴۳ درصد، مشترکین پهن باند سیار ۴۷ میلیون و ۳۳۲ هزار و ۵۵۵ مشترک و مشترکان پهن باند ثابت ۱۰ میلیون و ۴۹۰ هزار و ۱۱۸ نفر هستند.
به این ترتیب، دو برابر جمعیت سیم کارت تلفن همراه واگذار شده که بیش از ۸۵ میلیون آن ها فعال هستند. تعداد گوشی های هوشمند کشور به ۱۰۰ میلیون افزایش یافته است.
ایرانی ها اینک از فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام، واتس آپ، و دیگر شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. برخی بدون فیلترند، برخی نیازمند فیلترشکن هستند که همه کاربران از آنها استفاده می کنند.
ایران با ۲۴ میلیون عضو، رتبه هفتم جهانی استفاده از اینستاگرام را به خود اختصاص داده است. به گزارش استاتیستا ،کاربران آمریکایی با ۱۱۰ میلیون عضو فعال در ژانویه ۲۰۱۸ رتبه اول و برزیلیها با ۵۷ میلیون کاربر رتبه دوم را کسب کردند. اندونزیاییها هم با ۵۳ میلیون کاربر سوم شدند. بر اساس آمار، اینستاگرام تا سپتامبر ۲۰۱۷ بیش از ۸۰۰ میلیون عضو فعال داشته است. کاربران ایرانی نیز با ۲۴ میلیون عضو فعال رده هفتم جدول را به خود اختصاص دادند.
تلگرام ۱۸۰ میلیون عضو فعال ماهانه دارد. ایرانی ها با ۴۶ میلیون عضو در تلگرام همچنان رتبه اول را در اختیار دارند. تلگرام مهمترین شبکه اجتماعی مورد استفاده ایرانیان است.
مطابق یک گزارش در فروردین ۱۳۹۲، براساس منابع گوناگون و پایگاه World Internet Stats ، کاربران فیسبوک در خاورمیانه در حدود ۲۳ میلیون نفر اعلام شده است که کاربران ایرانی ۴۶ درصد آن را تشکیل می دهند. بنابراین، آمار کاربران ایرانی رقمی در حدود ۱۱ میلیون نفر می شود. به دلیل فیلتر بودن فیسبوک در ایران و اقدام متقابل فیسبوک در حذف نام ایران از لیست کشورهایی که به آنها خدمات می دهد، امکان یافتن آمار دقیق کاربران ایرانی این شبکه اجتماعی امکانپذیر نیست، اما آمارهای غیر رسمی از ۲ میلیون کاربر فعال و حرفهای، و ۱۲ تا ۱۷ میلیون کاربر دیگر حکایت دارد.
بر اساس نظرسنجی صورت گرفته به وسیله مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در دی ماه ۱۳۹۴، ۵۳ درصد از کل مردم ایران حداقل عضو یکی از شبکههای اجتماعی هستند. ۳۷.۵ درصد مردم بالای ۱۸ سال کشور اعلام کردهاند عضو تلگرام هستند.پس از تلگرام، شبکه اجتماعی واتسآپ در رده دوم استفاده مردم ایران قرار دارد؛ به گونهای که ۲۶ درصد مردم بالای ۱۸ سال کشور عضو واتس آپ هستند. اینستاگرام با ۱۶.۶ درصد، لاین با ۱۶.۵ درصد، وایبر با ۱۲.۷ درصد، فیسبوک با ۱۰.۶ درصد، تانگو با ۴.۷ درصد، گوگل پلاس با ۲.۸ درصد، توییتر با ۲.۳ درصد و ویچت با ۱.۸ درصد در رده بعدی قرار گرفتهاند.
آمارهای تعداد کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی دقیق نبوده و نیستند. اما در غیاب آمار دقیق، چشم اندازی از واقعیت به تحلیل گران ارائه می کنند.
نگاهی به تعداد کاربران برخی از شبکه های اجتماعی مخالف رژیم
رضا علیدادی، معاون توسعه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در ۱۹ بهمن ۹۶، در پاسخ به این پرسش که چرا در "آشوب های دی ماه" شما از پس یک کانال بر نیامدید، گفت، در سال ۹۵ ، ۱۵۰ شبکه ماهواره ای وجود داشت که در سال ۹۶ به ۲۶۰ شبکه ماهواره ای افزایش یافت. تمامی این ۲۶۰ شبکه ماهواره ای: "در این ایام آشوب، علیه نظام تبلیغ می کردند".
سرلشکر رحیم صفوی همزمان گفت دشمنان نه تنها با ایجاد شبکه های اجتماعی از اغتشاش گران دی ماه دفاع کردند، بلکه "در فتنه اخیر بیش از ۱۲ شبکه تلویزیونی از آمریکایی ها گرفته تا رسانه های عربی به ویژه عربستان سعودی از آشوبگران علیه جمهوری اسلامی حمایت و در مسائل ما دخالت کردند که این یک جنگ است". او ضمن تأکید بر تأثیر جدی شبکه های اجتماعی بر حرکت اعتراضی گفت:
"بسیاری کشورها مانند مالزی جلوی شبکه های ماهواره ای و اینترنت خارجی را گرفته اند، حتی عربستان نیز آن را کنترل می کند آیا ما از عربستان و مالزی کمتریم؟ باید بپذیریم و به این توان برسیم که اینترانت داخلی را با همان سرعت اینترنت و با دسترسی آسان، حتی به صورت رایگان در اختیار جوانان قرار بدهیم و مشکلات فضای مجازی را حل و فصل کنیم که در ناآرامی ها اینقدر دچار آسیب پذیری نشویم".
تلویزیون و رادیو بی بی سی، تلویزیون آمریکا (VOA) و رادیو فردا، رادیو فرانسه، تلویزیون من/تو، و... مشهورترین رسانه های ماهواره ای هستند که به زبان فارسی برای ایرانیان برنامه پخش می کنند. همه این ها تأثیرگذار بوده و هستند. برخی از آنها "عصری طلایی" از دوران رژیم پهلوی ساخته و بیننده را در "حسرت" و "آرزوی" آن دوران بدون مسأله و مشکل نگه می دارند.
شبکه های ماهواره ای در شبکه های اجتماعی هم حضور فعال دارند. به تعداد پیرو (follower) شبکه های اجتماعی زیر بنگرید:
بی بی سی - تجمع تعدادی از دراویش گنابادی در شمال تهران در اعتراض به بازداشت یکی از اعضای این گروه، به درگیری با پلیس و خشونت کشیده شد.
سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس ایران تأیید کرده است که در حمله یک اتوبوس به جمع مأموران نیروی انتظامی در محدوده خیابان پاسداران، سه مأمور کشته شدهاند. او "عوامل فریبخورده و مخلان نظم و امنیت" و کسانی را که در "تجمعات اخیر در منطقه خیابان پاسداران تهران" شرکت داشتهاند را عامل این حادثه معرفی کرده است.
به گفته آقای منتظرالمهدی راننده اتوبوس و هشت نفر دیگر در ارتباط با این حمله دستگیر شدهاند. نیروی انتظامی میگوید روی هم بیش از ۳۰۰ نفر از دراویش دستگیر شدند.
همزمان فیلمی که ظاهرا از همین واقعه گرفته شده نشان میدهد که یک اتوبوس سفیدرنگ در یک کوچه به سرعت به سمت تعداد زیادی از مأموران پلیس که به صورت گروهی در حال حرکت هستند میراند و تلاش میکند با زیگزاگ رفتن آنها را زیر بگیرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش خبرگزاری فارس، "نیروی انتظامی برای جلوگیری از تشدید خشونتها و کاهش احتمال آسیبدیدگی شهروندان همه مسیرهای منتهی به محل حادثه را مسدود کرده است."
تجمع اعتراضی دراویش در مقابل کلانتری ۱۰۲ پاسداران در شمال تهران امروز در اعتراض به بازداشت یکی از اعضای این گروه به نام نعمتالله ریاحی آغاز شد.
در ویدیوهایی که در ساعات اولیه تجمع منتشر شد، دراویش معترض در مقابل کلانتری تحصن کرده بودند و "الله اکبر" میگفتند. در ویدیوهای بعدی تجمعکنندگانی که تعدادی از آنها چوب یا چماق به دست دارند، با گاز اشکآور و شلیک هوایی مأموران نیروی ویژه پلیس متفرق میشوند.
جهانگیری : معلوم نیست اکثریت ایرانیان چه نظری دربارۀ حجاب اجباری دارند
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ایران، در مصاحبه با نشریۀ اقتصادی "فاینشنال تایمز" مدعی شده که جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر است و می تواند به حیات خود ادامه دهد. او با اشاره به ناآرامی های دی ماه گذشته در ایران اعتراف کرده که اعتراض های خیابانی و تلاش مردم برای حل مسائل در خیابان رهبران حکومت اسلامی ایران را نگران کرد. اما، اسحاق جهانگیری در عین حال افزوده است که قدرت انطباق جمهوری اسلامی با مطالبات مردم ایران بالا است.
نشریۀ "فاینشنال تایمز" تصریح کرده است که البته هیچ کس نمی داند که قدرت انطباق جمهوری اسلامی ایران و روحانیان حاکم بر این کشور چقدر است و تا کجا آنان می توانند به مشکل بیکاری جوانان که به ۲۴٫۴ درصد بالغ می شود و فساد مهارگسیخته در ایران پاسخ بدهند. "فاینشنال تایمز" افزوده است که سقوط ۱۴ درصدی ارزش ریال در مقابل دلار و ارزهای معتبر جهانی طی هفته های اخیر و بالا رفتن نرخ تورم هرگونه توهم را در نزد مردم ایران نسبت به احتمال بهبود شرایط از بین برده است.
در پاسخ به این سئوال که جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی در قبال مخالفان حجاب اجباری از خود نشان خواهد داد، اسحاق جهانگیری مدعی شده که معلوم نیست که اکثریت مردم ایران در بارۀ حجاب اجباری چه نظری دارند. وی در عین حال گفته است که بیش از ۶٠ درصد ایرانیان معتقدند که می توانند به خواسته هایشان در چارچوب اصلاحات دست یابند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
گفتنی است که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران، ایرنا، در گزارش خود دربارۀ گفتگوی اسحاق جهانگیری با "فاینشنال تایمز" ادعای او را در مورد حجاب اجباری در ایران منعکس نکرده است.
سخنم را با توضیحی در بارهی مفهوم سلبی مشروعیت آغاز میکنم. سال چهل خورشیدی دکتر صدیقی در یک سخنرانی گفت، نود و هشت در صد ملت طرفدار جبههی ملی هستند. جالب این است که هیات حاکمه نیز همین برداشت را داشت و به همین سبب از اعطای آزادی سیاسی به جامعه میهراسید، چرا که، فکر میکرد در صورت دادن آزادی، ساختار حکومت در خطر قرار میگیرد. و از این رو با استفاده از خفقان، مشروعیت نداشتن نظام را پنهان میکرد.
در جمهوری اسلامی که بیشتر با تاکتیکها و اقدامات ضدانگیزهای عمل میکند، به نحو آگاهانهتری از خفقان به عنوان پوشش برای پنهان ماندن عدم مشروعیتاش استفاده میکند. کارکرد خفقان این است که ضدیت مردم با ساختار را پوشیده و مبهم نگاه دارد. در این فضای مبهم و پوشیده است که جناحهای حکومتی، ابتکار عمل را از دست اپوزیسیونِ بیرون حکومتی خارج میکند. غافل از این که نبود آزادی سیاسی خود دلیل بر عدم مشروعیت نظام است. اما نظام، عدم مشروعیت خود را زیر پوشش جنجالهای انتخاباتی با شرایطی که میدانیم میپوشاند.
خیزشهای مردمی در دی ماه سال جاری، به لحاظ ترکیب، مطالبه و روش یکی از مهمترین جنبشهای اعتراضی خودجوش در دهههای اخیر بوده است. این حرکت معصومانه و مستقل، شوکی عظیم بر بدنه دولت، جامعه و حتی اپوزیسیون از نوع رادیکال تا اصلاحطلب وارد کرد. این بار طبقه متوسط و روشنفکران سیاسی و اجتماعی با کمی تاخیر در نقش حامی کنار این جنبش قرار گرفتند. بیانیههای حمایتی یکی از پس از دیگری از سوی جریانهای مختلف سیاسی و مدنی منتشرشد. یکی از مهمترین این بیانیهها، فراخوان درخواست انجام یک رفراندوم زیر نظر سازمان ملل برای تعیین نظام سیاسی است. پانزده نفر از چهرههای شناخته شده در حوزه حقوق بشر این بیانیه را تهیه کردهاند. اسامی امضا کنندگان این بیانیه که بیش از نیمی از آنان در ایران به سرمیبرند و از محبوبترین و معتبرترین چهرههای حقوق بشری ایران هستند، گواه سرمایه اجتماعی این بیانیه است.
رسانههای رسمی و معتبر برنامههایی حول این موضوع تهیه کردند از جمله میزگردی که در هفته گذشته در یکی از این رسانهها به این موضوع اختصاص داشت. بررسی مباحث طرح شده در این میزگرد طیف وسیعی از مسایل حقوق بشری و سیاسی را در برمیگیرد. اما هدف اصلی نوشتن این متن، نقدی است به رفتار سیاسی و سلوک مبارزاتی آنان که هرچند گذشته خشونتمحور و انتقامجویانه خویش را نقد کردهاند، اما گاه در عمل «آن کار دیگر میکنند». این نوشته نه برای تخطئه بلکه به عنوان نقدی سازنده خطاب به همرهان مسیر رسیدن به دموکراسی است.
صدای آمریکا - جنگجویان کرد در شمال سوریه اعلام کردند با دولت بشار اسد توافق کرده اند و قرار است نیروهای دولت سوریه برای عقب زدن نیروهای ترکیه، به مناطق کرد نشین بیایند.
رویترز این خبر را به نقل از مقام های دولت اسد تایید کرد.
خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) می گوید، شبه نظامیان حامی دمشق روز دوشنبه برای حمایت از کردهائی که در امتداد مرز با ترکیه زندگی می کنند، به منطقه عفرین در شمال غربی آن کشور وارد می شوند.
شهر عفرین که روز گذشته صحنه تشییع جنازه تعدادی از شبه نظامیان کردی بود که در نبرد با ارتش ترکیه کشته شده اند، نزدیک به چهل هزار نفر جمعیت دارد و اولین هدف عملیات تهاجمی ترکیه و شبه نظامیان حامی آن در شمال سوریه است.
شهر عفرین در کنترل «یگان های مدافع خلق» کرد است و اعلام ورود شبه نظامیان حامی بشار اسد به این شهر، در حالی انجام شده که کردهای سوریه و دولت آن کشور در مورد آینده مناطق کرد نشین در سوریه «چشم انداز کاملاً متضادی» دارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما علمیات نظامی ترکیه در شمال سوریه در سه هفته اخیر و مخالفت صریح دمشق با این تحرکات دولت بشار اسد و کردهای سوریه را به صورت «متحدان مصلحتی» درآورده و این بخش از جنگ داخلی سوریه را پیچده تر از پیش کرده است.
از سوی دیگر، یگان های مدافع خلق کرد در خط اول مقابله زمینی با داعش در سوریه اند و از حمایت تدارکاتی آمریکا برخوردارند.
خبرگزاری میزان- رئیس قوه قضاییه با تأکید بر ضرورت پیگیری اعتراضات به آرای قضایی از طرق قانونی گفت: متأسفانه عدهای هر زمان حکمی به نفعشان نباشد تمام دادگستری کشور، نظام و حتی رهبری را زیر سوال میبرند در حالیکه طرق اعتراض به احکام قضایی در قانون پیش بینی شده و دستگاه قضایی نیز به هیچ عنوان تحت تاثیر این قبیل جوسازیها قرار نخواهد گرفت.
به گزارش گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان به نقل از اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه، آیت الله آملی لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی، با ابراز تاسف از حادثه دلخراش سقوط هواپیمای مسافری تهران - یاسوج و تسلیت به خانواده قربانیان این حادثه، بر لزوم اهتمام نسبت به ارتقا سطح امنیت پروازها و سلامت مسافران تاکید کرد و گفت: چنین حوادثی در همه جای دنیا اتفاق میافتد اما باید ابعاد مختلف این قبیل حوادث بررسی شود که خدای ناکرده کوتاهی از جانب مسئولین ذی ربط رخ نداده باشد. امیدواریم مسئولین هر چه سریعتر این موضوع را بررسی کنند. بنده هم از دادستان محترم کل کشور خواستهام که کمیتهای را برای بررسی ابعاد قضایی و حقوقی این حادثه تشکیل دهند و گزارش بررسیها را ارائه کنند.
اعتراض به آرای قضایی باید از طریق قانونی صورت گیرد نه شانتاژ و تبلیغات رسانهای
آیت الله آملی لاریجانی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به هجمههای اخیر علیه دستگاه قضایی تصریح کرد: متاسفانه عدهای هر وقت حکمی به نفعشان نباشد، تمام دادگستری کشور، نظام و حتی رهبری را زیر سوال میبرند و در توهم دنیاطلبی و قدرت طلبی به جایی رسیدهاند که به جای طی کردن طریق قانونی اعتراض به آرا و احکام، مسیر نادرست تبلیغات رسانهای و شانتاژ را در پیش گرفتهاند. این افراد از ابتدای برخی رسیدگیها سنگ کج گذاشتند و امروز هم دائماً مشغول حمله به دستگاه قضایی هستند.
رئیس قوه قضاییه ادامه داد: من از مسئولان عالی قضایی و قضات محترم خصوصاً قضات درگیر در این پروندهها میخواهم که محکم بایستند و مسیر قانونی خود را طی کنند. راه ما راه قانون و شرع است گرچه برخی برای ایجاد شرایط مطلوب خود دائماً جوسازی و القا میکنند که قوه قضاییه مورد رضایت مردم نیست و مدام این معنا را به همراه ضدانقلاب بیرونی در کشور ترویج میکنند.
متن سخنرانی سهیلا ستاری در نشست ۱۷ فوریه شهر کلن درباره «دختران خیابان انقلاب»
خانمها، آقایان، دوستان گرامی
بنام دختران و زنان آگاه و بیدار و دلاور میهنمان ایران که در مبارزه با تبعیض جنسیتی، ستم و استبداد مذهبی و حکومت زن ستیز اسلامی، از آغاز دلیرانه ایستاده اند و با پی گیری به نافرمانی مدنی و دفاع از حقوق خود ادامه میدهند، نشست امروزمان را آغاز میکنیم. اجازه میخواهم از سوی خود و شما در آغاز نشستمان، بهترین آفرین ها را نثار حرکت نمادین دختران خیابان انقلاب و زنان آگاه میهنمان نمایم
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سخن آغازین این نشست که حول بررسی جنبش سراسری و شعار ملی ایرانیان در خیزش عمومی اخیر، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری ایران و بررسی گذار از دولت دینی و راهیابی به دموکراسی، امروز در شهر کلن برگزار میکردد را، با گزارشی پیرامون حرکت نمادین به چوب آویختن و به باد سپردن روسری و حجاب اجباری از سوی زنان و دختران ایرانی همراه میکنم. به شما خوش آمد میگویم و نشستی پربار و پرتفاهم برایمان آرزو می کنم
راجر کوهن، نیویورک تایمز
راجر کوهن، نویسنده نیویورک تایمز در مطلب پیش رو به دلالتهای مرگ کاووس سید امامی در میانه تنشهای درون حاکمیت میپردازد.
رادیو زمانه - کاووس سید امامی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست دو هفته پس از دستگیری در زندان اوین در تهران «خودکشی کرد». جمعه گذشته همسر او مریم را به زندان فرا خواندند تا جسد حلق آویز شده شوهرش را به او نشان دهند. مراسم خاکسپاری او چهار روز پس از این اتفاق در دهکدهای در شمال تهران و بدون هر نوع کالبد شکافی برگزار شد. خانواده سیدامامی همچنین از سوی نیروها سپاه پاسدارن تحت فشار قرار گرفتند تا روایت رسمی از مرگ او را بپذیرند.
من سید امامی را در سال ۲۰۰۹ و در شب انتخابات جنجال آمیز ریاست جمهوری ملاقات کردم، انتخاباتی که به تظاهراتی گسترده و سرکوبی خونین از سوی حکومت انجامید. سیدامامی انسانی متفکر و جامعهشناسی میهندوست و انسانی دوستدار طبیعت بود. تصور اینکه او خود را در زندان حلقآویز کرده یعنی جایی که حتی باید بند کفشها را تحویل داد به نظر من مضحک میآید.
از زمان اعتراضات ضد حکومتی که در اواخر سال میلادی گذشته در مناطق عمدتاً فقیرنشین آغاز شد، مرگ سیدامامی سومین مورد از خودکشیهای مشکوک در حین بازداشت است.
سید امامی از چندین لحاظ برای تندروهای ایرانی تنفرانگیز بود. سیدامامی از آن افراد دوتابعیتیای بود که حسن روحانی، رئیس جمهوری به منظور رشد اقتصادی در پی تشویقشان به بازگشت به کشور بود. او فعال محیط زیست و یکی بنیانگذاران موسسه حیات وحش میراث پارسیان بود، آن هم در زمانی که سوءمدیریت منابع آبی و مشکلات فراوان سدهای ساخته شده توسط نیروهای سپاه پاسداران به بحران آب منجر شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سید امامی همچنین یکی از هواداران تحصیل کرده حسن روحانی به شمار می آمد، رئیس جمهوری که رویاروییاش با آیت الله خامنهای وارد مرحلهای حساس شده است. ولی چرا حساس؟ زیرا هیچ کس نمیداند چگونه باید دوران پس از خامنهای را مدیریت کرد، رهبری ۷۸ ساله که تاکنون سه دهه است بر ایران حکمرانی کرده، و چونان حاکمی مقدس تجسم دخالت ضد دموکراتیک آسمان بر نظامی با رویهای از نهادهای دموکراتیک است.
در کشور ما هر اتفاقی باید تبدیل به یک معضل پیچیده و یک معمای غیر قابل حل شود. در لحظاتی که خانواده های ۶۶ انسان کشته شده در پرواز یاسوج، به عزای عزیزان خود نشسته اند، مسوولان کشور، همچنان در جست و جوی بقایای هواپیمای ساقط شده هستند؛ تو گویی هواپیما در اقیانوسی پهناور سقوط کرده و قطعات آن به اعماق آب فرو رفته است.
بد تر از این، داستان هایی ست که مسوولان -لابد برای تشفی خاطر بازماندگان- می سازند و بیان می کنند که آن کس که اهل فن نیست از تناقض های آن و آن کس که اهل فن است از یاوه های آن به ستوه می آید.
حوزه ی هوایی در ایران، یکی از امنیتی ترین حوزه های کشور است و از صدر تا ذیل آن زیر نگاه و نظر ماموران امنیتی قرار دارد. به همین لحاظ کمتر کسی از داخل این فیلد می تواند به صورت مستقل حرف و نظر خود را بیان کند. کسانی هم که در خارج هستند معمولا اطلاعات اولیه و خام در اختیارشان نیست و باید بر اساس شواهدی چون گزارش های رسمی خارجی، و اطلاعاتی که از عکس ها و فیلم ها به دست می آید نظر خود را بیان کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اولین اظهار نظر من بر اساس فیلم منتشر شده ای بود که ارتباط آن به حادثه ی امروز قطعی نبود و این فیلم بعد از یکی دو ساعتی که در یوتیوب قرار داشت از صفحات آن حذف شد. البته در آن فیلم هم، هواپیما متعلق به شرکت آسمان بود.
اما بازگردیم به موضوع مکان یابی هواپیما. از یک سو عابدزاده رییس هواپیمایی کشوری برای این که بگوید هواپیما خوب و سالم بوده در گفت و گویش با سیما مدعی می شود که بر روی هواپیمای اخیرا اورهال شده ی آسمان، مدرن ترین تجهیزات ناوبری کار گذاشته شده است.
از سوی دیگر، بعد از ساعت ها که از وقوع حادثه گذشته و بقایای هواپیما پیدا نشده، معاون اسبق سازمان هواپیمایی کشوری نحوه ردیابی مکان هواپیما با ماهواره ی تجسس و نجات را در گفت و گو با «فارس» تشریح می کند و به مواردی مانند «ناتوانی شرکت آسمان در پرداخت آبونمان ELT به دلیل تحریم ها» و «عمده سهام شرکت ارائه دهنده خدمات ELT متعلق به امریکاست» و یاوه ی بزرگی مانند «تجهیز هواپیما به ELT از الزامات ایکائو و کتاب هواپیما نیست» می پردازد که انعکاس چنین مطالبی حتی اگر سانحه «عادی» بوده باشد به آن رنگ «غیر عادی» و «مشکوک» می دهد.
قیمت دستگاه ای.ال.تی. که به کمک آن می توان موقعیت هواپیمای سانحه دیده را پیدا کرد میان ۸۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار (نوع پیشرفته دستگاه که با جی.پی.اس. هم کار می کند)
ای.ال.تی که سرنامِ Emergency Locator Transmitter است، فرستنده ای ست که در داخل بدنه ی هواپیما قرار دارد و توسط باتری مستقل از باتری هواپیما کار می کند. این دستگاه، دستگاهی مستقل است و ربطی به شرق و غرب جهان و تحریم و غیره ندارد و همه ی هواپیماهای امروزی حتی هواپیماهای آموزشی خریداری شده در زمان شاه، مجهز به این دستگاه بودند و هستند. کار این دستگاه این است که بعد از وقوع تصادم و وارد آمدن ضربه ی شدید یا فشار شدید به طور خودکار شروع به کار می کند و امواجی را روی فرکانس ۱۲۱/۵ و ۲۴۳ مگاهرتز که فرکانس های وضعیت اضطراری هستند و اگر خطری پدیدار شود خلبان ها روی این دو فرکانس که همیشه به گوش هستند مورد خطر را اطلاع می دهند ارسال می کنند و نه تنها هواپیمایی کشوری در داخل بلکه سازمان های دولتی و غیر دولتی خارجی، بیست و چهار ساعته به دقت این فرکانس ها را رصد می کنند و به محض دریافت صدا یا پالس آن را به مسوولان کشور مربوط اطلاع می دهند به عبارت دیگر در این زمینه کسی به دنبال پول گرفتن و معامله کردن و تحریم و غیر تحریم نیست و کشورهای غربی هم مورد مربوط به «امرجنسی» را دقیقا به کشور مربوط گزارش می کنند.
موردی که خود شاهد بودم سقوط هواپیمای آموزشی سازمان هواپیمایی کشوری در دریاچه ی لار بود که یکی از اساتید پرواز به همراه دانشجوی خود در دریاچه سقوط کرد و سقوط این هواپیما که هواپیمای مدرن و نویی هم بود موجب کشته شدن استاد خلبان -آقای طاریان- شد.
رادیو فردا - همزمان با سخنان رئیس دادگستری استان تهران درباره «مطرح شدن» نام افراد جدید در پرونده فعالان محیط زیستی، وکلای خانواده کاووس سید امامی، فعال محیط زیست که جان خود را در زندان از دست داد، اعلام کردند که از مسئولان یک برنامه تلویزیونی که فعالان محیط زیست بازداشت شده را به «جاسوسی» متهم کرده است، شکایت خواهند کرد.
براساس گزارشها، چند تن از فعالان محیط زیست، از جمله کاووس سید امامی، استاد دانشگاه و شهروند ایرانی-کانادایی، حدود یک ماه پیش بازداشت شدند. آقای سید امامی دو هفته پس از بازداشت جان خود را در زندان از دست داد.
دادستان تهران و سخنگوی قوه قضائیه کاووس سید امامی و فعالان محیط زیستی بازداشت شده را به «جاسوسی» متهم کردهاند.
این ادعاها در حالی بیان شده که هنوز این پرونده در مرحله تحقیق قرار دارد و پیش از این مقامهای قضایی بارها بیان جزئیات پروندهای که درباره آن حکم قطعی صادر نشده را برخلاف قانون خواندهاند.
غلامحسین اسماعیلی، رئیس دادگستری استان تهران، روز دوشنبه ۳۰ بهمن، در مصاحبه با خبرگزاری مهر گفت که پرونده فعالان محیط زیستی هنوز در دادسرا است و به دادگاه ارسال نشده است.
وی اضافه کرد: «در این پرونده، گزارشات و موضوعاتی مطرح شده که نام افراد دیگر هم به جز افرادی که ابتدا بازداشت شده بودند، مطرح بود. بازپرس پرونده در این رابطه تصمیمگیرنده است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیشتر تلویزیون دولتی ایران شامگاه پنجشنبه ۲۶ بهمن، فیلمی را با عنوان «منطقه ممنوعه» پخش کرده بود که در آن ادعا شده بود که آقای سید امامی و دیگر فعالان محیط زیستِ بازداشت شده دراین پرونده، اقدام به «جاسوسی» کردهاند.
نتانیاهو قطعهای از «پهپاد سرنگون شده ایران» را در مونیخ نمایش داد
یورونیوز، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در جریان سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ با نشان دادن بخشی از شیئی -که به گفته او قسمتی از لاشه پهپاد سرنگون شده ایران در آسمان اسرائیل بود- گفت در صورت لزوم مستقیما علیه ایران و نه «نمایندگان» این کشور اقدام خواهد کرد.
آقای نتانیاهو فعالیتهای جاهطلبانه ایران در منطقه را مانع بالقوه دستیابی به صلح میان اسرائیل و فلسطین دانست.
وی در زمان نمایش قطعه پهپاد ادعایی به تندی و با لحنی طعنه آمیز، از سخنان محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران انتقاد کرد. وی با اشاره به تکذیب ادعای تهران درباره ایرانی بودن پهپاد گفت: «آقای ظریف این تکه را میشناسید؟»
نخست وزیر اسرائیل از آقای ظریف خواست تا این پیام تلآویو را به تهران منتقل کند: «قدرت اسرائیل را آزمایش نکنید.» وی افزود: «اجازه نمیدهیم رژیم [ایران] بر گردن ما طناب ببندد.»
تنش میان اسرائیل و ایران پس از سرنگونی یک فروند پهپاد «ساخت ایران» پس از ورود به حریم هوایی اسرائیل شدت گرفت. نیروی هوایی اسرائیل پس از این اتفاق مواضعی را در سوریه بمباران کرد. یک جنگنده اف۱۶ این کشور در جریان این حمله توسط پدافند ارتش عربی سوریه سرنگون شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نخست وزیر اسرائیل همچنین با نمایش نقشهای از گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه از کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا خواست تا فورا با ایران برخورد کنند.
تلآویو بارها نسبت به افزایش حضور ایران در سوریه و امکان تاسیس پایگاههای نظامی ایران به ویژه در بلندهای جولان اشغالی ابراز نگرانی کرده است.
رادیو زمانه - عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی میگوید: مشکل ایران برای خروج دائمی از لیست سیاه گروه اقدام مالی ویژه فقط تصویب قوانین نیست.
عزتالله یوسفیان عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی دوشنبه ۳۰ بهمن به خبرگزاری خانه ملت گفت که احتمال دارد تعلیق مشروط ایران از لیست سیاه پولشویی بینالمللی تمدید نشود.
او گفت که ایران حاضر نیست به هر قیمتی وارد لیست سیاه پولشویی نشود.
گروه اقدام مالی مشترک یک سال پیش نام ایران را به صورت موقت از لیست سیاه حذف کرد و همزمان با آن مجلس شورای اسلامی و دولت جمهوری اسلامی نیز تدوین و تصویب قوانین توصیه شده از سوی این گروه را آغاز کردند.
یوسفیان با اعلام اینکه «این قوانین در حال طی کردن مسیرهای خود هستند»، گفت: «علت بازگشت ایران به لیست سیاه عدم تصویب این قوانین نیست.»
او مذاکره در باره موضوعات مختلفی مانند مسائل موشکی، حمایت از حزبالله لبنان، مداخله جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و وضعیت حقوق بشر در ایران را از خواستههای گروه اقدام مالی ویژه از ایران بیان کرد و گفت: «با بازگشت به این لیست نمیتوانند ایران را تهدید کنند».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیش از این محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز گفته بود که جمهوری اسلامی تنها در صورتی تعهدات گروه اقدام مالی ویژه را میپذیرد که با منافع ملی در تعارض نباشد.
گروه ویژه اقدام مالی ۵ نوامبر ۲۰۱۷ / ۱۴ آبان امسال نسبت به اجرایی نشدن «تعهدات» به ایران اخطار داد و اعلام کرد که در صورت عدم اجرای تعهدات توافق شده، این کشور بار دیگر در فهرست سیاه قرار خواهد گرفت.
این گروه از ایران خواسته بود تا پایان سال ۲۰۱۷ میلادی به «همه تعهدات در ارتباط با مبارزه با پولشویی و حمایت از تروریسم» عمل کند.
نرگس محمدی که اینک دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین میگذراند در نامهای به رییس قوه قضاییه، با عنوان «قوه قضاییه درچنبره نهادهای نظامی- امنیتی»، نسبت به نفوذ نهادها و مأموران امنیتی در پروندههای قضایی و دخالت آنان در ابتداییترین حقوق زندانیان مانند اعطای مرخصی، اعتراض کرد.
در نامه خانم محمدی به رییس قوه قضاییه آمده است: «در سیستم قضایی که مدت بازداشت موقت، شرایط نگهداری متهمان در سلولهای انفرادی، میزان احکام و مجازاتها، برخورداری زندانیان از حقوق قانونیشان (از جمله آزادی مشروط، مرخصی، حتی اجازه تلفن با کودکان خردسال) تابع مطلق نظرات مغرضانه و طمعکارانه بازجویان نهادهای امنیتی- نظامی است، ادعای استقلال قوه قضاییه، امری خلاف واقع و فریبکارانه و به سخره گرفتن عدالت است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، متن نامه نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر به صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه به شرح زیر است:
هنوز «انقلاب مشروطه» پیروز نشده بود که محترم اسکندری، زن جوانی که بعدها یکی از تأثیرگذارترین انجمنهای زنان در ایران را بنا نهاد، در جمع مردانهی دوستان پدرش (که همگی از اعضای مشروطهخواه انجمن آدمیت بودند) پرسید: «بعد از پیروزی انقلاب، برای احقاق حقوق زنان چه در نظر خواهید گرفت؟» میرزا طاهر، یکی از همان مردان روشنفکر و سرشناس که احتمالاً انتظار چنین سؤالی را در بحبوحهی انقلاب نداشت، گفت: «از حالا باید فکری برای چادر به سرکردن شما، که پیدا است به رشد رسیدهاید، بکنیم!» وقتی محترم با لحنی برافروخته پاسخ داد: «پس از همین حالا بدانید: کسی که با طرز فکر دوران پادشاه وزوزک میاندیشد هرگز در انقلاب موفق نمیشود»، میرزا طاهر عقب نشست و گفت که شوخی کرده: «نیمی از ملت ایران را نمیتوان در نتایج انقلاب سهیم ندانست و حقوق آنان را باز نگرفت.»[1]
واقعیت اما این بود که بعد از پیروزی انقلاب مشروطه، زنان در نتایج انقلاب سهیم نشدند و، همان طور که میرزا طاهر به محترم اسکندری پاسخ داده بود، زنان نه تنها حق رأی نیافتند و قوانینی به نفع آنها تصویب نشد، بلکه همچنان در زیر چادر نگه داشته شدند - چادرهایی تکرنگ و ساده و آستیندار که سر تا به پای زنان را میپوشاند و آن را روی دامن کوتاه چیندار و شلوار گشاد میپوشیدند. تاجالسلطنه، دختر ناصرالدین شاه قاجار، در خاطرات خود، وضعیت زنان در آن دوره را این طور توصیف میکند: «افسوس که زنان ایرانی از نوع انسان مجزا شده و جزو بهایم و وحوش هستند، و صبح تا شام در یک محبس ناامیدانه زندگی میکنند، و دچار یک فشارهای سخت و بدبختیهای ناگواری، عمر میگذرانند ... زندگی زنهای ایرانی از دو چیز ترکیب شده: در موقع بیرون آمدن و گردش کردن: هیاکل موحش سیاه عزا، و در موقع مرگ: کفنهای سفید.»[2]
زنان اما، با همان چادرهای سیاه و روبندههایی که صورتشان را میپوشاند، بیرون آمدند و صدایشان را بلند کردند، صدایی که اول بار در سالهای 1-1270 در «جنبش تنباکو» بلند شده بود و بعد در جریان انقلاب مشروطه بیشتر شنیده شد: از بست نشستن در حرم عبدالعظیم برای دفاع از علمای مشروطهخواه در سال ۱۲۸۴ گرفته تا حضور در نبردهای مشروطهخواهان در آذربایجان (8-1278)، جمعآوری سهام برای بانک ملی از طریق فروختن جواهراتشان، تحریم پارچه و کالاهای خارجی (۱۲۸۵)، و دادن اولتیماتوم به مجلس در ماجرای مورگان شوستر (۱۲۹۰).
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با وجود اهمیت این اولین مشارکتهای سیاسی و اجتماعی زنان در نهضت مشروطه و اعتراضهای منتهی به آن، نمیتوان این مشارکت را به حساب جنبش زنانی گذاشت که در آن زمان هنوز پا نگرفته بود. همچنین، نباید فراموش کرد همانطور که هما ناطق، تاریخدان، میگوید: این حضور همواره یک «حضور مترقی» نبوده است. زنان، به خصوص در مراحل اولیهی انقلاب مشروطه، غالباً متأثر از رهبران مذهبی بودند[3] و گاه «جنبههای ارتجاعی» حضور آنها بر «جنبههای انقلابی»اش میچربید. با این حال پروین پایدار، پژوهشگر حوزهی زنان، به درستی یادآوری میکند که «شرکت زنان در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در چارچوب تعیینشده، و فعالیتهای زنان برای شکستن و عوض کردن آن چارچوب، تأثیر متقابل بر یکدیگر داشته است.»[4] زنانی که در نهضت مشروطه به خیابان آمده بودند نیز پس از استقرار مشروطه به خانههایشان برنگشتند و، با تأسیس مدارس دخترانه و انجمنها و نشریات زنان، خواستار تغییر وضعیت خودشان شدند.
این خیزش زنان چنان که ژانت آفاری، از معدود تاریخدانانی که در بررسی تاریخ مشروطه توجه ویژهای به موقعیت زنان در این دوران داشته، میگوید تحت تأثیر انقلاب ۱۹۰۵ روسیه بوده است که برابری حقوق زنان را در همسایهی شمالی به ارمغان آورد. خیزش زنان ایران همچنین تحت تأثیر جنبش بابی در اواسط قرن ۱۹ میلادی بوده است. جنبش بابی که در آن دوره خواستار اصلاحات مذهبی و حقوق اجتماعی بیشتر برای زنان بود، فعالیتهای سیاسی و اجتماعی طاهره قرةالعین[5] و شرکت فعالانهی زنان بابی در مبارزات زنجان، نیز مفهوم جدیدی از زن را در افکار عام به وجود آوردند و در خیزش زنان ایرانی مؤثر بودند[6] - خیزشی که بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی در سال ۱۲۸۵، با راهاندازی تشکلها، مدارس، و نشریات زنان، مطالباتش را اعلام کرد.
انجمنهای مخفی زنان، اولین قدم برای تشکلیابی
با پیروزی انقلاب مشروطه و تصویب قانون اساسی، برخی زنانی که در پی مبارزات منتهی به مشروطه از اندرونیها بیرون آمده بودند، به ایجاد انجمنهایی برای پیگیری خواستههایشان اقدام کردند. نخستین انجمنهای زنان، همچون انجمنهای مخفی سیاسیای که پیش از انقلاب مشروطه از سوی مردان روشنفکر و مشروطهخواه تشکیل شده بودند، خط و مشی مخفیانه داشت. انجمن «حریت نسوان» یکی از این اولین انجمنهای مخفی است که جلسات آن دو هفته یک بار، به صورت پنهانی در باغهای اطراف تهران، برگزار میشد. این انجمن البته فقط زنانه نبود، مردها هم میتوانستند به همراه زنی از خویشاوندانشان در جلسات انجمن شرکت کنند، اما اجازهی سخنرانی نداشتند. «حریت نسوان» به دنبال آن بود که، با برگزاری جلسات بحث و بررسی دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی، زنان را که در آن دوره تجربهی بحث در حضور مردان را نداشتند برای فعالیت در عرصهی عمومی آماده کند. اعضای این انجمن اغلب از خانوادههای سیاسی بودند، و زنان سرشناسی همچون صدیقه دولتآبادی و شمسالملوک جواهر، که بعدها از فعالان شناختهشدهی حقوق زنان شدند، برخی زنان خانوادههای درباری همچون تاجالسلطنه و افتخارالسلطنه، دختران ناصرالدین شاه، و برخی مبلغان مذهبی آمریکایی، از جمله مری پارک جردن و انی استاکینگ بویس، از جمله شرکتکنندگان در جلسات آن انجمن بودند. عمر انجمن «حریت نسوان» اما چندان طولانی نبود و، پس از لو رفتن خبر تشکیل یکی از جلساتش، اعضای انجمن قبل از رسیدن جمعیت خشمگین از حضور مختلط زنان و مردان، فرار کردند و فعالیت انجمن نیز پس از آن متوقف شد.[7]
به گفتهی مورگان شوستر، مستشار آمریکایی که آن سالها در ایران بود، بیش از ۱۰ جمعیت مخفی زنان در تهران فعال بودند که امور هماهنگی آنها را یک کمیته مرکزی بر عهده داشته است.[8] «اتحادیهی غیبی نسوان» که سیاسیترین انجمن زنان در آن دوره بوده یکی دیگر از آن انجمنهای مخفی است. تشکلی با گرایشهای انقلابی که خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق زنان و برابری حقوق سیاسی و اجتماعی زنان و مردان از سوی مجلس بود. این تشکل در نخستین اعلان عمومیاش که مهرماه ۱۲۸۶ در روزنامهی ندای وطن منتشر شد، با انتقاد از وضع ادارهی کشور، اعلام کرده بود: «چهل روز هم کار را به دست ما زنها واگذارند، و به شرط آن که عار نداشته باشند ... ما وکلا را انتخاب میکنیم. وزرا را انتخاب میکنیم. قانون را تصحیح میکنیم. حکام را تعیین میکنیم ... ریشهی ظلم و استبداد را از بیخ میکنیم.» [9]
در همین حال، فعالیتهای زنان منحصر به تهران نبود، و در سالهای ۶-۱۲۸۵ گزارشهایی از فعالیت «کمیتهی زنان» در تبریز نیز منتشر شده است. این کمیته با همکاری «کمیتهی نسوان ایرانی»، که از سوی دختران و زنان مشروطهخواهانِ تبعیدی در استانبول تشکیل شده بود، ارتباطاتی با دربارهای سلطنتی بریتانیا و آلمان و سازمانهای دفاع از حقوق زنان در اروپا برقرار کرده بود، و خواهان حمایت آنها از مشروطهخواهان در ایران شده بود. علاوه بر این، چنان که نشریهی فرانسویزبان نگاهی به دنیای اسلام در بهمن ۱۲۸۵ گزارش داده بود، ۱۵۰ زن در تبریز جمعیتی برای مبارزه با «رسوم قدیمی مضر و مخالف ترقی» تشکیل داده بودند.[10]
راهاندازی مدارس دخترانه، زیر فشار مخالفان مذهبی
در همین سالها بود که نخستین مدرسههای دخترانه هم در ایران راهاندازی شدند. هنگامی که «دبستان دوشیزگان» از سوی بیبی خانم استرآبادی،[11] در سال ۱۲۸۵ راهاندازی شد، درس خواندن زنان به قدری غریب بود که این دبستان را فاحشهخانه مینامیدند و بارها به آن حمله شد. خدیجه افضل وزیری، دختر بیبی خانم، تعریف کرده که خانهی آنها ۱۲ اتاق داشته، و اتاقهای خالی این خانه مادرش را به فکر باز کردن مدرسهی دخترانه انداخته است. اما بیبی خانم تا آن زمان مدرسه ندیده بود و طرز کلاسبندی را نمیدانست. شکل چیدمان کلاسها را پسر بیبی خانم که در مدرسهی قزاقخانه درس میخواند به مادرش یاد داد. کلاسها این طور چیده شدند: دو ردیف نیمکت و میزِ مقابل آن در دو طرف اتاق، و در مقابل قسمت بالای اتاق هم میز معلم و صندلی پشت میز، به طوری که روبهروی بچهها باشد. یک نقشهی جغرافیا هم به دیوار زده شد.
بیبی خانم اما هنوز راضی نبود، و دو دخترش را برای یادگیری نحوهی ادارهی کلاس به مدرسهی آمریکایی در خیابان قوامالسلطنه فرستاد تا، در ضمن تحصیل، معلمی هم یاد بگیرند. خودش هم در این مدت، اجازهنامهی رسمی از وزارت معارف برای باز کردن مدرسه گرفت. مدرسهای با سه کلاس، که خودش معلمی یک کلاس را بر عهده داشت و معلمهای دو کلاس دیگر دخترانش بودند. حدود ۲۰ شاگرد اسم نوشتند و مدرسه شروع به کار کرد. ماجرا اما به همین راحتی نبود، و این مدرسه از همان روزهای اول با مخالفت متعصبان مذهبی روبهرو شد، به طوری که یکی از روحانیون در شاه عبدالعظیم بالای منبر رفت و فریاد زد: «بر آن مملکت باید گریست که در آن دبستان دوشیزگان باز شده است.» مردم هم زار زار گریستند. در محلهی بیبی خانم هم فردی به نام سید علی شوشتری ورقهای چاپ کرد که در آن نوشته بود: «این دبستان دوشیزگان که بیبی خانم افتتاح کرده است، این زن مفاسد دینیه دارد، در منزلش تار میزنند و اجتماع هنرمندان است.» این تکفیرنامهی بیبی خانم را ورقهای یک شاهی میفروختند و اوباش محله را برای حمله به مدرسه تحریک میکردند.
بیبی خانم برای محافظت از مدرسهاش پیش وزیر معارف رفت، اما وزیر گفت که از او کاری ساخته نیست. بیبی خانم پاسخ داد: «من زنی لچک به سر هستم و از مدرسهام دفاع میکنم. چگونه است که شما وزیر این مملکت هستید و نمیتوانید آن را اداره کنید؟» وزیر گفت: «با روحانی نمیتوانم در بیافتم.» او فقط پیشنهاد داد: «روی تابلوی مدرسه بنویسید در این دبستان فقط دختران ۴ تا ۶ سال پذیرفته میشوند و بزرگترها را هم اخراج کنید. زیرا شوشتری گفته دوشیزه به معنای باکره است و باکره یعنی شهوتانگیز.» بیبی خانم با عصبانیت تابلو را پایین آورد و آن عبارات را روی کاغذی نوشت و به آن چسباند. او در جواب گریهی دخترهای بزرگتر که نمیخواستند ترک تحصیل کنند، گفت: «حالا بروید، تا سر و صدا بخوابد. باز دوباره میآیید و درس میخوانید.» [12] به این ترتیب، بیبی خانم استرآبادی توانست مدرسهاش را از دچار شدن به سرنوشت مدرسهی «پرورش» حفظ کرده، و راه را برای دیگر مدارس دخترانه هم باز کند. «پرورش» اولین مدرسهی دخترانه به مدیریت طوبی رشدیه بود که در سال ۱۲۸۲ راهاندازی شد. این مدرسه سه روز بیشتر دوام نداشت، و مخالفان تحصیل زنان در روز چهارم تابلوی این مدرسه را که فقط ۱۷ دانشآموز داشت پایین کشیدند.[13]
بسیاری دیگر از مؤسسان اولیه مدرسههای دخترانه همچون ماهرخ گوهرشناس،[14] مؤسس مدرسهی «ترقی بنات»، مریم عمید،[15] مؤسس مدرسهی «دارالعلم و صنایع مزینیه» و صدیقه دولتآبادی،[16] مؤسس مدرسهی «مکتبخانهی شرعیات»، نیز از تهدید و ضربوجرح و بازداشت از سوی نیروهای مذهبی مخالف تحصیل دختران و نیروهای دولتی همسو با مخالفان در امان نبودند. با وجود همهی این موانع و مشکلات، تا سال ۱۲۹۲ دست کم ۲۵۰۰ دختر در ۶۳ مدرسهی دخترانه در تهران تحصیل میکردند، و دختران یک هفتم محصلان مدارس تهران بودند.[17]
فعالیت علنی انجمنهای زنان پس از مشروطه دوم
بعد از وقوع «مشروطهی دوم» در سال ۱۲۸۸، زنانی که برخی از آنها در نهضت ملی مشروطه فعال بودند و برخی دیگر در انجمنهای مخفی زنان فعالیت میکردند، فعالیتهای خود را علنیتر کردند. در این دوره، بیشتر تشکلهای زنان به دنبال اهداف سیاسی و ملیگرایانهای همچون مخالفت با استقراض خارجی و حمایت از تولیدات داخلی بودند، اما تشکلهایی همچون «انجمن مخدرات وطن»، در کنار این اهداف، «مطالبات سیاسی و اجتماعی بانوان» را نیز دنبال میکردند. «انجمن مخدرات وطن» از سوی ۶۰ تن از زنان مشروطهخواهِ طرفدار حقوق زنان تشکیل شده بود که اغلب آنها از خانوادههای سرشناس فعالان سیاسی مشروطهخواه، علما، روحانیون، و اعیان و اشراف بودند. صدیقه دولتآبادی، ماهرخ گوهرشناس، درةالمعالی، آغا شاهزاده امین، عفتالملوک خواجهنوری، و هما محمودی از جمله اعضای شناختهشدهی این انجمن بودند.[18]
تلاش برای ترویج مدارس دخترانه و آموزش سوادآموزی به زنان بزرگسال از جمله برنامههای اصلی این انجمن بودند، و در همین راستا در مدرسهی شبانهروزی که برای دانشآموزان بیبضاعت تأسیس شده بود، یکصد دختر مشغول به تحصیل شده بودند. سازماندهی تجمع اعتراضی هزاران زن کفنپوش در واکنش به اولتیماتوم روسها[19] و ارسال نامه به مجلس در مورد به تعویق افتادن تصویب قانون اساسی از دیگر فعالیتهای این انجمن بود.[20]
جلسات بحث و گفتوگوی زنان که پیشتر مخفیانه برگزار میشد نیز در این سالها علنی شد. بیبی خانم استرآبادی با اطلاعیهای که در سال ۱۲۸۸ در روزنامهی ایران نو منتشر کرد،[21] از همهی «خواتین وطندوست» دعوت کرد که جمعهی هر هفته در خانهی او جمع شده و دیدگاههای خود را دربارهی مسائل سیاسی و اجتماعی بیان کنند. این جمع که از آن با نام «کلوپ ملی زنان» یاد شده است البته محدود به بحثهای سیاسی و اجتماعی نماند، و اعضای آن «انجمن ایتام» را نیز با هدف فراهم کردن امکانات تحصیل برای دختران یتیم در اردیبهشت ۱۲۸۹ تشکیل دادند. [22]
یورونیوز - یک روز پس از سقوط هواپیمای مسافربری مسیر تهران-یاسوج متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان، جستجوها برای یافتن لاشۀ هواپیما همچنان ادامه دارد.
روابط عمومی ارتش بعد از ظهر دوشنبه اعلام کرد که در اقدامی هم افزا از طریق دفتر وابسته نظامی ارتش با مقامات دفاعی روسیه، مختصات تقریبی محل سقوط این هواپیما در اختیار نماینده ستاد بحران کشور قرار گرفته است.
پیشتر عباس آخوندی، وزیر راه و ترابری اعلام کرده بود که ۷۰ درصد از مناطقی که احتمال میرفت هواپیما در آنجا سقوط کرده باشد، به کمک پهپاد و نیروهای امداد جستجو شده است و با بی نتیجه بودن این تلاشها، اکنون جستجوها به سمت منطقه «سیسخت» در شهرستان دنا در کهگیلویه وبویراحمد متمرکز میشود.
آقای آخوندی گفت: «نیروهای امداد بر اساس احتمالاتی که میتوانستند بدهند کل منطقه را به ۳ قسمت تقسیم و به کمک پرواز پهپادها و هلیکوپترها تمام منطقه را از سمیرم به سمت یاسوج تا ارتفاع ۱۰ هزار پایی بررسی کامل کردند. از تمام شیارها و جاهایی که احتمال سقوط میرفت، چه در مسیر اصلی حرکت هواپیما و چه در مسیر آلترناتیو برای نشست، صدها عکس تهیه کردند اما هنوز در این عکسها نشانی از هواپیما دیده نشده است.»
- آخرین تماس خلبان با برج مراقبت
علیرضا منظری، نماینده پیشین ایران در ایکائو (سازمان هوانوردی غیرنظامی بینالمللی) در گفتگو با خبرگزاری فارس دربارۀ آخرین لحظات ارتباط خلبان با برج مراقبت میگوید: «خلبان هواپیمای سانحهدیده آسمان آنجا که باید با مرکز کنترل بابت کاهش ارتفاع هماهنگ کند، هماهنگیها را انجام داده است و در نزدیکی فرودگاه بابت کاهش ارتفاع درست عمل کرده و شرایط عادی بوده است و درخواست کاهش ارتفاع از ۲۱ هزار پا به ۱۷ هزار پا داده است که به خلبان تأیید کاهش ارتفاع داده شده است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او میافزاید: «پس از این تقاضای کاهش ارتفاع، ارتباط رادیویی خلبان قطع میشود و این مهم است بررسی شود چرا ارتباطات رادیویی قطع شده است که پس از بازگشایی و خواندن جعبه سیاه همه این ابهامات رفع میشود.»
- درخواست کمک از کوهنوردان دارای سابقۀ فتح اورست، تیم یخنوردان نیز به عملیات جستجو پیوستند
گروهی از یخنوردان حرفهای (۲۳ یخنورد) به همراه شماری از ساکنان بومی زاگرس که منطقه را بخوبی میشناسند، برای یافتن نشانی از این هواپیما از نهاوند رهسپار کوههای دنا شدند.
عباس آخوندی، وزیر راه و ترابری نیز در جریان سفر خود به یاسوج اعلام کرد که از کوهنوردان حرفهای برای بررسی قلههای رشته کوه دنا دعوت شده است. او گفت که علاوه بر نیروهای هلال احمر، ارتش، سپاه و سازمان هواپیمایی کشوری که در عملیات جستجو شرکت دارند از کوهنوردانی که سابقۀ فتح قله اورست را دارند درخواست کمک شده که آنها نیز استقبال کردهاند.
بنا بر گزارش خبرگزاری مهر، آقای آخوندی گفت: «تمام شیارهای کوهها و همچنین مناطقی که احتمال دارد جایگزین فرود اضطراری هواپیما باشد نیز مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ ضمن اینکه در جاهایی که گفته شده موبایل روشن بوده نیز تجسس انجام شد ولی به چیزی دست نیافتیم. به همین دلیل قرار است از سمت قلههای رشته کوه دنا مورد بررسی قرار گیرد.»
او افزود: «ساکنان محلی و بومی منطقه برای شناسایی محل احتمالی سقوط هواپیما در کنار نیروهای امدادی، هلال احمر و نیروهای مسلح بسیج شدهاند... خود من نیز با بالگرد، برای گشت زنی بهتر در منطقه حاضر خواهم شد.»
- آغاز نمونهگیری از خانوادههای مسافران هواپیمای تهران-یاسوج
بنا بر اعلام خبرگزاری مهر، اداره کل پزشکی قانونی استان کهگیلویه و بویراحمد از بامداد دوشنبه نمونهگیری ژنتیکی از خانوادههای مسافران این سانحه هوایی را با همکاری تیم اعزامی از پزشکی قانونی استان فارس آغاز کرده است.
دو گروه تشخیص هویت نیز از اداره کل دادگستری این استان به محل حادثه فرستاده شدهاند.
بسیاری از خانوادههای سرنشینان این هواپیما به دامنه کوههای دنا آمدهاند.
- اخبار ضد و نقیض از پیدا شدن لاشۀ هواپیما
رسانههای داخل ایران عصر دوشنبه حوالی ساعت ۱۳ و ۵۰ دقیقه به نقل از مقامات حاضر در محل، اخباری را مبنی بر یافتن لاشه هواپیما در منطقه دنگزلو سمیرم منتشر کردند اما این خبر دقایقی پس از انتشار، تکذیب شد.
گفته میشود در منطقۀ جستجو یک لکه سیاه دیده شده است اما هنوز مشخص نیست که آیا مربوط به سقوط این هواپیما است یا خیر. روابط عمومی اورژانس کشور اعلام کرد که بالگردی برای بررسی این لکه سیاه به محل فرستاده شده است.
مدیرعامل جمعیت هلال احمر کهگیلویه و بویراحمد از ادامه عملیات جستجو در منطقهای به مساحت ۱۶ کیلومتر مربع در منطقه پادنا در ارتفاعات چهار هزار و ۵۰۰ متری خبر داده است.
بنا بر اعلام محسن مومنی، مدیر عامل هلال احمر اصفهان نیز هم اکنون بیشترین تمرکز در روستای نقل است زیرا کارشناسان احتمال میدهند که لاشه هواپیما در این منطقه باشد.
- سفر هیات فرانسوی به ایران، ابراز تاسف شرکت هواپیماسازی «ای تی آر»
خبرگزاری ایرنا به نقل از مدیر روابط عمومی سازمان هواپیمایی کشوری، از سفر یک هیات هفت نفرۀ فرانسوی به تهران به منظور بررسی علت سقوط این هواپیما خبر داد.
رضا جعفرزاده گفت: «این هیات، امشب وارد تهران میشود تا در جلسات بررسی دلیل سقوط این هواپیما شرکت کند... ۳ نفر از از اعضای هیات فرانسوی عضو کمیسیون بررسی سوانح هوایی این کشور و ۴ نفر دیگر از کارخانه سازنده هواپیمای «ای تی آر» هستند.... سفر متخصصان فرانسوی به تهران بر اساس قوانین و مقررات بینالمللی انجام میشود تا متخصصان سازنده این هواپیما دلایل سقوط آن را مورد بررسی قرار دهند.»
به گفته او «شرکت کانادایی سازنده موتورهای این هواپیما نیز اعلام آمادگی کرده در صورت نیاز کارشناسان خود را برای بررسی دلایل سقوط این هواپیما به ایران اعزام کند.»
شرکت هواپیماسازی ایتالیایی-فرانسوی «ای تی آر» با انتشار بیانیه ای از حادثه سقوط این هواپیما ابراز تاسف کرد.
رادیو فردا، به گفته مقامهای امدادی، دومین روز از عملیات جستوجوی هواپیمای سانحهدیده شرکت «آسمان» در مسیر تهران به یاسوج، از صبح روز دوشنبه ۳۰ بهمن آغاز شدهاست.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد روز یکشنبه گفته بود جستوجوی هواپیمای سانحهدیده بدون آنکه نتیجهای داشته باشد پایان یافته و «روز دوشنبه با مساعد شدن هوا از سر گرفته میشود».
به گزارش ایسنا علی محمد احمدی، استاندار کهگیلویه و بویراحمد، گفته بود «با وجود ۱۰ ساعت تلاش نیروهای امدادی، اثری از هواپیمای سقوط کرده تهران یاسوج دیده نشدهاست».
صبح روز دوشنبه رئیس اورژانس کهگیلویه و بویراحمد به خبرگزاری ایرنا گفتهاست «امروز احتمال استفاده از پهپاد و بالگرد در صورت مساعد بودن شرایط جوی وجود دارد».
جلال پورانفرد میگوید ۸۰ تکنسین از چند استان کشور در محدوده احتمالی سقوط در اطراف کهنگان به جست وجو ادامه میدهند.
هواپیمای مسافربری ایتیآر ۷۲ شرکت هواپیمایی آسمان روز یکشنبه از رادار ناپدید شد و سپس اعلام شد در کوهی در نزدیکی شهر سمیرم اصفهان سقوط کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بنا بر گزارشها هواپیما حامل ۶۰ مسافر، دو مهماندار، دو خلبان و دو تن از ماموران امنیت پرواز بودهاست. شرکت هواپیمایی آسمان میگوید تمامی سرنشینان جان خود را از دست دادهاند.
انصاف نیوز ـ آرش کیخسروی و پیام درفشان در بیانیهای با عنوان «بیانیهی نخست وکلای خانوده شادروان کاووس سیدامامی» ضمن طرح مسایل و ادعاهای خود دربارهی این پرونده، با انتقاد به فیلم ۲۰: ۳۰ و پاسخ به برخی موارد آن، گفتهاند که با طرح شکایت در دادسرای فرهنگ و رسانه آن را پیگیری خواهند کرد.
متن این بیانیه که نسخهای از آن به انصاف نیوز ارسال شده، در پی میآید:
با عنایت به واقعهی اتفاق افتاده و حاشیههای ایجاد شده، ما وکلای خانواده سیدامامی لازم میدانیم مراتب زیر را اعلام داریم:
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
۱. از لحظه ورود به پرونده فوت شادروان دکتر کاوس سید امامی، سعی جدی وکلا بر این امر بوده تا در مسیر کشف حقایق به اندازه وسع خود ایفای وظیفه نموده و در این راستا امیدوار و متعهد هستیم که تا مرحله پایانی پرونده، کوشا، پیگیر و پاسخگو به خانواده محترم مرحوم و مردم عزیز ایران باشیم.
۲. در چند روز گذشته شاهد انتشار فیلمی کوتاه و توهین آمیز درباره شادروان سیدامامی از صدا و سیمای کشور بودهایم که تولید و پخش آن برخلاف تمامی قوانین عادی و خصوصا اصول متعددی از قانون اساسی میباشد ضمن آنکه بدیهی ترین معارف اخلاقی و انسانی نیز در ساخت فیلم مورد توجه قرار نگرفته است. بر همین اساس متعاقبا ضمن تقدیم شکواییه، درخواست تعقیب قانونی مسئولین برنامه تلویزیونی ۲۰: ۳۰ را از مرجع قضایی خواهیم داشت.
ایران اینترنشنال، خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی مینویسد علی کریمی، فوتبالیست سرشناس ایرانی، یکتنه با انتقادهای خود از اوضاع اجتماعی ایران حکومت جمهوری اسلامی را بهچالش کشیده است.
در گزارش بلومبرگ که روز جمعه ۲۷ بهمنماه منتشر شد، آمده است که در ایران اگر کسی بخشی از حکومت نباشد، غیرممکن است بتوانند آزادانه آن را در طریق صدا و سیمای شدیداً کنترل شده دولتی، به انتقاد بکشد.
اما ظاهراً فوتبالیستهای مشهور کشور در این مورد جزء استثناءها هستند.
هر دوشنبه شب، برنامه بسیار محبوب و پربیننده ۹۰ مطالب مختلفی از مسابقات تیمهای کشور گرفته تا موضوع فساد در مراکز دولتی، را پوشش خبری میدهد.
در این برنامه، اجراکنندگان با مقامات و مفسران ورزشی به بحث و جدل میپردازند و این برنامه به یکی از بلندگوهای اعتراض مردم در مورد شرایط کشور تبدیل شده است. همان شرایطی که به اعتراضات گسترده اخیر در کشور بر علیه اوضاع بد اقتصادی و مسأله حجاب اجباری، منجر شد.
به گفته بلومبرگ، هفته گذشته، در مناظره علی کریمی، فوتبالیست برجسته ایرانی و بازیکن سابق تیم بایرن مونیخ، با محمدرضا ساکت، دبیر فدراسیون فوتبال ایران، کریمی فدراسیون کشور را متهم کرد که با زدوبندهای اقتصادی برای گرفتن آگهیهای تجاری بهجای حمایت از ورزشکاران کشور در داخل و صحنههای بینالمللی، به سوءاستفادههای مالی برای محافل وابسته به قدرت تمرکز کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علی کریمی با شجاعت خطاب به محمدرضا ساکت گفت: «تا روزی که شما در فوتبال هستید ما رنگ خوشی را نخواهیم دید».
به گفته عماد عمادی که خود یک ورزشکار ایرانی است: «توفان توئیتری در دفاع از علی کریمی نشان داد که سخنان او درد دل ملت ایران است».
دماوند - نیکی هیلی، سفیر و نماینده ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد ۲۶ بهمنماه جاری با استناد به گزارش کارشناسان این سازمان درباره نقض تحریم تسلیحاتی یمن توسط جمهوری اسلامی، از شورای امنیت خواست تا «در مورد ایران دست به کار شود.»
هربرت مک مستر، مشاور امنیت ملی آمریکا هم روز ۲۸ بهمن، گفت که جمهوری اسلامی شبکههای نیابتی قدرتمندی در سوریه، یمن و عراق ایجاد و مسلح کرده است که میتوانند علیه حکومتهای این کشورها وارد عمل شوند.
ژنرال مک مستر تصریح کرد: «اکنون زمان اقدام علیه ایران است».
در روزهای اخیر، لحن رهبران اروپایی هم علیه فعالیت های منطقه ای جمهوری اسلامی تندتر شده است.
جمعه ۲۷ بهمن، ترزا می، نخست وزیر بریتانیا پس از دیدار با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان گفت: «امروز با خانم مرکل توافق کردیم که به تلاش برای حفظ توافق هسته ای ادامه دهیم، اما ما همچنین در نگرانیهای آمریکا از اقدامات بیثباتکننده ایران در خاورمیانه سهیم هستیم.»
نخست وزیر بریتانیا با اشاره به اقدامات بی ثبات کننده جمهوری اسلامی در منطقه گفت: «آمادهایم تا اقدامات بیشتری را برای مقابله با این مسایل انجام دهیم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیشتر بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا هم گفته بود: «لندن از نقش احتمالی ایران در سرنگونی جنگنده اسرائیلی در سوریه نگران است.»
موارد تعجب بر انگیز در داستان سقوط هواپیمای آسمان بسیار است. یکی از این موارد این است که «مسوولان»، از همان دقایق اولیه انتشار خبر سقوط هواپیمای تهران-یاسوج اظهار داشتند که تمام مسافران کشته شده اند و هیچ کس در این سانحه زنده نمانده است!
وقتی بقایای هواپیمای ساقط شده پیدا نشده، و حتی محل سقوط مشخص نیست، چگونه «مسوولان» با قاطعیت و بدون کوچکترین تردیدی می گویند که «تمام» سرنشینان هواپیما کشته شده اند و هیچکس زنده نمانده است؟!
نکته ی تعجب انگیز دیگر این است که حتی اشخاص محلی، هیچ نوع مشاهده ی مستقیمی از این سانحه نداشته اند و در نهایت به گفتن این حرف بسنده شده که صدای مهیبی به گوش رسیده است. ولی چه کسانی این صدای مهیب را شنیده اند مشخص نیست و معلوم نیست که اگر محل صدای مهیب مشخص است چرا نیروهای امداد به آن منطقه گسیل نشده اند بلکه در سه نقطه ی دور از هم به جست و جوی هواپیما می پردازند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آیا شنیدن صدای مهیب دلیل مناسبی برای کشته شدن تمام سرنشینان یک هواپیماست؟!
با در نظر گرفتن این که سانحه در طول روز رخ داده، آیا کسی همراه با این صدای مهیب، انفجار یا دود برخاسته از هواپیمای ساقط شده را دیده است؟!
نکته قابل توجه اینجاست که طبق گزارش هواشناسی هوایی که در مطلب اولم آن را ارائه دادم، دید افقی بالای ۱۰ کیلومتر گزارش شده است!
آیا ممکن نیست که در بدترین وضعیت مفروض باز چند نفری زنده مانده باشند (و اگر بخت با آن ها یار باشد در اثر سرما و برودت در ساعات اخیر نمرده باشند؟)
صدای مهیب می تواند در اثر برخورد هواپیما با سطح زمین یا کوه تولید شده باشد. چرا احتمال داده نمی شود که بخشی از بدنه سالم مانده باشد و عده ای از مسافران زنده باشند؟!
تاکید قطعی «مسوولان» بر کشته شدن همه ی سرنشینان هواپیما از چه روست؟ آن ها چه اطلاعاتی از هواپیما دارند که چنین گمانه زنی قطعی یی کرده اند؟ و اگر اطلاعی در دست هست چرا برای مکان یابی هواپیما استفاده نمی شود؟
آیا تلفن های همراه ۶۶ سرنشین هواپیما همگی خاموش بوده و نمی توان از طریق این تلفن ها اقدام به مکان یابی کرد. گفته شده است که تلفن یکی از مسافران «به طور قطع» در ساعات بعد از سقوط روشن بوده است.
شفقنا - نخست وزیر بریتانیا در یک پویش سالانه مسلمانان این کشور شرکت کرده و با حجاب اسلامی در یکی از مساجد آنها حضور یافت.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا به نقل از پایگاه خبری «عربی ۲۱»، «ترزا می»، نخست وزیر بریتانیا روز یک شنبه در پویش «از مسجدم بازدید کن» (visit my mosque) شرکت کرد که از سال ۲۰۱۵ میلادی هر ساله در این کشور با هدف تقویت گفت و گوی میان ادیان برگزار می شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر اساس این گزارش، شورای مسلمانان بریتانیا، نهاد غیر دولتی برگزار کننده این پویش در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توییتر تصاویری از نخست وزیر این کشور منتشر کرد که وی را با حجاب اسلامی و در حال سخنرانی در داخل مسجد «میدنهد» در شهرستان«برکشر» در جنوب کشور نشان می دهد.
روزنامه ایران: سنگ قبر ابراهیم یزدی توسط فرد یا افرادی شکسته شده است
افشاگری حجتالاسلام پژمانفر از بکارگیری هواپیماهای غیراستاندارد در خطوط هوایی
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حجتالاسلام پژمانفر: مستنداتی منتشر خواهم کرد که هواپیماهایی استاندارد نیستند ولی در خطوط هوایی فعالیت دارند/گفتند بعد از برجام سفرهای هوایی امنتر میشود ولی در عمل هیچ اقدامی نشد
▪️ در هواپیما ۱۴ فعال محیطزیست بودهاند! ▪️
کوروش بهرامی - ایران وایر
حدود یک ماه از دستگیری «امیرحسین خالقی»، از گردانندگان کمپین زیست محیطی «یوز تا ابد» می گذرد و نگرانیها بابت سرنوشت آن ها روز به روز بیش تر میشود.
دستگیری او و برخی از فعالان محیط زیست چند روز پیش با انتشار خبر مرگ مشکوک «کاووس سید امامی»، مدیر موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» در زندان «اوین» علنی شد.
حفاظت از یوز آسیایی از جمله فعالیت های اجتماعی و مدنی مشهوری است که در سال های اخیر مورد حمایت طیف وسیعی از حامیان محیط زیست بوده است؛ از سازمان حفاظت محیط زیست ایران گرفته تا بازیگران مشهوری چون «هدیه تهرانی».
یکی از دوستان امیرحسین که از سال های تحصیل در «دانشگاه علم و فرهنگ» با او آشنا بوده، در مصاحبه با «ایران وایر» جزییات بیش تری درباره فعالیت های این فعال محیط زیست می گوید.
او که به دلیل حساسیت های این پرونده مایل به ذکر نامش نیست، می گوید با این که رشته تحصیلی امیرحسین محیط زیست نبوده اما از همان زمان به شدت عاشق این حوزه بوده است: «آن زمان کم تر کسی در ایران به فکر موضوع تفکیک زباله یا حقوق حیوانات بود. امیرحسین در دانشگاه گروهی در زمینه محیط زیست و طبیعت گردی تشکیل داد که به کوه و مناظر طبیعی می رفتیم.»
فعالیت های گروهی امیرحسین خالقی بعد در قالب کمپین یوز تا ابد، شکل ملی به خود گرفت. سال ها مطالعه درباره گونههای جانوری در حال انقراض در همان حلقه دانشگاهی به او کمک کرد تا در سال 1390 کمپینی برای نجات یوز ایرانی تشکیل دهد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یکی از اقدامات مهم کمپین یوز تا ابد، خرید آغلهای پارک ملی «توران» در سال 1395 بود؛ پروژه ای که برای آن از مردم درخواست کمک مالی کرد. بودجه اندوخته کمپین یوز تا ابد یکی از ابهامهایی است که برخی آن را نشانهای برای مشکوک خواندن فعالیت آن ارزیابی میکنند. این در حالی است که این کمپین توانست با درخواست از مردم و با حمایت مشاهیری مانند هدیه تهرانی، بازیگر سینمای ایران که تبلیغات وسیعی برای این حرکت انجام داد، بودجهای در حدود 800 میلیون تومان را در سال گذشته جمعآوری کند.
دویچه وله - در پی کشتار فلوریدا، هزاران نفر در آمریکا از جمله دانشآموزان به خیابانها آمدند. آنان همدردی ترامپ با قربانیان را کافی نمیدانند و خواستار سختگیری در مورد مالکیت سلاح هستند. یکی از دانشآموزان به شخص ترامپ حمله کرد.
هزاران نفر از مردم آمریکا روز شنبه (۱۷ فوریه/ ۲۸ بهمن به وقت محلی) در اعتراض به قانون مالکیت سلاح و با خواست اتخاذ تدابیر سختگیرانهتر در ارتباط با آن، به خیابانها آمدند. این تظاهرات اندکزمانی پس از کشتار "پارکلند" برگزار شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در میان تظاهرکنندگان شهر "فورت لادردیل" فلوریدا دهها دانشآموز دبیرستان "استونمن داگلس" شهر پارکلند هم حضور داشتند.
چهارشنبه گذشته جوانی ۱۹ ساله به نام نیکلاس کروز به دبیرستانی در شهر "پارکلند" واقع در ایالت فلوریدا حمله کرده و با سلاح نیمهخودکار خود ۱۷ نفر را به قتل رسانده بود. او ساعاتی پس از حمله دستگیر شد.
حمله جوان ۱۹ ساله به ترامپ
گونزالس Emma Gonzalez، دختر جوانی از شرکتکنندگان در این تظاهرات اعتراضی، خطاب به دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا گفت: «شرم کنید!».
گونزالس که خود دانشآموز دبیرستانی است که در پارکلند مورد حمله قرار گرفته، گفت: «اگر رئیس جمهوری به من بگوید که این حادثه یک تراژدی هولناک بوده (...) و کاری نمیتوان علیه آن کرد، از او میپرسم، چقدر پول از "انجمن ملی سلاح" گرفته است». این دختر ۱۹ ساله با تأکید بر اینکه "من اطلاع دارم: ۳۰ میلیون دلار"، افزود که این روند بایستی پایان یابد.
نطق خشمگینانه این دانشآموز بهسرعت شبکههای اجتماعی را تسخیر کرد و نام او در توییتر به هشتگی جهانی شد.
آدم هایی هستند که هر کار هم بکنند و هر پشتک واروی فکری و سیاسی-ایدئولوژیک که بزنند، نمی توان به آن ها اعتماد کرد؛ نمی توان به آن ها علاقه پیدا کرد؛ نمی توان با تمام قلب، حرف هایشان را باور کرد.
در طول چهل سال گذشته بسیاری افراد بوده اند که در مقابل مردم پشتک واروی سیاسی و ایدئولوژیک زده اند. برخی حتی چند بار و به اشکال مختلف این کار را کرده اند.
یکی از «شخصیت»هایی که هرگز نتوانسته ام با او ارتباط فکری و سیاسی بر قرار کنم محسن مخملباف بوده است. این شخص که فیلمساز نیز هست، سعی کرده است در طول زندگی سیاسی و هنری اش دست به «ابتکاراتی» بزند که شاید جذاب و خیره کننده هم بوده، اما همیشه مواردی به صورت پنهان با خود همراه داشته که نمی توانسته باعث جلب اعتماد من شود. حتی یکی دو اثر سینمایی قابل توجه او نتوانسته نگاه درونی مرا نسبت به او تغییر دهد.
زمانی که لونا شاد در فیلم «فریاد مورچه ها» ی مخملباف بازی کرد، بعد که حکایت صحبت های مخملباف با او را شنیدم دلیلی برای بی اعتمادی خود به مخملباف پیدا کردم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بعد در جریان جنبش سبز و داستان های عجیب از ثروت و دارایی و عصا و اسب خامنه ای که توسط مخملباف منتشر شد، دلیل دیگری پیدا کردم برای بی اعتماد بودن به او.
و یکی دو روز پیش که سخنان مخملباف در بی بی سی در باره ی رفراندوم را شنیدم، متوجه علت بی اعتمادی خود به او شدم:
سال ها کار در حوزه ی فرهنگ هم نمی تواند دلیلی برای فرهنگی شدن انسان شود و لوازم فرهنگی شدن انسان «تنها» یک بخش اش کار در حوزه ی فرهنگ است.
بيانيه ١٥ فعال سیاسي و فرهنگي کشور برای برگزاری رفراندم گذار از جمهوری اسلامی، به شكل عجيبی کوتاه است. مختصر بودن یک نوشته البته می تواند حسن آن باشد به شرطی که مفید نیز باشد. اما این بیانیه نیم صفحه ای که ظاهرا کوتاه نوشته شده تا از آشکار شدن ناهمخوانی ها توسط اطناب کلام در امان بماند و بر وجوه اشتراک امضاکنندگان انگشت بگذارد، نتوانسته از تناقض هم در شکل و هم در محتوا در امان باشد. تناقض در شکل را در غیبت امضای یک خانواده سیاسی ایران در پای این بیانیه می بینیم. از یک سو ساختار نظام آینده موکول به برگزاری رفراندم تحت نظارت سازمان ملل می شود و تنها از "یک دمکراسی سکولار پارلمانی مبتنی بر آرای مردم" سخن می گوید اما از سوی دیگر چرا امضای هیچ مشروطه خواهی پای این بیانیه دیده نمی شود؟ بنابه فرمولبندی این بیانیه امضای شاهزاده رضا پهلوی نیز می توانست در پای این بیانیه باشد. اما ظاهرا از او که رهبر اصلی جریان مشروط خواه سکولار ایران است، برای امضا دعوت نشده است. اخلاقا و حتی از نظر سیاسی شایسته نیست در یک بیانیه همزمان به هواداران سلطنت مشروطه چراغ سبز نشان دهیم ولی برای امضای رهبری آن جریان چراغ قرمز را بالا ببریم.
نکته دیگری که در این بیانیه مسکوت گذاشته شده پایگاه اجتماعی نظام جمهوری اسلامی است که به زعم امضاکنندگان بیانیه نه جایی برای جمهوریت در آن باقی ماده و نه اصلاح پذیر است. اگر آنها نمی خواهند سهم و نقش دولت میانه رو-اصلاح طلب روحاتی که با رای 57 درصدی مردم بر سرکار آمده را ببینند، از رقیب خود که نباید غافل باشند. حاکمیت اصلاح ناپذیر و سرکوبگر موجود که تنها رهبری، نهادهای وابسته به آن و دستگاههای سرکوب نیستند. اینها یعنی اصولگرایانی که اهرام اصلی قدرت را در دست دارند و کشور را به چنان روزی رسانده اند که در بیانیه گفته شده، حداقل چنانکه انتخابات های مختلف نشان داده اند 15 تا 20 درصد آرای مردم را پشت سر خودشان دارند و اقلیت مجلس را تشکیل می دهند، بخش مهمی که نه تنها سودای دمکراسی سکولار ندارند بلکه اصولا باور و اعتقاداتشان در مخالفت با "رعایت کامل حقوق بشر و رفع همه تبعیض های نهادینه شده" است. از این گذشته آنها هم بخشی از مردم ایران هستند و در برنامه رفراندم برای تعیین شکل حکومت که این فعالان سیاسی و فرهنگی پیشنهاد می کنند، نظر و حق انتخاب دارند. ایراد آنها این است که برای وزن 20 درصدی خود 90 درصد قدرت را می خواهند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در بیانیه این فعالان سیاسی و فرهنگی نوعی نوستالژی وحدت همه اقشار و گروهها مانند آنجه در انقلاب 57 شاهد بودیم دیده می شود. جامعه ایران اما دیگر آن جامعه توده وار گذشته نیست تا مذهبی، کمونیست و لیبرال از جنوب شهر، مرکز و شمال شهر همه درکنار هم مرگ بر شاه بگویند و از محفل دانشگاه به منبر مسجد و بالعکس در حرکت باشند. ملت ایران جامعه ای متکثر را تشکیل می دهد با خودآگاهی 40 ساله و با خواست های مختلف. جامعه ایران از جمله به دلیل تجربه انقلاب به این نتیجه رسیده که در این "همه با هم" های ظاهرا زیبا چه آش های شوری می تواند پخته شود. درست است که فصل مشترک این جامعه متکثر برای عبور از بحران ها، تخفیف مشکلات و رسیدن به جامعه ای پایدار و نسبتا عادلانه، دمکراسی است، دمکراسی اما با دعوت و دیالوگ شروع می شود و با "حذف هیچکس" شروع می شود. روح و ادبیات این بیانیه اما با این پیام بیگانه است و گویا به این نتیجه رسیده که عده ای فقط بدرد کنار گذاشته شدن می خورند آن هم با رفراندمی که خودشان مجبور به برگزاری آن می شوند. نوعی سرنگونی شیک و دمکراتیک که هیچ چیز کم ندارد.
سومین نکته یا تناقض درونی که این بیانیه با آن روبروست این است که چگونه بزعم امضاکنندگان نظامی که اصلاح ناپذیر است، هیچ تغییری به نفع دمکراسی نمی تواند در آن صورت گیرد و در آن هیج راهی به اصلاح طلبی گشوده نیست، می تواند در آن راهی به رفراندم گشوده باشد، آن هم رفراندم بر سر هست و نیست خویش؟!
جالب است که امضاکنندگان بیانیه آنجا که صحبت از برگزاری رفراندم است می گویند مردم حکومت را مجبور به پذیرش رفراندم می کنند اما زمانی که صحبت از اصلاحات است حکومت را در انجام یا عدم انجام اصلاحات فعال مایشاء می دانند.
اگر مردمی با همبستگی با رهبران سیاسی مورد اعتمادش بتوانند حکومت خودکامه حاکم بر خویش را محاصره مدنی کنند و آنقدر عرصه را بر او تنگ کنند که تن به رفراندم برای گذار از خودش بدهد، به طریق اولی می توانند و مدت ها قبل از توانسته اند خواست های اصلاحی خود را نیز به حکومت تحمیل کنند یا بعبارت دیگر در همین نظام سیاسی به پیش ببرند.
طبیعتا نقد این بیانیه به معنای نادیده گرفتن مبارزات این فعالان سیاسی و فرهنگی و رنجی که آنها برای پیشبرد دمکراسی و حقوق بشر در ایران برده اند و می برند، نیست.
جمهوری ایالات متحده امریکا از میان خشونت و بیرحمی و فقر مردم امپراتوری بریتانیای کبیر برخاست. خشونت های بریتانیا در تلاش برای سلطه بر کشورهای دارای منابع طبیعی در آسیا، مانند چین و هندوستان، در رقابت با اسپانیا، پرتقال و فرانسه که بر قاره امریکای جنوبی و افریقا چیره شده و دست درازی به کشورهای آسیایی را آغاز کرده بودند بود. بیشتر مهاجران قاره امریکای شمالی از بریتانیا بودند. سلطه و بیرحمی دولت بریتانیا نسبت به بومیان و مهاجران در قاره امریکا، بویژه اینکه وضع و تحمیل قانون ها و مالیات برای ساکنان مستعمرات امریکا در لندن وضع می شد، سرانجام باعث شد که مهاجران که اکثریت انگیسی بودند به ستوه آیند، و برای استقلال از حکومتی که از آن گریخته بودند وارد جنگ شوند. هر چه بریتانیا در جنگ انقلاب امریکا بیشتر خشونت انجام داد، انقلابیان بیشتری به جنگ می پیوستند و مبارزه گسترش بیشتری می یافت. اتحاد ۱۳ مستعمره بریتانیا در امریکا که در ۱۷۶۵ تشکیل شد، همگی در جنگ ۱۷۷۵ با اشغالگران شرکت کردند.
سرانجام، در ۱۷۷۶، در واپسین جنگ که ۱۶ هزار داوطلب امریکایی هزار سرباز انگلیسی را کشتند، آنها را برای همیشه از امریکا راندند. البته کمک های پنهانی فرانسه و اسپانیا و هلند که در اروپا در رقابت و ستیز با بریتانیا بودند و برای انقلابیان پنهانی مهمات و اسلحه و تدارکات میفرستادند بسیار موثر بود، بویژه فرانسه که ژنرال ژیلبر لافایت را آشکارا به جنگ با بریتانیا فرستاده بود. در جنگهای چند ساله استقلال، افزون بر ۷۵ هزار انگلیسی مهاجر و داوطلبان، ۳۰ هزار آلمانی مهاجر و ۱۳ هزار سرخپوست هم شرکت داشتند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رهبران انقلاب، بنجامین فرانکلین، توماس جفرسون، جان ادامز و سه تن دیگر نشستند و قانون اساسی امریکا را، با الهام از فرهنگ ایرانی هخامنشی، نوشتند و پرچم ۱۳ ستاره امریکا را به نشانه ۱۳ ایالت که مستعمره بریتانیا بودند، استقلال امریکا را رسمیت دادند و جرج واشنگتن را به عنوان نخستین رییس جمهور امریکا برگزیدند. انقلاب آمریکا، به گفته فیلسوف انگلیسی توماس پین، "برای حفظ آمریکا به عنوان پناهگاه آزادی و مقاومت عقل سلیم آدمی در برابر تهدیدهای خودکامگان انگلیسی بود".
این آغاز امریکا بود که با کمک فرانسه با شعارهای آزادی، برابری و برادری جمهوری خود را با یکی از بهترین و مردمی ترین قانونهای اساسی جهان بنیانگذاری کرد. تا هنگامی که کشوری درگیر اصلاح خود و پیشرفت بود مورد احترام و رشگ بسیاری از کشورها و مردمان بود و تا جنگ یکم جهانی که با ترغیب انگلستان در اواخر جنگ به کمک اروپا آمد و سیاست خارجی آن در راستای بینش و آرمانهای بنیانگذارانش، مورد ستایش همه جهان بود. از آن پس به تدریج زیر نفوذ انگلستان و پس از جنگ دوم زیر نفوذ سهیونیسم بین الملل تغییر ماهیت داد:
جنگ جهانی یکم و آغاز ورود به سیاست جهانی
تا جنگ جهانی یکم، امریکا همان بود که پدران جمهوری خواسته و پرداخته بودند، تا این دوران رئیسیان جمهوری به نسبت بزرگی روی کار آمدند. مانند واشنگتن، جاکسون، لینکلن که با برده داری زمینداران کشاورز انگلیسی تبار و نابرابری انسانها جنگید، تا توماس وودرو ویلسون، با دکتری علوم سیاسی، برنده جایزه نوبل که اصلاحات گسترده ای را در سامانه نظام دولتی ایجاد کرد، و جامعه ملل برای همگرایی و هم اندیشی جهانی در راستای جلوگیری از جنگ جهانی به وجود آورد که زیربنای سازمان ملل متحد شد. امریکا در اواخر جنگ با اصرار انگلستان و با اکراه به جنگ جهانی ورود کرد، ولی با پیروزی در بزرگترین و پر تلفات ترین جنگی که تا آن زمان جهان به خود دیده بود، اعتبار جهانی کسب کرد.
تا آن رمان، امریکا ایران هخامنشی را زنده کرده بود: فراخوان همه مردم ستمدیده جهان به آغوش خود، برقراری آزادیهای مدنی، دادگری و برابری همه تحت قانونی مردم گرا و دفاع بجای حمله. امریکا مانند ایران کهن قدرتمندترین، محبوبترین، ثروتمندترین و دموکرات ترین کشور جهان شده بود. تندیس آزادی که فرانسویان بعنوان نماد نوعدوستی و آزادی ساخته و به امریکا هدیه کرده بودند، ناخودآگاه چهره تندیس آناهیتای ایرانی موجود در موزه لوور با تاج خورشید آیین مهر ایرانی را دارد. امریکا پس از هزاره ها جای ایران کهن را در جهان گرفته بود.
با پایان جنگ جهانی و شکست امپراتوری خشن و خونریز عثمانی، لابد برای جلوگیری از بازپس گیری سرزمین های ایران از عثمانی، با وجود اعلام بی طرفی ایران در جنگ، انگلستان به ایران حمله و بسیاری از تاسیسات نظامی و غیرنظامی را بیرحمانه بمباران و با کشتار بی دلیل مردم و ویرانی بسیار کشور را اشغال کرد. آنگاه با خرید اجباری تمامی غله و مواد خوراکی از انبارها و کشاورزان با قیمت های کمتر از هزینه تولید، کشور را در شرایط یکی از سخت ترین قحطی های تاریخ قرار داد؛ تا جایی که مردم برای زنده ماندن علف می خوردند و در کوچه و خیابان و بیابان از گرسنگی جان می دادند. بیش از نیمی از جمعیت بیست میلیونی کشور در این حمله جان خود را از دست دادند و هولوکاستی که بعلت نفوذ انگلستان و موقعیت زمانی در رسانه های جهان غرب، که معدود هم بودند بر آن سرپوش گذاشته شد. امریکا کوشید کمک های انسان دوستانه خود را با کشتی برای ایران بفرستد، ولی انگلستان اجازه تخلیه آنها را نداد. تنها سفارت امریکا مقداری آذوغه به عنوان سفارت خودش به ایران فرستاد که توسط الهیار صالح میان مردم نیازمند پخش شد.
اشغال ایران و آغاز رهبری جهانی امریکا (۱۹۴۶-۱۳۲۵)
پس از جنگ جهانی دوم، امریکا یک قدرت جهانی بلامنازع شده بود. آخرین باری که امریکا در راستای استقلال کشورها گام برداشت در کنفرانس تهران میان روزولت، چرچیل و استالین بود. سه رهبر پیروز جنگ بی اجازه ایران به تهران آمده بودند و در قطعنامه کنفرانس خود در تهران بر خروج نیروهای متفقین از ایران توافق کردند. در پی آن، امریکا و بریتانیا نیروهای خود را از ایران خارج کردند، ولی شوروی که در آذربایجان ایران یک دولت دست نشانده تشکیل داده و با نیروی نظامی خود از آن پشتیبانی میکرد تا آذربایجان را از ایران جدا کند، از بیرون بردن نیروهای نظامی خود از آذربایجان خودداری کرد. معاون رییس جمهور دموکرات امریکا، هری ترومن، که پس از مرگ روزولت رییس جمهور شده بود، با تهدید استالین به بمباران مسکو در صورت عدم خروج از ایران، آذربایجان را از اشغال آزاد کرد. روسها که با مشاهده بمباران اتمی ژاپن توسط ترومن او را باور کردند، نیروهای خود را از ایران بیرون کشیدند. پس از ترومن که به دموکراسی و استقلال کشورها باور داشت، امریکا کم کم چهره ای دیگر به خود گرفت.
ایجاد سرزمین اسراییل در پلتسین (۱۹۴۸-۱۳۲۶)
در پایان جنگ جهانی یکم و شکست امپراتوری عثمانی، آرتور ج. بالفور، وزیر خارجه انگلستان بیانیه ای با این پیشنهاد که پلستین بعنوان خانه ملی یهودیان تعیین شود، که هدف جنبش سهیونیسم از ۱۸۹۷ بود، صادر کرد. جامعه ملل پلستین را در قیمومیت بریتانیا قرار داد و موج مهاجرت یهودیان اروپا که از اواخر سده نوزدهم دچار یهودی ستیزی در اروپا شده بودند اوج گرفت. در سال ۱۹۴۸، فراریان یهودی که از آلمان و کشورهای دیگر به پلستین رفته بودند با قطعنامه شورای امنیت و پشتیبانی انگلستان و امریکا استقلال کشور اسرائیل را اعلام کردند.
در آن دوران، ایران تنها کشوری بود که یهودیان فراری یا مهاجر را با آغوش باز می پذیرفت، و حتی در پاریس سفیر ایران برای آنان گذرنامه ایرانی صادر میکرد تا مورد پیگرد نازیها قرار نگیرند. ولی با پشتوانه و سکوت انگلستان و امریکا، یهودیان اروپایی که نیاکانشان هم بومی پلستین نبودند، به رهبری گلدا مائیر ، موشه دایان و اوریل شارون با خشونت و قساوت وصف ناپذیر، ساکنان بومی پلستین را کشتار و از خانه هایشان بیرون کردند تا جا برای مهاجران اروپایی باز شود. پس از پیروزی یهودیان مهاجر و تثبیت آنها در پلستین، انگلستان به پشت صحنه خزید و امریکا زیر نورافکن پشتیبانی از این جابجایی هدف اعتراض و تنفر بومیان منطقه و کشورهای مسلمان قرار گرفت.
واگذاری برلین به شوروی (۱۹۴۵-۱۳۲۶)
در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم، نیروهای ژنرال جرج پتن امریکایی و فیلد مارشال برنارد مونتگمری انگلیسی در رقابت با هم برای رسیدن و تسخیر برلین، خود را به رود راین رساندند. در آنجا ژنرال دوایت ایزنهاور، فرمانده کل نیروهای متفقین دستور توقف داد تا نیروهای شوروی هم برسند و با هم وارد برلین شوند. این دستور دو ژنرال امریکایی و انگلیسی را خشمگین کرد، چون هر کدام میخواست فاتح برلین، یعنی همه آلمان، باشد. استدلال ایزنهاور این بود که روسها در جنگ بیش از بیست میلیون تلفات داده اند و منصفانه نیست که در پیروزی سهیم نباشند.
از سوی دیگر، روسها به فرماندهی ژنرال گئورگی ژوکف، در ۴۲ کیلومتری برلین توقف کرده بودند. آدمیرال کارل دونیتس، فرمانده نیروهای آلمان، که آدولف هیتلر پیش از خودکشی، او را به جانشینی خود گماشته بود، به ایزنهاور پیام داد که اجازه دهد نیروهایش را برای جلوگیری از ورود روسها به برلین متمرکز کند. ایزنهاور پیشنهاد را نامردی خوانده رد کرد. روسها به سوی برلین پیشروی کردند و دونیتس که پیشتر تسلیم ایزنهاور شده بود، در برلین هم تسلیم ژنرال ژوکف شد و برلین به تصرف روسها درآمده به دو بخش خاوری و باختری تقسیم شد. این اشتباه راهبردی ایزنهاور که ناشی از عدم شناخت ماهییت شوروی و کمونیسم جهانی بود، کابوس دوران ریاست جمهوری او شد و بر سیاست او نسبت به ایران اثر گذاشت.
جنگ ابلهانه کره (۱۹۵۱-۱۳۳۰)
امریکا پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم، خود را در مقام رهبری جهان یافت، هر چند که هنوز تجربه سیاستمداری و سیاستگزاری جهانی را نداشت و بیشر زیر تاثیر دیدگاههای سیاسی انگلستان بود. خودداری شوروی از خروج از ایران و تلاش برای پایه گذاری یک دولت کمونیستی در آذربایجان، رفتار شوروی در برلین، و اکنون انقلاب کمونیستی مائو تسه تونگ در چین، آنتن های امنیتی امریکا را برافراشته و حساس کرده بود. بنابراین برای حفظ امنیت اروپا که اکنون خود را مسئول و رهبر آنها میدانست، و البته امریکای جنوبی، اکنون سیاست راهبردی جهانی خود را کمک به دموکراسی در کشورهای غیر کمونیست در راستای جلوگیری از پیشرفت کمونیسم تغییر داد. یکی از کشورهای نگران کننده چین کمونیست بود که ایدئولوژی ویژه آن جذابیت زیادی برای ملت های عقب افتاده داشت.
در طی جنگ جهانی دوم، پس از اینکه نیروهای امریکا، بریتانیا و چین، ژاپنی ها را از کره بیرون کردند، به کره ای ها که در جنگ علیه ژاپن با متفقین و چین همکاری می کردند، قول استقلال دادند. پس از جنگ، در کنفرانس پوتسدام و یالتا (۱۹۴۵) کره به دو بخش شمالی و جنوبی در مدار ۳۸ درجه تقسیم شد که شمال در تصرف شوروی و جنوب در تصرف امریکا ماند. در ۱۹۴۸، نیروهای خارجی از کره خارج شدند و کره شمالی به رهبری کیم ایل سونگ به نام جمهوری خلق کره اعلام استقلال کرد. در ژوئن ۱۹۵۰، شمال به جنوب حمله و به سرعت پیشرفت کرد. شورای امنیت بی درنگ در قطعنامه ۸۴ درخواست توقف عملیات و بازگشت به مدار ۳۸ درجه را کرد، و امریکا همراه با نیروهای ۱۵ کشور دیگر به فرماندهی ژنرال داگلاس مک آرتور به کره جنوبی اعزام شد.
در آغاز نیروهای امریکایی شکست خوردند و سئول سقوط کرد، ولی با ورود نیروهای تازه نفس و محاصره دریایی امریکا مسیر جنگ عوض شد و کره شمالی به عقب رانده شد. اکتبر آن سال نیروهای غرب پیونگ یانگ را تصرف کردند و تا مرز منچوری پیش رفتند. چین که می ترسید نیروهای غرب وارد چین هم بشوند، به کره شمالی نیرو فرستاد و توانستند نیروهای غربی را عقب برانند و تا دسامبر دوباره سئول را تصرف کنند. نیروهای امریکایی با تلاشی دوباره در طی دو سال توانستند در ۱۹۵۲ برای بار سوم سئول را تصرف کنند. ژنرال مک آرتور که قصد داشت مرز کره و چین را بمباران اتمی کند فوری از فرماندهی خلع شد و ژنرال ریجوی جای او را گرفت. نیروهای غرب توانستند در ماه مه ۱۹۵۳، سئول را بار دیگر تصرف کنند. پس از این پیروزی هر دو طرف خواستار مذاکره شدند. ماه بعد آتش بس شد ولی صلح نشد، و هر دو سوی مناقشه تا امروز در حالت جنگی باقی مانده اند.
برخی تاریخ نویسان میگویند این امریکا بود که کره شمالی وادار به حمله به کره جنوبی کرد تا بتوانند خودشان به کره شمالی حمله و آنرا از چنگ کمونیستها رها کنند. شبیه همین کار را آمریکاییان چهل سال بعد با صدام حسین در حمله به کویت کردند و موفق هم بود. در این جنگ احمقانه بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار تن کشته و زخمی شدند: امریکا ۴۰۰ هزار کشته و ۴۹۰ هزار زخمی، چین ۱۵۰ هزار کشته و ۹۰۰ هزار زخمی، کره شمالی ۲۱۵ هزار کشته و ۳۰۰ هزار زخمی، افزون بر ۵/۲ میلیون کشته و زخمی غیر نظامی.
کودتای ۲۸ امرداد ایران (۱۹۵۳-۱۳۳۲)
کودتای ۲۸ امرداد و سرنگونی تنها دولت مردم سالار و آزادیخواه و محبوب مردم در تمامی آسیا، نخستین تجربه امریکا در براندازی دولت کشورهای دیگر بود. طراحی از بخش خارجی اینتلیجنت سرویس (ام آی ۶) انگلستان برای بازگشت منافع از دست رفته خود در جنبش ملی کردن نفت ایران که توسط دکتر محمد مصدق، نخست وزیر ایران، با کاربرد قانونهای بین المللی و رجوع به مراجع و دادگاههای بین المللی و رعایت همه حقوق بین الملل به انجام رسیده بود، به سازمان سیا پیشنهاد شده بود. سازمان نوبنیاد سیا که مشتاق انجام نخستین تجربه براندازی برونمرزی خود بود موافقت کرد. ولی رییس جمهور امریکا، هری ترومن، با این استدلال که یک دولت دموکراتیک انتخابی مورد پشتیبانی مردم را براندازی نمی کند، طرح را رد کرد. دو بار دیگر هم با اصرار ام آی ۶ انگلستان، سی آی ای طرح را به ترومن پیشنهاد کرد که این طرح برای جلوگیری از تسلط حزب کمونیست توده بر دولت ایران است. ولی ترومن این بهانه را باور نکرد و زیر بار براندازی نرفت.
انگلستان که شبکه جاسوسی گسترده و با نفوذی در ایران مستقر و آماده داشت، صبر کرد تا دوره ترومن پایان یابد و ایزنهاور به ریاست جمهوری برسد. ایزنهاور هم در آغاز طرح کودتا را رد کرد. در طی سه ماه بعد، سازمان جاسوسی انگلستان برای ترساندن ایزنهاور از تسلط حزب توده بر ایران، با علم به اینکه او برای از دست دادن نیمه آلمان خودش را سرزنش میکرد، ترتیب تظاهرات گسترده و خشونت باری را در تهران با جمعیتی مزدور که به "توده ای انگلیسی" مشهور شدند، و شعارهای تند کمونیستی میدادند، داد. درگیری و زد و خورد آنها با ملی گرایان را بی بی سی با آب و تاب گزارش میداد. ام آی ۶ توسط سازمان سیا به ایزنهاور گزارش داد که ایران در شرف سقوط به دامان کمونیسم است و باید اقدامی عاجل کرد. این بار ایزنهاور پذیرفت و به این ترتیب نخستین کودتای ساخت انگلستان با همکاری ام آی ۶ و رهبری سازمان سیا در ایران شکل گرفت. اگر شبکه وسیع جاسوسی انگلستان در ایران نبود، امریکا هرگز نمیتوانست عملیات براندازی را اجرا کند. پس از موفقیت کودتا، انگلستان خود را زیرکانه پشت پرده نگه داشت تا تنها امریکا عامل کودتا شناخته شود. امریکا مست موفقیت در نخستین طرح براندازی یک دولت در صدر خبرها قرار گرفت و هدف سرزنش و نفرت جهانی شد. هنوز پس از دهها سال دولت امریکا گهگاه مجبور میشود به این اقدام خود اعتراف کند و از مردم ایران پوزش بخواهد!
من شرح کامل این براندازی را در جزئیات نوشته و در مصاحبه ها شرح داده ام. فریب خوردن امریکا و مشارکت در براندازی با تنها یک مامور سیا، کرمیت روزولت، با پشتوانه شبکه گسترده و مقتدر جاسوسی انگلستان در ایران و براندازی دولتی محبوب و مردمی کشوری مستقل آنهم برای تامین منافع نامشروع یک کشور دیگر، همیشه مانند کابوسی در سیاست خارجی امریکا خواهد ماند. ولی، در هر حال، این آغازگر دخالتهای سازمان سیا در کشورهای دیگر بود که اغلب سرانجامی ناخوشایند داشته و مایه سرافکندگی امریکا و آغاز روند تباهی در سیاست خارجی امریکا بوده است.
حمله نظامی به اردن (۱۹۵۷-۱۳۳۶)
پس از جنگ جهانی یکم و فروپاشی امپراتوری عثمانی، بریتانیا و فرانسه در ماه مه ۱۹۱۶، در طرحی که به نام سایکس-پیکو (وزیران خارجه بریتانیا و فرانسه) معروف شد، سرزمین عراق و شام (سوریه و لبنان) را که شامل سرزمین های از دست رفته کردستان ایران هم بود به چند کشور و به عنوان قیمومیت بین خود تقسیم کردند. کشورهای بوجود آمده عبارت بودند از سوریه، لبنان، عراق شمالی (موصل و دیار بکر) برای فرانسه، جنوب عراق، (بغداد و بصره، اردن، حیفا و عکا) برای انگلستان. شش ولایت ارمنی و کرد نشین آناتولی و داردانل و بوسفور (ترکیه کنونی) هم به روسیه قول داده شد که با طرح موافقت کرده بود. با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، سهم روسیه منتفی و ترکیه مستقل شد. این تقسیم بندی خلاف قول استقلال به آن کشورها بود.
انگلستان جدا از طرح سایکس-پیکو و پیش از آزاد سازی عراق و شام از عثمانی، پنهانی به شریف حسین، امیر مکه، قول داده بود که در صورت شورش قبیله های نجد و حجاز علیه عثمانی که توسط افسر انگلیسی توماس لاورنس تجهیز و آموزش داده می شد، حجاز و جنوب عراق (میانرودان) و سوریه را به عربستان واگذار کنند. به همین دلیل پس از جنگ و افشای طرح سری سایکس-پیکو، که امیر مکه را از حقه انگلستان آزرده کرد، ملک فیصل پسر و ملک عبدالله برادرزاده شریف مکه را به ترتیب به پادشاهی عراق و اردن منصوب شدند. در عراق ملک فیصل یکم که درگذشت، پسرش غازی یکم به پادشاهی رسید (۱۹۵۱). در عراق، با ظهور ملی گرایی، کودتاهای متعددی علیه پادشاه عربستانی رخ داد. پس از مرگ او ملک فیصل دوم خردسال به پادشاهی رسید.
در اردن، انگلستان ملک عبدالله یکم را پادشاه کرد (۱۹۲۱)، و به اردن استقلال داد. ملک عبداله ترور شد و پسرش طلال ابن عبدالله بر تخت نشست که به علل بیماری روانی از کار برکنار شد و پسر نوجوان او ملک حسین شاه شد (۱۹۵۳). همزمان در مصر جمال عبدالناصر رهبر انقلابی بود که خاندان محمدعلی (ملک فاروق پدر فوزیه ملکه ایران) را سرنگون کرد (۱۹۵۲). عبدالناصر با الهام از دکتر مصدق و ملی کردن صنعت نفت ایران، کانال سوئز را ملی کرد، و پس از رییس جمهور شدن در ۱۹۵۶، برای همبسته کردن و رهبری کشورهای عرب-زبان زیر یک پرچم پان عربیسم را به وجود آورد. در اردن، پس از چهار دهه پادشاهی تحمیلی انگلستان مردم قیام کردند. آیزنهاور که تحت نفوذ انگلستان در سیاست خارجی منطقه غرب آسیا بود، و موفقیت کودتا در ایران را تجربه کرده بود، به ناوگان ششم نیروی دریایی امریکا در مدیترانه دستور مداخله برای نجات ملک حسین را داد. نیروی دریایی نگران از سلطه عبدالناصر که به شوروی نزدیک بود، قیام را سرکوب کرد و ملک حسین را دوباره بر تخت نشاند. به این ترتیب امریکا بار دیگر دست به اقدامی ضد ملی و ضد دموکراتیک و خلاف خواسته مردم یک کشور زد.
دخالت نظامی در لبنان (۱۹۵۸-۱۳۳۷)
جمال عبدالناصر با شعار سوسیالیسمِ عربی، رهبر مصر شده و تلاش برای ایجاد همبستگی سیاسی و نظامی میان کشورهای عرب-زبان زیر پرچم پان عربیسم و از میان برداشتن اسرائیل، منطقه را دچار تنش کرده بود که منجر به حمله اسرائیل هم شد. دولت لبنان به پان عربیسم عبدالناصر گرایش پیدا کرده بود، و این موضع در غرب این ترس را به وجود آورده بود که مبادا لبنان هم مانند مصر به شوروی گرایش پیدا کند.
این بار هم ایزنهاور ۱۴۰۰۰ تن از نیروهای نظامی خود را به لبنان اعزام کرد تا اپوزیسیون کمیل شمعون و نیروهای کشورهای همسایه را سرکوب کنند و جلوی هرگونه تغییر در سیاست راهبردی این کشور را بگیرند. تحرکات نظامی علنی و غیرقانونی امریکا در اردن و لبنان نشانگر فقدان یک دیپلماسی جهانی سازمان یافته باتجربه بود که دولت امریکا را وادار به عملیات خام در دخالت در امور کشورهای دیگر میکرد. پیشرانه این اقدامات ترس از گسترش کمونیسم، بویژه در خاورمیانه که مهمترین منبع انرژی جهان را در خود داشت بود. شاید هنوز احساس گناه از دست دادن برلین به شوروی ایزنهاور را وادار به واکنش سریع میکرد.
حمله ناشیانه به کوبا (۱۹۶۰-۱۳۳۹)
جان کندی رییس جمهور دموکرات امریکا، مردی خردمند و آزاده بود، و درباره دموکراسی و آزادی کشورها شبیه هری ترومن میاندیشید. برای مثال، در مورد ایران، برای جلوگیری از شورش مردم ناراضی علیه شاه که می توانست دست کمونیستها و شوروی را باز گذارد، پیشنهاد اصلاحات اقتصادی و سیاسی و روی کار آمدن یک دولت ملی بجای نظامی را به شاه کرد. کشور کوبا پس از چند سال مبارزه با دیکتاتوری سرانجام به رهبری فیدل کاسترو انقلابی کمونیستی کرده و رژیم دیکتاتوری فولگنسیو باتیستا را سرنگون کرده او را فراری داده بود.
در آغاز شکل گیری دولت انقلابی و قول دموکراسی، دولت امریکا نظر مساعد نشان داده بود، ولی با قانونی شدن حزب کمونیست و اعدام بیش از ۳۲۰۰ تن از مخالفان و افراد رژیم گذشته (برخی مراجع اعدام ها را بین ۴۰۰۰ تا ۳۲۰۰۰ تخمین زده اند)، اوج گرفتن فراریان و مهاجران، مصادره هزاران هکتار زمین های امریکاییان کشاورز در کوبا، سیاست امریکا نسبت به جمهوری کاسترو تغییر کرد. از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴، تحریم های اقتصادی زیادی علیه کوبا وضع و حساب های کوبا در امریکا مسدود شدند. در سال ۶۰، کوبا با شوروی پیمان بازرگانی و همکاری بست. سازمان کشورهای امریکایی کوبا را اخراج و با تحریم کوبا روابط خود را قطع کردند. بحران انتقال موشک های بالیستیک از شوروی به کوبا در سال ۶۲ رخ داد که پرزیدنت جان کندی با تهدید کردن نیکیتا خروشچف رهبر شوروی خطر را رفع کرد. از آن پس رژیم کوبا با امضای یک پیمان همکاری و بازرگانی به شوروی وابسته شد.
در ماه مارس سال ۶۰، ایزنهاور طرح سازمان سیا را برای آموزش و تجهیز حدود ۱۴۰۰ تن از دهها هزار از پناهندگان کوبایی در استان فلوریدا را برای حمله به کوبا و براندازی رژیم کاسترو تایید کرد. حمله در آوریل ۱۹۶۱، در دوران ریاست جمهوری جان کندی اجرا شد. طبیعی بود که امریکا از حضور یک رژیم کمونیستی در ۱۴۰ کیلومتری خود و تاثیرگزاری آن بر کشورهای دیگر امریکای جنوبی نگران باشد. جمعیت زیادی از مهاجران کوبایی در فلوریدا منتظر فرصتی برای بازگشت به میهن خود بودند.
سازمان سیا که هنوز تجربه اش در اعمال سیاست جهانی امریکا و عملیات پنهانی ژرف نبود، بی اینکه شبکه اطلاعاتی و امنیتی چندانی در درون کوبا داشته باشد، شکست سختی در این ماجراجویی خورد. سازمان سیا مخالفان دولت کاسترو را با اسلحه و کشتی و پشتیبانی هوایی تجهیز کرد، و بدون اطلاعات قابل اعتمادی درباره آنچه در کوبا می توانستند انتظار داشته باشند، حمله اجرا شد. این جنگ که به نبرد خلیج خوکها معروف شد، تلفات زیاد و شکست خفت باری برای مخالفان کاسترو داشت و چون لکه ننگی بر پیشانی سیاست خارجی امریکا نقش بست.
کودتا در جمهوری دومینیک (۱۹۶۳-۱۳۴۲)
جمهوری دومینیک در جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب قرار دارد، که نیمه خاوری این جزیره جمهوری دومینیک و نیمه باختری کشور هائیتی است. دومینیک ۳۲۰۰ کیلومتر با مرز امریکا فاصله دارد. مردم دومینیک در انتخابات ۱۹۶۳، خوان بوش را به ریاست جمهوری انتخاب کردند. بوش یک ملیگرای مستقل و محبوب مردم بود. از آنجا که بوش خواستار حسن همجواری و تعامل با کوبا بود، رئیس جمهور امریکا، لیندن جانسون (دموکرات)، بوش را به وسیله ارتش دومینیک سرنگون کرد و دونالد ریه کابرال را به کرسی ریاست جمهوری نشاند.
بدنه ارتش دومینیک که طرفدار بوش و از این کودتا ناراضی و خشمگین بودند، کابرال را سرنگون کردند. امریکا به بهانه اینکه براندازی توسط عوامل فیدل کاسترو انجام گرفته، با اعزام لشگر ۸۲ هوابرد به دومینک، کابرال را دوباره به ریاست جمهوری نشاندند.
این عملیات نشانگر بی اعتنایی دولت امریکا به خواست مردم کشورهای دیگر، و سیاستش ۱۸۰ درجه در جهت مخالف قانون اساسی کشور و هواداری از دموکراسی و حقوق بشری بود که امثال ابراهام لینکلن، هری ترومن و جان کندی بر آن اصرار داشتند. ظاهرا موفقیت عملیات براندازی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲، در ایران، برخی سیاستمداران امریکا روش جدیدی را بدون همکاری انگلستان برای براندازی دولتهای مستقل و مردمی یافته بودند.
جنگ ویتنام (۱۹۶۴-۱۳۴۳)
پس از جنگ جهانی یکم، هندوچین، شامل ویتنام، کامبوج و لائوس، مستعمره فرانسه بود. در دسامبر ۱۹۴۶، ویتنام به رهبری هوشی مین علیه استعمار فرانسه وارد جنگ شد که تا اوت ۱۹۵۴ به درازا کشید و سرانجام در نبرد دین بین فو فرانسه بشدت شکست خورد و برای حفظ ویتنام جنوبی درخواست صلح کرد. در پیمان صلح ژنو مقرر شد که پس از خروج فرانسه از ویتنام، هیچکدام از دو بخش ویتنام شمالی به رهبری هوشی مین، و ویتنام جنوبی به رهبری نگودین دیم اجازه حضور نیروهای نظامی هیچ کشوری را در ویتنام ندهند. ولی فرانسه با توجیه خطر کمونیسم چینی، امریکا را وادار کرد که ۹۰۰ مستشار نظامی امریکایی خود را در ویتنام جنوبی باقی بگذارد.
در سال ۱۹۶۰، امریکا نگودین دیم را تحریک کرد که به ویتنام شمالی حمله کند. در همان سال مردم ویتنام جنوبی علیه حضور امریکا قیام کردند. جان کندی که رییس جمهور شد، مستشاران امریکا را به ۱۰۰۰ و سپس به ۱۵ هزار تن افزایش داد. در اکتبر ۱۹۶۳، ارتش ویتنام با کمک سازمان سیا نگودین دیم را برکنار کرد و کُشت. سه هفته بعد، جان کندی کشته شد.
رییس جمهور جدید امریکا، لیندن جانسون (دموکرات) در تابستان ۱۹۶۴ (۱۳۴۳)، با یک درگیری ساختگی در خلیج تونکین، به بهانه نقض مقررات بین المللی آبهای آزاد، با مصوبه کنگره امریکا دستور حمله به ویتنام شمالی را داد. جانسون چنان با سرعت نیروهای نظامی امریکا را افزایش داد که تا ۱۹۶۵، پانسد هزار نیروی نظامی امریکایی درگیر جنگ با ویتنام شمالی شده بود.
افزایش تلفات امریکا و موج فزاینده نارضایتی مردم امریکا و خودداری جوانان از اعزام به جبهه جنگ، همراه با ۲۰ میلیارد دلار هزینه جنگ، باعث شد که جانسون برای دور دوم انتخاب نشود.
در سال ۱۹۷۵ (۱۳۴۳)، پس از یازده سال جنگ بی حاصل، ریچارد نیکسون (جمهوری خواه) در سال واپسین ریاست جمهوری خود، مجبور شد دستور عقب نشینی بدهد که هوشی مین در پی آن تمامی ویتنام را تصرف کرد و امریکاییان با شتاب وصف ناشدنی ویتنام را ترک کردند. در این جنگ امریکا ۵۰ هزار کشته و ویتنام ۳ میلیون کشته دادند. جنگ ویتنام نشانگر ناآگاهی امریکا از شرایط حاکم بر آسیای جنوب خاوری، ویتنام، قدرت چین و شرایط سیاسی و فرهنگی در آن کشورها بود. جنگ ویتنام چون لکه ننگی بر پیشانی سیاست خارجی امریکا میدرخشد.
حمله به کامبوج (۱۹۷۰-۱۳۳۹)
در سال ۱۹۷۰، ریچارد نیکسون با مخالفت و اعتراض گسترده، بویژه در جامعه دانشگاهی، علیه جنگ ویتنام مواجه شده بود که روز بروز خشونتبارتر می شد و نتیجه یا پایانی بر آن متصور نبود. نیکسون به بهانه اینکه میخواهد جبهه دیگری علیه کمونیست های آن منطقه باز کند تا ارتش امریکا فرصت یابد از ویتنام خارج شود، به کامبوج در همسایگی ویتنام حمله کرد. اعتراضات دانشجویان گسترده تر شد و در دانشگاه اوهایو چند دانشجو در رویارویی با نیروهای امنیتی کشته شدند. در پی آن، کنگره امریکا علیه حمله و اشغال کامبوج رای داد و نیکسون مجبور شد در زمستان ۱۹۷۱ نیروهای امریکا را از کامبوج خارج کند. به نظر میرسد که بی تجربگی و ناکامی امریکا در تدوین سیاستهای دیپلوماتیک برای حل مشکلات بین المللی، مست قدرت نظامی پیروز در جنگ جهانی دوم و در مسابقه تسلیحاتی با شوروی، تنها به راه حل نظامی متکی شده بود. ویتنام و کامبوج از شکست های تاریخی ارتش امریکا بشمار می آید، ولی هیچکدام درس عبرتی نشد.
دخالت در سرنگونی رئیس جمهور شیلی (۱۹۷۳-۱۳۴۲)
در انتخابات ۱۹۷۰ ریاست جمهوری شیلی، سالوادور آلینده، یک مارکسیست، بیشترین رای (۶/۳۶٪) را آورد و خرخه الساندرو رودریگز، یک محافظه کار نزدیک به امریکا را شکست داد. آمریکا که نمی توانست در اوج جنگ سرد یک دولت چپگرا را در حیاط خلوت خود بپذیرد، به اعمال فشار اقتصادی و دیپلماتیک زیادی روی دولت شیلی پرداخت. بازسازی اقتصاد شیلی توسط آلینده منجر به تورم فزاینده، کمبود مواد خوراکی و اعتصاب های فراوان شد که اقتصاد را فلج کرده بود. دو حزب بزرگ شیلی درخواست کناره گیری آلینده را کردند که او خودداری کرد.
سرانجام، در سپتامبر ۱۹۷۳، ارتش شیلی به رهبری فرمانده خود، ژنرال آگوستو پینوشه، و همکاری مستقیم سازمان سیا، به کاخ ریاست جمهوری حمله کرد. جنگندههای نیروی هوایی با راکت و بمب به کاخ ریاست جمهوری حمله کردند و تانکها به سوی مقر ریاست جمهوری آتش گشودند. در این عملیات، سه هزار تن از یاران آینده و خود او کشته شدند و پینوشه ریاست جمهوری را برعهده گرفت. گفته شده که آلینده خودش با اسلحه خودکشی کرده بود. به این ترتیب آگوستو پینوشه، خود را به عنوان رئیس جمهور جدید معرفی کرد. گزارشها حاکی از کشته شدن هزاران تن و گم شدن دهها تن خبر دادند.
دخالت نظامی در آنگولا (۱۹۷۴-۱۳۴۳)
ریچارد نیکسون که در خانه دچار چالشهای متعدد و بزرگی شده بود، از جمله ماجرای واترگیت (جاسوسی حزب دموکرات) و هزینه رنگ آمیزی استخر خانه اش با پول دولت. در سالهای آخر ریاست جمهوری خود از اینکه مردم درکش نمی کنند بسیار افسرده شده بود و می خواست دست به اقدامی پیروزمندانه بزند. جنگ ویتنام و کامبوج او را منفور نسل جوان و نخبگان کشور کرده بود و به دنبال یک پیروزی در کارنامه خود می گشت.
در سال ۱۹۷۴، در کشور پرتقال یک کودتای نظامی رخ داد و دولت پرتقال با این اتهام که دست به جنگهای ناموفق در مستعمرات افریقایی خود میزند و بودجه کشور را تباه میکند سقوط کرد.
دولت امریکا این رویداد را یک فرصت دلخواه ارزیابی کرد و نیروهای خود را به آنگولا اعزام کرد تا مستعمرات پرتقال را تحت سلطه امریکا درآورد. شوروی هم به همین نیت نیروهای خود را وارد ماجرا کرد. هر دو کشور به تقویت نبروهای خود پرداختند و احتمال درگیری دو ابرقدرت افزایش یافت. اعتراضات عمومی مردم امریکا بار دیگر گسترش یافت و سرانجام کنگره امریکا به خروج نیروهای امریکا از آنگولا رای قاطع داد و نیکسون باز ناکام ماند.
حمله نظامی به گرانادا (۱۹۸۱-۱۳۶۰)
در واپسین سال ریاست جمهوری جیمی کارتر (دموکرات)، در کشور کوچک گرانادا در امریکای مرکزی، که حیات خلوت امریکا به شمار می آید، کودتایی علیه دولت وابسته به امریکا رخ داد. گرانادا جزیره کوچکی در دریای کارائیب با ۹۰ هزار جمعیت است. جیمی کارتر بیدرنگ آن کشور را تحریم اقتصادی کرد و زیر فشار گذاشت.
سال بعد، ۱۹۸۱، رونالد ریگان (جمهوریخواه) رییس جمهور جدید امریکا که در زمان او بحران گروگانگیری تهران حل شده بود، دولت مستقل گرانادا را بر نتابید و به بهانه حفاظت از شهروندان امریکا، تفنگداران نیروی دریایی امریکا را به گرانادا فرستاد و کشور را با فرود آوردن چتربازان و حمله تفنگداران نیروی دریایی اشغال کرد و دولت مورد حمایت امریکا را بر کرسی نشاند.
این حمله نظامی به یک کشور که به اندازه یک روستا در امریکا بود در عرض چند هفته به دست آمد! با احتساب پیروزی نظامی بر جمهوری دومینیک که در زمان حمله ۴ میلیون جمعیت داشت، این دومین پیروزی نظامی امریکا پس از جنگ جهانی دوم بود!
دخالت نظامی به لبنان (۱۹۸۲-۱۳۶۱)
در سال ۱۹۸۲، با حمله اسراییل به لبنان در عملیات «صلح برای گالیله»، درگیری میان حزب الله لبنان و اسراییل در اعتراض به اشغال بخشی از پلستین رخ داد. در این عملیات نيروهاي اسرائيلي لبنان را به اشغال خود درآوردند و ۱۱ هزار مبارز پلستيني و هزاران سرباز سوري را مجبور به تخليه بیروت پايتخت لبنان كردند. در این عملیات نیروهای فرانسوی، امریکایی و ایتالیایی هم وارد لبنان شدند و همراه با ۲۲۰۰ تن نیروهای فرانسوی که در لبنان مستقر بودند سازمان آزادی بخش پلستین را وادار به خروج از بیروت و عقب نشینی به تونس کردند. در آوریل ۸۳، یک انفجار بزرگ در سفارت امریکا در بیروت رخ داد که باعث کشته شدن شمار زیادی از نیروهای امریکایی و خروج امریکا از لبنان شد.
حمله نظامی به پاناما (۱۹۸۷-۱۳۶۶)
در پاناما ژنرال مانوئل نوریگا که پیشتر با سازمان سیا همکاری داشته و بعد رئیس سرویس اطلاعاتی پاناما شد، به ریاست جمهوری رسیده بود. ولی پس از رسیدن به قدرت خط سیاسی خود را عوض کرد و بنای مخالفت با سیاستهای امریکا را گذاشت. مهمترین مخالفت او خودداری از تمدید پیمان واگذاری آبراه پاناما به امریکا بود. نخست انتظار میرفت که امریکا با دیپلماسی و مذاکره یا عملیات سیاسی پنهانی نوریگا را تضعیف یا با تحریم اقتصادی-نظامی او را زیر فشار بگذارد. ولی برخلاف انتظار واکنش امریکا تند و خشن و خارج از اصول سیاست بین الملل بود. پرزیدنت جرج بوش (پدر) با این ادعا که ژنرال نوریگا یکی از قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر است، دستور حمله به پاناما و دستگیری نوریگا را داد و سپس او را به امریکا برده و با حکم حبس ابد زندانی نمود. سیاست خارجی امریکا به آدم ربایی یک رییس دولت مستقل تقلیل یافته بود.
حمله نظامی به عراق (۱۹۹۰-۱۳۶۹)
در دوران حکومت استبدادی صدام حسین در عراق، تنها پشتیبان او شوروی بود که تسلیحات و آموزش نیروهای نظامی عراق را تامین می کرد. پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۰، امریکا که می دانست عراق دیگر نمی تواند روی یاری شوروی حساب کند، تصمیم به فرو پاشاندن رژیم صدام حسین گرفت و دنبال بهانه می گشت. جرج بوش، رییس جمهور جمهوریخواه امریکا، سیاست نظم نوین جهانی را اعلام کرده بود که یکی از عناصر مهم آن تسلط بر تمام خاورمیانه و تجزیه کشورها به حکومتهای کوچکتر و قابل کنترل بود. برای جنگ یک بهانه لازم بود. عراق اول وادار به جنگ با ایران شد. پس از جنگ ایران، عراق تضعیف شده و با اقتصادی فروپاشیده روبرو شده و نیاز شدید مالی برای بازسازی عراق داشت. عراق ۳۰ میلیارد دلار به کویت و ۴۵ میلیارد دلار هم به دیگر کشورهای عرب بدهکار بود. کویت به درخواست او برای بخشش بدهی عراق پاسخ منفی داد. کشورهای خلیج پارس از جنگ عراق علیه ایران سود سرشاری برده و دارای ذخیره های ارزی ارزشمندی بودند. ذخایر نفتی کویت هم کمتر از خود عراق نبود، در صورتیکه کویت کمتر از ده درصد عراق جمعیت داشت. از سوی دیگر، صدام کویت را جزوی از خاک عراق می دانست.
سفیر امریکا در عراق، بانو آوریل گلاسپی، در پاسخ به پرسش صدام که آیا امریکا در جنگ عراق با کویت دخالت خواهد کرد، گفته بوده که این منازعه مربوط به امریکا نیست، ولی حاضرند میانجیگری کنند. جرج بوش هم در امریکا به صراحت گفته بود که در اختلافات مرزی عراق و کویت بیطرف خواهند ماند. عراق در تابستان ۱۹۹۰ به کویت حمله و آن را اشغال کرد. صدام به دام افتاده بود!
در پی سقوط کویت و درخواست امیر کویت برای کمک، امریکا و متحدانش اقدام به احداث یک پایگاه نظامی بسیار بزرگ و مجهز در عربستان و خلیج پارس کردند. به نظر می رسید که چنین پایگاهی تنها برای نجات کویت نیست، و برنامه های دیگری هم برای این منطقه طراحی شده است. عملیات گسترده نظامی امریکا و متحدانش به نام «توفان صحرا» با بمباران صدها هدف راهبردی در خاک عراق آغاز شد. صدام حسین مجبور به عقب نشینی و کویت آزاد شد. ولی امکانات نظامی امریکا در عربستان همچنان برقرار ماند.
این نخستین بار بود که عامل "فریب" هم وارد سیاست خارجی امریکا شده بود. اکنون دیگر خاورمیانه هم مانند دریای کارائیب حیاط خلوت امریکا بشمار می آمد.
عملیات نظامی در سومالی (۱۹۹۲-۱۳۷۱)
درگیری های داخلی در سومالی بر سر قدرت منجر به جنگ میان ژنرال محمد عیدید و نیروهای اتحاد ملی سومالی شد. برای خواباندن خشونتها، شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۲، سومالی را تحریم تسلیحاتی کرد. قحطی سومالی را فرا گرفت و شمار زیادی از مردم دچار گرسنگی و بی خانمان شدند. پرزیدنت جرج بوش (پدر) به بهانه کمک رسانی به گرسنگان و کمکهای حقوق بشری، ۲۸ هزار نیروی نظامی را وارد سومالی کرد. هدف اصلی امریکا جلوگیری از سلطه شوروی و به کرسی نشاندن دولتی طرفدار امریکا بود.
ژنرال عیدید وارد جنگ مستقیم با امریکا شد و تلفات سنگینی به نیروهای امریکایی وارد آورد. افکار عمومی امریکا به هیجان آمد و موج گسترده ای از اعتراضات علیه سیاست جرج بوش براه افتاد تا اینکه کنگره مجبور شد دستور به خروج نیروهای امریکایی از سومالی را بدهد. این ماجرا یک سرافکندگی دیگر برای سیاست خارجی امریکا بود که همیشه خالی از تدبیر سیاسی و بدون امکان سنجی دست به ماجراجویی های شکست خورده می زند.
حمله نظامی به هائیتی (۱۹۹۴-۱۳۷۳)
در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون (دموکرات)، ژنرال رائول سدراس، رهبر ملی گرایان مخالف سلطه امریکا علیه رییس جمهور اریستید که مهره وفادار امریکا بشمار میرفت، کودتا کرد. اریستید یک روحانی بود که برای نخستین بار در هائیتی در یک انتخابات چند حزبی آزاد به ریاست جمهوری برگزیده شده بود. ارتش که تا انتخابات از اریستید پشتیبانی میکرد، نتیجه آن را که گزینش اریستید بود برنتابید. ریاست جمهوری اریستید بیش از هفت ماه نپایید و نظامیان به رهبری ژنرال سدراس او را برکنار و از کشو فراری دادند.
بیل کلینتون، رئیس جمهور امریکا بیدرنگ دستور داد هائیتی محاصره دریایی شود، و از سدراس خواست که اریستید به کرسی قدرت باز گردانده شود. ژنرال سدراس که نمی خواست در کشور جنگ وخونریزی شود، شرایط امریکا را پذیرفت و خود هائیتی را ترک کرد.
حمله و تصرف عراق (۲۰۰۳-۱۳۸۱)
از زمان جنگ توفان صحرا، امریکا و انگلستان (جرج بوش پسر و تونی بلر) و وزیر دفاع امریکا، عراق را متهم به داشتن زرادخانه اتمی و بمب های شیمیایی می کردند و درخواست داشتند که عراق اجازه بازدید به بازرسان آژانس انرژی اتمی و سازمان ملل را بدهد. عراق اجازه بازدیدها را نداد و توسط شورای امنیت تحریم اقتصادی و تسلیحاتی شد. آلمان نه تنها سلاح شیمیایی به عراق داده بود که مشغول طراحی و ساخت یک توپ قدرتمند دورزن برای صدام بود. در اکتبر ۱۹۹۴، بدون مصوبه شورای امنیت، امریکا (بیل کلینتون) عراق را هدف حمله موشکی قرار داد تا نیروهای نظامی عراق مستقر در نزدیکی مرز کویت عقب نشینی کنند، که با اعتراض روسیه و چین و فرانسه روبرو شد.
در سپتامبر ۱۹۹۶، عراق به منطقه ممنوعه شمال کشور (کردستان عراق) حمله و شهر اربیل را تصرف کرد. ارتش امریکا با موشک های کروز و تاماهاک تاسیسات راهبردی عراق را هدف قرار داد. سرانجام صدام حسین شرط خروج از اربیل را برای توقف حمله های موشکی پذیرفت.
در پی این رویداد، کمیسیون خلع سلاح "آنسکام" درخواست بازدید از کاخ های صدام حسین را کرد و بازرسان خود را راهی عراق نمود، که صدام از ورودشان جلوگیری کرد. شلیک چند موشک دیگر صدام را وادار به تمکین کرد. امریکا و انگلستان (بیل کلینتون و جان میجر) در طی سالهای ۹۲ تا ۹۹، دهها بار به عراق حمله هوایی، بمباران و موشک پرانی کردند.
در ۱۹۹۸، بیل کلینتون که عراق را تهدیدی برای هم پیمانان عرب امریکا می دانست، لایحه آزادسازی عراق و تغییر رژیم را برای "پیوستن به خانواده جهانی" امضاء کرد. در پی آن عملیات "روباه صحرا" انجام شد که در آن در طی سه روز کلیه کارخانه های تولید سلاح عراق نابود شدند.
در سال ۲۰۰۱، نو محافظه کاران در امریکا روی کار آمدند، و جرج بوش پسر رییس جمهور شد. در شرایط آن روزها بسیاری از تحلیلگران در حالیکه امریکا در حال برنامه ریزی برای یک حمله گسترده زمینی به عراق بود، بر این باور بودند که یک شورش محدود مردمی هم میتواند صدام حسین را پایین بکشد.
در سال ۲۰۰۲ جرج بوش در سخنرانی خود در کنگره امریکا، ایران، عراق و کره شمالی را "محور شرارت" خواند، و در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله زمینی کرد. ارتش عراق در هم شکست و تسلیم شد. صدام حسین هم که پنهان شده بود دستگیر و تحویل دولت موقت عراق داده شد که او را به جرم جنایتهایی که علیه مردم عراق کرده بود، محاکمه و سرانجام اعدام کرد. امریکا پس از اشغال عراق و گماشتن یک حاکم موقت امریکایی (جی گارنر) که یک ژنرال بازنشسته بود، ارتش عراق را منحل کرد، که یکی از بزرگترین اشتباه های راهبردی امریکا در عراق بود.
دخالت نظامی در لیبی (۲۰۱۱-۱۳۸۹)
پس از آغاز جنگ داخلی لیبی علیه معمر قذافی، قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت با پیشنهاد ائتلافی از چند کشور صادر شد. در مارس ۲۰۱۱ لیبی محاصره دریایی شد و تانکهای ارتش لیبی هدف موشکهای امریکا و انگلستان و بمباران نیروی هوایی فرانسه قرار گرفت. در طی عملیات، شمار کشورهای درون ائتلاف به ۱۹ عضو ناتو رسید که عملیات پرواز ممنوع و رساندن تسلیحات را انجام می دادند. این عملیات تا دستگیری و مرگ معمر قذافی ادامه داشت. در اکتبر ۲۰۱۱، ناتو به عملیات پایان داد.
حمله به پاکستان برای دستگیری اسامه بن لادن (۲۰۱۱-۱۳۹۰)
در ماه مه ۲۰۱۱، نیروهای ویژه نیروی دریایی امریکا، بدستور باراک اوباما، رییس جمهور امریکا، برای انجام نقشه ای از پیش طراحی شده ای، بدون آگاهی دولت پاکستان، به ایبت آباد در ۵۰ کیلومتری شمال اسلام آباد، به مقر زندگی اسامه بن لادن رهبر عربستانی گروه تروریستی القاعده، که خود امریکا و انگلستان برای مبارزه با شوروی در افغانستان در دهه ۱۹۹۰ ایجاد کرده بودند، حمله و در یک رویارویی او را کشتند.
راهبرد عملیات تروریستی بجای نظامی (1979-1989)
در دوران اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی (۱۳۵۸-۱۳۶۸)، امریکا و انگلستان در پی راهی بودند که بدون درگیری مستقیم، افغانستان را برای شوروی پرهزینه کنند. رو در رویی نظامی دو طرف میتوانست به جنگی بسیار گسترده و پر تلفات منجر شود. ام آی ۶ انگلستان و سازمان سیا طرحی را عملیاتی کردند، که اسامه یکی از ۵۴ پسر ثروتمندترین پیمانکار ساختمانی عربستان که فوق لیسانس مهندسی مکانیک و ماجراجو بود، را راضی کردند که گروهی جهادی را برای رویارویی چریکی با شوروی سازمان بدهد. هزینه پروژه را عربستان پرداخت کرد و تشکیلات القاعده که نامش اشاره به نام پایگاه نظامی آنها "قاعده الجهاد" میباشد تشکیل شد. هرچند شوروی عمدتا با جنگهای چریکی گروههای مجاهد افغانستانی مانند احمد شاه مسعود، گلبدین حکمتیار، ژنرال دوستم به عقب رانده شدند، و ضربه نهایی را فروپاشی شوروی از درون وارد شد که باعث فراخوانی نیروهای شوروی از افغانستان گردید.
القاعده کاربرد موثری برای کنترل اقدامات ضد غربی و ایجاد عدم تعادل در کشورها بود، ولی همچنان که بزرگتر و گسترده تر شد و شمار پیروان و مراکز آنها زیادتر شد مایه دردسر برای امریکا شد. حمله به برج های دو قلوی نیویورک، هرچند که گمان غالب میرود که گروههایی
در امریکا از آن آگاه بوده اند، ولی بهر حال برای رییس جمهور آمریکا رفتارشان ناپذیرفتنی شده بود و باید از بین میرفتند. تولد القاعده گمان میرود که باعث یا مشوق گروههای تروریستی دیگر مانند طالبان، الشباب، النصره، و سرانجام داعش شده باشد که برخی از آنها برای غرب جانشین القاعده شده اند تا برای رسیدن به هدفهایی راهبردی که نیاز به بی ثبات کردن برخی کشورها است نیازی به لشگرکشی نداشته باشند.
طرح تجزیه سوریه، عراق و ایران با کاربرد داعش (۲۰۱۳-۱۳۹۲)
نیروهای حکومت اسلامی وارد سوریه شدند و در ۸ آوریل ۲۰۱۳ نام «دولت اسلامی عراق و شام» را بر خود نهادند و از آن پس با نام مخفف داعش معروف شدند. آنها به سرعت بخشهایی از شمال شرقی سوریه را تصرف و شهر رقه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند. سپس به عراق حمله کرده موفق شدند شهر رمادی را تصرف کنند.
در خرداد ۹۳، داعش با افراشتن پرچم "داعش خراسان" در سوریه اعلان جنگ به ایران داد. من بیدرنگ در ۲۳ خرداد ۹۳، مقاله ای زیر عنوان "چالش عراق و خطر داعش برای ایران" نوشتم و ضرورت ورود ایران را به عراق و سوریه و خاموش کردن خطر داعش نوشتم، که خوشبختانه با وجود دریافت انتقادهایی، این کار انجام شد، هرچند که هنوز خطر داعش از خاور ایران وجود دارد.
داعش یک ماه بعد (تیر ۱۳۹۳) ادعای خلافت اسلامی جهانی را کرد. آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشته و تا خرداد ۹۴ حدود نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را در تصرف خود بگیرند که اوج آن تصرف بسیار آسان شهر مهم موصل که بزرگترین پادگان نظامی عراق در آن مستقر بود.
تسلیم بی قید و شرط ارتش عراق در موصل و برجا گذاشتن همه تسلیحات سنگین زرهی آنهم بدستور تلفنی شخصیتی در بغداد، معنای عملیات داعش را از ماهییت تروریستی به یک توطئه بین المللی تغییر داد. در خبرهای بعدی فاش شد که انبوه تسلیحات سنگین زرهی امریکایی از راه ترکیه به داعش تحویل داده میشود، در خاک ترکیه پایگاه آموزشی و بیمارستان صحرایی برای داعش برپا کرده اند و در خاک اسراییل هم بیمارستان صحرایی برای مداوای زخمیان داعش برپا شده است. هلیکوپترهای نظامی امریکا به بهانه کمک به مدافعان سوریه (مخالفان سوری بشار اسد) بسته های کمکهای نظامی را یکی برای آنها و یکی برای داعش می انداختند.
در سوریه و عراق، داعش به نیابت از کشورهای پشتبان خود (امریکا، انگلستان، اسراییل، عربستان و ترکیه) برای کنترل و تجزیه سوریه و عراق و بی تردید سپس ایران می جنگیدند.
شرکت و رهبری امریکا در عملیات تروریستی داعش در خاورمیانه، در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما که مشهور به صلح دوستی و حقوق بشر بود؛ بویژه وقتیکه جایزه صلح نوبل را در آستانه ریاست جمهوری پیش از اینکه کاری برای صلح جهانی کرده باشد به او اعطا کرده بودند، و نیز در سخنرانی او در تابستان ۱۳۸۸، که دستش را به حکومت ایران دراز کرد نه مردم معترض ایران، نشان داد که سیاست راهبردی امریکا همیشه در دست رییس جمهور نیست.
نتیجه گیری:
امریکا روزی نماد دموکراسی و آزادی و حقوق بشر، و آغوشی برای پناهندگان از کشورهای استبدادی و فاسد و خشونتگرا بود. تا اواسط سده بیستم هم بدور از آلودگیهای سیاسی که اروپا به آن گرفتار بود، کمابیش این ویژگی خود را حفظ کرده بود. اروپا طی سده های طولانی از میان تعصبات مذهبی و آتش و خون و جنگ و رقابت های سرزمینی بیرون آمده و در سده بیستم خود را یافته به همگرایی و منافع مشترک روی آورد. ولی امریکا از پایان جنگ جهانی دوم بتدریج نغییر ماهیت داد؛ البته با ترغیب و هدایت سیاست خارجی بریتانیا، به دخالت در امور داخلی کشورهای عمدتا خاورمیانه، آنهم نه همیشه مثبت، پرداخت.
پشتیبانی آغازین امریکا از حق مهاجرت یهودیان به پلستین و ایجاد کشور مستقل اسراییل توسط سازمان سهیونیسم جهانی، و مهاجرت گسترده آنان به امریکا قدرت و نفوذ آنان را در جامعه مالی و سیاسی امریکا بشدت افزایش داد، و به تدریج امریکا را از مسیری که پدران جمهوری برای کشور ترسیم کرده بودند منحرف کرد. امروزه سیاست خارجی امریکا بطور عمده توسط گروههای فشار قدرتمند مالی، بویژه پیروان ثروتمند مسیحی اوانجلیسیم و سهیونیسم، که بر سیاست خارجی امریکا چنگ انداخته اند هدایت میشود. این روش نوین راهبرد سیاسی و بکارگیری قدرت مالی و نظامی که تا فروپاشی شوروی در راستای خنثی کردن نفوذ و قدرت کمونیسم به کار گرفته می شد، اکنون بیشتر در راستای نقشه های این دو گروه فشار مدیریت میشود و امریکا دیگر آن امریکای دموکرات مردم گرای پشتیبان مردم و محبوب ملتها نیست. بنابراین، کشورها در تعامل با این کشور باید هشیارانه عمل کنند. افت شدید سالهای اخیر در کیفیت سیاسی نهادهای ریاست جمهوری و کنگره در امریکا نشانگر روند افول قدرت معنوی و شایستگی امریکا در رهبری جهان است.
تهران - زندان اوین
۲۰ آبان ۱۳۹۶خ
در پی انتشار گفتگوی اینجانب با پایگاه خبری انصاف نیوز در تاریخ تاریخ 14بهمن96 برابر با 3 فوریه 2018 پیرامون مسئله موسوم به دختران خیابان انقلاب و بر چوب آویختن روسری ها در اعتراض به حجاب اجباری ( https://goo.gl/WNEf8c ) یکی از روحانیون محترم جناب آقای محمدرضا نایینی که هموند یک گروه مجازی مشترک با نگارنده هستند ایراداتی را مطرح فرموده و درخواست پاسخ داشتند که توضیحات کوتاهی تقدیم شده است. ابتدا نوشته ایشان سپس توضیحات در پی می آید:
جناب آقای عماد الدین باقی
سلام علیکم؛
پیرو بیاناتی که پیرامون "ضروری" نبودن حکم حجاب بیان داشته اید ذیلا نکاتی را به عرض مبارک می رسانم:
1- واژگان "ضروری دین" تا جائی که من اطلاع دارم در عبارات قدماء؛ اصلا مطرح نبوده تا حجاب را ضروری دین بشمارند؛ اما صرف نظر از این واژگان، در کتب قدماء و متأخران اصحاب، برخى از امور به عنوان اموری که روا دانستن آن ها مخالفت با دین اسلام است بیان گردیده که بسیار ساده تر از "حجاب" هستند؛ به عنوان نمونه می توانیم به کتاب های مقنعه: ص ۸۰۱ و نهایه ی شیخ طوسی ره :۷۱۳ مراجعه کنیم؛ ابو الصلاح حلبی ره بدون آوردن کلمه ی "ضروری"، معیار ارتداد را "اظهار شعار کفر پس از مسلمانی، به گونه ای که به انکار نبوت یا امری که از امور واضح دین است باز گردد" دانسته و انکار حکم نماز و زکات و شرب خمر را از مو جبات ارتداد دانسته است. (کافی: ص ۳۱۱).
ابو المجد حلبی ره نیز بدون نام بردن از عنوان "ضروری"، مخالفت عالمانه با حرام و حلال شرع را مصداق انکار ضروری می داند. (اشارة السبق: 144).
قاضى ابن براج مخالفت با حکم روزه را موجب خروج از دین برشمرده است.(المهذب: ج ۲ ص ۵۵۱ و ۵۵۲).
از این دست عبارات فراوانند و خلاصه ی برداشت من از این ها چنین است:
"ضروری" عبارت از : "حکمی است که انکار آن سر از انکار اسلام در آورد".
2- با تورقی ساده در کتب فقهاء اماميه در می یابیم که اصل مسأله ى وجوب حجاب در ميان آنان از مسلمات دینی بوده و آن را از احکام روشن اسلامی می دانسته اند و لذا تنها از برخی از خصوصیات آن بحث فرموده اند؛ در این مورد می توانیم به عبارات آنان در مسأله ى لباس نمازگزار و یا باب تخلی و غیر آن مراجعه کنیم که اگر مایل بودید مواردی را تقدیم خواهم نمود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
3- بنده با توجه به مطالب فوق تردیدی ندارم که وجوب حجاب از احکام ضروری اسلام است؛
برادر گرامی؛
کاش چند مورد از مواردی که فقهاء بزرگ شیعه تصریح فرموده باشند: "وجوب حجاب از احکام ضروری دین نیست" را ذکر می فرمودید؛
4- الزام قانونی به حجاب مسأله اى دیگر است که هرگز نباید با اصل ضروری بودن آن خلط شود؛
کما این که بی حجابی نیز با انکار حجاب متفاوت است.
5- بنده استفاده از کلماتی که موجب نفرت و خشم در مخالفان فکری می شوند را صحیح نمی دانم و لذا به برخی واژه هائی که به کار برده اید انتقاد جدی دارم؛
این که نظرات دیگران را "شانتاژهای عبوسان"بدانیم و یا آنان را "آدمیانی عقب مانده تر از مردمان ۱۴۰۰ سال پیش" و یا "متحجر" خطاب کنیم ابدا با روح آزاد اندیشی تناسبی ندارد.
معلوم است که: "آن چه را بر خود نمی پسندیم نباید بر دیگران روا داریم".
با احترام. محمد رضا نائینی
سلامم بر آن پیر خلقت که او
چنین بر تنت جامه ناز دوخت (کمالی)
فاضل مستطاب آقای نایینی گرامی باسلام و دعای خیر. لابد استحضار دارید که این پست ها و گروه های گپ و گعده مجازی جای بحث های جدی علمی و دامنه دار نیست و معمول و مرسوم، کامنت گذاری و ایراد جملات و نکات کوتاه است. مطلوب آن است که این نوع بحث ها به صورت مقاله استدلالی و استنادی تفصیلی نوشته و فایل آن عرضه شود و هرکس مایل بود مطالعه کند و یا کامنت بگذارد یا مقاله ای تفصیلی بنویسد ولی مقتضای این نوع موضوعات و مسایل (به ویژه وقتی به تفاوت دیدگاه هایی از نوع مورد بحث ما می رسد) ارایه کار پژوهشی است. در فضای مجازی نه تنها جای آن نیست که در نوع جمعی آن مانند گروه ما یک نوع تحمیل به دیگرانی است که شاید نخواهند درگیر یک بحث گسترده علمی شوند. به همین دلیل من هم به آن نوشته ارجاع دادم. در عین حال چند نکته را معروض می دارم و گرچه بنا داشتم صرفا به احترام درخواست حضرتعالی توضیحات را در گروه بگذارم اما چون مطلع شدم در صفحه شخصی تان انتشار عام داده اید نشر عام پاسخ هم بلامانع است.
1_بحث حجاب شرعی و قرانی و سنت پیامبر یک قضیه است و اینکه فقها چه گفته اند موضوعی دیگر است، خصوصا که در همین نوشته کوتاه بنده و شما معلوم است چقدر میان فقها تفاوت نظر وجود دارد.
2_ بحث پوشش عورت و وجوب آن بر مرد و زن یک چیز است و بحث ستر شعر و پوشش سر و گردن چیز دیگر.
3_ در احکام پوشش سر و گردن هیچ اجماعی نیست و شیخ صدوق و برخی معاصرانش بر زنان برده مسلمان حرام می دانستند و صاحب جواهر سترشعر را مطابق احتیاط می داند. ابن جنید هم قایل به عدم وجوب پوشش سر و گردن زن حر و غیر حر است. در بحث ستر هم میان ستر صلاتی و ستر غیر صلاتی میان فقها اختلاف وجود دارد. در میان غالب فقها که قایل به وجوب پوشش سر هستند(و وجوب غیر از ضروری دین بودن است) درباب شمول حکم موهای بلند (ما طال من الشعر عن الراس) اختلاف است(جواهر ج8 ص169) و محمدباقرسبزواری در کفایه الاحکام و سیدمحمدعاملی در مدارک الاحکام و نیز محمدباقر مجلسی و ملا احمد نراقی در مستند الشیعه(با عبارت: و منه یظهرالحال فی الشعر، و انه لایجب ستره کما صرح به بعضهم) و ازفقهای متاخر، مرحوم محقق داماد، در وجوب پوشش مو تردید کرده اند که مجتهد ارجمند مرحوم احمد قابل عین عبارات شان را در کتاب احکام بانوان نقل کرده اند.
4_ ادعای ضرورت به معنای مصطلح فقهی امروز ابداع برخی فقیهان متاخر است ولی آنچه قول فصل است آیات قران کریم است. در قران آیه ای به معنای آیه حجاب نداریم و حجاب در آیه 53سوره احزاب موسوم به ایه حجاب، به معنای پرده جدا کننده حجله خواب از حضور غیر است و آیات دیگر هم دلالتی صریح بر وجوب عام حجاب به معنی پوشاندن موی سر ندارند. در آیه 31 نور(ولیضربن بخمرهن....) گرچه اکثر فقها در بعضی موارد مانند ـانفقوا مما رزقناکم» صیغه امر را دال بر استحباب گرفته اند اما برفرض که آیه31نور دال بر وجوب باشد برای زنان مؤمنه(قل للمومنات) است نه مطلق زنان و بلکه در مواردی(آیه 60 سوره نور) دلالت صریح بر عدم وجوب حجاب سر و شعر و حتی ثیاب در برخی از زنان مسلمان حر دارد(و یضعن ثیابهن).
5_ فرموده اید: واژگان "ضروری دین" تا جائی که من اطلاع دارم در عبارات قدماء؛ اصلا مطرح نبوده تا حجاب را ضروری دین بشمارند.. اما برخى از امور به عنوان اموری که روا دانستن آن ها مخالفت با دین اسلام است بیان گردیده که بسیار ساده تر از "حجاب" هستند. ضمن تصدیق فراز نخست، چنانکه در نامه به جناب مکارم هم متذکر شده ام مرحوم محمدباقر مجلسی در کتاب قطور حق الیقین که به تفصیل درباب ضروریات دین سخن گفته و ضروریات اسلام، ضروریات شیعه و حتی در مواردی هم ضروریات ادیان را برشمرده است و چندان گشاده دستی کرده که دهها ضروری را برشمرده و حتی وجود پل صراط را از ضروریات اسلام و انکار متعه را انکار ضروری شیعه دانسته اما یکبار هم از حجاب به عنوان ضروری دین نام نبرده است. اتفاقا موارد ساده ای را ذکر کرده اند الا حجاب.
6_ منظور از ضرورت هم طیفی از وجوب تا مقوم دین و از مهم تا رکن بودن را شامل می شود که انکار مقوم دین و رکن، کفر است و چون حضرتعالی معنای دوم را اختیار فرموده اید که منکر ضروری مرتد است پس منکر حجاب اجباری کافر و مرتد است در حالی ایت الله خمینی نیز مانند کثیری از فقها منکر نماز را که اجماعا ضروری دین است کافر نمی داند مگر اینکه منجر به انکار اصول گردد ( الطهاره جلد 3 ص 328 - 327)
7_ فرموده اید: «الزام قانونی به حجاب مسأله اى دیگر است که هرگز نباید با اصل ضروری بودن آن خلط شود». الزام قانونی همان اجبار است که از تصریح بدان ابا فرموده اید و اتفاقا به استناد ضروری دین بودن آن را اجباری می کنند گرچه ضروری دین بودن هم جواز اجبار و الزام قانونی را نمی دهد اما در گفتگوی من با انصاف نیوز، محل نزاع، بحث اجبار بود و مسئله ضرورت، حاشیه ای ترین بحث بود. نکته مهم این است که حتی بر فرض احراز ضرورت(که مستندات ناصواب بودنش را در نامه معهود آورده ام) حتی ضرورت هم اجبار را توجیه نمی کند. در آن گفتگو نیز اشاره کرده ام نماز جزو ضروریات دین است اما اجباری نیست و نمی توان کسی را به موجب تارک الصلوه بودن مجازات کرد یا مانع تصدی اش در عمده امور شد چه رسد به حجاب که هیچ دلیل قرانی بر ضروری دین بودن آن نیست(نه دلایل روایی ظنی و اجتهاد بعض فقها).
8_ در پایان، به عرض عالی می رسانم که به پندار راقم، امروز حکم عقل و اهمیت حقوق و حقوق بشر و سیره مسلمانان در جهان برای تشخیص وظیفه نافذتر است. چنانکه مرحوم مطهری هم پذیرفته اند حقوق بشر حقوق فطری است و آنچه فطری و موافق فطرت است دینی هم هست و حجاب اجباری از امور فطری نیست بل مخالف آن است و هر اجباری علیه حقوق فردی و جمعی پایمال کننده کرامت انسانی است. عده ای با ادعای بدون مبنای ضرورت برای حجاب به توجیه اجباری کردن آن و در نتیجه به قطبی سازی و تعارض آلود کردن یک امر استحبابی یا وجوبی فردی، پرداخته اند که آثارش نه فقط واکنش منفی به حجاب اجباری است که به اصل دین تسری یافته است. تصادفا همین امروز(یکشنبه29بهمن) در مطبوعات دیدم که آیت الله مصباح برای چندمین بار از حجاب اجباری دفاع کرده اند. اگر پیامبر اسلام می خواست دین را اینگونه محافظت کند امروز به دست ما نمی رسید و امروزه هم با ادامه این روش ها نه از تاک نشان ماند و نه تاک نشان. بنیاد دین بر عدالت است و هرچه عادلانه نباشد دینی هم نیست و اجبار در حجاب مخالف عدالت و یک فورمالیسم فقهی است نه فقه.
از مطول و ملال آورشدن کلام پوزش می طلبم و اگر سخنی بود بهتر است در قالب مقاله عرضه شود که واقعا حجم وسیع اشتغالات فعلا مجال آن را نمی دهد و الحديث ذو شجون و به قول مولانا: اندر همه ده اگر کسی هست- والله که اشارتی تمامست.
تو کامران و پیاپی مدبران قضا - بروی تو در هر اختیار بگشایند (عبید زاکانی)
بامهر- عمادالدین باقی
یکشنبه29بهمن1396
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
http://www.emadbaghi.com/archives/001437.php#more
اعتمادآنلاین| فاطمه رجبی
در 10 روز گذشته حوزه محیط زیست کشور حاشیههای زیادی به خود دیده است، از دستگیری هشت نفر از فعالان محیط زیست گرفته تا خودکشی یکی از چهرههای شاخص آنها یعنی کاووس سید امامی در زندان. حالا هم بررسیها نشان میدهد که چندین نفر از سرنشینان هواپیمای سانحه دیده پرواز تهران- یاسوج جزو فعالان محیط زیست کشور بودهاند.
هواپیمای تایپ ATR 72-212 متعلق به شرکت هواپیمایی آسمان، با ۶۶ سرنشین، شامل ۶۰ مسافر، سرخلبان و کمک خلبان، دو خدمه کابین، و دو مامور امنیت پرواز، در ساعت نه و بیست و شش دقیقه صبح در ۲۲ کیلومتری شمال یاسوج سقوط کرد و به احتمال قوی تمام سرنشینان آن جان سپرده اند.
