June 2025 Archives

sHKH.jpgحسین جعفری

سید حسن عزیز، سلام!
من در تمامی این سی و چند سال از فوت امام؛ بی هیچ وقفه در ایام رحلتش در حرم بودم؛ جز از ۸۸ به این طرف که در آن ایام خاص حرم در اختیار مردم نبود و در ایام شب های قدر هم در تمامی این سالها در حرم احیا می گرفتم؛ جز در این چند سال اخیر که دیدن آن ضریح طاغوتی و شاهانه، دل و دماغی از معنویت برای ما باقی نمی گذاشت.(واقع آن است در این خلوت ها بعضاً از امام نالیدم که این چه آینده نگری بود که قدرت مطلقه ای ترتیب دادی و قبایی دوختی که با اغماض فقط بر خودت راست می نمود و الان ....! اما در هر حال امامم گرچه اشتباهاتی داشت که به اعتقاد برخی بسیار سهمیگن است اما بسیار ساده زیست بود، هر چه بود امام؛ شاه نبود!)

در جایی فرموده بودید: "دینداری ما کاریکاتوری است و تناسب ها در آن بر هم ریخته است." و از این کاریکاتور تلخ تر کجا می توان سراغ گرفت که برای قبر کسی کاخ می سازند و ضریحِ امام وَش ترتیب می دهند که در حیاتش از تجملات دور و اجازه نداده بود که دیوارحسینه جماران را کچ کنند و دفتر و دستک بیتش هم همچون شاهان نبود و نظارتش در اداره کشور را چون یک رهبر و در ارتباط با مردم انجام می داد نه چون یک ابر مدیر اجراییِ دارای دولتِ در سایه!

همه ی سخنم این است چرا امام ساده زیست را همانند شاهان بزک کردید؟ آنچه بعنوان ضریح دور قبرش ساختید نه یک اتاقک آلومینیومی که ضریح مشبکی نه حتی در حد یک امامزاده که در حد یک امام معصوم است! در حالی که می دانید ساخت این نوع ضریح حتی برای معصوم هم توجیه دینی ندارد چه رسد برای خمینی!

سید حسن فرزند سید احمد فرزند روح الله! اگر فکر می کنی عظمت و شکوه شاهانه بارگاه داخل حرم را بخاطر آسایش مردم و نشان دادن عظمت و ابهت اسلام است، صادقانه همین را با مردم در میان بگذار و علناً بگو چون آن ضریح با این هدف نمی خواند؛ همان ضریح آلومینیومی را بر مزار امام قرار می دهم! و تردید نکن این روش هم برای آبروی شما و هم برای حفظ حریم امام بهتر و بصواب نزدیکتر است."

برای ورود به عرصه ی کنشگری مستقل از قدرت و متکی به مردم، اجازه بده حرم و حریم امام با کمک های مردم مومن به امام اداره شود نه با پول بیت المال! اینگونه مردم چه بسا حرف هایت را باور کنند!

hashemi.jpgمهاجرت افراد ماهر، کارگران و کادر درمان به کشورهای عرب منطقه، از مدت ها پیش مورد توجه قرار دارد، اما این روزها، مسئله مهاجرت سرمایه گذاران و تولیدکنندگان ایرانی به این کشورها نیز موضوعی است که با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی، حائز اهمیتی ویژه است

به گزارش فرارو، اخیرا نسرین اوجاقی دبیرکل انجمن ملی صنایع لوازم خانگی ایران گفته است: «تنها از یک کارخانه لوازم خانگی ما، ۴۰ نفر کارشان را رها کرده‌اند و برای کارگری به کشور عمان رفته‌اند. حداکثر حقوق یک کارگر در ایران ۲۵ میلیون است، ولی وقتی همین کارگر به یک کشور عربی همسایه می‌رود ده‌ها برابر این رقم، دستمزد می‌گیرد. کشورهای عربی همسایه، مدام به تولیدکنندگان ما می‌گویند چرا در ایران معطل هستید؟ به کشور ما بیایید، زمین و سرمایه بگیرید و تولید کنید.»

«محمد هاشمی رفسنجانی»، عضو هیات مؤسس حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی در گفت‌و‌گو با فرارو به تحلیل این موضوع پرداخته است:

سود تولید در کشور ما به اندازه سود بانکی است

محمد هاشمی به فرارو گفت: «برای شکوفایی حوزه اقتصاد به تقویت تولید یا سرمایه گذاری در تولید نیاز داریم. این موضوعیست که مورد توجه رهبر انقلاب نیز قرار دارد و اصلا نام سال را "سرمایه گذاری در تولید" گذاشته اند. اگر در تولید سرمایه گذاری انجام شود، طبعا تولید کشور نیازمند کارگر، مدیر، کارمند و سایر عوامل تولید است. به کار گرفته شدن این افراد در چرخه تولید نیز به معنای کارآفرینی و افزایش رفاه اجتماعیست. زمانی که تولید شکوفا می شود، طبعا اجناس در کشور بیشتر می شود و تورم کاهش پیدا می کند. همه این موارد از مزایای سرمایه گذاری در بخش تولید است. نکته ای که در مسئله تولید و سرمایه گذاری وجود دارد، بحث سودی است که حاصل سرمایه گذار می شود. در کشور ما هم اکنون، سودی که حاصل می شود چندان بالا نیست. اما در کشورهای عربی، جذب سرمایه برای تولید، با سود و ارقام بالاتری همراه است.در کشور ما ممکن است سود تولید به اندازه سود پولی که در بانک گذاشته می شود، باشد. ولی در کشورهای عربی، رقمی که به سود تولید داده می شود، عدد بالایی است. »

وی افزود: «بنابراین اگر قصد بر این باشد که سرمایه گذار بخواهد در کشور سرمایه گذاری کند، باید دو کار انجام شود. اول این که سرمایه امنیت داشته باشد و سرمایه گذار از امنیت سرمایه خود اطمینان داشته باشد. نکته دوم این که سودی بالاتر از آن چه در کشورهای همسایه اعطا می شود، به تولیدکنندگان داده شود. اگر این 2 اقدام انجام شود، قطعا سرمایه فرار نمی کند. سرمایه گذاری در کشور، دریچه ای است برای ایجاد فرصت های شغلی بیشتر و کاهش نرخ بیکاری در کنار افزایش درامد مردم. بنابراین شاکله اصلی این است که باید امنیت کافی برای سرمایه گذاری در تولید و انگیزه بیشتر برای تولید در کشور ایجاد شود.»

abtahi.jpgچرایی هژمونی امام

محمدعلی ابطحی - جماران

🔸شاید جدی ترین نکته تاریخی در مورد امام این باشد که چگونه وی توانست هژمونی اجتماعی بی نظیری را سامان دهد و طیف های مختلف را به هم نزدیک کند.

🔸چگونه شد که حداقل تا پیروزی انقلاب اسلامی نویسندگان بزرگ، نیروهای سکولار، شعرا، داستان نویسان، ادبا، دینداران، غیر دین داران، روحانیون، دانشگاهیان و اقشار مردم، خود را پشت سر خمینی دیدند و به فکر مقابله و مخالفت نیفتادند.

🔸این ها نمی تواند بی دلیل باشد.

✔️ دلایل این اتفاق تاریخی و این هژمونی بزرگ و بی تکرار را البته باید در ظرف زمانی آن روزها بررسی شود و می تواند در زمانهای دیگر جمع بندی ها شکل دیگری باشد. اما در آن سال این اتفاق افتاد.

☑️ ۱- امام با بدنه جامعه پیوند ایجاد کرد. بلندترین مصرع شعار همه گروههای مبارز در آن روزها ارتباط با مردم، خلق، توده و عناوین مشابه بود. ناگهان همه این گروهها دیدند امام فارغ از همه این شعارها قویترین پیوند را با جامعه برقرار کرده است و عملا برای حمایت از خلق و توده مجبور بودند پشت سر او قرار گیرند.

☑️ ۲- حقیقت این است که انقلاب اسلامی تا پیروزی آن، با استراتژی امام خشونت پرهیز بود. این دکترین جدیدی بود. تا آن روزها همه گروهها دنبال مسلح شدن بودند. تغییر در حکومت ها و انقلاب ها عمدتا با کودتای نظامی شکل می گرفت. ارتش ها عوامل انقلاب ها بودند. اما در دکترین امام گل در برابر گلوله شعار عمومی شد. انقلاب خشونت پرهیز حامیان طبیعی پیدا می کند.

☑️ ۳- خصلت سیاسی امام این بود که می گفت همه با هم. این شعار خیلی کارساز بود. معنای این شعار این است که از توانایی های هر کسی باید برای اداره کشور استفاده شود. به این دلیل هیچکس خود را در برابر امام نمی دید. هر کس علیه شاه بود با خمینی تلقی می شد. هدف مشخص بود و راه معین. حتی کسانی که این شعار را قبول نداشتند، به حمایت از این شعار تن دادند. این را نمی شود انکار کرد. حتی اگر بعدها آن را انکار کردند.

☑️ ۴- رنگ و بوی عقیدتیِ رهبری مجتهد، دین داری را تقویت کرد. در این حوزه مهمترین اتفاق این بود که ناخود آگاه یک حزب با تشکیلات تمام عیار برای اهداف امام در سراسرکشور آماده در اختیار نهضت و امام قرار گرفت. آن تشکیلات آماده، مساجد بودند که همه جا بودند. بخشی از از امامان جماعت در نقاط مخلف کشور سیاسی نبودند. و شاید علاقه مند هم به ورود به سیاست نبودند، اما مرجعیت دینی و طوفانی که از دریچه مساجد انقلاب و شعارهای امام را به همه جا می برد آنها را هم همراه کرد و ابعاد این هژمونی اجتماعی کامل شد.

☑️ ۵- تحقیر ملی، بیگانه پرستی و مبارزه با حضور مستشاران آمریکایی و بی اراده بودن رهبری کشور در مقابل خارجی ها، هم دلیل همدلی بزرگی برای مردم بود

👈 اگر اتفاقات بعدی در طول این چهل ساله جور دیگری رقم خورد نباید در تحلیل هامان واقعیت آن دوران شروع مبارزات امام را نادیده گرفت.

fakhimzadeh.jpgمهدی فخیم‌زاده، بازیگر و کارگردان حکومتی طی گفتگویی با برنامه «درجه یک» تلویزیون اینترنتی همشهری با اجرای مژده لواسانی درباره اعتراضات خیابانی در پی درگذشت مهسا امینی و موضع‌گیری برخی چهره‌ها گفت:

سال ۱۴۰۱ عده‌ای هول شدند و فکر کردند بوی انقلاب می‌آید!

وی درباره اعتراضات سال ۱۴۰۱ توضیح داد: «سال ۱۴۰۱ و پس از آن بر من هیچ فشاری نبود. به نظرم موضوع اعتراضات آن سال هم اختلافاتی درونی بود و باید حل می‌شد. خانم‌های محجبه باید مشکلشان را با دیگران حل می‌کردند. در حال حاضر هم مشکل کامیون‌دارها از این جنس است. آن‌ها بالاخره باید با دولت دیالوگ کنند. آن زمان اتفاقاً من یک تئاتر کار می‌کردم. سال ۱۴۰۱ چند نفر هول شدند و فکر کردند که انقلاب می‌شود اما اگر این فکر را نمی‌کردند که مرتکب اشتباه خواهند شد. ما انقلاب را یکبار تجربه کرده‌ایم و اصلاً شبیه به آن نبود. دسته‌ای از جوانان شلوغ کردند که در هر مملکتی هم پیش می‌آید. اما ما نباید به پیشوازش برویم. چند تنی هم که به پیشوازش رفتند، به خطا رفتند... بعضی‌ها هم گمان بردند که اگر چیزی نگویند از قافله عقب می‌مانند!»

:::

ایندیپندنت فارسی - در جریان دیدار قهرمان باشگاه‌های اروپا با رئیس جمهوری و بانوی اول فرانسه در کاخ الیزه، بازیکنان پاری‌سن‌ژرمن، برژیت مکرون را با تعجب نگاه می‌کنند. تصاویر این دیدار رسمی، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشته و به موضوع شوخی و خنده کاربران و حتی خبرنگاران فرانسوی بدل شده است. حرف و حدیث‌ها درباره رئیس جمهوری ۴۷ ساله و همسر ۷۲ ساله‌اش از هفته گذشته و در پی ضربه بریژیت به صورت امانوئل مکرون در زمان خروج از هواپیما در ویتنام، بالا گرفته است.

:::

tafreshi.jpgایران اعلام کند به‌دنبال نابودی اسرائیل نیست

مجید تفرشی، تحلیلگر سیاسی و تاریخ‌پژوه با اشاره به نحوه‌ی مواجهه با اسرائیل ابراز عقیده کرد که گاهی رفتارهای رادیکال ایران به بقای نتانیاهو کمک کرده است.

او بر این باور است که جمهوری اسلامی ایران به طور ضمنی اعلام کرده که در پی نابودی اسرائیل نیست اما می‌گوید: ایران مجبور است که در یک موضع‌گیری کاملا علنی اعلام کند که به دنبال نابودی اسرائیل نیست.

آقای تفرشی با اشاره به مذاکرات ایران و آمریکا گفت: توافق با جامعه‌ی بین المللی و در راس آن آمریکا ضروری است. طبیعتا توافق با آمریکا هم دردناک و هم هزینه‌بر است اما برای ایران هم آورده‌های بسیاری خواهد داشت.

مجید تفرشی در گفت‌وگو با انصاف نیوز درباره‌ی آینده‌ی سیاسی ایران گفت: پیش‌بینی قاطع درباره‌ی این موضوع کار خردمندانه‌ای نیست. نه من آنقدر سواد و دانش دارم که بخواهم چنین موضوعی را پیش‌بینی کنم و نه اساسا کسی می‌تواند چنین کاری کند اما می‌توان در این ارتباط چند نکته را برشمرد که می‌تواند بر آینده‌ی سیاسی ایران اثرگذار باشد.

آینده‌ی مثبت بدون گشایش بین‌المللی غیرممکن است

او ادامه داد: نیمی از این آینده‌ورزی به مناسبات خارجی و نیمی از آن نیز به مناسبات داخلی ایران بازمی‌گردد. هر کسی که ادعا کند ترسیم آینده‌ای بهینه و روشن برای ایران بدون گشایش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ممکن است یا دروغ می‌گوید و یا اشتباه می‌کند. غیرممکن است که تصور کنیم بدون وقوع چنین گشایشی می‌توان آینده‌ی مثبتی را ترسیم کرد.

آقای تفرشی با اشاره به تحریم‌ها گفت: از زمان تحریم‌های ابتدای انقلاب و به ویژه تحریم‌های هسته‌ای در دو دهه‌ی اخیر این مسیر را رفتیم و مشخص شده که با تحریم‌ها نمُرده‌ایم اما مستهلک شدیم. به تعبیر یک سیاستمدار عراقی که از دوستانم است «تحریم‌ها کشورها را فقط فقیر نمی‌کند بلکه آنها را حقیر می‌کند» و این حقارت را در کشورهایی که تحریم‌ شده‌اند می‌بینیم.

پس از ترور قاسم سلیمانی از نظر منطقه‌ای ضعیف شدیم

این تحلیلگر سیاسی درباره‌ی وضعیت ایران در منطقه گفت: به ویژه پس از ترور سلیمانی ایران از نظر منطقه‌ای رو به ضعف رفت. وجود او عاملی بود که حتی به شکل موقتی و کوتاه مدت باعث می‌شد ایران اقتدار منطقه‌ای خود را داشته باشد اما پس از شهادتش این موضوع به تدریج رو به افول رفت و با ۷ اکتبر و مسائل رخ داده در سوریه و لبنان این افول بیشتر و بیشتر هم شد.

او با اشاره به شرایط اقتصادی و سیاسی فعلی کشور گفت: ایران در شرایطی نیست که بتواند با وضعیت فعلی ادامه دهد بنابراین توافق با جامعه‌ی بین المللی و در راس آن آمریکا ضروری است. طبیعتا توافق با آمریکا هم دردناک و هم هزینه‌بر است اما برای ایران هم آورده‌های بسیاری خواهد داشت.

تفرشی ادامه داد: مدت‌هاست این توهم که توافق به معنای این است که فقط ستانده داشته باشیم و هیچ ندهیم رفع شده است و می‌دانیم که برای امتیاز گرفتن باید امتیاز هم داد. لازم است هنر ما این باشد که بیشترین امتیاز را بگیریم و کمترین امتیاز را بدهیم که به نظرم ایران در همین مسیر هم در حال حرکت است. اینکه توافق به معنای خودفروشی، وطن‌فروشی و یا نظام‌فروشی است هم تا حد زیادی رنگ باخته و عملا کسی دیگر با این ادبیات صحبت نمی‌کند که گفت‌وگو و توافق یعنی تسلیم و سازش.

ghari2.jpgدر بادیه‌ی عشق اگر پای گذاری

اول قدم آماده‌ی صد گونه بلا باش!

"فرخی یزدی"

:::

علی دروازه غاری

بر خلاف رفیق عزیزم "ژرژ" که میگه من هر جا که پرویز قلیچ خانی بازی می‌کرد طرفدار اون تیم بودم، من اصلا طرفداری نمی‌دونستم چیه. اصلا زیاد اهل فوتبال نبودم. تو محل هم هیشکی توپ فوتبال نداشت به غیر از منصور، که اکثرا افه میومد. یه توپ پلاستیکی که قیمتش دو زار (قرون) هم بیشتر نبود، داشت. اکثرا سر یه چیز خیلی ساده قهر می‌کرد یا این‌که فقط هر کسی رو که دلش می‌خواست تو بازی راه می‌داد. من چون بازیم زیاد خوب نبود اکثرا کنار گود می‌نشستم. از اونها گذشته چون دو تا پسر دایی‌هام خیلی سوسول بودند و من هم خیلی ازشون بدم میومد، طرفدار تیم تاج بودند، شاید به خاطر دهن کجی به اونها، من طرفدار پرسپولیس شدم. آهی هم در بساط نداشتم که برم فوتبال ببینم. باور کنید هنوز هم اصلا نمیدونم استادیوم امجدیه کجاست و فکر نمی‌کنم که از بغلش هم رد شده بوده باشم، حالا چه برسه به استادیوم صد هزار نفری.

وقتی هم سیاسی شدم، شنیدم که تیم تاج حکومتیه و تیمسارها میگردوندنش. به همین جهت، سفت و سخت پرسپولیسی و آرسنالی شدم: قرمزته.

اولین بار کاپیتان رو تو گردهمایی کشتار سراسری در"کلن" آلمان دیدم

همچون "کاشفان فروتن شوکران" با همه از در صحبت در اومد. شخصیتی صادق و چهره‌ای مهربان داشت. اونجا بود که به فوتبال، تیمسارها، پرسپولیس یا حتی به پسر دایی‌هام هم فکر نکردم. خیلی زود به انسانی چنین خاکی دلبسته شدم.

بارها تو آمریکا میزبانش بودم. اسطوره‌ی ایران، هیچ ابایی نداشت که سوار وانت کهنه‌ی من بشه. جالب‌تر اینکه وقتی آمریکا بود خودش یه ماشین قراضه داشت که بهش می بالید.

در سفرهای متفاوتم به پاریس پرویز هر از گاهی میزبانم بود و با هم به سراغ بعضی‌ها می‌رفتیم. دغدغه‌اش بیشتر مجله‌ی آرش بود. وقتی یکی از رفقام از ایران به پاریس آمد و من هم قرار بود با او چند صباحی در پاریس باشم، پرویز میزبان ما بود و ما را به مناطق مختلفی برد. از آن جمله "قلب مقدس پاریس"sacré-cœur, paris که از نقاشی بنام "رضا" خواست که چهره‌ی هردوی ما رو با هم بکشه.

ghari3.jpgدر یکی از تظاهرات شهر ما، علیه جنایات رژیم اسلامی، تو آمریکا شرکت کرد. چنان ساده و زیبا بود که وقتی شرکت کنندگان اسم او را شنیدند، همه می‌خواستند عکسی با او بگیرند. نوجوانانی که هیچ خاطره‌ای از او نداشتند.راستش پرویز از من کمی دلخور شده بود چرا که من در معرفی او به شرکت‌کنندگان تظاهرات اسم کاملش رو برده بودم. همه‌ی اینها جوانانی کمتر از چهل سال بودند که بعد از شنیدن اسمش به شعف آمده بودند. تو گویی پرویز شخصیتی اسطوره‌ای و تاریخی داشت، به هیچ نسلی وابسته نبود. مال همه‌ی ما بود.

سوای شخصیت خوب و مهربانش، در پرویز چند چیز برای من جالب بود: اول این که خواستم بهش کمک مالی کنم، اسمم در بخش کمک‌های مالی به آرش چاپ شد. وقتی اعتراض کردم، گفت "من که به پول احتیاج ندارم، مجله‌ی آرش احتیاج داره". دوم، وقتی یکی از او سوال کرد که آیا تمایل داره بره ایران و اگر رفت فکر می‌کنه که دستگیر بشه یا نه؟ پرویز در جوابش گفت: "خیلی دلم می‌خواد برم ایران. مملکتمه، خاکمه. اما تا زمانی که این حکومت پا بر جاست، به ایران نمی‌رم و قول می‌دم اگه حکومت بدونه من دارم می‌رم ایران، دم همون هواپیما یه فرش قرمز هم برام پهن کنه". سوم این‌که شدیدا علیه اعدام بود. می‌گفت "اعدام قتل عمد دولتی است".

laylaz.jpgشرق - سعید لیلاز تجلی تناقضات بیشترِ ما ایرانیان است. هم ضد سرمایه‌داری و طرفدار عدالت اجتماعی و طبقه کارگر است، و هم از خصوصی‌سازی و احترام به مالکیت خصوصی و سرمایه‌گذاران حمایت می‌کند. هم موافق مذاکره با آمریکا است و هم معتقد است آمریکایی‌ها غیرقابل اعتمادند، از این‌رو یکی از نگرانی‌های او این است که ممکن است این یک تله از طرف آمریکایی‌ها باشد، یعنی ایران و آمریکا به لحاظ ژئوپلتیک نتوانند با هم بسازند که شواهد هم همین را نشان می‌دهد. به همین دلیل، یک توافق تاکتیکی را قابل حصول‌تر می‌داند تا توافق جامع

در عین حال لیلاز باور دارد که بهترین روش بازگشت به مردم و مصالحه و مذاکره با مردم است، همچنین راهکار تقویت اقتصادی و نظامی را مؤثر می‌داند. سعید لیلاز خود را کاسب صلح می‌خواند و می‌گوید: «من شخصا نانم در صلح است و از تحریم هیچ سودی نبرده‌ام. من کاسب صلحم، کاسب تحریم نیستم. این هم که می‌گویند کاسبان تحریم، به نظر من کاسب صلح یا تحریم فرقی ندارند. این تصور بسیار خام و احمقانه‌ای است که برخی‌ها مطرح می‌کنند که می‌گویند کاسبان تحریم نمی‌گذارند! چراکه اگر صلح شود همان کاسبان سابق تحریم صف اول واردات از آمریکا خواهند بود. بنابراین کاسب تحریم و کاسب صلح نداریم».

مذاکرات بین ایران و آمریکا و توافق احتمالی به جاهای حساسی رسیده است و تقریبا همه خوشبین هستند که توافق صورت بگیرد. اما گویا شما از این مذاکرات یا توافق احتمالی چندان خرسند نیستید، درست است؟

من تا‌به‌‌حال در مورد مذاکرات اظهارنظر بدی نکرده‌ام، حتی در گذشته. ولی نگرانی‌هایی دارم مثل همه کسانی که ممکن است برای کشورشان نگران باشند. هیچ حسن و قبح ذاتی در توافق یا عدم توافق نیست. توافق ادامه مذاکره است، مذاکره ادامه قطع رابطه است و قطع رابطه ادامه جنگ است. ما در جهانی یکپارچه و به‌هم‌پیوسته زندگی می‌کنیم. یک‌ وقتی هست که مصلحت شما در گفت‌وگو یا توافق است، این بستگی به قدرت شما دارد. من دنیا را بر مبنای قدرت می‌بینم. حقوق و قانون همگی حرف‌ مفت است.

به همین دلیل بعضی وقت‌ها مخالف مذاکره بودم و بعضی وقت‌ها موافق مذاکره. الان هم بیش از آنکه موافق یا مخالف مذاکره و حتی توافق باشم، سعی می‌کنم شرایط بیرونی و مادی را بفهمم که منجر به این گفت‌وگوها شده. در هر توافق و مذاکره، محدودیت ذاتی و قدرت ذاتی وجود دارد. محدودیت ذاتی این است که شما یکسری کسری‌هایی دارید که ناچار به مذاکره هستید، و قدرت این است که امتیازاتی دارید که سر میز مذاکره می‌نشینید یعنی کارت برنده به شما می‌دهد. این از روابط بین زن و شوهر و دو پارتنر هست، تا وقتی پنیر و ماست می‌خرید، سوار تاکسی و اتوبوس می‌شوید. حتی انسان با خودش دائما به قول جرمی بنتام در حال مبادله سودمندی و محدودیت‌هاست که کدام را بر اساس قدرتی که دارد جلو برود.

شما وقتی سوار اتوبوس شرکت واحد می‌شوید از روی علاقه‌مندی نیست، ممکن است آدم دوست داشته باشد با اسنپ رفت‌وآمد کند یا سوار ماشین لاکچری آخرین مدل شود، ولی پول ندارد. تحلیل من از مدت‌ها قبل این بود که ایالات متحده آمریکا و ایران چاره‌ای جز گفت‌وگو با هم ندارند. از سمت آمریکا محدودیت این است که آمریکایی‌ها برخلاف چیزی که ادعا می‌کنند امکان حمله یا عملیات نظامی علیه ایران را ندارند. این‌ها همه خالی‌بندی است و اگر این امکان را داشتند مذاکره نمی‌کردند، مثل دفعه قبل که آقای ترامپ امیدوار بود تحریم‌های اقتصادی ایران را به زانو درمی‌آورد و شما می‌دانید که من از همان اول معتقد بودم این اتفاق نخواهد افتاد.

محدودیت دوم اینکه آمریکایی‌ها فهمیدند تشدید تحریم‌ها راه به جایی نخواهد برد. مکانیسم ماشه هم حرف مفت است، در این ماشه فشنگی نبوده، هرچه بوده قبلا شلیک شده است. ایالات متحده آمریکا، اروپا و همه دنیا را تا سال ۲۰۲۰ میلادی تا جایی که توانست دنبال خودش کشاند. دموکرات‌ها هم برخلاف چیزی که برخی دوستان ما در داخل ادعا می‌کنند یا خود دموکرات‌ها می‌گویند، کوچک‌ترین رحمی به ملت ایران در مذاکرات هسته‌ای نکردند و طبیعی هم بود. جنگ، جنگ قدرت است. بنابراین آمریکایی‌ها اگر نتوانند حمله نظامی کنند یا از طریق محاصره اقتصادی به جایی برسند، ناچار به گفت‌وگو هستند. از سمت ایران محدودیت این است که دیگر نمی‌توانیم کشور را به شکل فعلی اداره کنیم.

در یک گفت‌وگوی تلویزیونی مستقیم به نکته‌ای اشاره کردم که فکر می‌کنم مانیفست همه عمرم بود ولی متأسفانه به خاطر جمله‌ای که در آن عنوان «سوراخ ۹ دی» را به کار بردم، همه سراغ آن جمله رفتند و کسی به حرف من گوش نداد. در آن گفت‌وگویی که با تلویزیون ایران داشتم، مجری محترم از من پرسید بزرگ‌ترین مسئله امروز ایران و اقتصاد ایران چیست؟ گفتم سه هزار سال ایران را با رانت توزیع آب اداره کرده‌ایم. رانت توزیع آب را به وفاداران حکومت داده‌اند. ۱۲۰ سال با رانت تولید نفت به وفاداران اداره کردند. پنج سال هم با رانت توزیع پول بدون پشتوانه به وفاداران حکومت را اداره کردیم. هر سه این‌ها دیگر تمام شده، نه آبی مانده، نه نفتی و نه می‌شود پول بدون پشتوانه‌ بیش از این چاپ کرد. تورم ۴۰ درصدی ملت ایران را نابود کرد. بنابراین الان فقط باید به مردم رو بیاوریم.

