By kozet on January 31, 2025 11:59 PM
|No Comments
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه نباید مشکلات روزمره را با انقلاب برابر کنیم گفت: قطعا مسائل و مشکلاتی در کشور وجود دارد، اما انقلاب ما نه یک اتفاق ساده، بلکه نهضتی با عمرطولانی ۱۰۰ ساله است که اگر آن را با مشکلات روزمره برابر کنیم، خسارت عظیم خواهیم دید.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محسن رضایی امروز جمعه ۱۲ فروردین در جشن «حضور تا ظهور» و آیین چهل و ششمین سالگرد ورود امام خمینی(ره) به کشور که در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد، با اشاره به شرایط سخت ۱۲ بهمن ۵۷، اظهار کرد: امام خمینی علیرغم توصیه اعضای شورای انقلاب مبنی برای نیامدن به کشور به دلیل خطر جانی و شرایط خاص و بحرانی کشور، با شجاعت تمام به کشور وارد شدند.
بنابر روایت ایسنا، وی افزود: ۱۲ بهمن روز بسیار مهم و پرافتخاری است، لذا آن را به همه ملت ایران و خانواده شهدا تبریک عرض میکنیم، انقلاب اسلامی هم حادثه مهم و بزرگی است و نباید مشکلات روزمره را برابر با انقلاب کنیم وگرنه خسارت عظیم خواهیم دید، قطعا مسائل و مشکلات در کشور هست، اما انقلاب ما نه یک اتفاق ساده، بلکه نهضتی با عمر طولانی ۱۰۰ ساله است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: مدت ۱۰۰ سال ملت ایران وارد صحنه مبارزه میشد، تلاش میکرد و موفق نمیشد؛ در واقع استعمار و استبداد اجازه توفیق کامل این نهضت را نمیداد، انقلاب از جنبش تنباکو شروع شد، یعنی از حکومت و جولان یک شرکت انگلیسی در کشور ما، آن هم در حالی که شاه، نخستوزیر و ملت ایران کارهای نبودند.
در همین اصفهان یک مجتهد به نام آقانجفی به این وضعیت اعتراض کرد، هریک از کشورها، بخشی از ایران را برای خود برداشته و هویت ملی ایران از بین رفته بود، نهضت مشروطه آغاز شد و دو کودتا بر علیه این نهضت انجام شد؛ اول محمدعلی شاه و بعد رضاشاه، بعد از آن جریان ملی شدن صنعت نفت که مجددا به کودتای آمریکا و انگلیس انجامید و بعد از آن تلاشها تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد، در واقع از جنبش تنباکو تا ۲۲ بهمن جنبشی عظیم در میان مردم ایران بود.
رضایی بیان کرد: سابقه تاریخی ایران نشان میدهد که مردم ایران تصمیم جدی و تاریخی گرفتند که وارد میدان شوند و خود برای خود تصمیم بگیرند، این انقلاب سابقه ۱۰۰ ساله دارد و تقدیم این شهدا هم به دلیل همین سابقه است، لذا انقلاب اسلامی ایران عمق عظیم دارد و به همین دلیل ملت پای آن ایستاده و برای آن شهید داده است، نگاه به همین مکان و قهرمانانی که در این مکان آرمیدهاند، گواه این عمق و عظمت است.
۲۴ هزار شهید که تنها ۴۰۰ نفر از آنها از سرداران بزرگ جنگ و عرصه دفاعی ما هستند، لذا خارجیها باید بفهمند که ملت اجازه نخواهد داد پس از این همه سرمایهگذاری دوباره کشور به دست استعمار بیفتد و نیات شوم انها در ایران پیاده شود.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انقلاب اسلامی در ایران انقلاب سیاسی و انقلاب دفاعی، امنیتی ایجاد کرد که دستاوردهای بسیاری داشت، این قابل قبول است که در حوزه انقلاب فرهنگی و اقتصادی عقبماندگیهایی داریم و باید به سرعت رفع کنیم، اما در زمینه سیاسی واقعا انقلابی در کشور ایجاد شد.
پیدایش مردمسالاری دینی، ایجاد قانون اساسی، استقلال از کشورهای دیگر، تصمیمگیری خود مردم برای سرنوشت کشور و از بین رفتن فسادِ استبداد و استعمار ثمره انقلاب سیاسی ایجاد شده با انقلاب اسلامی است، همه شعارها و آرمانهایی که در نهضت های گذشته از جنبش تنباکو تا ملی شدن نفت بود در انقلاب سیاسی ایران محقق شد.
رضایی به انقلاب دفاعی در کشور بعد از انقلاب اسلامی اشاره کرد و ادامه داد: اینکه ملت ایران در بعد دفاعی و تسلیحاتی روی پا خود بایستد و اسلحه، تانک و موشک بسازد و آن را به کشورهای دیگر صادر کند، در حالیکه پیش از آن حتی محتاج چند متر سیم خاردار بود، انقلاب دفاعی است. ملت ما در جنگ هشت ساله یک انقلاب دفاعی کرد و امروز کشور ما یک قدرت نظامی مهم در منطقه و دنیا محسوب میشود.
وی افزود: این انقلاب با این مشخصات، توانمندیها و عقبماندگیها به نیمه راه خود رسیده و باید ادامه پیدا کند. انقلاب اقتصادی و فرهنگی باید ایجاد شود و برای این منظور هم مردم باید به صحنه بیایند، همانطور که انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بدون حضور مردم محقق نمیشد، رفع عقبماندگیهای اقتصادی و فرهنگی هم بدون مردم شدنی نیست.
همچنین به روایت ایلنا، این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خطاب به دشمن توصیه کرد دست از جریان سازی برای اختلاف افکنی در بین ملت ایران بردارد و تاکید کرد: باید به تحریمها پایان داده شود و با ملت ایران صادقانه رفتار شود و اگر یک بار دیگر برای ایران سنگ اندازی کنند مطمئن باشید قوی ترو قاطعتر از گذشته دهانتان را خرد خواهیم کرد.
By kozet on January 31, 2025 11:59 PM
|No Comments
اعتماد - سيد عطاءالله مهاجراني
گفته ميشود ترامپ همان روز اول اپوزيسيون برانداز نظام جمهوري اسلامي ايران را نوميد و بلكه ويران كرد. اعلام كرده است كه دولت امريكا ديگر به «فاند بگيران» مواجب نميدهد. البته اسراييل مثل هميشه استثناي منقطع است و بيرون از ماجرا. اما حدود ۶۰ ميليون دلاري كه به براندازان مدعي پروژه تغيير نظام در ايران داده ميشد، داده نميشود. آن سبو بشكست و آن پيمانه ريخت و به قول معجزه هزاره لولو برد! چند نكته:
۱- براي بسياري آشكار بود كه براندازان با بودجه و مواجب امريكا و نيز اسراييل اداره ميشوند. تصريح ترامپ و فرمان اجرايي او مبني بر قطع چنين بودجههايي پيداست كه براندازان را در پريشاني و مخمصه انداخته است. ادعاي مستقل و ملي بودن داشتند. روشن شد كه نه مستقلند و نه ملي.
۲- اين واژه مستقل هم براي گروهها يا افراد يا رسانههايي كه از دولت امريكا مواجب (فاند!) ميگرفتند، از طنزهاي روزگار است. برخي از اين رسانهها كه براي خود رسالت علمي تعريف كرده بودند، به صراحت در اساسنامهشان نوشته بودند: «از وزارت خارجه امريكا مواجب ميگيرند.» اين پولها هم بركت نميكرد.
بين زن و شوهرها جدايي انداخت. بخش عمده بودجه گاه تا بيش از 50درصد بودجه را براي خودشان برميداشتند. اينها كه حدشان سالي ۲۰ تا ۳۰ هزار دلار حقوق هم نبود و نيست تا سالي ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار دلار براي خودشان در بودجهشان حقوق سالانه نوشته بودند و مدعي بودند كه مستقلند.
۳- ترامپ دنياي واهمه زده براندازان را ويران كرد. اينها گمان ميكردند كه با آمدن ترامپ و اتحاد ترامپ-نتانياهو ديگر كار جمهوري اسلامي تمام است. رضا پهلوي هم كه هر چه تخممرغ شانسي و تخم اردك داشت توي سبد نتانياهو انداخته بود. ديد كه نتانياهو در ماجراي غزه و جنوب لبنان به اهدافش نرسيد.
ترامپ هم به بيبي روي خوش نشان نداد و اين فاصله با عدم شركت نتانياهو در اجلاس آغاز رياستجمهوري ترامپ معناي روشنتري يافت. كساني هم كه به براندازان اميد ميدادند، مثل جان بولتون كه قرار بود شش سال پيش در تهران باشد يا پمپئو كه در آشوب ۱۳۹۸ دفترش به عنوان وزير خارجه امريكا تبديل به دفتر هماهنگي و مديريت براندازان شده بود، توييت فارسي ميزد و ميگفت براي اين دفتر از آشوب يا اعتراض عكس و فيلم بفرستيد.
با فاندي كه از سازمان مجاهدين خلق گرفت تازگي ديداري از پاريس داشت، اما پيداست ترامپ از اين جماعت فاصله معناداري گرفته است. پنس و پمپئو و بولتون كه هر سه فاند بگيرند، از نظر ترامپ تا به اينجاي كار و دولت دوم ترامپ محذوفند. ترامپ حتي از جان بولتون به عنوان «احمق جنگافروز» انتقاد كرد.
آيا تمامي اين نشانهها موجب ميشود كه براندازان با قطع مواجب براي خود فكري كنند؟! گمان نميكنم. اگر اهل فكر بودند، سرنوشت و سرانجامشان به اين نقطه نميرسيد. گفتهاند فكر: «حركه من المبادي و من المبادي الي المرادي!» فكر حركت از مبدا تا مراد است. سرآغاز و سرانجام روشن و تبيين شدهاي دارد. اپوزيسيون نه مبدا خود را ميشناسد و نه تصوير روشني از مراد دارد. توهم تبديل به سبك زندگي شده است.
روش مبارزه سياسي و دل بستن به سراب امريكا و اسراييل. ناگاه ترامپ بساط را بر هم ميزند و امكان چنان زندگيهايي را منتفي ميكند. واقعيت با توهم به زبان ديگري سخن ميگويد. وقتي فاند نرسيد؟ رسانه تعطيل ميشود.
صحبت های تلخ و غمانگیز دکتر ندا شمس (حقوقدان) در رابطه با موضوع تجاوز در ایران و نبود قانون درست و حسابی برای مقابله با این نا امنی...
صحبت های تلخ و غمانگیز دکتر ندا شمس (حقوقدان) در رابطه با موضوع تجاوز در ایران و نبود قانون درست و حسابی برای مقابله با این نا امنی... pic.twitter.com/ljD0x8vYSr
برای بیان حرف حق قرار نیست الزاماً اکثریت جامعه باشیم
روز ۲۵ بهمن قرار نیست لشکرکشی کنیم.
قصد نداریم هیچکس را سرنگون کنیم!
ما مدعی نیستیم حرف همه مردم را میزنیم!
ما حرف خودمان را میزنیم؛ "برداشته شدن حصر غیرقانونی" و خوب میدانید و میدانیم این یعنی آغاز روندی برای اجرای قانون.
تقاضای علنی رفع حصر یعنی که دیگر نمیخواهیم فقط پچپچ کنیم، فقط پست بگذاریم و تنها در فضای مجازی حاضر باشیم.
تقاضای آزادی زندانیان بیگناه، یعنی جامعه تکصدا نیست، بیصدا نیست.
ما حتما به وزارت کشور، استانداری، فرمانداری و حتی رئیس جمهور نامه خواهیم نوشت که چه تاریخی، چه ساعتی و در کجا قرار است اجتماع کنیم. و به آنها یادآور خواهیم شد حفظ امنیت اجتماع ما بر عهده آنهاست.
به آنها خواهیم گفت این حق قانونی ماست، طبق اصل مصرح قانون اساسی.
همانطور که بازداشت هیچ فردی بیش از ۲۴ ساعت، طبق قانون اساسی مجاز نیست، چه در حصر خانگی، چه در کلانتری و یا در زندان.
ما بدنبال کسب مجوز برای آن روز نخواهیم بود، تقاضای مجوز یعنی بدعت گذاردن برای هر تجمع دیگری.
تا بخواهند اجازه بدهند یا اجازه ندهند...
همینکه یک هفته قبل اعلام میکنیم
هیچ سلاحی با خود حمل نمیکنیم
صدمهای به اموال عمومی نمیزنیم
و به زندگی عادی مردم آسیب نمیزنیم
ما مجوز داریم
قانون اساسی این حق را به ما داده است.
و هیچ قانون دیگری و هیچ شخص دیگری، نمیتواند آن را نقض کند.
راست میگویند آزادی محصوران هدف اصلی ما نیست، آنها هم مثل همه مردمند.
امیرفرشاد ابراهیمی - ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روزنامه آیندگان به مدیریت داریوش همایون و معاونت حسین آهاری و سردبیری مسعود بهنود منتشر میشد ، خبر از انقراض شاهنشاهی در ایران داد. این تیتر به انتخاب غلامحسین صالحیار نوشته شده بود.
آیندگان در حقیقت محصول فکری داریوش همایون و تعداد دیگری از روزنامهنگاران مشتاق آن دوران برای تأسیس یک روزنامه سراسری، که در آن دوران در انحصار کیهان و اطلاعات بود. آیندگان با پیگیری و کمکهای مالی هویدا منتشر شد. اما جالب است بدانید؛ همین روزنامه ۶ ماه بعد از پیروزی انقلاب در مرداد ۵۸ توقیف شد.
داریوش همایون سه ماه بعد از کوههای غربی کشور بصورت غیرقانونی از ایرانگریخت و حزب مشروطه ایران را پایه گذاری کرد و بهمن ۱۳۸۹ در ژنو فوت کرد. مسعود بهنود در طی سی سال اقامتش در ایران چندین بار به دادگاه و زندان رفت و در حادثه اتوبوس ارمنستان تا مرگ نیز پیش رفت و اواخر دهه ۷۰ از ایران خارج شد.
غلامحسین صالحیار از اواسط دهه ۶۰ ممنوع القلم شد چندین بار به دادگاه و زندان رفت و در جریان یکی از بازداشتها که از او اعترافات ویدیویی برای مستند هویت گرفتند آنچنان بر کف پای وی ضربات کابل زده بودند، که تا زمان مرگش نمیتوانست به درستی راه برود، وی در آذر ۱۳۸۲ در تهران درگذشت. یعنی همین الان انقلابیون و پنجاه و هفتیها برای دفاع از انقلاب ۵۷ از روزنامهای سند میآورند که همان انقلاب شش ماه بعد توقیفش کرد!
۴۶ سال پس از انقلاب اسلامی تیترهای این روزنامه را بررسی کنیم: هویدا و نصیری اعدام شدند و بختیار سالها بعد ترور! انضباط انقلابی برقرار نشد! سران ارتش تیرباران شدند و بازرگان منزوی! آیت الله شریعتمداری در حصر فوت کرد! رادیو و تلویزیون به دست مردم نیفتاد! و روزنامه آیندگان توقیف شد!
عاطف نجیب به خانوادههای کودکان درعا پس از بازداشت و شکنجه آنها گفته بود «فراموش کنید فرزندانی داشتهاید»
العربیه - نیروهای اداره عملیات نظامی در سوریه سرتیپ «عاطف نجیب»، پسر خاله بشار اسد و رئیس شعبه امنیت سیاسی استان درعا را دستگیر کردند.
این مقام امنیتی رژیم مخلوع اسد در سوریه که تحت تحریمهای اروپایی و آمریکایی است، بهویژه علیه کودکان مرتکب جنایات شده و مسئول شکنجه، کشیدن ناخنها و کشتن کودکان از «حمزه الخطیب» کودک 13 ساله سوری در استان درعا است که این جنایت هولناک او باعث جرقه زدن شعله انقلاب سوریه در سال 2011 شد.
خبرنگار «العربیه» گزارش داد که پس از 14 سال کامل از جنگی خونین و ویرانگر که شراره آن از درعا آغاز شد، نیروهای امنیتی سوریه امروز [جمعه 12 بهمن]، عاطف نجيب، پسر خاله بشار اسد و رئیس پیشین شعبه امنیت سیاسی در استان درعا در جنوب سوریه را دستگیر کردند.
تصویری که امروز (جمعه)، در رسانهها منتشر شده این مقام امنیتی بارز رژیم سرنگون شده اسد را پس از بازداشت او در لاذقیه در حالی نشان میدهد که کلاه سیاه به سر داشته و به نظر میرسد در یک خودروی امنیتی قرار دارد.
در حالی که جزئیات بیشتری از این عملیات مشخص نیست، اما تایید شده است که عاطف نجيب به جرمهای بزرگی از جمله کشیدن ناخنهای کودکان در آغاز انقلاب سوریه متهم است، که این اقدام در واقع باعث آغاز وضعیت بحران جنگ داخلی در این کشور شد.
در سال 2011، گروهی از کودکان در استان درعا در جنوب سوریه، عبارتی را روی دیوار مدرسه خود نوشتند با این مضمون: «ایجاك الدور يا دكتور»، [دکتر نوبت شما فرا رسید]، در حالی که هیچکدام تصور نمیکردند با این کلمات جنگی را به پا کنند که سالها در سوریه شعلهور بماند.
در آن زمان نیروهای امنیتی و نظامی رژیم مخلوع اسد کودکان را دستگیر کردند و نجيب دستورات شکنجه آنها را صادر کرد، به طوری که ناخنهایشان کشیده شد و برخی از آنها تحت شکنجه کشته شدند.
هنگامی که اهالی به بخش امنیتی رفتند، پاسخی مشهور از عاطف نجيب شنیدند: «فراموش کنید که شما فرزندانی داشتهاید»، که واکنشها به این جمله او در واقع جرقه انقلاب سوریه را زده و درعا را به عنوان مهد اعتراضات برای سرنگونی رژیم تبدیل کرد.
سوریها همچنین به یاد میآورند که چگونه هیئتی متشکل از بزرگان شهر حمص، که خود نیز به حمایت از مردم درعا قیام کرده بودند، به دیدار بشار اسد در همان سال رفتند و به او توصیه کردند که عاطف نجيب را به مردم درعا تحویل دهد تا اوضاع اصلاح شود، اما رئیس جمهوری مخلوع، آن زمان از این درخواست اهالی درعا امتناع کرد.
یورونیوز - سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) یک قرص مسکن جدید را تأیید کرد که هدف آن کاهش خطر اعتیاد و مصرف بیش از حد است. اتفاقی که میتواند به به بحران مواد افیونی در آمریکا پایان دهد.
این دارو که جرناکس Journavx نام دارد و توسط شرکت ورتکس تولید شده برای تسکین کوتاه مدت درد پس از جراحی یا آسیب دیدگی تایید شده است. این نخستین مسکن جدیدی است که در بیش از ۲۰ سال گذشته به بازار میآید.
جرناکس جایگزینی برای مسکنهای افیونی مانند ویکودین و اکسیکانتین و همچنین داروهای بدون نسخهای مانند ایبوپروفن و استامینوفن محسوب میشود.
با این حال، اثربخشی متوسط، روند طولانی توسعه و هزینه بالای آن که از مسکنهای افیونی مشابه بسیار گرانتر است نشاندهنده چالشهای موجود در یافتن روشهای جدید مدیریت درد هستند.
مطالعاتی که روی بیش از ۸۷۰ بیمار مبتلا به درد حاد پس از جراحی پا و شکم انجام شد، نشان داد که داروی شرکت ورتکس نسبت به دارونما تسکین بیشتری ایجاد میکند، اما عملکرد بهتری از یک قرص ترکیبی رایج حاوی اپیوئید و استامینوفن نداشت.
مایکل شو، داروساز و متخصص درد در کلینیک Mayo آمریکا که در این پژوهش دخالتی نداشت در این خصوص میگوید: «از نظر اثربخشی یک موفقیت قاطع محسوب نمیشود. اما از این نظر که مسیر و مکانیسم اثر کاملاً متفاوتی دارد، یک موفقیت مسلم است. به همین دلیل فکر میکنم این دارو آینده امیدوارکنندهای دارد.»
شرکت ورتکس تحقیق روی این دارو را از دهه ۲۰۰۰ آغاز کرد؛ زمانی که موارد مصرف بیش از حد داروها بهشدت در حال افزایش بود، عمدتاً به دلیل تجویز گسترده مسکنهای اپیوئیدی برای بیماریهای شایعی مانند آرتروز و کمردرد.
در دهه گذشته، تجویز این داروها بهشدت کاهش یافته است و موج فعلی بحران مواد افیونی در آمریکا بیشتر ناشی از فنتانیل غیرقانونی است، نه داروهای تولیدشده توسط شرکتهای داروسازی.
اپیوئیدها با اتصال به گیرندههایی در مغز که سیگنالهای عصبی را از بخشهای مختلف بدن دریافت میکنند، درد را کاهش میدهند. این تعاملات شیمیایی، علاوه بر تسکین درد، باعث ایجاد اثرات اعتیادآور اپیوئیدها نیز میشوند.
اما داروی ورتکس مکانیسمی متفاوت دارد؛ این دارو پروتئینهایی را مسدود میکند که سیگنالهای درد را فعال کرده و سپس به مغز ارسال میکنند.
دکتر دیوید آلتشولر از شرکت ورتکس پیشتر در این خصوص گفته بود: «برای توسعه داروهایی که خطر اعتیاد اپیوئیدها را نداشته باشند، یکی از عوامل کلیدی این است که مسیر انتقال سیگنالهای درد را قبل از رسیدن به مغز مسدود کنیم.»
عوارض جانبی رایج این دارو شامل حالت تهوع، یبوست، خارش، بثورات پوستی و سردرد گزارش شده است.
ایران وایر- رسانههای هندوستان از مفقود شدن سه شهروند این کشور که برای تجارت به ایران سفر کرده بودند، خبر دادهاند.
روز جمعه، ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، «راندیر جیسوال»، سخنگوی وزارت خارجه هند به رسانههای این کشور گفت که این سه شهروند هندوستان برای مقاصد تجاری وارد خاک ایران شده بودند که مدت کمی بعد از ورود به ایران، تماسشان با خانوادههای خود را از دست داده و خانوادههایشان هیچ خبری از وضعیت آنها ندارند.
او تاکید کرد که وزارت خارجه هند در تماس مستمر با مقامهای جمهوری اسلامی در تهران و سفارت ایران در دهلی نو از یک سوی و از سوی دیگر در ارتباط با خانوادههای این شهروندان است و موضوع را بهطور «جدی» با تهران پیگیری میکند.
اطلاعات بیشتری درباره محل ناپدید شدن این شهروندان هندوستان و زمان قطع تماس آنها با خانوادههایشان منتشر نشده است، اما در سالهای گذشته، شهروندان کشورهای دیگر در ایران بارها توسط نیروهای امنیتی بازداشت و با اتهامات سنگینی چون «جاسوسی» تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
همزمان با اعلام خبر مفقودی این سه شهروند هندی، مجلس سنای فرانسه جلسه استعماع از وزیر خارجه بابت تداوم بازداشت سه شهروندی فرانسوی، از جمله «الیویه گراندو»، «سیسیل کوهلر» و «ژاک پاریس» را برگزار کرده است.
خانم کوهلر و آقای پاریس، دو معلم فرانسوی هستند که برای تفریح به ایران سفر کرده بودند اما در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۱ وقتی در آستانه بازگشت به فرانسه بودند، بازداشت شدند. بعدتر جمهوری اسلامی آنها را به «جاسوسی» متهم و تصاویری از نشستهایی از این دو نفر با کنشگران مدنی در ایران منتشر کرد. نشستهایی که بیشتر در فضای عمومی به انجام رسیده بود.
خانوادههای این دو شهروند فرانسوی برای هفت ماه در بیخبری مطلق از عزیزان خود بودند.
با اینکه جمهوری اسلامی اغلب شهروندان کشورهای غربی را با اهداف اقتصادی، سیاسی و امنیتی گروگان میگیرد، اما در سالهای گذشته و بهویژه در جریان جنبش «زن زندگی آزادی»، شهروندان کشورهای دیگر، از جمله کشورهای همسایه ایران و کشورهایی که جمهوری اسلامی با آنها روابط بهتری دارد نیز بازداشت و تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
ایران وایر - نشریه سوئدی «اکسپرسن» از بازداشت و اخراج امام جماعت بزرگترین مسجد شیعه منطقه نوردیک (شمال اروپا شامل دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ، سوئد و قلمروهای خودمختار الند، گرینلند، سوالبار و فاروئه) خبر داده است. نام این روحانی شیعه، «محسن حکیماللهی» عنوان شده است.
بر اساس گزارشی که اکسپرسن روز جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ منتشر کرده، بامداد جمعه بازداشت شده و حالا در حبس است تا به ایران رد مرز شود.
یک منبع به اکسپرسن گفته است که مامورانی در لباس شخصی به منزل او آمدهاند و او را از خانه بردهاند.
بر اساس این گزارش حکیماللهی با ملیت ایرانی، ۶۳ ساله و امام جماعت مرکز اسلامی امام علی در استکهلم، پایتخت سوئد است. او برای سالها در سوئد «فعال» بوده و «شبکه گستردهای را با افراد، سیاستمداران و حتی اجتماعات» در سوئد ساخته است.
بر اساس اطلاعاتی که به اکسپرسن رسیده، او دو هفته پیش توسط ماموران بازداشت شده است. منابعی به این رسانه سوئدی گفتهاند که او در یک بازداشتگاه نگهداری از مهاجران است و به زودی از این کشور اخراج خواهد شد.
دولت سوئد روز پنجشنبه، ۳۰ ژانویه، مصادف با یازدهم بهمنماه تصمیم به اخراج او از کشور گرفته است، اما درباره دلیل چنین تصمیمی هنوز اطلاعاتی منتشر نشده است.
تحقیقات اکسپرسن نشان میدهد که او در بهار ۲۰۱۱ با ویزای کار و بهعنوان امام جماعت از تهران فرستاده شده است. مجوز اقامت او سه بار تا پیش از سال ۲۰۱۷ که اقامت دائم کشور سوئد را دریافت کند، تمدید شده است. مجوز اقامت دائم او اکنون لغو شده است.
منابعی که با این روحانی وابسته به ایران در ارتباط بودهاند گفتهاند که او پس از حضور ماموران در منزلش بدون مقاومت و بهشکل داوطلبانه همراه آنها رفته است. همچنین گفته شده که او در سالهای اقامتش در کشور سوئد بارها به ایران سفر داشته است.
این در حالی است که «ساپو»، اداره مهاجرت سوئد توضیح داده که هیچ تحقیقات جنایی علیه این امام جماعت ایرانی در جریان نیست. به گفته یک سخنگوی اداره مهاجرت سوئد که حاضر نشده درباره نهادی که دستور به بازداشت و اخراج حکیماللهی داده، اظهارنظر کند، قوانین سوئد به این نهاد و دستگاه امنیتی این کشور اجازه میدهند که با همکاری هم، هر فرد غیرسوئدی را که علیه امنیت کشور سوئد اقدام کرده، بازداشت و اخراج کنند.
پیش از این همکاری مساجد و مراکز اسلامی مستقر در اروپا با حکومت ایران، بارها خبرساز شده است. مرکز اسلامی «هامبورگ» در این شهر آلمان، یکی از آخرین مواردی بود که بهدلیل فعالیتهایش و همکاری با حکومت ایران، تعطیل شد. مخالفان حکومت ایران و ایرانیان معترضی که بهویژه بعد از جنبش «زن زندگی آزادی» در شهرهای مختلف جهان به حمایت از معترضان در داخل خاک ایران پرداختند، این مراکز اسلامی را بهعنوان مکانهایی برای شناسایی و فشار آوردن هرچه بیشتر به عزیزان ایرانیان مخالف حکومت در خارج تاسیس شدهاند، میشناسند.
خبر استعفای ناگهانی امام جمعه قزوین از این بابت اهمیت داشت که هیچ امام جمعه ای به این راحتی کنار نمیکشد مگر اینکه سرقفلی مناسبی از حکومت یا نفر بعدی دریافت کند. سمت امامت جمعه که معمولاً عنوان نمایندگی ولی فقیه هم ضمیمه آن است، از سرداری سپاه پر درآمدتر است.
امام جمعه هر شهر نماینده حکومت در نظارت بر قتل، غارت، تجاوز جنسی و همراهی با قاچاقچیان مواد مخدر و زندانی کردن روزنامه نویس ها و خفه کردن هر صدای مخالف و نظارت بر اسلامی بودن شکنجه در زندان ها و وقفه نیفتادن در اعدام ها و حفظ آبروی باجناق های حکومتیست.
به همین خاطر سرقفلی بالائی دارد و کندن یک امام جمعه از مقامش سخت تر از کندن زالو از گلوگاه و کَنه از تهیگاه است. حتی خود صاحابش که شخصاً منصوبشان کرده، گاهی از عوض کردن آنها عاجز است مگر اینکه جناب الهام علی اُف، رئیس جمهور آذربایجان به کمک بیاید! چنانکه هفته پیش در مورد امام جمعه معزول قزوین اتفاق افتاد.
ایمیل های «خیلی محرمانه»
آنچه در پی میآید، زنجیره ایمیل هائی است برای رد کردن یک امام جمعه. از آنجا که در بالای هر یک از این ایمیل ها تأکید «خیلی محرمانه» به درشتی و با رنگ سرخ آمده، میتوان گمان کرد که اول به دست اسرائیلی ها افتاده و پس از دست به دست شدن ها به من هم رسیده. این ایمیل ها صرفاً برای اینکه چند دقیقه از خبرهای ملال آور جدا شوید، به درد میخورد وگرنه هیچ دردی را دوا نمیکند.
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام. به لحاظ اینکه صف بلندی از روحانیون مقیم شهر مقدس قم سنوات متمادی است که در انتظار رسیدن به مقام امامت جمعه این شهر ردیف شده و از آنجا که حضرت آیت الله سید محمد سعیدی دامة برکاته حدود ۱۷ سال است در این سمت تشریف داشته اند، لذا به جهت رعایت عدالت و به آرزو رسیدن حداقل یکی از آقایان حجج اسلام، مقتضی است ترتیبی اتخاذ شود که با نهایت عزت و احترام حضرت آیت الله سعیدی سمت امامت جمعه را واگذار فرمایند
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
۲۸ جمادی الاول ۱۴۴۶ - دهم آذر
بسمه تعالی
محضر مبارک حضرت آیت الله محمدی گلپایگانی
ریاست محترم دفتر مقام معظم رهبری
با عنایت به نامه مورخه ۲۸ جمادی الاول به اطلاع مبارک میرساند حضرت آیت الله سعیدی به هیچ عنوان حاضر به ترک مقام نبوده و با خشونت تمام به این شورا جواب داده که دیگر مزاحم ایشان نشویم. مراتب بی پرده پوشی معروض افتاد. والسلام.
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
پنجم جمادی الثانی ۱۴۴۶- ۱۷ آذر
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
عطف به مراسله ایمیلی پنجم جمادی الثانی، مقرر است با نهایت احترام ایشان را واقف کنید که برای آن حضرت جای شایسته تری در خدمت به سنگر انقلاب با حقوق مکفی و مزایای مختلفه در نظر خواهیم داشت.
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
نهم جمادی الثانی ۱۴۴۶- ۲۱ آذر
بسمه تعالی
با سلام. مراتب حضور مبارکشان عرض شد. ایشان فرمودند جای شایسته تر را به یکی از آقایان که در صف تشریف دارند احاله فرمائید.
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
دهم جمادی الثانی ۱۴۴۶- ۲۲ آذر
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت مبارکشان معروض دارید که عزل ایشان به ملاحظات مختلفه و با تأئید مجمع تشخیص مصلحت و به مصداق حکم حکومتی است و در شرایط فعلی مملکت، جای سرپیچی نیست.
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
یازده جمادی الثانی ۱۴۴۶- ۲۳ آذز
از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسمه تعالی
با سلام به محضر مبارک حضرت آیت الله محمدی گلپایگانی
مراتب توسط دو تن از سرداران سپاه مقیم قم و بادیگاردهایشان به نامبرده ابلاغ شد. مع الاسف ایشان هم متقابلاً اقدام به تهدید نمود و اظهار داشت چنانچه ایشان را در مضیقه قرار دهیم و از امامت جمعه برکنار کنیم ایشان هم قول خود را در مورد «یاعلی» گفتن مقام معظم رهبری در هنگام تولد، پس میگیرد و اذعان خواهد کرد که چنین چیزی نبوده است.
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
به ایشان بفرمائید انجام چنین خبطی به منزله آب دهان سربالاست و مردم میگویند چه آیت الله کذّابی بوده است ایشان. به یادشان بیاورید آنچه حضرت امیرامومنین (ع) در نهج البلاغه خطاب به معاویه میگوید:«فَقَدْ سَلَكْتَ مَدَارِجَ أَسْلاَفِكَ بِادِّعَائِكَ الاَْباطِيلَ وَ إقْحَامِكَ غُرُورَ الْمَيْنِ وَ الاَْكَاذِيبِ».
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
جواب:
به عرض مبارکشان رسید. فرمودند موردی که امام (َع) به معاویه نوشته اند با وضعیت بنده تفاوت دارد و من اگر تکذیب کنم مردم میگویند بارک الله سعیدی که به مردم پیوسته و در سمت درست تاریخ ایستاده و دست آخر حقیقت را افشا کرده. ایشان فرمودند اگر هزار بار هم خطا کرده باشی، یک بار که خطا نکنی یا خودشیرینی نشان دهی برای جماعت قهرمان میشوی چون مردم فراموش کارند. ایشان به این بخش از کلام شیرخدا (ع) در نهج البلاغه رجوع داده است مع الترجمه: «ان افضل الناس عند الله من كان العمل بالحق احب اليه و إن نقصَه و كرَثه من الباطل و إن جرّ اليه فائده و زاده» همانا بهترين مردم نزد خداوند كسى است كه براى او عمل به حق، اگر چه موجب كاهش (ظاهرى) و سختى او باشد، محبوب تر از باطل بوده است، اگر چه آن باطل براى او فايده را جلب كند و موجب افزايش (محبوبیت) وى گردد.
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام. مراتب به اطلاع مقام معظم رهبری رسید. از اینکه موجب ناراحتی حضرت آیت الله سعیدی شده ایم اظهار تاسف فرمودند. فرمودند شایسته ایشان نیست که حرف خود را تکذیب کند. قرار شد ایشان همچنان تا پایان عمر در امامت جمعه شهر مقدس قم ابقا شوند. ضمنا برای رفع ملال و دلجوئی، مقام رئوف و مهربان رهبری فرمودند آقای سعیدی را به تهران دعوت کنیم تا در بیت رهبری با مقام معظم دیدار فرمایند و سوتفاهم حاصله از میان برود. از ایشان خواهش کنید هرچه زودتر تا شب جمعه خود را به تهران برساند.
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
پی نوشت:
در تعقیب ایمیل بالا، برای پرهیز از فوت وقت و تصادفات جاده و ترافیک، هروقت حضرت آیت الله سعیدی اراده عزیمت فرمودند، هلیکوپتر میفرستیم ایشان را به تهران بیاورد.
از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسمه تعالی
حضرت آیت الله سعیدی فرمودند پیاده به تهران میآیند با هلیکوپتر نمیآیند!
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
چون به نظر میرسد ایشان میل آمدن به تهران ندارند، ما مجبوریم هیئتی را برای آوردن ایشان، عازم قم کنیم.
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسمه تعالی
حضرت آیت الله سعیدی از شنیدن تصمیم اعزام هیئت، سکه صاحبزمانش افتاد. (به جای دوزاری)، و از در تعامل درآمده و میگوید حاضر است برای ابقای خود با بیت رهبری وارد معامله شود.
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
با سلام. پس از تحیات، چه مبلغ میدهد؟
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
جواب:
بسم الله الرحمن الرحیم
ایشان فرمودند از لحاظ مادی کاری نمیتوانند بکنند ولی از لحاط معنوی و بالابردن وجهه الوهیت مقام معظم رهبری، حاضرند خاطره دیگری از قول قابله مقام معظم تعریف کنند و از جمله بگویند ایشان علاوه بر «یاعلی» گفتن، به وقت ختنه شدن هم گفت «یاحسین»!
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
با سلام
مقام معظم فرمودند که اولاً اهل ریا و القای توهمات و اکاذیب نیستند و در مورد یاعلی گفتن در بدو تولد هم چون خودشان یک چیزهائي از آن ماجرا یادشان میاید، سکوت فرمودند و هرگز به تکذیب حرفی نزدند. در مورد یاحسین گفتن در هنگام ختنه، نه تنها چیزی به خاطرشان نمیآید، بلکه فرمودند نظر به اینکه چند سال پیش خبر پروستات (َع) ایشان به اندازه کافی رسانه ای شده، صلاح نمیدانند دوباره عضو دیگری از معظم له در صدا و سیما و مطبوعات، مرکز اخبار قرار گیرد.
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
جواب:
بسم الله الرحمن الرحیم
مراتب به اطلاع آیت الله سعیدی رسانده شد، پیشنهاد کردند از قول قابله بگویند ایشان بعد از ذکر یاعلی، با صدای بلندتر فرمودند «مرگ بر آمریکا»!
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
از بیت رهبری به شورای سیاستگذاری ائمه جمعه
بسمه تعالی. مقام معظم فرمودند هرگز چنین چیزی به یادشان نمیآید، بخصوص در این شرایط!. تنها چیزی که در خاطر مبارکشان هست و امام جمعه میتواند بازگو کند همان «الله اکبر»ی است که بعد از یاعلی، فریاد زدند. جز این هیچ خاطره ای از زمان تولد ندارند. مقام رهبری تأکید فرمودند چون شرایط حساس میباشد و معلوم نیست تا چند وقت فرصت آین کارها را داشته باشیم، تا عمری برای این حقیر و این حکومت باقیست، بهتر است جناب سعیدی عجله بفرمایند. الله اکبر!
دفتر مقام معظم رهبری محمد محمدی گلپایگانی
***
ختم کلام:
اگر تا چند روز آینده امام جمعه قم راجع به «الله اکبر» گفتن خامنه ای در لحظه تولد، حرفی نزد معلوم میشود معامله شان بهم خورده، نه من خبر دارم نه اسرائیلی ها.
کیهان لندن - اولین نشانهها برای آماده ساختن شرایط مذاکره در رابطه با یک معامله احتمالی که بتواند جانشین توافق هستهای مصوبهی ۲۶ مهر ۱۳۹۴ که به «برجام» شهرت دارد، در تهران و واشنگتن دیده میشود. مدت توافق «برجام» بین جمهوری اسلامی، سه دولت اروپائی (آلمان، فرانسه، بریتانیا)، آمریکا، چین و روسیه، که ایالات متحده در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، در دور اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ از آن خارج شد، در ۲۵ مهر سال آینده خورشیدی به پایان میرسد. در ۵ سال گذشته برنامه اتمی جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی، به ویژه پس از خروج آمریکا از این توافق، گسترش نگران کنندهای داشته و بنا بر ارزیابیهای آژانس بین المللی انرژی اتمی به یک قدمی بمب هستهای رسیده است.
بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید در زمانی تحقق یافته که جهان در این چند سال شاهد تغییرات جدی بوده است. در قلب اروپا روسیه با حمله به اوکراین، شبح جنگ را به این قاره بازگرداند. در خاورمیانه پس از حمله گروه تروریستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۲ ( ۱۵ مهر ۱۳۴۲) به خاک اسرائیل، شاهد جنگی ویرانگر در غزه بودیم که با وجود آتشبس هنوز ادامه دارد. دو گروه نیابتی مهم جمهوری اسلامی، حماس در نوار غزه و حزبالله در لبنان شکستهای سنگینی متحمل شدهاند. اسرائیل و جمهوری اسلامی رسما به خاک یکدیگر حمله کردند. اسلامگرایان در سوریه با حمایت ترکیه نقطه پایان بر رژیم بشار اسد گذاشتند و «قصاب دمشق» را مجبور کردند به مسکو فرار کند.
مذاکرات قبل از ورود ترامپ به کاخ سفید آغاز شدند
برپایه حدس و گمانها، گفتگوهای پشت پرده بین تیم دونالد ترامپ و جمهوری اسلامی بلافاصله پس از انتخابات و قبل از مراسم سوگند آغاز شدند. صحبت از چند دیدار ایلان ماسک صاحب شبکه اجتماعی «ایکس»، اتومبیلسازی تسلا و مجموعهی «اسپیس ایکس» و «استارلینک» با امیرسعید ایروانی نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، در هتلی در نیویورک میشود. خبرهای دیگری از ملاقات اعضای تیم دونالد ترامپ با فرستادگان دولت مسعود پزشکیان در مسقط به میزبانی دولت عمان نیز در برخی رسانه ها منتشر شده است. البته برخی سیگنالهای دیگر نیز در این روزها مشاهده شده که میتوان آنها را اقداماتی نمادین در جهت هموار کردن راه سخت مذاکره مستقیم تهران با واشنگتن دانست.
سالها بود که برای ورود به مجتمع ریاست جمهوری در تهران، بازدیدکنندگان مجبور بودند از پرچم آمریکا که روی زمین نقش شده بود، عبور کرده و درواقع آن را لگدمال کنند. ناگهان این نقاشی از مجتمع ریاست جمهوری حذف شد. چند روز بعد در مقر اروپائی سازمان ملل متحد، در جریان بررسی ادواری وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی، نماینده آمریکا با اینکه برای صحبت ثبت نام کرده بود، رشته سخن را به دست نگرفت. در سه دوره قبلی بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی، که هر چهار یا پنج سال یکبار برگزار میشود، همیشه نماینده ایالات متحده یکی از سختترین منتقدین بود. این سکوت بسیاری را متعجب و بسیاری دیگر را نگران ساخت.
حذف برایان هوک که در دولت قبلی دونالد ترامپ مسئول مسائل ایران در وزارت خارجه و همچنین مسئول تیم انتقالی وی تا روز سوگند ریاست جمهوری بود، نشان دیگری از نشانههای آمادگی دولت جدید ایالات متحده برای نشستن بر سر میز مذاکره با جمهوری اسلامی ارزیابی میشود. از دیگر سیگنالهائی که دونالد ترامپ برای علی خامنهای فرستاده، میتوان به حذف محافظت امنیتی جان بولتون نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل متحد و مایک پمپئو وزیر خارجه سابق در دولت اول خودش اشاره کرد. آنهم در حالی که جمهوری اسلامی از سوی افبیآی متهم به تلاش برای ترور این دو سیاستمدار آمریکائی شده است. مایک پمپئو در زمان کشته شدن قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس) در دی ۱۳۹۸ در حومه بغداد توسط پهپادهای آمریکائی، مسئولیت وزارت خارجه در دولت نخست دونالد ترامپ را عهدهدار بود.
در این میان، محمدجواد ظریف در جریان کنفرانس اقتصادی داووس در سوئیس و عباس عراقچی در گفتگو با شبکه تلویزیونی اسکای، صحبت از آمادگی جمهوری اسلامی برای مذاکره مستقیم با آمریکا کردهاند. همزمان دونالد ترامپ در یک مصاحبه گفته است که در پرونده ایران از استیو ویتکاف، نمایندهاش برای خاورمیانه، استفاده خواهد کرد زیرا او «مذاکرهکننده بسیار خوبی است.» علی خامنهای نیز که تا چند هفته پیش علنا و صریحا در مخالفت با هرگونه مذاکرهای با آمریکا صحبت می کرد، در لحن خود تعییر داده و در آخرین سخنرانیاش برای مقامات حکومتی در اشاره به مذاکره با ایالات متحده میگوید: «باید چشمهایمان را باز کنیم و حواسمان باشد که با چه کسی مواجهیم، معامله میکنیم و حرف میزنیم». جملهای که بسیاری آن را به چراغ سبز برای مذاکره با دولت دونالد ترامپ، البته با در نظر داشتن خط قرمزهای جمهوری اسلامی، تعبیر کردهاند.
آقای رحیم قمیشی از جانبازان و اسیران در جنگ عراق (از ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹) مدتی پیش از دیگر همرزمان خود و مردم جان بهلب رسیده دعوت نمود تا در روز ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ در میدان پاستور تهران و یا هرجایِ دیگری که امکاناش وجود دارد، با عنوان: "ما باید ثابت کنیم زندهایم زیر بار هیچ ظلمی نباید برویم."
• جامعه مدنی در نظام توتالیتر و فاشیستی، از هر نوع، چه جایگاهی دارد؟
از کتاب در حال تالیف: راه دمکراسی از یونان تا ایران
جامعه مدنی در کاربرد امروزی بخشی مهم از دمکراسی و نظام مردم سالار است. به این جمله ساده جدا توجه کنید چرا که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. آن را چند بار بخوانید و زیر و رو کنید! و در ادامه بدان باز خواهیم گشت: جامعه مدنی در کاربرد امروزی بخشی مهم از دمکراسی و نظام مردم سالار است. پس در نظام توتالیتر و فاشیسم مذهبی، جامعه مدنی چه جایگاهی دارد؟ این پرسشی است که در این مقاله بدان میپردازیم. اصولا جامعه مدنی به مجموع سازمانهای غیردولتی گفته میشود که از حقوق شهروندان دفاع میکنند. "جامعه مدنی" (civil society) در تقابل با "جامعه سیاسی" (political society) بوجود آمده و عمل میکند. و این از ارسطو تا به امروز بیان شده و شکل گرفته. سازمانهای جامعه مدنی در جامعه، مستقل از دولت هستند. و در تعریف و تضمین مفاهیم اساسی دمکراسی همچون آزادی، آزادی بیان، عدالت یا قوه قضائیه مستقل و برابری شهروندان ... نقشی بنیانی دارد. و جامعه دموکراتیک (مردم سالار) را تشکیل میدهند. در این کانتکست، "داوطلب" جزئی اساسی از جامعه مدنی است. چرا که اصولا "انسان یک حیوان سیاسی است" (ارسطو). چنانچه پولیتیکوس (ریشه کلمه سیاست، پولیتیک) یعنی شهروند! در اینجا، خالی از لطف نیست که اشارهای بکنیم که "شهروند" و "سیاست" از "دولت ـ شهر"های اجداد ما، در آسیای خاورمیانه در تاریخ باستان شکل گرفتند. و اما برگردیم به "داوطلبی" که پایه سازمانهای غیر دولتی و جامعه مدنی را تشکیل میدهد: انسان که بدون سیاست حیوانی بیش نیست (ارسطو)، اگر بتواند نقش خود را در جامعه بازی کند، خوشبخت است وگرنه از طبیعت و انسانیت خود محروم است.
بر اساس اطلاعات اختصاصی رسیده به ایراناینترنشنال، لغو پرواز شرکت هواپیمایی «ایران ایرتور» به پاریس در پی اعتراض «ایرانایر» به خصوصی بودن این شرکت و انتقال این موضوع به طرف فرانسوی صورت گرفته است.
یک منبع آگاه پنجشنبه ۱۱ بهمن در گفتگو با ایراناینترنشنال خبر داد پس از اعلام رسمی سخنگوی دولت جمهوری اسلامی مبنی بر انجام پروازهای ایران ایرتور به پاریس، مدیرعامل ایرانایر در جلسهای خصوصی گفته که با ارائه اسنادی، این پروازها را «هوا کرده است».
این منبع افزود به دلیل اجرا نشدن تعهدات ایران ایرتور و مدیرعامل آن در جریان واگذاری این شرکت، ایران ایرتور همچنان زیرمجموعه ایرانایر به شمار میرود.
بررسیهای ایراناینترنشنال نیز حاکی از آن است که روند خصوصیسازی ایران ایرتور بهدرستی انجام نشده و اسناد قانونی مبنی بر تکمیل انتقال این شرکت به بخش خصوصی موجود نیست.
رسانهها در ایران ۱۱ بهمن به نقل از مدیرعامل ایران ایرتور نوشتند فرانسه «بدون هیچ دلیلی» مجوز پروازهای این شرکت به پاریس را لغو کرده است.
مدیرعامل ایران ایرتور تاکید کرد «این لغو پرواز از سمت این شرکت نبوده است» و ایران ایرتور نیز با انتشار اطلاعیهای، فرانسه را مسئول لغو پرواز تهران-پاریس معرفی کرد.
در این اطلاعیه آمده است: «با کمال تاسف به اطلاع میرسانیم پرواز مستقیم تهران-پاریس بهدلیل لغو یکطرفه مجوز از سوی سازمان هواپیمایی کشور فرانسه، بهطور غیرمنتظره و در اقدامی غیرحرفهای لغو شده است.»
ایران ایرتور وعده داد مبالغ دریافتی از مسافران این پرواز «در اسرع وقت» به آنها بازگردانده خواهد شد.
پیشتر در دیماه، حسین پورفرزانه، رییس سازمان هواپیمایی کشوری، اعلام کرد شرکت هواپیمایی ایران ایرتور پروازهای خود به پاریس را از ۱۲ بهمن از سر میگیرد.
او آغاز مجدد این پروازها به پاریس را حاصل یک ماه «کار فشرده» وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، سازمان هواپیمایی کشوری و شرکت ایران ایرتور دانست.
اخیراً آقای رضا پهلوی در سخنرانی خود در "باشگاه ملی مطبوعات آمریکا"، در ادامه مسیر متوهمانه خود، با بیپروایی تمام و با اعتمادبهنفسی مثالزدنی، خود را نماینده و رهبر مردم ایران معرفی کرده و از جانب آنان مطالبی را بیان کرده است، که جای بسی تأمل دارد و نظریات شخصی خود ایشان را منعکس میکند. اینکه مردم ایران دقیقاً کی و کجا این مأموریت و رهبری را به ایشان سپردهاند، میبایستی احتمالاً در همان جلسهای باشد، که هیچکس از هدف اصلی برگزاری آن خبر ندارد! بررسی جزئیات اظهارات ایشان نیازمند نوشتهای جداگانه است، اما من در اینجا صرفاً به ادعای مجعول ایشان درباره رهبری مردم ایران میپردازم. این ادعا در حالی مطرح میشود که مردم ایران هرگز چنین مأموریتی به ایشان محول نکردهاند. وی پیشتر تلاش کرده بود تا از طریق یک نظرسنجی مجازی، مشروعیتی نسبی برای خود دستوپا کند، اما در نهایت تنها حدود ۴۰۰ هزار نفر به او رأی دادند--رقمی که در مقایسه با جمعیت ۸۵ میلیونی ایران، کمتر از نیم درصد را شامل میشود. بهعبارت دیگر، ۹۹. ۵۳ درصد از مردم ایران عملاً نشان دادند که هیچگونه مشروعیتی برای "حق وکالت" ایشان قائل نیستند و در این نظرسنجی شرکت نکردند و به او رأی ندادند. حال این پرسش مطرح میشود که ایشان چگونه و با استناد به کدام واقعیت به خود اجازه میدهند از جانب مردم ایران سخن بگویند و خود را رهبر آنان معرفی کنند؟ این ادعا نهتنها غیرواقعبینانه، بلکه نشاندهنده نوعی بیپروایی سیاسی و تجاوز به حق تغیین سرنوشت مردم ایران است--همانکاری که خامنهای نیز انجام میهد و خود را نماینده مردم ایران دانسته، از جانب آنان سخن میگوید. به همین دلیل، لازم دیدم مسئله را مورد بررسی قرار داده و دلایل چنین سوءاستفاده آشکاری را که چیزی جز توهین به شعور مردم ایران نیست، تحلیل کنم. البته شاید مناسبتر میبود که این ادعای ایشان درباره رهبری مردم ایران را از منظر طنز مورد بررسی قرار داد، اما در اینجا ترجیح میدهم به دلایل و ریشههای چنین سوءاستفادههایی پرداخته و مسئله را بهصورت بنیادی تحلیل کنم. در این زمینه، آنچه پیش از هر چیز مشهود است--و احتمالاً یکی از دلایل بروز چنین ادعاهایی به شمار میآید--برداشت نادرست از مفهوم رهبری در جنبشهای مدرن است. درک امروزی از مقوله رهبری در جنبشهای نوین، کاملاً متفاوت از تعریف سنتی آن است و تفاوت اساسی با طرز تلقی ایشان و هوادارانشان دارد. طرز فکر آنان نشان میدهد که همچنان به یک مدل کهنه و ناکارآمد از رهبری سیاسی باور دارند--مدلی که میتواند برای مرحله کنونی جنبش مخرب و برای بخشی از شرکتکنندگان در جنبش انحرافی باشد.
در شرایطی که امروز جهان قرار دارد، اکثریت کشورها مجازات اعدام را از قوانین خود حذف کردهاند. اعدام سخت ترین تنبیه بشری است که از زمانهای بسیار دور در جوامع انجام میشده است. نخستین سند رسمیِ که در مورد اعدام وجود دارد مربوط به ۱۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است.
مجازات اعدام برای جرم هایی مانند آدمکشی، خیانت و تجاوز و... انجام میگردید و میگردد و اما چقدر خوب است که به یاد داشته باشیم که افلاطون باور داشت که مجازات اعدام فقط برای مجرمانی که اصلاح ناپذیرند باید اجرا شود. یعنی باور داشت که بیشترین مجرمین اصلاح پذیرند و اگر هدف اصلاح جامعه است ابتدا باید تلاش کرد که مجرمین را اصلاح کرد. از زمانهای دور تاکنون روشهای گوناگونی از قبیل مصلوب کردن، غرق کردن، سوزاندن در آتش، سنگسار کردن، دار زدن، تیرباران، اتاق گاز، صندلی الکتریکی، تزریق مواد کشنده برای مجازات اعدام استفاده شده و میشود. خوشبختانه بسیاری از کشورها با تلاش مدافعان حقوق بشر، تحقیقات محققین جامعه شناسی و روانشناسی و فشار افکار عمومی مجازات اعدام را از قوانین خود حذف کردهاند و یا کمتر استفاده میکنند. بر اساس گزارش سازمان ملل، استفاده از مجازات اعدام در ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل و دو کشور ناظر تا سال ۲۰۲۴ را میتوان بر چهار دسته تقسیم کرد:
نگاه گروهها و رهبران ایدئولوژک به توده مردم نگاهی است ابزاری! تک بعدی آمیخته شده با دیکتاتوری، که قدرت خود را با تکیه برآن طبقه بر دیگراقشار و طبقات جامعه اعمال مینمایند.
در بطن این نگاه قبل از هر چیزتوهم آنها برحقانیت و درستی بدون چون و چرای تفکرایدئولوژیکشان خوابیده است. تفکری که نوع حکومت خودرا بهترین نمونه حکومت در جهان میداند.
یکی از ملت امت اسلامی میسازد. دیگری از طبقه کارگرامت کارگری.
هر دو تنها خود را محق ودیگر نیروهای سیاسی، اجتماعی وفرهنگی را مرتجع و دشمن منافع خلق میدانند.
نگاه خمینی به توده مردمی که نام مستضعف بر آنها نهاده و با تکیه برآنها وبنام آنها حکومت اسلامی مدعی عدل علی راپایه گذاری کرد. تفاوت چندانی با نگاه جریانهای چپ که خواهان بر قراری دیکتاتوری طبقه کارگر وایجاد جامعه سوسیالیستی مبتی برمعیارهای لنینستی باشد ندارد.
مردم را امیدوار نکنید به اینکه از مذاکرات جمهوری اسلامی و دولت ترامپ چیزی بیرون می آید که منجر به انتظام امور می شود. برای اطمینان از اینکه این امیدواری دادن باز هم یک تریک امنیتی ها و رسانه های نظام است که خطر را احساس می کنند صبح های زود سری به مراکز هلال احمر بخصوص شعبه تخت جمشیید یزنید تا اسناد نابودی یک سرزمین و شکست خوردن مردم آن در مقابل ملاها را بینید. مردم از اقصی نقاط کشور خود را به تهران می رسانند تا داروی سرطان بگیرند، اما وقتی قیمت داروهای شیمی درمانی را می بینند که از دارایی همه فامیل شان بیشتر است دست خالی باز می گردند و زمین گورستان را انتخاب می کنند.
امروز در ایران روزی۲۰۰ نفر در اثر سرطان میمیرند و روزانه ۱۲۰۰ جنین سقط می شود. این دو رقم را اگر ضرب در ۳۶۵ روز کنید و آمار سالیانه حدود ۴۰هزار کشته در اثر تصادفات جاده ای را نیز به آن اضافه کنیم رقم بیش از نیم میلیون، یعنی ۵۵۱۰۰۰ کشته در سال به دست می آید که خود یک قتل عام خاموش و بی سر و صدای ایرانیان است و نتیجه ۴۵ سال جنگ جمهوری اسلامی با مردم ایران.
شواهد و قرائن حاکی است توافق هایی با آمریکا نه تنها انجام شده که در حال اجرا شدن هستند هر چند مذاکرات رسمی هنوز آغاز نشده است. از آنجا که زمزمه های فعال شدن مکانیسم ماشه و برگشت کل تحریم های شورای امنیت بسیار جدی است سرنوشت مذاکرات با تیم ترامپ هر چه باشد منطقا فعالیت های هسته ای ج ا به سرنوشت جایی مانند لیبی دچار خواهد شد و پروژه های موشکی نیز باید سرنوشت مشابهی داشته باشد. از آنجا که آخوندها همه فرصت ها را از دست داده اند در عوض این همه محدودیت احتمالا ۱+ ۲ امتیاز را دریافت می کنند:
تحریم های جدید اعلام نشود، تحریم ها قبلی شدیدتر نشود و امتیازهای اقتصادی کمی شرایط داخلی را ارام کند، و اینکه زمان به دست می آورند تا خود را در مقابل مردم کارد به استخوان رسیده تجهیز کنند. همین.
کلپتوکراسی نظامی است که همه اداره کنندگان کشور رسما دزد هستند و اساسا کارکرد آنها غارت اموال عمومی به نفع ۴۰-۵۰ خانواده حاکم است که کسی را به دایره نهادهای قدرت راه نمی دهند. نظام های کلیپتوکرات معمولا مردم را رها می کنند تا آرام آرام در فقر و بیماری و تقلا برای نان بمیرند. جمهوری اسلامی شیعه اثنی عشری منتظر ظهور امام زمان کامل ترین نمونه یک سیستم کلیپتوکراسی است که گردانندگان آن با آمدن ترامپ و تغییر شرایط منطقه تصمیم گرفته اند اگر شد، سرمایه های خود را ارتقا دهند و به بازارهای جهانی وصل کنند.
مدل سرمایه دارهای جمهوری اسلامی به گونه ای است که فکر می کنند اگر دو بار با کسی مانند ایلان ماسک جلسه بگذارند میشود با او دوست شد و ماسک را تشویق کرد تا گوشه ای از ۴۱۷ میلیارد دلار سرمایه خود را در ایران سرمایه گذاری کند. آنها نمی دانند که بر اساس استاندارهای جهانی، افکار عمومی نسبت به همکاری شرکت های بزرگ با رژیم های بدنام دیکتاتوری بسیار حساس هستند و کنار آمدن با این رژیم ها سبب کاهش ارزش سهام شرکت ها شده و حتی اعضای هیات مدیره ممکن است به تبانی برای نقض حقوق بشر متهم شوند.
از سوی دیگر، وصل شدن به نظام جهانی مستلزم عضویت در اف آ تی اف و خروج از لیست خاکستری این سازمان جهانی است.
عضویت اف آ تی اف سرچشمه همه پولشویی ها را می بندد که بند ناف جمهوری اسلامی است.
با عضویت در اف آ تی اف مبارزه با تامین مالی تروریسم الزامی می شود. این در حالی است که حمایت از تروریسم ستون فقرات نظام است و جمهوری اسلامی عملا کشور ایران را فدای رفقای نیابتی خود کرد و از نان ایرانیان زد تا فلطسینی ها و یمنی ها در امنیت و آسایش و رفاه زندگی کنند.
از دید هم میهنان چپگرا و اسلامیست ما، گویا شاهزاده رضا پهلوی به عنوان نماینده جنبش ملی گرایان مشروطه خواه با توجه به بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، با عجز و لابه به دنبال کسب حمایت کشورهای غربی به رهبری آمریکا برای کمک به سرنگون کردن رژیم جمهوری اسلامی است.
کاریکاتوریست پاریس نشین این نیروها که با نفرت پراکنی روزمره علیه رضا پهلوی اکنون خودش به یک کاریکاتور مخالف رژیم حاکم بر میهن ما تبدیل شده، این درک سخیف از روابط بین الملل را این هفته در طرحی از هیولای ترامپ و دخیل بستن رضا پهلوی به یکی از پاهای او کشیده است.
برای جمعیت «روشنفکرانی» نظیر او که همیشه دنیا را از دریچه جنگ و نفرت طبقاتی مارکسیزم (تقلبی) می بینند و شبها با آرزوی پیروزی نهایی پرولتاریا بر سرمایه داران «بی وجدان و پست» سر بر بالشت می گذارند، طرح چنین کاریکاتورهایی بخشی از تلاش مجازی و بیهوده آنها برای زنده ماندن در دنیای واقعیات است.
نگاهی به ترکیب کابینه جدید و پشتیبانان مالی دولت دوم ترامپ نشان می دهد که جهان ما امروز وارد عصر جدیدی از مفاهیم دولتمداری و به تبع آن روابط میان جوامع گوناگون آن گشته، به شکلی که حتی می توان گفت ترامپ دیگر رئیس جمهوری واقعی آمریکا هم نیست. و نمی تواند هم باشد.
تا آنجا که حتی یکی از مراکز سیاستگزاریهای حزب دموکرات آمریکا به ایلان ماسک ثروتمندترین مرد جهان و همپیمان ایدئولوژیکی ترامپ لقب Co-President داده است.
سیاست های امروز و فردای ترامپ و دولت او را دیگر نه مقدار فروش اسلحه به عربستان سعودی یا رقابت هسته ای با مسکو، بلکه اندازه و ابعاد تسلط کمپانیهای فناوری آمریکا بر رقبای چینی و هندی و غیره تعیین می کند.
در روزگاری که تولید یک پهپاد از حلبی با هزینه ای ۲۰۰۰ دلاری جای جنگنده های چند صد میلیون دلاری را گرفته سرمایه گزاری و سود آوری هم به سوی تولیدات رسانه ای و اینترنتی، مد و آرایش، بهداشت و ورزش و به یک کلام نیازهای روحی و جسمی انسان قرن بیست ویکم رفته است.
در چنین شرایطی است که نقش آینده ایران ما مورد ارزیابی قدرتهای اقتصادی و تکنولوژیکی جهان قرار می گیرد و برای به دست آوردن بازارهای آن برنامه ریزی می کنند.
تکلیف چپهای سرگردان ما و گیر کردن سوزن آنها در روی صفحه نبرد با امپریالیسم که روشن است که آنها هیچگاه شریکی برای آمریکا و غرب در یک اتحاد لیبرالیسم اقتصادی نخواهند بود.
نیروهای مذهبی هم که در داخل و خارج از رژیم هنوز در ماتم از دست رفتن انقلاب شکوهمندشان نشسته اند با نوگرایی و سکولاریزم که بنیادهای ساختن یک ایران نوین در فرای جهنم جمهوری اسلامی هستند همسویی واقعی ندارد.
اینجاست که نیروهای ملی و مشروطه خواه با نمایندگی شاهزاده رضا پهلوی تنها گزینه واقعی و کارساز برای هرگونه تفاهم سیاسی غرب با نیروهای اپوزیسیون علیه رژیم و سرمایه گزاری در بازسازی آینده آن هستند.
این نیروهای ملی طیف وسیعی از تکنوکراتهای باتجربه و بازمانده از دوران شاه فقید تا دانش آموختگان و کارآفرینهای جوانتر داخل و خارج کشور را تشکیل می دهند که تنها «ایدئولوژی» حاکم بر افکار آنها بازگشت مسیر پیشرفت ایران در دوران پهلوی، همزیستی با جهان معاصر و آزادی و رفاه مردم و تداوم یکپارچگی کشور است.
آرزوی ترامپ برای بازگرداندن عظمت به آمریکا از مسیر بازگشت عظمت به ایران می گذرد!
By kozet on January 31, 2025 11:59 AM
|No Comments
کیهان لندن - اسرائیل به کمیته نظارت بر آتشبس در لبنان که زیر نظر آمریکا رهبری میشود، در مورد انتقال دهها میلیون دلار پول نقد توسط دیپلماتهای جمهوری اسلامی برای بازسازی و احیای حزبالله شکایت کرده است.
روزنامه «والاستریت ژورنال» پنجشنبه ۳۰ ژانویه (۱۱ بهمن) به نقل از چند منبع مطلع از جمله یک مقام دفاعی آمریکا که نامش فاش نشد گزارش داد، «در شکایات اسرائیل آمده است که نمایندگان جمهوری اسلامی با پرواز از تهران به فرودگاه بینالمللی بیروت، چمدانهایی پر از دلار آمریکا را با خود حمل میکنند.»
اسرائیل همچنین شکایت کرده است که شهروندان ترکیهای نیز در انتقال پول از استانبول به بیروت از طریق هوایی نقش دارند.
کمیته آتشبس، که تحت رهبری آمریکا فعالیت میکند مسئولیت بررسی تخلفات این چنینی را بر عهده ندارد، اما شکایت اسرائیل را به دولت لبنان منتقل کرده است. این کمیته شامل نمایندگانی از اسرائیل، آمریکا، لبنان، فرانسه و سازمان ملل است.
در این گزارش آمده، برخی از مقامات کشورهای عضو این کمیته اعلام کردهاند که از استفاده جمهوری اسلامی از فرودگاه بیروت برای قاچاق پول آگاه هستند و یا اینکه ادعاهای اسرائیل را معتبر میدانند.
طبق توافق آتشبس، لبنان موظف است گذرگاههای ورودی خود را تحت کنترل داشته باشد و از انتقال تسلیحات و تجهیزات به شبهنظامیان از جمله حزبالله، که از سوی آمریکا بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود، جلوگیری کند. اما در این توافق بهطور خاص به انتقال پول نقد اشارهای نشده است.
دولت و نیروهای مسلح لبنان به درخواست والاستریت ژورنال برای اظهار نظر پاسخ ندادند. سخنگوی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل و نمایندگان حزبالله نیز از اظهار نظر خودداری کردهاند.
بهنام خسروی دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در لبنان اخیراً در مصاحبهای با رسانههای دولتی مدعی شد که تهران از هواپیماهای مسافربری برای قاچاق پول به لبنان استفاده نمیکند.
مقامات امنیتی فرودگاه بیروت شامگاه پنجشنبه ۱۳ دیماه ۱۴۰۳، برای دومین بار در یک هفته، هواپیما و مسافران یک پرواز متعلق به شرکت «ماهان ایر» را که در بیروت فرود آمده بود، مورد بازرسی قرار دادند. این اقدام پس از آن صورت گرفت که یک شبکه خبری سعودی گزارش داد این پرواز برای انتقال پول به حزبالله استفاده شده است. این بازرسی به تنش میان دیپلماتهای چجمهوری اسلامی و مأموران فرودگاه بیروت منجر شد.
در جریان این بازرسیها، گزارشهای ضدونقیضی درباره تفتیش کیفهای یک دیپلمات جمهوری اسلامی منتشر شد. وزارت امور خارجه لبنان اعلام کرد که پولهای موجود در این کیف برای هزینههای سفارت بوده و ورود آن مجاز شناخته شده است.
وزارت خارجه لبنان صبح جمعه، ۱۴ دیماه، اعلام کرد که پس از دریافت یادداشت رسمی از سفارت جمهوری اسلامی در بیروت، اجازه ورود کیف دیپلمات ایرانی به فرودگاه را بر اساس معاهده بینالمللی روابط دیپلماتیک صادر کرده است.
By kozet on January 31, 2025 10:02 AM
|No Comments
ایران وایر - واکنشی که «علی دایی» به صحبتهای اخیر «علیرضا دبیر»، رییس فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی نشان داد، هرچند همان اتفاقی بود که علیرضا دبیر میخواست، اما با استقبال و واکنش مثبت مردم ایران مواجه شد.
علی دایی دیروز ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ به خبرنگاران گفت: «این اسم قدیمها برای من آشنا بود اما خیلی وقت است که دیگر این اسم برای من آشنا نیست. از موقعی که ایشان شورای شهر رفتند و لباس پوشیدنشان را عوض کرد، برای من غریبه شده است.»
این واکنشی بود به این صحبتهای علیرضا دبیر در چهارم بهمن ۱۴۰۳ که گفته بود: «من بیست جا گفتم که علی دایی باید به فوتبال برگردد و مربی باشد. ولی اگر هر کسی بخواهد مدیر باشد باید بیزینس و هر کار دیگری را دارد، کنار بگذارد. من شبها فقط سه ساعت میخوابم تا به کارهای فدراسیون برسم.»
علی دایی هوشمندانه گفته است: «من آن زمان که ایشان در خیابان ۱۳ آبان مینشست، با او آشنا و دوست بودم اما از وقتی که شورای شهر رفتند، او را نمیشناسم. ایشان چهکاره مملکت است که برای من تعیین و تکلیف میکند.»
اشاره علی دایی از تغییر کردن نوع لباس و پوشش علیرضا دبیر و همینطور محل زندگیاش در دوران جوانی، نشانهای از شناخت کاملی است که این دو ورزشکار ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰ تا میانههای دهه ۱۳۸۰ از هم دارند. شاید علی دایی هم به یاد داشته باشد پسری که موهایش را در جوانی «تنتنی» کوتاه میکرد، پیراهن جذب بدن میپوشید و عینک آبی و قرمزرنگ به چشم میزد، روزی به مدیران حکومت ایران در فرودگاه مهرآباد گفته بود: «اگر در المپیک به حریف اسراییلی بخورم، مبارزه میکنم.»
ایران اینترنشنال - شورای ملی مقاومت ایران، از گروههای مخالف جمهوری اسلامی، اعلام کرد که مدارکی در اختیار دارد که نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران بهطور مخفیانه در حال توسعه کلاهکهای هستهای برای موشکهایی است که قادر به هدف قرار دادن اروپا هستند.
شورای ملی مقاومت جمعه ۱۲ بهمن در یک کنفرانس خبری در واشینگتن پایتخت آمریکا اعلام کرد که حکومت ایران در سایت موشکی شاهرود در شمال شرق کشور، کلاهکهای هستهای را برای موشکهای سوخت جامد با برد بیش از سه هزار کیلومتر تولید میکند.
این گروه منبع ادعای خود را شبکه اعضایش در داخل ایران عنوان کرد، اما جزییات بیشتری در این زمینه ارائه نداد.
در ادامه این نشست، نمایندگان شورای ملی مقاومت اعلام کردند که یک تاسیسات موشکی دیگر در نزدیکی سمنان، واقع در ۲۲۰ کیلومتری شرق تهران، در حال تولید موشکهای سوخت مایع با قابلیت حمل کلاهک هستهای است.
به گفته این شورا، این پروژه تحت نظارت «سازمان پژوهشهای نوین دفاعی» (سپند) اجرا میشود، نهادی که بهمنظور هماهنگی فعالیتهای تسلیحات هستهای ایران تاسیس شده است.
جمهوری اسلامی همواره ادعا کرده که بهدنبال سلاح هستهای نیست و تنها در حال انجام تحقیقات علمی صلحآمیز است. اما در حالی که سال گذشته سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، اعلام کرد که تهران هنوز تصمیم قطعی برای ساخت بمب هستهای نگرفته، اسرائیل معتقد است که جمهوری اسلامی بهدنبال دستیابی به این سلاحهاست.
افشاگری مشابه در ۲۰۰۲ و ادامه فعالیتهای مخفی هستهای
شورای ملی مقاومت در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی مشابه در واشینگتن برای اولین بار فعالیتهای مخفیانه جمهوری اسلامی در زمینه توسعه تسلیحات هستهای را افشا و توجه جهانی را به این مسئله جلب نمود.
در آن زمان، علیرضا جعفرزاده، سخنگوی شورای ملی مقاوت فاش کرد که تاسیسات مخفی هستهای در نطنز و اراک تحت پوشش شرکتهای صوری در حال ساخت هستند و برای تهیه مواد و تجهیزات هستهای فعالیت میکنند.
اکنون، پس از ۲۲ سال، جعفرزاده بار دیگر مقابل رسانهها قرار گرفته و اطلاعاتی ارائه کرده که نشان میدهد جمهوری اسلامی پروژههای مخفیانه خود را در سایتهای موشکی شاهرود و سمنان تحت پوشش برنامههای پرتاب ماهواره ادامه داده است.
برنامهریزی برای نصب کلاهکهای هستهای روی موشکهای پیشرفته
به گفته شورای ملی مقاومت، سازمان پژٰوهشهای نوین دفاعی (سپند) تمرکز ویژهای روی توسعه کلاهکهای هستهای برای موشکهای سوخت جامد «قائم-۱۰۰» دارد. این موشکها در سایت شاهرود مستقر و از سکوهای پرتاب متحرک برخوردار هستند.
شورای ملی مقاومت همچنین در بیانیهای که نسخهای از آن در اختیار ایراناینترنشنال قرار گرفت، گفت که جمهوری اسلامی همچنین در حال ساخت موشک سوخت مایع «سیمرغ» در سمنان است که برای حمل کلاهک هستهای طراحی شده است.
رسانه های جمهوری اسلامی خبر شادی بخشی منتشر کردند مبنی بر رونمایی از سند جامع هوش مصنوعی با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار سلامی که با سلام و صلوات پر شور حضار همراه بود.
سردار سلامی همان دانشمند نابغه ی نظامی هستند که در دوران کورونا، کورونایاب مستعان (با اسم علمی «dareghableme») را رونمایی کردند که بسیار به یافتن بیماران کورونایی کمک کرد و در جهان مورد استقبال قرار گرفت.
انتظار می رود هوش مصنوعیِ مورد تایید سردار نیز اختراع شگفت انگیزی در حد کورونا یاب مستعان باشد. نظر به این که اسم مشخصی برای این اختراع اعلام نشده ما پیشنهاد می کنیم اسم این هوش مصنوعی را به یادِ دانشمند یگانه اسلام حضرت امام جعفر صادق علیه السلام،،، «زکّی» بگذارند که یکی از القاب آن حضرت می باشد و با کارکرد احتمالی هوش مزبور کاملا همخوانی خواهد داشت.... (لطفا بی تربیت نشوید! یک لحظه آدم غفلت می کند شما داستان درست می کنید! کلمه ی مذکور، با فتحه خوانده می شود نه با کسره! اَه!)
باری. اینجانب افتخار این را داشتم که دقایقی با هوش مزبور گفت و گو کنم که شما پرسش و پاسخ های مطرح شده را در زیر می خوانید:
رضا پهلوی درباره طرح خود برای براندازی رژیم ایران گفت، مردم از او رهبری دوران گذار را طلب کردهاند. این سخنان با واکنشهای متفاوتی روبرو شده است. دویچه وله در این زمینه با منصوره شجاعی، فعال سیاسی گفتوگو کرده است
رضا پهلوی در نشستی پیرامون "دموکراسی و حقوق بشر در ایران" که روز سهشنبه ۹ بهمن (۲۸ ژانویه) در باشگاه ملی مطبوعات آمریکا در واشنگتن برگزار شد به این موضوع اشاره کرد که "خاورمیانه در آستانه تغییری بنیادین قرار دارد" و افزود که "با یک پیام" به این نشست آمده است؛ این که باید از "فرصت تاریخی" به دست آمده برای رهایی "از بزرگترین جنگافروز جهان، رژیم جمهوری اسلامی" استفاده کرد.
به گفته او این فرصت با تضعیف حماس، حزبالله و شکست اسد در سوریه به دست آمده و اکنون حکومت ایران به دنبال رسیدن به توافقی با آمریکا است تا "از مزایا و امتیازات آن برای بازسازی نیروهای نیابتیاش و برپا کردن آشوب بیشتر در منطقه" بهرهبرداری کند. او هشدار داد نباید چنین امکانی به جمهوری اسلامی داده شود.
شاهزاده رضا پهلوی از دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا خواست "دست به یک انتخاب بزند": « یا از این فرصت تاریخی برای تغییر مسیر خاورمیانه و جهان به سوی صلح و رفاه پایدار استفاده کند؛ و یا در دام فریبکاریهای یک رژیم اسلامگرای تندرو بیفتد و خاورمیانه را دوباره به نیروهای نیابتی تروریستی رژیم بسپرد.»
او تاکید کرد که برای این مسیر برنامهای هم دارد: «ایجاد شکاف در بدنه رژیم و تسهیل ریزش نیروهای آن، تشویق به حضور همهجانبه هممیهنانم، بسیج افکار عمومی جهان و ایرانیان خارج از کشور، همکاری با دولتهای گروه ۲۰ برای اعمال فشار حداکثری بر رژیم اسلامی و حمایت حداکثری از مردم ایران، و در نهایت، آمادهسازی برای گذار و بازسازی اقتصادی و سیاسی ایران.»
سخنان رضا پهلوی در شبکههای اجتماعی انعکاس زیادی داشت و با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. گروه بزرگی از سلطنتطلبان با اشتیاق از آن استقبال کردند. برخی به شدت انتقاد کردند و گروهی نیز پرسیدند در کدام همهپرسی و با استناد به کدام شواهد در مبارزات کف خیابان او مدعی است که "مردم وی را به رهبری انتخاب کردهاند."
تصاویری که بعد از اعلام آتش بس از نوارغزه ظاهر شدهاند، یک پرسش مهم در رابطه با حماس و آینده نوار غزه بوجود آورده. اسرائیلیها بعد از هفتم اکتبر و اشغال نوارغزه، بارها و بارها اعلام کردند که تا نابودی کامل حماس و آزادی گروگانها، نه جنگ را متوقف خواهند کرد و نه از نوارغزه خارج خواهند شد. درحالیکه تصاویری که از نوارغزه خارج شده مبیین آنست که نه تنها حماس پایان نیافته بلکه نیروهای آن با یونیفورم و مسلح هم درغزه حضور دارند، هم مدیریت و رتق و فتق امورغزه رسما در دست آنهاست.
با توجه به حضور قاطع آنها درمیان هزاران فلسطینی، میتوان حتی این سئوال را اساسا مطرح کرد که آیا حماس بعد از آن همه کشتار، بمباران و بازداشت هزاران مظنون همکاری با حماس، نیرومندتر ازگذشته بنظر نمیرسد؟
مسئله بعدی وضعیت و جایگاه حماس در میان ساکنین نوارغزه و در سطحی وسیعتر، کل فلسطینیهای کرانه غربی و ساکنین اسرائیل میباشد.اخبار و گزارشات اولیهای که از نوار غزه و سایر مناطق فلسطینی بیرون آمده، به هیچ روی حکایت ازسقوط محبوبیت حماس نمیکند. حتی برخی گزارشات مدعی شده اند که حماس موفق شده بین ده تا پانزده هزارعضو جدید جذب کند.
از بین نرفتن حماس را به شکل دیگری هم میتوان استنتاج کرد. مخالفت اعضاء تندرو و مذهبیهای افراطی کابینه نتانیاهو با آتش بس. میدانیم که آنها بشدت با توافق صورت گرفته با حماس مخالف بودند و حتی تهدید به استعفاء و خروج از کابینه و در نتیجه انحلال دولت نتانیاهومیکردند. فی الواقع اگر پای ترامپ و فشار وی بر روی نتانیاهو و اعضاء دست راستی کابینهاش نمیبود، آتش بس هیچ شانسی برای موفقیت نداشت.
By kozet on January 31, 2025 12:53 AM
|No Comments
کیهان لندن - توقف کمکهای خارجی ایالات متحده مارکو روبیو: دولت آمریکا مؤسسه خیریه نیست وزیر خارجه آمریکا پنجشنبه ۳۰ ژانویه ۱۱ بهمنماه از توقف کمکهای مالی خارجی (USAID) به مؤسسات و نهادهایی که تحت عنوان دفاع از حقوق بشر، گسترش دموکراسی و مقابله با سانسور و همچنین کمکرسانیهای بینالمللی فعال بودند، دفاع کرد.
مارکو روبیو وزیر خارجه جدید آمریکا در واکنش به انتقاد از سوی دریافتکنندگان کمکهای مالی که منابعشان قطع شده، گفت: «دولت آمریکا مؤسسه خیریه نیست.» این کمکها که در سال ۲۰۲۳ حدود ۷۰ میلیارد دلار بوده، به بیش از ۲۰۰ کشور جهان و ۱۵ هزار نهاد و سازمان ارائه میشد. در بخشنامه صادر شده، تأمین مالی نظامی اسرائیل و مصر و همچنین چندین مورد مربوط به کمکهای بشردوستانه مانند کمک به آوارگان در سودان مستثنی اعلام شده است.
توقف این کمکها فعلاً ۹۰ روزه است. وزارتخانه خارجه آمریکا اعلام کرده که سازمانهای مربوطه میبایست درخواست معافیت از این تصمیم بدهند و اکنون نیز مشغول بررسی آنهاست تا اطمینان پیدا کند که به سیاستهای دولت پایبند هستند. روبیو در همین ارتباط توضیح داد که دولت بررسی میکند کدام پروژهها «آمریکا را امنتر، قویتر و شکوفاتر میکنند».
وی توقف این کمکهای مالی را سبب «همکاری بسیار بیشتر» دریافتکنندگان آنها دانست و افزود که اگر این همکاری برای حفاظت از توسعه و امنیت آمریکا نباشد، آنها پولی دریافت نخواهند کرد. وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرده است که از زمان توقف این کمکها دهها معافیت را تصویب کرده و همچنین درخواستهایی برای برنامههای «چند میلیارد دلاری» دریافت شده که همگی در حال بررسی هستند.
این وزارتخانه مشخص نکرده که چه تعداد از درخواستهای معافیت رد شده، اما اعلام کرده که این تصمیم تا کنون سبب شده که از هزینه کردن بیش از یک میلیارد دلار برای پروژههایی که همسو با سیاستهای ایالات متحده نیستند، جلوگیری شود.
علي دايي خطاب به علیرضا دبیر: چهکاره مملکت است که برای من تعیینتکلیف کند؟ ايشان نميتواند براي من تعيين تكليف كند
ورزشگاه شهید کشوری تهران میزبان یک بازی خیرخواهانه بود و تیم رسانه ورزش برابر تیم پیشکسوتان دانشگاه شریف و پاراگ به میدان رفت. رسانه ورزش با کاپیتانی عادل فردوسیپور به میدان رفت و در طرف مقابل، چهره ویژه تیم پیشکسوتان دانشگاه شریف و پاراگ، علی دایی بود. دایی در حاشیه برگزاری این مسابقه، در جمع خبرنگاران حضور یافت و درباره موضوعات مختلف از جمله اظهارات اخیر علیرضا دبیر که مدعی شده بود علی دایی برای بازگشت به فوتبال باید بیزینس خود را کنار بگذارد صحبت کرد.
علی دایی به صحبت های علیرضا دبیر که گفته بود دایی برای بازگشت به فوتبال باید بیزینسش را کنار بگذارد، واکنش تندی نشان داد:
این اسم قدیم ها برای من آشنا بود. خیلی وقت است این اسم برای من آشنا نیست. از وقتی ایشان به شورای شهر رفت و لباس پوشیدنش را عوض کرد، برای من غریبه شد. از امثال ایشان خواهش می کنم بروند به زندگی خصوصی خودشان برسند. در مورد دیگران تصمیم گیری نکنند. آن زمان با ایشان دوست بودم، زمانی که ۱۳ آبان زندگی می کردند. از وقتی شورای شهر و منطقه ۱ و فلان و بیسار شد، برای من غریبه شد.
ایشان نمی تواند برای امثال من تعیین تکلیف کند که برگردد فوتبال. این مساله شخصی من است که برگردم فوتبال یا برنگردم. اصلا دوست ندارم برگردم. بعد از آن، ایشان چه کاره مملکت است که برای من تعیین تکلیف کند بیزینسش را کنار بگذارد. مدیریت آن نیست که برویم عراق و لبنان و سوریه و ... استادیوم درست کنیم تا در روزمه ما بیاورند در عراق استادیوم ساخته، بعد در همان استادیوم عراق به تیم ملی ایران توهین می شود. بعد در همین استادیوم ها جام خلیج عربی برگزار می کنند. ما تا کی باید خاموش باشیم؟
مدیریت این نیست که دو تا سالن بزنیم. سالن هم بخواهم بزنم من نوعی جایی می زنم که استعدادها آنجا هستند. از ایشان خواهش می کنم دفعه آخرش باشد نسبت به دیگران اظهار نظر می کند. برای خودش نظر می دهد. حیف است، خیلی چیزها را نمی شود گفت اما باز هم تاکید می کنم زندگی شخصی من به خودم ربط دارد.
زمانی هم که مربیگری می کردم، باور کنید هشت ساعت، ده ساعت می خوابیدم. از پزشکان، روانپزشکان بپرسید کسی که شب سه ساعت بخوابد، چه حالتی دارد؟ چطور می تواند مدیریت کند؟ اسم این مدیریت است؟ حتما روز می خوابی که شب ها بیداری!
علیرضا دبیر خودش را با امام اول شیعیان مقایسه کرد
🔻علیرضا دبیر، رییس فدراسیون کشتی، پس از گفتوگوی امروز علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، با خبرنگاران و پاسخ به اظهارنظر قبلی او، خودش را با امام اول شیعیان مقایسه کرد و با انتشار پستی اینستاگرامی نوشت: «در دنیایی که به علی (امام اول شیعیان) میگفتند کافر، نباید از قضاوتها ناراحت شد.»
🔹علیرضا دبیر ابتدای هفته در گفتوگویی با شرق، مدعی شده بود علی دایی اگر میخواهد به فوتبال برگردد، باید بیزینس را کنار بگذارد.
🔹علی دایی امروز در واکنش به این اظهارنظر رییس فدراسیون کشتی گفت: «او از زمانی که عضو شورای شهر شد و لباس پوشیدنش را عوض کرد، از آن موقع برای من غریبه شد. ایشان چه کاره ممکلت است که برای من تعیین تکلیف کند که بیزینسم را کنار بگذارم؟»
ملیحه مرادی به آینده آواز زنان در ایران امیدوار است. کنسرت فرضی پرستو احمدی را لحظه مهمی در تاریخ آواز زنان ایران میداند و میگوید به این نسل بسیار امید دارد. او بر این باور است که جمهوری اسلامی به آواز خواندن زنان نگاه ناموسی دارد و میخواهد زنان مدام در ترس و استرس و خودسانسوری به سر ببرند
یورونیوز - ملیحه مرادی، خواننده، نوازنده و مدرس آواز است. او در محضر استادان بزرگی آواز را آموخته است؛ از پریسا و علیاصغر شاهزیدی گرفته تا محمدرضا شجریان.
در بخشی از این گفتوگو از خاطرات تدریس آواز در قم میگوید و دختران آیتاللههایی که با روبنده نزد او آواز میآموختند.
او در گفتوگوی اختصاصی با یورونیوز به فراز و نشیبهای کار آوازخوانی در ایران میگوید. او بیش از دو سال است به آمریکا مهاجرت کرده و همچنان مشغول اجرای کنسرت و آموزش آواز است.
این خواننده بر این باور است که جمهوری اسلامی به آواز خواندن زنان نگاه ناموسی دارد و میخواهد مدام زنان را بترساند و در چارچوبها نگه دارد تا دچار خودسانسوری شوند. با این حال به باور او نسل جدید دیگر در این چارچوبها نمیگنجند.
او گرچه همراهی مردان موسیقی و آواز را کافی نمیداند اما از تاثیر همراهی هنرمندانی چون استاد حسین علیزاده برای شکستن تابوی آوازخوانی زنان در کنسرت راز نو تقدیر میکند: «استاد علیزاده با رازنو و اجرای افسانه رسایی و هما نیکنام در آن ساختارشکنی کردند و بعدتر دیگران نیز مسیر او را دنبال کردند.»
ملیحه مرادی نیز مانند دیگر زنان آوازخوان ایرانی بارها طعم احضار و بازخواست شدن را چشیده است. به ویژه وقتی در گفتوگویی نام او در کنار نام استاد شجریان آمده بود و به همین خاطر حراست وزارت ارشاد نیز روی اسم او حساس شده بود و احضارش کرده بودند. در آن زمان مامور حراست به او میگوید: «خانم اسمتان در فهرست سیاه است.»
او از استاد پریسا و دلخوریاش از جامعه هنری ایران به ویژه آنها که در حوزه موسیقی و آواز فعالیت میکنند گفته و اینکه او هیچ علاقهای به رفت و آمدها با محافل هنری نداشت. ملیحه مرادی همچنین از خاطرهای به نقل از استاد پریسا روایت میکند که در آن به حمله بسیجیها با کوکتل مولوتوف به خانهشان اشاره میکند و آتشی که برپا کردند.
بر اساس این گزارش، این مقام ایرانی پس از ورود به خاک کانادا با ویزای توریستی، بر پایه برنامه ویژه دولت کانادا برای اعطای ویزای سه ساله کار، در حمایت از شهروندان ایرانی که پس از جنبش «زن زندگی آزادی» در خطر بودند، درخواست ویزای کار داده بوده است.
با طول کشیدن روند اعطای ویزای کار، او از طریق یک وکیل در استان ساسکاچوآن علیه اداره مهاجرت کانادا شکایت کرده و از قاضی خواسته بوده تا اداره مهاجرت را ناچار کند ظرف ۵ روز برای پرونده او تصمیم گرفته و مبالغی که او صرف هزینههای حقوقی کرده به اضافه ۱۰ هزار دلار غرامت به او پرداخت کند.
گفته شده که آژانس خدمات مرزی کانادا روز هفتم ژانویه برای این فرد که به گفته این اژانس از مقامات ارشد جمهوری اسلامی است، درخواست جلسه دادگاه برای شروع پروسه اخراج او از خاک کانادا را کرده است.
این نخستینبار نیست که مقامات ارشد جمهوری اسلامی سعی در مهاجرت به کانادا دارند. پیش از این «اسحاق قالیباف»، پسر «محمد باقر قالیباف»، رییس مجلس جمهوری اسلامی و از فرماندهان ارشد سپاه که در سرکوب شهروندان ایرانی نقش بزرگی داشته، خبر ساز شده بود.
آژانس خدمات مرزی کانادا تاکنون ۱۸ ایرانیتبار را با اتهام حضور در ساختار قدرت و دستگاه سرکوب نظام جمهوری اسلامی تحت پیگرد برای اخراج از خاک این کشور قرار داده است. با اینحال فعالان ایرانی در کانادا میگویند که این اقدامات کافی نیست و کانادا به یکی از مقاصد اصلی مهاجرت مقامهای جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
دربارهی دانشکده فنی دانشگاه تهران گفتنیها بسیار است و تا به حال آثاری از جمله گزارش آقای محمد قائد، و همچنین کتاب آقای مقصود فراستخواه در اینباره نگاشته شده است. حتی، این ظرفیت وجود دارد درباره برخی مقاطع و مسائل آن مستندهایی نیز ساخته شود؛ که امیدوارم از به تصویر کشیدن تاریخ دریغ نشود. من در این نوشته بهشکل مختصر مواردی را مرور خواهم کرد... مواردی از جنس تجربه زیسته و تا حدی با نگاه مقایسهای.
اول. دانشکده فنی، در زمانی که من به آن وارد شدم، بخشی از یک دانشگاه بزرگ بود و ما، در جامعهای بزرگتر قرار گرفتیم. به عبارتی برخلاف سایر دانشگاهها از قبیل آریامهر، پلیتکنیک، علموصنعت، تکنوکوم و... این ظرفیت وجود داشت که از همجواری دیگر دانشکدهها استفاده کنیم و از دروس و اساتید دیگر بهره ببریم و به دانشکدههایی مانند دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ادبیات و علوم انسانی، هنر و... رفتوآمد کنیم.
حضور من در کلاسهای برخی اساتید مانند آقایان دکتر حمید عنایت و محمدرضا شفیعی کدکنی، و خانم دکتر هما ناطق به همین واسطه بود. شاید، تکبعدی نشدن ظرفیتی بود که تنها دانشگاه تهران در اختیار دانشجویان قرار میداد.
دوم. در دانشکده فنی، چارت رشتهها بهگونهای تنظیم شده بود که دانشجویان لاجرم تا مقطع فوق لیسانس تحصیل کنند. فیالواقع آنها از ابتدا برای فوق لیسانس برگزیده میشدند. اما این رویه بهتدریج با تغییراتی مواجه شد زیرا طول دوره تحصیل بهعلت مسائل سیاسی و بعضاً تعطیلی ترمها طولانی میشد و عملاً چنین مزیتی وجاهتاش را از دست میداد.
مثلاً در دوره تحصیل من، دو ترم دانشکده بهدلیل مسائل پیشگفته تعطیل شد تا حدی که من اواخر تحصیل و بعد از ماجرای معروف به کاروانسرای سنگی- که منجر به صدمه دیدن دانشجویان شد- چنان دلزده شدم که تصمیم گرفتم از یک ماده واحده استفاده کنم و کار را در مقطع لیسانس خاتمه دهم.
سوم. دانشکده فنی، در دوره تحصیل من، دانشکده معتبری بود تا حدیکه نفر اول کنکور رشته اول خود را مکانیک دانشکده فنی انتخاب کرده بود؛ آقای دکتر جواد صالحی اصفهانی، همکلاسی من در دانشکده فنی. اما تدریجاً در رتبهبندیهای معتبر جهانی این دانشکده جایگاهاش را از دست داد و به عقب رفت. نمیدانم این مسئله صرفاً ناظر به مسائل علمی- پژوهشی است یا فاکتورهایی دیگر مورد استناد و ارزیابی قرار میگیرد اما هر چه هست، پسرفت مشهود است.
چهارم. چنانکه پیشتر نیز گفتهام، به علت سوابق سیاسی دانشکده فنی ورود به آن مصادف بود با ورود جدی به عالم سیاست، و این مسئله نفْس ورود به دانشگاه را جذابیت میبخشید. متأسفانه بسیاری از دانشجویان این دانشکده در راه سیاست و مبارزه جان خود را از دست دادند یا محبوس شدند؛ مشکلی که رد آن تا پس از انقلاب نیز قابل پیگیری است.
این تراکم و انباشت تجارب سیاسی نسل به نسل انتقال مییافت بهطوری که هر دانشجوی جدیدالورودی بالقوه در معرض جذب یک گروه سیاسی اعم از مذهبی، تودهای، فدایی، مائوئیست و... قرار میگرفت. زمانیکه بعد از انقلاب به مرکز اسناد ساواک مراجعه کردم، مسئلهای عجیب توجه من را جلب کرد و آن اینکه مجموعه فایلهای مربوط به دانشکده فنی بهاندازه تمامی دانشکدههای دانشگاه تهران بود!
پنجم. دانشکده فنی، دانشکدهای مردانه بود. اولاً در دوره مورد بحث من- نیمه نخست دهه ۱۳۵۰- ورودی دانشکده کم بود؛ چیزی در حدود ۱۵ نفر به ازای هر رشته؛ البته رشته راه و ساختمان و ظرفیت ۳۰ نفرهاش استثنا بود. خاطرهای بگویم! در سال ورودی ما در رشته مکانیک دختر آقای ریاضی کرمانی، بهعنوان تنها دانشجوی دختر پذیرفته شده بود. اما روزی مسئلهای بهوجود آمد. پسری یهودی وجود داشت بهنام عزرا ساسون.
این دانشجوی جوان محجوب و کمرو بود و در درس طراحی اجزاء ماشین نمره قبولی نگرفته بود. به من گفت گمان میکنم نمره قبولی گرفتهام اما نمیدانم چرا استاد به من نمره مردودی داده است. سراغ استاد درس رفتم و موضوع را منتقل کردم؛ گفت من از اول تا آخر ترم دختری سر کلاس ندیدم... با این همه غیبت ایشان از من نمره میخواهد؟! گفتم ایشان پسر است! گفت، پس چرا اسماش دخترانه است؟! گفتم: اسم ایشان «عزرا»ست، که کلمهای است عِبری.
حال آنکه عذرا کلمهای است عربی و معنای خاص خود را دارد. القصه، ورقه آقای ساسون مجدداً تصحیح شد و او نمره قبولی گرفت. مردانگیِ دانشکده فنی تا حدی بود که کسانیکه علاقه به ازدواج دانشجویی داشتند سراغ دانشکدههای دیگر میرفتند و من نمونهای از ازدواج درون دانشکدهای بهخاطر نمیآورم. اما این روند خوشبختانه ادامه پیدا نکرده است و اکنون، روند به سوی زنانهتر شدن است خاصه بعد از انقلاب که دختران توانستند به رشتههای فنی حتی معدن و متالوژی نیز ورود جدیتری پیدا کنند.
ششم. از دیگر روندهای قابل مشاهده در دانشکده فنی، گذار از وضعیت اشرافی به وضعیت کارگری است. مقصودم این است که نسلهای اول این دانشکده عموماً فرزندان فئودالها، تجّار، درباریان و اشراف بودند. اما، از ابتدای دهه ۱۳۵۰ و سرریز شدن درآمد نفتی به جامعه، سایر قشرهای جامعه توانستند فرزندان خود را به تحصیل تشویق کنند و مازاد درآمدشان را خرج تحصیل فرزندانشان کنند، در نتیجه افرادی از طبقات محرومتر بهخصوص از شهرستانها در کنکور شرکت کردند و رتبههای بالا بهدست آوردند و وارد دانشکدههای مهندسی شدند.
اینان، چون با محل زیستشان پیوند بیشتری داشتند و نیز شاهد تبعیض و بیعدالتی بیشتری بودند، نوعی رادیکالیسم را هم با خود بههمراه آوردند. بهعبارتی نسل پیشین، مبارزه را در چارچوب قانون و احزاب و ادامه جبهه ملی تعریف میکرد حال آنکه این نسل جدید چندان با مبارزه پارلمانتاریستی همدل نبود و در مقطعی، جهت مبارزه را تغییر داد.
هفتم. در نسلهای پیش از من، که رقابت میان تودهایها و ملیها وجود داشت، دو رهبر جدی و ذینفوذ جزو اساتید دانشکده فنی بودند؛ یکی آقای نورالدین کیانوری و دیگری آقای مهدی بازرگان و هر کدام از این دو، تعدادی از اساتید را بههمراه خود داشتند. بعدها و پس از سرکوب ساواک، روندی آغاز شد و منطق مهندسی و به تبع آن نگاه ماتریالیستی را بر فضا حاکم کرد.
ایران وایر - صفحه اینستاگرام «نسرین ستوده»، وکیل سرشناس حقوقبشری، با انتقال تصاویری از گوش زخمی و خونین و جراحات ناشی از ضرب و شتم فرزندش «نیما خندان»، نوشت که روز چهارشنبه ۶ مامور زندان اوین این پسر ۱۷ ساله را که برای ملاقات پدرش به زندان رفته بوده، در غیاب پدر و مادرش روی زمین انداخته و او را «خونین و مالین کردند.»
بر اساس این پست اینستاگرامی که شامگاه پنج شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ منتشر شده، ماموران سپس، فرزند ۱۷ ساله خانم ستوده و آقای خندان را «روی نرده های پله ها از کمر و گردنش فشار دادند»، به نحوی که «یقه بارانی او خونی شده» و «طرف دیگر گردنش هم خونین و مالین است.»
خانم ستوده همچنین نوشته است که ماموران با کشیدن پیرسینگهای گوش نیما، گوشش را مجروح کردهاند.
خانم ستوده همچنین نوشته است که فرزندش ناامید از ملاقات حضوری با پدرش که بهدلیل امتحانات چند هفته قادر به دیدار او نشده بوده، قصد اعتراض داشته که ماموران زندان اوین بر سر او ریختهاند.
این وکیل سرشناس حقوقبشری با اشاره به نقش فردی به نام «حقجو» که ریاست سالن ملاقات زندان اوین را برعهده دارد در خشونتی که علیه فرزند زیر سن قانونیاش اعمال شده، نوشته است: «در پرده ی آخر حق جو با سواستفاده از سمت دولتی اش، به نیما ی خونین و مالین دستبند زد و ماموران مسلح را به اتاق انتظار ی آورد که من، نیما را با دستبندش به آنجا برده بودم تا جلوی بازداشتش را بگیرم.
آن سربازان جوان در مقابل فریادهای من برای جلوگیری از بازداشت نیما، دست به اسلحه بردند. خنده ام گرفته بود. به آن ها گفتم اسباب بازی ات را کنار بگذار. نمی دانم چه شد، دستش را عقب کشید.»
او همچنین از حضور مادر ۸۵ ساله آقای خندان در سالن ملاقات و بدحال شدن او در اثر دیدن چنین برخوردی با نوهاش خبر داده و نوشته است: «در این میان مادر هشتاد و پنج ساله رضا با دیدن دستبند نیما بیهوش شد و او را با آمبولانس به بیمارستان منتقل کردند. او تا عصر بیمارستان بود. اگر اتفاقی برای او می افتاد چه کسی پاسخگو بود.»
صبح روز چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ در پی تنش در سالن ملاقات زندان اوین، «نیما خندان» فرزند «نسرین ستوده» و «رضا خندان» بازداشت و به کلانتری منتقل شده بود. بنا به خبری که «مهراوه» فرزند دیگر آنها در اینستاگرام خود منتشر کرده است، نیما خندان ساعاتی پس از بازداشت، آزاد شد و پدر آنها، رضا خندان طی تماسی با خانواده خود اعلام کرد که دست به اعتصاب غذا زده است.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، از ۲۳ آذر سال جاری در بند هشت زندان اوین به سر میبرد. این فعال حقوق بشری، در شهریور سال ۱۳۹۷ همراه با «فرهاد میثمی»، پزشک و فعال حقوق بشر، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال زندان محکوم شده بود. این اتهامات به دلیل انتشار پیکسلهای مربوط به اعتراض علیه حجاب اجباری مطرح شد.
یاشار سلطانی در توییتر نوشت: یک داستان تکراری دیگر در زمین فساد خیز مدیریت در ایران! رضا دژآگاه کیست و چگونه در دولت روحانی و رئیسی مالک بهترین زمینهای دماوند شد؟ رضا دژآگاه مدیرعامل هولدینگ لوتوس، سال ۱۳۹۸ و در دولت حسن روحانی طی مزایدهای، مالک ۳۱۳ هزار متر زمین به ارزش متری ۲۶۵ هزار تومان میشود.
دماوند در ۴۵ کیلومتری تهران و از مناطق خوش آب و هوای نزدیک به پایتخت محسوب میشود و در دل کوههای سر به فلک کشیده با طبیعتی جذاب و بکر به یکی از بزرگترین مراکز ویلاسازی و تفریحاتی تهرانیها تبدیل شده.
چند سالی است که سرمایهگذاری در این شهر یک ترند محبوب در میان ثروتمندان و سرمایهگذران تهرانی به حساب میآید و داشتن قطعه زمینی در آن، تضمین سود آوری است. شاید همین تضمین و البته اقبال زیاد به این منطقه هم موجب شده تا عدهای با استفاده از رانت تلاش کنند بخش بزرگی از بهترین زمینهای این شهر را به قیمت غیرواقعی و ارزان خریداری و تلاش کنند در آن ساخت و ساز راه بیندازند.
آنچه در این گزارش میخوانید روایتی است از تصاحب بخشی از بهترین زمینهای یک شهر خوش آب و هوا که بررسی آن به طرز جالبی رگههایی از شبه رانت را در دو دولت متصل به هم اما کاملا مخالف یکدیگر در سوگیریهای سیاسی نشان میدهد.
در این گزارش میبینیم که چگونه بیش از ۳۱۳ هزار متر از زمینهای چشمه اعلای دماوند پایینتر از قیمت واقعی در دولت روحانی به «رضا دژآگاه» و شرکتش واگذار میشود و چگونه با حمایت مدیران دولت رئیسی هم با حل و فصل پرونده این زمین در قوهی قضائیه، کارهای بازپسگیری آن را پیش میرود.
ساخت و ساز با رویکرد گردشگری از پیش از انقلاب در این زمین خاص سابقه داشته اشت. زمانی که فرح طرح گردشگری و ویلاهای توریستی در سر داشت و تعدادی هم ویلا ساخته شد اما با مخالفت شاه به دلیل احتمال تخریب محیط زیست منطقه بکر دماوند مواجه شد و طرح نیمه تمام رها شد.
خلاصهی داستان شاید همین چند جمله باشد:
زمینی با قیمتی حدود ۲۶ برابر ارزانتر از قیمت واقعی در دولت روحانی به شرکت لوتوس واگذار میشود. این اراضی توسط قوه قضاییه از این شرکت بازپس گرفته میشود و در دوره ریاست جمهوری ابراهیم رییسی بار دیگر این زمین توسط همان قوه قضاییه به این شرکت بازگرداننده میشود.
رادیو بین المللی فرانسه - نوفل لوشاتو، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۵۷ / ۳۱ ژانویه ۱۹۷۹: یک روز قبل از پرواز روحالله خمینی و همراهانش بهسوی تهران، چمدانهای مسافران جمعآوری و بررسی میشود. هادی غفاری ظاهراً مشغول جمع و جور کردن اثاثیه است. روی یکی از چمدانها نوشته شده: «امام خمینی»
آسوشیتدپرس در شرح این عکس نوشته است: «یکی از مسلمانان شیعۀ پیرو آیتالله خمینی و یک زن محجبه چمدانهای خود را در باغ محل اقامت آیتالله، در نوفل لو شاتو در حومۀ پاریس، جمعآوری میکنند. آنها با یک هواپیمای چارتر، همراه با آیتالله، خانواده، دستیاران و حامیان ایشان و همچنین گروهی از خبرنگاران عازم ایران هستند. آیتالله خمینی ۱۴ سال است که در تبعید زندگی میکند.»
در فردای این عکس (نام عکاس معلوم نیست)، هواپیمای حامل خمینی با حدود ۱۵۰ سرنشین به مقصد تهران پرواز کرد.
به گفتۀ ابراهیم یزدی «حدود صد خبرنگار» در این هواپیما بودند. او در این باره گفته بود: «عاشق چشم و ابروی آنها نبودیم که مجانی ببریمشان ایران، اما وقتی آنها در هواپیما بودند، هواپیما را نمیزدند...» ابوالحسن بنیصدر نیز سالها بعد «تشویش خاطر» خود را طی پرواز در خاطر داشت. به گفتۀ او نگرانی از ساقط شدن هواپیما و یا احتمال فرود اجباری در جنوب ایران، در ذهن مسافران وجود داشت.
به دلیل همین نگرانیها بود که خمینی زنان و کودکان را با پرواز دیگری به ایران فرستاد. اما شاپور بختیار خود بعدها توضیح داد که هیچگاه قصد هدف گرفتن هواپیما را نداشته، زیرا صلاح نمیدیده که از خمینی شهید بسازد. با اینحال بختیار به فرود آوردن هواپیما در کیش و نگاه داشتن موقت سرنشینانش در آن جزیره بهطور جدی اندیشیده بود.
اما در نهایت، دولت موقت چارهای جز گشایش فرودگاه مهرآباد و تضمین امنیت خمینی ندید و بدین ترتیب آیتالله تبعیدی با هواپیمایی که به گفتۀ ابراهیم یزدی ۶۰ هزار دلار و به گفتۀ برخی دیگر از شاهدان ۱۷۵ هزار دلار کرایه شده بود به خاک ایران وارد شد.
به غیر از خبرنگاران، شمار همراهان خمینی حدود ۳۰ نفر تخمین زده شده است. پس چمدانهایی که در عکس دیده میشود (بین بیست تا سی) ، باید اسباب و اثاثیۀ همین افراد باشد.
انقلاب و آیندۀ ناشناخته
خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران که چند ساعت بعد از ورود خمینی مخابره شد، از «یک آخوند با عمامۀ سفید» (؟) نقل کرد: «همین شش ماه پیش چه کسی میتوانست تصور کند که آیتالله به ایران برگردد و مورد استقبال میلیونها مسلمان قرار گیرد؟»
پاتریک مِنه، فرستادۀ ویژۀ این خبرگزاری درپایان گزارش خود نوشت: «در حالی که سلطنت هنوز پابرجاست و نطفۀ یک جنگ داخلی - یا جنگ مذهبی (جهاد)؟ - در ایران مشاهده میشود، هرکس از خود میپرسد این راه و روش اسلامی در عمل چه خواهد بود؟»
روزنامۀ فرانسوی لوموند نیز در همان زمان نوشت: «به نظر میرسد سرانجام نظامیان به این نتیجه رسیدهاند که بازگشت خمینی (نسبت به ادامۀ اقدامات انقلابی) ضرر کمتری داشته باشد... ظاهراً برخی سران ارتش چنین میپندارند که خمینی به محض بازگشت، تحت تأثیر مذهبیهای میانهرو قرار خواهد گرفت و با ملایمتر کردن راه و روش خود، پروژۀ جمهوری اسلامیاش را به بعدها موکول خواهد کرد.»
بعد از ۴۶ سال، نگاه دوباره به حدسها و تفسیرهای رسانههای خارجی و البته مطالب مطبوعات داخلی، بهروشنی وضعیتی را در مقابل چشم خواننده بازسازی میکند که هیچکس نمیدانست کشور به کدام سو میرود.
شمار بزرگی از همراهان خمینی در سفر پاریس-تهران دیگر به دنیا نیستند. اما هادی غفاری که در روزهای نخست انقلاب همه جا خمینی را دنبال میکرد و در آن زمان به عنوان یکی از تندروترین و خشنترین روحانیون شناخته میشد همچنان زنده است، هرچند او نیز در مصاحبهای با حسین دهباشی، با اشاره به وقایع آن روزها صریحاً گفته است: «حرفها را به گور میبریم انشاءالله».
نشریه بریتانیایی اکونومیست با انتشار تحلیلی به ابعاد سیاست «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ برای مقابله با برنامه هستهای ایران پرداخته که بیش از هر زمانی نگرانیها در مورد ابعاد نظامی آن افزایش یافته است
یورونیوز - اکونومیست در این تحلیل که روز پنجشنبه منتشر کرد، نوشت: «ایران در داخل و خارج کشور دچار مشکل شده است. در فاصله کمتر از یک سال، این کشور یک رئیس جمهور، سه متحد (رهبران سوریه، حماس و حزبالله)، چندین سایت تولید موشک و تمام بهترین سیستمهای دفاع هوایی خود را از دست داده است. این کشور دارای یک اقتصاد در حال احتضار، یک بحران رو به تزاید انرژی و مردمی ناراضی است. جای تعجب نیست که رژیم به یکی از معدود تیرهای باقیمانده در ترکش یعنی برنامه هستهای خود تکیه کند.»
نشریه بریتانیایی سپس به محتوای گفتگوی اخیر خود با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کرد و نوشت که «جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری به بمب نزدیک شده است.»
اکونومیست یادآور شد که ایران پس از خروج آمریکا در برجام که طی دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ رقم خورد، ظرفیت و سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش داده و اینک میتواند اورانیوم مورد نیاز برای ساخت پنج بمب اتمی را طی حدود یک هفته غنی کند. به نوشته اکونومیست، ایران برای ساخت کلاهک انفجاریِ بمب نیز بین ۱۲ تا ۱۸ ماه زمان نیاز دارد.
پس از این مقدمه، نشریه بریتانیایی این سوال را مطرح کرده است که در مواجهه با این توان هستهای چه باید کرد؟
اکونومیست با یادآوری تمایل تعدادی از سران اسرائیل برای دست زدن به اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران و نیز کاهش توان انتقامگیری حماس و حزبالله، آسیب دیدن پدافند هوایی یران در نتیجه حمله هوایی اسرائیل و نفوذ جاسوسان اسرائیلی در نظام جمهوری اسلامی، نوشت: «تنها چیزی که اسرائیل به آن نیاز دارد این است که آمریکا بمبهای سنگرشکن را در اختیار این کشور قرار دهد و در مواجهه با انتقام اجتناب ناپذیر ایران به آنها کمک کند.»
اما چرا آمریکا با این اقدام مساله هستهای ایران را یکبار برای همیشه حل نمیکند؟
در پاسخ به این سوال، نشریه بریتانیایی نوشت: «حمله بسیار خطرناک خواهد بود: میتواند منطقه خاورمیانه را بهم بریزد و آمریکا را سالها درگیر آرام کردن آن کند. حتی یک کارزار بمباران مداوم (تاسیسات هسته ای ایران) توسط آمریکا نمیتواند دانش هستهای ایران را از بین ببرد. اما در این میان فرصتی برای دیپلماسی وجود دارد که به نظر میرسد آقای ترامپ مشتاق آن است.»
اکونومیست با اشاره به این که دونالد ترامپ قصد دارد با احیای سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران و سختگیری علیه قاچاق نفت این کشور، رهبران جمهوری اسلامی را به تن دادن به راهکار دیپلماسی وادار کند، نوشت که همزمان بریتانیا، فرانسه و آلمان نیز میتوانند اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل را علیه ایران از طریق فعالسازی مکانیسم ماشه کلید بزنند، اقدامی که فشار را بر تهران افزایش میدهد.
یکی از بیارزشترین ارزها و پاسپورتهای دنیا در کنار این خبر حیرتآور که تنها ۱۶ درصد مردم ایران به مهاجرت فکر نمیکنند، تصویری از وضعیت ایرانیان، ۴۶ سال پس از استقرار جمهوری اسلامی است
شهروند خبرنگار ایرانوایر با چهار شهروند ایرانی که بهتازگی مهاجرت کردهاند یا قصد مهاجرت در سال جاری میلادی دارند، گفتوگو کرده است
«محمدرضا» ۴۰ سال دارد، کارشناس ارشد صنایع دستی و متاهل است. او در شهر کوچک نظرآباد استان البرز معلم است. محمدرضا میگوید فکر «مهاجرت» از دوران دانشجویی با او بوده، وقتی کمتر از بیست سال داشت، اما قصدش را نداشته است. او به ایرانوایر میگوید: «وقتی ازدواج کردم، بهدلیل اینکه همسرم مدرس زبان فرانسه بود و بسیاری از شاگردانش برای مهاجرتکردن زبان میخواندند، کمکم زمزمههای آن وارد خانه شد. البته چون خودم هم معلم مقطع راهنمایی بودم، همین مباحث را در کلاس میشنیدم. بهویژه که این نسل جدید برعکس نسل دهه شصتی ما، با خانوادهشان به سفرهای خارجی رفتهاند و زندگی دیگران را در کشورهای خارجی رصد کردهاند. مدام از آنها میشنوم که درسخواندن در این سیستم را بیفایده میدانند. آنها ناامید هستند، حتی برخی از پدرها و مادرها و همکاران خودم را میبینم که تلاش میکنند بچههایشان را برای ادامه تحصیل بفرستند خارج، آخرینش یکی از همکاران خودم تنها دخترش را فرستاد فرانسه. میگفت اینجا نمیتوان درس خواند و آینده داشت. بله، همه اینها تاثیر داشت، اما محرک اصلی وقتی شد که صاحب بچه شدیم. یک سال پیش از بهدنیاآمدن بچهمان، یعنی سه سال پیش، استارت اولیه را زده بودیم. با خودمان میگفتیم برای چی باید بچه بهدنیا بیاوریم، وقتی شرایط مملکت برای ما غیرقابل تحمل است. با فکر مهاجرت پیش رفتیم و آرام آرام کارهایی میکردیم، تا وقتی که بچه بهدنیا آمد. اینجا بود که وحشت برمانداشت که این بچه چطور میخواهد بیهیچ امید و آیندهای در این کشور زندگی کند. وقتی تو در کشورت در هر زمینهای به نتیجه دلخواه و مطلوبت و حداقلهای یک زندگی معمولی نمیرسی، یک حالت خستگی و افسردگی و ناامیدی به تو دست میدهد، آنهم وقتی یک بچه داری که هیچ آیندهای ندارد، برای شما راهی نمیماند جز مهاجرت.»
محمدرضا پروسه مهاجرت را «بسیار سخت» توصیف میکند و میگوید: «از وقتی که استارت زدیم، یعنی سال ۱۴۰۰. سه سالی برای ما زمان برد و الان در صف صدور ویزای کانادا، مونترال هستیم. هزینهها، به جز زمانی که صرف شد، بدون وکیل یا موسسه مهاجرتی، چیزی حدود چهار هزار دلار کانادا شد. چیزی معادل دویست میلیون تومان. به جز هزینههای دلاری، هزینههای ریالی هم هست، از ترجمه تا مواردی از این دست. اگر همین کار را ما به موسسههای مهاجرتی یا وکیل میسپردیم، همانطور که چند تا از دوستانم این کار را کردند، از ۱۲ هزار دلار تا ۱۷ هزار دلار برایشان آب خورد. آخرین مورد، یکی از دوستان نزدیکم بود که رفتن به کانادا چیزی حدود دو میلیارد تومان برایش خرج برداشت.»
محمدرضا با تاکید بر این نکته که پروسه «سخت» و «نفسگیر» مهاجرت، در یک جاهایی آدم را خسته میکند و گاهی منصرف، میگوید: «سختی خود پروسه مهاجرت ممکن است تاثیر بگذارد، اما برای ما بیشتر مسایل عاطفی بود، بهویژه برای همسرم. میگفت مگر ما چند بار قرار است زندگی کنیم، که از خانواده و دوستان و کشورمان دل بکنیم. اینها ممکن است دلایلی بزرگی باشند، ولی دلایلی بزرگتری هستند و آنهم عدم تحمل شرایط در این ممکلت است که آدم را در اوج زندگانی، فرسوده و پیر میکند.»
اگرچه مسایل اقتصادی در مهاجرت محمدرضا تاثیرگذار بوده، آنهم درحالیکه او و همسر و بچهاش در خانه شخصی خود زندگی میکردند، ماشین ایرانی خود را داشتند و هر دو کار میکردند، اما مسایل سیاسی و اجتماعی هم مزید بر علت بوده است. او میگوید: «مهاجرت ترکیبی است از همه اینها: ما در جامعهای زندگی میکنیم که از نظر اقتصادی، دچار ابربحران است. بهقولی هرچه بیشتر میدوی، کمتر میرسی. یک نفر آدم چقدر باید کار کند، چقدر باید زرنگ باشد که بتواند یک زندگی معمولی داشته باشد، بهویژه برای من که چندین کار دارم؛ یعنی سهچهار روز معلمی میکنم و مابقی روزهای هفته هم تقریبا تماموقت در کارگاههای صنایعدستی کار میکنم، اما باز نمیرسم. چرا من نباید در کار معلمیام وقت بگذارم، و ساعتی در کنار خانواده باشم یا در خلوت خودم، در آرامش کتابی بخوانم، فیلمی بینم یا با همسر و بچهام به سفر بروم؟
نکته جالب اینکه هر روز هم سختتر و بدتر میشود. فکر نمیکنم در این مملکت چیزی به نتیجه مطلوب برسد. من اگر معلمی را نداشتم، وضعیتم از این هم بدتر میشد؛ چون در کنار این حقوق ثابت که چیزی حدود ۱۲ میلیون تومان است، دهها کار دیگر انجام میدهم. واقعا وقتی احساس میکنم نمیتوانم این همه درد را تحمل کنم، به این نتیجه میرسم که اگر بخواهی در این مملکت کاری کنی که چیزی درست شود، یعنی شروع میکنی به قربانیکردن تدریجی خودت. من دیگر نمیخواستم قربانی بعدی باشم، حداقل برای بچهام.»
اهورا یکی دیگر از کسانی است که در مسیر مهاجرت است و در انتظار صدور ویزا. او مهندس برق است و در شرکتهای پتروشیمی جنوب کار میکند. این جوان ۳۸ ساله ساکن در یکی از روستاهای بوشهر، معتقد است که یا نباید مهاجرت کرد یا اگر قصد مهاجرت دارید باید بهترین کشور را انتخاب کنید و به زعم او، آمریکا بهترین است.
او به ایرانوایر میگوید: «من در کل قصد مهاجرت نداشتم و هدف بزرگم سفر به تمام نقاط دنیا بود تا اینکه قصد سفر به یکی از کشورهای اروپایی داشتم، اما شرایط مملکت جوری شد که برای سفر به اکثر کشورها علاوه بر اعتبار کم ایران و پاسپورت، نیاز به ضمانت زیادی برای برگشت بود و با توجه به گفته آژانسهای مسافرتی با اینکه تمامی ضمانتها را انجام بدهی هم ممکن است ریجکت بخوری و تمامی هزینهها هم به باد برود. پس از بررسی شرایط، دیدم بهترین و کمهزینهترین راه برندهشدن در لاتاری است و شروع به ثبتنام کردم تا اینکه پس از ده سال برنده شدم.»
مهاجرت به وسیله لاتاری در وهله اول شاید ساده به نظر بیاید، اما آن هم یک پروسه هزینهبر و زمانبر است، به ویژه وقتی که کارت را به موسسههای مهاجرتی و وکیل بسپردی. اهورا در این زمینه میگوید: «با توجه به اینکه لاتاری یک بختآزمایی است، قطعا هزینه کمتری نسبت به بقیه راههای مهاجرتی دارد. اما این به معنای هزینه کم نیست که فکر کنید وقتی قبول شدید حتما میتوانید مهاجرت کنید، بسیاری را دیدم که در این مسیر بهدلیل مشکلات اقتصادی و نداشتن اسپانسر منصرف شدند، همانطور که برای خودم هم پیش آمد، چندینبار خواستم منصرف شوم، البته نه برای مساله اقتصادی، برای اینکه در این سن، وقتی وارد آمریکا میشوی شما باید از صفر یا حتی زیر صفر شروع کنی و این من را دچار تردید کرد. اما باز ادامه دادم. چون گفتم حداقلش این است که یک سفر به آمریکا میروم.»
اهورا مجرد است و شرایط اقتصادی کاریاش خوب است، او خانه و ماشین خودش را دارد، چند سفر خارجه هم رفته است. او تاکید میکند که تصمیم به مهاجرت، با توجه به دورنمای ناروشن کشور بوده نه مسایل اقتصادی، هرچند به زعم او، با این دستفرمانی که حکومت میرود، همه دچار مشکل خواهند شد زیرا در درازمدت، هیچ چشمانداز و آیندهای برای هیچ ایرانی نیست، چه فقیر، چه پولدار، چه دارا، چه ندار، و مهمتر از همه طبقه متوسطی که روزبهروز فقیرتر و افسردهتر و ناامیدتر میشود، و این زنگ خطری است برای کل ایران و آینده آن و نسلهای جدید.
چرا من مهاجرت کردم؟ - فاطمه و سحر
«فاطمه» دکترای ادبیات نمایشی دارد. ۴۱ سال دارد و مجرد است. او دوسالی میشود که به کانادا مهاجرت کرده است. فکر مهاجرت برای فاطمه از کودکی بوده است. او به ایرانوایر میگوید: «از وقتی بچه بودم منظره جلوی خانهمان یک کوه بود، و من همیشه خیال میکردم که وقتی بزرگ شوم میروم پشت آن کوه. و میبینم که پشت آن کوه چیست. وقتی بزرگ شدم دیدم پشت آن کوه، شمال ایران است و آسمانش هیچ فرقی با دیگر جاهای ایران ندارد، همهجا دیوارهای نامریی زندان است. بعد از فارغالتحصیلی دکترایم و بازگشت به ایران، انتظار داشتم که میتوانم شغل خوبی در دانشگاه داشته باشم؛ زیرا دکترای تئاتر در ایران وجود ندارد، چند مصاحبه کاری رفتم و در چند دانشگاه علمیکاربردی هم به صورت جستهگریخته درس دادم، اما استقبال جالبی در محیطهای آموزش عالی نشد. یکجورهایی من را سرخورده کرد و من را به فکر واداشت که چه باید کرد که امکان پیشرفت داشته باشم؟ چون به هر دری میزدم، بسته بود. این مصاحبههای شغلی متعدد هیچ امیدی در من زنده نمیکرد. برای همین تصمیم گرفتم که بروم به جایی که فرصت بیشتری به من داده شود.»
عصر ایران؛ هومان دوراندیش- رضا پهلوی در نشستی در واشنگتن، با موضوع دموکراسی و حقوق بشر در ایران، گفته است: «هموطنان من تنها نیستند. من نخواهم گذاشت که آنها به تنهایی بجنگند. آنها خواستار این شدند من گذار از این رژیم جنگطلب را به یک آیندۀ باثبات و برخوردار از صلح عهدهدار شوم. من این دعوت به رهبری را پذیرفتهام.»
این سخنان با واکنش خشمآلود یا تمسخرآکند برخی از چهرههای سیاسی داخل و خارج کشور مواجه شده. در این یادداشت بدون آنکه قصد توهین داشته باشیم، چند نکته در نقد سخنان وی قلمی میکنیم.
نخست اینکه، لحن جملات رضا پهلوی حاکی از نوعی خودشیفتگی است یا دستکم چنین چیزی را به ذهن مخاطب متبادر میسازد. اینکه کسی بگوید "هموطنان من تنها نیستند. من نخواهم گذاشت آنها به تنهایی بجنگند"، گویی به دو چیز قائل است که قرار است مکمل یکدیگر باشند. یعنی "من" و "ملت ایران". "من" اجازه نخواهم داد "ملت ایران" در مبارزهاش تنها بماند. همچه چیزی.
او همانند پدرش قبلا این از این عبارت در پیامهایش استفاده میکرد: «من به عنوان پشتیبان ملت ایران». یا جملاتی از این دست. به هر حال این ادبیات نه تنها فروتنانه نیست، بلکه از نوعی تکبر خبر میدهد. گویی که گوینده خودش را تافتۀ جدابافته میداند.
البته آقای پهلوی شاید حق داشته باشد. چاپلوسانی که دور او را گرفتهاند و شغلشان نوشتن به سود ایشان در فضای مجازی است، تاکید دارند که «رضا پهلوی آخرین شانس ملت ایران است.» مشتی متملق، هر متواضعی را میتوانند متکبر کنند.
آقای پهلوی بهتر است فریب آن چاپلوسان را نخورد. آنها با این یاوهگوییها در پی تقرب و کسب درآمد بیشترند. ولی از آفات شغلشان یکی هم این است که جناب پهلوی را دربارۀ توان تاثیرگذاریاش بر تحولات سیاسی ایران، از بیخ به خطا میاندازند. مشاوران رضا پهلوی سالهاست که در ایران نیستند و تخصصی هم در جامعهشناسی سیاسی ندارند.
وقتی آنها میگویند رضا پهلوی آخرین شانس ملت ایران است، یعنی اگر جناب ایشان دارفانی را وداع کند ملت ایران هم باید بساطش را جمع کند و صحنۀ تاریخ را ببوسد و برود پی کارش!
دوم اینکه، مردم ایران کی و کجا از آقای پهلوی خواستهاند رهبریِ گذار از جمهوری اسلامی را به عهده بگیرد؟ آخرین اعتراضات سراسری در ایران، در پاییز و زمستان 1401 رقم خورد. در انبوه شعارهای آن اعتراضات، اسم رضا پهلوی در هیچ شعاری مطرح نبود. حتی شعار "رضاشاه روحت شاد" هم به اندازۀ اعتراضات آبان 98 یا دی 96 به گوش نمیرسید.
سعید قاسمینژاد، مشاور رضا پهلوی، در همان ایام توئیتی با این مضمون نوشت که اگر مردم خواستار احیاء حکومت پهلویاند، چرا اسم رهبرشان را با صدای بلند فریاد نمیزنند؟ در سال 1401 بسیاری از دانشگاههای کشور صحنۀ اعتراضات سیاسی بود ولی در هیچ دانشگاهی نه تنها اسم رضا پهلوی، بلکه حتی شعار "رضاشاه روحت شاد" از سوی دانشجویان سر داده نشد. این شعار در ورزشگاهها به گوش میرسید. هر چند نه به اندازۀ سالهای قبل از 1401.
در سال 1357 که مردم ایران علیه رژیم شاه انقلاب کردند، نام آیتالله خمینی در شعارهایشان مکررا شنیده میشد. اگر در این برهۀ تاریخی هم مردم ایران رضا پهلوی را به عنوان "رهبر یک انقلاب" قبول داشته باشند، قاعدتا دو سال قبل باید نام رضا پهلوی را مکررا در اعتراضات میشنیدیم. چنانکه در سال 88 شعار "یاحسین، میرحسین" مکرر در مکرر به گوش میرسید.
جالب اینکه مهندس موسوی با اینکه حدود 3 میلیون نفر در حمایت از او به خیابان آمدند و دست کم شش ماه به نفع او شعار دادند، خودش را رهبر مردم معترض نمیدانست، ولی جناب پهلوی علیرغم اینکه تا به حال نه توانسته مردم را به خیابان بکشد، نه مردم معترض تا به حال اسمی از او در شعارهایشان آوردهاند، خودش را رهبر ملت ایران میداند و میگوید من این دعوت به رهبری را پذیرفتهام!
در انتخابات اخیر، حدود پنجاه درصد مردم رای دادند. این پنجاه درصد، هر طور که حساب کنیم، غالبا تمایل و بویژه کنش براندازانه ندارند. در میان آن پنجاه درصدی هم که رای ندادند، دست کم یک اقلیت جمهوریخواه قابل توجه وجود دارد.
معاون نیروی انسانی «فراجا» اعلام کرده است که طی تفاهمنامه با یک شرکت پروتئینی امکان خرید قسطی گوشت برای کارکنان و بازنشستگان نیروی انتظامی فراهم شده است!
رضا تمیزکار از پرسنل سابق نیروی انتظامی ۱۱ بهمنماه ۱۴۰۳ با انتشار متن این نامه در توییتی نوشت، «دستاورد جدید جمهوری اسلامی گوشت قسطی برای کارکنان نیروی انتظامی است.»
طبق این نامه در راستای «خرسندسازی» و کمک به معیشت کارکنان، آنها میتوانند برای خرید قسطی گوشت و مواد پروتئینی به نمایندگی شرکت «بهاران برترتورنگ» در مشهد مراجعه کنند و پول گوشت را دوماهه به صورت اقساط پرداخت کنند!
سفر اخیر آقای عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به افغانستان را که در شرایطی حساس و بهویژه در سایه افزایش فشارهای حقوقی بینالمللی علیه رهبران طالبان صورت گرفته است، بهشدت محکوم میکنیم.
این دیدار، همسویی آشکار دو حکومت زنستیز در منطقه را نشان میدهد و نگرانیهای عمیقی را در مورد وضعیت حقوق بشر و بهویژه حقوق زنان و دختران در هر دو کشور برمیانگیزد. این سفر، همزمان با متهم شدن رهبر و رئیس دیوان عالی طالبان توسط دادستان دیوان کیفری بینالمللی به جنایات علیه بشریت از جمله شکنجه و سرکوب سیستماتیک زنان و دختران افغانستان، انجام شده است. چنین همگراییهایی تنها به تثبیت آپارتاید جنسیتی و نادیده گرفتن حقوق بنیادی زنان در هر دو کشور کمک میکند. ما فعالان حقوق بشر و زنان، ضمن محکوم کردن این سیاستها، اعلام میکنیم که به مبارزه خود برای پایان دادن به آپارتاید جنسیتی و تبعیض سیستماتیک در ایران و افغانستان ادامه خواهیم داد. همچنین از جامعه جهانی، سازمان ملل متحد، دیوان کیفری بینالمللی و سایر نهادهای حقوقی و سیاسی میخواهیم که به صورت جدی و مؤثر، به نقض گسترده حقوق زنان و سرکوب حقوق بشر در این دو کشور رسیدگی کنند. ما، زنان ایران، شانه به شانه خواهران افغانستانی خود ایستادهایم و اعتقاد داریم که با همکاری و اتحاد، میتوان به بیعدالتیها و سیاستهای زنستیزانه پایان داد.
این بیانیه اعلام همبستگی و صدای مشترک ما برای دفاع از کرامت انسانی و حقوق زنان در ایران و افغانستان است
یکی از مسائل چالشی چه در سیاستهای داخلی و چه بینالمللی مساله طلب استقلال یا فدرالیسم در یک منطقه است. مسالهای که معمولا در کشورهایی با تنوع قومی، زبانی و فرهنگی موضوعیت مییابد و به قسمتهایی از مردم یا برخی گروههای سیاسی اشاره دارد که خواهان جدایی یا دست کم داشتن خودمختاری بیشتر در بستر یک نظام فدرال هستند. امری که یک مطالبه مدنی کاملا مشروع است.
نکته مهم اما این است که هرگونه اقدام و مطالبهی واقعی در جهت تحقق این خواسته مستلزم وجود یک نظام دمکراتیک است تا بتوان آن را از طریق گفت و گوهای سیاسی و طی کردن روندهای قانونی برای یک همه پرسی نهایی مطرح و پیگیری نمود.
تاریخ ایران، از مشروطه بدینسو، دو گونه ملیگرایی را تجربه کرده است. یکی ملیگرایی اقتدارگرایانهی رضاشاهی و دیگری ملیگرایی دموکراتیک مصدقی است. دو گونهای که تنها در عنوان ملیگرایی با هم تشابه دارند و بنیانها و مسیرهای متناقضشان چونان عمیق و گسترده است که هرگز با یکدیگر جمع نخواهند شد و هر یک نافی و ناقض دیگری است. اخیراً شنیدهام عدهای که خود را ملی و مصدقی مینامند در محافل و دورهمیهاشان بر طبل وحدت زیر بیرق رضا پهلوی میکوبند و دگربار بر آن شدهاند تا همچون اواخر دههی سی خورشیدی ملیگراییای منهای مصدق را برگزینند. سیاستی که در روزگار پیشین منتج به پایان جبههی ملی دوم شد و ملیگرایان را در تحولات سیاسی ایران به حاشیه راند. این به اصطلاح مصدقیهای نادان نمیدانند که مصدق یک شخص نیست، بلکه نماد است، نمادی که حامل تجارب جبههی دموکراسیخواهی (خط استقلال و آزادی) ایران از مشروطه تا دههی چهل خورشیدی است. نمیدانند که ملیگرایی منهای مصدق گونهای فاشیسم است که منتج به خودکامگی و دیگریکشی میشود. مصدق نماد ملیگرایی دموکراتیکی است که هرگز با ملیگرایی پهلوی که نمادش رضاشاه است قابل جمع شدن نیست، چه از نظر مبانی شکلگیری، توسعهی مفهومی و نتایجی که هریک به آن منتج میشوند، در تضاد و تناقض با یکدیگرند که در ادامه بهطور مختصر این ضدیت و تناقض را بررسی میکنیم.
جمهوری اسلامی ایران تحت رهبری آیتالله خامنهای به نقطهای رسیده است که ادامه سیاستهای فعلی دیگر ممکن نیست. وضعیت بحرانی داخلی و شکستهای پیاپی در عرصه بینالمللی، نشان میدهد که نظام جمهوری اسلامی و شخص آیتالله خامنهای گزینهای جز ترک قدرت و کنار رفتن از ساختار حکومتی ندارند. ادامه لجاجت و اصرار بر سیاستهای اشتباه، هم به فروپاشی کامل حکومت منجر خواهد شد و هم ایران را در مسیر نابودی قرار خواهد داد.
دولت عظمای روسیه همیشه دشمن ترین دشمنان ما بوده است.
میزا کوچک خان به رفیق لنین چه گفت؟ روسها با گروگانگیری خط امامیها و... موفق به تغییر جهت انقلاب شدند مهدی نصیری در جمع کارگزاران نظام که از شاهزاده حمایت میکنند تنها نیست
در طول تاریخ ما، اشغالکران خانه پدری و ویران کنندگان وطن بسیار بودهاند از اسکندر مقدونی تا سعد ابی وقاص، از غزان و مغولان و تیموریان تا محمود افغان و بریتانیای کبیر (نوع متمدنانه تجاوز) و عثمانیها؛ همه آمدند، کشتند و ویران کردند و خوردند و بردند. یک دشمن ایران اما با هر لباس و هیأت ۷۰۰ سال پیش یا صدسال قبل، در عهد کاترین و نیکلا تا زمانه لنین و استالین؛ از روزگار برژنف دیکتاتور تا گورباچف اصلاح گرا وسرانجام روزگار دولت ابد مدت تزار ولادیمیر پوتین، دولت عظمای روسیه همیشه دشمن ترین دشمنان ما بوده است. ما با بیشتر همسایگان خود درگیری و گاه فصولی از دشمنی داشتهایم. شگفتا در همه تاریخ آنهائی که مزدوری روسها را کرده وهنوز هم مجانی و یا با دستمزد میکنند بزرگترین ضربهها را به جان و جهان ما وارد کردند. روزگاری این وابستگان از نسلهای جوان، تحصیلکردگان روشنفکر، هنرمندان و شاعران بزرگ بودند. بعضی شیفته روزی تزار و زمانی استالین بودند و پس از پیوستن به گروههای سرخ از دارودسته میرزا کوچک خان جنگلی از انورخامهای تا بزرگمرد خلیل ملکی به محض آنکه فهمیدند . مسکو مزدور میطلبد و کامبخش میخواهد و آنها چون چنین نبودند عطای حزب طراز نوین را به لقایش بخشیدند و به استقلال و ملی گرائی زیستند اگر چه بعضا مثل زنده یاد ملکی مورد شدید ترین حملات رفقای سابق خود قرار گرفتند. روسها به جز در دوران اقتدار شاه فقید؛ همه گاه علیه منافع ملی وحاکمیت ملی ما، عمل کردند. این شاه بود که با دادن گاز به روسها در مقابل تأسیسات ذوب آهن؛ به آرزوی دیرسال أیرانیان به ویژه پدرش رضاشاه کبیر جامه عمل پوشاند. با روی کارآمدن رژیم ولایت فقیه روسها با استفاده از نیروی چپ اسلام و روس زده، موفق شدند جهت انقلاب را بسوی مسکو بچرخانند با داستان گروگانگیری، و بعد لودادن جنبش نوژه و تلاش قطب زاده و دوستانش جهت تغییر رژیم؛ عملا یاور آسمانی و زمینی نایب امام زمان و حلقه حاکمیت شدند. با روی کارآمدن خامنهای وبعد حضور پوتین در کرملین تاواریشها به اربابان کل ولی فقیه تبدیل شدند. ود ر جمع حاکمان اگر کسانی را مثل خاتمی و ظریف و روحانی از دشمنان خود و دلبستگان به عمو سام یافتند برای ریشه کندن آنها توطئهها و پرونده سازیهای بسیار بدست نوکرانی مثل حسین بازجو شریعتمداری و پیمان جبلی و سعید قاسمی؛ به صحنه تئاتر جمهوری اسلامی بردند آیا نزدیک به یک قرن واندی، بلایائی که چندین نسل از بهترین فرزندان ایران را قربانی گرفته است برای پیران سرسپرده مسکو؛ کافی نبوده است تا ذرهای به مصالح ملی سرزمین خود بیندیشند و به جای آنکه پیرانه سر دنیا و آخرت را به پوتین بفروشند و رقصی نفرت آور را در صحنه اپوزیسیون برای رضایت آجان مسکو و نایب منابش امام سید علی خامنهای هر روز به وجهی به نمایش گذارند؛ فقط خدابیامرزی برای خود در صفحات تاریخ ثبت کنند!
آمده بود تبریز؛ نمیدانم به چه کاری؛ یادم نمانده است. بگمانم آمده بود دیدن پالایشگاه تبریز.
دو سه سالی به انقلاب مانده بود، شب که شد در سالن شهرداری تبریز ضیافتی برایش راه انداختند، ضیافت شام. شرابی و کبابی و بادهای و سیورساتی. سیورساتی در خور صدر اعظم ممالک محروسه. هنرمندان آذربایجانی هم سنگ تمام گذاشتند.
وزیرامنیت کشوردر کابینه ترامپ، با حضور در جریان دستگیری به گفته وی یک مهاجرمجرم و در حالی که جلیقه ضدگلوله برتن داشت در «اکس» نوشت: «اکنون عملیات دستگیری در شهر نیویورک در حال انجام است. یک مهاجر مجرم به اتهام آدمربایی، حمله و سرقت به لطف مدیریت مهاجرت و گمرک آمریکا در بازداشت است. پاکسازی خیابانهای ما از کیسههای زبالهای مانند این ادامه خواهد یافت.». روشن است که در اینجا ما با سیاستی فراگیر و با اسم عامی بنام مهاجر و بیگانه و اجنبی مواجه هستیم و نه صرفا با یک مهاجر مشخص. تاکنون هم هزاران نفر بازداشت شده و به شیوه تحقیرآمیز و با دستبند و بعضا پابند به کشورهای دیگر مستردشدهاند. و ترامپ وعده بزرگترین اخراج و پاکسازی تاریخ آمریکا را داده است. رئیس جمهورکلمبیا پس از ابرازعکس العمل تند اولیه که با خشم و عدم پذیرش و اعتراض به نقض کرامت مهاجران کلمبیائی همراه بود، اما در برابراعمال تنبیههای سخت ترامپ از جمله اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات کالا و... بهسرعت عقب نشینی کرد و دولت مکزیک هم در مرز خود شهری از چادرها برای اسکان اخراج شدگان بر پاکرده است.
کبوترها پرهایشان شکسته سبزهها و گلها خشکیدهاند. در این دیار رنگ سرخ دیگر رنگ عشق نیست.
من یک مادرم. من یک «پنجاه و هفتی» هستم. من زندانی شدن و سربدار شدن جوانانی را دیدهام که میتوانستند امروز مانند تو زنده باشند و در سامان بخشیدن آیندهی این سرزمین سهمی داشته باشند. دختر من! پسر من! که در سال «۱۳۵۷» یا پس از آن زاده شدهای، تقصیر را به گردن دیگری انداختن کار سادهای است. کار آسانی است که از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم. من مسئولم، تو مسئولی، همهی ما مسئولیم. مسئول برای نجات سرزمین مان ایران.
پارلمان فرانسه به قرار گرفتن سپاه پاسداران IRGCterrorists در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا رأی مثبت داد. برای تصویب چنین اقدامی در کل اتحادیه، نیاز به تصویب همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.
تا تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵، چندین کشور اروپایی اقداماتی برای قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) در فهرست سازمانهای تروریستی انجام دادهاند: فرانسه: پارلمان فرانسه به قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا رأی مثبت داده است.
سوئد: پارلمان سوئد در ماه مه ۲۰۲۳ به طرحی رأی مثبت داد که دولت این کشور را ملزم میکند در چارچوب اتحادیه اروپا، سپاه پاسداران را بهعنوان یک سازمان تروریستی به رسمیت بشناسد. آلمان و هلند: این کشورها نیز قویاً خواستار قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی هستند.
♦️♦️پارلمان فرانسه به قرار گرفتن سپاه پاسداران #IRGCterrorists در فهرست سازمانهای تروریستی اتحادیه اروپا رأی مثبت داد.
برای تصویب چنین اقدامی در کل اتحادیه، نیاز به تصویب همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا است. تا تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۲۵، چندین کشور اروپایی اقداماتی برای قرار دادن... pic.twitter.com/YiFmhmnwig
به گزارش فارس، وزارت خارجه ترکیه، شامگاه امروز (چهارشنبه)، اعلام کرد این ۳ نفر که در تلاش بودند به صورت غیرقانونی از خاک لبنان وارد فلسطین شوند، در حمله هوایی اسرائیل کشته شدهاند.
آنکارا بدون اشاره به زمان و محل دقیق این حمله، اعلام کرد: «ما قویا این حمله غیر قانونی را که منجر به کشته شدن شهروندانمان شده است، محکوم میکنیم.»
وزارت خارجه ترکیه در عین حال اشاره کرد تلاش برای بازگردانی پیکر ۳ فرد یادشده به خاک ترکیه ادامه دارد.
ترکیه همچنین از اسرائیل خواست تا به سیاستهای تهاجمی خود پایان دهد و تاکید کرد که «اسرائیل باید فورا به سیاستهایی که جان انسانها را نادیده میگیرد و تنشها را در منطقه افزایش میدهد، پایان دهد.»
#Breaking: According to my Israeli sources, the three #Turkish nationals eliminated in an #Israeli airstrike at the #Lebanon-#Israel border this afternoon were members of #MIT (Turkish Intelligence). They were reportedly planning to carry out a sabotage attack on critical... pic.twitter.com/StQEp09Wa7
-- Babak Taghvaee - The Crisis Watch (@BabakTaghvaee1) January 29, 2025
- این پرواز قرار بود پس از ماهها توقف ناشی از تحریمهای اتحادیه اروپا علیه «ایرانایر»، توسط شرکت هواپیمایی «ایرانایر تور» انجام شود، اما یک روز پیش از پرواز اعلام شد که فرانسه مجوز پرواز تهران به پاریس را لغو کرده است.
- مدیرعامل «ایرانایر تور» با تأیید این خبر اعلام کرد که تمامی مبالغ پرداختی مسافران در اسرع وقت مسترد خواهد شد. پیام رسمی این شرکت به مسافران ضمن ابراز تأسف از این اتفاق، بر «غیرحرفهای بودن» اقدام طرف فرانسوی تأکید کرده است.
پیشنهاد دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا برای اسکان مردم نوار غزه در اردن و مصر با واکنش منفی این دو کشور و بسیاری دیگر از کشورها بخصوص اتحادیۀ اروپا روبهرو شده است، با این حال، ترامپ پیشنهاد خود را تکرار و بر آن تأکید کرده است. به گفتۀ ترامپ، نوارغزه تبدیل به خرابهای تمامعیار و زندگی در آن چیزی شبیه جهنم شده است. بنابراین، مردم آن بهطور موقت یا دائم باید در جایی اسکان یابند که از خشونت و جنگ و ناامنی در امان باشد.
ترامپ در عین حال، نوارغزه را جایی عالی در ساحل مدیترانه توصیف کرده که لازم است بازسازی و به جایی بهتر از موناکو تبدیل شود. طبق معمول، پیشنهاد ترامپ دربارۀ لزوم مهاجرت مردم نوارغزه مثل دیگر سخنانش، سرشار از ابهام است. او روشن نکرده است که به فرض مهاجرت فلسطینیها به نقطهای دیگر از جهان و «تبدیل نوار غزه به موناکو» قرار است نهایتاً چه کسانی در این منطقه سکونت داده شوند و چه کسانی آن را اداره کنند؟
ظاهرِ سخن ترامپ از منظر «ناگزیری سازگاری در برابر عمل انجامشده» شاید برای برخی ناظران خالی از دلیل نباشد. او میگوید؛ در حالی که بیش از 80 درصد خانهها در شهرها و اردوگاههای نوار غزه ویران شده یا آسیب کلی دیده و اثری از زیرساختهای اقتصادی و اداری و بهداشتی و آموزشی باقی نمانده و بازسازی منازل و شهرها هم سالها به طول خواهد انجامید، بیش از دو میلیون جمعیت در مساحتی کمتر از 400 کیلومترمربع، چگونه و در کدام محله میتوانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند؟ آیا میتوانند در ویرانهها ساکن شوند؟ آیا میتوانند حداقل خدمات حیاتی را دریافت نکنند؟ اگر پاسخ این پرسشها منفی باشد، در آن صورت چه باید کرد؟
هر فلسطینی نگران از نقشههای شرورانۀ دولت نتانیاهو و حامیان آن در هیئت حاکمۀ آمریکا در مورد آینده نوارغزه و کرانۀ باختری، میتواند بگوید که حاضر است رنج سالیان طولانی زندگی در زیر چادر را بدون دریافت امکانات ضروری در زمینۀ تغذیه و بهداشت و آموزش برای خود و خانوادهاش تحمل کند اما پا از نوارغزه بیرون نگذارد، اما آیا تکتک خانوادهها در نوارغزه همینطور فکر میکنند؟
به باور ترامپ، اگر در مصر یا اردن یا هر گوشۀ دیگری از جهان، زندگی بهتر و امنتری در انتظار فلسطینیهای ساکن نوار غزه باشد، بسیاری از آنان حاضر به ترک شرایط بینهایت سخت و محنتبار خود و مهاجرت به جای بهتر خواهند شد، بنابراین لازم است به کشورهای دیگر فشار وارد آورد تا راه مهاجرت مردم نوارغزه به سرزمین خود را بگشایند.
همۀ کشورهایی که تاکنون دربارۀ پیشنهاد ترامپ واکنش منفی نشان دادهاند بر این نکته تأکید کردهاند که با هر نوع «اجبار» به ترک نوارغزه از سوی ساکنان آن مخالفند. ترامپ اما تاکنون از «مجبور» کردن فلسطینیها به ترک نوارغزه سخنی به میان نیاورده است. او اصرار دارد که مصر و اردن باید پذیرای مردم غزه باشند تا آنان «داوطلبانه» زندگی مشقتبار خود را رها کنند و دست به مهاجرت بزنند!
پادشاهی اردن از 76 سال پیش، پذیرای میلیونها آوارۀ فلسطینی در خاک خود است و اضافه شدن آوارگان را خطری علیه امنیت ملی خود میداند. مصر نیز با هر طرحی که سبب مهاجرت و آوارگی بیشتر مردم فلسطین شود، به شدت مخالف است.
این دو کشور قاعدتاً در برابر فشارهای ترامپ مقاومت خواهند کرد اما توان آنها در این باره محدود است و رئیسجمهور آمریکا تصور میکند که با وعدۀ کمک اقتصادی وسوسهانگیز از خزانۀ کشورهای نفتخیز عرب منطقه، میتواند آنها را به پذیرش پیشنهادش متقاعد کند.
ترامپ در عین حال گویا به گزینههای دیگر هم اندیشیده است و آن اسکان ساکنان نوارغزه به کشورهایی مثل آلبانی و اندونزی است که نامشان در گزارشهای مطبوعاتی مطرح شده است. روشن است که در مسائل مربوط به فلسطین، گوش ترامپ به دهان دامادش جارد کوشنر است. کوشنر به عنوان یک یهودی ارتدوکس مهمترین دغدغهاش، حفظ منافع و امنیت اسرائیل در بالاترین سطح ممکن است. او رهبری تیمِ تدوینکنندۀ طرح صلح موسوم به «معاملۀ قرن» را به عهده داشت. طبق این طرح، نوارغزه به علاوۀ 250 کیلومتر از سرزمینهای مجاور آن در داخل اسرائیل به فلسطینیها واگذار میشد. با عملیات 7 اکتبر و جنگهای متعاقب آن اما نگاه کوشنر به مسئلۀ فلسطین ظاهراً عوض شده است.
ایران اینترنشنال - روزنامه اسپانیایی ال پائیس در گزارشی با اشاره به استفاده تهران از گروگانگیری شهروندان اروپایی برای آزادی دارایی های مسدود شده و ایرانیان زندانی در اروپا، نوشت هدف از آزادی چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی و عدم آزادی شهروندان فرانسوی، تفرقه انداختن بین کشورهای اروپایی بود.
در این گزارش تاکید شده که جمهوری اسلامی از شهروندان فرانسوی بهعنوان اهرم فشار بر دیپلماتهای فرانسه در مذاکرات هستهای استفاده میکند.
کلمنت ترمه که گزارشی درباره دیپلماسی گروگانگیری برای موسسه فرانسوی روابط بینالمل(ایفری) نوشته، بر این باور است که جمهوری اسلامی با آزادی سالا و عدم آزادی شهروندان فرانسوی در تلاش است بین اروپاییها تفرقه بیندازد.
چچیلیا سالا، ۱۹ دی و پس از ۲۰ روز بازداشت آزاد شد و چهار روز پس از آن کارلو نوردیو، وزیر دادگستری ایتالیا، دستور آزادی فوری محمد عابدینی نجفآبادی، ایرانی بازداشتشده در ایتالیا را صادر کرد.
دو روز پیش از آزادی چچیلیا سالا، روزنامه الجورناله، رسانه نزدیک به دولت ایتالیا، خبر داده بود، جورجیا ملونی، نخستوزیر این کشور، در دیدار با ترامپ در روز۱۵ دی، موافقت او را برای «تعلیق» روند استرداد عابدینی به آمریکا به دست آورده است.
این اقدام جمهوری اسلامی که به دادن امتیازی به ایتالیا همزمان با به قدرت رسیدن ترامپ تعبیر شده در عین حال در آستانه مذاکرات با کشورهای اروپایی در ژنو برای رسیدن به توافق اتمی جدید بوده است.
پنج روز پس از آزادی چچیلیا سالا نیز ناهید تقوی، شهروند ایرانی-آلمانی، پس از تحمل چهار سال حبس در زندانهای جمهوری اسلامی، آزاد شد و به آلمان بازگشت.
با این حال سسیل کوهلر، معلم فرانسوی و شریک زندگیاش ژاک پاریس، و اولیویه گروندو، جهانگرد ۳۴ ساله فرانسوی همچنان در ایران زندانی هستند.
خشم ایران از تهدید فرانسه درباره مکانیسم ماشه
در همین حال دیوید ریگولت رز، کارشناس مسائل ایران و پژوهشگر موسسه فرانسوی امور بینالملل و استراتژیک (ایریس)، این اتفاق را با خشم جمهوری اسلامی از تهدید فرانسه در موضوع مکانیسم ماشه مرتبط دانسته است.
امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، دوشنبه ۱۷ دی، خواستار گفتوگوی راهبردی کشورهای اروپایی با دونالد ترامپ درباره جمهوری اسلامی شد و از احتمال تصمیمگیری درباره اجرای مکانیسم ماشه سخن گفت.
در گزارش روزنامه اسپانیایی ال پائیس یادآوری شده که جمهوری اسلامی از سیاست گروگانگیری برای آزادی ایرانیانی که به دلیل دست داشتن در اقدامات تروریستی در اروپا زندانی شدهاند، استفاده میکند.
خرداد ماه سال گذشته اسدالله اسدی، دبیر سوم سفارت جمهوری اسلامی در وین، که به اتهام تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در فرانسه به ۲۰ سال زندان محکوم شده بود، آزاد شد و در ازای آن اولیویه واندکاستیل، امدادگر بلژیکی و کامران قادری و مسعود مصاحب دو شهروند دوتابعیتی اتریشی-ایرانی، آزاد شدند.
ایران اینترنشنال - سلوان مومیکا، پناهنده عراقی در سوئد که با آتش زدن قرآن موجی از واکنشها را در کشورهای اسلامی از جمله ایران برانگیخت، به ضرب گلوله در آپارتمانی در استکهلم، در حال پخش یک برنامه زنده از تیکتاک کشته شد.
او در خانهای در شهر سودرتالیه در نزدیکی استکهلم هدف قرار گرفت.
رسانههای سوئد از بازداشت پنج نفر در این رابطه خبر دادند.
بر اساس اطلاعاتی که پلیس در حال بررسی آنهاست، او در حال پخش یک برنامه زنده از تیکتاک بوده که کشته شده است.
مومیکا در ماههای گذشته چندین بار اقدام به سوزاندن قرآن کرده بود.
اقدام او برای آتش زدن قرآن و پرچم عراق در مقابل سفارت عراق در استکهلم موجی از واکنشها را برانگیخت.
گفته میشود مومیکا پیش از این از رهبران سازمان حشد الشعبی تحت حمایت جمهوری اسلامی بوده است و بعدها با یکی از رهبران تیپ بابل این سازمان دچار اختلاف شده است.
اولف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، از احتمال نقش داشتن یک قدرت خارجی در قتل سلوان مومیکا، آتشزننده قرآن در سوئد، خبر داد. او پنجشنبه ۱۱ بهمن، در نشستی خبری اطمینان داد که سرویسهای امنیتی عمیقا درگیر تحقیق درباره این ماجرا هستند.
نخستوزیر سوئد گفت بدیهی است که «خطر ارتباط یک قدرت خارجی با این قتل» وجود دارد.
سرویس امنیتی سوئد اعلام کرد در حال ارزیابی تاثیر این تیراندازی بر امنیت این کشور است. سرویس امنیتی دانمارک نیز به تحقیقات درباره پرونده کشته شدن مومیکا اضافه شده است.
بهدنبال قرآن سوزاندنهای مومیکا، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ۳۱ تیر ۱۴۰۲ در پیامی اعلام کرد دولت سوئد باید عامل آتش زدن قرآن را به دستگاههای قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد و «اشد مجازات برای "عامل این جنایت" مورد اتفاق همه علمای اسلام است».
شماری دیگر از مقامهای جمهوری اسلامی نیز خواهان اخراج سفیر و تعطیلی سفارت سوئد در ایران شدند.
By kozet on January 30, 2025 12:57 AM
|No Comments
کمک به بشار اسد حرام بود / عراقچی: آیا شما فقیه هستید که فتوا میدهید؟
خبرنگار الجزیره: شما که اهل حلال و حرام هستید، کمک به دولت بشار اسد حرام بود چرا این کار را انجام دادید؟
وزیر خارجه: شما قاضی یا فقیه هستید که فتوای حلال و حرام صادر می کنید؟ تشخیص حلال و حرام با من و شما نیست. این یک حکم فقهی است. ما در خصوص سوریه نمیتوانیم به این آسانی قضاوت کنیم، سوریه یک ماجرای بسیار طولانی دارد.
سوریه بخش مهمی از محور مقاومت علیه رژیم صهیونیستی بوده و توطئه هایی که با آنها مواجه شد توطئه های بود که توسط رژیم صهیونیستی طراحی شده بود. اینکه آیا دولت سوریه و آقای بشار اسد اشتباهاتی داشت یا نداشت من اصلاً وارد این بحث نمیشم، حتماً اشتباهاتی داشت و اگر به گونه دیگری رفتار کرده بود شاید به این شکل عاقبت کار تمام نمیشد.
🔴 عراقچی خطاب به خبرنگار الجزیره: شما فقیه هستید که فتوا میدهید؟@araghchi@AlJazeera 💢 خبرنگار الجزیره: شما که اهل حلال و حرام هستید، کمک به دولت بشار اسد حرام بود چرا این کار را انجام دادید؟
By kozet on January 30, 2025 12:44 AM
|No Comments
ویدیوهای رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد که یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه دهم بهمنماه با استفاده از ماشین آبپاش آتشنشانی و ریختن آب روی شهروندان از برگزاری جشن باستانی سده در سیرجان جلوگیری کرده است. به گفته یکی از شاهدان، در جریان این مراسم چند نفر بازداشت شدهاند.
ویدیوهای رسیده به ایران اینترنشنال نشان میدهد که یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز چهارشنبه دهم بهمنماه با استفاده از ماشین آبپاش آتشنشانی و ریختن آب روی شهروندان از برگزاری جشن باستانی سده در سیرجان جلوگیری کرده است. به گفته یکی از شاهدان، در جریان این مراسم چند نفر... pic.twitter.com/iwCMOlRLUl
By kozet on January 30, 2025 12:39 AM
|No Comments
امید شاهبهرامی، سرپرست سابق تیم ملی موج سواری در مسابقات جهانی دانمارک، در حالی که یک بار در مالمو سوئد، درحال خوردن آبجو و رقصیدن بود، زیر پرچم فلسطین با نشانه ویکتوری، عکس یادگاری گرفت. او همچنین از اعضای تیم ملی، به صورت مخفیانه، فیلم گرفت.
توضیحات آرمین قبادیپاشا، ایران اینترنشنال در برنامه چندچند
امید شاهبهرامی، سرپرست سابق تیم ملی موج سواری در مسابقات جهانی دانمارک، در حالی که یک بار در مالمو سوئد، درحال خوردن آبجو و رقصیدن بود، زیر پرچم فلسطین با نشانه ویکتوری، عکس یادگاری گرفت. او همچنین از اعضای تیم ملی، به صورت مخفیانه، فیلم گرفت.
چنان چه مذاکرات ایران-آمریکا آغاز نشود و یا نتیجه و دستاوردی در مقیاس استراتژیک برای جمهوری اسلامی در بر نداشته باشد، بعید نیست طی ۱۴۰۴، شاهنشاهی طلبی در فضای سیاسی-اجتماعی درونی ایران به پرنفوذترین اندیشه سیاسی بین مردم تبدیل شود.
برعکس، دستیابی ایران-آمریکا به توافقی گسترده، همه جانبه و موثر، اسباب کاهش نسبی فکریه شاهنشاهی خواهی را فراهم خواهد ساخت.
سطح مذاکرات ایران-آمریکا
چنان چه توقع رهبری و دیگر تصميم سازان از گفتگوی جمهوری اسلامی با ایالات متحده آمریکا آن باشد که مذاکرات در سطح برداشتن تحریم ها محدود بماند و یا بیشینه بده-بستانی باشد در جهت کاهش فشار پرزیدنت ترامپ و در آزای آن، کنترل جهانی بر فعالیت های هسته ای، همان بهتر که اصلا انجام نشود. حتی روس و چین هم با این سطح از مذاکرات بین ایران‐آمریکا مخالف نیستد.
منظور آن است که چنان چه این مذاکرات در سطح استراتژیک نباشد، برای ایران دردی دوا نخواهد کرد. در این صورت پرسش این است که سطح مذاکرات استراتژیک چیست و حد و حدودش تا کجا است؟
منظور از داشتن مناسباتی استراتژیک بین ایران-آمریکا، برقراری روابطی مانند مناسبات عربستان، اسرائیل و بلکه فرانسه و چک و لهستان با ایالات متحده است.
در این صورت داشتن چنین مناسباتی با ایالات متحده، تا جایی که به جمهوریاسلامی بر می گردد، لازمه کدامین کنش ها خواهد بود؟:
۱- اتحاد همه جانبه با غرب؛ ۲- بازگشایی نمایندگی های آمریکا در ایران؛ ۳- بستر سازی برای سرمایهگذاری کلان در ایران؛ ۴- برقراری مناسبات رسمی با اسرائیل (اشغالگر)؛ ۵- زمینه سازی برای هماهنگی با ناتو و نوسازی و هماهنگ سازی نیروهای مسلح بر این اساس.
البته که مصادیق همراهی و همکاری با ایالات متحده می تواند به دهها مورد برسد. در عین حال نیازمند وقت چندانی هم از دیدگاه تطویل گفتگوها نخواهد بود. من معنی ره صدساله را یکشبه طی کردن به خوبی اینجا وجدان می کنم.
ولی گرچه همواره ایده آلیست و بلکه رمانتیک بوده و هستم، کمتر پیش می آید که مخاطبانم را در این سودا رها کنم.
نیک می دانم که رهبری با تفکر ضد امپریالیستی دیرینه و به ویژه آمریکا ستیزی دامنه دار، تن به این سطح از گفتگو نخواهد داد. هرچند چنان چه ایشان هم رضایت دهند، کورپراسیون نظامی و نیز نفوذی های روسیه و ترکیه سدهایی محکم در برابرش خواهند بود.
ولی تا جایی که به سیاست خارجی بر می گردد، این پاکترین،جامع ترین و فوری ترین درمان دردهای بیکران ایران و در عین حال آرمانی ترین آنها است. آرمانی که خواه ناخواه باید محقق شود و کمترین گمانی نیست که محقق هم خواهد شد.
فایننشال تایمز: حرکت ایران به سمت معامله با ترامپ؛ امسال مهمترین سال برای تهران از زمان جنگ هشت ساله با عراق است.
فرارو - فایننشال تایمز نوشت: سالها بود که پرچم ایالات متحده بر کف زمین مجتمع ریاست جمهوری ایران نقاشی شده بود، بهطوری که بازدیدکنندگان هنگام ورود به ساختمان ناچار به عبور از روی آن میشدند. اما اندکی پیش از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، این پرچم بهطور بیسروصدا حذف شد. هیچ توضیح رسمی از سوی مقامات ایرانی ارائه نشد، اما این اقدام نشاندهنده تغییر تدریجی در دیدگاه تهران بود.
به گزارش انتخاب، این تغییر دیدگاه، در حالی شکل گرفته که سال ۲۰۲۵ میتواند مهمترین سال برای ایران از زمان جنگ ایران و عراق باشد. مقامات ایرانی امیدوارند از تقابل اجتناب کرده و حتی با رئیسجمهور جدید آمریکا به توافق برسند. بازگشت دشمن اصلی آنها به کاخ سفید در شرایطی اتفاق میافتد که بنبست هستهای طولانیمدت ایران با غرب به اوج خود رسیده است.
ولی نصر، استاد دانشگاه جان هاپکینز، میگوید: «این سال، سالی بسیار بحرانی است، عمدتاً به این دلیل که بافت استراتژیک برای ایران بهطور چشمگیری تغییر کرده است.»
نشانههایی از آمادگی برای توافق؟
انتظار میرود که ترامپ، که در دوره اول خود از توافق هستهای ۲۰۱۵ خارج شد و کمپین «فشار حداکثری» را با اعمال تحریمهای شدید علیه ایران آغاز کرد، دوباره به سیاستهای سختگیرانه بازگردد. با این حال، نشانههایی وجود دارد که او ممکن است مایل به مذاکره باشد.
ترامپ استیو ویتکاف، نماینده خاورمیانه خود، را مأمور بررسی امکان توافق دیپلماتیک با ایران کرده است و هفته گذشته اظهار داشت: «واقعاً خوب میشود اگر بتوان مشکلات مربوط به برنامه هستهای ایران را حل کرد.»
دیپلماتهای غربی میگویند دولت مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اصلاحطلب ایران، سیگنالهایی درمورد آمادگی برای توافق نشان داده است.
اما این دیپلماتها هشدار میدهند که اگر چنین توافقی حاصل نشود، ایران در مسیر برخورد با غرب قرار خواهد گرفت. قدرتهای اروپایی که در دوره اول ترامپ مخالف کمپین فشار حداکثری او بودند، اکنون از رفتار ایران، از جمله ادامه گسترش فعالیتهای هستهای، فروش سلاح به روسیه، بهشدت خشمگین هستند.
تشدید فشارهای هستهای
ایران اکنون اورانیوم را در سطحی نزدیک به درجه تسلیحاتی غنی میکند و بیش از هر زمان دیگری به داشتن ظرفیت تولید بمب هستهای نزدیک شده است. دیپلماتها میگویند آنها خواهان اقدام عملی هستند، نه حرف.
با نزدیک شدن به تاریخ انقضای مفاد موسوم به «بندهای غروب» توافق هستهای در اکتبر، ایران با خطر آغاز فرآیند موسوم به «بازگشت خودکار تحریمها» از سوی قدرتهای غربی مواجه است. این اقدام میتواند به بازگشت تحریمهای سازمان ملل و انزوای بینالمللی بیشتر منجر شود، البته اگر توافق جایگزینی بهدست نیاید.
در داخل ایران، اصلاحطلبان بحثهای علنی را درمورد لزوم مذاکره آغاز کردهاند. آنها استدلال میکنند که این ممکن است آخرین فرصت ایران برای جلوگیری از بحران باشد.
حسین مرعشی، سیاستمدار اصلاحطلب، در سخنرانی این ماه گفت: «پزشکیان فرصت دارد گامهای بزرگی برای ایران بردارد. مأموریت اول او باید آغاز فصلی جدید در سیاست خارجی باشد.»
کیهان لندن - منابع سوئدی گزارش دادند روزبه پارسی رئیس بخش خاورمیانه انستیتوی سیاست خارجی در سوند و برادر تریتا پارسی از بنیانگذاران «نایاک» با یک شبکه نفوذی مخفی حکومت ایران در اروپا مرتبط است.
کانال «تلویزیون ۴» سوئد (TV4) یکی از دو شبکه بزرگ و سراسری سوئد است. این شبکه سهشنبه ۲۸ ژانویه (نهم بهمنماه) در برنامه خبری ساعت ۲۲ خود با استناد به متن ایمیلها و مکاتبات وزارت خارجه جمهوری اسلامی که به بیرون درز کرده و یک کپی از آن در اختیار این تلویزیون قرار گرفته است گزارش داد روزبه پارسی که به عنوان کارشناس مستقل درباره مسائل ایران در شبکههای تلویزیونی مختلف ظاهر میشود با یک شبکه نفوذی مخفی مرتبط با وزارت خارجه جمهوری اسلامی مرتبط است.
مأموریت این شبکه مخفی، افزایش نفوذ حکومت ایران در غرب است که از تهران توسط محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی و مشاور فعلی مسعود پزشکیان اداره میشود.
پایگاه خبری «استکهلمیان» در اینباره مینویسد، هزاران ایمیل لو رفته از دیپلماتهای ارشد جمهوری اسلامی بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ از جمله نشان میدهد که روز به پارسی در نخستین جلسه این شبکه در شهر وین اتریش شرکت کرده که محمدجواد ظریف نیز در آن حاضر بوده است.
این اسناد همچنین نشان میدهد که روزبه پارسی با دیپلماتهای ارشد رژیم ایران تماسهای نزدیک داشته است.
بر اساس گزارش «تلویزیون ۴» سوئد، به اصطلاح مغز متفکر این شبکه سعید خطیبزاده سفیر سابق جمهوری اسلامی در کرواسی بوده است. تبادلات ایمیلها نشان میدهد که او به همراه مصطفی زهرانی در شکل گرفتن این شبکه نقش محوری داشته است. زهرانی به عنوان رابط بین محمدجواد ظریف وزیر خارجه وقت و به اصطلاح کارشناسان این شبکه عمل میکرده است.
طبق این گزارش، مصطفی زهرانی به عنوان یکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس اتاق فکر داخلی وزارت خارجه نیز در حمایت سیاسی از این شبکه و تأمین منابع مالی آن فعال بوده است.
روزبه پارسی در پاسخ به این اتهامات اظهار داشت که تماسها و دیدارهای او با مقامات رژیم ایران در چارچوب وظایف شغلیاش به عنوان تحلیلگر سیاسی بوده و این ارتباط برای درک بهتر استدلالهای آنها در تصمیمگیریها ضروری است.
تریتا پارسی برادر روزبه پارسی از بنیانگذاران «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایاک) است و هر دو برادر به عنوان لابیگران حکومت اسلامی ایران در غرب شناخته میشوند.
یورونیوز - در حالی که اکثر تحلیلها در مورد تحولات خاورمیانه بر تضعیف گروههای نیابتی تحت حمایت ایران متکی است، یک رسانه اسرائیلی با انتشار تحلیلی از تلاش تازه ایران برای بازسازی «محور مقاومت» در منطقه و طرح جدید این کشور برای توسعه دامنه نفوذ این گروهها به مناطقی تازه از جمله عربستان خبر داد.
خبرگزاری اسرائیلی واینت (Ynet) با انتشار گزارشی تحلیلی، پس از یادآوری ضرباتی که گروههای نیابتی تحت حمایت جمهوری اسلامی در منطقه، طی یک سال و چهار ماه گذشته، متحمل شدهاند، یادآوری کرد که جمهوری اسلامی همچنان کارتهایی دارد که نمیتوان آنها را دست کم گرفت.
واینت گزارش داد که ایران پس از سقوط رژیم بشار اسد، تضعیف حزبالله لبنان و حوثیهای یمن، محتاطانه در تلاش برای بازیابی و بازسازی «محور مقاومت جدید» است.
در این خصوص، دنی سیترینوویچ، پژوهشگر برنامه ایران در موسسه مطالعات امنیت ملی (INSS) و رئیس سابق بخش ایران در مرکز تحقیقات ارتش اسرائیل، به واینت گفت: «با وجود فعالیت شدید شبهنظامیان (تحت حمایت ایران) در طول جنگ، تهدیدات قابل توجه اسرائیل به عقبنشینی چشمگیر آنها از حمله به اسرائیل منجر شد.»
او کانون تنش فعلی برای ایران را عراق دانست و افزود: «اکنون، تنش در عراق بین تمایل به شتاب دادن به ادغام شبه نظامیان شیعه در ارتش و حفظ منافع اساسی ایران از طریق تقویت آنها در جریان است.»
آقای سیترینوویچ ادامه داد: «تحولات در عراق، تقابل اساسی بین دولت عراق و نفوذ ایران را برجسته میکند. اما ایران هر چقدر هم که ضعیف باشد، کنترل خود را بر عراق رها نخواهد کرد.»
به گفته آقای سیترینوویچ، ایران علیرغم ضرباتی که متحمل شده از «محور مقاومت» دست برنداشته و به ساخت و توسعه این محور از طریق کشورهای دیگر ادامه خواهد داد.
او توضیح داد: «برای مثال، ایران ممکن است به دنبال تقویت حضور خود در شبه جزیره عربستان، شاخ آفریقا یا حتی لیبی باشد. روابط این کشور با سودان نیز اخیراً قویتر شده است.»
آقای سیترینوویچ ادامه داد: «منطقه شاخ آفریقا شامل کشورهایی مانند جیبوتی، سومالی، اریتره و اتیوپی نیز از اهمیت استراتژیکی برای ایران برخوردارند. این منطقه که در نزدیکی یمن و در امتداد دریای سرخ قرار دارد، نقش مهمی در فشار بر اسرائیل و حمایت از حماس در غزه دارد.»
او خاطرنشان کرد: «نسل جدید محور مقاومت حتی ممکن است شامل هستههایی در کرانه باختری و اردن باشد، جایی که ایران در حال افزایش تلاشها برای گشودن جبهههای جدید علیه اسرائیل است.»
آقای سیترینوویچ یادآور شد: «این تحولات گسترده است. فروپاشیدن رژیم سوریه و ضرباتی که حزبالله خورده کافی نیست چون تلاش ایران برای ساختن محور مقاومت متوقف نشده و نخواهد شد. در حال حاضر، تنها فرصتی پیش آمده که ایران ضعیف شده و باید از آن استفاده کرد.»
فرارو - مسعود پزشکیان با بیان اینکه اگر خواهان اصلاح و تغییر رفتار در جامعه هستیم، این کار نیاز به زمان و تلاش مداوم و کار فرهنگی دارد، تصریح کرد: باید این فضا را فراهم کنیم که اصلاحات تدریجی در کشور شکل بگیرد و این با تحمل یکدیگر و کار فرهنگی امکانپذیر است و باید بدانیم که چارهای هم جز این نداریم.
به گزارش ایسنا، وی پیش از ظهر امروز پنجشنبه در دیدار با اهالی فرهنگ و هنر، با بیان اینکه این سرزمین متعلق به همه ماست و باید آن را بسازیم، اظهار داشت: با وفاق و همدلی میتوان مشکلات را حل کرد، اما اگر به دنبال ایجاد دعوا باشیم، همه چیز بهم خواهد خورد.
بسیاری از افراد ادعا دارند که میتوانند مشکلات را حل کنند، اما هر کسی تنها از دریچه نگاه خود به دنبال مشکل است و ظلمی بالاتر از این نیست که یک انسان براساس جهل خود یک مسیر را انتخاب و بر آن پافشاری کند.
رئیس جمهور بر بهرهگیری از تجربههای دیگران در حل مشکلات تأکید کرد و گفت: راه درست در دنیای امروز مشخص است و ما هم باید بپذیریم که راه درست را برویم. راه درست ابزار و شاخص دارد و فقط کافی است که ما بپذیریم که باید راه درست را برویم.
پزشکیان خطاب به هنرمندان، اظهار داشت: با کمک شما میتوان راهحل مشکلات را پیدا کرد، تنها باید اراده داشته باشیم. مشکل آنجاست که یکدیگر را تحمل نمیکنیم و دعوا راه میاندازیم، همه هم دلمان میخواهد که مشکلات را حل کنیم، اما در جاهایی اختلاف داریم.
رئیس جمهور تأکید کرد: بالاخره باید با همدیگر گفتوگو کنیم، چون چارهای جز گفتوگو نیست، با دعوا که نمیشود مشکلی را حل کرد. ممکن است امروز عدهای در خیابان ناسزا بگویند، اما با آنها هم باید گفتوگو کنیم. باور کنید من هم دلم میخواهد کشورمان در منطقه اول باشد، چرا باید شرایط اقتصادی و معیشتی مردم برخی از کشورهای همسایه از ما بهتر باشد؟ سر چه چیزی با هم دعوا میکنیم؟ من قبلاً هم اعلام کردهام هر کس ادعا میکند که برای حل مشکلات اقتصادی کشور راهحل دارد، من به او اختیارات میدهم که مشکلات را حل کند؛ اینطور نباشد که در کناری بایستیم و فقط انتقاد کنیم.
پزشکیان در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: جهل آنجاست که برخی از ما فکر میکنیم که همه چیز بلدیم. تخصص من پزشکی است، اما امروز در همان تخصص خود هم مدعی نیستم که همه چیز را میدانم و در برخی جزئیات از دیگران کمک میگیرم. باید همه با هم و به کمک هم مشکلات را حل کنیم. برخی تندروی میکنند، باید با آنها هم صحبت کنیم، هیچ حرفی را نمیتوان به زور به جامعه تحمیل کرد.
پزشکیان تصریح کرد: اگر خواهان اصلاح و تغییر رفتار در جامعه هستیم، این کار نیاز به زمان و تلاش مداوم و کار فرهنگی دارد و با دستور نمیتوان انسان را تغییر داد. باید این فضا را فراهم کنیم که اصلاحات تدریجی در کشور شکل بگیرد و این با تحمل یکدیگر و کار فرهنگی امکانپذیر است و باید بدانیم که چارهای هم جز این نداریم.
العربیه - روزنامه «جوان»، وابسته به سپاه پاسداران ایران، با انتشار مقالهای انتقادات شدیدی را علیه دعوت به مذاکره با آمریکا مطرح کرده و این تلاشها را بخشی از یک «جنگ شناختی و ادراکی» علیه ایران دانسته است و این مذاکرات را «سم مضاعف» خواند.
این روزنامه با اشاره به برخی جریانهای داخلی، آنها را متهم کرده که با «مرعوبسازی مردم»، تلاش دارند گزینهای جعلی را میان پذیرش شروط آمریکا در توافق هستهای یا بروز بحرانهای داخلی در ایران القا کنند.
«راهبرد آمریکا ثابت است»
در ادامه این مقاله، روزنامه جوان ادعا کرده است که سیاست واشینگتن در قبال ایران صرفنظر از اینکه چه کسی در کاخ سفید حضور دارد، تغییر نخواهد کرد. این گزارش مدعی است که دولت آمریکا همواره در پی «مهار ایران» بوده و هرگونه مذاکرهای را بهعنوان ابزاری برای «تضعیف توانمندیهای هستهای، موشکی و منطقهای ایران» به کار برده است.
«میز مذاکره، میدان جنگ است»
روزنامه جوان همچنین ادعا کرده است که آمریکا هرگز به دنبال کاهش تحریمها یا ارائه امتیازات واقعی به ایران نبوده و از مذاکرات بهعنوان «میدان جنگ و تسلیمسازی ایران» استفاده کرده است.
هشدار خامنهای درباره مذاکره با آمریکا
در همین حال، علی خامنهای، رهبر ایران، در سخنرانی روز سهشنبه خود، آمریکا را «دشمن خبیث» توصیف کرد، اما در عین حال مذاکره را بهطور کامل رد نکرد. خامنهای همچنین نسبت به هرگونه توافق پشتپرده هشدار داد و گفت: «باید بدانیم که پشت لبخندهای دیپلماتیک، دشمنیها و کینههای عمیق و خبیثانهای پنهان شده است.»
در این میان، عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، در گفتوگو با شبکه «اسکای نیوز» بریتانیا اعلام کرد که ایران همچنان در انتظار دریافت پیشنهاد مشخصی از سوی دولت جدید آمریکا است.
او تأکید کرد که تهران برای «مذاکرات مستقیم» با ایالات متحده آمادگی دارد.
یورونیوز - اکثر ما در هنگام رابطه جنسی مجموعهای از افکار و احساسات مختلف را تجربه میکنیم. اما این فقط ذهن ما نیست که درگیر این فرآیند میشود، بلکه اتفاقاتی که در سطح عصبی رخ میدهند تأثیر زیادی بر تجربه جنسی ما دارند.
ارگاسم در واقع فقط یک تجربه فیزیکی نیست. در حالی که بدن ما تحریک میشود، مغز نیز فعال میشود و این امر منجر به افزایش ترشح برخی انتقالدهندههای عصبی از جمله دوپامین، اکسیتوسین، و نوراپینفرین میشود.
در طول مراحل مختلف رابطه جنسی، از پیشنوازی تا تحریک گرفته تا ارگاسم و زمان پس از رابطه، فرآیندهای مختلفی در مغز رخ میدهند.
مغز در هنگام پیشنوازی
قبل از اینکه بدن وارد مرحله تحریک شود، مغز و بدن همزمان شروع به فعال شدن میکنند. بخش «قشر حسی تناسلی» مغز، که مسئول برقراری ارتباط دوطرفه با اندامهای تناسلی است، شروع به ارسال سیگنال میکند.
در زنان، کلیتوریس، واژن و دهانه رحم هرکدام قسمتهای متفاوتی از مغز را فعال میکنند. همچنین منطقه پرینه (ناحیه بین واژن و مقعد) همزمان با تحریک کلیتوریس، واژن یا دهانه رحم فعال میشود. چیزی که تا همین اواخر دانشمندان از آن بیخبر بودند.
از آنجا که هر یک از این نواحی در زنان میتوانند بهطور مستقل منجر به ارگاسم شوند، ترکیب تحریک در بیش از یک ناحیه میتواند ارگاسم را شدیدتر کند.
در مقابل مردان تنها میتوانند از طریق آلت تناسلی به ارگاسم برسند، به این معنی که در مقایسه با زنان نواحی کمتری از مغز در آنها درگیر و فعال میشوند.
مغز در هنگام تحریک
زمانی که بدن بیشتر تحریک میشود، لمس شدن باعث تحریک عصبی شده و بخش میانی لوب پیشانی مغز فعال میشود. این بخش از مغز مسئول شروع رفتارهای جنسی است.
افسردگی با کاهش سیگنالهایی در همین قسمت از مغز مرتبط است، امری که میتواند توضیح دهد چرا افراد مبتلا به افسردگی اغلب دچار اختلالات جنسی میشوند.
از سوی دیگر تحریک مداوم بخش هیپوکامپ مغز را فعال میکند؛ بخشی از مغز که وظیفه پردازش خاطرات را بر عهده دارد.
به همین دلیل ممکن است برخی از مناظر، بوها یا صداها را با تجربیات جنسی گذشته خود مرتبط کنیم یا برای افزایش تحریک جنسی، به خاطرات و تخیلات جنسی گذشته خود فکر کنیم.
آمیگدال یا بادامه مغز نیز، بخشی که هم واکنش فیزیولوژیک جنگ یا گریز و هم میل جنسی را کنترل میکند، با افزایش تحریک جنسی فعالتر میشود.
بر اساس اطلاع «ایرانوایر»، یک زن زندانی در زندان قرچک زیر نظر «صغری خدادادی»، رییس وقت این زندان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. این زن که هویت او نزد ایرانوایر محفوظ است، توسط گروهی دیگر از زنان مقابل چشم زندانیان دیگر مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد. این تجاوز در زمانی رخ میدهد که رییس زندان و زندانبانها در دفتر ریاست زندان قرچک حضور داشتهاند اما به جای پیگیری این خشونت، زن را دو هفته بعد به پزشکی قانونی میفرستند تا آب از آب هم تکان نخورد و او نتواند شکایتی را درباره تجاوز جنسی در زندان ثبت کند.
گرچه عموما روایتهای بسیاری از اعمال تجاوز جنسی و آزار جنسی از سوی مقامات زندان، بازپرسها و ماموران امنیتی علیه زنان زندانی و زنان بازداشتی منتشر شده است، اما تاکنون موارد انگشتشماری از اعمال این خشونت از سوی زندانیان در مقابل یکدیگر اطلاعرسانی شده است. بهویژه بهدلیل انگانگاری علیه قربانیان تجاوز جنسی و آزاردیدگان، قربانیان حتی در مواجهه با خانوادههای خود نیز بیشتر ترجیح میدهند که سکوت اختیار کنند. آنهم در شرایطی که در بیشتر موارد، حتی در زندان، گاهی قربانی مقصر خشونتدیدگی تلقی میشود.
بنا به اطلاعاتی که به دست «ایرانوایر» رسیده است، در هفته نخست دی ۱۴۰۳ یکی از زنان زندانی در زندان قرچک که با اتهام مربوط به جرایم عادی در این زندان محبوس است مورد تجاوز جنسی با جسم سخت از سوی تعدادی دیگر از زنان زندانی متهم به جرایم عادی قرار گرفته. این تجاوز جنسی در حضور جمعی از زنان زندانی و مقابل چشم آنها رخ داده است. گفته شده است که این زن زندانی استعمال مواد مخدر از سوی دیگر زنان زندانی را به مقامات زندان گزارش داده بود و به همین دلیل مورد خشونت جنسی از سوی آنها قرار گرفته است.
طبق همین اطلاعات دریافتی، این واقعه حوالی ساعت ۹ شب در زندان قرچک روی داده است. در همین ساعت مسوولان مددکاری، ریيس اندرزگاه و معاون سلامت زندان به نام خواهران «اللهقلی» به مناسبت «روز مادر» در دفتر ریاست زندان قرچک «صغری خدادادی» حضور داشتند تا سکه طلا بهعنوان هدیه برای این روز به او تقدیم کنند. مقامات زندان با ریاست صغری خدادادی اما به جای پیگیری خشونتی که به این زن زندانی وارد شده، ترجیح دادند که او را دو هفته پس از تجاوز به پزشکیقانونی منتقل کنند تا اثری از جرمی که رخ داده، باقی نمانده باشد و این زن زندانی خشونتدیده نتواند اقدام به ثبت شکایت علیه دیگر زندانیان و مقامات زندان کند.
این اولینبار نیست که در زندان تحت نظارت صغری خدادادی زنان مورد آزار جنسی از سوی دیگر زندانیان قرار میگیرند.
یکی از زنان زندانی سیاسی که مدتی را در زندان قرچک در حبس بود، خشونت جنسی جاری در این زندان را برای «ایرانوایر» روایت کرد. یکی از زنان زندانی جرایم عادی که از زندانیان سابقهدار بود و به اصطلاح به آنها «متباز» - مت همان Mate در زندان انگلیسی است یعنی یار و رفیق عاطفی/جنسی - گفته میشود، زن زندانی جوان متاهل و دارای فرزند را به عنوان شریک جنسی انتخاب کرده بود: «بارها او را مورد ضربوشتم قرار دادند، در توالت زندان حبس کردند، به او غذا نمیدادند. تا بالاخره راضی به شراکت جنسی شد. پس از پذیرفتن این شراکت نیز حق خارج شدن از تخت را نداشت و دورتادور تخت را پرده کشیده بودند و فقط شریک جنسی او میتوانست آن زن را ببیند.»
زندان قرچک؛ امنیتی گمشده میان زنان زندانی
تاکنون بارها درباره شرایط حاکم بر زندان زنان قرچک اطلاعرسانی شده است. همواره حضور زندانیان سیاسی در بندهای عمومی و همبندی با زنان جرایم عادی به اطلاعرسانی بیشتر از شرایط حاکم بر زندان منجر شده است. بهعنوان نمونه انتقال زندانیان سیاسی از جمله «نرگس محمدی» و «عالیه مطلبزاده» و اطلاعرسانی آنها از شرایط اسفبار زنان زندانی و شرایط زندان، با واکنش سازمان گزارشگران بدون مرز و هشدار به کمیسرعالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه سازمان ملل برای اقدام فوری روبهرو شده بود. در نمونهای دیگر طی بازداشتهای پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که زنان بازداشتی از جمله روزنامهنگاران و کنشگران را به این زندان فرستاده بودند، اطلاعرسانی از شرایط این زندان نیز بهروز شد.
«یلدا معیری»، عکاس بازداشتی در جریان «جنبش ژینا» با ارسال فایلی صوتی از نداشتن امنیت جانی در زندان قرچک گفته بود که مشابه بود با نامه ۲۰۰ زن زندانی که در سال ۱۳۸۹ از وضعیت زندان گفته بودند: «شرایط ما اینجا بسیار بد است، هر روز دعوا و کتککاری است. امنیت جانی نداریم. جمعیتی بالغ بر صد نفر را در سولهای ورزشی بدون امکانات و بدون تهویه ریختهاند. وضعیت حمام و دستشویی افتضاح است و مرتبا به افراد آرامبخش میدهند. فقط سه دستشوییحمام و دستشویی برای این جمعیت هست.»
اما وقتی از وجود آزارجنسی و تجاوزجنسی میان زنان زندانی صحبت میکنیم، عموما بحث در خصوص بند عمومی است و روابط قدرت حاکم بر آن میتواند شرایط زندان را برای زندانیان ناامنتر کند. خصوصا آنهایی که با زندانبانها در ارتباط هستند یا از فرمانبرداری از زندانیان باسابقه سرپیچی میکنند.