این هواپیما اولین پروازش را در بیست و ششم اکتبر سال ۱۹۹۳، یعنی بیست و چهار سال و چهار ماه پیش انجام داده بود. سقوط این هواپیما در زمان طی مسیر (یعنی نه در حالت نشست و نه در حالت برخاست) اتفاق افتاده است. علامت این هواپیما EP-ATS و شماره ی پرواز آن EP3704 بوده است. مبدا پرواز، فرودگاه مهرآباد تهران، و مقصد آن فرودگاه یاسوج بوده است.
محل سقوط هواپیما طبق گزارش های دریافتی در منطقه ی قله ی «دنا» در جنوب اصفهان است. آخرین تماس رادیویی در ساعت نه و بیست و دو دقیقه و بر روی فرستنده ی VOR اصفهان بر قرار شده است. در این لحظه به خلبان اجازه ی نزول از سطح پرواز ۲۱۰۰۰ به سطح پرواز ۱۷۰۰۰ داده شده است. درست در لحظه ای که هواپیما به سطح پرواز ۱۷۰۰۰ رسید تصویر هواپیما از صفحه ی رادار حذف شده است.
نحوه ی فرود در فرودگاه یاسوج به کمک دستگاه ساده و ابتدایی NDB صورت می پذیرد و حداقل ارتفاع پرواز با دید کم، با این دستگاه، یازده تا پانزده هزار پاست (معادل سه تا چهار هزار متر). مرتفع ترین نقطه ی منطقه حدود چهار هزار و چهارصد متر است. فرود در فرودگاه یاسوج بر روی باند ۱۳ یا ۳۱ بسته به جهت وزش باد صورت می پذیرد.
وضعیت هوا در منطقه ی سقوط، برفی همراه با باد شدید بوده ولی در گزارش هواشناسی منطقه، سرعت باد ۶ نات اعلام شده و برفی بودن هوا قید نشده است. طبق گزارش هواشناسی هوایی، دید افقی در منطقه ده کیلومتر یا بیشتر بوده است.
نخستین احتمالاتِ مربوط به سقوط، بدی آب و هوا و کمبود دید خلبان بوده است. حال آن که طبق گزارش هواشناسی هوایی، دید کامل افقی وجود داشته.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما فیلمی که در لحظات پیش از سقوط از هواپیما برداشته شده، به شرط صحت و مربوط بودن آن به این سقوط، وضع هوا و میزان دید افقی را کاملا عادی نشان می دهد. این فیلم همچنین کاهش ناگهانی ارتفاع هواپیما و پایین افتادن ناگهانی نوک هواپیما را نشان می دهد. بعد از چند ثانیه نزول سریع، هواپیما آهسته آهسته وضعیت مستقیم و افقی خود را باز می یابد. این اتفاق در لحظات فرود افتاده چرا که چرخ های هواپیما باز است.
صدای هواپیما در لحظات نزول ناگهانی، عادی ست و جدا شدن قطعه و انفجار یا حالت غیر عادی در بیرون از هواپیما مشاهده نمی شود. علت نزول ناگهانی، قیچی باد (ویند شیر) نمی تواند باشد چون در ویند شیر کل هواپیما به طرف پایین کشیده می شود و نه نوک آن.
علت پایین افتادن نوک، از کار افتادن سیستم «الویتور» که نوک هواپیما را بالا و پایین می دهد نیز نبوده، چون بعد از شیرجه زدن، هواپیما به حالت عادی برگردانده می شود.
تنها دلیل منطقی که می توان برای افتادن ناگهانی نوک هواپیما به طرف پایین نام برد، رها شدن بارها در قسمت بار، و به طرف جلو پرتاب شدن آن ها می باشد که باعث می شود مرکز ثقل هواپیما به طور ناگهانی جا به جا شود و نوک هواپیما رو به زمین قرار گیرد هر چند، بعد از چند ثانیه، خلبان با هوشیاری و مهارت وضعیت هواپیما را به حالت عادی بر می گرداند و سقوط، دقایقی بعد از پرواز عادی اتفاق می افتد. به هر حال در صورت صحت فیلم، سقوط در هوای عادی، و با دید کافی و کامل اتفاق افتاده است.
ویدئوی مربوط به هواپیمای آسمان بنا به دلائل نامعلوم از روی یوتیوب برداشته شده است.
تصویر هوایی از فرودگاه یاسوج و موقعیت آن در میان کوه ها
مسیر پرواز تهران - یاسوج
نقشه فرود به کمک دستگاه در دید کم
گزارش وضع هوا در سه فاصله ی نیم ساعته. کد وضع هوا نشان می دهد که دید در منطقه خوب و سرعت وزش باد کم بوده است
در سقوط هواپیمای تهران ـ یاسوج همه ۶۶ سرنشین کشته شدند
اورنگ ایلامی رئیس دانشگاه علومپزشکی استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: این هوایپما سقوط کرده است.
فرماندار بویراحمد: هواپیمای مسافربری تهران یاسوج در کوه های پادنا سقوط کرد
به دلیل مه آلود بودن هوا، اورژانس هوایی استان قادر به فرود نشد و هم اکنون با خودرو در حال اعزام به محل هستند.
کشته شدن 66 نفر از مسافران و کارکنان هواپیما
این هواپیما با 60 مسافر و شش خدمه که صبح امروز از تهران به مقصد یاسوج در حال پرواز بود 20 دقیقه پس از پرواز از رادار محو شده و در محدوده سمیرم اصفهان سقوط کرد و همگی آنها درگذشته اند.
فرمانده هوانیروز ارتش گفت: به دلیل شرایط نامساعد جوی در منطقه سمیرم، امکان پرواز بالگردها برای شناسایی منطقه وجود ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مشاهدات مردمی نشان دهنده وقوع سانحه هوایی بود
علاءالدین بروجردی درباره سقوط هوایپمای مسافربری تهران یاسوج گفت: هواپیمای ATR شرکت هواپیمایی آسمان صبح امروز از رادار خارج شد و مشاهدات مردمی نشان دهنده وقوع سانحه هوایی بود.
وی افزود: این هوایپما 60 مسافر و 6 خدمه پرواز داشت.
گفتنی هوایپمای مذکور صبح امروز ساعت 8 صبح فرودگاه مهرآباد را به مقصد یاسوج ترک کرد که بیست دقیقه پس از پرواز از صفحه رادار محو شد.
دویچه وله: دادستان تهران گفت با مسامحه و قصور مامورین زندان در ارتباط با "خودکشی" سیدامامی، استاد جامعهشناسی و فعال محیط زیست در بازداشتگاه اوین، برخورد میشود. او تاکید کرد تحقیقات در مورد پرونده سید امامی ادامه دارد.
جعفری دولتآبادی، دادستان تهران در جلسه شورای معاونان دادسرای تهران که روز شنبه (۲۸ بهمن/۱۷ فوریه) برگزار شد از محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی خواست در پرونده فوت کاووس سیدامامی با انجام تحقیقات لازم و تحقیق از افراد مرتبط با زندانی، نسبت به هرگونه مسامحه و قصور در نظارت بر زندانی و تعقیب افراد مقصر اقدام کند.
دادستان تهران همچنین گفت که تحقیقات پیرامون این پرونده هنوز ادامه دارد. او در این ارتباط خبر داد که "قاضی ویژه دادسرای جنایی به محل حادثه مراجعه کرده و ضمن تحقیق از پزشک بهداری زندان به عنوان مطلع و همچنین از مأمورین مراقب، پرونده قضایی تشکیل شد؛ اظهارات اولیای دم نیز استماع شده و تحقیقات پرونده هنوز ادامه دارد".
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سخنان دادستان تهران در حالی بیان میشود که دو روز پیش از آن غلامحسین محسنی اژهای، معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه روز پنجشنبه (۱۵ فوریه/ ۲۴ بهمن) از خودکشی سیدامامی صحبت کرده و گفته بود: «پس از خودکشی از همان ابتدا بازپرس مخصوص قتل از تمام محیطهایی که باید، بازدید کرد و اقدامات خود را انجام داد و پزشک قانونی نیز نظر خود را اعلام کرد.»
در رد صحبت های محسنی اژهای وکیل خانواده سیدامامی گفته بود که پزشک قانونی هنوز علت مرگ را در گزارش معاینه جسد اعلام نکرده است.
مسئولیت جان زندانیان بر عهده کیست؟
مرگ کاووس سیدامامی، استاد جامعهشناسی و فعال محیط زیست در بازداشتگاه اوین، موجی از پرسش نزد افکار عمومی، محافل دانشگاهی و سازمانهای حقوق بشری ایجاد کرده است. دو هزار فعال مدنی در نامهای سرگشاده از حسن روحانی خواستند از این مرگ ابهامزدایی کند و مشخص شود که مسئول جان زندانیان برعهده چه فرد و ارگانی است و پاسخگو کیست؟
علی مطهری، نایب رئیس مجلس ایران روز شنبه ۲۸ بهمن در حاشیه جلسه علنی مجلس از وزارت اطلاعات خواست در خصوص مرگ سید امامی توضیح دهد. او گفت: «وزارت اطلاعات تاکنون یک کلمه هم در این باره صحبت نکرده و این خوب نیست. ضمن اینکه رسیدگی به مساله جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و آنها باید در این باره صحبت کنند. اینکه سکوت کنند کار درستی نیست.»
فیلمی که نمایندگان مجلس دیدند
اما مقامات امنیتی و قضایی در پاسخ به این پرسشها توضیحات قانع کنندهای ندادهاند. آنها به فیلمی هم اشاره میکنند که در آن آخرین لحظات حضور سید امامی در زندان اوین را نشان میدهد.
کاووس سیدامامی در سلول انفرادی محبوس بوده است. سازمان اطلاعات سپاه با نصب دوربین رفتار او را تحت نظر داشته و فیلمی برای نمایندگان مجلس پخش شده شده که به گفته علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست، نشان میدهد "کاووس سیدامامی خودکشی کرده است".
سید حسین نقوی حسینی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس هم پس از این دیدن فیلم نتیجه گرفته است: «مسئله کاملاً روشن است چراکه آقای سیدامامی پیراهن خود را بهصورت حلقه آماده میکند و خودکشی را صورت میدهد.» حسین نقوی حسینی تأکید کرده است که "در فیلم همه چیز شفاف و گویا است".
برای بسیاری اما پرسش اینجاست که زندانبان که مسئول ضبط تصاویر بوده است چرا با دیدن این شواهد "شفاف و گویا"وارد عمل نشده یا حتی این رفتار را گزارش نکرده است؟
زندانبان کجا بوده است؟
خود دادستان تهران هم در بخشی از صحبتهای خود به فیلم سید امامی در زندان اشاره میکند و میگوید که وظیفه زندانبان است که با رصد دوربین، چنانچه مدت حضور زندانی در مکان فاقد دوربین بیش از اندازه متعارف به طول انجامید، علت را پیگیر شود.
جعفری دولتآبادی، دادستان تهران در این رابطه ضمن اشاره به فیلم موجود، کاووس سیدامامی تاکید میکند: «( سیدامامی) از سرویس بهداشتی خارج شده و با در آوردن پیراهن خود و پرتاب شی به سوی لامپ، سعی در شکستن آن داشته است و چنانچه مأمور از طریق دوربین توجه بیشتری میکرد، با مشاهده حرکات غیرمتعارف متهم میتوانست از خودکشی وی جلوگیری کند.»
رادیو فرانسه - آیتالله خامنهای در دیدار با گروهی از اهالی استان آذربایجان شرقی گفت که مردم به رغم نارضایتی و انتقادها، از نظام جمهوری اسلامی دفاع میکنند. او گفت مردم شاید "از شخص حقیر" هم انتقادهایی داشته باشند. خامنهای به ویژه گفت که در زمینۀ عدالت مشکلات زیادی داریم و باید از مردم عذرخواهی کنیم.
خامنهای گفت: "ما کاملاً در جریان گلهها و شِکوههای مردم هستیم... انتقاد مردم، فقط از دولت و مجلس و قوۀ قضائیه نیست؛ نه، ممکن است از شخص حقیر هم انتقاد داشته باشند".
خامنهای سپس الویتهای انقلاب را شرح داد و از جمله گفت:
- در حوزۀ سیاست داخلی باید متن مردم را بر اقلیتهای حزبی و جناحی ترجیح بدهیم
- در باب خدمات، باید مستضعفان را بر مرفهین ترجیح دهیم.
- در سیاست خارجی باید شرق را به غرب ترجیح دهیم: ترجیح همسایه بر دور، ترجیح کشورهایی که با ما وجه مشترک دارند بر دیگران.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خامنهای بار دیگر به نارضایتی مردم از قوۀ قضاییه اشاره کرد و گفت: "در همۀ زمینهها پیشرفت اتفاق افتاده، اما در زمینۀ عدالت باید کار کنیم و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم. درباره عدالت مشکل داریم"...
عذرخواهی امروز رهبر جمهوری اسلامی چه معنایی دارد؟
رضا حقیقتنژاد - ایران وایرآیت الله خامنه ای امروز در سخنانی که تا اندازه ای غیرمنتظره به نظر می رسد، گفت جمهوری اسلامی در زمینه عدالت عقب مانده و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم.
این سخنان عذرخواهانه از این نظر مهم است که مهم ترین شعارهای معترضان در دی ماه ۹۶، علیه سیاست های حکومتی در حوزه عدالت و شخص رهبری بیان شد.
رهبر جمهوری اسلامی ۱۹بهمن در واکنش به این رخدادها گفته بود: «مردم همان کسانی هستند که حماسهی بیستودوّم بهمن را به وجود میآورند ... مردم آن کسانی هستند که بعد از آنکه یک تعدادی اغتشاشگر وارد میدان میشوند، اگر هم اعتراضی داشتند، بمجرّدی که میبینند شعار اغتشاشگر را، خودشان را کنار می کشند. بعد در روز نهم دی میآیند در میدان شعار خودشان را می دهند. مردم اینها هستند؛ اشتباهی نگیرند مردم را.» او امروز نیز در تفسیری شبیه به همان گفت «انتقاد منافاتی با ایستادگی پای نظام اسلامی و انقلابی ندارد» ولی جملات امروز متفاوت از ادبیات قبلی است: «درباره عدالت مشکل داریم، خودمان اعتراف میکنیم. باید کار کنیم و باید از مردم و خدا عذرخواهی کنیم.»
این نخستین بار نیست که او اعتراف به کوتاهی می کند. ۱۹مهرماه۹۱، در یک سخنرانی علنی گفت: «مسئلهی تحدید نسل ... اشتباه بود ... مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.»
این گفته ها نیز به معنای عذرخواهی تلویحی بود ولی عذرخواهی امروز او صریح تر و شفاف تر بود.
برای درک بهتر این عذرخواهی می توان یک گریز تاریخی زد به یک عذرخواهی دیگر. نهم و دهم خرداد۷۱، اعتراض های مردم محروم در محله طلاب مشهد شروع شد که به سرعت کل این شهر را فرا گرفت و در روز دوم با حضور گسترده نیروهای سپاه، سرکوب شد. بیست خرداد۷۱ آیت الله خامنه ای در دیدار با نمایندگان مجلس از مردم مشهد عذرخواهی کرد و گفت: « متأسفانه در بعضی از مطبوعات، تحلیلهای نادرستی کردند. مردم را متّهم کردند. من باید از مردم مشهد، به خاطر بعضی از تحلیلهایی که شد، عذرخواهی کنم.»
کودک ۱۵سالهای که در اعتراضات اخیر در یکی از میدانهای ملایر پرچم جمهوری اسلامی ایران را پایین کشیده بود به ۵سال حبس محکوم شد
محمد کاظمی، نایبرئیس کمیسیون حقوقی قضایی مجلس و نماینده ملایر، روز یکشنبه ۲۹ بهمن ماه در گفتوگویی با روزنامه اعتماد با تایید این خبر گفت که در بازدید ۴ ساعتهای که به همراه مدیرکل زندانها با هدف ارائه گزارشی از وضعیت بازداشتشدگان حوادث اعتراضی دیماه صورت گرفت، مشخص شد که حدود چهل نفر در اعتراضات اخیر در استان همدان بازداشت شدهاند، که در میان آنها یک پسر نوجوان ۱۵ ساله نیز وجود دارد.
به گفته نماینده ملایر، این نوجوان که به جرم پایین کشیدن پرچم ایران زندانی شده است، در دادگاه بدوی به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است. کاظمی افزود با اعتراض این شخص، پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسالشده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
محمد کاظمی، پذیرش قرار تأمین صادره از سوی مقام قضایی و تبدیل قرارهای بازداشت به تأمین سبکتر و تسریع در رسیدگی به وضعیت بازداشتیها را، از مهمترین خواسته بازداشتیها اعلام کرد.
درپی اعتراضات مردمی که دیماه سال جاری در سرتاسر ایران رخ داد، صدها نفز بازداشت و دست کم ۲۵ نفر کشته شدند.
محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، روز سهشنبه ۱۹ دیماه، آمار کل افراد بازداشتشده در این تجمعات را حدود ۳هزار و ۷۰۰ بازداشتی در سراسر ایران اعلام کرد.
بهروز مفید - شبکه بیان
مدتی پس از انتشار گفتگوی مرضیه برومند در برنامه «بین خودمان باشد»، سیل انتقادات به سوی او روانه شد تا جاییکه وی در مصاحبه دیگری اعلام کرد با حجاب اجباری مخالف است و تنها با مصادره حرکت دختران خیابان انقلاب مخالفت کرده.
در جریان جشنواره فیلم فجر، ابراهیم حاتمی کیا پس از دریافت سیمرغ بلورین، با انتقادات تندی، رضا رشیدپور را خطاب قرار داد چراکه در برنامه هایی که صدا و سیما تدارک دیده، آنطور که مورد نظر حاتمی کیا بوده به تعریف و تمجید از فیلم پرداخت نشده است.
بیان این مساله که طیف وسیعی از کسانی که سالها در تلویزیون و سینمای ایران پس از انقلاب 57 فعال بوده اند، سمت و سوی جناحی دارند، موضوع تازه ای نیست اما همیشه می بایست واکنش های بعضا تند و تیزی خطاب به این دست اندرکاران داده شود تا اثبات شود جامعه آگاه است و در رخوت به سر نمی برد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
انتشار سخنان این دو فرد، از این روی مورد توجه قرار گرفت چراکه شاید کمتر از ایشان انتظار می رفت که خود را وابسته به حکومت بدانند. این موضوع در ارتباط با خانم مرضیه برومند بیشتر صادق است. در ارتباط با آثار ابراهیم حاتمی کیا، جامعه مدنی کمتر حساسیت نشان می داد و موضوعاتی چون دریافت بودجه های میلیاردی، آنچنان بولد نبود گرچه همگان از این موضوعات اطلاع داشتند. اما تصوری که در ذهن عامۀ مردم صلح طلب ایرانی از او نقش بسته بود، این بود که وی شخصی است که گرچه فیلم هایش تبلیغی پررنگ در راستای اهداف جمهوری اسلامی است اما نمایش "از کرخه تا راین" و "آژانس شیشه ای" آنچنان به مذاق هنردوستان خوش آمد که سازنده این آثار را نکوهش نکرده و تنها گفتند که اعتقاداتش را به تصویر کشیده است. مضاف بر آنکه حاتمی کیا، سوابق زد و خوردهای امنیتی و نظامی با اقشار مختلف جامعه همچون مسعود ده نمکی را نداشته است.
پروانه معصومی - ایران وایر
یک گزارش تحقیقی و پژوهشی پلیس ایران از موفقیت برنامههای عربستان سعودی در ترویج «سلفیگری» و گرایش روز افزون مرزنشینان در استان خراسان رضوی به «وهابیت» حکایت دارد.
نتایج این تحقیق که برای کاربران خارج از ایران در دسترس نیست، در تازهترین شماره «پژوهشنامه مطالعات مرزی» پلیس و با عنوان «جایگاه جریان سلفی- تکفیری وهابیت در بین مرزنشینان استان خراسان رضوی» منتشر شده است.
در این تحقیق کمسابقه، ۲۹۰ نفر از کارشناسان، مدیران، فرماندهان انتظامی و مرزبانی، دستگاههای قضایی و نهادهای سیاسی-امنیتی استان خراسان رضوی اعلام کردهاند که برنامههای عربستان در مناطق مرزی این استان موفقیتامیز بوده است.
این افراد گفتهاند عربستان و جریان سلفی-تکفیری در اجرای برنامههای خود در استفاده از اهرمهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای برای نفوذ در میان مرزنشینان موفق عمل کرده اند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این گزارش با تشریح موقعیت جغرافیایی مرزنشینان در استان خراسان رضوی، از «اشتراکات مذهبی و قومی» و «ازدواجهای اهل سنت با ساکنان آنطرف مرز» به عنوان نمونه هایی از بسترهای این موفقیت نام برده است.
پلیس ایران در پژوهش خود اعلام کرده که پشتوانههای مالی و تبلیغاتی سازمان يافته عربستان سعودی از اهل سنت، زمینهها و بستر گسترش تفکرات سلفیگری در بین ساکنان این استان را فراهم کرده است.
این تحقیق همچنین از راهاندازی گروههای سازماندهی شده با عنوان «جماعت تبلیغی» در استان خراسان رضوی خبر داده و نتیجه گرفته است: «جوانان را به صورت آرام و کاملا هوشمندانه به سمت تفکرات سلفی و وهابی سوق میدهد.»
زیتون- مهسا محمدی: «یک باره حس کردم گلوله ای از گونه راستم وارد شد از دهانم گذشت و از گونه چانه چپم خارج شد... گلوله دوم به پشت گردنم خورد، حس کردم دارم میمیرم و شروع کردم به خواندن سوره فاتحه، حس کردم درد خیلی شدیدی دارم و به خودم گفتم اینکه درد را حس میکنم یعنی هنوز زندهام...»
این جملات شرح ترور نافرجام حسن صبرا سردبیر هفتهنامه عربی «الشراع» در لبنان است که به دلیل افشای آنچه که در ایران به ماجرای «مک فارلین» مشهور شد و در خارج از ایران آن را «ایرانکنترا» یا «ایرانگیت» مینامند، اتفاق افتاد.
مهدی هاشمی و آیتالله امید نجفآبادی اما به اندازه حسن صبرا خوششانس نبود و در نهایت اعدام شدند. برخی، یکی از دلایل اعدام این دو را افشای ماجرای مک فارلین میدانند، هر چند دراینباره شواهد قطعی وجود ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در دور دوم ریاستجمهوری رونالد ریگان در ایالات متحده، این کشور در قراردادی مخفیانه با سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و با اطلاع هاشمی رفسنجانی به فروش تسلیحات به جمهوری اسلامی ایران پرداخت. بعدها گفته شد که آیتالله خمینی هم از طریق احمد خمینی در جریان این معامله بود و احمد خمینی از طرف وی در جریان مذاکرات حضور داشت.
نماینده مردم تهران در مجلس گفت: به صدا و سیما تذکر میدهم که به جای نقض حریم خصوصی شهروندان و ایراد اتهام و نقض اصول مختلف قانون اساسی از جمله اصل ۲۲ قانون اساسی یک بار هم که شده از حقوق حقه مردم دفاع کنند.
محمود صادقی در نشست علنی شنبه، ۲۸ بهمن ماه مجلس شورای اسلامی در تذکر شفاهی خود گفت: ابتدا یک موضوع را به همکاران نماینده مجلس یادآور میشوم که معمولا با استناد به اصل ۱۱۰ قانون اساسی، قواعد عام حقوقی را استثنا میکنیم و دستگاه های زیرمجموعه و وابسته به رهبری را از شمول قوانین خارج میکنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: باید تمامی اصول قانون اساسی را مد نظر قرار دهیم از جمله اصل ۱۰۷، ۱۹، ۲۰ ، بند ۶ و ۹ اصل سوم، اصل ۱۰۷ در سطر آخر مقرر شده که رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است، رهبر معظم انقلاب اخیرا فساد را به اژده های هفت سر افسانهها تشبیه کرده که هر سرش را که بزنید با سرهای دیگر حمله میکند.
صادقی اضافه کرد: به نظر میرسد خارج ساختن بخشی از دستگاهها و ایجاد تبعیض، خارج ساختن آنها از شمول قوانین یکی از عوامل فسادها است، همچنین به وزرای دادگستری، اطلاعات و کشور در خصوص اصول ۳۵، ۳۷ و ۳۸ قانون اساسی تذکر میدهم، ظرف مدت کوتاهی اخیرا چند نفر از بازداشت شدگان در زندانها و بازداشتگاهها به دلایل نامعلوم فوت کردند، مقامات قضایی به جای توجیه بیمبالاتی ضابطان و زندان بانان به وظیفه مقرر در اصل ۱۵۶ قانون اساسی عمل کنند و از حقوق فردی و اجتماعی و آزادی مشروع شهروندان دفاع کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این نماینده مردم در مجلس دهم افزود: باید توضیح داده شود که چرا کسی که سالم بازداشت میشود، جنازه او را تحویل خانوادهاش میدهند. همچنین به صدا و سیما تذکر میدهم که به جای نقض حریم خصوصی شهروندان و ایراد اتهام و نقض اصول مختلف قانون اساسی از جمله اصل ۲۲ قانون اساسی یک بار هم که شده از حقوق حقه مردم دفاع کنند.
صادقی یاداور شد: بعضی از کدهایی که در برنامه اخیر صدا و سیما وجود دارد به شدت این موضوع را مسئله برانگیز میکند که صدا و سیما موضوع محیط زیست و بازداشتشدگان زیست محیطی را به بحرانهای اقلیمی و خشکسالیها ارتباط میدهد. اتفاقا اگر چنین شبههای باشد شبهه بیشتر در مورد کسانی است که به مناطق حفاظت شده محیط زیست تعرض میکنند.
میزان ـ دادستان تهران از بازداشت ۲۷ نفر در رابطه با ارز طی هفته اخیر خبر داد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، عباس جعفری دولتآبادی در بیست و هشتمین جلسه شورای معاونان دادسرای تهران،
دادستان تهران از بازداشت ۲۷ نفر در رابطه با ارز طی هفته اخیر خبر داد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، عباس جعفری دولتآبادی در بیست و هشتمین جلسه شورای معاونان دادسرای تهران، پیرامون مساله ارز و سیر صعودی بهای ارز در روزهای اخیر، با اشاره به ورود دولت به موضوع، اظهار داشت: بانک مرکزی از دادستانی تهران انتظار دارد با استفاده از قوه قهریه و پلیس، حمایت خود را از ورود به این عرصه اعمال نماید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ما نیز با وجود آنکه معتقدیم مسائل ارزی چندبعدی و پیچیده است و نمیتوان به صرف دستگیری متهمان ارزی بهای ارز را مهار کرد، اما از سرپرست دادسرای پولی-بانکی خواستهایم که به این موضوع ورود کند. جعفری دولتآبادی از بازداشت ۲۷ نفر در این رابطه طی روزهای اخیر خبر داد و اثربخش بودن چنین اقداماتی از سوی دادسرا را منوط به تعطیلی صرافیهای غیرمجاز دانست و در توضیح اظهار داشت: نقش پول در جامعه مانند نقش خون در بدن است. اقتصاددانان بر آنند که کاهش ارزش پول داخلی ملی در تقاضای ارز در بازار موثر است چراکه افراد جامعه در جهت حفظ منافع خود سعی دارند نقدینگی را در اموری سرمایهگذاری کنند که با خطر کاهش ارزش مواجه نباشد و یکی از این موارد، حضور در بازار ارز است. دادستان تهران یکی از علل اقبال عموم به موضوع ارز را ناشی از کاهش سود پول بانکها در داخل و افزایش آن در بازار جهانی دانست که موجبات خروج وجوه مردم از بانکها و هجوم آنها به بازار ارز و طلا را فراهم کرده است.
دویچه وله: رهبر جمهوری اسلامی میگوید، به انتقادهایی که از او میشود واقف است و از دولت، مجلس و قوه قضائیه نیز انتقادهایی وجود دارد. او همچنین گفت، مردم گلهمندند ولی به نظام اعتقاد دارند.
رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی در تهران گفت، از انتقادها و گلایههای مردم نسبت به برخی مسائل کاملا آگاه است و انتقاد "هیچ منافاتی با ایستادگی پای نظام اسلامی و انقلابی برآمده از پایداری ملت و فداکاری صدها هزار شهید ندارد."
آیتالله علی خامنهای گفت: «نه فقط از دولت و قوه قضائیه و مجلس، بلکه ممکن است فردی از شخص حقیر نیز انتقاد داشته باشد.» او در همین حال هشدار داد: «خطاست که برخی تصور کنند به اسم انقلاب باید به همهچیز و به همه حوادث و بخشهای نظام اسلامی زبان انتقاد و اعتراض داشت.» او تصریح کرد که به رغم انتقادها مردم با نظام جمهوری اسلامی مخالف نیستند.
خامنهای از مهمترین دستاورد انقلاب ایران که به بیان او، "تبدیل نظام طاغوت به نظام مردمسالار" و در پی آن "پیشرفت در عرصههای مختلف" است تقدیر و در عین حال اقرار کرد که ایران "در زمینه عدالت" عقب مانده است.
او بر "ضرورت عذرخواهی" به خاطر عقب افتادن در زمینه عدالت" تأکید و ابراز امیدواری کرد که "با همت مسئولان و مردم در این زمینه نیز پیشرفت حاصل شود."
خامنهای یادآور شد: «اگر به جوانان اهمیت بیشتری دهیم، از شدت استعداد و ابتکار، آماده پرواز و اوجگیری هستند ولی ما مسئولان قدری در این زمینه کوتاهی داریم و باید همت و تلاش بیشتری صورت پذیرد.»
او "حرکت به سمت اشرافیگری"، "دل سپردن به طبقات مرفه به جای توجه به مستضعفان و قشرهای ضعیف"، "تکیه و اعتماد به خارجیها به جای تکیه بر مردم" و "بی مبالاتی به بیتالمال" را نمونههای حرکت در مسیری ارتجاعی و بازگشت به اوضاع قبل از انقلاب خواند.
خامنهای روی کار بودن "آدمهای سابقا انقلابی" اما عوضشدن خط و راه انقلاب را به معنای ارتجاع دانست و گوشزد کرد: «انقلاب یعنی دگرگونی، تغییر مسیر و حرکت به سمت اهداف والا که اگر این اهداف فراموش شود، انقلاب معنایی ندارد.»
او همچنین برداشت "منفی از تعبیر انقلابی" را نکوهید و گفت، نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی باید محترم بماند و "انقلاب بدون نظام" امکان تحقق نخواهد داشت.
تأکید بر اقتصاد
آیتالله خامنهای اقتصاد را اولویت کنونی کشور نامید و گفت، همکاری با همسایگان ایران، کشورهای شرقی و آنهایی که با ایران منافع مشترک دارند ترجیح دارد. او "اشتغال و تولید" را اولویتهای کنونی اقتصاد ایران خواند.
راه اساسی مشکلات اقتصادی به بیان خامنهای تکیه بر ظرفیتهای درونی است و "رونق اقتصاد داخلی نیازمند صادرات خوب" و "جلب سرمایهگذاری خارجی" است به نحوی که "سررشته و تدبیر کار" در دست مدیران داخی باشد و "کار به بیگانگان سپرده نشود."
اعتراضات دیماه سال ۹۶ که بهسرعت از مشهد به بسیاری از شهرهای ایران سرایت کرد از انتقاد از وضعیت معیشتی آغاز شد و بعد نظام جمهوری اسلامی و علی خامنهای، رهبر آن را نشانه گرفت.
منتقدان میگویند، در این نظام آزادی فعالیت سیاسی، بیان و عقیده وجود ندارد و حتی اصل برگزاری اجتماعات که در قانون اساسی تصریح شده نیز محترم شمرده نمیشود.
برجام و دفاع از برنامه موشکی
رهبر جمهوری اسلامی به توافق ایران در زمینه برنامه اتمی اشاره کرد و گفت: «در قضیه مذاکرات هستهای به آنها اعتماد کردیم اما سودی نبردیم.»
او همچنین از محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران تشکر کرد و گفت، او "با خباثت آمریکاییها و به نعل و به میخ زدن اروپاییها، برخورد خیلی خوب و قوی دارد که این راه باید ادامه یابد."
خامنهای با اشاره به مخالفت جامعه جهانی با برنامه موشکی ایران گفت: «بدون لحظهای تردید، کشور باید به سمت هر چیزی که برای دفاع نیاز دارد حرکت کند، ولو همه دنیا مخالف باشند.»
او کشورهایی که مخالف برنامه موشکی ایراناند را خطاب قرار داد و گفت: «این مسئله به شما چه ربطی دارد؟ شما میخواهید ملت ایران موشک و دیگر امکانات دفاع از خود را نداشته باشد، تا به او زور بگویید.»
او در عین حال بمب هستهای و سلاح کشتار جمعی را "حرام" شمرد.
منتقدان جمهوری اسلامی میگویند، در حالی که فقر و بیکاری در کشور بیداد میکند بخش عمدهای از سرمایههای ایران صرف فعالیتهای نظامی ایران در خارج از کشور و اموری میشود که جز از دست رفتن سرمایهها حاصلی ندارد.
بخشی از مناظره صادق زیباکلام و علی علیزاده: چهل سال رفرمیسم در ایران
یورونیوز، هربرت ریموند مک مستر، مشاور امنیت ملی آمریکا می گوید زمان واکنش به ایران فرا رسیده است.
مشاور امنیت ملی ایالات متحده در سخنان خود در کنفرانس امنیتی مونیخ از افزایش قدرت شبکه تحت نفوذ ایران در کشورهای دیگر منطقه ابراز نگرانی کرد. به گفته هربرت ریموند مک مستر شبکه گروه های تحت نفوذ ایران در سوریه، یمن و عراق می تواند در نهایت علیه دولت های مستقر در این کشورها وارد عمل شود.
وی همچنین خواستار توقف رابطه تجاری دیگر کشورها از جمله اعضای اتحادیه اروپا با نهادها و شرکت های زیرمجموعه سپاه پاسداران ایران شد.
سخنان روز شنبه هربرت ریموند مک مستر در حالی ایراد شد که نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل روز پنجشنبه گفته بود زمان واکنش شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به دلیل نقش تهران در جنگ داخلی یمن فرا رسیده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روحانی: چانه زنی پس از امضای پیمان مضحک است
از سوی دیگر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران که به هند سفر کرده است روز شنبه بر پایبندی کشورش به تعهدات خود در چارچوب توافق هسته ای با قدرتهای جهانی تاکید کرد. به گزارش خبرگزاری ایسنا رئیس جمهوری ایران گفت: «برجام تعهد هفت کشور و مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل است و مطابق فرهنگ اسلامی و ایرانی، تا برجام را نقض نکنند، نقض کننده آن نخواهیم بود.»
حسن روحانی «چانه زنی» پس از امضای یک پیمان را کاری «مضحک» خواند و افزود: «آمریکا نباید دنیای سیاست را با دنیای تجارت اشتباه بگیرند و اگر در برجام پیمان بشکند، دولت و ملت آمریکا پشیمان خواهند شد.»
سوریها این آمادگی را دارند که از نفت، گاز و معادن فسفات سوریه این هزینهها را برگردانند / ایران از معادن فسفات سوریه در حال صادرات است / روسها قرارداد ۴۹ ساله با سوریه بستند، هم پایگاه نظامی گرفتند هم امتیاز اقتصادی و سیاسی
رادیو فردا - معاون برونمرزی صداوسیما با اشاره به احتمال «قطع» شبکههای برونمرزی این سازمان بر اساس آنچه «تهدیدهای» دولت آمریکا نامیده، از تلاش برای تولید و توزیع محتوا در شبکههای اجتماعی خبر داد.
پیمان جبلی روز شنبه (۲۸ بهمن) در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفت که «اخیراً دولت آمریکا تهدیدهایی را برای اعمال تحریم بر صداوسیما و برداشتن شبکههای برونمرزی ما» مطرح کردهاست.
به گفته آقای جبلی، این موضوع و نیز «بازنگری ذوق مخاطبان» از سوی سازمان صداوسیما، مسئولان این سازمان را به این نتیجه رسانده که «حتی اگر محدودیتی روی ماهوارهها نداشته باشیم باید فضای تولید و توزیع محتوای خود را به سمت فضای شبکههای اجتماعی ببریم.»
وی افزود که «مخاطبان غربی به ویژه نسل جوان آنها مانند کشور خودمان بیش از اینکه با رسانههای سنتی همراه باشند، به رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی تمایل دارند.»
آنطور که معاون برونمرزی صداوسیما اعلام کرده، این سازمان قصد دارد کارمندانش، «آشنایی و آگاهی کاملی از قوانین و قواعد شبکهها و بخش تولید پیام در شبکههای اجتماعی داشته باشند تا حداقل بهانه را دست شبکههای اجتماعی دهیم و بتوانیم در این فضا حضور داشته باشیم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جبلی توضیح بیشتری درباره منظور خود مبنی بر «بهانه» به دست شبکههای اجتماعی نداد.
معاون برونمرزی صداوسیما اما گفت که شبکه العالم متعلق به ایران، «بیش از هفت میلیون فالوور در فیسبوک دارد یا شبکه هیسپان تیوی بیش از ۴۰۰ هزار فالوور در یوتیوب دارد»، و «این تعداد پایدار نیستند یعنی ممکن است ما را دچار مشکل و چالش کنند.»
وی بدون اشاره به ماهیت این «چالش»، از آموزش تدریجی این سازمان به کارمندان خود برای تولید محتوا بر روی «برودکست» به جای ماهواره خبر دادهاست.
دکتر مجید محمدی در نقد بیانیه رفراندوم نوشته اند، برخی از چهره های امضا کننده بیانیه از قضا در جریان انقلاب 57 حضور داشتند و می دانند فرو پاشی نظام های سیاسی دیکتاتوری از مسیر برگزاری رفراندوم نیست و استدلال کرده اند چون در خواست آنها در برگیرنده ماهیت نظام و به منظور گذار از جمهوری اسلامی است نظام سیاسی مطابق قانون اساسی به آن تن نخواهد داد و با ارائه مثالهایی از سرنوشت نظامهای دیکتاتوری به درستی نشان داده اند این نظامها تنها با حمله نظامی، انقلاب کلاسیک یا مخملی از بین رفته اند و نتیجه گیری کرده اند که محال است نظامهای دیکتاتوری برای خودشان رفراندوم برگزار کنند. بنابراین چنین درخواستی از جمهوری اسلامی را به نوعی مضحک می دانند. بی تردید استدلال های ایشان در مقاله "رژیمهای سیاسی با همهپرسی ساقط نمیشوند" در ست هستند. اما اهمیت این بیانیه که از جمهوری اسلامی می خواهد برای گذار از وضعیت تراژیک فعلی که در آن وضعیت همه حوزه های سیاسی،اقتصادی ،اجتماعی و.. از بحران عبور کرده و در مرز انفجار است تن به رفراندومی زیر نظر سازمان ملل بدهد در کجاست؟
1- جمهوری اسلامی محصول انقلاب کلاسیک سال 1357 به رهبری آیت ا.. خمینی است و بسیاری از روشنفکران،رهبران احزاب ملی گرا و چپ به ایشان لبیک گفتند و در صفوف نخست براندازی رژیم پهلوی حضور فعال داشتند. بدون آنکه تصویر درستی از اعتقادات و برنامه های ایشان و روحانیت داشته باشند با این تصور کودکانه که آیت ا.. خمینی به قم خواهند رفت و حکومت را به نمایندگان مردم و کارشناسان حوزه های مختلف می سپارند با انقلاب همراهی کردند. نخستین قربانی این تفکر بازرگان ، سپس بنی صدر و احزاب چپ بودند. واقعیت این است که آنها روحانیت را در حکم جاده صاف کنی برای رسیدن خودشان به قدرت می دیدند و "آخوند رئیس جمهور" در خوابشان هم نمی آمد ...
2- وقتی "ولایت مطلقه فقیه " در سال 68 تبدیل به مهمترین اصل قانون اساسی شد از خواب غفلت بر خواستند اما دیگر دیر شده بود. در سال 76 بر اثر اشتباه محاسباتی آیت ا.. خامنه ای ،خاتمی به ریاست جمهوری رسید و ندای اصلاحات سر داد .مخالفان پشت او جمع شدند تا از او گورباچفی برای ایران بسازند اما در میانه های راه خاتمی اقرار کرد تدارکاتچی بیش نیست. آن روزها برخی اصلاح طلبان در پاسخ به عباس عبدی که تز خروج از قدرت و استعفای خاتمی را مطرح کرده بود گفته بودند آنها از دایره قدرت بیرونند و نیاز به خروج نیست . در واقع منظورشان این بود که مملکت را سپاه و بیت رهبری اداره می کنند و نتیجه خروج آنها فقط محروم شدن از #سفره انقلاب است.
3- پیگیری اصلاح طلبی پس از سال 84 ،توسط اصلاح طلبان نه پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه به منظور اصلاح ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بلکه پیگیری سهم جریان اصلاح طلب از# سفره انقلاب بود. نشانه هم این است که هیچ انتخاباتی تحریم نشد و همه اصول اصلاح طلبی برای بستن لیست مقبول شورای نگهبان نادیده گرفته شد. اما در 88 به واسطه ایستادگی موسوی و کروبی که هردو با رویکرد غالب اصلاح طلبان و به ویژه خاتمی در مواجه با نظام زاویه داشتند جنبشی شکل گرفت که آشکارا با جریان اصلاح طلبی و سقف مطالبات آنها فاصله معنا داری داشت و عملا سیاست را برای پیگیری خواسته ها خیابانی کرد . مادامی که رهبران جنبش سبز آزاد بودند جریان اصلاح طلبی در حاشیه بود اما حصر رهبران جنبش سبز فرصت ترمیم رابطه اصلاح طلبان با حاکمیت و هم چنین کاسبی با شعار رفع حصر را فراهم کرد.
4- بیانیه مطالبه رفراندوم از جمهوری اسلامی که پس از اعتراضات فراگیر دی ماه 96 در سراسر کشور، صادر شده است دو خواست موازی را دنبال می کند. اولا بیانیه به صراحت عدم مشروعیت و کارآمدی نظام را به همگان اعلام می کند و بیش از آنکه درخواستی از جمهوری اسلامی باشد نوعی اتمام حجت با اصلاح طلبان ، و تاکید بر اصلاح ناپذیری نظام سیاسی است وثانیا اعلام فرمایشی بودن انتخابات در جمهوری اسلامی و پنهان شدن استبداد دینی پشت نقاب برگزاری انتخابات است هم چنانکه حسن روحانی بعد از طرح رفراندوم،نتیجه آن را رای 98 درصدی مجدد مردم به نظام دانست.او به مخالفان اعلام کرد رفراندوم پلی برای عبور از جمهوری اسلامی نیست. این سخنان به نوعی تائید همان شعار معروف اصلاح طب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا اما این بار از زبان رئیس جمهور است. اهمیت این بیانیه،تنگ کردن عرصه بازی بر اصلاح طلبان بر ای استمرار بخشیدن به تناول از# سفره انقلاب ، برداشتن نقاب تکیه بر رای مردم ، و اعلام پایان اصلاح ساختار سیاسی از مسیر شرکت در انتخابات تحت نظارت استصوابی شورای نگهبان و مدیریت سیاسی سپاه و آیت ا..خامنه ای است .
https://t.me/hamedaynehvand
نگام: روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: وقتی مسئولان قضائی اعلام میکنند فلان زندانی در اثر خودکشی از دنیا رفته، آنقدر باید اعتماد مردم زیاد باشد که همه بدون درنگ این خبر را بپذیرند و در صحت آن تردیدی به خود راه ندهند و دست رد به سینه کسانی بزنند که در خارج از مرزها تلاش میکنند مسئولین ما را زیر سئوال ببرند.
متاسفانه این اعتماد آنچنان که باید و شاید وجود ندارد. وقتی گفته میشود فلان مدرس دانشگاه که به اتهام جاسوسی برای بیگانگان تحت پوشش فعالیتهای محیط زیستی به دشمنان اطلاعات نظامی میداد بعد از دستگیری و بازجوئی در زندان خودکشی کرد، همه جا پر از علامت سئوال میشود که آیا خودکشی کرده یا کشته شده؟
ما اکنون درصدد پاسخ دادن به این سئوال نیستیم ولی با قاطعیت طرفدار این تفکر هستیم که مسئولان ذیربط در تمام موارد به ویژه در مواردی که موضوع و افراد از حساسیت بالائی برخوردارند باید با دقت و وسواس زیاد مواظب باشند به زندانیان آسیبی نرسد تا اولا بتوانند اطلاعات لازم را از آنها به دست بیاورند و ثانیا با پیش آمدن حوادثی از این قبیل، فرصتی برای دامن زدن به بیاعتمادی به دست این و آن نیفتد.
در این حادثه از هرچه بگذریم، از این بیاحتیاطی و بیتوجهی نمیتوان گذشت. از یک طرف همه میخواهند اعتماد کنند و از طرف دیگر این بیاحتیاطیها به اعتماد لطمه میزند. تکلیف مردم با این دوگانگی چیست؟
درست در همین مقطع زمانی، رئیسجمهور سابق دوباره در برابر دوربینها ظاهر میشود و هرچه میخواهد علیه قوه قضائیه و بالاتر از آن میگوید و تهدید میکند که به زودی همه چیز تغییر میکند و ما همه شماها را محاکمه خواهیم کرد. او با این عبارات تند، اساس را زیر سئوال میبرد و برخلاف دوران ریاست جمهوری خود که تمام برخوردهای خشن را توجیه میکرد و قانونی میدانست، حالا به دلیل محاکمه قانونی اطرافیان خود همه چیز و همه کس را زیر سئوال میبرد و تهدید میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مردم با مشاهده این وضعیت میپرسند چگونه است که این آقا میتواند هرچیز و هر کس را تا بالاترین رده زیر سئوال ببرد و کسی کاری به او ندارد ولی در همین کشور افراد دیگری به مجرد اینکه زبان به انتقاد از همین دستگاهها و افراد بگشایند محاکمه و محکوم میشوند؟ این دوگانگی چرا؟
در روز ۲۲ بهمن رئیسجمهور از قانون اساسی سخن میگوید و اینکه اگر در موضوع مهمی اختلاف نظر به سرانجام نرسید، اصل ۵۹ قانون اساسی راهگشاست و میتوان آن موضوع را به همه پرسی گذاشت و تکلیف آن را روشن کرد. این سخن رئیس جمهور، در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و همراه با تاکید بر اصل نظام والتزام به لوازم آنست. اصل ۵۹ قانون اساسی میگوید: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه به آراء مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد»
پیشنهاد همهپرسی را هر شهروندی میتواند بدهد و هیچ منعی در این زمینه وجود ندارد. البته عملی شدن آن راهکار قانونی خود را دارد که اصل ۵۹ آن را نشان داده است. این سخن، نه جرم است و نه زیر سئوال بردن نظام است. با اینحال، عدهای با زبان و قلم تا توانستند به گوینده آن تاختند و حتی بعضی افراد، او را متهم به پیشنهاد رفراندوم برای تغییر نظام کردند!
این افراد از یک طرف میگویند همه حق دارند آزادانه نظر خود را بگویند و البته درست هم میگویند و از طرف دیگر وقتی شخص اول اجرائی کشور میگوید چاره کار در مورد مسائل مهمی که مورد اختلاف نظر است مراجعه به همه پرسی است و اصل ۵۹ قانون اساسی تکلیف را روشن کرده است او را متهم به حرکت در جهت خلاف نظام و حتی ضدیت با نظام میکنند! واقعا تکلیف مردم با این دوگانگی چیست؟
دوگانگیها به این چند مورد ختم نمیشود. بسیاری از مشکلات کشور به همین بلاتکلیفیها برمیگردد. این وضعیت، شایسته یک جامعه اسلامی و انقلابی نیست. اینهاچیزهای غیرقابل حل نیستند. اگر ارادهای برای حل مشکلات و قرار دادن کشور روی ریل قانون وجود داشته باشد، تکلیف تمام این دوگانگیها را میتوان روشن کرد.
کلمه - گروه خبر: چندی پیش که اخباری مبنی بر بازداشت یک جاسوس هستهای توسط مقامات قضایی مطرح شد، وزیر اطلاعات با تکذیب آن اظهارات، مطرح کرد که تنها مرجع رسیدگی به مباحث مربوط به جاسوسی وزارت اطلاعات است و نهادهای دیگر نباید در این خصوص ورود کنند.
وزیر اطلاعات در آن مقطع در خصوص اتهام جاسوسی دری اصفهانی، تصریح کرد: "در خصوص دری اصفهانی قبلا در چند نوبت تصریح کرده و باز هم به صراحت اعلام میکنم، از آنجا که مرجع تشخیص موضوعات مرتبط به جاسوسی معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات است، از نظر این معاونت، آقای دری اصفهانی نه تنها مرتکب جاسوسی نشده بلکه در برابر هجمههایی که برخی سرویسهای بیگانه به وی داشتهاند، هوشیارانه مقاومت کرده و با معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات همکاری داشته است."
این روزها و پس از پس از انتشار خبر مرگ مشکوک کاووس سید امامی در بند دو الف، و اظهارات مقامات قضایی مبنی بر جاسوس بودن این فعال محیط زیست، مجددا این بحث از سوی فعالان سیاسی شکل گرفته که باتوجه به اینکه وزارت اطلاعات مرجع رسیدگی به بحث جاسوسی است، چرا اطلاعات سپاه وارد موضوع به این مهمی شده است. بیشتر انتقادها متوجه نهادهای موزاری وزارت اطلاعات چون اطلاعات سپاه است. این مساله نه تنها در خصوص اتهامات مربوط به جاسوسی که در خصوص دیگر فعالیتهای این نهاد در خصوص بازداشت فعالان سیاسی، روزنامه نگاران، ادمینهای کانالهای تلگرامی و ... نیز مطرح میشود.
در همین رابطه صبح امروز علی مطهری نایب رییس مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران گفت: "رسیدگی به مساله جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است. نمیتوانیم از اطلاعات سپاه توضیح بخواهیم"
رادیو فرانسه - علی مطهری، نائب رییس مجلس شورای اسلامی ایران می گوید مجلس نمی تواند درباره درگذشت کاووس سیدامامی از اطلاعات سپاه سوال کند. کاووس سید امامی، فعال محیط زیست و استاد جامعه شناسی در ۱۹ بهمن ماه در زندان به طرز مشکوکی درگذشت. مسئولان جمهوری اسلامی ایران دلیل مرگ این فعال محیط زیستی را خودکشی اعلام کردند.
علی مطهری، روز شنبه ۲۸ بهمن ماه در جمع خبرنگاران، در پاسخ به ابهامات موجود در خصوص مرگ دکتر کاووس سیدامامی، گفت: اطلاعات ما در این رابطه ناقص است. نهاد رسمی که باید پاسخگوی مجلس باشد وزارت اطلاعات است و ما می توانیم بصورت رسمی یا غیررسمی از آنها توصیح بخواهیم و آنها هم باید توضیح بدهند.
نائب رییس مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه مساله جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است، تاکید کرد : وزارت اطلاعات تاکنون یک کلمه هم در این رابطه صحبت نکرده است.
محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران، در مهر ماه ۹۶ و بدنبال انتشار گزارشهایی مبنی بر ادعای جاسوسی در باره رسول دری اصفهانی، مشاور تیم هستهای ایران و زهرا لاریجانی، دختر صادق لاریجانی، گفت: «یگانه مرجع حرفهای تشخیص اقدامات جاسوسی در کشور، معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علی مطهری هم، چهار روز پیش (در روز ۲۴ بهمن) گفته بود: مبارزه با جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و بهتر است این دو نهاد (سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات) در کار یکدیگر دخالت نکنند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی، در سخنان امروز خود، با بیان اینکه وزارت اطلاعات تاکنون درباره پرونده کاووس سیدامامی پاسخی نداده است، گفت: مجلس نمیتواند از سازمان اطلاعات سپاه (در اینباره) توضیح بخواهد.
رویداد۲۴- درباره برگزاری همهپرسی و یا رفراندم میان حقوقدانان هم همانند سیاستمداران اختلاف نظر است. آنچنان که در حالی محمدحسین ساکت، مسشتار سابق دیوان عالی کشور، تنها برای تغییر ساختار نظام می داند که کامبیر نوروزی، حقوقدان، معتقد است که اصل 59 قانون اساسی ربطی به تغییر نظام ندارد. با این حال بهمن کشاورز، حقوقدان قائل به این است که اساسا کشور ما شرایط برگزاری رفراندوم را ندارد.
دماوند - با حکم سیدعلی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، سیدمحمدحسن ابوترابی فرد به امامت جمعه موقت تهران منصوب شده است.
این خبر با استقبال شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب و مقام های دولت حسن روحانی مواجه شد.
علی شکوری راد دبیر حزب اتحاد ملت در توییتر خود نوشت: «حجه الاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن ابوترابیفرد یک اصولگرای آرام، معتدل و اخلاق مدار است. اگر به او باشد، جانب انصاف را نگاه می دارد و اگر حقی را بشناسد آن را پاس می دارد. از او نسبت به بزرگان و محترمین در بین مردم، بی ادبی و بیاحترامی ندیده و نشنیدهام.»
محمود صادقی، نماینده اصلاح طلب تهران در مجلس شورای اسلامی هم در واکنش به این انتصاب در توئیتر خود نوشت: «انتصاب روحانی وارسته آقای ابوترابی به امامت جمعه تهران، خبر مسرت بخش و امیدوارکننده ای بود. خطبههای جمعه، به جای نفرت پراکنی باید وحدت آفرین باشد. کسی می تواند دیگران را به وارستگی سفارش کند که خود نشان از وارستگی داشته باشد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حسامالدین آشنا مشاور حسن روحانی و رییس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری نیز در توییتر خود از انتخاب حجتالاسلام ابوترابی به عنوان امام جمعه موقت تهران استقبال کرد و نوشت: «اگر تهران باشم؛ این هفته به نماز جمعه خواهم رفت.»
حمایت اصلاح طلبان از امام جمعه موقت و جدید تهران در حالی صورت می گیرد که ابوترابی فرد همواره از حامیان برخورد شدید با اصلاح طلبان و جنبش سبز و رهبران آن بوده است.
او از جمله گفته که «میوه تلخ فتنه ۸۸ ثمره زاويه از راهي بود که رهبر معظم انقلاب طراحی کرده بودند» و در جای دیگری، و در موضی مشابه با احمد جنتی، گفته بود که «اگر رافت اسلامی نبود با سران فتنه به گونه دیگری برخورد می شد».
با وجود اصرار شهرداری تهران، مبنی بر اجرای غیرکارشناسی طرح ترافیک، عضو کمیته انطباق فرمانداری تهران میگوید، باید شورای حل اختلاف در مورد طرح جدید ترافیک نظر دهد و اجرای آن در سال آینده با اوضاع کنونی امکان ندارد.
به گزارش «تابناک»؛ سه ماه بیشتر از عمر مدیریت جدید شهری نگذشته بود که خبر رسید، قرار است، شهرداری طرح جدید ترافیک را اجرایی کند؛ طرحی که از همان ابتدا کارشناسان انتقادات جدی به آن داشته و آن را خام و ناپخته عنوان کردند.
با توجه به اینکه حدود چهل سال از اجرای طرح ترافیک تهران میگذرد، ارائه طرح جدید یکی از ملزومات شهر تهران محسوب میشود، چون پایتخت نسبت به گذشته توسعه و افزایش جمعیت داشته است. حال مدیریت جدید شهر تهران در اولین اقدام خود، طرح جدید ترافیک را با ابهامات و مشکلات زیادی مطرح کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در ابتدا مسئولان امر، چراغ خاموش حرکت میکردند و توضیحی در این باره نمیدادند. سؤالات زیادی ایجاد شد و هر روز موج انتقادات بیشتر میشد.
در بررسیهای اولیه طرح جدید ترافیک تهران، اعضای شورای شهر اطلاعات کافی و دقیقی در این باره نداشتند و در این خصوص برداشتهای خود را اعلام میکردند که موجب سرگردانی مردم در طرح جدید ترافیک میشد؛ یکی از تذکرات آنها به مدیریت شهری این بود که چرا اطلاعات طرح در اختیار اعضای شورا قرار نگرفته است؟
محمد علیخانی، رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران اعلام کرد: بازنگری طرح ترافیک شهر تهران در کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران در حال انجام است، ولی هنوز پیشنهادی از سوی شهرداری تهران مبنی بر مطرح شدن آن در صحن علنی شورا ارائه نشده است؛ این در حالی است که معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران، باید قبل ارائه لایحه بودجه سال آینده پیشنهاد خود را مبنی بر تعیین وضعیت و سرنوشت طرح ترافیک سال آینده به شورای شهر ارائه کند.
هنگامه شهیدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی در یادداشتی به یادداشت اخیر محمد قوچانی، سردبیر روزنامهی سازندگی (ارگان حزب كارگزاران سازندگي) دربارهی احمدینژاد و اصلاحطلبان پاسخ داد. متن یادداشت شهیدی به نقل از سايت انصاف نیوز در پی میآید:
اخیرا آقای محمد قوچانی در مقالهای به نوعی به تحلیل رفتاری آقای محمود احمدی نژاد پرداخته است که از همین تحلیل ایشان میتوان به تحلیل دیدگاهی بخشی از اصلاح طلبان رسانهای نزدیک به دولت آقای حسن روحانی رسید:
وی در این بخش از مقالهاش به صراحت اقرار کرده که جریان اصولگرا و اصلاح طلب عملا به دنبال حذف احمدی نژاد هستند و سوال اصلی که باید جواب داده شود این است که این همه دعوا و نزاع بین این دو جریان در سالهای اخیر بر سر چه بوده و آیا احمدی نژاد این دو جریان را بهم نزدیک کرده و یا حضور در دولت بهعنوان مشاور رسانهای، ایشان را مجبور کرده تا مواضع اعتدالی بگیرد و با جریان اصولگرا هم پیمان و هم قسم شود؟
٢- ایشان در بخشی دیگر از اظهاراتش به اصولگرایان سرکوفت میزند که:
این شما بودید که روال بازى معمول را بر هم زدید و احمدى نژاد را آوردید پس بیایید از این به بعد از گذشته درس بگیریم و از غیر خودمان را در بازیهای سیاسی آینده راه ندهیم؛
نتیجهای که از این حرف میتوان گرفت این است که جریان اصلاح طلب انحصار طلب و خودبرتر بین بوده و هر جریانی بخواهد اصلاح طلبان را از مسند قدرت کنار بزند با آن جریان مخالفت شدید میکند و این همان «اشرافیت سیاسی» است که ایشان هم معتقد به این اشرافیت است و هم خود در دایرهی آن قرار دارد.
٣- آقای قوچانی که خود در دههی هفتاد از منتقدین جدی آیت الله هاشمی رفسنجانی است گویا بسیار زود تاریخ سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان را به فراموشی سپرده و فراموش کردهاند که مقالات انتقادی ایشان و برخی دیگر از روشنفکران آن دوره زمینهساز حذف مرحوم هاشمی از معادلات سیاسی در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری سال ٨٤ شد؛
اینکه حضور آقای احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۴ باعث شد آیت الله هاشمی با اصلاح رویکرد خویش عملا در آن سال کاندیدای نزدیک به جریان اصلاح طلبی باشد نه اصولگرایان، یک واقعیت است اما ایشان توقع حمایت اصولگرایان از هاشمی در انتخابات ٨٤ را دارند؛ البته تاریخ قابل تغییر نیست و همه میدانند اصلاح طلبان و رییس دولت اصلاحات با آوردن مهر علیزاده و معین در مقابل آقایان کروبی و هاشمی زمینهساز ظهور آقای احمدی نژاد شدند و بهتر است در این باره قلب واقعیت و فرافکنی نکنیم و با صداقت با مردم سخن بگویید.
٤- ایشان اشاره دارند که تجدیدنظرطلبانی در جبههی اصلاحطلبان (احتمالا منظورشان اصلاح طلبان غیر حکومتی است) و بنیادگرایانی در جبههی اصولگرایان هستند که تک روى میکنند و به تعبیری زیرآبى میروند و احمدى نژادبازى در میآورند که این افراد معادلات قدرت را بر هم میزنند؛ همچنین از نظر آقای قوچانی بىشناسنامهها را نباید در قدرت سهیم کرد که احتمالا منظورشان افراد خارج از خاندان هزار فامیل و غیرخودىها است. از این کلام از دیدگاه من چیزی جز اشرافیت سیاسی و برتری طلبی که ایشان و بخشی از بدنهی اصلاح طلبان به آن اعتقاد دارند استشمام نمیکنم.
٥- اینکه احمدی نژاد برای سخنرانی در حرم حضرت عبدالعظیم و روى پلهی دادسرا آزادی بیان دارد و سایرین ندارند کمی غلو آمیز به نظر میرسد و در این خصوص باید گفت؛ کدام یک از اصلاح طلبان در این سالهای اخیر همت کردهاند دست از محافظه کاری بردارند و به این منظور که نکند با طرفداری از زندانیان سیاسی مجددا از مسند قدرت کنار زده شوند همراه یارانشان که مورد ظلم واقع شدهاند در جایی با اعلام بیانیه یا سخنرانی و یا مصاحبه حمایت خود را نشان دهند و از حقوق یارانشان دفاع کنند که امروز بسیاری از افرادی سیاسی در بدنهی اصلاح طلبان و اصولگرایان به آزادی بیان احمدی نژاد غبطه میخورند و آرزوی داشتن چنین رهبری را در راس جریان خود میکنند.
٦- اظهارات امروز احمدینژاد به نوعی خوشایند جریان اصلاح طلبی است چرا که او حرفهایی را که آنان جرات بازگو کردنش را ندارند بر زبان میآورد ولی چون در استراتژی مواضع احمدی نژاد با جریان اصلاح طلب یکی نیست او را محکوم میکنند.
روزنامه «سان» چاپ لندن در گزارشی مینویسد، گوگل تحقیقات خود را در مورد اَپ (App) موبوگرام (Mobogram) که گفته میشود از سوی دولت ایران برای فعالیتهای جاسوسی برنامهریزی شده آغاز کرده است.
به گفته سان ، این روزنامه روز گذشته به صورت انحصاری به کارکرد جاسوسی این اَپ پی برده و فروشگاههای آنلاین گوگل و اَپل را متوجه این موضوع کرده است.
سان مینویسد: «میلیونها کاربر این اَپ میتوانند قربانی فعالیتهای جاسوسی رژیم ایران بشوند».
یک سخنگوی گوگل به این روزنامه گفته است که این غول اینترنتی اکنون تحقیقات ویژه خود را در این مورد آغاز کرده است.
وی اضافه کرده: «ما همواره به نظرات و نگرانیهای کاربران اینترنتی توجه ویژه داریم و در حال حاضر مشغول تحقیق در مورد این موضوع هستیم، با آنکه ما هیچگاه در مورد هیچ اَپ مشخصی اظهارنظر نمیکنیم. اَپهایی را که گوگل در اختیار کاربرانش قرار میدهد تنها به منظور رفاه حال و کارکرد مفید برای آنهاست».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روزنامه سان به نقل از یکی از مخالفان حکومت ایران مینویسد: «میلیونها ایرانی در سراسر جهان، بهویژه آنهایی که در انگلیس ساکن هستند، با استفاده از اَپ موبوگرام با یکدیگر و اعضای خانواده خود در کشور در تماس روزانه هستند».
بر اساس این گزارش، بلافاصله پس از پیاده کردن این برنامه بر روی تلفنهای موبایل، لیست همه شماره تلفنها دوستان و آشنایان و متن پیامهای رد و بدل شده میان یکدیگر قابل دسترسی برنامهریزان داخل ایران میشود.
ایران اینترنشنال، وبسایت خبری تحلیلی میدل ایست فوروم در آمریکا در گزارشی پیرامون بحران کشور ونزوئلا مینویسد:« حکومتهای ایران و روسیه و حتی چین در بوجود آمدن این بحران نقش اساسی دارند، به طوریکه نیروهای دولتی این کشور به کمک ایران مخالفان آن را سرکوب میکنند».
در مقاله مزبور آمده است: رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا اخیراً یک سفر موفقیتآمیز را به پنج کشور آمریکای لاتین بهپایان برد.
وی در طول این سفر یادآوری کرد که احتمالاً ارتش ونزوئلا میتواند با یک انتقال قدرت مسالمتآمیز به بحران فزاینده این کشور و حکومت خودکامه نیکلاس مادورو پایان دهد. این سخنان تیلرسون همسو با پیشنهاد سال گذشته ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بیان شده که گفته بود شاید یک دخالت نظامی از سوی ارتشهای چندملیتی منطقه از سقوط کامل کشور ونزوئلا جلوگیری کند.
میدل ایست فوروم در این گزارش مینویسد: « اگرچه تیلرسون در سخنان خود نام روسیه و چین را آورده، اما وی نامی از ایران نبرده است».
در ادامه این گزارش آمده است، «درست همانند جنگ داخلی سوریه، ایران نقش اساسی در بحران ونزوئلا دارد که با اجرای عملیات جنگهای غیرمتعارف قصد گسترش نفوذ خود در این کشور را دارد».
بر اساس این گزارش، نقش ایران معمولاً چندان در صحنه کشمکشهای سیاسی ونزوئلا دیده نمیشود، اما نقش این کشور پشت صحنه در تعلیم و مسلح ساختن نیروهای سرکوبگر رژیم ونزوئلا برای سرکوب مخالفان در آشوبهای سال۲۰۱۷ آشکار است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر اساس این گزارش، «در جریان سرکوب تظاهرات ضدرژیم مادورو ، این کشور شاهد حمله موتورسوارانی از اعضای شبهنظامیان ونزوئلایی موسوم به کالکتیووس (Collectivus) بودند که کاملاً شبیه نیروهای سرکوبگر بسیج در ایران سازماندهی شدهاند».
میدل ایست فوروم همچنین میافزاید، «این نیروهای سرکوبگر نخست قدرت خود را علیه معترضان در جنبش سبز نشان دادند، و امروز پس از ده سال دامنه اقدامات خود را به ونزوئلا کشاندهاند».
در پایان این گزارش تاکید شده است که «هرگونه تلاش برای پایان دادن به بحران ونزوئلا بدون برخورد مستقیم با نیروهای خارجی بانفوذ در این کشور، مانند ایران و روسیه، بیثمر خواهد بود».
به گزارش خبرگزاری فارس، محمدجواد آذری جهرمی در برنامه نگاه یک سیما گفت: در ارتباط با طرح ثبت تلفن همراه یا همان ریجستری وارد فاز 5 شده ایم. در این فاز، گوشیهایی که از طرق مختلف غیرقانونی وارد کشور شده و هزینه گمرکی آنها پرداخت نشده است 30 روز روشن می ماند و پس از آن قابلیت استفاده نخواهد داشت.
وی ادامه داد: مهم ترین موضوع دیده شده در این طرح مبارزه با قاچاق کالا است. مبارزه با قاچاق فقط پایش مرزها نیست، امروزه بسیاری از صنایع ما قابلیت رقابت را از دست داده و دلیل آن فقط فرآیند قاچاق کالا است.
آذری جهرمی گفت: کالاهای قاچاق گاهی از مبادی قانونی وارد کشور می شود و فقط علائم قانونی مورد جعل قرار می گیرد که البته این هم نوعی قاچاق محسوب می شود. روش دیگر دور زدن نظام گمرکی این است که قطعات یک کالا جداگانه وارد و پس از ورود به کشور سرهم می شود و با تعرفه قیمت جدیدی به فروش می رسد.
وی تصریح کرد: برخورد و مقابله با مقوله قاچاق کالا نیازمند همکاری و حمایت چند جانبه دستگاه های مختلف از جمله وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است و به این دلیل ما متولی این امر شدهایم تقریبا تمامی زیرساختهای گوشی های همراه توسط این وزارتخانه قابل رسیدگی و بررسی است. ریالی از درآمدهای گمرک بواسطه برخورد با قاچاق کالا، به جیب وزارت ارتباطات نخواهد رفت اما پایش سلامت مردم یکی از منافع این وزارتخانه خواهد بود.
سردار محمد شرفی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با بیان اینکه در شورای عالی تحول در کلانتریها به ریاست فرمانده ناجا برنامه ریزی های متنوعی در زمینه تحول در ساختارهای کلانتری و پاسگاهها انجام شده است، گفت: این تحولات در زمینه های مختلفی از جمله ساختاری، نظامات اداری و مسائل مربوط به روندهای انجام کار در کلانتریها بود.
او با بیان اینکه مسائل ساختاری، نظامات اداری و روند انجام کارها در کلانتریها و پاسگاهها نیازمند بازنگری بود، خاطرنشان کرد: برخی از ساختارها باید متناسب با نیاز جامعه توسعه پیدا میکرد، چراکه ما نسبت به شاخصهای کل جهان عقب هستیم.
رییس پلیس پیشگیری ناجا با بیان اینکه در پلیس پیشگیری پلیس ۲۴ کشور دنیا مطالعه شده است، تصریح کرد: در اکثر کشورها برای هر هزار نفر جمعیت ۵ تا ۷ پلیس وجود دارد، اما در کشور ما در شرایط فعلی ۱.۵ نفر پلیس برای هر هزار نفر وجود دارد. بنابراین عددمان نسبت به میانگین جهانی بسیار پایین است.
سردار شرفی به یکی از راههای حل این معضل اشاره کرد و گفت: تقویت ساختارها یکی از راههای حل برطرف کردن این معضل است. این موضوع نیز در کمیسیون ساختار در ذیل شورای عالی تحول در جلسات متعدد بررسی شد و اقداماتی نیز صورت گرفت.
به گفتهی یک مقام مسئول در شرکت هواپیمایی آسمان، صبح یکشنبه (۲۹ بهمن) یک هواپیمای این شرکت که از تهران به یاسوج پرواز میکرده، در منطقهی سمیرم در جنوب اصفهان سقوط کرده و ۶۶ مسافر و خدمهی آن جان باختهاند.
طباطبایی، مدیر روابط عمومی شرکت آسمان، در گفتوگویی با رسانهها گفت که هواپیمای تهران ـ یاسوج که صبح یکشنبه از فرودگاه مهرآباد پرواز کرده بود، در منطقهی سمیرم در جنوب اصفهان سقوط کرده است.
او افزود که این هواپیما ۵۰ دقیقه پس از پرواز به دلیل شرایط جوی به کوه دنا برخورد کرده است و متاسفانه تمام مسافران و خدمهی این پرواز کشته شدهاند. به گفتهی طباطبایی، این هواپیما حامل ۶۰ مسافر، ۲ مهماندار، ۲ نفر امنیت پرواز و ۲ خلبان و کمک خلبان بوده است.
معاون امداد و نجات هلال احمر اصفهان از اعزام تیم پادنا، شهرضا و دهاقان به محل سقوط هواپیما خبر داده است.
هواپیمای تهران ـ یاسوج هر روز یک پرواز رفت و برگشت دارد و به صورت میانگین ۵۰ تا ۶۰ مسافر حمل میکند.
مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور گفت که این هواپیما ۲۰ دقیقه پس از پرواز از صفحهی رادار محو شده است.
رادیو فردا - رهبر حزبالله لبنان روز جمعه، ۲۷ بهمنماه، ضمن توصیه به دولت این کشور به ایستادگی در زمینه اختلاف نظر با اسرائیل درباره استخراج انرژی در دریا، تهدید کرد که این گروه در صورت لزوم به تأسیسات انرژی اسرائیل ضربه خواهد زد.
لبنان هفته گذشته اولین قرارداد استخراج نفت و گاز خود در دو منطقه دریایی را با کنسرسیومی از سه کمپانی فرانسوی و ایتالیایی و روسی به امضا رساند.
لبنان در مورد یکی از این مناطق دریایی با همسایه جنوبی خود یعنی اسرائیل اختلاف نظر دارد.
توصیه شیخ حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان که از حمایت قاطع جمهوری اسلامی برخوردار است، در مورد ایستادگی در موضع خود به همین اختلاف نظر با اسرائیل مربوط میشود.
آقای نصرالله روز جمعه در یک سخنرانی با اشاره به همین قرارداد نفتی چنین اظهار نظر کرد که گروه حزبالله میتواند به عنوان تنها اهرم فشار لبنان عمل کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آمریکا تلاش کرده است برای حل این اختلاف نظر نقش میانجی را بازی کند و یکی از معاونان وزارت خارجه آمریکا از اوایل ماه جاری میلادی برای دیدار با مقامات لبنان در این کشور به سر میبرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، مقامات ارشد لبنان روز جمعه در همین زمینه با نماینده ایالات متحده دیدار کردهاند.
رادیو فردا - بر اساس گزارشها محمد نجفی، وکیل دادگستری که پس از سخنانش دربارهٔ مرگ وحید حیدری یکی از معترضان تجمعهای دیماه بازداشت شده بود، در دادسرا به ۹ فقره اتهام، متهم شدهاست.
در جریان اعتراضات اخیر، یک نوجوان به نام وحید حیدری در بازداشتگاه کلانتری اراک جان باخت که مقامهای جمهوری اسلامی درباره او گفتند که «معتاد بوده و مواد مخدر همراه داشته» و در زندان «خودکشی» کرده است.
پس از آن، یک نماینده مجلس گفت که محمد نجفی، وکیل دادگستری، با تحقیقات محلی در روستای محل سکونت این نوجوان جانباخته «ثابت کرده هیچکس او را موادفروش نمیشناسد.» در پی این قضیه، قوه قضائیه اتهامات متعددی را متوجه این وکیل دادگستری کرد.
پیام درفشان، وکیل محمد نجفی در مصاحبه با وبسایت کمپین حقوق بشر در ایران، خبر داد که پیش از این هشت اتهام به موکلش «تفهیم» شده بود و در آخرین جلسه بازپرسی مشهور به «دفاع آخر» نیز یک اتهام اضافه شدهاست که هنوز وکلای آقای نجفی از جزئیات آن اطلاع ندارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته آقای درفشان، «تشکیل دسته و گروه جهت برهم زدن امنیت کشور»، «عضویت در گروههای معاند نظام به قصد برهم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقام رهبری»، «نشر اکاذیب»، «ارسال اطلاعات و اخبار به خارج از کشور»، «اجتماع و تبانی جهت برهم زدن امنیت کشور» و «اخلال در نظم و آسایش عمومی» از طریق شرکت در تجمعات اعتراضی، هشت اتهامی است که به آقای نجفی «تفهیم اتهام» شدهاست.
وکیل آقای نجفی گفت که برای این اتهامها «هیچ مستنداتی وجود ندارد» و همه آنها، «یک اتهام» است که به شکلهای دیگر «تکرار شدهاست».
وی اضافه کرد: «مثلاً اجتماع و تبانی جهت برهم زدن امنیت کشور، همان عضویت در گروهای معاند به قصد برهم زدن امنیت کشور است».
یک دختر خیابان انقلاب دیگر در تهران، مقابل قنادی فرانسه در خیابان وصال روی پست برق رفت، روسریاش را در اعتراض به حجاب اجباری از سر برداشت و بر سر چوبی آویخت.
پنجشنبه ۱۵ بهمن در شبکههای اجتماعی فیلمها و تصاویری از کشف حجاب یک دختر خیابان انقلاب دیگر در تقاطع خیابان وصال با خیابان انقلاب در تهران منتشر شده است. زنی که کشف حجاب کرد، خود را به عنوان اعظم جنگروی معرفی کرده است.
از فیلمی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، چنین پیداست که دستی او را با خشونت از بالای پست برق در تقاطع وصال به زیر میکشد. خبرهای تأیید نشدهای از بازداشت اعظم جنگروی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
گفته میشود که مأموران در اثر مقاومت مردم به دشواری موفق به بازداشت اعظم جنگروی شدهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اعظم جنگروی توضیح داده با امید به اصلاحات فعالیت سیاسی خود را در حزب مجمع زنان اصلاحطلب و حزب کارگزاران آغاز کرده، اما دیگر امیدی به اصلاحات ندارد:
«خسته شدم. باید عمل کرد. شعار بس است. این کار را انجام دادم برای آزادی، برای اتمام تمام قوانین و مقرراتی که علیه ما زنان است و تمام عواقبش را هم میپذیرم.»
اعظم جنگروی در شبکههای اجتماعی اعلام کرده که حرکت اعتراضی او «به هیچ سازمان یا گروه یا فردی چه در داخل و چه در خارج از ایران مربوط نمیشود.»
او در ادامه نوشته است که صرفاً به حجاب اجباری معترض است:
«بگذارید خودمان حجابمان را انتخاب کنیم. من به عنوان یک فرد حق انتخاب دارم.»
نخستین بار ویدا موحد اوایل دی ۹۶، چند روز قبل از آغاز اعتراضات سراسری در خیابان انقلاب روی یک پست برق رفت، روسریاش را از سر برداشت و آن را به تکه چوبی آویخت. او به زودی به نماد اعتراض زنان ایران به حجاب اجباری تبدیل شد. در روزهای ٩ و ١٠ و ١١ بهمن دهها زن ایرانی به این حرکت اعتراضی پیوستند.
پلیس تهران ۱۲بهمن اعلام کرده بود که ۲۹ زن معترض را به اتهام کشف حجاب بازداشت کرده و تحویل مراجع قضایی داده است. یکی از این زنان نرگس حسینی نام دارد. او که در زندان قرچک در شرایط نامناسبی زندانی بود حاضر نشده بود اظهار ندامت کند.
نسرین ستوده وکیل او از کاهش وثیقه نرگس حسینی از ۵۰۰ میلیون تومان به ۶۰ میلیون تومان خبر داده بود. خانواده این دانشجوی فوقلیسانس علوم اجتماعی به زحمت این وثیقه را تأمین کردند.
دادستان کل ایران در سخنانی که ۱۱ بهمن ایراد کرد، این حرکت اعتراضی و نمادین دختران خیابان انقلاب را بچهگانه توصیف کرد و به «القائات دشمن» نسبت داد.
علی مطهری، نایب رییس مجلس شورای اسلام در واکنش به حرکت اعتراضی دختران خیابان انقلاب گفته بود هیچ اجباری برای حجاب زنان در جامعه دیده نمیشود و بسیاری از آنان با هر وضعی که دوست دارند در جامعه حضور پیدا میکنند: پس اجباری در کار نیست.
«اینکه چهار نفر روسری خود را هوا میکنند، اتفاق مهمی نیست. اگر قرار بر مساله مهمی باشد باید پرسید که چرا دولت در رعایت حجاب نظارت کافی ندارد؟ مشکل امروز کشور حجاب نیست و زنان کم و بیش حجاب را رعایت میکنند و ما هم قائل به سختگیری نیستیم.»
۳۹ سال از اجباری شدن حجاب در ایران میگذرد و هر روز زنان زیادی در کشور به علت بدحجابی از سوی پلیس و گشت ارشاد تذکر دریافت میکنند یا بازداشت میشوند. در سالهای اخیر حتی خودروی اشخاص بدحجاب توقیف و به پارکینگ منتقل میشود.
بی بی سی - وزارت خارجه سوئد اعلام کرده احمدرضا جلالی، استاد دانشگاهی که به جرم "جاسوسی" در ایران به اعدام محکوم شده، شهروند این کشور اروپایی است و نباید اعدام شود. دیوان عالی قضایی ایران چند روز پیش با درخواست تجدیدنظر در حکم اعدام آقای جلالی مخالفت کرد.
بنابر گزارش رسانههای سوئد و خبرگزاری رویترز این خبر را یکی از مقامهای وزارت خارجه سوئد امروز شنبه (۱۷ فوریه) به رادیو ملی این کشور، اسویتی، گفته است.
به گزارش رویترز، پاتریک نیلسون، سخنگوی وزارت خارجه سوئد گفته: "ما مطلع هستیم که اداره مهاجرت شهروندی آقای جلالی را تایید کرده است و بر همین مبنا پیگیر سرنوشت این شهروند سوئد هستیم."
"ما به طور منظم با مقامهای ایران در ارتباطیم و از نظرگاه خودمان و قوانین سوئد در ارتباط با مجازات اعدام آنها را مطلع کردهایم، ما خواستار توقف اجرای حکم اعدام آقای جلالی هستیم و تصمیممان در این باره هم تغییرناپذیر است."
خبر تایید شهروندی سوئدی آقای جلالی در حالی طرح شده که دو هفته پیش، وکیل او گفته بود دیوان عالی ایران درخواست بازبینی حکم اعدام را رد کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به خبرگزاری فرانسه زینت طاهری روز سهشنبه (هفتم فوریه - ۱۸ بهمن) گفته بود: "قاضی درخواست ما را ظرف کمتر از یک ساعت در روز یکشنبه رد کرد."
او گفته بود با توجه به حساسیت این پرونده بار دیگر از دیوان عالی خواهد خواست درخواست آنها را به طور کامل بخواند و بررسی کند.
به گفته خانم طاهری امکان ارائه درخواست های متعدد برای بازبینی پرونده وجود دارد هرچند هیچ تضمینی برای پذیرش آن وجود ندارد.
آقای جلالی که برای دانشگاه پزشکی کارولینسکای استکهلم کار می کرد در آوریل سال ۲۰۱۶ در جریان سفری به ایران دستگیر شد. دیوان عالی آذر ماه - دسامبر ۲۰۱۷ - حکم اعدام او را تایید کرد.
افغانستان میگوید حقابه تالاب هامون را دادهایم اما نماینده مردم زاهدان در مجلس میگوید با سیمان خودمان جلوی حقابه هامون سد میسازند.
خبرگزاری مهر، گروه جامعه-مسعود بُربُر: نماینده مردم زاهدان در مجلس میگوید دولت باید به فکر حقابه تالاب هامون باشد. معاون سازمان محیط زیست میگوید احیای تالاب بینالمللی هامون باید به عنوان مسئلهای ملی مورد توجه باشد و کمیته آن در سطح ملی تشکیل شود. مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان از تفاهمنامه مشترک حفاظت و مدیریت پایدار تالاب بینالمللی هامون سخن میگوید و معاون سفیر افغانستان در تهران میگوید در سال ۱۳۹۴ بیش از ۲ میلیارد و یکصد میلیون متر مکعب آب داخل هامون شده یعنی سالانه بیشتر از ۳ برابر مقدار حقابه ایران، آب وارد ایران می شود، اما نگاه ساکنان مناطق اطراف هامون همچنان از برقابرق آفتاب بر آبهای هامون محروم است و چشمانشان هیچ نمیبیند مگر غباری که از بستر «تالاب» هامون بر میخیزد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
با سیمان خودمان جلوی حقابه هامون سد میسازند
نماینده مردم زاهدان در مجلس به خبرنگار مهر میگوید: دولت دو سال قبل اعلام کرد فقیرترین استان کشور سیستان و بلوچستان است. ما علیرغم اینکه مرز گستردهای با پاکستان و افغانستان داریم که این مرز میتواند برای فرصت باشد، و علیرغم اینکه ۳۰۰ کیلومتر مرز آبی با خلیج فارس و دریای عمان و آبهای آزاد داریم متأسفانه به علت سوء مدیریت دولتمردان به استان سیستان و بلوچستان همیشه به چشم طعمه انتخاباتی نگاه کردهاند.
از نگاه من محمود احمدی نژاد، به عنوان یک مدیر اجرایی، آدم متوهمی است. "توهم" موجود شاخ و دم داری نیست؛ هر فردی که نسبتِ بین امکانات، موانع و محدودیت های منابع ثروت و قدرت را با واقع بینی ارزیابی نکند؛ اهل توهم است. با این تعریف، بسیاری از افراد در دایرۀ وهم اندیشی قرار می گیرند؛ اما شاید فرق احمدی نژاد با دیگران در این باشد که او به توهمات خود پر و بال و بیشتری برای پرواز می دهد و آنها را بی باکانه از پردۀ ذهن خود بیرون می افکند.
با این حال، اگر بپنداریم که نوع انسان موجوی عاقل است و از متوهمان پرهیز می کند؛ بیراه رفته ایم. عقل به عنوان ابزاری برای ادارۀ جامعه و حل مشکلات آن، معمولاً هنگامی مورد اعتماد بشر است که اوضاع سیاسی و اجتماعی، کم و بیش رو به راه و آرام و با ثبات و معطوف به آینده ای امید بخش باشد؛ اما همین که حجم مشکلات اقتصادی و اجتماعی یک جامعه از حدی فراتر رود و افق حل تدریجی معضلات تاریک شود؛ نخستین قربانی آن، همین عقل است به گونه ای که بشر نه فقط اعتماد خود را به آن از دست می دهد؛ بلکه به عنوان مانعی بر سر راه نجات و رهایی خود از انبوه مشکلات کمر شکن به شمارش می آورد و اجازۀ نفس کشیدن به آن نمی دهد.
از این رو، در میانۀ بحران های عظیم اقتصادی و اجتماعی، عقل متاعی بی ارزش و ناچیز است که باید در پستوی ذهن زندانی شود و امکان بروز و ظهور نیابد چرا که عقل اصولاً موجوی شکاک و محتاط و حسابگر و حتی به عبارتی ترسو است و بر دست و پایِ قدرت سیل آسای توهم و عاطفه و شور و هیجان، غل و زنجیر می زند و مانع تحولی عظیم و فوری می شود.
با این حساب، توهم احمدی نژاد اگر در دوران آخر ریاست جمهوری اش، قاتل جانش شده بود؛ امروزه سبکبار از تحمل هر نوع بار اجرایی، در پناه سربرآوردن ابرچالش های اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قاتوق نانش شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به نظرم احمدی نژاد به قدرت شهود و غریزۀ خود، این وضعیت را درک کرده است. از همین رو، او بدون آنکه چندان پرده پوشی کند، خود را در مقام رهبر اپوزیسیون حرکت های اجتماعی آینده تعریف می کند. البته شاید او از ابتدا در این اندیشه نبوده و تنها به قصد دفاع از همکاران خود وارد منازعه با برخی نهادهای قدرتمند شده است؛ اما به گمانم در مسیر پیش آمده، تغییر وضعیت داده است.
می توان به سادگی گفت که این هم یکی دیگر از توهمات احمدی نژاد است که راه به جایی نخواهد برد؛ اما گمان نمی کنم موضوع به این سادگی باشد. از قضا زمینۀ اجتماعی برای اقبال به نوع توهمات احمدی نژاد روز به روز مساعدتر می شود و آنچه در این میان به او کمک می کند جسارت و بی باکی عریان اوست که در حملۀ صریح و بی پردۀ او بخصوص به قوۀ قضائیه تبلور می یابد.
یادداشتی در وبسایت نشریه نیوزویک از کنت پولاک، پژوهشگر «انستیتو آمریکن اینترپرایز»
برگردان فارسی: صدای آمریکا
سوریه جایی ایده آل برای برخورد ایالات متحده آمریکا با ایران است. با این وجود، آمریکایی ها طی هفت سال گذشته درباره منطق ایفای نقشی فعال تر در آن مناقشه بحث و مجادله کرده اند.
حملات هوایی چند روز پیش اسرائیل یادآور این واقعیت است که وضعیت در سوریه کماکان مبهم و پیچیده است و این یعنی هر سیاست آمریکا در برابر سوریه به یقین با خطرات و هزینه هایی همراه خواهد بود که لازم است به روشنی و بدون جانبداری در باره آن صحبت شود.
برخورد با ایران به هیچ عنوان ساده نیست. همین امر درباره سوریه هم مصداق دارد. برخورد با ایران در سوریه هم ساده نخواهد بود.
جنگ سوریه طی سه سال گذشته تغییرات چشمگیری کرده است. ایران در جریان مقابله با داعش و نیروهای مخالف بشار اسد عملا کنترل ارتش سوریه و ساز و کار اطلاعاتی آن کشور را برای بهبود کارآیی آن در اختیار گرفت.
پیروزی ایران در سوریه به نقطه آسیب پذیری اش بدل شده است.
ایرانی ها در سوریه در همان وضعیتی گیر افتاده اند که ایالات متحده در دهه شصت در ویتنام و شوروی در دهه هشتاد در افغانستان در آن گرفتار شده بودند.
ایرانی ها در جنگی گیر افتاده اند که پر هزینه تر از آن است که فکر می کردند ولی مهم تر از آن است که رهایش کنند.
اگر سوریه در انزوا قرار داشت ایرانی ها طی چند سال مخالفان را سرکوب کرده بودند. استراتژی آمریکا در سوریه باید مشابه استفاده از مجاهدین در افغانستان باشد.
اگر این استراتژی با همان عزم ایالات متحده در افغانستان و شوروی در ویتنام دنبال شود، احتمالا بیشتر از واکنش های متقابل تهران علیه ما به خود ایران آسیب خواهد زد.
رادیوزمانه - کنفرانس امنیتی مونیخ در شرایط ویژهای برگزار میشود. رئیس این کنفرانس میگوید خطر جنگی جدید بیش از هر زمانی جامعه جهانی را تهدید میکند. او این خطر را ناشی از عدم اعتماد بین روسیه و آمریکا میداند.
کنفرانس امنیتی مونیخ جمعه ۱۶ فوریه / ۲۷ بهمن با حضور ۵۰۰ سیاستمدار و کارشناس، از جمله ۲۰ نفر از سران کشورها و دهها وزیر در هتل بایریشر هوف آغاز شد.
در این کنفرانس به مسائل سیاست خارجی، دفاعی و بحرانهای بینالمللی پرداخته خواهد شد و نیاز بهگفتوگو در این زمینهها بیش از هر زمانی احساس میشود.
از ایران نیز محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به همراه معاونانش در کنفرانس سه روزه مونیخ حضور دارند.
پیش از آغاز این کنفرانس، ولفگانگ ایشینگر، رئیس آن، وضعیت کنونی جهان را «بسیار ویژه» ارزیابی کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ایشینگر در گفتوگو با رادیو آلمان نسبت به وقوع جنگی جدید هشدار داد و گفت: «از زمان پایان اتحاد جماهیر شوروی تاکنون، ما هرگز با چنین خطر بالایی از رویارویی نظامی قدرتهای بزرگ مواجه نبودهایم.»
بهگفته او عدم اعتماد بین رهبران نظامی مسکو و واشنگتن بسیار عمیق است و «بدتر از این نمیتواند باشد.»
شهریار نکوزاد - ایران وایر
محرومیت «علیرضا کریمی» و فدراسیون کشتی ایران قطعی شده است. خبرهای ضدونقیضی در مورد میزان این محرومیت مخابره شده اما هنوز «اتحادیه جهانی کشتی» یا فدراسیون ایران این اخبار را تایید نکردهاند. آن چه به گوش میرسد، فعلاً به محرومیت یک ساله فدراسیون کشتی ایران و محرومیت مادامالعمر علیرضا کریمی خلاصه می شود.
چهارم آبان ماه امسال علیرضا کریمی، کشتیگیر جوان ایرانی در رقابتهای زیر ۲۳ سال جهان به دستور مربیانش، مقابل حریف روس خود شکست خورد تا با حریف اسراییلی مبارزه نکند. با این حال، او در مرحله بعد دوباره مجبور شد با حریف اسراییلی کشتی بگیرد اما این بار از مبارزه پرهیز کرد.
پس از آن که کریمی حاضر به مبارزه با حریف اسراییلی نشد، کادر فنی کشتی آزاد ایران به هیات برگزاری مسابقات اعلام کرد او در دیدار مقابل حریف روس مصدوم شده است و قادر به مبارزه با «یوری کلاشینکوف» اسراییلی نیست. اما خبرگزاری «ایسنا» به صراحت نوشت: «کریمی درحالیکه شایستگی پیروزی مقابل حریف روس را داشت، به این خاطر که در دور دوم به حریف اسراییلی نخورد، درحالی که از حریف روس پیش بود، در ثانیههای پایانی شکست خورد تا مقابل این حریف به روی تشک نرود. اما با راهیابی کشتیگیر روس به فینال، کریمی باید در شانس مجدد با رژیم صهیونیستی مبارزه میکرد که با انصراف کریمی این مسابقه برگزار نشد.»
پس از این اتفاق، «رسول خادم»، رییس فدراسیون کشتی ایران در مقام انتقاد از سیاست منع مبارزه ورزشکاران ایرانی مقابل حریفان اسراییلی درآمد و گفت: «برای یک قهرمان، از دست دادن نتیجه یعنی از دست دادن هر آن چه داشته است و این آسان نیست. حال این کشتیگیر مظلوم واقع شده و هیچ توجهی به این ندارد که فلان سازمان دعوتش کرده و با یک سکه از او تقدیر خواهد کرد.»
او برخلاف همیشه که به بدنه دولت «حسن روحانی» حمله میکرد، مقابل جریان منع مبارزه ورزشکاران ایرانی با حریفان اسراییلی ایستاد و با لحنی توأم با طعنه گفت: «به نظر میرسد مردم فلسطین هم از این گونه ایثارها اطلاعی ندارند. درواقع، دستگاههای مسوول نمیتوانند در انعکاس این فداکاریها به خوبی عمل کنند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خادم گفت: «مهمترین مشکل این است که غیر از خود ورزشکاران اسراییلی، کسی در دنیا متوجه نمیشود که چرا ورزشکاران ایرانی در برابر نمایندگان اسراییل مبارزه نمیکنند.»
او سپس خبر از احتمال تعلیق فدراسیون کشتی ایران داد. رییس فدراسیون کشتی ایران روز ۲۸ آذرماه در گفتوگو با خبرگزاری «مهر»، احتمال تعلیق کشتی ایران را بالا عنوان کرد.
رادیو فرانسه - میشل فوکو انقلاب ایران را انقلابی معنوی میانگاشت که گویا اسلام برای آن پوششی بیش نبود. میگفت: ایرانیان خوب میدانند چگونه از اسلام بهرهبرداری کنند تا از خطر افتادن در دام تعصب دینی در امان بمانند. او چند ماه پس از انقلاب متوجه اشتباه خود شد. دربارۀ ژان پل سارتر گفته اند که او زیر تأثیر تبلیغات علی شریعتی هوادار رهبر انقلاب اسلامی ایران شده بود. سندی در دست نیست که علی شریعتی او را به هواداری از آیتالله خمینی ترغیب کرده باشد. سیمون دو بووار یک ماه پس از انقلاب نوشت: اگر این رژیم به خواستهای زنان توجه نکند و به حقوق آنان احترام نگذارد، رژیمی استبدادی خواهد بود.
یکشنبۀ گذشته ۲۲ بهمن (۱۱ فوریۀ ۲۰۱۸) سی و نهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران بود. ۳۹ سال پیش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ فوریۀ ۱۹۷۹) ایرانیان به پیروی از آیتالله خمینی نظام پادشاهی را برانداختند و روز دوازدهم فروردین ۱۳۵۸ در یک همهپرسی با رأی بیش از ۹۸ درصدِ شرکت کنندگان به برپایی نظام جمهوری اسلامی «آری» گفتند. امروز بسیاری از ایرانیانی که به انقلاب پیوستند، چه آنان که در ایران ماندند و چه آنان که به خارج از کشور کوچیدند، از سپردن سرنوشت کشورشان به دست روحانیانِ شیعه پشیمان اند. انقلاب اسلامی در میان روشنفکرانِ کشورهای غربی به ویژه فرانسه نیز شور و شوق برانگیخت. روشنفکرانِ نامداری مانند ژان پل سارتر، سیمون دوبووار و میشل فوکو دست کم در آغاز از آن پشتیبانی کردند. بعضی از آنان خیلی زود و بعضی دیگر با کمی درنگ به اشتباه خود پی بردند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
همگامی و همنوایی این سه روشنفکرِ فرانسوی در دفاع از اپوزیسیون ایران از سالها پیش آغاز شده بود. در سال ۱۹۶۶ ژان پل سارتر کمیته ای زیر عنوانِ «کمیتۀ دفاع از زندانیان سیاسی ایران» تشکیل داد. همسر و همراه او، سیمون دو بووار، از همان آغاز جزو فعالان آن بود. اما میشل فوکو در سال ۱۹۷۱ به آن کمیته پیوست و تا انقلاب همۀ دادخواستها و اعلامیههای آن را امضا کرد. در چهارم فوریۀ ۱۹۷۶ آن کمیته اعلامیه ای را در روزنامۀ لوموند منتشر کرد که در آن امضا کنندگان به «سکوت مقامهای فرانسوی در برابر نقض آشکار حقوق بشر در ایران» اعتراض کرده بودند. چندی پیش از آن رژیم ایران گروهی از انقلابیان را اعدام کرده بود. از امضاکنندگان نامدار آن اعلامیه افزون بر سارتر و سیمون دو بووار میتوان از فرانسوا میتران، میشل روکار، لیونل ژوسپن، ژان پییر شِوِنمان، میشل فوکو، ژیل دولوز، کلود موریاک و ایو مونتان یاد کرد.
مجید محمدی - رادیوفردا
سخنان حسن روحانی در ۲۲ بهمن ۱۳۹۶ در باب همهپرسی جهت حل برخی معضلات کشور موجب موجی از موضعگیریها و مباحث در مورد همهپرسی در فضای سیاسی ایران شد. این موضعگیریها را به سه دستهٔ متمایز میتوان تقسیم کرد:
۱. گروهی که نظام جمهوری اسلامی را دیگر اصلاحناپذیر میدانند و به دنبال روشی بدون خشونت برای گذار از آن به دمکراسی پارلمانی سکولار هستند. بیانیهٔ ۱۵ فعال سیاسی مقیم خارج و داخل از این جنس است. این بیانیه خواهان گذار با برگزاری رفراندم است.
۲. بوقهای تبلیغاتی نظام که پیشنهاد همهپرسی روحانی را خواب و خیال دشمنان و دشمن شادکن (احمد خاتمی فارس ۲۵ بهمن ۱۳۹۶)، بد سلیقگی و بیتدبیری (عزتالله ضرغامی، خبر آنلاین ۲۳ بهمن ۱۳۹۶)، نشانهٔ نارضایی از تظاهرات ۲۲ بهمن و اهانت به تظاهرکنندگان (حسین شریعتمداری، تسنیم ۲۳ بهمن ۱۳۹۶)، کارشناسی نشده (عباسعلی کدخدایی، ایسنا ۲۴ بهمن ۱۳۹۶) و نشانهٔ بیکفایتی سیاسی رئیسجمهور و انحراف افکار عمومی از اولویتها (عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامهٔ جوان، مشرق نیوز ۲۵ بهمن ۱۳۹۶) نامیدند. این گروه هر گونه مراجعه به آرای عمومی حتی در چارچوب قانون اساسی رژیم را یک تهدید امنیتی تلقی میکند.
۳. جناح اصلاحطلبان حکومتی که همهپرسی را در شرایط حاضر تاکتیکی غیر مثمر ثمر و به ضرر دولت روحانی میدانند. (کرباسچی و حجاریان) اعضای این گروه با فراموش کردن سقط شدن طرحهای دوقلوی دوران خاتمی (لغو نظارت استصوابی و افزایش اختیارات رئیسجمهور) و «هر نه روز یک بحران» آن دوره، از روحانی میخواهند به سراغ اختیارات رئیسجمهور در قانون اساسی برود، اختیاراتی که خود آنها بارها از فقدانش شکایت کردهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
طناب روحانی و چاه رفراندم
پیشنهاد روحانی در مورد رفراندم در شرایط حاضر جمهوری اسلامی به همان اندازه بیوزن و بیربط است که سخن دو روز بعد وی در باب همهپرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ مبنی بر این که «همان بیش از ۹۸ درصدی که آن روز رای دادند به جمهوری اسلامی، امروز هم رای میدهند.» (الف ۲۴ بهمن ۱۳۹۶) با طناب چنین فردی هیچکس وارد چاله نمیشود چه برسد به چاه. روحانی نتیجهٔ همهپرسی توسط نظام را حتی در سال ۱۳۹۶ از پیش اعلام کرده و نیازی به انجام چنین کاری نیست. نظارت سازمان ملل یا هر سازمان بینالمللی دیگر ساختار مهندسی انتخابات در ایران را تغییر نمیدهد، همانطور که حضور خبرنگاران خارجی در تظاهرات ۲۲ بهمن هیچ واقعیتی از مهندسی تظاهرات در کشور را آشکارتر از آنچه هست در برابر چشمان دیگران نمیگذارد.
یورونیوز - نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل خواستار واکنش شورای امنیت علیه ایران به دلیل نقض تحریمهای تسلیحاتی شورشیان یمن شد.
این درخواست پس از آن صورت گرفت که گزارش کارشناسان سازمان ملل متحد درباره نقض تحریم تسلیحاتی شورشیان در یمن منتشر شد. حدود یک ماه پیش (۱۸ ژانویه) این گزارش «محرمانه» به شورای امنیت ارسال شده بود.
بر اساس این گزارش، ایران در اجرای قطعنامههای شورای امنیت برای ممانعت از انتقال تسلیحات به شورشیان یمنی ناکام بوده است. کارشناسان ملل متحد میگویند که قطعاتی از موشکهای شلیک شده از یمن به سوی عربستان سعودی، ساخت جمهوری اسلامی ایران است.
خانم هیلی با اشاره به نتیجه تحقیقات کارشناسان سازمان ملل گفت: «این گزارش آنچه را که ما از ماهها پیش میگفتیم، تایید میکند. این که ایران بصورت غیرقانونی و با نقض قطعنامههای پرشمار شورای امنیت، سلاح به یمن فرستاده است.»
سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل ۱۱ ژانویه با نمایش قطعاتی از موشک شلیک شده حوثیها به سوی ریاض، اعلام کرد این جنگافزار ساخت ایران بوده و نشان «گروه صنعتی شهید باقری» متعلق به وزارت دفاع این کشور را داشته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مقامهای نظامی و سیاسی ایران بارها این اتهام را رد کرده و واشنگتن را به همکاری با ریاض و سندسازی متهم کرده اند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران اتهامات نیکی هیلی را مشابه دروغهای کالین پاول، وزیر خارجه پیشین آمریکا علیه عراق در سال ۲۰۰۳ توصیف کرده و در یک پیام توییتری گفته است: «نشان استاندارد در ایران روی محصولات مصرفی قرار میگیرد و نه موشکهای بالستیک.»
ایران حمایت از جنبش انصارالله، بازوی سیاسی حوثیهای یمن را انکار نمیکند اما میگوید که با توجه به محاصره همه جانبه این کشور، امکان ارسال سلاح به شورشیان شمال را ندارد.
یورونیوز - به گزارش برخی رسانههای عرب زبان نیروهای ارتش سوریه بزودی به مناطق تحت کنترل یگانهای مدافع خلق در عفرین اعزام خواهند شد.
به گزارش شبکه المیادین لبنان این بخشی از توافق دولت سوریه و یگانهای مدافع خلق برای مقابله با حملات ترکیه در این منطقه است. به گفته این شبکه، دو طرف مذاکرات طولانی در این مورد داشتهاند و توافق روز پنجم بهمن (۲۵ ژانویه ۲۰۱۸) انجام شده است.
در همین زمینه شبکه خبری اسپوتنیک روسیه نیز از توافق دو طرف خبر داد. به گفته اسپوتنیک، آمریکا به عنوان مهمترین پشتیبان نیروهای کرد در سوریه در جریان این توافق نبوده است.
فیصل مقداد، معاون وزیر خارجه سوریه در یک کنفرانس خبری تاکید کرد که ارتش از عفرین به عنوان «بخش جدانشدنی از خاک کشور» دفاع خواهد کرد. وی عملیات ترکیه در شمال سوریه را «تجاوز» به خاک کشورش خواند و تاکید کرد که آنکارا مسئول «اتفاقات احتمالی» در منطقه است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
فیصل مقداد در بخش دیگری از سخنانش در کنفرانس خبری، کردها و عربهای منطقه را به وحدت فراخواند و گفت: «ارتش از هر سانتیمتر از سرزمین سوریه دفاع میکند. سوریه همچنان که در طول تاریخ یکپارچه بوده بار دیگر متحد خواهد شد.»
هنوز دولت سوریه هیچ واکنشی به احتمال حضور ارتش در منطقه مرزی با ترکیه نشان نداده است اما شبکه المیادین به نقل یک منبع آگاه گزارش داد که بزودی بیانیهای در این باره صادر خواهد شد.
دویچه وله: انتشار فراخوان رفراندوم از سوی ۱۵ فعال سیاسی و مدنی تنها با انتقادات نظری روبرو نشده است. نسرین ستوده یکی از امضاکنندگان این فراخوان به دویچهوله گفت که یک ایمیل تهدیدآمیز از سوی شخصی به نام "حمید احمدآبادی" دریافت کرده است.
نایب رئیس مجلس دهم میگوید مقامات امنیتی و قضایی وعده کردهاند که تا پایان سال مسئله حصر را رفع کنند اما خواستهاند که زیاد در این باره در رسانهها اظهارنظر نشود.
روز شنبه ۲۸ بهمن، علی مطهری از وعده رفع حصر تا پایان سال ۱۳۹۶ خبر داد و گفت منتظریم ببینیم آیا به قولشان عمل میکنند یا نه. مطهری اعلام کرد که این قول در ملاقاتها و مذاکرات با مقامات امنیتی و قضایی داده شده است.
او در حاشیه جلسه علنی مجلس به خبرنگاران گفت در مورد مهدی کروبی گشایش بیشتری صورت گرفته و در مورد میرحسین موسوی ملاقات با اقوام راحتتر شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مطهری اضافه کرده که هنوز مسئولانی که این موضوع به آنها مربوط است اظهارنظری نکردهاند، اما افراد غیرمسئول حرفهایی برخلاف این تصمیم زدهاند: «اما چون مسئولان حرف روشنی نزدهاند ما روی قولهایی که دادهاند حساب میکنیم تا ببینیم آیا این اتفاق تا پایان سال رخ میدهد یا نه؟ در غیر این صورت اعتراضاتمان را شروع میکنیم!»
نایب رئیس مجلس دهم این را نیز گفته که اگر محصورین خطایی هم کرده باشند، هفت سال حصر خانگی واقعا مجازات قابل توجهی است و کافی است.
حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ شروع شد. وزارت خارجه آمریکا به مناسبت هفتمین سال این حصر، در بیانیهای خواستار آزادی هرچه سریعتر آنها شد.
به نظر می رسد که يکی از هنرهای «سياست مداران» و «سياست بازان» ما بيان مطلبی شده است که برای افعال مندرج در آن فاعلی وجود ندارد؛ بخصوص وقتی که پای ارائهء پيشنهادی در ميان باشد. اينکه اينگونه اظهار نظر کردن ها و پيشنهادات، بخاطر روشن نبودن «فاعل» و «انجام دهندهء فعل» هرگز به عمل در نمی آيند را نه تنها از لحاظ آن منطق بديهی که در اين «فقدان فاعل» موجود است بلکه حتی از نظر عملی نيز در طی لااقل چهل سال گذشته تجريه کرده ايم. در نتيجه، می توان از خود پرسيد که اگر، منطقاً و عملاً، اين سخنان به نتيجه ای نمی رسند چگونه است که اهل سياست، که قطعاً دارای عقل و شعوری بالاتر از حد متوسط هستند، چرا به اين کار ادامه می دهند و همچنان به صادر کردن افعال بی فاعل مشغولند؟
مثلاً، وقتی می گوئيم «بهتر آن است که در فلان زمينه اينگونه اقدام شود» و معلوم نمی کنيم که چه کسی بايد اين اقدام را عملی سازد، و يا تعيين فاعل را بر عهدهء مخاطب می گذاريم، در واقع حرفی را زده ايم که توخالی و بيهوده و ناشدنی است و اگر عامدانه چنين کرده باشيم خواسته ايم بگوئيم که هر کس می توان از «ظن» خود يار سخن ما باشد که در محدودهء سياست يعنی هيچ!
باری، در اين مطلب قصد من آن است که، با ارائهء تنها يک نمونهء تکراری [که چندين سال پيش در مورد شبا زنده ياد داريوش همايون مناظره ای داشتم](1)، مطالبی را دربارهء اينکه چه دلايلی را می توان در پس پشت اينگونه سخن گفتن تصور کرد مطرح سازم. نمونهء مورد نظر من، ارائهء پيشنهاد اخيری است که در سپهر سياسی معطل اپوزيسيون هميشه سرگردان ما توفان بپا کرده است: «برگزاری رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت، تحت نظارت سازمان ملل متحد» تا از آن طريق «ملت ایران بتواند، با تعیین نحوه حکومت مطلوبْ، خود مسئولیت سرنوشت اش را بر عهده گیرد»؛ پيشنهادی که با اين واژگان تعريف شده است: «راهكار برون رفت از مشكلات بنيادين، [و] گذار مسالمت آميز از نظام اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم، [و] رعايت كامل حقوق بشر و رفع همهء تبعيض هاى نهادينه، بخصوص برابرى كامل زنان، قومیتها، ادیان و مذاهب در همه زمينه هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسی و اقتصادى».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اين تمام مقدمه چينی و نتيجه گيری يک جمع 15 نفرهء سابقاً مشهور به اصلاح طلب بودن است که گويا اکنون - و در جوف اين پيشنهاد و بعنوان پيشزمينهء آن ت به اين نتيجه رسيده اند که «مجموعهء تجربیات 40 ساله حاکی از اصلاح ناپذیری نظام اسلامی ایران است».
پيشنهاد دهندگان هم عبارتند از يک حقوقدان و برندهء نوبل حقوق بشر، ساکن برون مرز (شيرين عبادی) و يک حقوقدارن بين المللی (پيام اخوان)، دو حقوقدان ساکن ايران (نسرين ستوده و محمد سيف زاده)، چند فعال سياسی در ايران (نرگس محمدی، حشمت الله طبرزدی، ابوالفضل قديانی و محمد نوری زاد) و چند خارج کشوری ديگر (محسن سازگارا، حسن شريعتمداری، کاظم کردوانی) که اغلب منفردانه و بدون تعلق به تشکلات سياسی عمل می کنند، يک فقيه خارج کشوری (محسن کديور) و يک رئيس اسبق دانشگاه تهران مقيم ايران (محمد ملکی) و دو سينماگر يکی در ايران (جعفر پناهی) و يکی در خارج (محسن مخملباف).
نگاهی به تلاش های ديگر اين «نخبگان سياسی»، از يکسو به ما می فهماند که آنها ساده لوحانه و خوشبينانه به اين نتيجه و پيشنهاد نرسيده اند اما، از سوی ديگر، به يادمان می آورد که همين عده تازه بعد از چهل سال تجربه به اين نتيجه رسيده اند که نظام اسلامی قابل اصلاح نيست و اين تأخير در درک واقعيتی که هزاران نفر چهل سال است دربارهء آن می نويسند خود می تواند دليلی بر غفلتی از جانب آنان باشد که لابد با خود دلايلی دارد.
اما، پيش از پرداختن به اين دلايل، بهتر است برگردم به آن «مفروض اوليه»ای که می گويد اينگونه نخبگان بلندند چگونه افعال بی فاعلی را ارائه دهند که عملی نيستند اما ممکن است اغراض ديگری را با خود داشته باشند. پيشنهاد اين عده شامل چند جزء است:
1. تشخيص درد: مشکلات بنيادين مردم و پايان يافتن کوشش های اصلاح طلبانه
2. مشخصات دارو: يافتن راهكاری برای برون رفت از مشكلات بنيادين
3. شرط افاقهء دارو: گذار مسالمت آميز از نظام اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى
4. خود دارو: برگزاری رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت، تحت نظارت سازمان ملل متحد!
از نظر من، بندهای يک تا سهء اين ملاحظات، اگرچه جای گفتگو دارند اما بهر حال، قابل فهم اند. ولی در آنجا که به «خود دارو» می رسيم يکباره با يکی از موارد بارز افعال بی فاعل روبرو می شويم. فکرش را بکنيد: آيا کسی می تواند با خواندن اين نسخهء پزشکانه به پرسش زير پاسخ دهد؟
- چه کسی يا چه نهادی بايد اين رفراندوم را انجام دهد؟ رژيمی که پس از فروپاشی رژيم کنونی برقرار می شود؟ و يا خود رژيم کنونی؟
اگر گزينهء اول مورد نظر باشد که چيزی جز «تحصيل حاصل» نيست و احتياجی هم به صدور اينگونه پيشنهادها وجود ندارد. رژيمی رفته است و رژيم ديگری آمده است و «برگزاری رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت جديد»، حتی اگر برنده روح الله خمينی در 1358 باشد، امری بديهی است.
- پس لابد منظور نخبگان ما برگزاری رفراندوم بوسيلهء خود رژيم حاکم بر کشور است که بايد اسباب «گذار مسالمت آميز از نظام اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى» را فراهم آورد! حال اگر «منظور بيان نشده»ی اين نخبگان آن است که رفراندوم مورد نظر را خود حکومت اسلامی بايد انجام دهد آنگاه بايد منتظر بود تا آنها به ما بگويند که چگونه قصد دارند رزيم کنونی را وادار به اين «خودکشی قانون مدار» کنند.
- متأسفانه اما، به نظر می رسد که ارائهء راهنمائی در اينگونه موارد ديگر وظيفهء بزرگان سياسی و حقوقی و فقهی و هنری ما نيست. آنها که نمی توانند در مورد همهء زوايای اينگونه مطالب بجای ما فکر کنند. آنها راه حل را يافته اند و لابد منتظرند داوطلبی پيدا شود که اين راه حل و چگونگی تحقق آن را پيدا کند.
- يک حدس هم ناگفته نماند: شايد اين نخبگان فکر می کنند که فاعل اين عمل سازمان ملل است؛ که بايد بر اين رفراندوم نظارت نموده و صحت آن را تصديق نمايد. اما در اينجا نيز «فاعل» غايب است و معلوم نيست چه کسی بايد سازمان ملل را برای انجام اين کار دعوت کند؟ اپوزيسيون يا خود حکومت سر عقل آمدهء اسلامی؟ سازمان ملل که نهادی بی در و پيکر نيست که سر خود راه بيافتد و در يک کشور عضوش و تحت نظارت خودش رفراندومی را در جهت تعیین نوع حکومت انجام دهد. بهر حال برای دعوت ار اين سازمان وجود «فاعلی» لازم است.
- اما شايد وقتی نظارت سازمان ملل به اين جمله سنجاق شده که قرار است، در ظل نظارت مزبور، «ملت ایران بتواند، با تعیین نحوه حکومت مطلوبْ، خود مسئولیت سرنوشتش را بر عهده گیرد» اشارهء مکتومی به موضوع «حق ملت ها برای تعيين سرنوشت خود» وجود دارد که لابد سازمان ملل بايد آن را تضمين کند. اما يک «ملت» که نهادی منسجم و تشکيلاتی نيست که خود بتواند برای استفاده حق اش رأساً اقدام به دعوت از سازمان ملل کند. لاجرم اين دعوت بايد يا از جانب حکومتی باشد که قصد خودکشی کرده است و يا از جانب اپوزيسيون منسجمی که، در قامت يک آلترناتيو، از جانب ملت برای انجام اين دعوت مأموريت يافته است. پس، در اين پيشنهاد، فاعل فعل دعوت کردن هم معين نشده است.
- ضمناً در سخنانی که اين نخبگان، پس از صدور پيشنهاد خود، در مصاحبه های گوناگون مطرح کرده اند، بارها به مورد افريقای جنوبی و کشورهای پشت پردهء آهنين در اروپای شرقی و اينکه اين کشورها توانسته اند تحت نظارت سازمان ملل رفراندوم برگزار کرده و به آزادی برسند اشاره شده است. اما همين پيشنهاد دهندگان از اشاره به اين نکته سر باز زده اند که حکومت های مورد اشارهء آنها نخست توانسته اند با اپوزيسيون به مذاکره بنشينند و به توافق برسند و سپس، مشترکاً، هم از ناظران سازمان ملل دعوت کنند و هم رفراندوم برای تغيير حکومت را انجام دهند. در نتيجه، در اين نسخه پيچی نيز بايد روشن باشد که طرف مذاکره با حکومت مستقر در ايران کيست يا چيست؟ آيا اپوزيسيون حکومت اسلامی به چنان انسجام و وحدت رهبری و هدف رسيده است که بتواند چنين نقشی را بازی کند؟ آيا در ميان رهبران خودبرانگيختهء فعلی اپوزيسيون کسی هم هست که، بعنوان رهبر خيزش ملت ايران، هم با حکومت اسلامی مذاکره کند و هم يکی از دو فاعل دعوت کننده از سازمان ملل باشد؟ در نتيجه، دليل امتناع نخبگان ما از ورود به اين جزئيات از کار نيز آن است که در حال حاضر لشگر بی شمار اپوزيسيون حکومت اسلامی دارای تشکيلات و مرکزيت و رهبريتی نيست که بتواند حکومت اسلامی را به چنان نقطه ای بکشاند که سر ميز مذاکره حاضر شود و با انجام رفراندوم برای «گذار مسالمت آميز از نظام اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى» موافقت کند و در امضاء دعوت از سازمان ملل نيز با رهبريت اپوزيسيون شريک شود.
- در عين حال، ديدم که اغلب امضاء کنندگان اين پيشنهاد در مصاحبه های مختلف اذعان کرده اند که پيشنهادشان ناقص و ناپخته و محتاج تکميل است. اما نگفته اند که چرا و چگونه از يکسو همديگر را پيدا کرده اند و، از سوی ديگر به اين نتيجه رسيده اند که لازم است هرچه زودتر پيشنهادِ شبه راه حلِ خود را به اطلاع همگان برسانند. و به همين دليل فکر می کنم که يافتن پاسخی برای پرسش های اخير شايد از محتوای خود پيشنهاد اهميت بيشتری داشته باشد؛ پاسخی که می تواند راهگشای ما برای درک اين نکته باشد که 15 آدم عاقل و بالغ و هوشمند و حقوقدان و دانشمند و هنرمند و فعال سياسی چگونه يکباره به چنين اشتراک فکر و عملی رسيده اند. بخصوص اينکه خانم شيرين عبادی در مصاحبه ای اهميت اين پيشنهاد را در آن دانسته است که «مرزهای بين داخل و خارج را از ميان بر می دارد» و نشان می دهد که از اين نظر بين کوشندگان اپوزيسيون حکومت اسلامی در خارج و داخل کشور فاصله ای وجود ندارد. و همين مضمون را آقای سازگارا هم در مصاحبه های خود تکرار کرده اند.
از نظر من به اين موضوع می توان از چند ديدگاه نگريست:
1. يکی اينکه کوشش برای برداشتن مرز بين داخل و خارج، کوششی زيان آور است؛ چرا که اپوزيسيون داخل کشور که زير سرکوب حکومت بسر می برد نمی تواند جز سخنان کلی و ارائهء «راه حل های بی فاعل» و مطالبات رد نشده از خطوط قرمز رژيم حرفی بزند و کاری بکند، حال آنکه اپوزيسيون خارج کشور در آزادی بسر می برد و دليلی برای زبان بسته حرف زدن ندارد. اختلاط و يکی کردن اين دو گروه هم قطعاً به ضرر گروه خارج کشور است که بايد ملاحظهء گروه داخل کشور را بکنند و چنان سخن بگويد که برای داخلی ها خطری جدی پيش نيايد. در اين مورد من چند سال پيش، وقتی آقای حشمت طبرزدی هوس رهبری اپوزيسيون خارج کشور را کرد و به نمايندهء خود، آقای عباس خرسندی، مأموريت داد که اپوزيسيون خارج کشور را تحت رهبری ايشان گرد هم آورد، مطالبی نوشته ام و در اينجا تکرارشان نمی کنم(2).
2. در عين حال، نه خارج کشوری های امضاء کنندهء اين پيشنهاد، که هر کدام برای خود شهرت و اهميتی دارند و نه داخل کشوری هاشان (جز آقای طبرزدی)، هيچ يک معرف گروه و سازمانی سياسی نيستند و گرد هم آمدن شان هم نويد ايجاد يک تشکيلات منسجم اپوزيسيون را، که بتواند به آلترناتيوی در برابر حکومت اسلامی تبديل شود، با خود ندارد. يعنی، ديده ايم که هر يک، از همان لحظه که پيشنهاد را امضاء کرده اند، براه خود رفته اند و بصورت سلحشوران منفردی که به جنگ آسياب های بادی می روند عمل کرده اند. حال آنکه چنين پيشنهادی (با همهء ضعف ها و بی هدف بودن هايش) می تواند و بايد زمينه ساز اعلام يک تشکيلات اپوزيسيونل منسجم باشد تا بتواند برای افعال سرگردان متن اين پيشنهاد فاعلی بيابد و معرفی کند.
3. همچنين می توان پرسيد که اين عده چگونه همديگر را يافته اند؛ چرا که، علاوه بر آشنائی يا دوستی، حتماً وجوه سياسی - عقيدتیِ مشترکی نيز بايد در بين شان وجود داشته باشد تا، مثلاً، يکی شان به فکر رفراندوم بيافتد و آن را با بقيه در ميان بگذارد و دايره متحدان را از يک به پانزده برساند. يعنی بايد ديد کدام وجه اشتراکی بين خانم عبادی و آقای ملکی، يا بين خانم ستوده و آقای نوری زاد، و يا بين آقای سازگارا و آقای کردوانی وجود دارد که آنها را به صدور اين پيشنهاد رهنمون شده است.
در اين مورد من تنها دو دليل را منطقی يافته ام:
الف: وجود زمينهء «اصلاح طلبی غير حکومتی» مشترک. همانطور که می دانيم، «اصلاح طلبان» به دو دسته تقسيم می شوند: آنها که حکومت اسلامی ولی فقيه را با همين قانون اساسی هولناک اش قبول دارند اما حاکمان فعلی را خراب کنندهء انقلاب اسلامی می دانند و می کوشند تا، با حضور در قدرت، آب رفته را به جوی برگردانند. آنها را اصلاح طلبان حکومتی می ناميم و می توانيم از امثال حجاريان و عبدی و گنجی و نظايرشان ياد کنيم. گروهی ديگر اما در خارج از حوزهأ حکومت به صفت اصلاح طلب متصف می شوند. من فکر می کنم آنها را می توان «گذاريون» خواند. آنها کسانی هستند که در ابتدا با اسلامی بودن حکومت مشکلی نداشتند و در شکل گيری آن هم کم و بيش شراکت کردند اما، رفته رفته، ابتدا با اصلاح طلب حکومتی (مثل خاتمی) همراه شدند و، سپس، با طرد شدن اين دسته از جانب قدرت يافتگان بنيادگرا، از پيروزی اصلاح طلبان حکومتی دل کندند، بی آنکه فراموش کنند که اين انقلاب اسلامی بود که آنان را از اعماق گمنامی بيرون کشيد و به نحبگان سياسی تبديل کرد. براستی که اگر انقلاب اسلامی نبود اکنون کدام يک از امضاء کنندگان اين پيشنهاد را کسی می شناخت؟ کی به خانم عبادی نوبل می داد؟ کی آقای سازگارا را به طراحی سپاه پاسداران می کشاند؟ و کی به آقای کديور کرسی تدريس اسلام شناسی در دانشگاه های امريکائی اعطا می کرد؟ پس اغلب اعضاء اين گروه مشترکاً می دانند که بر سر شاخی نشسته اند که نبايد آن را از بن بريد.
ب: احتمال ديگر هم، به قول آخوندها، به موضوع «اسقاط تکليف» مربوط می شود. آنها بايد به کسانی که حمايت شان می کنند و بهشان جايزه و مأوا و حقوق می دهند نشان دهند که مشغول فعاليت اند و دارند در راستای بقدرت رساندن اصلاح طلبانی می کوشند که ديگر سکولار شده و خواستار دموکراسی اند اما با سکولار دموکرات های برانداز معاشر نمی شوند و دائماً بر طبل «گذار مسالمت آميز» کوبيده و عملاً ملت را در مقابل حکومتی که منشاء اصلی خشونت است خلع سلاح می کنند؛ چرا که می دانند راستا و نتايج يک انقلاب مردمی را نمی توان چندان کنترل کرد اما تظاهرات به اصطلاح مدنی و مسالمت آميز (در وجه واکنش نشان ندادن به خشونت حکومتی) را می توان مديريت کرده و از آن استفادهء بهينه برد. در آن ميان، البته کسانی هم هستند که وظيفه و تکليفی ندارند که بتوانند با انجام اعمالی نمايشی آن را «اسقاط» کنند اما وجوه مشترک ديگر از يکسو و کوشش در عقب نماندن از قافله ای که سر در منابعی نامرئی دارد، از سوی ديگر، جلوی امضاء نکردن شان را می گيرد.
پ: و بالاخره بايد، در اين ميان، برای معمای شرکت آقای پيام اخوان هم پاسخی يافت. من قبلاً در مورد دلايل سياست اقليت های مذهبی در نزديکی با اصلاح طلبان مطلبی را نوشته ام که علاقمندان می توانند به آن رجوع کنند(3).
در پايان بايد بيافزايم که کشف اينکه اينگونه پيشنهاد دادن ها به نفع چه کسی تمام می شود موضوع مقالهء کنونی نيست و نويسنده نمی خواهد وارد اينگونه مباحث شود که:
- آيا حکومت اسلامی هم از اين مواضع سود می برد يا نه؛
- يا آيا اين حرکت می تواند به ظهور تشکل سياسی جديدی در سپهر اپوزيسيون بيانجامد،
- يا آيا کوشش امضاء کنندگان اين پيشنهاد موجب تقويت راه پيمائی کوشندگان راه استقرار سکولار دموکراسی بسوی مقصد ايجاد آلترناتيو منسجمی در برابر حکومت اسلامی خواهد شد و يا، بر عکس، در جهت تضعيف آن عمل خواهد کرد.
به نظر من، اينگونه مطالب را می توان در چهارچوب مباحثی وسيع تر از ماجرای صدور پيشنهاد اين پانزده نفر مطرح کرده و به موضوع انديشيدن خود تبديل کرد.
________________________________________
1. http://www.puyeshgaraan.com/ES.ETC/DH_yaran_041210.rm
2. http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2014/011714.EN-PU-Seige-of-outside-from-inside.htm
3. http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2011/082611-PU-EN-Secularism-and-religious-minorities.htm
آقای بنی صدر در سایت خود مقاله ای به مناسبت سی و نهمین سال انقلاب ۱۳۵۷ نوشته است با عنوان؛ "هموطنان عزیزم" و من هم چون یکی از هموطنان هستم آن مقاله را خواندم. خواندن آن مقاله موجب شد که من هم در برابر دیدگاه انقلاب اسلامی ایشان تأملات و ملاحظات خودم را برای نسل های آینده بنویسم. من که خود را از پیروان راه دکتر مصدق می دانم از آغاز جوانی به آرمان ایشان یعنی جبهه ملی پیوستم. جبهه ای که برای پیروزی ملت ایران باید همه ی حزب ها و سازمان ها و انجمن های ایرانی را در بر گیرد. در ادامه ی همان اندیشه و راه در جریان انقلاب بسیار فعال بودم. اما من انقلاب ۱۳۵۷ را که توسط خمینی و مذهبی ها مصادره شده است انقلاب اسلامی نمی نامم بلکه آن را انقلاب ۱۳۵۷می نامم. این انقلاب دنباله ی انقلاب مشروطیت بود که سرنگونی دیکتاتوری دست نشانده ی پهلوی را بدنبال داشت.
روشن است که نگاه من به جهان و به تاریخ با نگاه آقای بنی صدر یکی نیست. از همان سالی که سازمان دانشجویان دانشگاه تهران وابسته به جبهه ی ملی به وجود آمد با این که ما هر دو هموند یک سازمان بودیم و هر دو خود را پیرو دکتر مصدق می دانستیم دیدگاه های متفاوتی داشتیم. ایشان مذهبی بود و همچنان هست و من مذهبی نبودم هنوز هم نیستم و فقط ملی هستم. ایشان در آن روزگار ملی بود و در جبهه ملی فعالیت می کرد و همانطور که در بالا نوشتم مذهبی هم بود اما هنوز اصطلاح "ملی مذهبی" ساخته نشده بود. در آن روزگار نهضت آزادی هم هنوز نبود و آقای بازرگان از بنیان گزاران جبهه ملی دوم بشمار می آمد. تنها حزب مذهبی، حزب مردم ایران بود که آقایان حسین راضی، کاظم سامی کرمانی و حبیب الله پیمان در آن فعالیت می کردند. آن ها خود را سوسیالیست های خداپرست می نامیدند اما من به یاد ندارم که آقای بنی صدر از پیروان آن حزب بوده باشد. اگر بوده من از آن آگاهی نداشتم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پس از تشکیل کنگره ی جبهه ملی در سال۱۳۴۱ اختلافاتی بین سران جبهه ملی پدید آمد. دکتر مصدق که در احمدآباد در خانه ی خودش زندانی بود کوشید از راه دور این اختلافات را سامان دهد که نشد. در سال ۱۳۴۳ با استعفای شورای مرکزی، جبهه ملی دوم منحل شد. البته چنین به یاد دارم که آقای بنی صدر پیش تر از آن روزها به فرانسه رفته بود. شماری از کادرهای سازمان دانشجویان وابسته به جبهه ی ملی به سوی جنگ مسلحانه کشیده شدند. گروهی ازآن ها فدایی و گروهی خود را مجاهد نامیدند. غیر مذهبی ها(بیشتر تندروها و کمونیست ها) هم دست به جنگ مسلحانه زدند. مذهبی ها از ملی ها جدا شدند. هر چه این جدایی بیشتر شد، شکست در جبهه ی ملت ایران گسترده تر شد. راه مصدق و مبارزه ی ملی فراموش شد.
سه سال پیش از انقلاب ۱۳۵۷ یعنی در فروردین ۱۳۵۴ نُه نفراز زندانیانی را که پرونده ی مبارزه ی مسلحانه داشتند و دوران محکومیت خود را در زندان می گذراندند، ساواک آن ها را بدون هیچ بهانه ی تازه ای به دستور شاه و اربابانش، در تپه های اوین تیرباران کرد. هشت نفر ازئآن ها از دوستان دانشجوی ما بودند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷ آن مذهبی هایی که ملی بودند راه خود را گم کردند و به دنبال خمینی رفتند، در نتیجه آرمان های انقلاب مشروطیت و همه ی ملت ایران قربانی انقلاب اسلامی شدند. بسیاری از آن هایی که براستی میهن خود را دوست داشتند، کشته و شماری هم زندانی شدند. فداکارترین و صمیمی ترین فرزندان ایران؛ ملی ها، چپ ها و ملی ـ مذهبی ها را پس از انقلاب ۱۳۵۷ به نام دشمنان انقلاب اسلامی کشتند. دکتر کاظم سامی کرمانی را که راستین ترین و مبارزترین ملی ـ مذهبی ها بود، در سال ۱۳۶۷ به شکل فجیع و ناجوانمردانه ای در مطب اش سربریدند، همانگونه که در سال ۱۳۷۷ داریوش فروهر و پروانه ی اسکندری را در خانه شان با دشنه و چاقو تکه تکه کردند.
اگر شاه و اربابانش حکومت قانونی دکتر مصدق را ساقط نمی کردند، اگر جلوی فعالیت های نیمه علنی جبهه ملی و دیگر سازمان ها را نمی گرفتند و شهروندان را آزاد می گذاشتند تا درباره ی اصلاحاتی که مدعی آن بودند، اظهار نظرکنند و دخالت داشته باشند، قیام خرداد ۱۳۴۲ پدید نمی آمد. چون قیام همیشه عکس العمل در برابر عدم آزادی و خفقان است.
درباره ی انقلاب باید بگویم همه ی انقلاب ها ویژگی همسانی ندارند. برخی از آن ها راستین و طبیعی هستند و برخی غیرطبیعی و غیر متعارف هستند. در تاریخ انقلاب های فراوانی روی داده است اما از نگاه من انقلاب هایی که در پایان سده بیستم و در آغاز سده بیست و یکم میلادی در کشورهای واپس مانده روی می دهد بیشترشان به دست جاسوسان کشورهای بزرگ صنتعی در جهت منافع سرمایه داران جهانی به سرانجام می رسد. انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، انقلاب اخوان المسلمین در مصر، انقلاب لیبی، انقلاب سوریه و ...
انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران دنباله ی انقلاب ناکام مشروطیت(ناکام با کودتای ایرونساید ـ رضا خان) و دنباله ی شکست های اجتماعی ـ سیاسی دیگر و نیز دنباله ی جنبش ناکام ملی به رهبری دکتر مصدق بود. تا زمانی که مردم ایران به حقوق اجتماعی ـ سیاسی خود و حاکمیت ملی نرسند این انقلاب ها ادامه خواهد یافت. همچنان که نسل امروزی هم به دنبال همان خواست های انقلاب مشروطیت، در تلاش به دست آوردن حقوق اجتماعی ـ سیاسی و حاکمیت ملی خود است.
درباره ی انقلاب ۱۳۵۷ رویداد مهم دیگری رخ داده است که برخی از تحلیل گران آن را ندیده می گیرند. در همان روزها که کنفرانس گوادولوپ در جریان بود، سران ارتش شاه وابسته از دخالت در کار انقلاب پرهیز داده شدند. اما برخلاف سردمداران ارتش گروهی از افسران مستقل ارتش( مستقل از سران کنفرانس گوادولوپ) در روز بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ دست به یک قیام یا کودتا زدند، اما خیزش خود به خودی مردمان کوچه و بازار در برابر آنان بود که موجب سقوط دولت بختیار شد. من خودم در خیابان انقلاب(خیابان شاهرضا) و میدان انقلاب( میدان امیرآباد) به چشم خود دیدم که طلبه هایی مانند معادی خواه و هادی غفاری بر بالای وانت با ناسزاهای زشت به مردمانی که به طرف باختر تهران و نیروی هوایی برای مقابله با کودتاچیان می رفتند، فریاد می زدند و به مردم می گفتند به خانه های خود بروید، امام هنوز حکم جهاد نداده است. در کار گُـل و گل بازی ها، به جز مهربانی و عشق مردمان میهن ما به یکدیگر، عوامل دیگری نیز دخالت داشتند.
به گواهی تاریخ و فیلم ها، روزنامه ها، کتاب ها و اسنادی که هست، همه می دانند که تا پیش از رسیدن خمینی و همراهانش از پاریس در خیابان های شهرهای سراسر کشور و در سخنرانی ها و تظاهرات و اعتراضات، هیچ آخوندی نبود. آخوندها در ستمگری به مردم، شریک حکومت شاه بودند. کارمندان دولت (به ویژه شرکت نفت) و طبقه ی متوسط شهری چرخ انقلاب را به جلو می راندند و مردمان زحمت کش کوچه و بازار در مبارزه بر ضد شاه جان خود را از دست می دادند. البته عوامل و جاسوسان سران کنفرانس گوادولوپ در داخل ایران هم نقش مهمی در چگونگی اوضاع انقلاب داشتند. رهبران اعتصابات سراسری ایران پس از تشکیل دولت موقت در نیمه ی بهمن ماه ۱۳۵۷ خود را منحل کردند و زمام انقلاب را به مهندس بازرگان و خمینی سپردند. رهبران اعتصابات سراسری خیلی پیش از آمدن خمینی به ایران می باید کابینه ی بر آمده از انقلاب را در برابر کابینه ی بختیار به ملت ایران معرفی می کردند. آقای خمینی به کمک مهندس بازرگان، دکترها ( آن روزها آقای بنی صدر هنوز درجه دکتری خود را از سوربن فرانسه نگرفته بود)، مهندس ها، مکلا ها، کراواتی ها، ملی ها و ملی مذهبی ها و نیز چپ هایی که خمینی را امام می نامیدند، توانست کم کم کودتای خزنده را بر ضد انقلاب مردمی رهبری کند و پیش ببرد.
اگر فراموش کنیم که حکومت پهلوی بر خلاف اراده ی ملت ایران و به کمک بیگانگان بر سر پا بود و در درازای ۵۸ سال ملت ایران برای به دست آوردن حقوق اجتماعی ـ سیاسی خود با پهلوی ها و اربابان خارجی آن ها جنگیدند، اگر فراموش کنیم که این جنگ در مراحل پیروزی نهایی بود که رهبران چهار کشور بزرگ جهان ( آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان) در گوادولوپ تصمیم گرفتند که خمینی را جانشین شاه کنند، اگر کتاب خاطرات جیمی کارتر، کتاب خاطرات ژیسکاردستن، مصاحبه هایی که محمدرضا پهلوی انجام داده و درباره ی کنفرانس گوادولوپ سخن گفته و اسناد و کتاب ها و مقاله های بی شمار دیگری که در باره ی کنفرانس گوادولوپ نوشته شده را ندیده بگیریم، "مقایسه ی صوری سبب غفلت عقل ها می شود".
از نسل انقلاب من یکی، از این که در نابود کردن" بد" کوشیده ام و در بازسازی "بدتر" دخالتی نداشته ام شرمنده نیستم، اما از این که من هم مانند تک تک شما، نتوانستم جلوی به قدرت رسیدن "بدتر" را بگیرم احساس سرشکستگی و گناه می کنم. من هم مانند توده های عامی و بی خبر از همه جا، در اوج انقلاب وادادم و گول خوشنامی ملی مذهبی ها را خوردم. مهندس بازرگان، ملی مذهبی ها، ملی ها، چپ ها و کاروانی که همراه خمینی از فرانسه آمده بود، همه ی مسئولیت شکست انقلاب بیست و دوم بهمن ماه ۱۳۵۷ را بعهده دارند. همه ی ما جاده صاف کن آخوندهای عوامفریب "ملاتاریا" بودیم. باید اشتباهات و ندانم کاری ها و جاه طلبی های خود را اعتراف کنیم. باید با صمیمیت چراغ گذشته را فرا راه آیندگان بگذاریم.
همین آخوندها بودند که در سال ۱۳۳۲ به کمک اوباش و کودتاچیان حکومت ملی دکتر مصدق را ساقط کردند تا فداییان اسلام در ایران حکومت اسلامی تشکیل دهند. اما آمریکایی ها که کارگردان کودتا بودند جلوی این کار را گرفتند. سید جمال الدین افغانی و اربابانش نقشه ی حکومت اسلامی را از زمان ناصرالدین شاه در سر می پرورانیدند. خبرنامه گویا در ۱۹ اوت ۲۰۱۷ به مناسبت کودتای آمریکایی /انگلیسی/فقیهانه می نویسد:« زبانی که آیت الله کاشانی از آن علیه دکتر مصدق استفاده می کرد، زبان تکفیرگرانه فقیهانه بود. وقتی مصدق خواستار تمدید اختیارات شد، کاشانی علیه او نوشت:
"رئیس دولت بر خلاف قانون اساسی در صدد است ایران را به حکومت استبداد بازگرداند ولی من به شما می گویم بر خلاف آن یاغی طاغی که در کشور مشروطه ایران به خیال خداوندگاری افتاده است، مشروطه ایران نخواهد مرد. روح پاک پیغمبر اسلام اجازه نخواهد داد ملتی مسلمان و مستقل با چنین افکار پست و اهریمنی تسلیم بیگانگان شود و آن شّر خودسر که در راه بد کاری و خیال ایجاد دیکتاتوری قدم بگذارد محکوم به شکست و تسلیم چوبه دار خواهد شد"( کیهان، ۱۵ تیر ۱۳۳۲).
آیت الله کاشانی همزمان شاه را "مرد تربیت شده عاقل"(روزنامه اطلاعات، ۱۰ فروردین ۳۲) و "مردی معقول تحصیل کرده و با تحصیلات"(خواندنیها، ۱۵ فروردین ۱۳۳۲) قلمداد کرد و گفت:"عقیده من این است که ایران سالیان دراز حساسیت سلطنت دارد و فی الحقیقته وجود شاه یک جهت جامعی برای جمعآوری کلیه طبقات مردم به دور این مرکز ثابت است"( کیهان، ۸ فروردین ۳۲).
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی ، ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت محمد مصدق در گفت و گو با روزنامه مصری اخبار الیوم درباره مصدق ، کودتای ۲۸ مرداد و شاه نظراتش را به صراحت بیان کرد. دیدگاه او روشن بود، شاه سلطان و بیضه اسلام بود و مصدق به دلیل عدم اطاعت از او و ایستادن در برابر سلطان باید اعدام می شد ... او در پاسخ به سوال خبرنگار اخبار الیوم مبنی بر این که به نظر شما بزرگ ترین اشتباه مصدق کدام است؟ گفت: "پایمال کردن قانون اساسی و و عدم اطاعت از اوامر شاه". او هم چنین اشتباه بزرگ مصدق را تلاش برای برقراری جمهوریت شمرد و گفت: "مصدق برای برقراری جمهوریت می کوشید. او شاه را مجبور کرد ایران را ترک کند؛ اما شاه با عزت و محبوبیت چند روز بعد برگشت. ملت شاه را دوست دارد"».
درباره ی آن هایی که انقلاب ۱۳۵۷ را از ملت ایران دزدیدند، آقای بنی صدر به درستی می گوید: "در انقلاب نقش نداشتند". آری آن ها با انقلاب نبودند و نیستند، آن ها دشمنان ملت ایران بودند و همچنان دشمن هستند. از پیش از انقلاب مشروطیت شهروندان ایرانی می دانستند چه می خواهند و برای همین است که هنوز مردمان کوچه و بازار سخن فرخی یزدی را فریاد می زنند؛ « آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی، دست خود ز جان شستم از برای آزادی ... دل نثار استقلال جان فدای آزادی».
خمینی و یارانش اجازه ندادند تا نمایندگان جمهور مردمان به مجلس مؤسسان راه بیابند تا قانون اساسی دلخواه خود را تدوین و تصویب کنند. مجلس خبرگان خمینی، که در واقع خبرگان دشمنان ملت ایران بودند همان هایی بودند که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به سقوط دکتر مصدق کمک کردند.
خبرنامه گویا می نویسد: « آیت الله خمینی در دوران قبل از انقلاب، انتقاداتش از مصدق را بسیار ملایم بیان می کرد. چرا که می دانست مصدق جایگاه بلند مرتبه ای در میان همه نیروهای مخالف شاه داشته و دارد. مصدق اسطوره نسل های سیاسی پس از کودتا بود.
آیت الله خمینی در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ درباره خطاهای دکتر مصدق گفت :
"قوامالسلطنه می توانست این کارها[برکناری شاه] را بکند لکن با غفلتها، با ضعف نفس ها نکرد. از او بالاتر دکتر مصدق بود. قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او برای مملکت می خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد، این[محمد رضا شاه] را خفهاش نکرد که تمام کند قضیه را. "( صحیفه امام، جلد ۴ ،ص ۳۷۰ ).» «آقایان سریك ملی شدن چیز (نفت) امروز دیدید كه التماس می كنند كه بگذارید یك قدری بگذرد یك قدری بگذرد ببینیم ملی چطوری است... بروند كنار اینها بروند گم بشوند اینها اینها منحل باید باشند. ما نمی توانیم تحمل كنیم به این كه هركسی هر جور دلش می خواهد «خیر من دلم می خواهد كه حالا دموكرات باشد من دلم می خواهد كه ملی باشد من دلم می خواهد كه ملی و اسلامی باشد» ما از اینها ضربه دیده ایم ما اسلام را می خواهیم غیر اسلام را نمی خواهیم مجلس باید اسلامی باشد مجلس باید افكارش افكار اسلامی باشد تا ما بتوانیم چه كنیم.» (صحیفه نور جلد ۱۲ ص ۲۵۶)
در دوران گذار و حکومت موقت مهندس بازرگان، دارو دسته ی اوباش اسلامی؛ زهرا خانم ها به مردم حمله می کردند و با چوب و چماق آن ها از اجتماع کردن و اظهار نظر کردن باز می داشتند. معترضان و فعالان سیاسی و ملی ها و چپ ها را در خیابان ها شناسایی می کردند، با موتور به دنبال آن ها می رفتند و خانه ی آن ها را پیدا می کردند و آن ها را یکی یکی دستگیر می کردند و به نام زانی و ضد انقلاب اعدام می کردند.
آن هایی هم که از سابقه ی سیاسی خمینی خبر داشتند و می دانستند او از پادوهای آخوندهایی مانند ابوالقاسم کاشانی و محمد بهبهانی بوده و با ملی ها دشمن است چیزی نگقتند. همان هایی که کشف الاسرار خمینی را از سال ۱۳۲۳ در دست داشتند و تبلیغ مذهب شیعه را می کردند حقیقت خمینی را از مردم پنهان کردند. در کتاب کشف الاسرار؛ چگونگی حکومت اسلامی و ولایت فقیه در عصر غیبت امام دوازدهم مطرح شده است. در بین روشنفکران ایران، تنها دکتر مصطفی رحیمی در نامه ای بسیار دلیرانه نوشت؛ "چرا با جمهوری اسلامی مخالفم".
در صحیفه ی امام خمینی جلد ۱۴ ص ۴۵۶ نوشته شده است:« ... اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که اینها خلاف دارند میکنند و صحبت کرد،... من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زدهاند و به اسم «آیت الله» توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی ... »
مردمانی که این روزها در کوچه و خیابان بر ضد حکومت اسلامی به پا خواسته اند به ماهیت حکومت اسلامی پی برده اند. اما نسلی که انقلاب سال ۱۳۵۷ را به آخوندها باخته است باید آنچه از دسیسه های دشمنان داخلی و خارجی می داند برای نسل های آینده باز گو کند. باید به نسل های آینده یادآور شود که این دشمنان داخلی؛ گماشتگان جهانخوران و دزدان آن سوی دریاها هستند و از همه ی امکانات آن ها برای شستشوی مغزی مردمان ما استفاده می کنند. تا پیش از آمدن خمینی به ایران و پیش از پیدا شدن تصویر او در ماه، تمام رسانه های کشورهای باختری ساعت ها به دروغ از کرامات و فضائل و زندگی خمینی داستان ها برای مردم جهان می گفتند و در تلویزیون ها نشان می دادند. تلویزیون و رادیوی بی بی سی همه ی خبرهای لازم را از سوی خمینی و برای او تبلیغ می کرد و او را به مقام رهبری شیعیان جهان ارتقاء داد.
نسل امروز و آیندگان باید معنای استقلال و آزادی، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی و سیاسی را بیاموزند. کسی که اسیر یک ایدئولوژی و مذهب است، آزاد نیست و استقلال ندارد. کسی که از پیش شیوه ی اندیشیدنش تعیین شده و حق چند و چون در آن را ندارد، آزاد نیست و هرگز به استقلال دست نخواهد یافت. وابستگی به یک مذهب و یا تقلید از یک مرجع با آزادی و استقلال نمی خواند و شدنی نیست. آزادی اندیشه از قید همه ی مذهب ها و همه ی ایدئولوژی ها به انسان اجازه می دهد در همه ی باید ها و نبایدها و تعصب ها تجدید نظر کند. یک عیسوی هرگز نمی تواند شک کند و یا بپذیرد که عیسایی نبوده و یا پیامبر نبوده است. چنین کسی که اندیشه اش قفل است اگر یک کشیش یا اسقف یا پاپ هر چه به او تلقین کند می پذیرد. آزادی یعنی آموختن و آزمون کردن و پژوهش کردن در هر پدیده ای که با دانش و خرد هم سو باشد.
هم میهنان مذهبی ما، ملی ـ مذهبی ها اگر کلاه خود را قاضی کنند، خواهند فهمید که به نام مذهب و خدا چه کلاهی بر سر آن ها و ملت ایران گذاشتند. اول آزادی را از مردم، جبهه ملی، چپ ها و مذهبی ها حتا آیت الله شریعتمداری، آیت الله منتظری و آیت الله طالقانی گرفتند و سپس استقلال را از ملت ایران به یغما بردند.
آزادی اجتماعی و سیاسی یعنی هر کس حق داشته باشد هرگونه اندیشه ای را بیان کند واز هیچ کسی حتا از خدا هم نترسد (البته خدا اگر مهربان و مردم دوست باشد ترسی ندارد). استقلال سیاسی هم احترام گذاشتن و گفت و گو کردن با همه است بدون گردن نهادن به خواست های زیان آور آنان. هم در بین مردم و هم در بین کشورهای بزرگ و کوچک جهان باید چنین باشد تا استقلال معنا پیدا کند.
هر شهروند ایرانی که در ایران زاده شده است و در ایران پرورش یافته است، تک تک یاخته های بدنش از آب و خاک ایران ساخته شده است و ایران خانه و زادگاه اوست. او از ایران است و ایران از اوست. ایران ملک مشاع همه کسانی است که ایرانی نامیده می شوند. پس همه ی ایرانیان برای نگهداری و آبادی خانه ی خود باید بکوشند وگرنه خانه شان به غارت می رود و ویران می شود، همچنان که امروز ویران شده است و روز به روز بیشتر ویران می شود.
اندیشمندان، استادان دانشگاه ها، آموزگاران، مادران و پدران باید به فرزندان و نسل آینده معنای میهن دوستی و این که ایران خانه ی همه ما است را بیاموزند. آن کسانی هم که می گویند ما به سیاست کاری نداریم و این حرف ها به ما مربوط نیست با بی تفاوتی شان میهن ما را به این روز تیره دچار ساخته اند. زنده یاد علی اکبر دهخدا بیش از صد سال پیش برای ما و نسل های آینده این معنا را به خوبی بیان داشته است.
هنوزم ز خردی به خاطر دَرَست
که در لانه ی ماکیان برده دست
به منقارم آنسان به سختی گزید
که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید
پدر خنده بر گریه ام زد که، هان !
وطن داری آموز از ماکیان!
منوچهر تقوی بیات
استکهلم ـ بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۶ خورشیدی برابر به ۱۴ فوریه ۲۰۱۸ میلادی
رادیو فردا: در ادامه واکنشهای نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی به موضوع همهپرسی، امام جمعه مشهد پیشنهاد رئیسجمهور ایران برای برگزاری همهپرسیها را نشانه طرفداری او از «مردمسالاری سکولار» دانست.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، احمد علمالهدی در خطبههای نماز جمعه روز ۲۷ بهمن گفت: «همه گرههای سردرگم مدیریت نظام را رهبری حل میکند آن وقت مردم را به اصل رفراندوم حواله میدهید؟».
وی تأکید کرد که صدور دستور اجرای فرمان همهپرسی «از اختیارات» رهبر جمهوری اسلامی است.
امام جمعه مشهد با ذکر اینکه «نظام جمهوری اسلامی نظام مردمسالاری دینی است و نظام مردمسالاری سکولار غلط است»، اظهار کرد: «حواله دادن مردم به رفراندوم زمانی را تداعی میکند که مردم به جای مردمسالاری دینی طرفدار مردمسالاری سکولار باشند.»
آقای علم الهدی خطاب به حسن روحانی گفت که مطرح کردن موضوع رفراندوم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، «این مسئله به ذهن تداعی میشود که شما طرفدار مردمسالاری سکولار هستید».
وی اضافه کرد: «اساس نظام و این انقلاب را بهخاطر خوشایند یک اقلیت لائیک وابسته به غرب، به باد اشکال نگیرید».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تعدادی از دیگر امامان جمعه از جمله علی شاهچراغی، امام جمعه شهرری و علیرضا اعرافی، امام جمعه قم، راهپیمایی حکومتی ۲۲ بهمن را «به معنای رفراندوم» و «تجدید بیعت مردم» با حکومت جمهوری اسلامی دانسته و از مسئولان خواستند، وارد موضوعات به گفته آنان، «حاشیهساز»، نشوند.
حسن روحانی روز یکشنبه ۲۲ بهمن، با اشاره به موضوعاتی مانند رد صلاحیت نامزدها در انتخابات و حریم خصوصی مردم و با اشاره به اصل ۵۹ قانون اساسی، اعلام کرده بود که در موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی باید به همهپرسی مراجعه کرد.
هرچند پیشنهاد حسن روحانی تنها به موارد اختلاف درونی ارتباط دارد و پیشنهاد او ارتباطی با بر برگزاری همهپرسی در مورد کلیت نظام ندارد، این سخنان واکنش شدید برخی از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی را به دنبال داشته است.
از جمله حسین شریعتمداری، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان، این درخواست را «حاشیهسازی»، «بازی در زمین دشمن» و «اهانت» به شرکتکنندگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن و به معنای «نفی آنان» دانسته است.
محمد نبی حبیبی، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، نیز از حسن روحانی خواسته است که دعوت این حزب برای مناظره را درباره «طرح مسائلی از قبیل رفراندوم و بنبست سیاسی و ارائه تصویری ناقص از اوضاع اقتصادی و به خصوص معیشت مردم» قبول کند.
احمد خاتمی، امام جمعه تهران، نیز از حسن روحانی خواسته بود که سخنان خود را «اصلاح» کند و خطاب به کسانی که به گفته او، «دلخوش» به این اظهار نظر شدهاند، گفت که «هرگز به آرزوی خود برای رفراندوم و همهپرسی عمومی نخواهید رسید».
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان نیز در واکنش به این پیشنهاد گفته بود که «بیاعتقادی به بخشی از» قانون اساسی «افراد را از مدار انقلاب خارج میکند.
در مقابل عباس عبدی، فعال سیاسی، هم در یادداشتی در روزنامه اعتماد همهپرسی را از زاویه دیگر بررسی کرده و نوشتهاست که مخالفان بگویند در چه مواردی باید به همهپرسی رجوع کرد.
به نوشته عباس عبدی، اگر این مخالفان هرچند بهطور «انتزاعی» مصداقی برای همهپرسی مطرح نکنند، به معنای «لغو و بیهوده» بودن اصولی است که در قانون اساسی به همهپرسی اشاره دارند.
براساس اصل ۵۹ قانون اساسی، «در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد».
با این حال، براساس اصل ۱۷۷ قانون اساسی، رهبر جمهوری اسلامی «پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رئیسجمهور موارد اصلاح» قانون اساسی را پیشنهاد میکند.
همزمان با پیشنهاد حسن روحانی برای همهپرسی، ۱۵ فعال سیاسی و مدنی، وکیل و فیلمساز در بیانیهای با تأکید بر «اصلاحناپذیری» حکومت جمهوری اسلامی، خواستار برگزاری همهپرسی تحت نظارت سازمان ملل متحد برای «گذار مسالمتآمیز» از حکومت فعلی «به یک دموکراسی سکولار پارلمانی» شدهاند.
نسرین ستوده، شیرین عبادی، نرگس محمدی، پیام اخوان، جعفر پناهی، محسن سازگارا، محمد سیفزاده، حسن شریعتمداری، حشمتالله طبرزدی، ابوالفضل قدیانی، محسن کدیور، کاظم کردوانی، محسن مخملباف، محمد ملکی و محمد نوریزاد این بیانیه را امضا کردهاند.
یورونیوز - دریادار هری هریس، سفیر جدید ایالات متحده در استرالیا روز چهارشنبه ۱۴ فوریه در جلسه کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان، نسبت به احتمال رویارویی نظامی آمریکا و چین هشدار داد.
این فرمانده نظامی عالیرتبه آمریکایی که حدود دو هفته پیش از سوی دونالد ترامپ بهعنوان سفیر این کشور در استرالیا معرفی شد، میگوید پیشرفتهای نظامی گسترده چین در سالهای اخیر، بهویژه «پیشرفتهای گسترده و چشمگیر سامانههای موشکی، توسعه نسل پنجم هواپیمای جنگنده و افزایش کمی و کیفی نیروهای دریایی چین» از جمله مواردی است که پکن را قادر میسازد تا در تمام دنیا آمریکا را به چالش بکشد.
سرمایه داری اژدهای زرد یا فوردیسم کلاسیک آمریکایی؟
در حالیکه چین پس از به قدرت رسیدن دنگ شیائو پنگ در دهه هفتاد قرن بیستم آزادسازی اقتصادی و دور شدن از نظام سرمایهداری دولتی «کمونیستی» را آغاز و در نتیجه اختلافات «ایدئولوژیک» با جهان غرب را کاهش داد، با این حال همواره بهعنوان یک رقیب ژئوپولیتیک برای آمریکا باقی ماند.
این کشور پس از پشت سر گذاشتن بحران تیان آن من و سرکوب نیروهای «دموکرسی خواه»، با تکیه بیشتر بر نیروی کار ارزان، گسترش خصوصی سازی و بازتوزیع ناعادلانه ثروت، به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین اقتصادهای جهان بدل شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
براساس آخرین گزارش صندوق بینالمللی پول، چین پس از ایالات متحده آمریکا بالاترین نرخ تولید ناخالص داخلی را در جهان دارد. اما رقابت میان این دو ابرقدرت، تنها به اقتصاد محدود نیست.
بی بی سی ـ در شبکههای اجتماعی تصاویری از یک معترض به حجاب اجباری منتشر شده که در تقاطع خیابانهای وصال و انقلاب روسری خود را برداشته و بالای پست برق ایستاده است.