این الان بزرگ‌ترین چالش ایران است. همین الان با مسئله راننده‌های کامیون‌ها و خودروهای سنگین روبه‌رو هستیم. از یک طرف قیمت گازوئیل در بازار آزاد ایران ۹۰ برابرِ قیمتی است که به راننده‌ها فروخته می‌شود، از یک طرف دولت به محض اینکه می‌خواهد دست به اصلاحات بزند نمی‌تواند هیچ کاری کند، چون از تبعات اجتماعی‌اش می‌ترسد. آقای پزشکیان که تقریبا یک سال است به قدرت رسیده، همه اصلاحاتش تا الان به خاطر همین بحران‌ها پشت در مانده. در این فضا دیگر نمی‌توانید ادامه دهید، یا باید اصلاحات سخت اجتماعی انجام دهید که منجر به تلاطم‌های اجتماعی می‌شود، یا باید به سمت آمریکا و مذاکره رو بیاورید. نگرانی من از همین جا شروع می‌شود.

این نگرانی است، نارضایتی یا عدم توافق نیست. من شخصا نانم در صلح است و از تحریم هیچ سودی نبرده‌ام. من کاسب صلحم، کاسب تحریم نیستم. این هم که می‌گویند کاسبان تحریم، به نظر من کاسب صلح یا تحریم فرقی ندارند. این تصور بسیار خام و احمقانه‌ای است که برخی‌ها مطرح می‌کنند و خودشان هم می‌دانند این حرف مفت است که می‌گویند کاسبان تحریم نمی‌گذارند! خب اگر صلح شود فکر می‌کنید طبقه کارگر یا پرولتاریا و کشاورزان واردکننده کالا و خدمات از آمریکا خواهند بود! همان کاسبان سابق تحریم صف اول واردات از آمریکا خواهند بود. بنابراین کاسب تحریم و کاسب صلح نداریم. نگرانی من از اینجا شروع می‌شود که اولا ممکن است این یک تله از طرف آمریکایی‌ها باشد. یعنی ایران و آمریکا به لحاظ ژئوپلتیک نتوانند با هم بسازند، شواهد هم همین را نشان می‌دهد.

یعنی یک توافق تاکتیکی و موفقیتی را قابل حصول‌تر می‌دانم تا توافق جامع. شک هم ندارم که آمریکایی‌ها ته کار دنبال لیبی‌کردن ایران هستند، در این مورد تردید ندارم. اگر ما حواسمان نباشد و دست‌هایمان را از روی ماشه برداریم، با ملت خودمان صلح نکنیم و اقتصادمان را نیرومند نکنیم، سرنوشت لیبی در انتظار ما است. آنها دنبال صلح شرافتمندانه نیستند. دو نگرانی هم دارم: اینجا مخاطب من صرفا اصلاح‌طلبان و مردم هستند و در این دو نگرانی با حکومت کاری ندارم. یکی اینکه از سمت اقتصاد اگر این گفت‌وگوها بخواهد بدل از اصلاحات اقتصادی‌ باشد که آقای پزشکیان به خاطر آن انتخاب شده و اصلاحاتی نکنیم، شک نکنید سرخوردگی عظیمی را پشت سر خواهد داشت. اگر کسی فکر کند به صرف برقراری رابطه با آمریکا و بدون اصلاحات دردناک اجتماعی و اقتصادی می‌تواند ایران را به طور طبیعی اداره کند، اشتباه می‌کند.

الان آمریکایی‌ها با چراغ جادو دربه‌در دنبال جذب سرمایه می‌گردند، چطور ممکن است در ایران سرمایه‌گذاری کنند، آن‌هم در اقتصادی که سرمایه داخلی دوام نمی‌آورد و می‌خواهد فرار کند. بنابراین اگر اصلاحات انجام بدهیم و این اصلاحات فقط به شرکت‌های خارجی مربوط شود که همان کاپیتولاسیون است، و می‌دانم هیچ‌‌کس حداقل در لفظ موافقش نیست. بنابراین این‌هم یک خام‌اندیشی و در باغ سبز نشان‌دادن است که هزار یا دوهزار میلیارد دلار جذب سرمایه خواهیم داشت. در بهترین سال‌های قبل و بعد از انقلاب که ایران هرگز تحریم نبوده، جذب سرمایه‌ ما بیش از پنج میلیارد دلار در سال نبوده، در حالی که خروج سرمایه از اقتصاد ایران به‌طور رسمی، فقط در سال ۱۴۰۲، ۲۱ میلیارد دلار بوده. سال 1403 هم همین حدود بود.

ما سالی 20-22 میلیارد دلار فرار سرمایه ‌داریم که اگر جلوی این‌ها را می‌گرفتیم جذب سرمایه خارجی بی‌معنی می‌شد. اگر بتوانیم اقتصاد ایران را جوری سامان بدهیم که سرمایه داخلی فرار نکند، خارجی‌ها هم می‌آیند. نگرانی دیگر که مربوط به اصلاح‌طلبان است اینکه اگر مذاکره و توافق با آمریکا بدل از اصلاحات اقتصادی باشد باخته‌ایم و به هیچ‌ جا نمی‌رسیم. از جنبه مقابلش اگر این مصالحه با آمریکا بخواهد بدل از اصلاحات اجتماعی-سیاسی داخلی باشد که من خیلی به این امر معتقدم، دیگر واویلا. یعنی حکومت به‌جای اینکه با ملت خودش آشتی کند بخواهد با آمریکا آشتی کند و آن را جای این قرار دهد و منجر به افزایش فشار داخلی شود.

من سه نگرانی دارم، یکی اینکه آمریکایی‌ها این را تله گرفته باشند و ما وقتی واردش شویم دیگر به سادگی نمی‌توانیم بیرون بیاییم. اقتصاد هم تمام شده و به آخر خط رسیده‌ایم. الان اورانیوم غنی‌شده را هم بدهیم برود، تمام دندان‌ها را کشیده‌اند. دو نگرانی دیگر هم، یکی در حوزه اقتصاد تصور شود این مصالحه می‌تواند بدل از اصلاحات اقتصادی شود. دوم اینکه مسئله بهبود وضعیت سیاست خارجی منجر به افزایش فشار بر طبقه متوسط و توده مردم شود. اگر فکر می‌کنید نگرانی‌های من بی‌مورد است، هرکس تضمین بدهد خدا پدرش را بیامرزد.

منوتو - عباس عراقچی در جریان سفر خود به لبنان در مراسم امضای کتابی تحت عنوان «قدرت مذاکره» گفته «کاملا روشن است که مذاکره در این شرایط از موضع برابر نیست و به مذاکره تسلیم شبیه است.» عراقچی با عنوان این‌که مذاکره با حرف جلو نمی‌رود، افزوده: «ترامپ وقتی کارش را شروع کرد در اولین قدم فشار حداکثری را بر ایران وارد کرد و آمریکا تهدید نظامی را هم به فشار اقتصادی اضافه کرد»

:::

kazemianbanner.jpgعلیرضا مکرمی

🔸تنها چند روز پس از متهم شدن آل سعود به گسترش فساد جنسی توسط شیخ حکومتی غلامرضا قاسمیان در مکه، خبر تجاوز چند ورزشکار ایرانی به خانمی از کره جنوبی وایرال شد!

این وسط جواد کاظمیان بازیکن سابق فوتبال در یک استوری خیلی ریلکس میگوید؛ تجاوز یک اتفاق طبیعیست در دنیا! شاید روزی شما هم به کسی تجاوز کنید! پس مردانگی بخرج داده و کشش ندهید!

تاسف بیشتر اینکه؛ او به استناد این توجیه مزخرف توصیه به مردانگی و انسانیت میکند!

حتی اگر عمل شنیع ورزشکاران ایرانی عادی سازی شود مدل توجیه کاظمیان اصلا عادی نیست! او به سبب همزادپنداری پارادوکسیکال با متجاوزان نیاز به روانکاو دارد، معلوم نیست در ذهن کاظمیان مردانگی و انسانیت دارای چه بار مفهومی است؟

اندیشمندان میگویند؛ «اندیشه، استفاده از ذهن برای تولید افکار، یا پاسخ‌های پنهان به محرک‌ها و نیازمندی هاست»

با تعریف اخیر؛ اندیشه ای که پایدار و عطف به باور و رفتار جمعی گردد مستعد تولید نحله و مکتب است، استوری عجیب کاظمیان با حجم لایکهایش ایجاب میکند به ثقتیسم و ایذای جنسی (Sexual harassment) به جد پرداخته شود.
klarge1.jpg

farar.jpgمهدی رستم‌پور با انتشار این ویدئو در کانال تلگرام نوشت:

احسان حدادی از ترس بازداشت، زندانیان را جا گذاشت، سایر اعضای تیم را رها کرد و زودتر برگشت ایران! بهشت سرکوبگران و متجاوزان که حاکمانش بابت تجاوز، به او پاداش دادند و رئیس فدراسیونش کردند تا بقیه را شبیه خودش کند.

می دونی گروهان بره خط، نفر برگرده یعنی چی؟

می‌دونی تیم ملی بره، اما مربیش دستبند بخوره و حبس بشه یعنی چی؟

می‌دونی خودِ قهرمان پرتاب دیسک رو اگه مثل دیسک، پرتاب کنن کنجِ سلول یعنی چی؟

می‌دونی دوومیدانی بره، اما ۱۱۰ متر با مانعش، با مانع زندان روبرو بشه یعنی چی؟

:::

:::

منوتو - در پی انتشار گزارش‌هایی از رسانه‌های کره‌ای درباره اتهام تجاوز گروهی چند ورزشکار دوومیدانی ایرانی به دختری جوان در این کشور، صبح امروز شماری از مخالفان و موافقان احسان حدادی، رئیس فدراسیون دوومیدانی، مقابل ساختمان وزارت ورزش و جوانان درگیر شدند.

معترضان با سر دادن شعارهایی علیه احسان حدادی و وزیر ورزش، خواستار استعفای فوری رئیس فدراسیون شدند و او را مسئول اصلی بی‌انضباطی‌ها و ضعف نظارت بر کاروان اعزامی دانستند. در مقابل، گروهی از هواداران حدادی نیز در محل حضور یافتند و درگیری لفظی میان دو طرف شکل گرفت.

:::

roostayee.jpgفرزانه روستایی

چه کسی باور می کرد بیشتر مسئولان مملکت همه آیت الله و حجت الاسلام زاده باشند و بخشی از بودجه کشور از درآمد فحشای زنان ایرانی در همه کشورهای اطراف تامین شود. قبلا علم الهدی به زنان ایرانی، بويژه مشهدی توصیه کرده بود با زوار عراقی مهربان تر باشند، اما گزارش روح الله رحیم پور از آنچه در مسقط می گذرد سند پذیرش فحشا به عنوان یک منبع مالی پشت پرده برای نظام است.

بیچاره رايوت چان‌اوچا نخست وزیر اسبق تایلند یک بار از زنان تایلندی برای کمک به توسعه اقتصادی این کشور تشکر کرد. همه به او خندیدند و این کامنت تاریخی به نام او ثبت شد. ظاهرا مسئولان ایرانی نیز پا جای پای او گذاشته اند و با سکوت ریال های عمان که بیش از۲۵۰ تومان می ارزند را می شمرند و آن را برکت خدا می دانند.

چند سال پیش وزیر کشور به صراحت گفت که پول قاچاق مواد مخدر سرنوشت انتخابات را تعیین می کند و با بی زبانی به این اشاره کرد که قاچاقچیان بین المللی که بند جانشان به ترانزیت از خاک ایران بند است روند انتخابات های ایران را با وسواس پیگیری می کنند. اگر مملکت اسلامی اینقدر با قاچاقچیان جهانی مواد مخدر نزدیک و رفیق است چرا فحشا بد باشد و چرا نباید درآمد مراکز فحشا را نوعی درآمد به حساب آورد و البته : مزاحم آن نشد.

باور این خیلی دشوار است که دختران ایرانی شش هتل مسقط ۱۴۰۰ میلیارد تومان پول به ایران می فرستند. اگر پول وارد شده از دیگر هتل های عمان و نیز هتل ها و مراکز فحشا در دوبی ترکیه ارمنستان و گرجستان و اربیل عراق را نیز به این درآمد اضافه کنیم چاره ای نداریم جز این قضاوت که پول فحشا در اقتصاد ایران از وزن اقتصادی مهمی برخوردار است و از بودجه رسمی و دولتی بسیاری از نهادها سر می زند.

قبلا شنیده بودم که زنان جوان و حتی دانشجوبان آخرهای هفته برای چنین امری به کشورهای جنوبی خلیج فارس سفر می کنند و آن هم برای کمک خرج: به همین راحتی. اما امروز شمار زنان سرپرست خانوار و نیز زنانی که از پدر و مادر خود نگهداری می کنند و زنانی که کرایه منزل می پردازند یا باید هزینه کلان کلاس کنکور فرزند خود را بپردازند نه تنها کم نیستند که شمار قابل توجهی از شهروندان را تشکیل می دهد و کسی آنها را در زیر فشار تورم و چرخ دنده های سخت زندگی نمی بیند.

روح الله رحیم پور درست می گوید که مردان عرب این روزها بسیار مشتاق زنان ایرانی شده اند و آنها را بر دیگران ترجیج می دهند، اما مگر همین چند وقت پیش کارمند یک شرکت چینی در شبکه های اجتماعی ننوشته بود که با ۵۰ دلار ناقابل می توانید شب ها در تهران پادشاهی و هر زنی را اجاره کنید. وقتی مردان عرب و کارگران شرکت های چینی از زنان فقیر و درمانده و سرکوب شده ایرانی استقبال می کنند، یا حتی زوار کثیف عراقی یک زن را در مشهد برای ۱۳ مرد کرایه می کنند و با افتخار عکس آن را در شبکه های اجتماعی پخش می کنند می شود فهمید سه پایه از چهار پایه نظام اجتماعی اخلاقی و اقتصادی مملکت دچار فروپاشی شده و علت آن چیزی نیست جز فساد ساختاری پذیرفته شده در ارکان جمهوری اسلامی.

همزمان با افزایش تنش‌ها و بالا گرفتن گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال توقف مذاکرات هسته‌ای، رسانه‌های حکومتی در جمهوری اسلامی تصاویری از یک ناو پهپاد‌بر سپاه و یک پهپاد جدید به‌نام «جاس۳۱۳» را همزمان منتشر کرده‌اند. به گفته این رسانه‌ها، این پهپاد مجهز به موتور جت، قابلیت نشست‌و‌برخاست در باندهای کمتر از ۲۰۰ متر را دارد و همراه با ویژگی‌های پنهان‌کارانه‌اش، توانایی عملیات‌های شناسایی و بمب‌افکنی را دارد.

:::

manafzadeh.jpgروز دوشنبه دوم ماه ژوئن برابر با ۱۳ خرداد عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ ایران، در نشست خبری با همتای مصری خود گفت: هیچ توافقی بدون در نظر گرفتن حق ایران برای غنی‌سازی امضا نخواهد شد. او سپس افزود: ما از حقوق خود دست نخواهیم کشید، ما از غنی‌سازی اورانیوم دست نخواهیم کشید. چرا جمهوری اسلامی حق غنی‌ سازی را حق مسلم و خط قرمز خود در مذاکراتش با آمریکا و دیگر کشورهای غربی تعیین کرده است؟

علیرضا مناف زاده - رادیو بین المللی فرانسه

برنامۀ هسته‌ای ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد، زمانی که ایالات متحد آمریکا با اجرای طرح «اتم برای صلح» به ایران نیز در ایجاد برنامۀ هسته‌ای‌ صلح‌آمیز کمک کرد. با به کار بستن آن طرح، آیزنهاور، رئیس جمهور آمریکا، می‌خواست به کشورهای در حال توسعه در استفاده از انرژی هسته‌ای برای هدف‌های صلح‌آمیز یاری رساند. آن طرح، در عین حال، به ایالات متحد آمریکا در دوران جنگ سرد امکان می‌داد تا متحدان خود را در چهار گوشۀ جهان حفظ کند.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ روابط ایران و ایالات متحد آمریکا رفته رفته تیره شد و سپس از میان رفت. هنگامی که کارتر، رئیس جمهور امریکا، به محمدرضا شاه، رهبر سرنگون شده و بیمار ایران، اجازه داد تا در ایالات متحد آمریکا ساکن شود و زیر درمان پزشکی قرار گیرد، دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و با گروگان گرفتن کارکنان آن سفارت، سبب‌ساز بحرانی ۱۵ ماهه در روابط ایران و آمریکا شدند.

از آن پس، جمهوری اسلامی برای به انجام رساندن برنامۀ هسته‌ای کشور که پیش‌ از انقلاب آغاز شده بود، دیگر کمکی از ایالات متحد دریافت نکرد. اما توسعۀ هسته‌ای ایران را پس از مدتی بلاتکلیفی ادامه داد. به گفتۀ کارشناسان، هنوز بسیاری از حقایق دربارۀ توانایی‌های برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی و کمک‌هایی که تاکنون از کشورهای دیگر گرفته، پنهان مانده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در دوران حکومت شاه، ایالات متحد آمریکا در چارچوب طرح «اتم برای صلح»، ایران را در زمینۀ فناوری هسته‌ای، سوخت هسته‌ای، آموزش تکنیسین‌ها و مهندسان هسته‌ای، تجهیزات، آزمایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها یاری کرد که همگی می‌بایست در خدمت تولید برق و تحقیقات قرار بگیرند. در سال ۱۹۶۷ ایران نخستین راکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی خود معروف به «راکتور تحقیقاتی تهران» را که با اورانیوم غنی‌شده با غلظت بالا کار می‌کرد، دریافت کرد. این راکتور که می‌توانست تا ۶۰۰ گرم پلوتوُنیوم در سال تولید کند، سرآغاز قراردادهای چند میلیارد دلاریِ ایران با دیگر کشورها از جمله فرانسه، آلمان، نامیبیا و آفریقای جنوبی شد.

Atabak_Fatollahzadeh_2.jpgاخیراً آقای مهدی فتاپور در برنامه «کوچ ایرانیان» که توسط آقای علی لیمونادی تهیه می‌شود، به مسائل مختلفی درباره تاریخچه فعالیت سیاسی خود و مواضع سازمان چریک‌های فدایی خلق، سازمان اکثریت و مهاجرت به شوروی پرداخته است. برای روشن‌تر شدن برخی نکات پیرامون مهاجرت سازمان اکثریت و مواضع سیاسی رهبری این سازمان، به چند نکته در ارتباط با مصاحبه آقای فتاپور می‌پردازم:

آقای فتاپور مصاحبه را با شرح بی‌کیفیت بودن مدادهای ساخت شوروی که می‌خواسته با آن گزارشی از وضعیت برای رهبری سازمان بنویسد، شروع می‌کند. اگر گفته‌های پیشین آقای فرخ نگهدار را در کنار چنین آغاز سخنی از سوی آقای فتاپور بگذاریم، برای بیننده این تصویر ساخته می‌شود که گویا رهبران سازمان اکثریت مانند فتاپور و نگهدار از همان آغاز نسبت به نارسایی‌های جامعه شوروی دیدگاه انتقادی داشتند. البته شاید آنها در چهاردیواری‌های خانه‌های خود به چنین نارسایی‌هایی می‌پرداختند، اما این ادعاها با واقعیت‌های آن زمان ما در مهاجرت سوسیالیستی هم‌خوان نیست. اکنون، پس از گذشت سال‌ها، جناب نگهدار و فتاپور طوری سخن می‌گویند که گویا از همان روزهای نخست ورود به جامعه شوروی، نارسایی‌های آن را تشخیص داده بودند. این نوع اظهارات کلی و ناقص است. مثلاً گفتن اینکه وضعیت بیمارستان‌ها اسفناک بود یا کیفیت اجناس پایین بود، چیز پنهانی نبود. با این حال، دست‌کم در چهار سال نخست ورودمان به شوروی، ما نه تنها از رهبری سازمان چنین حرف‌هایی نمی‌شنیدیم، بلکه دوستانی که در آن مقطع زمانی به نارسایی‌های واقعی شوروی اشاره می‌کردند، با واکنش سرد و منفی این دوستان مواجه می‌شدند.

برخی از دوستانی که با این رهبران در تاشکند زندگی می‌کردند، پس از شنیدن صحبت‌های پراکنده فرخ نگهدار و فتاپور، به من گفتند ممکن است این افراد در دل‌شان انتقاداتی داشتند، اما ما هرگز چنین سخنانی از زبان‌شان نشنیدیم.

واقعیت این است که در آن سال‌ها، دستگاه فکری جناب فتاپور، وابسته به نظام شوروی بود. رهبری جناح راست سازمان، به رهبری فرخ -- که اتفاقاً فتاپور نیز از حامیان این جناح بود -- تا یک سال پیش از فروپاشی شوروی، پا به پای حزب توده ایران، مدافع سرسخت شوروی بودند. نظام فکری این دوستان کاملاً با حزب کمونیست شوروی هماهنگ بود و با تمام توان از رهبری کا.گ.ب‌زده حزب توده دفاع می‌کردند.

در دوران گورباچف، بولتن داخلی‌ای در تاشکند منتشر می‌شد که در آن هر دو جناح نظرات خود را منعکس می‌کردند. دیدگاه‌های جناح راست در این بولتن‌ها چیزی جز سرسپردگی نظری و سیاسی به شوروی مشاهده نمی‌شد.

آقای فتاپور در مصاحبه‌اش می‌گوید زمانی که در غرب بودم، متوجه تفاوت عمده شوروی و کشورهای اروپایی شدم. اما در آن زمان که در شوروی حضور داشت، از این سخنان خبری نبود. دوستانی که از اتحاد نانوشته حزب توده و سازمان اکثریت دلسرد شده بودند و در دوران گورباچف قصد ترک شوروی داشتند، از سوی جناح راست سازمان با اتهامات گرایش به غرب، تحقیر و توهین مواجه می‌شدند. در واقع، سخنان امروزی آقای فتاپور با عملکرد گذشته‌شان هم‌خوانی ندارد.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgحمایت کنیم از اعتصاب رانندگان تریلی

ما بخصوص اپوزیسیون خارج از کشور حتی رسانه هائی مانند ایران انترنشنال با تمام تلاشی که برای نشان دادن چهره جدید جامعه ایران امروز انجام میدهد اما خروجی اکثر تجزیه و تحلیل ها در مدارعمدتا نسل گذشته و میانی می چرخد وکمترشامل این نسل می شود
از اینروست که درک ما بطور مشخص از همین اعتصاب رانندگان کامیون بیشتر بر درک سنتی ما ازرانندگانی است که به ذهنیت ما از سال ها قبل برمی گردد.
تعجب می کنیم وقتی که دامنه اعتصاب چنین گسترده وطولانی می شود . با همان معیار هائی به تچزیه وتحلیل مجموعه رانندگانی می نشینیم که کمتر منطبق بر شخصیت و،فرهنگ این نسل از رانندگان کامیون در ایران است.
مهمترین تغیر وتحول در این عرصه جایگزینی نسلی از رانندگان جوان است بجای رانندگان قدیمی که عمدتا با سوادنند،از نه کلاسه تا رانندگانی که مدرک لیسانس دارندبا نگاه سیاسی ونقاد.
پانزده سال قبل شاید یافتن رانندگان کامیونی که دیپلم داشته باشد کار ساده ای نبود"وقتی به پایانه می رسیدیم وکار نوشتن وفرم پر کردن پیش می آمد .من ارج وقرب می یافتم باور کن اکثر راننده ها تنها بلد بودنداسم خودشان را بنویسند.اکثر فرمهارا من برایشان پرمی کردم واحیانا نامه برایشان می نوشتم .وسیله ارتباطی نبود.از شهری به شهری اگرامکانش بود به خانواده زنگ می زدند وبازبراه طولانی خود در تنهائی یا با شاگرد راننده ادامه می دادند .یک رادیو شب بود،یک سری نوار های تکراری و یک راننده که پشت فرمان ارتباطش با جامعه وجهان در حداقل!

mousavian.jpgمصاحبه اسکای نیوز عربی با موسویان: مذاکرات هسته ای، خوشبینی آمریکا و موارد اختلاف

* دو راه‌حل موسویان برای عبور از پیچ غنی‌سازی

* اسرائیل ظرفیت و توانایی حمله نظامی به ایران را ندارد، بلوف میزند.

* توافق ایران و آمریکا درهر سه محور کلیدی مذاکرات هسته ای امکان پذیر است

:::

مجری: ارزیابی شما از مذاکرات هسته ای و دو گزینه آمریکا در مورد توقف غنی سازی یا حمله نظامی چیست؟

موسویان: برداشت من این است که در مذاکرات هسته ای ایران و آمریکا، سه موضوع کلیدی مطرح است.

اول: شفافیت. اینکه ایران حداکثر همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی و شفافیت هسته ای را داشته باشد تا از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران اطمینان حاصل شود. به گمانم ایران در این مورد انعطاف دارد چون در گذشته هم در عمل این نوع همکاری را داشته است.

دوم: ذخائر اورانیوم غنی شده. گفته میشود ایران ذخائر اورانیوم غنی شده 60% برای ساخت چند بمب هسته ای را دارد. در این مورد هم راه حل این است که ایران این نوع ذخائر را صادر یا تبدیل کند. فکر میکنم ایران در این مورد هم ایران مثبت برخورد خواهد کرد.

سوم: حق غنی سازی. بر اساس معاهده ان پی تی، همه اعضاء این معاهده حق برخورداری از غنی سازی صلح آمیز را دارند کما اینکه ژاپن و برزیل و آرژانتین و هلند هم غنی سازی دارند و بمب هسته ای هم ندارند. موضع ایران در این مورد این است که از حق مشروع و قانونی خود در مورد بهره مندی از غنی سازی صلح آمیزنخواهد گذشت. در این مورد هم دو راه حل وجود دارد. یکی اینکه دو طرف در مورد غنی سازی صلح آمیز ایران در چهارچوب ان پی تی توافق کنند. دوم و راه حل تکمیلی اینکه کنسرسیوم هسته ای منطقه ای بین کشورهای حوزه خلیج فارس تشکیل شود که در چند سال گذشته مکرر مطرح کرده ام. در اینصورت صورت اطمینان بین المللی در مورد ماهیت صلح آمیز غنی سازی حاصل خواهد شد.

Babak_Khati.jpgوقتی در سال ۱۳۸۲ اخبار و مستندات غیرقابل انکار درمورد تقلبات وسیع و گسترده رخ داده در آزمون پذیرش دستیار تخصص پزشکی-آزمونی که پزشکان عمومی برای تحصیل در رشته‌های مختلف و دریافت مدرک تخصص پزشکی، در آن شرکت می‌نمایند- منتشر شد، کمترین انتظار، ابطال آزمون و برخورد قانونی با فروشندگان این سوالات در بدنه وزارت بهداشت و خریداران متقلب آن بود.

اما پزشکیان وزیر وقت بهداشت با انکار وقیحانه تمام شواهد و قرائن روشن، لجوجانه به حمایت تمام قد از مدیران فاسد خود و خریداران سوال پرداخت و بدین ترتیب گروهی از پزشکان متقلب در روز روشن با حذف پزشکان شایسته، عنوان پزشک متخصص در رشته‌های مختلف را غصب کردند و سلامت جامعه را تحت خطر جدی قرار دادند.

