رادیو فردا - مصطفی خلجی ـ با وجود ترجمه تقریباً همه آثار میلان کوندرا، نویسنده پرآوازه فرانسوی چکتبار به زبان فارسی، خوانندگان کتاب در ایران اطلاع چندانی از نظر کوندرا درباره رمان «آیات شیطانی» نوشته سلمان رشدی ندارند.
این بیاطلاعی ناشی از یک امر مصیبتبار اما روزمره در ایران است: سانسور.
در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷، روحالله خمینی رهبر وقت جمهوری اسلامی، در بستر اعتراضاتی که از چندی قبلش علیه انتشار رمان «آیات شیطانی» در بریتانیا و پاکستان آغاز شده بود، حکم ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد.
این حکم، آتش اعتراضات را شعلهورتر کرد و منجر به یک سری اتفاقات مرگبار در ارتباط با این کتاب شد و رشدی نیز بر اثر تهدیدها، زندگی مخفی خود را آغاز کرد.
میلان کوندرا که خودش از حکومتی خودکامه و فرهنگستیز فرار کرده و پدیده «رمان» برای او دغدغهای بنیادین بود، نمیتوانست نسبت به تحولات مربوط به رمان «آیات شیطانی» بیتفاوت باشد.
چهار سال پس از صدور حکم خمینی، میلان کوندرا کتابی با عنوان «وصایای تحریفشده» نوشت که با فاصله کوتاهی اولین ترجمه آن به فارسی در ایران منتشر شد.
چند سال بعد، ترجمه دیگری از این کتاب، با عنوان «وصیت خیانت شده» منتشر شد.
در حالی که در همان سطرهای آغازین کتاب، میلان کوندرا به بررسی رمان «آیات شیطانی» پرداخته، اما در هیچ کدام از این ترجمهها نظرات کوندرا درباره این رمان و اساساً حکمی که خمینی علیه رشدی صادر کرد، نیامد.
در واقع، کوندرا فصل اول کتاب «وصایای تحریفشده» را در دفاع از «آیات شیطانی» نوشته بود، اما با سانسور گسترده این فصل، خواننده فارسیزبان اساسا متوجه نمیشود که کوندرا چنین قصدی داشته است.
در مقدمههایی که در ترجمههای فارسی این کتاب وجود دارد، به چنین سانسوری حتی به صورت تلویحی اشاره نشده است.
سانسوری که حکومت جمهوری اسلامی بر نشر کتاب در ایران اعمال میکند موجب شد که تقریبا همه ترجمههای فارسی کتابهای کوندرا به صورت تکهپاره و مثلهشده منتشر شود.
اما سانسور ترجمه «وصایای تحریفشده» در دو مورد جداگانه، علاوه بر تحریف آثار کوندرا، تلاش جمهوری اسلامی برای جا انداختن روایت خود از «آیات شیطانی» را نیز نشان میدهد.
کوندرا درباره «آیات شیطانی» چه نوشت؟
کوندرا در همان فصل اول کتاب «وصایای تحریفشده»، با ستایش از کار رماننویسی سلمان رشدی، رمان «آیات شیطانی» را با آثار فرانسوا رابله، نویسنده بزرگ فرانسوی قرن پانزدهم میلادی مقایسه میکند.
او صحنهای سوررئال از مهمترین اثر رابله را ذکر میکند که در آن جنین گارگانتوآ، یکی از شخصیتها، در رگهای بدن مادرش میلغزد و از گوش مادر بیرون میآید.
کوندرا مینویسد که رابله با چنین توصیفی به خوانندهاش میگوید که منتظر خواندن یک داستان واقعی نباشد.