چنان که از تصاویر منتشرشده برمیآید این زن جوان توسط ماموران پلیس از پست برق پایین کشیده میشود. گفته شده که او بازداشت شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این معترض در همان محلی ایستاده که دست کم دو معترض دیگر نیز روسری خود را برداشتند.
رادیو زمانه، ابراهیم حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر با تقدیر از مؤسسه «اوج» گفته بود افتخار میکند فیلمساز نظام است. منابع مالی سازمان سینمایی اوج - سازمان سپاه پاسداران - مشخص نیست، با اینحال سینماگران ایرانی از این مؤسسه که ادعا میکند «مردمنهاد» است به عنوان «عابر بانک» سینمای ایران یاد میکنند. مؤسسهای که هم در فیلمهای سینمایی به سبک هالیوودی اما برای تحریف تاریخ سرمایهگذاری میکند، هم در تولید سریالهای پربیینده برای پخش از سیمای جمهوری اسلامی ایران دست دارد و هم اینکه به وقتش تلاش میکند با تولید انیمیشنها و بیلبوردها و نماهنگهایی سیاست روز ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
سازمان رسانهای اوج در سال ۱۳۹۰ در دوران زمامداری محمود احمدینژاد که بحث «سینمای فاخر» مطرح بود پدید آمد. منابع مالی این سازمان که ریاست آن را شخصی به نام احسان محمد حسنی (حدودا ۳۰ ساله) به عهده دارد مشخص نیست. این سازمان که به عنوان بک سازمان مردمنهاد ثبت شده، اعتبارات لازم را میتواند از همه دستگاههای دولتی و غیر دولتی تأمین کند. از بودجه این سازمان و منابع تأمین بودجهاش اطلاعی در دست نیست. از وسعت کار «اوج» اما میتوان تصوری از بودجه کلان آن به دست آورد: ۸۰ مؤسسه به عنوان زیرمجموعههای سازمان هنری رسانهای اوج در داخل و خارج از کشور فعالیت میکنند. بیش از ۲۶۰۰ هنرمند با این سازمان همکاری میکنند و ۷۰۰ مستند هم هر سال توسط این سازمان تولید میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
فجر در قبضه اوج
از حضور سازمان اوج در جشنواره فیلم فجر میتوان به میزان نفوذش در سینمای ایران و برخورداریاش از حمایت نهادهای نظام پی برد:
سازمان سینمایی سپاه در سال ۱۳۹۴ در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با فیلمهای «فهرست مقدس» (انیمیشن درباره یمن به کارگردانی محمد امین همدانی)، «بادیگارد» (به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا درباره محافظان مسئولان جمهوری اسلامی) و «ایستاده در غبار» (درباره احمد متوسلیان، فرمانده جنگ در فتح خرمشهر، ساخته محمد حسین مهدویان) حضور داشت. سال گذشته با فیلم «ماجرای نیمروز» (درباره درگیری با مجاهدین خلق، به کارگردانی محمد حسین مهدویان) برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم شد و در سال جاری هم «به وقت شام» ساخته ابراهیم حاتمیکیا، «تنگه ابوقریب» به کارگردانی بهرام توکلی و «سوءتفاهم» به کارگردانی محمدرضا معتمدی را در فجر به نمایش درآورد. هزینه تولید این سه فیلم آخر ۲۰ میلیارد تومان برآورد شده است. معلوم نیست این مبلغ از چه محلی تأمین شده.
«به وقت شام» سه سیمرغ بلورین، از جمله سیمرغ بهترین کارگردانی را به دست آورد. ابراهیم حاتمیکیا روی صحنه فجر گفته بود:
«حاج قاسم سلیمانی میگوید من برای "به وقت شام" گریه کردم اما اُف بر آن کسی که میگوید این فیلم کمدی است. من افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساختهام و افتخار میکنم بابت ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفتم.»
سرلشکر فیروزآبادی، مشاور عالی نظامی فرمانده کل قوا، گفته بود که برخی از غربیها برای جاسوسی اتمی از ایران از جانورانی مانند سوسمار، مارمولک و آفتابپرست استفاده میکنند. زیرا پوست این جانوران امواج اتمی را جذب میکند.
نشنال جئوگرافیک نوشت: «مارمولکها در اعماق معادن اورانیوم، کمین کرده و امواجی اتمی جذب میکنند و اطلاعاتی درباره دولت ایران تحویل میدهند. یا حداقل این روایتی است که حسن فیروزآبادی، مشاور نظامی، در اوایل هفته جاری به رسانهها گفته است.»
این مجله از امکان جاسوسی از طریق به کارگیری جانوران اظهار تعجب کرد و افزود: «معلوم نیست که فیروزآبادی چگونه و چرا به این نتیجه رسیده است... . زیرا دانشمندان میگویند پوست مارمولک قادر به جذبِ امواجِ اتمیِ قابلاندازهگیری نیست. علاوه بر این، مارمولکها به عنوان حیوانات خونسرد، احتمالا به دنبال غارهای سرد و تاریک نیستند. اگر چه ممکن است این مارمولکهای غارنشین، گونههای جدیدی شوند.»
به گفته این وبگاه، این اولین بار نیست که حیوانات به جاسوسی متهم میشوند. در گذشته، کشورهای متعددی درباره استفاده از حیوانات برای جاسوسی سخن گفتهاند.
در سال ۲۰۱۶، یک کرکس بزرگ، از مرز اسرائیل وارد لبنان شد. هنگامی که روستائیان محلی آن را گرفتند، در پای کرکس یک دستگاه کوچک مسیریابی یافتند. آنها مشکوک شدند که از این کرکس برای جاسوسی از آنها استفاده میشود.
بعدا معلوم شد که تعبیه مسیریاب در پای این کرکس، بخشی از یک طرح برای سازماندهی جمعیت پرندگان شکاری در خاورمیانه بود که در منطقه حفاظتشده گاملا در اسرائیل زندگی میکردند. سرانجام، کرکس مزبور پس از مداخله نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، به منطقه خود بازگشت.
یک کرکس دیگر اسرائیلی، در سال ۲۰۱۱ در عربستان سعودی بازداشت شد. این کرکس برچسب GPS از دانشگاه تل آویو داشت.
رادیو فرانسه، برای مبارزه با افزایش بیسابقه قیمت ارز در بازار ایران و حمایت از پول ملی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تصمیمهای تازهای را برای مهار ارزی اتخاذ و اعلام کرد. بازگشت موقت نرخ ۲۰ درصدی برای سپردهها، انتشار اوراق مشارکت ارزی و پیش فروش ۶ ماهه و یکساله سکه بهار آزادی از جمله موازین جدیدی است که بانک مرکزی برای مهار بازار ارز اعلام کرده است.
دلار در روزهای گذشته تا مرز ۵ هزار تومان بالا رفت و موجب بروز نگرانیهایی در میان مردم و فعالان اقتصادی کشور شد. پلیس تهران روز گذشته با هماهنگی بانک مرکزی، ۱۰ صرافی را مهر و موم کرد، ۹۰ دلال ارز را بازداشت و ۷۵۵ حساب بانکی متعلق به دلالان ارزی را مسدود نمود؛ با این وجود، قیمت دلار در پایان دیروز چهارشنبه ٢۵ بهمن/ ١٤ فوریه فقط ۳۷ تومان کاهش یافت.
برای مقابله با شرایط بحرانی ارز در ایران، بانک مرکزی از بسته مهار ارزی با ۳ محور، رونمایی کرد: محور اول افزایش نرخ سود از کانال گواهی سپرده؛ محور دوم انتشار اوراق مشارکت ارزی و محور سوم؛ پیشفروش سکه بهار آزادی است.
انتشار گواهی سپرده ریالی، گام اول تصمیمات بانک مرکزی برای مهار ارزی از طریق جذاب کردن سپردههای داخلی است. در این راستا بانک مرکزی اعلام کرد که شبکه بانکی کشور میتواند از شنبه هفته آینده ۲۸ بهمنماه/ ۱٧فوریه، به مدت ۲ هفته مبادرت به انتشار گواهی سپرده ریالی با نرخ ۲۰ درصد کند. اوراق مزبور با سررسید یکساله منتشر خواهند شد و نرخ سود بازخرید قبل از موعد آن، ۱۴ درصد خواهد بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در واقع دارنده اوراق در صورت نگهداری آن به مدت یک سال، میتواند از نرخ سود ۲۰ درصد بهرهمند شود و در حالت دوم، یعنی فروش اوراق در بازه کمتر از یک سال، سود ۱۴ درصدی را کسب کند.
دلار هم امنیتی شد: یواشکی ۵۰۶۰ تومان؛ «سین» کیست؟!
خبرگزاری مهر نوشته به علت افت 25 درصدی ارزش پول ملی دستگاههای امنیتی برای برخورد با سوداگران وارد میدان شدهاند.
- بعد از بازداشت 90 دلال ارز و پلمپ 16 صرافی و جلسه محرمانه دولتیها، بانک مرکزی «بسته ضدالتهاب بازار ارز» را منتشر کرد.
- رییس پلیس تهران از دستگیری «سین» خبر داد که گویا جانشین جمشید بسمالله شده است.
کنترل نرخ ارز توسط بانک مرکزی شکست خورده، قیمت دلار و یورو همچنان رکورد میزند و تنها کاری که برای دولت مانده پلیسی کردن بازار ارز است.
البته این سیاست هم جواب نمیدهد و ظهر چهارشنبه، ۲۵ بهمن، کار به آنجا رسید که صرافیها قید خرید و فروش ارز را زدند و دلالها هم یواشکی در کوچههای اطراف جمهوری و چهارراه استانبول دلار را به «دلار لازمها» تا ۵۰۶۰ تومان فروختند.
صبح چهارشنبه، ۲۵ بهمن، دولت با کمک نیروی انتظامی و حکم قضایی صبح عزم خود را جزم کرده بود تا شاید با شوک چَکشی نبض بازار ارز را در دست خود بگیرد. چند گروه کت و شلواری با تهریش و پرونده زیر بغل و خودکار به دست به همراه چند سرهنگ و سرگرد کُلت به کمر بسته و چند سرباز به میدان فردوسی و چهارراه استانبول و جمهوری ریختند و ۱۰ صرافی را پلمپ کردند، گوش ۱۶ صراف را پیچاندند و هشدار پلمپ دادند و ۹۰ دلال را هم که آنها را «اخلالگران بازار ارز» معرفی کردهاند بازداشت کرده و با خود بردند.
سردار حسین رحیمی رییس پلیس تهران درباره اینکه آیا «جمشید بسمالله» نیز در این عملیات دستگیر شده یا نه، گفت: «فردی به نام «س» که جایگزین این فرد شده بود در عملیات امروز دستگیر شد.» در مهرماه سال ۹۱ هم وقتی نرخ ارز به طور جهشی بالا میرفت، دولت احمدینژاد اعلام که عامل این اخلال که فردی است معروف به جمشید بسمالله بازداشت شده است. سردار حیمی اما توضیح نداد که «سین» کیست و چکاره است که میتواند یکتنه نرخ ارز را تعیین کند؛ ولی تاکید کرده که پلیس فضای دلالان و اخلالگران بازار ارز را با حضور و نظارت مؤثر از بین خواهد برد.
خبرگزاری مهر نیز نوشته به علت افت ۲۵ درصدی ارزش پول ملی دستگاههای امنیتی برای برخورد با سوداگران وارد میدان شدهاند.
ادعا شده ۷۵۵ حساب متعلق به دلالان ارزی با ۲۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی مسدود شده است تا بلکه اوضاع سامان پیدا کند.
اسرائیل به دنبال نابودی موشک های حزب الله
ایدن لندو
منبع : لوبلاگ / ترجمه دیپلماسی ایرانی
اسرائیل به زودی عملیات نظامی در اسرائیل راه می اندازد. نه حمله ای از پیش تعیین شده به کاروان یا کارخانه تسلیحاتی، بلکه همزمان به تولیدات موشکی و سایت های پرتاب موشک حزب الله. این حمله همزمان یا بلافاصله بعد از ترور چند فرمانده عملیاتی مشهور حزب الله انجام خواهد شد. سازمان حزب الله به طور قطع با پرتاب سنگین موشک به شهرهای پرجمعیت در اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و حماس نیز به سهم خود در جنوب این کار را انجام می دهد. ما هفته گذشته مطلع شدیم که یک سامانه رهگیر موشک به عنوان بخشی از مانور نظامی مشترک ارتش اسرائیل و ارتش ایالات متحده در سراسر اسرائیل مستقر شده است. واشنگتن همین حالا چراغ سبز داده است و این را می شود از مقاله اخیر توماس فریدمن، مجیز نویس سیاست خارجی آمریکا دریافت.
در این رویداد از پیش تنظیم شده، آنها که مقاله نویس اسرائیل هستند یک حرف دارند: ایران و حزب الله از خط قرمز عبور کرده اند و اگر روسیه به مثابه حامی آنها، نتواند مهارشان کند (مساله بغرنج هماهنگی امنیتی روسیه - اسرائیل ) اسرائیل دست به حمله ای سخت خواهد زد (و این حمله به این خاطر است که روسیه نتوانسته ایران و حزب الله را مهار کند). لیبرمن وزیر دفاع اسرائیل وعده داده است که "تمام اهالی بیروت در پناهگاه ها پنهان خواهند شد" و نفتالی بنت از وزرای کابینه قول داده است که "لبنان تقاص پس خواهد داد." (تهدیدی آشکار مبنی بر به راه افتادن جنایت جنگی). به طور قطع این بهترین زمان برای ژنرال های بازنشسته است تا آزادانه به حرف بیایند. سرلشگر نوام تیبون گفته است "ارتش اسرائیل قرار است قدرت زیادی به خرج دهد. مکان هایی در لبنان تقریبا نابود خواهد شد." سرلشگر امیرام لوین نیز آتش دیگری به راه انداخته است: "لبنان با خاک یکسان خواهد شد."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این بار از کدام "خط قرمز" عبور شده است؟ اسرائیل می گوید تاسیس کارخانه ساخت موشک ایران در خاک لبنان. تا جایی که من خاطرم هست، اسرائیل دست کم سه کارخانه تولید موشک هدایت شونده دارد. (رافائل، آی اِی آی و البیت) اما ظاهرا این بستر کافی برای حمله به لبنان را مهیا نمی سازد. این مقدمه سازی ها صرفا به نفع اسرائیل است. اسرائیل مدت ها است به همسایگان خود در خصوص خرید تسلیحات (موشک های دوربرد یا هدایت شونده) هشدار داده و مراقب است که کاروان هایی که این دست تسلیحات را به لبنان منتقل می کنند را نابود سازد. این چیزی نیست جز خلاصه ای از اورول (اشاره به رمان های جورج اورول).
رئیس جمهور را به نماز جمعه تهران راه نمیدادند، رفت در نماز جمعه ی حیدرآباد هند سخنرانی کرد!
بعد از تتلو، اینک نوبت «ابراهیم»!
ابراهیم حاتمیکیا که به خاطر نمایش «به وقت شام» برای خانوادههای شهدای مدافع حرم به مشهد سفر کرده، با ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی و نامزد انتخابات ریاست جمهوری انتخابات اخیر دیدار کرد. در این دیدار رئیسی از او به خاطر حرفهایش در اختتامیه جشنواره فیلم فجر تقدیر کرد.
خبرگزاری مهر گزارش داده که رئیسی در این دیدار گفته است: «سخنان آقای حاتمیکیا در جشنواره فیلم فجر را کاملاً تحت الشعاع قرار داد و این سخنان برای جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی یک قوت قلب بود. این سخنان نشان داد خوشبختانه خط شکنهای عرصه هنر فاخر پای ارزشهای انقلاب اسلامی ایستادهاند.»
این عضو مجلس خبرگان رهبری از فیلم جدید حاتمی کیا هم تقدیر کرده است: «هجمهها به فیلم «به وقت شام» نشانه تاثیرگذاری این اثر هنری است.»
ابراهیم رئیسی همچنین گفته است: «مجاهدان دوران دفاع مقدس و جبهه مقاومت باید از سوی همه اقشار مورد توجه و تقدیر قرار گیرند زیرا این افراد قهرمانان ملی هستند. دفاع از سرزمین در بین همه ملتهای جهان جزو حماسههای ملی محسوب میشود و نسلهای مختلف به عنوان یک افتخار ملی از آن یاد کنند، اما متاسفانه برخی در کشور ما نسبت به هشت سال دفاع مقدس چنین نگاهی ندارند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حاتمیکیا: فیلم ساختن در نفی نظام سینمای مستقل است؟
همچنین کانال تلگرام «به وقت شام» حرفهای حاتمی کیا در این دیدار را منتشر کرده است: «آیا اگر فیلمی در نفی نظام اسلامی ساخته شود، سینمای مستقل است ولی اگر از رشادتها و جانفشانیهای این ملت سخنی بیان شود، سینمای وابسته است؟ اگر این وابستگی است، همچنان که در جشنواره فجر گفتم به وابستگی به ارزشها و از جانگذشتگی مردم کشورم افتخار میکنم.»
حاتمیکیا در ادامه گفته است: «برخی میخواهند با هجمه به آثار هنری انقلابی، فیلمسازان جوان را دلسرد و از رویشهای پرتوان در عرصه هنر انقلاب اسلامی جلوگیری کنند.»
یورونیوز - یک مدل سابق مجله «پلی بوی» می گوید با دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا رابطه داشته است.
به گزارش نشریه «نیویورکر» دونالد ترامپ و اطرافیان او تلاشهایی برای پنهان نگه داشتن این رابطه انجام داده اند. از جمله این اقدامات می توان به برگزاری ملاقاتهای مخفیانه، تلاش برای پرداخت حق السکوت و دستیابی به توافقات حقوقی اشاره کرد.
کرن مک دوگال، یک مدل سابق مجله «پلی بوی» است که در متنی هشت صفحه ای مدعی رابطه ای ۹ ماهه با دونالد ترامپ شده است.
به گفته این مدل ۴۶ ساله دونالد ترامپ به طور خاص نسبت به عدم به جا ماندن اثری از رابطه شان حساس بوده است. او به طور مشخص به تلاش دونالد ترامپ برای عدم خرید بلیط هواپیما برای او اشاره کرده است. این مدل سابق «پلی بوی» می گوید دونالد ترامپ هزینه بلیط ها را پس از خرید به وی بازپرداخت می کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رئیس جمهوری آمریکا برقراری رابطه با کرن مک دوگال را تکذیب کرده است. به گزارش شبکه «ان بی سی» سخنگوی کاخ سفید در این مورد اظهار داشته است: «این یک ماجرای قدیمی و بخش دیگری از اخبار جعلی است. رئیس جمهوری می گوید هرگز با مک دوگال رابطه نداشته است.»
هفته نامه «نیویورکر» در حالی ادعاهای کرن مک دوگال را منتشر کرده است که مایکل کوهن، وکیل دونالد ترامپ دو روز پیش پرداخت مبلغ ۱۳۰ هزار دلار به استورمی دنیلز، هنرپیشه فیلمهای پورنو را تائید کرده بود. استورمی دنیلز ادعا کرده که با دونالد ترامپ در سال ۲۰۰۶ میلادی رابطه جنسی داشته است.
مایکل کوهن تاکید کرده که دونالد ترامپ با استورمی دنیلز رابطه نداشته است و او از منابع مالی شخصی خود تصمیم به پرداخت ۱۳۰ هزار دلار به این هنرپیشه فیلمهای پورنو گرفته است.
به گفته کرن مک دوگال رابطه او با دونالد ترامپ در ماه آوریل سال ۲۰۰۷ خاتمه یافت. دوستان کرن مک دوگال دلیل اتمام این رابطه را توهین دونالد ترامپ به مادر این مدل سابق «پلی بوی» و اظهارات نژادپرستانه و توهین آمیز درباره یکی از دوستان وی اعلام کرده اند.
کمک داوری در لیگ محلات فوتبال ایران اقدام به قلیان کشیدن کرد.
شوخی پرویز پرستویی با فردی که با پرچم کمکداوری کنار زمین قلیان میکشد
سمانه بیرامی باهر 26 ساله یکی از چهار ایرانی است که در بازی های المپیک زمستانی 2018 کره جنوبی در رشته اسکی صحرانوردی رقابت می کنند. این تصاویر را الجزیره از تمرینات او در ایران منتشر کرده است.
یورونیوز - پلیس شانگهای چین ویدئویی از تلاش دو نفر برای سرقت منتشر کرد که در آن سارقان قصد داشتند با یک جسم سخت که آجر به نظر می رسد شیشه را بشکنند و به هدف خود برسند. اما اوضاع بر وفق مراد این دو دزد بدشانس یا بی دقت پیش نرفت.
ویدئو نشان میدهد که نفر اول سنگ را پرتاب میکند اما سارق دوم به جای اینکه شیشه را هدف بگیرد، سنگ را با تمام توان به سمت سر همدستش پرتاب میکند.
در ادامه تصاویر دوربین مداربسته نشان میدهد که قربانی بی هوش شده و سارق دیگر تلاش میکند او را از جا بلند کند.
پلیس شانگهای در توضیح این ویدئو نوشت: «اگر همه سارقان اینطور باشند ما کار زیادی نداریم!»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این ویدئوی کوتاه در طول تنها دو روز بیش از ۴ میلیون بیننده در شبکههای مجازی داشت.
یورونیوز - این تصویری از دسری است که مهمانان ویژه مراسم افتتاحیه المپیک زمستانی کره جنوبی بعد از صرف غذا خوردند. دسری که شاید پیش از خوردن تصویری از رنج مردم دو کره و رویای صلح میان دو کشور جنوبی و شمالی این شبه جزیره بحران زده باشد.
طرح این دسر قطعه شکلاتی به شکل شبه جزیره کره در آورده و شکلاتی به شکل سیم خاردار میان آن قرار داده است. هنگام صرف دسر از مهمانان خواسته شد تا شکلات داغ سفر را بر روی سیم خاردار شکلاتی بریزند تا گرمای آن سیم خاردار را آب کند.
کیم یونگ نام و مایک پنس بر سر یک میز
ضیافت شام به دعوت رئیس جمهوری کره جنوبی برگزار شد. در این مراسم رهبران و نمایندگان بلندپایه کشورها از جمله کیم یونگ نام، خواهر رهبر کره شمالی و مایک پنس، معاون رئیس جمهوری آمریکا حضور داشتند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته سخنگوی ریاست جمهوری کره جنوبی، مایک پنس برای گرفتن عکس در مراسم حاضر شده بود و قصد داشت پس از عکاسی محل را ترک کند اما رئیس جمهوری کره جنوبی با گفتن جمله «تشریف بیاورید به دوستان سلام کنید» او را به داخل سالن شام هدایت کرد.
آقای پنس با تمام مهمانان ویژه، بجز خواهر رهبر کره شمالی دست داد. در مقابل شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن دستان کیم یونگ نام را فشرد.
روحانیون با سیلی صورتشان را سرخ نگه می دارند، زندگی چند روحانی را به حساب همه نگذارید
بی بی سی ـ مرضیه برومند درباره مصاحبهای که به تازگی از او پخش شده توضیحاتی داده است.
خانم برومند گفته است خودش با حجاب اجباری مخالف است اما با "رهبرینمایی" برای مصادره جنبشهای اجتماعی نیز مخالف است.
او در مصاحبهای میگفت از شخصی بدش میآید. به نظر میرسد منظور او مسیح علی نژاد بوده باشد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خانم برومند در اینستاگرام خود نوشته است: "من با حجاب اجبارى مخالفم و خودم هم به مفهوم رایج هرگز محجبه نبوده و نیستم، اما با دخالت و رهبرى نمایى انهایى که در خارج از کشور و در امان به سر میبرند و مترصد هستند تا هر جنبش اجتماعى را در داخل به نفع خودشان مصادره کنند و بهانه به دست تندروها بدهند و جوانهاى نازنین ما را به مخاطره بیاندازند نیز به شدت مخالفم، گفتگوى من با احمد طالبى نژاد هم جدید نیست و در مهرماه گذشته انجام شده، بهتر است انرا کامل ببینید. "
شک نکنید این بار، «فعالان محیط زیست» به رازی پی بردهاند که نباید فاش میشد! قربانی این دانستن، استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیست دکتر کاووس سیدامامی بود. فرد امیدواری که برای زیستن زمین و جاندارانش میجنگید، نه برای کشتن خودش در توالت کثیف یک زندان!
🔹 او از افتضاحی سر در آورده که شاید معلوم کند «سهم برادران قاچاقچی سپاه!» از این خشکسالی نقطهای ایران و زلزلههای غیرمعمول و مسائل دیگر چقدر است؟ شاید برای همین است که باز هم پروندههای کلیشهای جاسوسی را، این بار برای «محققان و فعالان محیط زیست!» جور کردهاند تا مردم را در بیخبری بگذارند.
مرگ مشکوک دکتر سیدامامی خواه زیر شکنجه و خواه قتلی تعمدای برای حذفش، گرچه بسیار تلخ است، اما نوری بر تاریکخانه «کارگاه خودکشی نظام» میتاباند که سبب خیر و آگاهی خواهد شد!
درست در زمانی که مردم مرزهای اصلاح طلبی و سازش کاری را شکسته اند و دارند با سازماندهی افقی و از پایین و با ابتکارهای جسورانه و متفاوت و بینظیر خود به جلو می روند. تعدادی از فعالان سیاسی و مدنی در یک هم زمانی عجیب با پیشنهاد رفراندوم از طرف حسن روحانی، شعار رفراندوم برای تغییر وضعیت موجود به شیوه مسالمت آمیز و زیر نظر سازمان ملل را رونمایی کرده اند.
من به عنوان یکی از خانوادههایی که در سی و نه سال گذشته شش نفر از نزدیکترین اعضای خانوادهام (خواهر، چهار برادر و همسر خواهرم) را برای مبارزه با بیعدالتی از دست دادهام و خودم نیز برای مبارزات دادخواهانه، هماکنون با یازده سال و نیم حکم زندان روبرو هستم، از طراحان این ایده میپرسم؛ برنامه تان برای تحقق چنین طرحی چیست و چگونه میخواهید این طرح را به پیش ببرید و عملی سازید؟
این حق مسلم من و تمامی آنهایی است که در طی این سالها علیه بیدادگری حکومت مبارزه کرده و به اشکال مختلف از این حکومت و مدافعان آن آسیب دیده و گزیده شدهایم، ما دیگر نمیخواهیم و اجازه نمیدهیم همان بلایی که در سی و نه سال پیش بر سرمان آوردند و با رفراندوم سر بسته آری یا نه، ما را در گردابی عمیق اسیر کردند، دوباره تکرار شود.
بی تردید این طرح مدافعانی هم خواهد داشت، از میان آنهایی که این حکومت را نمیخواهند، ولی پایداری و شاید توان پیگیری مبارزه سخت و مستمر و مستقل از وابستگان به قدرتها را به دلایل مختلف ندارند و اغلب برای خلاصی از وضعیت موجود، به اجبار حکومت به انتخاب بین بد و بدتر تن دادهاند، ولی دیگر صبرشان لبریز شده و به دنبال یافتن راهی آسان و سریع برای گذر از این حکومت هستند و هم چنین در میان کسانی که خواهان بازگشت به سلطنت بوده و هستند و به کمک کشورهای غربی برای تغییر وضعیت موجود دل بسته اند.
خیزش مردمی دی ماه ۹۶، نقطه عطفی در تغییر روند مسیر جنبش ها در ایران بود و نشان داد که مردم بی کم و کاست خواهان تغییر جدی وضعیت موجود هستند و این پیروزی بزرگی برای مردم ایران بود. در همین جا با افتخار میخواهم به تمامی آنهایی که با خواست آزادی، برابری و رفع بی عدالتی به خیابان آمدند و با هرگونه تبعیض، تحقیر، نژادپرستی و اشکال مختلف استبداد مرزبندی دارند و باعث تولد این جنبش مردمی شدند و جان شیرین شان را در این راه دادند یا بازداشت و شکنجه شدند، درود بفرستم که حرکتی بسیار شجاعانه و کارستان کردند و تن حکومت را به لرزه انداختند. مردمی که از حرکتهای اصلاح طلبانه گذر کردند و شعار اصلی شان شد « اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» و زنانی که با جسارت بینظیری علیه حجاب اجباری قد علم کردند. این حرکتها نشان داد که مردم عزم شان را جزم کردهاند که از پایین و در همبستگی با تمام جنبش های مردمی، برای تغییر وضعیت موجود قدم بردارند.
به نظر من، تدوین کنندگان بیانیه رفراندوم، آگاهانه یا ناآگاهانه، میخواهند مسیر حرکت پیش رونده مردم را کنترل کنند و با دنده به عقب، همان مسیری را تبلیغ کنند که در طی سالها آزموده ایم، منتها با شعاری فریبنده تر. آنها میخواهند که پدر را با روش آشتی جویانه، از تخت سلطنت به زیر کشند.
من میپرسم چگونه میتوان با وجود یک حکومت تمامیت خواه که دیکتاتوری بر تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن حاکم است و سیاست خشونت و سرکوب و ایجاد رعب و وحشت و روش قهرآمیز جزو ذاتی وجود آن است و در نتیجه ما از حقوق اجتماعی خود شامل: آزادی اندیشه و بیان و قلم، برابری حقوق زنان با مردان، حقوق اقلیت ها، حق انتخاب مذهب، حق پوشش و کنترل بر بدن، و در سادهترین شکل مدنی آن؛ حق انتخابات آزاد، حق پرسش گری از حکومت و از حق اعتراض، اعتصاب، تشکل و تجمع نیز محروم شدهایم، میتوان به روش مسالمت آمیز خواهان تغییرش شد و چگونه امکان دارد این حکومت بپذیرد که رفراندومی با نظارت سازمان ملل در کشور انجام شود؟ این ایده بیشتر به یک بازی مسخره با مردم شبیه است و البته بسیار تلخ، زیرا مدافعانی را هم با خود همراه خواهد کرد.
من میپرسم چگونه میتوان با حکومتی که سی و نه سال بر خوان سفره مردم نشسته و بلعیده است و روز به روز فاسدتر و فربه تر شده و با جود این همه منابع، هنوز نمیتواند یا نمیخواهد سادهترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی و بحران های زیست محیطی مردم را حل کند که نفس کشیدن عادی نیز در شهر دشوار شده است و روز به روز بحران های ساختاری عمیقتر و عمیقتر می شود، میتوان با روش مسالمت آمیز جلو رفت. و از همه مهمتر حکومتی که هیچ گاه شرمنده مردم نشده است و نه تنها از مردم پوزش نمی خواهد، هم چنان با وحشیانه ترین روشهای خشونت آمیز مردم را به سلابه می کشد، میتوان با زبان آشتی و مسالمت صحبت کرد. درست در «همین لحظه»، چندین نفر از زنان و مردان شجاع ما زیر تیغ اعدام اند یا برای سادهترین خواسته خود مجبور به اعتصاب غذای خشک شدهاند و در خطر مرگ قرار دارند و بسیاری در زندان های مختلف رسمی و غیر رسمی، زیر شکنجه های قرون وسطایی جان میدهند.
چگونه میتوان با دولتی هم صدا شد که هنوز پاسخی به چرایی و چگونگی کشته شدن جوانهای ما در دی ماه ۹۶ نداده است و نمیدانیم چرا و چگونه چندین نفر از زندانیان در زندان، با «خودکشی» کشته شدهاند و این جنایت ها ادامه دارد؟ چگونه میتوان با حکومتی که تا بن دندان مسلح است و هر چه دلش میخواهد بر سر مردم میآورد، از راه مسالمت آمیز و آشتی ملی حرف از تغییر زد؟!
اشتباه برداشت نشود، من از مبارزه مسلحانه حرف نمی زنم، حرف من این است که این طرح ها مانند روشهای اصلاح طلبانه نگاه به بالا دارد و جلوی پویایی و نقش آفرینی حرکتهای مردمی و ایجاد تشکل های مستقل را می گیرد، در حالی که ما نیاز داریم بر شانه های خودمان تکیه کنیم و تشکل های مستقل و قدرتمند خود را تشکیل دهیم و مطالبات مان را تعریف و ساختارمند کنیم و جنبش هایی مستقل و پیگیر و پویا داشته باشیم. در این صورت است که تغییر میتواند پایههای قدرتمندی داشته باشد و بر مبنای خواست ها و مطالبات واقعی مردمی جریان یابد، نه تغییر از بالا و در یک رأی گیری بیمحتوا.
آقای نوری زاد یکی از امضا کنندگان این بیانیه میفرمایند « خیلی فاصله است با روزی که مردم نهراسند و به خیابان بیایند و خواستار رفراندوم بشوند». گویی امر به ایشان مشتبه شده که خیلی شجاع هستند و فراموش کردهاند که سی و یک سال در کنار حکومت و رو در روی مردم بودهاند. من ماندهام ایشان با چه رویی میتوانند از نهراسیدن مردمی صحبت کنند که جمهوری اسلامی زندگیشان را فلج و نابود کرده است. مردمی که در این جهنم سوزان تلاش کردهاند زندگی خودشان و خانواده را سرپا و سالم نگاه دارند. ایشان چگونه میتوانند از نهراسیدن مردمی بگویند که در زمان همراهی ایشان با حکومت، هزاران نفر از بهترین عزیزان شان در طی این سالها کشته و زندانی و شکنجه شدهاند و این بی عدالتی ها و تبعیض ها و تحقیرها بدون توقف در موردشان ادامه داشته است. آن هم در شرایطی که برای سادهترین اعتراض مورد سرکوب و خشونت بی حد و حصر حکومت قرار می گیریم. پس این همه زندانی سیاسی که یا در زندان ها و زیر انواع شکنجه و بیماری و خودکشی و اعتصاب غذا، با مرگ دست و پنجه نرم میکنند را نمی بینند یا معترضانی که یا با وثیقه های سنگین در بیرون از زندان محبوس اند یا از کار اخراج شده یا راهی تبعید شدهاند! چگونه ایشان میتوانند این همه اعتراض و اعتصاب های کارگری و معلمان و پرستاران که برای سادهترین خواسته صنفی خود مورد بازداشت و اخراج و تهدید و تحقیر مدوام بوده آند را نادیده بگیرند؟ یا سالها ایستادگی خانوادهها برای دادخواهی یا اعتراض زنان و دختران به تبعیض و نابرابری و تحقیر مداوم در زندگی اجتماعی و خصوصی که شجاعانه ایستادهاند، یا اعتراض های دانشجویی و ستاره دار شدن و اخراج آنها از دانشگاه، یا اعتراض نویسندگان و روزنامه نگاران و شاعران و هنرمندان و غیره و غیره.
مبارزات جسورانه معترضان به استبداد و نابرابری و بیعدالتی از همان روزهای به قدرت رسیدن دیکتاتوری اسلامی آغاز شد و هزاران نفر جان شان را بر سر آن داده اند، زمانی که شما در کنار آقای خامنه ای و سرداران شان گل میگفتید و گل می شنیدید.
البته ایشان حق دارند، زیرا تازه به دوران رسیدهاند و باید برای پوشش اشتباه های خود قدمهای پر سر و صداتری برداند تا بتوانند جبران مافات کنند، ولی آقای نوری زاد، اگر واقعاً به سمت مردم آمدهاید، لطفاً نهراسید و به پرسش های من که در چند سال پیش در یکی از مراسم خانوادههای دادخواه در حضور جمع از شما پرسیدم و قانع نشدم را دقیقتر پاسخ دهید.
آن زمان از شما به عنوان کسی که به قول خودتان قبل از سال ۸۸ با حکومت بودهاید و جنبش سال ۸۸ چشمان شما را باز کرد پرسیدم:
پرسش یکم: شما قبل از سال ۸۸ متوجه این جنایت ها نمی شدید؟
پاسخ شما: آن موقع من شبیه آدمهایی بودم که همین الان در کنار آقای خامنه ای هستند، سرداران، پاسداران، جهادگران، بسیجی ها. ما در یک خانواده ده، بیست، سی، چهل میلیونی بودیم که اخبار و تحلیلهای خاص وارد این خانواده میشد و به این خانواده گفته میشد که آنها منافقند، براندازند، آمدهاند اسلام را بربچینند، ما اینجوری بودیم:
۱- جهالت با تمام شکل و شمایل اش،
۲- ترس با تمام شکل و شمایل اش، ما میدانستیم اینها چگونه می روبند،
۳- طمع به حقوق ماهانه و سود و منفعت،
۴- امید به اینکه آینده شاید بهتر شود.
پرسش دوم: من باور نمیکنم که این افراد متوجه این جنایت ها نمیشوند. شما آدم آگاهی هستید و با یک بسجی ساده متفاوتید.من بعید میدانم که آن زمان شما از اعدام های دهه شصت باخبر نبودید، چرا زندانیان مجاهد را که حکم داشتند در زندان ها کشتند؟ چرا زندانیان چپ را کشتند؟ من آن بخشهای مربوط به ترس، حقوق ماهانه و حتی امید به آینده برایم قابل درک است، ولی شما که ادعا میکنید انسانیت برای تان مهم بوده است، چرا اخبار را ازاطرافیان آقای خامنه ای، آقای خمینی می شنیدید، اخبار واقعی در میان مردم بود. چرا به میان مردم نرفتید؟ چرا ده بیست سال پیش به یکی از این خانوادهها سر نزدید، ببینید چرا عزیزشان اعدام شده است؟
پاسخ شما: من یک چیزی را صادقانه به شما بگویم، اگر ماجرای ۸۸ پیش نمیآید، من شاید هنوز آن طرف بودم.
آقای نوری زاد اگر قبلاً در زمان دوستی تان با حکومت از اعدام ها بی اطلاع بوده اید!؟ حتماً پس از سال ۸۸ و پرسش های امثال من و دیگر خانوادهها، کند و کاوی در مورد چرایی و چگونگی اعدام های دهه شصت از دوستان نزدیک تان به حکومت کردهاید و حالا از شما میخواهم که نهراسید و به دو پرسش زیر نیز شفاف و دقیق پاسخ دهید:
۱- چرا و چگونه زندانیان سیاسی که حکم زندان داشتند را در سال ۶۷، در دادگاه های چند دقیقهای و پنهان از چشم خانواده و اطلاع زندانیان، گروهی اعدام کردند؟
۲- چه گروههایی از حکومت یا نزدیکان به حاکمیت، با این اعدام ها موافق بودند یا آن را به حق میدانستند و چرا؟
۳- نحوه اعدام و خاک سپاری زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه شصت و به ويژه سال ۶۷ در تهران و شهرستانها چگونه بوده است؟
در پایان، از امضا کنندگان این بیانیه به جد می خواهم، اگر قصدشان گمراه کردن مردم و لگام زدن به اسب سرکش اعتراض های مستقل و مردمی نیست، ضرورت دارد که نهراسند و برنامه راه بدهند. در غیر اینصورت، فقط شعاری توخالی دادهاند که بارها و به شکلهای مختلف شنیدهایم و در این شرایط حساس و سرنوشت ساز، مسوولیت سنگینی بر عهده شان قرار خواهد گرفت و باید پاسخگوی آن باشند.
سربلند و پایدار باشیم
منصوره بهکیش
۲۶ بهمن ۱۳۹۶/ ۱۵ فوریه ۲۰۱۸
• دوستانی که در خارج از کشور با انجام رفراندوم -زیرنظرسازمان های ملّی و بین المللی- مخالف هستند، متاسفانه بین دو انتخابات (رفراندوم برای رفتنِ جمهوری اسلامی و انتخابات برای آمدنِ رژیمی سکولار و پارلمانی)اشتباه می کنند.
***
نگارنده -بارها- به ضرورت انجام رفراندوم -نه توسط جمهوری اسلامی بلکه زیر نظر سازمان های ملّی و بین المللی- برای عبورِ مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی اشاره نموده و در این باره -خصوصاً- به مسئولیّت سنگین خانم شیرین عبادی (به عنوان یک حقوقدان و برندهء جایزهء صلح نوبل) تأکید کرده است. این مسئولیّت -چنانکه خواسته بودیم- متضمنِ طرح و ثبیت انجام رفراندوم آزاد در نزدِ نهادهای حقوق بشری سازمان ملل و دولت های غربی بود.
از زمان به قدرت رسیدن خمینی در سال ۱۳۵۷ ایران در زمینههای گوناگون پس رفته است۰ در زمینه سیاسی حکومت بی قانون ولایت فقیه جانشین نظام سیاسی غیر دموکراتیک شاه شد۰اگر چه در حکومت ولایت فقیه قانون اساسی، قوه قضائیه و دادگاه، و مجلس قانون گذاری هم پیدا میشوند اما بر اساس اندیشه خمینی مصلحت نظام بالاتر از هر ملاحظه دیگر است و حاکم میتواند هر اصل، قانون، یا هنجاری را زیر پا بگذارد۰ با توجه به این که وجود قاعده و هنجار کانون و بنیان مفهوم "سیاسی" است، تردیدی نیست که ایران خمینی زده به دوران "مادون سیاسی" و بدون هنجار و قاعده پس رفته است۰ از نظر اجتماعی و در نبود حداقل آزادیهای انسانی، ایرانیان به واقع در مناسبات اجتماعی دوران برده داری به سر میبرند۰ در زمینه منطقهای و بین المللی، نزدیک به چهار دهه پشتیبانی حکومت ولایت فقیه از گروههای تروریستی در منطقه و جهان و نیز آتش افروزی و دامن زدن به تنشها و درگیریها، ایران را به تهدیدی برای صلح و امنیت منطقهای و بین المللی تبدیل کرده است۰چکیده سخن این که دستگاه ولایت فقیه ایران را در همه زمینههای سیاسی و اجتماعی به قهقرا برده است۰ در این نوشتار نگارنده بر آن است تا با استفاده از مفهوم "سرمایه اجتماعی" طرح کلی تحلیلی جامعه شناختی برای فهم و تبیین دگرگونیهای ایران خمینی زده در زمینههای اجتماعی، سیاسی، و بین المللی ارائه کند۰
ایران وایر ـ رضا حقیقتنژاد ـ پرونده خودکشی کاووس سیدامامی یک نمونه تازه و دقیق برای واکاوی تسلط کامل سپاه پاسداران بر فعالیتهای امنیتی و اطلاعاتی ایران است.
شروع ماجرا را عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران ۱۹ دی ماه سالجاری اعلام کرده است؛ گزارش کتبی یکی از نهادهای امنیتی. این نهاد امنیتی سازمان اطلاعات سپاه بوده است. چکیده روایت دادستان از این گزارش کتبی این است که کاووس سیدامامی و سایر همکارانش در موسسه حیات وحش پارسیان به جاسوسی از مراکز حیاتی ایران از جمله پایگاههای موشکی کشور مشغول بودهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مهرماه ۹۶، محمود علوی، وزیر اطلاعات در حاشیه پرونده جاسوسی رسول دری اصفهانی، مشاور تیم هستهای ایران گفت: «مرجع تشخیص موضوعات مرتبط به جاسوسی، معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات» است و در حاشیه شایعه جاسوسی زهرا لاریجانی، دختر صادق لاریجانی تاکید کرد: «یگانه مرجع حرفهای تشخیص اقدامات جاسوسی در کشور، معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات است.» این حرف موافقانی هم دارد، از جمله علی مطهری، نایب رئیس مجلس که ۲۴بهمن در حاشیه پرونده سیدامامی گفت: «مبارزه با جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و بهتر است این دو نهاد [سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات] در کار یکدیگر دخالت نکنند.»
کیهان لندن ـ (+عکس، ویدیو) یک روز پس از روز ۲۲ بهمن و بزرگداشت حکومتی و فرمایشی ۳۹امین سالگرد پیروزی انقلاب و آغاز حکومت اسلامی در ایران، کارگران در شهرهای مختلف اعتراضات صنفی خود را از سر گرفتند. همچنین دانشجویان، پزشکان و کارمندان نیز اعتراضهای صنفی برگزار کردند و به این ترتیب در طی ۳ روز پس از سالگرد انقلاب بیش از ۳۰ تجمع و اعتصاب صنفی در ایران صورت گرفت.
کارگران واحدهای تولیدی و صنعتی در ایران ماههاست به شکل پیوسته اعتراضات خود نسبت به شرایط کار و پرداخت نشدن حقوق و مزایا و تهدید امنیت شغلی را ادامه میدهند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یک روز پس از آنکه مقامات جمهوری اسلامی با سخنرانی در شهرهای مختلف یا گفتگو با رسانهها شادی و رضایت خود از آغاز چهلمین سال روی کار آمدن جمهوری اسلامی را در بوق و کرنا کردند، کارگران ناراضی از شرایط معیشتی و درآمدی اعتراضات خود را از سر گرفته و چند تجمع اعتراضی مختلف در روزهای گذشته برپا شد.
تسنیم - حجتالاسلام والمسلمین غلامحسین محسنیاژهای ظهر امروز در جمع خبرنگاران با اشاره به جریانات اخیر سیدامامی اظهار داشت: یکسری افراد به اتهام جاسوسی دستگیر شدند که اینها زیرپوشش محیط زیست و بعضی مراکز علمی و با سرویسهای بیگانه از جمله آمریکا و صهیونیست مرتبط بودند و بعضی از آنها اطلاعات را از مراکز حساس و مهم و استراتژیک تهیه میکردند و برای بیگانگان میفرستادند که دستگیر شدند و یکی از آنها سیدامامی بود.
وی افزود: سیدامامی زمانی که متوجه میشود مسئولان پرونده اطلاعات بسیار مهم و زیادی را از آنها به دست آوردهاند و باور نمیکرد که این اطلاعات در اختیار سیستم امنیتی و قضایی قرار گرفته باشد به محض اینکه متوجه میشود و به محل نگهداری خودش باز میگردد خودکشی میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
معاون اول قوه قضائیه بیان کرد: از همان ابتدای خودکشی بازپرس مخصوص قتل از تمام محیطها اقدامات اولیه را شروع کرد و پزشکی قانونی بلافاصله نظر داد و برخی دیگر از نمایندگان مجلس نیز خودکشی وی را تأیید کردند.
با ترفند رفراندوم ،علیه قیام ملی مردم...
از فیسبوک علی اکبر امیدمهر، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی
سرانجام در پی چند جلسه با رهبر و جرح و تعدیل برنامه ها، استراتزی رژیم، جهت خنثی کردن و از نفس انداختن قیام ملی برای تغییر رژیم، که از دیماه رقم خورد بشکل زیر خلاصه شده است:
-پس از بررسی شعارهای مردم، تنها شعار قابل قبول برای رژیم (رفراندوم رفراندوم این است شعار ملی) به عنوان بحث کلیدی این ترفند انتخاب شد.
-اجرای ترفند انتخاب بین پلیس خوب و پلیس بد، در همه ی پیچ های تاریخی و مهم و بخصوص در انتخابات ، امتحان خود را پس داده، درین خصوص، باید با ریزه کاری های روان شناختی مردم، بروز و بهینه کردن این پروژه، می توان بر بحران جاری نیز غلبه نمود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
-برخی گزارشات واصله از محافل اطلاعاتی امنیتی و حتی سیاسی خارج از کشور حاکی است .که هم دولتمردان آمریکایی و هم اروپا و دیگران به این پروژه، باور داشته و در تنظیم سیاست های خود با رژیم،آنرا بعنوان نقطه محوری در نظر میگیرند.حاصل اتخاذ این سیاست،متمرکز شدن افکار متخصصین این نهاد ها و دولتمردان خارجی،روی محور این مسئله است.که در ایران نیروهای میانه رویی هستند.که می توان با اتکا به آنها، سیاست های تند رو های رژیم در منطقه و جهان را خنثی نمود.(برای مثال این خبر- پیش بینی جامعه اطلاعات آمریکا ،از افزایش درگیری های فزاینده میان سیاستمداران میانه رو و تند روی رژیم در آینده).در نتیجه رژیم با اعلام مسئله رفراندوم از زبان روحانی با یک تیر چند نشان زده است:
1- توپ را در زمین ملت که خواهان تغییر رژیم اند و طرفدارانشان در خارج انداخته، تا هم در درون کشور بین مردم و هم فعالان سیاسی در خارج و بین این دو طیف ،ایجاد اختلاف نموده،تداوم مبارزه به سبک دیماه خاتمه یافته و اتحاد ملی و ادامه روند قبلی با خواسته های براندازی ،با این توهم ،که خود رژیم حاضر به رفراندوم و تغییرات ساختار شکن شده ، به گل نشیند.
2- با تقسیم نقش ها در پشت صحنه،روحانی به عنوان فرشته نجات و در ظاهر امر به طرفداری از مردم ،وارد میدان شده و احمد خاتمی ها ،همچون همیشه نقش شیطان و مقابله با وی و مخالفت با خواسته رفراندوم ،را عهده دار شده اند.
نتیجه: هدف مردم از بر گزاری رفراندوم، انجام آن پس از فروپاشی رژیم، جهت انتخاب نوع رژیم مردمی آینده بود.اما رژیم با سوار شدن تنها بر یک موج،در پی به گل نشاندن طوفان براندازی با ترفند های کارشناسانه-حیله گرایانه بوده و هست.تا با مشت و لگد پرانی طیف پلیس خوب (روحانی ) و طیف پلیس بد (احمد خاتمی) به همدیگر،هم مردم ایران و هم جامعه جهانی را با دادن آدرس های غلط و دروغین ،بر سر کار بگذارند و این در حالی است .که با مراجعه به قانون اساسی رژیم،یا همانطور که یکی از کارگزاران رژیم گفته ،این رفراندوم حداکثر می تواند به مسائلی چون نظارت استصوابی و حدود قانونی حجاب و مسائلی ازین قبیل (حذف یا تداوم یارانه های نقدی و کشاندن یارانه بگیر ها به پای صندوق رای، جهت کسب مشروعیت به رژیم )در چهار چوب احیای مجدد و تحکیم پایه های نظام محدود گردد و بس.
توضیح: این گزارش در اختیار نهادهای رسمی مدنی و رسانه ای جامعه جهانی گذاشته شد.
سایت جماران ـ سعید حجاریان ـ اخیراً آقای رئیسجمهور با طرح مسأله همهپرسی فرمودند: «اصل ۵۹ قانون اساسی میگوید در برخی موارد قانونگذاری و اعمال قوه مقننه در مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مراجعه به آرای مستقیم مردم است. اگر در دو تا مسأله اختلاف نظر داریم، جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم و طبق اصل ۵۹ قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم. این ظرفیت قانون اساسی ماست و باید به ظرفیتهای قانون اساسیمان عمل کنیم.» این گفته ایشان نزد نیروهای سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب مناقشهانگیز شد و بحثهایی را به دنبال داشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اگر مقصود ایشان اختلاف جناحها بر سر سیاستهاست، طبیعتاً قوه مقننه بنا به کارکردش این اختلافات را حل میکند و اگر مجلس در این امر ناموفق بود، مجمع تشخیص مصلحت نظام به موضوع ورود کرده و حل اختلاف میکند. وانگهی، در بند هشتم اصل یکصد و دهم قانون اساسی آمده است: «حل معضلات نظام که از طرق عادی [مجمع تشخیص مصلحت نظام] قابل حل نیست، بر عهده رهبری است» لذا باید این پرسش را مطرح کرد که اساساً اصل پنجاه و نهم قانون اساسی به چه کار آقای روحانی میآید؟ اصلی که پیچ و خمهای زیادی دارد. اولاً رهبری یا دو - سوم نمایندگان باید موضوع همهپرسی را تأیید کنند، ثانیاً شورای نگهبان چون آن را مصوبه مجلس میداند، برای خود حق وتو قائل است. لابد در ذهن آقای روحانی مسألهای بالاتر از اختلاف جناحها بوده است که اصل پنجاه و نهم را پیش کشیده است.
رادیو فردا ـ فرزند کاووس سیدامامی٬ فعال محیطزیست که هفته گذشته در زندان نیروهای امنیتی درگذشت، میگوید ماموران قضایی به مدت سه ساعت مادرش را بازجویی و تهدید کردند که درباره مرگ همسرش با رسانهها حرف نزند و گرنه او را هم بازداشت میکنند.
روز ۲۱ بهمن اعلام شد که کاووس سید امامی، استاد دانشگاه امام صادق و مدیرعامل موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» دارای تابعیت دوگانهٔ ایرانی- کانادایی، دو هفته پس از بازداشت، در زندان درگذشته است.
آقای سیدامامی چهارم بهمن دستگیر و دو هفته بعد خبر درگذشت وی تحت عنوان «خودکشی»٬ به همسرش اطلاع داده میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رامین سیدامامی در یادداشتی در بلاگ شخصیاش جزئیات بیشتری از اتفاقات پس از مرگ پدرش میدهد و میگوید که دادسرای ناحیه ۲۷ روز جمعه ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، «مادرم را احضار کرد و بهش گفتن برای "دیدن همسرت" بیا و قبل از اعلام مرگ کاووس سه ساعت ازش بازجویی و تهدید کردن و در آخر هم ازش تعهد کتبی گرفتن که هیچ حرفی با رسانهها نزنه و الا خودش رو هم میگیرن».
وی افزوده است: «اینگونه تهدیدها به آزار کاووس پس از دستگیریش باعث شده بود که تا اون زمان سکوت کنیم. از همین دادسرا مادرم رو به همراه عمویم، کامران، بردن به سردخونه و جسد پدرم رو بهشون نشون دادن».
وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای خواستار آزادی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد شده است. آمریکا در هفتمین سالروز حصر خانگی این سه تن، ادامه این حصر را خلاف تعهدات بینالمللی ایران برشمرده است.
وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای که در ۱۵ فوریه (۲۶ بهمن) منتشر شده با اشاره به فرا رسیدن هفتمین سالروز حصر خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد خواستار آزادی هر چه سریعتر این سه چهره برجسته اعتراضهای سال ۱۳۸۸ در ایران شده است.
در بیانیه وزارت خارجه که عکس آن در صفحه توئیترهدر نائورت، سخنگوی وزارت خارجه منتشر شده، آمده است که ادامه حصر خانگی این سه نفر مغایر تعهدات بینالمللی ایران در مورد حقوق مدنی و سیاسی برای فراهم آوردن محاکمه عادلانه و جلوگیری از بازداشت یا زندانی کردن خودسرانه شهروندان است.
ایالات متحده از ایران خواسته است به حقوق بشر، از جمله تضمین آزادی بیان و مشارکت در جامعه مدنی و فعالیت سیاسی بدون ترس از بازداشت خودسرانه یا نبود محاکمه عادلانه احترام بگذارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
هدر نائورت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این بیانیه آورده است: «ما همراه با جامعه بینالمللی ادامه حصر این سه نفر را بدون تفهیم اتهام محکوم میکنیم و خواستار آزادی سریع آنها و همه زندانیانی هستیم که به واسطه عقاید خود به ناحق در ایران در بازداشت بهسر میبرند.»
حصر خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد در بهمنماه ۱۳۸۹ بعد از اعتراضات وسیع به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ آغاز شد.
مقامهای جمهوری اسلامی گفتهاند که حصر این سه نفر به دستور آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و با تأیید شورای عالی امنیت ملی صورت گرفته است. هدف از آن نیز مهار اعتراضها بوده است.
۱۵ کارمند - سرباز یک شرکت امنیتی حفاظتی روسیه در دیرالزور در اثر انفجار یک کارخانه اسلحهسازی کشته شدند.
دیدهبان حقوق بشر سوریه که در لندن مستقر است، پنجشنبه ۱۵ فوریه/ ۲۶ بهمن گزارش داده است که ۱۵ کارمند - سرباز یک شرکت امنیتی حفاظتی روسیه که از میدان نفت و گاز دیرالزور محافظت میکند در اثر انفجار در انبار مهمات یک کارخانه اسلحهسازی در «طابیه جزیره» کشته شدند.
کارکنان این شرکت حفاظتی امنیتی گروهی از مخالفان مسلح اسد در شرق فرات را همراهی میکردند. ظاهراً مخالفان مسلح اسد تلاش کرده بودند به انبار اسلحه و مهمات دسترسی پیدا کنند که انفجاری رخ داده است. در مجموع ۲۳ نفر در این حادثه جان خود را از دست دادند که ۱۵ نفر آنها روس و باقی از اعضای بریگارد الباقر بودند.
هفته گذشته نیروهای حامی حکومت سوریه قصد داشتند در استان دیرالزور با سلاحهای سنگین از جمله توپخانه و تانک و موشک از فرات عبور کنند که جنگندههای ائتلاف به رهبری آمریکا آنها را بمباران کردند. در این حمله سنگین بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهای حامی اسد جان خود را از دست دادند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در این منطقه بزرگترین میدان نفتی سوریه قرار دارد. در سپتامبر ۲۰۱۷ نیروی دموکراتیک سوریه میدان نفتی در دیرالزور را از داعش پس گرفت. همزمان نیروهای حکومت بشار اسد هم با پشتیبانی نیروی هوائی روسیه و شبهنظامیان مورد حمایت ایران شهرالمیادین و نیز مرکز استان دیرالزور را از داعش پس گرفتند. رود فرات این دو منطقه را از هم جدا میکند.
گزارشی از آسا فیتچ از دوبی در روزنامه وال استریت جورنال
صدای آمریکا - مرگ یک فعال محیط زیستی ایرانی کانادایی در زندان در تهران به افزایش انتقادها از رفتار ایران با بازداشت شدگان و نگرانی از شکنجه مخالفان رژیم منجر شده است.
کاووس سید امامی که ۶۳ سال داشت هفته گذشته در شرایطی مشکوک در زندان اوین جان سپرد. او چهارم بهمن ماه بازداشت شده بود. مراسم خاکسپاری او بدون کالبدشکافی مستقل سه شنبه زیر فشار شدید در روستای امامه در چهل کیلومتری شمال تهران برگزار شد.
پیکر کاووس سید امامی سه شنبه صبح در پزشکی قانونی کهریزک به فرزندش تحویل داده شد.
خانواده، دوستان، روستاییان، دانشجویان آقای سید امامی و همکاران دانشگاهی اش مسیر تا آرامگاه روستا را زیر آسمان خاکستری و نم نم باران طی کردند. مامورهای امنیتی و اطلاعاتی در لباس شخصی جمعیت را زیر نظر داشتند و به خانواده سید امامی هشدار داده بودند مراقب باشند مراسم به اعتراض علیه رژیم بدل نشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر مزار او دسته های گل و عکس خندان اش به چشم می خورد.
کاووس سید امامی که به جاسوسی متهم شده بود دست کم سومین فردی است که در یکی دو ماه اخیر و پس از اعتراضات سراسری در ایران در زندان جان سپرده است.
این موارد مرگ به نگرانی ها درباره سلامت افراد بازداشتی در ایران از جمله شهروندان دو تابعیتی و چند ایرانی آمریکایی که همه به جاسوسی متهم هستند، افزوده است. عفو بین الملل خواستار تحقیقات مستقل درباره مرگ آقای سید امامی شده و نسبت به عدم شفافیت حول و حوش وضعیت او که ممکن است تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر شواهد شکنجه باشد ابراز نگرانی کرده است.
ایران در گذشته از اتباع خارجی زندانی به عنوان مستمسک برای مبادله زندانی استفاده کرده است.
در حال حاضر دست کم پنج آمریکایی شامل دو تاجر، یک مرد اهل سن دیه گو، یک پژوهشگر دانشگاه پرینستون و مراد طاهباز که همزمان با کاووس سید امامی دستگیر شده بود در ایران در زندان هستند.
منتقدان نظام حاکم بر ایران می گویند مرگ بازداشت شدگان در زندان در فضای مقاومت فزاینده مردم علیه حاکمیت تلاشی برای مایوس کردن آن ها از انجام تظاهرات در آینده است.
مگدلنا مغربی، معاون مدیر بخش خاورمیانه و آفریقای عفو بین الملل، می گوید: «افزایش موارد مرگ در بازداشت و مخالفت مقامات با انجام تحقیقات مستقل و شفاف عمیقا ناراحت کننده است و نشانگر نهایت بی حرمتی به حیات انسانی و روند پاسخگویی موجود در نظام قضایی ایران است.»
بهنام بن طالبلو، کارشناس ارشد بنیاد دفاع از دموکراسی ها در واشنگتن، می گوید هدف رژیم از استفاده از خودکشی به عنوان علت مرگ شرمگین کردن خانواده و پرهیز از تحقیقات بیشتر است.
به گفته هادی قائمی، مدیر اجرایی کمپین بین المللی حقوق بشر ایران، «این یک نظام زندان خارج از کنترل و قوه قضاییه ای است که به طور فعال در سرپوش گذاشتن ها تبانی می کند.»
در پی بازداشت معترضان تظاهرات سراسری در ایران، سینا قنبری بیست و سه ساله در زندان اوین و وحید حیدری در زندان اراک در بازداشت جان سپردند.
خانواده کاووس سید امامی خودکشی او را به عنوان علت مرگ در زندان نمی پذیرند و می خواهند درباره علت بازداشت و شرایط بازجویی و نگهداری او در زندان تحقیقاتی مستقل صورت بگیرد.
کاووس سید امامی عضو هیات مدیره انجمن محیط زیستی «حیات وحش میراث پارسیان» بود.
ایسنا ـ کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در جلسه با رییس فدراسیون خواستار آن شده تا در یک برنامه تلویزیونی پاسخ اظهارات علی کریمی را بدهد.
به گزارش ایسنا، پس از این که علی کریمی در مناظره تلویزیونی با محمدرضا ساکت، دبیرکل فدراسیون فوتبال به برخی از شرایط تیم ملی فوتبال، اعضای کادر فنی و اردوهای این تیم ایراد گرفت، کارلوس کیروش در واکنش و در پیامکی سخنان و واکنشهای علی کریمی را "بزدلانه" توصیف کرد که در این راستا علی کریمی نیز واکنش تندی به این پیامک سرمربی تیم ملی فوتبال نشان داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پس از این اتفاق، سرمربی تیم ملی فوتبال در جلسهای با مهدی تاج رییس فدراسیون فوتبال ضمن گلایه از انتقادات مطرح شده درباره تیم ملی درخواست کرده تا شرایطی فراهم شود تا در در یک برنامه تلویزیونی پاسخ اظهارات علی کریمی را بدهد.
با توجه به این که برنامه "۹۰" در هفته آینده بر روی آنتن نخواهد رفت، باید منتظر حضور کارلوس کیروش در برنامه هفتم اسفند عادل فردوسیپور بود.
به گزارش ایسنا، پس از برگزاری مناظره علی کریمی و محمدرضا ساکت واکنشهای فراوانی به این مناظره در شبکههای اجتماعی و در میان مردم مطرح شده است و بسیاری از هواداران فوتبال نیز در جناح بندیهای مختلف به حمایت از علی کریمی و بعضا سرمربی تیم ملی فوتبال ایران پرداختهاند.
ایران اینترنشنال - مقامات واشنگتن گفتهاند که یک پهپاد آمریکایی در سوریه، یک تانک ساخت روسیه را هدف قرار داده و منهدم کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، مقامات آمریکایی روز سهشنبه ۲۴ بهمنماه، اعلام کردند که یک پهپاد آمریکایی در جریان دفاع از کردهای همپیمان آن کشور در سوریه، یک تانک ساخت روسیه را از بین بردهاست.
در عملیات نیروی هوایی آمریکا برای دفاع از کردهای سوری درمقابل حملات نیروهای دولتی، روز یکشنبه ۲۲ بهمنماه، یک پهپاد آمریکایی از نوع «امکیو-۹ ریپر» یک تانک پیشرفتهی «تی-۷۲» ساخت روسیه را در شهر طابیه واقع در استان دیرالزور، منهدم کرده است.
ارتش آمریکا اعلام کرده که تانک روسی را صرفاً زمانی هدف قرار داده که نیروهای کرد مورد حمایت واشنگتن، در تیررس آن قرار گرفته بودند، درحالیکه همزمان با آتش توپخانه نیز حمایت میشده است. این دومین بار در طول یک هفته اخیر است که آمریکا برای دفاع از نیروهای کرد تحت حمایت خود به مواضع نیروهای دولتی دمشق و همپیمانان بشار اسد حمله میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تلویزیون دولتی سوریه، روز پنجشنبه ۱۹ بهمنماه نیز از بمباران مواضع نیروهای دولتی سوریه در شرق رود فرات در استان دیرالزور ازسوی نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا خبر داده بود.
جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، حملهی پهپاد آمریکایی به تانک روسی را کماهمیت دانسته و تصریح کرده است که «شاید چند نفر آنجا کاری انجام میدادند. تمایلی ندارم این اتفاق را بهعنوان یک حملهی بزرگ، برجسته کنم».
به گزارش یک منبع اختصاصی ایراناینترنشنال در سوریه، روز چهارشنبه ۱۸ بهمنماه، نزدیک به ۵۰۰ نفر از نیروهای روسی و نیروهای دولتی سوریه با بهکارگیری توپخانه و تجهیزات سنگین نظامی، سعی کردند میدان نفتی کونیکو در شمال دیرالزور را از کنترل «نیروهای سوریه دموکراتیک» خارج کنند.
این منبع آگاه که خواسته است نامش فاش نشود، گفت نزدیک به ۱۰۰نفر از نیروهای روسی و نیروهای دولتی سوریه، در جریان حملات هوایی نیروهای ائتلاف کشته شدهاند.
شرق ـ لیلا مرگن - مجلس شورای اسلامی در حالی دیروز قانون امکان خریداری زمینهای تغییر کاربری دادهشده به نرخ روز را به تصویب رساند که این قانون سودای زمینخواری را تقویت میکند. بر اساس مصوبه عصر چهارشنبه مجلس شورای اسلامی، از این پس واگذاری زمینهایی که قلعوقمع آنها امکانپذیر نیست، به فرد متخلف امکانپذیر میشود. این در حالی است که بر اساس قوانین قبلی، واگذاری زمینهایی که در آنها تخلف در اجرای طرحها رخ داده بود، به متخلفان ممنوع بود؛ بهاینترتیب، انگیزه هم برای بروز تخلف کاهش مییافت. مصوبه دیروز، رسما جایزهای برای متخلفان است. امنیتیبودن مسئله تأمین غذا، مهمترین عاملی است که سبب میشود هرساله بخشی از اراضی ملی با اولویت اجرای طرحهای کشاورزی و با هدف تأمین غذای کشور، در اختیار افراد قرار گیرند...
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
... کمی از زمینها هم برای تأمین مسکن توزیع میشود؛ اما هستند افرادی که با سودای تصرف این اراضی، در لباس دوست وارد عرصه سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و سایر بخشها میشوند؛ اما در نهایت با ایجاد انحراف در مسیر طرحها، دنبال مالکیت زمین هستند؛ زیرا زمین در ایران ارزشمند است. بنابران نه غذایی برای کشور تولید میشود و نه دولت به اهدافش میرسد؛ اما متخلفان به انتظار تصویب قوانینی مینشینند که فضا را برای تصرف زمین باز کند. تصویب قوانین مکرر، مرتبا بخشی از انفال را که سرمایه عمومی است، در اختیار سوداگرانی قرار میدهد که زمینخوار نامیده میشوند. روز گذشته نمایندگان مجلس شورای اسلامی با یک مصوبه، زمینه فعالیت را برای آنها مهیا کردند.
شرق - زود است یا دیر؟ سخنگوی سابق شورای نگهبان گفته است اینکه بحث کنیم شورای نگهبان باید درباره همهپرسی اظهارنظر کند یا نه مسئلهای زودهنگام است و ارزیابی سیاسی این موضوع کار من نیست، اما سخنگوی فعلی چنین نظری ندارد. عباسعلی کدخدایی، برخلاف همکارش، از قضا زیاد اظهارنظر سیاسی-جناحی میکند و ابدا هم اعتقاد ندارد که وظیفه عضو شورای نگهبان اظهارنظر سیاسی نسبت به حیطه وظایف کاریاش نیست. کدخدایی که با دبیر شورای نگهبان هم بسیار نزدیک و صمیمی است، حتی به حسن روحانی، رئیسجمهوری، هم خرده گرفته که طرح ایده همهپرسیاش کارشناسیشده نبوده است. بعد هم رئیسجمهوری را متهم کرده که یکی به نعل میزند و یکی به میخ و با اشاره به جملهای منسوب به انیشتین گفته است: «آنان که گاهی به نعل میزنند و گاهی هم به میخ، عاقبت چکش واقعیت روی انگشتان آنها میخورد. امید آنکه در اجرای قوانین و مخصوصا قانون اساسی از این افراد نباشیم». کدخدایی گفته که فتح باب درباره موضوع رفراندوم، نکته مهمی بود که بازخوانی و تأکید مؤکدش از سوی رئیسجمهوری قابلتوجه است!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
درحالیکه ابراهیمیان در اظهارنظری محتاطانه به «اعتمادآنلاین» گفته است: «موضوع کار من نیست که آیا درباره مسئلهای ویژه، همهپرسی راهحل مناسبی است یا نه. برای اینکه داوری کنیم باید ببینیم آن مسئله که میخواهیم راجع به آن همهپرسی کنیم، چیست؟ آیا اقتضای همهپرسی درباره آن مسئله وجود دارد؟» اما این احتیاط را نه تنها سخنگوی فعلی ندارد، بلکه در واکنش به طرح ایده همهپرسی از سوی حسن روحانی حتی به او کنایه سیاسی هم میزند. او در واکنش به این گفته حسن روحانی درباره «بازگرداندن آنهایی که از قطار انقلاب پیاده شدند» گفته است: «آنهایی که پیاده شدند، به دلیل آن بود که قانون اساسی را تفسیر به رأی کرده و اعلام میکردند برخی از اصول آن را قبول ندارند. شورای نگهبان این نظر شما را که نظر صحیحی هم هست، اجرا کرده است و جنابعالی {روحانی} هم تأیید میفرمایید آنان که به قانون اساسی اعتقاد و التزام ندارند، انقلابی نیستند و نمیتوانند در پستهای سیاسی قرار گیرند».
دبی - العربیه فارسی - جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا به شبکه العربیه گفت که ایران در تمام بحرانهای منطقه خاورمیانه دست دارد.
وزیر دفاع آمریکا که پنجشنبه ۱۵ فوریه در حاشیه نشست پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در بروکسل سخن میگفت، در پاسخ به سوال خبرنگار العربیه گفت: «سوریه باید برای سوریها و عراق برای عراقیها باشد».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او تاکید کرد که ایران در بحرانهای یمن، سوریه، لبنان، بحرین و عراق دست دارد.
انتظار میرود که وزرای دفاع کشورهای عضو پیمان ناتو در نشست پنجشنبه خود در بروکسل با آغاز برنامه ریزی برای عملیات آموزش حرفهای نیروهای عراقی که زیر نظر ناتو انجام خواهد شد، موافقت کنند.
سخنان جیمز متیس با سفر رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا به لبنان همزمان شده است. او پیش از این در عمان پایتخت اردن گفته بود که آمریکا از درگیریهای روی داده میان ایران و اسرائیل در سوریه نگران است.
شرق - سخنگوی شورای نگهبان در واکنش به پیشنهاد رفراندوم از سوی حسن روحانی گفته است: «رئیسجمهور محترم چنین پیشنهادی را مطرح فرمودند که به نظر میرسد کارشناسی نشده باشد چون که کاربرد اصل ۵۹ برای همه آشنایان به حقوق اساسی معلوم است و نیاز به بحث بیشتر ندارد. اصل ۵۹ مربوط به اعمال اختیارات قوه مقننه است. شاید آقای رئیسجمهور با اصل دیگری آن را اشتباه کردهاند!». واکنش کدخدایی برخلاف انتظار، بیش از آنکه حقوقی و وابسته به جایگاه او باشد، سیاسی است. تا جایی که با کنایه به سخن حسن روحانی درباره «بازگرداندن آنهایی که از قطار انقلاب پیاده شدند» گفته است «آنهایی که پیاده شدند، به دلیل آن بود که قانون اساسی را تفسیر به رأی کرده و اعلام میکردند برخی از اصول آن را قبول ندارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شورای نگهبان این نظر شما را که نظر صحیحی نیز میباشد اجرا کرده است و جنابعالی{روحانی} هم تأیید میفرمایید آنان که به قانون اساسی اعتقاد و التزام ندارند، انقلابی نیستند و نمیتوانند در پستهای سیاسی قرار گیرند». سخنگوی شورای نگهبان رئیسجمهوری را متهم کرده که یکی به نعل میزند و یکی به میخ و با اشاره به جملهای منسوب به انیشتین گفته است: «آنان که گاهی به نعل میزنند و گاهی هم به میخ، عاقبت چکش واقعیت روی انگشتان آنها میخورد. امید آنکه در اجرای قوانین و مخصوصا قانون اساسی از این افراد نباشیم». کدخدایی گفته که فتح باب درباره موضوع رفراندوم، نکته مهمی بود که بازخوانی و تأکید مؤکدش از سوی رئیسجمهوری قابل توجه است!
جواد متولی - دماوند
افزایش لحظه به لحظه نرخ ارزهای خارجی و بازار طلا در ایران، نه فقط در بین صاحبان کالا و سرمایه و خدمات که باعث بروز نگرانی عمومی در میان مردم ایران شده است. در ایران حساسیت فوقالعادهای میان مردم نسبت به نوسانات نرخ ارز وجود داشته و تلاطم این بازار، اثرات روانی مستقیمی بر اقتصاد ایران دارد. مهمترین تاثیر «افزایش قیمت ارز» در زندگی مردم عادی، افزایش تورم است. بالارفتن نرخ ارز، به افزایش قیمت کالاهای وارداتی از جمله گندم و برنج گرفته تا گوشی موبایل و خودرو مرتبط خواهد بود.
کسری بودجه و اعلام ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری از یک سو و صندوقهای بازنشستگی از طرف دیگر و همچنین وضع تحریمهای جدید و یا تشدید تحریمهای مالی تا این لحظه بعنوان دلایل بالا رفتن نرخ ارز عنوان شده است. نکاتی که موجب شد تا این دغدغه عمومی مردم را با دکتر جمشید اسدی، اقتصاددان ایرانی ساکن پاریس در میان بگذاریم و نظرات او را جویا شویم. او با صراحت تمام از عدم امنیت اقتصادی و مهاجرت پول از ایران سخن می گوید. آنچه در ادامه میخوانید، پاسخهای دکتر اسدی به پرسشهای دماوند است:
برخی از مردم روند افزایش بی سابقه نرخ دلار را ناشی از کسری بودجه دولت در سال جاری دانسته و آنرا در راستای تامین آن ارزیابی می کنند. گروهی دیگر با تصور اینکه دولت می خواهد از این طریق پاسخگوی مطالبات مربوط به اعلام ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری تعطیل شده باشد؛ این افزایش قیمت ارز را به آن مرتبط میدانند. شما به عنوان یک اقتصاددان این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟ چقدر این احتمالات و شایعات می تواند موثق باشد؟
مهمترین دلیلی که برای افزایش نرخ ارز خارجی در یک کشور وجود دارد، یک چیز است: هر وقت که یک شهروندی در کشور خودش احساس امنیت نداشته باشد، قطعا مهاجرت می کند. حالا این شهروند ممکن است اقلیت مذهبی باشد، ممکن است جزو دگر اندیشان یا دگرباشان باشد. این شهروند وقتی احساس امنیت نکند مهاجرت خواهد کرد. چنانچه که مطابق آمارها سالانه حدود ۲۰۰ هزار نخبه و تحصیلکرده ایرانی مهاجرت می کنند. حالا احتمالا می گویید این چه ربطی به پاسخ شما دارد؟ پول هم وقتی ارز ملی در کشور امنیت نداشته باشد، مهاجرت می کند. این مهاجرت یک وقتی است که از مرزها بیرون می رود و یک وقتی هم پول بین المللی را در داخل کشور می خرد. وفتی یک شهروند یا سرمایه دار (منظورم ثروتمند عجیب و غریب نیست بلکه مردم عادی که مبلغی پس انداز دارند) این وقتی که امنیت اقتصادی در کشور ندارد، پس مهاجرت می کند. این بیشتر از هر چیز نشانگر بی اعتمادی سرمایه دار و پولدار - کسی که دارنده پول است - نسبت به سیاستهای دولت و حکومت است. همه اینها که ارز خارجی خرید می کنند، سرمایه دار آنچنانی نیستند. خیلی از ایشان جزو بازنشستگان یا کارمندان دولت هستند. کسانی که تا دیروز در حسابهای سپرده سرمایه گذاری بانکها پول خود را سرمایه گذاری می کردند، الان اینها بخشی در حال خرید دلار هستند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حالا می فرمایید کسری بودجه دولتی؟ البته. اینها همه نشانه یک اقتصاد ورشکسته است. اقتصاد ورشکسته منجر به بی اعتمادی عمومی می شود. وقتی که دولت لایحه بودجه خود را به مجلس ارائه داد و مجلس بخشهایی از آن را تغییر داده که خیلی از صرفه جویی هایی که دولت میخواست انجام بدهد را موافقت نکرد، خیلیها متوجه شدند که این بودجه توان این کار را ندارد. در نتیجه کسری بودجه بیشتر می شود و وقتی کسری بیشتر بشود، دو تا احتمال بیشتر وجود ندارد یا دولت ضرب اسکناس می کند و تورم بالاتر می رود یا شورش ایجاد می شود. یا هر دو با هم اتفاق می افتد.همه اینها باعث نگرانی مردم و خرید ارزهای خارجی می شود.
ایرنا - معاون مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: ۸۰ درصد کاربران اینترنت کشور عضو شبکههای اجتماعی عمدتا شامل تلگرام و اینستاگرام هستند.
حمید ضیایی پرور چهارشنبه شب در همایش فعالان شبکههای اجتماعی در قزوین با اشاره به جذب کاربران اینترنتی به یک یا چند شبکه اجتماعی، افزود: تلگرام یکی از شبکههای پرنفوذ با ۱۸۰میلیون کاربر است که ۵۰ میلیون کاربر آنرا ایرانیان تشکیل میدهند.
وی اضافه کرد: ایرانیان روزانه ۲. ۷ میلیارد بازدید از تلگرام دارند و ۷۵۰ هزار کانال فارسی در آن تشکیل شده است.
درود به شما جناب نوری علا گرامی، چند روز پیش مطلبی از شما با نام، نامهای به یک همراه خواستار حمایت از شاهزاده رضا پهلوی خواندم. چند نکته در نوشتار شما بود که به عنوان کسی که حداقل ۱۵ سال است از راه مطالعه کتابها و دنبال کردن گفتگوهای شاهزاده رضا پهلوی شناخت نسبی از تفکرات ایشان دارم قصد دارم در این مورد با شما در میان بگذارم. چرا که ایران ما در لحظات تاریخی به سر میبرد که ما ملت ایران وظیفه داریم به هر وسیله و توان که در اختیار داریم، شرایطی را فراهم سازیم که این بارتاریخ را به گونهای رقم زنیم که ایران را به پیش ببریم، نه همچون انقلاب شوم ۵۷، اهریمنی به نام روح الله خمینی را بر مسند قدرت بنشانیم و خود از مهلکه فرار کنیم و نسل پشت نسل تاوان بداندیشی و کج فهمی ما را از اوضاع سیاسی بدهند. من و میلیونها جوان مانند من، قربانیان انقلاب شوم ۵۷ هستیم، قربانی نسلی که نفرت و کینه عمیقی از حکومت پهلوی داشتند، تا آن درجه که حتی به شخصیتی مانند زنده یاد شاپوربختیار بخت آن را ندادند که با برنامههای سیاسی راه گشایش، ایران را از خطر استبداد دینی که هشدارش را می داد برهاند. و پشت سر آخوند ضد ایرانی، مانند روح الله خمینی به صف شدند و دموکراسی و آزادی را درلابه لای قرآن و در ماه دنبال کردند.
• مجرمیت فرد، حقوق او را ساقط نمیکند
• نمیتوان با متهم مثل یک زندانی رفتار کرد
• اثبات خودکشی سیدامامی تبعات سنگینتری دارد
عمادالدین باقی میگوید: وقتی متهم بازداشت میشود چون هنوز مجرم شناخته نشده نمیتوان با او مانند یک زندانی رفتار کرد. وقتی برای زندانی حقوقی وجود دارد برای او حقوق بیشتری است مانند اینکه طبق قانون حق داشتن تلفن، موبایل، اینترنت، ملاقات با خانواده، وکیل و دوستان و همه تسهیلات یک زندگی در بیرون را دارد و زندان او باید محیطی باز باشد و شخص فقط برای جلوگیری از فرار یا امحای آثار جرم، در بازداشت است.
اعتمادآنلاین - عاطفه شمس- از منظر حقوق موضوعه، اصل ۳۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به منظور خشکاندن ریشههای جرم، حق دادخواهی را برای متهمان به منظور برقراری عدالت کیفری به رسمیت شناخته و ضمانت اجرای تخلف از این اصل را که منجر به سلب حقوق اساسی فرد میشود، در ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی پیشبینی کرده است. برای بررسی این موضوع و جایگاه حقوقی متهمان در نظام حقوقی ایران با عمادالدین باقی، نویسنده وحقوقدان گفت و گویی انجام دادهایم که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
* وقتی از حقوق متهم صحبت میکنیم، منظور ما از متهم کیست؟
۱۵ فعال مدنی بیانیهای را امضا کرده وخواهان رفراندوم برای تغیر نطام جمهوری اسلامی زیر نظارت سازمان ملل گردیدهاند. بیانیهای که در چشم انداز خواهان نظامی سکولار دمکراتیک بر اساس آرای مردم ایران میباشد. بیانیهای ملهم از تاثیرات حوادث اخیر، بالا گرفتن کشمکش درون حاکمیت، بر ملا شدن ابعاد وسیع فساد در تمامی ارگانهای حاکمیت و استیصال شدید حکومت در برابر نیازهای حداقلی جامعه. بیشترین چهرههای امضا کننده کسانی هستند که اعتبار جنبش آزادی خواهانه سالهای اخیرند که جان در پای آزادی نهادهاند. برای هر قدم، هر کلام و هر عمل خود بهای سنگینی داده و میدهند. ترکیبی قابل قبول از مبارزان اجتماعی و سیاسی از هنرمندان و فعالان مدنی.
از «خودکشی» در زندانهای قوه قضائیه تا وظایف رهبر
دماوند - احمدی نژاد چهارشنبه ۲۵ بهمن همراه با اسفندیار رحیم مشایی، برای شرکت در دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی، از نزدیکان خود، به دادگاه رفته بود اما مسئولان قوه قضائیه مانع حضور او در جلسه شدند.
رئیس جمهور پیشین ایران سپس با حضور روی پله های مقابل دادگستری و در جمع تعدادی از خبرنگاران و حامیانش، سخنان تندی علیه خامنه ای و قوه قضائیه به ریاست صادق آملی لاریجانی بیان کرد.
احمدی نژاد گفت: کوچکترین انتقاد، کوچکترین اعتراض با شدیدترین رفتار مواجه می شود. یک جوانی که به تنگ آمده است، یک مردی که در مقابل خانواده بخاطر فقر شرمنده است به محض اینکه صدایش درمی آید، دستگیر می شود و می برند در زندانها، افراد را بدون ملاحظه دستگیر می کنند، جنازه را تحویل می دهند و بعد هم می گویند معتاد بوده است، خودکشی کرده است.
او افزود: بدون اینکه یک مرجع مستقل، مورد قبول، اعتماد و اطمینان مردم حرف آنها را تایید کند، یکطرفه می زنند و می روند. معلوم است که ملت نمی تواند باور کند. باید کسانی باشند که مورد اعتماد مردم و مورد قبول مردم باشند. خب می خواهیم از این رفتار شکایت کنیم، به کجا باید شکایت کنیم؟ جایی نیست، رهبری هم که می گویند مسئولیت عملکرد دستگاه قضایی و بقیه دستگاه ها به عهده ایشان نیست. کسی که در دستگاه دولتی و حکومتی مورد ظلم واقع می شود چه کار باید بکند؟ به کجا باید مراجعه کند؟ به خودشان؟ اگر خودشان مورد اعتماد بودند که مشکلی پیش نمی آمد. چه راهی در برابر ملت باقی می ماند؟ ملت به کجا باید شکایت کند از دست کسانی به مردم ظلم می کنند؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او گفت: کجای دنیا ظلم پایدار بوده که اینجا بخواهد پایدار باشد؟
محمود احمدی نژاد و نزدیکان او در ماه های اخیر با نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی وارد درگیری علنی شده اند و احمدی نژاد در چند نامه به علی خامنه ای، به شدت به صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و علی لاریجانی، برادر او که رئیس مجلس شورای اسلامی است، حمله کرده است.
قوه قضائیه هم تعدادی از نزدیکان احمدی نژاد مانند حمید بقایی را دستگیر و به زندان محکوم کرده است.
یورونیوز - به نظر میرسد در کشوری مانند ایران که تاکنون هرگاه اختلافی میان قوا و جناحها بوجود آمده، سخن رهبری سرنوشت اختلافات را تعیین کرده و نه نظر جامعه، همه پرسی تنها یک تابو است.
حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران روز یکشنبه ۲۲ بهمن در جریان سخنرانی خود به مناسبت چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به برگزاری همهپرسی به عنوان راه حلی برای خروج از بنبستها اشاره کرد.
او با تاکید بر اینکه باید از ظرفیت قانون اساسی استفاده کرد، گفت: «خیلی از مسائلی که ما امروز به عنوان مشکل در جامعه داریم، در مساله آزادیها داریم، در مساله روابط اجتماعی داریم، در مساله سرمایه گذاریها داریم، [ناشی از] عمل نکردن به قانون اساسی است.»
آقای روحانی افزود: «قانون اساسی بنبستها را برداشته و ظرفیت بسیار بزرگی دارد. ملت ایران، اگر جایی ما با هم بحث داریم به اصل ۵۹ قانون اساسی مراجعه کنیم. اصل ۵۹ قانون اساسی میگوید در برخی از موارد قانونگذاری و اعمال قوه مقننه در مسایل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مراجعه به آراء مستقیم مردم است.»
او با اشاره به ضرورت افزایش مدارا و آستانۀ تحمل در جامعه گفت که اگر در مسالهای جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار لازم نیست و باید طبق اصل ۵۹ قانون اساسی و از مسیر صندوق آراء به آنچه مردم میگویند، عمل کنیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چرا روحانی پیشنهاد مراجعه به آرای عمومی را مطرح کرد؟
یکی از احتمالاتی که در این باره مطرح میشود، بن بستی است که با توجه به سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران بوجود آمده است. رئیس جمهوری آمریکا بر اصلاح برجام تاکید دارد و تهدید کرده است که در صورت عدم اعمال نظرات واشنگتن، از این توافق کنار خواهد رفت. در مقابل، ایران نیز بارها اعلام کرده است که هیچ نوع تغییری را در برجام نمیپذیرد و در این باره انعطافی نخواهد داشت.
در این میان اگرچه شرکای اروپایی توافق هستهای بر تعهد خود در قبال برجام تاکید داشتهاند اما آنها نیز نسبت به برنامههای موشکی ایران و همچنین سیاستهای این کشور در خاورمیانه ابراز نگرانی کرده و از ایجاد شرایطی برای محدود کردن فعالیتهای ایران استقبال کردهاند.
در چنین شرایطی موضع آینده ایران در قبال آمریکا و شرکای اروپایی برجام، چالش جدیدی برای تهران محسوب می شود بویژه آنکه فشار تندروها در داخل این کشور نیز بیش از هر زمانی عرصه را بر تیم حسن روحانی تنگتر کرده است.
رجوع به آراء مردمی و برگزاری یک همه پرسی کنترل شده، میتواند ابزار مناسبی برای حکومت ایران برای توجیه حرکت آینده این کشور در قبال برجام باشد. در صورت جدی شدن برگزاری همه پرسی، موافق رهبر ایران نیز می تواند تاکیدی بر محتمل بودن این گزینه باشد.
آقای روحانی در بخشی از سخنرانی روز یکشنبه خود بر این موضوع تاکید داشت که «باید رقابت را کنار بگذاریم و قواعد سیاسی جهانی را رعایت کنیم».
اعتماد ـ عباس عبدی ـ پس از آنکه آقای روحانی در سخنرانی ۲۲ بهمن درباره رفراندوم اظهارنظر کرد، برخی از فعالان رسانهای منتقد دولت به سرعت موضعگیری و آن را نقد و رد و حتی تخطئه کردند. بنده نمیدانم که در ذهن ایشان چه میگذشته که در سخنرانی خود به چنین نکتهای اشاره کرده است و این نیز عجیب است که تاکنون کسی حاضر نشده تحقق یکی از اصول قانون اساسی را با ذکر مصداق به بحث و گفتوگو بگذارد ولی بد نیست چند نکته درباره همهپرسی موجود در قانون اساسی طرح شود و پرسشهایی از دل آن بیرون میآید که امیدواریم مخالفان طرح موضوع همهپرسی به آن پاسخ دهند.
۱ـ کلمه همهپرسی در ۹ اصل از قانون اساسی آمده است. در هفت مورد به صورت شکلی و خبری آمده است. ولی همهپرسی در دو اصل ۱۷۷ و ۵۹ شکلی نیست و فرق میکند. در اصل ۱۷۷ تایید شده که مصوبات شورای بازنگری قانون اساسی باید از طریق مراجعه به آرای عمومی و همهپرسی به تصویب اکثریت مطلق شرکتکنندگان برسد. در اصل ۵۹ مساله به شکل دیگری طرح شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مطابق این اصل: «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.» این اصل نشان میدهد که همهپرسی منحصر به تصویب قانون اساسی نیست، بلکه یکی از روشهای اعمال قوه مقننه است.
رادیو زمانه، اسفندیار رحیم مشایی، همزمان با برگزاری چهارمین جلسه دادگاه حمید بقایی، با استفاده از فرصت، بدون آنکه به طور مشخص از کاووس سید امامی، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست که در زندان به طور مشکوک درگذشت، نام ببرد، قوه قضائیه را متهم به قتل کرد.
اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد در یادداشتی که چهارشنبه ۲۵ بهمن در سایت «دولت بهار» منتشر کرده، نوشته است:
«کجای دنیا این طور است که یک نفر به عنوان سخنگوی متهمان چیزی بگوید و مسئله تمام بشود؟ به همین خاطر، شائبه ماستمالی به شدت در جامعه مطرح است. اکنون قوه قضائیه متهم به قتل است مگر آنکه خلافش ثابت شود. حتی اگر علت مرگ، خودکشی هم فرض شود، باز هم دستگاه قضایی مسئول است. زیرا مسئولیت جان افراد زندانی و بازداشتی، بدونقیدوشرط با دستگاه قضایی و ضابطین تحتامر است.»
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران که روز گذشته کاووس سیدامامی را به ارتباط با سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل متهم کرده بود، با بالا گرفتن انتقادها از قوه قضائیه، چهارشنبه ۲۵ بهمن گفته است:
«خودکشی یا فوت متهم در سایر زندانهای دنیا نیز وجود دارد اما اینکه ما بگوییم دستگاه قضایی در این زمینه نظارت نکرده که این فرد خودکشی کرده، خیر، اینگونه نبوده است. وقتی اسناد و تحقیقات به متهم [کاووس سید امامی] ارائه شد، فرصتی برای پاسخ خواسته است که تحقیقات به روز بعد موکول شد و چون این فرد ملاحظه کرده که اسناد و اطلاعات زیادی در اختیار سیستم تحقیقکننده قرار گرفته، تصمیم به خودکشی گرفته است و این امر ناشی از عدم نظارت نبوده است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در جریان اعتراضات دی سال جاری مقامات قضایی ادعا کرده بودند که دو تن از بازداشتشدگان - سینا قنبری در زندان اوین و وحید حیدری در زندان اراک - خودکشی کردهاند. اسفندیار رحیم مشایی، در ادامه یادداشت خود با اشاره به خودکشی زندانیان در زندانهای ایران مینویسد:
«این یک خامی بزرگ و خوشخیالی فاحش است که از مردم انتظار داشته باشند این را بپذیرند که بازداشتیها چون فهمیدهاند که اشتباه کردهاند، از شدت ناراحتی و پشیمانی خود را کشتهاند. هرچند که اگر اینطور هم میبود باز هم دستگاه قضایی مسئول مرگ این انسانهای بازداشت شده است.»
صبح چهارشنبه محمود احمدینژاد نیز در سخنانی که روی پلههای دادگاه حمید بقایی ایراد کرد، به خودکشی زندانیان در زندانهای ایران اشاره کرده بود. رئیس سابق جمهوری اسلامی گفته بود که حتی رهبر هم پاسخگوی شکایتها از قوه قضائیه نیست.
- به منظور حفاظت از کارگزاران «حکومت مستضعفین» یک نیروی 150 هزار نفری توسط سپاه پاسداران و نهادهای امنیتی تجهیز شده است.
- علی خامنهای در محاصره شبانهروزی «سپاه ولی امر» قرار دارد و بیش از سه دهه تماس آزاد با مردم عادی جامعه نداشته و ملاقاتیهای او نیز از بین «خودیها» دستچین میشوند.
سپاه پاسداران و سازمانهای امنیتی به بهانه حفاظت از گردانندگان جمهوری اسلامی و بستگان آنها، طی ۳۸ سال گذشته نیرویی در اندازههای یک ارتش متوسط را با هزینه سالانه صدها میلیون دلار تجهیز کردهاند؛ اجرای طرح امنیتی پیچیده، چندشاخه و هدفداری که ضمن جداسازی کارگزاران حکومت از مردم، محافظان مسلح را در کنترل زندگی و گردش کار روزانه آنها قرار داده است.
جا گرفتن اقلیت مرفه و بیگانه با نیازهای مردم عادی ایران در بالا، و اکثریت محروم و بیصدا که بارها و فشارهای بالانشینان را تحمل میکنند در پایین، نتیجه محتوم جداسازی دو طبقه حاکم و محکوم در جامعه امروز ایران است.
در دوران معاصر، حفاظت ۲۴ ساعته و هفت روز هفته از گردانندگان سیاسی و اجرایی تا حدودی یادگار دیکتاتوریهای کمونیستی است. نظام کمونیستی اتحاد شوروی سابق با شعار «دیکتاتوری پرولتاریا» به دولت رسید و بلافاصله بعد از کسب قدرت، رهبران حزبی پشت «پرده آهنین» پنهان و تحت حفاظت «ارتش سرخ» و گاردهای امنیتی «کگب» قرار داده شدند.
ماموران «کگب» که در زمان خود بزرگترین سازمان امنیتی- جاسوسی جهان محسوب میشد، مشابه با عملکرد امروز ماموران حفاظت سپاه و وزارت اطلاعات ایران در رابطه با کارگزاران حکومت اسلامی، علاوه بر نظارت و مداخله در زندگی روزانه مردم عادی، عملا نقش زندانبان مسئولان تحت حفاظت خود را نیز ایفا میکردند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
الگوی کمونیستی حفاظت از کارگزاران حکومت و نظارت بر آنها، در جمهوری اسلامی ایران مدارج تازهای را طی کرده است.
قفسهای طلایی پشت پرده آهنین
کارگزاران دیکتاتوری مذهبی ایران بدون شک از مزایای کامل یک زندگی مرفه و اشرافی برخوردارند؛ بیشتر از هزینه معیشت خانواده، درآمد دارند؛ با استفاده از قدرت پول به سفرهای تفریحی خارج از کشور میروند؛ بر حسب ضرورت در مراکز پزشکی پیشرفته خارج درمان میشوند؛ با تشدید آلودگی هوا به مناطق ییلاقی کوچ میکنند و در عمل با مشکلات روزانه مردم عادی و راه و روال زندگی و مشکلات آنها کاملا قطع رابطه کردهاند.
علاوه بر زندگی در حال و هوایی متفاوت با وضعیت زندگی مردم عادی که نوعی گسیختگی غیرقابل ترمیم بین مردم و نظام را شکل داده، بهانه حفاظت از مسئولین، امکان تماس و ارتباط عادی کارگزاران با مردم عادی و شنیدن صدا و درک انتظارات عمومی را نیز از میان برده است.
علی خامنهای در محاصره شبانهروزی «سپاه ولی امر» بیش از سه دهه تماس آزاد با مردم عادی جامعه نداشته و ملاقاتیهای او از بین «خودیها» دستچین شده و دیدارهای خارج از خانه او با تمهیدات امنیتی و در حلقه تنگ محافظین صورت گرفته است.
سپاه حفاظت ولی امر دارای ۱۲٫۰۰۰ نیرو است که بعد از انتقال آن در سال ۱۳۸۶ از مجموعه مطهری در خیابان پاستور تهران تا کنون همراه تجهیزات و نفرات در مجموعهای در خیابان نجاتاللهی مستقر شده است.
فرماندهی حفاظت رهبران و کارگزاران از نظر سازمانی زیرمجموعه سپاه و از لحاظ انتخاب کادر، پرسنل و مدیریت زیر نظارت «حفاظت اطلاعات سپاه» عمل کرده و هر یک از نفوذ و اعتبار شغلی بالایی برخوردارند.
در مراسم درگذشت مادر ابراهیم جباری، فرمانده حفاظت ولی امر، علاوه بر مجتبی و سایر فرزندان ذکور خامنهای، کلیه مسئولین شناخته شده حکومت شرکت کردند.
حسن روحانی که عنوان «نفر دوم نظام» را به ظاهر یدک میکشد، علاوه بر گارد تشریفات رییس جمهور، از سوی پاسداران «سپاه انصارالمهدی» حفاظت میشود.
کیهان لندن ـ رئیس سازمان محیط زیست میگوید دوربینهایی که برای رصد یوزپلنگها در برخی مکانها نصب شده، حداکثر دارای دید ۵۰ متری است. دادستان تهران پیش از این گفته بود، بازداشتشدگان اخیر به بهانه فعالیتهای محیط زیستی پایگاههای موشکی را رصد میکردهاند!
عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست که پس از انتشار خبر دستگیری فعالان محیط زیستی و مرگ مشکوک کاووس سیدامامی سکوت کرده بود، امروز چهارشنبه، ۲۵ بهمنماه، در حاشیه نشست هیات دولت به خبرنگاران گفته که «در حال حاضر دستگاه وزارت اطلاعات در حال پیگیری موضوع است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در حالی که خبر بازداشت کاوه مدنی معاون رئیس سازمان محیط زیست در فضای مجازی انتشار یافت و شایعاتی مبنی بر همراهی ماموران امنیتی با وی در هنگام صحبت «لایو» در اینستاگرام نیز درز پیدا کرد، کلانتری مدعی شده که اصلا کاوه مدنی بازداشت نشده است!
ایران وایر ـ یک منبع مطلع در گفتگو با «ایران وایر» از ادامه تحت نظر بودن کاوه مدنی توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران خبر داد. آقای مدنی، معاون بینالمللی، نوآوری و مشارکت اجتماعی فرهنگی سازمان محیط زیست است. این منبع به ایران وایر گفت ماموران امنیتی روز یک شنبه، ۲۲بهمن، کاوه مدنی را بازداشت و به مکان نامعلومی بردند. به گفته این منبع، روز بعد، دوشنبه ۲۳ بهمن، آقای مدنی به همراه چند مامور به دفتر خود آمد و پیام اینستاگرامی او نیز در حضور ماموران ضبط و پخش شد. همان روز برخی اسناد و مدارک موجود در دفتر این مقام سازمان محیط زیست نیز از سوی ماموران ضبط و از دفتر وی خارج شده است. به گفته منبع ایران وایر، مامورین سپاه از چند همکار مدنی درباره فعالیتهای او «محترمانه» بازجویی کردند. به گفته این منبع، آثار ترس در صورت کاوه مدنی پس از بازگشت به دفترش مشهود بود. تلاش های خبرنگار «ایرانوایر» برای تماس با آقای مدنی و خانواده او تاکنون بینتیجه مانده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
امروز سایت سازمان محیط زیست تصاویری از دیدار سفیر آلمان با رئیس سازمان حفاظت محیط زیست منتشر کرده که در یکی از این تصاویر کاوه مدنی هم حضور دارد. این تصاویر روز دوشنبه ۲۳بهمن منتشر شده اند. انجام این دیدار توسط سفیر آلمان تایید شده است. میشائیل کلور ــ برشتولد در توییتر خود نوشت که امروز (دوشنبه ۲۳بهمن) با عیسی کلانتری٬ رئیس سازمان محیط زیست و معاون وی کاوه مدنی «گفتگوی ثمربخش» داشته است.
با این وجود گزارشها و شواهد از ادامه بازجویی از معاون رئیس سازمان محیط زیست حکایت دارد. کمپین حقوق بشر در ایران نیز به نقل از یک منبع آگاه خبر از بازجوییهای چند ساعته از کاوه مدنی توسط سازمان اطلاعات سپاه داده است.
خبرگزاری هرانا - ضیا نبوی دانشجوی ستارهدار و عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در آستانه نهمین سال حبس از زندان سمنان آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز ۲۵ بهمنماه ۱۳۹۶، ضیا نبوی دانشجوی ستارهدار و عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل در آستانه نهمین سال حبس از زندان سمنان آزاد شد.
ایران اینترنشنال - سجاد دل افروز، بازیگر ایرانی، در پی ایفای نقش در فیلم هندی «ببر زنده است»، که یکی از پرفروشترین فیلمهای سال این کشور به شمار میرود، به آرزوی خود رسید.
دلافزوز بازیگر نقش دوم فیلم « ببر هنوز زنده است»، در کنار سلمان خان از ستارههای سرشناس هند در این فیلم به ایفای نقش پرداخت.
این فیلم، داستانی از جنگ و گریز و عملیات نجات گروهی ۴۰ نفره از پرستاران هندی و پاکستانی است، که به دست گروه داعش در عراق اسیر شدهاند.
سجاد كه پیش از این در چند فیلم و سریال بازی کرده بود، مسیری طولانی را طی کرد تا وارد بالیوود شود. او دست کم هفت سال تلاش کرد، نامه نگاری کرد و حتی هندی یاد گرفت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این بازیگر ایرانی در این فیلم در نقش ابوعثمان، یکی از اعضای داعش بازی میکند. فیلم پرفروش«ببر هنوز زنده است» راه را برای حضور بیشتر دل افروز در سینمای بالیوود هموار کرده است.
مصاحبه با سجاد دل افروز:
نسخه کامل فیلم:
کریم زرگر مدیر سابق شبکه اول سیما، رییس سابق دانشکده صدا و سیما و مسئول موسسه «راه معرفت» اعدام شد
کیهان لندن - به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کریم زرگر رئیس سابق دانشکده صدا و سیما که چندی پیش به همراه مرجان داوری به دلیل تبلیغ و ترویج عقاید عرفانی «اکنکار» به اتهاماتی از جمله فساد فیالارض به اعدام محکوم شده بود در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد.
این خبرگزاری مینویسد که کریم زرگر روز دهم بهمنماه در زندان رجاییشهر کرج اعدام شد. حکم اعدام کریم زرگر در شرایطی اجرا شده که چند بازداشتی تظاهرات سراسری دیماه در زندان به مرگ مشکوک درگذشتهاند و مقامات مسئول مرگ آنها را «خودکشی» اعلام کردهاند. تازهترین مورد مرگ مشکوک در زندان مربوط به کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست است که اعلام شد در زندان خودکشی کرده است.
کریم زرگر متولد ۱۳۳۲ در اهواز و فارغ التحصیل حقوق قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دارای دکترای حقوق دریایی از دانشگاه استراسبورگ فرانسه بود.
وی همچنین در سینما نیز فعالیتهایی داشت. کریم زرگر در فیلم «عروسی خوبان» از محسن مخملباف به عنوان مدیرتولید و بازیگر حضور داشت.
در کارنامه حرفهای کریم زرگر عنوان مدیرکل سیمای برونمرزی، مدیر پخش شبکه اول سیما، رئیس دانشکده صدا و سیما، صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامه «گزارش فیلم» را میتوان یافت.
کریم زرگر در مهرماه ۱۳۹۴با تعطیل شدن و بازداشت مسئولان موسسه «راه معرفت» به همراه مرجان داوری بازداشت و راهی بند ۲۰۹ زندان اوین شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش هرانا، جلسات دادگاه در روزهای ۲۵، ۲۶ و ۲۷ مهر ۹۵ و نیز ۲۱ و ۲۲ آذرماه ۹۵ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی تشکیل شد.
نهایتا دادگاه به اتهاماتی از جمله فساد فیالارض بر اساس ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی هر دو متهم را به اعدام محکوم کرد.
رادیوزمانه، استاندار سیستان و بلوچستان چند مشکل اصلی این استان را در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرد. علی خامنهای در پاسخ گفت برای استان سیستان و بلوچستان کارهای زیادی انجام شده و دولت هم باید پاسخگوی مشکلات باشد.
سهشنبه ۲۴ بهمن، در دیدار «اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای استان سیستان و بلوچستان» با علی خامنهای، دانیال محبی، استاندار این استان از سه مشکل اصلی سیستان و بلوچستان صحبت کرد: «مشکل کمآبی که میتوان آن را با برداشت از صندوق توسعه ملّی و استفاده از آبشیرینکن حل کرد؛ احداث راهآهن چابهار ـ مشهد؛ و توسعه اماکن آموزش و پرورش.»
خامنهای در پاسخ به این سخنان گفت: «من که کننده این کارها نیستم، کننده این کارها مسئولین دولتیاند؛ چه خط آهن، چه آبشیرینکن، چه خیلی چیزهای دیگر؛ بروید دنبال کنید، بروید در دولت از مسئولین بالادستِ خودتان بهطورجدّی بخواهید که دنبال کنند؛ آنها هم راههایش را بلدند؛ اگر راهی واقعاً داشته باشد -که دارد- راهش را بلدند.»
او پیش از بیان این جملات گفته بود این استان «خیلی برای بنده جذاب است» و «کارهای زیادی هم برای سیستان و بلوچستان انجام گرفته است.»
شهبخش گرگیج، نماینده سیستان و بلوچستان در شورای عالی استانها در دیماه سال جاری نرخ بیسوادی جمعیت شهری این استان را ۳۸ درصد و جمعیت روستایی را ۴۰ درصد اعلام کرد.
او همچنین وضعیت بیکاری و معیشت در سیستان و بلوچستان را وخیم دانست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مرکز آمار ایران نرخ بیکاری رسمی سیستان و بلوچستان در پایان شش ماه نخست امسال را ۱۱.۳ درصد اعلام کرده است.
همچنین ۴۱ درصد جمعیت ساکن در سیستان و بلوچستان «حاشیهنشین» هستند. جمعیت ساکن در مناطق حاشیهای شهرهای این استان ۴۴۱ هزار و ۵۶۵ نفر است. در زاهدان، مرکز این استان ۴۴ درصد جمعیت حاشیهنشین است.
مگر با زندانیانمان چگونه برخورد میکنیم که آنان را به فکر خودکشی میاندازیم؟!
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب خطاب به رئیسجمهور درباره مرگ مبهم کاووس سیدامام استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیست در زندان اوین نامهای سرگشاده نوشت.
زیبا کلام در نامهی خود خطاب به حسن روحانی با طرح این سوال که در زندانها چه رخ میدهد که متهم مجبور به خودکشی میشود نوشته است: "بهعنوان پاسدار قانون اساسی میشود به این سوال ساده پاسخ دهید که مگر ما با زندانیان سیاسی و امنیتیمان چگونه برخورد میکنیم که آنان را به فکر خودکشی میاندازیم؟!"
به گزارش روزنامه قانون، متن نامه زیباکلام به شرح زیر است:
سرور مکرم
جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران دامه اقباله
با سلام و تحیات، مرگ مشکوک مرحوم دکترسیدامامی، استاد جامعهشناسی دانشگاه امام صادق(ع) بسیاری ازدانشگاهیان را در بهت و ناباوری فروبرده است. همه مسائل در مورد مرگ وی مبهم است. گفته میشود که ایشان بههمراه گروهی از فعالان محیط زیست «جاسوسی» میکردند؛ گفته میشود که اطلاعاتی که ایشان به بیگانگان داده بهقدری زیاد بوده که ضمن اعتراف آنقدر منقلب میشود که تصمیم میگیرد به حیاتش پایان دهد. جناب آقای رییس جمهور، بهنظرمیرسد که اتهام جاسوسی در ایران تبدیل شده به ابزاری برای گرفتار کردن انسانهای بخت برگشتهای که انگیزه بازداشتشان به واسطه دلایل دیگری بوده است.
یک استاد دانشگاه، آنهم دانشگاه امام صادق(ع) که بیش ازسی سال درآن دانشگاه تدریس میکرد، به کدام اطلاعات محرمانه دسترسی داشته که آنها را در اختیار بیگانگان قرار دهد؟
پرسشی که در مورد بسیاری دیگراز متهمان «جاسوسی» در ایران نیز میتوان به درستی مطرح کرد. ما کدام دستاورد مشعشع علمی در زمینه محیط زیست داشتهایم که اسباب کنجکاوی بیگانگان را برانگیخته و آنها از دکتر سیدامامی و همکارانشان میخواهند که برایشان «جاسوسی» کنند؟
عملکرد ما درحوزه محیط زیست فی الواقع و در یک کلام فاجعه بوده است. اگر جدولی برای رنکینگ جهانی محیط زیست وجود داشت آیا تردیدی داریم که ایران در آخرهای جدول قرار میگرفت؟
نابودی یک سوم از جنگلهای کشور بعد از انقلاب؛ خشک شدن دریاچه ارومیه؛ بحران تالاب انزلی؛خشک شدن بسیاری از دریاچهها و رودخانهها و تبدیل سایر آنها همچون کارون و سپیدرود به فاضلابهای بزرگ؛ نابودی یا در معرض انقراض قرار گرفتن بسیاری از گونههای نادر گیاهی و حیوانی؛ آلودگی هوای شهرهای بزرگمان؛ گرد و غبار خوزستان؛ مشکل بی آبی که دارد از راه میرسد؛ ما حتی به خاک کشورمان نیز رحم نکردهایم. کدام بخش ازمحیط زیست ما مورد رشک وحسادت دشمنانمان بوده که آنان دست به دامان مرحوم سید امامی و گروه فعالان محیط زیست میشوند که برایشان «جاسوسی»کنند؟
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جناب آقای رییسجمهور، «حقوق شهروندی» هر معنایی که داشته باشد نمیتوان با برچسب «جاسوسی» این حقوق رانقض کرد. بعلاوه رفتار با زندانیان و متهمان در مراحل بازجویی یکی از جدیترین این حقوق است.
بهعنوان پاسدار قانون اساسی میشود به این سوال ساده پاسخ دهید که مگر ما با زندانیان سیاسی و امنیتیمان چگونه برخورد میکنیم که آنان را به فکر خودکشی میاندازیم؟!
ایام بکام باد
صادق زیباکلام
واشنگتن (بخش فارسی صدای آمریکا) - بنا بر یک گزارش ۲۸ صفحهای سالانهٔ ارزیابی تهدید جهانی که روز سهشنبه توسط آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده به هدایت دنیل کوتز، مدیر ادارهٔ اطلاعات ملی ایالات متحده، به کنگرهٔ ایالات متحده ارائه شد، جامعهٔ اطلاعاتی ایالات متحده بروز درگیریهای فزاینده میان سیاستمداران میانهرو و تندرو را در ایران - جایی که در آن هر گروه میکوشد تا از اعتراضات ضد دولتی اخیر برای پیشبرد برنامههای سیاسی خود استفاده کند - پیشبینی میکند.
در این گزارش آمده است «ایران شناختهشده ترین حامی عمده تروریسم باقی مانده، و با ارائه مشاوره، کمک مالی، تجهیزات پیشرفته و تاکتیکهای جدید به گروههای تروریستی در سراسر خاور میانه از آنها حمایت میکند، شبکهای از عوامل را در سر تا سر جهان برای انجام حملات تروریستی احتمالی گرد هم میآورد.»
«ایران و شریک استراتژیک آن، حزب الله لبنان، همچنین تهدیدی دائمی علیه ایالات متحده و شرکایش در جهان محسوب میشوند.»
«ایران در عراق، سوریه و در یمن - جاهایی که میبیند درگیریها در کل به نفع تهران پیش میرود - به دنبال گسترش نفوذ خود خواهد بود و از مبارزه علیه داعش برای همبستگی شرکایش بهرهبرداری و از دستاوردهایش در میادین جنگ نیز در جهت توافقهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی استفاده خواهد کرد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
«ایران به دنبال پایگاههای دائمی نظامی در سوریه است و احتمالا می خواهد شبکه شبه نظانیان شیعه را برای مقابله با تهدیدهای آینده علیه خود، در سوریه باقی نگه دارد. ایران همچنین دنبال توافقهای اقتصادی با دمشق است، از جمله توافقهایی در حوزه مخابرات، معادن، و ترمیم شبکه برق آن کشور.»
«ایران تواناییهای نظامی اش را، که تهدیدی علیه نیروهای ایالات متحده و متحدان آمریکا در منطقه است، توسعه خواهد داد و برخوردهای غیرایمن و غیرحرفهای آنها خطراتی را متوجه عملیات نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس خواهد کرد.»
بر پایهٔ گزارش جدید ارزیابی تهدید جهانی، که نام ایران ۶۱ بار در آن ذکر شده است، «سیاستمداران میانهرو و تندرو ایرانی در تلاش برای اجرای دیدگاههای رقابتی خود برای آیندهٔ ایران، به شکل فزایندهای با همدیگر درگیر خواهند شد. این رقابت یک عامل کلیدی در روشن شدن این موضوع است که آیا ایران با روشهای مناسب برای منافع ایالات متحده، رفتار خود را تغییر خواهد داد.»
در این سند آمده است: «میانهروها به رهبری رئیسجمهوری حسن روحانی به پشتیبانی از پیشرفت اجتماعی بیشتر، خصوصیسازی، و یکپارچگی جهانی بیشتر ادامه خواهند داد. این در حالی است که تندروها این برنامه را به منزلهٔ تهدیدی برای منافع سیاسی و اقتصادی خود و نیز برای ماهیت انقلابی و اسلامی ایران تلقی خواهند کرد.»
تصاویری که به وسیله یک دستگاه تلفن همراه به ثبت رسیده است لحظات تیراندازی روز چهارشنبه در دبیرستانی در ایالت فلوریدای آمریکا را نشان میدهد.
این تیراندازی که ۱۷ کشته بر جای گذاشت مرگبارترین حادثه اینچنینی از سال ۱۹۹۹ میلادی تاکنون محسوب می شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نیکولاس کروز، عامل این تیراندازی به اتهام ارتکاب ۱۷ فقره قتل عمد در بازداشت به سر می برد.
اعتماد - ثمینا رستگاری - هرکدام از ما طرفدار یک روزنامه یا شبکه تلویزیونی هستیم و هرروز و هر شب اخبار و تحلیلها را از آنها میگیریم و جهان را از دریچهای که آنها ساختهاند تماشا میکنیم. سیاستمداران، کارهایی که میکنند یا نمیکنند، حرفهایی که میزنند یا از گفتنش طفره میروند این رسانهها برای ما تصویر میکنند. این رسانهها هستند که به ما نشان میدهند چگونه فکر کنیم، از چه کسی بدمان بیاید یا از چه کسی طرفداری کنیم. کسی که فقط اخبار ۲۰وسی نگاه میکند با کسی که فقط اخبار بیبیسی را میشنود...
دو آدمند با دو دنیای متفاوت. آنها در یک کشور زندگی میکنند اما در اصل متعلق به دو جهان متفاوتند، با یکزبان حرف میزنند اما در اصل زبان هم را نمیفهمند. در این آشفتهبازار خبر و نظر کسی به دنبال یافتن حقیقت نیست، دل میسپرد به جریانی و تا آخر خط با آن میرود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در حال حاضر در سپهر سیاست ایران جهانبینیهای متضادی خلق شده که هرروز که میگذرد امکان آشتی، همپوشانی یا پیدا کردن نقاط مشترک میانشان کمتر میشود. اصولگرا و اصلاحطلب و خارجنشین هر کدام به گونهای درباره اوضاع کشور حرف میزنند که اگر اسم ایران را از تحلیلهایشان بردارید نمیتوانید بفهمید که موضوع سخن آنها یک چیز است. آنچه اصلاحطلب بحران مینامد، اصولگرا نقطه قوت میداند و آنچه خارجنشین قبح میداند، رسانه داخلی حسن میپندارد.
یورونیوز - سردار فیروزآبادی گفت غربیها در گذشته با استفاده از مارمولک، سوسمار و آفتابپرست قصد داشتهاند از فعالیتهای اتمی ایران جاسوسی کنند.
سردار سرلشکر حسن فیروزآبادی، مشاور عالی نظامی فرمانده کل قوا در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا در واکنش به خبر دستگیری برخی از فعالان محیط زیست و معاون رئیس این سازمان به اتهام جاسوسی گفت: «غربیها در سه سال گذشته در اروپا جمع شدند و به این نتیجه رسیدند که جنگ با ایران نمیتواند جنگ نظامی، جنگ فرهنگی یا جنگ سیاسی باشد به همین دلیل گفتند که باید با هر چیزی که داریم با ایران بجنگیم و اسمش را هم گذاشتند "جنگ هیبریدی".»
سردار فیروزآبادی در تشریح جزئیات «جنگ هیبریدی» افزود: «در جنگ هیبریدی ممکن است ایرانگرد بفرستند که جاسوس باشد. ممکن است فعال محیط زیستی بفرستند که جاسوس باشد، ممکن است دانشمند فعال در تحقیقات کشاورزی بفرستند که جاسوس باشد. در دورانی که من خدمت میکردم همه این موارد با دلیل و مدرک پیدا میشد.»
در روزهای اخیر تعدادی از کنشگران محیط زیست بازداشت شده و یکی از آنان به نام کاووس سید امامی روز جمعه ۱۹ بهمن در زندان اوین درگذشت. مقامهای رسمی ایران علت فوت این استاد دانشگاه را خودکشی ذکر کردند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در دوران جنگ ایران و عراق ادامه داد: «به طور مثال یک خانم و آقایی را از آلمان به عنوان جاسوس استخدام میکنند، بعد از دوبی و کویت آنها را سوار کشتی ماهیگیری کرده و به خلیج فارس میفرستند تا سیستمهای دفاعی ما را شناسایی کنند، اما وقتی آنها را دستگیر میکنیم میگویند آنها برای ماهیگیری آمدند و جهانگرد بودهاند.»
جناب آقاى خاتمى عزیز!
شما خود مى دانید که براى من تا چه اندازه عزیزید. اما در کنار همه ستایش هایى که سزاوار عزت شماست، به خاطر رنجى که همه ایرانیان از این حکومت دینى مى برند، ناچارم به نقد اصلاحاتى که منجر به استمرار استبداد شده بپردازم.
خاتمى عزیز!
وقتى ١٣ سال پیش شما را ملاقات کردم، خود شما هم در خلوت از اصلاح استبداد دینى ناامید شده بودید. حال آنکه در آن زمان هنوز هفت سال از اصلاحات گذشته بود و چون امروز این اندازه ناکارآمد و غیر اخلاقى نبود. ١٣ سال پیش اصلاحات هنوز یک روش بود و به ایدئولوژى تبدیل نشده بود و مى شد با اصلاحطلبان دربارهاش سخن گفت. در آن زمان من با نگرانى از عاقبت اصلاحاتى که ناکارآمدىاش را هر روز بیش از پیش به رخ مى کشید، با پیشنهاد استعفا براى یافتن راهى نو نزد شما آمده بودم. شما گفتید: " استعفاى من موجب شلوغى مى شود، و من هرگز کارى نخواهم کرد که یک قطره خون از دماغ یک ایرانى جارى شود."
شما که ١٣ سال پیش نگران ریخته شدن قطره اى خون از دماغ یک ایرانى بودید، چگونه اینک نگران هدر شدن عمر همه مردم ایران براى سعى و خطاهاى بى ثمر ٢٠ ساله اصلاحات نیستید؟!
خاتمى عزیز!
من اکنون ۶٠ ساله ام، ٢٠سال (یک سوم) از عمر من و نسل من در آزمایش اصلاحات بى سرانجام شما طى شد. نسل بعد از من که ۴٠ ساله اند، نیمى از عمرشان براى اصلاحات ناکارآمد هدر شد. نسل بعدتر که ٢٠ ساله اند، همه عمرشان در آزمایش اصلاحات ناممکن، به ناامیدى و سردرگمى و خشم و عصیان رسید. خدا عمر شما را زیاد کند، اما اگر بخواهید تا پایان عمر خویش بر اصلاحاتى که دیگر حاصلى جز تداوم استبداد ندارد ادامه دهید، دیگر نه از نفت ایران براى نسل بعد چیزى باقى مى ماند، نه از طبیعت ایران و نه از امید و صبر ایرانیان امروز.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اگر این ناامیدى و خشم به ویرانى ایران منجر شود، آیا حاضرید سهم صبورى خود را در آن ویرانى بپذیرید؟ اگر اصلاحات یک برنامه است، زمان بندى آن باید معلوم باشد. شما ما را به راه بى پایانى کشانده اید. اصلاحات وعده بهشت مى داد، اما به تقلیل جهنم استبداد دینى هم کمک نکرد!
کاووس سیدامامی در زندان کشته شد. او استاد دانشگاه در زمینه جامعه شناسی، عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود و بالاخره او همزمان با فعالیت دانشگاهی یک کنشگر فعال محیط زیست ایران و مسئول مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود. بدنبال قتل، ماموران حکومت اسلامی همسر کاووس سیدامامی را جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ احضار میکنند و خبر «خودکشی» و مرگ همسرش را به او اطلاع میدهند. بدنبال این قتل پنهانی مسئولان رژیم ولایت فقیهی بسیجمی شوند تا اذهان مردم را آشفته ساخته و جنایت رژیم را پنهان نمایند. چند روز پیش بود که دادستان تهران از دستگیری هفت «متهم به جاسوسی» خبر داد و گفت: «این افراد در قالب اجرای پروژههای علمی و محیط زیستی نسبت به جمعآوری اطلاعات طبقه بندی کشور در حوزههای استراتژیک اقدام میکردند.». دادستان تهران در پاسخ به این پرسش که آیا دستگیری کاووس سیدامامی ارتباطی با پرونده دستگیریهای اخیر دارد یا خیر؟ او گفت: «این فرد یکی از همان متهمان بوده است و با توجه به اینکه میدانسته اعترافات زیادی هم علیه وی شده و خودش نیز اعترافاتی داشته متاسفانه در زندان دست به خودکشی زده است.». علی شمخانی در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن گفت: «در پشت فعالیتهای مأموران تخصصی برخی از «او ان جی»ها در حوزههایی مانند بهزیستی، زنان، محیط زیست و آب، هالهای از ابهام در ارتباطات وجود دارد که در حال بررسی است.». بدین ترتیب، سرکوب طرفداران محیط زیست بی ارتباط با دستگیری کنشگران جبنش اعتراضی دیماه نیست و افزون برآن، افشاگریهای فعالان محیط زیست برای رژیم یک خطر بزرگ محسوب میشود.
بدنبال این جنایت هولناک، واکنش گستردهای در جامعه بوجود آمد. نماینده مردم تهران خاطرنشان کرد: «اکثر افرادی که بازداشت شدهاند از نخبگان محیط زیست ایران هستند و روی پروژه حفظ یوزپلنگ ایرانی کار میکردند.» این نماینده مردم در مجلس با بیان اینکه این افراد به تعبیر دادستان هنوز متهم بوده و جرمشان احراز نشده، تاکید کرد: «اگر این افراد سنگینترین اتهام را هم داشته باشند اما بازهم مسئولیت حفظ جان متهمان برعهده دستگاه قضایی است. حتی در قانون اساسی متهمی که به حکم قانون محکوم میشود در پناه قانون است و در حدود قانون با او برخورد میشود.» او افزود: «زندانی مطابق آئیننامه زندانها از حقوقی برخوردار است و باید بتواند حداکثر ۴۸ ساعت بعد از بازداشت اتهامش تفهیم و حق برخورداری از وکیل را داشته باشد اما متاسفانه براساس گفته خانواده این افراد تاکنون نتوانستند هیچ ارتباطی با آنها برقرار کرده و وکیل معرفی کنند و این نقض آشکار قانون اساسی و قانون تعیین دادرسی کیفری است.»
انقلاب و پیامدهای فاجعه بار و سیاهاش را عوامل گوناگون و متعدد و گروههای اجتماعی متنوع و متفاوت سبب شدهاند. لغزشها و خطاهای بخشی از"روشنفکری" سیاسی دربروز پیامدهای فاجعه بار انقلاب سال ۵۷ غیرقابل انکار و کتماناند، اما این لغزشها و خطاها نمیتوانند و نمیباید با نگاه و شیوهای روشنفکرستیزانه و فرافکنانه سبب توجیه و کم بها دادن به مسؤلیت و نقش شخص شاه و رژیماش در پیدائی انقلاب و پیامدهای فاجعه بارش شوند، واقعیتی که فقط نظروادعای مخالفان شاه نیست، "تیمسارارتشبد جم، رئیس ستاد ارتش، نظامی تحصیل کرده و دانشمند و داماد رضا شاه" دررابطه با برخورد شاه با ارتش وژنرالهای ارتش میگوید: " شاه ژنرال نمیخواست، نوکر میخواست" و به " اشتباهات فوق العاده شاه که ایران را خراب کرد" اشاره میکند. (۱)
ثبت تاریخ است که بسیارانی ازروشنفکران و کوشندگان سیاسی و فرهنگی بارها و به اشکال مختلف - وبا نگاهی متفاوت با درباریان و ارتشیان منتقد به شاه - به محمد رضا شاه و مسؤلان مملکتی دررابطه با اینکه استبداد فراگیر، آزادی ستیزی، بی عدالتی کار دست او، رژیماش و مردم خواهند داد، هشدار داده بودند، اما محمدرضا شاه گوش شنوا که نداشت هیچ، همراه با سرکوبِ بیشتر روشنفکران و کوشندگان سیاسی و فرهنگی، دست روحانیت مرتجع ودربِ لانهها و حوزهها و مساجد آنان را بازترمی کرد. برای نمونه در بلوای خرداد سال ۱۳۴۲، که سکوی پرتاب آخوندها به قدرت شد، ضمن اجازۀ پذیرائی ازخمینی درشمال شهرتهران با سلام و صلوات عامل اصلی بلوا و کشتاربه خارج از ایران فرستاده شد و...
" تیری دژاردن" روزنامه نگار فیگارو که زمانی در ایران بسرمی برد، در باره " خطرناک ترین اشتباه شاه" مینویسد: " شاه با سرکوب همه مخالفان، مخالفت مسجد را تحمل کرد. او درحالیکه میانه روترین دموکراتها را بدون رحم دنبال میکرد، پذیرفته بودکه مساجد به صورت مراکز محالف درآید و به ملجا و پناهگاهی برای همه ناراضیان تبدیل شود. چرا؟ به دلیل احترام به مذهب؟ خیر؛ شاه از هرفرصتی برای توهین به آخوندها استفاده میکرد ولی دامنه برد مخالفتهای آنها را بسیار ناچیز میانگاشت و معتقد بود که اصلاحات وی عمیقا کشور را لائیک کرده است. وی متوجه نشده بود که رژیم دیکتاتوری او دموکراتها و دیگر مخالفان را به دامان مساجد رانده است... " (۲)
آخرين فيلمى كه از نُه فيلم حاضر در سياهه نامزدهاى بهترين فيلم سال در اسكار امسال ديدم فيلم بسيار زيباى Phantom Tread است كه عنوانش را به تسامح رشته خيال ترجمه كردهاند. نويسنده و كارگردان اين اثر، پل توماس اندرسون، مثل بسيارى از هنرمندان خلاق، بازى زيبائى با عنوان فيلمش كرده كه تا آن را نبينيد به ظرافت او در انتخاب عنوان پى نمىبريد.
قصه فيلم در مورد يك طراح و دوزنده لباس اشرافى زنان طبقه بالاى جامعه انگليس در دهه پنجاه قرن پيش است كه شيفته و فريفتهى هنر دوزندگى است. لغت نخ در عنوان اين قصه به روشنى اشاره به حرفه و هنرش دارد. از اين روشنتر بازى با لغت شبح است چرا كه او نه تنها از حضور دائمى شبح مادر فوت شدهاش حرف مىزند بلكه ما حتى در صحنهاى از فيلم شبح مادر را در كنج اتاق خوابش مىبينيم كه به پسرش خيره شده است. پس، ظريفتر آن خواهد بود كه همچون سازنده فيلم، از تركيبات تازه در عنوان بندى آثار هنرى نهراسيم و اسم اين فيلم را "نخِ شبح واره"، يا سادهتر، شبحِ نخ ترجمه كنيم.
تازه چند روزی بود از ایران برگشته بودم -اشباع از مشاهدهها و تجربهها و معلق میان برداشتها و فکرهای نیمهتمام- که وکیلم از تهران تماس گرفت و خبر داد که دادگاه انقلاب رأی به محکومیت من صادر کرده است: شش سال حبس تعلیقی؛ پنج سال به جرم توهین به مقدسات و سیدالشهدا و یک سال به جرم تبلیغ علیه نظام. حکم را زودتر از آنچه فکر میکردم صادر کرده بودند و سنگینتر از آن بود که انتظارش را داشتم. واژهی تعلیقی در انتهای رأی البته عجالتاً به معنای نفس راحت بود.
در گیرودار تنظیم تقاضای تجدید نظر بودم که خبر اولین تجمعهای اعتراضی در ایران پخش شد. اعتراضی که در پهنهی وسیع ایران با شتاب و شدتی بیمانند از اینجا و آنجا بیرون زد و حضور سرکش و جسور خود را به دوران ما اعلام کرد. چنین رخدادهایی نه تنها آیندهی زمانهی خود را تغییر میدهند بلکه خوانش ما از گذشتهشان را نیز متحول میکنند. در بستر یک تاریخ، مسیری را عیان میکنند که تا پیش از آن محو مینموده یا نفی میشده است. از زاویهی فردی چنین موقعیتی، بزنگاهیست برای محکِ برداشتهای خویش، برای طرح این پرسش اساسی از خود که کجا ایستادهام، با چه چشمانداز و امیدی؟ و چه تلاشی برای تحقق این امید کرده و میکنم؟
در چنین لحظههایی آن پیوند عمیق و محکم به مردم سرزمین مادری و پدریام با تمام قوا فعال میشود و واژهی همبستگی را با عمق معنای خود جفت میکند. انگار آنها در کار ساختن سرنوشتی شده بودند که سرنوشت من نیز خواهد بود. شدم تماشاچی و خوانندهی ذوقزده و ملتهبی که فکرهایش دنبال شور و حساش میدود، به عزم فهمیدن آن پیکرهی سیال و ناگهانی اعتراض و در اشتیاق یافتن نقطههای اتصال و اشتراک خود با آن قیامی که مردم میکردند. شدم روایتگر اعتراض مردم در رسانههای آلمانیزبان که از فرط گوش دادن به حرفهای تحلیلگران مدافع اعتدال از تبیین آنچه میگذشت عقب مانده بودند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خبرهایی که از تظاهرات میرسید بیشتر از تصویر، فریاد و حرکت داشت. اعتراض خود را در شعارهایی که جمعی سر داده میشد و یا خطابهی خشمگینی که از گلوی یک فرد بیرون میریخت و حرف جمع میشد، بیان میکرد. در همان روزهای اوج خیزش مردم، که حرف از محدود ماندن اعتراض به فرودستان جامعه و کنارهجویی طیفهای وسیعی از ناراضیان زده میشد، با چند نفر از دوستان داخلنشین که این گفته شامل حالشان بود، حرف زدم و در فضای مجازی بحثهای مربوط را دنبال کردم. اغلب موضع خود را با واهمه از آشوب و چرخش وضعیت به نفع «بدتر»های داخلی یا «خارجنشین» توضیح میدادند، یا با تأکید بر ریشههای اقتصادی و معیشتی، وجه سیاسی اعتراضها را مسکوت میگذاشتند و از اینرو ضرورت مشارکت همگانی را نمیپذیرفتند. برخی حتی در مشارکت، خطر خودجلواندازیهای معمول و مصادرهی حرکتی را میدیدند که «دیگران» در شکلگیری آن سهمی نداشتهاند.
برای من اما بسیاری از شعارهای خودجوش اعتراض اثباتی بود بر تنیدگی وجه سیاسی با معضل عمیق بیعدالتی ساختاری در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه، که بیشک فشار کمرشکن آن بر تن و جان فرودستان جامعه افتاده است. آنجا که قدرت حاکم حقطلبی را در عرصههای گوناگون سرکوب کرده و میکند اعتراض همواره وجه سیاسی به خود میگیرد.
میان سرگذشت آن کارگری که برای احقاق حق خود اعتصاب کرد و به حکم یک قاضی شرع شلاق خورد با آن زنی که به جرم بیاعتنایی به اجبار حکومتی حجاب به حکم یک قاضی شرع شلاق خورد، آن دستفروش که به جرم اعتراض بازداشت شد و گفتند در زندان مرد با آن نویسنده که به جرم دگراندیشی بازداشت شد و گفتند در زندان سکته کرد و مرد، آنها که در دورههای متوالی برای بیان اعتراض خود شجاعانه به خیابان آمدند و در یورش نیروهای سرکوب به خون خود غلتیدند با پدر و مادر من که در یورش نیروهای امنیتی به خانهشان مثله شدند، چیزی اساسی مشترک است. همهی آنان بر حقی پافشاری کردند که از فرد و مردم صلب شده بود. همهی آنان قربانی خشونت و سرکوب سیاسی از سوی نظام حاکمهای شدهاند که بخش بزرگی از اعمال قدرت خود را به حکم مذهب و شرع به جامعه تحمیل میکند. نقد ساختار قدرت را برابر «ارتداد» و «عناد با خدا» و «توهین به مقدسات» و غیره قرار میدهد، تا سرکوب را به نام مذهب حقانیت دهد.
یکی از شعارهایی که در جریان اعتراضها در شهرهای گوناگون داد شد این بود: اسلام رو پله کردن مردمو ذله کردن. این جملهی ساده برای من بیان تحلیلی و حسی واضحی از تجربهی طولانیام با دستگاه قضاییست. دستگاهی که منطق استدلال را در چارچوبهای تنگ شریعیت محدود میکند و اینگونه فردی که به این چارچوبها باور ندارد -چه در جایگاه شاکی و چه در جایگاه متهم- پیشاپیش یا محتوم به نفی خود میشود یا در طی دادرسی به کفهی «جرم» خود خواهد افزود. گیرافتادگی در چنین موقعیت بنبستواری، همانگونه که در آن شعار آمده است حسی از ذله شدن با خود میآورد. گاهی فکر میکنم چنین موقعیتی عین بلعیده شدن است، مثل مکیده شدن به درون دستگاه بلع و گوارش یک موجود عظیمالجثه و عجیبالخلقه. موقعیت، هم واقعیست و هم دور از ذهن؛ هم خطرناک است هم احمقانه. حفظ تعادل دشوار میشود، و فاصلهگذاری و تسلط به خود فرار و شکننده. ذهن آدم میشود پاندولی که از تأسفی تلخ به طنز میرود و برمیگردد.
تجربههای من با این دستگاه بلع و گوارش مکانهایی داشتهاند که به مرور جغرافیایی ساختهاند از خوف و کشمکش و آزار.
مکان اول: دادگاه انقلاب
فردای روزی که به تهران وارد شدم برای خواندن پروندهام به دادگاه انقلاب رفتم. با وکیلم دم در دادگاه قرار گذاشته بودم و طبق عادت زود رسیده بودم. ایستادم به تماشا. سالها پیش هم چندین بار مراجع این دادگاه شده بودم. آن موقع شاکی بودم و حالا متهم شده بودم. اگرچه که در آنهنگام هم شاکی بودنم را تنها به ظاهر میپذیرفتند. پاسخگوییشان پوستهای بود برای چیزی نگفتن و روالهای اداریشان ظاهری برای سردواندن و راندن و از پا انداختن.
تصویری که از فضای آن مکان داشتم تغییر کرده بود. اولین چیزی که به چشمم آمد سر و وضع زنان بود. نه تنها برخلاف گذشته از اجبار چادر برای مراجعان نشانی نبود که حجابِ شل و ول بر بقیه انواع آن میچربید. داخل ساختمان هم آن خوفی که سابق بر این به محض ورود بر آدم مسلط میشد جای خود را به کسالتباری و بدخلقی داده بود. حسی از طلبکاری در مراجعان ملموس بود که در گذشته در انحصار کارمندان و مأموران دادگاه بود. داخل آسانسور هم به رسم واگیرداری در تهران موسیقی پخش میشد: یک دلی دلی آبکی غربی. کلایدرمن در آسانسور دادگاه انقلاب اما برای هیچکس به غیر از من عجیب نبود.
دفتر شعبه پر بود از آدم؛ مراجعان و مأمورانی که برگهای را تحویل میدادند یا میگرفتند، رئیسدفترهایی که سرگرم انبوه پروندهها و کاغذهای روی میزشان بودند، وکلایی که چون هنوز در دادگاه انقلاب دستگاه فتوکپی از اشیاء خطرناک و ممنوعه محسوب میشود، گوشهی میزی یا روی زانویشان با سرعت از پروندهها رونویسی میکردند. کلافگی ملموس بود و نارضایتی در قالب متلک و غر ردوبدل میشد. یکی از کارمندانی که برای تحویل برگهای آمده بود من را شناخت و تعریف مفصلی از کارهای هنریام کرد که به قول خودش در رپرتاژی دیده بود. رپرتاژ البته بهتازگی از یکی از «رسانههای معاند» پخش شده بود و من هم قرار بود از جمله به اتهام یکی از همین کارهای هنریام و گفتگو با همین «رسانههای معاند» محاکمه بشوم. او رفت و من غرق تعجب بودم که یکی از وکلای حاضر، در حین رونویسی، شروع به صحبت دربارهی نامهی سرگشادهای کرد که مادرم در سال ۱۳۷۴ در اعتراض به وزیر وقت فرهنگ نوشته بود. گفت کپی نامه را که مخفیانه در دانشگاه پخش شده بود از همان دوران دانشجوییاش تا امروز حفظ کرده و مفتخر به داشتن چنین سندیست. گفتگو دربارهی محتوای نامه بالا گرفت. هیچ حرفی در دفاع از آن وزیر گفته نشد اما در گرامیداشت پدر و مادر من سخن بسیار رفت. هم سرحال آمده بودم و هم از آن فضا گیج شده بودم، که بیشتر شبیه تاکسیهای تهران بود تا دفتر قاضی مقیسه.
پروندهام را که به وکیلم تحویل دادند، من از روی متنها میخواندم و او مینوشت. میگفت دستش تندتر از من است. طفلک وکلای ایران که تندنویسی از مهارتهای واجب حرفهایشان شده است. خواندن آن پرونده و بویژه گزارشهای سازمان اطلاعات تهران مصداق همان گیر افتادن در دستگاه بلع بود. در طی ماههای پیش وکیلم و من پاسخهای مفصلی در رد اتهامها نوشته بودیم، مدارک گوناگون تحویل داده بودیم که همگی در پرونده ثبت شده بود اما ذرهای مورد توجه قاضی تحقیق قرار نگرفته بود و او با تأیید اتهامها کیفرخواست تند و تیزی، که بسیار شبیه شکایت وزارت اطلاعات از من بود، نوشته و پرونده را ارجاع کرده بود به دادگاه انقلاب. گزارشهای جدیدی از سازمان اطلاعات تهران هم ضمیمه شده بود. اما بخش بزرگ پرونده نوشتههای خودم بود، پرینت گرفته از اینترنت. زیر بسیاری از جملهها خط قرمز کشیده بودند. یعنی آن جملهها خیلی مجرم بودند. زیر یک جمله که از غلامحسین ساعدی نقل کرده بودم هم خط قرمز داشت. لابد جرم آن جمله هم به گردن من بود. خلاصه از پرونده مشهود بود که من خیلی مجرم هستم و حتی حرفها و کارهایی که برای هیچکس دیگر جرم نیست برای من جرم محسوب میشود. از جمله رفتن به احمدآباد مصدق به همراه ده نفر از سالخوردگان جبهه ملی یا دو ساعت همراهی با تحصن چندماههی نسرین ستوده که خوشبختانه افراد زیادی با آن همراهی کرده بودند و سرانجام هم به نتیجهی مطلوب رسیده بود. در همان روزهای اقامتم در تهران یادداشتی** در شرح ماجرا نوشتم که از تکرارش در اینجا میگذرم.
به تازگی، یازده مرد و یک زن تحت عنوان "جمعی از نواندیشان دینی"، بیانیهای در "حفظ آبروی حجاب" منتشر کردهاند.
فرای اینکه آیا نواندیشی با دین سازگار است یا خیر قصد دارم مختصر به این بیانیه با نگاهی به تاریخ یکی از این نویسندگان اشاره کنم.
این بیانیه، نادقیق، سطحی و سرشار از تحریف های تاریخی است. و البته خواهان "بازگشت به آرمان های اولیه انقلاب پنجاه و هفتِ ملت ایران" است. و مشخص نمی کند، این آرمان های اولیه انقلاب چیست؟ آرمان های دوران امام راحل است و یا آرمان هایی که منجر به انقلاب ۵۷ شد، یعنی، استقلال، کار، مسکن، آزادی؟
این بیانیه که اولین بیانیه از سوی دین مداران در رد حجاب اجباری (با هر هدف و توجیحی است) نشان از سست شدن بنیاد دین و تلاش برای حفظ آن دارد. این بیانیه تلاشی برای حفظ دین از موضع نقد و قرار دادن آن در کنار خواسته های مردم و در این مورد خواستههای زنان ایران است.
با این همه، بیانیه مذکور، به دلیل پیشنیه و تاریخ بیشتر امضا کنندگانش و قصد آشکار آن ها در تحریف تاریخ عملکرد خود، به هیچوجه قابل اعتماد نیست. این بیانیه و امضا کنندگانش از نقش خود در تثبیت حجاب اجباری و یا سکوت همراه با رضایت خود در تمام سال هایی که بسیاری از زنان ایرانی علیه این قوانین مقاومت کردند و هزینه آن را هم پرداخته اند، چیزی نمی گویند. گویی این گروه امضا کننده، خارج از همه این تحولات ایستاده و برای نزدیک به چهار دهه فقط نظاره گر بوده اند.
در قانون اساسی پر از تناقض جمهوری اسلامی آمده است که رئیس جمهور که با آرای مردم برگزیده میشود مسئول نظارت بر اجرای قانون اساسی است. او پیش از نشستن بر مسند ریاست جمهوری نیز باید به قرآن مجید سوگند یاد کند که در انجام مسئولیتهای خود قصور نمی کند.
اما از روز اولی که بنای کج جمهوری اسلامی گذاشته شد تا به امروز فقط یک رئیس جمهور اشتباها مسئولیت خود را جدی گرفت و همین مایه عزل او شد (بنی صدر)
خاتمی اما حرفهای قشنگ زد بدون آن که مسئولیتهای خود را جدی بگیرد، به طوری که در آخر دوره او یکی از ننگین ترین انتخاباتهای ریاست جمهوری برگزار شد که در هر دو مرحله آن مأموران ولایت مطلقه فقیه برای روی کار آوردن محمود احمدی نژاد که نور چشم رهبر شده بود زیر چشم وزارت کشور خاتمی تقلب شرعی کردند!
صدای آمریکا - همزمان با انجام مراسم خاکسپاری کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه جان باخته در بازداشتگاه اوین، واکنشهای داخلی و بینالمللی به مرگ این چهره علمی و فعال محیط زیست ادامه دارد.
سازمان عفو بینالملل، روز دوشنبه ۲۳ بهمن یک روز پیش از خاکسپاری کاووسی سید امامی در بیانیهای خواستار تحویل جسد آقای سیدامامی برای تحقیقات و کالبدشکافی مستقل شد.
این سازمان جلوگیری مقامات ایران از انجام تحقیقات مستقل در مورد مرگ «بسیار مشکوک» آقای سیدامامی را نشانه ای از «تلاش عامدانه» برای پنهان کردن شواهد شکنجه و قتل احتمالی خواند.
مگدلنا مغربی، معاون شمال آفریقا و خاورمیانه عفو بینالملل درباره گذاشتن پیش شرط برای برگزاری مراسم خاکسپاری بدون کالبد شکافی گفت: «این که بر بدن دکتر سیدامامی آثار جرم همچون علائم شکنجه وجود داشته باشد و یا به سرنخهای دیگر در رابطه با دلایل مرگ وی اشاره کند مورد توجه جدی ماست.»
او از دولت کانادا و جامعه بینالمللی میخواهیم تا به مقامات ایران برای انجام تحقیقات مستقل در مورد شرایط پیرامون مرگ دکتر سید امامی مطابق با استانداردهای بینالمللی حقوق بشر فشار وارد آورند تا به گفته او افراد مسئول در مرگ این جامعه شناس، و روسای آنها به دست عدالت سپرده شوند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خانواده آقای سیدامامی ادعای خودکشی را نپذیرفته و خواستار کالبدشکافی مستقل شده بودند، با این حال گزارشها از ایران حاکی از آن است که جنازه این استاد دانشگاه بدون کالبدشکافی مستقل، روز سه شنبه در مراسمی با حضور خانواده اش در در امامه از توابع شهرستان شمیرانات در شمال تهران به خاک سپرده شد.
سازمان دیدبان حقوق بشر نیز در بیانیهای خواستار تحقیقات مستقل برای مشخص شدن دلیل مرگ مشکوک کاووس سیدامامی شد.
این سازمان در بیانیهای که سهشنبه ۲۴ بهمن منتشر کرد بر اساس منابع خود نوشت که کاووس سید امامی بعد از بازداشت از ملاقات خانوادهاش محروم بود. مسئولان قضائی همسر او را ابتدا به مدت چهار ساعت بازجویی کردند و سپس به او اطلاع دادهاند که سید امامی در زندان خودکشی کرده است.
به بنا به اعلام این سازمان، مقامات قضایی از خانواده کاووس سید امامی خواستهاند که جنازه را صبح سهشنبه از زندان کهریزک تحویل بگیرند. آنها به خانواده حکم کردهاند که مراسم تدفین میبایست در آرامش و به دور از هرگونه تنش برگزار شود. مقامات قضایی همچنین گفتهاند که کالبدشکافی انجام شده، اما هنوز نتیجه آن مشخص نشده است. برگه معاینه جسد هم صادر نشده است.
به گزارش دولت بهار، علی اکبر جوانفکر در یادداشتی تحت عنوان " ثبت در تاریخ " در کانال تلگرامی خود نوشت:
احمدی نژاد در چهارمین جلسه دادگاه تجدیدنظر آقای حمید بقایی حضور پیدا می کند.
دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق تصمیم گرفته است فردا (چهارشنبه) در چهارمین جلسه دادگاه تجدیدنظر آقای حمید بقایی حضور یابد.
بر اساس اعلام آقای "مسعودی مقام" ، قاضی دادگاه تجدیدنظر، جلساتی که برای رسیدگی به دادخواهی آقای بقایی تشکیل می شود، علنی است ، با این وجود ، طی سه جلسه گذشته از حضور خبرنگاران و شهروندان به جلسه دادگاه جلوگیری شده است و به همین دلیل جریان دادگاه و دفاعیات آقای بقایی در تاریخ ثبت نخواهد شد و مردم از دانستن حقایق مربوط به این پرونده محروم خواهند ماند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چهارمین جلسه دادگاه تجدیدنظر آقای حمید بقایی فردا ساعت 9 صبح در شعبه ۶۸ تجدید نظر واقع در خیابان خیام، روبروی خیابان بهشت برگزار می شود.
رادیوفردا، یک وزیر اسرائیلی گفت اگر رئیس جمهوری سوریه همچنان به ایران امکان دهد که حضور نظامی خود را در سوریه تثبیت کند، خود او نیز در خطر خواهد بود.
به گزارش روزنامه جروزالم پست، یووال اشتاینیتز، وزیر انرژی اسرائیل، شامگاه دوشنبه ۲۳ بهمن، گفت: بشار اسد در دادن امکان به ایران در برپایی پایگاه نظامی در سوریه یا اجازه انتقال موشک های نقطه زن برای حزب الله از خاک سوریه، باید این موضوع را هم در نظر بگیرد که خودش را به خطر میاندازد.
آقای اشتاینتیز، یکی از دوازده عضو کابینه محدود اسرائیل است که روز یکشنبه ۲۲ بهمن، در نشستی چند ساعته، اقدامات احتمالی بعدی اسرائیل را در ارتباط با سوریه بررسی کرد. این کابینه تنها وزیران سمتهای حساس امنیتی و سیاسی را در برمیگیرد.
اسرائیل بامداد شنبه ۲۱ بهمن، ابتدا از ساقط کردن یک «پهپاد ایرانی» که از آسمان سوریه وارد حریم هوایی اسرائیل شده بود، و سپس از چند موج حملات هوایی علیه «اهداف ایرانی و سوری» در خاک سوریه خبر داد. در جریان این رخدادها، اسرائیل سقوط یک جنگنده خود را تایید کرد.
ایران گزارش های منتشر شده در مورد نفوذ پهپادش به حریم هوایی اسرائیل را تکذیب کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در همین حال، شماری از مقامات امنیتی و نظامی پیشین اسرائیلی در تحلیلهایی در رسانههای اسرائیلی در ارتباط با وقایع روز شنبه، پیشنهاد کرده بودند که حمله به شخص بشار اسد نیز در دستور کار اسرائیل قرار گیرد تا او بداند این کشور در برخورد با سوریه «جدی» است و حملات می تواند به مراحل تازه ای وارد شود.
دویچه وله - نرخ برابری دلار در ایران به ۴۹۵۰ تومان رسید و بهای سکه ظرف یک روز ۴۰ هزار تومان افزایش یافت. اما از برنامههای موثر دولت برای کاهش بهای ارز در بازار اثری نیست. مردم برای خرید سکه و ارز خارجی صف کشیدهاند.
خبرگزاری ایسنا، روز ۲۴ بهمن (۱۳ فوریه) از گران شدن مجدد بهای دلار خبر داد. بر اساس گزارش این خبرگزاری، بهای هر دلار یکصد تومان نسبت به روز پیش افزایش یافته و به ۴۹۵۰ تومان رسیده است. بهای سایر ارزهای خارجی نیز افزایش یافته است. یورو به ۶۱۴۰ تومان رسیده و پوند انگلیس حتی به ۶۸۹۵ تومان.
بهای سکه اما ظرف یک روز ۴۰ هزار تومان افزایش یافته است. بهای !سکه تمام طرح جدید" حال به یک میلیون و ۵۹۰ هزار تومان رسیده است.
حسن روحانی و بهای ارز
رئیس دولت ایران در مصاحبههای اخیر خود اعلام کرده بود که بهای دلار و سایر ارزهای خارجی ظرف ماههای بهمن و اسفند کاهش مییابد. در واپسین روزهای ماه بهمن، بازار ارز اما از منطق دیگری پیروی کرد. به این ترتیب، ظرف چند ماه گذشته، بهای دلار ۸۰۰ تومان افزایش یافته است. به سخن دیگر، ارزش پول ایران در قیاس با دلار ظرف همین مدت ۲۰ درصد کاهش یافته است.
سخنگوی دولت در واکنش نسبت به افزایش بهای دلار از برنامههایی سخن گفت که با اجرای آنها قرار است بهای دلار بهزودی به زیر ۴۰۰۰ تومان برسد.
خبرگزاری تسنیم روز ۲۴ بهمن به نقل از محمدباقر نوبخت گفت: «این تلاطم [آشفتگی بازار ارز] برای دولت قابل قبول نیست. بانک مرکزی برنامههایی دارد که بهزودی اجرا خواهد شد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سخنگوی دولت روحانی از مردم خواست برای "وارد شدن به بازار ارز هول نزنند" و مدعی شد که خبری دارد که بر اساس آن قیمت ارز به "جایگاه حقیقی خود" باز میگردد. اظهارات سخنگوی دولت دستکم آن دسته از مردمی که کنار صرافیها صف کشیدهاند را قانع نکرده است.
رادیو زمانه ـ ۱۵ نفر از فعالان سیاسی و مدنی در ایران و خارج از ایران، با صدور بیانیهای که به «بیانیه رفراندم» معروف شده است، خواهان برگزاری رفراندم برای تعیین نوع حکومت آینده ایران و تغییر مسالمتآمیز حکومت به دموکراسى سکولار پارلمانى شدهاند.
این بیانیه که همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن سال ۵۷ منتشر شد، نظام جمهوری اسلامی ایران را چهار دهه پس از تأسیس آن ناکارآمد و اصلاحناپذیر دانسته است: فراخوان فعالان سیاسی و مدنی برای برگزاری رفراندم در جهت تغییر نظام
رضا حقیقتنژاد، تحلیلگر مسائل سیاسی مقیم استانبول در یادداشتی که در فیسبوک خود منتشر کرده، در تحلیل این بیانیه شش عنوان را برشمرده و ذیل عنوان ششم نوشته است: «ترکیب امضاکنندگان و اتفاق نظرشان بر مفاهیم کلیدی در نقد جمهوری اسلامی و ترسیم آینده ایران نشان میدهد علیرغم اختلاف نظرهای سیاسی معمول و قابل انتظار، کماکان "ایران" و "مردم" به عنوان دو محور اساسی و قدرتمند میتوانند مخرج مشترک بسیاری از فعالیتها و گردهم آورنده بسیاری از فعالان سیاسی باشد.»
رادیو فرانسه - احمد میدری، مشاور اقتصادی وزیر کار جمهوری اسلامی ایران، در مصاحبه ای با ایلنا، خبرگزاری کار ایران، اعتراض های دی ماه گذشته در این کشور را به زلزله ای سیاسی تشبیه کرده و افزوده است که توان نظام سیاسی ایران در مدیریت بحران شهرهای کوچک ضعیف است. او گفته است که این زلزلۀ سیاسی یا به تحکیم ساختار سیاسی قدرت در ایران منجر می شود یا رهبران ایران به هوش نمی آیند و منتظر می مانند تا دیگر زلزله ای روی ندهد.
احمد میدری با اشاره به برخی مطالعات صورت گرفته دربارۀ ناآرامی های اخیر در ٧٧ شهر کشور گفته است : وقتی به شهرهایی نگاه می کنیم که در آنها اعتراض ها به مرگ برخی معترضان منجر شد، متوجه می شویم که در این شهرها میزان مشارکت در انتخابات به طور معناداری کمتر از شهرهای مشابه بوده است. میدری از این شاخص به عنوان "نارضایتی انباشته" یاد کرده و افزوده است : عدم مشارکت مردم در انتخابات به معنای نارضایتی آنها از کل نظام است. وی در ادامه افزوده است که در شهرهای معترض دو شاخص یا به گفتۀ او دو تفاوت آماری دیگر وجود داشته است : یکی درصد بیکاری جوانان و دیگری میزان خشکسالی در آنها است که هر دو از متوسط کشور بیشتر بوده است.
مشاور اقتصادی وزیر کار تصریح کرده است که برای نمونه ۵۹ درصد دستگیرشدگان در اعتراض های دی ماه در اسلامشهر بیکار بوده اند و بر اساس داده های وزارت کشور ۵۹ درصد دستگیرشدگان دارای دیپلم و کمتر از آن بوده اند و اکثریت آنان کمتر از ٣٠ سال داشته اند.
احمد میدری شکست برجام را در ناامیدی مردم و سوق دادن آنان به سمت اعتراض و شورش های شهری بی اثر ندانسته است. او گفته است : مردم انتظار داشتند که پس از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تغییری در زندگی آنان رخ دهد و با تثبیت روحانی اتفاقاتی در زندگی آنان به وجود بیاید. اما، سیاست های رئیس جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، به مردم ایران فهماند که قرار نیست برجام اجرا شود و تغییری در زندگی آنان رخ دهد.
با استناد به برخی نظرسنجی ها افزوده است که از نظر مردم ایران بهبود رابطه با کشورهای خارجی از عوامل مهم بهبود در زندگی آنها است و وقتی سیاست های بودجه ای روحانی به ناامیدی آنان از برجام اضافه شد، مردم احساس کردند که قرار نیست زندگی آنان بهبود بیابد. مشاور اقتصادی وزیر کار تصریح کرده است که مردم ایران معتقدند که دولت حسن روحانی فاقد هر گونه راهبرد برای حل مشکلات آنان است.