قضیه تقلب بی‌حساب و کتاب یک بار دیگر و در سال ۱۳۸۸ هم افشا گردید. آزمون لغو و ابتدا به حدود دوماه بعد موکول شد تا به شناسایی متقلبین و کشف سرشاخه‌های فساد در وزارت بهداشت همت گمارده شود.اما در اقدامی عجیب و با یک ابلاغ کمتر از سه هفته بعد از لغو اولیه، آزمونی دیگر با سوالاتی کاملا غیراستاندارد برگزار و قضیه لاپوشانی شد. سوال این بود که با وجود کشف چنین تقلب بزرگی، وزارت بهداشت چگونه در زمانی تا این حد کوتاه توانسته بود هم آزمونی استاندارد طرح کند و هم با منابع تقلب و نشت سوالات در وزارتخانه برخورد نماید و عدم رخ دادن مجدد تقلب در آن را تضمین نماید.

پس از اعلام نتایج نیز شایعه فروش رتبه آزمون به شدت فراگیر و اخباری از آن منتشر گردید و کل جریان این شائبه‌ را به طور جدی مطرح نمود که گویا امر ابطال اولیه آزمون نیز بیشتر نتیجه جنگ قدرت مافیاهای رقیب فروش سوال در وزارت بهداشت و تسویه حساب آنها با یکدیگر بوده است.

و حالا و در آزمون امسال نیز شاهد یک ابرتقلب دیگر در آزمون دستیاری هستیم که نتایج آن از لحاظ آماری قابل توجیه نیست.

banisadr.jpgعلی صدارت:

آقای بنی صدر عرض سلام دارم وقت شما بخیر، امیدوارم که در این روز دوشنبه هفتم تیرماه ۱۳۹۵ برابر با ۲۷ ماه June ژوئن ۲۰۱۶ سلامت شاد و تندرست باشید.

گرچه دیگه تیر ماه شروع شده و ماه همیشه پرخبر و پرحادثه خرداد تمام شده ولی به خاطر اتفاقات مهمی که در روزهای آخرین خرداد سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد، پرداختن به آن، آن جوری که قرارمان بوده در خود خرداد ماه امکانپذیر نبود .

شما بهخوبی از آن فرصت کم از لحاظ زمانی در تلویزیون سپیده استقلال و آزادی و در رادیو عصر جدید صحبت کردید و به این موضوع پرداختید ولی خب در آنجا محدودیت وقتی [زمانی] هست متاسفانه به خاطر رادیو و تلویزیون ولی خب این رسانه را ما فکر کردیم که در اختیار باشه وقتی که مطالب مهمی را که شما به آن میپردازید و فرصت کم میآید به لحاظ زمانی، ما بتوانیم آن را برای ایرانیان هموطنان عزیزمان بخصوص نسل جوانمان که تاریخ را به هیچ وجه آنگونه که اتفاق افتاده در اختیار ندارند.

لازم به یادآوری است شنوندگان عزیز که این خط و ربط از خرداد ۱۳۶۰ همانطور که آقای هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست «مجلس شورای اسلامی» بعد از رایگیری «عدم اعتماد» و «عزل» رئیسجمهوری گفت که خب رایگیری شد و حالا دیگه همه توجهها را به سوی امریکا معطوف بکنید (یک همچین چیزی، نقل به مضمون) یعنی از همان خرداد سال ۱۳۶۰.

حالا آقای خاتمی را گفتند ممنوعالقلم و ممنوعالتصویر شده!

شما از همان موقع ممنوعالقلم و ممنوعالتصویر و ممنوعالرسانه و ممنوعالنام و حالا به قول آقای گیلانی (حاکم شرع دادگاههای انقلاب) ممنوعالنفس شدید که حکم هم صادر کردند و محکومتان کردند (به خاطر «باغی با غین بودن)، و به هفت بار اعدام محکوم شدید.

نقطه عطف اتفاقاتی که در ایران افتاد یعنی چنگالهای قدرت داخلی به نیابت از قدرت خارجی، نه بصورت مستقیم و معمول بلکه بصورت اینکه منافع قدرت تلاقی پیدا میکند در نقاط مختلف، کودتای ۱۳۶۰ بوده.

مطلبی که بسیار مهم است از دید جوانهای ایرانی و نسلهای بعد این است که این لفظ و مفهوم کودتا را راجع به آن صحبت کرد، به این ترتیب آن واقعه را بشود صحبت کرد، چرا که مطبوعات غربی حتی مطبوعات آزاد غربی و چپ تحت تاثیر مطبوعات غالب، چه در شرق چه در غرب و بخصوص به اصطلاح خبرنگاران و نویسندگان و متفکرینی که، از ایران به خارجآمدند، بهخصوص از سال ۱۳۸۸، اکثرا جو فکریشان متاثر بوده از اصلاحطلبی و طی یک مقاله خوبی هم که آقای جمال پاکنژاد نوشتند در همین چند روز گذشته،

تمام کسانی که در همین ماجرا بهاصطلاح فعال هستند، سازندگی ها، اصلاحطلبان، اصولگراها، اعتدال و امید و اینها همهشان نقش داشتن مستقیم و غیرمستقیم در وضعیتی که ما امروز داریم، و الان وقتیکه به لیست رایدهندگان [رأیدهندگان به «عدم کفایت» آقای بنیصدر، و کودتایِ دستوریِ آقای خمینی در مجلس اول] و لیست کسانی که فعال بودند در خرداد ۱۳۶۰ نگاه میکنیم، میبینیم که همه از کودتاچیها بودند! از آقای کروبی گرفته تا بقیه کسانی دیگر که در مقالهی خوب آقای جمال پاکنژاد تحت عنوان "سی و یکم خرداد شصت، روزی که ایران در مسیر استبداد و سقوط افتاد، از جمال الدین پاکنژد" [که در آن نام رأیدهندگان به کودتایِ دستوریِ آقای خمینی در مجلسِ قلابیِ اول آورده شده است. در انتخابات مجلس اول، تقلبات گستردهای انجام شده بود] که در نشریه الکترونیک انقلاب اسلامی در هجرت» [و نیز در سایت علی صدارت «رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخهچهارم دولت»] وجود دارد و کسانی که علاقهمند هستند به خواندن آن مقاله میتوانند به این نشریه مراجعه بکنند.

این را عرض کنم که اینکه بالاخره بعد از سی-سی و پنچ سال بتوانیم در مطبوعات معتبر غرب بتوانیم راجع به این قضیه صحبت بکنیم بدون اینکه سانسور بشویم این اتفاقی که افتاد، عزل ریاست جمهوری، عدم کفایت ریاست جمهوری، انکه در غرب متداول هست، نیست و نبود، [بلکه] یک کودتایی بود با توجه به اتفاقاتی که افتاد، که یک مقدارش را شما در این فرصتهایی که داشتید ذکر کردید و حالا امیدوارم بیشتر به آن بپردازید.

یک کودتایی بود در واقع بر علیه مردم، و بر علیه اولین منتخب مردم در تاریخ ایران اتفاق افتاد و وقتی که به این قضیه به این شکل نگاه کرده بشود، اصلا یک جور دیگهای میشود تاریخ ایران را نوشت برای یک جوان ایرانی از آن خرداد تا به امروز.

آقای دکتر محمود دلخواسته بعد از سالها سانسور این مطلب یعنی تحت سانسور قرارگرفتن این مطلب، نوشتههایی تهیه کرده بودند، کارهایی کردند، تحقیقات بسیار جالب کرده بودند ایشان ولی متاسفانه برای اطلاع شنوندگان عزیزمان، ایشان به هیچ وجه نمی توانست فرصت این را پیدا بکند که این تحقیق خودش را در مطبوعات خارجی منتشر کند.

همین چند هفته پیش بود بالاخره با استقامت و پایمردی در این ابراز حق و حقیقت موفق شد که در نشریه معتبر «اوپن دموکراسی» که نشریهای باارزش و وزین و سنگین هست، این مطلب را به انتشار برسانند و بسیار هم قابل توجه قرار گرفته با توجه به تماسهایی که بصورت شخصی و بصورت فضای عمومی با ایشان به خاطر این نوشتهاش گرفته شده و همینطور در نشریه ( کنسورشوم نیوز https://consortiumnews.com/ ) که نشریه یا سایت آقای رابرت پَری (Robert Parry) هست که ایشان هم ممنوعالقلم و ممنوعالانتشار و ممنوعالهمه چیز! شده در غرب البته با معیارهای کمتر خشن غرب نه مثل ایران، به خاطر اینکه در مورد اکتبر سورپرایز (https://consortiumnews.com/the-new-october-surprise-series/ ) و در مورد ایرانگیت مطالبی را نوشت و از آن زمان که اینکار را کرد، آن رسانههای غالب و پرزور شبکههای امریکایی و بهطور کلی غرب توانستند ایشان را در انزوا نگه دارند، و کسی که برای خودش بیا و برویی داشت در مطبوعات حالا مجبور شده که یک سایت خصوصی را بگرداند و هرچند یک بار هم مطالب خوبی منتشر میکند، از جمله بازانتشار مطلب آقای دکتر دلخواسته و این مسئله دارد خوشبختانه ادامه پیدا میکند.

این مقدمه را لازم میدانستم بطور خلاصه برای شنوندهُ عزیزی که امسال و سالهای آینده به این عنوان «کودتای خرداد ۱۳۶۰» میخواهد بیاندیشد و میخواهد یک سری از مطالبی که اتفاق افتاده را بصورت یک سری تحقیقات علمی و بیان واقعیت، آنطوریکه اتفاق افتاده است بدون سانسور و بدون به نفعگیری [سوگیری، bias، جانبداری] بهقول معروف آن را بیان بکند و به آنترتیب یک روشی باشد که در آینده بتواند برای رقم زدن سرنوشت خود نقش بیشتری را ایفاء بکند، و برعکس آن چیزی که با تاسف فراوان در خرداد ۱۳۶۰ اتفاق افتاد ما شاهد این قضیه نبودیم به خاطر سانسورهایی که وجود داشت، به خاطر آن دید غالبی که وجود داشت در مورد آقای خمینی وآن جو حاکمی که وجود داشت، به خاطر بحرانهایی که وجود داشت متاسفانه این اتفاق نیفتاد و آن شد که شد! و حالا سی و پنچ سال بعد از این ماجرا ما در خدمت شما هستیم و این بحث را شروع میکنیم. و هر چقدر هم، و هر چند جلسه هم طول بکشد جا دارد که بتوانیم ان جوری که شما در آن واقع شدید و در عرض این سی و پنچ سال چیزهایی که واقع شده و جنابعالی در ان موقع هم نمیدانستید و ممکن است به چیزهایی که آن موقع نمیدانستید به آن دست یافتید به عنوان یک خبر ممکنه که از یک چشم غیرمتخصص در این مساله و یا چشم و گوش کسی که به اندازه شما در این واقعه دخیل نبوده در نشریات مطرح شده و گذشته ولی شما چون در کانون این قضیه بودید به چشمتان خورده و ان را ظرف سالیان گذشته یک به یک در در سالهای گذشته مطرح کردید به خصوص در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت، ولی الان فرصتی است که اینها را جمع و جور بکنیم و در اختیار هموطنان عزیزمان به ویژه نسل جوان و نسلهای آینده قرار بدهیم که بشود درس بگیریم از این اتفاق، برای اینکه بتوانیم در آینده سرنوشت بهتری را برای خودمان رقم بزنیم.

خیلی ممنونم که در این گفتگو شرکت فرمودید آقای بنیصدر و خواهش میکنم که بحث را شروع بفرمایید.

ابوالحسن بنیصدر:

بله از آخر شروع کنیم بعد بیاییم به اول، برای این که آنجا در مجلس کذایی یک رای گرفتند. دو دسته میگویند که طبق آن قوانینی که من شدم رئیس جمهور، عزل شدم! بنابراین چرا صحبت کودتا می شود؟

از آن دو دسته، رژیم هم به کنار، یک دستهی آن که میگوید میگوید عین قانون را عمل کرده، و علاوه بر اینکه محتاج قانون هم نبوده و حکمولی امر بوده و آقای رفسنجانی در [کتابِ] "عبور از بحران" میگوید که: احمد آقا آمد و گفت که امام میگوید زودتر کار بنی صدر را تمام کنید!

پس این فوق قانون گفته است که این کار را تمام کنید! ولی خب همین جمله معنایش این است که قانونی در کار نبوده و اگر قانونی بود، آقای رهبر طبق آن قانون اساسی [در آن زمان، در قانون اساسی، اختیارات «ولی فقیه» بسیار محدودتر بود و به نظارت خلاصه میشد] این اختیار را نداشت به مجلس دستور بدهد که کار رئیس جمهور را تمام کنید!

علاوه بر اینکه خودِ آن دلایلی که در آن مجلس ارائه شده [آن ۱۴ دلیل در ذیل آورده شده است]، و به استناد آنها [علیه] رئیس جمهوری تحت آن شرایط جو ترس و وحشت رای گرفته شده، آنها خود میگویند نه تنها کودتا به ضد منتخب مردم ایران بوده، آنهم منتخب اول در تاریخ ایران، بلکه کودتا بر ضد آن هدفی بوده که مردم به خاطرش انقلاب کردند، یعنی استقرار دموکراسی و برخورداری مردم ایران از حقوق، حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی.

👇

حالا این فهرست که داریم راجع به آن داریم صحبت میکنیم، نسبت به آن نوشتهها و گفتههای پیشین کاملتر است. برای اینکه مجموعهای از چهارده به اصطلاح دلیل که در آن مجلس ارائه شده. به استناد آنها رئیس جمهوری کفایت لازم را برای تصدی آن مقام نداشته.

این فهرست بر مبنای صورت جلسات مجلس آن زمان تهیه شده که چهارده تا دلیل است.

دلایلی که از شروعش از هفت تا و هشت تا و نه تا شروع شده، حالا جمعآوری گردیده و شده چهارده تا که من الان برای شما میخوانم:

۱ - عدم اعتقاد به اصل ولایت فقیه!

۲ - مخالفت با گروگانگیری، و بعد با قرارداد الجزایر!

۳ - مخالفت با نهادهای انقلابی، یعنی دادگاه انقلاب و اینها!

۴- مخالفت با اعدامها، و افشای شکنجهها!

۵ - باور به دموکراسی و حقوق بشرِ غربی!

۶ - مخالفت با تبلیغات برای آقای خمینی!

۷ - تبختر، تبخترداشتن، یعنی با نازو کرشمه راهرفتن!

۸ - مخالفت با نخستوزیر و هیات وزیران که توسط آقای خمینی تحمیل شده بود یعنی آقای رجایی و وزیران او که صلاحیت لازم در هیچ مقامی در این سطح نداشتند!

۹ - مخالفت با قرارداد الجزایر [قرارداد با امریکا برای آزادی گرو،گانهای سفارت امریکا]، اعلام جرم علیه آقایان رجایی و بهزاد نبوی!

۱۰ - مخالفت با شورای عالی قضایی، که آقای خمینی برخلاف قانون اساسی آن دو مقام را نصب کرده بود!

۱۱ - مخالفت با اسلام فقاهتی!

۱۲- ملیگرایی و طرفداری از مصدق!

۱۳ - مخالفت با ادامهُ جنگ (یادآور میشوم که در خرداد ۱۳۶۰ قرار بر پایان جنگ بود با پیروزی ایران)!

۱۴ - مخالفت با سازش پنهانی بر سر گروگانهای امریکایی [سازش غیرقانونی خمینی و شرکا با گروه رونالد ریگان و جرج بوش و شرکا برای آزاد نکردن گروگانها، و نگهداشتن آنها تا بعد از انتخابات ۱۹۸۰ ریاست جمهوری امریکا. گروگانها را بعد از مدتیها، به تهران آوردند و در فرودگاه برای ساعتها در

هواپیما نگه داشتند تا دقیقا در زمان مراسم سوگندخوردن و رسمیت یافتن ریاست جمهوری ریگان آزاد شوند]!

که این دوتای آخری، در آن مجلس اظهار نشد ولی نسبت به آن دلایل قبلی، این دوتا، پایه است.

چون

هرگاه من با آن سازش پنهانی موافقت کرده بودم یعنی در واقع، اینکه آمریکا بطور رسمی دوباره موقع و موضع مسلط را در سیاست داخلی و خارجی ایران پیدا کند، [دلیل ۱۴ برای «بیکفایتی» و «عزل»]

Masoud_amirkhalili.jpgپیشگفتار

بر عکس عرب ها که قبل از اسلام تاریخ نداشتند و اسلام برای آنها هم تاریخ شد، هم هویت و هم مذهب ما ایرانیان یک گذشته تاریخی طولانی را پشت سر گذاشته بودیم. ایرانیان با پذیرش اسلام ، به گفته هگل، ملیت خود را از دست دادند ( 1). اما از طرف دیگر، به نظر برخی از پژوهشگران، ایرانیان با حفظ هویت و ملیت ایرانی خود مسلمان شدند. این پژوهشگران، برای اثبات نظریه خود، به فرقه شیعه اشاره می کنند که برای آنها بیشتر به عنوان یک "دین ایرانی" و یکی از ویژگی های اساسی هویت ایرانی به شمار می آید. با اینکه صفویان شیعه را مذهب رسمی ایرانیان اعلام کردند شیرین بیانی، تاریخ شناس ایرانی، به دوران تسلط مغولان اشاره می کند که نقش تعیین کننده در آن دوره شیعه بود، زیرا شیعیان ایران از هر فرصت ممکن برای به رسمیت شناختن حقوق خود استفاده کردند ( 2).

پیدایش شیعه

به نقل از اسلام شناسان سنتی جانشینی محمد اصلی‌ترین عاملی بود که جامعه مسلمانان را در سده نخست تاریخ اسلام به چندین گروه و فرقه تقسیم کرد که برجسته‌ترین آن گروه‌ها شیعه و سنی هستند؛ مسلمان اهل سنت براین باورند که ابوبکر جانشین مشروع محمد بر اساس اجماع بود، در مقابل شیعیان معتقد هستند که علی جانشین منصوب اوست.

از طرف دیگر تاریخ و اسلام شناسان مدرن به شخصیت تاریخی (حقیقی ) علی، امام اول شیعیان، شک دارند، چون تا به امروز هیچ سند کتبی ( سکه ، سنگ نبشته، پاپیروس) از علی پیدا نشده است. سکه شناس ایرانی شمس اشراق اشاره می کند:

" با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت ( ابو بکر ) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمین های ساسانیان یورش بردند..... به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکه ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکه ی ضرب عربستان نیز دیده نشده است" ( 3)

به گفته اسلام شناس آلمانی سون کالیش( Sven Kalisch) اولین نوشته هایی که احتمالا به علویان نسبت داده شده نوشته های قاسم بن ابراهیم الرسی (785-860) هستند که به طور قابل توجهی در مورد تاریخ خانواده خود سکوت اختیار کرده اند و چیز زیادی برای گفتن ندارند. اطلاعات ما درباره تاریخ اولیه علویان در واقع بر اساس چندین منبع از قرن سوم اسلامی و بعد از آن است (4)

اگر ما از علی یک سند کتبی در دست نداریم سکه ی که در سال 745 در مرو ضرب شده خبر از کرمانی های می دهد که پیرو علی بودند.

مما امر به الامیر الکرمانی بن علی (5)

اسلام شناسان اشاره ی به یک خلیفه، یا به یک حکمران عرب در قرن هشت با نام علی نکرده اند و به درستی مشخص نیست که علی حکاکی شده بر روی سکه مرو علی، امام اول شیعیان، است یا نه.

به گفته اسلام شناس مصری "محمود احمد" کرمانی های پیرو علی پس از حمله به مرو و پیروزی بر حاکم خراسان "نصر بن سیار" سکه به نام خود ضرب کردند.

Kermani B. Ali in an attempt to declare his victory over and eviction of the ruler of Khorasan Nasr ibn Sayyar from Marw(6)

به گفته فولکر پپ، سکه شناس آلمانی، "ضرب این سکه ها با نام علی در مرو در رابطه با یک شورش پیروان علی از کرمان علیه پیروان محمد در خراسان بود. پیروان علی پس از تصرف مرو در این شهر سکه به نام علی ضرب کردند" (7).

به این تنش بین پیروان علی و محمد اسلام شناس آلمانی سون کالیش هم اشاره می کند. به گفته کالیش سنی ها از جنبش قرانی برخاسته بودند که مخالف "سه گانه باوری" در مسیحیت (خدا ، پسرخدا و روح القدس) و همچنین مخالف خدایی بودن علی بودند، اما برای شیعیان علی خدایی بود (خدا بود ). علی به معنی بلند مرتبه ( والا ) است و لقب خدا در قران سوره 2، آیه 255 است: " اوست والای بزرگ" (وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ) (8 )

شیعیان حتا معتقد بودند که علی را خدا آفرید. به گفته سون کالیش " ابومنصور العجلی (درگذشت 738) ، که یک شیعه متعصب به شمار می آمد، ادعا کرده بود که خداوند ابتدا مسیح را آفرید و بعد علی را خلق کرد".

کالیش ادامه می دهد که "در عرفان اسلامی خاندان علی (فاطمه، حسن و حسین ) به عنوان نیروهای کیهانی به شمار می آیند و علی در یک مبحث عرفانی - ایمانی شکل گرفت، بدون آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد" (9 )

هویت شیعه ی ایرانیان یک هویت عرفانی است و نه یک هویت ملی (تاریخی).

---------------------------------------------------------------

1 - Hegel - Vorlesungen über die Ästhetik

شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول - 2

شمس اشراق، نخستین سکه های امپراتوری اسلام، اصفهان 1369 3

4 - https://www.giordano-bruno-stiftung.de/.../kalisch.pdf

5 - https://www.sarc.auction/ABBASID-REVOLUTION-al-Kirmani-b-Ali-AR-dirham-2-29g-Marw-AH128-VF_i49981996

6 - https://doaj.org/article/7c81f042f445445b9d00753b84de0e99

پپ، آعاز اسلام، از اوگاریت به سامره، مترجم ب. بی نیاز (داریوش) فولکر -7

8 - Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793

9 - https://www.giordano-bruno-stiftung.de/.../kalisch.pdf

مسعود امیرخلیلی

3-1.jpgمصطفی هاشمی طبا در یادداشتی کنایه آمیز به ادعای علیرضا بیرانوند درباره دانشجوی دکترا بودن در دانشگاه آزاد پرداخته است

مصطفی هاشمی طبا فعال سیاسی اصلاح طلب در روزنامه شرق نوشت: در پی اظهارات علیرضا بیرانوند، دروازه‌بان تیم ملی فوتبال ایران، درباره تحصیل در دوره دکتری، برخی برآشفتند که چرا این ادعا شده و مقامات دانشگاه آزاد هم اعلام کردند که ایشان دانشجوی کارشناسی ارشد است، ولی هنوز از پایان‌نامه خود دفاع نکرده.

بی‌جهت نگران نباشند. ایشان، هم به‌زودی از پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود (نگویید از میدان انقلاب تهیه می‌کند) دفاع می‌کند و هم به‌زودی از پایان‌نامه دکترای خود دفاع خواهد کرد و سپس استاد دانشگاه هم می‌شود.

تعجب نکنید، بالاخره بیرانوند هنرهایی دارد و بارها دروازه ایران را نجات داده، حال گیریم در خواندن و نوشتن کمی خفض جناح کند، بالاخره کارهایی کرده کارستان و معلوم نیست چرا دوستان از میان پیامبران جرجیس را انتخاب کرده‌اند، درحالی‌که عنوان «دکتر» کاملا به قامت رعنای او برازنده است.

اما بسیاری دیگر که عنوان دکترا گرفته‌اند نه‌تنها هنر دروازه‌بانی ندارند که دروازه‌ها را هم رها می‌کنند. مثلا با معدل ۱۹ دکترای اقتصاد گرفته‌اند اما هرچه «دُرفشانی» درباره اقتصاد می‌کنند - یا هر چیز دیگر - برعکس می‌شود. این دکترهای عزیز بعدا استاد دانشگاه هم می‌شوند .

بی‌جهت نیست که رده دانشگاه‌های ما در جدول رده‌بندی دانشگاه‌های دنیا از لحاظ شمار، دائما عددشان بالا و بالاتر می‌رود! و فارغ‌التحصیلان آنها که از مدارس به دانشگاه وارد شده‌اند و طبق آمار خود آموزش و پرورش، معدلشان از ۲۰، حدود ۱۰ است، پست‌های مدیریتی مهم می‌گیرند و چون خیلی مهم هستند و احساس مهم‌تربودن می‌کنند، برای خالی‌نبودن عریضه دائما حرف‌های بزرگ می‌زنند.

اگر در کشورهای دیگر در پایان‌نامه خللی باشد، به این سادگی از آن نمی‌گذرند. آقای پال اشمیت که دو سه سال قبل به‌عنوان رئیس‌جمهور مجارستان انتخاب شد، چون در پایان‌نامه دکتری جمله‌ای نوشته بود و منبع آن را ذکر نکرده بود، خلع دکتری شد و از ریاست‌جمهوری مجبور به استعفا شد.

در پایان سفر دو روزه رئیس «مجلس شورای اسلامی» به کاراکاس، محمدباقر قالیباف با نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا دیدار و گفت‌وگو کرد. در جریان این دیدار، قالیباف تندیسی از قاسم سلیمانی را که خانواده او برای مادورو ارسال کرده بودند، به رئیس‌جمهور ونزوئلا اهدا کرد.

GsgTKGzXoAEHSZl.jpeg

شگفتی های پنهان شیر شتر

| No Comments

3-3.jpgاحمد زیدآبادی در ایکس نوشت : طی دو روز گذشته، رسانه‌هایی که معمولاً خبرهای آنها در سطح بین‌المللی جدی و معتبر تلقی می‌شود، گزارش‌های ضد و نقیضی را در بارۀ محتوای بستۀ پیشنهادی آمریکا به ایران منتشر کرده‌اند.

خبرگزاری رویترز از قول منابع خود، پیشنهاد آمریکا را شامل مخالفت با غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران دانسته، حال آنکه آکسیوس از عقب‌نشینی کاخ‌سفید از موضع علنی خود مبنی بر نفی هرگونه غنی‌سازی توسط جمهوری‌اسلامی خبر داده است. علاوه بر این، گزارش باراک راوید در آکسیوس فهم متعارفی از پیشنهاد آمریکا به دست نمی‌دهد و سر و ته آن با هم سازگاری ندارد.

در این میان شخص ترامپ هم وسط آمده و موضع قبلی خود در بارۀ مخالفتش با هر گونه غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران را تکرار و تهدید به اقدام نظامی را هم چاشنی آن کرده است. با این وضع، تکیه بر گزارش رسانه‌ها برای درک آنچه بین ایران و آمریکا می‌گذرد، خالی از احتیاط لازم است و تا زمانی که متن پیشنهاد منتشر نشود، نمی‌توان از محتوای آن اطلاع لازم را به دست آورد.

اما چرا مقام‌های رسمی دو کشور به طور مستقیم اطلاعاتی در بارۀ مذاکرات و پیشنهادهای متقابل، به مردم خود ارائه نمی‌کنند؟ آیا این میزان از محرمانگی در این باره موجه است؟

- اخوان‌المسلمین به‌دنبال سلطه ایدئولوژیک بر غرب است

- اخوان به مسجد و مدرسه بسنده نکرده است

ایران اینترنشنال - گزارشی محرمانه درباره تلاش‌های اخوان‌المسلمین که به‌تازگی از وزارت کشور فرانسه درز کرده، فاش می‌کند که این سازمان اسلام‌گرای سُنی با نفوذ در جامعه مدنی فرانسه یک شبکه‌ ایدئولوژیک گسترده در این کشور ساخته است که هدف دگرگونی تدریجیِ کل اروپا به سمت اسلام‌گرایی را دنبال می‌کند.

frlarge.jpgروزنامه فیگارو هفته گذشته یک گزارش ۷۳ صفحه‌ای با مُهر محرمانه - دفاعی را منتشر کرد که بر پایه پرونده‌های اطلاعاتی، تحقیقات میدانی و ده‌ها مصاحبه تهیه شده است و هشدار می‌دهد که اخوان‌المسلمین از طریق مدارس، خیریه‌ها، مساجد و با قدرت نرم یک زیرساخت ایدئولوژیک گسترده در فرانسه ساخته است.