در نمونهای که به تازگی در زندان قرچک رخ داده است، قربانی تجاوزجنسی از سوی دیگر زنان زندانی بهدلیل ارسال گزارش از استعمال مواد مخدر توسط دیگر زنان زندانی محبوس در این زندان، از سوی آنها مورد انتقام قرار گرفت، او را کتک زدند و مقابل چشمان یکدیگر به او تجاوز کردند. بدون آنکه عدالتی در کار باشد رییس و مقامات زندان، نهتنها وادار به پاسخگویی نشدند بلکه به وضعیت فرد آزاردیده هم توجهی نداشته و او را دو هفته بعد به پزشکی قانونی بردهاند.
تا ستونِ سخنت خال و خط است هر چه گویی غلط اندر غلط است حاصلت چیست از این عمر دراز؟ یا چه جُستی از آن راز و نیاز؟ گرچه از شیطان شکایت میکنی یارِ قاری را حمایت میکنی خاوری با یاریِ بیتت گریخت چون به جیبت مبلغی پنهان بریخت میزنی بر پیکرِ سروِ چمان تا شود پنهان ز انظارِ جهان این چه کیشی است که بر ساختهای؟ غیرِ کشتن به چه پرداختهای؟ در سرت نیست مگر فکر فساد منطقات چیست بجز حلقِ گشاد؟ ای که سوزی از شکست و از حسد رخت بند و خیمه زن نزدِ اسد
سرمقاله روزنامه سازندگی، ش ۱۸۹۶ چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ ص ۱ و ۶
شایعه به عنوان موضوعی مهم در مباحث تاریخی و سیاسی و در مباحث حوزه ارتباطات و رسانه و روانشناسی و حتی کلامی، هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد به تدقیق و تصحیح بیشتر بحث میانجامد زیرا از لحاظ منطقی درست و صحیح بودن یا نبودن ماده استدلال و ساختمان استدلال، موجب نتیجه درست یا نادرست میشود. چندی پیش دوست فرهیخته اقای بهروز گراوند دانشجوی تاریخ از پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برای رساله دکترای خود پرسش هایی را درباره نقش و کارکرد شایعه در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران، به ویژه در پیروزی انقلاب و سالهای نخستین بعد از انقلاب اسلامی، داشتند. بخشی از پاسخ را به مناسبت این ایام در قالب مقاله زیر تقدیم میکنم. شایعه یک رسانه شفاهی بدون دروازه بانی و درست سنجی و ارضا کننده حس ماجراجویی و سوار بر هیجان عمومی است و گاه مایهای از واقعیت دارد و بسیار شاخ و برگ داده شده است و گاه هیچ بهرهای از واقعیت و حقیقت ندارد. شایعات نوع اول اثرگذاری و پایداریشان بیشر است و با ضرب المثلهای عامیانهای مانند «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» پشتیبانی میشود. شایعه گاهی سازمان یافته و برنامه ریزی شده است و گاهی بر اثر «دهن بینی» ویا «حرفی برای گفتن داشتن»، نقل شده و اشاعه مییابد. نوع سازمان یافته آن کارکرد بیشتر و موثرتری دارد. هدف از شایعه سازمان یافته، مشوب کردن ذهن مخاطب و فلج کردن ذهنی و پنهان شدن یا پنهان کردن واقعیتها در پشت شایعه است.
مجله هفته بازار - علی اکبر فیاضی ۱۸ ساله فرزند وحید فیاضی؛ تهیهکننده، کارگردان و مجری با سابقه رسانههای ایرانی در آمریکا همچون شبکه تلویزیون ایران (ITN)، یکشنبهشب پس از خروج از یک رستوران در لسآنجلس به همراه دوستدخترش، هنگامی که وارد خودرو میشد، مورد اصابت گلولهای که از سوی خودروی دیگری شلیک گردید، قرار گرفت و کشته شد.
مظنون مردی اسپانیایی تبار توصیف شده است. انگیزه ضارب یا ضاربان از این جنایت هنوز مشخص نشده و تحقیقات پلیس ادامه دارد. پلیس لسآنجلس روز یکشنبه در ساعت 20:43 به طور رسمی مرگ این دانشجوی ایرانی را اعلام کرد. پس از آن، پزشک قانونی لسآنجلس هویت جوان کشته شده را علی اکبر فیاضی اعلام کرد. او تنها فرزند وحید فیاضی بود.
خانواده و دوستان علیاکبر فیاضی، او را پسری مهربان و باهوش توصیف میکنند که آرزو داشت جراح مغز و اعصاب شود. ما این ضایعه دردناک را به وحید فیاضی، آرزو کمندی (مادر علیاکبر فیاضی) و خانواده محترم آنها تسلیت میگوید.
روزنامه هممیهن در گزارشی به ارائه جزییات بیشتر از «قتل ناموسی» کانی عبداللهی، دختر ۱۷ ساله پیرانشهری به دست پدرش پرداخت و نوشت که با توجه به موارد نسبتا مشابه قبلی مانند قتل دختر عموی کانی، دختران این روستای کوچک اضطراب گرفتهاند و میترسند که نکند این بلا بر سر آنان هم بیاید
ایران اینترنشنال - کانی عبداللهی، دختری اهل روستای ماشکان از توابع پیرانشهر استان آذربایجان غربی بود که ششم بهمن به دلیل «ارتباط با یک پسر»، هدف ضربات چاقوی پدرش قرار گرفت و کشته شد.
هممیهن چهارشنبه دهم بهمن در گزارشی نوشت این دختر تا کلاس ششم دبستان درس خوانده بود و به پدر و مادرش در کشاورزی و دامداری کمک میکرد.
پدر کانی در خانهشان دو ضربه چاقو به قلب و کتف دخترش زد و سپس او را به بیمارستان برد اما این نوجوان به دلیل شدت جراحات، جان خود را از دست داد.
جعفر عبداللهی، پدر کانی، اکنون در زندان شهر نقده است.
۳ قتل یا مرگ مشکوک دختران در روستای محل زندگی کانی
ماشکان، محل زندگی کانی، روستایی ۳۲۵ نفری در ۲۵ کیلومتری پیرانشهر است که بهمن سال ۱۴۰۲ هم خبر دیگری درباره کشته شدن دختری به نام فرزانه به دست پدرش، در آن منتشر شد.
فرزانه، دختر عموی کانی عبداللهی بود و به گفته هممیهن، برخی مردم روستا از مرگ او با عنوان «خودکشی» یاد میکنند.
عیسی ماشکانی، دهیار روستا، به هممیهن گفت که فرزانه «به دلیل اختلافات خانوادگی» به زندگی خود پایان داد.
عموی کانی، سال گذشته و در جریان مرگ فرزانه، بازداشت و بازجویی نشد.
حدود ۱۰ سال پیش نیز دختری با مرگ مشکوک، جان خود را در این روستا از دست داد اما خانوادهاش گفتند خودکشی کرده است.
از آنجا که ماشکان مدرسهای در دوره متوسطه اول و دوم ندارد، تقریبا ۱۰۰ درصد دختران روستا ترک تحصیل میکنند؛ چون برای ادامه تحصیل باید به مدرسه شبانهروزی در پیرانشهر بروند و این کار سخت است.
به گفته دهیار روستا، دختران ماشکان از زمان کشته شدن کانی و بعد از دو مرگ در یک سال، اضطراب گرفتهاند که نکند این بلا سر خودشان بیاید.
حلیمه ابراهیمی، خاله کانی، به هممیهن گفته است که مریم، مادر این دختر نوجوان، «عصبانی و غمگین» است و نمیداند باید از شوهرش که میگوید «پشیمان است» جدا شود یا نه.
ایران اینترنشنال - تایمز اسرائیل به نقل از دو مقام نزدیک به مذاکرات آتشبس در غزه نوشت که قرار است قطر و ترکیه میزبان تعدادی از محکومان فلسطینی آزاد شده باشند که متهم به چند مورد قتل شهروندان اسرائیلی با اعمال خشونت شدید هستند.
این دو مقام گفتند که تصمیمگیری در مورد محل اعزام این افراد با هماهنگی اسرائیل انجام می شود.
اسرائیل خواستار آن شده است که این فلسطینیها پس از آزادی، در غزه یا کرانه باختری مستقر نشوند.
بر اساس گزارش چهارشنبه ۱۰ بهمن تایمز اسرائیل، ترکیه موافقت کرده است حدود ۱۵ نفر از این فلسطینیها را بپذیرد و انتظار میرود قطر نیز بقیه را بپذیرد؛ هر چند مذاکرات در حال انجام است و ممکن است از یک کشور دیگر نیز خواسته شود تا میزبان تعدادی از آنان باشد.
ششم بهمن و در دومین هفته از توافق آتشبس غزه، ۲۰۰ زندانی فلسطینی، در ازای آزادی چهار سرباز زن گروگان اسرائیلی، آزاد شده و ۷۰ نفر از آنان به مصر منتقل شدند.
رسانهها خبر دادند که آنان قرار است پس از هماهنگی با کشورهای میزبان، مصر را ترک کنند.
امین شومان، رییس کمیته امور زندانیان فلسطینی، گفته بود که آنان پس از عبور از مصر، به الجزایر، ترکیه یا تونس منتقل خواهند شد.
بر اساس این گزارشها، بیش از ۲۳۰ زندانی فلسطینی، عمدتا با محکومیت حبس ابد، در چارچوب توافق آتشبس آزاد شده و برای همیشه از سرزمینهای فلسطینی اخراج خواهند شد.
شبکه کان اسرائیل سهشنبه گزارش داد که حماس به خانوادههای مروان برغوثی، از رهبران فتح و احمد سعدات، دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین، قول داده است که آنان در مرحله دوم توافق آتشبس آزاد خواهند شد.
بر اساس گزارشها، اسرائیل آزادی برغوثی را رد کرده است.
برغوثى با عنوان رهبر «انتقاضه دوم» معرفی میشود و به دلیل نقش داشتن در پنج مورد قتل اسرائيلىها، به پنج بار حبس ابد محكوم شده است. او از سال ۲۰۰۲ در زندان به سر میبرد.
پس از ماهها رایزنیهای بینالمللی و با میانجیگری قطر، مصر و آمریکا، اسرائیل و حماس ۲۶ دی برای برقراری یک آتشبس سهمرحلهای در غزه به توافق رسیدند.
یورونیوز - غول تجارت الکترونیک چین، علیبابا، روز چهارشنبه از مدل جدیدی از هوش مصنوعی رونمایی کرد که ادعا میشود این نسخه عملکرد بهتری نسبت به رقیب خود دیپسیک یا (DeepSeek) دارد.
این اتفاق تنها چند روز پس از آن رخ میدهد که استارتآپ چینی دیپ سیک روز دوشنبه بازارهای مالی را متزلزل کرد و باعث نزول کمسابقه ارزش شرکتهای هوش مصنوعی مستقر در آمریکا شد. دیپسیک مدعی شده بود که مدل هوش مصنوعیاش نسبت به نمونههای پیشروی آمریکایی عملکرد بهتری دارد و از نظر هزینه نیز مقرونبهصرفهتر است.
حالا اما شرکت علیبابا با رونمایی از ابزار هوش مصنوعی خود میگوید حتی از دیپسیک هم قدرتمندتر است. ابزار هوش مصنوعی این شرکت با منابع باز که از آن تحت عنوان Qwen 2.5-Max، یاد میشود حالا رقابت را برای دیگر شرکتهای فعال در این عرصه دشوارتر میکند.
این غول تجارت الکترونیک چین همچنین ادعا میکند که مدل Qwen 2.5-Max میتواند از GPT-4 شرکت OpenAI و Llama-3.1-405B متعلق به شرکت متا (META) نیز عملکرد بهتری داشته باشد.
در زمان نگارش این گزارش، سهام علیبابا ۱.۲٪ رشد کرده بود و طی شش ماه گذشته افزایش ۲۵٪ را تجربه کرده است. سرمایهگذاران با دقت روند رقابت برای تسلط بر بازار هوش مصنوعی را دنبال میکنند، چرا که رقابت میان غولهای فناوری شدت گرفته است.
سخنرانی هفتۀ گذشتۀ من با توافق با مسئولین ایرانشناسی قطر، پیرامون "چشمانداز دشمنی ایران و آمریکا با توجه به آمدن ترامپ" میبود. من روز قبل از سخنرانیام وارد قطر شدم و از همان بدو ورودم، همۀ گفتگوها پیرامون آتشبس میان حماس و اسرائیلیها و تبادل گروگانها بود.
بسیاری ازاعراب پیرامون نگاه ایرانیها به فلسطینیها میپرسیدند. سؤالشان این بود که برخلاف بسیاری از کشورهای غربی که ما شاهد تظاهرات شهروندان آنها بالأخص دانشجویانشان در طرفداری از فلسطینیها بودیم، در ایران چنین تظاهراتی اتفاق نیفتاد؛ و اینکه چرا ایرانیها مثل گذشتهها از فلسطینیها طرفداری نمیکنند؟
با توجه به حجم پرسشها و ابهامات پیرامون موضعگیری سرد و منفی ایرانیها نسبت فلسطینیها، من بخشی از سخنرانیام را اختصاص دادم به نگاه جدید بسیاری از ایرانیها بالأخص مخالفین و نسلهای جوان، به مناقشه میان فلسطینیها و اسرائیل. سعی کردم توضیح دهم که نگاه منفی و آکنده از بغض بسیاری از ایرانیها، بالأخص براندازان، و جانبداری قرص و محکم سلطنتطلبها از نتانیاهو، ناشی از تحقیق و مطالعۀ آنان نیست؛ بلکه «عکسالعمل» آنان در قبال بغض و کینۀشان از نظام جمهوری اسلامی میباشد.
ایران اینترنشنال متأسفانه از کل آن سخنرانی یکساعته، دو سه دقیقۀ آن قسمتی که پیرامون انزجار ایرانیان مخالف از فلسطینیها و طرفداریشان از نتانیاهو است را پررنگ و هایلایت میکند، بدون ذکر صدر و ذیل تحلیل، و قوۀ محترم قضائیه هم بودن توجه به ۶۰ دقیقۀ دیگر آن سخنرانی، فقط آن چند دقیقه را که در حقیقت، طرح صورت مسئله میباشد، ملاک اعلام جرم علیهام قرار میدهند.
این هم حکایتی است که من ظرف ۱۵ ماه گذشته، بیشترین تعداد پستها را در محکومیت جنایات اسرائیلیها و نتانیاهو در نوار غزه نوشتهام و هر بار هم همان ایرانیان مخالف فلسطینیها، سیلی از فحاشی و ناسزا نثارم کردهاند. اتفاقاً در آخرین توئیتم، دو روز قبل از دستۀگل ایران اینترنشنال، نوشته بودم که تصاویر حماس بعد از آتشبس، نه تنها حکایت از شکست آنها نمیکند، بلکه بنظر میآید که حماس نیرومندتر هم شده؛ و باز طبق معمول توهینها به سمتم به راه افتادند.
ایران اینترنشنال - اداره هوانوردی فدرال چهارشنبه، دهم بهمن، با انتشار بیانیهای اعلام کرد که یک هواپیمای مسافربری که در نزدیکی فرودگاه ملی ریگان در خارج از واشینگتن در رودخانه پوتومک سقوط کرد، هنگام نزدیک شدن به باند فرودگاه با یک هلیکوپتر در هوا برخورد کرد.
دو مقام دفاعی آمریکا نیز اعلام کردند که یک بالگرد بلکهاوک اچ ۶۰۰ ارتش آمریکا در نزدیکی واشینگتن با یک هواپیمای مسافربری برخورد کرده است.
هواپیمای سرنگونشده یک جت بمباردیر سیآرجی۷۰۰ بود که با یک هلیکوپتر اچ ۶۰۰ برخورد و در رودخانه پوتومک سقوط کرد. براساس گزارشها این هلیکوپتر در حال پرواز آموزشی بوده است.
این هواپیمای متعلق به شرکت آمریکن ایرلاینز، صبح چهارشنبه از ویچیتا در ایالت کانزاس عازم واشینگتن شده بود.
Video appears to show Two Aircraft, a Helicopter and Commercial Airliner, colliding earlier at Ronald Reagan Washington National Airport near D.C pic.twitter.com/ZJo0wyGbpp
امریکن ایرلاینز چهارشنبه شب به سیانان گفت که این هواپیما حامل ۶۰ مسافر و چهار خدمه بوده است.
رویترز نیز به نقل از یک مقام آمریکایی که نامش را اعلام نکرد، گزارش داد که سه سرباز در هلیکوپتر ارتش حضور داشتند.
یک شبکه محلی وابسته به انبیسی به نقل از منابع خود گزارش داد که دستکم ۱۸ جسد پس از سقوط هواپیما از رودخانه پوتومک بیرون کشیده شده است.
آتشنشانی واشینگتن و پلیس متروپولیتن پیشتر در بیانیهای مشترک اعلام کرده بودند: «در حال حاضر هیچ تلفات تاییدشدهای گزارش نشده است.»
آخرین سانحه مرگبار هوایی در فور یه سال ۲۰۰۹ در ایالت نیویورک رخ داد که در جریان ۴۹ سرنشین هواپیما و یک نفر بر روی زمین و در محل سقوط هواپیما کشته شدند.
به گزارش سازمان ملی هواشناسی دمای آب رودخانه پوتومک حدود یک و نیم درجه سانتیگراد است.
سازمان ملی هواشناسی هشدار داد: «شوک سرما میتواند باعث وحشت، ترس یا واکنش و استرس فوری شود که سپس تفکر و تصمیمگیری روشن را مختل می کند. این واکنشها، همراه با افزایش ضربان قلب و فشار خون، میتواند خطر نارسایی قلبی یا سکته مغزی را به ویژه برای افراد آسیبپذیر افزایش دهد.»
به گفته این سازمان، آب سرد به سرعت باعث بیحس شدن اندامها میشود و توانایی عضلات برای فعالیت موثر را تضعیف می کند.
🚨 #BREAKING: NO survivors have been pulled out of the water so far, per CNN's sources
Per radio traffic, 19 bodies have been recovered so far, out of the 60+ on the plane.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، گفت که بهطور کامل در جریان برخورد یک هواپیمای مسافربری با هلیکوپتر بلکهاوک ارتش در نزدیکی فرودگاه ملی رونالد ریگان قرار گرفته است.
او افزود که در حال نظارت بر وضعیت است و با مشخص شدن جزئیات بیشتر، اطلاعات بیشتری ارائه خواهد کرد.
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا نیز گفت که وزارت دفاع در حال نظارت بر تحولات است.
سیدمحمد خاتمی و سید علی خاتمی سه شنبه 9 بهمن 1403 (روز عید مبعث) برای عیادت از مهندس مهرعلیزاده، به منزل او رفته و جویای حالشان شدند.
به گزارش اعتماد محسن مهرعلیزاده معاون سابق و رئیس سازمان تربیت بدنی سیدمحمد خاتمی طی ماه های گذشته به دلیل بیماری و مشکل بدکارکردی کبد در بستر بیماری و در دوره درمان قرار داشت و در نهایت این پروسه درمانی به پیوند کبد منتهی شد.
وی همچنان در دوره نقاهت به سر می برد و دوره بعد از پیوند کبد را سپری می کند.
تهران-ایرنا- محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور در نشست «چشمانداز تحولات منطقه و جهان در دوره ترامپ» که در موسسه ایراس برگزار شد گفت: من آمریکا را یک فرصت برای سیاست خارجی ایران نمی بینم، آمریکا را مزاحمت و یا غل و زنجیری می دانم که باید از پای سیاست خارجی ایران باز شود.
به گزارش سیاست خارجی ایرنا، ششمین نشست گفت و شنود پیرامون «نظم جهانی و سیاست خارجی ایران» روز شنبه ۶ بهمن ماه با عنوان "چشمانداز تحولات منطقه و جهان در دوره ترامپ" در محل موسسه «مطالعات ایران و اوراسیا» (ایراس) برگزار شد. در این نشست که با حضور مهدی سنایی، معاون امور سیاسی دفتر رئیسجمهور و بنیانگذار موسسه ایراس برگزار شد جمعی از کارشناسان روابط بینالملل و دیپلماتها حضور داشتند.
ترامپ به سمت احیای قدرت سخت آمریکا حرکت خواهدکرد
در ابتدا این نشست محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور و وزیر سابق امور خارجه سخنان خود را با اشاره ای کوتاه به مجموعه سخنان گفته و شنیده شده در پنجاه و پنجمین مجمع جهانی اقتصاد (داووس ۲۰۲۵) آغاز کرد و گفت: در این دور از نشست های سالانه داووس، «بازگشت قدرت سخت» با تمرکز بر ریاست جمهوری دوباره دونالد ترامپ در ایالات متحده، بحث های بسیاری را به خود اختصاص داد.
نکته قابل توجه این بود که با توجه به تجربه جهانی از یک دور ریاست جمهوری دونالد ترامپ یک جمله در اکثر برآوردها و اظهارنظرها مشترک بود: «دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید ایالات متحده را جدی بگیرید اما نه کلمه به کلمه او را.» برآورد بسیاری از حاضران این بود که ترامپ به دنبال بازگرداندن قدرت سخت است اما با استفاده از ابزار تعرفه. به عنوان نمونه ترامپ در همین بازه زمانی اندک گذشته از بازگشت به قدرت، پس از امتناع دولت کلمبیا از پذیرش دو پرواز نظامی حامل مهاجران غیرقانونی کلمبیایی به آمریکا، از اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر کالاها و محدودیت ویزا برای اتباع کلمبیا خبر داد. در نتیجه می توان گفت که چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا به دنبال احیای قدرت سخت آمریکا است اما با اهرم اقتصادی و نه ابزار نظامی.
محمدجواد ظریف در ادامه با اشاره به اینکه برخی معتقدند لازمه جهان قطبی، وفاداری است، گفت: برخی از حاضران معتقد بودند که دونالد ترامپ جهان را به دو بخش تقسیم می کند؛ کشورهای کوچک تر و کشورهای هم تراز. او از کشورهای کوچک تر حتما انتظار وفاداری دارد اما از کشورهای هم تراز با ایالات متحده توقع وفاداری ندارد.
وزیر خارجه پیشین درباره بحث های صورت گرفته پیرامون جهان پسا قطبی گفت: برخی از حاضران و سخنران ها معتقد بودند که اروپا خواهان اعمال نسبی هژمونی آمریکا است اما دونالد ترامپ چنین چیزی را نمیخواهد. همزمان عده ای هم تاکید داشتند که عنصر وفاداری چندان در محاسبه های ترامپ ثابت نیست که البته در این باره تردیدهای جدی وجود دارد.
شاهد شکلگیری ائتلافهای موقتی و موضوعی خواهیم بود
ظریف در ادامه افزود: قطب بندی جدید در سطح بین المللی در آینده نزدیک شکل نخواهد گرفت. برخی این وضعیت را برپایی نوعی هرج و مرج میدانند اما به نظر بنده الزاماً هرج و مرج رخ نخواهد داد. این به معنی شرایط جدید بین المللی است که ما «ائتلافهای موقتی مبتنی بر موضوع» به جای «قطب بندیهای دائمی» خواهیم داشت. اینکه ما دیگر شاهد وفاداری نخواهیم بود در همین ائتلاف های موقتی موضوعی، قابل تفسیر است. ممکن است برخی از این ائتلاف ها به دلیل موضوع و هدف شکل گیری آن طولانی تر هم باشند.
تفسیر غرب این است که «ایران ضعیف شده است»
معاون راهبردی رئیس جمهور در ادامه با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران در این شرایط فرصتی دارد که باید از آن استفاده بکند، گفت: عده ای در خارج از ایران به شمول صهیونیستها و برخی از جریان های برانداز ایرانی، به دنبال تثبیت این تفسیر و تصویر هستند که ایران در ضعیفترین و همزمان خطرناک ترین حالت خود قرار دارد. این تصور آنچنان جا افتاده که در یکی از جلسات گفت و شنود برگزار شده در داووس یکی از عالی رتبه ترین مقام های اروپایی دائما تکرار می کرد که در این بازه زمانی ایران ضعیف شده است.
در نهایت به او گفتم فرض کنیم که گفته شما صحیح است و ایران ضعیف تر شده است پس شما و همفکران شما دیگر نمی توانید ادعا کنید که ایران صلح خاورمیانه را بر هم زده است چرا که به قول شما ما قدرت این کار را نداریم. در این جلسات اصرار من این بود که دلیل عدم برقراری صلح در خاورمیانه ایران نیست بلکه پرونده همچنان مفتوح فلسطین است.
عدهای امنیتی سازی پرونده ایران را آغاز کردهاند
ظریف در ادامه این سخنرانی گفت: دومین نکته ای که آنها بر روی آن تاکید دارند این است که ایران به ادعای آنها «ضعیف شده» اکنون با گزینه های کمتری روبه رو است و شاید هم بتوان گفت که تنها گزینه باقیمانده برای تهران سلاح هسته ای است. آنها در ادامه این ادعا می گویند که پیش از آنکه ایران بتواند به سمت تولید سلاح برود باید با اقدام نظامی مانع این کشور شویم.
البته از حرفهای اخیر دونالد ترامپ اینگونه بر میآید که چندان خریدار این استدلال های مطرح شده نیست. همزمان نکته ای که باید توجه داشته باشیم این است که ذهن ترامپ قابل تغییر است و اینطور نیست که او مثلاً متفکر روابط بین الملل با یک تئوری جا افتاده باشد که نتوان چیزی را در ذهن او تغییر داد. ترامپ تفکر تثبیت شده ای در این زمینه ندارد و بسته به شرایطی که در لحظه در آن قرار می گیرد حاضر است برخی پارادایم های خود را تغییر هم بدهد.
آنچه که مهم است این است که الان ممکن است ترامپ به این باور که ایران به سمت سلاح هسته ای حرکت خواهد کرد نرسیده باشد و یا حتی این باور او را به این سمت سوق دهد که در چنین شرایطی بهتر است جلوی خطر را با معامله با ایران بگیرد اما این آخر بازی نخواهد بود.
ایران باید با انگاره ضعیف شدن خود مقابله کند
وزیر پیشین امور خارجه در ادامه با تاکید بر اینکه مجموع موضع گیری هایی که ترامپ تاکنون درباره ایران داشته نه چندان مثبت است و همزمان نه چندان منفی، گفت : در این شرایط ما باید با دو انگاره که عده ای می خواهند درباره ایران تثبیت کنند مقابله کنیم، این انگار نیز عبارت است از طرح این ادعا که ایران ضعیف و در نتیجه خطرناک شده است.
قدرت بازدارندگی ایران، محور گمانه زنیها در داووس
وزیر خارجه در ادامه با اشاره به مجموع سخنان شنیده در داووس گفت که ادعای بسیاری از چهره های مطرح سیاسی و مقامات این بود که ایران در حوزه بازدارندگی به شمول قدرت موشکی ضعیف شده است. همزمان ادعاهایی را هم درباره تضعیف قدرت آنچه بازوهای ایران در منطقه می خوانند مطرح کردند.
معاون راهبردی رئیس جمهور در ادامه تاکید کرد که آنچه من در پاسخ به ادعای تضعیف نیروهای مورد حمایت ایران در منطقه به آن اشاره کردم این بود که اگر به تاریخچه تشکیل این نیروها نگاه کنید می بینید که اتفاقا آنها در اوج دوره هایی که موقعیت آرمان فلسطین تضعیف شده به نظر می رسید، تشکیل شدند. از سوی دیگر تمام این گروه ها در برهه های زمانی مختلف با تصمیم های موردی که گرفتهاند استقلال خود از جمهوری اسلامی ایران را نشان دادهاند.
آمریکا قدرت اصلی باقی می ماند اما افول را هم تجربه خواهد کرد
وزیر خارجه دولت های یازدهم و دوازدهم در ادامه تاکید کرد که آمریکا در آینده همچنان قدرت اصلی دنیا خواهد بود اما همزمان که هژمون نخواهد بود افول را هم تجربه خواهد کرد. در این میان اروپایی ها می گویند که ما خواهان هژمون بودن آمریکا هستیم اما خود این کشور تمایلی به حفظ این جایگاه ندارد.
معاون راهبردی رئیس جمهور در ادامه سخنانش باز هم تکرار کرد که ما به عنوان جمهوری اسلامی وظیفه داریم با این دو روایت ضعیف شدن ایران و خطرناک شدن آن مقابله کنیم. برای مقابله با روایتی که ادعا میکند ایران ضعیف شده راه هایی وجود دارد که مهمترین آن نوع کنش و رفتار ما خواهد بود.
باید از نقش تخریبی آمریکا در سیاست خارجی ایران کاست
محمد جواد ظریف در بخش پایانی این نشست در پاسخ به برخی پرسش های مطرح شده گفت : من با دوستان موافق هستم که سیاست خارجی ایران باید از منطقه شروع شود ولی ما باید سایه یک مزاحم را از سر سیاست خارجی ایران بر داریم. من آمریکا را یک فرصت برای سیاست خارجی ایران نمی بینم، آمریکا را مزاحمت و یا غل و زنجیری می دانم که باید از پای سیاست خارجی ایران باز شود.
من در بخش های پایانی کتاب خود با عنوان «پایاب شکیبایی» به این موضوع اشاره کردم که اگر ما میخواهیم با آفریقا یا اروپا رابطه داشته باشیم این رابطه نباید در قالب دعوای با آمریکا تعریف شود چرا که در این دعوا، کسی جانب ما را نمی گیرد. ما نیازی به برقراری رابطه دوستانه با آمریکا نداریم بلکه باید کاری بکنیم که دیگران وقتی با ما رابطه برقرار میکنند احساس نکنند باید با آمریکا دعوا کنند چرا که در اینصورت ما را انتخاب نخواهند کرد کما اینکه می بینیم که الان هم این کار را نمی کنند.
احمد الشرع، معروف به ابومحمد الجولانی و رهبر دولت موقت سوریه، با گروهی از زنان کنشگر سوری مقیم آمریکا دیدار کرد. در این دیدار، زنان حاضر با پوششی آزادانه در کنار او ایستادند.
به گزارش روزیاتو، پیشتر الشرع تأکید کرده بود که در سوریه حجاب اجباری و محدودیتهای اجتماعی علیه زنان اعمال نخواهد شد. همچنین، لطیفه الشرع، همسر او، در این نشست حضور داشت که نخستین حضور عمومی اعضای خانواده وی پس از تغییر حاکمیت در سوریه محسوب میشود.
By kozet on January 29, 2025 12:51 AM
|No Comments
معتمدیان: سه جلسه شورای برنامهریزی برگزار شده، اما رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران حضور نداشته و نماینده دستچندم خود را فرستاده است. در صورت ادامه کوتاهی، اخطار جدی و برخورد قانونی انجام خواهد شد.
🔴 اخطار و صحبت های تند استاندار تهران به رئیسدانشگاه علومپزشکی ایران
💢معتمدیان: سه جلسه شورای برنامهریزی برگزار شده، اما رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران حضور نداشته و نماینده دستچندم خود را فرستاده است. در صورت ادامه کوتاهی، اخطار جدی و برخورد قانونی انجام خواهد شد. 📍... pic.twitter.com/Gdy8qRMpkh
By kozet on January 29, 2025 12:00 AM
|No Comments
ایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا روز چهارشنبه درباره بودجهای که دولت بایدن برای خرید لوازمی مانند کاندوم برای حماس اختصاص داده بود و اداره بهینهسازی دولت دوم ترامپ متوجه آن شد و از ارسال محمولهای ۵۰ میلیون دلاری جلوگیری کرد، گفت: «آنها با کاندومها بمب (بالونهای حامل آتشزا) میساختند.
بلومبرگ نیز در سال ۲۰۱۸ در گزارشی درباره تهدید کاندومهای حامل مواد آتشزا در مرز اسرائیل و غزه نوشته بود که حماس از این کاندومها برای ساخت بالنهای آتشزا استفاده میکند. به گزارش دیلیمیل کاندومها - که گاهی چندین عدد از آنها به هم گره زده میشد - پارچههای آغشته به بنزین یا مواد انفجاری را از مرز عبور داده و به پرواز در میآوردند تا مزارع کشاورزی یا مناطق طبیعی اسرائیل را به آتش بکشند.
اسرائیل در جریان حملات کاندومی سال ۲۰۱۸، اعلام کرد که ۶,۰۰۰ هکتار از مناطق روستایی بر اثر کاندوم، بادبادک و بالنهای هلیومی تخریب شده است.
Trump: We identified and stopped $50 million being sent to Gaza to buy condoms for Hamas. And you know what's happened to them? They've used them as a method of making bombs. pic.twitter.com/UyjaUEdvfy
ایندیپندنت فارسی - رضا پهلوی روز سهشنبه ۹ بهمن در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن سخنرانی کرد و به فرصتهای از دست رفته ایران در عرصه سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی اشاره کرد.
او در بخشی از سخنانش گفت: «تصور کنید اگر ایلان ماسک فردا تصمیم بگیرد که یک کارخانه تسلا را در بلوچستان تاسیس کند. چقدر ایران میتوانست از چنین سرمایهگذاریهایی بهره ببرد؟»
وی تاکید کرد که در شرایط فعلی، هیچ سرمایهگذاری حاضر به ورود به ایران نیست، اما اگر ساختارهای حکومتی تغییر کند، کشور میتواند به مقصدی جذاب برای سرمایهگذاریهای بینالمللی تبدیل شود.
شاهزاده رضا پهلوی: تصور کنید که ایلان ماسک کارخانه تسلا را به بلوچستان بیاورد شاهزاده رضا پهلوی روز سهشنبه ۹ بهمن در باشگاه ملی مطبوعات واشنگتن سخنرانی کرد و به فرصتهای از دست رفته ایران در عرصه سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی اشاره کرد.
رضا پهلوی همچنین به لزوم همکاری ایران با متخصصان جهانی در حوزههایی مثل مدیریت منابع آبی و فناوری اشاره کرد و گفت که کشورهایی مانند اسرائیل در این زمینه تجربههای موفقی دارند که میتواند در حل بحرانهای زیستمحیطی ایران مؤثر باشد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز سهشنبه ۹ بهمنماه در یک سخنرانی در حسینیهاش در تهران با چرخشی آرام از مواضع پیشیناش، باب مذاکره احتمالی با دولت دونالد ترامپ را «نیمهباز» گذاشت. بخش قابل توجهی از مقامهای جمهوری اسلامی در بدنه دولت و خارج از آن در هفتههای منتهی به آغاز دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ از ضرورت مذاکره و معامله با آمریکا سخن گفتهاند. موضع رهبر جمهوری اسلامی در مورد این تحول احتمالی تاکنون روشن نبوده است.
روز سهشنبه، خامنهای در بخشی از صحبتهایش خطاب به کارگزاران نظامش گفت که پشت لبخندهای دیپلماتیک «باطن خبیث و دشمنیها و کینههای» آمریکا را ببینید و در عین حال از ممنوعیت مذاکره و معامله با آمریکا صحبت نکرد و تنها توصیه کرد که «باید مراقب باشیم که با چه کسی مواجهیم و با چه کسی معامله میکنیم و حرف میزنیم.»
تلفیق چراغ سبز دادن با ذکر سوابق منفی، شیوهای معمول در موضعگیریهای رهبر جمهوری اسلامی در مورد موضوعات حساس است که به نحوی سخنش را بیان میکند که در صورت لزوم، راه برای شانه خالی کردن خودش از بار مسئولیت فراهم باشد.
علی خامنهای در دور نخست ریاستجمهوری ترامپ در دو مقطع پیش و پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، حدود ۲۳ بار نظرش را در مورد مذاکره با آمریکا به صراحت گفته بود. در تمامی این ۲۳ نوبت، او به بیانهای مختلف هر نوع مذاکره با ترامپ را رد کرده بود. مشهورترین آن در مرداد ۱۳۹۷ و در فاصله اعلام خروج آمریکا از برجام تا اجرایی شدن فرمان ترامپ در آبان همان سال بود که گفت:
«آمریکاییها دربارهی ما هم حالا حرف میزنند؛ همینها با همین لحنِ مزخرفِ چرندِ اینجوری، دربارهی جمهوری اسلامی حرف هم میزنند؛ چه میگویند؟ حالا غیر از مسئله تحریم که میگویند تحریم میکنند و فلان، دو موضوع را هم مطرح میکنند؛ یکی مسئله جنگ را، یکی مسئلهی مذاکره را...بهطور خلاصه در دو کلمه به ملت ایران بگویم: جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.»
اما از زمان اعلان نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۲۴ تا اکنون او هیچ صحبت صریحی در مورد مذاکره با آمریکا انجام نداده است. حتی در سخنرانی روز سهشنبه ۹ بهمن هم او به نحوی سخنش را بیان کرد که بیشتر دوپهلو باشد. او به طور کلی هشدارهایی در مورد استعمار و تاریخ استعمار گفت و تلویحا رابطه مطلوب آمریکا با ایران را شکل نوین استعمار تفسیر کرد:
«تاریخ استعمار نشاندهنده سه مرحلهی «غارت منابع طبیعی»، «غارت فرهنگی و تخریب فرهنگهای اصیل» و «غارت و تصرف هویت ملی و دینیِ» ملتها است و امروز نیز دستگاههای قدرتمند و شیطانی عالم در حال تحمیل هر سه مرحله استعمار علیه ملتها هستند.»
او در ادامه از این گفت که آمریکاییها به فرمانده ناوی که هواپیمای مسافری ایران را در دهه ۶۰ خورشیدی سرنگون کرد مدال دادهاند و البته از مدال دادن خودش به امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه که مسئول سرنگونی هواپیمای مسافری اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین در دی ۹۸ بود، چیزی نگفت.
مذاکره با ترامپ؟ هرگز!
خرداد ۱۳۹۸، شینزو آبه، نخستوزیر وقت ژاپن با نامهای محرمانه از دونالد ترامپ راهی تهران شده بود. متن تمام صحبتهای طرف ژاپنی در این دیدار هنوز منتشر نشده و ما نمیدانیم آبه دقیقاً چه چیزهایی به خامنهای منتقل کرده بود.
اما در بخشی از روایت وبسایت رهبر جمهوری اسلامی از این دیدار آمده است که آبه به خامنهای میگوید که با ترامپ مذاکره کنید و موانع پیشرفت کشورتان را از میان بردارید. پاسخ خامنهای چنین بود: «ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید... ما معتقدیم از طریق مذاکره با آمریکا، مشکلات ما حل نخواهد شد و هیچ ملت آزادهای، مذاکره زیر فشار را قبول نخواهد کرد.»
ورزش سه ویدیویی از درگیریهای هواداران پرسپولیس و تراکتور روی سکوهای ورزشگاه آزادی منتشر کرده که در آن اتفاقاتی باورنکردنی رخ میدهد؛ فحاشی بیوقفه و پرتاب سنگ و اشیاء به سمت هم و البته اقدام تاسفبرانگیز «ادرار کردن» از طبقه دوم روی سر تماشاگران در سکوهای طبقه اول.
ورزش سه ویدیویی از درگیریهای هواداران پرسپولیس و تراکتور روی سکوهای ورزشگاه آزادی منتشر کرده که در آن اتفاقاتی باورنکردنی رخ میدهد؛ فحاشی بیوقفه و پرتاب سنگ و اشیاء به سمت هم و البته اقدام تاسفبرانگیز «ادرار کردن» از طبقه دوم روی سر تماشاگران در سکوهای طبقه اول. pic.twitter.com/34zFo3hIne
فرارو - مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری، در سرمقاله این روزنامه به نقد سفر سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، به افغانستان پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: فقط با مروری بر سخنان ایشان که متعاقب این سفر در وصف آن به زبان آورده و منتشر کردهاند، به روشنی میتوان به این نتیجه رسید که حکومت خودخوانده طالبان هیچ امتیازی در خلال این سفر به ایران نداده و سفر آقای عراقچی به کابل را میتوان در عداد سفرهایش به دمشق در روزهای آخر عمر حکومت بشار اسد و خوردن «شاورما» در یکی از رستورانهای آن شهر به شمار آورد به ویژه آنکه ایشان با نوشیدن چای در بازار کابل، سنت معروف «شاورما» را تکرار کرد.
اول، قابلیت حکومت خودخوانده طالبان که از جهات مختلف غیرقابل اعتناست. مشروعیت متکی بر آراء مردمی ندارد، متحجرترین حکومت روی کره زمین است، هیچ دولتی آن را به رسمیت نمیشناسد، حقوق مردم را پایمال میکند، به کانون حمایت از تروریسم تبدیل شده و به هیچیک از تعهدات خود عمل نمیکند. اعتماد به چنین گروهی با هیچیک از معیارهای عقلی، قانونی و عرف بینالمللی منطبق نیست.
دوم، نگاه استراتژیک به منافع ملی با توجه به موضع مردم افغانستان در قبال حکومت خودخوانده طالبان است. اقوام مختلف موجود در افغانستان و پیروان مذاهب، طالبان را بهیچوجه قبول ندارند و زیر بار حکومت قومی، عقبمانده و بدسابقه این گروه نمیروند. این واقعیت در مدت سه سال و نیم گذشته که طالبان برای بار دوم بر افغانستان سلطه پیدا کرده، به اثبات رسیده است. در این مدت، نهتنها مردم افغانستان حاضر به تمکین در برابر طالبان نشدند بلکه عزمشان برای مقابله با آن جزمتر شده و آشکارا اعلام میکنند هرگز زیر بار این حکومت نژادپرست و متحجر نخواهیم رفت.
جمهوری اسلامی ایران نمیتواند منافع ملی خود را به چنین گروهی گره بزند. آن پیوند همهجانبهای که آقای عراقچی میگوید با افغانستان داریم، با مردم این کشور است که در مقابل طالبان قرار دارند نه با طالبان که از جمیع جهات در تضاد با مردم افغانستان و با منافع ملی ایران قرار دارد.
سوم، جایگاه وزیر خارجه است. آقای عراقچی در سخنانی که بعد از سفر به کابل و به منظور منطقی جلوه دادن این سفر منتشر کردند، به موضوعاتی از قبیل حقابه ایران، مسائل امنیتی مرزها، حضور اتباع غیرقانونی افغانستان در ایران و تجارت با افغانستان پرداختند و حداکثر نکتهای که مطرح کردند اینست که سران طالبان وعده دادهاند این مسائل را حل کنند!
علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی در گفتگو با شبکه شرق در مورد کاندیدا شدنش در فدراسیون فوتبال گفت: فوتبال ایران در یک برنامه ۱۰ تا ۱۲ ساله بالا می آید، اصلا شک کنید.
او در مورد اینکه چرا در حالی که ما استعدادی مثل علی دایی داریم چرا دبیر را برای فدراسیون فوتبال پیشنهاد دادیم، گفت: مگر صفایی فراهانی فوتبالی بود؟ ولی بهترین رییس فدراسیون فوتبال ایران بود. اگر از من بپرسند مدیر باید ورزشکار خوبی باشد تا به ریاست فدراسیون برسد؟ من می گویم باید حتما مدیر باشد.
دبیر ادامه داد: شما فکر می کنید من بخاطر کشتی گیریام اینجا موفق هستم نه؟! آیا با ورزش می تواند بودجه آورد؟ باید چارچوب مدیریت را بلد باشی.
دبیر در مورد بازگشت دایی به فوتبال گفت: من بیست جا گفتم که علی دایی باید به فوتبال برگردد و مربی باشد. ولی اگر هر کسی بخواهد مدیر باشد. باید بیزینس و هر کار دیگری را دارد، کنار بگذارد. من شب ها فقط سه ساعت می خوابم تا به کارهای فدراسیون برسم.امیدوارم منظور را رسانده باشم.
برخي تصور ميكنند كه اگر كسي موافق روايت رسمي در رويداد كاخ دادگستري نباشد، حتما به نوعي درصدد رفع مسووليت از سوي سازمان تروريستي مجاهدين است يا درصدد مقابله با ساختار سياسي است. در حالي كه وضعيت اين سازمان از اين حرفها گذشته و رد يا تأييد هيچ اقدام جديدي نميتواند چيز چنداني را به پرونده آنها اضافه يا از آن كم كند. پرونده آنان به حد اشباع رسيده و مختومه تلقي ميشود.
ولي مشكل اينجاست كه نظام اطلاعرساني رسمي اصرار عجيبي دارد كه روايت رسمي از اين واقعه را به مجاهدين تروريست منسوب كند. به طور قطع و يقين ميتوان گفت كه با توجه به پيشينه هر دو قاضي، اين اولين احتمالي بود كه به نظر هر شنوندهاي ميرسيد. بنابراين به هيچ وجه نبايد و نميتوان اين احتمال را ضعيف يا ناديده پنداشت. ولي به همين ميزان نيز نبايد احتمالات ديگر را كم جلوه داد يا به كلي رد كرد. پذيرش يكي از اين دو احتمال، در فهم ماجرا و وضعيت جامعه بسيار متفاوت و تعيينكننده است.
زيرا اگر بپذيريم كه مجاهدين مرتكب آن شدهاند، فهم همه از موقعيت سياسي مخالفان برانداز و نيز در نحوه مواجهه با آن متفاوت خواهد بود، تا زماني كه آن را ناشي از يك اقدام شخصي بدانيم. بنابراين هر گونه اصراري بر روايت رسمي و برخورد با كساني كه جز اين روايت را معتقد باشند، نهتنها از حيث فوق نادرست و زيانبار است، بلكه اين اصرار به ضد خودش تبديل ميشود و اگر واقعا هم همين روايت مطابق واقع باشد، چنين اصرار و رفتاري با طرفداران روايت ديگر موجب بدبيني به روايت رسمي خواهد شد.
اثبات روايت رسمي شيوههاي خود را دارد و نميتوان و نبايد ديگران را از حق اظهارنظر و تحليل اين ماجرا يا طرح پرسشهاي لازم منع كرد. هر چند روايت رسمي در ادامه تعديل شد و ارتباط مستقيم ضارب با سازمان مجاهدين به تأثيرپذيري تقليل يافت كه در واقع عدول از آن روايت اوليه بود. براي رسيدن به روايت صحيح لازم است كه فعالان رسانهاي به اسناد و مدارك و شواهد يا خانواده يا دوستان و همكاران او دسترسي داشته باشند و گزارش دقيقي از تمامي مراحل رخ داده را به دست بیاورند.
در گزارش گفتوگويي كه با رييس محترم ديوان عالي كشور انجام و از تلويزيون پخش شد، هيچ توضيحي درباره علت رفتن ضارب به طبقه سوم و اتفاقات آنجا، جز اينكه به خودش شليك كرده داده نميشود. هيچ گزارشي از شاهدان ماجرا اعم از افراد احتمالي حاضر در دادگاه يا شعب ديگر يا مردم عادي حاضر در محيط ارائه نميشود. گزارش دوربينهاي مداربسته نيز در دسترس نيست. مردم روايت رسمي را به اين شرط ميپذيرند كه روايتي جامع و منطقي باشد، نه به اين دليل كه روايت رسمي هر چه باشد حق و درست است.
امام جمعه ای که الهام علیاف را «تهدید» کرده بود استعفا کرد
بی بی سی - عبدالکریم عابدینی در پیامی از نمایندگی ولیفقیه و امامت جمعه قزوین کنارهگیری کرد اما دلیلی برای آن ذکر نکرد.
آقای عابدینی در بند نهم بیانیه خود در اعلام کنارهگیریاش از نمایندگی آیتالله خامنهای ضمن خداحافظی با مردم قزوین نوشت: «از خدای مهربان برای هر قصور و تقصیری عفو و مغفرت میطلبم.»
برخی این کنارهگیری را به صحبتهای اخیر او در دفاع از امام جمعه اردبیل مربوط میدانند.
او که در ۱۰ سال گذشته این سمت را برعهده داشت سه هفته پیش در نماز جمعه قزوین اظهارات الهام علیاف، رئیسجمهور جمهوری آذربایجان درباره حسن عاملی، امام جمعه اردبیل را «بیادبانه» توصیف کرد و آقای علیاف را «مزدور» آمریکا و اسرائیل خواند.
توهین بیسابقه امام جمعه قزوین به ملت و رهبر آزربایجان
عبدالکریم عابدینی، امام جمعه قزوین، در خطبههای نماز جمعه با حملات شدید لفظی به الهام علییف، رئیسجمهور آزربایجان، وی را "خائن"، "نوکر"، و "مهره اسرائیل و آمریکا" خطاب کرد.
آقای عابدینی همچنین در خطبههای نماز جمعه قزوین ابراز امیدواری کرد که «آتشفشان خشم مردم غیور (جمهوری) آذربایجان در همراهی با جبهه مقاومت بیش از پیش شعلهور شود و علیاف را به سراشیبی سقوط بکشاند.»
ماجرا از برگزاری مراسمی در ۹ دی امسال در مسجد اعظم اردبیل شروع شد، اندکی بعد از سرنگونی بشار اسد در سوریه. در این مراسم حسن عاملی، امام جمعه اردبیل و نماینده آیتالله علی خامنه، رهبر جمهوری اسلامی ایران در استان اردبیل سخنرانی کرد که از شبکه خبر ایران پخش شد.
مهدی سلحشور، مداح مهمان این مراسم در قالب رجزخوانی اظهارات توهینآمیزی را علیه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و الهام علیاف، همتای او در جمهوری آذربایجان ایراد کرد.
مراسم مسجد اعظم اردبیل واکنش آقای علیاف را در پی داشت که در گفتگو با شبکههای تلویزیونی کشورش خواستار برکناری امام جمعه اردبیل و واکنش رسمی «فرد منصوبکننده» او شد.
آقای علیاف همچنین گفت: «ما بهخوبی می دانیم چه کسی او را منصوب کرده است. واکنش او چیست؟ آیا از این موضوع حمایت میکند یا خیر و چه کسی از آذربایجان عذرخواهی خواهد کرد؟ آیا اصلا عذرخواهی خواهند کرد یا خیر؟»
کار به اینجا ختم نشد و وزارت خارجه جمهوری آذربایجان، جعفر آقایی مریان، کاردار موقت سفارت ایران در باکو را احضار کرد. او اظهارات مداح مراسم مسجد اعظم اردبیل را مغایر با روح روابط دو کشور دانست و خواستار توقف فوری چنین اقدامات تحریکآمیزی شد.
اما پس از آن عبدالکریم عابدینی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان قزوین در دفاع از امام جمعه اردبیل به آقای علیاف حمله کرد و گفت: «رئیس جمهور آذربایجان در حقیقت خواسته است به یهودیان صهیونیست، آمریکاییها و انگلیسیها بگوید که من نوکر شما هستم و خواسته نوکری خود را ثابت کند و به همین خاطر این اظهارات سخیف را داشته است.»
او در ادامه گفته بود: «لازم نیست آیتالله عاملی نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه معزز اردبیل جواب تو را بدهد و دیگران به میدان بیایند، کافیست یکی از امامان جماعت یکی از مساجد استان اردبیل جواب تو را بدهد.»
اعتمادآنلاین - هشدار عطاالله مهاجرانی به مسئولان؛ سفره حاکمان از عموم مردم جدا نشود
عطاالله مهاجرانی نوشت: وقتی اموال عمومی به روایت سعدی در زندگی شخصی حکمرانان چپاول شد، صدای سقوط شنیدنی است. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد!
«عبرت از نُه سقوط!سفره جداگانه» عنوان یادداشت سید عطاءالله مهاجرانی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده؛ تعبیر «سفره جداگانه» را پزشکیان در دوران مبارزه انتخاباتی و در مناظرهها چند بار مطرح کرد. سخنش این بود اگر حکمروایان برای خود سفره جداگانه تنظیم کنند، گذران زندگیشان متفاوت از مردم باشد، مثلا برای بهداشت و درمان و تهیه لوازم و وسایل زندگی از امتیازات ویژه و راههای ویژه، همان رانت برخوردار باشند، مردم بیاعتماد میشوند؛ نگاهشان به حکمرانان نگاهی دیگر میشود و فاصله میگیرند. دو خاطره را برایتان تعریف کنم.
۱- سینا واحد، نویسنده و اهل فرهنگ که کتاب «قیام گوهرشاد» او همچنان و برای همیشه به عنوان یک منبع درجه اول و کلاسیک تلقی میشود، سالها پیش در تهران به من گفت: «فرزند جوان یکی از آقایان که در نهاد مهمی عضویت دارد، در محله ما آپارتمان بزرگی دارد. سه تا ماشین کورسی گرانقیمت به رنگهای شاد و تند و تیز دارد. با دوستان جوانش، دختر و پسر بساطشان همیشه جور است. مردم محله هم آنها را میشناسند. کسی جرات نمیکند حرفی بزند. خوار و بار فروش محله میگوید. حرفی نزنید ها! اینها توی کلانتری آشنا دارند.»
۲- خانه ما در خیابان شهید عراقی بود. رفتم مرغ بخرم. خانمی پیش از من در برابر فروشنده و ترازو بود. ترازو آکنده از مقدار زیادی استخوان مرغ بود. انگار گوشت مرغ را حسابی تراشیده بودند. دو کیلو استخوان مرغ خرید و رفت. از فروشنده پرسیدم استخوان مرغ؟! گفت: «بله آقا مردم پول ندارند مرغ بخرند. استخوان میخرند. با آن سوپ درست میکنند.
این خانم آنقدر با طمأنینه و تشخص میآید که انگار میخواهد چهار کیلو سینه مرغ بخرد.» از شما چه پنهان از همان وقت انگار مرغ از دهانم افتاد. این نابرابریها در برابر چشمان مردم است. یکی از نشانهها و دلایل سقوط حکومتها همین است. وقتی حاکمان و وابستگان آنان، حساب زندگی و گذران خود را از مردم جدا میکنند. مردم فاصله میگیرند و در روز مبادا که باید به داد حکومت برسند، در خانه میمانند.
چگونه میشود جمعیت معدودی به سرکردگی اشرف افغان اصفهان را بگیرند و حکومت ریشهدار صفوی را ساقط کنند؟ در انقلاب اسلامی چرا در برابر جمعیت مردم انقلابی، جمعیتی برای حمایت از شاه وجود نداشت؟ جمعیتهای مصنوعی هم بعدا طشتش از بام میافتاد. مانند جمعیتی از روحانیون که در قم به استقبال شاه فرستاده بودند. اینان ساواکی بودند. چند ماهی ریش خود را نتراشیده بودند. وقتی به استقبال شاه در قم آمدند و فریاد میزدند: جاوید شاه! مردم قم هیچ کدام از آنها را ندیده بودند و نمیشناختند.
رادیو فردا - فرزندان ابراهیم نبوی، طنزنویس و نویسندهٔ ساکن آمریکا که به تازگی خودکشی کرد، در بیانیهای از خاکسپاری پدرشان در ایران خبر دادند.
زهرا و لیلا نبوی در بیانیهای که روز سهشنبه ۹ بهمن منتشر کردند، خبر دادند که پیکر ابراهیم نبوی در قطعۀ ۷۶ گورستان «بهشت زهرا» در تهران دفن شد.
پیش از این شماری از نزدیکان این طنزنویس در شبکههای اجتماعی خبر داده بودند که پیکر او به ایران بازگشته، اما خانوادۀ آقای نبوی امروز این گزارشها را به طور رسمی تأیید کردند.
سایت امتداد گزارش داده که پیکر آقای نبوی در میان تدابیر شدید امنیتی به خاک سپرده شده است.
به گزارش این سایت، پیکر ابراهیم نبوی صبح روز سهشنبه از فرودگاه به بهشت زهرا منتقل شد، اما ماموران دادستانی ابتدا اجازه دفن به خانواده او ندادند.
امتداد میافزاید: «عنوان شده بود که گواهی فوت درست نیست و باید پیکر این روزنامهنگار به پزشکی قانونی منتقل شود. از این رو پیکر نبوی سریعاً به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا اجازه دفن گرفته شود».
در این فاصله، «ماموران امنیتی و لباس شخصیهای زیادی به بهشت زهرای تهران میآیند و این در حالی بود که تنها خانواده و چند نفر از نزدیکان برای دفن آمده بودند».
در گزارش امتداد تأکید شده که «بیشتر دوربینها به همراه عکسهای گرفتهشده در هنگام دفن ابراهیم نبوی از سوی ماموران امنیتی ضبط شد».
دختران آقای نبوی روز ۲۶ دی در بیانیهای گفته بودند که پدرشان «در شهر سیلورسپرینگ ایالت مریلند، جان خود را گرفت».
در این بیانیه آمده بود که این طنزپرداز شناختهشده در یک دهۀ اخیر «افسرده و دلتنگ» ایران بود و ناممکن بودن زندگی در وطنش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود؛ «او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید».
شماری از روزنامهنگاران و کاربران شبکههای اجتماعی خواستار برگزاری مراسم بزرگداشتی برای این نویسنده پس از خاکسپاری در ایران شدهاند.
گروهی از روزنامهنگاران داخل ایران پس از اعلام خبر خودکشی او با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، از او درخواست کردند که با همراهی رئیس قوه قضائیه شرایط را برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج، به ویژه نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان، فراهم کند.
انتشار گزارش مربوط به اعطای این مبالغ، اعتراض برخی از جمهوریخواهان ایالات متحده را در پی داشته است
برایان مست، رئيس جدید کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا روز یکشنبه با ارجاع به اسناد محرمانه بودجه در کنگره این کشور گفت که دولت بایدن ۱۵ میلیون دلار را به خرید کاندوم و قرصهای ضد بارداری برای طالبان تخصیص داده است.
به گفته مست، این بودجه از مالیاتهای مردم آمریکا تامین شده است. برایان مست با انتقاد از این اقدام دولت بایدن از مقامات پیشین آمریکا پرسید که این این اقدام چه فایدهای برای مردم آمریکا داشته است
:::
یورونیوز - دولت جو بایدن، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده مبلغ ۱۵ میلیون دلار از وجوه دولتی را «بی سر و صدا» به افغانستان تحت کنترل طالبان پرداخت کرده بود تا صرف تامین و توزیع داروهای ضدبارداری خوراکی و کاندوم شود.
این موضوع در یکی از گزارشهای غیرعمومی بودجه کنگره که به رویت رسانههای آمریکا رسیده، آمده بود.
این رقم در ماه اوت و از مسیر آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) به افغانستان فرستاده شده و بر اساس این گزارش، دولت بایدن تایید کرده که برای عملی شدن این برنامه «برخی هماهنگیها» با حکومت طالبان نیز ضروری بوده است.
این مبلغ، بخشی از یک بسته ۱۰۰ میلیون دلاری کمک مالی بوده که به برنامههای حمایت از «حقوق و آزادیهای اساسی» و توانمندسازی «زنان و دختران» تحت حکومت طالبان اختصاص یافته بود.
این پول در حالی پرداخت شده که بر اساس قانون ایالات متحده، ارسال پول به طالبان که همچنان از نظر واشنگتن یک سازمان ترریستی محسوب میشود، ممنوع است.
در اعلامیه کمک مالی آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده نیز به این ممنوعیت اشاره شده و آمده است که تلاشهای این آژانس در افغانستان «نیازمند سطحی از هماهنگی با مقامات محلی، استانی و ملی است؛ اما بدون اینکه مستقیماً به آنها منفعت برساند».
در این اعلامیه آمده است: «برای این آژانس و شرکای آن کاملا روشن است که هیچ کمک مستقیمی به طالبان انجام نشود و در همین راستا نیز تلاشهای لازم برای اطمینان از تبعیت این آژانس از تحریمهای اداره کنترل داراییهای خارجی آمریکا [موسوم به OFAC] و رعایت دیگر محدودیتهای قانونی برای کمک به طالبان انجام شده است.»
علاوه بر مبلغ ۱۵ میلیون دلار که این آژانس میگوید به سازمانهای غیرانتفاعی افغان میدهد تا به فعالیتهایشان در زمینه کنترل بارداری ادامه دهند، میلیونها دلار نیز در چهارچوب این بسته مالی صرف برنامههایی در موضوع فرصتهای معیشتی، مدیریت آب و حمایت از مؤسسات آموزشی عالی در افغانستان شده است.
ایران وایر - چند روز پس از انتشار ویدیویی از سخنان صادق زیباکلام درباره تغییر نگاه ایرانیان به مناقشه حماس و اسراییل، دادستانی تهران علیه این استاد علوم سیاسی اعلام جرم کرد.
صادق زیباکلام، روز دوشنبه اول بهمن ماه در سخنانی در مرکز مطالعاتی ایرانشناسی قطر به تغییر رویکرد ایرانیان به فلسطین و اسرائیل پس از حمله هفتم اکتبر اشاره کرد و گفت: «شما از تعداد زیاد ایرانیان متنفر از فلسطینیها متعجب خواهید شد. در مدت ۱۵ ماه گذشته نفرت نسل جوان ایران را از فلسطینیها دیدم. مردم ایران نتانیاهو را بهعنوان یک قهرمان تحسین میکنند. او دلیل این تغییر رویکرد را حمایت رهبران جمهوری اسلامی از فلسطینیها عنوان کرد.»
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه، روز نهم بهمن بدون اشاره مستقیم به این سخنان زیباکلام نوشت به دلیل «اظهارات بیپایه و اساس اخیر صادق زیبا کلام»، دادستانی تهران علیه وی اعلام جرم کرد.
🎥 صادق زیباکلام، استاد سابق دانشگاه تهران، در یک سخنرانی که در کشور قطر و به زبان انگلیسی ارایه کرد درباره تغییر نگاه ایرانیان به فلسطین و اسرائیل پس از حمله هفتم اکتبر گفت: شما از تعداد زیاد ایرانیان متنفر از فلسطینیها متعجب خواهید شد. #اخبار_ایرانpic.twitter.com/eE7CUlDw5M
میزان با اشاره به پرونده های باز شده علیه صادق زیباکلام در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نوشته است: «زیباکلام در سالهای اخیر اقدام به طرح مطالب خلاف واقع در رسانهها کرده و مطالب بدون ادعا و سند متعددی را در فضای مجازی منتشر کرده است که در پی آن چندین پرونده قضایی برای وی تشکیل شده است.»
ایران اینترنشال - سعید مظفریزاده، مدیرعامل باشگاه تراکتور، در گفتوگو با رسانه این باشگاه، با حمله به کریم باقری به دلیل اینکه «پس از شعارهای هواداران پرسپولیس کنار زمین را ترک نکرده» گفت که «توهینهای قومیتی» به مربی پرسپولیس «بَر نخورده» و برایش «اصالت و ریشه نژادی جایگاه خاصی ندارد!»
مظفریزاده در این گفتوگو ضمن تهدید فدراسیون، از کریم باقری و جواد خیابانی، مربی پرسپولیس و گزارشگر تلویزیون، انتقاد کرده که چرا با شنیدن شعارها واکنش نشان ندادهاند: «از عزیزانی که ترکزبان و تبریزی هستند، کمترین توقع آن بود که در واکنش به اتفاقات یکی میکروفن بر زمین میگذاشت و دیگری کنار زمین را ترک میکرد تا هوادارانی که آن شعارها را میدادند، به خود آیند و تلنگری برایشان باشد، ولی متاسفانه آن توهینهای قومیتی به عزیزان بر نخورده و برایشان اصالت و ریشه نژادی جايگاه خاصی ندارد.»
کانال تلگرام تراکتور نوشته که مدیرعامل باشگاه تراکتور از پیگیری موضوع «شعارهای نژادپرستانه و قومیتی هواداران پرسپولیس» در فیفا خبر داد: «ضمن اشاره به شکایت از باشگاه پرسپولیس در خصوص رفتارهای توهینآمیز و شعارهای نژادپرستانه، قومیتی و ضد ایرانی هواداران آن باشگاه در دیدار اخیر، بیان کرد: ما تمامی اقدامات قانونی لازم جهت پیگیری موضوع شکایت از طریق فدراسیون فوتبال را انجام دادهایم و در صورتی که اقدام عاجل و اساسی در این زمینه صورت نگیرد، با قاطعیت کامل، موضوع را از طریق فیفا پیگیری خواهیم کرد.»
مظفریزاده همچنین گفت: «زمان آن رسیده که مسئولان امر یکبار برای همیشه با شعارهای ضد نژادی، قومیتی و ایران ستیزانه در ورزشگاهها برخورد کنند یا اگر آقایان توانی برای این کار ندارند، فیفا ابزار و قدرت کاملی را در این زمینه دارد و به راحتی میتواند این معضل را ریشهکن کند.»
مدیرعامل تراکتور با تهدید فدراسیون گفت: «ما تمامی مستندات لازم را جمعآوری کردهایم و در وهله اول موضوع را از طریق مراجع داخلی و فدراسیون فوتبال پیگیری خواهیم کرد و توقع داریم که به صورت فوری و ظرف مدت یک هفته الی ۱۰ روز اعلام نظر شود، یقیناً اگر طی این مدت به نتیجه مورد نظر دست نیابیم و یا اینکه آقایان بخواهند موضوع را مشمول زمان کنند، شکایتمان را از طریق مراجع بینالمللی و فیفا پیگیر میشویم و قطعاً تبعات امر بر عهده مسئولانی است که نسبت به موضوع مدنظر بیتفاوت هستند.»
فرید زکریا: رژیم ایران به طرز بی سابقهای ضعیف شده و برای حفظ بقاء خود شدیداً نیازمند سرمایه و فنشناسی خارجی است و حاضر است به شرط برخورداری از آنها یعنی به شرط برچیده شدن تحریمها و ادغام بیشتر جمهوری اسلامی در جامعۀ جهانی بر سر برنامۀ اتمی خود و همچنین توقف حمایتهایش از نیروهای نیابتی در خاورمیانه با دولت ترامپ معامله کند
فرید زکریا، خبرنگار معروف "سی انان" و از معروفترین کارشناسان مسائل خاورمیانه به مناسبت انتشار کتاب جدیدش، "عصر انقلابها"، مصاحبۀ اختصاصی با هفتهنامۀ فرانسوی "اکسپرس" دربارۀ سیما و دورنمای دگردیسیهای خاورمیانه در دورۀ جدید و همچنین سرانجام رژیم ایران و مناسبات آن با آمریکا در دورۀ ترامپ انجام داده است.
در این مصاحبه فرید زکریا از عربستان سعودی به عنوان اولویت دونالد ترامپ در خاورمیانه یاد کرده، زیرا، به گفتۀ او، ترامپ شیفتۀ پول و تاجر است و عربستان سعودی پولدارترین کشور جهان به شمار میرود و میتواند نقش کلیدی در کاهش بهای انرژی ایفاء کند.
اما، در خاورمیانۀ کنونی، به گفتۀ فرید زکریا، اسرائیل موفق شده حماس و حزبالله و همچنین دفاع هوایی ایران را که بر سلاحهای روسی مبتنی است نابود کند و اینها فشار بزرگی بر حکومت ایران وارد آورده است. به گفتۀ کارشناس معروف آمریکایی، راهبرد حکومت ایران در دو دهۀ گذشته بر پشتیبانی نیروهای نیابتیاش (حزبالله، حماس، حوثیها و رژیم بشار اسد) برای مقابله با آمریکا و متحدان منطقهای آن (اسرائیل، عربستان، امارات) مبتنی بوده و این پشتیبانی راهبردی امروز کاملاً از بین رفته است به طوری که جمهوری اسلامی از زمان حملۀ صدام حسین به ایران در سال ۱٩٨٠ به اندازۀ امروز ضعیف نبوده است.
همزمان به گفتۀ فرید زکریا، عربستان سعودی قدرت اقتصادی خود را به شکرانۀ افزایش بهای نفت حفظ کرده و امروز عادی سازی مناسبات خویش با اسرائیل را به سود خود میداند و میخواهد از طریق نوعی توافق قابل قبول بر سر مسئلۀ فلسطین این رابطه را هر چه زودتر با اسرائیل عادی کند.
شروع این عادیسازی، به گفتۀ فرید زکریا، شروع خاورمیانه جدید خواهد بود که در آن اسرائیل، عربستان، امارات و قطر از جمله برندگان اصلی و جمهوری اسلامی ایران بازندۀ اصلی خواهند بود. به گفتۀ فرید زکریا در واقع اسرائیل و عربستان بیشترین سود را از خاورمیانه جدید خواهند برد.
به گفتۀ فرید زکریا در وضعیت حاضر، جمهوری اسلامی ایران که بسیار ضعیف شده به سمت تولید سلاح اتمی نخواهد رفت، زیرا خوب میداند که چنین اقدامی با واکنش نظامی اسرائیل و آمریکا و محکومیت جامعۀ بینالمللی روبرو خواهد شد. به گفتۀ فرید زکریا، جمهوری اسلامی به توانایی تولید سلاح اتمی بسنده خواهد کرد.
فرید زکریا سپس گفته است: اکنون پرسشی که دولت آمریکا باید پیش روی خود مطرح کند این است : با توجه به موضع ضعف جمهوری اسلامی آیا فرصت دستیابی به یک توافق جدید اتمی با این کشور وجود دارد؟ به گفتۀ فرید زکریا، جمهوری اسلامی تضعیف شده شدیداً به سرمایه و فن شناسی خارجی نیازمند است و حاضر است برای دسترسی به آنها نوعی معامله بر سر برنامۀ اتمی خود و توقف پشتیبانی مالی از نیروهای نیابتیاش را بپذیرد. اما، به گفتۀ فرید زکریا جمهوری اسلامی در صورتی به چنین معاملهای تن خواهد داد که تحریمهای بینالمللی علیه آن برچیده شوند یا حکومت تهران بتواند بیشتر از گذشته در مناسبات جهانی ادغام شود.
فرید زکریا در ادامه افزوده است که او تردیدی ندارد که رژیم ایران یک رژیم دیکتاتوری است که با مردم خود بسیار بد رفتار میکند، هزاران نفر را به زندان میاندازد و رفتارش با زنان ایران بی رحمانه است. اما، رژیم و رهبران حکومت ایران برای حفظ بقاء خود بسیار عقلانی و مصلحت اندیشانه عمل میکنند.
شرق - علیرضا دبیر رئیس فدراسیون کشتی در گفتگو با شبکه شرق در مورد کاندیدا شدنش در فدراسیون فوتبال گفت: فوتبال ایران در یک برنامه ۱۰ تا ۱۲ ساله بالا می آید، اصلا شک کنید.
او در مورد اینکه چرا در حالی که ما استعدادی مثل علی دایی داریم چرا دبیر را برای فدراسیون فوتبال پیشنهاد دادیم، گفت: مگر صفایی فراهانی فوتبالی بود؟ ولی بهترین رییس فدراسیون فوتبال ایران بود.
اگر از من بپرسند مدیر باید ورزشکار خوبی باشد تا به ریاست فدراسیون برسد؟ من می گویم باید حتما مدیر باشد. دبیر ادامه داد: شما فکر می کنید من بخاطر کشتی گیریام اینجا موفق هستم نه؟! آیا با ورزش می تواند بودجه آورد؟ باید چارچوب مدیریت را بلد باشی.
دبیر در مورد بازگشت دایی به فوتبال گفت: من بیست جا گفتم که علی دایی باید به فوتبال برگردد و مربی باشد. ولی اگر هر کسی بخواهد مدیر باشد. باید بیزینس و هر کار دیگری را دارد، کنار بگذارد. من شب ها فقط سه ساعت می خوابم تا به کارهای فدراسیون برسم.امیدوارم منظور را رسانده باشم.
باید کسانی که در جنایات رژیم نقشی نداشتهاند، فرصت بازگشت به جامعه را داشته باشند
ایندیپندنت فارسی - شاهزاده رضا پهلوی، روز سهشنبه نهم بهمن، طی سخنانی در باشگاه ملی مطبوعات در واشنگتن، دیدگاههای خود را درباره آینده ایران و دستاور آزادی مردم ایران برای منطقه و کشورهای جهان تشریح کرد.
او در سخنان آغازینش بر موضوع فرصت تاریخی برای ایجاد تغییرات بنیادین در خاورمیانه و ضرورت پایان دادن به نقش مخرب جمهوری اسلامی ایران تأکید دارد. شاهزاده رضا پهلوی با اشاره به وضعیت فعلی منطقه و ضعف فزاینده رژیم جمهوری اسلامی، از جامعه جهانی، بهویژه ایالات متحده، خواست که از این فرصت برای تغییر مسیر منطقه استفاده کند.
او گفت: «خاورمیانه در آستانه یک تغییر اساسی قرار دارد، با تضعیف حماس در غزه، سقوط حزبالله در لبنان، و پایان یافتن رژیم اسد در سوریه. این تغییرات به لطف رهبری و همکاری کشورهای منطقه، از ریاض تا اورشلیم، در حال شکلگیری است.»
شاهزاده رضا پهلوی، جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی بیثباتی، تروریسم، و جنگهای منطقهای معرفی و به سوابق رژیم در تهدید و اعمال خشونت علیه آمریکا و کشورهای منطقه، از گروگانگیری در سفارت آمریکا گرفته تا حمایت از گروههای نیابتی مانند حماس و حزبالله، اشاره کرد.
شاهزاده رضا پهلوی گفت که پیشبینی میکند که «با تضعیف نیروهای نیابتی و افزایش فشارها، رژیم جمهوری اسلامی به دنبال توافقی جدید با ایالات متحده خواهد بود، اما هدف این توافق نه صلح، بلکه بازسازی نیروهای نیابتی و ادامه بیثباتی در منطقه است».
او در ادامه گزینههای پیش روی ایالات متحده را در قبال جمهوری اسلامی چنین توصیف کرد:
«دولت ایالات متحده میتواند به جای تسلیم شدن در برابر تاکتیکهای رژیم جمهوری اسلامی، از این فرصت برای تغییر مسیر خاورمیانه به سوی صلح و ثبات استفاده کند یا فریب لفاظیهای رژیم جمهوری اسلامی را بخورد و خاورمیانه را دوباره به نیروهای نیابتی افراطگرای تروریست آن برگردانند.»
شاهزاده رضا پهلوی در مورد تلاشهایی که برخی چهرهها وگروهها برای پیش کشیدن گزینه جنگ دارند، گفت: «برخی چه بر اساس ناآگاهی، ایدئولوژی یا منافع شخصی قصد دارند که این دولت (ترامپ) را فریب دهند تا فکر کند که تغییر در ایران تنها از طریق جنگ ممکن است ولی این گزینه تنها به نتیجهای بدتر منجر خواهد شد.»
او در ادامه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا را مخاطب قرار داد و گفت: «آقای رئیسجمهور، هر کس که به شما بگوید که شما باید جان نیروهای خود را فدا کنید تا تغییر در ایران رخ دهد و صلح در خاورمیانه برقرار شود، به شما دروغ میگوید. ما درخواستی از نیروهای آمریکایی برای مبارزهمان برای آزادی ایران نداریم. این ایرانیان هستند که برای آزادی وطنشان میجنگند و میخواهند به جنبش آزادیخواهی در منطقه که این اشغالگران با آن مخالفند، بپیوندند. آنها مدام در خیابانها هستند، نه برای مطالبه آزادیشان، بلکه برای مبارزه برای آن. اما هموطنان من تنها نیستند. من اجازه نمیدهم آنها در این جنگ تنها باشند. آنها من را انتخاب کردند که گذار از این رژیم جنگطلب را هدایت کنم تا به یک آینده باثبات و در صلح برسیم. من درخواست آنها را پذیرفتهام و اینجا هستم تا وظیفهام را انجام دهم.»
شاهزاده رضا پهلوی گفت که برای گذار از جمهوری اسلامی اقداماتی همچون ایجاد شکاف در رژیم و تشویق انشقاقها، تعامل با گروهای مردمی داخل ایران، جلب حمایت افکار عمومی جهانی و ایرانیان خارج کشور، اعمال فشار حداکثری از سوی دولتهای G20 بر رژیم و آماده شدن برای بازسازی اقتصادی و سیاسی کشور پس از سرنگونی جمهوری اسلامی ضروری است.
در بخش پرسش و پاسخ این نشست، شاهزاده رضا پهلوی در مورد آینده پس از سرنگونی جمهوری اسلامی و نحوه برخورد با نیروهایی همچون سپاه و دیگر عوامل حکومتی گفت که با به یاد آوردن تجربههای گذشته مانند آفریقای جنوبی و عراق، باید از اشتباهات مشابه جلوگیری شود.
منابع «ایرانوایر» در وزارت ورزش و جوانان گفتهاند پروژه حذف «ناهید کیانی»، دختر نابغه تکواندوی ایران، به جرم عکسانداختن و در آغوش کشیدن «کیمیا علیزاده» در رقابتهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس از پاییز سال جاری در دستور کار وزارت ورزش و جوانان قرار گرفته بود
براساس اطلاعاتی که ایرانوایر از منابع خود در وزارت ورزش و جوانان بهدست آورده، سازمان اطلاعات سپاه در «دستورالعملی لازمالاجرا» از وزارت ورزش و جوانان خواسته، «مبینا نعمتزاده» دیگر دختر تکواندوکار نزدیک به حکومت، از این پس در رقابتهای بینالمللی جانشین خانم کیانی شود.
منابع ایرانوایر گفتهاند «احمد دنیامالی»، وزیر ورزش و جوانان دولت «مسعود پزشکیان» در جلسهای که مهرماه سال ۱۴۰۳ با مدیران حراست وزارت ورزش و فدراسیون تکواندو، «هادی ساعی»، رییس فدراسیون تکواندو و نماینده سپاه پاسداران در ساختمان وزارت ورزش داشته، برای چگونگی حذف ناهید کیانی و جانشین شدن ورزشکار حکومتی مورد نظر سپاه، به هادی ساعی برنامه شش ماهه داده است.
پروسه حذف مینو مداح چرا و چگونه رقم خورد؟
ترتیب اخباری که از سوی رسانههای وابسته به وزارت ورزش و جوانان و همینطور رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران در مورد اتفاقات تیم ملی تکواندوی زنان ایران منتشر شده، میتواند بخشی از ابهامات در مورد چگونگی آغاز پروژه حذف ناهید کیانی را روشن کند.
خبرگزاری «برنا»، وابسته به وزارت ورزش و جوانان، هجدهم دی ۱۴۰۳ در خبری مدعی شد که مینو مداح سرمربی تیم ملی تکواندوی زنان ایران از سمت خود استعفا داده و «مهروز ساعی»، خواهر هادی ساعی، سرمربی تیم ملی زنان تکواندوکار ایران شده است.
همانروز، یعنی هجدهم دی، هادی ساعی به «خبرآنلاین» میگوید: «خانم مینو مداح اردوی تیم ملی را رها کرده و رفته است. برای همین مجبوریم تیم را دست خانم مهروز ساعی بدهیم.» ساعاتی بعد اما مینو مداح، خبر ترک کردن اردو را در گفتوگویی با «رادیو جوان» تکذیب میکند و مدعی میشود که هرگز نه اردو را ترک کرده و نه استعفا داده است.
مینو مداح اما دوم بهمن ۱۴۰۳ به خبرنگاران میگوید: «با تیم ملی قطع همکاری کردم، چون هادی ساعی به من گفت حق خواهرم است که سرمربی تیم ملی تکواندو باشد.» او همچنین به رسانههای ایران گفته بود که هادی ساعی با ادبیاتی زننده و توهینآمیز با او حرف میزد: «من شخصا این ادبیات را در شان خودم نمیدانستم.»
روز دوشنبه، ۸بهمن۱۴۰۳،روزنامه «فرهیختگان» وابسته به سپاه پاسداران در گزارشی، از قطعی شدن حکم سرمربی خواهر هادی ساعی در تیم ملی تکواندوی زنان ایران خبر داد و نوشت: «هدایت ملیپوشان دختر تکواندو ایران در رقابتهای فجیره به مهروز ساعی واگذار شد و پس از این مسابقات در مورد سرمربی آینده این تیم تصمیم نهایی گرفته خواهد شد.»
مینو مداح صرفا به یک دلیل از اردوی تیم ملی تکواندو زنان ایران حذف شد. منابع ایرانوایر میگویند خانم مداح با طرح تغییر وزن مبینا نعمتزاده و حذف شدن ناهید کیانی مخالفت کرده بود. مهروز ساعی اما مربی دوران کودکی مبینا نعمتزاده، تکواندوکار مورد نظر سپاه برای جانشینی ناهید کیانی بود.
تفاوت ناهید و مبینا برای سپاه پاسداران از کجا آغاز شد؟
دو دختر تکواندوکار ایران در رقابتهای المپیک تابستانی ۲۰۲۴ پاریس روی سکو رفتند. ناهید کیانی در وزن ۵۷ کیلوگرم به نشان نقره رسید و مبینا نعمتزاده در وزن ۴۹ کیلوگرم به مدال برنز دست یافت.
این دو یک تفاوت ویژه برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی داشتند.
یورونیوز- وزیر امور خارجه ایران نسبت به هرگونه حمله احتمالی به تاسیسات هستهای این کشور هشدار داد و چنین اقدامی از سوی آمریکا یا اسرائیل را «دیوانگی» توصیف کرد. عباس عراقچی تهدید کرد چنین حملهای با پاسخ تلافیجویانه «فوری و قاطع» ایران همراه خواهد بود که منجر به «یک فاجعه بسیار بد» برای منطقه خواهد شد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز سهشنبه ۲۸ ژانویه (نهم بهمن) در مصاحبهای اختصاصی به شبکه تلویزیونی بریتانیایی اسکاینیوز گفت: «ما به صراحت اعلام کردهایم که هرگونه حمله به تأسیسات هستهای ما با پاسخ فوری و قاطع ایران مواجه خواهد شد. اما فکر نمیکنم آنها چنین کار دیوانهواری انجام دهند.»
این اظهارات در بحبوحه احتمال تشدید تنشها پس از انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا بیان شد.
آقای ترامپ در سال ۲۰۱۸ در نخستین دوره ریاست جمهوری خود، کشور آمریکا را از توافق هستهای قدرتهای جهانی با ایران که به برجام معروف شد، به طور یکجانبه خارج کرد و تا پایان دوره ریاست جمهوری خود سیاست موسوم به «فشار حداکثری» را در قبال ایران پیشگرفت. اما او همزمان با روی کار آمدن مجدد خود در کاخ سفید، برای مذاکره درباره رسیدن به یک توافق جدید ابراز آمادگی کرده و آن را «خوب» توصیف کرد.
عراقچی با واکنش به این سخنان ترامپ گفت: «کارهای زیادی باید توسط طرف مقابل انجام شود تا اعتماد ما را جلب کنند. ما چیزی جز کلمه "خوب" نشنیدهایم و واضح است که این کافی نیست. وضعیت در حال حاضر، بسیار دشوارتر از قبل است.»
ایران اصرار دارد که برنامه هستهای آن صرفاً برای اهداف صلحآمیز است. با این حال، دولتهای غربی ادعا میکنند که سطح فعلی غنیسازی اورانیوم ایران نشان دهنده جاهطلبی برای ساخت سلاح هستهای است.
از آنجایی که اعتماد بین تهران و واشنگتن در پایینترین سطح خود قرار دارد، کارشناسان بر این باورند که هرگونه پیشرفت به سوی توافق جدید با چالشهای مهمی مواجه خواهد شد.
عراقچی با اشاره به سخنان رییس جمهور آمریکا مبنی بر آمادگی برای مذاکره با ایران، گفت که متقاعد شدن ایران برای شروع مذاکرات با آمریکا بسیار زمانبرتر از دوره قبل است.
عراقچی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «شما آماده هستید که به ترامپ شانسی بدهید که حداقل به آنچه میگوید گوش دهید»، گفت: «بله، البته.»
او در پاسخ به این پرسش که «اگر او چیزهای درستی بگوید و با احترام به سمت شما بیاید، شما با ترامپ گفتوگو میکنید؟»، گفت: «در این صورت، ما باید تصمیم بگیریم. من به شما نمیگویم که هر چیزی که او میگوید را رد میکنیم.»
واکنش عراقچی به پیشنهاد ترامپ درباره فلسطینیان غزه
عراقچی همچنین پیشنهاد جنجالبرانگیز ترامپ برای «پاکسازی» فلسطینیها از نوار غزه را به سخره گرفت و با کنایه به چشمداشت ترامپ به خریداری جزیره گرینلند که تحت حاکمیت دانمارک است، ایده دیگری را پیشنهاد کرد.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز شنبه ۲۵ ژانویه (۶ بهمن) اظهار داشت که مایل است اردن، مصر و سایر کشورهای عربی تعداد بیشتری از آوارگان فلسطینی از نوار غزه را بپذیرند، به طوری که امکان تخلیه بخش بزرگی از جمعیت منطقه فراهم شود و بتوان غزه را «کاملاً پاکسازی کرد» و از نو ساخت.
در ابتدا باید اعتراف کنم در طی بیش از دو دهه گذشته، بودهاند برخی از فعالان اقتصادی بومی بلوچ، دوستان قدیمی و آشنایان در بلوچستان و بخصوص در منطقه چابهار که صراحتا و ماهرانه از ما خواستهاند بر روی مولفه بومی گرایی و مشارکت محلی اصرار بورزیم (تا آنها بتوانند رانت و امتیازات محلی بیشتری بگیرند). اکثر این نوع افراد قوم و خویش و یا دار و دسته وابسته به نمایندگان مجلس، شورای شهر، شهرداری و بقیه نهادها و تعداد انگشت شماری از مدیران به اصلاح بومی فاسد ادارات بوده و حتی برخی امامان جمعه سُنی مذهب جنوب بلوچستان میباشند. و ما در حقیقت دانسته یا نادانسته جاده صاف کن و تسهیل کننده پیشبرد منافع شخصی و خانوادگی و طایفهای این نوع افراد وابسته بودهایم (اگرچه بیش از ۵۰ سال سابقه دوستی و آشنایی وجود دارد ـ اما به باور نگارنده باید از روابط و منافع شخصی و حتی خدشه دار شدن دوستیها عبور کرد و حقیقت را گفت؛ حتی به بهای "دشمن تراشی"). چون هیچ بلوچ فقیر کپرنشین به دلیل فعالیتهای سیاسی و فشار رسانهای ما خارج نشینان صاحب امتیاز نشده است و در عمل ما گره گشای مشکلات آنها نبودهایم، بلکه بر عکس. زیرا ساختار کل سیستم دزدسالار و رانت محور جمهوری اسلامی بر این مبنا بنیانگذاری شده است و آنهایی که با این سیستم نافع رانت ـ محور سر و کار دارند صدبرابر از ما زبر و زرنگ تر هستند؛ چه برسد به آن بلوچ بینوا که دستش به جایی بند نیست.
• نمونهیِ کاربستِ جمعهایِ شلخته و نادرستِ زبان فارسی
سخن از عربیمآبی است و نه دو خصیصهیِ ناروایِ «عربیستیزی» و «عربستیزی» که هردو در نگاهِ این قلم و هر انسانِ انساندوستی بسیار ناپسندیده است و مردود. در زبان فارسی مانند هر زبان زندهی دنیا واژههای بیگانه راه یافته است یا ایرانیان خود وام گرفتهاند. زبان فارسی همچون یکی از کهنترین زبانهای دنیا شاید بیشاز دیگر زبانها در این دادوستدِ فرهنگی بوده است. و این امر به رشد و شکوفایی زبان فارسی یاری رسانده است. نمونهای بیاورم: واژهای چون «کنکاش» که بسیاری میپندارند فارسیِ خالص است از زبان مغولی وام گرفتهایم. این نهتنها عیب که علت سرزندگیِ زبان فارسی است. درحقیقت، در جهان اگر دو چیز وجود دارد که هرگز خالص نبوده است و اگر «خالص» میبود هم سترون بود و هم بسیار زشت یکی زبان است و دیگری نژاد. کافی است به زبان انگلیسی توجه کنیم و وسعتِ واژههای به وام گرفتهی این زبان را دریابیم. اما، هیچ زبانی بیهیچ دروپیکری دروازههای خود را به روی دیگر زبانها نمیگشاید بلکه تنها آنجاکه نیازی دارد که خود دارا نیست دستِ یاری بهسوی دیگر زبانها دراز میکند و آن واژهها را در دستگاهِ دستوری خود به کار میبرد. حالآنکه در زبان فارسی بهعلتهایی که بیان آنها در این مختصر میسر نیست چنین نشد و اتفاقِ ناخوشایندِ گشوده شدن بیحسابوکتاب دروازههای زبان فارسی به روی زبان عربی رُخ داده است. و افزونبر پذیرفتن یا وام گرفتن واژههای عربی که درحدِ نیاز بهخودیخود نه عیب که به رشد زبان فارسی یاری رسانده است ما با پدیدهی بسیار زیانآورِ و بنیانبرباددهیِ راه یافتن زبان عربی در پهنهی دستور و نظام صوتی زبان فارسی روبهرو بوده و هستیم.
سیدمهدی هاشمی یک جانی و جنایتکار و قاتل در بیت منتظری است؟
مقدمه اجمالی
عاشقان وسینه چاکان قدرت و قاتلین با هم جمع میشوند، نقشه میکشند و مخالفین خود را از هر درجه و مقامی که باشند، حذف میکنند. دربازی قدرت دوست و دشمن معنی خود را از دست میدهد و فقط انحصار قدرت است که عمل را مشخص میکند. در زیر به مناسبت ترور دو مستشار قتال دیوان عالی کشور مغیسه و علی رازینی اینکه چگونه و به چه علت آقای علی رازینی به سمت رئیس دادگاه ویژه روحانیت منصوب میشود را از زبان آقای احمد منتظری، فرزند مرحوم آیت الله منتظری را در مصاحبه با حسین دهباشی خواهد آمد. نظر به اینکه آیت الله منتظری قائم مقام رهبری، با عاشقان وسینه چاکان قدرت انحصاری قدرت همآهنگ نیست و به قول خودش اینها در جستجوی یافتن " ولایت بر فقیه" و نه ولایت فقیه بودند،، تصمیم به حذف قائم مقام رهبری، مرحوم آیت الله منتظری گرفته میشود، برای فراهم شدن زمینه حذف قائم مقام، نقشه کشیده میشود، که سید مهدی هاشمی ضعیف ترین حلقه به دلیل رابطهای که با بیت آیت الله منتظری دارد و نیز نقاط ضعفی که قبل و بعد از انقلاب داشته به چوبه اعدام سپرده شود. با برنامه ریزی او دستگیر و روانه زندان میشود.
مسئله اتهامهای سید مهدی و کشتن قبل و بعد از انقلاب، نه به خاطر کشتن و بلکه هدف دیگری را تعقیب میکردهاند. و الا نباید او تا سال ۶سید مهدی هاشمی از اول انقلاب تا سال ۶۵ یعنی مدت بیش از ۸ سال با حکم مسئولین نظام مصدر امور مهمی از جمله دادستان کل انقلاب، عضویت شورایعالى فرماندهى سپاه، مسئولیت واحد روابط عمومى، مسئول واحد نهضتهاى آزادی بخش سپاه پاسداران و... باشد و اینها ناگهان به فکر جنایات او بیفتند. وقتی تصمیم به اعدام سید مهدی هاشمی جهت کنار زدن مرحوم آیت الله منتظری گرفته میشود، برای فراهم شدن زمینه حذف قائم مقام رهبری، کمتر قاضی شناخته شدهای حاضر به دادن چنین حکمی بود. لذا احمد خمینی به دنبال چنین شخصی میگشت که رازینی آمادگی خودش را برای صدرور حکم اعدام سید مهدی هاشمی اعلان میکند و وی بعد از آن بلافاصله از سوی آقای خمینی به سمت رئیس دادگاه ویژه روحانیت منصوب میشود.
وقتی تصمیم به اعدام سید مهدی هاشمی جهت کنار زدن مرحوم آیت الله منتظری گرفته میشود، کمتر قاضی شناخته شدهای حاضر به دادن چنین حکمی بود. لذا احمد خمینی به دنبال چنین شخصی میگشت که رازینی آمادگی خودش را برای صدرور حکم اعدام سید مهدی هاشمی اعلان میکند و وی بعد از آن بلافاصله از سوی آقای خمینی به سمت رئیس دادگاه ویژه روحانیت منصوب میشود. چگونگی این تصمیم و انتصاب را از زبان آقای احمد منتظری در مصاحبه با حسین دهباشی با هم مرور کنیم:
بر اساس روایات اسلامی معاویه از سال ۶۶۱ تا ۶۸۰ (میلادی) خلیفه مسلمانان بود. این اسلام شناسان همچنین اشاره کرده اند که بعد از مرگ معاویه پسرش یزید از سال ۶۸۰ تا ۶۸۳ خلافت کرد. ما از معاویه سنگ نبشته و سکه در دست داریم، اما سنگ نبشته ی، یا سکه ی از یزید تا به امروز پیدا نشده است (1).
سکه شناس انگلیسی جان واکر (John Walker ) به سکه هایی از عبدالملک مروان که در سال های مختلف ضرب شده اند اشاره می کند:
" سکههایی از عبدالملک مروان در ضرابخانه مرو در سال ۷۵ ضرب شده اند. عبدالملک مروان همچنین در ضرابخانههای اردشیر خُرّه ( سال ۷۳ ) و در دارابگرد ( سالهای ۶۰ و ۶۵) به نام خود سکه ضرب کرده است. تمام تاریخهای ضرب سکه های عبدالملک مروان به سال هجری هستند، به جز تاریخهای سکههای دارابگرد که می بایست به سال یزدگردی نسبت داده شوند.
"Arab-Sassanian coins with 'Abd al-Malik's name name .....are from the mint of Merv, year 75. His other mints are Ardashir-Khurra, year 73, and Dārābjird, years 60 and 65.... All his dates are in terms of the Hijra era, with the exception of those on the Dārābjird coins, which must be according to the Yezdigird era, i.e. A.H. 72 and 77".(2)
آیا ترامپ میتواند با حداکث فشار رژیم را چنان ضعیف کن که سرنگون شود؟
مردى که در انتخابات مهندسى شده گذشته شکست خورده بود دوباره آمد. جهان فکر میکرد که شکست سیاسى «دونالد ترامپ» چهل و پنجمین رئیس جمهورى، او را از جهان سیاست عقب خواهد راند، و بعضىها فکر میکردن، همین کست، به طرز عجیبى او را زمین خواهد زد و منزوى خواهد شد. ولى دیدیم اینطور نشد. ترامب با پشتکارى که از خود نشان داد چون ققنوسی از خاکستر خود بر خاست. او ثابت کرد، که هر ضربه اىش که انسان را از پاى در نیاورد انسان را چون فولاد محکمتر میکند. او امروز قوى تر از گذشته پا به میدان سیاست گذاشته است، اگرچه همه میدانیم ترامپ بدنبال تجارت است و ابعاد عظیم سیاستهاى او براى منافع آمریکاست! ترامپ، در روز سوگند، (تحلیف) بلافاصله کار خود را آغاز کرد. و ۲۰۰ فرمان اجرائى را امضاء کرد. ترامپ در همان روز اول به فکر مسئله اقتصادى و منافع آمریکا بود برداشتن فشار اقتصادى از روى دوش مردم آمریکا از اهداف نخست ترامپ خواهد بود.
زندگی کوچ نشینی و دامداری سنتی - ایلی قشقاییها در ۶۰- ۷۰ ساله اخیر دستخوش دگرگونی عظیمی شده است. سسیتم اتحادیه ایلی که از توافق نا نوشته ۵ طایفه بزرگ ترک زبان شکل گرفته بود، پس از کودتای ۲۸ مرداد و تبعید رهبران و ایلخانان ایل، آرام آرام نقش تعیین کننده در سازماندهی و یکپارچگی وبسیج ایل را از دست داد. افسران ارتش و انتظامات ژاندارمری بجای خوانین نشستند در یک دست چماق و در دست دیگرشان شیرینی بود. گسترش آموزش عشایر در بین کودکان و جوانان ایل، تغییرات هویتی و شناختی بین نسل پیشین و نسل نو بوجود آوردو این نسل جوان زندگی در شهر و روستا را بر زندگی کوچ نشینی ترجیح دادند. در شیوه معیشتی دامداران متحرک ایلی پس از اصلاحات ارضی و خشکسالیهای پی در پی، گسترش زمینهای زراعتی و ملی شدن جنگلها و مراتع، محدود شدن شرایط زیستی زندگی کوچ نشینی، ورود گوشت ارزان به بازارهای داخلی و سیاست یکسان سازی امت أسلامی بعد از انقلاب اسلامی و عوامل دیگر همگی دست بدست دادند تا گروه گروه این دامداران ایلی بسرعت از زندگی سنتی و اجدادی خود دست بشویند و بسوی شهرها، شهرکها و روستاها سرازیر شوند وبه خیل جمعیت حاشیه نشینان و کارگران کشاورزی و کارگران فصلی بدون مهارت، پرتاب شوند. آمیزش اجباری با زندگی روستاییان و شهر نشینان در این ۵۰ سال گذشته، پیامدهای جدیدی را برای ا ین توده ایلاتی دیروز و یکجا نشینان امروز در پی داشته است. استحاله تدریجی زبان مادری ترکی قشقایی، تغییر در لباس و روابط خانواده و اجتماع و تغییر در عرف و عادات و فرهنگ ایلاتی، ورود زنان به تحصیل و مشاعل روستایی و شهری روابط خانواده و تربیت فرزندان را تغییرد اد وبتدریج نگاه و آرزوهای جدیدی بر زندگی سایه افکند.
در اوایل کارِ آقای پزشکیان، نشانههای خوبی از سطح قابل قبولی از اجماع و وفاق و همراهی با رئیسجمهور از جمله رأی اعتماد به تمام اعضای کابینه از طرف مجلس، بروز کرد، اما با گذشت زمان، این نشانهها نهفقط کمرنگ شد بلکه امروزه ستیزهجویی علنی با دولت و نمایندگان آن از سوی برخی نیروهای درون حاکمیت، به وضعیتی بدتر از دور دوم ریاستجمهوری آقای روحانی رسیده است.
روزی که سعید حجاریان، ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی را سبب ظهور «حاکمیت دوگانه» در ایران دانست، بعید میدانم ارائۀ مفهومی مثبت از این عبارت مرادش بوده باشد. نخستین ویژگی «حاکمیت»، یگانه بودن آن است، زیرا همین ویژگی است که دستگاه دولت را کارآمد میکند.
حاکمیت دوگانه یا چندگانه به جز در دوران «گذار» از یک حاکمیت به حاکمیت دیگر، اساساً وضعیتی مخرب است و مایۀ نزاع درونسیستمی و در نتیجه ناکارآمدی ماشین دولت و انباشت بحران در جامعه میشود.
اینکه چرا امکان ظهور «حاکمیت دوگانه» در ایران وجود دارد، بحث نظری مبسوطی را طلب میکند، اما نوعی تفسیر از قانون اساسی که بر دو بُنی بودن یا ثنویتِ منبع مشروعیتِ حکومت انگشت میگذارد، مهمترین علت این امر است. با این حال، «حاکمیت دوگانه» بهرغم مضمون منفی آن به پارهای سوءتفاهمات سیاسی در جامعۀ ایرانی دامن زد؛ بهطوریکه برخی از اصلاحطلبان آن را پدیدهای مثبت پنداشتند و بر همین اساس، منازعۀ رئیسجمهور با سایر ارکان قدرت را ترغیب و تشویق کردند بدون آنکه به اثرات آن بر کارآمدی دولت به خوبی بیاندیشند.
در سوی دیگر ماجرا، اصولگرایان نیز که خود یکی از عوامل اصلی دوگانه شدن حاکمیت بودند، به جای تلاش در جهت یگانه کردن آن، روی صورت لفظی و ظاهری این پدیده حساسیت فوقالعاده نشان دادند و موضوع را به سرعت امنیتی کردند.
به هر حال، ناکامیها و خطرات ناشی از دور دوم ریاستجمهوری حسن روحانی، بخش مهمی از جامعه را متقاعد کرد که «حاکمیت دوگانه» به معنای ایجاد دوقطبی و یا نزاع بین قوۀ مجریه با سایر نهادهای حاکم، تنها ثمرش پنچر شدن چرخ دولت و ناتوانی آن در حل مشکلات فراروی جامعه است و بنابراین، یک بار برای همیشه باید از آن خداحافظی کرد.
در واقع همین طیف از جامعه در انتخابات سال 1400 شرکت نکرد تا با پیروزی مرحوم سیدابراهیم رئیسی در انتخابات و یکدست شدن قدرت، کشور از قفل و بلاتکلیفی دوگانگی حاکمیت رها شود.
فوت غیرمترقبۀ مرحوم رئیسی اما کشور را بار دیگر در معرض انتخابات قرار داد. تجربههای گذشته پیش رو بود و کمتر کسی گمان میکرد که شورای نگهبان با تأیید صلاحیت فردی با دیدگاههای انتقادی نسبت به سیاستهای جاری، بار دیگر زمینهساز بروز پدیدۀ حاکمیت دوگانه شود.
برخلاف انتظار عمومی اما شورای نگهبان نام مسعود پزشکیان را در بین نامزدهای تأییدصلاحیت شدۀ ریاستجمهوری اعلام کرد. مسعود پزشکیان از منتقدان بسیاری از سیاستها و رویههای جاری در کشور بود و در جریان تبلیغات انتخاباتی، با صراحت کامل نظرات خود را از طریق تریبون صداوسیما به جامعه منتقل کرد.
این اتفاق، نوعی سردرگمی در بین تحلیلگران سیاسی ایجاد کرد. آنها از خود میپرسیدند که اگر آقای پزشکیان مصمم به اجرای وعدهها و نظرات خود باشد، آیا بار دیگر صورتی از حاکمیت دوگانه در کشور ظهور نخواهد کرد؟ با این حساب، پس چرا شورای نگهبان صلاحیت او را تأیید کرده است؟ مگر شورای نگهبان و نهادهای مؤثر در تصمیمگیریهای آن، علاقهای به تکرار حاکمیت دوگانه و ناکارآمد شدن دولت پیدا کردهاند؟ پاسخ به این پرسش به طور قاطع منفی بود، زیرا ناظران سیاسی از حساسیت دستگاههای رسمی نسبت به پدیدۀ حاکمت دوگانه و حتی استفاده از این لفظ بیخبر نبودند.
بنابراین، شماری از تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که با تأیید و پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات، قرار نیست تجربۀ تلخ دوگانه شدن حاکمیت در کشور تکرار شود. این تصور، به طور طبیعی، پیشفرضهای ضروری نهفته در بطن خود را نیز به همراه داشت بهخصوص این پیشفرض که عموم دستگاههای حاکم، خود را برای همراهی با رویکرد آقای پزشکیان آماده کردهاند و به همین جهت، پیروزی او در انتخابات، نهفقط سبب ظهور پدیدۀ حاکمیت دوگانه نمیشود بلکه فرصتی تاریخی برای وفاق و اجماع درونحکومتی به منظور تغییر سیاستها و حرکت در جهت حل مشکلات بنیادی جامعه بهوجود میآورد.
قاعدتاً این فرض برای بسیاری از شهروندانی که ضمن نارضایتی عمیق از وضع موجود، مخالف تکرار تجربۀ شکستخوردۀ حاکمیت دوگانه و در عین حال، نگران از بروز بیثباتی و هرج و مرج در جامعه بودند، بسیار وسوسهبرانگیز شد. به همین دلیل آنان عزم خود را جزم کردند و در دور دوم انتخابات به رغم تبلیغات زهرآلود شبکههای خارج از کشور، با دادن رأی به آقای پزشکیان موجب پیروزی او بر رقیبش شدند.
در اوایل کارِ آقای پزشکیان، نشانههای خوبی از سطح قابل قبولی از اجماع و وفاق و همراهی با رئیسجمهور از جمله رأی اعتماد به تمام اعضای کابینه از طرف مجلس، بروز کرد، اما با گذشت زمان، این نشانهها نهفقط کمرنگ شد بلکه امروزه ستیزهجویی علنی با دولت و نمایندگان آن از سوی برخی نیروهای درون حاکمیت، به وضعیتی بدتر از دور دوم ریاستجمهوری آقای روحانی رسیده است.
نمونۀ واضح این ستیزهجویی را میتوان در واکنشهای مربوط به حضور محمدجواد ظریف معاون امور استراتژیک رئیسجمهور در اجلاس داووس و اظهارات او در آنجا ملاحظه کرد.
روشن است که آقای ظریف به تصمیم شخص خود به داووس نرفته است. روشن است که او طبق میل شخصی خود در آنجا اظهارنظر نکرده است. روشن است که او نظرات رئیسجمهور و دستگاه دولت را در اجلاس داووس مطرح کرده است. با این حساب، این میزان حمله و هتاکی و تهدید علیه او از سوی افرادی با موقعیت رسمی در نهادهای حاکم نشانۀ چیست؟ آیا جز این است که بازتولید حاکمیت دوگانه را در ذهن جامعه زنده میکند؟
با حاکمیت دوگانه نهفقط هیچ مشکلی از کوه مشکلات این جامعه قابل حل نیست بلکه عمده وقت و انرژی دولت، باید معطوف معضلاتی شود که در داخل مجموعۀ حاکمیت برایش ایجاد میشود. چنین روندی بسیار خطرناک و بحرانآفرین است.
ابراهیم نبوی بالاخره به آرزوی اش رسید و به ایران بازگشت. متاسفانه این آرزو در زمان حیات اش به دلیل خبث جمهوری نکبت اسلامی به تحقق نپیوست ولی دستکم پیکر بی جان او در خاک کشورش در کنار پدر و مادرش آرام گرفت.
آرام گرفت اما چه آرام گرفتنی.... ابتدا اجازه ی دفن پیکر او را ندادند و او را روانه ی پزشک قانونی کردند و بعد لابد دستور آمد و او را خیلی سریع به قطعه ۷۶ بهشت زهرا بردند و تحت نظارت امنیتی ها و بدون حضور دوستداران اش به خاک سپردند.
لعنت به حکومت نکبت باد که از پیکر بی جان نویسنده ی مخالف خود هم می هراسد.
به گمان نگارنده ابراهیم نبی در مقولهٔ بت شکنی به گرد پای ما ایرانیان هم نمیرسد. صحت این ادعا نیاز به ارائهٔ مدرک و دلیل ندارد، چرا که ما در بازهٔ زمانی قرن اخیر چندین بت دو پا را به زیر کشیدهایم.
البته یک تفاوت اساسی بین ما و آن پیامبر تبر به دوش میباشد که ما خود بتهایمان را میتراشیم و بعد با هزار جان کندن سرنگونش میکنیم، اما وی اصنامی را تکهتکه کرد که دیگران ساخته بودند و هنوز به عبادت وی معتقد بودند.
برای روشن شدن مطلب خیلی دور نمیروم و به همین محدودهٔ زمانی انقلاب ۵۷ بسنده مینمایم. ما مرحوم خمینی را از تبعیدگاه نجف برکشیدیم، تا عرش بردیم، آنقدر محو این نگار شدیم که سخنش را وحی منزل میدانستیم و گمان داشتیم که هر هزار سال یکبار کسی چون او پا به عرصهٔ وجود میگذارد، امری جز خیر از او سر نمیزند و همواره در مسیر حق گام برمیدارد. اگر چه به زبان او را معصوم نمیدانستیم، اما رفتارمان چنان بود که گویی او جلوهای از نور خداست و امکان خطا و اشتباه در او وجود ندارد و لذا هر کنش نامعقول وی را با دلایلی توجیه مینمودیم.
آری بت را با دستان خود ساختیم و اکنون که از این دلبر جز لطف، نیکخواهی و یک الگوی تمام و کمال توقع نداشتیم، با باز شدن چشمان و درک این موضوع که او هم چون دیگر انسانها خطا داشته و در مواردی به بیراهه رفته است، تبر برداشته و بنا داریم که از بیخ و بن طومارش را بپیچیم.
این رویهٔ ماست و به یک مورد خاص محدود نمیگردد. با بازرگان، منتظری، بهشتی، مطهری و دهها شخصیت دیگر پسا انقلاب همین کردهایم. پیش از انقلاب هم وضع بهتری نداشتیم، رضا سوادکوهی را که با ورود به نظامیگری به دلیل استفاده از مسلسل ماکسیم به رضا ماکسیم شهرت دادیم، چندی نگذشت که از او به رضاخان، رضا میرپنج یاد نمودیم. پس از فائق آمدن بر قیام جنگل، وی امیرپنجه مازندرانی و پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، سردار سپه، بعد از رسیدن به پادشاهی و گزیدن نام خانوادگی پهلوی به رضاشاه پهلوی و پنج سال بعد از مرگش رضاشاه کبیر خواندیم. یک بت تمام عیار که هر گامش جز برای اعتلای سرزمین مادری نبوده است. اما به محض تغییر اوضاع و امکان نقد وی، جز قلدری و استبداد رأی از او چیزی به خاطرمان نیامد. محمدرضا پهلوی را اعلیحضرت همایونی، قدرقدرت، والاشکوت، آریامهر، بزرگ ارتشداران و حتی سایهٔ خدا میپنداشتیم، اما به یکباره از او دل کندیم و اعتلای ایران را منوط به در کفن پیچیدن او نمودیم.
انگار این خوی و سرشت ذاتی ما مردم ایران است و هرگز این بیماری مزمن را دوایی نیست. ظریف را تا قائم مقام و امیرکبیر برمیکشیم و به یکباره به جایگاه خائن و مالهکش اعظم تنزل میدهیم، انگار نه انگار که این مرد تلاشی هم نموده است. گویا همین دیروز جوانکی که هنوز پشت لبش سبز نشده، سرهنگ خلبان را در قامت رئیسمجلس به افساد فیالارض متهم مینماید.
این مرض مهلک تنها در امر سیاست گریبان ما را نگرفته که در تمامی شئون زندگیمان ساری و جاری است. به بازی تراکتورسازی و پرسپولیس نگاه کنید، طرفداران تیم مورد علاقهٔ من با بیرانوند چه که نکردند؟ او را که تا همین چندی پیش میپرستیدند و به دلیل توانمندی وی به چندین جام دست پیدا کرده بودند را به خاطر اشتباه در روند ترک باشگاه، چنان نواختند که هیچکس با دشمن خونی خود چنین نمیکند. بیانصافها نگفتند که به خاطر حضور مادرش حداقل از فحاشیهای فراتر از زشت کوتاه بیایند.
در اینجا باید به یک جملهٔ معترضه بپردازم و آن اینکه در این بازی برخی از بانوان کشورمان به حرکاتی دست زدند و کلماتی را بر زبان جاری کردند که باعث سه خسارت عمده میگردد. اول آنکه به افراد پردهدر این مجوز را دادند که زین پس رعایت اکثریت خانمهای محترم حاضر در ورزشگاه را نکنند. دوم اینکه دستاویزی به جامعهٔ تندرو کشور دادند که جامعهٔ متدینین را تحریک نموده و با توجه به قدرت عملیاتی آنان کار را برگردانندگان ورزشی کشور سخت کنند. سوم و مهمتر از همه باعث شدند که بخش اعظمی از جامعه به ناچار از حق خود برای تماشای اینگونه رویدادها صرفنظر کنند.
نمیدانم ما مردم کی بناست از این شیوهٔ تعاملی صفر و صدی دست برداریم و قبول کنیم که انسانها معصوم نیستند، آدمها اشتباه میکنند و قرار نیست که به خاطر ارتکاب خطا، همنوعان خود را منکوب نماییم. من منکر وجود افراد رذل در پیکرهٔ جامعه نیستم که مگر میشود در بین یک جمعیت نود میلیونی کسانی اینگونه نباشند. اما قریب به اتفاق انسانها خوبند، اما کامل نیستند، به مانند خود ما اشتباه میکنند، گاه به دلایل متعدد از مسیر حق جدا میشوند و گمان دارند که کنش و رفتارشان درست است. اگر پندار ما این است که آنان در راه ناصوابی گام برمیدارند، نباید تبر برداریم و به ریشهشان بزنیم.
یورونیوز - در بخشی از بیانیه یکی از خانوادههای شهدا در اعتراض به دستگیری دختران رقصنده آمده «خبر بازداشت دو دختر نوجوان به دلیل رقصیدن در کنار مزار شهدا لکه ننگ دیگری بر پیشانی سیستمی است که به جای ایجاد شادی و امنیت نسل جوان را به اسارت و خفقان میکشاند.»
دو دختر نوجوان ایرانی پس از رقصیدن در یک پارک دستگیر شدند. پلیس ایران اعلام کرد که جرم آنها هتاکی به یادمان شهدای گمنام دفاع مقدس در تهران بوده است. گفته میشود در پارکی که این دو دختر رقصیده بودند، قطعهای به شهدای گمنام اختصاص یافته بود.
در همین زمینه خانواده دو تن از جانباختگان جنگ ایران و عراق به این دستگیری این دو دختر اعتراض کرده و خواهان آزاد شدن آنها شدند.
خانواده محمود رضا غواصه، «شهید» غواص عملیات کربلای ۴ با انتشار بیانیهای خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط این دختران نوجوان شدند و نوشتند: «سالهاست افرادی که مدعی پاسداری از خون شهدا هستند، در عمل به آرمانهای آنان خیانت کرده و مردم به ویژه جوانان این مرز و بوم را هدف سركوب و تحقير قرار دادهاند.»
در این بیانیه آمده «خبر بازداشت دو دختر نوجوان به دلیل رقصیدن در کنار مزار شهدا لکه ننگ دیگری بر پیشانی سیستمی است که به جای ایجاد شادی و امنیت نسل جوان را به اسارت و خفقان میکشاند.»
خون شهدای ما ریخته شد تا ملتی گرفتار فساد و بیعدالتی شوند؟
خانواده محمود رضا غواصه تاکید کردند «این گونه برخوردهای خشن و تحقیر آمیز با نسل جوان نشان دهنده زوال اخلاقی و ایدئولوژیک سیستمی است که نه توان مدیریت کشور را دارد و نه تحمل کوچکترین صدای متفاوت را. آرمان شهدا این بود که دختران این کشور به جرم شادی و رقص روانه زندان شوند؟ آیا خون شهدای ما ریخته شد تا در نهایت ملتی گرفتار خفقان فساد و بیعدالتی شوند؟»
ندا، فرزند شهید: با نی و ساز و رقص بر سر مزار پدرم بروید
ندا میرزالو، فرزند شهید حسین میرزالو، نیز با انتشار ویدیویی در همین زمینه اعلام کرد:«هرکس بر مزار پدر من میرود، با نی و ساز، رقص، شادی، موسیقی و پایکوبی برود. به قول سربهدار جاویدنام، مجیدرضا رهنورد، بر مزار پدر من نیز نه قرآن بخوانید و نه گریه کنید، فقط برقصید و شادی کنید.»
در همین حال برخی خانوادههای شهدا نیز خواستار برخورد قاطع با متخلفان شدند. آنها میگویند این رفتارها به جریحهدار شدن احساسات عمومی منجر میشود.
تبدیل فضاهای عمومی به اندرونی ایدئولوژیک حکومت
ایمان واقفی، جامعهشناس شهری در صفحه ایکس خود در همین زمینه نوشت: «جایی که آن دو دختر رقصیدند گویا پارک عمومیای بوده که در آن شهدا را دفن کردند. سالها پیش پروژه دفن شهدا در میدانهای شهر، دانشگاهها، کوهها و پارکها و ... کلید خورد.»
این جامعهشناس بر این باور است که هدف از دفن پیکر شهدا در میدانهای شهر «یک چیز بیشتر نبوده؛ تبدیل فضاهای عمومی به اندرونی ایدئولوژیک حکومت و محو مردم (ناوفادار) از سطح شهر»
پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی از بازداشت یکی از خبرنگاران این سازمان توسط اسرائیل خبر داد.
به گزارش خبرگزاری «ایسنا»، جبلی سهشنبه نهم بهمن گفت که یک خبرنگار صداوسیما در اسرائیل «زندانی شده» و همچنان «در اسارت است».
او با اشاره به «حساسیت موضوع و درخواست خانواده این خبرنگار برای عدم رسانهای شدن ماجرا» افزود: «پیگیریهایی انجام شده است و امیدواریم که این خبرنگار به زودی از اسارت رهایی یافته و آزاد شود.»
اسرائیل تاکنون درباره بازداشت این خبرنگار اظهارنظری نکرده است.
با پیگیری گزارشهای شبکههای وابسته به سازمان صدا و سیما از جمله شبکه عربی «العالم»، نام سه خبرنگار به نامهای اسراء الحبیصی و دو خبرنگار دیگر به نامهای محمد ابوعبید و احمد سهمود وابسته به این سازمان در نوار غزه دیده میشود که به نظر میرسد شهروندان فلسطینی باشند.
ایران اینترنشنال - ایالات متحده آمریکا در جریان چهل و هشتمین نشست بررسی دورهای جهانی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو، برای اولین بار از انتقاد از کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی خودداری کرد.
این اقدام بیسابقه از سوی فعالان حقوق بشر بسیار مهم و بهعنوان نشانهای از بیتوجهی دولت جدید آمریکا به نقض گسترده حقوق بشر در ایران قلمداد شده است.
بر اساس سوابق ثبتشده، ایالات متحده از سال ۲۰۱۰ همواره با انتقاد از نقض حقوق بشر در ایران، در خصوص جمهوری اسلامی ایران توصیههایی ارائه داده بود، اما امسال از انجام چنین کاری خودداری کرد.
در حالی که حکومت ایران از سوی ایالات متحده مورد انتقاد قرار نگرفت، دیگر کشورهای عضو مانند بریتانیا، سوئد، سوئیس و پاراگوئه رفتار ایران با زنان، آمار بالای اعدامها و سرکوب مخالفان را محکوم کردند. اوکراین نیز جمهوری اسلامی را بهدلیل ارسال پهپاد و موشک به روسیه برای جنگ در اوکراین مورد انتقاد قرار داد. آلمان هم با محکوم کردن تبعیض جنسیتی و سرکوب آزادیهای اساسی در ایران، خواستار لغو مجازات اعدام شد.
بررسی دورهای جهانی چیست؟
بررسی دورهای جهانی ( Universal Periodic Review -UPR) یکی از سازوکارهای مهم شورای حقوق بشر سازمان ملل است که با هدف بهبود وضعیت حقوق بشر در کشورهای عضو عمل میکند. ایران یکی از ۱۴ کشوری بود که در این نشست تحت بررسی قرار گرفت.
فعالان حقوق بشر از بررسی دورهای جهانی برای جلب توجه بینالمللی به نقض حقوق بشر در ایران استفاده میکنند.
به گفته نازنین افشین جم، فعال حقوق بشر ایرانی- کانادایی، خودداری ایالات متحده از انتقاد از نقض گسترده حقوق بشر در ایران از سوی جمهوری اسلامی، ضربهای به تلاشهای حقوق بشری است.
او به ایراناینترنشنال گفت: «از شنیدن این خبر شوکه و ناراحت شدم. ما به کشورهای دموکراتیک غربی، بهویژه ایالات متحده که همواره از حقوق بشر و آزادیها دفاع میکند، بهعنوان یک قطب اخلاقی برای پاسخگو کردن رژیمها وابسته هستیم.»
افشینجم که بنیانگذار «جنبش عدالت برای ایران» است، پیشتر در سازمانی به نام «توقف اعدام کودکان» فعالیت داشت و یافتههای خود را به نشستهای بررسی دورهای جهانی ارائه میداد.
او تاکید کرد: «اینکه آمریکا یافتههای خود درباره نقض آشکار حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی را ارائه نکرده، اقدامی بیسابقه است. اکنون نه زمان عقبنشینی، بلکه زمان پیشروی برای تضمین پاسخگویی است.»
«نشانهای نگرانکننده»
تیمور الیاسی، نماینده انجمن حقوق بشر کردستان در شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، نیز به ایراناینترنشنال گفت که ایالات متحده با شکستن سنت دیرینه خود در حمایت از حقوق بشر، جامعه حقوق بشری را ناامید کرده است.
او گفت: «این اقدام نشانه خوبی برای حقوق بشر نیست. وضعیت حقوق بشر و حقوق اقلیتها در ایران بدتر شده و تعداد اعدامها بهطرز چشمگیری افزایش یافته است. ایالات متحده اگر واقعا قصد تعامل با ایران و حمایت از مردم ایران را دارد، باید این مسئله را در نظر بگیرد،»
پیش از نشست بررسی دورهای جهانی در ژنو، شادی امین، مدیر شبکه ششرنگ و فعال در حوزه حقوق افراد همجنسگرا و تراجنسیتی، از کشورهای عضو خواسته بود از حقوق جامعه الجیبیتیکیو در ایران حمایت کنند.
در حالی است که همجنسگرایی در ایران جرمی است که مجازات مرگ در پی دارد، ۹ کشور عضو از جمهوری اسلامی خواستند همجنسگرایی را جرمانگاری نکند.
امین گفت: «جامعه حقوق بشری ایران نباید دیگر روی دولت آمریکا حساب باز کند. جوامع مردمی باید خود دست به کار شوند، زیرا آنچه دولت آمریکا انجام داده غیرقابلقبول است.»
بی بی سی - دونالد ترامپ از اولین روز دور جدید ریاست جمهوری خود، با صدور مجموعهای از فرمانهای اجرایی درباره مهاجرت، راه را برای اخراج گسترده مهاجران بدون مدرک هموار کرده است.
ترامپ در قالب ۲۱ فرمان تلاش کرده است بخشهایی از نظام اداری مهاجرت آمریکا، ازجمله نحوه رسیدگی به پرونده مهاجران و مسیر اخراج آنها را تغییر دهد.
کاخ سفید بعضی از این تغییرات را به صورت عمومی اعلام کرده است. روز جمعه، سخنگوی جدید کاخ سفید، تصاویری از پروازهای هواپیماهای ترابری نیروی هوایی ایالت متحده برای اخراج مهاجران را در شبکههای اجتماعی همرسان کرد.
در حالی که ترامپ وعده «اخراجهای انبوه» و بازداشت مهاجران را داده، هنوز دقیقا مشخص نیست چه میزان از این برنامهها در حال اجرا هستند.
در اینجا به تعدادی از مهمترین اقدامات ترامپ در زمینه مهاجرت، در هفته اول ریاست جمهوری او میپردازیم و آنها را با سیاستهای پیشین مقایسه میکنیم.
اخراج مهاجران
هسته اصلی سیاستهای مهاجرتی ترامپ، بیرون کردن مهاجران غیرقانونی از آمریکا است. او برای این کار وعده «اخراجهای انبوه» داده است.
برای عملی کردن این وعده، وزارت دفاع گفته است برای اخراج بیش از ۵۰۰۰ نفر که از سوی گشتهای مرزی در سن دیهگو در کالیفرنیا و آل پاسو در تگزاس دستگیرشدهاند، هواپیماهای نظامی در اختیار خواهد گذاشت.
آمار اداره مهاجرت و گمرک ایالات متحده (آیس) نشان میدهد تا روز چهارم ریاست جمهوری آقای ترامپ، بیش از هزار نفر از کشور اخراج شدهاند.
آقای ترامپ همچنین محدوده اخراج سریع مهاجران بدون مدرک را گسترش داده است و سیاست دوره اول ریاست جمهوری خود را که در دوره بایدن لغو شده بود، دوباره به اجرا گذاشته است.
پیش از این اخراجهای سریع تنها در محدوده ۱۰۰ مایلی (۱۶۰ کیلومتری) مرزهای بینالمللی آمریکا انجام میشد و شامل کسانی بود که هنوز درخواست پناهندگی نکرده بودند یا نتوانسته بودند دلیل قانونی برای پناهندگی ارائه دهند.
با تغییرات جدید آقای ترامپ، این نوع اخراجها میتواند در هر نقطهای از آمریکا انجام شود و شامل تمام مهاجران غیرقانونی و بدون مدرک مهاجرتی میشود که نتوانند ثابت کنند بیش از دو سال در کشور بودهاند.
اخراج مهاجران صرفا محدود به دوران ترامپ نیست.
دولت بایدن هم مهاجران را اخراج میکرد. در آخرین سال دوره ریاست جمهوری بایدن، ۲۷۱ هزار مهاجر به ۱۹۲ کشور اخراج شدند. این رقم معادل ۷۴۰ مهاجر در روز بود و میزان فعلی اخراجها در دوره جدید ترامپ کمی بالاتر از این رقم است.
بر اساس ارقام موسسه سیاستهای مهاجرتی، بایدن در چهار سال ریاست جمهوری خود، در مجموع یک و نیم میلیون نفر را اخراج کرد. این تعداد تقریبا معادل اخراجهایی است که ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود انجام داد.
این تعداد از میزان اخراجها در دوره اول باراک اوباما که به ۲/۹ میلیون نفر رسید، کمتر بود.
محمد رازینی سمت چپ پشت سر خامنهای هنگام نماز بر جنازهی پدرش
در حالیکه خانوادههای بسیاری از پناهندگان ایرانی به کشورهای اروپایی و کانادا امکان دریافت ویزای این کشورها را ندارند و سالها از دیدار عزیزانشان محرومند، محمد رازینی پسر علی رازینی که بیش از چهاردهه مشغول جنایت و چپاول در ایران بود و عاقبت توسط یک آبدارچی به درک واصل شد ویزای چندبار ورود یک ساله شنگن و چهار و سال ونیمه کانادا دریافت میکنند.
در اینجا میتوانید پارهای از اسناد را ببینید:
در این لینک میتوانید نماز خامنهای بر جنازه علی رازینی و محمد مقیسه ببینید
ایندیپندنت فارسی - مجمع کمبریج در بیانیهای که در وبسایت خود منتشر کرده است، از لغو سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی خبر داد.
در این بیانیه گفته شده است که سخنرانی که قرار بود ۱۱ فوریه انجام شود، به دلایل امنیتی لغو شده است. این بیانیه میگوید که این تصمیم بر اساس تامین امنیت شاهزاده رضا پهلوی اتخاذ شده است.
در این بیانیه به تهدید متوجه او اشاره نشده است اما بریتانیا از جمله کشورهایی است که عوامل جمهوری اسلامی در آن نفوذ زیادی دارند. پلیس ضد تروریسم بریتانیا نیز از خنثیسازی توطئههای ترور و آدمربایی عوامل جمهوری اسلامی گزارشهایی منتشر کرده است.
مجمع کمبریج گفته است، در حالی که از آزادی بیان حمایت میکند، نمیتواند امنیت رویدادهایی که برگزار میشود را قربانی کند.
یورونیوز - همزمان با افزایش نگرانیهای غرب از همکاری نظامی تهران و مسکو، یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران از خرید جنگندههای پیشرفته «سوخو ۳۵» ساخت روسیه خبر داد.
این نخستین بار است که یک مقام ارشد نظامی ایران خرید جنگندههای «سوخو ۳۵» را تأیید میکند. البته این فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران در سخنان خود که در رسانههای این کشور بازتاب داشته، مشخص نکرده که چه تعدادی از این نوع جنگنده خریداری شده است. او همچنین مشخص نکرده است که آیا جنگندههای «سوخو ۳۵» به ایران تحویل داده شدهاند یا خیر.
در نوامبر ۲۰۲۳، خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه پاسداران ایران در گزارشی خبر داد که تهران قرارداد خرید جنگندههای «سوخو ۳۵» از مسکو را نهایی کرده است.
علی شادمانی، معاون هماهنگکننده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا گفته است: «هر زمان که لازم باشد برای تقویت نیروهای هوایی، زمینی و دریایی خود خریدهای نظامی انجام میدهیم.» او همچنین خبر داده که ایران به تولید تجهیزات نظامی خود شتاب داده است.
ایران و روسیه روز ۱۷ ژانویه (۲۸ دی) معاهده مهمی را برای گسترش همکاریهای اقتصادی و نظامی دو کشور امضا کردند. در این معاهده اگرچه بر تقویت همکاریهای امنیتی و دفاعی میان مسکو و تهران تأکید شده بود اما انتقال تسلیحات را در برنمیگرفت.
شادمانی همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود با اشاره به رقیب سرسخت ایران در منطقه یعنی اسرائیل، هشدار داد: «اگر دشمن حماقت کند، طعم تلخ اصابت موشکهای ما را خواهد چشید و هیچیک از منافع آنها در سرزمینهای اشغالی مصون خواهد ماند.»
این فرمانده ارشد سپاه پاسداران ایران درخصوص نابودی سامانههای پدافند هوایی ایران در جریان حمله هوایی اخیر اسرائیل به این کشور گفت: «بهعنوان یک نظامی مطلع عرض میکنم که بر خلاف ادعای دشمن، فقط تعداد اندکی از سامانههای دفاعی آسیب دید که سامانههای جدیدی جایگزین آنها شده و هماکنون درحال فعالیت هستند.»
این نخستین اعتراف یک مقام ارشد نظامی ایران به آسیب دیدن سامانههای پدافند هوایی ایران در جریان حمله اسرائیل به این کشور در اواخر ماه اکتبر گذشته است. پیشتر، محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور ایران، در گفتگو با فرید زکریا در داووس گفته بود: «ادعا درباره نابودی پدافند هوایی ایران، یک داستانسرایی است و علتهایی برای این داستان سرایی وجود دارد. بله صدماتی وارد شد، اما پدافندی نابود نشده است.»
ناب آقای مسعود پزشکیان ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
🔹️با سلام و تحیات به استحضار میرساند که شماری از ملی - مذهبیهای زنجان بمناسبت سالگرد فوت مرحوم مهندس بازرگان میخواستند نشستی برگزار نمایند. از بنده هم دعوت کردند که با افتخار پذیرفتم. اما متأسفانه مسئولین استان با برگزاری آن نشست مخالفت مینمایند.
🔹️جناب پزشکیان، من بعید میدانم مسئولین محترم استان زنجان آگاهی چندانی از تاریخ انقلاب اسلامی و جایگاه آن مرحوم داشته باشند. مهندس بازرگان، اسوۀ دیانت، تقوا، صداقت، پاکدستی، وطنپرستی، مدارا و احترام به مخالف بود. هر چه از انقلاب جلوتر آمدهایم، درستی انتقادات آن مرحوم از راه و روشهای تند و انقلابی که همه برای آنها در سالهای نخست انقلاب سر و دست میشکستند، عیانتر شده. آن مرحوم با اعدامهای ابتدای انقلاب مخالف بود؛ با دشمنی با غرب و آمریکا مخالف بود؛ با اشغال سفارت آمریکا مخالفت کرد و از نخستوزیری استعفا داد؛ با ادامۀ جنگ بعد از فتح خرمشهر مخالف بود؛ با قلع و قمع احزاب، مطبوعات و منتقدین مخالف بود و ایضاً با بسیاری از شعارها و سیاستهای دیگر انقلابی. مخالفتش با سیاستهای انقلابی باعث گردید علیرغم آنکه یک عمر برای اسلام زحمت کشیده و شریعت را به دانشگاه آورده و صدها دانشجو و تحصیلکردۀ مسلمان تربیت کرده و سالها در راه مبارزه با استبداد، زندان و تبعید شده بود، دست آخر انقلابیون در نماز جمعه با شعار «مرگ بر بازرگان، پیر خرفت ایران»، از یک عمر خدمات وی آنگونه تجلیل کردند.
🔹️جناب پزشکیان، عرض بنده چیز دیگری است. برگزاری نشستی با یکی دو سخنرانی برای بازرگان با شرکت یکصد، یا حداکثر ۲۰۰ نفر در یک سالن، مگر چه خطر و تهدید امنیتی برای شهر زنجان میتوانست ایجاد نماید که مسئولین مخالفت کردند؟ بعید بنظر میرسد که مسئلۀ مسئولین واقعاً ملاحظات امنیتی بوده باشد. «امنیت»، بهانۀشان بوده برای پنهان ساختن تعصبات و تنگنظریهای سیاسیشان. که آنوقت این پرسش مطرح میشود که آیا در مملکت، قانون نبایستی حاکم باشد؟ آیا مأمورین حکومتی مجاز هستند به سلیقۀ خودشان هر تصمیمی که میخواهند، بگیرند؟ آیا پاسخگویی در قبال تصمیماتشان نمیبایستی وجود داشته باشد؟ آیا به هیچ مقام بالاتر و نهاد دیگر نمیبایستی مسئولین استانداری زنجان پاسخگو باشند؟ آیا با تندروها هم جرأت میکنند اینگونه برخورد نمایند؟
ایام بهکام باد صادق زیباکلام
* فکر نمی کنید این نامه در حقیقت برای آیت الله خامنه ای نوشته شده باشد؟
تا کنون رفتار غربیها در برابر حکومت مافیایی ایران بسیار ناپخته و نادرست بوده است. انگیزه آن شاید این باشد که سیاست آنان تنها برآورد سود و زیان حتا کوتاه مدت اقتصادی/نظامیاشان بودهاست. آنان نه رُخدادهای ایران را درست دنبال کردهاند و نه شناخت و ارزیابی درخوری در باره ماهیت ویرانگر و ریاکار این حکومت دارند. نباید این امر را نفی کرد که برخوردها با حکومت ایران اینک اندکی در راه درستتری قرار گرفته است. سبب روشن آن نیز شکست نیروهای تروریست نیابتی و سرنگونی بشاراسد و از دست رفتن مهمترین پایگاه منطقهای حکومت ایران است که البته حکومت اسلامی و رهبر متوهم آن از شرارت در سوریه دست برنخواهند داشت و اگر بتوانند حتا آرزو دارند که جنگ داخلی در آنجا براه بیاندازند تا دولت کنونی نتواند کار ساخت و بازسازی سوریه را بهپیش بَرد و اینان بتوانند دوباره در آنجا جایپایی بیابند.
با هجوم استعماری اسلام و ماشین پروپاگاند تاریخی اسلام، بر ما چه گذشت؟ فرهنگ منحط بیابانی و قرآنی و خلافت عربی، در پی نابودی فرهنگ باستانی و زبانهای ایرانی و هویت ما برآمد. اسلام در طول تاریخ، با رایج نمودن و تحمیل آیههای ضدخرد قرآنی و احادیث و روایات، با تفسیرهای ابلهانه ملاباشیها و رسالههای فاسد آخوندها و نیرنگنامههای نواندیشان، با حمایت از تمام مراسم خرافه گری مانند اربعین و زیارت امامزادهها و قبور کربلا و مراسم سوداگری و شعبده بازی مکه، با سرکوب مخالفان و خداناباوران و فیلسوفان و هنرمندان و فرهنگیان و با سوء استفاده از ثروت ملت، سلطه توتالیتاریستی خود در ذهن و اجتماع و سیاست را برقرار ساخت. اسلام خرد و روح آزاد و آفرینش را منکوب ساخت، زن را به ابژه سکسی تبدیل کرد، غیر مومنان را دشمنانی سزاوار مرگ معرفی نمود و آدمکشی را جهاد مقدس اعلام کرد.
این هجوم پیچیده و همه جانبه و مستمر اسلام، ما را از خودبیگانه ساخت. هویت فرهنگی و روانی ما دچار گسیختگی شد، پاره پاره شدیم، لایههای متناقض و دشمن خو در کنار هم قرار گرفتند. ما مچاله شدیم و از اندیشه آزاد محروم شدیم. بزور رگههای اسلامی عربی در اخلاق ما، در زبان ما، در ارزشهای ما، در رفتار اجتماعی و روانی ما و در هویت ما، جای گرفتند. ما در هویت خود عناصر ساختاری متفاوت و با کیفیت گوناگون داشتیم ولی با اسلام همه هویت ما زیر ضربه قرار گرفت و از تحول مثبت و درخشان محروم ماندیم. بجای اینکه در گفتگو با اهورامزدا باشیم و در فضای اسطورهای و فرهنگی فردوسی سیر کنیم و بسوی مدرنیته پرش کنیم، مرثیه گوی دشمنان خود شدیم و بتهای سفاکی و بلاهت را خدایان مقدس خود ساختیم. ما به حشره وحشتناکی تبدیل شدیم، ما کرگدن شدیم. ما دچار ازخودبیگانگی شدیم. آرامش دوستدار صحبت از دینخوئی ناشی از اسلام و غیر دین اسلام کرد. ولی باید افزود ما با اسلام و شیعه گری به شکست هویتی و فرهنگی و اخلاقی درغلتیدیم. ما از اسلام و الله شکست خوردیم. اسلام قرآنی که با ایدئولوژیهای ضدانسانی جدیدتر مانند نازیسم برابر است، بر ما چیره شد. فاجعه بود، ولی بسیاری گفتند: همه چیز عادی است و شما از این راه به معنویت میرسید. فاجعه بود، ولی ملاباشی و حکیم باشی و حاکم باشی گفتند: اسلام، آخرین دین و کاملترین آنهاست. فاجعه بود، ولی سیاسیون و روشنفکران پرشماری که روشنایی را از دست داده بودند گفتند: ساکت! به تودهها احترام بگذارید. بدین گونه هر کسی در مردگی ما نقش ایفا کرد.
هیچگاه جمهوری اسلامی در چنین وضعیت شکنندهای قرار نداشته. رژیمی که مشروعیت خود از کف داده ودرتمامی برنامههای خودباشکست مواجهه گردیده است. تمامی شواهد نشان از نوعی سر در گمی بین حکومتیان ونیروهای نظامی و هراس آنها از آمدن ترامپ و چالشی بزرگ دردرون حکومت میدهد. کابوس حمله اسرائیل و چگونگی برخورد با اواز یک طرف وهراس ازجامعه زخم خورده، تحقیر شده، سقوط کرده از نظر اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی و بسیارجوان از کف داده از طرف دیگرکار بر حکومت سخت کرده است.
ایران اینترنشنال - مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، از «تعامل و مشورت با دوستان» درباره آغاز به کار دولت دونالد ترامپ خبر داد و گفت تهران ایدههایی دارد اما باید برای «بدترین حالت» آماده شد.
تختروانچی در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا که دوشنبه هشتم بهمن منتشر شد، گفت: «وقتی سیاستهای طرف مقابل اعلام شد، ما هم متناسب با آن سیاستها عمل میکنیم.»
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، منابع نزدیک به او از احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری واشینگتن علیه تهران سخن گفتند و حتی احتمال حمله نظامی به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
گزارشهایی نیز درباره هراس مقامهای جمهوری اسلامی از اقدامات ترامپ منتشر شده است. از جمله روزنامه بریتانیایی تلگراف به نقل از منابع آگاه گزارش داد جمهوری اسلامی از بیم سیاستهای دولت جدید ترامپ در آمریکا، به نیروهای نیابتی خود در سراسر خاورمیانه دستور داده است محتاطانه عمل کنند.
تختروانچی گفت که پس از روی کار آمدن رسمی ترامپ، پیامی بین جمهوری اسلامی و آمریکا رد و بدل نشده است.
پیش از این وبسایت اکسیوس به نقل از دیپلماتهای اروپایی گزارش داد جمهوری اسلامی خواهان ارسال پیامی به آمریکا شده تا از تمایل تهران برای مذاکره با هدف دستیابی به توافقی جدید و متفاوت از برجام خبر دهد.
خبرهایی هم درباره مذاکره محمدجواد ظریف، معاون راهبردی دولت مسعود پزشکیان با مقامهای آمریکایی در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس منتشر شد اما دفتر او این گزارشها را تکذیب کرد.
ظریف در این اجلاس ابراز امیدواری کرده بود که «ترامپ-۲ (ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری) جدیتر، متمرکزتر و واقعبینتر» باشد.
با این حال روزنامه کیهان و نزدیکان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بارها به سخنان مقامات دولت درباره مذاکره با آمریکا حمله کردهاند.
روسیه و اروپا درباره مذاکرات هستهای همنظر نیستند
معاون سیاسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی گفت که روسیه و اروپا درباره شکل مذاکرات جدید اتمی همنظر نیستند و این چالش باید حل شود.
تختروانچی درباره مناقشه روسیه و اروپا درباره اوکراین نیز اعلام کرد که این موضوع و تحولات منطقه، در این مذاکرات دخالت نخواهد داشت.
او تاکید کرد: «بحث هستهای آنقدر پیچیدگی دارد که اگر بخواهیم در مورد آن به توافق برسیم مدت زیادی طول میکشد؛ چه رسد به این که بخواهیم موضوعات دیگر را دخالت دهیم.»
اندک مدتی پس از پایان مطالعه آخرین کتابی که همراه با برخی اطلاعات جدید و یا پیش از این غفلت شده درباره "شگفتی اکتبر"۱ (اکتبر سورپرایز) ۱۹۸۰ میلادی، داستان به تأخیر انداختن آزادی گروگانهای سفارت آمریکا در تهران، نگذشته بود که جیمی کارتر، سی و نهمین رییس جمهور آمریکا، در سن صد سالگی درگذشت. کتاب مورد اشاره، " لانه جاسوسها: ریگان، کارتر، و تاریخ پنهانی خیانتی که کاخ سفید را ربود"۲، نوشته روزنامه نگار محقق آمریکایی، "کریگ آنگر"۳ است که در ماه اکتبر ۲۰۲۴ انتشار یافت. "کریگ آنگر" اولین گزارش خود درباره " اکتبرسورپرایز" را "درسال ۱۹۹۱، زمانی که در سراسر کشور درباره آن صحبت میشد... "۴ نوشت و تا امروز، متناوبأ به تحقیق خود ادامه داده است. لازم به یادآوری است که زنده یاد بنی صدر در بهار سال ۱۹۸۰ برای افشای همین طرح پنهانی به واشنگتن سفر کرده بود که از جمله عوامل اصلی برای تشکیل کمیتههای رسیدگی در مجالس سنا و نمایندگان آمریکا شد. شوربختانه، وی ار انگشت شمار افرادی است که در درازای حدود چهل سال گذشته، از تحقیق و افشای این خیانت دست نشسته است. جا دارد همین جا اشاره شود که در میان ایرانیان به غیر از زنده یاد بنی صدرو تنی چند از دوستان وی، و در آمریکا به غیر از چند تنی از جمله زنده یاد "رابرت پاری"۵، به این طرح پنهانی بسیار تعیین کننده، چه برای ایران و چه برای آمریکا و جهان، نپرداختند. اگر در آمریکا سانسور و فشارهای رسانهای برای انکار چنین دسیسهای، از جمله به این بهانه که پذیرش این خیانت به مفهوم غیرقانونی بودن همه حکومتها پس از ریاست جمهوری جیمی کارتر خواهد بود، مانع از ادامه تحقیق و افشای زوایای پنهان نگاه داشته آن میباشد، و اگر در درون ایران سانسور رژیم ولایت مطلقه، عمدتإ به این دلیل که حاکمان جمهوری اسلامی خود در خیانت پنهانی برای به سرقت بردن انقلاب بزرگ مردم ایران نقش مستقیم داشتهاند، عدم توجه و سکوت بسیار تر از بسیار محققین و دانشگاهیان ایرانی در خارج از کشور شگفتی آور و توجیه ناپذیر است. در این نوشته بر آن نیستم که به تمامی داستان " اکتبرسورپرایز" و توافق پنهانی تیم انتخاباتی ریگان- بوش با خمینی و رهبران حزب جمهوری اسلامی برای به تأخیر انداختن آزادی گروگانها تا پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در اوائل ماه نوامبر ۱۹۸۰، بپردازم. بلکه قصد این نوشته افشای اطلاعات تازهای است که پیش از این مطرح نشده بود، (و اگر هم طرح شده نگارنده از آن بی اطلاع است) در مورد شواهدی دال بر احتمال خرابکاری در "عملیات پنجه عقاب"۶ (یا "عملیات طبس" آن گونه که ایرانیان میشناسند)، عملیات نظامی برای نجات گروگانها در آوریل ۱۹۸۰ میباشد. به نظر میرسد که واقعیت این است که اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط "دانشجویان پیرو خط امام" و گروگانگیری کارمندان آن، بخشی از طرحی گسترده نه تنها برای جلوگیری از استقرار مردمسالاری در ایران و پی آمدهای اجتناب نا پذیرآن در منطقه، بلکه واکنش ساختار اقتصادی-سیاسی آمریکا برای بازسازی و حفظ سلطه بر جهان بود. اما برای درک بهتر مطلب و چرایی انتخاب کارتر به ریاست جمهوری، انقلاب ایران، پذیرش شاه به آمریکا به بهانههای ساختگی، گروگانگیری، ناکامی تلاشها برای آزاد سازی گروگانها چه در ایران و چه در آمریکا، و تلاشهای نهایتا موفقیت آمیز برای به تأخیر انداختن آزادی گروگانها و پیروزی ریگان، باید تغییرشرایط حاکم بر روانشناسی مردم آمریکا، و ساختار سیاسی حاکم از اوائل دهه ۱۹۶۰ تا میانه دهه ۱۹۷۰، را بهتر شناخت. از اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی جامعه آمریکا با جنبش "حقوق مدنی"۷ برای رفع تبعیض بر علیه سیاهپوستان، جنگ ویتنام، جنبش عظیم جوانان بر علیه جنگ ویتنام، فشارهای اقتصادی ناشی از جنگ ویتنام و تضعیف نقش دلار به عنوان ارز مسلط جهانی، شکست حقارت بار در جنگ ویتنام، افتضاح واترگیت و استعفای ریچارد نیکسون از ریاست جمهوری، روبرو شد و نهایتا اندکی پس از آن، درست چند سالی پیش از ریاست جمهوری کارتر، مهم ترین لحظات در تاریخ اطلاعاتی امنیتی آمریکا رخ داد و "عمیق ترین و تاریک ترین اسرار سیا یکی پس از دیگری افشا میشد"۸. این فرایند با گزارشی موسوم به "جواهرات خانوادگی"۹ سیا در سال ۱۹۷۴ توسط "سیمور هرش"۱۰ در نیویورک تایمز آغاز شد که نشان داد سازمان سیا دست به عملیات اطلاعاتی داخلی و غیرقانونی گستردهای علیه فعالین جنبش ضد جنگ و سایر فعالان در طول جنگ ویتنام زده بود. بلافاصله پس از آن، در ژانویه سال ۱۹۷۵، تحقیقات "کمیته چرچ"۱۱ در سنا،... و "کمیته پایک"۱۲، در مجلس نمایندگان، آغاز شد و طیف گستردهای از اسرار کوچک و کثیف سیا را برای همگان افشا کرد. " از جمله آنها میتوان به یک ربع قرن تلاش برای ترور در خارج از کشور، شنودهای غیرقانونی، آزمایش روی انسانها، جاسوسی برای ریچارد نیکسون در واترگیت و موارد دیگر اشاره کرد. سیا درسال ۱۹۴۹ در سوریه، سال ۱۹۵۳ در ایران، سال ۱۹۵۴ در گواتمالا، سال ۱۹۶۰ در کنگو، سال ۱۹۶۳ در جمهوری دومینیکن، سال ۱۹۶۳ در ویتنام جنوبی، سال ۱۹۶۴ در برزیل، و سال ۱۹۷۳ در شیلی، کودتا کرده بود. هم چنین توطئههای سیا برای ترور رهبران خارجی در جمهوری دومینیکن، کوبا، شیلی، ویتنام و غیره هم وجود داشت"۱۳.
پس از تحقیقات این دو کمیته، برای اولین بار، "کنگره عزم به مهار قدرت جامعه اطلاعاتی-امنیتی آمریکا کرد. در سال ۱۹۷۶، جرالد فورد، رئیس جمهور وقت، فرمانی اجرایی مبنی بر ممنوعیت ترورهای سیاسی را صادر کرد و در سال ۱۹۷۸، قانون نظارت بر اطلاعات خارجی را تصویب کرد که برای اولین بار محدودیتهای قانونی قابل توجهی بر توانایی سیا، "اداره بازرسی فدرال"۱۴ و "آژانس امینت ملی"۱۵ برای استراق سمع و جاسوسی از شهروندان آمریکایی در کنگره تصویب شد"۱۶.
"به منظور مهار بیشتر سیا، کارتر همکلاسی سابق خود در آکادمی نیروی دریایی، "استنسفیلد ترنر"۱۷ را به عنوان رئیس سازمان سیا منصوب کرد. در اکتبر ۱۹۷۷، در آنچه به "کشتار هالووین" ۱۸ معروف شده است، ترنر ۸۲۰ عامل سیا را پاکسازی کرد، که بسیاری از آنها از مدیران عملیات ویژه یا "سیاه" و افسران اداره ضد جاسوسی بودند. در اوایل سال ۱۹۷۹، ۲۵۰ نفر دیگر مشمول بازنشستگی شدند. در آن زمان، در مقالهای در واشنگتن پست چنین آمد: " جامعه اطلاعاتی آمریکا در حال مرگ است" و مسئولیت آن را بر عهده "ترنر" گذاشت. و... مجله نیوزویک خواستار استعفای "ترنر" شد.... "۱۹
از اینرو، انتخاب کارتر به ریاست جمهوری در سال ۱۹۷۶ با شعار رعایت حقوق بشر، خود ناشی از این تغییر در روانشناسی جامعه آمریکا بود. از سوی دیگر، انقلاب مردم ایران نیز، علیرغم تلاشهای حکومت کارتر برای ممانعت از پیروزی انقلاب مردم ایران و حفظ سلطنت شاه، بر خلاف تبلیغات بازماندگان و هواداران رژیم پیشین وباور نادرست بخشی از هم وطنان، از این تغییر در روانشناسی جامعه آمریکا ونیز تضعیف دستگاههای اطلاعاتی-امنیتی آمریکا، بهره برد. اما اربابان قدرت در ساختار سیاسی آمریکا و نیز عوامل اطلاعاتی- امنیتی بیکار ننشستند. در ماه اکتبر ۱۹۷۹، "پروژه عقاب"۲۰، که توسط "دیوید راکفلر"۲۱، رییس "بانک چیس مانهاتان"۲۲، و "هنری کیسینجر"۲۳، تشکیل شد و تنی چند از عوامل اطلاعاتی ناراضی قدیمی سیا، از جمله کرمیت۲۴و آرچیبالد روزولت۲۵، که در کودتای مرداد ۱۳۳۲ بر علیه حکومت دکتر مصدق نیز دست داشتند، برای آوردن شاه سابق به آمریکا دست به کار شد. نکته قابل تأمل این است که این تلاشها، که مورد مخالفت و مقاومت کارتر قرار داشت۲۶، علیرغم هشدارهای مکرر سفارت آمریکا در تهران۲۷ و برخی از مقامات حکومت۲۸ درباره خطر تسخیر سفارت صورت گرفت و در نهایت شاه به آمریکا وارد شد و پس از چند روز سفارت آمریکا در تهران توسط "دانشجویان پیرو خط امام" اشغال و تسخیر شده و کارمندان به گروگان گرفته شدند.
از آنجا که درباره چگونگی طرح اشغال سفارت و گروگانگیری توسط تیم راکفلر-کیسینجر به اندازه کافی نوشته شده است و نیز از آنجا که موضوع این مقاله نیست، تنها به این واقعیت اشاره میکنم که آقای ریگان ۸ روز پس از اشغال سفارت آمریکا بود که نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر ۱۹۸۰ را اعلان کرد. در نتیجه لااقل تا آن زمان، ستاد انتخاباتی وی نمیتوانسته نقشی در این طرحهای پنهانی داشته باشد.
اما "جامعه اطلاعاتی آمریکا، که بسیاری از آنها پیش ازاین عمیقاً از دستگاه دولتی بیگانه شده بودند، از تلاشهای دستپاچه کارتر در ایران وحشت زده شدند و آن را دلیل دیگری بر بی کفایتی او میدانستند و.. او را برای امنیت کلی آمریکا بسیار مخرب میدانستند. "سوزان کلاف"۳۹، منشی شخصی پرزیدنت کارتر، گفت: "شما نمیتوانید خشم عظیم بر علیه دولت کارتر را در دستگاههای نظامی و اطلاعاتی تصور کنید... و نه تنها در سیا. این احساسات سالها بود که در حال غلیان بودند"۲۹.
"بلافاصله پس از تسخیر سفارت آمریکا تلاشها برای حل این مشکل به ویژه آزادی گروگانها، چه در آمریکا و چه در ایران، آغاز شد. اما " کارتر از همان روزهای اولیه بحران گروگانها میدانست که اگر دیپلماسی شکست بخورد، به گزینههای دیگری نیاز دارد. "۳۰ اما این تلاشها به جایی نمیرسیدند. " از دیدگاه کاخ سفید، بسیاری از ابتکارات آنها به جایی نرسیده بود. مأموریت رمزی کلارک، دادستان کل پیشین، و جی. ویلیام میلر، وزیر خزانه داری، برای سفر به ایران، و همچنین اقدامات اولیهای که از طریق سازمان آزادیبخش فلسطین، صورت گرفته بود. قطع واردات نفت از ایران و مسدود کردن داراییهای ایران در ایالات متحده اثر چندانی نداشت. به نظر میرسید که هیچ چیز برای تشویق ایران برای مذاکره کارساز نبود. کارتر مکرراً تلاش کرد تا از طریق برقراری ارتباط با رئیس جمهور بنی صدر، که آمادگی زیادی یرای آزادی گروگانها داشت، اقدام کند، اما به طور فزایندهای آشکار شد که بنی صدر نسبتاً ناتوان است"۳۱.
یورونیوز - دو مدیر ارشد شبکه تلویزیونی خصوصی فوجی تیوی ژاپن روز دوشنبه در پی رسوایی جنسی نسبت داده شده به ماساهیرو ناکایی، مجری سابق و سرشناس این شبکه، از سمت خود استعفا دادند.
آقای ناکایی با اتهامات تعرض جنسی روبرو است که موجب خشم عمومی و خروج آگهیدهندگان از این شبکه تلویزیونی شده است.
فشارها بر این شبکه تلویزیونی پس از آنکه یک روزنامه پرتیراژ ژاپنی اواخر دسامبر ماساهیرو ناکای ۵۲ ساله را به تعرض جنسی علیه یک زن در سال ۲۰۲۳ متهم کرد، شدت گرفت.
طبق گزارش نشریه زردی که این رسوایی را برای نخستین بار فاش کرد آقای ناکایی به زن قربانی ۹۰ میلیون ین (حدود ۵۶۰ هزار یورو) پرداخت کرده تا این ماجرا را سرپوش بگذارد. سایر رسانههای ژاپنی نیز با احتیاط از این اتفاق به عنوان «سوء رفتار جنسی» یاد کردند.
ماساهیرو ناکایی که پیشتر خواننده گروه پسرانه اسامایپی در دهه ۱۹۹۰ بود، بعدها به یک شخصیت محبوب تلویزیونی تبدیل شد.
وی روز پنجشنبه پس از لغو برنامههای تلویزیونیاش اعلام کرد که به حرفه خود پایان میدهد. او در این خصوص تصریح کرد: «تمام مسئولیت این اتفاق با من است.»
این چهره شناختهشده رسانهای در ژاپن پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بود که آنچه گزارش شده «با واقعیت متفاوت است.»
موسسه هنری او به رسانههای ژاپنی اعلام کرده بود که این ستاره تلویزیونی«هرگز به زور یا خشونت متوسل نشده است.»
انتقاد از فوجی تیوی به دلیل عدم شفافیت
در پی این رسوایی، فوجی تیوی طی هفتههای گذشته به دلیل عدم شفافیت و پنهانکاری مورد انتقاد شدید قرار گرفت. کوئیچی میناتو، رئیس و شویجی کانو، رئیس هیئت مدیره فوجی مدیا (شرکت مادر فوجی تیوی) سرانجام روز دوشنبه از سمت خود استعفا دادند.
آقای کانو در برابر خبرنگاران گفت: «من به دلیل عدم توجه کافی به حقوق زنان و درک ناکافی از این موضوع، از زنان آسیبدیده عذرخواهی میکنم.»
آقای میناتو پیشتر در ماه ژانویه اعتراف کرده بود که فوجی تیوی قبل از افشای عمومی از این موضوع آگاه بوده است.
با این حال، فوجی تیوی گزارشهای رسانهها مبنی بر اینکه یکی از کارمندان شبکه مهمانی را ترتیب داده که در آن ماساهیرو ناکای با آن زن ملاقات کرده، را رد کرد.
گفته میشود این مهمانی در خانه ناکای برگزار شده و سایر مهمانان به شکل هماهنگ از حضور در مهمانی انصراف دادهاند.
ایندیپندنت فارسی - غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، روز دوشنبه هشتم بهمن در بیست و پنجمین همایش داستانهای عمومی و انقلاب، نظامی و ویژه روحانیت سراسر کشور، بدون اشاره مستقیم به نام محمدجواد ظریف، از سخنان او در اجلاس داووس انتقاد کرد و گفت: «شایسته نیست کارگزار نظام در یک مجمع بینالمللی به نحوی سخن بگوید که جریان حق را تضعیف و دشمن را خوشحال کند و القای دروغین دشمن مبنی بر ضعف کشور در اذهان تداعی شود.»
ظریف در نشستهای گفتگوی مجمع جهانی اقتصاد در «داووس» سوئیس گفته بود جمهوری اسلامی بیحجابی را تحمل میکند. او همچنین با اشارهای تلویحی به عملیات هفتم اکتبر حماس علیه اسرائیل، اظهار داشت که این حمله شانس احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ را از بین برده است.
همچنین امروز دوشنبه، کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در بیانیهای خواستار اخراج محمدجواد ظریف از دولت پزشکیان و لغو انتصاب او بهعنوان معاون امور راهبردی رئیسجمهوری شد.
در بیانیه کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی آمده است: «هرگونه اظهار و بیان مواضع نظام در حوزه بینالملل و سیاست خارجی بر عهده مسئولین دیپلماسی کشور، بهویژه وزیر امور خارجه است.»
پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی ۲۰ تا ۲۴ ژانویه (اول تا پنجم بهمن ماه ۱۴۰۳) تشکیل شد. حدود ۳۰۰۰ نفر از ۱۳۰ کشور در این اجلاس شرکت کردند و ۱۶۰۰ شرکت (۴۵ درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. ۳۵۰ مقام دولتی شامل ۶۰ رئیس دولت نیز مشارکت کردند. ۱۷۰ نماینده از گروههای جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند. حدود ۲۵۰ استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاههای خود را در حدود ۳۰۰ جلسه طی پنج روز مطرح کردند.
دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود ۲۰ دقیقه سخنرانی کرد و سی دقیقه به پرسشهای پنج رئیس هیأت مدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند. داوُس امسال پنج محور را در بر می گرفت: ۱) محافظت از کره زمین (۲۷ جلسه)؛ ۲) بنای مجدد اعتماد میان ملتها و دولتها (۲۸ جلسه)؛ ۳) صنعت در عصر هوش مصنوعی (۳۵ جلسه)؛ ۴) سرمایه گذاری بر روی انسانها (۴۴ جلسه) و ۵) افقهای نوین در رشد و توسعه (۵۱ جلسه). در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس ۲۰۲۵ ارائه میگردد:
ریاست جمهوری دونالد ترامپ
ترامپ و دولت او به علتِ هم زمانی سوگند او و شروع داوُس ۲۰۲۵، در اجلاس حضور نداشتند، اما به ندرت در جلسهای از پی آمدهای محتمل ریاست جمهوری او صحبتی به میان نیامد. یک نکتۀ کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح میکند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت می کند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدارعادی نیست که سخنانش براساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجدداً خواست که اولین سفرخارجی خود را به عربستان انجام دهد. سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان هم چنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهارامیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه گذاری خود را به یک تریلیون دلار ارتقاء بخشد.
ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکتهایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به ۱۵ درصد تقلیل خواهد داد. ترامپ به موجب احکامی که طی هفتۀ اول ریاست جمهوری خود صادر کرد، فراز و نشیب های فراوانی را در نحوۀ عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده است و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه که از امریکا وارد کنند به این کشور می فروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی میشود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است.
عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیافتد چون افزایش نرخ گمرکی نه تنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم میانجامد بلکه در هزینه های زنجیرۀ کالا در سطح جهانی نیز پیآمدهای تورمی دارد. به نظر میرسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمان های بین المللی و قواعد نسبتاً تثبیت شدۀ اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و بر خلاف دولت بایدن که به چند جانبه گرایی اقتصادی و برون سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تأمین کند.
بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموماً موقتی خواهند بود و ممکن است بدنۀ دستگاه اجرایی و طبقه بوروکراتها، واکنش های منفی اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاستهای جدید نشان دهند. از این رو، سیاستهای این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بینالمللی، نزدیکترین روابط را با رؤسای جمهور آرژانتین و چین، نخست وزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت. همینطور پیشبینی میشود که عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آنها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاههای ترکیه به اسرائیل خواهد بود.
شهلا شفیق: سیاست مماشات دولتهای غربی، رژیم ایران را در پی گرفتن سیاست گروگانگیری ترغیب کرده است؛ سیاستی که هم در خدمت سرکوب مردم داخل کشور بوده است هم ناامن کردن کشورهای خارجی. اما، استمرار مماشات غرب در قبال رژیم ایران خود متاثر از دو عامل مهم است : اغتشاشهای درونی اپوزیسیون ایران و موفقیت لابیهای رژیم اسلامی در عادی جلوه دادن آن در خارج. در واقع، اغتشاشهای درونی اپوزیسیون ایران باعث شده که رهبران غربی تحت تاثیر لابیهای رژیم ایران قرار بگیرند و به مماشات با جمهوری اسلامی روی آورند
فرانسه خواستار تحریمهای اتحادیۀ اروپا علیه مسئولان و مسببان مستقیم گروگانگیری اتباع فرانسوی در ایران شده است. اکنون حدود هزار روز از دستگیری و زندان سسیل کولر، استاد ادبیات فرانسه، و همسر او، ژاک پاری، و همچنین دستگیری و زندان یک جوان نویسندۀ فرانسوی، اُلیویه گروندو، در ایران به اتهام جاسوسی میگذرد. دولت فرانسه اتباع زندانی خود در ایران را رسماً گروگانهای دولتی مینامد که حکومت ایران از آنها به عنوان ابزار فشار یا جهت اخاذی و باجگیری استفاده میکند.
علت تداوم اسارت این سه تن در ایران چیست؟ آیا دولت فرانسه در مقابل امتیازهایی که رژیم ایران احتمالاً در ازاء آزادی سه شهروند فرانسوی درخواست کرده از خود مقاومت نشان داده است یا این که بالعکس فرانسه در قبال رویۀ رژیم ایران دچار سردرگمی و ناتوان از اتخاذ یک سیاست روشن است؟
شهلا شفیق، نویسنده و جامعهشناس مقیم فرانسه در پاسخ به این پرسشها از جمله گفته است :
"سرنوشت سسیل کولر و همسر او در ایران حقیقتاً دردناک است. رژیم جمهوری اسلامی ایران از گفتن این ابایی ندارد که به شیوۀ سرگردنه عمل میکند. خاطرمان هست که محسن رضایی، فرماندۀ پیشین سپاه پاسداران، صریحاً اعتراف میکرد که در صورت وقوع درگیری میان ایران و آمریکا جمهوری اسلامی از همان آغاز هزار شهروند آمریکایی را گروگان خواهد گرفت و با دریافت پول در ازاء آزادی هر یک از آنان نیازهای مالی خود را نیز تأمین خواهد کرد. این سیاست مستمر جمهوری اسلامی از آغاز در قبال شهروندان دو تابعیتی و اتباع خارجی بوده است و خانم سسیل کولر - همانند دیگر گروگانهای فرانسوی در ایران - قربانی همین سیاست شده است.
در قبال این سیاست، رویکرد دولت فرانسه متناسب با واقعیت یا موقعیت همواره در نوسان بوده است. اما، این نوسان مشکلی عمومی است. زیرا، نه فقط در فرانسه، بلکه در سطح اروپا و آمریکا نیز یک رویکرد، یک سیاست واحد و جهانشمول در قبال سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. ٤٦ سال پس از ابداع و به کارگیری مستمر این سیاست از سوی جمهوری اسلامی، حتا در درون سازمان ملل یک سیاست واحد در قبال رفتار جمهوری اسلامی اتخاذ نشده است.
در سطح اروپا هر کشوری بر اساس منافع سیاسی لحظهای خود عمل کرده است. در فرانسه این منافع سیاسی لحظهای امروز ایجاب کرده که این کشور رویکرد نسبتاً سختگیرانهای در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند. آینده نشان خواهد داد که روش جدید تا چه اندازه ثمربخش خواهد بود...
جمهوری اسلامی ایران تاکنون موفق بوده به ویژه به یاری نیروهای نیابتیاش در منطقه تصویر یک قدرقدرت، یک دزد سرگردنه قُلدر را از خود در مناسبات بینالمللی جا بیندازد. با شکست و تضعیف رژیم ایران و نیروهای نیابتیاش در منطقه این تصویر در حال فروریختن است. اظهارات اخیر مقامات فرانسه در قبال جمهوری اسلامی ایران در بستر ضعف کنونی جمهوری اسلامی و قوای نیابتیاش در خاورمیانه قابل فهم است. این اظهارات در عین حال گویای این مطلب است که مماشات با رژیم اسلامی بی نتیجه است. به این معنا که رژیم ایران را بیشتر به دنبال کردن رویههای شناخته شدهاش ترغیب میکند تا جلوگیری از آنها.
مماشات دولتهای غربی در قبال جمهوری اسلامی ایران همواره در عرصۀ سیاسی صورت گرفته است. برای نمونه، آزادی حمید نوری نتیجۀ نقض یا لغو رأی دادگاه استکهلم نبود که او را به اشد مجازات محکوم کرد. نتیجۀ منفی مماشات سیاسی از جانب دولتهای غربی این بوده که رژیم جمهوری اسلامی ایران به پی گرفتن روش شناخته شدۀ خود ترغیب شده است : یعنی گروگانگیری که هم در خدمت سرکوب مردم داخل ایران هم ناامن کردن کشورهای خارج بوده است. اگر همان قاطعیتی که دستگاه قضایی سوئد در محاکمۀ حمید نوری از خود نشان داد در عرصۀ سیاسی نیز صورت میگرفت، ما قاعدتاً شاهد ادامۀ سیاست گروگانگیری رژیم اسلامی ایران نبودیم. امیدوارم که با فروریختن تصویر رژیم اسلامی در منطقه به عنوان یک قدرقدرت، دولتهای اروپایی بتوانند سیاست درستتری در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کنند.
اما، دو عامل دیگر نیز در تداوم سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی بینقش نبودهاند: از یک طرف، اغتشاشهای درونی اپوزیسیون و از طرف دیگر، موفقیت لابی های جمهوری اسلامی نظیر خانم عادلخواه در عادیسازی جمهوری اسلامی ایران. فراموش نکنیم که خود دولتمردان فرانسوی ناظر اغتشاشها و جدالهای درونی اپوزیسیون ایران هستند - و مطمئنم در جاهای دیگر نیز همین است - و این اغتشاشها باعث میشوند که نهایتاً سیاستمداران غربی تحت تاثیر افکار لابیهای جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرند، چون لااقل لابیهای جمهوری اسلامی یک حرف میزنند. در واقع، اغتشاشهای درونی اپوزیسیون نهایتاً رهبران اروپایی و غربی را ترغیب میکنند که با خود رهبران جمهوری اسلامی به توافق برسند. به نظر من اپوزیسیون ایران باید به طور عاجل آئینهای در دست بگیرد و از خود بپرسد : دلیل این هم اغتشاش و سردرگمی درونی چیست؟"
ایران اینترنشنال - تصمیم رییسجمهوری آمریکا برای متوقف کردن تمامی کمکهای خارجی موجی از نگرانی را در میان فعالان ایرانی برانگیخته است. آنها بیم دارند که این اقدام، برنامههای مرتبط با ایران را تحت تاثیر قرار دهد و موجب شود جمهوری اسلامی دسترسی شهروندان به اطلاعات را بیش از پیش محدود کند.
ایراناینترنشنال مطلع شده است شماری از سازمانهای حقوق بشری ایرانی، برنامههای مرتبط با آزادی اینترنت و فعالان حوزه رسانه و جامعه مدنی، پیامهایی دریافت کردهاند که از تعلیق سه ماهه بودجه آنان حکایت دارد.
دونالد ترامپ، اول بهمن در نخستین روز از آغاز دوره ریاستجمهوری خود، با صدور یک فرمان اجرایی، کمکهای خارجی ایالات متحده را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورد تا کارآیی و همسویی آنها با سیاست «اول آمریکا» مورد بررسی قرار گیرد.
یک یادداشت داخلی که میان مقامها و سفارتخانههای آمریکا توزیع شده، نشان میدهد وزارت خارجه این کشور اکثر برنامههای جاری کمکهای خارجی را متوقف کرده و آغاز کمکهای جدید را نیز به حالت تعلیق درآورده است.
بر اساس آمار رسمی دولتی، واشینگتن بزرگترین اهداکننده کمکهای بینالمللی در جهان است و تنها در سال مالی ۲۰۲۴، بالغ بر ۳۹ میلیارد دلار در این مسیر هزینه کرده که از این مبلغ، ۶۵ میلیون دلار به تامین مالی برنامه «دموکراسی منطقهای خاور نزدیک» موسوم به NERD، تحت مدیریت وزارت خارجه آمریکا اختصاص یافته است.
بنا بر گزارش خدمات تحقیقاتی کنگره، این برنامه بهعنوان منبع اصلی کمکهای خارجی، از سال ۲۰۰۹ تاکنون نقشی مهم در حمایت آمریکا از حقوق بشر و جامعه مدنی در ایران ایفا کرده است.
یکی از دریافتکنندگان کمکهای وزارت خارجه آمریکا در رابطه با تصمیم اخیر ترامپ گفت: «به ما بهصورت کتبی اطلاع داده شد که باید تمامی فعالیتهای مرتبط با این برنامه را متوقف کنیم، از پنجم بهمن هیچ هزینه جدیدی ایجاد نکنیم و تا حد امکان، تعهدات خود را لغو کنیم.»
او افزود: «به نظر نمیرسد کسی به پیامدهای این تصمیم اندیشیده باشد. ابهامی که در اطلاعیه دریافتی [درباره قطع کمکها] وجود دارد، واقعا غیرقابل باور است. مشخص نیست این فرآیند چقدر به طول خواهد انجامید.»
حمایت از آزادی اینترنت
در فهرست دریافتکنندگان کمکهای خارجی آمریکا، رسانههای فارسیزبان قرار دارند که اخبار را بهصورت سانسورنشده در اختیار شهروندان ایرانی قرار میدهند؛ در میان آنها همچنین سازمانهای حقوق بشری دیده میشوند که موارد نقض حقوق بشر در ایران را مستند میکنند و بدین ترتیب، نقشی مهم در پاسخگو نگه داشتن جمهوری اسلامی بر عهده دارند.
بخشی از کمکهای آمریکا نیز به تامین هزینههای خدمات ویپیان اختصاص دارد که شهروندان ایرانی برای دور زدن سانسور جمهوری اسلامی از آن استفاده میکنند.
در پی قطع کمکها، بسیاری از این خدمات ناچار به توقف فعالیتهای خود خواهند شد.
یک کارشناس امنیت سایبری مستقر در سیلیکون ولی در همین رابطه به ایراناینترنشنال گفت: «این اقدام، بسیار خطرناک است زیرا مساله آزادی اینترنت هم برای مردم ایران و هم برای همپیمانان مردم ایران در غرب بسیار حیاتی است.»
فشار حداکثری بر مردم یا حکومت ایران؟
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، پیشتر در جلسه بررسی صلاحیتش در سنای این کشور گفت: «هر اقدامی که ما در قبال ایران انجام دهیم، باید با دقت و واقعبینی نسبت به ماهیت آن رژیم و همچنین مردم ایران باشد؛ زیرا آنها همانند رهبران خود نیستند.»
با این حال یک کارشناس حوزه اینترنت به ایراناینترنشنال گفت تصمیم اخیر «با موضع اعلامشده دولت ترامپ در حمایت از مردم ایران در برابر جمهوری اسلامی در تضاد است».
او افزود: «در واقع، این سیاست، فشار حداکثری را بر مردم ایران وارد میکند نه بر حکومت. این تصمیم، شهروندان ایرانی را پشت یک دیوار دیجیتال محبوس خواهد کرد و به حکومت کمک میکند تا اینترنت ملی مد نظر خود را به وجود آورد و بهطور موثر، مردم ایران را از سایر نقاط جهان جدا سازد.»
پراجکت لئون - چرا پرزیدنت ترامپ اسناد جِی.اِف.کِی را افشا کرد؟ چون همان سرنوشت، در حال رقم خوردن برای خودش بود، که اگر سرش را نمیچرخاند، اکنون کنار جان اف کندی بود!
مقاله ای از حقایقی شگفت انگیز از جان اف کندی که ترور او و دلایل چهار گانه این فاجعه.از مرلین مونرو و از ماهیت شخصیتی مارتین لوثر کینگ: دیدیم که پرزیدنت ترامپ دستور اجرایی خروج اسناد ترور جِی.اِف.کِی و برادرش رابرت و مارتین لوثر کینگ را صادر کرد.
خب متوجه شدیم که مارتین لوثر، آنکه پروپاگاندای چپی میگفت،نبود. او گویا انحراف جنسی نیز داشته و حضور در مهمانی های غیر اخلاقی و همخوابگی حتی با چند مرد،ازو افشا شدهاست.جالبتر اینجا که این سؤال برای من همیشه وجود داشته، که پاسخش به اندازه خودِ پرسش،برایم اهمیت ندارد،اینکه در تکنولوژی عکاسی و فیلمبرداری،تولید فیلم ها و عکس های رنگی، سالها پیش از اوج جنبش مارتین لوثر وجود داشته،اما چرا بدون استثنأ،حتی یک عکس رنگی ازو چاپ نشد؟ و اخیرا با وجود اینترنت و اطلاعات آزاد، چندتایی یافته میشود.
در واقع عکسها، اکثرا،با نگاتیو رنگی گرفته شده بودند اما سیاه و سفید چاپ میشدند، و این بحث مهندسی اجتماعی این موضوع را نمایندگی میکرد،پوست سیاه و سفید، و عکس سیاه و سفید ! اربابان لوثر،سرمایه دارن،وال استریت و دموکراتهای فاسد، روزنامه های چپی،همانها که با کشاندن او به انحراف اخلاقی و گرفتنِِ به قول امروزی،"آتو" از او،وی را مجبور به انجام هرکاری که میخواستند کردند.
ممکن است بپرسید،مگر او به همسانی حقوق شهروندی سیاه پوستان و سفیدپوستان، جامه عمل نپوشانید،در پاسخ میگویم، چون گردانندگان امریکا، بانیان فدرال رزرو،راهی جز این جنبش نداشتند،زیرا خشم عمومی سیاه پوستان، معطوف به همین دموکراتها بود و باید با رهبر تراشیدن، بدان مسیر و مهندسی اجتماعی میدادند.
دموکراتهایی که برعکسِ میهن پرستان(جمهوری خواهان کلاسیک)، بجای انجام کار مشابه آنها، یعنی سرمایه گذرای بر قشر کارگر،بر روی برده داری سرمایه گذرای میکردند و این کاشتن تخم نفرت بود.و در ضمن آن رهبر ماکروفری،باید هم به قتل میرسید، نه چون آنتی-استبلیشمنت(ضد هرم الیت) بود، نه، چون اگر کشته نمیشد که جاودانه نمیماند نامش.اگر به قتل نمیریسید که تبعیض نژادی و مظلوم نمایی مورد نظر چپی ها پایدار نمیماند، و باید قاتل را هم یک نژاد پرست نشان میدادند،با هر پوستی!
این شامل خیلی دیگر از سلبریتی های سیاه پوست هم میشد که اتفاقا،سیاه پوستان،آنها را به قتل رساندند،آیا به طور مثال،قتل توپاک(رپر امریکایی) نیز، یکی از دلایلش،به سان مارتین لوثر،خطر افشاگری آنها از مهمانی های گروپ-سکس دموکراتها و الیت چپ بوده؟ یاد فیلم چشمهای کاملا بسته از استانی کوبریک افتادم،که از همین میهمانی های ماسکه ی الیت چپ حرف میزد، سکس گروهی سران نظامی و سیاسی با ماسک،واقعیت محض،فیلمی که کارگردانش،یک هفته قبل از اکران فیلم،گفتند سکته کرده، یا بهتر است بگوییم سکته کردَندَش!
پس مارتین لوثر هم اویی نیست که میگویند.بدانیم که تنها رئیس جمهوری که اجدادش برده دار نبودند،اوباما نیست،نخیر، دانلد ترامپ است! حتی خود سیاه پوستان قدرتمند در امریکا، برده داری میکردند! و حال میرسیم به حقایقی شگفت انگیز از جان اف کندی! جیم مارس کتابی نوشته بنام جان اف کندی.
از روی این کتاب فیلم جان اف کندی ساخته میشود.چند سال پیش، نکات عجیبی از خانمی که مصاحبه اش سانسور شد،بیرون آمد که پنج سال پیش گفت مأمور اف.بی.آی نشسته بر صندلیِ کنارِ راننده،این شلیک را انجام داد و نه "لی-هارولی-اُزوُلد"،اکنون پس از خروجاسناد از طبقه بندی به دستور ترامپ،حرف ایشان که اورا توطئه میخوانند،ثابت شد. پس از قتل جان اف کندی افرادی بودند که به دنبال این بودند که بدانند جریان چیست،ازروزنانه نگاران تا سازندگان مستند های سیاسی، سی.آی.اِی با خلق واژه Conspiracy theorist به هرکسی که قصد یافتن حقیقت ازین ماجرا را داشت،به حقیقت جویان، لقب تئوریسین توطئه داد، یا توهم توطئه.
این واژه اکنون نیز به حقیقت جویان منگنه میشود،در واقع چپی ها و دموکراتها و اربابان جهان،با تئوریسینِ توطئه خواندن حقیقت جویان،آنها را در دیدگاه عمومی، افرادی متوهم و خیال باف جلوه میدهند که تمرکز ِپیکان نگاه اجتماعی و رسانه ای را از خود دور کنند و همزمان،حقیقت جویان را بی خرد نشان دهند.
ایلان ماسک در یک جلسه زوم با افرادی مهم از شرکتهای تکنولوژیک،در پرسشی در مورد حقانیت نتایج انتخابات قبلی گفت: نمیدانم چرا دقیقا تمامی مطالبی که تئوری توطئه خوانده میشوند،یکی پس از دیگری، واقعی بودنشان ثابت میشود و آن مطالبی که ت.توطئه نامگذاری شده اند و هنوز نوبتشان نشده نیز، بزودی به حقیقی بودنشان،همگی پی خواهند برد.
روند افزایش قیمت ارز در بازار آزاد ایران ادامه دارد و در هفتههای گذشته اگر چه در برخی روزها قیمتها در این بازار با عقبگرد جزیی روبرو شدند اما به سرعت بار دیگر مسیر افزایش قیمت از سر گرفته شد. یک کارشناس اقتصادی معتقد است دولت فنر دلار را تا مرز ۱۰۰ هزار تومان رها کرده است
کیهان لندن - دلار در بازار آزاد ارز ایران همچنان بیش از ۸۴ هزار تومان معامله میشود و دیگر ارزها نیز در محدوده رکوردهای قیمتی قرار دارند. قیمت سکه نیز در کانال ۶۱ هزار تومان است و هر مثقال طلا ۵ میلیون و ۶۱۰ هزار تومان قیمتگذاری شده است.
قیمت ارز و طلا در شش ماه گذشته همواره روند صعودی طی کرده است؛ اگرچه این دو بازار برخی روزها با کاهش جزیی قیمت و یا برای چند روز با ثبات قیمتی همراه بودهاند اما به سرعت افزایش قیمتها از سر گرفته شده است.
از سوی دیگر افزایش قیمت ارز در بازار تازه تأسیس «بازار ارز تجاری» نیز هزینه واردات کالا و مواد اولیه را به شدت افزایش داده است.
کمتر از دو ماه پیش قیمت دلار در سامانه «نیما» ۵۴ هزار تومان بود اما اکنون قیمت هر دلار در بازار ارز ترجیحی که جایگزین سامانه «نیما» شده در محدوده ۶۷ تا ۶۸ هزار تومان در نوسان است. این ارقام به این معناست که واردکنندگان کالا و مواد اولیه طی کمتر از دو ماه باید به ازای هر دلار خریداری شده، ۱۳ تا ۱۴ هزار تومان بیشتر هزینه کنند؛ این هزینه افزایش یافته بطور مستقیم بر قیمت کالاها و مواد اولیه وارداتی اثرگذار است.
از سوی دیگر در شرایطی که تراز واقعی تجاری ایران منفی است و واردات بیشتر از صادرات است، در نتیجه در مجموع افزایش قیمت ارز به زیان اقتصاد کشور خواهد بود و همین موضوع از جمله دلایل تضعیف پول ملی ایران شده است.
سهراب هاشمی کارشناس و تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفتگو با وبسایت «اقتصاد ۲۴» گفته «دولت فنر دلار را تا مرز ۱۰۰ هزار تومان رها کرده است تا در روزهای انتهایی سال با ترفند هرساله خود قیمتها را به مرز ۸۰ هزار تومان برگرداند اینجاست که مردم این سیاست دولت را موهبت میدانند و از دولت چهاردهم تقدیر میکنند. این سناریو هر سال تکرار میشود و قرار هم نیست که دولتها این رویه را کنار بگذارند.»
سهراب هاشمی افزوده که «وضعیت قیمت دلار در بازار شرایط قیمتها را در بسیاری از کالاها افزایش داده و اقتصاد مردم، صنعتگران و فعالان اقتصادی را نسبت به اوایل سال سختتر کرده است. صنعتگر برای تامین قطعات، مواد اولیه و سایر مایحتاج تولیداتش نیاز به ارز کافی با قیمت مناسب دارد، اما گویا دولتها برای توسعه تولید هیچ انگیزهای ندارند و بازی با قیمت گذاری دلار به عادت تبدیل شده و این رویه تنش زیادی را در فضای تولید و صنعت ایجاد کرده است.»
این تحلیلگر مسائل اقتصادی افزوده که «افزایش نرخ دلار دلایل مختلفی دارد که بخشی از آن به اقدامات سیاستگذار و سیاست گذاران ارزی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و بخشی دیگر به تنشهای منطقهای و بینالمللی بر میگردد. به نظر میرسد کشور در دو ماه گذشته با مشکلاتی در هر دو بخش مواجه شده است که نرخ ارز از حدود ۵۰ هزار تومان به بیش از ۸۰ هزار تومان رسیده است. بر اساس گزارشهای رسمی، کمبود منابع ارزی چنان بود که بانک مرکزی در تامین ارز کالاهای اساسی هم دچار چالش میشد، اما با این وجود منتقدان میگویند، چون امکان تک نرخی کردن ارز در کشور وجود ندارد، اقدامات اخیر در این زمینه تنها به گرانیها دامن خواهد زد.:
پیشتر نیز کارشناسان، فعالان اقتصادی، صنعتگران و صاحبنظران درباره حذف ارز نیمایی و واگذاری قیمتگذاری دلار به بازار آزاد هشدار داده بودند و معتقد بودند این اقدام دولت پزشکیان در بدترین زمان ممکن انجام شده و اثرات تورمی عمیقی بر اقتصاد نیمهجان کشور خواهد داشت.
سهراب هاشمی نیز تأکید کرده که «این اقدام به شدت برای اقتصاد کشور و معیشت مردم خسارتبار است و نباید اجازه داد که بازار اختیار تعیین قیمتها را در حوزه ارزی به دست آورد. با این سیاست انتظار میرود، قیمت دلار تا قبل از پایان پایان سال جاری به رشد خود ادامه دهد و قبل از آغاز سال جدید روی کانال ۸۰ هزار تومان بایستد و با آغاز سال ۱۴۰۴ دور جدید گرانی را داشته باشد.»
کاهش ۲-۳ درصدی سهام فناوری بازار مالی آمریکا (نَزدَک)
یورونیوز - در حالی که نگاهها در خصوص توسعه مدلهای هوش مصنوعی به آمریکا دوخته شده است، یک محصول چینی موفق شده گوی سبقت را به یکباره از تمامی رقبا برباید.
مدل هوش مصنوعی دیپسیک (DeepSeek) که تنها یک سال است کار خود را شروع کرده، توانسته با برجا گذاشتن عملکردی خیرهکننده حیرت و نگرانی را در میان فعالان این صنعت برانگیزد.
دیپسیک چیست؟
دیپسیک در سال ۲۰۲۳ توسط «لیانگ ونفنگ» رئیس یک شرکت هوش مصنوعی به نام «هایفلایر» تاسیس شد.
این شرکت مدلهای هوش مصنوعیای را تولید میکند که متنباز هستند، یعنی جامعه توسعهدهندگان میتوانند نرمافزار را بررسی کرده و بهبود بخشند.
گفته میشود الگوریتمهای محرمانهای که زیربنای کار شرکتهای بزرگ آمریکایی فعال در عرصه هوش مصنوعی محسوب میشدند، با عرضه متنباز دیپسیک به صورت عمومی به صورت گستردهای افشا شدهاند.
🚀 DeepSeek-V2.5-1210: The Grand Finale 🎉
🌐 Internet Search is now live on the web! Visit https://t.co/IMbTch8Pii and toggle "Internet Search" for real-time answers. 🕒
دیپسیپ با چتباتهای دیگر مانند چتجیپیتی از جهاتی تفاوت میکند، زیرا فرایند استدلال خود را پیش از ارائه پاسخ به درخواست کاربر توضیح میدهد.
این شرکت ادعا میکند به لحاظ عملکردی مشابه سطح آخرین محصولات اوپنایآی است. ناظران نیز عملکرد آن را ستودهاند.
اپلیکیشن موبایل این محصول پس از عرضه در اوایل ژانویه به صدر جدول محبوبترین اپلیکیشنهای آیفون در ایالات متحده رسیده است.
بنابر آمارها اپلیکیشن موبایلی دیپسیک تا تاریخ ۲۵ ژانویه ۱.۶ میلیون بار دانلود شده و در فروشگاههای اپلیکیشن آیفون در کشورهایی مانند استرالیا، کانادا، چین، سنگاپور، ایالات متحده و بریتانیا در رتبه اول قرار گرفته است.
هزینه دیپسیک چقدر است؟
مدلهای دیپسیک هم به صورت رایگان و هم با هزینه بسیار کم عرضه شدهاند.
هزینه کلی تولید این مجموعه نرمافزارها اعلام نشده است. اما به گفته مسئولان پروژه، آموزش و توسعه مدل ۳ دیپسیک حدود ۵ میلیون دلار خرج برداشته است که به نظر میرسد فقط کسری از هزینههای مورد نیاز برای بهترین محصولات هوش مصنوعی در جهان باشد.
بازدهی بسیار بهتر این مدل نسبت به نسخههای مشابه آمریکایی، سوالاتی را در مورد نیاز به هزینههای کلان برای خرید سختافزارهای پیشرفته هوش مصنوعی از شرکتهایی مانند «انویدیا» (NVIDIA) طرح میکند.
چه چیزی باعث نگرانی در ایالات متحده شده است؟
واشنگتن صادرات فناوریهای پیشرفتهای مانند نیمهرساناهای به کار رفته در پردازندههای گرافیکی (GPU) را به چین ممنوع کرده است.
این تصمیم از این رو گرفته شده تا پیشرفت چین در زمینه هوش مصنوعی، که میدان اصلی رقابت فناوری بین ایالات متحده و چین است، متوقف شود.
با این وجود پیشرفت دیپسیک نشان میدهد که مهندسان هوش مصنوعی چینی توانستهاند با تمرکز بر کارایی بیشتر با منابع محدود، این محدودیتها را دور بزنند.
ایران وایر - پس از آنکه «مهدی طارمی» موفق شد از روی نقطه پنالتی، نخستین گل خودش را برای اینتر در بازی با لچه به ثمر برساند، برخی رسانههای نزدیک به حکومت با تمجید از او، رقم قراردادش را فاش کرده و او را «چهارمین بازیکن گرانقیمت» باشگاه اینتر در فصل جاری معرفی کردند.
«ورزش سه» از رسانههای نزدیک به فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی نوشته است: «بر خلاف برخی شایعات در فضای مجازی، طارمی در اینتر کمترین دستمزد را نمیگیرد و چندین بازیکن اینتر دستمزدی پایینتر از ستاره ایرانی دارند.»
این رسانهها، گزارش خود را مبتنی بر بهروزرسانی وبسایت «کاپولوژی» (Capology) صورت دادهاند که در آن، ارقام قرارداد بازیکنان فوتبال اروپا برخلاف فوتبال ایران به صورت رسمی اعلام میشود.
طبق اعلام این سایت، مهدی طارمی با دستمزد سالیانه ۵ میلیون و ۵۶۰ هزار یورو بعد از «لائوتارو مارتینز» با ۱۶.۶۷ میلیون یورو، «مارکوس تورام» با ۷.۶۹ میلیون یورو و «خواکین کورهآ» با ۶.۴۸ میلیون یورو بیشترین دریافتی را میان بازیکنان اینترمیلان دارد.