شرق ـ «قانون اساسی بنبستها را برداشته و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با هم بحث داریم، باید به اصل ۵۹ مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد». این عباراتی بود که حسن روحانی در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن امسال بر زبان جاری و یک بار دیگر توجهات را به موضوع اصل ۵۹ جلب کرد. او گفت «اگر جناحها اختلافی دارند، صندوق آرا را بیاوریم و هرچه مردم گفتند، عمل کنیم. اسلام، ایران و ملت ایران برای ما اصل است».
اصل ۵۹
اصل ۵۹ قانون اساسی چه میگوید؟ بر اساس این اصل، «در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دوسوم مجموع نمایندگان مجلس برسد». حسن روحانی مشخص نکرد که احیانا موضوع مورد اشارهاش چیست که در آن بتوان به اصل ۵۹ استناد کرد، اما فتح باب درباره موضوع رفراندوم، خود نکته مهمی بود که بازخوانی و تأکید مؤکدش از سوی رئیسجمهوری قابل توجه است.
ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، ضمن ابراز امیدواری درمورد چشمانداز آیندهی رابطهی عربستان و اسرائیل،گفت که هشدارهای او، باعث تغییر رفتارهای ایران شده است.
ترامپ در گفتوگویی با روزنامهی «اسرائیل هیوم» (+ لینک) که ۲۲ بهمنماه منتشر شد، در پاسخ به سؤال خبرنگار این روزنامه که پرسیده بود، آیا زمانی که او صندلی ریاستجمهوری را ترک میکند، «هنوز رژیم آیتاللهها در ایران بر سر کار خواهد بود؟»، گفت: «خواهیم دید».
رئیس جمهوری آمریکا، همچنین در پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است آمریکا مانع ایجاد پایگاه نظامی دائمی ایران در سوریه شود، پاسخ داد: «میتوانید [منتظر بمانید و] تماشا کنید». او در پاسخ به اینکه درصورت بنیاننهادن چنان پایگاهی، آیا اسرائیل حق دفاع از خود و حمله بدان را دارد، یا خیر، پاسخی مبهم داد و گفت: «نمیخواهم الان در این زمینه اظهارنظر کنم. بسیار زود است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ترامپ در این گفتوگو، وعدهی انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس را یکیاز مهمترین اقدامات خود در سال نخست ریاستجمهوریش برشمرد و گفت که هرچند اقدام او شادی برخی افراد و ناخشنودی برخی دیگر شده، اما در این زمینه، قولی داده بوده و قولش را برآورده کرده است. او مدعی شد که بهرغم لابیهای فراوان علیه این اقدام، آن را به انجام رسانده است.
العربیه - قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران روز یکشنبه 11 فوریه 2018 و همزمان با سی و نهمین سالروز انقلاب ایران در سخنانی به گروههای قدرت درگیر در ایران و تلویحا به روحانی و احمدینژاد هشدار داد که نقش اپوزیسیون به خود نگیرند.
سخنان فرمانده سپاه قدس در حضور مقامات عالیرتبه ایران پرده از سطح اختلافات میان گروههای قدرت در ایران برداشت؛ گروههایی که هر کدام دیگری را به دست داشتن در تظاهرات سراسری هفتههای گذشته در ایران متهم میکنند.
در همین چارچوب قاسم سلیمانی در سخنانی که میتوان آنها را هشدار به حسن روحانی و محمود احمدینژاد، روسای جمهوری فعلی و پیشین ایران و همچنین اطلاحطلبان حاضر در ساختار قدرت تلقی کرد، هشدار داد که " پز اپوزوسیون" ندهند.
به گزارش خبرگزاری صدای و سیمای ایران، سلیمانی در سخنرانی روز گذشته خود که در کرمان انجام داد گفت: « متاسفم که بعضیها که نام پیروی از خط امام را بر خود گذاشتهاند، به جای آنکه نامه سرگشاده به استکبار جهانی و دشمن بنویسند، نامه سرگشاده برای ولی ایستاده در خط مقدم مینویسند.»
او به طور غیرمستقیم از این افراد که به علی خامنهای، رهبر ایران نامه نوشتهاند، خواست از رهبر ایران عذرخواهی کرده و نامههایشان را خطاب به " استکبار جهانی و دشمن " بنویسند. استکبار جهانی و دشمن در ادبیات سیاسی ایران به آمریکا و کشورهای غربی ضد ایران اطلاق میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سخنان فرمانده سپاه قدس در پی آن میآید که در هفتهها و ماههای گذشته برخی مسئولان و شخصیتهای سیاسی نامههای تندی خطاب به رهبر ایران نوشتند. ابوالفضل قدیانی یکی از رهبران جریان اصلاحطلب یکی از این افراد است که در نامه خود رهبر ایران را "مستبد امروز ایران" نامید و گفت که " ریشه و سرمنشأ این فجایع و مفاسد " در ایران "ولایت مطلقه فقیه" است که مردم را کنار زده و سرنوشت آنها را در دست گرفته است.
حاتمیکیا سال 92: فیلمساز وابسته نیستم - حاتمیکیا سال 96: فیلمساز وابستهام
آی سینما: ابراهیم حاتمیکیا که دیشب در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر خود را «فیلمساز وابسته» و «فیلمساز نظام» توصیف کرد، بعد از جشنواره فجر سی و دوم در سال 92 در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران از این که عدهای میخواستند او را در جشنواره فجر آن سال «فیلمساز وابسته» معرفی کنند، انتقاد کرده بود!
بدون هیچ توضیح اضافه، حرفهای چهار سال پیش و صحبتهای دیشب او را بخوانید:
حاتمیکیا در برنامه نقد و بررسی فیلم سینمایی «چ»، 30 بهمن 1392:
«دوستان جشنواره فجر می خواهند من را فیلمساز وابسته تعریف کنند که از دست همکاران خود جایزه نگرفته اما از دست رئیسجمهور جایزه میگیرد، پس هوشمندی به من میگوید به نام نامی بچههای جنگ غریب بایستم. ضمن اینکه من از این شیشههای سیمرغی که به سینماگران میدهند زیاد دارم و حتی دیگر در طاقچه خانه خود جای یکی دیگر را ندارم.» (منبع: خبرگزاری مهر)
حاتمیکیا در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، 22 بهمن 1396:
«من فیلمساز وابستهام. فیلمساز این نظامام... من 30 سال است روی این سن میآیم و میروم. برایم اولین بار نیست این اتفاق... افتخار میکنم فیلمی ساختهام درباره مدافعان حرم. افتخار میکنم از حاج قاسم سلیمانی جایزه گرفتهام...»
ایران ـ ۲/۵ میلیون گردشگر ایرانی در سال ۲۰۱۷ میانگین هزار دلار هزینه را ثبت کردند.
«سال گذشته میلادی ایرانیها ۲.۵میلیارد دلار به همسایه شمال شرقی کشورمان بردند؛ کشوری که قبل از سال ۲۰۱۴ با بحران اقتصادی روبهرو شده بود و سرپا ماندن آن ابهامهای زیادی داشت، با سرمایهگذاری چشمگیر در عرصه گردشگری توانست به درآمدهای نجومی در این حوزه دست پیدا کند. سال ۲۰۱۵ کشور ترکیه به درآمد ۳۱.۵ میلیارد دلاری دست یافت و سال ۲۰۱۶ که جزو بدترین سالهای گردشگری این کشور لقب گرفت میزان درآمد آنها به ۲۲ میلیارد دلار رسید اما خیلی زود ترکها کاهش ۳۰ درصدی را جبران و سال گذشته میلادی ۲۶.۳ میلیارد دلار از گردشگران کشورشان جذب درآمد کردند. در این میان ایرانیها هم سهم بسیار بالایی در رونق گردشگری ترکیه داشتند؛ به گونهای که سال ۲۰۱۷ ایرانیها ۲.۵ میلیارد دلار ارز به ترکیه بردند. میگویند اقتصاد منطقه وان را گردشگران ایرانی میچرخانند و اگر دلارهای آنها نباشد، وان با رکود عجیبی روبهرو خواهد شد. گردشگران سایر کشورها هم خیلی زود ترکیه را به عنوان مقصد گردشگری خود انتخاب کردند؛ در حالی که هر سال بر تعداد گردشگران این کشور افزوده میشود، ما هنوز نتوانستیم سهمی از گردشگران این کشور داشته باشیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مدیران تورهای خارج از کشور هم این روزها از بازاری صحبت میکنند که با تغییرات متعددی روبهرو شده است. یکی از آنها اظهار داشت: در گذشته سبد معرفی تور به خارج از کشور تنوع داشت اما دو ماهی است که تمرکز بیشتری بر ترکیه داریم. این امر به دو علت است. اول این که قیمت دلار روند افزایشی به خود گرفته است لذا مردم برای کاهش هزینههای خود ترجیح میدهند از تورهای ارزانقیمت ترکیه استفاده کنند. دوم آن که خرید در این کشور برای خیلی از خانوادهها صرف دارد. بدین جهت با یک تیر دونشان میزنند.
کیهان لندن ـ حسن روحانی در مراسم ۲۲ بهمن ۹۶ و در آغاز چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی گفت راه خروج از بحران در ایران «رفراندوم» است؛ زیر جایگاه سخنرانی یک عده بسیجی و دلواپس و بچه مدرسهای مستقر شده بودند که شروع کردند به «هو» کردن و شعار دادند: «دروغگو دروغگو»!
آنچه روحانی گفت، بر اساس اصل ۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی است که میگوید «در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»
رفراندوم ابزاری است قانونی، در دست حاکمان و سیاستمدارانی که خواهان اجرای دموکراسی در مسائل مملکتی بر اساس رای و نظر شهروندانشان هستند. رفراندوم همچنین میتواند مورد سوء استفاده انحصارطلبان و دیکتاتورها و نظامهای ضدمردمی نیز قرار بگیرد، از جمله رفراندوم جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ برای استقرار حکومت دینی در ایران که یکجانبه برگزار و البته موفق شد. اگر رفراندوم میوه دموکراسی باشد و درخت در قوانین اساسی دمکراتیک ریشه داشته باشد، برگزاری آن بدون نگرانی و همراه با مقبولیت نظام سیاسی است. اما به طور کلی ترس و وحشت از برگزاری رفراندوم و مشارکت مستقیم مردم برای تصمیمگیری، آن هم در شرایط کنونی ایران، تجلی نگرانی رهبری جمهوری اسلامی از مشروعیت نظام بین آحاد ملت است.
خبر تکمیلی...
کاوه مدنی، معاون رییس سازمان محیط زیست آزاد شد
کاوه مدنی، معاون رییس سازمان محیط زیست که به گفته محمود صادقی، نماینده مجلس ایران دو روز پیش بازداشت شده بود، امروز صبح در توییتر خود پستی گذاشت که حاکی آزادی اوست.
هنوز دلیل بازداشت آقای مدنی مشخص نیست و هیچ مقام مسئولی در این باره اظهار نظر نکرده است.
انتشار تصویر حضور کاوه مدنی در نشستی با سفیر آلمان
دویچه وله - سازمان حفاظت محیط زیست تصویر دیدار رئيس این سازمان با سفیر آلمان در حضور کاوه مدنی را منتشر کرده که پیشتر خبر بازداشتش انتشار یافته بود. مادر سام رجبی، فعال بازداشتشده زیستمحیطی هم گفته که از وضعیت پسرش بیخبر است.
سایت رسمی سازمان حفاظت محیط زیست ایران در گزارشی از دیدار عیسی کلانتری، رئيس این سازمان، با میشائیل کلور ـ برشتولد، سفیر آلمان در ایران، خبر داده است.
در تصویر منتشرشده از این دیدار که پیش از ظهر دوشنبه ۲۳ بهمن (۱۲ فوریه) برگزار شده کاوه مدنی، معاون آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست نیز به چشم میخورد.
محمود صادقی، نماینده مجلس شورای اسلامی ایران، یکشنبه ۲۲ بهمن از بازداشت کاوه مدنی خبر داده بود. این خبر سپس از سوی سازمان حفاظت محیط زیست ایران تکذیب شد. به موجب گزارش خبرگزاری ایلنا، محمود صادقی اعلام کرده بود که طی تماس با عیسی کلانتری "ایشان گفتند که آقای مدنی نیز بازداشت شدهاند".
او به این سئوال که آیا مدنی نیز به دلیل دوتابعیتی بودن بازداشت شده است پاسخ داد: «استعلامهای لازم درباره این فرد انجام شده و به نظر نمیرسد مشکل خاصی در این زمینه وجود داشته باشد.»
این نماینده مجلس گفت: «آقای کلانتری درباره بازداشت آقای مدنی گفته بودند که علت بازداشت آقای مدنی نیز اعلام نشده است.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
یک روز بعد، در صبح روز دوشنبه، توییتی در صفحه توییتری کاوه مدنی منتشر شد که در آن او ظاهرا به بازداشت فعالان زیستمحیطی ایران واکنش نشان داده است.
مدنی در این توییت از امید به "از بین رفتن تنگنظریها"، "آرامش خاطر فعالان و دغدغهمندان محیط زیست وطن"، "رفع دغدغه چشمانتظاران" و "روشن شدن هر چه سریعتر حقایق" صحبت میکند. او در این توییت به خبر بازداشت خود واکنشی نشان نداده است.
شماری از فعالان محیط زیست ایران طی روزهای گذشته بازداشت شدند که از میان آنها کاووس سیدامامی، شهروند دوتابعیتی (ایرانی ـ کانادایی) دارای دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر، جان خود را از دست داده است. مقامهای ایران گفتهاند که او در زندان خودکشی کرده است.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه ایران، دوشنبه ۲۳ بهمن خبر بازداشت تعدادی از فعالان زیستمحیطی را تأیید کرد و گفت که این افراد به اتهام "دادن اطلاعات طبقهبندیشده از مراکز حساس به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا" بازداشت شدهاند.
رادیو زمانه ـ حسن روحانی در سخنانی که در ۲۲ بهمن به مناسبت سالگرد انقلاب ایراد کرده بود دو پیشنهاد مطرح کرده بود: تسهیل برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی و برگزاری همهپرسی برای حل اختلافات بین جناحهای سیاسی. عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان به کنایه به روحانی میگوید که گاهی به نعل و گاهی به میخ میزند و اظهار امیدواری میکند که او با تفسیر به رأی قانون اساسی از مدار انقلاب خارج نشود: آنان که به قانون اساسی اعتقاد و التزام ندارند، انقلابی نیستند و نمیتوانند در پستهای سیاسی قرار گیرند.
حسن روحانی در سخنانی در مراسم حکومتی ۲۲ بهمن از شورای نگهبان خواسته بود برگزاری انتخابات در جمهوری اسلامی را سادهتر کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در متنی که در کانال تلگرامیاش منتشر کرده، میگوید هنگامی که روحانی این سخنان را ایراد میکرد عدهای به دلیل تأیید صلاحیت برخی کاندیداها، شورای نگهبان را سرزنش کرده بودند. کدخدایی میپرسد دو سال مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بعدی، طرح موضوع انتخابات چه ضرورتی دارد؟
محمدباقر نوبخت، در نشست خبری سخنگوی دولت: مگر در عرضه و تقاضای واقعی ارز چه اتفاقی افتاده که ارز کالای پرسود تلقی شود؛ این زیانی است که پول ملی میبیند و دولت با کاهش ارزش پول ملی موافق نیست و امیدواریم اقداماتی را که بانک مرکزی در نظر دارد در آینده نزدیک اجرایی شود. ثبات اقتصادی برای کشور لازم است و در چنین مواقعی اگر فردی ارزی هم دارد باید ارایه کند تا بازار کنترل شود. معتقدم با توجه به محاسبات موجود باید قیمت ارز زیر چهار هزار تومان باشد. مگر از ابتدای سال تاکنون چه اتفاقی افتاده که نرخ ارز به بالای چهار هزار تومان رسیده است جز اینکه تقاضای کاذب این نظام پولی را برهم میریزد.
یورونیوز - ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه یک بار دیگر با افتخار اعلام کرد (+لینک) تلفن هوشمند ندارد وبه دلایل بسیار از این فناوری قرن بیستم بهره نمیبرد.
ماجرا از این قرار بود که وقتی میخائیل کوالچوک عضو شورای علم و آموزش روسیه درباره مصرف انرژی در این کشور سخن می گفت، انرژی لازم برای به جوش آوردن یک ظرف آب را با انرژی فرستادن پیام صوتی با یک گوشی هوشمند مقایسه کرد و گفت تقریبا تمامی اهالی روسیه یکی از این گوشیها دارند. اما ولادیمیر پوتین سر رشته صحبت را به دست گرفت و گفت: «آقای کووالچوک شما گفتید همه در روسیه تلفن هوشمند دارند اما من که ندارم و می دانم که شما هم ندارید.»
یکی از نشریات عامه پسند روسیه هم نوشته است اگر پوتین نیاز فوری به تلفن داشته باشد به سادگی موبایل یکی از کارکنانش را قرض میگیرد و بعد از تماس آن را بر میگرداند.
ولادیمیر پوتین که پیش از ورودش به فعالیت سیاسی سالها به عنوان مأمور اطلاعات خدمت کرده است سال ۲۰۱۰ میلادی هم گفته بود که اگر تلفن همراه میداشت تلفنش یکسره در حال زنگ زدن میبود. آقای پوتین در کل به رسانه های دیجیتال بدبین است و آنها را نوعی ابزار جاسوسی ایالات متحده میداند. او روزانه فقط چکیدهای رسمی از مطالب مهم شبکههای اجتماعی، نظیر توییتهای دونالد ترامپ را میخواند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سال گذشته در جريان ديدار پوتين با گروهي از جوانان روس گفته بود که بعد از اتمام کارهاي روزانه اش که اغلب دير وقت است، ترجيح مي دهد به جاي استفاده از اينستاگرام به رختخواب برود. بر خلاف ولاديمير پوتين، دميتري مدودف، نخست وزير 52 ساله روسيه اغلب با تلفن هوشمند خود در انظار عمومي ظاهر مي شود و پيوسته در صفحات اجتماعي رسمي خود در اينستاگرام (+ لینک) و فيس بوک، عکس ها خود را به اشتراک مي گذارد.
-
جولیس هولمز، سفیر آمریکا در ایران در دوران ریاست جمهوری جان اف. کندی، بعد از حداقل سه سال دیدار و گفتگوی مستمر با محمدرضاه شاه پهلوی یک بار برداشت خود از شخصیت او را به واشنگتن گزارش کرد. سفیر آمریکا شاه را مردی تنها، مغرور و مشکوک به دیگران میدید که بسیار باهوش، دارای حافظه قوی و جذبه شخصی بالا بوده است.
ارزیابی هولمز در واقع بخشی از سند طولانیتری با عنوان "محمدرضا پهلوی، شاهنشاه ایران" است که در سال ۲۰۰۶ میلادی از حالت طبقه بندی بیرون آمده. ارزیابی هولمز از این نظر مهم است که هرچند توسط یکی از بزرگترین طرفداران شاه در دولت کندی نوشته شده است، لحنی صریح و به دور از تعارفات دیپلماتیک دارد.
هولمز مینویسد شاه شخصیت بسیار پیچیدهای دارد؛ مملو از تناقضات است؛ خلق و خویاش خیلی سریع تغییر می کند. "او تجسم ترکیب غیرقابل پیش بینیای از تندی و ملایمت است."
به نظر سفیر آمریکا، شاه نمونه بارزی از به گفته او "شخصیت و ذهنیت ایرانی" است: باهوش است و گوش به زنگ معانی ظریف و نهان؛ به نیات دیگران مشکوک است.
بنا بر اسناد، سفیر آمریکا به دقت سلامت جسمی و روحی شاه را زیر نظر داشت و در مواردی نتیجه آزمایشهای پزشکی وی در اروپا را از واشنگتن دریافت میکرد
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او میافزاید شاه به خاطر تحصیلات محدودش در غرب، در استدلالات منطقی تا حدی توانایی دارد ولی "کوششهایش برای نتیجه گیری از طریق فرایندهای منطقی اغلب زیر موجی از واکنشهای غریزی فرو میرود، واکنش هایی که اغلب تصمیمهای کنترل شده هستند."
به باور سفیر آمریکا، تناقض دیگر در شخصیت شاه از اعتقاد راسخش به یک ماموریت تاریخی نشات می گرفت، این که فکر میکرد "دست سرنوشت روی پیشانیاش نهاده شده است."
هولمز میافزاید: "بعضی وقت ها شواهد روشنی بروز می دهد که فکر میکند مظهر همه شکوه، قدرت و فضیلت ایران از زمان کوروش است."
"در یک حال و هوای دیگر، آگاهی خود از ریشه خاکی و ساده خانواده پهلوی را به نمایش میگذارد و یک دلسوزی و همانندی به طور قطع گرمی در مورد فقرا و رعایای بی سواد احساس میکند، رعایایی که به بهبود وضع زندگی آنان مصمم است."
مراسم اعطای سند زمین به گروهی از کشاورزان ترکمن- بخشی از برنامه اصلاحاتی که بعدها به انقلاب سفید معروف شد
بی بی سی - در جلسهای که امروز با حضور تعدادی از نمایندگان مجلس ایران و مأموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره مرگ کاووس سید امامی در زندان اوین تشکیل شده، فیلمی از سلول او پخش شده که به گفته نمایندگان او را در حال "آماده شدن برای خودکشی" نشان میدهد.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس ایران که در جلسه حضور داشته توضیحات ارائهشده از سوی مأموران سپاه را کافی ندانسته و خواهان روشن شدن جوانب مختلف این اتفاق شده است.
همزمان پسر آقای سیدامامی از تشکیل پرونده قانونی خبر داده و گفته است که روز سهشنبه ۲۴ بهمن جسد پدرش را برای انجام مراسم خاکسپاری تحویل میگیرند.
'لحظه خودکشی مشهود نیست'
آقای مطهری بعد از جلسه روز دوشنبه ۲۳ بهمن که به درخواست اطلاعات سپاه برگزار شد، گفت که فیلمی از آقای سیدکاووسی در سلولش در زندان نمایش داده شده است.
به گفته او، "در این فیلم لحظه خودکشی مشهود نیست، اما حدود هفت هشت دقیقه ایشان مشغول اقداماتی است که نشان میدهد احتمالا قصد خودکشی دارد."
آقای مطهری ناظران تصاویر دوربینهای مداربسته را به کوتاهی متهم کرده و گفته که مسئول این کار "باید زودتر متوجه میشده و از این اتفاق جلوگیری میکرده است."
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روز ۲۱ بهمن خانواده کاووس سید امامی، فعال محیط زیست و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق اعلام کردند که مأموران امنیتی به آنها اطلاع دادهاند که او بعد از چند روز بازداشت در زندان خودکشی کرده است.
همان روز عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران از بازداشت چند نفر به اتهام "جاسوسی" خبر داد و گفت که این افراد "در قالب پروژههای علمی و محیط زیستی" اسناد طبقهبندی شده کشور را در حوزههای استراتژیک جمعآوری میکردند.
آقای دولتآبادی یک روز بعد تأیید کرد که آقای سیدامامی جزو همان متهمان بوده و "با توجه به اینکه میدانسته است اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته متأسفانه در زندان دست به خودکشی زده است."
آقای مطهری امروز در گفتوگو با ایسنا با اشاره به مسئولیت سازمان اطلاعات سپاه در این پرونده گفته است که "مبارزه با جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و بهتر است این دو نهاد در کار یکدیگر دخالت نکنند."
دماوند، رضا پهلوی می گوید که اصلاح طلبان با رخنه به رسانه هایی که با بودجه دولت آمریکا اداره می شوند، برای بقای جمهوری اسلامی تلاش می کنند.
آخرین ولیعهد ایران در گفتگو با تلویزیون بیان مستقر در لندن، گفته که مردم ایران اساس حکومت را زیر سوال برده و دیگر دنبال اصلاح طلبی نیستند اما اصلاح طلبانی که به درون رادیو فردا و صدای آمریکا نفوذ کرده اند، همراه با لابی جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکا، می خواهند «اصلاح طلبی را به خورد مردم بدهند».
شاهزاده رضا پهلوی تاکید کرده که «محتوای این رسانه ها باید در جهت خواست مردم باشد نه اصلاح طلبان و طرفداران بقای جمهوری اسلامی.»
او گفته که اگر قرار است «پاکسازی»ای در رادیو فردا و صدای آمریکا صورت بگیرد، باید در جهت انعکاس صدای مردم باشد.
به گفته آخرین ولیعهد ایران، بسیاری از قانونگذاران آمریکایی هم از این ضرورت آگاهند و «قرار است» به این مسئله «به صورت جدی» بپردازند.
پیشتر، سناتور جان مک کین، از اعضای ارشد و باسابقه کنگره آمریکا هم از عملکرد رادیو فردا انتقاد کرده و گفته بود که باید در این خصوص تحقیقاتی صورت بگیرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
عملکرد رادیو فردا و صدای آمریکا که هر دو با بودجه های دولتی آمریکا فعالیت می کنند، اعتراض وسیع بسیاری از ایرانیان در سال های اخیر را به دنبال داشته است. تعدادی از خبرنگاران رادیو فردا در سال های اخیر در شبکه های اجتماعی به صراحت از مسئولان جمهوری اسلامی دفاع کرده و به مخالفان جمهوری اسلامی از جمله شاهزاده رضا پهلوی حمله کرده اند.
خبرآنلاین - سایت فراکسیون امید نوشت: رییس فراکسیون امید مجلس با ابراز تاسف از درگذشت کاووس سیدامامی در زندان خواستار بررسی این موضوع از سوی دادستان و نهادهای نظارتی در قوه قضاییه و همچنین ارائه هرچه سریعتر گزارشی در این باره شد.
محمدرضا عارف در باره فوت کاووس سید امامی اظهار کرد : خودکشی یک بازداشتی آن هم یک استاد دانشگاه اتفاق بسیار ناگواری بود؛ به خصوص که این اتفاق در شرایطی رخ داد که ما در آستانه برگزاری جشن انقلاب بودیم.
رییس فراکسیون امید همچنین یادآور شد: امروز همچنین فیلمی برای تعداد محدودی از نمایندگان به نمایش گذاشته شد؛ این فیلم در اتاقی بود که ایشان (سیدامامی) نگهداری میشد و گفتند چون استاد دانشگاه بود سوئیت خوبی در اختیارش قرار دادند. در این فیلم ایشان با پرتاب یک شیء تلاش داشت لامپ را بشکند و پیراهنش را درآورد و تلاش کرد از آن به عنوان ابزاری برای دار زدن خود استفاده کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی در پایان یادآور شد: قرار شد اگر فیلم دقیقتری وجود دارد در اختیار نمایندگان قرار گیرد.
خانواده کاووس سیدامامی برای دفن فوری پیکر وی تحت فشار است
-مدیر اجرایی کمپین حقوق بشر در ایران از فشار بر خانواده سیدامامی برای برگزاری یک مراسم خصوصی قبل از دریافت هرگونه اطلاعات مستقل و پزشکی تایید شده، خبر داد.
-سخنگوی قوه قضاییه میگوید موضوع توسط مسئولان بررسی خواهد شد.
در حالی که سخنگوی قوه قضاییه وعده بررسی درگذشت مشکوک کاووس سیدامامی در زندان را میدهد، خانواده این استاد دانشگاه و فعال محیط زیست خواستار کالبدشکافی مستقل و شفاف وی شدهاند تا علت مرگ روشن شود.
غلامحسین محسنی اژهای سخنگو و معاون اول قوهقضاییه امروز دوشنبه، ۲۳ بهمنماه، ضمن تایید درگذشت کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و شهروند دوتابعیتی ایرانی- کانادایی در زندان گفته که خودکشی سیدامامی در حال بررسی است تا ببینیم چگونه اتفاق افتاده است.
روز شنبه، ۲۱ بهمنماه، خبر درگذشت سیدامامی از سوی خانوادهاش رسانهای شد و آنها اطلاع دادند که مقامات دادستانی گفتهاند که وی در زندان «خودکشی» کرده است.
محسنی اژهای درباره علت درگذشت ناگهانی سیدامامی در زندان گفته که «من شنیدهام ایشان خودکشی کردهاند اما هنوز از جزئیات آن اطلاع ندارم.»
با اینکه درگذشت سیدامامی دستکم سومین مرگ مشکوک در زندانهای جمهوری اسلامی در دو ماه اخیر است، سخنگوی قوهقضاییه مدعی شده که مراقبتهای لازم از بازداشتیها و زندانیان صورت میگیرد.
روز گذشته عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران نیز ضمن تایید درگذشت سیدامامی در زندان گفت که او پس از اعترافاتی دست به خودکشی زده است.
مرگ مشکوک کاووس سیدامامی و روند نگرانکننده اعلام «خودکشی»ها در زندانهای جمهوری اسلامی با واکنشهای متعددی از جمله کمپین حقوق بشر در ایران روبرو شده است.
بی بی سی - فرشته طائرپور، تنها عضو زن هیئت داوران سی و ششمین جشنواره فیلم فجر که دیشب بیست و دوم بهمن ماه در مراسم اختتامیه روی صحنه با فاصله از سایر اعضای مرد هیئت داوران ایستاده بود، گفته برخلاف آنچه اعلام شد به دلیل کسالت مسری و سرماخوردگی کنار نایستاده بلکه "خط قرمزهای تلویزیون" را رعایت کرده است.
ایسنا امروز از قول خانم طائرپور نوشت که اگر بیماریاش مسری بود، دختر خودش (غزل شاکری) را دیشب چندین بار نمیبوسید. به گزارش ایسنا خانم طائرپور، تهیهکننده و فیلمنامهنویس در نوشتاری آورده است: کسالت من از نوع مُسری نبود. از وقتی آلودگی هوا بیشتر شده، گاهی گرفتار حملههای سرفه میشوم. خانمهای برنده جایزه را هم به استناد تصاویر موجود، جوری بوسیدم که هیچ تماسی جز با نیمه عقبی روسری شان نداشته باشم. امیدوارم به دلایل دیگر سرما نخورند و به حساب من گذاشته نشود.
رضا رشیدپور مجری مراسم اختتامیه در ابتدای مراسم اعلام کرد که خانم طائرپور سرماخورده و به این دلیل با فاصله از سایر اعضای مرد هیئت داوران جشنواره فیلم فجر روی سن ایستاده است.
خانم طائرپور در توضیحاتش آورده: همان ابتدای برنامه به آقای رشیدپور گفتم و خواهش کردم اعلام کند که چون تلویزیون معمولا تصویر مرا در مراسم حذف میکند، اگر به توصیه مسئولان مراسم بروم درست وسط شش داور دیگر بایستم، در پخش تصاویر آنها هم مشکل ایجاد میشود. ایشان به احترام آبروی تلویزیون نگفتند (امیدوارم مسئولان تلویزیون قدر آبروداری ایشان را بدانند). تنها چاره این بود که خودم خط قرمزهای تلویزیون را مراعات کنم و جدا از بقیه بایستم تا حذفم بی دردسرتر باشد و به داوران دیگر لطمه نزند. برخی سایتها نوشتهاند که من چون با سایر داوران در طول داوری مشکل داشتهام و آنها را قبول نداشتهام جدا ایستادهام. چگونه ممکن است همکاران سی و چند ساله خودم را قبول نداشته باشم؟! در جمع داوران امسال تنها آقای خجسته بودند که از قبل ایشان را نمیشناختم و به یمن این تجربه با ایشان آشنا شدم و خدمتشان ارادت پیدا کردهام.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کاربران شبکههای اجتماعی شب گذشته علاوه بر این که به این حرکت خانم طائرپور واکنش نشان دادند درباره اینکه تلویزیون زنهای حاضر در مراسم اختتامیه را عمدتا تنها در لانگ شات نشان میداد زیاد نوشتند. مهناز افشار، بازیگر، توییت کرد: "صدا و سیما امسال هم مثل همه این سال ها مراسم اختتامیه را جوری نشون داد که گویا تقریبا هیچ زنی توی سالن نیست. نمیدونم این چه تصادفیه که خیابان انقلاب میرسه به خیابان آزادی... از ما که گذشت ولی بقیه زنان این مملکت رو اگر نشون هم نمیدن، لااقل ببینن!!"
در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر هم وقتی نوبت به نوازندگان زنی رسید که روی صحنه ساز میزدند، تلویزیون ایران که مراسم را به صورت زنده پوشش میداد، پخش زنده را قطع کرد و به جای زنان نوازنده، کلیپهایی را از چند فیلم سینمایی پخش کرد.
جناب محمد برقعی
ابتدا سپاسگزاری می کنم به خاطر «رد نقد من بر بیانیه نو اندیشان دینی در مورد حجاب». همین که پاسخی از طرف یکی از نو اندیشان دینی دریافت می شود نشان دهنده ی این است که همه ی نو اندیشان دینی در جهان بسته ای که خود برای خود ساخته اند زندگی نمی کنند و با بیرون از این جهان نیز در تماس اند.
دوم عذرخواهی می کنم از شما و کسان دیگری که احتمالا از نوشته ی من رنجیده اند. من خواهان رنجاندن هیچ کس نیستم و می دانم که در هر جامعه ای، افراد با سلیقه های گوناگون زندگی می کنند و پرخاش به این سلیقه ها، نشان دهنده ی «خودْ مرکزِ جهانْ پنداری» شخص است و من چنین کسی نیستم. شاید از زمانی که شناخته شده ام چون خواننده با شخص معینی سر و کار دارد صریح تر و در مواقعی تندتر از پیش شده ام ولی این صراحت و تندی به خاطر اقامت در غرب و از خود بیخود شدن و «شلنگ تخته انداختن»ِ فکری و زبانی نیست چرا که بیشترِ عمرِ نزدیک به شصت ساله ام را در خارج گذرانده ام و با فرهنگ غرب از دیرباز مانوس ام. بنابراین چشم ام تازه به آزادی های غرب نیفتاده که مثل «تازه به غرب رسیده ها» خود را ببازم.
سوم من همواره با نو اندیشان دینی و اصلاح طلبان سیاسی به خاطر نزدیکی شان به آن بخش از جامعه ی سنتی که نمی خواهند غیر مذهبی و در عین حال مذهبیِ افراطی باشند همراه بوده ام هر چند نه دیدگاه هایشان، و نه روش تعدیل مذهب و سیاست شان را قبول داشته ام. خط آن ها و روش آن ها برای من قابل فهم بوده ولی نسبت به شیوه ی عمل آن ها انتقاد جدی دارم.
چهارم بر این اعتقاد بوده ام و هستم که نو اندیشان دینی و اصلاح طلبان سیاسی هیچ گاه به افکار بیرون از جهان خود بها نمی دهند و هر تغییر و تبدیلی در شیوه ی عمل و مرام شان صورت پذیرد، باید از درون خودشان باشد. به عبارتی ممکن است نو اندیشان دینی و اصلاح طلبان سیاسی نظر دیگران را بخوانند یا بدانند، ولی هرگز خود را وارد گفت و گوی مستقیم و مشخص و محترمانه با «بیرونیان» نمی کنند. نمونه اش مطلب آقای رضا علیجانی با عنوان «نفرت ضددینی مانع درک اهمیت مخالفت زنان محجبه با حجاب اجباری است»؛ آقای علیجانی چنان نوشته اند که انگار ما از سیاره ای دیگر به زمین آمده ایم و نمیدانیم ایران کجاست و چه مردمانی در آن زندگی می کنند! شیوه ی نوشتن شان هم به گونه ای ست که طرفِ گفت و گو شناخته نشود و اظهار نظر، به شیوه ی «فرادست فکری» و «فرودست فکری» صورت پذیرد.
پنجم مطلب من در باره ی بیانیه ی حجابِ نو اندیشان دینی بیشتر از آن که به حجاب مربوط شود به شیوه ی کار نو اندیشان دینی و بازوی سیاسی آن ها یعنی اصلاح طلبان حکومتی مربوط می شود. نوشتن متن های مطنطن و استفاده از نثرهای مغلق در باب مسائل اجتماعی یکی از موارد انتقاد و اعتراض من به نو اندیشان دینی ست که مورد تایید شما نیز هست. ممکن است گفته شود عیسی به دین خود موسی به دین خود، شما برو به شیوه ی خودت کار کن ما هم به شیوه ی خودمان کار می کنیم. آری. می شود چنین چیزی گفت و گریبان خود را از منتقد تندزبانی چون «سخن» رهانید، ولی موضوع، نه من هستم و نه نو اندیشان دینی، بلکه موضوع، جامعه ای ست که در حال اضمحلال است و بخشی از این اضمحلال می تواند به دست نو اندیشان دینی، متوقف، کند، یا تند شود. ما اگر به همین نحو پیش برویم، در یک نقطه، دچار فروپاشی کامل خواهیم شد که چنین مباد. نو اندیشان دینی می توانند، به سهم خود جلوی این فروپاشی را بگیرند یا روند آن را کند کنند.
رادیو فردا، گزارش ها از تهران حاکیست که قیمت دلار در بازار ارز بار دیگر افزایش یافت و برای دقایقی به ۴۸۵۰ تومان نیز رسید. همچنین قیمت طلای ۱۸ عیار، به ۱۵۰ هزار تومان در هر گرم رسید که رکورد قیمت در سال جاری را شکسته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روز دوشنبه ۲۳ بهمن، برای چندمین بار در روزهای اخیر، قیمت دلار به بالاتر از ۴۸۰۰ تومان افزایش یافت.
درهمین حال، خبرگزاری فارس نرخ دلار در روز دوشنبه را ۴۸۲۰ تومان اعلام کرد.
تسنیم در گزارش خود یکی از دلایل بالا رفتن قیمت دلار در روز دوشنبه را بالا رفتن نرخ فروش ارز در صرافیهای بانک ها دانسته است.
براساس این گزارش، صرافیهای بانک ها صبح روز دوشنبه نرخ فروش دلار را ۴۷۷۷ تومان اعلام کردند اما دقایقی بعد، آن را به ۴۷۹۳ تومان افزایش دادند.
در این میان، فارس از صفهای طولانی برای خرید دلار خبر داد و نوشت که «دلالان و افراد عادی آنچنان در کنار صرافیهای جنب پاساژ افشار و در آن میدانک معروف تجمع کردهاند که به سختی میشود از بین جمعیت عبور کرد».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دور جدید افزایش قیمت دلار از هفته گذشته آغاز شده است.
شرق ـ محمد مساعد - صندوق بازنشستگی کشوری، دومین صندوق بزرگ بازنشستگی کشور است. صندوقی که برای سالهای بازنشستگی کارکنان کشوری ایجاد شده و قرار بوده با سرمایهگذاریهای مناسب بر ارزش حق بیمههای پرداختی کارکنان دولت بیفزاید و در سالهای بازنشستگی رفاه آنان را فراهم کند اما در عمل به صندوقی ورشکسته تبدیل شده و امروز بدون کمک دولت قادر به پرداخت حقوق و مستمری افراد تحت پوشش خود نیست. از دیگر سو نیز عمده حقوقبگیران این صندوق کمتر از دومیلیون تومان حقوق میگیرند و درشرایطیکه پنج هزار حقوقبگیر صندوق بازنشستگی حقوق بالای هفت میلیون تومان دارند، دوهزار نفر مستمری کمتر از یکمیلیون تومان دریافت میکنند. مشکلات مدیریتی صندوقهای بازنشستگی در کشور چیزی نیست که کتمانشدنی باشد و سالها سوءمدیریت در آنها از سرمایهگذاریهای اشتباه تا «سهوقلم» هایمیلیاردی، بذلوبخششهای بیحسابوکتاب و روابط پشت صحنه، تغییرات در ترکیب مدیریتی صندوقها، دستاندازی دولتهای مختلف به منابع صندوقها همزمان با تعارض منافع گاهوبیگاه بین دولتها و صندوقها، سهلانگاری در مدیریت منابع، دخالتهای سیاسی و تصمیمات غیرکارشناسی سیاسیون در مجلسهای مختلف و تحمیل تعهدات بدون مشخصکردن منبع، بدهیهای سنگین دولت به این صندوقها و بسیاری علل دیگر دستبهدست هم دادهاند تا امروز شاهد وضعیتی باشیم که از بحران صندوقهای بازنشستگی بهعنوان یکی از ابرچالشهای کشور در کنار بحران آب، محیطزیست و اشتغال نام برده شود. صندوقهای بازنشستگی در شرایطی روی کاغذ (و البته به اشتباه) تحت مدیریت دولت هستند که در برخی موارد کنترل دولت هم روی آنها تماموکمال نیست و برخی روابط بر آن تأثیرگذارند. کشوقوس چند ماه برای تغییر مدیریت صندوق بازنشستگی کشوری بین وزیر کار و رئیس سابق صندوق بازنشستگی کشوری بهخوبی نشان میدهد حتی وزیر کار نیز نمیتواند برای این صندوقها آنچنان که میخواهد تصمیم بگیرد و نهتنها این صندوقها بهدست اعضای تحت پوشش خودشان مدیریت نمیشوند (که طبیعتا باید بشوند) بلکه دولت نیز سکان اداره آنها را بهطور کامل در اختیار ندارد. درحالحاضر دو ماهی هست که جمشید تقیزاده رسما سکاندار صندوق بازنشستگی کشور است. جمشید تقیزاده که سوابقی مانند مدیرکلی سازمان تربیتبدنی آذربایجانشرقی و معاونت امور مجلس، حقوقی و استانهای وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در کارنامه دارد، احتمالا مأموریت دارد از روابط خود در مجلس شورای اسلامی برای حل مشکلات صندوق بازنشستگی کشوری استفاده کند. در کنار آن دولت نیز تلاش میکند گوشهای از بار مشکلات را به دوش بگیرد.
رادیو زمانه ـ دولتآبادی، دادستان تهران گفته است که فعالان محیط زیست که در بهمنماه جاری بازداشت شدهاند برای آمریکا و اسرائیل از «اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی» جاسوسی میکردند. او کاووس سیدامامی را که در بازداشت جان سپرده یکی از «مرتبطان اصلی افسر اطلاعاتی آمریکا در ایران» دانسته است.
بهگزارش خبرگزاری میزان، عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران سهشنبه ۲۴ بهمن توضیحاتی درباره بازداشت هشت تن از فعالان محیط زیست در روزهای ۴ و ۵ بهمن ارائه داد.
دولتآبادی گفت: «متهمان پرونده با هدایت افسران اطلاعاتی سیا و موساد مأموریتهای سهگانهای را شامل موضوعات زیست محیطی، نفوذ در جامعه علمی ایران و جمعآوری اطلاعات از اماکن حساس و حیاتی کشور از جمله پایگاههای موشکی کشور، دنبال میکردهاند.»
اسرائیل: به پهپاد ایرانی اجازه ورود دادیم تا تجاوز ایران را نشان دهیم
یورونیوز - اسرائیل میگوید به پهپاد ایرانی اجازه داده است به حریم این کشور وارد شود تا ثابت کند که ایران با استفاده از خاک سوریه به این کشور «تجاوز» میکند.
ارتش اسرائیل دو روز پیش از رهگیری یک فروند پهپاد ایرانی خبر داده بود. روز شنبه یک بالگرد تهاجمی اسرائیل موفق به رهگیری و به زمین نشاندن یک پهپاد ایرانی شد که گفته میشود از سوریه به حریم هوایی اسرائیل نفوذ کرده بود. به گفته ارتش اسرائیل، ایران این پهپاد را از یک سامانه عملیاتی خود در پایگاه هوایی تی-۴ در نزدیکی پالمیرای سوریه به هوا فرستاده است.
ورود پهپاد ایرانی به حریم اسرائیل بهانه حمله هوایی این کشور به مواضع ایران در سوریه بود، عملیاتی که طی آن یک فروند جنگنده اف-۱۶ این کشور بر اثر اصابت موشک پدافند سوریه سقوط کرد. در پی سقوط این هواپیما، اسرائیل حمله «گسترده»ای را به مواضع ایرانی در خاک سوریه انجام داد.
سرلشکر تومر بار، جانشین فرمانده نیروی هوایی ارتش اسرائیل گفت که عملیات ارتش این کشور پس از سقوط اف-۱۶ «بزرگترین و برجستهترین حمله هوایی اسرائیل علیه سوریه از زمان جنگ ۱۹۸۲ لبنان» بوده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
از سوی دیگر سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل، موساد اعلام کرد نیروهای سپاه قدس ایران از پایگاه تی-۴ سوریه برای انتقال سلاح به مقاصد مختلف از جمله به حزبالله لبنان استفاده میکنند.
پهپاد سرنگون شده ایرانی، نسخه کپی شده نمونه آمریکایی است
به گزارش شبکه خبری سی ان ان، پهپاد ایرانی سرنگون شده توسط اسرائیل نسخه کپی شده هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است.
به گفته ان بی سی، این پهپاد مشابه پهباد آمریکایی است که ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی در شرق کشور ساقط کرد. به گفته مقامات ایرانی این هواپیمای بدون سرنشین از نوع آر کیو ۱۷۰ در عمق ۲۲۵ کیلومتری خاک ایران رهیابی و سرنگون شده است. تهران ادعا میکند که این پهپاد در حال جاسوسی از کشور بود و نیروهای ایران با نفوذ در سامانه الکترونیکی، کنترل پهپاد را در دست گرفته و آن را سالم بر زمین نشاندهاند.
پهپاد آر کیو ۱۷۰ از پیشرفته ترین انواع هواپیمای بدون سرنشین است و به نظر میرسد متخصصان ایرانی توانستهاند از طریق مهندسی معکوس نمونههایی از آن را تولید کنند.
مجتبی احمدی - شبکه بیان
رهبر جمهوری اسلامی چند روز قبل از راهپیمایی حکومتی گفته بود «امسال به لطف الهی 22 بهمن از آن 22 بهمنهای تماشایی خواهد بود.» اگرچه از منظر علی خامنهای این شکوه به معنای تعداد زیاد شرکتکنندگان در این راهپیمایی بود، در عالم واقعیت اتفاق دیگری افتاد و مراسم سالروز انقلاب اسلامی با اندک شرکتکنندگان آن، به صحنه جالبی برای اعتراف نظام به فساد گسترده تبدیل شد.
به گزارش «شبکه رسانهای بیان» از نماد مفسدان اقتصادی، نجومی بگیران و مدیران ناکارآمد تا غرفه «گلهمندی» از نظام و مصاحبه مدیران میانی و مسئولان ارشد نظام، همگی نشاندهنده اعتراف جالب جمهوری اسلامی به غرق شدن در فساد اداری و اقتصادی بود.
جمهوری اسلامی پس از قیام دی کاملاً به این درک رسیده است که مردم از فساد، کج روی و ناکارآمدی دستگاهها و افراد حکومتی به ستوه آمدهاند. اذعان به فساد اقتصادی و وجود مدیران ناکارآمد با آدمهایی که در راهپیمایی 22 بهمن لباس زندان را پوشیده بودند و دستهایشان با طناب بسته شده بود، در پی انتقال این پیام به مردم بود که نظام متوجه قیام مردم شده و در جهت مبارزه با مفاسد اقتصادی گام برمیدارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
همزمان با اعتراف به ناکارآمدی نظام در این راهپیمایی، سازمان بینالمللی شفافیت در جدیدترین ردهبندی کشورهای جهان بر اساس «شاخص ادراک فساد» اعلام کرد، رتبه ایران در جهان با یک پله نزول به رتبه 131 رسیده؛ بنابراین رتبه فساد اقتصادی و اداری در ایران بدتر شده است.
رادیو فردا - محمود صادقی، نماینده مجلس، به نقل از عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، بازداشت معاون او، کاوه مدنی، را تایید کرده است. درهمین حال، واکنش های متعددی نسبت به مرگ کاووس سید امامی، یکی از فعالان زندانی محیط زیست، در زندان ابراز شده است.
آقای صادقی روز یکشنبه ۲۲ بهمن، در توئیتر خود نوشت که در جریان پیگیری موضوع مرگ کاووس سید امامی، استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیست، در زندان، متوجه شده که کاوه مدنی، معاون بین الملل، نوآوری و مشارکت اجتماعی- فرهنگی سازمان حفاظت محیط زیست، نیز روز شنبه ۲۱ بهمن، بازداشت شده است.
وی همچنین به خبرگزاری ایلنا گفت: «در پی تماسی با آقای کلانتری (رئیس سازمان حفاظت محیط زیست)، ایشان گفتند که آقای مدنی نیز بازداشت شدهاند».
او در پاسخ به این سوال که آیا آقای مدنی به دلیل دو تابعیتی بازداشت شدهاست، ادامه داد: «استعلامهای لازم درباره این فرد انجام شده و به نظر نمیرسد مشکل خاصی در این زمینه وجود داشته باشد».
این نماینده مجلس اضافه کرد: «آقای کلانتری درباره بازداشت آقای مدنی گفته بودند که علت بازداشت آقای مدنی نیز اعلام نشده است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این در شرایطی است که شهرزاد همتی، روزنامه نگار در تهران، در توئیت خود به نقل از امید علیزاده، روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست، نوشت که «خبر بازداشت آقای مدنی صحت ندارد» و در این ارتباط به تماس های تلفنی و تلگرامی وی اشاره کرد.
این تکذیبیه تاکنون به صورت رسمی در وبسایت سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشده است.
کاوه مدنی، استاد دانشگاه امپریال کالج لندن، در شهریور ماه به عنوان معاون سازمان محیط زیست انتخاب شد.
به دنبال سخنان روز گذشته حسن روحانی مبنی بر رجوع به بند ۵٩ قانون اساسی و ترتیب «رفراندم»، ١۵ تن از فعالین سیاسی و حقوق بشری در داخل و خارج ایران، با امضای بیانیهای ضمن استقبال از پیشنهاد «همهپرسی»، خواستار انجام آن تحت نظارت سازمان ملل با هدف گذار مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی به یک دمکراسی سکولار پارلمانی گردیدند.
***
قریب چهاردهه از تاسیس جمهوری اسلامی مىگذرد؛ حکومتی که سودای اسلامی کردن، جایی برای جمهوریت آن باقی نگذاشته است. در این ۴۰ سال نه تنها از رنج و آلام اقشار مختلف کاسته نشده، بلکه با ایجاد زندگی دوگانه و تشویق مداوم تظاهر به دینداری، در عمل، زندگی مردم دستخوش بحرانها و رنجهای متعددی شده است. مسوولان امر به علت جهالت و ناکارآمدی ساختاری و فساد نهادینه، از حل مشکلات زندگی روزمره و عادی جامعه عاجزند. تبعیض، فساد و اختلاسهای نجومی بیداد میکند. محتواى بسیاری از قوانين ظالمانه، مولد تبعيض و مروج خشونت است. قوه قضاییه به جای اجرای عدالت و همين قوانين ناقص، مجری منویات سیاسی زمامداران شده است. افراد مختلف از زنان، وکلا، روزنامهنگاران، معلمان، دانشجویان، کارگران و کنشگران سیاسی و اجتماعی به اتهام انتقاد از مسوولان، روشنگری افکار عمومی، دعوت دولتمردان به جدایی نهاد دین از حکومت، و درخواست لغو حجاب اجباریِ زنان، تحت آزارهای مداوم قرار گرفته و بازداشت و با احکام سنگین روانه زندان شدهاند.
مجموعه تجربیات ۴۰ساله، حاکی از اصلاحناپذیری نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا که این نظام با پناه گرفتن در پشت مفاهیم الهی، استفاده ابزاری از دین، پیشه کردن دروغ و تزویر و عدم شفافیت، به هیچ گرفتن افکار عمومی، پشت پا زدن به حکومت قانون و موازین حقوق بشر، نقض نهادینه آزادی و حقوق ملت، ناتوانی مفرط از حل بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و انسداد کلیه روشهای نظارت قانونی و اصلاح مسالمتآمیزِ امور، به مانع اصلی پیشرفت و رهایی ملت ایران تبدیل شده است.
به عقيده امضاکنندگان این بیانیه، راهكار برونرفت از اين مشكلات بنيادين، گذار مسالمتآميز از نظام جمهورى اسلامى به يك دموكراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم، رعايت كامل حقوق بشر و رفع همه تبعيضهاى نهادينه به خصوص برابرى كامل زنان، قومیتها، ادیان و مذاهب در همه زمينههاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسی و اقتصادى است.
ما امضاکنندگان این بیانیه، با تکیه بر حق تعیین سرنوشت ملتها، خواهان برگزاری رفراندوم، جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد هستیم تا ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوب، خود مسوولیت سرنوشتش را بر عهده بگیرد و برای رفع بحرانهای موجود، تلاشی موثر و همگانی به عمل آورد.
امضاکنندگان:
نسرین ستوده (وکیل مدافع حقوق بشر - ایران)
شیرین عبادی (وکیل مدافع حقوق بشر - انگلستان)
نرگس محمدی (فعال مدافع حقوق بشر - زندان اوین)
پیام اخوان (وکیل بینالمللی حقوق بشر - کانادا)
جعفر پناهی (کارگردان و فیلمساز - ایران)
محسن سازگارا (فعال سیاسی - امریکا)
محمد سیفزاده (وکیل مدافع حقوق بشر - ایران)
حسن شریعتمداری (فعال سیاسی - آلمان)
حشمتالله طبرزدی (فعال سیاسی - ایران)
ابوالفضل قدیانی (فعال سیاسی - ایران)
محسن کدیور (فعال و نویسنده مخالف - امریکا)
کاظم کردوانی (جامعهشناس و پژوهشگر - آلمان)
محسن مخملباف (کارگردان و فیلمساز - انگلستان)
محمد ملکی (فعال سیاسی - ایران)
محمد نوریزاد (فعال سیاسی و فیلمساز - ایران)
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
واکنش مسیح علی نژاد:
پدر وخواهر روحالله زم در راهپیمایی ۲۲ بهمن:
واکنشها به مناظره تلویزیونی: رفتار علی کریمی، شجاعانه یا «بزدلانه»؟
رادیوفردا - مناظره علی کریمی با محمدرضا ساکت در برنامه ۹۰ و ورود کارلوس کیروش به بحث، جنجال تازهای را در فوتبال ایران پدید آورد.
علی کریمی در آغاز برنامه گفت دو ماه قبل سوالاتی مطرح کردم که هیچ یک از اعضای فدراسیون جواب ندادند. او بحث ایران نوین و ۶۹ میلیارد تومانی که فدراسیون فوتبال بابت آن خسارت داده را با جزئیات، مطرح کرد.
محمدرضا ساکت نیز در پاسخ گفت در تبلیغات میدانی که طی سالهای ۹۳ تا ۹۵ توسط فدراسیون وقت انجام شد، جهش زیادی در بحث درآمدزایی صورت گرفت؛ قرارداد با حضور دستگاههای نظارتی امضا شد اما در اجرا دچار مشکلاتی شد که فدراسیون زیر بار نرفت.
بحث قرارداد ایران نوین، بین دو طرف ادامه داشت و در پایان هم کریمی گفت قانع نشده است.
کریمی درباره حذف مربیان داخلی تیم ملی هم صحبت کرد؛ از جمله در مورد حضور سباستین، دستیار کارلوس کیروش و فعالیت روزمزد این مربی در ایران.
مرخصیهای کیروش، درگیری اوسیانو دستیار کیروش با خطیر معاون دبیرکل فدراسیون و ماجرای پس گرفتن لباس بازیکنان تیم ملی جوانان در نمازخانه فرودگاه، سایر موضوعاتی بود که کریمی مطرح کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ساکت تمام اتهامات را رد کرده و معتقد بود کمیته اخلاق، مشغول بررسی تخلفات است. ساکت همچنین تاکید داشت که فدراسیون فوتبال ایران، دولتی نیست.
دبیرکل فدراسیون فوتبال ایران یادآور شد که اساسنامه این فدراسیون را فیفا تایید کرده و نامهاش موجود است.
در ادامه برنامه اما مشخص شد که ادعای او صحیح نیست و اساسنامه، تاییدیه فیفا را ندارد.
مهمترین بخش از مناظره، لحظهای بود که فردوسیپور، پیامک سرمربی تیم ملی فوتبال ایران را خواند. متنی که در حین برنامه، در صفحه فیسبوک کیروش منتشر شد: «متاسفانه این باور قوی برای من که "استعداد خریدنی است اما شخصیت نه" تبدیل به یک حقیقت شد. در زمان مناسب، پاسخ جا زن را خواهم داد. واضح است که این رفیق نیمهراه در استفاده از پا و سر خود توانایی بیشتری از زبان و مغزش دارد. صحبتهای غیرمحترمانه، دروغ، ساختگی و اتهامات بزدلانه او، تنها بیاحترامی به ۱۲۴ بازی ملی، همتیمیهای او و فوتبال بود. شکی نیست که او نیاز به کمک دارد».
واکنش تند کیروش، عکسالعمل تندتر کاربران را در صفحات اجتماعی به دنبال داشت. در فیسبوک کیروش، بیش از هزار کامنت در حمایت از کریمی منتشر شد. در توییتر، تلگرام و اینستاگرام نیز متنهای مشابهی انتشار یافت.
عکسهایی از بیاعتنایی کریمی به احمدینژاد، مچبند سبز یا اهدای پیراهن شالکه به خانواده اشکان سهرابی از قربانیان تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ نیز در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد. این گروه از کاربران با این شواهد، میگویند رفتار کریمی برخلاف دیدگاه کیروش، بزدلانه نیست.
تقابل با علی کریمی، چالشی جدید برای کیروش است که حالا خود را در برابر بخشی از هواداران فوتبال ایران میبیند.
دویچه وله - بحرین ۱۷ هزار کتاب درسی را به خاطر آمدن عنوان "خلیج فارس" در آنها جمعآوری کرده تا پس از "تصحیح خطا" اقدام به چاپ مجدد آنها کند. برخی کشورهای عربی برای تغییر این نام بهرسمیت شناختهشده بینالمللی تلاش میکنند.
وزارت آموزش بحرین ۱۷ هزار کتاب درسی انگلیسی سوم ابتدایی را به دلیل استفاده از نام "خلیج فارس" جمعآوری و از دور خارج کرده تا سپس نسخه "تصحیحشده" آنها را دوباره چاپ کند.
به گزارش خبرگزاری دولتی بحرین (بنا)، در روز دوشنبه (۲۳ بهمن/ ۱۲ فوریه) وزارت آموزش این کشور هنگام توزیع این کتاب درسی متوجه به گفتهی خود "خطا"ی مندرج در آن شده است.
طبق همین گزارش، بحرین این کتاب درسی را به یک شرکت خارجی سفارش داده بوده است. حال قرار است تمام ۱۷ هزار نسخه پس از "تصحیح"، دوباره چاپ شده و در اختیار دانشآموزان قرار گیرند.
بحرین و دیگر کشورهای عربی متحد آمریکا در خلیج فارس از کاربرد نام "خلیج فارس" امتناع میورزند. این کشورها بهرغم رسمیت بینالمللی این عنوان، استفاده از نام "خلیج فارس" را ابزاری برای "سلطهگری" جمهوری اسلامی بر منطقه دانسته و در موقعیتهای مختلف برای تغییر آن تلاش کردهاند.
در برابر اما، چه در حاکمیت جمهوری اسلامی و چه در میان بخش اعظم مردم ایران، بر استفاده از عنوان خلیج فارس تأکید میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چند سال پیش نیز در پی اوجگیری اختلافات میان ایران و امارات متحده عربی بر سر نام خلیج فارس و نیز مالکیت ایران بر جزایر ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک، ایرانیان دهها هزار نظر در تأیید اصالت عنوان خلیج فارس منتشر کردند. همچنین سالهاست که بسیاری از کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی اعتراضنامههایی آنلاینی را بر سر عنوان خلیجفارس امضا کرده و در کمپینهای مختلفی درباره این موضوع شرکت کردهاند.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در یکی از سخنرانیهای خود در ماه اکتبر سال گذشته (۲۰۱۷) با زیر پا گذاشتن عرف دیپلماتیک، از خلیج فارس به عنوان "خلیج عربی" یاد کرد و باعث خشم ایرانیان شد.
ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر از رضا رشیدپور برای ساختن واژههایی علیه فیلم «به وقت شام» و نپرداختن برنامه های شبکه دو و سه به این فیلم انتقاد کرد. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان فیلم سینمایی «به وقت شام» در مراسم اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را به صورت مشترک به همراه بهرام توکلی برای فیلم «تنگه ابوقریب» دریافت کرد.
این کارگردان پس از دریافت جایزه با حضور روی صحنه، ضمن انتقاد از رویکرد تلویزیون و رضا رشیدپور در پرداختن به فیلم «به وقت شام» گفت: «من فیلمساز وابستهام. من فیلمساز این نظامم. من ۳۰ سال است که روی این سن میآیم و میروم، بار اولم نیست. باید تقدیر کنم از سازمان اوج که واقعا سربازان گمنام هستند. افرادی مانند رشیدپور واژههایی در این باره میسازند که مطرح میشود. من اعتراض میکنم به صداوسیما و از سبکه سه شکایت به خدا میبرم.
حاج قاسم سلیمانی میگوید من برای «به وقت شام» گریه کردم اما اُف بر آن کسی که میگوید این فیلم کمدی است. من افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساختهام و افتخار میکنم بابت ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفتم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او افزود: «افرادی مانند رشیدپور واژههایی در این باره میسازند که مطرح میشود. من اعتراض میکنم به صداوسیما و از سبکه سه شکایت به خدا میبرم. حاج قاسم سلیمانی میگوید من برای به وقت شام گریه کردم اما ااف بر کسانی که میگویند این فیلم کمدی است. افتخار میکنم فیلمی درباره مدافعان حرم ساخته ام و افتخار می کنم بابت ساخت این فیلم از عزیزی مثل حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفتم.»
حاتمی کیا همچنین گفت: «من اعتراض مي كنم به تلويزيون. من از مسئولان شبكه ٣ و ٢ شكايتم را به خدا مى برم. اين لجبازي و نگاه زشت را به خدا شكايت مى برم.»
سایت های قانون, آرمان, خبر فارسی و ستاره صبح پس از اعلام خبر مرگ ایت الله خامنه ای مسدود شدند:
روح بلند رهبر معظم انقلاب, حضرت امام خامنه ای به ملکوت اعلا پیوست
گزارشها از ایران حاکیست چندین سایت حکومتی خبر مرگ علی خامنه ای را روی صفحه اول سایت قرار دادند اما بلافاصله سایت ها از دسترس خارج شدند و در توئیتی ادعا کردند که توسط هکرها هک شده است.
در زیر تصاویر برخی از وبسایتهایی که خبر از مرگ علی خامنهای دادند را مشاهده میکنید:
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خبرگزاری فارس، نزدیک به محافل امنیتی و نظامی مینویسد که سرورهای همه سایتهای هک شده در تهران است اما آیپی حمله کنندگان به خارج کشور تعلق دارد. فارس افزوده که طبق بررسیهای ابتدایی، نرم افزار پشتیبانی سایت هر سه روزنامه هک شده، مشترک بوده است: «سایتهای هر سه روزنامه مذکور و تعداد دیگری از روزنامههای کشور از همین نرمافزار بهره میبرند و احتمال هک شدن آنها همچنان وجود دارد.»
رادیو فرانسه - چهار انجمن علمی دانشگاه های ایران در نامه ای به حسن روحانی خواستار روشن شدن دلایل مرگ کاووس سیدامامی، استاد جامعه شناسی و از مدافعان محیط زیست، در زندان شدند. کاووس سیدامامی در ٢٤ ژانویه گذشته توسط مقامات امنیتی ایران دستگیر و زندانی شد و مدتی بعد مقامات زندان جمهوری اسلامی به خانوادۀ وی اطلاع دادند که آقای سیدامامی در زندان خودکشی کرده است.
مقامات ایران مدعی اند که کاووس سیدامامی، بنیانگذار بنیاد حمایت از حیات وحش در ایران، پس از دستگیری به اتهاماتش مبنی بر جاسوسی به سود قدرت های خارجی اعتراف کرده و هفت تن از اعضای بنیاد او به همین اتهام در بازداشت به سر می برند.
چهار انجمن علمی در نامه شان به حسن روحانی نوشته اند که جامعۀ علمی و طرفداران محیط زیست ایران از شنیدن خبر مرگ دکتر کاووس سیدامامی در زندان بهت زده شده اند و شایعات و اظهارات مربوط به دستگیری و مرگ کاووس سیدامامی در زندان را غیرمعتبر می دانند. آنها از حسن روحانی خواسته اند که فوراً تحقیقات جدی را برای روشن شدن دلایل مرگ کاووس سیدامامی در زندان در دستور کار قرار بدهد و نهادهای مسئول را وادار به پاسخگویی در این مورد بکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سیدامامی دومین شهروند کانادایی ایرانی تبار است که در زندان های جمهوری اسلامی ایران جان خود را از دست می دهد. در سال ٢٠٠٣ زهرا کاظمی، عکاس-خبرنگار کانادایی ایرانی تبار، در زندان اوین کشته شد و برخی نمایندگان وقت اصلاح طلب در مجلس شورای اسلامی ایران سعید مرتضوی را عامل قتل وی معرفی کردند. این قتل برای سال های مناسبات ایران و کانادا را تیره کرد. جمهوری اسلامی ایران تابعیت دوگانه را نمی پذیرد و با زندانیان دوتابعیتی همانند دیگر شهروندان ایرانی رفتار می کند.
در حالی که شنبه گذشته دادستان تهران، عباس جعفری دولت آبادی، گفت که کاووس سیدامامی در زندان خودکشی کرده است، معاون اول رئیس قوۀ قضائیه ایران، غلامحسین محسنی اژه ای، از جزئیات این "خودکشی" ابراز بی اطلاعی کرده است.
رادیو فرانسه - حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، روز یکشنبه 22 بهمن، در سخنرانی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ایران گفت که "اگر جناحها اختلاف دارند، دعوا و شعار ندارد، صندوق آراء را بیاوریم و طبق اصل 59 قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم." با این حال روحانی مشخص نکرد که درباره چه مسئله یا چه مسائلی باید همهپرسی برگزار شود. و همچنین در جای دیگری از سخنانش گفت: "ما برای اینکه بتوانیم انقلاب و نظام را حفظ کنیم، راهی جز مشارکت مردم نداریم".
روحانی در سخنرانی خود که در میدان آزادی تهران انجام شد، گفت: "اگر جایی ما با هم بحث داریم باید به اصل 59 قانون اساسی مراجعه کنیم. اصل 59 قانون اساسی میگوید در برخی موارد قانونگذاری و اعمال قوه مقننه در مسایل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مراجعه به آراء مستقیم مردم است." او تأکید کرد: "این ظرفیت قانون اساسی ماست و باید به ظرفیتهای قانون اساسیمان عمل کنیم."
روحانی همچنین مدعی شد که "بسیاری از مسایلی که امروز در حوزه آزادیها، روابط اجتماعی و سرمایهگذاریها ، به عنوان مشکل در جامعه داریم، ناشی از عمل نکردن به قانون اساسی است." وی با این ادعا که قانون اساسی جمهوری اسلامی "بنبستها را برداشته"، همچنین خواستار پایبندی "تمام قوا و نیروهای مسلح" به این قانون شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روحانی همچنین گفت: "از همه نهادها و ارگانها و از دستگاه قانونگذاری مجلس، شورای نگهبان و از همه میخواهم که راه انتخابات را سهل کنند... بگذارید همه سلیقهها و جناح ها در انتخابات حضور پیدا کنند و در انتخابات مجلس، شوراها، خبرگان و ریاست جمهوری همه بیایند و شرکت کنند."
رئیس جمهوری اسلامی همچنین درباره درگیریهای منطقه خاورمیانه مدعی شد که اکنون این منطقه "شاهد ثبات بیشتر" است و آمریکا و اسرائیل نیز در این منطقه "تضعیف" شدهاند. وی همچنین درباره خروج احتمالی آمریکا از برجام گفت: " اگر بخواهند از پیمانی خارج شوند، ضرر آن را خیلی زود خواهند دید."
اقای ف.م.سخن مطلب شما را در نقد بیانیه نواندیشان دینی در دفاع از حق بی حجابان را در گویا نیوز8 ژانویه، زیر عنوان "جنابان نو اندیش دینی !سرکار خانم کدیور زیست پاک دلانه یعنی چه ؟" خواندم
با تمام ایرادی که بر نوشته شما دارم ،و آن را منصفانه نیافتم، نخست باید با شما همراهی کنم ،که بنده نیز این گونه نثرهای ثقیل ،با جملات طولانی و در هم را نمی پسندم . و همیشه نثر شفاف شما را، باجمله بندی های کوتاهش ،تحسین کرد ه ام. اما چه می شود کرد این گونه ساده نویسی زیبا از زمان قائم مقام تا به حال عمومیت نیافته است . این پیچیدگی نه تنها درنثر،که در گفتارمان هم جلوه میکند .، به ویژه زمانی که سخنگو بخواهد مطلبی فاضلانه بگوید
با آن که در بسیاری از نوشته های شما در عین صراحت جانب انصاف مراعات می شود، اما متوجه شده ام هر موقع به روشنفکران یا نو اندیشان دینی می رسید ،عنان اختیاررا از دست می دهید . گویی انتقام ستم حاکمیت دینی را از این جماعت می گیرید. با آن که می دانید نواندیشان دینی بیش از همه زیر تیغ حکومت هستند. ولی چون در دست رس هستند ،پس چوبی را که نمی توانید بر سر ارتجاع حاکم بکوبید بر سر آنان می کوبید
نوشته های شما بیانگر آن است که با فرهنگ دینی آشناییی کافی دارید و آثار نواندیشان دینی را دنبال می کنید . از این روی بر آنم که متوجه شده اید در این بیانیه یک بحث بسیار بنیانی مطرح شده است. بحثی که بنیادگرایان هیچ دینی، و پیروان سرسخت هیچ اید ئولوژی قبول ندارند ،و ان نقدم "اخلاق" بر" فقه" است و از آنجا که مصادیق اخلاقی راناگزیر اجماع مردم یک جامعه تعیین می کند یعنی تقدم "عرف بر شرع "
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خوب این جماعت به این عمل پایه ای ترین اصل اعتقادی بنیاد گرایان را هدف گرفته اند ،که جا انداختن آن ده ها موارد وسیع تر و مهمتر را در بر می گیرد که تقدم "عفاف " بر "حجاب " جز کوچکی از آن است. اما شما همه این ها را نادیده گرفته اید و نوشته اید که چرا ازیک مفهوم نا روشن " زیست پاک دلانه " سخن به میان آورده اید . در این گفته شما چند ایراد اساسی است
ایران اینترنشنال - عاصمه جهانگیر، از وکلای سرشناس پاکستان و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، بر اثر سکته قلبی درگذشته است.
به گزارش رسانههای پاکستان، جهانگیر روز یکشنبه ۲۲ بهمن، در سن ۶۶ سالگی در بیمارستانی در شهر لاهور درگذشت.
عاصمه جهانگیر از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۱ رئیس «کمیسیون حقوق بشر پاکستان» بود و در اواخر سال ۲۰۱۶ (آبان ۱۳۹۵)، پس از احمد شهید، به سمت گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران منصوب شد.
به گزارش روزنامه پاکستانی «دوون»، او مدتی به خاطر نقش فعال در جنبش وکلای پاکستان تحت حصر خانگی قرار داشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جهانگیر به خاطر گزارشهای انتقادیاش درباره وضعیت حقوق بشر در ایران بارها هدف انتقاد مقامات حکومت ایران قرار گرفته بود.
جمعی از نواندیشان دینی در خارج از کشورعلیه حجاب اجباری بیانیه دادند.
مینو مرتاضی فعال حقوق زنان و نواندیش دینی ملی- مذهبی در حمایت از اعتراض علیه حجاب اجباری مطلبی صریح و رسا نوشت.
خانم های محجبه ای همچون صدیقه وسمقی، جمیله کدیور، الهه کولایی، آذر منصوری و ... علیه اجباری شدن حجاب موضع گرفتند. زنان گمنام زیادی نیز در این باره مطلب نوشتند.
خانم جوان محجبه ای در شهر مذهبی مشهد با شجاعت بر روی سکویی بالا رفت و علیه اجباری بودن حجاب قد برافراشت.
اما؛ مسئله حجاب در ایران فقط مسئله ای برخاسته از استبداد دینی نیست. ریشه هایی عمیق در برخی سنت های کهن این سرزمین هم دارد. چالش اجباری کردن حجاب را هم از زاویه «اقتدارگرایی- آزادی خواهی» و هم «سنت-مدرنیته» باید دید. اجبار برای تحمیل نوع خاصی از پوشش بر زنان نه تنها از سوی حکومت بلکه از بسترفرهنگ و تربیت برخی خانواده های سخت گیر که چندان مذهبی هم نیستند ریشه می گیرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مقایسه آثار باستانی باقی مانده در ایران مثلا با یونان روشنگر دو فرهنگ متفاوت است. در آثار باقیمانده از تخت جمشید مجسمه چندانی از زنان دیده نمی شود. برخلاف مجسمه های عریان در یونان. در پاسارگاد یک مجسمه از آناهیتاست که هرچند سرش را نپوشانده ولی پوششی کامل دارد.
دویچه وله - تیم ملی فوتسال ایران در مرحله نهایی پانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا با پیروزی ۴ بر صفر در برابر ژاپن برای دوازدهمین بار قهرمان جام ملتهای آسیا شد. در این بازیها تیم ملی ازبکستان پس از ژاپن به مقام سوم دست یافت.
در مرحله نهایی پانزدهمین دوره جام ملتهای آسیا دیدار تیمهای ملی فوتسال ایران و ژاپن روز یکشنبه ۲۲ بهمن (۱۱ فوریه) در تایپهی چین برگزار شد.
در این دیدار ملیپوشان فوتسال ایران با نتیجه ۴ بر صفر حریف ژاپنی خود را شکست دادند و برای دوازدهمین بار عنوان قهرمانی آسیا را از آن خود کردند.
به گزارش خبرگزاری مهر، در نیمه نخست این دیدار نهایی تیم ملی فوتسال ایران برابر ژاپن با تک گل علی اصغر حسنزاده که در دقیقه پایانی این نیمه به ثمر رسید، صاحب برتری شد. همین بازیکن در دقیقه ۹ نیمه دوم سومین گل تیم ایران را در این بازی به ثمر رساند.
پیش از وی، دومین گل تیم ملی فوتسال ایران توسط فرهاد توکلی در دقیقه دوم از نیمه دوم وارد دروازه حریف شد. چهارمین و آخرین گل تیم ملی فوتسال در دیدار فینال برابر ژاپن نیز توسط حسین طیبی و در دقیقه پایانی به ثمر رسید.
تیم ملی فوتسال در حالی عنوان قهرمانی این دوره از مسابقات جام ملت های آسیا را از آن خود کرد که پیش از این و در ۱۴ دوره گذشته این رقابت ها، ۱۱ بار موفق به کسب عنوان قهرمانی شده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
برای کسب این عنوان قهرمانی، ملیپوشان فوتسال ایران با مربیگیری سیدمحمد ناظم الشریعه در مرحله گروهی میانمار، چین و عراق را از پیش رو برداشتند. آنها در مرحله یک چهارم نهایی نیز تیم تایلند را شکست دادند سپس با از پیش رو برداشتن ازبکستان راهی فینال شدند.
پیش از دیدار نهایی جام ملتهای آسیا، تیم ملی فوتسال ازبکستان در دیدار رده بندی مقابل عراق موفق به کسب پیروزی شد و در رده سوم آسیا ایستاد.
حق دفاع از خود
1 ـ کسانی گه در سیاست هایشان شکست خورده اند نه تنها نمی خواهند آن را بپذیرند که در برابر کوشش می کنند که با زدن تهمت "خشونت خواهی" به کسانی که بیزار و خسته از حکومت اسلامی به روشنی می گویند که این حکومت را نمی خواهند، گریبان خود را از پی آمدِ سال ها پشتیبانی از این حکومت سراپا تباهی، ریا، جنایت و خیانت در حق مردم ایران، برهانند.
نخست باید یاد آور شد که از دید حقوقی"حق دفاع از خود" امری طبیعی، ذاتی، درست(مشروع) و پذیرفته شده در همه جهان است و کسی نمی تواند آن را نا دیده بگیرد.
در قانون اصلاحی مجازات در حکومت اسلامی تصویب شده سال 1392، ماده 156 چنین آمده است:
" هرگاه فردي در مقام دفاع از نفس، عرض، ناموس، مال يا آزادي تن خود يا ديگري در برابر هرگونه تجاوز يا خطر فعلي يا قريبالوقوع با رعايت مراحل دفاع، مرتکب رفتاري شود كه طبق قانون جرم محسوب ميشود، در صورت اجتماع شرايط زير مجازات نميشود: الف- رفتار ارتكابي براي دفع تجاوز يا خطر ضرورت داشته باشد. ب- دفاع مستند به قراین معقول یا خوف عقلایی باشد. پ- خطر و تجاوز بهسبب اقدام آگاهانه يا تجاوز خود فرد و دفاع ديگري صورت نگرفته باشد. ت- توسل به قواي دولتي بدون فوت وقت عملاً ممكن نباشد يا مداخله آنان در دفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود."
توسل به قوای دولتی ای که کارش سرکوب است!
آخوند ها تا توانسته اند کوشش کرده اند برای باز گذاشتن دست مأموران سرکوبگر خود، دست کاری هایی در قانون مجازات عمومی پیش از انقلاب (تصویب 1352) انجام بدهند تا سرکوب را قانونی کنند ولی حتا آنجا نیز نتوانسته اند حق دفاع از خود را نفی کنند:
"ماده ۱۵۷- مقاومت در برابر قوای انتظامی و دیگر ضابطان دادگستری در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند، دفاع محسوب نمیشود لکن هرگاه قوای مزبور از حدود وظیفه خود خارج شوند و حسب ادله و قرائن موجود خوف آن باشد که عملیات آنان موجب قتل، جرح، تعرض به عرض یا ناموس یا مال شود، دفاع جایز است."
در همه کشورهای آزاد، "قوای انتظامی"در هنگام برپایی گردهمآیی های اعتراضی، وظیفه نگهبانی و مراقبت از شرکت کنندگان را بر عهده دارند. آنان نه "آتش به اختیار" هستند و نه همراه با نیروهای لُمپَن و لباس شخصی به گردهمآیی های اعتراضی یورش می برند. آنان چون نیروهای انتظامی در حکومت اسلامی برای ایجاد بهانه برای سرکوب مردم، از پیش برنامه ریزی نمی کنند که به اتوموبیل ها، فروشگاه ها و ساختمان یورش ببرند و آن را کار مردم بنامند و بدون کمترین ترس از دادرسی و پی گیری، دستشان برای انجام هر جنایتی باز باشد.
در نزدیک به چهل سال حکومت اسلامی این مآموران و لات هایِ پیرو رهبر معظم، بارها و بارها سبب"قتل،جرح،تعرض به عرض و ناموس یا مالِ" مردم شده اند. بنا بر همین بندِ قانون، همه تظاهر کنندگان که با مسالمت اعتراض خود را بیان کرده و مورد یورش وحشیانه این نیروها قرار می گیرند، به هر وسیله حق دفاع از خود را دارند.
2 ـ یکی دیگر از کوشش هایِ شکست خوردگان این است که "براندازی" رابرابر با هرج و مرج خواهی، خونریزی، ویرانی و در نتیجه"سوریه ای شدن" بدانند بدون توجه به زیر ساخت ها و فرهنگ جامعه ما. از این گروه یکی چون عباس عبدی اکنون هر روز یک مقاله می نویسد که شاید گذشته خود و درخواست برای سرکوب هرچه زودتر اعتراض کنندگان دیماه را پنهان کند. شماری دیگر هستند که سال ها در برون مرز نقش لابی و "ماله کش" بر جنایت های حکومت را به عهده داشته اند و به هر دروغی دست زده و می زنند و اکنون کوشش فراوان می کنند تا مردم به جان آمده را خشونت خواه و جنگ افروز بنامند. خواست براندای حکومت اسلامی از سوی بیشترین شمار مردم ایران دیگر پنهان کردنی نیست. باید پرسید مردم برانداز، خشونت خواه هستند یا حکومتِ سرکوبگر؟ مردم بارها خواستار بر پایی یک همه پرسی کنترل شده وسیله سازمان ملل و دیگر سازمان های حقوق بشری شده اند. آیا می توان مسالمت جویانه تر از این روش را یافت؟ چرا حکومت که شب و روز تبلیغ می کند که "ملت عاشق فرهنگ اسلامی و نظام اسلامی" است، این پیشنهاد و راه روشنِ مسالمت آمیز را به هیچ شکل نمی پذیرد؟ آستانه بردباری مردم دیگر به انتها رسیده است و جامعه ایران دیگر توان کشیدن بار سنگین"نداری، گرسنگی، بیکاری، اعتیاد، تن فروشی حتا کودکان، کارتن خوابی، گور خوابی، زورگویی، تباهی، دزدی های میلیاردی، نوکیسه های دزد و فاسد وابستگان آخوندها و"آقا زاده ها" را ندارد.
زهره خسروانی - ایران وایر
انتشار خبر خودکشی سومین زندانی در ایران، گمانهها در خصوص آغاز اجرای طرح حساب شدهای با هدف ارایه تعریفی جدید از زندان در جمهوری اسلامی، هموزن و همسنگ با مرگ و پایان زندگی برای زندانیان را تقویت کرده است.
«کاووس سیدامامی»، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست سومین زندانی از دی ماه گذشته تا کنون به شمار می رود که دستگاه قضایی خبر مرگ او را دو هفته پس از بازداشت داده است.
«رامین سید امامی»، فرزند وی در صفحه توییتر خود نوشته است مقامهای زندان به مادرش گفتهاند همسرش در پی «خودکشی»، در زندان جان باخته است.
مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» آنطور که پسرش نوشته، چهارم بهمن ماه بازداشت شده و روز ۱۹ بهمن خبر خودکشی وی در زندان به اطلاع خانوادهاش رسیده است.
انتشار خبر مرگ این عضو هيات علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سياسی «دانشگاه امام صادق» همزمان با اعلام بازداشت چند متهم مرتبط با یک پرونده «جاسوسی در حوزه محیط زیست» از سوی دادستان تهران رخ داده است.
«عباس جعفری دولتآبادی»، دادستان عمومی و انقلاب تهران روز شنبه ۲۱ بهمن اعلام کرد این افراد در قالب اجرای پروژههای علمی و محیط زیستی، اطلاعات طبقهبندی کشور را در حوزههای استراتژیک جمع آوری میکرده اند. از سرنوشت این افراد تاکنون اطلاع دقیقی در دست نیست اما اعلام مرگ کاووس سیدامامی در زندان، نگرانیها درباره سلامتی آن ها را نیز افزایش داده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در جریان اعتراضهای سراسری دیماه امسال نیز آنطور که منابع حقوق بشری گزارش کرده اند، سه تا پنج نفر از معترضان بازداشت شده در زندانهای ایران جان خود را از دست داده اند. مقامهای قضایی البته فقط درگذشت دو نفر از بازداشتشدگان را به نامهای «سینا قنبری» و «وحید حیدری» تأیید و دلیل مرگ هر دو نفر را نیز خودکشی اعلام کردند.
چندین سال است به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهیم نامی واقعی بر «انقلاب اسلامی» و فرزند خلف اش «جمهوری اسلامی» بگذاریم بهترین نام «مصیبت بزرگ» است. به راستی کدام کلمه ای را در فرهنگ لغات سراغ دارید که به تنهایی بتواند در خودش «آفت، بلا، رنج، سختی، فاجعه، نکبت، سوگ، ماتم، تباهی، ویرانگری، فساد، جهل و جنون» داشته باشد و کدام کلمه ای می تواند بهتر ازاین گویای قدرت مخوفی باشد که انسان و حیوان و درخت و زمین و خاک و اندیشه و فرهنگ یک سرزمین را نشانه بگیرد و به عمد یا حتی غیر عمد قصد نابودی اش را داشته باشد.
در این سال های تلخ و سیاه و منجمد، خیلی ها تسلط این حکومت بر ایران را با حمله ی اعراب و مغول مقایسه کرده اند. من البته همیشه گفته ام که آسیب های حمله ی مغول، از آنجا که فقط جان انسان ها و ویرانی فیزیکی سرزمین مان را در خود داشت، در دراز مدت برای ما بسیار کمتر از حمله ی اعرابی بود که، علاوه بر مرگ و ویرانی فیزیکی، فرهنگ زیبای ما را هم نشانه گرفتند. انسان ها در چشم به هم زدنی به دنیا می آیند، بناها به همت جمعی به سرعت و دوباره ساخته می شوند، اما این فرهنگ است که وقتی پدیده هایی ناخواسته بر او تحمیل شده باشد، به زمانی بلند نياز دارد تا دوباره جان بگیرد و ناسره و ناخواسته ها را از درون خود بیرون بریزد. مغول ها کاری به فرهنگ ما نداشتند، حمله شان بار ایدئولوژیکی نداشت، تازه خودشان هم پس از چندی در مقابل فرهنگ ما سر فرود آوردند.
اما آنانی که همانندی حیرت انگیزی بین انقلابیون اسلامی و اعراب مهاجم (1) می بینند اشتباه نمی کنند، زیرا مگر نه این که هر دو با خودشان عقب ماندگی، ویرانی، جهل و خرافات و بیدادگری، نکبت و بدبختی و ماتم آوردند؟؛ یکی در دوران باستان و دیگری در اواخز قرن بیستم؛ یکی از بیرون مرزهای سرزمین مان و یکی از درون مرزهامان؛ یکی در لباسی بیگانه و یکی در لباس خودی. اما هر دو از یک جنس بودند ، زیرا هر دو قصدشان کشاندن یک سرزمین و مردمان آن به گودال عقب ماندگی بود؛ سرزمینی که - چه در دوران باستان و چه در اواخر قرن بیستم -، با هر عیب و ایرادی که بر آن بشود گرفت، در مقایسه با کشورهای هم وزن خود، و به نسبت زمان و موقعيتی که در آن قرار داشت ، پیشرفته و متمدن بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
و جالب این که هنوز هم، برای بسیاری از جامعه شناسان و تاریخ شناسان، پیروزی اعراب مهاجم بر ایرانیان دوران باستان همانقدر حیرت انگیز است که پیروزی انقلابیون مسلمان بر ایرانیان اواخر قرن بیستم. هر چه بود و هست هر دو چون بختکی بر ایران فرو افتادند و چنان نفس مردمان را گرفتند که امید دوباره نفس راحت کشیدن شان تا سال های سال بعید به نظر می رسید.
در قسمت پیشین، خاطرنشان شد که آقای رفسنجانی «بدین منظور که در بین اعضای مجلس خبرگان رهبری، رهبری فردی را جا بیندازد، باز از امامش مایه می گذارد و میگوید که «امام هم مخالف با رهبری شورایی بودند». آیا این سخن او حقیقت دارد و یا آقای رفسنجانی به راه استاد اعظم خود، آقای خمینی که میگفت: «حفظ نظام اوجب واجبات است» و قدرت را باید، به هر حقه، جنایت، دروغگویی، جاسوسی و شرابخواری و... حفظ کرد، میرود و ایرادی نمیبیند از قول امام و استاد اعظم خود، برای متحققکردن هدفش، دروغ جعل کند و بر زبان آورد؟ و چون تمامی دروغگویان بر این نظرند که آن زمان که دروغشان بر مّلا شود، آنها به هدف خود رسیدهاند و مردم که فراموش کارند و اهل تحقیق هم نیستند، پس وقتی هم دروغشان آشکار شد، اتفاقی نخواهد افتاد. شاید هر دو از چرچیل درس آموخته باشند: چرچیل میگفت: من با سران هر کشوری که ملاقات و گفتگو میکردم، به آنها دروغ میگفتم و مطمئن بودم، پیش ازاینکه روزی آنها دروغ مرا بفهمند، من به هدف خود رسیدهام. حال ببینیم آقای رفسنجانی قبلاً در باره نظر آقای خمینی در باره رهبری شورائی، چه گفته است؟
هاشمی رفسنجانی که تا فوت خمینی بر کرسی ریاست مجلس تکیه زده بود، و بنا به اقرار خودش در خاطرات روزانه از سال 60 تا 68 و تا فوت آقای خمینی، تمام قوای کشور را با همکاری احمد آقا در تحت اختیار داشته است، مانع بوجود آمدن رهبری جمعی، (رهبری جمعی با شرکاء خودشان حتا)، نیز، شده است. توضیح اینکه:
روحانیون در سال 63 آقای ربّانی املشی را مأمور دادن پیشنهادی به آقای خمینی میکنند. آن پیشنهاد، پیشنهاد رهبری جمعی و یا «شورای عالی مشاورین امام، برای اداره کشور» بوده است. آقای خمینی هم پیشنهاد روحانیون را رد نمیکند. حسب گزارش آقای هاشمی از دیدار 17 دی 1363، خود با آقای خمینی، او موافق کناره گیری کامل از رهبری بوده است.
دوشنبه 17 دی 1363
« سپس به زیارت امام رفتم. مدت زیادی، در اندرون خدمتشان نشستم. تمایل به انزوا در امام پیدا شدهاست. تأکید کردم که لازم است، بیشتر با مردم حرف بزنند؛ احتمال کناره گیری کامل را مطرح کردند. درخواست کردم که دیگر نفرمایند.» (1)
آقای ربّانی املشی چون واقف به امور بوده و میدانسته است که بدون حمایت آقای هاشمی، طرح روحانیان عملی نخواهد شد و وضعیت چنان است که حتی برای به مکه رفتنش باید از رفسنجانی اجازه بگیرد (2) و چون او میدانسته است سرنخ دسته هوچیان و اهانت کنندهها در دست رفسنجانی است، از وی میخواهد: اهانتهایی را که آقای صادق خلخالی به او و آقای محمد مؤمن و بعضی دیگر از اعضای جامعه مدرسین میکند را علاج کند (3). وی درسه شنبه 18 دی 1363 به ملاقات رفسنجانی میرود:
«آقای ربّانی املشی آمد. مطالب زیادی گفت؛ اعصابش ناراحت است و کسالت دارد. تأکید کردم که به مسافرت بروند. از من، برای تقویت پیشنهادی که جمعی از روحانیون به امام دادهاند و امام آن را رد کرده اند، کمک خواست. نظرشان این است که امام، گروهی را معین کند که هدایت کشور را به عنوان مشاور امام یا شورای عالی تصمیم گیری در امور کلی و سیاستهای عمومی به عهده بگیرند.» (4)
آقای هاشمی به مانند هر دروغگوی دیگری که همیشه فراموش میکند و بر اثر همان فراموشکاری همه چیز را لُو میدهد، فراموش میکند که در روز قبل آقای خمینی خود «احتمال کناره گیری کامل را » با وی مطرح کرده است. پس لابد، با کناره گیری او، خلاء رهبری باید پر میشده است. در این باره که چگونه این خلاء باید پر میشده، کلمهای نمینویسد. تنها مینویسد: برای خنثی کردن «کناره گیری»،:
« خدمتشان در اندرون نشستم. تمایل به انزوا در امام پیدا شده است. تأکید کردم لازم است، بیشتر با مردم حرف بزنند». باوجود این، وقتی موضوع دیدار ربانی املشی را با خود یادداشت میکند، لو میدهد که رهبری شورائی به آقای خمینی پیشنهاد و موضوع گفتگو شده است. زیرا مینویسد «امام آنرا رد کردهاند». اما اگر آقای خمینی پیشنهاد را رد کرده بود، استمداد از او، محل پیدا نمیکرد. مگر اینکه خود او موافق رهبری شورائی بوده باشد. اما اگر آقای هاشمی رفسنجانی خود موافق شورای رهبری بوده و آقای خمینی مخالف، استمداد از آقای هاشمی بیمحل بوده است. او از گفتگویش با آقای خمینی، در این باره، کلمهای نمینویسد. از گفتگوی خود با آقای ربّانی املشی نیز نمینویسد. حال اینکه هم در زمان حیات آقای خمینی و هم در پی مرگ او، نوع رهبری مهمترین مسئله بوده است. بجای پرداختن به موضوع دیدار آقای ربانی املشی با خود، به این امر میپردازد که او کسالت و ناراحتی روحی داشته است:« آقای ربّانی املشی آمد. مطالب زیادی گفت؛ اعصابش ناراحت است و کسالت دارد. تأکید کردم که به مسافرت بروند.»
بنا بر یادداشت، در حیات آقای خمینی و از قول او، آقای هاشمی رفسنجانی، رهبری شورائی را رد میکند و راه دستهای از روحانیون و بسا خود خمینی را برای بوجود آمدن رهبری جمعی سد میکند. آقای خمینی میخواسته است کناره گیری کند، پیشنهادی نیز به او شده بوده است. اگر آقای هاشمی رفسنجانی راست میگوید آقای خمینی این پیشنهاد را رد کرده است، لاجرم باید بگوید او میخواسته مسئله جانشینی او چگونه حل شود؟ مینویسد مانع از کناره گیری آقای خمینی شده است. بنابراین، آقای خمینی با آن نوع جانشینی موافق بوده که موافق طبع آقای هاشمی رفسنجانی نبوده است. حال مشکل چه بوده و یا آقای خمینی چه رابطهای با آقای رفسنجانی داشته که وقتی او به آقای خمینی میگوید:«کناره گیری دیگر نفرمائید»، ایشان هم دیگر نمیفرمایند. پس اینکه آقای رفسنجانی در جلسه خبرگان برای جا انداختن رهبری فردی خامنهای گفت:« شورائی را، امام هم خیلی تمایل نداشتن هیچ وقت» موافق گزارش خودش، دست کم میتواند راست نباشد.
البته این آدم فراموش کار و دروغگو همه قدرت را در دست خود داشت و به هنگام فوت خمینی و، با خبرگان تحت امر، کارگردانیِ سقیفه برای تعیین رهبری را برعهده گرفت. با این تفاوت که بهنگام رحلت پیامبر، همه میدانستند که پیامبر رحلت کرده است و دست به تشکیل سقیفه زدند ولی بهنگام تشکیل این سقیفه در جمهوری مطلقه فقیه، کسی از فوت خمینی اطلاعی نداشت. وی در خاطرات 14 خرداد 1368 مینویسد:« بعضی ها طرفدار رهبری شورائی و بعضی رهبری فردی بودند. بعضی آیت الله خامنهای و بعضیها آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورائی هم اسمهائی برده شد. قبلاً در مشورتهای سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورائی مرکب از آیات خامنهای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتر آورد.» (5)
قبل از اینکه به بخشهای دیگر نوار که حکایت از خیمه شب بازی قدرتمداران میکند که برآن نام قانون گذاشتند، ماجرای «مطرح کردن آیةالله گلپایگانی» را میآورم:
آیةالله گلپایگانی ازهمه اینها ارشد تر، مرجع تقلید و آیةالله العظمی بود. اما همچنانکه آیةالله منتظری قائم مقام رهبری که در جریان امور آن دوران بوده صریح میگوید:« عملاً آقای هاشمی و احمد آقا هر چه تصمیم می گرفتند عملی می شد،»(6). آقای منتظری، در نامه مورخ 17/7/65 خود، به آقای خمینی به ایشان گوشزد میکند: «چند سالی است که عملاً اداره کشور و انقلاب را حضرتعالی به رؤسای سه قوه و شخص حاج احمد آقا سپردهاید و همه کارها از ریز و درشت و تخصصی و غیر تخصصی را باید آقایان صلاح بدانند و تشخیص دهند»(7). آیةالله گلپایگانی هم واقف بود چگونه انحصارگران، بنام خمینی، حکومت میکنند. از اینرو، بعد از حذف آیةالله منتظری، وقتی به او برای خالی نبودن عریضه و بستن بعضی از دهانها، مراجعه میشود رهبری را بپذیرد، از او جواب منفی میشنوند و بنا به قول یکی از افراد نزدیک و مورد وثوق آن مرحوم که به دلایل امنیتی مجاز به بردن نام ایشان فعلاً نیستم، او به من گفت: میدانید چگونه آقای خامنهای را رهبر کردند؟ گفتم بفرمائید. گفت: بعد از اینکه آیةالله منتظری را کنار گذاشتند، به سراغ مرحوم آیةالله گلپایگانی آمدند و گفتند که ما میخواهیم شما را رهبر کنیم. آقا جواب دادند میخواهید مرا مثل آقای خمینی کنید که اسماً ایشان رهبر است ولی امور دست دیگران رتق و فتق میشود. نه! من چنین رهبری را نمیخواهم و نیاز به آن ندارم. سپس گفتند حال که رهبری را نمیپذیرید آیا اگر آقای خامنهای رهبر شد، او را قبول میکنید و تلگراف تبریک برایش میفرستید؟ ایشان فرمودند که این کار را هم نخواهم کرد. گفتند، پس اگر او به شما تلگرافی بزند، به او پاسخ خواهید داد؟ آقا جواب دادند، بله پاسخ خواهم داد. بعد که آقای خامنهای را رهبر کردند، ایشان تلگرافی به عنوان رهبر انقلاب به آقا زدند و آقا هم در پاسخ به تلگراف ایشان نکاتی که حکمِ حاکم مأذون و یا به اصطلاح همان مجلس خبرگان رهبری « ولایت عدول مؤمنین» را داشت به ایشان یادآور شد. متن حکم گلپایگانی به خامنهای چنین است:
رادیو فردا - آمریکا یازدهم بهمن در کنار اسماعیل هنیه، رئیس جدید دفتر سیاسی جنبش فلسطینی حماس، یک جنبش فلسطینی دیگر را با نام صابرین در سیاهه تحریمهای خود قرار داد و فعالیتهای آن را در راستای گسترش تروریسم جهانی دانست.
اگر مناسبات حماس و ایران برای افکار عمومی از دیرباز شناخته شدهاست، ارتباطات تنگاتنگ صابرین با ایران امر چندان شناخته شدهای برای همگان نبودهاست. صابرین چیست و چه میکند؟
در حالی که قریب به اتفاق فلسطینیهای کرانه باختری و نوار غزه سنی هستند و جنبش حماس از جمله برخاسته از بستر اخوان المسلمین است، جنبش صابرین را فلسطینیانی تشکیل میدهند که در سالهای اخیر در نتیجه حمایتهای ایران و سفرهای پی در پی به ایران، به شیعه گرویدهاند؛ امری کاملاً نادر و حاشیهای در میان فلسطینیان منطقه و جهان.
صابرین با حزبالله لبنان نیز ارتباط و همکاری نزدیک دارند. لوگوی صابرین کپی دقیقی از لوگوی حزبالله است که تنها رنگ نارنجی آن از رنگ زرد شناخته شده حزبالله متفاوت است.
مراکز مطالعات نظامی اسرائیل از مدتها پیش صابرین را «بازوی دیگر ایران در میان فلسطینیان میدانند» و میگویند که ایران همه پول و سلاح صابرین را بهطور انحصاری تأمین میکند در حالی که حماس از حمایتهای غیر از ایران، مانند قطر و هواداران اخوان المسلمین برخوردار بودهاست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
صابرین ظاهراً از سال ۲۰۱۱ کار خود را با نام مخفف «حصن» که سرواژه عبارت «حرکت صابرین نصراً لفلسطین» («جنبش صبر برای یاری فلسطین») است، آشکار کرد. هشام سالم دبیرکل صابرین از جهاد اسلامی فلسطین انشعاب کرد، بارها به ایران رفت و شیعه شد و در بازگشت به غزه با شمار دیگری از باندهای سرخورده از جهاد اسلامی فلسطین، صابرین را شکل داد.
یکتا ناصر میگوید: میگویند امنیت ملی ما حفظ شده، این مهم است اما همه چیز نیست، بخشی از نیاز جامعه است و ما به امنیت روحی، اقتصادی و... هم نیاز داریم.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکتا ناصر، بازیگر سینما و تلویزیون و همسر منوچهر هادی، کارگردان شب گذشته شنبه 21 بهمن در «کافه تماشا» مهمان آزاده نامداری بود، آنها در این گفتوگو درباره موضوعات مختلف هنری و اجتماعی صحبت کردند، از سختیهای مادری کردن گرفته تا گرانی دلار و کیفیت آثار سی و ششمین جشنواره فیلم فجر. ناصر در این گفتوگو از علاقهاش به بازی باران کوثری و فیلمهای اصغر فرهادی گفت و از فضای مردانه جشنواره فجر 36 و آرزو کرد روزی برسد که سینماگران ایران فیلمهایی با تم لطیفتر برای مردم بسازند.
جشنوارهای از فیلمهای مردانه
یکتا ناصر در واکنش به صحبتهای آزاده نامداری که اغلب فیلمهای امسال مردانه بودند، گفت: «کمابیش با نظر شما موافقم، فضای کلی «لاتاری»، «تنگه ابوقریب» و «مغزهای کوچک زنگزده» علیرغم این که نکته مثبت کم نداشت، مردانه بود.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
از «ابد و یک روز» تا علاقه به سینما فرهادی
یکتا ناصر در ادامه این گفتوگو از فیلمهای مورد علاقهاش گفت و افزود: «در سالهای گذشته به غیر از فیلمهایی که به خودم ربط داشت و دوستشان داشتم، «ابد و یک روز» خیلی تحت تأثیرم قرار داد.»
او ادامه داد: «برایم پیش آمده که فیلمی متأثرم کرده و سالها بعد که دوباره تماشایش کردهام، متوجه نقاط ضعفش شدهام، خیلی از فیلمهای ما محصور در زمان هستند و البته خیلیها هم نه، مثل فیلم «مادر» علی حاتمی که من هر بار در تلویزیون تماشایش میکنم دوستش دارم .»
همسر منوچهر هادی گفت: «از بین فیلمهای سینمای ایران «درباره الی » و «جدایی نادر از سیمین» را خیلی دوست دارم، در فیلمهای خارجی هم «شستن امواج» تحت تأثیرم قرار داد. این فیلم، عشقی را مطرح میکند که برایم خیلی جذاب است و من هم شبیه دیگر خانمها موضوع عشق برایم مهم است.»
رادیو فرانسه - بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز یکشنبه یازدهم فوریه، اعلام کرد که نیروی هوایی ارتش این کشور "ضربه محکمی" به ایران و نیروهای رژیم سوریه وارد کرده است. این اظهارات نتانیاهو یک روز پس از انجام یک سری حمله ارتش اسرائیل علیه مواضع ایرانی و سوری در سوریه بیان میشود.
بر اساس بیانیهای که از سوی دفتر نخست وزیری اسرائیل منتشر شده، نتانیاهو در جلسه هفتگی کابینه اسرائیل گفته است: "ما روز شنبه یک ضربه محکم به نیروهای ایرانی و سوری وارد کردیم. ما به حملات علیه همه کسانی که سعی دارند به ما حمله کنند، ادامه میدهیم." نخست وزیر اسرائیل تأکید کرده که "این سیاست ماست و سیاست ما باقی خواهد ماند."
علاوه بر نتانیاهو، Yoav Galant رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش اسرائیل و عضو کابینه امنیتی این کشور گفته است: "ما فقط حرف نمیزنیم، بلکه عمل میکنیم." وی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: "من فکر میکنم که سوریها اکنون فهمیدهاند که پذیرش ایرانیها روی خاک کشورشان به ضررشان است."
همچنین دیدهبان حقوق بشر سوری روز یکشنبه اعلام کرد که در حملات هوایی روز شنبه اسرائیل، شش سرباز سوری یا نیروی های متحد بشار اسد کشته شدند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اسرائیل کاتز، وزیر اطلاعات اسرائیل نیز گفته که "آنها و ما میدانیم که چه چیزهایی مورد حمله قرار گرفته و باید زمان بگذرد تا این موضوع برای آنها هضم شود، بفهمند و از خود بپرسند که چگونه اسرائیل این مراکز را شناسایی کرده است." وی گفت که مراکزی که از سوی اسرائیل مورد حمله قرار گرفته بود، مراکز مخفی بوده و اسرائیل با توان اطلاعاتی خود بر آنچه که در سوریه میگذرد اشراف دارد و اسرائیل این موضوع را "دیروز ثابت کرد."
رادیوزمانه - نزدیک به ۱۰۰ مغازه در بازار البسه تهران در آتش سوخت. سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران میگوید این حادثه تلفات جانی نداشت.
جلال ملکی سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران از وقوع آتشسوزی در بازار تهران خبر داد. به گفته او این حادثه در یک پاساژ قدیمی در خیابان ۱۵ خرداد اتفاق افتاد.
ملکی گفت که آتشنشانها پس از ۱۰ ساعت توانستهاند آتشسوزی را مهار کنند.
او با بیان اینکه علت حادثه از سوی کارشناسان آتش نشانی در دست بررسی است، گفت که پیش از این «بارها نسبت به وضعیت ایمنی در بازار تهران هشدار داده شده است».
در پیوند با همین موضوع امیر قدیمینژاد رئیس اتحادیه بنکداران تهران «فرسودگی و غیراستاندارد بودن سیمکشی برق» را علت این حادثه اعلام کرد.
او به شبکه خبر صدا و سیما جمهوری اسلامی گفت: انفجار یک کنتور برق سبب آتشسوزی در بازار تهران شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته قدیمینژاد در این حادثه بیش از ۹۰ مغازه دچار حریق شد.
او خسارت مالی این آتشسوزی را بیش از ۱۰ میلیارد تومان برآورد کرد.
خبرگزاریهای ایران جمعه ۲۰ بهمن نیز از وقوع آتش سوزی در سالن تئاتر «علامه فرزان» بیرجند خبر دادند. پیشتر نیز ساختمان وزارت نیرو دچار حریق شد.
یادداشتی در واشنگتن اگزمنر از آیون ساشا شهین، مدیر برنامه «امور جهانی و امنیت بشری و مذاکره و مدیریت مناقشه» در دانشکده امور عمومی و بین الملل دانشگاه بالتیمور
صدای آمریکا - این هفته مصادف است با سی و نهمین سالگرد بازگشت آیت الله خمینی به ایران برای ربودن یک جنبش مردمی که به برکناری پادشاهی ایران و دیکتاتوری منجر شد.
اما گسترده ترین قیام سراسری از سال هشتاد و هشت به این سو حاکی از این است که مردم ایران آماده اند فصل دیگری را در تاریخ شان رقم بزنند و این مهم ممکن است زودتر از آن که لابی تهران در واشنگتن تصور می کند، اتفاق بیافتد.
مدافعان جمهوری اسلامی سال ها استدلال کرده اند که رژیم ایران:
- از حمایت عمومی خصوصا در میان فقرا برخوردار است
- ثبات و قدرت کافی برای مداخله در دیگر کشورها را دارد
- تمام مخالفت ها را سرکوب کرده و مخالفان به اپوزیسیونی بدون نفوذ در خارج محدود شده اند
- سپهر سیاسی ایران در رقابت میان میانه روها و تندروها تعریف می شود
- سپاه پاسداران کنترل کامل امور برای جلوگیری از قیام مردمی را در دست دارد
- و توافق هسته ای و منافع مالی ناشی از لغو تحریم ها به بهبود زندگی طبقه متوسط ایران و در نتیجه جایگاه میانه روها کمک کرده است
برخلاف تظاهرات جنبش سبز اکثریت غالب شرکت کنندگان در اعتراض های دی ماه و بهمن ماه در ۱۴۲ شهر ایران از بخش های فرودست جامعه بوده اند. آمار خود رژیم نشان می دهد که نیمی از معترضان بین ۱۹ تا ۲۵ سال و یک چهارم دیگر ۲۵ تا ۳۲ سال سن دارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اعتراضات اقتصادی به سرعت لحنی سیاسی به خود گرفت. حتی یک فروشگاه یا موسسه خصوصی در این تظاهرات هدف حمله قرار نگرفت. به مکان هایی مانند مراکز سرکوب، ساختمان های دولتی و دفاتر امامان جمعه حمله شد که مروج افراط گری و بنیادگرایی رژیم هستند.
تنها رقابتی که اینک در ایران اهمیت دارد رقابت میان قدرت مردم و کنترل رژیم است.
اینک یک ایران به دور از حاکمیت آیت الله ها که تا همین یک سال پیش دور از تصور بود سرانجام به یک امکان واقعی بدل شده است و زمان آن است که سیاستگذاران در واشنگتن خود را با این واقعیت جدید تطبیق بدهند.
العربیه - در حالی که تظاهرات دولتی در اکثر شهرهای ایران به مناسبت انقلاب 1979 همچون سالهای گذشته برگزار شد، برخی کانالهای پرمخاطب تلگرام در ایران گزارش کردند که روز یکشنبه 11 فوریه 2018 همزمان با سالروز سی و نهمین سالروز انقلاب ایران، شهر مشهد شاهد تظاهرات مردمی در مخالفت با رژیم ایران بود و این تظاهرات به درگیری میان تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی انجامید.
صفحه Freedom Messenger در توئیتر ویدئویی منتشر کرده که نشان میدهد نیروهای امنیتی به سوی تظاهرکنندگان حمله کرده و مردم نیز به سمت آنها هجوم برده تا مانع دستگیری یکی از تظاهرکنندگان به دست نیروهای امنیتی شوند.
گزارشهای منتشره حاکی از آن است که در ساعت 11 و 30 دقیقه صبح روز یکشنبه حدود 200 تا 300 نفر در پارک ملت مشهد گردهم آمده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. تظاهرکنندگان مشهدی حاضر در پارک ملت مورد هجوم نیروهای لباس شخصی قرار گرفتند. این نیروها دو نفر از تظاهرکنندگان را کتک زده، تعدادی را دستگیر کرده و تظاهرکنندگان دیگر را متفرق کردند.
نیروهای امنیتی اقدام به ضبط تلفنهای همراه کسانی کردند که از صحنه کتک خوردن دو تظاهرکننده به دست نیروهای امنیتی فیلم گرفته بودند. تعدادی از این نیروها نیز اقدام به ضرب و شتم عابران کردند تا مبادا به تظاهرکنندگان بپیوندند.
از سویی نظام در ایران راهپیماییهایی در اکثر شهرهای کشور به راه انداخت که در آنها شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل سر داده شد. فعالان شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویری از این راهپیماییها گفتند که در مقایسه با سالهای گذشته افراد اندکی در این راهپیماییها شرکت کردند و اغلب آنها از نیروهای طرفدار رژیم، کارمندان و دانشآموزان مدارس هستند که با اتوبوس و با هماهنگی قبلی به راهپیمایی آورده شدهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تصاویری نیز از پیامهای ارسال شده برای شهروندان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که به آنها وعده داده شده در صورت حضور در راهپیمایی به آنها سیمکارت، کارت شارژ و خوراکی داده خواهد شد.
از سوی دیگر سپاه پاسداران ایران اقدام به نمایش دو موشک بالستیک دوربرد از نوع قدرF و فجر5 در خیابانهای تهران کرد؛ اقدامی که به نظر میرسد پاسخی به درخواستهای آمریکا و اروپا برای بازنگری در توافق هستهای و افزودن بندهایی به آن درباره لزوم تعلیق برنامه موشکهای بالستیک ایران، باشد.
کشورهای غربی برنامه موشکهای بالستیک ایران را ناقض قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل میدانند.
نمایش موشکهای بالستیک در خیابانهای تهران همزمان با راهپیمایی سالگرد انقلاب
در روز 22 بهمن سال 1357 جنبش عمومی مردم ایران به سقوط رژیم پهلوی انجامید و به نظام دیر پای سلطنتی در ایران پایان داد.
ایرانیان، نخستین مردم درخاورمیانه و حوزه کشورهای اسلامی بودند که با جنبش مشروطیت، خواهان مردمسالاری و حاکمیت خویش بر سرنوشتشان شدند. جنبش به امضای قانون مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب قانون اساسی مشروطه انجامید. قدرتها سلطهگر آن زمان،روس و انگلیس ،ایران مشروطه و یک نظام مردمسالار را در حوزه نفوذ خود تاب نیاوردند. روسها و انگلیسها به کمک ایادی خود در ایران که به روسوفیل و انگلوفیل معروف بودند و جمعی از مخالفان جنبش مشروطیت، باز سازی استبداد را ممکن ساختند. تا زمانی که تزارها بر روسیه سلطنت میکردند، کشمکش دو سلطهگر بر سر تابع خویش گرداندن دولت ایران بود. با سقوط رﮊیم تزاری، انگلیسها موقع را مغتنم شمردند و به دست رضا خان و سید ضیاء طباطبایی در اسفند 1299 علیه مشروطیت، کودتائی را به انجام رساندند که آیروندساید، افسر انگلیسی، کارگردانی میکرد. بدینترتیب بود که فراگرد دموکراسی در ایران را متوقف و رضا خان را رضا شاه کردند و او بمدت 20 سال، استبدادی را برقرارکرد که به استبداد سیاه شهره شد. سرکوب آزادیخواهان که چیزی جز اجرای قانون اساسی را نمیخواستند یکی از تبهکاریهای آن استبداد بود. تمدید قرارداد نفت که بخاطرش او را شاه کرده بودند، نیز، یکی از خیانتهای آن استبداد بود.
مردم ایران،اما همچنان در طلب حق حاکمیت بر سرنوشت خویش مبارزه را پیگرفتند، در پی اشغال ایران از شمال و جنوب و اخراج رضا شاه از ایران، محمد رضا فرزند او به سلطنت رسید.
دکتر محمد مصدق که از مخالفان استبداد رضا شاهی بود بعد از سقوط رضا شاه، از تبعید به تهران بازگشت و به نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب شد. هم مانع قیمومت سه جانبه بر ایران شد و هم جلو دادن امتیاز نفت شمال به روسها را گرفت. نهضت مردم ایران سبب شد که نتوانند در تهران نیز، انتخابات مجلس شانزدهم را هم یکسره فرمایشی کنند. مصدق جبهه ملی را تشکیل داد و از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. او که در مجلس چهاردهم، موازنه منفی را بمثابه اصل راهنما طرح کردهبود، این بار، آن را در طرح ملی کردن صنعت نفت که شهید نهضت ملی ایران، دکتر حسین فاطمی، پیشنهاد کرده و به امضای نمایندگان عضو جبهه ملی در مجلس رسیده بود، به مجلس پیشنهاد کرد.
وضعیت خوزستان وخيم است
سایت «المانیتور» با انتشار گزارشی (+لینک) درباره وضعیت وخیم زیست محیطی استان خوزستان مینویسد: «استان خوزستان تقریبا دیگر نمیتواند نفس بکشد. اگرچه این منطقه بیش از یک دهه است که اسیر گرد و غبار و شن و ماسه است، به نظر میرسد که وضعیت در سالهای اخیر بحرانی شده است. مرز خوزستان با عراق قطب صنعت نفت ایران است. این استان در دوران جنگ ایران و عراق در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ میلادی خط مقدم جبهه نبرد بود و در آن زمان به شدت آسیب دید. با این حال، به دلیل منابع نفتیای که دارد منبع اصلی درآمد ایران است. در مورد تخریب از دوران جنگ این منطقه هنوز هم به طور کامل بهبود نیافته است. هنوز هم دیوارهای خراب شده در خرمشهر، اهواز و آبادان دیده میشوند. با این حال، به نظر میرسد که اصلی ترین چالش امروز که خوزستان با آن مواجه است گرد و غبار و شن و ماسه روزانه است و موجب تنگی نفس مردم در آن ناحیه شده است. کارشناسان ایرانی نظرات متفاوتی درباره منبع این مشکل دارند. در ابتدا آنان تصور میکردند که آلودگی ناشی از گرد و غبار تنها منبع خارجی دارد و آن ریزگردهایی است که از عراق به ایران میرسند. با این حال، این دیدگاه در طول زمان تغییر کرده است و بسیاری از رفتارهای غلط داخلی است که سبب ایجاد بحران زیست محیطی در ایران شدهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رادیو فردا، همزمان با اعلام دادستان عمومی و انقلاب تهران مبنی بر بازداشت چند متهم مرتبط با یک پرونده «جاسوسی در حوزه محیط زیست»، گزارشهای رسیده حاکی است که یک فعال محیط زیست بازداشت شده، دو هفته پس از دستگیری در زندان درگذشته است.
عباس جعفری دولتآبادی روز شنبه ۲۱ بهمن اعلام کرد چند متهم بازداشت شدهاند که به ادعای او، «در قالب اجرای پروژههای علمی و محیط زیستی نسبت به جمعآوری اطلاعات طبقهبندی کشور در حوزههای استراتژیک اقدام میکردند».
او به هویت و تعداد افراد بازداشت شده اشاره نکرده و تنها گفته که یک نهاد امنیتی آنها را شناسایی و دستگیر کرده است. دادستان تهران همچنین اشارهای به مرگ یکی از بازداشتشدگان در زندان نکرده است.
در همین حال، رامین سید امامی پسر کاووس سیدامامی روز ۲۱ بهمن در صفحه توئیتر خود خبر داد که پدرش دو هفته پس از بازداشت، در زندان درگذشته است و مقامهای زندان نیز علت آن را «خودکشی» اعلام کرده اند.
کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هيئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سياسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پسر آقای سیدامامی در توئیت خود نوشته که پدرش روز چهارم بهمن بازداشت شد و «ناگهان از دادسرا مادرم، مریم ممبینی، را جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ احضار میکنند و خبر مرگ همسرش را به او میدهند. میگویند خودکشی کرده.... هنوز باور نمیکنم، نمیکنیم».
*
*
*
باز، تو باز آمدی
ظلمتِ آن خاک وُ خِشت!
باز، نمیخواهمت
بهمنِ خونین سرشت!
*
*
با نفَسِ سرد تو
شاخهی شادم شکست.
غم، به سراپردهام
خیمه زد وُ ریشه بست.
*
*
با من وُ نیلوفرم
حرفِ تو از برف بود.
با دلِ گُلرنگِ من
گفتگو از برف بود.
*
*
کینهی دیرینهای
سنگِ هر آیینهای
*
*
زندگی، از دستِ تو
اینهمه، فریاد گر.
باز، نمیخواهمت
بهمنِ بیدادگر!
*
*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقاشی از آیدین آغداشلو
انتخاب خبر- برخی پژوهشگران و محققان در تحلیل اعتراضات دی ماه بر این باور هستند که آرمان های انقلاب بهمن 57 در نظام جمهوری اسلامی ایران تحقق نیافته است و مردم از طریق حرکت اعتراضی اخیر در دی ماه 96 خواهان بازخوانی اهداف و آرمان های انقلاب و اجرای منویات انقلاب اسلامی ایران شده اند. در همین حال به باور برخی دیگر از صاحب نظران سیاسی و پژوهشگران اجتماعی، مطالبات و اعتراضات اخیر مردمی برآیندی از تحولات انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بوده است.
مهندس حشمت الله طبرزدی، سخنگوی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران و دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران در گفت و گو با «انتخاب خبر» با بررسی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی به این پرسش پاسخ می دهد که مشروطه و انقلاب اسلامی و اعتراضات مردمی در دی ماه 96 چه نسبتی با یکدیگر دارند؟
او اینگونه پاسخ می دهد: آزادی، مهمترین خواسته انقلاب 57 بود. مردم، احزاب، سازمان ها و نهادها می خواستند آزاد باشند. ساواک به هیچ عنوان اجازه آزادی نمی داد و سرکوب و وحشت ایجاد می کرد. حزب مستقل از حکومت اجازه فعالیت نداشت. فقط حزب رستاخیر وجود داشت و شاه هم گفته بود هر کس می خواهد فعالیت کند عضو حزب رستاخیز شود و هرکس هم نمی خواهد از کشور بیرون برود.
آزادی های سیاسی خواست انقلابیون 57
دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران تصریح کرد: در زمان شاه؛ آزادی احزاب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات وجود نداشت. مردم از آزادی انتخابات و آزادی تجمعات و اعتراضات در زمان شاه برخوردار نبودند. سانسور و تفتیش عقاید و بگیر و ببند در زمان شاه به اوج رسید، ولی پس از انقلاب، ملت ایران نه تنها آزادی های سیاسی که در زمان شاه وجود نداشت را به دست نیاورد؛ بلکه حتی آزادی اجتماعی که در زمان شاه وجود داشت را از دست داد. در زمان شاه، اجباری در خصوص چگونگی پوشش و نوع ارتباطات عرفی وجود نداشت، شاه نسبت به آزادی های سیاسی مانند: آزادی احزاب، انتخابات و آزادی اجماعات حساسیت داشت. پس از انقلاب، آزادی اجتماعی در زمان شاه از دست رفت. آزادی سیاسی هم فقط در ابتدای انقلاب در سال های 58، 59 و تا نیمه اول سال 60 وجود داشت و آزادی احزاب و وجود رقابت های سیاسی از ویژگی های بارز این دوران بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
طبرزدی با اشاره به اینکه با پیدایش شرایط خاص، جریانات قدرت حاکم فعال شدند، ادامه داد: در این هنگام نیروهای سیاسی که در احزاب مؤلفه اسلامی و جمهوری اسلامی حضور داشتند در دست قدرت برتر یعنی روحانیت بودند تا به بهانه اتفاقاتی که در آن دوران افتاد محدودیت ایجاد کنند.
وی با بیان اینکه در این هنگام، قدرت در دست جناح حاکم، انحصاری شد؛ اظهار کرد: مسئولان بلند پایه کشور و تمام نیروهای وابسته به آن ها همه امور کشور را در انحصار خود گرفتند و آزادی ها را سلب کردند و به هیچکدام از سازمان ها، احزاب، رسانه ها، مطبوعات و گزینه ای که آزاد و مستقل از قدرت حاکم باشد اجازه فعالیت ندادند.
پدرام قائمی - ایران وایر
نامش «دانیل ارزانی» است. 16 سال پیش از پدر و مادری ایرانی در تهران متولد شد ولی کم تر از سه سال بعد از تولد او، خانواده اش به شهر «کانبرا» استرالیا مهاجرت کردند. دانیل حالا در شهر سیدنی زندگی می کند.
برای این که در مورد میزان اهمیت این نوجوان 19 ساله ایرانی در فوتبال استرالیا بدانیم، باید مستقیم سراغ اظهار نظر «مارک بوسنیچ» برویم؛ او گفته است: «به هر قیمتی که شده، نگذارید دانیل به ایران برود.»
نام مارک بوسنیچ برای ایرانیان یادآور دروازه بانی خوش چهره است که سال 1997 میلادی درون دروازه استرالیا دو بار مقابل ایران قرار گرفت، سه بار دروازه اش باز شد و ایران به جام جهانی فوتبال صعود کرد. مارک در سال 2006 بازی با ایران را بدترین اتفاق زندگی خود عنوان کرد. او سال 2009 هم گفت که هرگز به هیچ بازیکنی در فوتبال جهان حسادت نکرده است جز دروازه بان تیم ملی ایران (احمدرضا عابدزاده) که نمایشی فوق العاده در بازی برگشت مقابل ایران داشت. سال 2011 گفته بود هرگز حاضر نیست یک بار دیگر به بازی با ایران و حتی بازیکنان تیم ملی ایران فکر کند.
طبیعی هم به نظر می رسد؛ بوسنیچ در بالاترین سطح فوتبال اروپا، با تیم های «استون ویلا»، «منچستریونایتد» و «چلسی» بازی می کرد ولی هرگز رنگ جام جهانی را ندید. او حالا به سایت استرالیایی «اسپورت» گفته است: «از فدراسیون فوتبال کشورم خواهش می کنم هر طور شده یک بازی دوستانه ترتیب دهد و دانیل ارزانی را به تیم ملی دعوت کند. همه ما می دانیم او یک استعداد فوق العاده است. باید خیال همه بابت حضور او در تیم ملی فوتبال استرالیا راحت شود.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
طبق قوانین فدراسیون جهانی فوتبال، بازیکنی که حتی یک ثانیه در ترکیب تیم ملی (بزرگ سالان) یک کشور به میدان برود، حق حضور در تیم ملی هیچ کشور دیگری را نخواهد داشت. دانیل داوری برای تیم های نونهالان، نوجوانان، جوانان و امید استرالیا به میدان رفته ولی تا امروز به تیم ملی بزرگ سالان کشورش دعوت نشده است.
جویا آروین - رادیوزمانه، خط میدان تجریش-میدان ولیعصر است. در اتوبوس آدمها از پیر و جوان چپانده شدهاند؛ در هر ایستگاه مسافران جدیدی میکوشند بهزور خود را به درون اتوبوس بچپانند. پیش خودت فکر میکنی برای این آدمها چه کرامتی باقی مانده است. پیرمردی غرولند میکند. جوانکی زیرلب میگوید: «میخواستید انقلاب نکنید». پیرمرد میشنود و بلند پاسخ میدهد: «خب شما هم برو انقلاب کن. مگه نمیگی ما انقلاب کردیم. حالا هم شما برو انقلاب کن».
برای نسلی که پس از انقلاب بزرگ شده آسان نیست دوران پیش از انقلاب را بشناسد. حکومت اسلامی با روشهای گوناگون، از طریق آموزشهای رسمی و رسانههای گروهی، میکوشد قرائت خود از پیشاانقلاب را در ذهن این نسل جا بیندازد. درس تاریخی را که نسل پس از انقلاب بهناچار میخواند حکومت اسلامی نوشته است. بخش کوچکی از نسل پس از انقلاب بهراستی قرائت حکومت از پیشاانقلاب را درونی کردهاند و دوران پیش از انقلاب را سراسر بدی و زشتی میدانند. اما این گروه تحت تأثیر آموزههای رسمی ممکن است حتا ولی فقیه را هم بهراستی متصل به خدا بدانند. گروه بسیار بزرگتری از نسل پس از انقلاب به قرائت رسمی به دیدهی تردید مینگرند و کم نیستند کسانی که دوران پیش از انقلاب را بهمراتب بهتر از دوران کنونی میشمارند و انقلاب را یک اشتباه افسوسبار.
نسل پس از انقلاب معمولاً ناکامیهای خود را به نظام اسلامی ربط میدهد و ناخرسندیاش از اوضاع اقتصادی و اجتماعی او را به این باور میرساند که در دوران پیش از انقلاب اوضاع بهتر بوده است. اطلاعاتی که این نسل از منابع غیررسمی به دست میآورد نیز کمابیش این باور را در او تقویت میکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بیشک برای نسلی که پس از انقلاب بزرگ شده، بهویژه برای بخش بزرگی از این نسل که دانشگاه رفته و دانش آموخته است، چندان دشوار نیست دلالتهایی را دریابد که در واژههایی چون «شاه» و «شاهزاده» و «دربار» هست. دلالتهایی که از چنین واژههایی برمیآید هیچ سنخیتی ندارد با بسیاری از ارزشهایی که امروزه بهطور گسترده در جهان جا افتاده، ارزشهایی چون مردمسالاری و عدالت اجتماعی. اما نکتهی بسیار پراهمیت این است که مسئله برای این نسل فقط مقایسه میان دو نوع حکومت نیست. نسل پس از انقلاب گاهی چنان به پیش از انقلاب مینگرد که گویی دورانی طلایی را مینگرد، دورانی که حتا مردمانش و مناسبات میان مردمانش نیز با امروز متفاوت بوده است. حتا تصور میشود آن روزها اخلاق عمومیِ ایرانیان نیز بهتر از اکنون بوده است. بگذارید این نکته را با یک مثال روشن کنیم. نسل پس از انقلاب حتا در مقایسه میان استادان دانشگاه در پیش و پس از انقلاب هم تفاوت معناداری احساس میکند. امروزه دانشجویِ منتقد حتا استادان دانشگاهها را نیز بهطور گسترده آلوده به انواع فسادها مییابد. اما همان دانشجو در کسانی که پیش از انقلاب در رشتهی تحصیلیِ او استاد بودهاند انسانهای اصیلتری مییابد که آثار ارزشمندی آفریدهاند و به فسادهای استادان پس از انقلاب آلوده نبودهاند. پس گاهی مقایسه نه صرفاً میان دو نوع حکومت بلکه نیز میان دو نوع زیستجهان، دو نوع مردمان، دو گونه خلق و خو، دو نوع عالم و آدم است. از این رو نخستین پرسش این است که انقلاب با ما چه کرده است؟ آن روزگاران چگونه بوده است؟ آیا انقلاب پنجاه و هفت حتا اخلاق عمومی و مناسبات انسانی را هم به پستی کشانده است.
رادیوفردا، حمید بقایی، معاون محمود احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری، بدون اشاره به جزئیات اتهام خود مبنی بر دریافت «مبالغ زیادی ارز» از نیروی قدس سپاه پاسداران گفت که اگر این اتهام درست است چرا فرماندهان سپاه قدس دادگاهی نمیشوند؟
درهمین حال روز شنبه، ۲۱ بهمن، سومین جلسه دادگاه تجدید نظر حمید بقایی و حبیبالله جزء خراسانی، ذیحساب نهاد ریاست جمهوری، برگزار شد.
آقای بقایی روز جمعه، ۲۰ بهمن، در کانال تلگرامی خود نوشت که سازمان اطلاعات سپاه پاسداران او را متهم کرده که در ۱۴ مرداد ۹۲ «مبالغ زیادی ارز خارجی جهت اهداء به سران کشورهای آفریقایی بدون هیچگونه سند و مدرک و اخذ رسیدی» دریافت و این مبلغ را برای خود «تصرف کرده» است.
وی این پرسش را مطرح کرد که اگر این اتهام درست است، چرا نیروی قدس سپاه پاسداران این مبلغ را به او که در آن زمان هیچ سمت دولتی نداشته، تحویل دادهاست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
معاون محمود احمدینژاد در دوره ریاست جمهوری این اتهام را «کذب محض» خواند و تأکید کرد که نیروی قدس سپاه پاسداران از او شکایت نکردهاست.
وی اضافه کرد: «اگر ادعای اطلاعات سپاه صحیح است پس چرا فرماندهان سپاه قدس که بی حساب و کتاب و بدون اخذ سند و مدرک و رسید به اینجانب ارز دادهاند، دادگاهی نمیشوند؟».
ایران اینترنشنال - رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، گفت که «جدایی دین از سیاست، به نفع خود روحانیت است». او همچنین مدعی شد که امروز، شرایط گفتوگو در مورد آیندهی ایران، بین ساکنان داخل و خارج کشور، بیش از هر زمان دیگری فراهم شده است و اینکه درصورت نبود بدیلی برای آیندهی سکولار و دموکراتیک ایران، ممکن است نیروهای فرصتطلبی که مقبولیتی در این کشور ندارند، بخواهند از آب گلآلود، ماهی بگیرند و اوضاع را بدتر کنند.
رضا پهلوی در گفتوگویی با مهدی خلجی که در شمارهی بهمنماه ۹۶ نشریه اینترنتی قلمرو منتشر شده است، در جواب این سؤال که آیا او خودش را سلطنتطلب میداند یا نه، پاسخ داد: «بحث شکل نظام که برای بعضیها مسألهی عمدهای است، بهنظر من، مسألهی کلیدی و اساسی کشور نیست؛ چرا که مسألهی ما رسیدن به خواستههای آزادیخواهانهی مردم است؛ آزادی بهمعنای دموکراسی، آزادی بهمعنای از میان رفتن هرگونه تبعیض یا محدودیت بهدلیل یک باور سیاسی یا مذهبی، یا معرف یک تیره، یک ethnie خاص. حکومتی میتواند ضامن این حقوق برابر برای یک جامعه باشد که حقوق بشر در قانون اساسی و قوانینش مستتر باشد».
او افزود: «ما اکنون در مرحلهی تعیین تکلیف برای مردم نیستیم که بخواهیم از قبل نسخهپیچی کنیم، یا ساختار خاصی را بر آنان تحمیل کنیم. من همواره گفتهام که این خواست، باید ازطریق صندوق رأی، در انتخابات آزاد، توسط نمایندگانی که مردم انتخاب خواهند کرد، تحقق یابد. تعیین این خواست چه در دوران تدوین قانون اساسی آیندهی کشور، چه در تعیین شکل نهایی سیستم، چه انتخاب اولین مجلس و اولین دولت، به این شیوه خواهد بود. بنابراین من هرگز خود را درگیر این جبههگیریها یا بحثهای هواداران نظام پادشاهی یا نظام جمهوری نکردهام؛ به این دلیل که صورت مسأله اکنون برای من این نیست».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
فرزند ارشد محمدرضا شاه پهلوی، در پاسخ به سؤالی درمورد اینکه در جریان اعتراضهای اخیر حتی در شهر مذهبی قم، عدهای از مردم شعارهایی در حمایت از سلطنت پهلوی دادند و ارتباط این قبیل شعارها به تصور نوستالژیکی که از زمان پدربزرگ و پدر او نزد برخی از ایرانیان وجود دارد، پاسخ داد:
ایران ایترنشنال، محمد کیادربندسری، ملیپوش اسکی ایران، گفته است که از اینکه نتوانسته پرچمدار کشورش در افتتاحیه رقابتهای المپیک زمستانی ۲۰۱۸ پیونگچانگ کره جنوبی شود، ناخرسند است.
ملی پوش ایرانی درباره حواشی پیش آمده پیرامون پرچمداری کاروان ایران، روز شنبه ۲۱ بهمن، در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «در مورد پرچمداری فارغ از جنسیت معمولا باسابقهترین یا پرافتخارترین فرد این وظیفه را بر عهده میگیرد، اما نیم ساعت قبل از شروع افتتاحیه در حالی که همه حتی رسانهها و جامعه اسکی انتظار داشتند با توجه به کارنامه، سابقه و رزومه، یکی از مردان پرچمدار شود، این اتفاق رخ نداد».
در مراسم افتتاحیه شنبه ۲۰ بهمن، سمانه بیرامی باهر، ملیپوش اسکی صحرانوردی، پرچمدار کاروان ورزشی ایران بود.
به گفته کیادربندسری، «ما از اینکه سمانه بیرامی پرچمدار شده ناراحت نیستیم، ولی معتقدیم روح ورزش یعنی رعایت عدالت و انصاف».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کیادربندسری در همین زمینه افزود: «تنها چیزی که از ورزشکاران در المپیک به یادگار میماند، حمل پرچم کشورشان یا گرفتن مدال است...پرچمداری المپیک میتوانست بهترین پاسخ به ۲۰ سال جنگیدن و افتخارات منِ نوعی باشد. در المپیک قبلی دوست خوبم حسین ساوهشمشکی پرچمدار بود که تصمیم خیلی خوبی بود. در المپیک نگاهها به پرچمدار به شکل دیگری است. سال گذشته به بازیهای آسیایی ساپورو در ژاپن رفتیم. در حالی که من تنها دارنده مدال بازیهای آسیایی در ایران هستم، انتظار داشتم جواب زحمتهای ۲۰ سالهام را ببینم که این بار هم حسین عزیز پرچمدار بود که به رسم ادب هیچ حرفی نزدم».
ملی پوش ایرانی در ادامه با انتقاد از مسئولان ورزشی کشور گفت: «من ۲۰ سال از عمرم و جوانیام را در این راه گذاشتهام، به امید روزی که به تمامی اهدافم برسم. با بیمهریها و توهینها و با نگرفتن حقوق قانونی خودم کنار آمدم، چون به رویداد مهمی مثل المپیک فکر کردم و این حق من نبود که در این رویداد به آرزوی خودم نرسم».
سیدستار صید و سمانه بیرامی باهر در اسکی صحرانوردی و محمد کیادربندسری و فروغ عباسی در اسکی آلپاین، نمایندگان ایران در رقابتهای المپیک زمستانی پیونگچانگ هستند.
مدیران با لباس روحانیت به دین آسیب میزنند
شفقنا - «محمد علی ابطحی»، فعال سیاسی اصلاح طلب و مدیر دفتر رییس جمهور در دولت هفتم و هشتم، چهارشنبه - چهارم بهمن - مهمان گعدهی هفتگی انصاف نیوز بود. او از دیدارهای «روحانی» بعد از انتخابات با «آقای خاتمی»، «ناطق نوری» و «حسن خمینی» در دفتر رییس جمهور در سعدآباد خبر داد و گفت «دو، سه بار دیدار داشتهاند و زمانی که آقای هاشمی زنده بود نیز در این جلسات حضور داشت.» و ضمن انتقاد از روحانی برای انتخاب واعظی گفت: «انتظار میرفت که روحانی مدیر دفتر خود را از کسانی انتخاب کند که در رأی آوردن او مؤثر بودهاند.»
همچنین در این گعده، دربارهی مباحث مختلفی از جمله «روحانیت» و کاهش محبوبیت آن، «مجمع روحانیون مبارز»، انقلاب اسلامی صحبت شد و به مسایلی چون ورود زنان به ورزشگاه و میزان اختیارات مراجع تقلید در ورود به موضوعات، اصلاح قانون اساسی، مسایل مربوط به سال ۸۸ و رفع حصر پرداخته شد. متن کامل مباحث مطرح شده در پی میآید:
آخرین باری که آقای خاتمی با آقای روحانی دیدار داشتند چه زمانی بوده است؟
لااقل بعد از انتخابات دو، سه بار را به یاد دارم که باهم دیدار داشتند. ترکیبی از آقای ناطق نوری، حسن آقای خمینی و آقای خاتمی معمولاً ملاقاتی با رییس جمهور دارند. دیدارها در سطحی نیست که رییس دفتر دربارهی آن تصمیم بگیرد. دربارهی این دست از دیدارها خود رییس جمهور تصمیم میگیرد.
این دیدارها کجا انجام میشود؟
در دفتر آقای روحانی در سعدآباد.
زمان آقای هاشمی هم این جلسات برگزار میشد؟
بله. ایشان هم در این جلسات حضور داشتند.
گمانه زنیهایی وجود دارد که در برخی زمانها، محدودیتهای آقای خاتمی توسط نهاد قدرت برداشته میشود و ایشان میتوانند به راحتی اظهار نظر کنند و اظهارنظرهایشان منتشر میشود؟ نظر شما چیست؟ به طور مثال بیانیهی آخر خاتمی را حتی کیهان منتشر کرد.
اینکه کیهان بیانیهی آقای خاتمی را منتشر میکند به این دلیل است که کیهان فحش میدهد و ممنوعیتی هم ندارد. من فعلاً این احساس را ندارم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به نظر شما چقدر مطالبات اصلاح طلبها با اختیارات آقای روحانی همخوانی دارد؟
از آقای روحانی توقع میرفت که در زمان انتخابات براساس میزان اختیاراتش قول بدهد و اگر بیشتر از این قول داده و برای انتخابات بوده، وقتی که به طور مشخص وعدههایی میدهد مانند رفع حصر کار قشنگی انجام نداده است.
شاید در مرحلهی اول بگوید که من حدود اختیاراتم را نمیدانستم اما الان با گذشت ۴ سال و با شناخت از تمام آدمهایی که هستند. وقتی در زمان انتخابات میآید شعارهایی میدهد که مردم خوششان بیایدو مخاطب جذب کند، اگر بداند که نمیتواند شعارهایی را که میدهد اجرا کند، کار خلاف اخلاقی است.
در زمان آقای خاتمی هم آقای منتظری حصر شد و ۵ سال در حصر بودند
آقای خاتمی هیچ وقت نگفت که من انتخاب میشوم تا رفع حصر انجام شود.
آقای خاتمی و کروبی دربارهی انتخابات مجلس هفتم گفتند ما برگزار نمیکنیم اما برگزار کردند.
دلیل داشت. آقای کروبی آمد گفت که قصدمان این بوده که برگزار نکنیم. اگر ما برگزار نمیکردیم در آن شرایط، انتخابات را سپاه برگزار میکرد.
مدیر دفتر بسیار تاثیرگذار است
تفاوت میزان تاثیرگذاری شما به عنوان مدیر دفتر دولت آقای خاتمی باآقای مشایی و واعظی چقدر است؟ باتوجه به حواشی که این روزها دربارهی آقای واعظی مطرح است؟ جایگاه مدیر دفتری در دولتهای مختلف چگونه بوده است؟
افراد را با افراد دیگر نمیتوان مقایسه کرد. مدیر دفتری جایگاه بسیار تاثیرگذار و حلقهی وصل بین رییس جمهور و مدیریت کشور است. این حلقهی وصل نگاهها و دیدگاههایش بسیار تاثیرگذار است. چون رییس جمهور نمیتواند همهی اتفاقات را مدیریت کند و تصمیم گیری کند. در بسیاری از موارد تصمیم گیریها را به مدیر دفتر واگذار میکند. عملاً غیر از این نمیشود. چون بازوی اجرایی و عملیاتی و طراحی برای رییس جمهور است. معاونتهایی دارد از جمله تبلیغات، تشریفات، سیاسی که همه باید رییس جمهور را تغذیه کنند. این موارد زیر نظر رییس دفتر انجام میشود. نکتهی دوم اینکه هر رییس بزرگی وقتی نمیتوان به آن فحش داد و بد و بیراه گفت، یک نفر باید پیدا شود که بشود به او بد و بیراه گفت و معمولاً آن فرد رییس دفتر است. من در مورد خودم و آقای مشایی این را تجربه کردم. آقای مشایی آن زمان که رییس دفتر بود، تقصیری در وجودش نمیدیدم و آن میزان حملهای که بود بخاطر رودربایستی بود که با آقای احمدی نژاد داشتند.
در مورد آقای واعظی هم یک مقداری زمانه تغییر پیدا کرده و یک سری کارهای جانبی کم شده است. دوست داشتم که آقای واعظی جزو تیمی بود که آقای روحانی را به ریاست جمهوری رسانده بود. این توقع از رییس جمهور وجود دارد که فردی را به عنوان رییس دفتر انتخاب کند که در تیمی باشد که آقای روحانی را به ریاست جمهوری رساند نه کسی که با مجموعهای بود که لااقل خیلی نتوانستند برای ریاست جمهوری او رای جمع کنند. حتی قبل از سخنرانی رییس جمهور در چند روز گذشته، توییت کردم که ای کاش این اتفاق بیافتد که دفتر رییس جمهور یک پرینتی از وعدههای ایشان در دوران انتخابات بگیرد و آن را جلوی خودش قرار دهد و بررسی کند که چرا این وعدهها به نتیجه نرسید و ریشهی تمام بحرانها به دست میآید. اگر جامعه حس کند که با صندوق رأی نمیتواند تغییر ایجاد کند، آن جامعه، جامعهی ناامیدی است.
خاتمی گفت من قصد ندارم مردم را فریب دهم
من در شخص آقای خاتمی اعتقاد به نظراتش را میدیدم. یکی از بزرگان دین بعد از انتخاب آقای خاتمی در مرحلهی دوم، بلافاصله من را خواست و گفت که حالا که رأی آوردید و آقای خاتمی هم دور دومش است و تمام شده، مقداری حرفهای زمان انتخابات را کنار بگذارید و بحثهای دیگر انجام دهید چون آن حرفها تنش زاست. زمانی که به آقای خاتمی گفتم، بسیار عصبانی شد و گفت من قصد ندارم مردم را فریب دهم.
اگر واقعبینانه به سالهایی که جمهوری اسلامی طی کرده نگاه کنیم، اگر به آن مقطع زمانی برگردید، باز هم انقلاب میکردید؟
زمان را نمیتوان به عقب بازگرداند و تجربیات حالا را به آن زمان برد. اما هر کسی از اهالی ملت از جمله فرهیختگان، روشنفکران، داستان نویسان، فیلمنامه نویسان و شاعران این انقلاب را میخواستند. از نیمهی سال ۵۷ تا نیمهی سال ۵۸ که انقلاب اتفاق افتاد، یک شعر، در هجو انقلاب نمیبینید. در آن زمان، بسیاری از نویسندگان بزرگ بودند که هنوز هم محور مخالفت با انقلاب هستند اما یک نفر از آنها یک مقاله، دربارهی بدگویی از انقلاب ننوشته است. پس در دورانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، انقلاب خواست عمومی جامعهی آن روز بود. در زمان انقلاب اسلامی ما اصلاً قصد اصلاح نداشتیم، ما میخواستیم رژیم ساقط کنیم؛ برانداز بودیم.
حکومت اگر شل کند، سقوط میکند
در آن زمان عدهای بودند که مخالف براندازی بودند مثل «بختیار»، مرحوم «بازرگان» و تا حدودی جبهه ملی؛ اما بدنهی انقلاب اسلامی امام خمینی بود، ماهم بودیم و هیچگاه خودمان را از قضیه دور نمیبینیم. ما جملهی کلیدی امام خمینی را میخواستیم تحقق بخشیم که میگفتند شاه باید برود. ما بهعنوان براندازی رفتیم. اما الان ما دیگر در آن جایگاه نیستیم، میگوییم اصلاحطلبیم. از سوی دهه هفتادیها، هشتادیها محاکمه میشویم که چرا انقلاب کردید؟ و الان نیز میگویند که ما میخواهیم انقلاب کنیم چرا شما حمایت نمیکنید؟ این حکومت، تجربهی زمان شاه را داشته که اگر شل کنند، ممکن است سقوط کند.
انقلابی که کردیم برای رسیدن به این روز نبود!
انقلاب خواست عمومی جامعهی آن روز بود و رهبر هم پیدا کرد. راههای دیگر را امتحان نکردیم و نمیدانیم. ممکن بود که راههای دیگر بهتر جواب دهد اما آن راهی که عملی شد، خواست عمومی جامعه بود. البته مردم نیز اصلاً صبر نکردند که راههای دیگر امتحان شود. من بهعنوان یک انقلابی که در آن شرایط در انقلاب مؤثر بودهام، از آن دفاع میکنم. اصلاً هم از آن انقلابی که کردیم و از آن روزهایمان پشیمان نیستم. همچنین اگر کسی امروز ادعا میکند که من از انقلاب پشیمان بودم، باید آن روزها در مقابل این موج میایستاد و آن را به سمت دیگری هدایت میکرد. من کسی را ندیدم. ندیدم که حتی لاییک ها و چپهای مملکت در آن مقطع مخالفتی کرده باشند. اگر از من و تمام همنسلهای من بپرسید که آیا بعد از ۴۰ سال آرمانهایمان که برای آن انقلاب کردیم، تحقق پیدا کرده است یا نه؟ میگوییم نه. بدون هیچ لکنت زبانی هم این را میگویم. آن انقلابی که کردیم برای رسیدن به این روز نبود.
علت این ناتوانی چیست؟
این ناتوانی دلایل مختلفی دارد. تجربه اتفاق نیفتاده بود و تمام چیزهایی که در این چند سال اتفاق افتاده است، آزمون و خطا بود. آیتالله «سیستانی» به عراق رفت و اوضاع را خوب مدیریت کرد زیرا ۲۰ سال مدیریت امام خمینی جلوی چشمش بود. نقاط ضعفش را انداخت و نقاط قوتش را گرفت و بسیار موفقتر بود. این اتفاق در مورد ایران نیفتاده بود.
علاوه بر آزمون و خطایی بودن اتفاقاتی که در این ۴۰ سال رخ داد، ضعف مدیران، بیتجربگی، قدرت خواهیها، انحصارطلبیها، دشمنیها، مشکلات ناخواستهای مانند جنگ، عدم تحمل همدیگر توسط نیروهای داخلی، جریانات افراطی که بعد از انقلاب اسلحه به دست گرفتند که حکومت را عوض کنند یک طرفش انحصارطلبی حاکمیت و طرف دیگر عدم تحمل آن نیروها بود. همهی اینها دست به دست هم دادند.
به نظر شما علت فاصله گرفتن روحانیت از جامعه و مردم، نسبت به گذشته چیست؟ چه اندازه انقلاب بر این قضیه تأثیر داشت؟
روحانیت یک مجموعهای بودند که دو اتفاق دربارهی آنها افتاد که خیلی مهم است. یک مورد اینکه امام خمینی استثنا حوزهها بود؛ به این معنا که کسی به نام آیتالله روحالله موسوی خمینی در تمام حوزه یک آدم منزوی بود. بهطوری که اگر پسرش میخواست از کوزه آب بخورد میگفتند نجس است چون پسر روحالله موسوی خمینی از آن آب خورده است. به حدی که امام این را میگویند.
هواداران امام خمینی هم در روحانیت استثناهای کشور بودند که تابلوی مشخصهشان هم مبارزه با تحجر و عقبماندگی بود و با رژیم شاه به عنوان یک پدیدهی متحجر و عقبمانده مبارزه میکردند. سالها است که بدنهی حوزه در حکومت نمایندگی میکند و آن استثناها کمکم کمرنگ شدند. نکتهی دوم این بود که روحانیت وقتی در حکومت آمد، جامعه آن تابلویی که از روحانیت دید، همینهایی بودند که در تلویزیون حرف میزدند یا نماز جمعه میخواندند. معتقد نیستم که اینها نمایندهی صنف روحانی باشند. روحانیت در حوزه یک مسیر عادی داشت که استقلالش را حفظ کرد و تا امروز هم حفظ کرده است. آن مجموعه، روحانیانی هستند که بخشی از آنها معتقد به جدایی دین از سیاست هستند و بخشی از آنها عدم اعتقاد به ولایتفقیه دارند و بخشی از آنها هم به دنبال فعالیتهای مذهبی هستند. اینها و جامعهی سنتی روحانی اساساً در جامعه دیده نشدند. هنوز هم معتقدم که در بسیاری از موارد آنها تاثیرگذار دینی هستند نه حکومتی.
مدیران با لباس روحانیت به دین آسیب میزنند
مجموعهی روحانیانی که در حکومت قرار دارند و در همهی کارها دخالت میکنند، معتقدم این تدبیر درستتر باشد که اینها مدیرانی هستند در لباس روحانی و غیر روحانی که دخالتهای بیجایی میکنند و به کشور آسیب میزنند. چون در سیستم ما روحانیان یک جایگاهی پیدا کردهاند، بخش زیادی از مدیران روحانی هستند. مثلاً عمدهی دولت احمدینژاد غیر روحانی بود، حتی به نوعی زاویههای جدیتری هم با روحانیت داشت. معتقدم که جریان مدیریتی که به نام روحانیت اتفاق افتاد در بسیاری از موارد، مثل مدیران غیر روحانی در بسیاری از موارد، آسیبهای جبرانناپذیری زدند. فقط یک نکتهی مهمی که وجود دارد این است که آنهایی که در لباس روحانیت مدیر بودند، همراه با آسیب دیدن خودشان دین را هم مورد آسیب قرار میدهند. دین و اعتقادات جامعه هم آسیب میبیند که جبرانناپذیر است. برای مثال آقای هاشمی رفسنجانی را شاید یک چهرهی باسواد دینی هم باشد اما جامعه به عنوان یک سیاستمدار او را میشناسد. برداشت جتمعه این است که او سیاستمدار بزرگی بوده است. در حکومت مسیحیان هم وقتی روحانیان به قدرت رسیدند همراه خودشان دین را هم پایین کشیدند.
رادیوفردا، شماری از روزنامهنگاران در ایران از «اخراج» الهه خسروی، دبیر فرهنگی روزنامه دولتی ایران به دلیل توئیتی انتقادی با موضوع دیدار ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی، با حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، خبر میدهند.
آنطور که تعدادی از کاربران توئیتر گزارش کردهاند، خانم خسروی با انتشار عکسی از دیدار حسن نصرالله و ابراهیم رئیسی نوشته است که «یکی دیگه از راههایی که باعث میشه از رای دادن احساس پشیمونی نکنید، تماشای این عکسه.»
ابراهیم رئیسی از نامزدهای اصولگرا در انتخابات آخر ریاستجمهوری در ایران بود که رای کافی نیاورد و حسن روحانی در این انتخابات به پیروزی رسید.
حال ظاهراً الهه خسروی در توئیت خود از اینکه حسن روحانی، پیروز انتخابات، در دیدار با دبیرکل حزبالله لبنان دیده نمیشود ابراز رضایت کرده است.
به دنبال این توئیت، یکی از کاربران حزبالله در توئیتر، این خبرنگار را «خائن» خواند و با انتشار عمومی شماره تلفن محمد فاضلی، مدیر مسئول روزنامه ایران، از دیگر کاربران موسوم به «ارزشی» خواست با وی تماس بگیرند و نسبت به این توئیت الهه خسروی اعتراض کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شماری دیگر نیز نوشتهاند که از دلایل اخراج خسروی، علاوه بر این توئیت، توئیتهای دیگری در حمایت از پدیده «دختران خیابان انقلاب» که در اعتراض به حجاب اجباری در ایران، روسریهای خود را از سر برداشتند، بودهاست.
سید علی خامنه ای در سخنرانی اخیرش گفته است:
«دشمنان از متفکر نماها، نظریه پردازان قلابی، روزنامه نگاران و قلم به مزدها، دلقکها همه امکانات فضای مجازی استفاده می کنند تا بر مردم تأثیر بگذارند...».
دشمنِ انسان، شخصی ست متناسب با خود انسان، قدرت انسان، و قد و قواره ی انسان.
انسان قوی، دشمن قوی به سراغ اش می آید، و انسان ضعیف، هر بچه ی کوچکی بر سرش می زند.
بر این اساس می توان گفت که بزرگی و کوچکی دشمن انسان، نشان دهنده ی شان و جایگاه انسان نیز هست.
باید به آقای خامنه ای گفت که چشم تان روشن با این دشمنان تان! خوب است که متوجه شده اید در مقابل شما دلقک ها هم به مقاومت برخاسته اند! باید هزار بار تاسف بخورید که مردم -گیرم عده ای از آن ها- به حرف دلقک ها گوش می دهند به حرف شما نه!
کار دلقک به جایی رسیده است که وقتی می گوید بریزید و امام زاده آتش بزنید، طرفداران اش می ریزند و آتش می زنند!
قبلا هم همین طور بود ولی دلقک چون در امریکا بود زیاد تحویل گرفته نمی شد. هخا را که خاطرتان هست. در روزی که فراخوان داد، دستکم یک چند هزار نفری در مقابل پارک ملت اجتماع کردند! این است جامعه ای که شما ساخته اید آقای خامنه ای!
اینان اند نمونه ی دشمنان شما!
شما متوجه نیستید که وقتی بر روی صحنه می روید و به خیال خودتان برای مسلمین جهان سخنرانی می کنید سخنان تان در حد یک دلقک مورد توجه مردم به جان آمده قرار می گیرد. آن ها به شما می خندند، شما را دست می اندازند، حتی از نقص عضوتان نمی گذرند. درست که نگاه کنید در مقابل شما هم هستند کسانی که مثل شما عمل می کنند و اتفاقا بخشی از مردم آن ها را جدی می گیرند.
من حتی از یک انسان فرهنگی شنیدم که می گفت می گویند که هخا فلان و بهمان است. حالا بگذاریم، شاید کاری از دست اش بر بیاید!
در جامعه ای که شما هیچ دریچه ی امیدی برای مردم باز نگذاشته اید استبعادی ندارد که مردم دنبال دلقک هم راه بیفتند.
پس بر اساس سخنان خودِ شما به شما می گوییم:
چشم تان روشن آقای خامنه ای با این جامعه ای که ساخته اید و با این دلقک هایی که از شما هم جلو زده اند!
دویچه وله - آمریکا در سوریه و خاورمیانه کدام اهداف را دنبال میکند؟ پرسشی پیچیده که پاسخ آن گویا در سند محرمانهای آمده که حال دموکراتهای خواستار انتشار آن شدهاند. کارشناسان درباره درستی و دقت سیاست آمریکا در منطقه تردید دارند.
یکی از سناتورهای حزب دموکرات خواستار آن شده که از نکات مطروحه در سند محرمانه دولت ترامپ برای توجیه حقوقی عملیات نظامی آمریکا در سوریه مطلع شود. آمریکا ظرف ماههای گذشته، بر آن بوده تا نقش فعالتری در جنگ سوریه ایفا کند.
مبانی حقوقی و دلایل تغییر سیاست راهبردی آمریکا در قبال سوریه در یک سند محرمانه توضیح داده شده و این همان موضوعی است که سناتور تیم کین خواستار انتشار آن شده است.
این سناتور دموکرات در همین رابطه نامهای برای مسئولان کاخ سفید و همچنین برای رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا نوشته و خواست خودش مبنی بر مطلع شدن از نکات مطروحه در این سند را به اطلاع آنها رسانده است.
انتقاد از ناروشنی سیاستهای راهبردی آمریکا
روزنامه "گاردین" نیز با انتشار مقالهای، به سیاست ناروشن و غیرشفاف آمریکا در جنگ سوریه و خاورمیانه پرداخته است.