سانسور «وصایای تحریفشده» در ایران، علاوه بر تحریف آثار کوندرا، تلاش جمهوری اسلامی برای جا انداختن روایت خود از «آیات شیطانی» را نشان میدهد
کوندرا بلافاصله به «آیات شیطانی» اشاره میکند و از این جا به بعد در ترجمههای فارسی «وصایای تحریفشده» سانسور شده است:
«همانطور که رابله در صفحات اول کتابش گارگانتوآ را از طریق گوش مادرش به صحنه جهان میآورد، در آیات شیطانی نیز پس از انفجار هواپیمای در حال پرواز، دو قهرمان داستان سلمان رشدی در حال گپ زدن، آواز خواندن و رفتاری کمیک و غیرمحتمل به زمین سقوط میکنند...»
کوندرا میگوید که رشدی همانند رابله با همین اولین صحنه، قراری روشن با خوانندهاش میگذارد که منتظر خواندن داستانی جدی و واقعی نباشد، «حتی اگر در مورد مسائلی باشد که نمیتواند وحشتناکتر باشد».
جالب است که رابله نیز با اثر خود، خشم کلیسا را برانگیخته بود.
کوندرا پس از نقد و بررسی ادبی رمان «آیات شیطانی» میافزاید: «از زمان 'بچههای نیمهشب' که در زمان انتشارش تحسین همهجانبهای را برانگیخت، هیچکس در دنیای ادبی آنگلوساکسون با این نظر مخالف نیست که رشدی یکی از بااستعدادترین رماننویسان امروزی است.»
سلمان رشدی در سالهایی شروع به نوشتن کرد که هند، زادگاهش، مسیر جدیدی را آغاز کرده بود.
او که رمانهای ابتدایاش در چارچوب «ادبیات پسااستعماری» هم طبقهبندی شده، سالها پیش از «آیات شیطانی»، در اوایل دهه ۱۹۸۰، با رمان «بچههای نیمهشب» مهارت خود را در نویسندگی به نمایش گذاشت و خود را به عنوان رماننویسی بااستعداد به تثبیت رساند.
رشدی ۳۴ ساله بود که توانست با همین رمان، جایزه معتبر «من بوکر» را در سال ۱۹۸۱ از آن خود کند.
به عقیده منتقدان ادبی، نقطه قوت این رمان، خلق یک رئالیسم جادویی و در عین حال ارائه تصویری بسیار واقعگرایانه از تاریخ هند است.
این رمان به حدی مستحکم و دارای ارزش ادبی است که در دو مرحله، به عنوان بهترین رمان برنده بوکر در تاریخهای ۲۵ ساله و ۴۰ ساله این جایزه نیز شناخته شد. حتی در ایران هم مهدی سحابی با ترجمه این رمان، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی را به دست آورد.
در فاصله انتشار «بچههای نیمهشب» و «آیات شیطانی»، رشدی رمان «شرم» را منتشر کرد که آن هم با استقبال مواجه شد. این رمان به مفهوم شرم در زمینه فرهنگی یک جامعه اسلامی (پاکستان) میپرداخت.
کوندرا در «وصایای تحریفشده» نوشت: «رمان آیات شیطانی ادای احترام [منتقدان و خوانندگان] را در پی داشت بدون اینکه کسی پیشبینی کند طوفانی چند ماه بعد از آن آغاز میشود، زمانی که خمینی رشدی را به جرم توهین به مقدسات به اعدام محکوم کرد و قاتلانی را به دنبال او فرستاد که هیچکس پایان کار این قاتلان را نمیبیند.»
کوندرا در همان سالهای آغازین صدور حکم ارتداد سلمان رشدی، به خوبی پیشبینی کرده بود که پایانی بر این حکم نیست.
با وجود خوشبینیهای خود رشدی در سالهای اخیر، کوندرا در پایان عمرش دید که نویسنده آیات شیطانی چگونه در یک نشست ادبی در نیویورک هدف یک حمله با چاقو قرار گرفت.
اما حرف اصلی کوندرا و تیغ تند انتقادش در «وصایای تحریفشده» متوجه خمینی، حکم ارتداد یا حتی مسلمانان معترض نبود، او بیشتر از جامعه ادبی و رسانههای غربی انتقاد داشت که موجب شدند در کشورهای خود، خبرهای مربوط به حکم خمینی بر ارزش ادبی «آیات شیطانی» سایه افکند.