در این گزارش آمده است: «استراتژی اخوان‌المسلمین، استقرار نوعی سلطه ایدئولوژیک از طریق نفوذ در جامعه مدنی تحت پوشش فعالیت‌های دینی و آموزشی است.»

این گزارش یک نتیجه‌گیری صریح ارائه کرده است: «اخوان‌المسلمین پروژه‌ای سیاسی است. هدف آن انقلاب ناگهانی نیست، بلکه دگرگونی تدریجی و تسخیر قلب‌ها و ذهن‌هاست. قدرت این سازمان نه در پنهان‌کاری، بلکه در ابهام راهبردی است و این هدف را تنها در فرانسه دنبال نمی‌کند، آن‌ها به تمام غرب چشم دوخته‌اند.»

این گزارش، جامع‌ترین مطالعه دولتی تا به امروز درباره حضور اخوان‌المسلمین در اروپا و حاصل ماه‌ها کار میدانی و تحلیلی دو کارمند عالی‌رتبه دولتی است که با مشورت دیپلمات‌ها، ماموران اطلاعاتی، دانشگاهیان و شخصیت‌های مذهبی تهیه شده است.

اخوان‌المسلمین یک جنبش اسلام‌گرای فراملی است که تلاش دارد شریعت اسلامی را از طریق ابزارهای ایدئولوژیک تدریجی مانند مدارس، خیریه‌ها و شبکه‌های مذهبی ترویج دهد. گرچه این سازمان در ظاهر خشونت را رد می‌کند اما گروه‌های افراطی مانند حماس در آموزه‌ها و تشکیلات این سازمان ریشه دارند و اثربخشی‌اش اغلب به‌ نحوی است که مرز میان عدم خشونت و رادیکالیزه شدن را مخدوش می‌کند.

رسانه آمریکایی فری پرِس (The Free Press) در گزارشی که روز دوشنبه ۱۲ خرداد منتشر شد، ابعاد گزارش محرمانه وزارت کشور فرانسه در خصوص این گروه را بررسی کرده است.

بر اساس این گزارش، شبکه اخوان‌المسلمین در فرانسه شامل ۲۸۰ نهاد مذهبی است؛ ۱۳۹ مسجد به‌طور رسمی به اخوان وابسته‌اند و ۶۸ مسجد دیگر از نظر ایدئولوژیک با اخوان هم‌سو هستند.

۲۸۰ نهاد یادشده ۱۰ درصد از کل مساجدی است که ظرف ۱۵ سال اخیر در این فرانسه تاسیس شده‌اند و هر جمعه حدود ۹۱ هزار مسلمان برای عبادت در این مساجد حاضر می‌شوند.

افزون بر این، اخوان‌المسلمین ۲۱ مدرسه خصوصی را کنترل می‌کند یا آنها را تحت نفوذ دارد. از این تعداد، سه مدرسه با بودجه دولتی فرانسه اداره می‌شوند.

به علاوه مدارس، ۸۱۵ مدرسه قرآنی از سوی اخوان تاسیس شده است. بیش از ۶۶ هزار کودک در این مراکز تحت آموزش‌هایی هستند تا خود را عضوی از امت مسلمان و در تضاد اخلاقی و فرهنگی با سکولاریسم غربی بدانند.

در این مدارس چه چیزهایی آموزش داده می‌شود؟

طبق گزارش وزارت کشور فرانسه، محتوایی در مدارس مرتبط با اخوان میان دانش‌آموزان توزیع می‌شود که شریعت اسلام را برتر از قواعد بشری معرفی می‌کند، ازدواج میان‌دینی را نکوهش می‌کند و نفرت از یهودیان را ترویج می‌دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

طبق تحلیل‌های ارائه‌شده در این گزارش، یهودستیزی در نهادهای وابسته به اخوان‌المسلمین نه‌تنها اتفاقی نیست بلکه نقشی محوری دارد.

در این گزارش به‌روشنی آمده است که «نفرت از یهودیان» یکی از مؤلفه‌های اصلی ایدئولوژیکی این جریان است که اغلب در قالب شعارهای ضد صهیونیستی مطرح می‌شود.

در مسجدی نزدیک پاریس، یکی از سخنرانان به‌تازگی خطاب به جمعیت فریاد زد: «من حماس هستم» و با تشویق حضار مواجه شد.

در مساجد دیگر، شعارهای ضد اسرائیلی به‌آسانی به کلیشه‌های کلاسیک یهودستیزانه گره می‌خورند. نمونه دیگر حسن اقیوسن، واعظ مشهور مرتبط با اخوان است که به‌تازگی به‌دلیل انتشار مکرر تئوری‌های توطئه یهودستیزانه از فرانسه اخراج شد. او مدعی شده بود که «یهودیان با کنترل رسانه‌ها، حافظه تاریخی را با هدف حفظ نفوذ خود بر افکار عمومی جهانی دستکاری می‌کنند».

یکی از دبیرستان‌های وابسته به اخوان‌المسلمین در شهر لیل که با کمک‌های مالی قطر اداره می‌شد، محتوایی برآمده از اسلام‌گرایی افراطی آموزش می‌داد.

در این گزارش بارها از قطر به‌عنوان یکی از حامیان اصلی موسسه‌های وابسته به اخوان‌المسلمین که تحت عنوان خیریه فعالیت می‌کنند، نام برده شده است.

این گزارش تاکید می‌کند که قطر تنها تامین‌کننده مالی اخوان نیست، ترکیه قطب منطقه‌ای این جنبش است.

از زمان سرنگونی محمد مرسی در مصر در سال ۲۰۱۳، رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه میزبان اعضای تبعیدی اخوان است و با برگزاری جلساتی در استانبول، شبکه‌های وابسته به این نهاد در سراسر اروپا را حمایت می‌کند.

یکی از اعضای تیم ملی دوومیدانی ایران، روز دوشنبه ۱۲ خرداد در گفت‌وگو با ایندیپندنت فارسی خبر داد که تعداد ملی‌پوشان ایرانی بازداشت‌شده در حاشیه مسابقات قهرمانی دوومیدانی آسیا در شهر گومی کره جنوبی، پنج نفر بوده که چهار ورزشکار همچنان در بازداشت به سر می‌برند.

در یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های اخلاقی تاریخ ورزش ایران، روز گذشته رسانه‌های کره جنوبی، بدون ذکر نام خبر دادند که دو ملی‌پوش دوومیدانی ایران، به همراه یکی از مربیان آنان به اتهام تجاوز جنسی به یک زن ۲۰ ساله اهل کره جنوبی در هتل شهر گومی، بازداشت شده‌اند.

alarge.jpg

اکنون اطلاعات رسیده به ایندیپندنت فارسی نشان می‌دهد حسین رسولی، پرتاپگر دیسک و مسعود کامران، دونده ایرانی، به همراه امیر مرادی، یکی از مربیان تیم ملی دوومیدانی ایران، سه ملی‌پوش یادشده هستند که در ادامه امیر زمانپور و مهدی هفت‌چشمه، دو دونده و پرتابگر چکش در کاروان ایران نیز به جمع بازداشتی‌ها اضافه شدند.

مهدی هفت‌چشمه که بر خلاف چهار ورزشکار دیگر، به جرم سرقت تلفن همراه یکی از ورزشکاران خارجی بازداشت شد، با پرداخت جریمه مالی به شاکی و البته دریافت حکم انضباطی دو سال محرومیت از سوی اتحادیه دوومیدانی آسیا، پس از گذشت چند ساعت آزاد شده است.

یکی از اعضای کاروان ایران در این مسابقات توضیح می‌دهد: «متاسفانه ماجرای تجاوز جنسی یا سکس‌ها و خیانت‌های پنهانی، سابقه‌ای طولانی در اردوهای تیم‌های دوومیدانی ایران دارد. می‌دانیم که احسان حدادی، رئیس فعلی فدراسیون هم پیش از این به دلیل اینکه در اردو به همراه دوستش به یک زن ورزشکار دیگر تجاوز کرده بود، با حکم حبس، تبعید و شلاق مواجه شده بود. همچنین سال گذشته در مسابقات قهرمانی غرب آسیا، ماجرای تجاوز یک ورزشکار مرد ایرانی به ورزشکار زن ‌هم‌تیمی‌اش پیش آمد که در نهایت با اعلام رضایت آن دختر جوان، پرونده را مخفی نگه داشتند.»

این منبع مطلع افزود: «حالا ماجرا این است که مسعود کامران پس از پایان مسابقات به همراه چند ملی‌پوش دیگر به یک میخانه رفت و با دختری کره‌ای دوست شد و او را به هتل آورد. اما پس از آن‌که حسین رسولی و امیر مرادی هم وارد اتاق کامران شده و ظاهرا به این زن کره‌ای ۲۰ ساله تجاوز می‌کنند، قربانی در حمام اتاق به‌طور مخفیانه با پلیس کشورش تماس می‌گیرد. وقتی پلیس وارد اتاق این افراد شد، امیر زمانپور هم داخل اتاق‌شان بود و بازداشت شد، اما او قسم می‌خورد که برای جمع کردن حواشی تنها دو دقیقه وارد اتاق شد. با این حال، زن قربانی گفت زمانپور هم به او تجاوز کرده است. حتی گفته شد بر اساس آزمایش‌های پزشکی زمانپور مرتکب جرم نشده است، اما به هر صورت فعلا هر چهار نفرشان در بازداشت هستند. چهار متهم به تجاوز جنسی در زمان ارتکاب جرم به شدت مست بوده‌اند، که نمی‌دانیم چرا ورزشکاران حرفه‌ای باید اینگونه رفتار کنند.»

عضو تیم ملی دوومیدانی ایران، در ادامه گفت‌وگوی اختصاصی با ایندیپندنت فارسی گفت بر اساس اعلام پلیس شهر گومی به احسان حدادی، چهار ملی‌پوش ایرانی دست‌کم تا دو ماه دیگر و زمان برگزاری دادگاه زندانی خواهند بود و «پیش‌بینی می‌شود که احکام سنگین حبس هم علیه آنان صادر شود.» اگرچه احتمال دارد به دلیل منفی بودن جواب آزمایش زمانپور، او تا فردا آزاد شده و به ایران بازگردد.

2-7.jpgآیا داشتن ارتش نیرومند لزوماً به معنای پیشرفت و ترقی است؟

صادق زیباکلام

مطلبی از جناب بن سلمان ولیعهد معظم عربستان، در فضای مجازی نقل شده بود مبنی بر اینکه ارتش عربستان نیرومندتر از ارتش ایران است. نمی‌دانم این مطلب چقدر موثق می‌بود و چنانچه درست نبوده ازایشان عذرخواهی می‌کنم. ولی در صورت صحت، جسارتاً بایستی به استحضار ملوکانه برسانم که پیشرفت و ترقی واقعی در گرو رضایت مردمی است و چندان ارتباطی با داشتن قوای مسلحه نیرومند ندارد.

در دوران محمدرضا شاه پهلوی، خاورمیانه و کشورهای عربی که جای خود دارند ارتش شاهنشاهی پنجمین ارتش جهان بود. حجم تسلیحات پیشرفته ایران اسرائیل را هم پشت سر گذارده بود. ایران ضمن آنکه ژاندارم و بزرگ‌ترین ارتش منطقه را در اختیار داشت، درعین‌حال از نظر میزان نارضایتی اقشار و لایه‌های تحصیل‌کرده جامعه از حاکمیت هم در صدر قرار داشت. شش هزار زندانی سیاسی، مبین احساس تحصیل‌کرده‌های ایران به پنجمین قدرت نظامی جهان بود.

جناب بن سلمان عزیز، یکی از نیرومندترین و مجهزترین ارتش‌های دنیا که دارای سلاح هسته‌ای هم است (که بدبختانه آرزوی بسیاری از اعراب و ایرانیان هم هست)، زندان بزرگی است بنام کره شمالی که اگر چه در تولید تیر و توپ و تانک و تفنگ و موشک بالستیک خیلی پیشرفته است، اما معلوم نیست در تأمین قوت و غذای مردمش چقدر موفق بوده.

جناب بن سلمان بزرگوار، پیشرفت یعنی نویسندگان، روزنامه‌نگاران، فعالین مدنی، منتقدین و ناراضیان از حکومت بتوانند بدون ترس از زندان و غل‌وزنجیر از حکومت‌هایشان انتقاد کنند. پیشرفت یعنی کامیون‌داران معترض که به واسطه مطالبات صنفی اعتصاب کرده‌اند، به اتهام اقدام علیه امنیت کشور بازداشت نشوند.

پیشرفت یعنی میلیون‌ها هندی، پاکستانی، فیلیپینی و بنگلادشی که در عربستان و سایر کشورهای دیگر خلیج‌فارس کار میکنند، از یک حداقل حقوق مدنی برخوردار شوند و کارفرماها نتوانند مثل برده با آنها رفتار نمایند. پیشرفت یعنی افغانستانی‌های محروم و دربه‌دری که در نتیجه بدبختی از مملکت خودشان به ما پناه آورده‌اند، بعد از سال‌ها کار و زندگی درایران، مثل آب‌خوردن از کشور بیرونشان نکنیم.

از غربی‌های بی‌دین یاد بگیریم و برای پناهنده‌ها یک حداقل حقوق انسانی قائل شویم. نگاه کنیم غربی‌ها با ۸ میلیون ایرانی چگونه رفتار می‌کنند و ما با افغانستانی‌ها که هم دین و آئین و هم‌زبانمان هستند چگونه رفتار می‌کنیم.

meh.jpgمصطفی مهرآیین

۱. جناب آقای خامنه ای من میتوانم به ده ها شکل و از نگاه های متفاوت با شما وارد سخن گفتن بشوم، اما دقیقا از همان جایی با شما سخن می گویم که مدعی هستید در آنان یگانه دوران و سرآمد روزگار هستید و آن چیزی نیست جز مساله " ایمان و اتصال به عالم دیگر و عاشقی با خدا".

۲. در گفتگویی میان شمس و مولانا دیدم که مولوی با لباس دراویش یا همان لباس سیاه رنگ به نام خرقه در بازار رنگرزی ایستاده بود و شمس با او سخن می گفت. مولوی که از بزرگان روزگار خود بود و همواره لباس زیبا می پوشید در تعجب بود که چرا خرقه سیاه رنگ به تن دارد. شمس به او گفت کار تو چیست؟ مولوی پاسخ داد من عاشقم، عاشق خدا. شمس رو به او کرد و گفت پس نگران نباش که خرقه سیاه بر تن توست چون بطن و درون تو در نتیجه عشق خدا پر از رنگ های الهی ست.

تو زین پس به جهان رنگ می دهی و شرق و غرب عالم با زبان عشق تو به خدا آشنا می شوند: تو دیگر رنگ نمیخواهی، تو خود منبع انوار الهی هستی که اشاره به آیه قرآنی " صبغه الله و من احسن من الله صبغته و نحن له عابدون" دارد. از شما که بنا به ماهیت زندگیتان و روایت خودتان از خود مرد خدا هستید می پرسم چگونه می توان مرد خدا بود و اینهمه قدرت و روابط قدرت را ستایش کرد؟ چگونه می توان بطن پر از صدا و رنگ خدا داشت اما زیردستان شما صدای هیچ انسان دیگری را تحمل نکنند و او را یا وادار به زیستن در زندان، یا شکنجه و یا حتی اعدام کنند؟ من به عنوان یک انسان که اندکی درباره اهل حقیقت مطالعه کرده ام در عجبم که شما به عنوان " مسافر راه عشق به خدا" چرا نتوانستید در این سال ها همچون مولوی که با مثنوی معنوی طریق عشق ورزی خود را به بقیه عاشقان خدا نشان داد، طریق عشق به خدا را به مردم ایران نشان دهید و کردار و رفتار و سخنان آن ها را معطوف به عالم حق سازید؟

چگونه است که "عمده" نیروهای سیاسی و امنیتی زیر دست شما آلوده به فساد، خشن، انسان کش، بی سواد، بی ایمان و....هستند و در عین حال خود را پاسداران طریق عشق شما می دانند. این چه رسمی ست که در این کشور بیان نهاده شده است که تا انسانی حرفی خلاف دیدگاه رسمی حکومت بگوید باید از زندگی ساقط شود؟ این چه رسمی ست که تا سخنی متفاوت با سیاست های رسمی گفته شود آن افراد را فتنه گر می نامید؟ مگر شما به زبان اهل حقیقت بواسطه سفر به سوی خدا و بعد بازگشت به دنیا، عدم و وجود خود را یکی نکرده اید؟ مگر شما بعد از سالیان دراز عبادت و خواندن نماز شب، قلبتان به سان قلب یک کودک معصوم نگشته است؟ این چه رسمی ست پس که در اطراف شما فقط بوی خون و مرگ و خشونت و توهین و اهانت رشد کرده است. در قصه ای دیدم که شمس به مولوی میگفت من از آن روز که سنگ قبر خودم را دیدم دارای عمر شدم و متولد گشتم. مگر شما بارها این حدیث زیبای " موتوا قبل ان تموتوا" را مصداق زبانی زندگی شهداء ندانسته اید؟

مگر شما بارها نگفته اید من نمونه " شهید زنده ام"؟ مگر خود بارها در جلساتتان نگفته اید " عاشق در فراق پخته می شود" و خود را چنان واصل به خدا می دانید که برای مشورت درباره امور سیاسی هم به اولیا خدا متوسل می شوید؟ جناب آقای آیت الله خامنه ای مگر ذکر ثابت شما " لا اله الا الله" یا " لا اله الا هو" نیست؟ من اگر اکنون به عنوان یک انسان گناهکار بی ایمان بخواهم مسلمان شوم، مگر نباید با دیدن عشق مسلمانان به خدا و عدالت اسلام و رحمانیت خداوند مسلمان شوم.

شما بگویید به من که من در این نظام سیاسی و اجتماعی که شما آن را رهبری می کنید رحمانیت خدا را در چهره کدام انسان ببینم تا مسلمان شوم؟ مگر شما با ذکر آیه هفدهم سوره انفال نگفتید که دست خدایید؟ به من بگویید چرا دست خدا اینقدر بیگانه با مهربانی، عشق، لطافت، دوست داشتن، خندیدن و...‌گشته است و به من که عاشق مسلمانانه زیستن هستم تنها پیام رنج و درد می فرستد. در آخر دعای مولوی را تکرار میکنم:" خدایا در این تنهایی تو پناه و دوست من باش" . امیدوارم شما هم بعد از این دعا و تکرار هزار باره این دعا سماع کنید و به زبان مولوی بخوانید: " شمس و قمرم آمد، سمع و بصرم آمد": شمس و قمر شما مردم ایرانند.

2-6.jpgدرباره حضرت استاد دکتر نصرالله پورجوادی و دیگر قضایا و بلایا

عبدالکریم سروش

چندی ست حضرت استادی را با این حقیر عنایتی و التفاتی ویژه افتاده ،است چنانکه هرگاه سر از بخارات و بخورات بر میآورد و احوالی خوش مییابد اقوالی غبارآلود صادر میکند و اسف و عجب ناظران را بر می انگیزد. همین چندگاه پیش بود که رای صایب ایشان در نیم شبی رؤیایی، نظریه رؤیای قدسی مرا بر نتافت و فتوایی صوفیانه صادر کرد و آن را به باد مقعد قدسی تشبیه فرمود و آه از نهاد عرب و عجم برآورد که اینت" حکمت، اینت حکمت بارگان حافظوار از آن در گذشتم که حافظ از خصم خطا گفت نگیریم بر او.


پس از آن نیز، در مقامات طریقت هر کجا میکرد سیر مرا هم به نیش قلمی نوازش می فرمود. تا در این منزل اخیر که باز هم فتوحات و فیوضات خود را سیل آسا فرو ریخت و به سر ر تازیانه ای از من یاد کرد مناسبت این افاضات اخیر سالگرد انقلاب فرهنگی است که رطب و یابس در باب آن بسیار به هم بافته اند و باز هم خواهند بافتند و پریشانی این سلسله را آخر نیست.


باری ایشان آورده اند که در ستاد انقلاب فرهنگی به من خبر دادند که حقوق سید جلال آشتیانی را قطع کرده اند. تلاش کردم مشکل را با صدور حکمی رفع کنم روزی یکی از اعضای استاد مرا نکوهش کرد که چرا چنین کاری کردی؟ گفتم: ایشان استاد فلسفه و عرفان است گفت آخر آن فلسفه و عرفانش که به درد جایی نمی خورد... این وضع ستاد انقلاب فرهنگی بود و بیشتر اعضای آن اهل سیاست بودند تا فرهنگ.

آن مسائل فرهنگی هم که به ذهنشان میرسید رد کردن مارکسیسم و مبارزه با گروه های چپ در دانشگاه ها بود. مسائل اصیل و معنوی فرهنگی که در انقلاب مد نظر بود در نگاهشان وجود نداشت. سایت خبر آنلاین، ۶ خرداد ۱۴۰۴).

مرا که اندک خبری از علم الحشائش و داروشناسی قدیم و جدید ،هست به ایشان توصیه میکنم تا هر روز صبح دم کرده ی اسطوخودوس و هلیله کابلی نوش کنند تا دماغ را طراوت بخشد و از فتور قوه عاقله و برهاند. شبانه هم آویشن و زنجبیل و افتیمون میل کنند تا بلغم و برودت مزاج را علاج کند و قوای حافظه هاضمه و ماسکه را در جذب و دفع یاری نماید آنگاه چالاک و چست و بی لغزش و بی پرش به رتق و فتق مسائل و حل و عقد معارف اقدام فرمایند.

حقاً و انصافاً درمانده ام که چه بگویم کسی نیست از ایشان بپرسد آخر شما چه منصب و منزلتی در ستاد انقلاب فرهنگی داشتی که حکم صادر کنی؟ آن هم حکمی در باب پرداخت حقوق استادان که فقط در دست وزارت و وزیر علوم بود نکند حکمهای دیگری هم صادر کرده باشی در اخراج و قطع حقوق اساتید که ما نمیدانیم.

تا آنجا که من میدانم و به قطع میدانم ما اعضای هفتگانه ی ستاد انقلاب فرهنگی هیچگاه در قطع و وصل حقوق هیچ استادی حکم صادر نکردیم و در اختیار ما نبود که چنین کنیم. حالا پیدا نیست که آقای پورجوادی که رئیس مرکز نشر دانشگاهی بود که زیر مجموعه ی ستاد انقلاب فرهنگی بود و خدمات فرهنگی بسیار کرد چگونه قدرت و اختیار صادر کردن حکم داشتهاند.

اما اینکه عضوی از اعضای اصلی ستاد به ایشان اعتراض کرده این هم به غایت باور نکردنی ست. اگر چنین می شد لاجرم گزارش آن را به دیگر اعضای ستاد میداد و به قطع میدانم که چنین نشد. من خود برای بازگرداندن استادی ( دکتر دینانی که موضع اتهاماتی (بود از دانشگاه مشهد به دانشگاه تهران از وزیر علوم (علی نجفی) کمک خواستم و موافقت او را جلب کردم و مطلقاً از من ساخته نبود که حکم صادر کنم و استادی را از دانشگاهی برگیرم و به دانشگاه دیگر تحمیل کنم. این معجزات گویا همه در کف با کفایت آقای پورجوادی بوده و ما خبر نداشتیم ،بلی این چنین شیرینی آن خسرو کند اما قصه ی سیاسی بودن ستاد انقلاب فرهنگی و فرهنگی .نبودنش این هم از اعجب عجایب است.


اعضای نخستین ستاد انقلاب فرهنگی این هفت تناند دکتر علی شریعتمداری، دکتر حسن حبیبی، جلال الدین فارسی دکتر باهنر حجت الاسلام ربانی املشی شمس آل احمد و عبدالکریم سروش. که بعداً دکتر احمد احمدی و حجت الاسلام خوشوقت و آیت الله مهدوی کنی به آن افزوده شدند. و آنگاه بعد از چهار سال این جمع فرو ریخت و به جای آن شورای انقلاب فرهنگی نشست با بیست و چند عضو (داوری، پورجوادی گلشنی ،رشاد از غدی، حداد عادل، ولایتی و..... من تنها عضو مستعفی بودم و به شورا نرفتم.

شمس و باهنر و املشی هم به رحمت خدا رفتند خوشوقت و جلال فارسی را هم کنار گذاشتند. حال در ستاد انقلاب جز جلال فارسی چه کسی سیاسی و مبارزاتی غیر (فرهنگی بود؟ ، بلی از همنشینان دکتر پورجوادی در شورای انقلاب فرهنگی جناب رحیم پور ازغدی داعشمند محترم و راهزن اعظم بود که حضور پر عفونتش هرگز بینی لطیف دکتر نصرالله را .نیازرد ما هم البته جلال فارسی را داشتیم که از اول وصله ای ناجور بود و اغلب به شکار میرفت و در جلسات شرکت نمیکرد و در آن شکار رفتنها دو کس را به قتل رساند؛ که یکی رسانه ای و ماستمالی شد و دیگری پنهان ماند و فقط ما و پاسدارانش از آن مطلع شدیم.

این را هم بگویم که مهدی گلشنی از همان آغاز در پی ورود به ستاد بود و به ربانی املشی توسل جست تا عضو ستاد شود. ما دست رد به سینه او نهادیم و او از آن هنگام تاکنون از حسرت آن داغ بر دل و گل بر سر دارد.

اما نکته ی فاخر آخر ایشان آن قوم ستاد انقلاب فرهنگی همه بی فرهنگ بودند. اگر هم کاری فرهنگی می کردند رد کردن مارکسیسم بود اینجا نیش زبان مبارکشان به جانب این جانب چرخیده است و مرا سهمی خفیف و حقیر از فرهنگ داده اند دستشان درد نکند شاید همین هم فزون تر از حد من باشد. اما برای اینکه بدانیم در همان ایام چه جواهرات درخشانی از قلم فرهیخته ایشان میتراویده است، خواندن این عبارات از مجله ی نشر دانش نیکوست (سال ۱۳۶۰، شماره ی هشت).

انقلاب اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی آن مهمترین وظیفه ای که به عهده دارد احیاء تعالیم الهی قرآن و سنت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله وسلم است در طی یکصد سال اخیر مراکز علمی ما اعم از دبستانها و دبیرستانها و دانشگاه ها و سایر مؤسسات فرهنگی صحنه تاخت و تاز افکار الحادی و علوم و معارف غیر مقدس و فرهنگ غیر دینی و ضد الهی غرب بوده است.

و از طریق همین مراکز فرهنگی و علمی بوده است که غرب توانسته است فرهنگ خود را بر ما تحمیل کرده راه را برای مقاصد شیطانی خود بگشاید علی الاصول برای مبارزه و مقابله با همین فرهنگ غربی بوده است که در سال گذشته حرکتی تحت عنوان انقلاب فرهنگی رسما آغاز گردید گرچه مقدمات این حرکت سالها پیش از سرنگونی رژیم سابق توسط روحانیون و دانشگاهیان متعهد فراهم گشته بود.


جنبه دوم مسأله چاره جویی مصیبتی است که علوم غیر دینی و غیر مقدس برای جامعه و فرهنگ اسلامی ما ایجاد کرده است. بدیهی است که این جنبه بمراتب پیچیده تر و دشوارتر از جنبه اول است. بالا بردن سطح آموزش و تحقیق در دانشگاه ها خود امری است دشوار ولی دشوارتر از آن حل تعارض اساسی این علوم و تحقیقات با مبانی تفکر اسلامی است.

در اینجاست که نیاز به همکاری دانشگاه و حوزه های علمیه شدیداً احساس میشود و در حقیقت فرمان اخیر امام در خصوص مشارکت و نظارت مستقیم حوزه در امر برنامه ریزی رشته های علوم انسانی ناظر به همین جنبه از مسأله است این که امام در مسأله برنامه ریزی علوم انسانی به مشارکت اساتید حوزه تأکید فرمودند حاکی از حکمتی است که در بطن این مسأله نهفته است. علوم انسانی بطور کلی مجرای اصلی حرکت تقدس زدانی در فرهنگ غرب بوده است و سردمداران این علوم در غرب در دو قرن اخیر یا به کلی بی دین و ملحد بوده و یا وابسته به سازمانهایی چون فراماسونری و صهیونیت بوده اند.