در مقاله "گاردین" اهداف راهبردی آمریکا در خاورمیانه چنین اعلام شده است: «مانع شدن از احیای دوباره گروه تروریستی "دولت اسلامی" یا شکلگیری گروهی مشابه، تعقیب و پیگرد پیکارجویان وابسته به آن، تثبیت مناطق آزاد شده، تقویت و تثبیت مواضع آمریکا در برابر نقش فزاینده روسیه، مقابله با افزایش نفوذ ایران و همزمان با آن، تقویت مواضع عربستان سعودی و اسرائیل.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این نشریه اجرای همه این اهداف در مجموع بسیار پیچیده را از سوی دولت ترامپ ناممکن میداند. تحلیلگر "گاردین" در همین باره مینویسد: «اجرای همه این اهداف پیچیده برعهده دولتی هرج و مرج زده قرار گرفته که رفتارش غیرقابل پیش بینی است. حتی متحدان آمریکا نیز نسبت به این که دولت ترامپ دقیقا میداند به دنبال چیست، دچار تردید هستند.»
درعین حال منتقدان دولت ترامپ نسبت به پیامدهای ناروشن و جبران ناپذیر عملیات نظامی نسنجیده آمریکا و ورود به یک بازی پیچیده سیاسی، هشدار دادهاند. به باور کارشناسان برنامه آمریکا برای تداوم حضور نظامیاش در سوریه، نه تنها خطر رویارویی نظامیان واشنگتن با نیروهای طرفدار اسد را افزایش میدهد، بلکه حتی میتواند به خاطر اتحاد آمریکا با نیروهای وابسته به یگانهای مدافع خلق در سوریه، به رویارویی با ترکیه نیز بیانجامد.
یورونیوز، به گزارش یک رسانه آمریکایی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در سال ۲۰۱۳ میلادی میزبان ضیافت شامی بود که سه نماینده دموکرات کنگره آمریکا در آن شرکت داشتند.
به گزارش روزنامه «وال استریت ژورنال» این سه عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده همراه با لوئیس فراخان، رهبر گروه مذهبی «امت اسلام» آمریکا در این ضیافت شام شرکت کردند.
این ضیافت در جریان اولین سفر حسن روحانی به نیویورک در مقام ریاست جمهوری ایران بر پا شده بود.
روزنامه «وال استریت ژورنال» خبر حضور این عضو کنگره آمریکا در ضیافت شام حسن روحانی را در گزارشی در مورد ارتباط آنها با لوئیس فراخان منتشر کرده است.
به گزارش این روزنامه کیت الیسون، آندره کارسون و گرگوری میکس سه نماینده عضو فراکسیون سیاه پوستان کنگره بودند که تنها چند ساعت پس از سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل در ضیاف شام او شرکت کردند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علی خامنه ای، رهبر ایران در سال ۱۳۹۲ شمسی به اولین سفر حسن روحانی به نیویورک در مقام ریاست جمهوری واکنش تندی نشان داده بود. رهبر ایران پس از سفر حسن روحانی به نیویورک گفته بود: « برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما بجا نبود.»
رئیس جمهوری ایران در پایان آن سفر با باراک اوباما، رئیس جمهوری وقت آمریکا ۱۵ دقیقه تلفنی گفتگو کرده یود. باراک اوباما پس از آن گفتگوی تلفنی گفته بود دو کشور می توانند به توافقی جامع برای پایان بخشیدن به مناقشه هسته ای دست یابند.
هر چند در جریان سفر سال ۱۳۹۲ حسن روحانی به نیویورک گمانه زنی های زیادی در مورد احتمال رویارویی او با باراک اوباما و دست دادن روسای جمهور دو کشور صورت گرفت اما در نهایت این اتفاق روی نداد.
گزارشی از جاشوآ لوین در وبسایت روزنامه وال استریت جورنال
صدای آمریکا - در یک شب جمعه در منطقه الهیه تهران صدای موذن برای نماز به گوش نمی رسد ولی صدای غرش اتومبیل «فراری» شنیده می شود. رانندگی با فراری در ترافیک سنگین تهران بی معنی به نظر می رسد، اما جمعه شب زمان رفت و آمد به گالری ها است. سواری فراری در خیابان فرشته در تهران لذت بخش است.
در تهران هر چه در مناطق بالاتر شهر سکونت داشته باشید ثروتمندتر هستید. هنر مدرن ایران در گالری های این محله ها قابل مشاهده است.
شکاف میان ثروتمندان و فقرا از جمله دلایل اعتراضات سراسری دی ماه در ایران بود.
تحریم ها به فضای هنری ایران لطمه ای نزده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مریم مجد، یکی از دو مدیر «گالری اثر»، می گوید: «وقتی ما سال ۱۳۷۷ گالری مان را افتتاح کردیم چند گالری بود، اما این روزها هر روز افتتاح یک گالری جدید را می شنویم. آشفته بازاری است.»
دیوارهای این گالری ها اکنون پر از نقاشی ها و عکس های هنرمندان ایرانی است. ده سال پیش والدین این هنرمندان به آن ها می گفتند تحصیل حقوق، مهندسی و پزشکی تنها راه داشتن زندگی آبرومند در ایران است.
قیمت آثار هنر معاصر در ایران به شدت افزایش یافته است. هر چند اعتراضات سراسری اخیر بر بازار اثر منفی گذاشته است.
علیرضا سمیع آذر، مدیر «حراج تهران» و رییس پیشین «موزه هنرهای معاصر تهران»، می گوید: «اگر استعداد و کمی شانس داشته باشید اکنون زمانی طلایی برای هنرمند بودن در این جا است. خوش شانس ترین شان بیشتر از پزشکان پول در می آورند.»
سمیع آذر مدتی مشاور هنر خاورمیانه در «حراجی های کریستی» در دوبی بود.
بخش عمده فروش بیست میلیون دلاری «حراجی های کریستی» در دوبی در آوریل دو هزار و هشت از محل آثار هنرمندان ایرانی بود.
فروش آثار هنری در «حراج تهران» در ماه مه دو هزار و شانزده هفت میلیون و چهارصد هزار دلار برآورد شد.
رادیوفرانسه، «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی از «مون جائه این» رئیس جمهوری کره جنوبی رسماً برای سفر به این کشور دعوت کرده است. این دعوت در جریان نشست ۳ ساعته و میهمانی نهار روز شنبه ۱۰ فوریه/۲۱ بهمن در کاخ ریاست جمهوری کره جنوبی موسوم به «خانه آبی» صورت گرفته است. خواهر و مرد شماره دو کره شمالی امروز در دیدار خود با «مون جائه این» ، رئیس جمهوری کره جنوبی نامه دعوت رسمی رهبر کره شمالی را به رئیس جمهوری کره جنوبی تسلیم کردند.
سخنگوی کاخ ریاست جمهوری کره جنوبی روز شنبه اعلام کرد که «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی خواستار دیدار با رئیس جمهوری کره جنوبی در کوتاه ترین زمان ممکن در پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی شده است.
خبر گزاری فرانسه گزارش می دهد که خواهر رهبر کره شمالی« کیم یو جونگ» امروز نامه شخصی برادرش را به رئیس جمهوری کره جنوبی تحویل داد. در این نامه «کیم جونگ اون» خواستار بهبود بخشیدن به روابط فیمابین دو کُره شده است و برای گفتگو ها در این زمینه رئیس جمهوری کره جنوبی را به پیونگ یانگ دعوت کرده است.
خبر گزاری فرانسه می گوید که این دیدار، سومین نشست بین رهبران دو کُره خواهد بود. پیش تر در سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۷ «کیم جونگ ایل» رهبر وقت کره شمالی و پدر «کیم جونگ اون»، رهبر کنونی کره شمالی با روُسای جمهوری وقت کره جنوبی، در پیونگ یانگ دیدار و گفتگو کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر خی از ناظران دعوت رهبر کره شمالی از رئیس جمهوری کره جنوبی را اقدامی در جهت گرم شدن تدریجی روابط دو کُره توصیف کرده اند.
ارتش اسرائیل گفته است امروز شنبه دهم فوریه یک پهپاد ایرانی را که از خاک سوریه وارد اسرائیل شده بود رهگیری و نابود کرده است.
بی بی سی، ارتش اسرائیل گفته است در واکنش، به آنچه اهداف ایران در خاک سوریه خوانده حمله کرده است. ارتش این کشور مدعی شده مرکز کنترل و هدایت پهپاد ایران در سوریه را نابود کرده است.
رسانههای اسرائیلی گفتهاند ارتش سوریه با موشکهای سطح به هوا به حملات هوایی اسرائیل پاسخ داده است.
یک فروند جنگنده اف- شانزده اسرائیل در شمال این کشور سقوط کرده اما دو خلبان آن زنده هستند. موشکهای سوریه باعث سقوط این جنگنده شدهاند.
تلویزیون سوریه گفته است توانسته است حملات اسرائیل را "دفع" کند و بیش از یک جنگنده اسرائیلی را هدف قرار داده است اما سخنگوی ارتش اسرائیل گفته است تنها یک جنگنده هدف قرار گرفته است.
صدای آژیر خطر در مناطقی در بلندیهای جولان و شمال اسرائیل از جمله در بیتشئان شنیده شده است.
ساکنان این مناطق گفتهاند صدای انفجارهایی را در این منطقه نزدیک به مرز اردن و سوریه شنیدهاند.
همچنین گزارش شده درگیریهای در بلندی جولان میان نیروهای ارتش سوریه و نیروهای مخالف بشار اسد در جریان است.
روزنامه تایمز اسرائیل نوشته پهپاد مورد اشاره ساعت چهار و نیم صبح به وقت محلی وارد اسرائیل شد که به دنبال آن صدای آژیر خطر در بیتشئان شنیده شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ارتش اسرائیل گفته است بقایای پهپاد در دست آنها است.
سخنگوی ارتش اسرائیل، ورود این پهپاد به اسرائیل را "حمله جدی ایرانیها به خاک اسرائیل" دانسته و گفته است هر کسی که مسئول این رویداد است، هزینهاش را پرداخت خواهد کرد.
او گفته است "ایران (با این کار) منطقه را وارد وضعیتی میکند که نمیداند چگونه پایان مییابد."
صدای آمریکا، بیست و پنج استاد دانشگاه، وکیل و قاضی برجسته از سراسر دنیا در نامهای سرگشاده خطاب به محمدجواد لاریجانی، رئیس شورای عالی حقوق بشر در ایران، خواستار اذعان وی به آزار و سرکوب بهائیان ایران و اقدام برای بهبود وضعیت این اقلیت دینی شدهاند.
آنان در این نامه، که در روزنامه تایمز بریتانیا نیز چاپ شده است، توجه وی را به وب سایت موسوم به «خانۀ اسناد بهائیستیزی در ایران» جلب کردهاند که به تازگی توسط جامعۀ جهانی بهائی راهاندازی شده و مدارک و شواهد آزار و سرکوب بهائیان در دهههای گذشته را ارائه میدهد.
این نامه از آقای لاریجانی میخواهد ضمن مطالعه محتوای وب سایت، در اظهارات خود و سایر مقامات ایرانی مبنی بر انکار تبعیض علیه بهائیان ایران را بازنگری کند. نامه اشاره میکند که مدارک و اسناد موجود در وب سایت، خلاف آن اظهارات را ثابت میکند .
نامه همچنین نمونههایی از آزار و سرکوب متکی به مدارک منعکس در وب سایت را نقل میکند که شامل موارد متعددی از نقض حقوق بشر، از جمله اعدام، زندان، سرکوب اقتصادی، تخریب و خشونت، و نفرتپراکنی است.
امضا کنندگان نامه با نقل بخشی از قانون اساسی که میگوید «دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند» پرسیدهاند: «منع هزاران جوان از تحصیل در دانشگاه چگونه میتواند عادلانه باشد؟ محروم نگاه داشتن کل یک جامعه از مشارکت در حیات اقتصادی کشورشان چه نشانی از عدل اسلامی دارد؟»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
امضا کنندگان در ادامه نامه پرسیده اند: «در جایی که افراد بیگناه خودسرانه دستگیر، شکنجه و سالهای طولانی زندانی میشوند و یا قربانیان جرائم حق قانونی برای دادخواهی ندارند، و متخلفان مصون از مجازاتاند، چگونه میتوان تصور کرد حقوق انسانی رعایت میشود؟»
نهادهای مدافع حقوق بشر و دولت ایالات متحده بارها اقدامات ایران در سرکوب و آزار اقلیتهای دینی و قومی را محکوم کرده و خواستار پایان این رفتارها شدند.
در آخرین واکنشها، مایک پنس معاون ریاست جمهوری آمریکا حمله به معتقدان دینی در جهان امروز را «مایه دل شکستگی» خواند و گفت که حمایت و پیشبرد آزادی دینی، اولویت سیاست خارجی دولت ترامپ است.
جناب سروان: گ.. خوردم! غلط کردم!
بانو رفتە دادگاە طلاق بگیرە، جناب سروان در دادگاە شمارە گرفتە، بانو بە ھمسرش خبر دادە بجاش برە سر قرار!
رادیوفرانسه، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، روز شنبه دهم فوریه، اعلام کرد که شبهنظامیان کرد سوریه وابسته به "یگانهای مدافع خلق"، یک هلیکوپتر ارتش ترکیه را در نزدیکی شهر عفرین در شمال سوریه سرنگون کردند. همچنین بینالی یلدریم، نخست وزیر ترکیه اعلام کرده که دو سرنشین نظامی این هلیکوپتر کشته شدند.
اردوغان به اعضای حزب "عدالت و توسعه"، حزب حاکم ترکیه، در استانبول گفت: "یکی از هلیکوپترهایمان اخیرا ساقط شده است. این نوع مسائل پیش میآید چون ما در جنگ هستیم."
رئیس جمهوری ترکیه بدون اشاره به قربانیان این حادثه، اضافه کرد: "ما یک هلیکوپتر از دست میدهیم، اما آنان هزینه آن را باید بدهند."
یک منبع نزدیک به "یگانهای مدافع خلق" سقوط هلیکوپتر ارتش ترکیه را تأیید کرده است. این اولین بار است که یک جنگنده یا هلیکوپتر ارتش ترکیه در آسمان سوریه هدف قرار میگیرد و به صورت رسمی تأیید میشود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آنکارا از روز بیستم ژانویه عملیات زمینی و هوایی خود را علیه کردهای سوریه که منطقه عفرین در نزدیکی مرز ترکیه را در دست دارند، آغاز کرده است.
درگیری ترکیه با کردهای شمال سوریه، آینده سوریه را بیش از پیش مبهم کرده است.
دولت ترکیه، "یگانهای مدافع خلق" را شاخه پکاکا در سوریه میداند؛ حزبی که از سال 1984 تاکنون برای خودمختاری مناطق کردنشین ترکیه با دولت مرکزی در جنگ است.
صدای آمریکا، یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه می گوید اگر به پوتین درباره آینده اش تضمین داده شود، او حاضر است از قدرت کناره گیری کند.
«کسینا سابچاک» نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه در گفتگو با صدای آمریکا تاکید کرد چنانچه به ولادیمیر پوتین تضمین معتبری داده شود که در صورت کناره گیری از سیاست، به او آسیبی وارد نمی شود و با او رفتاری شبیه رفتار با پینوشه در شیلی و قذافی در لیبی نخواهد شد، او آماده است سیاست را کنار بگذارد.
به گفته این نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه، پوتین از آینده اش هراسان است.
خانم «سابچاک» دختر «آناتولی سابچاک» شهردار پیشین سن پترزبورگ روسیه است، کسی که ولادیمیر پوتین، یک جاسوس گمنام کا گ ب را به کانون سیاست روسیه آورد و از او حمایت کرد تا وی تمامی مدارج ترقی در روسیه را طی کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
«سابچاک» یکی از شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه است، انتخاباتی که در ماه مارس برگزار می شود و او به خاطر حرفه اش در مقام یک چهره تلویزیونی مشهور در روسیه از دیگر نامزدها شانس بیشتری برای رای آوردن دارد اما منتقدان آقای پوتین می گویند وی با حذف «آلکسی ناوالنی» جدی ترین رقیب خود، در انتخابات جاری نیز برای چهارمین بار پیروز می شود و مقام خود را حفظ می کند.
مارتینا کاستیلیانی - لیبراسیون
ترجمه رادیو زمانه
سی و هشت سال پس از سقوط رژیم شاه، کریستیان بورگه، وکیل فرانسوی از نقشش در کنار آیتالله خمینی و صادق قطبزاده در فرانسه و در صحنه بینالمللی میگوید. در فاصله دوران اقامت خمینی در نوفل لوشاتو تا بحران گروگانگیری سفارت آمریکا، بورگه از این واقعیت میگوید که چگونه امیدهای ۱۹۷۸ به سرخوردگیهای ۱۹۸۲ بدل شد؛ واقعیتی که گواه آن در چشم این وکیل فرانسوی، سرنوشت رفیقش صادق قطبزاده است.
... میگوید این تصویری است که هیچ کس آن را ندیده؛ تصویری است که هرگز چاپ نشده، اما از روی نگاتیو آن میتوان آیتالله خمینی را در حالی که دهها نفر او را احاطه کردهاند، هنگام ورود به فرودگاه اورلی در ۶ اکتبر ۱۹۷۸ تشخیص داد. پشت دستگاه عکاسی، کریستیان بورگه، وکیل و مدافع حقوق بشر قرار دارد. او کسی است که ایرانیها در آن دوران برای کمک به مخالفان شاه در فرانسه انتخاب کرده بودند. چند ماه بعد از گرفتن این عکس، کریستیان بورگه هنگام واقعه گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران نقش برجستهای بازی خواهد کرد. عکس در آستانه انقلاب ایران گرفته شده است: رهبر مخالفان در تبعید از بغداد اخراج شده و پس از عدم موافقت کویت برای ورود به این کشور، پا به خاک فرانسه گذاشته است، جایی که از حمایتهای لازم برای تدارک بازگشت به تهران برخوردار میشود. در اورلی، صادق قطبزاده، وزیر آینده امور خارجه، و عبدالحسن بنی صدر، که بعدتر رئیس جمهور نظام جمهوری اسلامی خواهد شد، منتظر اند تا از آیتالله استقبال کنند. تصویر این دو مرد را در نگاتیوی در آلبوم کریستیان بورگه، در کنار عکسهای خانوادگی، ته یک کمد لباس، میتوان دید.
کریستیان بورگه، وکیل فرانسوی، شاهد کوچک رخداد تاریخی بزرگی بوده که هرگز از آن سخن نگفته است. در حالی که پیپش را روشن میکند، میگوید: «همیشه فکر میکردم که مطمئنترین روش برای حصول نتیجه گمنام و ناشناس کار کردن است.» زندگی او ماجرای تعهد و مداخله سیاسی و البته ناامیدی است، ماجرای مبارزه برای انقلابی که، به جای نجات کشور، آن را به یک استبداد دینی بیرحمانه بدل کرد. «علیرغم همه چیز، پس از انقلاب به کار برای ایرانیها تا سال ۱۹۸۲ ادامه دادم.» او توضیح میدهد: «کارنامه رژیم شاه [از ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹] وحشتناک بود. و من بر این باور بودم که ایران سزاوار یافتن راهی برای خارج شدن از زیر کنترل قدرتهای خارجی است.»
لبخندهایی به پهنای صورت
مردی با جثه بزرگ و ریش و مویی سفید که در پاریس با زنش زندگی میکند؛ کریستین که در پایان دهه شصت با او آشنا شده است. هر دو با هم به ایران علاقهمند شدند و شروع به مبارزه برای «آزادسازی»اش کردند.
کریستیان بورگه متولد سال ۱۹۳۴ در نیم، فرزند یک کشیش است که میان الجزایر و مراکش بزرگ میشود. در دانشگاه علوم سیاسی گرونوبل به تحصیل میپردازد و در سال ۱۹۵۹ سوگند وکالتش را ادا میکند. چند ماه بعدتر، از این مبارز سوسیالیست خواسته میشود که به الجزایر برود. «نمیخواستم قاتل انسانهایی باشم که طالب آزادیشان هستند، اما اگر با این مسأله مخالفت میکردم، بیم این وجود داشت که کارنامه و آینده کاریای بر باد رود.» پس از بازگشت به پاریس در ۱۹۶۲، در دفتر وکالت ژان لویی تیکسیه-وینیانکور یک وکیل راست افراطی و کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۹۶۵ شروع به کار میکند. «به لحاظ سیاسی، او در جبهه مخالف قرار میگرفت، اما برای من مسأله بدواً کار وکالت بود.» او، به عنوان دستیار جزء، در پرونده دفاع از اعضای «سازمان ارتش سیاسی» متهم به ترور دوگل مشارکت میکند. برای چندین سال، بورگه مشتاقانه دادگاههای سیاسی را پیگیری میکند. «وقتی از دفتر تیکسیه-وینیانکور برای تأسیس دفتر وکالت خودم به همراه دو وکیل جوان [برترنارد والت و فرانسوا کرون] خارج شدم، باز هم کار سیاسی را ادامه دادم. از دانشجویان بسیاری پس از رخدادهای می ۶۸ دفاع کردم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بورگه سپس به عضویت گروه اطلاعات و حمایت مهاجران (Gisti) در میآید و متخصص دفاع از فعالان سیاسی خارجی میشود. در سال ۱۹۷۱، برای یک مأموریت نظارت حقوقی به مراکش فرستاده میشود. به هنگام بازگشت، ایران در خانهاش را میزند. صادق قطبزاده، نماینده خمینی در اروپا، از او «درخواست کمک میکند.»
«در سال ۱۹۷۲، او به من پیشنهاد کرد به عنوان ناظر حقوق بشر به ایران بروم.» بورگه قبول میکند. سفر خیلی ناگهانی بود: از همان زمان، به طور فعال درگیر مبارزه با شاه میشود. «در دوران تبعید خمینی، ایده قطبزاده این بود که اتصال یا مداری برای انتشار حرفهای امام ایجاد کند: او صحبتهای خمینی را روی نوار کاست ضبط میکرد. من و زنم در پخش آنها کمک میکردیم.»
وقتی در سال ۱۹۷۸ هواپیمای خمینی به پاریس رسید، هوادارانش از بورگه درخواست کردند کمک کند که جلوی بازگشت او از پاریس گرفته شود. وکیل فرانسوی با دوربین عکاسیاش در فرودگاه حاضر میشود. «من با اصول حمایت از خارجیها در خاک فرانسه آشنا بودم.» توضیح میدهد: «کاملاً محتمل بود که [پرونده] خمینی رد شود. اما من ادله کافی برای دفاع از او را آماده کرده بودم. در هر صورت، در آن روز، هیچ کس مداخله نکرد.» و این آغاز اقامت خمینی در فرانسه بود. آیتالله قبل از سکونت سه ماههاس در نوفل لوشاتو چند روز را در هتلی گذراند. کریستیان بورگه در این دوران نقطه اتصال او با جهان خارج بود: به دیدار او میرفت، نامههایش را میآورد و پیغامها را مخابره میکرد. «آدمی بود که زیاد حرف نمیزد» وکیل فرانسوی خمینی را اینطور به یاد میآورد. «بعضی اوقات لبخندش به پهنای صورت میرفت، اما هیچ وقت نفهمیدم در پس آن چه بود.»
«آسمان بر سرمان فروریخت»
اولین تماس با مقامات فرانسوی در ژانویه ۱۹۷۹ صورت پذیرفت، وقتی مسئول بارانداز اورسی به نوفل لوشاتو آمد و درخواست ملاقات با خمینی کرد. بورگه که در جریان ماوقع بوده، تعریف میکند: «این دیپلمات از نگرانی فرانسه در خصوص مواضع عمومی آیتالله گفت و از او خواست که حملاتش را علیه شاه متوقف کند... خمینی قبول نکرد و به او جواب داد که حاضر است اخراج شود اما نمیتواند چشمانش را بر آنچه در ایران میگذرد، ببندد.» با بالا گرفتن انقلاب و خروج شاه از کشور در تاریخ ۱۶ ژانویه، زمان بازگشت، بنا به ارزیابی قطبزاده، رسیده بود. منتهی فرودگاه را در تهران بسته بودند. پلیس شاه میتوانست جلوی فرود هواپیما را بگیرد و یا به آن شلیک کند.
همراهان آماده چنین ریسکی نبودند. «به لطف شریک من در کابینه وکالت، قطبزاده توانست با ایرفرانس برای اجاره یک هواپیما تماس بگیرد. او شروع به جمعآوری پول کرد، و یک روز با کیسه پر از بلیت آمد.» قطبزاده با کمک دوستش بورگه نقشهای کشید: «اعلام بازگشت خمینی، از همان اول، بازتاب رسانهای گستردهای داشت. نصف هواپیما با خبرنگارها پر شد و نصف دیگر، با ایرانیهایی که میخواستند افتخار بازگشت با امام را داشته باشند و حاضر بودند پول زیادی برای آن بپردازند. در یک چشم به هم زدن، اجاره هواپیما انجام شد.»
هواپیما روز اول فوریه ۱۹۷۹ به سمت ایران پرواز کرد. صادق قطبزاده در ردیف نخست، کنار خمینی نشسته بود. بورگه در این سفر نیست، اما عکس یادگاری این دو مرد در کنار هم در آن روز تاریخی برای همیشه در دفترش قرار گرفته است. «از آنچه ممکن بود در ایران اتفاق بیفتد میترسیدیم. اما در فرودگاه، حدود ۴ تا ۵ میلیون ایرانی در انتظار امام بودند. هواداران شاه ترسیدند که به هواپیما شلیک کنند. برای ایرانیها، خمینی همچون رسولی فرستاده از جانب خدا بود.» ۳۰ مارس در حال و هوای سرکوب عمومی جمهوری اسلامی زاده شد. بورگه وقایع انقلاب را از فرانسه رصد میکند.
با گذشت زمان، قطبزاده دیگر هیچ خبری نمیفرستد: «من و همسر و همکارانم انجمن فرانسوی دوستی و حمایت از مردم ایران را برای دفاع از انقلاب در اروپا تأسیس کردیم.» وکیل فرانسوی اینطور ادامه ماجرا را بازگو میکند: «اما کم کم، در جریان اخبار و وقایع قرار گرفتیم: از جمله نخستین اقدامات جمهوری اسلامی، اعدام جمعی از افسران و هواداران شاه بود. آسمان بر سرمان فرو ریخت. خیلی زود تلگرافهایی در مخالفت با این اقدامات فرستادیم، اما هرگز جوابی دریافت نکردیم.»
«کشتن پدر»
ارتباط تهران و بورگه به نظر قطع شده بود، تا اینکه در سپتامبر ۱۹۷۹ دوباره سر و کله ایران در زندگیاش پدیدار میشود. این بار، در قالب طرح هکتور ویلالون بازرگان آرژانتینی و هوادار سابق خوان پرون. «من وکیل او بودم و با هم دوست شده بودیم. یک رور، او پیشنهاد کرد که تهران را قانع کنیم برای اینکه بتواند از وابستگی به آمریکا خارج شود، به پاناما نفت بفروشد (او رابطهای زیادی در آمریکای لاتین داشت).» بورگه این پیشنهاد را میپذیرد. این در عین حال فرصتی برای ملاقات دوباره با دوستش قطبزاده در تهران بود. «به سختی او را شناختم. یونیفرمی سیاه به سیاق مائو پوشیده بود. حسابی بحث کردیم. من واقعاً از وضعیت عمومی ایران ناراحت بودم.» بورگه قطبزاده را متهم میکند که به آرمانهای مبارزه خیانت کرده است. «از عدالت حرف زدیم. مجازات اعدام در ایران لغو نشده بود؛ و همین استرداد شاه [که در آن زمان در مکزیک در تبعید بود] را ناممکن کرده بود. آنها میتوانستند حداقل تلاش کنند که دادگاهی عمومی در کشوری خارجی برگزار شود! در این لحظه، قطبزاده بغضش ترکید.»
مذاکرات نفتی میان پاناما و ایران به شکلی ناگهانی به موضوعی ثانویه بدل شد، وقتی که در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۹ سرطان شاه آشکار شد و برای درمان وارد آمریکا شد. رژیم ایران نگران توطئه آمریکا برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی به قدرت بود. در این فضای پارانوئیک، در ۴ نوامبر ۱۹۷۹، گروهی از دانشچویان به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و ۵۲ نفر را در آنجا گروگان گرفتند. خمینی رسماً خواستار استرداد شاه شد. در اقدامی تلافیجویانه، واشنگتن داراییهای ایرانیان را در بانکهای آمریکا مسدود کرد. رژیم دوباره بورگه را فراخواند. «در ۱۵ دسامبر، شاه به پاناما رفت. قطبزاده نیز از ما، از ویلالون و من، خواست که برای طلب استرداد محمدرضا پهلوی به آنجا برویم.»
به این ترتیب، ویلالون و بورگه به نمایندگان رسمی ایران در بحران گروگانگیری بدل میشوند. بورگه میگوید: «این دشوارترین پرونده زندگی من بوده است. برای کاهش اضطراب و فشار روانی شنا میکردم.» وکیل فرانسوی از گفتگو درباره مذاکرات طفره میرود. «هر کس طناب را به طرف خودش میکشید و وضعیت کاملاً پیچیدهای بود. چیزی که مرا بیش از هر چیز اذیت میکرد این بود که هم طرف آمریکایی و هم طرف ایرانی هر دو میکوشیدند همه چیز خراب شود و مذاکرات شکست بخورد.»
جیمی کارتر در «خاطرات یک رئیس جمهور» از بورگه و همکارش مینویسد: «من چیز زیادی از این دو مرد نمیدانم، جز آنکه آنها چندین بار زندگیشان را برای کمک به ما به خطر انداختند؛ مردم آمریکا و من به آنها دینی داریم که هرگز ادا نشده است.» با این حال، مذاکرات در چند نوبت شکست میخورد. ۲۴ آوریل ۱۹۸۰، کارتر اجازه عملیات «پنجه عقاب» را برای آزادسازی گروگانها صادر میکند، اما مداخله کوماندوهای آمریکا به شکست میانجامد (یک هلیکوپتر سقوط میکند و شش نفر کشته میشوند). شاه ۲۷ ژوئیه در مصر میمیرد و بحران تا ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ حل نمیشود؛ در نهایت در این تاریخ همه گروگانها آزاد میشوند. دستاورد ایرانیها در مقابل، پایان یافتن تحریم و این قول است که هیچ پیگرد حقوقی متوجه مقامات ایرانی نخواهد بود. به گمان بورگه، «در نهایت، این یک پیروزی برای ایران بود.»
با این حال، این آغاز مشکلات برای رژیم ایران است. قطبزاده به اتهام مشارکت در پروژه سرنگونی خمیتی در اوت ۱۹۸۲ اعدام میشود. در این قسمت داستان که دوستی و سیاست در هم میآمیزند، کریستیان بورگه صدایش را پایین میآورد: «واقعاً غمانگیز است، من هیچ ایدهای در مورد طرح او نداشتم. فکر میکنم او به نوعی خودش را قربانی کرد تا به خمینی یادآوری کند که دارد از مسیر انقلاب دور میشود. برای او حمله به امام مثل کشتن پدر بود.»
بورگه در حالی که هنوز گهگاه در خاطراتش فرو میرود، با بازگشت به گذشته میخواهد توضیحاتی بیابد. «به گمانم در نهایت، عنصر تصادف نقش قابل توجهی در نزول انقلاب بازی کرد. این واقعیت نیز در کار بود که ایرانیها خمینی را مثل خدا میدیدند. و خب، روی حرف خدا نمیشود چیزی گفت. انقلابیها هم اشتباهاتی مرتکب شدند، آنها حقیقتاً آماده چنین شرایطی نبودند.»
وکیل فرانسوی، پس از مرگ دوستش، قطبزاده، مطلقاً از سیاست ایران میبُرد. «بعدتر، نمایندگان دولت ایران به دیدار من آمدند، اما من نه از دولت که فقط از مردم ایران دفاع میکردم و میکنم.»
سخنان تند نماینده خامنهای علیه استقلال بحرین
رادیو فردا، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در روزنامه کیهان پس از ۱۰ سال بار دیگر اینگونه اظهار نظر کرد که بحرین «متعلق به ایران» است و مردم این کشور «خود را قطعه جداشده از ایران میدانند».
به گزارش خبرگزاری فارس، حسین شریعتمداری شامگاه پنج شنبه، ۱۹ بهمن، در یک سخنرانی گفت: «یک بار نوشتیم بحرین برای ماست که سر و صداهای زیادی کردند و مفتیهای آل سعود که حرف مفت زیادی میزنند، گفته بودند که قتل ما واجب است».
وی اضافه کرد: «بحرین برای ایران است و مردم بحرین خود را قطعه جداشده از ایران میدانند؛ اینکه چندین سال با همه توان درگیر هستند و نتوانستند خروش را خاموش کنند، به همین علت است».
آقای شریعتمداری ۱۰ سال پیش نیز در سرمقاله روزنامه کیهان خواستار بازگرداندن بحرین به ایران شده بود که وزیر خارجه ایران برای توضیح دربارهٔ این مطلب به منامه سفر کرد.
وی روز ۱۸ تیر ۱۳۸۶ در سرمقاله روزنامه کیهان نوشته بود: «بحرین بخشی از خاک ایران بوده که در جریان زدوبند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولتهای آمریکا و انگلیس از ایران جدا شدهاست و امروزه اصلیترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این مطلب واکنش مقامهای بحرینی را به دنبال داشت و تظاهراتی اعتراض آمیز در مقابل سفارت ایران برگزار شد.
همراه گرامی!
در ارتباط با نقش شاهزاده رضا پهلوی در وضعيت کنونی، و با توجه به آنچه در اين مورد نوشته ای، بگذار به اصل مشکل، يا راه حلِ، توئی بپردازم که اخيراً (در سالگرد انقلاب آخوند زده و خون ريز اسلامی، و پس از سال ها که در کنار هم، با بيش از بيست سازمان و پنجاه شخصيت صحبت کرده و ديده ايم که آنها تمايلی به اتحاد و ايجاد «جبههء مشترک اپوزيسيون» ندارند و، در نتيجه، کوشش کرده ايم که در راه ايجاد جبهه ای برای سکولار دموکرات های مستقل و تبديل آن به يک نيروی سياسی اقدام کنيم)، به اين نتيجه رسيده ای که:
- مجاهدين و احزاب منطقه ای، حتی اگر همکاری با آنها ممکن باشد، به درد سکولار دموکرات ها نمی خورند،
- در عين حال، خودمان هم - با وجود جنبش و کنگره و حزب و مهستانی که براه انداخته ايم - «مالی» نيستيم که بتوانيم کاری کنيم
- و در نتيجه تنها می ماند ستارهء درخشان سپهر سياسی ما، يعنی شاهزاده رضا پهلوی، که هم سکولار و هم دموکرات است؛ و پيشنهاد می کنی که ما اعضاء نهادهای سکولار دموکرات، بطور يک طرفه، نسبت به ايشان اعلام وفاداری و حمايت کنيم.
- و در اين رابطه، و لابد برای محکم کاری، اشاره ای هم می کنی به اينکه ده سال پيش خود من (نوری علا)، بعنوان يک جمهوريخواه، شاهزاده را در چند مقاله «سرمايهء ملی» ای خوانده ام که می تواند مشکل اپوزيسيون را حل کند.
پس، قبل از اينکه ديدگاه امروزم را برايت توضيح دهم، از تو خواهش کنم تا سری هم به آن مقاله بزنی و يک بار ديگر دلايل مثبت و منفی موضع آن زمان مرا مرور کنی.
و اما اينکه اکنون چه می انديشم:
- خودت خوب می دانی که مشکل من، بعنوان يک جمهوريت خواه، با «پادشاهی پارلمانی» (که اگر مردم به اين گزينه رأی دادند در آن «اصول جمهوريت» برقرار است و شاه شخصيتی نمادين و غيرمسئول است که حق دخالت در کارهای مملکت را ندارد نيست)، واگرچه هيچگاه دليل موروثی بودن اين مقام را در دنيای مدرن درک نکرده ام، اما فکر می کنم که گزينش مردم اهميت دارد و می توان و بايد، با استقرار آزادی بيان، در توضيح اين نگاه فعال بود. اما مشکل من با سلطان و سلطنت است که ريشه در مفهوم سلطه دارند و با خود مفاهيم جديد ديکتاتوری را حمل می کنند و نماد استبداد خودکامگی اند.
- به نظر من، و از ديدگاه دموکراسی خواهی، اگر ما نتوانيم، قبل از هرچيز، «ماشين باز توليد استبداد» را داغان کنيم، هيچ تلاشی برای تغيير رژيم نمی تواند ما را به استقرار سکولار دموکراسی در ايران رهنمون شود. يعنی اگر هدف ما استقرار سکولار دموکراسی در ايران است بايد هم حکومت اسلامی و هم ماشين بازتوليد استبداد را يکجا از ميان برداريم. والا هر شاه بی مسئوليتی به کمک اين ماشين پس فردا سلطانِ سايهء خدا می شود. و اگر پس از فروپاشی حکومت اسلامی اين ماشين همچنان بکار خود مشغول باشد آنگاه فرقی نمی کند که خامنه ای رهبر مستبد کشورمان باشد يا شاهزاده رضا پهلوی. (به اين نظر هم که استبداد شاهنشاهی از استبداد مذهبی بهتر است بعداً می رسم).
- مثلاً مگر محمدرضا شاه، با رفتن پدر، برای مدت ها شاه بی مسئوليت مشروطه نبود؟ تو به من اين نکته را توضيح بده که او چگونه، دهه ای بعد، يک باره دريافت که صاحب «مأموريت برای وطن» شده و بايد، با کنار گذاشتن مفاد قانون اساسی مشروطيت که شاه را حق دخالت در امور اجرائی مملکت نمی داد، لباس ديکتاتور به تن کند و کسی را آدم نشمرد و کار را بجائی بکشاند که ملت اش ديوانه وار دست به خودکشی بزند و همهء دست آوردهای گرانقدر او و پدرش را به باد دهد؟
- به همين دليل تو بايد توضيح دهی که، با وجود ماشين بازتوليد استبداد، اميد بستن به اينکه شاهزاده رضا پهلوی مردی متمدن و سکولار دموکرات و غيره است - در کدام منطق - تضمين می کند که او، پس از رفتن پيروزمندانه به ايران، و اگر شاه شود، با گذشت ايام از «شاه بی مسئوليت» به «ديکتاتور مأموريت دار برای وطن» تبديل نگردد؟ مگر نه اينکه حرف زدن ماليات ندارد؟
- تازه، توجه داشته باشد که پدر شاهزاده از «رهبری سياسی» به «شاهی» نرسيده بود و صرفاً بعنوان پدر جانشين نوجوان او شده بود اما عاقبت کارش به آن جا کشيد که ديديم؛ حال آنکه هم اکنون، به توصيهء تو، نيروهای سکولار دموکرات بايد شاهزاده را بصورتی بلاشرط به «رهبری» بپذيرند و ايشان هم همه را «رهبری» کند، ولی وقتی که به ايران رسيد دست از «رهبری» بکشد و «شاه بی مسئوليت» شود! نه! باور کن عزيز من که ديکتاتور ساخته می شود نه اينکه از شکم مادر ديکتاتور به دنيا آمده باشد. و شرط اوليه برای ساخته نشدن ديکتاتور از آدمی که همهء حرف های خوب و دموکراتيک را بلد است و بيان می کند از کار انداختن ماشين بازتوليد استبداد است.
- به نظر تو، ما در قبال اعلام پذيرش رهبری شاهزاده رضا پهلوی چه تضمينی را می توانيم از ايشان بگيريم که پس از پيروزی ديکتاتور نشود؟ ما که تمام توان خودمان را بر اين گذاشته ايم که لااقل قانون اساسی سکولار دموکراتی داشته باشيم که طبق آن همهء مسئولان قوای سه گانه و نظامی و انتظامی «افرادی انتخابی و پاسخگو» باشند، چگونه می توانيم، بدون چاره جوئی های پيشاپيش، از «رهبر»ی پيروزمند، که ما را بر غلبه بر هيولای حکومت اسلامی توانمند کرده، بخواهيم تا از رهبری پائين بيايد و تبديل به «شاه غير مسئول» شود؟
- باور کن که در آن ده سال پيش هم من فکر می کردم که همهء اين نکات را - البته با زبانی ديگر - نوشته ام؛ نکاتی که شاهزاده رضا پهلوی را به يک «معما» تبديل می کرد؛ چه رسد به اکنون و در موقعيت کنونی که ايشان جاده را صاف و هموار می بيند و، در پاسخ دعوت از خود، به ما پيغام می دهد که «من به خارج کشوری ها احتياج ندارم چرا که ميليون ها ايرانی هواخواه من هستند».
- پس يک بار خالصانه از خود بپرس که آيا در واقعيت کنونی ما به او احتياج داريم يا او به ما؟ شاهزاده که خودش صراحتاً به ما پيغام داده که به حمايت کسی احتياجی ندارد؛ لذا بايد ببينيم که ما به او چه احتياجی داريم.
- می دانم خواهی گفت که هدف ما گويا رسيدن به يک حکومت سکولار دموکرات است و ايشان هم همين را می گويد. اما مگر خمينی هم در نوفلوشاتو همين گونه حرف ها را نمی گفت؟ خودت می دانی که من هيچگاه مسئلهء «خدعه کاری خمينی» را قبول نداشته و معتقد بوده ام که او در فرانسه، با همهء عقايد ارتجاعی و کثيفی که در سر داشت، راهی جز تن دادن به جمهوری و دموکراسی نمی ديد. اما، وقتی سوار موج شد و به تهران رسيد، بلافاصله دريافت که «اسب بازتوليد استبداد»، زين کرده، جلوی خانه اش ايستاده است؛ پس، بی ترديد سوار آن شد و، در مقابل پرسش شگفت زدهء همراهان اش هم توضيح داد که در پاريس خدعه کرده است. نه، باور کن که اگر آن اسب زين کرده در کار نبود خمينی هم جرأت انجام آنچه را که کرد نداشت. و حالا اسب را دارند برای نفر بعدی آماده می کنند و شما به ما توصيه می کنيد که اسب را ناديده بگيريم چرا که کانديدای مورد نظر ما شخصاً از اين اسب خوشش نمی آيد و از آن استفاده نمی کند؟
- پرسش من آن است که، در منطق تو، جدا از تکيه بر وجود اين حسن نيت در شاهزاده پهلوی، چه نکتهء قابل استنادی وجود دارد که می خواهی معتقدان به سکولار دموکراسی را، بی آنکه تضمين و وثيقه ای گرفته باشی، سربازان جانفشان برقراری يک ديکتاتوری (احتمالاً سکولار) کنی؟
- و همين جا است که ممکن است در انديشهء آدمی اين استنتاج شکل بگيرد که می توان (حالا بگيريم بطور موقت) استقرار سکولاريسم را بر دموکراسی مقدم دانست و، از اين راه، حکومت مذهبی را برانداخت.
- و لابد از ما می پرسی که مگر آتاتورک و رضا شاه چنين نکردند و کشورهائی سکولار را نساختند که اکنون روز و شب حسرت شان را می خوريم؟ اما در آن صورت بايد از خود پرسيد که «پس اين ملت مگر مرض داشت که انقلاب کرد و يک ديکتاتوری مذهبی وحشتناک را جانشين يک ديکتاتوری سکولار دنياپسند کرد؟» و پشت بند اين استدلال هم پيشنهاد «بازگشت به رژيم قبلی» را داشت.
- و اگر اين صورت مسئله درست باشد آنگاه پاسخ دهنده به اين پرسش من نيستم بلکه شما و آنانی هستند که به سودای منحل کردن استبداد مذهبی، بدون گرفتن تضمين و وثيقه، و بی پروا، راه را برای برقراری يک ديکتاتوری سکولار هموار می کنند و دموکراسی را در همين خارج سر می برند و همچنان اصرار دارند که «سکولار دموکرات» هستند.
- نه، عزيز من! من يک نفر ترجيح می دهم که عمرم را صرف ساختن چنين نتيجه ای نکنم و حتی اگر روزی حزب و مهستان سکولار دموکرات ها هم تصميم بگيرند که «بدون پياده کردن ماشين بازتوليد استبداد» رضاشاه دوم را به رهبری برگزينند، از همهء اين نهادها کناره گرفته و دست خود را آلودهء ساختن يک ديکتاتوری ديگر نمی کنم؛ چرا که يقين دارم اين ديکتاتور هم بزودی زمينه را برای خيزش و انقلابی ديگر فراهم می کند و دور باطل همچنان ادامه می يابد.
- پس، تو اگر صاحب منطق و انديشهء امروزی هستی، بجای پيشنهاد حمايت بلاشرط از شاهزاده، که حرف تازه ای نيست و اين روزها از آقای مهدی جامی گرفته تا آقای مهدی خلجی، با الفاظ مختلف و بسيار، آن را بازگو می کنند، کمی هم ما را در مورد اينکه چگونه می شود ماشين بازتوليد استبداد را پياده کرد تا شاهزاده رضا پهلوی هم دچار نفرين تاريخ نشود راهنمائی کن، پس از آن بسيار می توان در مورد نقش شاهزاده در سرنوشت ايران گفتگو کرد. ايشان که فعلاً دارد رهبر می شود و، در خيال هم که شده، دارد «سوار بر موج ميليونی مردم» به ايران می رود و به من و توی مستضعف در گوشهء تبعيد خزيده نيازی ندارد.
با مهر
18 بهمن 1396 - 7 فوريه 2018
هموطنان عزیزم
در سی و نهمین سالگرد انقلاب ایران، شما خواست خویش را به تغییر، ابراز میکنید. اما برای اینکه خواست شما، تحقق پذیرد، باید به عمل برخیزید و برای اینکه بتوانید به عمل برخیزید، ضرور است که ذهن خود را از دروغها بیالائید:
1. انقلاب را گناهکار شمردن و بار مسئولیت را بر عهده آن نهادن و مسئول خشونتش خواندن، دروغ است. راست ایناست که وقتی تخریب نیروهای محرکه از اندازه بیرون شد، حیات ملی بخطر میافتد. جامعه به تنی مانند میشود که خون از دست میدهد. انقلاب، حرکتی است که مردم میکنند وقتی تغییر میکنند و خود را به تغییر دادن نظام اجتماعی توانا مییابند. برای آن انقلاب میکنند که نیروهای محرکه تخریب نشوند، یعنی خشونت روی به کاهش بنهد و توحید اجتماعی افزایش سرمایههای اجتماعی و اقتصادی و طبیعی را به حد مطلوب رساند و بکار افتادن این سرمایهها و نیروهای محرکه دیگر، رشد در استقلال و آزادی، بر میزان عدالت اجتماعی میسر گرداند. اگر نه، انقلاب ممکن نمیشود.
انقلاب ایران اصول راهنمای 20 گانهای میداشت و روش آن، جنبش همگانی بود. بر نسل امروز است که خواستهای خود را با آن اصول بسنجد و ببیند، عقبتر است یا جلوتر. براین نسل است که خود را از این عیب که تجربه را در نیمه رهاکردن است، مبری کند و به یمن دستآوردهای تجربه، آن اصول را کامل کند و متحقق کردن آنها را وجه همت خویش بگرداند. بر نسل امروز است که در این امر واقع تأمل کند: هر نوبت که جنبشی همگانی روی میدهد و جنبش کنندگان استقلال و آزادی و جمهوری بمعنای برخورداری جمهور مردم از حقوق پنجگانه را هدف میکنند، زورپرستان دو کار را با هم میکنند، پلشتیهای خود را به انقلاب نسبت دادن و با سلاح دروغ و بهتان و ناسزا به ایستادگان بر اصول راهنمای انقلاب، یورش آوردن. بهوش باشید! هدف زورپرستان، بیزار کردن شما از انقلاب و محروم کردن شما از الگو/بدیل است. چراکه اگر به این دو هدف برسند، انقلاب، تجربهای در نیمه رها شده میگردد و جامعه توانائی بدیل مستقل و آزادگشتن خویش را از دست میدهد و حال و آینده از آن آنان میشود و ویرانی از آن ایران و فقر و خشونتها از آن مردم ایران.
انقلاب ایران چون جنبشی همگانی بود، نیاز به خشونت نداشت. نیاز به خشونتزدائی داشت. بدینخاطر بود که ایرانیان گل در دست گرفتند و به ارتشیان و دیگر نیروهای مسلح، اهداکردند. استعداد دوست داشتن خویش را بکار انداختند وآنان را با خود یارکردند. بدینسان بود که گل بر گلوله پیروز شد. نسل امروز، باید از نسلی که انقلاب را تصدی کرد بپرسد: چه شد که با سقوط رﮊیم شاه، خشونت نه روش اصلی که تنها روش شد؟ پاسخ من به این پرسش ایناست: جمهور مردم چون به حرکت درآیند، خشونت بیمحل میشود. زیرا قلمرو اعمال قدرت دولت استبدادی صفر میشود. خشونت را همواره اقلیتی بکار میبرد که میخواهد، به زور، به قدرت برسد. از اینرو پیش از آن که جنبش همگانی بگردد، گروههائی دست به اعمال خشونتآمیز میزدند. با سقوط رﮊیم شاه، به میزانی که ستونپایههای قدرت تشکیل و اعضای همانگروهها در آنها عضو شدند و ملاتاریا خود را در اقلیت دید و در کار تصرف دولت به زور ، شد و گروههای خشونت طلب دیگر نیز دست بکار تصرف دولت و یا مقاومت خشونت آمیز شدند، خشونت نخست روش اصلی و سپس تنها روش رﮊیم ولایت فقیه شد. طرفه اینکه، با استفاده از سانسوری که به نسلهای بعد از انقلاب تحمیل شد، بکاربرندگان خشونت و کودتاکنندگان آنروز، به این نسلها القاءکردند و میکنند که انقلاب یعنی خشونت و مقصر وضعیت امروز، نه آنها که انقلاب است.نسل امروز هرگاه بخواهد بداند گویندگان امروز این دروغ که «انقلابها همیشه با خشونت همراهند»، کیانند، خواهد دید که اینان همان کودتاچیان بکاربرنده زور برضد انقلاب و جمهوری بودهاند.
حال که نسل امروز خویشتن را نیازمند روی آوردن به جنبش میبیند، هرگاه بخواهد جنبش موفقی را به انجام رساند، باید از خود و از نسلهای پیشین بپرسد: چه کسانی و چگونه انقلاب را که خود قربانی خشونتگرائی شد، تنها مقصر وضعیت امروز گرداندند؟ هرگاه این پرسش را از خود و از نسلهای پیشین بپرسد و بخواهد که پرده سانسور را بدرد، واقعیت را همانسان که روی دادهاست خواهد دید و شناخت. بازسازندگان استبداد را باز خواهد شناخت و در خواهد یافت که هرگاه جامعهای خود هدفی را پی نگیرد که بخاطرش انقلاب میکند و بگذارد، گروههای قدرت پرست بر سر تصرف دولت، خشونت درکار بیاورند، نه تنها هدف او تحقق پیدا نمیکند، بلکه حاکمان جدید سرکوبگر تر از استبدادیان پیشین نیز میشوند.
2. فراوان دوران کنونی را با دوران شاه سابق مقایسه میکنند. طرف اینکه هر سه رأس مثلث زورپرست، با تمام توان میکوشند میان خود مدار بسته پدیدآورند. اگر رأس حاکم این کار را میکند دلیل دارد و آن ایناست که دولت را در تصرف دارد و کاری که باید بکند و میکند، ایناست که بگوید: اگر من نباشم، دست نشانده ترامپ هم بر شما حاکم نمیشود، بلکه ایران لیبی و یا سوریه میگردد. خاطر او جمع است که شما مردم ایران به جنبش در نمیآئید تا مبادا کشور شما لیبی یا سوریه شود. اما دو رأس دیگر زورپرست از چه رو، وسیله ایجاد مدار بسته میشوند؟ بخاطر شدت نادانی و قدرت پرستی؟ نادانی ذاتی قدرتپرستی هست اما ترس از منحل شدن، اگر مدار بسته بازگردد، نیز هست.
اینک که شما ایرانیان میبینید جنبش موفق نیاز به بیرون رفتن از مدار بسته بد و بدتر دارد، باید امر واقع بس دیرپائی را بشناسید که فریب از راه قیاس صوری است و، به یمن تمرین روزانه، آن هشیاری را بیابید که فریب شما از راه مقایسه صوری ناممکن کرداند. پس به ضرورت باید بدانید مقایسه میان بدی که سبب انقلاب ایران شد با بدتری که وضعیت امروز است، مقایسه صوری است. زیرا سبب غفلت عقلها میشود از این واقعیت که بد ایستا نیست. همانکه هست نمیماند. پویا است. یعنی بدتر و بدترین میشود. این نه انقلاب است که نمیتواند مانع از بدترشدن بد بشود، بلکه این بازسازی استبداد است که سبب میشود، بد بدتر و بدتر بدترین بگردد. نسل انقلاب باید به هشدارها بها میداد و مسئولیت خویش را در جلوگیری از بازسازی استبداد، برعهده میگرفت. نسل امروز نیز باید بداند، در مدار بسته بد و بدتر جنبش موفق ناممکن است. اگر اکثریت افزون بر 90 درصد جامعه خواهان تغییر است اما وارد عمل نمیشود، از جمله، بدینخاطر است که هم از گرفتار بدترشدن میترسد و هم در مدار بسته بد و بدتر جنبش همگانی ناممکن است. از اینرو، با سانسور شدید مانع میشوند مردم ایران بدانند، در بیرون این مدار بسته بد و بدتر، هرچه هست فراخنای بیکران استقلال و آزادی است. انقلاب ایران موفق شد زیرا با همه تلاشی که رﮊیم پیشین کرد، موفق نشد مدار بسته بد و بدتر را (یادآور میشود که دستآویز کودتا برضد حکومت ملی مصدق، این بود که ایران در حال سقوط در دامن روسیه شوروی است. از آن پس نیز رﮊیم شاه، مدعی بود تنها یک بدیل وجود دارد و آنهم حزب توده وابسته به روسیه است. در جریان انقلاب نیز تبلیغ میکرد، و همه روز، که با رفتن رﮊیم، روسها ایران را میبلعند و ایران ایرانستان میشود) ایجاد و مردم ایران را در این خوان - که یکی از هفت خوانی است که جنبش باید از آنها عبور کند -، زندانی بگرداند و جنبش همگانی را بخواباند.
بدینقرار، اگر مثلث زورپرست و ارگانهای تبلیغاتی که در اختیار دارند و نیز ارگانهای تبلیغاتی قدرتهائی که خورد و بردشان در گرو وجود دولتهای استبدادی وابسته است، الگو/بدیل استقلال و آزادی را سانسور میکنند، بخاطر آناست که میدانند هر جنبش موفقی نیاز به مدار باز دارد. نیاز به رها شدن از مدار بسته بد و بدتر و ورود به مدار باز استقلال و آزادی دارد. آنها نیک میدانند که جز مردمی که در مدار بسته گرفتارند، کسی نمیتواند آنها را از آن خارج کند. پس باید مردم را هم در فعلپذیری و ناتوانی و ناامیدی و غم نگاهدارند و هم آنها را سانسور کنند تا نشنوند و ندانند که میتوانند از بیابان سوزان استبداد به سبزه زار استقلال و آزادی درآیند.
3. از دروغهایی که به رواج است، یکی هم ایناست که« مردم میدانستند چه نمیخواهند اما نمیدانستند چه میخواهند.» سازندگان این دروغ خود را لو میدهند. چرا که معلوم میکنند در انقلاب نقش نداشتهاند. اگر نقش میداشتند، به یقین، میدانستند انقلابی با شرکت جمهور مردم، اگر این جمهور نداند چه میخواهد، ناممکن میشود و روی نمیدهد. از اتفاق، از بدیل و قانون اساسی و چگونگی دوران گذار و بیان انقلاب، تنها بیان انقلاب بود که شفاف بود. آنچه سبب شد انقلاب قربانی بگردد، ابهامها بودند. چهار ابهام، مهمترین آنها بودند:
● در ابهام بودن چندی و چونی قانون اساسی. ولو استقرار ولایت جمهور مردم یکی از اصول راهنمای انقلاب بود و پیش نویس قانون اساسی نیز بر این اصل تهیه شد. اما، دست کم، در جریان انقلاب، قانون اساسی که میباید ترجمان اصول راهنمای انقلاب و در بردارنده حقوق میبود، در اختیار مردم کشور قرار نگرفت. اهمیت قرارگرفتن قانون اساسی که به جامعه پیشنهاد میشود، از جمله در ایناست که نسبت به آن وجدان همگانی پدید میآید و به جمهور مردم امکان میدهد فرهنگ استقلال و آزادی بجویند. وقتی اینکار به بعد بازگذاشته شد، قانون اساسی گویای تعادل قوا میشود. چنانکه شد؛
● در ابهام بودن دوران گذار: پاسخ این پرسش که ایران دوران گذار چگونه اداره خواهد شد؟، بر مردم ایران روشن نبود. امروز میدانیم دو طرح وجود میداشتهاند، یکی شفاف و علنی، سازگار با اصول بیستگانه راهنمای انقلاب و دیگری محرمانه. در اولی، مردم، درجا، از حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی برخوردار میشدند و متصدیان دولت در دوران گذار را انتخاب میکردند و در دومی، «رهبر» صاحب اختیار مطلق میشد و شورای انقلاب را او بر میگزید و این شورا مجرای اوامر و نواهی او میشدند. ستون پایههای جدید ایجاد میشدند و یکی از آنها که حزب واحد بود، مهار مردم را بر عهده میگرفت. در عمل، این طرح محرمانه که مردم ایران از آن هیچ آگاهی نیافتند به اجرا در آمد. (در باره طرح محرمانه، رجوع کنید به جلد سوم خاطرات دکتر ابراهیم یزدی)
● بدیل تا حدودی شفاف بود. مردم ایران مصدقیها را بدیل میشناختند. در عمل نیز، دوران گذار را گرایشی از آنها تصدی کردند. باوجود این، گرایشی که دوران گذار را تصدی کرد، وظیفه خود را اجرای اصول راهنمای انقلاب نمیدانست. یک قلم، استقلال و آزادی را از یکدیگر جدا و آزادی را بر استقلال مقدم میانگاشت و با لاقیدی نسبت به استقلال، خلائی را پدیدآورد که از جمله با گروگانگیری - طرحی که در امریکا تهیه و در ایران اجرا شد - و به دنبال آن، با محور شدن امریکا در سیاست داخلی و خارجی، پر شد. استبداد وابسته اینسان بازسازی شد.
ابهام بزرگتر اما شخص آقای خمینی و دستیاران روحانی او بودند. سابقه سیاسی آقای خمینی بر مردم ایران معلوم نبود. از جمله موضع او نسبت به کودتای 28 مرداد 1332 و به نهضت ملی ایران و بسا نقش او در آن کودتا، بر کسی معلوم نبود. درک او از قدرت و میزان تعهد او نسبت به اصولی که در برابر جهانیان، همه روز و به تکرار، اعلان میکرد، دانسته نبود. گرچه انسان متعهد درجا باید به عهدها وفا کند و انقلاب را عمل به اصول راهنمای انقلاب بداند و خود به آنها عمل کند و جمهور مردم را به عمل به آن اصول بخواند تا تحول خارج شدن از مدار بسته استبداد و ورود به فراخنای استقلال و آزادی بگردد و انجام بگیرد، گرچه میباید گفتار و کردار مخالف آن اصول درجا نقد میشدند، اما باور به این دروغ که عمل به آن اصول موکول به تغییر رﮊیم است، سبب شد آقای خمینی و دستیاران او به ابتلی و آزمون خوانده نشوند و بعد از سوار شدن بر مرکب قدرت، او بگوید: «از راه مصلحت، در فرانسه، حرفهائی را زدهام و امروز مصحلت میبینیم خلاف آنها را بگویم. »
● کاستی چهارم برنامهای بود که باید اجرا میشد تا که استقلال و آزادی و دیگر اصول راهنمای انقلاب ایران متحقق میگشتند. آن برنامه، مدتها پیش از آغاز انقلاب، تهیه شد. در اجتماعهای ایرانیان به بحث گذاشته شد. در اختیار آقای خمینی نیز قرارگرفت. اما چون بنابر بیرون آوردن ایران از مدار بسته استبداد نبود و مستبدهای جدید میخواستند جانشین مستبدان پیشین بگردند، همه کارکردند که آن برنامه - که کتاب شد و در اختیار مردم نیز قرار گرفت - به اجرا در نیاید. خود نیز جز بازسازی استبدادی زیر عنوان ولایت فقیه، بکاری توانا نبودند. عقل قدرتمدار آنها با تخریب آغاز کرد و بر ابعاد تخریب همچنان میافزاید.
نسل امروز، باید در کاستیهای مهم سه جنبش همگانی که ایرانیان در طول یک قرن به انجام رساندند، بجد بیاندیشد و آنکاستیها را رفع کند. از جمله آن کاستیها، یکی این بود که دشمنان جنبشها، کسانی که جنبش برای خارج کردن کشور از استبداد آنها روی میداد، در جنبشها وارد میشدند، سهل است، در رهبری آنها نیز جا پیدا میکردند و عامل شکست آنها میشدند. پرکردن این کاستی بداناست که استبدادیان، در بدیل، عضویت پیدا نکنند.
ایرانیان!
انقلاب ایرانی کاستیهای دیگر نیز میداشت که نسل امروز میباید رفع کند تا جنبش او بنای فرهنگ استقلال و آزادی بگردد. نسل امروز باید شجاعت آرمانخواهی بیابد و بنای جمهوری شهروندان را بر وفق حقوق پنجگانه در توانائی خود ببیند. نباید از ایفای نقش معلم فرهنگ استقلال و آزادی، برای جامعه جهانی، بترسد و یا که خود را بدان توانا نپندارد. نسل امروز باید اعتماد به زندگی مستقل و آزاد در جمهوری شهروندان را، حتی در آنهائی هم برانگیزد که در خدمت رﮊیم به سرکوب هر جنبشی میپردازند و یا توجیهکنندگان آن میشوند. نسل امروز باید بداند که از اصول بیستگانه راهنمای انقلاب ایران، یکی هم به عمل در نیامدهاست. بر نسل امروز است که بداند حقوق پنجگانه، در ایران و جهان، به انتظار مردمی است که آنها را بشناسند و بدانها عمل کنند.
وضعیت کشور بیش از آن خطیر است که بتوان در عزم کردن جنبشکردن، درنگ کرد. وطن به ما میگوید، بخاطر من، بیدرنگ به عمل برخیزید حیات ملی خود را نجات دهید و ادامه آن را، به یمن پایان بخشیدن به استبداد، از جمله در رابطه فرد با فرد، به یمن جستن فرهنگ استقلال و آزادی، بنابراین، رشد در استقلال و آزادی، برمیزان عدالت اجتماعی، ممکن گردانید.
20 بهمن 1396
معتمد شما
ابوالحسن بنیصدر
رادیو فردا: مشاور عالی و دستیار ویژه رهبر جمهوری اسلامی در امور نظامی، آمارهای دولت جمهوری اسلامی دربارهٔ رشد اقتصادی و ایجاد شغل را «غیرواقعی» خواند و گفت که «مردم سر سفرههای خود میبینند که این اتفاق نیفتاده است».
به گزارش خبرگزاری مهر، یحیی رحیم صفوی، روز پنجشنبه ۱۹ بهمن، در یک سخنرانی گفت که «با ارائه آمارهای غیرواقعی میگویند چند درصد رشد اقتصادی داشتیم و حال آن که مردم سر سفرهها خود میبینند که این اتفاق نیفتاده است».
وی اضافه کرد: «یا میگویند این قدر ایجاد اشتغال کردند و حال آنکه میبینیم در هر خانواده یکی دو نفر بیکار آن هم از دانش آموختگان دانشگاهی وجود دارند».
پیش از این نیز رهبر جمهوری اسلامی چندین بار دربارهٔ درست بودن آمارهای اقتصادی دولت حسن روحانی ابراز تردید کردهاست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آیتالله خامنهای روز شنبه، چهارم شهریور، اعلام کرده بود که آمارهای دولت حسن روحانی مبنی بر بهبود وضعیت اقتصادی، از جمله کاهش تورم و خروج از رکود، «نشاندهنده وضع واقعی کشور و زندگی مردم نیست».
وی روز ۱۹ اسفند سال گذشته هم در دیدار با اعضای مجلس خبرگان ضمن ابراز تردید دربارهٔ درست بودن آمارهای دولت دربارهٔ بهبود وضعیت اقتصاد مردم گفته بود که «اینها در زندگی و معیشت مردم در کوتاهمدت و میانمدت اثر نمیگذارد».
پس از آن تعداد زیادی از نزدیکان آیتالله خامنهای، از جمله امامان جمعه در شهرهای مختلف، از عملکرد دولت حسن روحانی در حوزه اقتصاد شدیداً انتقاد کردند.
در مقابل، حسن روحانی در پیام نوروزی سال ۹۶ خود از دستاوردهای دولتش در عرصه مهار تورم، رشد اقتصادی و اشتغال در سال ۹۵ دفاع کرد و آن را در مقایسه با ۲۵ سال گذشته «بینظیر» خواند.
روز سهشنبه ۱۷ بهمن، مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد، گفته بود که میزان رشد اقتصادی کشور بدون احتساب درآمد نفتی شش درصد است.
در همین حال بانک جهانی گزارشی از چشمانداز اقتصاد جهان در سال جاری میلادی منتشر کرده که رشد تولید ناخالص ملی ایران را تنها ۴٫۳ درصد ارزیابی کردهاست. براساس این گزارش، رشد اقتصادی ایران برای سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ میلادی نیز هر کدام ۴٫۳ درصد خواهد بود.
صندوق بینالمللی پول نیز در گزارش ماه گذشته خود پیشبینی کرده بود که نرخ رشد اقتصادی ایران برای سال جاری ۴٫۲ درصد خواهد بود.
مهرداد عمادی، اقتصاددان، نیز در گفتوگو با رادیو فردا پیشبینی کرده که با توجه به مؤلفههای سیاسی-اقتصادی موجود، به نظر میرسد رشد اقتصادی ایران بیشتر از ۴ درصد نباشد.
به گفته تعدادی از کارشناسان، رشد اقتصادی ایران در چند سال اخیر ناشی از برداشته شدن تحریمهای غرب و فروش دوباره نفت بوده که این رشد تأثیری در افزایش اشتغال نداشتهاست.
از جمله فریدون خاوند، اقتصاددان مقیم پاریس، پیش از این در مصاحبه با رادیو فردا گفته بود که نرخ رشد اقتصادی در ایران حاصل افزایش رشد صادرات و فروش نفت است که الزاماً منجر به ایجاد اشتغال و بهبود بازار کار ایران نمیشود.
علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، نیز اخیراً اذعان کردهاست که اقتصاد ایران «کشش و ظرفیت» حل معضل بیکاری را ندارد.
رئیس سازمان برنامه و بودجه نرخ بیکاری در ششماهه اول سال را یازده و هفت دهم درصد اعلام کردهاست.
بر اساس گزارش مرکز آمار، با وجود اینکه نرخ بیکاری در کل ایران در سال گذشته ۱۲ و چهار دهم درصد بوده، بیکاری در استان کرمانشاه ۲۲ درصد و در استان چهارمحال و بختیاری ۲۰ و دو دهم درصد بودهاست. در کردستان نیز بیکاری بیش از ۱۵ درصد اعلام شدهاست.
در همین ارتباط، خبرگزاری مهر در سال ۹۲ بر اساس آمار بیکاری ۳۹۷ شهرستان ایران نوشته بود که نرخ بیکاری در شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان، با ۵۳ درصد بالاترین نرخ بیکاری ایران است.
براساس این آمار، شهر جوانرود در استان کرمانشاه با ۴۷ درصد و سراوان در استان سیستان و بلوچستان با ۴۵ درصد به ترتیب دومین و سومین شهر با نرخ بیکاری بالا در کشور بودند.
عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، روز نهم مهر، به خبرگزاری ایسنا گفته بود که با وجود نرخ بیکاری ۱۲ درصد در ایران، در برخی از شهرها میزان بیکاری ۶۰ درصد است.
وی با این حال به نام شهرهایی که میزان بیکاری در آنها بیش از ۶۰ درصد رسیدهاست، اشارهای نکرده بود. دو روز بعد اما محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی، آمار اعلام شده از سوی وزیر کشور را تکذیب کرد.
نحوه احتساب درصد بیکاران در ایران نیز همواره محل اختلاف و دستخوش تعریفهای متعدد بوده است.
ایران اینترنشنال، روزنامه واشنگتن پست مینویسد جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا به درخواست رئیس جمهور آمریکا ترامپ برای حمله به کشتیهای ایرانی و غرق کردن آنها مخالفت کرده بوده است.
این گزارش واشنگتن پست که روز گذشته، پنجشنبه ۱۹ بهمن ماه منتشر شده است میگوید:« ترامپ شخصاً در ماه می گذشته از متیس خواسته بود که برای غرق کردن کشتیهای ایرانی یک برنامه نظامی مشخصی تهیه و به وی بدهد.»
در گزارش واشنگتن پست آمده است: «مقامات دولت آمریکا در تابستان سال گذشته بهشدت نگران این مسأله شده بودند که رفتار کشتیهای ایرانی تحریکآمیز شده است.
بر اساس این گزارش، « هفتههای متوالی، متیس در مقابل درخواست کاخ سفید برای تهیه یک استراتژی برخورد نظامی با ایران مقاومت کرده بود. اما در آن زمان ترامپ برای او کاملاً مشخص کرده بود که او از پنتاگون میخواهد که گزینههای مختلفی را در این زمینه برای وی فراهم کند که شامل حمله به کارخانهها و مراکز تولید موشکهای بالستیکی ایران، و حمله به قایقهای تندروی ایرانی در خلیج فارس و غرق کردن آنها، بهخاطر مزاحمتهای روزمره آنها علیه ناوهای جنگی آمریکا بوده است.»
واشنگتنپست مینویسد، ترامپ از متیس میپرسیده است «چرا ما نمیتوانیم آنها را غرق کنیم؟»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته واشنگتن پست، درخواست ترامپ برای این عملیات نظامی توسط اچ آر مکماستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید از طریق یک کنفرانس تلفنی مستقیم به متیس منتقل شده بوده و «وزیر دفاع آن را رد کرده است.»
واشنگتنپست میافزاید: «در آن لحظه مکماستر بلندگوی تلفن را خاموش کرده بوده و از همکارانش خواسته تا محل کنفرانس را ترک کنند.»
به گزارش خبرآنلاین، وزیر اسبق تجارت، صنعت و انرژی کره در سالهای 2003 تا 2006 ، مشاور دانشگاه کینگ عبدالعزیز عربستان سعودی در سال 2012 و مدیر کمپانی ال جی اینترنشنال در سال 2014؛ از سال 2016 توسط کمیته بینالمللی المپیک به این سمت منصوب شد تا بازیهای امسال را مدیریت کند.
آقای «هی-بیوم لی» پرزیدنت المپیک پیونگچانگ و مسوول اصلی تمام کارهای اداری و ورزشی است.
اما رابط با کمیته بینالمللی المپیک/ آی.او.سی خانم سوئدی گونیا لیندبرگ است که از سال 2004 بدین سو سمت قائم مقامی در آی او سی را داشته است.
بدین ترتیب اگر حرف سامسونگ را مبنی بر عدم دخالت در توزیع 4 هزار گوشی نوت 8 رایگان میان ورزشکاران بپذیریم؛ این آقای کرهای مسبب ندادن گوشی به ورزشکاران ایرانی و کرهای خواهد بود.
حتی اگر بپذیریم تصمیم به عدم واگذاری گوشی به ورزشکاران با هماهنگی آی.او.سی صورت گرفته، نقش خانم لیندبرگ نیز برجسته خواهد شد.
به هر حال شعار توسعه صلح و دوستی از طریق ورزش، «از بین بَرَنده» دیوار میان مردم و راهی به سوی نور و هوای تازه به عنوان اساس فلسفه «پیِر دو کوبِرتَن»، بنیانگذار بازیهای المپیک با این حرکت نادیده گرفته شده است.
خبرنامه گویا
در خبرها آمده است:
«محرومیت ورزشکاران ایران و کرهشمالی از دریافت هدیه یک دستگاه گالکسی نوت ۸ سامسونگ به علت تحریمها، موجب خشم کاربران ایرانی شده است. هشتگ "تحریم_سامسونگ" بارها توییت شده و بسیاری در این مورد اظهارنظر کردهاند.شرکت "سامسونگ الکترونیکز" که اسپانسر رقابتهای المپیک زمستانی پیونگ چانگ در کره جنوبی است، تصمیم گرفته چهار هزار دستگاه تلفن گالکسی نوت ۸ را به عنوان هدیه بین ورزشکاران شرکتکننده در این رقابتها توزیع کند. اما در انجام این کار با مشکلی روبهرو شده که آن هم تحریمهای دو کشور ایران و کره شمالی از سوی سازمان ملل متحد بوده است. بر اساس تحریمهای پیشبینی شده، عرضه هرگونه کالای لوکس و تجملی به دو کشور ایران و کره شمالی ممنوع است. بهای هر دستگاه تلفن همراه یاد شده معادل ۹۲۰ دلار است که در زیرمجموعه کالاهای لوکس میگنجد و به همین دلیل مشمول تحریمهای یاد شده میشود...».
این خبر مرا به یاد داستانی انداخت؛ داستانی که خودم نقش اول آن را داشتم! امتحانات خلبانی، یکی از دشوارترین امتحانات در سطح جهانی ست. ما بعد از گذر از هفت خوان رستم و گذراندن دوره های تئوری و عملی، به مرحله ی امتحان می رسیدیم. امتحان اول در اصل امتحانی بود که به ما مجوز انجام امتحان اصلی را می داد. این امتحان به امتحان «امینی» معروف بود و از امتحان استاندارد پرواز که یک امتحان بین المللی بود و به ما گواهینامه ی ایکائو را می داد به مراتب دشوار تر بود. علت دشوار بودن آن هم این بود که زنده یاد استاد امینی (*)، که مسوول آموزش هواپیمایی کشوری بود، چنان سوالات ریز بینانه و دشواری را طرح می کرد که امتحان استاندارد در مقابل آن هیچ بود. کسی که از امتحان «امینی» عبور می کرد، به راحتی از پس امتحان اصلی بر می آمد.
من، در امتحان «امینی» نفر اول شدم، و در امتحان استاندارد پرواز نیز به همچنین. رقابت در فیلد هوایی نفس گیر است و این که کسی «تاپ استیودنت» بشود آرزوی هر خلبانی ست. من برای آمادگی در امتحانات تئوری، مدت یک ماه در را بر روی خودم می بستم و شبانه روز درس می خواندم. یکی از آرزوهای استاد امینی هم این بود که در یک جا ضعف نشان دهم و نمره ی کامل از امتحان نیاورم ولی موفق به این کار نمی شد!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بعد از امتحان «امینی» و اعلام نتایج، یک روز جناب استاد مرا به دفتر خود فرا خواند، و شخصا مرا مورد تشویق قرار داد. کاری که کمتر کسی از او دیده بود. او گفت آرزو می کنم که در امتحان استاندارد هم نفر اول شوی و مرا رو سفید کنی که اول شدم و استاد از موفقیت من بسیار خوشحال شد.
چند وقت بعد مرا به دفتر آموزش خواستند و سرکار خانم ده بزرگی که یکی از اساتید پرواز من بود، به من گفت که روز فلان ساعت فلان، با لباس خلبانی و با «رنک چهار»، در سالن سازمان هواپیمایی کشوری حاضر می شوی؛ در آن جا مراسمی برگزار خواهد شد که نفرات اول امتحانات را معرفی خواهند کرد و به آن ها هدایایی اهدا خواهد شد.
یورونیوز، یک هواپیمای بمبافکن B-52 ایالات متحده آمریکا روز یکشنبه ۲۴ بمب را روی پایگاههای طالبان در شرق افغانستان فرو ریخت. این حملات در چهارم فوریه در ولایت بدخشان و در نزدیکی مرز چین و تاجیکستان انجام شد.
بنا بر گزارش فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا این بیشترین تعداد بمبهای هدایت شوندهای است که توسط یک بمب افکن B-52 به سمت اهداف پرتاب شده است.
آمریکا می گوید با این حمله هوایی منابع تامین درآمد طالبان، امکانات آموزشی و همچنین شبکههای پشتیبانی این گروه اسلامگرای افراطی نابود شده است.
نیروهای ایالات متحده آمریکا مستقر در افغانستان در بیانیهای اعلام کردند که آنها با بمبهای هدایتشونده پایگاههای آموزشی طالبان و خودروهای متعلق به ارتش افغانستان را که توسط طالبان به سرقت رفته و به عنوان خودروهای بمب گذاری استفاده میشده، نابود کرده اند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تصاویر منتشر شده از این عملیات، انفجار بمبها را از دو زاویه مختلف نشان میدهد.
قاسم میرزایی نیکو در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی ایلنا، با اشاره به برخی حواشی ایجاد شده در مورد هزینه ۳۰ میلیاردی شهرداری تهران در دوران قالیباف برای بازسازی و تجهیز یک امامزاده به سونا و جکوزی اعلام کرد: متاسفانه در این مدت، برخی از نزدیکان مدیران پیشین شهرداری سعی کردند آدرس غلط بدهند و افکار عمومی را گمراه کنند.
این عضو اصلاحطلب کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس همچنین یادآور شد: در این مدت بهعنوان مثال نام این امامزاده در دهونک تهران را «علی زینالعابدین» عنوان میکنند. در حالی که نام اصلی این امامزاده «قاضی صابر» است.
نماینده اصلاحطلب مردم دماوند در مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: پروژه بازسازی و تاسیس سونا و جکوزی در امامزاده «قاضی صابر» واقع در دهونک تهران با بودجه ۳۰ میلیارد تومانی در دوران مدیریت مدیران قبلی شهرداری تهران آغاز شد و هنوز هم تکمیل نشده است. از این رو بعضی سعی کردند آدرس غلط بدهند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
عضو شورای مرکزی فراکسیون امید مجلس یادآور شد: بنابر اسنادی که در گزارش شهردار فعلی تهران نیز آمده است، مبلغ ۲۵ میلیارد تومان از بودجه ۳۰ میلیاردی این پروژه، تخصیص یافته و مبلغ ۵ میلیارد تومان دیگر نیز برای تکمیل آن نیاز است.
العربیه.نت
سید ابراهیم رئیسی که از او به عنوان رهبر احتمالی ایران و جانشین آیتالله علی خامنهای رهبر فعلی ایران یاد میشود، در سفری پنهانی به جنوب لبنان رفت و به همراه رهبران حزبالله از مرزهای لبنان و اسرائیل دیدن کرد.
روزنامه جروزالم پست اسرائیل روز چهارشنبه 31 ژانویه 2018 تصویری منتشر کرد که در آن سید ابراهیم رئیسی، عضو مجلس خبرگان ایران و محتملترین گزینه جانشینی رهبر فعلی ایران را در حال بازدید از مناطق مرزی اسرائیل و لبنان نشان میدهد.
در این تصویر ابراهیم رئیسی 58 ساله به همراه فرماندهان میدانی حزبالله حضور دارد. دیدار رئیسی هفته گذشته صورت گرفت و جروزالم پست گزارش خود درباره این دیدار را که تنها برخی رهبران حزبالله از آن اطلاع داشتند، بدون ذکر منبع منتشر کرد.
جروزالم پست همچنین گزارش کرد که رئیسی در این دیدار گفته «آزادی قدس نزدیک است... و به لطفا جنبشهای مقاومت فلسطینی بود که کشور توانست در مقابل اسرائیل بایستند و مذاکرات تاثیری در رهایی کشور از دست صهیونیستها ندارد.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ابراهیم رئیسی در سال 2015 از سوی رهبر ایران به عنوان متولی «آستان قدس رضوی» تعیین شد و وظیفه اداره حرم امام علی بن موسی الرضا، امام هشتم شیعیان در شهر مشهد را بر عهده گرفت.
دیدار ابراهیم رئیسی تا روز دوشنبه 5 فوریه 2018 که با مسئولان لبنانی از جمله نبیه بری، رئیس پارلمان این کشور دیدار کرد، پنهان ماند. رسانههای لبنانی پس از آن از دیدار رئیسی با «تجمع العلماء المسلمين» و سخنرانی او برای تعداد قابل توجهی از علمای شیعه و سنی خبر دادند. تصویر حضور و سخنرانی ابراهیم رئیسی در جنوب لبنان، سه روز پس از آن مطرح شد که بنیامین نتانیاهو تهدید کرد لبنان سزای ساخت کارخانه موشکسازی توسط ایران در اراضی خود را خواهد پرداخت.
باسمه تعالی
حجاب بخشی از احکام دینی زنان مسلمان است، و هر کس دین اسلام را پذیرفته باید قوانین و احکام آن را هم رعایت کند. پس به حکم مسلمانی، حجاب بر زن مسلمان واجب است. ولی در همین حال مفهوم وجوب و ضرورت با مفهوم اجبار تفاوت دارد، اجبار در مقابل اختیار است و هر تکلیف و واجب شرعی بدون اختیار معنا پیدا نمی کند. تمام واجبات شرعی ضرورت قطعی دارند و بر یک مسلمان واجب است که با اختیار خودش آنها را انجام دهد ولی اجباری نیست، یعنی کسی نمی تواند به عنوان تکلیف شرعی دیگران را ملزم به انجام آنها کند. پس حجاب هم در عین حال که وجوب شرعی دارد اختیاری است.
از نظر عقل و شرع و حقوق بشر، اجبار امری نادرست است. وقتی اجبار در اصل دین حرام است حتماً در فروع و مسایلی نظیر حجاب نمی شود اجبار وجود داشته باشد از این جهت است که هرگز کسی نمی تواند این الزام را به شرع و دین نسبت دهند. البته در حکومت اسلامی مراجع قانونگذار یک ضرورت دینی و در عین حال اجتماعی را می توانند در قالب قانون قرار دهند که در این صورت یک حکم شرعی تبدیل به قانون می شود، و علاوه بر وجوب شرعی، وجوب حقوقی هم پیدا می کند. در مورد حجاب نیز چنین است یعنی حجاب یک ضرورت دینی است که از نظر قانون هم لازم الاجرا است لذا باید گفت حجاب از نظر قانون باید اجرا شود ولی نمی توان اجبار آن را به دین نسبت داد و گفت از نظر دینی اجبار است و هرگز نمی توان در آن تغییر و تحولی ایجاد کرد بلکه قانونگذار در صورت تشخیص می تواند در آن قانون تجدید نظر کرده یا قانون دیگری وضع کند.و نیز اگر از نظر قانونی وجوب و الزام پیدا کند، چنانچه کسی آن را نقد کند، قانون را نقد کرده و این دیگر نقد شریعت و نقد دین نخواهد بود.
وقتی از حجاب اجباری سخن میگوییم، یعنی تمام زنان اعم از مسلمان و غیرمسلمان، مجبورند محجبه باشند و در انتخاب غیر آن، اختیاری ندارند و این اجبار تحکّم و خشونت دینی و اعتبار قائل نبودن برای کرامت و اختیار انسانی را به همراه دارد در حالی که اساساً دعوت دین و هدایت الهی، حول محور اختیار انسانها است و هرگز نمیتوانیم از دین سخن بگوییم، در حالی که انسانها را موجوداتی مجبور و غیرمختار بدانیم. از این رو «حجاب اجباری» در حقیقت حاوی نفی اختیار انسان است.
تجربه آزادی حجاب در قبل از انقلاب و نیز در سایر کشورهای اسلامی نشان می دهد که حجاب زنان به مراتب بهتر از حجاب اجباری امروز ایران است. اگر تعداد کمتری از زنان ما با اعتقاد محجبه باشند بهتر و با ارزش تر از آن است که همگی و بدون اعتقاد روسری بر سر کنند. از طرف دیگر، اگر بپذیریم که حجاب یک ضرورت شرعی است پس ضرورت شرعی یک دعوت است یعنی می گوید تو اگر می خواهی دین دار باشی، لازمه این دینداری رعایت این حدود از حجاب است.
در تأیید اختیاری و غیر اجباری بودن حجاب ، پس از پیروزی انقلاب، نظرات فقهی بعضی از مرا جع و علما را از نظر می گذرانیم:
حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران گروهی از فعالان اصلاح طلب، از جمله تعدادی از دستگیرشده های سال ۸۸ را احضار کرد.
بنابر اطلاعات رسیده به «ایران وایر»، گروهی از اصلاح طلب ها در تهران به چند نشست جمعی و انفرادی درباره اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ دعوت شده اند. به گفته یکی از دعوت شده ها، جلسه هایی که او از آن ها اطلاع دارد، در فضایی «دوستانه» اما همراه با «تهدید» برگزار شده است.
این فرد که نخواست نامش منتشر شود، گفت تعدادی از ماموران سپاه که در جلسه ها حضور داشته اند، بازجوهای اصلاح طلب ها در جریان اعتراضات سال ۸۸ به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری بوده اند.
به گفته این منبع آگاه، همراه با این ماموران که او آن ها را «کارشناس» های سپاه می نامد، چند نفر از چهره های دانشگاهی سپاه نیز در این جلسه ها شرکت داشته اند.
بنابر گفته های او، اطلاعات سپاه در این جلسه ها تاکید کرده است که اعتراض های دی ماه باعث نزدیکی جناح های مختلف حاکمیت شده است: «اما کماکان اعتراض های سال ۸۸ را "فتنه" خطاب می کردند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این منبع موثق گفت:«سپاه تاکید داشت که عامل اصلی اعتراض های اخیر، رسانه های ضد انقلاب هستند که از مشکلات اقتصادی مردم سوء استفاده کرده اند.»
شفقنا - فهیمه ابراهیمی
دکتر علیرضا بهشتی، فرزند شهید بهشتی بعد از ۳۹ سال از انقلاب اسلامی معتقد است کارنامه سالهای گذشته چندان درخشان نیست و آرزو میکند: ای کاش دهههای فجر به جای اینکه مراسم نمایشی با هزینههای هنگفت برگزار کنیم که خیلی هم اثر ندارد، کارنامه یک سال گذشته نظام را بررسی میکردیم که کجا پیشرفت کرده ایم و کجا پسرفت داشتهایم، در کجا موفق بودیم و در چه زمینههایی شکست خوردهایم.
او اگر چه ناامید و مایوس نیست و به اثربخش بودن سیاستهای درست امیدوار است اما معتقد است مسوولان قدر مردم ایران و صبوری و همراهی آنها را ندانستند.
متن گفت و گوی شفقنا با دکتر علیرضا بهشتی را در ادامه بخوانید:
* انقلاب اسلامی به چهل سالگی خود نزدیک میشود. شما سالهای رفته از انقلاب و شرایط کنونی را چطور میبینید؟ جامعه ما چقدر در رسیدن به اهدافی که در ابتدای انقلاب به دنبال آن بود، موفق عمل کرد؟
بهشتی: من فکر میکنم انقلاب اسلامی پدیدهای است که با جنبشهای اجتماعی دیگری که حداقل طی ۱۵۰ سال اخیر در ایران شاهد بودیم، پیوسته است یعنی از زمانی که ایرانیها با تمدن غرب برخورد داشتند، مثلا جنگهای ایران و روس و شکستهای پیاپی و تحقیرهایی که ایرانیان متحمل شدند، یا سفر نخبگان و تجار به خارج از کشور، این سوال برای ایرانیان پیش آمد که چرا همه کشورها پیشرفت کردهاند اما کشور ما عقب مانده است؟ بنابراین، من فکر میکنم مطالبه اصلی که همه جنبشها متوجه آن شدند، مساله پیشرفت است که تبدیل به یک خواست عمومی برای برطرف شدن عقب ماندگی ما نسبت به ملتهای دیگر شد. برای تحقق این پیشرفت، مباحثی به عنوان ابزار رسیدن به این پیشرفت مطرح میشود که ضرورتا مانعه الجمع هم نیستند از جمله آزادی، عدالت و استقلال که با هم پیوندهایی وثیق دارند. بنابراین جنبشهای اجتماعی ایران که از مشروطه آغاز میشود، و قبل از آن اصلاحاتی که قرار بود در داخل نظام توسط امیرکبیر و سپهسالار انجام شود، و بعد حتی روی کار آمدن فرد مستبدی به نام رضا شاه که از وضعیت آشفته پس از مشروطه استفاده میکند، باز هم در رؤیای نوعی پیشرفت هستند.
به نهضت ملی شدن نفت که میرسیم همین مساله مطرح میشود اما بیشتر رنگ و بوی استقلال طلبانه دارد. قیام ۱۵ خرداد و حوادثی که قبل و بعد از آن بوجود آمد، خصوصا مساله کاپیتولاسیون، و نهایتا انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب اسلامی هم باز حرکتی مثل حرکت دوم خرداد و حرکتهایی از این دست که در دوره های بعد تر شاهد بودیم، همه در یک راستاست. طبیعتا هر بار برخی از این عناصر سه گانه استقلال، آزادی و عدالت برجستهتر میشود که در واقع بستگی به فهمی داشت که گفتمانهای مختلف از این مفاهیم داشتند و برای تحقق آن تلاش میکردند. مثلا فرض کنید نهضت چپ به معنای گسترده و کمونیسم و مارکسیسمی که در ایران شکل گرفت بیشتر عدالت جویانه بوده است، در عین حال برای اینکه دستیابی به عدالت میسر شود آزادی خواهانه هم هست، ولی استقلال را خصوصا در رابطه با برخی از قدرتها مثل شوروی، چین و قطبهای کمونیستی که آن موقع در جهان وجود داشتند خیلی جدی نمیگرفتند بنابراین میتوان گفت ما یک مطالبه اصلی و ملی داریم که تقاضا و خواست عمومی برای پیشرفت است. پیشرفت به این معنا که مردم زندگی به سامانی داشته باشند و اولیات و ثانویات زندگیشان تامین شود. انقلاب اسلامی هم همینطور است و به دنبال استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است. سالهاست عرض کردم که ای کاش دهههای فجر، کارنامه یک سال گذشته نظام را بررسی میکردیم که کجا پیشرفت کردهایم و کجا پسرفت داشته ایم، در کجا موفق بودیم و در چه زمینههایی شکست خورده ایم؛ ولی ما چنین عزمی را در دستگاههای تبلیغاتی و تصمیمگیری خود سراغ نداریم. همه همیشه خواستهاند بگویند که همه چیز خوب است و بهتر از این هم نمیشود و حتی نسبت به بقیه دنیا وضعیت بهتری داریم در حالی که اینگونه پروپاگاندا در عصر پساانقلاب ارتباطاتی ممکن نیست، چراکه منابع خبری دیگر صرفا در اختیار حکومتها قرار ندارد تا آنطور که دلشان میخواهد تاریخ بسازند و کارنامه ارایه دهند. هر چه پیشتر میآییم، هر مسالهای بلافاصله توسط کاربران مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و صداهایی هم که تابحال در تریبون های رسمی اجازه حضور نداشته اند در تریبونهای غیر رسمی به گوش همه افراد میرسد.
این سه عنصر عدالت، آزادی و استقلال هر کدام تاریخی دارد. مثلا در دوران بعد از پایان جنگ اساسا دغدغه عدالت اجتماعی به صورت یک هدف مهم و رویکرد ساختاری بر نظام تصمیم گیری ما حاکم نبود. مرحوم شهید بهشتی در یکی از سخنرانیهای خود عذرخواهی میکند و میگوید "۱۵ ماه از انقلاب گذشته اما ما هیچ قدم موثری در جهت برقراری عدالت نتوانستیم برداریم.» این سخن در زمانی گفته میشود که فاصله غنی و فقیر به نسبت فاصله وحشتناک کنونی وجود نداشت و توزیع امکانات هم به خاطر جنگ و انقلاب به شکل عادلانهتری صورت میگرفت. مرحوم شهید رجایی به شهید بهشتی مراجعه میکنند و نظر میخواهند که شما فکر میکنید اختلاف بین کمترین و بیشترین حقوق و دستمزد در نظام اداری ما باید چقدر باشد؟ شهید بهشتی میگویند "حداکثر یک به سه". درحالی که الان فکر میکنم رقمها بسیار متفاوت است. با این وجود شهید بهشتی عذرخواهی میکند چون معتقد بود هنوز روندها، روندهایی که ما را به نظام عادلانهتری برساند، نیست. بعد از جنگ در این زمینه، حرکت بسیار کند و گاه در جهت عکس بود.
در حوزه آزادیها واقعیت این است که آن دو سال و نیم بعد از پیروزی انقلاب بیشترین فضای آزاد در کشور ما حاکم شد. فضای آزادی که در هیچ مقطع تاریخی به یاد نمیآوریم که داشته باشیم اما حوادث دهه ۶۰ که عملا به شکل گیری خشونت از طرف اپوزیسیون و در برابر خشونت از طرف پوزیسیون منجر شد، به تدریج آن آزادیها را محدود کرد. با این همه هنوز دهه اول انقلاب از این لحاظ نسبت به دهههای بعد از آن موفقتر است. فرض کنید نوع برخوردی که با اهل سنت در دهه اول انقلاب وجود داشت اصلا با آن چیزی که بعد از آن شاهد هستیم قابل مقایسه نیست.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در رابطه با مساله استقلال هم باید بگویم که از این لحاظ در افول قرار داریم و پایبندی ما به مساله نه شرقی نه غربی که یک اصل با سابقه است که حداقل به دکترین موازنه عدمی دکتر مصدق بر می گردد، مبهم است. متاسفانه هر چه پیشتر آمدیم این استقلال در مواردی مورد خدشه قرار گرفت. تصمیمها در ایران گرفته میشود، اما این که چقدر توانسته به نفع منافع ملی ایران باشد، من در این زمینه تردید جدی دارم و فکر میکنم از این ناحیه خصوصا در طی سالهای اخیر آسیبهای زیادی دیدیم.
* آسیبها را بیشتر در چه حوزههایی میبینید؟
بهشتی: مثلا در سیاستهای منطقهای معلوم نیست که در جهت منافع ملی خود حرکت کرده ایم یا بعضا نتیجه اش در جهت منافع قدرتهای بزرگ قرار گرفته است. نمونهها زیاد است که طبیعتا در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ما تاثیر گذار هستند.
اینکه به دلایلی مجبور هستیم برای راکتور هستهای نزدیک ۲۰ برابر هزینه اصلی آن پرداخت کنیم و هنوز هم اثر مهمی از انرژی هستهای را در کشور شاهد نباشیم، یعنی عدم پایبندی به استقلال که اثرات اقتصادی خود را هم بر جای گذاشته است. همه اینها یک علت مهم و زیر بنایی دارد. به نظر می رسد ریل گذاری توسعه خصوصا از سال ۱۳۵۳ به این سمت بدون توجه به نصایح، نظرات و توصیههای مشفقانه کارشناسان توسعه بوده است.
این ریل گذاری از آن موقع روز به روز ما را به نفت وابسته تر کرده و به جای پرداختن به زیرساختهای اقتصادی، برای واردات کالا هزینه شده و وابستگی ما به نفت و درآمدهای نفتی زیادتر شده است. بعد از انقلاب هم قطار توسعه روی همان ریل حرکت کرده است. به رغم اینکه در ۸ سال جنگ عملا امکان اجرای برنامههای توسعه خیلی وجود نداشت، با این حال می توان مشاهده کرد که در دهه اول انقلاب، کارنامه قابل دفاعتری نسبت به دهههای بعد داریم. بعد از پایان جنگ، صرف نظر از اینکه لوکومتیوران قطار توسعه چه کسی بوده یا چه تیمی هدایت آن را بر عهده گرفتند و گاه تند رفته و گاه کند و گاهی هم ایستاده، ولی ریل گذاری همان ریل گذاری بوده است. این چیزی نیست که من ادعا کنم، بلکه کارشناسان عرصه توسعه آن را با آمار و ارقام نشان داده اند و مطلبی نیست که من ادعا کنم بدون اینکه پشتوانه علمی و کارشناسی داشته باشد. بنابراین، امروز یک نوع نارضایتی عمومی را شاهد هستیم که طبیعی هم هست و در تمامی نسلهای انقلاب نارضایتی هایی را می بینیم.
مگر کار حکومت غیر از این است که شرایطی فراهم کند که زندگی شهروندانش رو به بهروزی رود؟ دولتهای ما در این زمینه موفق نبودهاند. ما همچنان در آرزوی پیشرفت هستیم. صدالبته نمیخواهیم به گذشتهای باز گردیم که این ریل گذاری غلط از آن سرچشمه گرفته است. جهت گیری این خواست ملی باید رو به جلو باشد نه رو به عقب. بیشتر این افسوس خوردنها نسبت به قبل از انقلاب به علت این است که دانش تاریخی در عموم مردم ما و حتی گاه در میان خواص بسیار ناچیز، ناقص و غیرمستند است. گویی که پیش از انقلاب همه چیز خوب بود و عدهای از سر سیری انقلاب کردند! نه، اینطور نیست. یادم است که از سال ۵۵ تا ۵۷ میزان تورم بسیار بالا بود و قیمت مسکن و مواد اولیه غذایی بسیار بالا رفت و با گسترش فساد در دستگاه اداری هم رو به رو بودیم به طوری که در روزنامه ها درباره آن مینوشتند. به همین دلیل هم در یک حرکت نمادین، یکسری از این افراد سرشناس دستگیر و محاکمه شدند. حالا اینکه بخواهیم مقایسهای انجام دهیم که آیا فساد آن موقع بیشتر بود یا الان باید بحث کرد و با عدد و ارقام نشان داد، اما اینکه فکر کنیم قبلا بهشت بود و وارد جهنم شده ایم یک تفسیر بسیار ناقص و تصویری غیرواقع بینانه است.
* مباحثی که مطرح کردید بیشتر ذیل مسایل اقتصادی و توسعه است. دولتهای متفاوتی که سر کار آمدند اما نتیجه کلی آن نارضایتی از سیاستهای تا حدی تکراری و جلو نرفتن است. عامل درجا زدنهای اقتصادی چیست؟
بهشتی: اقتصاد یکی از ابعاد توسعه است. یکی از مشکلات عمده ما همین است که در میان تصمیم گیرندگان و سیاستگذاران، نگاه به توسعه فقط از بعد اقتصادی است؛ در حالی که مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از بحث توسعه لاینفک است.
بحث درباره توسعه فقط کار اقتصاددانها نیست. مثلا جامعه شناسان، حقوقدانان، و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و خصوصا اندیشه سیاسی در مباحث توسعه خیلی نقش دارند. خود بیتوجهی به این مساله هم از عواملی است که باعث شده ما تغییر بنیادینی را تجربه نکنیم. عرض من بیشتر روی الگوی توسعهای است که طی این سالها تفاوتی نداشته است؛ حتی نمیخواهم بگویم این الگوی توسعه نولیبرال است، بلکه یک شترگاوپلنگ عجیب و غریب است.
فرض کنید بر مبنای لیبرتاریانیسم که به اختیارگرایی معنی میشود و به عنوان یک مکتب جناح راستی عمل میکند، حداقل باید شاهد تحکیم حقوق مالکیت در ایران میشدیم که آن را هم شاهد نیستیم. اگر بنا بر رقابت آزاد باشد، ما شاهد رقابت آزاد هم در بازار نیستیم؛ اگر قرار باشد بخش خصوصی گسترش پیدا کند، هر چه پیش تر آمدیم بیشتر زیر سلطه بخش حکومتی یا عمومی رفته است. اعتقاد ندارم این نوع نگاه توسعه میتوانست ما را به یک جامعه عادلانه برساند، کما اینکه در دیگر کشورها هم نتوانست. در حالی که برخی از کشورهای دنیا از این نوع نگاه فاصله گرفتند.
* ما برای رسیدن به توسعه به تغییر نگرش نیاز داریم؟
بهشتی: بله! مثلا کشورهای اسکاندیناوی سالهاست در صدر بهترین کشورها برای زندگی شمرده میشوند درحالی که یک آمیختهای از لیبرالیسم و سوسیالیسم را اجرا میکنند و همیشه در رأس فهرست ملل شادکام هستند. ثروت و قدرت اقتصادی زیادی پیدا کردهاند و هیچ وقت به دنبال حضور و دخالت نظامی در کشورهای دیگر نبودهاند. در فهرست همین گزارش جهانی شادکامی، کشور آمریکا با فاصله خیلی زیادی از این کشورها قرار دارد و در حالی که آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا را دارد، مردمش جزو شادکام ترین مردم دنیا نیستند. ما میتوانستیم به الگوهای دیگری نگاه کنیم.
* مشکل اصلی ما در نرسیدن به این مراحل چیست؟
بهشتی: مشکل اساسی ما در فرایندهای تصمیمگیری در کشور نهفته است؛ فرایندهای تصمیمگیری که بدون توجه به تنوع و تعدد آرا و دیدگاهها و بدون به رسمیت شناختن تفاوتها در کشور، همیشه یک نگاه خاص و توسعهای آمرانه را دنبال کرده و از خردورزی همگانی دور بوده است.
مرحوم دکتر عظیمی در دهه هفتاد بارها اعلام کرد که این راه ما را به توسعه نخواهد رساند! گوش هیچ کسی به این توصیهها بدهکار نبوده است. قدرت رسمی بدون اینکه هیچ پاسخگویی را بر خودش لازم بداند تصمیم میگیرد که یک الگوی خاص از توسعه را که ماهیتا و به طور ساختاری شترگاوپلنگی و کاریکاتوری است و ما را به هیچ وجه به توسعه پایدار، همه جانبه و متوازن نخواهند رساند، اعمال کند.
مقام ها و منابع آمریکایی به روزنامه وال استریت جورنال گفته اند که کاخ سفید در ماه دسامبر به ایران پیشنهاد برقراری یک کانال ارتباطی مستقیم برای مذاکره درباره زندانیان دو طرف را ارائه کرده است.
به گزارش رادیو فردا وال استریت جورنال در گزارش روز پنجشنبه ۱۹ بهمن خود از این اقدام به عنوان نخستین تلاش دیپلماتیک دولت دونالد ترامپ برای حل مساله زندانیان آمریکایی در ایران یاد کرده است.
مقام ها و منابع مطلع به وال استریت جورنال گفته اند،با وجود این که واشنیگتن تا کنون سه بار پیشنهاد خود را تکرار کرده، ایران هنوز پیشنهاد برقراری کانالی برای مذاکره در خصوص زندانیان را نپذیرفته است.
باقر نمازی، سیامک نمازی و ژیائو وانگ سه شهروندان آمریکایی هستند که در ایران در زندان به سر می برند. کارن وفاداری و همسرش آفرین نیاسری، و نزار زکا شهروند لبنانی که اجازه اقامت دائم در آمریکا را دارد، نیز در ایران زندانی هستند.
رابرت لوینسون، مامور پیشین پلیس فدرال آمریکا، «اف بیای» از ۱۰ سال پیش ناپدید شده است. گفته میشود آخرین بار او در جزیره کیش دیده شده است. اما دولت ایران میگوید، اطلاعی از سرنوشت و محل آقای لوینسون ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
استیو گلدستین، معاون وزیر خارجه در امور روابط عمومی،به وال استریت جورنال گفته است: ما از هر فرصتی که بتوانیم مساله آزادی شهروندان آمریکا که به طور ناعادلانه در ایران در زندان هستند را مطرح می کنیم و تاکنون این مساله را از طریق سازوکارهای مختلف مطرح کرده ایم.
طی روز های اخیر موضوع مرخصی باقر نمازی، شهروند ۸۱ ساله و بازگرداندن او به زندان اوین واکنش آمریکا را درپی داشت.
کاخ سفید روز چهارشنبه اعلام کرد که ایران مسئول سلامتی باقر نمازی است.
هدر نائورت، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا نیز از احضار باقر نمازی به زندان اوین به شدت ابراز تاسف کرد.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تاکید کرد ایالات متحده خواستار آزادی همه زندانیان آمریکایی در ایران است؛ که «بهشکل ناعادلانه» در بند هستند: «از جمله سیامک نمازی، شیوئه وانگ، و همینطور رابرت لوینسون که بیشتر از یک دهه» از ناپدیدشدنش در ایران میگذرد.
شماری از تحلیلگران و ناظران مسائل ایران، میگویند جمهوری اسلامی از بازداشت شهروندان دوتابعیتی به عنوان ابزاری برای «چانهزنی» با شماری از کشورهای غربی بهره میگیرد. تهران چنین چیزی را رد کرده و میگوید دستگاه قضائی آن کشور «بهطور مستقل» در مورد اتهامها و محکومیتها تصمیم میگیرد.
شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه نوبل، پیشتر در مصاحبه با رادیو فردا در خصوص بازداشت کارن وفاداری و همسرش آفرین نیاسری گفته بود، هدف این «گروگانگیری» «باج خواهی است همانطور که با بازداشت جیسون رضاییان و بسیاری دیگر همین کار را کردند.»
جیسون رضاییان، امیر حکمتی، سعید عابدینی و نصرتالله خسروی رودسری، چهار شهروند ایرانی - آمریکایی بودند که همزمان با اجرای توافق هسته ای با ایران آزاد شدند.
همزمان با آزادی این زندانیان آمریکا بخش هایی داراییهای بلوکه شده ایران را به تهران منتقل کرد. فرستادن این پول ها به ایران باعث شد تا منتقدان دولت بارک اوباما او را به «باج دادن» برای آزادی زندانیان متهم کنند.
دویچه وله:کمیته بینالمللی المپیک و ستاد برگزاری المپیک زمستانی ۲۰۱۸ با ارسال نامههای جداگانه از "رفتار غیرحرفهای صورت گرفته با ورزشکاران ایرانی" در جریان المپیک زمستانی پیونگچانگ، عذرخواهی کردند.
خبرگزاری رسمی دولتی ایران (ایرنا) از "عذرخواهی رسمی" کمیته بینالمللی المپیک از ایران خبر داد. شاهرخ شهنازی دبیرکل کمیته ملی المپیک روز جمعه ۲۰ بهمن گفت: «شرکت سامسونگ و عوامل دخیل در بیاحترامی به ورزشکاران ایرانی شرکتکننده در المپیک زمستانی پیونگچانگ باید از کاروان ورزشی ایران عذرخواهی کنند و جمهوری اسلامی ایران از این موضوع کوتاه نخواهد آمد.»
شرکت سامسونگ الکترونیکس، اسپانسر رقابتهای المپیک توسط کمیته برگزارکنندهی مسابقات تلفنهای گلکسی نوت ۸ را در اختیار ورزشکاران شرکتکننده قرار میدهد.
خبرگزاری رویترز نوشته است رئیس کمیته سازماندهی مسابقات المپیک زمستانی پیونگچانگ جمعه ۲۰ بهمن (۹ فوریه) تایید کرد که در نامهای برای تیم اعزامی ایران، "از سوءتفاهم ایجاد شده" پوزش خواسته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کمیته برگزاری این رقابتها پیشتر اعلام کرده بود که به علت تحریمهای بینالمللی، ورزشکاران دو کشور کره شمالی و ایران موظف هستند که پس از پایان رقابتهای ورزشی گوشیها را به مقامات تحویل دهند.
سخنگوی انجمنهای تولیدکنندگان لوازم خانگی با تشریح امتیازاتی که ایران برای سودجویی سامسونگ کره قائل شده است، گفت: واکنش وزرای صنعت و امور خارجه به رفتار نادرست کرهاییها در بازیهای المپیک زمستانی در حد واکنش یک فرد عادی بود.
حمیدرضا غزنوی در گفتوگو با خبرنگار فارس با اشاره به اتفاقاتی که اخیراً در بازیهای المپیک زمستانی در مورد ورزشکاران ایرانی افتاده است، اظهار داشت: شرکت سامسونگ با وجود تحریمهایی که آمریکا علیه ایران قائل شده، هیچوقت در فروش محصولاتش به ایران به این تحریمها توجه نکرده و همواره تولیداتش را به بازار پرسود ایران صادر کرده است؛ و در چنین در چنین شرایطی شاهد رفتار نامناسب آنها با ورزشکاران ایرانی بودیم که باعث آسیب زدن به شأن و کیان ایرانیها شده است.
وی با بیان اینکه بازار ایران یک بازار بسیار پرسود برای تولیدات سامسونگ است، افزود: این شرکت کرهای برنامهریزی وسیعی برای حضور دائمی در بازار ایران کرده و حتی بخش اقتصادی وزارت امور خارجه کره جنوبی نیز برای انجام فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی گسترده در امور اقتصادی ایران برنامهریزی کرده است و در واقع از طریق فارسیسازی رفتارشان سعی در انجام مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی در ایران دارند.
سخنگوی انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی توضیح داد: در حال حاضر هزینه بسیاری از نهادهای مدنی در ایران از طریق کره جنوبی تأمین میشود و کرهاییها سعی دارند از طریق افزایش ضریب نفوذ خود در بخشهای مختلف ایران، سود بالایی را حتی از نسلهای آینده کشورمان برای خود فراهم کنند.
محمد ملکی، نخستین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی به خاطر زمین خوردگی آسیب دیده و بستری شده است. این فعال حقوق بشری که چند مرتبه زندانی شده، گذرنامه و حق دیدار فرزندانش را ندارد که در هلند و کانادا زندگی میکنند.
فرزند دکتر محمد ملکی در توئیتر از زمین خوردن و آسیب دیدگی پدرش خبر داده و از رنج جدایی نوشته است.
محمد ملکی ۸۴ ساله است و به خاطر فعالیتهای حقوق بشری و انتقاد از ولایت فقیه چند مرتبه زندانی شده است. او که اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب اسلامی است، در سال ۱۳۶۰ به خاطر اعتراض به انقلاب فرهنگی در دانشگاهها بازداشت و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. او پنج سال بعد با گذراندن نیمی از محکومیت آزاد شد اما اجازه نداشت تا ۲۰ سال از کشور خارج شود.
وقتی محمد ملکی در سال ۹۳ قصد سفر به خارج و دیدار با فرزندانش را داشت، به او گفتند که ممنوع الخروج است. او در نامهای اعتراضیبا اعلام آن که این ممنوعیت از سوی سپاه پاسداران اعمال میشود نوشت: «آیا نظام ولایی تا این اندازه به حکومت نظامیان تبدیل شده که یک استاد دانشگاه از طرف سپاه ممنوع الخروج شود؟»
در بخش دیگری از این نامه آمده بود: «حاکمیت در برابر اعتراض من دو راه می تواند در پیش بگیرد؛ یا من را دستگیر کند و مثل گذشته شکنجه کند تا موجب مرگ و رهایی من شود، یا اینکه دستور صدور گذرنامه و اجازه خروج من را برای وداع آخرین با فرزندانم صادر کند.»
در این برنامه از تابو، میزبان دو نگاه هستیم در پاسخ به یک پرسش؛ پرسشی که بشر تا بوده از خود پرسیده. پرسشی مهم که معنای زندگی را تعیین میکند. اینکه اساساً انسان و جهان چرا و چگونه خلق شدهاند؟ آیا خلقت انسان امری بوده تدریجی و جهان از نقطه بیگبنگ یا انفجار بزرگ آغاز شده؛ آنطور که علم میگوید یا خالق-خداوند جهان و انسان را بر اساس «کُن فیکون» و تنها در شش روز آفریده؛ آن طور که کتب مقدس ادیان ابراهیمی از جمله قرآن میگویند؟
دکتر تقی کیمیایی اسدی فوق تخصص طب تشخیص الکتریکی و نویسنده کتاب «خلقت و تکامل مغز و روان» و سجاد نیکآیین دینپژوه در این برنامه بر سر این موضوع بحث میکنند.
قبل از اینکه ببینیم چگونه، اجازه بدهید که ببینیم چرا؟ از شما آقای نیکآیین میپرسم در نگاه دینی چرا انسان و جهان به وجود آمدهاند؟ یعنی آیا مسیری برای خلقت متصور است؟
سجاد نیکآیین: ببینید اساساً مزیت ادیان همین است که برای این سه پرسش مهم جواب دارند که از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر؟ نمیتوانم به شما بگویم که در کلام اسلامی یا فلسفه اسلامی یک جواب واحد برای این سؤال وجود دارد. فلاسفه مسلمان، فلاسفهای که قائل بودهاند به اینکه خلقت اساسا بر اساس یک رابطه علت و معلولی صورت گرفته، گفتهاند که ما یک علتی داریم که آن علت را تعبیر کردهاند به خداوند تبارک و تعالی و مخلوقات را محصول آن علتالعلل یا به تعبیر فلاسفه واجبالوجود قلمداد کردهاند.
اما آنچه دسته دیگری از متکلمان [میگویند] و در حقیقت ریشه در عرفان ما دارد، اگر بخواهم به ذهن نزدیکش کنم [این است که] ما چرایی در اینکه خداوند چرا آفریده نداریم. چرا نداریم؟ چون همه آفرینشهایی که بشر میشناسد ضرورتاً آفرینشهای چرا داری نیست. آفرینش یک شاعر ضرورتاً چرایی ندارد. نمیتوانید بگویید چرا یک شاعر شعر سرود. دقیقا همین تعبیر را شما نگاه کنید امیر مومنان علی علیهالسلام هم در نهجالبلاغه به کار میبرد که ما خداوند را با خودمان مقایسه نکنیم. ما انسانها کار انجام میدهیم چون این کارها علتش رفع نیازی در ماست. اینها نسبت به خداوند که جایی ندارد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بنابراین خداوند فاعل بلارویه است. یعنی اینکه نمیشود پرسید چرا خلق کرده. خلق کرده. نهایت جوابی که میتوانم به شما بدهم از نظر من خلق کرده چون خالق است. همین. شاعر شعری را میسراید اما این شعر را هم دیگران از او انتظار دارند و هم او انتظارش این است که این شعر را به کمال برساند. خب این شعر را پردازش میکند. صیقل میدهد. آیا این منافاتی دارد با اینکه از او تکلیف بخواهد؟ از او بخواهد که او را به کمال برساند یا نه اصلا ساختار بیولوژیک او را چنان قرار بدهد که او هم از نظر فیزیکی و هم از نظر روانی و روحی به سمت کمال طی کند خب این ذات این موجودی است که آفریده شده. آفریده؛ تکلیف هم میخواهد و به سمت کمال هم او را هدایت میکند. بنابراین پیامبران را فرستاده و اسباب هدایت و کمال و بقیه مقدمات را فراهم آورده.
خب آقای دکتر کیمیایی اسدی صحبتهای آقای نیکآیین را از دیدگاه خداباورانه و دینی شنیدید. ایشان خدایی را میبینند که خالق است و چرایی درباره خلقت جهان و انسان هم به او وارد نیست. دیدگاهی که شما آن را نمایندگی میکنید درباره این چرایی چه نظری دارد؟
تقی کیمیایی اسدی: البته خب از دو جبه میشود به خلقت نگاه کرد. یکی خلقت توسط خداست که قابل اثبات نیست یکی هم خلقت طبیعی است که کاملا به اثبات رسیده. از جنبه دینی اگر نگاه کنیم همانطور که فرمودند خداباوران فکر میکنند که خدا کامل است، حداکثر کمال را دارد و هیچ هدفی از خلقت ما ندارد. هنوز هم باید بگویند پس چرا ما را آفریده؟ یعنی واقعا این که ما را آفریده که کمال پیدا کنیم [دلیلش چه بوده] و چرا ما را مسئول کرده و بعدا میخواهد ما را ببرد به آن دنیا و محاکمه کند؟
نکته این است که ما یک موجود طبیعی هستیم و طبیعت هم شعور ندارد و همه چیزهایش علت و معلول است و از لحظه بیگبنگ شروع شده. حالا این خلقت کائناتی است و در خلقت زیستشناسی کره زمین از نظر فضایی طوری قرار گرفته که موقعیتی پیش آمده و درجه حرارت، وجود آب و مواد معدنی طوری بوده که حیات از سه و هشتدهم میلیارد سال قبل شروع شده و ذره ذره تکامل پیدا کرده و هیچ گونه تجانسی با خلقتی که در کتب دینی آمده ندارد. کاملاً یک اتفاق فیزیکی بوده.
خلقت ما هم یک اتفاق فیزیکی بوده و بر اثر تحول و تکامل به این وضع رسیدیم که الآن میتوانیم با هم صحبت کنیم و اگر این تکامل و تحول به این طریق پیش نمیرفت و به طریق دیگری پیش میرفت ما اینجا نبودیم و این حرفها را نمیزدیم. اگر هم نبودیم هم هیچ اتفاقی نمیافتاد. اگر همه کائنات هم نبود هیچ اتفاقی نمیافتاد. [ما در اینجا درباره] چگونگی خلقت با هم تفاوت خیلی شدیدی داریم که بگوییم که آیا خدا طبق گفتههای تورات و انجیل، کتاب تکوین یا سفر پیدایش یا هر چه که میخواهید نام ببرید جهان را در عرض شش روز آفریده یا اینکه برگردیم به خلقت طبیعی در عرض سیزده و هشت دهم میلیارد سال از بیگبنگ تا لحظهای که الآن با هم صحبت میکنیم.
شما آقای دکتر از چگونگی رخدادِ جهان صحبت میکنید بر اساس نظریه بیگبنگ (معادل فارسی آن را مِهبانگ گذاشتهاند البته) و انفجار کیهانی که سبب شده جهان مادی به طور تصادفی و ناگهانی به وجود بیاید و میگویید که این در تناقض هست با آنچه ادیان گفتهاند. ممکن است در این زمینه توضیح بیشتری بدهید لطفا؟
کیمیایی اسدی: جیمز آشر - نمیدانم اسمش را شنیدهاید یا نه - اسقف اعظم ایرلند بود که حدود ۵۰ سال از عمر خودش را گذاشت بر سر تاریخ خلقت و تعیین کرد که ساعت شش بعدازظهر روز بیستودوم اکتبر چهار هزار و چهار سال قبل از میلاد مسیح آن شش روز شروع شد و خدا تصمیم گرفت در آن روز که خلقت را شروع کند. در شش روز خلقت را تمام کرد. اول زمین را آفرید. تاریک بود. بعد خورشید را آفرید و نور را آفرید. بعد بهشت و بعد آدم را آفرید و بعد از دنده آدم زن را آفرید و آدم را هم از خاک رس آفرید.
این داستانی خلقتی است که در کتب دینی آمده که در عرض شش روز هست و همه چیز با هم همزمان انجام گرفت و تمام مخلوقات همان هستند که شش هزار سال پیش خلق شدند و به همین جهت تکامل هم معنی ندارد در دین ولی نتوانستهاند البته توجیه کنند که این آثار حیاتی که در عرض سه و هشتدهم میلیارد سال است چطوری خلق شده یا اینکه تاریخ کهکشانها که ۱۳ و هشتدهم میلیارد سال است چهگونه در عرض شش هزار سال تولید شده. این تناقضی است که درواقع بحث اصلی بین علم و ادیان ابراهیمی است.
خب آقای نیکآیین متون مقدس و اساساً ادیان با چه استدلالی تأکید دارند که خلقت در شش روز انجام شده؟ این هم با بیگ بنگ و هم با نظریه تکامل میتواند در تضاد باشد. من البته میدانم که گروهی از مسلمانان با استناد به آیاتی از قرآن میگویند که حتی در قرآن بیگبنگ هم آمده. شما چه نظری دارید؟
نیکآیین: یک پاسخ کوتاهی بدهم به آنچه جناب آقای دکتر اسدی فرمودند. مسئله اول بنده عرض نکردم هدف ندارد. عرض کردم سؤال از هدفداشتن سؤال بیمحلی است کمااینکه سؤال از چرایی سرودن یک شعر توسط یک شاعر سؤال بیمحلی است. اما درباره اینکه به ضرس قاطع بگوییم همه چیز از لحظه بیگبنگ شروع شده. بر اساس آنچه دادههای فیزیک امروز میگوید ما تا لحظه ده به توان منفی ۴۳ تی یعنی ثانیه خبر داریم که چه اتفاقی افتاده. قبل از آن تا زمان صفری که جناب دکتر اسدی میفرمایند را هنوز خبر نداریم. اگر هم ادعا کنیم که دینداران نمیتوانند خالق را اثبات کنند، غیرباورمندان هم نمیتوانند با اطمینان بگویند که خالق نیست.
من ارجاع میدهم به یکی از مهمترین فیلسوفان فلسفه تحلیلی دوران ما در قرن بیستو یکم آقای توماس نیگل که میگوید ما بدون وجود یک درجهای از شعور برای این ماده نمیتوانیم متصور شویم که این ماده این مسیر را طی کرده و ما را تا اینجا رسانده. ایشان تعبیر شعور دارد. باورمندان میگویند این خداست. این خالق هوشمند خداست.
همه اینها را هم که کنار هم بگذارید در نهایت باید توضیح بدهید که همه این ماینرالها (مواد معدنی)، دما، شکل گرفتن آب، آن توده غلیظ، چطور همه اینها را با کدام تابع از احتمال [توضیح میدهید]. اگر یک درصد احتمال وقوع هر کدام از اینها را در نظر بگیرید باید همه این شرایط مطلوب با هم و در کنار هم بدون هیچ خلل تاریخی به وجود بیاید که آن وقت شما برسید به یک نقطهای که به تعبیر جناب دکتر اسدی الآن بنده و شما نشستهایم مقابل هم و داریم با هم صحبت میکنیم. همه این شرایط مساعد باید در کنار هم قرار بگیرند برای اینکه تازه آن تکسلولی اول [شکل بگیرد] حالا بعد از آن تکسلولی اول باید برسیم به اینکه حالا این بیاید و تکامل پیدا کند و گونهها و انواع مختلف از آن منشعب بشوند و بعد جناب اسقف جیمز در ایرلند که آقای دکتر از ایشان نام بردند فرمودهاند که زمان گرفتهاند؛ بله خب خیلیها این یوم را یوم گرفتهاند ولی حداقل از نظر اسلام در قرآنی که میگوید شش روز، واقعاً یوم به معنای روز نیست. هر روزی از آن روزها هزار سال بوده. یعنی یوم در ادبیات قرآنی و در ادبیات عربی به معنی ضرورتا روز نیست. به معنی مرحله است.
اما اینکه فرمودید مهبانگ یا بیگبنگ در قرآن استفاده شده؛ اتفاقا الفاظی هست. من نمیخواهم بگویم قرآن کتاب علمی است یا بنا بوده این مسائل را باز بکند اما در قرآن شما به الفاظی برمیخورید که کاملا واژهای که به کار برده با شما صحبت میکند. خداوند میفرماید که پیغمبر بگو «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ» کسی که فطر کرد. فطر کردن یعنی شکافتن. آسمان و زمین و هستی را شکافت. این آیه هفتاد و نهم سوره انعام است. یا آیه سیام سوره مبارکه انبیا. آیا کسانی که کافر شدهاند نمیبینند که هستی یکپارچهای بود که ما آن را شکافتیم.
مستندی "خودمونی" از زندگی دکتر رمضانعلی قاسمی
گزارش تصویری:
دربی حساس مازندران از سری رقابتهای لیگ آزادگان بین تیمهای خونه به خونه بابل و نساجی مازندران با حواشی زیادی شامل مصدوم شدن تعدادی از هواداران همراه بود.
رقص دختر ایرانی در خیابان ولیعصر تهران:
رادیو زمانه، سه روز مانده به گردهمایی دولتی سالگرد انقلاب، آیتالله علی خامنهای از برگزارکنندگان این راهپیمایی خواسته ۲۲ بهمن امسال را به تجمعی «تماشایی» و همسنخ ۹ دی سال ۸۸ بدل کنند.
گردهمایی ۹ دی ۸۸ با فراخوان و حمایت نهادهای حکومتی و علیه اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آن سال ترتیب داده شد و محافظهکاران آن را «نمایش اقتدار» حکومت لقب دادند.
اکنون رهبر جمهوری اسلامی در تازهترین واکنش خود به اعتراضات سراسری دیماه ۹۶، در جمع شماری از نظامیان و کارکنان نیروی هوایی خواستار تکرار گردهمایی هوادارانش شده است و این مراسم دولتی را «موجب تحکیم پایههای قدرت جمهوری اسلامی» دانسته.
آیتالله خامنهای در سخنان ۱۹ بهمن خود ضمن هشدار نسبت به اقدامات مخالفان حکومت در فضای مجازی و بدون نام بردن از اعتراضات سراسری دیماه، گفته دشمنان درصددند که از تحریم استفاده کنند تا مشکلات اقتصادی به وجود آورند. او هرچند نابرابری اجتماعی و فاصله طبقاتی در ایران را تصدیق کرده اما تنها علت نارضایتی مردم را به «فساد و تبعیض اقتصادی» نسبت داده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این در حالی است که بر اساس برآورد وزارت کشور ایران شعارهای مطرح شده در اعتراضات ۳۰ درصد اقتصادی و ۷۰ درصد سیاسی بوده است.
شرق - جلالالدین فارسی دیروز به خبرگزاری فارس گفته است که میرحسین موسوی از ابتدا هم با امام نبود. زمانی که حزب جمهوری اسلامی تأسیس شد، میرحسین موسوی هم وارد حزب شد. عباس سلیمینمین از چهرههای اصولگرایی که در حوزه تاریخ پژوهش میکند، منتقد این نگاه هممسلکانش به حوزه تاریخ است و معتقد است روایتی که برخی اصولگرایان از تاریخ معاصر میدهند و گرایشها و اختلافات سیاسی امروز را در خوانش خود از تاریخ دخیل میکنند، اشتباه است. رسانههای اصولگرا هرازگاهی سراغ برخی چهرههای سیاسی میروند و اختلافات گذشته را بهانهای برای تسویهحسابهای سیاسی امروز میکنند.
جلالالدین فارسی که این روزها گوشهنشین عرصه سیاست است اما روزگاری نامزد ریاستجمهوری از سوی حزب جمهوری اسلامی بود، گفته است: «حقیقت این است ما نمیدانستیم که چرا فردی مانند موسوی به حزب آمد و حتی چندین سال بعد متوجه شدم که موسوی با آقا خویشاوند است. موسوی پیرو پیمان بود و پیمان نیز مرد منحرفی بود و در نظر امام (ره) و مجتهدین یکشبه کمونیست و مارکسیست تلقی میشد».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
جلالالدین فارسی سال ۸۸ هم به روزنامه ایران گفته بود: «این فرد با انتشار سرمقالهای با عنوان «دکتر حبیبالله پیمان، متفکر بزرگ اسلامی» در حالی که پیمان در نظر امام (ره) و مجتهدین یکشبه کمونیست و مارکسیست تلقی میشد، مورد انتقاد شدید اعضای شورای مرکزی حزب قرار گرفت. اعضای شورای مرکزی از شهیدان بهشتی و باهنر گرفته تا آقایان اردبیلی، عسگراولادی و بادامچیان شدیدا در حضور آقا به میرحسین انتقاد کردند و تماما حرفشان کنارهگیری او از روزنامه بود».
یورونیوز، یک نماینده پارلمان روسیه حمله جنگندههای ایالات متحده به مواضع نیروهای حامی دولت سوریه را «اقدامی متجاوزانه» خواند و افزود: « این اقدام ائتلاف به رهبری آمریکا با قوانین (بینالمللی) همخوانی نداشته و بدون شک عملی متجاوزانه است.»
در پی حمله نیروهای وفادار به دولت بشار اسد، به مقر نیروهای مورد حمایت آمریکا، جنگندههای ارتش ایالات متحده، شامگاه چهارشنبه مواضع نیروهای حامی دولت سوریه در استان دیرالزور را مورد هدف قرار دادند.
به گفته یک مقام ایالات متحده نزدیک به ۱۰۰ نفر از نیروهای وفادار به بشار اسد در این حمله تلافیجویانه کشته شدند.
مقامات نظامی آمریکا میگویند که هیچیک از نیروهای این کشور در اثر حمله نیروهای حامی بشار اسد کشته یا زخمی نشدند.
حمله صورت گرفته توسط نیروهای وفادار به مقر دولت سوریه به نیروهای دموکراتیک سوریه، مورد حمایت ایالات متحده در هشت کیلومتری شرق رودخانه فرات صورت گرفته بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گفته یک مقام آمریکایی، ۵۰۰ سزباز حامی رژیم سوریه در حمله خود از خمپاره و تانکهای تی-۵۴ و تی-۷۲ ساخت روسیه استفاده کردند.
نیروهای ائتلاف تحت حمایت آمریکا ضمن «بی دلیل» , «غیر منتظره» خواندن حمله نیروهای حامی بشار اسد طی بیانیهای اعلام کرد: «حمله متقابل جنگندههای ائتلاف در دفاع از از شرکای خود در این ائتلاف جهانی برای جنگ برای شکست داعش صورت گرفت.»
شبه نظامیان مورد حمایت ایران و روسیه از دولت بشار اسد در درگیریهای سوریه حمایت میکنند.
بک مقام ایالات متحده که از واژه «داعش» بجای «ISIS» استفاده میکرد به سیانان گفت که احتمالا نیروهای وفادار به دولت سوریه در پی تصرف میدان نفتی «خشام» در استان دیرالزور بودند.
این استان در شرق سوریه در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ در تصرف داعش قرار داشت و میدانهای نفتی این منطقه منبع اصلی درآمد این گروه بود.
ایران وایر، مریم دلباری روزنامه نگار و از نخبگان ادبی آبادان به بهانه ارتباط با دراویش گنابادی به یک سال و نیم حبس تعزیری و تبعید به بوشهر محکوم شد.
خانم دلباری که سه سال سرپرستی حوزه هنری آبادان را بر عهده داشت و نویسنده کتابهای متعددی در حوزه ادبیات است، این حکم را پس از دو سال فشار مداوم اداره اطلاعات آبادان، اخراج از اداره آموزش و پرورش شهر و البته از هم پاشیده شدن زندگی خانوادگی خود دریافت کرد.
او نویسنده هشت جلد کتاب، و جمع آوری های متعدد است که از جمله آنها می توان به مجموعه داستان «بازمانده»، «مجموعه داستان «نفت»، مجموعه داستان «پایتخت پنجره ها»، مجموعه شعر «پشت پلک خاطره» و چند تالیف دیگر در حوزه ادبیات و شعر است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
برگزاری نخستین جشن کتاب آبادان ، برگزاری مسابقات کتاب خوانی جشن هفته کتاب، داوری جشنواره شعر و داستان دانش آموزی ،جشنواره داستانی سفیر قلم آبادان و داوری جشنواره ادبی قلم شهرزاد، دیگر فعالیت های فرهنگی خانم دلباری در سالهای اخیر بوده است.
سجاد نیک آیین - دیگربان
شیعیان طی چهار دههٔ گذشته سه مدل متفاوت از زمامداری را در منطقهٔ خاورمیانه آزموده اند. مدل اول که می توان آنرا الگوی تشیع تمامیت خواه و اقتدارگرا والبته تروریسم پرور نامید در ایران و در قالب ولایت فقیه به اجرا درآمد. در این مدل اقلیتی از میان روحانیت شیعه بر سنت دیرینهٔ حوزه های علمیهٔ شیعه شورید وبا در هم شکستن مناسبات رایج در درون نهاد دین، قرائتی سیاسی از تشیع را در قالب ولایت فقیه بر مسند قدرت نشاند. ناکارآمدی و بی کفایتی این مدل واضحتر از آنستکه نیازمند بازگویی داشته باشد.
الگوی دوم از زمامداری شیعیان نزدیک به پانزده سال پیش در عراق و درست پس از آزادسازی این کشور توسط ایالات متحده آغاز شد. این بار اما به دلیل حضور پررنگ حوزهٔ سنتی وغیر سیاسی نجف و نفوذ شخصیتی همچون آیت الله سید علی سیستانی روحانیون از حضور مستقیم در قدرت و زمامداری بازداشته شدند. در عمل اما، زمام امور در دست احزابی همچون حزب الدعوه و یا مجلس اعلای اسلامی و دیگر جریانهای تشیع سیاسی بوده است. احزابی که با پیش فرض امکان برقراری حکومت اسلامی شیعی شکل گرفته و سازمان یافته اند. این احزاب در گفتمان سیاسی خود به اخوان المسلمین در میان اهل سنت شبیه اند و راه حل تمامی مشکلات کشور را در میان متون اسلامی آنهم با قرائتی خاص جستجو می کنند. وضعیت امروز عراق بیش از هر تحلیل و نظریه پردازی دیگری گویای عدم توفیق و وشکست کامل این تجربه زمامداری است. فساد گسترده در تمامی ارکان حکومت، وضعیت اسف بار امنیت و خدمات اجتماعی، هرج و مرج نسبتاً کامل، تبدیل شدن عراق به عرصهٔ تسویه حساب قدرتهای جهانی و منطقه ای و در نهایت تبدیل عراق به مستعمرهٔ نظام ولایت فقیه در ایران بخشی از دستاوردهای ناکارآمدی پانزده سالهٔ این مدل زمامداری بوده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
پیامدهای الگوی سوم شیعیان در امر زمامداری را می توان لبنان دید. کشوری که ورود حزب الله به قدرت عملاً به ایجاد دولت در دولت و فلج شدن ادارهٔ کشور انجامیده و لبنان را از بحرانی وارد بحرانی تازه و بزرگتر کرده است. همچنانکه حزب الله عملاً از حکومت به عنوانی گروگانی برای مشروعیت بخشی به اقدامات تروریستی خود در لبنان، منطقه و جهان بهره برده است. در این الگو حتی "برخورداری سهامی از سیاسی" جریانهای شیعه ای همچون امل و حزب الله عملاً به مافیایی شدن سیاست و اقتصاد، فساد گسترده و تعمیق شکافهای مذهبی در این کشور پرتنوع خاورمیانه بوده است.
شکست تمام عیار این سه نمونه از ورود ایدئولوژیک تشیع به ساحت امر سیاسی باید بزرگان شیعه را به صرافت تجدید نظر کلی در نحوهٔ تعامل شیعیان با امر سیاسی بیندازد. "تشیع لیبرال" را می توان آلترناتیوی فکری-سیاسی در برابر این سه نحوه از مشارکت شیعیان در امر سیاسی دانست. تشیع لیبرال با به رسمیت شناختن سه اصل "حقوق طبیعی مصرح در اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر"، "آزادی اقتصادی" و "فرصت برابر" و تفکیک میان ساحت شخصی و ساحت اجتماعی-سیاسی زمینهٔ مشارکت طیف مذهبی شیعیان در امر سیاسی را فراهم می آورد. لوازم ضمنی باورٔ همزمان به این امور البته نیازمند فاصله گذاری میان دین و سیاست است در عین حال که نیازمند تجدید نظر در هستهٔ سخت اعتقادات شیعی هم نیست. از این منظر شکست سه الگوی سابق را باید فرصتی مغنتم در راستای عرفی شدن تشیع و ورود سازندهٔ آن به عرصهٔ سیاست و اجتماع قلمداد نمود.
دویچه وله - گزارش ما از نظرسنجی دانشگاه مریلند درباره "میزان رضایت مردم از جمهوری اسلامی"، با واکنشهای زیادی روبرو شد. گوشهای از این واکنشها را بخوانید که در آنها از نظرسنجی عمدتا با بدبینی یاد شده است.
روز گذشته (سهشنبه، ۶ فوریه/ ۱۷ بهمن) گزارشی در دویچهوله منتشر شد که به نتایج نظرسنجی "ایران پل" و دانشگاه مریلند پرداخته بود. ما تلاش کردیم این نظرسنجی را تا آنجا که دادههای نظرسنجی اجازه میدهد، بررسی کنیم.
با توجه به واکنشهای بسیاری که کاربران در شبکههای اجتماعی نشان دادند، تصمیم گرفتیم گوشهای از آنها را در اینجا بازتاب دهیم.
اکثر مخاطبان به شدت از آنچه در این نظرسنجی به عنوان "نظر مردم" منتشر شده، انتقاد کرده و گفتهاند که نتایج منتشرشده کاملا "خلاف واقعیت" است. گروهی چنین نظرسنجیهایی را از بیخ و بن قبول ندارند و میگویند روش و پایه و اساس درستی ندارد. گروه دیگری به دانشگاه مریلند تاختهاند و به طنز نوشتهاند «دانشگاه مریلند احتمالا رفته پاسگاههای بسیج و سپاه نظرسنجی کرده». البته چند مورد نادر واکنش مثبت هم به این نظرسنجی دیده شد. بخشی از واکنشها را در پی میخوانید:
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تردید درباره منشاء نظرسنجی
«واقعا مایه شرمساری و وقاحت است این چنین نظرسنجی کردن. آیا برای نظرسنجی نباید جامعه آماری آن مشخص باشد؟ چه کسانی در این نظرسنجی شرکت کردن که برخورد با جوانانی که در اعتراض به تباه شدن سرمایههای کشورش برخاسته را مجاز میداند؟»
«این نظرسنجی حتماً با دخالت و توسط عامل دستگاه حکومت دیکتاتوری در ایران تهیه شده و فاقد اعتبار میباشد. اگر پژوهشگری که در ایران زندگی میکند و به میان مردم ایران در تمام شهرها رفته و سئوالاتی که این عامل وابسته طرح و آماری بطرفیت از حاکمیت تنظیم و به دانشگاه مریلند ارائه نموده است را انجام دهد، قطعاً جوابهایی برخلاف آنچه منتشر شده را بدست خواهد آورد.»
«دانشگاه مریلند احتمالا شعبهای از جمهوری اسلامی است وگرنه ما که در ایران زندگی کردیم بیش از ۹۰ درصد مردم از شرایط موجود ناراضی هستند و در جو اختناق نتیجه هیچ آماری درست نیست حکومت با اعمال زور و استبداد تمام موئلفههای آزادی و حقوق بشر رو له کرده و اجازه تنفس به جامعه نمیدهد»
«خوب باید ببینم از کیا نظرسنجی کردن مثلا رفتن حوزه علمیه. اما به نظر من بهترین نظرسنجی همون انتخابات هست».
در تضاد با آنچه در ایران مشاهده میشود
بسیاری از کاربران به مشاهدات خود و عدم انطباق آن با آنچه در نظرسنجی آمده، اشاره کردهاند. چند نمونه از این دست:
«این نظر سنجی برای کسی که در ایران زندگی میکند به هیچ وجه با مشاهدات عینی و تجربیات ملموس همخوانی ندارد. به نظر میرسد جامعه آماری از میان طرفداران نظام و اعضا بسیج انتخاب شده باشند. و موسسه مورد نظر نیز با نظام نزدیکی منافع داشته باشند. اینکه عنوان دانشگاه مریلند پشت این نظرسنجی باشد نیز نمیتواند دلیل بر صحت آن باشد».
«در مورد نظرسنجی دانشگاه مریلند باید بگم که این نظرسنجی هم طبق روال گذشته به دست عوامل نظام انجام انجام شده و هیچ صحتی ندارد. من در این جامعه زندگی میکنم و میدانم که این آمار به هیچ وجه درست نیست».
«خواستم در مورد نظرسنجی دانشگاه مریلند نظرم رو اعلام کنم. من یک دانشجو ساکن شهر شیراز هستم و با توجه به برخوردهای اجتماعی من در سطح اجتماع و حتی با افرادی در شهرهای دیگر میتوانم با اطمینان بگم که بر اساس تجربه من حداقل نود درصد مردم مخالف سیاستهای اسلامی جمهوری اسلامی در داخل کشور و دخالتهای منطقهای آن هستند».
واکنش شدید ایرانیان به تصمیم شرکت سامسونگ
یورونیوز، سفیر کره جنوبی در دیدار با مقامات وزارت خارجه ایران گفته است که کشورش در این «سو تفاهم» نقشی نداشته و موضوع را «بدلیل اهمیت و حساسیت دنبال» میکند.
در پی تصمیم عدم اهدای گوشیهای ساخت شرکت سامسونگ به ورزشکاران ایرانی حاضر در المپیک زمستانی پیونگچانگ، وزارت امور خارجه ایران سفیر کره جنوبی را احضار کرد.
بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه این تصمیم را «غیراخلاقی و مغایر با روح حاکم بر بازیهای المپیک» خواند و گفت که اگر سامسونگ عذرخواهی نکند این موضوع در روابط تجاری میان این شرکت و ایران «تاثیر شدیدی» خواهد گذاشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کمیته بینالمللی المپیک: همه ورزشکاران از جمله ایرانیها گوشی سامسونگ میگیرند
کمیته بینالمللی المپیک درباره گزارشها پیرامون عدم اهدای گوشیهای موبایل به ورزشکاران ایرانی در المپیک زمستانی ٢٠١٨ پیونگ چانگ، به بیبیسی فارسی گفت که به همه ورزشکاران حاضر در رقابتها گوشی سامسونگ داده میشود.
این در حالی است که خبرگزاری فرانسه روز چهارشنبه گزارش داد که سخنگوی برگزارکننده بازیها گفته است که ورزشکاران ایرانی و کره شمالی به دلیل تحریمهای سازمان ملل نمیتوانند گوشیهای هدیه را دریافت کنند.
مجید محمدی - رادیو فردا
پس از اعتراضات دی ۹۶ دوباره مباحث مربوط به اقتصاد مقاومتی در فضای ایران پدیدار شد، هم از سوی مقامات نظامی و امنیتی و هم از طرف اعضای دیوانسالاری دینی. مقامات جمهوری اسلامی با فرافکنی اعتراضات را به اعتراضات معیشتی تقلیل داده و (با نظرسنجی های سفارشی) بعد داروی کهنه و قلابی خود را برای آن تجویز می کنند.
مقامات امنیتی و نظامی که نارضاییهای معیشتی و ناکارآمدی حکومت را نمی توانند انکار کنند مشکلات اقتصادی را به سیاستهای دولت روحانی ارتباط داده و دولت را برای بیتوجهی به اقتصاد مقاومتی مد نظر خامنهای سرزنش می کنند: "ضلع دوم مثلت حادثه اخیر.. رعایت نکردن مسائل اقتصاد مقاومتی [است] که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته است." (غلامرضا جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، الف ۱۰ بهمن ۱۳۹۶) ائمهی جمعهی سراسر کشور نیز در خطبههای نماز در ۱۵ دی ۱۳۹۶ بر اساس دستورالعملی که از ستاد مرکزی نماز جمعه در تهران صادر شده بود راه حل خروج از "فتنهی ۹۶" را عمل به سیاستهای اقتصاد مقاومتی رهبر معرفی کردند.
وقتی خامنهای و فرماندهان نظامی و منصوبان وی در نهادها از اقتصاد مقاومتی سخن می گویند چه تصوری از این موضوع دارند؟ اقتصاد مقاومتی در منظر حاکمان جمهوری اسلامی چیست و چه چیزی نیست؟ آیا اقتصاد مقاومتی مد نظر حاکمان می تواند به مطالبات مردم پاسخ دهد؟ چیستی اقتصاد مقاومتی از منظر خامنهای و وفادارانش را در پنج وجه توضیح می دهم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
عادت دادن مردم به فقر
اقتصاد مقاومتی تنها وجهی که ندارد وجه سیاستگزاری اقتصادی است. اگر این امر صرفا وجه سیاستگزاری اقتصادی داشت باید آن را به اقتصاد دانان واگذار می کردیم.
طرح و بحث از اقتصاد مقاومتی بخشی از مهندسی اجتماعی و فرهنگی حکومت است.
مهمترین وجه اقتصاد مقاومتی وجه "مهندسی معیشتی" آن است یعنی عادت دادن ذهنی مردم به فقر با ذکر همیشگی توطئههای دشمنان و تحریمها و این که "نمی گذارند." مشکلی که حکومت با اکثر مردم دارد آن است که آنها با سطح زندگیای که حکومت برای آنها تعریف کرده (نان بخور و نمیر، مسکن در حد سرپناه و بیغوله یا قوطی به قول حسن روحانی، و نیازمند به مواد غذایی تا حد حضور در مراسم دینی با بودجهی شهرداریها و دولت برای رفع آن نیازها) خو نگرفتهاند. خامنهای از دولت انتظار دارد که با برنامههای مختلف زمینهی این خوگیری را فراهم کند. او اقتصاد مقاومتی را این گونه تعریف می کند: "اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که در شرایط فشار، در شرایط تحریم، در شرایط دشمنیها و خصومتهای شدید می تواند تعیین کننده رشد و شکوفایی کشور باشد." (۱۶ مرداد ۱۳۹۱) در شرایط تحریم مردم باید به هرچه کمتر قانع باشند تا معیشت حاکمان همچنان شکوفا باشد و ثروت و درآمد آنها رشد کند و هزینههای سازمان سرکوب و ماشین مداخلات خارجی فراهم شود.
خامنهای انتظار دارد که با اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی مردم عادی کمتر مصرف کنند: "مسئلهی مدیریت مصرف یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاههای دولتی، هم دستگاههای غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانوادهها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است. امروز پرهیز از اسراف و ملاحظهی تعادل در مصرف بلاشک در مقابل دشمن یک حرکت جهادی است؛ انسان می تواند ادعا کند که این اجر جهاد فی سبیل اللّه را دارد." (۳ مرداد ۱۳۹۱) اما عملا حکومت و دولت که همهی منابع عمومی کشور را در اختیار دارند و بیرویه مصرف و هزینه می کنند هیچ اقدامی برای کاهش اسراف و تبدذیر انجام ندادهاند. نتیجه آن است که مردم عادی باید بیشتر تحت فشار قرار بگیرند.
پایین آوردن انتظارات
مشکل اصلی حکومت انتظارات مردم است. مقامات می خواهند مردم چشمشان را بر روی نحوه ی زندگی دیگر ملتها (نه دانمارک و نروژ و سوئیس بلکه ترکیه و امارات) ببندند و به هر آنچه حکومت برای آنها تعریف کرده قانع باشند. مشکل مقامات نظامی و امنیتی این است که انتظارات مردم بعد از واریز شدن ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد کشور به خزانه در پی برجام بالا رفته است: "موضوع برجام سبب افزایش انتظارات مردم در جامعه شده است." (نماینده ولی فقیه در سپاه صاحب الامر، تسنیم ۲۴ شهریور ۱۳۹۵)
پذیراندن امتیازات قشر حاکم
در شرایط فشار و تحریم حتی یکی از امتیازات قشر حاکم کاهش نیافت، اختلاسها کمتر نشد، سفرهای خارجی کاهش نیافت، واگذاری امکانات دولتی به بهای اندک و با وامهای کم بهره به خودیها متوقف نشد و دلارهای نفتی کمتری به نهادهای دینی داده نشد. پس از برجام اما هیچ اقدام تازهای برای بهبود کیفیت تغذیه، بهداشت، مسکن و آموزش، و حمل و نقل عمومی صورت نگرفت. در طی چهار دهه هیچگاه از امتیازات قشر حاکم زده نشده است. بدین ترتیب اقتصاد مقاومتی عملا یعنی مردم امتیازات قشر حاکم (همه از منابع عمومی) را عطیهای الهی و ابدی برای آنها بدانند و صدایشان هم بلند نشود.
ایران اینترنشنال، امین حسین نقشینه، کارشناس سازمان هواشناسی ایران، امروز پنجشنبه ۱۹ بهمن ماه از احتمال بارش باران اسیدی در کلانشهرهای تهران، قم و تبریز خبر داد.
او ضمن اعلام این خبر به شهروندان هشدار داد:« با وجود احتمال باران اسیدی در این سه شهر، مردم در زمان بارندگی نباید در زیر باران بدون هر مانع یا چتر توقف داشته باشند و باید نکات ایمنی را مدنظر قرار دهند.»
به گزارش تسنیم، بر اساس گفتههای این کارشناس، اگر چه بارشهای خفیف باران تا حدودی ازغلظت آلایندهها در کلانشهرهای صنعتی و تهران میکاهد، اما کیفیت هوا به طور کامل سالم نخواهد شد و وضعیت هوا برای گروههای حساس ناسالم باقی میماند.
عدم وزش باد و خفیف بودن بارندگیها در کلانشهرها از سوی این کارشناس از دلایل بهبود نیافتن کامل کیفیت هوا عنوان شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
- تهران آلوده ترین شهر ایران
مرکز کنترل و پایش محیط زیست کشور، روز چهار شنبه ۱۸ بهمن، تهران را بهعنوان آلوده ترین شهر ایران معرفی کرد.
براساس گزارش منتشر شده از سوی این مرکز، شاخص آلودگی هوای تهران به عدد ۱۷۵ یعنی وضعیت قرمز و شرایط اضطراری رسیده است و پس از آن کرج با شاخص ۱۵۸، اهواز با شاخص ۱۴۹، قم با شاخص ۱۳۶ و قزوین با شاخص ۱۰۹ به ترتیب بهعنوان آلودهترین نقاط کشور معرفی شدند.
شرایط کیفیت هوا در تهران و چند کلانشهر دیگر در طی روزهای گذشته به دفعات در شرایط ناسالم و وضعیت قرمز قرار گرفت.
مدارس در شهرهای آلوده در طی چند روز متوالی تعطیل اعلام شد و ساعات کاری برخی ادارات نیز کاهش یافت.
سازمان هواشناسی و وزارت بهداشت از مردم خواستند که درچنین شرایطی بیشتردر خانه بمانند و یا در صورت خروج ازمنزل از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند.
- انتقاد دادستانی از مسوولان
روز چهارشنبه ۱۸ بهمنماه، معاون دادستان کل کشور، انگشت انتقادش را به سمت برخی مسئولان و وزارتخانهها به خصوص وزارت نفت نشانه گرفت و خطاب به آنها گفت: «باید از مسؤولان این وزارتخانه سؤال کرد که چرا در این رابطه هیچ اقدامی انجام نمیدهند».
به گفتهی محمد جواد حشمتی و بر اساس نظر کارشناسان در حوزههای استاندارد و محیط زیست، نزدیک به ۸۰ درصد آلودگی هوای تهران و کلانشهرها به دلیل استفاده از بنزین، گازوئیل و گاز مایع غیراستاندارد است.
- مرگ سالانه هزاران نفر بر اثر آلودگی هوا
عباس شاهسونی، سرپرست گروه «سلامت هوا» در مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، شاخص هوای تهران را بسیار ناسالم اعلام کرد و به مسئولان و مردم هشدار داد که در صورت پایداری آلودگی هوا «ابتلا به بیماری سرطان قطعی است».
وحید حسینی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، دی ماه سال جاری از میزان مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا خبر داده و گفته بود: « براساس آمار بهدست آمده، هرسال نزدیک به ۱۷هزار نفر، در اثر آلودگی هوا در ایران، جان خود را از دست میدهند.»
به گزارش دولت بهار، در هفتمین روز از دهه فجر انقلاب اسلامی، دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور سابق صبح امروز با همراهی شماری از همکاران دولت قبل در حرم امام خمینی(ره) حضور یافت.
متن کامل سخنان دکتر احمدی نژاد در حرم امام خمینی(ره) بدین شرح است:
به فضل الهی در چهلمین سال انقلاب خواستها، آرزوها، آرمانها و مطالبات ملت ایران همان خواستها، مطالبات و آرمانهای سال 57 بلکه قوی تر، عمیقتر و گسترده تر است.
باور من این است که امام روح الله از شرایطی که امروز بر کشور و مردم می گذرد و فشارهایی که بر مردم می آید و وضع زندگی مردم ناراضی و ناراحت است.
اما به شما عرض می کنم به لطف خدا، به همت ملت و با عنایت امام عصر (علیه السلام) این شرایط به زودی به نفع ملت، به نفع خواست ملت، به نفع آرزوها و آرمانهای ملت عوض خواهد شد.
ما صاحبی داریم که طی هزاران سال -به خصوص دهه های اخیر- رهبری، هدایت و مراقبت از ملت ایران را به بهترین نحو انجام داده است ما شک نداریم که دست الهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پشتیبان ملت ایران است و ملت ایران را در اصلاح شرایط و بهبود وضع کمک و هدایت خواهد کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به لطف خدا به زودی آینده درخشان و سرشار از امید و آرامش و رفاه و عرت و عدالت و برادری و آزادی در انتظار ملت ایران است و ان شاء الله خیلی زود محقق خواهد شد.
خلاصه نوشته ای از الیوت ابرامز*، مقاله کامل به زبان انگلیسی در نشریه نیوزویک
*کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه در «شورای روابط خارجی» و معاون مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید
برگردان فارسی: صدای آمریکا
***
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، خرداد ۱۳۹۶ همراه با شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران از مرز عراق و سوریه بازدید کرد.
احمد الاسدی، سخنگوی نیروهای حشد الشعبی، گفته بود: «این نخستین گام در آزادسازی تمامی مرز خواهد بود. این پیروزی مشوق مهمی برای ارتش عرب سوریه خواهد بود تا تمام مرز در آن سو در سوریه را در اختیار بگیرد.»
بنا بر گزارش ها سلیمانی یک ماه بعد در آن سوی مرز در سوریه دیده شده است.
ابراهیم رییسی، روحانی تندرو عضو مجلس خبرگان و سرپرست آستان قدس رضوی که از کاندیداهای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی است، هم اخیرا از منطقه مرزی اسراییل و لبنان بازدید کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بازدید قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه، از مرز عراق و سوریه و بازدید ابراهیم رییسی، کاندیدای پیشین انتخابات ریاست جمهوری ایران، از مرز لبنان و اسراییل چند پیام در خود نهفته دارد:
نخست، مرزها برای ایران معنایی ندارند؛ جمهوری اسلامی مصمم است بر عراق، سوریه و لبنان مسلط شود.
دوم، دولت های آن کشورها هیچ کنترلی بر مرزها و مناطق سرزمینی شان ندارند؛ نظامیان ایران و رهبران تروریست می تواند هر طور که بخواهند به آن جا رفت و آمد کنند.
سوم، تصمیم درباره ورود لبنان به مناقشه با اسراییل در تهران گرفته خواهد شد، نه در بیروت.
این وضعیت تحول تاسف آوری برای لبنانی ها است که حامی فناتیک حزب الله نیستند. اما تحولی است که ایالات متحده آمریکا باید در ارزیابی روابطش با لبنان و کمک های نظامی اش به آن کشور در نظر داشته باشد.
روشن نگه داشتن آتش شهوت!
ف. م. سخن - خبرنامه گویا
در مثل ها داریم:
ان الانسان حریص علی ما منع!
انسان به هر چه که منع شود حریص می گردد. سخن درستی ست از نظر روان شناسی دلایل خاص هم دارد که جای پرداختن به آن ها در اینجا نیست.
این روشی ست که به وسیله آن می توان نظر بخصوص کودکان را به چیزهای خوب و مفید جلب کرد. مثلا من زمانی که پسرم کوچک بود، کتاب های دائرةالمعارف مصور به زبان فرانسه را در طبقه ی پایین کتاب خانه ام قرار می دادم و به پسرم تاکیدا می گفتم که به این کتاب ها دست نزند.
او، با این منع ساختگی، علاقه پیدا می کرد که ببیند در داخل کتاب ها چیست که او نباید دست بزند و کتاب ها را به سختی از قفسه بیرون می کشید و کاری ندارم که برخی از کتاب ها پاره یا خط خطی می شد ولی اتفاقی که می خواستم افتاد و او با علاقه کتاب ها را ورق می زد و عکس هایشان را تماشا می کرد و این عادت را هنوز هم دارد.
وقتی با «آقایان» و «برادران» در مورد پوشش زنان صحبت می کنیم، و به پوشش آزاد و حتی نیمه عریان در ممالک خارجی اشاره می کنیم، و می گوییم که در این کشورها کسی به زنان کاری ندارد، آن ها به نکته ای اشاره می کنند که عصاره ی صحبت من در آن است:
«بله. مردان به زنان کاری ندارند برای این که دیگر مرد نیستند. وقتی زن همه ی بدن اش دیده شود، دیگر مرد اشتیاقی نسبت به زن پیدا نمی کند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این نکته ای ست که در بحث های پیرامون حجاب و حجاب کامل و چادر و غیره به آن اشاره نمی شود. این که در بیلبوردها زن را به شکلات تشبیه می کنند که بهتر است در زرورق پیچیده شده باشد، نه به خاطر دور کردن مگس ها، بلکه به خاطر آب افتادن دهان آقایان برای خوردن شکلات است.
من چند بار در تاکسی های ایران شاهد بوده ام که خانمی با پوشش کامل مثلا مچ پایش دیده می شده و از سمت نگاه راننده تشخیص می دادم که دارد حریصانه به آن سه چهار سانتی متر پوست مچ پا نگاه می کند.