با این حال، رسانههای ایتالیایی در ماههای گذشته خبر از بیمیلی مدیران باشگاه برای حفظ قرارداد سهساله این بازیکن تیم فوتبال ایران دادند.
مهدی طارمی پس از ۱۷ بازی برای اینترمیلان، سرانجام در بازی با لچه در حالی که تیمش سه بر صفر از حریف پیش بود، به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد و با تصمیم «سیمونه اینزاگی» پشت ضربه پنالتی دقایق آخر ایستاد تا پایش به گلزنی باز شود.
ورزش سه در بخشی از گزارش خود «لائوتارو مارتینز» مهاجم سرشناس اینترمیلان را «رقیب مهدی طارمی» دانسته، در حالی که این بازیکن از سال ۲۰۱۸ تاکنون برای تیم اینتر ۱۱۲ گل به ثمر رسانده و با تیم ملی آرژانتین به مقام قهرمانی رقابتهای جام جهانی ۲۰۲۲ و کوپا آمریکا ۲۰۲۴ رسیده است
کامران غضنفری، نماینده تهران در مجلس، روز دوشنبه هشتم بهمنماه گفت: «متاسفانه هفته گذشته، پزشکیان دوست نزدیک جو بایدن و رفیق صمیمی جرج سوروس یعنی ظریف را به اجلاس داووس اعزام کرد.»
کامران غضنفری، نماینده تهران در مجلس، روز دوشنبه هشتم بهمنماه گفت: «متاسفانه هفته گذشته، پزشکیان دوست نزدیک جو بایدن و رفیق صمیمی جرج سوروس یعنی ظریف را به اجلاس داووس اعزام کرد.» pic.twitter.com/LNwTy7kjMJ
🔹بستنِ دهان شرطِ لازمِ وفاق به روایتِ پزشکیان است. اما حسن روحانی خود را گرفتار چنان وفاقی نکرده بود.
🔹شعارهای یکپارچه ی جمعیت برای رفع محدودیت های خاتمی و شکستن حصر میر حسین موسوی و دیگر رهبران جنبش سبز را ببینید.
🔹آیا وفاق پزشکیانی در این مدت نتیجه بخش بوده است؟ آیا این همه باج دادن به راست افراطی پیامد مثبتی داشته است یا زودتر از دفعات قبل در پی زمین زدن دولت هستند؟
🎥 وقتی حسن روحانی ابراهیم رئیسی و سعید جلیلی و احمدی نژاد و نتانیاهو را با هم ضربه فنی و خاک کرد👇👇
👈 زبان حسن روحانی کی دوباره باز خواهد شد؟
🔹بستنِ دهان شرطِ لازمِ وفاق به روایتِ پزشکیان است. اما حسن روحانی خود را گرفتار چنان وفاقی نکرده بود.
به گمانم حاکمیت باید پی برده باشد که هدف جارو جنجال های اخیر در قالب موضعگیری برخی امامان جمعه، شماری از نمایندگان، تجمعات سازمان یافته افراد قابل شمارش (چند ده نفره) و کلی فعالیت در فضای مجازی، علیه معاون راهبردی رئیس جمهور و حتی تهدید و وهن او و بلکه تهدید رئیسجمهور، رئیس مجلس و بلکه رئیس قوه قضا، حتی چنان چه قانونی و مشروع هم باشد، از دیدگاه شاخص های کودتا شناسی، نمی تواند چیزی جز بستر سازی و ترغیب برای کودتا تلقی شود.
حال که: نیروهای تحت پشتیبانی ایران تقریبا از فضای پیرامونی اسرائیل عقب نشسته اند و جمهوری اسلامی با تضعیف محور مقاومت و یا نیروهای نیابتی اش، خود مستقیما باید در برابر جبهه مشترک اسراییل-آمریکا قرار گیرد؛ و هم چنین پایه های اقتصادی حکومت دچار تزلزل شده است، ناگزیر گرایشی البته نازک و کم بنیه از عقلانیت درون حاکمیت در جهت ملایم سازی سیاست خارجی، آن هم نه در مقیاسی استراتژیک هویدا شده است.
با این همه صاحبان منافع درون حکومتی و به اغلب فدراتیو روسیه ونیز دلواپسان و گروندگان اندیشه آخرالزمانی، کمترین تغییر در فضای کشورداری را به نفع ایران بر نمی تابند.
برای هر دانش آموخته ژئوپلیتیک، این تحرکات حاوی یک نشانه است: زمینه سازی برای سرنگون کردن دولت مستقر.
نقطه محوری سیاست خارجه خامنه ای در همه سالهای رهبری خود،استفاده از شیوه مخالفت بازهای حاکمیت ،با کبوتران مماشات طلب رژیم بوده است.اکنون نیز که خامنه ای تعمدا شمشیر ها را علیه ترامپ از رو بسته و با متوهم خواندن وی، به ظاهر درب هرگونه مذاکره و مصالحه را با وی بسته ،ابتدا ظریف را به اجلاس داووس فرستاد .تا همچون همیشه با اظهارات و لابیگری های ماکیاولیستی خود ،پیغام صلح و آشتی و تسلیم برجامی به آمریکا و متحدین اش و تعطیلی پروژه تولید بمب اتمی را، در ازای تضمین ادامه حیات رژیم و لغو تحریم های اقتصادی و نظامی،لفاظی کند.
یادآوری این موضوع ضروری است.که اصولا با توجه به شیوه انتصاب اعضای دولت ،از جمله دولت پزشکیان،وی نمیتوانست ظریف را معاون راهبری خود اعلام نماید.مگر اینکه از سوی رهبری مورد تایید قرار گرفته و یا به دستور مستقیم خامنه ای باشد. در نتیجه حضور ظریف در کنفرانس داووس و التماس غیر مستقیم به ترامپ برای مذاکره،در راستای سیاست اصلی خامنه ای، برای کلاه گذاشتن همیشگی با برنامه و بازی های ماکیاولیستی اصولگرا- اصلاح طلب، بر سران اتحادیه اروپا و آمریکا باشد.
با همین برنامه و شیوه ها بود.که زمان ریاست جمهوری اوباما ،با امضای توافق برجام،کلاه بر سر وی گذاشتند و اوباما با کمک های نقدی و برجامی، بار دیگر رژیم ملاها را احیاء و به جان ملت به پا خاسته ایران در جنبش سبز ونیز ملل منطقه انداخت. این شیوه و شرارت ها، در دوره بایدن نیز تکرار شد و اکنون نیز با روی کار آمدن دوباره ترامپ، با روش های پیچیده و جدید تر تکرار می شود.از جمله خامنه ای با متوّهم خواندن ترامپ و اینکه جمهوری اسلامی ضعیف نشده و مذاکره و تسلیمی نخواهد بود.خود را به عنوان یک رهبر قاطع و سازش ناپذیر اصولگرایان معرفی نمود.انتقاد کیهان شریعتمداری و اصولگرایان دیگر از ظریف و اعتراضات و تظاهرات اعضای اتاق فکر نظامی امنیتی بسیجی رژیم، علیه وی از جمله تجمع کفن پوشان و درخواست اعدام ظریف، کاملا و صد در صد در راستای گول زدن ترامپ و متحدین اروپایی و دیگران بوده است.
نتیجه آن که، ظریف و توسل به شیوه همیشگی خود و با در باغ سبز نشان دادن به ترامپ،زمینه را برای کلاه گذاشتن دوباره و چند باره بر سر آمریکا و متحدین اش و در نتیجه کسب هزینه های لازم برای سرکوب ملت ایران و صدور شرارت به ملل منطقه و جهان فراهم نموده است. اکنون سئوال مهم اینجاست : آیا ترامپ نیز همچون اسلاف خویش گول ملاها و شیوه های ماکیاولیستی آنها را میخورد.یا یکبار برای همیشه این بازی تکراری ، به نفع رژیم و به ضرر جامعه بشری را، با اقدامی اصولی علیه شرارت های رژیم و در نتیجه خاتمه این بساط ضد بشری ،به سرانجام می رساند!؟
دویچه وله - طراح قانون "حجاب و عفاف" ضمن تاکید بر اجرای آن گفت: «نمیشود از پول این جامعه شهرت کسب کرد و بعد ساختارها را زیر پا گذاشت». همزمان یک مدرس حوزه علمیه هم گفته است که «زن نباید از خانهاش بیرون بیاید، الا برای ضرورت».
امیرحسین بانکیپور، طراح قانون موسوم به "حجاب و عفاف"، طی اظهاراتی با بیان اینکه "قانون یعنی اجبار"، بر لزوم اجرای قانون مزبور تاکید کرد.
بانکیپور روز شنبه (۶ بهمن) در گفتوگویی با "خبر فوری" در پاسخ به انتقادات در خصوص محدودیتهای جدید برای بازیگران و رانندگان تاکسی اینترنتی، همچنین از "ضرورت ثبت تخلفات" در سامانهها سخن گفت.
طراح قانون "حجاب و عفاف" در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به این پرسش خبرنگار که "با اجبار و زور میشود حجاب را تبیین کرد؟"، گفت: «چرا با واژهها بازی میکنید. قانون یعنی اجبار. در تمام دنیا پوشش قانون دارد. یعنی پوشش اجبار است.»
این نماینده مجلس شورای اسلامی افزود: «ممکن است کسی کمحجاب باشد، اما بدننمایی را نمیپذیریم. بر اساس اسلام در ایران حجاب برقرار شده است. اما همان قانون را در اجرا سختگیری نکردیم. اصلا نباید سختگیری کرد، اما نباید بدون قانون بود.»
بانکیپور در پاسخ به ممنوعیت فعالیت بازیگران مشهور زن نیز گفت: «نمیشود از پول این جامعه شهرت کسب کرد و بعد ساختارها را زیر پا گذاشت.»
او در پاسخ به این پرسش خبرنگار که «تعداد زیادی از بازیگران خانم سریالهای مختار، امام علی، ولایت عشق و یوسف پیامبر با قانون جدید حجاب نمیتوانند فعالیت کنند؟" گفت: «خب فعالیت نکنند!»
نماینده حاشیهساز
از امیرحسین بانکیپور، نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی، به عنوان فردی یاد میشود که در سالهای اخیر با ایراد سخنان و اتخاذ مواضع جنجالی، همواره در مرکز توجه رسانهها قرار گرفته و با واکنشهای گسترده در فضای سیاسی و شبکههای اجتماعی روبهرو شده است.
بانکیپور چهارم بهمن نیز در گفتوگویی با "شبکه اینترنتی دانشگاه تهران" گفت که رانندههای اسنپ باید زمان سوار شدن "زن بیحجاب" در سامانه ثبت کنند که به مسافر خود تذکر دادهاند، اما او توجه نکرده است تا جریمه نشوند.
امیرحسین بانکیپور روز ۲۵ آذر نیز گفته بود "گروه هدف" قانون مزبور "کمحجابها نیستند، بلکه این قانون در پی مقابله با برهنگی، بدپوششی و بیحجابی است. بدپوششی یعنی بدننمایی؛ یعنی همان لباس خانم احمدی در کنسرت فرضی".
طراح قانون "حجاب و عفاف" با مخاطب قرار دادن دولت پزشکیان، افزوده بود: «دولت که میگوید مخالف قانون عفاف و حجاب است، پاسخ دهد که اگر کسی خواست در خیابانها با پوششی مشابه خانم احمدی در آن کنسرت تردد کند، آن وقت باید چه کرد؟»
واشنگتن حمله قریبالوقوع داعش به زینبیه را به حکومت جدید سوریه اطلاع داده بود
یورونیوز - رسانههای آمریکایی میگویند مقامات این کشور اطلاعاتی محرمانه در خصوص تهدیدهای داعش را با حاکمان جدید سوریه به اشتراک گذاشتهاند که منجر به جلوگیری از یک حمله قریبالوقوع به زیارتگاه شیعیان در دمشق در اوایل این ماه شده است.
نشریه واشنگتن پست بر اساس اظهارات مقامات فعلی و پیشین آمریکا گفته است که انتقال اطلاعات امنیتی حیاتی، محدود به یک مورد نبوده است.
کانال ارتباطی واشنگتن با هیات تحریر شام، که ماه گذشته رژیم بشار اسد را سرنگون کرد، بیانگر نگرانی فزاینده آمریکا از احتمال بازگشت داعش است. در حالی که رهبران جدید سوریه تلاش میکنند قدرت خود را تثبیت کنند.
خبرگزاری دولتی سوریه پیش از این در تاریخ ۱۱ ژانویه گزارش داده بود که مقامات این کشور طرح داعش برای انفجار بمبی در زیارتگاه «سیده زینب»، یکی از مهمترین مکانهای زیارتی شیعیان در حومه دمشق، را خنثی کردهاند.
دستگیری اعضای مظنون داعش قبل از حمله به زیارتگاه شیعیان در دمشق
به گفته مقامات فعلی و پیشین ایالات متحده این حمله به لطف هشدارهای ارائه شده توسط آژانسهای اطلاعاتی آمریکا خنثی شد.
این همکاری اطلاعاتی در حالی انجام میشود که هیئت تحریر شام همچنان در فهرست گروههای تروریستی آمریکا قرار دارد.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، از اظهار نظر در این باره خودداری کرده است.
یکی از مقامات ایالات متحده، که نخواست نامش فاش شود، در این خصوص گفت: «توجه به وجود اطلاعات معتبر و خاص در مورد تهدیدهای داعش، این اقدام تصمیم درست و مناسبی بود که همراه با تلاشهای ما برای برقراری رابطه با حاکمان جدید سوریه انجام شد».
این مقام افزود اشتراکگذاری اطلاعات به دلیل منافع مشترک برای جلوگیری از بازگشت داعش انجام میشود و به معنای پذیرش کامل هیات تحریر شام نیست.
منابع مطلع به واشنگتن پست گفتهاند که اشتراکگذاری اطلاعات با هیات تحریر شام، که پیش از این گزارش نشده بود، از طریق ملاقاتهای مستقیم بین مقامات اطلاعاتی آمریکا و نمایندگان هیات تحریر شام انجام شده است و نه از طریق واسطهها.
به گفته مقامات، این تبادلات اطلاعاتی هم در سوریه و هم در یک کشور ثالث صورت گرفته و تقریباً دو هفته پس از به قدرت رسیدن هیات تحریر شام در ۸ دسامبر آغاز شده است.
ایران اینترنشنال - در ادامه واکنشها به سخنان محمد جواد ظریف درباره سعید جلیلی و ترامپ، محمدباقر قالیباف رییس مجلس گفت که «کارگزاران نظام» باید در اظهار نظرهای خود دقت کنند، تا «پیامی به دشمن منتقل نشده و منافع ملی به خطر نیفتد.»
او تاکید کرد که «برداشت موضع ضعف از نظام مقتدر ایران باعث خطای محاسباتی رییسجمهور جدید آمریکا و افزایش فشارهای اقتصادی بیشتر بر کشور میشود.»
در روزهای گذشته برخی از چهرههای اصولگرا به سخنان ظریف در نشست داووس درباره ترامپ و جلیلی اعتراض کرده و خواستار محاکمه او شده بودند.
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی پزشکیان، در مجمع جهانی اقتصاد در داووس گفته بود: «اگر امروز به جای مسعود پزشکیان، سعید جلیلی را به عنوان رییسجمهوری داشتیم، ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد. در ایران دیدگاههای متفاوتی وجود دارد و من به این دیدگاههای متفاوت احترام میگذارم.»
با این حال روزنامه هم میهننوشت که پرسش فرید زکریا مبتنی بر این رویکرد بوده که حضور یا حضور نداشتن نیروهای میانهرو در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، تفاوتی ندارد و ظریف خواسته این موضوع را نفی کند.
این روزنامه تاکید کرد که ظریف با درک این موضوع سعی کرد که تصویری ارائه دهد که در آن، ایران یک بازیگر ضدامنیت جهانی و در تعارض با نظم بینالمللی و تحولات سریع آن نیست.
نویسنده این مطلب در پایان اعلام کرد که ظریف «در میانه زمستان سخت ۱۴۰۳» یکی از «ظرفیتهای معدود و محدود موجود برای ایران در سطح جهانی است.»
انتقاد از سخنان ظریف درباره «ترامپ ۲»
محمد جواد ظریف در اجلاس داووس همچنین گفته بود که ایران تهدیدی امنیتی برای جهان نیست و ابراز امیدواری کرده بود که «ترامپ ۲( ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری) » جدیتر، متمرکزتر و واقع بینتر باشد.
مخالفان دولت پزشکیان این گفتهها را سخن گفتن از موضع ضعف دانسته و به ظریف حمله کردند.
امامان جمعه تهران به این سخنان ظریف حمله کردند و در همین حال احمد خاتمی، امام جمعه تهران، گفت که « اگر آمریکا دم از مذاکره میزند برای مقابله با انقلاب است.»
یورونیوز - همزمان با ادامه رکوردشکنیهای ساعتی ارز و طلا در بازار تهران و سقوط ریال، فروش آنلاین طلای آب شده و دست دوم در قیمتهای کمتر از ۱۰۰ هزارتومان و گاه در حد میلیگرم در حال رواج روزافزون است؛ پدیدهای که نگرانی کارشناسان را برانگیخته و وزیر اقتصاد را با خطر استیضاح توسط نمایندگان مجلس مواجه کرده است.
قیمت فروش هر دلار آمریکا در جریان مبادلات روز یکشنبه بازار آزاد تهران تا ۸۴ هزار و ۳۰۰ تومان بالا رفت و رکورد تاریخی تازهای را ثبت کرد. همزمان، نرخ آزاد فروش هر یورو نیز به سطح بیسابقه ۸۸ هزار و ۵۰۰ تومان رسید.
هر دلار آمریکا روز قبل از بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید در بازار آزاد تهران در مرز ۸۱ هزار تومان خرید و فروش میشد و بهای فروش هر یورو نیز ۸۳ هزار و ۶۰۰ تومان بود.
با وجود تعطیلی پایان هفتهٔ بازار جهانی طلا، افزایش نرخ آزاد ارز در بازار تهران موجب شد تا قیمت هر قطعه تمام سکه طلا در معاملات روز یکشنبه بازار تهران با افزایش ۶۰۰ هزار تومانی به نرخ بیسابقه ۶۱ میلیون تومان رسید و هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان قیمت خورد که ۳۸ هزار تومان بالاتر از نرخ پایانی روز کاری گذشته بود.
کاهش محسوس اسکناس در بازار ارز تهران و نیز برخوردهای امنیتی با معامله ارز در بازار آزاد که پیشتر جرمانگاری شده، موجب هدایت بیش از پیش تقاضا عمومی به سمت خرید طلا شده است. البته طلا در بازار ایران به دلیل افزایش قیمت جهانی و نیز کاهش مستمر ارزش ریالِ ایران شاهد رشد قیمت شتابانتری نسبت به ارزهای خارجی نیز بوده است.
چنان که قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار طی ۶ ماه گذشته ۵۶.۶ درصد بالا رفته ولی در این مدت دلار ۴۲.۸ درصد گرانتر شده است.
همچنین، امکان فروش آن در حجم و وزنهای کوچک موجب شده تا فروش آن در ارقام کمتر از ۱۰۰ هزار تومان و حتی وزن میلیگرمی نیز توسط گروهی از فروشندگان برخط (آنلاین) طلا تبلیغ شود و از سوی مردمی که در پی حفظ ارزش داراییهای خود هستند، با استقبال مواجه شود.
اما در این میان، گروهی از کارشناسان نسبت به تبعات ترویج پدیده فروش طلای آب شده و دست دوم به مردم هشدار میدهند.
به عنوان نمونه، علی سعدوندی، از کارشناسان امور مالی و سرمایهگذاری، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس، نوشت: «ترویج فروش آنلاین طلا احتمالا در بالاترین سطوح امنیتی تظام توجیه و تایید شده است. پول طلا به تخریب پایههای پول ملی میانجامد. به نظر میرسد پروژه ایجاد ابرتورم از طریق ریالزدایی که قرار بود ایران را ونزوئلای خاورمیانه کند و با آگاهی بخشی در سال ۱۳۹۷ متوقف شده بود، مجددا کلید خورده است.»
آقای سعدوندی هشدار داده که باید «منتظر انفجار پیجرهای اقتصادی یکی پس از دیگری باشید»
در همین حال، موسسه مطالعات اقتصادی بامداد نیز در صفحه اختصاصی خود در شبکه اجتماعی ایکس، خبر داد که شمش طلای با موعد تحویل ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ در بورس کالای ایران، در حال معامله با نرخ دلار ۱۱۰ هزارتومانی است. به عبارت دیگر، شمش طلایِ با موعد تحویلِ ۶ ماه آینده، ۳۰ درصد بالاتر از قیمت فعلی آن بر پایه نرخ جهانی طلا و بهای دلار آزاد در حال معامله است.
در حالی که گروهی از کارشناسان مستقل اقتصادی معتقدند که افت نرخ برابری ریال ایران در مقابل ارزهای عمده جهان در پی افزایش تنش نظامی میان ایران و اسرائیل، ناکامی پی در پی استراتژی منطقهای جمهوری اسلامی، افزایش کسری بودجه دولت ایران، فشار تحریمها، حذف ارز ترجیحی و بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید، سیر صعودی به خود گرفته ولی در مجلس ایران اظهارات اخیر عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، در مورد کف ۷۳ هزار تومانی دلار و پیشبینی ادامه روند صعودی طلا به عنوان عامل بروز شوک قیمتی تازه در بازار ایران تلقی شده است.
بدترین سناریوی نظامی با آغاز دور دوم رهبری همزمان ترامپ و پوتین؛ اروپا خود را برای جنگ آماده میکند
یورونیوز - رهبران و شهروندان اروپایی بیم آن دارند که کرملین با جسارتی که پیدا میکند، ممکن است نیروهای نظامی خود را پس از اوکراین به سمت آنها هدایت کند و موضع انزواگرایانه کاخ سفید نتواند مانع آن شود.
نشانههایی در سرتاسر اروپا وجود دارد که نشان میدهد قاره اروپا خود را برای سناریوهای غیرقابل تصور آماده میکند.
کشور لیتوانی قصد دارد پلهای مواصلاتی خود به سمت روسیه را مینگذاری کند تا در صورت تلاش تانکهای کرملین برای عبور، آنها را منفجر کند.
کشتیهای ناتو نیز در نزدیکی دریای بالتیک، فعالانه «ناوگان در سایه» یا به اصطلاح «ناوگان اشباح» روسیه را زیر نظر دارند؛ چرا که خرابکاری و قطع کابلهای ارتباطی بستر دریا به آنها نسبت داده شده است.
همزمان طرح هایی در اروپا برای ساختن یک سامانه پدافند موشکی در مقیاس بزرگ، مشابه «گنبد آهنین» اسرائیل، با هدف رهگیری موشکهای پرتاب شده توسط مسکو در حال انجام است.
نگرانی اروپا از تهدیدات روسیه
رهبران و شهروندان اروپایی بیم آن دارند که کرملین با جسارتی که پیدا میکند، ممکن است نیروهای نظامی خود را پس از اوکراین به سمت آنها هدایت کند. علاوه بر اینها، در اروپا نگرانی مورد اینکه رئیس جمهور جدید آمریکا با سیاستهای انزواگرایانه خود ممکن است از متحدان ناتو در برابر حمله روسیه دفاع نکند، رو به افزایش است.
اگرچه دونالد ترامپ این هفته از ولادیمیر پوتین انتقاد کرد، اما او نشانه کمی از تغییر مواضع قبلی خود بروز داد. ترامپ در مصاحبهای با فاکس نیوز در روز پنجشنبه اظهار داشت که «زلنسکی با یک قدرت بسیار بزرگتر مبارزه در افتاد» حال آنکه «او نباید این کار را میکرد، زیرا میتوانست به توافق برسد.»
او در مورد ناتو یا اروپا چیز جدیدی نگفت و فقط آخرین درخواست خود از متحدان اروپایی را برای تخصیص ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی خود برای دفاع - بیش از دو برابر توصیه ناتو- تکرار کرد.
مقامات اروپایی بارها اعلام کرده اند که پوتین برای جنگ با غرب آماده میشود.
بسیاری بر این باورند که درگیری در حال حاضر در جریان است، زیرا اندیشکدهها، دولتها و در راس آنها ناتو مسکو را به درگیر شدن در «جنگ ترکیبی» از جمله مداخله در انتخابات و تلاش برای ساقط کردن هواپیماهای مسافربری با بمبهای آتشزا متهم کردهاند.
ژنرال بن هاجز، فرمانده بازنشسته ارتش ایالات متحده در اروپا گفت: «اروپاییها این موضوع را بسیار جدی میگیرند. به ویژه، کشورهای اروپای شرقی که به مرز روسیه نزدیکتر هستند، میدانند که این امر واقعی است، زیرا در آنجا زندگی میکنند. فقط آن دسته از افرادی که در اروپای غربی یا ایالات متحده، دور از خرس [اشاره به روسیه] زندگی میکنند، این تهدید را بعید میدانند.»
آیا ترامپ رکن اصلی ناتو را رعایت میکند؟
رکن اصلی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، دفاع متقابل است که در آن اعضا متعهد می شوند از هر متحدی که مورد حمله قرار می گیرد محافظت کنند. تنها وقتی که این رکن ذیل «ماده ۵» به اجرا گذاشته شد، پس از ۱۱ سپتامبر بود، زمانی که اروپا در همبستگی به ایالات متحده کمک کرد تا در آسمان آن گشتزنی کند. پیام اصلی آن شرط این است که اگر کشوری به اروپا حمله کند با واشنگتن نیز در جنگ خواهد بود و مخاطب مورد نظر آن روسیه است.
اما ترامپ بارها مطرح کرده که ممکن است درخواست کمک اروپا را نادیده بگیرد.
روز گذشته در میدان پاستور تهران، عدهای تجمع نموده و نماینده مجلسی هم در جمع آنها سخنرانی نموده و خواستار محاکمه، عزل و زندان کردن دکتر ظریف، معاون رئیس جمهور شدند.
چه خوب که امکان اعتراض فراهم است!
آنها دراطلاعیهای که برای تجمع صادر نموده بودند مدعی شدند؛ اجتماعشان قانونی، شرعی و انقلابی است.
ما که میدانیم دروغ میگویند...
از وزارت کشور میپرسیم آنها چه تاریخی مجوزشان را دریافت نمودند؟
برای دریافت مجوز چند روز صبر کردند؟
نیروهای انتظامی و امنیتی چه رفتاری با آنها داشتند؟
آیا ما هم امکان برگزاری تجمع را داریم؟
آیا در کشور، دو مدل شهروند زندگی میکنند؟
شهروندانی درجه دو مانند ما و شهروندانی درجه یک و انقلابی!
آنها نیاز به هیچ مجوزی ندارند.
ما امکان دریافت هیچ مجوزی!
ما حرف بزنیم تهدید زندان.
آنها عربده بکشند آزادند!
نه! دوران رفتارهای غیرقانونی تمام شده.
نه وزارت کشور، نه رئیسحمهور، نه نماینده مجلس، نه اعضای شورای نگهبان و نه رهبر نظام، هیچکدام اجازه هیچ اقدام غیرقانونی را ندارند!
دیگر در کشور شهروند درجه دو نداریم.
نه آنکه شما خواسته باشید رویهتان را اصلاحکنید، نه! ما دیگر نمیگذاریم.
ما متوجه شدهایم در برابر اقدامات غیرقانونی حاکمیت، هر چقدر کوتاه بیاییم باز حاکمیت ادامه میدهد.
ولی دیگر تمام شد.
۲۵ بهمن ماه خواهید دید اصل مردمند!
۲۵ بهمن خواهید دید ما در کشوری با آپارتاید افراد زندگی نمیکنیم.
آپارتاید در همه وجوه زندگی...
ادعا کنید وزارت کشور دولت اصلاحطلب هستید یا اصولگرا، برای ما فرقی نمیکند.
به دنبال تشدید فشارهای امنیتی و پرونده سازی جدید برای «اسماعیل عبدی»، دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان، این فعال صنفی مجبور به ترک ایران شد
ایران وایر - این معلم و فعال صنفی به تازگی و پس از گذراندن هشت سال و هشت ماه زندان با پذیرش اعاده دادرسی از سوی شعبه ۹ دیوان عالی کشور با تودیع وثیقه آزاد شده بود.
اسماعیل عبدی در بدو ورود به خاک آلمان، در گفتوگو با «ایرانوایر» دلیل خروج خود را از ایران چنین شرح داد: «نمیتوانم بگویم خوشحالم یا ناراحت. مجبور به ترک آبوخاک سرزمینم شدم اما خوشحالم کنار خانوادهام هستم. اخیرا سپاه پاسداران از من شکایتی کرد که منتظر بودم پروندهای که به دیوان عالی کشور رفته، مورد بررسی قرار بگیرد و من آزاد شوم. اما متاسفانه پرونده به دادسرای امنیت برای تغییر کیفرخواست برگردانده شد. برای همین چون هم پرونده جدید تشکیل شده بود و هم به جای تبرئه، پروندهام را به دادسرا برگشت دادند، احساس کردم که بازداشت جدیدی در راه است. تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیتهای خود در امنیت و همدوش خانوادهام باشم، از ایران خارج شدم.»
به گفته اسماعیل عبدی، او و خانوادهاش ده سال است که کنار هم نیستند: «ماندانای من الان ده ساله است اما من نتوانستم ده روز هم کنار او باشم.»
🎥 به دنبال تشدید فشارهای امنیتی و پرونده سازی جدید برای «اسماعیل عبدی»، دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان، این فعال صنفی مجبور به ترک ایران شد. #اخبار_ایرانpic.twitter.com/urMJWytc9z
اسماعیل عبدی، همچنین در پاسخ به این سوال «ایرانوایر» که آینده فعالیتهای صنفی را در ایران چگونه ارزیابی میکند، پاسخ داد: «به نظر من فعالیتهای آینده صنفی در آینده به هم پیوند میخورد، یعنی معلمان، کارگران، پرستاران و تمام اقشاری که الان زیر خط فقر هستند و توسط حاکمان استثمار شدهاند به صفوف اعتراضی میپیوندند. همچون کنفدراسیونی که از تمامی اقشار زحمتکش در آن حضور دارند. به اینخاطر که سرنوشت همه ما به هم گره خورده است.»
اسماعیل عبدی، از فعالان صنفی شناختهشدهای است که در یک دهه اخیر از سوی جمهوری اسلامی با بازجویی، حبس و احکام سنگین مواجه شده است. در یکی از آخرین اقدامات ناعادلانه قضایی که علیه این فعال صنفی معلمان صورت گرفت، روز ۲۳دی ۱۴۰۳شعبه یکم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب «اسلامشهر» یکی از وکلای پرونده «اسماعیل عبدی»، فعال صنفی معلمان را برای حضور در دادسرا فراخواند. این دعوت پس از آن صورت گرفت که آقای عبدی روز ۱۷دیماه برای «تفهیم اتهام جدید» به این شعبه احضار شده بود.
بر اساس گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان؛ اگرچه در این جلسه «رامین صفرنیا» وکیل اسماعیل عبدی، به سوالات بازپرس پاسخ داد ولی این وکیل دادگستری از تشدید فشارهای امنیتی به بازپرسی برای الزام به حضور اسماعیل عبدی در دادسرا خبر داده بود.
پیش از این هم «فرامرز خداشناس» وکیل کاری اسماعیل عبدی گفته بود: «با حکم هیات تخلفات اداری آموزش و پرورش شهرستانهای تهران، موکلم از کار اخراج شده و پس از آن هم با شکایت سپاه پاسداران، ممنوعالخروج شده است.»
اسماعیل عبدی دبیرکل سابق کانون صنفی معلمان، از سال ۱۳۸۵عضو فعال و عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان اسلامشهر بوده است. او معلم رسمی آموزشوپرورش، لیسانس ریاضی و سابقه ۲۱سال تدریس در جنوبیترین نقاط تهران را در کارنامه دارد.
این فعال صنفی شناخته شده در کنار تدریس، دیپلم فدراسیون جهانی شطرنج را هم گرفته بود و مربی شطرنج دانشآموزان مقاطع مختلف بوده است. دبیر کل سابق کانون صنفی معلمان، اولینبار در تجمع اعتراضی ۲۳اسفند ۱۳۸۵ مقابل وزارت آموزشوپرورش بازداشت شد. او پس از آن تجربه بارها بازداشت کوتاه و بلند را داشت تا سرانجام شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «پیرعباسی» در پروندهای در سال ۱۳۹۰ با استناد به «مواد قانونی ۵۰۰ و ۵۰۵ قانون مجازات اسلامی»، حکم «۱۰ سال زندان تعلیقی» را برای او صادر کرد.
این حکم درحالی صادر شد که او تنها بهعنوان معلم آموزشوپرورش و عضو کانون صنفی معلمان تلاش کرده بود مطالبات صنفی فرهنگیان را پیگیری کند.
رادیو فردا - رئیس جمهور ایالات متحده میگوید نوار غزه «وضعیت آشفتهای» دارد و کشورهایی مانند اردن و مصر باید میزبان تعداد بیشتری از فلسطینیهای غزه باشند.
آقای ترامپ که در هواپیما با خبرنگاران صحبت میکرد با اشاره به پادشاه اردن گفت: «دوست دارم که او مردم [غزه] را ببرد. دوست دارم که مصر مردم [غزه] را بگیرد.»
ترامپ در پاسخ به این سوال که آیا این یک پیشنهاد موقتی یا بلندمدت است، گفت: «ممکن است هر دو باشد.» او با اشاره به «آشفتگی و اوضاع به هم ریخته» در نوار غزه افزود: «صحبت از احتمالا یکونیم میلیون نفر است. ما فقط همه چیز را پاک میکنیم و میگوییم تمام شد.»
او همچنین با اشاره به ویرانیها و مرگها در نوار غزه گفت: «این به معنای واقعی کلمه یک مکان تخریب شده است، تقریباً همه چیز ویران شده است و مردم در آنجا می میرند، بنابراین من ترجیح می دهم با برخی از کشورهای عربی مذاکره کنم و در مکان دیگری مسکن بسازم که شاید بتوانند برای تغییر در آرامش زندگی کنند.»
رئیس جمهور ایالات متحده توضیح بیشتری درباره انتقال ساکنان غزه به کشورهای عربی نداد و تنها گفت که این انتقال «میتواند موقت یا طولانیمدت باشد»؛ او افزود که در این منطقه «درگیریهای بسیار بسیار زیادی در طول قرنها» رخ داده است.
تعویق بازگشت آوارگان به شمال غزه
روز شنبه گروه افراطی حماس چهار سرباز زن اسرائیلی را که در گروگان داشت آزاد کرد و در مقابل، ۲۰۰ زندانی فلسطینی از زندانهای اسرائیل آزاد شدند.
حماس از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا گروهی تروریستی شناخته میشود.
انتظار میرفت که یک زن غیرنظامی ۲۹ ساله به نام اربل یهود در میان گروگانهای آزادشده باشد اما حماس او را آزاد نکرد.
مقامهای اسرائیل گفتهاند حماس آزادی غیرنظامیان را در اولویت قرار نداده و توافق آتشبس را نقض کرده است.
دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، اعلام کرد تا زمانی که این عدول از توافق حل نشود به فلسطینیها اجازه بازگشت به شمال غزه داده نخواهد شد.
سخنگوی عربیزبان ارتش اسرائیل نیز اعلام کرد تا زمانی که اربل یهود آزاد نشود گذرگاه نتساریم همچنان بسته میماند.
گروه افراطی حماس عدم آزادی اربل یهود را «یک مسئله فنی» خوانده و یکی از مقامهای این گروه نیز گفت به میانجیها اطلاع داده شده است که او شنبه آینده آزاد خواهد شد.
دونالد ترامپ زیر فشار برخی جمهوریخواهان قرار دارد تا توافق بریتانیا و جمهوری موریس بر سر واگذاری جزایر چاگوس به موریس را نپذیرد. به گفته آنان در غیر این صورت امکان جاسوسی ایران از نیروهای نظامی آمریکا سهلتر خواهد بود
دویچه وله - بنا به گزارش روزنامه تلگراف رئیسجمهور ایالات متحده از سوی برخی جمهوریخواهان بانفوذ تحت فشار قرار گرفته تا با توافق دولتهای بریتانیا و موریس مخالفت کند و پیش از نخستین تماس تلفنیاش با سر کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا موضع مخالف آمریکا را به اطلاع او برساند.
این مخالفتها پس از آن مطرح شد که دولت موریس گفتوگوهایی را با تهران برای میزبانی شعبی از دانشگاههای ایرانی در این کشور آغاز کرده است. کارشناسان امنیتی آمریکا نگران هستند که ممکن است این اقدام برای جاسوسی از پایگاه دیگو گارسیا مورد سوء استفاده ایران قرار گیرد.
سفیر ایران در منطقه در روزهای گذشته پس از گفتوگویی با وزیر آموزش جمهوری موریس در بیانیهای اعلام کرد که پیشنویس توافقنامهٔ همکاری دانشگاهی میان دولت موریس با ایران تنظیم شده است.
جمهوری اسلامی پیشتر نیز به سوء استفاده از مناسبات دانشگاهی برای استقرار جاسوسانی در آلمان، سوئد و ایالات متحده متهم شده بود.
فشار جمهوریخواهان
احتمال میرود که پرزیدنت ترامپ با این توافق مخالفت جدی کند و آن را نپذیرد و از بریتانیا بخواهد آن را لغو کند. این امر شکست بزرگی برای سیاستهای نخستوزیر بریتانیا خواهد بود.
جان کندی، سناتور لوئیزیانا، در مقالهای که برای روزنامه تلگراف نوشته هشدار داده که ایران در تلاش است تا روابط خود را با موریس گسترش دهد و واگذاری جزایر چاگوس تهدیدی برای امنیت بریتانیا و ایالات متحده است. اوتصریح کرده است: «اگر موریس روابط خود را با چین و ایران گسترش دهد، چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم که دولت موریس جاسوسان دشمن را از پایگاه ما دور نگه دارد.»
جیم ریش، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا نیزگفته نشانههای روشنی وجود دارد که پرزیدنت ترامپ با این توافق مخالفت کند و از اجرایی شدن آن جلوگیری به عمل آورد. جیم ریش به روزنامه تلگراف گفته "هنوز نگرانیهای عمیقی درباره این توافق" دارد و "خوشبختانه میداند که پرزیدنت ترامپ این توافق را تهدید عظیمی برای ایالات متحده میداند."
افزون بر این نزدیکی چین به دولت موریس نیز تهدیدی بزرگ برای نیروهای آمریکایی در پایگاه جزیره دیگو گارسیا در اقیانوس هند خواهد بود.
به گفته ناظران سیاسی مداخله و مخالفت آمریکا به شدت به دولت بریتانیا ضربه خواهد زد، زیرا بیانگر آن است که تلاشهای حزب کارگر برای قانع کردن جمهوریخواهان آمریکا برای حمایت از توافق واگذاری جزایر چاگوس به شکست انجامیده است.
نظر دادگاه بینالمللی لاهه
پس از ارائه شکایتی از سوی دولت موریس، دادگاه بینالمللی لاهه در سال ۲۰۲۱ ادامه حاکمیت بریتانیا بر جزایرچاگوس را رد کرد و با ارائه توصیهای مشورتی برای حل منازعه اعلام کرد که حاکمیت این جزایر به دولت موریس واگذار شود. جزایر موریس پیشتر در سال ۱۹۶۷ از حاکمیت دولت بریتانیا خارج شده و اعلام استقلال کرده بود.
بریتانیا در ادامه مذاکرات در توافقی که با دولت موریس کرد قرار شد، کنترل جزایر چاگوس را به موریس واگذار کند. این مجمع الجزایر شامل جزیره دیگو گارسیا نیز میشود اما بر اساس توافق دو کشور، از آنجایی که دیگو گارسیا محل پایگاه نظامی ایالات متحده و بریتانیا است، مقرر شده که دولت بریتانیا با اجاره ۹۹ ساله این جزیره هزینهای حدود ۹ میلیارد پوند به دولت موریس بپردازد.
پیشترمنتقدان بارها هشدار داده بودند که این توافق میتواند امنیت بریتانیا و ایالات متحده را به خطر انداخته و موضع نظامی آنها را تضعیف کند. نگرانی منتقدان از مناسبات رو به رشد موریس با چین و ایران بود. سیاستمداران حزب کارگر بریتانیا اما استدلال میکنند که واگذاری جزایر پیروی از قوانین بینالمللی و تضمین امنیت پایگاه دیگو گارسیا برای آیندهای طولانی است.
-وبسایت «اقتصاد نیوز» ششم بهمنماه گزارش داد برندهای بزرگ فناوری به دلیل تحریمهای بینالمللی و فشارهای ایالات متحده، به تدریج از بازار ایران خارج شدهاند. شرکتهایی مانند IBM، hp و Apple پیشتر فعالیتهای خود را محدود کرده و برخی از آنها نیز بطور کامل از بازار ایران خارج شدهاند.
-در این گزارش آمده، اخیراً شرکتهای بزرگ دیگری مانند ایسوس و لنوو نیز به جمع برندهایی پیوستهاند که ایران را تحریم کردهاند. اتحادیه اروپا نیز با تحریم نهادها و شرکتهای فناوری ایران، مشکلات بیشتری برای دسترسی به فناوریهای روز دنیا ایجاد کرده است.
-محمدرضا فرجی تهرانی رئیس اتحادیه صنف فناوران رایانه به «اقتصاد نیوز» گفته برندهایی مانند ایسوس و لنوو، به دلیل فشارهای بینالمللی، ایران را تحریم کردهاند.
-تنها راهکار برای جمهوری اسلامی طبق معمول دور زدن تحریمهاست. در همین ارتباط رئیس اتحادیه صنف فناوران رایانه میگوید، «واردکنندگان مجبور شدهاند تا از روشهای غیرمستقیم برای تأمین کالا استفاده کنند.»
آیا نسل Z جامعه ایرانی از نظامهای موروثی و تمامیتخواه عبور کرده است؟
»مقدمه«
با شکلگیری اعتراضات و جنبشهای اجتماعی جدید در ایران، یکی از پرسشهای اساسی این است که نسل جوان ایران، به ویژه نسل Z (متولدین دهه ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ شمسی)، چه نگاهی به نظامهای سیاسی موروثی و تمامیتخواه دارد. برخی از جریانهای اپوزیسیون خارج از کشور معتقدند که این نسل به دنبال بازگشت به نظام پادشاهی است !! :
در حالی که بسیاری از تحلیلگران و جامعهشناسان، دیدگاهی متفاوت دارند. برای پاسخ به این پرسش، لازم است که نقش نسل Z در تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بررسی شود و همچنین ارزیابی شود که آیا این نسل توانسته است از چارچوبهای فکری و سیاسی موروثی و تمامیتخواه عبور کند یا خیر؟...
۱. نسل Z هویتی نوین در تاریخ ایران
نسل Z در ایران بر خلاف نسلهای قبلی، در فضایی بزرگ شده است که به واسطه دسترسی به اینترنت، شبکههای اجتماعی، و اطلاعات جهانی، نگاه متفاوتی به سیاست و جامعه پیدا کرده است.
این نسل بهطور عمده:
آگاه تر از گذشته ،با آگاهی از تاریخ سیاسی ایران، چه در دوران مشروطه، چه در زمان پهلوی، و چه در دوره جمهوری اسلامی، انتقادات خود را به هر سه نظام بیان کرده است.
تنوع در اندیشه :
نسل Z برخلاف نسلهای پیشین، کمتر در قالب ایدئولوژیهای کلان مانند اسلامگرایی، چپگرایی، یا ملیگرایی قرار میگیرد و بیشتر به سمت ارزشهایی مانند حقوق بشر، آزادیهای فردی، و برابری گرایش دارد.
ضدمرکزگرایی: این نسل به ویژه با تمرکز قدرت در یک فرد یا یک نهاد، چه به شکل پادشاهی و چه به شکل دینی، مخالفت نشان داده است.
............
۲. تاریخچهای از عبور یا بازگشت به نظامهای موروثی
در تاریخ ایران، جامعه بهکرات به ساختارهای موروثی و تمامیتخواه اعتراض کرده است. جنبش مشروطه، به عنوان اولین حرکت گسترده مردمی، نشاندهنده تمایل جامعه به کاهش قدرت مطلقه شاه بود. هرچند در دوره پهلوی اول و دوم، با وجود اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، تمرکز قدرت و نبود آزادیهای سیاسی، نقدهایی جدی را به دنبال داشت.
ایران اینترنشنال - روزنامه بریتانیایی تلگراف به نقل از منابع آگاه گزارش داد که جمهوری اسلامی از بیم سیاستهای دولت جدید دونالد ترامپ در آمریکا، به نیروهای نیابتی خود در سراسر خاورمیانه دستور داده که محتاطانه عمل کنند.
این روزنامه در گزارشی که روز شنبه منتشر شد، نوشت که همچنین به فرماندهان گروههای شبهنظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی دستور داده شده که مواضع دفاعی خود را حفظ کنند و در عین حال از هرگونه اقدامی که ممکن است توسط نیروهای ایالات متحده یا متحدان منطقهای به عنوان اقدام تهاجمی تعبیر شود، اجتناب کنند.
تلگراف همچنین به نوع حضور علی خامنهای، رهبر ۸۵ ساله جمهوری اسلامی در مراسم تشییع جنازه دو قاضی کشتهشده در تهران اشاره کرد و نوشت که بنا بر گزارشها، خامنهای به دلیل ترس از حملات، در این مراسم جلیقه ضدگلوله به تن داشت.
تصاویری که از خامنهای در این مراسم منتشر شد نشان میداد که لباسش به طور غیرمعمول برآمده شده بود که احتمالا به دلیل پوشیدن این جلیقه امنیتی بوده است.
تلگراف به این موضوع اشاره کرد که چنین ترسی از سوی خامنهای در شرایطی است که گفته میشود علی رازینی و محمد مقیسه به دست «یک نفوذی» ترور شدهاند.
یک مقام ارشد جمهوری اسلامی در تهران به تلگراف گفت: «به نیروها و متحدان در منطقه دستور داده شده که با احتیاط عمل کنند زیرا [جمهوری اسلامی] با بازگشت ترامپ احساس خطر وجودی میکند».
این مقام جمهوری اسلامی افزود: «در عراق و یمن به نیروها گفته شده که هیچ گونه مواضع آمریکایی را هدف قرار ندهند و در صورت انجام، صراحتا در مورد استفاده از سلاحهای ساخت ایران به آنها هشدار داده شده است.»
او گفت: «به آنها گفته شده است که مواضع دفاعی خود را برای مدتی حفظ کنند و از هرگونه اقدامی که ممکن است باعث تحریک آمریکاییها شود، خودداری کنند.»
جمهوری اسلامی به دلیل حملات اسرائیل به حزبالله و سقوط متحد کلیدی خود، بشار اسد در سوریه، در ماههای اخیر شدیدا تضعیف شده است.
تهدید جمهوری اسلامی علیه اسرائیل از طریق حماس و حزبالله از بین رفته و تهران مسیر سوریه را نیز به عنوان مسیر قاچاق اسلحه برای نیروهای نیابتی خود از دست داده است.
این مقام جمهوری اسلامی به تلگراف گفت: «سقوط اسد ترس [در رژیم] را تشدید کرده و اکنون این نگرانی وجود دارد که آنها نتوانند پس از مشاهده اتفاقاتی که برای اسد رخ داد، کشور را حفظ کنند، چیزی که هیچ کس در جمهوری اسلامی انتظارش را ندارد.»
او خبر داد: «عملیات گستردهای برای شناسایی و دستگیری جاسوسان و عوامل نفوذی اسرائیل در جریان است و این نگرانی وجود دارد که آنها به دفاتر مقامات ارشد نفوذ کرده باشند.»
هفته گذشته، محمدجواد ظریف معاون رییسجمهور ایران نفوذ موفقیتآمیز اسرائیل در برنامه اتمی جمهوری اسلامی را تایید کرد و تأثیر تحریمهای بینالمللی را عامل آسیبپذیری جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل دانست.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید ضربه بزرگ دیگری به جمهوری اسلامی به شمار میرود، زیرا او درباره بازگرداندن کارزار «فشار حداکثری» خود صحبت کرده و در پاسخ به سوالی درباره حملات نظامی علیه ایران، گفت: «هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد».
پس از قتل دو تن از قضات دیوان عالی کشور، که پروندهای پر از کشتار و جنایت دارند، طبق روال معمول، جمهوری اسلامی به صرافت و تکاپو افتاده تا این کنش فردی (مستقل از نیک و بد آن) را به سازمان مجاهدین خلق نسبت دهد و به این بهانه فضای ذهنی هواداران و قشری از مردم را برای اعدامهای احتمالی، و سرکوب و ارعاب جامعهی معترض آماده سازد.
از ۳۰ خرداد سال ۶۰ که رهبران سازمان مجاهدین استفاده از سلاح را در دستور کار خود قرار دادند و اصطلاحاً وارد فاز مسلحانه شدند، از انفجار حزب جمهوری و نخستوزیری تا بمبگذاری حرم امام هشتم شیعیان در مشهد، تمام عملیاتهای تروریستی را به این سازمان نسبت دادهاند و به این بهانه چوخههای کشتار را بهکار و بازوهای ارعاب را فعال کردهاند. تا این اواخر که برخی عملیاتهای تروریستی را به گروههای سلفی، مثل داعش نسبت دادند، همیشه سازمان مجاهدین پای ثابت پروپاگاندای مظلومنمایی جمهوری اسلامی بوده است. در این فقرهی اخیر نیز دوباره پای سازمان را به میدان کشیدهاند و در تلاشاند که آبدارچی عامل قتل قضات شرع را به این سازمان مرتبط کنند.
واقعیت این است که دیگر حنای حکومت اسلامی رنگی ندارد و مردم توجهی به دروغپردازیهای عوامل تبلیغاتی این حکومت نمیکنند. مدعیات پیشینی نیز، مبنی بر دست داشتن سازمان مجاهدین در برخی ترورها، رنگ باختهاند و هیچ سند و مدرکی دال بر صحت آنها ارائه نشده است. رهبران سازمان مجاهدین خلق هم به دفعات اعلام کردهاند که حاضرند در هر دادگاه بینالمللی پاسخگوی ادعاهای جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن این سازمان در عملیاتهای تروریستی باشند، اما این جمهوری اسلامی است که تن به حضور در هیچ دادگاهی بینالمللی نمیدهد. تنها اقدامات قضایی جمهوری اسلامی علیه سازمان مجاهدین به سالی برمیگردد که این سازمان به دستور برخی دادگاههای غربی از لیست گروههای تروریستی خارج و جمهوری اسلامی به رای یکی از آنها معترض شد. چند دادگاه، ازجمله دادگاه استیناف واشنگتن دیسی، دادگاههای اتحادیه اروپا، دادگاه ویژهای در بریتانیا حکم قضایی به تروریستی نبودن سازمان مجاهدین دادند. بااینحال غیر از دادگاه استیناف واشنگتن دیسی جمهوری اسلامی به آرای این دادگاهها اعتراض نکرد و تنها از طریق لابیگری سیاسی تلاش کرده که این گروه را بهعنوان تروریست معرفی کند.
در فیلم زیر گردشگر عراقی با خوشحالی زائدالوصفی میگوید که بعد از چهار روز که بهترین رستوران را رفته و تفریحش و خریدهایش را هم کرده است؛ تازه صد دلاریاش تمام شده است...
انتقاد صریح یک دانشجوی دختر همراه با بغض خطاب به زاکانی: نه سواد دارید و نه مدرک تحصیلی مرتبط و تمام ترم ها مشروط شده بودید. شهردار شدن شما نتیجه خیانت به شایستهسالاری و نخبگان است.
🔵 انتقاد صریح یک دانشجوی دختر همراه با بغض خطاب به زاکانی:
نه سواد دارید و نه مدرک تحصیلی مرتبط و تمام ترم ها مشروط شده بودید. شهردار شدن شما نتیجه خیانت به شایستهسالاری و نخبگان است. pic.twitter.com/icS9oP4qGd
رادیو فردا - گروهی از روزنامهنگاران داخل ایران با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، از او درخواست کردهاند با همراهی رئیس قوه قضائیه شرایط را برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج، به ویژه نویسندگان، روزنامهنگاران و هنرمندان، فراهم کند.
این نامه در شرایطی منتشر شده که انتشار خبر خودکشی ابراهیم نبوی، طنزنویس برجسته ایرانی، در مهاجرت اجباری در هفتههای اخیر بازتاب گستردهای در محافل رسانهای ایران داشته است.
در گفتوگو با ماشاالله شمسالواعظین، روزنامهنگار و سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات در تهران و از امضاکنندگان این نامه، از او دربارهٔ زمینهٔ درخواست از آقای پزشکیان و ارتباط آن با مرگ خودخواسته ابراهیم نبوی پرسیدیم.
شبکه خبری الجزیره شامگاه جمعه پنجم بهمن تصاویری از یحیی سنوار، فرمانده پیشین شاخه نظامی حماس در ویرانههای غزه منتشر کرد. تصاویر نشان میدهد، سنوار با لباس مبدل و با همراهی نزدیکانش در منطقه تلالسلطان رفح در جنوب غزه درحال عبور از روی آوار بجامانده از ساختمانهای تخریب شده است. این منطقه از غزه پیش از حضور سنوار، در کنترل ارتش اسرائیل بوده است.
شبکه خبری الجزیره شامگاه جمعه پنجم بهمن تصاویری از یحیی سنوار، فرمانده پیشین شاخه نظامی حماس در ویرانههای غزه منتشر کرد. تصاویر نشان میدهد، سنوار با لباس مبدل و با همراهی نزدیکانش در منطقه تلالسلطان رفح در جنوب غزه درحال عبور از روی آوار بجامانده از ساختمانهای تخریب شده است.... pic.twitter.com/bbBxqkuoSB
مهدی مطهرنیا: "وفاق" یعنی اتحاد همه با هم نه همه با من / چفیه انداختند و سه هزار میلیارد تومان دزدیدند
این گفتوگو با این پرسش آغاز شد که حکمرانی آینده و آینده حکمرانی چطور خواهد بود و مطهرنیا پرسش این پاسخ را اینطور داد: نکتهای که وجود دارد نوع نگرشی است که از چهل و پنج سال گذشته تا به امروز در کشور حکمرانی کرده اگر بخواهیم واقعی به آنچه در این مدت گذشته نگاه کنیم باید بگوییم که نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پیروز نشده که نظام تشکیل دهد بلکه از آن سال تا به امروز یک هیبت و هیاتی هست که یک رئیس هم دارد و با یک ساز و کار خاص آن را اداره میکند.
🔹 ما قرار بوده نه تنها دنیای مردم را بسازیم بلکه بهشت مردم را به ارمغان بیاوریم اما دنیای مردم ما الآن چی است؟ pic.twitter.com/WiEluJlUnC
دیدارنیوز ـ مهدی یزدان پرست: حقوق اساسی زنده کار مشترک بین دیدارنیوز و انجمن علمی حقوق اساسی است که در یکی دیگر از این سلسله برنامه مهدی مطهرنیا، پژوهشگر تاریخ و استاد دانشگاه مهمان این برنامه شد. او ادامه میدهد: شما میگویید نظام یک باز تعریفی دارد و سیستم یعنی مجموعهای از اجزا که هر کدام کار کرد خود را دارد و باید همدیگر را تکمیل کنند. اما در این ۴۵ سال کدام بخشها کارکرد خود را انجام دادند؟ آنها سرعت گیر بودند تا کاری انجام دهند.
مطهرنیا به عملکرد بخشهای مختلف کشور نقد دارد و میگوید: قوه قضاییه در امور اجرایی دخالت میکند یا فرماندهان نظامی در سیاست دخالت میکنند و از اساس این عملکرد اشتباه است.
:::
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه ساختار باید طوری عمل کند که هر کسی خلاف میکند جلویش بایستد و او را از چرخه بیرون کند، میگوید:، اما میبینید که چنین برخوردی انجام نمیشود و در این میان آن کسی که چفیه انداخته سه هزار میلیارد اختلاس میکند و از کشور فرار میکند.
او همچنین در بخش دیگری از این گفتوگو به قانون اساسی اشاره میکند و میگوید: من از دو طرف موضوع را نگاه میکنم هم به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی کار سختی است و هم بازنگری قانون اساسی.
مطهرنیا به موضوع مهاجرت جوانان از کشور اشاره میکند و میگوید: چرا شرایط کشور باید طوری باشد که حضور ترامپ در نخستین روز ریاست جمهوری اش باعث شد دلار دو هزار تومان گران شود.
این استاد دانشگاه به عملکرد دانشگاهها نقد دارد و میگوید: این همه دانشگاه راه انداختیم خروجی آن کجاست اگر نمیتوانید در این ماجرا موفق باشید آن را تعطیل کنید و این کم کاری را گردن دشمن و دیگران نیاندازید.
مطهرنیا در پاسخ به این پرسش که آینده ایران را چطور میبینید میگوید: من سالها پیش در یک کتابی آینده ایران را به تصویر کشیدم و به خیلی از موضوعات اساسی اشاره کردم، اما اجازه توزیع آن را ندادند.
به کلیپ کوتاه پاسخ شاهزاده رضا پهلوی به مخبر «لایف استوریز» نگاه می کردم که هم پرسش مخبر عالی بود و هم پاسخ شاهزاده به سوال او.
«اگر به گذشته باز می گشتید چه چیزی از پدرتان می پرسیدید؟»
شاهزاده در قسمتی از پاسخ اش می گوید: نمی دانم این سوال است یا انتقاد ولی ای کاش ایشان در مورد کارهایی که می کرد با مردم طوری که بفهمند صحبت می کرد بدون دنگ و فنگ رسانه ای و از این قبیل (نقل به مضمون).
خدا پادشاه فقید که یکی از سازندگان اصلی ایران مدرن بود را بیامرزد که ایشان و رضا شاه کبیر هر دو،،، ایران مدرنی را که آخوندها مدت ۴۶ سال است تکه تکه ی آن را دارند نابود می کنند ساختند و طوری ساختند که آخوندها بعد از کلی خرابکاری هنوز نتوانسته اند ریشه ها و فونداسیون آن را از بین ببرند.
پدر ایشان و پدر من و پدران بسیاری امروز دیگر در میان ما نیستند ولی آموزه های آن ها با اعمال درست و غلطی که انجام دادند در اختیار ماست.
سوال فرضی از پادشاه فقید، به خودی خود اهمیتی ندارد ولی چیزی که از این سوال و پاسخ به آن اهمیت فوق العاده دارد این است که اگر ایشان خطایی مرتکب شد، ما آن خطا را مرتکب نشویم و متاسفانه متاسفانه متاسفانه شاهزاده همان خطایی را که از پدر گرامی شان مورد انتقاد قرار داده اند خودشان دارند مجددا مرتکب می شوند.
ایران وایر - سفارت هلند در تهران تنها در مدتزمان یک ماه ۱۵۰ برابر خانوادههای ایرانی برق مصرف کرده است آنهم در حالی که مسعود پزشکیان همچنان از مردم میخواهد که در مصرف برق صرفهجویی کنند تا فشار کاهش یابد.
به گزارش خبرگزاری «فارس»، قبض برقی بهدست این خبرگزاری رسیده که نشان میدهد در آذر و دیماه، سفارت هلند به اندازه یک کوچه پرجمعیت با ۱۵۰ خانه، برق مصرف کرده است.
رقم مصرف ثبت شده این سفارتخانه فقط در ۴۲ روز از ۲۹ هزار کیلووات ساعت گذشته درحالیکه ۷۵ درصد ایرانیها در این مدت کمتر از ۲۰۰ کیلووات ساعت برق مصرف کردند.
محاسبه ارزش انرژی مصرف شده این سفارتخانه بر اساس نرخ برق در آمستردام هلند نشان میدهد که برق مصرفی در این ساختمان به پول ایران حدود ۸۴۰ میلیون تومان است اما این سفارتخانه برای این میزان مصرف نجومی تنها موظف به پرداخت ۳۴ میلیون تومان شده است.
ماه گذشته خبرگزاری فارس، قبض برق سفارت هلند را بدون ذکر نام سفارتخانه منتشر کرد اما مصرف این مشترک نهتنها کاهش نیافت بلکه افزایش قابل توجهی پیدا کرد.
به گزارش فارس، در حال حاضر، طرحی در مجلس مطرح شده و در انتظار تصویب است که در صورت تایید نمایندگان، سفارتخانهها را مکلف میکند تا هزینه مصرف انرژی در ایران را به نرخ کشور خودشان پرداخت کنند.
باز هم جمعه شد و باید نقدی به سخنان برخی از ائمه محترم جمعه نوشت. سخنانی که در جامعه بازتاب مطلوبی ندارد و آقایان نیز هیچ کوششی برای سنجش میزان مخالفت یا موافقت مردم با مواضع و گزارههای خود نمیکنند. کافی است مراجعهای به نظرسنجیهای معتبر کنند تا ببینند که رفع تحریم برای مردم چقدر اهمیت دارد و جالبتر اینکه تا چه اندازه نسبت به حل آن نیز ناامیدتر از سایر مشکلات هستند و طبیعی است که یکی از علتهای ناامیدی نیز همین مخالفتهای فاقد منطق و استدلال در انجام گفتوگوست.
باز هم جمعه شد و باید نقدی به سخنان برخی از ائمه محترم جمعه نوشت. سخنانی که در جامعه بازتاب مطلوبی ندارد و آقایان نیز هیچ کوششی برای سنجش میزان مخالفت یا موافقت مردم با مواضع و گزارههای خود نمیکنند. کافی است مراجعهای به نظرسنجیهای معتبر کنند تا ببینند که رفع تحریم برای مردم چقدر اهمیت دارد و جالبتر اینکه تا چه اندازه نسبت به حل آن نیز ناامیدتر از سایر مشکلات هستند و طبیعی است که یکی از علتهای ناامیدی نیز همین مخالفتهای فاقد منطق و استدلال در انجام گفتوگوست.
آقایان بهجای آنکه از گفتوگو استقبال کنند و فقط بر هدف آنکه تامین منافع مردم است تاکید نمایند، کلیت اصل گفتوگو را نفی میکنند. استدلالهای تعجبآوری دارند از جمله اینکه: «مذاکره با آمریکا برخلاف نظر رهبری است.» خُب اگر چنین باشد بهطور طبیعی از مجاری موجود به دستاندرکاران خواهند گفت و دیگر، نیازی به ابراز برداشتهایی از آقایان نیست. شما بهتر است سود و زیان یا مهمتر از آن اهداف هر گفتوگوی احتمالی را شرح دهید.
یا میگویند که: «آمریکا آدمبشو نیست.» مگر مذاکره را برای آدم کردن طرف مقابل انجام میدهند؟ مگر صدام آدم بود یا شده بود که با او توافق آتشبس کردیم؟ مگر اکنون که حماس گفتوگو و توافق کرده؛ طرف مقابلش آدم شده است؟
گفتوگو را برای تامین منافع و بهبود رفاه مردم انجام میدهند. بهعلاوه، کدام کشور «آدمبشو» هست که آمریکا دومی باشد؟ یا گفتهاند که: «بدانید با چه کسی میخواهید مذاکره کنید؟ با عناصر شکستخوردهای که به این ذلت افتادهاند؟» اتفاقاً گفتوگو با عنصر شکستخورده خیلی خوبتر است. آیا این حرف به معنای آن است که باید با عنصر قوی و پیروز گفتوگو کرد؟ اینکه به معنای تسلیم است.
جالبتر از همه پیشگویی یکی از آقایان است که: «روزی در نمازجمعه جشن شکست آمریکا را خواهیم گرفت.» مگر در حال جنگ با آن هستید؟ مسئله امروز مردم شکست دادن این و آن نیست. بلکه حل مسائل جاری و رفع تنگناهای زندگی و روزمره خودشان است. اگر مردم فکر میکردند که این کار با جنگ و تقابل و فرار از گفتوگو حل میشود، در این صورت میآمدند و به نامزد مورد حمایت شما رای میدادند.
حالا که نیمی از مردم پای صندوق نیامدند و اکثریت کسانی هم که آمدند، خلاف آن نامزد رای دادند؛ معلوم است که چنین برداشتی ندارند. پس باید پذیرفت که بیگانه از انتظارات و تحلیلهای مردم هستید. این، یکی از مهمترین علل کاهش حضور مردم در نمازهای جمعه است. اگر تندروها علیه سیاستهای دولت سخنرانی میکنند، به خودشان لطمه میزنند؛ ولی امامان جمعه اگر چنین کنند، به نهاد نمازجمعه نیز زیان میرسانند.
نکته مهم در خطبههای نمازجمعه اینکه همه امامان جمعه باید بر سیاستهای کلی حکومت تاکید کنند و الا مواضع اعلامی آنان متفاوت میشود و این، خلاف منطق نمازجمعه است. ورود در مصادیق میتواند موجب اختلاف شود. پیشتر هم مشابه این مواضع گرفته میشد و در نهایت هم منجر به گفتوگو با خارج شد و این رفتار موجب سوءبرداشت میشود.
ورود امامان جمعه در موضوعات اختلافی و مصداقی و از آن بدتر مسائل جناحی، موجب تفرقه نمازگزاران و کمرونقی بیش از پیش این مراسم میشود. ایکاش نهاد معتبری وجود داشت که هر هفته تعداد حاضران در نمازجمعه را اعلام میکرد تا معلوم شود در سیر تحول حضور مردم در نمازجمعه از اول انقلاب تاکنون کی و چرا تا این حد نزول فاحش رخ داده و ایکاش نهادی بود تا از مردم میپرسید که چرا دیگر در این مراسم شرکت نمیکنند تا نقش و سهم سخنرانیهای بیارتباط با نیازهای جامعه و حتی مخالف خواست مردم و نیز سهم اتخاذ مواضع جناحی و مصداقی را در این خلوتی مراسم متوجه میشدند.
البته اجازه این کار را نمیدهند؛ چون واقعیت ماجرا روشن است و چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است. ولی فهم دلایل، برای متولیان امر یک ضرورت است.
پت هگست روز شنبه ششم بهمنماه، در مراسمی با حضور همسر و هفت فرزندش، به عنوان وزیر دفاع دولت دونالد ترامپ، سوگند یاد کرد.
هگست در بخشی از سخنرانی خود، بازگرداندن روحیه جنگجویی، بازسازی ارتش و بازدارندگی ارتش آمریکا را جزو برنامههای خود اعلام کرد.
او همچنین گفت: «ما نمیخواهیم وارد جنگ شویم؛ میخواهیم از وقوع آن جلوگیری کنیم. همچنین میخواهیم جنگها را بهطور مسئولانه پایان دهیم، اما اگر مجبور به جنگ شدیم با نیرویی فراگیر و قاطع به دشمن حمله و او را نابود میکنیم و نیروهای خود را به خانه بازمیگردانیم.»
پیت هِگسِت، تحلیلگر شبکه فاکسنیوز و کهنهسرباز ارتش آمریکا، از حامیان حمله به زیرساختها، تاسیسات نفتی و سایتهای هستهای جمهوری اسلامی به شمار میرود.
پت هگست روز شنبه ششم بهمنماه، در مراسمی با حضور همسر و هفت فرزندش، به عنوان وزیر دفاع دولت دونالد ترامپ، سوگند یاد کرد.
هگست در بخشی از سخنرانی خود، بازگرداندن روحیه جنگجویی، بازسازی ارتش و بازدارندگی ارتش آمریکا را جزو برنامههای خود اعلام کرد.
گفتگوی علیرضا کیانی از «فریدون» با ایرج مصداقی این گفتگو در ۴ بهمن ۲۵۸۳ شاهنشاهی (مطابق با ۲۴ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی) ضبط شده است لینک گفتگو در کانال یوتیوب «فریدون»:
فیلم نجات نوزاد پسر از داخل یک گونی در کنار خیابان که بند نافش هم بریده نشده بود! یک نوزاد رها شده در کنار خیابان در فاز دوم اندیشه توسط ماموران پلیس پیدا شد. این نوزاد که به دلیل سرمای شدید در وضعیت بحرانی قرار داشت، با همکاری تیم اورژانس نجات یافت.
فیلم نجات نوزاد پسر از داخل یک گونی در کنار خیابان/ بند نافش هم بریده نشده بود!
یک نوزاد رها شده در کنار خیابان در فاز دوم اندیشه توسط ماموران پلیس پیدا شد.
این نوزاد که به دلیل سرمای شدید در وضعیت بحرانی قرار داشت، با همکاری تیم اورژانس نجات یافت.
مرگ خودخواسته «ابراهیم نبوی»، طنزپرداز شهیر، نگاهها را متوجه سرنوشت طنزپردازان ایران پس از انقلاب بهمن ۵۷ میکند. یکی به ناچار نشریهاش را میبندد، دیگری در بهترین آثارش غم موج میزند، چند تایی که مهاجرت کردهاند هم غالبا دل خود را جا گذاشتهاند و غم دوری از شهر و دیارشان، آنها را ذرهذره آب میکند
تعداد طنزنویسان ایران زیاد نیست، همین تعداد اندک هم معمولا در نشریات «توفیق» در قبل از انقلاب یا «گلآقا» در بعد از انقلاب پاگرفته و رشد کردهاند.
اصولا طنزنویسی بهخصوص در کشوری مثل ایران کار سختی است؛ آدمها با تحمل اتفاقات ناگوار بیشمار و تلخیهای آزاردهنده، آنقدر جدی میشوند که خنداندنشان تقریبا غیرممکن میشود. ضمن اینکه حکومت هم تحمل کار طنز، که معمولا به دنبال نیش و کنایه به دستگاههای حکومتی است را تحمل نمیکند. حالا کار به اینجا رسیده که تقریبا همه طنزنویسان سرشناس ایرانی مهاجرت کردهاند، نشریه طنز و فکاهی منتشر نمیشود و برنامه طنز قابل تاملی هم از رادیو تلویزیون پخش نمیشود.
ابراهیم نبوی، پیش از اینکه با ستون طنز خود در روزنامههای «جامعه» و «توس» محبوبیت پیدا کند، در هفتهنامه «گلآقا» کار میکرد؛ طنز نویسان دیگری مثل «عمران صلاحی» و «هادی خرسندی» و تعدادی دیگر هم که قبل از انقلاب وارد این کار شدند، با هفتهنامه «توفیق» کار خود را شروع کرده بودند.
بچه «جوادیه» که دنبال آدرس «خونه بهار» بود
عمران صلاحی در سال ۱۳۸۵ که درگذشت، تقریبا همه نشریاتی که در آنها کار طنز کرده بود، تعطیل شده بود. او پیش از اینکه طنزنویس باشد، شاعر بود ولی همه او را به نوشتههای طنز در نشریات مختلف به یاد میآورند. اسفند ۱۳۲۵ در محله «امیریه» تهران به دنیا آمد، ولی شهرت ادبی خود را زمانی که ساکن خیابان «جوادیه» بود به دست آورد.
او که برای محک زدن قریحه خود شعر به انجمنهای ادبی مختلف سر میزد، بهطور اتفاقی یک سروده طنز را به نشریه «توفیق» فرستاد و آنها هم از کارش استقبال کردند. عمران صلاحی از بیست سالگی رسما عضو تحریریه «توفیق» شد و مطالبش را با اسامی «بچه جوادیه»، «ابوطیاره»، «ابوقراضه»، «مداد»، «زرشک»، «زنبور» و چند امضای دیگر در آنجا منتشر میکرد.
در توفیق با «پرویز شاپور» و «کیومرث صابری» آشنا شد. با اولی تا زنده بود دوستی کرد و با دومی به نشریه گلآقا رفت و سالها کار طنز را ادامه داد. با این حال، وزنه شاعری در کارنامه عمران صلاحی چندینبار سنگینتر از کار طنز او بود. در نوجوانی در انجمنهای ادبی با «حسین منزوی» رفاقت کرد و در ادامه کار به در شب شعر «گوته» شعرخوانی کرد. او به واسطه «نادر نادرپور» به رادیو رفت و در آنجا استخدام شد.
پس از انقلاب هم حضور در انجمنهای ادبی را رها نکرد. انجمنهایی که از «محمد مختاری» و «احمد شاملو» گرفته تا «علی باباچاهی» و «رضا براهنی» در آنها رفتوآمد داشتند. او اگرچه کار طنز را در از اواخر دهه ۱۳۶۰ با نشریه گلآقا ادامه داد، اما مطالب او در نشریات ادبی مثل «دنیای سخن»، «آدینه» و «کارنامه»، آثار طنز او را بر سر زبان انداخت.
نویسندهای که اولین کار جدی خود را در یک نشریه طنز شروع کرد و تا آخرین ماههای زندگی دست از طنزنویسی برنداشت، شاعر برجستهای بود که اشعارش تلخی سرگردانی یک نسل را روایت میکرد. روزی در کنایه از اوضاع سخت زندگی در ایران نوشت: «تنها درآمد امسال ما پدرمان بوده»، که به دل خیلیها نشست. جایی اما سرود: «آهای فلک که گردنت از همهمون بلندتره / به ما که خستهایم بگو/ خونه بهار کدوم وره» که سالها بعد ترانهای شد روی صحنه، با تصویر «مهسا امینی» در پس زمینهاش.
«هادی خرسندی» احتمالا تنها بازمانده طنزنویسان مجله توفیق است. او اگرچه کار خود را سال ۱۳۴۰ با توفیق شروع کرد، اما در ادامه چندان دل خوشی از نوع طنز این مجله نداشت. خرسندی معتقد است که «توفیق» مجلهای جنسیتزده و مناسب قشر مذهبی بود که بهشکلی غیرعمدی، به مرور به ابتذال کشیده شده بود.
او از توفیق به «تهران مصور» و «کاریکاتور» رفت، ولی با نوشتن در ستون انتقادی «حاشیه پرداز» در روزنامه «اطلاعات» بود که شناخته شد؛ با این حال، نوشتن در روزنامه کمکم موجب دردسر هادی خرسندی شد. او که همزمان با نوشتن در روزنامه اطلاعات، کارمند وزارت «اطلاعات و جهانگردی» شده بود، بعد از چند شکایت از سوی مقامات به وزیر تقاضای انتقال و ماموریت به خارج کرد و در دفتر لندن این وزارتخانه مشغول بهکار شد.
رابطه او با حکومت بعد از انقلاب هم خوب نشد. او ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ به تهران برگشت و بعد از انقلاب مشغول طنز نوشتن برای روزنامه کیهان شد، اما یک ماهونیم بعد، وقتی که عدهای بهخاطر مطالب انتقادیاش علیه انقلابیون تندرو مقابل روزنامه تجمع کرده و علیهاش شعار «اعدام باید گردد» سر دادند، دوباره به لندن برگشت، اما هیچگاه طنز را رها نکرد.
هادی خرسندی حال و با ایرانوایر آخرین شرح حال خودش را هم به طنز گفت: «در کودکی بهدنیا آمدم، از مادری حامله و پدری پشیمان. هفتاد و پنج سال است برای رسیدن به آیندهای بهتر کوشش میکنم. مهمترین کاری که امروز میکنم، کمک به شرکتهای داروسازی است. آنها سعی میکنند من نه حالم خوب شود نه بمیرم، تا همینطور دارو مصرف کنم. من هم دارم با آنها همکاری میکنم. دو فرزند نزدیک به پنجاه دارم که برای دیدن آنها باید با وکیلشان تماس بگیرم. دو تا نوه دارم که توی اینستاگرام هستند. همسرم با تلفن پیش دوستانش از من تعریف میکند اما با خودم حرف نمیزند. به مسافرت علاقه دارم، اما نمیدانم به کجا بروم. جوکهای تازه را دوست دارم ولی قبلا آنها را شنیدهام. همیشه برای کسانی که میروند به کلیسا دعا میکنم. از وقتی آلزایمر گرفتهام پارکینسونم خوب شده، چون یادم میرود تکان بخورم.»
هادی خرسندی طنزنویس را آدم آزادیخواهی میداند که با همه ارکان قدرت درگیر است. میگوید ابراهیم نبوی طنزنویس خوبی بود که «عقرب دوری از وطن جگرش را بد نیشی زده بود.»
درباره سبک طنزنویسی ابراهیم نبوی، خرسندی به ایرانوایر میگوید: «سبک مخصوص خودش را داشت. علاوه بر طرز مقاله، بیشتر کارهای ستونیاش کوتاهنویسیهایی بود جمع و جور. تکنیکاش چنین بود که یک خبر یا رویداد را کالبدشکافی میکرد، آیه آیه، تکه تکه، راجع به آن مینوشت. از زوایای مختلف، ابعاد گوناگون موضوع را بررسی میکرد و پیش میرفت. شماره شماره، بند به بند، مثل مادههای قانون! در انگلیسی این سبک را Bullet Point Writing میگویند.»
او یک نمونه ماندگار از این دست کارهای ابراهیم نبوی را نوشته «پنج دلیل روشن: عملیات یازده سپتامبر را ایرانیها انجام ندادند» دانست و گفت که او طنزنویسی بود که مطلب را بهزور علامت تعجب به خورد خواننده نمیداد.
مصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص گفته حجتالاسلام سید هادی خامنهای در بیست و یکمین کنگره سراسری مجمع نیروهای خط امام مبنی بر اینکه "حصر باید هرچه زودتر خاتمه پیدا کند" به خبرنگار چند ثانیه می گوید:
🔸️نظام دارد برای اینها خرج می کند و باید همانجا زندگی شان را بکنند و خدا را شکر کنند.
🔸️ما اصلا حصری نداریم که بخواهد برداشته شود، اینکه این آقایان آنجا هستند به نفع خودشان است و اگر بیایند بیرون، امنیت شان به خطر میافتد و بهتر است اینها در همان خانه زندگی شان را بکنند.
🔸️ما اصلا حصر نداریم و عده ای یک بحثهای کشکی درست کردهاند تا به جامعه انحراف دهند.
🔸️اولا این آقایان کاره ای نیستند و ثانیا حضور آنها در آنجا از نظر امنیتی به نفع شان است.
🔸️آنها مخالفین خود را دارند و چنانچه بیرون باشند و چیزی بگویند جنجال آفرین خواهند شد.
🔸️آنها میتوانند جامعه را تحریک کنند. ما متاسفانه دراین کشور جاسوس داریم و اگر طرفداران اینها شلوغ کنند، گرفتاریهای مردم بیشتر میشود.
کار دونالد ترامپ در کاخ سفید آغاز شد و این شروع با سروصدای زیاد رسانهای همراه بود. پرونده ایران یکی از پرچالشترین و پرسروصداترین پروندهها برای دولت رئیسجمهوری جدید ایالات متحده خواهد بود که از صحبتهای او به نظر میرسد روی میز سیاست خارجی او قرار دارد.
در طول دوران انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا، ترامپ حمایت خود را از مذاکره با ایران برای یافتن راهحل مشکلات موجود بین دو کشور اعلام کرده است. همچنین سعی داشت نشان دهد که سیاست او در قبال ایران در دوره دوم بسیار متفاوت از دوره اول ریاست جمهوری او خواهد بود. ترامپ سیاست تغییر رژیم را رد کرده و تأکید کرده که میخواهد ایران موفق باشد، اما در عین حال با دستیابی ایران به تسلیحات هستهای مخالف است.
این سخنان بهخوبی نشان میدهد که ترامپ، که سیاستمداری عجول محسوب میشود، سعی خواهد داشت در هفتههای اول شروع کار خود در کاخ سفید ایران را محک بزند و شرایط را به سمت مذاکره ببرد. بر همین اساس، در بدو ورود از سر سازش وارد میشود و در ادامه، بسته به شرایط مذاکرات، رویکرد خود را تعیین میکند.
از سوی دیگر، دولت چهاردهم ایران نیز از روز نخست بر مذاکره تأکید داشته است. حتی مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران، اعلام کرده که تهران آماده گفتوگوی سازنده است و آمادگی خود را برای تعامل با غرب در مورد انرژی هستهای و بهبود روابط با ایالات متحده ابراز کرده است. همچنین عباس عراقچی، وزیر أمور خارجه ایران، آمادگی برای مذاکرهای عزتمندانه و شرافتمندانه برای رفع تحریمها و متقابلاً رفع نگرانیهای طرفهای مقابل در مورد ماهیت برنامه هستهای ایران را اعلام کرده است.
در ماههای اخیر نیز صحبت از میانجیهای جدیدی از جمله عراق و ژاپن برای مذاکره ایران و آمریکا مطرح شده است.
بازیگر شیطان و مذاکره رو در رو
نیویورک تایمز برای دومین بار در چند هفته اخیر خبر از تماس میان ایلان ماسک و امیر سعید ایروانی، سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل متحد داده است. با این حال، وزارت أمور خارجه ایران هر دو تماس را تکذیب میکند.
چندی بعد، ماسک در توییتی اعلام کرد که ایفای «نقش کوچک» در آزادی خبرنگار ایتالیایی داشته، اما هیچ تماسی با ایران نداشته است. این نقش کوچک نیز توسط ایران و ایتالیا تکذیب شد.
تمام این شرایط نشان میدهد که ماسک سعی دارد نقش پررنگی در روند سیاست خارجی ترامپ در خصوص ایران و همچنین خاورمیانه ایفا کند. شاید ماسک بتواند گزینه مناسبی برای ورود به مذاکرات با ایران باشد.
در حقیقت، ترامپ در چهار سال گذشته نشان داده که روند سیاسی پیچیده و حتی نامعقولی را دنبال میکند. بر همین اساس، ادامه روند مذاکره غیرمستقیم احتمالاً نمیتواند ترامپ را برای حل مسائل با ایران مجاب کند.
زمان آن رسیده است که با آمریکا جدا از اروپا وارد مذاکرات مستقیم و پشت درهای بسته شد و مسائل را به سمت حل و فصل برد.
توافقی پله به پله
پر کردن شکافها و اختلافات بین واشینگتن و تهران دشوار خواهد بود. با این حال، باید میز مذاکره را از جایی آغاز کرد. اگر ترامپ طبق گفتههایش به دنبال توافق با ایران باشد، اولین گام باید یک توافق هستهای جدید باشد که بهروزشده برجام است. حتی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تأکید کرده که تفاهم هستهای میان ایران و دولت جدید آمریکا امری ضروری است. بدون شک، گام اول که احتمالاً شامل تعلیق یا رفع برخی تحریمها و کنترل بر تأسیسات هستهای ایران خواهد بود، میتواند شروع خوبی در نظر گرفته شود.
پس از اجرای توافق هستهای جدید، دو کشور میتوانند مذاکرات را ادامه دهند و گام به گام مسائل را مورد بررسی قرار دهند.
همانطور که پیش از این اشاره شد، ترامپ سیاستمدار باحوصلهای نیست و در چند هفته آینده، پرونده منازعه و راهکارهای حل آن روی میز ترامپ قرار میگیرد. رویکرد ایران نیز در تصمیمگیری او نقش مهمی خواهد داشت.
یک مامور سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران (واجا) با اشاره به ترور علی رازینی و محمد مقیسه در دیوان عالی گفت: همکاران ما به این نتیجه رسیدهاند که این رخداد و عامل آن هیچ ارتباطی به «سازمان منافقین» نداشته است
کیهان لندن - یک مأمور سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی (واجا) میگوید، عامل ترور علی رازینی و محمد مقیسه در کاخ دادگستری تهران، «افسردگی» داشت و احتمالاً به دلیل «مشکلات معیشتی» و «فقر» این کار را کرده است.
اصغر رضوی که از او به عنوان «کارشناس امنیتی» نام برده شده، در مصاحبهای که ششم بهمنماه ۱۴۰۳ منتشر شد به تشریح ابعاد مختلف ترور دو حاکم شرع دیوانعالی دادگستری پرداخت و ادعاها را در مورد اینکه سازمان مجاهدین پشت این قضیه قرار داشته، رد کرده است.
در بخشی از این مصاحبه رضوی با اشاره به اینکه قتل دو قاضی «سیاسی نبود» توضیح داد، عامل تیراندازی در کاخ دادگستری به علت تغییر رستهاش از اداری به خدماتی با کسر حقوق مواجه شد و عصبی بود و نسبت به رازینی و مقیسه و کلیت سازمان قضایی دلخوری داشت.
رضوی در بخشی از این مصاحبه با بیان تجربیات خود از پروندههای مشابه در سالهای دورتر بیان میکند که مقامهای جمهوری اسلامی تمایل دارند ترورها و رویدادهای مشابه را به مجاهدین نسبت دهند، در صورتی که در بسیاری موارد پس از تحقیقات گسترده شواهد و اسنادی برای اثبات آن وجود نداشت.
پیشتر مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری در دولت حسن روحانی و نماینده وزارت اطلاعات در گروه چهارنفره موسوم به «هیئت مرگ» در دهه ۶۰ و برخی مقامات دیگر نظام ادعا کرده بودند ترور دو قاضی «سازماندهی شده» و «هدفدار» بود و «مجاهدین خلق در آن دست داشتند.»
این «کارشناس امنیتی» افزود، نسبت دادن ترورها به سازمان مجاهدین به نفع آنهاست اما آنها در شرایط فعلی توان این کارها را ندارند.
بخشی از این مصاحبه مرتبط با مسائل سیاسی و تظاهرات علیه حکومت بود. رضوی تأکید کرده که «در سطح جامعه گرایشی به نفع مجاهدین دیده نمیشود و تلویزیونشان هم مخاطب چندانی ندارد.». او توضیح داد وقتی پلیس آلبانی به مقرّ آنها [در تیرانا] حمله برد و کامپیوترهایشان را جمعآوری کرد، آمریکاییها هم از این اقدام آلبانی حمایت کردند و گفتند مجاهدین شرایط آلبانی را رعایت نکرده و پایگاه و مقبولیتی هم در ایران ندارند.
او دربارهی حضور برخی مقامهای آمریکایی در نشستهای سازمان مجاهدین نیز گفت: «این موارد حمایت غیررسمی و غیردولتی از آنهاست. پمپئو یا بولتون و بسیاری دیگر چند هزار دلار دریافت میکنند و در جمع آنها سخنرانی میکنند و فحشی هم به جمهوری اسلامی میدهند و آنها را در سخنرانی حمایت میکنند. این نشانهی حمایت دولت آمریکا نیست.»
این مأمور سابق وزارت اطلاعات در بخش دیگری از مصاحبه عنوان کرده «آمریکا با جمهوری اسلامی به نسبت رضا پهلوی و مجاهدین خلق راحتتر کار میکند... البته گاهی هم شرایط متفاوت میشود.»
او درباره اینکه چرا مجاهدین در داخل و خارج از ایران موقعیت قابل اعتنایی ندارند توضیح داد، «مجاهدین چهره تروریستی دارند»، «اعضای آن فسیل شدهاند» و «بنا بر شرایط تازه هیچ تغییر نکردهاند و وضعیت آنها از این جهت صد برابر بدتر از برخی از ماها است.»
رضوی همچنین عنوان کرد مجاهدین «در دوران بلوک شرق و بلوک غرب و جنبشهای چریکی باقی ماندهاند که نشانگر عدم تطبیق با شرایط فعلی است.»
جنازههای محمد مقیسه و علی رازینی دو حاکم شرع دیوان عالی که در کاخ دادگستری تهران ترور شدند، یکشنبه ۳۰ دیماه ۱۴۰۳ در تهران تشییع شد. ادعا شده بود ضارب آنها یک «آبدارچی» بوده که ۱۰ سال در قوه قضاییه سابقه خدمت داشت.
معنای اینکه چرا پزشکیان در اهواز خودش دست به کار شد و در ساخت یک مدرسه مشارکت کرد، از اظهارات او در نشست «توسعه عدالت در فضای آموزشی با مشارکت مردم» بهتر فهمیده میشود
به گزارش خبرآنلاین، فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در روزنامه ایران نوشت: این نشست، ظهر پنجشنبه برگزار شد. پزشکیان ابتدا تأکید کرد که «باور داریم و مصمم هستیم که میتوانیم کار رفع کاستی ها و کمبود در فضاهای آموزشی را آغاز کرده و با موفقیت و در موعد مقرر به پایان برسانیم.» اما وی نگفت که دولت همه این کارها را میکند، بلکه گفت «اگر مردم را داشته باشیم و مردم باور کنند که ما برای خدمت به آنان هر چه داریم در طبق اخلاص گذاشتهایم، خواهیم توانست همه مشکلات گذشته، امروز و آینده را رفع کنیم.»
برخی پزشکیان را متهم کردند که عدالت آموزشی فقط ساخت مدرسه نیست. آنان احتمالاً این بخش از سخنان رئیس جمهوری در همین نشست را نخواندند. وی پس از انتقاد از اینکه چرا فرزندان ایران زمین در مدارس کپری حضور پیدا میکنند و کیفیت آموزش به آنها مطلوب نیست، گفت: «گام اول ساختن مدارس مناسب و رفع کمبود فضاهای آموزشی است، اما در گام بعدی باید شیوه و کیفیت آموزش به شکلی ارتقا یابد.» بنابراین مسأله فقط ساخت مدرسه نیست، بلکه ارتقای کیفیت آموزشی هم بخشی از راه رسیدن به عدالت آموزشی است.
اما چرا پزشکیان بیل به دست گرفت؟ و چرا همیشه در هر سفر، از جمله خوزستان تأکید میکند که مردم باید پیشگام شوند و منتظر دولتها نمانند؟ در این اظهارات پزشکیان میتوان چرایی اتخاذ این رویکرد را دریافت: «انسانهای توانمند و با انگیزه هستند که میتوانند مملکت را حفظ کنند و بسازند، نه پول و منابع. ما امروز زیر پای خود آب، گاز، نفت و انبوه منابع و معادن را داریم اما مشکل هم زیاد داریم؛ مشکل اصلی ما نبودن آن آدمهایی است که اگر داشته باشیم، حتی اگر زیر پایمان منابع هم نداشته باشیم، از هیچ طلا میسازند.»
بخش دیگر سخنان رئیس جمهوری، باز هم شائبه پوپولیست بودن پزشکیان را رد میکند، آنجا که گفت: «ما با تمام وجود به صحنه میآییم و با کمک همه ادارات، سازمانها، انجمنها و سمنها به طور قطع مشکلات آموزشی و سایر مشکلات کشور را حل خواهیم کرد. به استاندار گفتم که چرا باید مشکل آب و فاضلاب در استان خوزستان وجود داشته باشد؟! چرا نمیتوانیم این مشکل را حل کنیم؟ ما اختیار میدهیم تا با کمک هم مشکلات را حل کنیم.
با شما هم جلسه خواهیم داشت. من به جلسه تشریفاتی علاقهای ندارم. فقط با هم در سایر جلسات به دنبال حل مشکلات باشیم. درخبرها آمده بود به خاطر سفر ما کارخانهها را تعطیل کردند تا هوای استان پاک شود اینکه نمیتوانیم این مشکل را حل کنیم هم نشان میدهد یک جای کار میلنگد و مشکل وجود دارد. من که میدانم چند ماه در سال یا کل سال مشکل هوا در این استان وجود دارد در این اندازه میدانیم که کسی نتواند سر ما کلاه بگذارد.»
اظهارات پزشکیان بیانگر این است که او راه توسعه و راهحل مشکلات را از دل همکاری و همدلی دولت و ملت دنبال میکند.
این بخش از سخنانش بیانگر همین مسأله است: «ما باید با هم جلسه بگذاریم و برنامه و نقشهای برای حل مشکلات تهیه کنیم ما باید با هم دنبال پیدا کردن یک راهحل علمی باشیم و آن را اجرایی کنیم، نه اینکه دنبال سخنرانی باشیم. نباید من مدام بگویم که چه مشکلاتی وجود دارد، بلکه باید وقت گذاشته و مشکل را حل کنم. نه اینکه شعار دهم، بعد نتوانم به آن عمل کنم و مردم بگویند اینها هم مثل بقیه آمدند و صرفاً حرف زدند. ما باید به جای سخنرانی دنبال حل مشکلات مردم باشیم.» چطور میتوان چنین اظهاراتی را به پوپولیسم یا عوامفریبی نسبت داد؟
هفتهنامه «اکونومیست» در هفته دوم ژانویه ۲۰۲۵ در مقاله به بررسی مشکلات پیش روی دونالد ترامپ در خاورمیانه پرداخته است. تمرکز اصلی مقاله بر تلاشهای ترامپ برای کاهش تنشها میان اسرائیل و حماس، تقویت روابط با کشورهای عربی و «معامله بزرگ» با عربستان سعودی و پیشبرد «پیمان ابراهیم» است. این هفتهنامه پیشبینی کرده است معامله با عربستان به ترامپ برای همسو کردن دولتهای مخالف جمهوری اسلامی در منطقه، کاهش درگیریها در منطقه و بازسازی غزه کمک خواهد کرد
کیهان لندن - در مقدمه این مقاله آمده، حتی قبل از آتشبس در غزه، دونالد ترامپ بازسازی خاورمیانه را آغاز کرده بود. او در پیشبرد آتشبس اسرائیل با لبنان در نوامبر ۲۰۲۴ نقش مؤثری داشت. توافق شکنندهای که بین اسرائیل و حماس در ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵ منعقد شد، شدت درگیریها در منطقه را کاهش میدهد و سیاست داخلی اسرائیل را دوباره تنظیم میکند. این توافق همچنین قدرت ترامپ را بر کشورهای عربی که میانجی توافق بود و همچنین بر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل تقویت خواهد کرد.
اکونومیست با اشاره به مسائل پیچیدهای که ترامپ در خاورمیانه با آنها روبروست، مینویسد: یکی از معضلات، این است که ترامپ چقدر باید برای خاورمیانه تلاش کند؟ او در دولت اول خود «پیمان ابراهیم» را پیش برد که روابط اسرائیل را با چندین کشور عربی عادی و برای اسرائیل و فلسطینیها طرح صلح تنظیم کرد [هرچند با روی کار آمدن دولت بایدن سریعاً کنار گذاشته شد]. دوره دوم ریاست جمهوری او سؤالات پیچیدهتری به همراه دارد، مانند اینکه چه کسی باید بر ویرانههای غزه پس از جنگ حکومت کند؟ معضل دیگر این است که باید بین دیدگاههای مختلف برای آینده منطقه دست به انتخاب بزند: آیا باید جناح راست افراطی اسرائیل را توانمند کند یا آن را محدود کرده و به دنبال یک «معامله بزرگ» با عربستان سعودی باشد؟
چنین معاملهای احتمالاً مزایای جانبی به همراه خواهد داشت، از جمله ایجاد گروهی قویتر از کشورهای خاورمیانه که مخالف جمهوری اسلامی هستند، که این امر را برای آمریکا و متحدانش آسانتر میکند تا جمهوری اسلامی را مهار کرده یا آن را بیش از پیش تضعیف کنند و به میز مذاکره بکشانند. مایک والتز مشاور امنیت ملی جدید دولت آمریکا این موضوع را «اولویت بزرگ» میداند. ترامپ این موضوع را به عنوان بلیت خود برای دریافت جایزه صلح نوبل میبیند.
در ادامه این نوشتار ادعا شده است که نقشه برنامههای جناح راست اسرائیل همچنان بلندپروازانه باقی مانده است. آنها رویاهای خود را برای بازسازی شهرکها در غزه و الحاق کرانه باختری اشغالی دنبال میکنند و در مورد حملات اخیر اسرائیل به لبنان و سوریه خوشبین هستند. یکی از افراطیترین افراد در ائتلاف نتانیاهو، بتسلئل اسموتریش وزیر دارایی است. او دو سال گذشته را صرف تلاش برای انجام الحاق دوفاکتوی کرانه باختری کرده و تغییرات اداری را تصویب کرده که گسترش شهرکهای یهودی را در این منطقه آسانتر میکند. او همچنین تلاش کرده تا تشکیلات خودگردان فلسطینی را که بخشهایی از این سرزمین را اداره میکند از جمله با متوقف کردن درآمدهای مالیاتی که به نام آن جمعآوری میشود ورشکست کند.
وقتی امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۰ روابط خود را با اسرائیل بر اساس «پیمان ابراهیم» عادی ساخت، از نتانیاهو یک امتیاز گرفت و او برنامه الحاق بخشهایی از کرانه باختری را کنار گذاشت. مقامات اماراتی میتوانستند ادعا کنند که برای حمایت از فلسطینیها اقدام کردهاند و طرحی را که امید به استقلال فلسطین را از بین میبرد، متوقف کردهاند.
اما نتانیاهو هرگز الحاق را برای همیشه کنار نگذاشته بود زیرا «کلمه تعلیق به دقت توسط همه طرفین انتخاب شد». در این ارتباط دیوید فریدمن سفیر وقت آمریکا در اسرائیل گفت که این موضوع «الان از روی میز کنار رفته، اما این کنار رفتن بطور دائمی نیست.» در پشت درهای بسته، دیپلماتهای آمریکایی و عرب میگفتند که اسرائیل قول داده بود تا پایان سال ۲۰۲۴ به دنبال الحاق نرود.
پروژه «اسرائیل بزرگ»
پروژه اسرائیل بزرگ همچنین طرفدارانی در میان گروه مشاوران ترامپ دارد از جمله مایک هاکابی که احتمالاً سفیر بعدی آمریکا در اسرائیل خواهد بود. هاکابی یک مسیحی است که باور دارد «چیزی به نام شهرک وجود ندارد.» با همه اینها آتشبس در غزه به سمت دیگری پیش میرود. بسیاری از مشاوران نزدیک ترامپ از جمله داماد وی، جرد کوشنر و استیو ویتکاف نماینده او در خاورمیانه، برنامههای بلندپروازانهای برای دیپلماسی منطقهای دارند. اجازه دادن به اسرائیل برای الحاق کرانه باختری ممکن است این برنامهها را به خطر بیندازد و زمینه را برای از سر گرفتن درگیریها با فلسطینیها فراهم کند.
اکونومیست در بخش دیگری از این مقاله به رابط واشنگتن و ریاض پرداخته و مینویسد، محمد بن سلمان ولیعهد و حاکم غیررسمی سعودی مشتاق است برای برقراری روابط رسمی با اسرائیل توافق کند. او آن را به عنوان دروازهای برای روابط بهتر با آمریکا میبیند که پیشنهاد یک پیمان دفاعی رسمی، همکاری هستهای و دیگر امتیازات را به کشور وی میدهد. وضعیت فلسطینیها آنطور که برای سایر شاهزادگان سعودی مهم است، برای او اهمیت زیادی ندارد. قبل از جنگ، شاهزاده محمد آماده بود تا معاملهای انجام دهد که به فلسطینیها منافع کمی میدهد: او خواستار این بود که اسرائیل فقط یک اقدام نمادین برای پایان دادن به اشغالگری انجام دهد. اما سال گذشته او را مجبور به اتخاذ مواضع سختتری کرد.
بن سلمان در یک سخنرانی تلویزیونی در سپتامبر ۲۰۲۴ گفت که پادشاهی سعودی تا زمانی که یک دولت فلسطینی ایجاد نشود، روابط خود را با اسرائیل عادی نمیکند. سعودیهای با نفوذ پیشبینی میکنند که بنسلمان در نهایت موضع خود را نرمتر کند. اما در حال حاضر، شرط او به نظر بسیار بالا میآید.
رسول بخشی نماینده مجلس: ما میتوانیم به ابر قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم
ما باید آمریکا را تحریم کنیم چون ۸ درصد از منابع انرژی جهان در ایران است. تحریمهای روسیه خیلی شدیدتر از تحریمهای ایران است ولی ارزش پول مِلیش بالاتر رفته است.
این نماینده پیشتر ادعا کرده بود تنها ارزی که قدرت مقابله با دلار را دارد ریال است و ریال در آن موقع ۴۵ تومن و الان ۸۵ تومن است.
:::
نمونه ای از هوش خیلی بالای مسئولین کشور
رسول بخشی نماینده مجلس: ما میتوانیم به ابر قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم
By kozet on January 25, 2025 12:47 AM
|No Comments
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در سفر به افغانستان و پس از دیدار با رییسالوزرای دولت طالبان، در یکی از رستورانهای کابل غذا خورد. عراقچی چند روز پیش از سقوط حکومت بشار اسد، پس از دیدار با او در یک رستوران در دمشق غذا خورده بود.
حمله مسلحانه به پتروپالایشگاه ابوالفارس در شهرستان رامهرمز-خوزستان
خبرگزاریهای ایران یکشنبه هفتم بهمن با انتشار ویدیویی از دوربین مداربسته پتروپالایشگاه ابوالفارس در شهرستان رامهرمز گزارش دادند که شنبه شب، برای چندمین بار در یک سال اخیر، حملهای مسلحانه به این پروژه صورت گرفته است.
جزئیات بیشتری از این حمله و خسارات احتمالی هنوز منتشر نشده است.
:::
خبرگزاریهای ایران یکشنبه هفتم بهمن با انتشار ویدیویی از دوربین مداربسته پتروپالایشگاه ابوالفارس در شهرستان رامهرمز گزارش دادند که شنبه شب، برای چندمین بار در یک سال اخیر، حملهای مسلحانه به این پروژه صورت گرفته است. جزئیات بیشتری از این حمله و خسارات احتمالی هنوز منتشر نشده است. pic.twitter.com/67dSd4DR7K
اکراه دارم دربارۀ بیبیسی، به ویژه برنامۀ پرگار که کانون بیگانهسازی ایرانیان با ایران و منافع آن است، صحبت کنم، اما چون این مورد بدون ذکر نام دربارۀ شخص بنده است، پاسخ میدهم.
در برنامه پرسیدهاند چرا ترامپ در ایران محبوب است؟ سپس از هر در به مردم ایران توهین کردهاند. در این میان، کارشناس برنامه هم دل پری از کتاب «لیبرالیسم» دارد (صحبتش را بشنوید).
اتفاقاً میخواستم بدانید هر دو طرح جلد انتخاب خودم است. برای یافتن آن خانم نشسته روی ایمپالا بیاغراق یک ماه میگشتم. وقتی هم ناشرم عوض شد، باز انتخاب طرح جلد با خودم بود.
از بحث علمی دربارۀ لیبرالیسمِ میزِس و هایِک و رالز بگذریم. فقط یادآوری کنم، طرحجلدهایی که از «وزارت ارشاد جمهوری اسلامی» مجوز گرفته و تاکنون بنیادگرایان داخلی به آن اعتراض نکردهاند، صدای کارشناس بیبیسی را درآورده! خوشحالم که باز به هدف زدهام! تئوریسینِ «زن، زندگی، آزادی» با نمادپردازی زنانه از آزادی مشکل دارد و به «لیبرالیسم داخل ایران» میتازد. این هم که لیبرالهای چپ تحمل لیبرالیسم راست را ندارند، بخت مشعشع ما را نشان میدهد.
«لیبرالیسم داخل ایران!»
مهدی تدینی
اکراه دارم دربارۀ بیبیسی، به ویژه برنامۀ پرگار که کانون بیگانهسازی ایرانیان با ایران و منافع آن است، صحبت کنم، اما چون این مورد بدون ذکر نام دربارۀ شخص بنده است، پاسخ میدهم.
ماموران پلیس فدرال آمریکا در دهه پنجاه و شصت میلادی برای تحت نظر گرفتن مارتین لوتر کینگ، از رهبران جنبش مدنی سیاهان در این کشور، در دفتر و خانه وی ابزار شنود کار گذاشته بودند. آنها اما وقتی نوارها را گوش کردند چیز متفاوتی یافتند: مدارکی از زندگی جنسی غیرمعمول مارتین لوتر کینگ
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز گذشته ۲۳ ژانویه (۴ بهمن) فرمانی اجرایی را برای آزادسازی تمامی اسناد محرمانه باقیمانده مربوط به ترور مارتین لوتر کینگ امضا کرد.
آقای ترامپ به هنگام امضای این فرمان، که شامل اجازه انتشار اسناد مربوط به ترور جان اف. کندی و رابرت اف. کندی نیز هست، گفت: «خیلیها مدت طولانی، برای سالها و حتی دههها منتظر این لحظه بودهاند.»
ترور مارتین لوتر کینگ
ضارب که سابقه ارتکاب جرائم مکرر داشت و به خاطر محکومیتهای سرقت زندانی شده بود، به هنگام ارتکاب قتل از زندان ایالتی میسوری فرار کرده بود. جایی که دوران محکومیت ۲۰ سالهاش را میگذراند.
«جیمز ارل ری» پس از کشتن مارتین لوتر کینگ به لندن گریخت اما دستگیر و به آمریکا بازگردانده شد. پس از اعتراف به جرم، او به ۹۹ سال زندان محکوم شد.
ادعاها درباره دخالت افبیآی
از زمان ترور مارتین لوتر کینگ، ادعاهایی مبنی بر دخالت پلیس فدرال آمریکا در کشتن وی مطرح بوده است. خانواده او ادعا میکنند که جیمز ارل ری در قتل او تنها نبوده و در میان آژانسهای دولتی، از جمله پلیس فدرال آمریکا، همدستانی داشته است.
افبیآی برای سالها کینگ را تحت نظر داشت و او را هدف برنامه ضد اطلاعاتی خود با نام «کوینتلپرو» (COINTELPRO) قرار داده بود.
دلیل نگرانی افبیآی در ابتدا این بود که یکی از مشاوران برجسته مارتین لوتر کینگ، استنلی لویسون، یک «عضو مخفی» حزب کمونیست محسوب میشد.
رابرت کندی، که در آن زمان دادستان کل آمریکا بود، با اکراه عملیاتی برای شنود تلفنی را تأیید کرد. با این حال این پرونده به تدریج به یک وسواس شخصی برای جی ادگار هوور مدیر افبیآی و چندین دستیار ارشد وی تبدیل شد.
هوور متقاعد شده بود که رفتارهای جنسی افراطی کینگ او را در برابر اخاذی کمونیستها آسیبپذیر کرده است.
پیش از این یک کمیته سنای آمریکا گزارشی درباره تمام تلاشهای افبیآی برای بیاعتبار کردن مارتین لوترکینگ را منتشر کرده است. این کمیته در نهایت تشخیص داد که پروندههای افبیآی ممکن است «مداخلهگرانه» باشند، اما شواهدی دال بر دخالت این نهاد در قتل مارتین لوتر کینگ پیدا نشد.
اسناد محرمانه افبیآی درباره مارتین لوتر کینگ چه میگویند؟
در سالهای اخیر محققان با استفاده از بخشی از اسناد خارجشده از طبقهبندی محرمانه افبیآی، افشاگریهای تکاندهندهای درباره روابط مارتین لوتر کینگ با زنان انجام دادهاند.
دیوید گارو، زندگینامهنویس مارتین لوتر کینگ و مورخ برنده جایزه پولیتزر، گفته است تا زمانی که اسناد افبیآی را ندیده بود، هیچ ایدهای درباره گستردگی روابط فرازناشویی کینگ نداشته است.
او گفت: «من همیشه فکر میکردم که ۱۰ تا ۱۲ زن دیگر وجود داشته باشد، نه ۴۰ تا ۴۵ زن.»
احمد خاتمی، امام جمعۀ موقت تهران، در خطبههای این هفتۀ نماز جمعه مدعی شد که آمریکا قصد دارد از طریق مذاکره با جمهوری اسلامی مقابله کند. او گفت : "اگر آمریکا دم از مذاکره میزند برای مقابله با انقلاب است". احمد خاتمی مدعی شد که "آمریکاییها به صراحت میگویند راه مقابله با [جمهوری اسلامی] ایران مذاکره است"
خطیب نماز جمعه تهران سپس با انتقاد از مدافعان مذاکره با آمریکا در داخل کشور و در درون نظام اسلامی گفت : "اینها [یعنی مدافعان مذاکره با آمریکا] میگویند : مشکلاتمان با مذاکره با آمریکا حل می شود. بنده به والله قسم میخورم که گرانیها دو برابر میشود و مشکلات مضاعف میشود" اگر جمهوری اسلامی با آمریکا مذاکره کند.
احمد خاتمی با استناد به قرآن و سخنان روحالله خمینی و علی خامنهای آمریکا را به "کفار" و "شیطان بزرگ" تشبیه کرد و افزود که این دو رهبر حکومت مذهبی ایران همواره مخالف مذاکره با آمریکا بودهاند. او تصریح کرد : "تنها راه در برابر خیره سریهای آمریکا مقاومت است و نه مذاکره... و روزی در نماز جمعه جشن شکست آمریکا را میگیریم."
احمد خاتمی با اشاره به روی کار آمدن دونالد ترامپ گفت که برای رهبران تهران جمهوریخواه و دموکرات فرقی نمی کند و "حرف ما به طرفداران مذاکره با آمریکا که امروز خلاف نظر امام و رهبری تجاهر میکنند این است که آیا آمریکا شیطان کوچک است یا بزرگتر شده است؟"
دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا دیروز پنجشنبه بیست و سوم ژانویه ابراز امیدواری کرد که بتواند از طریق مذاکره و نه بمباران تأسیسات اتمی ایران مسائل میان دو کشور را حل و فصل کند، هر چند او تلویحاً تصریح نمود که در اینباره توپ در زمین حکومت ایران است و برای او تمایل یا بی میلی حکومت ایران به مذاکره با آمریکا فرق چندانی ندارند.
در خطبههای امروز نماز جمعۀ تهران احمد خاتمی همچنین قتل دو قاضی-بازجوی دستگاه قضایی ایران، علی رازینی و محمد مقیسه، را به "نفوذیها" نسبت داد و از مسئولان جمهوری اسلامی خواست که به این مسئله "به شدت توجه کنند."
احمد خاتمی ضارب مقیسه و رازینی را وابسته به یک گروه مخالف جمهوری اسلامی دانست بی آنکه توضیحی در اینباره بدهد. او گفت : "دستگاه قضایی قول داده تا عقبه" ضارب را شناسایی کرده و به مردم معرفی کند. احمد خاتمی با استناد به قرآن ضارب رازینی و مقیسه را از جمله "دشمنانی" خواند "که خودشان را دوست جا می زنند."
- انتخاب مایکل دیمینو بهعنوان رییس سیاستگذاری وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) از سوی دونالد ترامپ، بهدلیل مواضع قبلی او درباره مسائل خاورمیانه و ایران با واکنش منفی طرفداران اسرائیل روبهرو شده است
- انتصاب دیمینو از سوی دولت ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، بهعنوان معاون دستیار وزیر دفاع در امور خاورمیانه اعتراضهای گستردهای را برانگیخته و مخالفان، به مواضع او درباره عدم نیاز به حضور آمریکا در خاورمیانه، عدم حمایت آمریکا از اسرائیل در مقابل حزبالله و حضور در موسسه کوئینسی که تریتا پارسی، موسس نایاک، از موسسان آن بوده است، اشاره کردهاند
ایران اینترنشنال - برخی رسانهها این انتخاب را به معنای این دانستهاند که: «اقدام نظامی در ایران خط قرمز ترامپ است.»
نازنین افشین جم، فعال حقوق بشر، در حساب ایکس خود نوشت موسسه کوئینسی «به عنوان سخنگوی لابیگران رژیم محسوب میشود» و این انتصاب، نگرانیهایی جدی در مورد جهتگیری سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه ایجاد میکند.
او با اشاره به نقش نایاک در سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی در دولتهای باراک اوباما و بایدن افزود که تریتا پارسی یکی از بنیانگذاران هر دو سازمان نایاک و کوئینسی بوده است.
همزمان مارک لوین، مجری سرشناس جمهوریخواه، با اشاره به مصاحبه دیمینو در مرداد گذشته با پادکست ضداسرائیلی گلن گرینوالد گفت: «چطور این فرد توانست به یک موقعیت ارشد در وزارت دفاع دست پیدا کند؟»
دیمینو در این مصاحبه گفته بود حتی با «حمایت دفاعی» از اسرائیل در برابر حملات حزبالله نیز مخالف است.
او صریحا با حمله به تاسیسات اتمی ایران مخالفت کرده و جو بایدن، رییسجمهوری پیشین آمریکا را به دلیل تحت فشار قرار دادن اسرائیل برای حمله نکردن به این تاسیسات، تحسین کرده است.
"The Trump administration has named Michael P. DiMino, a former CIA counterterrorism officer and advocate of a restrained approach to Iran, as the Pentagon's next policy chief for the Middle East." https://t.co/MaG8VaSs1K
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، افراد و مقامهای نزدیک او از احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری واشینگتن علیه تهران سخن گفتهاند و احتمال حمله نظامی به سایتهای اتمی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
والاستریت ژورنال به نقل از مقامهای آگاه گزارش داد برخی اعضای تیم ترامپ که سقوط حکومت بشار اسد را بررسی میکنند، به طور جدی در حال ارزیابی گزینههای موجود به منظور جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای از جمله «با حملههای هوایی پیشگیرانه» هستند.
ترامپ که بهعنوان شخصیت سال مجله تایم انتخاب شد، در گفتوگو با این مجله احتمال حمله نظامی به ایران را رد نکرد.
مخالفت با حضور آمریکا در خاورمیانه
مایکل دیمینو که سابقه کار در سیآیای و وزارت دفاع را در دوره قبلی ریاستجمهوری ترامپ دارد، پیش از این اعلام کرده بود «آمریکا هیچ گونه منافع حیاتی در منطقه خاورمیانه ندارد» و میتواند بدون حضور نظامی عمده، تهدیدهای تروریستی را «با دیپلماسی، استفاده از بازیگران محلی، نظارت اطلاعاتی و حملات دوربرد»، دفع کند.
After the dismissal of Brian Hook, this is the next egregious decision by the Trump Administration. Michael DiMino, a Charles Koch isolationist and Quincy Institute affiliate who has criticized Israel's handling of October 7 and calls for appeasement of the Islamic Republic... pic.twitter.com/JMwjusiJCe
این مقام وزارت دفاع تاکید کرده که آمریکا باید حضور نیروهای خود را در منطقه به میزان قابل توجهی کاهش دهد و پایگاههای نظامی خود را در عراق و سوریه تعطیل کند.
او همچنین خواستار آن شده که آمریکا حضور خود را در خلیج فارس مورد ارزیابی دوباره قرار دهد.
دیمینو سال ۲۰۲۴ گفته بود گزارشها درباره این که جمهوری اسلامی قصد دارد خاورمیانه را تسخیر کند، واقعی نیست و افزوده بود که نیروهای نظامی جمهوری اسلامی، توانایی محدودی دارند.
در مورد اهمیت "محتوای دمکراتیک" حکومت آینده ایران و اولویت آن بر موضوع "نوع حکومت" که پس از تحقق گذار توسط مردم و در یک رفراندوم مشخص خواهد شد، بسیار گفته و نوشته شده است. (اصل اولویت)
محتوای دمکراتیکی که علاوه بر یک قانون اساسی مترقی، از جاده احزاب و تشکلهای قدرتمندی که منبعث از خواستهی مردم هستند، میگذرد. جریانهای فعال کنونی اپوزیسیون نیز به طور عمده در دو پلتفرم جمهوریخواهی و پادشاهی مشروطه فعالیت میکنند. دو رویکردی که هرچند تحقق یک گذار دمکراتیک -بر مبنای ژنتیک یا بازیگر محور (۱) -به اتحاد آنان وابسته است، اما متاسفانه اکثر متعلقین به هر دو پلتفرم توجه چندانی به این اولویت ندارند و به این ترتیب بیشتر در جهت اختلاف و تخریب یکدیگر عمل میکنند؛ امری در راستای خواست جمهوری اسلامی که قطعا برای تشدید و القای آن از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. (۲) برخورد اپوزیسیون با این مجموعه اختلافات نیز اغلب به عنوان رازی مگو در جعبه پاندورا است که احتمالا به دلیل ترس از تکفیر خودی و سیبل فحاشی دیگری شدن است. در چنین فضایی این یادداشت وارد قسمت مهمی از این گسل میشود و به بررسی بزرگترین نگرانی جریان جمهوریخواهی نسبت به پادشاهی خواهان میپردازد که همانا نگرانی از بازتولید یک نظام سلطنت مطلقه دیگر و این مساله است که شاهزاده رضا پهلوی پس از تحقق گذار، به اصطلاح فرش را از زیر پای سایرین بکشد و به دنبال احیای سلطنت مطلقه باشد. عمده علل این نگرانی را نیز باید نخست در سخنان و رفتارهای بعضا متناقض خود ایشان جست که زمانی از تمایل بیشتر خود به جمهوری نسبت به پادشاهی میگوید و زمانی چنان طرفدار سلطنت مطلقه به نظر میرسد که حتی به جریانات مشروطهخواه اطراف خود هم روی خوش نشان نمیدهد. دلیل دیگر و شاید مهمتر طیفی از طرفداران سلطنت هستند، که از ادبیات و رفتارهای مبتذل و به اصطلاح لمپن استفاده میکنند و علنا به دنبال سلطنت مطلقه هستند.
حالا سوال این است که بهترین راه درک و راستی آزمایی این صحنه وَ تخمین و تبیین نتیجه آنچه در واقعیت زیسته در حال و آینده رخ میدهد، کدام است. اینکه در سیر اتفاقات کدام کفه-سلطنت مشروطه یا سلطنت مطلقه- و چگونه به سمت سنگینتر شدن "خواهد رفت". انکار کل موجودیتی به نام پادشاهی خواهان و شخصی به نام رضا پهلوی توسط جمهوریخواهان؟! یا پذیرفتن وجود این واقعیت و سعی در شفاف کردن قضیه و ارتباطات آن؟ من به عنوان یک جمهوریخواه راه دوم را بر میگزینم و در چند گام به آن میپردازم:
گفت جانان خوب ورد آوردهای لیک سوراخ دعا گم کردهای! امروز در اثر کنجکاوی یک ساعت از عمر بی خاصیت خودم را صرف دیدن و شنیدن برنامهای بنام «ری آکت» کردم که از کانال ۱ آقای شهرام همایون پخش میشد. در این برنامه پرسشگران گوناگونی از طریق تماسهای تلفنی با مجری برنامه از آقای حسن اعتمادی که «روی صندلی داغ» نشسته بود پرسشهایی داشتند و ایشان هم با نهایت متانت و خونسردی کامل به آنها پاسخ میگفت. البته اکثر پرسشها در ارتباط با شیوهای بود که آقای اعتمادی چندی ست در برنامههای تلویزیونی و ویدئویی خود برگزیده است! شیوهای که برمبنای آن گویا اکنون وقت تسویه حساب با پهلوی هاست و در این برهه از زمان و در این شرایط خطیر تاریخی گویا از نظر ایشان بیش از همه و پیش از همه میباید سویه نقدهای سیاسی و نیش تیز حمله «روشنگرانۀ» ایشان به جانب شاهزاده رضا پهلوی باشد! از این رو اکثر پرسشها در باره این شیوۀ عجیب و غریب و غیر قابل توجیه او و نقد نگاه یک سوی نگر ایشان بود، چنان که گویی هم از دیدگاه نظری و هم از نظرگاه عملی حضرتشان به ۵۰ سال قبل و به دوران چریکی و مبارزات انقلابی مارکسیستیشان در سازمانهای چپ آن روزگار بازگشتهاند و پس از گذشت نیم قرن همچنان در صدد سرنگونی مجدد محمد رضاشاهاند! گویی در این سالهای حاکمیت وحشت و غارت و بیدادگری بیرون از حد و مرز ملاها فیل ایشان دوباره یاد هندوستان سازمانهای چپ چریکی در دهه ۴۰ و ۵۰ کرده است! ازین رو سُرنای پهلوی ستیزیشان را از سر گشاد آن چنان میدمند که گویی تبلیغات ۳۷ ساله حکومت آخوندها که هم مالک و صاحب اختیار همه اسناد صد سالۀ پهلویها و هم صاحب ثروت بیکران ملت ایرانند کفایت نمیکرده است و اکنون ایشان وظیفه «روشنگری و روشنفکری» خود میدانند که نیروی روشنفکرانه خودشان را در این زمینه بر توانایی تبلیغاتی نظام توحش اسلامی ۴۷ ساله علاوه کنند تا حق را به حقدار برسانند:
من به دلایلی نه از فیلمهای وودی آلن خوشم میآید، و نه از شخصیت خودش، اما یکی از مهمترین فیلم نامهها و موضوع فیلمهای تاریخ سینما را که همیشه تحسین کردهام فیلم «zelig» ساختهی ۱۹۸۳ او بوده است.
در این فیلم او به ساختن شخصیتی میپردازد که ما در فارسی به آنها «آفتاب پرست» میگوییم: شخصیتی ضعیف و ناتوان که میتواند در بزنگاههای مختلف چهره عوض کند و همرنگ کسی شود که به دلایل مختلف مورد توجه او قرار گرفته است. اما در فیلم زلیگ این چهره عوض کردنها تنها به معنای خوش آمدن رفتار یا کردار کسی نیست. بلکه بستگی به این دارد که تا چه زمانی میتواند از این «همرنگی» به نفع مطرح شدن خود استفاده کند.
حضرت بوی غار میدهی بوی پوسیدگی، هنگامی که دهانات را باز و بسته میکنی جیرجیر مرگ بلند میشود
حضرت به این نسل پرنده به این نسل فرازنده که در هوای خوشبوی اندیشههای آزاد بار آمده است چه میخواهی بیاموزی؟
حضرت اگر میخواهی شهروند امروزان باشی دستکم باید کمی سکوت بیاموزی گوش امروزیان آکنده از فضیلت سکوت است * حضرت از زندگی بیاموز به زندگی نیاموز با دیوان دینات راهِ زنان را نزن! * حضرت از دم و بازدماَت به سرآغازاَت برگرد به جنینات سلام کن در تالار نرم و لیز و مغناطیسی واژن بایست آفرینشگاهات را ببین زن را ببین!
توضیح نویسنده: هدف ما صرفاً واکاوی بندهای کلیدی این پیشنهادات است و تأکید میکنیم که هیچگونه قصد تبلیغ یا جانبداری از این برنامهها در میان نیست. آنچه در این بررسی به آن خواهیم پرداخت، پیامدها و تأثیرات احتمالی اجرای این پیشنهادات بر سرنوشت کشور عزیزمان ایران و آینده منطقه خواهد بود. آگاهی از چنین برنامههایی از آن جهت حائز اهمیت است که میتواند دید روشنتری نسبت به چالشهای پیشرو ارائه دهد و ما را در درک بهتر سناریوهای احتمالی آینده یاری کند.
***
موسسه اتحاد علیه ایران هستهای اخیراً برنامهای برای دولت دونالد ترامپ ارائه داده است که به طور خاص بر تشدید فشارهای حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تمرکز دارد. این برنامه در قالب یک استراتژی جامع و چندوجهی، شامل پیشنهادات دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی است. هدف اصلی آن کاهش توان جمهوری اسلامی در انجام اقدامات بیثباتکننده در منطقه و مهار برنامه هستهای این کشور است. این برنامه که به طور ویژه بر انزوای ایران و تضعیف رژیم جمهوری اسلامی تأکید دارد، در پی ایجاد تغییرات اساسی در سیاستهای داخلی و خارجی ایران است. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف این برنامه و پیامدهای آن خواهیم پرداخت.
• به مناسبت اولین انتخابات ریاست جمهوری در ۵ بهمن ۱۳۵۸ و انتخاب بنی صدر به عنوان منتخب مردم
وقتی جامعه خود را در بن بستها مییابد و امکان رهایی از بن بستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و مخصوصا سیاسی را در چهار چوب نظام حاکم نمییابد، به صفت جمعی میکوشد با انقلاب ساختارها را متناسب با زندگی در استقلال و آزادی ممکن نماید. انقلاب برای دگرگون کردن ساختارهای استبدادی به دمکراتیک میباشد تا امکان تحول و رشد جامعه و طبیعت ممکن شود. در هر انقلابی طرز تفکرهای مختلف در آن فعال میشوند. در حال حاضر هم شاهد ابراز نظر و عمل تفکرهای مختلف از طرف افراد و گروهها میباشیم. در انقلاب ایران شعارهای استقلال طلبی و آزادی خواهی و دفاع از حقوق در مقابل شعارهای کشتن و خشونت طلبی از زبان افراد و طیفهای مختلف سر داده شد. وقتی به انقلاب سال ۵۷ ایران بنگریم متوجه میشویم که دو نظریه در انقلاب، در مقابل هم قرار گرفتند. یک گروه مدافعین حقوق انسان و رشد کشور و تحول جامعه و خارج شدن از مدار سلطه و زیر سلطه و وابستگی بودند. در واقع این عده از انقلاب مردم دفاع میکردند و مدافع شعارهای انقلاب بودند. و در مقابل این گروه، گروه دیگر کوشش در بدست آوردن قدرت و استفاده از قدرت برای ماندن بر قدرت داشتند که در عمل و همچنین در نظر، ضد انقلاب بودند. متاسفانه در حال حاضر شاهد هستیم این گروه ضد انقلاب مردم ایران، بر کشور حاکم گردیده است. نگاهی به انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری دو دیدگاه را به ما نشان میدهد. لازم به توضیح است که:
سخنرانی طوفانی دونالد ترامپ در ساختمان کنگره که تمام شد، احتمالا مقامهای جمهوری اسلامی نفسی به راحتی کشیدند که دست کم در نخستین سخنان رئیسجمهوری جدید ایالات متحده، ردی از ایران نبود
اما این راحتخیالی دوام چندانی نیاورد، ترامپ ساعاتی بعد پیش از امضای فرامین اجرایی اولیه خود یاد ایران کرد.
با این که او از سابقه اعمال سیاستهای دولت نخست خود بر ایران سخن میگفت اما آشکارا مشخص بود که دونالد ترامپ با یادآوری آن خاطره، چراغی برای آینده این رابطه روشن کرده است.
آمادهایم اما نگرانیم
به گفته ترامپ ایران در دوره دولت نخست او، ورشکسته شده بود هر کس که از ایران نفت میخرید از تجارت با آمریکا محروم می شد، چین از ایران نفت نمیخرید، هیچ کشوری از ایران نفت نمیخرید و پولی برای ایران نمانده بود.
او حتی حمله مرگبار هفت اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و گروگانگیری پس از آن را با رویکرد متفاوت دولت بایدن در قابل تحریمها علیه ایران مرتبط دانست، چرا که به گفته رئیسجمهوری آمریکا، اگر آن وضعیت باقی میماند ایران آنقدری بیپول میشد که دیگر حماس و حزبالله را تغذیه نمیکرد.
همین چند جمله کافی بود تا صبح سهشنبه چهارراه استانبول تهران و بازار ارز و طلا شاهد ثبت رکوردهایی جدید بود، حال آنکه همزمان با پخش مراسم تحلیف ریاستجمهوری در واشنگتن، عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در برنامهای زنده به مخاطبان اطمینان میداد که دولت آمادگی دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را دارد و فشار حداکثری شکست خورده است.
همتی در همان گفتوگو اذعان کرد که در سال ۱۳۹۹، همزمانی فشار حداکثری و فراگیری کرونا، درآمدهای نفتی ایران را به ۷ تا ۸ میلیارد دلار رساند.
اما این به ظاهر مرور خاطرات گذشته، دستی هم در آینده دارد، اینکه هر دو سوی مناقشه به این میاندیشند که آن روزگار میتواند بار دیگر، تکرار شود.
۳۰ میلیارد دلار علی الحساب
خبرگزاری بلومبرگ در گزارشی اثر پذیری اولیه و مستقیم اقتصاد ایران از بابت کاهش صادرات نفت ایران و از سرگیری فشارهای ایالات متحده بر اقتصاد ایران را تا ۳۰ میلیارد دلار ارزیابی میکند.
زیاد داود، یکی از دبیران خبرگزاری بلومبرگ، با فرض کاهش روزانه یک میلیون بشکه از صادرات نفت ایران و با در نظر گرفتن قیمت ۸۰ دلاری هر بشکه نفت و احتساب تخفیف ۳ دلاری در هر بشکه نفت ایران، خسارت روزانه اقتصاد ایران در این سناریو را ۷۷ میلیون دلار محاسبه کرده که در پایان سال، مجموع این زیان به ۲۸ میلیارد دلار بالغ میشود.
این رقم در حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی ایران است.
با این حال در گزارش بلومبرگ به پیچیدگی و دشواریهای پایان دادن به روند صادرات پنهانی نفت ایران به چین هم اذعان شده است.
بخش دیگری که تحریمها بر آن متمرکز خواهند شد، صنعت پتروشیمی است که در تمام این سالها به گاو شیرده اقتصاد ایران بدل شده است.
بنا بر اعلام احمد مهدوی ابهری، دبیرکل انجمن صنایع پتروشیمی، صنعت پتروشیمی بزرگترین عرضه کننده ارز در کشور است و۳۰ درصد عرضه ارز در ایران را تامین میکند.
فریبرز کریمایی، قائممقام انجمن صنفی کارفرمایی صنعت پتروشیمی در جایی گفته بود: «صنعت پتروشیمی در اوج تحریم یعنی سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۱، بیش از ۵۴ میلیارد دلار برای ایران ارزآوری داشت.»
صدای آمریکا - امجد امینی، پدر مهسا (ژینا) امینی، روز جمعه پنجم بهمن اعلام کرد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی او را به دلیل اعتراض به حکم اعدام پخشان عزیزی به «تبلیغ علیه نظام» متهم کرده است.
آقای امینی با انتشار متنی در حساب رسمی اینستاگرام خود گفت که در ابتدا به بهانه «نشر اکاذیب» احضار و تفهیم اتهام اما در نهایت به «تبلیغ علیه نظام» متهم شده است.
پدر مهسا امینی در ادامه گفت روز ۲۴ دی با مهلت پنج روزه به شعبه اول بازپرسی دادسرای سقز احضار شده و او روز شنبه ٢٩ دی در بازپرسی حضور یافته است.
آقای امینی که زندگی خود و همسرش، مژگان افتخاری، پس از کشتهشدن مهسا را «مرگ تدریجی» توصیف کرد، افزود که شاکی این پرونده نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی بوده است.
او در ادامه افزود که تنها ۴۸ ساعت بعد، برگه دیگری به او ابلاغ شد که در آن قرار منع تعقیب در ارتباط با اتهام «نشر اکاذیب» اعلام شد.
آقای امینی گفت در این برگه جدید به اتهام «تبلیغ علیه نظام که نه در احضاریه بود و نه بازپرس به من تفهیم اتهام کرده بود، مجرم هستم و قرار جلبم به دادرسی صادر شده است.»
پدر مهسا امینی میگوید فردای آن روز دو پیام دیگر دریافت کرده که بر اساس آن در دادگاههای کیفری و انقلاب پرونده دارد.
او تصریح کرد که تشکیل این پروندهها «به دنبال استوری بود که برای پخشان عزیزی گذاشته بودم.»
امجد امینی خروجی «تبلیغ علیه نظام» از نظام قضایی جمهوری اسلامی به رغم ذکر اتهام «نشر اکاذیب» در احضاریه و گفتههای بازپرس را «تخلف بزرگ» توصیف کرد.
صدور حکم اعدام علیه پخشان عزیزی و دیگر زندانی سیاسی کُرد، وریشه مرادی، با اعتراض شدید فعالان سیاسی و مدنی ایرانی و همچنین جامعه بینالمللی مواجه شده است.
علاوه بر این، شهرهای کردنشین و بازار سنندج در روزهای اخیر در پاسخ به فراخوان احزاب کرد برای اعتراض به صدور احکام اعدام وریشه مرادی و پخشان عزیزی، از بازکردن مغازههای خود خودداری کرده و دست به اعتصاب زدند.
خانم عزیزی روز دوم مرداد سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست ایمان افشاری با اتهام «بغی، از طریق عضویت در جمعیتهای معارض کشور» به اعدام و چهار سال زندان محکوم شده بود. او در تابستان سال گذشته به دست نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در تهران بازداشت شده بود.
آقای سعید جلیلی، درباره پرونده کرسنت میگویند جای متهم در دادگاه است نه صداوسیما.
از این انقلابیِ قانونمدار خواهشمندیم درباره عدم برگزاری دادگاه سران جنبش سبز اظهارنظر بفرمایند.
ضمناً اساس تصمیم «شعام» در دوره دبیری ایشان، بهلحاظ شکلی و ماهوی زیر سؤال بوده و نیازمند رسیدگی است.
در همین زمینه:
سعید جلیلی چگونه موفق شد فقط در یک پرونده به هر ایرانی ۴۲ میلیون تومان ضرر بزند؟
سعید جلیلی در پرونده کرسنت، ۴۳ میلیارد دلار به ایران ضرر مالی زد که اگر این پول بین همه شهروندان ایرانی تقسیم میشد، نفری ۴۲ میلیون تومان میرسید. حال بماند ضررهای ناشی از تحریمهای هایی که رهاورد جهانگردیهای او برای مذاکرات هستهایای بودند و بیش از ۱۲۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. این شخص، همچنان بی مواخذه و آزاد در جامعه میگردد!
کیهان لندن - آژانس عملیات تجارت دریایی بریتانیا (UKMTO)، که مسئول رصد امنیت دریایی در منطقه است، چند کشتی در آبهای خلیج فارس با تماسهای رادیویی از طریق فرکانس VHF مواجه شدهاند که طی آن از برخی کشتیها درخواست تغییر مسیر شده است.
این آژانس در بیانیهای که روز جمعه جمعه ۲۴ ژانویه (۵ بهمن) منتشر شد، اعلام کرد که این چالشهای رادیویی در چندین مورد گزارش شدهاند.
آژانس UKMTO تأیید کرده است که این تماسها شامل درخواستهایی برای تغییر مسیر برخی از کشتیها بوده است.
این آژانس در اطلاعیه خود افزود: «بررسیهای اولیه نشان میدهد که این حوادث احتمالاً بخشی از رزمایش پیامبر اعظم ۱۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که پیشتر در رسانههای ایران به طور گستردهای گزارش شده است.»
طبق هشدارهای اعلامشده در این رزمایش، به دریانوردان هشدار داده شده است که ممکن است کشتیها، چه در آبهای آزاد و چه در نزدیکی آنها، با تماسهای رادیویی ناگهانی و چالشبرانگیز مواجه شوند.
این حوادث توجه جامعه دریایی و تحلیلگران امنیتی را به خود جلب کرده و نگرانیهایی در مورد تأثیر این رویدادها بر آزادی کشتیرانی در منطقه استراتژیک خلیج فارس ایجاد کرده است.
در همین حال برخی منابع گزارش دادند که سیگنالها و پیامهای رادیویی مزاحم یا غلط با هدف کشاندن کشتیها به آبهای سرزمینی ایران انجام شده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از این روش برای توقیف کشتیهای خارجی به بهانه «ورود غیرمجاز» به آبهای ایران استفاده میکند.
ما خانوادهها و بازماندگان زندانیان سیاسی عقیدتی جانباخته در دهه ۶۰، بهویژه قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، هستیم. یازده ماه است که در گورستان خاوران را به روی ما بستهاند. ما بارها با مراجعه و نوشتن نامه به مسئولان، مراکز و نهادهای گوناگون جمهوری اسلامی ایران، خواهان بازگشایی در گورستان برای حق سوگواری و حضور بی قید و شرط بر سر مزار عزیزانمان بودیم ولی تا کنون پاسخی نگرفتهایم. نامه دادخواهیِ اخیر ما نیز، پس از مراجعه به نهادها و مراکز نامبرده و ماهها سرگردانی، از سوی شورای تأمین استان تهران، به وزارت اطلاعات ارجاع داده شد؛ که پس از گذشت چند هفته و پیگیری دادخواهان، مسئولان وزارت اطلاعات با برخوردی اهانت آمیز و به صراحت، بر پاسخگو نبودنشان تأکید کردند!
اینک، آخرین نامهی بی پاسخِ بازماندگان را که پیوست است، برای آگاهی شما مردم شریف ایران، منتشر میکنیم.
ایران وایر - پایگاه خبری «اکسیوس» روز جمعه پنج بهمن ۱۴۰۳ به نقل از دیپلماتهای اروپایی نوشت ایران خواستار ارسال پیام به «دونالد ترامپ»، رییسجمهوری امریکا در مورد تمایل به مذاکرات برای یک توافق هستهای جدید شده است.
دیپلماتهای ارشد فرانسه، آلمان، بریتانیا و اتحادیه اروپا ۱۰ روز پیش با همتایان ایرانی خود در ژنو دیدار و درباره برنامه هستهای ایران گفتوگو کردند.
اکسیوس نوشته است مقامات ایرانی از اروپاییها خواستند این پیام را به واشنگتن منتقل کنند و تاکید کردند که منتظر یک برنامه یا پیشنهاد از سوی ایالات متحده هستند.
بر اساس این گزارش، پاسخ دیپلماتهای اروپایی این بوده است که این موضوع به ایران بستگی دارد که پیشنهادی شامل امتیازات بیشتر درباره موضوع هستهای روی میز بگذارد.
«کاظم غریبآبادی»، معاون حقوقی و بینالمللی وزیر امور خارجه ایران که در این دیدار حضور داشت، تنها کسی بود که در شبکه «ایکس» نوشت در این نشست ایدههایی را در دو حوزهٔ رفع تحریم و هستهای که برای حصول به یک توافق ضروری هستند، بررسی کردیم و این اتفاق نظر وجود داشت که باید برای رسیدن به یک توافق، مذاکرات از سر گرفته شود.
در کمتر از یک هفتهای که از تحلیف دونالد ترامپ میگذرد، او چند بار درباره ایران صحبت کرده اما تاکنون به پیشنهادی که اکسیوس گزارش داده، اشاره نکرده است.
ترامپ امروز گفت امیدوار است موضوع برنامه هستهای جمهوری اسلامی بدون آن که اسراییل مجبور شود به تاسیسات هستهای ایران حمله کند، حل شود.
او در پاسخ به سوال خبرنگاران که پرسیدند آیا از حملهای به تاسیسات اتمی ایران حمایت میکند، گفت: «من به این سوال جواب نخواهم داد.» وی در ادامه اضافه کرد به زودی در این باره با مقامهای ارشد دولت صحبت خواهد کرد
ایران اینترنشنال - در هفتههای گذشته، گزارشهایی از تلاشهای جمهوری اسلامی برای یافتن میانجی به منظور مذاکره مستقیم با آمریکا منتشر شده است.
پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، افراد و مقامهای نزدیک او از احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری واشینگتن علیه تهران سخن گفتهاند و احتمال حمله نظامی به سایتهای اتمی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
ترامپ پنجشنبه چهارم بهمن، در پاسخ به سوالی درباره حمایت آمریکا از اسرائیل در حمله به سایتهای هستهای جمهوری اسلامی گفت: «واضح است که به این سوال پاسخ نمیدهم. باید دید چه پیش میآید. در روزهای آینده با افراد مختلفی دیدار خواهم کرد. امیدوارم این مساله بدون نیاز به اقداماتی از این دست حل شود. این واقعا خوب خواهد بود.»
ترامپ پیش از این در گفتوگو با مجله تایم احتمال حمله نظامی به ایران را رد نکرد.
شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، پنجشنبه یکم آذر، قطعنامهای را علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی تصویب کرد که بر همکاری نکردن تهران در شفافسازی برنامه هستهای خود تاکید داشت.
این قطعنامه که با حمایت کشورهای اروپایی به تصویب رسید، گامی در همگرایی مجدد اروپا و آمریکا علیه تهران به شمار میرود.
حکومتهای توتالیتر، تنها به سرکوب و محدود کردن اپوزیسیون اکتفا نمیکنند؛ بلکه فضای سیاسی را به گونهای مهندسی میکنند که حتی نیروهای تغییرخواه را نیز شبیه خود میسازند. این روند به تدریج اپوزیسیونی را شکل میدهد که به جای ارائه راهحلی برای خروج از بحران، همان رفتارها و گفتمانهای حکومت را بازتولید میکند.
نمونه بارز این مسئله را میتوان در رفتار اخیر برخی اصلاحطلبان مشاهده کرد. نیروهایی که زمانی دغدغه دموکراسی، حقوق بشر و عدالت داشتند، امروز با نمایشهای پوپولیستی مانند «بیل زدن پزشکیان» قانع میشوند و حتی این اقدامات را نشانهای از نزدیکی به مردم و ارتباط با جامعه میدانند.
این در حالی است که همین رفتارها زمانی توسط همین افراد در احمدینژاد و رئیسی نکوهش میشد. اکنون اصلاحطلبان نه تنها دیگر مطالبهگر نیستند، بلکه به تئوریزه کردن چنین رفتارهای پوپولیستی برای توجیه شرایط موجود روی آوردهاند.
نیرویی که زمانی با حمایت مردم پتانسیل تغییر به سمت دموکراسی را داشت، امروز به عاملی برای دوام بیشتر استبداد و اقتدار تبدیل شده است. این نشان میدهد که حکومت چگونه توانسته حتی در اپوزیسیون نیز نفوذ کند و آن را به بخشی از خود تبدیل کند. تغییر زمانی ممکن خواهد بود که نیروهای سیاسی، چه در قدرت و چه در اپوزیسیون، از بازتولید گفتمان استبدادی فاصله بگیرند و به نیازها و مطالبات واقعی مردم پاسخ دهند.
بسیار شمرده شمرده صحبت میکند. بر عکس خودم و بسیاری دیگر، برای آوردن هر یک کلمه بر زبان، به خوبی میاندیشد.
با آنکه از شعرای مهم و معاصر کشورمان است، طعم زندان را چشیده، محقق و دین پژوهی ارزنده است، اما آنقدر متواضع و صمیمی است که در دیدارش هرگز احساس نمیکنی با شخصیتی بزرگ نشستهای.
میگفت از نوجوانی و جوانی سر نترسی داشته. همان وقتی که در زمان جنگ به پدرش میگوید؛ میخواهم بروم و جبهه را از نزدیک ببینم و مدتی هم آنجا باشم!
پدر هر چه تلاش میکند از عهده رد کردن تقاضایش برنمیاید! تا آنجا که مجبور میشود خودش هم برگ اعزام به جبهه بگیرد، و با او عازم جبهه شود، مبادا دخترش تنهایی اذیت شود.
اما خاطره شیرینش مربوط به وقتی است که چندین مامور قوی هیکل، بیموقع و با سر و صدا به خانهاش میریزند تا ضمن تفتیش منزل، او را دستگیر کرده و با خود به زندان ببرند.
میخندد و تعریف میکند؛ مأمورها که خودشان بیشتر هول کرده بودند، صدایشان را بلند کرده و تهدید میکردند؛ فوری، خیلی فوری آماده شو، تو را باید ببریم زندان، معطل نکن، ما کار داریم باید برویم بقیه خائنین را هم دستگیر کنیم...
میگفت تصور میکردند صدایشان را بالا ببرند حتما میترسم!
با همان آرامش و شمرده صحبت کردن ادامه میدهد؛
به آن مامور جوانی که خیلی هارت و پورت و سر و صدا میکرد، گفتم؛ آرام بگیر بچهجان! کمی بنشین آرامش پیدا کنی، با این سر و صداها شلوغش نکن، تا ببینیم چکار باید بکنیم!
مأمور میخواسته منفجر شود، وقتی در مقابل شخصیت یک خانمِ با وقار و آرام، کم آورده.
معلوم بوده آن مامور نمیدانسته، همه، از سر و صدای بیخود و بالا بردن صدا، و گرفتن اسلحه مقابلشان، که نمیترسند.
بالاخره همکارانش حالیاش میکنند که باید آرام بگیرد...
با بد کسی طرف شدهاند!
خانم وسمقی تعریف میکرد در آخرین بازداشتش، وقتی به او گفته بودند تعهد بده تا آزادت کنیم، گفته بوده تعهد!؟
گفته بودند کسی ضمانتت کند.
گفته بوده هیچکس را ندارم!
خواهش کرده بودند خودش ضمانت کند، هر وقت احضارش کنند بیاید، جواب داده بود شما که بلدید نیمه شب به خانهمان بریزید، چرا دیگر تعهد بدهم. و قاضی هم خسته شده بود.
آزادش کنیم از دستش راحت شویم!!
نسل بانوان ما، امروز غالبأ همینند.
صبور، محکم، نترس و حاضر به جواب. نیازی نیست هارت و پورت کنید، لباس های وحشتناک بپوشید، افراد هیکلی را برای دستگیریشان بفرستید...
شاید نیاز باشد پزشکی همراه مأمورانی که برای دستگیری امثال خانم وسمقی میروند، بفرستید تا مواظب فشار خون آن مأمورها باشند. یک وقت سکته نکنند!
ایندیپندنت فارسی - روز چهارشنبه سوم بهمنماه، همایشی تحت عنوان «پدیدارشناسی آرایشهای نوظهور و تاثیر آن بر زیست عفیفانه» در قم برگزار شد. برگزارکنندگان این همایش که آرایشهایی مانند کاشت ناخن و مژه را هدف قرار داده بود، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، جامعه الزهرا و حوزه علمیه خواهران بودند که سالانه سهم قابلتوجهی از بودجه عمومی دریافت میکنند.
برمبنای گزارش رسانههای داخلی و صداوسیما، سخنرانان این همایش کاشت ناخن و مژه که عنوان «ملی» را یدک میکشید را «توطئه فرهنگی غرب»، «جنگ نرم» و «خلاف زیست عفیفانه» توصیف کردند. همچنین یکی از سخنرانان ادعا کرد که کاشت ناخن و مژه «فتحالفتوح دشمن» است.
اسماعیل حسینیمقدم، سرپرست معاونت اجتماعی استانداری قم نیز در این همایش به فتوای علی خامنهای استناد کرد و مدعی شد که وضو و غسل زنانی که مژه و ناخن کاشتهاند، باطل است.
برگزاری این همایش با منابع مالی نامشخص واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی داشت. سایت انتخاب نیز در گزارشی ویدیویی با یادآوری سخنان اخیر یکی از نمایندگان مجلس که گفته بود راضی نیست پولی که بابت مالیات میدهد، خرج لسآنجلسیها شود، به این نکته اشاره کرد که مردم هم راضی نیستند پول مالیاتشان برای برگزاری همایشهایی مانند کاشت ناخن و مژه هزینه شود.
خانم ژیلا صادقی که زمانی گوینده ی فاضلاب صدا و سیمای جمهوری اسلامی بوده در سخنانی فرموده است: «من تو دهن کسی می زنم که با باورهام شوخی کنه!»
راستش را بگویم من ایشان را تا همین امشب نمی شناختم و کلیپ ایشان را در بر حسب تصادف در «خبرنامه ی گویا» دیدم و متوجه شدم که ایشان سلبریتی تشریف دارند و زمانی در ایران گوینده بوده اند و بعد شهروند امریکا شده اند و خیلی به خودشان مفتخر هستند که تا این جای کار به من مربوط نبود ولی وقتی دیدم ایشان به تمسخر فرمودند که پرچم شیر و خورشید پرچم ببر و پلنگ است و پرچم ایشان و پرچمی که دنیا آن را می شناسد پرچم خرچنگ نشان کپی برداری شده از پرچم سیک های هندی ست کمی چرت ملیح ام پرید و وقتی ابراز داشتند که تو دهن کسی می زنند که با باورهای ایشان شوخی کند دیگر کاملا از جا برخاستم تا ببینم این که می خواهد توو دهن مخالفان باورهایش بزند کیست تا ناغافل تو دهنی نخورم.
به به! چه خانم موجهی! به قول اسدالله میرزا چه خانم وجیه و مقبولی! دیدم یادکرد ایشان از ببر و پلنگ هم بی دلیل نیست کسی که ابروان اش شبیه به پاچه ی گربه است مثال هایش هم باید اشاره ای به گربه سانان داشته باشد که این ها هم باز مساله ی من نیست.
والله حقیقت این است که برای من اُفت دارد در جمهوری نکبت به کمتر سدعلی دونگ بپردازم و حتی دست ام به نوشتن در باره ی رییس جمهور دکتر جراح قلب نمی رود که دیروز کلمه ی «مترصد» را «مِتر ۱۰۰» خواند ولی گفتم برای این بانوی وجیهه چیزکی بنویسم و بگویم من با باورهای شما شوخی نمی کنم بلکه با آن ها کود حیوانی درست می کنم شاید خیری به طبیعت رسانده شود.
دیده بان ایران - زندهیاد دکتر "فریبرز رییس دانا" اقتصاددان، بارها و بارها بهخاطر عبور از خط قرمزهای جمهوری اسلامی، توسط قاضیهای امنیتی احضار یا بازداشت شده بود...
در یکی از همین دادگاهها، چون چیزی علیه وی نداشتند، "قاضی مقیسه"، با اشاره به ضبط یک شیشه مشروب از منزل وی در جریان بازرسی و دستگیری او اشاره کرده و وی را به جرم شرب خمر، به "شلاق"محکوم میکند...!!
"رییس دانا" از خودش دفاع کرده و به قاضی میگوید:
"این شیشه از توی دکور خانهاش برداشته شده و وجود آن در منزل وی دلیل بر شرب خمر نیست."
قاضی مقیسه میگوید:
"به هر حال آلت جرم در نزد شما محسوب میشود و همین، دلیل محکومیت شما میباشد..."
"رییس دانا" به قاضی مقیسه میگوید:
"پس با این منطق، من هم شما را به جرم "زنا" محکوم میکنم، چون آلت جرم را با خودتان حمل میکنید...!!"
با گفتن این جمله، تمام حاضران در دادگاه به خنده میافتند و "قاضی مقیسه"، با دستپاچگی سر و ته دادگاه را به هم میآورد...
وقتی کارد به استخوان میرسد و دیگر چیزی جلودارت نیست، پس از حملهی مامورین شهرداری به بساط دستفروش و توقیف آنها، پیرمرد دستفروش بر روی وانت شهرداری رفته و به نشانهی اعتراض خودش را لخت کرد
پیرمرد دستفروش خودش را لخت کرد.
وقتی کارد به استخوان میرسد و دیگر چیزی جلودارت نیست، پس از حملهی مامورین شهرداری به بساط دستفروش و توقیف آنها، پیرمرد دستفروش بر روی وانت شهرداری رفته و به نشانهی اعتراض خودش را لخت کرد! pic.twitter.com/rXU8WWkmUO
قبل از انقلاب از این متلکها بندرت از گوشهوکنار شنیده میشد. حتی ناباوران هم اعتنایی به آن نمیکردند، چون "زننده" دانسته میشد؛ مومن و کافر "حرمت نگهمیداشتند".
علیصاحبالحواشی
قبل از انقلاب از این متلکها بندرت از گوشهوکنار شنیده میشد. حتی ناباوران هم اعتنایی به آن نمیکردند، چون "زننده" دانسته میشد؛ مومن و کافر "حرمت نگهمیداشتند".
آدمی در اقبال و اِدبارش موجودی تماممعقول نیست، بلکه عمدتاً معقول هم نیست. "عقلانیت" نصف آن نیروی... pic.twitter.com/UKdPkA1Zgu
آدمی در اقبال و اِدبارش موجودی تماممعقول نیست، بلکه عمدتاً معقول هم نیست. "عقلانیت" نصف آن نیروی عواطف و احساسات را در جابجا کردنِ "داوری"های ما ندارد.
اگر این گزاره را از میدان "فرد" به عرصه "اجتماع" ببریم، میشود گفت که عقلانیت صدیکِ آن نیرو را ندارد. انگار که "عصبیتِ" مثبت یا منفی، اجتنابناپذیرِ ماست.
همین هم هست که در گفتگوها، غالباً "احتجاجات ترغیبی" قدرت بیشتری نسبت به انواع عقلانی دارند. این ما را به بنیادیترین باور چپگرا - طیف مارکسیسمکلاسیک تا نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت تا جریان پستمدرن - میرساند که معتقدند "اندیشه، سیاسی است!".
این تنها بر باورهای دینی صادق نیست، همه باورها چنیناند! نه یک ناسیونالیست ایرانی "حجت عقلانی" برای برتری تمدن ایران بر هند یا مصر دارد، نه یک مسلمان برای برتری اسلام بر مسیحیت یا بهائیت! ماها برای خوشداشتههایمان "دلیلمیتراشیم!" حواسمان باید به این باشد!
یک هواپیمای مسافربری یونایتد ایرلاینز از نوع بوئینگ ۷۸۷-۸ دریم لاینر دچار توربولانس شدید شد
۳۳ مسافر و خدمه هواپیما در تکان های شدید هواپیما مجروح شدند
فرود اضطراری پرواز هواپیمایی یونایتد به دلیل مشکل فنی و از دست دادن فشار داخل کابین ناشی از توربولانس مجبور به فرود اضطراری در لاگوس شد. این هواپیما در ابتدا به مقصد فرودگاه بینالمللی دالس در واشنگتن در حال پرواز بود.
در مجموع این هواپیما ۲۴۵ مسافر، هشت مهماندار و سه خلبان داشت. شاهدان عینی از مسافران حاضر در هواپیما تجربهای ناراحتکننده از پرواز را شرح دادند. یکی از مسافران لحظه از دست دادن فشار کابین را توصیف کرد: "ما غذاهایمان را خورده بودیم که هواپیما به طور ناگهانی ارتفاع خود را از دست داد.
ما یک تکان ناگهانی شدید را تجربه کردیم. من سرم را به سقف کوبیدم به خاطر برخورد. این تکان شدید سه بار اتفاق افتاد و باعث شد چند نفر آسیب ببینند." این توربولانس باعث ایجاد وحشت در میان مسافران شد و شرایط را دشوارتر کرد.
Four passengers and two crew members seriously injured after United Airlines flight makes emergency return landing in Lagos due to a "technical issue".
UA613, a Boeing 787-8 Dreamliner, initially bound for Washington Dulles International Airport, had 245 passengers, eight flight... pic.twitter.com/xiy5Qkg4vq
-- Breaking Aviation News & Videos (@aviationbrk) January 24, 2025
سهند ایرانمهر - دارا خسروشاهی، مدیرعامل ایرانیالاصل اوبر و شرکتش هرکدام یکمیلیون دلار، به صندوق تحلیف ترامپ کمک کردهاند؛ او جزو معدود شرکتکنندگان ایرانی در مراسم تحلیف دونالد ترامپبود. دارا خسروشاهی برادرزاده حسن خسروشاهی از کارآفرینان پیش از انقلاب است.
حسن خسروشاهی یکی از شش پسر علی خسروشاهی بود که در اواخر دهه ۳۰ شمسی گروه صنعتی مينو را راه اندازی كرد و برادرش كاظم خسروشاهی هم صاحب شركتهای معروف «توليد دارو» و «تولیپرس» بود.
خاندان خسروشاهی پس از انقلاب و مصادره اموال به خارج از کشور مهاجرت کردند و پس از مهاجرت نیز موفق بودهاند. آنگونه که علی اصغر سعیدی در کتاب «موقعیت صاحبان صنایع در ایران عصر پهلوی، زندگی و کارنامه علی خسروشاهی» (صفحه ۳۵۰) آورده است در کیفرخواست مصادره اموال علی خسروشاهی آمده بود: «تغییر ذائقه مردم و ترویج فرهنگ آرایشی غرب از طریق تولید پفک، شیرخشک ولوازم آرایشی بهداشتی».
صدای آمریکا - جیکوب نیجل، از اعضای ارشد بنیاد «دفاع از دمکراسیها» مستقر در واشنگتن، خواستار آمادگی ایالات متحده و اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی و فعالیتهای هستهای و منطقهای آن شد.
نیجل در یادداشتی که روز چهارشنبه ۳ بهمن در وبسایت این اندیشکده منتشر شد، ورود دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید را آغاز دورانی تازه در واشنگتن و نیز روابط میان آمریکا و اسرائیل دانسته است.
او توصیه کرده که پیش از برچیده شدن تمامی تاسیسات و توانمندیهای هستهای جمهوری اسلامی به شکل داوطلبانه یا به وسیله نیروهای خارجی، دولت ترامپ باید به برنامه «فشار حداکثری» از طریق اعمال تحریمهای بسیار سخت علیه حکومت ایران روی بیاورد و برای جمهوری اسلامی روشن کند که تهدیدات مربوط به اقدام نظامی آمریکا و متحدانش وعدههایی توخالی نیستند.
این عضو ارشد بنیاد دفاع از دمکراسیها، با اشاره به شرایط وخیم حکومت ایران در حوزه امنیتی پس از حملات اخیر اسرائیل و فروپاشی عمده گروههای نیابتی آن، نوشته که جمهوری اسلامی به احتمال قوی از همکاری داوطلبانه برای نابود کردن توانمندیهایش سر باز خواهد زد.
جیکوب نیجل در ادامه نتیجهگیری کرده است اسرائیل ترجیحا با همکاری آمریکا باید برای مقابله با جمهوری اسلامی و تاسیسات هستهایاش آماده شود و همزمان تلاشها برای تضعیف «رژیم» را افزایش دهد و امیدوار باشد که مردم ایران که مدتهای مدید مورد ظلم حکومت ملاها قرار گرفتهاند آن را سرنگون کنند.
او نخستین و بااهمیتترین موضوع پیشرو در این مسیر را «مبارزه مشترک و قاطع» علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، رفتارهای منطقهای حکومت ایران و حمایت آن از سازمانهای تروریستی در سرتاسر منطقه خواند.
جیکوب نیجل توافق هستهای سال ۱۳۹۴، موسوم به «برجام»، را «معیوب» خوانده و خروج دونالد ترامپ از این توافق در سال ۱۳۹۷ را «عاقلانه» توصیف کرده است.
او نوشته است، «از خوششانسی اسرائیل و جهان، جمهوری اسلامی با پی بردن به ضعف و تردید دولت جو بایدن به وسیله نقض متعدد توافقنامه مقاصد واقعی خود را آشکار کرد.»
عضو ارشد بنیاد دفاع از دمکراسیها از اسرائیل خواسته درباره خطر فوقالعادهای که مذاکره با جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت، به اطلاعرسانی بپردازد و بر همراهی شرکای خاورمیانهای، اعضای پیمان ابراهیم و عربستان سعودی، نیز در این مسیر تاکید کرده است.
جیکوب نیجل در ادامه لازمه تحقق یک «توافق خوب» را اجازه ندادن به حکومت ایران برای ادامه فعالیتهای هستهای دانسته و تاکید کرده است که چنین توافقی نباید هیچ تشابهی به توافق هستهای پیشین داشته باشد.
او تاکید کرده هیچ توجیهی برای وجود تاسیسات زیرزمینی در برنامه هستهای غیرنظامی وجود ندارد. او همچنین پرداختن به مواد شکافتپذیر، سامانههای تسلیحاتی و شیوههای تحویل در برنامه هستهای جمهوری اسلامی را لازمه یافتن هرگونه راهکاری در این باره دانسته است.
روح الله مومن نسب، از مسئولان ستاد امر به معروف در ویراستی نوشت:
ظریف را بهمحض ورود به کشور بازداشت و تحت بازجویی قرار دهند؛ در غیر این صورت کشور بهزودی دچار بحرانهای پیچیدهتر و بسیار خطرناک خواهد شد
گام دومِ کودتا برداشته شد!
گذشته از اشکالات حقوقی جدی که بر صلاحیت شورایعالی ولسازی فضای مجازی مبنی بر رفع موانع دسترسی سکوهای صهیونیستی به اطلاعات مردم ایران (رفعفیلترینگ) وجود دارد، اساساً مصوبات شورا بدون طی روال مشخصی که در آییننامه آمده است، قابلیت اجرا ندارد...
اعلان جنگ دهد؟
احمد زیدآبادی
آن محافلی در داخل کشور که محمدجواد ظریف را به دلیل اظهاراتش در اجلاس داووس مورد تاخت و تازی بیسابقه قرار دادهاند آیا درخواستشان واقعاً این است که آقای ظریف در آنجا اعلام کند؛ "سیاست رسمی جمهوری اسلامی ترور دونالد ترامپ است و او را در هر مکان و زمانی که در دسترس باشد، خواهد کشت!"؟
این که اعلان جنگ رسمی و علنی با ایالات متحده و همۀ متحدانش در سطح جهان است! این محافل با این نوع علایق، اگر خود را دوست جمهوری اسلامی میدانند که در آن صورت نظام نیازی به دشمن ندارد ولی اگر "دوستنما" هستند که آن حکایت دیگری است.
که ما منتظریم ترامپ جمهوری اسلامی را به مسیر توسعه بازگرداند...
شهاب الدین حائری شیرازی
حاکمان ایران چنان عادت کرده اند به گم شدن در بازی های متوهمانه ایدئولوژیک که باختن دهها میلیارد دلار در سوریه و لبنان و عراق و غزه نتوانست انها را از خواب پیروزی بیدار کند که همچنان آتش بس در غزه را پس از ده ها هزار کشته و ویرانی غزه و....جشن می گیرند و با لبخندهایی تا بناگوش به هم تبریک می گویند.
مطمئنا هر اتفاقی غیر از حضور ترامپ در کاخ سفید نمی توانست این متوهمان همیشه پیروز را متوجه شکست و بیدار کند.
ترامپ موجود عجیبی است که قبل از نشستن بر تخت ریاست آمریکا و در فاصله حدود دو ماهه رای اوری و به دست گرفتن قدرت، توانست قدرت خود را به رخ بکشد.
وقتی با آمدن صدای پای ترامپ، چین از خرید نفت ایران با تخفیفات ویژه هم سر باز زد و روسیه چشم به راه اوست تا جنگ اوکراین را به صورتی که نه سیخ بسوزد و نه کباب تمام کند، دیگر ج ا ا فهمید تنها تر از همیشه شده.
متوهمان همیشه پیروز دیدند قبل از آمدن ترامپ و البته به اشاره او نه تنها صلح بین اسرائیل و حماس رقم خورد که عراق به سمت خلع سلاح و یا حل شدن صد در صد شبه نظامیان حشد الشعبی در نیروی مسلح زیر نظر دولت رفت که دیگر کاری بر ضد منافع امریکا انجام ندهند.
ترامپ یک تاجر است و تجارت به شدت انسان را واقع گرا می کند و از توهمات ایدئولوژیک دور می کند.
ایدیولوژی فقط افکار مارکسیستی و یا دگم های مذهبی نیست، افکار خام جرج بوش پسر که به دنبال امریکایی کردن افغانستان و عراق با حمله نظامی پرهزینه بود هم یک فکر ایدیولوژیک لیبرال نما بود که با دگم اندیشی گمان می کرد قدرت نظامی کافیست برای امریکایی کردن افغانستان و عراق که البته با خارج شدن امریکا از افغانستان در زمان بایدن پس از خرج کردن میلیاردها دلار و بازگشت طالبان به قدرت و نفرتی که از رفتار تحقیر امیز نظامی گری امریکایی در دوره بوش پسر با عراقی ها، نصیبشان شد و نیروهای آمریکایی مجبور شدند تاریخ خروجشان از عراق را هم معلوم کنند هم یک دگم ایدیولوژیک است.
مطمئن باشید اگر چرخش قدرت و انتخابات، بوش پسر را به زیر نکشیده بود تا ورشکسته کردن کامل امریکا پیش می رفت تا به افکار مالیخولیایی و پریشانش جامه عمل بپوشاند.
آنچه این روزها از تقویت جایگاه آمریکا در عراق دیده می شود محصول طرفندهای سیاسی و اقتصادی ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریش و در ادامه بایدن و درگیر کردن عراق در پروژه های بزرگ اقتصادی است و البته پایان دادن به حضور تحقیر امیز توأم با نمایش اقتدار لخت و عریان نظامی در عراق است که در دوره بوش پسر استمرار داشت.
معلوم شد چرا با ورود بوش پسر به مراسم تدفین کارتر چند روز پیش از تحلیف ترامپ، ترامپ ترجیح داد نه تنها از جا بلند نشود و احترامی نگذارد که نگاه هم به او نکرد و ترجیح داد با اوبامای دموکرات گپ بزند تا به هم حزبی متوهمش نگاه کند.
شاید پس از فروپاشی شوروی کمتر زمانی آمریکا چنین قدرت خویش را حس کرده بود.
جناب ظریف، هستهای بهجز ابزاری برای دشمنی با غرب، دیگر چه سودی برای مملکت داشته؟
صادق زیباکلام
🔹️جناب دکتر ظریف در اجلاس داووس فرمودهاند: «ما اگر میخواستیم سلاح هستهای تولید کنیم، میتوانستیم». به عبارت دیگر، ایشان میگویند که ما بهدنبال ساخت سلاح هستهای نبوده و نیستیم. میماند این سؤال که: «پس جناب ظریف، ما ظرف سه دهۀ گذشته که تراژدی مصیبتبار هستهای بهراه افتاد و از آب، نان و بهداشت و سلامت و مدرسه و راه آهن، محیط زیست، تولید آب، برق، گاز، مراقبت از جنگلها و... زدیم و در چاه ویل هستهای ریختیم و خدا میداند که چقدر مستقیم و چقدر غیرمستقیم (در نتیجۀ تحریمها) هزینۀ برنامههای بیفایدۀ هستهایمان کردیم، هدفمان از آنهمه هزینه چه بوده؟».
🔹️در دوران معجزۀ هزارۀ سوم که پوپولیسم «حق مسلم ماست» بهراه افتاده بود و هستهای تبدیل به بت مبارزه میان حق و باطل شده بود، جناب دکتر علی اکبر صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در پاسخ به انتقادات بنده در همایشی پیرامون بیفایده بودن برنامههای هستهای کشور، فرمودند که: «ما تا پایان دهۀ ۱۳۹۰، پنج نیروگاه هستهای به ظرفیت نیروگاه بوشهر خواهیم ساخت». ۴ سال از تاریخی که آقای دکتر صالحی وعده داده بودند، گذشته و خاموشیهای مکرر و هزینههای سنگین قطع برق صنایع، بخشی از زندگیمان شده.
🔹️میماند این سؤال از جناب ظریف، که اگر آنهمه هزینه که در چاه ویل، بیخاصیت و بیحاصل هستهای ریخته شد و نه منجر به تولید برق شده و نه کاربرد دیگری دارد، پس جناب ظریف، هستهای کدامین دستاوردهای اقتصادی برای مملکت داشته؟
🔹️جناب ظریف، آیا غیر از این است که هستهای بهجز ابزاری برای مبارزۀ کور و بیهدف دشمنی با غرب و چانهزنی و امتیازگیری از غرب، کاربرد دیگری نداشته؟
🔹️جناب ظریف، روزی سرانجام معلوم خواهد شد که ایدئولوژی کور و بیهدف غربستیزی، دشمنی با آمریکا و نابودی اسرائیل چه دماری از روزگار منافع ملی ایران به در آورده؟
ایران وایر - سفارت هلند در تهران تنها در مدتزمان یک ماه ۱۵۰ برابر خانوادههای ایرانی برق مصرف کرده است آنهم در حالی که مسعود پزشکیان همچنان از مردم میخواهد که در مصرف برق صرفهجویی کنند تا فشار کاهش یابد.
به گزارش خبرگزاری «فارس»، قبض برقی بهدست این خبرگزاری رسیده که نشان میدهد در آذر و دیماه، سفارت هلند به اندازه یک کوچه پرجمعیت با ۱۵۰ خانه، برق مصرف کرده است.
رقم مصرف ثبت شده این سفارتخانه فقط در ۴۲ روز از ۲۹ هزار کیلووات ساعت گذشته درحالیکه ۷۵ درصد ایرانیها در این مدت کمتر از ۲۰۰ کیلووات ساعت برق مصرف کردند.
محاسبه ارزش انرژی مصرف شده این سفارتخانه بر اساس نرخ برق در آمستردام هلند نشان میدهد که برق مصرفی در این ساختمان به پول ایران حدود ۸۴۰ میلیون تومان است اما این سفارتخانه برای این میزان مصرف نجومی تنها موظف به پرداخت ۳۴ میلیون تومان شده است.
ماه گذشته خبرگزاری فارس، قبض برق سفارت هلند را بدون ذکر نام سفارتخانه منتشر کرد اما مصرف این مشترک نهتنها کاهش نیافت بلکه افزایش قابل توجهی پیدا کرد.
ایران اینترنشنال - نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح، در جریان سخنرانی در نشست مجازی با هیات حقوق زنان در سنای فرانسه با تاکید بر این که حکومت ایران در دهههای گذشته نشان داده است «امکان اصلاح» ندارد، گفت که به پایان دادن به استبداد دینی و گذار از جمهوری اسلامی باور داشته و در این راستا تلاش میکند.
محمدی در این نشست مجازی که پنجشنبه چهارم بهمن به صورت ویدیوکنفرانس برگزار شد، خطاب به نمایندگان فرانسه گفت: «جمهوری اسلامی عامل سرکوب نهادهای مدنی، محرومکننده زنان از حقوق انسانی، استفادهکننده از اعدام برای ایجاد رعب و وحشت و ناقض فاحش حقوق بشر در ایران است.»
این فعال حقوق بشر از جمهوری اسلامی به عنوان «یک رژیم استبدادی دینی» که ظرفیت دموکراسی، حقوق بشر و حقوق زنان ندارد، نام برد و خواستار اقدامی قاطع در سطح بینالمللی برای جرمانگاری آپارتاید جنسیتی شد و این مبارزه را یک وظیفه تاریخی، جهانی و فمینیستی توصیف کرد.
محمدی که از ۱۴ آذر در مرخصی استعلاجی موقت بهسر میبرد، با اشاره به این که آنزمان به دلایل پزشکی به مدت ۲۱ روز از زندان اوین به مرخصی درمانی اعزام شد، گفت طبق حکم رسمی باید چهارم دی به زندان بازمیگشت اما در اقدامی اعتراضی با نافرمانی مدنی از تسلیم شدن به مقامات زندان سر باز زده است.
برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳ در سخنرانی خود با اشاره به افزایش نگرانکننده اعدامها و وضعیت «اسفناک» زنان زندانی سیاسی در ایران گفت: «آنها تلاش دارند انتقام جنبش "زن، زندگی، آزادی" را از زنان بگیرند. طناب دار پخشان عزیزی و وریشه مرادی را که در بند زنان زندان اوین محبوس هستند بر بالای سر زنان تاب میدهند تا زنان شجاع و آگاه ایران را وادار به عقبنشینی کنند.»
محمدی با تاکید بر این که جمهوری اسلامی پس از ۱۵ سال دوباره به اعدام زنان روی آورده است، از نمایندگان سنا و مجمع ملی فرانسه خواست برای «پاره کردن طناب دار» از گردن عزیزی و مرادی دستهایشان را به دست او بدهند.
وریشه مرادی ۲۰ آبان با حکم ابوالقاسم صلواتی و پخشان عزیزی دوم مرداد با حکم ایمان افشاری در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شدند.
درخواست اقدام قاطع از جامعه بینالملل
نرگس محمدی در بخشی از سخنرانی خود از نمایندگان مجلس ملی و سنای فرانسه و جامعه جهانی خواست تا در مذاکرات خود با جمهوری اسلامی، حقوق بشر را پیششرط و محور اصلی هر نوع مذاکرهای قرار دهند.
او در این باره گفت: «تاکید میکنم هر مذاکرهای با جمهوری اسلامی بدون اعتنا به حقوق اساسی مردم ایران، حقوق بشر، حقوق زنان و جامعه مدنی، تقویت استبداد دینی و تضعیف مبارزه مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری خواهد بود.»
ترامپ پیشتر با خروج از توافق هستهای برجام و اتخاذ سیاست فشار حداکثری نشان داد که رویکردی سرسختانه در قبال جمهوری اسلامی دارد. اکنون با انتخاب تیم امنیتی و دیپلماتیک او متشکل از چهرههایی که حامی سیاست سختگیرانه علیه حکومت ایران هستند، انتظار میرود سیاستهای دولت دوم ترامپ حتی تهاجمیتر از دوره اول ریاست جمهوریاش باشد. در این مقاله، اقدامات احتمالی دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی با توجه به مواضع او و انتخابهای اخیر کابینهاش بررسی میشود.
۱. تقویت سیاست فشار حداکثری
الف) تشدید تحریمهای اقتصادی ترامپ بارها تأکید کرده که تحریمهای اقتصادی ابزار اصلی او برای مهار جمهوری اسلامی خواهد بود. این تحریمها عبارت خواهند بود از: - هدف قرار دادن صنایع کلیدی ایران: مانند نفت، گاز و پتروشیمی - اعمال تحریمهای ثانویه گستردهتر: برای جلوگیری از همکاری کشورهای دیگر با جمهوری اسلامی - تحریمهای جدید بانکی و مالی: محدود کردن دسترسی ایران به منابع ارزی و بازارهای مالی بینالمللی
ب) مقابله با دور زدن تحریمها تیم جدید وزارت خزانهداری آمریکا، متشکل از متخصصان تحریمها، بطور ویژه بر شناسایی شبکههای دور زدن تحریمها و مسدود کردن جریانهای مالی مرتبط با ایران متمرکز خواهد شد.
۲. افزایش فشار نظامی در منطقه
الف) تقویت حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس با انتخاب وزیر دفاعی که رویکردی قاطع در قبال حکومت ایران دارد، انتظار میرود ناوگانهای نظامی آمریکا در خلیج فارس تقویت شوند. گشتهای دریایی و استقرار سامانههای دفاعی پیشرفته در منطقه بخشی از این اقدامات خواهند بود. ب) حمایت از متحدان منطقهای - اسرائیل: دولت ترامپ احتمالاً حمایت نظامی و اطلاعاتی بیشتری از اسرائیل در حملات هدفمند به تأسیسات هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ارائه خواهد داد. - عربستان سعودی و امارات: فروش تسلیحات پیشرفته به این کشورها و تقویت همکاریهای نظامی نیز بخشی از برنامه دولت ترامپ است.
۳. حملات سایبری و اطلاعاتی
الف) عملیات سایبری پیشرفتهتر دولت ترامپ احتمالاً حملات سایبری پیچیدهای را علیه تأسیسات هستهای، زیرساختهای نظامی و سیستمهای ارتباطی ایران اجرا خواهد کرد. ویروسهایی مانند استاکسنت یا حملات مشابه میتوانند مجدداً در دستور کار قرار گیرند. ب) تقویت عملیاتهای اطلاعاتی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با استفاده از روشهای پیشرفتهتر، بر رصد و مختل کردن فعالیتهای نظامی و هستهای ایران تمرکز خواهند کرد. این اقدامات میتواند شامل نفوذ به شبکههای نیابتی رژیم ایران در منطقه باشد.
۴. حمایت از اعتراضات داخلی و مخالفان ایرانی
الف) تقویت رسانههای مخالف ترامپ در دوره جدید خود احتمالاً بودجه بیشتری را به رسانههای فارسیزبان و فعالان حقوق بشر اختصاص خواهد داد تا اعتراضات داخلی ایران را تقویت کند. ب) حمایت از گروههای مخالف جمهوری اسلامی گروههای مخالف جمهوری اسلامی نیز احتمال دارد حمایت بیشتری از دولت ترامپ دریافت کنند. این حمایتها میتوانند شامل کمکهای مالی، تدارکاتی و تبلیغاتی باشند.
الف) فشار بر کشورهای اروپایی ترامپ احتمالاً از کشورهای اروپایی خواهد خواست که سیاستهای سختگیرانهتری در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کنند. او میتواند با تهدید به اعمال تعرفههای اقتصادی یا کاهش همکاریهای امنیتی، اروپا را به همراهی با خود ترغیب کند. ب) محدود کردن همکاری رژیم ایران با چین و روسیه ترامپ تلاش خواهد کرد با اعمال فشار اقتصادی و دیپلماتیک، همکاریهای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه را محدود کند. این فشارها میتواند شامل تحریم شرکتهای چینی و روسی باشد که با ایران همکاری دارند.
یورونیوز - سه روز پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید و آغاز گمانهزنیها در مورد زمان اجرای سیاست فشار حداکثری دولت او بر اقتصاد ایران، نرخ هر دلار آمریکا در بازار آزاد تهران با ثبت رکورد تاریخی جدیدی از ۸۴ هزار تومان (۸۴۰ هزار ریال) نیز فراتر رفت.
رسانه آمریکایی بلومبرگ روز سهشنبه با انتشار گزارشی به نقل از منابع آگاه آمریکایی خبر داد که دولت ترامپ با وضع و تشدید تحریمهای اقتصادی علیه تهران قصد دارد ۳۰ میلیارد دلار از درآمد ارزی دولت ایران بکاهد. همزمان، الیز استفانیک، نماینده جدید آمریکا در سازمان ملل و مارکو روبیو، وزیر خارجه دولت دونالد ترامپ از فعالسازی مکانیسم ماشه علیه ایران حمایت کردند؛ اقدامی که پیشتر قدرتهای اروپایی نیز از آمادگی خود برای انجام آن خبر دادند که میتواند به بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران منجر شود.
در چنین شرایطی، بهای فروش هر دلار آمریکا طی معاملات بعدازظهر پنجشنبهٔ بازار آزاد تهران به نرخ بیسابقه ۸۴ هزار و ۲۰۰ تومان رسید؛ نرخی که طی مبادلات روز چهارشنبه تا ۸۳ هزار و ۱۰۰ تومان بالا رفته بود.
نرخ آزاد هر دلار آمریکا در پایان مبادلات روز سهشنبهٔ بازار تهران و در نخستین روز پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ با هزار و ۷۵۰ تومان افزایش نسبت به روز دوشنبه به ۸۲ هزار و ۷۵۰ تومان رسیده بود.
نرخ آزاد دلار آمریکا پیشتر رکورد تاریخی ۸۳ هزار و ۲۵۰ تومانی را ثبت کرده است.
قیمت فروش هر یورو نیز روز پنجشنبه، در بازار آزاد تهران تا ۸۷ هزار و ۶۵۰ تومان صعود کرد.
با وجود کاهش ۷ دلاری بهای جهانی هر اونس طلا (۲۷۴۸ دلار)، افزایش نرخ آزاد ارز در بازار تهران موجب شد تا بهای هر قطعه تمام سکه طلا در بازار تهران با ثبت رکوردی جدید به ۶۰ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان برسد.
بهای هر قطعه تمام سکه طلا در جریان مبادلات روز چهارشنبه تا ۵۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بالا رفته بود.
در مبادلات روز پنجشنبه بازار تهران، بهای هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز با ۴۹ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش به بیش از ۵.۵ میلیون تومان رسید.
نرخ آزاد دلار در آستانه برگزاری مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری مسعود پزشکیان، ۵۸ هزار و ۶۵۰ تومان و همزمان با برگزاری جلسه کسب رای اعتماد اعضای کابینه او در مجلس ایران (۳۱ مرداد/۲۱ اوت) هم ۵۹ هزار تومان بود.
هر دلار آمریکا ۱۳ مهرماهِ (۵ اکتبر) سال قبل و پیش از حمله حماس به اسرائیل، در بازار آزاد تهران، ۵۰ هزار تومان خرید و فروش میشد. این نرخ در آستانه نخستین حمله موشکی ایران به خاک اسرائیل در ۲۵ فروردین ماه گذشته (۱۴ آوریل) از مرز ۶۷ هزار تومان فراتر رفت ولی سپس تا ۵۷ هزار تومان پایین آمد ولی با افزایش مجدد تنش نظامی میان تهران و تل آویو و سقوط رژیم بشار اسد در سوریه بار دیگر سیر صعودی به خود گرفت. پس از آرامشی نسبی در بازار ارز که در مرز ۸۰ هزار تومانی برای دلار آمریکا رقم خورد، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، سقوط بیشتر ریال ایران آغاز شده است.
نیویورکتایمز روز پنجشنبه چهارم بهمن، به نقل از چهار منبع آگاه گزارش داد که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، حفاظت امنیتی مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق و برایان هوک، دستیار ارشد پیشین خود را لغو کرده است.
این در حالی صورت گرفت که دولت بایدن معتقد بود این دو نفر به دلیل نقشی که در دولت اول ترامپ داشتند، همچنان با تهدیدهایی از سوی جمهوری اسلامی ایران مواجه هستند.
یکی از منابع نیویورکتایمز گفته است که محافظان پمپئو و هوک که احتمالا از سوی وزارت امور خارجه تامین میشدند، از روز سهشنبه همراه این دو نفر نبودهاند. ترامپ یک روز پیش از آن نیز حفاظت امنیتی سرویس مخفی آمریکا از جان بولتون، از مشاوران امنیت ملی خود در دولت اول را لغو کرده بود.
ترامپ روز سه شنبه گفت که تمهیدات امنیتی جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق خود را لغو کرده است. او در پاسخ به سوالی درباره لغو حفاظت فیزیکی و امنیتی از «جان بولتون» مشاور امنیت ملی پیشین خود، گفت: «بولتون احمقی است که به بوش پسر، رئیس جمهور سابق [آمریکا] توصیه کرد، خاورمیانه را منفجر کند».
بولتون، که در نوامبر ۲۰۱۹ کاخ سفید ترامپ را ترک کرد، پس از ترک دولت با ادعای اینکه تهدید از سوی ایران به دلیل نقش آفرینی در ترور سردار قاسم سلیمانی تحت حفاظت مداوم سرویس مخفی ایالات متحده بود که ترامپ پس از ترک دولت اول خود، حفاظت او را لغو کرد، اما جو بایدن دموکرات پس از به عهده گرفتن ریاستجمهوری، حفاظت فیزیکی او را دوباره برقرار کرد و تاکنون دولت آمریکا میلیون ها دلار هزینه حفاظت از او و برخی دیگر از مقامات دولت اول ترامپ کرده است.
در آگوست سال ۲۰۲۲، وزارت دادگستری آمریکا یک شهروند ایرانی را که مدعی شد عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است، متهم به تلاش برای قتل بولتون کرد.
اقدام ترامپ در حالی است که خود نیز در زمره مقاماتی است که با ادعای رویایی با تهدید ترور از سوی جمهوری اسلامی ایران، تحت حفاظت امنیتی فیزیکی قرار داشته است.
ایران اینترنشنال - مارک دوبوویتز، مدیر بنیاد دفاع از دموکراسیها و روئل مارک گرشت، افسر سابق سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیآیای) در امور ایران، در مقاله مشترکی در روزنامه والاستریتژورنال سیاستهای احتمالی دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی را بررسی کردهاند.
در ادامه فشردهای از محورهای اصلی این یادداشت آمده است:
سوال مهم: آیا خامنهای حاضر به مذاکره با ترامپ خواهد بود؟
این سوال که آیا علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، حاضر به پذیرش مذاکرات هستهای با دونالد ترامپ خواهد بود یا خیر، موضوعی پیچیده و چند لایه است. بر اساس گزارش وزارت دادگستری ایالات متحده، عوامل جمهوری اسلامی تلاش کردهاند ترامپ را در طول کمپین انتخاباتی ترور کنند.
با این حال، وضعیت شکننده جمهوری اسلامی در خاورمیانه، اقتصاد بهشدت رو بهزوال ایران، سقوط ارزش پول ملی و کمبود انرژی و گاز، همراه با نگرانیهای بسیاری از وفاداران به رژیم درباره توان کنترل جامعه، ممکن است خامنهای را به سمت مصالحه در برنامه هستهای کشور سوق دهد. به هر حال، ایران هماکنون به یک «کشور آستانه هستهای» تبدیل شده است.
سوال مهمتر: ترامپ چه رویکردی اتخاذ خواهد کرد؟
در صورتی که ترامپ مذاکرات هستهای با ایران را بپذیرد، نحوه برخورد او با این مذاکرات تعیینکننده خواهد بود. آیا او با قاطعیت خواهان توقف کاملغنیسازی اورانیوم، تعطیلی تاسیسات و سانتریفیوژهای زیرزمینی و حذف موشکهای بالستیک قادر به حمل کلاهک هستهای خواهد شد؟
آیا او خواستار بازرسی جامع آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تمام سایتهای مشکوک هستهای ایران، همراه با دسترسی کامل به اسناد و پرسنل مرتبط خواهد بود؟ اینها همان شرایطی است که بسیاری معتقدند باراک اوباما باید در توافق هستهای ۲۰۱۵ مطرح میکرد، اما نکرد.
یا اینکه ترامپ رویکردی آشتیجویانهتر در پیش خواهد گرفت؟ آیا او حاضر به ارائه میلیاردها دلار تخفیف تحریمی در ازای توقف موقت تولید اورانیوم ۶۰ درصدی ایران و انتقال ذخایر موجود آن به مسکو برای «نگهداری امن» خواهد شد؟ آیا او تحریمها را در ازای تمدید محدودیتهای دوره اوباما در تولید هستهای ایران کاهش خواهد داد، حتی اگر زیرساختهای تسلیحات هستهای همچنان باقی بماند؟
چالشهای رویکردی محدود به برنامه هستهای
صرفنظر از اینکه ترامپ کدام مسیر را انتخاب کند، اگر او نیز مذاکرات هستهای را به رفتار منطقهای جمهوری اسلامی مرتبط نکند، احتمالا به سرنوشت اوباما دچار خواهد شد. هرگونه تخفیف تحریمی میتواند به تامین مالی فعالیتهای مخرب تهران منجر شود؛ از جمله ارسال سلاح به گروههای نیابتی تروریستی در منطقه که جان آمریکاییها و اسرائیلیها را گرفته است.
چنین وضعیتی بهطور مستقیم امنیت اسرائیل را تهدید میکند. حمله مرگبار حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بهخوبی نشان داد که تصمیم اوباما برای تمرکز بر برنامه هستهای تهران و نادیده گرفتن فعالیتهای منطقهای آن، در عمل به جمهوری اسلامی برای مسلح کردن دشمنان اسرائیل آزادی عمل گستردهای داده است.
واشنگتن، ۱۵ نوامبر ۱۹۷۷ / ۲۴ آبان ۱۳۵۶: هنگام ملاقات جیمی کارتر و محمدرضا شاه پهلوی، گروههای مخالف و طرفدار شاه در برابر کاخ سفید با یکدیگر درگیر میشوند. مداخلۀ ناشیانه و بدون برنامۀ پلیس آمریکا، بیشتر به خشونت دامن میزند...
سفر شاه و شهبانوی ایران به ایالات متحد آمریکا در پاییز ۱۳۵۶، آخرین سفر رسمی آنان به این کشور بود. دفعۀ بعد که آنان پا به خاک ایالات متحده گذاشتند، به خاطر درمان سرطان شاه و البته ادامه تلاشها برای یافتن اقامتگاهی امن و باثبات بود.
به نظر اکثر مطبوعات آمریکایی آن زمان، حمایت جیمی کارتر از شاه بیدریغ بود. او در ملاقات واشنگتن حرف چندانی در مورد موضوع حساس «حقوق بشر» نزد و بیشتر مذاکرات را به مسئلۀ نفت و انرژی و صلح میان اسرائیل و فلسطین اختصاص داد.
کارتر همچنین وقتی یک ماه و نیم بعد به تهران رفت، ایران را «جزیرۀ ثبات» خواند و بار دیگر با شور و حرارت از پادشاه ایران تقدیر کرد.
شاه که خواهان خرید اسلحۀ بیشتر و بخصوص سفارش هواپیماهای اف-۱۶ بود از برخی مخالفتهای کنگرۀ آمریکا با فروش تسلیحات به ایران نگران بود.
طی سفر پادشاه و شهبانو به ایالات متحده، روزنامۀ لوموند در تحلیلی از روابط تهران-واشنگتن نوشت: برخی قانونگذاران آمریکایی تعجب میکنند که بیش از نیمی از فروش اسلحۀ آمریکایی جذب ایران میشود، آنهم تسلیحات پیچیده و پیشرفتهای که کاربرد آنها بدون حضور کارشناسان آمریکایی ممکن نیست. میشل تاتو، خبرنگار لوموند با لحنی پیشگویانه افزود:«هماکنون حدود ۴۰هزار آمریکایی در ایران حضور دارند که ممکن است در صورت بروز بحران و درگیری به گروگان تبدیل شوند.»
در تدارک استقبال
بهرغم مخالفتهای پراکنده، هیچکس در پاییز ۵۶ تصور نمیکرد که رژیم پادشاهی ایران در خطر باشد. اما کمتر از دو ماه بعد از سفر آمریکا، مقالۀ معروف «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامۀ اطلاعات منتشر شد (۱۷ دی) که به عقیدۀ بسیاری از تاریخنگاران میتواند نقطۀ آغاز رویدادهایی محسوب شود که به انقلاب ۵۷ رسید.
تجمع مخالفان شاه در اطراف کاخ سفید، پیشبینیشده بود. با آغاز ریاست جمهوری جیمی کارتر و تأکیدش بر مسئلۀ حقوق بشر، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و دیگر جریانهای مخالف در اروپا و آمریکا فعالتر شدند. برگزاری تظاهرات دانشجویی، طی ورود شاه به کشورهای خارجی نیز به ویژه از سفر اروپایی زوج سلطنتی در سال ۱۳۴۶ امری شناختهشده بود.