مسأله دیگر امتیاز ناحقی است که امروزه برای علوم تجربی قائل شده اند. بسیاری از ما گمان میکنیم که خطر الحاد و کفر و غربزدگی فقط در علوم انسانی و اجتماعی است، در صورتی که این خطر بهمان اندازه در علوم غیر انسانی نظیر فیزیک و شیمی و مهندسی و ریاضیات وجود دارد.

در این علوم هم درست مانند علوم انسانی و شاید حتی بدتر از آنها جایی برای اصول دین و اعتقادات مذهبی وجود ندارد طبیعتی که در علوم تجربی از جنبه های مختلف مطالعه مورد قرار میگیرد طبیعتی است. بی روح ماده ای ست بی جان که فقط با اعداد و ارقام و نمادهای ریاضی قابل سنجش است در صورتی که طبیعتی که در اسلام باید درباره آن تفکر کرد طبیعتی است زنده و با روح بدلیل اینکه این طبیعت صنع . خداست.

آنچه که در واقع موجب قطع ارتباط این طبیعت با صانع عالم شده است همین علوم جدید غربی و فلسفه و مابعدالطبیعه ای ست که اساس آنها را تشکیل میدهد. متأسفانه این روزها همه حملات متوجه علوم انسانی شده و این خود موجب شده است که مسأله علوم تجربی و خطر آنها مورد غفلت قرار گیرد درست است که در علوم انسانی و اجتماعی غربی علی الاصول امکان انحراف فکری برای جوانان ما هست لکن این امکان در علوم تجربی هم هست در واقع تجربه نشان داده است که امکان منحرف شدن دانشجویان علوم تجربی و بخصوص مهندسی در سالهای اخیر در این کشور به مراتب بیش از دانشجویان علوم انسانی بوده است اکثر دانشجویانی که در دانشگاه های ما بی دین و ماتریالیست و دنیازده شده اند در دانشگاهها و دانشکده های فنی و صنعتی تحصیل می کرده اند.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، روز سه‌شنبه ۱۳ خرداد ماه با اشاره به مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا اعلام کرد که جمهوری اسلامی «بر اساس منافع ملی میز مذاکره را ترک نخواهد کرد.»

در روزهای اخیر اختلافات دو طرف درباره غنی‌سازی اورانیوم در ایران تردیدها درباره موفقیت مذاکرات را افزایش داده است. دونالد ترامپ، رییس جمهوری ایالات متحده دوشنبه شب با انتشار پیامی در تروث سوشال اعلام کرد : «اجازه هیچگونه غنی‌سازی به ایران نمی‌دهیم.»

ضربۀ حیثیتی به پوتین

| No Comments

2-9.jpgاحمد زیدآبادی

عملیات پهپادی اوکراینی‌ها در عمق خاک روسیه صرف‌نظر از میزان خسارت وارده به جنگنده‌های استراتژیک آن کشور، ضربۀ حیثیتی بزرگی به ولادیمیر پوتین وارد کرده است.

رهبران اقتدارگرا و متفرعنی چون پوتین نسبت به ضربه‌های حیثیتی آسیب‌پذیرند و معمولاً در چنین شرایطی خشم‌شان بر محاسبه‌گری‌شان غلبه می‌کند، به همین دلیل ممکن است برای التیام زخم روانی ناشی از ضربۀ حیثیتی دست به رفتارهای غیرعادی بزنند و اوضاع را از کنترل خارج کنند.

از این رو، شاید به نفع اوکراین نباشد که با دامن زدن به جنبه‌های تبلیغاتی حملۀ پهپادی خود، بر ادامۀ تحقیر و تخفیف پوتین اصرار ورزد.

جنگ اوکراین به هر حال راه‌حل نظامی ندارد و باید بر سر میز مذاکره فیصله یابد. نوع موضعی که ترامپ در بارۀ این حمله خواهد گرفت، تأثیر مهمی بر روند مذاکرات صلح می‌گذارد.

ترامپ با همۀ خودپسندی‌اش، گاهی هم از خود پختگی نشان می‌دهد و آن زمانی است که برای آرام کردن رهبران ستیزه‌جو و متفرعن، "شجاعت" و "کاردانی" آنان را می‌ستاید و بدین‌وسیله کودک درون‌شان را نوازش می‌دهد تا احساس بهتری نسبت به همکاری با او پیدا کنند. با پوتین که تاکنون همین رفتار را داشته است!

korea.jpgایران وایر - در پی انتشار گزارش‌هایی از بازداشت چند عضو تیم ملی دوومیدانی ایران در کره جنوبی، حالا روزنامه «خبر ورزشی» در گزارشی، جزییات کامل‌تری از تجاوز دو ورزشکار و یک مربی تیم دوومیدانی به یک زن کره‌ای را منتشر کرده است.

بر اساس گزارش‌ روزنامه «خبر ورزشی»، ماجرا از بامداد روز ۱۰خرداد۱۴۰۴ آغاز شده است؛ جایی که یک دختر کره‌ای ۲۰ساله همراه با یکی از ورزشکاران ایرانی -که با نام اختصاری «کاف» معرفی شده- از یک میخانه در شهر گومی به هتل محل اقامت ورزشکاران بازمی‌گردد. در ادامه، ورزشکار دیگری با نام اختصاری «ر» نیز وارد اتاق می‌شود و کمی بعد، نفر سوم با نام «میم» نیز، به جمع آن‌ها می‌پیوندد.

با ورود سومین نفر، دختر جوان نسبت به وضعیت پیش‌آمده اعتراض می‌کند. او در اقدامی فوری، وارد حمام اتاق می‌شود و از داخل کابین، مکان خود را از طریق تلفن همراه برای پلیس ارسال می‌کند. نیروهای امنیتی تنها دقایقی بعد در محل حاضر می‌شوند و اقدام به بازداشت چهار نفر می‌کنند. با این حال، دختر شاکی تاکید می‌کند که یکی از این افراد نقشی در ماجرا نداشته و حتی هنگام وقوع حادثه در اتاق نبوده است. بنابراین تنها دو ورزشکار و یک مربی با اتهام رسمی مواجه می‌شوند و فرد چهارم آزاد می‌گردد.

خبر ورزشی نوشت که بازداشت‌شدگان در بازجویی‌ها مدعی شده‌اند که روابط جنسی با رضایت طرف مقابل صورت گرفته و تنها یکی از موارد به گفته آن‌ها «غیررضایتی» بوده است. با این حال، پلیس کره جنوبی با رد این ادعاها، هر سه نفر را به اتهام «تجاوز گروهی» روانه بازداشتگاه کرده است؛ اتهامی که طبق قوانین سخت‌گیرانه کره‌جنوبی، مجازات سنگینی دارد و ممکن است منجر به محکومیت بلندمدت شود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

با وجود انتقال متهمان به زندان، نیروهای پلیس همچنان اطراف هتل محل اقامت تیم ملی ایران را تحت کنترل دارند تا از هرگونه واکنش احتمالی شهروندان کره‌ای جلوگیری شود. بنا بر گزارش‌ها، خشم عمومی در پی انتشار این خبر در رسانه‌های محلی رو به افزایش است.

در همین راستا، فدراسیون دوومیدانی ایران کلیه اعضای تیم حاضر در کره جنوبی را از هرگونه مصاحبه با رسانه‌ها منع کرده است. همچنین وزارت ورزش و جوانان ایران با تشکیل تیمی ویژه، بررسی ابعاد این پرونده را در دستور کار قرار داده است.

ft.jpgچگونه جمهوری اسلامی برای حملات اسرائیل یا آمریکا آماده می‌شوددر حالی که مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالات متحده برای احیای نوعی توافق هسته‌ای ادامه دارد، جمهوری اسلامی بطور بی‌سابقه‌ای پدافند هوایی خود را در اطراف تأسیسات هسته‌ای حساس مستقر و تقویت کرده است

*منبع: فایننشال تایمز
*ترجمه و تنظیم: دیوید اعتباری - کیهان لندن

بر اساس یک گزارش نظامی با عکس‌ها و طرح‌هایی که در «فایننشال تایمز» روز یکشنبه ۱ ژوئن ۲۰۲۵ منتشر شده، تحلیل تصاویر ماهواره‌ای به‌ دست‌ آمده و اطلاعات منابع امنیتی غربی نشان می‌دهد که رژیم ایران در هفته‌های اخیر، سامانه‌های موشکی زمین‌ به‌ هوا و تجهیزات راداری خود را به نطنز، فردو و اطراف اصفهان منتقل کرده و ساختار دفاعی خود را چندلایه و قابل تحرک کرده است.

ad1.jpgad2.jpg
تحلیلگران نظامی غربی می‌گویند این تحرکات به‌ ویژه برای مقابله با حملات احتمالی توسط جنگنده‌های پیشرفته اسرائیلی مانند F-35 و F-15 طراحی شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران سامانه‌هایی نظیر «باور-۳۷۳» (الهام‌گرفته از S-300 روسی)، سامانه «سوم خرداد» و «۱۵ خرداد» را در موقعیت‌هایی نزدیک به مراکز هسته‌ای مستقر کرده است. این سامانه‌ها توان رهگیری اهداف در ارتفاع بالا و بلندبرد را دارند و از نظر طراحی برای پاسخ به سناریوهای حمله چندمرحله‌ای هوایی توسعه یافته‌اند.

به گفته منابع غربی، بسیاری از این سامانه‌ها به‌ صورت متحرک طراحی شده‌اند تا در برابر حملات دقیق یا موشک‌های کروز از قابلیت محافظت از خود برخوردار باشند. علاوه بر این، موقعیت برخی از این سامانه‌ها به‌ گونه‌ای انتخاب شده که از زوایای مختلف، تأسیسات کلیدی از جمله تأسیسات غنی‌سازی در عمق زمین را پوشش دهند.

ad3.jpg
این آرایش دفاعی، تنها یک اقدام پیشگیرانه نیست. بر اساس گزارش «فایننشال تایمز» در سال ۲۰۲۴، چندین حمله سایبری و موشکی اسرائیل موجب آسیب به زیرساخت‌های نظامی و پدافندی ایران شده است. در پاسخ، جمهوری اسلامی نه‌تنها این سامانه‌ها را بازسازی کرده، بلکه شکل استقرار آنها را تغییر داده تا احتمال انهدام در موج نخست حمله را کاهش دهد. همزمان، نمایش‌های نظامی عمومی و رزمایش‌های پدافندی برای ارسال پیام بازدارنده به مخاطبان داخلی و خارجی برگزار کرده است.

در بخش دیگری از این گزارش، تحلیلگران نظامی تأکید می‌کنند که اگر اسرائیل یا آمریکا قصد داشته باشند بطور مؤثر برنامه هسته‌ای رژیم ایران را متوقف کنند، ناچار به اجرای یک کارزار هوایی پیچیده، هماهنگ و پرخطر خواهند بود. این حمله باید با موج اول برای کوبیدن سامانه‌های پدافندی آغاز شود و سپس با استفاده از بمب‌افکن‌های دوربرد یا جنگنده‌های رادارگریز به تأسیسات زیرزمینی ایران حمله شود. اما چنین عملیاتی با خطرات جدی همراه است: از جمله امکان سرنگونی یا اسارت خلبانان، پاسخ تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی در منطقه (مانند حملات موشکی یا فعال‌ ساختن گروه‌های نیابتی)، و بی‌ثباتی احتمالی در خلیج فارس.

گزارش همچنین اشاره می‌کند که آمریکا اخیراً بمب‌افکن‌های رادار گریز B-2 را به پایگاه دیگو گارسیا در اقیانوس هند منتقل کرده است؛ اقدامی که از دید تحلیلگران نظامی نشانه‌ی آماده‌باش برای اجرای عملیات در صورت شکست دیپلماسی است.

ad4.jpg

همزمان با این تحرکات نظامی، دور جدیدی از مذاکرات غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی و آمریکا با هدف محدود ساختن سطح غنی‌سازی و بازگرداندن نظارت آژانس بر تأسیسات هسته‌ای ایران در حال انجام است. اما به باور منابع مطلع، پیشرفت در این گفتگوها کند و شکننده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

از نگاه ناظران غربی، تحرکات پدافندی جمهوری اسلامی نشانه‌ای از آمادگی برای بدترین سناریوی احتمالی است: شکست مذاکرات و آغاز درگیری. این در حالیست که اسرائیل نیز با صراحت از احتمال اقدام یکجانبه بدون هماهنگی با آمریکا سخن گفته است.

به نوشته‌ی «فایننشال تایمز»، برآیند این تحولات، چشم‌انداز تابستانی پرمخاطره در منطقه است. در حالی که مذاکرات همچنان ادامه دارد، هرگونه اشتباه محاسباتی یا حمله محدود می‌تواند به درگیری گسترده بیانجامد. رژیم ایران با استقرار دوباره سامانه‌های پدافند هوایی، این پیام را ارسال می‌کند: اگر حمله‌ای در کار باشد، بدون هزینه نخواهد بود!

a1.jpga2.jpg

خبر تکمیلی: تصاویر پهپادی نشان می‌دهد که افراد مسلح نیروی حماس در غزه به غیرنظامیانی که برای جمع‌آوری کمک‌های بشردوستانه می‌روند، تیراندازی می‌کنند:

:::
a3.jpg

kayhan.jpgواکنش روزنامه کیهان به گزارش آژانس درباره افزایش فعالیت هسته‌ای ایران

روزنامه کیهان، که زیر نظر حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه‌ای اداره می‌شود، نوشت:‌ «یکی از زوایای مهم و کمتر پرداخته‌شده در گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، آن است که به نظر می‌رسد این گزارش، فراتر از اهداف فنی یا نظارتی» است.

این روزنامه افزود که این گزارش «به‌عنوان مقدمه‌ای برای آغاز فرآیند فعال‌سازی مکانیزم ماشه توسط اروپایی‌ها طراحی و تنظیم شده است».

نگاهی به هماهنگی گزارش آژانس با پیشنهاد آمریکا

سیرک تکراری آمریکا، اروپا و آژانس کوه مذاکرات موش زایید

کیهان - وقتی آمریکا و متحدان اروپایی‌اش، همزمان با گزارش سیاسی و مغرضانه آژانس تلاش کردند پروژه قدیمی اجماع‌سازی علیه ایران را با بزک دیپلماتیک از نو احیا کنند، این‌بار دیپلماسی، نه دست‌بسته بود و نه ساده‌اندیش. برخلاف تصور طراحان این سیرک تکراری، ایران با هوشمندی هم طرح آمریکایی‌ها برای تحمیل تعلیق و کنسرسیوم را خنثی می‌کند و هم با پایبندی به مسیر مذاکره غیرمستقیم، چهره‌ای عقلانی و مسئولانه از خود ارائه داد؛ بار دیگر، کوه نمایش‌های رسانه‌ای غرب، تنها موش زایید.
با انتشار گزارش تند، سیاسی و تحریک‌آمیز اخیر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، یک‌بار دیگر پرده از هم‌صدایی نهادهای بین‌المللی با سیاست‌های ضدایرانی آمریکا و اروپا کنار رفت. رافائل گروسی، مدیرکل پرحاشیه و جاه‌طلب این نهاد، در حالی با ادبیاتی فراتر از عرف فنی و دیپلماتیک، ایران را به عدم همکاری و افزایش ذخایر اورانیوم متهم کرده که هیچ اشاره‌ای به ریشه‌های بحران موجود یعنی نابودی برجام توسط ایالات متحده نکرده است.
بر اساس آنچه خبرگزاری‌های غربی مانند آسوشیتدپرس و رویترز منتشر کرده‌اند، گزارش اخیر آژانس که ظاهراً هنوز رسمی منتشر نشده و در عین حال به طرز عجیبی در اختیار رسانه‌های آمریکایی قرار گرفته، آشکارا بیش از آنکه گزارشی فنی باشد، بیانیه‌ای سیاسی و هماهنگ با تحرکات واشنگتن و تل‌آویو علیه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران است. گزارش مذکور مدعی شده ایران میزان ذخایر اورانیوم غنی‌شده تا سطح ۶۰ درصد را به ۴۰۸ کیلوگرم رسانده و در همین حال با لحنی هشدارآمیز، بر منحصر به‌فرد بودن چنین سطحی از غنی‌سازی در میان کشورهای غیرهسته‌ای تأکید کرده است.
اما در کمال تعجب، این گزارش هیچ اشاره‌ای به این واقعیت نمی‌کند که پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، ایران طبق «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» که با رأی نمایندگان ملت به تصویب رسید، دیگر هیچ تعهدی برای اجرای الزامات برجامی ندارد. آژانس نه‌تنها میان تعهدات پادمانی ایران و تعهدات مندرج در برجام تفکیک قائل نشده، بلکه با نادیده گرفتن نقض فاحش برجام از سوی آمریکا، عملاً کشورمان را طرف خاطی معرفی می‌کند!

pressur.jpgوال‌استریت ژورنال از توقف نامحدود اجرای تحریم‌های جدید آمریکا علیه جمهوری اسلامی خبر داد

ایران اینترنشنال - روزنامه وال‌استریت ژورنال از دستورِ هفته گذشته کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید، مبنی بر توقف تمام فعالیت‌های تحریمی جدید علیه جمهوری اسلامی خبر داد و به نقل از یک منبع نزدیک به کاخ سفید نوشت که کارزار فشار حداکثری دونالد ترامپ فعلا متوقف شده است.

در این گزارش که یک‌شنبه ۱۱ خرداد منتشر شد، آمده است که این سیاست جدید ابتدا به مقام‌های ارشد شورای امنیت ملی و وزارت خزانه‌داری و پس از آن‌ها به وزارت خارجه ابلاغ شد.

وال‌استریت ژورنال نوشت: «از آن‌جا که تحریم‌های ایران با دیگر سیاست‌های آمریکا از جمله ارتباط با چین به عنوان بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران، ژاپن، اروپا، هند و آسیای جنوب شرقی تلاقی دارد، دامنه اثرگذاری این سیاست از سه نهاد یادشده و مقام‌های مسئول در امور خاورمیانه هم فراتر رفته است.»

کاخ سفید در پاسخ به درخواست این رسانه برای اظهار نظر درباره توقف تحریم‌ها، این تصمیم را انکار نکرد. به دنبال آن، آنا کلی، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ‌ سفید، در بیانیه‌ای گفت: «هرگونه تصمیم جدید درباره تحریم‌ها از سوی کاخ سفید یا نهادهای مرتبط در دولت اعلام خواهد شد.»

وا‌ل‌استریت ژورنال با اشاره به این‌که دستور توقف همه فعالیت‌ها علیه جمهوری اسلامی به لحاظ زمانی محدود نشده است، نوشت که این تصمیم کمی پس از توقف یکی از تحریم‌های معمول وزارت خزانه‌داری صادر شد.

به‌نوشته این روزنامه، پس از آن دست‌کم دو تحریم دیگر هم در همین وزارتخانه متوقف شد و از ۳۱ اردیبهشت دیگر هیچ تحریم جدیدی از سوی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی اعلام نشده است.

هزینه های پنهان زندگی بشر

| No Comments

hihab.jpgخواهر مهدیه اسفندیاری، زن ایرانی زندانی در فرانسه که به اتهام فعالیت‌های مرتبط با «تروریسم» بازداشت شده، در مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت خواهرش در زندان «شکنجه روحی» می‌شود، زیرا اجازه داشتن حجاب ندارد

ایران اینترنشنال - زهرا اسفندیاری، خواهر مهدیه اسفندیاری، شامگاه یک‌شنبه ۱۱ خرداد در یک برنامه تلویزیونی گفت: «دهم اسفند سال گذشته ۱۵ مامور امنیتی وارد خانه خواهرم شدند، او را به جرم ترغیب و تشویق به تروریسم دستگیر کردند و گوشی، لپ‌تاپ و هارد او را با خود بردند.»

به گفته او، خواهرش در این مدت در «سلول انفرادی» زندان فِرِن در جنوب پاریس بازداشت بوده و تحت «انواع شکنجه روحی» قرار گرفته است.

اسفندیاری افزود خواهرش در تماسی از زندان گفته اجازه داشتن حجاب ندارد و چون فردی «معتقد و متدین» است، این «یک شکنجه روحی» برای او به شمار می‌آید و به همین دلیل پس از آزادی، «افسردگی می‌گیرد».

نشریه لوپوئن فرانسه ۲۳ فروردین گزارش داد اسفندیاری ۳۹ ساله که از ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ در جنوب پاریس در بازداشت موقت به‌سر می‌برد، متهم به انتشار پیام‌هایی در حمایت از حمله هفتم اکتبر حماس در کانالی تلگرامی است.

واکنش مسیح علی نژاد:

masih.jpg

بنا بر اعلام دادستانی پاریس، این پیام‌ها «تحریک به تروریسم» و «توهین به جامعه یهودی» تلقی شده‌اند.

انتقاد اسفندیاری از شرایط نگهداری خواهرش در زندانی در فرانسه در حالی مطرح می‌شود که هم‌زمان، وضعیت زندان‌ها در ایران و نقض گسترده حقوق بشر، به‌ویژه در مورد زندانیان سیاسی، نگرانی‌های فراوانی در سطح داخلی و بین‌المللی برانگیخته است.

لویی آرنو، زندانی فرانسوی پیشین در ایران، دی‌ماه ۱۴۰۳ در مصاحبه‌ای، بازداشتگاه نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی را سلول هشت متری بدون پنجره توصیف کرد که متهمان در آن ۲۴ ساعته تحت نظارت دوربین‌ها قرار دارند و از دانستن زمان محرومند.

دکتر بهرام عکاشه درگذشت

| No Comments

دکتر بهرام عکاشه زلزله‌شناس برجسته ایران و نخستین استاد زمین‌لرزه‌شناسی کشور، در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۳۱۵ خورشیدی در مسجدسلیمان بود و به‌ عنوان استاد ژئوفیزیک در دانشگاه تهران، دهه‌ها در حوزه زلزله‌شناسی فعالیت داشت.

دکتر عکاشه از پیشگامان توسعه این علم در ایران بود و نقش مهمی در ارتقای دانش، پژوهش و آگاهی عمومی درباره زلزله ایفا کرد. دکتر عکاشه با هشدارهای مستند درباره احتمال وقوع زلزله در تهران، بارها خواستار انتقال پایتخت به شهری ایمن‌تر مانند اصفهان شد.

بر اساس پژوهش‌های او، احتمال وقوع زلزله‌ای با بزرگی بیش از ۶ ریشتر در تهران بیش از ۹۰ درصد است؛ موضوعی که او آن را تهدیدی جدی برای جان صدها هزار شهروند تهرانی می‌دانست. او همچنین از حامیان سرسخت اجرای کامل آیین‌نامه‌های لرزه‌ای در ساخت‌ و ساز بود و بارها درباره پیامدهای بی‌توجهی به اصول ایمنی سازه‌ها هشدار داده بود.

Gsbd-ncWEAA5rMA.jpg

2-5.jpgایران وایر - روز شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، یک مرد ۴۷ ساله ایرانی در جریان تیراندازی پلیس فدرال آلمان در مرز این کشور با جمهوری چک جان خود را از دست داد.

بر پایه اظهارات پلیس فدرال، این حادثه در جریان یک ایست بازرسی روتین در جاده میان شهرهای «شیرندینگ» و «مونشن‌رویت» در منطقه «وون‌زیدل» رخ داد. ماموران قصد متوقف‌کردن خودروی این مرد را داشتند، اما وی از محل گریخت و طبق ادعای پلیس، به سوی ماموران تیراندازی کرد و ماموران نیز متقابلا به سمت او شلیک کردند.

به گفته پلیس آلمان، این فرد به شدت زخمی شد و تلاش برای احیای او نیز بی‌نتیجه ماند.

بر اساس گفته‌های دادستانی آلمان، فرد کشته‌شده سال‌ها در منطقه مانهایم آلمان اقامت داشته است. این نهاد همچنین تاکید کرده که حادثه در جریان یک کنترل معمولی رخ داده است.

پلیس فدرال آلمان همچنین اعلام کرده که در خودروی این فرد بیش از ۱۰۰ گرم ماده مخدر شیشه کشف شده و او در حال بازگشت از سفری برای تهیه مواد مخدر از جمهوری چک بود.

رسانه‌ها امروز تصاویری تکان‌دهنده از فوران آتشفشان کوه آتنا در جزیره سیسیل ایتالیا و تلاش گردشگران برای فرار از آن را منتشر کردند

:::

با گذشت پنج روز از گم شدن توله خرس در پارک پردیسان تهران، تلاش‌ها برای یافتن آن بی‌نتیجه مانده است.
یکی از کارشناسان محیط زیست به خبرگزاری مهر گفته است اندازه کوچک توله خرس، پوشش متراکم درختان کاج و نبود دوربین مدار بسته در پارک، روند جستجو را دشوار کرده‌اند.


به گفته این کارشناس، این حیوان در طول روز معمولا خواب است و در ساعات پایانی شب یا خنکای هوا جابه‌جا می‌شود که همین موضوع نیز جستجو را پیچیده‌تر کرده است.


با وجود اینکه در روزهای نخست ردپایی از خرس دیده شده بود، این کارشناس ارزیابی کرد که احتمال سرقت آن چندان زیاد نیست.

Untitled-1000.jpg

@Arezoo67T

"حالا که امروز اینجا چندتایی تعریف از قزوین خوندم این عکس هم ببینید که دیروز موقع رکاب گرفتم. کجا؟ سمت بازار و به سمت سعدالسلطنه. موقع ثبت هم فرمودند یجا منتشر کن که جهانی بشه"

ghazlarge.jpg

jk.jpgمحمدعلی جنت خواه

جناب آقای بیژن کیان، من به عنوان یک نظریه پرداز و نه فعال سیاسی، برای منظور گفت و گوهای تئوریک و نه براندازانه، دعوت شما رو پذیرفتم و مراتب دعوت محترمانه و گرم شما رو به برادران منتقل کردم و اگر امان نامه ازشون دریافت کنم که گفت و گو با شما، برای من منتهی به اجرای حکم زندان یا پرونده جدید نشود، حتما باعث افتخار بسیار است که در گفت‌وگوهای بسیاری راجع به مباحث تعریف ایران، آزادی، دین و روابط این مفاهیم با شما شرکت کنم.

اما همانطور که مشخص است، پلتفرم های مختلف رسانه ای، مستقیم یا غیر مستقیم، به دلایلی که برای من آشکاره، من رو تحریم کردند و حتی از چاپ یک مقاله ساده من در تجارت نیوز راجع به استارتاپ ها (که تخصص اصلی من بود و تجربه کارآفرینی موفق در آن داشتم) را با کمپین رسانه ای حذف کردند.



پلتفرم هایی مثل «آزاد» علی رغم این که دو سال است شماره من رو گرفتند و قصد دعوت داشتند، مشخصاً با سیاستگذاری های پنهان، من رو تحریم کردند و به جایش بیشمار حرف های تکراری و تحلیلگر های با سوابق غلط بسیار رو بولد و رسانه ای می‌کنند.

همین ها در لبه دوم قیچی، در شبکه های اجتماعی، در حال توهین و تحقیر نسبت به من هستند.

به هر حال من فقط و فقط به خاطر چهارتا توییت، سنگین ترین حکم ممکن (۳ سال حبس تعزیری و ۶ سال محرومیت از فعالیت های اجتماعی) دارم و فعلا با الطاف خود سازمان اطلاعات سپاه و قوه قضاییه، بیرون از زندان هستم، چیزی که حق طبیعی من شهروند آزادیه، الان به شکل فوق العاده مشروط و لرزان بهم اعطا شده.

هر زمان که قصد کردند دست و پای من رو از بند خودسانسوری و ترس آزاد کنند و حق طبیعی من یعنی آزادی بیان و گفت و گو رو به طور کامل به من بازگردانند، من در گفت و گو با شما با افتخار فراوان شرکت خواهم کرد.