غرض از این گفتار این است که آقایانِ معتقد به حجاب سفت و سخت، نه صرفا به خاطر حفظ «عفت» و «عزت» زن بر این موضوع پافشاری می کنند بلکه به خاطر روشن نگه داشتن آتش شهوت خود، بر این موضوع پای می فشارند.
حتی در کشورهای عربی و مسلمان، نوع پوشش رقصندگان زن، آمیخته ای ست از پوشش کامل و عریانی تن که با پیچ و تاب های بدن، بیشتر به کار جذب نگاه مردان می خورَد و لذتی که از دیدن زنان با لباس رقص عربی می برند در عریانی کامل نمی برند و حتی در احادیث تاکید شده است که نزدیکی با زن در روشنایی صورت نگیرد و بخصوص به نقطه ی نزدیکی با زن نگاه نشود.
استانوایر- بحران گسترده مالی در ایران به حوزههای علمیه قم کشیده شده و حقوق برخی اساتید حوزه بیش از چهار ماه است پرداخت نشده است.
این مطلب را مرتضی مقتدایی٬ دبیر شورای سیاستگذاری «حوزههای علمیه خواهران» روز پنجشنبه (۱۹ بهمن) اعلام کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، آقای مقتدایی گفته «گاهی تا چهار ماه حقوق استادان حوزه داده نشده و بودجه کافی نیز برای آن وجود ندارد.»
وی افزوده «اگر استاد {حوزه} از نظر مالی تأمین نشود مشکلات علمی برای طلاب در پی دارد.»
این مقام مسئول در عین حال گفته «ما به دنبال این هستیم که همین بودجه مختصر را نیز دیگر از دولت نگیریم.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
برآوردِ بودجه شورای عالیه حوزههای علمیه در سال ۱۳۹۷ چهار هزار و ۴۶۴ میلیارد و ۵۵۷ میلیون ریال تعیین شده است.
دلار در بازار آزاد به ۴۸۲۰ تومان رسید
به گزارش خبرنگار اقتصادی ایلنا، دلار دولتی که روز گذشته با قیمت ۴ هزار و ۶۲۹ تومان عرضه میشد، امروز چهارشنبه هجدهم بهمن ماه به ۴ هزار و ۶۷۴ تومان رسیده و نسبت به روز گذشته افزایش محسوسی داشته است.
همچنین یورو با ۷۰ تومان افزایش قیمت به مرز ۶ هزار و ۱۰۰ تومان رسیده است.
بسیاری از صرافیهای خیابان فردوسی فروش دلار را متوقف کردهاند
بسیاری از صرافیهای خیابان فردوسی فروش دلار را متوقف کردهاند و میگویند به دلیل عرضه محدود دلار توسط بانک مرکزی موجودی برای فروش دلار ندارند که این مساله باعث شده تا صف در مقابل صرافیهای فروشنده دلار دولتی هر لحظه بیشتر شود.
بیشتر افراد حاضر در صفها، علیرغم روزهای گذشته مردم عادی هستند که دلار را برای سرمایه گذاری یا فروش در بازار آزاد خریداری میکنند.
سقف دلار پرداختی به مردم از هزار تا دو هزار دلار با هر کارت ملی متغیر است و عمدتا مردم سقف دلار را خریداری میکنند.
خرید دلارهای دولتی از سوی مردم و فروش همزمان آن در بازار سیاه
مشاهدات خبرنگار ایلنا حاکی از فروش دلارهای دولتی خریداری شده توسط مردم در بازار سیاه است؛ به طوری که افرادی از ساعت ۱۲ در صف دلار ایستادهاند و پس از خرید دلار دولتی با قیمت ۴۶۷۴ تومان، دلار خود را در کنار مترو فردوسی با قیمت ۴ هزار و ۷۸۰ تومان به فروش میرسانند.
سود فروش ۲ هزار دلار با قیمت فعلی بالغ بر ۲۱۲ هزار تومان است
سود فروش ۲ هزار دلار با قیمت فعلی بالغ بر ۲۱۲ هزار تومان است که نشان از سود بالای دلالان در بازار آشفته ارز دارد.
در حقیقت سود خرید و فروش دلار آنقدر بالا است که برخلاف صحبتهای رییس جمهوری، هم اکنون هیچ سرمایه گذاری دیگری به اندازه دلار سود ندارد.
در همین زمینه:
چرا دلار در ۸ ماه، ۱۱۰۰ تومان گران شد؟
بی بی سی فارسی ـ رضا رامین - قیمت خرید و فروش ارز در ایران دوباره سوژه نخست اقتصاد این کشور شده و بازار پیشبینی نرخ دلار را داغ کرده است. در این میان دولت حسن روحامی هم میگوید برای مهار نوسان در بازار برنامههایی در نظر گرفته که البته جزییات آن مشخص نیست.
در جدیدترین اقدام، رییسکل بانک مرکزی از عرضه اوراق مشارکت ارزی خبر داده و افزوده به زودی اوراق مشابهی هم با همکاری وزارت نفت منتشر خواهد شد. انتشار این اوراق در مجموعه سیاستهایی میگنجد که هدف از اجرای آن توسط بانک مرکزی «افزایش جذابیت سرمایهگذاری ریالی، جذب ارز سرگردان و کاهش انگیزه سفتهبازی در بازار ارز» اعلام شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رییسکل بانک مرکزی گفته که برخی از این اوراق تا دو هفته آینده به بازار میآیند اما ارایه جزییات بیشتر را به بعد موکول کرده است. حتی مشخص نیست که مبنای فروش این اوراق ریالی خواهد بود یا غیرریالی. این نحوه اطلاعرسانی از اوراقی که انتشار آن تاکنون سابقه زیادی نداشته، نشان میدهد که دولت در حال واکنش به تحولات بازار ارز است و کمتر در موضع سیاستگذار قرار دارد.
صدای آمریکا، برخی منابع حقوق بشری از یک ایرانی دو تابعیتی دیگر نام برده اند که از ۱۴ ماه پیش، در بدو ورود به تهران بازداشت شد و خبر بازداشت او تازه توسط خانواده در اختیار رسانه ها قرار گرفته است.
سایت «کمپین حقوق بشر ایران» خبر داد محمدرضا هاشمی نبی ۵۰ ساله ایرانی مقیم بریتانیا بعد از ۱۳ سال برای دیدن پدر بیمارش به ایران بازگشت اما در فرودگاه بازداشت شد.
«آمنه حیدری» مادر آقای هاشمی نبی تایید کرده که او در سوم دیماه سال گذشته پس از ورود به ایران به همراه، توسط سپاه پاسداران بازداشت شد و از آن زمان در زندان اوین نگهداری می شود.
مادر این ایرانی دو تابعیتی گفته قاضی پرونده فرزندش ابوالقاسم صلواتی است. این قاضی به صدور احکام سنگین برای فعالان سیاسی و مدنی شهرت دارد.
خانم حیدری با بیان اینکه فرزندش از «جانبازان دوران جنگ عراق و ایران است»، گفته او برای دیدن پدرش به کشور بازگشت اما بازداشت شد و دو ماه بعد پدرش به خاطر بیماری سرطان درگذشت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
خانواده وی می گویند او به اقدام علیه امنیت ملی از طرق همکاری با گروه یا جمعیتهای خارج کشور است. مادر آقای هاشمی نبی می گوید این اتهام را تکذیب می کند.
ایران اینترنشنال، وبسایت خبری-تحلیلی المانیتور، روز چهارشنبه ۱۸ بهمنماه، در گزارشی نوشته است، ۹ تانک ارتش آمریکا که برای جنگ با نیروهای داعش در اختیار ارتش عراق گذاشته شده بود، اکنون بهدست شبهنظامیان هوادار ایران افتاده است.
المانیتور نوشت: «دولت عراق روز گذشته در گزارشی اعلام کرد که بیش از ۹ تانک M۱ Abrams و مقادیر قابل توجهی از تسلیحات جنگی آمریکایی که در اختیار ارتش عراق گذاشته شده بود اکنون در اختیار نیروهای حشدالشعبی هوادار ایران هستند.»
المانیتور، اضافه کرده است همزمان خبرگزاری عراقی «القاد» در گزارشی نوشت که شرکت جنرال دینامیکس، سازنده تانکهای «آبرامبز» (Abrams) خدمات تعمیر و نگهداری ۱۶۰ فروند از این تانکها را که در عراق هستند به علت نقض قرارداد از سوی نیروهای امنیتی عراق با این کمپانی متوقف کرده است».
وزارت خارجه آمریکا مصرّانه از دولت عراق خواسته است تا به هیچوجه اجازه ندهد تانکها و تسلیحات جنگی ساخت آمریکا بهدست نیروهای ایرانی و شبهنظامیان هوادار آن در عراق بیفتد. با این حال واشنگتن اکنون میگوید نگران است که دولت عراق در انجام این قرارداد از سوی نیروهای امنیتی خود (ISF) غفلت کرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در ماه دسامبر گذشته حیدرالعبادی نخستوزیر عراق اعلام کرد که برنامه دولت او ، خلع سلاح تدریجی نیروهای حشدالشعبی است.
مَت شرودر، از کارشناسان ارشد در مرکز تحقیقاتی «اسمال آرمز» (Small Arms) به المانیتور گفته است: «درصورتی که تکنولوژی حساس و محرمانه تانکهای آمریکایی بهدست ایرانیها بیفتد و آنها با مهندسی معکوس مدل خود را بسازند، ما با خطری بزرگ علیه تسلیحات نظامی آمریکا مواجه خواهیم بود.»
شرق - آمنه شیرافکن - سعید طوسی تبرئه شد و همین خبر کافی بود که او دوباره به صدر خبرها بازگردد. تبرئه طوسی حالا منتقدان بسیاری پیدا کرده است؛ از خانواده کودکان قرآنی گرفته تا نمایندگان مجلس، بهویژه امیدیها. آنها میگویند افکار عمومی جریحهدار شده است. گله خانوادهها به مجلس رسیده؛ پدر دو کودک شاکی پرونده سعید طوسی، راهی کمیسیون اصل ۹۰ شدهاند و گلههای خود را با نمایندگان مجلس در میان گذاشتهاند. حالا فراکسیون امید آستینها را بالا زده، وزیر دادگستری و معاون پارلمانی قوه قضائیه میهمان هیئترئیسه فراکسیون امید شدهاند و نمایندگان بهجز برخی، ابهامها و سؤالها را با وزیر و معاون پارلمانی در میان میگذارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
چکیده جلسه اینکه نه حرفهای وزیر دادگستری و نه حرفهای معاون پارلمانی قوه قضائیه قانعکننده به نظر نمیآید. عبدالکریم حسینزاده، نایبرئیس فراکسیون امید، به «شرق» میگوید: «افکار عمومی بهشدت درگیر این مسئله شده است. بنابراین وقتی مسئلهای از سطح عادی خارج شده و اذهان عمومی را در این ابعاد درگیر میکند، انتظار میرود مدعیالعموم بتواند در سطح دیگری به پرونده وارد شده و دادخواهی کند».
امتداد ـ فائزه هاشمى گفت: حجاب اجباری به پایههای دینی نظام ما ضربه میزند و اختیاری بودن حجاب، هیچ منافاتی با نظام اسلامی ندارد و نباید این موضوع را با تمامیت نظام گره زد تا دیگر نتوان در باب آن تصمیمی اتخاذ کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
فائزه هاشمی افزود: از نظر من قانون باید به روز بوده و مقبولیت و کارایی داشته باشد. قانون وقتی کارآمدی خود را از دست میدهد، به آن اعتراض میشود. ما چهل سال است با مسئله حجاب اجباری مواجهیم و هرچه هم این امر از طرف جامعه مدنی در این سالها مورد اعتراض قرار گرفت به آن بی توجهی شد. این مطالبه امروز جامعه است که نشان میدهد قانون کارآمدی خود را از دست داده است. این ماجرا درست مثل عدم اجازه ورود زنان به ورزشگاههاست که میبینیم در تقابل با آن، عدهای از زنان و دختران با قیافههای مردانه به استادیوم میروند.
ایلنا ـ سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس از تعطیلی کمیته هیات بازدید از زندان اوین به دلیل مصاحبههای برخی اعضای این کمیته خبر داد و گفت: سینا قنبری با روش «آفتاب- مهتاب» خودکشی کرد.
حسن نوروزی در مورد این خودکشی توضیح داد: «فیلمی که ما مشاهده کردیم این بود که مرحوم قنبری با یک پلاستیک تاشده مشکی وارد دستشویی میشود و مدتی بعد یکی از نظافتچیها به آن دستشویی میرود و میبیند که ایشان مرده است. ما دیدیم که آقای قنبری وارد دستشویی شد آن نظافتچی را هم دیدیم وارد شد و رفت خبر داد. ما دیدیم آمدند و با خود پتویی آورند و آقای قنبری را هم روی آن قرار دادند و بردند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نماینده مردم رباط کریم همچنین افزود: «سوالی برای دوستان و همکاران پیش آمده و آن این است که دستشویی جایی نداشته و میلهای به سقف آویزان نبوده که آقای قنبری از آن آویزان شود و خود را بکشد و فقط یک میله وسط دستشویی بوده، آقای قنبری چگونه خودکشی کرده است؟ در هر ۱۰ هزار پرونده خودکشی یک پرونده مانند خودکشی سینا قنبری داریم. در این حالت فرد طناب یا وسیلهای را که با آن میخواهد به گردن خود میبندد و سپس کمر را خم میکند و به حالت آفتاب - مهتاب که به بدن خود میدهد، ضربه به فک فرد میخورد و نخاع سریع قطع میشود.»
شرق - نارضایتیها از حلنشدن ممنوعیت ورود تماشاگران زن به استادیومهای ورزشی کم بود که حالا باید رفتارهای ناشایست با خبرنگاران خانم این حوزه را هم به بقیه حواشی اضافه کرد. بانوان خبرنگار اگرچه تا پیش از این نیز برای پوشش خبری مسابقات با مشکل حضور در سالنها مواجه بودند؛ اما فینال رقابتهای لیگ بسکتبال باشگاههای کشور در تبریز، جایی بود که بیاحترامی و بیتوجهی به آنها به اوج خود رسید. دومین دیدار از فینال لیگ بسکتبال، سهشنبه بعدازظهر در شرایطی بین تیمهای شهرداری تبریز و مهرام برگزار شد که دو خبرنگار زن روزنامههای ورزشی آسمان آبی و گل، به دست مأموران یگان ویژه، ابتدا از سالن بیرون و سپس در اقدام عجیبی در اتاقی محبوس شدند. این برخورد غیراخلاقی در حالی با این خبرنگاران صورت گرفت که آنها طبق روال همیشگی، با هماهنگی فدراسیون بسکتبال و باشگاههای مربوطه، از تهران به محل مسابقات اعزام شده بودند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سعیده فتحی، خبرنگار روزنامه آسمان آبی، در گفتوگو با «شرق» ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «اولین مسابقه فینال، بعدازظهر دوشنبه برگزار شد. ما مثل همیشه رفتیم و در جایگاهی که خود مسئولان حراست سالن مشخص کرده بودند، نشستیم. بازی شروع نشده بود که مأموران یگان ویژه آمدند و گفتند باید از سالن بیرون بروید. ما به آنها گفتیم کارت پوشش خبری از حراست وزارت ورزشوجوانان داریم و با این کارت به همه شهرها ازجمله تهران، ماهشهر و اصفهان میرویم و مسابقات را پوشش میدهیم؛ اما آنها گفتند هیچ راهی وجود ندارد و باید سالن را ترک کنید. وسط کوارتر دوم بود که ناچار شدیم از سالن بیرون برویم. مأموران حراست گفتند باید از حراست وزرات ورزش، بهطور کتبی به ما اعلام شود تا اجازه ورود به جایگاه خبرنگاران را داشته باشید. همان لحظه بود که تلفنی هماهنگیهای لازم را با مدیران اداره روابطعمومی و حراست وزارت انجام دادیم و نامه را گرفتیم؛ اما این نامهنگاریها زمانی انجام شد که دیگر بازی تمام شده بود».
شهروندیار، تمام سهم «خدمتعلی شاپوری» از سفره انقلاب ظلم و ستمیست که از جانب جهاد کشاورزی میبیند. حالا او مانده و یک پلاکارد و کارتنی که در آن میخوابد و رویای پیشرفت بعد از دامدار نمونه شدن را میبیند.
پیش از آنکه تظاهرات سراسری فراگیر شود، هشتگهای پشیمانی در فضای مجازی صدای معترضان را طنین انداز کرد تا اندکی بعد و در دی ماه ۹۶، مردم به جان آمده از استبداد دینی که به نام جمهوری اسلامی چهار دهه است روزگاری پیوسته بدتر از دیروز دارند به خیابان بیایند. با ورود اعتراضات به فاز خیابانی، مردم مخالفت عیان خود را با آنچه به اسم اصلاحات بیش از دو دهه به آنها فروخته شده بود و رسما پایههای استبداد را محکم میکرد نشان دادند. اعتراضات به این جهت بود که روحانی به جای ایستادگی در برابر استبداد مسیر کرنش و تعظیم بر گزید و آنها به زو دی دریافتند که تاختن به رقیب در ایام انتخابات نمایشی گذارا بوده است و روحانی خود بخشی از پازل بزرگ استبداد است، کسی که شعار رفع حصر داده بود در این سالها حتی یک دیدار با محصوران نتوانست انجام دهد.
*
*
*
فکر غزلی هستم تا عشق بیفشانـَد
در آتش بیتابش اوهام بسوزانـَد
تا واژهی سرکش را، از گوشهی دیوانها
بردارد و بیپروا، با ساز دگر خوانـَد
لبریز جسارتها، بیواهمه از غوغا
با زلف پریشیده، صد عشوهگری دانـَد
بر بافتهی زلفش، در تک تک هر پیچش
سوسن و شقایق را چون باغچه بنشانـَد
پرواز شود عریان، بیدغدغهی توفان
انگشت به لب دشمن، در بُهت به جا مانـَد
از یاد مبر ما را، زخمی است کهن بر دل
باید که صدا خیزد، تا حق تو بستانـَد
ای دختر زیبارو، در شیردلی جادو
بر باد بده گیسو، تا عشق بیفشاند
ویدا فرهودی
زمستان ١٣٩٦
این روزها با اوج گرفتن حرکت زیبای دختران خیابان انقلاب، صحبت از فرجام جمهوری اسلامی است چرا که به نظر انچه به نام "حکم حجاب شرعی" شهرت گرفته، به نوعی حکم واعتصمو بحبل الله را پیدا کرده است که گوئی نظام تاب نقض انرا ندارد و با محو شدن اثار این حکم بر تارک گروهی از زنان، از هم فرو پاشیده ومنقرض خواهد شد.
اینکه این مطلب تحلیل است، پیش گوئی یا ارزو، چندان مشخص نیست، اما انچه این معادله ناهمسنگ از ان پرده بر میدارد اینست که حجاب قبل از هر چیزیک وسیله است که هر کسی به نوعی و به فرا خور حال از ان استفاده میکند.
در مطلب حاضر که از این قاعده کلی مستثنی نیست، تلاش خواهم کرد از طرفی در پنج نکته، به ترسیم لاجرم محدود پنج دهه تجربهای که در ارتباط با همگانی شدن تدریجی پوشش اسلامی شاهد بودیم بپردازم، و از طرف دیگر با اشاره به پیچیدگیهای حاصل از حکم حجاب شرعی درمسیر اجرای ان، به تاثیرات این حرکت جدید بر اینده نظام و عکس العملهای احتمالی ان بپردازم. به عبارتی دیگر حجاب در سر نه حاصل یک معادله ساده که حجابی پر درد سر بود و نیز هست نه فقط برای زنان که برای مردان و مسئولان نظام.
خانمها و آقایان محترم،
در آستانه سفر هیات نمایندگی شما در فوریه ۲۰۱۸ به ایران یادآوری مواردی مربوط به وضعیت حقوق بشر در کشورمان را ضروری میدانیم.
-پایمال کردن فاحش حقوق بشر در ایران ادامه دارد. در جریان اعتراضات گسترده مردم (دسامبر ۲۰۱۷-ژانویه ۲۰۱۸) بر علیه فقر، بیکاری، فساد دستگاههای حکومتی و دیکتاتوری و سرکوب، تعداد ۲۵ تن از مردم در خیابان توسط نیروهای امنیتی کشته و چند هزار نفر دستگیر شدند. چند تن از دستگیر شدگان در بازداشتگاهها کشته شدهاند. صدها نفر از دستگیر شدگان همچنان در بازداشت به سر میبرند. آنها در معرض مجازاتهای سنگین قرار دارند، جان آنها در خطر است.
دویچه وله - انتشار نتایج یک نظرسنجی درباره میزان بالای حمایت شهروندان ایرانی از جمهوری اسلامی در شبکههای اجتماعی واکنش گستردهای را به همراه داشته و به بحثها پیرامون دقت و درستی نظرسنجیهای انجام گرفته در داخل ایران دامن زده است.
در روزهای اخیر، نتایج یک نظرسنجی به نام دانشگاه مریلند آمریکا منتشر شده که براساس آن، "اکثریت مردم ایران" حامی سیاستهای جمهوری اسلامی، نظیر سرکوب مخالفان یا حضور در سوریه و لبنان، هستند.
اما منتقدان میگویند هم در باره برگزار کننده این نظرسنجی و هم در باره شیوه انجام آن تردیدهایی جدی وجود دارد و نمیتوان نتایج آن را معتبر دانست.
ابراهیم محسنی، که مسئولیت انجام این نظرسنجی را برعهده داشته، مدیر مرکز پژوهشهای افکارعمومی و تحولات اجتماعی دانشگاه تهران است. با این حال، این نظرسنجی نه به نام دانشگاه تهران، بلکه به نام موسسه "ایران پل" و دانشگاه مریلند آمریکا منتشر شده است، بدون آنکه به طور دقیق توضیح داده شده باشد که این دانشگاه چه نقشی در انجام این نظرسنجی داشته و چه اندازه در تعیین پرسشها، غربالگری و انتخاب نظردهندگان و ارزیابی نتایج به دست آمده مشارکت داشته است.
استقبال رسانههای نزدیک به سپاه
همزمان با انتقادها، نتایج این نظرسنجی با استقبال فراوان رسانههای نزدیک به سپاه و جناح تندرو جمهوری اسلامی مانند خبرگزارهای تسنیم و فارس مواجه شده است.
این نظرسنجی حاکی از آن است که "اکثریت مردم ایران"، سوای مسائل اقتصادی، از سیاستهای جمهوری اسلامی راضیاند و از آنها دفاع میکنند. مثلا اکثریت موافق این است که "دولت در اجرای قوانین اسلامی شدت عمل به خرج دهد" و یا به این سوال که آیا "دولت بیش از حد در زندگی شخصی مردم دخالت میکند"؟ پاسخ نه دادهاند.
نظرسنجی در حالی از حمایت مردم در شدت عمل برای اجرای قوانین اسلامی سخن میگوید که در روزهای اخیر نتایج یک نظرسنجی دیگر از سوی نهاد ریاست جمهوری ایران منتشر شد که بر اساس آن اکثریت شهروندان ایرانی با اجباری بودن حجاب مخالفت کرده و خواستار مداخله کمتر دولت در زندگی شخصی مردم شدهاند.
غالباً ما دربررسی علل انقلاب ایران، خود را محدود به یک دوگانه سازی انقلاب - استمرار مینمائیم.
احتمال گزینه های دیگرو تغییرات محتمل وممکن بجز انقلاب از سوی ما نادیده گرفته میشوند.
میتوان این پرسش را پیش نهاد که، آیا براستی جامعه ایران، در سالهای منجر به ۵۷، آبستن یک تغییر بود؟
واگر آری، آیااین تغییرات، تحت شرائطی نیز، ممکن بودسرنوشتی جزانقلاب پیدا کند؟.
اگر پاسخ به پرسش بالا نیز آری باشد، آنگاه سوال ما تبدیل به این میشود که؛ چه عواملی باعث شدند تا سناریوهای دیگر تغییرات محتمل حذف و سناریوی انقلاب به آنها برتری یابند؟. بخصوص چه عواملی انقلاب اسلامی، برهبری آقای خمینی را تنها گزینه نهایی تغییرات سیاسی جامعه ایران نمودند؟.
اگر جواب قضاوقدری طرفداران تعین تاریخی (دترمینیسم) را، که درمقابل جبرتاریخ، شانس چندانی برای اثرگذاری بازیگران سیاسی واجتماعی، برحوادث قائل نیستند، به کنارنهیم، قاعدتاً پاسخ ما این خواهد بود که، علل اجتماعی و سیاسی گوناگونی، لزوم تغییرات درنظام پیشین را دردستورقرارداده بود وخواست چنین تغییراتی یک خواست اصیل اجتماعی بود.
از اوان دوران سلطنت شاه تا نیمههای دهه پنجاه، هنوز شانس موفقیت انجام تغییرات از بالا، به معنای اصلاحات ساختاری سیاسی واجتماعی وجود داشت. قبلا در دهه چهل، شاه با انجام اصلاحات درساختارهای همه نهادهای مهم اجتماعی، باعث شکاف بزرگی در اجتماع سنتی ایران و تغییرات مهمی درآنها شده بود. اوجامعه را دستخوش تغییرات وسیعی نموده بود. اما او سازمان سیاسی، یعنی نظام شاهنشاهی را، نه تنها از شمول این تغییرات استثناء نموده و یک نظام پارلمانی مبتنی بر انتخابات آزاد و حکومت قانون و مقام سلطنتی تشریفاتی را نپذیرفته بود، بلکه با نهادن لقب آریامهر به خود و وصل خویش به سنت باستانی شاهنشاهی ایرانی، به قدرقدرتی شاهان ایران باستان گرایش پیدا کرده و فرسنگها از روح انقلاب مشروطه دور شده بود.
دردوران پدرش رضا شاه، تاسیس یک شاهنشاهی مقتدرانه، بردوش ملی گرائی تازه نفس ایرانی، یک کار بهنگام تاریخی جلوه مینمود. شاه قدرقدرتی که ایران را ازرخوت قرون وسطائی خود بیرون کشیده ووحدت و یکپارچگی سرزمینی بخطر افتاده را تامین نموده بود. او همچون شاهان اقتدار گرای نوین غرب، اما در یک جامعه نیمه روستائی- نیمه قبیلهای، همراه با ملت سازی، دولت - ملت متکی بر سازمان شهرواقشارشهروندان را ساخته وموسس ایران نوین لقب یافته بود. رضا شاه با به سایه افکندن وجه آزادیخواهی دستاورد انقلاب مشروطه، وجه مدرنیزاسیون جامعه و تاسیس دولت ملت مدرن را مطمح نظر قرار داده وبه پیش برده بود. وجهی مهم که از ابتدای مشروطیت تا آن هنگام، بفراموشی سپرده شده بود.
مهر - رئیس سازمان ثبت اسناد گفت: بیش از ۱۷ هزار بدهکار ممنوعالخروج و هفت هزار و ۱۴۰ نفر ممنوعالمعامله شدند. احمد تویسرکانی در نشست خبری با خبرنگاران با اشاره به صدور ۱۰ میلیون سند در سال جاری همچنین گفت: ۵۱۶ هزار واقعه ازدواج به ثبت رسیده که نسبت به سال گذشته هفت درصد کاهش یافته است. در رابطه با ۱۴۷هزار طلاق هم چهار درصد افزایش داشتیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تویسرکانی تصریح کرد: در حوزه اسناد، املاک و اراضی بیش از دومیلیون سند صادر شده که پنج درصد رشد داشته است. بیش از ۷۷ هزار سند روستایی و ۱۵ هزار سند موقوفات صادر شده است. در رابطه با مسکن مهر هم ۲۲ هزار و ۸۰۷ سند صادر شد. تویسرکانی از افزایش ششدرصدی ثبت شرکتهای غیرتجاری خبر داد و گفت: ۱۴ نمایندگی شرکتهای خارجی در کشور به ثبت رسیده است. ۹ هزار و ۱۴۲ شرکت هم منحل شدهاند.
تویسرکانی درخصوص ورود سازمان ثبت به موضوع زمینهای مفقوده گفت: بر اساس قانون باید این زمینها متعلق به دولت باشد، مگر در مورد زمینهایی که اسناد متقن در رابطه با آنها وجود دارد. در قانون جامع حدنگار که قرار بود نهادهای دولتی این مسئله را اعلام کنند، اما این کار تاکنون انجام نشده است. رئیس سازمان ثبت اسناد افزود: دستگاهها باید مستندات مربوط به حوزه املاک را به سازمان ثبت ارائه بدهند. اشخاص و افراد از خرید زمینهای قولنامهای خودداری کنند. نزاعهایی که در محاکم داریم ناشی از معاملات است.
بازتاب، روحاني در نشست خبري ديروز خود هم تقريبا با همان روش پيش رفت؛ مطرحکردن عبارات کلي و ارائه آمارهايي تکراري اگر محور گفتوگوي مطبوعاتي رئيسجمهور با اهالي رسانه بود، اما از ديگر سو مجالنيافتن براي طرح پرسشهاي متفاوت از سوي خبرنگاران روي ديگر اين نشست مطبوعاتي بود. نشستي که در آن به مطالبات مردم، شعارهايي که هنوز محقق نشدهاند و وعدههايي که ظن فراموشي آن ميرود، پرداخته نشد.
روحاني اينبار مقابل رسانهها و خبرنگاران قرار گرفت تا به سؤالهای آنان در يک نشست مطبوعاتي پاسخ دهد. نشستي که تقريبا از قبل از آغاز، ميشد حدس زد که در آن رئيسجمهوری به هر پرسشي چه پاسخي خواهد داد. آخرينباري که روحاني در يک برنامه زنده با مردم مواجه شده بود، گفتوگوي تلويزيوني رئيسجمهوری با اجراي رضا رشيدپور بود. به نظر ميرسيد تيم اطلاعرساني رئيسجمهور با انتخاب رشيدپور که بيشتر به اجراي برنامههاي عامهپسند شهرت دارد، سعي کرد تا طرحي نو دراندازد. اين مجري هم اگرچه سعي کرد گفتوگوي رسمي تلويزيوني رئيسجمهوری را قدري متفاوت پيش ببرد، اما مطرحنشدن برخي نکات مهم از جمله نپرداختن به اعتراضهای ديماه و برخي از موضوعات سياسي، گلايهها و انتقادهاي زيادي را هم متوجه او کرد و هم متوجه روحاني و تيم اطلاعرسانياش.
روحاني در نشست خبري ديروز خود هم تقريبا با همان روش پيش رفت؛ مطرحکردن عبارات کلي و ارائه آمارهايي تکراري اگر محور گفتوگوي مطبوعاتي رئيسجمهور با اهالي رسانه بود، اما از ديگر سو مجالنيافتن براي طرح پرسشهاي متفاوت از سوي خبرنگاران روي ديگر اين نشست مطبوعاتي بود. نشستي که در آن به مطالبات مردم، شعارهايي که هنوز محقق نشدهاند و وعدههايي که ظن فراموشي آن ميرود، پرداخته نشد.
برخي از رسانهها براي چندمينبار و برخي هم براي دومين يا سومينبار با آنکه براي حضور در نشست دعوت شده بودند، اما اسامي خبرنگاران آنها در فهرست اعلامي براي طرح سؤال نبود؛
برای نمونه روزنامه شرق براي بار پنجم در کنفرانس مطبوعاتي رئيسجمهوری شرکت کرد و براي پنجمينبار اين مجال را نيافت که سؤالش را مطرح کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
روزنامه اعتماد و ايران و همشهري ديگر روزنامههايي بودند که خبرنگارشان نتوانست سؤالش را از روحاني بپرسد. از طرف ديگر، خبرگزاريهاي فارس، تسنيم و روزنامه کيهان هم نتوانستند سؤال خود را در کنفرانس مطبوعاتي از رئيسجمهور مطرح کنند؛ اما در مقابل برخي از رسانهها از جمله صداوسيما و البته رسانههاي خارجي همچنان در اولويت معاونت ارتباطات براي طرح پرسش بودند. رسانههايي مانند «شرق» ضمن گلايهمندي از عدم طرح پرسششان، اين موضوع را مطرح کردند که متر و معيار انتخاب رسانهها براي طرح سؤال از رئيسجمهور چيست.
اما پرسشهايي که نحوه برنامهريزي معاونت ارتباطات رياستجمهوري مانع از آن شد تا خبرنگاران از رئيسجمهور بپرسند، چه بود؟
یورونیوز، بر اساس یافتههای یک نظرسنجی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) درباره اعتراضات دی ماه در ایران انجام داده است، ۷۵ درصد پاسخگویان از شرایط کشور ناراضی و ۳۱ درصد حکومت را اصلاح ناپذیر دانستهاند.
این نخستین بار است که یک منبع رسمی در ایران آماری درباره اصلاح پذیر یا ناپذیر بودن حکومت منتشر میکند.
این نظرسنجی با نمونه ۴۵۰۰ نفری در ایام اعتراضات (۱۵ تا ۲۵ دی ماه) صورت گرفته است و تعدادی از کارشناسان در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری به بررسی و تحلیل نتایج آن پرداختند.
مخاطب شعارهای مردم معترض
پاسخگویان در پاسخ به این پرسش که مخاطب شعارهای مردم در اعتراضات دی ماه چه کسانیاند؛ ۴۰ درصد دولت، ۳۴.۷ درصد کل نظام و ۹.۲ درصد روحانیت را مخاطب دانستهاند.
در بخش دیگری از این نظرسنجی از خواسته اصلی معترضان پرسش شده است. ۶۹ درصد بهبود وضعیت اقتصادی و فضای کسب و کار، ۳۰ درصد اعتراض به فساد مالی، ۲۰.۶ درصد بی عدالتی، ۱۳.۵ درصد قطع حمایت از برخی کشورها مانند سوریه و فلسطین، ۹.۷ درصد آزادی بیان و ۲.۳ درصد رفع حصر را از خواستههای اصلی معترضان دانستهاند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
رابطه نارضایتی و شرکت در اعتراضات
حدود ۷۵ درصد پاسخگویان اعلام کردهاند که از شرایط کشور رضایت ندارند. از کسانی که از شرایط کشور ناراضی بودهاند، ۴۸ درصد گفتهاند که در هیچ شرایطی در تجمعات اعتراضی شرکت نمی کنند و ۴۱ درصد گفتهاند که در صورت مسالمتآمیز و قانونی برگزار شدن اعتراضات در تجمعات مشارکت میکنند.
از ۴۸ درصدی که گفتهاند به هیچ وجه در تجمعات شرکت نمیکنند پرسیده شد که چرا در تجمعات شرکت نمیکنند: ۳۱ درصد اعتراض را بیفایده میدانند و میگویند صدایشان شنیده نمیشود، ۲۶ درصد ترس از هرج و مرج و ناامنی را مطرح کردهاند، ۲۳.۷ درصد جلوگیری از سوء استفاده بیگانگان، ۱۲.۲ درصد تجارب قبلی مانند حوادث ۸۸ و ۱۰.۳ درصد نیز زیر سوال نرفتن اصل نظام را از دلایل خود برای عدم شرکت در اعتراضات عنوان کردهاند.
رادیو فردا، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی میگوید ایران پول خرید هواپیماهای بوئینگ و ایرباس را «ندارد» و دولت در بودجه ۹۷ منبع پرداخت مبلغ آنها را مشخص نکردهاست.
محمدرضا رضایی کوچی این مطلب را روز چهارشنبه (۱۸ بهمن) در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان بیان کرد.
او با اشاره به دولت روحانی افزود که «شاید اولویتهایشان دیگر پرواز و هواپیما نیست، زیرا هیچ گونه اشارهای به پرداخت ۱۵ درصد فاینانس خرید هواپیماها در بودجه ۹۷ نشدهاست.»
این نماینده پیشبینی کرد که به همین دلیل، «دیگر نمیتوان مابقی هواپیماهای اعلامی از سوی دولت را به کشور وارد کرد و با پایان یافتن فرصت دو ساله مجوز خرید دیگر این قراردادها لغو میشود.»
محمدرضا رضایی کوچی گفت در ابتدا قرار بود هواپیماهای خریداریشده ایران از این دو شرکت، «از طریق فاینانس» به کشور وارد شود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نماینده جهرم در مجلس افزود اما در حال حاضر، ایرباس و بوئینگ از ایران خواستهاند «۱۵ درصد فاینانس را بپردازد.»
به گفته رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، این در حالی است که دولت، «این ۱۵ درصد {فاینانس} برای خرید هواپیماها» را در بودجه سال ۹۷ پیشبینی نکردهاست.
به گفته وی، دولت دوازدهم، در بودجه سال آینده، «تنها ۱۵ درصد برای فاینانس شبکه ریلی و برداشت از صندوق توسعه ملی در نظر گرفتهاست.»
دیروز، جمعی از «نو اندیشان دینی» بیانیه ای صادر کردند در باره ی حجاب اجباری و توصیه کردند به تغییر تصمیم حکومت در باب این موضوع که عدم موفقیت اش در ۴۰ سال گذشته غیر قابل انکار است. در بخشی از این بیانیه می خوانیم:
«...با توجه به موارد پیشگفته و ضرورت رعایت موازین اخلاقی و زیست پاکدلانه و مناسبات انسانی که لازمه زندگی جمعی، سالم و با ثبات است و به حکم عقل و تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی و عوارض فاجعهبار اخلاقی و معنوی پوشش اجباری، امضاکنندگان این بیانیه به تصمیمگیران جمهوری اسلامی مجدّانه پیشنهاد میکنند پیش از آنکه دیرتر شود و خسارات مادی و معنوی سنت غلط «حجاب» اجباری از این نیز افزونتر شود، در سیاستهای خود در باب «حجاب» تجدید نظر اساسی کنند...».
نخست باید از شیوه ی نگارش این بیانیه به طور اخص، و نحوه بیانیه نویسی «نو اندیشان دینی» به طور اعم یاد کنم که پیچیدگی یا درست تر بگویم پیچ و تاب ذهنی این عزیزان آن قدر زیاد است که دو کلمه حرف ساده را نمی توانند با زبان به قول جمالزاده «آدمیزاد» بیان کنند.
بعد از خواندن یک متن مطول، و عبور از هزار توی اندیشگیِ نواندیشان گرامی، مخلص کلام شان این می شود که ای حکومت عزیز اسلامی! ما به طور مجدانه از تو می خواهیم که تصمیم بگیری از این به بعد زنان را به خاطر حجاب اجباری اذیت نکنی!
کل بیانیه ی نو اندیشان دینی را که بخوانید عصاره اش همین یک عبارت است!
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اما در این پیچ و تاب متفکرانه و اندیشه ورزانه، ما به کلمات و جملاتی بر می خوریم که تلاش ما برای فهم و درک آن ها به نتیجه نمی رسد. مگر نه این که هر حرفی زده می شود باید مصداقی مشخص داشته باشد و با حواس انسانی و ترکیب آن با استدلالات بشری مفهوم گردد خاصه آن که بحث از یک موضوع کاملا زمینی و اجتماعی به نام حجاب زورکی ست؟! پس چرا ما هر چه به ذهن مان فشار می آوریم نمی توانیم مصداق مشخصی برای برخی کلمات و عبارات پیدا کنیم؟
مثلا، در بیانیه ی عزیزان نو اندیش آمده که:
«با توجه به فلان و بهمان و ضرورت «رعایت موازین اخلاقی» و «زیست پاک دلانه» و «مناسبات اجتماعی» که فلان و بهمان است امضا کنندگان... به تصمیم گیران جمهوری اسلامی مجدانه پیشنهاد می کنند که پیش از فلان و بهمان در سیاست های خود در باب «حجاب» تجدید نظر اساسی کنند...».
سوال من از امضا کنندگان محترم و با فرهنگ این بیانیه این است که «رعایت موازین اخلاقی» یعنی چه؟ موازین اخلاقی یاد شده چیست که بخواهد رعایت شود یا رعایت نشود؟ و بدتر از همه «زیست پاک دلانه» معنی اش چیست؟! چنین زیستی در کدامین کشور و مکان قابل ملاحظه است و پاک دلانه بودن اش از کجا مشخص می شود؟ کی تشخیص می دهد که کی دارد «زیست پاک دلانه» انجام می دهد، و زیست این شخص با زیست آن شخص که «زیست ناپاک دلانه» دارد فرق دارد؟
سایت خبری دماوند، سعید طوسی متهم به عمل شنیع لواط تبرئه شد،بی آنکه حاکمیت توجه داشته باشد چه آبی در خوابگه پرونده های فراموش شده از این دست انداخته که اگر طوسی محکوم و اعدام یا سنگسار می شد، و به روایت یک شایعه ۱۰۰ نفر را هم با خود پایین میکشید، اینقدر هزینه برای مجموعه نظام از صدر تا ذیل آن نداشت که اکنون حکم تبرئه نصفه و نیمه آن خواهد داشت.
برای سعید طوسی هم این حکم و این برائت بیش از آنکه تبرئه و آرامش باشد، روسیاهی و استرس است و از روزی که جزئیاتی از اتهام و پرونده او به رسانه ها درزکرد تا الان و از الان تا آخر عمر، بدون تردید مجبور خواهد بود زندگانیی شبیه «سلمان رشدی» در جوامع اسلامی داشته باشد. یعنی هر لحظه بیم از انتقام توسط یکی از قربانیان یا بستگان آنها، یا انگشت نما شدن در هر جایی که از انظار عمومی که حاضر و ظاهر شود به عنوان نمونهای از قوم لوط که مورد لعن و نفرین کتاب خدا و نفرت عمومی مردم هستند. تنها یکی از این بهانه ها برای عذاب روحی و روانی او کافی است و اگر در ظاهر به قولی خود را از تکوتا نمی اندازد، بدون شک دستور آنانی است که در جرم و سپس اعمال نفوذ در تغییر رای دادگاه با او همراهی کردهاند و ای بسا همان ۱۰۰ نفری باشند که او تهدید کرده بود باید با او پایین کشیده شوند و اکنون بالا مانده اند تا نظام و آبروی و نظام پایین کشیده شود.
رسولی محلاتی تنها روحانی روشنفکر و شجاعی بوده که بر خلاف «ناصر نقویان» بدون ذکر نام «سعید طوسی» خواستار «سختگیری مضاعف دین در جرایمی که به توعی پای دین» در آنها در میان است شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اینجا نخستین گلوگاهی است که مردم یک پرونده فراموششده قدیمی را از بایگانی حافظه اشان البته به کمک «علی رازینی» قاضی وقت پرونده پیش خواهند کشید و تازه خواهند کرد و از آقای محلاتی خواهند پرسید اگر سختگیری مضاعف در مورد این پرونده لازم است، در مورد «موسوی تبریزی» که هم داماد «نوری همدانی» یک مرجع تقلید بود و هم دادستان کشور بود، و هم روحانی بود و هم سید بود و هم مجتهد که به طریق اولی باید سختگیری میشد و اتفاقا به همه این دلایل مضاعفبودن آن هم باید سفارشی و با تاکید میبود، اما چرا اینگونه نشد؟ و به دستور یک مرجع تقلید دیگر که مورد وثوق حضرتعالی است، سفارش برعکس شد و پرونده مختومه و منجر به رای برائت آن جناب شد؟
یورونیوز، رغد، دختر بزرگ صدام حسین رهبر پیشین عراق که نامش در فهرست مهمترین افراد تحت تعقیب دولت عراق ثبت شده است پس از سالها سکوتش را شکست.
رغد در مصاحبه تلفنی با العربیه در واکنش به درج شدن نامش در لیست افراد تحت تعقیب دولت عراق گفت:«در زمانی که عراق از اشغال رنج می برد آنها هیچ کار دیگری جز پرداختن به من ندارند.»
رغد افزوده است که در دولت پدرش هیچ گونه منصبی نداشته است و از سال ۲۰۰۳ که از کشور خارج شده دیگر به عراق بازنگشته است.
رغد به اتفاق خواهرش رعنا و فرزندانشان در تابستان سال ۲۰۰۳ به اردن گریختند و اکنون در این کشور بسر میبرند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
دختر ارشد صدام حسین همچنین گفته است که روزی از تمام کسانی که او را مورد آزاد و اذیت قرار دادهاند شکایت خواهد کرد.
دولت اردن تاکنون به درخواست دولت عراق برای استرداد وی پاسخ منفی داده است و گفته است که استرداد او در مغایرت با سنت میهماننوازی عربی است.
فهرستی که دولت عراق تحت عنوان افراد تحت تعقیب منتشر کرده شامل ۶۰ نفر از مظنونان عضویت در گروه داعش، القاعده و حزب بعث عراق است.
ایسنا ـ نشست بررسی نتایج نظرسنجیهای اخیر درباره اعتراضات دی ماه ۹۶ با حضور جمعی از جامعهشناسان و اقتصاددانان و پژوهشگران در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد.
به گزارش ایسنا، در این نشست گزارشهایی از نتایج نظرسنجیهایی انجام شده درباره اعتراضات اخیر، ارائه و پس از آن افراد حاضر در جلسه به بیان نظرات کارشناسی خود در این زمینه پرداختند.
محمد آقاسی رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در این نشست با اشاره به درخواست مرکز بررسیهای استراتژیک از ایسپا برای انجام پژوهشی درباره اعتراضات اخیر مردم، اظهار کرد: ایسپا به فراخور مسئولیتی که برعهده دارد، دائما در حال نظرسنجی در میان افکار عمومی است؛ در این راستا در دو مقطع زمانی طی یکسال گذشته براساس نظرسنجیهایی که انجام شد، پیش بینی وقوع اتفاقاتی نظیر اعتراضات دی ماه ۹۶ را می کردیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی افزود: در نظرسنجیهایی که طی سال گذشته از سوی ایسپا انجام شد، در نتایج شاهد افت امید مردم به آینده بودیم. این موضوع نشان میداد که جامعه به سمت اتفاقاتی نظیر اعتراضات اخیر در حال حرکت است، اما آنچه که ما را در این زمینه مطمئنتر کرد، بررسی رفتار رایدهی مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر بود. در این زمینه از نظر ما با وجود مشارکتی که مردم داشتند، در برخی شهرها رایهای اعتراضی محسوس بود. شیوه و میزان رایدهی در برخی شهرها نشان میداد اعتراضی در حال اتفاق است که اتفاقاً در اعتراضات دی ماه ۹۶ نیز در همان شهرها شاهد بروز آن رفتارها بودیم.
عضو فراکسیون امید مجلس گفت: هزینه کرد منابع شهرداری در برخی محل های خاص با توجیه کمک به امور مذهبی قابل قبول نیست و مجلس به طور کلی درباره عملکرد میدیریت دوران قبلی شهرداری مصر به انجام تحقیق و تفحص است.
قاسم میرزایی نکو، درباره گزارش نجفی، شهرداری تهران درباره هزینه کرد منابع شهرداری در دوران گذشته به خبرآنلاین گفت: به طور کلی موضوع منابع مالی و هزینه کرد آن ها و مباحثی از قبیل واگذاری پروژه های عمرانی و یا کمک هایی تحت عناوین کمک به نهادهای فرهنگی، مساجد و هیات های مذهبی ابهامات جدی دارد.
وی ادامه داد: در گزارش آقای نجفی موضوع کمک به نهادهای فرهنگی خاص و هزینه کرد خارج از چهارچوب و اصول برای برخی مراسم های مذهبی و حسینه ها مطرح شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نماینده دماوند و فیروزکوه با انتقاد از این رویه کمک ها در دوران مدیریت سابق شهرداری تهران گفت: به طور مثال زیر امامزادهای در ونک سونا و استخر و جکوزی ساخته شده و 30 میلیارد برای آن هزینه شده است.
میرزایی نکو تاکید کرد: امامزاده چه نیازی به چنین تشکیلات و ساخت و سازی داشته است و از اساس ساخت یک استخر و جکوزی نباید این رقم هزینه بر می داشته است این دست از سوالات برای مجلس و مردم جدی است و انتظار داریم کلیه این موارد به صورت شفاف رسیدگی شود و جزییات آن مورد پیگیری اداری و حقوقی قرار بگیرد.
به گزارش خبرگزاری افق، مقامهای محلی ولایت اصفهان ایران از آزار و اذیت یک کودک دیگر افغانستانی خبر دادهاند.
محمدرضا عسگریان زاده مدیر روابط عمومی بهزیستی اصفهان با اشاره به کودکآزاری انجام شده در شهرستان خمینی شهر اظهار داشت: این کودک پنجشنبه شب توسط شهروندان شناسایی شده و در حالی که در تکیهای ضخیم پیچیده شده بود به یکی از شفاخانههای این ولایت منتقل شده است.
کودک ۵-۶ ساله مهاجر افغانستانی پنجشنبهشب دریکی از پارکهای خمینیشهر ولایت اصفهان ایران پیداشد که آسیب دراندام تحتانی و فوقانی، شکستگی پاو ضرب وجرح در صورت و دستهایش مشهود است.
رسانه های ایرانی از قول مقامهای محلی اصفهان گزارش داده اند: کبودی بدن و شکستگی پا در این کودک در هنگام انتقال به بیمارستان مشاهده شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این مقام افزوده است روز جمعه این کودک از قسمت پا تحت عمل جراحی قرار گرفته و روز شنبه نیز حضور وی به بهزیستی اصفهان اعلام شده است.
در یک سال اخیر این دومین مورد کودک آزاری مهاجرین افغان در ایران ثبت میشود.
آخرین مورد که رسانهای شد ستایش قریشی کودک ۶ ساله افغان مقیم ایران بود که توسط یک جوان ایرانی مورد تجاوز به صورت وحشیانهای مورد تجاوز و سپس به قتل رسیده بود
چندی پیش قاتل ستایش قریشی به اعدام محکوم شد.
کمکمان کنید، دادگاه نمایشی بود و اتهامات واهی
کمپین حقوق بشر در ایران ـ ویدا مهراننیا، همسر احمدرضا جلالی پژوهشگر و استاد دانشگاه محکوم به اعدام در نامهای به شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور حقوق شهروندی خواستار اجرای عدالت در پرونده همسرش شده و برای چندمین بار اتهامات وارده به همسرش را تکذیب کرده است. او همچنین در این نامه شرح مفصلی از بیعدالتیها و شکنجههای همسرش در زندان داده است.
در این نامه که نسخهای از آن نیز در اختیار کمپین حقوق بشر قرار گرفته، ویدا مهراننیا نوشته است: «همسر اینجانب دکتر احمدرضا جلالی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در کشورهای اروپایی که از ۲۲ ماه پیش در بازداشت بسر میبرد، طی این مدت تحت غیرانسانی ترین اقدامات غیرقانونی و غیرشرعی قرار گرفته و طی روندی مهندسی شده و دادگاهی نمایشی، با اتهاماتی واهی و بدون سند و مدرک به اعدام محکوم شده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
علیرغم همه اقدامات ضد حقوق بشری انجام گرفته در مورد همسرم همگی ما تلاش کردهایم با احترام به قانون، موضوع را از طریق مراجع قانونی پیگیری کنیم ولی تاکنون هیچ نتیجه و حتی پاسخی دریافت نکردیم.»
تنها شنیدن صدای مردم کافی نیست / افزایش قیمت دلار دلایل اقتصادی ندارد / وقتی خواست مردم را فقط به بحث اقتصاد میبرید یعنی صدای مردم را نمیخواهید بشنوید؛ مردم خواستهای اجتماعی و سیاسی هم دارند / بعضی ستادها در انتخابات برای رای، چلوکباب میدادند / دوره اینکه دیش را از پشتبام به پایین پرت کنیم گذشته / بدترین راه مبارزه با آلودگی هوا، تعطیلی مدارس است
نشست خبری رییسجمهور حسن روحانی با حضور رسانه های داخلی و خارجی آغاز شد.
به گزارش «انتخاب»، روحانی در ابتدای این نشست گفت: دولت دوازدهم دو هدف مهم اشتغال مولد و مبارزه با فقر مطلق را تعریف و در بودجه 97 به این موارد توجه عمیق کرده است.
مهمترین اظهارات روحانی به شرح زیر است:
تنها شنیدن کافی نیست. جوانها نمیخواهند ما فقط صدای انها را بشنویم. آن ها دارای افکار و ایده هستند، دارای خوستههایی هستند.دنیای جدید را میبینند، پیشنهاد دارند
نرخ ارز باید به تعادل برسد
افزاش قیمت دلار دلایل تجاری و اقتصادی ندارد
امسال کسری بودجه نداریم
افزایش نرخ ارز دلایل تبلیغاتی و روانی دارد
آینده ما از امروز حتما بهتر خواهد بود حتی در زمینه ارزی
همه از جمله نیروهای مسلح باید بنگاه های خود را واگذار کنند
روزهای خوبی در راه است. ۳۰ میلیارد دلار فایننس خارجی در راه است.
توصیه من به مردم این است در مسیر خرید و فروش ارز که پرریسک است قدم برندارند
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سازمان تامین اجتماعی باید دست از بنگاه های اقتصادی بردارد
شرط من با وزیر این بود تا تمام بنگاه های اقتصادی واگذار شود
در سال های اخیر رشد اقتصادی مثبت همواره وجود داشته است
خواست مردم فقط در بخش اقتصادی نیست و در مباحث سیاسی و اجتماعی نیز خیلی حرف دارند
شما وقتی خواست مردم را به بحث اقتصاد می برید یعنی صدای مردم را نمی خواهید بشنوید
مردم خواست های اجتماعی و سیاسی هم دارند
بی بی سی - زلزلهای به بزرگی ۶.۴ شهر هوآلین تایوان را لرزانده و بنابر گزارش رسانههای محلی باعث فروریختن ساختمانها شده است.
تصاویری که در شبکههای اجتماعی از خسارات این زلزله منتشر شده از آسیب جدی به راهها و ساختمانهای بلندمرتبه حکایت دارد.
همزمان گزارشها از تلاش امدادگران برای نجات مسافران یک هتل آسیب دیده خبر میدهند.
سخنگوی ارتش تایوان به بیبیسی گفته یگان هایی از سربازان برای کمک به آتشنشانها و امدادگران به مناطق آسیبدیده اعزام شدهاند.
هنوز گزارشی از تعداد مصدومان این زلزله منتشر نشده است
آن طور که مقامهای تایوان میگویند امدادگران توانستهاند تاکنون ۳۰ نفر از افرادی که در طبقات زیرین هتل مارشال شهر هوآلین گیر افتاده بودند را نجات دهند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این هتل ۱۰ طبقه که ۲۷۰ اتاق دارد با نشست طبقات زیرین آن، باعث گیرافتادن چندین نفر شده و آن طور که یک شاهد عینی به بیبسی گفته هنوز افرادی در زیر آوراهای این هتل وجود دارند که ماموران در حال شکافتن دیوارها برای نجات آنها هستند.
زینا استارباک که در نزدیکی این هتل قرار دارد میگوید: "مردم با روشن کردن چراغ قوه موبایلهایشان به ماموران از محل استقرارشان خبر میدهند."
مقامهای امداد هم میگویند بعضی از افراد توانستهاند سینهخیز خود را از زیر آوارها بیرون بکشند.
تایوان در تقاطع دو سنگکُره واقع شده و از این نظر زلزلهخیز محسوب میشود.
فوریه دو سال پیش هم یک زلزله قوی چند ساختمان بلندمرتبه را در تایوان فرو ریخت. آن زلزله جان ۱۱۷ نفر را گرفت.
زلزلهای به بزرگی ۷.۶ در مقیاس ریشتر در سال ۱۹۹۹ جان حدود ۲۳۰۰ نفر را در مناطق مرکزی تایوان گرفت.
آیدا قجر - ایران وایر
درگیری تازه میان دراویش گنابادی با نیروهای امنیتی در پی اعلام احتمال بازداشت «نورعلی تابنده» در حالی پایان گرفت که مسوولان گفتند، بازداشتی در کار نخواهد بود. صدها نفر از دراویش با تجمع مقابل منزل «قطب دراویش گنابادی» نیروهای امنیتی و لباس شخصی را فراری دادند. به گفته خودشان نورعلی تابنده «خط قرمز» آنهاست.
عقبه «سلسله نعمت اللهی گنابادی» به قرن هشتم هجری و «شاه نعمتالله ولی» برمیگردد. او قطب «دراویش نعمتاللهی» و عرفای آن سده بود که پیروان بسیاری را تحت تاثیر خود قرار داد. «دراویش گنابادی» معروفترین سلسله آنها در عصر حاضر هستند که میگویند به «صلح»، «آرامش»، «امنیت» و «برابری» باور و از «خشونت» و «سیاست» پرهیز دارند. این سلسله اولیا نیز به ائمه و امامان شیعیان میرسد. به عقیده آنها «برای رسیدن به حقیقت باید طریقت و شریعت همراه هم شوند.» طی این طریق هم بدون داشتن «راهنما» و «مرشد» امکانپذیر نیست. در حال حاضر «نورعلی تابنده» مرشد و پیر دراویش گنابادی است.
«نورعلی تابنده» دکترای حقوق دارد و در دو حکومت شاهنشانی و جمهوری اسلامی، وکالت بسیاری از چهرههای منتقد و مخالف حکومتها را برعهده داشته است. وی از موسسین جمعیت دفاع از آزادی بوده و چهرهای نزدیک به طیف «ملیـمذهبی» و «نهضت آزادی» که ناماش در میان نامه ۹۰ امضایی به «اکبر هاشمیرفسنجانی» بود. او به همین خاطر ۸ ماه زندانی شد و در همین مدت همسرش را از دست داد. او پیش از انقلاب وکیل چهرههایی چون «آیتالله پسندیده» برادر آیتالله خمینی و «آیتالله طاهری»، امام جمعه اصفهان بود. یکی از مهمترین موکلان او پس از انقلاب، «عباس امیرانتظام» بود. تابنده در دولت مهدی بازرگان، معاون ارشاد و معاون وزیر دادگستری بود و در سال ۱۳۵۹ به خواست خود، بازنشسته شد. سال ۱۳۷۵ در پی درگذشت «محبوب علیشاه» قطب پیشین دراویش گنابادی، به وصیت او، جانشیناش شد. حالا دراویش گنابادی پای حفظ سلامت و امنیت او ایستادهاند و میگویند: «حاضریم از جانمان هم بگذریم.»
پیروان «نورعلی تابنده» ۵ روز در هفته در جلسههای صبحگاهی او شرکت میکنند و به سخنرانیهایش گوش میدهند. این جلسات پنجشنبهها و جمعهها در شب نیز برقرار است و حضور برای عموم فراهم است؛ چه درویش و چه دیگران. شبهای دوشبنه و جمعه نیز مجالس درویشی در سراسر ایران و حتی دیگر کشورها برگزار میشود. آنها آداب و رسوم خاصی ندارند و حتی لباس مشخصی نمیپوشند. آنها همواره میگویند صرفا به «صلح»، «دوستی» و «مهربانی» فکر و رفتار میکنند و نه به فکر «حکومتداری» هستند و نه به عنوان گروهی صوفی، به دنبال سیاست. البته که طبق بیانات «نورعلی تابنده» همه دراویش در زندگی فردی و اجتماعی خود آزادند. آنها همواره گفتهاند از جهتگیریهای سیاسی به دور بودهاند اما مقابل «ظلم» میایستند و البته «برای مهمترین سوال بشر، پاسخ دارند.»
اعتماد ـ عباس عبدی ـ در خصوص حجاب و نگاه مردم نسبت به آن باید ارزیابی علمی و تحلیلی دقیقتری داشت. مطالعه و پیمایش ملی ایران در سال ۱۳۵۳ که از سوی زندهیاد دکتر اسدی و همکارانشان انجام شد، نشان میدهد که ۷۵ درصد پاسخگویان، زنان با حجاب را ترجیح میدادند و فقط ۷ درصد زنان بیحجاب و ۱۲ درصد نیز فرقی نمیکند را پاسخ دادهاند. البته این تفاوت در شهر و روستا به نسبت زیاد است؛ در حالی که در شهر ۶۱ درصد زنان باحجاب را ترجیح میدادند در روستا این رقم به ۸۷ درصد میرسید. ولی مهمترین تاثیر را عامل سواد داشته است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
ملاحظه میشود که با افرایش تحصیلات گرایش به ترجیح زنان باحجاب کمتر میشده است و این روند خیلی معنادار و تفاوتها زیاد است. پس از انقلاب که حجاب اجباری شد، سازوکار این متغیر، تاثیر خود را نشان داد. به این معنا که روند رو به گسترش آموزش عالی شدت گرفت، در نتیجه چندان غیرمنتظره نیست که گرایش به ترجیح زنان باحجاب کمتر شود. همچنان که گرایش خروج مفهوم حجاب از نظام ترجیحات افراد بیشتر شده است، و حدود ۴۰ درصد افراد با تحصیلات عالی مسالهای جز حجاب را برای ترجیح زنان در نظر داشتهاند.
گزارشی که اخیرا از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری منتشر شده و مربوط به سه سال و نیم پیش است، توضیح میدهد که در دهه گذشته تمایل مردم به الگوهای رسمی از حجاب کاسته شده است. در این گزارش به نقل از مجموعه مطالعاتی که شورای فرهنگ عمومی انجام داده آورده است که وضعیت پوشش و آرایش در دولت احمدینژاد در سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در بهترین وضع خود بود ولی پس از آن آغاز به کاهش کرده است.
اگرچه تغییرات در پوشش زنان محصول مجموعهای از عوامل است، ولی در اینجا میکوشم که یک عامل سیاسی مرتبط با موضوع را در کنار چند عامل دیگر بیان کنم، هرچند تاثیر عوامل دیگر را نیز نفی نمیکنم.
شمارى از كاربران ايرانى با هشتگ «چی دادیم، چی گرفتیم» گفتوگویی را آغاز کردهاند با موضوع مقایسه پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷.
عبدالله اسکندری درباره تست گریمی که از اکبر عبدی منتشر کرده و شباهت آن به ترامپ رییس جمهوری آمریکا توضیح داد. به گزارش خبرنگار مهر، عبدالله اسکندری طراح چهره پردازی و گریمور سینما و تلویزیون ایران شب گذشته ۱۷ بهمن تصویری از تست گریم اکبر عبدی در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد که شباهتی با چهره دونالد ترامپ دارد و این عکس به سرعت در فضای مجازی چرخید و با توجه به اینکه اسکندری نامی از پروژه ای که این گریم برای آن انجام شده نبرده بود علامت سوال ها بیشتر شد.
عبدالله اسکندری در توضیح این عکس به خبرنگار مهر گفت: این عکس به پروژه ای سینمایی تعلق دارد که چون دیگر از آن گریم استفاده نشد و حیف بود من آن را منتشر کردم.
وی درباره این گریم و شباهت آن به دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا بیان کرد: قرار نبود اکبر عبدی به عنوان ترامپ گریم شود وگرنه می توانستم چهره او را مثل خود ترامپ گریم کنم بلکه این تست گریم از آنجایی که در یک فیلم طنز بود فقط قرار بود ترامپ را تداعی کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اسکندری یادآور شد: به هر ترتیب این تست گریم و ایفای نقش توسط اکبر عبدی نهایی نشد و چون احساس کردم حیف است که دیده نشود آن را منتشر کردم.
این چهره پرداز پیشکسوت در پایان گفت: اکبر عبدی مرد هزار چهره است و خوب می توان صورت وی را گریم کرد.
تست گریم اکبر عبدی متعلق به فیلم «لازانیا» به کارگردانی حسین قناعت و تهیه کنندگی احمد احمدی بوده که بعد از مدتی جواد رضویان جایگزین اکبر عبدی می شود.
یادداشت دکتر حسین پیرنیا (از اولین اقتصاددانان ایران و بنیانگذار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران) در نوروز ۱۳۵۱
یورونیوز، نخستین پهپاد خودران با قابلیت حمل مسافر در چین به بازار آمد. این هواپیما ساخت شرکت ایهانگ چین است که به صورت خودکار و بدون نیاز به خلبان پرواز میکند. این پهپاد قابلیت حمل تنها یک مسافر به وزن حداکثر ۱۰۰ کیلوگرم را دارد و میتواند ۲۳ دقیقه بدون وقفه پرواز کند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این فناوری به ویژه برای احتراز از ترافیک جادهای به کمک مسافران میآید. شرکت ایهانگ سال گذشته قراردادی را با دوبی برای توسعه حمل و نقل هوایی امضا کرده بود.
مرضیه رائفی - شبکه بیان
زنان در کشورهای توسعهیافته نقش بسیار پررنگی را ایفا میکنند و در کنار مردان بال دیگر توسعه هستند. اگر توسعه را پرندهای تصور کنیم، بیگمان یک بال آن مردان و بال دیگر زنان هستند؛ بنابراین حرکت به سمت بهبود شاخصهای اقتصادی یک کشور، بدون ایدهها، خلاقیتها، کارآفرینی و بهطورکلی مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان تقریباً ناممکن خواهد بود.
زنان ایرانی نیز در یکی دو دهه اخیر نسبت به اهمیت نقش خود در جامعه، آگاهی بالایی پیدا کردهاند و همین سبب شده تا سطح انتظارات آنها از دستگاههای حاکمیتی افزایش چشمگیری یابد. با گسترش مراکز آموزشی و دانشگاههای غیردولتی و حضور گسترده زنان در این مراکز و افزایش سطح سواد آنها، سطح آمادگی زنان برای مشارکت در عرصههای سیاسی و اقتصادی بسیار افزایش یافته است.
روند رشد شخصیتی و هویتی زنان ایرانی طی سالهای اخیر شتاب بالایی به خود گرفته ولی سیاستهای حکومت که مبتنی بر ایدئولوژی بستهای است، توانایی پاسخگویی به این رشد شتاب گونه را ندارد. همین مسئله باعث شده است حقوق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی زنان تا حدود زیادی نادیده گرفته شود و عده زیادی از آنها که احساس میکنند دچار تبعیض جنسیتی شدهاند، عصیانگری را پیشه کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بر اساس آمارهای سال 2017 مجمع جهانی اقتصاد، ایران از نظر شاخص شکاف جنسیتی از بین 144 کشور در جایگاه 140 قرار دارد. جایگاه ایران در سال 2016 یک پله بالاتر یعنی 139 بود. مؤلفههای این شاخص جهانی «مدیریت سیاسی»، «اقتصاد»، «آموزش» و «بهداشت» هستند که به نظر میرسد زنان ایرانی در دو مؤلفه مدیریت سیاسی و اقتصاد از سایر کشورها بسیار عقب هستند. چهار کشوری که در این شاخص از ایران پائین تر هستند شامل چاد، سوریه، پاکستان و یمن است.
مقدمه
از آغاز ریاست جمهوری آقای دانالد ترامپ اپوزیسیون طرفدار سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق تحریم اقتصادی و تهدید و حتی جنگ نظامی پروژه جدیدی را آغاز نمود. هدف این پروژه القای چند ادعا میباشد. اول، دیگر امیدی به اصلاح رژیم ولایت فقیه در ایران نیست. دوم، مردم از اصلاح طلبان عبور کرده اند، و دیگر امیدی به تحولات داخلی ندارند. سوم، اصلاح طلبان در حقیقت بخشی از خود رژیم ولایت فقیه هستند، و از آن پشتیبانی میکنند. حال اینکه، بعنوان مثال، ۴ ماه پس از آغاز ریاست جمهوری آقای ترامپ آقای حسن روحانی ۲۵ میلیون رأی از مردم دریافت نمود و نامزد "دولت پنهان،" ابراهیم رئیسی، آیتالله قتل عام، را به سختی شکست داد، تأثیری بر نگاه این بخش از اپوزیسیون ندارد.
لزومی به یادآوری شرایط بد اقتصادی کشور نیست، چرا که همه از آن اطلاع دارند. فساد عمیق ساختاری که دولت محمود احمدینژاد برای کشور بجا گذاشت؛ آثار تحریمهای کمر شکن اقتصادی دوران آقای اوباما که بخشی مهمی از آنها هنوز بطور رسمی و غیر رسمی بجا مانده اند، تهدیدهای دولت آقای ترامپ بر ضدّ کشور که سرمایه داران خارجی را از سرمایه گذاری در ایران دور نگه داشته است، کنترل دستکم یک سوم ثروت کشور توسط نهادهای وابسته به "دولت پنهان،" سانسور مطبوعات که مانع از افشا گری درباره فساد در این نهادها میشود، کارشکنیهای "دولت پنهان" و، مهم تر از همه، دیکتاتوری آیتالله خامنهای، شرایط مناسبی را برای بهبود اوضاع اقتصادی ایران فراهم نکرده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
"دولت پنهان" که از آغاز دولت آقای روحانی در ۱۳۹۲ به دنبال سرنگونی آن بوده است، تلاش نمود که از نارضایتی عمیق مردم از اوضاع اقتصادی بهره برداری کند. حرکت اعتراضی اخیر در حقیقت توسط "دولت پنهان" آغاز شد و آخرین نمونه تلاش آن برای سرنگونی دولت روحانی بود. ولی بخشی از مردم عادی نیز بدلیل شرایط بد اقتصادی بدان پیوستند. اعتراضات مردم عادی کاملا مشروع بود، ولی تظاهرات به اعتراض بر ضدّ آقای خامنهای و "دولت پنهان" تبدیل شد، ولی چون طبقه متوسط و بالای شهری در کلان شهر ها، اکثریت عظیم دانشجویان، و حتی کارگران و معلمان که خود پیشتاز اعتصابهای زیادی در طول چند سال گذشته برای احقاق حقوق صنفی خود بودند، به این اعتراضات نپیوستند، به سرعت کنترل شده و پایان یافتند.
این حرکت اعتراضی اپوزیسیون طرفدار تحریم اقتصادی و تهدید نظامی را به وجد آورد. از آغاز آن حرکت این اپوزیسیون، همصدا و متحد با "دولت پنهان" در کشور، شب و روز مشغول حمله و فحاشی به رهبران اصلاح طلبان، و دروغ گویی و اغراق درباره آنها میباشد، رهبرانی که اکثریت قریب به اتفاق آنها در ۲۵ سال گذشته بارها به زندانهای طولانی رفته اند. کافی است خوانندگان گرامی به وبسایت "مشرق" و "خبرگزاری"های فارس و تسنیم متعلق به سپاه، رجا نیوز متعلق به ارتجاعیترین نیروهای راست، و روزنامههای کیهان و رسالت نگاهی بیندازند. وبسایتهای آنها همواره مملو از شدیدترین حملات، دروغهای بزرگ، اغراقهای بزرگتر، فحاشی، و حتی اتهام خیانت به اصلاح طلبان و نیروهای معتدل کشور میباشد. محتویات این وبسایتها درباره اصلاح طلبان و نیروهای معتدل کشور دقیقا تصویر آینهای "مقالات" اپوزیسیون طرفدار تحریم اقتصادی و تهدید نظامی است. پس فرق این دو گروه چیست؟
کیهان لندن ـ هاشم آقاجری فعال سیاسی و عضو پیشین حزب منحل شده مجاهدین انقلاب اسلامی در گفتگو با ماهنامه صدای پارسی به انتقاد از همطیفیهای خود در جناح اصلاحطلب پرداخته و گفته مردم فهمیدند که این «سیستم اصلاح نشده» است.
آقاجری که سخنرانی معروف او در دانشگاه همدان سال ۱۳۸۱ حکم اعدام را برای او در پی داشت و بعدها در دادگاه تجدید نظر این رأی شکسته شد، پرسیده «اصلاحطلبان تا چه زمانی میتوانند جامعه را از ترس سوریه شدن و امید به بهبود پشت سرخود نگهدارند؟»
وی با اشاره به اینکه «مردم مستاصل احتمالاً بین خودکشی و شورش دومی را برمیگزینند شاید نجات یابند» تاکید کرده «اصلاحات ۲۰ سال است تنها پیشنهاد سلبی به مردم میدهد: انتخاب بین بد و بدتر. جمعبندی دو دهه به مردم آموخته این سیستم اصلاح نشده است بلکه اصلاحطلبان محافظهکارتر شدند.»
آقاجری تنها اصلاحطلبی نیست که پس از اعتراضات سراسری اخیر درباره تمام شدن صبر مردم صحبت کرده است.
رادیو زمانه، نسرین ستوده که وکالت نرگس حسینی، یکی از دختران خیابان انقلاب را به عهده دارد، اعلام کرده که دادسرای فرهنگ و ارشاد اتهامات سنگینی را متوجه موکلش کرده است. با این حال او که اکنون در زندان قرچک در شرایط نامناسبی به سر میبرد، نه تنها از مخالفتش با حجاب اجباری اظهار ندامت نکرده، بلکه حتی به اعتراض از سپردن وثیقه هم خودداری کرده است.
نرگس حسینی، ۳۲ ساله اهل کاشان یکی از دختران خیابان انقلاب است که ۹ دی در یک حرکت اعتراضی روسری خود را از سر برداشت و آن را بر سر چوبی به شکل پرچم بالا برد. حسینی دانشجوی فوقلیسانس علوم اجتماعیست و در یکی از ادارات دولتی نیز کار میکرده. مأموران امنیتی بلافاصله او را بازداشت کردند و پس از صدور وثیقه سنگین پانصد میلیون تومانی او را به زندان قرچک ورامین منتقل کردند. نسرین ستوده که اکنون وکالت نرگس حسینی را به عهده دارد به کمپین حقوق بشر در ایران گفته است:
«خانم نرگس حسینی در دادسرا هم حاضر نشد ابراز پشیمانی بکند و اعلام کرد به حجاب اجباری اعتراض دارد و نشان دادن اعتراض را حق قانونی خودش میداند و علیرغم این که در شرایط سختی در زندان قرچک ورامین نگهداری میشود، حاضر به اظهار پشیمانی نشد، در مقابل وثیقه پانصد میلیونی هم گفت توانایی تأمین آن را ندارد و چون خود را بیگناه میداند حتی در صورت توانایی هم حاضر به تأمین نیست.»
دادسرای فرهنگ و رسانه نرگس حسینی را به عدم رعایت حجاب شرعی، تظاهر به عمل حرام و تشویق به فساد متهم کرده است. بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) زنانی که کشف حجاب میکنند ممکن است به دو ماه زندان یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم شوند. بر اساس ماده ۶۳۹ قانون مجازات اسلامی مجازات تشویق به فساد و فحشاء اما تا ۱۰ سال زندان است.
این یادداشت به پرسشهایی میپردازد که محمد رضا نیکفر در مقاله «نمودهای کنشی یک انقلاب بی کنش» مطرح کرده و بدانها از دیدگاه خود پاسخ داده است.
این پرسشها عبارتند از:
۱-معنای رخدادهای خیزش دی ماه چیست؟
۲-آیا ادامه خواهد یافت؟
۳-آیا یک انقلاب آغاز شده است؟
۴- آیا حکومت میتواند حرکتهای اعتراضی را سرکوب کند؟
در این نوشته ضمن پاسخ به این پرسشها برخی از پاسخها و نقطه نظرهای نیکفر را نیز نقد خواهم کرد. اهمیت و ضرورت این بحث روشن است و نقد پاسخهای نیکفر نیز که او را یکی از روشنفکران تاثیرگذار ایران میدانم و از تجربه بحث با نیکفر آموختهام. او بر خلاف بسیاری از روشنفکران معاصرش نسبت به نقد نظریات خود رویکردی مثبت دارد و از آن استقبال میکند. پس امیدوارم این بحث به بحثهای بیشتر در جامعه سیاسی ما دامن بزند.
شورش دی ماه
از آن جا که رژیم و طرفدارانش با «شورش» نامیدن این جنبش قصد بیاعتبار کردن آن را دارند ترجیح میدهم آن را «شورش» بخوانم. امیدارم همه کسانی که با قلم و قدم در کار مبارزه با جمهوری اسلامی بوده و هستند نیز از این عنوان استقبال کنند. شورش علیه فقر، بی عدالتی و گرسنگی و نابود کردن سرمایههای اقتصادی و فرهنگی کشور ما عملی بس اخلاقی و شایسته است. ما شورشیان خواستار خاتمه یافتن رژیم فعلی، تبعیض، فساد و سوء مدیریت و آغاز یک نظام دموکراتیک و یک دموکراسی متکی بر رأی مردم و بر پایه اعلامیه جهانی حقوق بشر هستیم. با اعلام «من نیز شورشی هستم» میتوان حداقل در گفتار و نظر با «مبارزه بدون خشونت» مردم همراه شد.
در انگیزههای این شورش آن گاه که نیکفر از فقر و گرانی و بیکاری و تبعیض و فساد سخن میگوید، با او موافقم. تفاوت دیدگاه ما از آن جا آغاز میشود که او به «عمق» میرود. آن جا که قرار است این شورش را در چهارچوب تاریخی قرار دهد.
ایران اینترنشنال، خبرگزاری رویترز، روز دوشنبه ۱۶ بهمن ماه، در گزارشی از عراق مینویسد که ممکن است نیروهای داعش در عراق و سوریه از میان رفته باشند، اما آنها برای ایران، هنوز یک تهدید جدّی بهشمار میآیند؛ زیرا اکنون آنها در میان جوامع کردنشین در مرز عراق با ایران به فعالیتهای مسلحانهی خود ادامه میدهند.
در گزارش رویترز، بهنقل از یک افسر امنیتی عراقی آمده است که مردم محلی در این مناطق مرزی، اسم این منطقه را «تورابورا» گذاشتهاند که از روی محل اختفای اسامه بنلادن در افغانستان کپیبرداری کردهاند.
در روزهای پایانی ماه ژانویه، سه عضو سپاه پاسداران ایران که در منطقهی بمو با ۲۱ تن از نیروهای داعش میجنگیدند، در این عملیات کشته شدند. این داعشیها از درون خاک عراق، وارد خاک ایران شده بودند و سپاهپاسداران میگوید سه تن از آنها با انفجار جلیقهی انتحاری، خودشان را کشتند و دو تن دیگر نیز، در درگیری مسلحانه کشته شدند.
تنها چند روز پیش از آن، وزارت اطلاعات ایران گفته بود که یک انبار اسلحهی متعلق به داعش را در شهر مریوان در مناطق مرزی با عراق کشف و مواد منفجرهی تیانتی، نارنجک دستی و تفنگها و مسلسلهای آن گروه را همراه با خمپارهاندازها ضبط کرده است.
به گزارش رویترز، این زدوخوردهای اخیر و کشف انبار اسلحه، نشان میدهد که داعش علیرغم مراقبتهای شدید امنیتی، هنوز توانایی نفوذ به خاک ایران را دارد.
حسین دهقان، وزیر پیشین دفاع ایران میگوید: «امروز داعش هیچ کشوری را زیر کنترل خود ندارد، ولی برای ابراز وجود خود، احتمال دارد هر زمانی به یک حملهی غافلگیرانه دست بزند».
حمایی حما سید، از فرماندهان ارشد پیشمرگههای اقلیم کردستان و عضو حزب «اتحادیهی میهنی کردستان» میگوید: «اعضای کُرد وابستهبه داعش با بهرهمندی از آشنایی با منطقهی مرزی ایران و عراق و دانستن زبان کُردی، توانایی ویژهای برای ورود به خاک ایران برای انجام عملیات را دارند. قدر مسلم اینکه میان تندروهای ایرانی و عراقی دوسوی مرز، نوعی اتحاد و هماهنگی وجود دارد».
زنان میهنمان در بزنگاه های تاریخی خود را تعریف کرده اند و در کردار نشان داده اند ستمگری و بی عدالتی را تحمل نخواهند کرد. در این یادداشت نمونه هائی در پیوند با "بلواهای نان" یادآوری میشوند.
"جنبشِ نان" در مفهوم سیاسی اش، جنبشی باخواستِ تامین نیازهای اقتصادی و برقراری عدالت اقتصادیست. جنبش دیماه ۱۹۹۶ درآغاز"جنبش نان" بود که بتدریج توامان با جنبش سیاسیِ آزادیخواهانه ادامه یافته است.
در تاریخ میهنمان اعتراضها و شورشها و بلواهائی نیز به طوراخص و به خاطر کمبود ویا نبودِ نان، ویا فقدان کیفیت قابل قبول نان ِمصرفی برپا شدهاند که نام "شورش و بلوای نان" برآنها گذاشتهاند. نان درتغذیه مردم میهنمان به عنوان "قوت لایموت" نقشی پایهای داشتهاست، وکمبود و نبود آن نشان ازبی توجهی به نیازهای اولیه مردم و بیانگرمشکل اقتصادی و اجتماعیای اساسی بودهاست. شورشها و بلواهای نان بی تردید در پیوند با" جنبش نان"، که به آن اشاره شد، قرارمی گیرند.
آن یکی پرسید اُشتر را که هی ــــــــــــــ از کجا میآییای اقبال پی
گفت از حمام گرم کوی تو ــــــــــــــ گفت خود پیداست از زانوی تو مولوی
بر مبنای پیشینه نزدیک به چهل ساله اُپوزیسیون در برون مرز، به روشنی میتوان گفت که امیدی به این اپوزیسیون و وعدههایش نباید داشت. میتوان از چهرهها و نخبگانی در برون مرز نام برد که بتوانند به مخالفان در درون ایران در زمینه هایی یاری برسانند که من پیش از این از شمار اندکی از آنان نام بردهام، ولی به عنوان حزب، سازمان و یا دیگر گروههای سیاسی که بتوانند در دگرگونیهای آینده ایران، نقشی اثر گذار داشته باشند، نبایداندک امیدی داشت چون پس از این همه سال، هنوز هرکس ساز خود را میزند که تنها شمار اندکی شنونده دارد. این را به این انگیزه عنوان میکنم که کسانی با خوش خیالی از اهمیت اُپوزیسیون دربرون مرز و نقش آن در آینده ایران سخن گفته و نوشتهاند. چنین تفسیرهایِ خوش خیالانه، نمایی درست از چگونگی وضع اُپوزیسیون در برون مرز را نشان نمیدهد. همآن گونه که سالها پیش از این به سهم اندکِ خود، در نوشتههای دیگری یاد آور شدهام، به باور من اگر گروهی سازماندهنده و رهبری کننده برای آزادی مردم ایران بخواهد پای بگیرد، در درون ایران خواهد بود که نقش جوانان از زن و مرد به ویژه دانشجویان در آن پُر رنگ خواهد بود. هیچ سازمانی در برون مرز چنین نیرو، توان و قابلیتی ندارد. بی گمان هم اکنون نیز در ایران گونهای سازماندهی وجود دارد که به درستی پنهان است. در خیزش دی ماه، همآهنگی شگفت انگیز شعارها با آن گستردگی و گونه غیر مذهبی شعارها برای نخستین بار و در بیش از هشتاد شهر ایران، از یک چنین سازماندهیِ پنهان، دست کم در تعین شعارها و زمان تظاهراتها که بیشتر غروب و شب بود، نشان داشت.
*کیسینجر در سال ۱۹۷۴ (=۱۳۵۳): «...دراینجا [آمریکا] برخی بر این عقیده اندکه یا باید شاه دست از سیاستهای نفتی خود بردارد و یا ما باید او را عوض کنیم».
*محمدرضاشاه: «به محض اینکه ایران حاکمیّت مطلق ثروتهای زمینی خود را بدست آورد، بعضی از وسایل ارتباط جمعیِ دنیا مبارزهای وسیع علیه کشور ما آغازکردند و مرا پادشاهی مُستبدخواندند!»
***
اشاره:
بخش نخست این مقاله، موردتوجه و عنایت بسیاری ازخوانندگان عالیمقدار قرارگرفته است. طبیعی است که هرنظریّه یا فرضیهء تازهای میتواند دارای ضعفها وکمبودهائی باشد. طرح مفروضات این مقاله تنها برای بازاندیشی پیرامون رویدادبزرگی است که دراواخرقرن بیستم میلادی، ایران رابه قرنهای نخستِ هجری (۷-۸میلادی) سوق داد، سقوطی که پروفسور «اسکات کوپر» -به درستی-آنرا «سقوط بهشت» نامیده است.
«انقلاب اسلامی» نمونهء برجستهای ازیک جنبش پوپولیستی بودکه درآن، عقل نقّاد به عقل نقّال سقوط کرد و تودههای ناآگاه و «ماه زده» پیشآهنگ رهبران سیاسی وروشنفکران شدند. به قول خلیل ملکی: «درعصرحاضر قدرتهای توتالیتربطورمصنوعی این روح تودهای را به وجودآورده و آن را درخدمت هدفها و تبلیغات خود قرارداده اند...هرکس وقتی درتوده منحل شود، یک احمق از[او] ساخته میشود». (نامههای خلیل ملکی، صص۱۲۰و۳۵۴). «انقلاب اسلامی»، نمونهای از زوال عقل و اندیشهء رهبران سیاسی و روشنفکران دریک جنبش پوپولیستی بود.
ما دربخش نخست مقاله برخی مؤلّفههای ۱۹گانهء نظریّه یا فرضیّهء خودرا ارائه کردهایم، اینک ادامهء این مؤلّفه هارا درزیرملاحظه میکنید.
***
۵-چنانکه درکتاب درخشان پروفسور «رهام الوندی» نیکسون، کیسینجروشاه بررسی شده، دوران نیکسون، دوران طلائی روابط شاه باکاخ سفیدبودکه طی آن، شاه نه به عنوان یک «مُهرهء دست نشانده» بلکه به عنوان شخصیّت و شریکی مستقل وقابل احترام نگریسته میشد. باماجرای «واترگیت» واستعفای نیکسون این دوران طلائی به پایان رسیدو جانشین او-جرالدفورد-درسال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) با دعوت از شاه به آمریکاکوشیدتا برکدورتها ونگرانیهای کمپانیهای نفتی ومردم آمریکا دربارهء افزایش روزافزون قیمت نفت پایان دهد.
اتوبوس انتخاباتی سید محمد خاتمی دراولین روزهای سال ۱۳۷۶ که به راه افتاد هیچ کس پیش بینی نمیکرد کمتر از دوماه دیگر مسافر ویژه آن برامواجی از شادی مردم راهی خیابان پاستور شود. مردمی که حاضر نبودتد برای دستیابی به آرمانهای مدنی خود بار دیگر از کوچههای تنگ و یک طرفه اتقلاب گذر کنند در یک همبستگی نا نوشته حماسهای مدنی آفریدند. در بامداد سوم آن خرداد رویایی میتوانستیم رنگ شگفتی را نه تنها بر سیمای انبوه رای دهندگان که بر چهره مسافران اتوبوس هم ببینیم. مسافرانی که تنها برای کسب حداکثر ۵ میلیون رای گام در این سفر نهاده بودند اما با صندوق هایی جادویی و انباشته از رای به نامزد خود روبرو شدند. این بهت زدگی بیش ازهرچیز نشان داد که جتبشی مدنی در زیر پوست جامعه و چه بسا پیشگام تر از نخبگان رخ داده است. جنبشی که قرار ندارد بار دیگر بدون محاسبه و درموجی از شیفتگی از پی فرد و یا گروه خاصی روان شده و به آنها چک سفید بدهد. بی تردید جنبش دوم حرداد ۷۶ نشان از بالندگی جامعهای را داد که بجای غوطه در کاریزمایی احساسی، تنها بشرط و شروط مشارکت درسرنوشت خویش با منتخبین خود قرار برهمراهی خواهند داشت. حیرت مسافران اتوبوس و تحلیلهای شتابزده که بجای پیش بینی آینده به پس بینی از رخداد گذشته پرداختند نشان داد که بدنه جامعه ایران از برگزیدگان خود پیشی گرفته است. برگزیدگانی که بایستی از این پس امکان ادامه حیات سیاسی اجتماعی خود را همچون ماهی تنها با غوطه در این دریای جامعه میسر میساختند.
شرق ـ زینب اسماعیلی - «پیمانه هستهای»؛ دیپلماتی خوشرو، پرکار و بیادعا. در اواخر دهه پنجم زندگیاش بهسر میبرد .متولد خرمشهر با خانوادهای مذهبی است، بعد از دیپلم، در دانشکده فیزیک پذیرفته شد، اما به دلیل بیعلاقگی به این رشته، راهی ایالات متحده میشود. او و لیسانس و فوقلیسانسش را در کانزاس و میشیگان گذرانده، آنهم در رشته مهندسی محیطزیست. همین رشته تحصیلی موجب شد که بعد از بازگشت به تهران در مجموعه شهرداری مشغول و جزء اولین مدیران شرکت کنترل کیفیت هوا شود، اما چرخ روزگار چرخید و از مجموعه شهرداری راهی وزارت امور خارجه شد. زمانی که در کانزاس دانشجو بوده، عضو انجمن اسلامی دانشجویان میشود و فعالیت در آن انجمن بهانه آشناییاش با دکتر کسرا برکشی میشود که با هم ازدواج میکنند. با پیمانه هستهای، نخستین دیپلمات زن ایرانی در نیویورک که از سال ٨٢ تا ٨٦ در آنجا مأمور بوده، در مورد کارش، بحث سفیر زن و تبعیضهای موجود و قوانین دستوپاگیر دستگاه دیپلماسی برای رشد زنان دیپلمات گپ زدیم. خانم هستهای از سال ٩٢ تا ٩٥ نیز در توکیو رایزن اقتصادی بود. او بعد از بازگشت به تهران به دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه رفت، اما مدتی بعد با ٢٥ سال سابقه درخواست بازنشستگی داد.
چرا ما هنوز سفیران زن زیادی نداریم؟
اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم، متوجه میشویم که اراده برای سفیرشدن زنان، پیشنیازهایی میطلبد که وجود ندارد. یعنی با انتصاب یک یا دو سفیر زن مسئلهای حل نمیشود. اراده برای سفیرشدن زنان باید سال ٥٨ انجام میشد. آندوران، زنان با اینکه نیمی از حامیان انقلاب بودند، وارد حوزه دیپلماسی نشدند. علاوه بر این، دیپلماتهای زنی که در خارج کشور مشغول کار بودند، به کشور بازگردانده شدند؛ درحالیکه لزوما همه آقایان دیپلمات به کشور بازگردانده نشدند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
قبل از انقلاب چه تعداد خانم دیپلمات داشتیم؟
نمیدانم، ولی چندتایی از آنها را میشناسم. اگرچه تعدادشان کم بود اما مهم این است که تعدادی زن بودند که در سفارتخانهها مشغول به کار بودند. در حالیکه زنان مثل امروز اینقدر تحصیلکرده نبودند و جامعه آن دوران، پذیرای دیپلمات زن به تعداد بالا نبود. درحالحاضر با اینکه بیشتر دانشجویان رشتههای علوم سیاسی و علوم انسانی، دختر هستند اما حضورشان بهعنوان نیروی سازمانی در نهادی مثل وزرات خارجه که اصل آن با اینگونه رشتهها گره خورده، چندان تناسبی ندارد. نکته دوم این است که بعد از انقلاب فرایند آموزش در وزارت خارجه تغییر کرد. وقتی دانشکده روابط بینالملل در وزارت خارجه تأسیس میشود، تا دهه ٨٠ ورود دختران به آن ممنوع است. بعد از این دوره در بحث زنان تغییراتی مثبت در وزارت خارجه به وجود آمد.
یعنی دولت دوم اصلاحات؟قبل از آن وزارت خارجه یک وزراتخانه مردانه بود؟
بله کاملا. بله دولت دوم. البته از دولت اول اتفاقات و پیشزمینههایی در این حوزه به وجود آمد. کارکنان وزرات خارجه اکثرا دانشآموخته دانشکده وزارت خارجه هستند. این گروه یا کسانی بودند که در وزارت خارجه لیسانس گرفته بودند یا کارمندان دیپلمهای بودند که آنجا ادامه تحصیل دادند. این دو قشر فقط پسر بودند. از طرف دیگر همان تعداد خانمهای محدودی هم که در دستگاه دیپلماسی بودند، به مأموریت ثابت نمیفرستادند. دهه ٨٠ بود که اعزام خانمها به مأموریتهای ثابت آزاد شد و خانمها توانستند آزمون اعزام به خارج از کشور را بدهند. تا قبل از آن مجاز نبود.
ایران ایترنشنال، عنوان یک سند محرمانه دولت استرالیا که هفته گذشته منشر شده، نشان میدهد که دولت این کشور با امارات متحده عربی بر سر آمادگی و حضور مشترک در یک جنگ با ایران توافق کرده است.
وبسایت «اینترپرتر»، روز دوشنبه ۱۶ بهمنماه، گزارش داد، این سند محرمانه با عنوان «برنامهریزی دوجانبه با امارات متحده عربی در مورد دفاع از این کشور در صورت آغاز حمله و تجاوز از سوی ایران»، در تاریخ ۳۰ تیرماه ۱۳۹۱، تهیه شده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
اینترپتر مینویسد: «عنوان این سند محرمانه که در میان فایلهای دولتی برای دسترسی همگانی منتشر شده است، این پرسش را مطرح میکند که موضوع مذاکرات و تصمیمگیریهای میان دولت استرالیا در آن زمان و مقامات امارات متحده چه بوده است؟ تاریخ این سند پیش از ارسال نیروهای ارتش استرالیا به منطقه خاورمیانه برای جنگیدن با داعش است . تنها نام این سند در لیست اسناد محرمانه آمده است و جزئیاتی از آن افشا نشده است. در عین حال، مشخص نیست که آیا جزئیات این همکاری مشترک نظامی برای مقابله با ایران بررسی و توافق شده است، یا آنکه دولت استرالیا فقط خدذرخواست تهیه این سند را داده است».
اینترپرتر میافزاید: «اما در خاورمیانه، هیچ چیز اتفاقی نیست. دولت امارات همواره به استرالیا بهعنوان یک شریک اقتصادی و نظامی مینگرد و انتظار دارد که در صورت بروز جنگ با ایران ارتش آن کشور به یاریش بشتابد. با این حال افشای این سند در شرایط کنونی این نگرانی را بهوجود میآورد که آیا قدرتهای غربی هزینههای یک درگیری نظامی با ایران را پیشبینی کردهاند؟ و آیا دیپلماسی نمیتواند مانع از این هزینهها شود»؟
نظام جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ تقریبا چهل ساله خود به علت سیاستهایی که اتخاذ کرده است با انواع اعتراضها در ابعاد مختلف رو در رو بوده است. در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی همچنان درگیر اعتراضهای متنوع و وسیعی است. خیزش اعتراضی گسترده دی ماه سال ۹۶ خورشیدی و اعتراض دامنهدار و مدنی علیه «حجاب» اجباری از آخرین نمونه های این اعتراضات است. بایسته است که حاکمیت به این اعتراضات مدنی پاسخی منطقی و شایسته دهد.
روند تحولات پیچیده و درهمتنیده جمهوریاسلامی نشان میدهد که با اتخاذ سیاستهای حقوقی، انسانی و شرعی، این امکان وجود داشت که از سبب شکلگیری بسیاری از این اعتراضها از همان ابتدا جلوگیری به عمل آورد. مشکل پوشش تحمیلی بر زنان با عنوان «حجاب شرعی» از سال نخست انقلاب و سپس قانونی کردن آن که با سرکوب و ارعاب همراه بوده است، از مهمترین معضلاتی است که از اساس قابل اجتناب بود. قانون تحمیلی «حجاب» اجباری نتیجهای جز هزینههای گزاف مالی، بیاعتباری دینی و معنوی، ناکارآمدی سیاسی و سرمایهسوزی اجتماعی در چهاردهه اخیر به دنبال نداشته است.
در پی هشدار برخی شخصیت ها و گروههای اصلاح طلب از جمله مصطفی تاجزاده درباره خطر سوریه ای شدن ایران درصورت به خشونت گراییدن اعتراضات و تظاهرات ضدحکومتی در کشور، واکنش های متعددی از سوی برخی تحلیل گران و سازمان های سیاسی اپوزیسیون علیه این تحلیل اصلاح طلبان صورت گرفت. این واکنش ها عمدتا حاوی دو نکته بودند؛ اول اینکه "ایران هرگز سوریه ای نخواهد شد" یا اینکه "احتمال سوریه ای شدن کم یا بسیار کم است". دومین نکته این بود که کسانی که احتمال سوریه شدن ایران در صورت به خشونت کشیده شدن تظاهرات را هرچند کم اما رد نمی کردند، بجای پرداختن به اصل موضوع که چگونگی جلوگیری از بروز چنین اتقاق خطرناکی برای کشور است، به این پرداختند که در این صورت مقصر شروع کننده سرکوب و خشونت یعنی حکومت جمهوری اسلامی و رهبر آن آقای خامنه ای است.
کیهان لندن ـ تعداد تجمعات و اعتصابهای کارگران و کارکنان در واحدهای تولیدی و صنعتی ایران هر روز افزایش مییابد و کارگران بیشتری به دلیل پرداخت نشدن حقوق و مزایا و نارضایتی از وضعیت اقتصادی دست به اعتراض میزنند.
این اعتراضها در روزهای نیمه بهمن و در آستانه سی و نهمین سالگرد روی کار آمدن جمهوری اسلامی به اوج خود نسبت به ماههای گذشته رسیده است. کارگران معترض دغدغه سیرکردن شکم گرسنه خانواده خود را دارند و به نظر میرسد دیگر حتی بازداشت و فشارهای امنیتی نیز نمیتواند آنها را ساکت کند. از سوی دیگر گسترش این اعتراضات که تا ماههای گذشته مختص چند کارخانه بحرانزده بود، به شهرهای مختلف نیز قابل توجه است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
کارگران معترض مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه که چند روز است اعتصاب کردهاند در روزهای دوشنبه و سهشنبه، ۱۶ و ۱۷ بهمن، اعتصاب خود را ادامه دادند. این در حالیست که روز یکشنبه حدود ۴۰ کارگر اعتصابکننده از سوی ماموران یگان ویژه بازداشت و سپس غروب یکشنبه با امضای تعهد آزاد شدند. روز دوشنبه نه تنها کارگران اعتصاب خود را ادامه دادند بلکه کارگران بازنشسته نیز به این اعتصاب پیوستند.
بنا به گزارشهای دریافتی، سید حسین شیرازی، فرزند آیت الله سیدصادق شیرازی از مراجع تقلید شیعیان در قم که اخیرا در سخنانی ولایت فقیه را بردگی و نظام جمهوری اسلامی را غیرپاسخگو خوانده بود پس از احضار به دادسرای ویژه روحانیت بازداشت و زندانی شد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تقاطع - آقای شیرازی چند هفته قبل در یکی از جلسات درس خود، حدود ولایت فقیه را برابر با «حدود ولایت خداوند» دانسته و ولیفقیه را معادل فرعون توصیف کرده بود.
چکیدهای از اظهارات حسین شیرازی را که به بازداشت او منجر شده، در ادامه میخوانید:
- میلیونها نفر کشته و زخمی میشوند و بعد آن را تحت عناوینی مانند دفاع مقدس معرفی میکنند. امت نابود و تباه شد؛ پنجاه سال عقبگرد در اقتصاد و معیشت؛ چند میلیون معلول و جانباز، دستاورد آنها در دفاع مقدس بود.
- جرات داری این مفاهیم را زیر سوال ببر، پدرت را در میآورند و اجدادت را به تباهی میکشانند. اصلا مجالی برای سوال وجود ندارد که چطور این مقدس است؟ کشور نیست و نابود شد، کجایش مقدس است؟
- با همین دو چشمان خودم دیدم و با دو گوشم شنیدم که اینجا گروهی به بیت یکی از مراجعی که مرجع اعلای شیعیان در آن دوران بود حمله کردند و گفتند این محمدرضا شبیه آن محمدرضا است و فقط ریش دارد و باید اعدام شود. به چه علتی؟
- به بیوت همه مراجع حمله بردند و این تا به امروز ادامه دارد.
- اگر بخواهند حیثیت و آبروی یک نفر را ببرند میگویند او ضد ولایت فقیه است. پدر جان! شیخ مرتضی انصاری (مرجع تقلید بزرگ شیعیان در قرن ۱۳ هجری قمری) هم ضد ولایت فقیه بود.
- ولایت فقیه همان "من پروردگار بلندمرتبه تو هستم" است و نه چیز دیگر. موبهمو همان است و تفاوتی ندارد.
- امکان ندارد کسی بتواند درباره ولایت فقیه حتی یک پرسش ساده بکند. شیخ انصاری هم باشد او را بیاعتبار و بیآبرو میکنند.
- ولایت فقیه یعنی تو عبد هستی. در کتاب، حدود ولایت فقیه را در حدود ولایت خداوند آوردهاند. در دنیای امروز! حالا اگر فرعون هم چنین حرفی میزد عجیب بود!
- امروز دنیا متمدن شده است. الان دیگر مفهوم بردهداری پذیرفته نیست. اما میلیونها نفر را با همین یک کلمه (ولایت فقیه) اداره میکنند.
"عشق، عملی انقلابی است، ولی عاشق باید بداند که هفت خوان رستم و هفت شهر عشق بین او و معشوق استقلال و آزادی حائل شده است و این گذر کردن، نه از طریق یآس و خود زنی که از طریق اراده و بصیرت و امید و شادی است که ممکن می شود.
تجربه آموخت که باید آنی باشیم که برای آن مبارزه می کنیم. مردمسالاری امری نیست که در انتهای مبارزه مستقر شود که انقلابی در باور و اخلاق و منش ماست که از هم اکنون و با هر عمل و اندیشه و باور باید در درون ما نفس کشیدن را آغاز کند و اینگونه با فرهنگ آزادی اینهمانی بجوییم و آن آینده ای باشیم که می خواهیم. اینگونه است که آینده حال می شود و حال ما چون آینه تمام قد آینده ای می شود که برای آن مبارزه می کنیم."
به یاد نازنین مسعود و مسعودها
در رابطه با انقلاب زمانی به بیان خشک تحلیلات علمی و اعداد و ارقام و مطالعه ساختارها و نهادها و نقش قدرت و تقسیم قدرت و نوع نگاه به قدرت، نیاز است و زمانی به بیان عاشقانه ای که بازتاب بعد معنوی انسانهاست. چرا که همیشه در لحظات آخر، نه منطق ابزاری بازار و نوعی خرد ورزی ای که بکار چرتکه انداختن و بده بستان می آید، که عشق است، عشق به آزادی، عشق به عدالت و عشق به استقلال، که فدا شدن و فداکاری را در انقلاب، ممکن می کند و مبارز را از اعماق صف به جلوی صف می کشد، چرا که عشق و عاشق تنها در اخلاص و ایثار است اینهمانی می جویند. چرا که چنین عاشقی و معشوقی تنها در چنین وعده گاهی است که می توانند هم را بیابند و در عشق یکی شوند و امروز وقت سخن گفتن از عشق است.
با اندوه تمام با خبر شدیم که پرویز قلیچخانی عزیز در سوگ گرامی خواهر خود نشست.
همین چندی پیش بود که شانههای پرویز عزیز در فقدان مادر لرزید. و اینبار در برودت تبعید خواهر خود را از دست داد.
در کنار پرویز قلیچخانی عزیز میایستیم. شریک اندوه او هستیم. به او تسلیت میگوییم.
و برایش شانههای استوار، حضورِ پُربار، یارانِ بسیار آرزو میکنیم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
هادی خرسندی. ایرج جنتیعطایی. شهلا شفیق. اسفندیار منفردزاده. بهروز شیدا. فروغ حاشابیگی. اکبر ذوالقرنین. نسیم خاکسار. ناصر مهاجر. مهناز متین. مهرداد وهابی. اسد سیف. اصغر ایزدی. منیره برادران. پرستو فروهر. فرزانه راجی. فریبا ثابت. ابراهیم آوخ. ناصر رحیمخانی. ناصر رحمانینژاد. جهانگیر سروری. اصغر سروری. سیروس ملکوتی. امیل دارمو. فرشید نوریانی. فؤاد تابان. مسعود مافان. بهمن امینی. هایده درآگاهی. مسعود فتحی. فرزانه عظیمی. کریم شامبیاتی. شیرین مهربد. شهره قنبری. مهرداد امیری. مهران امیری. رضا اکرمی. مهدی ذوالفقاری. حسن زرهی. نسرین الماسی. جواد طالعی. ایرج قهرمانلو. ایرج مصداقی. رضا اغنمی. هدایت سلطانزاده. ناهید ناظمی. حمید فروغ. مینو فروغ. بهروز حشمت. مهدی اصلانی
ایسنا ـ عملیات اطفای حریقی که ساعت ۱۰ صبح روز گذشته در ساختمان ۵۱ ساله برق حرارتی رخ داد، در حالی همچنان ادامه دارد که به علت احتمال ریزش، ساختمانهای مجاور به صورت اضطراری تخلیه شدهاند.
به گزارش ایسنا، محمدعلی نجفی شهردار تهران صبح امروز در ساعت ۷/۳۰ با حضور در محل حادثه آخرین وضعیت عملیات آتشنشانان را از نزدیک بررسی کرد.
همچنین حوالی ساعت ۹ نیز فرماندار تهران و معاون دادستان تهران نیز در محل حادثه حاضر شدند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
شهردار تهران با حضور در جمع خبرنگاران حاضر در منطقه گفت: مشکل اصلی آتشنشانان این است که چون حریق در طبقه منفی چهارم این ساختمان ایجاد شده است و حریق در مرکز اسناد و مدارک و بایگانی بوده است، حجم زیادی از آتش ایجاد شده است و دسترسی به آن مشکل است.
دویچه وله - در نشست خبری فیلم سینمایی "شعلهور" حرکات دست و سر مژگان صابری توجه حاضران و مخاطبان را به خود جلب کرد. بحث بر سر "ژست خانم بازیگر" که با انتشار خبر "اوتیستیک بودن" او وارد مرحله جدیدی شد، ابعاد دیگری هم دارد.
مژگان صابری روز یکشنبه ۱۵ بهمنماه (۴ فوریه) در نشست خبری فیلم "شعلهور" در پردیس سینمایی ملت تهران حضور داشت. او در حالی درمقابل حضار و خبرنگاران حاضر شد که به نظر میرسید تمرکز ندارد؛ با روسری خود مشغول بود، دست به سر و صورت خود میکشید یا روی صندلی جابهجا میشد.
تصاویر این حرکات را حاضران ضبط کردند و با انتشار آنها در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی بحث بر سر "ژستهای عجیب و غیر عادی" این بازیگر داغ شد. گروهی این واکنشها را ناشی از اضطراب و برخی آن را برای "جلب توجه" و "سوژه شدن" و "قرار گرفتن در کانون توجه" دانستند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در ادامه و در واکنش به خبرهای منتشرشده، کاربران در شبکههای اجتماعی نوشتند که صابری به اوتیسم مبتلاست و حرکات او برآمده از این عارضه هستند.
صابری پیش از این در سطح رسانهای چهرهی ناشناختهای بود. او با فیلم "شعلهور" که در جشنواره فیلم فجر امسال (۱۳۹۶) به نمایش درآمد، نخستین حضور خود در سینما را تجربه میکند. کاربرانی که از واکنش اولیه خود به حرکات صابری ابراز پشیمانی کردهاند، نوشتهاند که نمیدانستهاند او به عارضه اوتیسم مبتلاست.
رئیسجمهوری سابق ایران در بیانیه تندی علیه قوهقضائیه، به دستگیری تعدادی از هوادارانش اعتراض کرده و گفته که «دستگاه قضایی به ستون اصلی ظلم علیه ملت تبدیل شده است».
محمود احمدینژاد در این بیانیه که روز دوشنبه ۱۵بهمن به مناسبت سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ در وبسایت «دولت بهار» منتشر شده، افزوده است: «کسانی که آرزوی رهبری یا ریاستجمهوری آینده و تداوم وضع موجود را در سر میپرورانند، ظاهراً تصور میکنند که با از سر راه برداشتن ما، مسیرشان هموار میگردد».
در ماههای اخیر هشت نفر از فعالان رسانهای حامی محموداحمدینژاد در شهرهای مختلف بازداشت شدهاند. به گزارش کانال تلگرام دولت بهار، از میان آنها «محمد غلباش، محمد حسین حیدری و مهدی مهرشریف پس از تحمل انفرادی با قید ضمانت آزاد شدند، اما حسین شاملو، امید دلفانی، عبدالسلام صالحی، سجاد یوسفی سوره و پوریا حسینزاده همچنان در بازداشت هستند».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
محمود احمدینژاد دو روز بعد از برگزاری دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی، معاونش در دولت، ادعا کرده است: «عدهای اصرار دارند به دلخواه خود، افراد را در زندانهای انفرادی حبس نموده و برای دریافت اقاریر دیکته شده، تحت فشار قرار دهند».
احمدینژاد گفته است که دستگاه قضایی جمهوریاسلامی به جمعی از «فعالین رسانهای و حامیان» او «یورش» میبرد و «شخصی از تهران برخلاف قانون دستور میدهد افراد انقلابی گوناگون و فعال در فضای مجازی را از استانهای مختلف و حتی بدون صدور احضاریه، به صورت ناگهانی در منزل، محل کار و یا خیابان دستگیر و به عوامل تحت امر وی در تهران تحویل نمایند».
ایسنا ـ رئیس کل بانک مرکزی ضمن تحلیل شرایط بازار ارز، ریشه نوسانات اخیر را عوامل غیر اقتصادی دانست و با بیان توصیه هایی به مخاطبان بازار ارز تاکید کرد: متاسفانه برخی سعی در تشویق مردم به رویگردانی از پول ملی و هدایت آن به بازار ارز، آن هم با ایجاد سراب کسب سود از التهابات و نوسانات بازار ارز دارند.
طی چند ماه اخیر بازار ارز دچار نوسان شده و قیمت دلار به بیش از۴۷۰۰ تومان هم رسیده است. نوسان بازار ارز در نیمه دوم سال البته اتفاق جدیدی نیست و با توجه به برخی عوامل به ویژه عوامل فصلی به طور طبیعی هر سال رخ میدهد ولی برای امسال اوضاع تا حدی متفاوت تر از سالهای قبل بوده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در حالی کارشناسان مسایل متفاوتی در این باره مطرح میکنند که برای جست وجوی ریشه جریان اخیر و البته روال پیش روی بازار ارز، ایسنا در گفت و گویی با ولی الله سیف -رئیس کل بانک مرکزی و بالاترین مقام ارزی ایران- موضوع را مورد بررسی قرار داده که در ادامه مشروح آن آمده است.
- در جریان نوسان اخیر بازار ارز تحلیلهای متفاوتی درباره دلایل آن مطرح میشود. از نگاه رئیس کل بانک مرکزی دلیل این نوسانات چیست؟
یورونیوز، ترکیه کشوری لائیک است و با وجود تسلط کامل اسلامگرایان طرفدار رجب طیب اردوغان بر سیاست این کشور، قانون لائیسیته همچنان پابرجاست. با این حال در چندین سال اخیر و بخصوص پس از کودتای نافرجام پانزدهم ژوئیه ۲۰۱۶ تحرکات سلطهجویانه اسلامگرایان در این کشور بیشتر شده است.
از لغو ممنوعیت حجاب در فوریه ۲۰۱۷ تا بیانیهها و اظهارات اداره امور مذهبی ترکیه (دیانت) درباره خرید بیتکوین از جمله این موارد است.
در هفته گذشته نیز پوشاندن بخشهایی از تصویر بدن مدل تبلیغات لباس زیر بانوان و یا صورت مدلهای عکس تبلیغات مختلف در شهر قیصریه این کشور توسط گروه اسلامی «جوانان هفت هلال» توجه رسانههای این کشور را به خود جلب کرد.
این گروه تراکتها و برچسبهایی را بر روی تصویر بدن مدل این تبلیغ قرار داده و بر روی آن نوشتند: «چشمهای خود را به فروش نگذارید. چشمهای ما به گروگان گرفته شدهاند.»
گروه اسلامی جوانان هفت هلال همچنین از شهرداری شهر بزرگ قیصریه درخواست کردند تا تبلیغاتی که حاوی بدن برهنه زنان است را از سطح شهر جمعآوری کند.
سخنگوی شرکت صاحب این تبلیغ، واکنش این گروه اسلامی را «بی معنی» خواند و گفت:«ما در سراسر ترکیه از این بنرهای تبلیغی استفاده کردهایم و این پوستر مخصوص قیصریه نبوده است. ما این تبلیغ را غیر اخلاقی نمیدانیم.»
انتخاب - روسیه روابطی نزدیک با اغلب بازیکنان اصلی خاورمیانه ایجاد کرده است و احتمال می رود این افزایش ارتباطات با هدف ارتقای سطح نفوذ بر منطقه و البته تسلط بر رویدادهای موجود در خاورمیانه انجام شده باشد . افزون بر این ها ، افزایش نفوذ و قدرت روسیه در منطقه ، تسلط ایالات متحده بر خاورمیانه را در حیطه نظامی به چالش کشیده است .
باربارا اسلاوین، از اعضای ارشد اندیشکده «شورای آتلانتیک»، دیدگاه خود در خصوص روسیه و جایگاهش در خاورمیانه را تدوین کرده که در نشریه آکسیوس منتشر شده است .
در بخشی از این دیدگاه می خوانیم؛ روسیه روابطی نزدیک با اغلب بازیکنان اصلی خاورمیانه ایجاد کرده است و احتمال می رود این افزایش ارتباطات با هدف ارتقای سطح نفوذ بر منطقه و البته تسلط بر رویدادهای موجود در خاورمیانه انجام شده باشد . افزون بر این ها ، افزایش نفوذ و قدرت روسیه در منطقه ، تسلط ایالات متحده بر خاورمیانه را در حیطه نظامی به چالش کشیده است .
بسیاری از قدرت های منطقه به شدت پیگیر سرانجام جنگ های داخلی در سوریه هستند . بنابراین توافق با مسکو و افزایش ارتباط با پوتین با مقاصد تسلط بر سوریه نیز از دیگر عواملی است که به روسیه کمک کرده تا جایگاه خود را در منطقه ارتقا دهد .
اسلاوین در بخش دوم یادداشت خود با ارائه مثال هایی تلاش کرده تا برخی از این قدرت ها و مقاصد مشترکشان با روسیه را مرور کند :
به گزارش «انتخاب»؛ترکیه این روزها کمتر از هر زمان دیگر به عنوان یک متحد ناتو شناخته می شود و هر اندازه دوری از ناتو افزایش می یابد ، نزدیکی به مسکو نیز روندی رو به رشد را طی می کند . این اتحاد و صمیمیت در جریان حمله اخیر به متحدان کرد ترامپ در شمال سوریه و خرید موشک های زمین به هوا از روسیه تقویت شده است.
خراسان - رئیس کل دادگستری استان خراسان رضوی با اشاره به هجمههای اخیر معاندان نظام و برخی افراد مغرض یا ناآگاه درباره اجرای حد شرعی قطع دست یک غارتگر اموال مردم در مشهد تاکید کرد: تعدادی از قضات اتهام این سارق را با توجه به نوع جرایم ارتکابی «محارب» تشخیص داده بودند که این مورد به تایید نرسید و در نهایت به قطع ید محکوم شد.
«علی مظفری» که به مناسبت فرارسیدن دهه مبارک فجر در جمع خبرنگاران رسانههای گروهی سخن میگفت، با بیان این مطلب افزود: هیچ نهاد یا سازمانی نمیتواند درباره صدور، اجرا یا چگونگی اجرای یک حکم قضایی دخالت کند چرا که قوه قضاییه مستقل است اما عدهای سعی دارند تا دستگاه قضایی را ناکارآمد جلوه دهند و به همین دلیل هجمههای گستردهای را با هر بهانهای علیه قوه قضاییه آغاز میکنند که نمونه بارز آن اجرای یکی از حدود شرعی و الهی درباره سارقی بود که با ایجاد جو ناامنی در چندین شهر و روستا اموال مردم را طی یک سال غارت میکرد.
تصویر "دختر خیابان انقلاب" و گسترش دامنه این کنش که برخی زنان سالخورده و مردان جوان در شهرها و محلات گوناگون را نیز دربرگرفت، آنهم در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، نمادی از "انقلابی زنانه" در چالش اقتدار دینی است که در کانون آن خواست لغو حجاب اجباری نقش بسته است. تهدیدات و واکنش تند برخی از اصول گرایان و دوپاره شدن اصلاح طلبان دینی دربرخورد با آن، بیش از هرچیز نشانه نگرانی نظام از پیامد تداوم و رشد این حرکت است.
فلسفه حجاب اجباری
مدافعان حجاب برآنند حجاب معنای در بند بودن زنان را دربر ندارد، بلکه آنان را از دید و چشم تجاوزگرایانه و آزار دهنده مردان در امان می دارد و امکان حضور پررنگتر زنان در جامعه را فراهم می سازد. چنین تصویری سازی از مردان که آنانرا به موجودات وحشی که جز به آزار و اذیت جنسی نمی اندیشند تقلیل میدهد، البته مسئله بر انگیز است. بدتراز آن اما هنگامی است که زنان تشویق می شوند که خود بهای مشکلات مردان را پرداخته و با رعایت اجباری حجاب مجازات شوند
رادیو فردا، دبیر شورای نگهبان میگوید مقامات جمهوری اسلامی نمیتوانند توقع داشته باشند که کسی اعتراض نکند، فقط اینکه اعتراضات باید مطابق قانون باشد. وی در عین حال گفته است: «نگران سال آیندهام که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد».
یک ماه پس از اعتراضاتی که سراسر ایران را فراگرفت، احمد جنتی با اشاره به دشواریهای معیشتی خانوادههای ایرانی از به رسمیت شناختن اعتراض به شرایط اقتصادی سخن میگوید.
به گزارش خبرگزاری فارس، دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس خبرگان روز دوشنبه ۱۶ بهمن اظهار داشت: «مسئولان باید با وضع فقیرانه زندگی کنند تا فقرا از غصه دق نکنند؛ وقتی وضع معیشتی بد باشد همین فقرا در خیابان اعتراض میکنند چرا که نمیتوانند زندگی را تحمل کنند».
وی افزود: «ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که صدای اعتراض کسی بلند نشود. صدای اعتراضات باید بلند باشد، اما باید طبق موازین قانونی صورت گیرد».
آقای جنتی میگوید: «وضعیت معیشتی مردم بسیار بد است البته من وارد این حوزه نمیشوم چون کاری از دستم بر نمیآید اما زمانی که غذا میخورم ناراحتم که چرا ما دستمان به دهانمان میرسد ولی برخی دیگر از مردم این امکان را ندارند».
دبیر شورای نگهبان در عین حال گفته است: «من نگران سال آیندهام که چه اتفاقاتی رخ خواهد داد چرا که باید احتمالات را بررسی کرد و مدنظر قرار داد».
اعتراضات اخیر در ایران با شعارهای اقتصادی شروع شد، اما با گسترش اعتراضات سمت سوی شعارها هم به سرعت تغییر کرد و رهبر جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه را هدف قرار داد.
در این میان مقامات جمهوری اسلامی از جمله حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، اعتراض و راهپیمایی را حق شهروندان دانستهاند منتها تاکید داشتهاند که باید قانونی باشد.
«حجتِ اسلام»، احمد خاتمی در خطبه نمازجمعه سوم بهمن میگوید: «در فقه ما کسی که علیه حاکم عادل اسلامی به خیابان بریزد، بزند، بکشد و آتش بزند باغی است و حکم باغی در فقه ما اعدام است که در قرآن مجید به صراحت آمده است». او افزود که سخنانش برگرفته از «خطبههای نهجالبلاغه و سخنان امام علی» است.
۳۹ سال است که فقیهان حاکم «میکشند، میزنند و اعدام میکنند» و اینهمه را به نام دفاع از اسلام و قرآن میکنند. اگر به راستی قرآن و اسلام، همینقدر هولناک است که فقیهان حاکم، در نظر و عمل تعریف و تبلیغش میکنند چرا نباید جوانان ایران آن را در برابر حقوق و آرزوهای عادلانه خود ببینند و چرا نیاشوبند بر مکتبی که خطیبانش ابوبکر بغدادی و احمد خاتمیاند و چرا برانداز رسمی نباشند که اسمهایی چون بنلادن و ملاعمر و خامنهای متولیان آنند؟
رهبری گفتند خاتمی انسان نجیبی است و هیچ مساله مالی و اخلاقی درباره ایشان نشنیدم/در ناآرامیهای اخیر نجابت رئیس دولت اصلاحات را دیدیم / جریانات سیاسی، قوای سه گانه و همه نهادها باید با هم حرف بزنند
کشف حجابهای اخیر یعنی نظام حرف ما را گوش کن
-علامه جعفری با کانت و دکارت مکاتبه داشت!
دهباشی- با کانت؟!
-من گفتم دکارت؟ با کانت [درسته]!
رادیو فرانسه، ماجرای سعید طوسی (نام واقعی محمد گندم نژاد طوسی) قاری معروف قرآن و «مربی صوت و لحن» که به «عمل منافی عفت با کودکان» و از جمله با «قاریان ممتاز» نوجوان متهم شده، از جمله مواردی است که پرسشهای بسیاری را در بارۀ کارکرد دستگاه قضائی و مقامات مسئول آن پیش رو میگذارد. سعید طوسی، چنانکه "هرانا" ارگان مجموعۀ مدافعان حقوق بشر در ایران، مینویسد با «مداخلههای بیرونی و مقامات عالی قضائی در فرایند دادرسی» تبرئه شده است. اسناد پروندۀ وی از اینگونه مداخلات پرده برمیدارد.
افشای اسناد گوناگونی از پروندۀ سعید طوسی توسط محمود صادقی نمایندۀ مجلس، نشان میدهد که نه تنها معاون اول قوۀ قضائیه، حجتالاسلام غلامحسین محسنی اژهای، در این باره اطلاعات خلاف واقع در اختیار افکار عمومی نهاده، بلکه دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، بر خلاف آئین نامۀ دادرسی کیفری، با خلع ید از بازپرسان و قضات مختلف که تن به مداخلات و دستوراتِ مقامات عالی این قوه ندادهاند، حکم برائت متهم سعید طوسی را صادر کرده است.
شاکیان خصوصی پرونده که در پی این اعلام برائت از دستگاه قضائی ناامید شدهاند به برخی نمایندگان مجلس مراجعه کرده و از آنان استمداد جستهاند. در پاسخ به این درخواستها است که محمود صادقی نمایندۀ تهران شماری از اسناد این پرونده را انتشار داده است.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
این اسناد نشان میدهد که بر خلاف اظهارات غلامحسین محسنیاژهای که از اساس وجود شکایات را رد کرده و آنها را تنها «نامهای» به دادستان خوانده که در سالِ ۹۲ نوشته شده است، بازپرس شعبۀ پانزدهم دادسرای ناحیۀ ۲۸ تهران در تاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۹۱ «با عنایت به اوراق پرونده و تحقیقات بعمل آمده» و «اقاریر مکتوب متهم در پذیرش ارتباطات ناسالم با قاریان ممتاز نوجوان» قرار مجرمیت سعید طوسی را برای دو مورد اتهام صادر و اتهام سوم را در صلاحیت دادگاه کیفری دانسته است. قرار مجرمیت متهم روز ۲۲ مهرماه به تائید دادیار دادسرای تهران رسیده است.
غلامحسین محسنیاژهای روز ۱۲ بهمن ماه جاری گفته بود «ادعای اولیه که در دادستانی مطرح شد، حتی شکایت به معنای اصطلاحی کیفری نبوده است بلکه چهار نفر از اولیای بچهها نامهای را برای دادستان فرستادند و گفتند این آقا مشکلاتی دارد، بدون اینکه این مشکلات را باز کنند...». وی با این حال توضیح نداد چگونه برای «نامهای» که شکایت نبوده است دادسرا وارد شده و بگفتۀ خود او «در خصوص یک مورد آن اعلام داشت، رسیدگی به آن در صلاحیت دادسرا نیست... در مورد اتهام دوم مبتنی بر عمل منافی عفت نیز قرار منع تعقیب صادر شد. در خصوص اتهام سوم که تشویق به فساد بود نیز همین قرار صادر شد».
در پی خیزش آزادی خواهانه و عدالت طلبانه کارگران و زحمتکشان و بازنشستگان، به ویژه جوانان بیکار و خسته از فقر و گرسنگی و محرومیت و معترض به تبعیض، بی عدالتی و بی حقوقی در دی ماه ۱۳۹۶، هزاران جوان معترض در تهران و در دهها شهر کوچک و بزرگ با خشونت سرکوب و دست کم ۲۵ نفر در خیابان به ضرب گلوله کشته شدند.
به گفته یک نماینده مجلس، حدود پنج هزار نفر دستگیر شدند. در پی این بازداشتها، تعدادی در زندان جان سپردند که مسئولان زندان گفتند خودکشی کردهاند، اما این عذر بدتر از گناه بیش از پیش دستهای خون آلود سرکوب گران را در پیشگاه مردم افشا کرد و هیچ آمار دقیقی از تعداد و نام وشان دستگیرشدگان و کشته شدگان اعلام نشده است.
بی بی سی - علی کریمی، ستاره سابق فوتبال ایران و سرمربی تیم سپیدرود رشت از شکایت ستاد امر به معروف و نهی منکر اصفهان از خود خبر داده است.
آقای کریمی در اینستاگرام خود نوشته که دلیل این شکایت انتشار دو پست در اینستاگرام بوده است که یکی از آنها با عکس مقبره کورش چاپ شده و دیگری با عکس دو فوتبالیست ایرانی که در یک بازی باشگاهی مقابل یک تیم اسرائیلی حاضر شده بودند.
علی کریمی در پست تازه خود گفته که حاضر است خودش را معرفی کند و وعده داده که برای اعاده حیثیتش تا آخر خواهد رفت.
او در متنی که در اینستاگرام منتشر کرده به مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال هم اشاره کرده و خطاب به "دوستان تاج" گفته که هیچ جا نمیرود و آنها میتوانند حکم جلبش را بگیرند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در پی انتشار این پست، فدراسیون فوتبال در بیانیهای با تأیید شکایت ستاد امر به معروف و نهی از منکر اصفهان از آقای کریمی دخالت فدراسیون در این ماجرا را رد کرده است.
با وجود این، فدراسیون پستهای آقای کریمی در اینستاگرام را "قابل پیگیری" دانسته و تهدید کرده است که "اگر این روال توهینآمیز تغییر نکند، فدراسیون فوتبال، مطابق قوانین جاری کشور اقدام خواهد کرد."
فدراسیون فوتبال همچنین گفته است: "اگر آقای علی کریمی و یا هر یک از اهالی محترم فوتبال به دنبال رسیدن به پاسخی هستند، باید پرسش خود را محترمانه مطرح کنند."
آقای کریمی یکی از چهرههایی بود که بعد از انتقاد شدید مسئولان از مسعود شجاعی و احسان حاجصفی به دلیل حضور در ترکیب تیم یونانی پانیونیوس در برابر تیم مکابی اسرائیل، به صورت علنی از آنها دفاع و حمایت کرد.
در پست دیگری که آقای کریمی آن را دلیل شکایت از خود دانسته، عکسی از آرامگاه کوروش در پاسارگاد دیده میشود که در کنار آن نوشته شده: "يك مقبره ساده ز سنگ ساخته است / بر گنبد و سيم و زر نپرداخته است".
رقص با مرگ
زیتون- مهسا محمدی
«آدمیزاده ام، آزادهام، و دلیلش همین نامه، که در حکم فرمان آتش است و نوشیدن جام شوکران. بگذارید آیندگان بدانند که در سرزمین بلاخیز ایران هم بودند مردمی که دلیرانه از جان خود گذشتند و مردانه به استقبال مرگ رفتند.»
این سطور واپسین جملات آخرین نامه سرگشادهای است که علی اکبر سعیدی سیرجانی نویسنده و پژوهشگر خطاب به «جناب آقای خامنه ای» نوشت.
او در همین نامه پیشبینی کرده بود که « حساب»اش را خواهند رسید.
به اقرار یکی از همکاران سعید امامی، سعیدی سیرجانی کمتر از یک سال بعد ، در زندان توسط سعید امامی و با استعمال شیاف حاوی پتاسیم که منجر به سکته میشود، به قتل رسید.
سیرجانی که صاحب آثاری مانند «شیخ صنعان»، «سیمای دو زن »، «ضحاک ماردوش» و««بیچاره اسفندیار» است، از اواخر سال ۶۷ از حق انتشار آثار خود محروم شد. حتی کتابای تجدیدچاپ شده او هم اجازه توزیع پیدا نکرد. این ممنوعیت از آنرو بود که او در آثار خود با اشارات غیرمستقیم به نقد جمهوری اسلامی میپرداخت.
سعیدی سیرجانی بعد از ناامیدی از انتشار آثارش، سال ۷۲ در نامهای از رهبر جمهوری اسلامی خواست تا به وزارت ارشاد دستور دهد، اگر آثارش ایرادی دارند، روند قانونی درباره آنها طی شود و بدون توضیح کتابهایش را «خمیر» نکنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او در آن نامه در مقایسه سانسور کتابها و وضعیت فعلیاش با زمان قبل از انقلاب نوشت که پیش از این هم بارها ممنوعالقلم شده و طعم خفقان را چشیده بود، که «تلخ بود اما نه بدین تلخی، مغرضانه بود، اما نه بدین ناشیگری».
سعیدی سیرجانی در این نامه یادآور شده که این دومین نامهای است که خطاب به رهبر ایران مینویسد و نامه قبلی بیپاسخ مانده است.
رهبر جمهوری اسلامی به این نامه سیرجانی پاسخ داد، اما آن را منتشر نکرد و فقط از طریق کیومرث صابری فومنی (گل آقا) به رویت سعیدی سیرجانی رساند. در شرایطی که سفارش شده بود نامه را به دست او ندهد.
پاسخ رهبر جمهوری اسلامی به تظلمخواهی این نویسنده، چنان پرعتاب و خطاب و تند بود که چنانچه از انعکاس آن در پاسخ پایانی سعیدی سیرجانی پیداست «جناب علی» او را «مرتد و نامعتقد به اسلام» اعلام کرد.
واکنش من به چگونگی بازتاب خبر پیشکش لوح تقدیر به آقای جواد طباطبایی از سوی حسن روحانی، در صفحه فیسبوک سامانه «بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطهخواهی»، یادداشتی از سوی گرداننده آن صفحه، آقای علی کشگر، در پی داشت که در همان سامانه، با نام «تقدیر رئیسجمهور از دکتر جواد طباطبایی» یافتنی است. این نامه پاسخی است به آن یادداشت.
***
آقای کشگر گرامی،
خیالِ پاسخ به یادداشت شما، خاطرهای را در من زنده کرد: سال ۱۳۷۲، درست چند ماه پیش از ترک ایران، ـ کوچِ خودخواستهای که آهنگش را نخستینبار چهار سال پیشتر تماشای شکوهِ دلآشوبِ نمایشِ کرورها تنِ افسونزده، با همان خودباختگیِ سرازپانشناس هنگامِ پیشباز زندهاش، اما اینبار سوگوار، روان در پی خمینیِ بیجان که مرگِ افسوس دیرهنگامش، هرچند سربِ سنگینِ گجسته سایهاش را از فراز سرها فرو کاست، نه آغازِ پایانی شد و نه پایان آغازی، ساز کرده بود و مرا که تا پیش از آن روزهای فراموشیناپذیر همواره میپنداشتم سرنوشت ناگزیرم با درماندگیِ «ننگ اطاعت از ضخیمترین حرفهای لات» گره خورده است به ماندگاری در ایرانِ نیمهجانشده به ستم در میان ویرانههای جنگی خونین و پس از آزادسازی خرمشهر بیگمان بیهوده، که «نعمت» اش را همان مردهی خوابگردافسا بر گُرده و به بهای جان مردمانی بیشتر از همین شهرستانهایی که امروز به سادگی فریاد میزنند: «جمهوری اسلامی نمیخواهیم» ارزانی کرده بود، شاید برای همیشه از ایران جاکن کرد ـ کالبد نیما یوشیج را، یا آنچه پس از سیوچهار سال از آن مانده بود، که بیشتر از پاره استخوانی چند نمیتوانست باشد، از گورش در شهرری بیرون کشیدند و پیش از آنکه، آنچنان که گویا خواست و درخواست او بوده است، به یوش ببرند تا در آنجا باز به خاکش بسپارند، به تالارِ پیشتر رودکی نامیده و اکنون «وحدت» خوانده آوردند و تنها آواهایی که از من، پس از شنیدنِ گزارشِ آن بزمِ شوم، که دستاندرکاران دولتی با همپایی بازماندگانش برپا کردند، برآمدند یکی همان بود که از «استخوانهای به غبارِ قبرهای کهنه اندوده» و آن روز گردآورده آنجا در تابوتی به شتاب سرهمبندی شده، هنگام تنومندیشان برآمده بود: «تنگنای خانهام را یافت دشمن با نگاه حیلهاندوزش، وای بر من!» و دیگری همان که پیشتر از اینها از کسی که آن تالار نام از او به یادگار دارد: «گویی گماشتهست بلایی او، بر هر که تو دل بر او بگماری».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
آن بزرگداشت هیچ شادی و هیچ سرافرازی در منِ آن روز هنوز جوان نیافرید، همچنان که بزرگداشتهایی اینچنین در منِ امروز میانسال نمیآفرینند و در منِ از این پس هر روز پیرتر هم هرگز نخواهند آفرید. چون همواره بر این باورم و بر این باور خواهم بود که اینگونه شادیها و سرفرازیها باید بتوانند سنگ با این پرسش بیاورند که چه کسی را چه کسانی به چه بهانهای بزرگ میدارند. یکی از انگیزههای شادمانی شما شاید این باشد که همان رژیمی که همین بیست سال پیش استاد ایرانشناسی گرانمایهای را که کم «لوح تقدیر» و «جایزه» هم دریافت نکرده بود در بین راه دانشگاه تا خانه سر به نیست کرد، امروز به میانجیگری رئیس دولتش ایرانشهرپژوهی را که پیشتر از دانشگاه رانده ارج مینهد، و اینکه گویا دیگر روشنفکران را به داغ و درفش نمیگدازند و با جایزه مینوازند. از آنجا که زمین شاید تنها چیزی باشد که هنگامی هم که میدانیم به گرد خورشید میگردد همیشه برای گام آرام است و هیچ چیز در هیچ زمینهای نیست که بدون باور به پایداری آن بتواند پا بگیرد، پس هنگامی که میلرزد و همه چیز را زیرورو میکند، جای شگفتی نخواهد بود که فردای فاجعه آنکس که همه چیزش حتی باورش به پیشپاافتادهترین چیزها را در زمینلرزه باخته، از برآمدنِ ناگزرِ خورشید هم شگفتزده شود. اگر همچون شگفتی زلزلهزده از برآیشِ آفتاب و ریزشِ آبشار و وزش باد، شادی شما را هم از چرخش آن روشنفکرکُشی به این روشنفکرنوازی باز بتوانم بفهمم، نمیتوانم آن را در راستای گامهای به گفته شما بازدارنده «از درغلطیدن ایران به درک فلاکت» ارزیابی کنم، چون چنین چرخشی چیستی این کهنه دستگاه را که دیگر نکرده است، که اگر دیگر شده بود نمینوشتید شماره کشتگان به دست رژیم اسلامی «تا کنون از هزاران گذشته است [و] هنر آن است که نگذارد به میلیونها برسد و ایران سوریه شود». و از این رو میپندارم سخن باید بر سر چونی و چگونگی کوششی باشد که ایرانیان در کار میکنند تا خود را از دوزخ سیهروزی که روزگار درازی است به ژرفای آن درغلتیدهاند به درآورند. چون ایران به پاسِ پایداری ایرانیان است که پاینده میماند، به پاس «انگارهی ایران» که آموزاندنی نمیبود اگر آن را سرشته به یادگارهای فرهنگی و تنیده از آزمونهای تاریخی، در خود و با خود نمیداشتند، و از غرقگاهِ جمهوری اسلامی که در آن غوطهور است هیچ غریقنجاتی هرگزش نخواهد رهاند مگر هنگامی که بویهی داد، بویهی نیروگیرنده از همان انگارهی ایران و همزمان به آن نیرودهندهی دادجویی، دربرگیرندهی هردو فرایافت آزادی و برابری، اندر گذران همین زندگیِ زودگذر، دگربار مردمانش را همچون همین روزها دربگیرد تا باز بیاشکارند که آنچه از آنها و برای آنها ساختهاند نه سزاوار ایشان است و نه شایستهشان. همان مردمی که در رویگُفت به آنان داریوش همایون، که نامش نقطه پیوند میان ماست و به یاد او در سالگرد درگذشتاش دست به نوشتن این نامه بردم، دو سال پیشتر از خاموشیاش نوشت: مردم! شما از آنچه هستید بهترید. و آن نگرانی از آبروی نام بنیاد شما، «بنیاد داریوش همایون برای مطالعات مشروطهخواهی»، که پیشتر برایتان نوشتم، در واکنش به ایستار شما در برابر رویدادهای کنونیِ ریشه و پیشینه در جنبش مشروطه دارنده است، و نه در واکنش به هواداری شما از دیدگاههای طباطبایی.
پس نخست میکوشم کمی این کژفهمی را بزدایم و در میانه و از خلال آن به گره ناسازی میان ما نیز بپردازم. شایسهترین گرامیداشت یک اندیشمند چالش اندیشههای اوست، اگر نمیخواهید آن عالِمِ حکایت سعدی که گواه آوردهاید باز از مدرسه به خانقاه بازگردد یا بدتر، مدرسه خانقاه شود، چنین چالشهایی بایستهاند. اینکه سگالیدن هم اندیشیدن معنی میدهد و هم دشمنی کردن شاید با سرشت فلسفیدن آمیخته باشد، چون فیلسوف فرزانه نیست، بلکه دوستدار فرزانگی است. و این دوستی روی دیگری هم دارد که چالشگری را سگالشگری مینمایاند. پس برآشفتن از آن هم بیجاست، همچنان که چشمداشت سخنِ بیپروا از کسانی که در ایران کار میکنند، نابجاست. چنین پروایی را اما به ما که در چنان فتادگاهی نیستیم نمیبرازم، چون سخنِ تنگ اندیشه را هم در تنگنا میافکند. و نیز خردهای هم به برداشت شما از محافظهکاری و ستایش آن نمیگیرم. بیگمان چنین رویکردی در نگهداشت و پاسداشت و گسترش فرهنگ ایرانی نقشی کلیدی و یگانه داشته است، فرهنگی که در میان مردمان فلاتی از دیرباز دستبهگریبان با ترکتازیهای کوچگردهای جنگجویی که پهنههای بیکرانِ اوراسیا را در مینوشتند، پا گرفت. بیآنکه بخواهم از این رهگذر چهرهای صلحجو برای خودمان دستوپا کنم، «یکیاست ترکی و تازی در این معامله» که حافظ میگوید، بیانگر سویه دیگر خانمانسوزیهاست. در میانه این گیرودارها، هرچند در پی یورش اسلام صورتبندی همآراها (مختصات) و همنههای (مولفهها) فرهنگ ایرانی دگرگون شد، اما از اسلام که زهرش را از یکسو آمیختگیاش با جهان ایرانی ـ که از همسایگی با هند و از آشنایی با جهان یونانی بهرهها برده بود ـ و از سوی دیگر چنبرهاش بر پیکره امپراتوری ایران و بیزانس تا اندازهای کاستند، بنپارهای ساخته شد که در فرایند متمدنگردانی همان کوچگردان به کار آمد. آنچه توانست در اروپا از هزاره دوم میلادی پا بگیرد و بنیاد جهان کنونی را ساخت، بیگمان تا اندازهای وامدار سختجانی تمدنهای چین و ایران و بیزانس و نیز کوششی است که در مهار نیروی ویرانگر کوچگردان اوراسیایی کردند تا آنها را یکجانشین و شهرنشین سازند. پیروزمندان خردهخرده در فرهنگِ شکستخوردگان فرونشستند و شاید بتوان سیمای مغولیِ نگارههای مینیاتور ایرانی را ـ که از آشنایی با نقاشی چینی پدید آمد ـ استعارهی دگرگشت و والایش آنان انگاشت. و اینهمه بیگمان بی دستگزاری پیمانگی (دُز) بالایی از محافظهکاری ناشدنی میبود. روی دیگر این منش اما نهادینه شدن سالوس است، که هرچه هست با پویش والایی سازگار نیست. همان سالوسی که رد پایش را بیآنکه بخواهم راستدینیشان را دروغین بخوانم، نزد بیشتر آنان که در تاریخ و فرهنگ خود بزرگ میدانیم مییابیم، آنچنان که در لحظههای یکرنگی نمیتوانستد همصدا با حافظ که در این مقام با همه برمنشیاش هیچ دیگر از دیگران نیست، با خود نگویند: دلم ز صومعه بگرفت و خرقهی سالوس. اما سالوس سرنوشت ناگزیر ما نیست، دست کم پس از نیما که در رویگفتاش به حافظ همه آن مجموعه فرهنگی را نشانه میگیرد.
رادیو زمانه ـ خبرگزاریهای نزدیک به سپاه از تیراندازی در نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور تهران خبر دادهاند. فردی که هویت او احراز نشده قصد داشت با قمه وارد نهاد ریاست جمهوری شود.
ایلنا، خبرگزاری کار ایران، نوشت که امروز دوشنبه شانزدهم بهمن ماه یک جوان کفن پوش ٣۵ ساله کوشید با سلاح سرد وارد نهاد ریاست جمهوری شود، اما، به ضرب گلولۀ نیروهای امنیتی زخمی و سپس به بیمارستان منتقل شد.
فرد مسلح به قمه موفق شده بود از گیت اول که بازرسی چندانی در آنجا انجام نمیشود، عبور کند. در گیت دوم اما مأموران او را با تیراندازی متوقف کردهاند.
محسن همدانی، معاون امنیتی استاندار تهران به خبرگزاری تسنیم گفته است:
آقای حسن روحانی در سی و نهمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در جمع دیگر مسئولین و خبرنگاران در مقبره رهبر اول انقلاب سخنرانی داشت و گفت: نقد و اعتراض حق مردم است و هیچ کس نمیتواند، ملت بزرگ ایران را از بیان اظهار نظر و نقد و انتقاد و حتی اعتراض باز دارد. آقای روحانی با بیان اینکه گوش همه مسئولین کشور باید در برابر مطالبات و خواست مردم، گوش شنوایی باشد، اظهارداشت: رژیم گذشتهای که فکر میکرد سلطنتش مادامالعمر و حکومت سلطنتی ابدی دارد به این دلیل همه چیز را از دست داد که صدای نقد و نصیحت مردم و صدای مصلحان، ناصحان، علما و بزرگان و فرهیختگان را نشنید. ایشان افزود: رژیم گذشته صدای اعتراض مردم را هم نشنید و فقط یک صدا شنید و آن انقلاب مردم بود. برای حکومتی که فقط میخواهد صدای انقلاب را بشنود، بسیار دیر است. حکومتها باید صدای نصیحت، خواست، مطالبه، انتقاد و اعتراض مردم را به خوبی بشنوند. محال است که نظام گذشتۀ پادشاهی در ایران احیا شود. او تأکید کرد: مادام که مردم ایران عاشق فرهنگ اسلامی هستند هیچ قدرتی نمیتواند مسیر ملت را عوض کند. "
در این مطلب کوتاه میخواهم تنها به چند مورد در باب قسمت اول صحبت آقای روحانی اشاره کنم که، نه آقای روحانی به عنوان فرد دوم حتی مسئولین پایین رتبه نیز در این قریب به چهل سال صدای مردم را نشنیدهاند.
مردم شرافتمند روز ۱۴ اسفند در کنار جبهه ملی باشید و با حضور خود ملی گرایی و سوسیال دموکراسی مصدقی را تایید کنید.
۱۴ اسفند سالروز در گذشت مصدق است. در این شرایط حساس از موقعیت ایران عزیز بدین مناسبت جبهه ملی ایران در تهران خواستار برگزاری تظاهرات علنی در تهران شده است. این یک اقدام مهم تاکتیکی توسط قدیمی ترین سازمان آبرومند و معتبر ترین سازمان سیاسی ایران است. سازمانی که نفت را ملی کرد، سازمانی که اگر چه با کودتای شاه و شیخ و آمریکا و انگلیس تعطیل شد اما جایش در قلب مردم ایران باقی است. سازمانی که با دکترین ملی گرایی و سوسیال دمکراسی تنها آلترناتیو رژیم جمهوری اسلامی بشمار میاید. اما چرا جبهه ملی معتبر و آبرومند و آلترناتیو واقعی است.
هم میهنان غیور و شرافتمند، از موقعیکه جمهوری اسلامی بر سر کار آمد. جبهه ملی استقرار یک حاکمیت ملی را به مردم بدهکار است و باید این دین را به ایران ادا کند. بنابراین بهتر است در شرایط کنونی جبهه ملی ایران مستقلا به عنوان آلترناتیو جمهوریخواه وارد عمل شود. از نظر من جبهه ملی با همه صدماتی که طی این چهل سال و قبل از آن خورده، قربانی هایی که در راه آزادی و استقلال و دمکراسی داده، نیروهایی را که باید به کار میگرفت اما در اثر استبداد به کار نگرفته، نواقصی که داشته و اشتباهاتی را که مرتکب شده است، هنوز به عنوان یک سازمان سیاسی با تجربه، آبرومند و مورد اعتماد مردم، میتواند در فردای میهنمان نقش آفرین باشد.
مهدی خلجی - قلمرو
پنج سالم بود که آقاجون را گرفتند و به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری بردند؛ طلبه سیساله و خوشبیانی که منبری گرم داشت و سری سپرده به رهبر انقلابیون، آیت الله خمینی. به دعوت آقای پیشوایی، امام جماعت مسجد امام صادق، در خیابان خوش، بعد از نماز ظهر و عصرِ روزهای واپسین ماه رمضانِ دوران پهلوی، بالای منبر میرفت و در فضایی ملتهب و مضطرب، سخنرانی میکرد. از خوف آنکه مبادا همان روزهای اول منبر و مسجد تعطیل شود و این فرصت مذهبی برای بسیج مردم علیه حکومت از دست رود، پدرم نامی از رهبرانِ انقلاب نمیبرد و تند و توفانی بر حکومت نمیتاخت؛ تا آنکه بعد از شبهای احیاء، اطلاعیه آیت الله خمینی را خواند و مردم را به شور آورد.
بعد از منبر ظهر بیست و هفتم رمضان، نهم شهریور سال 1357، آقاجون با آقای پیشوایی، میزبان افطار آن شبش، به خانه او رفت. عصر آن روز، مأموران برای بازداشت مهمان به خانه میزبان ریختند. این جزئیات را بعدها از زبان پدرم و در حلقه دوستانش میشنیدم؛ وگرنه جز تصویری مات و محو از آن زمان در خاطرهاش نماند. فقط این را میدانم که آن پسرک پنجسالهای که من بودم، خبر زندانیشدن پدر را به خوبی فهمیده بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
مادرِ ترکزبانِ پدرم را «ننه» صدا میکردیم. من فرزند ارشد پسر تهتغاریش، ارج و منزلتی نگفتنی در دلش داشتم. نازپرورده عشقی علاحده ننه بودم و دائم در دست و دامناش. طی دو ماهی که آقاجون در حبس بود، بیشتر شبها را به آغوشش میرفتم و تا خوابم ببرد، به حرفهای زیرلباش گوش میدادم: یکی درمیان یا قربانصدقه من میرفت یا از ته دل نثار شاه را نفرین میکرد و او را مسئول اسارت پسر بیگناهش میدانست. در لابهلای کلماتاش هم گاهی گریه میریخت. بعضی وقتها طاقتاش طاق میشد، فرش را کنار میزد و روی زمین میخوابید: «بچهام روی زمین زندان خوابیده، من چطور روی تشک بخوابم؟»
هر بار فقط سه نفر از خویشان درجه اول زندانی، حق ملاقات با او را داشتند. یک بار هم، عمو میرزا، ننه و من را برای دیدن آقاجون برد. هنوز آن اتاق بزرگ را پیش چشمانم میبینم، دور تا دورش، صندلی خالی است، زندانیان را میآورند، هُرم و هوای همهمه نفس را بند میآورد، هر زندانی، از زیر نگاه زندانبانان به سمت خانوادهاش میشتابد. ننه را میبینم که بیامان اشک میریزد، کراوات یکی از مسئولان زندان را در مشت میگیرد و بکبند میکشد، مینالد و با فارسیِ مختصرش این جمله تکرار میکند: «الاهی خدا تختِ شاه رو سرنگون کنه، بچه من رو آزاد کنین». کراوات که کشیده میشود، گره گردنِ زندانبان تنگتر و تنفس دشوارتر میشود. او هم به ناله و لابه میافتد که «مادر کراواتم را ول کن».
زندانبانِ کلافه در کابوسهایش هم جوخه داری در انتظار خود نمیدید؛ نمیدانست که چند پگاه دیگر، تیغهای تیز و تشنه خلایق، برهنه و بیزار به خیابان میریزند و حریصانه بر سر و دست خدایان و خادمان قدرت میبارند، تیغهایی دوزخوش که هفت دریای خون هم از عطشناکیاش نمیکاهد.
و همینطور آن سیدِ سالخورده امام جماعت مسجدِ امام صادق؛کجا در خیال پیرمرد میگنجید که در همان سالهای اول پس از انقلاب، به فرزند نوخاستهاش اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق میبندند و مستحق مکافات مرگ میشمارند و داغ و دردی بیدرمان بر دل او مینهند.
با آن که این روزها در مورد این تبرئه غیر قابل تصور بسیار نوشته شده، ولی همه درداخل، به نظر میرسد به ملاحظه قدرت قوه قضایی، به نوعی از داوری صریح پرهیز میکنند. به نظر من به دلایلی چند مسلما اقای طوسی در این مورد مقصراست. میدانیم که ۷ سال پیش کسی با حمایت خانوادهاش به مقامات قضایی شکایت کرد که در کودکی توسط آقای طوسی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است. به دنبال این شجاعت تنی، چند از قربا نیان دیگر هم جسارت کرده و به جمع شاکیان پیوستند. اما با کمال تاسف مقامات برای چند سال، با انواع ترفندها، مانع طرح پرونده شدند. بالاخره قربانی از سر استیصال با صدای آمریکا تماس گرفت، و ماجرا از این طریق برملا شد. دفاعهای مقامات، که این صدای استکبار جهانی است، قصدشان بد نام کردن جمهوری اسلامی است، جلو خشم مردم و گزارش مطبوعات را نگرفت
خانوادههای قربانیان طی نامهای به آیت الله صادق لاریجانی، از صدای آمریکا فاصله گرفتند، و از مقامات قضایی خواستند که به شکایت آنان رسیدگی کنند، تا بیگانگان از آن بهره برداری نکنند. اما این بار هم با وعده رسیدگی سریع به پرونده، شاکیان را ساکت کردند. اما باز برای دو سال پرونده روی میز قاضی خاک خورد. بالاخره پس از آن که دیدندآبها از آسیاب افتاده، و شاکیان ناامید و از نفس افتاده شدهاند، با اعمال نفوذ حکم بی گناهی ایشان را صادرکردند. ظاهراقاضی پرونده حاضر نشده بود حیثیت خود را به باد دهد و آن را امضا کند لذاصاحبان نفوذ ناگزیرازدو مستشار از دو بخش دیگر خواستند آن را امضا کنند
سایت نواندیش - رضا امیری
طی روزهای اخیر با کشف حجاب برخی از دختران تهرانی جنجال های جدیدی پیرامون بحث حجاب و اینکه اساسا قانون حجاب چقدر در گسترش آن در جامعه موفق بوده به راه افتاده است. از ابتدای انقلاب با اجباری شدن قانون حجاب این موضوع و گسترش آن در سطح جامعه جزو دغدغه های اصلی نظام بوده است، اما واقعا چقدر در گسترش آن و جلوگیری از بی حجابی در جامعه موفق بوده ایم؟
رادیو زمانه ـ هیچ یک از وعدههای دولت برای کنترل و بازگشت آرامش به بازار ارز تحقق نیافته و بازار ارز ایران چشم بهراه دلار ۵۰۰۰ تومانی است.
به گزارش رسانههای داخلی پس از ثبت یک رکورد قیمتی تازه در یکشنبه ۱۵ بهمن، بسیاری از صرافیها در تهران خرید و فروش دلار را متوقف کردند. نرخ برابری دلار روز گذشته برای دقایقی از مرز ۴۸۰۰ تومان نیز عبور کرد و یورو نیز به نرخ برابری ۶۰۰۰ تومان رسید. قیمت یورو صبح دوشنبه از مرز ۶۲۰۰ تومان نیز عبور کرد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
افزایش مهارناپذیر قیمت دلار سبب شد تا حمیده زرآبادی عضو فراکسیون امید مجلس به وزیر امور اقتصادی و داریی تذکر بدهد و بگوید: «به نظر میرسد دلالان ارز تاثیر بیشتری از وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی بر بازار ارز دارند».
روئل مارک گرشت، محقق ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسیها»
کاخ سفید میخواهد ایرانیان را به امریکا راه ندهد. البته در مواردی خاص، ممکن است بخت با عدهای همراه باشد و راه آن ها به امریکا باز بماند. ولی اگر موانع قضایی مانع نشوند، ورود ایرانیها به خاک ایالات متحده عملاً به پایان خواهد رسید. دولت ترامپ تصمیم خود مبنی بر منع ورود ایرانیان و شهروندان پنج کشورِ عمدتاً مسلمانِ دیگر را با دلایل مربوط به «امنیت ملی» توجیه میکند. ولی واقعیت این است که اگر دولت ترامپ واقعاً چنین دغدغهای داشته باشد، باید راه را برای ورود ایرانیان هموارتر کند، نه دشوارتر.
وقتی در سالهای دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی در پوشش کنسول در «سیا» کار میکردم، بیش تر از هر مقام امریکایی دیگری از آغاز انقلاب اسلامی، برای ایرانیان ویزا صادر کردم. در آن سالها، تهدید تروریستی ایران بسیار بیش تر از حالا بود. «علی اکبر هاشمی رفسنجانی»، روحانی برجسته و پرنفوذ ایران، از آمران چند فقره عملیات نیروهای انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای کشور بود که تعداد زیادی از شهروندان امریکا، اروپا و نیز ایرانیهای تبعیدی را از میان برد. با همه این اوصاف، واشنگتن در صدور ویزا برای ایرانیهایی که میخواستند برای تحصیل، تفریح و یا مهاجرت به امریکا بیایند، لحظهای تردید نمی کرد. از سال ۱۹۷۹ [۱۳۷۵] تا به حال حتی یک حمله تروریستی توسط یک ایرانی یا ایرانی-امریکایی در خاک امریکا انجام نشده است. البته چهار تن از ایرانیانی که به امریکا مهاجرت کرده بودند، به جرایم مرتبط با تروریسم متهم شده اند که تنها در یک مورد میتوان رد پای مقامات جمهوری اسلامی ایران را پیدا کرد؛ در ماجرای طرح ترور سفیر عربستان در رستورانی در محله «جورجتاون» در سال ۲۰۱۱.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
تهران همچنان شهروندان خود را در خارج از کشور تحت نظر دارد، دست به عملیات مرگبار علیه یهودیها و اسراییلیها میزند و (ظاهراً) هنوز از ترور ایرانیهای تبعیدی که بیرون از امریکا زندگی میکنند، دست برنداشته است. با این حال، شکی نیست که شدت و حجم عملیات تروریستی ایران در خارج از مرزهای خاورمیانه عمیقاً کاهش یافته است. بدون تردید، ایرانیان در مقایسه با شهروندان عربستان سعودی و مسلمانانِ مقیمِ اتحادیه اروپا و روسیه، تهدیدِ به مراتب کم تری برای امریکاییهای داخل امریکا محسوب میشوند. با این حال، دولت ترامپ به دلایل قانعکنندهای نمیخواهد شهروندان عربستان سعودی و مسلمانان اروپایی را از ورود به خاک امریکا منع کند.
از همان روزی که جمهوری اسلامی به وجود آمد، امریکاستیزی از ارکان اصلی آن محسوب میشد. با این حال، رژیم روز به روز بیش تر دریافته که حذف امریکا تقریباً ناممکن است. بخشی از آن به این دلیل است که ایرانیها از حاکمان خود احساس نفرت و انزجار میکنند. دشمنِ دشمنِ من، دوست من است. از طرفی، رژیم باید این واقعیت را بپذیرد که صدها هزار ایرانی در امریکا زندگی میکنند و هزاران نفر از درون جمهوری اسلامی- البته تا پیش از فرمان منع پرزیدنت ترامپ- برای دیدار با خانواده خود، تحصیل و یا فقط برای دیدن «شیطان بزرگ» به امریکا میآیند.