در این شرایط، سفارت ایران در واشنگتن تصمیم گرفت برای خنثیسازی هیاهوی مخالفان، تجمع طرفداران شاه را در نزدیکی کاخ سفید برنامهریزی کند. بدین ترتیب انتقال شماری از ایرانیان ساکن آمریکا از چند ایالت به واشنگتن انجام گرفت. مطبوعات آمریکایی نوشتند که از جمله حدود ۷۰۰ نفر از دانشجویان و کارآموزان نیروی هوایی ایران که در آمریکا دوره میدیدند، به خرج سفارت و با مرخصی سهروزه به محل تجمع فرستاده شدند. برخی منابع شمار طرفداران را ۱۵۰۰ نفر و شمار مخالفان را بیش از ۳هزار نفر نوشتهاند. روزنامۀ واشنگتن پست نیز از تجمع «هزاران ایرانی» گزارش داد.
آیتالله احمد عابدینی پس از آزادی فرزندش محمد عابدینی نجفآبادی از بازداشت در میلان ایتالیا در سخنانی به این ماجرا پرداخته است.
به گزارش انصاف نیوز، او در جایی از سخنانش میگوید: وقتی خبر دستگیری خبرنگار ایتالیایی [چچیلیا سالا] را شنیدم علاوه بر ناراحتي به شدت گریه کردم و در پيامم گفتم: راضي نيستم انسان بیگناهی به خاطر فرزند من گرفته شده باشد و آنها در پاسخ گفتند: خير، آن خبرنگار تخلف كرده و دستگيريش ربطي به دستگيري فرزند تو ندارد.
تبريك ميلاد دو امام معصوم و خاطرات فرزند تازه آزاد شدهام محمد عابدینی نجفآبادی.
فرزندم محمد ۲۳ /۱۰ /۱۴۰۳ از زندان ایتالیا آزاد شد. روز قبلش سالروز تولد امام جواد(ع)، روز بعدش سالروز تولدش و روز بعد از آن ۲۵ دي سالروز تولد حضرت علی(ع) است. به خاطر این مناسبتها صحبت امروزم آمیختهای از همين امور است.
ميلاد اين دو امام معصوم و مظلوم را تبريك عرض میکنم و تشکر میکنم از کسانی که برای آزادی فرزندم تلاش کردند و از كسانی كه با دعا نمودن ديگ رحمت حق را به جوش آوردند و يا با گفتار و تماس تلفنی يا به هر طریقی آرامشبخش بودند. ایشان به دستور امريكا با اتهامی دروغ و سنگين دستگير و با تلاشهای فراوان آزاد شد.
اگر آزادی فرزندم من و مادرش و ساير خويشان و دوستان و به طور كلي افراد فراواني را خوشحال کرد باید بدانیم هر فرد ديگري هم كه از زندان يا حصر آزاد شود همينطور است و گروهی را خوشحال میکند. نباید فراموش کنیم که ایران امروزه با مشکلاتی رو به رو است و در این چند وقت اخیر ضربات زیادی به اقتدار آن خورده است. یکی از راههای جبران آن، انسجام مردم است كه از راه آزادی زندانیان به خصوص آزادسازي زندانیان سیاسی و محصوران بهتر و راحتتر امكانپذير است. بله در مورد زندانیانی که حقوق مردم را خوردهاند نیز باید کاری کرد تا به گونهای آزاد شوند كه حقوق مردم هم استيفا شود.
کسی نگوید جنایتکار اگر از زندان بیرون آمد دوباره جنایت میکند. خیر، اولا زندانيان سياسي و امنيتي جنايتكار نيستند؛ ثانيا افراد وجدان دارند و اگر كسي با لطف و مرحمتِ بدونِ منت و بدون عفونامه نوشتنْ وجدانش بيدار شد، با بیرون آمدن از زندان دوباره مرتکب جنایت نميشود.
همانطور که معدۀ ما مثل کیسۀ پلاستیک نیست که هر چیزی در آن ریخته شود فرقی نداشته باشد، روح انسان نیز با غذای مناسب رشد میکند و عفو بدون منت و تحقير از آن غذاهاي خوب براي وجدان است. در جنگ بدر پیامبر(ص) مشرکان اسیر شده را آزاد کرد و همین موجب شد که وجدانشان تحريك شود و دلشان با اسلام گرم شود و نتیجهاش این شد که چند سال بعد از آن، صلح حديبيه برقرار شد و پس از آن مکه بدون جنگ فتح شد. در واقع کسی در مكه انگیزه نداشت با پیامبر(ص) بجنگد. شهری که پیامبر(ص) از آن فرار کرده بود سالها بعد تسلیم پیامبر(ص) شد.
چه مسئولان ایران و چه مسئولان سایر کشورها و چه کسانی که در فلسطین جنایت میکنند همگی باید بدانند با زندان و کشتن به نتیجۀ مطلوبشان نخواهند رسید، چرا که فرزندان کسانی که كشته ميشوند يا مورد آزار قرار میگیرند کینه به دل گرفته و هیچگاه آن کینهها از بین نخواهد رفت. بر عكس هر كسي لطفي ديد هيچگاه فراموش نميكند، پس باید با عفو و گذشت و مهربانی مسائل را ختم کرد. کسی فکر نکند با کشتن و بستن و گرفتن کار حل میشود. حتی اگر نسلی نابود شوند تاریخش خواهد ماند و نسلهای بعدی تاریخ آنها را میخوانند و عليه ظالمان موضع خواهند گرفت.
تبريك ميلاد دو امام معصوم و خاطرات فرزند تازه آزاد شدهام محمد عابدینی نجفآبادی.
فرزندم محمد ۲۳ /۱۰ /۱۴۰۳ از زندان ایتالیا آزاد شد. روز قبلش سالروز تولد امام جواد(ع)، روز بعدش سالروز تولدش و روز بعد از آن ۲۵ دي سالروز تولد حضرت علی(ع) است. به خاطر این مناسبتها صحبت امروزم آمیختهای از همين امور است.
ميلاد اين دو امام معصوم و مظلوم را تبريك عرض میکنم و تشکر میکنم از کسانی که برای آزادی فرزندم تلاش کردند و از كسانی كه با دعا نمودن ديگ رحمت حق را به جوش آوردند و يا با گفتار و تماس تلفنی يا به هر طریقی آرامشبخش بودند. ایشان به دستور امريكا با اتهامی دروغ و سنگين دستگير و با تلاشهای فراوان آزاد شد.
شاید اولینبار سردار پرحاشیه سپاه، سعید قاسمی، بود که به استفادهی سپاه پاسداران از هلال احمر در جنگ و سرکوب تصریح کرد. وی در گفتوگو با شبکهی اینترنتی «آپارات»، این واقعیت را بیان و صراحتاً اذعان داشت که در جریان جنگ بوسنی در سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۳، به عنوان نیروی نظامی ولی در پوشش هلال احمر به بوسنی رفته و به نیروهای مجاهدین آموزش نظامی میدادیم. بعلاوهی سخنان سعید قاسمی لازم به ذکر است که هلال احمر در پوشش امداد و نجات به سرکوب معترضان داخلی نیز پرداخته است. استفاده از آمبولانسهای هلال احمر از سال ۱۳۹۶ برای انتقال نیروهای امنیتی بهمنظور سرکوب معترضین در خیابانهای ایران شاهدی است بر نقش این نهاد در سرکوب مردم.
از اعتراضات دیماه ۹۶ بدینسو، همواره شاهد حضور انواع آمبولانسها - اعم از آمبولانسهای سازمانهای نظامی و انتظامی، مثل نیروی انتظامی و سپاه، آمبولانسهای اورژانس و همچنین آمبولانسهای هلال احمر - در خیابانها برای سرکوب معترضین بودهایم؛ اتفاقی که در جنبش ژینا به اوج خود رسید و کاروان آمبولانسها در خیابانهای ایران مانور وحشت برگزار میکردند. از همه مهمتر اما، معرفی یکی از مامورین سابق اطلاعات سپاه و از یاران حسین طائب بهعنوان دبیرکل هلال احمر است. «میثم افشار» که زمانی عضو هیئت مدیره خبرگزاری مشرق نیوز بود و با خبرگزاریهای دیگری چون فارس و ایرنا (در زمان مسئولیت کامران قبادی، یکی دیگر از اعضای اطلاعات سپاه، در این خبرگزاری) همکاری داشته، اکنون در مقام دبیرکل جمعیت هلال احمر مجری اوامر فرماندهان خود در این نهاد بهظاهر غیرانتفاعی شده است. میثم افشار را اولینبار رضا گلپور افشا کرد. وی در مجموعه فایلهای صوتیای که از زندان به بیرون فرستاد در جایی در مورد افشار چنین میگوید: «یکبار که آقای میثم افشار با اسم مستعار رجایی بهعنوان پیک شخصی شیخ طائب سلطان به دیدنم آمد و گفت: شیخ سلام رسانده و گفته قول شرف میدهم که مواردی را که از فلانی و بهمانی و قاسم و باقر و نادر و حبیبالله و مهدی و هرکسی در هر ردهای بوده مستند کنی ۲ روز دیگر در منزلت در شهرری یا بیروت هستی...». بعد از عزل طائب از اطلاعات سپاه، سردار حسن کاظمی، رئیس سازمان اطلاعات سپاه، با ادامهی فعالیت میثم افشار مخالفت کرد، اما معلوم نیست که بیرون شد یا هنوز در این سازمان فعال است. آنچه مسلم است اینکه مافیایی که با انتشار فایل صوتی محمدعلی جعفری، سرلشکر سپاه، در گفتوگو با صادق ذوالقدرنیا، از دیگر فرماندهان سپاه، پرده از فساد انبوهشان برداشته شد، دست به کار شده و او را بهعنوان دبیرکل جمعیت هلال احمر بر مسند این نهاد نشاندهاند. مافیای فساد طائب - قالیباف در واقع بازوی اصلی مجتبی خامنهای برای کنترل کامل شرایط به نفع دیکتاتوری خود است و بهواسطهی این بازو در تلاش برای چنبره زدن بر تمام امکانات و فرصتهای سیاسی و اقتصادی است. بهطوری که در این مسیر به سرشاخ شدن جدی با دیگر مافیاهای درون نظام هم رسیدند. این درگیریهای مافیایی حتی به زدن منابع وزارت اطلاعات، توسط اطلاعات سپاه هم منجر شد.
در فاصله کوتاهی پس از پیروزی در انتخابات دونالد ترامپ، ایلان ماسک و ویوک راماسوامی، کارآفرین سرشناس آمریکایی، را برای "کارگروهی یا بخشی مشورتی" با نام "بهینهسازی دولت" آینده انتخاب کرده بود. با این حال، دو روز قبل ویوک راماسوامی از این دپارتمان مشورتی به دلایلی نا معلوم استعفا داد و تصمیم خود را برای کاندیداتوری فرمانداری اوهایو در انتخابات آینده اعلام کرد.
پس از تحلیف دونالد ترامپ به مقام ریاستجمهوری ایالات متحده و حضور مدیران غولهای تکنولوژی در سیلیکونولی در آن مراسم، که حتی جلوتر از اعضای کابینه دولت در صفوف اول نشسته بودند، این سوال مطرح میشود: چگونه چنین تغییری ممکن است؟ این مدیران، که پیشتر از مدافعان لیبرالها و جهانیسازی بودند، چگونه در صف جمهوریخواهان و جنبش GAMA قرار گرفتند؟ در این راستا پروژه ۵۰۰ میلیارد دلاری دولت ترامپ برای توسعه هوش مصنوعی که بلافاصله از سوی او پیشنهاد شد و شامل همکاری سه شرکت بزرگ فناوری اطلاعات بود، به سرعت با درخواست برای افزایش شرکا از طرف ایلان ماسک مبنی بر لزوم مشارکت دیگر غولهای فناوری در این حوزه همراه شد.
اندیشهای که مدتی ذهن مرا به خود مشغول کرده، مفهوم جهانیسازی (گلوبالیزاسیون) است؛ روندی که با هدف جهانیسازی اقتصاد و عبور از مرزهای ملی آغاز شد و در افق نهچندان دور خود، درصدد بود تا دولتها را نیز تحت سیطره منطق و الزامات ابرشرکتهای جهانی درآورد. این هدف بر این باور استوار بود که تصمیمگیریهای سیاسی همواره کند و پرهزینهاند، در حالیکه شرکتهای جهانی با کارآمدی بیشتری عمل میکنند.
مخوان دیگر حدیثِ موش و گربه بیا در بیتِ من بشنو تو خطبه بخوانم نوحهای جانکاه و جان سوز که جلادان جفا بینند هر روز ببافم من زمین و آسمان را که از بُن برکنم خشتِ جهان را اگر رخصت دهد آن شیخِ طوسی بگیرم در برم حورانِ روسی به عهد کودکی حیدر نبودم که اکبر گربه و من موش بودم ولی بعدش چنان رشدی نمودم که جانش را در استخری ربودم هر آن رندی که با بیتم در افتاد درونِ دخمهِ تنگی بیفتاد چو از رسوا شدن شرمی ندارم مُجی را بر سرِ جایم گذارم گهی یزدان زند حرف از زبانم گهی هم سرسری سوتی پرانم امیدِ مردمان را کردهام دود ز خونِ شاکیان جاری کنم رود اگر بمب افکنم بر خاکِ میهن بسوزم خشک و تر هم سانِ خرمن ز ترسِ قلدری اینک شدم موش مُرتب تر کنم تنبان و تن پوش از آن غاری که باشد قطبِ موشک به دستم میرسد انواعِ پوشک عبید از وضعِ من گویی خبر داشت که همزادم درونِ قصه بگذاشت
اخطار در زبان ما ایرانیان پارسی زبان تهدید نیست. اخطار هشدار است، به یاد آوراندن چیزی است که فراموش کردهایم و یا میرود که فراموش کنیم. فرهنگ و تمدن ایران با زرتشتی گری آغاز نشده است. پیش از تمدن ایلام، در پنج هزار سال پیش، تمدن شهر سوخته در استان سیستان و بلوچستان برپا بوده است. ایزد مهر و آیین مهر یا به گفتهی اروپایی ها؛ میترائیسم سالیان سال پیش از پیدایش دین زرتشت در "ایران شهر بزرگ"، آیینی گسترده بود.
فیلمش هست که آقای پزشکیان دیروز در حال سخنرانی برای مردم اهواز بوده که خانمی پرسشی میپراند و رشته کلام از ذهن آقای رئیس جمهور در میرود و میگوید حرف مرا قطع کردی شَقشَقیه مرا بهم زدی خانم.
بعد باز گلایه میکند که شور و شوق من رفت و حالا دیگه اون شَقشَقیه بهم ریخت.
«شقشقیه» - آتش دل - را آقای پزشکیان از کتاب محبوبش نهج البلاغه آورده. یکی از خطبه های معروف حضرت علی در نهج البلاغه خطبه شقشقیه است. حالا این پرسش پیش میآید که رئیس جمهور «نهج البلاغه چی» ما که نهج البلاغه کتاب آسمانی اوست و او را حافظ نهج البلاغه میدانند، با آنهمه تسلطش به عربی و ترجمه فارسی این کتاب، چرا نام خطبه مهم حضرت را شَقشَقیه، (با دو فتحه) ادا میکند، آن هم دوبار، در حالیکه تلفظ درست آن، - که همه جا با زیر و زبر نوشته شده -شِقشِقیه، (با دو کسره) است. به انگلیسی هم آن را چنین نوشته اند (از فصلنامه مطالعات ادبی متون اسلامی): "Prophet Ali in Sheghsheghieh ........."
نمیدانم مأموران حراست و حفاظت، آن خانم را بازداشت کرده و توی ون انداخته و با او به شدت برخورد کرده اند یا نه؟ اما بهرحال کاش به او حالی کنند که اینطور وقت ها اگر سوالی دارد، انگشت در دهان بگذارد و صدایش را عوض کند که ذهن آقای ناطق را پریشان نکند و فتحه و کسره اش جا به جا نشود. بخصوص وقتی رئیس جمهوری دارد حرف میزند که سی سال مجرّدی کشیده و زنی وسط حرفش نپریده است!
آیتالله خامنهای که سالهاست با سیاستهای بسته و تصمیمات خودکامهاش کشور را به یکی از بحرانیترین دورانهای تاریخ معاصر کشانده است، امروز در یکی از سختترین لحظات رهبری خود گرفتار شده است. او اکنون در دوراهی سرنوشتسازی قرار دارد که هر انتخابی میتواند به تضعیف شدید حکومت و در نهایت فروپاشی نظام بینجامد.
از یک سو، پذیرش شکست و عقبنشینی از مواضع افراطیاش مانند نوشیدن جام زهری است که او و هواداران تندرویش سالها تلاش کردهاند از آن اجتناب کنند. این عقبنشینی میتواند موجب یأس و سرخوردگی در میان حامیان سرسخت او شود که با شعارهای مقاومت و ایستادگی تغذیه شدهاند. چگونه میتواند به آنها توضیح دهد که همه این ادعاها تنها یک توهم بوده و اکنون چارهای جز پذیرش شکست نیست؟
شرکتهای پیمانکاری جمهوری خلق چین در حالی از دوران دولت حسن روحانی در معادن ایران نفوذ کردهاند که گزارشها از اقدامات خودسرانه این شرکتها در معادن کشور به دلیل قراردادهای غیرشفاف جمهوری اسلامی با این شرکتها حکایت دارد. از جمله شرکت پیمانکار چینی مانع ادامه فعالیت کارگران ایرانی در معدن طلا «مزرعه شادی» شده است
کیهان لندن - وبسایت «تجارت نیوز» در گزارشی از اقدامات پیمانکار چینی از جمله اخراج کارگران ایرانی در معدن طلای «مزرعه شادی» در استان آذربایجان شرقی خبر داده است.
بر اساس این گزارش، کارگران ایرانی معدن طلا «مزرعه شادی» از ابتدای هفته با ممانعت کارفرمای چینی برای ورود به معدن روبرو شدهاند. به دلیل این اقدام، آینده شغلی کارگران در هالهای از ابهام قرار دارد.
«تجارت نیوز» نوشته اگر چه هنوز دلیل اصلی این اتفاق مشخص نشده، اما کارگران مدعی شدهاند که این اقدام در ادامه پیگیری مطالبات آنها صورت گرفته است.
معدن طلا «مزرعه شادی» جزو یکی از بزرگترین معادن طلای کشور است که دارای دو میلیون و ۱۷۵ هزار تن ذخیره معدنی در ۱۱/۵ هکتار است.
به گفته کارگران، این معدن سالهاست که توسط یک شرکت چینی استخراج میشود و میزان طلای استخراجشده از این معدن مشخص نیست!
معدن طلای «مزرعه شادی» جزو ۱۲ معدن روستای ورزقان در استان آذربایجان شرقی به شمار میرود که در سال ۱۳۷۹ توسط مهندسان سازمان زمینشناسی شناسایی و معرفی شد.
علیرضا فرهنگپور رئیس وقت دادگستری شهرستان ورزقان یک دهه پیش درباره سرمایهگذاری چین در این معدن در گفتگو با خبرگزاری «مهر» گفته بود: «با اعتبار ۱۵۰ میلیارد ریال از طرف یک شرکت چینی و با مشارکت یک شرکت ایرانی، در معدن طلای مزرعه شادی سرمایهگذاری شده است.»
رئیس وقت دادگستری شهرستان ورزقان مدعی شده بود که «با شروع فعالیت و بهرهبرداری از این معدن، رونق اقتصادی شهرستان افزایش مییابد و برای عدهای از اهالی اشتغالزایی میشود.»
اکنون نه تنها اشتغالزایی و رونق اقتصادی در این منطقه رخ نداده بلکه سرمایهگذار چینی مانع ورود کارگران ایرانی به این معدن شده و مشخص هم نیست چقدر طلا از معدن طی این مدت استخراج شده است!
شهرام شریعتی کارشناس و فعال حوزه معدن به «تجارت نیوز» گفته «چین سالهاست در معادن ایران به ویژه معادن طلا سرمایهگذاری کرده اما مسئلهای که همچنان مبهم است، میزان اختیارات و نوع قراردادهای منعقدشده میان ایران و چین است.»
وی معتقد است اگر اخبار منتشرشده درباره جلوگیری از ورود کارگران ایرانی به معدن و اخراج آنها از سوی کارفرمای چینی واقعیت داشته باشد، این شرکتها خارج از چارچوب قوانین کار و بیمه عمل میکنند که این خوب نیست.
این کارشناس تأکید کرده که «عدم شفافیت قراردادها صرفا مربوط به متن قراردادها نیست. بلکه این عدم شفافیت در زمینه بررسی ذخایر و منابع قبل از واگذاری هم وجود دارد. از آنجایی که منابع، ذخایر و داراییها بر اساس مصادیق بینالمللی قبل از واگذاری ارزشگذاری نشده است. حال این سوال ایجاد میشود که چه میزان طلا استخراج شده و موضوعاتی نظیر کار، بیمه و... هم مطرح است.»
او افزوده: «تمام این موارد باید در قراردادها در نظر گرفته شوند. ولی اینکه آیا به این موضوعات در این قرارداد هم در نظر گرفته شده است یا خیر در هالهای ابهام قرار دارد. بحث بندهای قراردادها و بحث تخمین، ارزیابی و ارزشگذاری منابع و ذخایر مطرح است که باید براساس مصادیق بینالمللی صورت گیرد.»
او این عدم شفافیت را به شفاف نبودن توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین که در دولت حسن روحانی امضا و اجرایی شد دانسته و گفته «شنیدهها حاکی از آن است که در سالهای گذشته که بحث تصویب این توافقنامه مطرح بود، وزارت امور خارجه چین اعلام کرد که موافق درز جزئیات این توافقنامه نیست و این امر نگرانی فعالان اقتصادی را افزایش داده است.»
شهرام شریعتی همچنین با تأکید بر اینکه برخلاف بسیاری از معادن، در معادن طلا میزان برداشت مواد معدنی با تصاویر ماهوارهای قابل سنجش نیست گفته «در این موضوع باید وزارت صمت و مدیرکل بهرهبرداری پاسخگو باشند. البته در شرایط این چنینی بحث اختلافهای متعددی به وجود میآید. دادستانی و قوه قضاییه باید در این زمینه ورود کنند. اگر چنین اتفاقی رخ داده، فساد است و باید با آن برخورد شود و اگر ثابت نشود، باید با مدعیان ان برخورد شود؛ بنابراین شفافیت در چنین مواردی اهمیت پیدا میکند.»
حضور چینیها در معادن طلای ایران به عنوان پیمانکار از سال ۱۴۰۰ با هشدار فعالان اقتصادی همراه شده است. واگذاری برداشت و توسعه معادن از جمله معادن طلای کشور در ذیل قرارداد مبهم ۲۵ ساله ایران و چین به شرکتهای این کشور واگذار شده است؛ آنهم در نهایت پنهانکاری و عم شفافیت!
بهرام شکوری رئیس کمیسیون معادن اتاق بازرگانی ایران سال ۱۴۰۰ هشدار داده بود که «اگر قرار است مانند قبل چینیها از معادن طلا بهره برداری کنند، فقط بخش دولتی از جزئیاتش مطلع است.»
بهرام شکوری تأکید کرده بود که نباید منافع ایران وقف کشورهایی مثل چین و روسیه شود و ایران نیازمند ارتباط سازنده با غرب است که بتواند در مقابل کشورهایی مانند چین هم دست بالا را در قراردادهای اقتصادی داشته باشد.
علی خامنهای بر تابوت دو بازوی ولایتش که به ضرب گلوله آبدارچی اتاق اعضای دیوانعالی کشور در ۱۱ ثانیه کشته شدند، با بغض نماز میخواند و خدا را سپاس میگوید که آقایان مقیسه و رازینی را «عاقبتبخیر» کرد و به فیض شهادت نائل شدند، پس خوشا به سعادتشان
چند هزار کیلومتر دورتر با فاصله کوتاهتر از چند ساعت، در ساختمان کنگره آمریکا مراسم تحلیف دونالد ترامپ برگزار شد. اسقفهای کاتولیک و لوتری و پروتستان، خاخام بنیموسی و روحانی شیعه ضد رژیم نیمعراقی و نیمایرانی، موذن رنگینپوست آمریکایی و... هریک به زبانی سخن از مهرش گفتند.
تصویری که رژیم ۴۶ سال است از آمریکا ترسیم میکند، این است: جامعهای فاسد و شیطانی، مروج کفر و زندقه و دشمن بشریت و آزادگی و مساوات. اما آنچه من میدیدم، جز منظری دلنشین از ایمان نبود.
هربار که زمزمهای به نیایش برمیخاست، چشمهای بسته انسانهایی را میدیدم که آوای صلح و دعای خیر بر لب داشتند. هیچکس از نام خدا نمیپرسید که خدا است یا اورمزد، لُرد است یا یهوه، بوداست با برهما، الله است یا آفریدگار؛ خدای آنها مشترک بود، زیبا، بخشنده، پاسدار صلح و پاینده. حسرت میخوردم که در وطنم مشتی فریبکار خدا را مصادره کردهاند و هر روز دروغی تازه به پایش مینویسند.
رئیسجمهوری آمریکا علیرغم سوءقصد به جانش، آرام و خونسرد، به احتمال زیاد بدون جلیقه ضدگلوله، چندین ساعت در مراسم تحلیف در کنگره و بعد ورزشگاه نزدیک به کاخ سفید گفت و خواند و با همسرش به رقص آمد و از آرمانهایش گفت. عشقش به وطن، پرچم کشورش و فردای سرفراز آن در بند بند کلماتش حس میشد.
رهبر جمهوری اسلامی اما روضه خواند و بغض کرد و مرگ را ستود.
خلوص حاضران در واشینگتن و نمایش فریب در حسینیه رهبر جمهوری اسلامی، چند نوبت به تاملم کشاند. پیش خود میگفتم آن سو از زندگی میگویند و این سو از مرگ و به ۴۶ سال فریب میاندیشم. خمینی را به یاد میآورم؛ همان روز ورودش با آن «هیچی» مرگبار و بعد سخنان مزورانهاش در بهشت زهرا، شب خونین ژنرالها بر بام مدرسه رفاه، هزاران کشته و بنیان نهادن امپراتوری ترور و هشت سال جنگ.
روزی که رفت، کسانی بر رفتنش گریستند، اما بسیاران شادمانه به امید روزگاری بهتر نشستند. ۳۶ سال بعد، جانشین او برای ۹۰ میلیون هموطنش امیدی به فردای بهتر باقی نگذاشت. ایران سربلند را به عجز و فقر کشاند تا مالیخولیای جنونآلودش را به ایران و منطقه تحمیل کند.
آتشبس در غزه آخرین ضربهای بود که برجان و جهانش فروآمد.
همه آمار و ارقام را دارید. من هم نوشتهام که از فردای به تخت نشستن خمینی، رویای تسخیر منطقه را با ثروت ملت ایران پیوند دادند. بیش از دهها میلیار دلار به کیسه دلشدگانی رفت که اوج نمایششان را در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با گلوله و مرگ و آتش و ویرانی مشاهده کردیم. جدولی نهچندان بزرگ را از آنچه ولی فقیه برای نیابتیهایش تاکنون هزینه کرده، برابرتان بگذارید؛ همان نیابتیهایی که امروز اسرائیل چشمان «مقام معظم رهبری» را در عزای آنها، به اشک و خون آلوده است. گروههایی که از فردای انقلاب، به طور منظم از رژیم جمهوری اسلامی کمکهای مالی دریافت کردند و بعضی بودجه سالیانه مشخص داشتند.
در حزبالله لبنان، علاوه بر میلیشیای داوطلب که حقوقی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار دریافت میکردند، در آستانه ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حدود ۱۶ هزار کادر و جنگجوی ثابت و کارمند و کارشناس صاحب کارت حقوقی بودند. این افراد حقوقی معادل ۵۰۰ تا پنج هزار یورو در ماه دریافت میکردند. دبیرکل حزب، معاونانش، روسای دوائر و فرماندهان منطقهای همراه با کارکنان بخش رسانهای (تلویزیون المنار و روزنامهها و مجلات و سایتهای حزب و یک تلویزیون لبنانی با رنگوبوی غیراسلامی و مدیری غیرلبنانی) هم مستمریهای کلان داشتند. نصرالله و نعیم قاسم هم که علاوه بر معاونت دبیرکل، نماینده خامنهای در لبنان بود، بودجه مخصوص داشتند.
بودجه سالیانه حزبالله در اکتبر ۲۰۲۳ بیش از ۹۰۰ میلیون دلار بود. یادتان باشد که از فردای جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و حزبالله، بیش از ۶۰۰ میلیون دلار برای بازسازی مناطق تحت نفوذ حزبالله در جنوب لبنان و بخش جنوبی بیروت به حزبالله پرداخت شد که یک فقره آن همان چک ۳۵۰ میلیون دلاری سیدعلی آقا به سید حسن نصرالله بود.
خامنهای این پول را از محل فروش خانه ۵۰ متری ابوی در مشهد تامین نکرد، بلکه این پول کلانــ که میشد از محل آن اعتبار لازم را برای افزایش حقوق کارگران شرکت واحد فراهم کرد و به فریاد بیماران تهیدست رسیدــ به فرمانش به سه شماره اعطا شد.
یک بار گفتم و نوشتم که خامنهای به شنیدن خبر بیوه شدن زن حزباللهی یا یتیم شدن کودک شیعه اهل جنوب لبنان احتمالا غصهدار شده و امکان دارد خواب به چشم مبارکشان راه نیابد. در حالی زجر و درد و فقر میلیونها کارگر ایرانی احساسات مبارک را بر نمیانگیزاند و اصلا اعتنایی ندارد که اعتیاد در بین جوانان چه میکند و وضع فحشا از سر فقر و ناچاری در قم به کجا رسیده است. او دل در گرو مهر حماس و جهاد و حزبالله و جیش المهدی و حوثیها داشت و دارد، بنابراین در قلبش جایی نمانده است که از آن اهالی خانه پدری شود.
ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه در یادداشتی با عنوان «مبانی حکمرانی در آموزههای علوی» پس از نقل بخشی از متن نهجالبلاغه درباره «نارضایتی مردم» و «به لرزه درآمدن پایههای حکومت» نوشت: «چنانچه نارضایتیها ادامه پیدا کند، منتهی به قیام و انقلابها خواهد شد»
آیت الله مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعیان؛ در نوشتاری به موضوع «مبانی حکمرانی در آموزه های علوی» پرداخت و تصریح کرد: «اسلام یک آیین اجتماعی فراگیر است و دستورات فراوان اجتماعی دارد، و لازمه اجراییکردن آن تشکیل حکومت دینی است. [اما حکمرانی نیازمند تمهیدات اصول خاصی است که باید مدنظر خطمشیگذاران و مدیران عالی قرار گیرد]؛ همان اصولی که حکومت حقّ و عدالت علی علیه السلام [علیرغم] مخالفتهای شدید سران دنیاپرست [در پی] حفظ [آن بود]، هر چند به قیمت مخالفتها، کارشکنیها و سرانجام شهادتش تمام شود.»
به گزارش حوزه نیوز، در بخشهایی از این نوشتار آمده است:
«هدف امام حکومتکردن به هر قیمت نبود، بلکه حکومت را برای حفظ اصول و ارزشها لازم میدانست، هر چند موقعیت و حتّی جان او در این راه قربانی شود و البتّه درک این واقعیت برای کسانی که با فرهنگ انبیاء و اولیاء آشنا نیستند، آسان نیست.
مهمّترین منبعی که در این [نگاشته] مورد استفاده قرار گرفته، «نهج البلاغه» است و مملوّ است از نکات برجسته پیرامون این بحث که ابعاد این مسئله را تذکر میدهد.
به عکس آنچه بعضی فکر میکنند، مشکل بزرگ جامعه ما، مشکل «کمبودها» نیست؛ مشکل «ضعف بعضی از مدیریتها» است؛ لذا نکتهای که یادآوری آن لازم به نظر میرسد این است که مهم در امر مدیریت و [حکمرانی]، «دانستن» این اصول و ضوابط و قواعد نیست، بلکه مهم «به کار بستن» آنهاست که آن هم کار نسبتاً دشواری است، «و بدون زیر بنای اعتقادی و خودسازی و تقوی و تهذیب نفس میسّر نیست!».
هر گاه [مدل حکمرانی] با الهام از مبانی معنوی اسلام و دستورهای جامع الاطراف و حرکتآفرین آن اصلاح گردد، به سرعت میتوانیم ضعفها را به یاری خدا جبران کنیم و بر مشکلات پیروز شویم.
رضایت مردم
بدیهی است هنگامیکه خداوند از حکومتی راضی و خلق خدا از آن خشنود باشند، دوام و بقای آن تضمین شده است.
آنچه در جملۀ کوتاه بالا آمد در واقع زیربنای حکومتهای پایدار را تشکیل میدهد. اگر [رضایت] اکثریت مردم که چرخهای زندگی اجتماعی با دست و بازوی آنها در حرکت است، بیش از همه زحمت میکشند و بیش از همه به کشورشان علاقه مندند [حاصل نشود] آن هنگام است که پایههای حکومت به لرزه درمیآید، و به گفته شاعر:
نفسها ناله شد در سینه آهسته آهسته/ فزون تر گر شود این نالهها فریاد میگردد
چنانچه نارضایتیها ادامه پیدا کند، منتهی به قیام و انقلابها خواهد شد.
By kozet on January 23, 2025 12:49 AM
|No Comments
چندی پیش، ویدیویی از رقص دو دختر در یادمان شهدا در تهران منتشر شد. مرکز اطلاعرسانی پلیس در بیانیهای این اقدام را «بیاحترامی به ساحت مقدس شهدای گمنام دفاع مقدس» توصیف کرد و با اعلام بازداشت این دو دختر مدعی شد دستگیری آنها در پاسخ به اعتراضهای مردمی انجام شده است.
🎥 چندی پیش، ویدیویی از رقص دو دختر در یادمان شهدا در تهران منتشر شد. مرکز اطلاعرسانی پلیس در بیانیهای این اقدام را «بیاحترامی به ساحت مقدس شهدای گمنام دفاع مقدس» توصیف کرد و با اعلام بازداشت این دو دختر مدعی شد دستگیری آنها در پاسخ به اعتراضهای مردمی انجام شده است.... pic.twitter.com/LCRjgsb772
از نظر رسانه فرقی نمیکند که یک بالگرد سقوط کرده یا ساقط شده است. مهم این است که بدانیم حقیقت چیست؟ برای این منظور، کارگزاران همه رسانهها باید در کشف این حقیقت از قدرت و امکانات برابری برخوردار باشند. آیا چنین است؟ پاسخ خلاصه، منفی است.
درباره اهمیت، نقش و کارکرد نظام قضایی در اصلاح امور جامعه، هر چه بگوییم؛ باز هم کم است. در واقع، این نهاد مهم نقش تعیینکننده در رفتار ما دارد. بهشرطی که عملکرد آن شفاف و بیطرفانه و مطابق قانون و عادلانه باشد. درغیراینصورت، همچنان باید ناامید از اصلاح رفتار و امور باشیم.
در اینجا به تحلیل چند مورد از اظهارات سخنگوی محترم دستگاه قضایی میپردازیم تا اهمیت این ادعا روشن شود. سخنگوی قوه قضائیه دیروز در جریان کنفرانس خبری خود گفت: «تاکنون ادلهای که نشاندهنده اقدامات خرابکارانه یا تروریستی در جریان سقوط بالگرد مرحوم رئیسی باشد، به دست نیامده است.»
همچنین، درباره آخرین حکم صادرشده برای امیرحسین مقصودلو(تتلو) گفت: «هنوز حکم قطعی برای او صادر نشده است.» از نظر رسانه فرقی نمیکند که یک بالگرد سقوط کرده یا ساقط شده است. مهم این است که بدانیم حقیقت چیست؟ برای این منظور، کارگزاران همه رسانهها باید در کشف این حقیقت از قدرت و امکانات برابری برخوردار باشند. آیا چنین است؟ پاسخ خلاصه، منفی است.
در اینجا ما با دو روایت مواجهیم؛ روایت اول، روایت رسمی است که در بیانیههای ستادکل نیروهای مسلح منعکس شده است که بهطور ضمنی و نه حتی صریح میتوان علت سقوط را وضعیت آبوهوایی و شاید تعلل در ارتفاع گرفتن بهموقع خلبان دانست. از ابتدا هم روایت منطقی و غالب همین بود. ولی این روایت تکمیل نشد و در نتیجه، جای بحث باقی گذاشت.
اگر قرار بود این روایت را بپذیریم، باید گفت آیا نسبت به زمانبندی اعلامشده در پرواز بازگشت از ارس تاخیر صورت گرفته است؟ اگر نه؛ پس چرا وضعیت آبوهوایی مسیر پیشبینی نشده بود و اگر بلی؛ علت و مسئولیت تاخیر در بازگشت به عهده کیست؟ آیا برنامه دیدار از چند محل روستایی بعد از مراسم افتتاح، علت این تاخیر نبوده؟ مسئولیت آن با کیست؟ نقش رئیس دفتر و معاون اجرایی آقای رئیسی و نظر خودشان درباره این بخش از برنامه چه بوده است؟ اگر مشکلات فنی بالگرد یا پرواز مثل اضافهوزن بار یا مسافر در سقوط نقش داشته است، مسئولیت آن متوجه چه کسانی است؟
تاکنون هیچکس به تبعات روایت رسمی از سقوط بالگرد نپرداخته است. همین امر موجب شد که روایت ضعیف و حاشیهای ساقط کردن بالگرد از سوی بیگانگان یا روایت خرابکاری رفتهرفته پررنگ شود. ابتدا بهصورت تلویحی مدعی شدند که بالگرد ساقط شده است و افرادی برای این ادعا زمینهسازی کردند. هرچند ستاد نیروهای مسلح دراینباره تذکر داد، ولی توجهی نکردند.
ایران اینترنشنال - رهبر جمهوری اسلامی بدون نام بردن مستقیم از نتانیاهو و ترامپ، با ذکر نام رونالد ریگان، از روسای جمهوری پیشین آمریکا، به اظهارات درباره ضعیف شدن جمهوری اسلامی واکنش نشان داد و این افراد را «متوهم و خیالباف» خواند.
علی خامنهای چهارشنبه سوم بهمن در یک سخنرانی در جمع فعالان اقتصادی گفت: «آن متوهم خیالباف اعلام کرد که ایران ضعیف شده است. آینده نشان خواهد داد چه کسی ضعیف شده است.»
او با اشاره به حمله عراق به ایران در زمان حکومت صدام حسین و کمکهای رونالد ریگان به صدام افزود: «سرانجام آن دو و دهها متوهم دیگر به درک واصل شدند و جمهوری اسلامی روز به روز رشد پیدا کرد که این تجربه به فضل الهی قابل تکرار است.»
دونالد ترامپ که از اول بهمن رسما رییسجمهوری آمریکا شد، ۱۸ آذر گفته بود که روسیه به دلیل جنگ در اوکراین و اقتصاد بد و جمهوری اسلامی به دلیل موفقیتهای نظامی اسرائیل، در موقعیت ضعیفی قرار دارند و به همین دلیل نتوانستند از بشار اسد حمایت کنند.
پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، افراد و مقامهای نزدیک او از احتمال بازگشت سیاست فشار حداکثری واشینگتن علیه تهران سخن گفتهاند و احتمال حمله نظامی به سایتهای اتمی جمهوری اسلامی مطرح شده است.
همزمان برخی منابع خبر دادهاند جمهوری اسلامی در تلاش است واسطهای برای گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده پیدا کند.
از سوی دیگر حسین شریعتمداری، نماینده خامنهای در روزنامه کیهان، چند بار به مقامات دولت مسعود پزشکیان و شخص او، به دلیل ابراز آمادگی برای مذاکره با آمریکا حمله کرده است.
موضع خامنهای در قبال آتشبس غزه
رهبر جمهوری اسلامی مذاکره اسرائیل با حماس و آتشبس در غزه را «نشانهای آشکار از تحقق پیشبینی زنده بودن و زنده ماندن مقاومت» خواند.
او پیش از این نیز با وجود ضربات سنگین اسرائیل به حماس و حزبالله لبنان و کشته شدن بسیاری از سران و فرماندهان این گروهها از جمله حسن نصرالله، دبیرکل پیشین حزبالله، از «قدرتمندی و زنده بوده مقاومت» سخن گفته است.
خبرگزاری رویترز جمعه ۳۰ آذر در گزارشی نوشت که پس از غلبه اسرائیل بر حماس و حزبالله و سقوط رژیم اسد در سوریه، «ایران، هدف بعدی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل» است و در صورت عقبنشینی نکردن جمهوری اسلامی از برنامه اتمی خود، احتمال حمله آمریکا و اسرائیل به ایران وجود دارد.
نتانیاهو چندین بار تاکید کرده است جمهوری اسلامی به دلیل وارد آمدن ضربات شدید به گروههای نیابتیاش در منطقه و نابودی سامانههای پدافند هواییاش در حمله دوم اسرائیل به ایران، به شدت تضعیف و شوکه شده است.
او سقوط اسد را نتیجه مستقیم ضربات اسرائیل به جمهوری اسلامی و حزبالله خوانده است.
روز گذشته ۲بهمن۱۴۰۳، تصاویر «علی خامنهای» در بازدید از نمایشگاه «پیشگامان پیشرفت، رویداد ملی توانمندیها و دستاوردهای بخش خصوصی» منتشر شد. این نمایشگاه در «حسینیه امام خمینی» که در مجاورت محل زندگی علی خامنهای است برگزار شده است
این اولین بار نیست که بهجای اینکه رهبر جمهوری اسلامی به بازدید نمایشگاهی برود، نمایشگاه بهصورت اختصاصی برای او در حسینیه امام خمینی که محل ملاقاتهای عمومی با رهبر جمهوری اسلامی است، برگزار میشود.
حسینیه امام خمینی سال ۱۳۶۸ برای ملاقاتهای عمومی، برگزاری مراسم رسمی، مذهبی و حکومتی با حضور رهبر ساخته شد، اما حالا کارکردهای دیگری هم پیدا کرده است؛ از برگزاری نمایشگاههای اختصاصی برای خامنهای، تا برپایی نماز میت به امامت رهبر.
حسینیه امام خمینی، محل دائمی نمایشگاهها
یکی از ناشران حاضر در نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۳ به ایرانوایر گفت: «خامنهای تنها از چند سالن خاص که ناشران نزدیک به نظام در آنها غرفه دارند بازدید میکند. آن سالنها برای ساعتهای حضور خامنهای قرق میشوند و هیچ شهروند عادی حق ورود به آن سالنها را ندارد. صاحبان غرفهها هم پس از تفتیشهای کامل به سالن وارد میشوند و غرفههایشان را پیدا میکنند.»
این ناشر ادامه داد: «چینش سالنها و غرفههای نمایشگاه کتاب بهصورتی است که ماموران امنیتی و حفاظتی بتوانند بهسادگی ارتباط بخشهای مدنظر برای بازدید او را از دیگر بخشها جدا کنند. همچنین از نزدیک شدن دیگر بازدیدکنندگان نمایشگاه به محل حضور رهبر جمهوری اسلامی جلوگیری کنند.»
سالانه اما چند نمایشگاه اختصاصی برای خامنهای در حسینیه امام خمینی برگزار میشود؛ مانند نمایشگاه توانمندیها و دستاوردهای بخش خصوصی که ۲بهمن۱۴۰۳ برگزار شد.
پیشتر نیز چند نمایشگاه ازجمله دفاعی و نظامی، یا نمایشگاه کالاهای ایرانی برگزار شد. سال گذشته نیز یک نمایشگاه صنعتی در حسینیه امام خمینی برپا شد.
برگزاری نمایشگاههای اختصاصی برای رهبر جمهوری اسلامی در محل حسینیه امام خمینی، موجب شوخی و تمسخر کاربران شبکههای اجتماعی شده است.
یکی از کاربران در شبکه اجتماعی «ایکس» در این رابطه نوشت: «رهبرشون جرات نداره بیاد بیرون، نمایشگاه رو بردن تو حسینیه برگزار کردن!»
فرد دیگری نیز در مورد برگزاری نمایشگاهها در حسینیه امام خمینی نوشت: «چون آقای خامنهای پیر و ضعیفاند، امروز نمایشگاه تولیدات صنعتی را بردند حسینیه امام خمینی (کنار بیت) تا ایشان بازدید کند.»
کاربر دیگری نیز نوشته: «دیکتاتور از ترس امنیت و جونش، دیگه حتی نمیتونه از خونهش بره بیرون.»
حسینیه امام خمینی، محل دائمی برگزاری نماز میت
سال ۱۴۰۳ برای رهبر جمهوری اسلامی سال سختی بود؛ سالی که در آن بسیاری از یاران و هم پیمانانش جان باختند. علی خامنهای امامت نماز میت برخی از این افراد را برعهده داشت. او ۲۹دی۱۴۰۳ بر پیکر «محمد مقیسه» و «علی رازینی» در حسینیه امام خمینی نماز خواند. پوشش خاص خامنهای در این مراسم توجه افکار عمومی را جلب کرد.
براساس تصاویر منتشر شده از آن مراسم، به نظر میرسد که رهبر جمهوری اسلامی زیر قبایش چیز دیگری پوشیده است. برخی از کاربران شبکههای اجتماعی در این رابطه ادعا کردند که دفرمه بودن قبای خامنهای، بهدلیل پوشیدن جلیقه ضد گلوله است.
او پیشتر در فروردین۱۴۰۳ نیز بر پیکر «محمدرضا زاهدی»، از فرماندهان سپاه قدس که در سوریه کشته شده بود در حسینیه امام خمینی نماز خوانده بود.
در این میان، رهبر جمهوری اسلامی بر پیکر «اسماعیل هنیه»، رهبر شاخه نظامی حماس، در مکانی غیر از حسینیه امام خمینی نماز خواند. او در مرداد۱۴۰۳ درحالی بر جنازه اسماعیل هنیه نماز خواند، که آسمان تهران برای ساعتها در شرایط «پرواز ممنوع» قرار داشت.
بااینحال حرکات چهره و زبان بدن او در مراسم تشییع رهبر سیاسی حماس، مورد توجه کاربران قرار گرفته و برخی آن را به ترس و دلهره از مورد حمله قرار گرفتن تعبیر کردهاند.
آن زمان «مهدیه گلرو»، فعال سیاسی، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود: «هیچ احساسی لذتبخش تر از دیدن ترس دیکتاتور نیست.»
کاربر دیگری نیز در این رابطه نوشته بود که رهبر جمهوری اسلامی از دچار شدن به سرنوشت «قاسم سلیمانی» و ترس از پهپادهای اسراییلی است که در مراسم نماز میت اسماعیل هنیه با وحشت به آسمان نگاه میکند.
وزیر خارجه سوریه در اجلاس «داووس» تاکید کرد کشورش با در پیش گرفتن رویکردی صلحطلبانه علیه هیچ کشوری در جهان تهدید نخواهد بود
وی همچنین توضیح داد که دمشق تضمین خواهد کرد که زنان سوریه نقش خود را در کشور ایفا کنند و اداره جدید نمیخواهد کشور همچنان به کمکهای بشردوستانه وابسته باقی بماند.
الشیبانی در ادامه گفت که فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاری در منابع صنعتی و گردشگری سوریه وجود دارد، و تأکید کرد که حکومت جدید برنامههای آموزشی حرفهای ارائه خواهد داد. الشیبانی همچنین اشاره کرد که اقتصاد سوریه به روی سرمایهگذاری خارجی به رغم چالشهای اقتصادی بزرگ باز خواهد بود. او تأکید کرد که سوریه میخواهد کشوری صلحطلب باشد و تهدیدی علیه هیچ کشوری در جهان نخواهد بود.
اظهارات الشیبانی در مجمع اقتصادی جهانی داووس بیان شد، جایی که برای نخستین بار سوریه در این نشست سالانه تصمیمگیرندگان جهانی شرکت میکند.
حمله با چاقو در یک پارک در آشافنبورگ بایرن دو کشته بر جای گذاشت
پلیس محلی گفته است که قربانیان حادثه یک مرد ۴۱ ساله و یک کودک دو ساله هستند.
گزارش های محلی حاکی از آن است که یک کودک دیگر و یک پرستار بچه در جریان این حمله مجروح شده اند.
فرد مظنون در سال ۲۰۲۲ وارد آلمان شده بود و درخواست پناهندگی او رد شده بود. او میبایست اواخر سال گذشته آلمان را ترک میکرد.
اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، حمله مرگبار با چاقو در روز چهارشنبه سوم بهمن را «یک اقدام غیرقابل باور تروریستی» خواند و از مقامهای محلی خواست که توضیح دهند چرا مظنون افغان این حمله، توانسته بود همچنان در این کشور بماند.
دویچه وله - بر اساس اعلام پلیس در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق)، مظنون یک مرد ۲۸ ساله افغان است که بلافاصله پس از حمله بازداشت شد.
سخنگوی پلیس میگوید "هنوز مشخص نیست که آیا این حمله انگیزه تروریستی داشته است یا خیر." به گزارش رسانههای آلمانی، سخنگوی پلیس همچنین اضافه کرده که "تحقیقات برای روشن شدن انگیزه ضارب در حال انجام است." او در عین حال از مردم خواسته است که از گمانهزنی در این باره خودداری کنند.
پلیس همچنین اعلام کرده است که خطر دیگری برای مردم وجود ندارد زیرا تنها مظنون حادثه دستگیر شده است. به گفته پلیس، "فرد دیگری که ابتدا بازداشت شده بود، به عنوان شاهد شناخته شد و ارتباطی با حمله نداشت."
این حمله در حوالی ظهر در پارک "شونتال" در مرکز شهر رخ داده است. طبق گزارشها، مظنون سعی کرده بود از طریق خطوط ریلی فرار کند که این اقدام باعث شد حرکت قطارها در آشافنبورگ متوقف شود. اداره راهآهن آلمان اعلام کرد قطارهایی که به این شهر رفتوآمد میکردند، متوقف شدهاند و هنوز مشخص نیست این حادثه چه تاثیری بر حملونقل منطقهای و بینشهری خواهد داشت.
پارک شونتال، یک پارک تاریخی با طراحی سبک باغهای انگلیسی، بیش از ۹ هکتار وسعت دارد و در مرکز شهر واقع شده است. پلیس اعلام کرد گشتهای پیاده در این پارک حضور داشتهاند که این امر احتمالا به دستگیری سریع مظنون کمک کرده است.
پلیس از شاهدان حادثه درخواست کمک کرده و گفته است که در حال آمادهسازی یک پورتال است که شهروندان از طریق آن میتوانند تصاویر و ویدیوهای مرتبط با حادثه را برای پلیس ارسال کنند.
محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور ایران، در حاشیه اجلاس مجمع اقتصادی داووس در سوئیس گفته است نظام تصمیم گرفته در مورد حجاب به زنان فشار وارد نکند.
او در گفتوگو با فرید زکریا، مجری مشهور و کارشناس شبکه سیانان گفت: «اگر در خیابانهای تهران قدم بزنید، میبینید که برخی خانمها حجاب بر سر ندارند و علیرغم اینکه این اقدام غیرقانونی است اما حکومت تصمیم گرفته است که زنان را تحت فشار نگذارد.»
آقای ظریف در ادامه گفت این «وعدهای است که آقای پزشکیان داده بود» و با تلاش او، همچنین رضایت مسئولان ارشد ایران شامل رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و شورای امنیت ملی انجام گرفته است.
ظریف: اگر در خیابان های تهران قدم بزنید، میبینید که برخی خانم ها حجاب بر سر ندارند و علیرغم اینکه این اقدام غیرقانونی است اما حکومت تصمیم گرفته است که به زنان فشار وارد نکند pic.twitter.com/FZshlfS9qG
او همچنین گفت هماکنون چهار عضو کابینه دولت از زنان هستند و افزود که به باور او، این چهار عضو دولت «خودشان انتخاب کردهاند که حجاب داشته باشند، چرا که به قوانین کشور اعتقاد دارند».
ظریف در مورد «مدارا» با مسئله عدم پیروی از حجاب اجباری افزود این تصمیم در راستای «حرکت به سمت مسیر درست» گرفته شده، اما کافی نیست و تنها یک گام اولیه محسوب میشود.
ظریف همین الان در اجلاس داووس: در تهران خیلی خانمها حجاب ندارند و با اینکه غیرقانونیه ولی حکومت تصمیم گرفته به آنها فشار وارد نکند.
یعنی برای حق مسلم آدمها و نکشتن و دستگیر نکردنشان سرشان منت هم میگذارد:)) یعنی فشار وجود داشته و به وقتش دوباره اعمال خواهد شد.
این در حالی است که در مدت اخیر در چهارچوب قانون موسوم به «عفاف و حجاب»، حکومت جمهوری اسلامی مجازاتهای سختگیرانهتری برای مخالفان حجاب اجباری اعلام کرده است.
تصویب این قانون پس از اعتراضات گسترده سال ۱۴۰۱ رخ داد که با مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد و سرکوب آن منجر به کشته شدن صدها نفر و بازداشت هزاران نفر شد.
سخنان محمدجواد ظریف در مورد «تصمیم» برای سخت نگرفتن در مورد حجاب اجباری با واکنش منفی زیادی در فضای مجازی روبهرو شده و کاربران به ادامه خشونتها و جریمهها علیه زنان ایرانی و ادامه فضای ارعاب اشاره کردهاند.
جلال خوش چهره در یادداشتی می نویسد: "دونالد ترامپ" پر از کینه آغاز کرد. دملهای چرکین او از مخالفانش چه در داخل ایالات متحده و چه بیرون از آن چنان متورم است که به سرعت سر باز کرده است. ترامپ در لحظه تحلیف خود به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، درنگ نکرد و حملاتش را بدون حفظ پرنسیپهای لازم در این مراسم، علیه مخالفانش به زبان آورد. چنان سخن گفت که بگوید؛ شمشیر از رو بسته و از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ میلادی به بعد، جهان چهرهای متفاوت از گذشته این کشور را شاهد خواهد بود
جلال خوش چهره - دیپلماسی ایرانی
"دونالد ترامپ" پر از کینه آغاز کرد. دملهای چرکین او از مخالفانش چه در داخل ایالات متحده و چه بیرون از آن چنان متورم است که به سرعت سر باز کرده است. ترامپ در لحظه تحلیف خود به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده، درنگ نکرد و حملاتش را بدون حفظ پرنسیپهای لازم در این مراسم، علیه مخالفانش به زبان آورد. چنان سخن گفت که بگوید؛ شمشیر از رو بسته و از 20 ژانویه 2025 میلادی به بعد، جهان چهرهای متفاوت از گذشته این کشور را شاهد خواهد بود.
تهدیدهای او تنها متوجه ساختار سیاسی _ اقتصادی امریکا نبود؛ بلکه همسایگان؛ متحدان و رقیبان این کشور در امریکای مرکزی؛ اروپا و آسیا را نیز شامل شد. رئیس جمهوری ایالات متحده با نگاه به نتیجه انتخابات نوامبر گذشته و فضای احساسی حاکم بر این کشور، بلند پروازانه از برنامههایش گفت و چنان نمود که میخواهد وضع جاری در ایالات متحده و جامعه جهانی را به چالش بگیرد. برخلاف برخی ناظران که تصور داشتند ترامپ سال 2025 با ترامپ سال 2016 متفاوت است، او در نخستین دقایق شروع به کار نشان داد که همان است که بود. این به معنای بازگشت پوپولیسم به کاخ سفید است. اما آیا همه چیز مطابق میل ساکنان تازه کاخ سفید پیش خواهد رفت؟ ساده اندیشی است اگر تصور شود همگان در مداری قرار گیرند که در اتاق بیضی کاخ سفید اراده میشود.
در آستانه ربع قرن 21 آیا معده جهان و به ویژه قدرتهای اروپایی _ آسیایی تحمل هضم چالشگری "مبتنی بر قدرت" ترامپ را خواهند داشت؟ آیا از سرگیری سیاست یکجانبهگرای واشنگتن با روی خوش استقبال میشود؟ یا مقاومت به همان سرعت عمل ترامپ، در داخل و خارج ایالات متحده جوانه خواهد زد؟ "جوبایدن" رئیس جمهور سابق در لحظه خداحافظی با قدرت و رفتن از واشنگتن، جملهای کلیدی را بر زبان آورد. این پیر سیاست و بازمانده نسل گذشته دیپلماسی جهان به هوادارانش گفت: «قدرت را از دست دادیم اما مقاومت ادامه دارد.»
تنها بایدن و حزب دموکرات ایالات متحده نیست که از هم اکنون خود را مهیای مقابله با ترامپیسم سرشار از سیاستهای عوامگرای آن میکند، بلکه متحدان و شریکان امریکایی، اروپایی و آسیایی ایالات متحده از مدتها پیش از انتخابات نوامبر 2024 و با پیشبینی آنچه در حال وقوع است، مواضع سیاسی _ اقتصادی خود را برای مقاومت در برابر یکجانبهگرایی واشنگتن تنظیم کردهاند.
نزدیکیاقتصادی قدرتهای اروپایی با چین و کشورهای نفتی جنوب خلیج فارس، تنها نمونهای از واکنشها به زلزله دوباره در ساختار حاکمیتی ایالات متحده است. اروپائیان به عنوان اصلیترین حامیان و دستیاران واشنگتن در جامعه جهانی با درک فعال شدن گسلهای روابط خود با دولت تازه ایالات متحده، چاره اندیشی برای مطالبات فزاینده و شورشگرانه واشنگتن را در دستور کار دارند. آنان با نگاه به آنچه در حال وقوع است، به بازخوانی روابط خارجی و حفظ و ارتقای بنیه اقتصادی _ نظامی خود خواهند پرداخت. در این حال دیر نیست که بزودی ائتلافها و اتحادهای تازه در پهنه بینالمللی شکل گیرد.
سخنان و نمایشی که ترامپ در دقایق نخستین شروع به کار خود بروز داد، این گمان که بزودی ماه عسل او در ایالات متحده نیز به غروب نزدیک شود را تقویت میکند. ادعاهای بلند پروازانه او برای انجام اصلاحات در ساختار سیاسی _ اقتصادی کشورش، بیش از آن نزدیک به سخنان رئیس جمهوری باشد که تجربه دوباره را آغاز میکند به سخنان مناسب برای دوران تبلیغات انتخاباتی نزدیک بود. فرامین امضا شده او لرزشهایی را در نه تنها داخل بلکه بیرون از امریکا به دنبال خواهد داشت.
این وضع سریعتر از هر چیز ترامپ را درگیر چالشهایی میکند که عبور از آن دشوار و یا ناممکن است. بازگشت ترامپ به قدرت، زلزلهای است که در خوشبینانهترین پیش بینی، ایالات متحده و جامعه جهانی را برای مدتی دچار آشفتگی میکند. در بدترین گمان، بیثباتی در نظام در هم ریخته جهانی را بیش از این که هست، عمیق خواهد کرد. ترامپ پر از کینه آغاز کرد. ترامپ همانی است که بود. سرباز کردن فوری دملهای چرکین او پیام خوبی برای ایالات متحده و جامعه جهانی نیست.
کیهان لندن - گفته میشود دولت مسعود پزشکیان «مصرّانه» پیگیر تصویب FATF است. تحلیلگران و کارشناسان موافق پیوستن جمهوری اسلامی به FATF میگویند بدون آن حتا چین و روسیه نیز از تجارت با ایران رویگردان هستند.
عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد که اکنون به دنبال عضویت جمهوری اسلامی در FATF است، خرداد ۱۴۰۰ آن زمان که رئیس بانک مرکزی بود، میگفت «۹۰ درصد تجارت کشور از راههای تحریمناپذیر انجام میشود به همین خاطر لیست سیاه FATF تاثیری بر روی تجارت ما ندارد.»
اصلیترین مسئله مخالفان عضویت جمهوری اسلامی در FATF اختلال در تأمین مالی نیروهای مسلّح و از بین رفتن شبکههای مالی پولشویی است که بخش عمده آنها زیر نظر نهادهای نظامی- امنیتی حکومت فعالاند یا با آنها همکاری دارند. بخش مهمی از تأمین مالی گروههای نیابتی نیز از همین طریق انجام میشود. جمهوری اسلامی همچنین از مسیرهای غیرقانونی تحریمهای اقتصادی را که علیه آن وضع شده است، دور میزند.
روزنامه «کیهان» چاپ تهران اول بهمن ۱۴۰۳ نوشت، «با پذیرش FATF باید فرماندهان سپاه قدس را تحویل غرب بدهیم!»
در این مطلب آمده، طبق نظر کارشناسان پذیرش FATF و CFT به معنای پذیرش امور زیر است:
«۱- ارائه اطلاعات تمام روابط تجاری و مالی مردم ایران و نیز ارائه تمام اطلاعات راههای دور زدن تحریمها به اعضای FATF یعنی آمریکا و انگلیس و... یعنی بستن راههای تنفس در اقتصاد کشور
۲- ممنوع بودن نقل و انتقالات فیزیکی پول به ایران
۳- تعهد به برخورد با گروههای مقاومت مانند حزبالله، حماس و... به دلیل اینکه آمریکا و رژیم صهیونیستی آنها را تروریست اعلام کردهاند.
۴- برخورد با حامیان گروههای مقاومت در ایران مانند اکثریت مردم ایران، نیروی قدس و فرماندهان آنها و حتی همکاری قضائی کامل با دادگاههای غربی درخصوص فرماندهان نیروی قدس و تحویل دادن آنها به کشورهای غربی
۵- حتی اگر کل این تعهدات را انجام دهیم هیچ تحریمی از بانکهای ما برداشته نخواهد شد زیرا مشکل اساسی، تحریمهای ثانویه آمریکا است که مانع ارتباط بانکهای خارجی با بانکهای ایران میشود و مسائلی مانند FATF صرفا امور فرعی هستند! با این اوصاف کدام عاقلی اینها را میپذیرند؟»
درصدد بودم این نامه را به طور خصوصی برای شما ارسال کنم اما از بیم آنکه به دستتان نرسد، تصمیم گرفتم از این طریق شما را خطاب قرار دهم.
ماجرا مربوط به دختربچۀ ۴ سالهای است که تا کسی از نزدیک با آن آشنایی نداشته باشد، اهمیت موضوع برایش قابل درک نیست.
پیش از این هم گفتهام که زندان کسی را نمیکشد اما میتواند دختربچهای را به کلی از پا در آورد. منظورم دختر بچۀ مجید توکلی است که پیش از این داستانش را شرح دادهام اما ظاهراً کسی یا عمق این موضوع را درک نمیکند و یا برایش علیالسویه است که یک کودک دچار تشنج روحی و جسمی دائمی شود.
مجید توکلی برغم تحمل ۸ سال زندان از سن ۲۰ سالگی، در جریان ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ در منزلش بازداشت شد. ابتدا گفتند که بازداشتش جنبۀ "پیشگیرانه" دارد، اما نهایتاً او را به اتهام تبلیغ و تبانی به شش سال زندان محکوم کردند که پنج سال آن قابل اجرا بود.
بعد از اجرایی شدن حکم، درخواست اعاده به دیوان داد. پذیرفته شد و شعبۀ تحت ریاست مرحوم آقای رازینی حکم را نقض کرد و با استدلالات مفصل، اتهام تبانی را بیدلیل دانست. پرونده به شعبۀ ۵۴ تجدیدنظر ارسال شد اما شعبۀ مذکور رأی دیوان را نادیده گرفت. دوباره درخواست اعاده داده شد و این بار نیز همان شعبۀ ۳۹ دیوان به ریاست آقای رازینی، باز بر رأی قبلی خود اصرار کرد و خواستار توقف حکم و رسیدگی مجدد شد. در رسیدگی مجدد، آقای توکلی موقتاً از زندان آزاد و نهایتاً به دوسال حبس محکوم شد که یک سال آن را تحمل کرده است.
اینک به رغم درخواست آزادی مشروط، دادسرای اجرای احکام برای اجرای یک سال باقیمانده، او را احضار کرده است.
در دادسرا به وکیلش گفته شد که آقای توکلی علیه آنها حرف زده در حالی که او پس از آزادی موقت به طور مطلق سکوت کرده است.
مشکل اما تحمل یک سال حبس نیست. مشکل دختربچهای است که حاضر نیست حتی یک لحظه از پدرش جدا شود. این کودک در فراق پدر فقط بیتابی نمیکند، بلکه از شدت گریه و زاری خود را به زمین میکوبد و دچار سطحی از تشنج میشود به طوری که به هیچ طریقی نمیتوان او را آرام کرد. دردناکی این موضوع برای کسانی که آن را فقط میشنوند شاید قابل درک نباشد، اما برای مادرش و همۀ کسانی که با او سر و کار دارند به راستی که عذابی غیرقابل وصف است.
این دختربچه در طول یک سال زندان قبلی پدرش، بینهایت رنج کشید و دل اطرافیان را خون کرد، اما الان که هشیارتر شده، به طور دائم در دلهره و اضطراب است
و اگر پدرش چند لحظه خارج از برنامۀ روزانه خارج از دسترس باشد، چنان شدتی از ناراحتی بروز میدهد که اصلاً قابل کنترل نیست. این یک مورد واقعاً استثنایی و به عبارتی یک تراژدی انسانی است و با هر سطح از وجدان نمیتوان در برابر آن بیاعتنا بود.
درخواست من نجات این کودک از شرایط در انتظارِ اوست. امیدوارم این درخواست به رؤیت شما برسد و مورد توجه قرار گیرد زیرا باز شدن گره این مشکل به دست شماست.
دو قاضی تبهکار به دست یک دلاور ایرانی، که نامش در تاریخ ایران به نیکی ثبت خواهد شد، به بهشتِ قلابیای که این جانیان ضد ایرانی به مردم میفروختند، فرستاده شدند و رفتند وردست دیگر تبهکارانی چون قاسم سلیمانی، رییسی و...
نگارنده خود مخالف خشونت بوده و بارها تاکید داشته است که همه این تبهکاران از بالا تا پایین میباید به دست قانون سپرده شده و آشکارا محاکمه شوند ولی وقتی کارد به استخوان میرسد و حکومت این همه ستم، نابرابری، قلدری و زورگویی و بیعدالتی را بر جامعه تحمیل میکند؛ پس از ۴۶ سال چوبههای نفرتانگیر دارش همچنان بر پا است و زندانها پُر از زنان و مردان حقگوی ایران است، نمیتوان چشمداشت چنین ترورهایی را نداشت!
دولت جمهوری اسلامی به ریاست مسعود پزشکیان با امضای «توافق جامع راهبردی ایران و روسیه» یک روز پیش از برگزاری مراسم تحلیف دولت دوم ترامپ نشان داد نه تنها تغییری در تصمیم هیات حاکمه ایران برای بازنگری در سیاست خارجی پس از سقوط بشار اسد در سوریه و کاستن از اتکا به روسیه و چین صورت نگرفته است بلکه اتکا به مسکو از هر مقطع تاریخی دیگری بیشتر شده است. به عبارت دیگر مطالعه اجمالی مفاد این توافق نامه در همه ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی که در عمل یک «عهدنامه تاریخی» است و برای حساسیت زدایی از تحریک حس ملی گرایی در ایرانیان با چنین نام بی مسمایی منتشر شده، نشان میدهد وفاق حاکمان در اتکا به روسیه از مرزهای متعارف در روابط تاریخی دو کشور گذشته و شکل نوینی از استعمار ایران به دست روسها را به نمایش میگذارد.
محمد انجام و رضا باقری، وکلای سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، از شکایت از مدیرمسئول کیهان و احضار او به دادگاه خبر دادند. به گزارش جماران، آنان در این باره اظهار کردند: در پی اظهارات اخیر حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، مبنی بر اینکه موکل آنان با جرج سوروس ملاقات داشته، شکایتی در دادسرای فرهنگ و رسانه طرح کردهاند و حسین شریعتمداری به دادسرا احضار شده است.
واکنش شریعتمداری به شکایت خاتمی؛ مشتاقانه منتظر دادگاه هستم
روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود در مطلبی با عنوان «لطفاً شکایتتان را تا آخر پیگیری کنید!» به شکایت وکلای سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات، واکنش نشان داده است.
این روزنامه در این مطلب آورده است: ماجرای ملاقات سید محمد خاتمی با جورج سوروس ظاهرا برای غربگرایان مدعی اصلاحات خیلی حیثیتی شده و سعی میکنند هر جور شده این ننگ را از پیشانی خود پاک کنند. این بار آنها ادعا کردهاند وکلای محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان شکایت کرده و حسین شریعتمداری به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است. ادعای آنها در حالی است که تا این لحظه چنین چیزی به مدیر مسئول کیهان ابلاغ نشده است!
در بخش دیگری از این متن آمده: اگر ادعای رسانههای زنجیرهای درباره شکایت محمد خاتمی از مدیرمسئول کیهان صحت داشته باشد، مشتاقانه در انتظار دادگاه مینشینیم تا مستندات دیگر را نیز در آنجا ارائه کنیم.
جورج سوروس یکی از کلانسرمایهداران یهودی و صهیونیست در آمریکاست و به پشتیبان کودتاهای مخملی (به قول خودشان انقلابهای رنگی!) در کشورهای مخالف و دشمن آمریکا و اسرائیل، شهرت دارد. دقیقا همان کودتای مخملی که مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس تحت عنوان «جنبش سبز»! علیه جمهوری اسلامی ایران طراحی کرده و با همکاری مستقیم خاتمی و میرحسین موسوی و چند تن دیگر از مدعیان اصلاحات به صحنه آورده بودند. از این روی خاتمی و برخی از مدعیان اصلاحات حق دارند از افشای خیانت خود نگران باشند؛ و این قصه سر دراز دارد.
حمله جمهوری اسلامی به حسین شریعتمداری: شما چکاره کشورید؟
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی با عنوان «اگر رئیسجمهور هیچکاره است» به نقد اظهارات روزنامه اصولگرای کیهان درباره هیچکاره نبودن رئیسجمهور پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: کسی که دستی پُر، منطقی گویا و زبانی رسا داشته باشد، از مذاکره نمیترسد که هیچ حتی در چیدن میز تعجیل هم میکند.
- با گذر ایام فهمیدیم که آخر یک دنیا، آخر همۀ دنیاها نیست.
- تاثیر وانمودهها به جای واقعیّت اصیل که از بطن دستکاری عظیم دستگاه سرگرم سازی در دهههای اخیر بر میآید، ما را به ورطۀ پرتگاه میبرد.
- کسی که دست به خطر میزند و ماجراجویی میکند، خودش خطرناک میشود. حتا برای خودش.
- با تمام داعیۀ تکیه بر روشن نگری و ارزشهای انسانی جهان شمول و برغم تولید جاذبۀ برآمده از تولید مداوم اختراع و کشف، بنگاههای تبلیغاتی نظام فریبندۀ غرب در حال از دست دادن تاثیر خود هستند. آنهم پس از سپری شده اولین ربع قرن در هزارۀ سوم.
چهل وپنج سال پس از انقلاب ۱۳۵۷، اپوزیسیون ایرانی همچنان دچار بحران مشروعیت و عدم توانایی برای ارائه چشماندازی روشن و جذاب برای آینده ایران است. در میان این اپوزیسیون، دو جریان اصلی - سلطنتطلبان و اصلاحطلبان - با وجود تفاوتهای ظاهری، اشتراکات عمیقی در شیوه عملکرد و نگرش دارند که آنها را به بازیگرانی ناکارآمد در مسیر تحول تبدیل کرده است.
بالاخره ترامپ بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا نشست. اکنون که او در کاخ حضور دارد، نفسهای بسیاری در سینه حبس است. همه این سئوال را از خود میکنند که او چه خواهد کرد و اقدامات او چه خواهد بود. این سوال و نگرانیها در اروپا و آسیا نیز وجود دارد اما جلوه ویژه آن نزد برخی از ایرانیان چشمگیر تر است. سه گروه سیاسی از ایرانیان از آنجا که آینده خود را در دستان او میبینند مدتی است نگران تصمیم گیریهای او هستند و میکوشند او را با خواستههای خود همراه کنند. رژیم ولایت مطلقه درهمان حال که خود را به روسیه و چین نزدیک میکند، در تلاش است بتواند از ترامپ برای آینده خود تضمین بگیرد. اما رقیبان رژیم نیز برای دستیابی به قدرت یعنی سازمان مجاهدین خلق و وابستگان به رژیم سابق و پهلوی طلبها نیز بیکارننشستهاند. هر سه گروه، به نوعی تبلیغ میکنند که گویی ترامپ آنها را برای معامله بزرگ انتخاب کرده است!
بر اساس فربهترین وعدهی انتخاباتی ترامپ و شرکا، قرار است امریکا دوباره «عظیم» شود!
جنگ روانی قدرتها علیه مردم، منحصر به ملت ایران نمیشود. نتیجهی انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر ۲۰۲۴، بیانگر شکست ملت امریکا، و پیروزی ترامپ و شرکا در جنگ روانی بود. مشاهده ابعاد نشر سوء اطلاعات و ضد اطلاعات، با روشهای شناخته شده در تزویر رسانهای در یکی دو سال کذشته، حیرتانگیز بود. در این زمان، هر سه قوهی قضائیه و مقننه (حداقل برای دو سال) و مجریه، در اختیار قدرتمداران حزب جمهوریخواه هستند. احتمال تغییر این وضع در ۲۴ ماه آینده، زیاد نیست. همین دو سال کافی خواهد بود که تضادها و تقابلهای موجود در دولت، در جامعه سیاسی، و نیز جامعه مدنی امریکا، بیش از پیش هویدا شوند.
کیهان لندن - به گزارش منابع عربی، شیخ محمد علی حمادی یکی از مقامات ارشد گروه تروریستی حزبالله پس از تیراندازی توسط افراد مسلح ناشناس شامگاه سهشنبه دوم بهمنماه در مقابل خانهاش کشته شد.
بر اساس گزارش شبکه «العالم»، افراد مسلح ناشناس سرنشین دو دستگاه اتومبیل او را در مقابل خانهاش در شهر مشغره در منطقه «بقاع غربی» به رگبار بستند و فرار کردند. حمادی برای نجات به بیمارستان محلی منتقل شد، اما بر اثر شدت جراحات کشته شد. شش گلوله به نواحی مختلف بدن وی اصابت کرد.
برخی منابع از جمله رسانههای حکومتی در ایران، عوامل اسرائیل را عامل کشته شدن حمادی دانستهاند اما روزنامه «النهار» لبنان گزارش داد، بر اساس اطلاعات اولیه، دلیل ترور شیخ حمادی، انتقام خانواده دیگری بوده که بیش از چهار سال از اختلاف میان آنها میگذرد و هیچگونه انگیزه سیاسی پشت این کار نبوده است.
بررسیها نشان میدهد شخصی به نام محمدعلی حمادی مشهور به «علی حمادی» و «کاسترو» در فهرست برنامه «پاداش برای عدالت» وابسته به وزارت خارجه آمریکا قرار دارد و به ازای اطلاعات مربوط به او ۵ میلیون دلار پاداش در نظر گرفته شده است. یکی از اتهامات او مشارکت در هواپیماربایی در سال ۱۹۸۵ است. آمریکا از اکتبر سال ۲۰۰۱ حمادی را در فهرست تروریستهای بینالمللی قرار داد و تحت تعقیب FBI قرار گرفت. او ۱۹ سال در آلمان زندانی بوده است.
با اینهمه دقیقاً مشخص نیست که این محمدعلی حمادی که در لبنان کشته شده، آیا همان تروریستی است که تحت پیگرد آمریکا قرار دارد یا نه.
اکسپرس: "ترس کل جمهوری اسلامی را فراگرفته است. سال ٢٠٢٥ به دلیل بازگشت ترامپ به قدرت به کابوس جمهوری اسلامی بدل خواهد شد و ترامپ در قبال ایران دو گزینه بیشتر ندارد : معامله با جمهوری اسلامی ضعیف شده یا نابودی جمهوری اسلامی. در این بین دست علی خامنهای کاملاً خالی است و او گزینۀ دیگری جز مذاکره ندارد. شش ماه دیگر به ویژه پس از بازگشت تحریمهای سازمان ملل و خارج شدن اوضاع ایران از کنترلِ رژیم اسلامی، خامنهای فرصت بسیار اندکی برای مذاکره با ترامپ خواهد داشت"
هفتهنامۀ فرانسوی "لوپوئن" در مطلبی مفصل نوشته است که سال ٢٠٢٥ سال سرنوشتساز برای جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. به نوشتۀ این هفتهنامه، جمهوری اسلامی ایران با از دست دادن سوریه و لبنان، اوضاع اقتصادی فاجعهبار در داخل کشور و به ویژه بازگشت بدترین دشمن خود به کاخ سفید، یعنی دونالد ترامپ، با روزهای سخت و تعیینکنندهای روبرو است، هر چند، به نوشتۀ اکسپرس، رهبر جمهوری اسلامی، با انکار واقعیتها و تکرار سخنان همیشگیاش نشان میدهد که همچنان از کوری مطلق سیاسی رنج میبرد.
ولی نصر، مشاور پیشین وزارت امور خارجۀ آمریکا، به هفتهنامۀ فرانسوی گفته است که رژیم ایران با از دست دادن ابزار حزبالله و رژیم اسد هم نیمی از متحدان منطقهای خود هم کل اعتبار خود را در خاورمیانه از دست داده است. به گفتۀ ولی نصر اینها از جمله نشانههای ضعف و شکنندگی رژیم ایران در صحنۀ بینالمللی و داخلی است و این ضعف و شکنندگی تنها فشارهای بینالمللی بر جمهوری اسلامی را ترغیب و تشدید میکنند.
"اکسپرس" با اشاره به وضع فاجعهبار اقتصادی جمهوری اسلامی تصریح کرده است که طی هشت سال شمار کسانی که زیر خط فقر در ایران زندگی میکنند از ۱٨ میلیون نفر به ۳٢ میلیون نفر یعنی به بیش از یک سوم جمعیت کل کشور افزایش یافته است. به نوشتۀ "اکسپرس" در نتیجۀ فقر فزاینده و ناامیدی و سرخوردگی مردم، شبح قیام از نو در کوچه و خیابانهای ایران رفت و آمد میکند.
"اکسپرس" با اشاره به تظاهراتها و اعتصابات روزمرۀ پرستاران، معلمان، نفتگران و بازنشستگان علیه فقر و عدم پرداخت حقوقهای ناچیزشان از سوی دولت تصریح کرده است که در ده سال گذشته حقوق و درآمد شهروندان ایرانی بیش از پنج بار کاهش یافته و به همین خاطر کوچکترین اقدام تحریکآمیز از جانب حکومت ایران میتواند مردم را به خیابانها بکشاند. به نوشتۀ "اکسپرس" رژیم ایران از این خطر و همچنین از اوضاع فاجعهبار اقتصادی و ناتوانیاش در حل مسائل آگاه است و عقب نشینیهای آن در برخی عرصهها از قبیل رفع فیلترینگ برخی نرم ابزارها یا خودداری از ابلاغ قانون جدید حجاب اجباری نتیجۀ همین آگاهی است. به نوشتۀ "اکسپرس" برغم اظهارات آتشین و همیشگی خامنهای، ترس کل جمهوری اسلامی را فراگرفته است. سقوط رژیم اسد پس از پنجاه سال سلطه بر سوریه، نشان داد که دیکتاتورهای منطقه ابدی نیستند.
"اکسپرس" به نقل از اندیشهکدۀ "اورآزیا"، ایران سال ٢٠٢٥ را به شوروی ۱٩٨٩ گورباچف تشبیه کرده و نوشته است که همانند میکائیل گورباچف در غروب اتحاد شوروی سابق، امروز جسم بیمار رژیم نامشروع و شکست خوردۀ ایران با اقتصاد ورشکسته و رهبران سالخوردهاش روی دست مسعود پزشکیان مانده است، در حالی که فشارهای مردمی به ویژه در سیستان و بلوچستان علیه رژیم اسلامی ایران افزایش مییابند.
"اکسپرس" افزوده است که برغم قدرت و بیرحمی رژیم اسلامی ایران در سرکوب اعتراضها و ناتوانی اپوزیسیون رژیم اسلامی در داخل و خارج از کشور در ارایه یک بدیل، سال ٢٠٢٥ میتواند به دلیل بازگشت ترامپ به قدرت به کابوس جمهوری اسلامی تبدیل شود، به ویژه این که به گفتۀ سرویسهای اطلاعاتی آمریکا رژیم ایران دستکم پنج بار در سال ٢٠٢٤ کوشیده با اجیر کردن آدمکشان خارجی دونالد ترامپ را به قتل برساند. به همین خاطر، یک مقام دولت جدید آمریکا به روزنامۀ وال استریت جورنال گفته است که تلاش تهران برای کُشتن ترامپ بر رویکرد او و مناسبات آمریکا در قبال جمهوری اسلامی اثر خواهد گذاشت.
به همین خاطر، نشریه فرانسوی به نقل از مهدی قدوسی، اقتصاددان، نوشته است که دونالد ترامپ در قبال ایران دو گزینه بیشتر ندارد : معامله با جمهوری اسلامی یا نابودی جمهوری اسلامی. به نوشتۀ اکسپرس جمهوری اسلامی خود را برای جنگ با نخستین قدرت نظامی و اقتصادی جهان آماده میکند. در درون سپاه پاسداران قدرت در حال انتقال از نیروی قدس به نیروی هوا-فضای سپاه پاسداران است.
ما ایرانیان که ۴۶ سال پیش توسط مار غاشیه ی اسلام اول گزیده شدیم بعدش هم بلعیده شدیم نه تنها از هر چه سیاه و سفید و اسم اسلام دارد می ترسیم بلکه پدر جدمان هم که بیاید و بگوید این اسلام با آن اسلام فرق دارد به او می گوییم مرده شور هر جور اسلامی را ببرد و باور نمی کنیم که مثلا اسلام انواع مختلف دارد، نوع متحجر دارد، نوع متمدن دارد، نوع نو اندیشانه دارد، نوع کهنه اندیشانه دارد، نوع شریعتی و سروش دارد، نوع مصباح و تمساح دارد و از این قبیل....
وقتی در سوریه بشار در عرض چند روز با مخ کنار رودخانه ی ولگا سقوط کرد و به جایش جولانی آمد این شیخ جوان حرف هایی زد بچه گول زنک و دلخوشکنک و در اولین قدم کراوات داداشش را دور گردن پیچید و عمامه از سرش بر داشت و گفت که با پوشش زنان کار ندارد و با اسراییل کار ندارد و با کسی دشمنی ندارد و چه و چه.
🔹عدهای هستند که برای مخالفت با ایدههای درست و منطقی و یا تخریب آنها جدل میکنند و برای این کار میکوشند که مسئله را نادرست مطرح کنند. یکی از موارد آن موضوع گفتوگو است. در واقع، چون قادر به انجام گفتوگو نیستند تا از مواضع خود دفاع کنند، اصل گفتوگو را زیر سوال میبرند.
🔹نمونه آن طرح لزوم گفتوگو با کشورهای دیگر از جمله ایالاتمتحده است. تقریباً میتوان با اطمینان اظهار کرد که در طول تاریخ روابط بینالملل شاید موردی نباشد که یک طرف از گفتوگو پرهیز کند، مگر طرفی که در جنگ دست برتر دارد و خواهان تسلیم بدون قید و شرط طرف مقابل است؛ یا طرف مقابل را بهکلی به رسمیت نشناسد که طبعاً چنین چیزی برای ایران و آمریکا بلاموضوع است.
🔹از سوی دیگر، پذیرش گفتوگو نیز هیچ معنایی جز آمادگی گفتوگو برای حل مسئله ندارد و متضمن هیچ پیشفرض دیگری نیست. گفتوگوهای صلح ویتنام سالها طول کشید و چند بار متوقف شد؛ هرچند در نهایت جنگ در میدان آن را به پایان رساند.
🔹در همین جنگ غزه نیز در طول ۱۷ماه گذشته مذاکرات گوناگونی میان طرفین انجام شد؛ هرچند با واسطه بود و اکنون هم لزوماً جنگ تمام نشده است که به توافق آتشبس و مبادله اُسرا رسیدهاند و حتی چندین بار مذاکرات قطع و پایان یافته تلقی شد. اینها نشان میدهد که گفتوگو متضمن هیچ پیشفرض منفی نیست و هیچ تضمینی هم برای موفقیت آن وجود ندارد.
🔹ولی چند نتیجه مهم دارد؛ اول اینکه، امید را در حل دوجانبه مسئله زنده میکند و نیروهای طرف سوم و افکارعمومی را برای کمک به حل منازعه به سود طرفی که مواضع معقولانهتری دارد، وارد میدان میکند. طرفین را نسبت به منویات هم بهطور مستقیم آگاه میکند.
🔹همچنین، رویکرد پذیرش گفتوگو به لحاظ اخلاقی قابلدفاع است؛ چون وظیفه سیاست کاهش مرارت مردم و جامعه است و از هیچ کوششی برای تحقق آن نباید چشم پوشید و گفتوگو کمهزینهترین رویکرد برای تحقق این هدف است.
🔹بهعلاوه، ما حق نداریم پیشاپیش امکان رسیدن به توافقهای عادلانه را نفی کنیم؛ ولی اگر هم پس از گفتوگو به توافق نرسیدیم، مردم سیاستمداران را محکوم نخواهند کرد.
🔹فرار از گفتوگو از دست دادن شانس هر توافقی است و از نظر ناظرین بیرونی به معنای فاقد منطق بودن است.
در مسجدي در نزديكي خانه محمد آقا، جمعيتي از خانوادههايي كه از بمباران جنوب به شمال پناه آورده بودند، ديده ميشد. در دو طرف صحن حياط مسجد دو ميز بود. جواناني مشخصات افراد را مينوشتند تا برايشان سرپناه و مأوايي پيدا كنند. برخي خانوادههاي ساكنان منطقه گفته بودند ميتوانند در خانه خود افرادي را بپذيرند. گشتي در صحن مسجد زديم. براي نماز قرار شد به مسجد امام موسيصدر برويم. مسجد در منطقه ديگري بود. در واقع از كوچههاي پر شيب و نشيبي پايين و بالا رفتيم تا به مسجد رسيديم. به امام موسي صدر گفته بودند كه در اين منطقه حدود سه تا چهار هزار نفر از شيعيان زندگي ميكنند؛ اما مركزي و مسجدي براي تجمع ندارند. امام مسجد در سخنراني كوتاه و بليغ خود درباره جهاد و مقاومت صحبت كرد.
پس از نماز دعايي كه در سالهاي شكلگيري انقلاب در ايران در نمازهاي جماعت و جمعه خوانده ميشد. دعاي پيروزي و اميد به پيروزي با افزوده معنيداري خوانده شد. خوشبختانه معدل سني نمازگزاران كمتر از چهل سال بود!
اين دعا را به روايت مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام پس از فتح مكه وقتي پيامبر صلواتالله عليه وارد صحن مسجد الحرام شد در كنار حجرالاسود دستهايش را به آسمان بالا برد و اين دعا را خوانده بود. بخشِ «هزم اسراييل وحْده!» را امام جماعت به مقتضاي موقعيت افزوده بود.
جمعيت نمازگزار با شور و شوق و صداي رساتر و فرياد بلندتري اين بخش را خواندند. ما هم حس سالهاي انقلاب برايمان تداعي شده بود. و حس همراهي با مردمي كه در برابر ارتش اسراييل و بمبارانها و حمايت امريكا و اروپا و كشورهاي عبري- عربي مقاوم و سربلند ايستادهاند. به تابلو مسجد نگاه كردم نام دكتر ماهر حسين- كه اكنون معاون دوم رييس مجلس اعلاي شيعيان لبنان هستند - نقش شده بود. ماهر حسين در حقيقت همان روياي امام موسي صدر را دنبال ميكند. تاسيس مراكز خيريه و ساماندهي امور شيعيان اهتمام اوست. پدرش شيخ خليلحسين در سال ۱۹۶۱ جمعيت خيريهاي در همين منطقه قريالخمس تاسيس كرده است. دكتر ماهر حسين جراحيحاذق و مشهور و مورد اعتماد مردم است. بعد از نماز، مهدي، پيرمردي را به من معرفي كرد. خوشرو و در اواخر سالهاي دهه هشتاد عمر.
گفت در لبنان از نزديكان شهيد مصطفي چمران بوده است. در سالهاي ابتداي جنگ هم به ايران آمده و در «ستاد جنگهاي نامنظم» با شهيد چمران همكاري ميكرده است. يعني رزمندهاي در كنار شهيد چمران. در چشمانم نگاه كرد. با اندوهي عميق كه در چشمانش برق ميزد. پرسيد: شما چمران را ديده بود؟! گفتم بله، خيلي زياد در مجلس اول همكار بوديم. منهم عضو كميسيون دفاع بودم. او صاحب «نفس مطمئنّه» بود. او به اين كيميا دست يافته بود. مثل دريا آرام بود و مثل دريا توفانها را در سينه خود داشت.
پيرمرد مرا در آغوش گرفت. انگار اين آغوش دوم با حس آشنايي با چمران متفاوت از آغوش معارفه اول ديدار بود. به پيرمرد گفتم برخي اشخاص حتي يادشان حال و هواي معنوي دارد و بهجتافزاست. ياد آنها انسان را روشن ميكند. در ذهنم اين شعر سيمين بهبهاني درخشيد: «ياد بعضي نفرات روشنم ميدارد!»
دير وقت شب به بيروت بازگشتيم. به دليل اينكه مسير طرابلس به بيروت به گونهاي است كه نسبتا از ارتفاع به پايين حركت ميكنيم. مناظر و چشماندازها وسيعتر است. نميدانم چرا قطعه فلوت سحرآميز موزارت با ديدن مسير در ذهنم تداعي ميشد.
دير هنگام شب به ضاحيه سر زديم. ضاحيه در حقيقت مهمترين منطقه و مركز شيعيان در بيروت است. بعدا بشاراللقيس برايم گفت اين تدبير امام موسيصدر بود كه شيعيان اگر بخواهند در لبنان موقعيت مناسب پيدا كنند و از حالت و وضعيت حاشيهنشيني نجات يابند و نقشي متناسب با جمعيت و پيشينه خود در لبنان داشته باشند باید در بيروت حضور پررنگتري پيدا كنند. حافظ اسد هم موافق بود و از اين ايده حمايت كرد. به همين خاطر شرايط و مقتضياتي فراهم شد تا جوانان لبناني از جنوب براي تحصيل و آموزش حرفه به بيروت ميآمدند و در بيروت مستقر ميشدند. گفته ميشد كه ضاحيه يك ميليون جمعيت دارد. بيش از نود درصد اين جمعيت شيعه هستند. البته در قياس با مناطق مسيحينشين بيروت يا حتي مناطق سنينشين يك نگاه شتابزده نشان ميدهد كه شيعيان نسبت به مسيحيان و اهل سنت نما و سيماي خانهها و محلههایشان فقيرانه است.
انگار در بيروت سه شهرداري متمايز وجود دارد! آب و رنگ خيابانها و ميدانها و چراغها و خطكشي خيابانها و كيفيت آسفالت متفاوت است. در اين سالهايي كه گذشت يعني در پنجاهساله اخير تمركز فشار بر ضاحيه بوده است.
در جنگ داخلي لبنان و نيز بمبارانهاي اسراييل گويي هدف اصلي ضاحيه بوده است. در اين روزها و شبها هم هميشه ضاحيه بمباران ميشود. مانند بمباران محلهاي كه سيد حسن نصرالله زندگي ميكرد. با هشتاد بمب سنگرشكن يك تني. محله تاريك است. تودههاي خاك قرمز در كنار غيبت ساختمانها كه در بمباران فرو ريختهاند. بار پنجم است كه به ضاحيه ميآيم. غير از ديداري كه در سال ۱۳۷۰ با شوراي مركزي حزبالله به رهبري شهيد سيد عباس موسوي در سفارت ايران داشتم. آن وقت معاون رييسجمهور و رييس كميته حمايت از فلسطين بودم. دو بار ديگر به شكل اختصاصي به عنوان وزير فرهنگ و ارشاد و نيز مدير مركز گفتوگوي تمدنها با سيد حسن نصرالله ملاقات داشتم.
یورونیوز - مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری ایران در سفر استانی خود به خوزستان، با حضور در بخش غیزانیه اهواز، از روستاها و مناطق حاشیهنشین آنجا دیدار کرد. او در جریان این سفر با لباس کارگری در مراسم طرح ملی خشتگذاری حضور یافت و نخستین خشت مدرسهسازی را در منطقه پردیس اهواز بنا نهاد.
جمعی از هیات همراه رئیس جمهوری ایران از جمله وزیر آموزش و پرورش نیز در کنار مشغول به کار شدند.
سفر پزشکیان به خوزستان حاشیههایی نیز داشت. رئیسجمهوری ایران در شرایطی به این استان سفر کرده که مردم آنجا با مشکلات مختفی دست و پنجه نرم میکنند.
مسعود پزشکیان روز پنجشنبه چهارم بهمنماه در منطقه پردیس اهواز مشغول بنایی شد تا طرحی را افتتاح کند که آن را «طرح ملی نهضت مدرسهسازی مردمی» نامیدهاند. پزشکیان به همراه استاندار خوزستان و سایر هیئت همراه با پوشیدن لباس کارگری اقدام به بنایی برای ساخت مدرسه کردند. pic.twitter.com/ID6lKIKQZD
پوپولیسم محکوم است، چه با لباس رفتگری احمدی نژاد چه با لباس کارگری پزشکیان. حتی مهم نیست نیت پزشکیان چیست، مهم تاریخ عوامفریبی در جمهوری اسلامی است، همان رویکردی که میگفت تشنه خدمتیم نه قدرت اما دودستی بر صندلی قدرت میچسبید، رقیب و منتقد را حذف میکرد و در سفره پهن شده قدرت، خودی ها محرم بودند و غیرخودی ها مغضوب.
این فرهنگ ساده زیستی پوپولیستی از همان آغاز انقلاب شیوع یافت. حتی سفهایی امروز هم میگویند ببینید رهبر جمهوری اسلامی چه زندگی ساده ای دارد. حالا حساب کنید فردی بیش از سی سال است رهبری یک کشور را به صورت انتصابی به دست گرفته و تمام رئوس سیاست داخلی و خارجی در دستانش است، انواع بنیادها و نهادهای نظامی اطلاعاتی را زیر دست خودش دارد، رییس قوه قضاییه را منصوب و قوه قضا را زایده قدرت و ابزار حذف مخالف کرده، اما ساده زیست است. بگذریم که بیت رهبری خودش یک دولت است اما ترجیح میدهم اولین مقام عالی یک کشور در کاخ بنشیند و زندگی تجملی داشته باشد اما مادام العمر و پیشروان نظام دیکتاتوری به عنوان مهم ترین عامل انشقاق ملی نباشد.
طبیعتا از پزشکیان به عنوان رییس جمهور یک انتخابات محدود که با بخشی از رای ناراضیان بر رقیب تندرویش پیروز شده انتظار این است به رفع فیلترینگ، رفع معضلات تحریم، دفاع از حقوق شهروندی و کنترل تورم و کاهش افسارگسیخته ارزش پول ملی بپردازد و این نمایش ها را بر عهده جامعه مدنی زیر ضرب حکومت بگذارد. بگذریم که بن مایه فکری پزشکیان با جامعه مدنی پیشرو فاصله دارد و او مدرسه سازی را نشات گرفته از فرهنگ بسیجی میداند غافل از اینکه بسیج و نهادهای شبه نظامی قاتل جامعه مدنی اند.
اگر میبینید در این چند سال رویگردانی از صندوق رای رادیکال شده دلیلش اشرافی گری منتسب به حسن روحانی نبود بلکه بی اعتنایی او به حمایت بیست و چهار میلیونی مردم در سال نود و شش بود. تاریخ جمهوری اسلامی انباشته از این حرکتهای پوپولیستی است از جنس لباس رفتگری احمدی نژاد و « ناهار خوردی» رئیسی و تشنگان خدمت چسبیده به میز قدرت، نمایندگان تکراری چندین دوره مجلس، وزرای پیر نرینه در سنت حذف زنان است. حق بدهید از این تصویر اعلام انزجار کنیم چرا که مسأله، فاصله شگرف بین ناراضیان و نظام سیاسی حاکم نه نوع لباس پوشیدن رییس قوه اجراییه یا نون و ماست خوردن رهبر جمهوری اسلامی که توسعه پایدار و مشارکت دادن شهروندان در اداره کشوری است که زیر سایه نفوذ روز افزون بسیج و سپاه و کمرنگ شدن میدان فعالیت جامعه مدنی در مسیر فرسایشی گرفتار شده. توسعه پایدار آری، پوپولیسم ضد توسعه هرگز.
By kozet on January 22, 2025 12:30 AM
|No Comments
مسعود پزشکیان در سخنرانی خود در جمع فعالان سیاسی و فرهنگی خوزستان، کلمه مترصد را «متر ۱۰۰» گفت: «خارجیها و کسانی که میخواهند ما را نابود کنند، متر ۱۰۰ این هستند که ما با هم دعوا کنیم.»
مسعود پزشکیان در سخنرانی خود در جمع فعالان سیاسی و فرهنگی خوزستان، کلمه مترصد را «متر ۱۰۰» گفت: «خارجیها و کسانی که میخواهند ما را نابود کنند، متر ۱۰۰ این هستند که ما با هم دعوا کنیم.» pic.twitter.com/ADSyaPHuh3
By kozet on January 22, 2025 12:14 AM
|No Comments
ژیلا صادقی، مجری صداوسیما که مواضع «حکومتی»، نوع پوشش و شهروندیاش در آمریکا مورد انتقاد بوده است، در ویدئویی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده توضیحاتی داده است. ژیلا صادقی در این ویدئو ضمن دفاع از پرچم جمهوری اسلامی، از شهروندی خود در آمریکا دفاع میکند.
ژیلا صادقی، مجری صداوسیما که مواضع «حکومتی»، نوع پوشش و شهروندیاش در آمریکا مورد انتقاد بوده است، در ویدئویی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده توضیحاتی داده است. ژیلا صادقی در این ویدئو ضمن دفاع از پرچم جمهوری اسلامی، از شهروندی خود در آمریکا دفاع میکند. pic.twitter.com/MGmuFPnqt4
چرا بیش از ۱۰۰ ورزشکار مدال المپیک پاریس را بازگرداندند؟
یورونیوز- مدالهای المپیک پاریس که برای ورزشکاران نماد دستاوردهای بزرگ ورزشی هستند، اکنون به چالشی غیرمنتظره برای برگزارکنندگان تبدیل شدهاند.
المپیک پاریس سال گذشته با موفقیت برگزار شد، اما یک مشکل غیرمنتظره تمام این موفقیت را تحتالشعاع قرار داده است، گزارشها حاکی از آن است که برخی از مدالهای اهدا شده به ورزشکاران خراب شده و دوام لازم را ندارند.
بیش از ۱۰۰ ورزشکار به کمیته بینالمللی المپیک اعلام کردهاند که مدالهایی که دریافت کردهاند دیگر شبیه به آنچه تابستان گذشته در مراسم اهدای جوایز به آنها داده شد، نیست. این مدالها نشانههایی از خرد شدن، لکهدار شدن و فرسایش سطحی دارند.
More than 100 Paris athletes have asked to have their Olympic medals replaced as they have begun to fall apart due to a problem with the varnish.
Aussie boxer Caitlin Parker won a bronze medal at the Paris Games and she joined us. pic.twitter.com/h6mQOzNnFU
مدالهای المپیک ۲۰۲۴ در مقایسه با مدالهای المپیک توکیو در سال ۲۰۲۱، حالتی فرسودهتر پیدا کردهاند. برخی ورزشکاران حتی به شوخی گفتهاند که مدالهایشان بیشتر شبیه آثار تاریخی المپیک ۱۹۲۴ پاریس است، زمانی که این شهر آخرین بار میزبان بازیها بود.
براساس گزارش رسانه تحقیقی فرانسوی «La Lettre» این مدالها به دلیل استفاده از یک لایه محافظ معیوب فرسوده شدهاند. این لایه جایگزین مادهای شده است که حاوی کروم تریاکسید بود؛ مادهای با خاصیت اکسید کنندگی بالا که سرطانزا شناخته میشود.
به نظر میرسد بیشتر مدالهای آسیبدیده برنز هستند. کمیته بینالمللی المپیک با انتشار بیانیهای ضمن عذرخواهی، اعلام کرده است که این مدالها تعویض خواهند شد.
در این بیانیه آمده است که تمام مدالهای معیوب توسط ضرابخانه پاریس تعویض خواهند شد. این مدالها با همان حکاکیهای اصلی دوباره تولید میشوند و فرآیند تعویض آنها طی هفتههای آینده آغاز خواهد شد.
مدالهای المپیک ۲۰۲۴ که طراحی آنها توسط برند فرانسوی «Chaumet» از زیرمجموعههای گروه «LVMH» انجام شده، حاوی قطعات آهنی از برج ایفل هستند. روی این مدالها نیز تصویر نایک، الهه یونانی پیروزی، حک شده است.
شرکت «Chaumet» که به دلیل طراحی مدالها انتقادات زیادی به آن وارد شده بود، پس از مدتی سکوت خود را شکست و اعلام کرد که مسئولیت تولید مدالها بر عهده این گروه نبوده و مشکلات پیشآمده ارتباطی به طراحی آنها ندارد.
در پی واکنش طراح این مدالها، حالا انتقادها بار دیگر متوجه ضرابخانه پاریس، تولیدکننده این مدالها شده است.
ضرابخانه پاریس با انتشار بیانیهای، اصطلاح «معیوب» که از سوی کمیته بینالمللی المپیک برای توصیف این مدالها به کار رفته بود را نپذیرفت و تاکید کرد که این مدالها «آسیبدیده» هستند.
در بیانیه ضرابخانه پاریس آمده است که این نهاد از زمان دریافت نخستین درخواستهای تعویض در ماه اوت، موضوع مدالهای آسیبدیده را جدی گرفته و تیمهای داخلی خود را برای رسیدگی به این مشکل بسیج کرده است. همچنین تاکید شده که تمامی مدالهای آسیبدیده در سه ماهه نخست سال ۲۰۲۵ و به درخواست ورزشکاران تعویض خواهند شد.
این سخنان در حالی مطرح شد که برخی ورزشکاران از جمله یوان ندوایه بروآر و کلمن سچی، شناگران فرانسوی و همچنین یاسمین هارپر، شناگر بریتانیایی پیش از خروج از پاریس از خراب شدن سریع مدالهای خود گلایه کرده بودند.
ابراهیم رئیسی، علی رازینی و محمد مقیسه در مدت ۸ ماه با مرگی غیرطبیعی از صحنه سیاسی ایران حذف شدند؛ سه قاضی قدیمی که از دهه ۶۰ در انبوهی از سرکوب، اعدام و پروندههای امنیتی دست داشتند. آیا بین مرگ آنها ارتباطی وجود دارد؟
۳۰ اردیبهشتماه سال ۱۴۰۳ ابراهیم رئیسی در حالی در پی سقوط بالگرد کشته شد که بسیاری از او به عنوان یکی از گزینههای جانشینی علی خامنهای یاد میکردند؛ هفت ماه و ۲۹ روز بعد علی رازینی و محمد مقیسه، دو قاضی سرشناس و قدیمی دیگر نیز در پی تیراندازی در کاخ دادگستری تهران کشته شدند.
رئیسی، رازینی و مقیسه نقاط تلاقی و فصول مشترکی داشتند؛ رئیسی تابستان سال ۱۳۶۷ عضو "هیات مرگ" بود و آن دو نفر دیگر نیز با این هیات همکاری کردند. رازینی از سال ۱۳۶۳ به مدت چهار سال دادستان انقلاب تهران بود و مقیسه نیز به شهادت زندانیان سیاسی جانبهدربرده نقشی محوری در زندان گوهردشت کرج داشت.
حالا رئیسی، رازینی و مقیسه برای همیشه از صحنه سیاسی ایران کنار رفتهاند؛ با انبوهی از ناگفتهها و رازهایی سربهمُهر به درازای عمر نظام جمهوری اسلامی. آیا میان مرگ آنها ارتباطی وجود دارد؟
نقش احتمالی در بزنگاه جانشینی
در پی مرگ ناگهانی ابراهیم رئیسی، در میان بخشهایی از افکار عمومی و حتی در بین برخی از تحلیلگران این شائبه قدرت گرفت که رئیسی در نتیجه جنگ قدرت در جمهوری اسلامی حذف شد.
آنها که به چنین تحلیلی رسیدند از جمله به مرگ مشکوک احمد خمینی، فرزند روحالله خمینی در اسفند سال ۱۳۷۳ اشاره میکنند که هنوز هم جنبههای بسیاری از آن مبهم و ناگفته باقی مانده است. دیگر مرگ ناگهانی و مشکوک به ۱۹ دیماه سال ۱۳۹۵ بازمیگردد که علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در استخر کوشک در نزدیکی مجموعه سعدآباد در پی آنچه که در رسانههای حکومتی "ایست قلبی" اعلام شد، درگذشت.
محمدجواد اکبرین، تحلیلگر سیاسی و دینپژوه به دویچه وله فارسی میگوید: «مرگ ابراهیم رئیسی شاید ناشی از نزاع بر سر مساله جانشینی خامنهای باشد اما طبق شواهد موجود و موارد پیشین حمله به روحانیون حکومتی، کشتهشدن رازینی و مقیسه ربطی به این موضوع ندارد.»
حمید اشتری، زندانی سیاسی پیشین در دهه شصت در همین خصوص به دویچه وله فارسی میگوید: «بهجز ابراهیم رئیسی که در فردای فوت خامنهای میتوانست نقشی داشته باشد، بقیه نقشی نخواهند داشت.»
اشتری مرگ این سه قاضی را "امری طبیعی" میداند و درباره کشته شدن رازینی و مقیسه میگوید: «مرگ این دو نفر به دلیل خشم عمومی و نارضایتیها در جامعه است.»
محمدجواد اکبرین با اشاره به مرگ این سه مقام جمهوری اسلامی در مدت ۸ ماه میگوید که "فقدان امنیت برای حکومت و حاکمان سه دلیل عمده دارد؛ یا حاصل نقشه داخلی است؛ یا به دلیل نقشه خارجی اصطلاحا نفوذ است و یا حاصل خشم عمومی است."
اکبرین این خشم عمومی را برآمده از فقر یا ظلم و استبداد میداند و ادامه میدهد: «جمهوری اسلامی بهویژه در سالهای اخیر آنچنان بیسپر شده که همه این فرضها دربارهاش به شکلی صادق است.»
"نفوذ" در چه ابعادی است؟
از فردای مرگ ابراهیم رئیسی تا کنون گمانهزنیها و روایتهای مختلفی درباره علت سقوط بالگرد حامل او منتشر شده است.
از جمله جدیدترین آنها اظهارات مجتبی موسوی برادر مهدی موسوی، سرتیم حفاظت ابراهیم رئیسی است. مجتبی موسوی اخیرا گفت: «قرار بود به سیستان و بلوچستان بروند اما ناگهان برنامه تغییر کرد. خیلی ناراحت بود چون هیچ زمانی برای رفتن و بررسی محل نداشت و دیگر اینکه مرز ایران و آذربایجان بود. میگفت کجا ببرمش؟ نقطه صفر مرزی؟ اشراف دارند به ایران؛ اسرائیل آنجا پایگاه دارد.»
این سخنان البته همانطور که انتظار میرفت، از سوی ستاد کل نیروهای مسلح ایران تکذیب شد.
ما كه خسته شديم. درمانده شديم. انگار راستي راستي آخرالزمان نزديك شده. گروني داره بيداد ميكنه. بيداد هم ديگه لفظ مناسبي براش نيست. داره همه چيز را رو سرمون آوار ميكنه. يه بار هم شده بنويس و از اين آقاي پزشكيان بپرس، معطل چيست؟ چرا اينقدر تعلل ميكنه؟ چرا دست رو دست گذاشته؟ بالاخره ميخواد چه كار كنه؟
تا حالا ميگفتيم ميخواد كابينهاش را تشكيل بده، استانداردهاش را انتخاب كنه، از وضع مملكت سر در بياره، وفاق راه بيندازه، خب حالا چي؟ شترسواري كه دولا دولا نميشه. بهمون بگه واقعا ميخواد شر اين تحريمها را از سر ما كم كنه يا نه؟ اگر نميخواد كه من لااقل تكليف خودم را بدونم و اينقدر بيخود انتظار نكشم. اگر هم ميخواد پس چرا كاسه چه كنم چه كنم برداشته؟
اينكه راهش معلومه. چاهش معلومه. استخاره نداره. ديدم گفته ميتونيم به كمك روسيه و چين، امريكا را تحريم كنيم. اينكه همون شعار و برنامه جليلي شد. اينكه همون حرف تندروها شد. شنيدم كيهان هم از اين حرفش خيلي خوشحالي كرده. خب جاي خوشحالي هم داره. كسي كه قرار بود تحريمها را از سر ما بر داره حالا ميگه ميخواد امريكا را به كمك چين و روسيه تحريم كنه. حالا واقعا اين حرف را از سر اعتقاد گفته يا همينطوري چيزي پرانده؟
اگه از سر اعتقاد گفته چرا قبلا نگفت كه لااقل من بهش راي ندم. راستش من محض گل روي شما رفتم بهش راي دادم. سالها بود اصلا راي نميدادم. اگه چين و روسيه توانايي داشتند كه امريكا را تحريم كنند منتظر توصيه آقاي پزشكيان ميماندند؟ آخه اين حرفا چيه؟ اگه هم از سر اعتقاد نگفته و همينطور از دهنش پريده كه خب بايد مراقب باشه. بايد مراقبت كنه. نبايد بذاره هر حرفي از دهنش بپره. هر حرفش رو نرخ دلار اثر داره. دلار هم كه چند تومن بالاتر بره، فوري رو همه اجناس تاثير ميذاره. اونايي كه پول دارن غمشون نيست، غمشون هم باشه فشاري بهشون نميآد. ولي حقوقبگيرا، بازنشستهها، بدبخت بيچارهها، هر وقت پا به مغازه ميذاريم تنمون به لرزه ميافته. جنسي كه همين هفته پيش 150 تومن بوده ميگن 170 تومن شده. خدا به درددل مستاجرا برسه.
خدا به داد دلِ بچهدارا برسه. همين هفته پيش صدهزار تومن رفت رو پوشك بچه. ديگه از ما كه گذشت. سوختيم و رفت پي كارش. اين باقيمانده عمرمون هم به هر بدبختي باشه سر ميكنيم. ولي اين جوونا خدا ميدونه دل آدم براشون كباب ميشه. آخه اين رسم مملكتداريه؟ نه تو خودت بگو اين رسمشه؟
سر چي دعوا دارن؟
خب اونايي كه با هم دعوا دارن برن يه گوشهاي با هم بجنگن. چي از جون ما بدبختا ميخوان؟
چرا ما را وسط انداختن؟
چرا زندگي ما را سياه كردن؟ چرا ما را محتاج اين و اون كردن؟ چرا ما را شرمنده در و همسايه كردن؟
نه اينكه خيال كني من عاشق چشم و ابروي امريكا هستم. نه. اصلا از اين رييسجمهورش خوشم نميآد. وزانت و شأنيت نداره. جلف و سر به هواست. ولي مگه به خوش اومدن و خوش نيومدن ماست؟
خيليها تو اين دنيا از امريكا و ترامپ خوششون نميآد. ولي به همين راحتي كه نميآن كشورشون را دم تيغ تحريم اون بدن.
ببين همين يك ماهه چه حرفاي بدي عليه كانادا گفت. عليه مكزيك گفت. عليه پاناما گفت. عليه گرينلند گفت. در مقابل اونها چه كار كردن؟ هيچي. محلش ندادن. انگار نه انگار. نيومدن زبون به زبونش بذارن و كشورشون را با شاخ گاو در بندازن و بعد تحريم بشن. والله اين تحريم بد كوفتيه. مثل نمدمال كردنه. يهُو آدم را نميكشه ولي جان به لبت ميكنه. رسّ آدم را ميكشه.
زير پاي اقتصاد را خالي ميكنه. حالا تو را خدا اگه صلاح دونستي اين حرفا را از طرف من بنويس. شايد به گوشش برسه. اگه هم جوابي داد من را بيخبر نذار!» آنچه نقل شد درددل ماهطلعت نبود. او به قدري لحن و گفتارش تند شده كه ديگر قابل بازتاب در روزنامه نيست. اينها را يك كارمند بازنشسته در ميدان آرژانتين تهران مطرح كرد.
یورونیوز - دونالد ترامپ در بازگشت به کاخ سفید بار دیگر با امضای دهها فرمان اجرایی جدید کار خود را آغاز و ۷۸ مورد از سیاستهای جو بایدن را لغو و آمریکا را از توافقات بینالمللی همچون توافق اقلیمی پاریس و همچنین نهادهای جهانی مانند سازمان جهانی بهداشت خارج کرد.
ترامپ بار دیگر ایالات متحده را از توافق اقلیمی پاریس خارج کرد. رئيس جمهور جدید آمریکا هنگام امضای دستهای از دستورات اجرایی در دفتر بیضی گفت: «ما در حال پاک کردن تمام سرطانهایی هستیم که توسط دولت بایدن ایجاد شده است.»
رئيس جمهور جدید آمریکا پس از اجرای مراسم تحلیف همچنین بار دیگر تکرار کرد که قصد دارد به جنگ در روسیه و اوکراین در سریعترین زمان ممکن پایان دهد و با ولادمیر پوتین، رئيس جمهور روسیه ملاقات خواهد کرد.
فرامین اجرایی امضا شده توسط ترامپ همچنین به سختگیری در سیاستهای مهاجرتی این کشور نیز خواهد افزود و شرایط برای مهاجران، پناهندگان و خانوادههای آنها دشوار خواهد شد.
آقای ترامپ به هنگام امضای دهها فرمان اجرایی به ایران هم اشاره و بار دیگر اظهارات خود در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری را تکرار و مدعی شد در صورتی که او در قدرت بوده، حمله ۷ اکتبر به اسرائيل هرگز رخ نمیداد. او با اشاره به اینکه در دوران نخست حضورش در کاخ سفید، ایران ورشکسته شده و پولی نداشت اضافه کرد اگر او رئيس جمهور بود، ایران نمیتوانست از حماس و حزبالله حمایت کند و هیچ کشوری نمیتوانست از تهران نفت بخرد و با ایران تجارت کند.
در رویدادی دیگر مرتبط با ایران، رئيس جمهور جدید آمریکا در یک پست در شبکههای اجتماعی برایان هوک را از موسسه ویلسون برکنار کرد. آقای هوک که نماینده ویژه ترامپ در دولت نخست او درباره ایران بود، پس از پیروزی او در انتخابات ۲۰۲۴، مسئولیت تیم انتقالی وزارت خارجه را برعهده داشت. با این حال ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشته، هوک مانند بسیاری دیگر از جمله ژنرال مارک میلی «منتصبین دولت بایدن» بودهاند و در نتیجه از کار برکنار شدهاند.
آقای ترامپ البته هنوز اشارهای به سیاست خود درباره دوره جدید حضورش در کاخ سفید درباره ایران نکرده و همچنان تردیدها در خصوص راهبرد احتمالی او در قبال جمهوری اسلامی ادامه دارد. با این حال، وزیر خارجه معرفی شده توسط او یعنی مارکو روبیو با ۹۹ رای مثبت در مجلس سنا، رای اعتماد گرفت و رسما کار خود را به عنوان جانشین آنتونی بلینکن آغاز خواهد کرد.
آقای روبیو که یکی از سناتورهای مخالف توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران بود، همواره از اعمال راهبرد فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی حمایت کرده است.
او همچنین در هنگام سخنرانی مراسم تحلیف خود از تغییر نام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» خبر داد که با خندههای تمسخرآمیز هیلاری کلینتون، رقیب پیشین او در انتخابات سال ۲۰۱۶ همراه بود. او همچنین اعلام کرد که قصد دارد کنترل کانال پاناما را دوباره به دست بگیرد، اقدامی که موجب نگرانی میان متحدان آمریکا شده است.
اعلام آمادگی وزیر اقتصاد برای رویارویی با دولت ترامپ؛ دلار ۱۵۰۰ تومان گران شد
ایران اینترنشنال - عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت چهاردهم، با اشاره به تجربه دوره قبل ریاستجمهوری دونالد ترامپ، گفت که هر چند به مردم فشار آمد اما اینها «بازیهای حیثیتی» است و جمهوری اسلامی نگران آمدن ترامپ نیست. همزمان قیمت دلار در بازار تهران، هزار و ۵۰۰ تومان افزایش یافت.
شامگاه دوشنبه اول بهمن در ایران، همزمان با مراسم تحلیف ترامپ، همتی در گفتوگوی ویژه خبری شبکه خبر با بیان این که تهران برای ترامپ برنامه دارد و جلسات متعددی در این خصوص برگزار شده است، گفت: «امیدواریم [دولت جدید آمریکا] عاقلانه فکر کنند.»
او گفت که دولت جو بایدن پس از دور اول ریاستجمهوری ترامپ گفته است «سیاست فشار حداکثری نتیجه نداده و این طرح شکست خورده» است.
پیش از این و در ۲۵ دی، مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، در مصاحبه با شبکه خبری انبیسی آمریکا اعلام کرد تهران برای «مذاکره شرافتمندانه و برابر» با آمریکا آماده است.
وزیر اقتصاد دولت پزشکیان در ادامه اظهارات خود گفت: «آمریکاییها اعتراف کردند در سال ۱۳۹۹ درآمد نفتی جمهوری اسلامی به هشت میلیارد دلار رسید؛ هر چند کرونا هم به آن افزوده شد اما ما [جمهوری اسلامی] اداره کردیم.».
همتی با بیان این که «البته قبول دارم که این موضوعات به مردم فشار آورد»، تاکید کرد: «اما اینها بازیهای حیثیتی است و ما پیشبینیهای لازم را کردهایم.»
از آبان ماه و پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، گزارشهای متعددی درباره بازگشت سیاست فشار حداکثری او، مشابه رویهای که دولتش در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ اعمال کرد، منتشر شدهاند.
افزایش بهای دلار در ایران
اظهارات همتی درباره این که دولت برای بازگشت ترامپ آماده است در حالی بیان شد که صبح دیروز (دوشنبه اول بهمن)، قیمت دلار در بازار تهران ۸۱ هزار و ۲۵۰ تومان بود اما ظهر روز سهشنبه دوم بهمن و کمتر از یک روز پس از تحلیف ترامپ، این قیمت در بازار تهران به ۸۲ هزار و ۷۰۰ تومان رسید؛ یعنی تنها در یک روز حدود هزار و ۵۰۰ تومان گران شد.
۱۴ آبان، کمی پیش از اعلام خبر پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا، هر دلار در بازار تهران حدود ۶۹ هزار تومان معامله میشد و در همین مدت دو ماه و نیم گذشته، این بها نزدیک به ۱۴ هزار تومان افزایش یافت.
۲۹ خرداد امسال، محمدجواد ظریف، چهره حامی پزشکیان که اکنون معاون راهبردی اوست، در جریان تبلیغات انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، در برنامه میزگرد سیاسی صداوسیما که از شبکه سه پخش شد، گفت: «بایدن پیچ را شل کرد که نفت فروختید؛ صبر کنید ترامپ برگردد ببینم چه میکنید.»
وقتی ظریف این هشدار را داد، هنوز نامزدهای نهایی انتخابات آبان ۱۴۰۳ در آمریکا مشخص نشده بودند اما حالا ترامپ به عنوان رییسجمهوری ایالات متحده رسما سوگند خورده و کار خود را آغاز کرده است.
به آیت الله هاشمی گفتم چرا از جریان بهزاد نبوی بیشتر حمایت می کنی گفت تو عقلت نمی رسد / گفت شما من را رهایم نمیکنید
محسن رفیقدوست گفت: آقای هاشمی سه جریان را اداره میکرد. هم روشنفکران، هم بازاریها و هم روحانیون
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، محسن رفیقدوست، اولین وزیر سپاه و مبارز دوران انقلاب که روزگار ۸۴ سالگی خود را سپری می کند، چند روز مانده به هشتمین سالگرد رحلت آیت الله هاشمی مهمان ما در «کافه خبر» بود. او در این گفت و گو به بیان خاطرات خود از آیت الله هاشمی پرداخت. بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید؛
* مخالفان آقای هاشمی میگویند که او جام زهر را به امام نوشاند. قبول دارید؟
درمورد جام زهر، امام نامه ای سه ماه بعد نوشته است، البته در جلسه ای شبیه به این در صدا و سیما، نامه دوم امام را خواندیم. اصلاً آن جام زهر و همه اینها را پاک میکرد. به قدری از رزمندههای اسلام و کارهایی که در جنگ کردند تعریف میکرد که میگفتیم آیا او همانی است که نامه قبل را نوشته است؟ امام نشناخته آمد و نشناخته رفت، انسانی عجیب بود. من کره بودم و امام فرمان تشکیل سه نیرو را به محسن رضایی داد.
حتی به من زنگ زدند که زود سفر را تمام کن و بیا. من که آمدم گفتند امام گفته که سه نیرو تشکیل شود. البته امروز میفهمیم که امام چقدر عالی گفتند. حضور سپاه در دریا و هوا و فضای سپاه، در این مرحله اخیر، آبرو و حیثیت را حفظ کرد. من خدمت آقای هاشمی رفتم، نظریه ای داشت که با نظریه مقام معظم رهبری متفاوت بود. به خدمت امام رفتم و گفتم که فرمان داده اید من نبودم و آمده ام. آقای رضایی هم میگویند شروع کن، دو تا آقایان هم دو نظر دارند. با چه روشی پیش بروم؟ گفت با روش خودت کار را راه بینداز. آقای هاشمی با تشکیل سه نیروی سپاه مخالف بود.
هاشمی گفت شما من را رهایم نمیکنید اما...
* آقای رفیقدوست! شما قبل از انقلاب کار مبارزاتی کردید و آقای هاشمی هم در آن جریانات بودند. قدرت سازماندهی ایشان را چطور میدیدید؟ باتوجه به این که آقای هاشمی از طرفی با جریان بازار مرتبط بود و از طرفی با جریان روشنفکری و از سوی دیگر با جریان روحانیت. ایشان چطور این جریانات را به هم ربط میداد؟
آقای هاشمی سه جریان را اداره میکرد. هم روشنفکران، هم بازاریها و هم روحانیون. یادم است که به من گفت که فردی، که نمیخواهم اسمش را ببرم، چون مشهور نشد ولی مسئول شد، کمونیست است. به نحوی در دانشگاه تهران برو و با آشنایانی که داری بحثی با او شروع کن که ببینی کمونیست است یا نه. او را در دانشگاه پیدا کردم و بحثی هم باهم کردیم. به آقای هاشمی گفتم که نفهمیدم کمونیست است ولی فهمیدم مسلمان نیست (خنده). دقت روی این مسائل داشت و از همه ابزارهایش استفاده میکرد. در طیف ما کمتر مخالف داشت. همه دوستش داشتند و او را می شناختند.
بعد از انقلاب که سر کار بودم و در دولت بودم، یک روز به او گفتم که آ شیخ اکبر، همه به او این عنوان را میگفتیم و عفت خانم هم همین را دوست داشت، از سالهای قبل با او بوده ایم. چرا از آن جناح که در راس آن آقای بهزاد نبوی بود بیشتر حمایت میکنی تا ما؟ گفت تو عقلت نمیرسد؟ شما که من را رها نمیکنید. شما را هر کاری کنم رهایم نمیکنید. با من قهر میکنید، بدتان می آید ولی رهایم نمیکنید، چون ریشه دارید. من الان تکلیف خودم میدانم که آنها را هم جذب کنم. همین کار را هم کرده بود. هنر جذبش هنر بالایی بود.
یورونیوز - چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی پس از آزادی از زندان اوین در گفتوگو با یک شبکه تلویزیونی در ایتالیا به برخی ناگفتههایش از دوران بازداشت در زندان اوین اشاره کرد. از بازجوییهای طولانی با چشمبند گرفته تا از هوش رفتن و اجبار به قرص خوردن.
او در همین زمینه گفته «خبر آزادیام را ساعت ۹ صبح روز ۸ ژانویه به من اعلام کردند. ابتدا باور نکردم، یک روز پیش از آزادی، آنها به مدت ده ساعت از من بازجویی کردند.»
مصاحبهکننده: «ده ساعت؟ یکباره؟»
چچیلیا سالا: بله
مصاحبهکننده: با چشمبند؟
چچیلیا سالا: بله
ناگفتههای خبرنگار ایتالیایی آزادشده از بازداشت در ایران:وسط بازجویی از هوش رفتم
چچیلیا سالا: نه، وقفههای کوتاهی هم داشتیم. در یکی از این بازجوییها از حال رفتم و آنها قرصی به من دادند تا آرام شوم. من آن را مصرف کردم چون به آن نیاز داشتم. در آن لحظه بازجویی تمام شد چون دیگر قادر به پاسخگویی نبودم.
مصاحبهکننده: و همیشه یک نفر از تو بازجویی میکرد؟
چچیلیا سالا: همیشه توسط همان شخص بازجویی میشدم. فردی که اتفاقا خیلی روان انگلیسی صحبت میکرد. از سؤالاتی که میپرسید، متوجه شدم او ایتالیا را نیز خوب میشناسد.
خانم سالا درباره ارتباط خانوادهاش با ایلان ماسک نیز میگوید: «هیچکس از خانوادهام یا دانیله راینری (دوستپسرش) هرگز با ایلان ماسک[به طور مستقیم] صحبت نکردند. اما دانیله راینری با آندریا استروپا، فردی از طرف ایلان ماسک در ایتالیا، تماس گرفت و از او خواست اگر ممکن است به طور مستقیم از طرف خانواده به آقای ماسک اطلاع دهد، نه از طریق روزنامهها.»
ایلان ماسک روز ۱۶ ژانویه در همین زمینه در شبکه اجتماعی ایکس خود نوشت: «من [در این ماجرا] نقش کوچکی ایفا کردم.»
روابط دیپلماتیک بین آمریکا و ایران از سال ۱۹۷۹ و انقلاب اسلامی قطع شده است، درست در سالی که انقلابیون اسلامی در ایران تمامی کارکنان سفارت آمریکا را گروگان گرفتند و از آن زمان سفارت آمریکا در ایران بسته شد و بحران دیپلماتیک چند دههای میان ایران و ایالات متحده برقرار شد.
شریک واقعی شما برای صلح نه این رژیم، که ما، ملت ایران هستیم
جناب آقای رئیسجمهور، سوگند رییس جمهوری شما را تبریک میگویم.
شما در دوره اول ریاست جمهوری خود، با شجاعت و جسارت در کنار مردم ایران و در مقابل رژیم نامشروع و جنایتکاری که ایران را اشغال کرده، ایستادید. امروز، تیمی که شما گرد هم آوردهاید، به ایرانیان امید تازهای میدهد که همان اصول و سیاستها ادامه خواهند یافت.
آقای رئیسجمهور، شما اینبار فرصتی حتی بزرگتر از قبل دارید: حل چالشی که رهبران جهان دهههاست از حل آن ناتوان ماندهاند، و آن چالش، ایجاد صلح و رفاه در خاورمیانه است که میتواند میراث ریاست جمهوری شما باشد. کلید دستیابی به این میراث، در ایران است.
برای تقریباً نیم قرن، جمهوری اسلامی مانع اصلی صلح در منطقه بوده است. اهداف ایدئولوژیک و شرورانه این رژیم، تنها با آشوب، نابودی، و جنگ پیش میروند.
جمهوری اسلامی با کارزار بیامان تروریستی خود، به تلاشهای مکرر رهبران خاورمیانه برای دستیابی به ثبات آسیب میزند. هیچیک از رؤسای جمهور آمریکا تا کنون شهامت پایان دادن به این استبداد را نداشتهاند؛ اما شما میتوانید. نه از طریق جنگ، بلکه با حفظ فشار حداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از ملت شجاع ایران.
جمهوری اسلامی به دنبال صلح و رفاهی که شما تجسم میکنید نیست.
اکنون که این رژیم ضعیفتر از همیشه است، سعی خواهد کرد همانند ۴۵ سال گذشته، با وعدههای توخالی و در پوشش یک معامله جدید، خود را حفظ کند. اما این رژیم قابل اعتماد نیست. شریک واقعی شما برای صلح نه این رژیم، که ما، ملت ایران هستیم.
آقای رئیسجمهور، شما فرصتی دارید تا از پیمان ابراهیم فراتر بروید. با زمینهسازی برای پیمان کوروش- متحد کردن اسرائیل، کشورهای عربی و ایران آزاد- شما میتوانید خاورمیانه و جهان را متحول کنید.
هممیهنان من در ایران برای این تغییر شجاعانه مبارزه میکنند و من آماده هستم تا با شما و دوستانمان در منطقه برای تحقق این هدف همکاری کنم. با حمایت و رهبری شما در صحنه جهانی، میتوانیم مسیر تاریخ را تغییر دهیم و شما میتوانید به عنوان معمار واقعی صلح، میراثی ماندگار برای خود بسازید.
در هر یک از مناطق فرانسوی زبان ِ بلژیک، سلولهای فعال علیه پدیدههای افراطی اسلام بوجود آمده است. اما مشکل این است که آنها بُعد ِ پنهان و درونی این ایدئولوژی را در نظر نمیگیرند که هدفش تحمیل اسلام به عنوان تنها شیوه تفکر و زندگی انسانها ست. و ارزشهای بدست آمده ی غرب؛ مانند برابری مردان و زنان، آزادی عقیده و ایمان و وجدان را رد می کنند. آنها میخواهند با تبلیغ آیین و دین خود، دیگران را به اطاعت اجباری از آن وادارند. لورانس دوانت، روزنامه نگار
در فرانسه، دو معلم دبیرستان به نام های ساموئل پاتی و دومینیک برنارد به ترتیب در۱۶ اکتبر ۲۰۲۰ و ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳ توسط تروریست های اسلامی به قتل رسیدند. زیرا آنها آزادی بیان را آموزش می دادند، زیرا میخواستند عشق خود را به هنر، تاریخ، بحث و جدل با شاگردان خود تقسیم کنند؛ زیرا آنها از اصل جمهوری خواهی ِ سکولار دفاع می کردند. این دو ترور وحشیانه، آسیبپذیری و شجاعت معلمان ِ مسئول که میخواستند تربیت اخلاقی و مدنی نسل های آینده را به سر منزل مقصود برسانند، نشان می دهد. برای اسلام گرایان، مدرسهها هدف و نشانه هستند.برای آنها، برای پیشبرد هدف هایشان، باید با فرهنگ، رواداری، شک و احترامِ به بیطرفی مبارزه کرد تا ذهن کودکان و جوانان ِ فردا را آنگونه که آنها می خواهند، شکل پذیر نمود. آری مدرسه در حال تبدیل شدن به میدان نبردی است که معلم و پروفسور دبستان و دبیرستان برای مقابله با آن، مجهز نیستند.
انتشارات راسین Racine در پاریس، ناشر کتاب ِ دو روزنامهنگاری که گغتگوی آنها را در پی این یادداشت میخوانیم، در مقدمه ای زیبا و واقعبینانه، کار آنها را تحقیقی تکان دهنده در مورد ظهور اسلام گرایی در مدرسهها دانسته و چنین ادامه میدهد : چرا نظریه تکامل در مدرسهها ما مورد بحث است؟ چرا درس تاریخ سؤال برانگیز است؟ چرا حجاب به موضوعی مشاجره آفرین تبدیل شده است؟ چرا برای تمرین تفکر انتقادی، ساموئل پاتی، بهای سنگین ِ از دست دادن زندگیش را پرداخت ؟
در پایان این یادداشت، خالی از لطف نیست که به گفته ی شهردار شهر اَرَس در فرانسه اشارهای کنم؛ شهری که دومینیک برنارد، پروفسور دبیرستان در آن و درصحن مدرسه اش، توسط یک اسلامیست به قتل رسید. شهردار این شهر در مراسم خاکسپاری او، سخنانش را چنین آغاز نمود : «امتناع از نامیدن دشمن؛ یعنی اسلام گرایی، به معنای امتناع از پرسیدن این است که ما کیستیم؟» به تعبیری دیگر، نخست باید از خود بپرسیم بیآنکه دست به افراط و تفریط بزنیم، در برابر پدیده اسلام گرایی، چگونه میتوانیم ایستادگی کنیم.ع.ش
ظهور اسلام گرایی در مدرسه های فرانسوی زبان بلژیک، موضوع بررسی و واکاوی بی سابقه ای است که توسط دو روزنامه نگار، ژان پیر مارتن و لارنس داونت Laurence D'hondt و Jean pierre Martin در کتابی با عنوان « خدا در کلاس من کاری ندارد» به ثمر رسیده است. باید گفت که برای نخستین بار در پژوهشی جذاب، زنگ خطری بگوش می رسد و موجب ِ شکستن سکوتی میشود که می بایستی روزی جای خود را به فریاد می داد.با ثبت ِ شهادت های گمنام، خواننده کتاب به گستره ی احساس تنهایی این معلمان پی میبرد که جرأت فریاد زدن در مورد این پدیده ی خطرناک؛ یعنی نفوذ اسلام گرایی دردبیرستان ها را نداشته اند.هفته نامه ی ماریان در شماره ۶ سپتامبر ۲۰۲۴ با نویسندگان این اثر پُر تاثیر، به گفتگو نشسته است* :
ماریان: شنبه ۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، شما قرار بود کتاب خود را در یک گردهمایی نزد ناشرتان معرفی کنید، در آخرین لحظه، این رویداد لغو شد، به چه دلیل؟
ژان پیر مارتن : بر اساس آنچه را که بما از سوی ناشر گفته شد، گروه هایی از جوانان با ترفند های گوناگون، کارکنان محل برگزاری ِ معرفی کتاب را ترسانده اند. و آنها علت تهدید ِ حضورشان و ابراز خشم شان در این رویداد را، ذکر نام «خدا» در عنوان کتاب [ خدا در کلاس ما کاری ندارد]، توجیه کرده اند. و تحقیقات توسط پلیس برای شناسائی این گروه ادامه دارد.
ماریان : جایگاه اسلام و رویارویی دانش آموزان با معلمان یا گاهی معلمان با یکدیگر، موضوع حساسی در بلژیک است. آیا شنیدن فریاد معلمان به گوش کسی می رسد؟
لورانس دوانت : این کتاب نخستین اثری است که به مشکل آنها در برابر ایدئولوژی اسلام گرایانه پرداخته است. به هم نزدیک کردن فریادهای معلمان فرانسوی زبان بلژیک و ایجاد اعتماد میان آنها، کار آسانی نبود. برخی برای مدت زمان طولانی تردید داشتند و از خود می پرسیدند که واکنش نشان بدهند یا سکوت کنند؛ زیرا در بلژیک این امر در مؤسسه های آموزشی یک تابو بشمار می آید. برخی تحت فشار اطرافیان خود که می ترسیدند این شهادت ها به قیمت انتقام از آنها توسط اسلام گرایان تمام شود؛ خواستند حتی شهادت بدون اسم خود در کتاب را پس بگیرند. اما کتاب ما به بسیاری از آنها این امکان را داده است که از زیر ِ بار ِ سنگینی سکوت، رهایی یابند.
ماریان : رعایت حجاب در مدرسههای بلژیک؛ چه از سوی معلمان و چه دانش آموزان، مجاز است. آیا این امر، در مؤسسه های علمی ویژه ای مشکل ایجاد کرده است؟
لورانس دوانت : مجاز بودن استفاده از حجاب و یا هر نوع پوشش برای خود نمایی اعتقاد مذهبی، در بلژیک بستگی به مقررات داخلی هر مؤسسه آموزشی دارد و حتی گاهی موجب رقابت بین آنها می شود. همانطور که در فرانسه، دانشجویان مسلمان ِ حجاب دار، از دانشجویان مسلمان که آنرا رعایت نمی کنند، می خواهند که چنین کنند. این امر در بلژیک باعث تفرقه و دو دستگی در هیئت های علمی شده است.
محسن نامجو در اینستاگرام نوشت: مفصلترین مصاحبهی عمرم را با تو داشتم. چیزی بیش از هزار صفحه که برای انتشارش عجله داشتی و من گفتم هنوز زود است. با هیچکس مثل تو آنقدر وارد جزئیات کودکی و بزرگسالی نشده بودم. نماندی تا انتشارش را با هم جشن بگیریم. تسلیت به خانوادهاش، به ویژه لیلا و زهرا. تسلیت به همهی ما؛ مستأصلان غربت و غریبان در وطن.
تاریخ شاهد است که در عرصهی طنز سیاسی (پس از دهخدا و «چرند و پرند») کسی مهمتر از تو نیامد. ما طنازیات را در آن سالها فراموش نمیکنیم. تاریخ شاهد است که در بیدادگاه مرتضوی چه استندآپ کمدیای اجرا کردی. حالا تو باید بروی تا مردم به بیمزههای روزگار خیره شوند.
تقصیر از همهی ماست. ما این اواخر فراموشات کردیم. ما رفیقان وفاداری نبودیم...
بجز نقدهاي گذشته كه با اشاره به گزارههاي مرحوم مصباح آمده است نقدي كلي هم مينويسم كه البته بخشي از آن تكراري است.
در نقد رويكرد مرحوم مصباح ميتوان از چند زاويه وارد شد. ابتدا درونديني است. يعني كسي از منظر كلامي يا فقهي شيعي وارد نقد شود كه طبعا نه بنده آشنا هستم و نه گمان ميكنم كه براي مخاطبان امروزي گرهي را بگشايد چون عموما از اين مساله عبور كردهاند. زاويه ديگر، نقد منطقي گزارههاي ايشان است. زاويه سوم نيز نقد علمي رويكرد مزبور از منظر كسي است كه اصولا مقدمات اين رويكرد را قبول ندارد. يا خدا را قبول ندارد، يا اسلام را يا شيعه را يا رويكرد شيعي خاص ايشان را. در واقع نقد برونديني است. چون بعيد ميدانم كسان قابل توجهي باشند كه موافق اين نگاه و برداشت باشند. با اين مقدمه لازم ميآيد كه به نام و اسم و رسم منتقد نبايد پرداخت و به قول معروف «ما قال» را مبنا قرار دهيم و « من قال» را فراموش كنيم.
اولين مساله اين است، تمام آنچه ايشان وصف و تحليل كرده، فارغ از اينكه با آن موافق يا مخالف باشيم مبتني بر اين است كه اينها را خداوند فرموده و چون خدا گفته ما بايد آن را بپذيريم و تبعيت كنيم. اگر با اين برداشت موافق باشيم مستلزم هيچ تبيين ديگري نيست، چون تصوري كه ايشان از خدا و فلسفه خلقت و رابطه آن با مردم دارد، فرد را به اينجا ميرساند كه چنين حكمي يا تحليلي را صادر كند. در حالي كه كل اين سازه مبتني بر ادعاهاي بلادليل است و ميتوان آن را نپذيرفت. در نتيجه تمامي اجزاي آن سازه نيز ساقط ميشود. نه همه عالم ديندار هستند و نه همه مردم دنيا اديان توحيدي را قبول دارند و از آنها نيز همه مسلمان نيستند و از مسلمانان هم همه شيعه نيستند و از شيعيان هم اغلب اين رويكرد محدود را نميپذيرند و طبعا ما نيز جزو پذيرندگان آن نيستيم و دليل ندارد كه بخواهيم درباره عقايد آنان چون و چرا كنيم. اينها عقايد و تحليلهاي درونگروهي است و ملاك اعتبار براي گفتوگوهاي ميانگروهي نيست. مگر اينكه بخواهند با زور امري را به ديگران تحميل كنند كه بحث ديگري است.
در اثبات اين ادعا همين بس كه ايشان در چند جا هنگام بيان نظرات خود معتقد است كه عده اندكي از فقها نظرات ديگري جز آنچه ايشان ميگويند را دارند.
اول اينكه آن فقها اندك نيستند و اكثريت قاطع هستند. بهعلاوه تعدادي از آنان نظراتشان هم در حال تغيير بوده، و مهمتر از همه اينكه مطابق رويكرد آقاي مصباح اندك و اكثر بودن، مبناي درستي و نادرستي عقيده و برداشت نيست، پس بر فرض محال هم ديگران در اقليت باشند؛ حالا براساس چه معياري بايد نظرات اقليت را ناديده گرفت؟ بنابراين عقايد ايشان براي خود و طرفدارانشان محترم است، ولي مستلزم ايجاد تكليفي براي ديگران و حقي عمومي براي خودشان نيست.
يكي ديگر از مسائلي كه در نوشتار ايشان هست تعريف نشدن مفهوم مردم و ايران است. چرا اين دو مفهوم اهميت دارند؟ چون اساس جوامع امروزي مبتني بر واقعيت دولت ـ ملت است. اساس حكومت جمهوري اسلامي ايران نيز همين است.
در واقع اين حكومت براي اين مردم و در اين جغرافياي تعريف شده به نام ايران است.
ما پذيرفتهايم مردمي كه در حكومت ذيحق هستند همين ۸۵ ميليون تبعه ايران فارغ از هر قيد و بندي هستند و در سرزميني به وسعت و مرزهاي معين زندگي ميكنند و تابعيت ايران را دارند. حقوق آنان با ديگر مردم جهان در اين كشور فرق دارد.
آن قدر تفاوت قائل هستيم كه هنوز بديهيترين حقوق حتي شرعي، مثل ازدواج را براي مهاجران مسلمان و حتي شيعيان ديگر كشورها در ايران قبول نداريم و به آنان و فرزندانشان نيز تابعيت نميدهيم.
انصاف نیوز - مسعود فروزنده، تارخپژوه میگوید اپوزیسیون و رسانههای مربوط به آن، مثلا ایران اینترنشنال بعد از آمدن ترامپ رادیکالتر خواهد شد. از سویی دیگر او اتحاد میان اپوزیسیون را هنوز هم ناممکن میداند و این امر را بسته به آمدن یا نیامدن ترامپ نیز نمیداند.
فروزنده توضیحاتش را اینطور آغاز کرد: اپوزیسیون به دو گروه بزرگ تقسیم شده. کسانی که اعتقاد دارند برای براندازی باید از طریق جامعه مدنی اقدام کنند. اینها تکثرگرایان و معتقدان به جامعه مدنی هستند. گروه دیگر متکی به ضربه خارجی و فشار ترامپ هستند.
یک گروه اعتقاد دارد که کنشگران و متفکران و صنوف مختلف به صورت ارگانیک با هم پیوستگی پیدا کنند، به یک سازمان سیاسی بدل شوند و گفتمانی این بین حاصل شود که اقداماتی انجام دهد.
اینها که اکثرا گروههای چپ، جمهوریخواه، سکولاردموکراتها و بخشی از ملی مذهبیها هستند برای موفقیت خود یک دورهی ۲ تا ۵ ساله را تصور کردهاند. با انقلاب زودرس مخالفند. اینها میگویند در تجربهی ۵۷ با زایمانی سریع سره از ناسره تفکیک نشد.
گروه دوم که به فشار خارجی اعتقاد دارند اینطور استدلال میکنند که اگر بخشهایی از نظام سیاسی توسط کشور دیگر مورد حمله قرار گیرد تعادل نظام سیاسی به هم میخورد و نیروهای معترض وابسته به خودشان به راحتی میتوانند ایفای نقش کنند.
انصاف نیوز: چرا به اتحاد نمیرسند؟
گروه اول به فشار خارجی یا کمک ترامپ و اسرائیل اعتقادی ندارند. اما گروه دیگر دقیقا برخلاف اینهاست.
انصاف نیوز: چرا در دور اول ترامپ به اتحاد رسیده بودند؟
خیر، اشتباه میکنید. این دو همان طور که گفتم تفاوتی عمده دارند. یکی به خارج چشم دارد و دیگری به مبارزه از داخل.
انصاف نیوز: مواجههی این دو گروه با ترامپ چطور خواهد بود؟
اگر بخواهیم به شکل جزئی تک تک گروهها را در براندازی بررسی کنیم خیلی سخت میشود. مثلا همین ری استارتیهایی که شما میگویید حتما از ترامپ حمایت مطلق میکنند اما ایرانشهریها به صورت مطلق اینطور نخواهند بود چرا که میانشان اختلاف نظر وجود دارد.
اما اغلب جمهوری خواهان از حمایت ترامپ خود را تبرئه میکنند به خصوص آنها که بعد از ۸۸ به خارج از کشور رفتند. وحدت نظر در مورد موضوع حمایت خواستن از ترامپ وجود ندارد.
انصاف نیوز: در مورد منازعهای که چند وقت پیش بین پادشاهیخواهان و ایراناینترنشنال و یا پادشاهیخواهان و بیبیسی به وجود آمد تحلیلی دارید؟ این منازعات به کدام سمت و سو میرود؟
اینترنشنال رسانهایست با رویکرد افراطی و در غالب یک حزب خود را نشان میدهد و در قالب اخبار سمت و سوی اصلیاش اخباریست که متمایل به براندازی و سرنگونی نظام سیاسیست. اگر کار مثبتی در کشور انجام شود قطعا به آن نمیپردازد یعنی رسانهی به طور متوسط بیطرف نیست.
به طور رادیکال سمت و سویی دارد. هر رسانه یا سردبیر یا خبرنگاری فاقد سوگیری سیاسی و دانش سیاسی نیست. مثل خود شما. این برای زمانیست که میخواهید تحلیل ارائه دهید. زمان نوشتن خبر یا تیتر زدن سعی میکنید سمت و سوی متوسطی داشته باشید. بیبیسی خب اینطور نیست. این رویه احتمالا در دوران ترامپ رادیکالتر میشود.
هم زمان با خواندن نرخ مهاجرت نخبگان و دانش آموختگان ایرانی که به بالای هفتاد درصد رسیده وسن مهاجرت به دانش آموزان سیزده سال که با آرزوی رسیدن به رویای یک زندگی بسیک امریکا واروپا بهر طریق ممکن خود را به غرب میرسانند! به مراسم تحلیف دونالد ترامپ نگاه میکنم.
این که من موافق یا مخالف سخنرانی ترامپ باشم چیزی را تغیر نمیدهد. اما آنچه که این سخنرانی را برای من جالب وتعمق برانگیز میکند. نخست تکیه اوست بر عظمت امریکا. ادعای بازگشت امریکا به دوران طلائی که از نظر او چیزی جز سروری امریکا بر جهان نیست. قرار دادن ارزشهای امریکائی در محور سخن رانی خود، این که همه تلاشها بایستی در خدمت رسیدن به چنین عظمتی باشد. ازرویای مارتین لوترکینگ سخن میگوید. هر چند که رویای او با رویای لوترکینک بسیار فاصله دارد. امادر یک چیز با هم مشترک هستند دفاع و حراست ازظرفیتهای قانون اساسی و دمکراسی امریکائی که به مارتین لوترکینک این امکان را میداد در جهت مبارزه با نژاد پرستی از آن بهره گیرد و به رویای خود جامه عمل بپوشاند.
در تاریخ آمریکا، دورانهایی وجود داشته که ملت، در میانه بحران و نابسامانی، رهبری را تجربه کرده است که توانسته امید به آیندهای روشنتر را زنده کند. اکنون، با آغاز دوره جدید زمامداری دونالد ترامپ، این رهبر جنجالی و قاطع بار دیگر در صحنه حاضر شده است تا طرحی بنیادین و جاهطلبانه را برای بازسازی کشور به اجرا بگذارد. "پروژه ۲۰۲۵" که بهعنوان یکی از جامعترین نقشههای راه محافظهکاران شناخته میشود، در قلب این تغییرات قرار دارد و وعده میدهد آمریکا را به دوران شکوه و عظمت خود بازگرداند.
ما انسانها از طرفی با واقعیات درونی (ذهن، روح، عقل، احساس و ارگانیسم داخلی) خود و از طرفی دیگر با واقعیات بیرونی از خود که به اجتماع و محیط زیست تعلق دارند سر و کار داریم. طی چند صد میلیون سال رشد و تکامل تاریخی این واقعیات درونی و بیرونی در رابطه با هم همدیگر را رشد و تکامل داده و میسازند. از دل این رشد و تکامل ساختار عناصر، گیاهان، جانوان و از جمله ما انسانها بر روی کره زمین شکل گرفته و میگیرند. آنچه ارتباطات و بده و بستانهای رشد و تکامل را بین موجودات زنده و غیر زنده تنظیم میکنند خواص هستند. خواص بحث مفصلی دارند وارد آن نمیشوم. ارگانیسم گیاهان، جانوران و حیوانات از جمله انسان از درون دارای خواص و با عناصر ترکیبی شیمیایی که آنها هم داری خواص هستند درون بدن را متناسب با ارگانیسم بدن تنظیم و میسازند. گیاهان از طریق ریشه، پوست، برگها، گلها و میوه با محیط بیرون از خود ارتباط برقرار میکنند. بسیاری از جانوران در برخورد با محیط خارج از بدن اندامهای حسی دارند که به شکلهای مختلف با بیرون از بدن با محیط ارتباط برقرار میکنند. اما در رابطه با بسیاری از حیوانان و انسانها که دارای حواس پنجگانه (حس بویایی، چشایی، لامسه، شنوایی و بینایی) هستند. این حواس در برخورد و ارتباط با محیطها در اندازههای مختلف بده و بستان عقلی و احساسی دارند، منتها رشد و تکامل انسان از حیوانات بیشتر بوده و عقل و احساس در انسانها در درجه خیلی بالاتری از حیوانات دیگر قرار دارد که این خود بحث مفصلی دارد و وارد آن نمیشوم. عقل و احساس بالقوه ما انسانها در برخورد ما با خودمان و با اجتماع و محیط زیست رشد میکنند و به شناختها و تجارب عقلی و احساسی بالفعل تبدیل میشوند. آنها رشد و تکامل ما را از درون و رشد و تکامل ما را از بیرون در رابطه با اجتماع و محیط زیست شکل میدهند. ما در رابطه با درون خود و در رابطه با این محیطها تجارب و شناختهای عقلی و احساسی بالقوه جدید به دست میآوریم که به عنوان فکر، خرد، عادت، عاطفه، میل، بی میلی، گرایش، واگرایی، یادگیریهای خوب و بد، ایده و پروژه در تنظیم و ساختن ذهن، روح، عقل، احساس و ارگانیسم ما نقش دارند، البته با کمک مواد غذایی. اگر این شناختها و تجارب بالقوه را دوباره بکار بندیم دوباره در عمل از نو بالفعل شده که روی محیطها و روی ذهن، روح و جسم ما تاثیر و آنها را خوب و یا بد رشد میدهند. با این رشد ما دوباره شناختها و تجارب بالقوه عقلی و احساسی جدیدی به دست میآوریم. آثار ونتایج مثبت و منفی آنها را در کوتاه مدت و در دراز مدت در درجه اول در واقعیات درونی خود پیدا میکنیم که آیا این شناختها و تجارب بالقوه و بالفعل که در رابطه با هم رشد و تکامل داشتهاند واقعیات درونی ما را از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی سالم کردهاند و یا بر اثر اشتباهات، ما را به بیماریهای مختلف ذهنی، روحی و جسمی گرفتار کردهاند. در بیرون از بدن خودمان آثار خوب و بد آنها را در اجتماع، محیط زیست، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، صنعت، حقوق، علوم تجربی و علوم اجتماعی (جامعه شناسی و روانشناسی) میبینیم که آنها رشد سالم و پیشرفت دادهاند و یا نه عقبگرد، خراب و ویرانگرند، مثل انقلاب مخرب ۵۷ ایران، پس بنابراین شناختها و تجارب بالقوه و بالفعل عقلی و احساسی ما مردم نیز بیانگر نوع رشد، تکامل، ارتباطات، بگو مگوها و بده و بستانهای ما مردم با درون خود از یک طرف و با واقعیات بیرون از بدن ما، یعنی اجتماع و محیط زیست از طرفی دیگر میباشند که در رابطه با هم رشد و تکامل دارند.
در شرایط کنونی بر کسی پوشیده نیست که عملکرد دستگاه قضایی رژیم تابع عملکرد کل نظام حکومتی و در درجه اول مقام "ولایت مطلقه فقیه" است. یعنی این دستگاه کاملا در جهت مطامع و امیال خامنهای و منتفعان دستگاهش عمل میکند و نه تنها حافظ "حقوق عمومی" و مدافع حیثیت انسانی نیست بلکه ابتدایی ترین حقوق سیاسی و اجتماعی مردم و هرگونه آزادی را وحشیانه لگدکوب میکند و به ستم، ترور، اختناق و شکنجه رنگ "شرعی" میدهد و رسمیت "قانونی" میبخشد. هر چند سیستم حقوقی در هیچ نظام طبقاتی تافته جدا بافتهای نیست و قانون و قضا در همه رژیمهای دیکتاتوری و ضد مردمی تابع مقتضیات سیاسی و وسیله حفظ حاکمیت استبدادی و ابزار سرکوب آزادیهای دموکراتیک هست. ولی این حکم کلی در مورد رابطه رژیم ولی فقیه با مردم، حقوق و آزادیهای عمومی، بیش از موارد دیگر مصداق دارد بطوری که با هیچ زبانی نمیتوان عمق و ابعاد جنایت و رذالت رژیم را توصیف کرد. علتش نیز چنان که میدانیم آن است که این رژیم از دوره ما قبل سرمایه داری با جهان، جامعه و انسان برخورد میکند و ایدئولوژیهای آن با تمایلات ترقی خواهانه بشر و الزمات عصر حاضر همخوانی ندارد؛ بالاخص ایدئولوژی قضایی و قوانین و دادگاههایش به سیاه ترین ایام قرون وسطی تعلق دارد و با وضع جهان توسعه مند امروز اصلا سازگار نیست. نگاشته حاضر به این جنبه اخص میپردازد و پارهای از مظاهر ضدبشری در عرصه قضا را مورد بررسی قرار میدهد.
(پیشنویس سخنرانیی من که روز جمعه ۱۷ ژانویه، در گردهمآیی مجازی و سربودی حزب سوسیالدمکرات و لاییک ایران برگزار شده است. اکبر کرمی)
پیشآورد
به قدرت رسیدن دوبارهی دانالد جی ترامپ به پیشبینیها و گمانهزنیهای بسیاری در پویش سیاست و قدرت هم در آمریکا و هم در جهان دامن زده است، که بیش از همه خود ترامپ در این بدپنداریها دست داشته است. من با این دست گمانهها و پیشبینیها (۱) به ویژه در بارهی خاورمیانه چندان همداستان نیستم و انتظار ندارم شاهد دگرگونیهای سازندهای در آن منطقه باشیم؛ هرچند با افزایش خطاهای آمریکا باید شاهد و آماده برای ویرانیهای بیشتری باشیم. من این بزرگنماییها را برآمد هموندی آماتوریزم سیاسی، ارادهگرایی و فاتالیزم در گسترهی اندیشه و سیاستورزی میدانم؛ آسیبی که از جهان کوچک ترامپ تا جانهای کوچک ترامپیستها ادامه دارد. آسیبی که اگر ثابت آمریکا و جمهوریخواهی را از آن درزبگیرم سهم چندانی برای ترامپ نمیگذارد. شوربختانه این سهم کوچک هم بیشتر ویرانگر خواهد بود.
یکم. برخلاف پندار کسانی که دههها فروپاشی آمریکا را نوید دادهاند، آمریکا و آمریکاشناسی در جهان امروز هر روز بیشتر از دیروز اهمیت پیدا میکند؛ به ویژه هر گاه پای سیاست در میان باشد، آمریکا به عنوان یک ابرقدرت نظامی، اقتصادی، و فرهنگی یک بازیگر چیره در سپهر جهانی است؛ سپهری که آشکارا هنوز تن به حکومت قانون نداده است و از نهادهای لازم برای کاربست ارادهی مردمان جهان در چهاچوب قانونهای موجود هم برخوردار نیست. در چنین جهانی بسیار عادی است که همپیمانی بیش از ۵۰ کشور و قلمرو در ایالتهای متحد آمریکا بازیگری بزرگ میآفریند. بازیگری که میتواند خطاهای خود را به آسانی جبران کند.
دوم. اهمیت آمریکاشناسی برای مردمان ایران که هزینههای بسیاری را هم در نزدیکی (دوران محمدرضاشاه) و هم در دوری از آمریکا (دوران جمهوری اسلامی) پرداخته است، بسیار بیشتر است. حتا میتوان پیشتر رفت، هرگاه پای آمریکا یا قدرتهای خارجی در میان است، الگویی پیشینی برای توضیح «منافع ملی» یک کشور وجود ندارد؛ پارامترهای بسیاری در کار است که باید در نظر آید و در بستری از شناخت (اینجا آمریکاشناسی) نهادی و علمی (۲) بهکار گرفته شود، تا از سودهای ملی ایرانیان پاسداری شود. اگر نبود آمریکاشناسی درخور در ایران (آماتوریزم) را به دریافت پیشانوین از سیاست (فاتالیزم/ بختگرایی) مردمان و رهبران سیاسی در خاورمیانه بیفزاییم، با کمی ارادهگرایی (و حتا آرمانگرایی) که در کشورهای توسعهنایافته فراوان یافت میشود، دشواری ما در پاسداری از سودهای ملی و منطقهای کامل میشود.
گم شد ز نظر آن همه زیبایی و آثار وین حال فرا یاد من آورد وطن را
شد داغ دلم تازه که آورد بیادم تاریکی و بد روزی ایران کهن را
روز گذشته دانالد ترامپ بعنوان چهل و هفتمین رییس جمهور امریکا طی مراسمی زیبا و تماشایی زمام امور را بدست گرفت.
مراسم با سرود ملی امریکا و موزیک زیبایی شروع و بعد از تشریفات معمول اولیه یاد بنیان گذاران (جرج واشینگتن) بزرگان (ابراهام لینکلن) قهرمانان (ژنرال پتن) بر امده از فرهنگ و تمدن ۲۵۰ سالهاششان را گرامی داشتند و حمایت ان بزرگان از ازادی یاد اور شدند، سپس نماینده ادیان کشور ضمن ادای احترام وفاداریشان برای پاسداری از ارزشهای امریکا اعلام کردند.
شهردار برایتون محمد اسدالزمان ۶۳ ساله بنگلادشی تبار، به مدت ۳۰ سال در این شهر زندگی کرده است و در علوم سیاسی فارغالتحصیل شده است. او پیشتر با وزارت آبیاری و توسعه آب در بنگلادش همکاری کرده است.
The Muslim mayor of Brighton can't even speak English. There's no wonder Britain is on its knees. pic.twitter.com/zpS7fwAuxP
By kozet on January 21, 2025 12:25 AM
|No Comments
سعید حافظی - امروز مسعود پزشکیان برای سفری دو روزه وارد خوزستان شد. او قرار بود برای مردم اهواز سخنرانی کرده و وعدههای دروغ چهل و شش سال گذشته را تکرار کند ولی به درخواست تیم امنیتی، سخنرانی وی فقط یک دقیقه طول کشید و محل را ترک کرد!
مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه طی سخنرانی در «نشست با فعالان اقتصادی خوزستان» هنگامی که یکی از حضار صحبتهایش را قطع کرد گفت: «شقشقیه منو بهم زدی خانم. پس بیا تو حرف بزن. شور و شوقی که داشتم رو بهم زدی».
واژه «شقشقیه» در زبان فارسی و عربی به معنای غدهای در گردن شتر یا گاو است که هنگام هیجان یا خشم از دهان بیرون میآید و سپس دوباره فرو میرود.
این واژه در متون ادبی و دینی نیز استفاده شده و در برخی مواقع به معنای فوران احساسات یا سخنانی که از روی هیجان و بدون مقدمه بیان میشود به کار میرود. یکی از مشهورترین کاربردهای این واژه در تاریخ اسلام، در «خطبه شقشقیه» از نهجالبلاغه «امام علی» است. در این خطبه، امام اول شیعیان سخنان پرشوری درباره حق خلافت خود و مشکلات زمان بیان میکند و سپس میگوید که این سخنان مانند «شقشقهای» بود که بر زبان جاری شد و به پایان رسید.
مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری اسلامی ایران روز چهارشنبه طی سخنرانی در «نشست با فعالان اقتصادی خوزستان» هنگامی که یکی از حضار صحبتهایش را قطع کرد گفت: «شقشقیه منو بهم زدی خانم. پس بیا تو حرف بزن. شور و شوقی که داشتم رو بهم زدی». واژه «شقشقیه» در زبان فارسی و عربی به معنای غدهای در... pic.twitter.com/2vzHf8tlZ0
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا روز سهشنبه دوم بهمن ماه نخستین روز دور دوم ریاست جمهوری خود را با حضور در مراسم دعا در کلیسای ملی واشنگتن آغاز کرد.
نمایندگان ۱۲ دین مختلف در این مراسم حاضر شدند و به دعا پرداختند.
نمایندگان مسلمانان در این مراسم در حضور ترامپ به تلاوت قرآن پرداختند و اذان گفتند.
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا روز سهشنبه دوم بهمن ماه نخستین روز دور دوم ریاست جمهوری خود را با حضور در مراسم دعا در کلیسای ملی واشنگتن آغاز کرد. نمایندگان ۱۲ دین مختلف در این مراسم حاضر شدند و به دعا پرداختند. نمایندگان مسلمانان در این مراسم در حضور ترامپ به تلاوت قرآن... pic.twitter.com/yINOMsOfDQ
در سالن اصلی محل برگزاری کنفرانس خبری بین روسای جمهور روسیه و رژیم جمهوری اسلامی روی دیوار های اطراف قاب عکس تعدادی از تزارها و فرماندهان نظامی مشهور روس به چشم می خورد.
سمت راست پزشکیان روی دیوار اما قاب عکس یک تزار بزرگ روس وجود داشت، قاب عکس «تزار الکساندر دوم» امپراطور روسیه تزاری بین سالهای 1855 تا 1881.
این تزار معروف به الکساندر نجات دهنده، بخاطر اصلاحات عمده تاریخی ای که انجام داد با لغو سرف داری و به این دلیل که رعیت روستایی و دهقانان را از یوغ بردگی اشراف و نجیب زادگان رها کرد نزد روسها جایگاه مهمی دارد. آنچه برایم جالب بود نگاه تیز بین عکاس روس و انتخاب این زاویه عکس بود آنهم با توجه به یک پس زمینه تاریخی در روابط روسها و ایرانی ها...
این پس زمینه تاریخی به زمانی بر می گردد که ناصرالدین شاه قاجار در سال 1878 میلادی برای دومین بار به اروپا سفر کرد و در مسیر سفرش به روسیه نیز رفت و آنجا روسها در سن پترزبورگ یک مانور نظامی برپا کردند. ناصر الدین شاه با سان دیدن از مقابل نیروهای روس شیفته و مجذوب لباس و انضباط و توان نظامی قزاقهای روس شد و همانجا از تزار الکساندر دوم خواست که روسها بخشی از سواره نظام ارتش ایران را آموزش نظامیبدهند و به تشکیل بریگاد قزاق به سبک روسی در ایران کمک کنند.
تزار الکساندر دوم هم که به دنبال نفوذ بیشتر روسها در ایران بخصوص در ارتش ایران آن زمان بود قبول کرد....و روسها نفوذ بیشتر و خطرناک تری پیدا کردند. امروز اما جمهوری اسلامی است که به نوکر و غلام حلقه به گوش کاخ کرملین بدل شده و در لاووشکا روسی گرفتار است. تصویر الکساندر دوم شبح نفوذ روسی را بر سر ایران نشان می داد، تصویری ناب و معنا دار و ماندگار.
کیهان لندن - یک هفته پس از سقوط مرگبار هواپیمای فراجا در حوالی رشت با سه کشته، اینبار یک فروند هواپیمای نظامی متعلق به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی «هنگام مأموریت آموزشی» در ارتفاعات همدان سقوط کرد.
حمزه امرایی معاون سیاسی امنیتی استاندار همدان روز چهارشنبه سوم بهمن ۱۴۰۳ گفت، محل دقیق این سانحه در ارتفاعات بخش «شیرین سو کبودرآهنگ» است.
علت این سقوط اعلام نشده اما گفته شد دو خلبان هواپیما پیش از سانحه موفق شدهاند «ایجکت» کنند و با چتر نجات سالم به روی زمین فرود آمدند.
ارتش جمهوری اسلامی در بیانیهای سقوط هواپیما و نجات خلبانها را تأیید کرد اما به نوع هواپیما اشاره نکرده. برخی منابع میگویند این هواپیما احتمالاً از نوع F-4 «فانتوم» بوده است.
لحظات اولیه پس از سقوط یک فروند هواپیمای نظامی در منطقه کبودرآهنگ استان همدان:
ویدیوهای رسیده به ایران اینترنشنال، لحظات اولیه پس از سقوط یک فروند هواپیمای نظامی در منطقه کبودرآهنگ استان همدان را نشان میدهد.
به گفته حمزه امرایی، معاون سیاسی امنیتی استاندار همدان، خلبانان این هواپیما پیش از سقوط موفق به خروج اضطراری شده و تنها دچار جراحات جزئی شدهاند. pic.twitter.com/7RuWfLuXru
تنها در یک ماه گذشته دستکم سه فروند هواپیما و هلیکوپتر نظامی در ایران سقوط کردند.
در یکی از این سوانح که ۲۶ دیماه اتفاق افتاد هواپیمای آموزشی فراجا از مبدأ فرودگاه مهرآباد پرواز کرده بود و پس از فرود در فرودگاه «سردار جنگل» در رشت، در مسیر بازگشت به تهران دچار سانحه شد و سه سرنشین آن کشته شدند.
میرفتیم و میرفتیم باز، بسان آن سبکبالان ساحلها. نهز شبِ تاریک و نه از موج و گرداب حایل، هراسمان بود. لمیده بر پرِ پروازِ باد، میرفتیم تا گنبد بلورین آسمان، تا آنجا که صدای نور ستارهها، قلبِ ابرها، و بالهای ملائک را میشنیدیم، خدا را میدیدیم.
میرفتیم تا آنجا که رویا بود و رویا زیبا بود. میرفتیم تا نگاههای عاشقانهی مهر و ماه، تا آغازین لحظهی باران، تا زیباترین روح انسان، تا نابترین معنای عدالت. میرفتیم و میرفتیم باز، و نمیدانستیم هیچ - یا نه، نمیخواستیم بدانیم که نمیدانیم - آنکه میرود، ما نیستیم، آنکه میرود منِ بیخویشتن و از خودبیگانهی ماست: آن «من» که نمیداند، اما انجام میدهد.
دو
اما ای برادر، دیری از رفتنمان نگذشته بود که راه در خود و بر خود پیچید، و خود انکار و عدوی خود شد. زینپس، فرارویمان کژراهههایی نمایان شدند. به کجا و تا کجا؟ ندانستیم، نپرسیدیم. بسیاری از ما نغمهخوان و خرامان، پای در کژراههها گذاردند و از خشت کژیها عمارتها ساختند و به هزاران زیور و آرایهی دینی و انقلابی آراستند.
برخی دیگرمان، بسان پریشانرهگمکردهای خسته، بنهادند کولبار و در آغوش انتهای مبهم آن راه عقیم، خوار و زار بنشستند. نگاه خیرهشان رفت تا آغاز، تا خویشتنهای انقلابی خویش، کو امیدها و آرزوهایشان در یک زورق کوچک، روی خیال مهر و ماه، کودکانه بازییی داشت. زمین را سبز میخواستند و آسمان را آبی. نمیدانستند نفرت چیست و خشم کدام؟ قدرت چیست و برج بابل کدام؟ اسیر سحر خیال بودند و بسان مرغان حریص بینوا، نگه هر لحظه، بر در داشتند، شاید آن شهر خدا و مدینهی فاضله بیاید از در و آرزوهایشان را رنگ واقعیت و حقیقت ببخشد.
عدهای از ما، همچون آن فرشتهی کوچک نقاشی کلی، در گریز از ویرانههای انقلاب و خویشتن انقلابی، زیر لب زمزمه میکردند: بدرود ای دشتهای مسعود، که منزلگاه جاودان شرور شدهاید، و ای آسمان اهورایی که ابرهای سیه، دیرگاهیست مهر و ماه نگاهت را ربودهست و در قیر شب پنهان کردهست ،.. بدرود. اکنون، چه باک به کجا میرویم؟ به آن دوزخ ژرف اقلیم وحشت، یا سرزمین اهریمنان آزاد؟ چه باک به کجا میرویم؟ اگر هر جاست که اینجا نیست. بعضی دیگرمان، که هنوز نمیدانستند درین نمایشپردهی دوران، چه چیز زیبا، و کدام است آنکه زشت است، چرا گفتار این راستین، وآن دگر، فریب و مکر شیطان است، نمیدانستند وین رقص شکستهی قاصدک در باد، آیین مرگست، یا نه، شور زندگیست شاید، نمیدانستند کدامین من، امروز باید بود و فردا کدام باید، نمیدانستند من انقلابی کدام است او، و دروغین و راستینش کدام شاید، تماشاگر منفعل نمایش شدند، یا به نوعی خود بازیگر نمایش گردیدند.
سه
آری اینچنین شد برادر. زینپس که انقلاب تبدیل به نظام شده بود و تئوری بقا جایگزین تئوری تغییر، بسیاری همچون مردم بابِل برای ورود به دنیای خدایان قدرت و منفعت دست به ساخت برجهای بلند از جنس انقلاب و دین زدند، و چون راه رسیدن به قدرت به تعداد انسانها و جریانها متفاوت و متکثر بود، سازندگان برجهای بابل، دیگر زبان یکدیگر را نمیفهمیدند، و از اینرو، رهرو ره شقاق و فراق و روایتگر روایتهای فصل و فاصله شدند و بیمحابا بر هم تاختند و پردههای حرمت یکدیگر دریدند.
اندکاندک، نیمطیقهی جدیدی (همچون نومنکلاتورهای روسی) شکل گرفت که همهچیز و همهکس را در ید قدرت خود (یا آپاراتوس قدرت) میخواست، حتی انقلاب و دین و مردم را. قدرت، در مسیر تبدیلشدنش به سلطه، نیازمند خوانشهای جدید از دقایق انقلاب و آموزههای دینی (دانش موید و مکمل قدرت) بود، لذا انقلاب را از ارزشهای انقلابی و دین را از ارزشهای دینی تهی کرد تا ادامهی قدرت شوند به بیان دیگر. از منظر این خوانشهای قدرتپروده، بسیاری از انقلابیون راستین ضدانقلاب و... نام گرفتند و حذف و طرد شدند، و انقلابیون شنبه جایگزین آنان گردیدند.
چهار
اما ای برادر، قصه و غصهی این «انقلاب علیه انقلاب» چگونه با تو بگوییم زمانی که زبان نقد دیریست از دهشت گیوتین انقلابیونِ پساانقلاب به لکنت افتاده است. چگونه با تو بگوییم که بهنام نامی انقلاب بر مردم چه گذشت؟
چگونه از ریزشهای فزایندهی سرمایههای اجتماعی، انسانی، نمادین، فرهنگی و اقتصادی، و توامان از احساس فزایندهی بیقدرتی، بیگانگی، بیاعتمادی و مهجوری و بیتاثیری سیاسی و نارضامندی جامعه با تو سخن بگوییم وقتی از گفتن هراسمان هست؟
چگونه از گسلها و شکافهای متقاطع و متراکم جامعه، از اسیر کمرنگی و بیرنگیشدنِ تمایلات و گرایشهای دینی، از فساد و فحشا و قانونگریزی و هویتگریزی و وطنگریزی، از بدکارکردیها و کژکارکردیهای حکومتی و مدیریتی، از بداخلاقیها در روابط خارجی و ایجاد فضای ستیهنده (آنتاگونیستی) منطقهای و جهانی، و از... سخن بگوییم زمانیکه بیدرنگ به از زبان غیر (خصم) سخنگفتن و تضعیف افکار عمومی و تهدید امنیت ملی، متهم میشویم؟
فرزانه روستایی - برای تحلیل کشتن دو قاضی بدنام باید به سه نظریه توجه کنیم تا ابعاد قضیه تا حدودی روشن شود
بر اساس اولین نطریه که بسیاری از مردم طرفدار آن هستند این ترور را باید در لیست ترورهایی گذاشت که موساد با نفوذ خود در ایران انجام داده است و نتانیاهو نیر با پیام های ویدئویی خود هم وعده عملیات بیشتری را داده است و هم اینکه وعده برچیده شدن بساط حمهوری اسلامی را.
طبق دومین نظریه قوه قضاییه که به قول وحید اشتری فاضلاب نظام است درگیر صدها پرونده میلیاردی گروههای مافیایی نظام است و وقتی سرمایه گذاران خارجی در حال خروج از کشور هستند مافیای در قدرت نیز نگران اینده است و در تلاش هستند تا حساب های خود را صاف و تسویه کنند. هر جریان مافیایی نیازمند ساپورت قوه قضاییه است و شرط دریافت ساپورت این مافیا پرداخت سهم قضات و کارچاق کن های دستگاه قضایی است. نمونه آن دو فرزند محمد مصدق معاون رئیس قوه قضاییه است که اخیرا محکوم شدند و رسما برای پرونده های میلیاردی دلالی می کردند. تروز قاضی مقیسه و رازینی را می شود به حساب تسویه حساب های اینچنین جریان های نفوذ و مافیای نظام گذاشت.
اما مهمترین نظریه و خطرناکترین آن این است که دو نطریه فوق را ابطال کنیم و قتل دو قاضی بدنام را به حساب یک آبدارچی یا کادر خدماتی کاخ دادگستری بگذاریم. اگر آبدارچی کاخ دادگستزی می تواند به اسلحه دسترسی داشته و دو قاضی مهم را ترور کند که همیشه محافظانشان بغل دست آنها نشسته اند پس معلوم است که خشم اقشار ضعیف و آسیب دیده بیش آز آن چیزی است که تحلیلگران پیش بینی می کردند.
موساد را احتمالا می شود کاری کرد. مافیا را هم شاید بتوان جمع کرد ، اما مردمی را که در سراسر کشور و در بدنه نظام در اثر نداری و فقر در حال له شدن هستند و حسابهای میلیاردی مسئولان را می بینند موضوعی نیست که بشود بسادگی از کنار آن گذشت.
بی شک در همه ادارات آبدارچی و نظافت چی هست که از این به بعد ممکن است نقش بمب های متحرک را بازی کنند.
هیچکس به این فکر نکرد که چرا محمد رضا جبیبیان سال گذشته در بابلسر به سوی عباسعلی سلیمانی نماینده خبرگان شلیک و او را آبکش کرد. او معطل یک وام کوچک بود که در نهایت پرداخت نشد، اما به عنوان کارمند و پرسنل بانک از حساب میلیاردی ابرآخوند شهر خود خبر داشت و ساکت ننشست. از این به بعد باید دید مسئولان نظام چگونه از خود در مقابل کارکنان جزء محافظت می کنند بخصوص که جدیدا نقش بمب متحرک را بازی می کنند.
سپاه ولی امر، یگان ویژه برای حفاظت چندلایهای از علی خامنهای و بیت او است که طبق گزارشها از دستکم از ۱۲ هزارنفر تشکیل شده و در اطراف تهران نیز پایگاه دارد. درباره سپاه ولی امر چه میدانیم؟ یادداشتی از یوحنا نجدی
دویچه وله - درباره نحوه حفاظت از علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و خانواده و بیت او اطلاعات چندانی در دست نیست؛ با این حال، در تصاویری که از خامنهای منتشر میشود همواره افرادی که به نظر محافظان شخصی او هستند، دیده میشوند که در فاصله کمی از او مستقر هستند؛ آنها تنها یکی از لایههای سپاه موسوم به "حفاظت ولی امر" به شمار میروند که پس از طیکردن گزینشهای ویژه و پیچیدهتر و بهشرط جانفدایی برای خامنهای در صورت بروز اقدام تروریستی، به عضویت این سپاه درآمدهاند؛ محافظانی که در مواردی محدود برای تامین امنیت یا نجات جان خامنهای، اجازه لمس او را دارند.
جستوجویی در وبسایتهای نهادهای امنیتی و فعالان بسیجی حاکی از آن است که مقر اصلی سپاه حفاظت ولی امر شامل نیروهای پشتیبانی و امکانات تجهیزاتی از اسفندماه سال ۱۳۸۶ در خیابان نجاتاللهی تهران واقع شده است. طبق گزارشها این سپاه پیش از آن در مجموعه حفاظتی مرتضی مطهری در پاستور مستقر بود. دلیل این جابهجایی چندان مشخص نیست اما احتمالا بیربط به تحولات سیاسی و احتمال بروز خیزشهای اعتراضی در تهران نیست.
سپاه ولی امر البته در شماری از شهرهای اطراف تهران نیز پایگاههایی دارد. پایگاههای خبری نزدیک به فعالان بسیجی نوشتهاند که این سپاه برای نمونه در کرج، ورامین و بویینزهرا پایگاههایی دارد که در مواقع اضطراری و یا برای آموزش نیروها مورد استفاده قرار میگیرند.
اغلب گزارشها در خصوص سپاه ولی امر شمار نیروهای این سپاه را حدود ۱۲ هزارنفر برآورد کردهاند؛ با این حال، دور از انتظار نیست که در پی مشکلات امنیتی پرشمار در جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر، شمار نیروهای این سپاه افزایش یافته باشد.
شکلگیری سپاه "حفاظت ولی امر" با آغاز رهبری علی خامنهای
محافظت از رهبر جمهوری اسلامی و بیت او البته عمری به درازای عمر این حکومت دارد. در زمان اقامت روحالله خمینی در قم، ابتدا کمیته انقلاب و سپس شماری از سپاهیان حفاظت از او را عهدهدار شدند. با استقرار خمینی در جماران اما علاوه بر سپاه، شماری از افراد معتمد خمینی و فرزندش احمد، مسئولیت حفاظت از رهبر وقت جمهوری اسلامی و بیت او را برعهده گرفتند؛ نقش اول را به هرحال، احمد خمینی ایفا میکرد.
با این حال، خاطرات، گزارشها و نقل قولها حاکی از آن است که حفاظت از روحالله خمینی و جماران تا حدود زیادی به صورت سنتی و نه توسط گروهی چندان عریض و طویل انجام میگرفت.
علی خامنهای اما پس از رسیدن به مقام رهبری جمهوری اسلامی دست به تغییرات گستردهای در سپاه و نیروهای تامین حفاظت از رهبری زد؛ مهمتر از همه اینکه "سپاه ولی امر" را از دل "سپاه حفاظت انصارالمهدی" بیرون کشید و به این ترتیب، انصارالمهدی بر حفاظت از مقامهای سیاسی، نظامی و امنیتی متمرکز شد و سپاه ولی امر هم با هدف انحصاری تامین امنیت خامنهای و بیت او شکل گرفت.
در زمان رهبری علی خامنهای، نخستین بار در جریان اعتراضهای دانشجویی سال ۱۳۷۸ موضوع حمله احتمالی برخی معترضان به بیت رهبری مطرح شد؛ سعید حجاریان، عضو وقت شورای شهر تهران میگوید: «وقتی دانشجوها از کوی دانشگاه بیرون آمدند، بین میدان ولیعصر بودند تا حرکت کنند به سوی خیابان آذربایجان؛ من در آن هنگام دفتر آقای [محمد] خاتمی بودم و به خاطر این کار رفته بودم که آقای [رحیم] صفوی (فرمانده سابق سپاه) زنگ زد به آقای [محمدعلی] ابطحی (رئیس دفتر وقت رئیسجمهور) و گفت که خط قرمز ما خیابان جمهوری است، هر کسی از این خیابان پایینتر بیاید، میزنیم.»
از زمان آغاز رهبری خامنهای در سال ۱۳۶۸ تا کنون هیچ گزارش رسمی درباره سوءقصد به جان خامنهای و یا اقدامی علیه بیت او منتشر نشده است.
رهبران سپاه ولی امر؛ از دیروز تا امروز
از محمد صادق صالحیمنش به عنوان نخستین فرمانده سپاه حفاظت ولی امر یاد میشود که از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ عهدهدار این سمت بود. رسانههای نزدیک به سپاه و نهادهای امنیتی ادعا میکنند که او در "تاسیس" سپاه ولی امر هم نقش پررنگی ایفا کرده بود. صالحیمنش پس از این سمت به وزارت اطلاعات در دولت علی اکبر هاشمی رفسنجانی رفت. او بعدها در دولت حسن روحانی استاندار قم شد.
از مصطفی متولیان نیز به عنوان دیگر فرمانده سپاه ولی امر یاد میشود؛ چهرهای کمتر شناختهشده که گهگاه در برخی نشستهای بسیجیان حضور مییابد و از ضرورت حمایت بیشتر از گروههای شبهنظامی تحت حمایت جمهوری اسلامی در منطقه سخن میگوید.
خبرگزاریهای "فارس" و "تسنیم" وابسته به سپاه پاسداران صدور حکم اعدام علیه امیر تتلو را تکذیب کردند و گفتند که نامبرده در روزهای گذشته مشمول ارفاقات قانونی شده است. پیشتر برخی رسانهها در ایران به نقل از صدا و سیمای جمهوری اسلامی نوشته بودند که امیر تتلو (مقصودلو) به اتهام توهین به پیامبر مسلمانان، محمد، به اعدام محکوم شده است.
با این حال، مادر امیر تتلو درباره شایعاتی مبنی بر صدور حکم اعدام این خواننده پاپ به خبرگزاری حکومتی رکنا گفته «نمیدانم باور کنم یا نه» و تأکید کرده که مقامات باید پرونده فرزندش را «به عنوان یک بیمار» و «یک نابغه موسیقی» بررسی میکردند.
مادر امیر تتلو ابراز امیدواری کرده که حکم اعدام صادره برای فرزندش در دیوان عالی جمهوری اسلامی «مورد بررسی قرار بگیرد و بشکند» و گفته است: «واقعا نمیفهمم چرا چنین مجازاتی برای پسرم در نظر گرفتهاند.»
مجید نقشی، وکیل تتلو دربارهی تائید یا رد خبر حکم موکلش که دیشب از سوی رسانهها منتشر شد به انصاف نیوز گفت: تا روشن شدن ماجرا در چند روز آینده، قصد مصاحبه نداریم. نقشی دربارهی تائید و رد خبر حکم اعدام برای امیرحسین مقصودلو گفت: اخبار به اندازهی کافی منتشر شده است، تکذیبیه هم منتشر شده اما فعلا تا روشن شدن ماجرا قصد مصاحبه نداریم.
«محکومیت تتلو به اعدام»؛ موجسازی خبری برای خنثی کردن ضربهی کشته شدن دو حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی
کیهان لندن - یک روز پس از ترور دو حاکم شرع دادگاههای انقلاب جمهوری اسلامی، رسانههای داخلی روز گذشته بطور هماهنگ خبر محکوم شدن امیرحسین مقصودلو معروف به «امیر تتلو» را منتشر و در موج خبری دیگری صدور این حکم را تکذیب کردند.
رسانههای داخلی در ایران روز یکشنبه ۳۰ دیماه اعلام کردند که امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو به اتهام «سب النبی» از سوی دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد. این خبر نخستین بار از سوی روزنامه «جام جم» وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی منتشر و به سرعت در دیگر رسانههای داخلی منعکس شد.
«جام جم» گزارش داده بود که با بررسی دوباره به پرونده تتلو در شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران، قضات دادگاه با اکثریت آرا این خواننده را به اتهام «سبالنبی» مجرم شناختند و به اعدام محکوم کردند.
این گزارش تأکید کرده که رأی صادر شده قطعی نیست و امکان اعتراض به آن وجود دارد. با اینهمه موج خبری گستردهای با موضوع «محکومیت امیر تتلو به اعدام» در رسانههای داخلی و شبکههای اجتماعی راه افتاد.
در مرحله دوم این موجسازی، خبرگزاری «فارس» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر صدور حکم اعدام برای امیر تتلو را تکذیب و به نقل از یک منبع آگاه در قوه قضاییه اعلام کرد حکم نهایی هنوز صادر نشده و حتی به تازگی مشمول ارفاق قانونی هم شده است.
همزمان در حالی که خبرگزاری «میزان» به عنوان مرکز رسانه قوه قضاییه هنوز به این خبرها واکنشی نداشت، خبرگزاری «مهر» به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه اعلام کرد حکم نهایی تتلو هنوز صادر نشده است!
به نظر میرسد انتشار خبر محکومیت امیر تتلو و ایجاد موج خبری در اینباره اقدامی سازمانیافته جهت کمرنگ کردن خبر ترور دو حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی بوده است که افکار عمومی ایران از آن شاد شده است.
محمد مقیسه و علی رازینی دو حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی بامداد شنبه در کاخ دادگستری تهران ترور شدند. بر اساس گزارشهای پراکندهای که تا کنون درباره این ترور منتشر شده، ضارب بیش از هشت سال به عنوان آبدارچی و نیروی خدماتی در کاخ دادگستری شاغل بوده است. او در این حمله به محمد مقیسه، علی رازینی و یک محافظ شلیک کرده است. در پی این اقدام، دو حاکم شرع کشته شدند و محافظ مجروح و به بیمارستان منتقل شد. ضارب که گفته میشود قصد ترور دیگری را داشته، بنا به اظهارات مقامات و گزارشهای رسانههای داخلی، با شلیک گلوله به قلب خود خودکشی کرده و جان باخته است.
ترور دو حاکم شرع بدنامی که چهار دهه در صدور احکام زندان و اعدام علیه فعالان سیاسی، مدنی و صنفی و دگراندیشان نقش مهم داشته و دو چهره معروف در ماشین سرکوب و خونریز جمهوری اسلامی به شمار میآمدند، ضربه بزرگی به رژیم به شمار میرود آنهم در حالی که این اقدام توسط یک نیروی شاغل در کاخ دادگستری و در محل کار این حاکمان شرع صورت گرفته است.
اگر گفتید دشمنان شاهزاده رضا پهلوی و خاندان ایشان با چه موضوعاتی می توانند کار تخریب وجهه پهلوی ها را پیش ببرند؟
-مثلا بگویند ایشان دشمن ایران و تمامیت ارضی آن است؟ خب این که اظهر من الشمس است و چنین وصله ای هیچ جور به ایشان نمی چسبد.
-بگویند سر و سری با حکومت نکبت اسلامی دارد؟ چرا می خندید؟ خب اینهم که امکان ندارد.
-یا بگویند دنبال پول و فاند است؟ خب ایشان که به پول و فاند نیاز ندارد.
-یا بگویند می خواهد کشورهای غربی را وارد ایران کند؟ والله ایشان که این کار را نمی کند ولی مردم، اگر ایشان این کار را بکند خیلی هم خوشحال می شوند!
-آیا طی این ۴۶ سال، مدرکی دال بر بدکاری ایشان چه از لحاظ زندگی شخصی یا سیاسی یا مالی وجود داشته؟ خب اگر داشت حکومت نکبت و مخالفان ایشان تا حالا صد بار آن را «رو» کرده بودند.
-آیا ایشان ایدئولوژی یا مذهب خاصی را می خواهد بر آینده ی ایران حاکم کند؟ قطعا خیر! ایشان اصلا نمی خواهد حاکم شود چه برسد به این که بخواهد چیزی را حاکم کند.
چه کسانی برندگان اصلی آتشبس در غزه هستند؟ «نوبت جمهوری اسلامی بهزودی فرا میرسد»
یورونیوز - پس از گذشت سه روز پر اضطراب برای ساکنان غزه و سپری شدن ۱۵ ماه نبرد، سرانجام آتشبسی موقت میان اسرائیل و شبه نظامیان حماس برگزار شد و اولین گروه از گروگانهای اسرائیلی با زندانیان فلسطینی مبادله شدند.
امیلی داماری که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی از خانهاش در کیبوتص کفار عزه ربوده شده بود، از اولین گروگانهایی بود که آزاد شد و به خانه برگشت. او در اولین واکنش به این آزادی، خود را «خوشبختترین فرد جهان» خواند.
اسرائیل علاوه بر نجات سه تن از شهروندانش، توانست جسد اورون شائول، سربازی که ۱۰ سال پیش کشته و جسدش توسط حماس روبوده شده بود، پس بگیرد.