چند گام تا فروپاشی

| No Comments

1-5.jpgچند گام تا فروپاشی/ ایران را دریابیم

مهدی نصیری

این که فردا دقیقا چه خواهد شد، امری غیبی است که کسی از آن مطلع نیست اما در عین حال سیاست عرصه تصادف و بی ضابطه گی نیست. اندیشمندان و فیلسوفان سیاست از علل و عوامل افول و سقوط حکومت‌ها بحث کرده اند. تجربه های تاریخی و معاصر فراوانی در این موضوع در پیش روی ماست که بر اساس آن می توانیم در باره آینده یک نظام سیاسی از جمله جمهوری اسلامی سخن بگوییم بدون آن که مدعی غیب دانی یا قطعیت شویم.

دهها فکت و شاهد حکایت از فروپاشی زودهنگام (کاملا محتمل و قوی تر از دیگر احتمالات متصور) جمهوری اسلامی دارد. دهها چالش و بحران داخلی و ابرچالش موضوع سلاح هسته ای گریبان نظام و حاکم مطلق آن را گرفته و هیچ افق قابل اعتنا و روشنی برای غلبه بر آنها وجود ندارد. به همان میزان که بروز یک جنگ می تواند نظام را ساقط کند، یک توافق جدی و تامین کننده رضایت اسراییل و آمریکا نیز می تواند همین کارکرد را داشته باشد.
وقوع شق سوم که زمان خریدن و دست به سرکردن آمریکا و متحدانش باشد، بسیار نامحتمل است.
در چنین شرایطی نقش ایران دوستان و وطن خواهان برای نجات مام میهن کاملا برجسته و تاریخ ساز می شود.

راه روشن است: اتحاد و ائتلاف نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در داخل و خارج حول ۴ اصل:
۱. حاکمیت دموکراسی
۲. سکولاریسم
۳. التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر
۴. حفظ تمامیت ارضی

به حکم دموکراسی، مبنای انحصاری این اتحاد و سهیم بودن در تصمیم گیری برای مدیریت دوره گذار، میزان سرمایه اجتماعی هر جریان است و اگر چه امکان ارزیابی دقیق این سرمایه وجود ندارد اما با استفاده از راهکارها و ابزارهایی می توان به مقدار واقعی آن نزدیک شد و بر اساس آن تصمیم گرفت.

اگر چه شاهزاده رضا پهلوی برای مدیریت دوره گذار اعلام آمادگی کرده اما روشن است راه برای اعلام دیگران نیز باز است و جمهوری خواهان می توانند با معرفی رهبر یا شورای رهبری خود همین مسیر را بروند که البته در گام بعدی باید بر اساس همان فرمول سرمایه اجتماعی، تکلیف رهبری واحد فردی یا شورایی برای دوره گذار روشن شود.

دست دست کردن هر جریان در این شرایط و عدم ورود به میدان اتحاد و ائتلاف در بهترین حالت، بیانگر عدم درک درست از مخاطرات پیش روی ایران و ایرانیان است و در بدترین حالت ترجیح منافع و تمایلات فردی و گروهی بر منافع ملی و وظیفه میهنی نجات و حفظ ایران است.

htoman.jpgکارگران جنسی؛ قربانیان اقتصاد فاسد

روح‌الله رحیم‌پور

صدای تق‌تق کفش‌های پاشنه‌بلندی که سکوت کافه را به‌هم می‌ریزد، توجهم را جلب می‌کند. چهرهٔ زیبا و ظاهر آراسته‌اش پشت قلیانی که چاق کرده پنهان نمی‌شود. کم‌کم سر و کلهٔ دختران دیگر هم پیدا می‌شود و وقتی باهم شروع به صحبت می‌کنند تازه می‌فهمم که همه ایرانی هستند...

حکایت کارگران جنسی ایرانی در کشورهای حوزهٔ خلیج فارس ماجرای جدیدی نیست که خیلی‌ها از آن بی‌خبر باشند. اینجا در عمان هم در به‌روی همان پاشنهٔ قدیمی می‌چرخد البته با محدودیت‌های کمتر نسبت به امارات و قطر و ...

آمار و اطلاعات دقیقی از تعداد این زنان در عمان وجود ندارد اما بر اساس گزارش‌های میدانی می‌توان ادعا کرد که تعداد کارگران جنسی ایرانی ساکن در مسقط اگر از دبی بیشتر نباشد کمتر از آنجا هم نیست.

گزارش حاضر مجموعه‌ای از مشاهده‌ها، گفت‌وگوها و بررسی‌های شخصی و میدانی من پیرامون این موضوع در مسقط پایتخت عمان است. برای تنظیم این مطلب، با تعداد زیادی از افراد هر دو سوی عرضه و تقاضای خدمات جنسی، ناظران محلی، مدیران هتل‌ها و کافه‌ها و صرافی‌ها و حتی برخی از مأموران پلیس گفت‌وگو کردم و برای تدقیق بیشتر هم سراغ یکی از هتل‌های معروف مسقط رفتم و به‌عنوان «نمونه» مورد بررسی قرار دادم.

در مسقط حداقل شش هتل بزرگ و معروف وجود دارند که از حیث حضور زنان ایرانی شهرت زیادی دارند و در هر کدام‌شان بیش از چهل دختر ایرانی، ساکن و مشغول کارگری جنسی هستند. هتلی که برای مطالعه انتخاب کردم یکی از همین‌ها بود اما به لحاظ نرخ‌های خدمات جنسی از پایین‌ترین سطح میان این هتل‌ها برخوردار بود.

یادآوری می‌کنم هر ریال عمان تقریباً ۲۱۵هزار تومان است.

در ضمن همهٔ کسانی‌که با آن‌ها در این مورد صحبت کردم با شناخت و آگاهی نسبت به شغل من حاضر به گفت‌وگو شدند.

در این‌که دختران ایرانی جذاب هستند، دلبری بلدند و زیبایی‌های ویژه‌ای دارند تردید ندارم اما به‌عنوان یک ایرانی از نگاه‌های خیره و هیز مردانی با ملیت‌های گوناگون به این دختران رنج می‌بردم. «مرزوق» که یک تاجر تحصیل‌کردهٔ لبنانی ساکن مسقط بود، به‌محض اینکه فهمید ایرانی هستم این جمله را گفت: «دختران ایرانی بی‌نظیرند...» پرسیدم از چه نظر؟ پاسخ داد: «من اینجا سه زن دارم اما به ندرت پیش می‌آید هنگامی‌که با آن‌ها هم‌بستر می‌شوم به دختران ایرانی که با من سکس داشته‌اند، فکر نکنم».

در مدتی‌ که مشغول مطالعه روی این هتل بودم(تقریبا سه هفته) تعداد ۴۵ زن ایرانی را شمردم که در هما‌نجا اقامت داشتند و کار می‌کردند. هر شب بابت هزینهٔ اقامت و غذا هم مبلغ ۵۰ ریال عمانی به هتل پرداخت می‌‌کردند. البته نرخ اتاق‌های هتل بسیار پایین‌تر است اما از کارگران جنسی چندبرابر می‌گیرند.

غیر از ایرانی‌ها، کارگران جنسی مراکشی و عراقی هم آنجا بودند که جمعشان به پنج نفر می‌رسید.

یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد که حضور کارگران جنسی در آن محدودهٔ زمانی و با آن تعداد، هر شب حداقل ۲۵۰۰ ریال عمان(تقریباً معادل ۵۵۰میلیون تومان) نصیب آن هتل می‌کرد.

در بین این زنان با تیپ‌ها و شخصیت‌های مختلفی مواجه شدم؛ از ورزشکار و نقاش و مهندس نرم‌افزار تا دانشجوی سابق پزشکی و فارغ‌التحصیل ادبیات و آرایشگر و خیاط. اما همهٔ آن‌ها در یک چیز اشتراک داشتند: نیازهای عمیق مادی و مشکلات فراوان اقتصادی در ایران!

«ز» که ۳۵ سال داشت از بیماری مشترک خواهر و مادرش و هزینه‌های سرسام‌آور درمان‌شان می‌گفت، «ف» که ۳۹ ساله بود از ورشکستگی پدرش و پیامدهای آن می‌گفت، «م» که ۲۴ سال بیشتر نداشت مشغول جمع کردن پول برای برادرش بود که برای رهایی از اعدام نیاز داشت، «س» دختر ۳۰ساله‌ای که خیلی هم جاافتاده به نظر می‌رسید می‌گفت:«در تهران هر کجا که کار کردم یا از سوی صاحب‌کار مورد سو استفاده جنسی قرار گرفتم یا حداقل برای ادامهٔ همکاری چنین درخواستی حتماً مطرح بود...»

با یکی از مأموران پلیس که با لباس شخصی و مرتباً به کافهٔ پایین هتل تردد داشت، صمیمی‌تر شدم. آن‌ها همهٔ اماکن اقامتی مسقط را که در آن‌ها خدمات جنسی ارائه می‌شود، به‌صورت دائم تحت نظر دارند. پرسیدم چرا مثل امارات و قطر، اینجا به کارگران جنسی سخت نمی‌گیرند؟ پاسخ داد:«اینگونه اقدامات معمولاً نیازمند همکاری‌های کنسولی‌ست و بر خلاف کشورهایی مثل مراکش، هند و عراق، ما هیچ‌وقت درخواست همکاری یا پیشنهادی از سوی سفارت جمهوری اسلامی در این زمینه نداشته‌ایم!!!» گفتم شاید اصلا اطلاعی ندارند. چند روز بعد در همان کافه مردی را نشانم داد و گفت: «کارمند سفارت شماست.»

aghayee.jpgاگر میزان فشار آمریکا همین‌قدر باشد، جمهوری اسلامی به توافق جامع تن نخواهد داد

حسین آقایی، پژوهشگر روابط بین‌الملل و امور استراتژیک، به رویدادهای دهم خرداد اشاره کرد و به ایران‌اینترنشنال گفت هم‌زمان با ارائه گزارش محرمانه آژانس درباره افزایش چشم‌گیر میزان اورانیم با غنای ۶۰ درصد در ایران و موضع‌گیری سخت تروئیکای اروپایی، شاهد ارسال پیشنهاد دقیق و قابل پذیرش آمریکا برای توافق با جمهوری اسلامی بودیم.

او گفت هم‌زمان با گشوده شدن جبهه جدید فشار بر ایران، این برگه شرایط و پیشنهاد آمریکا به دست جمهوری اسلامی رسید و حالا تهران باید ظرف حداکثر دو هفته تصمیمش را بگیرد.

اشاره آقایی به اظهارات سخنگوی کاخ سفید است که گفت استیو ویتکاف، نماینده ویژه دولت ترامپ در امور خاورمیانه، پیشنهادی دقیق و قابل قبول برای توافق هسته‌ای به ایران ارائه داده است و عباس عراقچی از بررسی این پیشنهاد و پاسخ به آن در روزهای آینده خبر داد.

تشکیل یک کنسرسیوم منطقه‌ای برای غنی‌سازی اورانیوم و به رسمیت شناختن حق جمهوری اسلامی برای غنی‌سازی به شرط تعلیق کامل غنی سازی داخل ایران بخشی از پیشنهادات آمریکاست.

آقایی گفت موضوع اصلی در این پیشنهاد، تشکیل کنسرسیوم نیست، بلکه باید تکلیف سانترفیوژهای داخل ایران، ‌تاسیسات اتمی نطنز، اصفهان و فردو مشخص شود.

به گفته این پژوهشگر، جمهوری اسلامی به داشتن حق غنی‌سازی، حفظ سانترفیوژها و زیرساخت اتمی به عنوان ابزار بازدارنده نگاه می‌کند و نمی‌خواهد آن را از دست بدهد.

او افزود: «اگر شرایط همین‌ها باشد که در خبرها خواندیم، یعنی آمریکا از شرایط اولیه خود کوتاه آمده و می‌خواهد به توافقی بینابینی برسد که قابل پذیرش تهران باشد. اما حتی در همین شرایط هم خطوط قرمزی برای جمهوری اسلامی وجود دارد که می‌تواند مشکل‌زا باشد.»

آقایی تاکید کرد: «اگر میزان فشار همین‌قدر باشد، جمهوری اسلامی به توافق جامع تن نخواهد داد.»

با این‌حال به گفته او، تهران هیچ چاره دیگری ندارد، یا توافق مدنظر آمریکا را می‌پذیرد یا به سمت تنش بیشتر می‌رود.

در شرایطی که انفجار دو پل در مناطق مرزی روسیه مرگبار شده، روز یکشنبه فیلم‌هایی از آتش گرفتن بمب‌افکن‌های این کشور در حمله پهپادی اوکراین منتشر شده است. طبق گزارش روزنامه «کی‌یف ایندیپندنت»، عملیات پهپادی سرویس امنیتی اوکراین «بیش از ۴۰» بمب‌افکن روسی را در پایگاه‌های هوایی هدف قرار داده است.یک منبع اوکراینی به این رسانه گفت: «بمب‌افکن‌های استراتژیک دشمن به طور دسته جمعی در روسیه در حال سوختن است. در حال حاضر، سرویس امنیتی اوکراین در حال انجام یک عملیات ویژه گسترده برای انهدام هواپیماهای بمب‌افکن دشمن است.»

dronelarge.jpg

رسانه‌های اوکراینی فیلم‌هایی از این حمله پهپادی هم منتشر کردند که در آن تصاویری از آتش گرفتن برخی هواپیماهای دیده می‌شود.به گزارش کی‌یف ایندیپندنت، بمب‌افکن‌های استراتژیک از قبیل توپولوف 95 آسیب دیده‌ و احتمالا بیش از دو میلیارد دلار خسارت به روسیه وارد شده است.در اولین واکنش رسمی مسکو به این خبر، فرماندار مورمانسک در منطقه قطبی روسیه اعلام کرد که این منطقه هدف حمله پهپادی قرار گرفته است.

یورونیوز - سرویس امنیتی اوکراین (SBU) روز شنبه اعلام کرد که این کشور عملیاتی بزرگ و پیچیده را برای هدف قرار دادن بمب‌افکن‌های استراتژیک روسیه در داخل خاک این کشور آغاز کرده است؛ عملیاتی که به گفته مقام‌های اوکراینی، طی آن دست‌کم ۴۰ فروند هواپیمای نظامی آسیب دیده‌اند.

در بیانیه‌ای که بعدازظهر یکشنبه از سوی این نهاد امنیتی اوکراین منتشر شده با اشاره به اینکه «بمب‌افکن‌های استراتژیک دشمن به‌صورت گسترده در خاک روسیه در حال سوختن هستند» آمده است: «این حمله بخشی از یک عملیات ویژه وسیع برای نابودی هواپیماهای بمب‌افکن روسیه است.»

در ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، ردیفی از بمب‌افکن‌های سنگین روسیه در حال آتش‌سوزی در مکانی نامشخص دیده می‌شوند. رسانه‌های اوکراینی گزارش داده‌اند که این عملیات با نام رمز «تار عنکبوت» شناخته می‌شود و برنامه‌ریزی آن حدود یک سال و نیم به طول انجامیده است.

این عملیات چهار پایگاه مهم هوایی در مناطق مختلف روسیه را هدف قرار داده است.

تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده از این چهار پایگاه، حضور مدل‌های مختلفی از هواپیماهای استراتژیک روسیه را تأیید می‌کند؛ از جمله:

  • Tu-95 (قدیمی‌ترین بمب‌افکن روسیه متعلق به دوران شوروی که اکنون برای پرتاب موشک‌های کروز استفاده می‌شود)،

  • Tu-22M3 (قادر به حمل موشک‌های Kh-22 و Kh-32 با سرعتی بیش از ۴ هزار کیلومتر در ساعت)،

  • Tu-160 (بمب‌افکن مافوق صوت سنگین)،

  • و A-50 (هواپیمای شناسایی راداری که وظیفه کشف پدافندهای هوایی و هدایت حملات هوایی روسیه را دارد).

این عملیات در حالی انجام شده که ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، از دیدار با وزیران دفاع و امور خارجه، رئیس ستاد کل ارتش و مقام‌های ارشد امنیتی خبر داده و تأکید کرده که «برای دفاع از استقلال، کشور و مردم‌مان، همه اقدامات لازم در حال انجام است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

او همچنین اعلام کرد که این جلسات با هدف تعیین وظایف فوری و مشخص کردن مواضع اوکراین پیش از دور دوم مذاکرات با روسیه در استانبول برگزار شده‌اند. این مذاکرات قرار است روز دوشنبه، دوم ژوئن، با محوریت آتش‌بس، آزادی اسرا و بازگرداندن کودکان اوکراینی که به‌زور به روسیه منتقل شده‌اند، برگزار شود. زلنسکی تأکید کرده که اولویت اصلی کی‌یف، برقراری آتش‌بس فوری و بدون قید و شرط است.

1-3.jpg

احمد زیدآبادی نویسنده و مشاور هم‌میهن

اقتصاد کشور تحت تأثیر فقدان یک الگوی توسعۀ منسجم و متوازن، تحریم‌های بین‌المللی، سوءمدیریت‌های پایان‌ناپذیر و علل و عوامل دیگر، بیمار و بی‌رمق شده است و طبیعی است که اقشار اجتماعی و گروه‌های شغلی هر کدام به دلیلی از وضعیت خود ناراضی باشند و به نوعی اعتراض‌شان را به نمایش بگذارند.

اعتراض گروه‌های شغلی نسبت به سیاست‌هایی که بر وضعیت‌شان اثر می‌گذارد، امری معمول در اغلب کشورهای جهان است، از این رو، نوع اعتراض‌ها و نحوۀ پاسخ دولت‌ها به آن، امر بدیع و ناشناخته‌ای نیست و انباشت تجربۀ فراوانی در این باره وجود دارد.
چند سالی است که در کشور ما رانندگان خودروهای سنگین دوره به دوره نسبت به برخی تصمیمات مربوط به حوزۀ شغلی خود معترض می‌شوند و بسیاری از آنها دست از کار می‌کشند. این نوع حرکت‌های اعتراضی به همان میزان که در رسانه‌های داخلی مورد کم‌توجهی و بعضاً نادیده‌انگاری قرار می‌گیرد، در رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به شدیدترین صورت ممکن بازتاب می‌یابد و بلافاصله رنگ و لعاب سیاسی غلاظ و شدادی به آن داده می‌شود.

در واقع همین موضوع، یک اعتراض شغلی و حرفه‌ای عادی را به امری بسیار بغرنج تبدیل می‌کند زیرا هر گاه پای «مقاصد سیاسی» به مسئله‌ای حرفه‌ای باز شود، امنیتی شدن آن مسئله هم از عوارض آن است. امنیتی شدن هم به نوبۀ خود عوارض دردناکی دارد.

بگیر و ببند و انکار و تهدید و هزینه‌مند کردن هر حرف و عمل جانبدارانه و حمایت‌گرانه بخشی از این عوارض دردناک است.

در عالم بشری هر طبقه و گروه شغلی خواهان همدردی و همراهی و پشتیباتی دیگر اقشار جامعه از مطالبات خود است تا قدرت چانه‌زنی بیشتری در مقابل نهادهای تصمیم‌گیر دولتی داشته باشد. با سیاسی و سپس امنیتی شدن اعتراض، این پشتیبانی معمولاً مطابق با انتظارات گروه‌های شغلی صورت نمی‌گیرد و علتش هم کاملاً واضح است.

یک فرد یا گروه اجتماعی معمولاً دیدگاه و روش سیاسی خاص خود را دارد و یا به کل از سیاست دوری می‌کند و به همین جهت، به سادگی منافع و موقعیت خود را هزینۀ امری ناهمراستا با جهت‌گیری سیاسی‌اش نمی‌کند. بدین ترتیب، یک گروه شغلی معترض که مطالبات خود را از هر حیث مشروع و عادلانه می‌داند، از سکوت یا عدم حمایت دیگر اقشار از خودش مأیوس و سرخورده می‌شود و احساس تنهایی می‌کند.

برای پیشگیری از چنین وضعی، لازم است مطالبات اقتصادی و حرفه‌ای گروه‌های شغلی از منازعات گروه‌های سیاسی به روشنی تفکیک شود تا طبقات مختلف اجتماع قادر به حمایت از مطالبات مشروع یکدیگر باشند.

مشکل دیگر اما «تعارض منافع» بین گروه‌های مختلف شغلی است. طبیعی است که یک گروه شغلی منافع و مطالبات مخصوص به خود را تعقیب کند، اما این منافع و مطالبات لزوماً با منافع و مطالبات گروه‌های شغلی دیگر منطبق و سازگار نیست و چه‌بسا در مواردی با هم متعارض نیز باشد. به همین دلیل اقشار مختلف جامعه، از هر اعتراض شغلی تا آنجا حمایت می‌کنند که با منافع خودشان در تضاد و تعارض نباشد.

از این رو، انتظار حمایت همۀ مردم از مطالبات صاحبان یک پیشه یا کسب غیرممکن است. برای نمونه اگر صنف پزشکان برای افزایش نرخ تعرفۀ ویزیت خود اعتراض کنند و دست از کار بکشند، فقط ممکن است با حمایت قشر محدودی از جامعه روبه‌رو شوند چون اکثریت مردم که ناچار به مراجعه به پزشکان هستند، تعرفۀ بالای ویزیت را با منافع خود متعارض می‌بینند.

وضعیت کامیونداران هم سوای از این نیست. روشن است که رانندگی خودروهای سنگین، کار زحمت‌دار و پرمشقتی است و بخصوص خطرات این شغل و عوارض دوری از خانه، نوعی دلهره و اضطراب دائمی بر خانواده‌های آنان تحمیل می‌کند. از این رو، هر آدم منصفی خواهان بهبود وضعیت کاری و معیشتی آنان است به‌گونه‌ای که بدون دغدغه‌های معمول، زندگی خود را سامان دهند.

وضعیت خراب جاده‌های ایران و سرعت‌گیرهای فراوان و غیراستاندارد در نقطه به نقطۀ کشور، یکی از مهمترین مشکلات قشر راننده است که از قضا به چشم علاقه‌مندان به سیاسی کردن هر نوع اعتراضی نمی‌آید! جادۀ خراب و سرعت‌گیر بی‌معیار، هم به خودرو خسارت می‌زند و هم حال روحی راننده را تخریب می‌کند. عجیب است که کامیونداران تاکنون نسبت به این بلیه اعتراض صداداری نکرده‌اند!

در واقع، جاده‌های خراب باعث شده است که برخی از رانندگان ماشین‌های سنگین، لاین‌های کمتر تخریب شده را به خود اختصاص دهند و به اعتراض رانندگان خودروهای سبک کمترین اعتنایی نکنند. همین موضوع به ظاهر ساده، جاده‌های کشور را خطرخیز و به محیط جنگ اعصاب تبدیل کرده و موجب نارضایتی بخشی از مردم از رفتار برخی از رانندگان خودروهای سنگین شده است.

مشکل دیگر رانندگان ماشین‌های سنگین که به چشم هر ناظر عادی می‌آید، نوع بازرسی بار آنها در ایستگاه‌های بازرسی بین راهی است. از بندرعباس تا تهران سه ایستگاه بازرسی وجود دارد که هر راننده‌ای گاه ساعت‌های متمادی باید منتظر رسیدن نوبت خود شود.

axios.jpgکرولاین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، گفت که استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، پیشنهادی «دقیق و قابل قبول» برای توافق هسته‌ای به جمهوری اسلامی ارائه کرده است. لیویت گفت: «به نفع ایران است که آن را بپذیرد.»

ایران اینترنشنال - باراک راوید خبرنگار اکسیوس گزارش داد که یکی از موارد پیشنهادی آمریکا به جمهوری اسلامی این است که آمریکا حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد، ولی ایران به‌طور کامل غنی‌سازی اورانیوم را تعلیق کند.

راوید شنبه ۱۰ خرداد در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مقام‌های آمریکایی می‌گویند این پیشنهاد مکتوب تلاش دارد تا بن‌بست به‌وجودآمده بر سر اصلی‌ترین نقطه اختلاف در مذاکرات یعنی درخواست ایران برای ادامه غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود را برطرف کند.»

خبرنگار اکسیوس افزود: «یکی از ایده‌هایی که آمریکا مطرح کرده این است که یک کنسرسیوم منطقه‌ای ایجاد شود که غنی‌سازی اورانیوم برای برنامه‌های هسته‌ای غیرنظامی را تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ایالات متحده انجام دهد.»

او نوشت: «ایده‌ دیگر، بنا بر گفته‌ منابع آگاه، این است که آمریکا حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم را به رسمیت بشناسد، در حالی که ایران به‌طور کامل غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند.»

هم‌زمان، روزنامه نیویورک‌تایمز به نقل از منابع آگاه گزارش داد که پیشنهاد ارا‌ئه شده آمریکا به جمهوری اسلامی برای توافق هسته‌ای، مجموعه‌ای از نکات کلیدی است و پیش‌نویس کامل توافق نیست.

بر اساس این گزارش، در این پیشنهاد از تهران خواسته شده است تمامی فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند.

طبق این گزارش، واشینگتن پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم منطقه‌ای برای تولید انرژی هسته‌ای را مطرح کرده است؛ کنسرسیومی که جمهوری اسلامی، عربستان سعودی، دیگر کشورهای عربی و ایالات متحده در آن مشارکت داشته باشند.

مراد ویسی: خامنه‌ای باید تصمیم بگیرد؛ نه فقط درباره توافق، بلکه درباره آینده جمهوری اسلامی
«وزیر خارجه عمان پیشنهاد آمریکا را به تهران رسانده که ترامپ در آن شرط توقف غنی‌سازی را مطرح کرده است. خامنه‌ای باید تصمیم بگیرد؛ نه فقط درباره توافق، بلکه درباره آینده جمهوری اسلامی، نحوه تعامل با آژانس و اروپا و احتمال جنگ با اسرائیل.»
:::

kp.jpgیدالله کریمی پور

فرض می شود گزارش اخیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در باره برنامه هسته ای ایران نادرست و جانبدارانه است؛ هم‌ چنین فرض می شود گزارش سیستم‌ اطلاعاتی اتریش در باره مقاصد اتمی جمهوری اسلامی اشتباه و از پیش طراحی شده بوده است؛

باز هم فرض می شود برخورد دولت اسراییل، کاخ سفید و اتحادیه اروپا، با برنامه هسته ای جمهوری‌ اسلامی مغرضانه می باشد؛

خب در این میان، نتیجه تنها ماندن جمهوری اسلامی در میدان چه خواهد بود؟

یعنی با وجود این همه دشمنان و مخالفان همدل و همزبان، کماکان می خواهد به فعالیت صلح آمیز هسته ای ادعایی اش ادامه دهد؟!

با کدام‌ پشتوانه بین المللی؟

با کدام‌ قدرت اخلاقی (میزان وفاداری مردم به برنامه های حکومت)؟!

سر آخر با انبوه ذخایر اورانیوم‌ غنی شده چه می تواند بکند؟!