مدیر کل روابط عمومی قوه قضاییه گفت: حضور رئیس قوه قضاییه در بیمارستان برای انجام بررسیهای پزشکی دوره ای است
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی قوه قضاییه؛ حسن رحیمی با اعلام این خبر افزود: آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه به منظور بررسی و درمان عارضه مختصر جسمی و بررسی های پزشکی دوره ای در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده اند.
مدیرکل روابط عمومی قوه قضاییه با اشاره به برخی اخبار منتشره در رسانه ها بویژه فضای مجازی که موجب بروز برخی نگرانی ها شده بود اعلام کرد: خوشبختانه جای نگرانی نیست و ایشان تا ساعاتی دیگر مرخص می شوند.
اعتماد ـ اگرچه مفهوم عام اخلاق به معنای ملاک تمییز دادن میان خوب و بد، بر همه رفتارها و قانون و هنجارها باید حاکم باشد، ولی مفهوم خاصی از اخلاق وجود دارد که در کنار قانون تعریف میشود. اگر قانون را مجموعه قواعد و رفتارها و مقرراتی تعریف کنیم که ضمانت اجرا برای آن وجود دارد، اخلاق فاقد این نوع از ضمانت اجراست. برای نمونه در دین اسلام درباره احسان و نیکی به پدر و مادر خیلی تاکید شده است. ولی جز در موارد اندکی این احسان مشمول ضمانت اجرای قانون نمیشود. یا آنکه توصیه به خواندن نماز یا گرفتن روزه یا پرهیز از غیبت شده است که همه اینها ثواب و عقاب خاص خود را دارند، در حالی که هیچکدام در قالب قانون و ضمانت اجرا تعریف نمیشوند. در مقابل سرقت، اتهام زدن، ضرب و جرح و قتل در عین حال که اعمالی غیراخلاقی هستند، ولی با دقت تمام نیز به عنوان جرم تعریف شده و مردم از انجام آنها به صورت قانونی منع شدهاند و مرتکب نیز مستوجب مجازات است. چرا یک رفتار را باید در حوزه قانون و با ضمانت اجرا تعریف کرد و تخلف از آن را مستوجب مجازات دانست، ولی رفتارهای دیگر که ممکن است از نظر ما مهمتر نیز باشند را نمیتوان در این چارچوب تعریف کرد؟ تفاوت در چیست؟ چند تفاوت مهم در این دو نوع رفتار وجود دارد. اولین و مهمترین تفاوت مربوط به نظم اجتماعی میشود. حکومتها متولی برقراری نظم اجتماعی هستند. چه حکومت صالح باشد و چه ناصالح، این وظیفه را باید انجام دهد. در واقع هدف اصلی هر حکومتی یا حداقل مهمترین هدف آن برقراری نظم است. بدون نظم و امنیت هیچ خیر و صلاحی محقق نمیشود. بنابراین وظیفه حکومت تعیین رفتاری است که جامعه را به انجام یا ترک آنها مجبور کند و این رفتار بطور مشخص مرتبط با نظم اجتماعی است.
اعتماد ـ محمدجواد حقشناس ـ وقتی میخواهیم درباره جریان اصلاحات سخن گفته و اظهارنظر کنیم، باید متوجه باشیم جریان اصلاحات یکی از جریانهای اصلی و ریشهدار عرصه سیاست کشور است. اگر به این جمعبندی رسیدیم که این جریان در مجموع از حال و روزگار خوبی برخوردار نیست، باید نتیجه آن را بپذیریم. نتیجه این پذیرش این نیست که جریان رقیب از این وضعیت برای بهبود شرایط خود بهرهبرداری کند بلکه ممکن است آثار و تبعات آن به گونهای باشد که به این راحتی نتوان درباره آن سخن گفت.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
نکته دوم آن است که ما باید بپذیریم وضعیت جریانهای سیاسی کشور اثر مستقیم بر وضعیت کلان کشور دارند و اگر حال جریانات خوب باشد، در نتیجه حال کشور خوب خواهد بود. این موضوع کمک میکند که مردم در انتظار خود از جریانات سیاسی درست عمل کرده و تعریف دقیقی از آن برای خود و جامعه خود ترسیم کنند.
اعتماد ـ نرگس رسولی - بیژن نامدارزنگنه، وزیر نفت از جمله وزرایی است كه كمتر پیش میآید در نشستهای خبریاش از رویه همیشگیاش خارج شود و بیپرده سخن بگوید؛ اما گویا روال حاكم بر اقتصاد و وضعیت وزارت نفت در سالهای گذشته كار را به جایی رسانده كه شیخالوزرای نفتی ایران هم در نشستهای خبریاش بیپردهتر از قبل صحبت میكند و در انتقاد از زیر مجموعهاش، مردان دولتی و تاثیرگذاران بر تصمیمگیریهایش تعلل نمیكند.
وی كه به یكی از ژنرالهای كابینه معروف است، روز گذشته در حالی به جمع خبرنگاران آمد كه موضوع قراردادهای نفتی ایران همچنان با اما و اگرهای زیادی همراه است و هنوز بزرگترین قرارداد پسابرجامی ایران كه به نظر میرسید پیش از اینها به نتیجه رسیده و اجرایی شود اما با همه سروصداهایش هنوز اندرخم تصمیمگیریهایی است كه یك سوی آن به همكاری پاریسنشینان با واشنگتن بازمیگردد و هنوز هیچ روال اجرایی به خود ندیده است. البته وزیر نفت معتقد است كه« قرارداد توتال روال اجرایی خود را طی میكند و مذاكره با سایر شركتهای نفتی برای مشاركت در پروژههای نفتی ادامه دارد.» زنگنه دیروز در حالی از ادامه مذاكرات برای انعقاد قراردادهای جدید نفتی صحبت كرد كه به نظر میرسد در بدنه وزارت نفت یأس و كرختی در ادامه مذاكرات وجود دارد. حتی تدوینگران قراردادهای نفتی معتقدند كه در بدنه وزارت نفت تمایلی به انعقاد قراردادهای نفتی با روش جدید وجود ندارد و به نظر میرسد كه نفتیها تمایل ندارند برای قراردادهای جدید پای میز مذاكره بنشینند. موضوعی كه وزیر نفت در پاسخ به آن با تكذیب اینكه ناامید نیستیم، گفت: «با هر كسی پای میز مذاكره نمینشینیم. به خاطر سلامت كار فقط با كسانی صحبت میكنیم كه حكم داشته باشند تا جلوی فساد را بگیریم به همین جهت افرادی كه با آنها مذاكره میكنیم محدود شدهاند؛ ملزم كردهام همه جلسات باید ضبط شود و همه صحبتها صورتجلسه شود. در حقیقت با كسانی كه مذاكره میكنیم در انعقاد قرارداد و همكاری با ایران جدی هستند و تیمهای باصلاحیتی هستند و حتی برای مراحل نهایی افراد مجرب مذاكره میكنند.»
شرق ـ مهسا جزینی - بخش نخست گفتوگو با رئیس اسبق صداوسیما دیروز منتشر شد. عمده سؤالات «شرق» از ضرغامی مربوط به نقش صداوسیما در رخدادهای سال ٨٨ بود؛ از وقت اضافه ٢٠دقیقهای كه به احمدینژاد داده شد تا چرایی اجازهندادن به ناطقنوری و هاشمیرفسنجانی برای حضور در صداوسیما برای پاسخدادن به اتهاماتی كه احمدینژاد در مناظرهها علیه آنها مطرح كرد. او درباره چرایی پخش اعترافات و دادگاههای متهمان ٨٨ درحالیكه هنوز اتهامی ثابت نشده و حكمی صادر نشده بود گفت كه همه اینها بر اساس مصوبات امنیتی بوده و صداوسیما هم در این زمینه فراتر از ابلاغ، همكاری نزدیك داشته است. ضرغامی همچنین منكر این بود كه صداوسیما تحت سیطره یك فكر و جریان سیاسی خاصی اداره میشود. بخش دوم گفتوگو با ضرغامی ادامه چالش درباره سیطره نگاه سیاسی جناحی بر صداوسیما با مورد مثالی برنامه ٢٠:٣٠، است. نحوه تعامل سه دولت اخیر با رسانه ملی و ماجرای حجاب در صداوسیما هم از موضوعات پرسیده شده از ضرغامی بود.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در توییتر هم اگر دنبال كنید، متوجه میشوید كه بحث انتقادها به صداوسیما بسیار زیاد و بالاست.
بله، من به شما حق میدهم. بعضی اعتراضات هست. اما این طرف را هم باید بگویید. من در هر جلسه حزباللهی و مردمی هم كه میرفتم، بهشدت به ما انتقاد میشد. همان زمان كه مسئول بودم و تنها میرفتم نماز جمعه و با محافظ هم نمیرفتم، از پشت برخی از این جوانها یقه من را میگرفتند و میكشیدند و انتقاد میكردند كه چرا فلان فرد مثلا آمده در صداوسیما؟ چرا تریبون دادهاید به فلان فرد و خون شهدا مثلا پایمال شده است؟ صداوسیما در زمان من و بعد از من تریبون گستردهای برای حامیان مذاكرات فراهم كرد تا بچههای كوچك هم تختروانچی و عراقچی را بشناسند. بعضی مواقع هم بحث تعاملی میشود و برخی اوقات هم دولتیها نمیآیند.
ولی واقعا اینطور نبود كه فقط همین یكبار باشد؛ ما در سالهای اخیر بارهاوبارها دیدهایم كه صداوسیما فضا و امكان خیلی خوبی به منتقدان برجام داده است و برنامههایی كه ساخته اصلا یكطرفه و در راستای حمایت از برجام نبوده است؛ تا جایی كه یكبار از وزارت خارجه قرار بود یك نفر بیاید صداوسیما صحبت كند اما این صداوسیما بود كه تعیین میكرد باید حتما یك نفر جلو این مقام وزارت خارجه بنشیند و او حق ندارد تنها صحبت كند كه در نهایت با مخالفت آن مقام روبهرو و برنامه كنسل شد.
ایسنا - سخنگوی قوه قضائیه روز گذشته در نشست خبری خود، درباره تعداد افرادی که به دلیل بیحجابی در خیابان بازداشت شدهاند و نوع جرم و مجازاتشان گفت: «این افراد هم چند گروه هستند. افرادی فریبخورده بودند که بعد از بازداشت بیان کردند که از جریان خبر نداشتند و نسبت به این افراد سختگیری نمیشود و با یک تعهد آزاد میشوند، زیرا افرادی که مجرد هستند و میخواهند ازدواج کنند و در آینده ادامه تحصیل دهند و در جایی مشغول به کار شوند، به آنها سخت گرفته نمیشود و پرونده و سابقهای برای آنها در نظر گرفته نمیشود».
حجتالاسلام محسنیاژهای افزود: «اما افرادی هستند که با استعمال مواد صنعتی و با یک کار تشکیلاتی و نوعا برنامهریزیشده از بیرون دست به این کار میزنند که اگر ثابت شود که با تشکیلات خاصی ارتباط دارند برای آنها پرونده سنگین تشکیل میشود و برای خودشان و خانوادههای آنها مشکل ایجاد میشود، لذا به خانوادهها توصیه میکنیم که مراقب باشند که فرزندانشان با مصرف مواد صنعتی و ارتباط با جریانهای خاص دست به این اقدامات نزنند، البته این افراد زیاد در بازداشت نمیمانند به همین دلیل آماری از تعداد بازداشتیها ندارم». ادامه در صفحه ۱۵
شرق - جلسات کمیته جذب دانشگاه آزاد ماههاست تشکیل نشده است. تشکیلنشدن جلسات این کمیته به معنای بلاتکلیفی استادان قراردادی این دانشگاه است که وضعیت استخدامشان در این کمیته بررسی میشود؛ اما با وجود تشکیلنشدن این جلسات چند روزی است که استادان قراردادی این دانشگاه، خبری را مبنی بر تغییر وضعیتشان از قراردادی به حقالتدریسی میشنوند؛ اتفاقی که به صورت یکجانبه و بدون اعلام به استادان رخ داده است. آمار دقیقی از استادانی که به صورت یکسویه بهعنوان حقالتدریس اعلام شدهاند، منتشر نشده است؛ اما تنها در واحد علوم و تحقیقات، حدود ۱۷۰ نفر از استادان با این وضعیت مواجه شدهاند. یک منبع آگاه در دانشگاه آزاد به «شرق» میگوید: «آقای رهبر ضربالاجلی تعیین کرده که این استادان تعیینتکلیف شوند. پس از این ابلاغ آقای دانشفرد، معاونت آموزشی واحد علوم و تحقیقات، درخواستی را مطرح کردند که فرصتی دوماهه تعیین شود که جلسات کمیته جذب تشکیل شود؛ اما آقای رهبر در پاسخ اعلام کردند که قرارداد حقالتدریس منعقد شود تا زمانی که تعیینتکلیف شوند. معنای این اتفاق حذف حقوق و بیمه برای استادانی است که بعضی از آنها سه یا چهار سال در این واحد تدریس کردهاند؛ به این امید که وضعیتشان به نیروی پیمانی تغییر پیدا کند. اینطور به نظر میرسد که با این روش قصد دارند عدهای از استادان را تعدیل کنند و به جای آنها استادان جدیدی استخدام کنند». نامههایی که دراینباره به دست واحدهای دانشگاه آزاد رسیده است، به صورت محرمانه ارسال شده است و به نظر میرسد ابلاغکننده این دستور از غیرقانونیبودن اقدام خود آگاه است؛ اما باز هم چنین دستوری را ابلاغ کرده است.
کلبپ طنز از یوتوب
خواننده محجبه فرانسوی میگوید پوششی که روی سرش میگذارد، نوعی «حجاب مدرن» است.
یورونیوز، منل ابتسام، خواننده جوان که شنبه شب در یک برنامه تلویزیونی پرطرفدار در فرانسه بسیار خوش درخشید، در پاسخ به پرسش خبرنگار روزنامه لوفیگارو در مورد «عمامه» روی سرش گفت: «من مسلمانم، بنا بر این میتوان گفت که این، گونهای حجاب مدرن است. در واقع این جزئی از ظاهر من است و هرگز مرا بدون این پوشش نمیبینید. البته اشکالی هم ندارد اگر مردم مرا "منل، دختر معمم" بنامند.»
این خواننده جوان شنبه شب گذشته (۱۴ بهمن) با شرکت در برنامه دِوویس (The Voice) که یک مسابقه پرطرفدار خوانندگی است و هر شنبه شب از شبکه یک تلویزیون فرانسه پخش میشود، با صدای گیرای خود ترانه «هلهلویا» لئونارد کوهن را به دو زبان انگلیسی و عربی اجرا کرد. صدا و اجرای او به قدری جذاب بود که هر چهار داور مسابقه بدون تردید او را انتخاب کردند. یکی از داوران که خواننده معروفی به نام زازی است تنها پس از شنیدن سه کلمه از ترانه، دگمه محصوص تأئید را فشار داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
منل بخشی از ترانه خود را به زبان عربی اجرا کرد و به جای «هلهلویا»، لفظ عربی «یا الهی» را به کار برد. «هلهلویا» یکی از اوراد معروف در مسیحیت است که خود ریشهای یهودی دارد.
این دختر ۲۲ ساله که در شهر بزانسون واقع در شرق فرانسه زندگی میکند، اصالتا اهل سوریه است. پدر او تبار سوری و ترک دارد و مادرش مراکشی و الجزایریالاصل است. او به چهار زبان فرانسوی، انگلیسی، عربی و ترکی تسلط دارد و هم اکنون دانشجوی کارشناسی زبان انگلیسی است.
حجاب و حمایت از فلسطین؛ واکنش کاربران شبکههای اجتماعی
حجاب یکی از چالشهای جامعه فرانسه در سه دهه گذشته بوده است و در حال حاضر هم کنار آمدن نهادهای دولتی با این تکلیف دین اسلام برای زنان کماکان لاینحل به نظر میرسد. در حالی که پوشاندن موهای سر برای دختران دانش آموز در مدارس دولتی کماکان ممنوع است، کارمندان دولت و نهادهای شهری هم اجازه حضور در محل کار با پوشش اسلامی را ندارند. قانون جدایی میان کلیسا و دولت معروف به قانون لائیسیته، حمایت مالی دولت از کلیسای کاتولیک بطور خاص و هر دین و مذهبی بطور عام را غیرممکن کرده است. در این شرایط، اجرای یک دختر محجبه در یک برنامه تلویزیونی پربیننده از شبکه دولتی فرانسه، در میان کاربران شبکههای اجتماعی بحث برانگیز شده است.
بر سر قدرت نظامی دفاعی مذاکره میکنیم، اما عقبنشینی نمیکنیم
رادیو زمانه، رئیسجمهوری ایران در سخنانی بار دیگر تأکید کرد که تهران بر سر به گفته او، «توانمندیهای دفاعی» نظامی عقبنشینی نخواهد کرد، هرچند مذاکره انجام خواهد داد. اشارهای به برنامه توسعه موشکهای بالستیک که در ماههای اخیر آمریکا و اروپا را بر سر انتقاد از ایران متحد کرده است. سخنرانی او که با دفاع از جنگ هشتساله ایران و عراق همراه بود، در آستانه سفر وزیر خارجه فرانسه به ایران و در پاسخ به انتقادهای محافظهکاران «دلواپس» درباره توافق هستهای صورت گرفته است.
حسن روحانی یکشنبه ۱۵ بهمن وضعیت جهان را وضعیتی توصیف کرد که «همه در حال تهدید یکدیگر هستند» و گفت: «بعید است دنیا گل و بلبل شود.» او گفت که همین وضعیت باعث شده تا قدرتهای جهانی با استفاده از «سلاح کشتار جمعی و هستهای» به تهدید رقبایشان بپردازند و از این مسئله نتیجه گرفت که ایران نیز باید به تقویت تسلیحاتی خود بپردازد:
در این شرایط آیا میتوان گفت که زمان صلح و برادری است و ما قدرت دفاعی نمیخواهیم؟ ما همیشه قدرت نظامی میخواهیم و تا زمانی که تهدید علیه ما وجود دارد ما برای ایستادگی در برابر هر تهدیدی باید قدرت دفاعیمان را تقویت کنیم. اگر میتوانیم که به حمدالله نیز توانستهایم خودمان میسازیم و اگر نه آنها را میخریم.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
او ادعا کرد که تأکید بر تقویت تسلیحاتی نه برای جنگ که برای صلح است. حسن روحانی تأکید کرد که « مسئولان ما برای توانمندی دفاعیشان نیاز به مذاکره و توافق با هیچ قدرتی ندارند و نخواهند داشت. صحبت و بحث میکنیم و اگر مقامی آمد به او جواب قاطع میدهیم.»
ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه اسفندماه به ایران خواهد آمد تا درباره توافق هستهای و مسائل منطقهای به رایزنی بپردازد. او به روزنامه فرانسوی «فیگارو» گفته بود که اروپاییها با ایران توافق کردهاند تا بر سر برنامه موشکی این کشور «گفتوگویی فشرده و جدی» داشته باشند و این گفتوگوها پیشاپیش آغاز شده است.
امکان رایزنی بر سر برنامه موشکی و سفر وزیر خارجه فرانسه به این خاطر با انتقاد محافظهکاران و دلواپسان هستهای روبهرو شده است.
احمد خاتمی در خطبههای نماز جمعه دو روز پیش گفته بود که ایران نه تنها به ساختن موشکهای بالستیک ادامه میدهد، بلکه تا جایی که بخواهد برد آن را افزایش خواهد داد. این روحانی محافظهکار تندرو گفته بود:
وزیر خارجه فرانسه و دیگران نیز این پنبه را از گوششان بیرون کنند که اگر میخواهند برای این بیایند مذاکره کنند، جوابش همین است که شنیدید.
به نظر میرسد حسن روحانی در سخنرانی خود خبر مذاکره بر سر برنامه موشکی بالستیک با متحدان اروپایی را تأیید کرده اما به منتقدان وعده داده که عقبنشینی نخواهد کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا ۱۲ ژانویه/ ۲۲ دی برای «آخرین بار» تعلیق تحریمهای اقتصادی علیه ایران را تمدید کرد. او گفت که در صورت برآوردهنشدن شرطهایش و تصحیح به گفته او «نقایص فاجعهبار توافق»، به طور یکجانبه از این توافق بیرون خواهد رفت.
این شرطها که بار اصلی برآوردهکردنشان بر دوش متحدان اروپایی آمریکا در توافق هستهای، فرانسه، بریتانیا و آلمان خواهد بود، عبارتند از: دسترسی فوری بازرسان بینالمللی به تمام تأسیسات ایران، از جمله تأسیسات نظامی؛ دائمیکردن محدودیت ایران در غنیسازی اورانیوم؛ و مرتبطکردن برنامههای توسعه موشکهای بالستیک دوربرد به برنامه تسلیحات هستهای به نحوی که هر گونه آزمایش موشکهای بالستیک دوربرد از سوی ایران به بازگرداندن «تحریمهای سخت» علیه این کشور بینجامد.
«برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، معاهده حاصل از توافق هستهای ایران با آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان، در معرض خطر قرار دارد اما به جز آمریکا، دیگر طرفین آن خواهان حفظش شده اند.
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا نیز هفته گذشته به اروپا سفر کرد و از توافق با متحدان اروپایی برای «تصحیح برجام» خبر داد.
اکبر گنجی - رادیو فردا
تعلیل و تبیین حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ امری پایان ناپذیر خواهد بود. برای این که، الف- اطلاعات جدید موجب تحلیل تازه می شود. ب- هر چه فاصله زمانی با رخداد بیشتر و بیشتر شود، اثر احساسات در تحلیل کاهش می یابد. پ- با گذشت زمان، پیامدهای ناخواسته حرکت خود را نشان داده و موجب تغییر تحلیل ها خواهد شد. ت- نگریستن از پس عینک نظریه های متفاوت، موجب تحلیل های متعارض خواهد شد.
فقیهان که قصد داشته و دارند این حرکت را به اعمال دولت حسن روحانی تقلیل دهند، بر سیاست های فقرزا، اشرافی و تبعیض آمیز قوه مجریه تأکید می کنند. می گویند، تبعیض علت العلل داخلی این حرکت بود. به عنوان مثال، سیدمحمدعلی آلهاشم، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز- آس جدید آیت الله خامنه ای- در ۱۲ بهمن ۱۳۹۶ در مورد علل اعتراض های دی ماه گفت:"مردم ما از انقلاب خسته نشدهاند، بلکه از فقر و تبعیض و رشوهخواری به ستوه آمدهاند. امروز متاسفانه در بعضی از ادارات شاهد این هستیم که بدون رشوه کار کسی حل نمی شود...دشمنان از اعتراضات اخیر آنها به وضعیت اقتصادی سواستفاده کرده و مسیر را به اغشتشاش علیه نظام تغییر دانند".
ما هیچ گونه نقدی بر این نظریه وارد نکرده و این فرضیه را می پذیریم که "تبعیض موجب اعتراض سیاسی می شود". اما مسأله این است که تبعیض های جمهوری اسلامی نه محدود به تبعیض های قوه مجریه است و نه قوه مجریه تبعیض های جمهوری اسلامی را آفریده است. بهتر است نگاهی به تبعیض های بنیادین جمهوری اسلامی بیندازیم :
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
حکومت حق ویژه فقها است
آیت الله خمینی ادعا کرد که "نظریه ولایت فقیه، تصورش موجب تصدیق اش می شود". اما حقیقت این است که این نظریه- درست به همان معنایی که او در کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه توضیح داده و با تشبیهاتی( ولایت بر کودکان فاقد والدین ، ولایت بر دیوانه ها،و...) که برای جا انداختن آن ذکر کرده، تصورش موجب تکذیب اش می شود.
ممتاز بودن فقها، اساس این نظریه است. ادعا این است: حکومت "حق ویژه" فقها است. چرا؟
الف- بر مبنای حدیث امام زمان. اولاً: امام یازدهم فاقد فرزند بوده است. ثانیاً: آن احادیث را مواجب بگیران برای دریافت وجوهات شرعی ساخته اند. ثالثاً: از آن احادیث نمی توان حکومت فقها بر مردم را استنتاج کرد.
ب- حکومت یعنی اجرای قانون. قانون همان فقه است. فقه را فقیه باید اجرأ کند. اولاً: حکومت را نمی توان به اجرای قانون فروکاست. ثانیاً: احکام فقهی برساخته های اعراب پیش از اسلام برای اجتماعات قبیلگی بسیار ساده آن دوران هستند، نه قانون به معنای مدرن کلمه. ثالثاً: اجرای قانون در حکومت های امروزین، به دست حقوق دانان نیست. بسیاری از رهبران جهان، حقوق دان نبوده و نیستند. رابعاً: حتی قوانین جمهوری اسلامی ده ها برابر احکام فقهی است و آن ها را فقها وضع نکرده اند(قوانین راهنمایی و رانندگی یک نمونه است. عضویت در کنوانسیون های جهانی، نمونه ای دیگر است).
مطابق اصل پنجم قانون اساسی "در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است".
از نقد معرفتی مدعای کاذب ولایت فقیه که بگذریم، این مدعا، اخلاقاً هم ناپذیرفتنی است. برای این که با عدالت به مثابه برابری و عدم تبعیض تعارض بنیادین دارد. با کدام دلایل معرفتی و اخلاقی می توان همه مردم را از حق حکمرانی محروم کرد و این امتیاز را به صنف کوچک فقها بخشید؟ این تبعیض، بزرگترین تبعیض و اساس بقیه تبعیض های جمهوری اسلامی است.
بی بی سی - بازتاب خبر حضور نیروهای امنیتی در نزدیکی خانه نور علی تابنده از دراویش گنابادی در شبکههای اجتماعی منجر به جمع شدن تعداد زیادی از دراویش و پیروان آنها در این منطقه شد. آنها با هشتگ #گلستان_هفتم، خیابانی که خانه آقای تابنده در آن واقع است، واکنش نشان دادهاند.
به گفته وبسایت مجذوبان نور، پایگاه خبری دروایش گنابادی، هدف نیروهای امنیتی از حضور در خیابان هفتم گلستان در منطقه پاسداران، خانه نورعلی تابنده، استقرار پست ایست بازرسی بود.
فائزه عبدیپور، یکی از دراویش گنابادی که عصر امروز، یکشنبه ۱۵ بهمن ماه، در محل درگیری بود، به بیبیسی فارسی گفت که از زمان حضور شب گذشته نیروهای امنیتی در اطراف خانه نورعلی تابنده، رهبر دراویش گنابادی، به تدریج به جمعیت حامیان و مریدان او اضافه شده است.
به گفته خانم عبدیپور، تنها خواسته دراویش آن است که ایستهای بازرسی و "تعرض به حریم" آقای تابنده متوقف شود.
تصاویری از خیابان گلستان هفتم در شبکههای مجازی منتشر میشود که گفته میشود مربوط به درگیری امروز نیروهای امنیتی با دراویش گنابادی است. وبسایت مجذوبان نور در آخرین خبرهای #گلستان_هفتم گزارش داده: "دراویش نگرانی خود را از حضور غیرقانونی و تحریککنندهی نیروهای سپاهی و لباسشخصی از همان لحظات اول با پلیس ۱۱۰ برای کنترل منطقه تماس گرفته و تصاویر و شماره پلاکهای خودروهای مذکور را به جهت پیگیری و شناسایی این افراد تسلیم مأموران کلانتری کردیم اما نهتنها پیگیری خاصی صورت نگرفت بلکه تحریکات و تردد خودروهای حاوی افراد لباسشخصی مسلح تا صبح ادامه یافت. " به گفته این وبسایت نیروی انتظامی به آنها قول پیگیری نیروهای مزاحم شب گذشته و متوقف کردن دخالت نیروهای لباسشخصی و سپاهی در منطقه را به دراویش داد.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
محمد هم در انتقاد به علکرد نیروی انتظامی، نوشته: "گرچه نیروی انتظامی گفته همکاری میکنه و نیروهاش رو جمع میکنه متاسفانه ناتوان هست از برخورد با لباس شخصیهای سوار بر اتومبیل و موتورسیکلتی که با اسلحه و دوربین با دراویش درگیر میشوند. #گلستان_هفتم"
رشد مخالفت با حجاب اجباری در گزارش "مرکز بررسیهای استراتژیک"
دویچه وله - گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری ایران نشانگر رشد جدی مخالفت مردم با حجاب اجباری و دخالت دولت در این حوزه است. پیشتر نیز یکی از نظرسنجیها از مخالفت نزدیک به ۸۰ درصد مردم با حجاب اجباری خبر میداد.
در پی حرکت نمادین شمار زیادی از زنان در اعتراض به حجاب اجباری در ایران، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری گزارش مفصلی از "نشست آسیبشناسی" سیاستهای اعمالشده در عرصه حجاب در کشور منتشر کرد.
به گزارش ایسنا در روز شنبه (۱۴ بهمن/ ۳ فوریه)، در این متن ۲۰ صفحهای "پدیده بدحجابی و فراتر از آن مسئله زنان، یکی از مناقشهبرانگیزترین مسایل فرهنگی و اجتماعی" دانسته شده که جمهوری اسلامی با آن مواجه است.
در این گزارش از جمله به تحقیقی از علی اسدی در سال ۱۳۵۳ بر مبنای یک نظرسنجی اشاره شده که بر اساس آن چهار سال پیش از انقلاب ایران در سال ۵۷ «سهچهارم جمعیت ( ۷۵ درصد) ترجیح میدادهاند همسر باحجاب داشته باشند و ۷ درصد نیز تمایل به داشتن همسر بیحجاب داشتهاند».
در ادامه گزارش با اشاره به اینکه آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی همراه بوده است با مخالفت آشکار ۲۵ درصد مردان با داشتن همسران باحجاب، تأکید میشود که در "دهه گذشته" نگاهها به "نحوه مواجهه دولت با مسئله بدحجابی" تغییر کرده و «نزدیک به نیمی از پاسخدهندگان به پژوهش سال ۱۳۹۳، معتقدند حجاب، مسئلهای شخصی است و دولت نباید در آن دخالت کند».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، در سال ۸۵ مخالفت با دخالت دولت در بحث حجاب با افزایشی ۱۵ درصدی با ۸ / ۳۴ درصد رسیده است. گزارش میافزاید، ۴۰ درصد از "پاسخگویان" موافق دخالت دولت در مسئله حجاب بودهاند؛ امری که نشانگر کاهش ۱۵ درصدی طرفداران حجاب اجباری است.
طبق این گزارش، در سال ۸۵ شمار موافقان با دخالت دولت در مسئله حجاب ۵ / ۵۵ درصد بوده است. در سال ۸۲ نیز ۹ / ۵۸ درصد مردم حجاب را الزامی میدانستهاند؛ امری که نشانگر مخالفت ۱ / ۴۱ درصد مردم با حجاب اجباری در آن سال است.
دشواری اجرای "الگوهای رسمی" پوشش زنان
در بخش دیگری از گزارش با اشاره به مخالفت بیش از ۴۱ درصد مردم در سال ۱۳۹۳ با حجاب اجباری، تأکید شده است که «مطالبه اجرای الگوهای مطلوب و رسمی پوشش زنان در جامعهای که حداقل ۴۱ تا ۵۰ درصد آن، حجاب را امری فردی و اختیاری میداند، بسیار دشوار است».
گزارش همچنین با استناد به "پژوهشهای پیمایشی متعدد شورای فرهنگ عمومی برای ارزیابی وضعیت حجاب در جامعه" بر مبنای "تعریف شرعی پوشش" نوشته است: «تقریبا بهترین وضعیت پوششی و آرایشی در دولت نهم در سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ بوده است و بعد از آن وضعیت پوششی و آرایشی از سال ۸۸ روند نزولی یافته است و رعایت حدود شرعی پوشش تا سال ۱۳۹۲ نسبت به سال ۱۳۸۶ که اولین سنجش انجام شده است، ۱۰ درصد افت کرده است و ۱۰ درصد هم از میزان چادریها کاسته شده است».
گزارش میافزاید: «شباهتهایی میان نتایج پژوهشهای صورت گرفته توسط مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران و شورای فرهنگ عمومی وجود دارد. از جمله اینکه هر دو پژوهش نشان میدهند کاهش الگوهای رسمی چادر و مانتو - مقنعه رخ داده است و میزان کاهش نیز بین ۱۰ تا ۲۰ درصد است».
غیاب "رویکرد مناسب"
در بخش سوم گزارش "مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری" تأکید شده است که «علیرغم گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی، هنوز رویکرد مناسب برای ترویج حجاب، صورتبندی نشده است و برخی معتقدند تنها راه مقابله با بیحجابی اقدامات انتظامی است. در حالی که برخی دیگر با اشاره به عدم کارایی روشهای مذکور از جمله گشت ارشاد و نتیجه معکوسی که در دهه اخیر به دنبال داشته است، دولت را به روشهای فرهنگی و استفاده از زبان مهربانانه سوق میدهند».
رادیو فردا، قیمت دلار آمریکا در بازار ارز ایران، بار دیگر، با ثبت رکوردی تازه از مرز ۴۷۸۰ تومان گذشت و به ۴۸۰۰ تومان در برابر یک دلار نزدیکتر شد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، قیمت هردلار در روز یکشنبه ۱۵ بهمن، نسبت به روز شنبه ۱۴ بهمن، ۱۲۸ تومان افزایش داشته است.
این درحالیست که همزمان، خبرگزاری تسنیم، آخرین نرخ دلار را در بازار ارز کشور در ظهر یکشنبه ۴۷۹۰ تومان گزارش کرد.
تسنیم روز شنبه به نقل از صرافیها و فعالان بازار ارز نوشته بود دلیل اصلی گرانی دلار در این روزها «کمبود عرضه» و «افزایش قیمت ارزی است که از سوی صرافیهای بانک به صرافیهای منتخب توزیع میشود».
اما صرافی بانک ملی ایران در اطلاعیهای گفته بود تمامی تقاضاهای ارزی از سوی صرافیهای مجاز «تا پایان سال جاری پوشش داده میشود».
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
در این حال، گزارشها حاکیست که سکه طرح جدید نیز با ۱۳ هزار تومان افزایش نسبت به روز شنبه، برابر با یک میلیون و ۵۱۷ هزار تومان در بازار طلای ایران خرید و فروش شد.
رادیو فرانسه، وزیر نفت ایران میگوید، اظهارات خصمانه دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران در کُندی امضای قراردادهای نفتی و گازی با شرکتهای نفتی بینالمللی بی تأثیر نبوده است.
بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران، امروز یکشنبه ۱۵ بهمن/ ٤ فوریه در یک کنفرانس خبری در تهران در این رابطه اظهار داشت: رئیس جمهوری آمریکا در کوشش برای بیثبات کردن بازار نفت و متزلزل نمودن خریداران نفت ایران، اکنون یک سال است که هر سه ماه یکبار، با اظهارات تهدیدآمیز علیه جمهوری اسلامی ایران در بازار نفت تشتتت برمیانگیزد که این تهدیدها مالاً در قراردادهای ما بی تأثیر نبوده است.
خبرگزاری فرانسه مینویسد، به دنبال توافقهای موسوم به "برجام" میان ایران و١+۵ در سال ٢٠۱۵ میلادی، شرکتهای نفتی بینالمللی علاقمندی خود را برای سرمایهگذاری در صنایع نفتی ایران اعلام داشتند، اما با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ و موضعگیریهای تند وی علیه جمهوری اسلامی ایران، اشتیاق اولیه شرکتهای نفتی برای سرمایهگذاری به سردی گرائید که این سردی را در سخنان امروز وزیر نفت ایران میتواند دید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
زنگنه درکنفرانس نفتی خود گفت: ایران درحال حاضر با حدود ٢٠ شرکت نفتی بینالمللی در حال مذاکره برای فراهم آوردن امکانات سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز ایران است که من حتی جرأت نمیکنم که نام این شرکتها را بیان نمایم. نامدار زنگنه بدون نام بردن از کشور خاصی گفت: هم اکنون برخی کشورها در سطح جهان و منطقه به شرکتهای نفتی اروپایی و آسیایی فشار میآورند تا از امضای قرارداد با جمهوری اسلامی خودداری نمایند.
وزیر نفت ایران، در ادامه سخنان خود نسبت به تحقق اجرای تفاهمنامه سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری شرکت "توتال" فرانسه در حوزههای گازی "پارس جنوبی" ابراز خوشبینی کرد.
دویچه وله - یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته است که امانوئل ماکرون در آستانه سفر به ایران سه خواسته از مقامات ایران داشته است. گفته میشود که ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی و طرح مسئله موشکی جزو این خواستههاست.
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته است که امانوئل ماکرون در آستانه سفر به ایران سه خواسته از مقامات ایران داشته است. گفته میشود که ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی و طرح مسئله موشکی جزو این خواستههاست.
جواد کریمی قدوسی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با سایت "باشگاه خبرنگاران جوان" میگوید که امانوئل مکرون برای سفر به ایران از مقامات ایران سه نکته را خواستار شده است:
۱. ملاقات با آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی،
۲. برگزاری یک نشست مطبوعاتی که در آن رئیسجمهور فرانسه اعلام کند که ایران حاضر است در موضوع برنامه موشکی پشت میز مذاکره بنشیند،
۳. تشکیل یک میز جدید برای مذاکره و تبادل نظر سهجانبه میان ایران، آمریکا و عربستان پیرامون مسائل منطقه، از جمله بحران یمن، حزبالله لبنان و سوریه.
پیش از این نیز در اوایل دیماه ۹۶ کریمی قدوسی از شرطهای امانوئل مکرون برای سفر به ایران سخن رفته بود. در پی آن بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران با تکذیب این خبر گفته بود: «صحبت از داشتن شرط و شروط برای آمدن [امانوئل مکرون به ایران] بحثی انحرافی است و جاهایی که [این بحث را] مطرح میکنند نیت و هدف خاصی را دنبال میکنند.»
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا قاسمی گفته بود: «هیچ شروطی در آمد وشدها و روابط هیئتها وجود ندارد و روابط دو کشور مثبت است و تعاملات بسیاری بین تهران - پاریس وجود دارد و ادامه خواهد یافت.»
با این حال تردیدی نیست که رئیسجمهور فرانسه بارها خواستار شفافسازی برنامههای مناقشهبرانگیز موشکی ایران شده و از آنچه "فعالیتهای بیثباتکننده" این کشور در منطقه خوانده میشود انتقاد کرده است.
رئیس جمهور فرانسه در ۱۷ نوامبر/ ۲۶ آبان در حاشیه نشست سران اتحادیه اروپا در سوئد ابراز امیدواری کرده بود ایران از "استراثژی تهاجمی" خود در منطقه بکاهد و درباره برنامه موشکی خود شفافسازی کند.
در پی آن علی اکبر ولایتی در واکنش به اظهارات مکرون گفته بود: «به نفع آقای مکرون و فرانسه نیست که در موضوع موشکی و امور راهبردی جمهوری اسلامی ایران که در آن حساسیت بسیار داریم، دخالت کند؛ این دخالتها جز کاستن از اعتبار دولت فرانسه نزد جمهوری اسلامی ایران خاصیت دیگری ندارد.»
از سال ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) بدین سو این نخستین باری است که یک رئیس جمهور فرانسه راهی ایران میشود.
ساواک در اواخر مهرماه 1357، کمک های سوریه به نهضت امام خمینی گزارش کرده و می نویسد: «سوریه نسبت به رژیم شاهنشاهی ایران خصومت و دشمنی آشکار دارد.»
خبرگزاری مهر، گروه سیاست - هادی اسفندیاری: با گسترده شدن دامنه نهضت اسلامی در دهه ۴۰ و فضای خفقان حاکم در فضای سیاسی ایران، مبارزان انقلاب فعالیتهای خود علیه رژیم پهلوی را به خارج از مرزهای ایران منتقل کردند. هر چند خط نهضت در درون کشور توسط دیگر افراد به خصوص روحانیت مبارز تداوم داشت اما ضرورت آموزشهای سیاسی و نظامی لازم در خارج از کشور برای نیروهای مخالف رژیم پهلوی احساس میشد.
از همین رو یکی از کشورهایی که نقش اساسی و قابل توجهی در آموزش و تأمین نیروهای انقلابی نهضت ایفا کرد، کشور «سوریه» و شخص «حافظ اسد» بود. این حمایت ها به خصوص در دهه ۵۰ در شرایطی بود که کمتر کشوری جرأت می کرد از نهضت انقلابی امام خمینی(ره) پشتیبانی کند. سوریه به دلیل مرزهای مشترک با فلسطین اشغالی و درگیری با رژیم صهیونیستی و همچنین اختلافات سیاسی با رژیم پهلوی و بعث عراق، محمل مناسبی برای مبارزان نهضت اسلامی بود تا با قرار گرفتن در کنار مبارزان فلسطینی آموزشهای لازم سیاسی و نظامی را فرا گرفته و برای گسترش دامنه نهضت اسلامی تلاش کنند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
سوریه؛ پناهگاه مبارزان انقلابی
یکی از اولین مبارزانی که در سوریه شروع به کار کردند شهید محمد منتظری و یارانش بودند. مرضیـــه حدیدچی دباغ در خاطرات خود در این رابطه میگوید: «محمد منتظری در سوریه خانهای دو اتاقه در پشت حرم حضرت زینب(س) از شخصی بـــه نام حاج محمد اجاره کـــرده بود و این مکان مرکز فرماندهی و پایگاه اصلی فعالیتهای مبارزان ایرانی به شـــمار میآمد».
در همین راستا، در دهه ۵۰ سوریه از چنان اهمیتی برای نهضت اسلامی برخوردار میشود که حاجآقا مصطفی خمینی برای ساماندهی مبارزات به سوریه سفر میکند و ضمن ملاقات با علما و شخصیتهای مختلف به ویژه امام موسی صدر و دکتر چمران در جریان فضای مبارزاتی آنجا قرار میگیرد. علاوه بر این امام موسی صدر و دکتر چمران در مراوده و ارتباط با حافظ اسد نقش بسزایی در همکاری دولت سوریه با مبارزان انقلابی داشتند. آنها همچنین ارتباط نیروهای مبارز با نظامیان امل را برقرار کرده و شخص شهید چمران آموزشهای عقیدتی و سیاسی را عهدهدار میشود.
موضوع اصلی نخستین جلسه دادگاه تجدید نظر رسیدگی به پرونده بقایی به اتهام اختلاس میلیونها یورو از سپاه اختصاص داشت. به گفته بقایی سپاه ادعا میکند این پولها برای کمک به سران کشورهای آفریقایی به او داده شده است.
نخستین جلسه رسیدگی به اتهامهای معاون اجرایی محمود احمدینژاد در دولت دهم در شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر کیفری تهران عصر شنبه (۱۴ بهمن/ ۳ ژانویه) برگزار شد.
این دادگاه به صورت علنی برگزار شد اما به دلیل محدودیت مکانی خبرنگاران امکان حضور در آن را نیافتند. حمید بقایی پس از پایان این جلسه گفت درخواست کرده جلسه بعدی که روز سهشنبه برگزاری میشود در سالن بزرگتری تشکیل شود تا امکان شرکت خبرنگاران و علاقمندان در آن فراهم آید.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
بقایی در جمع خبرنگاران گفت در جلسه نخست فقط درباره کلیات صحبت شده و افزود: «کلیات جلسه مربوط به اتهاماتی بود که قبلا هم میگفتند مثل اینکه سپاه پاسداران به تو ارز داده و تو آنها را "هاپولی" کردی.»
ایسنا ـ رئیس پلیس تهران بزرگ تأکید کرد که پلیس هیچ برنامهای برای برخورد با دراویش در تهران نداشته و ندارد.
به گزارش ایسنا، سردار رحیمی در حاشیه بازدید رئیس پلیس مسکو از پلیس پایتخت در پاسخ به سوالی درباره وقایع پیش آمده برای دراویش گنابادی اظهار کرد: پلیس هیچ برنامهای برای دستگیری دراویش در تهران ندارد و صراحتا اعلام میکنم که نه تنها پلیس؛ بلکه دادستانی و دیگر دستگاهها نیز در این زمینه برنامهای نداشته و نخواهند داشت؛ اما متأسفانه اخبار و اطلاعات کذبی منتشر شد که عمدتا رسانههای معاند نیز در دامن زدن به آن نقش داشتند.
رحیمی با بیان اینکه متأسفانه در کنار این اخبار کذب، اقدامات دیگری نیز انجام شد، گفت: در بین دراویش متأسفانه افرادی نفوذ کردند که اقدام به سوءاستفاده از رأفت و رحمت پلیس کرده و آن وقایع را به وجود آوردند.
رئیس پلیس پایتخت تصریح کرد: البته همه ما باید تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی بوده و در چارچوب آن رفتار کرده و به این قوانین احترام بگذاریم.
هنگ کنگ در سال ۲۰۱۷ برای سومین سال متوالی، در بین ۱۸۰ کشور، آزادترین اقتصاد جهان لقب گرفت و ایران در رده ۱۵۶ قرار گرفت.
به گزارش ایسنا، بنیاد " هریتیج" اقتصاد ۱۸۰ کشور جهان را بر اساس درجه آزادی آنها رتبه بندی کرد که بر این اساس، شش کشور هنگ کنگ با امتیاز ۹۰.۲، سنگاپور با امتیاز ۸۸.۲، نیوزلند با امتیاز ۸۴.۲، سوئیس با امتیاز ۸۱.۷، استرالیا با امتیاز ۸۰.۹ و ایرلند با امتیاز ۸۰.۴، شش کشور دارای آزادترین اقتصادهای جهان هستند.
۲۸ کشور نیز دارای اقتصادهای تقریبا آزاد هستند و سایر کشورها در دسته های با اقتصاد معمولی، نسبتا غیر آزاد (از جمله ایران) و کاملا بسته قرار دارند. کشورهای عراق، لیبی، لیختن اشتاین، سومالی، سوریه و یمن در این رده بندی نیامده اند.
ایران با امتیاز، ۵۰.۹ بالاتر از کشورهایی همچون بروندی و لیبریا و پایین تر از کشورهایی از جمله برزیل و ازبکستان قرار دارد. امتیاز ایران نسبت به سال گذشته ۰.۴ واحد افزایش یافته است.
یورونیوز، فرانسه همچنان به تعهدات دیپلماتیک و اقتصادی خود برای حمایت از شرکتهایی که مایل به همکاری با ایران هستند ادامه میدهد، اگرچه سرخوشی سرمایهگذاران پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا چندان دوامی نداشته است و ترس از اعمال دوبارۀ تحریمها توسط واشنگتن همچنان وجود دارد.
از نظر لودویچ سوبران، مدیر شرکت بیمه اعتباری «اویلر هرمس» (Euler Hermes) ایران برای جلب توجه سرمایهگذاران فرانسوی همه چیز دارد و با یک بازار داخلی ۸۰ میلیون نفری، ذخایر عظیم نفت و گاز و بخش صنعتی که بشدت نیازمند سرمایهگذاریهای خارجی است، کشوری با پتانسیلهایی قابل توجه محسوب میشود.
اما از یک سال پیش ترس از اعمال دوباره تحریمهای آمریکا بر نگرانی سرمایه گذاران فرانسوی افزوده است. بویژه آنکه هنوز خاطرۀ جریمۀ ۸.۹ میلیارد دلاری بانک فرانسوی «BNP Paribas» در سال ۲۰۱۴ میلادی به دلیل نقض قوانین وضع شده از سوی آمریکا علیه ایران و برخی دیگر از کشورها در اذهان زنده است.
ژولین مارسیلی، اقتصاددان ارشد شرکت بیمه اعتباری «Coface» نیز میگوید: «شرکتهای بسیاری چه فرانسوی و چه متعلق به سایر کشورها همچنان خود را در محیطی خاکستری میبینند و منتظرند تا در محیط شفافتری دربارۀ سرمایهگذاری در ایران تصمیم بگیرند.»
او به رفتارهای غیرقابل پیش بینی آمریکا و ناآرامیهای اخیر در ایران اشاره دارد که باعث شد حتی سفر ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه به ایران به تاخیر بیفتد.
کلمه - گروه خبر: اگر برای قوه قضاییه پرونده سعید طوسی تمام شده است، اما برای محمود صادقی نماینده جسور مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و خانوادههای شکات سعید طوسی این پرونده کماکان باز است. سعیدهایی که ظاهرا قرار نیست نسلشان در پروندههای قوه قضاییه ریشهکن شود و هر روز با لقبی جدید قد میکشند، روزی عسگر میشوند و از دخمههای شهر ری هفتتیر میکشند، روزی مرتضوی میشوند و در کهریزک و اوین قتل میکنند و روزی طوسی میشوند و با نام کلامالله تعرض میکنند، هرچه هستند اما مهر پایان پروندهشان یکی است، تبرئه!
ادعاهای رنگارنگ محسنی اژهای
۱۲ بهمن معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه در مشهد درباره پرونده سعید طوسی گفت: ادعاهایی که در مورد این آقا مطرح شده از سال ۸۷ یا ۸۸ وجود داشته اما زمان شکایت به دادستانی سال ۹۲ بوده است. یعنی پرونده در سال ۹۲ به قوه قضائیه ارجاع شده است. ادعای اولیه که در دادستانی مطرح شد، حتی شکایت به معنای اصطلاحی کیفری نبوده است بلکه چهار نفر از اولیای بچهها نامهای را برای دادستان فرستادند و گفتند که این آقا مشکلاتی دارد؛ بدون اینکه این مشکلات را باز کنند و عنوان کردند که او مفاسد اخلاقی داشته و باید ممنوعالتصویر و ممنوعالصدا شود و در مجالس حضور پیدا نکند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
وی مطرح کرد: سه عنوان اتهامی در این دادسرا مطرح شده که دادسرا در خصوص یک مورد آن اعلام داشت، رسیدگی به آن در صلاحیت دادسرا نیست و طبق قانون، رسیدگی به آن باید در دادگاه صورت گیرد. در مورد اتهام دوم مبتنی بر عمل منافی عفت نیز قرار منع تعقیب صادر شد. در خصوص اتهام سوم که تشویق به فساد بود نیز همین قرار صادر شد. این موارد به شاکی ابلاغ میشود و شاکی هم به قرار منع تعقیب اعتراض میکند. در نتیجه پرونده به دادگاه بدوی میرود. در آن دادگاه نظر دادسرا در مورد عمل منافی عفت تایید شده و قرار دادسرا نسبت به این قضیه تنفیذ میگردد.
در حالی که مشتریان رستورانها و فستفودها گاه ملزم به پرداخت مالیات بر ارزش افزوده میشوند و کسی نیست به دادشان برسد، برخی مسئولان در تلاشند مبادا این مالیات به واردات کالاهای خارجی گزندی وارد کند!
به گزارش «تابناک»، گمرک ایران طی نامهای به مدیران اجرایی این دستگاه، ضمن اشاره به یکی از مفاد برنامه ششم توسعه، واردات و توزیع چای خارجی را از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف خواند و مستند این تصمیم را، اعلام سازمان امور مالیاتی اعلام کرد. نامهای که چند روز پیش ابلاغ شده و در دستور کار قرار گرفته است.
این در حالی است که مسئولان گمرک در دی ماه اعلام کرده بودند آن دسته از چایهای وارداتی از پرداخت مالیات معاف است که افزودنی نداشته باشند. یعنی «معافیت عرضه و واردات چای خشک بدون هیچگونه افزودنی اعم از اسانس و نظایر آن ... [با این ملاحظه که] این معافیت قابل تسری به خدمات بسته بندی، فرآوری و توزیع انواع چای خشک نخواهد بود.»
بدین ترتیب نامه اخیر مشخص میکند که موارد مشمول معافیت که پیشتر توسط گمرک در خصوص واردات چای اعلام شده بود، همگی برچیده شدهاند؛ چه انحصار این معافیت به واردات چای خشک بی هیچ افزودنی و چه غیرقابل تسری بودن این معافیت به خدمات بستهبندی، فرآوری و توزیع این محصولات در داخل کشور.
زهرا رهنورد، فعال محصور حوزه زنان اعتراضات مدنی برخی زنان علیه اجباری بودن حجاب در جامعه را ناشی از عدم رعایت حقوق زنان و تبعیضهای جنسیتی دانسته و توصیه کرده است که خوب است حالا و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب بررسی شود که حقوق بنیادی زنان چقدر تدوین و اجرایی شده است.
به گزارش کلمه، زهرا رهنورد، بانوی قرآنپژوه محصور در آخرین ملاقات خود با دختران خود، گفت: در آستانه چهلمین سال انقلاب خوب است بررسی کنیم ببینیم آیا حداقل ۴٠ قانون بنیادی در راستای حمایت از زنان، چه در جهت احترام به زن و چه در جهت رفع تبعیضها تدوین و اجرایی شده است؟
زهرا رهنورد در ادامه تاکید کرده است: باید ببینیم در کشور ما چقدر از حقوق زن در انتخاب مظاهر زندگی مطابق شان و تواناییهای بیشمار زنان و مطالبات آنها رعایت شده است؟ آن وقت خواهید دید بسیاری از اعتراضات زنان و دختران از جمله انتقاد نسبت به حجاب اجباری ناشی از عدم حمایت قوانین از زنان و دختران ایرانی است.
امید رضایی - رادیو زمانه
«از لحظهای که از خانه بیرون رفتم تا برسم به سکویی که روی آن رفتم، قلبم انگار در گلویم میزد. نه این که فقط ترس باشد. البته که ترسیده بودم. چون معلوم نبود چه اتفاقی میافتد. اما فقط ترس نبود. هیجان بود و یک سری احساسات تا آن لحظه شناختهنشده. وقتی که رفتم روی سکو ایستادم، روسریام را به سر چوب زدم و چوب را بالا گرفتم، تپش قلبم خیلی بیشتر شد.»
اینها را ستاره* میگوید، یکی از دخترانی که روز دوشنبه، ۹ بهمن ماه، حجاب اجباریاش را پرچم کرد تا - به همراه چندین زن دیگر که چنین شجاعتی داشتند - چهار دهه اقتدار نظام اسلامی را به چالش بکشد؛ یکی از دختران خیابان انقلاب. ستاره ۲۵ سال دارد و بهتازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده است.
وقتی از او میپرسم چه چیزی به تو چنین جسارتی داد، میگوید: «ویدا موحد که این کار را کرد، ما همه فکر کردیم چه کار خفنی! نه تا حالا کسی چنین کاری کرده، نه کسی ازش خواسته برود چنین کاری بکند، نه حتی جریان چهارشنبههای سفید چنین ایدهای داده است. یک نفر خیلی خیلی شجاع بود، خیلی جرات داشت و رفت این کار را کرد. بازاشت شد، هزینهاش را هم داد و شاید میدهد. ولی من معتقدم کار نفر دوم خیلی مهمتر بود. او بود که نگذاشت کنش خیابان انقلاب فقط یک اتفاق باشد و یک اسطوره بماند، بلکه اسطوره را تبدیل به یک جنبش مدنی کرد. آن روز وقتی دیدم کسی این کار را تکرار رفته، فهمیدم قصه تمام نشده و ادامه دارد. بعد هم که عکسهای نفر سوم (دختر میدان فردوسی) آمد. به محض این که نفر سوم را دیدم، با خودم فکر کردم که برای منی که همیشه مخالف حجاب اجباری بودهام، این حرکتی است که نیازی به سازماندهی و جمع کردن افراد و گروهها ندارد و جزو معدود کنشهای اعتراضی است که تو میتوانی به تنهایی انجام دهی. همین بود که لباس پوشیدم، تا جایی که قرار بود بروم روی سکو شالم را نه دور سرم، بلکه روی شانههایم انداختم و ادامه ماجرا.»
ستاره چیزی حدود نیم ساعت روی سکو میماند و با واکنشهای مختلفی روبهرو میشود: «واکنش اکثر مردم همین بود که میایستادند و نگاه میکردند و میرفتند. عدهای از مردها هم که متلک میانداختند. متلک جنسی هم شنیدم. یک نفر بغل دستم ایستاده بود و گوشه پالتویم را میکشید و میگفت بیا پایین. یک نفر دیگر آمد و او را از من دور کرد. یک نفر دیگر آمده بود و میگفت 'من خودم به جامعه نقد دارم. ولی این رفتارها درست نیست. با این چیزها مشکلی حل نمیشود.' من به کسی گوش نمیدادم و فقط روبهرو را نگاه میکردم. عدهای از زنان و دختران نگاههای عجیب میکردند و شروع میکردند با هم پچپچ کردن. برخی هم، پسر و دختر، علامت پیروزی نشان میدادند و لبخند میزدند که خیلی دلگرمی میداد. راننده تاکسیها به وجد آمده بودند و میگفتند 'دمت گرم، چه جیگری داری!'»
ستاره وقتی میبیند چند مامور از کانکس پلیس در نزدیکی سکویی که روی آن ایستاده بود بیرون میآیند، به سرعت از آن محل دور میشود.
رادیو فردا، یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران اعلام کرد که پزشکان ایرانی «اشتباهاً» کلیه محمود هاشمی شاهرودی، رئیس این مجمع را خارج کردهاند و وی پس از آن برای درمان به آلمان سفر کردهاست.
محمدرضا باهنر در مصاحبه با شماره روز شنبه، ۱۴ بهمن، روزنامه قانون گفت که «غدهای» کلیه آقای هاشمی شاهرودی را «فراگرفته بود» و قرار بوده این غده در عمل جراحی خارج شود.
به گفته آقای باهنر، پزشکان در اتاق عمل باید «لحظهای تصمیم میگرفتند» و کلیه را «اشتباه برداشتند» و بعد که «پاتولوژی کردند، مشاهده شد که کلیه سالم است و میشد همان غده را بردارند».
این برای نخستین بار است که یک مقام رسمی از برداشته شدن کلیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران خبر میدهد.
در گمانهزنیها از محمود هاشمی شاهرودی به عنوان یکی از گزینههای احتمالی برای رهبری آینده جمهوری اسلامی نام برده میشود.
حضور آقای شاهرودی در بیمارستانی در هانوفر آلمان، به تجمعاتی اعتراضی در مقابل این بیمارستان منجر شد و تجمعکنندگان خواستار بازداشت و محاکمه این مقام پیشین دستگاه قضایی به اتهام نقض حقوق بشر در ایران شدند.
پس از آن، دادستانی آلمان تأیید کرد که شکایاتی را علیه آقای شاهرودی دریافت کرده و گزارش شده که بازگشت پیش از موعد آقای شاهرودی به ایران، به دلیل «ترس از تعقیب قضایی» بوده است.
گروههای مخالف سوری امروز (شنبه) یک خلبان روس را در پی سرنگونی جنگنده وی در استان ادلب در شمال غرب سوریه به اسارت گرفتند.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، رامی عبدالرحمن، مدیر مرکز دیدهبان حقوق بشر سوریه گفت: جنگنده سوخوی 25 در حال هدف قرار دادن منطقه سراقب بود که بر فراز منطقه معصران سرنگون شد.
وی گفت، خلبان این جنگنده توانست به بیرون بپرد اما افراد مسلح وی را تعقیب کرده و او را به اسارت گرفتند.
دیدهبان حقوق بشر نتوانسته است طرفی را که این خلبان را به اسارت گرفت، مشخص کند. مدیر این نهاد به این امر اشاره کرد که هیات تحریر الشام (النصره سابق) و دیگر گروهها در این منطقه فعالیت میکنند. شبکه اسکای نیوز به نقل از منابع خود گزارش داد که این خلبان روس در پی شلیک گلوله گروههای مخالف سوری کشته شده است.
وزارت دفاع روسیه با تایید خبر سرنگونی هواپیمای خود گفته که این جنگنده در منطقه تحت کنترل گروه «جبهه النصره» ساقط شده است.
به گزارش خبرگزاری ایتارتاس، در بیانیه این وزارتخانه آمده است: «خلبان هواپیما پس از درگیری با تروریستها کشته شد».
وزارت دفاع روسیه میافزاید که بر اساس اطلاعات اولیه، این جنگنده توسط یک سیستم موشکی ضدهوایی قابل حمل سرنگون شده است.
نه خاطره بگویید؛ نه پروژه افتتاح کنید و نه معضلات رژیم گذشته را بگویید
در ادامه گفت و گوی های «تابناک» با فرزندان چهره های شاخص و تاثیرگذار انقلاب اسلامی، به سراغ «حجت الاسلام والمسلمین محمد مطهری» رفتیم. او فرزند کوچک و سومین فرزند ذکور استاد شهید مرتضی مطهری بعد از (مجتبی و علی) است که علاوه بر تحصیلات آکادمیک درس حوزوی نیز خوانده و هم اکنون در کسوت روحانیت مشغول به فعالیت است.
به گزارش «تابناک»، مطهری کوچک که گه گاهی در رسانه ها یادداشت و مطالبی از او منتشر می شود، در پاسخ به پیگیری های ما عنوان کرد که معمولا مصاحبه نمی کند، اما وعده داد که مطلبی را بنا به شرایط روز کشور نوشته و ارسال خواهد کرد.
«محمد مطهری» علاوه بر تحصیلات حوزوی، دارای مدرک دانشگاهی نیز هست؛آنچه در ادامه می خوانید،متن ارسالی حجت الاسلام والمسلمین «محمد مطهری» برای تابناک در آستانه ورود به 40 سالگی انقلاب است.
مسئولان محترم این بار در دهه فجر مردم را با این دو هدیه خوشحال کنند!
از خصائل آدمی یکی هم این است که گهگاه جو گیر می شود و به قولی دور بر می دارد و هر راست و دروغی که در سر دارد بر زبان می راند.
یک مثل هم در زبان فارسی داریم که می گوید:
فلانی رو یابو برداشت!
بعضی از شما خوانندگان عزیز احتمالا می دانید که یابو چه جور حیوانی ست. حسن رحیم پور ازغدی که حتما می داند یابو چه جور حیوانی ست.
برای آن ها که نمی دانند عرض می کنم که یابو حیوانی ست چموش که وقتی لج می کند خدا هم نگهدارش نیست. کسی را که بر او سوار شده بر می دارد و به هر جا دلش خواست می برد.
این که یارو را یابو ورداشته از این جا می آید. زبانِ گزافه گویان و خالی بندان هم مثل یابو ست. گهگاه این زبان شخص خالی بند را چنان بر می دارد و می رود که بخواهی جلویش را بگیری هم نمی توانی.
حال، یابوی زبان، حسن رحیم پور ازغدی، تئوریسین جانشین دکتر سروش، و سخنران محافل علمی و ادبی و فرهنگی را برداشته و باعث شده تا او چنین افاضاتی بفرماید:
«... از من پرسیدن آقا ما اگه جمهوری اسلامی نخوایم چکار باید بکنیم... به او گفتم انقلاب کن... ما انقلاب کردیم... هزاران شهید دادیم... هزاران نفر شکنجه شدن... تکه تکه شدن... بعد هم برای نگهداشتن اصل جمهوری اسلامی دویست سیصد هزار بعد از انقلاب شهید دادیم... ما سیصد هزار شهید دادیم شما سه هزار تا کشته بده...».
در اینجا باید از روی انسان دوستی و حیوان دوستی بگوییم:
حسن جان! یواش عزیزم! یابو رو هُش کن یواش تر تاخت و تاز کنه! نکن حسن! خطر داره حسن! یابوی زبان، تو رو ورداشته داره به تاخت جلو میره! عزیز دل! انگار یادت رفته که تو در سال ۱۳۵۷ چهارده سال ات بود! مگه متولد ۱۳۴۳ نیستی حسن؟! آخه یه بچه ی ۱۴ ساله و انقلاب کردن؟! یه الف بچه و سیصد هزار شهید دادن؟!
شما در سن ۱۴ سالگی زیر شکنجه تکه تکه شدی حسن جان؟ نکنه شناسنامه ات رو دیر گرفتن و بچه ی «زود رشد» بودی ما خبر نداشتیم؟
نکن عزیزم! نگو عزیزم! یادته وقتی که «جبهه» بودی کجای «جبهه» و چند کیلومتری «جبهه» بودی؟! شما همون سخنرانی های علمی ات رو بکن و وارد این بحث های سبک نشو! نکن حسن! خطر داره حسن! یادته همین زبون بی صاحاب توو یکی از سخنرانی های فوق علمی ات گفت: گشاد بازی؟! البته از نوع خوب اش؟! یا برگشت گفت که مردم شیعه از قالتاق ترین و مدعی ترین مردم هستن حسن؟! دِ یکی بزن توو سر این زبون، اینقدر سوتی نده حسن! خطر داره حسن!
رادیو فردا: دستیار ویژه رئیسجمهور ایران در امور اقوام و اقلیتهای دینی، میگوید که «جریان» محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران، «نقش مهمی» در زمینهسازی اعتراضهای اخیر داشت.
وی همچنین گفت که «مدیریت این اعتراضات نیز با شکستخوردگان انتخابات و کسانی بود که دوست نداشتند حسن روحانی و جریان اصلاحات مدیریت اجرایی کشور را بار دیگر به دست بگیرند».
درهمین حال آقای یونسی گفت که «جریان» محمود احمدینژاد، رئیسجمهور سابق ایران، «نقش مهمی در این قضیه داشت و با حرمتشکنیهایی که انجام داد زمینهساز اعتراضات اخیر بود».
علی یونسی در مصاحبه با شماره روزشنبه، ۱۴ بهمن، روزنامه آرمان گفت که «طراحی اولیه این اعتراضات، با هدف ساقط کردن» دولت حسن روحانی انجام شده بود.
او تأکید کرد که به باور او، صدا و سیما و برخی از امامان جمعه و نهادهای حکومتی در آغاز اعتراضات دیماه نقش داشتند و «نقششان انکارناپذیر است» و هدف از این اعتراضها «ساقط کردن» دولت حسن روحانی بود.
دستیار ویژه رئیسجمهور ایران اضافه کرد: «کسانی که این بازی را طراحی کردند، فراموش کرده بودند که این بازی خطرناکی است و ممکن است آغازکننده آن باشند، اما قطعاً پایاندهنده آن نخواهند بود و خیلی زود مدیریت این بازی خطرناک از دستشان خارج خواهد شد».
پیش از این نیز برخی از مقامهای دولت حسن روحانی از جمله اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور و احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، تلویحاً از نقش احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد، در سازماندهی تجمع هفتم دی ماه در مشهد سخن گفتهاند.
حزب اتحاد ملت، از احزاب اصلاحطلب، نیز به صراحت از نقش ابراهیم رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی، و آیتالله احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد، در سازماندهی این تجمعها در مشهد سخن گفته بود. با این حال، آیتالله علم الهدی این اتهام را رد کردهاست.
اعتراضهای دیماه در بیش از ۱۰۰ شهر ایران اگرچه از شعار علیه حسن روحانی در تجمع هفتم دی ماه در مشهد آغاز شد اما از همان روز برخی معترضان شعارهایی را علیه همه مقامات جمهوری اسلامی سر دادند و در روزهای بعد نیز تعدادی از معترضان در شعارهای خود خواستار تغییر حکومت شدند.
رهبر و تعداد دیگری از مقامهای جمهوری اسلامی آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی را به سازماندهی این تجمعها متهم کردهاند و محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، نیز بدون ارائه شواهدی مدعی شده بود که برخی مقامات این کشورها و نزدیکان صدام حسین در نشستی در اربیل عراق این اعتراضها را سازماندهی کردهاند.
نچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان عراق و مقامات آمریکا و اسرائیل این ادعا را رد کردهاند.
در همین حال محمود صادقی، نماینده مجلس، در توئیتی نوشته بود: «بنابر گفته مقامات اطلاعاتی، در ناآرامیهای اخیر تاکنون هیچ عامل بیگانهای مباشرت نداشتهاست».
محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، نیز ضمن متهم کردن کشورهای خارجی به نقش داشتن در این تجمعها در عین حال تلویحاً از احتمال نقش محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین، در این اعتراضها سخن گفته بود.
علی یونسی، دستیار رئیسجمهور ایران، روز شنبه دربارهٔ دیگر دلایل اعتراضات دی ماه نیز گفت که «برخی از نهادهای حاکمیتی در بالا بردن انتظارات مردم از دولت نقش داشتهاند».
آقای یونسی همچنین با اشاره به راه افتادن کارزار «از انتخاب روحانی پشیمان هستیم» مدتی پس از معرفی کابینه حسن روحانی گفت که «متأسفانه» این کمپین مورد حمایت «بخشی از بدنه پایین جریان اصلاحات» نیز قرار گرفت.
وی اضافه کرد: «با این وجود رهبران و شخصیتهای تأثیرگذار جریان اصلاحات خیلی زود این موج را مهار کردند و با توجیه هواداران خود، اجازه ندادند این موج شکل عمیقتری به خود بگیرد».
پس از معرفی کابینه حسن روحانی کمپینهایی در فضای مجازی با مضمون پشیمانی از رای به حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت.
پیش از اعتراضهای دیماه نیز موضوع بودجه نهادهای مذهبی و نظامی اعتراضهایی را به دنبال داشت و کارزاری در فضای مجازی با عنوان «تغییر بودجه به نفع مردم» شکل گرفت.
در اعتراضهای دیماه براساس اظهارات مقامات جمهوری اسلامی، ۲۵ نفر کشته و حدود پنج هزار نفر دستگیر شدند.
همچنین گزارشهایی نیز دربارهٔ مرگ سینا قنبری در زندان اوین، مرگ وحید حیدری و شهاب ابطحیزاده در اراک، محسن عادلی در دزفول، سارو قهرمانی و کیانوش زندی در سنندج منتشر شده اما مقامهای قضایی جمهوری اسلامی میگویند که آنها «خودکشی» کردهاند یا مرگشان با تجمعهای اعتراضی ارتباطی نداشتهاست.
«عمادالدین باقی» جامعهشناس در واکنش به اعتراضات اخیر معروف به «دختران خیابان انقلاب» میگوید: «کنش و واکنش» یک قاعده در علم فیزیک و در کل طبیعت و جامعه است و این رخدادهای اخیر، نتیجهی طبیعی گوش نکردن به کارشناسان و خیرخواهان و تسلیم بودن به شانتاژهای عبوسان است. در فلسفه قاعدهای داریم با عنوان «کلشی جاوز عن حده انعکس»، یعنی هر چیزی از حد خودش تجاوز کرد، به ضد خودش تبدیل میشود. وقتی محدودیتی را ایجاد کردید و آن را از حد گذراندید، به نابودی کل محدودیتها میانجامد.
این تاریخدان و پژوهشگر حقوق شهروندی در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز به این نکته اشاره کرده است که تجربه نشان داده دین در فضای آزادی بیشتر رشد میکند، اما با اجبار نه تنها رشد نمیکند بلکه به زیانآورترین امور برای زندگی بشر تبدیل میشود.
متن کامل این پرسش و پاسخ در ادامه آمده است.
انصاف نیوز: تحلیل کارشناسی شما دربارهی اعتراض موسوم به «دختران خیابان انقلاب» چیست؟
عمادالدین باقی: رفتار اجتماعی را فقط باید با قانونمندی های اجتماعی تجزیه و تحلیل کرد. از پشت دریچه باورهای فردی و ایدئولوژیک و ارزش های عقیدتی نگریستن به پدیده اجتماعی، منتهی به برچسب سازی برای پدیده اجتماعی می شود. رایج ترین این برچسب ها، توطئه و دست خارجی است. نه اینکه توطئه و دست خارجی وجود ندارد بلکه وجود دارد اما اصالت ندارد. آنچه اصالت دارد زمینه های درونی پدیده است. بارها گفته ام عوامل خارجی به اعتبار زمینه های داخلی می توانند اثر گذار باشند. نه فقط در جامعه که در طبیعت هم چنین است. در فضایی که ما تنفس می کنیم میلیاردها میکرب زندگی می کنند و هیچ تاثیری در زندگی ما ندارند بلکه گاهی کارکردهای مفید هم دارند اما بیماری فقط وقتی به وجود می آید که مقاومت بدن در برابر این میکرب ها ضعیف می شود و انها می توانند انسان را از کار بیندازند. یعنی زمینه داخلی است که نقش اصلی را دارد نه عوامل خارجی.
این ها کاملا طبیعی است. «کنش و واکنش» یک قاعده در علم فیزیک و در کل طبیعت و جامعه است. این رخدادهای اخیر، نتیجه طبیعی گوش نکردن به کارشناسان و خیرخواهان و تسلیم بودن به شانتاژهای عبوسان است. سیستم مدیریت در کشور ما کارش این است که همه چیز را به جام زهر تبدیل کند از جمله حجاب را. سال هاست علمای آگاه و ناصحان در این زمینه تذکر داده اند ولی دیگران از ترس عده ای متحجر گوش نکرده اند ولی وقتی کار بیخ پیدا کرد هزینه اش را آن متحجران نمی دهند.
وقتی کسی را در کنجی بیندازید که راهی نداشته باشد، با خشن ترین شیوه ممکن است حمله کند. عده ای، به سه کنج انداختن فکر می کنند اما به پیامدهایش فکر نمی کنند. در فلسفه قاعده ای داریم با عنوان«کل شی جاوز عن حده انعکس». این را به عبارت های گوناگونی گفته اند مانند: «کُلُّ شَیْ ءٍ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلی ضِدِّهِ». یعنی هر چیزی از حد خودش تجاوز کرد به ضد خودش تبدیل می شود. وقتی محدودیتی را ایجاد کردید و آن را از حد گذراندید به نابودی کل محدودیت ها می انجامد.
اینها که می گویند این اقدامات توطئه است و یا این خانم ها پول گرفته اند ادعایی است که باید اثبات شود ولی فارغ از درستی نادرستی این اتهام، یک سیاسی کاری و عمل غیر اخلاقی انجام می دهند چون از بیان اصل مطلب طفره می روند. اصل مطلب این است که نمی گویند چه این افراد پول گرفته باشند و چه توطئه باشد یا نباشد، آیا اجبار به حجاب از نظرشرعی و حقوقی و اخلاقی موجه است؟ اگر هست با شجاعت بگویند از حجاب اجباری دفاع می کنند، چرا دیگر سراغ دشمن می روند. اگر هم اجبار را قبول ندارند شجاعت داشته باشند بگویند و بعد درباره توطئه هرچه خواستند سخن سرایی کنند.
آیا فکر می کنید می توان برای نسل امروز و دهه 80 و 90 می توان همچون سابق احکام دین و قانون اجبار را تفهیم کرد!؟
- تجربه نشان داده است دین در فضای آزادی بیشتر رشد می کند اما در اجبار و استبداد نه تنها رشد نمی کند بلکه به زیان آورترین امور برای زندگی بشر تبدیل می شود. مروری بر حکومت های جبارانه مذهبی و جنگ های مذهبی دنیا از کشتارهای تکان دهنده کاتولیک ها و پروتستان ها در غرب تا کشتارهای فرقه ای مسلمانان به اندازه کافی گویاست.
از نظر عقلی و حقوق بشری و شرعی، «اجبار» نادرست است. اجبار در اصل دین و توحید هم حرام است چه رسد به فروعِ فروع و مسایلی نظیر حجاب. درباره اصل دین در قرآن آمده است:« لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ »(سوره بقره/ آیه256) در دین اجبار و اکراهی نیست و فلسفه آنهم این است که راه رشد از کژراهه تبیین شده است. به عبارت دیگر انسان ها باید خودشان میان راه رشد و کژراهه ای که برای شان روشن می شود انتخاب کنند. همه مفسران سنی و شیعی گفته اند منظور از آیه، اجبار در دین است. دهها آیه دیگر درباره اینکه وظیفه پیامبر فقط ابلاغ است و او وکیل مردم است نه مسلط بر مردم، در قرآن آمده است که در نوشته های دیگر به تفصیل به آن اشاره کرده ام. در زمان حکومت پیامبر اسلام هم هیچ خبری از اجبار در زمینه حجاب وجود ندارد. طبق صریح آیه 60 سوره نور در قرآن، زنان مسلمانی که مصداق «القواعد من النساء» هستند هم مجازند به شرط رعایت عفاف، بدون حجاب و ثیاب باشند. درباره غیر مسلمین هم به حکم همه فقها آنها باید طبق شریعت خود عمل کنند.بنابراین کسانی که علیرغم این آیات از اجبار دفاع می کنند از مردمان 1400 سال پیش جامعه عرب هم عقب ترند. همه فقها هم در اول رساله های عملیه گفته اند، اصول دین، تحقیقی است نه تقلیدی بلکه تقلید در اصول حرام است چه رسد به اجبار که بزرگترین حرام هاست اما متاسفانه به این حکم شرعی در رساله ها هم پایبند نیستند. حجاب اجباری و بی حجابی اجباری دو روی یک سکه است و یک نتیجه دارد.هر دو از حالت طبیعی خارج شده و به نماد تبدیل می شوند. زمان شاه کم نبودند کسانی که اهل حجاب نبودند و چون حجاب به نماد مخالفت تبدیل شد به آن روی اوردند. اسدالله علم در کتاب خاطراتش اشاره می کند که موج گرایش به حجاب در دانشگاه ها در حالی که تا پیش از آن غالبا بدون حجاب بودند، نشانه ای از مخالفت با رژیم بود. الان این معادله معکوس شده است.
در برخی شهرها، همچون مشهد، دخترانی با حجاب کامل و چادر اقدام به این اعتراض کردهاند؛ این اتفاق را چگونه میتوان تحلیل کرد!؟ چون نمیتوان گفت چنین فردی زیر اجبار خانواده یا جامعه چادر سر کرده که اگر چنین باشد، اکنون با چه جسارتی دست به این اعتراض زده است؟
این حرف ابطال کننده ادعای پول گرفتن است و اینکه برخی دست اندرکاران هنوز نمی توانند بفهمند که جامعه دچار گردیسی های عمیقی شده است. همچنین نشان دهنده باور این بانوان به دفاع از حقوق مخالف است. من حتی فراتر از اقدام این زنان چادری، افراد فراوانی را می شناسم که خودشان اهل حجاب و از نظر اعتقادی باورمند به آن هستند اما از حرکت اخیر پشتیبانی می کنند و انگیزه این را دارند که حرکت حمایتی راه بیندازند چون معتقدند حجاب اجباری باعث لوث شدن حجاب انتخابی انها و ارزش حجاب شده است و در اینصورت شما دیگر با زنان بی حجاب مواجه نیستید. من هم از اینها دفاع حقوقی می کنم نه دفاع اعتقادی.
نگاه اصلاح طلبی نسبت به این اعتراض اجتماعی چگونه باید باشد؟
در نگاه اصلاح طلبی نباید چشم بر حقوق فردی ببندند. ارزش آزادی و کرامت انسان در درجه اول در حقوق فردی است و فقط در جایی که منافع و حقوق جمعی صدمه ببیند محدود می شود و اینکه کسانی ادعا کنند بی حجابی باعث صدمه زدن به حقوق عمومی است ادعای موهومی است. نگرش اصلاحی نباید در دفاع از حقوق دیگران کوتاه بیاید. بخشی از باور به اجبار، ریشه در یک دستگاه معرفتی دارد که باید آن دستگاه معرفتی را اصلاح کرد و بخشی ریشه در قوانین موضوعه اما نادرست دارند که باید با ارائه طرح ها و قوانین اصلاح کرد. در بعد معرفتی، تحقیق فقهی و روایی مرحوم احمد قابل کار ارزشمندی است. نظر آیت الله منتظری، امام موسی صدر، آیت الله طالقانی در رد حجاب اجباری و نظر آیت الله ایازی و عده ای دیگر هم در این زمینه درخور توجه است. دوسال پیش هم آیت الله مکارم درباره اینکه حجاب جزو ضروریات دین است اظهار نظر کردند. ضروری دین یعنی عقیده ای که منکر آن کافر است. من نامه بلندی در 9صفحه برای ایشان نوشتم و با مدارک و دلایل متقن نشان دادم که در میان فقهای سلف کسی ادعای ضرورت نکرده است. ایشان هم پاسخی داده اند ولی چون یک بحث علمی بود مایل بودم در یک نشریه تخصصی و علمی این نامه و پاسخ را منتشر کنم و اگر میسر نشد در رسانه های عمومی منتشر خواهم کرد.
شیوهی پیشنهادی شما در شرایط موجود چیست؟
باید مدیریت این امور را به دست متخصصان امور اجتماعی سپرد. با توجه به توضیحاتی که بیان کردم حکومت کردن جز با واقع بینی و فهم پدیده ها با منطق اجتماعی ممکن نیست. باید از اسارت حصارهای ایدئولوژیک در رویارویی با واقعیات اجتماعی خارج شد و گرنه سرنوشت تمام نظام های ایدئولوژیک که اتحاد شوروی و طالبان و داعش یکی از آنها بود سر راه ماست.اگر به گفته آیت الله خمینی عنصر زمان و مکان در اجتهاد لحاظ شود و اگر فهم درستی از حقوق بشر و کرامت انسان پیدا شود و آن را در قانونگذاری دخالت دهند این بن بست ها به وجود نمی آید. باید زمینه های اجتماعی مسائل را از بین برد. باید اجبار را کنار گذاشت. باید حقوق فردی را به رسمیت شناخت. نباید از متحجرین بی اعتنا به عنصر زمان و مکان در اجتهاد ترسید چون نسخه آنها نسخه سرنگونی و فروپاشی به هزینه دیگران است. اگر هم قرار است نه حقوق بشری که شریعتمدارانه رفتار شود مطابق خود شریعت عمل شود.در شریعت، نماز که اشرف عبادات و والاتر از حجاب است یک امر خصوصی است و نمی توان کسی را بخاطر ترک نماز مجازات کرد. باید به کار اقناعی بسنده کرد. حجاب هم از نظر شرعی یک امر شخصی است. باید محدودیت ها را کاست. باید فلسفه قانون را رعایت کرد نه اینکه اراده خود را جامه قانون بپوشانیم تا بتوانیم به اسم قانون حقوق شهروندان را پایمال و دیگران را سرکوب و وجدان خود را آسوده کنیم.
برخی مسوولان میگویند اگر فردی بیحجاب در خیابان حرکت کند به موجب قانون مرتکب جرم شده است؟ حکم قانونی آن چیست؟
من نمی دانم چرا برخی بزرگواران هر چه بر زبان شان آمد می گویند و به اینکه این حرف چقدر مبنا دارد نمی اندیشند. بعضی اشخاص به گونه ای حرف می زنند که انگار ایرانیان از40سال پیش، یعنی از سال1357 به بعد مسلمان شده و پیش ازآن کافر بوده اند. در زمان رژیم گذشته(در دوره محمدرضا نه پدرش) نه حجاب اجباری داشتیم نه بی حجابی اجباری و بسیاری از بی حجاب ها دیندار بودند، به زیارت عتبات می رفتند، سفره نذری حضرت زینب و حضرت فاطمه و حضرت عباس می انداختند و همه با هم همزیستی داشتند و چنین مشکلاتی نداشتیم.
امروزه هم اولا که بجز یک تبصره در ماده 102 در مبحث تعزیرات قانون مجازات اسلامی سال 1362 که محل مناقشه جدی حقوقی است قانون صریحی نداریم. ثانیا این بحث اساسا انحرافی است چون بر فرض که قانون صریحی هم وجود داشته باشد مگر »قانون»، «آیه» است که نمی شود تغییر داد؟ حتی قانون اساسی در کشورهای مختلف دنیا پیوسته عوض می شوند. در کشور خود ما یکبار قانون اساسی را اصلاح کردند و چند بار هم با قانون عادی، قانون اساسی را دور زده اند مانند قانون اصل 44 و قانون نظارت استصوابی. یعنی حتی قانون اساسی هم می تواند تغییر کند چه رسد که قانون موضوعه عادی باشد. از آن مهم تر اینکه اگر بپذیرید که هرچه به عنوان قانون تصویب شد اعتبار قانونی دارد باید به همه لوازم و نتایج آن پایبند باشید. اگر در زمان رضاخان قانونی تصویب شد که حجاب ممنوع است دیگر نباید امروز به آن اعتراض کنند. یا اگر امروزه در کشوری قانونی تصویب شد که حجاب ممنوع است یا فردا روزی در ایران چنین قانونی تصویب شود، آیا باز هم می پذیرید که حکم قانونی است؟
قانون که به دلیل قانون بودن مشروعیت ندارد. ظاهرا برخی افراد تفاوت قانون و فلسفه قانون را نمی دانند. یک سلسله اصول پیشینی وجود دارند که قانون باید متکی بر آنها باشد و اگر قانون مصوب با این اصول پیشینی معارض باشد قانونیت و اعتبار قانونی ندارد. این الفاظ قانون نیستند که به آن مشروعیت می دهند انطباقش با اصول پیشینی است که عبارتند از آزادی، امنیت فردی و جمعی و عدالت. به همین دلیل اگر مثلا قانونی تصویب شود که چه به صراحت و مستقیم و چه غیر مستقیم و ضمنی بگوید آزادی مطبوعات و انتقاد ممنوع است هیچ اعتباری ندارد و جامعه حق دارد و بلکه باید آن را نقض کند.
واقعا سوال من این است که اگر هر روز عده ای این کار را تکرار کنند ایا به گفته دادستان می خواهند با قوه قهریه جلوی شان را بگیرند؟ اینها که نه جنایت کرده اند، نه شیشه شکسته اند، نه شعار داده اند، نه اخلال در نظم کرده اند. اگر با زندان و مجازات با آنها روبرو شوند جواب افکار عمومی در ایران را چه می دهند؟ جواب متدینانی که معتقدند با این رفتارها اصل دین را هم از بین می برند چه می دهند؟ جواب دنیا را چه می دهند؟ چرا فکر می کند همه چیز را با زور و مجازات می توان حل کرد؟
من در شگفتم کسانی که با مردم خود برخلاف نصوص عقلی و شرعی این سختگیری ها را روا می شمارند، چگونه حاکمان کره شمالی و سوریه و روسیه را که فرسنگ ها آنسوتر از بی حجابی و غرق در فساد و میخوارگی اند دوست و برادر می خوانند.
کانال گفتارهای باقی https://t.me/emadbaghi
اینستاگرام emadeddinbaghi
این روزها محسن اراکی، نمایندهی سابق خامنهای در اروپا، میرود تا به یکی از چهرههای مطرح نظام اسلامی به «امت همیشه در صحنه» شناسانده شود. قطعاً کفگیر نظام به ته دیگ خورده است که چنین فردی کبکبه و دبدبهای برای خود فراهم میکند و مانند محمود هاشمی شاهرودی و صادق لاریجانی یا چشم به مقام رهبری دارند و یا گوشهچشم.m
همین که این سه آخوند، اتفاقا هر سه برآمده از عراق، مشق رهبری میکنند و یا در رؤیای جانشینی به سر میبرند خود نشاندهندهی بحران عظیمی است که نظام اسلامی با آن روبرو است.
بحث رؤیاپردازی محسن اراکی در هفتههای اخیر، پس از فعال شدن او به عنوان سخنران در تعدادی مراسم حکومتی مطرح شد.
در سال ۱۳۹۶ در حالی که نظام اسلامی با بحران جانشینی رهبری روبرو است، میبینیم که او به تحرکاتش وسعت بخشیده و میکوشد نقش فعالی در تحولات سیاسی بازی کند. سفرهای او به اطراف و اکناف کشور نیز بیشتر شده خود حاکی از مقاصد احتمالی اوست.
جلوهگری در منابر برای مطرح شدن
محسن اراکی سالهاست درس خارج خود را نیز آغاز کرده است و از این طریق میکوشد در حوزهی علمیه نیز اوج بگیرد. او در مردادماه ۱۳۹۶ در کرمانشاه گفت: «ما قوم رسولالله هستیم و انقلاب ما با جبهه رسولالله به وقوع پیوست». در همان ماه به مناسبت کشته شدن محسن حججی پیام داد. و در شهریور ماه وی سخنران مراسم یادبود «سرداران بیسر، اربعین شهید حججی» و گرامیداشت ۳۰۰ شهید مدافع حرم بود.
وی «طی سخنانی در نشست ادبی «چله کوچ چلچله» که به همت مجمع جهانی تقریب و با حضور حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری و جمعی از علما و روحانیون و اقشار مختلف عصر پنج شنبه در تهران برگزار شد، اظهار داشت: «شهدای مدافع حرم نماد یاری دین خدا در عصر ما هستند.»
در ۱۳ آبان او در جمع تیم رسانهای اعزامی به اجلاس بینالمللی علمای مقاومت که در بیروت برگزار شد گفت:
«ما در یک جنگ تمام عیار قرار داریم اما نه تنها عقب نشینی نخواهیم کرد بلکه با استفاده از تمام ظرفیتهای خود برای تقویت محور مقاومت و تقویت اندیشه تقریب میان علما و کشورهای اسلامی تلاش میکنیم.» او همچنین در آذرماه سخنران مراسم نماز جمعه بود. ۱۴ آذر وی در مراسم افتتاحیه سیویکمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی گفت: «مرحله تهاجم بدون دفاع دشمنان به کشورهای اسلامی پایان یافته و اکنون شاهد مرحله جدید خیزش کشورهای اسلامی در قلب جهان اسلام هستیم.»
اراکی به عنوان سخنران مراسم دولتی ۹ دی تهران خواستار بستن فضای مجازی و تلگرام شد وتأکید کرد:
«مسئولان با دشمن قراردادی بستند اما دشمن به قول خود پایبند نبود لذا طبق آیه قرآن باید عکسالعملی همانند آنها نشان دهیم و وضعیت را به وضعیت قبل از برجام بازگردانیم و مسئولان با مشت آهنین به دهان کسانی بزنند که میخواهند به ما فشار بیاورند».
او در چند برنامهی حکومتی به مناسبت سالگرد ۹ دی (تظاهرات حکومتی نظام در سال ۱۳۸۸) در شهرستانها نیز شرکت و سخنرانی کرد. اراکی در ۴ بهمن ۱۳۹۶ در ۶۲مین سالگرد «شهدای فدائیان اسلام» در قائمشهر شرکت کرده و با بیان اینکه «ما باید اقتصاد را با توکل به خدا حل کنیم»، تأکید کرد: «مشکلات اقتصادی با اعتماد به خدا و مردم حل میشود نه با اعتماد به آمریکا و انگلیس.»
پس از اظهارنظر روحانی در ارتباط با لزوم نقد، حتی نقد دوران ظهور امام زمان، وی فرصت را مغتنم شمرده و به منظور حذف یکی از کاندیداهای رهبری به میدان آمد و با تحریف نظر روحانی، او را مورد حمله قرار داد و گفت:
«ظاهرا دروسی که در جوانی خواندهاید را فراموش کردهاید لذا بهتر است به سیاست خود بپردازید، وقتی سوادش را ندارید اعتقادات مردم را رها کنید. مشکلات معیشتی و دنیوی مردم بسیار است، وقتی علمش را ندارید به مسائل اخرویشان کار نداشته باشید.»
همین که اراکی، به عنوان یک حوزوی نه چندان مطرح، جرأت میکند با روحانی اینگونه صحبت کند حاکی از وجود دستهای قوی پشت پرده در حمایت از اوست.
تأکید بر «سواد» نداشتن روحانی و این که «ظاهراً دروسی در جوانی خوانده و فراموش کرده» تلاشی است از سوی وی و باندهای رقیب درون نظام که در صورت مطرح شدن نام روحانی او را بیسواد و... معرفی کنند.
خبرگزاری مهر در بهمن ۱۳۹۶ در مورد ساخت کشتی مطلا با آیات قرآن گزارش داد:
«آیت الله محسن اراکی در درس اخلاق خود با بیان اینکه امروز مورد تهاجم گسترده فرهنگی هستیم، گفت: امروز هر کار و اقدامی که باعث ترویج دین خدا در جامعه شود قطعا مورد تهاجم دشمنان قرار خواهد گرفت.
وی ساخت قرآن کشتی مطلا که اخیرا توسط یکی از هنرمندان انجام شده را مصداق بارز انفاق در راه خدا دانست و گفت: امروز به هنر دینی و هنر مذهبی تهاجم میشود.»
طرف دیگر ماجرا این است که رسانههای جناح راست نظام اسلامی پوشش وسیعی به او و نظراتش میدهند که خارج از عرف رایج در نظام است.
در عرض یک سال گذشته تنها خبرگزاری مهر ۶۶ خبر راجع به او کار کرده است که در حدود ۲۰ خبر آن در مورد کلاسهای درس خارج اراکی است. محتوا و یا تیتر کلاسهای درس هیچیک از مراجع تقلید شیعه که سمت استادی نسبت به او دارند از طریق خبرگزاریها منتشر نمیشود و اراکی در این رابطه با وجود موقعیت نازلی که در حوزه دارد استثنا است و نباید به سادگی از آن گذشت. از آنجایی که معتقدم علاج واقعه را قبل از وقوع بایستی کرد، نگاهی خواهم داشت به زندگی محسن اراکی و مسیری که تا اینجا طی کرده است.
عراقی اراکی شده
محسن محمدی عراقی که پس از انقلاب سودمندتر آن دیده که از «عراقی» در نامش «اراکی» بسازد، در سال ۱۳۳۴شمسی در شهر نجف در عراق به دنیا آمد. پدرش شیخ حبیبالله محمدی عراقی از اساتید حوزه علمیه نجف بود. وی از سال ۱۳۴۷پس از پایان دوران ابتدایی به تحصیلات حوزوی نزد پدرش روی آورد و سپس در حوزه علمیه نجف نزد سید عبّاس خاتم، محمد هادی معرفت، سیدمحمدباقر حکیم، محمّدتقی جواهری، محمود هاشمی شاهرودی و... دوره سطح را گذراند. با آن که کلاسهای درس خمینی در نجف دایر بود اما او در درس آیتالله خویی حاضر شد که دیدگاههایش نقطه مقابل خمینی بود و از مخالفان بارز تز ولایت فقیه به شمار میرفت.
اراکی که امروز به مدد خامنهای صاحب جاه و مقام در نظام اسلامی است با عدم حضور در درس خمینی را توجیه کرده و میگوید:
«آن روزها هنوز درس امام را نمیرفتم؛ چون اوایل حضور من در درس خارج بود و تصمیم گرفته بودم دو سه سالی درس این بزرگان را بروم، سپس در درس امام حاضر شوم»
گویا بعداً درس «امام» میرفته که میگوید «آنروزها هنوز درس امام را نمیرفتم»! در ثانی فردی همچون آیتالله خویی نسبت به خمینی به لحاظ فقهی اعلمیت داشت و سطح درس او بالاتر بود و نه پایینتر.
«اراکی» در سال ۱۳۵۴ احتمالاً به خاطر روابطی که با «حزبالدعوه» عراق داشت مجبور به ترک این کشور شد و به ایران عزیمت کرد و تحصیلات حوزوی خود را در قم ادامه داد. وی مدتی در مدرسه حقانی قم به تحصیل اشتغال داشت.
اراکی دارای هیچ سابقهی مبارزاتی علیه رژیم پهلوی نیست و تلاش رژیم برای ساختن پروندهی مبارزاتی برای او به این ختم شده است که وی در سال ۱۳۵۷ «به دلیل یک سخنرانی انقلابی در خوانسار تحت تعقیب قرار گرفت؛ ولی توانست از دست مأموران جان سالم به در برد.»
وی دارای ۹ فرزند، ۴ پسر و ۵ دختر است. ۳ پسر و ۲ دختر وی طلبه هستند و در حوزهی علمیه مشغول تحصیلاند.
چگونگی ورود به دستگاه قضایی
با بالا گرفتن اعتراضات شهروندان عرب در خرمشهر و درگیریهای به وجود آمده که به کشتار مردم نیز منجر شد اراکی و تعدادی از طلاب عراقی که مسلط به زبان عربی بودند از سوی دفتر خمینی به این شهر اعزام شدند.
اراکی به خاطر سابقهاش در مدرسهی حقانی قم، مانند دیگر دانشآموختگان این مدرسه مورد توجه قدوسی و بهشتی قرار گرفت و در سال ۱۳۵۹ در سن ۲۵ سالگی با حکم قدوسی به ریاست دادگاههاى انقلاب اسلامى آبادان و خرّمشهر منصوب شد.
توصیف اراکی از طلاب مدرسه حقانی
نکتهی جالب توجه توصیف اراکی از دانشآموختگان مدرسهی حقانی است. بهشتی در سال ۱۳۳۹ به اشاره آیتالله میلانی، همراه با مهدی حائریتهرانی، حسین حقانی و علی مشکینی مدرسهی حقانی را با هدف تحول در نظام آموزشی حوزه، در قم تأسیس کردند. مدیریت مدرسه را ابتدا محمد مجتهد شبستری و پس از دو سال محمدعلی شیخزاده عهدهدار بودند و از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ علی قدوسی این سمت را بهعهده داشت. محمدتقی مصباحیزدی و احمد جنتی و ابوالقاسم خزعلی از جمله مدرسان این مدرسه بودند.
اراکی در نامهی خود به قدوسی حال نزار طلاب مدرسهی حقانی را در سال منتهی به انقلاب تشریح میکند. قدوسی پس از تصدی دادستانی کل انقلاب اسلامی به منظور قبضه قدرت قضایی، دانشآموختگان مدرسه حقانی از جمله علی رازینی، حسینعلی نیری، غلامحسین محسنیاژهای، علی فلاحیان، روحالله حسینیان، سیدعلیاصغر حجازی، سیدابراهیم رئیسی، مصطفی پورمحمدی، قربانعلی دری نجفآبادی، علی یونسی، غلامحسین رهبرپور، عباسعلی علیزاده، سیداحمد زرگر، ابوالقاسم رامندی، مرتضی آقاتهرانی، کاظم صدیقی، علی مبشری، محمود شریفی، محمود مهدیپور، محمدکاظم بهرامی، کمالالدین خدامی، محمد سلیمی، محمد رامیزی، سیداحمد طباطبایی، اکبریان، پورقناد، ناظمی و... را وارد دستگاه قضایی کرد. این عده در ۴ دههی گذشته گردانندگان اصلی دستگاه قضایی و امنیتی نظام بودهاند.
در نامهی اراکی به قدوسی آمده است:
«در طلاب مدرسه عشق و شور به تحصیل کمتر دیده میشود، نوعاً خودجوش و خودجنبش نیستند، و به همین سبب است که محصولی که باید از فعالیّتها و کوششهایی که در مدرسه به مصرف میرود بدست آید دیده نمیشود.»
به دلیل واقعیتی که اراکی دست روی آن میگذارد، پس از پیروزی انقلاب، اکثریت قریب به اتفاق طلاب این مدرسه درس و تحصیل معارف دینی را رها کرده و به مشاغل قضایی و امنیتی و... روی آوردند و سپس از طریق رانتی که داشتند القاب گوناگونی برای خود دست و پا کردند.
اراکی در ادامه بیهدفی طلاب مدرسه حقانی را بیان کرده و مینویسد:
«کارگری که به آیندهاش نیندیشد، دانشجویی که در سرش آیندهای طلایی نپروراند، هنرجویی که در فکر نتایج تلاش خویش نباشد، هیچگاه پیشرفت نمیکنند... اگر هم پیشرفتی کنند، اندک و ناچیز خواهد بود.
من در میان طلاب مدرسه - و شاید در طلاب غیر مدرسه نیز به همین اندازه یا بیشتر وجود داشته باشد- این خصلت را احساس کردم که بسیاری از آنها واقعاً نمیدانند که چه میخواهند بشوند، و چه نقشی را در آینده ایفا خواهند کرد. آیا مرجعیّت؟ آیا نویسندگی؟ آیا خطیب سرشناس شدن؟ یا هیچیک یا چیز دیگری هرچه خواهد باشد.»
این در حالی است که مسئولان نظام اسلامی و دستپروردگان این تاریکخانه، در طول چند دههی گذشته تبلیغ میکنند که مسئولان این مدرسه از جمله بهشتی و قدوسی و... در صدد کادرسازی برای انقلاب اسلامی جهت تصدی پستهای مختلف نظام اسلامی بودهاند.
اراکی در مورد رابطهی شاگرد و استاد در مدرسهی حقانی که نظام اسلامی میکوشد آن را تأثیرگذار و ویژه جلوه دهد مینویسد:
«رابطهی استاد و شاگرد در مدرسه مانند رابطهای است میان دو فرد که از نظر کار و مسئولیّت مستقل از یکدیگرند و هر یک برای خود کار میکنند مانند یک کارگر سیم کشی برق، با یک کارگر بنّایی که هر دو در یک ساختمان جمع شوند ولی هر یک برای خود کار کند، در عین آن که هر دو میدانند که یک ساختمان را سامان میدهند. رابطهی شاگرد و استاد در مدرسه عیناً اینچنین است. محدود است نطاق درس معیّنی که استاد میدهد، آن هم تا حدود معیّنی. نه استاد کاری به کار شاگرد دارد که اخلاقش چه جور است، فعالیتهای تحصیلی او در زمینههای مختلف تا چه اندازه است. نیازهای او چیست، علل فکری، عقیدهها، ایدهها، تمایلات، و ... او چیست و نه شاگرد کاری به کار استاد دارد، که اگر مشکلی، عقدهای، نیازی داشت با او در میان بگذارد. این نحوه ارتباط یا بیارتباطی کاملاً به ضرر شاگرد و مدرسه تمام خواهد شد.» (منبع)
از آنجایی که این نامه در ۲۹ شهریور ۱۳۵۶ و پیش از به قدرت رسیدن نظام اسلامی نوشته شده است، روایت واقعی وضعیت مدرسه حقانی و روحانیت قبل از فروپاشی نظام اسلامی است.
گوشهای از جنایات محسن اراکی و همراهانش در خوزستان
حضور فعال گروههای سیاسی و وجود یک جنبش قوی کارگری در میان کارگران شرکت نفت و کارگران پروژهای در آبادان و لزوم سرکوب شهروندان عرب در خرمشهر که اعتراضهایشان از ابتدای سال ۱۳۵۸ این شهر را در ناآرامی فروبرده بود، باعث میشد که نقش دادگاه انقلاب در مهار و سرکوب جنبشهای اعتراضی مهم و حیاتی تلقی شود.
ریاست محسن اراکی بر دادگاه انقلاب آبادان و خرمشهر راه را برای تسلط حکام شرع عراقی باز کرد. آنها در سال ۱۳۵۹ و در دوران استانداری غرضی که همزمان با کشف کودتای نوژه بود، با استاندار و سپاه پاسداران و... به جان لشکر زرهی اهواز افتاده و دهها افسر را به جرم شرکت در کودتا آن هم نه در پایتخت بلکه در جنوب کشور به جوخهی اعدام سپردند.
غلامحسین صادقی قهاره دادستان انقلاب خوزستان در سال ۱۳۵۹ میگوید:
«بعدها یک حاکم شرعی به اهواز آمد که از معاودین بود که اسم نمیبرم. اینها دو برادر و خیلی تند بودند و از معاودین عراق به شمار میرفتند؛ آن وقت هم عراق در دست صدام بود. اینها دنبال اسلحه بودند؛ مثلاً برای سپاه سخنرانی میکرد و میگفت که شما پرونده را به دادستان و اسلحه را به حاکم شرع تحویل میدهید.
اینها یک کاری که کردند این بود که چند نفر را در رابطه با مسائلی مثل کودتای نوژه و این طور مسائل گرفتند و آنها را به یک پارکی برده و اعدام کردند و آن لشگر از هم پاشید و روحیه خود را از دست داد و وقتی یک یا دو ماه بعد که عراق به ایران حمله کرد، لشگر ۹۲ زرهی، دیگر لشگری نبود و پوچ شده بود.»
در این جنایت اصغر صالحی دادستان انقلاب اسلامی ارتش مستقر در خرمشهر و آبادان نقش مهمی داشت. او که در سال ۱۳۵۸ سرباز وظیفه شده بود از سوی ریشهری که آن زمان دادستان ارتش بود به این سمت منصوب شد. در زندگینامهی او آمده است:
«پس از ماجرای کودتای پادگان هوایی نوژه همدان، قرار بود به همان منوال ضد انقلابهای ارتش در نقاط دیگر کشور هم کودتا کنند. اصغر صالحی در خنثیسازی کودتای ارتش در خرمشهر به دلیل همین مسئولیتش نقش مهمی را ایفاء کرد و نقشه کودتاچیان را برملا و آنها را دستگیر میکند. دوستانش میگویند اگر او نبود معلوم نبود چه بر سر خرمشهر و آبادان میآمد. معاون سیاسی فرماندار آبادان شده بود و مسئول عقیدتی سیاسی پادگان دژ خرمشهر هم بود. همچنین عضو مهم و تاثیرگذاری در دادگاههای انقلاب آبادان بود. رفته رفته به فرد شاخص و کارآمدی بین نیروهای مذهبی تبدیل شده بود.»
اصغر صالحی از نزدیکان محسن اراکی به شمار میرفت. او در آبان ۵۹ در جنگ با عراق در خرمشهر مفقودالاثر شد. در مراسم سالگرد و بزرگداشتاش اراکی سخنران بود.
با توجه به پتانسیلی که اراکی در امر سرکوب از خود نشان داده بود، در سال ۱۳۶۰ ریاست دادگاههاى انقلاب اسلامى خوزستان، و در سال ۱۳۶۱ با حفظ سمت، ریاست دادگسترى خوزستان را به عهده گرفت. تنها درندهخویی و میل به اعمال خشونت میتوانست فردی را در این سن و سال به چنین منصب و مقامی در یکی از حساسترین استانهای ایران که از قضا درگیر جنگ هم بود برساند.
استان خوزستان، شامل شهرهای اهواز، آبادان، دزفول، مسجدسلیمان، اندیمشک، آغاجاری، ماهشهر، ایذه و... است. سرکوب نیروهای سیاسی در این شهرها و کشتار مخالفان از جمله وظایف دادگاه انقلاب خوزستان بود و اراکی به خاطر مسئولیتی که داشت طی سالهای ۶۰ و ۶۱ احکام اعدام و شکنجه و زندان بیشماری را امضا کرد و صدها خانواده را داغدار و پریشان کرد.
او در مسند حاکم شرع استان خوزستان، زندانیان را مجبور به تماشای اجساد اعدام شدگان میکرد. گزارشهای متعددی از جنایات او در استان خوزستان در سالهای ۶۰ تا ۶۲ انتشار یافته است.
یکی از شاهدان عینی جنایات او مینویسد:
«به دستور او جوانان ایرانی را دسته دسته به قتل میرساندند و ما را مجبور به تماشای اجساد اعدامشدگان میکردند. یکروز گفتند که حکم اعدام بهروز مخلص از هواداران مجاهدین صادر شده است، اما منتظر حجتالاسلام اراکی (جوان ۲۶ ساله) هستند که از اهواز بیاید و حکم قتلش را امضاء بکند. او نبی افشار یکی از هواداران پیکار را تنها به این خاطر که گفته بود خدا را قبول ندارد اعدام کرد. این حاکم خونخوار اسلام که تمام تفکرات قبرستان بقیع را با خود داشت، اصغر کاویانی یکی دیگر از هوادران سازمان پیکار را تنها بجرم عقایدش شکنجه و اعدام نمود. این ملای دزد و بیسواد، پرویز ملازاده از هواداران مجاهدین را که بشدت شکنجه شده بود با پاهای متورمش در حالیکه میلنگید به جوخههای کینهتوزی مرگ سپرد. به دستور اراکی، سعید علیزاده از هواداران مجاهدین را که کم سن و سال بود به زور به صندلی بستند و تیرباران کردند. به دستور این آخوند، شهناز کاظمی از هواداران مجاهدین را به حدی شکنجه کردند که زیر شکنجه جان باخت، سپس آخوند اراکی یک حکم اعدام برای جسد بیجانش صادر کرد.»
همین شاهد در مورد همکاران اراکی در خوزستان مینویسد:
«بعضی از جنایتکارانی که در دهه شصت همگام با آخوند اراکی در خوزستان جنایت آفریدهاند، عبارتند از آخوند باباخانی به عنوان حاکم شرع و جنایتکارانی چون مهدی مقدسی، محسن دستور، محسن مکی، تیزمغز و ناصری به عنوان دادستان، نادریان و طرُفی به عنوان سَراکیپهای شکنجه، مجریان این همه جنایت بودند. آنها بطور کلی خود یک حکومت بودند و در برابر هیچکس پاسخگو نبودند.
اسامی تعدادی از شکنجهگرانی که شبها شکنجه میکردند و روزها در زندان ناوا (در بندر ماهشهر) عربده میکشیدند و زندانیان را تحقیر میکردند و هم عضو جوخههای اعدام بودند عبارتند از:
محمد نادریان، منصور طرفی، نامدار نجفی، محمد زورمند، فرهاد زمانی، فریدون فرخی، عباس سگوند و فرید گرگی. دو پاسدار در دادسرای ماهشهر به نامهای ابراهیمی و حبیب رئیسی زندانبان بودند که بیشک تمام اطلاعات شکنجهگران را دارند. اینکه آیا خودشان هم شکنجه گر بودهاند، چیزی در دست نیست.»
بالاگرفتن جنگ ایران و عراق باعث شد کنشگران و فعالان سیاسی ـ فرهنگی عرب با اتهام جاسوسی و همکاری با حزب بعث عراق روبرو شوند. حاصل این دوره، اعدام دهها شهروند عرب خوزستان با حکم محسن اراکی بود. حسن تیزمغز دادستان انقلاب اسلامی خوزستان یار غار و همراه و یاور او در این جنایات بود. او هماکنون دفتر وکالت دارد و در ایذه مشغول به کار است آوازهی تعدیات و بزهکاریهای تیزمغز و اراکی چنان بلند شده بود که نسبت به تخلفات آنها تا بعد از برکناریشان در مجلس شورای اسلامی از سوی نمایندگان خوزستان به موسوی اردبیلی تذکر داده میشد.
در تابستان ۶۷ زندانیان زندان کارون اهواز به دستور تیزمغز در پادگان شهید درویش ناجا که متعلق به سپاه اهواز است، تیرباران شدند. (منبع)
به منظور درک جنایاتی که در خوزستان در دههی ۶۰ صورت گرفته کافی است به گفتههای حسن تیزمغز دادستان کل خوزستان توجه شود. وی در اسفندماه ۱۳۶۰ میگوید:
«اکنون بحمدالله در خوزستان مسئلهای به نام گروهکها وجود ندارد و مسئله اصلی ما مسئله جنگ با صدام است. وی در خصوص تعداد پروندههای مربوط به گروهکها نیز گفت : در اهواز تاکنون ۷۹۰ پرونده مربوط به گروهکها مورد رسیدگی قرار گرفته که برای بیش از ۶۰۰ مورد آن با استناد به مدارک مستدل حکم قطعی صادر شده است. » (روزنامه اطلاعات، ۶ اسفند ۱۳۶۰، صفحه ۴)
حضور در مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تشکیل سپاه بدر
اراکی به منظور شرکت در انتخابات دومین دورهی مجلس شورای اسلامی از ریاست دادگاه انقلاب خوزستان استعفا داد اما به خاطر نفرتی که از او در میان مردم بود موفقیتی کسب نکرد.
وی که اصالتاً عراقی است و در محاوره با عربها خود را عراقی مینامید پس از تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به عنوان یک عراقی به عضویت آن در آمد و در سال ۱۳۶۲ شاخهی نظامى آن را تأسیس کرد که بعدها به «سپاه نهم بدر» معروف شد. وی از سال ۱۳۶۶ الی ۱۳۷۵شمسی، مسئولیت نمایندگى ولى فقیه در نیروهاى سپاه بدر را نیز بر عهده داشت.
او در مورد چگونگی جذب نیرو برای سپاه بدر میگوید:
«من نیروها را اینطور جمع کردم؛ به اردوگاههای عراقیها در ایران - در ایلام، اهواز، جهرم و اراک - میرفتم و بچهها را جذب میکردم. به سوریه رفتم و هواپیمایی از نیروهای جوان عراقی جمع کردم و وارد ایران کردم و تا سپاه بدر تشکیل و تاسیس شود. در ابتدا بسیج مجلس اعلا بود و بعد سپاه بدر شد.»
اراکی در مورد ریشهی «حشدالشعبی» در عراق میگوید:
«... ریشهاش سپاه بدر است. اگر سپاه بدر و آموزشها نبود این هم نبود. اینها آموزش دیده بودند و تشکیلات آموخته بودند و مجهز بودند. مگر میتوانستیم سپاهی به این فعالی به این زودی تاسیس کنیم؟ کار سادهای نیست. سپاهی که در عرض ۴-۳ماه نمیتوانستیم تأسیس کنیم. استخوانبندی اصلی حشدالشعبی همان نیروهای سپاه بدر هستند.»
حمایت از کشتار ۶۷ و تأکید بر لزوم قتل «منافقین»
اراکی به خاطر زمینخواری و فساد دارای پرونده در دادگستری خوزستان است اما به واسطهی اعمال نفوذ پرونده مختومه شد. رشدش ادامه یافت. او به خاطر سابقهای که امر سرکوب و جنایت داشت با نفوذ برادران آوایی و دیگر حلقههای پرقدرت دزفول در سال ۱۳۶۵ پس از مرگ آیتالله قاضی به امامت جمعه دزفول و نمایندگی خمینی در این شهرستان منصوب شد. علیرضا آوایی وزیر دادگستری دولت روحانی یکی از زیردستان وی در دادگاه انقلاب بود و این دو با همدستی یکدیگر جنایات زیادی را در خوزستان رقم زدند.
اگر چه در جریان کشتار ۶۷ وی حاکم شرع نبود و به جای وی محمدحسین احمدی شاهرودی به همراه علیرضا آوایی این مسئولیت را به عهده داشت اما وی از موضع امام جمعه و نمایندهی خمینی در دزفول در جریان کشتار زندانیان زندان «یونسکو» بود.
وی یکی از حامیان قتلعام زندانیان سیاسی بود و پس از انتشار نوار صوتی دیدار آیتالله منتظری با اعضای هیأت کشتار ۶۷، سخیفترین موضعگیری را در ارتباط با این جنایت بزرگ کرد و گفت:
«من دیدم یکی از این عمامه به سرهای منحرف و از رهبران تشیع انگلیسی در کلیپی اعتراض میکند که در جمهوری اسلامی منافقین کشته شدند. میگوید آیا حکم منافق کشتن است؟! قرآن کریم بهصراحت میگوید باید منافق را کشت. حرف صریح قرآن است.
قرآن صریح میفرماید حکم منافق کشته شدن است. رسولاکرم (ص) در آن شرایط اول اسلام، اختیار داشت که بعضیها را عفو کند و بعضیها را عفو کرد؛ این حکمش نکشتن نیست، در رابطه با دولت ولی عصر (عج) بهصراحت آمده که در دولت ایشان دیگر منافقی زنده نمیماند.
مسئله قتل منافقین یک اصل قرآنی است، بلکه منافق اقوای در حکم قتل است، این احکام صریحه قرآن است. اینها چیزهائی است که در قرآن بصراحت آمده و نیازی به تفسیر ندارد در جای دیگر هم باز قرآن تفسیر دارد اما ولی امر اختیار عفو دارد، هم منافقین را میتواند عفو کند، هم غیرمنافق را ؛ که در جمهوری اسلامی اینطور هم شد و گاهی منافقین عفو شدند. از عالیترین تصمیماتی که حضرت امام گرفت همین مسئله بود و این تصمیمها از نوع تصمیمهای انبیاست.
عزل آقای منتظری یکی دیگر از تصمیمهای عجیب امام است که اگر این تصمیم را نمیگرفت اثری از انقلاب باقی نمیماند و از زمان شاه هم بدتر میشد. تصمیم دیگر امام لزوم اجرای قوانین الهی بر منافقین بود؛ بر منافقینی که توبه نکردند. من از خود آقای منتظری تعجب میکنم که به شما میگفتند فقیه! چطور جرأت میکردی در مصاحبهای اعتراض کنی چرا منافقین را کشتند.
مگر خودتان فتوا نمیدهید که محارب و منافقینی را که رهبر آنها زنده باشد باید کشت، رهبری که با صدام ملاقات داشته و به کمک لشکر صدام رفته است و علیه ایران جنگیدهاند و به شهرهای ما حمله کردند و به زن و فرزندان ما رحم نکردند و همچنین ترورهای سازمان یافتهای که انجام دادند، شمائی که ادعای فقاهت میکنید چطور میگوئید اینها نباید کشته شوند شما مگر فقیه نیستی؟ حکم همه فقها بر این است که منافقین باید کشته شوند.
امام (ره) هم گفت اینهائی که داخل زندان از منافقین هستند توبه کنند. دست امام (ره) درد نکند دست اینهائی که حکم امام را اجرا کردند درد نکند، دست آنهائی که حد الهی را جاری کردند درد نکند. ملت ما باید به آنهایی که حد الهی را برای منافقین جاری کردند بگویند درود بر شما که این حد الهی را اجرا کرده اید، این حکم هم شرعی است و همه عقلا بر این حکم معتقدند.»
با مرور آنچه وی در مورد لزوم «کشتن منافقین» در سال ۱۳۹۶ میگوید میتوان حدس زد او در دههی ۶۰ مرتکب چه جنایاتی در خوزستان شده است.
نماینده خامنهای در بریتانیا
خامنهای دلخوشی از خمینی نداشت. بنا به گفتهی کروبی وی تا زمان زنده بودن آیتالله سیدمحسن حکیم از وی تقلید میکرد و تنها در جاهایی که وی «احتیاط» میکرد به خمینی رجوع مینمود. در دوران رهبری خمینی هم به وضوح میشد فاصلهی او با خمینی را دید. به ویژه در جریان نخستوزری میرحسین موسوی و سپس بحث ولایت مطلقه فقیه که خامنهای در دیماه ۶۶ با آن مخالفت کرد و با تو دهنی آشکار خمینی مواجه شد این فاصله دیده میشد. اینها همه دست به دست هم میداد تا خامنهای احساس حقارت و سرشکستگی کند. از آنجایی که وی فردی کینهای است بعد از رسیدن به مقام ولایت فقیه کوشید تمام نمایندگان خمینی در شهرها و استانها را تغییر دهد و افراد نزدیک به خود را جانشین آنها کند.
او همچنین میکوشید افراد بیمقدار و در حاشیه دوران خمینی را عزت بخشیده و بالا بکشد. در حوزهها هم بر همین منوال بود که مصباح یزدی و مکارم شیرازی قدرت گرفتند. روحانیون عراقی را که خمینی هیچگاه اجازه نمیداد به مناصب بالا برسند، به حساسترین پستها منصوب کرد. هاشمی شاهرودی، صادق لاریجانی، محمدعلی تسخیری، محسن اراکی و... تنها مشت نمونهی خروار هستند. در پستهای سیاسی هم او میکوشید کسانی را به قدرت برساند که سابقهای نداشتند و خود را مدیون او میدانستند. احمدینژاد بر اساس این سیاست بود که با حمایت خامنهای به ریاست جمهوری رسید. از این موضع بود که محسن اراکی هم دارای موقعیت ویژه در نظام اسلامی شد.
اراکی در سال ۱۳۷۳ به عنوان نماینده خامنهای همراه با اهل و عیالاش با اختصاص بودجهای عظیم به لندن اعزام شد و به مدت یک دهه در انگلستان حضور داشت و از برکات زندگی در این کشور به نحو احسن استفاده کرد. در دوران حضور وی در لندن گزارشهای متعددی در مورد سوءاستفادههای مالی وی از جمله خرید آپارتمان و مستغلات در محله عیان نشین این شهر انتشار یافت. انتشار این گزارشها باعث شد عاقبت خامنهای او را به تهران فرا بخواند. هرچند او طومارهای متعددی در حمایت از تمدید مأموریتاش در لندن دست و پا کرد اما موفقیتی حاصل نکرد.
وی در لندن به تأسیس مرکز اسلامی انگلیس (۱۳۷۴) و حوزه علمیه امام حسین پرداخت و سپس مراکز اسلامی را در شهرها منچستر، بیرمنگهام، نیوکاسل و گلاسکو دایر کرد.
تأسیس کالج اسلامی لندن (Islamic College for Advanced Studies) و «جماعه علماء المسلمین فی بریطانیا» (انجمن دانشوران مسلمان در بریتانیا) از دیگر اقدامات او به شمار میرود.
وی مدعی است در سال ۲۰۱۲ میلادی موفق به اخذ دکترای فلسفه تطبیقی از دانشگاه پورتسموث انگلستان با رساله «علیت و آزادی از منظر فلسفه اسلامی و فلسفه مغرب زمین» شده است. این که بدون داشتن تحصیلات عالیه و مدارک معتبر چگونه چنین دکترایی گرفته از عجایب است. احتمالاً از نوع دکترای روحانی و سیدحسین موسویان و... است که با امدادهای غیبی حاصل شد.
مجمع تقریب مذاهب اسلامی
اراکی در تیر ماه ۱۳۹۱ به خاطر تسلطی که به زبانهای عربی و انگلیسی داشت از سوی خامنهای به سمت دبیرکلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی در آمد و جانشین محمدعلی تسخیری که او نیز عراقی بود شد و پس از مدتی «آیتالله» خوانده شد. یکی از مسئولیتهای وی در این «مجمع»، برخورد با مخالفان خامنهای و تئوری ولایت فقیه تحت عنوان «شیعه انگلیسی» و ایجاد زمینه برای سرکوب آنهاست. خمینی برای سرکوب مخالفانش «اسلام آمریکایی» را باب کرد و خامنهای «تشیع انگلیسی». البته وی از «سنی آمریکایی» نیز غافل نمیشود.
اراکی پس از مرگ خمینی در سال ۱۳۶۹ به مجلس خبرگان رهبرى راه یافت. در حالی که در همان دوره بسیاری از نزدیکان خمینی با کارگردانی خامنهای از طرف شورای نگهبان رد صلاحیت شده و قادر به شرکت در انتخابات نشدند. وی همچنین بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۳ حاکم شرع هیئتهاى واگذارى زمین خوزستان بود و در عین حال از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴ نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه چمران اهواز را نیز به عهده داشت.
عضویت در شورایعالی مجمع جهانی اهلبیت، عضویت در هیأت امناى جامعه المصطفی العالمیه (مربوط به طلاب خارجی حوزه علمیه قم)، ریاست هیأت امناى مجمع الفکر الإسلامی در مشاغل او در نظام اسلامی است. او مؤسس و رئیس مرکز پژوهشی و آموزشی امامت و ولایت است و دانشنامهی مجازی امامت و ولایت زیر نظر وی تدوین و انتشار مییابد.
سکوت در برابر نقض صریح قانون اساسی خودشان
محسن اراکی یکی از سه ضلع روحانیون عراقی است که در قحط الرجال نظام اسلامی همراه با شاهرودی و لاریجانی و در رقابت با یکدیگر میکوشند زمام امور مردم ایران را بدست گیرند. وقتی طبق قانون اساسی کسی که متولد ایران نبوده نمیتواند رئیس جمهور شود و در سال ۱۳۵۸ جلالالدین فارسی به دستور خمینی اجازهی شرکت در مبارزات انتخاباتی را پیدا نمیکند چگونه کسانی که متولد ایران نیستند میتوانند پستی بسیار بالاتر از رئیسجمهوری را اشغال کنند. این امر در ارتباط با رئیس قوای مقننه و قضاییه نیز صدق میکند که دو نفر از رؤسای آن عراقی بودهاند. هیچیک از عوامل نظام اسلامی و «حقوقدانان» به این مهم نپرداختهاند.
ایرج مصداقی
فوریه ۲۰۱۸
«انقلاب» فرایندی 15 ساله یا تظاهراتی 13 ماهه؟
نخستین نکته ای که باید در باره معنای محصل «انقلاب» در باره انقلاب بهمن 57 در ایران واکاوید این است که منظور از انقلاب تظاهرات اعتراضی از 17 دی ماه 56 تا 22 بهمن 57 است یا فرایندی که بعد از خرداد 42 و در پایان یک روند سه ساله 39 تا 42 که تصور جدیدی از امکان اصلاح و رفرم را در بین نیروهای منتقد و معترض ملی (پس از رخداد تلخ و مایوس کننده 28 مرداد) بوجود آمده بود را در فاصله زمانی حدودا پانزده ساله به پایان رساند. در این فاصله نیروی های میانه روی اپوزیسیون شاه با مشی عمدتا پارلمانتاریستی شان، به رضایت و اختیار یا با اکراه و اجبار، به حاشیه رانده شدند و سه جریان رادیکال تر دست به اسلحه بردند:
ابتدا هیئتهای موتلفه که تبلور نیروهای سنتی طرفدار روحانیت بودند.
سپس چریکهای فدایی خلق که نسل جوان تر و تندتر جریان مارکسیستی و چپ قبل از خود بودند.
و بالاخره سازمان مجاهدین خلق که آنان نیز نسل جوان تر و تندتر جریان های ملی و ملی- مذهبی قبل از خویش بودند.
دست به اسلحه شدن سه جریان از سه آبشخور مختلف امری اتفاقی نبود. این پدیده ناشی از دو خاستگاه و بستر سیاسی بود:
به بن بست رسیدن امید به اصلاح و رفرم در ساختار حکومت که شخص اول آن روز به روز دیکتاتورتر می شد.
و دیگری فضای روشنفکری- سیاسی جهانی متاثر از مشی چریکی برای کسب استقلال از استعمارگران و یا رهایی از دست مستبدین اصلاح ناپذیر. این مشی در فضای جهانی توسط اندیشه های ملی و یا تفکر عمدتا چپ تغذیه و بارور می شد.
امروزه در یک ارتباط بین الاذهانی واژه «انقلاب» عمدتا به تظاهرات سیزده ماهه اطلاق می شود تا فرایند 15 ساله. البته به لحاظ سیاسی و جامعه شناختی و برای نگاه عمیق تر و تحلیلی تر به این رخداد بهتر می بود این واژه بیشتر معطوف به آن فرایند می گردید.
ریشه های انقلاب
در باره ریشه های انقلاب دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بعضی تحلیل گران (به علاوه بسیاری از طرفداران رژیم پهلوی)، مدرنیزاسیون سریع حکومت شاه به خصوص پس از رفرم موسوم به انقلاب سفید که باعث کوچ عده زیادی از روستائیان به حاشیه شهرها شد، را عامل اصلی انقلاب می دانند.
برخی اما مشکل را در توسعه اقتصادی حکومت شاه (که به روند و برنامه آن نیز انتقادات جدی وارد می کنند)، نمی دانند بلکه در آمرانه بودن آن و دیکتاتوری روزافزون شخص شاه و سرکوب همه مخالفان حتی نیروهای میانه رو و نیز شدت سرکوب و شکنجه و اعدام مخالفان می بینند.
بعضی نیز عدم توجه و اعتنای شاه به فرهنگ مذهبی سنتی بخش عمده ای از مردم کشور و به خصوص تیره شدن روز افزون روابط شاه با روحانیون سنتی و برخوردهای مغرورانه وی و عدم ارزیابی صحیح او از قدرت و نفوذ نهاد دیرپای روحانیت (که زوج تاریخی نهاد سلطنت به لحاظ قدمت و تاثیر گذاری است)، را به مولفه های فوق می افزایند.
مکمل نکات یاد شده؛ برخی معتقدند رژیم شاه با سرکوب همه مخالفان ملی و ملی- مذهبی و چپ خود، خواسته یا ناخواسته؛ فضای فراخی را برای روحانیون مخالف و نهاد روحانیت؛ شاید به گمان مقابله با خطر چپ، گشود که فرجامی به شدت علیه خود او داشت.
در هر حال شاید مهم ترین عامل مشترک بین بسیاری از پژوهشگران و صاحب نظران در باره علل شکل گیری انقلاب، همانا استبداد رای شاه و توسعه آمرانه او بدون زیرساخت های سیاسی لازم جهت مشارکت قشر وسیعی بود که به علت این سیاست ها آگاه تر می شدند و خواهان مشارکت بیشتر در تصمیم گیری های سیاسی در باره زندگی خویش بودند. بر همین مبنا بود که مهندس بازرگان شخص شاه را بزرگترین رهبر منفی انقلاب می دانست!
عدم گشودگی شاه در باره مصدق و حتی امینی و تاسیس حزب رستاخیز با این اولتیماتوم که هر کس نمی خواهد از کشور برود و نمایشی شدن انتخابات ها و فرمایشی شدن رسانه ها و محدودیت بی انتهای آزادی بیان؛ آخرین میخها بر تابوت اصلاح طلبی و میانه روی و رویش جوانه های انقلاب در بستر مساعد فکری- سیاسی بین المللی بود.
آیا انقلاب اجتناب ناپذیر بود؟
برخی معتقدند ایده و میل «انقلاب» را این روشنفکران و فعالان سیاسی رادیکال و چپ (مذهبی و غیرمذهبی) بودند که به توده های ایرانی تحمیل کردند. نمی توان به نقش فرهنگساز این سیاسیون و روشنفکران که خود متاثر از اندیشه ها و اتمسفر جهانی بودند، بی اعتنا بود؛ اما این تنها عامل و عامل عمده نبود.
این که مبارزان عمدتا مسلح در آسیا و آفریقا با فداکاری تمام جان شان را فدای کسب استقلال کشورشان از دست استعمارگران اشغالگر می کردند، این که در منطقه و جهان افسران انقلابی دست به کودتا می زدند تا به استقلال یا به عدالت و آزادی برسند، این که روشنفکران و فعالان سیاسی و یا چریک های آرمان خواه در جای جای کره زمین با زبان تند و با مطالبه بالاترین خواسته ها با دیکتاتورهای کشور شان سخن می گفتند و خیلی زود با ناامیدی روی آنها ضربدر می زدند و از اصلاح امور ناامید می شدند، این که در آن سوی میدان نیز دوره کودتاهای پیاپی سازمان سیا علیه بسیاری از نیروها و رهبران ملی و چپ بود و این خود عکس العملی تند ایجاد می کرد؛ همه این ها به تنهایی نمی توانست انقلاب را در ایران اجتناب ناپدیر سازد و توده های مردم را پذیرای ایده های پیشنهادی و تبلیغی روشنفکران و سیاسیون رادیکال کند بدون این که شاه ایران راه هر گونه اصلاح و رفرم را ببندد و زمینه پذیرش این ایده ها را فراهم سازد.
انقلاب «می شود». کسی انقلاب «نمی کند». بحث فلسفی و کلی و انتزاعی جبر و اختیار در اینجا بحث بی جایی است. بحث خیلی ساده تر است: زنجیره علت ها و معلول ها. وجود برخی علل به بعضی معلول ها و نتایج منجر می شود. استبداد و اختناق در بستر مستعد اعتراض و انقلاب بر می انگیزد. این زنجیره علّی امری اجتناب ناپدیر است بدون اینکه بخواهیم وارد مباحث پیچیده جبر و اختیار و نقش جبری ساختارها و تاثیرگذاری عامل اختیاری کنشگران بشویم. که خود البته بحث نظری مستقل و مفیدی است!
شراکت نافرجام دو نوع رادیکالیسم در انقلاب ایران
قبلا در مقاله ای مستقل (اینجا) به تحلیل این نکته مهم پرداخته ام که نیازی به تکرار آن در اینجا، در مقایسه دو نوع رادیکالیسم؛ فرمالیست و تمامیتخواه ـ آرمانگرا و دموکرات، که یکی را رهبر انقلاب و پایگاه روحانی وی نمایندگی می کرد و دیگری را روشنفکران (اعم از ملی و چپ و مذهبی نوگرا)، نیست.
شاید لازم به تاکید نباشد که تقریبا همه شعارها و ایده های مهم مطرح شده در انقلاب از ایده ها و سخنان بخش روشنفکری انقلاب بیرون آمده بود که به صورت شعار در تظاهرات های مختلف شنیده می شد. در طول انقلاب کمتر شعار مشخص و روشنی از نوع دوم که مثلا به دنبال اجرای فقه و شریعت باشد مطرح می گردید. مسئله ولایت فقیه در هیچ بحث و شعاری در دوران انقلاب اساسا مطرح نبود. هر چند هر کس در منشور انقلاب رنگ خویش را می دید، اما آنچه همه از آن سخن می گفتند و یا رهبر و رهبران انقلاب وعده می دادند؛ رنگی از شریعت و ارتجاع نداشت. شاید روحانیت یا بخشی از آن در ایده «جمهوری اسلام» که به صورت کلی مطرح می شد و در ضمیر و ذهن پنهان خویش به صورت ناگفته ای اجرای شریعت و فقه را می دید و بسیاری از مردم و روشنفکران اجرای ارزشهایی چون آزادی و عدالت با نمونه هایی همچون حکومت عدل علی را.
حساسیت های عمومی نیز یا روی وابستگی شاه و حکومتش (حتی گاه با تصوراتی اغراق شده) بود و تاکید بر استقلال با تصریح بر نه شرقی و نه غربی. و بیشتر از آن توجه به آزادی با تاکید بر آزادی زندانی سیاسی و توجه (حتی گاه با اغراق) روی شکنجه و نفی آن به هر شکل و یا تاکید بر نفی سانسور بر مطبوعات و کتاب و سخنرانی ها و ... و به نحوی که بیشترین ایده ای که در فضا موج می زد «آزادی» بود و نیز رفاه همگانی و از بین رفتن فاصله های طبقاتی و نظایر این نوع مطالبات و آرمان ها.
آیا فرادستی روحانیت و تفکر سنتی شریعت گرا اجتناب ناپذیر بود؟
درست است که ایده ها و شعارهای اصلی و بنیادی انقلاب عمدتا نشات گرفته از تفکر روشنفکران بود و درست است که بیشتر زندانیان و شهدای مبارزه در طول فرایند 15 ساله انقلاب در کوچه و خیابان و زندان بر اساس منابعی مستند(همچون ایران بین دو انقلاب از یرواند آبراهامیان)، متعلق به زندانیان چپ غیرمذهبی و سپس چپ مذهبی و آن گاه با اختلاف سطحی زیاد طیف سنتی و روحانیون بود؛ اما نباید از این نکته اساسی غفلت کرد که چرخ های انقلاب از زمانی شتاب می گیرد که روحانیون به صورت وسیع وارد این فرایند شدند. از این مقطع هم رهبری موج اعتراضات و تظاهرات به دست روحانیون می افتد و هم عمده پایگاه «انقلاب» (تظاهرات 13 ماهه منجر به سرنگونی حکومت شاه)، متعلق به روحانیون است.
فراموش نکنیم که در مقطع انقلاب پنجاه و پنج درصد جامعه ایران غیرشهرنشین است و بخش عمده ای از جامعه شهرنشین نیز مذهبی سنتی هستند. نواندیشان دینی و روشنفکران غیردینی در جامعه شهری و حتی در میان تحصیل کردگان متجدد نیز در اقلیت هستند. در کل، جامعه ایران در این مقطع یک «جامعه ناموزون با غلبه وجه سنتی» است. شاید باید یک دهه بگذرد که این نسبت تغییر کند و به جامعه ای همچنان ناموزون اما با «غلبه وجه مدرن» تبدیل گردد.
در اینجا اما نکته ظریفی وجود دارد آیا پایگاه اجتماعی روحانیون تماما همانند فدائیان اسلام و در سطحی پایین تر شبیه موتلفه، خواهان اجرای شریعت هستند و یا آنها عمدتا پیروند و گوش به سخن روحانیون (و برخی نواندیشان دینی) می سپارند؟ به عبارت دیگر آیا غلبه روحانیون بر روشنفکران در فرایند 13 ماهه تظاهرات (انقلاب) به معنای بالادستی سیاسی روحانیون است یا به معنای بالادستی شریعت گرایی و فقه محوری؟
نگارنده بر این گمان است که بالادستی روحانیون الزاما به معنای بالادستی شریعت محوری نیست. نشان به آن نشان که تا چهارده ماه پس از انقلاب حجاب اجباری نشده بود. شاید امروزه مشاهده برخی تصاویر و فیلم های آن زمان برای نسل جدید در رابطه با همزیستی با حجاب و بی حجاب در خیابان های شهر غیرقابل باور باشد.
همان گونه که اصل ولایت فقیه بعدا به پیش نویس قانون اساسی اضافه شد، فقه و شریعت محوری (و به خصوص «اجبارگرایی» در شریعت که مقوله ای مضاعف و مشدد است و مساوی با شریعت گرایی که می تواند همچنان سنتی باقی بماند اما به جبر و الزام باور نداشته باشد، نیست)، نیز بعدا تحت فشار مرتجع ترین بخش روحانیون به ساختار قدرت اضافه گردید. این فشار، غول خفته فقه گرایی را در رهبر انقلاب و برخی روحانیون پیرامون وی مانند دکتر بهشتی (نویسنده لایحه قصاص) زنده کرد. اما آیا جامعه ولو مذهبی سنتی ایرانی خواهان اجرای این سطح از فقه و شریعت بود؟ به صراحت و با قاطعیت می توان پاسخ منفی داد. از ابتدا نیز شلاق زدن و سنگسار و قطع ید و امثال آن همانند تضییق حقوق زنان و اشاره به حلیت تعدد زوجات و نظایر آن با ترشرویی و اکراه جامعه مواجه شد. تنها بخش اندکی از جامعه سنتی به همراه مرتجع ترین روحانیون بودند که نسبت به این وضعیت احساس و ابراز رضایت می کردند.
بدین ترتیب می توان گفت دو فرایند به شراکت نافرجام دو نوع رادیکالیسم در ایران پایان داد: گرایش روزافزون روحانیون سیاسی به رهبری آقای خمینی به انحصار طلبی همراه با حذف و خشونت، که به شکل بسیار دقیقی در کتاب نهضتهای اسلامی یکصد ساله اخیر آقای مطهری برجسته ترین ومورد اعتمادترین شاگرد آقای خمینی، صورت بندی و تئوریزه شده است. وی در آن کتاب با تندترین تحلیل و گزنده ترین الفاظ به طیف وسیع روشنفکران با نام بردن از تک تک آنها می تازد و تصریح می کند که روحانیت این دفعه اشتباه مشروطیت را تکرار نمی کند و نمی گذارد رهبری دست روشنفکران بیفتد!
و دوم؛ رشد روزافزون فقه محوری و شریعت گرایی که با ورود و تحمیل اصل ولایت فقیه بر پیش نویس قانون اساسی خود نمایی کرد و با تصریح رهبر انقلاب بر انجام مراسم محرم و عاشورا به همان شکل سنتی سابق استمرار یافت و با تاکید بر فقه جواهری و انتصاب مرتجع ترین روحانیون در شورای نگهبان و بالاخره تدوین لایحه قصاص توسط قوه قضائیه به اوج خود رسید. این دو روند شتابان پا به پای هم پیش رفتند.
نام این فرایند که مقایسه نظرات و مواضع رهبر انقلاب قبل و بعد از پیروزی انقلاب آن را عیان تر می کند، جز عهدشکنی و خیانت در امانت چیز دیگری نیست.
اما «اگر» به جای شخص آقای خمینی، فرد دیگری از همین روحانیون سیاسی (نه حتی آیت الله طالقانی بلکه افرادی همچون آیت الله منتظری که زندان دیده بود و با دیگر جریان های سیاسی نشست و برخاست داشت و دکتر بهشتی که غرب دیده بود و حتی هاشمی رفسنجانی که امروزی تر بود و نظایر آنها)، رهبر انقلاب بودند، تصور تکرار همین روند انحصار طلبی و حذف و خشونت هم زیاد متصور نیست چه برسد به سرعت شتابان شریعت گرایی طالبان گونه. مرتضی مطهری حتی به حزب جمهوری اسلامی دعوت هم نشد. بسیاری از روحانیون سیاسی قبل از انقلاب و در طول آن رابطه نزدیکی با برخی فعالان سیاسی ملی- مذهبی، ملی و حتی چپ داشتند و اگر به جای تفکر و روحیه خشک و مغرور و پرخشم و خشن آقای خمینی (که با خطاهایی از سوی منتقدان و مخالفان حکومت نیز تشدید شد)ِ، نگاه و رویه ای ملایم تری حاکم بود، طیف پیرامون را نیز کنترل می کرد و امکان همزیستی را بالا می برد.
از وقایع درون سازمان مجاهدین (کودتای جریان پیکار) و نیز درون زندان ها در تشدید تنازعات نیز نباید غافل شد. سطح تنازعات قبل از انقلاب، به علاوه تفکر و مشی و منش رهبر انقلاب در ترکیب بندی شورای انقلاب خود را نشان داد که سنگ بنا و پایه اول روند حذف بود. اما اگر فرضا همین شورا توسط آیت الله طالقانی تشکیل می شد و یا اگر نفوذ خشک اندیشی ها و دگرستیزی های آقای مطهری در رفتار رهبر انقلاب که با زمینه مساعد درونی وی نیز بارور می شد، نبود این تصور دور از ذهن نیست که افرادی از گرایشات دیگر نیز در ترکیب شورای انقلاب قرار می گرفتند.
در یک کلام؛ علیرغم پایگاه قوی تر روحانیون سیاسی این اصلا اجتناب ناپذیر نبود که رویه دگرپذیرتر و غیرارتجاعی تری بر حکومت غالب شود. در این جا متهم ردیف اول شخص رهبر انقلاب است که پس از انقلاب به بسیاری از وعده های خویش پشت کرد. اگر چنین نبود به گمان قوی بخش عمده پایگاه روحانیون سنتی پذیرای بسیاری از نوآوری ها بود. همان طور که به راحتی و با اندک مقاومتی حق رای زنان را پذیرفت و یا در چهارده ماهه اول بعد از انقلاب اعتراضی به آزادی پوشش نداشت و یا برای باقی ماندن موسیقی در صدا و سیما همراهی می کرد. تنها اقلیت ناچیزی از نیروهای سنتی مخالف این رفرم های جدی بودند.
در حاشیه باید به یک نکته هم اشاره کرد. بسیاری از سیاسیون قبل از انقلاب یا کتاب ولایت فقیه آقای خمینی را نخوانده و یا آن را به خوبی متوجه نشده بودند و یا اگر فهمیده بودند نیز شاید با توجه به اینکه وی دیگر کوچکترین حرفی از آن جنس نمی زد، فکر می کردند آقای خمینی نیز دیگر روشن تر شده و تاکیدی بر آن نوع شریعت محوری ندارد. قبل از انقلاب برخی روحانیون مثل رهبر دوم جمهوری اسلامی نیز تعابیر تندی در باره این کتاب ارتجاعی به کار برده بودند چه برسد به روشنفکران.
اگر آقای خمینی روی سخنان دوران انقلاب اش می ماند، پایگاه وسیع او نیز با این ایده ها و وعده ها به شدت همراهی نشان می داد. بخش وسیع سنتی جامعه ما نیز به علت مولفه عینی مدرنیزاسیون زمان شاه از یک طرف و مولفه ذهنی یعنی نقش و نفوذ روشنفکران و نواندیشان دینی (و در مرتبه بعد، به لحاظ وسعت نفود؛ بخش غیردینی روشنفکری ایرانی)، کاملا همراه و پذیرای رفرم های احتمالی بود که روحانیون سیاسی در راس انقلاب اعلام می کردند.
تفکیک «انقلاب» و «جمهورری اسلامی»
«انقلاب» بهمن ماه یک پدیده «التقاطی» بود حاصل شراکتی نافرجام. «جمهوری اسلامی» اما عمدتا (نه مطلقا) ساخته بخش روحانیون سیاسی این شرکت سهامی بود. یک کاسه کردن این دو پدیده یک خطای بزرگ معرفتی و دستکاری تاریخ معاصر ایران است. جمهوری اسلامی هر چه جلوتر آمده از ایده های روشنفکری شریک موثر خود که ایده ها و شعارهای اصلی انقلاب را از آنان وام گرفته و قبل از انقلاب متحد آنان و حتی در بسیاری مواقع دنباله رو آنان بود، فاصله گرفته و بدان پشت کرده است. شاید تنها هاله ای کمرنگ از عدالت خواهی و ایده مبارزه با امپریالیسم همچنان در شکل پوپولیستی و غیرکارشناسی آن و یا در شکل عقب مانده و فریبکارنه اش هنوز ردپایی در ساختار حکومت دارد. اما اصل اساسی و محوری ترین شعار انقلاب یعنی «آزادی» که مهم ترین نقیصه حکومت شاه و برسازنده انقلاب بود، با قدرت مستقر رابطه جن و بسم الله پیدا کرده است!
شاید بحث در باره فاصله گذاری بین عدالت مورد توجه انقلاب و فریبکاری پوپولیستی حاکمانی که امروزه به وضوح به فساد ساختاری اقتصادی در آن اعتراف می کنند، چندان لازم نباشد.
در مقاله دیگری نیز به درون مایه های «عقب مانده» و «فاسد» و «فریبکارانه» دکترین امنیتی حاکم بر ساختار قدرت پرداخته ام (اینجا). بدین ترتیب این ردپاهای کمرنگ شده یا وارونه گردیده دوران انقلاب در قدرت مستقر نیز دیگر از بین رفته و تفکیک دو پدیده «انقلاب» و «جمهوری اسلامی» را به آخرین حد خویش رسانده است.
شاید مقایسه سخنان و وعده های رهبر انقلاب در قبل و بعد از انقلاب به صورت روشن تر و مستندتری فاصله بین ماهیت انقلاب و ماهیت جمهوری اسلامی را روشن کند.
خیانت در امید؛
سخنان و وعده های قبل از انقلاب آقای خمینی
سخنان و مواضع بعد از انقلاب آقای خمینی
(برای جلوگیری از تطویل مقاله این بخش را در ضمیمه ملاحظه فرمایید).
پس از چهار دهه؛ آیا رخداد انقلاب به نفع جامعه ایران بوده است؟
هر چند با بحث در باره اجتناب ناپذیری علت و معلولی نقطه چین واقعیات و حوادثی که یک انقلاب را سبب می شود، این سئوال پایی در واقعیت ندارد و مثل گذر عمر می ماند که حسرت خوردن یا نخوردن در باره مراحل قبل تر آن، بیشتر حالت تخیلی دارد و هر چند نباید رخداد انقلاب و پدیده جمهوری اسلامی را یک کاسه کرد؛ اما جدا از این ظرافت های معرفتی و روشنفکری، قابل انکار نیست که این سئوال اینک در جامعه ایران که تنها یک سومش از نسل انقلابند و دو سومش اساسا بعد از انقلاب بدنیا آمده اند، یکی از سئوالات بسیار جدی است و نمی توان بدان بی اعتنا بود.
آنچه می توان قبل از هر چیز گفت این است که بسیاری از جمعیت کنونی ایران و حتی بخشی از نسل انقلاب کرده اش الآن معتقد است وضعیت کشور و سرنوشت مردم اینک بدتر از زمان سابق است و انقلاب (حکومت جمهوری اسلامی) وضع ما را بدتر کرده است.
مسئله «ثنویت» گرایی ریشه ای عمیق در پیشینه تاریخیِ فلسفی و دینی، روان قومی و رفتار اجتماعی ما ایرانیان دارد. ثنویت اهورا- اهریمنی زرتشتی (که ریشه هایش حتی به قبل تر از آن و دوران میترائیسم می رسد)، به اندیشه و روحیه و رفتار ما ماهیتی دوقطبی بخشیده است. سیاه و سفید و فاقد خاکستری. نوعی افراط و تفریط. این امر در قضاوت های ما نیز دیده می شود از جمله در باره انقلاب بهمن.
هر چند ضریب جینی در بازه زمانی سه، چهار دهه اخیر کاهش داشته و این نشان از کاسته شدن از فاصله های طبقاتی دارد و شاید نشانی از بهبود وضعیت طیف روستایی قبل از انقلاب؛ اما بیشتر از آن، نزدیکی بیشتر طبقات عمدتا نشانه توزیع فقر است تا توزیع ثروت. اقتصاد پس از انقلاب همیشه گروگان سیاست و به خصوص سیاست خارجی و منطقه ای بوده است. امروزه مردم ایران علیرغم همه کارهای عمرانی در روستاها و شهرها مانند برخورداری از برق و گاز و آب تصفیه شده و خدمات بهداشتی و پزشکی و....، به سبب سطح توقعی که به حق بالاتر رفته است و به علت کاهش ارزش پول ملی، در سطح رفاهی پایین تر از حکومت سابق زندگی می کنند.
آزادی های اجتماعی کمتری از گذشته دارند.
در حوزه حقوق بشر و مشخصا در برخورد با مخالفان سیاسی و مدنی نیز وضع بدتر از گذشته شده است. گربه عبیدزاکانی که عابد و مسلمان شده است حالا چندتاچندتا موش می گیرد!
وضعیت محیط زیست نیز در برخی حوزه ها به مرز بحرانی رسیده است.
اما قابل انکار نیست که سطح آزادی بیان و مطبوعات و ... در دوهه اخیر یک سروگردن بالاتر از حکومت سابق و مشخصا دهه پنجاه منجر به انقلاب قرار دارد.
همچنین ساختار درونی قدرت علیرغم دوگانگی اش (ولایی- جمهوری و بالادستی شدید بخش ولایی)، از تمرکز کمتر و کشسانی و انعطاف بیشتری برخوردار است. در حکومت سابق جایگاه و موقعیت شاه در سطحی بسیار بالاتر از دیگر مقامات کشور بود که باید مطیع مطلق شاه می بودند. ذیل چتر و سقف سلطنت شاه نیز اساسا جناح بندی و طیف بندی ای معنا نداشت تا چرخش محسوسی بین نخبگان اتفاق بیفتد. مصدق و امینی بسیار کمیاب و موقت بودند و تغییر و انعطافی در ساختار ایجاد نمی شد. شاید به علت رخداد انقلاب و زلزله ای که در ساختار متمرکز و دیرپای قدرت اتفاق افتاد و آثار و تبعات این انقلاب، پس از آن علیرغم قدرت کاریزماتیک رهبر اول و علیرغم قانون اساسی که قدرت زیادی را به رهبر بخشیده است؛ اما در «واقعیت» سیاسی همیشه دوگانگی و چندگانگی در قدرت به چشم می خورده است. حتی وقتی رهبر کاریزماتیک فرمان به نخست وزیری میرحسین موسوی می دهد در درون مجلس نود و نه نفر با رای وی مخالفت می کنند. در زمان رهبر بعدی وضع از این هم متفاوت تر است. وی تقریبا با همه رئیس جمهوری هایش اختلاف دارد. گاه وی موضعی می گیرد و حتی افرادی از بیت او نظر متفاوتی می دهند. او رهبر مذاکرات هسته ای است اما در اولین فرصت، مشاور اول او کل این مذاکرات را زیر سئوال می برد! در هر حال تنوع درونی ساختار قدرت علیرغم دوگانگی آن و قدرت بسیار زیاد رهبر، امری غیرقابل انکار است. شاید همین امر بستری فراهم می کند که امکان اصلاح خواسته یا ناخواسته در درون قدرت را بیشتر از حکومت قبل می کند.
اگر بر روی کاغذ و براساس آنچه در قانون اساسی قبل از انقلاب نوشته شده بود و به صورت «فرضی» امکان «اصلاح» بیشتر از قانون اساسی بعد از انقلاب است، اما به صورت «واقعی»، براساس عوامل متعددی که اینک در ساختار پیچیده و متشتت و متکثر قدرت (شاید برخاسته از تشتت و تکثر در ساخت تاریخی روحانیت شیعی ایرانی)، امکان «تغییر» و«اصلاح» ، کم یا زیاد؛ در واقعیت قدرت مستقر بعد از انقلاب به طور محسوسی بیشتر است. دوران اصلاحات و جنبش سبز و دوره اعتدالی پس از آن نشانه هایی از این «امکان» است. امکان فعالیت احزاب زیر چتر نظام، اما با رویکرد به طور محسوس متفاوتی در امور سیاسی و فرهنگی و سیاست خارجی و بعضا اقتصادی؛ در درون ساختار پس از انقلاب بسیار بیشتر از نمونه های عمدتا کاریکاتوری دهه پنجاه است. تحمل احزاب مخالف اما وضعیتی مشابه دارد.
حال اگر از ای کاش های تصوری و تخیلی بگذریم، اینک ما با وضعیتی دوگانه مواجهیم. توان ملی ما بر اثر سوءمدیریت و عملکرد حکومت جمهوری اسلامی همچون قالب یخی در حال آب شدن است. اگر «فرضا» انقلاب نمی شد ما اینک توان ملی بیشتری برای توسعه می داشتیم. اما از سوی دیگرعلیرغم همه سخت سری های حکومت و انبوه سختی ها و فشارها و سرکوب ها؛ به علت کشسانی و تکثر و تشتت درونی قدرت اینک روزنه های بیشتری به روی «جامعه» نوشده و به شدت سیاسی و آزادی خواه و عدالت طلب و آرامش طلب و صلح جوی ایرانی گشوده شده است. فکر ایرانی بازتر و سطح فهم اش قابل مقایسه با قبل نیست. هم می داند چه نمی خواهد و هم تاحد زیادی می داند چه می خواهد.
پاسخ به سئوال بالا (پس از چهار دهه؛ آیا رخداد انقلاب به نفع جامعه ایران بوده است؟) نیازمند جمع بست این دو لایه است. قضاوت نهایی آسان نیست و شاید علاوه بر محاسبه بر اساس عقل از بار عاطفی و احساسی ما نیز نشات بگیرد. ما را به عقب برده است و یا علیرغم همه دردهای زایمانش راه به سوی آینده بهتر را در میان همه سختی ها و سیاهی ها به روی مان گشوده است.
در هر حال؛ اینک جامعه عمدتا نوگرای ایرانی از همه روزنه ها و ابزارهایی که در برابرش قرار دارد برای رسیدن به اهداف خود، جدا از قالب بندی هایی که عمدتا سیاسیون قدیمی (همچون اصلاح و انقلاب)، استفاده می کنند، بهره می گیرد: از صندوق رای و انتخابات بین نسبتا خوب و بد و حتی بد و بدتر گرفته تا مطالبه محوری صنفی و مدنی و سیاسی تا تظاهرات اعتراضی خیابانی. شاید تنها عرصه و حربه هنوز استفاده نشده به طور وسیع، ابزار «اعتصاب» باشد که اینک به طور موردی توسط کارگرانی که کارد به استخوان شان رسیده استفاده می شود.
«تجربه» و ذهن و روان جمعی ایرانی از یکسو دیگر احساس خوشایندی در باره «انقلاب»ی دوباره ندارد. از وضعیت منطقه و ناامنی آن هم احساس ترسی مرموز و فراگیر می کند. از سوی دیگر از وضعیت زندگی اش هم به شدت ناراضی است و گاه همین جامعه (یا بخش قابل توجهی از آن) فکر می کند قدرت مستقر نمی خواهد اصلاح شود و تغییری بکند و علیه بخش مسلط تر آن (و گاه علیه این یا آن یا هر دو جناح سیاسی ذیل قدرت) شعار می دهد.
آمار مشارکت در انتخابات که عموما بالای پنجاه در صد و گاه تا دو سوم جامعه را در بر می گیرد نشان می دهد که اکثریت مهمی از مردم ایران ترجیح می دهند از راه های کم هزینه تر و به صورت تدریجی به خواسته های شان برسند و امید به اصلاح و تغییر قدرت مستقر و عقب نشینی آن در برابر تمایل اکثریت جامعه دارند. البته همین بخش و نیز بخش خاموش و ساکت جامعه گهگاه تحت تاثیر سرسختی قدرت مسلط و یا ناتوانی و خلف وعده دولت هایی با اختیاراتی کمتر که با رای اکثریت بر مسند نشسته اند، خسته و ناامید می شود و دست به عصیان و اعتراض می زند و یا با معترضان همدلی نشان می دهد.
اکثریت جامعه نشان داده اند که دلبستگی و عقد اخوتی با هیچ بخشی از قدرت ندارند. مردم دستاوردگرا هستند و از همه راه ها و ابزراها برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
بر این اساس پاسخ دادن به اینکه آیا جامعه ایران در آینده تجربه انقلاب دیگری را خواهد داشت یا خیر بیش از هر چیز به رفتار قدرت بستگی دارد.
البته تحلیل های «شوک» - «تلنگر»ی به این معنا که جامعه آماده انفجار ایرانی نیازمند یک «شوک» برای انفجار و انقلاب است و حکومت پوسیده نیازمند یک «تلنگر» برای سرنگونی است؛ ذهنی و نادرست است. نه توان مردم آنچنان است که اینک در حد سرنگون کردن قدرت باشد و نه حکومت آن چنان پوسیده که با یک اعتراض مردمی فرو ریزد و جا به دیگری بسپارد (از قضا بی پشتوانگی خارجی حکومت در اینجا باعث سرسخت تر شدن آن و جنگیدن تا آخرین نفس برای حفظ قدرت در برابر خطری که کلیت آن را تهدید کند، می شود).