اسرائیل همچنین شب گذشته و پس از تحویل سه گروگان آزاد شده، مطابق با این توافق ۹۰ زندانی فلسطینی را آزاد کرد که ۷۸ نفر از این زندانیان ساکنان کرانه باختری و ۱۲ نفر از ساکنان بیتالمقدس شرقی بودند.
افرادی که آزاد شدند شامل ۶۹ زن و یک کودک همراه، همچنین ۱۲ مرد و ۸ نوجوان بودند که به دلیل ارتکاب جرایمی مانند تحریک، همکاری با تروریسم و اختلال در نظم محکوم شده بودند.
قرار است در مجموع حدود ۲ هزار زندانی در مرحله اول اجرای این توافق آتشبس آزاد شوند و در این میان مذاکرات برای ایجاد آتشبسی دائمی مشروط به تضمین امنیت اسرائیل ادامه یابد.
با این وجود ایران این رویداد را «بزرگترین شکست اسرائیل» خوانده است.
اسماعیل قاآنی، فرمانده سپاه قدس ایران روز گذشته خبر آتشبس در غزه را «بزرگ ترین شکست اسرائیل» توصیف کرد، آنهم در حالی که مقامات ایالات متحده این توافق را نتیجه تغییر معادلات در خاورمیانه و زمینهساز پایان حکومت حماس در غزه توصیف کردند و هشدار دادند که در صورت اقدامی از سوی حماس برخلاف این آتشبس، پشتیبان اسرائیل برای انجام «هر اقدامی» هستند که لازم است.
اما چه کسانی بیشترین سود را از این توافق بردند؟
جو بایدن: منتظر استقبال گروگانهای آمریکایی در خانه هستیم
جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده روز گذشته با اشاره به این آتشبس گفت: «مفاد این توافق همان چیزی بود که من در ماه مه به تفصیل بیان کردم؛ که درنهایت نیز توسط کشورهای سراسر جهان پذیرفته و با اکثریت قاطع در شورای امنیت سازمان ملل تایید شد.»
او با اشاره به اینکه آمریکاییهای گروگان گرفته شده نیز در اولین مرحله اجرای این توافق آزاد خواهند شد، افزود به همراه معاونش کامالا هریس «منتظر استقبال از آنها در خانه» است.
بایدن سپس به منافع فلسطینیها در این توافق اشاره کرد و گفت: «اسرائیل صدها زندانی فلسطینی را آزاد خواهد کرد. فلسطینیها نیز میتوانند به محلههای خود در تمام مناطق غزه بازگردند. موج کمکهای بشردوستانه به غزه آغاز میشود و مردم بیگناه میتوانند دسترسی بیشتری به کمکهای حیاتی داشته باشند.»
بایدن یکی دیگر از دستاوردهای این توافق را زمینهسازی برای «پایان دائمی جنگ» دانست و گفت: «طی شش هفته آینده، اسرائیل درباره ترتیبات لازم برای آغاز مرحله دوم این توافق مذاکره خواهد کرد که پایان دائمی جنگ است.»
او افزود: «اگرچه جزئیات زیادی برای مذاکره و انتقال از فاز یک به فاز دو وجود دارد، اما بر اساس این توافق، حتی اگر مذاکرات بیش از شش هفته طول بکشد، تا زمانی که مذاکرات ادامه داشته باشد، آتشبس نیز ادامه خواهد یافت.»
او افزود که در مرحله دوم این توافق، نه تنها همه گروگانهای باقیمانده از جمله سربازان مرد آزاد خواهند شد، بلکه تمامی نیروهای باقیمانده اسرائیل نیز از غزه خارج خواهند شد و آتشبس موقت، دائمی خواهد شد.»
و به گفتۀ او درنهایت در فاز سوم، بقایای گروگانهایی که کشته شدند به خانوادههایشان بازگردانده و طرح بازسازی بزرگ غزه آغاز میشود.
تاریخ سازمان مجاهدین خلق آکنده از چرخشها، شکستها و عبرتهاست. بهنحوی که میتوان آن را بهشکل انتقادی روایت و درسهایی برای امروز از آن استخراج کرد. علاوه بر آنچه در مقاطعی همچون سال ۱۳۵۴ در درون این تشکیلات رخ داد، بهطور مشخص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در چند مقطع شکستهایی نصیب این تشکیلات شد و هر بار مسعود رجوی توانست با بندبازی، خود و سازماناش را از زیر ضرب خارج کند ولو برای مقطعی کوتاه و بهشکلی متزلزل.
به گمان من، این سازمان را امروز دیگر باید مرده پنداشت و صرفاً آن را از جنبه تعلیمی، روی تخت سالن تشریح قرار داد. اما آن ضربات و شکستها چه بود؟ ذیلاً اشاراتی میکنم و نحوه گریز رجوی از آنها را نشان میدهم.
یکم
«انقلاب» اولین صدمه و ضربه به سازمان مجاهدین خلق بود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بهواسطه میزان فعالیت و سازماندهی و تمایزی که میان گروههای مبارز بهوجود آمده بود، این سازمان خود را سرآمد مبارزان، یا بهتعبیری «نوک پیکان تکامل» میپنداشت.
با پیروزی انقلاب و پایان دوره زندان اما واقعیت بهصورتی دیگر بروز کرد. بهگونهای که بقایای مجاهدین خلق با مردمی مواجه شدند که جز «خمینی»، دیگری را فرمانبردار نبودند و حتی، عکس وی را در ماه میدیدند. یعنی آنکه را در زندان متعلق به قشر خردهبورژوازی میدانستند، در واقعیت، برتر از هر مبارز دیگری قدرت بسیج یافته بود.
از این رو سازمان دچار تناقض شد و پرسشی برایاش بهوجود آمد که چگونه باید خود را در میان این مردمِ مذهبیِ سازمانیافته جایابی کند. آنها بر آن شدند طی ملاقاتی با امام خمینی، تصاویر وی را با آرم سازمان و آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِين» ادغام کنند و اینبار «مجاهد اعظم»(خردهبورژوای سابق!) را بازنمایی کنند؛ و اینگونه ستایشها و کرنشهای عجیبی نثار رقیب پیشین شد.
اما زمانیکه توانستند نیروهای مذهبی پیرو امام خمینی را تا حدی بهخود جذب کنند و بهصورت سمپات سازمان دهند، ردای «مجاهد اعظم/رهبر آزادگان» را تدریجاً از دوش آیتالله خمینی برداشته و بر دوش آیتالله طالقانی انداختند و وی را «پدر» خطاب کردند. این اما آخرین گذار نبود و بعد از درگذشت مرحوم طالقانی، بهناچار کجدار و مریز پیش آمدند تا آنکه زیر عبای مؤلف «اقتصاد توحیدی»، ابوالحسن بنیصدر رفتند.
یعنی، اپورتونیسم باعث شد که آنها روزی پرچم امام خمینی را برافراشته سازند و دیگر روز، شعار «مرگ بر خمینی» سر دهند. فیالواقع، فقدان دیسیپلین و تأکید بر عملگراییِ کور آنها را واداشت پیاپی از گذشته خود عبور کنند، پوستاندازی کنند و نهایتاً از محتوا خالی شوند.
دوم
سازمان مجاهدین خلق، از دو منبع و یک ایده اصلی تغذیه میکرد: سازماندهی، گفتمان و مبارزه مسلحانه. «شریان»های این تشکیلات از بدو پیدایش تا حیات موسی خیابانی، از ایده مبارزه مسلحانه آکنده بود. تروریسم و خشونت سازمانیافته، و انفجارهای سال ۱۳۶۰- بهرغم آنکه هیچگاه رسماً مسئولیت آنها از سوی مجاهدین خلق پذیرفته نشد و صرفاً با اشارهای، مضمون آیه ۲۶ سوره نحل را یادآوری کردند که بیان میداشت سقف بهشکل غافلگیرانه بر سر افراد آوار خواهد شد.
- جملگی مؤید اهمیت این ایده نزد این سازمان بود. اما فرار تدریجی اعضای این تشکل و ضربه به خانههای تیمی به اضمحلال ایده «مبارزه مسلحانه» انجامید و طرح موسوم به «مالک و مستأجر» اندک بارقههای تشکیل هستههای مقاومت را نیز از میان برد. برای حل این دو شکست پیاپی، رجوی فرار به جلو کرد. او طی ملاقاتی با طارق عزیز از «صلحطلبی» و «ملیبودن» سازماناش گفت و ماهیت هر نوع جنگ و تخاصم میان دو کشور را مردود دانست. مدتی بعد نیز اعلام شد این سازمان بناست در جوار خاک میهن مبارزه را ادامه دهد؛ حال آنکه نه آن سازمان دیگر توان ادامه مبارزه داشت و نه پادگان اشرف جوار خاک میهن محسوب میشد.
باری، تلاشهای نیمبند برای احیاء «مبارزه مسلحانه» با رویدادهایی از قبیل عدم استقرار، فروپاشی شورای ملی مقاومت و... با بنبست کامل مواجه شد و زمانیکه دیگر محرز شد حتی امکان عملیات از سوی پیشمرگهها در جدار مرز نیز وجود ندارد، رجوی شگرد جدید خود را آغاز کرد؛ «انقلاب ایدئولوژیک».
خلاصه ایده انقلاب ایدئولوژیک از این قرار بود که علت شکستها، نه ضعفهای تاکتیکی بوده و نه تصمیمهای استراتژیک رأس سازمان، بلکه غلوغش در قلوب پیروان علتالعلل مسائل بوده است. همچنانکه طی سالها و از دل محاکمههای درونسازمانی، پیوسته اعضایی بهعنوان «خائن» معرفی و محاکمه شدند تا بدین طریق، ضعفها به عناصر متزلزل و نفوذی احاله شود و سازمان از اتهامات و نقدها مصون بماند. فیالواقع، استدلال این بود که این اعضاء و سمپاتهای سازمان بودهاند که در قلب خود دو معشوق را جای دادهاند و بهجای آنکه ذوب در ایدئولوژی و رأس سازمان باشند دل به همسر و اولاد سپردهاند چنانکه گاه به بخش ابتدایی آیه ۴ سوره احزاب، و گاه دیگر به آیه ۲۴ سوره توبه ارجاع داده میشد.
در نتیجه این مدل فرافکنی، دستور تخلیص تشکیلات تحت پوشش طلاق اجباری صادر شد و جملگی فرزندها به پاریس گسیل شدند و زنها دیگر جواز همکلامشدن با همسران سابق را نیافتند. به دیگر سخن، رجوی از شکست مهلک فرصتی ساخت تا تفکر زمینیِ محاسبهپذیر را تعطیل و خود را به عنصری مقدس بدل کند. چنانکه، مهدی ابریشمچی اظهار داشت: «رهبری مطلقاً هیچ تعیّنی به سمت پایین را نمیتواند بپذیرد. تعیین او را الزام مشخص ایدئولوژیک و سیاسی سازمان مشخص میکند. برنامهاش هم همان برنامهای است که انقلاب مشخص میکند.
در پایینتر از مسئول اول و رهبر ایدئولوژیک، همه مشروط هستند و قبل از همه به مسئول بالاتر خودشان مشروط هستند. اما مسعود در بالا به کی مشروط است؟ فقط به انقلاب. او ایدئولوژیکمان [=قهراً] مسئولی جز خدا ندارد. همه در سازمان مسئول دارند، یعنی مشروط هستند به مسئولشان، ولی در رأس رهبری اینطوری نیست.» دیگر از آن به بعد، سازمان به یک «فرد» مبدل شد؛ فردی که مجاز به اتخاذ هر تصمیمی بود بیآنکه ملزم به پاسخگویی به پایین باشد. حال آنکه پیشتر این اعتقاد وجود داشت و ابراز میشد که رهبران اولیه سازمان مجاهدین خلق، از اعضاء و تبار جبهه ملی بوده و جملگی، سبقه ملی داشتهاند.
از آن رو این تشکیلات تنها آلترناتیوِ دموکراسیخواه و در عین حال ضدامپریالیسم معرفی میشد. در حالیکه نمیتوان ملی بود و دست در دست دشمنِ میهن به جنگ ملت خویش رفت. طرفه آنکه بعداً مشخص شد این سازمان اعتقادی به دموکراسی، هم، نداشت. چنانکه هیچگاه کنگرهای برگزار نشد که رجوی در درون آن انتخاب شود؛ ولو کنگرهای صوری و از باب حفظ ظاهر. البته، رجوی تصریح کرده بود: اگر زمانی در سازمان انتخابات ملاک باشد، من دیگر عضو آن نخواهم بود!
با همین ملاک میتوان گریزی به مسئله نصب جانشین مسعود رجوی زد. مریم رجوی، ابتدا بهعنوان مسئول رده دوم سازمان مجاهدین خلق، و براساس سطحی از تفویض اختیار مطرح شد و سپس، تبدیل به رئیسجمهور مقاومت [کذا فی الاصل!] شد. یعنی بدون رأی تبدیل به رئیسجمهورِ مردمیِ شد.
در حالیکه با تأملی در سوابق سیاسی- مبارزاتی نامبرده میتوان دریافت که وی حتی سابقه یک روز سمپاتی هم نسبت به این سازمان نداشته و ابتدای انقلاب و در بنیاد علوی بهعنوان هوادار عضوگیری شده است. حال آنکه اشخاصی مانند عباس داوری، علی زرکش، مهدی ابریشمچی و جز اینها سابقهای طولانیمدت از فعالیت تشکیلاتی و حبس سیاسی داشتند. النهایه، تحت این شگرد مسعود رجوی نظم عمودی یک سازمان را باژگونه کرد و همه را به خدمت یک فرد مقرب درآورد.
مایک والتز مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، یکشنبه ۱۹ ژانویه (۳۰ دیماه) در مصاحبه با شبکه «سیبیاس نیوز» گفت واشنگتن ماه آینده درباره ایران تصمیمات مهمی خواهد گرفت
کیهان لندن - والتز در این مصاحبه درباره مواضع دولت ترامپ در قبال جمهوری اسلامی پس از جنگ اسرائیل با گروههای تروریستی حماس و حزبالله و تضعیف شبهنظامیان مورد حمایت رژیم ایران صحبت کرد و با اشاره به «نابودی پدافند هوایی جمهوری اسلامی در حملات اسرائیل»، حمله به تأسیسات اتمی رژیم را محتمل دانست.
او تأکید کرد: «اکنون لحظه گرفتن آن تصمیمات کلیدی است و ما ماه آینده این کار را خواهیم کرد.»
مارگارت برنان مجری برنامه از والتز پرسید: «طبق ارزیابیهای اطلاعاتی ایالات متحده، آنها [حکومت ایران] از هر زمان دیگری به ساخت سلاح هستهای نزدیکتر هستند. پرزیدنت ترامپ در دوره اول خود به توافق دیپلماتیک نرسید. او همچنین وارد جنگ با ایران نشد. موضع او چیست؟ آیا او از حمله اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران که نیازمند کمک و تسلیحات ایالات متحده است حمایت خواهد کرد؟» والتز گفت: «قصد ندارم پیشاپیش از این تصمیمات صحبت کنم.»
مارگارت برنان در ادامه همین سوال پرسید: «به نظر میرسد که این موضوع جزو اولویتهای مهم شماست؟» مشاور ترامپ پاسخ داد: «[رژیم] ایران به لطف رهبری بینظیر بنیامین نتانیاهو و اسرائیلیها در موضع ضعف قرار گرفته. حماس در یک عملیات مخفی شگفتانگیز شکست خورد؛ عملیات پیجر و بیسیم. همه میگفتند نابودی رهبر حزبالله، نصرالله، بیش از حد تحریکآمیز است و نمیتوان آن را انجام داد. میدانید چه شد؟ آنها این کار را کردند. و این اکنون به یک فرصت واقعی در لبنان تبدیل شده؛ به سقوط اسد و دیکتاتوری بیرحم او منجر شده؛ حماس کاملاً منزوی شده است.
آنها همیشه فکر میکردند نیروی کمکی از شمال و از طرف حزبالله خواهد آمد. دیگر اینطور نیست و من فکر میکنم دلیل کلیدیای که اکنون وارد توافق شدهاند همین است. همچنین پدافند هوایی [رژیم] ایران نابود شده. پس اکنون زمانی برای اتخاذ تصمیمات کلیدی است و ما در ماه آینده این کار را انجام خواهیم داد.»
تیمهای امنیت ملّی و سیاست خارجی دولت دوم ترامپ مواضع سرسختانهای علیه جمهوری اسلامی دارند. پیشتر مارکو روبیو گزینه ترامپ برای وزارت خارجه آمریکا در جلسه استماع که چهارشنبه ۱۵ ژانویه (۲۶ دیماه) در کنگره برگزار شد گفته بود: «من هیچ کشوری را نمیشناسم که اختلاف میان مردم و کسانی که بر آنها حکم میرانند بیشتر از ایران باشد... اجازه دهید به روشنی بگویم، وقتی از ایران صحبت میکنم، منظورم مُلاهاست؛ نه مردم ایران که از فرهنگی کهن و غنی برخوردارند.»
روبیو تأکید کرد: «حکومت در ضعیفترین موقعیتاش است و به فکر دستیابی به سلاح اتمی افتاده و بخشی از حکومت میخواهد با گفتگو زمان بخرد.»
سناتور روبیو در این جلسه با هشدار نسبت به مماشات با رژیم تهران گفت: «باید در هرگونه برخورد، مذاکره یا امتیاز این را در نظر گرفت که آنها از امکاناتی که به دست میآید برای توسعه برنامه هستهای و کمک به حزبالله استفاده خواهند کرد.»
او در همین ارتباط توضیح داد: «ما نمیتوانیم اجازه دهیم [رژیم] ایران توانایی تهدید همسایگانش را داشته باشد و آنها را بیثبات کند. فراموش نکنیم در رژیم ایران اشخاص و گروههایی هستند که در ۵ سال گذشته بطور فعال و علنی برای قتل رئیس جمهوری منتخب و افراد زیادی از دولت قبلی تلاش کردهاند.»
یک منبع موثق در دادگستری جمهوری اسلامی با ارسال مستنداتی برای ایندیپندنت فارسی اعلام کرد که «فرشاد اسدی»، از نیروهای خدماتی کاخ دادگستری تهران، فرد حملهکننده به محمد مقیسه و علی رازینی بوده و در ادامه جزئیاتی را درباره نحوه وقوع این اتفاق جنجالی شرح داد.
او گفت: «فرشاد اسدی، متولد ۱۳۶۵، در چند سال اخیر بهعنوان نیروی خدماتی و آبدارچی و بهصورت قراردادی در ساختمان دادگستری کل کشور مشغول بهکار بود و بیشتر در بخش نظافت و خدمات شعبه ۳۹ دیوان عالی به ریاست قاضی رازینی حضور داشت. او حدود ساعت ۱۰ و ۴۰ دقیقه صبح روز شنبه در طبقه همکف و دفتر شعبه ۳۹، از غفلت یکی از محافظان رازینی استفاده کرد و کلت کمری او را ربود. در آن لحظه محمد مقیسه هم در دفتر رازینی حضور داشت و فرشاد اسدی که چند دقیقه قبل از حادثه برای آنها چای برده بود، ابتدا دو گلوله به رازینی شلیک کرد. سپس مقیسه که درحال فرار و خارج شدن از اتاق بود را هم با سه شلیک دیگر هدف گرفت.»
منبع موثق ایندیپندنت فارسی در ادامه توضیح داد: «پس از کشته شدن رازینی و مقیسه، همان محافظ رازینی که اسلحهاش ربوده شد، با فرشاد اسدی درگیر میشود و اسدی گلولهای هم به شکم این پاسدار بسیجی شلیک میکند. اسدی در ادامه تلاش داشت به طبقات بالایی برود و به نظر میرسد که میخواست قضات دیگری را هم به قتل برساند، اما چند نفر او را محاصره کردند و راه ورود او به اتاقها بسته شد. درنتیجه تصمیم گرفت در سالن خودکشی کند و با همان اسلحه جان خود را گرفت.»
این کارمند دادگستری جمهوری اسلامی همچنین تاکید کرد که تمامی کارکنان کاخ دادگستری تهران فرشاد اسدی را «جوانی سربهزیر و مودب» میشناختند و افزود اینکه برخی از مدیران جمهوری اسلامی، ازجمله مصطفی پورمحمدی، میکوشند فرشاد اسدی را یک نیروی وابسته به سازمان مجاهدین خلق معرفی کنند «قطعا دروغ است».
او میگوید: «فرشاد اسدی شهروندی کاملا عادی بود. ما هنوز دقیقا انگیزه اصلی او را برای انجام این کار نمیدانیم، ولی برخی از همکاران میگویند او هم مانند بسیاری از مردم نسبت به وضعیت فعلی کشور و احکام صادرشده از سوی قضات جمهوری اسلامی معترض بود.»
اردیبهشت سال گذشته، یک منبع موثق با ارسال مستنداتی برای ایندیپندنت فارسی خبر داده بود که محمدرضا حبیبیان، نگهبان بانک ملی بابلسر، هم که عباسعلی سلیمانی، نماینده مجلس خبرگان را کشت، جانباز جسمی و روانی بوده و دلیل او برای قتل «عصبانیتش از فقر و موافقت نکردن بانک با درخواست وامش» بوده است.
اما مصطفی پورمحمدی، از چهرههای امنیتی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی و وزیر سابق دادگستری ایران، شامگاه شنبه ۲۹ دی با حضور در برنامه خبری صداوسیما، مدعی ارتباط قاتل دو قاضی دیوان عدالت اداری با سازمان مجاهدین خلق شد، اتهامی که مقامهای جمهوری اسلامی و قضات مختلف بارها علیه معترضان به نظام ایران به کار بردهاند؛ معروفترین مورد آن نیز به ماجرای بمبگذاری خرداد ۱۳۷۱ در حرم امام هشتم شیعیان در مشهد برمیگردد، پروندهای که مقامهای قضایی و امنیتی اعلام کردند به دست نیروهای گروه مجاهدین خلق رقم خورد، اما در سالهای بعد علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت محمد خاتمی، تایید کرد که ماموران وزارت اطلاعات و عاملان «قتلهای زنجیرهای» این بمبگذاری را انجام دادند.
همچنین در بسیاری از پروندههای خیزش سراسری ۱۴۰۱ مردم ایران علیه جمهوری اسلامی هم بارها اتهام سنگین ارتباط یا دریافت پول از مجاهدین خلق مطرح شد و هربار معترضان، اعضای خانواده آنان یا وکلا این اتهامات را رد کردند، اتهامی که به نظر میرسد هدف اصلی از طرح مکرر آن انکار و پنهانسازی خشم و نفرت حداکثری مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی و مدیران آن باشد.
بحث در بارۀ رابطۀ ایران و آمریکا بینهایت تکراری و دل به هم زن شده است. هیچ حرف نو و ناگفتهای در این باره باقی نمانده است. اینک لحظۀ تصمیم گیری قاطع و نهایی فرا رسیده است. ترامپ فردی نیست که با سیاست "مدیریت تخاصم" آنگونه که دستگاه بیرمق وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در پی آن است، کنار آید.
او در پی "عادیسازی تمامعیار" یا "رویارویی تمامعیار " در روابط کشورش با ایران است. حال این به عهدۀ مقامهای مسئول است که یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. این باری است صرفاً بر دوش خود آنان با همۀ سنگینی و عوارض و عواقبش.
این هم شد احتمال؟
لیندسی گراهام سناتور متنفذ و جمهوریخواه آمریکا احتمال موفقیت دیپلماسی برای حل مسئلۀ هستهای ایران را یک در تریلیون اعلام کرده است! یکی پیدا نشد به او بگوید که مرد حسابی! یک در تریلیون هم شد احتمال؟ صاف و پوست کنده میگفتی صفر و خیال خودت و دیگران بخصوص براندازان و دلواپسان داخلی را راحت میکردی!
گویند واعظی بر منبر بود و از مشقات عبور از پل صراط سخن میگفت و هشدار میداد که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است و گذشتن از آن بینهایت دشوار و قریب به محال است. در آن میان یکی از بین جمعیت برخاست و به واعظ گفت؛ یک باره بگو پلی در کار نیست و خیالمان را راحت کن! احمد زیدآبادی
سازمان حقوق بشر ایران؛ ۲ بهمن ۱۴۰۳: کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که بهمنماه ۱۴۰۲ از زندانهای ایران شروع شد، بهزودی یک ساله میشود. سازمان حقوق بشر ایران از مردم و کنشگران مدنی و سیاسی، کارشناسان، اشخاص و نهادهای مدافع حقوق بشر ایرانی و بینالمللی درخواست میکند تا روز سهشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ در هر جایی که هستند و از هر طریقی که میتوانند با گرامیداشت این کنش جمعی زندانیان سیاسی در ایران، بازتاب صدای آنان باشند.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، در این باره گفت: «کارزار سهشنبههای نه به اعدام یک نقطه عطف در جنبش لغو اعدام در ایران است. برای نخستین بار، یک کارزار متشکل از زندانیانی با پیشینهها و دیدگاههای سیاسی مختلف بهطور مستمر هر هفته علیه تمامی اعدامها، نه فقط اعدام زندانیان سیاسی، اعتصاب میکند.» امیریمقدم افزود: «این حرکت میتواند آغاز یک جنبش اجتماعی گسترده علیه مجازات مرگ در ایران باشد. ما از تشکلهای صنفی، دانشجویی و عموم مردم دعوت میکنیم تا به این کارزار بپیوندند و در هر کجا که هستند، به هر شکلی که میتوانند، هر سهشنبه اعتراض خود را علیه اعدامها ابراز کنند».
هگل در رابطه با نظام حکومتی در ایران در صفحه ۳۰۴ مینویسد: "از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن[بی گمان به معنای نسبی] فراهم میآید. در اینجا نژادی یگانه، مردمان بسیاری را در بر میگیرد (ولی این مردمان) فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه میدارند. " هگل در ادامه مینویسد "در اینجا ملتهای گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه میدارند، به کانون یگانگی بخشی وابستهاند. "
نظام سیاسیِ هخامنشیان، نظام مبتنی بر اصالت قوم دینی است. همچنین «بینش دینی هخامنشیان مبتنی بر "یزدان گزیدگی" شاهان هخامنشی است. "در کتیبهها از قول داریوش آمده که خدا [یزدان] زمین و آسمان و داریوش را شاه آفرید. " از کتاب عقل و نقل (رویدادهای جهلی در فرهنگ اسلامی/ص ۴۲. این نوعِ خاصِ "بینش دینی" قدرت عظیم را فراهم کرد که از قِبل آن نظام سیاسی مبتنی بر آزادی قوم دینی ممکن گشت. نوع "نظام سیاسی" و "بینش دینی یزدان گزیدگی" در دستگاه هخامنشینان بهم پیوند دارند. این پیوند موجب آزادی قوم دینی شده و همین، قدرت امپراتوری هخامنشیان را ضمانت کرد.
انتشار خبر تلخ و تکان دهندهی مرگ یک زندانی در زندان قرچک به دلیل محرومیت از دریافت خدمات درمانی، امری خلاف تمام میثاقهای حقوق بشری بوده معادل وقوع جنایت علیه بشریت و یادآور سالها محرومیت غیر قانونی و غیرانسانی زندانیان از حق درمان مناسب است
محرومیتی که متاسفانه در مورد تعداد زیادی از زندانیان خصوصا زندانیان سیاسی اعمال شده به ایجاد آسیبهای شدید و غیرقابل برگشتی چون تشدید بیماری، عوارض روانی و با کمال تاسف مرگ زندانیان منجر گردیده است.
اگر نیروها و افراد و جریانات شرکت کننده در یک مبارزه سیاسی را بردارهایی فرض کنیم که دراندازههای متفاوت جهت رسیدن به اهداف سیاسی تعیین شده در حرکت هستند، میزان تاثیرگذاری و موفقیت آن جنبش سیاسی را هم میتوان بر اساس جمع حاصل از این مجموعه بردارها محاسبه نمود. بر پایه شبیه سازی این قانونمندی فیزیکی با حرکت اجتماعی-سیاسی، میخواهیم به بررسی مبارزات سیاسی دوران قبل و بعد از انقلاب بپردازیم و چرایی همسو نبودن بردارهای سیاسی مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
منظور از این نوشته ارزش گذاری و یا صحه گذاشتن بر مبارزات دوران قبل از انقلاب و الگوبرداری از آن مبارزات و اهداف و نتایج آن نیست. در این نوشته ما بدون وارد شدن به چرایی مبارزه با رژیم پهلوی و بررسی شرایط تاریخی و سیاسی آن دوران، تنها به این نکته خواهیم پرداخت که چرا مبارزه بر علیه نظام پادشاهی همسو و یکپارچه بود و مبارزه بر علیه رژیم جمهوری اسلامی پراکنده، غیر همسو و غیر موثر است. چرا بردارهای مبارزه با رژیم پهلوی همسو بود و بردارهای مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی نا همسو است. چرا تفاضل بردارهای مثبت و منفی و یا برآورد بردارهای هم جهت و غیر هم جهت، در مقابله با رژیم سلطنتی به شدت مثبت بود و برآورد این بردارها بر علیه رژیم جمهوری اسلامی صفر و یا حتی منفی است.
هنوز بسیار زود است که در مورد نتایج اقدام حماس در۷ اکتبر ۲۰۲۳ در مسیر رویای فلسطینی قضاوت کنیم. اما، با برقراری آتش بس ناپایدار موقت و احتمال خوش بینانه تبدیل آن به آتش بس دراز مدت و شاید نهایی میتوان به برنده و بازندهها در میدان نبرد، تاکنون، اشاره کرد. طرفهای اصلی و میدانی درگیری، حماس و راست افراطی اسرائیل هستند.
پادشاهان سلسله پهلوی در دوره سخت و پرالتهاب تاریخی که ملت ایران در طول مدت حکمرانی پادشاهان سلسله قاجار به ذلت و خواری و فقر و فلاکت دچار شده و در بیسوادی و خرافه پرستی محض غوطه ور بودند و زمانیکه که کشور ایران به اشغال متفقین در آمده بود رهبری و اداره کشور را بدست گرفتند.
خدمات فراموش ناشدنی و شایستهای که رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه پهلوی در دوران زمامداری خویش جهت سازندگی و پیشرفت و تعالی ملت و کشور ایران با موفقیت به انجام رساندند در چهارده قرن اخیر بی سابقه بوده است و تاریخ همواره از این دو پادشاه میهن پرست به نیکی یاد خواهد کرد. از طرفی چپها و توده ایها و ملایان و انگلهای اسلامی همواره تلاش کردهاند تا با جعل اسناد و تحریف و وارونه جلوه دادن حقایق و داستان سازیهای دروغین افکار عمومی و نسلهای بعد از شورش سال پنجاه و هفت را نسبت به خاندان پهلوی بدبین کنند و به مقام و منزلت و دستاوردها و خدمات ارزشمند این دو پادشاه نیک نام و ایران ساز خدشه وارد سازند اما در این تلاشهای مذبوحانه و عوام فریبانه خود ناکام بودهاند زیرا همین نسلهایی که در دوران حکومت ملایان به دنیا آمده و رشد کردهاند با فریادی رسا رضا شاه روحت شاد را در کشور طنین انداز کردند که رنگ از رخسار ملایان و چپها پرانده است.
ترامپ حمایت خود را از مذاکره با ایران برای یافتن راه حل مشکلات موجود بین دو کشوراعلام کرده است. هنگامی که از ترامپ در مورد پیامی به رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، سؤال شد، رئیسجمهور منتخب تنها گفت: "برای او آرزوی موفقیت دارم."
در طول کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۴، ترامپ اعلام کرد که سیاست او در قبال ایران در دوره دوم "بسیار متفاوت" از دوره اول خواهد بود. او سیاست "تغییر رژیم" را رد کرد و تأکید کرد که میخواهد ایران موفق باشد، اما همچنین با دستیابی ایران به تسلیحات هستهای مخالف است.
در سپتامبر ۲۰۲۴، پزشکیان، رئیسجمهور ایران، اعلام کرد که تهران آماده "گفتوگوی سازنده" است و آمادگی خود را برای تعامل با غرب در مورد انرژی هستهای و بهبود روابط با ایالات متحده ابراز کرد.
با این حال، پر کردن شکافها بین واشنگتن و تهران دشوار خواهد بود. اگر رئیسجمهور ترامپ بخواهد با مذاکره با ایران بنبست روابط را بشکند، با مخالفت های شدید در داخل ایالات متحده، در ایران و در منطقه روبرو خواهد شد. ماه گذشته، بنی گانتز، عضو سابق کابینه جنگ اسرائیل، خواستار هدف قرار دادن ایران "به طور مستقیم" شد.
اگر فرض کنیم که ترامپ به دنبال توافق با ایران برای پایان دادن به یک درگیری بیپایان دیگری باشد، اولین گام باید یک توافق هستهای با ایران باشد.
احتمالاً اسرائیل خواستار برچیده شدن قابلیتهای غنیسازی ایران خواهد بود. با این حال، زمانی که من سخنگوی تیم هستهای ایران (۲۰۰۳-۲۰۰۵) بودم، در یک جلسهای خصوصی، رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای، به روحانی - که در آن زمان مذاکره کننده ارشد هستهای ایران بود - گفت: "اگر قرار باشد ایران حق غنیسازی خود را کنار بگذارد، این کار یا باید پس از فوت من انجام شود، یا از رهبری استعفا بدهم."
بنابراین، تحمیل این گزینه به ترامپ، منجربه شکست مذاکرات خواهد شد، همانطور که مذاکرات هسته ای ایران با سه کشور اروپایی بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ شکست خورد.
اگر هدف اصلی ترامپ اطمینان از عدم دسترسی ایران به بمب هسته ای باشد، او نیاز به طرحی دارد که به طور دائمی دستیابی به بمب هستهای را نه تنها توسط ایران بلکه توسط سایر کشورهای بلندپرواز منطقه نیز مسدود کند.همانطور که رئیسجمهور بایدن هشدار داد: "اگر ایران به بمب دست پیدا کند، پس از آن عربستان سعودی، ترکیه و مصر نیز به دنبال بمب هسته ای خواهند رفت."
عناصراصلی یک طرح برای مذاکرات موفق از این قرار است:
همانند برجام در دوره دولت اوباما، ایران موافقت کند که شفافیت کامل در برنامههای هستهای خود داشته باشد و اقدامات حداکثری راستی آزمایی طبق مقررات آژانس بین المللی انرژی اتمی را اجراکند.
اصول کلیدی توافق هسته ای باید منطقهای شود تا شامل تمام کشورهای منطقه باشد. این امر امکان دائمی کردن محدودیتهای اصلی عدم اشاعه در برجام در کل منطقه را فراهم میکند، از جمله محدود کردن غنیسازی اورانیوم به زیر ۵ % و جداسازی پلوتونیوم از سوخت مصرفشده.
پس از اجرای توافق هستهای جدید، واشنگتن و تهران میتوانند گفتگوهایی در مورد امنیت منطقه داشته باشند. هر دو کشور به عنوان گام اول و حسن نیت، باید به طور موقت تمام تهدیدها و خصومتها را متوقف کنند.
دویچه وله - یک مقام مسئول در وزارت علوم ایران، مصرف مواد مخدر توسط برخی دانشجویان در روزهای برگزاری امتحانات را تایید کرد و گفت که این موضوع "قابل انکار نیست."
مدیرکل دفتر مشاوره، سلامت و سبک زندگی در وزارت علوم در عین حال از ذکر آمار در این زمینه خودداری کرد و افزود که "نمیتوانیم به صورت آماری اعلام کنیم که چه تعداد از دانشجویان به مصرف این مواد در روزهای برگزاری امتحانات روی میآورند."
حمیدرضا حسنآبادی که روز دوشنبه اول بهمنماه با وبسایت شفقنا سخن میگفت، با اشاره به رصد دائمی"وضعیت تمامی دانشجویانی که به مصرف مواد مخدر روی میآورند"، ادامه داد: «اینگونه نیست که در مواقع خاص نظیر دوران امتحانات به این موضوع حساس باشیم.»
او از جمله تلاشهای وزارت علوم برای مقابله با مصرف مواد مخدر توسط برخی دانشجویان گفت که "سازمان امور دانشجویان هر سال تفاهمنامه همکاری مشترک با ستاد مبارزه با مواد مخدر منعقد میکند."
در سالهای گذشته گزارشهای پرشماری درباره افزایش مصرف مواد مخدر و محرک توسط دانشجویان در ایران منتشر شده است.
از جمله جدیدترین موارد در این خصوص، مریم اخگری، رئیس کنترل کیفی امور آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور روز سوم دیماه در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا با هشدار در خصوص مصرف داروی ریتالین توسط دانشجویان و دانشآموزان گفت: «متاسفانه برخی دانشآموزان و دانشجویان برای حفظ تمرکز در شب امتحان داروی ریتالین را از بازار غیررسمی تهیه و مصرف میکنند در حالی که از عوارض خطرناک آن مطلع نیستند.»
آتشسوزی مهیبی در ساعات ابتدایی صبح سهشنبه در هتلی در یک پیست اسکی واقع در کارتالکایا در شمال غربی ترکیه سبب کشتن شدن دستکم ۶۶ نفر و مصدومیت ۵۱ نفر دیگر شد
دویچه وله - درآتشسوزی هولناکی که بامداد سهشنبه (۲۱ ژانویه ۲۰۲۵) در هتل گرند کارتال واقع در پیست اسکی کارتالکایا در شمال غربی ترکیه رخ داد، تا کنون جان ۶۶ نفر را گرفته و ۵۱ نفر دیگر را مجروح کرده است. این هتل ۱۲ طبقه با نمای چوبی، میزبان ۲۳۸ مهمان در اوج تعطیلات دو هفتهای مدارس بود.
به گفته علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه، آتشسوزی ساعت ۳:۲۷ بامداد به وقت محلی در رستوران هتل رخ داد و به سرعت گسترش یافت. با وجود تلاشهای آتشنشانان، بخشی از ساختمان که مشرف به پرتگاهی قرار دارد، کار امداد را دشوارتر کرد.
Devastating fire at a ski resort in Turkey leaves at least 66 dead and 55 injured. The blaze reportedly started in the hotel restaurant and spread rapidly, according to the Turkish Interior Minister. pic.twitter.com/g1LhvgB1pY
شاهدان عینی از صحنههای وحشتناک فرار مهمانان گزارش دادهاند. تصاویر ویدئویی نشان میدهد که برخی از مهمانان تلاش کردهاند با استفاده از ملحفههای گرهزده خود را از پنجرهها به پایین پرت کنند و فرار کنند. رسانهها گزارش دادهاند که حداقل سه نفر در حین پریدن از پنجرهها جان خود را از دست دادهاند.
A fire RAGED through a 12-story hotel at the Kartalkaya ski resort in Bolu Province, Turkey.
Tragically, at least 66 died and 51 were injured.
Just more confirmation of Hanke's School Boy's Theory of History: It's just one damn thing after another.pic.twitter.com/iTrzukjwpT
باریش سالگور، یکی از کارکنان هتلی در نزدیکی محل حادثه، به شبکه تلویزیونی NTV گفت: «نیمهشب صدای فریادهایی شنیدم. ساکنان هتل کمک میخواستند. آنها درخواست پتو کردند و گفتند که میخواهند بپرند. ما هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم؛ طناب، بالش و حتی مبل آوردیم. اما برخی افراد وقتی شعلهها به آنها نزدیک شدند، خود را به پایین انداختند.»
واکنش مقامها و تحقیقات اولیه
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، سخنرانی خود در کنگره حزب عدالت و توسعه (AKP) را کوتاه کرد و ضمن ابراز تأسف عمیق، گفت: «درد ما بزرگ است، قلب ما شکسته است.» وی تأکید کرد که تحقیقات اداری و قضایی برای روشن شدن علت حادثه و شناسایی مقصران آغاز شده است.
به گفته یلماز تونچ، وزیر دادگستری ترکیه، شش دادستان برای بررسی این حادثه مأمور شدهاند.
در حالی که نوری ارصوی، وزیر گردشگری، اعلام کرد که هتل گرند کارتال دو راهپله اضطراری داشته است، یکی از بازماندگان از نبود زنگ هشدار، پلههای ایمنی و آشکارسازهای دود شکایت کرد.
«منافقین» عامل ترور این دو تن از سربازان ملت هستند
محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به ترور قاضی رازینی و مقیسه واکنش نشان داد و عامل این اقدام را منافقین دانست.
محسن رضایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: «ترور دو تن از سربازان ملت ایران توسط منافقین، آن هم همزمان با نهایی شدن آتشبس غزه و شکست سخت رژیم صهیونیستی پس از مقاومت کمنظیر مردم بیدفاع غزه، مدیریت مثالزدنی حماس و وحدت عمل جبهه مقاومت، نمیتواند عظمت این پیروزیها را تحتالشعاع قرار دهد.»
وی افزود «این اولین همراهی ذلیلانه منافقین با دشمنان ملت ایران نیست؛ همراهی آنان با صدام در جنگ با ایران، چهره کثیف و مزدورشان را برای ملت ایران ثابت کرده است.»
رادیو بین المللی فرانسه - سفیر آلمان در گزارشی که از واشنگتن برای وزارت امور خارجه فرستاده در مورد انگیزههای دونالد ترامپ برای انحصار قدرت، انتقامجویی و ضربه زدن به ریشههای دموکراسی هشدار داده است. نویسندۀ این گزارش باید به عنوان نمایندۀ آلمان در مراسم تحلیف دونالد ترامپ شرکت کند.
روز یکشنبه ۳٠ دی، روزنامۀ آلمانی «بیلت» گزارش سفیر آلمان در واشنگتن را که به قصد وزیر خارجه، آنالنا بربوک نوشته شده، منتشر کرد. معلوم نیست این گزارش بیپرده چگونه به دست روزنامه رسیده است.
آندرهآس میشائلیس، سفیر آلمان در واشنگتن در مورد «استراتژی گسست (تغییرات ناگهانی) حداکثری» دونالد ترامپ هشدار میدهد و میگوید که هدف وی، «دگرگونی نظم متکی بر قانون اساسی» است.
وزارت امور خارجۀ آلمان به پرسشهای خبرگزاری فرانسه در مورد این گزارش هیچ پاسخی نداد و فقط اعلام کرد که این وزارتخانه در مورد هیچیک از «مدارک و اسناد داخلی، تحلیلها و گزارشهای دیپلماتیک» اظهار نظر نمیکند.
آقای میشائلیس که سالها سخنگوی یوشکا فیشر، وزیر پیشین امور خارجه بوده، در گزارش خود با زبانی صریح و بدون ملاحظات معمول دیپلماتیک دونالد ترامپ را آدمی توصیف میکند که «میل به انتقام گرفتن» دارد. او احتمال میدهد که ترامپ با محدود کردن اختیارات کنگره و ایالتها به سوی «تمرکز حداکثر قدرت» پیش برود.
به طور کلی از نظر سفیر آلمان، اعمال قدرت ترامپ میتواند «اصول بنیادین دموکراسی آمریکایی» را نابود کند. وی در مورد خطر «اخراج انبوه» خارجیها و مداخلۀ ترامپ در امور قضایی نیز ابراز نگرانی کرده است. به عقیدۀ او ترامپ و ایلان ماسک قصد دارند آزادی بیان و حقوق اقلیتها را محدود کنند.
این گزارش دیپلماتیک در حالی توسط مطبوعات آلمانی افشا شده که قرار است فردا - دوشنبه اول بهمن - مراسم تحلیف دونالد ترامپ در واشنگتن برگزار شود. اما نمایندۀ آلمان در این مراسم کسی نیست جز آندرهآس میشائلیس!
در این وضعیت، وزارت امور خارجۀ آلمان تأکید کرده است که ایالات متحد آمریکا «یکی از مهمترین متحدان ماست و همکاری نزدیک با دولت جدید آمریکا همچنان ادامه خواهد یافت.»
اما معاون حزب سوسیال دموکرات آلمان (SPD) گفته است: «البته ما باید با همۀ دولتهای آمریکایی کار کنیم اما نشانههایی که تاکنون (از سوی ترامپ) دریافت کردهایم چندان امیدوارکننده نیست.»
آقای لارس کلینگبِیل به روزنامۀ «بیلت» گفته است: «ما به سوی دونالد ترامپ دست دراز کردهایم اما اگر او دست ما را پس بزند باید قوی باشیم و از منافع خود دفاع کنیم.»
اپک تایمز - دونالد ترامپ، با هدف بازگرداندن هالیوود به دوران طلایی خود، سیلوستر استالونه، مل گیبسون و جان وُیت را به عنوان «سفیران ویژه» خود در هالیوود معرفی کرد. ترامپ گفت که هالیوود در چهار سال گذشته، کسب و کارهای زیادی را به کشورهای خارجی واگذار کرده است و او قصد دارد آن را «بزرگتر، بهتر و قویتر از همیشه» کند.
اشاره ترامپ به واگذاری کسب و کارهای زیاد به کشورهای خارجی در حالی است که هالیوود در سالهای اخیر بیش از هر زمانی به چین وابسته شده است. آینی کوکاس، نویسنده کتاب «هالیوود ساخت چین» میگوید «استودیوهای تولیدی چینی از قبیل علیبابا پیکچرز و تنسنت پیکچرز نقش قابل توجهی در تأمین سرمایه فیلمها در هالیوود دارند». نشریه «ورایتی» نیز میگوید درآمد سال گذشته هالیوود بیش از ۲۳ درصد نسبت به سال ۲۰۱۹ کاهش داشته است.
ورود سرمایه کمونیستهای چینی باعث شده که تولیدات هالیوود منطبق بر ذائقه چینیها شود و هالیوود به خاطر رضایت چینیها دست به خود سانسوری بزند. به طوری که در فیلم «دکتر استرنج»، شخصیتی که اهل تبت بود از فیلمنامه حذف شد تا به حزب کمونیست چین بر نخورد. چینیها حتی مارتین اسکورسیزی اسطوره تاریخ سینما را به دلیل تولید فیلم «کوندان» درباره دالاییلاما، رهبر معنوی تبتیها تحریم کردند، و رفتار مشابهی با سوپراستارهایی مانند «بِرد پیت» و یا «هریسون فورد» داشتند.
زمانی که جان سینا بهعنوان ستاره فیلم سریع و خشن ۹ در مصاحبهای تایوان را «کشور» خواند، مجبور به عذرخواهی شد. چراکه حزب کمونیست، تایوان را بخشی از قلمروی خود میداند.
در موردی دیگر هالیوود با فیلم سینمایی «مولان»، اعتراض فعالان حقوقبشر را برانگیخت. بخشهایی از این فیلم در استان سینکیانگ چین فیلمبرداری شده بود و در آخر فیلم از نهادهای حزب کمونیست چین، مستقر در این استان تشکر شده است. حال آنکه، این نهادها مالکان اردوگاههای بازداشت و کار اجباری هستند که طبق اعلام سازمان ملل، بیش از یک میلیون مسلمان اویغور در آنجا تحت آزار و اذیت هستند.
کشور آمریکا از زمان تأسیس خود بر اساس آزادیخواهی، دموکراسی و احترام به مالکیت شخصی بنا شد و همواره برای جهان آزاد نقش یک فرمانده در مبارزه با موجهای ویرانگر کمونیسم را بر عهده داشته است.
با این حال آمریکا با ورود به هزاره سوم میلادی بیش از هر زمانی خطر کمونیسم را احساس میکند و نبرد بین کمونیسم و آزادی، در جریان رویدادهای انتخاباتی سالهای اخیر آمریکا به وضوح دیده شد. کمونیسم در آمریکا تحت نامهایی مانند سوسیالیسم، ترقیخواهی، لیبرالیسم، نئو مارکسیم، طی چند دهه ابتدا توسط شوروی و اکنون توسط حزب کمونیست چین نفوذ کرده است و در نهایت اکنون دست سرخ آن بیش از هر جایی از آستین دموکراتهای آمریکا بیرون آمده است.
تاریخ تکرار میشود. حدود نیمقرن پیش نیز در دوران جنگ سرد، که زنگ خطر گسترش کمونیسم در تمام دنیا به گوش میرسید و زمانی که شوروی در اوج قدرت خود بود، خطر تهدید سرخ، آمریکا را نیز فرا گرفته بود.
در آن شرایط هالیوود در جریان جنگ سرد، در عرصه فرهنگ و هنر برای به زانو درآوردن کمونیسم جنگید. تصویر دلفریب آزادی، و نیز نمایش زندگی به سبک غربی در فیلمهای هالیوود، زندگی سخت، ریاضتوار و تحمیل شده به مردم تحت کنترل کمونیستم را به چالش کشید و مردم شوروی را شیفته خود کرد.
اما اکنون هالیوود نه تنها دیگر آن نقش قهرمانانه را برای تاریخ آمریکا و مردم آمریکا ایفا نمیکند، بلکه به ابزاری در دست کمونیستها تبدیل شده است. حتی در بسیاری از فیلمهای هالیوود از جمله «جاذبه»، «مریخی» و «ورود»، چین با حکومت کمونیستی خود نقش ناجی را برای دنیا دارد.
آینی کوکاس، نویسنده کتاب «هالیوود ساخت چین» معتقد است که «هالیوودی که میبینیم بیش از پیش ساخت چین است». به همین دلیل است که ترامپ پس از بازگشت تاریخی خود به قدرت، خواهان بازگشت هالیوود به عصر طلایی خود شده است و دست بر قضا از سیلوستر استالونه قهرمان هالیوودی مبارزه با کمونیسم در دوران جنگ سرد کمک گرفته است.
سیاست مورد نظر ترامپ، در حالی که از بسیاری جنبهها موثر است، با خطرهایی نیز توام است
ایندیپندنت فارسی - بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید آغازگر عصری جدید در خاورمیانه است و با دوره ریاستجمهوری بایدن تفاوت اساسی خواهد داشت.
دیوید بن بست در مقالهای در اورشلیم پست، با اشاره به توافق حماس و اسرائیل پیش از مراسم تحلیف ترامپ، مینویسد پیشرفت مذاکرات ناشی از پیام جدی ترامپ بود.
جی دی ونس، معاون رئیسجمهوری منتخب، در مصاحبهای با فاکس نیوز هشدار داده بود در صورتی که توافق صورت نگیرد، «خاورمیانه به جهنم تبدیل خواهد شد». او همچنین اشاره کرد ترامپ در نظر دارد «به اسرائیل اجازه دهد دو گردان حماس در مرکز غزه و رهبری حماس را نابود کند» و در عین حال، «تحریمهای شدیدی علیه کشورهایی که از سازمانهای تروریستی در سراسر خاورمیانه حمایت میکنند» اعمال کند.
بست در ادامه مینویسد در راس نگرانیهای امنیتی اسرائیل و آمریکا مسئله ایران قرار دارد. با وجود تلاشهای دولت بایدن برای احیای برجام، پیشرفتها محدود بود و ایران اکنون در آستانه تبدیل به کشوری هستهای قرار دارد.
هرچند بایدن تمام تحریمهای اعمالشده در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ را لغو نکرد، سیاست کلی او سختگیرانه نبود و به جمهوری اسلامی فضای اقتصادی بیشتری داد. بایدن همکاریهای امنیتی با کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل را تقویت کرد، اما با اجتناب از تشدید وضعیت نظامی، فشار روی ایران را بهدقت متعادل کرد.
پیشبینی میشود که ترامپ به رویکرد «فشار حداکثری» دوره نخست ریاستجمهوریاش بازگردد. سیاست او با سیاست بایدن تفاوت قابلملاحظهای خواهد داشت و بر اعمال تحریمهای شدید بر بخشهای انرژی، بانکداری و نظامی برای مهار جمهوری اسلامی متمرکز خواهد بود.
ترامپ با استفاده از نهادهایی مانند سازمان ملل و همکاری با اسرائیل و کشورهای منطقه، تلاش خواهد کرد تا یک ائتلاف بینالمللی گستردهتر برای فشار بر ایران تشکیل دهد.
بست در ادامه پیشبینی میکند این رویکرد ممکن است با مقاومت کشورهای اروپایی که به راهحلهای دیپلماتیک تمایل دارند مواجه شود. در صورتی که جمهوری اسلامی از «خط قرمز» عبور کند، ترامپ شاید اقدامهای نظامی هدفمند را مدنظر قرار دهدــ مشابه ترور قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، که بازتاب گستردهای داشت.
ترامپ بر حمایت از اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تاکید و ائتلافهای نظامی و دیپلماتیک آنها علیه جمهوری اسلامی را تقویت خواهد کرد. او ممکن است از پروژههای راهبردی منطقهای که با هدف تضعیف نفوذ جمهوری اسلامی طراحی شدهاند نیز حمایت کند.
سیاست ترامپ احتمالا اقدامهای مستقیمتر علیه نیروهای نیابتی منطقهای جمهوری اسلامی، مانند حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه عراق و حوثیهای یمن را شامل خواهد شد.
در پی تضعیف محور مقاومت، عراق که پیشتر خواستار خروج نیروهای آمریکایی بود، اکنون خواستار تداوم حضور آمریکا در این کشور است. این درخواست البته با تمایل ترامپ به کاهش دخالت نظامی آمریکا در خاورمیانه در تضاد است.
چه نظارتی بر برآورد پروژههای مسجدسازی وجود داشته و بر چه اساسی چند صد میلیارد تومان از بودجه مسئولیتهای اجتماعی وزارت نفت، برای این موضوع در نظر گرفته شده بود؟ و سؤال مهمتر اینکه آیا همه پول تزریق شده به این پروژهها، در همین پروژه خرج شده یا خیر؟
لیست پولهای داده شده برای ساخت مسجد:
مسجد جامع شیراز ۲۰۰ میلیارد تومان
مصلی کرمانشاه ۳۰ میلیارد تومان
مصلی شهر خشت ۳۰ میلیارد تومان
مهدیه اهواز ۷۰ میلیارد تومان
مسجد دانشگاه شریف ۱۴ میلیارد تومان
مصلی دزفول ۱۳ میلیارد تومان
مسجد خرمشهر ۱۰ میلیارد تومان
مهدیه شیراز ۱۰ میلیارد تومان
مصلی اقلید۱۰ میلیارد تومان
میز نفت - طی سه سال گذشته عددی بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد تومان از منابع وزارت نفت به حوزه مسئولیتهای اجتماعی اختصاصدادهشده بود که در هزینهکرد آن، سازوکار مشخصی وجود ندارد و فردی به نام بابک دارابی، باید توضیح دهد این مبالغ با چه مجوزهایی در اختیار برخی پروژهها قرار گرفته است.
جدای از این موضوع، انتخاب محل هزینه این پول است؛ پولی که بیشتر باید برای ساخت مدارس، مراکز درمانی و بهداشتی، آموزشگاههای فنی، امور عمرانی و زیرساختها هزینه شود؛ اما سر از مسجدسازی درآورده است.
باتوجهبه تراکم مساجد و مراکز مذهبی در اغلب شهرهای ایران و البته خالی ماندن ۷۰ درصد این مراکز، چه لزومی برای ساخت مساجد جدید و مهدیهها وجود داشته که وزارت نفت در دوره گذشته، تصمیم گرفته این مبالغ هنگفت را بهجای برطرفکردن نیازهای مردم شهرهای کوچک، صرف ساخت مساجد و حسینیهها کند.
این در حالی است که همین سال گذشته، ابوالقاسم دولابی نماینده ویژه ابراهیم رئیسی در امور روحانیت گفته بود از ۷۵ هزار مسجد، درِ ۵۰ هزار مسجد بسته است و این فاجعهای است که باید بر آن خون گریست. از سوی دیگر، چه نظارتی بر برآورد پروژههای مسجدسازی وجود داشته و بر چه اساسی چند صد میلیارد تومان از بودجه مسئولیتهای اجتماعی وزارت نفت، برای این موضوع در نظر گرفته شده است؟ و سؤال مهمتر اینکه آیا همه پول تزریق شده به این پروژهها، در همین پروژه خرج میشود یا خیر؟
👈یورونیوز - رومی گونن، امیلی دمری و دورون استاینبرچر، سه گروگان زن اسرائیلی، در نخستین مرحله اجرای این توافق آزاد شدند. تصاویر منتشر شده توسط رسانههای عربی حاکیست که سه گروگان زن از سوی شبهنظامیان حماس به نیروهای صلیب سرخ تحویل داده شدند تا برای بازگشت به اسرائیل، تحویل بالگرد نیروی هوایی این کشور شوند.
خانم گونن، ۲۳ ساله، رقصنده اسرائیلی ایرانیتبار است. مادربزرگ او، عزیزه خانم، با نام یهودیاش دوورا لشم، متولد ایران است. رومی گونن یکی از هزاران نفر شرکتکننده جشنواره موسیقی نوا در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بود و در حمله حماس به این جشنواره اسیر شد.
خانم گونن پیش از اینکه گلوله شبهنظامیان حماس به دستش اصابت کند، ساعتها به همراه دوستانش تلاش کرد که خود را از دید مهاجمان پنهان کند. او همزمان با تلفن همراهش در حال مکالمه با خانوادهاش بود. «امروز میمیرم»، آخرین حرفی بود که خانواده رومی گونن از او شنیدند. سپس صدایی به عربی گفت: «او زنده است. بیایید ببریمش.» ردیابی تلفن همراه خانم گونن توسط مقامات اسرائیلی نشان داد که او در نوار غزه است.
حساب ارتش اسرائیل در اکس روز یکشنبه، ۳۰ دیماه ویدیویی از مادران چشم انتظار سه گروگان زن اسرائیلی را منتشر کرد. ارتش اسرائیل در توضیح این ویدیو نوشت: «مادران در نقطه پذیرش همراه با معاون نیروی انسانی، سرلشکر دادو بار کلیفا، در انتظارند که دخترانشان به کشور بازگردند».
حساب ارتش اسرائیل در اکس روز یکشنبه، ۳۰ دیماه ویدیویی از مادران چشم انتظار سه گروگان زن اسرائیلی به نامهای «رومی گونن»، «امیلی داماری» و «دورون اشتاین برچر»، را منتشر کرد. ارتش اسرائیل در توضیح این ویدیو نوشت: «مادران در نقطه پذیرش همراه با معاون نیروی انسانی، سرلشکر دادو بار... pic.twitter.com/6zqzBb3OMD
ایران اینترنشنال - دفتر نخستوزیری اسرائیل در اطلاعیهای اعلام کرد اجرای توافق آتشبس در غزه از ساعت ۱۲ و ۴۵ دقیقه ظهر یکشنبه (به وقت ایران) بهطور رسمی آغاز شد.
دفتر نتانیاهو اعلام کرد که آزادی سه گروگان از ساعت پنج و نیم عصر یکشنبه (به وقت ایران) انجام خواهد شد.
بر اساس اطلاعیه این دفتر، چهار گروگان زنده دیگر طی هفت روز آینده آزاد خواهند شد.
اسرائیل: حماس، سه گروگان زن اسرائیلی را به صلیب سرخ تحویل داده است
ارتش و آژانس امنیت ملی اسرائیل گفتند صلیب سرخ به آنها اطلاع داده که گروگانها در اختیار آنها قرار گرفتهاند.
ارتش اسرائیل همچنین گفت گروگانها در حال انتقال به سوی محل استقرار نیروهای اسرائیلی هستند.
بر اساس این گزارش، صلیب سرخ اکنون روند انتقال رومی گونن، امیلی داماری و درون اشتاینبرچر را به ارتش اسرائیل در گذرگاه نتزاریم آغاز کرده است.
دقایقی پیش ارتش اسرائیل اعلام کرد که برای انتقال سه گروگان زن که حماس آنها را تحویل میدهد، یک هلیکوپتر نیروی هوایی را آماده کرده تا آنها را پس از معاینات اولیه در مرز، به بیمارستان منتقل کند.
مشاور امنیت ملی دولت آینده ترامپ: حماس هرگز بر غزه حکومت نخواهد کرد
مایک والتز، مشاور امنیت ملی دولت آینده ترامپ، گفت اگر حماس توافق آتشبس و آزادی گروگانها را نقض کند، آمریکا از اسرائیل «در انجام اقدامات لازم» حمایت خواهد کرد.
او به شبکه سیبیاس گفت: «حماس هرگز نوار غزه را اداره نخواهد کرد. این کاملا غیرقابلقبول است.»
والتز گفت ترامپ و تیم او این موضوع را به نتانیاهو اعلام کردهاند و افزود: «میخواهم مردم اسرائیل صدای من را بلند و واضح بشنوند.»
او گفت: «اگر حماس از این توافق تخطی، عقبنشینی یا شرایط جدیدی مطرح کند، ما از اسرائیل در انجام اقدامات لازم حمایت خواهیم کرد.»
والتز همچنین نسبت به توانایی دولت ترامپ برای میانجیگری در توافق عادیسازی روابط میان اسرائیل و عربستان سعودی بهعنوان بخشی از پیمانهای ابراهیم ابراز خوشبینی کرد.
شروع به کار دولت دوم دونالد ترامپ و سقوط نظام سیاسی حزب بعث در سوریه باعث افزایش تحرکات شماری از نیروهای سیاسی شده است که بیاعتنا به استقلال کشور و موازین حاکمیت ملی، مشوق و یا پشتیبان مداخله خارجی در امور داخلی سیاسی ایران و گنجانده شدن صریح و یا تلویحی تغییر حکومت (Regime Change) در سیاست معطوف به ایران دولتهای آمریکا و اسرائیل هستند.
برخی نیز چون آقای رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق فراتر رفته و خود را در قامت تشکیل رهبری دوره گذار و دولت موقت بعد از گذار معرفی کردهاند. این تحرکات بر اساس این تحلیل غلط و شتابزده استوار است که دولت دوم ترامپ جمهوری اسلامی را برخواهد انداخت. از اینرو برخی علنی و یا حمایت آشکار و برخی نیز به صورت مخفیانه و در برخوردی دوگانه، خود را آماده همراهی با این سناریو کرده و به دنبال زدن سکه آلترناتیوی به نام خود هستند.
در صورتیکه آلترناتیو قابل قبول جمهوری اسلامی، دموکراسی است. جریانهای سیاسی نمیتوانند پیشاپیش و خودخوانده مدعی آلترناتیوی بشوند! تعیین آلترناتیو متاثر از عواملی چون اقبال مردم ایران، تصادف، عوامل محیطی و چگونگی گذار خواهد بود. منتهی آلترناتیو مربوط به نظام سیاسی جایگزین است نه اشخاص. مطرح شدن اشخاص و یا گروهها به عنوان آلترناتیو این ریسک را دارد که فضا به سمت جایگزینی حاکمان و بازسازی اقتدارگرایی در حکمرانی میل کند. از سوی دیگر رقابت بر سر آلترناتیوی خودخوانده در مسیر همگرایی بین اپوزیسیون دموکراسیخواه ایجاد اختلال کرده، رقابتهایی که برای دوره پساگذار است را به ماقبل گذار منتقل میکند.
«همبستگی جمهوریخواهان ایران»(هجا) مستقل از امکانناپذیری، مداخله نظامی آمریکا و اسرائیل و تکرار تجارب حمله به و اشغال نظامی عراق و افغانستان را منافی استقلال و حاکمیت ملی ایران و باعث گسترش مشکلات کشور میداند. ما موضعگیریهایی که ارادهگرایانه، بیاعتنا به واقعیتها و در چارچوبی غیردمکراتیک و خودخوانده مدعی رهبری دوره گذار، آمادگی برای تشکیل «دولت موقت» بعد از سقوط جمهوری اسلامی و سخنگویی ملت واحد و متکثر ایران شدهاند، را محکوم میکنیم.
به باور «هجا» این اقدامات در گذشته شکست خورده و علاوه بر ایجاد ناامیدی و ضربه زدن به مبارزات مردمی، جز تبدیل شدن به اهرم فشار دولتهای خارجی در حل و فصل و مدیریت اختلافاتشان با جمهوری اسلامی، پیامد عملی دیگری نداشتهاند.
«هجا» با تاکید مجدد بر مواضع اعلام شده قبلی، معتقد است که رهبری دوره گذار و تشکیل دولت انتقالی بعد از شکلگیری عینی گذار و در ارتباط مستقیم با تحولات میدانی در داخل کشور و درهم شکسته شدن دستگاه سرکوب حکومت، موضوعیت پیدا میکند.
«هجا» معتقد است که در حال حاضر باید بر گسترش همافزاییها، تقویت پارادایم رهبری جمعی و مشارکتی و استمرار مقاومت جمعی و متحد با هدف فرسوده کردن دستگاه سرکوب تمرکز کرد تا امکانات و فضا به سمت تغییر پایدار موازنه قوای اجتماعی به نفع نیروهای خواهان تغییرات ساختاری دگرگون شود. طرح زودهنگام و آرزومندانه تشکیل دولت انتقالی (موقت)، خودآلترناتیوپنداری و ادعای رهبری خودخوانده و غیردموکراتیک در دوره گذار، به افزایش سردرگمی در جامعه و اخلال در گسترش همگرایی در صفوف اپوزیسیون دموکراسیخواه منجر شده و مانعی در مسیر توانمندسازی جنبش اعتراضی در داخل کشور خواهد بود.
ازاینرو تا پیش از شروع «گذار» که امروز چگونگی و زمان وقوع آن روشن نیست، دوختن پیشاپیش جامه ریاست دولت موقت، رهبری فردی دوره گذار و یا آلترناتیوی بر قامت خود، از سوی هر نیرو یا جریان سیاسی که باشد، تنها به تضعیف جنبش دمکراسیخواهانه مردم ایران منجر خواهد شد.
قرارداد راهبردی با روسیه را به همه روسوفیلهای وطنی بخصوص مقام معظم رهبری که از محمدعلی شاه هم روسو فیل تر است, تبریک و تهنیت عرض میکنم. خوبی قراردادهای بین جمهوری اسلامی و کشورهای روسیه و چین این است که در این قراردادها , حجاب رعایت شده است. یعنی محتوای قراردادها در زیر چادر است و دیده نمیشود. خوبی دیگر این قرارداد این است که راهبردی است و معنی آن این است که پوتین میتواند مقام معظم رهبری را راه ببرد و به عبارت دیگر به هر راهی که میخواهد ببرد. البته قبلاً هم پوتین مقام رهبری را به هر جایی که میخواست میبردکه مشهورترین آن ها, بردن ایشان به جنگ با اوکراین است. بنده خیلی دلم میخواهد که یکی از مقامات نظام که روسو فیل نیست به پوتین تذکر دهد که جزایر ما در خلیج فارس پشت قباله والده مکرمه ایشان نیست که دائماً آن را میبخشد. البته بعید میدانم که در بین مقامات نظام کسی جرات این گونه سخن گفتن با پوتین را داشته باشد, برای اینکه پوتین نظام مقدس ما و مقامات عالی آن را به هیچ عضو خود حساب نمیکند.
دلم برای آقا میسوزد!
دلم واقعا برای حضرت آقا میسوزد, تا همین دو سه هفته پیش عمق استراتژیکش به دریای مدیترانه میرسید, میتوانست مانند خشایار شاه دریا را شلاق بزند, ولی اکنون عمق استراتژیکش ازترس رژیم صهیونیستی عمودی شده وتا زیرزمین بیت است. سال نکبتی برای آقا بود هرچه در طول این ۳۵ سال رشته بود پنبه شد. غزه رفت, لبنان رفت, سوریه رفت, و اخیراً عراق هم در آستانه رفتن است. خودتان را جای ایشان بگذارید, میلیاردها دلار برای یک مرد گردن دراز, که تازه زنش هم بیحجاب است, خرج کنی, برایش با کمک پوتین و حاج قاسم سیصد هزار نفر را بکُشی , آن وقت یک مرد دیلاق با ریشی دراز که مانند فتحعلی شاه تا کمرش میرسد, بیاید و فتح الفتوحت, سوریه را, طی یک هفته از اسد بگیرد و تازه بعدش کراوات هم بزند, چه حالتی به شما دست میدهد؟
هر کسی جای ایشان بود دچار سوزش میشد, من هم اگر جای آقا بودم تا فیها خالدونم میسوخت و مانند ایشان فرمایشات اجق وجق میکردم. منظور من این است که اگر در گفتههایش اعوجاج میبینید به ایشان حق بدهید. آستیگماتیسم سیاسی معظم له بخصوص پس از مرگ عزیز دُردانه اش, حسن نصرالله, عود کرده است. همه چیز را برعکس میبیند, شکست را پیروزی میبیند, نیروهای نیابتی را گاهی میبیند, گاهی نمیبیند, یک روز میگوید داریم, روز بعد میگوید نداریم. چندی قبل در رابطه با سوریه گفتند که "میخواستیم برای کمک به سوریه برویم, ولی آمریکا و رژیم صهیونیستی آسمان و راههای زمینی را بسته بودند". منظور رهبری این بود که دشمن نباید اینقدر نامرد باشد که راهها را ببندد. این گفتههای ایشان یادآور این طنز عبید است" مردی سپر بزرگ برداشت و به جنگ رفت, دشمنان سنگ زدند و سرش را بشکستند. مرد گفت این احمقها سپر به این بزرگی را نمیبینند و سنگ بر سر من میزنند". آقا انتظار دارد که دشمنان سنگ را بر سپر او بزنند و حال آنکه گزمه های او در داخل کشور آزادند که سنگ را بر سر هر کسی که میخواهند بزنند.
محمد مقیسه و علی رازینی؛ رشد در جمهوریاسلامی با سوابق هولناک متفاوت
«محمد مقیسه» و «علی رازینی»، دو قاضی بدنام جمهوری اسلامی که ترور شدند، هردو قاضی دیوان عالی کشور بودند، اما پیشنیه متفاوتی آنها را به اینجا رسانده بود. این گزارش، درباره سوابق هولناک این دو است
محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی دیوان عالی کشور که ترور شدند، اگرچه کارنامه یکسانی در صدور احکام اعدام داشتند، اما جایگاهشان در جمهوری اسلامی بسیار متفاوت بود. اولی در برخی از مهمترین اتفاقات مربوط به جانشینی رهبری در جمهوری اسلامی نقش ایفا کرده بود، دومی اما در صدور و اجرای احکام اعدام تنها یک عامل بود.
علی رازینی اگرچه در فضای عمومی با سمتها و احکام دیوان عالی کشور و قوهقضاییه شناخته میشود، اما مهمترین نقش او، صدور حکم اعدام برای «مهدی هاشمی»، برادر داماد «حسینعلی منتظری» بود که به حذف منتظری از قائممقام رهبری منجر شد.
محمد مقیسه باوجود اینکه یکی از دستاندرکاران اعدامهای تابستان سال ۱۳۶۷ بود که سواد سیاسی و حقوقیاش حتی در استانداردهای مقامهای قوهقضاییه جمهوری اسلامی هم بسیار پایین بود و به همین دلیل سمتهای مدیریتی بالا در قوه قضاییه نگرفت، اما در زمان مرگ، قاضی دیوان عالی کشور بود.
رازینی در دهه ۶۰ جانشین «اسدالله لاجوردی»، دادستان دادگاه انقلاب و رییس سازمان زندانها شده بود و در همان سالی که لاجوردی توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد، گروهی به نام «مهدویت» به خودرو او بمب چسباندند، اما زنده ماند. اینک پس از ۲۶ سال، یک سوقصد دیگر علیه او موفق شده است.
رازینی در این نزدیک سه دهه، درگیر در پروندههای فساد اقتصادی کلان ازجمله در پرونده پسران «محمد مصدق کهنمویی»، معاون اول قوهقضاییه هم بوده و این موضوع، ابهام درباره این ترور را افزایش داده است. مقیسه هم قاضی پروندههای اقتصادی بوده و هم خود درگیر فساد و رشوه بوده، اما نه به اندازه رازینی.
علی رازینی و پروژه جانشینی در دهه ۶۰
رازینی متولد روستای شاهنجرین (چانگرین) در رزن همدان و ازجمله اعضای گروه «طلبههای مدرسه حقانی» در قوهقضاییه بود. مدرسهای که «محمد بهشتی»، از اعضای شورای انقلاب، چهره اصلی آن شناخته میشود.
خودش گفته که در ابتدای انقلاب بههمراه چند تن ازجمله «علی یونسی»، مسوول شده که پروندههای موادمخدر رسیدگی شده توسط «صادق خلخالی» را بازنگری کند. او سپس با سرکوب اعضای سازمان «مجاهدین خلق» در خراسان رضوی، به سمتهای بالاتر ارتقا یافت.
بجنورد یکی از اولین مراکزی بود که حتی پیش از بالا گرفتن تنش سازمان مجاهدین خلق و «روح الله خمینی»، نیروهای موسوم به «حزبالله» به دفاتر مجاهدین خلق حمله کردند. رازینی گفته بود که حکم اعدام پنج تن را صادر کرده و حتی مقامهای بالاتر نیز با صدور این تعداد احکام اعدام مخالف بودند، اما او اصرار کرده. به این ترتیب، فعالیت این سازمان در بجنورد پایان یافته است.
رازینی سپس دادستان کل استان خراسان رضوی شد و در صدور احکام اعدام بسیاری نقش داشت. پس از برکناری لاجوردی از سمت دادستانی تهران، رازینی جایگزین او شد. یکی از موضوعات جنجالی مورد پیگیری در دوره لاجوردی که به دوره رازینی نیز منتقل شده بود، پرونده انفجار در دفتر نخستوزیری در ۸شهریور۱۳۶۰ بود که لاجوردی اصرار به محاکمه افرادی چون «بهزاد نبوی» در این پرونده داشت.
ترور آقایان رازینی و مقیسه قضات دیوانعالی کشور خبر نگرانکنندهای بود که برای درک واقعیت آن باید منتظر اطلاعات دقیقتری از جزئیات اقدام و انگیزههای احتمالی قاتل بود؛ هرچند قاتل خودکشی کرده است.
گرچه اطلاعرسانیهای رسمی به نحوی است که گویی بهطور ضمنی میخواهند اعلام کنند که این ترور مرتبط با محافل یا گروههای خاص تروریستی است؛ ولی صراحت کافی هم دراینباره وجود ندارد و با توجه به شاغل بودن فرد ضارب در محل، هیچ حالتی را نمیتوان نادیده گرفت. با وجود این، حالتهای گوناگونی قابل تصور است که نباید از گمانهزنیهای متعارف حذف شوند؛ هرچند در نهایت مستندات قطعی است که میتواند حقیقت را روشن کند.
اولین سناریوی محتمل این است که این اقدام در ارتباط با گروههای برانداز باشد. یک گروه سازمان رجوی است که اخیراً سعی کرده دوباره خود را در سطح بالایی مطرح کند. نشست آنان در فرانسه به همین منظور بود. البته، احتمال اندکی وجود دارد که آنان مسئولیت چنین کاری را بپذیرند.
ولی اگر این ترور در ارتباط با آنان باشد، احتمال زیادی وجود دارد که سرنخهایی به دست آید و اعلام شود. در هر صورت، نشانهای از آغاز دوباره فعالیت مسلحانه آنان خواهد بود. با توجه به شرایط عمومی جهان بعید است که چنین قصدی داشته باشند؛ حتی اگر توانش را هم داشته باشند.
احتمال دوم ترور از سوی سلطنتطلبان است. آنان در واقع نوعی حمایت عمومی از اشخاص منفرد یا جمعهای محدود میکنند تا اقداماتی را برای تقویت روحیه عمومی طرفداران خود انجام دهند و هیچ سازمان رسمی هم وجود ندارد که عهدهدار اقدامات انجامشده باشد؛ لذا اگر هم کار آنان نباشد حتماً سعی میکنند که آن را به حساب خود بگذارند و از این طریق نوعی امیدواری در بدنه حامیان خود بهوجود آورند. بهویژه آنکه از فشارهای مستقیم خارجی و درگیری نیز ناامید شدهاند.
احتمال سوم که آن هم مهم است، اسرائیلی بودن این اقدام است که با توجه به سابقه قضایی این دو روحانی، ترور آنان را به امور دیگری جز ارتباط با منافع مستقیم خود ربط داده و در پی بهرهبرداری سیاسی باشند. گرچه این اقدام با اهداف مستقیم اسرائیل تطابق ندارد؛ ولی همچنان میتواند یک احتمال مهم تلقی شود.
در هر حال، دو نکته باید مورد نظر باشد. اول، محکوم کردن هر نوع اقدام تروریستی و خشونت است. ایران از این نظر هزینه سنگینی داده است. دوم و مهمتر اینکه، واکنش رسمی به این نوع اقدامات نباید انفعالی و از روی عصبانیت و شتابزدگی باشد. اگر یک قتل عادی است که طبعاً باید ریشهیابیهای دقیقتر اجتماعی شود. اگر هم ترور برنامهریزی شده است، واکنش شتابزده و از روی عصبانیت افتادن در بازی طرف مقابل است.
امروز، نگاههای بسیاری در ایران به مراسم تحلیف دونالد ترامپ و آغاز به کار او در واشینگتن دوخته شده است. این توجه نه تنها از سوی جمهوری اسلامی که از آمدن ترامپ هراس دارد، بلکه از سوی مردمی است که از چهار دهه ظلم و ستم نظام ولایتفقیه به ستوه آمدهاند
این امید وجود دارد که روی کار آمدن ترامپ به تضعیف و نهایتا سرنگونی این نظام کمک کند.
ترامپ، بهمحض ادای سوگند، کار خود را در کاخ سفید آغاز کرده و فرمانهای اجرایی متعددی را که از پیش آماده شده، امضا خواهد کرد.
پیشبینی میشود تعداد این فرمانها به حدود ۱۰۰ مورد و حتی بیشتر برسد اما برای ایرانیان، مهمترین پرسش این است که آیا ترامپ در روز نخست کاری خود، فرمانی درباره ایران امضا خواهد کرد؟ و اگر چنین باشد، این فرمانها چه ماهیتی خواهند داشت؟
انتظار میرود بخشی از این فرمانها، به سیاست فشار حداکثری اختصاص داشته باشد؛ سیاستی که در دوره قبلی ریاست جمهوری ترامپ، صادرات نفت ایران را به کمتر از ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد. این در حالی است که جو بایدن، با اغماض و مماشات، اجازه داد صادرات نفت جمهوری اسلامی به حدود ۱/۷ تا دو میلیون بشکه در روز افزایش یابد.
از زمان قطعی شدن پیروزی ترامپ در انتخابات، چین بهعنوان خریدار اصلی نفت قاچاق ایران، اقدام به کاهش خرید نفت از جمهوری اسلامی کرده است.
در دو ماه گذشته، واردات نفت چین از ایران بهطور متوسط ۵۰۰ هزار بشکه کاهش یافته و اکنون در حال کاهش بیشتر است. این اقدام میتواند بحرانی فوری برای جمهوری اسلامی ایجاد کند زیرا یافتن مشتری جدید برای نفت قاچاق سپاه پاسداران، بسیار دشوار است.
محمدحسین عادلی، رییس پیشین بانک مرکزی ایران، هشدار داده است که چنین وضعیتی میتواند بحران کاملی برای اقتصاد کشور ایجاد کرده و تورم را دو برابر کند.
این هشدار نشان میدهد که قطع یا کاهش شدید درآمدهای نفتی، دولت را با مشکلات عدیدهای در پرداخت حقوق، یارانهها و مستمری بازنشستگان روبهرو خواهد کرد.
ترامپ همچنین اعلام کرده که مایل است در ۱۰۰ روز نخست ریاستجمهوری خود، با رییسجمهوری چین دیدار کند.
احتمالا یکی از موضوعات مطرح در این دیدار، اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی خواهد بود. اگر چین واردات نفت قاچاق ایران را کاهش دهد یا متوقف کند، جمهوری اسلامی راهی جز مواجهه با یک بحران مالی و کسری بودجه شدید نخواهد داشت.
این بحران، در کنار نارضایتی شدید مردم و افزایش فشارهای بینالمللی، میتواند جمهوری اسلامی را در ضعیفترین وضعیت ممکن قرار دهد.
صبح امروز، خبری که توجه رسانه ها و گروه های سیاسی را بار دیگر به ایران متوجه کرد، سوءقصد خونینی بود علیه سه تن از قاضیان دیوان عالی کشور، که به کشته شدن دو تن از چهرههای بحثبرانگیز و جنجالی نظام قضایی رژیم اسلامی، علی رازینی و محمد مقیسه، منجر شد. این خبر در حالی اعلام شد که ضارب، بنا بر گزارشهای ضد و نقیض که در این جور موارد ،دستگاه اطلاعاتی رژیم به آن دامن میزند، پس از تیراندازی اقدام به خودکشی کرده است. اما ماجرا به همین جا ختم نخواهد شد.
این حادثه نه تنها یادآور جنایات و خشونتهای دهههای گذشته است، بلکه زخمهای باز هزاران خانوادهای را تازه میکند که عزیزان خود را در جریان اعدامهای گسترده دهه ۶۰ و سرکوب مخالفان سیاسی در سالهای اولیه انقلاب از دست دادند. رازینی و مقیسه، هر دو از چهرههای شناختهشده و مجریان سرکوب بیامان اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و سایر گروههای مخالف سیاسی در دادگاههای انقلاب بودند.
رازینی و مقیسه؛ نماد سرکوب در دهه خونین ۶۰
علی رازینی و محمد مقیسه (که با نام مستعار ناصریان شناخته میشد) از چهرههای کلیدی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی انقلاب بودند. نام این دو نفر با صدور احکام سنگین اعدام و زندانهای طولانیمدت برای هزاران نفر از مخالفان سیاسی، بهویژه اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، گره خورده است.
مقاطع حساس و پیچیدهای وجود دارد که بر سرنوشت کشور تأثیرگذار بوده است. یکی از این مقاطع مهم، دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکاست که با اعمال رویکردی سختگیرانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران، تحولات قابل توجهی را رقم زد. خروج او از توافق هستهای برجام در سال 2018 و بهکارگیری سیاست "فشار حداکثری"، موجب وضع تحریمهای جدید و انزوای دیپلماتیک و وخامت وضعیت اقتصادی ایران شد.
جمهوری اسلامی که در این دوره با چالشهای متعدد داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کند و ناترازیهای اقتصادی ناشی از تحریمها و کاهش درآمدهای نفتی، وضعیت اقتصادی کشور را به شدت آسیبدیده کرده است. به دنبال این شرایط، از یک سو نارضایتی عمومی افزایش یافته و مقامات جمهوری اسلامی بهطور پیوسته در تلاش برای حفظ ثبات داخلی و از سوی دیگر با انتخاب مجدد ترامپ و برنامه ۱۰۰ روزه این دولت در قبال ایران و ضرورت مدیریت روابط بینالمللی خود، سه گزینه کلیدی "نه جنگ و نه مذاکره "، "جنگ "، یا "توافق همهجانبه" فراروی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با سیاستهای ترامپ وجود دارد که انتخاب هر یک از این سه مسیر تبعات و پیامدهای خاص خود را به همراه دارد.
نه جنگ و نه مذاکره
استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره"، که بهعنوان نخستین گزینه جمهوری اسلامی در مواجهه با سیاستهای ترامپ مطرح است، بهطور عمده بر مقاومت در برابر فشارها و تحریمها و حفظ منافع نظام متمرکز است. این رویکرد به جمهوری اسلامی این امکان را میدهد که هم بهعنوان یک طرف پایبند به اصول دیپلماتیک و سیاسی شناخته شود و هم قدرت و استقلال خود را حفظ کند. با توجه به تحولات منطقهای و چالشهای جدی ایران در خاورمیانه، این استراتژی اهمیت دوچندان مییابد. همچنین، این رویکرد محافظهکارانه و انفعالی به دنبال کاهش تنشها بدون پذیرش خواستههای ایالات متحده است و تجلی تلاش برای حفظ وضعیت موجود و جلوگیری از درگیری مستقیم با قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا را نشان میدهد.
بهطور کلی، "نه جنگ، نه مذاکره" نمایانگر عدم اعتماد به مذاکرات با طرفهای غربی و تلاش برای حفظ وضعیت موجود در سیاست خارجی ایران است. دولت ترامپ در برابر استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره"، با سیاست "فشار حداکثری" در محدود کردن تواناییهای جمهوری اسلامی در زمینههای نظامی، اقتصادی و سیاسی سعی خواهد کرد. این فشارها بهویژه از طریق تحریمهای اقتصادی و محدود کردن روابط بینالمللی ایران انجام می شود و شرایط دشواری را برای کشور ایجاد خواهد کرد. علاوه بر این، بحرانهای داخلی نظیر ناترازیها، نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی و چالشهای امنیتی ایران در منطقه، شرایط را برای جمهوری اسلامی پیچیدهتر می نماید.
دولت ترامپ بهدلیل سیاستهای خاصی که دنبال میکرد و با برنامه مدون ۱۰۰ روزه منتشر شده فرصتی برای جمهوری اسلامی برای پیادهسازی استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره" فراهم نمی کند. ترامپ بهدلیل بیشفعالی سیاسی و رویکرد خصمانه نسبت به ایران، ممکن است تمایلی به تداوم دیالوگ یا ایراد هر گونه امتیاز به جمهوری اسلامی نداشته باشد.
بهعلاوه، شناخت عمیق ترامپ از این استراتژیهای ایران و تلاشهای قبلی برای مقابله با آن، میتواند نخستین گام در برای جلوگیری از شکلگیری چنین استراتژیای باشد.
جنگ
جنگ و درگیری، به عنوان یکی از گزینههای موجود، مستلزم به کارگیری تمامی ظرفیتهای نظامی و اقتصادی در پاسخ به تهدیدات است. با توجه به سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی و احتمال حمله به تاسیسات هسته ای و نظامی چنین گزینهای برای ایران شدیداً خطرناک خواهد بود.
جنگ با اسرائیل و ایالات متحده، میتواند تبعات غیرقابل پیشبینی برای جمهوری اسلامی به همراه داشته باشد، به ویژه در شرایطی که کشور با ناترازیهای اقتصادی و اجتماعی مواجه است. در صورت اتخاذ این تصمیم، ایران ممکن است با استفاده از استراتژیهای تهاجمی متقابل بپردازد، لیکن این انتخاب میتواند به تشدید تنشها و افزایش خطر درگیریهای نظامی منجر شد. پیامدهای منفی این تصمیم، از جمله خسارتهای جانی و مالی، تأثیرات عمیقی بر آینده کشور خواهد داشت و ممکن است حمایتهای بینالمللی را کاهش دهد و تحریمها را تشدید کند.
افزون بر این، جبهه مقاومت نیز به دلیل فشارهای اقتصادی و نظامی ممکن است نتواند حمایتهای گذشته خود را ادامه دهد. به این ترتیب، گزینه جنگ نه تنها غیرعملی به نظر میرسد، بلکه میتواند پیامدهای ویرانگری برای ایران به همراه داشته باشد.
توافق همهجانبه
فرصتی برای رشد و توسعه توافق همهجانبه ایران با ایالات متحده بهعنوان یک استراتژی هوشمندانه یکی از بهترین گزینهها برای جمهوری اسلامی در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ است. این توافق نهتنها به حل و فصل اختلافات تاریخی میان ایران و غرب برای یک بار و همیشه در همه زمینه ها کمک کند، بلکه میتواند مسیر جدیدی برای تعامل سازنده را فراهم آورد. این نوع گفت وگوها، از طریق شفافسازی و بررسی موضوعات چالشانگیز، فرصتی برای بازنگری در رویکردهای فعلی و دستیابی به توافقهای سازنده خواهد بود.
جمهوری اسلامی میتواند به جای تحمل فشار حداکثری و بحران ها و نارضایتی همگانی در نتیجه استراتژی "نه جنگ، نه مذاکره" یا "مواجهه با امریکا" و پاسخ به فشارها با قاطعیت، به مذاکرات و توافق همهجانبه با ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی رو آورد. نتایج این تعامل میتواند شامل رفع تحریمها، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و برقراری روابط مسالمتآمیز با همسایگان و جامعه جهانی باشد.
در دوران کنونی، که جمهوری اسلامی با بحرانها و چالشهای متعددی روبه روست، دستیابی به چنین توافقی میتواند بهطور معناداری به رشد و توسعه اقتصادی کشور کمک کند.
توافق همهجانبه بین ایران و آمریکا نهتنها میتواند زمینه را برای رفاه و رضایتمندی عموم مردم فراهم آورد بلکه به کاهش تنشها و افزایش امنیت منطقهای منجر خواهد شد و این بهترین گزینه تلقی می شود. در این راستا، ضروری است که جمهوری اسلامی به گفت وگوهای بیپرده و سازنده با جامعه جهانی بپردازد.
این روزها شاهد بحثهای متعددی پیرامون مفهوم ناترازیهای موجود در ایران هستیم. این موضوع با طرح بحثها و گفتوگوهای شفاهی و کتبی، با استفاده از گسترهی وسیع ادبیات علمی تا پوپولیستی، در محافل و مجامع ایرانی داغ است. بهتر اما، این است که بهطور جزییتر و تکنیکال به این مفهوم بپردازیم و انواع ناترازیهای موجود در مولفههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران و علل بنیادینشان را بررسی کنیم تا بتوانیم به نتیجهای نزدیکتر به واقعیت برسیم.
مفهوم ناترازی در علوم انسانی
در علوم انسانی، ناترازی (Imbalance) به وضعیتی اشاره دارد که در آن تعادل یا توازن میان عناصر مختلف در سیستم یا ساختارهای اجتماعی از بین میرود و منتج به انواع نابرابریها و بیعدالتیها میشود که در حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نمود و بروز مییابد. اهمیت بسیار این مفهوم از آنجاست که برای تحلیل چگونگی تاثیر توزیع نابرابر منابع، قدرت، فرصتها و امکانات بر پویاییهای اجتماعی به آن نیاز است.
در این حوزهها، دو نوع کلی ناترازی وجود دارد که هرکدام زیرمجموعههای متعددی دارند:
۱. ناترازیهای ساختاری: ناترازیهاییاند که ریشه در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه دارند. نابرابریهای اقتصادی، تبعیضهای اجتماعی، عدم توزیع دموکراتیک قدرت، عدم توازن بین عرضه و تقاضا در بازار و ... از این دست ناترازیها هستند.
۲. ناترازیهای عملکردی: این نوع ناترازیها به اختلال در عملکرد صحیح یک نظام سیاسی اشاره دارد. ناکارآمدی حکومت در ارائهی خدمات عمومی، بحرانهای اجتماعی چون فقر و بیکاری، تضاد بین ارزشهای اجتماعی و حکومتی، یا ارزشهای فردی و اجتماعی از جمله ناترازیهای عملکردی هستند که البته آنها نیز (عمدتاً و نه مطلقاً) ریشه در ساختارها دارند.
ناترازیها در صورت گسترش و تداوم میتوانند منتج به نتایج منفی بسیاری در جوامع شوند. ناترازیها از جمله میتوانند شکاف بین گروههای مختلف اجتماعی را افزایش داده و به تشدید نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی؛ کاهش کیفیت زندگی، افزایش اضطراب و استرس و کاهش رضایت از زندگی؛ و همچنین میتوانند به بروز انقلابها، جنگها و ناآرامیهای داخلی منتج شوند.
بنابراین پرداختن به مفهوم ناترازی و مصداقهای آن در یک جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است که در این مقاله تلاش میکنیم انواع ناترازیها در مولفههای مختلف را برشماریم و نتایج احتمالی آنها را بررسی کنیم.
ناترازیهای اقتصادی
ناترازیهایاند که به عدم تعادل در بخشهای مختلف اقتصادی اشاره دارند و دلایل متعددی از جمله سیاستهای اقتصادی، تحریمها، نوسانات قیمتهای جهانی و رشد جمعیت در ایجاد و تشدید آنها نقش دارند.
ناترازی بودجه: زمانی رخ میدهد که هزینههای دولت از درآمدهای آن بیشتر باشد.
ناترازی بانکی:عبارت است از عدم تعادل بین داراییها و بدهیهای بانکها، کمبود نقدینگی و افزایش مطالبات غیرجاری.
ناترازی ارزی: عدم تعادل بین عرضه و تقاضای ارز در بازار است.
ناترازی انرژی: عبارت از عدم تطابق بین عرضه و تقاضای انرژی، بهویژه در بخشهای برق و گاز است.
ناترازی رفاهی: عبارت از عدم تعادل بین هزینههای رفاهی دولت و منابع مالی آن است. ناترازی تجاری منفی: وضعیتی است که در آن ارزش کل کالاها و خدماتی که وارد میشود بیشتر از آن چیزی است که صادر میشود. به عبارتی کشور بیش از آنکه تولید کند، مصرف میکند.
ناترازی در بازار پول: به معنای عدم تعادل بین عرضه و تقاضای پول است. بهعبارت سادهتر مقدار پولی که در اقتصاد وجود دارد با نیاز واقعی و ظرفیت آن اقتصاد همخوانی ندارد. ناترازی صندوقهای بازنشستگی: وضعیتی است که در آن منابع مالی جمعآوری شده برای پرداخت مستمری بازنشستگان کافی نیست. یعنی تعهدات پرداخت مستمری بیشتر از داراییهای موجود در صندوق است.
ناترازی در بازار دارایی: وضعیتی است که در آن ارزش کل داراییهای موجود در یک اقتصاد با ارزش کل بدهیها و تعهدات آن برابر نباشد و بدهیها بسیار بیشتر باشند.
ناترازی در زیرساختها: که عبارت از عدم تعادل و هماهنگی بین نیازها و ظرفیتهای زیرساختی موجود مثل حملونقل و آب و ارتباطات و ... میباشد.
دلایل ناترازیهای اقتصادی عبارتند از:
افزایش هزینههای جاری دولت، کاهش درآمدهای نفتی، تحریمها و عدم تحقق درآمدهای مالیاتی؛ در بخشهای بانکی، اعطای تسهیلات بیرویه، کیفیت پایین داراییها، نرخ سود بالا و نظارت ناکافی بر بانکها؛ کاهش درآمدهای ارزی، افزایش واردات، نوسانات قیمت نفت و تحریمها میتواند باعث ناترازی ارزی شود. در بخش انرژی، افزایش مصرف انرژی، کاهش سرمایهگذاری در این بخش و یارانههای انرژی از دلایل اصلی هستند. ناترازی رفاهی نیز به دلیل افزایش جمعیت، افزایش هزینههای درمانی و بازنشستگی، کاهش درآمدهای دولت و عدم اصلاح نظامهای حمایتی شکل میگیرد. علاوه بر این، کمبود سرمایهگذاری، عدم بهرهوری، وابستگی به درآمدهای نفتی، تحریمهای اقتصادی، قدیمی بودن ماشینآلات و عدم دسترسی به تکنولوژیهای جدید نیز میتواند موجب ناترازی تجاری منفی شود. همچنین، افزایش پایهی پولی، کسری مستمر بودجه، تسهیلات بانکی بیرویه و مشکلات ساختاری نظام بانکی، از دیگر دلایل ناترازی در بازار پول به شمار میروند. تغییرات جمعیتی و کاهش نرخ بازدهی سرمایهگذاریهای صندوقها، افزایش هزینههای درمانی، عدم اصلاح ساختار نظام بازنشستگی و کاهش مشارکت در بازار کار موجب ناترازی در صندوقهای بازنشستگی میشود. در نهایت، حبابهای اقتصادی، بدهیهای بالای بخشهای خصوصی و دولتی، نوسانات نرخ ارز و مشکلات سیستم بانکی از دلایل ناترازی در بازار دارایی و زیرساختها هستند.
پیامدهای ناترازیهای اقتصادی میتوانند بر تمام بخشهای کشور تأثیر بگذارند و عبارتند از:
فزایش بدهی دولت، تورم، کاهش سرمایهگذاری و تنزل رشد اقتصادی میشود. در نظام بانکی، افزایش نرخ بیکاری، کاهش سرمایهگذاری، افزایش ریسک سیستم بانکی و کاهش اعتماد عمومی از پیامدهای آن است. ناترازی ارزی میتواند موجب افزایش نرخ ارز، تورم، کاهش ارزش پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم گردد. در بخش انرژی، قطعی برق و گاز، افزایش هزینههای تولید، کاهش رقابتپذیری صنایع و آلودگی محیط زیست از جمله پیامدها است. ناترازی رفاهی نیز منجر به کاهش کیفیت خدمات رفاهی، افزایش فشار بر بودجه دولت و نارضایتی عمومی میشود. ناترازی تجاری منفی میتواند باعث کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم، کاهش اشتغال، افزایش بدهی خارجی و وابستگی روزافزون گردد. ناترازی در بازار پول پیامدهایی همچون افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی، کاهش سرمایهگذاری و کاهش رشد اقتصادی دارد. در صندوقهای بازنشستگی، کاهش قدرت خرید بازنشستگان، افزایش بدهی دولت، کاهش اعتماد به نظام بازنشستگی و کاهش رشد اقتصادی از نتایج آن است. ناترازی در بازار دارایی میتواند منجر به رکود اقتصادی، کاهش اعتماد اجتماعی، بحران مالی، نوسانات شدید بازار و توزیع مجدد ثروت به نفع ثروتمندان شود. همچنین، ناترازی در زیرساختها میتواند بهرهوری را کاهش داده، هزینههای اجتماعی را افزایش داده و امنیت ملی را تهدید کند.
ناترازیهای اجتماعی
به وضعیتی اطلاق میشود که در آن عدم تعادل، نابرابری یا شکاف میان نیازها، انتظارات و ارزشها یا منافع گروهها و افراد در یک جامعه وجود دارد. برخی از ناترازیهای اجتماعی به قرار زیرند:
ناترازی در توزیع ثروت و درآمد: بهمعنای شکاف عمیق بین طبقات فقیر و غنی است.
ناترازی آموزشی: دسترسی نابرابر به امکانات آموزشی، مدارس با کیفیت و آموزش عالی در مناطق مختلف یا میان گروههای اجتماعی.
ناترازی در اشتغال: تبعیض در دسترسی به فرصتهای شغلی برای زنان، اقوام، جوانان و گروههای خاص اجتماعی.
ناترازی جنسیتی: نابرابری در حقوق و فرصتها میان زنان و مردان در عرصههای مختلف.
ناترازی رسوم و فرهنگها: تبعیض و عدم توازن در توجه به رسوم و آئینهای قومیتها و اقلیتهای مختلف که موجب کاهش نوبتهای اجتماعی اقوام یا اقلیتهای مذهبی و فرهنگی میشود.
ناترازی در دسترسی به خدمات بهداشتی: دسترسی نابرابر به خدمات درمانی، امکانات بیمارستانی و پزشکان در مناطق مرکزی کشور با پیرامون.
ناترازی در مسکن: تفاوت شدید در دسترسی به مسکن مناسب میان گروههای کمدرآمد و ثروتمند یا در مناطق مختلف.
ناترازی در مشارکت اجتماعی: عدم حضور موثر برخی گروهها (مثل زنان، اقوام و اقلیتها) در تصمیمهای سیاسی و اجتماعی و ...
ناترازی در عدالت اجتماعی: نبود عدالت در توزیع منابع، فرصتها و حمایتها که منجر به احساس بیعدالتی در جامعه شده است.
ناترازی در امنیت اجتماعی: تفاوت در میزان دسترسی به امنیت اقتصادی، شغلی و اجتماعی میان گروههای مختلف جامعه.
ناترازی نسلی: تمرکز بیشتر منابع و امکانات در نسلهای قدیمیتر به ضرر نسل جوان.
ناترازی مرکز--پیرامون: اختلاف در توسعهی زیرساختها، خدمات عمومی و فرصتهای زندگی بین شهرهای مرکزی و پیرامون.
ناترازی در کیفیت زندگی: تفاوت در کیفیت زندگی (مثل تغذیه، تفریح و آموزش) میان گروههای اجتماعی مختلف.
دلایل عمدهی ناترازیهای اجتماعی عبارتند از سیاستهای اقتصادی ناعادلانه؛ فساد اقتصادی و تمرکز ثروت در دست اقلیت؛ تمرکزگرایی در امکانات، بودجه و خدمات برای شهرهای بزرگ و مرکزی و نادیده گرفتن استانهای پیرامونی؛ طراحی و اجرای سیاستهای ناکارآمد و غیرهدفمند که نیازهای گروههای مختلف را در نظر نمیگیرد؛ فساد اداری و دزدی سهم اندک حاشیه؛ وجود نگرشها و سنتهایی که تبعیض جنسیتی، قومیتی و طبقاتی را تقویت میکند؛ حمایت از آئینهای شیعی--صفوی حکومتی و مخالفت با آئینها و رسوم ملی، مذهبی، قومی و اقلیتهای غیر حکومتی که غیرخودی دانسته میشوند و ...
پیامدهای ناشی از این ناترازیها عبارتند از افزایش بیعدالتی، نارضایتیهای اجتماعی، تنشهای طبقاتی و قومیتی، کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، و مهاجرت نخبگان و نیروی کار ماهر.
البته آبدارچی داریم تا آبدارچی! یک آبدارچی داریم که در دست اش سینی چای می گیرد و این اتاق و آن اتاق اداره می برد، یک آبدارچی داریم که یک دستمال چرک در دست اش می گیرد و روی چیزهای داخل اتاق می کشد و مثلا گردگیری می کند، اما امروز با یک آبدارچی دلاور رو به رو شده ایم که یک هفت تیر به دست گرفته و دو تا از قاضی های مرگ را به گلوله بسته که دست اش درد نکند.
من از یک جهت دیگر هم به این آقا درود می فرستم و آن این که توانسته هف هشت سال زجر چایی بردن و استکان خالی برگرداندن به آبدارخانه را در لجن زار قوه قضاییه ی اسلامی تحمل کند بعد یکهو در همین لجن زار کاری کند کارستان و دو تا از شیاطین خبیث را که پیک مرگ و جنایت بودند همراه با خودش به آن دنیا ببرد که حالا باید ببینیم خداوند مهربان این دو تا را می اندازد وسط آتش جهنم،،، یا آبدارچی عزیز ما و ملت ایران را.
یکی از دوستان با "واتساپ"، ویدیویی را فرستاد. فیلم ترکیبی از گفته های رضا پهلوی و نیز چندتایی از هوادارانش بود. کسانی که برای جماعت دگراندیش، غیر خودیها و رقبای سیاسی خط و نشان می کشیدند.
در فیلم اما یک تقابل نیز وجود داشت. چنان که یک شارح، بصورتی متین و خونسرد، در آن کلاژ و ترکیب از افراد مختلف، عربده کش و فحاش نیز حاضر بود . او که گاهی از کشورهای سلطنتی اروپا مثل سوئد و نروژ اسم میآورد. برای این که نکتۀ ناگفته زیر را بگوید. این که فرق و تفاوت رویکرد میان فرد فلک زده و خاورمیانه ای به سلطنت با آنچه در اروپا جاری است، تا چه میزانی حاد است.
بدین ترتیب آن خونسردی و آرامش یادشده فرد شارح و مفسر، در جای خود، نقطه مقابلی را بوجود میآورد. زیرا تقابل یادشده آن هیجانزدگی، پرخاش و ستیزه جویی سلطنت طلبان همولایتی را خودی به خود رسوا میکرد. بطوری که پس از دیدن ویدیو، جملات زیر را برای دوست فرستنده نوشتم:
یک زمانی پهلویهای اول و دوم را تکنوکراتهای دولتمردی از لون محمد علی فروغی به سلطنت رساندند. اما گویی این سومی به سلطنت نمیرسد. چون از تبار آن "فروغی"ها دیگر کسی در میان نیست.
در واقع با گردآوری جوانان جویای نام (برخی صادراتی رژیم خلیفه و برخی در خارج بسیج شده) در فضای "کنگره و پیمان ملی" ، "فرشگرد" و یا دستجات مشابه، همانطور که این سالها نشان داده، نه جُنبش اجتماعی ایجاد و نه نیروی سیاسی موثر ساخته شده است. از ایشان فقط یک عده بصورت هوچیگران سایبری فعالند که در شبکه های اجتماعی ردپایی بر جا میگذارند.
تعریف و تمجید پیروز مجتهدزاده (مورخ و ایرانشناس) از شاهنشاه پهلوی در برنامه تولید داخلی جمهوری اسلامی و اشکها و بغض کارشناس برنامه از وضعیت اسفبار مملکت
باورتون نخواهد شد! این تعریف و تمجیدها از شاهنشاه پهلوی در برنامه داخلی جمهوری اسلامی و اشکها و بغض کارشناس برنامه از وضعیت اسفبار مملکت pic.twitter.com/4dAQW1PXbA
نکات مهم روایت شیخ محمد جعفر منتظری رییس دیوان عالی کشور و رییس دادگاه ویژه روحانیت در مورد نحوه ترور دو تن از قضات دیوان عالی کشور نکات مهم گزارش:
۱-ضارب اسلحه نیروی محافظ را سرقت نکرده و به عبارت روشن تر او را خلع سلاح نکرده بلکه برابر اعلام قاضی منتظری خودش اسلحه داشته است.
۲- شیخ محمد مقیسه ابلاغ ریاست شعبه ۵۳ دیوان عالی کشور را نداشته بلکه مستشار شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تحت ریاست شیخ علی رازینی بوده.
۳- قاضی مرتضوی هویت رییس شعبه طبقه بالا که قرار بود ترور شود اما ضارب منصرف و جلوی شعبه خودکشی کرده را اعلام نکرد، اما بطور غیر رسمی اعلام میشود سید محمود تولیت بوده است.
۴- با وجود دوربین های موجود در کاخ دادگستری و محوطه بیرونی شعب دیوان، ظاهرا دیوان عالی کشور و بازپرس پرونده فعلا صلاح نمیداند که بخش های مرتبط این صحنه ها را منتشر کنند.
🎥 محمد جعفر منتظری، رئیس دیوان عالی کشور در ویدیویی که از صدا و سیمای جمهوری اسلام پخش شد به شرح چگونگی کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی بلندپایه دیوان عالی پرداخت و گفت: «صحنههای دلخراشی را دیدم». او همچنین بدون ارایه هیچ سندی مدعی شد عامل قتل این دو قاضی «نیروی... pic.twitter.com/SxzKY7tdPj
By kozet on January 19, 2025 12:21 AM
|No Comments
نتانیاهو به ترامپ: مطمئنم شکست محور تروریستی ایران را کامل میکنیم، او افزود، من مطمئنم آقای رئیسجمهور که تحت رهبری شما بهترین روزهای ما در راه است.
نتانیاهو به ترامپ: مطمئنم شکست محور تروریستی ایران را کامل میکنیم، او افزود، من مطمئنم آقای رئیسجمهور که تحت رهبری شما بهترین روزهای ما در راه است pic.twitter.com/7HXLVW3wTI
ایندیپندنت فارسی - مدیران غولهای فناوری جهان، عصر دوشنبه ۳۰ دی ماه در مراسم تحلیف دونالد ترامپ، رییس جمهوری جدید ایالات متحده شرکت کردند.
جف بزوس بنیانگذار آمازون و همسرش، مارک زاکربرگ رئیس متا، تیم کوک رهبر اپل، ساندار پیچای رئیس گوگل و شو زی چو رئیس تیکتاک از جمله مشهورترین نامهای سیلیکون ولی هستند که در جایگاه اصلی مهمانان در ساختمان مجالس آمریکا دیده شدند.
By kozet on January 19, 2025 12:03 AM
|No Comments
👈کیهان لندن - یک فروند هواپیمای «فوکر۱۰۰» متعلق به شرکت هواپیمایی «کارون» روز دوشنبه اول بهمنماه ۱۴۰۳ روی باند فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد.
منابع خبری گزارش دادند لاستیک این هواپیما ترکیده است. این سانحه باعث بسته شدن موقت باند چپ مهرآباد شد. پرواز شماره ۲۶۸۱ هواپیمایی «کارون» که از سیرجان به تهران پرواز کرده بود، حامل بازیکنان و کادر فنی تیم فوتبال «گهرزمین سیرجان» بود. در این سانحه کسی آسیب جدی ندید.
سانحه برای هواپیمای «فوکر ۱۰۰» روی باند فرودگاه مهرآباد
یک فروند هواپیمای «فوکر۱۰۰» متعلق به شرکت هواپیمایی «کارون» روز دوشنبه اول بهمنماه ۱۴۰۳ روی باند فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد. منابع خبری گزارش دادند لاستیک این هواپیما ترکیده است. این سانحه باعث بسته شدن موقت باند چپ... pic.twitter.com/VRbWIzLvtL
در رسانهها آمده است که دو تن از قضات عالیرتبه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در محل دیوان عالی کشور به قتل رسیدهاند: محمد مقیسه و علی رازینی. اولی، با عنوان «قاضی مقیسه»، یکی از بدنامترین و ظالمترین قضات دستگاه قضایی ایران، حداقل در بیست سال اخیر است. تا آنجا که اطلاع دارم، او جز خاطره مرگ و محکومیتهای سنگین برای فعالان سیاسی و عقیدتی، میراثی به یادگار نگذاشته است. او را هرگز ندیده و مستقیماً نمیشناسم؛ هرچه گفتم، در حد اطلاعات رسانهای است.
اما شیخ علی رازینی را از پیش از انقلاب میشناسم. در دوران محاکمه و حبس من، در تابستان سالهای ۱۳۷۹ تا بهمن ۱۳۸۳، او قاضی شعبه اول دادگاه ویژه روحانیت تهران بود. خاطرات زیادی با او در دادگاه یادشده دارم. در دادگاه دوم، قاضی محاکمهام بود. آن ماجراها را بهتناسب و بهتفصیل در کتاب دو جلدی خاطرات آن دوران تلخ با عنوان «از برلین تا اوین» آوردهام.
اکنون، ضمن محکومیت هر نوع عمل تروریستی نسبت به هر فردی با هر میزان اتهامی، صرفاً به انگیزه ذکر نه چندان خیر از رازینی، متن نامهای را که در همان زمان برای او نوشته و از طریق دامادش علی، که همبند ما بود، برای ایشان فرستادهام (و البته هرگز پاسخی نگرفتم) در اینجا بازنشر میکنم. این نامه در جلد دوم «از برلین تا اوین»، صفحات ۶۴۶ تا ۶۴۸ عیناً آمده است.
***
نامه زیر را امروز برای رازینی فرستادم:
بسمهتعالی
جناب آقای رازینی، با عرض سلام.
پرسشی که اکنون با شما در میان میگذارم، صرفاً از موضع یک پرسشگر است، نه یک زندانی و متهم دادگاه ویژه روحانیت. در واقع، فرض کنید یک دانشجو از شما بهعنوان یک قاضی و حقوقدان و بهویژه بهعنوان رئیس کل دادگاههای ویژه روحانیت، چنین پرسشی میکند و علیالقاعده شما میکوشید به او پاسخی درخور، علمی، حقوقی و قانعکننده بدهید.
پرسش این است: دادگاه ویژه روحانیت حق خلع لباس روحانیان را از کجا به دست آورده است؟
به عبارتی، فرضاً دادگاه ویژه از نظر قانونی و حقوقی حق داشته باشد به جرایم روحانیان رسیدگی کند (هرچند که ما «جرائم روحانی» نداریم تا نیاز به دادگاه ویژه روحانی باشد). اما مسئله داشتن لباس خاص روحانی، از مقوله جرم نیست تا در حیطه اختیارات و وظایف دادگاه ویژه باشد؛ لذا چنین اختیاری باید از جایی و منبعی اخذ شده باشد. وانگهی، نهاد روحانیت مستقل از حکومت، دولت و قدرت سیاسی است و فکر نمیکنم شما و دیگر دستاندرکاران دادگاه و حتی رهبری نظام با این استقلال مخالف باشید. در این صورت، دخالت یک نهاد وابسته به حکومت و قدرت سیاسی در کار روحانیت و اظهار نظر درباره صلاحیت یا عدم صلاحیت افراد برای پوشیدن لباس روحانی و در نتیجه تصدی امور مذهبی و دینی، چه توجیهی دارد؟
از سوی دیگر، منطقا کسی یا نهادی که مسئولیت یا منصبی به کسی میدهد و صلاحیت او را احراز میکند، همان کس یا نهاد حق دارد درباره عدم صلاحیت او اظهار نظر کند و آن لباس یا منصب را از او سلب کند. آیا لباس روحانی به وسیله دادگاه ویژه به روحانیان داده شده است تا این دادگاه حق داشته باشد به خلع و سلب آن اقدام کند؟
ممکن است گفته شود چون این دادگاه به وسیله رهبری نظام تأسیس شده است، این اختیار از سوی ایشان و علیالقاعده از باب ولایت مطلقه و یا حکم حکومتی به دادگاه مذکور تفویض شده است. در این صورت، پرسشهای پیشگفته به گونهای مشخص مطرح خواهند شد:
By kozet on January 19, 2025 12:00 AM
|No Comments
جی پیتر پالم، فرستاده پیشین دولت دونالد ترامپ به آفریقا، روز شنبه ۲۹ دی ماه تصاویری از مهمانی پیش از مراسم تحلیف دونالد ترامپ را با حضور شاهزاده رضا پهلوی و نایجل فارژ، رهبر راستگرای بریتانیا منتشر کرد.
By kozet on January 18, 2025 10:59 PM
|No Comments
مصطفی پورمحمدی، وزیر پیشین دادگستری و قائم مقام اسبق وزارت اطلاعات با اشاره به هدفدار بودن کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی دیوان عالی کشور، در صداوسیما گفت: «بسیاری از توطئهها شناسایی و سرکوب شده و عوامل آنها مجازات شدند، این مقدار زد و خورد و تاوان طبیعی است، این طور نمیشود که ضربه بزنید و ضربه نخورید.»
مصطفی پورمحمدی، وزیر پیشین دادگستری و قائم مقام اسبق وزارت اطلاعات با اشاره به هدفدار بودن کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی دیوان عالی کشور، در صداوسیما گفت: «بسیاری از توطئهها شناسایی و سرکوب شده و عوامل آنها مجازات شدند، این مقدار زد و خورد و تاوان طبیعی است، این... pic.twitter.com/uUPllHpMnI
By kozet on January 18, 2025 10:08 PM
|No Comments
سرکوهی در تلگرام نوشت: قاضی و قضات نبودند، جلادباشی بودند.
هرچه را با نامِ اصلی آن بخوانیم
در عنوانهای سایتهای رسانههای پرمخاطبِ فارسی زبانِ خارجِ از کشور از آنها چون «دو قاضی بلندپایه ایران»(بی.بی.سی)، «از قاضیهای سرشناس دیوان عالی کشور»(رادیو فردا)، «از قضات دیوان عالی کشور»( ایران اینترناسیونال)، «دو قاضی شناخته شده»( صدای آمریکا) یاد میشود.
درست که خبر باید که ناجانبدار باشد و واقعیت را بیان کند، درست که در خبر باید که با ذکرِ شغل و سمتِ رسمی از کسان یاد کرد و.. اما در جمهوری اسلامی، که تجاوز به جامعه و زبان از مولفههای اصلی آن است، هیچ چیز و هیچ کس در جای خود نیست و به مثل جلادباشی بر کرسی قاضی مینشیند، تاکید بر «قاضی و قضات»، که بارِ مثبت دارند، در بارهی این دو جلادباشی، ناجانبداری را سست، ماهیت واقعی «شغل و سمتِ» آنان و واقعیت را میپوشاند.
در عنوان یا متن خبر البته جلادباشی نمیتوان نوشت اما میشد بر «قاضی و قضات»،که بارِ مثبت دارند ، تاکید نکرد. در متن نیز هرجا که ذکر «قاضی»، سمتِ رسمی آنان، لازم میبود، میشد اشاره کرد که «قضاوت!» آنان از چه لونی بودهاست.
ایران وایر - سایت «حادثه ۲۴»، جزییات تازهای از رویداد کشته شدن «محمد مقیسه» و «علی رازینی»، از قضات سرشناس دیوان عالی کشور را منتشر کرده و نوشته است فرد ضارب قصد داشت قضات دیگری را نیز ترور کند.
این سایت به نقل از یکی از افراد مطلع در دیوان عالی کشور نوشت که حادثه حدود ساعت ۱۰:۴۰ دقیقه و در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور که در طبقه همکف قرار دارد و محل کار قاضی رازینی بود، اتفاق افتاد.
این فرد مطلع گفت: «امروز تازه ابلاغ قاضی مقیسه برای تصدی شعبه ۵۳ صادر شده و او هنوز در شعبهاش مستقر نشده بود. او برای صحبت نزد قاضی رازینی آمده بود و مشغول گفتوگو بودند که ضارب که آبدارچی همان شعبه بود وارد شد و به سوی آنها و محافظی که در شعبه حضور داشت شلیک کرد. او ظاهرا به هر کدام یک گلوله شلیک کرد.»
در این حادثه دو قاضی کشته شدند و فرد محافظ که گلوله به شکمش اصابت کرده بود، مجروح شد و ضارب نیز از شعبه فرار کرد.
این منبع آگاه درباره چگونگی خودکشی ضارب گفت: «وقتی صدای تیراندازی آمده همکارانم اطراف محل حادثه جمع شدند، اما ناگهان ضارب خارج شد و دواندوان به سوی طبقه سوم رفت. ظاهرا او قصد داشت سراغ قضات دیگری هم برود و آنها را نیز ترور کند، اما چند دقیقه بعد صدای شلیک آمد و وقتی بالای سر او رفتیم معلوم شد که با اسلحه به قلبش شلیک و خودکشی کرده است.»
این منبع درباره ضارب قاضی رازینی و قاضی مقیسه گفته است: «ضارب نیروی قراردادی بود و حدود ۷ یا ۸ سال بود که در دیوان کار میکرد. او مدت زیادی بود که آبدارچی شعبه ۳۹ بود و برای ورود و خروج به شعبه منعی نداشت.»
سایت حادثه ۲۴ به نقل از این منبع نوشت: «ضارب مرد آرام و ساکتی بود و پیش از این هیچ مورد مشکوکی از او ندیده بودیم و همه از اقدام او شوکه شدهاند و هیچکس نمیداند انگیزه او از این کار چه بود.»
هشدار شیرین عبادی درباره سرکوب زندانیان پس از مرگ مقیسه و رازینی
«شیرین عبادی»، حقوقدان و برنده جایزه صلح «نوبل» کشته شدن «علی رازینی» و «محمد مقیسه»، قضات دیوان عالی را نتیجه «رفتار، رویهها و سرکوبهای دستگاه قضایی» دانست و درباره احتمال برخورد شدیدتر با زندانیان پس از این رویداد هشدار داد.
خانم عبادی، روز شنبه ۲۹ دی۱۴۰۳، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «شکی نیست که مرگ رازینی و مقیسه، فرصت روشن شدن بخشی از جنایات حکومت را از بین برد. اما رویهای که سیستم قضایی جمهوری اسلامی در پیش گرفته، دستگاه امنیتی به آن دامن زده یا خطمشی آن را تعیین کرده است، نتیجهای جز چنین اتفاقاتی نخواهد داشت.»
این حقوقدان با تاکید بر اینکه قتل مقیسه و رازینی ، نتیجه رفتار، رویهها و سرکوبهای دستگاه قضایی است، نوشت: «هر آنکه باد میکارد، طوفان درو میکند.»
عبادی با یادآوری سابقه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در زمینه افزایش اعدامها و به راه انداختن بازداشتهای گسترده در پاسخ به تحرکات آمریکا و اسراییل، نوشت که حالا ممکن است در پاسخ به حذف این دو قاضی بدنام، واکنشی شدیدتر علیه زندانیان نشان داده شود.
منوتو - بخشی از صحبتهای چند روز قبل محمد مقیسه، یکی از قضات دیوان عالی که امروز ۲۹ دیماه در یک تیراندازی کشته شد، در رسانههای داخلی ایران منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته است.
او در این اظهارات که در چهار دیماه سال جاری در جریان حضور رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی در دیوان عالی کشور ایراد شد ضمن هشدار درباره ناامنی میگوید: ما قضات دیوان عالی کشور، همچنان بازوان قدرتمند امامین انقلاب خواهیم ماند.
بخشی از صحبتهای چند روز قبل محمد مقیسه، یکی از قضات دیوان عالی که امروز ۲۹ دیماه در یک تیراندازی کشته شد، در رسانههای داخلی ایران منتشر شده و مورد توجه قرار گرفته است. او در این اظهارات که در چهار دیماه سال جاری در جریان حضور رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی در دیوان عالی کشور... pic.twitter.com/qbmXylrsUE
هم میهن - احمد زیدآبادی : گرچه برای روشن شدن ابعاد ماجرای ترور قضات دیوان عالی و عوامل و انگیزههای آن باید منتظر ماند، اما ترور فینفسه اقدامی مذموم است و معمولاً پیامدهای مخرب و ناگواری برای جامعه به دنبال دارد.
ترور از سوی هر کسی، علیه هر کسی و با هر انگیزهای، لازم است به طور یکپارچه محکوم شود بخصوص در این شرایط ایران که بینهایت خطیر است.
در سالهای نخست پس از انقلاب، بهرغم فضای داغ و پرتنش سیاسی، دسترسی به مسئولان بلندپایۀ رسمی امری ساده بود. اغلب چهرههای رسمی در میان مردم کوچه و بازار حضور پیدا میکردند و گفتوگو و حتی انتقاد رو در رو از آنها، امری معمول بود. واضح است که حضور بدونِ تشریفاتِ تصمیمگیران در متن جامعه، به طور طبیعی آنان را نسبت به مشکلات و مطالبات تودۀ مردم آگاه میکند و این آگاهی خواهناخواه در رفتار و تصمیم آنان اثر میگذارد.
متأسفانه موج تروری که بعد از ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ سرتاسر کشور را فرا گرفت، حفاظت امنیتی از مسئولان کشور را چندان تشدید کرد که دسترسی مردم عادی به تصمیمگیران بسیار سخت و دشوار شد. تشدید حفاظت گرچه پیامد بلافصل و گریزناپذیر ناامنی و ترور است اما دو خطر نیز در بطن خود دارد.
خطر اول همان منزوی شدن تصمیمگیران و قطع رابطۀ عادی و طبیعی آنان با جامعه است. شرایط انزوا، واقعبینی را تضعیف و به تدریج مضمحل میکند و بین نگاه مسئولان و نیازهای عینی مردم فاصله میاندازد و این به نوبۀ خود، مسبب ناکارآمدی و بیاعتمادی متقابل میشود.
در عین حال، «حفاظت» که در ابتدای امر بنا به ضرورتِ حفظ جان افراد در برابر ترور، خود را عملاً «تحمیل» میکند، با گذشت زمان، به صورت پدیدهای سخت تشریفاتی درمیآید و به رغم امن شدن فضا همچنان استمرار مییابد و به یکی از ارکانِ بوروکراسی و فضاسازیهای کاذب پیرامون چهرههای دولتی تبدیل میشود و بالطبع «اقتصاد» و «منفعترسانی» خاص خود را هم به دنبال میآورد.
از همین رو، افرادی که بنا به شعارها و ضرورتِ حرفۀ خود، باید در دسترس آحاد مردم قرار داشته باشند، خواسته یا ناخواسته برج عاجنشین و در میان تدابیر شدید حفاظتی و امنیتی، دسترسناپذیر میشوند؛ بهطوریکه مردم عادی از نزدیک شدن به آنان میهراسند. در واقع دود این وضعیت به طور کامل به چشم افراد جامعه میرود و این دومین خطر نهفته در وضعیت ترور است.
گاه ورود به یک نهاد و سازمان و یا دیدار با یک مسئول و مقام رسمی، متضمن چنان شرایط سخت و بعضاً تحقیرآمیزی از انواع بازرسیهای بدنی و غیربدنی است که یک شهروند صاحب کرامت، عطای آن را به لقایش میبخشد!
شهروندی که از مراجعه به دوایر دولتی و یا دیدار با مسئولان امور برای طرح یک مشکل میپرهیزد و یا برای انجام کار خود متحمل حس حقارت و رفتاری وهنآلود میشود، طبیعی است که از شرایط حاکم کینه به دل بگیرد و به مرور زمان، امید خود را به بهبود و اصلاح وضعیت از دست بدهد.
با این اوصاف، تروریسم برای یک جامعه سرشار از آفت است و سر از افزایش رنج و فلاکت در میآورد.
در بین نهادهای حاکم، دستگاه قضا بنا به سرشت و ماهیت خود جایی است که باید از هر لحاظ امن و دسترسی به قضات و کارکنان دادگاهها از هر جهت آسان باشد. اینک در کشور ما در محل دیوان عالی کشور، عملیات مسلحانهای انجام گرفته است که دو قاضی دیوان بر اثر آن جان خود را از دست دادهاند.
آتنا دائمی، زندانی سیاسی پیشین، درباره کشته شدن علی رازینی و محمد مقیسه، در شبکه ایکس نوشت: «به یاد ۱۴ سال حبسی که مقیسه برایم صادر کرد افتادم و به لحظهای که گفت هرزه فاحشه، تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ انشاالله پدرت را بکشند ببینم چه کار میکنی، قاتلش را قصاص میکنی یا نه؟»
:::
آتنا دائمی، نوشت: «از زمستان سال ۹۳ تاکنون هرگز نتوانستم آن دادگاههای ده دقیقهای کذایی را فراموش کنم! با هر خبر اعدام، با هر خبر دادگاه با اضطراب و استرس به آن روزها برگشتم! به فحشهایی که شنیدم، به آروغهای پیدرپی او در میانه فحشهایش! به چهره ۱۲ زندانی عقیدتی کُرد که حکم اعدامشان را در روز دادگاهم برای بار دوم به آنها ابلاغ کردند که شکنجهام کنند. به صدای اذانی که پخش میشد و به سجده کردن دستهجمعیِ آن زندانیان که با دستبند و پابند به یکدیگر بسته شده بودند!»
خانم دائمی همچنین در شبکه اجتماعی «ایکس» با اشاره به ۱۴ سال حبسی که مقیسه برای او صادر کرده بود، نوشت که مقیسه به او گفت «هرزه فاحشه. تو مخالف اعدام و حکم خدایی؟ ایشالا باباتُ بکشن ببینم چه کار میکنی، قاتلش رو قصاص میکنی یا نه؟»
این فعال مدنی اشاره کرد: «از سال ۹۳ تاکنون نه فراموش کردم و نه بخشیدم! از سال ۹۳ تاکنون با رویای محاکمه او و دیگر جنایتکاران خودم را آرام کردم... و امروز وقتی خبر مرگش را شنیدم جوری همه چیز برایم زنده شد که گویی همین حالا در دفتر مقیسه (ناصریان) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با دستبند سرد آهنی بر دستانم ایستادهام.»
هم میهن - حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، در یادداشتی با عنوان «آقای پزشکیان! شما صاحب ایران نیستید» به رئیسجمهوری حمله کرد. او در بخشی از این یادداشت نوشت: «جناب پزشکیان شما صاحب ایران نیستید! شما رئیسجمهور ایران هستید که مسئولیت قوه اجرایی کشور برای ۴ سال به عنوان «یک امانت» به شما سپرده شده است.»
او در بخش دیگری نوشت: «ما تروریست نیستیم ولی ترامپ و چند تن از همکارانش -از جمله مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ- را بهعنوان قاتلان شهید سلیمانی و یارانش، مستحق مرگ میدانیم.
قصاص آنها وظیفه دینی و قانونی هر ایرانی غیرتمند و مسلمان است. بنابراین وظیفه شما به عنوان یک ایرانی غیرتمند و مسلمان، اجرای این حکم الهی است و نه مذاکره با قاتل شهید سلیمانی و دل دادن و قلوه گرفتن!»
دفاع پزشکیان از کارنامه سیاه محمد مقیسه و علی رازینی
صدای امریکا - مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم جمهوری اسلامی ایران، در واکنش به کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی متهم به نقض گسترده حقوق بشر، آنها را «قضات پرتلاش و باسابقه» دیوان عالی کشور که به ادعای او، «همه عمر خود را وقف تحقق مقابله با جرایم گوناگون علیه امنیت ملی و دفاع از حقوق ملت کردند»
او بدون توجه به سوابق تاریک این دو در صدور احکام اعدام و زندان شمار بسیار زیادی از زندانیان سیاسی در دهههای اخیر نوشت که راه آنها «با قوت تداوم خواهد یافت و خللی در روند اجرای عدالت در کشور ایجاد نخواهد شد.»
علی رازینی، دادستان انقلاب تهران در دهه شصت: منتظری گفت رازینی آمده وضع زندانها از زمان لاجوردی هم بدتر شده. در همین دوران کوتاه ۲ ماهه ۳۰۰ تا فک شکسته شده pic.twitter.com/yKrwpvbxM8
ایقان شهیدی، فعال مدنی و زندانی عقیدتی پیشین، در واکنش به کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی شناخته شده جمهوری اسلامی، یکی از پستهای خود در شبکه اجتماعی «ایکس» را در مورد محاکمهاش به دست مقیسه بازنشر کرد.
او با اشاره به برگزاری جلسه دادگاهش در تیر سال ۱۳۹۰ نوشت که «مقیسه: بهائی هستی؟ گفتم: سئوالتان ربطی به اتهامم ندارد. گفت: شخصی می پرسم، بهائی هستی؟ گفتم: بله گفت: همین برایم کافی است که پنج سال زندانت بدهم. گفتم: بهائی بودن جرم است؟ گفت: بهائیها جاسوساند. گفتم: همه بهائیان؟ گفت: بله؟ گفتم: بچه یکساله خواهر من هم جاسوس است؟»
به نوشته آقای شهیدی، مقیسه کمی در پاسخ به این پرسش او تامل کرد و گفت: «بله! گفتم: ممکن است یک یا دو بهائی جاسوس باشند، اما واقعا یک جامعه ۳۰۰ هزار نفره همه جاسوساند؟ گفت: بله! گفتم: چرا همه بهائیان را نمیگیرید پس اگر همه جاسوساند؟ گفت: همه را میگیریم. گفتم: این جاسوسها اگر مسلمان شوند دیگر جاسوس نیستند؟ گفت: خفه شو!»
در پی کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، قضات دیوان عالی کشور، مادر ابوالفضل امیرعطایی، نوجوان کشتهشده در جنبش انقلابی ۱۴۰۱ در واکنش به این اتفاق ویدیویی منتشر کرد و با اشاره به احکام اعدام و کشتار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی، گفت: «آن که مرگ میکارد، هرگز زندکی درو نخواهد کرد.»
در پی کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، قضات دیوان عالی کشور، مادر ابوالفضل امیرعطایی، نوجوان کشتهشده در جنبش انقلابی ۱۴۰۱ در واکنش به این اتفاق ویدیویی منتشر کرد و با اشاره به احکام اعدام و کشتار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی، گفت: «آن که مرگ میکارد، هرگز زندکی درو نخواهد... pic.twitter.com/W7afuiI3TW
ایران وایر - «حسین رونقی»، زندانی سیاسی سابق کشته شدن «محمد مقیسه» و «علی رازینی»، دو قاضی شناختهشده جمهوری اسلامی را نتیجه دههها «تحقیر، مرگ، نابودی و ویرانی» دانست و خطاب به مقامات جمهوری اسلامی نوشت: «خشم مردم، دامن همهتان را خواهد گرفت.»
آقای رونقی، روز ۲۹ دی۱۴۰۳، در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت: «آنچه امروز شاهدیم، نتیجهی دههها تحقیر، مرگ، نابودی و ویرانی است که جمهوری اسلامی به ایرانیان تحمیل کردهاست. یقینا خشم مردم، دامن همهتان را خواهد گرفت. همه شما که دستتان به خون مردم آغشته است و یا در ظلم و ستم حاکم شریک یا همچنان مشغول خاکپاشی به حقیقت هستید.»
این زندانی سیاسی سابق در ادامه خطاب به مسوولان جمهوری اسلامی نوشت: «اگر بخشی از این سیستم هستید، درباره عملکردتان، اتفاق امروز و آنچه فردا در انتظارتان است، بیشتر فکر کنید. مانند ما روزی را ببینید که: "جمهوری اسلامی دیگر نیست." روزیکه همه شما، پاسخگوی عملکردتان خواهید بود.»
همزمان، مادر «ابوالفضل امیرعطایی»، نوجوان کشتهشده در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ هم در واکنش به کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی، ویدیویی منتشر کرد و با اشاره به احکام اعدام و کشتار جوانان در حکومت جمهوری اسلامی، گفت: «آن که مرگ میکارد، هرگز زندگی درو نخواهد کرد.»
«مجید دری»، فعال دانشجویی سابق و زندانی سیاسی پیشین، در توصیف محمد مقیسه نوشت:
«داد و بیداد! فحاشی! توهین وتحقیر! تهدید! عنوان قاضی را یدک میکشید اما کاملا مغرضانه در دادگاه ظاهر میشد، احکام سنگین میداد. معروف بود نمیداند سال چیست و حکم میدهد. درست که باید در دادگاهی محاکمه میشد و ناگفتهها را میگفت، اما شاهدان زیادی ماندهاند بر ظلمش.»
«حسین رزاق»، زندانی سیاسی پیشین، هم درباره اظهارات علی رازینی در پرونده «عبدالله مومنی»، فعال سیاسی، نوشته است:« با مقیسه و رازینی پروندهای نداشتم اما وقتی با عبدالله مومنی هماتاق بودم و او برای بیماری سرطان همسرش دنبال مرخصی بود، رازینی به وکیلش گفته بود "مریض بودن همسرش که خوب است! زودتر میمیرد. حکم عبدالله هم که تمام شد یک زن دیگر میگیرد!" امروز تباه کنندگان عمر جوانان سقط شدند.»
«شعله پاکروان»، مادر «ریحانه جباری» که سال ۱۳۹۳ اعدام شد، در خصوص کشتهشدن علی رازینی و محمد مقیسه، در اینستاگرام نوشت: «خبر را از چند مادر شنیدم که پسر و دخترشان توسط همین دو هیولا اعدام شدند، همه خوشحال بودند و میخندیدند، شادیشان بیش باد.»
«فراواز»، خوانندهای که چند سال پیش از ایران خارج شده، پس از انتشار خبر کشته شدن مقیسه از دادگاهش نوشت که مقیسه به او گفته بود: «توی بیحیا برای مردان نامحرم خواندهای.» فراواز نوشته که گریه و عذرخواهی میکرده است.
سروش دباغ - «طرح ژنریک و کمخطر عبدالکریم سروش. فیلسوف، جامعهشناس، اسلامشناس، هنرشناس، رواندرمانگر که برخلاف آن یکی سروش، به جای استفاده دائمی از مولوی، گاهی هم از حافظ استفاده میکند. وی پس از دریافت دکترای داروسازی، به تحصیل در ادبیات و فلسفه پرداخت و به دلیل جوانی سالها به مطالعه اشعار سهراب سپهری مشغول بود.
با وجود مطالعه عمیق در مورد اشعار سهراب سپهری، همچنان به وی علاقهمند است. بسیاری، پس از اینکه وی سالها به بررسی اندیشه سهراب سپهری پرداخت، متوجه حضور اندیشه در اشعار سپهری شدند.
او پس از تحصیل و تدریس در ایران، به کانادا مهاجرت کرد، بدون اینکه هیچ تخلف مالی بانکی داشته باشد. در آذرماه سال ۱۳۹۱، به دلیل غیبت غیرموجه از مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اخراج شد. این اخراج هیچ ارتباطی به افکار او و پدرش نداشت و صرفاً به دلیل غیبت غیرموجه بود. همچنین قرار بود پدرش را هم به دلیل غیبت غیرموجه در ایران اعدام کنند، اما چون غیبت داشت، اعدام نشد.
کتابها: «در باب فلسفه تحلیلی با محوریت ویتگنشتاین»، «ترجمه رساله ویتگنشتاین»، «جستارهایی در فلسفه ویتگنشتاین»، «زبان و تصور در فلسفه ویتگنشتاین»، «بررسی نحوه دراز کشیدن ویتگنشتاین»، «جستار در باب دوخت پیژامه ویتگنشتاین»، «بقیه چیزها در مورد ویتگنشتاین»، «در سپهر سپهری»، «چگونه سپهری غول شد»، «فلسفه لاجوردی سپهری»، «اندیشه ارغوانی سپهری»، «سپهری هرگز نارنجی نبود»، «فلسفه اخلاق»، «منطق اخلاق»، «عام و خاص اخلاق»، «کلاً در مورد اخلاق»، «حجاب در ترازو» (کتاب مذکور توسط بسیاری تحسین شد و به همین دلیل اجازه چاپ در ایران پیدا نکرد و باعث شد تعداد زیادی به خواندن آن بپردازند.)، «ورق روشن وقت»، «حریم علفهای قربت»، «ترنم موزون حزن»، «نسیم اندیشه خیس»، «برق خاموش سلوک در تیر چراغ برق»، «وقت لطیف شن»، «لطافت موزون وزین»، «درباره افکار ابوی در رد اندیشه نبوی»، «عشق هرگز نمیمیرد» (نسخه برادران برونته).
سروش دباغ در تمام ساعاتی که مشغول گفتوگو در کلابهاوس نیست، به پژوهش درباره ویتگنشتاین و اسپینوزا میپردازد.
***
«او نیز گذشت از این گذرگاه». نوشته فوق، فقراتی از مطلب طنزی است که ابراهیم نبویِ فقید سه سال پیش، از سر لطف درباره نگارنده نوشت. از پریروز که خبر تلخ و تکاندهنده خاتمه یافتن زندگی نبوی عزیز به انتخاب و اختیار خودش را شنیدهام، خبری که تداعیکننده شیوه پایان یافتن زندگی غلامحسین ساعدیِ فقید در تبعید است، سخت مبهوت و مغموم گشته و به اندازه یک ابر، دلم گرفته است.
یورونیوز- ستادکل نیروهای مسلح ایران در بیانیهای هرگونه گمانهزنی مبنی بر ترور یا خرابکاری در سانحه سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور پیشین ایران را رد کرد.
مرکز ارتباطات ستادکل نیروهای مسلح در بیانیهای که روز شنبه ۲۹ دی (۱۸ ژانویه) منتشر کرد، نوشت: «مدتی است در فضای مجازی و برخی محافل و تریبونهای مختلف، افراد و اشخاصی پیرامون چگونگی و علت شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، ادعاهایی مطرح میکنند که با حقیقت فاصله دارد و بهنظر میرسد ناشی از ناآگاهی و بیاطلاعی یا با اغراض خاص عنوان میشود.»
پیش از این، مجتبی موسوی برادر مهدی موسوی، سرتیم حفاظت آقای رئیسی در گفتگویی که از او در فضای مجازی منتشر شد، نکاتی را درباره سفر رئیس جمهور پیشین ایران به مرز آذربایجان در روز آخر حیاتش بیان کرد.
او گفت که برادرش با سفر آقای رئیسی به مرز جمهوری آذربایجان «کاملا مخالف بود اما با اصرار دفتر رئیسجمهور در نهایت به وظیفه ذاتی خود عمل کرد.»
مجتبی موسوی در بخش دیگری از گفتگوی خود با وبسایت ایران۲۴ به نگرانیهای برادرش از سفر آقای رئیسی به مرز آذربایجان اشاره کرد و با بازگو کردن نقلقولهایی از برادرش گفت: «قرار بود به سیستان و بلوچستان بروند اما ناگهان برنامه تغییر کرد. خیلی ناراحت بود، چون هیچ زمانی برای رفتن و بررسی محل نداشت و دیگر اینکه مرز ایران و آذربایجان بود. میگفت کجا ببرمش؟ نقطه صفر مرزی؟ اشراف دارند به ایران، اسرائیل آنجا پایگاه دارد.»
او گفت: «آقا سیدمهدی هر کاری کرد که این سفر را لغو کند نتوانست. حتی مکتوب با رونوشت به فرمانده سپاه نوشت که سپاه حفاظت مخالف این سفر است اما حسب وظیفه ذاتی خود، رئیسجمهور را همراهی میکند.»
برادر سرتیم حفاظت آقای رئیسی در ادامه به نقل از برادرش گفت که غلامحسین اسماعیلی، رئیس دفتر رئیسجمهور وقت در پاسخ به نامه مکتوب او گفته است ابراهیم رئیسی اصرار دارد به این سفر برود.
مجتبی موسوی در پاسخ به احتمال «تروریستی» بودن سقوط هلیکوپتر حامل آقای رئیسی گفت: «احتمال تروریستی بودن صفر نیست اما صحبتهای ما خانوادهها آب به آسیاب دشمن ریختن است.»
پیشتر کامران غضنفری، نماینده مجلس ایران درباره «سرنگونی عمدی» هلیکوپتر ابراهیم رئیسی گفته بود: «آقایان در داخل مصلحت نمیدانند اعلام کنند که آمریکا و اسرائیل با همکاری رژیم علیاف در آذربایجان، رئیسجمهور را به شهادت رساندند و آن را نسبت میدهند به یک توده ابر متراکم که فقط با هلیکوپتر وسطی کار داشت.»
اینک ستاد کل نیروهای مسلح ایران از «اصحاب رسانه، اشخاص حقیقی و حقوقی و نمایندگان مجلس ایران» خواسته است «ضمن خودداری ازاظهارنظرهای غیرکارشناسی، احساسی وغیرمسئولانه که نتیجهای جز تشویش اذهان عمومی و بسترسازی برای سوءاستفاده دشمنان ندارد، از هرگونه شبههافکنی در این خصوص جداً خودداری نمایند.»
این ستاد همچنین از دستگاه قضایی ایران خواسته است «بهعنوان مدعی العموم برای پیشگیری از ایجاد هرگونه شائبه در اذهان و افکار عمومی با برهمزنندگان امنیت روانی جامعه برخورد حقوقی و قانونی بهعمل آورد.»
"امروز برای توافق غزه جشن میگیرند؛ آن هم توافق با اسرائیلی که ابعاد جنایات آن بر هر کسی اثبات و آشکار شده است. ولی همزمان کوشش برای رسیدن ایران به توافق با قدرتهای جهانی را محکوم میکنند"
شترمرغ هم حیوان عجیبی است حداقل از منظر انسان؛ زیرا «به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم گفتند بپر، گفت شترم». حالا حکایت برخی شده که از موضع قدرت برای همه از جمله رئیسجمهور تعیینتکلیف میکنند. گویی تمامی قدرت کف دستشان است. بعد که میگویی خُب! مسئولیت حل مسائل را هم بپذیر، میگویند این ربطی به ما ندارد و دولت باید پاسخگو باشد.
نظرسنجیها نشان میدهد که مردم برای حل مسائل کشور بیش از هر چیز معتقدند که باید تحریمها حل شوند. متاسفانه کمتر از هر مورد دیگر نیز امید به حل مسئله تحریمها دارند. چون میدانند مخالفان داخلی حل تحریمها بسیار کوشاتر از مخالفان خارجی آن از جمله اسرائیل هستند. افکار و سیاستهای این جماعت سراسر متناقض است.
امروز برای توافق غزه جشن میگیرند؛ آن هم توافق با اسرائیلی که ابعاد جنایات آن بر هر کسی اثبات و آشکار شده است. ولی همزمان کوشش برای رسیدن ایران به توافق با قدرتهای جهانی را محکوم میکنند و برای آن خطونشان میکشند و خطاب به رئیسجمهور مینویسند که: «شما صاحب ایران نیستید و وظیفه شما باید اجرای قصاص دونالد ترامپ باشد.»
صاحب ایران که معلوم است چه کسانی هستند. مردم ایران صاحب آن هستند. ولی اگر شما به مالکیت مردم اعتقاد دارید، بپذیرید که حداقل در برابر خواست و اراده آنان سر فرود آورید. با نماینده ۳درصدی خود برای ملت تعیینتکلیف نمیتوان کرد.
تمامی نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت قاطع مردم یا صاحبان اصلی این مرز و بوم خواهان رفع تحریمها هستند. در این میان، فقط اقلیتی رانتخوار و کاسب تحریم طبعاً مخالف هستند. آنان به قدری دور از سیاست هستند که بهصورت بچگانه ترور سردار سلیمانی را در قالب جرم شخصی و قصاص مطرح میکنند و وظیفه اجرای آن را هم به دوش دولت میاندازند و شاید متوجه نیستند که تبعات چنین رویکردی برای ایران چیست؟
البته به احتمال فراوان متوجه هستند، ولی بر حسب این تصور که «دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه» آنان میبینند که مسیر کنونی در جهت منافع مردم و در نتیجه مغایر با منافع آنان است و دیگی نیست که برای آنان بجوشد، پس بهتر میدانند که سر سگ در آن بجوشد.
هنوز تبعات اظهارات امامجمعه اردبیل بر دوش دولت سنگینی میکند که آن دیگری در تهران و در مقام امامجمعه خود را سخنگوی مردم دانسته و میگوید: «آتشبس برای اسرائیل و آمریکا تحمیل بود و رئیسجمهور دبنگ آمریکا از آتشبس به توافق بد یاد کرد... کسانی که دم از سازش با آمریکا میزنند و به تجارب گذشته و خون شهدا لگد میزنند، بدانند مردم ما خون و جوان دادهاند و عهد کردهاند تا ظهور امامزمان(عج) مقاومت کرده و از پا ننشینند.» درحالیکه با رفتار خود نمازجمعه را بهکلی خلوت کرده است؛ حالا از مقاومت و خون شهدا سخن میگوید. ایکاش نصیحت استاد سخن سعدی را آویزه گوش میکرد که: «آن را که خانه نیین است؛ بازی نه این است».
بهجای توصیه دیگران به مقاومت بهتر است که به امور خویشتن پرداخته شود و همراهی کنند که مردم ایران نمایندگان شایسته خود را برای استیفای حقوق ملت ایران که لایق بهترینها هست به میدان گفتوگو گسیل دارند و ما نیز بهجای سنگاندازی، آنان را حمایت کنیم و اجازه دهیم که مردم ایران نیز هوایی تازه کنند و مجبور نباشند که برای ارضای قدرتپرستی عدهای، پیش فرزندان و خانواده خود شرمنده باشند.
محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی بلندپایه ایران، هدف سوءقصد قرار گرفته و کشته شدهاند. ایرنا میگوید این حادثه در محل دفتر این قضات رخ داده است. برخی خبرگزاریهای گزارش کردند که ترور در برابر ساختمان دیوان عالی رخ داد. گزارشهای اولیه از زخمی شدن حسنیعلی نیری تکذیب شده است.
ایندیپندنت فارسی - در پی وقوع تیراندازی مقابل کاخ دادگستری تهران در صبح شنبه ۲۹ دیماه، ۳ قاضی دیوان عالی کشور مورد «سوءقصد» قرار گرفتند که به گزارش خبرگزاری فارس، ۲ تن کشته و ۲ تن مجروح شده است.
خبرگزاری فارس نوشته که ضارب آبدارچی دیوان عالی کشور بوده است. خبرگزاری فارس در خبری تکمیلی هویت دو قاضی کشته شده را محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی دادگاه انقلاب اسلامی گزارش کرد.
فارس به نقل از منابع آگاه گزارش کرد که این ۴ تن با تیرجنگی هدف قرار گرفتند و ضارب پس از تیراندازی اقدام به خودکشی کرده است.
مرکز رسانهای قوه قضاییه از ترور دو قاضی مشهور دیوان عالی کشور، علی رازینی و محمد مقیسه، مقابل کاخ دادگستری خبر داد. این دو قاضی که هر دو از روحانیون باسابقه و مسئول رسیدگی به پروندههای امنیتی جمهوری اسلامی بودند، کشته شدند.
به گزارش مرکز اطلاعرسانی قوه قضاییه، این اقدام از سوی فردی مسلح که بهعنوان نفوذی در دیوان عالی کشور معرفی شده، انجام شده است. خبرگزاری فارس نوشته که ضارب آبدارچی دیوان عالی کشور بوده است.
در اطلاعیه رسمی قوه قضائیه آمده است: «این ترور برنامهریزی شده توسط فردی نفوذی در دیوان عالی کشور صورت گرفته است که هیچ پروندهای در این نهاد نداشته و از مراجعین شعب نیز نبوده است.»
فرد ضارب پس از اجرای ترور اقدام به خودکشی کرده است.
مرکز رسانهای قوه قضاییه اعلام کرده است علی رازینی، رئیس شعبه ۳۹ و محمد مقیسه، رئیس شعبه ۵۳ دیوان عالی کشور، در این حادثه کشته شدند. این دو قاضی از چهرههای کلیدی در پروندههای امنیتی و سیاسی بودند و احکام آنها بارها مورد انتقاد نهادهای حقوق بشری قرار گرفته بود.
علی رازینی که در گذشته نیز دو بار هدف سوقصد قرار گرفته بود، از چهرههای برجسته قوه قضاییه به شمار میرفت. او سوابقی همچون ریاست کل دادگستری استان تهران، دادستان انقلاب تهران و حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت را در کارنامه داشت.
رازینی یکی از قضات مسئول در صدور احکام اعدامهای گسترده دهه ۶۰، از جمله اعدامهای سال ۱۳۶۷، بود. او همچنین در صدور احکامی مانند اعدام، سنگسار و حبسهای طولانی برای فعالان سیاسی نقش داشت.
محمد مقیسه نیز از دیگر قضات شناختهشده در رسیدگی به پروندههای سیاسی بود. بسیاری از احکام او، از جمله اعدام و حبس طولانیمدت برای زندانیان سیاسی، همواره مورد اعتراض سازمانهای حقوق بشری قرار گرفته بود.
محمد مقیسه همچنین سوابقی چون ناظر زندان قزلحصار، دادیار ناظر و سرپرست زندان گوهردشت را در کارنامه دارد و طی مدت فعالیت او در این زندانها گزارشات متعددی از نقض حقوق بشر منتشر شده است.
او همچنین همانند رازینی در جریان اعدامهای دهه شصت نقش داشته و اتحادیه اروپا او را به دلیل صدور احکام علیه معترضان در دهههای هفتاد به بعد بهویژه در پروندههای مربوط به اعتراض کوی دانشگاه و انتخابات سال ۸۸ در فهرست تحریمها قرار داده بود.
علی عبدالعیزاده، نمایندهی رئیس جمهور در هماهنگی اجرای سیاستهای کلی توسعه دریامحور گفت که آمریکا میتواند پس از رفع تحریمها در ایران سرمایهگذاری کند
این فعال سیاسی میانهرو در گفتوگویی در دفتر انصاف نیوز با تاکید بر ضرورت مذاکرهی مستقیم میان ایران و آمریکا گفت: برنامهی دولت در این باره کاملا شفاف اعلام شده و آمادهی مذاکره هستیم. با شروع این مذاکرات میان دو کشور دست یافتن به توافق دو تا سه ماه زمان خواهد برد.
آقای عبدالعلی زاده در بخشی از گفتوگوی تفصیلی خود با انصاف نیوز به مسائل مرتبط با ایران و آمریکا پرداخت و گفت: برنامهی دولت در این باره شفاف است و با شفافیت اعلام شد که برای مذاکره آماده هستیم.
او ادامه داد: آمادگی ایران مشروط بر این است که ترامپ هم دغلکاری نکند. زرنگی در مذاکره طبیعی است و همهی طرفها به دنبال آن هستند اما دغلکاری یعنی وقتی که در مذاکره به این نتیجه میرسی که مجبوری امتیاز بیشتری بدهی زیر میز مذاکره بزنی.
آمریکا میتواند در ایران سرمایهگذاری کند
عبدالعلیزاده با بیان اینکه «کشورهای مختلف حتی خود آمریکا با رفع تحریم میتوانند به ایران بیایند و سرمایهگذاری کنند»، گفت: شرکتهای آمریکایی که البته شرکتهایی چند ملیتی هستند میتوانند در ایران سرمایهگذاری و همکاری اقتصادی داشته باشند. برای نمونه صنعت نفت و گاز ایران صنعت جذابی برای آنها جهت سرمایهگذاری است.
او ادامه داد: در میادین مشترک انرژی در حال از دست دادن منابع هستیم. برای نمونه قطر با کمک شرکتهای چندملیتی اروپایی و آمریکایی در حال پیشروی است و ما به دلیل تحریمها نتوانستهایم حق خود را بگیریم و ممکن است وضعیتی ایجاد شود که ما از ۱۰ درصد این منابع استفاده کنیم و طرف مقابل ۹۰ درصد.
نمایندهی رئیس جمهور در توسعهی دریامحور گفت: پس از برجام همهی کشورها را برای همکاری به ایران راه دادیم اما مانع آمریکاییها شدیم و برای آنها این سوال و ابهام ایجاد شد که چرا آمریکا امکان حضور در ایران برای همکاری اقتصادی را ندارد؟!
او در ادامه گفت: البته تیم اوباما چندان این موضوع را رسانهای نکرد و گفتند با برجام خطر نظامی ایران و دست یافتن این کشور به بمب هستهای به تاخیر افتاد اما ترامپ وقتی با چنین وضعیتی مواجه شد اعلام کرد که برجام را پاره میکند و ما هم گفتیم که آن را آتش میزنیم. حالا هر دو طرف پشیمان هستند.
شمار قربانیان تحریم بیش از شهدا و جانبازان جنگ است
این فعال سیاسی میانهرو دربارهی آثار تحریم بر ایران گفت: شمار قربانیان تحریم بیشتر از شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی است. تحریم عدهای را به فساد میکشاند و تبدیل به «کاسب تحریم» میشوند اما عدهای دیگر را هم میکشد، برای مثال آنهایی که بهخاطر کمبود دارو جان خود را از دست دادند از این جمله هستند.
عبدالعلیزاده با بیان اینکه «تحریم فرصت توسعه را از کشور میگیرد»، گفت: همسایگان ایران در حال حرکت با سرعت بالا در مسیر توسعه هستند اما ما در محاصرهی تحریم باقی ماندهایم.
ما بیشتر از آمریکا از تحریم ضرر میکنیم
او ادامه داد: روشن است که بخشی از ضعفهای ما به دلیل سوءمدیریت افرادی است که تحریم را بهانه میکنند اما بخش عمدهای از مشکلات ناشی از تحریمهاست و دست کم سرعت ما را در مسیر توسعه کم میکند. ما بیشتر از آمریکا از تحریم ضرر میکنیم.
عبدالعلیزاده در پاسخ به این سوال که «آیا آمریکا هم برای مذاکره تمایلی دارد؟»، گفت: ترامپ اعلام کرده که میخواهد مذاکره کند زیرا او به دنبال منافع ملی آمریکاست. اگر صرفا ایران تحریم شده بود شاید آن طرف هم نیازی به مذاکره احساس نمیکرد اما در شرایطی که علاوه بر ایران با روسیه و چین و دیگر کشورها هم از سوی آمریکا چنین مواجههای را شاهد هستیم رفته رفته در جهان جریانی شکل میگیرد که میتوان به حذف دلار از مناسبات بینالمللی منجر شود.
وبسایت انصافنیوز صبح شنبه ۲۹ دی از پاک شدن پرچم کشورهای آمریکا و اسرائیل از کف حیاط دولت جمهوری اسلامی خبر داد. این در حالیست که تا مدتی قبل در حیاط دولت طرح پرچم آمریکا و اسرائیل روی زمین کشیده شده بود تا زیر پای مراجعان قرار بگیرد، اما اکنون به دلایلی نامشخص این طرح جمعآوری شده است.
بر اساس این گزارش، طرح این پرچم که در دوران دولت ابراهیم رئيسی طراحی شده بود چند هفته قبل پاک شده است.
:::
در حالی که تا مدتی قبل در حیاط دولت طرح پرچم آمریکا روی زمین کشیده شده بود تا زیر پای مراجعان قرار بگیرد، این طرح جمعآوری شده است.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، قرار دادن پرچم آمریکا روی زمین سالهاست که در راهپیماییها رواج دارد اما این بار این کار در حیاط دولت هم انجام شده بود. اقدامی که از پیش از روی کار آمدن دولت جدید صورت گرفته بود و بهنظر مخالف سیاست رئیس جمهور پزشکیان و دولت میانهرو اوست و به همین دلیل چند هفته پیش برچیده شد.
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق ایران، در گفتوگویی با انصاف نیوز با مثبت ارزیابی کردن اقدام به پاک کردن پرچم آمریکا از کف حیاط دولت گفت: این اقدام درست و منطقی میتواند به نوعی فراهم آوردن زمینهی مناسب برای اقدامات عقلانی بعدی است.
آقای مجلسی ادامه داد: این احتمال وجود دارد که پس از این کار، دیگر اقدامات را نیز به صورت منطقی و درستی به پیش ببرند. این کار نشانهای از این است که از آن شرایط غیر متعارف خارج شدهایم.
او در توضیح بیشتر «شرایط غیر متعارف» گفت: تا چند سال پس از انقلاب در هر کشوری انجام کارهای نامتعارف طبیعی است اما با گذشت چندین سال از انقلاب و آشنایی با قواعد حکومتی و بینالمللی این انتظار وجود دارد که رفتارهای این چنینی را شاهد نباشیم.
قرار دادن پرچم آمریکا بر روی زمین در راهپیماییها از سوی برخی نهادهای غیردولتی سالهاست که انجام میشده اما این اقدام در ساختمانهای دولتی با مواضع دولت چهاردهم در مسائل سیاست خارجی متعارض بوده و حالا جمعآوری شده است.
پرچم آمریکا روی زمین در ورودی ساختمان کوثر نهاد ریاست جمهوری هم دیده میشد و مراجعان برای ورود به این ساختمان راهی جز عبور از روی آن نداشتهاند. در این ساختمان عکسهایی از رئیس جمهور سابق نیز بر دیوارها آویخته شده است.
این اقدامات در حالی صورت گرفته بود که رییس جمهور پزشکیان تاکید دارد که سیاست خارجی دولت بر مبنای تعامل سازنده با دنیا از جمله آمریکا بوده و به صراحت از «مدارا با دشمنان» سخن گفته است.
او اخیرا در گفتوگویی با شبکهی تلویزیونی NBC نیز اعلام کرده که ایران آمادهی گفتوگو است.
هرچند اختلافات عمیق میان ایران و آمریکا همچنان پابرجاست، اما حذف رفتارهای نمادین و تحریکآمیز میتواند فضایی مناسبتر برای گفتوگو و تعامل فراهم کند.
جمعآوری طرح پرچم آمریکا از حیاط دولت ممکن است در نگاه اول یک اقدام کوچک به نظر برسد، اما پیامدهای آن فراتر از یک تصمیم اجرایی ساده است. این اقدام، میتواند تبدیل به یک نماد از تغییر رویکرد در سیاست خارجی و تلاش برای کاهش و یا دستکم مدیریت تنشها باشد.
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق ایران به انصاف نیوز گفت: پرچم نشانه و نشانگر ملتها است. همانطور که اهانت به مقدسات مسلمانان در کشورهای دیگر باعث اعتراض ما میشود باید مقدسات کشورهای دیگر را هم محترم بشماریم.
او ادامه داد: چنین اقداماتی به ویژه توسط دولت نباید رخ دهد. اگر پرچم آمریکا یا ایران توسط یک فرد هم به آتش کشیده شود به طور طبیعی برای مردم کشور مقابل خشمآور است چه برسد به اینکه دولتی بخواهد چنین کاری را انجام دهد.
درگذشت آقای ابراهیم نبوی ذهن مرا به طور کامل در هم ریخت طوری که الان هم نمی توانم مطلبی منسجم در باره ی ایشان بنویسم. گفتم تکه پاره های ذهن ام را اینجا یادداشت کنم تا بعد که آب ها از آسیاب افتاد و ایشان هم به خیل فراموش شدگان افکار عمومی پیوست مطلبی یکدست و منسجم قلمی کنم.
۱- آقای نبوی یک پدیده بود. یک پدیده ی چند وجهی ادبی - سینمایی - موسیقایی - سیاسی.
۲- درک پدیده و انسان چند وجهی برای انسان های عادی امکان پذیر نیست. مردم عادی این جملات را می فهمند: او طرفدار رژیم بود. او مخالف رژیم بود. او اصلاح طلب بود. او اصلاح طلب نبود. او گفت دهه ی ۶۰ را فراموش کنید پس موافق کشتار زندانیان سیاسی بود. او مخالف کشتار زندانیان سیاسی بود. او دنبال پُست و مقام بود. او از همه چیز دست شسته بود. این جملات را اکثریت مردم می فهمند و هضم می کنند. کمی پیچیدگی که پیش بیاید ذهن این اکثریت در هم می ریزد و هر چه از شخص،،، خودش در ذهن ساخته همان می ماند و بس. درک آقای نبوی ساده نبود و بدون شک آقای نبوی آن چیزی نبود که اکثریت فکر می کردند هست.
۳- آقای نبوی خودش بود و به این که دیگران در باره ی او چه فکر می کنند نبود. او گفتنی ها و نگفتنی ها را می گفت و می نوشت حتی اگر به ضرر خودش می بود. بعضی وقت ها چیزهایی می نوشت که مخصوصا خشم بر انگیزد ولی در واقعیت آن نوشته یک تلنگر بود. یک واکنش در مقابل غلط فهمی عوام بود. شما می گویید من اینم، آره اینم حالا که چی؟
۴- او شجاع بود. شجاعت به تیر و تفنگ در کردن نیست. شجاع بودن در خود بودن و خود را بیان کردن است بی هیچ ترسی از این و آن. شجاعت این است که بگویی من از زندان می ترسم و نمی خواهم به زندان بروم. شجاعت این است که بگویی من جزو هیچ دار و دسته ای نیستم و نمی خواهم باشم. شجاعت در حرف هایی ست که در گفت و گویی که با ایشان داشتم به صراحت بیان کرد. شجاعت خصلتی ست که خیلی از ما نداریم ولی فکر می کنیم داریم.
۵- او خودکشی نکرد. او دق کرد. علاقه ی او به بازگشت به ایران برای من باور نکردنی بود. من همیشه نگران خودکشی ایشان بودم. یکی دو سال قبل که مدتی غایب بود، من نگران ایشان شدم و وقتی هنرمند نازنین ما خانم آذر فخر که دختر خاله ی نبوی بود و یکی از آشنایان ایشان سرکار خانم زویا امین به من خبر دادند که حال ایشان خوب است خیال ام بابت غیبت ایشان راحت شد. خود خانم فخر نازنین چندی بعد از رنج در جهان بودن رست.
بی بی سی فارسی - حمید نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت که در سوئد زندانی بود، در واکنش به کشته شدن محمد مقیسه و علی رازینی گفته است: «پیرو راه اینها خواهیم بود و پرچم اینها را بدست میگیریم، همچنان این راه را ادامه میدهیم، کمر منافقین (مجاهدین خلق) را خواهیم شکاند.»
در تصاویری که مجید نوری، پسر او منتشر کرده است همچنین محمد مقیسه دیده میشود که در روز استرداد او از سوئد به ایران به استقبال او به فرودگاه رفته و او را در آغوش گرفته است.
در جریان دادگاه حمید نوری، به کرات نام محمد مقیسه و علی رازینی به عنوان افرادی که در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ نقش پررنگی در سرکوب فعالان سیاسی و صدور احکام اعدام، زندان و شکنجه داشتند، مطرح شد.
محمد مقیسه در زمان اعدامهای سال ۱۳۶۷ دادیار زندان گوهردشت (رجاییشهر) بود و به عنوان یکی از عوامل اصلی اعدام زندانیان سیاسی در کنار اعضای «هیأت مرگ» از او یاد شد. قاضی مقیسه قرار بود به عنوان شاهد در دادگاه تجدید نظر حمید نوری حاضر شود، اما لحظه آخر از این کار خودداری کرد.
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری در دولت روحانی و نماینده وزارت اطلاعات در گروه چهارنفره موسوم به «هیئت مرگ» در دهه ۶۰ میگوید که «مجاهدین خلق در ترور رازینی و مقیسه دست دارند.»
او شبانگاه ۲۹ دی در برنامه گفتگوی ویژه خبری در تلویزیون ایران گفت که که ضارب «مستخدم دیوان عالی بوده و از مدتها پیش درباره شعبی که به پروندههای امنیتی مجاهدین خلق رسیدگی میکردند تحقیق میکرده است.»
سایت رسمی سازمان مجاهدین خلق، علی رازینی و محمد مقیسه را «سرجلادان اعدام و قتلعام» معرفی کرده و نوشته است که کشته شدن آنها «موجی از شعف و شادمانی را در میان هموطنان بهویژه در میان انبوه بیشمار داغداران و دادخواهان برانگیخت.»
هنوز گروه یا نهادی مسئولیت ترورهای قضات دیوان عالی را بر عهده نگرفته است.
تکمیلی:خبرگزاریهای "فارس" و "تسنیم" وابسته به سپاه پاسداران صدور حکم اعدام علیه امیر تتلو را تکذیب کردند و گفتند که نامبرده در روزهای گذشته مشمول ارفاقات قانونی شده است. پیشتر خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع رسمی خبر نوشته بود که امیر تتلو (مقصودلو) به اتهام توهین به پیامبر مسلمانان، محمد، به اعدام محکوم شده است. روزنامۀ اعتماد نیز با اعلام همین خبر تصریح کرده بود که امیر تتلو میتواند در حکم صادره تقاضای تجدیدنظر کند.
:::
امیرحسین مقصودلو ملقب به «تتلو» به اتهام «سبالنبی» از سوی دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شد
تتلو که پیشتر در دفاعیاتش «معذرتخواهی» کرده بود، ابتدا به پنج سال حبس محکوم شد، اما با اعتراض دادستانی و رسیدگی مجدد در شعبه ششم دادگاه، حکم اعدام برای او صادر شد.
قضات دادگاه کیفری تتلو را به اتهام سب النبی به اعدام محکوم کردند
هفت صبح - اواسط آذر ماه سال گذشته امیرحسین مقصودلو ملقب به تتلو که از چندسال قبل در ترکیه ساکن شده بود توسط پلیس دستگیر شده و ماموران پلیس کشور تحویل داده شد. گفته می شد که او در خانه خود که لقب خانه وحشت گرفته بود دختران جوانی را مورد آزار روحی و جسمی قرار داده بود.
پس از انتقال تتلو به تهران رسیدگی به پروندهاش در دو بخش دادسرا و دادگاه کیفری یک تهران آغاز شد. در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران او با اتهام سبالنبی روبهرو شد. همچنین براساس اعلام خبرگزاریها، در دادسرا هم او با اتهام تشویق مردم به فساد و فحشا و فراهم کردن موجبات آن با تولید و انتشار آثار هنری مستهجن، دایر کردن سایت شرطبندی به منظور قمار و دعوت مردم به این کار روبهرو شد.
تتلو در جلسه محاکمه در دفاع از خود گفت:«قصد من ترویج مواد مخدر نبود و میخواستم برای کسانی که آلوده به مشروبات الکلی و مواد مخدر هستند «جایگزین گیاهی» معرفی کنم تا ضرر کمتری داشته باشد که این اشتباه بود و اشتباهم را میپذیرم.»
متهم درباره بستن صفحه اینستاگرامش هم گفت: «در یک استوری اینستاگرام از خانمهای ۱۵ تا ۲۰ سال برای ساخت ویدئوی یکی از آهنگها دعوت شد که طبق قانون اروپا این موضوع را کودکآزاری تلقی کردند و صفحه را بستند.»
تتلو در آخرین جلسه دادگاه اظهار داشت: «قطعا اشتباهاتی داشتم و خیلی از رفتارهای من اشتباه بوده است. به دلیل اشتباهاتی که داشتم معذرتخواهی میکنم.» زمانی که قاضی دادگاه از تتلو درباره تضمین جلوگیری از تکرار این اشتباهات پرسید، او گفت که «آموزش مناسبی ندیده است.»
تتلو پس از محاکمه به خاطر عناوین اتهامی به زندان محکوم شد که سنگینترین مجازاتش که اجرا میشود، ۱۰ سال زندان است. این رای در دادگاه تجدیدنظر مهر تایید خورد تا تتلو و وکلایش منتظر نظر قضات دیوان عالی کشور درباره اتهام سب النبی او باشند. این اتهام در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد و قضات به تتلو پنج سال حبس دادند و عملش را سب النبی تشخیص ندادند. با اعتراض دادستانی به این حکم پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از بررسی موشکافانه پرونده از سوی قضات با تجربه دیوان عالی کشور، حکم نقض و پرونده به شعبه همعرض ارسال شد. به این ترتیب متهم در شعبه ششم دادگاه کیفری یک دوباره محاکمه شد و قضات این شعبه بعد از بررسی محتویات پرونده را اکثریت آرا متهم را به اعدام محکوم کردند.
برگزاری مراسم تشییع پیکرهای قضات کشته شده در تهران
ایندیپندنت فارسی - تصاویری از مراسم تشییع پیکرهای علی رازینی و محمد مقیسه، دو قاضی که روز شنبه ٢٩ دی ماه با اسلحه گرم به قتل رسیدند، در رسانههای داخلی منتشر شده است. قرار است این مراسم، روز یکشنبه ۳۰ دیماه، در «معراج شهدا» تهران برگزار شود.
روزنامه ایران در گزارشی به ارائه جزییات بیشتر از حادثه کشته شدن دو قاضی دیوان عالی کشور در روز شنبه ٢٩ دی ماه پرداخت. طبق این گزارش، آبدارچی دادگستری با شلیک ۶ گلوله، رئیس و مستشار شعبه ۳۹ دیوانعالی کشور را به قتل رساند و مامور محافظ را مجروح کرد.
این حادثه در طبقه اول کاخ دادگستری رخ داد. به گزارش روزنامه ایران، آبدارچی پس از ارتکاب قتل، به طبقه سوم گریخت و با شلیک گلوله به قلب خود، خودکشی کرد.
بررسیهای جنایی نشان داد که در عرض تنها ۱۳ ثانیه این حمله انجام شده است. تحقیقات بیشتر برای کشف انگیزه این آبدارچی که ۱۰ سال سابقه کار در دادگستری داشت، ادامه دارد.
تصاویری از مراسم تشییع پیکرهای علی رازینی و محمد مقیسه، دو قاضی که روز شنبه ٢٩ دی ماه با اسلحه گرم به قتل رسیدند، در رسانههای داخلی منتشر شده است. قرار است این مراسم، روز یکشنبه ۳۰ دیماه، در «معراج شهدا» تهران برگزار شود. روزنامه ایران در گزارشی به ارائه جزییات بیشتر از حادثه... pic.twitter.com/YBBtWBoJph
By kozet on January 17, 2025 11:13 PM
|No Comments
ممکن است هکرهای تحت حمایت جمهوری اسلامی نیز از این تکنیک استفاده کنند
توانا - طبق گزارش واحد امنیتی مایکروسافت، یک گروه سایبری در اواسط نوامبر ۲۰۲۴ عملیاتی را با استفاده از مهندسی اجتماعی آغاز کرده است.
هدف این عملیات، نفوذ به حسابهای واتساپ کارمندان دولتی و افراد فعال در حوزه سیاستگذاری، بهویژه در زمینه روابط بینالملل و موضوعات مرتبط با روسیه، بوده است. روش اجرای این حمله به این صورت بود که ابتدا ایمیلی برای قربانی ارسال میشد.
این ایمیل شامل یک کد کیآرکد بود که به نظر میرسید برای ورود به یک گروه واتساپ طراحی شده است. با این حال، کد به طور عمدی به گونهای ساخته شده بود که کار نکند. پس از اینکه قربانی متوجه ناکارآمدی کد میشد، هکرها ایمیل دیگری ارسال میکردند و با عذرخواهی از مشکل ایجاد شده، از قربانی میخواستند روی لینکی کلیک کند تا به گروه مذکور بپیوندد.
این لینک قربانی را به صفحهای هدایت میکرد که در واقع یک صفحه فیشینگ با طراحی شبیه به واتساپ بود. در این صفحه فیشینگ، یک کد کیآرکد دیگر به نمایش درمیآمد که برخلاف کد قبلی، معتبر و مربوط به واتساپ واقعی بود. هنگامی که قربانی این کد را اسکن میکرد، به طور ناخواسته دسترسی به واتساپ دسکتاپ خود را به مهاجم ارائه میداد!
هکرها سپس با استفاده از یک افزونه مخصوص مرورگر که برای این حملات طراحی شده بود، به طور کامل محتوای تمام چتهای قربانی را استخراج میکردند. این تغییر در شیوههای عملیاتی گروه سایبری موردنظر، اولین تحول از این نوع محسوب میشود. مایکروسافت اعلام کرده است که این تغییر احتمالاً پاسخی به عملیات مشترک این شرکت و دولت آمریکا در اکتبر ۲۰۲۴ است. در جریان این عملیات، بیش از ۱۰۰ وبسایت مورد استفاده گروه Star Blizzard از دسترس خارج شد.
-نریمان غریب
هشدار امنیتی مهم برای اکانتهای واتساپ - زیرا ممکن است هکرهای تحت حمایت جمهوری اسلامی نیز از این تکنیک استفاده کنند طبق گزارش واحد امنیتی مایکروسافت، یک گروه سایبری در اواسط نوامبر ۲۰۲۴ عملیاتی را با استفاده از مهندسی اجتماعی آغاز کرده است. هدف این عملیات، نفوذ به حسابهای واتس... https://t.co/HxbsvKMAE9pic.twitter.com/dke2JrBHU1
جمهوری اسلامی با زندانیان مثل «حیوان» رفتار میکند
مأموران در شکنجه زندانیان «استاد» هستند
صدای آمریکا - لویی آرنو، شهروند فرانسوی که خرداد گذشته پس از دو سال زندانی شدن توسط جمهوری اسلامی از زندان «اوین» آزاد شد، در نخستین مصاحبه رسانهای خود پس از آزادی درباره بازداشت، حبس، و آزادی خود صحبت کرد.
او که به عنوان گردشگر و به منظور آشنایی بیشتر با فرهنگ و تمدن به ایران رفته بود، همزمان با اعتراضات سراسری در سال ۱۴۰۱ بازداشت و با اتهامات امنیتی توسط قوه قضاییه جمهوری اسلامی به پنج سال زندان محکوم شد.
لویی آرنو که برای مدتی طولانی در سلول انفرادی زندانی بود، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «فرانس۲۴» گفت که مأموران دست به هر اقدامی میزنند تا شخصیت، کرامت، و هویت انسانی زندانی را نابود کنند.
او در ادامه افزود که با شرکت در این برنامه تلویزیونی میخواهد درباره تجربیات خود، سایر گروگانهای فرانسوی و خارجی در زندانهای جمهوری اسلامی، وسرکوب شهروندان ایرانی و مخالفان توسط حکومت ایران آگاهیرسانی کند.
به گفته لویی آرنو جمهوری اسلامی در سالهای اخیر هفت شهروند فرانسوی را گروگان گرفت که سه نفر آنها هنوز در ایران زندانی هستند.
او با ابراز تأسف از ادامه حبس این شهروندان فرانسوی، گفت که چندین گروگان خارجی دیگر، از جمله احمدرضا جلالی، شهروند ایرانی سوئدی محکوم به اعدام، نیز زندانی جمهوری اسلامی هستند.
لویی آرنو در ادامه به تشریح وضعیت دشوار خود در زندان، از جمله حبس در بازداشتگاه مخفی ۲۰۹ که به گفته او مکانی شناخته شده برای ایرانیان است، پرداخت.
او گفت که در یک سلول کوچک هشت متر مربعی، بدون پنجره، و با چراغی که ۲۴ ساعته روشن بود، تمام مدت با دوربین تحت نظر بود.
به گفته لویی آرنو، مأموران زندان در جکومت جمهوری اسلامی با زندانیها مانند «حیوان» رفتار میکنند و دست به هر اقدامی میزنند تا شخصیت آنها را خرد کنند.
او در ادامه افزود که در این سلول ارتباط زندانی با خانواده، دوستان، و دنیای خارج، قطع میشود و تنها صدای شیون، ناله، و فریاد سایر زندانیان را میشنود.
لویی آرنو با بیان این که شش ماه در این سلول زندانی بود، گفت که فقط سه بار تحت نظارت شدید امنیتی موفق به تماس تلفنی با خانواده و مقامات فرانسوی شد و مأموران به او دستور میدادند که چه مطالبی را بیان کند.
او در ادامه افزود که تمامی این اقدامات غیرانسانی با هدف افزایش فشارهای روحی، روانی، و جسمانی، بر زندانی انجام میشود تا او به تمامی اتهامات ساختگی و غیرواقعی مطرح شده، اعتراف کند.
لویی آرنو گفت که مأموران در شکنجه زندانیان «استاد» هستند و با اعمال شکنجههای فیزیکی و روانی، آنها را به مرحلهای میرسانند که به هر چیزی که آنها بخواهند، اعتراف کنند.
متن: احتمال عدم مقبوليت نظام اسلامی از سوی مردم، به دو صورت متصور است: اوّل: مردم به هيچ روی حكومت دينی را نپذيرند؛ در اين صورت اگر فرض كنيم امام معصوم (عليهمالسلام) يا فقيهِ دارای شرايط حاكميت در جامعه باشد، به اعتقاد ما او از جانب خدا حاكم و والی است، ولی حكومت دينی تحقق نخواهد يافت، زيرا شرط تحقق حكومت دينی پذيرش مردم است. نمونه بسيار روشن اين فرض، 25 سال خانهنشينی حضرت علی (عليهالسلام) است. ايشان از سوی خدا به ولايت منصوب شده بودند، ولی حاكميت بالفعل نداشتند؛ زيرا مردم با آن حضرت بيعت نكردند.
نقد: چگونه تا حالا گفته ميشد كه ماجراي سقيفه پذيرش اكثريت نبود و حالا به گونه ديگري طرح ميشود؟ بهعلاوه اين نحوه بحث كردن مصادره به مطلوب است، چون امام تمكين كرده ميگويند مردم با ايشان همراهي نكردند. بهعلاوه كيفيت فهم اين ادعا و سنجش آن چگونه است كه مردم بفهمند؟ براي كوچكترين مسائل شرعي راهحلهاي جزيي وجود دارد مثل وضو گرفتن پس چگونه براي اين مساله به اين مهمي هيچ راهحلي كه عملي باشد وجود ندارد؟ اين نوع استدلالها در موضوعات حياتي راه به جايي ندارد و راهگشا نيست.
متن: دوّم: اين است كه حاكميت شخصی كه دارای حق حاكميت شرعی است به فعليت رسيده باشد؛ ولی پس از مدتی عدهای به مخالفت با او برخيزند. اين فرض خود دو حالت دارد: يكی اينكه مخالفان گروه كمی هستند و قصد براندازی حكومت شرعی را -كه اكثر مردم پشتيبان آن هستند- دارند؛ شكی نيست در اين حال، حاكم شرعی موظّف است با مخالفان مقابله كند و آنان را به اطاعت از حكومت شرعی وادار كند. نمونه روشن اين مورد برخورد خونين حضرت امير (عليهالسلام) با اصحاب جمل، صفين، نهروان و غيره بود و در زمان كنونی برخورد جمهوری اسلامی با منافقان و گروههای الحادی محارب از همين گونه است، زيرا روا نيست حاكم شرعی با مسامحه و تساهل راه را برای عدهای كه به سبب اميال شيطانی قصد براندازی حكومت حق و مورد قبول اكثر مردم را دارند، باز بگذارد.
نقد: اين نوع استدلال نامفهوم است، زيرا حكومت براساس قراردادي ايجاد شده كه بايد بر همان اساس رفتار كند، ولي اگر از اين هم بگذريم موارد مطرح عليه امام علي قيام با شمشير و سرپيچي مسلحانه از حكومت است اين فرق ميكند با مخالفت مدني با حكومت و آزادي بيان. بهعلاوه حتي همين ماجرا هم در صفين به گونه ديگري رقم خورد. اينها سياست است و نميتوان آنها را در يك گزارههاي كشدار و نامتعين خلاصه و فرمولبندي كرد. مهمتر از همه اينكه تا خوارج دست به شمشير نبردند امام اقدامي عليه آنان نكرد. آنان ميتوانستند آزادانه نقد كنند و حتي از بيتالمال حق خود را دريافت كنند. بايد گفت شرط قطعي اين حالت وجود آزادي بيان و عدالت در دسترسي به بيتالمال و رسانه و... است و الا در غياب اين ابزار هر مخالف بحقي را ميتوان منكوب كرد. متن: صورت دوّم -از اين فرض- اين است كه بعد از تشكيل حكومت شرعیِ مورد پذيرش مردم، اكثريت قاطع آنها مخالفت كنند؛ مثلا بگويند: ما حكومت دينی را نميخواهيم. با توجه به جواب اجمالی پيش بايد گفت: در اين حال، حاكم شرعی، هنوز شرعا حاكم است، ولی با از دست دادن مقبوليت خويش، قدرت اعمال حاكميت مشروعش را از دست ميدهد.
نقد: شيوه سنجش اين فرض را هم مشخص بايد كرد. آيا اين شيوه در دسترس مردم است؟ اكثريت قاطع يعني چه؟ 51درصد يا 99درصد؟ به علاوه كدام مردم؟ ايران يا همه مسلمانان جهان؟ غيرمسلمين ايراني چطور؟ اگر حكومت نپذيرفت بايد چكار كنند؟ اصولا مفهوم ايران و شهروند و تابعيت كه ركن اساسي حكومتهاي مدرن است در اين تحليلها غايب است. اگر آنها را روشن ميكردند متوجه نارساييهاي انديشه خود ميشدند. همه اين مفاهيم كه اتفاقا تعاريف دقيق و حقوقي دارد، سيال و نامتعين به كار برده شدهاند. در نتيجه متن فاقد مضمون روشن و راهگشاست و سراسر متناقض است.
متن: تنها در صورتی مشروعيت حكومت دينی از دست ميرود كه او يكی از شرايط لازم حاكميت شرعی را از دست بدهد، ولی در غير اين صورت مشروعيت باقی است.
نقد: چه كساني اين را تشخيص ميدهند؟ خبرگان؟ مگر آنان ميتوانند؟ خبرگاني كه انتخاب آنها محصول دور است چگونه ميتواند چنين كنند؟ به علاوه كسي كه بنا بر تعريف پيشيني از اغلب جهانيان و از همه بالاتر است چگونه ديگران صلاحيت رسيدگي به اين فرض درباره او را دارند؟ مهمتر از همه آيا ملاك راي است؟ نصف به علاوه يك يا دو سوم يا...؟ اينها حتي اگر پاسخ داده شود باز هم كاملا عرفي است و ربطي به شرع ندارد.
از سوي ديگر اگر افرادي خودشان به نتيجه مورد نظر رسيدند چكار كنند؟ آيا حق تبليغ و اعتراض دارند؟ واقعا باعث تعجب است كه اين گزارهها را به عنوان ايدههايي براي حكومت كردن بتوان بيان كرد و انتظار داشت ديگران هم بدون چون و چرا آنها را بپذيرند.
متن: باتوجه به تفكيك مشروعيت از مقبوليت، در نظام سياسی اسلام و جايگاه مقبوليت مردمی در حكومت دينی، قيد «جمهوری» نظام، چگونه تفسير ميشود؟ نبايد گمان كرد «جمهوری» دقيقا شكل خاصی از حكومت است، تا نظام فعلی ما -كه جمهوری است- همان شكل را تقليد كند. هنگامی كه مردم مسلمان ايران به رهبری امام خمينی مبارزه با رژيم سلطنتی را شروع كردند و سرانجام آن را برانداختند و نظام جمهوری را به جای رژيم سلطنتی جايگزين نمودند، بهواقع حكومتی را نفی كردند كه معيار مشروعيت خويش را موروثی بودن حاكميت میدانست. مردم نظامی را جايگزين رژيم سابق كردهاند كه شكل و خصوصيات آن همخوان با موازين اسلامی و ديدگاههای دينی درباره حكومت است و براساس مصالحی كه بايد در اوضاع متغير زمان مورد توجه قرار گيرد، تعيين میشود. از اين رو بايد ارزشها و احكام اسلامی مبنای عمل مسوولان نظام باشد، نه اينكه «جمهوری» بودن نظام به معنای «غيردينی» بودن آن قلمداد شود.
نقد: بله جمهوريها تفاوتهايي دارند ولي اگر جمهوريهاي جعلي مثل جمهوري صدام و قذافي و كرهشمالي و... امثالهم را كنار بگذاريم بقيه در يك مضمون قطعا مشترك هستند. اينكه هميشه بايد راي جمهور مقدم بر هر ارادهاي باشد. اين نظام جمهوري است همانطور كه امام در پاريس توضيح دادند. آيا ما مجاز هستيم كه از اين كلمه بدون ملتزم بودن به مضمون عرفي آن استفاده كنيم؟ مثلا ميتوانيم كلمه آب را به جاي خاك بهكار ببريم. البته همه آبها يكسان نيستند ميان سيل و فاضلاب و آب دريا و آب چشمه تفاوت زياد است ولي قدر متيقني دارند كه نميتوان آن را ناديده گرفت. ايشان حتما توجه داشتهاند كه «الفاظ عقود محمول است بر معاني عرفيه.»
پزشکیان در دیدار با پوتین خواستار نهایی شدن توافق ساخت نیروگاه هستهای جدید شد
ایران اینترنشنال - مسعود پزشکیان در جریان سفر به روسیه، در دیدار با ولادیمیر پوتین گفت که تهران و مسکو میتوانند توافقات ساخت نیروگاه هستهای جدید در ایران را نهایی کنند. پوتین در این دیدار تاکید کرد که مسائل دوجانبه دو کشور، تحت کنترل علی خامنهای است.
پوتین پزشکیان را یکساعت معطل کرد
یک منبع مطلع به ایران اینترنشنال گفت در سفر پزشکیان به مسکو برای دیدار با ولادیمیر پوتین، به او و هیئت همراهش اعلام شد پوتین آماده ملاقات نیست و آنها باید یا منتظر بمانند یا به هتل برگردند. در پی این مسئله پزشکیان مجبور شد به بهانه نماز به هتل برود و مجددا به کاخ کرملین برگردد.
رییس دولت جمهوری اسلامی در دیدار جمعه ۲۸ دی ماه خود با رییسجمهوری روسیه در مسکو گفت که مراحل اجرایی نیروگاه هستهای «به خوبی پیش میرود» و «توافقات در این باره امروز امضا خواهد شد».
پزشکیان جزییاتی درباره ساخت نیروگاه در ایران به وسیله روسیه ارائه نکرد.
مسعود پزشکیان که به مسکو سفر کرده است، در مراسمی به همراه ولادیمیر پوتین توافقنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی و روسیه را امضا کردند. پیش از این مراسم، پزشکیان و پوتین دیدار و گفتوگو کرده و بر توسعه روابط تهران و مسکو تاکید کردند. pic.twitter.com/8KagqfM9wk
سال ۱۳۹۳ و در سفر علیاکبر صالحی، رییس وقت سازمان انرژی اتمی در دولت حسن روحانی به مسکو، قرارداد ساخت دو نیروگاه اتمی جدید به وسیله روسیه در بوشهر، امضا شد.
ساخت نیروگاه اتمی ایران در بوشهر (نیروگاه بوشهر-۱) به دست روسها چند دهه طول کشید.
از سوی دیگر صالحی سال ۱۴۰۰ گفته بود عملیات روسیه برای ساخت دو نیروگاه در ایران شروع شده اما: «۵۰۰ میلیون یورو به روسها بدهکاریم و برای نیروگاه بوشهر-۱ هنوز پول سوخت را به روسها ندادهایم.»
خبرگزاری فارس پیش از این نوشت نیروگاه اتمی بوشهر که با انرژی هستهای به تولید برق میپردازد، تنها حدود یک درصد برق کشور را تولید میکند.
وزیر نیرو نیز تایید کرده است که این میزان کمتر از دو درصد است.
امضای توافقنامه «مشارکت استراتژیک»
پوتین گفت که در سفر پزشکیان، توافقنامه «مشارکت استراتژیک» ایران و روسیه امضا خواهد شد.
مسعود پزشکیان در سفر به مسکو و دیدار با ولادیمیر پوتین در کاخ کرملین، خطاب به او گفت که ارتباط جمهوری اسلامی با روسیه «حساس و حیاتی» است. او افزود: «در این مسیر محکم ایستادهایم.» pic.twitter.com/7wLGXpjDmE
او تاکید کرد روابط تجاری و اقتصادی دو کشور باید تقویت شود.
کاظم جلالی، سفیر جمهوری اسلامی در روسیه، خبر داده بود این معاهده (توافقنامه مشارکت استراتژیک ایران و روسیه) ۴۷ ماده دارد و همه زمینههای همکاری دوجانبه را در بر میگیرد.