:::

میدان‌ برای جمهوری‌ اسلامی تنگتر شد

طی ۲۴ ساعت گذشته، فشار بر جمهوری اسلامی در مساله هسته ای شتابی تند گرفته است:

۱- گزارش تازه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آبرویی برای ادعاهای صلح آمیز ایران نگذاشته است. ابن گزارش بر آن است که جمهوری اسلامی سطح تولید غنی سازی ۶۰٪ را پر شتاب کرده است. هم چنین آمده است که ذخایر اورانیوم غنی شده ایران به ۹۲۴۷ کیلو گرم‌ رسیده است و همکاری ایران با آژانس رضایت بخش نبوده است. هم چنین تهران متهم‌ شده که مواد هسته ای ۳ سایت را اعلام نکرده و آنها را پاکسازی کرده است؛

farokhi.jpg- جمهور بی‌جمهور، سلطنت بی‌استبداد
:
- چرا تاج در خاورمیانه ثمربخش‌تر از جمهور است؟
:
- پادشاهی مشروطه یا جمهوری برای ایران؟
:
بهرام فرخی - ویژه خبرنامه گویا
:
در این نوشتار، بی‌آن‌که در دام مباحث فلسفیِ مرسوم درباره برتری نظری جمهوری یا پادشاهی گرفتار شوم، به میهن دیرپای‌مان ایران و جایگاه ژئوپولیتیکیِ منحصربه‌فرد آن در خاورمیانه می‌پردازم. اما این‌بار، گستره‌ی تحلیل را به فراتر از مرزهای مرسوم می‌کشانم؛ از آسیای میانه و قفقاز، تا افغانستان، پاکستان و شمال آفریقا. این منطقه را می‌توان "خاورمیانه‌ی بزرگ" نام نهاد؛ سرزمینی زخمی از تاریخ و آلوده به دخالت قدرت‌های بیگانه، که بیش از یک قرن است میان رؤیای استقلال و کابوس استبداد در نوسان است.
:
روی سخنم با خوانندگان فرهیخته، کنشگران بیدار مدنی، احزاب و گروه های سیاسی و به‌ویژه شما هم‌میهنان آزاده‌ای که بار غربت را بر دوش کشیده‌اید؛ آنان‌که به امید روزنه‌ای از آزادی و اندکی رفاه، دل از خاک مادری کَندند و به دیار غربت، در اروپا و آمریکا، پناه بردند.
:
شما که تن به تلخی دوری دادید، نه از سر بی‌مهری به وطن، که از سر شور به زندگیِ شایسته‌ی انسان. شما که هنوز دل‌تان برای کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر و خاک‌تان می‌تپد، و نام ایران را چون دُرّی بر زبان دارید، هرچند هزاران کیلومتر دورتر از آن اقامت بر گزیده اید،
"توقع دارم که فراموش نکنیم که سخن از اروپایی نیست که سده‌هاست بر شانه‌های نهادهای ریشه‌دار دموکراسی ایستاده؛
سخن از سرزمینی‌ست پهناور که خاورمیانه نام دارد؛ جایی که بسیاری از کشورهایش، هنوز حتی صدمین سال استقلال خویش را جشن نگرفته‌اند".
نه تاریخ دیرینه‌ی نهادهای مدنی دارند، نه فرصت آن را یافته‌اند که زخم‌های استعمار و استبداد را التیام بخشند.
ما از مللی سخن می‌گوییم که هنوز در ابتدای راه‌اند، در مسیری پرسنگلاخ میان آرمان آزادی و واقعیت تلخ جغرافیا و زمانه.
:
باشد که این نوشته، نوری بیفکند بر راه انتخاب مسیر آینده‌ی نظام سیاسی ایران؛ نه از سر تعصب ایده لوژیک یا گرایش‌های کور ، بلکه بر پایه‌ی تاریخ، منطق، و درکی ژرف از شرایط منطقه‌ای و جهانی.
:
در این پهنه‌ی پرحادثه خاورمیانه بزرگ، به‌جز سه کشور،گرجستان، ارمنستان و اسرائیل،اکثریت قریب‌به‌اتفاق کشورهای منطقه مسلمان‌نشین‌اند. این کشورها یا نوپا هستند، یا ثمره‌ی تقسیمات استعماری پس از جنگ‌های جهانی. مرزهایشان را بیگانگان ترسیم کرده‌اند و نظام سیاسی‌شان اغلب نه بر پایه‌ی تجربه‌ی تاریخی، بلکه بر اساس منافع لحظه‌ای شکل گرفته است.
:
خوشبختانه ایران ما، سرزمینی‌ست با تمدنی کهن، که نه در سایه‌ی قراردادهای استعماری، بلکه در پرتو فرهنگ متنوع و تاریخ خود بالیده است.
:
در خاورمیانه‌ی بزرگ، جمهوری‌ها عموماً به دیکتاتوری بدل شده‌اند یا قربانی کودتا گشته‌اند. از دمشق تا خارطوم، از تهران تا بغداد، هرجا نام "جمهوری" بر پرچم نقش بسته، دیری نپاییده که رئیس‌جمهورِ یا رهبر همه‌کاره جای جمهورِ بی‌قدرت را گرفته است. تنها گرجستان، ارمنستان و اسرائیل توانسته‌اند در سایه شرایطی خاص، نوعی جمهوریت واقعی را تجربه کنند. در این سه کشور، مذهب یا حافظ هویت ملی بوده یا عاملی انسجام‌بخش؛ ویژگی‌ای که در بسیاری کشورهای مسلمان‌نشین دیگر به چشم نمی‌خورد.
:
در نقطه‌ی مقابل، پادشاهی‌ها,هرچند از دموکراسی های غربی فاصله بسیاری دارند,اما ثبات، امنیت و نان شب شهروندان خود را تأمین کرده‌اند. عربستان سعودی، اردن، مراکش و امیرنشینان خلیج فارس نمونه‌هایی‌اند که با وجود محدودیت‌های سیاسی، توانسته‌اند رفاه نسبی، انسجام اجتماعی و رشد اقتصادی فراهم آورند.
:
اعتراضات در این کشورها بندرت به انقلاب وفروپاشی انجامیده اند زیرا حکومت توانسته حداقلی از مشروعیت اجتماعی را حفظ کند.

hamihan.jpg🔹صاحب یک غذافروشی در خیابان خیام می‌گوید: در یک‌ماه اخیر تعداد کسانی که منوی غذا را نگاه می‌کنند و می‌روند ۳۰-۲۰ درصد بیشتر شده است

🔹زنی که آشپز یکی از غذاخوری‌های خیابان جمهوری است می‌گوید: تعداد مشتری‌های کارگر کمتر شده و بیشتر کسانی که‌ تماس می‌گیرند و غذا می‌خواهند از کسبه‌اند

🔹محمدصادق مشایخ، اقتصاددان: در این دو ماه، یعنی از زمانی که اولین جلسه مذاکرات هسته‌ای در مسقط اتفاق افتاد، فاجعه رخ داده است. احساس من این است، کسانی که در حال اداره کشور هستند، نه می‌خواهند و نه می‌توانند کشور را اداره کنند

هم میهن - زن جوان و دخترش پشت یخچال غذافروشی کوچکی در خیابان خیام تهران ایستادند و قیمت ساندویچ بندری را از فروشنده پرسیدند: «120 هزار تومان.» زن از خرید پشیمان شد و رفت. فروشنده گفت این اتفاق هرروز رخ می‌دهد؛ در روز چندنفری می‌آیند، فهرست غذاها را نگاه می‌کنند و بعد از دیدن قیمت‌ها می‌روند، در همین یک‌ماه گذشته هم 30-20 درصد بیشتر شده است.

صاحبان غذافروشی‌های تهران می‌گویند، افزایش قیمت‌ها رفتار اقتصادی مشتریان‌شان را تغییر داده و حتی برای 10 هزار تومان افزایش قیمت غذا، باید نگران از دست دادن مشتریان باشند. حالا غیر از مشتری‌های ثابت، کسانی هم به آنها سر می‌زنند که غذا را نسیه می‌گیرند یا پولی برای خرید آن ندارند و از فروشنده درخواست می‌کنند که هزینه‌ای دریافت نکند. میزان فروش آنها نسبت به سال‌های قبل کمتر شده و ماجرای اصلی هم همان افزایش قیمت است که باعث شده بعضی از مشتریان حتی از غذافروشی‌های ارزان هم درخواست تخفیف داشته باشند.

میانه روز است و خیابان خیام و بازار تهران از جمعیت خالی نمی‌شود، غذافروشی‌ها از فلافل‌فروش تا طباخی‌، فست‌فودی و کبابی برای این ساعت‌ها خودشان را آماده کرده‌اند.هرچند مشتریان‌شان کمتر شده. صاحب فست‌فودی خیابان خیام مغازه‌اش را یک‌سال پیش به‌راه انداخته است؛ زمانی که کارش را شروع کرد، پیرمردی مشتری ثابت املت‌های 50 هزار تومانی او بود، قیمت که به 70 هزار تومان رسید، پیرمرد دیگر نیامد: «هرروز میانگین یکی، دو نفر می‌آیند که بگویند گرسنه‌ایم و ما هم آنها را دست خالی رد نمی‌کنیم.

در یک‌ماه اخیر تعداد کسانی که منوی غذا را نگاه می‌کنند و می‌روند 30-20 درصد بیشتر شده است. نان هفت هزار تومانی، شده 20 هزار تومان، تخم‌مرغ دوبرابر شده، قیمت جعبه غذا دوبرابر شده. ما هم ناچاریم، چه کسی دوست دارد که مشتری‌اش را از دست بدهد. ما فیله مرغ را می‌دادیم 130 هزار تومان، همه‌چیز گران شده، مجبورم قیمت را 150 هزار تومان کنم»

آن زن جوان که از خرید ساندویچ منصرف شد، فروشنده حدس زد که می‌رود فلافلی با قیمت 90 هزار تومان بخورد؛ یک نان نصف‌ونیمه که احتمالا به جای نخود نان خشک دارد: «نخود خیلی گران است. نان خشک را چرخ می‌کنند و به‌جای فلافل می‌دهند به مردم، 90 هزار تومان هم برای ساندویچی که ارزشی ندارد از مردم می‌گیرند. ولی مشتری مجبور است آن را بخرد؛ چون پول ساندویچ 120 هزار تومانی را ندارد.»؛ اتفاقی مثل باقی غذاخوری‌های شهر، آنهایی که مشتریان‌شان کاسب، دانشجو، کارگر و کارمند است و گاهی قیمت غذاها را می‌بینند و بعد تصمیم می‌گیرند جای دیگر، غذای دیگری را انتخاب کنند، شاید ارزان‌تر باشد.

بشقاب‌ها کوچک‌تر، مشتری‌ها کمتر

دوهفته پیش تصویر مردی که از یک طباخی یک کله گوسفند را دزدید و فرار کرد، همه‌جا پیچید؛ طباخی که در میدان شکوفه تهران است و بسیار سرشناس. صاحبان آن می‌گویند ساعت 5-4/30 صبح، یک مرد ناشناس یک کله گوسفند را از روی میز این مغازه برداشت و با خودش برد؛ اتفاقی که برای آنها جدید بود و قبل از آن کسی از مغازه کوچک‌شان سرقت نکرده بود. آنها شنیده‌اند سارق دستگیر شده و شایعه‌شده دلیل سرقت هم شرط‌بندی بوده و آنها هم ماجرا را پیگیری نکرده‌اند. طباخی کوچک میدان شکوفه هم مثل طباخی‌های دیگر به‌دلیل افزایش قیمت، با سفارش‌هایی با حجم کمتر روبه‌رو می‌شود و حالا سفارش توی بشقاب مشتریانش تنوع کمتری دارد؛ یک‌تکه بناگوش یا مغز یا آبگوشت خالی که فقط ارزان‌تر برایشان حساب شود.

مغازه در بعدازظهر گرم خردادماه خلوت است و کارگر آن می‌گوید، صبح‌ها که تعداد مشتریان بیشتر است، کسانی که تخفیف می‌خواهند یا بعد از دیدن قیمت‌ از سفارش منصرف می‌شوند هم بیشتر است. مشتری‌ها این روزها اقتصادی‌تر انتخاب می‌کنند و تنوع بشقاب‌ها نسبت به قبل کمتر شده است: «تا سه سال پیش تعداد مشتریانی که یک دست کامل کله‌وپاچه سفارش می‌دادند بیشتر بود، هنوز هم سفارش می‌دهند، اما تعدادشان خیلی کمتر شده است. نیازمند هم هستند؛ دو، سه نفری که دم مغازه می‌نشینند و ما به آنها غذای رایگان می‌دهیم.»

moradi.jpgمجید مرادی

علیرضا بیرانوند فوتبالیست است و از زمان رسیدن به سن سربازی حساب و کتاب کرده و دیده احمقانه است اگر دو سال از بهترین سال‌های شکوفایی حرفه‌ای را برای سربازی اجباری و نگهبانی و یا رانندگی خانم بچه‌های فلان فرمانده یا ظرف شویی تباه کند. برای همین مانند غالب فوتبالیست‌ها رفته در دانشگاهی ثبت نام کرده و تا امروز هم دانشجوست تا به سربازی نرود.‌

او قصد طبابت ندارد و نمی خواهد با مدرکش وزیر یا معاون وزیر یا عضو هیئت علمی شود و یا اصلا پست بگیرد. او می‌خواهد تا به سن معافیت سنی همین دانشجویی را ادامه دهد.

اولا اگر مدرک گرفتن آبکی این فوتبالیست‌ها بد است چرا کسی یقه مدیران عالی رتبه جمهوری اسلامی را نمی‌گیرد که شمار بالایی از آنها مدارک تقلبی دارند. کردان وزیر کشور احمدی‌نژاد تنها نوک کوه یخی مدیران متقلب است. مدیرانی که روزانه سر کار خود در ایران حاضر بودند اما دانشجوی خارج بوده اند.

کسی در حوزه دینی اهل سنت لبنان مدرک گرفت که اصلا در لیست مراکز دانشگاهی معتبر و حتی نامعتبر جمهوری اسلامی نبود زیرا اصلا دانشگاه به حساب نمی آمد اما عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شد.

کسی در موسسه ای نامعتبر در مسکو کاغذ دکترا دریافت کرد و به سفارش فامیلش و عنایات وزارت علوم دوره خاتمی مدرکش ارزشیابی شد و او هم عضو هیئت علمی دانشگاه تهران شد و به مقامات عالی سیاسی هم رسید.

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

در شرایطی که رژیم جمهوری اسلامی نه اجازه‌ی تأسیس احزاب مستقل را می‌دهد، نه رسانه‌ی آزاد را تحمل می‌کند، و نه کمترین اصول رقابت سیاسی را رعایت می‌کند، این پرسش مهم مطرح می‌شود: تشکیل و فعالیت «احزاب سیاسی» در خارج کشور، در چنین فضایی چه معنا و کارکردی می‌تواند داشته باشد؟

ایرانیانی که در جوامع آزاد و دموکراتیک زندگی می‌کنند، ممکن است بر اساس تجربه‌ی خود، تصور کنند که دموکراسی بدون حزب سیاسی معنا ندارد. اما آنچه اغلب نادیده گرفته می‌شود، این است که حزب سیاسی کارآمد، در بستر دموکراتیک معنا پیدا می‌کند، نه در خلأ یا در میانه‌ی مبارزه با یک رژیم استبدادی.

در سال‌های گذشته، فعالیت بسیاری از این احزاب تبعیدی در عمل به صدور بیانیه، تحلیل‌ رسانه‌ای، یا رقابت‌های فرسایشی میان خودشان محدود شده و نه تنها به همگرایی کمکی نکرده‌اند، بلکه شکاف و چنددستگی در صفوف مخالفان را تشدید کرده‌اند.

اکنون که ایران درگیر نبردی نابرابر با رژیمی است که از ماشین سرکوب، بودجه‌های کلان، و تبلیغات ایدئولوژیک برخوردار است، اتکا به مدل‌های کلاسیک حزبی، نه واقع‌گرایانه است و نه مؤثر. این به‌ هیچ‌ وجه به معنای مخالفت با همگرایی گرایش‌های سیاسی یا تلاش برای شکل‌گیری جبهه‌های فکری نیست بلکه تأکید بر این است که تمرکز امروز باید نه بر «اعتقادات سیاسی مشترک»، بلکه بر «وظایف ملی و عملیِ مشترک» باشد.

در نگاه نخست، تشکیل حزب سیاسی می‌تواند نشانه‌ای از بلوغ سیاسی و آمادگی برای دوران پس از تغییر باشد. اما در عمل، تجربه‌ی چند دهه‌ی گذشته نشان داده که احزاب ایرانی در تبعید، نه‌تنها نتوانسته‌اند نقش مؤثری در شکل‌ دادن به اپوزیسیون ایفا کنند، بلکه گاه به عامل تفرقه و بی‌اعتمادی نیز تبدیل شده‌اند.

roostayee.jpgادامه اعتصاب کامیون داران و پایان فاجعه غنی سازی در ایران

فرزانه روستایی

بجز نظام آخوند زده حاکم بر ایران در هر کجای دیگر دنیا این حجم از راننده ماشین سنگین اعتصاب یا اعتراض می کردند نظام سیاسی خود را در یک دردسر بزرگ می دید، اما ج ا از ترس سرباز کردن اعتراض های خشمگین و دامنه دار مردمی تصمیم گرفته است که اعتصاب این همه انسان شریف و زحمت کش ایرانی و استرس خانواده های آنها را نادیده بگیرد تا سرشان به سنگ بخورد و خودشان بفهمند که در نظام اسلامی فقط مجاز به باربری هستند و لاغیر.

در ایران امروز ۵۵۲۳۰۷ راننده حدود ۴۳۳۳۸۸ کامیون را در جاده های خشگ و بیابانی یا سرد و کوهستانی و گاها ناامن می رانند و بعضی اوقات حتی یک وعده غذا در روز می خورند تا حساب و کتاب بار و مخارج سفر بالانس شود. اگر خانواده اعتصاب کنندگان در سرزمین پهناور ایران را نیز به حساب بیاورید که غالب آنها در استان های فارس و اصفهان و خراسان زندگی می کنند آنوقت می بینید که حدود دو درصد از مردم این اقلیم درگیر اعتصاب هستند و نظام عمدا آنها را نمی بیند.

برای اینکه عمق بحران و اعتصاب را دریابید به این نگاه کنیم که کارکنان ایران خوردو و سایپا کلا حدود صد هزار نفر هستند اما جمعیت رانندگان ماشین سنگین ۵۵۲۳۰۷ نفر، یعنی بیش از پنج برابر ایران خودرو و سایپا، ولی در ایران اسلامی به حساب نمی آیند.

حال اگر از آمار و ارقام فاصله بگیریم باید به این نکته توجه داشت که به راه انداختن شمار عظیمی از جمعیت رانندگان برای اعتصاب خود یک دستاورد ملی است. حتما می دانید که نظام اطلاعاتی امنیتی ایران هر تجمعی را ضد امنیت ملی اریابی می کند. مقام های رژیم به تاسی از نظام گندیده روسیه اساسا و بر اساس مشاوره هایی که سفارت روسیه برای آنها می نویسد و آنها آن را مو به مو اجرا می کنند طبق این فرمول رفتار می کنند که بگذارید اینقدر اعتصاب کنند که از گرسنگی بیمیرند و برگردند سر کار. اما این بار، به غیر از رانندگان همه معلمان و پرستاران و بازنشسته ها و نانواها عاصی اند و دارند می رسند به آستانه ای که رودربایستی را با مسئولان بی انعطاف و بی عاطفه کنار بگذارند و خلاصه مرک یک بار و شیون هم یک بار.

همه کشورها درگیر اعتصاب می شوند، اما به ندرت حاکمان کشوری که درگیر یک اعتصاب گسترده است برای غنی سازی و پنهانکاری های هسته ای در منگنه نظام بین الملل قرار گرفته و موظف شده اند تا بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم بالای ۲۰ و ۶۰ درصد را با آب جوی یا هر چیز دیگری مخلوط و آن را برای دومین بار در ده سال امحاء کنند.

هیج عقل سلیمی از این سوراخ دوبار گزیده نمی شد که به قیمت خون میلیون ها نفر از مردم کشور غنی سازی کند و بعد با تحقیر هر آنچه را انباشته به کشور ثالث واگذار کند، مگر اینکه در مکتب کمونیست های اروپای شرقی تلمذ کرده باشد.

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgچند هزار سال پیش تا به حال به خاطر کمبود علم و آگاهی فرد و افراد در برخورد با واقعیات درونی خود، یعنی در رابطه با ذهن، روح و جسم خودشان و همچنین در رابطه و برخورد با واقعیات بیرون از جسم خود، یعنی واقعیات اجتماعی و محیط زیست به موقع و بجا از عقل و احساس خود درست استفاده نکرده اند و عقبگرد کرده اند.
این یعنی مردم در جایی که بایستی بجا و به موقع در برخورد با این واقعیات درونی و بیرونی عقلی برخورد می کردند از روی نادانی، بی سوادی، ترس، توهم و بی دقتی اشتباهاً احساسی برخورد کرده اند. در جایی دیگر در برخورد با واقعیات که می بایستی بجا و به موقع احساسی برخورد می کردند اشتباهی عقلی برخورد کرده اند. در جاهایی هم که می بایستی از هر دو در اندازه های مختلف بجا و به موقع استفاده می کردند از روی نادانی، خرافات و عادتهای غلط و سطحی نگری، خستگی و بیماری های ذهنی، روحی و جسمی اندازه بکارگیری این دو، یعنی عقل و احساس را ندانسته و بر خرابی های ذهنی، روحی و جسمی خود و همچنین بر خرابی های اجتماع و محیط زیست افزوده اند.
ما انسانها، اجتماع و محیط زیست در رابطه‌ با هم رشد و روی رشد هم تاثیرات متقابل داریم. هر اشتباه و خرابی در هر سطحی ضررش به همه می رسد.
این یعنی برداشت بشر از واقعیات درست نبوده و ایده ها، طرز فکر ها و پروژه های غلط خلق کرده و آنها را غلط بکار برده و مخرب رشد داده. آنها را به ایدئولوژی های مذهبی، ناسیونالیستی قومگرایی افراطی مخرب تبدیل کرده است. در نبود علم، عقل سلیم و احساس سالم، این ایدئولوژی ها نتوانسته اند از رشد و تکامل خود نیز ایدئولوژی های جدیدتر، متکامل تر و رشدیابنده تر از خودشان خلق کنند. فرد و افراد در همین ایدئولوژیهای راکد درجا زده. هم خود و هم این ایدئولوژی ها را پیر و فرسوده و آنها را بدون هیچ تغییر درستی به نسلهای بعدی انتقال می دادند. نسل‌های بعدی نو آور که در حال رشد بودند برای رشد متناسب با سن خود به چیزهای نو احتیاج داشتند.
آنها تحمل این ایدئولوژی های راکد، متوهم، انزواطلب و لجن را نداشته و راه فرار هم از آنها نداشته اند، چون پادشاهان، درباریان ، روحانیون مذهبی و مذهبی های افراطی با تهدید ، زندان، انزوا، تحمیل، فریب، توجیه گرایی، ترس از عذاب الهی، ترس از جهنم، ترس از کافر و بی دین شدن، ترس از شیطان و جن این نوجوانان و جوانان را به انزوا، اضمحلال، بی عقلی، بی عاطفگی، فقر،‌ تنگدستی کشاندند. آنها را مسخ و این ایدئولوژی ها، بخصوص ایدئولوژی مذهبی را به آنها تحمیل که هیچ نوع تجانس با ذهن، روح، عقل، احساس و جسم رشدیابنده این نوجوانان و جوانان نداشتند. این جوانان و نوجوانان مسخ شده و افراطی به جای اینکه انرژی ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی خود را در مسیر درست آینده ساز صرف کنند، این انرژی را در راه خدای احساسکور و این ایدئولوژی ها، بخصوص ایدئولوژی مذهبی صرف کرده تا مرز جنگ و کشت و کشتار. در این جنگها مردم ضعیف تر، فقیرتر و بی سوادتر و این ایدئولوژی های راکد بیشتر تقویت و راکد و منزوی تر و بیشتر بر ذهن و روح مردم مسخ شده خدایی حکومت می کردند.
خطر ایدئولوژی روی کاغذ:
بعضی ها بر این باورند که مذهب افراطی ایدئولوژی روی کاغذ است. بکار بردن چنین اصطلاحی در باره مذهب چندان درست نیست و ما را در درک ایدئولوژی ها، بخصوص مذهب به اشتباه می کشاند.
در چنین ایدئولوژی های راکد و مظهر خرافات در بالا، طرز فکر، طرح، برنامه و پروژه داشتن برابر است با ضدیت با دین و خدا. فرد عاقل را به عنوان کافر می کشند تا عقل سلیم و احساس سالم رشد نکند و ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی بر ذهن، روح و جسم مردم خداگونه حکومت کنند. آنها همه چیز را در ذهن، روح و جسم و در اجتماع و محیط زیست به رکود و لجن می کشانند، پس این باور بعضی ها که مذهب ایدئولوژی روی کاغذ است چندان منطقی نیست.

111.jpgدر تاریخ جمهوری اسلامی ایران، نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از ساختار حکومتی بوده است. در میان این اقلیت‌ها، جامعه بهاییان به شکلی خاص و هدفمند مورد تبعیض، خشونت و سرکوب قرار گرفته‌اند. صدها مورد بازداشت، شکنجه، اعدام، و محرومیت‌های اجتماعی از آغاز حکومت جمهوری اسلامی تا امروز به ثبت رسیده و امروز، نام رویا ثابت به‌عنوان نماد جدیدی از این بی‌عدالتی‌ها مطرح می‌شود.

رویا ثابت، شهروند بهایی ساکن امارات متحده عربی، پس از ۲۳ سال زندگی در خارج از کشور، در دی‌ماه ۱۴۰۲ برای پرستاری از پدر و مادر سالمند و بیمار خود به شیراز سفر کرد. اما این سفر انسانی و خانوادگی، سرآغاز کابوس تلخی برای او شد. وی بلافاصله پس از ورود، توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و روانه زندان شد. در روندی غیرشفاف و ناعادلانه، شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز، خانم ثابت را به ۲۵ سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم کرد.

اتهامات او شامل «همکاری با دولت اسرائیل»، «تشکیل گروه علیه امنیت ملی» و «فعالیت تبلیغی مغایر با شرع» بود؛ اتهاماتی که نه بر اساس شواهد مشخص بلکه صرفاً بر پایه باورهای دینی و پیشینه مذهبی وی مطرح شده‌اند. این در حالی‌ست که خانم ثابت نه فعال سیاسی است، نه دارای پیشینه‌ امنیتی، بلکه زنی است با دغدغه‌ خانوادگی که تنها جرمش، پیروی از آئینی متفاوت و غیررسمی در جمهوری اسلامی ایران است.

پرونده رویا ثابت، تنها یک پرونده قضایی نیست؛ بلکه آینه‌ای تمام‌نما از ماهیت تبعیض‌آمیز و ایدئولوژیک دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در برخورد با بهاییان است. بازداشت و محکومیت او، نمایانگر سطح بی‌سابقه‌ای از سرکوب است که به‌ویژه علیه زنان بهایی در ایران اعمال می‌شود؛ زنانی که در تقاطع تبعیض مذهبی و جنسیتی، قربانی مضاعف خشونت و بی‌عدالتی‌اند.

2-4.jpgایران وایر - در پی گزارش «وال‌استریت ژورنال» مبنی بر توقف اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران توسط دولت «دونالد ترامپ»، جزییات بیشتری از این تصمیم و زمینه‌های آن منتشر شده است.

بر اساس گزارش‌ وال‌استریت ژورنال، سخنگو مطبوعاتی کاخ سفید، «کارولین لویت»، بخشنامه‌ای به مقامات ارشد شورای امنیت ملی، وزارت خزانه‌داری و وزارت امور خارجه ارسال کرده و خواستار توقف تمام فعالیت‌های تحریمی جدید علیه ایران شده است.

این تصمیم در راستای تسهیل مذاکرات حساس هسته‌ای بین ایالات متحده و ایران اتخاذ شده است. برخی مقامات دولت ترامپ معتقدند که این رویکرد، به‌منظور کند کردن روند تحریم‌های جدید و بررسی آن‌ها با توجه به مذاکرات حساس هسته‌ای است.

«عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در جلسه روز یکشنبه ۱۱خرداد هیات دولت، گزارشی از آخرین وضعیت مذاکرات و نامه‌ای که به‌تازگی از سوی ایالات متحده آمریکا به ایران ارسال شده است ارائه کرد و گفت پاسخ این نامه در دست تهیه است.