با این وجود اما؛ در میان مدت و دراز مدت سرنوشت آینده ایران را بیشتر از مردم و جامعه مدنی رو به شکوفایی اش، این بیت قدرت است که رقم می زند. آیا هم چنان می خواهد در برابر مطالبات به حق و اولیه مردم سرسختی کند و به حکومت اقلیت بر اکثریت ادامه دهد و از اعمال اراده اکثریت جلوگیری کند و به سیاست های داخلی و منطقه ای و خارجی اش که زندگی اقشار وسیع جامعه را به خطر انداخته است، تداوم بخشد و یا در برابر تمایل و اراده اکثریت انعطاف نشان دهد؟
مسیر اصلاح و تغییرتدریجی و مدنی و یا فروپاشی و اضمحلال درونی و بیرونی (توسط مردم عاصی) و یا حتی فشار و حمله خارجی بیش از هر عاملی دیگر در دست حاکمان قدرت مستقر است. تاکنون که چشم انداز روشنی برای تصمیم گیری عاقلانه وجود ندارد. امید که در آینده چنین شود. این گزینه ترجیحی ما و اکثریت مردم ایران است. اما زندگی مردم نمی تواند تا ابد در بن بست و گروگان سیاستهای غیرملی بیت قدرت باقی بماند. شاید در کوتاه مدت حضرت عزرائیل با این یا آن انتخابش، بیشترین عامل استراتژیک صحنه سیاست ایران باشد!
ضمیمه:
ضمیمه:
الف- برخی از سخنان قبل از انقلاب آقای خمینی :
1- "بشر در اظهار نظر خودش آزاد است". (گفتگو با خبرنگاران، 11 آبان 57، پاریس)
2- "اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است." (سخنرانی 5 آبان 57، پاریس، امام و ...، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، زمستان 58، ص168)
3- "مطبوعات در نشر همهی حقایق و واقعیات آزادند". (مصاحبه با پائزهسرا ایتالیایی، 11 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج4، ص266)
4- یکی از بنیانهای اسلام آزادی است... بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است. (مصاحبه با خبرنگار روزنامه لاکروا، 10 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج4، ص242)
5- برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است. (مصاحبه با خبرنگار رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ، 11 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج4، ص263)
6- دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم. (مصاحبه با راديو و تلويزيون اطريش، 10 آبان 1357، امام و ...، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، زمستان 58، ص120)
7- شكل حكومت ما جمهوري است، جمهوري به معناي اينكه متكي به آراي اكثريت است. ( صحیفه نور، ج2، ص517)
8- من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت. (گفتگو با خبرنگاران، 12 آبان 57، پاریس)
9- بايد اختيارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی اين را قبول دارد که مقدرات هر کس بايد در دست خودش باشد. (مصاحبه 12 آبانماه 1357، پاريس)
10-ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست. (مصاحبه با خبرنگار فيگارو، 22 مهر 57، پاريس)
11-اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود. (مصاحبه با اشپیگل، 16 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج4، ص359)
12-تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند. (مصاحبه با القومی العربی، 20 آبان 57، 11 نوامبر 78، امام و ...، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، زمستان 58، ص214)
13- "جامعه آينده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت." (مصاحبه با اشپيگل، 7 نوامبر 1977)
14-"این که می گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه "زن خوب است زیبا باشد" مخالفیم." (سخنرانی ظهر عاشورا، 20 آذر 57 ، پاریس)
15-"زنها در حكومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بيرون آورد و آنها را هم رديف مردها قرار داده است، تبليغاتی كه عليه ما ميشود برای انحراف مردم است. اسلام همهی حقوق و امور بشر را تضمين كرده است." (مصاحبه با راسلگر، آبان 57، پاريس، صحيفهی نور، جلد 5، ص 70)
16- اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است. (مصاحبه با خبرنگار رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ، 20 دی 57 ، صحیفه نور، ج5، ص 417)
17- زنان در انتخاب، فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازين اسلامی آزادند. ( مصاحبه با گاردين، 10 آبانماه 57)
18- "حكومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظهی آن است. هيچ سازمانی و حكومتی بهاندازهی اسلام ملاحظهی حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی بهتمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور ." (مصاحبه با راسلگر، آبان 57، پاريس، صحيفهی نور، جلد 5، ص 70)
19- "اسلام جواب همه عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد." (مصاحبه با روزنامه آلمانی دنيای سوم، 15 نوامبر 78)
20- "تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند." (مصاحبه با خبرنگاران، 17 آبان 57، پاریس)
21- "ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند." (مصاحبه با خبرنگاران، ۱۲ آبان ۱۳۵۷، پاریس)
22- "در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر می شود." (مصاحبه با خبرنگاران، 17 آبان 57 ، پاریس، امام و ...، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، زمستان 58، ص123)
23- "حکومتی که ما میخواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر" (مصاحبه با خبرنگاران، 8 آبان 57، پاریس)
24- "ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند." (مصاحبه با خبرنگاران، 1 بهمن 57، پاریس)
25-"حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد." (مصاحبه با رویترز، ۴ آبان ۱۳۵۷، پاریس)
26-"قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد." (مصاحبه با خبرنگاران، 1 بهمن 57، پاریس)
27-"بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلي است. هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسي بايد دست خودش باشد." (22/8/57، صحیفه نور، ج3، ص 75)
28-"اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىكند. حقى را از هيچ كس نمىگيرد. حق آزادى را از هيچ كس نمىگيرد. اجازه نمىدهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند." (مصاحبه با مجله اكسپرس، 20/10/ 57؛ صحيفه نور، ج 4، ص 199)
29-"ما که میگوییم حکومت اسلامی میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما میخواهیم به عدالت 1400 سال پیشش برگردیم. همهی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم." (مصاحبه با خبرنگاران، 19 مهر 57 ، پاریس، امام و ...، گردآورندگان منصور دوستکام، هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، زمستان 58، ص122)
30- "از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد." (سخنرانی 1 دی 57 ، پاریس)
31-"دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند...رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود." (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری فرانسه، 13 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج4، ص147)
32-"در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند." (مصاحبه با روزنامه هلندی دی ولکرانت، 7 نوامبر 1978، صحیفه نور، ج4ص364)
33-"ولایت با جمهور مردم است"."در اين جمهوري يك مجلس ملي مركب از منتخبين واقعي مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد." (صحیفه نور، ج 2، ص160)
34- شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها." (مصاحبه با لوموند، 22 آبان 57، پاریس، صحیفه نور، ج2، ص351)
35- "اختیارات شاه را نخواهم داشت." (گفتگو با خبرنگاران، 24/10/57، پاریس، صحیفه نور، ج3، ص115)
36-"ما به خواست خداي تعالي در اولين زمان ممكن و لازم برنامههاي خود را اعلام خواهيم نمود، ولي اين بدان معني نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوري شاه، اصلي بسازم و عليرغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهده دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولي من هميشه به وظيفه ارشاد و هدايتم عمل ميكنم." (صحیفه نور جلد 3، ص77. سخنرانی 18 دی 57)
37- "رژيم ايران به يک نظام دموکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد." (مصاحبه با تلويزيون آلمانی زبان سوئيس، 14 آبان 1357)
38- "اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است." (مصاحبه با خبرنگار تلویزیون آلمان، 16 دی 57، صحیفه نور، ج5، ص 353)
39- "نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است." (صحیفه نور، ج3، ص16)
40-"حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق." (مصاحبه با تلویزیون ایتالیا، 23 دی 57، صحیفه نور، ج2، ص107)
41-"من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت." (مصاحبه با مجلهی اُسترن، 26 دی 57، پاريس؛ صحيفهی نور، جلد 5، ص 483)
42-"مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند وليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم ودر عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام می دهم." (مصاحبه با لوژورنال منطقه آلپ فرانسه، 7 آذر 1357)
43-"عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادامالعمر نیست، طول مسئولیت هر یك از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض میشود.اگر هم هر مقامی یكی از شرایطش را از دست داد، ساقط میشود." (صحیفه نور، ج 2، ص357)
44-"من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الآن دارم خواهم داشت. نقش هدایت وراهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم... لکن من در خود دولت نقشی ندارم" (صحیفه نور، جلد 4 ، ص 206)
45-"من چنين چيزي نگفتهام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است." (سخنرانی 26 دی 57، صحیفه نور ، ج3 ، ص140)
46-"علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور میباشند.این حكومت در همهمراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود." (مصاحبه با رویترز، 14 آبان 57، پاریس؛ صحیفهی نور، جلد 4، صفحهی 160)
47-"من و سایر روحانیون در حكومت پستی را اشغال نمیكنیم، وظیفه روحانیون ارشاد دولتها است. من در حكومت آینده نقش هدایت را دارم." (سخنرانی 18 دی 57، صحیفه نور ، ج3، ص 75)
48- "در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیدهای هستند." (مصاحبه با سازمان عفو بینالملل، 19 آبان 57، پاریس)
49-"حكومت اسلامی، حكومت ملى است. حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این طور نیست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراء ملت مى آید و ملت او را حفظ مى كند و هر روز هم كه برخلاف آراء ملت عمل بكند قهراً ساقط است." (صحیفه نور، ج4، ص58)
50-"پدران ما چه حقی دارند که برای ما سرنوشت مشخص کنند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است". (12 بهمن بهشتزهرا)
51- "دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم.دلخوش به این مقدار نباشید . ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشد، زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد". (12 بهمن بهشت زهرا)
---------------------------------------------------------------------
ب- برخی از سخنان بعد از انقلاب آقای خمینی :
1- "آنهایی که فریاد میزنند باید دموکراسی باشد، اینها مسیرشان غلط است. مسیر ما مسیر نفت نیست. ملی کردن نفت پیش ما مطرح نیست. ما اسلام میخواهیم." (سخنرانی در جمع دانشجویان اهواز، درج در روزنامه کیهان 3/3/58)
2- "در انقلابی که در ایران حاصل شد در سرتاسر این مملکت فریاد مردم این بود که ما اسلام میخواهیم. این مردم قیام نکردند که مملکتشان دموکراسی باشد." (سخنرانی مورخه ۱۹ آذر ۱۳۵۸، قم)
3- "به آنها که از دموکراسی حرف میزنند گوش ندهید. آنها با اسلام مخالفند. میخواهند ملت را از مسیر خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم آنهایی را که صحبت ملی و دمکراتیک و اینها را میکنند میشکنیم" (سخنرانی مورخه ۲۲ اسفند ۱۳۵۷، قم)
4- "آنهایی که به اسم دموکراسی، با اسم دمکرات میخواهند مملکت را به فساد و تباهی بکشند، اینها باید سرکوب شوند. ملت آنها را سرکوب خواهد کرد. کاری نکنید که باب غضب باز شود." (صحیفه نور، ج9، ص372)
5- "من انقلابی نیستم. اگر ما انقلابی بودیم اجازه نمیدادیم اینها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میكردیم، تمام جبههها را ممنوع اعلام میكردیم و یك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفین تشكیل میدادیم و من توبه میكنم از این اشتباهی كه كردم." (كیهان، 27مرداد 1358)
6- "یک نفر آدمی که یک مملکت یا گروه را فساد میکند، قابل اصلاح نیست. این را باید برای تهذیب جامعه نابود کرد . این غده سرطانی را باید از جامعه دور کرد و دور کردنش هم به این است که اعدامش کنند." (سخنرانی 19 تیر 58 امام و ...، گردآورنده: منصور دوستکام و هایده جلالی، انتشارات پیام آزادی، چاپ سوم، 1358ص96)
7- "ما دیگر نمیتوانیم آن آزادی را که قبلاٌ دادیم بدهیم و نمیتوانیم بگذاریم این احزاب کار خودشان را ادامه بدهند. ما شرعاَ نمیتوانیم مهلت بدهیم. شرعاَ جایز نیست که مهلت بدهیم. ما آزادی دادیم و خطا کردیم. به این حیوانات درنده نمیتوانیم با ملایمت رفتار بکنیم. دیگر نمیگذاریم هیچ نوشتهای از اینها در هیچ جای مملکت پخش شود. تمام نوشتههایشان از بین میبریم. با اینها باید با شدت رفتار کرد و با شدت رفتار خواهیم کرد." (مجلس معارفه با نمایندگان مجلس خبرگان درفیضیه قم، 27 مرداد 1358)
8- "این جنایتکارها که در بازداشت هستند متهم نیستند، بلکه جرمشان محرز است؛ باید فقط هویت آنها را ثابت کرد و بعد آنها را کشت. اصلاً احتیاج به محاکمه آنها نیست.هیچگونه ترحمی درمورد آنها مورد ندارد. اگر ما اینها را نكشیم، هر یكی شان كه بیاید بیرون میرود آدم میكشد. با چند سال زندان كار درست نمیشود.این عواطف بچه گانه را كنار بگذارید." (سخنرانی به مناسبت سالروز تولد رسول اسلام، ۹ تیر ۱۳۵۹)
9- "مخالفت با ولایت فقیه، تکذیب ائمه و اسلام است." (صحیفه نور، ج 5، ص522)
10-"ملیگرایی مخالف اسلام است." (سخنرانی در جمع دانشجویان و طلاب، جمهوری اسلامی، 5/3/59)
11- "آنهایی که میگویند ما میخواهیم ملت را احیا کنیم، مقابل اسلام ایستادهاند" (پیام به مناسبت روز قدس، سروش، شماره 63، 25 مرداد 59، ص 6)
12- "در نجف و پاریس یک حرفهایی زدم که چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون میروند سراغ شغلهای خودشان، لکن وقتی ما آمدیم و وارد معرکه شدیم دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مساجدتان، این کشور به حلقوم آمریکا یا شوروی میرود... ما این طور نیست که هرجا یک کلمهای گفتیم و دیدیم مصالح اسلام اینجوری نیست، بگوییم سر اشتباه خود هستیم. ما دنبال مصالح هستیم. بنابراین مساله نیست که آقایان به ما بگویند شما آنروز اینجوری گفتید... هرچه میخواهند به ما بگویند. بگویند کشور ملایان، حکومت آخوندیسم. این هم یک حربهای است که ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمیرویم." (سخنرانی 30/3/61 . صحیفه نور، ج16، ص211-212)
13- " ما میخواهیم اسلام را پیاده کنیم. پس ممکن است دیروز من یک حرفی زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را. این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زدهام باید روی همان حرف باقی بمانم." (سخنرانی 20/9/62، صحیفهنور، ج18، ص 178)
14-"واجب بر همه ما، بر همه شماست که اگر توطئهای دیدید واگر رفت و آمد مشکوکی دیدید خودتان توجه کنید و اطلاع دهید. بر همه ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم که غائلهای پیدا شود. منع جاسوسی از حرفهای احمقانهای است که از همین گروهها القا میشود که جاسوسی خوب نیست. اما برای حفظ اسلام و حفظ نفوس مسلمین واجب است." (پیام انقلاب، ارگان مطبوعاتی سپاه پاسداران، شماره 40، 14 شهریور 60، ص6)
15-"مردم باید پند بگیرند از آن مادری که پسر خود را آورد و بدست محاکمه سپرد و آن پسر اعدام شد. این یکی از نمونه های اسلام است و دیگران هم باید همینطور باشند. اولادها وبرادرها و فرزندان خودشان را اگر نصیحت نپذیرفتند معرفی کنند تا به مجازات خود برسند." (سخنرانی شهریور۱۳۶۰)
16-"اسلام را همه باید حفظ کنیم... یک بیچارهای به من نوشته بود که شما گفتید همه اینها را باید تجسس کنید، خوب در قرآن[که] میفرماید لاتجسسوا... وقتی که اسلام در خطر است همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ کنید اسلام را." (سخنرانی شهریور۱۳۶۰)
17-"دانش آموزان عزیز باید با کمال دقت اعمال وکردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خدایی ناکرده در یکی از آنها انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند... فرزندان عزیزم در صورتی که مشاهده کردند که بعضی از دشمنان در لباس دوست و هم شاگردی می خواهند آنان را جذب گروه خود کنند به مقامات مسئول معرفی نمایند وسعی کنند این کارخود را به صورت مخفی انجام دهند." (پیام به مناسبت بازگشایی مدارس، 1 مهر1361، صحیفه نور، ج 17ص2)
18-"من نمیتوانم تصور کنم، هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خون هایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود، ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود، این منطق باطلی است که شاید کسانی انداخته باشند، مغرض ها انداخته باشند توی دهن های مردم که بگویند ما خون دادیم که مثلا کشاورزی مان چه بشود. آدم خودش را به کشتن نمیدهد که کشاورزی اش چه بشود.
همه دیدید که تمام قشرها ، خانم ها ریختند توی خیابان ها ، جوان ها ریختند توی خیابان ها، در پشت بام ها در کوچه و برزن و همه جا، فریادشان این بود که اسلام میخواهیم، برای اسلام است که انسان میتواند جانش را بدهد، اولیا ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد، اقتصاد قابل این نیست.
آن هایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال میکنند انسان یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است. منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد، او کاه میخورد.اما هر دو حیوانند، اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند، اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است.زیر بنای همه چیزش، الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصادش است." (سخنرانی در جمع کارکنان پخش رادیو، 17 شهریور 1358، قم، صحیفه نور، جلد 9، صفحه 450)
+ بخش عمده ای از این ضمیمه از منابعی استخراج شده که خود از این کتاب بهره گرفته اند:
ایستاده بر آرمان؛ روایت فروپاشی یک انقلاب، علی غریب، انتشارات انقلاب اسلامی
جهت مشاهده آن منابع به طور نمونه به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
بی هیچ تردیدی،ناخوشایندترین شعار جنبش اعتراضی دی ماه 96 ،که گوش های اصلاح طلبان (بخوانید استمرار طلبان) را آزار داده است. شعاری است که به قول جواد خیابانی به سادگی هر چه تمامتر ماهیت منفعت طلب آنان را در برابر آفتاب قرار داد. اصلاح طلب،اصول گرا دیگه تمومه ماجرا تنها کلماتی آهنگین نیست که شعاری شده است،پر معنا ترین شعاری است که بلوغ سیاسی جنبش اجتماعی اخیر ایران در آن تجلی یافته است. خاتمی لیدر جریان اصلاح طلب در بیانیه حزب متبوع خود که امضایش را پای آن گذارد در جریان رو زهای تظاهرات خیابانی ابتدا مردم را آشوبگر و اغتشاش گر خواند و اندکی بعد که فضا موقتا آرام شد در صدد دلجویی بر آمد و گفت معترضان اعتراضات به حقی دارند و برانداز نیستند.مردم که دیگر دیکته های اصلاح طلبان را حفظ شده اند و گام بعدی اصلاح طلبان را خوانده اند با هشتگ # براندازم به مقابله با خاتمی پرداختند. فارغ از اینکه موافق یا مخالف براندازی باشیم نکته روشن ماجرا آن است که فضای حیاتی اصلاح طلبان برای ماندگاری در عرصه سیاست به روال گذشته که با شلوغ کاری ، جنگهای زرگری و هیاهو های تصنعی راهنما به چپ می زند و به راست می پیچیدند تمام شده است. طی دو دهه گذشته اساس روند اصلاح طلبی، در مانیفست اصلاح طلبان برگزاری انتخابات آزاد بوده است اما هر چه به جلوتر آمدیم بیشتر از این انتخابات آزاد و دیگر لوازم آن که مطبوعات آزاد،آزادی فرهنگی ،آزادی احزاب و.. بوده است دورتر شده ایم. تمکین اصلاح طلبان به ساختار قدرت و تن دادن به نظارت استصوابی و تهی کردن انتخابات از معنای اصیل آن باعث شده است که در هر دوره انتخابات از کیفت خروجی دستگاه های انتخاباتی کاسته شود واین امری نیست که هیچ اصلاح طلبی بتواند آن را زیر سوال ببرد. سر دادن شعار انتخابات آزاد با مشروعیت بخشی به این همه انتخابات غیر آزاد بعد از جنبش اعتراضی، تراژدی نیست کمدی است.اصلاحاتی که سعید حجاریان مرگ آن را اعلام کرد استمرار طلبان با چوب زدن بر پیکر بی جان آن، تلاش کردند نشان دهند زنده است اما آنچه به اسم اصلاحات ادامه حیات سیاسی پیدا کرد میراث ایستادگی رهبران جنبش سبز بود و ربط مستقیمی به جریان اصلاح طلبی که رهبر آن محمد خاتمی بود نداشت .هر چند معدود اصلاح طلبانی بودند که با عقیده به مسیر موسوی یا از سر فشار اجتماعی با قاقله جنبش سبز همراهی کردند و البته متحمل هزینه شدند. اما پرداخت این هزینه ها،آنان را به جلو نبرد بلکه عقب گرد کردند.کاسبان رفع حصر عملا اقدامی برای رفع حصر نکردند و لیست امید هم نه تنها بر امیدها نیفزودکه اساسا آن را نابود کرد.
در دی ماه 96 جمهوری اسلامی بعد از سپری کردن سه گغتمان،سازندگی،اصلاحات،عدالت،و اعتدال،کشوری در همه ابعاد ور شکسته پیش چشمان جوانان بیکار نا امید از آینده قرار داده است که بخش بزرگی از آنان تحصیلات عالیه دارند.طبیعی است مردمی که همه گفتمانها را در بوته عمل آزموده اند و شکست را لمس کرده اند راهی دیگر بجویند. جنش اعتراضی اخیر با عبور از همه گفتمانها،از اساس سیستم سیاسی عبور کرده است. این عبور اصلاح طلبان و اصول گرایان را باهم متحد کرده است. آنها به درستی می فهمند که دریک کشتی نشسته اند. چه آنها که معترضان را آشغال خواندند چه آنها که از لفظ موجهای بی ریشه استفاده کردند و چه آنهایی که رندانه بیم می دهند سوئیسی در کار نیست،سوریه می شویم از ادامه وضعیت موجود منتفع می شوند. استمرار طلبان که همه مفاهیم شریف سیاسی را از معنا تهی کردند احساس شکست بیشتری می کنند چون هیچ شعاری در جریان جنبش اعتراضی اخیر فراگیر در ایران نیست که خودشان را به آن سنجاق کنند.وقتی خاتمی تلاش کرد سخنگویی جنبش اخیر اعتراضی را عهده دار شود و آن را منحرف کند فعالان سیاسی با هشتگ# براندازیم در مقابل او موضع گیری کردند. اساسا در عالم سیاست پیش بینی قطعی نمی شود انجام داد اما روند تحولات سیاسی در ایران نشان دهنده همگرایی سیاسی هردو جناح در برابر جنبش اعتراضی فراگیر در ایران است. اما مهمترین خروجی نامه اخیر کروبی دور کردن استمرار طلبان از #سفره انقلاب است آنها نمی توانند کروبی در حصر را تمجید کنند اما از پرسش های بنیادی او از آیت ا..خامنه ای چشم بپوشند. حداقل دستاورد نامه این است که اصلاح طلبها را پس از سکوتشان در برابر انتشارفیلم جلسه خبر گان رهبری بیشتر الک می کند. آنهایی که امروز با مردم همراهی می کنند در آینده نیز فراموش نمی شوند. استمرار بر ماندن بر #سفره انقلاب جرم نابخشودنی است نه سابقه نشستن بر #سفره انقلاب
https://t.me/hamedaynehvand
قیمت فروش نقدی دلار دقایقی قبل در بازار آزاد تهران از مرز ۴۷۰۰ تومان عبور کرد و به ۴۷۱۴ تومان رسید.
به گزارش خبرنگار مهر، در جریان معاملات امروز بازار آزاد تهران و در لحظه انتشار این خبر نرخ نقدی دلار از مرز ۴۷۰۰ تومان هم عبور کرد و به ۴۷۱۴ تومان رسید.
بر این اساس، نرخ در کف قیمتی خود به ۴۵۶۱ تومان در برخی صرافی ها معامله می شود اما به طور میانگین نرخ بر روی ۴۶۸۴ تا ۴۷۱۰ تومان در نوسان است.
نرخ دلار فردایی پاساژ افشار به ۴۶۸۶ تومان و دلار فردایی سبزه میدان به ۴۶۸۴ تومان رسیده است.
هر یورو ۵۹۵۰ تومان و هر پوند ۶۷۰۵ تومان است. درهم امارات ۱۲۹۹ تومان و لیر ترکیه ۱۲۸۷ تومان است.
دستگاه قضایی برای آزادی کارن وفاداری و آفرین نیساری، شهروندان دوتابعیتی، ۱۰۰میلیارد تومان وثیقه تعیین کرده اما قاضی صلواتی با وجود تامین وثیقه خانم نیساری، مانع آزادی او شده است.
فرزند کارن وفاداری، شهروند ایرانی-آمریکایی که هفته گذشته به ۲۷ سال زندان محکوم شده، اعلام کرده که قاضی صلواتی با وجود تامین وثیقه سنگین، از آزادی آفرین نیساری جلوگیری کرده است.
کارن وفاداری شهروند زرتشتی و دوتابعیتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۲۷ سال حبس و ۱۲۴ ضربه شلاق و آفرین نیساری همسرش به ۱۶ سال حبس به همراه مصادره کلیه اموال محکوم شدهاند. کارن وفاداری در بند ۴ زندان اوین زندانی است و همسرش در بند زنان زندان اوین.
طبق نامهای که کارن وفاداری به همکیشان زرتشتی خود در دیماه نوشته، وضعیت روحی آفرین نیساری در بند زنان مناسب نیست و به افسردگی شدید مبتلا شده است.
کمپین حقوق بشر ایران به نقل از سیروس وفاداری گزارش میدهد که خانواده با دشواری توانسته وثیقه ۵۰میلیارد تومانی برای آزادی آفرین نیساری را فراهم کند اما قاضی قبول نکرده است. او میگوید: «پدرم پرسیده که اگر شما قصد ندارید که ما به قید وثیقه آزاد شویم چرا وثیقه تعیین کردید. قاضی هم به وکیل پدرم گفته اگر میخواستم شما آزاد شوید چنین وثیقه سنگینی تعیین نمیکردم.»
کرمانشاه- فرماندار سرپلذهاب از ساخت مجتمع سیاسی با پول زلزله زده ها توسط زیبا کلام ممانعت کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، پس از اقدام عجیب صادق زیباکلام که با امانت ۴ میلیارد تومانی کمکهای مردمی برای زلزله زدگان کرمانشاه قصد ساخت یک مجتمع سیاسی با عنوان دهکده امید در سرپل ذهاب را داشت، فرماندار شهرستان سرپل ذهاب مانع از برگزاری مراسم کلنگ زنی آن با پولهای مردم شد.
براساس این گزارش، فرماندار شهرستان سرپل ذهاب با ورود به مراسم کلنگ زنی این مجتمع سیاسی که زمین آن از سوی زیباکلام با پول های کمکهای مردمی به زلزله زدگان خریداری شده بود، خطاب به وی گفت: شما فکر می کنید این شهر صاحب ندارد و مدیر ندارد که هرکس هرجا که خواست بدون مجوز و اطلاع اقدام به تاسیس مراکز مختلف کند؟ آن هم با بودجه ای که مربوط به کمک به زلزله زدگان است و منبع مصرف مشخص دارد؟
به گزارش مهر، در عین توهین های صادق زیباکلام به مدیران دولتی و برخی حاضرین، از اقدام غیر قانونی وی تا کنون برای ساخت و ساز با اهداف نا معلوم و خارج از مراحل قانونی ممانعت شده است.''
***
چند روزی است که زیباکلام از طرف خبرگزاری ها ی حکومتی تحت فشار است که چرا پول را خرج مردمی که بشدت نیاز به کمک دارند و مردم به همین نیت به حساب زیباکلام پول واریز کردهاند، نمیکند و نگه داشته تا با آن دهکدهای بسازد که نام امید را برایش انتخاب کردهاند آن هم وقتی مردم آنجا نیازمند مایحتاج روزانه هستند.
***
صادق زیباکلام در صفحه اینستاگرام خود از سفرش به سرپل ذهاب خبر داد: «دلم می خواست براتون فیلم برداری می کردم تا می دید به چه جرمی من این همه مورد لعن و نفرین قرارگرفتم.»
فرماندار سرپل ذهاب خطاب به زیباکلام: اگر توانستی برو مجتمع بساز [اجازه نمی دهیم]، زیبا کلام: من کاری به شماندارم:
زیباکلام درباره ساخت دهکده امید به جام جم گفت:
رها حنیفنژاد (اسم مستعار، ساکن ایران) - رادیو زمانه
من از یک خانواده مجاهد میآیم و در خانواده من کسی هست که روسری از سرش برداشته و به شکل علنی برعلیه تحمیل حجاب اعتراض نموده است.
این جانب، به عنوان یک زن و عضو یک خانواده دارای سابقه حمایت از مجاهدین خلق متقاضی همبستگی "مسئول شورای ملی مقاومت ایران" و دیگر زنان مجاهد هستم.
«رهایی»، این لغت صدها بار تکرار شد وقتی خانم مریم قجر عضدانلوی «ابریشمچی» از شوهرش جدا شد (رها شد؟) و به عقد ازدواج آقای مسعود رجوی درآمد. من آن موقع نوجوان بودم اما حس میکردم که خانوادهام، کران تا کران طرفدار مجاهدین خلق، از موضوع ارتقای ایدئولوژیک دچار چه حمله قلبیای شدند. چپیهای فامیل ما را مسخره میکردند. دندان روی جگر گذاشتیم و تحمل کردیم. خیلی چیزهای دیگر را هم که برای ما قابل قبول نبود مثلا همکاری با صدام حسین را تحمل کردیم. چپیهای فامیل، وقتی عکس مریم خانم را در کنار فاشیستیترین عناصر آمریکایی به ما نشان دادند، دوباره ما را مسخره کردند.
باز هم «ما» را مسخره میکنند، اما ... دیگر نمیگویم «ما» به این خاطر که من دیگر از شما نیستم با وجود عشقم به برادرم و دختر عمویم که مجاهد بودند و اعدام شدند.
مجاهدین را مسخره میکنند با آن لچک مسخرهشان. و خانم مریم خانم «رجوی» را.
خبر دارم که مجاهدین در دفاع از موج جدید جنبش مردم ایران فعال شدهاند. خیلی خوب است. خوبتر میشود اگر ایضاً از جنبش لچکافکنی حمایت بفرمایند.
بنابر این از خانم مریم، «مسئول شورای ملی مقاومت ایران» تقاضا میکنم روسری خوشگلشان را از سرشان بردارند. از خانمهای مجاهد هم همین تقاضا را دارم.
خواهران مجاهد! به نشانه این که با ایدئولوژی ارتجاعی آخوندی مخالف هستید و از "رهایی" طرفداری میکنید شما هم به جنبش زنان ایران بپیوندید و آن لچک را از سر بردارید!
احمد خاتمی: حکم کسی که علیه حاکم عادل اسلامی به خیابان بیاید اعدام است
رادیو فردا: احمد خاتمی، خطیب نماز جمعه این هفته تهران، با اشاره به اعتراضات اخیر گفت: «در فقه ما کسی که علیه حاکم عادل اسلامی به خیابان بریزد، بزند، بکشد و آتش بزند، باغی [سرکش] است و حکم باغی در فقه ما اعدام است؛ که در قرآن مجید به صراحت آمده است.»
او افزود که این حرف او بر اساس «برخی خطبههای نهجالبلاغه و سخنان امام علی»، امام اول شیعیان، است و در ادامه خواستار «خشم مقدس» در قبال کسانی شد که وی «لیدرهای اغتشاش» مینامد.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، احمد خاتمی روز جمعه ۱۳ بهمن با انتقاد از آزاد شدن بخشی از معترضان اعتراضات اخیر از حبس، گفت: «مسئول محترم مصاحبه میکند که همه آزاد شدند، این ناز کردن آنها است در حالیکه باید تنبه شوند.»
احمد خاتمی در مورد معترضان بازداشتشده اعتراضات اخیر اضافه کرد: «آنهایی که بازی و فریب خوردند، تنبه شوند و بیدارشان کنیم و تعهد دهند که دیگر شیطنت نکنند و دیگر سیاهیلشکر اغتشاشاگران نشوند، نه اینکه نازشان کنیم.»
بیش از صد شهر ایران در ماههای اخیر شاهد تجمعهای اعتراضی علیه وضعیت اقتصادی و سیاستهای حکومت بود. در این اعتراضات که شعارهای تندی علیه رهبران و سیاستهای داخلی و منطقهای جمهوری اسلامی سر داده شد، هزاران نفر بازداشت شدند و کشته شدن بیش از ۲۰ نفر نیز تأیید شد.
برخی مسئولان پیش از این از آزاد شدن جمعی از بازداشتشدگان خبر دادند و عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، نیز روز ۱۶ دیماه اعلام کرد که ظرف ۴۸ ساعت گذشته ۷۰ نفر از بازداشتیهای اعتراضات اخیر با تکمیل تحقیقات و اخذ ضمانت آزاد شدهاند.
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه، نیز در مورد بازداشتها در جریان اعتراضها گفته بود: «اگر هم در اغتشاشات خیابانی، دستگیری صورت گرفت، تأکید شد که در ابتدا به زندان نروند تا سوء سابقه هم برایشان درست نشود؛ چراکه افرادی ممکن است دستگیر شوند که فریب خورده، بیگناه و مجرم باشند».
حال خطیب نماز جمعه این هفته تهران از این روند انتقاد کرده و میگوید: «مسئول محترم مصاحبه میکند که همه آزاد شدند، این ناز کردن آنها است در حالیکه باید تنبه شوند و به آنها هشدار داده شود که فکر نکنند که کار خوبی کردند چون اغتشاشگر هر کس که باشد، دانشجو، طلبه یا غیرطلبه، هر که اغتشاش کند باید پایش را بخورد.»
احمد خاتمی افزود: «حرف این است که اگر میخواهید رأفت کنید، رأفت کنید اما نازشان نکنید، یک جوری که آدم احساس کند تنها دغدغه بعضیها آزادی اغتشاشگران است. آمدند به خیابان گول خوردند، علیه نظام شعار دادند و شهر را شلوغ کردند. باید بفهمند که بد کردند، پس رأفت آری، اما همراه با تنبه.»
درخواست احمد خاتمی، سخنگوی هیئت رئیسه مجلس خبرگان، برای اعدام افراد مختلف در زندانها در حالی اعلام میشود که از تعداد معترضان زندانی آماری در دست نیست.
محمود صادقی، نماینده مجلس از تهران، تعداد بازداشتیها را ۳۷۰۰ تن اعلام کرده بود و نهادهای حقوق بشری نیز از «هزاران» زندانی خبر میدهند و میگویند که تنها بخش کمی از این تعداد آزاد شدهاند. همچنین مواردی از «خودکشی» در زندان در میان بازداشتیها گزارش شد.
قتل معترضان در زندان در جمهوری اسلامی مسبوق به سابقه است و در سال ۱۳۷۷ بسیاری از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آن سال در پی دستگیری به بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران منتقل شدند که طبق گزارشها شرایطی بسیار نامناسب داشت.
بنا بر گزارشهای رسمی حکومت ایران، در این بازداشتگاه محسن روحالامینی و دستکم سه نفر دیگر به نامهای امیر جوادیفر، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی کشته شدند.
پیش از آن در سال ۶۷ به دستور روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، مخالفانی که تعداد آنها بین ۲۸۰۰ تا پنج هزار نفر برآورد میشود در زندانهای جمهوری اسلامی تیرباران شدند.
علی مطهری، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی، چندی پیش در ارتباط با این کشتار اینگونه اظهارنظر کرد که «امام اگر سال ۶۷ آن برخورد تند را در مورد زندانیان مجاهد خلق کرد، یک بحث فقهی داشت.»
او در مورد اعدامشدگان افزود: «شاید خیلی از این افراد اصلاً نمیدانستند داستان چیست. از آنها میپرسیدند که آیا توبه میکنید یا نه؟ طبعاً با غرور جوانیشان میگفتند نه و حکمشان صادر میشد. ممکن است تندروی شده باشد اما اصل حرف، مسئله محاربه بود.»
صدای آمریکا، بالاخره پخش سریال «کانتر پارت» یا «همتای» در شبکه تلویزیونی «استارز» آغاز شد، مجموعه علمی- تخیلی که در آن تعدادی از بازیگران نامدار بین المللی از جمله «نازنین بنیادی» هنرمند محبوب ایرانی حضور دارند.
این مجموعه را «جاستین مارکس» از چهره های مشهور تلویزیونی خلق کرده و در شهرهای لس آنجلس و برلین فیلمبرداری می شود.
شبکه استارز با امضای قرارداد هنگفتی با تهیه کنندگان، کانترپارت را برای دو فصل پخش می کند، قراردادی که در صورت موفقیت این مجموعه و جلب رضایت بینندگان امکان تمدید آن نیز وجود دارد.
کانترپارت ماجرای «هوارد سیلک» کارمند مأیوس و خلوت گزین یکی از اداره های سازمان ملل متحد است که در پیچ و خم بوروکراسی اداری گرفتار شده و احساس می کند عمر خود را به بطالت گذرانده است.
هوارد سیلک بصورت غیرمنتظره ای راز پنهانی را در اداره کشف می کند و درگیر ماجراهای هیجان انگیزی می شود، او موفق به گذر از زمان و ارتباط با همتای خود در بعدی موازی می شود.
محور اصلی این سریال هویت، کمال گرایی، شک و تردید و عشق از دست رفته است.
رادیو فرانسه، احمد شیخزاده که قبلاً به عنوان مشاور نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل کار میکرده، در نیویورک به سه ماه زندان محکوم شد. او در ابتدا متهم بود که در چارچوب فعالیتهای اتمی ایران ملاقاتهایی را ترتیب داده اما سرانجام دادگاه فقط جرم تخلفهای مالی را علیه وی منظور کرد.
روز جمعه ٢ فوریه/١٣ بهمن، یک دادگاه فدرال در نیویورک، "احمد شیخ زاده" مشاور پیشین نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل را به سه ماه زندان محکوم کرد. شیخ زاده که تابعیت آمریکایی هم دارد، به اتهام فرار مالیاتی و نقض قوانین تحریمهای آمریکا بازداشت شده بود. او قبلاً پذیرفته بود که ١۴٧هزار دلار جریمه بپردازد.
در این دادگاه، احمد شیخزاده اتهامات وارده را رد کرد اما پذیرفت که دستمزد خود را از هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل به طور نقدی دریافت میکرده ولی آن را در اظهارنامۀ مالیاتی وارد نمیکرده است. بدین ترتیب اتهاماتی که با فعالیتهای اتمی ایران مربوط میشد در دادگاه پذیرفته نشد و در نهایت شیخزاده فقط به خاطر تخلف مالیاتی و نقض مقررات تحریم از طریق همکاری در ارسال پول به ایران، محکوم شد.
قبلاً دادستانهای آمریکایی شیخزاده را متهم کرده بودند که مقدمات دیدار بین یک دانشمند هستهای مستقر در آمریکا را با مقامات ایرانی فراهم آورده است.
شیخزاده که ۶١ سال دارد، در آخرین جلسۀ دادگاه ادعا کرد که بازپرسهای پرونده با اتهام زدن به وی و با اعمال فشار، قصد داشتهاند او را وادار کنند که اطلاعات مربوط به نمایندگی ایران در سازمان ملل را به آنها منتقل نماید. او پس از صدور حکم به خبرنگاران گفت که محاکمهاش "ناعادلانه" بوده است.
در حالی که قرار بود از فردا مصوبه ممنوعیت برخی تراکنشهای مالی بر بستر USSD بر اساس بخشنامه اخیر بانک مرکزی به اجرا در آید، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات از مذاکره با بانک مرکزی در این خصوص و تعویق آن خبر داد.
به گزارش «تابناک»، محمدجواد آذری جهرمی در حاشیه مراسم گرامیداشت روز فضایی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی در مورد موازیکاری سازمان صدا و سیما با بخشی از فعالیتهای سازمان فضایی که اعلام میشود به استناد قانون عمل میکند، چه راهکار قانونی برای حل این مشکل را پیگیری میکنید، گفت: شاید موازیکاریهای براساس قانون است و دوستان صدا و سیما نیز در حوزه خود تلاش زیادی میکنند و البته که منظورمان انجام کار غیرقانونی توسط صدا و سیما نبود.
وی گفت:، اما درباره این موازیکاری به هماهنگی و همافزایی نیاز داریم تا به لایحهای برسیم که ممکن است از شورای عالی فضای مجازی کمک بگیریم، واقعیت را مطرح کردهام که مبنی بر اینکه در عرصههای مختلف فضایی نیاز به یکپارچگی داریم و باید مجموعه اعتبارات، خدمات، مسئولیت، اجرا و تعهد مشخص باشد.
وی ادامه داد: در قانون اشاره نشده که صدا و سیما ماهواره بخرد، اما در زمان بودجهریزی، اعتبار به آن اختصاص میدهند و این اجازه قانونی تفسیر میشود که شاید بتوان در اساسنامه سازمان فضایی متن را به نحوی تفسیر کرد که تأکید شود تنها سازمان فضایی مجاز به اقدام در زمینه خرید ماهواره است.
وزیر ارتباطات درباره ماهوارههای در دست اقدام سازمان فضایی توضیح داد: ماهواره دوستی تستهای موفقی را پشت سر گذاشته و در زمانی که بسیاری از حوزهها در تحریم قرار داشتند، ساخته شده است.
وی درباره برنامه وزارت ارتباطات برای ایجاد بالنهای ارتباطی توضیح داد: پروژه بالنهای ارتباطی برای ایجاد چتر وایفای ایجاد شد که یک نمونه از آن در مراسم اربعین از نظر تعداد کاربران و پهنای باند آزمایش شد و این پروژه به کمیته بحران سپرده شد تا در هر ۳۱ استان اجرا شود.
استانداری تهران اعلام کرد: مقاطع پیش دبستانی، مهدکودک و دبستان در تمامی شهرستان های استان تهران به استثنای پردیس، دماوند و فیروزکوه فردا دوشنبه ١۶ بهمن تعطیل است.
به گزارش خبرنگار مهر کمیته شرایط اضطرار آلودگی هوا در تصمیمی مشترک با کارگروه کاهش آلودگی هوای استان تهران تصویب کرد مقاطع پیش دبستانی، مهدکودک و دبستان در تمامی شهرستان های استان تهران به استثنای پردیس، دماوند و فیروزکوه فردا دوشنبه ١٥بهمن تعطیل است.
مرکز پایش آلودگی هوای اداره کل حفاظت محیط زیست استان تهران دیروز در اطلاعیهای اعلام کرد: براساس اطلاعات دریافت شده از ایستگاههای سنجش آلودگی هوای شهر تهران، غلظت آلاینده ذرات معلق با قطر کمتر از ۲/۵ میکرون فراتر از حد مجاز بوده و بیانگر شرایط ناسالم برای گروههای حساس است.
این اطلاعیه افزود: با توجه به پیشبینی سازمان هواشناسی تا روز سهشنبه به دلیل پایداری و سکون نسبی جو، پتانسیل افزایش آلایندههای جوی و کاهش کیفیت هوا وجود دارد از این رو توصیه میشود، افراد مبتلا به بیماری های قلبی و ریوی، کودکان و سالمندان از تردد غیرضروری در فضای باز خودداری کرده و سایر افراد نیز فعالیتهای طولانی مدت را در فضای باز کاهش داده و از انجام فعالیت های ورزشی خودداری کنند.
صادرات نفتی ایران به کشورهای آسیایی، در دسامبر ۲۰۱۷ ریزشی قابل توجه داشت: به طور میانگین۱۶درصد کمتر از ماه مشابه در سال قبل... توتال، یکی از شش غول اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی دنیا میگوید که ریسک همکاری با ایران بالاست و پروژه فعالیت در پارس جنوبی را دوباره بررسی میکند. چند کمپانی که قرار بود در بازارهای انرژی، خودروسازی یا صنایع فولاد ایران سرمایهگذاری کنند، توافقهایشان را لغو کردهاند. "استات اویل" نروژ، "نیکون اویل" ژاپن، خودروسازی اسپانیانی "سیات" یا کمپانی فولاد "پوسکو" از حضور در پروژههای اقتصادی ایران انصراف دادهاند.
نوسازی صنایع نفت و گاز فرسوده ایران نیز نیازمند سرمایهگذاری خارجی است. همه پروژههای کلان صنعتی و زیرساختی در ایران نیاز به سرمایه ارزی دارند نه سرمایه ریالی. این در حالی است که بانکهای بینالمللی همچنان از معامله، گشایش اعتبار و مبادلات مالی با ایران پرهیز میکنند.
۷۸درصد درآمد ارزی ایران از راه فروش نفت تامین میشود اما اکثر کارشناسان میگویند که وضع صادرات نفت خام ایران در ماههای آتی بهتر نمیشود. این پیشبینی با توجه به مشکلات جدی بودجه و مخمصه سیاسی کنونی دولت و نظام چه عواقبی خواهد داشت؟
کنارهگیری این کمپانیها عموما به فشار عربستان و تهدیدهای دونالد ترامپ نسبت داده میشود اما آیا ناکارا ماندن برجام و فاصله گرفتن اقتصاد ایران از رشد پیشبینی شده و ضرور، فقط عامل خارجی دارد؟
اسماعیل نجار، معاون وزیر کشور و رییس سازمان مدیریت بحران درباره راهکارهای برونرفت از بحران آب و اینکه چقدر بحث بیآبی به شرایط بحرانی نزدیک شدهاست؟ اظهار داشت: موضوع تغییر اقلیم یک واقعیت است و باید آن را بپذیریم؛ تغییر اقلیم یعنی گرم شدن ۱.۷ دهم درجه سانیتگراد زمین و به طبع آن تبخیر و تعریق بالاتر و از طرف دیگر بارشها، زمان بارش و پراکنش بارش ملاک کار است؛ به هر جهت بحث کم آبی یک واقعیتی است که به سمت بحران پیش می رود.
رییس سازمان مدیریت بحران با اشاره به اینکه قبل از بارندگیهای اخیر واقعا مشکل داشتیم، افزود: هفته گذشته جلسه ای با کارشناسان و مسوولان کشور درباره وضعیت کم آبی و بالاخص آب شرب در کشور داشتیم. اگر آب شرب نداشته باشیم، مشکلاتی همچون جنگ آب و از این قبیل مسائل پیش خواهد آمد.
معاون وزیر کشور اضافه کرد: کارشناسان بر این باورند که اگر این روند ادامه یابد، فلات مرکزی ایران تخلیه میشود و مردم به سمت دریاها، حاشیه خلیج فارس، دریای خزر و عمان مهاجرت میکنند که در چنین شرایطی باید انتقال آب صورت گیرد که در این رابطه اختلافات بسیار زیادی وجود دارد.
نجار استفاده از آب ژرف را یکی دیگر از راهکارهای برون رفت از بی آبی و کم آبی عنوان کرد و گفت: بعضی از کارشناسان نظرشان بر این است که در بعضی مکان ها، در عمق بیش از ۱۰۰۰ هزار آب داریم که می توانیم چاه بزنیم و از آن استفاده کنیم. به هر حال این نظر کارشناسان است و ما هم اعتباری را برای اجرایی کردن این طرح به صورت پایلوت در نظر گرفته ایم و اگر این طرح به صورت سراسری اجرایی شود، یک بحث اساسی خواهد شد. در سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی مطالعاتی انجام شده که مسیرش هم همانجاست.
سحبانیوز سایت حقوق بشر ایران - علیرضا رحیمی، نماینده مجلس که عضو هیات بازدیدکننده از زندان اوین بوده است، طی یادداشتی اعلام کرد که در جریان اعتراضات دی ماه ۴۹۷۲ نفر بازداشت شدند که ۴۹٣ نفر آن ها هنوز زندانی اند. پیش از این رقم بازداشت شدگان حدود ٣۷۰۰ نفر اعلام شده بود. در جریان این اعتراضات بیشتر از بیست نفر در خیابان ها و تعدادی نیز در زندان ها کشته شده اند که ارقام متفاوتی در مورد قربانیان داخل زندان ها اعلام شده است.
علیرضا رحیمی در یادداشت خود نوشت: «پس از چند هفته انتظار بالاخره بازدید با تاخیر نمایندگان مجلس از اوین با حضور رییس و مدیران سازمان زندانهای کشور و معاون وزیر اطلاعات و مقامات قضایی و اجرایی زندان اوین انجام شد. در عصر دهم بهمن و حدود یکماه پس از اعتراضها و حوادث دیماه گروه ۱۱ نفره نمایندگان مردم از دو کمیسیون امنیت ملی و قضایی وارد محوطه زندان اوین شدیم. فضای سرد و تلخ محوطه زندان هر تازه واردی را به سکوت و تامل وا میدارد. بلافاصله و مستقیما وارد سالن جلسات دفتر زندان شدیم که رییس سازمان زندانها و معاونین وی و نیز مقامات قضایی و اجرایی زندان اوین منتظر ورود ما و تشکیل جلسه بودند.
با دو دوربین فیلمبرداری و دو عکاس کل مذاکرات و بازدید پوشش داده میشد. تراکم همراهان و افرادیکه هیات نمایندگان را در بازدید اسکورت میکردند تعجب برانگیز بود. حدود ۵۰ نفر در کل جریان بازدید نمایندگان مجلس را همراهی میکردند. در آغاز جلسه و قبل از بازدید رییس سازمان زندانها ضمن اعلام برخی آمارهای مرتبط با حوادث دیماه، مشکلات بودجه ای و نیازهای سازمان زندانها را برشمرد و درخواست توجه نمایندگان مجلس به بودجه سازمان زندانها را داشت و رقم بدهی بالای صد میلیارد تومانی سازمان را به دستگاهها و شرکتهای مختلف اعلام کرد. طی تذکری اعلام کردم نمایندگان از مشکلات سازمان زندانها اطلاع دارند و موضوع این جلسه و بازدید از زندان را به بودجه سازمان و تقاضای حمایت بودجه ای مجلس منحرف نکنید.
اهم مواردی که رییس سازمان زندانها در گزارش خود اعلام کرد:
آمار کل زندانیان حوادث دیماه ۴۹۷۲ نفر بوده که ۹۴/۷۳ درصد آن مرد و ۵/۲۷ درصد زن بوده اند. ۵۰ درصد افراد بازداشتی بین ۱۹ تا ۲۵ سال و ۲۷ درصد بین ۲۵ تا ۳۲ سال بوده اند.
از کل بازداشت شدگان ۴۵۳۴ نفر آزاد شده و ۴۳۸ نفر همچنان در باز داشت هستند. (علاوه بر این تعداد ۵۵نفر نیز در بازداشت وزارت اطلاعات هستند)
باقیماندگان در بازداشت مربوط به استانهای همدان خوزستان فارس اصفهان و تهران هستند.
از تهران ۷ نفر بازداشتی باقیمانده بود که ساعاتی قبل از بازدید ما ۳ نفر از آنها آزاد شده و ۴ نفر بازداشتی باقیمانده هستند.
(دو نفر نیز از بازداشتی های تهران در اختیار وزارت اطلاعات میباشند که جمعا شش نفر می باشند) مجموعا ۴ مرد و دو زن از استان تهران بابت حوادث دیماه در بازداشت موقت بسر می برند.
بازداشتی هایی که هنوز آزاد نشده اند قریب به اتفاق در انتظار تعیین تکلیف قضایی وضعیت خود هستند.
محل واحد اجرای احکام زندان را تخلیه کرده و به محل نگهداری و بازجویی بازداشت شدگان حوادث دیماه اختصاص داده اند و هم اکنون محل نگهداری متهمین عادی و موقت است.
در طول حوادث ۴۷ نفر از مقامات قضایی و مسئولین سازمان زندانها بصورت شبانه روزی در زندان حضور داشتند.
محل نگهداری زندانیان حوادث دیماه و محل حادثه مرگ سینا قنبری و اندرزگاه شماره ۴ و نیز بند ویژه وزارت اطلاعات مورد بازدید هیات قرار گرفت.
همه گفتگوها با زندانیان در حضور مسئولین و همراهان انجام گرفت.
قبل از بازدید از زندان فیلم ضبط شده توسط دوربینهای منصوبه در محوطه سرویسهای بهداشتی مربوط به حادثه مرگ سینا قنبری ( که به اشتباه معروف به فیلم خودکشی شده) برای نمایندگان پخش شد و توضیحات مبسوطی نیز ارائه گردید.
بدلیل اهمیت موضوع مرگ سینا قنبری، درخصوص این فیلم و توضیحات ارائه شده و نیز بازدید از محل مرگ ای
شان جداگانه خواهم نوشت.
بی بی سی - یادداشتهای جمهوریخواهان کنگره درباره تحقیقات افبیآی روی همکاری ادعایی ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ و روسیه، منتشر شده و در این یادداشتها آنها پلیس فدرال را به سوءاستفاده از قدرت و سیاسیکاری علیه آقای ترامپ متهم کرده است.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اجازه انتشار این یادداشتهای محرمانه را داده است.
آقای ترامپ هم پلیس فدرال و دادگستری این کشور را متهم کرده است که در پرونده تحقیق درباره ارتباط روسیه با انتخابات اخیر ریاست جمهوری، جانب دموکراتها را گرفتهاند.
آقای ترامپ در توییترش بار دیگر رؤسای افبیآی و وزارت دادگستری را متهم کرده که با سیاسی کردن رویه "مقدس" تحقیق قضایی، به نفع دموکراتها و علیه جمهوریخواهان وارد عمل شدهاند.
او این موضع را پیش از انتشار یادداشتهای محرمانه جمهوریخواهان بیان کرد.
یادداشتهای محرمانه جمهوریخواهان در چند روز گذشته باعث جنجال زیاد و شکاف عمیق میان جمهوریخواهان و دموکراتها شده است.
مقامهای افبیآی و دموکراتها که مخالف انتشار این اسناد بودند، میگفتند این یادداشتها پیش از رسیدن به کاخ سفید "دستکاری" و بخشهایی از آن حذف شده است.
محتوای یادداشتهای محرمانه چیست؟
بر اساس بخشهایی از این یادداشت که از حالت محرمانه خارج شده، افبیآی و وزارت دادگستری یک قاضی را گمراه کردهاند که خارج از حیطه قانونی عمل کند و حکم شنود مکالمات کارتر پیج، از اعضای ستاد انتخاباتی آقای ترامپ، در ماه مارس گذشته را تمدید کند.
در واقع افبیآی و وزارت دادگستری آمریکا متهم شدهاند که بر اساس یک گزارش بحث برانگیز اثبات نشده و ارائه آن به قاضی، علیه ترامپ، مجوز شنود گرفتهاند.
آن گزارش را کریستوفر استیل، یک مامور امنیتی سابق بریتانیا نوشته بود که گفته شده به سفارش ستاد انتخاباتی هیلاری کلینتون، رقیب آقای ترامپ، تهیه شده است.
کریستوفر استیل در گزارشش ادعا میکرد روسیه از آقای ترامپ اطلاعاتی دارد که از آنها به عنوان عاملی برای تحت فشار قرار دادن او استفاده میکند؛ از جمله اطلاعاتی درباره فعالیتهای اقتصادی او و ویدئویی از آقای ترامپ با چند روسپی. ادعایی که آقای ترامپ بارها تکذیب کرده است.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی گزارش داده که این اسناد گمراه کننده است چون افبیآی برای گرفتن مجوز شنود، تأییدیه دستگاه اطلاعاتی آمریکا را هم گرفته بوده است.
دختری روسری سفیدش را بر سر چوب کرد و در هوا تکان داد و به گمان من، به قلب تاریخ این جنبش عدالتطلبانه راه یافت. عدهای این حرکت زیبا و در عین حال بشدت علیه ستونهای نظم موجود را برنتافته و نوشتند او برای "نشان دادن خود" چنین کرده است، میپرسم، مشکل شما با دیده شدن این زنان و اعتراضشان به تحمیل نوع پوشششان چیست؟
اما این به اصطلاح منتقدان، بستر تقابلشان با این حرکات خود جوش این است که میگویند، حجاب موضوع بسیاری از زنان ایرانی نیست و این گفتمان از سوی برخی زنان خارجهنشین بدون شناخت از مطالبات زنان روستاها و زنان طبقات پایین مطرح میشود.
این گفتمان بهسادگی با ترسیم یک خط کاذب میان زنان داخل و "خارجهنشین" مرز میکشد. دقت کنید در این قید مکانی، به شکلی تحقیرآمیز زنان تبعیدی و همه زنان مقیم خارج از ایران منفعل و "نشسته" فرض میشوند. تفکیکی بین زن مهاجر، تبعیدی کشیده نمیشود تا دلایل سیاسی "خارجهنشین" شدن ما کتمان شود و تبعید به عنوان یک عمل سیاسی انکار شود.
اما این مرزکشی بین خارج و داخل دروغین است. مرزی است که هر وقت بخواهند داخله نشینی خود را به رخ ما بکشند و از آن به عنوان مشروعیت! نظراتشان استفاده کنند به کار میآید و هر گاه لازم باشد از ما دعوت به همراهی و همصدا شدن کنند، مرز را نادیده میگیرند.
این گفتمان، متعلق به جمهوری اسلامی است که برای بی اعتبار کردن قدرت نفوذ تبعیدیان سالهاست که در مورد آنها فیلم میسازد و در تولیداتی چون "سراب " و قلاده طلا و ... تلاش دارد آنها را بیاعتبار کند.
این مرز دروغین است چون در همان داخل کشور کسانی به نهادهای دولت دزد و غارتگر حمله میکنند و شیشه بانکهای سرمایه در هم میشکنند و شعار مرگ بر دیکتاتور "اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تموم ماجرا" سر میدهند و "خارجه نشینانی" به عنوان تحلیلگر سیاسی واقع بین بر صفحه تلویزیون ها ظاهر میشوند تا بگویند، اینها مشکوک هستند و بایستی دولت تمهیدات لازم را برای سرکوبشان فراهم کند و دیگرانی از بین همین "خارجهنشینان" به صدای آن مردم بدل میشوند و به افکار عمومی و نهادهای مترقی و مردمی از کشتار و سرکوب معترضین شکایت میبرند تا این ماشین کشتار را متوقف کنند. به یک معنا جامعه ایرانی خارج از کشور، نماد پیچیدگیها و چندگونگیهای سیاسی و فرهنگی (و نه طبقاتی)داخل ایران است.
در تندپیچهای تاریخی، ما میتوانیم متحدین و دشمنان و افراد میان دوجبهه را بازشناسی کنیم و یاران خود را از نو تعریف کنیم.
چنین است که تظاهرات چند روز آغاز زمستان 96 که نوید رفتن زمستان میداد، به من نشان داد که هنوز بسیاری از مدعیان چپ که از چپ بودن فقط ضد غرب بودنش برایشان مانده، چه در داخل و چه در خارج از ایران، نتوانستهاند با خواستهها و منافع زنان به عنوان امری برخاسته از جنسیت آنان و امری فراطبقاتی کنار آمده و حقوق حقه آنان را درون مطالبات خود جاری کنند. اینان بسادگی در تحلیلهایشان کنار امثال علی مطهری، فاطمه راکعی، و گرایش ضد زن و مدافع حاکمیت قرار میگرفتند، هر چند ظاهرا نقطه حرکتشان متفاوت بود.
اظهار نظرهایی که ظاهرا از موضع طبقه کارگر و منافع معترضان رادیکال این چند روز، قصد تخریب حرکت شجاعانه یک زن معمولی در خیابان انقلاب را داشت و همچنان با تداوم دهندگان این شکل از حرکت موجز و موثر برای ازادی زنان از سلطه دارد، نمونهای از چنین تحرکاتیاست. تحرکاتی که با همکاری فعال کامنتنویسان حرفهای در دنیای مجازی، به انحراف و ابتذال بخشی از مباحث انجامید.
استدلال آنها این بود که آنها اقشار متفاوت زنان را میشناسند و رفع حجاب اجباری مطالبه هیچیک از زنان طبقات محروم و شهرهای کوچک و روستاهای ایران نیست.
به بیان دیگر و از نظر این دوستان، زنان طبقات پایین و شهرهای کوچک را مدافع حجاب اسلامی اجباری می داند، یعنی گذارهای که سالهاست جمهوری اسلامی سعی دارد به ما قالب کند. اینکه مساله حجاب، وارداتی از زنان غربی، بورژوا و یا غرب زده است و زنان "کشور اسلامی ایران" با آن مشکلی ندارند.
حتی اگر فرض کنیم که چنین باشد، باید به این دوستان گفت، دقیقا به چنین جامعهای میگویند یک جامعه عقب نگه داشته شده و ناآگاه. جامعهای که زنانش با ابتداییترین حق خود یعنی حق آزادی پوشش و حق بر بدن خود آشنا نبوده و متوجه سرکوب و سلطه نمیشوند، سرنوشتی مفلوک خواهند داشت و در سیاست نیز قربانی سلطه مردسالاری و مدار قدرت خواهند بود.
استدلال دیگرشان این بود که کسانی که حجاب را برای زنان عمده میکنند، مثل جمهوری اسلامی که حجاب را از سوی دیگر سکه برجسته میکند، هر دو آبشخورشان نیاز به دور کردن زنان از مسائل اساسیتر است. اول اینکه اتفاقا در اینجا تشخیص شما درست است، جمهوری اسلامی به اندازه مخالفین حجاب اجباری به موضوع حجاب علاقمند و حساس است. آنها برای اجرای قوانین مرتبط با حجاب میلیاردها هزینه کرده و دهها نهاد و دستگاه سرکوب و کنترل ایجاد کردهاند. همه ما به تجربه و در عرصه نظری میدانیم که انقیاد بدن زنان و تحقیر آنان، آن نقطهای ست که سرکوب در تمام دیگر عرصههای زندگی آنان را ممکن میکند، از سوی دیگر با سرکوب زنان و برتر قراردادن حق مردان بر همسران و خواهران و زنان جامعه، امتیازی به مردان اعطا میکند که در 40 سال گذشته توانسته است به لحاظ فرهنگی در همین یک زمینه لااقل آنها را به همدستان و مجریان سیاست خود علیه حقوق زنان بدل کند.
از چنین منظری نه تنها طرح موضوع حجاب و لغو حجاب اجباری درست، بلکه ضروری است. نکته دیگری که در همین رابطه مکررا بیان شده است، موضوع اولویت بندی مطالبات است. این دوستان دموکرات و ظاهرا چپ ما فراموش میکنند که اولویتبندی مطالبات برای هر سازمان، تشکل و حزبی ضروری است و میتواند مطالباتش را بر اساس ضروریات طبقاتی، ملی،جنسی، جنسیتی و نژادیای که برای خود تعریف کرده است، تعیین کند، اما نمیتواند از دیگران هم بخواهد که بنا بر اولویت مورد نظرآنها عمل کنند. مثلا یک حزب کوردی ممکن است در راس مطالباتش موضوع حق تحصیل به زبان مادری و یا حق خودمختاری را قرار دهد، یک تشکل همجنسگرایان، می تواند در چالش نظری با این حزب، بدرستی، از آنها بخواهد که در کنار مطالباتشان مطالبات مربوط به حقوق اقلیت های جنسی را نیز منظور کنند، اما نمی تواند از آنها بخواهد که در اولویت بندی مطالباتشان ابتدا حق آزادی گرایش جنسی را طرح کنند و مسئله حق تدریس به زبان مادری و لغو ستم ملی و ... را که به نوعی از ضروریات وجودی و پایگاه ملی این جریان است را فراموش کرده و از آن فاصله بگیرند.
بدین معنا شما میتوانید برای خودتان، حزب و یا تشکلتان اولویت مبارزاتی و ردیف مطالبات خود را تعیین کنید، اما نمی توانید از اقشار و گروه های گوناگون و متنوع اجتماعی بخواهید که بنا بر اولویتبندی شما مطالبات خود را طرح کنند. ممکن است برای یک زن بهایی، که همسر و خواهرش را بدلیل سرکوب و بهایی ستیزی دولتی از دست داده است، موضوع آزادی مذهب و آزادی بهاییان در اولویت قرار داشته باشد و برای نویسندهای که سالهاست سانسور شده و کتابهایش ممنوعه اعلام شده است، آزادی بیان و آزادی نشر در اولویت باشد و یا برای زنی که از 13 سالگی شوهر داده شده و با تجاوز رسمی روبرو بوده، بالا بردن سن قانونی ازدواج و لغو قوانینی که تجاوز و کودکآزاری را رسمیت میبخشند در اولویت باشد و زندگی خود را وقف ایجاد چنین گفتمانی کند. ایا می توان به بهانه داشتن نگاه طبقاتی علیه این انتخاب اولویتها نوشت، زنانی که موضوع زنان را به ازدواج کودکان تقلیل می دهند و مسائل زیربنایی را که باعث چنین وضعیتی است را فراموش میکنند، عملا آب به آسیاب حاکمان میریزند" آری، می توانید بنویسید، ولی یقین داشته باشید، آن زن، هر چند خود از طبقه کارگر باشد، به احزاب و جریاناتی که چنین یکی از مطالبات فردی او را تحقیر میکنند اعتماد نخواهد کرد.
اینان به همجنسگرایان و ترنسجندرها هم میگویند، الان وقت طرح مطالبات شما نیست، موضوع علنی سازی و آشکارسازی و پذیرش همجنسگرایی موضوع مردم ما نیست، این حقوق را مطالبه نکنید!
این متخصصان الویت بندی مطالبات نه از تکثر خواستهها و ایجاد پیوند منطقی بین آنها، بلکه ازاولویتبندی مطالبات بر اساس درک ایشان و در بهترین حالت، محدود کردن شعارها، فعالیتها و مطالبات، به امر اقتصادی طبقه کارگر حرکت میکنند و متاسفانه حتی رابطه بین طرح مطالبات اقتصادی طبقه کارگر را با پیشبرد مطالبات سیاسی و اجتماعی ای که اقشار دیگری نیز در آن ذینفع هستند نمی فهمد.
این بینش رابطه بین خواستههای طبقاتی، ملی، جنسیتی و ... را نه درک می کند و نه بر نیاز به گسترده کردن متحدین واقعی در هر مرحله از مبارزات روزمره جنبشهای گوناگون واقف است.
کسانی که این امر ابتدایی را پس از این همه سال متوجه نشدهاند، در سیاست همواره قربانی تاخیر حضورشان در تحولات تاریخی خواهند بود. آنها در بزنگاههای مهم مشغول تنظیم جدول اولویتبندیشان خواهند بود.
آری، کسانی که در این روزها اول از بی اهمیت بودن موضوع حجاب و سپس از خودنمایی "دختر خیابان انقلاب" و سپس "قهرمان سازی" رسانههای جریان اصلی نوشتند، و بعد از مشکل روحی او و بعد از "سو استقاده" کمپینهای زنان خارجهنشین از این زنان و ... گفتند، دست آخر نیز دستگیری این زنان را بدلیل طرح و انتشار تصاویرشان وانمود کرده و غیرمستقیم آدرس امثال مسیح علینژاد را به عنوان عامل دستگیری این زنان دادند. این همه مرا یاد روزهای تلخ پس از کنفرانس برلین میاندازند و تحلیل منفعتطلبانه کسانی که دستگیری برخی از میهمانان این کنفرانس را پس از بازگشت به ایران، بدلیل اعتراض ما به این کنفرانس میدانستند و بدینطریق در تطهیر سیاست سرکوب جمهوری اسلامی از هیچ استدلالی علیه ما فروگذار نکردند.
کسانی که کمپینهای اعتراضی گروههای گوناگون را دلیل و یا عامل ایجاد خشونت سازمانیافته دولتی میدانند، از ما دعوت میکنند که سکوت کنیم. آری انها میگویند، علیه حجاب اجباری کمپین براه نیندازید، نیم میلیون زنی که از داخل ایران به این کمپین پیوستند را از ارزیابیهایتان خارج کنید، اگر کسی هم دستگیر شد، نامش را نبریم چون ممکن است دوباره دستگیر شود! واقعا اگر این استدلالها را ترجمه کنید و به یک کودک که در محیطی آزاد رشد کرده بدهید، به شما خواهد گفت که بشدت گرفتار خودسانسوری و همراهی با دستگاه سرکوب هستید.
اینها با چنین اظهاراتی تاریخ زنان کشورمان در مقابله با حجاب اجباری را نیز منکر میشوند. تاریخی که تنها چند هفته بعد از قدرت گرفتن جمهوری اسلامی با تظاهراتی عظیم آغاز شد، با دهها حرکت دیگر تداوم یافت، به اصلی ترین دلیل شکل گیری تشکلهای پایدار زنان در خارج از کشور بدل گشت، و همواره یکی از مهمترین موضوعات جدل در سمینارها، مصاحبهها و کمپینهای ما بوده است. کمپینهایی که بدلیل ضعف سازماندهی و یا ناشناس بودن گردانندگانش یا بنا بر نیاز دوره تاریخیشان نتوانستند، همچون کمپین "آزادی های یواشکی" و یا "چهارشنبههای سفید" صدادار شوند، اما همواره موضوع حجاب اجباری و مبارزه با آن را در تمام این سالها زنده نگه داشتند. امیدوارم مسیح علینژاد نیز با این گفته من موافق باشد که در سالی که او خود هنوز گرفتار اجبار بر سر گذاشتن کلاه به جای روسری بر موهای خود و آن هم در خارج از کشور بود، بیش از 30000 زن در ایران بدلیل بد حجابی و یا بی حجابی دستگیر و بیش از 460 هزار زن توبیخ و مجازات شدند.[1] و البته همه اینها باعث میشود مسیح خود رنج این اجبار را حس کرده و جزیی لاینفک از بدنه کمپیناش شود و همه این مسیر بایستی با محوریت منافع زنانی باشد که از جان و دل خطر میکنند تا از حق خود بر بدن و زندگی ازاد سخن گویند و آن را علنی و در تقابل با همه دستگاه پلیس و گشت ارشاد و لباس شخصیها و ... شجاعانه به نمایش میگذارند. و چنین است که این حرکت، از آن همه زنانی است که دلشان برای رهایی تنگ شده و برای آزادی قدم بر میدارند.
در این چند روز همه این استدلالات رنگارنگ را با ظاهر دفاع از حقوق واقعی زنان و خواستههایشان خواندم و بر وضعیت جامعهای که به چنین حرکت غرورافرینی چنین با دیده تردید مینگرد تاسف خوردم. کسانی که مینوشتند:"ببینید، این همه زن از کنار این دختر بی تفاوت رد میشوند، این اثباتی بر این است که حجاب مسئله زنان ایران نیست"
وای بر ما که بیتفاوتی سیاسی و عدم دفاع از حق آزادی یک زن بر بدنش را چنین تجلیل و تشویق کنیم. اما باز سوی دیگر ماجرا این است که همه مردان و حاضرین در محل، حتی در یک کلام معترضانه، از او نمیخواهند که حجاب برگیرد و "عفت عمومی" را "خدشه دار" نکند! و این آن نکتهای است که امید میدهد. امید اینکه این جماعت ظاهرا خاموش، به فریادی بدل شوند.
و هنوز چند روزی از این واقعه و استدلالهای در پس آن نگذشته بود که زنانی با تکرار این حرکت، در روزهای گوناگون، با رنگهای گوناگون و در میادین مختلف نشان دادند که این موج را سودای ایستادن نیست. و ما همچنان نظاره میکنیم این مقاومت و شجاعت عظیم را در بین زنان و دخترانی که با حرکت پارچه های نمادین بر چوبهایی در دست، از ما دعوت می کنند:" گل همینجاست، همینجا برقص!"
دوم فوریه 2018
[1] ۳۵ سال در حجاب؛ نقض گسترده حقوق زنان در ایران، عدالت برای ایران، قابل دسترسی در آدرس زیر: http://justice4iran.org/persian/wp-content/uploads/2014/03/Hijab-report-Final-FA.pdf)
شرکت در مراسمی که هر ساله توسط جمهوری اسلامی در 22 بهمن برگذار می شود قبل از هر چیز توهین بزرگ به خواسته های نسلی است که در انقلاب شرکت کرد . هدف این مراسم را بزرگداشت انقلاب خواندن و رژیم را نماینده و برآمده از انقلاب بهمن 57 دانستن یکی از بزرگترین دروغهایی است که اینروزها بخورد ایرانیان داده می شود. بسیاری هستند ـ البته بیشتر از روی واکنش و عصبانیت ـ که روزی نمی گذرد که در شبکه های اجتماعی به نسلی که در انقلاب بهمن 57 شرکت کرد توهین نکنند. آن نسل را انسانهای "ابلهی" می پندارند که "قدر نعمت" نمی دانستند و گوسفندوار با مردی همراهی کردند که نکبت و بدبختی برای ایران آورد. توهین ها گاه بسیار تند و بی حد و مرز است. در اینباره نوشته ام و باز تکرار می کنم زیرا یکی از مشکلات عاجل برای کنار زدن رژیم استبدادی حاکم که مرزهای دروغ و فساد و جنایت را در نور دیده است همین موضوع است. اکنون که به سالگرد انقلاب نزدیک می شویم چند نکته را بعنوان فردی که در آن انقلاب شرکت داشت در اینجا مطرح می کنم. قبل از هر چیز این نکته را روشن کنم که هر نسلی شکستها و پیروزی های خود را دارد. نسلها را در مقابل هم قرار دادن کار ذهن نقاد و خلاق نیست. اینکه نسلی "خام" بود و نسلی دیگر "سوخته" و نسل حاضر "پخته"، هیچکدام درست نیستند. همه باید احساس مسئولیت کنند و هر کس و هر نسل باید نگاه کند با امکاناتی که داشته و دارد چه دستاوردهایی داشته است. نقد را باید انجام داد اما توهین مسئله ای را حل نمی کند و اصولا کسی که توهین می کند تنها درون زورمدار خود را آشکار می کند. حال بعنوان فردی که این شانس را پیدا کرد که در آن انقلاب شرکت کند کوتاه عرض می کنم:
1 ـ هدف انقلاب مردم ایران بهیچوجه استقرار حاکمیت روحانیت نبود، مردم برای "اسلام" قیام نکردند اینگونه سخنها از تبلیغات رژیم حاکم است. خمینی بارها اعلام کرده بود که هیچ مقامی نخواهد داشت و به قم برای درس دادن خواهد رفت. یادآوری می کنم که در زمان انقلاب آقای خمینی مرجع اکثریت ایرانیان نبود و بر خلاف گفته کسانی که می پندارند مردم بخاطر اعتقادات مذهبی به خمینی روی آوردند باید دانست که در رهبری قرار گرفتن خمینی در سال 57 اصلا علت مذهبی نداشت بلکه درست یا غلط علتها سیاسی بودند که در این کوتاه نمی توانم به آنها بپردازم. در آن سالها آیت الله شریعتمداری و خوئی و گلپایگانی از آقای خمینی بیشتر پیرو ـ مقلد ـ داشتند. پیش نویس قانون اساسی که خود خمینی آن را امضا کرده بود آنزمان حدودا بیانگر خواسته ها جنبش بود و در آن کلامی از ولایت فقیه نبود و برای آنزمان قانونی بسیار دمکراتیک بود. مردم ایران در سراسر دوران انقلاب یکبار هم کلمه ولایت فقیه را بزبان نیآوردند و این مسئله اولین بار 5 ماه بعد از انقلاب در مجلس خیرگان اول پیش کشیده شد که در آنجا هم این اصل نسبت به بقیه اصول قانون اساسی کمترین آرا را آورد ـ دقت کنید کمترین آرا ـ حتی در قانون اسایسی اول، فقیه از اختیارات چندانی برخوردار نبود که مجبور شدند در سال 68 انرا عوض کنند و ولایت مطلقه فقیه را که خمینی خلاف قانون از آغاز اعمال می کرد را درست کنند. بیاد می آورم که آن نسل بزرگترین خیابان پایتخت را در اولین تظاهرات بزرگ خود مصدق نامید و باز به یاد می اورم که 30 خرداد 60 با حذف رئیس جمهوری منتخب مردم و با استقرار کامل استبداد نام آن خیابان به ولیعصر تغییر کرد. بیاد می آورم که اولین تمبر پستی که در جمهوری اسلامی منتشر شد مزین به عکس مصدق و برای بزرگداشت 100 مین سالگرد تولدش بود. بیاد می آورم شاه برای آرام کردن جنبش و خروج از بحران بختیار را از جریان مصدقی نخست وزیر کرد و خمینی هم اولین نخست وزیر بازرگان را که از همان جریان بود منصوب کرد و اولین رئیس جمهوری منتخب مردم هم مصدقی بود. اگر راه مصدق و خواسته اصلی اش که حاکمیت مردم بود محل نداشت شاه بختیار را و خمینی بازرگان را و مردم بنی صدر را انتخاب نمی کردند. و مهمتر از همه، مسلم است که اگر خمینی در پاریس می گفت که می خواهد ولایت مطلقه فقیه را مستقر کند و همه امور را "اسلامی" کند در مقام رهبری انقلاب قرار نمی گرفت. نه، آن نسل احمق نبود مردمی که همه با هم از شهرهای کوچک و بزرگ به خیابان آمدند دیوانه نبودند. آنها می دانستند چه می خواهند. باز هم یادآوری می کنم در اولین انتخابات مجلس خبرگان برای بررسی قانون اساسی در شهر تهران، که در آن صدها نفر بدون کوچکترین محدودیتی نامزد شده بودند نفر اول و دوم آقایان طالقانی و بنی صدر با اختلاف زیادی در صدر منتخبین قرار گرفتند که هر دو مخالف ولایت فقیه بودند. حتی آقای بنی صدر بیشتر از آقای منتظری که "آیت الله انقلابی و جانشین خمینی" محسوب می شد رای آورد. بله مردم می دانستند چه می خواهند و برای چه قیام کرده اند: آزادی و حاکمیت ملی.
2 ـ انقلاب ایران بزرگ بود؛ رویدادی زیبا بود و من این افتخار را دارم که توانستم در آن شرکت کنم. همدلی ، ایثار و همبستگی بی مانندی که در آن روزها وجود داشت را هرگز فراموش نمی کنم. شاید در یک و یا دو تا از تظاهرات سال 88 این همبستگی دوباره به آن وسعت رخ نمود. اگر استبداد به شکل بسیار زشت تری بازسازی شده است دلیلش انقلاب نیست. دلیلش عدم استواری ما در دفاع از آزادیها است که جزو اصول انقلاب بود. هر کس باید ببیند در این بازسازی استبداد چه نقشی داشته و تا چه اندازه مسئولیت داشته است. متاسفم که از همه آن رویدادها، گاه عکسی از جوانانی که زنی را با خشونت گرفته اند و یا جنازه سوخته ای را حمل می کنند بعنوان اینکه انقلاب ایران سراسر خشونت و بلاهت بود را منتشر می کنند. اما این خشونت ها ـ که حتی یکی آن نیز زیادی است ـ در آن دریای زیبای همیستگی که گل را بر گلوله پیروز کرد بسیار بسیار کوچک بود. این خشونت نبود که انقلاب را پیروز کرد بلکه معنویت همبستگی آن انقلاب را پیروز کرد. بیشترین مسئولیت در وارونه چلوه دادن اهداف انقلاب را اصلاحطلبان دارند. آنها بدترین رفتارها را بعد از انقلاب کردند و بعد هم گفتند و تکرار کردند انقلاب خشونت است و چیز بدی است و دو دهه است که مشغول معامله برای اصلاح چیزی هستند که قابل اصلاح نیست.
3 ـ بالاخره اینکه انقلاب آغاز تحول است و نه پایان آن. در کشوری که من زندگی می کنم [فرانسه] به انقلاب خود افتخار می کنند انقلابی که بعد از پیروزی خونهای بسیاری بنامش ریختند و بسیار بیشتر از ایران کشتار شد. اما هنوز بالای سردر هر ساختمانی در فرانسه شعار آن انقلاب می درخشد و سالروز آن انقلاب را جشن می گیرند. زیرا مهم بیان انقلاب است که باید ادامه پیدا کند و تصحیح شود زیرا انقلاب پدیده ای ایستا نیست. هر امر خلاف حقوق انسان که در ایران رخ داده است ـ از کشتار امیران زمان شاه در فردای انقلاب تا امروز باید پیگیری می شد و بشود. اما نشد و ما در این وضع بسر می بریم زیرا در مقابل خلافکاریها نایستادیم و یا خود در آن شرکت کردیم. بیشترین قربانی را همان نسلی داد که در انقلاب شرکت کرد. توده مردم انقلاب می کنند و بخشی هم حاکم می شوند و بخشی دیگر بدنیال تصرف قدرت سیاسی هستند که گاه دست به هر کاری می زنند مسئولین وضعیت امروز را باید در بین این افراد جست. مردمی که انقلاب کردند خواستار خشونت نبودند. ایرادی اگر هست به عدم ایستادگی در مقابل خلاقکاریها و فسادها و جنایتهاست. اما این ایراد اکنون هم هست و تنها مربوط به نسل سال 57 نمی شود.
از اینرو من مهران مصطفوی ـ یعنوان یک ایرانی ـ اگر اعترافی باید بکنم این است که به اندازه کافی در این 40 سال در مقابل خلافکاریها و فسادها و جنایتها ایستادگی نکرده ام، پس از این جهت مسئولم. اما از من نخواهید که از شرکت در آن انقلاب توبه کنم اگر توبه ای باید بکنم بخاطر چشم بستن بر برخی خلافکاریها و نقض حقوق بشر است. بد نیست هر یک از ما از خود این سئوال را بکند که مسئولیتش تا چه اندازه است. از کسی که مدعی است سیاسی نیست ولی در حوزه قدرت رژیم عمل می کند تا سود کسب و مقامی بدست آورد تا کسی که در مقابل رژیم استبدادی حاکم همان روشهای رژیم را بکار می برد باید این سئوال را از خود بکنند.
3 ـ درست است که در باره رژیم شاه دروغ گفته شد اما انقلاب را دروغ به حرکت در نیاورد. مثلا شریعتی را رژیم شاه نکشته بود؛ صمد بهرنگی را شاه نکشته بود سینما رکس آبادان را شاه آتش نزده بود در میدان ژاله 3000 نفر کشته نشدند و .... اما وقتی مردم رژیمی را نمی خواهند دروغها را ـ خصوصا زمانی که از تلفن موبایل و اینترنت هم خبری نباشد ـ راحت باور می کنند و رژیم حاکم را محکوم می دانند. در سال 56 بیاد دارم شایعه بود که زلزله طبس در اثر انفجارات اتمی رخ داده است. به اخباری که همین روزهای اخیر در باره زلزله کرمانشاه پخش شد خوب توجه کنید متوجه می شوید که میزان دروغهایی که در باره همین رژیم حاکم ساخته می شود بسیار بسیار بیشتر است. تازه ما در عصر اطلاعات و اینترنت هستیم. علت این امر این است که رژیم حاکم در وجدان عمومی مردم ایران محکوم است. اما تکرار و تکرار که دروغ توجیه ندارد باید جلوی دروغ ایستاد زیرا با دروغ نمی توان با رژیم دروغساز مبارزه کرد. از اینرو مبارزه با دروغ از مهمترین مبارزهای عصر ماست.
4 ـ بانی انقلاب شاه و عملکردهایش بود. شاهی که سیستم تک حزبی با ایدئولوژی شاهنشاهی را مستقر کرد و حاضر به شنیدن هیچ انتقادی نبود و بقول خودش ثروتهای ملی را آتش زد. برای انقلاب تصمیم گرفته نمی شود بلکه حاکمیتی که هیچ راهی برای اصلاح باقی نمی گذارد، جاکمیتی که کشور را تک حزبی می کند و می گوید هر کس مخالف است از ایران برود است که راه انقلاب را باز می کند. همان کاری که رژیم حاکم می کند.
5 ـ ادامه راه انقلاب 57 یعنی نه تنها کنار زدن دروغ بزرگ که "روحانیت باید حکومت کند" بلکه بطور کامل بنیاد دین از دولت باید جدا گردد و یکبار برای همیشه حاکمیت مردم کاملا مستقر گردد. جمهوری اسلامی مانع رشد ایرانیان؛ مانع بزرگ راه استقلال و آزادی و آبادی ایران است. مردمی که دین برایشان اخلاق و پاکدامنی بود همه دریافتند که دکانداران دین در قدرت، هم دین را به فنا می دهند و هم دولت را به ابتذال می کشانند.
اگر "نترسید نترسید ما همه با هم هستیم" شعار همگانی شده است همه نشان از نیاز برای همبستگی ملی با هدف پایان دادن به حکومتی جباری است که انقلاب بزرگ مردم را به بیراهه انحطاط و فساد و جنایت و ابتذال کشاند. اگر امروز شعار حق من کو، برقرار باد جمهوریت و همبستگی برای استقرار دموکراسی، از خواسته های مهم مردم شده که نشان از زنده بودن انقلاب 57 و نیاز مبرم ترمیم آن توسط خود مردم دارد. اگر در این مبارزه زنان ایرانی در مبارزه علیه حجاب اجباری روسری خود را پرچم مبارزه قرار داده اند قبل از هر چیز بخاطر توهینی است که قانون ظالمانه حجاب اجباری به شعور ملت می کند زیرا همه می دانند هدف رژیم تنها و تنها کنترل جامعه است و حجاب اجباری اصولا در انقلاب مطرح نبود و از سال 1362 شکل قانونی بخود گرفت انقلابی که در آن زنان با روسری و بی روسری در کنار هم قرار گرفته بودند. اگر جوانان و کارگران و معلمان و مالباختگان بسیج شده اند، دلیلش اینکه حکومت عدالت و مساوات وعده داده شده تبدیل به رژیمی بسیار فاسدتر از رژیم قبل شده است.
رژیم جهل و ستم حاکم دستاورد انقلاب مردم نیست زیرا با کلیه اهداف آن انقلاب در تناقض آشکار است. مبارزه پر پیچ و خم برای استقرار حاکمیت مردم، برای آزادی و دمکراسی، برای استقلال و آبادی ایران ادامه دارد و بیش از پیش نسلها باید دست در دست هم در تقویت این مبارزه بکوشند.
صدای آمریکا، سخنرانی سالیانه رئیس جمهوری ایالات متحده در کنگره، با آن که به طور سنتی ارائه کارنامه یک ساله دولت در رابطه با امور داخلی و بین المللی است، ولی در خاورمیانه و جهان با انتظار زیاد روبرو شد، زیرا همگان بر این باور بودند که او خطوط کلی سیاست خارجی آینده خود را نیز به تصویر خواهد کشید.
مطالبی که دونالد ترامپ در سخنرانی خود در رابطه با اسرائیل و اورشلیم بیان کرد، با خرسندی بسیار در اسرائیل روبرو شد و روزنامه «ییسرائیل هَیوم» در تحلیل خود یادآور کرد که پرزیدنت ترامپ در عین حال که بر پایتخت بودن اورشلیم دوباره تاکید گذاشت، اشاره ای به چشم انداز صلح اسرائیلی - فلسطینی بیان نکرد - و این در حالی که در مبارزات انتخاباتی و بلافاصله پس از رسیدن به ریاست جمهوری، گفته بود که با بکارگیری شیوه های ابتکاری، رسیدن به این هدف را در مدتی کوتاه امکان پذیر خواهد ساخت.
در حالی که در برخی کشورهای عرب انتقادهایی از سخنان رئیس جمهوری، به ویژه در رابطه با اورشلیم بیان کردند، اکثریت سیاستمداران اسرائیلی و مردم کوچه و بازار از اظهارات قاطعانه پرزیدنت ترامپ ابراز خرسندی عمیق کردند .
وزیر دانش و فنآوری، اوفیر اکونیس، گفت: توجه کردید که رئیس جمهوری آمریکا به طرح «دو کشور برای دو ملت» اشاره ای نکرد. اکونیس از شخصیت های برجسته حزب لیکود است که اکثر اعضای آن با برپایی کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل مخالفت می ورزند.
سیپی لیونی از رهبران ائتلاف سیاسی «اردوگاه صهیونیستی» که پیش از دولت نتانیاهو وزیر امور خارجه بوده و از مخالفان دولت کنونی است، در واکنش به سخنرانی پرزیدنت ترامپ گفت: از سخنان وی چنین برمی آید که نتانیاهو و محمود عباس را شرکای مناسبی برای انجام تلاش های صلح می داند و اکنون طرفین باید این شایستگی را به اثبات برسانند.
نشریه «داوار ریشون» (سخن نخست) در اسرائیل به بخشی از سخنان ترامپ پرداخت که در آن پشتیبانی کامل خود را از خیزش مردمی در ایران بیان داشت و رژیم آن کشور را «دیکتاتوری» نامید. این نشریه یادآور شد که از دیدگاه رئیس جمهوری ایالات متحده، حکومت کنونی ایران بزرگترین کانون حمایت از ترور محسوب می شود. ولی جالب آن که این بخش از سخنان او در داخل ایران و در برخی کشورهای دیگر با انتقاد و ابراز ناخرسندی زیاد روبرو شد.
این نشریه نوشت: بیشترین تاکید منتقدین سیاست های ترامپ تاکید می کنند که برخلاف گفته های وی، جمهوری اسلامی مفاد برجام را نقض نکرده است و باطل کردن این توافق سودی به دنبال نخواهد داشت.
وبسایت خبری «آکتوالیک» نوشت که پرزیدنت ترامپ را باید کوروش دوم نامید. او در پشتیبانی از موجودیت اسرائیل، در واقع کورش عصر ما محسوب می شود.
مسئولان باید همانطور که به اعتقادات دینی مردم احترام میگذارند، به میراث فرهنگی هم اهمیت دهند
دیروز خبرجنوب از بازسازی بقعهای در تخت جمشید گزارش داد و به نقل از مسئولان نوشت که هدف از بازسازی بقعهای در محدوده تخت جمشید ایجاد فضای معنوی برای گردشگران است هر چند این مسئله تکذیب شده اما این موضوع فعالان میراث فرهنگی را حسابی نگران کرده است. محمدتقی فاضل میبدی عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم هم نسبت به این حرکت خوش بین نیست و آن را مناسب نمیداند.
ایران اینترنشنال، خبرگزاری فرانسه، روز جمعه سیزدهم بهمنماه، در گزارشی مینویسد در میان ایرانیها، با موج جدیدی از جهانگردان جوان روبروییم که کشورشان را برای دیدن دنیا و کسب تجربه از زندگی و فرهنگهای گوناگون ترک میکنند.
در این گزارش آمده است:
جوانان ایرانی، در شبکههای اجتماعی یکدیگر را به غلبه بر محدودیتهای سنتی و گسترش افق دید خود، تشویق میکنند و در میان آنها، نوعی شوق و هیجان جدید برای جهانگردی ایجاد شده است. بهنظر میرسد که آنها قصد دارند با جهانگردی بر سنّتهای دستوپاگیر اجتماعی در کشور خودشان غلبه کنند. آنها به هر وسیلهی ممکن، از سوار شدن در ماشین غریبهها در جادههای دوردست گرفته تا راه افتادن تنها با یک کولهپشتی، خود را به نقاط مختلف و دیدنی جهان میرسانند. آنها این تجربههای خود را ازطریق شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام، که درمیان ایرانیها بسیار محبوباند، با دیگران درمیان میگذارند.
ایرانیها سابقهای طولانی در جهانگردی و گردشگری دارند. اما این علاقهی آنها، پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، افزایش هم یافته است. از آن زمان تاکنون، میلیونها نفر از ایرانیها، کشور خود را به قصد زندگی در آمریکا و اروپا ترک کردهاند.
سارا لویی، دختر ۳۱ سالهی ایرانی، یکی از این جهانگردان ایرانی است که در صفحهی اینستاگرامش خود را چنین معرفی میکند: «دختری ایرانی که متفاوت سفر میکند». او که تصاویری از سفرهای خود را در صفحهی اینستاگرامش به اشتراک گذاشته، به خبرگزاری فرانسه گفته است که در دوران کودکی او، معنای سفر رفتن در تعطیلات، همیشه رفتن به کنار دریا در شمال ایران، بههمراه خانواده بود؛ اما او دو سال پیش، با یک گروه از خارجیها که از ایران دیدن میکردند، آشنا شد و همراه آنها با سفر مجانی، از راه ایستادن در جادهها و سواری گرفتن، به شهر تاریخی یزد رفت.
او میگوید: «من چمدان یا وسیلهی چندانی همراهم نداشتم. فقط یک کولهپشتی قرضی از دوستم و یک جفت کفش کتانی. اما همین سفر باعث شد تا چشمانم به دنیاهای فرهنگی جدیدی گشوده شود. بعد از آن، به یک سفر ۴۰روزه در اطراف اروپا رفتم. پدر و مادرم اول موافق نبودند و ما بحثهای زیادی داشتیم. اما بالاخره آنها را راضی کردم. اینروزها اگر من در تعطیلات آخر هفته منزل بمانم، پدرم فکر میکند مشکلی پیش آمده که در منزل ماندهام!»
خیلی ها می گویند اگر در زمان شاه، خواندن کتاب های خمینی آزاد بود و حکومت شاه نوشته های او را میان مردم پخش می کرد و می گفت که آی مردم! این آقا، چنین حکومتی می خواهد در ایران پیاده کند، کسی سراغ خمینی و آخوندها نمی رفت و مملکت ما الان سوییس شده بود!
البته چون شاه، نه خمینی و نه بزرگ تر از او را آدم حساب نمی کرد، دلیلی نداشت که بخواهد کتاب او را به مردم بشناساند. ضمن این که جناب امام در یک دوره ی یک ساله، به شکلی ناگهانی از فرش به عرش کشیده شد، طوری که حتی خود او از این پرواز آسمانی تعجب کرده بود.
بگذریم. می خواهم در اینجا بگویم برای نیفتادن حکومت به دست آخوندها نیازی به خواندن کتاب های سخت مثل حکومت اسلامی و توضیح المسائل و مطالعه ی رساله در باب چگونگی انجام غسل جنابت و پاک کردن عورت و مقعد از بول و غائط نبود؛ فقط کافی بود برخی از رفتار ها و گفتارهای «آخوندی» به صورت نمایشنامه اجرا می شد تا مردم بدانند که این موجودات چگونه موجوداتی هستند. این کار را البته هنرمندانی مثل ارحام صدر و نصرت الله کریمی انجام دادند ولی مردم فکر می کردند که این ها کمدی است و کسی نمی تواند در واقعیت، کاراکتر مشابه کاراکترهای نمایشنامه و فیلم این دو هنرمند داشته باشد.
باری، امروز ویدئویی از سید علی خامنه ای منتشر شد که گفتار او را در جمع طلاب در زمان انتخاب شدن اش به عنوان رهبر جمهوری اسلامی نشان می دهد. او که خوب می داند در سلسله مراتب آخوندی جایگاهی ندارد در سخنان اش کمی اظهار فروتنی می کند و می گوید که من البته شایسته مقام رهبری نیستم ولی اگر رییس جمهوری چیزی شوم می توانم از عهده ی آن بر آیم! یعنی فروتنی در حد اعلا!
اما هیجان انگیز ترین قسمت سخنرانی سید علی آن جایی ست که می گوید:
خدا به پیغمبرش گفت محکم بچسب و او چسبید و من هم مثل او محکم چسبیدم!
از عادات آخوندی یکی هم همین «چسبیدن» است! چسبیدن مثل کنه یا شپش، که نمی آید نمی آید ولی وقتی می آید جدا کردن اش از بدن با کرام الکاتبین است! حال این کنه یا شپش به چیزی مثل یک کشور ثروتمند بچسبد البته که کندنش از آن عملی صعب و دشوار خواهد بود!
حالا کاری نداریم که سید علی خود را در آن سخنرانی در جایگاه پیغمبر می نشاند و فرموده ی خداوند به پیغمبر را فرموده ی خداوند به خود قلمداد می کند، ولی حقا باید سید علی را از این جهت که چسبید و بدجور هم چسبید مورد تشویق قرار داد.
این اگر نه عبرت آموز، حداقل تأمل برانگیز است که تاریخ ایران، به مثابه کهن ترین کشور جهان، پس از سیزده قرن که از استقرار دولت ـ پادشاهی مادها ـ در ان میگذشت، در قرن هفتم میلادی ناگهان به دو دوره تقسیم شد: قبل و بعد از اسلام! و مثل طنزواره یا شوخی تلخی، یکبار دیگر ایضاً باز پس از سیزده قرن، برای بار دوم، تقسیم شد و این بار به قبل و بعد از پادشاهی!
نه تقسیم اول قابل بازگشت بود و نه تقسیم دوم هست. یعنی ایران نتوانست به آن ساختار سیاسی و آن فرهنگ ویژهی خود بازگردد زیرا که متأسفانه یا باری به هرجهت، ادیان در سراسر جهان حوزههای قدرت خویش را در پایههای حکومت و تارهای جامعه میتنیدند و گسترش میدادند.
حضورشان به اشکال بنیادین یا تحول پذیر، بخشی از سیاست و فرهنگ و اجتماعی را میساخت. ایران نیز دیگری شکل میگرفت نه به تمامی برکنار از آنچه بود و نه منطبق با انچه فاتحان مسلمان میخواستند و به هر حال جامعه دیگری تحت تأثیر ترکیب دین تازه و فرهنگ ریشه دار قدیم تکوین مییافت.
دبیرکل "جبهه پیروان خط امام و رهبری" در جمعبندی از کارنامه حکومت بعد از انقلاب، به جزئیاتی از ناتوانی این حکومت در عرصههای اقتصادی و اداری اشاره کرد. او وضعیت اقتصادی کشور و تراز بانکها را نگرانکننده خواند.
کنگره "حزب همدلی مردم تهران" روز پنجشنبه ۱۲ بهمن (۱ فوریه) برگزار شد. محمدرضا باهنر در سخنرانی خود خطاب به شرکت کنندگان در این کنگره گفت که «باید برای چهل سالگی نظام به یک جمعبندی و ارائه کارنامهای برسیم که واقعی باشد.»
باهنر که از "شجاعت اقرار به قصورها" سخن گفته بود، اذعان کرد که "کارهای انجام نشده و فهرست مطالبات به نتیجه نرسیده قاعدتا بلندتر و طولانی تر از فهرست کارهای انجام شده است."
او از جمله گفت: «متاسفانه ما یکسری از شاخص های به شدت منفی داریم به گونه ای که در ایران نظام امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی را درست کردیم و مجلس و انتخابات را قبول کردیم اما امروز در کشور حزب وجود ندارد.»
باهنر افزود که "بیش از ۳۰۰ حزب از وزارت کشور مجوز گرفتهاند که بیشتر اینها در حد یک کاغذ در جیب یک آقا یا کیف یک خانم است."
معاون سابق مجلس ایران در توصیف "دستاوردهای جمهوری اسلامی" توانایی آن "برای تولید بمب اتم در طول دو ماه" را مثال آورد که به گفته او برجام این زمان را به یک سال افزایش داده است.
مجتبی واحدی - دیدگاه نو
نامه اخیر کروبی به علی خامنه ای ، نکات مثبت فراوان دارد. شروع نامه بسیار هوشمندانه است. شیخ محصور علیرغم گرفتاری در چنگال دژخیم ، خامنه ای را با لقب رسمی او ، مورد خطاب قرار داده . کروبی نه صفت " معظم " برای رهبر به کار برده و نه او را محترم دانسته است. حق با کروبی است.خامنه ای نه در پیشگاه خالق ، محترماست نه تعداد قابل توجهی از خلق خدا برای او احترامی قائل هستند. دومینویژگی نامه کروبی ، عبور از روش فریب کارانه ای است که اصلاح طلبان در پیش گرفته اند. آنان با انتساب همه کژی ها و مفاسد به عوامل دست چندم حکومت ، تلاش می کنند به تطهیر چهره رهبر کمککنند و از این طریق ، دل او را به دست بیاورند. اما کروبی با صراحت، به نقش اساسی علی خامنه ای در ایجاد همه مفاسد و معضلات کشور اشاره کرده و خواستار پاسخگویی او شده است. از ویژگی های دیگر نامه کروبی ، زمان انتشار آنست.
او دقیقا روزی نامه را منتشر کرد که حاکمیت با کاهش برخی فشارهای ناجوانمردانه بر میرحسین موسوی ، تلاش کرد اخبار مربوط به دستگیری تظاهر کنندگان و قتل تعدادی از آنها در زندان ها را تحت الشعاع قرار دهد. پاسخ هوشمندانه کروبی به حامیان شرکت بی چون و چرا در انتخابات ، از دیگر نکات ارزشمند در نامه اخیر اوست. کروبی اعتقاد خود به کارآمدی صندوق رای را مشروط به شرایطی می داند که در حال حاضر هیچ نشانه ای از آنها وجود ندارد:" من به اصلاح نظام در چارچوب آرمانهای انقلاب از طریق صندوق رأی باور دارم منوط بر آنکه تمامی ارکان نظام با اراده و رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم، بدون نظارت استصوابی و دخالتهای قیممآبانه اعمال شود و همه از صدر تا ذیل نظام خود را در مقابل مردم، اصحاب رسانهها و نهادهای حقوقی کشور مسئول و پاسخگو بدانند." و نکته پایانی در بخش اول مقاله : کروبی نشان داد حاضر نیست برای آزادی از حصر ظالمانه ، مطالبات سال هشتاد و هشت و پس از آن را قربانی کند . کروبی با صراحت و شجاعتی که مخصوص اوست زد و بندهای حقیرانه " اصلاح طلبان منتظرالحکومه " را ناکام گذاشت. او می دانست گروهی پرمدعا و کم محتوا، درپشت پرده در حال فروختن مصالح مردم در برابر ثبت امتیاز " رفع حصر قطره چکانی " به نام خودهستند . کروبی نشان داد هنوز به آرمان هایی که به خاطر آنها هفت سال حصر ظالمانه را تحمل کرده ، پایبند است.
اینک با پوزش از استادم آقای کروبی به بخش هایی از نامه می پردازم که به نظرم متضمن نوعی تحریف یا حداقل پنهان کاری نسبت به برخی حقایق است. آقای کروبی ، ضمن طرح انتقادات جدی نسبت به دوره بیست و هشت ساله رهبری خامنه ای ، به سخناخیر وی در خصوص لزومپاسخگویی مسئولان اشاره کرده و خواستار آنشده که خامنه ای مسئولیت عملکرد خودو پیامدهای آن را بپذیرد. اما به نظر می رسد شیخ ما ، در خصوص مراد خود - آیت اله خمینی - عقیده دیگری دارد و او را از پاسخگویی ، معاف می داند. من از نزدیک شاهد عشق کروبی به خمینی بوده ام و لذا توقع ندارم او بیطرفانه به نقد آیت اله خمینی بپردازد. اما گمان می کردم در دوره هفت ساله حصر ، او فرصت کافی برای مطالعه پیرامون تئوری ولایت فقیه و نتایجآن داشته است. تصور من، اینبود که کروبی به عنوان یک مرید خمینی ، تلاش می کند از مردمی که اصرار خمینی بر تحمیل ولایت مطلقه فقیه ، دنیا و آخرت آنان را نابود کرده ، حلال خواهی کند.
رادیو زمانه، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در یک روز (سهشنبه دهم بهمن)، دو جوان را که به عنوان کودک و زیر سن ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده بودند، اعدام کرد. موردی که تازه خبرساز شده، اعدام محبوبه مفیدی است که نامش در خبرها به عنوان «نوعروس ۱۷ ساله» آمده است. او در روزی که علی کاظمی ۲۲ ساله در زندان بوشهر اعدام شد، مخفیانه در زندان نوشهر به دار آویخته شد.
سازمان حقوق بشر ایران روز پنجشنبه ۱۲ بهمن گزارش کرد زنی که روز سهشنبه دهم بهمن در زندان نوشهر اعدام شده، محبوبه مفیدی بوده که به اتهام قتل همسر خود در سن ۱۷سالگی به اعدام محکوم شده بود.
پیش از این خبر اعدام یک زن در روز سهشنبه ۱۰ بهمن ماه از سوی سازمان حقوق بشر ایران منتشر شده بود. این سازمان در گزارش تازه خود نوشت: «تحقیقات بیشتر نشان داد زن اعدام شده محبوبه مفیدی نام داشت که در هنگام وقوع قتل تنها ۱۷ سال داشته است.»
بر اساس این گزارش محبوبه مفیدی متهم بود با همدستی برادر شوهرش در تاریخ ۲۶ آذر ۹۲، همسر خود را به قتل رسانده است. او سال ۸۸ و زمانی که تنها ۱۷ سال داشت به عقد همسر خود درآمده بود. این ماجرا اما در حالی رخ داد که تنها یک ماه از ازدواج این دو میگذشت.
چند ماه بعد از وقوع این قتل و بعد از آنکه پزشکی قانونی جواب سمشناسی را اعلام کرد، محبوبه مفیدی بازداشت و متهم به قتل شد.
اعدام محبوبه مفیدی سومین اعدام یک کودک-مجرم در ایران در یک ماه گذشته است.
پیش از این خبر اعدام علی کاظمی و امیرحسین پورجعفر که به ترتیب در سن ۱۵ و ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده بودند، منتشر شده بود.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی گفت: پویایی انقلاب اسلامی در این است که ببینیم آیا امروز همچنان آرمانهای آن از آرمانهای جامعه است یا خیر؟
به گزارش «انتخاب»، حجتالاسلام و المسلمین سیدعلی خمینی در مراسم 12 بهمن که در حرم امام خمینی (ره) برگزار شد، با تاکید بر اینکه دهه فجر، دهه یادآوری آرمانهای انقلاب است، اظهار کرد: لازم است هر سال در ایام دهه فجر به سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی باز گردیم و آرمانهای این انقلاب را مرور کنیم و ببینیم که آیا این آرمانها همچنان آرمان ملت ایران و جوانان محسوب میشود یا خیر؟
وی گفت: بررسی و مقایسه وضعیت موجود جامعه با دوران انقلاب و آرمانهای انقلاب اسلامی رمز گرامیداشت دهه فجر انقلاب اسلامی است.
نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه زنده یا مرده بودن انقلاب اسلامی در آن است که آرمانهای آن در این است که امروز در جامعه وجود داشته باشد، خاطرنشان کرد: چنانچه که امروز مردم آرمانهای سال 57 را داشته باشند باید بگوییم که انقلاب اسلامی همچنان زنده و پویا است. همچنین باید در نظر داشته باشیم که روزی انقلاب از بین خواهد رفت که آرمانهای آن با آرمانهای نسل جدید متفاوت باشد.
به گزارش ایسنا، سیدعلی خمینی با برشمردن برخی از آرمانهای انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: استقلالطلبی یکی از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی ایران است. استقلال زمانی که وجود دارد احساس نمیشود، اما زمانی که انسان خود را تحت سلطه دیگران میبیند، آرمان آن را در سر میپروراند.
زیتون-سینا پاکزاد
یک روز پس ازنامه مهدی کروبی به رهبر جمهوری اسلامی نزدیکان آیتالله خامنهای و حتی رسانههای اصلی وابسته به او سکوت کردهاند. آیتالله خامنهای نیز روز چهارشنبه در حضور خود در آرامگاه آیتالله خمینی حتی به صورت تلویحی دراینباره سخن نگفت. این سکوت البته روش معمول جمهوری اسلامی است و آنان پس از مدتی تلویحا و صریحا به کروبی حمله خواهند کرد.
رسانههای ایران نیز البته از انتشار این نامه منع شدهاند و برخی مدیران رسانهها روز سهشنبه پیامکهایی دریافت کردند که درباره عواقب انتشار نامه مهدی کروبی به آنان هشدار میداد.
از میان وبسایتهای اصولگرایان نیز معدودی از آنها به این نامه پرداختهاند. وبسایت جهاننیوز، وابسته به علیرضا زاکانی، تحلیل رضا سراج از چهرههای رسانهای اصولگرا و از بازجویان سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را منتشر کرده است.
رضا سراج این نامه را به این معنا دانسته که در آستانه روزهای پیروزی انقلاب اسلامی «دور جدیدی از التهاب و فتنهآفرینی برای اعمال فشار خارجی به کشور در دستور کار قرار گرفته است».
وی با اشاره به گزارشها درباره احتمال رفع حصر کروبی تاکید کرده که «انتشار این نامه، ناظر بر نیازمندی فتنهگران و جریان ضدانقلاب به حفظ سوژه تبلیغی علیه نظام است» و«باید بین انتشار این نامه و زیادهخواهیهای غربیها از ایران، رابطه معناداری را جستجو کرد».
سخنان رضا سراج درباره احتمال رفع حصر مهدی کروبی از نگاه حامیان کروبی نیز یکی از دلایل نگارش این نامه است البته در تحلیلی متفاوت. آنان معتقدند که کروبی حاضر نیست برای رفع حصر خود باج بدهد و نه تنها از مواضع خود عقب ننشسته، حتی حاضر نیست سکوت هم بکند.
عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان، نامه کروبی را ناشی از «کینه شخصی» دانسته است. برخی از چهرههای اصولگرا نیز با انتشار نامه مهدی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴، کوشیدند به نوعی جلوه دهند که پیش از این از نگاه کروبی هاشمی رفسنجانی باعث و بانی مشکلات کشور بوده نه آیتالله خامنهای.
به جز اصولگرایان، بهجز مصطفی تاجزاده، اصلاحطلبان نیز به نامه کروبی واکنش نشان ندادهاند. برخی از آنان قاعدتا حاضر به پرداختن هزینه همراهی با این نامه نیستند.
در دی ماه سال جاری، ویدا موحد، زن جوانی که به «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، در تقاطع خیابان وصال و خیابان انقلاب، به نشانۀ اعتراض به «حجاب اجباری»، روسری سفیدرنگی را بر سر چوب کرد و آنرا پیش چشم عابران تکان داد و به گردش در آورد. در بهمن ماه، چند دختر و پسر جوان دیگر، از پی ویدا موحد روان گشتند و با برداشتن روسری خود، به حجاب اجباری اعتراض کردند. طنز روزگار است که تمام این معترضان، پس از انقلاب بهمن ۵۷ متولد شده و در زمرۀ فرزندان نسل انقلاب به حساب میآیند.
پس از تحولات و تلاطمهای سالیان اول انقلاب و راهپیمایی زنان در اعتراض به حجاب اجباری، نهایتا در سال ۶۲ شمسی، حجاب اجباری قانونی گشت و در قانون مجازات اسلامی گنجانده شد. از آن زمان تا روزگار کنونی، شهروندان ایرانی، خصوصا نسل جوان با مقولاتی چون «گشت ارشاد»، «مبارزه با بدحجابی» و «امر به معروف و نهی از منکر» مواجه شده و دست و پنجه نرم کردهاند.
تجربۀ زیستۀ جهل سالۀ اخیر بر ناکارآمدی اجرای اجباری احکام شریعت گواهی میدهد. امروزه، افزون بر هم وطنان غیر دیندار، بخش قابل توجهی از زنان و مردان دیندار نیز معتقدند اصرار بر تحقق احکام فقهی توسط حکومت، راهی به جایی نمی برد، کما اینکه تا کنون نبرده است و فیالمثل «بدحجابی» و «بی حجابی»، نه تنها ریشهکن نگشته، که بیشتر شده است.
طبق ارزیابی صورت گرفته، بیشتر خودروهای تولیدی از سوی خودروسازان داخلی (از نظر مدل) تنها در حد ۲۰ درصد داخلیسازی شدهاند؛ بنابراین به نظر میرسد خودروسازان تنها نام خودروساز را یدک کشیده و در عمل به مونتاژکاران صرف قطعات خارجی وارداتی بهویژه چینی تبدیل شدهاند.
به گزارش ایسنا، داخلیسازی یکی از هدفهای اولیه و محوری صنعت خودروی ایران از بدو آغاز به کار در حدود پنج دهه گذشته تاکنون بوده است.
در فرایند داخلیسازی، قطعات و مواد اولیه خودروهای تولیدی در کشور به جای واردات، از سوی قطعهسازان داخلی تولید میشود که این موضوع، رشد اشتغال، ایجاد ارزش افزوده و افزایش تولید ناخالص داخلی را به دنبال دارد و به همین دلیل داخلیسازی خودروها همواره یک هدف محوری در صنعت خودرو بوده است.
در این شرایط بررسی کارنامه خودروسازان نشان میدهد که تنها چند مدل محدود از خودروهای سواری در حال تولید، به داخلیسازی بالایی رسیدهاند و مابقی از عمق داخلیسازی ناچیزی برخوردارند.
در سیونهمین سالروز ورود «امام» به ایران ... صفحه نخست روزنامه «عصر ایرانیان» پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
کنار گذاشتن کامل حجاب اجباری اسلامی توسط توریست های خارجی در فرودگاه خمینی 10 بهمن
رادیو فردا، گزارش ها حاکی است که طارق رمضان، استاد برجسته علوم اسلامی دانشگاه اکسفورد، به اتهام تجاوز به دو زن در پاریس بازداشت شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک منبع قضایی گفته است، به دنبال شکایت دو زن در فرانسه از طارق رمضان، وی برای بازجویی توسط پلیس فرانسه بازداشت شده است.
این منبع قضایی تصریح کرده است، پلیس قضایی پاریس برای بازجویی طارق رمضان را احضار کرده بود و بازداشت او بخشی از روند قضایی برای تحقیقات در خصوص شکایت و اتهامات مطرح شده است.
طبق این گزارش پلیس می تواند این استاد علوم اسلامی را برای ۴۸ ساعت در بازداشت نگهدارد، ولی پس از این مدت آزاد خواهد شد.
طارق رمضان که شهروند سوئیس و از متفکران برجسته علوم اسلامی در غرب محسوب میشود تمامی این اتهامات را رد کرده و گفته است، این ادعاها بخشی از کارزار مخالفانش برای تخریب وجهه اوست.
دانشگاه آکسفورد ۱۶ آبان اعلام کرد پس از مطرح شدن اتهام تجاوز و آزار جنسی علیه طارق رمضان، او تصمیم گرفته است مدتی از دانشگاه مرخصی بگیرد.
دو زنی که ادعا می کنند آقای رمضان به آنها تجاوز کرده است میگویند برای دریافت راهنماییهای مذهبی به او مراجعه کرده بودند.
جامعه ایران با چرخش تاریخی روبرو شده است؟ جنبش اخیر در نوع خود در تاریخ ایران بی مانند است زیرا بنظر میآید محتوای سیاسی و نوع انتخاب شعارهایش اعلام آشکار گسست در روند ازخودبیگانگی ایرانیان نسبت به اسلام است. این روند گسست در میدان بازیگری فعالان و کنشگران و نخبگان بیشتر احساس میشود و لایههای متوسط نیز با آن همسوئی نشان میدهند. البته این جنبش به شفافیت و پختگی بسیار بیشتری نیازمنداست تا بر روند گسست آگاه شود. در تاریخ و اجتماع گاه رویدادهایی پیش میآیند که معنایش بلافاصله برای بازیگرانش روشن نیست، ولی در نوع خود، پدیده نو است، بیان یک چرخش است و آغاز نمایش پارادایمهای تازه است. مسلم است که ما از پیچیدگی همه گرایشها و پدیدههای ژرف آگاه نیستیم، امکان بازگشت به عادات و کنشهای رفتاری پیشین همیشه موجود است و بنابراین از خوشبینی یا ساده انگاری باید اجتناب کنیم. جامعه ایران بطرز عمیق دینی است و ذهن و ناخودآگاه جامعه در دین نفس میکشد. ولی پس از تجربه ۱۴۰۰ ساله و بویژه تجربه چهل سال اخیر و در بستر دگرگونیهای جهانی و رشد تقاضای جامعه و بی اعتباری نظام دینی در ایران، پدیده گسست از اسلام خودنمایی میکند. پژوهش علمی احتیاط علمی میطلبد ولی این احتیاط علمی ناقض فرضیهها و پیش بینیهای نسبی نباید باشد. ما باید جسورانه نظر مستدل بدهیم و پروژه فکری طرح نمائیم. برای درک این چرخش تاریخی برای دمکراسی و دوری از دین نگاهی بیاندازیم به مهم ترین رویدادهای تاریخی صد ساله اخیر که برای جامعه ایران معنادار هستند.
اکبر گنجی - رادیو زمانه
حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ به بحث های بسیاری دامن زده است. موضع گیری هایی آفریده است. جبهه سازی هایی شکل داده است. تقابل هایی برساخته است. مرزبندی های نفی و طردکننده پدید آورده است. زبان ها نسبت به یکدیگر تند شده اند. برخی به روی هم شمشیر کشیده اند. به جای نبرد با یکدیگر، باید آرأ و مواضع و ادعاهای همدیگر را نقد کرد، راه گفت و گوی ناقدانه اجماع ساز را گشود. شاید راه همکاری هم باز شود.
برای گفت و گوی ناقدانه، باید محل نزاع کاملاً روشن و دقیق باشد. ابهام و ایهام مانع نقد است. برای این که ناقدان هر نقدی بر ادعاهای رقیب وارد آورند، او مدعی خواهد شد که منظور دیگری داشته و ناقدان سخن او را درست نفهمیده اند. اگر مسأله را درست فهمیده باشم، اگر بتوانم محل نزاع را دقیق نشان دهم، احتمالاً باید نزاع به سوی سه اصل تنظم کننده زیر هدایت شود و افراد و گروه ها روشن سازند که با کدام یک از اصول زیر مخالف هستند:
اول- داوری درباره وضع موجود: جمهوری اسلامی نظامی غیر دموکراتیک است که حقوق بشر را به نحو سیستماتیک نقض می کند.
دوم- هدف و آرمان: گذار از "جمهوری اسلامی" به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" ضمن "حفظ تمامیت ارضی ایران" است.
سوم- روش دستیابی به هدف: مبارزه غیر خشونت آمیز است.
تا حدی که من می فهمم، نزاع اساسی بر سر اصل سوم است، نه اصل اول و دوم.
اصل اول: سرشت جمهوری اسلامی
در این که جمهوری اسلامی نظامی غیر دموکراتیک است، اختلاف نظر چندانی وجود ندارد. اختلاف نظر در این مورد بر سر این است که این رژیم مصداق کدامیک از اشکال نظام های غیر دموکراتیک (توتالیتر و فاشیستی، دیکتاتوری نظامی، حکومت نئوسلطانی) است؟ جمهوری اسلامی "رژیم استثنایی" نیست. به معنای دقیق کلمه، رژیم استثنایی اصلاً وجود ندارد. برای این که جمهوری اسلامی،
الف: یک رژیم سیاسی است و دارای ویژگی های مشترک رژیم های سیاسی است.
ب: یک رژیم غیر دموکراتیک است و دارای ویژگی های مشترک رژیم های غیر دموکراتیک است.
پ: مصداق هر یک از رژیم های غیر دموکراتیک که باشد، ویژگی های آن مصداق را خواهد داشت.
ت: اگر "رژیم استثنایی" وجود داشته باشد، منطقاً یک مصداق بیشتر نخواهد داشت. برای این که "استثنایی" است و اگر مصادیق دیگری داشته باشد، "استثنایی" نخواهد بود.
کم نیستند نامداران عرصه فرهنگ و سیاست که در نوجوانی و جوانی طلبه و آخوند بودند اما به محضِ گام گذاردن به پهنه خرد و دانش و آگاهی، داوطلبانه طلبگی و آخوندی وانهادند وعبا وعمامه دورریختند. دراین یادداشت به نام برخی از آنان و پارهای از کارهایشان اشاره شده است.
کم نیستند بزرگان و نامداران عرصه فرهنگ و سیاست که درنوجوانی و جوانی "طلبه و آخوند" بودند اما با گام گذاردن به پهنه خرد ودانش و آگاهی ، داوطلبانه طلبگی و آخوندی وانهادند و عبا و عمامه دورریختند.
دراین یادداشت به نام برخی از آنان و پارهای از کارهایشان اشاره شده است.( درعرصه سیاست نیر بوده اند افرادی که لباس طبلگی و آخوندی کنارگذاشتن و یا ازآن منع وخلع شده اند، مثل شمس قنات آبادی و... که پرداختن به آن ها مطلبی دیگر می طلبد).
چند جمله در باره عبا و عمامه
در میهن ما "عبا و عمامه" شناسنامه، کارت شناسائی و معرف ِافرادی ست که طلبه وآخوند و روحانی نام دارند.
عبا جامۀ بلند و گشادی ست جلو باز با آستین های کوتاه یا بدون آستین. معمولا در کشورهای عربی ودیگر کشورهای اسلامی به تن می کنند. به عنوان لباس رسمی روحانیون وآخوندهای شیعه جا افتاده است. به رنگ های مختلف به ویژه سفید، سیاه و قهوه ای ( شتری) وجود دارد. اهل تشیع بر این باورند که محمد، پیامبرشان فاطمه و علی و حسن وحسین را در زير عبايي جمع كرد، و گفت : "خدايا اينان اهل بيت من هستند" و چون محمد اينان را زير عبا و كسايي يمني جمع كرد به آل عبا يا اصحاب كساء معروف شده اند.
آنچه نقل می شود از گزارش رادیو فرانسه است.
"حسن روحانی در چهلمین[سی و نهمین] سالگرد بازگشت خمینی به ایران در مقبرۀ او در بهشت زهرای تهران گفت :
محال است که نظام گذشتۀ پادشاهی در ایران احیا شود. او تأکید کرد : مادام که مردم ایران عاشق فرهنگ اسلامی هستند هیچ قدرتی نمی تواند مسیر ملت را عوض کند."
به گزارش رادیو فرانسه، رئیس جمهوری اسلامی ایران در جای دیگری از سخنانش مسئولان کشور را به شنیدن صدای مردم و مطالبات و خواسته های آنان فراخواند و گفت : "هیچکس نمی تواند ملت بزرگ ایران را از اظهار نظر و انتقاد و حتا اعتراض بازدارد."
حسن روحانی سپس در هشداری خطاب به رهبران حکومت اسلامی ایران تصریح کرد که اگر آنان نارضایتی های مردم را نادیده بگیرند سرانجامی همانند سرنوشت شاه در انتظار آنان خواهد بود. او گفت : علت سقوط شاه این بود که وی سلطنت خود را مادام العمر و ابدی می دانست، صدای نقد و نصحیت مردم، مصلحان و ناصحان و فرهیختگان کشور را ناشنیده می گرفت تا اینکه عاقبت ناچار شد تنها یک صدا و آنهم صدای انقلاب را بشنود.
ویژه خبرنامه گویا
مارکس معتقد بود میزان تکامل انسانها از مطالعه تاریخ تکامل رابطه میان مرد و زن، که نزدیک ترین و طبیعی ترین رابطه میان انسان هاست، قابل اندازه گیری میباشد. به طوری که هر چه این رابطه برابرتر شده است، رفتار انسانها از پیشینیان غار نشین خود فاصله بیشتر گرفته و متمدنانه تر شده است.
معروف است که در انقلاب مشروطیت ایران، باتوجه به غلبه فرهنگ شدید مذهبی و مردسالارانه آن دوران بر جامعه ایران، بسیاری از زنان با پوشیدن لباس مردانه در کنار انقلابیون مسلح بر علیه مستبدین و مشروعه خواهان میجنگیدهاند، به طوری که در قیام آذربایجان بسیاری از آنها پس از زخمی شدن از مداوای خود پرهیز میکردهاند تا در صورت کندن لباسشان جنسیت آنها افشا نشود.
ایلنا ـ مرکز اطلاعرسانی پلیس تهرانبزرگ از دستگیری ۲۹ نفر در راستای ارتقاء امنیت اجتماعی خبر داد.
همزمان با راهاندازی کمپین مردمی مقابله با فراخوان کشف حجاب مسیح علینژاد و درخواست آنها مبنی بر برخورد مناسب مسوولان با عاملان این کمپین، مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ اعلام کرد که ماموران انتظامی که وظیفه حفظ و ارتقاء امنیت اجتماعی را عهدهدار هستند ضمن اشراف کلی به محیط و آشناسازی معدود افراد ناآگاه و فریبخورده جوان، ۲۹ نفر از برهم زنندگان امنیت اجتماعی شهروندان را دستگیر و به مراجع قضایی تحویل دادند.
***
در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
عفو بینالملل بعد از بازداشت نخستین «دختر خیابان انقلاب» از جمهوری اسلامی ایران خواسته بود تا به «آزار و تعقیب قضایی زنانی که دست به اعتراض مسالمت آمیز علیه آن میزنند» خاتمه دهد.
گزارشها از داخل ایران حاکی از گسترش اعتراضها به سبک «دختر خیابان انقلاب» است و حتی مردان نیز به این حرکت اعتراضی پیوستهاند.
در قسمت اول این بحث خاطر نشان شد که نواری که به تازگی در مورد انتخاب رهبری منتشر شده است، گفته مرحوم آیت الله منتظری را، در مورد حذف خودشان از قائم مقامی رهبر (اینها که در حذف من کوشیدند، هدفشان" ولایت بر فقیه" بود و نه «ولایت فقیه») را به اثبات رساند. و نیز یاد آور شد که کلید فهم این معمائی که چرائی گزینش آقای خامنهای را به رهبری موقت، در آن مجلس خبرگان، بدون اطلاع از خط سوم و نقش آقای احمد خمینی و وعده رهبری جستن او در آینده، به درستی معلوم نخواهد شد. در قسمت دوم، به توضیح خط سوم و نقش احمد آقا پرداخته و نشان داده شد که او در لباس خدمت به پدرش و حفظ قدرت او، دست به کار شد تا حلقه قدرت، یعنی رهبری را به دست آورد. باند رفسنجانی - خامنهای هم که در تصاحب انحصاری قدرت بعد از خمینی بودند، احمد آقا را به بازی گرفتند و او را در رهبر کردن خامنهای، شرکت دادند و با یکدیگر همآهنگ و یکصدا عمل کردند. برای همراه کردن احمد آقا با خود، راه حل محلل برگزیدند و او را بدان اغفال کردند. بدین معنی که آقای خامنهای برای «رهبر بعدی»، نقش محلل را بازی میکند و بعد که زمینه مساعد شد، آن وقت محلل قدرت را طلاق داده و کنار رفته و به اصطلاح «حق به حقدار میرسد». در آخرین قسمت این نوشته، شما را به محتوای نوار منتشره و دروغ هایی که در آن گفته شد و تا به امروز از صاحبان حق که ملت ایران باشد مکتوم مانده بود، جلب میکنم. قبل از آن، به این نکته که عصاره ویدئوی منتشره است، توجه کنیم:
آقای علی مطهری فرزند آیت الله مرتضی مطهری اخیرا گفته اند:
«اینکه چهار نفر روسری خود را هوا کنند، اتفاق مهمی نیست... ما اجباری در حجاب نداریم. بسیاری از بانوان تقریباً بی حجاب هستند. اساساً اگر انتقادی هم در کار باشد، این است که چرا دولت بر رعایت حجاب نظارت کافی ندارد... مشکل کشور ما حجاب نیست و در مجموع خانم ها حجاب را کم و بیش رعایت می کنند و ما هم قائل به سختگیری نیستیم.»
اینکه فرزند آیت اللهِ «عظمایی» چون مطهری چنین در روز روشن دروغ بگوید، در جمهوری اسلامی که اُس و اساس اش بر دروغ گذاشته شده چندان عجیب نیست.
در جایی که «حضرت آیت الله امام خمینی» بنیانگذار جمهوری اسلامی سر دسته ی دروغگویان بوده، از این که علی مطهری نامی به عنوان نایب رییس مجلس حکومت اسلامی دروغ بگوید نباید تعجب کرد.
«ما اجباری در حجاب نداریم!... بسیاری از بانوان تقریبا بی حجاب هستند!...» از آن دروغ های بزرگ است که به دروغ گوبلزی مشهور است:
«دروغ را باید آن قدر بزرگ گفت که نتوان آن را انکار کرد!»
از آقای علی مطهری باید پرسید اگر در جمهوری اسلامی، زنان ما اجباری در حجاب ندارند پس این حکایت روسری بر سر چوب آویختن و بر روی جعبه های کنار خیابان ایستادن از چه روست؟!
آیا زنان ما بیمارند که چنین کاری می کنند؟ آن ماشین های پلیسی که این روزها در کنار جعبه های برق و تلفن می بینیم محض تفنن آن جا ایستاده اند و هر کس که روسری از سر بر می دارد می گیرند و به بازداشتگاه می برند؟
نه آقای مطهری! بی حجابی همچنان در جمهوری اسلامی و بر طبق «قانونی» که امثال شما به جامعه تحمیل کرده اید ممنوع است! کاری هم که زنان ما با شجاعت انجام می دهند و روسری هایشان را بر سر شاخه ها آونگ می کنند مقاومت در مقابل این قانون قرون وسطایی ست! اگر زور شما و حکومت اسلامی می رسید زنان ما اکنون پوششی داشتند مثل برقع و نقاب بر چهره باید می گذاشتند!
یورونیوز - دو خبرنگار روس که در برنامه زنده رادیویی درباره ژوزف استالین، رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی مناظره میکردند با یکدیگر درگیر شدند و زد و خورد کردند. این دو خبرنگار مشغول صحبت درباره نقش استالین در جنگ جهانی دوم بودند که به ناگهان یکی از آنها با عصبانیات از جای خود بلند شد و به گوش دیگری سیلی زد، خبرنگار دیگر نیز با مشت به صورت او کوبید. این دعوا سرانجام با دخالت عوامل رادیو متوقف شد.
عملکرد استالین در دوران رهبری اتحاد جماهیر شوروی به ویژه در روزهای اخیر به دلیل توقف پخش یک فیلم درباره او به موضوع داغ رسانههای روس بدل شده است. این فیلم فرانسوی-بریتانیایی به نام «مرگ استالین» در ژانر کمدی ساخته شده و قرار بود در روسیه به نمایش درآید، اما وزارت فرهنگ این کشور مجوز پخش آن را لغو کرد.
کیهان لندن ـ «نه به حجاب اجباری» و تلاش برای «حقِ انتخاب» پس از حرکت ابتکاری ویدا موحد به عنوان نخستین «دختر خیابان انقلاب»، خیلی زود تکثیر شد و با مشارکت روزافزون زنان و دختران در هر موقعیت و سن و سال، به موجی شده که به اصفهان، شیراز، مشهد، اراک و قزوین و شهرهای دیگر هم رسیده و هممچنان ادامه دارد.
هر دو تصویر روز چهارشنبه یازدهم بهمن در فضای مجازی منتشر شد
این حرکت اعتراضی مسالمتآمیز خیلی زود توجه مردان را نیز به خود جلب کرد و آنها نیز بر بلندیها رفتند تا حمایت خود را اعلام کنند. برای بخشی از مذهبیون و آن دسته زنان و دختران باحجاب که چادر مشکی بر سر دارند اما معتقد به آزادی حجاب و پوشش اختیاری هستند نیز قابل دفاع جلوه کرد به طوری که آنها نیز به حمایت از آن پرداختهاند.
قیمت دلار باز هم بالا رفت و امروز به 4650 تومان در بازار آزاد رسید.
به گزارش سرویس اقتصادی «انتخاب»، روز گذشته پس از حدود یک هفته کم نوسان در بازار ارز، دلار آمریکا بار دیگر به کانال 4600 تومانی صعود کرده بود و امروز بالاتر هم رفت.
دلار اواخر آذرماه به ۴ هزار و ۱۸۷ تومان رسیده بود، در دی ماه در مسیر افزایشی قرار گرفت و در ابتدای بهمن ماه با اوجگیری هیجانات به بالای مرز ۴هزار و ۷۰۰ تومان رسید. با این حال، پس از رسیدن به این سقف قیمتی، در جاده کاهشی قرار گرفت و تا اوایل کانال ۴ هزار و ۵۰۰ تومان پایین آمد.
ولیالله سیف نهم بهمن در پاسخ به پرسشی مبنی بر میزان حباب نرخ ارز با توجه به روند کاهشی که در بازارآغاز شده، گفت: بازار ارز در حال طی کردن شرایط خاص خود است و طبیعی است که بانک مرکزی طبیعتا بر این روند نظارت دارد؛ البته به نظر میرسد که یک التهاب در یک تا دو ماه گذشته در این بازار رخ داد که اکنون، در حال تعدیل شدن است.
او افزود: تا حدود زیادی کاهش نرخ ارز در بازار ادامه خواهد یافت، البته این کاهش در حد رقم و اعدادی خواهد بود که بتواند آن را برساند که حبابی در آن وجود نداشته باشد.
حسن روحانی رییس جمهور هم دوم بهمن در گفت و گوی تلویزیونی گفته بود: مردم باید بدانند که درآمد ارزی کشور از کل مخارج ارزی کشور به مراتب بیشتر است و سال آینده درآمد ارزی ما از امسال انشاالله بیشتر خواهد شد.
وی در پاسخ به این سوال که چرا دلار 4 هزار و 750 تومان است، تصریح کرد: اولا دلار 4 هزارو 750 تومان نیست حالا وسط این دعوا شما نرخ تعیین نکنید. خیلی پایینتر از اینها است. همین امروز هم پایینتر بوده است باز هم باید پایینتر بیاید.این کاری است که باید بانک مرکزی انجام دهد. ما یک اشکالاتی در کشور داریم برای توزیع مسئله دلار. هیچ کجای دنیا شما پیدا نمیکنید که مردم بروند در خیابان اسکناس بگیرند. هزینهها و نیازمندیهای کشور از طریق سیستم بانکی معمولا انجام میگیرد کسی اسکناس دست نمیگیرد. حتی در ایران هم با کارتهایی که مردم دارند کمتر پول نقد در جیبشان میگذارند با کارتی که هست خرید میکنند.
روحانی در پاسخ به این سوال که آیا خیالمان بابت دلار راحت باشد، بیان داشت: بله.
آنچه دولت تا کنون نگفته دلیل افزایش قیمت دلار است. همه منابع اذعان دارند که درآمد ارزی دولت در حال حاضر حدود 20 میلیارد دلار بیشتر از مخارج آن است. از طرفی، رییس جمهور در همان گفت و گوی تلویزیونی مورد اشاره، بالا بردن عمدی قیمت دلار برای جبران کسری بودجه را با صراحت تکذیب کرد. اکنون سوال این است که پس چرا و با کدام منطق قیمت دلار بالا می رود؟
مجیدرضا حریری، نایب رییس اتاق بازرگانی ایران و چین روز گذشته در گفت و گو با خبرنگار «انتخاب» گفته بود: مشکل این است که بانک مرکزی و دولت مشکلات و حقایق را به صورت شفاف با مردم در میان نمیگذارد تا از مردم کمک بخواهند و مردم نیز عکس العمل های هیجانی انجام ندهند. به گفته او، این عدم ششفافیت باعث می شود «هیجانات بازار غیرقابل کنترل شود.»
مجتبی احمدی - شبکه بیان
هیچ حکومت غیر ایدئولوژیکی نمیتوانست ایران را با این همه ثروت طبیعی و فرصتهای بیشمار به چنین اوضاعی سوق دهد. بهبیاندیگر فقط یک ایدئولوژی منحط و یک رویکرد ضد انسانی توانایی اتلاف منابع و تخریب ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را داشت. آن ایدئولوژی هم فقط در دستگاه فکری جمهوری اسلامی وجود دارد. حکومتی که آرزوی یکصد ساله ایرانیان را به باد داد و انقلاب آنها را به انحراف کشید.
اکنون 39 سال از انقلاب میگذرد؛ انقلاب و رهبران آن در اغلب عرصهها شکست خوردهاند. گواهی اثبات این شکست آنجاست که حجم زیادی از ثروت مادی و معنوی کشور را هزینه کردند و در مقابل جز تهدید، جنگ، تحریم، بیکاری، ترویج فساد، بیاعتباری بینالمللی، اقتصاد ورشکسته، بیآبی، صنعت رو به سقوط، کشاورزی نابسامان و انبوهی مردم معترض دستاوردی دیگری نداشتند.
میگفتند این انقلاب مستضعفان است؛ اما مستضعفان ضعیفتر شدهاند و اغنیا به مال خود اضافه کردهاند. کسی که در جامعه ایرانی عمر میگذارند، کاملاً متوجه است که انقلاب نهتنها به اهداف اقتصادی خود نرسیده، بلکه همان دستاوردهای حکومت قبلی را هم به تباهی کشاند. نقشهها برای اقتصادی که «مال خر» بود هم در دوره تعدیل هاشمی رفسنجانی به شکست گرائید و هشت سالِ خاتمی هم فقط با وعدههای پوچ به پایان رسید. احمدینژاد نیز آشوب اقتصادی ایجاد کرد و باعث شد انقلاب اسلامی دورتر از همیشه به اهدافش باشد. در واقع پس از برنامه تعدیل اقتصادی هاشمی که بسیاری را فقیر و بیچیز کرد، احمدینژاد دومین رئیسجمهوری بود که با سیاستهای سردرگم و پوپولیستی شکاف طبقاتی را افزایش داد. حسن روحانی آمد تا افتضاح اقتصادیِ به جام مانده از کسی را که نظرش به نظر رهبر نزدیک بود سامان دهد؛ اما این ساماندهی به چند دلیل (که جای بحث مفصل دارد) منتج به رکود و زمستان اقتصادی شد.
اتلاف فرصتها
انقلاب اسلامی و رهبرانش 39 سال فرصت داشتند اقتصاد را بهبود ببخشند، سیاست را به خدمت مردم درآورند، علم را در جهت آسایش مردم سوق دهند و ابزارهای فرهنگی را برای داشتن جامعهای سالمتر به کار گیرند. جمهوری اسلامی اما این چهار دهه فرصت را از دست داد و به موازات آن مردم را 8 سال به میدان جنگ برد و 35 میلیارد بشکه نفت فروخت و درآمد آن را صرف دستگاه فاسد بوروکراسی خود کرد.
انقلاب مستضعفان بر عقیدهای استوار بود که از همان ابتدا مسیر را اشتباه نشان داد؛ مسیری که نه به آزادی، نه به رفاه و نه به توسعه ختم میشد. هزینههای فراوانی صرف حرکت در این مسیر شد؛ اما ماشین انقلاب پس از 39 سال به ایستگاه فقر مطلق، بیکاری 25 درصدی، فحشا، اختلاسهای هزاران میلیارد تومانی، تحریم، بیآبرویی جهانی و در یککلام به ایستگاه ناکامی رسیده است. رویکردهای نظام ملاها دیگر پاسخگوی تودههای مردم نیست و همانطور که به تازگی وزیر کشور ایران اعلام کرده است «مردم سرعت، کیفیت و تنوع میخواهند و اگر به خواست مردم پاسخ ندهیم، مردم منتظر نخواهند ماند.» اشاره او به قیام اخیر است که مردم بیش از یکصد شهر، کلید انقلاب متفاوتی را زدهاند. واقعیتها هم گواهی میدهند که مردم دیگر منتظر نخواهند ماند؛ اگر حکومت در این 39 سال نتوانسته است سیاستهای خود را با خواستههای مردم هماهنگ کند، بازهم نخواهد توانست.
وقت آن رسیده است رهبران جمهوری اسلامی در سی و نهمین ایستگاه ناکامی خود، از قطار قدرت پیاده شوند، یا حداقل کارنامهشان را ورق بزنند و اشتباهات فاحش، سیاستهای غلط و ندانمکاریهای چاپلوسان خود را ببینند.
جبهه ملی ایران طی نامهای به ریاست جمهوری از رئیس دولتی که مدعی آزادی بیان در کشور و تحمل اعتراض قانونمند مردم می باشد درخواست نمود که با برگزاری یک گردهمایی عمومی از طرف این سازمان در تهران موافقت نماید. متن کامل نامه درخواست به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری
باسلام و ادای احترام،
پس از حوادث اعتراضی اخیر، جنابعالی و وزیر محترم کشور وسایر مقامات جمهوری اسلامی کرارا اعلام نمودید که دولت با تجمعات قانونمند مردم مخالف نیست. و مردم حق آزادی بیان دارند و میتوانند پیشنهادات و نظرات خود را در امور کشور مطرح نمایند. بر اساس این گفتهها و بر طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، جبهه ملی ایران تصمیم دارد که به منظور اعلام نظرات خود در این برهه حساس از تاریخ کشور، از مردم تهران دعوت نماید که برای استماع نظرات و پیشنهادات جبهه ملی در یک تجمع عمومی شرکت نمایند. از آن جا که جنابعالی به عنوان ریاست جمهوری سوگند یاد کردهاید که عهده دار اجرای قانون اساسی و صیانت ازحقوق ملت باشید از شما میخواهیم که به وزارت کشور دستور فرمایید موافقت با برگزاری این گردهمایی و تقبل حفظ امنیت آن را اعلام نمایند. زمان این گردهمایی در عصر روز ۱۴ اسفند ۹۶ و مکان آن در هر یک از میادین تهران پیشنهاد میگردد.
دهم بهمن ماه ۱۳۹۶
تهران - هیئت رهبری و هیئت اجرائیه جبهه ملی ایران
معاون اول قوه قضائیه امروز در مشهد توضیحاتی درباره پرونده سعید طوسی و ابهاماتی که دارد، ارائه کرد.
خبرآنلاین، حجتالاسلام غلامحسین محسنی اژهای ظهر امروز امروز 12 بهمنماه، در سی و چهارمین نشست میان دوره اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور که در مجتمع شهید کاوه مشهد برگزار شد، درباره پرونده سعید طوسی گفت: ادعاهایی که در مورد این آقا مطرح شده از سال ۸۷ یا ۸۸ وجود داشته اما زمان شکایت به دادستانی سال ۹۲ بوده است. یعنی پرونده در سال ۹۲ به قوه قضائیه ارجاع شده است. ادعای اولیه که در دادستانی مطرح شد، حتی شکایت به معنای اصطلاحی کیفری نبوده است بلکه چهار نفر از اولیای بچهها نامهای را برای دادستان فرستادند و گفتند که این آقا مشکلاتی دارد؛ بدون اینکه این مشکلات را باز کنند و عنوان کردند که او مفاسد اخلاقی داشته و باید ممنوعالتصویر و ممنوعالصدا شود و در مجالس حضور پیدا نکند.
او گفت: سه عنوان اتهامی در این دادسرا مطرح شده که دادسرا در خصوص یک مورد آن اعلام داشت، رسیدگی به آن در صلاحیت دادسرا نیست و طبق قانون، رسیدگی به آن باید در دادگاه صورت گیرد. در مورد اتهام دوم مبتنی بر عمل منافی عفت نیز قرار منع تعقیب صادر شد. در خصوص اتهام سوم که تشویق به فساد بود نیز همین قرار صادر شد.
محسنی اژهای ادامه داد: این موارد به شاکی ابلاغ میشود و شاکی هم به قرار منع تعقیب اعتراض میکند. در نتیجه پرونده به دادگاه بدوی میرود. در آن دادگاه نظر دادسرا در مورد عمل منافی عفت تایید شده و قرار دادسرا نسبت به این قضیه تنفیذ میگردد.
وی اضافه کرد: در مورد اتهامی هم که دادسرا اعلام داشت صلاحیت رسیدگی به آن را ندارد و دادگاه باید آن را بررسی کند، دادگاه متهم را تبرئه می کند.
از صفحه فیسبوک شهروندیار
سیاست اصلاحات زمانى فشار از پایین و چانه زنى از بالا بود. اکنون سیاست اصلاحات شده است تسلیم به بالا، و ترساندن پایین. شما با ترس مردم را به انتخابات مى کشانید، نه با عشق و امید. اول مى گفتید: "راى بدهیم تا احمدى نژاد بر سر کارنیاید، حالا مى گویید: "راى بدهیم تا ایران سوریه اى نشود." عزیز برادر! ترس فلج کننده است، نه حرکت آفرین.
اکنون دیگر اصلاحات نقشى جز شرکت در انتخابات ندارد. آن هم با کاندیداهایى چون رى شهرى و درى نجف آبادى، که هر دو وزیر اطلاعات بوده اند. اولى مسئول ترور مخالفین جمهورى اسلامى در خارج از کشور، دومى یکى از مسئولین قتل هاى زنجیره اى در داخل کشور.
اصلاحات اگر همین گونه ادامه یابد، کاندیداهاى اصلاحات در دور آتى مى رسند به شریعتمدارى کیهان و محسنى اژه اى قوه قضاییه. چرا که تفسیر اصلاح طلبان از اصلاحات، از نظر استراتژى، تقلیل یافته است به شرکت بى قید و شرط در انتخابات. و از نظر هدف، تقلیل یافته است به سوریه اى نشدن ایران. و نه این استراتژى، نه آن هدف، دردى از هزار درد بى درمان این ملت دوا نمى کند.
خلاصه کنم: اصلاحات فرصت هایى که با تکرار راى اکثریت به دست آورده بود را سوزاند، و در تجربه اجتماعى به بخشى از مردم، که من هم جزو آنها هستم، نشان داد که اصلاحات ناکارآمد است.
مرکز حامیان حقوق بشر ـ بر اساس خبری که در وب سایت شورای وکلای بریتانیا و روزنامه ایندیپندت منتشر شده است، شورای وکلای بریتانیا طی نامهای از آیت الله خامنهای میخواهد همه وکلای دربند را آزاد کنند.
وکلای انگلیس طی ارسال نامهای به آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران، اعتراض خود را نسبت به رفتار با وکلا در ایران و بازداشت مداوم مدافعان حقوق بشر اعلام کرده و خواستار آزادی همه وکلا و مدافعان حقوق بشر دربند شدند.
اعتماد ـ عباس عبدی ـ اتفاقات روزهای گذشته که چند تن از دختران جوان به نشانه اعتراض در خیابان انقلاب و روی سکویی ایستاده و روسری خود را بر چوبی تکان میدهند، بحث درباره حجاب را ضروری ساخته است؛ موضوعی که برای سالها امکان بحث و گفتوگو درباره آن وجود نداشت و به شکل یک تابو در آمده بود. من در این یادداشت میکوشم تا حدی که ظرفیت یک نوشته اجازه میدهد، مساله را باز کنم. متاسفانه مساله حجاب که یک رفتار دینی و فرهنگی است تبدیل به یک مقوله سیاسی شده است. این کار از سال ۱۳۱۴ که رضاشاه حجاب سنتی را ممنوع کرد و دستور کشف حجاب را داد، آغاز شد. شاید برای یک جوان و حتی افراد میانسال امروزی آن اقدام قابل درک نباشد. مادربزرگ من تعریف میکرد که در روستای آنان نیز برداشتن حجاب از سر زنان اجرا شد و یک بار که او برای برداشتن آب از منزل بیرون آمده بود، در همان لحظه یک امنیه (ژاندارم) میرسد و روسری را با خشونت تمام از روی سر او برمیدارد. آن هم در روستایی که ۷۰ کیلومتر با اولین شهر فاصله داشت و اصولا جاده شوسه نداشت بلکه در آن زمان جاده آن مالرو بود! محمدرضا نیز در ادامه سیاستهای پدرش نوعی اشاعه فرهنگ غربی از بالا را سرلوحه سیاستهای خود قرار داد و هنگامی که جو انقلابی شد، این سیاست به ضد خودش تبدیل شد و تعداد زیادی از دختران فاقد حجاب، محجبه شدند، حتی دختران چپ و کمونیست نیز در ضدیت با رژیم گذشته حجاب را محترم میشمردند. پس از انقلاب نیز حجاب و مساله آن مصون از معنای سیاسی نبود. حتی نوع پوشش حجاب نیز زمانی سیاسی شد و روسری زیتونی رنگ نمادی از تعلقخاطر سیاسی خاصی شد و این وضع همچنان ادامه داشت تا به وضع فعلی رسیدهایم؛ وضعی که متاسفانه حتی بسیاری از زنان محجبه نیز از اینکه گمان کنند حجاب آنان محصول اجبار است ناراحت هستند. چه بسا ممکن است روند معکوس سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷ را اکنون شاهد باشیم و حتی کسانی که معتقد به حجاب باشند ولی بنابه ملاحظات سیاسی رفتار دیگری را پیشه کنند. به طور قطع این مساله در مورد خانوادهها نیز صادق است و به دلیل این وضع پدران و مادران نمیتوانند در مورد حجاب چنانچه که میخواهند یا مناسب میدانند در برابر فرزندانشان از این مساله دفاع کنند.
شرق - آمنه شیرافکن - برخی از مسئولان سازمان زندانها، تقدیر و تشکر دارند و برخی دیگر از ادبیاتشان پیداست که از همراهی انبوهی همراه اضطراری در دیدار از اوین دل خوشی ندارند. حالا هر لحظه زوایای تازه این بازدید روشن میشود. حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون حقوقی مجلس، به «شرق» میگوید: «دیدار از اوین نقطه شروع کار ما بود. تصمیم گرفتهایم از زندان فشافویه، زندان رجاییشهر، قزلحصار و مراکز آگاهی، بهویژه مرکز آگاهی شاپور، دیدار کنیم. میخواهیم ببینیم دستگیرشدگان را چقدر در شاپور نگه میدارند. اصولا طبق قانون، بازداشتی نباید بیش از ۲۴ ساعت در بازداشتگاه بماند. همچنین کمیسیون حقوقی و قضائی و هیئت بازدیدکننده از اوین، مقرر کرده از زندان همدان، شیراز و تمام شهرهای ایران بازدید داشته باشیم».
اعتماد - الهه کولایی ـ انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران که به نام انقلاب اسلامی در تاریخ انقلابهای جهان ثبت شد، تجربهای بینظیر از تلاش مردمی بود که خواستند آیینها و آداب دینی را بر زندگی سیاسی خود حاکم کنند. در واقع این انقلاب که با ایدئولوژیسازی اسلام شکل گرفت، در شرایطی پا به عرصه سیاست نهاد که جهان نظام دوقطبی و رویارویی امریکا و اتحاد شوروی را تجربه میکرد. فضای بینالمللی و رویارویی دو ابرقدرت در پیروزی سریع این انقلاب تاثیری بسزایی داشت.
حسین علیزاده - ایران وایر
«بهرام قاسمی»، سخن گوی وزارت امور خارجه ادعا کرده که دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، مبتنی بر «اصل عدم مداخله» در امور داخلی دیگر کشورها است. او این سخن را در واکنش به اظهارات «مایک پومپئو»، رییس سازمان «سیا» گفته است که با مرتبط دانستن حمایت تهران از موشک پرانی های گروه «حوثی»، شلیک این موشکها به سوی عربستان را «غیرقابل پذیرش» و به مثابه «اقدامی جنگی» توصیف کرده بود.
سخن گوی وزارت امور خارجه ایران با سخیف شمردن این اظهارات، سخنان رییس سازمان سیا را موجب ایجاد تفرقه بین کشورها و ملت های مسلمان دانسته و تاکید کرده است:«]جمهوری اسلامی[ بر اساس اصل عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی تمامی همسایگان خود احترام گذاشته و با تکیه بر این اصل اساسی که امنیت همسایگان، امنیت منطقه و امنیت ما است، برای همکاری بیش تر، درک متقابل، تعمیق روابط و همزیستی مسالمت آمیز و تامین امنیت دسته جمعی تمامی کشورهای همسایه و پیرامونی خود آمادگی خود را اعلام ]کرده[و در این مسیر گام های بلندی برداشته است.»
با توجه به این اظهارات، پرسش این است که «اصل عدم مداخله» چه جایگاهی در دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد و ادعای سخن گوی وزارت خارجه چه قدر با واقعیت منطبق است؟
جمهوری اسلامی و اصل عدم مداخله
اصل عدم مداخله (Non-interventionism) یکی از اصول بنیادین در حقوق بین الملل به شمار می رود که نظر به اهمیت فراوان آن، از اصول مندرج در «منشور ملل متحد» نیز هست. این اصل بر برابری حاکمیت (Sovereignty) کشورها تاکید دارد. تاکید منشور ملل متحد بر این اصل به دلیل نقشی است که مراعات آن می تواند در کاهش منازعات میان کشورها و تأمین صلح و امنیت بینالمللی داشته باشد. به عبارت دیگر، یکی از علل بروز منازعات و جنگ ها، نقض اصل عدم مداخله توسط کشورها است چرا که نظام بین الملل، نظامی مبتنی بر «قدرت» است. هر اندازه شاخص قدرت در یک کشور مثل امریکا بیش تر باشد، امکان دست اندازی(مداخله) آن به دیگر کشورها بیش تر می شود.
مطالعه رفتار جمهوری اسلامی در طول چهار دهه عمر آن که تا چه اندازه پایبند به اصل عدم مداخله در امور دیگر کشورها بوده، پژوهشی جامع می طلبد که در این مختصر نمی گنجد. اما ارزیابی ادعای عدم مداخله جمهوری اسلامی در امور دیگر کشورها، از حرف تا عمل چیز دیگری را نشان می دهد.
اصل 154 «قانون اساسی» با تاکید بر استقلال و آزادی همه ملت ها، تصریح دارد:«جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.»
چنانچه روشن است، مصرح این اصل، «عدم دخالت در امور ملت ها» است و نه اصل «عدم مداخله در حاکمیت دولت ها». حمایت جمهوری اسلامی از جنبش های اسلامی، مردمی و یا آزادیبخش در سایر کشورها که بنا بر حال و هوای دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن همواره مشاهده شده، ناظر به همین اصل قانون اساسی است که عدم دخالت را در امور داخلی ملت ها و نه لزوماً دولت ها تفسیر کرده و می کند.
خطوط هوایی یونایتد آمریکا از سوار کردن یک طاووس که گفته شده پریشانخاطر و به لحاظ روانی به صاحبش وابسته است جلوگیری کرده است.
مالک این طاووس حتی پیشنهاد خرید بلیط جداگانه برای او کرده بود.
با وجود این، یونایتد ایرلاین که نمایندگانش در فرودگاه نیوآرک نیوجرسی با این طاووس روبرو شدند، میگوید سوار کردن این پرنده با مقررات این شرکت هوایی در ارتباط با وزن و سایز حیواناتی که میتوانند همراه صاحبانشان به داخل کابین مسافران بروند مغایرت داشته است.
یونایتد ایرلاین همچنین میگوید به صاحب این پرنده قبل از آن که به فرودگاه بیاید درباره محدودیتهای پروازی توضیح داده بوده است.
صاحب این طاووس که یک هنرمند نیویورکی است و با اسم مستعار زندگی میکند قصد داشته از فردوگاه نیوآرک در حوالی نیویورک به لسآنجلس در غرب آمریکا سفر کند؛ سفری که با هواپیما حدود ۶ ساعت طول میکشد.
خطوط هوایی آمریکا معمولا به حیواناتی که نقش آرامشگر دارند و صاحبان آنها با مشکلات روحی روانی دست و پنجه نرم میکنند اجازه ورود به کابین هواپیما را میدهند اما در سالهای اخیر گوناگونی این نوع حیوانات در مواردی خطوط هوایی را با مشکل روبرو کرده و در رسانهها خبرساز شده است.
در سال ۲۰۱۴ خطوط هوایی یواس ایرویز جلوی زنی را که خوکش، هابی، را میخواست سوار هواپیما کند گرفت.
اگر دکستر میتوانست سوار هواپیما شود نامش را به تالار حیواناتی که با آدمیان در کابین هواپیما سفر کردهاند اضافه میکرد.
در سال ۲۰۱۵ یک مسافر آمریکایی در فرودگاه سیاتل موفق شد بوقلمون خود را در شب کریسمس سوار هواپیما کند.
سال گذشته هم تصاویر مربوط به یک هواپیما که داخل کابین مسافری آن حدود ۸۰ پرنده شکاری دیده میشد خبرساز شد.
این هواپیما که گویا به مقصد جده در عربستان سعودی در حرکت بود شاهینهای شکاری را برای شرکت در یک شکار بزرگ جابجا میکرد.
این عکس امروز در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و برخی میگویند در پاسخ به #دختران_خیابان_انقلاب است. نظر برخی کاربران را درباره این عکس:
"مخالفت یک آخوند با اجباری بودنِ جمهوری اسلامی"
"اعتراض یک روحانی به پرچم کشور"
"این یعنی گل به خودی"
از خامنهای، رهبر "موقت"ی که ۲۸ سال است اعمال ولایت میکند، ویدئویی پخش شده که تواضع آخوندیاش در هنگام انتخابش به عنوان رهبر را (آنجایی که گفت باید خون گریست بر حال ملتی که من رهبرش باشم) تفسیر کرده است، آن هم اندکی بعد از آن داستان.
ویدئوی زیر نشان میدهد که او باز تواضع آخوندی نشان میدهد، اما یک باره در مقام پیغمبران قرار میگیرد. خدا گفت محکم بچسب، من هم چسبیدم!