خودکشی هم طنزِ خودش را دارد، نوعی طنز سیاه. بزرگترین عامل خودکشی افسردگی ست، تصورشده که آدم افسرده نمیتواند بخندد یا بخنداند، نه، اینگونه نیست، زندگی بارها خلافِ این تصور را نشان داده است. آدم افسرده "شاد" نیست اما میتواند بخندد یا بخنداند، و شنگول و سرحال جلوه کند، مثل دلقکها، طنزپردازها و کُمدینها. ابراهیم نبوی تازه ترین است، میخندید و میخنداند اما " شاد" نبود، افسرده بود. همین دو سال پیش حسین زرینجویی طنز پردازِ جوان آخرین خندهاش را روی اینستاگرام گذاشت و بعد تمام! و پیش تر از او علیرضا رضایی و... نمونهها فراوانند، از غلامرضا تختی تا اِولین مک هیل، زیبای امریکاییِ"خالق زیباترین خودکشی"، آنتونی بوردین، رابین ویلیامز، رومن گاری و ماجرا جویان شوخ طبع و خندان و بذله گویی مثل همینگوی و جک لندن و....
میخندیدند، میخنداندند، اما شاد نبودند، و اگر بیشتر دقت میشد خندهها " گریه خند" بودند!. همینگوی به خودش و اطرافش نظر داشت که گفت: " شادی کمیاب ترین چیزی ست که من در میان روشنفکران میشناسم ".
جهانگیری: با دعوا در اداره کشور موافق نیستم / زمان نقد و تندی به یکدیگر فصل انتخابات است
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس دولت های یازدهم و دوازدهم در «کافه خبر» خبرآنلاین گفت:
من با دعوا در اداره کشور موافق نیستم و معتقدم که فصل دعوا، فصل انتخابات است.
شاید دعوا تعبیر خوبی نباشد. فصل نقد و تندی به یکدیگر فصل انتخابات است. هرکسی حرفی در نقدِ نقطه مقابلش یا در اثبات خودش داشته باشد، وقتش زمان انتخابات است.
وقت فیلم بازی کردن برای مردم، در دوران انتخابات است
جهانگیری: با دعوا در اداره کشور موافق نیستم / زمان نقد و تندی به یکدیگر فصل انتخابات است pic.twitter.com/zzwp112K4z
بی بی سی - مجتبی موسوی، برادر مهدی موسوی سرتیم محافظان ابراهیم رئیسی در مصاحبهای گفته است که برادرش با سفر به مرز جمهوری آذربایجان «کاملا مخالف بود اما با اصرار دفتر رئیسجمهور در نهایت به وظیفه ذاتی خود عمل کرد.»
برادر مهدی موسوی، که در سقوط هلیکوپتر رئیسی کشته شد، با بازگو کردن نقلقولهایی از او پیش از سفر بیبازگشت برای افتتاح سد خداآفرین به وبسایت ایران۲۴ گفت: «آقا سیدمهدی هر کاری کرد که این سفر را لغو کند نتوانست. حتی مکتوب با رونوشت به فرمانده سپاه نوشت که سپاه حفاظت مخالف این سفر است اما حسب وظیفه ذاتی خود، رئیسجمهور را همراهی میکند.
آقای (غلامحسین) اسماعیلی رئیس دفتر رئیسجمهور در پاسخ میگفت که حاجآقا (رئیسی) اصرار دارد به این سفر.» آقای موسوی در توضیح دلایل مخالفت برادرش با سفر ابراهیم رئیسی به مرز با جمهوری آذربایجان گفت: « قرار بود به سیستان و بلوچستان بروند اما ناگهان برنامه تغییر کرد.
خیلی ناراحت بود چون هیچ زمانی برای رفتن و بررسی محل نداشت و دیگر اینکه مرز ایران و آذربایجان بود. میگفت کجا ببرمش؟ نقطه صفر مرزی؟ اشراف دارند به ایران، اسرائیل آنجا پایگاه دارد. کجا ببرمش؟ همسایه اسرائیل؟ پیش آقای علیاف؟» آقای موسوی در پاسخ به احتمال «تروریستی» بودن سقوط هلیکوپتر گفت: «برای ما خانواده شهدا هیچ چیز بهتر از دانستن حقیقت نیست.
اما ما هم تابع نظام هستیم و ستاد مشترک نتیجه بررسی خود را اعلام کرده است. احتمال تروریستی بودن صفر نیست اما صحبتهای ما خانوادهها آب به آسیاب دشمن ریختن است. بالاخره بررسی شده و نتیجه آن اعلام شده است.»
کامران غضنفری، نماینده مجلس ایران در همایشی ضد اسرائیلی که ۲۲ آذر در تهران برگزار شد، با تکرار ادعای «سرنگونی عمدی هلیکوپتر ابراهیم رئیسی» گفت: «آقایان در داخل مصلحت نمیدانند اعلام کنند که آمریکا و اسرائیل با همکاری رژیم علیاف در آذربایجان، رئیسجمهور را به شهادت رساندند و آن را نسبت میدهند به یک توده ابر متراکم که فقط با هلیکوپتر وسطی کار داشت.»
مجتبی موسوی، برادر مهدی موسوی سرتیم محافظان ابراهیم رئیسی در مصاحبهای گفته است که برادرش با سفر به مرز جمهوری آذربایجان «کاملا مخالف بود اما با اصرار دفتر رئیسجمهور در نهایت به وظیفه ذاتی خود عمل کرد.»
برادر مهدی موسوی، که در سقوط هلیکوپتر رئیسی کشته شد، با بازگو کردن نقلقول... pic.twitter.com/JsG0VZo7wC
- نیویورک تایمز: ماسک اطمینان داد که آمریکا فشاری برای استرداد مهندس ایرانی به ایتالیا وارد نخواهد کرد
- روزنامه نیویورک تایمز خبر داد ایلان ماسک برای آزادی خبرنگار ایتالیایی زندانی در تهران، با سفیر ایران در سازمان ملل متحد تماس گرفته بود
- ایلان ماسک: «نقش کوچکی» در آزادی چچیلیا سالا از زندان ایران داشتم
ایران وایر - «ایلان ماسک»، میلیاردر امریکایی و از متحدان نزدیک «دونالد ترامپ» اعلام کرد در آزادی «چچیلیا سالا»، روزنامهنگار بازداشت شده در ایران «نقش کوچکی» ایفا کرده است.
ایلان ماسک روز پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ در پاسخ به کاربری در شبکه «ایکس» نوشت نقشی کوچک در آزادی خانم سالا داشته است.
او در پیامی دیگر و بدون ذکر جزییات بیشتر نوشت: «هیچ ارتباطی با ایران نداشتهام، فقط حمایت از سوی امریکا را توصیه کردهام.»
پیش از این، روزنامه «نیویورک تایمز» امریکا گزارش داده بود ماسک به درخواست دوست پسر چچیلیا سالا در تماس با سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل به آزادی او کمک کرده است. با این حال، «آنتونیو تاجانی»، وزیر خارجه ایتالیا روز جمعه ۲۸ دی گزارش نیویورکتایمز را رد کرد و گفت ایلان ماسک هیچ نقشی در مذاکرات رم و تهران برای آزادی چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی در ایران، نداشت.
«اسماعیل بقائی»، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی هم روز گذشته خبر تماس ایلان ماسک با «امیرسعید ایروانی»، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نیویورک و نقش او در آزادی روزنامهنگار ایتالیایی را تکذیب کرده و آن را «داستانسرایی و خیالبافی رسانهای» خوانده بود.
چچیلیا سالا، ۲۹ ساله، روزنامهنگار و پادکستساز که با ویزای خبرنگاری به ایران سفر کرده بود، ۲۹آذر در تهران بازداشت و روز ۱۹دی آزاد شد.
وزارت خارجه امریکا اعلام کرده بود بازداشت چچیلیا سالا، خبرنگار زن ایتالیایی در تهران اقدامی «تلافیجویانه» از طرف جمهوری اسلامی و تلاشی برای معاوضه او با محمد عابدینی است.
محمد عابدینی نجفآبادی که به دلیل نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران در زمینه انتقال فناوری پهپادی به ایران در ایتالیا دستگیر شده بود، چهار روز پس از آزادی خانم سالا، آزاد شد و بر اساس گزارش خبرگزاری میزان به ایران بازگشت.
گویی سرنوشت پس از دریافت مدرک دکترای حقوق از دانشگاه وین او را به فرانسه فرستاد تا خبرنگار نشریۀ لیبرال وینی Neue Freie Presse بشود. او که در فضای روشنگری یهودیان پروس بارآمده و روشنفکری سکولار و لیبرال بود، آنجا به عنوان خبرنگار در جلسات محاکمۀ کاپیتان آلفرد دریفوس شرکت کرد. هرچند با وجود تجربۀ احساسات ضدیهود در وین، هنوز هم خود را یک پروسی وطن پرست می- دانست، اما با مشاهدۀ دقیق توطئۀ یهودستیزانه علیه یک افسر وطن پرست یهودی و موج نیرومند یهودآزاری از سوی نیمی از فرانسویان، تکان خورد. اگر فرانسه، مهد آزادی و نخستین کشور اروپایی که در زمان ناپلئون بناپارت حقوق مدنی مساوی به یهودیان اعطا کرد، چنین چهرۀ زشتی به خود بگیرد، پس تکلیف یهودیان کشورهای دیگر که همچنان در گتوها و دست به گریبان با تبعیض، آزار، غارت و پوگروم می- زیستند، چه بود؟ آنجا مسیر زندگی او و کل تاریخ یهودیان دگرگون شد.
نامش تئودور بنیامین زِو هرتصل [۱] متولد دوم ماه مه ۱۸۶۰ بود. کودکی اش اوج دوران روشنگری یهودیان اتریشی بود و او در فضایی سکولار، رشد و تحصیل کرد. هرتصل در سال ۱۸۸۴ مدرک دکترای حقوق از دانشگاه وین دریافت کرد، به کار نویسندگی، نمایشنامه نویسی و روزنامه نگاری پرداخت و سپس در پاریس خبرنگار شد. ماجرای دریفوس [۲] که تاثیر عمیقی در تاریخ فرانسۀ مدرن گذاشت و موجب اصلاح قانون اساسی فرانسه شد، هرتصل را وادار به اندیشیدن به آیندۀ یهودیان در اروپا و کشورهای دیگرِ حاملِ یهودی ستیزی کرد.
در سال ۱۸۹۴ نمایشنامهای به نام گتو منتشر کرد که چکیدۀ دیدگاهش پیرامون رد اسیمیلاسیون یهودیان و تغییر دین آنها به مسیحیت در جوامع اروپا بود.
مسئلۀ یهود که پیشتر در سال ۱۸۴۴ از سوی برونو بائر و نقد کارل مارکس بر او در جزوۀ "پیرامون مسئلۀ یهود" بررسی شد، همچنان راه حلی نیافته بود. برونو بائر، رهایی مسیحی از مسیحیت و رهایی یهودی از یهودیت را راه حل این دشواره میدانست. اما مارکس در نقد بائر، رهایی دولت از هر گونه دین و هرگونه رسمی ساختن دینی خاص و صاحب امتیاز در حاکمیت را راه حل دانست؛ گونهای راه حل لیبرالی برای تفکیک نهاد دین از حکومت. اما در زمان هرتصل، دشواره هنوز به قوت خود باقی مانده و حادتر شده بود.
تئودور هرتصل
۵۰ سال پس از جدل مارکس با بائر، و به دنبال روشنگریهای منتقدان یهودی ستیزی از جمله امیل زولا که جان خود را بر سر دفاع از آلفرد دریفوس و پیروزی دادگاه افسر بیگناه گذاشت، این بار، تئودور هرتصل به عنوان یک یهودیِ دلبسته به جنبش آزادیبخش ملی یهودیان، چشم انداز جدیدی به مسئلۀ یهود گشود. او در سال ۱۸۹۶ رسالۀ کشور یهود را منتشر کرد و جنبش یهودیان برای داشتن کشوری از خود را تنها راه حل دشوارۀ یهود دانست.
متن کشور یهود برای دههها سلسلهای پیوسته از کنشگریهای سیاسی، بینالمللی و اجتماعی را فعال کرد.
پس از انتشار این جزوه، پوگرومهای روسیه، دربدریهای یهودیان اروپای شرقی و سرانجام، ظهور نازیسم و برپایی اردوگاههای مرگ، همگی، درستیِ پیشنهاد هرتصل را بیش از پیش آشکار ساختند. هرتصل در میانسالی در سال ۱۹۰۴ چشم از دنیا فروبست و رویدادهای بعدی را ندید. خانوادۀ او عاقبتی تلخ داشتند: جوانترین دخترش به نام ترود، در اردوگاه مرگ ترزینستات [۳] کشته شد و پسرش استفان تئودور نورمن، یعنی نوۀ هرتصل، که پیشاپیش به انگلستان فرستاده شده بود، پس از پایان جنگ با شنیدن عاقبت پدرومادرش، با پرت کردن خود از ساختمانی بلند خودکشی کرد.
طرح هرتصل در متن کشور یهود در سال ۱۹۴۸ عملی و کشور اسرائیل تشکیل شد.
ترجمۀ فارسی این متن، همراه شرحهای تاریخی در این کتاب به خوانندگان فارسی زبان تقدیم میشود.
چه سان خشتِ بودن چنین گشت سُست؟ که این بذله گو هم ز جان دست شست چرا نیست خنده به لبهای مان؟ کجا رفت شادی ز شبهای مان؟ چه شد آن همه وعده هایِ قشنگ؟ چرا صلح جان داد به میدانِ جنگ؟ اگر نورِ دانش سیاهی زدود چرا هست انسان ز زردی خمود؟ عملکردِ ادیان در عالم چه بود؟ چرا تیغِ ایمان تباهی فزود؟ مگر آدمی صاحبِ عقل نیست؟ پس این ناترازی نشانی ز چیست؟ چگونه توان دید و خوش بین بماند؟ جهان را ز دستِ پلیدان رهاند مبادا ببندد خردمند چشم که فرمان بیفتد به دستانِ خشم
هدف استراتژیک اسرائیل بعد از حمله ۷ اکتبر که بارها اعلام شده بود نابودی کامل حماس بود و آزادی گروگانهای اسرائیلی و اینکه هیچ مذاکرهای انجام نخواهد شد و با مشت آهنین به این اهداف خواهیم رسید.
اعلام آتش بس بس غزه و آزادی تدریجی گروگانهای اسرائیلی و فلسطینی (بسیاری فکر میکنند که این فقط حماس است که گروگان گرفته است. در حالیکه هزاران گروگان فلسطینی در دخمههای اسرائیل بسر میبرند. دخمه هایی که شدت خشونت و شکنجه آنگونه است که بسیاری به علت شکنجه و تجاوز جنسی جان دادهاند و هنوز به صلیب سرخ اجازه دیدار از آنها را ندادهاند.) در سه مرحله که طرف دیگر آن حماس قرار دارد، اعتراف اسرائیل و آمریکا به شکست استراتژیک میباشد. موافقتنامهای بود که حدود ۶ ماه پیش دولت بایدن تهیه کرده بود. ولی از آنجا که بایدن، خود صهیونیستی دو آتشه بود هر بار در لحظه آخر، نتانیاهو و دولتش آن را رد کرده بودند و بایدن همراه او شده بود. ولی از آنجا که ترامپ نمیخواست ریاست جمهوری خود را با جنگ و یا ادامه جنگهایی که بایدن روی دستش گذاشته بود شروع کند، همکار یهودی خود، استیو ویتکف که در کار خرید و فروش زمین و ساختمان در نیویورک که معروف است؛ آنجا «سگ، سگ را میخورد»، به خاورمیانه فرستاد تا نتانیاهو را مجبور به پذیرفتن آتش بس و پایان جنگ کند.
آقای امیر اصلان افشار آخرین مدیر کل تشریفات دربار شاهنشاهی در گفتگو با طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد از آخرین روزهای شاه سخن میگوید و انزوای رنجباری را که شاه با آن دست به گریبان بود بازگو میکند.
او میگوید: «دربار شاهنشاهی موقعیت خود را از دست داده بود و دیگر آن نظم همیشگی وجود نداشت؛ شبها دلگیر و خسته کننده بود، بعضی از پیشخدمتها و کارکنان دربار به انقلابیون پیوسته بودند؛ از خانواده سلطنتی کسی نمانده بود و از اطرافیان اعلیحضرت فقط خانم دکتر لوسیا پیرنیا بود که اغلب به دربار میآمد.
By kozet on January 17, 2025 12:35 PM
|No Comments
تشکیل «قرارگاه عملیات روانی» برای توجیه پرسنل و خانواده نظامیان
کیهان لندن - حسن کرمی معاون «عملیات فراجا» که به علت دخالت در سرکوب اعتراضات مردم ایران در فهرست تحریمها قرار دارد، گفته «برای توجیه کارکنان و خانوادههای پرسنل و در مراحل بعد توجیه و روشنگری سازمانها و صنوف به مدت ۶ ماه قرارگاه عملیات روانی تشکیل خواهد شد.»
منابع داخلی روز جمعه ۲۸ دیماه ۱۴۰۳ گزارش دادند که کرمی در جمع شماری از فرماندهان، مدیران و مسئولان گفته هدف از تشکیل این «قرارگاه عملیات روانی» برای این است که «در حوزه فضای مجازی از حالت دفاعی به آفندی تبدیل شویم.»
او توضیح داده که باید «بینش سیاسی کارکنان و خانوادهها، در تمامی ایام و مناسبتهای ملّی و مذهبی، با برگزاری مراسم ویژه و دعوت از اساتید و سخنرانان برجسته، درباره مسائل ارتقاء یابد.»
این اظهارات در شرایطی مطرح میشود که سقوط رژیم بشار اسد، مقامهای جمهوری اسلامی را در مورد ریزش در نیروهای مسلح بیش از پیش نگران کرده است.
در همین ارتباط روزنامه «جمهوری اسلامی» ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ با اشاره به سرنگونی اسد هشدار داد که «بحران اقتصادی در هر کشوری میتواند باعث از دست رفتن پشتوانه مردمی نظامهای سیاسی شود و زمینه را برای تضعیف و حتی سقوط آنها فراهم نماید». در این یادداشت آمده بود مشکلات اقتصادی و نابسامانی وضعیت مردم از جمله نیروهای نظامی سبب شد رژیم بشار اسد نتواند در برابر تهاجمی که صورت گرفت دوام بیاورد.
در ارتباط با تأثیر شبکههای اجتماعی در ریزش نیروهای مسلح، عزیز نصیرزاده وزیر دفاع جمهوری اسلامی در یک سخنرانی به پرسنل هشدار داد، «هوشیار باشید و هرچیزی را که دشمن میگوید باور نکنید... ببینیم چه چیزی درست و چه چیزی غلط است؛ کجا کلک میزنند و کجا میخواهند ما را فریب دهند.»
خبرآنلاین روز جمعه ۲۸ دیماه ۱۴۰۳ گزارش داد که نصیرزاده در یک مراسم اعتکاف عنوان کرد، «فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و موبایل از ابزارهای شیطان هستند» و «دشمنان فضای مجازی را رایگان در اختیارمان میگذارند تا ما را گمراه کنند.»
طرح مصباح در ارتش
در ارتش جمهوری اسلامی برای مقابله با براندازی سالهاست طرحی تحت عنوان «مصباح» اجرا میشود که بخش عمده آن مرتبط با تهدیدات در فضای مجازی است.
علیرضا شیخ معاون تربیت و آموزش ارتش جمهوری اسلامی هفتم دیماه ۱۴۰۳ در جمع شماری از درجهداران نیروی زمینی هشدار داد، «حوادث اخیر منطقه نشان داده است که باید مراقب تیرهایی که از سمت دشمن شلیک میشود بود چرا که سنگری که میتواند سربازان را از تیررس دشمنان در امان نگهدارد، اعتقاد قلبی قوی و مستحکم است».
معاون تربیت و آموزش ارتش به خطرات فضای مجازی و سایبری اشاره کرد و گفت: «فضای مجازی مورد سوء استفاده دشمن قرار گرفته است که در این وضعیت باید مراقب بود.»
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملّی مجلس شورای اسلامی ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ در مصاحبه با وبسایت «جماران» گفته بود یکی از دلایل اصلی سقوط بشار اسد «خیانت ارتش» بود. او توضیح داده بود: «زمانی که در یک کشور، نیروهای نظامیاش به تعبیری پای کار نباشند یقیناً اینگونه خواهد شد که یک حکومت به یکباره سقوط میکند، چرا که کسی نیست که از کشور دفاع کند.»
مشکلات اقتصادی، ناامیدی از آینده، بیاعتمادی به سلسه مراتب فرماندهی و دگرگونیهای اجتماعی عمده عوامل نارضایتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی هستند.
یورونیوز - جورجا ملونی به دنبال تقویت روابط با ترامپ است؛ سوال اینجاست که نخست وزیر ایتالیا در این مسیر در نقش راهبلد ترامپ ظاهر میشود یا همچون اسب تروای او در اروپا عمل میکند.
جورجا ملونی، رهبر راستگرای ایتالیا پس از ایجاد روابط حسنه با دولت بایدن که دور از انتظار بود، این بار آماده است تا از همسویی طبیعیتری خود با دونالد ترامپ استفاده کند و بهعنوان یک شخصیت کلیدی در روابط فی ما بین ایالات متحده آمریکا و اروپا ایفای نقش کند.
خانم ملونی چند هفته قبل از تحلیف دونالد ترامپ، با او در محل اقامت رئیس جمهور منتخب آمریکا در مار-ئه-لاگو ملاقات کرد، دیداری که به گفته نخستوزیر ایتالیا «فراتر از انتظارات» بود. خانم ملونی این سفر را «فرصتی برای تحکیم یک رابطه قوی و امیدوارکننده» توصیف کرد و به طرز خیلی دیپلماتیک خاطرنشان کرد که «شاید بتوان گفت که سعادتی در آن نهفته است.»
او در ماه ژانویه نیز به خبرنگاران گفت که استقرار یک رابطه فرا-آتلانتیکی قوی بین دو دولت محافظهکار در واشنگتن و رم «ارزش افزودهای نه تنها برای ایتالیا بلکه برای کل اروپا» ایجاد میکند.
مشخص نیست چه کسی از این رابطه سود بیشتری خواهد برد. چه بسا برخی از ناظران معتقدند که خانم ملونی یا ممکن است در قامت مرشد و راهبلد ترامپ و تنها کسی که حرف او را میفهمد ظاهر شود و یا اینکه در قامت یک اسب تروا برای تامین منافع ترامپ در اروپا موجب از هم گسیختگی اتحادیه اروپا گردد.
فرانکو پاوونچلو، استاد علوم سیاسی و رئیس دانشگاه جان کابوت رم به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «معلوم است که اگر ترامپ به دنبال شخصی در اروپا باشد که در صورت نیاز با او تماس بگیرد، ملونی همان شخص است. اطراف او در اروپا، همچون یک بیابان است.»
اشاره او به «بیابان» به معنی این است که سایر سیاستمداران اروپا گزینه دلخواه ترامپ نیستند.
ملونی ثبات را تداعی میکند
ایتالیا که اغلب با سقوط مکرر دولتهایی که به ندرت یک دوره پارلمانی دوام میآوردند، شناخته میشد، اکنون به عنوان باثباتترین دولت در میان کشورهای بزرگ اروپایی و گروه هفت شناخته میشود و این در حالی است که کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و کانادا با چالشهای سیاسی خود روبرو هستند.
خانم ملونی حزب متبوع خود را که زمانی پرحاشیه و پسا-فاشیستی بود، از راست افراطی به سمت مواضع پذیرفتهشدهتر جریان اصلی، به ویژه در سیاست خارجی هدایت کرده است. پس از آن که حزب راست افراطی او یعنی حزب «برادران ایتالیا» عملکرد خوبی در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا در ژوئن گذشته به دست آورد، او به عنوان یک چهره سیاسی برجسته در اروپا جایگاه خود را تثبیت کرد.
این رهبر ۴۸ ساله ایتالیا در حالی برای دیدار با ترامپ به فلوریدا سفر کرد که دولت او در تلاش بود تا یک روزنامه نگار ایتالیایی را که در اواسط ماه دسامبر در ایران دستگیر شده بود آزاد کند. چند روز پس از بازگشت خانم ملونی از آمریکا، این روزنامهنگار که چچیلیا سالا نام دارد، در آنچه خانم ملونی به عنوان «مثلثبندی دیپلماتیک» بین ایالات متحده، ایتالیا و ایران توصیف کرد، آزاد شد.
چهار روز بعد نیز ایتالیا یک شهروند ایرانی به نام محمد عابدینی نجفآبادی را که بر اساس حکم آمریکا بازداشت شده بود، آزاد کرد.
ایلان ماسک که از متحدان ترامپ است، در پلتفرم ایکسِ خود فاش کرد که پس از تماس خانواده خانم سالا با او، نقشی جزئی در این ماجرا ایفا کرده است. ماسک در ادامه توئیت خود تصریح کرد که هیچ تماس مستقیمی با ایران نداشته و صرفاً حمایت از طرف آمریکا را پیشنهاد داده است.
ملونی هرگونه دخالت مستقیم ترامپ در این توافق را رد کرد و اظهار داشت که از نقش احتمالی ماسک نیز بیاطلاع است.
اما صرف نظر از این، وزیر دفاع ایتالیا گفت که انتشار تصاویر ملونی در کنار ترامپ، «اعتبار» او را در این مقطع حساس تقویت کرد.
حجت الاسلام والمسلمین صدیقی در خطبه اول نماز جمعه این هفته تهران، اظهار کرد: برای مقابله با شایعه پراکنی باید داخل را مصون سازی کرد و مصونیت فکری و عقیدتی بدست آورد تا در برابر تبلیغات سهمگین دشمن مقاومت کرد. دشمن بمب های سنگرشکن و روحیه جهنمی و وحشی گری دارد، اما ملتی که در سنگر ایمان مستقر است، این سلاح ها منجر به شکست آنها نمی شود. شایعات سم است و گاهی این سموم مهلک بوده و جامعه را به هم میریزد و شکاف و جنگ داخلی ایجاد می کند و سرمایه های ما را از بین می برد
به گزارش ایسنا، وی ادامه داد: کار منافق شایعه سازی و نشر شایعات است. انسان در برابر شایعه پرکن ها موضع بگیرد. ریختن آبروی مومن نباید انجام شود. مومن نباید به منافق میدان بدهد. همچنین نباید در برابر شایعه معطل ماند، بلکه باید در برابر این شایعات، سراغ افرادی رفت که جریان شناس هستند و می فهمند کدام کانون استکبار جهانی اصرار دارد چه اخباری به صورت شایعه منتشر بشود. وقتی آیت الله طالقانی درگذشت، منافقین در شعارهای خود می گفتند «بهشتی بهشتی، طالقانی را تو کشتی». برخی هم پول یا مقام می گیرند و ابرو دیگران را می برند. در برخورد با شایعات که اسلحه دشمن است همه مراقب باشیم و به کارشناسان و صاحب نظران رجوع کرده تا دچار اشتباه ذهنی نشویم.
خطیب نماز جمعه این هفته تهران همچینن در خطبه دوم نمازجمعه تهران با توصیه مؤمنین به رعایت تقوای الهی و در نظر گرفتن عاقبت برای هر اقدام و تصمیمی، تصریح کرد: کشتی بان انقلاب و نایب امام عصر آیت الله امام خامنهای در دیدار با مردم انقلابی قم مطالب به روز، راهبردی و سازندهای ایراد فرمودند. ایشان به نقش مردم قم در مقابله با کار نرم افزار دشمن اشاره کردند.حرکت مردم قم در ۱۹ دی ۵۶، هم حرکتی فرهنگی و هم حرکتی استشهادی بود که با تخریب چهره امام خمینی مقابله کردند.
وی ادامه داد: رهبری، جایگاه کشور در زمان قبل انقلاب را به تصویر کشیدند. آمریکا مثل سگ به کشورمان حمله کرده بود. شاه برای مردم ما شاه، اما برای آمریکا نه نوکر، بلکه کنیز بود. مردم هیچ نقشی در سرنوشت خود و مدیران کشور نداشتند. برنامه سینماها، مدارس و دانشگاه ها، نشر ابتذال، فساد و هرزگی بود. جشنواره شیراز یک نمونه بود. جمعیت ۳۵ میلیون نفر بود و در روز ۶ میلیون بشکه نفت صادر می شد، ولی صرف جاده و زیرساخت و امکانات نمی شد. در صنعت مصرف کننده بودیم. تبعیض طبقاتی بیداد می کرد. پول ها به هزار فامیل اختصاص داشت. کارتر ایران را جزیره ثبات معرفی کرد.
صدیقی با اینکه کشور با مدیریت ولایت فقیه از بحران های خطرناک عبور کرده و اکنون اوج اقتدار قرار دارد، افزود: هشت سال جنگ تحملی و فتنه های داخلی و انقلاب های رنگی با مدیرت ولی فقیه رفع شد. ایرانی که سری در سر ها نداشت، اکنون ابرقدرت است. رزمایش سپاه، بسیج و ارتش را مشاهده کردید. پهپادها و موشکها، شهرک موشکی و سایر ادوات نشانه بخشی از قدرت نظامی ماست. توان نظامی ما چندین برابر آنچیزی است که تا امروز به نمایش گذاشته شده است.
وی در پایان با اشاره به پیروزی مردم غزه در برابر صهیونیست ها، بیان کرد: آنها با صبر و مقاومت و توکل به خداوند و عدم ارتجاع از مواضع انقلابی خود، به پیروزی رسیدند. آتش بس برای اسرائیل و آمریکا تحمیل بود و رئیس جمهور دبنگ آمریکا از آتش بس به توافق بد یاد کرد. خون بر شمشیر و ایمان بر اسلحه پیروز شد. برای چندین بار تجربه اعجاز مقاومت دیده شد. وعده خدا حق است که کسانی که مقاومت و صبر کنند، پیروز می شوند. کسانی که دم از سازش با آمریکا می زنند و به تجارب گذشته و خون شهدا لگد می زنند، بدانند مردم ما خون و جوان دادهاند و عهد کرده اند تا ظهور امام زمان مقاومت کرده و از پا ننشینند.
خبر خودکشی ابراهیم نبوی راحتم نمی گذارد و به این فکر می کنم که چرا آخوندها مانند دیگر اقشار اجتماعی هیچوقت خود کشی نمی کنند؟ چرا زیر فشار استرس روحی روانی و حتی فشار مالی دست به انتحار نمی زنند؟ چرا مانند مردم عادی هیچگاه به این فکر نمی کنند که خودکشی هم یک راهکار در میان درماندگی هاست ؟
طی ۴۵ سال گذشته حدود پنجاه خانواده متمول مذهبی فرمان کل اقتصاد و سیاست ایران را در کنترل داشته اند و در راس هر فامیل همیشه یک روحانی با نفوذ وجود دارد. این پنجاه فامیل با یک دست کل سرمایه های مملکت را اداره کرده اند و با دست دیگر انگشت میانه خود را به مردم حواله داده اند. اتفاقا به همین دلیل است که برخلاف امنیتی که تاکنون آخوندها و بچه آخوندها از آن برخوردار بوده اند شرایط اجتماعی دارد به مرحله ای نزدیک می شود که خود به خود به یک انتحار آخوندی شبیه است.
همین قدر که دیگر هیچ جوان سالم عقلی حوزه علمیه نمی رود و حوزه ها ظرفیت های خالی خود را به مهاجران افغانی و یمنی و سریلانکایی اختصاص داده اند نشان از این است که آخوندها با همه امتیازاتی که از آن برخوردار بوده اند در استانه یک خودکشی جمعی هستند که دیر یا زود جبر تاریخ از آن پرده برداری می کند.
اساسا آخوندها خودکشی نمی کنند چون به یک مبنای ماورایی قابل تفسیر بالنفس اعتقاد دارند که سرمایه اصلی آنهاست و به نحو احسن و در هر شرائطی ازآن ماورا سواری می گیرند.
آخوندها خودکشی نمی کنند چون کم نمی آورند. آنها به منابع اصلی قدرت وصل هستند که دلارهای نفتی و رانت خواری و سازمان سرکوب حامی آنهاست. خودکشی نمی کنند چون حوزه ای دارند که قوانین عصر حجر را سفیدشویی می کند و از درون آن صدها میلیون دلار قراردادهای نفت و گاز و پتروشیمی و واردات و صادرات و پولشویی استحصال می شود که هر صنفی را از فرش به عرش می رساند.
آخوندها خودکشی نمی کنند چون رهبرانی مانند روح الله خمینی داشته اند که منطق ماکیاولی از زبان او جاری و معتقد است برای منافع نظام می توان اصل و فرع و زیر و زبر دین را تعطیل کرد. برای دین می شود دروغ گفت. برای دین می شود به مخالفان تهمت اخلاقی زنا و لواط داد ، برای تامین امنیت دینداران بازجویان مجازند در زندان به زندانیان سیاسی زن تجاوز کنند، می شود به دخترهای باکره در شب اعدام تجاوز کرد و برای شرعیت همه این خلاف ها صدها قال الباقر و قال الصادق ساخت.
آخوندها خودکشی نمی کنند چون اگر خیلی هم خطا کننند مانند کاظم صدیقی توبه می کنند و مصونیت قضایی دارند. می توانند ۴۰۰ میلیارد زمین وقفی حوزه علمیه ازگل را به نام بزنند و بعد ادعا کنند امضای او را دزدیده اند، و باز هم در خطبه های نماز جمعه مردم را به صبر وتقوی توصیه کنند.
با چنین اوصافی کدام آخوند ممکن است در طول زندگی دچار استیصال شود و انتحار کند. دقیقا به همین دلیل است مردم معتقدند آخوندها به راحتی آب خوردن از پیچ ۹۰ سالگی عبور می کنند، زیرا غم معاش ندارند، ریموت کنترل بهشت و جهنم را در دست دارند و برای توجیه هر اعوجاج مالی و اخلاقی دهها راه فرار دارند. از همه مهمتر اینکه آخوندها برخلاف آنچه تبلیغ می کنند غم مردم و گرسنگی خلق الله حتی یکی از سلول های مغز آنها را مکدر نمی کند. به همین دلیل است که صاقی گلپایگانی و بهجت و جنتی و مکارم شیرازی همیشه یک زندگی اشرافی آخوندی داشته اند که در ظاهر ساده به نظر می رسد و شامل یک اتاق خالی با چند پشتی ساده است، اما هزار رابطه سیاسی اجتماعی این زندگی به ظاهر ساده را پشتیبانی می کند. دقیقا همین عامل است که دو فرزند محمد مصدق معاون اسبق رئیس قوه قضاییه میلیاردر شدند و هنوز میلیاردر هستند چون در کنار دفتر پدر خود کارچاق کنی می کردند.
اگر از دنیای تک بعدی آخوندی فاصله بگیریم و به پدیده خودکشی در میان روشنفکران و تحصیلکرده ها بپردازیم با معضلی پیچیده تر مواجه هستیم. روشنفکران به علت نگاه اجتماعی به مسائل، انتظار استانداردهای بالایی از خود، خانواده و جامعه دارند که معمولا زندگی خود را صرف آن می کنند. ادامه این فشار و پاسخ نگرفتن برای آنچه برایش تقلا می کنند میتواند منجر به احساس شکست، ناکامی یا ناتوانی در برآورده کردن این انتظارات شود.
تحصیل و تحقیق، به ویژه در رشتههای تخصصی دشوار نیز میتواند افراد را در شرایط انزوای اجتماعی قرار دهد. احساس تنهایی، عدم وجود حمایت اجتماعی و ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر با دیگران به علت مشغله کاری ممکن است خطر افسردگی و خودکشی را افزایش دهد.
ایران وایر - محمد نوریزاد، فعال سیاسی زندانی در زندان اوین، مورد حمله فیزیکی قرار گرفته و وضعیت جسمانی او وخیم گزارش شده است. نسرین ستوده، وکیل دادگستری، در حساب اینستاگرام خود اعلام کرد که همسرش، رضا خندان، در تماس تلفنی از زندان، خبر از حمله به نوریزاد داده است.
بر اساس این گزارش، یکی از زندانیان با فلاسک آب جوش به نوریزاد حمله کرده که منجر به سوختگی و وخامت حال او شده است. با وجود درخواستهای مکرر برای رسیدگی پزشکی، تنها یک پزشک اظهار داشته که به دلیل عدم وجود حالت تهوع، احتمال ضربه مغزی منتفی است. با این حال، نوریزاد سه بار دچار وخامت حال شده است.
محمد نوریزاد، ۷۳ ساله، به دلیل اعتراضات سیاسی خود در زندان به سر میبرد و سابقه اعتصاب غذا و دارو را نیز دارد. او به بیماریهای قلبی و دیابت مبتلاست که نگرانیها را درباره وضعیت سلامتی او افزایش میدهد.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، نیز در ماههای اخیر با فشارهای امنیتی مواجه بوده و در آذر۱۴۰۳ بازداشت شده است. وی پیشتر در سال ۱۳۹۷ نیز به دلیل فعالیتهای مدنی خود دستگیر و به شش سال زندان محکوم شده بود. خندان در حال حاضر با قید کفالت آزاد است و سرپرستی فرزندان را بر عهده دارد.
ایندیپندنت فارسی - محمدحسین عادلی، رئیسکل پیشین بانک مرکزی، درباره وضعیت شکننده اقتصاد ایران و وابستگی بالای آن به شرکای تجاری هشدار داد. او با اشاره به تاثیرات احتمالی سیاستهای دونالد ترامپ و کاهش صادرات نفت ایران به چین، پیامدهای خطرناک این وابستگی را گوشزد کرد.
عادلی گفت: «اگر چین در برابر فشارهای ترامپ کوتاه بیاید و صادرات نفت ایران تنها یک میلیون بشکه کاهش یابد، کسری بودجه و تورم به طور قابلتوجهی افزایش خواهد یافت.»
او با مقایسه میزان وابستگی اقتصادی ایران با دیگر کشورها اظهار داشت: «ترکیه به پنج شریک اول تجاری خود ۴۰ درصد وابستگی دارد و عربستان ۶۲ درصد. اما میدانید وابستگی ما چند درصد است؟ ۹۴ درصد! این بسیار خطرناک است و هرچه سریعتر باید اصلاح شود.»
عادلی تاکید کرد که چنین وابستگی شدیدی، اقتصاد ایران را در برابر تغییرات و فشارهای خارجی آسیبپذیر میکند. او خواستار اصلاح فوری ساختار اقتصادی کشور شد تا از بروز بحرانهای جدی جلوگیری شود.
محمدحسین عادلی، رئیسکل پیشین بانک مرکزی، درباره وضعیت شکننده اقتصاد ایران و وابستگی بالای آن به شرکای تجاری هشدار داد. او با اشاره به تاثیرات احتمالی سیاستهای دونالد ترامپ و کاهش صادرات نفت ایران به چین، پیامدهای خطرناک این وابستگی را گوشزد کرد. عادلی گفت: «اگر چین در برابر... pic.twitter.com/5yWw98FRMp
اینجا ینگه دنیاست؛ جایی که شهروندانش بیش از هر جغرافیای دیگر پست مدرنیسم را تجربه کرده اند. انترناسیولیست ها سده هاست با هر گونه ملیگرایی و کشور دوستی در افتاده و اندیشه کشور دوستی را نشانه حماقت و ابلهی مبلغ بوده اند.
ولی با این همه، مرد خانه و دارایی همه عمرش را رها کرده و همه تلاشش را بر نجات پرچم کشورش متمرکز کرده است. او در خانه و مدرسه آموزش دیده که پرچم کشورش نماد هویت ملی، یکپارچگی و متحد بودن، میراث فرهنگی و تاریخی و آزادی است. تکه پارچه ای که بدین اعتبار باید پاسدارش بود.
اینجا پیونگ یانگ نیست که اجباری در کار باشد و نادیده انگاری پرچم برابر مرگ و تیرباران؛ اینجا لس آنجلس است و هیچکس به خاطر نادیده انگاری پرچم در این شرایط نکوهش نمی شود. ولی مرد کمترین تردیدی ندارد: پرچم، پرچم، پرچم.
کاش پرچم همه ملت ها و کشورها نماد هویت ملی اشان بود و چنین دلباختگانی داشت.
فیلم در یوتیوب:
فیلم در شبکه اکس:
As this man's house burns to the ground, he saves the ONE thing that means the most to him...the American flag.
ایران وایر - اظهارات اخیر «مهدی کوچکزاده»، نماینده مجلس پس از آتشسوزیهای اخیر لسانجلس، با واکنشهای زیادی روبهرو شده است. او در صحن علنی مجلس گفته بود بهعنوان مالیاتدهنده راضی نیستم یک قران از مالیات من قبل از غزه، برای «لسانجلسیهای پفیوز» خرج شود.
این اولین بار نیست که کوچکزاده از الفاظ نامناسب و توهینآمیز استفاده میکند. او زمانی که «کاترین اشتون»، نماینده پارلمان اروپا به ایران سفر کرد، او را «عجوزه» نامید. وقتی عکسهایی از لحظات چرتزدن یا کارهای متفرقه نمایندگان مجلس در صحن مجلس منتشر شد، عکاسان را «هرزهنگار» و «نفوذی» خواند و در سال ۱۳۸۶ در صحن علنی، با خبرنگار روزنامه «شرق» درگیر شد و او را «زنازاده» خطاب کرد.
همان زمان «ابراهیم نبوی»، نویسنده، روزنامهنگار و طنزپردازی که روز گذشته ۲۶دی۱۴۰۳ به زندگی خود پایان داد، در واکنش به توهین کوچکزاده به خبرنگار شرق در یادداشتی، از دوران همدانشگاهیبودن با کوچکزاده نوشت و از خبرنگار شرق بهجای او عذرخواهی کرد.
«ایرانوایر» این یادداشت را بهبهانه درگذشت خودخواسته ابراهیم نبوی و اظهارات جنجالی اخیر مهدی کوچکزاده بازنشر میکند.
متن کامل یادداشت را در زیر میخوانید:
منِ سید ابراهیم نبوی نادان در سال ۱۳۵۶، یکی از کارهایم که حالا مثل سگ از آن پشیمانم، این بود که بچه سوسولهای بیتفاوت به سیاست را نصیحت کنم و بکشانم به فعالیت انقلابی و سیاسی و کتابهای دکتر شریعتی را بدهم بخوانند؛ دستم بشکند الهی!
این مهدی کوچکزاده از آن بچه پولدارهای سوسول دخترباز دانشکده کشاورزی بود که یک روز در حال خراب کشفاش کردم. احساس نجات بشر فاسد به من دست داد و مخش را حسابی زدم. یواشیواش از آن کارهای بد دست برداشت و گاهی کتاب میخواند و به تدریج انقلابی و نسبت به مسائل سیاسی فعال شد؛ اما تا بعد از انقلاب هم بهسختی میشد از فضای سوسولی دانشکده درش آورد.
بعد از انقلاب، شجاعتش گل کرد و همراه شد با بقیه بچههای دانشگاه و دست از خوردن زهرماری هم برداشت. بشکند این دست که نمک ندارد. ای داور نبوی! آبت نبود، نانت نبود، چی بود که یک موجودی را که میشد یک معلم دبستان خوب شود، کاری کردی که به چنین جانوری تبدیل شد؟
بعد از انقلاب، مهدی کوچک زاده که در رشته خاکشناسی دانشکده کشاورزی درس میخواند، مدتی رفت جهاد سازندگی. همیشه تلپ بود در سازمان دانشجویان مسلمان و همیشه هم در هر جلسهای وقت میگرفت تا حرف بزند. بچهها هم چون میدانستند چه درفشانی میخواهد بکند، معمولا به او وقت نمیدادند. این اصطلاح جا افتاده بود که «باز کوچکزاده میخواد حرف بزنه»، و این آغاز فاجعه بود.
در همان جهاد سازندگی بود که اینقدر خنگبازی در آورد که بچهها برای اینکه از سر بازش کنند، فرستادندش برای پشتیبانی جنگ. رفت و در همانجا از بخت بد مجروح شد و برگشت. یک پایش را از دست داد. آن روزها دو فرزند داشت و تازه زندگی را شروع کرده بود.
بالاخره یک روز آمد به خانه ما، بدجور بریده بود. احساس میکرد سرش را در جنگ کلاه گذاشتهاند و الکی الکی پایش را از دست داده است. بچهها تلاش کردند تا از این حال درش بیاورند، بدجور بریده بود. تا بالاخره بورس گرفت و رفت هلند و در همان رشته خاکشناسی درسش را با پول وزارت جهاد بهعنوان جانباز جنگ خواند و برگشت.
یورونیوز - در زمانهای که نمایش صحنههای آمیزش جنسی در سینما رو به کاهش است، فیلم «دختربچه» یا «بیبی گرل» هالینا رین توانسته است رغبت هواداران سینمای سکسی و میل آنها به اغواگری بر پرده نقرهای را احیا کند.
این فیلم که با صدای نالههای رومی متیوس (با بازی نیکول کیدمن) برای وانمود کردن به ارگاسم آغاز میشود، بدون مقدمه به سراغ اصل موضوع میرود.
رومی کمکی پس از رابطه جنسی با همسرش به اتاقی تاریک رفته، دراز میکشد و اینبار برای رسیدن به ارگاسم واقعی با هیجان به تماشای فیلم پورنوگرافی از نوع سلطهگری و سلطهپذیری (D/s) مینشیند.
همین چند دقیقه پیش از این که عنوان فیلم بر پرده ظاهر شود، شکافهای تبآلود میان تمایل و نیاز، وانمود کردن و خود واقعی و میل و شرم به روشنی نمایش داده میشود.
همین وضوح بیپرده توجه گسترده مخاطبان را به درام اغواگرانه هالینا رین، فیلمساز هلندی جلب کرده است. این فیلم داستان مدیر موفق شرکتی را روایت میکند که با کارآموزی جوان به نام ساموئل (با بازی هیس دیکنسون) وارد رابطه مبتنی بر BDSM میشود.
رومی پس از این که ماتیوس را در حال رام کردن یک سگ مهاجم مقابل دفترش میبیند، چیزی اصیل و غریزی در درونش شعلهور میشود و کششی شهوانی را تسریع میبخشد. همین موضوع زندگی پر زرق و برق و با دقت ساخته شده این زن موفق را تهدید به نابودی میکند.
فیلم دختربچه با ارائه نگرشی متفاوت در مقایسه با فیلمهای کلاسیک دهه هشتاد میلادی چون «۹ و نیم هفته»، «جذابیت مرگبار» و «افشاگری»، داستانی با مضامین رایج خیانت، تعارض زندگی شخصی و کاری و نابرابری قدرت را از نقطهنظر زنانه روایت کرده و در این فرآیند جنبههای پرهرجومرج و مبهم امیال زنانه را آشکار میسازد.
این فیلم در زمانهای به نمایش در میآید که صحنههای جنسی در سینما به شدت کم شده است. بنابر مقاله استفن فالو در اکونومیست، محتوای جنسی در فیلمهای هالیوودی نسبت به آغاز دهه ۲۰۰۰، حدود ۴۰ درصد کاهش یافته است و تقریبا نیمی از فیلمهای امروزی هیچ محتوای جنسی ندارند.
بنابر گزارشی که از سوی دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس (UCLA) تهیه شده است، نسل جوان بیشتر به فیلمهای متمرکز بر روابط افلاطونی علاقهمند هستند و بیش از ۶۲ درصد از افراد ۱۰ تا ۲۵ ساله بر این باورند که محتوای جنسی امری ضروری برای پیشبرد داستان فیلمها و سریالها نیست.
اما شهوت بیشرمانهای که در قلب «دختربچه» و همچنین دیگر فیلمهای سکسی این روزها چون «کوئیر»، «نوسفراتو» و «آنورا» نهفته است، این سوال را مطرح میکند که آیا بالاخره به سمت نمایش واقعگرایانهتری از آمیزش جنسی حرکت میکنیم؟
آمیزش جنسی نامتعارفتر
برخلاف نقدهایی که عمدتا یا تصویر این فیلم را تنزل داده و یا به بزرگنمایی جذابیت جنسی آن پرداختهاند، «دختربچه» درواقع آنقدرها هم سکسی نیست، دستکم نه به معنای کلیشهای آن.
حساب کاربری آیت الله خامنهای در شبکهی اجتماعی ایکس در واکنش به مذاکرات نتیجهبخش و توافق حماس و اسرائیل نوشت:
امروز دنیا فهمید که صبر مردم غزه و ایستادگی مقاومت فلسطینی، رژیم صهیونیستی را وادار به عقبنشینی کرده است.
در کتابها خواهند نوشت که روزی، جماعتی صهیونیست، با فجیعترین جنایات، هزاران زن و کودک را کشتند و در آخر شکست خوردند.
غزه پیروز است.
بیانیهی سپاه: امروز پایان جنگ است
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به مذاکرات نتیجهبخش و توافق حماس و اسرائیل تاکید کرد: امروز پایان جنگ و تحمیل آتش بس بر رژیم صهیونیستی یک فتح مبین و پیروزی بزرگ برای فلسطین است.
به گزارش انصاف نیوز و به نقل از وبسایت خبری سپاه متن کامل بیانیه به این شرح است:
خدای بزرگ را شاکریم با گذشت ۱۶ ماه از عملیات شگفت انگیز، تاریخی، افتخار آفرین و جاودان "طوفان الاقصی" و جنایات وحشیانه و قرون وسطایی و نسل کشی رژیم اهریمنی صهیونیستی، اراده مقدس حماس و مقاومت اسلامی بر رژیم صهیونی و قاتلان زنان، کودکان و مردان مظلوم و بی دفاع فلسطینی رقم خورد.
آنانی که با حمایت تمام عیار آمریکا و متحدان اروپایی و منطقهای و پشتیبانی امپراطوری رسانه ای سلطه، در پی دستیابی به اهداف اعلامی خود مبنی بر " آزادسازی اسرا بدون پرداخت هزینه و از طریق عملیات نظامی، نابودی کامل حماس و بازگرداندن شهرک نشینان شمالی" بودند؛ اینک پس از ۴۶۳ روز جنایت گری که به شهادت بیش از ۵۰ هزار مظلوم و بی دفاع، مجروحیت بیش از صد ها هزار تن دیگر از ساکنین غزه و همچنین نابودی بیش از ۸۰ درصد زیرساختهای حیاتی و مسکونی غزه قهرمان منجر شد، برابر صبر و استقامت بی نظیر مردم قهرمان غزه و اراده پولادین مقاومت سر تسلیم فرود آوردند.
امروز پایان جنگ و تحمیل آتش بس بر رژیم صهیونیستی یک فتح مبین و پیروزی بزرگ برای فلسطین و شکستی بزرگتر برای رژیم هیولایی صهیونیستی است که مردم مقتدر غزه را خوشحال و سرشار از طراوت، نشاط و مقاومت به سوی خانه و کاشانه خود روانه می سازد و در مقابل؛ رییس قصاب و خون آشام کابینه جعلی را آماده طوفان سهمگینی از انتقادات، اعتراضات و شکافهای داخلی در جامعه صهیونیستی خواهد ساخت.
حماس قهرمان با ایمان به نصرت الهی و به مدد مقاومت و استقامت اسطوره ای مظلومان مقتدر غزه و موج حمایتهای گسترده جهانی؛ از میدان مذاکره و توافق، سربلند و سرافراز بیرون آمد و با پیروزی خود این پیام را به جهانیان منتقل کرد که امروز
" مقاومت ملت فلسطین مظهر و نماد درخشان غلبه حق بر باطل و خون بر شمشیر است."
تناقضی میان حمایت از مردم لسآنجلس و غزه وجود ندارد
ایران اینترنشنال - فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان، در واکنش به سخنان مهدی کوچکزاده، نماینده تهران در مجلس که واکنشی تند به طرح موضوع کمک به آسیبدیدگان آتشسوزی لسآنجلس نشان داد، گفت که تناقضی بین حمایت از مردم لسآنجلس و مردم غزه و لبنان وجود ندارد.
مهاجرانی چهارشنبه ۲۶ دی تاکید کرد که دولت تاکنون به مردم لسآنجلس کمکی نکرده و تنها آمادگی خود را برای کمک، به دلیل این که منابع طبیعی در حال سوختن است، اعلام کرده است.
او افزود: «همه ما یک جهان داریم و در یک جهان زیست می کنیم.»
سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، شنبه ۲۲ دی با انتشار ویدیویی با مردم کالیفرنیا ابراز همدردی و برای کمکرسانی، اعلام آمادگی کرد.
دو روز بعد، مهدی کوچکزاده، نماینده تهران، در واکنش به این سخنان گفت: «من به عنوان یک مالیاتدهنده ایرانی راضی نیستم که یک قران از مالیات من قبل از این که برای غزه خرج شود، برود برای لسآنجلسیهای پفیوز خرج شود.»
پس از پایان سخنان کوچکزاده، محمدباقر قالیباف، رییس مجلس و تعدادی از نمایندگان، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دادند.
در روزهای گذشته نیز رسانههای حکومتی و برخی مقامات جمهوری اسلامی با عباراتی چون «خشم خدا در خرمن کدخدا» و «آتشجلس»، از آتشسوزی در لسآنجلس ابراز خوشحالی کرده و آن را «نشانه خشم الهی» و «تاوان حمایت آمریکا از اسرائیل» در حمله به غزه دانستند.
علی مطهری، فعال سیاسی و نایبرییس پیشین مجلس نیز با اشاره به حمایت آمریکا از اسرائیل در شبکه ایکس نوشت که شاید این آتشسوزی «یک هشدار از عالم ربوبی برای دولت و اکثریت مردم آمریکا» بوده است.
مهدی کوچکزاده، نماینده مجلس، روز دوشنبه ۲۴ دیماه در واکنش به سخنان سخنگوی دولت درباره کمک به آسیبدیدگان آتشسوزی لسآنجلس گفت: «به عنوان یک مالیاتدهنده ایرانی حاضر نیستم یک قران از پول من قبل از غزه خرج لسآنجلسیهای پفیوز شود.» pic.twitter.com/c7rt0EjpLB
در مقابل، برخی مقامات جمهوری اسلامی از جمله محمدرضا عارف، معاون اول دولت، با آسیبدیدگان ابراز همدردی کردهاند.
پیرحسین کولیوند، رییس جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی نیز برای «ارسال تجهیزات امدادی و اعزام نیروی انسانی متعهد» به آمریکا به منظور کمک در زمینه مهار آتش لسآنجلس اعلام آمادگی کرد.
جنگ را یحیی سنوار آغاز کرد، نتانیاهو با قساوتی کمتر دیده شده، پانزده ماه بدون توقف آن را ادامه داد و سرانجام دونالد ترامپ آن را تمام کرد.
جنگ غزه یکی از نادرترین لحظات تاریخ خاورمیانه بود، رخدادی سرنوشت سازتر از خودسوزی محمد بوعزیزی دست فروش تهیدست تونسی.
درست است که بوعزیزی با خودسوزی خاورمیانەی سایکس پیکو را به آتش کشید، اما " آتش نشانان ضد انقلاب " در عربستان و امارات زود سر رسیدند و از سرایت آن به سایر کشورها جلوگیری کردند. حتی در خود کشورهای آتش گرفته هم آن را خاموش نمودند.
اما اخگری که سنوار در انبار باروت منطقه افکند، سوزاننده تر از شعله های بهار عربی بود.
بخش مهمی از محور مقاومت تحت رهبری ایران سوخت. سنوار که می خواست نتانیاهو را از اریکەی حکومت پایین بکشد و پیمان ابراهیم را دفن کند، ناخواسته بشار اسد را سرنگون کرد.
حزب الله بر اثر آن پدران بنیادگذار و فرماندهان کلیدی و در راس آنها رهبر کاریزماتیک و تاریخی اش را از دست داد.
ایران به عرصەی رویارویی مستقیم با اسرائیل کشیده شد و در یک تنگنای جدی ژئوپولتیک و راهبردی قرار گرفت.
نقش اصلی داستان را نتانیاهو ایفا کرد. بی هیج خط قرمز و با زیر پا نهادن تمام قوانین جنگ، پانزده ماه در صدد جبران مافات و احیای بازدارندگی از دست رفته برآمد.
شکست اطلاعاتی اسرائیل در پیش بینی و جلوگیری از حملەی هفت اکتبر برای دولت دست راستی و تندروی آن در حکم از دست دادن بکارت استراتژیک بود.
تمام آنچه نتانیاهو کرد و در ضمن آن، سر از دادگاه بین المللی کیفری هم در آورد برای جبران این فقره بود.
پیروزی های اطلاعاتی بر حزب الله و موفقیت در هدف قرار دادن هنیه در تهران و حملەی دوم بە ایران، بخش مهمی از شکست هفت اکتبر را پوشاند.
اما مهم تر از آن، نتوانست جنگ را به میل خود و مطابق اهداف اعلام شده تمام کند.
نه حماس مانند ساف در تابستان 1982 از غزه بیرون رفت و نه از توان رزم چریکی آن چندان کاسته شد.
حماس البته ضرباتی جبران ناپذیر خورد و ظرفیت آن برای تکرار حملاتی شبیه هفت اکتبر تا سالها از دست رفت.
آیندەی غزه البته همچنان مبهم است. منطقه ای ویران شده که برای بازسازی محتاج صدها میلیارد دلار است و بدون یک ساز و کار سیاسی مشروع و مورد پسند جامعەی بین المللی تامین آن دشوار و چه بسا غیرممکن است.
ابراهیم نبوی: میخواهم به ایران برگردم و هزینهاش را هم بپردازم
معاون وزیر فرهنگ گفت: ابراهیم نبوی، طنزپرداز و روزنامهنگار، بارها پیام داده بود که میخواهد به ایران بازگردد و هزینهاش را هم بپردازد.
حسین انتظامی در شبکهی اجتماعی ایکس نوشت:
🔹روزنامهنگاران میدانند انتشار ستون روزانهی مدید از هر کسی برنمیآید. سیدابراهیم نبوی پس از آزادی از زندان در ١٣٨٠ به روزنامه جامجم دعوت شد و در طنز همچنان درخشید.
🔹در گونههای متفاوت ادبی، نبوغ داشت و در پژوهش طنز، بیمانند بود. بارها پیغام داده بود که میخواهد به وطن برگردد و هزینهاش را هم بپردازد.
🔹مرگ غمبار او میتواند تلنگری برای یک سیاست باشد: بازگشت چهرههای فرهنگی هنری و حتی سیاسی که روزگاری در خیمه «دیگری» بودهاند و بعدها راه خود را از بدخواهان جدا کردهاند.
🔹در این برهه، اختلافات و کینهها را کنار بگذاریم. ایران میتواند فصل مشترک باشد.
* دو سال قبل از انقلاب ۵۷،کتاب«سقوط ۷۹»سرنگونی رژیم شاه را اعلام کرده بود!
*شاه خطاب به رئیس جمهور آمریکا:«هیچ کس نمیتواند چیزی را به ما تحمیل کند، هیچ کس نمیتواند به نشانۀ تهدید انگشتاش را به سوی ما بگرداند چون ما نیز انگشت خود را به سوی او خواهیم گرداند.»
*در سال ۱۹۷۸«دیوید وایزمن -افسر بلند پایۀ سازمان سیا در تهران- مأمور کشتنِ شاه شده بود».
***
باز اندیشیِ تاریخ می تواند پرتو تازه ای بر زوایای تاریکِ رویدادهای مهم و سرنوشت ساز باشد.سرنگونی رژیم شاه از زاویۀ «مسئلۀ نفت» پرتو تازه ای در این باره است بی آنکه کمبودها و ضعف های آن دوره را نادیده بگیریم . کسانی که از «انسداد سیاسی و فقدان دموکراسی در زمان رضاشاه و محمدرضاشاه» سخن می گویند و آنرا علّت اصلی وقوع انقلاب می دانند این حقیقت را پنهان می کنند که دموکراسی پدیده ای مدرن است که در جوامع توسعه یافته رشد و قوام می یابد و لذا،توقّع آزادی و دموکراسی در یک جامعۀ عقب مانده یا شبه فئودالی،نوعی افسانه سازی یا عوامفریبی است. تراژدی رهبران سیاسی و روشنفکران ایران(از انقلاب مشروطیّت تاکنون) نادیده گرفتن این موضوع ساده و اساسی است.از این گذشته،آزادی و دموکراسی در باورهای سیاسیِ عموم روشنفکرانِ ایران نیز جائی نداشت و یا «مقوله ای بورژوائی و متعفّن» تلقّی می شد.اینگونه تلقّی های ایدئولوژیک حتّی در عقاید برخی مدافعان معروف حقوق بشر نیز انعکاس داشت.
در واقع ، پس از ۲۸ مرداد ۳۲ سُلطۀ شاعران و روشنفکران حزب توده در فضای فرهنگی ایران باعث نوعی «امتناع تفکر» شد،امتناعی که اسماعیل خوئی در شعر درخشانش به آناشاره کرده است.بر این اساس، بسیاری از شاعران و روشنفکران ایران در نیهیلیسمی ویرانساز ضمن نادیده گرفتنِ توسعۀ ملّی و اصلاحات گستردۀ رضا شاه و خصوصاً محمد رضاشاه زمزمه می کردند:
نادری پیدا نخواهد شد «امید»
کاشکی اسکندری پیدا شود!
آيندگان به تكرارِ اشتباهات ما نخواهند پرداخت به اين شرط كه امروز ما ـ اكنونيان ـ رو در رو با تاريخ ، گذشته و حال را از چنگ تفسيرهاى انحصارى يا ايدئولوژيك آزاد كنيم. ع.م
حکومت برای حجاب اجباری به هر دری میزند تا آنرا امری قانونی، شرعی، خواست مردم، و ضروری نشان دهد، امری که قانونی نیست چون در تعارض با قانون اساسی و قوانین مدنی است، شرعی نیست چرا که جدای مخالفت برخی فقها با حجاب اجباری، اولویت اجرای آن پس از حل منکرات بزرگتری چون دزدی و فساد، دروغ و ریا، و... قرار میگیرد، نه پیش از آن. و خوسات مردم نیست چون مطابق نظرسنجی دستگاههای دولتی، اکثریت مردم (شامل زنان محجبه) با حجاب اجباری مخالفاند. پس دلیل واقعی این اصرار چیست؟
تاریخ معاصر ایران مملو از تراژدیهایی است که سرنوشت روشنفکران و فعالان سیاسی را در سایه سرکوب و محدودیت رقم زده است. از خودکشی صادق هدایت در فرانسه، که نمادی از یأس روشنفکری در دوره پهلوی بود، تا مرگهای تلخ افرادی همچون کیانوش سنجری و ابراهیم نبوی در تبعید تحت فشارهای جمهوری اسلامی، هرکدام حکایتی از دردی عمیقتر دارند. این مقاله با بررسی چرخه سرکوب، مهاجرت اجباری، و در نهایت خودکشی، تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد: تا چه زمانی باید شاهد از دست رفتن افرادی چون هدایت، نبوی، و سنجری باشیم؟
در حالی که دور سوم گفتگویهای رژیم، با سه کشور اروپایی، با التماس و عقب نشینی و پروسه کی بود کی بود من نبودمها (طغیان رژیم در همه عرصهها علیه جامعه جهانی و صدور جنگ و شرارت و باج گیری به دنیا) بدون نتیجه خاتمه یافت.
پزشکیان آخرین ملیجک خامنهای، در یک گفتگوی ضعیف و التماس آمیز، با ان بی سی نیوز، طی انکار کامل برنامههای ترور ترامپ رئیس جمهور آمریکا (هرگز به دنبال کشتن ترامپ نبودهایم) این خبر را، برنامه ایران هراسی اسرائیل و دیگر کشورها نام برد و این در حالی است که اخبار واصله از منابع موثق در آمریکا، حاکی است که تعدادی از دستگیرشدگان، در رابطه با آتش سوزی لس آنجلس، از عمال سرسپرده رژیم بودهاند.
پس از قتل حسن نصرالله و کادر رهبری حزبالله و حماس، سرنگونی و فرار بشار اسد و در دو سه روز گذشته، انتخاب ژوزف عون بهعنوان رئیسجمهوری لبنان به جای داماد میشل عون، «جبران باسیل» که وابسته به جمهوری اسلامی و حزبالله بود و بعد هم نخستوزیر شدن نواف سلام، به جای ادامه دولت نجیب میقاتی که میانهبازیاش، عامل بقای او بود و در نهایت، آتشبس غزه و رقص و پایکوبی هزاران فلسطینی بر ویرانههای خانه و کاشانهشان، لحظهای تردید نکردهام که ولی فقیه در وضع دشواری است.
او نهتنها متحمل ضرباتی سهمگین شد، بلکه ضربهای که او این روزها در پی هم متحمل میشود، کمتر از از دست رفتن سوریه برای «مقام معظم» دردآور نبوده است.
آتشبس غزه بعد از آتشبس لبنان پیامدهایی خواهد داشت که برای رهبر جمهوری اسلامی ناگوار است. لحظهای خود را جای او بگذارید. من کارتان را آسان میکنم. ژانویه ۲۰۲۳ را پیش نظر آورید. به لطف پرزیدنت جو بایدن، خزانه رهبر جمهوری اسلامی لبریز شد و نیروهای نیابتی از لبنان و سوریه و صنعا و قطر برای عرض ارادت و دریافت «بقشیش»ــ واژهای که مصریها برای انعام و گاهی مرحمتی از آن استفاده میکنندــ راهی دارالخلافه تهران بودند.
تقریبا از اواخر ژوییه ۲۰۲۳ جلسات پنهانی در تهران، بیروت و دمشق بین نمایندگان حماس و جهاد اسلامی و حزبالله با سران سپاه و سپاه قدس برپا بود. البته همه شرکتکنندگان در گفتوگوها از پس پرده و جزئیات خبر نداشتند، ولی رهبران حماس و جهاد و حزبالله میدانستند قرار است با پول ملت ایران و سلاحهای اهدایی ولی فقیه آتشی بر پا شود که خانمان هزاران فلسطینی را نابود خواهد کرد.
من اینجا از سخنان دکتر محمود الهباش، فرزانه فلسطینی و مشاور ارشد رئیس محمود عباس (ابومازن)، مدد میگیرم که ساعتی بعد از اعلام آتشبس، در مصاحبه با تلویزیون الحدث گفت: «حماس طی ۱۷ سال بعد از کودتایش علیه دولت قانونی فلسطین، جز مرگ و ویرانی و وابستگی چه برای ملت ما آورد؟ قبل از ۷ اکتبر هزار و ۵۰۰ فلسطینی در زندانهای اسرائیل بودند. حالا حماس ادعا میکند که هزار و ۷۰۰ تن از آنها آزاد میشوند، اما از ۷ اکتبر تاکنون تعداد زندانیان فلسطینی به ۱۷ هزار رسیده است. ۴۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار مجروح و آسیبدیده، ۹۰ درصد غزه ویران، ربع میلیون نفر آواره و سرگشته دستاورد عملکرد حماس بوده است.»
در واقع به گفته روشنفکر سرشناس فلسطینی، رژیم ایران و حماس بزرگترین هدیه و امتیاز را در طول تاریخ پیدایش اسرائیل به آن تقدیم کردند.
در خیابانهای ویران غزه، در میان تلی از خاک و ویرانی و خون و مرگ، ملتی دردمند آواز میخواند و میرقصد. نه فقط برای آتشبس، بلکه به این سبب که میداند دکان حماس و جهاد و سیدعلی خامنهای و حزبالله و عبدالملک حوثی و راهزنان حوثی آن تعطیل خواهد شد، که کشتیبان را سیاستی دگر آمد.
خلیل الحیه، رهبر از راه دور حماس در غزه، بعد از سخنان محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخستوزیر قطر، ادعا میکند پیروزی بزرگی بر دشمن به دست آوردهاند و با سپاس از جمهوری ولایت فقیه برای دادن پول و سلاح به حماس و تشکر از قطر و مصر برای نقشی که در برقراری آتشبس داشتند، حتی واژهای به سپاس خطاب به دولت خودمختار و رهبرش ابومازن ایراد نمیکند.
محمد مصطفی، نخستوزیر دولت خودمختار، چندی پیش با ارائه آماری دقیق آشکار کرد که در تمام سالهای اشغال غزه به دست حماس، حقوق کارمندان و بازنشستهها، تامین برق و آب و خدمات از جمله بهداشت را دولت خودمختار تامین کرده و حماس وجوهات دریافتی از حامیانش را برای آشوبآفرینی و جنگ و ضربه زدن به آرمانهای ملت فلسطین و مصارف رهبرانش خرج کرده است. در واقع حماس و جهاد با تنفیذ اوامر ولی فقیه برای رفاه مردم غزه و بهبود اوضاع این باریکه راهبردی حتی قدمی برنداشتهاند.
بگذارید از درد بزرگ «ولی فقیه» از رویدادهای لبنان هم بگویم. او سه روز پیش از انتخاب ژوزف عون، فرستاده ویژهای به لبنان فرستاد. ملاقاتهای او با محمد رعد، یکی از تتمه رهبران حزبالله، و رئیس فراکسیونش در پارلمان و با واسطه با نبیه بری، نتیجهبخش نبود. اراده لبنان بر بستن صفحه دوران اشغال به دست سوریه، حزبالله و رژیم ولایت فقیه قرار گرفته بود.
واکنش این روزهای حزبالله و شریکش، میلیونر شیعه، نبیه بری، رئیس دائمی و تغییرناپذیر پارلمان و رهبر امل، به انتخاب ژوزف عون برای رئیسجمهوری و سپس نواف سلام به نخستوزیری لبنان (با آنکه همه زورشان را زدند تا مانع تحقق آرزوهای ملتشان شوند) کودکانه است. با لبنان سیاسی قهر کردهاند و قادر به پنهان کردن بغض و غضب خود نیستند. یک طنزپرداز لبنانی توصیه کرده بود یک دوش آب سرد در هتل اسپیناس تهران بد نیست و میتواند کمی از غضبشان بکاهد.
دکتر نواف سلام فردی عادی در عرصه سیاست و دیپلماسی نیست. ریاست بر دیوان داوری لاهه آخرین مسئولیت او پیش از پذیرش نخستوزیری کشورش و پیش از آن ریاست شورای امنیت سازمان ملل، ریاست مجمع عمومی، استادی دانشگاه هاروارد و دانشگاه آمریکایی بیروت، این عضو خاندان سلام را در جایگاه ویژهای قرار داده است. عمویش صائب سلام که لقب «بیک» داشت، چهار بار در بحرانیترین روزها نخستوزیر لبنان شده بود و پسرعمویش، تمام سلام، با دو سال نخستوزیری چهرههای برجستهای در تاریخ معاصر لبنان است و حالا او میآید که سومین فرد از خاندان صلح نیز بر کرسی صدارت در سرای حکومتی تکیه زند.
موسسه اتحاد علیه ایران هستهای که بسیاری از یاران ترامپ در آن عضویت یا مشارکت دارند، برای مقابله با بزرگترین کیان حامی تروریسم طرحی ارائه داده است که هرکس را که جای خامنهای باشد، سخت به وحشت میاندازد.
رادیو بین المللی فرانسه - خبرگزاری تاس به نقل از نماینده ایران گزارش داد که توافقنامه همکاری راهبردی که روسیه و ایران آماده امضای آن هستند بر خلاف پیمانهایی که مسکو با پیونگ یانگ و مینسک امضا کرده است، شامل دفاع متقابل نخواهد بود.
مسعود پزشکیان، ساعاتی دیگر در نخستین سفر خود به مسکو در مقام ریاست جمهوری ایران، وارد روسیه خواهد شد. روسای جمهور دو کشور طبق برنامه قرار است فردا جمعه ١٧ ژانویه با یکدیگر دیدار و گفتوگو کرده و پیمان شراکت راهبردی جامع میان ایران و روسیه را به امضا برسانند.
خبرگزاری دولتی تاس روسیه، امروز به نقل از کاظم جلالی، سفیر جمهوری اسلامی در مسکو، نوشت که ماهیت این توافق با معاهدات شراکتی که پیش از این میان روسیه و کشورهای بلاروس و کره شمالی برقرار شده متفاوت است.
در حالی که شراکت روسیه با کره شمالی و بلاروس شامل یک ماده دفاعی متقابل است، خبرگزاری تاس از قول کاظم جلالی نوشت: "ایران امنیت خود را تضمین خواهد کرد". بر این اساس، "استقلال، امنیت و همچنین خوداتکایی" ایران از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده و این کشور "علاقه ای به پیوستن به هیچ بلوکی ندارد".
کره شمالی، ۱۱ نوامبر، پیمان دفاعی مهمی شامل کمکهای نظامی متقابل را با روسیه به تصویب رساند. برنامه امنیتی نظامی مشترک روسیه و بلاروس نیز پیش از این، در ماه اکتبر در مینسک تصویب شده بود.
امتداد - به بهانه فرارسیدن سیزدهم رجب، سالروز ولادت حضرت علی(ع)، آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات و دبیرکل حزب اتحاد ملت به همراه جمعی از اعضای این حزب و فعالین سیاسی با حضور در منزل سید مصطفی تاجزاده با فخرالسادات محتشمیپور، همسر این آزاده دربند دیدار و گفتگو کردند.
🔸آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت در این دیدار از صدور حکم ۶ ساله جدید برای سید مصطفی تاجزاده ابراز تأسف کرده و حضور این آزاده دربند در زندان و حبس را مایه خسارت برای کشور دانست.
🔹منصوری، تصریح کرد: ما بارها گفتهایم که جای منتقد مصلحی چون سید مصطفی تاجزاده، زندان نبوده و حضور چهره دلسوز و میهندوستی چون او در حبس، فرصت ارزشمندی را برای اعتلای میهن عزیزمان از کشور سلب میکند.
🔹وی در ادامه گفت: بدون تردید، تداوم حبس و صدور حکم جدید زندان برای سید مصطفی تاجزاده، کشور و نظام را از فرصت بهرهمندی از ایفای نقش مشفقانه و دلسوزانه او در اعتلای ایران محروم خواهد کرد و مطالبه ما آزادی ایشان است.
🔸در ادامه این دیدار، همچنین فخرالسادات محتشمیپور، ضمن تبریک این ایام به بیان شرح مختصری از روند صدور حکم جدید ۶ ساله برای سید مصطفی تاجزاده پرداخته و پیشنهاد ملاقات اعضای جبهه اصلاحات با وزیر اطلاعات برای پیگیری و مطالبه حقوق زندانیان سیاسی را مطرح کرد.
🔹محتشمیپور با تاکید بر بیفایده بودن صدور چنین احکامی، سید مصطفی تاجزاده را در عزمش برای بیان دغدغهها و نقدهای صریح در شیوه اداره کشور و جامعه، مصممتر از هر زمان دیگری نسبت به گذشته توصیف کرد.
🔹این فعال سیاسی همچنین، روایتی نیز از روند و شرایط نگهداری همسر خود در زندان اوین به حاضرین ارائه کرده و از تداوم این حبس با توجه به شرایط جسمانی سید مصطفی تاجزاده و مسئله بیماری قلبی ایشان، ابراز نگرانی کرد.
سردار ابوالقاسم چمن معاون اجرایی سپاه: ولی فقیه مصلحت جامعه را بهتر درک میکند
🔹ولایت فقیه مصلحت جامعه را بهتر از هر کسی دیگر درک میکند و حتی اگر برخی تصمیمات آن در نگاه اول برای ما قابل فهم نباشد،
🔹 باید بدانیم که این تصمیمات بر اساس حکمت الهی اتخاذ شدهاند
🔹 بیانات آقا نه تنها توصیه، بلکه "اوامر و نواهی الهی" هستند که باید به دقت اجرا شوند
کیهان لندن - سردار پاسدار ابوالقاسم چمن، معاون اجرایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۲۷ دیماه ۱۴۰۳ در جمع سربازان در شهر مشهد گفت: «ما باید جامعه را به سمت تبعیت از ولایت هدایت کنیم و از هرگونه ناامیدی در جامعه جلوگیری کنیم.» او اضافه کرد: «خامنهای مصلحت جامعه را بهتر از هر کس دیگری درک میکند و تصمیمات او بر اساس حکمت الهی اتخاذ شدهاند.»
او در تعریف و تمجید از خامنهای سنگ تمام گذاشت و گفت: «ولایت فقیه بزرگترین نعمت الهی در این عصر است و اگر قدر این نعمت را ندانیم، دچار آفت بزرگی میشویم که ضعف ایمان به ولایت است.»
احمد زیدآبادی - کسی که با قلم و بیان خود در جهت شادی مردمان میکوشد، چه بسا در درون خود ناشادترین آدمیان باشد.
زندهیاد ابراهیم نبوی که در بین دوستانش به داور معروف بود، در زمرهٔ اینگونه کسان به حساب میآید.
نگاه داور به روابط آدمها بخصوص در دنیای سیاست سخت نافذ و عینی و زیرکانه بود، نگاهی که در بیان نوشتاری و گفتاری، جز به صورت طنزی لطیف و دلنشین قابل بازتاب نبود.
با یک نگاه، به ژرفای آدمها نفوذ میکرد و با یک جمله، انگیزه و استعداد دیگران بر او مکشوف میشد. همین استعداد خدادادی بود که طنز او را شیرین و طبیعی و بدون تصنع میکرد.
روشن است که در مواضع سیاسی خود نوسان داشت و گاه به سختی دستخوش هیجان میشد، اما همان نگاه نافذ او را از فرو افتادن در ورطهٔ خودفریبی و اوهام باز میداشت.
در منش داور، نوعی لوتیگری و آزادگی دیده میشد. از این رو، نه فقط مرزهای انسانیت را پاس میداشت، بلکه در دفاع از ستمدیدگان و زمینخوردگان معمولاً پیشگام بود. گرچه خالی از لجاج نبود، اما زمینافتاده را، از هر قماش که بود لگد نمیزد و جانب بزرگواری را رها نمیکرد.
او استعدادی بسیار درخشان در طنزنویسی و صاحب سبک و ابتکار فراوان در این زمینه بود. یک تنه کل جامعهٔ سیاسی ایران را در فصل زودگذر "بهار مطبوعات" خنداند و شاد کرد. روحش شاد که شادیآفرین بود و خود ناشاد زیست.
خبر فوت او آن هم به انتخاب خویش، به راستی که تکاندهنده و بینهایت غمانگیز است. نشانهٔ زخمی کشنده بر پیکر اجتماع ایرانی است که راه درمانش را بستهاند.
مهاجرت کسانی چون او در حقیقت ستم است و در تلهٔ غربت گرفتار شدن و امکان سفر به وطن نداشتن تا لحظهٔ مرگ، بدون تردید از جنس جنایت است و خداوند عاملان و مسببان آن را نخواهد بخشید.
باری من تجربههای زیستهٔ خود با ابراهیم نبوی را در جلد چهارم خاطراتم با عنوان "بندیخانهٔ رنج و رهایی" آوردهام. آثار بسیار او خود گواه استعداد و سختکوشی و دلسوزی او برای جامعه و کشوری است که دوری از آن را تاب نیاورد و به تدریج پژمرده و افسرده شد تا آنجا که صبر و تحملش از دست رفت و به حیات خود پایان داد.
مرگ تراژیک او را به خانواده و دوستان و مخاطبان و تمام جامعهٔ فرهنگی و هنری و سیاسی ایران تسلیت میگویم و از خداوند برایش آرامش و آسایش ابدی مسئلت دارم.
سفیر جدید انگلیس در تهران ویدیویی از خود به زبان فارسی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد افتخار بزرگی است که نماینده بریتانیا در کشور بزرگی مثل ایران باشم بریتانیا و ایران از نظر سیاسی در مورد برخی مسائل مهم اختلاف نظر داریم اما دیپلماسی مسیر همواری را برای برقراری ارتباط، تبادل نظر و پیدا کردن نقاط مشترک فراهم می کند.
🔴سفیر جدید انگلیس در تهران ویدیویی از خود به زبان فارسی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد
💢افتخار بزرگی است که نماینده بریتانیا در کشور بزرگی مثل ایران باشم
📌بریتانیا و ایران از نظر سیاسی در مورد برخی مسائل مهم اختلاف نظر داریم
ایندیپندنت فارسی - جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده در جریان سخنرانی خداحافظی در فضایی رسمی و با حضور رسانهها، روی یک بالش نشسته بود تا قد خود را بالاتر ببرد. این جزئیات کوچک که در تصاویر سخنرانی نیز قابل مشاهده بود، موجی از واکنشهای طنز و جدی را در شبکههای اجتماعی به همراه داشت.
برخی کاربران این حرکت را اقدامی هوشمندانه برای بهبود وضعیت بدنی و ارائه بهتر سخنرانی توصیف کردند، در حالی که دیگران آن را موضوعی برای شوخی و طعنه قرار دادند.
جو بایدن که در پایان دوره ریاستجمهوری خود به سر میبرد، با سخنرانی خداحافظی خود سعی داشت پیامهایی از وحدت، امید و دستاوردهای دوران ریاستجمهوریرا به مردم منتقل کند. اما به نظر میرسد این بالش کوچک، بیشتر از پیامهای سخنرانی، مورد توجه قرار گرفته است.
ایران وایر - «رضا خندان» در نامهای خطاب به «جف کافمن» و «مارسیا راس»، کارگردان و تهیهکننده امریکایی فیلم «نسرین» از آنچه در بند هشت «اوین» بر او و همبندیهایش میگذرد، نوشت.
جف کافمن و مارسیا راس که در حوزه مستندسازی حقوق بشر فعالیت میکنند، سال ۱۳۹۹ زندگی شخصی و حرفهای نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر را در مستند نسرین به تصویر کشیدند.
جف و مارسیا که در جریان ساخت مستند با نسرین ستوده و رضا خندان دوست شدهاند، حالا در شبکههای اجتماعی خود به طور مدام درباره خندان اطلاعرسانی میکنند. آنها با راهاندازی کمپین جمعآوری امضا، خواهان آزادی بیقید و شرط رضا خندان شدهاند. خندان حالا در نامهای ضمن نوشتن یک گزارش کوتاه از شرایط بند هشت زندان اوین و همبندیانش، از آنها تشکر کرده است.
نامه کامل رضا خندان از بند هشت زندان اوین را در زیر میخوانید:
جف و مارسیا جان؛
الان که این نامه را مینویسم، در اتاق ۹ نفره کوچکمان روی زمین نشستهام. زندانهای ایران میز و صندلی ندارند، فقط تختخوابهای سه نفره برای خوابیدن دارند. دوستی در حال خواندن روزنامه اطلاعات است که با وجود حجم زیادش، تقریبا هیچ مطلب مفیدی برای خواندن ندارد، چرا که این روزنامه یکی از دو روزنامه رسمی دولتی است که قرار نیست چیزی برای مردم بنویسد.
همبندی دیگری مشغول خواندن کتاب «جان شیفته»، اثر «رومن رولان» است. نفر سوم با سه ساعت تاخیر، به تنهایی مشغول خوردن ناهار است. بقیه یا در خوابند و یا در حال انجام کارهای شخصی و امور اتاق هستند. (پیام اتوماتیک تلفنی: «این تماس از زندان اوین میباشد.»)
فرج سرکوهی: خودکشی هر ایرانی داغ ننگی بر پیشانی جمهوری اسلامی است
سرکوهی در تلگرام نوشت: خودکشی هر ایرانی، با هر گرایشِ فکری و سیاسی، از «دردِ غربت» و از سرِ دلتنگی برای وطن در تبعید، داغ ننگی است بر پیشانی جمهوری اسلامی.
ابراهیم نبوی طنزنویس بود. اصلاحطلب بود و در جبههای متفاوت با من.
بارها او در نقدِ من، و من در نقدِ او، نوشتیم اما خودکشی از «دردِ غربت» در تبعید و از سرِ دلتنگی برای وطن، ماری است با کیسهای پرزهر که بر قلبِ هر ایرانی در تبعید نیش میزند. ماری که برساختهی جمهوری اسلامی است.
آنقدر از شنیدن خبر خودکشی آقای سید ابراهیم نبوی ناراحتم که توان نوشتن مرثیهای برای او را هم ندارم.
من هر وقت مطلبی را با قلم ایشان میخواندم امکان نداشت خنده بر لبانم نیاید یا امید در دلم زنده نشود.
خداوند رحمت کند این مرد نازنین را.
ما چند میلیون ایرانی مهاجر یا پناهنده در آمریکا داریم؟
هیچکس نمیداند.
آیا همه آنها جرم داشتهاند؟
چرا باید با حاکمیتی طرف باشیم که بی توجه به هزاران مشکل چند میلیون ایرانی، هیچ تدبیری برای بازگشایی سفارت نداشته و هیچ توجهی به مشکلات آنها نکند.
آمریکا یک تبعه هم در ایران ندارد تا نگران سفارت باشد، آیا ما جان چند میلیون ایرانی، ازدواجشان، فوتشان، دفاع از حقوقشان، رسیدگی به مشکلاتشان، آنهمه بیاهمیت است که ۴۵ سال است هیچ کوششی برای بازگشایی سفارت نداشتهایم.
بیعقلی و بیتدبیری و لجاجت تا کجا؟
سید ابراهیم نبوی دو بار در ایران به زندان انداخته شد.
او هیچ سلاحی جز قلم بسیار شیرین نداشت. ناگزیر از ترک ایران شد، تا فقط بتواند نفس بکشد.
همانطور که بسیاری از ایرانیان میروند تا تنها بتوانند زندگی کنند، بتوانند نفس بکشند، زندان نروند، تهدید نشوند...
ما نمیخواهیم خبر خودکشی بشنویم.
ما زندگی را دوست داریم
دلمان میخواهد همه ایرانیها امکان بازگشت به کشور را داشته باشند.
دوربینهای مداربسته در استانبول تصویر یک سگ مادر را ثبت کردهاند که در یک روز بارانی، با حمل توله بیهوش و سرمازدهاش به کلینیک دامپزشکی، دامپزشکان را شگفتزده کرده است. به گزارش آسوشیتد پرس این سگ ماده که بعدها توسط دامپزشکان «مادر» نامیده شد، در روز دوشنبه ۲۴ دی، توله بیهوش خود را در دهان گرفته و به کلینیک دامپزشکی «بیلیکدوزو آلفا» رساند.
تکنسین کلینیک ابتدا تصور کرد که توله مرده است، اما باتورالپ دوغان، دامپزشک با تشخیص ضربان قلب ضعیف، تلاش برای احیای توله را آغاز کرد. او گفت: «توله مثل یخ سرد بود، اما هنوز امیدی وجود داشت.» تیم دامپزشکی با تزریق آدرنالین و گرم کردن توله با سشوار، تلاش کردند جان او را نجات دهند.
در این مدت، سگ مادر نزدیک میز معاینه ماند و گاهبهگاه نگاهی به تلاشها میانداخت. توله با موفقیت احیا شد و به برادر زندهاش از یک زایمان ششتایی پیوست. این دو توله اکنون تحت مراقبت کلینیک هستند و وضعیتشان همراه مادرشان رو به بهبود است.
دوربینهای مداربسته در استانبول تصویر یک سگ مادر را ثبت کردهاند که در یک روز بارانی، با حمل توله بیهوش و سرمازدهاش به کلینیک دامپزشکی، دامپزشکان را شگفتزده کرده است. به گزارش آسوشیتد پرس این سگ ماده که بعدها توسط دامپزشکان «مادر» نامیده شد، در روز دوشنبه ۲۴ دی، توله بیهوش... pic.twitter.com/NFi9WFoJit
ماموران پلیس شیکاگو پس از تلاشهای زیاد موفق به بیرون کشیدن این حیوان از قفسه یخچال شدند.
ابتدا گمان میرفت که حیوان مزاحم یک موش یا راکون باشد، اما هنگامی که ماموران متوجه شدند شغال است، شوکه شدند.
شغال ها که معمولا در مناطق طبیعی زندگی میکنند، گاهی به مناطق شهری وارد میشوند.
در همین رابطه اداره مراقبت و کنترل حیوانات شیکاگو به انبیسی اعلام کرد: «به نظر میرسد این شغال آسیبی ندیده باشد، اما مرکز فلینت کریک ارزیابی سلامت آن را انجام خواهد داد تا در صورت مناسب بودن وضعیتش، پیش از آزاد کردن به طبیعت، سلامت آن تایید شود.»
در ویدیویی که به تازگی در شبکههای اجتماعی منتشر شده، یک کایوت که نوعی گرگ وحشی است، در داخل یخچالی در یک فروشگاه در شیکاگوی آمریکا دیده میشود. ماموران پلیس شیکاگو پس از تلاشهای زیاد موفق به بیرون کشیدن این حیوان از قفسه یخچال شدند. ابتدا گمان میرفت که حیوان مزاحم یک موش یا... pic.twitter.com/rSuu6kguLF
تصاویری که روز جمعه ۲۸ دیماه در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نشان میدهد که پس از پیروزی تیم فوتسال گیتی پسند اصفهان مقابل مس سونگون ورزقان، هواداران تیم حریف بطریهایی به سمت بازیکنان گیتی پسند پرتاب کردند.
این اتفاق در حالی رخ داد که بازیکنان گیتی پسند در حال ورود به تونل استادیوم بودند و بطریها از جایگاه تماشاگران به سمت آنها پرتاب شد.
باشگاه گیتی پسند در صفحه اینستاگرام خود این حادثه را به اطلاع عموم رساند و نوشت: «بطریباران بازیکنان تیم فوتسال گیتی پسند توسط هواداران مس سونگون که منجر به مصدومیت علیرضا رفیعیپور شد.»
در ویدیوها دیده میشود که علیرضا رفیعیپور پس از اصابت بطریها به زمین افتاده و سرش را محکم گرفته و فریاد میزند.
تصاویری که روز جمعه ۲۸ دیماه در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نشان میدهد که پس از پیروزی تیم فوتسال گیتی پسند اصفهان مقابل مس سونگون ورزقان، هواداران تیم حریف بطریهایی به سمت بازیکنان گیتی پسند پرتاب کردند. این اتفاق در حالی رخ داد که بازیکنان گیتی پسند در حال ورود به تونل... pic.twitter.com/UCDuiyQ9Sv
در این دیدار، که در هفته نوزدهم لیگ برتر فوتسال کشور برگزار شد، تیم گیتی پسند موفق شد با نتیجه ۴ بر ۲ تیم مس سونگون را شکست دهد و جایگاه دوم جدول رقابتها را از آن خود کند.
این شعر و شعار نیست! بیانِ واقعیت صُلبِ اجتماعی است. انقلاب ایران دهههاست که در حال قوام است!
علیصاحبالحواشی
"جانیفتادن" تجددِ ما بود که انقلاب مشروطیت را در میدان سیاست ابتر گذاشت؛ خامیِ نامتعینبودنِ اسلامخواهی ایرانیان از دههچهل تا پنجاه شمسی بود که به فاجعه ۲۲بهمن ۵۷ و فجایع عظیمتر بعدیش انجامید.
گمان میکنید انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه همان زدوخوردهای شهری پاریس بود؟ هرگز! آن انقلاب، در میدان "فهمسیاسی"، حداقل نیمقرن پیشترش شروع شده بود، نه در ذهن مونتسکیو و ولتر و روسوها، که در ذهن نانوا و آهنگر و پزشک و درشکهساز و سبزیفروش و ماهیگیر فرانسوی. در میدان هستیشناسی فرهنگ" بیخاش به بیش از یکقرن پیشترش میرسید.
این شعر و شعار نیست! بیانِ واقعیت صُلبِ اجتماعی است. انقلاب ایران دهههاست که در حال قوام است!
علیصاحبالحواشی
"جانیفتادن" تجددِ ما بود که انقلاب مشروطیت را در میدان سیاست ابتر گذاشت؛ خامیِ نامتعینبودنِ اسلامخواهی ایرانیان از دههچهل تا پنجاه شمسی بود که به فاجعه ۲۲بهمن... pic.twitter.com/3Zh3PaBBXC
"اسلامگرایی سیاسی" ایرانیان در این قریب به نیمقرن خاکستر شد، و آنان بعد از یکونیمقرن به لزوم "سکولار"شدن حکومت، و ناگزیریِ "حاکمیت قانون" و "برابریِ حقوقی شهروندان"که آباءِ مشروطه میگفتند، باور آوردند.
"انقلابمشروطیت" ما در این نیمقرن اخیر قوامِ اجتماعی یافت. اصلِ انقلاب، این فراگرد تاریخی است.
By kozet on January 16, 2025 12:00 AM
|No Comments
انفجار مهیب تأسیسات گاز در جاده «اسلامشهر» - تهران تأسیسات گاز حوالی «اسلامشهر» در جنوب تهران، چهارشنبه شب ۲۶ دیماه ۱۴۰۳ به دلایل نامعلوم منفجر شد. منابع محلی گزارش دادند خط اصلی انتقال گاز به پالایشگاه و نیروگاههای تهران قطع شده است. دستکم پنج دستگاه کامیون در محل در آتش سوخت.
انفجار مهیب تأسیسات گاز در جاده «اسلامشهر» - تهران
تأسیسات گاز حوالی «اسلامشهر» در جنوب تهران، چهارشنبه شب ۲۶ دیماه ۱۴۰۳ به دلایل نامعلوم منفجر شد. منابع محلی گزارش دادند خط اصلی انتقال گاز به پالایشگاه و نیروگاههای تهران قطع شده است. دستکم پنج دستگاه کامیون در محل در آتش... pic.twitter.com/OdNDL0lqXJ
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ علی ربیعی، دستیار رئیس جمهور به خودکشی ابراهیم نبوی واکنش نشان داد، ربیعی نوشت: الان در خبرها خواندم سید ابراهیم نبوی به طور غمانگیزی به زندگی خود پایان داد. طنزنویس و پژوهشگر حوزه ادبیات بود. در جای جای خانهاش، میشد کتاب دید. هیچ نقطهای از خانهاش خالی از کتاب نبود.
با آنکه ناراضی و مننقد بود اما هیچگاه نه تنها به دام بدخواهان ایران نیفتاد بلکه حتی آنها را نیز از نیش قلم خود در امان نمیگذاشت. نبوی آنجا هم تنها بود...
ای کاش مسیر برای برگشت کشورش برای او و دیگرانی که دل در گرو ایران دارند فراهم میبود.
به همسرش، همچنین لیلا و زهرای عزیز تسلیت میگویم
:::
بیشتر بخوانید:
دریغ آقای نبوی، دریغ!
محمدحسین روانبخش
▪️ هم نزدیک است و هم دور، هم شیرین است و هم تلخ، هم افتخارآمیز است و هم تاسف برانگیز؛ دوم خرداد آمده بود، «امید» مثل باران همه را به هوای قدمزدنی دوباره از خانه بیرون میکشید و «سیاست» غمزه میفروخت و همه را به خود میخواند. آدمهایی انگار دوباره متولد میشدند و قلمهایی گویی دوباره شکوفا میشدند. سید ابراهیم نبوی و قلمش در آن روزها چنین بودند...
خانواده ابراهیم نبوی از درگذشت این نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز سرشناس ایرانی در شهر واشنگتن آمریکا خبر داده و میگویند جان خود را گرفته است.
دختران ابراهیم نبوی در اطلاعیهای که در اختیار بیبیسی قرار دادند، نوشتهاند: «پدرمان در یک دهه اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و غیرممکن بودن زندگی در کشورش، بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود.»
آنها میگویند ابراهیم نبوی «در حالی از دنیا رفت که به معنای واقعی کلمه هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود در غربت کنار بیاید.»
آقای نبوی در دهه ۱۳۸۰ و پس از دو بار بازداشت و محاکمه از ایران خارج شده بود.
ابراهیم نبوی که بود؟
ابراهیم نبوی در سال ۱۳۳۷ در استان گیلان و در شهر آستارا متولد شده بود.
او پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در رشته جامعهشناسی در دانشگاه شیراز پذیرفته شد و پس از انقلاب تحصیل خود در این رشته را در دانشگاه تهران تکمیل کرد.
پس از روی کار آمدن محمد خاتمی در انتخابات ۲ خرداد ۱۳۷۶ و انتشار چندین روزنامه اصلاحطلب، ابراهیم نبوی با بسیاری از این روزنامهها به عنوان طنزنویس و عضوی از شورای سردبیری همکاری داشت.
ستونهای طنز ابراهیم نبوی در روزنامههای جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان لحن و قالب متفاوتی با عموم مطالب طنز آن دوران، همچون مطالب هفتهنامه «گل آقا» داشت و او را به یکی از چهرههای مطبوعاتی شاخص آن دوران تبدیل کرد.
او با توقیف هر روزنامه در روزنامه جدیدی طنز مینوشت و مطالب طنزش از عنوان «ستون پنجم» (کنایه به جاسوسی) به «ستون چهارم» و در نهایت «بیستون» تغییر نام دادند.
از ویژگیهای سبک ابراهیم نبوی این بود که با استفاده از قالب «نقیضه» (پارودی) مطالبی درباره وقایع سیاسی روز مینوشت که در ظاهر لحن و قالبی جدی مانند دایرهالمعارف، بخشنامه، یا تحلیل سیاسی داشتند که با بیان غلوآمیز تبلیغات رسمی آنها را به سخره میگرفتند.
ابراهیم نبوی پس از خروج از ایران نیز طنزپردازی را در رسانههایی چون بیبیسی فارسی، روزآنلاین، صدای آمریکا و دویچه وله ادامه داد.
او به جز انتشار آثار طنز، چند کتاب پژوهشی نیز در این باره منتشر کرده بود.
آقای نبوی در سال ۱۳۸۸ و اعتراض میرحسین موسوی و مهدی کروبی به نتایج انتخابات از حامیان جنبش سبز بود. با به قدرت رسیدن حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ ابراهیم نبوی بر مواضعی اصلاحطلبانه و اعتدالی تاکید داشت که در مواردی جنجالی شده بود.
او در یکی از آخرین مصاحبههایش به وبسایت اطلاعات روز گفته بود: «من خیلی نگران جاودانگی نیستم. جاودانگی را نه کسی میتواند ایجاد کند و نه میتواند از بین ببرد.»
ایران اینترنشنال - همزمان با تاکید مسعود پزشکیان بر آمادگی به منظور مذاکره با آمریکا و مطرح کردن شروطی در این باره، رسانههای اصولگرا از سخنان او در مصاحبه با انبیسی نیوز انتقاد کردند. روزنامه کیهان نوشت که «التماس مذاکره»، دیوانگی است و این عمل را رفتاری غیرشرافتمندانه و غیراصولی خواند.
کیهان چهارشنبه ۲۶ دی نوشت که با وجود تاکید دونالد ترامپ بر فشار حداکثری و صدور دستور هدف قرار دادن و کشتن قاسم سلیمانی در دولت قبل، «برخی محافل منسوب به دولت، از لزوم مذاکره با ترامپ سخن میگویند».
این روزنامه که مدیرمسئول آن از سوی رهبر جمهوری اسلامی تعیین میشود، سخنان مقامات دولت درباره «مذاکره شرافتمندانه» یا «مذاکره با حفظ اصول» را «برچسب دروغین» خواند.
مهدی طباطبایی، معاون ارتباطات دفتر پزشکیان، سهشنبه در حساب ایکس خود نوشت که رییس دولت چهاردهم در مصاحبه با شبکه انبیسی این پیام را اعلام کرده که جمهوری اسلامی «آماده مذاکره شرافتمندانه و برابر» است.
کیهان در شماره چهارشنبه خود در نوشتههای مختلفی به سخنان مقامات دولت درباره مذاکره حمله کرد؛ از یک طرف خواستار لغو تحریمهای آمریکا بر اساس برجام شد و از طرف دیگر این توافق را «خسارت محض» خواند.
این روزنامه در مطلبی به سخنان علی خامنهای اشاره کرد که گفته بود جمهوری اسلامی هنگامی به تعهدات برجامی خود بازخواهد گشت که «آمریکا همه تحریمها را در عمل و نه در حرف یا بر روی کاغذ، لغو کند و این لغو تحریمها مورد راستیآزمایی ایران قرار گیرد».
کیهان در گزارش دیگری نوشت: «با وجود تمامی عبرت و خسارت برجام برای کشور، این روزها همچنان عدهای در داخل به دنبال ادامه مذاکرات و توافقات جدید هستند.»
حسین شریعتمداری، نماینده خامنهای در روزنامه کیهان، پیش از این نیز در سرمقاله شنبه ۱۵ دی این روزنامه نوشت: «مطرح کنندگان موضوع مذاکره با آمریکا یا خواب هستند یا مستاند یا دیوانه.»
هر وقت آمریکا به حرفهایش عمل کند، گفتوگو میکنیم
پزشکیان، چهارشنبه با تاکید بر سخنان خود درباره مذاکره با ترامپ گفت: «آمریکا اول باید ثابت کند که به گفته خود عمل میکند. هر وقت قبول کردند، گفتوگو میکنیم.»
اگر به سرعت از سوریه خارج نشوند پیامدهای نامطلوبی در انتظارشان خواهدبود
یورونیوز - رئیسجمهور ترکیه به اسرائيل هشدار داد که هرچه زودتر نیروهای خود را از سوریه خارج کند در غیر این صورت «پیامدهایی نامطلوب برای همه» در پی خواهد داشت.
رجب طیب اردوغان روز سهشنبه با بیان این مطلب همچنین گفت: «حضور بیش از ۶۰ ساله حزب بعث در قدرت در سوریه باعث شده تا رژیم اسد به گروههای تروریستی اجازه گسترش در این کشور را بدهد.»
اردوغان همچنین مدعی شد که آنکارا به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که هرج و مرج در سوریه حکمفرما شود.
رئيس جمهور ترکیه در ادامه اظهارات خود تاکید کرد که اقدامات تهاجمی همه نیروهایی که به خاک سوریه حمله میکنند، بهویژه اسرائیل، باید «هرچه زودتر» پایان یابد. او در ادامه تهدید کرد در غیر این صورت «پیامدهای نامطلوبی برای همه طرفها» پیش خواهد آمد.
او اضافه کرد: «یگانهای حفاظت از مردم که منابع طبیعی سوریه را غارت میکنند باید سلاحهای خود را زمین بگذارند.»
ارتش اسرائیل اعلام کرده که استقرار نیروهایش در منطقه حائل در بخش سوری مرز و مواضع راهبردی فراتر از آن، «اقدامی دفاعی و موقتی» است که در شرایط کنونی سوریه در نظر گرفته شده است. با این حال مشخص نیست این اقدام موقتی تا چه زمانی قرار است ادامه داشته باشد و بازیگران منطقهای از برنامهریزی بلندمدت اسرائيل برای اسکان شهرکنشینان جدید در آن منطقه بیم دارند.
از سوی دیگر اظهارات اردوغان در حالی مطرح میشود که ترکیه نیز نیروهای خود را در شمال سوریه مستقر کرده و تهدید به انجام اقدامات نظامی بیشتر کرده است.
اردوغان میگوید ترکیه توانایی و ظرفیت نابودی همه «سازمانهای تروریستی در این کشور»، از جمله شبهنظامیان کرد و داعش را دارد.
وی در سخنرانی خود در پارلمان ترکیه همچنین اظهار داشت که «شبهنظامیان کرد یگانهای مدافع خلق اکنون بزرگترین مشکل در سوریه پس از برکناری بشار اسد هستند.» رئيس جمهور ترکیه در ادامه افزود که این گروه تا زمانی که سلاحهای خود را زمین نگذارد، نمیتواند از سرنوشت اجتنابناپذیر خود فرار کند.
آقای اردوغان که یکی بزرگترین برندگان منطقهای در تحولات سوریه است همچنین مدعی شد که این گروه کردی تقریبا یک سوم خاک این کشور را اشغال کرده است.
آنکارا تهدید کرده که در صورت برآورده نشدن خواستههایش، علیه نیروهای کرد که کنترل شمال شرقی سوریه را در دست دارند، عملیات نظامی انجام خواهد داد.
چند ساعت پیش دوستی زنگ زد و از «داور» پرسید. گفتم بیخبرم، و فقط دو شب پیش خوابش را دیدهام و توی خواب تعجب کردم که چطور بعد از این همه مدت داریم با هم حرف میزنیم... گفت:«خبر خودکشی را شنیدهای؟ شوکه شدم. این اولین اقدام به خودکشی او نبود، دو بارش را در ایران به یاد داشتم و یک بارش را در بلژیک. بعد که خبر تایید شد، صندوق خاطرهها ناگهان گشوده شد؛ خاطراتی از سال ۱۳۷۰.
ابراهیم نبوی که من آن زمان میشناختم
دوستان ابراهیم نبوی او را «داور» خطاب میکردند. نمیدانم اولین بار این اسم را چه کسی گذاشت، در کرمان؟ در دانشگاه شیراز؟ یا جایی دیگر. هر چه بود، داور نمیتوانست داور خوبی باشد، چون سریع جبهه میگرفت و تند و تیز میشد.
نبوی بهواقع در چند دوره زیست. هر دوره، به نحوی اثرگذار و نسبت به دیگران، تندتر و تیزتر بود. شاید هوش بسیارش کار دستش میداد و نمیتوانست با کند حرکت کردن با بقیه کنار بیاید.
برخی از دوستانش، او را از دوران دانشگاه شیراز و تندرویهای انقلاب فرهنگی به یاد میآورند. بعضیها از وقتی به تهران آمد و در وزارت کشور مدیر شد. گروهی از مجله سروش او را به خاطر دارند و برخی هم از گزارش فیلم و شماره ویژه «دیوار پینک فلوید». در هر دوره، تند و تیز بود.
من نبوی را از گلآقا شناختم.
بهار ۱۳۷۰، یکی از بچههای دانشکده، کپی کاریکاتورهایی را که از استادان کشیده بودم به دوستش سیامک ظریفی، طنزنویس و شاعر مجله گلآقا داده بود و ظریفی هم آن مجموعه را به مدیرانش نشان داد.
وسط امتحانهای خرداد ۷۰، از من دعوت کردند که سری به گلآقا بزنم. تابستان ۷۰ رسما عضو مجموعه شدم و یکی از کسانی که کمک کرد در آن فضای به شدت تحت تاثیر طنز «مجله توفیق» دوام بیاورم و از دوران باستان طنز گذر کنم، نبوی بود.
او به من آموخت که هم قدر موقعیت همکلام شدن با کسانی چون ابوالقاسم حالت را بدانم و همزمان از احمد عربانی و ابوالفضل زرویی بیاموزم و نکات کلیدی طنزهای مدرن اروپا و آمریکا و کارتونهای مطبوعاتی غربی را یاد بگیرم.
اگر حمایتهای آن زمان نبوی نبود، گلآقا را رها کرده بودم. وقتی سال ۷۱ با کیومرث صابری دچار اختلاف شد، از مجموعه رفت. نتیجه نبودش را خیلی سریع حس کردیم، چه، کیفیت گلآقا با رفتن داور به شدت افت کرد. تیراژ مجله پایین آمد. ما جوانترها در گلآقا احساس تنهایی وحشتناکی میکردیم. رفتار سردبیری با دوستان داور چندان مهربانانه نبود.
همان زمان، ماهنامه همشهری شهرداری آغاز به کار کرده بود و داور از من دعوت کرد آنجا هم با او همکاری کنم. همان روزها داشت طرح یک روزنامه برای شهرداری را مینوشت، روزنامهای که در پاییز ۷۱ آغاز به کار کرد و هنوز هم منتشر میشود: اولین روزنامه رنگی ایران، «همشهری».
بعضی از روزها قبل از راهاندازی همشهری کمکش میکردم. از بردن کتاب از کتابفروشیهای جلو دانشگاه تهران تا چیدن بعضی از چیزها در ساختمانی که هنوز بناها داشتند کاملش میکردند.
داور خیلی از کسانی را که میشناخت به همشهری آورد و روزنامه خیلی سریع تبدیل به روزنامهای مدرن، اما تند و تیز شد. نبوی، ابوالفضل زرویی نصرآباد را هم از گل آقا به همشهری برد و ستون طنز همشهری باعث شد خیلیها به این نتیجه برسند که روزنامه بدون طنز نمیتواند وجود خارجی داشته باشد.
او به ایجاد ستون کارتون روزنامه هم کمک کرد، جایی که افشین سبوکی، علی جهانشاهی، اسد بیناخواهی و علی مریخی، دانشآموختههای هنر دانشگاه تهران که عضو گروه کاسنی بودند، هر روزی کاری جدید به خوانندگان روزنامه عرضه میکردند.
وقتی همشهری از حد تحمل بسیاری در آن روزگار تندتر رفت، صدای خامنهای هم در آمد و خیلیها بعد از چند ماه مجبور به ترک آن شدند، از جمله خود نبوی. فضا برای او آنقدر تنگ شد که مدتی از تهران رفت.
اما دوران مهم اثرگذاری او بعد از دوم خرداد ۷۶ و به عبارتی با تولد روزنامه جامعه بود. ستون طنز روزانه او، آنچنان تاثیرگذار شد که طنز روزنامهای مترادف شد با نام «سید ابراهیم نبوی» و خیلیها یکهتازی کیومرث صابری در دهه ۶۰ و ستون «دو کلمه حرف حساب» را بهکل فراموش کردند. طنزهای داور تند و تیز بود.
همزمان در هفتهنامه مهر همکار بودیم. جایی کاملا متفاوت با هفتهنامههای دیگر. مدتی هم در پاییز ۷۶ در یک برنامه تلویزیونی علمی به نام «قاصدک» با هم کار کردیم که من کاریکاتور چهره مهمانهای برنامه را که دانشمندان نامدار ایران زمین بودند میکشیدم. داور نویسنده برنامه بود.
الن ووسالو؛ از اتهام «جاسوس درنا در مازندران» تا جایگاه مادر «امید»
اِلن ووسالو توکلی معروف به «مادر درنای سیبری» هفتهٔ گذشته در مازندران در ۹۵ سالگی درگذشت. داستان زندگی الن ووسالو چه بود که خبر درگذشتش را اغلب رسانههای فارسیزبان منتشر کردند؟
رادیو فردا - اواخر دههٔ ۱۳۷۰ خورشیدی سرخط یکی از روزنامههای ایران این بود، «جاسوس درنا در فریدونکنار!»
این شاید اولین معرفی الن ووسالو - آن روزها معروف به خانم توکلی - به مردم ایران بود. اما من اولین بار او را سال ۱۳۸۴ در یکی از دامگاههای فریدونکنار دیدم، محل زمستانگذرانی درناهای سیبری.
برای ساختن فیلمی دربارهٔ این درناها به فریدونکنار رفته بودیم. معروف بود که مردم محلی به کسی اجازهٔ ورود به دامگاهها را نمیدهند و حتی ممکن است با چوب و چماق روبهرو شوی.
همه نشانیِ زنی خارجی را میدادند که بیش از همه دربارهٔ درناهای سیبری میداند و مجوز دامگاهها دست اوست. دامگاهها شالیزارهای اطراف فریدونکنار هستند که با آغاز فصل سرد و بارندگیهای مداوم تبدیل به تالابهای کوچک میشوند و محل زمستانگذرانی پرندگان مهاجر که از سرزمینهای شمالی میآیند.
برنجکاران این شالیزارها را با پوشال و نی محصور کردهاند، طوری که در زمستانها به مناطق امنی برای پرندگان تبدیل شود و با ورود پرندگان مهاجر به این دامگاهها عمدتاً با روش کلک مرغابی به صید آنها مشغول میشوند.
درناهای سیبری هم سالها برای زمستانگذرانی به این تالابهای کوچک میآمدند. این دامگاهها باید همیشه ساکت و دور از گذر دیگران باشند. هر صدای اضافی باعث وحشت و پرواز پرندگان میشود. پیش از ورودمان به این منطقه مرموز خانم توکلی به صیادان پرنده تلفن زده بود و این شد که با خوشرویی از ما استقبال کردند.
اِلن ووسالو در سالهای پایانی عمرش
«این منم، زنی تنها در آستانهٔ فصلی سرد»
حدود ۴۸ سال پیش، زن اروپایی به دیدن این دامگاهها آمد. تکرار این رفتوآمدها با اعتراض صیادان روبهرو شد. جایی برای غریبهها و بهخصوص زنان نبود. حتی کار به دعوا و خشونت کشید.
اما خانم توکلی معادل درآمد صید روزانهٔ یک دامگاه را به یکی از صیادان پرداخت تا اجازه بدهد بیصدا ساعتها با دوربین دوچشمی پرندگان را نگاه کند. او میدانست که آن پرندگان سفید و شبیه لکلک از معدود بازماندگان دسته غربی درناهای سیبری هستند.
این رفتوآمدها و ساعتها مشاهدهٔ درناها سالها ادامه پیدا کرد. بعدها برای مردم محلی معلوم شد که او همسر سابق محمود توکلی است. ابتدا در بابلسر و بعدها در فریدونکنار زندگی میکردند.
خانم ووسالو با همسر ایرانیاش سالها قبل درآمریکا آشنا شده بود. اِلن دانشجوی جانورشناسی در دانشگاه کالیفرنیای لسآنجلس بود و محمود فارغالتحصیل نجوم که در ناسا کار میکرد. آنها چند سال بعد از آمریکا به ایران آمدند. دو پسر و یک دختر داشتند که یکی از پسرها -فرزند کوچکتر- را در حادثهای از دست دادند و زندگی مشترک آنها به جدایی انجامید.
از اینجا زندگی تنهای او شروع شد. با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ آقای توکلی از ایران به آمریکا بازگشت اما اِلن ترجیح داد کاری را که شروع کرده، یعنی پژوهش دربارهٔ درناهای سیبری، در مسیری عجیب و بهمعنای واقعی تنها به پایان برساند؛ پس ایران را ترک نکرد.
زبان فارسی را بهخوبی نمیدانست، دو کودک داشت و درآمد کمی از تدریس در دانشگاه. روزهایی در هفته در دانشگاه تهران زبان انگلیسی تدریس میکرد، اما تمام مشخصات لازم برای هدف قرار گرفتن از سوی انقلابیون آن روزها را داشت: خارجی، استاد دانشگاه، زن.
بیحجابی بهانهٔ خوبی شد تا او را از دانشگاه اخراج کنند. بعد از جدایی از شوهرش، یک خانهٔ پیشساختهٔ چوبی سفارش داده بود که از فنلاند به ایران بیاورند. یک روز قبل از اعتصاب گمرک در روزهای انقلاب توانسته بود خانهاش را وارد ایران کند؛ خانهای چوبی از همانهایی که در کشورهای اسکاندیناوی بسیار دیده میشود و به او حس وطن آباء و اجدادیاش فنلاند را میداد.
این خانه هنوز در شهرک ساحلی فردوس رویان در میان باغی کوچک در پشت یک درخت آووکادو خودنمایی میکند.
تحقیقات بیبیسی نشان داده است که یک خالکوب (تتوکار) سابق که پس از تزریق فیلر صورت به یک زن، او را به «گارگویل [موجودی افسانهای و زشت] شبیه کرد» به دروغ خود را پزشک جا زده بود.
یک متخصص هشدار داده است که در حالیکه تنظیم مقررات نظارت بر عملهای زیبایی همچنان به تعویق میافتد، خطر مرگ و ناقص کردن مراجعان وجود دارد.
حالا دو سال بعد از آن عمل زیبایی، آندریا در بیرون از خانه صورت خود را می پوشاند زیرا نگران است که مردم به او بخندند.
او به بیبیسی میگوید: «من خود را به شکل یک گارگویل میبینم... یک چیز وحشتناک و نفرتانگیز.»
او میافزاید: «زندگی هر روزه من یک کابوس است.»
این زن ۶۰ ساله در دسامبر ۲۰۲۱ ابتدا برای انجام عمل فیلر سینه به کلینیک زیبایی ریشیپ یو در هال، شهری در انگلستان، مراجعه کرد.
او میگوید که برای بررسی اعتبار و شهرت این کلینیک «همه کارهای لازم» را انجام داد و با مراجعه به وبسایت این کلینیک و خواندن این متن که «در ارزیابی مراکز تجاری بریتانیا برنده بهترین کلینیک زیبایی در یورکشایر در سال ۲۰۲۲ شده است» احساس اطمینان بیشتری کرد.
در کلینیک شاون اسکات او را معاینه کرد.
پستهایی که در صفحات رسانههای اجتماعی ریشیپ یو و فیس بای شاون در آن زمان منتشر شده بود، از او به عنوان دکتر شان اسکات، متخصص زیبایی در کلینیک نام میبرد.
ویدیوهایی که در ژانویه و آوریل ۲۰۲۳ در این پستها منتشر شده پلاکی را روی در اتاق او در کلینیک نشان میدهد که روی آن نوشته شده است دکتر شاون اسکات، دارای دکترا، مدیر کلینیک.
با این حال، بیبیسی دریافته است که آقای اسکات آموزش پزشکی ندیده است. او گفته است که «ساده لوحانه و متاسفانه» دکترای افتخاری مشاوره بازرگانی را به صورت آنلاین خریداری کرده و این گواهی را در کلینیک خود به نمایش گذاشته بود.
او میگوید که خود را بهعنوان یک پزشک معرفی نکرده و مدعی است که به مشتریانی که در این مورد سوال میکردند همیشه گفته است که تخصص پزشکی ندارد.
او میگوید که استفاده از این عنوان نادرست را به توصیه شورای شهر هال در سال ۲۰۲۴ متوقف کرده است، زیرا مقامات به او گفتند که این عنوان «گمراه کننده» است.
- به گزارش ایندیپندنت فارسی درحالیکه هنوز برقراری آتشبس میان شبهنظامیان حماس و اسرائیل بهطور رسمی اعلام نشده، منابع مختلف، جزئیاتی از متن این توافق را در اختیار رسانهها قرار دادند
- رویترز به نقل از منابع آگاه گزارش داد که در مرحله اول، ۳۳ گروگان اسرائیلی از جمله تمامی زنان، کودکان و مردان بالای ۵۰ سال آزاد میشوند. نخستوزیر قطر نیز آزادی ۳۳ گروگان اسرائیلی در مرحله اول را تایید کرد
- بر اساس این گزارش، مذاکرات برای اجرای مرحله دوم از روز شانزدهم آتشبس آغاز میشود که شامل آزادی باقیمانده گروگانها، برقراری آتشبس دائمی و خروج کامل نیروهای اسرائیلی از غزه خواهد بود. مرحله سوم به بازگرداندن اجساد باقیمانده و آغاز بازسازی غزه با نظارت مصر، قطر و سازمان ملل متحد اختصاص دارد
:::
بی بی سی - گزارشها حاکی از رسیدن اسرائیل و حماس به توافق برای آتشبس در غزه است
دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا در شبکه اجتماعی خود گفته است که برای آزادی گروگانهای اسرائیلی توافقی به دست آمده است.
یک منبع آگاه از مذاکرات آتشبس غزه به تام بیتمن، خبرنگار بیبیسی در وزارت خارجه آمریکا گفته است که توافق آتشبس غزه پس از آن به دست آمد که نخستوزیر قطر به طور جداگانه با مذاکرهکنندگان حماس و اسرائیل در دفتر خود ملاقات کرد.
ترامپ میگوید گروگانها به زودی آزاد میشوند
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا در شبکه اجتماعی تروث سوشال نوشت: «ما به توافقی برای آزادی گروگانها در خاورمیانه دست پیدا کردیم. آنها به زودی آزاد میشوند. متشکرم!»
اختلاف دقیقه ۹۰ درباره گذرگاه فیلادلفی «حل شده است»
شبکه خبری سیبیاس، همکار آمریکایی بیبیسی گزارش میدهد که اختلاف دقیقه ۹۰ اسرائیل و حماس درباره گذرگاه فیلادلفی حل شده است. این باریکهای استراتژیک در مرز جنوبی غزه با مصر است و گزارشها از اختلاف بر سر آن روی توافق آتشبس سایه انداخته بود.
مفاد احتمالی آتشبس غزه چیست؟
این امیدواری وجود دارد که توافق آتشبس، پایان جنگ را در غزه ممکن سازد.
انتظار میرود که حماس و اسرائیل بر اساس این توافق گروگانهای اسرائیلی و اسرای فلسطینی را با هم مبادله کنند.
حماس در ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ در حمله به خاک اسرائیل ۲۵۱ نفر را گروگان گرفت. شماری از این گروگانها پیشتر آزاد شدهاند اما ۹۴ نفر از آنها همچنان در اسارت هستند. اسرائیل میگوید از این ۹۴ نفر ۶۴ نفر هنوز زنده هستند.
در مقابل انتظار میرود که اسرائیل هزار زندانی فلسطینی را که شماری از آنها سالها است در زندانهای اسرائیل محبوس هستند، در مقابل رها شدن گروگانها، آزاد کند.
ناگفتههای هانا کامکار از تجربهاش در سینمای ایران
یورونیوز - هانا کامکار از «کش بستن بر بدن زنان بازیگر» میگوید. کش بستن روشی است برای «جلوگیری از به اصطلاح دیده شدن بدن زن در مقابل چشمان مخاطب.» این کشها را به بالاتنه و پایین تنه و حتی دور بازوی زنان میپیچند.
هانا کامکار در کنار خوانندگی و نوازندگی دستی در بازیگری نیز دارد. با این حال او به دلایل شخصی کمتر وارد عرصه سینما و تلویزیون شده است. همین محدود تجربهها موجب شده تا او با برخی از مشکلاتی که زنان بازیگر با آن مواجه هستند، آشنا شود.
او در گفتوگو با یورونیوز فارسی از پشت صحنه آنچه بر بازیگران زن در سینمای ایران میرود را روایت کرده است. روایت او به تاکید خودش «محدود» به تجربه زیسته او در سینمای ایران و بازی در فیلم های کوتاه است.
هانا کامکار از «کش بستن بر بدن زنان بازیگر» میگوید. کش بستن روشی است برای «جلوگیری از به اصطلاح دیده شدن بدن زن در مقابل چشمان مخاطب.»
گفتوگوی کوتاه پیش رو با او چکیدهای است از تجربه بازیگری خانم کامکار.
شما در بازیگری نیز تجربههایی داشتید. به عنوان یک زن بازیگر چه چیز عجیبی از آن تجربه در ذهنتان مانده؟
آنچه در تجربه بازیگران زن ایران عجیب به نظر میرسد تلاش برای نمایش متفاوتی از بدن زن مقابل دوربین است. یکی از این روشها، «کشبندی» است. بدین معنا که کشهای سفتی دور بدن شما در قفسه سینه و یا دور پایین تنه میبندند تا برجستگیها مشخص نشود. باید بگویم که اغلب بازیگران زن ایران چنین تجربههایی را از سر گذراندهاند. دیگر فکرش را بکنید حتی دور بازوی زنان را نیز کش میبندند.
شما کمتر در سینما و تلویزیون ایران به ایفای نقش پرداختید، دلیلش چه بود؟
در مورد تلویزیون خب ما یک قهر خانوادگی داریم و اصلا تلویزیون نمیرویم به جز موارد معدودی که ای کاش همان را هم انجام نمیدادیم. به شخصه از همان زمانی که با بازی در تئاتر «ترانههای محلی» محمد رحمانیان برنده جایزه بهترین بازیگر زن تئاتر سال ۹۳ شدم، پیشنهادهای بازیگری رفته رفته شروع شد.
تا پیش از آن خیلی کم پیش میآمد برای بازیگری پیشنهادی دریافت کنم. در مورد سینما هم یا نقشهای مناسبی پیشنهاد نمیشد یا وقتی پیشنهادی دریافت میکردم، سر تئاتر بودم و تعهد کاری داشتم.
در نقشهای سینمایی چند نقش کُردی بود که باید نقش کرد بد و بدجنس را بازی میکردم که نپذیرفتم یا مثلا نقشهای دیگری هم پیشنهاد میشد که خیلی ضعیف بود. من هم قبول نمیکردم.
برای من شناختن تهیه کننده و سرمایهگذار فیلم و سریال مهم بود. اگر آنها وابسته به ارگانی نبودند که من با آن مشکل داشتم، بازی در نقش را میپذیرفتم.
موسسه «اتحاد علیه ایران هستهای» در آمریکا، در آستانه مراسم تحلیف «دونالد ترامپ» و آغاز دوران ریاستجمهوری او، پیشنهادهایی به دولت بعدی ایالات متحده درباره ایران ارائه کرده که شامل یک برنامه ۱۰۰ روزه برای تغییر اساسی و تقویت سیاستهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران است.
یکی از این پیشنهادها، تاسیس «صندوق حمایت از آرمان های دموکراتیک مردم ایران» با استفاده از داراییهای مسدود شده جمهوری اسلامی است.
ایران وایر - در یک برنامه مدون که از سوی این موسسه بهطور عمومی منتشر شده، گفته شده که حکومت ایران «بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان، برای مدت طولانی، منبع اصلی بیثباتی منطقهای بوده و دههها اختلاف و ناآرامی را بدون مواجه شدن با پیامدهای متناسب گسترش داده است. از تامین مالی و مسلح کردن خطرناکترین گروههای تروریستی اسلامگرا گرفته، تا اخیرا تامین پهپادها برای تجاوز روسیه به اوکراین، درحالیکه بهطور همزمان ایرانیان را سرکوب میکند و جهان را با تهدید تسریع در دستیابی به سلاحهای هستهای تحت فشار قرار میدهد، ایران هرگز بهطور مناسب پاسخگو رفتارش نبوده است.»
اتحاد علیه ایران هستهای در توصیههای خود به دولت ترامپ، خواستار استفاده از تمام ابزارهای اصلی قدرت ملی آمریکا ازجمله توان دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی و بهکارگیری همزمان اقدامهای یکجانبه آمریکا و هم ابتکاراتی برای همکاری با متحدان ایالات متحده علیه «رفتار مخرب حکومت ایران» شده است.
تصویب قطعنامه در آژانس و فعال کردن مکانیسم ماشه در شورای امنیت
در این توصیه، به رییسجمهور منتخب آمریکا پیشنهاد شده تا در یک سخنرانی اختصاصی درباره ایران، استراتژی خود در قبال حکومت این کشور ارائه دهد. «این سخنرانی باید چارچوب سازمانی سیاست آمریکا را مشخص کند. رییسجمهور باید نهتنها خطاب به آمریکاییها، بلکه خطاب به ایرانیان نیز صحبت کند و بهوضوح اعلام کند که دولت آمریکا قصد دارد ظرفیت جمهوری اسلامی ایران برای تجاوز خارجی و سرکوب داخلی را تضعیف کند و فضایی برای تحقق آرزوهای مردم ایران فراهم آورد.»
اتحاد علیه ایران هستهای، از ترامپ خواسته تا در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مبتکر تصویب قطعنامهای شود که عدم انطباق ایران با تعهدات خود تحت پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهد.
در ادامه، به دولت بعدی آمریکا پیشنهاد شده تا با همکاری سه کشورهای اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان، برای فعالسازی مکانیسم ماشه یا بازگشت خودکار تحریمها تحت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل اقدام کند.موعد تصمیمگیری نهایی دراینباره مهر سال آینده خورشید، یعنی کمتر از ۱۰ ماه آینده است.
اتحاد علیه ایران هستهای میگوید «این اقدام تحریمهای پیش از توافق هستهای ایران را بازگردانده و چارچوب توافق هستهای شکستخورده را از بین خواهد برد. این مکانیسم در اکتبر ۲۰۲۵ (مهر ۱۴۰۴)منقضی میشود، بنابراین برنامهریزی برای اجرای آن باید بلافاصله پس از شروع دولت ترامپ آغاز شود.»
محدودیت رفتوآمد به سازمان ملل متحد تا زمان دستگیری آمریکاییها در ایران
این برنامه به دولت بعدی آمریکا توصیه کرده که باید ائتلافی جدید از کشورها تشکیل شود که آمادهاند در زمینههای مختلف ازجمله برنامه هستهای، گسترش پهپادها و برنامه موشکی، تجاوزات منطقهای، تروریسم، گروگانگیری، نقض حقوقبشر و فساد، برای انزوای جمهوری اسلامی ایران اقدام کنند.
«اعمال مجدد محدودیتهای سفر که دولت اول ترامپ بر هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل در نیویورک اعمال کرده بود، ضروری است. این محدودیتها باید سفر دیپلماتهای ایرانی را تنها به محل سکونت، دفتر کار و ساختمان سازمان ملل متحد محدود کند. همچنین آمریکا باید صدور ویزا برای رییسجمهور ایران، وزیر امورخارجه و دیگر مقامات ایرانی جهت حضور در نشستهای سازمان ملل متحد در نیویورک را تا زمانی که ایران شهروندان آمریکایی را تهدید میکند، متوقف کند.
اتحاد علیه ایران هستهای میگوید آمریکا باید با متحدان و شرکای خود برای هماهنگسازی تحریمهای مربوط به مقامهای ایرانی که در نقض حقوقبشر دست دارند، همکاری کند. اجرای «قانونمهسا» که تحریمهایی را علیه «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی ایران، مقامهای ارشد و نهادهای مرتبط تحت عنوان مقابله با تروریسم و نقض حقوقبشر مجاز میداند، باید اجرا شود. آمریکا باید از متحدان و شرکای خود در ائتلاف مقابله با ایران بخواهد که اقدامات مشابهی را در چارچوب اختیارات قانونی خود انجام دهند.
مقابله با سانسور در ایران و ترویج اطلاعات غلط جمهوری اسلامی
تشکیل یک نیروی ویژه که در عملیات مقابله با سانسور در ایران و ترویج اطلاعات غلط جمهوری اسلامی به زبان فارسی تخصص داشته باشد و به تقویت آرزوهای دموکراتیک مردم ایران بپردازد، در این برنامه به رییسجمهور آینده آمریکا پیشنهاد شده است.
«باید تلاشها برای اطمینان از دسترسی بیشتر مردم ایران به اطلاعات بدون سانسور در اولویت قرار گیرد. این شامل حمایت و گسترش فناوریهایی نظیر اینترنت استارلینک است که کانالهای جایگزین برای ارتباطات مطمئن و انتشار اطلاعات فراهم میکند. راهبردی جامع برای مقابله با تبلیغات و عملیات نفوذ رژیم ایران در خاورمیانه و غرب ضروری است. این میتواند شامل همکاری با شرکای بینالمللی و شرکتهای فناوری برای حذف تبلیغات رژیم ایران، استفاده از پلتفرمهای دیجیتال برای افشای دروغها، و اعمال تحریمهایی علیه افراد و نهادهای مرتبط با رژیم ایران باشد.»
اتحاد علیه ایران هستهای میگوید: «دولت ترامپ باید تلاشهایی برای احیای دیپلماسی عمومی آمریکا در رابطه با ایران انجام دهد، بهویژه در رسانههای اجتماعی فعال باشد، تا محتوای خلاقانه و مرتبطی ارائه شود که با موضوعات مورد توجه ایرانیان همخوانی داشته باشد.»
پیشنهاد عملیات نظامی و تمهیدات ویژه
برنامهپیشنهادی ازترامپ خواسته تا در سخنرانی خود بهوضوح اعلام کند که آمریکا در صورت پیشرفت برنامه هستهای ایران یا آسیبرساندن به شهروندان آمریکایی، از نیروی نظامی علیه تاسیسات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل خاک ایران استفاده خواهد کرد. در این برنامه توصیه شده تا ایالات متحده مذاکراتی با اسراییل برای انتقال مهمات سنگین و اجاره یک بمبافکن B-2 جهت هدف قرار دادن تاسیسات هستهای مستحکم مانند تاسیسات فردو آغاز کند.
«افزایش ارسال تسلیحات به شرکای عرب»، از دیگر پیشنهاداتی است که به دولت ترامپ شده است: «باید ارسال تسلیحات به کشورهای عربی برای بهبود توان بازدارندگی آنها در برابر ایران را افزایش دهد.» اتحاد علیه ایران هستهای گفته فرماندهان سپاه، اعضای نیروی قدس و منافع وزارت اطلاعات ایران باید در صورت آسیبرساندن به شهروندان آمریکایی، از سوی ایالات متحده هدف قرار گیرند.
دوازده پیشنهاد سخت: تقویت تحریمها و تاسیس صندوق حمایت از آرمان های ایرانیان
یکی از مفصلترین بخشهای توصیههایاتحاد علیه ایران هستهای، درباره ایران به دولت ترامپ، درباره تقویت تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی است که جزییات متعددی دارد. این توصیه ها شامل این موارد است:
👈کیهان لندن - دومینوی خروج شرکتهای خارجی از ایران به «دیجی کالا» و «ویوان» رسید بعد از خروج شرکتهای «صافولا» و «هایپراستار» از ایران، گزارشها حاکی از آن است که فروشگاه آنلاین «دیجی کالا» و فروشگاههای زنجیرهای «ویوان» نیز ایران را ترک خواهند کرد.
رسانههای داخلی ۲۵ دیماه ۱۴۰۳ گزارش دادند کنسرسیوم سرمایهگذاری هلندی- اروپایی IIIC که حدود ۳۳ درصد سهام دیجیکالا را دارد از ایران میرود. روزنامه «همشهری» نیز گزارش داده بعد از خروج شرکت «صافولا» و «هایپراستار»، فروشگاه زنجیرهای «ویوان» که در کشور بیش از ۱۰۰ شعبه داشت از ایران خارج میشود.
روزنامه «دنیای اقتصاد» در گفتگو با حسن و حمیده هاشمی دو سرمایهگذار فروشگاه زنجیرهای «ویوان» به نقل از کارشناسان، دلایل زیاندهی فروشگاههای زنجیرهای را «افت قابل توجه قدرت خرید مردم» و «افزایش قیمت کالاها» بیان کرده است.
یورونیوز - اگر توافق آتشبس غزه نهایی و پذیرفته شود، در سه مرحله اجرا خواهد شد:
مرحله اول
طبق گفته قطر، میانجی این توافق، مرحله اول از روز یکشنبه آغاز میشود. جزئیات این مرحله شامل موارد زیر است:
آغاز توقف شش هفتهای درگیریها که فرصت برای مذاکرات پایان دادن به جنگ را فراهم میکند.
در این مدت ۳۳ نفر از حدود ۱۰۰ گروگان اسرائیلی آزاد خواهند شد، اگرچه بیش از نیمی از آنها مشخص نیست که زندهاند یا نه.
ایالات متحده میگوید این مرحله شامل خروج نیروهای اسرائیلی از مناطق پرجمعیت غزه نیز میشود. این امر به بسیاری از فلسطینیان آواره اجازه میدهد به خانههای باقیمانده خود بازگردند، اگرچه بسیاری از محلهها به تلی از آوار تبدیل شدهاند.
کمکهای انسانی به شدت افزایش مییابد و صدها کامیون هر روز وارد غزه خواهند شد.
جزئیات نهایی شامل فهرست صدها زندانی فلسطینی است که قرار است آزاد شوند.
مرحله دوم
مرحله دوم چالشبرانگیزتر است. جزئیات این مرحله به شرح زیر است:
مذاکرات این مرحله از روز شانزدهم آتشبس آغاز میشود.
در این مرحله همه گروگانهای زنده، از جمله سربازان مرد، آزاد خواهند شد.
نیروهای اسرائیلی از نوار غزه عقبنشینی میکنند.
با این حال، اسرائیل گفته است که تا زمانی که تواناییهای نظامی و سیاسی حماس به طور کامل از بین نرود، با عقبنشینی کامل موافقت نخواهد کرد.
حماس نیز اعلام کرده که آخرین گروگانها را تا زمانی که اسرائیل همه نیروهایش را خارج نکند، آزاد نخواهد کرد.
مرحله سوم شامل بازگرداندن اجساد باقیمانده گروگانهایی است که همچنان در غزه هستند و آغاز یک بازسازی گسترده در غزه که به دههها زمان نیاز دارد. همچنین مشخص نیست که چه کسی هزینه این بازسازی را تأمین خواهد کرد.
اعلام آتشبس بین اسرائیل و حماس در نوار غزه بسیار نزدیک به نظر میرسد.
ترامپ به شدتِ تمام نتانیاهو را تحت فشار گذاشته است تا به طرح آتشبس تن در دهد.
ظاهراً آن جهنمی که ترامپ در صورت عدم آتشبس تا روز تحلیف خود وعدهٔ برپاییاش را میداد، متوجه دولت فراافراطی نتانیاهو شده است!
بعد از اعلام آتشبس، امیدوارم برخی محافل در کشور ما بار دیگر برای شادی و پخش شیرینی به خیابانها نریزند و اعلام پیروزی برای خود نکنند، چون طرح آتشبس جایی برای تداوم حکومت حماس بر نوارغزه باقی نگذاشته است.
از آن مهمتر، اصرار ترامپ و اپوزیسیون اسرائیل و برخی کشورهای عربی و اروپایی برای آتشبس در نوارغزه به انگیزهٔ تمرکز فشارها بر جمهوریاسلامی صورت میگیرد، بنابراین، به نظر نمیرسد این هم جای خوشحالی و پخش کردن شیرینی داشته باشد!
ابتدا لازم است بر این نکته تاکید شود که مساله اصلی امروز ما تمهید مقدمات عبور از نظام جمهوری اسلامی بعنوان مانعی بر سر راه برقراری یک نظام سکولار دمکراتیک مبتنی بر حقوق بشر با حفظ تمامیت ارضی است. تعیین شکل نظام یعنی جمهوری یا پادشاهی موضوعی فرعی است که میتوان و باید پس از عبور از نظام موجود در مورد آن گفتگو کرد و سپس از طریق صندوق رای در مورد آن تصمیم گرفت. هر گونه دوگانه سازی از جمهوری/پادشاهی در شرایط کنونی موجب انحراف از تمرکز بر روی مشکل اصلی شده و نه تنها مفید نیست، بلکه میتواند بصورت عاملی بازدارنده در مقابل تحقق خواست ملی عبور از نظام حاکم عمل کند و باید از آن شدیدأ پرهیز کرد. بویژه اگر این دوگانه سازی از حد گفتگوی ایجابی مبتنی بر استدلال و شواهد فراتر رفته و به مجادلات و مناقشاتی بیانجامد که در آن طرفین بجای اثبات خود تنها بر نفی طرف مقابل تمرکز کنند، در آنصورت نتیجهای جز آب ریختن به اسیاب استبداد دینی نخواهد داشت. شواهد کاملا آشکاری هم وجود دارد که سایبریهای نظام بصورتی سازمان یافته و در قالب افراد ناشناس در تلاشند تا مساله جمهوری/پادشاهی را به یک شکاف فعال در عرصه سیاسی کشور تبدیل کنند و از این آب گل الود به نفع تداوم استبداد دینی ماهی بگیرند. متاسفانه برخی از جریانهای سیاسی نیز بدون توجه به استراتژی نظام، در این تله افتاده و اینجا و آنجا در تنور مجادله و مناقشه پادشاهی/جمهوری میدمند. از نظر نویسنده، آغازیدن و یا دامن زدن به چنین مجادلاتی از جانب هر جریان سیاسی یا محصول تسلط عشق/نفرت بر عقلانیت و لذا نشانه حماقت و یا نشان دهنده ارتباط پنهان و پشت پرده آنها با نظام حاکم است، چرا که برنده اصلی چنین مجادلاتی تنها و تنها نظام استبداد دینی است. با این حال روشن است که هر گونه گفتگوی استدلالی میتواند در نزدیکی دیدگاههای طرفین و یا دست کم فهم یکدیگر مفید باشد مشروط بر آنکه اولآ از حد گفتگوی ایجابی فراتر نرود و دوم اینکه در صورت سلبی بودن به مرحله جعل، افترا و فریب نرسد.
نقش شکل نظامهای سیاسی
بحث و گفتگو در مورد شکل نظام سیاسی مطلوب اینده ایران پس از جنبش مهسا بیش از پیش داغ شده است. اگر توافق داشته باشیم که حساسیت بر روی شکل نظام سیاسی مطلوب، معلول حساسیت همگانی بر روی تامین سه مولفه اساسی زندگی فردی وجمعی انسانها یعنی امنیت، معیشت و منزلت شهروندان است، در اینصورت باید اذعان کرد که بیش از نوع نظام باید بر روی مولفههای دیگری حساسیت نشان داد. اولین و مهمترین عامل تامین سه مطلوبیت اصلی جوامع انسانی را باید در ویژگیهای حقوقی نظام سیاسی جستجو کرد که درمرحله تاسیس نظام سیاسی و در قالب قانون اساسی آن بازتاب میابد. ویژگیهای حقوقی نظام سیاسی بعنوان چهارچوب سیاسی-اخلاقی رفتار حاکمان میتواند زمینه مناسب تامین یا عدم تامین امنیت، معیشت و منزلت اقشار مختلف و تک تک شهروندان را فراهم کند. دومین عامل مهم ظرفیتها و قابلیتهای جامعه مدنی است که از فردای تاسیس نظام با پاسداری و پاسبانی از قانون اساسی مانع انحراف حاکمان از قانون اساسی و یا سواستفاده از آن میشوند. تجربه نشان داده است که در غیاب جامعه مدنی قدرتمند و پیشرفته برای حفاظت از قانون اساسی و محدود کردن رفتار حاکمان، جوامع بسیاری علیرغم داشتن قوانین اساسی پیشرفته و عادلانه از دستیابی به امنیت، معیشت و منزلت شایسته و درخور محروم بودهاند. از انجا که مسولیت تنظیم قوانین اساسی نظامهای سیاسی در مرحله تاسیس بر روی دوش نخیگان جامعه بوده و مسولیت قدرتمندی و تشکل یافتگی جامعه مدنی در زمان تاسیس بر دوش احاد جامعه و تودههای مردم است، لذا میتوان ادعا کرد که میزان موفقیت جوامع در تنظیم قوانین اساسی مناسب توسط نخبگان و میزان موفقیت جوامع در پاسداری و پاسبانی از قوانین اساسی و محدود کردن رفتار حاکمان تابع مستقیمی از ظرفیتهای فرهنگی- سیاسی- تاریخی و اخلاقی جوامع است. بر خلاف مدعیات موافقان/مخالفان ایدیولوژیک نظامهای پادشاهی/جمهوری، تجربه نشان داده است که هر دو نوع نظامهای پادشاهی و جمهوری قابلیت سازگاری با انواع محتوای سیاسی از دمکراتیک تا دیکتاتوری، از متمرکز تا مشارکتی،... را دارند. بر این اساس میتوان ادعا کرد که نقش نوع نظام سیاسی اهمیت کمتری از نقش ظرفیتهای فرهنگی- سیاسی- تاریخی و اخلاقی جوامع دارد. در عین حال برخی بر این باورند که وجود پادشاه بعنوان یک نهاد مادام العمر غیر انتخابی میتواند تاثیر تعیین کنندهای بر روی میزان تحقق مطلوبیتهای مورد نظرجوامع انسانی یعنی امنیت، معیشت و منزلت داشته باشد. در حال حاضر بیشتر گفتگوهای جاری در مورد نقش شکل نظام سیاسی و بویژه تاثیر وجود نهاد پادشاهی در نظامهای مشروطه و یا نبود ان در نظامهای جمهوری بر استدلالهایی نظری استوار شده است که البته سهم ان در میان مخالفان نظام پادشاهی بسیار بیشتر است. در حالیکه پادشاهی خواهان با استناد به عملکرد دو نظام پادشاهی و جمهوری یک قرن گذشته ایران، بر مطلوبیت نظام پادشاهی برای ایران آینده تاکید میکنند، جمهوریخواهان مخالفت خود با نظام پادشاهی را بر استدلالهایی نظری همچون دیکتاتور پروری نظام پادشاهی بدلیل عدم تناسب اختیارات و مسولیتها، مادام العمری منصب، انتقال قدرت بر مبنای وراثت و.... استوار میکنند. این مخالفان فراموش میکنند که نظریههای سیاسی-اجتماعی به میزانی از اعتبار برخوردارند که با واقعیتهای عینی و خارجی سازگار باشند همانگونه که نظریههای علوم تجربی تا وقتی صادقاند که توسط تجربههای بشری نقض نشده باشند. از طرف دیگر تاکید انحصاری بر دمکراسی بمنزله تامین کننده منزلت شهروندان به معنی نادیده گرفتن مولفههای مهمتری چون امنیت و معیشت شهروندان است که در غیاب انها دمکراسی اساسآ مطلوبیت خود را از دست خواهد داد. در این مطالعه، میزان موفقیت نظام پادشاهی در تامین سه مطالبه اساسی نوع بشر یعنی امنیت، معیشت و منزلت با نظامهای جمهوری مقایسه شده و از نتایج بدست آمده برای ارزیابی درستی مدعیات موافقان و مخالفان پادشاهی و سپس بعنوان راهنمایی جهت انتخاب نظام سیاسی آینده ایران استفاده شده است.
عقل و دل را به غربیها سپردیم تا آنان سخن نیک از بزرگانمان بگویند و ما به وجد آییم! به بیان دقیقتر، به جای مواجههای بیواسطه و انتقادی با بنیانهای بینش آنان، در پی شایستگاری از رهگذر تأیید زبان و اندیشهی غربی برآمدهایم. به امید آنکه، ازخودباختگی در سایه افول فرهنگ، رنگ ببازد. در فقر فرهنگی بسر میبریم، ولیکن لاف دارایی فرهنگی میزنیم. فرهنگی که زایندگی علمی، فکری و هنری، نداشته و ندارد. هر چه دارد هارت و پورت بی مقدارِ بزرگان و سازندگانش است. در زمینه آفرینش هنری کافی است از خود بپرسیم چرا هنر طنز در جامعه و فرهنگ ما جایی ندارد؟
نخست وزیر سوئد: «جمهوری اسلامی ایران برای اقدامات نیابتی خود از باندهای جنایتکار استفاده میکند».
برای چندمین بار طی مدتی کوتاه، مقامات سیاسی دولت سوئد، از جمله نخست وزیر، درباره فعالیتهای مکرر تروریستی جمهوری اسلامی، اظهار نظر رسمی کردهاند. بارها گفتهاند حکومت اسلامی ایران با استخدام باندهای جنایتکار برای اقدامات تروریستی سنگین از قبیل آدمکشی، آدمربایی، تهدید، نقشه قتل، حمله به مراکز یهودیان و نفرت پراکنی علیه آنان، حملات مسلحانه، خرابکاری، انفجار اماکن، عملیات سایبری از جمله فعالیت سایبری گروه هکری «اَنزو تیم» وابسته به سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، نفوذ و خبرچینی و.. توسط ماموران سپاه قدس تحت عنوان دیپلمات، دانشجو، پناهجو، بازرگان و غیره بکار گرفته شدهاند. سابقه ممتد فعالیتهای گسترده تروریستی حکومت اسلامی ایران علیه مخالفین و نیروهای اپوزیسیون و هدف قرار دادن کشورهای دیگر در سوئد، موضوع جدیدی نیست.
سلمان کدیور (او نویسنده رمان "پس از بیست سال" است که برنده جایزه ادبی جلال آلاحمد شد. آیت الله خامنهای درباره این کتاب گفت: «پس از بیست سال، یک عاشقانه جذاب تاریخی قوی است که واقعا یک رمان خیلی خوب از کار درآمده است.»)
یکی از خلاقیت های نظام فرهنگی ج. اسلامی، دفن شهدای گمنام در پارک ها و بوستان ها و بلندی ها است.
یکبار به یکی از متولیان این طرح گفتم هدف از این کار چیه؟
جواب داد بخاطر اینکه مردم یاد شهدا بیفتند که این آرامش و امنیت را از اینها دارند.
جواب دادم چرا شهدا را در دفتر و سازمان های حکومتی به خاک نمی سپارید؟
چرا در محوطه شهرداری و دادگاه و... چنین نمی شود تا آنکه مسئول جان و مال این مردم است از روی شهدا شرم کند که تصمیم غلط بگیرد، از روی شهدا شرم کند به بیت المال چشم داشته باشد؟
چرا هرچه یاد مرگ و شهید است باید برای مردم باشد؟
حالا به دوستان خلاق شما همین پیشنهاد را می کنم. مسئولین نظام را دعوت کنید، کفن و اعلامیه مرگ را جلویشان بگذارید و بپرسید، آیا آماده اند وقتی مرگ گریبانشان را گرفت، از کارنامه خود در برابر خدای جبار، دفاع کنند؟
شمایی که قرار بود ما را به مقام والای انسانیت برسانید، چطور دنیا و آخرت بسیاری را بازی گرفتید؟
یاد مرگ نیکو است، لیک برای زمامداران واجب!
پیشنهاد می کنم «کفن و اعلامیه ترحیم» را به مسئولین نظام هدیه دهید
سلمان کدیور
یکی از خلاقیت های نظام فرهنگی ج. اسلامی، دفن شهدای گمنام در پارک ها و بوستان ها و بلندی ها است.
یکبار به یکی از متولیان این طرح گفتم هدف از این کار چیه؟
یورونیوز - عراق روز چهارشنبه ۱۵ ژانویه (۲۶ دی) اعلام کرد که به زودی توافقی را برای توسعه چهار میدان نفتی در کرکوک و کاهش گازسوزی با شرکت نفتی بریتانیایی «بریتیش پترولیوم» نهایی خواهد کرد.
این پروژه عظیم در شمال عراق شامل طرحهایی برای بازیابی گازهای سوزانده شده بهمنظور افزایش تولید برق در کشور خواهد بود.
گازسوزی به معنای عمل آلایندهای است که در آن گازهای اضافی هنگام حفاری نفت سوزانده میشوند. این روش نسبت به جمعآوری گاز هدر رفته ارزانتر است.
دولت عراق و شرکت بریتیش پترولیوم سهشنبه شب یک یادداشت تفاهم جدید در لندن امضا کردند. این توافق در جریان سفر محمد شیاع السودانی نخستوزیر و دیگر وزرای ارشد عراق به بریتانیا نهایی شده است.
حیان عبدالغنی، وزیر نفت عراق، پس از امضای توافق جدید گفت که این پروژه تولید چهار میدان نفتی را از حدود ۳۵۰ هزار بشکه در روز به ۵۰۰ هزار بشکه در روز افزایش خواهد داد.
بر اساس گزارش بانک جهانی، عراق پس از روسیه و ایران سومین رتبه گازسوزی در جهان را دارد و در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز سوزانده است.
دولت عراق حذف گازسوزی را یکی از اولویتهای خود قرار داده و برنامههایی برای کاهش ۸۰ درصدی این عمل تا سال ۲۰۲۶ و حذف کامل آن تا سال ۲۰۲۸ دارد.
آقای عبدالغنی اضافه کرد: «این فقط مسئله سرمایهگذاری و افزایش تولید نفت نیست... بلکه بهرهبرداری از گاز نیز مطرح است. ما دیگر نمیتوانیم گازسوزی را، هر مقدار که باشد، تحمل کنیم.»
او ادامه داد: «ما به این گاز نیاز داریم، گازی که عراق در حال حاضر از ایران وارد میکند. دولت تلاشهای جدی برای پایان دادن به این واردات انجام میدهد».
عراق بهشدت به گاز ایران وابسته است که تقریباً یکسوم نیازهای انرژی کشور را پوشش میدهد. با این حال تهران بهطور منظم عرضه گاز خود را قطع میکند که باعث تشدید کمبود برق میشود: مشکلی که زندگی روزمره ۴۵ میلیون عراقی را مختل کرده است.
شرکت بریتیش پترولیوم یکی از بزرگترین فعالان خارجی در بخش نفت عراق است و سابقه تولید نفت در این کشور به دهه ۱۹۲۰، زمانی که عراق تحت قیمومیت بریتانیا بود، بازمیگردد.
بر اساس گزارش بانک جهانی، عراق ۱۴۵ میلیارد بشکه ذخایر اثباتشده نفتی دارد که از بزرگترین ذخایر جهان است و معادل ۹۶ سال تولید با نرخ فعلی است.
وضعيت ناترازي انرژي و قطع گسترده برق موجب شد كه مسوولان محترم به يكباره ياد قاچاق سوخت بيفتند. البته هميشه ميگفتند ولي اينبار جديتر گفتند. خواستند كه تقصير را متوجه قاچاقچيان سوخت كنند غافل از اينكه بيش از گذشته تقصير را متوجه خود كردند چون مسووليت حل مساله قاچاق سوخت نيز متوجه آنان است اگر حل نشده بايد پاسخگو بود. در همين زمينه آقاي رييسجمهور درباره كسري روزانه ۲۰ ميليون ليتر بنزين حرف زدند. سپس فرمانده مرزباني تصويري ارايه كرد كه ما را به ياد پابلو اسكوبار قاچاقچي كلمبيايي انداخت زيرا گفت: لنج قاچاقچيان سوخت، ضدگلوله است.» رييس قوه قضاييه هم گفته: « در مورد قاچاق سوخت گفتيم متمركز شوند و ريشهها و سرمنشاها را شناسايي و مقابله كنند. كاري كه داريم انجام ميدهيم تبليغاتي نيست.» احتمالا تصور ميكنند كه مردم باور ندارند. براي فهم مساله بد نيست به موضوع اسلحه اشاره شود.
چرا داشتن آن ممنوع است و با دارنده غيرمجاز آن به شدت برخورد ميشود؟ ميگويند موجب افزايش سرقت مسلحانه و قتل و خشونت ميشود. گرچه لزوما چنين نيست و اگر همه مردم داشته باشند ميتواند نقش مانع هم داشته باشد به ويژه در شرايطي كه پليس اقدام موثري نميكند و مجرمان به راحتي اسلحه تهيه ميكنند و مردم عادي فاقد آن هستند. با وجود اين، فرض كنيم استدلال ممنوعيت دارا بودن اسلحه درست باشد؛ پس چرا مثل همين استدلال را درباره قيمتگذاري بهكار نميبريد؟ خيلي راحت ميتوان قاچاقچيان سوخت را محكوم كرد حتي ميتوانيد آنان را اعدام كنيد ولي در پايان، موفقيت شما در اين زمينه به همان اندازه موفقيت در زمينه مواد مخدر است.
هيچ كجا به اندازه ما اعدام قاچاقچي مواد مخدر ندارد؛ شايد به اندازه همه كشورهاي ديگر در اين مورد فعال هستيم؛ ولي كافي است كه بدانيد مطابق آمار رسمي وزن مواد مخدر كشف شده در دهه ۹۰ افزايش يافته است. از ۴۹۴ تن در سال ۱۳۹۰ به ۱۱۷۸ تن در سال ۱۳۹۹ رسيد كه رشد ۲/۴ برابري است درحالي كه در اين فاصله براي صدها نفر حكم اعدام صادر يا اجرا شده است.
بازداشت و مجازات تا حدي كارايي دارد. هنگامي كه قيمت مواد مخدر در شرق و غرب كشور ۲ تا ۵ برابر تفاوت كند و قيمت آن هم بالا باشد انگيزه براي قاچاق آن فراهم ميشود. رييس پليس مبارزه با مواد مخدر در سال گذشته گفت: «هر كيلو ترياك در مرزهاي ورودي ايران 400 دلار است كه در مرزهاي غربي 1700 دلار فروخته ميشود. عمدهفروشي هروئين در مرزهاي ايران 5000 دلار، در تركيه 17 هزار دلار، در آلمان 28 هزار و در امريكا 32 هزار دلار است.» روشن است كه با گردش مالي چند ميليارد دلار در سال خيليها علاقهمند به قاچاق مواد مخدر ميشوند و قيد مجازات احتمالي آن را هم ميزنند.
دقيقا همين قاعده براي قاچاق سوخت وجود دارد ضمن اينكه تفاوت قيمت سوخت خيلي خيلي بيشتر است و قاچاق آن هم موانع اخلاقي مواد مخدر را ندارد به علاوه مجازات آن هم اصلا قابل مقايسه با مجازات مواد مخدر نيست. از همه اينها گذشته، بخشي از اين قاچاق به دلايل گوناگون درست يا غلط، به رسميت شناخته شده و قبحي ندارد.
پس ريشه روشن است. مردم انگيزهاي براي قاچاق سوخت ندارند و به ميزاني كه سودآوري اين كار بالا ميرود افرادي انگيزه پيدا ميكنند كه آن را انجام بدهند. هر چه سودآوري زياد باشد افراد بيشتري وارد اين خلاف ميشوند. ميزان سودآوري هم به تفاوت قيمت رسمي و آزاد ربط دارد. چرا بسياري از كالاهاي ديگر قاچاق نميشوند؟ چرا بسياري از كالاها، قاچاق معكوس به داخل ميشوند؟ علتالعلل قاچاق تفاوت قيمت است. مثل ظروف مرتبطه است هر چه سطح دو ظرف متفاوتتر باشد شدت و سرعت سرريز آب از ظرف بالا به ظرف پايينتر بيشتر ميشود.
عباس عبدی - ساعت ۲۲ امشب خبر تاسفبار درگذشت خودخواسته ابراهیم نبوی را به من دادند. خشکم زد. خیلی متاسف شدم. این روزها متن چند سال پیش او درباره یک نماینده مجلس بشدت بازنشر شده بود، به همین مناسبت دیشب با خانواده درباره استعداد بینظیر او در طنز گفتگو میکردیم. او چهره بی نظیر طنز، نویسندگی و روزنامهنگاری ایران بود و سطح و عمق طنز را چند پله به پیش برد داستاننویسی برجسته بود.
شاید به دلیل نوشتارهای طنزش برخی چندان توجهی به عمق روحیه او نکرده باشند. او شخصیت سیاسی و ادبی مستقل خود را داشت و حرفهایش را صادقانه میزد و نان را به نرخ روز نمیخورد و همین موجب انزوا و علت افسردگی او در خارج شد و در نهایت راهی را انتخاب کرد که همه ما در آن تا حدی مسئول هستیم. او باید به هر قیمتی که بود به ایران دعوت و باز گردانده میشد.
او ۱۰سال پیش چنین گفت: «علت اینکه قصد بازگشت دارم این است که میخواهم به کارهای ماندگار و اساسیام از جمله تحقیقات ادبی دربارهٔ تاریخ طنز بپردازم، رمانها و داستانهای کوتاهم را منتشر کنم و در فضای فرهنگی داخل ایران زندگی کنم. این نعمت بزرگی است که صدای دور و برتان فارسی باشد. مشکل من این است که میخواهم در محیط زبان فارسی زندگی کنم. همان رنجهایی را که مردم میکشند، بکشم و در همان شادیهایی که از آن بهره میبرند، شریک باشم.»
متاسفانه نیروهایی که دل در گرو این خاک دارند و دوست هم ندارند که در بازیهای سیاسی آن سوی آب وارد شوند تحت فشار و طرد سیاسی قرار میگیرند و مصداق از اینجا رانده از آنجا مانده میشوند. دولت و حکومت باید فکری جدی برای این افراد کنند.
کتاب «حقیقت یا آزادی» گفتگوی مفصل و حرفهای او با من است که در سال ۱۳۸۰ انجام شده است. در واقع یکی از بهترین گفتگوهایی است که با روزنامهنگاران داشتهام. روحش شاد
ایران اینترنشنال - شبکه تلویزیونی انبیسی نیوز آمریکا در گزارشی که در وبسایت خود منتشر کرده، گزارش داده که مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی در مصاحبهای اختصاصی با این شبکه گفته است که تهران هرگز قصد ترور دونالد ترامپ را نداشته و در آینده نیز چنین کاری نخواهد کرد.
قرار است نسخه کامل این مصاحبه که در تهران انجام گرفته، چهارشنبه ۲۶ دی ماه پخش شود.
به نوشته وبسایت انبیسی نیوز، زمانی که خبرنگار این شبکه از مسعود پزشکیان درباره سخنان مقامات آمریکایی مبنی بر قصد جمهوری اسلامی برای ترور ترامپ سوال شد، پزشکیان در پاسخ گفت: «این یکی دیگر از همان نقشههایی است که اسرائیل و دیگر کشورها برای ترویج ایرانهراسی طراحی کردهاند. ایران هرگز تلاش نکرده و قصد ندارد کسی را ترور کند. حداقل تا جایی که من میدانم.»
او در پاسخ به پرسش دوباره لستر هولت، مجری و خبرنگار شبکه انبیسی نیوز که پرسید: «شما میگویید هرگز طرحی ایرانی برای کشتن دونالد ترامپ وجود نداشته است؟» پاسخ داد:«به هیچوجه.»
Jan. 13 - Reposted from NBC News: NBC anchor Lester Holt speaks with Iran's President Masoud Pezeshkian in his first interview with foreign press after the U.S. election. They discuss the prospects of a major ceasefire deal, the incoming Trump' administration, and Tehran's... pic.twitter.com/7KaqbyjyYX
پزشکیان گفت: «ما هرگز برای چنین کاری اقدام نکردهایم و هرگز هم چنین کاری نخواهیم کرد.»
شبکه انبیسی نیوز توضیح داده است:«این اولین مصاحبه پزشکیان با رسانههای خارجی از زمان انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده است. مصاحبه با حضور یک مترجم دولتی انجام شد که بهصورت همزمان ترجمه میکرد. شبکه نیز این ترجمه را بهطور مستقل بازبینی کرده و در صورت وجود اختلافات، این گزارش به ترجمه مستقل استناد میکند.»
در ماه نوامبر، وزارت دادگستری ایالات متحده جمهوری اسلامی را به تلاش برای ترور دونالد ترامپ در زمان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا متهم کرد.
وزارت دادگستری ایالات متحده، جمعه ۱۸ آبان با انتشار بیانیهای اعلام کرد که یک مقام ناشناس در سپاه پاسداران در سپتامبر گذشته به یک رابط، به نام فرهاد شاکری، دستور داده است تا طرحی را برای نظارت و در نهایت کشتن دونالد ترامپ تهیه کند.
پیشتر نیز دولت آمریکا تایید کرده بود که جمهوری اسلامی برای انتقامگیری از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران، در پی کشتن دونالد ترامپ و شماری از مقامات دولت اول او از جمله مایک پمپئو، برایان هوک و جان بولتون هستند.
شبکه انبیسی نیوز پیش از این نیز به نقل از مقامات آمریکا گزارش داده بود که جمهوری اسلامی در اواسط اکتبر سال گذشته از طریق دیپلماتهای سوئیسی در پیامی کتبی به واشینگتن اعلام کرده که قصد کشتن ترامپ را ندارد.
تنشهای گذشته با ترامپ
در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، تنشها بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی افزایش یافت. در سال ۲۰۱۸، ترامپ ایالات متحده را از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بین ایران و قدرتهای جهانی، موسوم به برجام خارج ساخت، تحریمها را بازگرداند و اقدامات تنبیهی بیشتری علیه تهران اعمال کرد.
دولت بایدن سپس مذاکرات غیرمستقیمی را با جمهوری اسلامی برای احیای برجام انجام داد، اما این مذاکرات به نتیجهای نرسید.
امام علی رحمان: هیچ شادی نیست اندر این جهان برتر از دیدار روی دوستان
در نشست تجاری، سرمایهگذاری و گردشگری ایران و تاجیکستان که پنجشنبه ۲۷ دی برگزار شد، مشاعرهای میان مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری اسلامی ایران، و امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، شکل گرفت.
پزشکیان شعر «بوی موی جولیان» از رودکی را خواند و امامعلی رحمان با بیت «هیچ شادی نیست اندر این جهان، برتر از دیدار روی دوستان» پاسخ داد.
همچنین در این مراسم، دانشگاه علوم پزشکی بوعلی سینای تاجیکستان به رئیسجمهوری اسلامی ایران درجه پروفسوری و دیپلم افتخار اعطا کرد.
در نشست تجاری، سرمایهگذاری و گردشگری ایران و تاجیکستان که پنجشنبه ۲۷ دی برگزار شد، مشاعرهای میان مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری اسلامی ایران، و امامعلی رحمان، رئیسجمهور تاجیکستان، شکل گرفت.
پزشکیان شعر «بوی موی جولیان» از رودکی را خواند و امامعلی رحمان با بیت «هیچ شادی نیست... pic.twitter.com/6nVpfcIgRF
هزار و یک در شبیه ترین حالت به «خندوانه» بدون رامبد جوان
🔹پخش برنامه «هزار و یک» با اجرای محسن کیایی در شرایطی از شب گذشته آغاز شد که نه تنها خبری از یک برنامه جدید نبود، بلکه برنامه پخش شده عملا ادامه «خندوانه» تنها با حذف رامبد جوان بود.
🔹آیتمهای مشابه، دکور مشابه، حتی شوخیهای مشابه با «خندوانه» که حالا صدا و سیما تصمیم گرفته آن را بدون مجری و خالق اصلیاش ادامه دهد.
🔹رویکردی که نشان میدهد سازمان صدا و سیما نتوانسته هیچ نقطه اتکایی غیر از محصولات موفق سالهای گذشتهاش پیدا کند و بعید نیست دیگر برنامههای موفق گذشته را هم به سبک «هزار و یک» و «خندوانه» بدون چهرههای محبوبش روی آنتن ببرد.
رونمایی از جنس تقلبی صدا و سیما، عجب خلاقیتی!
هزار و یک در شبیه ترین حالت به «خندوانه» بدون رامبد جوان
🔹پخش برنامه «هزار و یک» با اجرای محسن کیایی در شرایطی از شب گذشته آغاز شد که نه تنها خبری از یک برنامه جدید نبود، بلکه برنامه پخش شده عملا ادامه «خندوانه» تنها با حذف... pic.twitter.com/WFbjYusblp
مجتهدزاده: اسرائیل میخواست تونل بزند تا امام زمان را پیدا کند
👈کیهان لندن - حجت الاسلام محسن مجتهدزاده ملقب به «شیخ قمی» در یکی سخنرانیهای خود که وبسایت «دیدهبان ایران» ۲۷ دیماه ۱۴۰۳ منتشر کرد، با اشاره به «اقدامات اسرائیل برای پیدا کردن امام دوازدهم شیعیان (مهدی غایب)» گفته: «اسرائیل میخواست با حفر تونل به پیکر امام حسن عسکری برسد و DNA ایشان را به دست بیاورد تا از طریق آن امام زمان را پیدا کند و بکُشد!»
مجتهدزاده: اسرائیل به دنبال DNA امام زمان است تا او را بُکشد!
حجت الاسلام محسن مجتهدزاده ملقب به «شیخ قمی» در یکی سخنرانیهای خود که وبسایت «دیدهبان ایران» ۲۷ دیماه ۱۴۰۳ منتشر کرد، با اشاره به «اقدامات اسرائیل برای پیدا کردن امام دوازدهم شیعیان (مهدی غایب)» گفته: «اسرائیل می... pic.twitter.com/svd0igD4ur
عصر ایران؛ یاداشت وارده - با توجه به این که آقای مهدی کوچکزاده با خشم و غیظ و غضب در مجلس گفته و در واقع فریاد کشیده به عنوان یک مالیات دهنده راضی نیست یک قِران برای حادثه دیدگان لُسآنجلس در آتشسوزی هزینه شود سه پرسش را میتوان طرح کرد:
1. نخست این که ایشان بفرمایند در سال گذشتۀ مالی دقیقا چقدر مالیات پرداختهاند؟ چون وقتی فردی از خود به عنوان یک مالیاتدهنده یاد میکند طبعا این انتظار شکل میگیرد که مالیات پرداخته باشد و بدانیم چقدر بوده است؟
2 . آیا این حق را برای دیگر مالیاتدهندگان ایرانی هم قایلاند که اعلام کنند از بسیاری از هزینهها و کمکها که در همین مجلس متبوع ایشان تصویب و به دولت ابلاغ یا تحمیل شده راضی نیستند؟ یا اعلام نارضایتی در انحصار ایشان است؟
3. مردم چگونه میتوانند نارضایتی خود را ابراز کنند از جمله از مکانیسمی که سبب شده ایشان در انتخاباتی غیر رقابتی وارد مجلس شود و و با کمتر از 350 هزار رأی از جانب 7 میلیون واجد شرایط رأی دادن صحبت کنند؟
اگر جناب کوچک زاده به این سؤالات پاسخ بفرمایند به تعبیر آن چهره فوتبالی "ممنوندار" ایشان خواهیم شد و اگر بدون خشم و به کارگیری الفاظی چون "پفیوز" باشد بهتر است.
کفن و اعلامیه ترحیم هدیه صدا و سیما به مهمان برنامه
در برنامه «جعبه سیاه» صدا و سیما، هادی عامل، گزارشگر ورزش کشتی پس از دریافت هدیهای که شامل «کفن و اعلامیه ترحیم» خودش بود، ابراز ناراحتی کرد و گفت: «من که خوشم نیامد از این مسئله. اصلا دوست ندارم در مورد مرگ صحبت کنیم و به آن فکر کنیم. اصلا قشنگ نیست این کار.
من دوست ندارم. همه ما یک روز میمیریم ولی دلیلی ندارد بیاییم کفن به خودمان هدیه دهیم. این کار اصلا قشنگ نیست». عامل در واکنش به مجری که به او گفت «وقتی آخرش این است چرا این گونهایم» پاسخ داد: «این را بروید به آنهایی بگویید که حق را ناحق میکنند».
در برنامه «جعبه سیاه» صدا و سیما، هادی عامل، گزارشگر ورزش کشتی پس از دریافت هدیهای که شامل «کفن و اعلامیه ترحیم» خودش بود، ابراز ناراحتی کرد و گفت: «من که خوشم نیامد از این مسئله. اصلا دوست ندارم در مورد مرگ صحبت کنیم و به آن فکر کنیم. اصلا قشنگ نیست این کار. من دوست ندارم. همه... pic.twitter.com/zJidMEVeXB
عبدالرضا داوری ادعاهایی را درباره حوادث سال ۸۸ مطرح کرده است
فیلمی از عبدالرضا داوری، فعال رسانهای و مشاور سابق احمدی نژاد در فضای رسانهای منتشر شده که ادعاهایی را درباره حوادث سال ۸۸ مطرح کرده است.
بنابر گزارش رویداد ۲۴، او مدعی شده است: در راهپیمایی ۹ دی از دفتر احمدی نژاد تماس گرفتند و گفتند یک خبر بزنید که آقایان هاشمی، کروبی، موسوی و خاتمی با توجه به شرایط کشور متواری شدند. برای هر رسانه ماموریت ایجاد میشد. در جلساتی که برگزار میشد قرار نبود فضای کشور آرام شود.
او همچنین گفته است: جلیلی در شورای امنیت و مصلحی در وزارت اطلاعات اعتقاد داشتند که یک جراحی در نظام آغاز شده است که ۲۰ ساله است و وقت تمام کردن کار است نه جمع کردن کار. این نگاه میگوید مرتبا تسویه کنید.
معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور از پخش «پیام مهم» مسعود پزشکیان فردا از شبکه آمریکایی NBC خبر داد
یورونیوز - محمدمهدی طباطبایی، معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهوری ایران، روز سهشنبه خبر داد که مسعود پزشکیان گفتگویی با شبکه خبری آمریکایی انبیسی (NBC) انجام داده که حاوی «پیام مهم» رئیس جمهور ایران است.
آقای طباطبایی روز سهشنبه با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پیام مهم رئیس جمهور پزشکیان در گفتگو با Lester Holt مجری معروف امریکایی فردا از شبکه تلویزیونی NBC پخش خواهد شد.»
معاون ارتباطات دفتر رئیسجمهور ایران در مورد محتوای کلی این پیام نوشت: «جمهوری اسلامی ایران خواهان صلح و تنش زدایی در منطقه و جهان است، جنگ افروزی، تجاوز و نسل کشی رژیم صهیونیستی را محکوم می کند و آماده مذاکره شرافتمندانه و برابر است.»
پیام مهم #رئیس_جمهور#پزشکیان در گفتگو با Lester Holt مجری معروف امریکایی فردا از شبکه تلویزیونی NBC پخش خواهد شد. جمهوری اسلامی ایران خواهان صلح و تنش زدایی در منطقه و جهان است، جنگ افروزی، تجاوز و نسل کشی رژیم صهیونیستی را محکوم می کند و آماده مذاکره شرافتمندانه و برابر است.
طی دو هفته اخیر و با نزدیک شدن به برگزاری مراسم تحلیف دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهوری ایالات متحده، گروهی از کاربران حامی مسعود پزشکیان، شایعهای را مبنی بر این که آقای پزشکیان مجوز مذاکره مستقیم با آمریکا را از علی خامنهای، رهبر ایران دریافت کرده، در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند.
همزمان، عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران روز سهشنبه ۳۱ دسامبر (۱۱ دی) از موافقت علی خامنهای، رهبر ایران با طرح مجدد لوایح مربوط به پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی (افایتیاف) در مجمع تشخیص مصلحت ایران خبر داد.
همچنین، ایران طی دو روز گذشته دور سوم گفتگوها با سه قدرت اروپایی (بریتانیا، آلمان و فرانسه) را در مورد نگرانیهای موجود در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی، برگزار کرد.
این تحولات در حالی رخ داده که علی خامنهای، رهبر ایران، چهار سال پیش تاکید کرده بود: «نه مذاکره میکنیم و نه جنگی اتفاق خواهد افتاد.»
هر چند برخی تحلیلگران با یادآوری تکرار فراز آمادگی «مذاکره شرافتمندانه و برابر» توسط مقامهای ارشد پیشین جمهوری اسلامی، جریانسازی خبری اخیر را تلاشی برای کاهش شوک بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید بر بازارهای مالی ایران میدانند اما گروهی دیگر با برجسته کردن مشکلات ساختاری و اقتصادی ایران و نیز شکستهای اخیر استراتژی منطقهای کشور، معتقدند که جمهوری اسلامی برای غلبه بر بحرانهای موجود راه مذاکره را در پیش گرفته است.
اما همچنان بخش قابل توجهی از تحلیلگران، نسبت به انجام مذاکره مستقیم جمهوری اسلامی و رئیس جمهوری که آمریکا را از برجام خارج کرد، بدبین هستند.
آرمان ملی - احسان انصاری: دولت پزشکیان در شرایطی قرار گرفته که چارهای جز گرفتن تصمیمات مهم و بزرگ برای عبور کشور از بحرانهای کنونی ندارد
این در حالی است که مخالفان دولت همواره فضای سیاسی کشور را به سمتی میبرند که تصمیمگیریها برای دولت سختتر شود. تندروهایی که در گذشته نیز حضور دارند و به صورت کلی با تغییر و تحول مخالف هستند و برای آنها نیز تفاوتی نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی رفتارشناسی تندروها در دولت پزشکیان و شرایط دولت برای تصمیمات بزرگ با حجتالاسلام حسین انصاریراد نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده که ماحصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*دولت پزشکیان در شرایطی به مسیر خود ادامه میدهد که تلاش کرده فضای سیاسی کشور با کمترین تنش مواجه باشد. این در حالی است که مخالفان دولت رویکرد دیگری در پیش گرفتهاند. ارزیابی شما از روندی که مخالفان دولت در پیش گرفتهاند چیست؟
کسانی که امروز با دولت پزشکیان مخالفت میکنند که اغلب نیز در مجلس حضور دارند در گذشته در زمینه سیاست خارجی، اقتصاد و حجاب عملکرد مثبتی نداشتهاند و کارنامه آنها پیش روی مردم است. به عنوان مثال آقای نبویان و آقای رسایی که در گذشته نیز نماینده مجلس بودهاند در بسیاری مسائل عملکرد خوبی نداشتهاند و در مواردی بیتوجه به خواست اکثریت مردم حرکت کردهاند یا نشان ندادهاند که نسبت به خواست اکثریت مردم توجه دارند و در جهت تحقق خواست اکثریت تلاش میکنند. سوال این است که چنین افرادی که سابقه روشنی در فعالیتهای سیاسی داشتهاند، در شرایطی که کشور نیازمند آرامش و انسجام است، چرا از فرصت ورود به مجلس استفاده نمیکنند؟ چرا نگاهی که به مجلس دارند، با تنشآفرینی و جنجال گره خورده است؟ این افراد باید نشان بدهند تصمیماتی که در مجلس میگیرند به ضرر کشور نیست.
همه ما به خاطر داریم که آقای نبویان از جمله مخالفان سرسخت برجام بود. اکنون با وجود چنین سابقه در مخالفت صریح با برجام که از قضا سیاست کلی نظام هم محسوب میشد، چگونه چنین فردی میتواند در سیاست خارجی کشور تصمیم بگیرد که به سود کشور و مردم تمام شود؟ تندروها نشان دادهاند که دستشان در حیطه نظر خالی است و راه حل اصولی برای مدیریت کشور ندارند. در سیاست خارجی هم همین وضعیت وجود دارد. در واقع آنها بیش از آنکه از خود تخصص، دانش و تجربه داشته باشند با نزدیک شدن به لایههای قدرت و اتصال به آن، سعی میکنند در راستای خواستههای قدرت حرکت کنند در حالی که آنها در درجه اول باید مطالبات مردم را دنبال کنند. اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم عملکرد اصولگرایان به خصوص جریانهای تندروی آنها، به شکلی بوده که در بین مردم امید ایجاد نکرده است. امروز همه مشکلات کشور به سیاست خارجی گره خورده، در حالی که نباید همه مسائل کشور به سیاست خارجی و مذاکره هستهای گره بخورد و دولت هرچه زودتر باید از این مسیر عبور کند و مدیریت کشور را از اسارت سیاست خارجی رها کند.
*در دهههای گذشته همواره همین طیف تندرو مانع جدی در تصمیمگیریهای مهم مانند نحوه مذاکره با غرب بودهاند و امروز نیز بر همان رویکرد اصرار دارند. پزشکیان چگونه میتواند طیف تندرو را از تصمیمگیریها دور کند؟
این هنر آقای پزشکیان است که بدون اینکه اجازه بدهد فضای سیاسی کشور دچار تنش شود از تصمیمات مضر برای کشور جلوگیری کند. مجلسی که شکل گرفته تاکنون نشان نداده که در راستای مطالبات اصلی مردم حرکت میکند. صرف نظر از اینکه وارد شدن به مجلس با درصد بسیار پایین رایدهندگان نتیجهای جز از دست رفتن قدرت و توان تاثیرگذاری مجلس نخواهد داشت، برای همین است که میبینیم مجلس در نشان دادن توانایی و کارآمدی لازم بسیار ناتوان است. باید از نمایندگانی که در مجلس حضور دارند این سوال را پرسید که در طول دوران نمایندگی خود چه نگاهی به مشکلات مردم داشتهاند و چقدر مشکلات اساسی مردم را کاهش دادهاند و چه برنامهای برای حل مشکلات ارائه دادهاند؟
واقعیت این است که شرایط انتخابات مجلس دوازدهم به صورتی رقم خورد که مردم نتوانستند نمایندگان واقعی خود را به مجلس بفرستند. سختگیریهایی که در زمینه تایید صلاحیتها اتفاق افتاد چنین اجازهای به مردم نداد. اینکه اجازه داده نشود که نخبگان و دلسوزان جامعه خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند و در انتخابات حضور داشته باشند برخلاف قانون است و به ضرر کشور تمام خواهد شد. قانون اساسی درباره برگزاری انتخابات دیدگاه صریح و روشنی دارد و باید همین دیدگاه در عمل اجرا شود. نباید به صورت سلقیهای و جناحی با انتخابات برخورد و حتما کسانی تأیید صلاحیت شوند که از نظر سیاسی همسو و همنظر هستند. اختلاف نظر در سیاست امری پذیرفته شده است و نمیتوان آن را دستمایه حذف متخصصان قرار داد. این رویکرد برخلاف قانون اساسی و باعث به وجود آمدن مجلس ناکارآمد میشود. مردم باید بدون هیچ مانعی به افرادی رأی بدهند که در راستای حل مشکلات آنها گام بردارند اما در مجلس دوازدهم این اتفاق نیفتاد.
تندروها نشان دادهاند که دستشان در حیطه نظر خالی است و راه حل اصولی برای مدیریت کشور ندارند. در سیاست خارجی هم همین وضعیت وجود دارد
هنرمند فرانسوی ایرانی تبار مرجان ساتراپی که به خاطر کتاب معروفش "پرسپولیس" آوازهای جهانی یافت بالاترین نشان افتخار دولت فرانسه، نشان لژیون دونور، را رد کرد و در توضیح گفت که واکنش او اعتراضی است به آنچه وی سیاست "ریاکارانۀ" دولت فرانسه در قبال ایران میداند
مرجان ساتراپی با انتشار ویدیویی در شبکه های اجتماعی و در نامهای به وزیر فرهنگ فرانسه، رشیدا داتی، گفته است که نپذیرفتن "لژیون دونور" به هیچ وجه به معنای بی احترامی به نهادهای فرانسه نیست، بلکه به معنای دلبستگی او به اصول و زادگاهش، ایران، و همچنین همبستگی اش با مردم ایران به ویژه زنان و جوانان این کشور و البته هموطنان فرانسویاش است که از سوی رژیم اسلامی ایران به گروگان گرفته شدهاند.
در پیام ویدیویی خود در شبکه های اجتماعی، مرجان ساتراپی ابراز تأسف کرده که جوانان ایرانی مدافع آزادی، مخالفان سیاسی و هنرمندان ایرانی حتا از روادید توریستی فرانسه برخوردار نمیشوند، در حالی که فرزندان الگیارشهای رژیم ایران یا باصطلاح "آقازادههای" حکومت اسلامی بدون هیچ مشکلی به تفریح و سرگرمی در پاریس و "سن تروپز" سرگرم هستند.
مرجان ساتراپی در پیام خود مقامات فرانسوی را مستقیماً آماج انتقاد قرار داده و گفته است که حمایت از انقلاب زنان ایران به گرفتن عکس یادگاری با قربانیان و مشاهیر در مراسم مرگ مهسا امینی خلاصه نمی شود. او گفته است که مردم ایران به ویژه زنان و جوانان این کشور برای به ثمر رساندن انقلاب شان نه به اقدام های تبلیغاتی بلکه به اعمال مشخص نیازمند هستند.
هنرمند ایرانیتبار در ادامۀ پیام خود افزوده است که نپذیرفتن لژیون دونور به هیچوجه اندیشه یا اقدامی علیه فرانسه نیست. مرجان ساتراپی تأکید کرده است : "بالعکس عمیقاً کشورم فرانسه را دوست دارم و امیدوارم که فرانسه به اصول و ارزشهای خود وفادار بماند و زمانی حقیقتاً مفتخر خواهم شد که همۀ مدافعان آزادی در کنارم باشند." مرجان ساتراپی در ادامه تأکید کرده است : "هنگامی که با مردمی روبرو هستید که برای آزادی میجنگد، باید از آن دفاع کنید."
رو راست و بی پردهپوشی باید گفت اگر این همه خائن به مردم و میهن نداشتیم وضع ایران امروز به گونهای دیگر بود و یک آخوند بیمایه، بیمار و متوهم و مشتی دزد و بیکاره بر میهن ما حاکم نبودند. دیگر آن دوران گذشته است که کسانی بگویند هنوز شماری به دین و مذهب و این حکومت باور داشته و پایبند هستند. اینک پس ار شکست حکومت اسلامی در همه زمینهها در درون و بیرون از ایران، برای هواداران اندک این حکومت تنها پست و پول و سود شخصی در کار است و نه چیزی بیش ازاین. این گروه وابسته به حکومت در هر لباس و جایگاهی که باشند جزو دشمنان مردم ایران و خیانتکاران به مردم و میهن به شمار خواهندآمد.
متاسفانه این حکایت کج فهمیدن و نشنیدن و نخواندن و نفهمیدن و سوبرداشت بدون خواندن یا شنیدن همه داستان و حتی "بد نوشتن" و عکس العمل لقوهای و آنی نشان دادن, یکی از معضلات فرهنگی بخش قابل توجه ای از هموطنان از جمله خود بنده است. زیرا افرادی مثل بنده نیز باید انتقاد پذیر باشند (که هستم) و ناتوانی خود در بیان ساده و فراگیر مطلب را یکی از عوامل اصلی سوء برداشت مخاطب و هموطنان گرامی بپذیرند (که می پذیرم). مقاله نگارنده در مورد مقوله نژادپرستی در سایت گویا مورد سوء تفاهم و سوء تعبیر برخی از هموطنان که مورد احترام من هستند و نظرات خودشان را در بخش دیدگاه ها منتشر کرده اند, قرار گرفته است. نمی دانم آیا توضیحات روشنگرانه و اضافی مشکل گشا و شفاف ساز خواهد بود یا نه. اما تلاش میکنم به زبان ساده توضیح بدهم.
اولا این ادعای نژاد پرستی در ایران از بنده نیست. همانگونه که در مقاله توضیح داده شده, مورد بهت و تعجب خود من نیز قرار گرفت. بنابراین بقول فریدون مشیری نباید قاصد را میان ره سوزاند ـ چون حامل نقل قول و پیام ناگواری بوده است. زیرا نه بنده معتقدم که اکثر ایرانیان نژادپرست هستند و نه آن گزارش ها چنین ادعایی کرده اند. شاید بتوان گفت نقش و عملکرد تبعیض گرایانه و سرکوب قومی و دینی و مذهبی نژادپرستانه جمهوری اسلامی عامل اصلی این گزارش هاست. شوربختانه تیتر مقاله نیز "مناسب ترین" تیتر هم نبود, که این انتقاد را می پذیرم.
با گذشت ۴۶ سال از انقلاب اسلامی ایران، جامعه دچار تحولات عمیق و گاه متناقضی شده است. انقلاب سال ۱۳۵۷ با شعارهایی چون عدالتخواهی، برابری، و ایجاد حکومتی بر پایه ارزشهای اسلامی آغاز شد، انقلابی که امید داشت ساختاری منسجم برای تحقق آرمانهای خود فراهم کند. اما واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی، بهویژه در دهههای اخیر، نشان دادهاند که این آرمانها بهطور کامل محقق نشده و در بسیاری موارد، فاصله میان اهداف انقلاب و واقعیتهای زندگی نسلهای مختلف، روزبهروز بیشتر شده است.
فقیهی که بندد دخیلش به شرق نگیرد مُرادش ز بُت هایِ برق خیابان خموش و پر از دود و گرد فروغی نبینی در این ماهِ سرد فلاکت چو قرقی به قله جهید ندیدم که رهبر گزندی بدید نه روزی اجاقی فروزان شود نه نانی به کامِ فقیران رود کشانید ما را به خاکِ سیاه خطیبی که دارد سلاح و سپاه ز کمبود نیرو گران گشت گاز ولی او نگوید کلامی تراز بخشکید رود و تُهی گشت چاه ز هامون چه مانده بجز اشک و آه؟ چه خوش بود روزی که مُلا نبود به دلها امید و به لبها سرود به سانِ پرستو گشاییم بال رهانیم میهن ز بارِ وبال
در دوران پادشاهی پنجاه ساله ناصر الدین شاه قاجار - که حاج سیاح محلاتی از آن بعنوان دوران خوف وحشت یاد میکند - مردم بیچاره ایران در میان دو سنگ آسیاب گیر کرده بودند و استخوانهایشان خرد میشد. این دو سنگ آسیاب عبارت بودند از: ۱-حاکمان و دولتیان ۲- ملایان و مجتهدان و بلایی که این مجتهدان بر سر مردم میآوردند بسیار وحشتناک تر و دلخراش تر از جور و بیداد حاکمان و دولتیان بود.
حاکمان و دولتیان با زندان و شکنجه و تبعید و کشتار، و ملایان و مجتهدان با دو حربه بسیار کوبنده «تکفیر و بابیگری» آسمان زندگی این خلق پریشان را بر سرشان خراب میکردند.
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۷ هجری قمری، سه سال پیش از سفر فرنگستان سفری به عتبات داشت. این سفر پنج ماه طول کشید و خود شاه خاطرات این سفر را نوشته است. در این سفر بسیاری از شاهزادگان، رجال درباری، حرمخانه شاهی، افواج سواره و توپخانه او را همراهی میکردند.
آزادی گروگانهای اسرائیلی؛ ترامپ: مذاکرهکنندگان با یکدیگر دست دادند و توافق نزدیک است
یورونیوز - دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده روز دوشنبه در جریان مصاحبهای تلفنی با شبکه نیوزمکس ادعا کرد که مذاکرات جاری بر سر آزادی گروگانهای اسرائیلی تا آخر این هفته نهایی خواهد شد.
او گفت: «ما به نهایی شدن توافق بسیار نزدیک هستیم. آنها باید چنین کاری را بکنند وگرنه دردسرهای زیادی برایشان بوجود خواهد آمد؛ مشکلات زیادی که قبلاً هرگز ندیدهاند. آنها این کار را انجام خواهند داد.»
:::
ایران اینترنشنال - خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از دو مقام مطلع از مذاکرات نوشت که حماس پیشنویس توافق آتشبس در نوار غزه و آزادی دهها گروگان را پذیرفته است.
قطر که نقش میانجی را در این مذاکرات ایفا میکند، اعلام کرد که مذاکرات اکنون به «نزدیکترین نقطه» برای دستیابی به توافق رسیده است.