این نامه در پی سفر کوتاه «بدر بوسعیدی»، وزیر خارجه عمان، روز شنبه۱۰خرداد در تهران به عراقچی تحویل داده شد. این سفر در چارچوب تلاش‌های میانجی‌گرانه مسقط میان تهران و واشنگتن انجام شد و حاوی پیشنهادی رسمی از سوی دولت ایالات متحده درباره مذاکرات هسته‌ای بود.

پیشنهاد ایالات متحده که توسط «استیو ویتکاف»، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، تهیه و ارسال شده، نخستین پیش‌نویس رسمی از زمان آغاز دور جدید مذاکرات در فروردین‌ محسوب می‌شود. منابع مطلع به رسانه‌هایی چون «نیویورک تایمز» و «اکسیوس» گفته‌اند که این سند دربرگیرنده مجموعه‌ای از نکات کلیدی و شرایط اولیه است و هنوز به سطح یک توافق جامع نرسیده است.

براساس این گزارش‌ها، مهم‌ترین خواسته آمریکا در این پیشنهاد، توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در ایران است. همچنین تشکیل یک کنسرسیوم منطقه‌ای برای تولید مواد هسته‌ای با مشارکت ایران، عربستان سعودی، سایر کشورهای عربی و آمریکا، از دیگر بخش‌های پیشنهادی این طرح است.

مقامات آمریکایی هدف اصلی خود را دستیابی به یک توافق پایه اعلام کرده‌اند که بتواند چارچوب کلی یک توافق نهایی را مشخص کند. در صورت حصول توافق اولیه، تیم‌های فنی از دو طرف مسوول بررسی جزییات آن خواهند بود.

انتخاب - ایسنا به نقل از منبع مطلع ایرانی: تهران پیشنهاد مکتوب آمریکا را بسیار دور از مبنایی منصفانه برای سازش می‌داند. آن‌ها از دیدن چنین متن خیال‌بافانه و یک‌جانبه‌ای، متعجب شدند.

شبکه راشا تودی در این باره گزارش داد که این منبع مطلع ایرانی که در جریان مذاکرات قرار داشته، به این رسانه گفت: ایران موارد مکتوب آمریکا را بسیار دور از چیزی می‌داند که می‌توان آن را مبنای منصفانه و واقع‌بینانه‌ای برای سازشی احتمالی در نظر گرفت.

او افزود: ایرانی‌ها از دیدن چنین متن خیال‌بافانه و یک جانبه‌ای که تا این اندازه دور از واقعیت است، متعجب شدند.

علی خضریان،‌ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس،‌گفت: «آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که حق غنی‌سازی در خاک ایران غیرقابل معامله و مذاکره است.»

خضریان اضافه کرد: «هیچ قانون بین‌المللی، نمی‌تواند مانع غنی‌سازی جمهوری اسلامی ایران شود.» او درباره طرح پیشنهادی آمریکا به تهران افزود: «ظاهرا آمریکایی‌ها همچنان مواضع غیرمنطقی خود در رسانه‌ها را بر خلاف مواضع مذاکراتی‌شان در چند دور مذاکرات برگزار شده دنبال می‌کنند.»

این نماینده مجلس گفت: «اگر ملت ایران به دلیل دارا بودن منابع نفتی نباید انرژی هسته‌ای داشته باشد، چرا آمریکا و سایر کشورهای غربی، قبل از انقلاب با محمدرضا پهلوی قراردادهای مختلفی در موضوع صنعت هسته‌ای به امضا رساندند؟»

Gsbci3uWkAAZevL.jpg

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgاین اعتصاب رانندگان کامیون مرا بیاد یک هم کلاسی در دبیرستان انداخت که تمام فکر وذکرش راننده کامیون شدن بود . نترس بود.سردربرابرکسی خم نمی کرد.بعضی موقع ها که سر بر میگرداندم و به نیمکتی که او نشسته بود نگاه می کردم خنده ای می کرد. دستهایش را که گوئی فرمان کامیونی را می چرخاند به چپ وراست می پیچاند.

دبیرستان تمام شد گردش روز گار مرا برای همیشه از شهری که دوست داشتم به دیار غربت کشاند .بی خبر از حال روز بسیار دوستان نوجوانی وجوانی ام.

سال نود سه میلادی بود من در باکو کار می کردم .برخی از دوستان دوران تحصل با مراجعه به خانواده آدرس من را یافته بودند ودر هر فرصتی سری بمن می زدند و یاد ایام خوش گذشته می کردند. تا این که روزی یک دوست باکوئی بمن زنگ زد وگفت:" سریع بیا انبار ما که یکی سخت بی تاب دیداربا توست ."سریع خود را به انبارش که یک بخش از کودکستانی در شهر بود رساندم.تریلی بزرگی با شماره ایران مقابل دروازه ورودی ایستاده بود. بدلم برات شد که هر کاری که هست مربوط به این تریلی میباشد.هنوز وارد انبارنشده بودم که یکی از پشت دست در گردنم انداخت وهای های شروع به گریستن کرد.خود او بود عاشق رانندگی با تریلی .

گذشت زمان نتوانسته بود شادابی از چهره اش و شوخی در گفتارش را بگیرد. بشوخی دستهایش را مانند گذشته باز کرد فرمانی چرخاند واشاره به تریلی مقابل دروازه کرد .

قرار بود بخشی از بار را به شهر گنجه ببرد. خواهش کرد که همراهیش کنم .مسیری نسبتا طولانی که عشق ودوستی دیرین آنرا سخت کوتاه کرد.هنوز عاشق رانندگی با تریلی بود "میدانی وقتی پشت این فرمان می نشینم خود را بسیار قدرتمند حس می کنم .انسانی آزاد و رهادر سرزمینی که همه گرفتار حکومت آخوند ها هستند. من و اصولا بخش زیادی از راننده های تریلی که خودشان صاحب تریلی هستندآزادترین افراد جهانیم. نگاه نکن به سروضعشان به دست های روغنی شان .اکثر آن هابسیار با شهامتند وعتاب وخطاب حکومت را بر نمی تابند. مستقل اندو آزاد .این خصلت جاده وتریلی است که شهامتت می بخشد ،آزاد ورهایت می سازد.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

یک. دیگر کاردبه استخوان رسیده است. رانندگان کامیون‌ها که با به‌جان‌خریدن خطر کار در جاده‌هایی که هرساله به اندازه یک جنگ قربانی می‌گیرد، زیر فشار هزینه‌هایِ سنگین و کمرشکن بازسازی خرابی‌هایِ کامیون، بیمه، مالیات و... ناکارآمدی مسئولان در پاسخگویی برای بهبود وضع که دیگر رمقی برای آنان باقی نگذاشته است، تنها راه را دست‌زدن به یک اعتصاب دیده‌اند تا شاید در وضع نابسامان آنان بهبودی هر چند اندک به‌وجود آید.

دو. پاسخ حکومت به روش همیشگی، اهمیت ندادن به خواسته اعتصاب کنندگان، کوشش برای امنیتی کردن هر حرکت و برنامه ریزی برای سرکوب با آغاز دستگیری شماری از رانندگان بوده است که تاکنون نتوانسته بر اراده رانندگان کامیون‌ها برای بهبود وضع کار و زندگی خود اثری داشته باشد و هر روز به شمار اعتصاب‌کنندگان نیز افزوده شده است. سیاست حکومت آشکارا همآن سیاست دشمنی با مردم است وهر ندای حق‌خواهی که سرداده شده است.

سه. نگارنده که در بیرون از ایران زندگی می‌کند و تنها از دور دستی برآتش دارد، نه می‌تواند و نه مجاز است که برای آنان که دردرون آتش هستند و هرروز درگیر با فشارها و تنگناهایی هستند که حکومت ناشایست ایران برای آنان فراهم نموده است، برنامه پیش‌برد کار بدهد و در این زمینه تنها چند پرسش به میان می‌آورد:

ـ دانشجویان که همیشه در حق‌خواهی پیش‌رو بوده‌اند، کجا هستند و آیا به پشتیبانی از اعتصاب رانندگان کامیون و کامیون‌داران گامی برداشته‌اند؟

ـ چرا فرهنگیان، بازنشستگان، بازاریان و دیگر صنف‌ها از این مجال بسیار خوبی که فراهم شده سود نبرده و به اعتصاب نپیوسته‌اند؟

ـ همه شاهد بوده‌ایم که هرروز دست‌کم در گوشه‌هایی از ایران بازنشستگان گردهمآیی اعتراضی داشته اند. امروز چرا آنان در خیابان‌ها نیستند تا از اعتصاب‌کنندگان پشتیبانی کنند؟

ـ کارکنان در یکی از مهم‌ترین پایه‌های اقتصاد حکومت ناکارآمد اسلامی ایران که نفت و پتروشیمی باشد چرا به اعتصاب‌کنندگان نپیوسته‌اند؟

امیدوارباشیم که رانندگان زحمت‌کش کامیون با همبستگی و پایداری تحسین‌برانگیزی که تاکنون نشان داده‌اند و پیوستن دیگر صنف‌ها به آنان دست‌کم به بخشی مهم از خواسته‌های خود برسند

abghari.jpgپس از ۱۳ سال به اصطلاح بررسی، نهایتاً لایحه «تأمین امنیت زنان علیه خشونت زنان» با حذف خشونت به مجلس فرستاده شد. این لایحه بار ها نامش تغییر کرده و بالاخره «پیشگیری از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوءرفتار» نامیده شد.

رسانه هم میهن گزارش می دهد که خانم اعظم قدیری، خواهر منصوره قدیری، خبرنگاری از ایرنا که به‌تازگی به دست همسرش کشته شده است با لباسی سیاه و با بغضی که تلاش داشت آن را بخورد در جلسه زنان اصلاح طلب حکومتی که با شوری آش، امروز به انتقادی آبکی از لایحه پرداخته اند، نشسته است. او در این مورد می‌گوید «اینکه خشونت به آسیب‌پذیری تقلیل پیدا کرده است، مردم را به این نتیجه می‌رساند که حتماً باید یک نفر کسی را بکشد تا به پلیس خبر دهند: «یعنی اینکه وقتی افراد فریاد یک زن را در خانه‌اش می‌شنوند، به خودشان اجازه نمی‌دهند که به پلیس زنگ بزنند. این عادی‌سازی خشونت است". او به حذف خشونت از لایحه اعتراض دارد و صدایش بلند است.

در شرایطی که زن کشی بیداد می‌کند و آمار قتل های ناموسی و زن کشی همچنان بالا می‌رود و روزی نیست که خبر از قتل دختر یا زنی را نشنویم ، سردمداران رژیم واژه خشونت را حذف می‌کنند و در عالم اوهام شاید فکر می‌کنند که با حذف این واژ ه، خشونت از جامعه رخت بر می بندند؟! .

تدوین لایحه امنیت زنان و منع خشونت علیه آنان ۱۳ سال پیش در دولت دهم آغاز شد و گفته شد که تدوین شده است تا مشکلات مربوط به خشونت به‌ویژه خشونت خانگی را حل کند.

در اسفند ماه ۱۴۰۳ ، در مصاحبه‌ای با رسانه مهر، خانم فاطمه محمدی، «مدیر گروه آسیب‌های اجتماعی مرکز پژوهش‌های مجلس» در مورد آخرین وضعیت لایحه تأمین امنیت زنان علیه خشونت گفت : «کمیته زنان و خانواده کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در حال بررسی این لایحه بوده و تقریباً به بخش انتهایی رسیده است. ماده به ماده لایحه در حال ارزیابی است و زمانی که همه نظرات و نکات در نظر گرفته و در لایحه پیاده شد، تحویل کمیسیون اجتماعی شده تا پیشنهادات و نظراتشان را به لایحه افزوده و جمع بندی و رأی‌گیری شود.پس از آن هم برای نظر کلی به صحن اصلی فرستاده خواهد شد. در حال حاضر لایحه رویه‌های معمول قانونی، پس از خروج از دولت تا رسیدن به مجلس را طی می‌کند».خانم محمدی در مورد حذف واژه خشونت از عنوان این لایحه نیز تو ضیح داد و گفت « ما در این لایحه مفاهیم بازتری را در نظر گرفتیم که خیلی در مورد آن صحبت شده است. خشونت یک واژه محدود و کلی است و جزئیات در آن مشخص نیست.

از این رو ما مفهوم سوء رفتار را در نظر گرفتیم. سوء رفتار مفهوم بسیط‌تری است. چون نگاه ما در این لایحه، نگاه حمایتی بود و به دنبال ارتقا کرامت زنان در این لایحه بودیم، واژه‌ای را انتخاب کردیم که موارد مختلف را شامل شده، دارای مفهوم سخت نباشد، تعابیر متکثر نداشته باشد و سلیقه‌ها در آن دخیل نشود" . آیا واقعاً این چنین است و واژه «سوء رفتار » واژه بسیط تری از «خشونت» است و یا این فقط توجیهی است برای نگهبانی خشونت علیه زنان، زیرا که قوانین شریعت که در قانون اساسی و قوانین مدنی پایه محکمی دارد پای برجا بماند . حتی ایشان در بخشی از مصاحبه، خود این مسئله را اذعان کردند و گفتند « در واقع نمی‌توان چون بحث جنسیت مطرح است، به مواردی ضریب داد که با احکام فقهی ما مغایرت داشته باشد یا با نظام اجتماعی ما هم‌خوانی نداشته باشد".

پرستو صالحی کیست؟

| No Comments

1-2.jpgایران اینترنشنال - مجله فوربز گزارش داد اسرائیل برای انجام حملات دوربرد به تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی آماده می‌شود. این نشریه با بررسی جزییات و سناریو‌های محتلف نوشت احتمالا این حمله به‌صورت هوایی با استفاده از جت‌های جنگنده یا در قالب عملیاتی کماندویی انجام خواهد شد.

این نشریه جمعه ۹ خرداد با تاکید بر اینکه ایالات متحده خواهان خودداری اسرائیل از اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی تا زمان ادامه مذاکرات است، نوشت: «اینکه اسرائیل [به ایران] حمله کند یا نه، به ارزیابی آن از روند مذاکرات آمریکا با تهران بستگی دارد.»

فوربز به نقل از یک منبع آگاه آمریکایی نوشت احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی در ماه‌های اخیر به شکل قابل توجهی افزایش یافته است.

بر اساس این گزارش، گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال اقدام نظامی اسرائیل شدت گرفته و مقام‌های این کشور با ارسال سیگنال‌های آشکار و محرمانه، این گمانه‌زنی‌ها را تقویت کرده‌اند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

شنود ارتباطات داخلی اسرائیل و رصد تحرکات نظامی این کشور از جمله شواهدی است که از احتمال حمله‌ به مواضعی در ایران حکایت دارد.

بر پایه این اطلاعات، برخی تحرکات اخیر اسرائیل از جمله انتقال تسلیحات هوایی، به‌عنوان نشانه‌هایی از آماده‌سازی برای یک اقدام نظامی تعبیر شده‌اند.

1-1.jpgبه گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عباس عبدی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصلاح‌طلب در بخشی از گفتگوی خود در کافه خبر خبرآنلاین گفت: من آخرین بار در ۹۷ و ۹۸ به آقای روحانی گفتم که اگر نمی‌توانید کاری کنید، استعفا دهید تا فرد دیگری بیاید چون این وضعیت نباید ادامه پیدا کند.

اما در ایران استعفا معنای براندازی پیدا کرده است. این را نمی‌فهمم که چرا باید این‌طور باشد؟ اگر می‌توانید، کار کنید و اگر نمی‌توانید، خداحافظ. در غیر این صورت مردم می‌گویند که ناتوان بود؛ از او می‌خواهند که رادیکال برخورد کند. اما وقتی رادیکال برخورد کند، سرنوشتش مانند آقای روحانی می‌شود. بازهم مردم به او بد می‌گویند و ابراز نفرت می‌کنند.

او افزود: اصلا مردم چرا به کسی که میانه‌تر است رای می‌دهند؟ چون می‌گویند ممکن است کاری کنند. چرا به رادیکال‌ها رای نمی‌دهند؟ چون می‌دانند که دعوا می‌شود. اما موقع انتظارات، می‌گویند باید رادیکال برخورد کنید. این که درست نیست.

عبدی ادامه داد: آن حرف که نگذاشتند درست است اما پاسخی که من می‌دهم این است که سیاست‌مدار نباید به این شکاف تن دهد. «نگذاشتند» نداریم.

:::

نرخ ارز در بازار

| No Comments

ویدیویی که یک بلاگر روس از حضورش در مراسم عروسی یک آقازاده در تهران منتشر کرده و گفته چنان مجلل بودکه حس کردم عروسی پادشاهه

:::

moshkelfarhangi.jpgایران وایر - «جواد کاظمیان» بازیکن سابق فوتبال باشگاهی و ملی ایران، در پیامی که در استوری اینستاگرام خود منتشر کرد، تجاوز دو ورزشکار و یک مربی کاروان دوومیدانی ایران در کره‌جنوبی به زنی ۲۰ ساله را «اتفاق طبیعی» دانست.

جواد کاظمیان در صفحات شخصی خود نوشت: «یه اتفاقی افتاده واسه چندتا از ورزشکارامون. کار اشتباهی بوده ولی این اتفاق طبیعیه همه جای دنیا هست.»

کاظمیان با دفاع از تجاوز ورزشکاران مرد ایرانی در خارج و داخل کشور به زنان نوشته است: «اصلا این طوری نیست که دارن بزرگش می‌کنن.»

او همچنین از مردم ایران خواسته که «مرد» باشند و به این فکر کنند که اگر این اتفاق برای خودشان می‌افتاد چه می‌شد.

آقای کاظمیان توضیح نداده که چطور ممکن است «تجاوز سه نفره و گروهی به یک زن» اتفاقی باشد و خود به خود رخ دهد.

این بازیکن سابق فوتبال ایران، ساعاتی بعد، این متن را از صفحات اجتماعی‌اش حذف کرد.

kazemian.jpg

در حالی که وزیر حمل و نقل قزاقستان در حال سخنرانی در سیزدهمین اجلاس وزرای حمل و نقل اکو در تهران بود، برق سالن قطع و اجلاس مختل شد!

سیزدهمین اجلاس وزرای حمل و نقل اکو صبح امروز دوشنبه ۱۲ خردادماه ۱۴۰۴ در تهران برگزار شد و وزرای حمل و نقل ایران، پاکستان، قزاقستان، ازبکستان ترکمنستان، معاونان وزرای حمل‌ و نقل ترکیه، قرقیزستان، تاجیکستان، نماینده وزارت حمل و نقل جمهوری آذربایجان، سفرای کشورهای عضو اکو، دبیرکل اکو، دبیر کل ایرو، نمایندگان تراسیکا، بانک اکو و بانک توسعه اسلامی در این اجلاس حضور دارند.

1-4.jpgمی‌گویند بابت این دیدار، من جهنمی هستم

حسین انصاریان، استاد اخلاق و مفسر قرآن کریم، درخصوص حواشی ایجاد شده درخصوص دیدارش با سیدمحمد خاتمی واکنش نشان داد.

این استاد اخلاق افزود: این آیه درباره مشرکین صادر شده است. در سیره پیامبر (ص) درباره روابط با سایر ادیان داریم که جوان یهودی عاشق ایشان بود و وقتی مریض شد پیامبر با اصحاب به دیدار او رفت.

انصاریان گفت: در خصوص این دیدار اخیر که با من شد اولاً منع قانونی نبود زیرا اگر بود توسط آن کسی که به دیدار من آمد رخ نمی‌داد. پس منع قانونی نداشته است. من آدم آزادی هستم و جزو دار و دسته و حزبی نبودم و قبول هم ندارم. در منابر هم اعلام کردم که من فقط با حزب ابی‌عبدالله الحسین علیه‌السلام در دنیا و آخرت هستم.

یادی هم بکنیم از سخنان رهبری:

:::

riviera.jpgایندیپندنت فارسی - مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسرائیل، اعلام کرد ایالات متحده در کنفرانس پیشنهادی فرانسه و عربستان سعودی که قرار است ماه آینده با هدف ترویج شناسایی کشور فلسطین در نیویورک برگزار شود، شرکت نخواهد کرد.


او در گفتگو با شبکه فاکس نیوز گفت: «در میانه جنگی که اسرائیل درگیر آن است، چنین اقدامی فوق‌العاده نابجا است؛ به‌ویژه که به‌نظر می‌رسد مردم اسرائیل بیش از پیش با چنین ایده‌ای مخالفند.» سفیر آمریکا با اشاره به حمله ۷ اکتبر، که به گفته او «خیلی چیزها را تغییر داد»، افزود: «اگر فرانسه واقعا این‌قدر به تشکیل کشور فلسطین اصرار دارد، پیشنهادی برایشان دارم: بخشی از ریوی‌یرای فرانسه را جدا کنند و کشور فلسطین را همان‌جا تأسیس کنند.

آن‌ها می‌توانند این کار را بکنند، اما اجازه ندارند چنین فشاری را به یک کشور مستقل تحمیل کنند.» او با لحنی تند گفت: «برایم مشمئزکننده است که فکر می‌کنند چنین حقی دارند. امیدوارم در تصمیم‌شان تجدید نظر کنند، اما ایالات متحده به‌هیچ‌وجه بخشی از این نمایش نخواهد بود.»

:::

taryak.jpgرضا ملک زاده، معاون پیشین وزیر بهداشت:

۱۰ درصد مردم ایران تریاک می‌کشند

بیشترین مصرف مربوط به رفسنجان است و ۲۷ درصد مردم این شهر تریاک می‌کشند.

رتبه بعدی مربوط به گلستان با ۱۸ درصد است.
(البته گلستان یک استانه و رفسنجان یک شهر!)

:::

سایت‌ روزنامه هانکیوره کره جنوبی خبر داده که «سه نفر از شرکت‌کنندگان ایرانی (دو ورزشکار دوومیدانی و یک مربی) در مسابقات قهرمانی دوومیدانی آسیا ۲۰۲۵ در شهر گو‌می کره جنوبی به اتهام تجاوز به یک زن ۲۰ ساله بازداشت شده‌اند.

به نوشته این رسانه «صبح روز ۳۱ می ۲۰۲۵ حدود ساعت ۷، گزارشی به پلیس رسید مبنی بر اینکه یک زن کره‌ای ۲۰ ساله در هتلی در شهر گو‌می توسط این افراد مورد تجاوز قرار گرفته است. پلیس پس از حضور در محل حادثه، دو ورزشکار ایرانی ۳۰ ساله و یک مربی را به عنوان متخلفان بازداشت کرد.»

GsV7qMPXwAAycmA.jpgسکوت فدراسیون ایران و بلاتکلیفی در بازگشت تیم

تا این لحظه هیچ مقام رسمی ایرانی نسبت به این ادعا واکنشی نشان نداده و معلوم نیست که آیا روند قضایی مانع بازگشت این افراد به کشور خواهد شد یا خیر. گزارش Korea Daily بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های منطقه‌ای داشته و در حال تبدیل شدن به یک موضوع بین‌المللی است.

attacker.jpgمهاجم فریاد «فلسطین‌ را آزاد کنید» سر داد

شش نفر بر اثر حمله با کوکتل مولوتوف به تجمع یهودیان در ایالت کلرادوی آمریکا دچار سوختگی شده‌اند. قربانیان از اعضای گروهی یهودی بودند که در شهر بولدر در حومه کلورادو برای آزادی گروگان‌ها در غزه راهپیمایی می‌کردند

دفتر تحقیقات فدرال (اف‌بی‌آی) اعلام کرد: مظنون حمله در ایالت کلرادو، محمد سلیمان نام دارد و شعار آزادی برای فلسطین سر می‌داد. حمله ۶ زخمی برجای گذاشت و همه آنها به بیمارستان منتقل شدند. این حمله خشونت هدفمند است و ما در حال بررسی آن به عنوان یک اقدام تروریستی هستیم. ما در مراحل اولیه تحقیقات هستیم و نتایج یافته‌های خود را به تدریج اعلام خواهیم کرد.

:::

فاکس نیوز به نقل از منابع ارشد نوشته است: مظنون حمله تروریستی در بولدر، شهروند مصری است که به طور غیرقانونی اقامت دارد. اداره خدمات شهروندی و مهاجرت به او مجوز کاری داده که در ۲۸ مارس ۲۰۲۵ منقضی می‌شود

کاخ سفید اعلام کرد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، در جریان این حادثه قرار گرفته است.

کاش پاتل، مدیر اف‌بی‌آی، این حادثه را یک «حمله تروریستی هدفمند» توصیف کرد و فیل وایزر، دادستان کل کلرادو، هم گفت به نظر می‌رسد «با توجه به گروهی که هدف قرار گرفته است، این یک جنایت مبتنی بر نفرت» باشد.

استیون ردفیرن، رئیس پلیس بولدر، گفت به باور او فرد دیگری در این حمله دست نداشته و «کاملا مطمئنیم که تنها مظنون را در بازداشت داریم.»

مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، نیز این حادثه را «یک حمله تروریستی هدفمند» خواند و گفت: «در کشور بزرگ ما ترور جایی ندارد.»

حمله در بولدر کلرادو کمتر از دو هفته پس از کشته شدن دو کارمند سفارت اسرائیل در واشنگتن رخ داده است.

:::

pTjailed.jpgالعربیه - یک جوان ۲۰ ساله ایرانی که پس از اولین قرار ملاقات با یک دختر با سرعت ۱۹۳ کیلومتر در ساعت به چند خودروی پلیس در بزرگراهی در انگلستان کوبیده و سبب زخمی و بستری شدن ۷ مامور پلیس شده بود، زندانی شد.

به گزارش «اسکای نیوز» مازیار آذربنیاد که مربی خصوصی تمرینات ورزشی بوده در ماه آوریل پس از اولین قرار ملاقات با یک دختر درمسیر خانه با سرعتی بسیار بیش از حد مجاز در بزرگراهی در نزدیکی نیوکاسل در شمال انگلستان با خودروی بی ام و خود در جریان تعقیب و گریز با پلیس با چندین خودرو از جمله خودروهای پلیس تصادف کرد که براثر آن هفت مامور پلیس زخمی و روانه بیمارستان شدند، او روز دوشنبه در دادگاه به یک سال و دوماه حبس در مرکز اصلاح و تربیت جوانان محکوم شد.

پلیس نورثامبریا می‌گوید چهار نفر از مامورانی که در جریان این تصادف زنجیره‌ای زخمی شدند هنوز تحت درمان هستند و نتوانسته‌اند به سرکار خود بازگردند. مازیار آذربنیاد در دادگاه به اتهامات خود از جمله رانندگی بدون بیمه خودرو و عدم توقف پس از چندین تصادف اعتراف کرد. او پس از آن که پلیس تلاش کرد تا خودروی او را متوقف کند با خودروهای پلیس هم تصادف کرد ولی او و زن همراهش در این تصادف آسیبی ندیدند.

crash22.jpgزنی که پس اولین قرار به همراه راننده خاطی در خودرو بود به اتهام معاونت در رانندگی خطرناکی بازداشت و سپس آزاد شد ولی همچنان به اتهام حمل مواد مخدر تحت پیگرد قضایی و قرار وثیقه قرار دارد. دادستان می‌گوید این فقط شانس بزرگی بود که رانندگی خطرناک مازیار آذربنیاد منجر به مرگ کسی در آن شب نشد. رئیس پلیس منطقه نیز شجاعت ماموران پلیس برای تعقیب و متوقف کردن این راننده خطرناک را ستود و گفت: «ما وظیفه داریم مجرمان را به عدالت بسپاریم و جاده‌ها را امن نگه داریم.» ماموران پلیس پس از عبور خودروی آذربنیاد از چراغ قرمز به تعقیب آن پرداختند.

آذربنیاد پس از دستگیری در محل حادثه با قرار وثیقه و الزام منع از رانندگی بطور موقت آزاد شده بود ولی پلیس چند روز بعد او را درحال رانندگی با یک خودروی هیوندا در نیوکاسل دستگیر کرد او در دادگاه همه اتهامات خود را پذیرفت و گفت که: رانندگی‌ا‌ش «افتضاح» بوده است.

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from June 2025 listed from newest to oldest.

May 2025 is the previous archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.