آسوشیتدپرس نسخهای از پیشنویس توافق را به دست آورده است و یک مقام مصری و یک مقام حماس صحت آن را تایید کردهاند.
یک مقام اسرائیلی هم گفت پیشرفتهایی حاصل شده، اما جزییات توافق هنوز در حال نهاییسازی است.
این طرح باید برای تایید نهایی به کابینه اسرائیل ارائه شود.
ماجد الانصاری، سخنگوی وزارت خارجه قطر، روز سهشنبه در یک نشست خبری هفتگی گفت که مذاکرات جاری مثبت و سازنده است، اما از ارائه جزییات درباره این گفتوگوهای حساس خودداری کرد.
او گفت: «امروز به نزدیکترین نقطه ممکن برای دستیابی به یک توافق رسیدهایم.»
حماس نیز در بیانیهای اعلام کرد که مذاکرات جاری به «مرحله نهایی» خود رسیده است.
بر اساس گزارشها، این توافق سه مرحلهای با آزادی تدریجی ۳۳ گروگان طی یک دوره ششهفتهای آغاز میشود.
این گروگانها شامل زنان، کودکان، سالمندان و غیرنظامیان زخمی خواهند بود که در ازای آن صدها زن و کودک فلسطینی زندانی در اسرائیل آزاد خواهند شد.
از میان این ۳۳ نفر، پنج سرباز زن اسرائیلی نیز حضور خواهند داشت که هرکدام در ازای آزادی ۵۰ زندانی فلسطینی، از جمله ۳۰ زندانی محکوم به حبس ابد به دلیل فعالیتهای نظامی، آزاد میشوند.
تا پایان مرحله اول، تمامی گروگانهای غیرنظامی چه زنده و چه کشتهشده آزاد خواهند شد.
جمهوری اسلامی ایران و روسیه، دو قدرت اصلی پشتیبان «بشار اسد»، دیکتاتور سوریه که بهتازگی سقوط کرده، به اجلاس وزرای خارجه ۱۷ کشور که به میزبانی عربستان سعودی برگزار شد، دعوت نشدند
این بخشی از روند حذف خصوصا جمهوری اسلامی از شکل دادن به آینده منطقه است که از زمان سرکوب نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه توسط اسراییل، وارد مرحله پرشتابی شده است.
نشستی که به دعوت وزیر خارجه عربستان درباره سوریه برگزار شد، درباره راههای تسریع ارسال کمک به دولت جدید سوریه و در عین حال حفظ فشار بر رهبری موقت این کشور برای پایبندی به تعهداتش مبنیبر ایجاد یک دولت فراگیر بود.
همزمان با این نشست که هیچ نمایندهای از ایران و روسیه در آن دعوت نبود، درخواست معترضان سوری از غرب برای تسریع در رفع تحریمهای اقتصادی این کشور تکرار شد. «اسعد شیبانی»، وزیر خارجه سوریه در این نشست حاضر بود.
حکام سوریه می گویند رفع تحریمهایی که از دوره اسد علیه سوریه اعمال شده بود، مشوقی برای بازگشت تعداد بیشتری از پناهجویان از اروپا و کشورهای همسایه سوریه خواهد بود.
پیدا شدن جایگزین سوخت ایران برای سوریه
ایالات متحده، بهتازگی برخی تحریمهایی را که مانع ارسال کمکهای بشردوستانه اضطراری میشد برداشته و به سوریه اجازه داده تا منابع انرژی مورد نیاز خود را (که عمدتا از سوی جمهوری اسلامی ایران تامین میشد و پس از سقوط اسد، ادامه پیدا نکرد)، از کشورهای همسایه وارد کند.
قطر پساز این رفع تحریم، یک کشتی حامل گاز به سوریه صادر کرد و فرایند جایگزینی انرژی ایران که بهصورت کموبیش رایگان به سوریه صادر می شد، آغاز شد.
در زمان فروپاشی حکومت اسد، اعلام شده بود که این کشور بیش از ۳۰ میلیارد دلار به ایران بدهی دارد که سرنوشت دارایی ایران با سقوط رژیم او اکنون نامشخص است. مقامهای جمهوری اسلامی ازجمله «علی خامنهای» که آشکارا در شوک سقوط هستند، بهطور پیوسته برای هواداران خود میگویند که فروپاشی اسد به معنی «هدر رفتن خون مدافعان حرم نیست»، اما درباره میلیاردرها ثروت از دست رفته ایران و سرنوشت آن سکوت کردهاند.
اصطلاح «مدافعان حرم»، عبارت مورد علاقه حکومت ایران درباره نیروهای سپاه و نظامیان تحت امر آن بود که متشکل از شیعیان افغانستان، پاکستان و لبنان میشد. آنها برای دفاع از منافع اسد، بیش از یک دهه در سوریه جنگیدند.
اینک با حذف دوباره ایران از مذاکرات سوریه، عربستان سعودی و ترکیه بههمراه قطر و مصر، نقش محوری درباره آینده این کشور پیدا کردند. هر چهار کشور در زمان اسد، از جناحهای سیاسی مخالف او حمایت میکردند و در برابر جمهوری اسلامی و تا حدی روسیه قرار داشتند.
روسیه همکاری گستردهای با اسراییل در سوریه داشت، بهنحوی که فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در این کشور میگویند هدف قرار دادن تاسیسات متعلق به ایران بدون خاموش کردن سامانههای پدافندی روسیه، غیرممکن بوده است.
جنس حذف روسیه با حذف شدن ایران متفاوت است
دیکتاتور پیشین سوریه اینک در مسکو پناهنده است؛ اگرچه جمهوری اسلامی در تبلیغات خود اصرار دارد که حضور روسها در سوریه مربوط به تلاش «قاسم سلیمانی»، فرمانده ترور شده نیروی قدس سپاه است. اسناد تازه انتشاریافته، این افسانه را باطل کرده است. روسیه سابقهای طولانی در حمایت از حکومت بعث سوریه دارد که قدمت آن به زمان حکومت «حافظ اسد» می رسد.
حذف روسیه از مذاکرات مربوط به جانشینان اسد به میزبانی عربستان، برخلاف جمهوری اسلامی، یک حذف موقت خواهد بود. روسیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است و در نهایت قدرتهای دیگر نیازمند رای آن در این شورا هستند، اما اصل نقش ایران در سوریه، استفاده از خاک این کشور برای رساندن تسلیحات به «حزبالله» لبنان از راه زمینی بود.
«نعیم قاسم» که پساز ترور «حسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان شده، گفته است این گروه شبهنظامی با سقوط بشار اسد، مسیر تامین منابع نظامی خود از طریق سوریه را از دست داده است.
نه روسیه، نه حکومت فعلی سوریه و نه کشورهای همسایه آن ازجمله مدافعان تحولات تازه بعد از سقوط اسد مانند مصر، قطر، ترکیه و عربستان، هیچکدام نه نیازمند حضور ایران در این مذاکرات هستند و نه دیگر جمهوری اسلامی برگ برندهای در اختیار دارد که قدرتهای جهانی ناگزیر از دعوت آن به مذاکرات آینده سوریه باشند.
شورای امنیت ملی اسرائیل روز سهشنبه ۱۴ ژانویه اعلام کرد که نقشه عوامل جمهوری اسلامی ایران را برای کشاندن یک تاجر اسرائيلی به دبی به بهانه مصاحبه با سرویس فارسی شبکه خبری العربیه و هدف قرار دادن او خنثی کرده است
یورونیوز - بنابر اعلام شورای امنیت ملی اسرائيل، عوامل جمهوری اسلامی ایران خود را به عنوان کارکنان سرویس فارسی شبکه خبری العربیه جا زده و از این مرد اسرائيلی درخواست کردند تا به دبی برود و در گفتگویی درباره «رژیم ایران» شرکت کند.
تاجر اسرائيلی که به قضیه مشکوک شده بود، موضوع را با شورای امنیت ملی اسرائيل در میان گذاشت و این شورا دریافت که عوامل جمهوری اسلامی طی تماس با مرد اسرائیلی از طریق تلگرام، تلفن همراه او را با بدافزاری آلوده کردهاند.
شورای امنیت ملی اسرائیل طی بیانیهای به شهروندان این کشور هشدار داد که اطلاعات و جزئیات سفرهای خود را با رابطهای ناشناس آنلاین حتی درموارد چون فرصتهای کسب و کار و یا روابط آکادمیک بدون صحتسنجی هویت افراد، در میان نگذارند. این شورا از اسرائيلیها خواست که هشیار باشند و هر مورد مشکوک را به وزارت خارجه و یا شورای امنیت ملی اطلاع دهند.
در ماه نوامبر ظبی کوهن، خاخام یهودی و از اعضای جنبش خباد در امارات عربی متحده توسط سه شهروند ازبکستان ربوده شد و به قتل رسید. اسرائیل جمهوری اسلامی ایران را در پشت پرده این جنایت میداند.
همچنین، بابک اسحاقی، خبرنگار ایرانی-اسرائيلی ماه پیش گفت که ماموران جمهوری اسلامی ایران تلاش کردهاند تا او را اغفال کرده، به ترکیه بکشانند و از آنجا او را ربوده و به ایران منتقل کنند. این دقیقا شیوهای است که چند سال پیش، ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران از آن طریق روحالله زم، روزنامهنگار سرشناس ایرانی را از پاریس به عراق کشانده و سپس به ایران منتقل کردند. آقای زم در سال ۱۳۹۹ در ایران اعدام شد.
سرویسهای امنیتی اسرائيل همچنین اعلام کردند که عوامل جمهوری اسلامی با استخدام شهروندان اسرائيلی به صورت آنلاین سعی کرده است از آنها برای جاسوسی از شخصیاتها و تاسیسات اسرائيلی استفاده کند.
مقامات اسرائيلی از ماه سپتامبر تاکنون بارها از بازداشت افراد و گروههایی به ظن جاسوسی و یا برنامهریزی برای حمله به اهداف مختلف در اسرائيل به نمایندگی از جمهوری اسلامی خبر دادهاند.
- ادامه وضعیت فعلی ممکن است به انهدام بنیانهای کشور بینجامد
- ما خود را در برابر نسل امروز کشور بدهکار و شرمنده میدانیم
- اعتراض حق قانونی همه مردم است
- حصر غیرقانونی محصوران هر چه سریعتر باید برداشته شود
- ما در روز ۲۵ بهمن ماه اعتراض خود را به ادامه حصر آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد، در اجتماعی قانونی به نمایش خواهیم گذارد
به نام خدا
در سال ۱۳۵۷ تصور میکردیم با وقوع انقلاب، رفاه و آسایش، و پیشرفت و توسعه، به همراه عدالت و معنویت را به ایران عزیزمان هدیه میکنیم.
ما فکر میکردیم پس از شکست صدام و بیرون کردن متجاوزین از کشور، نوبت ساختن اساسی ایران میشود و هر روز با اخبار پیشرفتهای جدید در کشور، دل مردم شاد خواهد شد.
اما به هزاران دلیل این اتفاقها نیفتاد.
و امروز در برابر مطالبات بهحق نسل جدید، ما جز شرمساری چیزی برای عرضه نداریم.
اینکه جامعه روزبهروز فقیرتر میشود، آزادی به بهانههای مختلف به محاق رفته و بسیاری اندیشمندان و مطالبهگران دلسوز ایران، در دادگاه های غیرعلنی به حبس محکوم میشوند.
احکام اعدام، ابزاری شده برای ترساندن مردم، و ایران در صدر کشورهای با اعدام بالا در دنیا قرار گرفته.
دزدی و اختلاس و قاچاق در کشور امری عادی شده و افشاگران مفاسد به زندان انداخته میشوند.
بسیاری از جوانان و سرمایههای کشور جلای وطن نموده و یا به مهاجرت فکر میکنند.
بیتوجه به مخالفت اکثریت مردم، سرمایههای کشور، صرف اموری در خارج از کشور میشود.
و حاکمیت خود را مبرا از هر پرسشگری و بهرسمیت شناختن حق اعتراض مردم دانسته و هر اعتراض قانونی را به سرعت سرکوب میکند.
ما هرگز انتظار چنین روزهایی را نداشتیم و خود را در برابر نسل امروز کشور بدهکار و شرمنده میدانیم. اعتراض حق این مردم است.
برخورداری از زندگیای بهتر از حقوق اولیه آنهاست.
امید به آینده بهتر، برخورداری از حاکمیتی که سرافرازی ایران و رفاه مردم ایران را اولین هدف خود بداند.
قرار نبود پس از تقدیم صدها هزار شهید و جانباز، کشوری در حال ورشکستگی، با صنعتی ناتوان، پول ملی بهشدت سقوط کرده، جامعهای ملتهب از تهدید جنگ، بیعدالتی و ناامنی به ارمغان آورده شود.
حاکمان چند دهه گذشته نقش اول را در این نابسامانیها بر عهده داشته و امروز باید پاسخگوی عملکرد خود در برابر مردم باشند.
همزمان با انتشار گزارشها در آمریکا در خصوص ارائهٔ طرحی برای ۱۰۰ روز اول کار دولت دونالد ترامپ به منظور فشار بر جمهوری اسلامی ایران، گزارشی در بریتانیا از دولت این کشور خواست از سیاست «فشار حداکثری» که احتمالاً دولت آتی امریکا بر تهران اعمال خواهد کرد، حمایت کند
رادیو فردا - شبکه فاکسنیوز روز دوشنبه ۲۴ دی اعلام کرد طرحی را رؤیت کرده که از سوی سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای» به تیم دونالد ترامپ ارائه شده و با عنوان «طرح ۱۰۰ روزه»، یک نقشه راه جامع را برای محدود کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق راهکارهای دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی به رئیسجمهور منتخب پیشنهاد کرده است.
این طرح به آقای ترامپ توصیه کرده که ابتدا در یک سخنرانی به تهران هشدار دهد که گزینهٔ نظامی برای از بین بردن برنامه هستهای ایران روی میز است.
این راهکار خواهان آن است که در صورت عدم تمکین ایران، دولت آمریکا مانند اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران برخورد کند و به دور از وقوع جنگ گسترده در منطقه، ضربه زدن به داراییهای مهم جمهوری اسلامی را عملی کند.
جیسون برادسکی، از نویسندگان این طرح، به فاکس نیوز گفت: «اگر اسرائیلیها میتوانند بدون به راه انداختن جنگ فراگیر این کار را انجام دهند، دولت آمریکا نیز میتواند این کار را عملی کند».
مایک والاس، مدیرعامل سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای»، نیز در این زمینه به فاکس نیوز گفت دولت ترامپ فرصت بینظیری دارد تا ایران را که به شدت تضعیف شده، هر چه بیشتر (در اهدافش) به عقب براند.
به نوشته فاکس نیوز، نویسندگان طرح گفتند اگر ایران یا گروههای نیابتیاش بخواهند به آمریکا و اهداف آن آسیب بزنند، دولت ترامپ میتواند حملات هدفمند علیه فرماندهان سپاه پاسداران، نیروی قدس، و اهداف وزارت اطلاعات در خاک ایران انجام دهد.
این گزارش تأکید کرده که آمریکا تا پیش از این در واکنش به حملاتی که ایران در منطقه علیه اهداف آمریکایی انجام داده، تنها به نیروهای نیابتی ایران واکنش نشان داده بود و نه خود حکومت ایران.
پیشنهاد به دولت بریتانیا برای ایستادن در کنار ترامپ علیه تهران
همزمان گزارشی که روز دوشنبه ۲۴ دی در لندن با عنوان «تغییر سیاست» منتشر شد، به دولت بریتانیا پیشنهاد کرد که این کشور هم از تحریمهای حداکثری دونالد ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران حمایت کند.
به نوشته گاردین، این گزارش تأکید کرده که دولت کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، باید در حمایت از سیاستهای ترامپ در تقویت کارزار علیه حکومت تهران، در کنار آمریکا بایستد.
این که ما ایرانیان اهل مطالعه نیستیم از ضعف فرهنگی ماست و به خودی خود ایراد نیست ولی این که ما کتاب نخوان ها ادعای کتابخوانی بکنیم ایراد بزرگی ست که بدتر از اصل ماجرا یعنی اهل کتاب نبودن ماهاست.
در دوره ی حاضر زشت است کسانی که ادعای سواد و دانشگاهی بودن می کنند، بگویند که کتابخوان نیستند و سرشان بیشتر به نوشته ها و مطالب اینترنتی گرم است لذا باید راه چاره ای بیابند تا این موضوع را از دیگران پنهان کنند.
در گذشته بخصوص کسانی که ادعای روشنفکری یا مارکسیست بودن می کردند، بدون این که کتابی را واقعا خوانده باشند، چند اسم را از بَر می کردند و چند خط از یک کتاب را به خاطر می سپردند و هر گاه سخنی در میان جمع در می گرفت آن اسامی و جملات را مثل طوطی تکرار می کردند که یعنی ما هم اهل مطالعه و مطالب عمیق هستیم. دست این ها وقتی این اسامی و جملات را در فواصل زمانی تکرار می کردند رو می شد.
بعد از رواج کتاب های دیجیتال و پی دی اف، خاطرم هست که یکی از تلویزیون ها مجموعه ای از ده یازده هزار کتاب پی دی اف را به فروش می رساند و اشخاص وقتی در مورد کتاب و کتابخوانی مورد سوال قرار می گرفتند می گفتند که خیلی اهل مطالعه و صاحب ده یازده هزار جلد کتاب دیجیتال هستند!
وقتی از آن ها سوال می کردی که کتاب دیجیتال چیست اکثر آن ها می گفتند که کتاب دیجیتال کتاب پی دی اف است که خواندن اش هم روی موبایل سخت است ولی ما داریم و می خوانیم!
حقیقت این است که ما تا بابت چیزی «پول» ندهیم نمی توانیم ادعای علاقه داشتن واقعی به آن را بکنیم.
اگر برای خرید چیزی دست به جیب مان رفت آن وقت می توان ادعای داشتن علاقه به آن چیز را نیز کرد.
رسیدن به ایران دموکراتیک و حاکم شدن ملت بر سرنوشت خویش، نیازمند جامعهی مدنی نیرومندی است که بتواند مطالبات خود را تا تحققکامل آنها پیگیری کند. زنان بسیاری با لایحهی ننگین حجاب و عفاف مخالفت کرده، خواستار لغو هر گونه قانونی در رابطه با حجاب شدهاند، اما لایحهی مذکور فقط کنار گذاشته شد تا شاید روز مبادا دوباره آن را همچون سلاحی برکشیده و علیه زنان به کار گیرند. اگرچه این قانون بیاعتبار ظاهرا ابلاغ نشده اما عملا در حال اجراست، زیرا همه جا از مدارس و دانشگاهها گرفته تا ادارات و غیره، زنان در رابطه با پوشش وحجاب در معرض مزاحمت، تذکر، آزار گفتاری و رفتاری قرار دارند. دختران ورزشکار ما به دلیل تبعیضها و محدودیتها از جمله حجاباجباری حتی مجبور به ترک میهن میشوند که این خود، خسارت مادی و معنوی بزرگی است. ما اکیدا خواستار برچیده شدن تمام فشارها برزنان در رابطه با نحوهی پوشش آنان هستیم. جامعهی مدنی در این رابطه میتواند نقش مهمی ایفا کند. اتحاد مردان و زنان در همه یعرصهها میتواند جامعهی مدنی نیرومند را به نمایش بگذارد. ما از جامعهی ورزشی ایران، خصوصا مردان ورزشکار، انتظار داریم که برایرفع کلیهی محدودیتها از جمله حجاب اجباری، کنار زنان ورزشکار بایستند. ما همچنین از نهادهای بین المللی ورزشی میخواهیم که با وضعمقررات مناسب مانع تحمیل محدودیتها به ویژه حجاب اجباری بر زنان ورزشکار شوند.
یک سکوی سانتریفیوژ خریده بودیم که در آن مواد منفجره جاسازی شده بود
بی بی سی - حمدجواد ظریف، معاون راهبردی پزشکیان، نفوذ اسرائیل در ایران و منطقه را قابل توجه خواند.
او در یک مصاحبه با برنامه اینترنتی «حضور» که در رسانههای ایران منتشر شده است درباره انفجار پیجرهای حزبالله گفت که به دلیل تحریم نمیتوانند مستقیم از کارخانه خریداری کنند و از طریق چندین واسطه قادر به خرید هستند و این راه را برای نفوذ اسرائیل باز میکند.
با انفجار هزاران پیجر متعلق به حزبالله در جنوب لبنان در سهشنبه ۱۷ سپتامبر (۲۷ شهریور) حداقل ۱۲ نفر - از جمله دو کودک - کشته و حدود ۳۰۰۰ نفر مجروح شدهاند. در روز چهارشنبه ۱۸ سپتامبر نیز شماری از دستگاههای مخابراتی و واکیتاکی اعضای حزبالله منجر شد و دستکم ۲۰ نفر کشته و ۴۵۰ نفر مجروح شدند.
ظریف:
دوستان ما در سازمان انرژی اتمی یک سکوی سانتریفیوژ خریده بودند که در آن مواد منفجره کار گذاشته شده بود و کشف شد
این از ضررهای تحریمهاست؛ به جای اینکه یک وسیله را مستقیم از کارخانه سفارش دهید، مجبورید چند دست آن را بچرخانید pic.twitter.com/R9NpJWrcmI
تصور میشود که مواد منفجره در این دستگاهها پیش از تحویل آنها به حزبالله جاسازی شده بوده باشد.
اسرائیل به عنوان مسئول این حملات شناخته میشود، هرچند همچون اتهامات مشابه در این مورد هم سکوت کرده است.
آقای ظریف در مثال دیگری درباره نفوذ اسرائیل میگوید سازمان ملی انرژی اتمی یک سکوی سانتریفیوژ خریداری کرده بود که مشخص شده بود در آن بمب جاسازی شده بود. اما درباره جزئیات این موضوع اطلاعاتی نمیدهد.
تا کنون بارها علیه تاسیسات اتمی ایران و دانشمندان هستی اقداماتی صورت گرفته است و چندین دانشمندان هستهای این کشور کشته شدهاند.
روز یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ مقامهای ایران اعلام کردند که حادثهای در شبکه برق مرکز غنیسازی نطنز رخ داد و بعد از ساعاتی آن را«اقدام علیه» این مرکز و«تروریسم هستهای» عنوان کردند. در تیر ماه سال ۱۳۹۹ نیز انفجاری در مرکز غنیسازی نطنز نیز رخ داده بود.
مقامات اسرائیل هیچگاه دست داشتن در این انفجارها را به طور رسمی تایید نکردند، اما رادیو سراسری اسرائیل به نقل از مقامهای امنیتی که نام و ملیتشان را اعلام نکرد، از دست داشتن موساد، سرویس اطلاعاتی اسرائیل، در حمله سایبری به تاسیسات نطنز خبر داد.
By kozet on January 14, 2025 12:01 AM
|No Comments
«به هیچ وجه آخوندهای حاکم بر ایران ، نماینده مردمش نیستند» مارکو روبیو، گزینه ترامپ برای وزارت خارجه میگه بین مردم ایران و حکومت تفاوت هست. او تاکید میکنه هیچ کشوری در جهان را ندیده که حکومت و مردمش اینقدر با هم متفاوت باشند.
«به هیچ وجه آخوندهای حاکم بر ایران ، نماینده مردمش نیستند»
مارکو #روبیو، گزینه ترامپ برای وزارت خارجه میگه بین مردم ایران و حکومت تفاوت هست. او تاکید میکنه هیچ کشوری در جهان را ندیده که حکومت و مردمش اینقدر با هم متفاوت باشند
جناب دکتر سید عباس صالحی، وزیر محترم ارشاد، با ناخرسندی از رواج موسیقی پاپ کرۀ جنوبی در میان جوانان ایرانی، مقصر را ضعف و کمکاری فرهنگسازی مسئولین بر روی موسیقی غنی کلاسیک و مدرن فارسی خودمان دانستند.
این نه نخستینباری است و نه آخرین باری هم خواهد بود که مسئولین، مشکلات اجتماعی را بر گردن ضعف «فرهنگسازی» میاندازند. باوری بسیار بنیادی میان مسئولین وجود دارد که فرهنگ را میشود ساخت. یعنی نظام میتواند هنجارها، رفتارها و باورهای مطلوبش، از اجتماعی تا مذهبی گرفته، تا سبک و سلوکهای اخلاقی، تا حجاب و اعتقادات فلسفی، تاریخی و خلاصه هر چه که مورد نظرش است را از طریق آموزش و تبلیغات «فرهنگسازی» نموده و به نسلهای جدید منتقل نماید.
یادم میآید اوایل ریاستجمهوری جناب آقای روحانی بود در سال ۹۲، و چون برخی از روحانیون تندرو، دولت ایشان را از خودشان نمیدانستند، شروع کرده بودند انتقاد، که ایشان بودجۀ کافی برای نهادهای مذهبی اختصاص ندادهاند. من یک آماری تهیه کردم از بودجههای رسمی دستگاههای دولتی و نشان دادم که مجموع بودجۀ ارگانها، نهادها و سازمانهایی که مسئولیت امور مذهبی را بر عهده دارند، چندین برابر سازمان محیط زیست و دانشگاههایمان میباشند؛ که البته وظیفۀ اینهمه هزینه، همان سراب فرهنگسازی میباشد.
البته این فقط ج.ا نبوده که ۴۶ سال است بهدنبال «سراب فرهنگسازی» بوده و هیچ نتیجهای هم نداشته. از انقلاب فرهنگی تا اسلامیکردن دانشگاهها و علوم انسانی گرفته تا ساخت دهها و صدها فیلم و سریال، تا امور تربیتی از مهد کودک تا فوق دکتری، آخرش هم ناکام میرود بهسروقت گشت ارشاد و لایحۀ حجاب و عفاف. دویست سال پیش، کارل مارکس گفت: «فرهنگ روبناست و زیربنای هر جامعهای اقتصاد است». مناسبات اقتصادی است که هنجارهای فرهنگی را میسازد و بدون تغییر در آنها، هیچ فرهنگی را نمیتوان تغییر داد. لنین، استالین، مائو، کاسترو، پل پوت و بسیاری دیگر همچون ج.ا سعی کردند باورهای حکومت را بهمردمانشان تلقین نمایند. میزان موفقیت تمامی آنها کموبیش بهاندازۀ ج.ا بود.
البته مسئولین، همچون دکتر صالحی، سفت و سخت به سراب «فرهنگسازی» باور دارند. آموزش و پرورش برای کمرنگ شدن مذهب در میان نسلهای جدید، صداوسیما را مقصر میداند؛ صداوسیما دانشگاهها را؛ دانشگاهها حوزههای علمیه را و الی آخر. جملگی هم غرب و اخیراً هم فضای مجازی را.
کیهان لندن - فاطمه سپهری میتواند آزاد شود به شرطی که با هیچ رسانهای مصاحبه نکند! فاطمه سپهری زندانی سیاسی طرفدار پادشاهی مشروطه و پهلوی به دلیل بیماری و جراحی قلب، نیازمند معاینات دورهای سه ماهه است. اصغر سپهری برادر وی روز دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳با اشاره به این موضوع در «ایکس» نوشته است که خواهرش «در تاریخ ۵ دیماه، توسط جراح قلب معاینه شده است.
به دلیل درد شدید در هر دو دست، در تاریخ ۸ دیماه توسط متخصص ارتوپد معاینه و برای کاهش درد، تزریق آمپول انجام شد. پزشک همچنین ۱۰ جلسه فیزیوتراپی تجویز کرده است. به گفته پزشک، دلیل اصلی این دردها فشارهای روانی و استرس محیط زندان است.»
وی میافزاید: «در سال ۱۴۰۱ با دستور رئیس زندان مرکزی مشهد، هادی اسماعیلزادگان، تغییرات ساختمانی در زندان انجام شد. پنجرههای بندها مسدود شدند و به دلیل بیتوجهی در تعمیر سرویسهای بهداشتی، بوی تعفن ناشی از آنها شرایط زندگی در بند را بسیار دشوار کرده است. از تاریخ ۱۵ آذر، همزمان با سقوط بشار اسد، به دستور قاضی زندان وکیلآباد، نوید طباطبایی، و رئیس زندان، هادی اسماعیلزادگان، همه بندهای بخش بانوان زندان وکیلآباد قفل شدند.
در نتیجه، خواهرم تنها یک ساعت در صبح و یک ساعت در بعدازظهر اجازه هواخوری دارد، آن هم با حضور یک نگهبان.» اصغر سپهری در پایان با اشاره به اینکه «مسئولان زندان به وضوح تلاش میکنند تا زندانیان سیاسی را بیش از پیش کنترل و منزوی کنند» مینویسد: این شرایط طاقتفرسا فشار روانی بسیاری بر خواهرم وارد کرده و موجب تشدید دردهای جسمی او شده است.
در تاریخ ۷ اسفند ۱۴۰۲، بازپرس علی سلیمانی مارشک در دیداری با خواهرم اعلام کرد که او میتواند از زندان آزاد شود، به شرط آنکه با هیچ رسانهای مصاحبه نکند. اما او این شرط را نپذیرفت.» فاطمه سپهری با یاد هایده خواننده فقید و محبوب ایران شعری از ترانههای وی را برای برادرش میخواند.
اصغر سپهری مینویسد: «خواهرم ضمن گرامیداشت یاد هایده، میگوید: امیدم را مگیر از من خدایا، دلتنگ مرا مشکن خدایا، میزنم فریاد هرچه باداباد، وای از این توفان، وای از این بیداد!»
ایران اینترنشنال - اندیشکده بریتانیایی «پالیسی اِکسچِنج» در گزارشی با اشاره به تحولات منطقهای و بینالمللی اخیر نوشت جمهوری اسلامی اکنون در موضع ضعف قرار دارد و بریتانیا میتواند با استفاده از این فرصت و همراهی با سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ، زمینه را برای برقراری ثبات در خاورمیانه فراهم کند.
این گزارش دوشنبه ۲۴ دی با عنوان «بحران و فرصت در خاورمیانه: گزینههای سیاستگذاری بریتانیا در قبال ایران در سال ۲۰۲۵» منتشر شد.
پالیسی اکسچنج در این گزارش نوشت هر چند حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس در ابتدا اعتبار سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل را خدشهدار کرد اما با گذشت بیش از یک سال از این رویداد، تحولات در منطقه به گونهای دیگر رقم خوردهاند: «اکنون گروههای نیابتی جمهوری اسلامی فروپاشیدهاند و توان نظامی حکومت ایران تضعیف شده است.»
این اندیشکده افزود: «رژیم ایران که منشا رنجهای فراوان برای مردم ایران و تهدیدات امنیتی جدی برای منطقه، بریتانیا و شرکای ماست، سالی فاجعهبار را پشت سر گذاشته است.»
پیشتر و در ۲۱ دی، ویلیام بِرنز، رییس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، با اشاره به دو حمله موشکی «نافرجام» جمهوری اسلامی به اسرائیل، «فروپاشی» حزبالله لبنان بهعنوان مهمترین گروه نیابتی تهران، «کاهش شدید قدرت حماس» در نوار غزه و در نهایت سقوط حکومت بشار اسد، گفت: «تمامی این مسائل رژیم ایران را از نظر استراتژیک، در موقعیت بسیار ضعیفتری قرار داده است.»
روزنامه واشینگتن پست ۲۳ دی در گزارشی به تضعیف توان نظامی حکومت ایران پرداخت و نوشت سامانههای دفاع هوایی که سپاه پاسداران در رزمایش اخیر خود به نمایش گذاشت، در مقایسه با آنچه در حمله آبان ماه اسرائیل هدف قرار گرفت، از کیفیت پایینتری برخوردار هستند.
بر اساس این گزارش، تسلیحات به نمایش درآمده در این رزمایش عمدتا همان سلاحهایی بودند که در دو حمله مستقیم جمهوری اسلامی علیه اسرائیل مورد استفاده قرار گرفتند اما تا حد زیادی، راه به جایی نبردند.
فشار حداکثری یا رویکردی جایگزین؟
پالیسی اکسچنج در ادامه گزارش خود با اشاره به گمانهزنیها در خصوص از سرگیری سیاست فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی در دولت آتی ترامپ، نوشت متحدان واشینگتن اکنون بر سر یک دوراهی قرار دارند: به سیاست فشار حداکثری بپیوندند یا رویکردی جایگزین در قبال تهران اتخاذ کنند.
این اندیشکده به دولت بریتانیا توصیه کرد با حمایت از سیاست ترامپ در برابر جمهوری اسلامی، به ایجاد خاورمیانهای «باثبات و مرفه» کمک کند.
در این گزارش آمده است: «متحدان عرب ما که شرکای اقتصادی کلیدی ما نیز هستند، از همبستگی بریتانیا در مقابله با بزرگترین تهدید امنیتی خود استقبال میکنند. علاوه بر این، در رقابت میان ایالات متحده و چین در اقیانوس آرام، تضمین تامین منابع نفتی منطقه [خاورمیانه] امری حیاتی خواهد بود.»
مارک سدویل، مشاور امنیت ملی پیشین بریتانیا نیز ۲۴ دی با اتخاذ موضعی مشابه، از دولت بریتانیا خواست با سیاست فشار حداکثری ترامپ برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی یا ایجاد تغییرات معنادار در رفتار آن، متحد و همگام شود.
همزمان با بحرانهای اقتصادی از جمله کمبود شدید انرژی، کاهش تولید، کسری بودجه، کاهش درآمدهای ارزی و لو رفتن شبکههای فروش نفت ایران، ضربات سنگین اسرائیل به حماس و حزبالله و پس از آن سرنگونی بشار اسد نیز جمهوری اسلامی را به شدت تضعیف کرده است.
شرایط در ایران اصلاً عادی نیست و حکومت احساس خطر کرده است. برگزاری رزمایش توسط نیروهای مسلّح برای مقابله با حملات احتمالی به تأسیسات اتمی و استراتژیک در ایران و همزمان رژه خیابانی «سپاه محمدرسولالله تهران» برای مقابله با اعتراضات این واقعیت را به روشنی نشان میدهد که حکومت دقیقاً از چه تهدیداتی نگران است و وحشت دارد.
هرچند مقامات سیاسی و نظامی حکومت چنین تبلیغ میکنند که گویا بر اوضاع مسلط هستند اما شعارها و ادعاهای آنها نتوانسته حتا به بعضی خودیها که اولویتشان سود بردن از اقتصاد بحرانزده ایران است اطمینان خاطر بدهد.
روزنامه «دنیای اقتصاد» چاپ تهران یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ گزارش داد که «علاوه بر خروج پول از تالار شیشهای، صندوقهای درآمد ثابت و طلا نیز با خروج پول همراه شدهاند و سرمایهگذاران در جستجوی بازار جذاب برای کسب بازدهی هستند.»
وضعیت چنان ناپایدار شده که چند شرکت خارجی از جمله هلدینگ عربستانی «صافولا» بزرگترین شرکت سرمایهگذاری مواد غذایی در حوزه روغن مایع و مجموعهی فروشگاههای زنجیرهای «هایپر استار» تحت مدیریت گروه اماراتی «ماجد الفطیم» به دلیل نگرانی از سیاستهای سختگیرانه دونالد ترامپ و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی، از بازار ایران خارج شدند.
در چنین شرایطی شکاف بین مردم و حکومت به به سرعت بیشتر و عمیقتر میشود. عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، یکشنبه ۲۳ دیماه ۱۴۰۳ با صراحت هشدار داد: «در کلِ حاکمیت، ما چالش سرمایه اجتماعی داریم یعنی اعتماد مردم به حاکمیت با حکمرانی در دهههای اخیر به شدت کاهش پیدا کرده است.»
در اوج بحرانهای اجتماعی و خیزشهای ضدحکومتی در چند سال اخیر، علاوه بر نیروی انتظامی، امید حکومت برای سرکوب مردم، دادن مأموریت به گردانهای امنیتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و اراذل و اوباشی بود که زیر عنوان بسیج سازماندهی میشوند. سپردن ماشین سرکوب به بسیج به جمهوری اسلامی اجازه میداد تا ادعا کند که «نیروهای مردمی از انقلاب دفاع میکنند.»
شیوه سرکوب اعتراضات اجتماعی در ایران که امثال حسین همدانی و قاسم سلیمانی مبتکر آن بودند و نظام را با خشونت عریان در برابر اعتراضات حفظ میکرد، با پشتیبانی «سپاه قدس» به سوریه نیز صادر شد تا بقای بشار اسد را تضمین کند. سرکوبها تا جایی پیش رفت که دوستان اسد به او پیشنهاد استفاده از بمبهای بشکهای و تسلیحات شیمیایی هم دادند اما در نهایت پس از فقط چند سال استمرار پر از دلهره نتیجهای نداشت و او سقوط کرد و به مسکو پناه برد.
اگرچه ضربههای مرگبار اسرائیل علیه گروههای تروریستی و نیروهای نیابتی رژیم به شدت برای جمهوری اسلامی نگرانکننده بود اما پیام سرنگونی بشار اسد مستقیمتر و صریحتر از ناکار شدن به اصطلاح «محور مقاومت» بود. از دست رفتن «عمق استراتژیک» تخیلی رژیم در سوریه خیلی زود حتا در میان خودیهای حکومت باعث نگرانی و وحشت شد بطوری که علی خامنهای با سخنرانیهای توخالی به «حرفدرمانی» برای هواداران نظام مشغول شد اگرچه نتوانست هراس خود را از «ریزش» و «خیانت» پنهان کند. هم خامنهای و هم فرماندهان سپاه پاسداران با صراحت گفتند که نظامیها به اسد «خیانت» کردند.
در همین ارتباط روزنامه «جمهوری اسلامی» سهشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ با اشاره به سقوط رژیم بشار اسد هشدار داد که «بحران اقتصادی در هر کشوری میتواند باعث از دست رفتن پشتوانه مردمی نظامهای سیاسی شود و زمینه را برای تضعیف و حتی سقوط آنها فراهم نماید».
در این مطلب با عنوان «برای ما نقشه دارند»، تأکید شده است: «نظامهای سیاسی فقط در صورتی دوام خواهند داشت که از پشتوانه مردمی برخوردار باشند».
در بخشی از این مطلب آمده بود: «عدهای از دستاندرکاران امور مرتبط با جبهه مقاومت، در بررسی علل سقوط سریع بشار اسد بر مشکلات اقتصادی موجود در سوریه تکیه میکنند و میگویند چون وضع مردم، کارمندان، نیروهای نظامی و تمام اقشار جامعه سوریه از نظر معیشتی نابسامان بود، رژیم بشار اسد نتوانست در برابر تهاجمی که صورت گرفت دوام بیاورد.»
در همین ارتباط گفتنی است که نیروهای مسلح رژیم بعثی عراق نیز چند هفته پیش از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳ یکی از بزرگترین رژههای به اصطلاح «اقتدار» را در عراق به نمایش گذاشتند.
مقایسه رژه دهها هزار نفری در حمایت از صدام حسین دو ماه قبل از سقوط رژیم عراق (۱۵ بهمن ۱۳۸۱) و رزمایش «۱۱۰ هزار نفری» در حمایت از جمهوری اسلامی در تهران (۲۱ دی ۱۴۰۳) pic.twitter.com/74DhpthcZm
بحرانهای اقتصادی در ایران، بیاعتمادی به حکومت و دلسردی اقشار مختلف جامعه، حقوقبگیران را که شامل میلیونها خانوار میشود نیز دلسرد کرده و باعث افزایش ریزش از جمله در نیروهای مسلح شده است.
یورونیوز - در حالی که تهران به دنبال تخصص روسیه است و همزمان میخواهد با دیپلماتهای اروپایی در ژنو دیدار کند، یک کارشناس غربی هشدار داد که ایران فقط به اندازه یک «تپش قلب» تا دستیابی به ساخت سلاح هستهای فاصله دارد.
یک روزنامه بریتانیایی گزارش داد که مقامهای ایرانی علیرغم نشان دادن تمایل به انجام مذاکرات آتی با طرفهای غربی به منظور احیای توافق هستهای و حذف نگرانیهای آنها، اما همزمان به منظور تقویت توان نظامی و دفاعی خود سعی داشته مأموریتهای دیپلماتیک محرمانهای به روسیه داشته باشند.
همزمان، سفیر ایران در مسکو روز دوشنبه ۱۳ ژانویه (۲۴ دی) اعلام کرد که «معاهدۀ مشارکت جامع راهبردی ایران و روسیه» که قرار است در سفر پزشکیان به مسکو در تاریخ ۱۷ ژانویه امضا شود، در ۴۷ ماده آمده است و همه زمینههای همکاری دوجانبه را در بر میگیرد.
همکاری در بخش انرژی هستهای، مسائل دفاعی و نظامی و همکاری در مبارزه با تروریسم، مسائل محیطزیست و دریای خزر و برخی دیگر مفاد این توافقنامه را تشکیل میدهند.
سفرهای رسانهای نشده لاریجانی به مسکو
به گزارش تایمز، این روزنامه دریافته است که علی لاریجانی، مشاور ارشد علی خامنهای، رهبر ایران، در تلاشهای پشتپرده ایران برای دریافت کمکهای روسیه برای برنامههای هستهای و سامانههای پدافند هوایی خود، پروازهای مخفیانه و متعددی برای دیدار با مقامات ارشد روسیه داشته است.
آقای لاریجانی در ماههای آخر سال گذشته میلادی بویژه پس از کشته شدن حسن نصرالله نیز چندین بار در تلاش برای تحکیم «محور مقاومت» به دمشق و بیروت اعزام شد.
به گزارش روزنامه تایمز و به نقل از منابع اطلاعاتی غربی، تهران پس از دهها سال همکاری که شامل تامین سوخت هستهای ایران برای راکتور برق هستهای ۱۰۰۰ مگاواتی با آب سبک میشود، اکنون به دنبال کمک بیشتر روسیه در زمینه موضوعات و تخصص هستهای است.
یک منبع اطلاعاتی غربی به تایمز گفت: «از آنجایی که آنها در حال تعمیق روابط استراتژیک خود هستند و روسیه به موشکها و پهپادها ایران وابسته است، نگرانیهایی وجود دارد که روسیه ممکن است خطوط قرمز قبلی در برنامههای ایران را نادیده بگیرد.»
به گفته دکتر ویلیام آلبرک، مدیر سابق ناتو در حوزه منع اشاعه تسلیحات هستهای و یکی از کارشناسان اندیشکده آمریکایی استیمسون، روسیه قبلا بخشی از اجماع کشورهایی بود که با تبدیل شدن ایران به یک قدرت دارای سلاح هستهای مخالف بود.
اما دکتر آلبرک اکنون معتقد است که «روسیه ممکن است از زمانی که ایران شروع به ارسال هزاران پهپاد برای استفاده در اوکراین برای آنها کرد، تصمیم گرفته باشد که گسترش سلاحهای هستهای آنقدرها هم موضوع بزرگی نیست.» وی در ادامه گفت که اگرچه ایران برای ساخت بمب نیازی به کمک ندارد، اما «مسلماً از همکاری مخفیانه با روسیه سود خواهد برد.»
آلبرک خاطرنشان کرد که حتی اگر بازدیدهای مقامات ایرانی از روسیه کوتاه هم بوده باشد، اما کارشناسان ایرانی میتوانند از بازدید از تأسیسات روسیه بیاموزند.
دههها از حکمرانیِ حکومت اسلامی در سرزمینمان میگذرد، حاکمی روشنفکرستیز که تجلی تاریک اندیشی و جهالت در ایران است. سرکوب و به حاشیه راندن روشنفکری ایران از همان فردای به قدرت رسیدن آخوندیسم و"جاهلیسم" بیش از پیش شدت یافت. توهین، تخریب، تهدید، تحدید، دستگیری، زندان، شکنجه، ترور و اعدام سهم روشنفکرانی شد که تن به خواستِ تاریک اندیشان در حکومت ندادند. در این میانه اما بخشی از روشنفکری به ویژه "شبه روشنفکران" و "روشنفکران کوته بین" با فاصله گیری از فکر"روشن" به ورطه توجیه وحمایت از روشنفکرستیزترین حکومت تاریخ معاصردر غلطیدند. پرداختن به الگوهای فکری غالب این نوع روشنفکران به ویژه " شبه روشنفکران" و آسیبهای فکری و خطاهای نظری و عملی آنان که یکی از عوامل نابسامانیها و عقب ماندگیها اجتماعی و فرهنگی و بومی گرایی ست، ضروری و برای نسل جوان درس آموز خواهد بود.
مشکل ما کجاست؟ چرا بعد از گذر ِ نزدیک به پنج دهه از حاکمیّت سیاسی اسلام شریعت بنیاد بر همهی روابط عمومی ایرانیان و به رغم مقاومتهای بیشمار و قربانیانی گسترده برای رسیدن به آزادی، اما در این پنج دهه اپوزیسیونی منسجم و مناسب شرایط حال و حاضر ایران برای ساختن جامعهی آزاد در داخل و خارج ایران، هنوز شکل نگرفته. به رغم وجود اهل دانش نسبتا وسیع ایرانی در علوم سیاسی، جامعه شناسی و نظریه شناسی حوزههای دانشهای انسانی، و به رغم هزاران هزار کوشندهی نسبتا آگاه سیاسی در داخل و خارج ایران که نوعا به تنهایی یا در گروه هائی برای آزادی میستیزند، و به رغم پراکندگی اندیشههای اجتماعی و سیاسی سکولر در بخشهایی نسبتنا گسترده از شهرنشینان ایران، و به رغم جنبش درخشان مبارزات " آزادی و برابری خواه" زنان ایران که در چهل و پنج سال اخیر درخشان ترین نبرد آزادی خواهی سکولر تا اینجا و امروز بوده و ادامهاش درخشان ترین خیزش تاریخ معاصر ایران، یعنی جنبش " زن زندگی آزادی" سال ۱۴۰۱، باری و باری ما ایرانیان تا امروز دیماه ۱۴۰۳ شمسی چرا نتوانستهایم اپوزیسیونی ماهیّتا و اصالتا " دموکرات" یگانه و منسجم بوجود آوریم؟ اپوزیسیونی که از طرح و برنامهای آزاد و دموکرات بنیاد و روشن برخوردار بوده و مناسب نیازهای واقعی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی ما باشد. چرا و به رغم سالها کار پراکنده اما نتوانستهایم بر گرد " طرح یا برنامه ای" فراهم آئیم که به نیازهای اجتماعی و فرهنگی امروز و فردای ایران پاسخ دهد. طرح و برنامهای که پاسخ گوی نبودها و کمبودهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی یک قرن گذشته و امروز ایران باشد. باید ببینیم که ما چرا در چهار دههی گذشته در برابر رژیمی اسلام و شریعت بنیاد با ساختاری پیش تاریخ بنام " جمهوری اسلامی"، نتوانستهایم مجمعی وسیع و بسیار وسیع از ایرانیان دموکرات و سکولر واقعی بوجود آوریم که آن، یعنی آن مجمع، (دموکرات و قانون بنیاد و پالوده از ارزشهای قدسی مدار و دینی بنیاد)، به ارائهی طرحی به مثابه برنامهی مبارزاتی امروز ایران توفیق یابد و آنگاه به ایجاد حاکمیّتی آزاد و دموکرات برای فردای ایران برسد؟ و بالاخره بنابر چنین برنامهای، اپوزیسیونی منسجم، پایدار و کارآمد در زمان مناسب تاریخی بتواند جانشین رژیم حاکم شود.
ده سال از ترور روزنامهنگاران «شارلی ابدو» در فرانسه گذشت و پیوسته این هفته نامه طنز و آزاد اندیش به کار خود ادامه میدهد. پایداری و مقاومت فکری در فرانسه در برابر اسلام مهاجم، یک پیروزی برای بشریت مترقی بشمار میآید. وظیفه ما ایرانیان بسیار سنگین است زیرا تروریسم شیعه، حاکم بر ایران است و افزون برآن، تروریسم شیعه در خاورمیانه و جهان عمل میکند و متاسفانه دیپلوماسی جهانی بر ماهیت تروریستی جمهوری اسلامی اعتراف ندارد. امروز در جهان تروریسم اسلامی، سنی و شیعی، شکل اصلی تروریسم است.
مایک ویتنی در مقاله خود در تارنمای اونز ریویو، مینویسد:
نویسندگان حدود ۵۰ مقاله اصلی در مورد سقوط دولت سوریه، هیچ یک به خود زحمت نمیدهند تا به ذکر این واقعیت بپردازند که شبه نظامیان سنی که بشار اسد را سرنگون کردند، در حال حاضر در لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار دارند. آنها همچنین اشاره نکردند که همین گروه جهادی در لیست سازمانهای تروریستی سازمان ملل نیز قرار دارد. آنها همچنین اشارهای به این موضوع نکردند که رهبر این گروه - ابومحمد الجولانی - ۱۰ میلیون دلار جایزه برای سر خود دارد که توسط دولت ایالات متحده پیشنهاد شده است. هیچ یک از این اطلاعات به مردم گزارش نشد زیرا رسانهها نمیخواهند مردم آمریکا بدانند که واشنگتن فقط به استقرار یک رژیم تروریستی در مرکز خاورمیانه کمک کرده است. اما این چیزی است که واقعاً در جریان است.
پس از ۵۲ سال رژیم دیکتاتوری خاندان اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ سرنگون گردید. سرنگونی رژیم اسد برای مردمی که تحت ستم و در اسارت خاندان اسد بودند خوشحال کننده بود و مسرت بخش میباشد.
هر چند سوریه قبل از سرنگونی رژیم بشار اسد کشوری متحد و یکپارچه نبوده است ولی سقوط رژیم اسد یک واقعه مهمی در خاورمیانه میباشد.
در شرایطی که جمهوری اسلامی به طور نسبی در ضعیفترین وضعیت خود طی چنددهه اخیر قرار دارد، اتحاد و تمرکز بر مسائل و الزامات گذار یک اولویت است و هرچند این ضعف نسبی حکومت الزاما به معنی تحقق گذار در آینده نزدیک نیست، اما نشان میدهد که هر چقدر بیشتر به فکر این آینده محتوم و برنامهریزی برای آن از اکنون باشیم در روز واقعه و رخ دادن گذار، کمتر دچار تن دادن به تعجیلهای ضد دموکراتیک و سورپرایزهای مستبدانهای خواهیم شد که افراد و گروههایی که در پوشش دموکراسیخواهی به دنبال ایجاد اشکال جدید استبداد هستند، به دنبال ایجاد و تحمیل آن بر جامعه هستند.
اما متاسفانه باید اذعان نمود که در معدل اپوزیسیون کنونی، نشانهای از این اولویت بندی و مهمتر از آن "اتحادی" که وجود آن لازمه تحقق گذار است، دیده نمیشود. به این شکل که اگر در شرایط کنونی نیروهای اپوزیسیون ایرانی را عمدتا در دو پلتفورم جمهوری خواهی و سلطنت مشروطه تقسیم شده ببینیم، بعد از کنار گذاشتن نیروهای تندروی این دو دسته که آلوده به لمپنیسم و فالانژیسم هستند به بدنه و اکثریت اپوزیسیون میرسیم که به اعتدال و اصول دمکراتیک و مبارزه بدون -یا به خرج دادن کمترین- خشونت ابراز التزام میکنند. اما مساله این است که فرای تعارفات و در واقعیت موجود، در معدل وجودی اپوزیسیون فعالیتهای موثری که لازمهی یک گذار موفق دمکراتیک لازم است، مشاهده نمیشود. چرا که بدنه این اپوزیسیون تحت رهبری یکنواخت چند دهه اخیر -به جز استنثناهای کمیاب- اولویت عملی خود را به جای تمرکز بر چگونگی ایجاد یک ساختار دمکراتیک در آینده، پیش پیش به دنبال تحقق پلتفورم مورد نظر خود -آن هم بیشتر به طریق سلبی و با تخریب طرف مقابل-است.
رفیق، قهرمان کمونیسم تو نیم قرن جهانی از رنگینکمان اندیشهها و پُٰرسشهای آینده ساز کوباییان را زیر چکمههای دیکتاتوریات له کردی * تو، نیم قرن در میدان سیاست کوبا با خودت مسابقه دادی و هی برای خودت هورا کشیدی و از دستهای خودت مدال طلا گرفتی هزار سال هم اگر زیسته بودی از خودکامگی بیمَرزت دست میکشیدی؟ * تو میخروشیدی که میخواهی کوبا را از چنگال سرمایه برهانی چنگال خودکامگیات درنده تر نبود؟ چند سال بایسته بود تا بتوانی سرشت سرابیِ آرمانهایات را دریابی؟ نیمقرن کافی نبود؟ * مانترای کارزارت «خلق» بوده است پس از رسیدن به پیروزی فرمان قدرت را پس چرا به دستان همان خلق نسپردی؟ کدامیک از رفقایات در کجای جهان فرمان فرمانروایی را پس از گرفتن قدرت به خلق سپردهاند؟ * رفیق، قهرمان کمونیسم آنچه را که خوب و پایدار ساختهای زیرساختهای هراس است مردم هنوز پُرسشهای سیاسیشان را قورت میدهند * رفیق، قهرمان کمونیسم دیدی که انسان با پَرهای بیکراناش در قفس دگمهای آرمانی نمیگنجد دیدی که انگیزه پُر از چشم و گوش و پویاییست دیدی که انگیزه پُر از موتورهای فرداست * رفیق، قهرمان کمونیسم کوبایی را که بهشت روی زمین بود در زندان بینش تنگات پوساندهای، درهم شکستهای
وقت طلایی کوبا اکنون در صفهای ملالآور نان تلف میشود سالن سخنهای تندرآسایات و میدانی که چهگوارا، این دژخیم خوشتیپ خشابهای اندیشهاش را به سوی سرمایه خالی میکند، خالیست
مردم درمانده دریچهای از سرمایه میجویند تا زندگیشان نفس بکشد، راهِ توریستها را که بوی دلار می دهند آب و جارو میکنند و جوانان برای یک گوشی آه میکشند
فیدل، قهرمان کمونیسم زمان آن نرسیده است کز کرسی خطابههای آتشینات فرود بیایی و زنجیرهای سنگین آرمانیات را از دست و پای کوبای تکیده برای همیشه باز کنی؟
عباس صالحی وزیر ارشاد در یک نشست خبری با اعتراف به غلط بودن سیاستهای فرهنگی رژیم این پرسش را مطرح کرده که «کجا اشتباه کردیم که اینطور ذائقه موسیقایی مردم ایران تغییر کرد و کودک و نوجوان ما اکنون جذب موسیقی کرهای شده اند. حتماً ما به درستی برای مذاق این نسل جدید تولید مناسب نداشتهایم »
در سالهای اخیر موسیقی کرهای معروف به «کِیپاپ» در بسیاری از کشورها از جمله ایران در میان جوانان طرفداران فراوانی پیدا کرده، تا آنجا که عده زیادی از آنها بهواسطه علاقه به این نوع موسیقی حتی جذب غذا و زبان کرهای هم شدهاند.
اعتراف واقعی به این موضوع را عبدالناصر همتی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، در مناظره انتخاباتی سال ۱۴۰۰ کرده بود وقتی که گفت « سانسور موسیقی و سرکوب رَپرها در کشور ما باعث علاقه جوانان ایرانی به کیپاپ شده است».
فیلسوف وادیب برجسته آلمانی یوهان فون گوته، موسیقی را به عنوان یک "زبان" ذهنی انسان معرفی می کند، که مانند وسیله ای متعالی برای بیان نظم و زیبایی به کار گرفته می شود.
برای قرنهای متمادی استفاده از این هنر آفرینش و خاصيت موسيقی در جهت ابراز احساسات عاطفی انسانی، سرود ملی برای دادن حس غرور به ملتها، تا مرحله ساختن مارش های نظامی برای دادن روحيه نبرد در جنگها استفاده شده است.
در رژیم جمهوری اسلامی که اصولا هرگونه آفرینش هنری با رجوع به تفکرات ارتجاع مذهبی تعریف می شود، موسیقی، ترانه سرایی و آواز خوانی مورد شدیدترین سانسورها و محدودیت های استبدادی قرار گرفته و تنها نوحه خوانی و آوازهای سنتی آنهم مردانه، که جایی در میان نسل جوان ندارند تحمل شده است.
شادروان پروفسور«هرمزفرهت» که پيش از کوچ به ديار تبعيد و گرفتن کرسی آموزش تاريخ موسيقی ايرانی در دانشگاه ايرلند رياست دانشکده موسيقی دانشگاه تهران را به عهده داشت در یک سخنرانی در کانون فرهنگی ايران در لندن علل مخالفت سنتی آخوند جماعت با هنر موسیقی را ریشه در تقابل مذهب به عنوان تخیلات ماورا طبیعه با واقعیت موجودی به نام انسان معرفی کرده است.
به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ با شکسته شدن حکم اعدام زن و مرد خیانتکار در دیوان عالی کشور، آنها بار دیگر در شعبه همعرض محاکمه می شوند.
رسیدگی به این پرونده از اسفند ماه سال گذشته با شکایت یک استاد دانشگاه به نام امیر آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از همسرش به نام ندا شکایت کرد و پرده از راز سیاه برداشت.
این مرد گفت: من و همسرم سالهاست با هم زندگی میکنیم و دو فرزند 6 و دوساله و نیمه داریم. وقتی فرزندانم متولد شدند از اینکه هیچ شباهتی به من ندارند تعجب کردم .اما هرگز حرفی به زبان نیاوردم و عاشقانه آنها را دوست داشتم.تا اینکه از مدتی قبل به رفتارهای همسرم مشکوک شدم .من گمان میکردم او در محل کارش با یک مرد غریبه در ارتباط است .به همین خاطر چند بار به محل کار همسرم رفتم و از همکاران او شنیدم ندا با رئیس شرکت ارتباطی نزدیک دارد.
وی ادامه داد: من چندبار با همسرم صحبت کردم تا به این رابطه سیاه پایان دهد اما گوشش بدهکار نبود. آخرین بار پسر بزرگم گفت مدیر شرکت مادرش به نام کامران آنها را با ماشین مقابل در خانه رسانده است. از شنیدن این حرف شوکه شدم و به شرکت رفتم تا با مدیر آنجا صحبت کنم. اما وقتی با کامران روبه رو شدم به شباهت عجیب وی با پسرم پی بردم و دنیا برایم سیاه شد.من بدون اطلاع همسرم از فرزندانم آزمایش DNA گرفتم و متوجه شدم پدر آنها نیستم. من شک ندارم پدر فرزندانم رئیس شرکتی است که ندا در آن کار میکند. من با فهمیدن حقیقت شوکه شدهام و آمدهام تا از همسرم و مدیر شرکت او شکایت کنم.
افشای رابطه پنهانی با مرد میانسال
با این شکایت ماموران پلیس به تحقیق پرداختند و پرده از رابطه پنهانی زن خیانتکار با مدیر ۶۰ ساله شرکت خصوصی برداشتند. بررسیها نشان میداد مرد ۶۰ ساله نیز متاهل و صاحب فرزند است.
با افشای این ماجرا زن و مرد خیانتکار بازداشت شدند و در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیر علنی از خود دفاع کردند. در این جلسه استاد دانشگاه در حالی که اشک میریخت به قضات گفت :من همسرم را دوست داشتم و هرگز فکر نمیکردم در این سالها به من خیانت کرده باشد. من بچههایم را دوست دارم و آنها نیز به شدت به من وابسته هستند. من با فهمیدن واقعیت شرایط روحی بدی دارم و نمیدانم به دو پسر خردسالم چه بگویم.
وی ادامه داد: من بعد از فهمیدن این ماجرا همسرم را طلاق داده ام و به نظر نمی رسد هیچ کدام از آنها پشیمان باشند. به همین خاطر برای همسر سابقم و مرد خیانتکار شد مجازات میخواهم. سپس زن جوان به دفاع پرداخت و اظهارات عجیبی را مطرح کرد.
عبدالله مهتدی: "از نظر بریتانیا و اروپا رژیم جمهوری اسلامی ایران فوق العاده ضعیف و به طرز بی سابقهای آسیبپذیر شده است. اکنون در اروپا این نگرانی خاتمه یافته که گویا سقوط جمهوری اسلامی معادل جنگ و آشوب در کل خاورمیانه است. اروپاییها پی بردهاند که قدرت جمهوری اسلامی به ویژه در منطقه پوشالی است و رژیم اسلامی به هیچ وجه توانایی انجام یک جنگ تمام عیار را ندارد. به همین خاطر اروپا و بریتانیا از این پس بیشتر متمایل به تسویه حساب با جمهوری اسلامی هستند."
دو مقام ارشد دولت بریتانیا در گزارشی از دولت این کشور خواستند که با بهرهجویی از ضعفها و شکستهای رژیم ایران در داخل و منطقه از سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ جهت انجام تغییرات بنیادین و حتا تغییر رژیم در ایران حمایت کند. آنان همچنین تأکید کردهاند که رژیم اسلامی ایران در نتیجۀ شکستهایش وارد مرحلۀ سرنوشت سازی شده است.
عبدالله مهتدی، دبیر کل حزب کومله کردستان ایران، در توضیح دلایل این تلقی جدید و پی آمدهای آن از جمله گفته است.
"وضعیتی که در خاورمیانه به وجود آمده بسیاری از جمله بریتانیا را به بازاندیشی در خصوص سیاستهای خود واداشته است. از جک استرو، وزیر امور خارجۀ پیشین بریتانیا و مبلغ و حامی سیاست مماشات با رژیم ایران در اروپا، تا گزارش کنونی در حمایت از سیاست فشار حداکثری دونالد ترامپ بر حکومت ایران راه طولانی طی شده است. در گزارش کنونی حتا از تغییر رژیم در ایران در صورت لزوم و بمباران تأسیسات اتمی آن صحبت شده در صورتی که مدارک و شواهد کافی تلاش تهران را برای ساختن بمب اتمی اثبات کنند.
در واقع، ما شاهد تغییرات اساسی در نگرش ها و تلقیها در قبال ایران نه فقط در بریتانیا، بلکه در کل اروپا هستیم. چنین تغییری در بریتانیا از آن جهت حائز اهمیت است که این کشور در واقع پُل ارتباط میان اروپا و ایالات متحد آمریکا و دارای رابطۀ راهبردی ویژه با این کشور است.
هیچ کشور اروپایی از رژیم جمهوری اسلامی ایران راضی نیست و کلیه کشورهای اروپایی خواستار از میان رفتن حکومت اسلامی ایران هستند. آنچه اروپاییها نمیخواهند وقوع آشوب و جنگ داخلی در ایران پس از سقوط رژیم اسلامی است. آنها خواستار گذار آرام ایران به سوی دموکراسی هستند به طوری که کمترین آسیبی متوجه اروپا و جامعۀ جهانی نشود و خاورمیانه نیز درگیر بحران و آشوب نگردد. چنین چیزی اما، در بادی امر مسئلۀ خود ما ایرانیهاست که باید برای آن چارهای بیاندیشیم. بنابراین، اگر بدیلی در بین ایرانیان و فعالان سیاسی داخل و خارج کشور شکل بگیرد، این بدیل خواهد توانست توجۀ بریتانیا و دیگر کشورهای اروپایی و ایالات متحد آمریکا را به خود جلب کند.
By kozet on January 13, 2025 12:56 PM
|No Comments
به گزارش خبرورزشی، نادر فریاد شیران دروازهبان اسبق استقلال و تیم ملی به واسطه شکایت فدراسیون فوتبال در دادسرای فرهنگ و رسانه حضور یافت و بعد از آن راهی زندان اوین شد.
این اتفاق به گوش محمد مایلی کهن رسید و سرمربی اسبق تیم ملی را به واکنش وا داشت. حاجی مایلی بعد از ظهر یکشنبه در این رابطه طی گفتگویی کوتاه به خبرورزشی گفت:
همین الان که با شما صحبت میکنم در حال جمع کردن وسایلم هستم تا از انزلی به تهران بیایم (مایلی کهن چند سال است که در استان گیلان زندگی میکند) نادر فریاد شیران رفیق قدیمی من است و او را تنها نمیگذارم. برای پیگیری شرایطش به تهران میآیم و اگر لازم باشد حتی مقابل درب زندان اوین هم میخوابم.
مایلی کهن ادامه داد: انگار نه انگار که نادر فریاد شیران دروازهبان استقلال و تیم ملی فوتبال کشورمان بوده است. ظاهرا آقا نادر فوتبالی نبوده ولی افرادی که این روزها در فدراسیون صاحب منصب هستند، همگی فوتبالی بودهاند!
رفاقت محمد مایلی کهن با نادر فریاد شیران به بالغ بر ۴۵ سال قبل باز میگردد و فریاد شیران طی ۳۰ سال گذشته در تمام تیمهایی که مایلی کهن سرمربی بود، به عنوان دستیار کنارش حضور داشته است
By kozet on January 13, 2025 12:01 PM
|No Comments
فرارو - «مقتدی صدر»، روز شنبه در پستی در شبکه اجتماعی «ایکس» نوشت که این آتش سوزیها، حتی اگر ساختگی باشد، نشانهای از نشانههای خداوند است.
به گزارش خبرآنلاین، او این آتش سوزیها را بلایی برای کسانی دانست که سلاح علیه ملتهای مستضعف در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن کشیدند و کودکان، زنان و سالخوردگان آنها را کشتند و مقدسات، بیمارستانها، خانهها و محلات آنها را تخریب کردند.
صدر گفت که این بلاء برای این نیست که خداوند ملت را عذاب دهد، بلکه تا به ملت آمریکا، اقدامات دولتشان که از صهیونیستهای تروریستی که بزرگترین شریک آنهاست، حمایت میکند، یادآوری کند.
ژوزف عون: لبنان از این پس هرگز بر قدرت خارجی تکیه نخواهد کرد و تمامی تلاشهای دولت بر توسعه اقتصادی متمرکز خواهد بود تا جز بهترین محصولات تجاری چیز دیگری از کشور صادر نشود
پس از دمشق، بیروت هم با خروج از بحران خلا ریاستجمهوری، که حزبالله از اکتبر ۲۰۲۲ لبنان را در آن فروبرده بود، آغاز عصری جدید را جشن گرفت. البته با ورود به این مرحله دوران پنجاه ساله بهرهجویی منطقهای از لبنان، که دومین کشور کوچک عربی در منطقه به شمار میرود، نیز به پایان رسید.
لبنان در طول چند دهه گذشته به کانون درگیریهای منطقهای تبدیل شده بود که جمال عبدالناصر، صدام حسین، رژیم اسد پدر و پسر و جمهوری اسلامی آن را به راه انداخته بودند. پس از متوقف شدن جنگ در جبهه مصر، اردن و سوریه، لبنان برخلاف میل مردمش تنها جبهه جنگ باقیمانده علیه اسرائیل بود.
پس از پایان نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه و سرنگونی رژیم اسد، وضعیت در حال بازگشت به تعادل است تا زمینه برای تحقق خواستههای بینالمللی و ازسرگیری روابط سیاسی و معاملات تجاری با لبنان فراهم شود. البته کشمکشهای داخلی در لبنان بهزودی پایان نخواهد نیافت، اما تا زمانی که در تنشهای داخلی از سلاح استفاده نشود، کشورهای منطقه در این مورد نگرانی نخواهند داشت و همه چیز به تصمیمگیری نظام سیاسی پیچیده لبنان واگذار خواهد شد.
پس از خروج موفقیتآمیز از بحران خلا ریاستجمهوری، انتظار داریم لبنان تغییرات مثبتی را شاهد باشد، بهویژه اینکه ژوزف عون با تلاشهای بسیار داخلی و خارجی به مقام رئیسجمهوری لبنان رسید و قدرتهای عربی و بینالمللی نقش موثری در این زمینه داشتند. آمریکاییها تهدید کرده بودند که هرگونه حمایت اقتصادی از لبنان را متوقف خواهند کرد و پهپادهای اسرائیلی با بهرهجویی از توافق آتشبس و خلا قدرت در لبنان، پرواز بر فراز این کشور را متوقف نمیکردند.
علاوه برآن، در حالی که مذاکرات جریان داشت، چمدانهای سفارت جمهوری اسلامی در لبنان، در فرودگاه بیروت، بازرسی شد و محتویات ممنوعه آن ضبط و رسواییهای آن علنی شد. در مرز زمینی لبنان و سوریه هم نیروهای امنیتی لبنان دهها افسر سوری تحت تعقیب را به دولت جدید دمشق تحویل دادند. در مجلس نمایندگان لبنان هم دیگر کسی نمیتواند مانند گذشته، که مجلس تحت فشار و تهدید حزبالله و رژیم اسد قرار داشت، نمایندگان را مجبور کند تا برخلاف میلشان لایحهای را رد یا تصویب کنند.
در هر صورت، دست جمهوری اسلامی از لبنان قطع شد، حتی اگر حزبالله همچنان باقی بماند. تلاشها برای خلع سلاح این گروه در چارچوب توافق آتشبس ادامه خواهد داشت و جنگ اخیر آخرین جنگ علیه اسرائیل از طریق لبنان خواهد بود.
در شرایط جدید شاهد تحولات بسیاری خواهیم بود و امیدواری به آینده بیشتر خواهد شد. با باز شدن دروازههای جهان به روی سوریه، تجارت این کشور که به علت جنگ مختل شده و به دلیل قاچاق مواد مخدر حزبالله و رژیم اسد محدود شده بود، بار دیگر رونق خواهد گرفت. اکنون لبنان میتواند توافقنامه استخراج نفت از آبهای مشترک با اسرائيل را عملی کند. همچنین لبنان میتواند به اختلاف مرزی باقیماندهای که رژیم اسد ایجاد کرده بود، پایان دهد. این اختلاف، پس از عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، برای توجیه حضور «مقاومت جمهوری اسلامی و سوریه» به بهانه آزادسازی مزارع شبعا به وجود آمد.
آتش سوزی لس آنجلس ویرانگرتر است یا فساد ساختاری جمهوری اسلامی!
فرزانه روستایی
صدا و سیما عروسی است و مسئولان چنان سخن می گویند که گویی خدا دارد انتقام زمین خوردن آخوندهای ما را از میلیونرهای لس آنجلس می گیرد. تا حدی که گویی در جمهوری اسلامی همه معصومند و هیچ سهمی در غارت و ویرانی سرزمین ما نداشته اند.
برای فهم آنچه در اقلیم ایران رخ داده است باید خسارات ناشی از فساد ساختاری را با خسارات آتش سوزی اخیر آمریکا مقایسه کنیم و بعد متوجه می شویم حتی اگر خدا دارد انتقام آخوندها را از آمریکا میگیرد باز هم بازنده مردم ایران هستند نه آمریکا.
آتش سوزی لس آنجلس که هنوز مهار نشده است تاکنون ۱۵۰ میلیارد دلار خسارت به بار آورده است. این حجم از خسارت حدود فقط نیم درصد تولید ناخالص داخلی آمریکاست که بالغ بر ۲۷۵۰۰ میلیارد دلار می شود. حال چگونه می توان این آتش سوزی را خسارت نامید در حالیکه کشوری مانند ایران به عنوان بزرگترین دارنده نفت و گاز جهان فقط ۴۰۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی داشته و همه تاسیسات زیربنایی آن در اثر کهنگی در حال از کارافتادن است.
لس آنجلس سوخت و بزودی از نو و مدرنتر ساخته می شود. اما فساد ساختاری جمهوری اسلامی تقریبا همه ابعاد سیاسی اجتماعی و اقتصادی کشور را در بر گرفته و بخش اعظم آن از سپاه و بیت علی خامنه ای نشأت میگیرد.
امروز مردم ایران کمتر از زمان قاجار گوشت و لبنیات می خورند، بیش از همه پنجاه سال گذشته سرکوب شده اند، سواد دانش آموزان کمتر و سطح بهداشت عمومی ویران تر است. امروز مردم در فصل زمستان دروازه های جهنم را با کمبود برق و گاز و آب تجربه می کنند اما بزودی با آمدن تابستان اصل جهنم را تجربه خواهند کرد.
راستی، داروهای بیماران سرطانی را دزدیدن و در بازار آزاد فروختن خسارت است یا آتش سوزی لس آنجلس. با محصولات دیالیز شرکت های دارویی وابسته به بیت و آستانه قدس مردم را کشتن بدتر است یا آتش سوزی. اگر در تبریز به جای داروی شیمی درمانی آب مقطر به بیماران تزریق کنند که هستی خود را فروخته اند تا درمان شوند فاجعه بار است یا خانه هایی که می سوزند و بزودی بهتر از آن را به جایش می سازند.
اولیویه گروندو، فرانسوی زندانی در ایران: قربانی «باجگیری سیاسی» بین تهران و پاریس هستم
دویچه وله - یک فرستنده رادیویی در فرانسه پیام صوتی زندانی تبعه این کشور در ایران را پخش کرد. او خود را به طور کامل معرفی کرده و گفته به شدت از شرایط وحشتناک و شکنجهآوری که در آن قرار دارد خسته شده است.
شبکه رادیویی فرانس اینتر روز دوشنبه ۱۳ ژانویه یک پیام صوتی از یک زندانی تبعه این کشور در ایران را منتشر کرد که وی در آن نام کاملش را میگوید و هشدار میدهد که او و دو فرانسوی دیگر زندانی در ایران "فرسوده و به شدت خسته" شدهاند.
هویت زندانی تبعه فرانسه در ایران اولیویه گروندو است. این اولین بار است که نام کامل این زندانی منتشر میشود. مقامات فرانسوی تا کنون از اعلام نام کامل او خودداری کرده و تنها اسم کوچک او را فاش کرده بودند. اولیویه ۳۴ سال سن دارد.
Emprisonné par les autorités iraniennes depuis plus de deux ans, Olivier Grondeau, 34 ans, lance un appel depuis la prison d'Evin. Alors qu'il effectuait un tour du monde, il a été arrêté lors de son passage à Chiraz, le 12 octobre 2022 et condamné à 5 ans de prison pour... pic.twitter.com/Gue4ZZdcjV
دو فرانسوی دیگری که در ایران زندانی هستند سسیل کوهلر، معلم و شریک زندگیاش، ژاک پاری هستند که در ماه مه ۲۰۲۲ (اردیبهشت ۱۴۰۱) در ایران دستگیر شدند. این دو فعال سندیکایی که در حاشیه تظاهرات معلمان در تهران بازداشت شدند، متهم به "تحریک به شورش" هستند؛ اتهامی که خانوادههای آنها آن را به شدت رد کردهاند.
اولیویه گروندو در فایل صوتیاش خطاب به مقامات فرانسوی میگوید: «شما که قدرت تاثیرگذاری بر این موضوع را دارید، این حقیقت را بشنوید. توان سسیل، ژاک و من تمام شده است. این مسئولیت شماست که زنده ماندن سه انسان را تضمین کنید.»
گروندو اکتبر ۲۰۲۲ (مهر/ آبان ۱۴۰۱) در شیراز دستگیر شده است. مادرش به رادیو فرانس اینتر گفته که او به اتهام "توطئه علیه جمهوری اسلامی" به پنج سال زندان محکوم شده است. خانواده گروندو این اتهام را به شدت رد کرده و میگویند او عاشق شعر و ادبیات فارسی است و با ویزای توریستی در قالب یک تور جهانگردی به ایران سفر کرده است.
روز جمعه گذشته ۱۰ ژانویه وزارت خارجه فرانسه سفیر ایران در پاریس را احضار و به بازداشت این سه نفر اعتراض کرد و آنها را "گروگانهای دولتی" دانست.
وزیر خارجه فرانسه گفت: «وضعیت آنها غیرقابل تحمل است، با شرایطی که مغایر با قوانین بینالمللی و در برخی موارد مصداق شکنجه است.»
پیام صوتی اولیویه گروندو در زمانی منتشر شده که چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی زندانی در ایران در قبال آزادی محمد عابدینی، متهم به دست داشتن در تهیه قطعات پهپادی برای جمهوری اسلامی، هفته گذشته آزاد شد و به ایتالیا بازگشت.
خبرگزاری فرانسه با اشاره به بیانیهای که دفتر جورجا ملونی نخست وزیر ایتالیا در این باره منتشر کرد و از "تلاش فشرده دیپلماتیک و از طریق کانالهای امنیتی" برای آزادی سالا خبر داد، این را کاملا در تضاد با بازداشت طولانیمدت اتباع فرانسه در ایران دانسته است.
این خبرگزاری همچنین نوشته وزارت خارجه کشورهایی که اتباعشان در ایران دستگیر میشوند، اغلب به خانوادهها اعلام میکنند که این موضوع را خبری نکرده و اجازه دهند تا "پشت پرده حل شود"؛ اتفاقی که تا کنون برای این سه تبعه فرانسوی نیفتاده است.
ایران وایر - «ناهید تقوی»، زندانی سابق و شهروند دو تابعیتی ایرانی-آلمانی، پس از چهار سال حبس در زندانهای جمهوری اسلامی، آزاد شد و به کشور آلمان بازگشت.
«مریم کلارن»، دختر ناهید تقوی، روز دوشنبه ۲۴دی۱۴۰۳، با انتشار تصویری از مادرش در شبکه اجتماعی «ایکس»، این خبر را منتشر کرد و نوشت: «تمام شد. ناهید آزاد شد.»
او در ادامه این پست نوشت: «مادرم پس از بیش از ۴ سال حبس در جمهوری اسلامی ایران آزاد شد و به آلمان بازگشت. با تشکر از همه کسانی که برای آزادی او تلاش کردند. از رسانهها میخواهم به حریم خصوصی ما احترام بگذارند.»
خانم تقوی ۹مهر گذشته تحت نظارت پابند الکترونیکی از زندان اوین به مرخصی اعزام شده بود.
او ۶۹ سال سن دارد و در سال ۱۳۹۹ توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و بعد از ۷ ماه حضور در سلول انفرادی و بازجویی، از سوی دادگاه انقلاب، به اتهام مشارکت در یک گروه غیرقانونی به ۱۰ سال و ۸ ماه حبس محکوم شد.
ایران وایر - «مجتبی پوربخش»، مجری پیشین برنامههای ورزشی صداوسیما، از محکومیت خود به دو سال زندان و ۸۰ میلیون تومان جریمه نقدی بهدلیل شکایت «ژیلا صادقی»، مجری نزدیک به حکومت در تلویزیون جمهوری اسلامی خبر داد.
ژیلا صادقی مهر۱۴۰۳ از آقای پوربخش بهدلیل «طرح سوالی در مورد برخورداری از شهروندی آمریکا» و «سفرهای مداوم به ایالات متحده» با عنوان «توهین و افترا» به دادسرای عمومی انقلاب شکایت کرد.
مجتبی پوربخش که بهدلیل حمایت از اعتراضات مردم ایران در سال ۱۴۰۱ و عدم پذیرش دستورات مدیران صداوسیما برای محکوم کردن اعتراضات سراسری، از سازمان صداوسیما حکومتی اخراج شده بود، از خانم ژیلا صادقی پرسیده بود که باوجود موضوعگیریهای مکرر خود علیه دولت آمریکا، چرا بهتازگی برای تمدید اقامت خود به این کشور سفر کرده است.
مجتبی پوربخش ۱۸مهر در استوری اینستاگرام خود نوشت: «خانم ژیلا صادقی چون هم سن مادرم هستید، همیشه محترمانه در موردتون نوشتم و فقط سوال کردم آیا برای تمدید اقامت تشریف برده بودید آمریکا؟ هرگز پاسخی ندادید. امروز وسط شیمی درمانی مطلع شدم علیه من در دادگاه شکایت کردید، راستش باور کنید این شکایت برگ زرینی در زندگی من خواهد بود.»
ژیلا صادقی در سالهای اخیر با اظهارنظرهای تند خود علیه ایالات متحده، پوشش متفاوت و حضور در برنامههای زنده تلویزیونی با مانتو و دامن و همینطور ابراز علاقههای اغراقآمیز در قبال «قاسم سلیمانی» و «علی خامنهای» به شهرت رسید.
ژیلا صادقی پس از اظهارات مجتبی پوربخش، برای آقای پوربخش «آرزوی مرگ با سرطان» کرد. این درحالیست که مجتبی پوربخش طی یک سال اخیر در آلمان مشغول شیمیدرمانی و مبارزه با بیماری سرطان است.
مجتبی پوربخش در پاسخ خانم صادقی نوشته بود: «در جایی مطرح کردید که الهی زودتر از سرطان خون بمیرم، راستش من اگه همین امروز بمیرم حتما خوشحال خواهم رفت، چون مردم خواهند گفت خدابیامرز همیشه سمت مردمش بود، اما تاریخ شما رو چگونه قضاوت خواهد کرد؟»
باشگاه لاتزیو ایتالیا، مردی را که مسـئول نگهداری و به پرواز درآوردن عقاب نماد این تیم بود، به دلیل انتشار تصاویری از آلتش در اینترنت اخراج کرد.
بی بی سی - خوان برنابی، عقاببان باشگاه لاتزیو مسئولیت «المپیا»، عقاب این باشگاه را به عهده داشت و از فصل ۱۱-۲۰۱۰ قبل از بازیهای تیم، این عقاب را در ورزشگاه المپیک رم به پرواز در میآورد.
با این حال لاتزیو (که نماد آن عقابی است که بالای یک سپر پرواز میکند) پس از این که برنابی عکسها و ویدئوهایی از آلتش را به دنبال جراحی ایپلمنت در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، به همکاریاش با او پایان داد.
لاتزیو گفت که از دیدن این تصاویر «بهتزده» شده و برنابی را «بلافاصله» اخراج کرده است.
این باشگاه ایتالیایی همچنین گفت که «از ناراحتی هوادارانش به دلیل نبودن عقاب در چند بازی آینده تیم» آگاه است، اما «غیرممکن است که نمادی تاریخیمان را به چنین فردی مرتبط کنیم.»
برنابی در گفتگو با یک شبکه رادیویی ایتالیا از انتشار این تصاویر دفاع کرد و گفت قصد داشته آگاهی از این جراحی را بالا ببرد و آن را در حساب کاربری خصوصیاش منتشر کرده است: «برهنهگرایی طبیعی است و من در خانوادهای روشنفکر و طبیعتگرا بزرگ شدهام.»
لاتزیو این مرد ۵۶ ساله در بازی سال۲۰۲۱ مقابل اینتر میلان به دلیل دادن سلام فاشیستی در حالی که فریاد میزد «دوچه، دوچه»، از حضور در ورزشگاه محروم کرد. «دوچه» به معنای رهبر، لقب بنیتو موسولینی، رهبر فاشیست ایتالیا در دوران جنگ جهانی دوم است.
برنابی سال ۲۰۲۱ گفت: «این کار را کردم و متاسف هم نیستم، چون موسولینی را میستایم، او کارهای بزرگی برای ایتالیا کرد، درست مثل فرانکو برای اسپانیا.»
برترینها: انتشار ویدئویی از مژگان شجریان درباره قطعی برق در لسآنجلس، نمونهای از رفتارهاییست که تناسبی با جایگاه او ندارد. بهعنوان کسی که به واسطه نام پدرش شناخته میشود و توجه بسیاری را به خود جلب میکند، انتظار میرود که در اظهارنظرهای عمومی خود، هوشمندانهتر و سنجیدهتر عمل کند. این نوع واکنشها و اظهارات نه تنها کمکی به ارتقای جایگاه او نمیکند، بلکه گاه باعث خدشهدار شدن اعتبار او نزد مخاطبان میشود.
فرزند استاد بیهمتای موسیقی ایران با توجه به جایگاه خانوادگی و میراث هنری پدر، از موقعیتی بیبدیل در عرصه هنر و فرهنگ ایرانی برخوردار است. او میتوانست این جایگاه را با تلاش و برنامهریزی به بستری برای نمایندگی موسیقی اصیل ایرانی و بهویژه صدای زنان ایرانی تبدیل کند. با این حال، عملکرد او در طول سالها نشان میدهد که نتوانسته از این فرصت استثنایی بهره کافی ببرد و جایگاهی متناسب با این موقعیت بیهمتا برای خود ایجاد کند.
نمیتوان انکار کرد که ممنوعیت صدای زنان در ایران یکی از بزرگترین چالشها و موانع برای هنرمندانی مانند مژگان شجریان است. این محدودیت جدی باعث شده که بسیاری از استعدادهای برجسته زنان در حوزه موسیقی نتوانند به درستی شکوفا شوند و در عرصههای داخلی تأثیرگذار باشند. با این وجود، این مانع نمیتواند تنها دلیل برای عدم موفقیت در کسب جایگاه مناسب باشد.
مژگان شجریان، بهعنوان کسی که در فضایی فرهنگی و هنری رشد کرده است، میتوانست از این بستر استفاده کند تا خود را بهعنوان پرچمدار موسیقی ایرانی مطرح کند. حتی اگر ترجیح شخصی او خوانندگی نبود، میتوانست با مشارکت در فعالیتهای هنری، آموزش یا حتی تولید موسیقی، نقشی تأثیرگذار در زنده نگه داشتن موسیقی اصیل ایرانی ایفا کند. متأسفانه، او نتوانسته چنین نقش فعالی را ایفا کند و بهنظر میرسد که رویکردی منفعلانه نسبت به مسئولیت اجتماعی و هنری خود داشته است.
🚨خانم شجریان، خاموشی ۳۶ ساعته شما در لسآنجلس و خاموشی جانها در ایران قابل مقایسه نیست❗️
خانم #مژگان_شجریان بعنوان کسیکه از نوجوانی تا همین حالا دلبسته نوای موسیقی و صدای پدر شماست، آروز داشتم که ایکاش پیش از اظهار نظر سطحیتان در مورد وضع خودتان که در شهر فرشتگان به علت آتش... pic.twitter.com/60Vbvt0e8C
بیشک هر انسانی حق دارد که فردی عادی باشد و زندگیای معمولی برای خود انتخاب کند. اما زمانی که فردی به واسطه جایگاه خانوادگی، میراث فرهنگی یا فعالیتهای گذشتهاش، در کانون توجه قرار میگیرد، نمیتواند بهراحتی از مسئولیتهای اجتماعی و انتظارات عمومی شانه خالی کند. اگر مژگان شجریان ترجیح میدهد که فردی عادی باشد و خود را از عرصههای هنری و اجتماعی دور نگه دارد، شاید بهتر باشد که در شبکههای اجتماعی نیز کمتر حضور داشته باشد و در اظهارنظرهایش دقت بیشتری به خرج دهد.
کیهان لندن - خروج فروشگاههای زنجیرهای «هایپر استار» از بازار ایران
«هایپر استار» به عنوان یکی از بزرگترین فروشگاههای زنجیرهای کشور، به دلیل وضعیت نابسامان اقتصاد ایران، از چرخه فعالیت اقتصادی در بازار کشور خارج شد.
منابع داخلی روز شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ با اعلام این خبر گزارش دادند، پس از خروج شرکت عربستانی «صافولا» بزرگترین شرکت سرمایهگذاری مواد غذایی در حوزه روغن مایع، اینبار «هایپر استار» تحت مدیریت گروه اماراتی «ماجد الفطیم» به دلایل نگرانی از سیاستهای سختگیرانه ترامپ و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی، از بازار کشور خارج شده است.
ارزیابی رضا غیبی، روزنامهنگار اقتصادی از خروج هایپر استار به دلیل ترس از تحریمهای ایران:
شرکتهای معتبر خارجی از بازار ایران خارج میشوند.
ارزیابی رضا غیبی، روزنامهنگار اقتصادی از خروج هایپر استار به دلیل ترس از تحریمهای ایران pic.twitter.com/iZwxJfj5Ml
سیگنال ترامپ؟ | دومینوی خروج سرمایهگذاران خارجی از کشور/ پس از صافولا، هایپراستار هم خاک ایران را ترک میکند
پس از خروج صافولا از ایران، این بار نوبت به خداحافظی هایپراستار رسیده است. حال این پرسش ایجاد میشود که آیا اقتصاد ایران بیش از پیش در انزوا فرو میرود؟
به گزارش تجارت نیوز، دومینوی خروج معدود سرمایهگذاران خارجی در ایران گویا به حرکت درآمده است. چنانکه پس از خروج صافولا از ایران، حالا نوبت به خداحافظی فروشگاههای زنجیرهای هایپراستار از ایران رسیده است. در همین زمینه شورای شهر با واگذاری ملک هایپراستار شعبه باکری واقع در منطقه ۵ تهران به بانک شهر موافقت کرد.
بر اساس این مصوبه قرار است تا دو سال دیگر این فروشگاه جای خود را به فروشگاه شهروند بدهد. سوال اینجاست که علت خروج برندهای خارجی نظیر صافولا و هایپراستار از ایران چیست و چه عواملی بر این موضوع تأثیرگذارند؟
علت واگذاری شعبه اتوبان باکری هایپراستار به بانک شهر چیست؟
شورای شهر تهران در جلسهای که در یازدهم دیماه برگزار شد، ملک هایپراستار شعبه اتوبان باکری را با قیمت ۱۱ هزار و ۷۵۰ میلیارد تومان به بانک شهر واگذار کرد. طبق برنامه، پس از پایان دوره اجاره دوساله هایپراستار، فروشگاه شهروند جایگزین این فروشگاه میشود. علت این واگذاری، بدهی سنگین شهرداری تهران به بانک شهر بود.
حتی به گفته محمد آخوندی، عضو شورای شهر تهران، این پروژه مشارکتی بوده و دو سال از زمان آن باقی مانده است. اگر این پروژه در زمان خود به بانک واگذار نشود، بعد از اتمام پروژه ممکن است این کار بهسختی انجام شود.
هایپراستار از ایران خارج میشود؟
طبق اطلاعات منتشرشده در روزنامه هفت صبح، گرچه فروشگاه هایپراستار اتوبان باکری در سال ۱۳۸۸ افتتاح شده، اما قرارداد آن در سال ۱۳۸۵ به ثبت رسیده است. دو دهه پیش، قرارداد گروه العظیم هم با تهران این بود که شهرداری این مکان را در اختیار هایپراستار قرار دهد و خود به عنوان کارفرما و مالک اصلی فعالیت کند. همچنین هایپراستار هم بعد از احداث این پروژه ساختمانها، زمینها و امتیازات این پروژه را به مالک اصلی یعنی شهرداری تهران بازگرداند.
با توجه به نزدیک شدن موعد اتمام قرارداد این گروه و قرار گرفتن مهمترین شعبه این فروشگاه در اختیار بانک شهر، این برند تا دو سال آینده از ایران خارج میشود.
ایران اینترنشنال - سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، برای محدودکردن جمهوری اسلامی برنامهای با عنوان «طرح ۱۰۰ روزه برای دولت ترامپ در قبال ایران» به تیم انتقالی دونالد ترامپ تحویل داده است.
این سازمان گفته این طرح یک نقشه راه جامع و سراسری در تمامی بخشهای دیپلماتیک، اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی است تا حکومت ایران را در قبال بیثباتسازی منطقه پاسخگو کند.
در این برنامه چندین راهکار مشخص برای تضعیف جمهوری اسلامی مطرح و استدلال شده که دولت آمریکا باید ابتدا کمپین فشار علیه ایران را راهاندازی کند تا انتخابهای جمهوری اسلامی را محدود کند.
بر اساس این برنامه، ایالات متحده برای پیشبردن این رویکرد باید از تجربه اسرائیل در حمله حماس درس بیاموزد تا چگونه بدون شروع جنگی گسترده، جمهوری اسلامی را از نظر نظامی هدف قرار دهد.
نمایش قدرت با برگزاری رزمایش؛ جمهوری اسلامی برای ترامپ ۲ آماده میشود
به نوشته واشینگتنپست، رزمایشهایی که با هدف نمایش قدرت جمهوری اسلامی طراحی شده بودند در واقع شاید ضعفهایش را آشکار کردند
ایندیپندنت فارسی - جمهوری اسلامی هفته گذشته در پاسخ به «تهدیدهای امنیتی جدید»، بزرگترین رزمایش دهههای اخیر را انجام داد و ضمن نمایش موشکاندازها و موشکهای بالستیک، یک حمله شبیهسازیشده به تاسیسات هستهای را دفع کرد.
به نوشته واشینگتن پست، اما این نمایشها و اظهارنظرهای عمومی مقامهای جمهوری اسلامی نمیتوانند نگرانیهای جاری در جامعه ایران را پنهان کنند. در شرایطی که گزارشها حاکی از آن است که اسرائیل در حال بررسی حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران است، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب آمریکا، وعده داده است که رویکرد سختگیرانهتری در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد.
واشینگتن پست در ادامه مینویسد جمهوری اسلامی که ماهها است در حالت تدافعی قرار دارد، با حملاتی مستقیم از جانب اسرائیل مواجه شده و در لبنان و سوریه نیز متحمل خسارتهایی شده است.
به گفته تحلیلگران، تحریمهای جدید آمریکا احتمالا فروش نفت ایران به چین را هدف قرار خواهد داد، که فشار بیشتری بر اقتصاد بحرانزده ایران وارد خواهد کرد.
در حالی که بیش از دو ماه از حمله هوایی اسرائیل به سامانههای پدافندی اسـ۳۰۰ ایران میگذرد، فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در جریان رزمایشها بر سامانههای جدید پدافند هوایی ایران تاکید کردند.
واشینگتن پست میافزاید اما سامانههای دفاعی که در رزمایش به نمایش گذاشته شدند کیفیت پایینتری نسبت به سامانههایی دارند که گفته می شود در حمله ماه اکتبر هدف قرار گرفتند، و بیشتر سامانههای تهاجمی نمایشدادهشده تسلیحاتی بودند که از آنها در حملات ماه آوریل و اکتبر به اسرائیل استفاده شده بود و کمابیش بیاثر بودند.
افشون استوار، استاد امور امنیت ملی در مدرسه عالی نیروی دریایی در کالیفرنیا، به واشینگتن پست گفت: «جمهوری اسلامی تقریبا همه کارتهایش را رو کرده است. درگیری سال گذشته بالاترین توانمندی جمهوری اسلامی را آشکار کرد و نشان داد آن اندازه که مردم نگران بودند قدرت ندارد. و این موضوع جمهوری اسلامی را به میزان قابلملاحظهای تضعیف کرده است.»
استوار در ادامه افزود در حالی که رهبران جمهوری اسلامی تلاش میکنند روایت «بازگشت ایران قوی» را بقبولانند، در عوض محدودیتهای زرادخانهاش را آشکار کردهاند.
این استاد دانشگاه گفت: «قدرت و توان ایران زمانی در اوج بود که تمام تهدیدکنندگیاش در مرحله نظری بود.»
یکی دیگر از پیامدهای درگیری در منطقه، وخامت بیشتر وضعیت اقتصادی بوده است. ارزش پول ملی ایران در سال گذشته ۶۵ درصد کاهش یافت، بحران انرژی باعث تعطیلی کسبوکارها و ادارات دولتی شد و نرخ بیکاری همچنان بالا است.
واشینگتن پست در ادامه مینویسد رزمایش هفته گذشته به نظر میرسد بازتاب نگرانی رژیم از احتمال افزایش بیثباتی داخلی باشد.
جوزف عون پس از حضور در کاخ بعبدا بهعنوان رئیسجمهور جدید لبنان، مشورت با فراکسیونهای مختلف مجلس برای معرفی نخستوزیر و تشکیل کابینه را آغاز کرده است.
انتظار میرود او، نجیب میقاتی را که اکنون سرپرستی نخستوزیری را به عهده دارد، تا انتخابات پارلمانی آیندۀ لبنان در مقامش حفظ کند. موفقیت پارلمان لبنان برای انتخاب رئیسجمهور در جلسۀ پنجشنبۀ گذشته، به بیش از دو سال خلأ قدرت در لبنان پایان داد و امید به نجات این کشورِ اسیر جنگ و بحران اقتصادی و سیاسی را زنده کرد.
جوزف عون که در سالهای اخیر در مقام فرماندۀ ارتش لبنان مشغول به خدمت بوده است، شخصیتی فارغ از نزاعهای فرقهای و سیاسی معرفی میشود. افراد آشنا با عون، او را فردی بسیار مهربان و شیرین و گرم توصیف میکنند، کسی که از جدل سیاسی همچون فرار از طاعون، گریزان است و در تمام سالهای مسئولیتش در ارتش به ندرت اظهارنظر سیاسی کرده است.
عون که مثل دیگر رؤسایجمهور لبنان عضوی از جامعۀ مسیحیان مارونی است، به عنوان فردی عمیقاً مذهبی و متواضع و در عین حال «خونسرد در زیر آتش» نیز معرفی شده است. از قضا، مهمترین مخالف انتخاب جوزف عون به مقام ریاستجمهوری، جنبش میهنی آزاد لبنان از احزاب با نفوذ در میان جمعیت مسیحیان مارونی لبنان بود. این جنبش که توسط جبران باسیل داماد میشل عون رئیسجمهور سابق لبنان رهبری میشود، نامزدی جوزف عون برای تصدی ریاستجمهوری را نتیجۀ فشار و نفوذ خارجی میدانست و انتخاب او را نقض قانون اساسی لبنان قلمداد میکرد.
لازم به یادآوری است که جوزف عون و میشل عون بهرغم نام فامیل مشترک و خدمت در مقام فرماندهی ارتش، هیچ نسبتی با یکدیگر ندارند. در همان حال، حزب «قوات لبنانیه» به رهبری سمیر جعجع، دیگر حزب پرنفوذ مسیحیان مارونی نیز فقط در آخرین فرصت ممکن، به حمایت از جوزف عون برخاست و تا قبل از آن، نامزد اصلی این حزب برای ریاستجمهوری شخص سمیر جعجع بود.
واقعیت این است که آمریکا و عربستان و فرانسه برای انتخاب جوزف عون به ریاستجمهوری لبنان، تحرک دیپلماتیک بسیاری از خود نشان دادند اما از نگاه تحلیلگران لبنانی، رئیسجمهور جدید لبنان به هیچوجه «عامل» یا «دستنشانده» آنان محسوب نمیشود و چهرۀ ملی و مستقل خود را دارد.
قاعدتاً به همین دلیل، جوزف عون علاوه بر رأی نمایندگان احزاب مستقبل، قوات لبنانیه، کتائب، سوسیالیست ترقیخواه (دروزیها) و شماری از نمایندگان فراکسیوهای مستقل، در دور دوم انتخابات توانست رأی نمایندگان دو فراکسیون شیعی جنبش امل و حزبالله را نیز به دست آورد.
جوزف عون ساعاتی پیش از رأیگیری دور دوم، با رهبران فراکسیونهای این دو حزب شیعی دیدار و گفتوگو کرد و آنها را نسبت به برنامۀ خود برای آیندۀ لبنان مطمئن ساخت. البته پیش از آن، نبیه بری رهبر جنبش امل در دیدار با فرستادگان آمریکا و عربستان و همینطور نمایندگان حزبالله در ملاقات با فرستادۀ فرانسه تضمینهایی دربارۀ نقش سیاسی خود در آیندۀ لبنان دریافت کرده بودند.
جوزف عون پس از کسب 99 رأی از پارلمان 128 عضوی لبنان، طی نطقی از برنامۀ خود برای ادارۀ لبنان پرده برداشت. این نطق با استقبال مناسبی در میان احزاب و فرقههای لبنانی روبهرو شد به طوری که جبران باسیل مخالف اصلی انتخاب جوزف عون نیز از موضع قبلی خود عقب نشست و با مثبت دانستن برنامۀ عون، انتخاب رئیسجمهور را بهتر از عدم انتخاب او دانست.
جوزف عون برنامۀ خود را بازسازی ویرانیهای جنگ، انحصار سلاح در دست دولت و عقب نشاندن ارتش اسرائیل از اراضی اشغالی جنوب اعلام کرده است. فرقهها و گروههای لبنانی قاعدتاً میدانند که بدون جذب سرمایه و کمک هنگفت کشورهای حوزۀ جنوبی خلیجفارس بهخصوص عربستان امکان بازسازی لبنان وجود ندارد، بنابراین آنان به رابطۀ گرم جوزف عون با این کشورها به دیدۀ مثبت یا اغماض مینگرند.
مسعود پزشکیان در سفر اخیر خود به بلوچستان تلاش نمود تا از خود چهره ای ساده و مردمی و کاملا متفاوت از عملکرد ۴۶ ساله رژیم نشان دهد و به سبک اسلاف خویش اما با عوامفریبی بیشتر و ریختن اشک تمساح از رفع فقر, بی عدالتی و تبعیض در بلوچستان سخن بگوید. آن هم زمانی که چند کیلومتر آن طرف تر مامورین رژیم مشغول تخریب خانه های مردم فقیر و حاشیه نشین در چابهار بودند؛ و دختر وی زهرا پزشکیان (یکی از مدیران ارشد و مسئول امور مالی شرکت پتروشیمی جم) که هیچگونه سمت دولتی ندارد برای بررسی و بازدید بیمارستان چابهار (کشتارگاه چابهار) رفته بود. وانگهی فقر و بی عدالتی و تبعیض که زاده خود رژیمی است که پزشکیان از روز اول بعنوان بسیجی سرباز سرسپرده ولایت چه در جبهه و دانشگاه و مجلس و وزارت و صدارت در خدمت آن بوده است (ویدیو ضمیمه: Pezeshkian.mp4).
وی با لفاظی طوری وعده فروشی یا در حقیقت با "دروغ درمانی" عوامفریبی می کند که گویی تازه وارد سیستم جور و جهل و ستم جمهوری اسلامی شده است و از این همه فقر و عقب ماندگی و ستم مضاعف و بی عدالتی و تبعیض در کل ایران و بخصوص در بلوچستان شوکه شده است. تو گویی که ایشان در این سیستم سرکوبگر وزیر و معاون وزیر و رئیس دانشگاه و نماینده و نایب رییس مجلس و غیره نبوده و از ظلم و ستم در بلوچستان بی خبر بوده است. علیرغم اینکه نمایندگان بلوچ بارها از درد و رنج بلوچ با او شکایت برده و سخن گفته اند و حتی نمایندگان غیر بلوچ هم اعتراض شدید کرده اند.
چرا سلطنتطلبها در توهم خودبزرگبینی بهسر میبرند؟
نگاهی به دلایل دشمنی آنها با سایرجریانهای سیاسی
پاسخ به این پرسش که چرا و بر اساس چه بینش فکری و اعتقادی، جریان سلطنتطلب گرایشات دشمنانهای نسبت به دیگر نیروهای سیاسی حاضر در صحنه دارد، مبتنی بر گزارههایی مشخص است که در ادامه به آنها خواهم پرداخت.
ریشههای دشمنی جریان سلطنتطلب با کسانی که برایشان "غیرخودی" محسوب میشوند، متعدد است و نیازمند تحلیلی گستردهتر. بااینحال، یکی از مهمترین عوامل این دشمنی، در نوع برداشت و نگرش آنها نسبت به مفهوم "دوست" و "دشمن" نهفته است.
اگرچه سلطنتطلبها خود را بهعنوان یک جریان دستراستی طرفدار رضا پهلوی معرفی میکنند، اما از دید بسیاری دیگر، بهعنوان جریانی راست افراطی شناخته میشوند. رفتارهای این جریان غالباً در چارچوب تعاریف کلی راست افراطی قرار میگیرد:
"راستهای افراطی معمولاً فرایندهای پیچیده تاریخی را به کاریکاتورهای سادهای تقلیل میدهند که امکان ساختهشدنِ دوگانههای مانوی را فراهم میکند: دوقطبیهای دوست در برابر دشمن، قربانی در مقابل متجاوز، سیاه در برابر سفید".
این نگاه دوگانهساز، جهانبینی سلطنتطلبان را شکل میدهدو دلیل اصلی دشمنی آنها با سایر گروههای سیاسی است. از دید آنها، تنها دو گزینه وجود دارد: "خودی" و "غیرخودی". و هر کسی که در دستهبندی "خودی" قرار نگیرد، خودبهخود در دایره دشمنان جای میگیرد.
دانشجویی هنرمند و عاشق آثار تاریخی، برای من نوشته با این که از دانشجویان درس خوانی بوده که همیشه بهترین نمره ها را داشته، دو بار است که نتوانسته مدرک دانشگاهی خود را در رشته «مرمت آثار تاریخی» بگیرد زیرا در یکی از دروس که مربوط به «معارف اسلامی» ست کم آورده.
می دانستم که از چند سال پس از انقلاب افراد موظف اند برای ورود به دانشگاه امتحان «معارف اسلامی» بدهند اما نمی دانستم که برای فارغ التحصیل شدن در رشته مرمت هم باید از پس دروس معارف اسلامی برآیند. در واقع و به این ترتیب دانشجویان رشته مرمت آثار تاریخی ما فقط برای مرمت آثار شیعی تربیت می شوند و نه آثار تاریخی ایرانی.
و متوجه شدم که در برخی از دانشگاه ها دروس رشته مرمت آثار تاریخی در 146 واحد درسی و به ترتیب اهمیت این گونه است:
احمد مرتاضی، عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز با اشاره به تاسیس بانک اسپرم گفت: «برخی فقها معتقدند به دلیل نجس بودن منی، امکان معامله آن وجود ندارد.» او افزود: «متاسفانه در برخی مراکز ناباروری برای گرفتن نمونه از شیوههای غیرمشروع مثل استمناء استفاده میشود که مخالف موازین شرعی است.»
ایسنا / آذربایجان شرقی - کرسی ترویجی «ملاحظات شرعی تأسیس و کاربری بانکهای اسپرم در ایران» در دانشگاه تبریز برگزار شد و در این کرسی صاحبنظران موضوعات مربوط به کاربری بانکهای اسپرم را بررسی کردند.
عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه تبریز در ابتدای این کرسی ترویجی، با اشاره به موضوع تأسیس و کاربری بانکهای اسپرم در ایران و ابعاد شرعی و فقهی آن، اظهار کرد: ما با نگاهی به جامعه آماری ناباروی در ایران و سایر کشورها، میتوانیم بر اهمیت این موضوع از منظر درمانی و تحقیقاتی پی ببریم.
احمد مرتاضی ادامه داد: ۶۰ درصد از موارد ناباروری شامل مردان است و استفاده از بانکهای اسپرم بهعنوان یکی از شیوههای درمانی در کشورهای مختلف جهان شناخته شده است.
مرتاضی در ارتباط با تاریخچه تأسیس بانکهای اسپرم در جهان گفت: اولین بانک اسپرم در ایالات متحده آمریکا در دهه ۱۹۵۰ میلادی راهاندازی شده و در ایران نیز از سال ۱۳۸۲ اولین نمونههای ذخیرهسازی اسپرم در مراکز ناباروری آغاز شد. با اینحال، بهدلیل ابهامات فقهی، کاربری این بانکها در ایران بسیار محدود بوده و دریافت اسپرم صرفا از همسر قانونی و استفاده در روند تلقیح مصنوعی مجاز است.
وی با اشاره به روشهای ذخیرهسازی اسپرم، از جمله انجماد شیشهای و ذخیره در نیتروژن مایع، افزود: این تکنولوژی از قرن نوزدهم و در کشورهای غربی آغاز و کاربرد آن در حوزههای درمان ناباروری و تحقیقات علمی گسترده شده است.
عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه تبریز در خصوص بحث نجاست منی و تأثیر آن بر معاملات اسپرم و نظرات فقها در این خصوص نیز، گفت: برخی فقها معتقدند بهدلیل نجس بودن منی، امکان معامله آن وجود ندارد. اما از سوی دیگر، برخی نیز بر این باورند که نجاست مانع از قابلیت معامله نیست، چرا که معیار اصلی در این زمینه، قابلیت انتفاع عرفی و عقلایی است.
مرتاضی در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص شیوههای نمونهگیری اسپرم خاطرنشان کرد: متأسفانه در برخی از مراکز ناباروری برای گرفتن نمونه از شیوههای غیرمشروع از جمله استمناء استفاده میشود و این روش مخالف با موازین شرعی است و توصیه میشود نمونهگیری از طریق رابطه مشروع زناشویی یا ازدواج موقت انجام شود.
وی همچنین نظرات خود را در خصوص حرام بودن استفاده از اسپرم که منجر به اختلاط نسب شود، مطرح کرد.
بیماری خودشیفتگی (Narcissism) یک اختلال روانی است که با احساس خودبزرگبینی، نیاز به تحسین مداوم دیگران، و بیتوجهی به احساسات و نیازهای دیگران شناخته میشود.
افراد مبتلا به این اختلال اغلب جهان را تنها از زاویه دید خود میبینند و خود را مرکز کائنات میپندارند. در سطح فردی، این ویژگیها ممکن است باعث مشکلات در روابط شخصی و حرفهای شود، اما زمانی که فردی خودشیفته به قدرت سیاسی دست یابد، اثرات مخرب آن میتواند جامعهای را به بحران بکشاند.
دیکتاتورها به دلیل نیاز به کنترل مطلق، تمایل زیادی به خودشیفتگی دارند. آنها برای بقای قدرت خود، نیازمند تصوری از کمال و برتری هستند که در ذهن خودشیفته تقویت میشود.
این افراد اغلب با سرکوب صدای مخالف، تبلیغات گسترده برای تقدیس شخصیت خود، و بازنویسی واقعیت، محیطی ایجاد میکنند که نه تنها خودشیفتگی آنها را تقویت میکند، بلکه مردم را نیز در چرخهای از ترس و سرکوب گرفتار میکند.
روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز، وابسته به سازمان تبلیغات، نوشت: واشنگتن پست روز جمعه مقالهای منتشر کرد که پر از ادعاهای بیاساس بود، از جمله اینکه آیتالله خامنهای بیمار است و پسرش، مجتبی خامنهای، بهعنوان جانشین او توسط «روحانیون مسن» انتخاب شده است. ادعاهای مقاله بهراحتی قابل رد هستند
یورونیوز - احتمال موروثی شدن مقام رهبری در ایران و جانشینی بالقوه مجتبی خامنهای، مورد توجه برخی رسانهها از جمله وال استریت ژورنال و واشنگتن پست قرار گرفته است، اما روزنامه تهران تایمز این ادعاها را به شدت رد کرده و بر قاطعیت علی خامنهای در مخالفت با جانشینی فرزندانش تأکید دارد.
ایران سال جدید میلادی را در حالی آغاز کرده است که اکثر نیروهای نیابتی خود در منطقه و مهمتر از همه، متحد اصلی خود در سوریه را در سال ۲۰۲۴ میلادی از دست داده است.
همزمان، ارزش ایران سراشیبی ۴۵ ساله خود را تحت فشار تحریمها با سرعت بیشتری طی میکند و نارضایتی عمومی در حال افزایش است.
این در حالی است که دونالد ترامپ ۷۸ ساله، معمار سیاست «فشار حداکثری بر ایران» قرار است از روز بیستم ژانویه (یکم بهمن) بر صندلی ریاست جمهوری آمریکا تکیه بزند و ایران بین دو راهی «مذاکره و مقابله» با آمریکا قرار دارد.
روزنامه آمریکایی واشنگتنپست ضمن اشاره به موارد فوق، روز جمعه ۱۰ ژانویه (۲۱ دی) در سرمقالهای تحت عنوان «ایران ضعیف شده است و باید آماده مذاکره باشد» در یک گمانهزنی اعلام کرد که آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران که در ماه فروردین ۸۶ ساله میشود، بر اساس گزارشها «وضعیت سلامتی نامساعدی» دارد و «شایعاتی» وجود دارد که «پسر نامحبوب او» یعنی مجتبی خامنهای، ممکن است جانشینش شود.
شائبه اینکه او گزینه مد نظر علی خامنهای است باعث شد تا در جریان اعتراضات خیابانی سالهای اخیر معترضان بدون آگاهی دقیق از هویت واقعی او و سر دادن شعارهایی نظیر «مجتبی بمیری، رهبری را نبینی» احساس خود را نسبت به موروثی شدن مقام رهبری در نظام جمهوری نشان دهند.
در همین حال، روزنامه انگلیسیزبان «تهران تایمز» چاپ ایران با واکنش به این مقاله مدعی شد که بیماری آقای خامنهای و همچنین «اجماع مخفیانه خبرگان» برای انتخاب مجتبی خامنهای به عنوان جانشین وی چیزی جز «ادعاهای بیاساس» نیست.
«ترس از علنی کردن تصمیم»
واشنگتن پست در ادامه مطلب خود اشاره کرده بود که توافق برای گزینه جانشینی رهبری در ایران انجام شده «اما از ترس خشم عمومی و ناآرامیهای احتمالی، برای علنی کردن این تصمیم بیم دارند، چرا که اساسا مجتبی خامنهای بیشتر به خاطر نقشش در سرکوب خشونتآمیز قیام مردمی سال ۲۰۰۹ [جنبش سبز ۱۳۸۸] شناخته میشود.»
اما روزنامه تهران تایمز در مقاله خود تحت عنوان «چرا رسانه های غربی مدام درباره مجتبی خامنه ای دروغ میگویند؟» که روز شنبه ۱۱ ژانویه (۲۲ دی) منتشر شد؛ «بیانات و اقدامات گذشته» آقای خامنهای را شاهد بیاساس بودن گمانهزنی واشنگتن پست میداند و مینویسد که علی خامنهای «حتی با ورود فرزندانشان به عرصه سیاست هم مخالف است و چه رسد به اینکه فرزندش جانشین او شود.»
تهران تایمز گزارش داد که «محمود محمدی عراقی، نماینده مجلس خبرگان رهبری نیز در تأیید این مطلب گفته است که [آقای خامنهای] درخواست تعدادی از اعضای مجلس مبنی بر در نظر گرفتن یکی از فرزندان خود را برای مناصب آینده رهبری، رد کرده است.»
مجتبی خامنهای تاکنون مقام انتصابی یا انتخابی پراهمیتی نداشته و مواضعش برای توده مردم شفاف نیست. با این حال، محمود محمدی عراقی، از اعضای مجلس خبرگان رهبری در ماه فوریه تاکید کرد که علی خامنهای حتی با بررسی فرزندانش به عنوان نامزدهای جانشینی مخالفت کرده است.
پیشتر، ابوالحسن مهدوی، امام جمعه موقت اصفهان در خطبههای نماز جمعه ۲۵ آبان در این شهر ضمن اشاره به دیدار اعضای «مجلس خبرگان رهبری» با علی خامنهای، رهبر ایران اعلام کرد که کمیسیونی «محرمانه» متشکل از اعضای این مجلس، ۳ نفر را برای گزینه رهبری پس از درگذشت آقای خامنهای «شناسایی و اولویتبندی» کردهاند.
این در حالی است که تهران تایمز روز شنبه از طریق «منابع خود» تأیید کرد که «آیتالله خامنهای در مخالفت با جانشینی فرزندانش قاطع است و مجلس خبرگان نیز به آن احترام میگذارد.»
«نادر فریادشیران» با شکایت «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال بازداشت و راهی زندان شد
ایران وایر - خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوهقضاییه، روز یکشنبه ۲۳دی۱۴۰۳ نوشت فریاد شیران پیشتر اظهاراتی علیه مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال مطرح کرده بود که همین مساله، شکایت فدراسیون را بهدنبال داشت.
به نوشته میزان، پس از حضور فریادشیران در دادسرا و ارائه توضیحات به مقام قضایی، برای او قرار التزام و سپس کفالت صادر شد، اما فریادشیران از قبول این قرارها خودداری کرد و به همین دلیل بازداشت و به زندان معرفی شد.
براساس گزارش «تابناک»، مربی سابق تیم ملی نادر فریاد شیران تصویری از خود را با دستبند منتشر کرده و گفته «زندان رفتن برای افشای فساد تاج افتخاری است که با جان و دل میخرم»
نادر فریادشیران پیشاز این در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال در جلسه روسای هیاتهای فوتبال در ساری «گفته اگر من را تایید صلاحیت نکنند و یا شرایطی باشد که نتوانم کاندیدا شوم، من آدم خودم را خواهم داشت. آقای تاج، اینجا مهندس است.»
نادر فریادشیران، پیشکسوت فوتبال ایران، با شکایت مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی بازداشت و به دادسرا رفت. آقای فریادشیران انتقادات متعددی را نسبت به فدراسیون فوتبال و مهدی تاج مطرح کرده بود. او فرآیند انتخابات فدراسیون را غیردموکراتیک دانسته و معتقد بود که این... pic.twitter.com/dBQQrGIEb0
نمیدانم از که یا از چه بگویم. از ظلم حاکمان بگویم که چگونه از همان سالهای اول استقرارشان، زندگی را بر سر مبارزانی چون پیروز و اعظم و دختر خردسالشان الیکا و هزارانی دگر آوار کردند، یا از مسئولان سازمانهای سیاسی و یاران و هم بندان عزیزانمان بگویم، به ویژه آنها که از این جنایتها جان سالم به در بردند و ما خانوادهها بیصبرانه منتظر حضورشان در کنار خودمان بودیم و کمتر سراغمان را گرفتند. (حداقل برای روشن شدن حقیقت و آنچه بر عزیزان ما پشت دیوارهای زندان گذشته است).
یا از جامعهای بگویم که در برابر این ظلم، جنایت و سرکوب وحشیانه سکوت کردند و به ترومای وارد شده به ما خانوادهها و زندانیان سیاسی بازمانده از این جنایتها بیتفاوت بودند و یاریمان نکردند، حتی برای جلوگیری از تکرار این جنایتها که تا به امروز تکرار و تکرار شده است. یا از درد تنهایی دوست عزیز و یار دیرین ما اعظم که در این سالهای سیاه علیرغم زخمهای عمیق جان و تناش و درگیری با بیماری افسردگی، اما در تمام عمر کوتاه خودش و دختر نازنیناش برای زندگی بهتر و انسانی در حد توانش جنگید تا بتوانند سرپا بمانند.
دوشنبه نوزدهم آذر باخبر شدم که اعظم مقدسخو، از خانوادههای دادخواه خاوران و دوست عزیز و رفیق زخم خوردهی ما، در شرایطی بسیار اسفبار، ناروشن و در بیخبری مطلق از خانواده و دوستان، در بیمارستانی در قلعه حسن خان تهران از میان ما رفت و غم رفتن و چگونه رفتناش هنوز تا اعماق جانم را میسوزاند. چهارشنبه بیست و یکم آذر، پیکر اعظم عزیز را از بیمارستان تحویل گرفتند و به بهشت زهرا منتقل کردند و جمعه بیست و سوم آذر پیکر تکیدهاش را در مزار دخترش الیکا به خاک سپردند، بدون آنکه بدانند و بدانیم بر او چه رفته است و چرا اینگونه تنها رفت!
غم رفتناش از یک سو و غم چگونه رفتنش از سوی دیگر ما را بسیار سوزاند که چرا نتوانستیم آنطور که بایسته و شایستهی او و هر انسانی است مراقبش باشیم. چگونه میتوانم این همه درد را در دلم جای دهم، آنهم دور از یار و دیار. از خودم نیز شرمندهام که چرا در چند ماه گذشته از اعظم عزیز خبری نگرفتم و چرا ما را بی خبر گذاشت و در تنهایی رفت؟!
اعظم مقدسخو در اول مرداد ۱۳۳۶ در تهران به دنیا آمد. دوره ابتدایی و دبیرستان را گذراند. حدود انقلاب ۵۷ بود که مادرش در حدود پنجاه سالگی به دلیل بیماری قلبی فوت کرد. در همان شرایط سخت وارد دانشگاه شد و درس خود را تمام کرد و در تهران دبیر علوم دوره راهنمایی شد. در سال ۱۳۶۳ با پیروز احیاء آشنا شد و به همدیگر علاقمند شدند و در یلدای سال ۶۳ با همدیگر ازدواج کردند. چندی نگذشت که اعظم باردار شد با این امید که اوضاع تغییر کرده و میتوانند فرزندشان را کنار هم در شادی و آزادی بزرگ کنند. دخترشان الیکا در ۲۰ اسفند ۱۳۶۴ به دنیا آمد. اما طولی نکشید که همسرش پیروز احیاء از اعضای سازمان فداییان اکثریت را حدود آبان سال ۱۳۶۵ بازداشت کردند و اعظم نیز راهش به جلوی زندانها باز شد.
بازداشت تعدادی دیگر از اعضای این سازمان از مرداد ۱۳۶۵ شروع شد و پیروز اطلاع داشت و به اتفاق اعظم و دخترشان الیکا از خانه خارج شدند و اینطرف و آنطرف در خانهی فامیل بودند و عاقبت مجبور شدند به خانهی خود بازگردند و پیروز دستگیر شد. اعظم را نیز حدود خرداد سال ۱۳۶۶ با دخترش الیکا بازداشت کردند و حدود سه ماه در زندان بودند. اعظم و الیکا در زندان شرایط سختی داشتند و الیکا بارها تشنج کرد و اثرات آن تا بزرگسالی با او ماند و گاهی دچار تشنج میشد. پس از آزادی نیز اعظم مدام در راه زندان بود تا همسرش را ببیند و از شرایط او با خبر شود. گاه الیکا را با خود به ملاقات میبرد و گاه پیش فامیل میگذاشت و تنهایی به ملاقات میرفت.
دخترشان الیکا تقریبا دو سال و نیمه بود که پیروز را در قتل عام زندانیان سياسی چپ در شهریور ۱۳۶۷ مخفیانه در زندان اوین به دار کشیدند، بدون آنکه بگویند چرا و چگونه آنها را کشتهاند. بدون اینکه پیکرش و وصیت نامهای از او را تحویل بدهند و اعظم نیز چون سایر خانوادهها، راهی خاوران و دادخواه شد. اینکه بر این مادر و دختر و سایر مادران و خانوادههای خاوران چه گذشته و چه زخمهایی بر تن و روانشان زدند و علیرغم این زخمها چه تلاشهایی برای بقا و زندگی بهتر خود کردند از یک سو، و از سوی دیگر چه مقاومتها و مبارزات تحسین برانگیزی به شکل جمعی به عنوان مادران و خانوادههای خاوران برای دادخواهی و زنده نگاه داشتن خاوران زیر تیغ سرکوبهای مداوم حاکمیت کردند، آن هم در تنهایی و بدون رسانه و پشتیبانی از جامعهی مدنی، روایت دیگری است که امید روزی بتوانم زوایای مختلف آن را بنویسم.
شاهزادهای برای همه مردم؛ ضرورت بازنگری در مسیر مشاوره و انتخاب همپیمانان سیاسی
بهرام فرخی - ویژه خبرنامه گویا
زمانه تغییر کرده است و این تغییر نیازمند درکی نو از مسئولیتهای تاریخی و سیاسی است. شاهزاده رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، میراثدار آرزوها و امیدهای بسیاری از ایرانیانی است که همچنان در رؤیای سربلندی ایران و آزادی آن از چنگال استبداد و خفقان به سر میبرند. اما این مسیر، همچون هر راه دشوار دیگر، نیازمند بررسی دقیق قدمها و همراهان است. امروز لحظهای حساس فرا رسیده است؛ لحظهای که بازنگری در مسیر و مشاوران، ضروری به نظر میرسد.
شاهزاده رضا پهلوی، بهعنوان شخصیتی سیاسی که در میان بسیاری از ایرانیان بهعنوان نماد امید و اتحاد شناخته میشود، باید از همراهی با جریانهای افراطی که هیچگاه منافع ملی ایران را در اولویت خود قرار ندادهاند، فاصله بگیرد. راستگرایان افراطی، با شعارهای پرطمطراق و سیاستهایی که در عمل چیزی جز تفرقه و خشونت به همراه نداشتهاند، در سالهای اخیر نشان دادهاند که توانایی همراهی با صدای ملتی بزرگ و متنوع همچون ایران را ندارند. این گروهها، سرمایهگذاری خود را بهجای حمایت از منافع ملی و صدای واقعی مردم ایران، بر گروههای افراطی و مزدور متمرکز کردهاند که به منافع آنها نزدیکترند.
ترامپ و دام افراطگرایی
در سوی دیگر این ماجرا، دولت دونالد ترامپ و مشاوران آن قرار دارند که از سیاستهای شکستخورده گذشته درس نگرفتهاند(حمایت کامل دولت قبلی ترامپ از سازمان مجاهدین خلق). آنها با تصور اینکه میتوانند با کپیبرداری از تجربههای تروریستی در مناطق دیگر، به اهداف خود در ایران دست یابند، پا در مسیر خطرناکی گذاشتهاند. حمایتهای آشکار و پنهان آنها از گروههایی مانند سازمان مجاهدین خلق، که به مزدوری قدرتهای خارجی و خیانت به مردم ایران شناخته میشوند، نهتنها تأثیری در سرنوشت آزادیخواهانه ملت ایران ندارد، بلکه به عمیقتر شدن شکافها و بیاعتمادیها دامن میزند.
سازمان مجاهدین خلق، برخلاف آنچه برخی تصور میکنند، نه یک نیروی رهاییبخش، بلکه یادآور تلخترین خیانتها و جنایتها در تاریخ معاصر ایران است. این گروه که در میان مردم ایران بهشدت منفور است، هرگز نتوانسته است پایگاهی مردمی برای خود فراهم آورد. حمایت ترامپ و مشاوران او از این سازمان، نهتنها اشتباهی راهبردی، بلکه توهینی آشکار به مردم ایران است.
مجاهدین خلق، گروهی که دهه هاست به مزدوری برای قدرتهای خارجی مشغولاند، پس از سقوط رژیم اسد در سوریه بار دیگر به گزینهای برای دولتهایی چون ترامپ تبدیل شدهاند. دلیل این انتخاب ساده است: سازمانی گوشبهفرمان و بیریشه در میان ملت ایران بهتر میتواند مأموریتهای خود را در خدمت قدرتهای خارجی به انجام برساند. در این میان، شاهزاده رضا پهلوی که بهدرستی بر حمایت از مردم ایران و نه مداخله نظامی خارجی تأکید کرده است، در سایه این اتحادها آسیب دیده و از مسیر اصلی خود فاصله گرفته است.
درسهایی از سوریه و شکست سیاستهای تقلیدی
دولت ترامپ و دیگر سیاستمدارانی که به تقلید از الگوهای شکستخورده در خاورمیانه روی آوردهاند، از یک نکته مهم غافل ماندهاند: موفقیت گروههای به قدرت رسیده در سوریه، نظیر «تحریر الشام» و رهبر آن احمد الشرح، تا حد زیادی به حمایتهای مردمی در مناطق تحت کنترل آنها وابسته بوده است. اما سازمان مجاهدین خلق، حتی در رؤیای خود نیز نمیتواند چنین جایگاهی در ایران تصور کند. مردم ایران با آگاهی و هوشیاری خود، این سازمان را بهعنوان مزدور بیگانگان و خیانتکار به آرمانهای ملی میشناسند.
فرصت برای بازنگری
شاهزاده رضا پهلوی بارها دیدگاههای خود را درباره ایران آزاد و دموکراتیک مطرح کرده است. او مدلی را به تصویر میکشید که بر اساس آن، ایران میتوانست از تجربه کشورهای اسکاندیناوی در تحقق آزادی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی بهره گیرد. اما آنچه در دو سال گذشته شاهد آن بودهایم، فاصله گرفتن از این آرمانها و افتادن در دام راستگرایی افراطی بوده است؛ تغییری که بیش از آنکه از باورهای شاهزاده نشئت گرفته باشد، نتیجه تأثیر مشاورانی است که هیچگونه سنخیتی با ارزشهای اصیل شاهزاده ندارند.
مشاورانی که امروز به شاهزاده پهلوی نزدیک هستند، کسانیاند که با دیدگاههای ماکیاولیستی و گرایش به سیاستهای مبتنی بر ترس، در تلاشاند تصویر شاهزاده را به نسخهای مدرن از رضا شاه کبیر بدون در نظر گرفتن زمان تقلیل دهند. آنها به جای ترویج چهرهای دموکرات، آزادیخواه و مردمی، در پی خلق چهرهای مقتدر و سلطهگر هستند؛ الگویی که هیچ نسبتی با شخصیت حقیقی شاهزاده ندارد.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرد طرفهای مذاکره برای آتشبس در غزه و آزادی گروگانها در آستانه نهاییسازی توافق هستند و کاخ سفید با تیم ترامپ در این زمینه هماهنگ است. همزمان شبکه العربیه نوشت ممکن است این توافق شامگاه دوشنبه یا بامداد سهشنبه اعلام شود.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا اعلام کرد طرفهای مذاکره برای آتشبس در غزه و آزادی گروگانها در آستانه نهاییسازی توافق هستند و کاخ سفید با تیم ترامپ در این زمینه هماهنگ است. همزمان شبکه العربیه نوشت ممکن است این توافق شامگاه دوشنبه یا بامداد سهشنبه اعلام شود.... pic.twitter.com/H69iqj1B3b
یورونیوز - تنها یک هفته مانده تا آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا، ایران در حال برگزاری رزمایشهای نظامی است و میخواهد مذاکرات هستهای با کشورهای اروپایی را از سرگیرد. همزمان، سایه تهدیدات نظامی آمریکا و اسرائیل علیه ایران سنگینی میکند و مقامات سپاه عملیات موسوم به «وعده صادق ۳» را در سر میپرورانند.
رسانههای دولتی روز یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ (۱۲ ژانویه) گزارش دادند که ایران رزمایشهای نظامی خود را به دو سایت هستهای دیگر که در غرب و مرکز کشور واقع شدهاند، تعمیم داده است. این رزمایش که «اقتدار» نامیده میشود از هفته گذشته آغاز شد و قرار است تا اواسط ماه مارس ادامه یابد و هم ارتش و هم سپاه پاسداران در آن شرکت دارند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۱۸ دی (۷ ژانویه) اعلام کرد که این مانورها در ابتدا فقط بر روی نیروگاه غنیسازی نطنز در مرکز ایران متمرکز بود. اما تلویزیون دولتی در روز یکشنبه گزارش داد که «این رزمایش اکنون در تاسیسات هستهای فردو و خنداب به ترتیب در مرکز و غرب ایران در حال انجام است.»
در رزمایش اقتدار پدافند هوایی ارتش ایران که «در شرایط کاملاً واقعی انجام میشود، یگانهای موشکی، راداری، یگانهای جنگ الکترونیک (جنگال)، فرماندهي اطلاعات و شناسايي الكترونيكي (فاشا)، سامانههای رعب و فریب پدافند هوایی، هواپیماهای باسرنشین و بدونسرنشین نیروی هوایی به اجرای مأموریتهای آفندی و پدافندی میپردازند.»
فعالیتهای نظامی ایران به دلیل برنامه هستهایاش از نزدیک رصد میشود، و این در حالی است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا آماده بازگشت به کاخ سفید میشود. ایران همچنین قرار است در تاریخ ۲۴ دی (۱۳ ژانویه) در سوئیس با فرانسه، بریتانیا و آلمان مذاکراتی حول مسائل هستهای داشته باشد.
با این تفاصیل، آیا در روزهای آتی باید منتظر حمله اسرائیل بود؟
احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران بدون هماهنگی با آمریکا
وبسایت خبری آمریکایی آکسیوس در ماه ژانویه گزارش داد که جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، گزینههایی را برای حمله احتمالی ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران به جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا ارائه کرده است، البته فقط در صورتی که تهران بخواهد پیش از روی کار آمدن ترامپ در ۲۰ ژانویه، به سمت تولید سلاح اتمی پیش رود.
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران با انتقاد از این گزارشها، تهدیدات علیه تاسیسات هستهای این کشور را «نقض فاحش قوانین بین المللی» خواند.
اما انجام عملیات مستقل علیه تاسیسات هستهای ایران توسط اسرائیل پیچیده و خطرناک خواهد بود. تنها دلیل حمله اسرائیل به ایران پیش از آغاز ریاست جمهوری ترامپ این است که بداند ایران در یک هفته آینده به سمت سلاح هستهای پیش خواهد رفت.
یاکوف آمیدرور، سرلشکر بازنشسته اسرائیلی به «مدیا لاین» گفت که «حمله به ایران بدون هماهنگی با آمریکا یک اشتباه است.»
آقای آمیدرور تصریح کرد که اسرائیل برای اقدام نیازی به تایید آمریکا ندارد و میتواند به طور مستقل پیش برود، اما «عدم هماهنگی با ایالات متحده یک اشتباه بزرگ خواند.» آمیدرور هشدار داد که حمله اسرائیل به ایران ممکن است باعث انتقامجویی شدید تهران علیه اسرائیل یا متحدانش شود، و در این صورت، اسرائیل ممکن است به کمک یا مداخله آمریکا نیاز داشته باشد.
اقدام اسرائیل علیه ایران آن هم بدون هماهنگی با واشنگتن، پشتیبانی پنتاگون به ویژه در دوره انتقالی دولت ایالات متحده را فوراً امکانپذیر نمیکند.
او همچنین تاکید کرد که اسرائیل احتمالاً به مهمات تخصصی آمریکا برای اجرای مؤثر حمله نیاز دارد.
ایران دو تاسیسات هستهای شناخته شده دارد: نطنز و فردو.
براساس برآوردها، تأسیسات نطنز شامل یک مجموعه زیرزمینی وسیع با حدود ۵۰ هزار سانتریفیوژ و یک تأسیسات کوچکتر در سطح زمین است. پیشتر جيمز آكتون، محقق و دانشمند بریتانیایی در مصاحبه با مدیا لاین تخمين زده بود که عمق تاسیسات زیرزمینی نطنز از حدود ۱۰ متر بیشتر نیست.
بر خلاف نطنز، تاسیسات فردو در داخل یک کوه واقع شده است و تخمین زده می شود که در عمق ۶۰ تا ۸۰ زیر زمین باشد.
این تفاوت در عمق چالشهای قابلتوجهی برای اسرائیل ایجاد میکند. شواهد قابل توجهی نشان میدهد که اسرائیل در حال حاضر نمی تواند فردو را نابود کند.
آقای آكتون توضیح داد که اسرائیل برای انجام چنین ماموریتی به بمبهای آمریکایی موسوم به «نفوذگرِ مهمات انبوه - MOP» نیاز دارد. با این حال، حتی اگر ایالات متحده مایل به تامین این سلاح باشد، استقرار آن بدون کمک ایالات متحده نه آسان خواهد بود و نه عملی.
بمبهای «نفوذگرِ مهمات انبوه» با بیش از ۶ متر طول، از نظر اندازه از بمبهای سنگرشکن متعارف پیشی گرفته و عمق نفوذ بیشتری نسبت به هر گزینه دیگر دارد.
ایدهآل اسرائیل: حمله به تأسیسات هستهای ایران توام با کارخانههای تولید موشک بالستیک و تسلیحات
امیر عفیفی، ژنرال بازنشسته اسرائیلی خاطرنشان کرد که «درستترین و بهترین سناریو» شامل حمله مشترک اسرائیل و آمریکا خواهد بود. با این حال، او تاکید کرد که چنین هماهنگی تنها پس از روی کار آمدن ترامپ ممکن است رخ دهد.
By kozet on January 12, 2025 11:01 AM
|No Comments
شرق - صادق زیباکلام، سلبریتی سیاسی خوشصحبتی است که هم نبض جامعه را میشناسد، هم سالها تحولات سیاسی-اجتماعی تاریخ معاصر ایران را تحقیق و تدریس کرده است.
با او در چندین زمینه، گفتوگو کردهایم؛ هم مشروح و مبسوط درباره سیاست و تحولات ایران از مشروطه به اینسو، هم درباره دوران دانشجویی در انگلیس و هواداری از فلسطین و توقیف ۱۳ساله کتاب "تولد اسرائیل" در ارشاد و رابطه عاشقانهاش در بریتانیا و...
اسم برنامه «رک» است. من هم با اجازهتان چون شما اهل رک حرفزدن هستید، رک سؤال کنم.
شما رک سؤال کنید و من در خدمت شما هستم.
فکر کنم شما رکورددار گفتوگو در رسانههای ایران و حتی آن طرف آب هستید. مصاحبه خیلی دوست دارید یا خیلی حرف برای گفتن هست؟
شاید اگر بگویم که خیلی هم مصاحبه دوست ندارم، کسی باور نکند؛ یعنی حق میدهم باور نکنند و بگویند خدا رحم کرده مصاحبه دوست نداری، اگر دوست داشتی چه کار میکردی؟ چادر میزدی و اینها. ولی نه، واقعا تا آنجا که بتوانم فرار میکنم. از تیرماه که دور دوم انتخابات ریاستجمهوری بود و به من مرخصی پزشکی دادند و از زندان بیرون آمدم، قرار بود با آقای مهدی رحمانیان و آقای غلامی مصاحبه انجام دهیم و الان که چهار، پنج ماه میگذرد، نه واقعا.
ولی مصاحبههای بسیار دیگری قبل از این مصاحبه انجام دادید. فکر میکنم یک مقدار مهربانی است و انگار دعوت ردکردن برای شما سخت است.
بله، ببینید من کلا قاعده و قانونهایی برای خودم دارم. خب برای مصاحبه، گفتوگو یا پرسیدن «آخرش چه میشود؟» خیلی تماس میگیرند. شمارههایی را که نمیشناسم، اصلا جواب نمیدهم. آنها را هم که میشناسم، چون میدانند من جواب نمیدهم، تلفن نمیزنند و برایم پیام میفرستند؛ بنابراین اگر شمارهای باشد که من نمیشناسم یا موبایل باشد، جواب نمیدهم. بعد از یکی، دو بار که تماس میگیرند، جواب میدهم و برایشان پیام میفرستم که اوامرتان را مرقوم بفرمایید. بعد او میگوید گفتوگو میخواهیم یا میخواهیم برای مصاحبه به فلان دانشگاه دعوتتان کنیم. برای دانشگاه میگویم باشد؛ چون میگویم 80، 90 درصد از شورایی که باید مجوز صادر کنند، نماینده رهبری و معاون پژوهشی و اینها هستند که قبول نمیکنند؛ بنابراین چرا من خودم را خسته کنم و با اینها بحث کنم؟ ولی بهتازگی دو سایت هستند که نمیدانم اسمشان را درست میگویم یا خیر، یکی آزاد است که برای بچههای دانشگاه شریف است، آقای دکتر احمدی و دیگری دیدارنیوز که برای آقای مهندس محمدیان؛ واقعا کارشان را خوب انجام میدهند و همیشه هم به صورت مناظره است و با کسی که خیلی مثل من فکر نمیکند و طور دیگری فکر میکند.
البته شما کنشگر هستید. کنشگر با انفعال که معنا نمیشود؛ با فعالیت معنا میشود. کتاب بنویسد، حرف بزند، یادداشت بنویسد و در مناظرهها شرکت کند؛ این معنای یک کنشگر سیاسی است.
یک چیزی را شما درست میگویید. البته الان نه، اما بعد از دوران اصلاحات بحثی پیش آمده بود که ما صداوسیما نباید برویم، چون صداوسیما بعد از دولت دوم آقای خاتمی از اصلاحطلبان دعوت نمیکرد؛ بنابراین نباید برویم و فقط صداوسیما یک خط خاص است. علیالقاعده از من هم انتظار میرفت به خاطر اینکه به اصلاحطلبها نزدیکترم، نروم و نمیرفتم. صداوسیما نرویم، چون صداوسیما مردمی نیست و قس علیهذا... .
پس کجا حرفمان را بزنیم؟
همان. خیلی وقتها در دانشگاهها من را بسیج دعوت میکند. بسیج دانشجویی دانشگاه کاشان، بسیج دانشجویی دانشگاه اصفهان. یک نفر را هم از آن طرف میآورند مثلا حمید رسایی و مناظره انجام میشود و آمفیتئاترشان پر میشود؛ یعنی آخرین بار که این اتفاق افتاد. یک ماه پیش در دانشگاه کاشان بود که با یک طرفدار سیاستهای تندرو انقلابی بود و باز هم آمفیتئاتر خیلیها آمده بودند، با اینکه برنامه ساعت 9، 9:30 شب شروع شده بود. به همان استدلالی که در صداوسیما نباید شرکت کنید، به همان استدلال هم اگر بسیج و جامعه اسلامی در دانشگاه دعوت کند که همه از یک طیف هستند، نباید بروید. پس دیگر کجا میماند؟ منِ صادق زیباکلام معتقدم من خودم فکر میکنم. ممکن است مخاطبان من بگویند بهجز مهمل هیچ چیز دیگری نمیگویی و خودت فکر میکنی خیلی سرت میشود، اما فکر میکنم حرف برای گفتن دارم.
بنابراین اگر قرار باشد به صداوسیما نروم، چون صداوسیما از طرف روشنفکران و تحصیلکردهها بایکوت شده، اگر نهادهای مرتبط با حکومت در دانشگاهها دعوت کنند نروم، یکسری را هم که نظام قدغن کرده و گفته نباید شرکت کنید؛ مثل ایراناینترنشنال، بیبیسی فارسی، منوتو و رادیوفردا پس من کجا بروم؟ «شرق» هم نیایم؟ این است که از 20، 30 سال پیش عهد و پیمانی با خودم بستم که هرکسی من را دعوت میکند، میگویم میآیم؛ اگر شمر و خولی و حرمله هم دعوت کنند، من میگویم میآیم. چون فکر میکنم حرفی برای گفتن دارم.
البته در این سه، چهار شبکه آخری که نام بردید، مصاحبه کردید؛ شاید بعد از آن گفتند نباید مصاحبه کنید.
اگر یادتان باشد در سال 1388 گفتند با بیبیسی فارسی صحبت نکنید. با رادیوفردا، بیبیسی فارسی و بعدا گفتند با منوتو هم صحبت نکن، چون صحبت میکردم... .
اما فکر کنم تکوتوک یک کارهایی کردید.
بعد ایراناینترنشنال آمد. بعد از آبان 98 هم گفتند با ایراناینترنشنال صحبت نکن و من صحبت نکردم.
بسیار خب. دو نکته گفتید که با هر دو کار دارم. یکی زندان و دیگری «آخرش چه میشود؟» که کتابی هم درباره آن نوشتید. اما اینکه شما را چرا نمیگیرند، شما را که چند بار گرفتند! چرا این را میپرسند؟ و چرا تا شما را میگیرند، بعد از یک مدت آزاد میکنند؟
در 10 سال گذشته، یعنی تقریبا از اوایل دهه 90 و دقیقتر از بعد از دور دوم دولت روحانی در سال 96، دو سؤال بود که هرکسی به من میرسید، میپرسید: «آخرش چه میشود؟» و «چرا شما را نمیگیرند؟». آنهایی که میگفتند چرا شما را نمیگیرند، معمولا میخواستند مؤدبانه بگویند فکر نکن خیلی زرنگی! ما فهمیدیم دستت با اینها در یک کاسه است و تو برای نظام سوپاپ هستی، مالهکش و مزدوری و فکر نکن خیلی زرنگی و ما نفهمیم. ممکن است یک عده نفهمند چرا تو را نمیگیرند، اما ما میدانیم تو برای خود این نظام هستی. من خیلی کم از اتومبیل استفاده میکنم و پیاده اینطرف و آنطرف میروم یا با وسیله نقلیه عمومی؛ هرکسی میپرسید که چرا شما را نمیگیرند، میگفتم برای چه بگیرند؟ من از خودشان هستم و آب پاکی را میریختم روی دستشان که به خودشان زحمت ندهند.
شاید کسی حوصله نکند یا وقت نکند یا دسترسی نداشته باشد؛ میشود چکیده و خلاصه پاسخ سؤال اول را بگویید؛ چرا شما را نمیگیرند؟ غیر از آنکه آب پاکی را روی دستشان میریختید، چکیدهای را که در این کتاب نوشتید، خیلی خلاصه میگویید؟
چکیدهاش این است که یک چیزهایی را رعایت میکنم. توهین نمیکنم. مثلا من همیشه میگویم آقای رئیسجمهور، آقای احمدینژاد، آقای روحانی، به مسئولان مملکت، رئیس قوه قضائیه، مقام معظم رهبری. فقط خودیها نیستند که من با احترام با آنها رفتار میکنم. میدانید که من به ولیعهد همیشه میگویم ولیعهد؛ همیشه گفتهام جناب و یک بار نمیتوانید از من نوشتهای پیدا کنید که با ایشان سخیف صحبت کرده باشم.
پس یکی اینکه ادبیاتتان درباره همه محترمانه است.
بله. درباره همه. دوم اینکه عدهای میگویند عبور از نظام. من معتقدم در این صورت به جلو نمیرویم. ممکن است شما بگویید جلو کجاست که ما نمیرویم؟ من میگویم برای منِ صادق زیباکلام جلو، یکسری اهداف و آرمانهای دموکراتیک است. اینکه مردم بتوانند در انتخابات آزاد شرکت کنند. بتوانند نمایندگان خودشان یا رئیسجمهور و نخستوزیر را آزادانه انتخاب کنند؛
یعنی اینکه حکومت پاسخگو باشد؛ یعنی نظامی که حکومت میکند، باید در قبال اتفاقات مهمی که افتاده، پاسخگو باشد. الان مثلا سوریه آنطور شده و باید متعهد و موظف به پاسخگویی باشند. حکومت نتواند هر کاری را که دلش میخواهد، بکند، بلکه کارهایی را انجام دهد که قانون اساسی به او اجازه داده است. آزادی بیان و مطبوعات باشد. شما اگر گفتید بالای چشم حکومت ابرو است، به شما احضاریه ندهند. و من معتقد هستم امروز که چهارم دی 1403 است، اگر این نظام آسیب ببیند، مستقل از چگونگی آن، ما به آن اهداف نخواهیم رسید.
با استمرار وضعیت فعلی معتقدید که میرسیم؟
من نگفتم که چه کار باید کنیم. ببینید، در دانشگاه تهران تا قبل از اینکه من را بیرون کنند، یعنی در سال 1401، کار اصلی من در دانشکده حقوق و علوم سیاسی تدریس تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بود؛ یعنی از اواخر قرن نوزدهم، از مشروطه تا 22 بهمن 1357. این درس اصلی من بود و تمام ۳۰، ۴۰ کتابی که نوشتم، حالا چه مصاحبه، چه کتاب و چه نوشتنی همه درباره همین مسائل است؛ تحولات سیاسی-اجتماعی ایران.
امروز که چهارم دی 1403 است، هدف یک آدم به اسم صادق زیباکلام نبوده است. 118 سال پیش، انقلاب مشروطه اتفاق افتاده است و شما باورت نمیشود که 118 سال پیش خواستهها، امیال و آرزوهای مشروطهطلبان و مشروطهخواهان همینها بوده است. قانون اساسی باشد و پادشاه نتواند هر کاری که دلش میخواهد، انجام دهد. وزرا پاسخگو باشد، مردم بتوانند نمایندگانشان را انتخاب کنند.
رساله یک کلمه، قانون، هنوز هم دنبال استقرار قانون هستیم.
آفرین، اصلا چیزی که من به دانشجوهایم درس میدهم، این است که بنشینیم و فکر کنیم چه شد؟ چرا بعد از 118 سال نیست آنچه میخواستیم و باید میشد؟
چکیده خودمانی حرفتان این است که اگر قرار است مدام با انقلاب به آن برسیم، از 118 سال پیش با انقلاب رسیده بودیم، چون مدام انقلاب شده است. چکیده پاسخ به این سؤال که آخرش چه میشود؟
وقتی شما میگویید آخرش چه میشود؟ یک سناریو و منظری در ذهنتان دارید.
خودم این ایراد را از خودم مطرح کنم تا شما جوابتان برای بیننده روشنتر شود. وقتی میپرسید آخرش چه میشود؟ یعنی الان هیچ کاری نباید انجام دهیم یا باید خیلی کارها کنیم تا برسیم به آخرش که یک چیزی میشود.
به آنهایی که میگفتند چرا شما را نمیگیرند، میگفتم من از خودشان هستم، برای چه من را بگیرند؟ اما در پاسخ کسانی که میگفتند و میگویند و همچنان خواهند گفت که آقای زیباکلام آخرش چه میشود؟ اولا خود این سؤال از منظر جامعهشناختی خیلی مطلب دارد. خیلی حرفها دارد. چرا؟ برای اینکه در پاکستان هم پاکستانیها نمیگویند آخرش چه میشود؟ در افغانستان هم منتظرند با همه سختیها گشایشی اتفاق بیفتد.
یعنی با تمام سختی حتی از الان هم از مسیر لذت میبرند.
حالا کشورهای پیشرفته که بماند؛ در نروژ، فنلاند، دانمارک، آمریکا، هلند، ژاپن و... مردم نمیگویند آخرش چه میشود. حتی در ترکیه، پاکستان و امارات هم نمیگویند آخرش چه میشود. حتی در عراق هم نمیگویند. خود اینکه مردم میگویند آخرش چه میشود یک درد بزرگ است.
خیلی بد است!
نه، آن به جای خودش؛ وقتی آدمها میپرسند آخرش چه میشود؟ یعنی امیدشان را از دست دادهاند و سرخورده هستند. این است که میپرسند آخرش چه میشود؟
من آن اوایل فکر میکردم وقتی از من میپرسند آخرش چه میشود، با خود میگویند این استاد علوم سیاسی است و شاید چیزهایی بفهمد و بداند به کدام سمتوسو میرویم. بعد متوجه شدم که من خیلی اشتباه میکنم. 80، 90 درصد کسانی که از من میپرسند آخرش چه میشود، میدانند آخرش چه میشود و از من تأییدیه میخواهند. دارند به من میگویند صادق زیباکلام، تو هم مثل ما فکر کن، مثل ما باش و به من میگویند تو هم بیا مثل ما فکر کن. اینطور شد که من متوجه شدم وقتی با آدمها صحبت میکردم، میدیدم که این به دنبال سؤال نیست و میداند آخرش چه میشود، فقط میخواهد من آن آخر را تأیید کنم.
و شما این مهر تأیید را نمیزنید؟
اصلا و ابدا. بنابراین به جای اینکه بنشینم و با آنها بحث کنم که فایدهای هم نداشت، در جواب هرکس به من میگوید آخرش چه میشود، میگویم دعا کنید. چون میدانم به دنبال چه هستند. بنابراین وقتی من میگویم دعا کنید، شگفتزده میشوند و میپرسند دعا کنیم؟ شما استاد دانشگاه هستید و مگر کار مملکت با دعا درست میشود؟ میگویم بله شما دعا کنید. ببینید چرا روحانیون موفق هستند؟ برای اینکه آنها دعا میکنند اما شما دعا نمیکنید. بعد نگاهی به من میکنند و میگویند مثل اینکه بدهکار هم شدیم. میگویم بله بدهکار هستید، چون ایمان ندارید؛ بروید اول ایمانتان را تقویت کنید بلکه دعایتان مستجاب شود و شما هم مثل روحانیت بتوانید موفق شوید.
آقای دکتر ببخشید به آنها جواب نمیدهید که تو از این سؤال منتظر تأیید من هستی؟
فایده ندارد. برای اینکه شاید باورتان نشود اما ما از نظر سیاسی فوقالعاده عقبمانده هستیم. از نظر علوم انسانی فوقالعاده عقبمانده هستیم. آدمی که به من میگوید آخرش چه میشود و تا صبح میخواهد با من بحث کند، یک صفحه کتاب نخوانده و دانش او در ایراناینترنشنال یا منوتو خلاصه شده است.
آقای دکتر نه کشورهای بسیار پیشرفته و توسعهیافته، مگر همه دموکراسیهای مستقر 99 درصد جامعهشان روشنفکر و تحصیلکرده و نابغه هستند و همه مردم کتاب میخوانند؟
شما اگر سؤال نداشته باشید که آخرش چه میشود، من توقعی ندارم که شما کتاب هم خوانده باشید. اما چرا از شما توقع دارم؟ چون شما نخواستید یک بار فکر کنید که چه شده که ما به اینجا رسیدهایم. ببینید، آدمهای معمولی را که در کوچه و خیابان میبینیم هیچ، من با آقای مهدی نصیری گفتوگو و مناظره کردم، با آقای اکبرنژاد گفتوگو کردم، با آقای دکتر عبدالکریمی گفتوگو کردم، با آقای دکتر بخارایی و... . خیلی جالب است؛ حتی روشنفکران و فرهیختگان ما برایشان مهم و مطرح نیست که این انقلاب اسلامی است که ما این همه به آن فحش میدهیم و نفرین و ناله میکنیم، چون الان دیگر به آن انقلاب اسلامی نمیگویند، میگویند پنجاهوهفتی. الان یکی، دو سال است که به من میگویند پنجاهوهفتی! میگویند زیباکلام را ولش کنید او از این پنجاهوهفتیهاست.
انقلاب سال 57، خواستهها و آرمانهایی داشت. درست است که الان شاهاللهیها و سلطنتطلبها و براندازها میگویند شما خوشی زیر دلتان زد و برای آب و برق مجانی به خیابان ریختید و گولتان زدند، روشنفکران خودفروخته و فریبخورده بودند و... درست است که اینها را به ما میگویند اما ببینید یک دریا آرشیو انقلاب سال 57 وجود دارد که راهپیمایی وقتی از ساعت هفت، هشت صبح شروع میشد، از میدان انقلاب تا آزادی جمعیت جمع میشد و ساعت ۱۱، ۱۲ اعلامیه آن راهپیمایی قرائت میشد؛
در آن اعلامیه چه نوشته شده بود؟ نوشته بود آب و برق مجانی میشود یا به همه زمین میدهیم؟ نه در آن نوشته بود آزادی زندانیان سیاسی، تبعیدیها باید به وطن بازگردند، انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، تعطیلی زندان اوین و... اینها خواستههای ما بوده است. من که میگویم ما بیسواد و عقبمانده هستیم، حتی تحصیلکردههای ما و آنهایی که مشعل به دست گرفتند و راه را نشان میدهند و به جمعیت میگویند به دنبال ما بیایید، یک بار نیامدند بررسی کنیم. در مناظرهها و گفتوگوهایی که میکنیم، از آنها میپرسم چرا ما به آن اهداف نرسیدیم؟ ما کار نکردیم. ما بلد نیستیم در زمینه علوم انسانی کار کنیم. غربیها چرا پیشرفته و موفق هستند؟ چون درباره این چیزها کار میکنند. درباره اینکه این انقلاب اسلامی چه شد که به اینجا ختم شد؟ چرا یک بار بعد از 22 بهمن 57 مسئولان نگفتند آزادی بیان؟ ما برای آزادی بیان، انتخابات آزاد و پاسخگوبودن حکومت انقلاب کردیم؛ چرا نیامدیم یک بار درباره اینها بحث کنیم؟ فقط و فقط تئوریهای توطئه. عقبماندگی فقط تولید پراید و پیکان نیست.
اتفاقا تولید را گفتید. یک مصاحبه معروفی از جوانی شما وجود دارد که گفتید ما باید همه چیز را خودمان تولید کنیم، اصلا نباید وابسته باشیم.
بله، آن مصاحبه برای 46 سال پیش بود. چه کسی آنطور در آن مقطع فکر نمیکرد؟ من این را همیشه میگویم، نه از باب افتخار یا ننگ، از باب واقعیت. ببینید تنها کسی که به اعدامهای خلخالی نق میزد و اعتراض میکرد، خدا رحمتشان کند مرحوم مهندس مهدی بازرگان بود. شما الان برگردید به روزنامههای سالهای 57-58 که مطلقا آزادی بود، یعنی باورتان نمیشود مطبوعات در ایران همانقدر آزاد بودند که مطبوعات در فرانسه آزاد است.
برایند مطبوعات را مرور میکنم اعتراضی به آن اعدامها وجود ندارد.
هیچ اعتراضی نبود.
حتی خوشحال هم بودند.
مرحوم مهندس بازرگان میگفت این اعدامها درست نیست و... به آقای خلخالی برخورد و ایشان که اهل استعفا نبود، قهر کرد و سه، چهار روز دادگاه انقلاب و اوین و هرکجا باید میرفت، نرفت. ببینید الان سال 58 است؛ جنگ نشده بود من کاملا یادم هست. دانشجوها، در هر جامعهای ازجمله جامعه خودمان آوانگارد هستند. آنها در همه جوامع برای اهداف دموکراتیک پیشرو هستند. در ایران هم همیشه همینطور بوده است.
بعد از انقلاب، دانشجویان چپ یعنی مارکسیستها، چریکهای فدایی خلق و طرفداران حزب توده، پیکاریستها و جهانسومی از هم جدا شدند و آن طرف دانشجویان چپ بودند و این طرف هم دانشجویان مذهبی و پیرو خط امام و اینها. ببینید فقط و فقط یک مورد بعد از انقلاب بود که دانشجویان چپ، مارکسیست و دانشجویان مذهبی دست به دست همدیگر راهپیمایی کردند و آمدند جلوی در دانشگاه تهران و به طرف میدان فردوسی رفتند که اگر خلخالی نیاید و برنگردد، ما خودمان طاغوتیها، ضد انقلاب و وابستگان به بیگانه را با چنارهای کنار خیابان اعدام میکنیم.
تازه اینهایی که آوانگاردمان بودند.
دقیقا. ببینید چرا شما جامعهتان را نمیشناسید. برای همین است که میگویم اینها یک صفحه کتاب نخواندهاند. ما نیامدیم بگوییم چه شد؟ چرا مطالعه نکردیم؟
الان مشخصا افزایش آگاهی جامعه را چاره و حرکت رو به سعادتمندی میدانید؟
الان افزایش آگاهی جامعه را اوجب واجبات میدانم؛ یعنی اینکه یکی از اختلافات بنیادی من با اصلاحطلبها از اینجا شروع شد که بعد از 88، هر وقت انتخابات مجلس یا ریاستجمهوری میشد، خلاصه حرف اصلاحطلبان این بود که اگر نظام مقداری پایین بیاید و تعادل برقرار شود، حالا شورای نگهبان همه را نه اما تعدادی از نامزدهای ما را تأیید کند، در انتخابات شرکت میکنیم. من میگفتم این خطاست؛ باید میگفتیم نفس وجود نظارت استصوابی مغایر با انتخابات آزاد است. کدام اصلاحطلب این را گفت؟ کی آقای خاتمی این را گفت؟ کی ما آمدیم پایین ایستادیم؟ هیچوقت.
هم باید کمکم شروع به آگاهی و مطالعه کنیم و هم پای چیزهایی که باعث تقویت بنیان دموکراسی میشود، بایستیم و برایشان مقاله بنویسیم، سخنرانی کنیم، کار کنیم و در جمع اینطوری صحبت کنیم. اینها باعث میشود انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی به ناکجاآباد نکشند. اصلاحات دوم خرداد 76 به ناکجاآباد نکشد.
و نه در کوتاهمدت هم نتیجه میگیریم؛ چون ما جامعه عجولی هستیم.
اینها در بلندمدت است. ببینید مردم چه کار کردند وقتی ترامپ آمد؟ من خیلی خوشحال نشدم؛ گفتم ایشان ضدزن، ضدسیاهپوستها، مکزیکیتبارها، عربها، ایرانیها و مسلمانهاست. بهصراحت این را گفتم. من خیالم راحت است، البته به من مربوط نمیشود که من نه سر پیاز هستم و نه ته پیاز اما خیالم راحت است چون در آمریکا ترامپ و بایدن حکومت نمیکند، قانون حکومت میکند.
من اینها را بارها و بارها گفتم و باید اینها را بشنویم. ترامپ دور اول که چهار، پنج سال پیش رئیسجمهور شده بود، وقتی وارد کاخ سفید شد، اولین کاری که کرد، شما بهعنوان یک رسانه حتما یادتان است. گفت از این هشت کشور دیگر از این به بعد کسی حق ندارد وارد آمریکا شود؛ ایران، سوریه، سومالی و... هفت، هشت کشور بودند. یک قاضی فدرال گفت شما حق ندارید این کار را انجام دهید.
همین پریروز مثل اینکه ترامپ میخواست برای دادستان فردی را منصوب کند و او را معرفی هم کرده بود؛ ترامپی که این همه رأی آورده، ولی یک کمیته بررسی کرد و گفتند این روابط جنسی خلاف داشته و مواد مخدر مصرف کرده و با تیپا کسی را که ترامپ میخواست بیاورد، بیرون انداختند. حالا کسی که صادق زیباکلام میخواهد بیاورد، فوتش کنید پرت میشود آن طرف؛ اما ترامپ میخواست بیاورد. چرا؟ چون قانون میگوید که ترامپ نمیتواند هرکسی را میخواهد بیاورد و سنا باید نظر بدهد.
ما این را نداریم. در ایران از مشروطه به این طرف در این 118 سال منهای موارد استثنائی مانند چند سال اول انقلاب، وقتی رضاشاه سقوط کرد، چند سال بعد از مشروطه، اینها را کنار بگذارید سرجمع به 20 سال هم نمیرسند اما در صد سال مابقیاش حکومت هر کاری خواسته کرده است. ما باید این فلسفه را در ایران مطرح کنیم که حکومت صرفنظر از اینکه چه کسی قدرت را در دست گرفته، باید حسب قانون حکومت کند و در قبال سیاستها و تصمیماتش پاسخگو باشد. اینها را باید جا بیندازیم. اینها جا نیفتاده؛ ما عقبمانده هستیم و نمیدانیم مبانی مدرن حکمرانی اینهاست.
در فرمایشاتتان درباره صفات ترامپ گفتید، یادم آمد 13 سال است کتاب تولد اسرائیلتان در ارشاد گیر مجوز است.
ببینید من هم مثل خیلی از ایرانیها، زمانی که در لندن از سال 1346 تا سال 1349 تحصیل میکردم و رشته مهندسی شیمی میخواندم، در اتاقم عکس یاسر عرفات، جمال عبدالناصر و لیلا خالد بود، مثل یحیی سنوار، یک بت انقلابی برای دختر فلسطینی و عکس دختربچه فلسطینی که در چشمهایش یک دنیا محرومیت وجود داشت و در اردوگاههای فلسطینی، لبنان و سوریه یا هرکجای دیگر.
اینها تصاویر اتاقم بود و مثل مابقی ایرانیها با تمام وجود طرفدار فلسطین بودم و اسرائیل را غاصب و ظالم، متجاوز و... میدانستم. اما چون در انگلیس درس میخواندم و به مسئله فلسطین خیلی علاقه داشتم، مثل مابقی ایرانیها، شروع کردم به خواندن اخبار که نخستوزیر اسرائیل چه گفته و... . مقالهای در نیویورکتایمز درباره فلسطین خواندم و فهمیدم و یاد گرفتم و به خاطر همین علاقهام، انگلیسیام از سایر دانشجویان جلو افتاده بود و کسی باور نمیکرد که من دو سال است انگلیس هستم؛ اینقدر انگلیسیام خوب شده بود.
کمکم متوجه شدم آن تصویری که من دارم؛ یک چیزهای دیگری هم وجود دارد. بعد کمکم کتاب متین رابینسون، عراق و اسرائیل را خواندم و بعد چیزهای دیگر و چیزهای دیگر که البته طول کشید تا فهمیدم اسرائیل را چطور به وجود آوردند.
شما تا چهار هزار سال تاریخ یهودیت را از زمان حضرت ابراهیم در چهار هزار سال پیش باید شروع کنید کمکم به مطالعهکردن و آن زمان تازه میفهمید چه میشود که اسرائیل چهار هزار سال بعد از آن به وجود میآید و این کتاب تولد اسرائیل دقیقا همین کار را کرده و گفته چهار هزار سال پیش حضرت ابراهیم از جنوب عراق امروزی، از مسیر هلال خصیب به جایی که امروزه به آن بیتالمقدس میگوییم، رفت و چه شد که منجر به بهوجودآمدن اسرائیل شد و تمام تلاشم را به کار بردم که از مسیر تاریخ منحرف نشوم؛ یعنی قضاوت احساسی نکنم. من میتوانم بفهمم چرا ارشاد مجوز این کتاب را نمیدهد.
روایت تاریخی است.
آفرین. زمانی شما میگویید انقلاب اسلامی به این خاطر اتفاق افتاد که نسل جدید دچار بحران هویت شده بود، نظام شاهنشاهی خیلی وابسته به آمریکا شده و شکاف طبقاتی خیلی زیاد و فساد زیاد شده بود و در شیراز زن و مرد لخت میرقصیدند.
یک کتاب دیگر است که گفته انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 اتفاق افتاده، یک تاریخ کاملا مشخص. رهبر آن یک روحانی نزدیک 80ساله به اسم روحالله خمینی بود که مرجع تقلید و مجتهد بود و یک عده از ایشان تقلید میکردند و 14، 15 سال قبل از انقلاب در نجف تبعید بود. در نتیجه آن انقلاب، نظام شاهنشاهی سقوط کرد و نظام جمهوری اسلامی حاکم شد. آن دولت صدام حسین، آقایی را که در تبعید و رهبر انقلاب بود از عراق بیرون کرد. او به پاریس و نوفللوشاتو رفت و حدود سه ماه بعد با دستیارانش برگشت و آمد.
ببینید، اینها دیگر تحلیل نیست. شما نمیتوانید بگویید رهبرش جبهه ملی بود یا رهبری شاپور بختیار، چون مشخص است. یا بگویید 22 بهمن نبوده، 13 فروردین بوده است؛ خیر. این کتاب تولد اسرائیل هم همینطور است، یعنی روایت تاریخ است.
اگر در وزارت ارشاد آقای پزشکیان مجوز گرفت که فبهاالمراد، اگر نگرفت...
والا بهخصوص چیزی که باعث شده به فکر فرو رفتم و از عقبماندگی فکری ما ایرانیها واقعا دلم سوخت. میدانید چرا؟ چون الان چطور همه به فلسطینیها فحش میدهند؟ حالا براندازها و سلطنتطلبها و مخالفان جمهوری اسلامی که به فلسطینیها فحش میدهند و چطور نتانیاهو، این قصاب، این جانی برای یکسری از ایرانیها بت شده؟ سال 57 درست عکس آن بود. یعنی سال 57، تازه انقلاب شده بود و حدود دو سه هفته بود، یاسر عرفات به ایران آمد و استقبالی از او شد که اصلا اگر کسی میآمد و میگفت چه خبر است، باور نمیکردند از یاسر عرفات اینطور در کشوری که عرب هم نیستند استقبال شود.
نمیشود اینقدر مردمی، قومی، جماعتی اسیر احساسات باشند؛ چون احساسات است. سال 57 من صادق زیباکلام فقط احساسات بودم و الان هم آنهایی که به فلسطینیها و رهبران فلسطین بدوبیراه میگویند و نتانیاهوی قصاب را روی سرشان میگذارند و حلواحلوا میکنند، از روی احساسات است.
اگر مجوز نگرفت، میخواهید چه کار کنید؟
اگر مجوز نگرفت میخواهم در کانال یوتیوبم هفتهای یکی دو ساعت درباره این کتاب صحبت کنم. نه اینکه از رو بخوانم، بلکه بگویم چطور شد؛ روایتگر باشم.
تا الان شدیدا از سیاست ضرب در سیاست به توان سیاست حرف زدیم. میخواهم قدری درباره عشق به توان سیاست صحبت کنم. به سالهای حضورتان در لندن در دوران دانشجویی اشاره کردید. همان زمان بود که شما یک دوستدختر لندنی داشتید که به شما خیانت میکند؟ آنجا میفهمید انگلیسیها خیانتکار هستند؟ قصهاش چه بود؟
من جوابش را به شما میدهم. نمیخواهم فرار کنم اما اتفاقا دو پست آخری که در اینستاگرام گذاشتم، یکطورهایی ضدحال است، برای اینکه الان همه به دنبال این هستند که آخرش چه میشود و نتانیاهو چه گفته و کجا را میخواهند بزنند؟ صادق3 تکلیفش چه شد و همهاش همین صحبتهاست. پستی که هفته گذشته گذاشتم خیلی جالب بود. چون من پیاده خیلی رفتوآمد میکنم، یکی از مسیرهایی که میروم بغل دانشگاه امام صادق است که به پل مدیریت میخورد و خیابان خیلی خلوت است و هیچ مغازهای در آنجا نیست.
یک خانمی آنجا به گربهها غذا میدهد. آن روز هم دیدم که حدودا برای 20 گربه در ظرفهای پلاستیکی یکبارمصرف غذا چیده. گفتم خانم اجازه هست من از شما عکس بگیرم و پست بگذارم؟ نمیدانم من را شناخت یا نه ولی گفت خواهش میکنم. یک پست گذاشتم درباره گربهها که گور بابای نتانیاهو و... بابا زندگی اتفاقا یعنی همین؛ همین غذادادن به گربهها. یعنی آن خانم قدر زندگی را فهمیده، نه ما که همهاش به دنبال بحثهای سیاسی هستیم
که آخرش چه میشود.
یک پست دیگر هم قبل از اینکه بیاییم اینجا گذاشتم. شما را نمیدانم، چون شما به دنبال آخرش چه میشود، هستید. من بهشدت تحت تأثیر ترکیدن آن بغض و ریختن اشکهای پزشکیان قرار گرفتم؛ به خاطر خانمش. به خانم امیدی که در اصفهان برای پستهایم اطلاعات جمعآوری میکند، گفتم خانمش کی فوت شده که یکمرتبه عکس خانمش را در آن همایش دید و بغضش ترکید؟ گفت سال 73. یعنی خانم مسعود پزشکیان 30 سال پیش فوت کردند. تصادف کردند و ظاهرا حجت، پسرشان هم فوت میشود. آقای پزشکیان چهار فرزند دارد. سال 72 آقای پزشکیان تخصصش را در دانشگاه علوم پزشکی گرفته و ظاهرا جراح بدی نبوده و آدم مطلعی بوده و در تبریز مریض خیلی داشته و بعد هم که وزیر و وکیل و اینها میشود. خانمش وقتی فوت میشود، جراح قلب بوده و بعد هم نردبان ترقی را سه پله یکی بالا رفته و 40 سالش بوده و تیپ و ظاهرش هم بد نبوده، اما برای من خیلی جالب بود که ازدواج نکرده است. یک دلیل آن بچهها میتوانند باشند؛ زهرا، یوسف و مهدی. چون بالاخره اگر ازدواج میکرد، بین همسر دوم و این بچهها خیلی گلوبلبل نمیشد.
ایران اینترنشنال - کارلو نوردیو، وزیر دادگستری ایتالیا، دستور آزادی فوری محمد عابدینی نجفآبادی، ایرانی بازداشتشده در ایتالیا به اتهام همکاری نظامی با سپاه پاسداران، را صادر کرد. این تصمیم تنها چهار روز پس از آزادی چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی بازداشتشده در تهران، اتخاذ شده است.
روزنامه لا رپوبلیکا یکشنبه ۲۳ دی گزارش داد نوردیو دستور آزادی عابدینی را به دادگاه تجدید نظر میلان ارسال کرده است.
این رسانه افزود وزیر دادگستری ایتالیا از ابتدا از اختیارات قانونی لازم برای صدور فرمان آزادی عابدینی برخوردار بود اما به دلیل پیچیدگیهای مرتبط با پرونده او و ارتباط آن با ایالات متحده، از انجام این کار سرباز زده بود.
به گزارش لا رپوبلیکا، در نهایت این تصمیم با موافقت جو بایدن و دونالد ترامپ، روسای جمهور کنونی و آتی آمریکا، عملی شد.
پیش از این در ۱۷ دی، روزنامه الجورناله، رسانه نزدیک به دولت ایتالیا، خبر داد جورجیا ملونی، نخستوزیر این کشور، در دیدار اخیر خود با ترامپ، موافقت او را برای «تعلیق» روند استرداد عابدینی به آمریکا به دست آورده است.
نخستوزیر ایتالیا ۱۵ دی با ترامپ در اقامتگاه شخصی او در مارالاگو فلوریدا دیدار کرد. به گزارش رسانهها، وضعیت چچیلیا سالا یکی از محورهای اصلی گفتوگوها میان این دو بود.
ایراناینترنشنال ۱۵ مهر گزارش داد جمهوری اسلامی آزادی سالا را به آزادی عابدینی منوط کرده است. این خبرنگار ایتالیایی در نهایت ۱۹ دی پس از تحمل حدود ۲۰ روز بازداشت در ایران، به کشور خود بازگشت. مقامهای جمهوری اسلامی دلیل دستگیری او را «نقض قوانین کشور» عنوان کرده بودند.
عابدینی ۳۸ ساله ۲۶ آذر به درخواست ایالات متحده در فرودگاه میلان بازداشت شد.
او به دست داشتن در انتقال یک فنآوری پهپادی به جمهوری اسلامی متهم است که در جریان حمله مرگبار نیروهای نیابتی حکومت ایران به نظامیان آمریکایی مستقر در مرز اردن و سوریه در بهمن ۱۴۰۲ مورد استفاده گرفت.
وزارت دادگستری ایتالیا ۲۳ دی با انتشار بیانیهای، به ذکر دلایل صدور فرمان آزادی این شهروند ایرانی پرداخت.
این وزارتخانه اعلام کرد بر اساس توافقنامه استرداد میان ایالات متحده و ایتالیا، تنها جرایمی که طبق قوانین هر دو کشور قابل مجازات باشند، میتوانند منجر به استرداد شوند، اما این شرط در پرونده عابدینی برقرار نیست.
وزارت دادگستری ایتالیا افزود عابدینی به نقض تحریمهای آمریکا متهم شده که این موضوع با قوانین جزایی ایتالیا همخوانی ندارد؛ در خصوص اتهامات دیگر عابدینی از جمله «حمایت مادی از یک سازمان تروریستی» نیز تاکنون «هیچ مدرک مستندی» ارائه نشده است.
صدای آمریکا - در حالی که قوه قضاییه جمهوری اسلامی مدت کوتاهی پس از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ اعدام شماری از معترضان را آغاز کرد، مقامات قضایی روز یکشنبه ۲۳ دی در پرونده «جمعه خونین» زاهدان که دهها معترض با شلیک مأموران حکومتی کشته شدند، ماموران خاطی را از «قصاص» تبرئه کردند.
رئیس کل دادگستری استان سیستان و بلوچستان درباره پرونده معروف به «جمعه خونین زاهدان» و کشته شدن دهها تن از شهروندان به دست نیروهای جمهوری اسلامی، گفت که مأموران خطاکار با «تبرئه از قصاص»، به «۱۰ سال حبس» محکوم شدند و خانوادههای کشتهشدگان نیز دیه دریافت میکنند.
اعتراضات پس از نمازجمعه هشتم مهر ۱۴۰۱ که در آن با شلیک نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی به راهپیمایی نمازگزاران دهها معترض کشته شدند، پس از گزارشها درباره تجاوز یک فرمانده نیروی انتظامی به دختر نوجوان بلوچ که تقریبا همزمان با کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد اتفاق افتاده بود، رخ داد.
شورای تأمین استان سیستان و بلوچستان کشته شدن ۳۵ تن از شهروندان را پذیرفته است.
به گزارش خبرگزاری حکومتی ایسنا در روز یکشنبه ۲۳ دی، علی موحدیراد رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان درباره حکم دادگاه در پرونده «جمعه خونین» زاهدان با گذشت بیش از دو سال از وقوع آن گفت که به خانوادههای کشتهشدگان دیه پرداخت شده و مأمورانی که خاطی شناخته شدهاند، هر یک به «۱۰ سال حبس» محکوم شدهاند.
رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان، «ترس مردم» را از علتهای طولانی شدن رسیدگی به این پرونده دانست و گفت که «برخی از مردم میترسیدند برای شکایت به دستگاه قضایی مراجعه کنند» و شماری نیز «افراد فاقد شناسنامه و تبعه افغانستان بودند و نمیتوانستند گواهی انحصار وراثت بیاورند و اولیای دم کشتهشدگان معلوم نبود و این موضوع روند رسیدگی را کند میکرد.»
این مقام قضایی جمهوری اسلامی با اشاره به این که «اتهام مأموران قتل عمد در نظر گرفته شده است» ادعا کرد «از آن جا که مشخص نشد چه کسی دقیقا به این افراد شلیک کرده و از چه اسلحهای شلیک صورت گرفته، به جای قصاص، دیه» تعیین شده و «برای مأموران حداکثر مجازات ۱۰ سال حبس» صادر شده است.
در اظهارات موحدیراد روشن نیست چرا با گذشت بیش از دو سال جزئیاتی از جمله سلاحهایی که از آنها به معترضان شلیک شده، مشخص نشده است.
تعیین مجازات حبس و پرداخت دیه برای مأموران حکومتی متهم به شلیک به معترضان در زاهدان پس از دو سال و سه ماه، در حالی است که مقامات قضایی جمهوری اسلامی هفدهم آذر ۱۴۰۱ محسن شکاری، جوان معترض ۲۳ ساله را با اتهام «بستن خیابان» و نسبت دادن «جرح یک مأمور» به او، اعدام کردند؛ اقدامی که یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا آن را بسیار ظالمانه و برگرفته از دوران ماقبل تاریخ خوانده بود.
ایران اینترنشنال - جمعی از وزیران خارجه و دیپلماتهای ارشد کشورهای غربی و منطقه خاورمیانه در اولین نشست درباره سوریه پس از سقوط حکومت بشار اسد، در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، حضور خواهند یافت. از جمهوری اسلامی مقامی به این نشست دعوت نشده است.
آنالنا بائربوک، وزیر خارجه آلمان و دیوید لامی، وزیر خارجه بریتانیا یکشنبه وارد ریاض شدند.
کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز که در این نشست حضور دارد یکشنبه ۲۳ دی گفت وزیران خارجه اتحادیه اروپا در پایان ماه جاری در بروکسل برای گفتوگو درباره لغو تحریمها علیه سوریه دیدار خواهند کرد.
وزرای خارجه عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، قطر، بحرین، عراق، اردن، لبنان و ترکیه هم به علاوه نمایندگان اتحادیه اروپا و ایالات متحده در نشست ریاض حضور دارند.
پیشبینی میشود برخی از مقامهای ارشد عرب و غربی نیز در این مراسم شرکت کنند. از طرف حکومت جدید سوریه نیز، اسعد حسن الشیبانی، وزیر خارجه جدید این کشور در این نشست حاضر خواهد بود.
انجام دیدارهای دوجانبه در حاشیه نشست
بن فرحان وزیر خارجه عربستان سعودی در حاشیه نشست ریاض، با همتای مصری خود دیدار و گفتوگو کرد.
وزیر خارجه عمان نیز بر ضرورت انجام اقداماتی قاطع برای خروج اسرائیل از تمام خاک سوریه تاکید کرد
کمی قبل از آن، وزارت خارجه بریتانیا در بیانیهای نوشت: «مذاکرات در ریاض به رهبری اعراب خواهد بود و بر گامهای بعدی جامعه بینالمللی برای حمایت از مقامات موقت سوریه از جمله مکانیسمهایی برای پاسخگو کردن رژیم اسد در زمینه جنایات جنگی که علیه مردم سوریه مرتکب شد، متمرکز است.»
این نشست که از سوی عربستان سعودی مدیریت میشود، اولین نشست بینالمللی است که هم حاکمان جدید سوریه و هم مقامات ارشد غربی در آن حضور دارند.
پیشتر یک نشست با حضور دیپلماتهای ارشد ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا در مورد سوریه در پنجشنبه در رم و یک نشست در اردن در ماه گذشته با حضور کشورهای منطقه و برخی کشورهای غربی برگزار شده بود.
کنفرانس روز یکشنبه در حالی برگزار میشود که دولت جدید سوریه خواستار لغو تحریمها از سوی غرب برای کمک به پیوستن دمشق به جریان مالی بینالمللی است.
۱- در جامعهشناسی میخوانیم، اندیشمندان غربی- بهخصوص اندیشمندان قرن ۱۹ و ۲۰- غالبا «مسئلهمحور» بودهاند. یعنی، بسیاری از نظریات در این حوزه مهم علوم انسانی، به دلیل درگیر بودن جامعه دورانِ زندگی آن اندیشمند به یک «مسئله» و «بحران»، ظهور و بروز یافتهاند.
مثلا افرادی مثل پارسونز و مرتون و امثالهم که روی نظریه «ساختی کارکری» کار کردهاند یا افرادی که بعد از آنها، روی نظرات «کشمکش» و «تضاد» مطالعه کردهاند یا آنهایی که تلاش کردهاند این دو نظریه را با هم آشتی داده و تلفیقی از این دو داشته باشند، به دلیل این بوده است که، جامعه آن روزهای این افراد، درگیر مسائل حادی شده بود و آنها برای حل این مسائل حاد و خطرناک، شروع به تحقیق و مطالعه و پژوهش کردهاند.
«مسئلهمحور بودن» یعنی اول مسئله و مشکلی ایجاد میشود بعد، کارهای مطالعاتی و پژوهشی برای حل آن مسئله آغاز میگردد. «مسئلهمحور» بودن، مهم و کارگشا است اما نه همیشه. بسته به نوع و جنس مسئله، فرق میکند که باید «مسئلهمحور» بود یا پیش از مسئله شدن یک معضل، به فکر چاره افتاد. برخی مسائل پس از بروز، میتوانند جامعهای را ویران کنند. مثل مسائل محیط زیستی که امروز در آمریکا به شکل «یکی از پرهزینهترین فجایع تاریخ جهان» خود را به نمایش گذاشته و در حال بلعیدن لسآنجلس است.
محیط زیست، مسائل آب و هوایی و خشکسالی، از جمله نکاتی هستند که همواره وجود داشتهاند و به جرأت میتوان گفت، هیچ یک از کشورهای دنیا به آن به عنوان «یک مسئله فوری» و «حیاتی» که «باید چارهای اساسی برای آن اندیشید» نگاه نکردهاند. شاید هرازچندگاهی در گوشهای از جهان، با تبلیغات گسترده، نشست یا همایشی برگزار کنند و سران کشورها درباره اهمیت آن، متنهای از پیش تهیه شدهای را بخوانند، ولی به نظر میرسد، پای عمل که میرسد، پای پُرمدعاترین کشورهای دنیا در این حوزه هم میلنگد.
فقط وقتی فاجعهای مثل آنچه امروز در لسآنجلس آمریکا به شکل آتشسوزی بزرگ رخ میدهد، محیط زیست و خشکسالی و تغییرات آب و هوایی برای کشورها تبدیل به «مسئله» میشود و اگر همین حالا به رسانههای آمریکایی رجوع کنید، خواهی دید که مملو از گزارشها و یادداشتها و مصاحبههایی است که میگویند اگر منتظر «مسئله شدن خشکسالی» نمانده بودیم و پیش از این چارهای اساسی درباره آن میاندیشیدیم، امروز
۷۵ کیلومتر مربع از شهر به سرعت باد از بین نمیرفت.
۱۰۰ هزار خانه به صورت صد درصد خاکستر نمیشد، ۱۵۰ میلیارد دلار در عرض ۴ روز دود شده و به هوا نمیرفت و... به عبارتی، وقتی مسئله «آتشسوزی بیسابقه در لسآنجلس» رخ داد، محیط زیست و خشکسالی دوباره تبدیل شد به یک دغدغه و «مسئله»! آنچه در لسآنجلس رخ داد، یک هشدار به همه است. هشدار نسبت به این امر مهم که، اولا محیط زیست و مسئله خشکسالی، یک مسئله فانتزی و از سر شکمسیری نیست و ثانیا، تا کار از کار نگذشته همه کشورهای دنیا از جمله کشور عزیز خود ما باید برای آن چارهای بیندیشند.
۲- مهرماه سال ۹۹ بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا طی نشستی مطبوعاتی در کاخ سفید گفت: «۸ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردهایم، ولی آنچه دیدیم، تابوتِ سربازان ما بود و این شرمآور است.» او در سال ۹۵ هم گفته بود «نظام آموزش و پرورش ما دیگر کارایی ندارد و بیست تریلیون بدهی داریم که بیشتر از هر زمان دیگر است.... زیرساختهای آمریکا در وضع خوشایندی نیست و نظام آموزش و پرورش هم کارایی خود را از دست داده است...» جو بایدن، رئیسجمهور فعلی آمریکا نیز طی ۱۵ ماهی که از جنگ غزه میگذرد، چیزی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار صرف کمک به رژیم صهیونیستی کرده است و طی سه سال گذشته نیز رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار به اوکراین و زلنسکی کمک کرده است.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه به یک نماینده زن مجلس پس از بوسیدن دست وی، ۲۰۰ لیر هدیه داد
به گزارش رسانههای ترکیه، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه روز یکشنبه، ۲۳ دیماه در جریان «هشتمین کنگره استانی حزب عدالت و توسعه» در استان آیدین، ۲۰۰ لیر به سدا ساریباش، نماینده حزب عدالت و توسعه در این استان، داد.
در ویدیو منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ساریباش پس از بوسیدن دست اردوغان، ۲۰۰ لیر پول از او میگیرد.
انتشار این ویدیو واکنش گسترده کاربران را به دنبال داشته است.
📹 A strange scene between the Turkish parliament member, Sada Sari Bash & the country's president, Recep Tayyip Erdogan, caused a stir on social media, as the member appeared kissing Erdogan's hand and placing it on her forehead, which surprised many Turks.#Turkiye@sputnik_arpic.twitter.com/6sratY6AX1
By kozet on January 12, 2025 12:26 AM
|No Comments
صفحه «اخبار کامیونداران» در اینستاگرام ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ با انتشار ویدیویی گزارش داد که سارقان در جاده ایرانشهر با اسلحه به سمت یک کامیون حامل وانتبار نیسان، تیراندازی کردند و پس از متوقف کردن آن، دو دستگاه نیسان را به سرقت بردند.
اخیراً موارد زورگیری و سرقت مسلحانهی بار و محمولههای کامیونها در جادهها به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کرده است. سرقت بار کامیون و تصادفات ناشی از ناامنی جادهها، مشکلی بزرگ برای رانندگان کامیون است.
زورگیری مسلحانه از یک کامیون در جاده ایرانشهر
صفحه «اخبار کامیونداران» در اینستاگرام ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ با انتشار ویدیویی گزارش داد که سارقان در جاده ایرانشهر با اسلحه به سمت یک کامیون حامل وانتبار نیسان، تیراندازی کردند و پس از متوقف کردن آن، دو دستگاه نیسان را به سرقت بردند.... pic.twitter.com/3XYDzlAnlM
By kozet on January 12, 2025 12:19 AM
|No Comments
پیرحسین کولیوند، رییس جمعیت هلالاحمر در گفتوگو با رسانهها گفت: «آمریکاییها پس از اعلام کمک ما درباره آتشسوزی لسآنجلس گفتهاند که نیاز به نیرو ندارند بلکه کمک مالی خواستهاند که این خفت آنها را نشان میدهد.»
پیرحسین کولیوند، رییس جمعیت هلالاحمر در گفتوگو با رسانهها گفت: «آمریکاییها پس از اعلام کمک ما درباره آتشسوزی لسآنجلس گفتهاند که نیاز به نیرو ندارند بلکه کمک مالی خواستهاند که این خفت آنها را نشان میدهد.» pic.twitter.com/RdB1e7Pgjo
ویدئویی که به گزارشگر منوتو رسیده است، شهروندی را نشان میدهد که قصد دارد نام فرزندش را در اداره ثبت احوال «آریامهر» بگذارد، اما این اجازه به او داده نمیشود. آریامهر لقب محمدرضا شاه پهلوی بود
ویدئویی که به گزارشگر منوتو رسیده است، شهروندی را نشان میدهد که قصد دارد نام فرزندش را در اداره ثبت احوال «آریامهر» بگذارد، اما این اجازه به او داده نمیشود. آریامهر لقب محمدرضا شاه پهلوی بود. pic.twitter.com/drtB9pQ5N3
By kozet on January 12, 2025 12:07 AM
|No Comments
عصرایران: مهدی کوچک زاده، نماینده جبهه پایداری در مجلس شورای اسلامی در جلسه امروز مجلس، با انتقاد از مسوولان دولتی که با آسیب دیدگان آتش سوزی اخیر آمریکا ابراز همدردی کرده و برای کمک اعلام آمادگی کرده اند گفته اند: همه شان می خواهند بگویند دلشان برای لس آنجلس سوخت؛ من به عنوان یک مالیات دهنده راضی نیستم یک قِران از مالیات من قبل از آنکه خرج غزه شود خرج لس آنجلسیهای "پفیوز" شود.
درباره سخنان وی چند نکته قابل توجه است:
1 - بهتر است ایشان و امثال شان بدانند که در دنیای امروز رسم است که هرگاه کشوری دچار بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، آتش سوزی و ... شود، کشورهای دیگر ابراز همدردی کنند و بگویند که آماده کمک هستند. به عنوان مثال در زلزله بم، آمریکا با ایران همدردی و کمک هایش را برای زلزله زدگان ارسال کرد.
🚨هماکنون طویله مجلس/کوچکزاده: راضی نیستم یک قِران از مالیات من قبل از آنکه خرج غزه شود خرج لس آنجلسیهای پفیوز شود!
مادربخطا تو مالیات میدی؟ مادربخطا کی از شما مفلوکان کمک خواست؟ مادربخطا تو اگر دلت برای غزه خونه چرا در کشور ما هستی؟ پفیوز اون پدرت بود که از کاندوم استفاده... pic.twitter.com/32BCCyRP3T
این که یک نماینده مجلس این موضوع ساده را نمی فهمد یا تجاهل می کند یا از آن برای تخریب رقیب سیاسی اش در دولت استفاده می کند، بسیار عجیب است.
2 - انصاف بدهید که ادبیاتی که این نماینده به کار می برد، اگر در سطح جهانی بازتاب داشته باشد، به سود ایران و جمهوری اسلامی ایران است یا به ضرر آن؟
آخر کجای دنیا عضو رسمی پارلمان یک کشور به مصیبت زدگان یک حادثه در جای دیگر دنیا فحش می دهد؟ یک لحظه تصور کنید که همتای آمریکایی او به زلزله زدگان ایرانی می گفت پفیوز!
چقدر زشت است که نماینده مجلسی که باید عصاره فضائل ملت باشد، این طور حرف می زند! البته از نمایندگانی که بدون رقابت جدی به خانه ملت رفته اند، انتظاری جز این نمی رود.
3 - آقای کوچک زاده به نکته جالبی اشاره کرده و گفته است که به عنوان "یک مالیات دهنده" راضی نیست یک ریال از مالیاتی که می دهد خرج لس آنجلس شود.
البته که نه به بار است و نه به دار و عجالتاً آمریکا هم از ایران کمک نخواسته است. اما سوال اینجاست که برای هزینه کرد مالیاتی که از مردم گرفته می شود و پول نفت و منابع ملی در عرصه های مختلف، آیا رضایت مردم جلب می شود؟ یا فقط رضایت آقای کوچک زاده و دوستان مهم است؟!
4 - کوچک زاده که مدعی ولایتمداری است و مردم مصیب زده آمریکا را پفیوز می خواند، بهتر است سخنان رهبر انقلاب درباره مردم آمریکا را که در سال 1392 در جمع بسیجیان بیان شد، مرور کنند که به صراحت تاکید داشتند که ما می خواهیم با همه ملت ها روابط دوستانه داشته باشیم و حتی با ملت آمریکا دشمنی نداریم ؛ بخوانید: « ما می خواهیم به همه انسانها خدمت و محبت کنیم و با همه ملت ها می خواهیم روابط دوستانه داشته باشیم.
نظام اسلامی درسی که از پیامبر و امیرالمومنین گرفته است؛ عدالت، احسان و نیکی کردن است. ما با همه ملت ها می خواهیم روابط دوستانه داشته باشیم ، حتی ما نسبت به ملت آمریکا دشمنی نداریم با وجود اینکه دولت آمریکا را مستکبر میدانیم.»
مصطفی هاشمیطبا در یادداشتی می نویسد: اگر واقعا معتقد به ادامه سیاستهای خارجی هستیم، لزوما باید در داخل تمهیدات لازم که همانا نوعی اقتصاد جنگی و صرفهجویی کامل و مبارزه با رانت و فساد است را برگزینیم. البته با شرایط فعلی شاید بسیار دیر شده باشد؛ زیرا جامعه و کشور بسیار آسیبپذیر شده است. هم درباره مسائل داخلی، هم از سوی همسایگان و هم از سوی دشمنان اصلی انقلاب اسلامی، شعار بهبود معیشت مردم با وضع کنونی ایران و جهان واقعی نیست و رئیسجمهورمان هم به دام آن افتاده است. اگر واقعا به معیشت مردم و آینده کشور علاقهمندیم، پس کشتیبان را سیاست دگر باید
مصطفی هاشمیطبا - شرق
از روزی که احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهوری اسلامی ایران تحریمهای شورای امنیت را کاغذپاره خواند و آن را بدون تأثیر اعلام کرد، حدود 20 سال میگذرد. در این 20 سال به جز چند سال محدود در زمان ریاستجمهوری روحانی که برخی تحریمها معلق شده بود، مرتبا بر تحریمها افزوده شده و مدام مشکلات و محدودیتهای ناشی از تحریمها باعث کاهش ارزش پول ملی، کاهش قدرت خرید مردم و کشور و بسیاری امور دیگر به زیان کشور و مردم شده است و امروز میبینیم که تا چه حد قیمتها در همه زمینهها افزایش یافته است.
در همین حال همه دولتها، البته از بدو پیروزی انقلاب که هنوز تحریم نبود، دائما به مردم قول معیشت بهتر و زندگی بهتری را میدادند و از بلندگوهای مختلف ازجمله صداوسیما و نمازهای جمعه از دولتها خواسته میشد که معیشت بهتر و سفره گستردهتری را برای مردم فراهم کنند و دولتها هم همواره به این دعوت لبیک گفتهاند ولی در عمل سفره مردم تنگتر شده است، بگذریم که اوایل انقلاب هم قول زندگی بهتر این دنیا و هم آن دنیا را به مردم دادند.
40 سال تجربه قول معیشت و سفره بهتر به مردم و عدم توفیق در آن نشان میدهد که یا به دروغ این وعدهها داده شد یا این وعدهها براساس جهل به موضوع بوده است. گویندگان که نوعا به ظواهر مذهبی آراسته بودند، این فرمان قرآن کریم را که «لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولو ما لا تفعلون»، «چرا کاری را که نمیتوانید انجام دهید میگویید و بزرگترین گناه نزد خداوند عملنکردن به گفتار است» فراموش کرده یا با خوشبینی افراطی و توهم در این فکر و خیال بودند. هرچند در همان موقع و در طول 40 سال و نیز هماکنون دلسوزان واقعیت را بازگو کرده و میکنند ولی ظاهرا این ضربالمثل به وقوع پیوسته که «نرود میخ آهنین در سنگ».
به صورت خیلی طبیعی هر عملی را عکسالعملی است (به اصل دوم نیوتون نمیخواهم اشاره کنم) چراکه قرآن کریم آنجا که میفرمایند «ولا تسب الذین یدعون من دون الله» این موضوع را روشن کرده است ولی باز هم ما غافل از این اصل بدیهی هستیم. حقیقت آن است که سیاستهای خارجی که اختیار کردهایم، طبعا عکسالعملهایی به دنبال خود میآورد.
خلاصه سیاستهای خارجی مستمر یا غیرمستمری که در این 45 سال انتخاب کردهایم، چنین است: دشمنی عیان کلامی با آمریکا و شعار علیه آن کشور، بیاعتنایی به اروپا و گاه تحقیر کلامی آنها، تظاهر به عامل نابودی اسرائیل، مشارکت در جبهه مقاومت منطقه، عدم تسلیم به نظرات آژانس بینالمللی اتمی، برگزیدن چین و روسیه بهعنوان شرکای سیاسی و اقتصادی، حضور در پیمانهای شانگهای و بریکس، سیاست تنشزایی و بعد تنشزدایی با همسایگان نه چندان مهربان.
دنیا اینطور نیست که ما هر کاری انجام دهیم، دیگران نفهمند و عکسالعمل نشان ندهند. بههرحال سیاستها و اقدامات ما عکسالعملهایی در پی دارد (حال مربوط به دولت باشد یا حاشیهسازهای حکومتی و وابسته به حاکمیت)؛ بنابراین نتایج طبیعی چنین سیاستهایی میشود قطعنامههای سازمان ملل (که روسیه هم که پول کلان بابت نیروگاه بوشهر از ما گرفته، رأی مثبت به آنها داده) و تحریمها علیه ایران، محدودشدن صادرات نفت و کمشدن مضاعف درآمد ایران به خاطر هزینههای دورزدن تحریمها، کاهش درآمد دولت، عدم سرمایهگذاری خارجی، عدم سرمایهگذاری داخلی، عدم رشد تولید، بازسازینشدن تجهیزات کشور، رشد فرایند مصرف انرژی، کاهش ارتباطات بینالمللی، قرارگرفتن در منحنی نزولی توسعه به جای منحنی صعودی توسعه، قرارداشتن در معرض جنگ دائمی و عدم اطمینان مردم به آینده کشور.
اینها عکسالعمل طبیعی سیاستهای خارجی ما است نه اینکه اینها مخصوص ایران باشد، هر کشوری که چنین سیاستهایی داشته باشد، چنین عکسالعملهایی را هم خواهد دید.
تضاد ژرفی که بین ایننسل با نسل والدینشان بروز کرده است، تکاندهنده است. این پدیده اولاً ناشی از انقلاب ارتباطات است و ثانیاً معلول رویگردانی جامعه ایران، بهویژه نسل جوان"، از هرآنچه واژه "سنت" برآن دلالت میکند است.
آن اولی پدیدهای جهانی است و این دومی حاصل حکومتاسلامی است که ناکارآمدی و فساد و بیاخلاقیِ تبهکارِ خود را برملا نموده و همهآنچه در چارچوبه "سنت" پیوسته به "هویتاسلامی" ما بود را با خود غرقه در گردابِ تاریخ ساخت.
من به آن اولی که جنبه جهانی دارد، زیاد نمیپردازم که بدان بسیار پرداخته شده است و بس بیشتر هم دربارهاش تحقیق و نوشته خواهد شد. بهرحال، اتفاق مطلقاً بینظیری در تاریخ بشر در حال وقوع است، که عنانِ تربیت فرزندان را از والدین گرفته و به جریان جهانی اطلاعات سپُرَده است. حاصل آن شدهاست که فرزندان بسی بیش از آنکه تعلق به سپهر فرهنگی خانواده و والدین خویش داشته باشند، تعلق به فضای جهانیِ در حال وزش در شبکههای اجتماعی و رسانههای اتمیزهشده جهانی دارند.
امروز همانقدر که نوجوانان در سراسر جهان از افق والدینخود دور شدهاند، به یکدیگر نزدیک گشتهاند تا نوجوان هندی و برزیلی و چینی و کانادایی و سنگالی گذشته از سد زبانی، همافقیهای بیسابقهای داشته باشند، زیرا فیلمهای مشترکی را میبینند، موسیقیهای مشترکی را میشنوند، کتابهای مشترکی را میخوانند، ارزشهای مشترکی را درونی میکنند، دغدغههای مشترکی دارند، آرمانهای شخصیشان خیلی بههم شبیه شدهاست، حتی اذواق عاطفیشان نیز همگرایی یافته است.
میتوان تفولعنت فرستاد و توطئه "سرمایهداری جهانی" را در این دید. سوای آنکه هیچ توطئهای درکار نبوده و نیست بلکه این روند طبیعی تکوین جاری در سپهر انسانی طی نیمقرن اخیر است، فریاد و فحاشی به زمینوزمان هم هیچ حاصلی ندارد. چشمانداز پیشرو، چیزی جز زوال روزافزونِ "سنتهای ملی" نیست که همعنانِ پیداییِ "هویتهای جهانی" است؛ این "هویتجهانی" سایه سنگینی بر همه اقسام "هویتهای محلی" افکنده و بیشتر هم خواهد افکند و بسا که روبه سالبه به انتفای موضوع کردن هویتهای محلی داشته باشد. فعلاً تا همینجا را میتوانیم ببینیم، نمیتوان جلو دوید، باید صبر کرد و دید.
تجربه شکستخورده، بل مفتضح شده حکومتاسلامی، این روند جهانی را در ایران، به نهایت شتاب ممکناش راند که در جاهای دیگر بسا نتوان دید. والدین نسل "Z" بکلی از چشماندازهایی که حکومتاسلامی کبادهکشی میکرد، منصرف بل منزجر شدهاند. این انصراف و انزجار، بیدرنگ در کودکان خانواده نیز پژواک یافته است تا آنان هرچه بیشتر در معرض تندباد خروشان جهانی قرارگیرند. این نسل، دیگر شبیه نسل والدین خود نیست. مثلا آن ذوقی که "روز والنتاین" برایشان دارد، صدیکاش را به "شبیلدا" ندارد، که تصویرها و نمادها و آئینهایش را "دهاتی"، "اُمُّلی"، و "حالنده" مییابند. وقتی یلدا چنین شدهباشد که چندان آفت عنایت نظام را هم ندارد، حال "اعتکاف" و عاشورا و... که معلومتر است.
نسل من در نوجوانی و جوانی، اصلا نمیدانستیم که "روز والنتاین" چیست. من وقتی سیوچندساله رفتم به آمریکا تازه دوزاریم افتاد! وقتی برگشتم دیدم در ایرانِ ولایتفقیه نهفقط "روز والنتاین" که درخت کریسمس گذاشتن هم باب شده است، یاللعجب!!!
دهنکجیهای فرهنگی غالبا صریح نیست. شکست مفتضحانه و آبروباخته پروژه بنیادگرایان اسلامی، "اسلام" را در چشم نسلهای نوی ایران ملکوک کرد و مواریث پیوسته به مسلمانی را منفور نمود. حالا اگر به این مجموعه پدیدههای نکبتباری چون "خواهرزینبهای" کمیتههای اولِ انقلاب و "فاطیکوماندوهای" بعدی و "گشتارشاد" خونیِ متاخر را هم بیفزاییم که پمپاژ انزجار در جامعه نسبت به هنجارهای اسلام و مسلمانی دستاوردشان شد، آنوقت میتوان دید که جمهوریاسلامی چطور والدین نسل نوجوان فعلی را متنفر از اسلام و مسلمانی کرد و فرزندان آنان را چگونه به دامان جریان خروشان انقلاب ارتباطات جهانی پرتاب نمود، تا امروزه حالا آه و اسف "چهکنم" سردهد. هیچ نتوان کرد! مطلقا هیچ!
سَرِ چشمه شاید گرفتن به بیل چو پُر شد نیارد گرفتن به پیل
آنوقت که محمدخاتمی با طوفان عواطف نسلهای جوانِ امیدوار، بر سریر جمهوریت نشست، بیترهبری و سپاهپاسداران و ایادی پیدا و پنهان اینان هیچ از به شکست کشاندن اویی که میخواست سیمایی خواستنی از اسلام و مسلمانی عرضه دارد، فروگذار نکردند. امروز، حال این شده است که میبینیم: چو پُر شد نیارد گرفتن به پیل...
هشدار: این مطلب شامل توصیفاتی از آزار و سوءاستفاده جنسی است
ساعت ۲۰:۲۵ یک شب دوشنبه در نوامبر ۲۰۲۰ بود که کارولین داریان تماسی دریافت کرد که همه چیز را تغییر داد.
آن طرف تلفن، مادرش، ژیزل پلیکو بود.
کارولین کتابی درباره آسیبها و رنجهای خانوادهاش نوشته است با عنوان «دیگر هرگز او را پدر صدا نخواهم زد»
:::
خانم داریان درمصاحبهای اختصاصی با اما بارنت از برنامه تودی، رادیو چهار بیبیسی، میگوید: «او به من گفت که آن صبح متوجه شده که دومینیک (پدرم) حدود ۱۰ سال او را بیهوش میکرد تا مردان متعدد بتوانند به او تجاوز کنند.»
کارولین داریان که اکنون ۴۶ ساله است، میگوید: «در آن لحظه، چیزی به نام زندگی عادی را از دست دادم.»
او ادامه میدهد: «به یاد دارم که فریاد زدم، گریه کردم، حتی به او ناسزا گفتم. مثل یک زلزله بود. یک سونامی.»
دومینیک پلیکو در دسامبر سال گذشته میلادی در پایان یک محاکمه تاریخی که سه ماه و نیم طول کشید، به ۲۰ سال زندان محکوم شد.
بیش از چهار سال بعد از اولین تماس ژیزل با دخترش، حالا کارولین میگوید که «کاش پدرش در زندان بمیرد.»
پنجاه مردی که دومینیک پلیکو از طریق اینترنت برای تجاوز و تعرض جنسی به همسر بیهوشش، ژیزل، جذب کرده بود نیز به زندان محکوم شدند.
دومینیک پس از فیلمبرداری غیرقانونی و مخفیانه از لباس زیر زنان در یک سوپرمارکت دستگیر شد که باعث شد پلیس تحقیقات بیشتری روی او انجام دهد. بر روی لپتاپ و تلفنهای این پدربزرگ بازنشسته به ظاهر بیخطر، هزاران ویدئو وعکس از همسرش ژیزل پیدا شد که در حالی که بیهوش بود، غریبهها به او تجاوز میکردند.
این محاکمه علاوه بر اینکه مسائل تجاوز و خشونت جنسیتی را به کانون توجهها کشاند، مسئله کمتر شناختهشده «استفاده از مواد شیمیایی برای تاثیر برروی اراده یک فرد که باعث ناتوانی یا بیهوشی او میشود و اقدامهای مجرمانه را تسهیل میکند» را برجسته کرد.
کارولین داریان زندگی خود را وقف مبارزه با موضوع «سوء استفاده جنسی با کمک داروها و مواد شیمیایی» کرده است، پدیدهای که گمان میرود به اندازه کافی به آن پرداخته نمیشود، زیرا اکثر قربانیان هیچ خاطرهای ازآن چه که برسرشان میآید، ندارند و ممکن است حتی متوجه نشوند که به آنها دارو خورانده یا داده شده است.
کارولین میخواهد صدای زنانی که از آنها سوء استفاده شده، شنیده شود
در روزهای پس از تماس تلفنی سرنوشتساز ژیزل ، کارولین و برادرانش، فلوریان و دیوید، به جنوب فرانسه، محل سکونت والدینشان، رفتند تا از مادرشان حمایت کنند؛ مادری که داشت با این خبر کنار میآمد که - به گفته کارولین - همسرش «یکی از بدترین شکارچیان جنسی ۲۰ یا ۳۰ سال اخیر» بوده است.
کمی بعد، پلیس، خود خانم داریان را احضار کرد و دنیای او دوباره به هم ریخت.
به او دو عکس نشان داده شد که در لپتاپ پدرش پیدا کرده بودند. این عکسها زنی بیهوش را نشان میداد که روی تخت خوابیده بود و فقط یک تیشرت و لباس زیر به تن داشت.
در ابتدا، کارولین نتوانست تشخیص دهد که آن زن خودش است. او میگوید: «احساس گسستگی از خود را تجربه کردم. از همان ابتدا برایم دشوار بود خودم را تشخیص بدهم.»
«سپس مأمور پلیس گفت: 'نگاه کن، همان لکه قهوهای روی گونهات هست... این تویی.' از آن به بعد به آن دو عکس جور دیگری نگاه کردم... در تمام عکسها به پهلوی چپ خوابیده بودم، مثل مادرم در تمام عکسهایش.»
کارولین میگوید که متقاعد شده است پدرش او را هم مورد سوءاستفاده و تجاوز قرار داده است - چیزی که او همیشه انکار کرده، هرچند توضیحات متناقضی برای عکسها داده است.
خانم داریان میگوید: «میدانم که او من را بیهوش کرده است، احتمالاً برای سوءاستفاده جنسی. اما هیچ مدرکی ندارم.»
برخلاف پرونده مادرش، هیچ مدرکی درباره آنچه دومنیک پلیکو ممکن است با کارولین کرده باشد، وجود ندارد.
او میگوید: « واین مسئله برای چند قربانی دیگر است؟ کسی آنها را باور نمیکند، چون مدرکی وجود ندارد. به آنها گوش داده نمیشود، از آنها حمایت نمیشود.»
خانم داریان کمی بعد از آشکار شدن جنایات پدرش کتابی نوشت.
کتاب «دیگر هرگز او را پدر صدا نخواهم زد» به بررسی آسیبها و تروماهای خانوادهاش میپردازد.
این کتاب همچنین به شکلی عمیقتر به مسئله «استفاده از دارو و مواد شیمیایی برای تعرض» پرداخته است، پدیدهای که در آن داروهای مورد استفاده معمولاً "از کابینت داروی خانواده" میآیند.
همانطور که در مورد تقریباً نیمی از قربانیان «بیهوش کردن با مواد شیمیایی» صدق میکند، او نیز متجاوز خود را میشناخت: خطری که به گفته او «از درون میآید.»
او میگوید برای مادرش ژیزل، در میان آسیبها و رنجهای ناشی از کشف این که افراد مختلف بیش از ۲۰۰ بار به او تجاوز کردهاند، پذیرش این که شوهرش ممکن است به دخترشان نیز تجاوز کرده باشد، دشوار بود.
خانم داریان میگوید: «برای یک مادر، سخت است که همه اینها را یک جا بپذیرد.»
با این حال، هنگامی که ژیزل تصمیم گرفت محاکمه را به روی عموم و رسانهها باز کند تا آن چه توسط شوهرش و دهها مرد بر سر او آمده بود افشا شود، مادر و دختر همنظر بودند: «میدانستم که ما چیزی... وحشتناک را پشت سر گذاشتهایم، اما باید با عزت و قدرت از آن عبور میکردیم.»
نگار مسعودی، عکاس و مستندساز ایرانی است که در آبان ۱۳۹۹ توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. زندگی او به پیش و پس از این بازداشت تقسیم شده چرا که بعد از آزادی او از همه حقوق حرفهای خود محروم مانده است. نه امکان کار با رسانهها را دارد و نه اجازه میدهند به روال گذشته بهصورت مستقل حرفه خود را دنبال کند. او در گفتوگو با ایرانوایر برای نخستین بار رنجها و فشارهای تحمیل شده به خود بعد از آزادی از زندان را روایت کرده است
کارش را از ۱۹ سالگی با علاقه به سبک کارهای «کاوه گلستان» در عکاسی آغاز کرده است. نگار مسعودی فوق دیپلم عکاسی و فوق لیسانس پژوهش هنر است و تا پیش از بازداشت در آبان ۱۳۹۹ چندین نمایشگاه عکس انفرادی و جمعی برگزار کرده بود. او همچنین چند فیلم مستند با موضوع اجتماعی ساخته است.
گفتوگو را به نام «زن، زندگی، آزادی» آغاز میکند و میگوید: «بعد از جنبش زن زندگی آزادی آدمها انگار رادیکالتر شدند. درباره حقایق حرف زدند و من هم به عنوان کسی که سالها در زمینه ثبت و مستندسازی تبعیض تلاش کردم، تصمیم گرفتهام حرف بزنم.»
آنچه باعث شد ژانر انتخابی نگار برای عکاسی مسایل اجتماعی باشد، تجربه تبعیض بهعنوان یک زن از دوران کودکی بود: «همیشه برایم سوال بود که چرا اینهمه تبعیض علیه زنان وجود دارد و هرگز کسی نبود که به این سوال من پاسخ بدهد. میدانستم چیزی درست نیست و وقتی بزرگتر شدم، مناسبات اجتماعی را شناختم و مطالعه کردم، فهمیدم که ریشه اینهمه تبعیض از کجاست.»
عکاسی مستند اجتماعی، یکی از راههای آشکار کردن چهره تبعیض از هر نوعی، محسوب میشود. نگار میگوید یکی از موانعی که همیشه برابر من بود این بود که عکاسی مستند اجتماعی خط قرمز بود: «اینکار آشکار کردن چهره هر آن چیزی بود که حاکمیتها دلشان نمیخواهد دیده شود و من بهعنوان زنی که تبعیض را تجربه کرده، وظیفه خود میدیدم که در راه رفع تبعیض از این روش، گامی بردارم.»
نگار مسعودی در تیرماه ۱۳۹۷ نمایشگاه عکسی از «مرضیه ابراهیمی»، آخرین قربانی اسیدپاشی اصفهان با عنوان «سرنوشت تو را بتی رقم زد که دیگران میپرستیدند»، در «خانه هنرمندان ایران» برگزار کرد. نگار پس از این نمایشگاه، اعلام کرد فیلم مستندی نیز با موضوع اسیدپاشی و با حضور مرضیه ابراهیمی خواهد ساخت.
نمایشگاه عکس و ویدیو آرت «من مثل ساعتی مریضم و بهدقت درد میکشم» در دی ۱۳۹۳، نمایشگاه عکس «از کوچه و خیابانهای شهر بهتزده عبور نکنید» در آذر ۱۳۹۵ و شرکت در نمایشگاه گروهی عکس در «نگارخانه کارون» در ونکوور کانادا در سال ۲۰۱۲ از دیگر فعالیتهای او در این زمینه است.
او «تحقیق و پژوهش» را بخش جدانشدنی از عکاسی مستند اجتماعی میداند و میگوید در همه کارهایی که انجام داده پیش از آغاز کار به صورت مفصل درباره سوژه تحقیق و بررسی کرده است: «من برای اسیدپاشی فقط چهار سال تحقیق کردم که بدانم این اقدام از نظر قانونی چه تبعاتی دارد و آمار و ارقام در موردش چه میگویند. ترجیحم این بود که حضوری با آدمها صحبت کنم و همین موضوع من را به سمت فعالیت جدی در حوزه حقوق زنان سوق داد.»
ورود به حوزه حقوق زنان و آغاز کارشکنی در فعالیت حرفهای
نگار مسعودی بعد از ورود جدی به مساله حقوق زنان، موضوع قتلهای ناموسی را بسیار جدی میبیند: «مساله نقض حق حیات زن، همدستی قانون با سیستم مردسالار برای من بسیار مهم شد. کمپینی را تشکیل دادم به نام هزاران زن مثل من، چرا که من خودم مثل بسیاری زنان بارها بر سر جانم از سوی مردان تهدید به مرگ شده بودم. زنان زیادی روایتهایشان را فرستادند. خیلی تکاندهنده بود. سعی کردم بروم به مناطقی که قتل ناموسی و خودکشی و خودسوزی زنان در آن فزاینده بود. این آغاز حساسیت اطلاعات و امنیت سپاه روی فعالیتهای من بود.»
تلفنهاو احضارهای تلفنی آغاز میشود، اما نگار به آنها توجهی نمیکند: «سر پروژه عکاسی اسیدپاشی اما مزاحمتها شدیدتر شد. مدتی بعد درباره زنان کارتنخواب قصد عکاسی داشتم اما در مرحله تحقیق بودیم که باز هم نهادهای امنیتی با من تماس گرفتند و مرا احضار کردند، اما من میدانستم که احضار تلفنی قانونی نیست و باید ابلاغیه کتبی برایم ارسال شود. بنابراین باز هم توجهی نکردم.»
نیروهای امنیتی صفحه اینستاگرامی نگار را از دسترس او خارج کردند و بدون اینکه محتوای صفحه را حذف کنند دسترسی او از آن قطع شد: «گفتند اگر صفحه را میخواهی برو دادگاه رسانه، اما من میدانستم مراجعهام به دادگاه رسانه مساوی است با پروندهسازی جدید.»
نگار میگوید وقتی سر پروژه نمایشگاه عکس اسیدپاشی بود، متوجه این شده بود که دارند رصدش میکنند. با همه اضطرابی که تحتنظر بودن به او تحمیل میکرد اما نمایشگاه مرتبط با اسیدپاشی را برگزار کرد. حاصل این کنش اجتماعی موثر لایحهای در مجلس بود که خرید و فروش اسید را که قبلا بدون محدودیت و ممنوعیت به همه ممکن بود، مشمول یک سری قواعد میکرد: «در نهایت مجلس حکم افرادی که اسیدپاشی میکنند را از پنج سال حبس به بیست سال حبس افزایش داد. این چیزی نبود که ما میخواستیم چرا که ما به نظرمان این مجازات پیشگیرانه نبود.»
روزی که بازداشت شدم
بازداشت نگار به صبح روز نهم آبان ۱۳۹۹ باز میگردد. حوالی ۷:۳۰ صبح که هنوز در خواب بوده و با صدای کوبیدن مشت به در از خواب بیدار شده است: «برق خانه را قطع کرده بودند. از چشمی در نگاه کردم و دیدم ۲ زن و ۵ مامور مرد پشت در هستند. در را باز نکردم و آنها در را باز کردند. مامورها دستم را پیچاندند و من را به دیوار کوبیدند. آنها نهتنها در را شکستند که به خانه همسایه طبقه بالا رفته و از تراس هم وارد خانه من شدند. همه جا را به هم ریختند و من نمیدانستم دنبال چه هستند.»
بسیاری از وسایل شخصی نگار از جمله کیس و کامپیوتر، فایلهای اصلی عکاسی، راشهای فیلمبرداری و تلفن او ضبط شد و دو سال بعد وقتی آنها را تحویل گرفت، عملا بخشی از هویت او به یغما رفته بود.
در نهایت نگار با دستبند و چشمبند با خشونت و فحاشی و الفاظ رکیک و توهینآمیز با اسکورت توسط سه ماشین به یکی از خانههای امن سپاه منتقل میشود: « کتاب روسپی بزرگوار ژان پل سارتر را از کتابخانه برداشتند و فریاد میزدند این جزوه فمینیستی آموزش روسپیگری است، پیدایش کردیم. هنوز که هنوز است وقتی زنگ در خانه به صدا در میآید از جا میپرم. هنوز جوری میخوابم که بتوانم در آپارتمان را ببینم.»
بعد از اینکه نگار به خانه امن سپاه منتقل میشود، در حالیکه چشم و دستش بسته است او را روی یک صندلی مینشانند، دستها را باز میکنند، چشمبند را کمی بالا میدهند و به او میگویند: «امضا کن!»
بی بی سی - بیش از ۲۳ سال بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، متهم اصلی، خالد شیخ محمد، قرار بود به جرم خود اعتراف کند اما دادگاه به درخواست دولت آمریکا مانع این اعتراف شده است.
خالد شیخ محمد، قرار بود اعترافات خود را در دادگاه جنگی در پایگاه دریایی خلیج گوانتانامو در جنوب شرقی کوبا ارائه کند؛ جایی که او نزدیک به دو دهه در یک زندان نظامی نگهداری شده است.
محمد بدنامترین زندانی گوانتانامو و یکی از آخرین افرادی است که در این پایگاه نگهداری میشود.
یک دادگاه استیناف فدرال به درخواست دولت آمریکا به طور موقت از اعتراف خالد شیخ محمد جلوگیری کرده است. طبق توافق قبلی این اعتراف مانع اعدام او برای حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میشود.
دولت آمریکا استدلال کرده که این اعترافات باعث «آسیب جبرانناپذیر» به دولت و مردم خواهد شد.
هیئتی متشکل از سه قاضی گفت که این تأخیر به منزله صدور حکم نیست، بلکه هدف از آن دادن مهلت به دادگاه برای دریافت یک گزارش کامل و شنیدن استدلالها است.
این تاخیر به این معنی است که این پرونده در دولت ترامپ بررسی خواهد شد.
قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟
در جلسهای که قرار بود روز جمعه برگزار شود، محمد قرار بود به نقش خود در حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اعتراف کند؛ زمانی که هواپیماربایان هواپیماهای مسافربری را ربودند و آنها را به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک و پنتاگون در واشنگتن کوبیدند. یک هواپیمای دیگر نیز در مزرعهای پنسیلوانیا سقوط کرد.
محمد به اتهاماتی از جمله توطئه و قتل متهم شده است و ۲ هزار و ۹۷۶ قربانی در فهرست اتهامات او ذکر شدهاند.
او پیشتر گفته بود که «عملیات ۱۱ سپتامبر را از ابتدا تا انتها» برنامهریزی کرده است. ایده آموزش خلبانان برای پرواز با هواپیماهای تجاری به سمت ساختمانها را مطرح کرده و این طرحها را در اواسط دهه ۱۹۹۰ به اسامه بنلادن، رهبر گروه اسلامگرای شبهنظامی القاعده ارائه کرده است.
چرا این اتفاق ۲۳ سال پس از ۱۱ سپتامبر رخ میدهد؟
جلسات پیش از محاکمه، که در یک دادگاه نظامی برگزار شده، بیش از یک دهه است که با سوالاتی در مورد اینکه آیا شکنجه محمد و سایر متهمان در حین بازداشت در ایالات متحده، شواهد را مخدوش می کند، پیچیده شده است.
پس از دستگیری او در سال ۲۰۰۳ در پاکستان ، محمد سه سال را در زندانهای مخفی سازمان سیا معروف به «سایتهای سیاه» گذراند، جایی که او ۱۸۳ بار تحت القای حس خفگی با آب یا «واتربوردینگ» و دیگر تکنیکهای بازجویی پیشرفته از جمله محرومیت از خواب و برهنگی اجباری قرار گرفت.
کارن گرینبرگ، نویسنده کتاب «بدترین مکان ممکن: چگونه گوانتانامو بدنامترین زندان جهان شد»، میگوید استفاده از شکنجه باعث شده «عملاً طرح اسناد در دادگاه به نحوی که قوانین و نظام قضایی آمریکا را محترم بشمارد، غیرممکن باشد.»
او می گوید: «ظاهراً ارائه شواهد در این پرونده بدون استفاده از شواهد ناشی از شکنجه غیرممکن است. علاوه بر این، این واقعیت که این افراد شکنجه شدهاند باعث یک پیچیدگی دیگر شده است.»
این پرونده همچنین تحت کمیسیونهای نظامی بررسی میشود که بر اساس قوانین متفاوتی از نظام عدالت کیفری سنتی آمریکا عمل کرده و روند را کند میکنند.
پس از حدود دو سال مذاکره، در تابستان گذشته یک توافق برای اعتراف حاصل شد.
یورونیوز - ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، خبر داده که نیروهای این کشور در منطقه کورسک روسیه دو سرباز کره شمالی را به اسارت گرفتند. این نخستین بار است که اوکراین توانسته نظامیان کره شمالی را که در خدمت ارتش روسیه هستند، زنده دستگیر کند.
ولودیمیر زلنسکی روز شنبه در شبکه ایکس نوشت: «سربازان ما در منطقه کورسک دو نظامی کره شمالی را به اسارت گرفتهاند. این سربازان که مجروح شده بودند، زنده مانده و به کییف منتقل شدهاند. هماکنون این افراد در حال گفتگو با سازمان امنیت اوکراین هستند.» او همچنین تصاویری از این سربازان زخمی منتشر کرد.
بر اساس ارزیابی اوکراین و کشورهای غربی حدود ۱۱ هزار نیروی نظامی کره شمالی در منطقه کورسک مستقر شدهاند. نیروهای اوکراینی از تابستان سال گذشته و پس از انجام یک عملیات فرامرزی، بخشهایی از این منطقه را به تصرف خود درآوردهاند.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که بیش از هزار سرباز کره شمالی در هفته آخر دسامبر در منطقه کورسک کشته یا زخمی شدهاند.
BREAKING:
Ukraine has released a video of the first 2 soldiers of the North Korean Army that they have captured.
The video also shows the moment they were taken into custody.
Ukraine says the Russians usually finish off wounded NK soldiers rather than let them get captured. pic.twitter.com/3OAWK5n5jo
زلنسکی درباره بازداشت این دو سرباز گفت: «اسارت این افراد کار آسانی نبود. نیروهای روسی و دیگر سربازان کره شمالی معمولا مجروحان خود را اعدام میکنند تا هیچ اثری از حضور نظامی کره شمالی در جنگ علیه اوکراین باقی نماند.»
سازمان امنیتی اوکراین (SBU) ویدئویی منتشر کرده که گفته میشود مربوط به این سربازان است. در این ویدئو، سخنگوی این سازمان توضیح میدهد که یکی از این افراد در ۹ ژانویه توسط نیروهای ویژه اوکراین و دیگری توسط چتربازان این کشور دستگیر شده است.
این سازمان اعلام کرده که این دو زندانی در شرایطی نگهداری میشوند که با استانداردهای قوانین بینالمللی مطابقت دارد. در ویدئویی که منتشر شده، این سربازان در تختهای دوطبقه داخل یک سلول دیده میشوند. یکی از آنها زخمی در ناحیه فک دارد و پزشکی که هویت او مشخص نیست در این ویدئو گفته که پای سرباز دیگر شکسته است.
سخنگوی سازمان امنیت اوکراین اعلام کرده که ارتباط با این دو سرباز از طریق مترجمان کرهای و با همکاری سرویس اطلاعاتی کره جنوبی صورت میگیرد.
تصاویر منتشر شده از سوی سازمان امنیتی اوکراین نشان میدهد که یکی از این افراد یک کارت شناسایی نظامی روسی به نام فردی از جمهوری تووا در روسیه به همراه داشته است. این سازمان اعلام کرد که این کارت شناسایی در پاییز سال گذشته در روسیه به این سرباز داده شده است. همچنین گفته شده که برخی از یگانهای نظامی کره شمالی تنها یک هفته توسط نیروهای روسی آموزش دیدهاند.
فریدون شهبازیان، موسیقیدان، آهنگساز و رهبر پیشین ارکستر ملی ایران، روز شنبه ۲۲ دی ماه در سن ۸۲ سالگی درگذشت.
خبرگزاری مهر دلیل مرگ آقای شهبازیان را «مشکلات حاد تنفسی» عنوان کرده است. او اخیراً به همین دلیل در بیمارستان بستری شده بود.
فریدون شهبازیان از مهرماه ۱۳۹۵ تا فروردینماه ۱۳۹۸ رهبری ارکستر ملی ایران را بر عهده داشت، و پس از استعفا از این مقام، بهعنوان مشاور موسیقی بنیاد رودکی منصوب شد و در اردیبهشت ۱۳۹۸ از این سمت نیز کنارهگیری کرد.
آقای شهبازیان در قالب آهنگسازی و تنظیم برای ارکستر با خوانندگانی همچون محمدرضا شجریان، عهدیه، علیاصغر شاهزیدی، عارف، سیمین غانم، پری زنگنه، اکبر گلپایگانی، علیرضا افتخاری، محمد اصفهانی و عبدالحسین مختاباد همکاری کرده بود.
از آثار محبوب او میتوان به «جام تهی» با صدای محمدرضا شجریان، «کاشفان فروتن شوکران» و «رباعیات خیام» با دکلمه احمد شاملو، «گل گلدون من» با صدای سیمین غانم و آلبوم «چرخ گردون» به آهنگسازی علی تجویدی و صدای علیاصغر شاهزیدی اشاره کرد.
حسین رونقی، فعال سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی، برای آگاهبخشی درباره روند بازداشت احتمالی شهروندان و خطرات موجود در بازداشتگاهها و زندانها در ایران، یادداشتی در اختیار ایراناینترنشنال قرار داده است.
تا زمانیکه جمهوری اسلامی حکومت ظالمانه خود را در این سرزمین ادامه میدهد، هر شهروند ایرانی ممکن است بهخاطر هر شکلی از فعالیت (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، شرکت در اعتراضات)، با خطر بازداشت و زندان روبهرو شود.
در سرزمینی که حکومت آن جمهوری اسلامی است، هر عملی، حتی انسانی زیستن و نفس کشیدن نیز میتواند از سمت حاکمان مجرمانه تلقی شود. بنابراین، مهم است آگاه باشیم که ممکن است با چه چیزهایی روبهرو شویم:
بازداشت
اگر بهدلیل فعالیت سیاسی، اجتماعی، هنری یا فعالیتهای مرتبط با فضای مجازی بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اطلاعات سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه ثارالله یا پلیس امنیت صورت گیرد.
ماموران این نهادها از همان لحظه بازداشت، با ایجاد فضای ارعاب، سعی میکنند شخص بازداشتشده را مرعوب کنند. بازداشت ممکن است با خشونت و ضربوشتم همراه باشد و در برخی موارد، با توهین و تحقیر، سعی میکنند شخص را خرد کنند.
حسین رونقی در آذر ماه با لبان دوخته در شهرک اکباتان برای اعتراض به احکام «بچههای اکباتان» تحصن کرد
اگر در اعتراضات خیابانی یا تظاهرات بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند به وسیله ماموران یگان ویژه (دسته اراذل و اوباش و متجاوزان)، ماموران عملیات میدانی نهادهای امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه)، نیروهای بسیج یا ماموران کلانتری و نیروی انتظامی صورت بگیرد.
این بازداشتها عموما با خشونت بیشتر و توهین و فحاشی همراه هستند.
نکته: مامور بازداشتکننده پیش از تحویل شخص بازداشتشده به بازداشتگاه، سعی میکند با ضربوشتم، فحاشی و رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی، او را مرعوب و مطیع کند و بیشترین آسیبها به شخص بازداشتی، اغلب در این مرحله وارد میشود.
بازداشتگاه پس از بازداشت، شخص به وسیله ماموران امنیتی، انتظامی یا اطلاعاتی، به بازداشتگاه تحویل داده میشود.
عموما برای شکنجه، ایجاد فشار روانی و محدود کردن ارتباط فرد با دنیای بیرون، شخص در بازداشتگاه در سلول انفرادی نگهداری میشود.
در سلول انفرادی، بازجویان تعیین میکنند که متهم به چه چیزی دسترسی داشته باشد. ممکن است به شخص بازداشتی فقط یک پتو داده شود یا ممکن است او را در سلولی نگه دارند که دسترسی به امکانات بیشتری از جمله یخچال کوچک و تلویزیون کوچک داشته باشد.
امکان تماس یا ملاقات با خانواده و حتی اجازه سیگار کشیدن در بازداشتگاهها به وسیله بازجویان مشخص میشود. آن گونه که خودشان میگویند، خدای بازداشتگاههای امنیتی بازجویان هستند.
این محدودیتهای عمدی، برای کنترل و شکستن فرد است. در بازداشتگاه، اتاقهای بزرگتری وجود دارد که «به آنها سوئیت میگویند» و عمدتا چند بازداشتی که امکانات بیشتری دارند (یخچال کوچک، تلویزیون کوچک، امکان ثبت درخواست خرید) در آنها نگهداری میشوند.
بازداشتگاهها بر اساس نهاد بازداشتکننده تفاوت داشته و طبقهبندی میشوند:
ایران اینترنشنال - حسن حسنزاده، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ، پیش از برگزاری رزمایش جمعه که با عنوان رزمایش ۱۱۰ هزار نفره راهیان قدس برگزار شد، گفته بود بر اساس رویهای که پس از سقوط اسد افزایش یافته است، بسیاری از سپاهیها و بسیجیها از پذیرش دعوت برای شرکت در رزمایش خوداری کردهاند.
علیمحمد نائینی، سخنگوی سپاه پاسداران، پیشتر گفته بود این رزمایش با هدف آمادهسازی برای مقابله با هر گونه تهدید احتمالی علیه پایتخت، طراحی شده است.
براساس اطلاعاتی هم که رسانههای رسمی در ایران منتشر کردند هدف این رزمایش «پیام آمادگی همهجانبه بسیجیان برای مقابله با هر تهدید و نشان دادن سطح آمادگی، انسجام و مهارتهای حرفهای بسیجیان در امداد و نجات، دفاع از کوی و برزن و مقابله با عملیاتهای تروریستی» بوده است.
نائينی گفته بود این رزمایش ۱۱۰ هزار نفره خواهد بود که با توجه به ابراز نگرانی پیشینی فرمانده سپاه تهران بزرگ از عدم ثبتنام به گفته او «بسیاری از دوستان دارای افتخار حضور در سپاه و بسیج» برای شرکت در این رزمایش، مشخص نیست با حضور چه تعداد افرادی برگزار شده است.
حسنزاده در صحبتهای خود که یک روز پیش از برگزاری رزمایش ایراد شده و در رسانههای داخلی منتشر شده با اشاره به آنچه او خطر «اختلال جمعیتی» در رزمایش خوانده، گفت:«بر اساس آمار حدودی که به بنده وصول شده، دست کم ۲۷هزار برادر و خواهر اهل افغانستان و مقیم ایران فرم شرکت در رزمایش را پر کردهاند»
حسنزاده در ادامه با اشاره به آنچه رویه عدم همراهی اعضا سپاه و بسیج با برنامههای سپاه خوانده، گفت: «متاسفانه بسیاری از دوستان که افتخار حضور در بسیج و سپاه را داشتهاند، تا این لحظه یا بهعلل مختلف عذر خواستهاند و یا هنوز پاسخ قاطع ندادهاند. رویهای که بعد از حوادث سوریه شاهد افزایش آن هستیم.»
حسنزاده در ادامه بدون اشاره به جزئیات، گفته بود شرکت در این رزمایش برای شرکتکنندگان مزایایی دارد: «بسیج و سپاه در این زمینه از هیچ چیز کوتاهی نخواهند کرد و اتفاقا برادران و خواهران افغانی متقاضی هم از این قضیه راضی هستند.»
مزایایی که بخشی از آن در زمان برگزاری رزمایش رونمایی شد و بر اساس گزارش رسانههای داخلی، بین شرکتکنندگان آن بسته معیشتی، جهیزیه و لوازم التحریر توزیع شد.
برگزاری رزمایشهای مختلف همزمان با افزایش نارضایتیها
همزمان با افزایش نارضایتیها در ایران، سپاه پاسداران در حال اجرای سلسله رزمایشهایی در کشور است. هدف رزمایش بسیجیان در تهران، که برای دومین بار در دو ماه اخیر برگزار شد، مقابله با اعتراضات مردمی در پایتخت است.
حدود دو ماه پیش، رزمایش امنیتی در اطراف تهران در جاده تلو و در مقر تیپ امنیتی آل محمد سپاه پاسداران که بر سرکوب اعتراضات شهری متمرکز بود، برگزار شد.
سپاه از روز شنبه ۱۵ دیماه هم رزمایش چند مرحلهای موسوم به «پیامبر اعظم ۱۹» را در کشور آغاز کرد که برخلاف رزمایشهای مشابه که معمولا در سه ماه آخر هر سال از سوی نیروهای مسلح انجام شده، این بار بیشتر بر موضوع امنیت شهری متمرکز شده است.
۱۸ دیماه هم نیروهای موسوم به «صابرین» سپاه در این رزمایش شرکت کردند که به گفته احمدعلی فیضاللهی فرمانده این تیپ، در شرایطی که سایر نیروها نیاز به پشتیبانی دارند وارد عمل میشوند.
ويژگي تكيه بر كشور يا قدرت يا حتي ابرقدرت خارجي كه گاه در زمان بحران جا خالي ميدهد؛ در سقوط نظام سلطنتي در ايران در سال ۱۳۵۷ و نظام بعثي در سوريه در ۱۴۰۳ به روشني ديده ميشود. البته هر دو رژيم قانونيت يا امكان بقاي خود را از كودتا گرفته بودند.
هر چند كودتايي كه به رژيم شاه قانونيت داده بود - و البته نه مشروعيت- امريكايي - انگليسي بود و كودتاي حافظ اسد ظاهرا ملي مينمود، مانند كودتاي ناصر در مصر يا كودتاي قذافي در ليبي. محمدرضا شاه به امريكا و انگلستان متكي بود. بهترين اسناد اين اتكا را ميتوان در يادداشتهاي علم ديد.
تقريبا هر هفته سفير امريكا و انگليس با شاه ملاقات دارند. هميشه به هنگام و بيهنگام با علم در ارتباطند. انگار كشور وزارت خارجه و وزير خارجه ندارد! در سالهاي بحراني نظام سلطنتي سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ كه به فروپاشي نظام سلطنتي انجاميد، چشم و گوش محمدرضا شاه به دهان سفير امريكا و انگليس دوخته شده بود.
به حدي كه در ديدارهاي ماههاي آخر رژيم شاه، سوليوان، سفير امريكا (رييس سابق سازمان سيا) مرتب از شاه ميپرسيد: «اعليحضرت كي ايران را ترك ميكند؟!» ژنرال هايزر هم كه مخفيانه و بدون اطلاع شاه به ايران آمده بود در تنها ملاقاتي كه با شاه داشت همين موضوع را با شاه مطرح كرد و البته حيرتانگيز است كه به روايت ژنرال هايزر، شاه به سران ارتش فرمان داده بود كه در غياب او از هايزر اطاعت كنند.
اردشير زاهدي با همان ويژگي لوطيگري- وطنپرستانهاي كه داشت به شاه پيشنهاد كرده بود كه سوليوان سفير امريكا و پارسونز سفير انگليس را از ايران اخراج كند! بديهي بود كه شاه كه به روايت داريوش همايون در هر بحراني تصميم به فرار توي آستينش بود و هميشه آماده فرار بود؛ نميتوانست به اين پيشنهاد عمل كند.
امريكاييها وقتي ديدند امواج انقلاب نيرومندتر از تعارفات جيمي كارتر در ضيافت شب ژانويه در تهران است، شاه را فريب دادند. به او گفتند در امريكا او را خواهند پذيرفت. اما در مصر و مراكش و پاناما و مكزيك آوارهاش كردند. روايت بسيار جذاب ويليام شوكراس در كتاب «آخرين سفر شاه» را ببينيد چه بر سر شاه كه مانند يهودي سرگردانِ اوژن سو شده بود، آوردند.
رحیم قمیشی، از رزمندگان و آزادگان سالهای جنگ، با انتشار ویدئویی از دوستان و مخاطبان خود خواست در ۲۵ بهمنماه آینده (همزمان با پانزدهمین سالگرد حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی) همراه حرکت اعتراضی او شوند و در میدان پاستور تهران تجمع کنند.
رحیم قمیشی: گفتگویی صمیمانه با دوستانم
ما باید ثابت کنیم زندهایم
زیر بار هیچ ظلمی نباید برویم
قبل از ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ باید حصر تمام شود
برای حفظ ایران لازم است همه با هم باشیم
هیچ کاری دشوار نیست اگر خودمان را باور کنیم
گزیدهای از این ویدئو را میبینید:
رحیم قمیشی، از رزمندگان و آزادگان سالهای جنگ، با انتشار ویدئویی از دوستان و مخاطبان خود خواست در ۲۵ بهمنماه آینده (همزمان با پانزدهمین سالگرد حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی) همراه حرکت اعتراضی او شوند و در میدان پاستور تهران تجمع کنند pic.twitter.com/4fkuUDIXmc
رسانههای اسرائيلی اعلام کردند که قطر در رابطه با پیشرفت معامله آزادی گروگانها «پیام مثبتی» به اسرائیل ارسال کرده است
ایندیپندنت فارسی - سازمان رادیو و تلویزیون اسرائیل روز شنبه، ۲۲ دیماه گزارش داد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، پس از دریافت «پیام مثبت» از طرف حماس، نشست فوری با یسرائیل کاتز، وزیر دفاع، و تیم مذاکرهکننده خود برگزار کرده است.
در همین حال، جان کربی، سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد که جو بایدن، رئیسجمهوری ایالات متحده، با تیم مذاکرهکننده آمریکا در دوحه گفتگو کرده است. کربی تاکید کرد که مذاکرات برای دستیابی به توافق آتشبس پیش از پایان دوره ریاستجمهوری بایدن با جدیت در حال پیگیری است.
پیش از این، «آکسیوس» گزارش کرده بود که با وجود برخی پیشرفتها در مذاکرات میان اسرائیل و حماس، اختلافات اساسی همچنان باقی است. همچنین، روزنامه «تایمز اسرائیل» به نقل از مقامات آمریکایی از خوشبینی محتاطانه آنها نسبت به دستیابی به آتشبس در غزه خبر داده بود.
ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا، نیز پیشبینی کرده که توافق آتشبس در غزه ظرف دو هفته آینده حاصل خواهد شد.
براساس گزارش شبکه تلویزیونی «کان» (KAN) اسرائیل، قطر در رابطه با آزادی گروگانها و توافق آتشبس «پیام مثبتی» را از طرف حماس به اسرائیل ارسال کرده است.
در این گزارش آمده است که «پیام مثبت» به فهرست گروگانهایی که قرار است آزاد شوند و همچنین سایر موارد اختلاف بین دو طرف مربوط میشود.
شبکه کان تاکید کرد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائيل، یک جلسه ارزیابی با وزیر دفاع و تیم مذاکرهکننده تشکیل داده است.
همچنین به نقل از برخی «منابع خارجی» گفته شده که هر دو طرف یعنی حماس و اسرائیل «به توافقی اصولی برای مذاکره درمورد مرحله دوم آزادی گروگانها به موازات اجرای مرحله اول معامله» دست یافتهاند.
با این حال منابع فلسطینی آشنا با جزئیات مذاکرات به این شبکه گفتند که طرفین هنوز درمورد مرحله دوم حرفی نزدهاند و فعلا مذاکرات درمورد مرحله اول است.
به گفته برخی از منابع، یکی از موانع مهم در این دور از مذاکرات این است که گفتوگوها با حماس در خارج از نوار غزه انجام میشود نه با رهبری حماس در نوار غزه. از این رو، این نگرانی وجود دارد که حتی اگر این معامله به نتیجه برسد، محمد سنوار، رئیس شاخه مسلح حماس، تصمیم دیگری بگیرد.
راویان را نمی شناسم؛ فرض می گیرم راستگو هستند. ولی برای ارزیابی ساده این اعجاز ماورایی که در دوره معاصر هم رخ داده است، فراهم کردن پاسخ برای پرسش های زیر بدک نیست:
داستان راستان
یدالله کریمی پور
راویان را نمی شناسم؛ فرض می گیرم راستگو هستند. ولی برای ارزیابی ساده این اعجاز ماورایی که در دوره معاصر هم رخ داده است، فراهم کردن پاسخ برای پرسش های زیر بدک نیست:
۱- آیت الله سه هفته نزد شاه بوده اند یا یک هفته؟ ۲- این یک تا سه هفته دقیقا چه... pic.twitter.com/HqWyul9eMg
۳- این سرهنگ که آجودان حضور شاه بوده و راوی و شاهد اصلی ماجرا است و خودش هم خواهان قتل آیت الله خمینی بوده، کی است؟ مگر ممکن است آجودان حضور شاه ناشناس و گمنام باشد؟
۴- چرا در سرگذشت و تاریخ پهلوی دوم، چنین واقعه بسیار مهمی از سوی هیچ مورخی نیامده است؟
۵- چرا این واقعه بی نظیر در تاریخ بشر و فرا معجزه، از سوی آیت الله خمینی، فرزندان، شاگردان، مریدان و دفتر حفظ نشر ایشان و صحیفه نور نقل نشده است؟
۶- علت خشک شدن و فلج شدن دست شمشیر به دست شاه چه بود؟ چرا پس از آن خوب شد؟
۷- در کجای تاریخ پهلوی دوم مخالفین با شمشیر شخص شاه کشته شده اند؟
۸- این اژدها از کجا پیدا شد؟چرا دوباره غیب شد؟
۹-اگر آیت الله دارای چنین پشتیبان ماورایی بود، چه نیاز به برپایی انقلاب؟
سپیده قُلیان، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، با انتشار نامهای به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، یکی از همبندیهایش در اوین، واکنش نشان داد و از مردم خواست با ساختن «زنجیرهای از زندگی»، به جنگ مرگآفرینی حکومت بروند
ایران وایر - او با اشاره به وضعیت جنگی در زندان و تلاش جمهوری اسلامی برای جدا کردن زندانیان از جامعه، تأکید کرده که «قصه پخشان، قصه همه ماست.»
امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، ۱۹دی۱۴۰۳ از تایید حکم اعدام موکلش توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور خبر داد. به گفته وی، این حکم بدون در نظر گرفتن ایرادات متعدد شکلی و ماهوی در پرونده صادر شده است.
سپیده قلیان از مردم خواست تا با همبستگی و اتحاد، صدای قربانیان باشند و زنجیرهای از امید و مقاومت در برابر «مرگ و کینه» بسازند. او نوشته است: «باید با زندگی به جنگ مرگ رفت و صدای پخشان شد.»
متن کامل نامه سپیده قلیان از زندان اوین را در زیر بخوانید:
وضعیت جنگی است. پشت دیوارهای بلند و سیمهای خاردار این جبهه، ما زنانی هستیم که هر روز اسامی اعدامیان را زمزمه میکنیم و به آینده نگاه میکنیم. حکم اعدام پخشان عزیزی، زنی که روزگاری پناه کودکان جنگزده بود، تایید شده است. از این پس، بند ما زنی دارد که هر لحظه ممکن است نبودنش به قصهای تلخ و زخمی عمیق بر وجدان ما و شما بدل شود.
پخشان، نماد عشق به انسانیت است. اما اکنون او در برابر مرگی ایستاده که نه از عدالت که از کینه و انتقام سرچشمه گرفته است. همان مرگی که جمهوری اسلامی به کمک بشار اسد، برای هزاران انسان بیگناه در سوریه رقم زد و حالا همان داس خونین را دوباره به جان فرزندان این خاک انداخته است.
اما اینجا تنها قصه یک فرد نیست. اینجا داستان ما همه است. قصهی پخشان با قصه همه ما گره خورده است، با قصهی مادران چشمانتظاری که رد خون فرزندانشان در خیابان است، با قصه مردمانی که «زندگی» آرزویشان شده است.
جمهوری اسلامی میخواهد ما را از هم جدا کند، قصههای ما را پراکنده کند و ما را به گوشههای انزوا براند. اما ما میدانیم که امید، در گره خوردن همین قصههاست، در بافتن یک زنجیره محکم از دردها و مقاومتها، از اشکها و ایستادگیها.
ما نمیتوانیم و نمیخواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدایمان را بلند نکنیم، فردا نوبت قصه دیگری خواهد بود. میخواهیم که این زنجیره را قویتر کنید. نگذارید قصه پخشان، قصهای بیپایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصه او باشید.
باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت. از زندگی زنجیری بسازیم، در مقابل هر حلقه از طنابدار. دست من را میگیری که حلقهی بعدی زنجیر باشی؟
By kozet on January 11, 2025 12:29 AM
|No Comments
محمد دادکان: به همه میگویند خفه شوید
سخنان صریح محمد دادکان در مورد چرایی عدم حضورش در انتخابات فدراسیون فوتبال. او میگوید شرایط لازم برای بازگشت به فوتبال را ندارد؛ از جمله محکومیت قضایی و دروغگویی را!
ایران اینترنشال - محمد دادکان، رییس پیشین فدراسیون فوتبال، در گفتوگو با ورزشمدیا درباره شرایط فوتبال ایران گفت: «فوتبال بهجایی رسیده که مسئولین هم خودشان را به خواب زدهاند چون میدانند در این موج فساد کاری نمیتوانند بکنند. آدمی که خودش را به خواب زده هم نمیشود بیدارش کرد.»
دادکان در ادامه گفت: «دیگر من اسم نبرم بگویم آقای رییسجمهور و معاون و دستگاههای اجرایی و سیاسی و انتظامی و قوه قضاییه و... همه خودشان را به خواب زدهاند. به همه هم میگویند خفه شوید، از تیم ملی و فدراسیون انتقاد نکنید.»
محمد دادکان، رییس پیشین فدراسیون فوتبال، درباره اینکه چرا در انتخابات فدراسیون فوتبال حاضر نمیشود، گفت: «آن شرطهایی که میخواهند من ندارم. اولین شرط این است که باید پرونده قضایی داشته باشید! باید محکومیت قضایی داشته باشید تا یک چوب بالای سرت باشد تا هرچه میخواهند اجرا کنی.»
دادکان در ادامه این شروط گفت: «باید دروغگو باشی و جایی هم درست کنی برای خنده مردم. من چون این خصوصیات را ندارم، نمیروم سمتش. فوتبالی که دو تیم پایتخت آن میروند بیرون از تهران بازی میکنند، چه افتخاری است برای رییس فدراسیون که بیاید پشت میزش بنشیند؟ برخی اینطور هستند. میگویند بدنامی بهتر از گمنامی است. حالا دوست داری اسمت به بدی باشد، برو ثبت نام کن.»
دادکان در ادامه با کنایه به تاج گفت: «چه گلی بر سر فوتبال زدی؟ بدهکار و فشل و دروغ و ریا، هرروز بیاییم سر کار. همه در فدراسیون خوردهاند، رییس نمیداند!»
رییس پیشین فدراسیون رباره مشکلات فوتبال در دوره ریاست تاج، گفت: «دوره شما شش میلیون یورو پول رفت. کجا است آن پول الان؟ چه کسی میآید بپرسد؟ وزیر ورزش میپرسد؟ مسئولین دولتی میپرسند؟ هیچ کس. چرا؟ چون آن کسی که پشت نشسته و دارد هدایت میکند، میگوید کار را ول کنید. همهشان با هم پول خوردند و رفتند.»
By kozet on January 11, 2025 12:19 AM
|No Comments
کیهان لندن - به گزارش «خانه اقتصاد» لعیا جنیدی معاون حقوقی حسن روحانی رئیس دولت سابق درباره فیلترینگ و استفاده از آن در شرایط خاص گفته است: «در لحظههای بحرانی که برخوردهای فیزیکی در خیابان رخ میدهد، به خاطر حفظ حق حیات و حق امنیت، اعمال فیلترینگ قابل توجیه است.»
وی تصریح کرد: «فیلترینگ تنها در مواقعی که نظم و امنیت عمومی به خطر میافتد، میتواند ابزار مناسبی باشد، ولی استفاده طولانیمدت از آن مشکلات بیشتری به دنبال خواهد داشت.»
دولت کنونی به ریاست مسعود پزشکیان در کنار مانورهای تبلیغی مختلف از جمله روی رفع فیلترینگ به تبلیغات گسترده پرداخته که از سوی اصلاحطلبان نیز حمایت میشود آنهم در حالی که رفع فیلترینگ از اینترنت که با یک دستور ساده قابل اجرا است در اختیار دولت و دیگر نهادها نیست و به تصمیم رهبر نظام و منافع نهادهایی بستگی دارد که قدرت تعیینکننده را در کشور دارند.
یک مقام سابق در دولت حسن روحانی: فیلترینگ در مواقع بحرانی حق حکومت است!
به گزارش «خانه اقتصاد» لعیا جنیدی معاون حقوقی حسن روحانی رئیس دولت سابق درباره فیلترینگ و استفاده از آن در شرایط خاص گفته است: «در لحظههای بحرانی که برخوردهای فیزیکی در خیابان رخ میدهد، به خاطر حفظ حق حیات... pic.twitter.com/zKCIowJSmX
کیهان لندن - جمهوری اسلامی بار دیگر به یکی از دغدغههای عمده کشورهای غربی تبدیل شده است. پنجشنبه ۹ ژانویه در رم وزرای خارجه گروه موسوم به Quintet یا «گروه پنج» که کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و البته ایتالیا را در بر میگیرد به گفتگو نشستند. در این نشست که کایا کالاس مقام ارشد جدید اتحادیه اروپا برای سیاست خارجی و امنیت نیز حضور داشت، دو پرونده روی میز قرار گرفت: ایران و سوریه. وزیر خارجه ایتالیا که قرار است در همین ساعات تنظیم این گزارش برای ملاقات با رهبران جدید سوریه راهی دمشق شود، نتایج این گفتگوها را به اطلاع آنها نیز خواهد رساند.
در رابطه با ایران قرار بود دو مسئله مورد بررسی قرارگیرد. با آزادی چچیلیا سالا روزنامهنگار ایتالیائی پس از سه هفته و بازگشت او به رم در عصر روز چهارشنبه ۸ ژانویه ۲۰۲۵، ایتالیا در نظر داشت پرونده گروگانگیریهای جمهوری اسلامی را از این مذاکرات حذف کند، ولی با اصرار ژان نوئل بارو وزیر خارجه فرانسه در این رابطه نیز صحبت شد چرا که اگر ایتالیا در ازای عدم استرداد محمد عابدینی نجف آبادی، قاچاقچی سیستمهای هدایتی پهپادهای جمهوری اسلامی به آمریکا، توانست چچیلیا سالا را تنها سه هفته پس از بازداشت غیرقانونی از سلول انفرادی اوین به خانه بازگرداند، سه گروگان فرانسوی هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی اسیرند. سسیل کوهلر و شریک زندگیاش ژاک پاری از بهار سال ۱۴۰۱ به اتهام واهی جاسوس در زندان بسر میبرند. یک فرانسوی دیگر که تنها با نام اولیویه معرفی شده نیز از پائیز همان سال در زندان است و نه تنها نام کامل این زندانی بلکه جزئیات پروندهی او نیز مخفی نگاه داشته شده است. مشخص نیست جمهوری اسلامی در ازای آزادی این سه گروگان فرانسوی چه خواستهائی را روی میز قرار داده که دولت فرانسه آمادهی قبول آنها نیست.
پرونده هستهای، دغدغه اصلی غرب در ارتباط با ایران
پرونده دیگر، در رابطه با فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی است که با توجه به مذاکراتی که قرار است در همین رابطه بین سه کشور اروپائی آلمان، فرانسه و بریتانیا و همچنین اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی در ژنو برگزار شوند مورد بررسی و تبادل نظر قرار گرفت. در روزهای گذشته امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه هشدار داده بود که برنامه هستهای جمهوری اسلامی «در مرحله رسیدن به نقطه بدون بازگشت» قرار دارد. ساکن کنونی کاخ الیزه همچنین جمهوری اسلامی را «چالش استراتژیک و امنیتی اصلی برای فرانسه، اروپا و کل منطقه» خوانده و از رهبران کشورهای امضاکنندهی توافق هستهای موسوم به «برجام» خواسته تا اعلام کنند که آیا قبل از غروب این توافق در اکتبر سال ۲۰۲۵، خواهان فعال کردن «مکانیسم ماشه» و بازگرداندن تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی هستند یا میخواهند به سیاست انفعال خود ادامه دهند.
در متن قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که پس از انعقاد توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ میلادی به تصویب رسید، به روشنی اشاره شده است که اگر جمهوری اسلامی از اجرای تعهدات برجامی خود امتناع کند، تمامی تحریمهای شورای امنیت که از سال ۲۰۰۶ میلادی تا آن زمان وضع شده بودند، بار دیگر و بدون احتیاج به رایگیری مجدد به صورت خودکار تا تصویب قطعنامه جدید بازگردانده خواهند شد. مسئلهای که میتواند اقتصاد در آستانه ورشکستگی کامل جمهوری اسلامی را دچار بحرانی بسیار عمیقتر کند و در عمل به کُما بفرستد. دقیقا همین واهمه اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت خارجه دولت مسعود پزشکیان را وادار ساخت تا با بیانی غیردیپلماتیک این هشدار رئیس جمهور فرانسه را «فرافکنانه» و «آشکارا مزوّرانه» بخواند.
نگرانی امانوئل ماکرون اما نگرانی تمام کشورهای غربی و حتا بسیاری از کشورهای منطقه است، اگرچه به ندرت با این صراحت بیان میشوند. بعید هم به نظر میرسد که در نشست دوشنبه آینده در ژنو، بیانیهای با چنین محتوای روشن و سختگیرانهای صادر شود.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید و مقام جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا
از سوی دیگر، دو تغییر مهم در صحنه سیاسی غرب میتواند بر پرونده هستهای جمهوری اسلامی و مذاکرات در هفتههای آینده تاثیر جدی بگذارد. یکی، بازگشت دونالد ترامپ پس از ۴ سال به کاخ سفید است که مهمترین تغییر در صحنه سیاست جهانی به شمار میرود. دیگری، تغییریست که در اتحادیه اروپا از ابتدای سال جاری میلادی رخ داده که نمیتوان آن را نادیده گرفت. کایا کالاس نخست وزیر سابق جمهوری استونی اکنون به عنوان مقام ارشد در سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا قدم به صحنه گذاشته است. کایا کالاس برخلاف سلف خود، جوزپ بورل اسپانیائی، مخالف مماشات و امتیاز دادن به جمهوری اسلامی است زیرا همکاری استراتژیک رژیم حاکم بر تهران با روسیه ولادیمیر پوتین را خطری جدی برای امنیت استونی میداند.
این دو تغییر سیاسی در آمریکا و اروپا در کنار افزایش نگرانیهای کشورهای غربی از شتاب گرفتن فعالیتهای اتمی و تهدیدهای مقامات جمهوری اسلامی به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای کشتار همگانی (انپیتی) میتواند به اعمال سیاستهای شدید و سختگیرانهی جدید در قبال تهران منتهی شود. مقامات اسرائیلی نیز در ماههای اخیر چندین بار صحبت از اقدام نظامی گسترده به تاسیسات اتمی در ایران کردند که این مسئله نیز بر نگرانیهای کشورهای غربی افزوده است چرا که نمیخواهند درگیر بحران نظامی جدیدی در منطقه بشوند.
ریزش و روی گرداندن اعضای سپاه و بسیج و ثبتنام ۲۷ هزار افغان برای حضور در رزمایش «راهیان قدس»؛ سپاه تهران: این خبر کذب است! -حسن حسنزاده فرمانده «سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ» پیش از رزمایش «راهیان قدس» که جمعه ۲۱ دیماه ۱۴۰۳ در تهران برگزار شد، گفت که بر اساس رویهای که پس از سقوط اسد افزایش یافته است، بسیاری از نیروهای سپاهی و بسیجی از پذیرش دعوت برای شرکت در رزمایش خوداری کردهاند و ۲۷ هزار افغان فرم شرکت در رزمایش را پُر کردند.
-این مطلب ساعاتی پس از انتشار، از خروجی وبسایت روزنامه «شرق» حذف شد. یک روز بعد یعنی ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ سپاه تهران در بیانیهای اعلام کرد: «خبر ثبت نام ۲۷ هزارتبعه افغانی برای شرکت در رزمایش راهیان قدس، کذب و ساختگی است».
-روابط عمومی «سپاه محمدرسولالله» تهران بزرگ نیز مطلب روزنامه شرق را «داستانسرایی» دانست و نوشت: «برخی در داخل با تولید اخبار جعلی، خط دشمن برای تضعیف رزمایش مهم وحدتآفرین و دشمنشکن «راهیان قدس» را دنبال میکنند».
- گذشته از اهمیت اعتراف حسن حسنزاده فرمانده «سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ» درباره ریزش و روی گرداندن سپاهیان و بسیجیها از حکومت و برنامههایش، کشاندن اتباع لبنان، افغانستان و سایر کشورها از جمله عراق به رزمایشها و راهپیماییهای حکومتی به عنوان سیاهیلشکر یا سازماندهی آنها برای سرکوب اعتراضات سابقه طولانی دارد.
- موسی غضنفرآبادی نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی در اسفند سال ۱۳۹۷ وقتی رئیس دادگاههای انقلاب تهران بود، در ارتباط با حسابی که رژیم روی نیروهای نیابتی و مزدوران خارجی باز کرده گفته بود: «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراق، فاطمیون افغان، زینبیون پاکستانی و حوثیهای یمن خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد.»
ریزش و روی گرداندن اعضای سپاه و بسیج و ثبتنام ۲۷ هزار افغان برای حضور در رزمایش «راهیان قدس»؛ سپاه تهران: این خبر کذب است!
-حسن حسنزاده فرمانده «سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ» پیش از رزمایش «راهیان قدس» که جمعه ۲۱ دیماه ۱۴۰۳ در تهران برگزار شد، گفت که بر اساس رویهای که پس... pic.twitter.com/BFyGjq2gTs
العربیه - اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، جمعه 21 دی گفت که یک شهروند ایرانی به نام «علیاکبر ابوطالب اصفهانی و فرزندش که مدتی قبل برای زیارت به سوریه سفر کرده بودند و بهدلیل تحولات امنیتی سوریه نتوانسته بودند از این کشور خارج شوند، امروز از سوریه خارج شدند و بهزودی به ایران برمیگردند.»
خبرنگاران سوری هفته گذشته تصاویری منتشر کردند که سرگردانی یک شهروند ایرانی در فرودگاه «حمیمیم» روسیه در لاذقیه را نشان میداد.
این فرد که چهرهاش شباهت زیادی با چهره حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران دارد، گفته بود که «برای زیارت حرم حضرت زینب در سوریه حضور داشت».
خبرنگاران سوری تصاویری منتشر کردند که سرگردانی یک شهروند ایرانی در فرودگاه «حمیمیم» روسیه در لاذقیه را نشان میدهد.
این فرد که چهرهاش شباهت زیادی با چهره حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران دارد، میگوید: «برای زیارت حرم حضرت زینب در سوریه حضور داشت» pic.twitter.com/9CBv0oGaxH
بسیاری از کاربران شبکه های اجتماعی با اشاره به تسلط این شهروند ایرانی به زبان عربی و آشنایی کامل او با لهجه مردم سوریه دلیل حضور در سوریه برای زیارت حرم حضرت زینب را غیرواقعی خوانده و او را یکی از نیروها یا مقامات سپاه در سوریه خواندند.
«یکی از نیروها پرسید پس چرا حضرت آقا گفت اگر اسرائیل غلطی بکند حیفا و تلآویو را با خاک یکسان میکنیم؟ پرسید پس چرا کاری نکردیم؟ که من باید بگویم نمیدانم.»
ایندیپندنت فارسی - بهروز اثباتی، از فرماندهان بلندپایه و تاثیرگذار سپاه قدس که مسئولیت قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح ایران را هم بر عهده دارد، در یک سخنرانی اعتراف کرده است که نظام ایران متحمل «شکستی بد و سنگین» در سوریه شده است.
او همچنین گفت موشکهای سپاه پاسداران توانایی انهدام پایگاههای آمریکایی را ندارد، از بیاعتنایی بشار اسد به نامههای خامنهای و سفر ابراهیم رئیسی پرده برداشت و همچنین افشا کرد که کیومرث پورهاشمی، یکی از فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه به دست نیروهای دولت اسد کشته شده بود.
علی خامنهای، رهبر نظام جمهوری اسلامی طی سخنرانیهای متعدد خود در هفتهای اخیر، بارها تلاش کرده بود تا با کماهمیت جلوه دادن سقوط دولت اسد در سوریه بهعنوان اصلیترین متحد منطقهای جمهوری اسلامی، به هواداران خود روحیه بدهد و مدعی «وضعیت مناسب و پیروزیهای جبهه مقاومت» شود.
اما بر اساس فایل صوتی یک ساعتهای که خبرگزاری تابناک منتشر کرده است، بهروز اثباتی، بهعنوان فرماندهای که به گفته خود «تا آخرین شب قبل از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه حضور داشت»، هفته گذشته در مسجدی در تهران و میان نیروهای نظامی و هواداران جمهوری اسلامی سخنرانی کرد و توضیح داد که «سوریه را از دست دادیم» و در تضادی با آشکار با ادعاهای خامنهای، اعتراف کرد که «این اتفاق افتخار ندارد، بلکه باختیم، ضربه خوردیم و خیلی هم برایمان سخت بود.»
او که از نیروهای همدوره و فرماندهان مورد اعتماد قاسم سلیمانی، فرمانده کشتهشده نیروی قدس سپاه پاسداران محسوب میشد، افزود روسیه طی بیش از یک سال اخیر با اسرائیل «همدستی» کرد تا برنامههای نتانیاهو برای ترور فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی و گروههای شبهنظامی در سوریه عملی شود.
اثباتی همچنین تشریح کرد که روسها «در هر مقطع حساس رادارها و پدافند خود را خاموش میکردند تا «اسرائیل بتواند به راحتی» فرماندهان ارشد سپاه پاسداران، ازجمله صادق امیدزاده، معاون وقت اطلاعات نیروی قدس در سوریه، رضی موسوی، فرمانده وقت نیروی قدس در سوریه یا محمدرضا زاهدی که پس از رضی موسوی هدایت نیروی قدس در لبنان و سوریه را بهعهده گرفته بود را هدف قرار دهد.
این فرمانده ارشد سپاه پاسداران که نیویورکتایمز، نقش او در فرماندهی شبکه شبهنظامیان جمهوری اسلامی ایران و متحدانش در منطقه را حتی «مهمتر از اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس» توصیف میکند، در ادامه توضیح داد که بشار اسد، در حدود یک سال آخر هیچ همکاری با نیروهای ایرانی برای حمله به اسرائیل انجام نمیداد و بارها درخواستهای جمهوری اسلامی ایران برای انجام عملیات مختلف از خاک سوریه را رد کرد.
به گفته بهروز اثباتی، «روسیه درخواست ایران در آخرین روزهای حکومت اسد برای گرفتن هزار قبضه سلاح کلاشنیکف که برای حفظ یکی از خطوط مهم در سوریه لازم بود را رد کرد» و «حتی اجازه فرود هواپیمای حامل تسلیحات ایران در پایگاه حمیمیم را نداد.»
دولت اسد ابراهیم رئیسی را تحویل نگرفت
او در بخش دیگری از سخنانش درباره «تمایل بشار اسد به نزدیک شدن به قدرتهای عربی منطقه بهجای ایران» در دو سال اخیر سخن گفت و سپس با اشاره به عدم استقبال از ابراهیم رئیسی در سفر به سوریه، افزود: «فهمیدیم قرار نیست از رئیسی استقبال کنند و به همین خاطر سریع قرارگاه تاسیس کردیم. پنج یا شش ساعته کل جاده را تزئین کردیم، اما بعد دیدیم که از فرودگاه تا قصر را پرچم امارات زدهاند. چون وزیر امور خارجه امارات میخواست صبح بیاید و عصر برگردد. ما اعتراض کردیم.»
روز گذشته اسماعیل کوثری، سرتیپ سپاه پاسداران و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز درباره وعده جمهوری اسلامی برای انتقام گرفتن از اسرائیل گفته بود: «اگر بهاصطلاح ما مثلا دستوبالمان باز بود، شاید تا الان وعده صادق ۳ و ۴ و فلان و همه را عمل کرده بودیم.» از سوی دیگر غلامحسین غیبپرور، جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی هم با اشاره به ترور پیاپی رهبران و فرماندهان حماس، حزبالله و سپاه پاسداران در ماههای اخیر مدعی شد که «ما باور داریم دوران آخرالزمان را طی میکنیم و دشمن میخواهد ما ناامید و مضطرب شویم.»
اعترافاتی که در کنار سخنرانی جدید بهروز اثباتی، بار دیگر ثابت میکند که علی خامنهای، پرمخاطرهترین روزهای حکومت خود را تجربه میکند و پس از شکستهای پیاپی و کشتهشدن سریالی فرماندهان نظامیاش در ایران و کشورهای دیگر، حالا با عزم جدی نتانیاهو برای مقابله با جمهوری اسلامی و بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، بیش از هر زمان دیگر با خطر مواجه است.
صدای آمریکا - فرانسه روز جمعه ۲۱ دی سفیر جمهوری اسلامی را در رابطه با موضوع اتباع فرانسوی که توسط حکومت ایران «گروگان» گرفته شدهاند احضار کرد.
وزارت امور خارجه فرانسه با تکرار هشدارهای اخیر خود در مورد خطر سفر فرانسویها به ایران، وضعیت شهروندان فرانسوی بازداشتشده در ایران را «غیرقابل تحمل» خواند و گفت که بر اساس قوانین بینالمللی، بازداشت بدون رعایت کرامت انسانی افراد «مصداق شکنجه» است.
در بیانیه وزارت امور خارجه از این شهروندان فرانسه به عنوان «گروگانهای حکومت جمهوری اسلامی ایران» یاد شده است.
سیسیل کوهلر، فعال سندیکایی فرانسوی، و همسرش ژاک پاری، از زمان بازداشت در اردیبهشت سال ۱۴۰۱ تاکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین، بند تحت نظارت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، زندانی بودهاند.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی پس از دیدار با شماری از فعالان کارگری و معلمان آن دو را بازداشت و سپس به «جاسوسی» متهم کردند.
مرد دیگری که تنها با نام کوچک «اولیویه» شناخته میشود نیز از دیگر شهروندان فرانسوی است که در ایران توسط جمهوری اسلامی زندانی شده است.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر دهها شهروند دوتابعیتی و خارجی را عمدتاً با اتهامات جاسوسی و امنیتی بازداشت کرده است.
در یکی از تازهترین موارد، یک شهروند سوئیسی که با اتهام «جاسوسی» زندانی جمهوری اسلامی در ایران بود، روز پنجشنبه ۲۰ دی جان باخت. در واکنش دولت سوئیس از جمهوری اسلامی خواست اطلاعات دقیقی درباره دلایل بازداشت و شرایط منجر به جانباختن یک تبعه این کشور در زندان جمهوری اسلامی ارائه کند.
وزارت امور خارجه سوئیس روز جمعه ٢١ دی در بیانیهای که نسخهای از آن را برای بخش فارسی صدای آمریکا فرستاد، اعلام کرد مقامات حکومت ایران در روز ۲۰ آذر به سفارت این کشور در تهران اطلاع دادند که یک مرد ۶۴ ساله سوئیسی به ظن «جاسوسی» بازداشت شده است.
ف. م. سخن - البته برای ما ایرانیان واضح و مبرهن است که آخوندها سگ جان هستند و در اثر مفتخواری و زالو صفتی و پرداختن مرتب به شکم و زیر شکم به آسانی جهان فانی را ترک نمی گویند و چهار چنگولی به دنیا می چسبند چون بهتر از همگان می دانند که جهان دیگری وجود ندارد و هر چه هست در همین جهان است.
مرگ بعضی از این جانوران می تواند جا را برای رشد انسان ها خاصه انسان های متفکر و خلاق باز کند که یکی از مهم ترین آن ها مرگ سدعلی دونگ رهبر خودخوانده مسلمین جهان است.
با حذف این عنصر ملعون و شکستن کامل این سدِّ از هزار جا ترک خورده و پر از حفره، نمی توانم بگویم که مردم ایران بلافاصله حرکت خود را در جهت حذف متکی بر برنامه ی نظام ی که این شخص با اعوان و انصار آدمخوارش آن را نگاه داشته است آغاز خواهند کرد -چون چنین برنامه ای وجود ندارد- ولی حداقل جامعه از وضعیت مرداب گونی که باعث گندیدگی و فساد می شود خارج خواهد شد و ابتدا به صورت سیل آسا و خروشان، ویرانی هایی به بار خواهد آورد اما این امیدواری هست که بعد از آرام شدن سیل ویرانگر، عقلای جامعه مسیر جامعه را به سمت پیشرفت و ترقی هدایت کنند.
در آلمان هیتلری مرگ هیتلر می توانست مانع از بسیاری فجایع نه تنها در سطح آلمان بلکه در سطح جهان شود و برنامه ی کلاوس فون اشتافنبرگ برای ترور هیتلر حتی در جهان امروز که اکثر اهل اندیشه مخالف ترور هستند مورد تایید و ستایش همگان است، اما طرح عملیاتی او با شکست مواجه شد و بشریت چند ماه بیشتر دچار خسارت شد و سقوط هیتلر تنها با جنگ و مقاومت متفقین عملی شد که امیدواریم ایران دچار آن نشود و با مرگ سدعلی پلید، سقوط نظام تحت رهبری او به دست مردم ایران صورت بگیرد.
مایک پمپئو، رئیس پیشین سازمان سیا و وزیر امور خارجۀ سابق آمریکا در کنفرانسی که در پاریس توسط سازمان مجاهدین خلق ایران برگزار شد، گفت که روی کار آمدن دولت جدید ترامپ به منزلۀ پایان رژیم اسلامی ایران خواهد بود.
مایک پمپئو تصریح کرد که دونالد ترامپ پس از روی کار آمدن کارزار فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران را از سرخواهد گرفت و این کارزار آغاز پایان رژیم استبدادی ایران خواهد بود. به گفتۀ پمپئو فشار حداکثری دولت ترامپ، رژیم ایران را به سود سازمان مجاهدین و عملیات آن تضعیف خواهد کرد.
مایک پمپئو در جای دیگری از سخنانش از دولت جدید دونالد ترامپ خواست که شورای ملی مقاومت ایران، وابسته به سازمان مجاهدین، را به عنوان بهترین جایگزین حکومت اسلامی ایران به رسمیت بشناسد.
وزیر امور خارجۀ پیشین آمریکا شکستهای رژیم ایران و نیروهای نیابتیاش در خاورمیانه را نشانۀ دروغین بودن تمام ادعاهای حکومت تهران دربارۀ دامنۀ قدرت و نفوذ خود دانست. او از علی خامنهای به عنوان "شعبدهبازی عمیقاً فاسد" یاد کرد که صرفاً با اتکاء به "ترس و ارعاب" بقاء خود را حفظ میکند.
فرارو - زیباکلام تاکید کرد:ما برای آب و برق مجانی نریختیم در خیابان، در هیچ کشوری مردم نمیپرسند آخرش چه میشود؟
به گزارش شرق، صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی اظهار داشت: من ۳۰جلد کتاب نوشتهام و سالها در دانشگاه، تا قبل از اینکه اخراجم کنند، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر را تدریس کردم. از ۱۱۸ سال پیش یعنی از مشروطه تا امروز، خواستههای ما همینها بوده که به آن نرسیدهایم. یعنی حکومت پاسخگو باشد، آزادی بیان باشد، قانون حکمفرما باشد و...
وی در ادامه اظهار داشت: اگر قرار بود با انقلاب کردن به اینها برسیم، تا الان باید میرسیدیم. بیسواد و عقبمانده هستیم. ما در زمینه علوم انسانی کار نکردهایم. بلد نیستیم.
همچنین زیباکلام تاکید کرد: ما برای آب و برق مجانی نریختیم در خیابان، در هیچ کشوری مردم نمیپرسند آخرش چه میشود؟، این سوال، درد بزرگ جامعه ماست!
ققنوس لبنان تا ساعت ۲ بعدازظهر پنجشنبه هنوز خاکستری بود که بالکی میزد، اما «مثلث شوم» بالهایش را میکشید و به زمینش میزد. ژنرال با همه ابهتش حیرتزده بود. حرفهای شب پیش نبیه بری، پیر میلیاردری که با آقازادههایش با قالیباف و آقازادهها مسابقه ثروتاندوزی گذاشته چه بود و اطوار امروزش چیست؟
حزبالله ورشکسته و زخمی، جبران باسیل، داماد میشل عون، که بعد از پدرزنش چشم به قصر بعبدا داشت و نبیه بری عصر یکشنبه با اعلام حمایتشان از ریاستجمهوری سلیمان فرنجیه، رئیس جنبش مرده (مریدان) در شمال لبنان، قصد برهم زدن توافقی را داشتند که مسیحیان مارونی منهای باسیل و دارودسته بیرمقش، سنیها، دروزیها و شیعیان مستقل برای انتخاب ژوزف عون به آن دست یافته بودند.
دکتر سمیر جعجع، رهبر «نیروهای لبنانی»، که قویترین رهبر سیاسی مارونیها است و بعد از ژنرال ژوزف عون، نامزد دوم مسیحیان و سنیها به شمار میرفت، برای سلیمان تونی فرنجیه که خونخواه پدر بود (که به دست ایلی حبیقه، متحد سابق جعجع، به قتل رسید) رندانه پیامی فرستاد که «سلیمان! اعلام کن انصراف میدهی، من هم چنین میکنم. مصلحت لبنان فوق مصالح ما است، بیا ژنرال ژوزف عون را حمایت کنیم.»
دوشنبه صبح، فرنجیه بدون مراجعه به مثلت شیعهمارونی (حزبالله، نبیه بری و جبران باسیل) در اطلاعیهای انصرافش را اعلام کرد. تقریبا چهارشنبه آشکار بود که فرمانده کل ارتش لبنان رئیسجمهوری بعدی است، اما وقتی نبیه بری پنجشنبه زنگ رسمیت یافتن جلسه را به صدا درآورد و رایگیری آغاز شد، خیلی زود روشن شد که مثلث بری، حزبالله و باسیل به دنبال باجگیریاند.
هدف آنها گرفتن سه وزارتخانه بود. باسیل وزارت راه و مسکن را میخواست. لبنان ویران نیاز به بازسازی دارد و میلیاردها دلار کمک از کشورهای حاشیه خلیج فارس راهی لبنان خواهد شد. نه حسن نصراللهی در کار است که پولهای «حلال» ولی فقیه را تقسیم کند و نه ولی فقیه آسوپاس و بیآبرو میتواند جیبش را پر کند. وزارت برای او گنج بیپایان بود.
نبیه بری هم دادگستری را میخواست که امکان پروندهسازی و پروندهبازی داشته باشد و حزبالله به دنبال وزارت بهداشت بود. صدها هزار لبنانی از نظر جسمی و روانی آسیب دیدهاند و واردات دارو ممر درآمدی است که میشود رنگ مشروعیت به آن داد.
در فاصله دو رایگیری اول و دوم، نبیه بری پیامهایی از سوی نمایندگان فرانسه، ایالات متحده، بریتانیا و شورای همکاریهای خلیج فارس و همچنین نماینده ویژه عربستان سعودی دریافت کرد که اشاره داشتند اگر رئیسجمهوری امروز انتخاب نشود، لبنان در عزلت و تنهایی خواهد ماند.
بری بلافاصله با همپیمانانش جلسه گذاشت و فراکسیون حزبالله با رایزن سیاسی امنیتی رژیم ولایت فقیه در بیروت تلفنی گفتوگو کرد. چنین بود که در بار دوم، عماد (سپهبد) ژوزف عون بهسهولت و با ۹۹ رای، به ریاستجمهوری انتخاب شد. حزبالله و بعضی نمایندگان امل و باسیل و چند تن از اعضای فراکسیون او رای سپید دادند (در فرهنگ سیاسی ایران، رای کبود).
ژنرال بهعنوان چهاردهمین رئیسجمهوری لبنان از زمان استقلال سوگند یاد کرد و لبنان یکپارچه شادی شد.
ژنرال ژوزف عون بعد از ادای سوگند، طی سخنانی با واژگانی بهدقت گزیدهشده خطاب به نمایندگان و ملتش گفت: «عملکرد سیاسی در لبنان باید تغییر کند. عهد من به لبنانیها در هر کجا که هستند و نیز جهانیان این است که امروز مرحله جدیدی در تاریخ لبنان آغاز شده است و من اولین خدمتگزار این عهد خواهم بود. حفظ قانون اساسی و میثاق ملی و اعمال تمام اختیارات رئیسجمهوری بهعنوان داور عادل بین نهادها عمدهترین وظیفه من خواهد بود.»
او با تاکید بر اینکه اگر میخواهیم کشورمان را بسازیم، همه باید تحت حاکمیت قانون و قوه قضاییه باشیم، افزود: «دخالت در قوه قضاییه ممنوع است. در لبنان جدید، برای مجرم و مفسد، مصونیت وجود ندارد و برای مافیا، قاچاق مواد مخدر یا پولشویی جایی نیست.»
عون خاطرنشان کرد: «من تعهد میکنم برای تصویب لایحه استقلال قوه قضاییه با دولت جدید همکاری کنم و هر قانونی را که ناقض قانون اساسی باشد، به چالش بکشم. نخستوزیری خواهیم داشت که متحد ما است و نه مخالف.»
«برای ورزش بانوان هیچ وقت مانع دینی وجود نداشت.» سیدحسن خمینی، در فدراسیون ورزش. دانش آموزی.
من با این ماضی مطلق و محکم فرمایش حجت الإسلام مخالفم که: «برای ورزش بانوان هیچ وقت مانع دینی وجود نداشت».
منظور حجت الإسلام از مانع دینی در اینجا همانا مانع اسلامی است آنهم از نوع ناب و دست افشار محمدی. البته که اسلام عزیز هرجا زورش نرسیده کوتاه آمده. شطرنج را پدربزرگ ایشان در آغاز حرام اعلام کرد و فدراسیون شطرنج بسته شد و جوانان شطرنج باز، کیش نخورده مات شدند. صفحهها و مهرههای شطرنج کنار جعبههای تخته نرد و ورقهای بازی به زیرزمینها و پستوها و صندوقخانهها منتقل شد. از بزرگان اسلام عبارتها و حدیثها در باره شطرنج نقل کردند:
«حضرت علی (علیه السلام): به شش شخص سلام نکنید: ۱. یهودی ۲. اهل موسیقی و نوازندگی ۳. مسیحی ۴. شخص آوازهخوان ۵. کسی که در حال بازی شطرنج است ۶. کسی که شوخیاش فحش مادر است.» (خصال الصدوق - بحارالانوار).
بازی کردن شطرنج به جای خود، حتی نگاه کردن به آن را حرام دانستند. از قول امام جعفر صادق نقل میکنند که «هرکس به صفحه شطرنج نگاه کند چنان است که دارد به عورت مادر خود نگاه میکند.»!
اما نرمش قهرمانانه اسلامی اجازه داد که در ۱۳۶۹ حکومت اسلامی چشم خود را ببندد و فدراسیون شطرنج را باز کند! ناگهان پرده برافتاد و معلوم شد در دوازده سالی که شطرنج قدغن بوده چقدر دختران و پسران ایرانی بی اعتنا به رهبر انقلاب و ائمه اطهار در این ورزش ممنوعه کوشیدهاند و چه استادهائی که در این رشته برآمدهاند.
حالا یکی از فعالیتهای دائم و بی امان فدراسیون شطرنج مراقبت و حراست از موی دختران در هنگام بازی شطرنج بود که باعث شد از آنان که اعتبار جهانی پیدا کرده بودند و در خارج از کشور تحویلشان میگرفتند یکی پس از دیگری گیسوان پریشان شده خود را به نسیم دلنواز پناهندگی بسپارند.
حجت الإسلام لابد از اخبار فرار و پناهنده شدن و غیب شدن دختران شطرنجبازمان در سفرهای ورزشی اطلاع ندارند. یکی دو تا هم نیستند. از جمله «دُرسا درخشانی» قهرمان شطرنج که برای فرار از حجاب اجباری در مسابقات، حالا در فدراسیون شطرنج ایالات متحده بازی میکند. سارا سادات خادمالشریعه که در خارج بی حجاب بازی کرد و از ترسش به اسپانیا پناهنده شد، یا غزل حکیمی فرد درسوئیس....
تراژیک و غمبار و افسوس برانگیز عکسی است از دو دختر استاد شطرنج ایرانی، میترا حجازی پور و آتوسا پورکاشانیان که نشسته زیر پرچمهای فرانسه و آمریکا در حال رقابت با یکدیگر هستند! از آنطرف هم خبر آمد که در نبرد قهرمانی شطرنج بین اسپانیا و آمریکا سارا خادم الشریعه با آتوسا پورکاشانیان روبرو شده و داوری مسابقه را شهره بیات از انگلستان به عهده داشته است!
در دیگر رشتههای ورزشی هم حجت الاسلام با اندکی جستجو، ورزشکاران مرد را پیدا میکند که چون با حریف اسرائیلی یا یهودی مسابقه دادهاند اسلام عزیز عاقشان کرده یا اصلاً نگذاشته به مسابقه بروند:
پنجاه و هفتیها چه کسانی بودند؟ چرا برخی از هم میهنان ما، از سر خشم به قربانیان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ناسزا میگویند؟ چه کسانی ثروتهای گرانبهای کشور ما را غارت میکنند؟ چه کسانی فرزندان فداکار و از جان گذشتهی کشور ما را تیر باران میکنند؟ چه کسانی گرسنگی، بیماری، فقر، بیکاری، خود کشی، مهاجرت، در به دری، نادانی، خرافات، سرگردانی، دزدی، دروغ و خدعه را سالهای سال به مردمان کشور ما تحمیل کردهاند؟ و میخورند و میبرند و میبرند و میبرند... " «... و کشتیها و کشتیها و کشتیها... و گزمهها و گشتیها...» ". پنجاه و هفتی؛ پاژنامهای ناروشن است و میتوان به هر کس آن را نسبت داد. پنجاه و هفتی ها؛ هزاران و میلیونها ایرانی هستند که نه تنها در سال ۱۳۵۷ بلکه در درازای تاریخ ایران برای سربلندی و خوشبختی مردمان کشور ما فداکاری و جانفشانی کردهاند. پنجاه و هفتیها رهروان رهبران اجتماعی و سیاسی ایران همچون؛ میرزا صالح شیرازی، سردار اسعد بختیاری، میرزا ملکم خان، ستارخان، باقرخان، بی بی مریم بختیاری، پروین اعتصامی، تقی ارانی، میرزاده عشقی، استاد علی اکبر دهخدا، دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی، سرگرد محمود سخایی، سرهنگ ممتاز، هوشنگ ابتهاج، دکتر شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث و... هزاران هزار و میلیونها میلیون ایرانی میهن دوست هستند که هر یک به سهم خود تلاشهای ارزشمندی برای سربلندی ایران انجام دادهاند و بسیاری از آنان جان خود را نیز در این راه فدا کردند. این سروران و بزرگان از دیدگاه سیاسی "پنجاه و هفتی" هستند و هر روز" «گزمهها و گشتیها» " و بسیجیها و چماق به دستان حکومت اسلامی، در خیابانها خون آنها را بر زمین میریزند و در زندانها آنها را تیر باران میکنند اما همچنان " «این آسمان غم زده غرق ستاره هاست» ".
تاریخ مزرعهای است که هیچ دانه سالمی در آن گم نمیشود! حتی اگر بدست اهرمن شخم خوره و دانه تلخ کین و نفرت در آن افشانده شود. سرانجام دانه سالم از دل چنین مزرعهای سر میکشد و بر دانههای افشانده شده توسط اهریمن فائق میآید.
تاریخ با تمام فراز و فرودهایش پیوسته پیروزی نور است بر ظلمت، نو اندیشی است بر تجچر و واپس نگری، غلبه سرسبزی است یر خشکسالی، صلح است برجنگ، شادی است بر اندوه، ساختن وآبادانیست. برویرانگری!
نهایت پیروزی امید وامیدواران است بر ناامیدی و ناامیدان.
اگر جز این بود جهان امروز در کجا ایستاده بود؟ این چنین اعجاب انگیز و غرور آفرین!
هیچ قدرتی قادر نیست سیر تکامل جوامع را بسوی آینده مسدود کند. هیچ حکومت مستبدی قادر نیست زمان را در قید خوددر آورد و در طولانی مدت به حیات مستبدانه خودادامه دهد.
با سقوط بشار اسد، فلج شدن نیابتیهای ایران در منطقه و تشدید بحرانهای داخلی رژیم، تمام نشانهها حاکی از تغییرات و حوادث بزرگی در طول سال آینده میلادی است. شرایط ایران نیاز به اقدامات عاجل و عملی همهی طیفهای فعال سیاسی دارد تا روند حوادث غیرقابل پیش بینی به آشوب و تجزیهی ایران منتهی نشود. استراتژی علی خامنهای به قیمت نابودی اقتصاد ایران و فلاکت زندگی و معیشت مردم ایران به بن بست کامل رسیده و آرزوی بزرگ "امت اسلامی" به رهبری او در منطقه خاورمیانه یک شبه فرو ریخت. اکنون جمهوری اسلامی به دلایل متعدد در ضعیفترین و شکننده ترین موقعیت طول حیات خود قرار گرفته است. ساده انگاریست تصور کنیم اسرائیل و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن که حریف اصلیشان پس از چهل و اندی سال در رینگ بوکس گیج و منگ به زمین افتاده است، ناگهان از ادامه مبارزه دست بکشند. برعکس الان زمانی است که باید انتظار داشت که کار حریفشان را تمام کنند.
حال با این شرایط جدید باید سناریوهای واقعی، ممکن و مطلوب را بررسی کرد و خود را برای شرایط پیش رو آماده ساخت. ابتدا نگاهی به سناریوهای پیش روی بیندازیم و در انتها به موضوع مهم "چه باید کرد" بپردازیم. این سناریوها را باید بتوان از دو زاویه نگاه کرد. یکی از زاویهی رهبران جمهوری اسلامی و خامنهای و دیگری از زاویه دید مخالفان و اکثریت مردم ایران.
ایران امروز بیش از هر زمان دیگری با بحرانیترین دوران خود روبهروست. این سرزمین که تاریخ و تمدنی هزاران ساله را در خود جای داده است، همواره در طول تاریخ توانسته از چالشها و سختیهای متعدد عبور کند، اما اکنون در وضعیتی بیسابقه قرار دارد. مشکلات داخلی، فشارهای منطقهای و انزوای بینالمللی، سه حلقه از زنجیری هستند که ایران را گرفتار کردهاند و امکان حرکت به سوی آیندهای روشن را از آن گرفتهاند. کشور، با تمام ظرفیتها و منابع غنیاش، در آستانه نابودی قرار گرفته است، مگر اینکه تغییرات بنیادینی در مسیر حرکتش ایجاد شود. در داخل، زخمهای کهنه ناشی از سوءمدیریت، فساد و نابرابری اقتصادی، به بحرانهای عمیقی تبدیل شدهاند که پایههای اعتماد میان حکومت و مردم را به شدت تضعیف کردهاند. جامعهای که زمانی به وحدت و همبستگی مشهور بود، اکنون دچار شکافهای عمیق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شده است. در کنار این بحرانها، مشکلات زیستمحیطی، از کمبود آب گرفته تا آلودگی هوا و خشک شدن دریاچهها، چشمانداز زندگی در ایران را تاریکتر کرده است. این وضعیت نه تنها معیشت روزمره مردم را دشوار کرده، بلکه آینده نسلهای بعدی را نیز به خطر انداخته است. اما این تنها بخشی از داستان است. در سطح منطقهای، ایران درگیر تنشهایی است که نه تنها منابع کشور را تحلیل برده، بلکه آن را به هدفی برای دشمنیها و فشارهای بیشتر تبدیل کرده است. از سوی دیگر، در عرصه بینالمللی، انزوای سیاسی و اقتصادی، تحریمهای فلجکننده و چالشهای حقوق بشری، تصویر یک کشور منزوی و آسیبپذیر را در جهان تقویت کرده است. اگر امروز اقدامی جدی و هماهنگ برای عبور از این بحرانها انجام نشود، ایران نه تنها استقلال و هویت خود را از دست خواهد داد، بلکه به سوی فروپاشی کامل پیش خواهد رفت. لحظهای که در آن قرار داریم، شاید آخرین فرصت برای نجات این سرزمین باشد.
در چند مطلب گذشته، به آزادی در ایران، آزادی بیان و پوپولیسم پرداختیم.
اما هدف تئوری پردازی و "فلسفه بافی" نبود و نیست. چرا که مهم آنچه بصورت عینی و ملموس در جامعه و جهان میگذرد میباشد. پس حال بپردازیم به تحلیل روز: بار پیش که ترامپ رای آورد، یعنی ۸ سال پیش، این شخصیت در جهان غرب خیلی تنها و منزوی بود. پیامهای منفی سران اروپا در تاریخ بی سابقه بود. در جلسات سران جهان هم بسیار منزوی بود چرا که همه مقابل او و عقایدش میایستادند. امروزه، گفتمان، عقاید و برنامههای ترامپ افراطی تر از ۸ سال پیش هستند. اما، در سطح جهان، پوپولیستها در بسیاری کشورها، بطرز خطرناکی رشد کردهاند. و حتی در بسیاری کشورهای غربی در انتخابات برنده شدهاند و مطرح هستند. از طرفی دیگر، ترامپ در خود آمریکا هم مجلس نمایندگان و سنا و دیوان عالی آمریکا را با خود همسو دارد. بنابراین اینبار دستانش کاملا باز هستند و از موضع قدرت حرف میزند... در بُعد سوم، با تجربه دوره پیش، ترامپ اینبار متخصصان را کنار گذاشته تا سربازان مطیع خود را در پستهای کلیدی به خدمت گیرد. به تک تک این موضوعات هر روز در کانال پوپولیسم پرداخته میشود. و هرکدام از این مباحث به تنهایی بسیار خطرناک است.
پخشان عزیزی، فعال سیاسی، روزنامهنگار، فعال حقوق زنان، مددکار اجتماعی و زندانی سیاسی کرد اهل ایران است. او اهل مهاباد و فارغالتحصیل مددکاری اجتماعی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. عزیزی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۸ در تجمع اعتراضی دانشجویان کرد دانشگاه تهران علیه اعدامهای سیاسی در کردستان بازداشت شد و پس از ۴ ماه با قرار وثیقه آزاد گردید. پس از مدتی، او به اقلیم کردستان عراق مهاجرت کرد و به فعالیت در حوزه حقوق زنان پرداخت. در ۱۳ مرداد ۱۴۰۲، پخشان عزیزی به همراه پدر و برادرش در تهران بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. ---------------------
به گزارش کانال ۱۲ اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز پنجشنبه نشستی با مشاوران و وزرای کابینه امنیتی برگزار کرده است تا درباره میزان آمادگی ارتش این کشور برای احتمال سومین حمله به ایران گفتگو کند
ایران اینترنشنال - بنا بر گزارش وبسایت جوئیش نیوز سندیکت، سیاست تهاجمیتر آمریکا در قبال جمهوری اسلامی که انتظار میرود با شروع کار دولت ترامپ، به رویکرد این کشور مقابل ایران تبدیل شود، یکی دیگر از موضوعات مورد بحث در این جلسه بوده است.
به نوشته این وبسایت، این جلسه در شرایطی برگزار شده که حکومت ایران نگران حمله مستقیم اسرائیل به سایتهای استراتژیک خود در آینده نزدیک است.
پیشتر، آکسیوس به نقل از منابع خود گزارش داده بود ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، پس از دیداری که ۲۰ آبان سال جاری با دونالد ترامپ داشت، ظاهرا با این تلقی از جلسه خارج شده که رییسجمهور منتخب ایالات متحده از حمله نیروی هوایی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران حمایت خواهد کرد یا حتی ممکن است خود حملهای از سوی ایالات متحده را ترتیب دهد.
سهشنبه، ۱۸ دیماه، ترامپ در پاسخ به پرسشی از خبرنگاران درباره حمله نظامی احتمالی ایالات متحده به ایران گفت: «این یک راهبرد نظامی است و من به پرسشی درباره راهبرد نظامیمان پاسخ نمیدهم. فقط یک آدم احمق ممکن است پاسخ بدهد.»
هراس ایران از احتمال حمله اسرائیل
کانال ۱۲ اسرائیل، پیشتر هم در ۲ دیماه سال جاری گزارش داد ایران از حمله مستقیم اسرائیل به سایتهای استراتژیک خود در آینده نزدیک بیم دارد و بر این باور است که آتشبس اسرائیل با حزبالله، با هدف آزاد کردن ظرفیتهای ارتش اسرائیل برای تمرکز مستقیم روی جمهوری اسلامی صورت گرفته است.
به نوشته جوئیش نیوز سندیکت، با توجه به اینکه مقامات ایرانی درباره راهبرد این کشور در مورد مذاکرات دیپلماتیک حرفهای متناقضی زدهاند، هنوز مشخص نیست آیا موقعیت تضعیفشده ایران پس از سقوط رژیم اسد در سوریه، این کشور را به مذاکرات دیپلماتیک برای کاهش تنشها سوق میدهد یا آن را به پیگیری جدیترِ ساخت بمب هستهای وامیدارد.
پیشتر در ۱۱ دیماه، ایران اینترنشنال گزارش داده بود علی عبدالعلیزاده، نماینده ویژه پزشکیان در «اقتصاد دریامحور»، گفت: «من در انتخابات هم گفتم باید با دونالد ترامپ مذاکره کنیم. نمیشود مسائل کشور را معلق نگه داشت. باید شرافتمندانه حرف بزنیم و از منافع ملی دفاع کنیم. مجموع حاکمیت نظام هم به مذاکره رو در رو رسیده است.»
نگرانی مقامات آمریکا از نیات هستهای ایران
با وجود این اظهارات، مقامات آمریکایی به اظهارات شماری دیگر از مقامات جمهوری اسلامی اشاره میکنند که خواستار تشدید برنامه هستهای ایران شدهاند.
جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، ۲ دیماه در گفتگو با خبرنگاران هشدار داد که صداهایی در ایران به صورت آشکار میگویند این کشور باید بمب هستهای بسازد.
سالیوان در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «اگر شما جای ایران باشید و ببینید که توان متعارفتان کم شده، نیروهای نیابتیتان ضعیف شدهاند، اسد سقوط کرده و اصلیترین دولت متحدتان حذف شده، جای تعجب ندارد که صداهایی بگویند: هی، شاید الان باید دنبال سلاح هستهای برویم.»
جان فترمن، سناتور دموکرات آمریکایی، در واکنش به اظهارات بهروز اثباتی، از فرماندهان سپاه در سوریه، که سقوط اسد را ضربه بزرگی به تهران خوانده است، در شبکه ایکس نوشت: «این اظهارات نشان میدهد که جمهوری اسلامی برای حفاظت یا پیشبرد اهداف منطقهای خود توانایی بسیار محدودی دارد.»
This only further confirms Iran has severely limited military capabilities to defend or project its regional agenda.
Whatever remains of Iran's nuclear program needs to be destroyed and I fully support efforts to do so. pic.twitter.com/Iz6HlqZ9bJ
-- U.S. Senator John Fetterman (@SenFettermanPA) January 9, 2025
فترمن در ادامه با اشاره به برنامه هستهای ایران نوشته است: «هر چه که از برنامه هستهای ایران باقی مانده باید نابود شود و من به طور کامل از تلاشها برای چنین اقدامی حمایت میکنم»
از حضور هنرمندان شراره دولتآبادی و آنی آرزومانیان روی صحنه به خاطر بی حجابی جلوگیری شد
هجدهم دی مراسم شب موسیقی ارامنه، در فرهنگسرای ارسباران همراه با بزرگداشت آندره آرزومانیان آهنگساز فقید برگزار شد. قرار بر این بود که لوح یادبود آندره آرزومانیان، به همسرش، شراره دولتآبادی و دختر وی، آنی آرزومانیان، اهدا شود، اما مسئولان به دلیل عدم استفاده از حجاب اجباری، از حضور این هنرمندان روی صحنه جلوگیری کردند.
پیش از ورود شراره دولتآبادی و آنی آرزومانیان نیز حراست این فرهنگسرا مانع ورودشان شد. شراره دولتآبادی در پاسخ به مأموران، با صدایی رسا گفت که «هر کسی را میخواهید خبر کنید»، پس از مشاجره طولانی و پادرمیانی مسئولان برگزار کننده، این هنرمندان بدون حجاب در سالن حضور یافتند.
در مراسم «شب موسیقی ارامنه» که ۱۸ دی ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، از حضور شراره دولتآبادی بر روی صحنه در مراسم بزرگداشت همسرش، آندره آرزومانیان ، به دلیل نداشتن حجاب اجباری جلوگیری شد. در بخشی از این مراسم قرار بود که شراره دولتآبادی وآنی آرزومانیان لوح یادبود آندره... pic.twitter.com/qA8sufOSmx
در این ویدئو حمید ناصحی، سردبیر نشریه «با ترانه» اعلام میکند که اجازهی حضور هنرمند پیشکسوت، شراره دولتآبادی، به روی صحنه داده نشده است.
پس از پایان برنامه مسئولان فرهنگسرا اعلام کردند که سال آینده نشریه با ترانه، اجازهی برگزاری برنامه را نخواهد داشت.
حمید ناصحی، سردبیر نشریه نیز در پاسخ میگوید «سال آینده انشاالله شما دیگر نیستید، اگر هم نیاز باشد ما خودمان دیگر اینجا نمیآییم» پس از پایان برنامه، مردم برای قدردانی از شراره دولتآبادی و آنی آرزومانیان، دقایق طولانی این هنرمندان مردمی را تشویق کردند.
خانم دولتآبادی، پس از قتل مهسا امینی، با انتشار یک ویدیو شدیدا اعتراض کرده بود. او گفته بود «شرم بر شما، از چه قومی هستید؟ از کجا آمدید؟ لعنت به تک تک شما»
او ضمن انتقاد از سکوت برخی هنرمندان و همراهی آنها با حکومت گفته بود:
«اسم هنرمندانی که نسبت به مسائل جامعه بیتفاوت هستند و واکنشی از خود نشان نمیدهند، برای قضاوت مردم در تاریخ خواهد ماند!»
احمد جولانی حق بزرگی بر گردن مردم ایران دارد. او دریچه چاهی را برداشت که به جهانیان نشان داد جمهوری اسلامی مرتکب چه جنایاتی در سوریه شده است. نیروهای نظامی ایرانی با کمک مشاوران روس از یک نظام سرکوبکر مافیایی و ضد انسانی در سوریه حمایت کردند که کپی نظام ولایت فقیه در ایران بود. امروز هر دو اقلیم سرزمینی سوخته اند که دوباره ساختن آن با هزار اگر و اما مواجه است.
در هر دو نظام فقط اقلیتی محدود و وابسته به حاکمیت به رسمیت شناخته و بقیه سرکوب شدند، در سوریه علوی ها و در ایران پیروان دونبش ولایت فقیه. هر دو کشور اداره أمور استرانژیک را به روسها سپردند و عملا این روسها بودند که در تصمیم های مهم نقش بازی می کردند.
نیروهای نظامی هر دو کشور حقوق ماهیانه ای دریافت می کنند که برای تامین نیازهای یک هفته یک خانوار هم کافی نیست. تجهیزات و تسلیحات قدیمی و از رده خارج و گاها تولید روسیه عملا ارتش دو کشور را به ماکت یک نیروهای نظامی تبدیل کرد تا هر چیز دیگری.
نتیجه سیاست های جمهوری اسلامی در سوریه این بود که اسراییل ارتش این کشور را طی یک هفته بمباران و کاملا نابود کرد. سوریه امروز نه نیروی هوایی و دریایی دارد و نه تاسیسات فرودگاهی و پشتیبانی و کارخانه مهمات سازی نه لجستیک و نه پدافند هوایی. همه آنها همزمان با سقوط اسد بمباران و از ریشه درآمدند. دست بیت علی خامنه ای درد نکند که تحلیلگران اعتقاد دارند بعید به نظر می رسد از این به بعد، سایز و تجهیزات ارتش سوریه از حد و اندازه یک ژاندارمری فراتر رود چون اسراییل اینطور می خواهد و این اسراییل است که معادلات امنیتی آینده سوریه را به عنوان بخشی از پروژه برخورد با ایران تعریف می کند.
درست است که جمهوری اسلامی مسائل و مصالح خود را با روسها به اشتراک می گذارد، اما اسد به چنان فلاکتی دچار بود که مصالح خود را به غیر از روسیه با منویات سپاه قدس و حزب الله نیز به اشتراک می گذاشت. اتفاقا به همین دلیل بود که ۲۶۴ ساعته، یعنی ۱۱ روزه ساقط شد و در سکوت و بی خبری ارتش سوریه تسلیم و پس ازچند روز تجهیزات و تاسیسات آن از روی زمین محو شد.
بعد از ۷ اکتبر و حمله تروریستی حماس به اسراییل بشار اسد تلاش کرد از جمهوری اسلامی فاصله بگیرد، اما دیگر دیر شده بود و پایگاههای نظامی روسیه در سوریه هم بخشی از معادلات پیچیده سوریه بود که اسد نه می توانست از آنها دل بکند و نه جرات آن را داشت. به عبارت دیگر اسد و علی خامنه ای همه خطاهای استراتژیک را تا انتهای مسیر مرتکب شدند. دقیقا به همین دلیل بود که جمهوری اسلامی نتوانست به کمک اسد برود و روسها هم نخواستند. البته همین قدر که نیروهای ایرانی در سوریه از سوی تحریرالشام قتل عام نشدند خودش دستاوردی است.
اگر روسها پنج هزار نیروی ایرانی و نیابتی را به سرعت از سوریه خارج کردند به این علت بود که قلع و قمع نیروهای ایرانی در سوریه پرونده نفوذ روسیه در در ایران را بشدت مساله دار می کرد و روسها نمی خواستند همزمان هم تهران را از دست بدهند و هم دمشق را.
در چنین اغتشاشی تنها اقدامی که برای روسها باقی می ماند این بود که اسد را نجات دهند قبل از اینکه تبدیل به یک اسیر جنگی گرانقیمت با یک پرونده سنگین حقوق بشری شود و از دادگاههای بین المللی نقض حقوق بشر سر درآورد.
بنابر ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، مسافر هواپیمایی قطر با خود پرنده شکاری «شاهین» را به داخل هواپیما برد و موجعبه بهت مسافران غربی شد. یک مسافر آمریکایی که روز ۱۱ دی ماه با این هواپیما از دوحه قطر به مراکش رفته بود، گفت: «وقتی برای پیاده شدن ایستادیم، نگاه کردم و گفتم: آیا خواب میبینم؟ کجا هستم؟ شوکه شده بودم.
هیچوقت چنین چیزی ندیده بودم، چون در ایالات متحده قوانین درباره حیوانات در پرواز بسیار سختگیرانه است. احساس میکردم در یک موقعیت غیرواقعی هستم.»
این درحالی است که بنابر قوانین هواپیمایی قطر مسافران اجازه دارند تا شش «شاهین» را در هر سفر وارد هواپیما کنند. شاهینها در بسیاری از کشورهای عربی بسیار ارزشمند و نمادی از جایگاه اجتماعی هستند.
بنابر ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، مسافر هواپیمایی قطر با خود پرنده شکاری «شاهین» را به داخل هواپیما برد و موجعبه بهت مسافران غربی شد. یک مسافر آمریکایی که روز ۱۱ دی ماه با این هواپیما از دوحه قطر به مراکش رفته بود، گفت: «وقتی برای پیاده شدن ایستادیم، نگاه کردم و... pic.twitter.com/pbQzw0Miop
اکبر منتجبی، روزنامهنگار، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
چند روز پیش در یک جمع محدودی از روزنامهنگاران، آقای ظریف دربارهی وفاق و همدلی و همایش وفاق که امروز برگزار شد، سخن میگفت. هر کس نظری میداد. عموما موافق بودند. تا نوبت به من رسید. به ایشان گفتم: یک سئوال از شما دارم. آیا این چند روز گذشته به خانم ترانهی علیدوستی تلفن زدهاید؟ تعجب کرد. همه تعجب کردند که چه ربطی دارد. میدانستم که پاسخ منفی است. اما دوباره تکرار کردم که آیا به ترانهی علیدوستی بابت ممنوعیت از پرواز به شهر قشم زنگ زدهاید که بگوئید: «دخترم من محمد جواد ظریفم، متوجه شدم مشکلی برای شما پیش آمده. میخواستم بگویم تلاشم را میکنم که این مشکل را حل کنم. شاید بشود. شاید نه.»
در ادامه گفتم آقای ظریف وفاق از اینجا آغاز میشود. از این نقطه که شما رویکرد مردم محور را مد نظر قرار بدهید و با آن پنجاه درصدی که رأی ندادند گفتگو را آغاز کنید. مهم نیست که شما بتوانید مشکل خانم علیدوستی و امثال علیدوستی را حل کنید یا نه، اما قطعا پس از تماس شما با آنها، در دلشان اتفاقی رخ میدهد که این دولت نگاهش به ما متفاوت است. وفاق این است. نه بده بستان سیاسی و تقسیم پست با مخالفان دولت. البته آنهم اگر به پیشبرد اهداف دولت کمک کند خوب است وگرنه اگر دولت امتیاز دهد و نتواند برنامههایش را پیش ببرد، باخته است.
آقای ظریف مانند همین عکس، دستانش را گره کرده بود و گوش میداد در ادامه گفتم وفاق از وفق دادن میآید. وفق دادن از نظر من یعنی مصالحه بر سر موضوعات مهم. آیا ما در شرایطی هستیم که در سیاست خارجی با غربیها مصالحه کنیم و به یک بازی بُرد بُرد برسیم؟ آیا به نظر شما در داخل کشور این ظرفیت بوجود آمده است که با آن پنجاه درصد معترضی که در انتخابات شرکت نکردند، بر سر برخی موضوعات پر چالش سازشی صورت بگیرد؟
ظاهر امر چنین نیست. اما آقای ظریف اگر شما فکر میکنید که این ظرفیت ایجاد شده، نه یک روز که میتوانید یک ماه همایش وفاق برگزار کنید. مردم را دعوت کنید و سخن آنها را نیز بشنوید و برای حل مشکلات در بالا چانهزنی کنید. اما اگر چنین ظرفیتی بوجود نیامده است، حتی همین همایش یک روزه هم اشتباه است. زیرا شما مینشینید تا سخنان همنظران خودتان را بشنوید. اما وقتی قرار نیست اتفاقی رخ دهد، ناامیدی افزون میشود. و ما اکنون در مرحله افزودن ناامیدی نیستیم.
ایران وایر - مجله موسیقی «اسپین» به تازگی فهرستی از تاثیرگذارترین شخصیتهای جهان موسیقی در سال ۲۰۲۵ منتشر کرده است. نام توماج صالحی، رپر حامی اعتراضات «زن زندگی آزادی» در صدر این فهرست قرار دارد.
به نوشته مجله آمریکایی اسپین، توماج صالحی مشهور به «پسر ایران»، رپخوان جسوری است که با زندان بیگانه نیست و با اشعار آتشین خود درباره «جنایات حکومت دیکتاتوری ایران» میخواند.
این مجله معتبر موسیقی نوشته توماج صالحی به دلیل فعالیتهای هنری خود بارها بازداشت و زندانی شده است و در پنج سال گذشته در مجموع ۷۵۳ روز در حبس بود.
صالحی در مصاحبهای که به همین مناسبت با مجله اسپین داشته، تأکید کرده است که «بزرگترین انگیزهٔ من برای مبارزه تغییر توازن قدرت به نفع مردم است، بهشکلی که به دستیابی ما به آزادیهای سیاسی و مدنی بینجامد، تا درنهایت بچههای ایران آیندهٔ بهتری داشته باشند».
به گفته توماج صالحی، این شامل دستیابی به آزادی بیان، انتخاب پوشش، فرصتهای برابر برای پیشرفت و رشد، و تضمین احترام برای تمامی شهروندان ایرانی، است.
این خواننده معترض ایرانی به اسپین گفته که حمایت هنرمندان بینالمللی، حس شهروندی جهانی را در او عمیقتر کرده است. صالحی یادآور شد که این پشتیبانی دلگرمکننده، انگیزههای او را بیشتر میکند تا در آینده به نگرانیهای جامعه جهانی بپردازد و روی حمایت خانواده جهانی خود حساب میکند.
توجیهات لاریجانی درباره پیش بینی بعید بودن سقوط اسد
جواد لاریجانی، مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی که یک شب قبل از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، در مصاحبهای تلویزیونی، سقوط بشار اسد را «بعید» پیشبینی کرده بود، در مصاحبهای در روزهای اخیر گفت: «خود بشار اسد هم فکر نمیکرد سقوط کند.»
لاریجانی در توجیه این ارزیابی اشتباه از وضعیت در سوریه گفت: «نه تنها من که خود بشار اسد هم فکر نمیکرد آن شب سقوط کند.»
:::
جواد لاریجانی، مدیر پژوهشگاه دانشهای بنیادی که یک شب قبل از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، در مصاحبهای تلویزیونی، سقوط بشار اسد را «بعید» پیشبینی کرده بود، در مصاحبهای در روزهای اخیر گفت: «خود بشار اسد هم فکر نمیکرد سقوط کند.»
لاریجانی، ساعاتی قبل از سقوط اسد در گفتوگو با صداوسیما اوضاع سوریه را بررسی کرد و گفت: «بعید است به این راحتی بشار اسد سقوط کند.» ساعاتی پس از این تحلیل، دمشق به دست مخالفان اسد تصرف شد و حکومت اسد سقوط کرد
⚡🇸🇾جواد لاریجانی، شب گذشته در آنتن زنده صداوسیما: بعید است به این راحتی بشار اسد سقوط کند!😂😂😂 pic.twitter.com/CCZitBfYDz
By kozet on January 10, 2025 12:39 AM
|No Comments
کشف سرقت روزانهی ۷۰هزار لیتری سوخت هواپیما!
کیهان لندن - مجتبی قهرمانی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان امروز شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ از شناسایی و کشف یک انشعاب غیرمجاز با ظرفیت سرقت ۷۰ هزار لیتر سوخت هواپیما در روز خبر داد.
رئیس دادگستری استان هرمزگان با بیان اینکه فقط ارزش لولههای به کار رفته خط لوله ۴ میلیارد تومان برآورد شده، گفته سارقان به «دانش فنی» و «اطلاعاتی» دسترسی داشتهاند که دقیقا میدانستند از کدام نقطه خط انتقال باید انشعاب بگیرند.
او تأکید کرده فرسودگی لولهها نشان میدهد برای مدت زیادی سرقت سوخت هواپیما با انشعاب از خطوط انتقال در جریان بوده است! گزارشها نشان میدهد مافیاهای حکومتی بطور سازمانیافته اقدام به سرقت و قاچاق سوخت میکنند.
کشف سرقت روزانهی ۷۰هزار لیتری سوخت هواپیما!
مجتبی قهرمانی رئیس کل دادگستری استان هرمزگان امروز شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ از شناسایی و کشف یک انشعاب غیرمجاز با ظرفیت سرقت ۷۰ هزار لیتر سوخت هواپیما در روز خبر داد.
By kozet on January 10, 2025 12:23 AM
|No Comments
توانا - متن و ویدیو از کمپین معلولان
«کلاسمه، دارم کار میکنم، خواهش میکنم هر کی این فیلمو میبینه share کنه، به دست کل دنیا برسه، شاید بسته نشه اینجا، شاید ...» مرکز حرفهآموزی و اشتغال «معلولین پویش مهر دماوند» پس از ده سال فعالیت، در پی عدم حمایت شهرداری دماوند و هیچ مسئولی، در آستانه تعطیلی قرار گرفت.
سپاه پاسداران ساختمانی که قبلا در اختیار این مرکز قرار داده بود را میخواهد و شهرداری و بهزیستی نیز حمایت نمیکنند. موسسه پویش مهر دماوند که به مدت ۱۰ سال با تلاشهای بیوقفه و بدون حمایت بهزیستی فعالیت کرده، اکنون در خطر تعطیلی قرار دارد.
این مرکز که به افراد دارای معلولیت آموزشهای حرفهای مانند، معرق، گلیمبافی و قالیبافی ارائه میدهد، همواره در تلاش بوده تا شرایط زندگی این افراد را بهبود بخشد و برای آنها فرصتهای شغلی و اجتماعی فراهم کند. اما اکنون با عدم همکاری شهرداری در تأمین مکان جدید، مشکلات مالی و عدم حمایتهای دولتی، ادامه فعالیت این مرکز با بحران مواجه است.
علاوه بر این، سپاه که پیش از این فضای رایگان را در اختیار این مرکز قرار داده بود، اکنون نیاز به این فضا دارد و مرکز باید آن را تخلیه کند. در صورت استمرار بیتوجهی شهرداری و سایر مسئولان شهری، معلولان دماوندی با آیندهای مبهم روبرو خواهند شد.
لازم به ذکر است، تعداد افراد دارای معلولیت در ایران بسیار زیاد است، اما در سطح شهر کمتر دیده میشوند، چرا که زمینه حضور آنها در جامعه فراهم نیست. آنها نیاز به حرفهآموزی و اشتغال دارند تا بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند و استقلال مالی داشته باشند.
«کلاسمه، دارم کار میکنم، خواهش میکنم هر کی این فیلمو میبینه share کنه، به دست کل دنیا برسه، شاید بسته نشه اینجا، شاید ...»
مرکز حرفهآموزی و اشتغال «معلولین پویش مهر دماوند» پس از ده سال فعالیت، در پی عدم حمایت شهرداری دماوند و هیچ مسئولی، در آستانه تعطیلی قرار گرفت.
انصاف نیوز - رسانههای موسوم به انقلابی که بر الزام حجاب و قانون حجاب و عفاف تاکید داشتهاندمدتی است که ویدیوی ایرانیان بیحجاب را بدون هیچ حساسیتی منتشر میکنند.
دو ویدیویی که کانالهای بیسیمچیمدیا و صابرین بازنشر کردهاند. یکی از آنها مژگان شجریان، خواننده و دختر مرحوم محمدرضا شجریان است.
تا پیش از این، انتشار تصاویر بیحجاب از زنان ایرانی در رسانهها هم محدودیت داشت.
مژگان شجریان از ۳۶ ساعت به بیبرقی به دلیل وقوع آتش سوزی در لسآنجلس می گوید:
#مژگان_شجریان دروغ میگوید! آسمان ابدا در همه جای دنیا یکرنگ نیست...هرجا سیاستمداران ملیگرا و میهنپرست حاکم شدند، نهایت همت خود را صرف آبادانی کردند و آسمان در آنجا آبیتر شد...هر جا هم که عوامل سرخ و سیاه به قدرت رسیدند، آسمان و زمین را رفتهرفته به رنگ شوم خودشان درآوردند.... pic.twitter.com/6pYmn0wI78
گیدئون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل به لبنان برای انتخاب ژوزف عون به عنوان رئیسجمهور این کشور تبریک گفت و اعلام کرد که اسرائبل امیدوار است انتخاب عون به ثبات و روابط خوب بین دو کشور همسایه کمک کند
:::
ایندیپندنت فارسی - مجلس لبنان روز پنجشنبه (۹ ژانویه) ژوزف عون، فرمانده ارتش را به عنوان رئیسجمهور انتخاب کرد و بدین ترتیب جایگاه خالی ریاستجمهوری را با فردی پر کرد که مورد تایید ایالات متحده است.
این انتخاب نشاندهنده کاهش نفوذ گروه حزبالله، تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران، پس از جنگ ویرانگر آن با اسرائیل است. عون در دور اول رایگیری نتوانست حد نصاب ۸۶ رای را به دست آورد، اما در دور دوم با کسب ۹۹ رای از نمایندگان، از جمله نمایندگان حزبالله و متحد شیعه آن، جنبش امل، به پیروزی رسید. این موضوع را نبیه بری، رئیس مجلس لبنان، اعلام کرد.
این نتیجه تغییرات در توازن قدرت در لبنان و خاورمیانه گستردهتر را بازتاب میدهد؛ چراکه حزبالله، گروه شیعه مسلمان، پس از جنگ سال گذشته به شدت تضعیف شده و متحد سوری آن، بشار اسد، در دسامبر سرنگون شده است.
این انتخاب همچنین نشاندهنده احیای نفوذ عربستان سعودی در لبنان است، کشوری که نفوذ ریاض در آن مدتها پیش تحتالشعاع جمهوری اسلامی ایران و حزبالله قرار گرفته بود.
ریاستجمهوری لبنان، که طبق نظام تقسیم قدرت فرقهای این کشور مختص یک مسیحی مارونی است، از اکتبر ۲۰۲۲ و پایان دوره میشل عون خالی بود. در این مدت، جناحهای عمیقا تقسیمشده لبنان نتوانسته بودند بر سر نامزدی که بتواند رای کافی از ۱۲۸ کرسی مجلس کسب کند، توافق کنند.
توافق سیاسی در لبنان
احمد زیدآبادی
انتخاب ژنرال جوزف عون فرماندۀ ارتش لبنان به عنوان رئیسجمهور این کشور، اتفاق خوبی در جهت ایجاد ثباتی پایدار در لینان است.
جوزف عون از پارلمان 128 عضوی لبنان موفق به کسب 99 رأی از نمایندگان شده است.
نمایندگان پارلمانی حزبالله و جنبش امل هم در دور دوم انتخابات، به ژنرال عون رأی دادهاند، بنابراین توافقی سیاسی بین آنها صورت گرفته است. در حقیقت، دو طرف، بخصوص حزبالله و جنبش امل انعطاف تاریخی بسیار مهمی برای دستیابی به توافق از خود نشان دادهاند.
انعطافِ معطوف به حفظ موجودیت و منافع یک کشور، جوهر سیاستورزی صحیح و شرافتمندانه است، درست همان چیزی که سیاسیون ایران اغلب با آن بیگانهاند و تا سرحد به خطر افتادن موجودیت کشور و نابودی منابع و منافع آن، بر نظرات صلب و انعطافناپذیر خود اصرار میورزند. در فرهنگ سیاسی ایران، جمود و یکدندگی به قیمت هدر رفتن جان و مال ملت، به صورت ارزش معرفی شده و در مقابل، از خودگذشتگی و انعطاف و عقبنشینی به قصد حفظ منافع عالی کشور ضد ارزش به حساب آمده است! این همه درگیریهای پر هزینه و خونین در تاریخ معاصر ما نتیجۀ همین وارونگی در معرفی ارزش و ضدارزش است!
در اقتصاد بیمار و فاسدی که تنها راه دستیابی به ثروتعظیم تاراج و به یغما بردن منابع عمومی از طرق مختلف من جمله رانت، استفاده از یارانه پنهان، قاچاق، خام فروشی و یا زد و بند است، نظاره زندگی لاکچری عدهای قلیل خیلی سخت و غیرقابل تحمل است.
این رنج زمانی مضاعف میشود که شما میبینید حسب درد تحریم تحمیلی، حداقلهای زیست اولیه عموم روز به روز آب میرود!
من برخی از کاخهای محمدرضا شاه پهلوی را از نزدیک دیدهام، آنچه در این چند دهه حسب توزیع ناعادلانه ثروت ملی بوقوع پیوسته است فاصله بسیار شگرف و چندصد و بلکم هزار برابری با دوره پهلوی دارد.
سید هاشم فیروزی
در اقتصاد بیمار و فاسدی که تنها راه دستیابی به ثروتعظیم تاراج و به یغما بردن منابع عمومی از طرق مختلف من جمله رانت، استفاده از یارانه پنهان، قاچاق، خام فروشی و یا زد و بند است، نظاره زندگی لاکچری عدهای قلیل خیلی سخت و غیرقابل تحمل است.
توسعه ثروت انباشته شدهی طبقات متصل که از درد و رنج ناتوسعهمندی ملت مستضعف ایران حاصل شده است، زمانش که برسد، دوباره آتشی عظیم بپا خواهد کرد.
حال که این دورهمی تعفن برانگیز اشرافی مشخصا از کنترل خارج شده است و امکان توقف هم ندارد، اگر امکان زیست حداقلی جامعه را همچنان با محوریت عدم رفع تحریم فراهم نکنید، من مطمئنم پایان این بازیمرکب خیلی خوشایند طبقات ثروتمند نخواهد بود!
کیهان لندن - حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی سخنانی در نشست «راهیان نور» که ۲۱ دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد، ادعا کرد: «مردم از ما مُستمراً درخواست وعده صادق۳ میکنند؛ چرا؟ به این دلیل که مردم مواجهههای سخت را به زیبایی به عنوان یک فضای جنگی حس میکنند!»
او تأکید کرد: «مردم به اعتبار قدرت خیلی احترام میگذارند. اجازه نمیدهیم اشتهای مردم ما برای اقتدارطلبی و عزتطلبی کور شود!» پیشتر اسماعیل کوثری نماینده مجلس شورای اسلامی و از فرماندهان سپاه تهران گفته بود: «اگر دست و بالمان باز بود وعده صادق ۳ و ۴ را هم انجام داده بودیم.»
حسین سلامی: مردم مستمر از ما درخواست «وعده صادق۳» میکنند!
حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی سخنانی در نشست «راهیان نور» که ۲۱ دیماه ۱۴۰۳ برگزار شد، ادعا کرد: «مردم از ما مُستمراً درخواست وعده صادق۳ میکنند؛ چرا؟ به این دلیل که مردم مواجهههای سخت را به... pic.twitter.com/wDBhXXeNHe
کیهان لندن - محسن هاشمیرفسنجانی: ۱۰۰ هکتار باغ پسته داریم و مشکل مالی نداریم محسن هاشمیرفسنجانی پسر اکبر رفسنجانی در یک مصاحبه که ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ پخش شد، درباره ثروت خانوادگیشان گفته:
«ما مجموعاً ۱۰۰ هکتار باغ پسته در قم، رفسنجان و جاده ساوه داریم که من، پسرم عماد، علی پسر فاطمه، فائزه و یاسر مدیریت میکنیم و مشکل مالی نداریم.»
مصاحبهکننده نیز مرتب میگوید: ماشاالله! ماشاالله!
محسن هاشمیرفسنجانی پسر اکبر رفسنجانی در یک مصاحبه که ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ پخش شد، درباره ثروت خانوادگیشان گفته: «ما مجموعاً ۱۰۰ هکتار باغ پسته در قم، رفسنجان و جاده ساوه داریم که من، پسرم عماد، علی پسر فاطمه، فائزه و... pic.twitter.com/XmRluEmN9i
قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران روز پنجشنبه ۲۰ دی اعلام کرد که یک شهروند سوئیسی که به جاسوسی متهم شده بود، در زندانی در شهر سمنان جان خود را گرفته است
:::
ایران وایر - در ادامه سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی از شهروندان خارجی و با استناد به گزارشهای رسمی، یک شهروند سوییسی که به اتهام «جاسوسی» در ایران بازداشت شده بود، در زندان سمنان جان خود را از دست داد.
خبرگزاری میزان وابسته به قوهقضاییه از قول محمدصادق اکبری، رییس کل دادگستری استان سمنان نوشت که این تبعه سوییسی که در یک سوییت به همراه یک زندانی دیگر نگهداری میشد، «به درخواست خودش» مدتی در سلول تنها مانده و در همین زمان «خودکشی» کرده است.
رییس دادگستری، بدون ارائه هیچ سندی از جزییات اتهام این فرد، ادعا کرد که «اسناد و مدارک جاسوسی» علیه او وجود داشته و پرونده در حال بررسی بوده است.
این حادثه در حالی رخ داده که سابقه فشارهای روانی و شکنجههای جسمی در زندانهای جمهوری اسلامی و خودکشیهای مشکوک بازداشتشدگان خارجی، انتقادات گستردهای را از نهادهای حقوق بشری به همراه داشته است.
گروگانگیری از شهروندان خارجی و متهم کردن آنان به جاسوسی یکی از ابزارهای جمهوری اسلامی برای فشار به کشورهای غربی است. اما این بار، پایان تلخ این پرونده، پرسشهای بسیاری درباره نحوه نگهداری این فرد در زندان و اتهامهای بیپایه جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
روشنفکر چپ ایرانی ،به غلط گمان میکرد و هنوز هم گمان میکند که ایدئولوژی همان تکفرمول نجاتبخشی است که با آن می توان همه مسائل جامعه را ،از اقتصاد و سیاست تا اجتماع و فرهنگ،حل کرد. از نظر آنها دوره انقلاب دورهای است که میتوان با اسلحه از تاریخ جلو زد و .......
نمونه میخواهید؟ به این مصاحبه جناب مسعود کیمیایی (فیلمسازی که جایگاه هنریاش برایم محفوظ و محترم است اما برای عقاید سیاسیاش هیچ ارزشی قائل نیستم) توجه کنید که چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامه میزان انجام داده است.من با دقت این مصاحبه را خواندم و هیچ نشانی از دموکراسیخواهی و مدنیتخواهی در آن ندیدم.باز هم هدف اول روشنفکر آن زمانی ما صرفا مبارزه با امپریالیسم و تقدیس خشونت چریکی بود.
بعد جناب جواد مجابی در مصاحبه امروزش با روزنامه اعتماد از این شاکی است که چرا مردم ایران روشنفکر ستیز شدهاند؟خوب اخوی ،این ستیز به خاطر اشتباهات فاحش سیاسی روشنفکران آن زمان بوده. باری، به این فرازها از مصاحبه جناب کیمیایی، که می دانم امروز نظرات کاملا متفاوتی دارند،توجه کنید:
"فیلم اگر دست کم فرهنگساز نیست ،نباید در نفی فرهنگ جهان سومی باشد،یا نباید گرایش های امپریالیستی در حیطه اندیشه فیلمساز باشد..."
"کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بوده اند،به هیچ کیفیتی نمی توانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیکی داشتن."
"سینمای هنر محض ،سینمای هنر خاص،سینمایی از این دست،و فرهنگی از این دست ،مال کشورهای استثمارگر است،کشورهایی که ترجیح می دهم به آن ها کشورهای مهاجم بگویم."
چنین بود اندیشههای روشنفکرانی که در آن سالها ،خواسته و ناخواسته ،به الگوهای فکری و ذهنی ما بدل شده بودند. سالها باید میگذشت تا فاجعه ایدئولوژیگرایی و ژدانفگرایی را با پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم.
این مقاله میکوشد به پرسشی که در عنوان آن مطرح شده پاسخ دهد. اما برای پاسخی هر چند ناقص به مسالهای دراین اهمیت نخست باید عمیقا به پرسشهای زیر اندیشید:
۱- چرا دموکراسی و قوانین اساسی آن بزرگترین و ارزشمندترین دستاوردهای اجتماعی بشر در طول تاریخ است؟ ۲-چرا جنگ و دیکتاتوری از آغاز تاریخ تا به امروز هرگز جوامع انسانی را رها نکرده است؟ ۳-چرا دموکراسی مادر عدالت است که بدون آن هرگونه تلاش در جهت برابریهای اجتماعی و عدالت اقتصادی و سایر جنبههای عدالت سرابی بیش نیست و در هیچ گونه دیکتاتوری اساسا شرایط برای تلاش آزادانه شهروندان در راه عدالت اقتصادی فراهم نیست. ۴-چرا دموکراسی و صلح از جمله در گرو پیروزی نهایی دموکراسی بر دیکتاتوری در اکثر قریب به اتفاق همه سرزمینهای جهان است.
• نیازی نیست انسانها را امتحان کنید، کمی صبر کنید خودشان امتحانشان را پس میدهند. ارنست همینگوی
یک مخالف پهلوی در ایکس با طعنه و نیش بدین مضمون نوشته بود: «ماندهام که اگر رضا پهلوی شما بدبختها فوت کند دیگر چه خاکی بر سرتان خواهید ریخت؟» کامنت گذاشتم: قربانِ کلامت؛ هیچ خاکی! ادامه دادم شاید این بهترین دلیل باشد که باید فرصت را غنیمت شمرد تا وقتی هنوز هست و تواناست... گر هدف نجات ایران از شرّ ج ا باشد، چرا نباید به تنها تخته پارهی قابل اتکا در دریای خونینِ میهن چنگ زد؟ از نظر من و اکثر مردمی که بر این دریای خون شناورند و یکی-یکی به قعر دریا میرویم، در بدترین حالت، ادامه طریق حکمرانی پدر و پدربزرگش واقعیتر و قابل تکیهتر از آن سرابی است که دیگران با ژست دموکراسی و حقوق بشر میخواهند بر ما زور.. ان کنند. چرا راه دور برویم؟ بهترین نمود دموکراسیخواهی و حقوق بشرِ بخشی از این اپوزیسیون پر مدعا در شبکه ایکس دیدنی است که چه آسان و رها از هر انقیاد اخلاقی و انسانی، بیرحمانه به جان هر جنبندهای حمله میکنند و برای ترویج کینه و نفرت و دشمنی بین عقاید چنان حجم وسیعی از دروغها و دشنامها را مخابره میکنند که هیچ سفینه فضایی قادر به حمل این میزان از زباله اطلاعاتی نیست! «وسیله» تولید این فضای مسموم، فرقی نمیکند که بازی با آبروی یک کودک ۱۶ ساله باشد یا شکنجه نشدن زندانی سیاسی! عفو شروین حاجی پور یا رفتار برنده جایزه صلح در روز مرخصی از زندان، و یا رقصیدن در زندان و ادعای پوچ سفیدشویی؛ آنها که مثلاً حرفهایتر، اما وقیحترند، شهبانوی مهربان ایران را با همسر بیرحم جلاد سوریه مقایسه میکنند! تماس گلشیفته با حاج قاسم، و گهگاه تک مضرابی همچون برجسته شدن واقعهای که نمایش ادرار بر قبر یک مبارز سابق است و جالب اینکه همه این «وسیله»ها سرانجامش به خاندان پهلوی ختم میشود! بهگونهای که دوست شازده کوچولو در گذر از فضای ایران ابتدا تصور میکرد هنوز محمد رضا شاه پهلوی در ایران حکومت میکند! اما در سفر قبلی یادش آمد که ایرانیانِ جهانوطنی، از جنس دیگری هستند که با هیچ اپوزیسیون دیگری در دنیا قابل قیاس نیست!
در سایتهای مجازی با داشتن جایی برای نظر کاربران، معمول نیست که نویسنده یک مقاله، خود را کوچک نموده و به نظرات خوانندگان پاسخ دهد؛ البته انتظاری هم نباید داشت. خب میدانید، آدمهای مهمباید هم اینطور باشند؛ لابد. حداقلش آن است که ما کاربرانی که در رابطه با مطالب یک مقاله نظری داریم، به نرمش فکری میپردازیم و عضلات مغزمان را که سالهاست قلنج کرده است، کمی هم که شده، بکار میاندازیم.
البته پیش میآید گاهی که خود ما کاربران، نوشابهای برای هم باز کنیم. ولی بهندرت؛ آخر هر کدام از ما آنقدر درگیر مطالب خودمان هستیم که برایمان، فرصت چندانی برای خواندن نظرات دیگران باقی نمیماند.
در این میان، هستند جماعتی که مانند صفحههای گرامافون خشدار، میچرخند و تکرار میکنند و آدم را به یاد دکتر بهداری میدان خراسان در آن زمانهای قدیم میاندازند که برای هر دردی یک ظرف شیشهای پر از قرص داشت و مشتی از آن قرصها را کف دست هر مراجعهکنندهای میگذاشت. این جماعت نیز، در مقابل همه مسائل پیچیده ایران، پاسخهای حاضر آماده و شسته رفتهای دارند و همینطور نسخه حقوق بشر و دموکراسی و رأیگیری است که تجویز میکنند.
مرگ کارتر، در فضای سیاسی و مجازی به ویژه در بین ایرانیان واکنش هایی را برانگیخت، که البته تازه گی نداشت. اما از آن جایی که دوره ریاست جمهوری کارتر با یک روی داد تاریخی تعیین کننده در زندگی ما ایرانیان همراه شد، برخی بر این باور هستند که نقش او هم تعیین کننده و هم زیان بار بوده است. در باور اینان، نه فاکتورهای اجتماعی، نه نارضایتیهای مردم و نه ساختارها و تضادهای طبقاتی و فرهنگی هیچ جایگاهی ندارند و تنها عوامل جهانی و توطئه گران بین المللی از جمله کارتلهای نفتی زمینه ساز تغییر و تحولات جامعه ایران میباشد. اما به راستی نقش کارتر چه بوده است؟ و آیا به راستی او مسبب سقوط شاه و برآمدن خمینی بوده است؟ آیا کارتر در "قیام" ۱۵ خرداد و تبعید خمینی و سپس سالهای اخنتناق سنگین دهه ۴۰ و ۵۰ نقش آفرین بوده است؟ آیا اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی فقط در سال ۱۳۵۷ به وجود آمد؟ آیا فقر و تضاد طبقاتی وجود نداشت؟ فساد اقتصادی و سیاسی و سوء استفاده از قدرت؟ چرا شاه ایران در "من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم"، به صراحت گفت: شما ملت ایران علیه ظلم و فساد به پا خاستید... بدانید که در راه انقلاب ملت ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم".
چرا آخرین نخست وزیر شاه، شاپور بختیار، خود به صراحت بر این موضوع تاکید کرد که: "اوضاع امروز نتیجه ۲۵ سال دیکتاتوری شاه است. " (۱)
توهم توطئه
در این بحثی نیست که توطئه وجود دارد. استعمارگران و امپریالیستها، انگشت در جهان کردهاند و قربانی میجویند. اما تر و خشک را هم به یکدیگر دوختن و همه گناهها را به گردن "خارجی ها" - به زبان شاه "ارتجاع سرخ و سیاه" و به زبان شیخ "استکبار جهانی" - انداختن، یا از سر مسئولیت گریزی است و یا تبرئه کسانی که مدافع آنها هستیم. این است که میبینیمطرفداران سلطنت پهلوی برای اینکه از نقش و مسنولیت آنچه در ایران روی داد بکاهند و خود شاه و رژیمش را تبرئه سازند کسان دیگری را مسئول آنچه روی داد میدانند. دقیقا همان گونه که کفتاری چون خمینی و دار و دستهاش "شیطان بزرگ" و استکبار جهانی را عامل ناکارآمدی خود و رژیمش میدانست و میدانند! به گفته بسیاری از نزدیکان شاه و سفرای خارجی، خود محمدرضا شاه پهلوی، در آستانه اعتراضات مردمی و انقلاب، دوستان خارجی خود، از جمله انگلیس، آمریکا، فرانسه و... را از جمله عوامل پشت صحنه بر میشمرد. در واقع توهم پراکنی و پناه بردن به تئوری توطئه از خود شاه شروع شد. شاه از حرکتهای اعتراضی آن چنان دچار شوک شده بود که فکر میکرد دنیای شرق و دنیای غرب هر دو دست به یکی شدهاند تا حکومت او را از میان بردارند: "شاه در تشریح و توضیح این نظر خود پای قدرتهای خارجی را به میان کشید و گفت آن چه پیش آمده از حدود توانایی و قابلیت ک. گ. ب (سازمان جاسوسی شوروی) خارج است و باید دست انتلجنس سرویس و سازمان سیا هم در کار باشد. ".. "آن چه شاه را بیشتر رنج میداد نقشی بود که سازمان سیا به خیال او در فعالیتهای ضد رژیم بازی میکرد. او با شگفتی میو ناراحتی پرسید مگر با آمریکاییها چه کرده است که سیا بر ضد او دست به کار شده است؟ " (۲) ریشههای تئوری توطئه در ایران، تاریخی طولانی به درازای استبداد دارد. متوهمان - از جمله رژیمهای استبدادی - همواره برای توجیه خود و رفتارشان از این تئوری برای انحراف اذهان و زدودن نقش خود بهترین بهرهها را بردهاند. و همواره با تکیهی بر آن هر جنبش اعتراضی و ضد استبدادی را سرکوب کردهاند. این تئوری، بعدها از طریق حکومتها دامان بخشی از روشنفکران و فعالان سیاسی را نیز گرفت.
عباس عراقچی: «نباید اجازه دهیم دشمن فضای ناامیدی را در کشور گسترش دهد»
عراقچی در چهارمین جشنواره «کارمند تراز مکتب حاج قاسم»، در میان خودیهای روحیهباخته در تلاش برای وصله کردن دلایل و عواقب شکست فضاحتبار سیاستهای منطقهای، میگوید ضربهای که به ارتش سوریه وارد شد قبل از اینکه نظامی باشد، رسانهای و روانی بود. اعتراف آشکار به شکست در جبهه سوریه و مهمتر از آن، اعتراف به کابوس ریزش «ارزشیها» و آنچه او اینک فضای ناامیدی در «خودیها» میخواند!
چه گویم ز پندارِ این پیرمرد؟ که از دردِ مردم نیاید به درد نه هرگز گزارش ز کارش دهد نه ارجی به آرایِ ملت نهد چو فیلش کُند یادِ هندوستان ز خامی خرد ننگِ طوسی به جان ز قاسم بگوید سخن هایِ مفت امیر پلیدانِ گردن کلفت بگوید که قاسم سلحشور بود نگوید که اموالِ میهن ربود چه جانها که قاسم بناحق ستاند فساد و جنایت به هر جا کشاند بیاید ز هر سو ندایی به گوش نگردد قیامی به فرمان خموش به زودی بگیرد عزیزش به بر فقیهی که کوبد به سروان تبر
کریستین لیندنر، وزیر دارایی سابق آلمان که ریاست حزب دموکرات آزاد را برعهده دارد، در جریان یک رویداد تبلیغاتی مورد حمله قرار گرفت. وقتی لیندنر تصمیم گرفت این کیک را بچشد، ناامید شد - معلوم شد که به جای خامه از کف اصلاح در تهیه این کیک تقلبی استفاد شده بود!
دویچه وله - کریستین لیندنر، رئیس حزب دموکرات آزاد (FDP)، در جریان یک سخنرانی انتخاباتی با یک کیک خامهای مورد حمله قرار گرفت. ویدئوها و تصاویر منتشرشده نشان میدهند که یک زن جوان، در حالی که وزیر سابق دارایی آلمان مشغول سخنرانی بود، از پشت به او نزدیک شده و کیکی را مستقیما به صورت او پرتاب میکند.
با وجود این حادثه، لیندنر تنها پس از چند لحظه به سخنرانی خود ادامه داد و با طنز به این اتفاق واکنش نشان داد. او گفت: "حیف که خامه واقعی نبود. ای کاش این لطف را چپها در حق من کرده بودند."
#sputnikviral | 🇩🇪 🎂 A former German finance minister gets a cake in the face during a campaign speech
However, Christian Lindner tried to share the treat with the young woman who attacked him, as seen in the video. pic.twitter.com/V436YL8wAD
به گزارش اشپیگل، لیندنر پیش از این حمله، به شدت از سیاستهای مربوط به "کمکهزینه شهروندی" انتقاد میکرد. پس از چندی زن معترض با فریاد گفت که "فکر میکنم دیگر کافی است" و کیک را به سمت او پرتاب کرد. ویدئوهای ضبطشده نشان میدهند که او کیک را از کیف خود بیرون آورده و پیش از مداخله تیم امنیتی، اقدام خود را عملی میکند.
پس از حمله، این زن توسط محافظان از سالن خارج شد و هنگام خروج فریاد زد: «برو کار کن». سخنگوی محلی حزب FDP تأیید کرد که این کیک از کف ریش ساخته شده بود و خطری جدی نداشت.
تصاویری از جلسه اخیر اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز گذشته جلسه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام با حضور غلامرضا نوری قزلجه، وزیر کشاورزی و محمد مخبر، مشاور رهبر انقلاب برگزار شد.
همچنین در تصاویر گفتگوی مرتضی نبوی و علی لاریجانی دو تن از چهرههای قدیمی اصولگرا دیده میشوند. جلیلی هم در اولین صندلی کنار درِ خروج صحن مجلس قدیم نشسته است.
همچنین آملی لاریجانی رئیس مجمع نیز با همراهی وزیر جهاد کشاورزی و مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهوری وارد صحن جلسه شد. این روزها انصاری در مجمع کار سختی برای پیشبرد موضوع FATF دارد.
در هفتههای گذشته فشارها بر شهروندان، فعالان فرهنگی و مدنی، بهویژه شاعران و نویسندگان عرب در شهرهای مختلف استان خوزستان افزایش یافته است. براساس برخی گزارشها، بیشتر از سی فعال مدنی و فرهنگی بازداشت و بیش از صد تن نیز احضار یا تهدید شدهاند
فعالان مدنی بر این باورند که بازداشتهای اخیر و فشارها بر جامعه مدنی عرب در خوزستان ازجمله بازداشتهای فلهای، با هدف پیشگیری از هرگونه تجمع اعتراضی صورت گرفته است
در یک هفته گذشته، بیش از ده تن ازجمله «احلام بندر»، فعال مدنی و فرهنگی که در شهر اهواز کتابفروشی دارد، «میلاد بحری»، عکاسی که از مناطق حاشیهنشین اهواز عکس میگیرد و «سعید اسماعیل»، نویسنده و پژوهشگری که برای کودکان به زبان عربی کتاب مینویسد بازداشت و بعضی به مکانهای نامعلومی منتقل شدهاند.
درباره بازداشتهای اخیر در خوزستان چه میدانیم؟
براساس آخرین گزارشهایی که سازمان حقوقبشری فعال در خوزستان منتشر کردهاند، در حدود یک ماه گذشته، دهها شهروند عرب اهل نقاط مختلف استان خوزستان از سوی نهادهای امنیتی احضار، تهدید، بازداشت و تحت تعقیب قرار گرفتهاند.
سازمان حقوقبشری «کارون»، روز چهارشنبه ۱۹دی۱۴۰۳، از بازداشت پنج تن از شهروندان اهل سنت ساکن کوی ملاشیه اهواز توسط نیروهای امنیتی خبر داد. براساس این گزارش، این شهروندان روز دوشنبه۱۷دی بازداشت شدهاند و نام دو تن از آنها، «یونس غرباوی» و «رضا زهیری» عنوان شده است.
کارون در گزارشهای دیگری، از بازداشت احلام بندر، فعال فرهنگی و مدیر کتابفروشی «لاریس» در محله لشکرآباد اهواز، «هاشم موسوی (هرموشی)»، فعال سیاسی و فرهنگی و زندانی سیاسی سابق، میلاد بحری، عکاس و فعال اجتماعی، سعید اسماعیل مزرعه، نویسنده و پژوهشگر ادبیات عرب در خوزستان نیز خبر داده است.
تنها در روز چهارشنبه ۱۹دی ۱۴۰۳، نوزده تن از شهروندان عرب که عمدتا جوان هستند، در کوی علوی (حیالثوره) اهواز و رامشیر (خلفیه)، توسط اداره اطلاعات بازداشت شدهاند. سازمانهای حقوقبشری اسامی افراد بازداشت شده در کوی علوی اهواز را «رضا حیدری»، «جواد حیدری»، «علی سواری»، همچنین افراد بازداشتشده در منطقه حاشیننشین ملاشیه در شهر اهواز را «سید فواد موسوی»، «جواد عفری»، «یاسین سیلاوی»، «علی کروشات» و «محمد ناصری» از روستای غزاویه در نزدیکی این شهر عنوان کردهاند.
در رامشیر نیز سه برادر به نامهای «خالد عموری»، «علی عموری» و «محمد عموری» و پدرشان «فلک عموری»، توسط اداره اطلاعات رامهرمز بازداشت و به بازداشتگاه مخوف تحت نظارت این نهاد منتقل شدهاند. گفته شده که بازداشت این خانواده با خشونت شدید همراه بوده، بهنحوی که ماموران دست و پای خالد که در برابر آن ها مقاومت کرده بود را شکانده و او را با آن وضعیت با خود بردهاند.
در آخرین گزارشهای حقوقبشری عنوان شده که از آغاز ماه جاری تاکنون، حدود ۳۰ شهروند عرب از اهالی اهواز، شادگان (فلاحیه)، رامشیر (خلفیه)، شوشتر (تستر)، خرمشهر (المحمره) و سوسنگرد (خفاجیه) بازداشت و تا عصر روز چهارشنبه۱۹دی نیز بیش از صد شهروند در خوزستان به قرارگاههای اطلاعات سپاه، موسوم به ستاد خبری ۱۱۴ و وزارت اطلاعات، موسوم به ستاد خبری ۱۱۳ احضار شده و تحت بازجویی و تهدید قرار گرفتهاند.
در این میان، تنها خانم احلام بندر با انتشار استوری در اینستاگرام خبر بازداشت خود را نادرست اعلام کرده ،ولی حساب اینستاگرام او نیز مدتی بعد از دسترس خارج شده است، موضوعی که گمانهزنیها درباره بازداشت او را افزایش داده است.
دلیل بازداشتهای اخیر در خوزستان چیست؟
یک فعال مدنی عرب که بهدلایل امنیتی نام او نزد «ایرانوایر» محفوظ میماند، میگوید که این بازداشتها جنبه ایجاد ارعاب در شرایط بعد از سقوط «بشار اسد»، رهبر پیشین سوریه را دارد.
او توضیح میدهد که از حدود یک ماه و چند روز پیش که درگیریها در سوریه بهسمتی متمایل شد که نشان از سقوط قریبالوقوع رژیم اسد را داشت، نیروهای بسیج و سپاه پاسداران در خیابانهای اهواز و دیگر شهرهای خوزستان حضور ملموستری پیدا کرده بودند.
به گفته این فرد، با گشتهای شبانه و بازرسی خودروها، سعی در تشدید فضای امنیتی داشتهاند: «بعد از سقوط رژیم اسد و اتفاقات منطقه، بسیج برای مدتی در خیابانها بازرسی داشت. میترسند که مثل بهار عربی جرقهای ایجاد شود و هیجان عمومی ناش یاز سقوط یک دیکتاتور برایشان قابل کنترل نباشد.»
او توضیح میدهد که چند روزی است که بازداشت فعالان فرهنگی و شاعران و نیوسندگان نیز آغاز شده است و باتوجه به تجربه بازداشتهای فلهای پیشین در خوزستان، بهنظر میرسد که این روند فعلا ادامه داشته باشد: «بیشتر سراغ کسانی میروند که در شبکههای اجتماعی و بهصورت محلی شناخته شدهاند، چون هدف ارعاب است و اینکه این افراد شناختهشده هستند و مورد احترام جوانها، اثر ارعاب را برایشان بیشتر میکند.»
به گفته این فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق عرب که بهشرط محفوظ ماندن هویتش با ایرانوایر گفتوگو کرده، بازداشتها به شیوههای مختلف صورت گرفته است. بعضیها بعد از حمله نیروهای امنیتی به منزلشان و ضبط لوازم الکترونیکی بازداشت کردهاند و برخی دیگر تلفنی احضار شدهاند. همچنین این شخص مطلع تاکید کرده که بازداشتها در شهرهای مختلف بوده و اغلب افراد بازداشت شده حتی فعال سیاسی نیز نیستند و بهواسطه فعالیت فرهنگی و هنریشان در بین شهروندان و جوانان عرب شناخته شده هستند.
یک زندانی سیاسی سابق دیگر نیز به ایرانوایر میگوید که حدود یک ماه تا ۴۵ روز است که بازداشتها شروع شده: «اول از فعالان صنفی معلمان شروع شد و بعد ۵ شهروندان اهل سنت که برای مراسم حج رفته بودند را بازداشت کردند و همسرانشان را هم برای فشار بیشتر گرفتند. بعد کمکم دایره فشارها گستردهتر شد، تا جایی که سراغ شهروندان عادی و جوانان محلهها هم رفتهاند و همین چهارشنبه، ۱۵ تن را در مناطق مختلف اهواز و ۴ شهروند را نیز در رامشیر بازداشت کردهاند.»
اشاره این فعال مدنی به بازداشت و صدور حکم سنگین زندان برای چهار فعال صنفی معلمان است که هماکنون با قید وثیقه در بیرون از زندان هستند. همچنین در گزارشهایی که سازمان حقوقبشری کارون پیشاز این از بازداشت دو شاعر و فعال مدنی، به نامهای «رضا حزباوی» و «مصطفی هلیچی» توسط پلیس فتا منتشر کرده بود، آمده که این دو بهشدت تحت شکنجه بودهاند.
کاربران شبکههای اجتماعی در لس آنجلس تصاویر ویرانههای این شهر پس از آتش سوزی را با تصاویر مکانیاب ماهوارهای گوگل در کنار هم قرار دادند. مقایسه این تصاویر حجم بالای نابودی این شهر زیبای ایالت کالیفرنیا را نشان میدهد
کاربران شبکههای اجتماعی در لس آنجلس تصاویر ویرانههای این شهر پس از آتش سوزی را با تصاویر مکانیاب ماهوارهای گوگل در کنار هم قرار دادند. مقایسه این تصاویر حجم بالای نابودی این شهر زیبای ایالت کالیفرنیا را نشان میدهد. pic.twitter.com/SVIOlV25ob
🔹 عملیات وعده صادق ۳ زمانی انجام میشود که اثر راهبردی آن نسبت به وعده صادق ۲ بیشتر باشد
🔹 سرعت دادن به جنگ به معنی موفقیت در جنگ نیست
🔹 کسی که به توسعه در جنگ رسیده و قدرت برتر دارد، موشکباران وعده صادق دو و سه، او را به بازدارندگی نمیرساند؛ سلاح راهبردی او باید به موقع و به هنگام مورد استفاده گیرد
🔹 اگر جریان انقلابی واقعیت را در نظر نگیرد، تحلیل اشتباه ارائه میدهد
:::
حسین طائب، رییس پیشین سازمان اطلاعات سپاه، با اشاره به اینکه عملیات وعده صادق سه باید «اثر راهبردی» بیشتری نسبت به وعده صادق دو داشته باشد، گفت: «در شرایط فعلی اگر گفته شود، میدان باید تابع افکار عمومی باشد، این حرف اشتباه است.»
به گزارش ایرنا، حسین طائب چهارشنبه شب در همایش تبیینی بصیرتی بسیج مداحان و هیاتهای مذهبی قم در سالن اجتماعات جامعه مدرسین طی سخنانی در واکنش به مطالبههای مطرح شده در خصوص اجرای عملیات وعده صادق ۳ اظهار داشت: در شرایط فعلی اگر گفته شود، میدان باید تابع افکار عمومی باشد، این حرف اشتباه است.
طائب همچنین با بیان اینکه در شورای عالی امنیت ملی هیچ اختلافی از نظر دفاعی و امنیتی وجود ندارد خاطرنشان کرد: عملیات وعده صادق ۱ و ۲ و ۳ زمانی باید اجرا شود که به لحاظ راهبردی موثر باشد.
وی با بیان این نکته که از نظر آمریکاییها هیچ فرقی بین عملیات وعده صادق ۱ و ۲ وجود ندارد یادآور شد: وقتی عملیات وعده صادق یک میخواست اجرا شود، آمریکاییها توسط وزیر خارجه انگلیس به وزیر خارجه ایران پیغام دادند، به اسرائیل حمله نکنید ما به اسرائیل فشار میآوریم جنگ با حماس را تمام کند.
این مقام سپاه پاسداران با بیان این مطلب که ایران نیز در پاسخ به درخواست آمریکا گفت ما هر کاری بتوانیم برای نجات مردم مظلوم فلسطین انجام میدهیم افزود: آمریکاییها میخواستند عملیات وعده صادق یک را به عقب بیندازند ولی ما بازی آنها را به هم زدیم و به موقع این عملیات را انجام دادیم.
وی در ادامه افزود: در وعده صادق دو نیز آمریکاییها همه پیامها را برای ایران فرستادند، اما وقتی ناامید شدند گفتند، پایگاههای ما را نزنید ما هم در جنگ اسرائیل، وارد نمیشویم.
طائب با اشاره به اینکه آمریکاییها از نظر پدافندی به جنگ اسرائیل ورود پیدا کردند بیان داشت: آمریکاییها برای اینکه هجوم ایران به اسرائیل جدی نباشد، امکانات پدافندی را سه برابر افزایش دادند.
مشاور سپاه پاسداران همچنین با یادآوری اینکه سرعت دادن به جنگ به معنی موفقیت در جنگ نیست گفت: در جنگ بهنگام عمل کردن مهم است، دشمن نباید اعتماد مردم به قدرت دفاعی کشور را سلب کند.
وی ادامه داد: باید کاری کنیم، اعتماد مردم دچار تردید نشود و دوگانگی در کشور شکل نگیرد. انقلاب اسلامی هر چند به دلیل شهادت سران مقاومت، همچنین جدایی سوریه از مقاومت، دچار لطمه و آسیب شد، اما خط مقاومت همچنان زنده است و به فضل الهی به سمت کمال و پیروزی میرود.
تاریخ معاصـر ایران با انتشار این ویدئو نوشت: آیا زلزله شهر بم که باعث شهادت بیش از ۷۰ هزار نفر از هموطنان عزیزمان در این شهر شد ، در اثر آزمایش سلاح هسته ای بود ؟؟
اشاره عطا الله مهاجرانی وزیر وقت دولت خاتمی در زمان زلزله بم به این موضوع :
« در مورد آزمایش بمب هستهای در یکی از صحراهای ایران که منجر به زلزله شده است و دستیابی ایران به بمبهای الکترومغناطیسی - EMP ، تسلیحاتی که میتواند زیرساختهای دشمن را فلج کند...»
آیا زلزله شهر بم که باعث شهادت بیش از ۷۰ هزار نفر از هموطنان عزیزمان در این شهر شد ، در اثر آزمایش سلاح هسته ای بود ؟؟
اشاره عطا الله مهاجرانی وزیر وقت دولت خاتمی در زمان زلزله بم به این موضوع :
« در مورد آزمایش بمب هستهای در یکی از صحراهای ایران که منجر به زلزله شده است و... pic.twitter.com/4eXWxfHK93
کیهان لندن - کمبود برق و گاز در ایران شدت پیدا کرده و بر اساس اعلام مقامات استانی ادارات دولتی، مدارس، دانشگاهها، بانکها و موسسات عمومی در استانهای مختلف برای فردا شنبه ۲۲ دیماه ۱۴۰۳ تعطیل اعلام شدند. استانهای تهران، «خراسان رضوی»، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، مازندران، البرز، کرمان، کرمانشاه، کردستان، زنجان، گلستان، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، قم، سمنان و مرکزی از جمله استانهایی هستند که ادارات، بانکها و مراکز آموزشی آنها با تعطیلی روبرو شده است.
بخش صنعت نیز به علت قطع پی در پی برق و گاز به صورت نیمهتعطیل به فعالیت ادامه میدهد و شمار قابل توجهی از کارگران شاغل در واحدهای تولیدی و صنعتی اخراج شدهاند.
محمود صادقی: این عکس را الان با موبایل گرفتم. هوای محله امیرآباد تهران آنقدر پاک است که ستاره ها هم پیدا هستند.! مسئولان میگویند به علت آلودگی تهران تعطیل شده!! اقلا دروغ نگویید.
این عکس را الان با موبایل گرفتم. هوای محله امیرآباد تهران آنقدر پاک است که ستاره ها هم پیدا هستند.! مسئولان میگویند به علت آلودگی تهران تعطیل شده!! اقلا دروغ نگویید. pic.twitter.com/Pr7Kfqwy4t
در ادامه انتقامگیریهای سخت جمهوری اسلامی، و پس از «امام مقوایی»، از حسن نصرالله، اسماعیل هنیه و دیگر قهرمانان مقوایی «مقاومت» هم رونمایی شد. تصویری گویا از میزان درک و فهم در نظام اسلامی و هزینهای که ایران و ایرانیان بابت این حجم متراکم از حماقت میپردازند.
در ادامه انتقامگیریهای سخت جمهوری اسلامی، و پس از «امام مقوایی»، از حسن نصرالله، اسماعیل هنیه و دیگر قهرمانان مقوایی «مقاومت» هم رونمایی شد. تصویری گویا از میزان درک و فهم در نظام اسلامی و هزینهای که ایران و ایرانیان بابت این حجم متراکم از حماقت میپردازند. pic.twitter.com/Ek257NN02q
پس از حدود یک هفته تبلیغات گسترده، سپاه «محمد رسولالله»، یکی از دو نیروی اصلی سرکوب در پایتخت، رزمایش موسوم به «راهیان قدس» را برگزار کرد. رزمایشی که سپاه گفته است ۱۱۰ هزار نفر در آن شرکت کردند و بین شرکتکنندگان بسته معیشتی، جهیزیه و لوازم التحریر توزیع شده است.
براساس اطلاعاتی که رسانههای رسمی در ایران منتشر کردهاند هدف این رزمایش «پیام آمادگی همهجانبه بسیجیان برای مقابله با هر تهدید و نشان دادن سطح آمادگی، انسجام و مهارتهای حرفهای بسیجیان در امداد و نجات، دفاع از کوی و برزن و مقابله با عملیاتهای تروریستی» بوده است.
در راهپیمایی جمعه ۲۱ دیماه ۱۴۰۳، که سپاه آن را «رزمایش» نامیده، بسیجیان از سه راه تهران پارس در شرق تهران، راهپیمایی خود را به طرف چهارراه ولی عصر در مرکز تهران آغاز کردند.
آلن فراشون، ستون نویس روزنامۀ لوموند، با اشاره به تحولات خاورمیانه طی ماههای گذشته، نوشته است که در سوریه ترکیه جای روسیه و جمهوری اسلامی ایران را گرفته است، در حالی که حکومت تهران، حزبالله و سازمان حماس متحل شکستهای سنگینی در مقابل اسرائیل شدهاند
مقاله نویس لوموند سپس افزوده است که سیمای خاورمیانه با برندگان و بازندگان جدید آن در حال دگرگونی است و در این بین رژیم دیکتاتوری اسلامی تهران پس از تحمل شکستهای سنگین در منطقه دورۀ انتقالی دشوار و در عین حال راهبردی را پیش رو دارد. به نوشتۀ لوموند در حالی که رهبر ٨٥ سالۀ جمهوری اسلامی از سرطان رنج می برد، رژیم اسلامی تهران سه متحد راهبردی خود در خاورمیانه (رژیم اسد، حزبالله و حماس) را از دست داده است و سقوط اسد بعضاً نتیجۀ معاملۀ پوتین بر سر جنگ اوکراین بوده است.
با این شکستها، به نوشتۀ مقالهنویس لوموند، چیزی از آنچه که رژیم ایران "محور مقاومت" می نامید باقی نمانده است. به نوشتۀ آلن فراشون : حقیقت امر این است که این "محور" که نقشی ویرانگر برای مردمان فلسطین، لبنان و سوریه داشته، هدفی جز صیانت از رژیم ایران و برنامۀ اتمی آن نداشته است.
به نوشتۀ ستوننویس لوموند، رهبران جمهوری اسلامی اکنون متوجۀ ضعف خود شدهاند. در تهران عدهای از مقامات حکومت اسلامی بیش از پیش بر ضرورت هر چه سریعتر دستیابی به سلاح اتمی تأکید میورزند، در حالی که برنامۀ اتمی رژیم ملایان تهران به نقطه بی بازگشت نزدیک میشود.
به نوشتۀ لوموند در این اثناء در اسرائیل کم نیستند کسانی که بر این باورند که فرصت برای بمباران تأسیسات هستهای ایران بیش از هر زمان مناسب است. برای چنین منظوری بنیامین نتانیاهو منتظر ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در بیستم ژانویه است. اما، به نوشتۀ لوموند، ترامپ، این "خدای معامله"، ممکن است برعکس به دلیل ضعف رژیم ایران فرصت را برای ازسرگیری مذاکره و معامله با رژیم تهران مناسب تشخیص بدهد.
برنارد هورکد، پژوهشگر فرانسوی مسائل ایران، در مطلبی جداگانه در نشریۀ l'Orient XXI نوشته است که شکست بی نبرد سپاه پاسداران در سوریه مرحلۀ تعیینکننده و مهمی در روند تضعیف جمهوری اسلامی ایران بوده است. با شکست و تضعیف جمهوری اسلامی، از این پس، به گفتۀ پژوهشگر فرانسوی، راه برای هر امکانی اعم از بدترین یا بهترین آن، باز شده است.
از نظر پژوهشگر فرانسوی پیش از شکستهای راهبردی جمهوری اسلامی در خاورمیانه، رژیم اسلامی تهران از زمان ابراهیم رئیسی و سپس بعد از روی کار آمدن مسعود پزشکیان با حمایت علی خامنهای آمادۀ مذاکره و معامله با آمریکا بوده است.
برنارد هورکد نوشته است که از نظر دونالد ترامپ و شرکتهای آمریکایی ایران با ذخایر بزرگ نفتی و نود میلیون مصرفکنندۀ ساکن آن میتواند به عرصۀ اقتصادی مهم و ابزار مقابله با بلندپروازیهای چین تبدیل شود.
برخورد گرم ترامپ و اوباما در مراسم ادای احترام به جیمی کارتر خبرساز شد... کامالا هریس خیلی خوشحال نبود!
یورونیوز - ویدئویی در شبکههای اجتماعی از خوش و بش دونالد ترامپ و باراک اوباما منتشر شده است که نشان میدهد باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین، و دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده،در مراسم جیمی کارتر، رئیسجمهور پیشین آمریکا، با یکدیگر خوش بش میکنند .
NEW: Donald Trump seen cracking jokes with former President Barack Obama at Jimmy Carter's funeral in Washington D.C.
Kamala Harris was seen looking back as the two men appeared to be getting along. pic.twitter.com/dHrB2m7GZi
تشییع پرحاشیه جیمی کارتر؛ از خوش و بش ترامپ و بوش با اوباما تا نگاه سنگین کامالا هریس
خوش و بش باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین و دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب ایالات متحده در مراسم تشییع پیکر جیمی کارتر، رئیسجمهوری فقید آمریکا در شبکههای اجتماعی بازخورد زیادی داشت.در تصاویر، این دو نفر با هم گرم گرفتهاند و لبخند میزنند.
مدلی از احوالپرسی، جورج بوش، رئیسجمهوری پیشین آمریکا با اوباما نیز مورد توجه قرار گرفته است. همچنین در گوشهای دیگر از مراسم وقتی اوباما و ترامپ مشغول خندیدین و گفتوگو هستند، کامالا هریس سر بر میگرداند و با قیافهای اندک درهم آن دو را مینگرد.
باراک و میشل اوباما در جریان کارزار انتخاباتی کامالا هریس که به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری اخیر آمریکا منجر شد، از طرفداران پر و پا قرص خانم هریس بودند.
مراسم خاکسپاری جیمی کارتر در شرایطی برگزار شد که چند دستگی و دلخوریها در ساحت سیاسی آمریکا فراوان است.
اما چرا این تصاویر تا این میزان جلب توجه کرده است؟
ترامپ پیش از این بارها نقدهای تندی به اوباما وارد کرده بود.ترامپ پیشتر اوباما را متهم کرده بود که در خارج از ایالات متحده متولد شده و بهطور غیرقانونی رئیسجمهور شده است.
او بارها ادعا کرد که اوباما شواهد جعلی ارائه داده است و در سال ۲۰۱۱ خواستار انتشار مدارک تولد اوباما شد.
ترامپ بارها در حساب [ایکس] توییتر خود به اوباما حمله کرده و او را بهعنوان «بدترین رئیسجمهور در تاریخ آمریکا» معرفی کرده بود.
کیهان لندن - رهبر گره تبهکار «یاکوزا» به تلاش برای قاچاق مواد هستهای به ایران اعتراف کرد -وزارت دادگستری آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که تاکشی ابیساوا رهبر جنایتکاران ژاپنی «یاکوزا» متهم به قاچاق مواد هستهای از میانمار به چند کشور از جمله ایران، به جرم خود اعتراف کرده است.
-خبرگزاری رویترز ۹ ژانویه (۲۰ دیماه) به نقل از وزارت دادگستری آمریکا گزارش داد این تبهکار ۶۰ ساله ژاپنی روز چهارشنبه ۱۹ دیماه در جریان بازجوییها به همکاری با شبکهای از تبهکاران برای انتقال مواد هستهای از جمله اورانیوم و پلوتونیوم با درجه تسلیحاتی، از میانمار به سایر کشورها از جمله ایران اعتراف کرده است.
-تاکاشی ابیساوا همچنین به قاچاق بینالمللی مواد مخدر و سلاح نیز اعتراف کرده است.
-مقامات فدرال آمریکا فوریه سال ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲) گزارش داده بودند، تاکشی ابیساوا و همدست او نمونههایی از مواد هستهای را که از میانمار به تایلند برده شده بود به یکی از مأموران مخفی اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا که خود را به عنوان قاچاقچی مواد مخدر و اسلحه جا زده بود نشان دادند. این مامور مخفی ادعا کرده بود با یک افسر ارشد ایرانی ارتباط دارد.
امیر طاهری - در حالی که تقریبا تمامی مدعیان ایرانشناسی و بخش بزرگی از رهبری جمهوری اسلامی در تهران از «شکستهای پیدرپی» رژیم در داخل و خارج سخن میگویند، رهبر انقلاب، آیتالله علی خامنهای، تصویر دیگری ترسیم میکند.
در این تصویر جمهوری اسلامی، تحولات اخیر از جمله سقوط بشار اسد، تبدیل نوار غزه به تلی از ویرانی، ریزش زیربناهای نظامی، مالی و سیاسی حزب الله، ادغام حشد الشعبی در نیروهای دولتی عراق و در داخل ایران، کاهش تاریخی ارزش ریال همراه با بالاترین نرخ تورم در تاریخ کشور همگی پیروزیهای تازهای برای انقلاب اسلامی به شمار میآیند. آقای خامنهای در سخنان اخیر خود ادعا میکند که در سوریه، خیانت ارتش به سقوط رژیم منجر شد، در حالی که مقاومت همچنان ادامه دارد و جوانان سوریه سرانجام کشور خود را آزاد خواهند کرد.
در تایید این ادعا، روزنامه کیهان که بیانگر نظرات «آقا» به شمار میرود، مدعی است که نسخه جدید «مقاومت» با شورش علویان در لاذقیه و تظاهرات دروزیان مسلح در سویدا در سوریه آغاز شده است. کیهان با نقلقولی از «آقا» تاکید میکند به سوریه برمیگردیم! و میافزاید: «حزبالله از بین نرفت و نخواهد رفت. در غزه نیز مقاومت نیرومندتر از همیشه است.» بهخوبی میتوان دید که آقای خامنهای و اطرافیان ایشان در یک جهان موازی با جهان واقعیات زندگی میکنند. به همین سبب، شگفتآور نیست که همگی میکوشند تا نگاه مردم را به سوی این جهان موازی بکشانند. خبرگزاری دولتی ایرنا در تحلیلی که هفته پیش منتشر کرد، خواستار آن شد که گردانندگان رژیم «پس از پیروزیهای اخیر» در منطقه، «برای تکمیل حضور مقتدرانه و نفوذ در خاورمیانه به سرمایهگذاری نهادینه و بالادستی در منطقه قفقاز و آسیای میانه بپردازند، زیرا مکمل شبکه نفوذ (جمهوری اسلامی) در محیط پیرامون آن از جمله در خاورمیانه است».
در این تحلیل، نامی از روسیه که جمهوریهای خودمختار شمال قفقاز را از آن خود میداند، در میان نیست. نویسنده تحلیل ایرنا تصور میکند که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، از تبدیل بخشی از خاک فدراسیون خود به منطقه نفوذ جمهوری اسلامی استقبال خواهد کرد. تحلیلگر ایرنا همچنین نامی از پنج جمهوری آسیای مرکزی که قرار است جزو امپراتوری آیتالله بشوند، نمیبرد. آنان نیز تلویحا چارهای جز اجرای اوامر «رهبر عظیمالشان» نخواهند داشت.
کیهان لندن - وبسایت اسرائیلی «والا» جزئیات جدیدی را درباره عملیات کشته شدن حسن نصرالله دبیرکل سابق حزبالله منتشر کرده است. در این گزارش که اسکاینیوز عربی هفتم ژانویه (۱۸ دیماه) به بخشهایی از آن پرداخته، آمده است که یک افسر اسرائیلی با نام مستعار «جی» مدام مسئول ردیابی تحرکات نصرالله بود و در اجرای عملیات ترور او نیز مشارکت داشت.
مسئولیت این افسرِ ۲۹ ساله که «از نزدیکان نصرالله به شمار میرفت» این بود که بداند نصرالله و مقامات ارشد حزبالله هر لحظه در کجا حضور دارند. او دقیقترین جزئیات درباره وضعیت زندگی آنها را ثبت میکرد تا یافتن مکان برای از بین بردن آنها دقیق و آسان شود.
به گفته منابع امنیتی اسرائیل، تعقیب نصرالله برای ترور او پس از جنگ ۲۰۰۶ آغاز شد، اما در آن زمان تصمیم سیاسی برای اجرای این ترور گرفته نشد.
وقتی نصرالله تصمیم به حمایت از حماس در جنگ غزه گرفت، طرح ترور او در اسرائیل بطور جدی مطرح شد و پیش رفت و تصمیم گرفته شد که او را فریب دهند و این تصور را در او ایجاد کنند که اسرائیل قصد ندارد جنگ را به حزبالله در لبنان و علیه وی گسترش دهد.
نصرالله ۲۰ شهریور ۱۴۰۳ در یک سخنرانی اعلام کرد که جنگ را متوقف نمیکند مگر اینکه اسرائیل جنگ علیه غزه را متوقف نماید. اسرائیل از این اظهارات به عنوان بهانهای برای تشدید اقدامات خود علیه لبنان استفاده کرد و نیروهایش وارد عملیات زمینی شدند.
با این عملیات، ۱۸ سال کار اطلاعاتی در سرویسهای امنیتی اسرائیل برای جمعآوری دقیق اطلاعات درباره تمامی اعضای حزبالله، از دبیرکل و رهبران ارشد تا پایینترین رده فرماندهان این گروه، نتیجه داد.
آمیر بوحبوت خبرنگار نظامی اسرائیلی فاش کرد که تصمیم ترور پس از عملیات انفجار زنجیرهای پیجرها در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر ۲۰۲۴ گرفته شد. طی این عملیات داخل دستگاههای ارتباطی اعضای حزبالله از جمله «پیجرها» و بیسیمهای «واکی تاکی» مواد منفجره کار گذاشته شده بود.
چند روز قبل از ترور نصرالله، یک افسر اطلاعاتی ارتش اسرائیل به مکان دقیق نصرالله دست یافت. شلومو بندر رئیس سرویس اطلاعات نظامی اسرائیل از رؤسای واحدهای مختلف خواست نظرشان را درباره عملیات این ترور اعلام کنند. همگی موافقت کردند و سپس موضوع به هرتزی هالوی رئیس ستاد ارتش اسرائیل ارجاع داده شد. او نیز با عملیات موافقت کرد و آن را به بنیامین نتانیاهو مطرح نمود که او نیز تأیید نهایی را صادر کرد.
اطلاعات دقیق درباره محل حضور نصرالله نه فقط از طریق تونلها، بلکه از طریق تحرکات روی زمین نیز جمعآوری شد.
منابع اطلاعاتی اسرائیل پیشبینی کردند که او در مخفیگاه زیرزمینی واقع در مجتمع مسکونی شامل ۲۰ ساختمان عظیم در ضاحیه جنوبی حضور دارد. آنها این موقعیت را یک فرصت بینظیر دانستند که ممکن است هرگز تکرار نشود.
آخرین جلسه تصمیمگیری با حضور نتانیاهو برگزار و یک اسکادران هوایی آماده اجرای مأموریت شد. دستکم ۱۴ فروند هواپیمای جنگی به سلاح و مهمات مجهز شدند و در مجموع ۸۳ بمب با وزن ۸۰ تُن روی هواپیماها نصب شد. زمان اجرای عملیات برای ساعت ۱۸:۲۱ همزمان با اذان مغرب تعیین شد. در عرض ۱۰ ثانیه، عملیات به پایان رسید و سرنوشت نهایی حسن نصرالله با کشته شدن وی در این عملیات رقم خورد.
این آخرین شانس حکومت است تا با پذیرش برگزاری یک همه پرسی: "حکومت اسلامی آری یا نه" زیر کنترل کامل و همه سویه سازمان ملل و دیگر نهادهای حقوقبشری، هم حکومت و هم مردم ایران به چند نتیجه مهم برسند: یک. دورکردن سایه جنگ از آسمان ایران و بر سر مردم ایران. دو. در نتیجه مورد نخست، نه زیرساختهایِ کشور آسیب بینند و نه مردمِ ایران. سه. اگر نتیجه پاسخ منفی بود، جابهجایی قدرت بیخونریزی و مسالمتآمیز انجام خواهد گرفت. چهار. حکومت میتواند پس از ۴۶ سال جنایت و ویرانی ایران، یک کارنیک از خود به جا بگذارد و این در محاکمه و جزای آنان نیز اثر خواهد نهاد. روشن است که حکومتی که ۴۶ سال بر مردم ستم نموده و تا گلو در خون بیگناهان فرورفته است، نمیتواند از مردم چشمداشت بخشش داشته باشد. ولی در سایه قانون قرارگرفتن تبهکاران بهتر از این است که وسیله خیزش مردم خونبهدل و ۴۶ سال شکنجه شده، تکه پاره شوند.
در بین تجار و کسبه، رسم و آدابی وجود دارد که در پایان هر سال به محاسبه سود و زیان کسب و کار خود مینشینند؛ رسمی که کاش همگانی میشد، نه تنها برای محاسبه سود و زیان مالی بلکه برای سنجش اعمال و کردارهر دوره از طول عمر خود که همچون رد پا ازما باقی میماند. ۴۶ سال از عمرنظام ولایی میگدرد، و تو باور نمیکنی که ایام چه زود گدشت. گویی همین دیروز بود که با اولین نشانههای میل حکومت بی سئوال عالمان دین فروش، در خود شکستیم ودر صدد چاره برآمدیم. اما در اولین گام برای رهایی از شری که خود ساخته بودیم با این پرسش تاریخی سینه به سینه شدیم که " حالاچه باید کرد؟ " و ماجرا از همین جا آغاز شد. امروز کمتر کسی ازماایرانیان را میتوان یافت که نقش خویش را بعنوان جزیی از احاد ملت این سرزمین، درتداوم و دوام و بقای رژیم ولایی، که عنقریب عمر ان به ۴۷ سال میرسد، به گردن بگیرد، بلکه بر عکس با تبری جستن از نقش خود، ظهور و طول عمر این رژیم دین فروش را تا به امروز، مشیت الهی وتقدیر از پیش نوشتهای میدانند که ملت لاجرم جام شوکرانش را سرمی کشد، اما گروهی هم هستند که راز تسلط روحانیت و ایضا دوام و بقای ان را بر این اب و خاک، از آغاز، حاصل دسیسه و توطئه بیگانگان میدانند و در تائید و صحت این ادعا با نیم نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین اهورایی میگویند "این سرزمین بدهکار یک حکومت به روحانیت بود که ادای دین شد".
سالی دیگر بر عمر مهاجرتمان افزوده شد. چهل و اندی سال قبل چمدانهای خود را بستیم و به عنوان اپوزیسیون از ایران خارج شدیم. چمدانی که مرا یاد یکی از نوشتههای گارسیا مارکز میاندازد. داستان پدری که جنازه دختر خردسالش را که بعد از گذشت سالها از مرگش هنوز پوسیده نمیشد و طراوت کودکانه خود را حفظ کرده بود، داخل چمدانی نهاد و روانه واتیکان شد. چمدان را از این مراسم به آن مراسم، نزد این اسقف به آن اسقف میبرد و به نمایش میگذاشت. تا بلکه از پاپ لقب قدیس برای او بگیرد. سالها در رفت و آمد و در فقر و تنگدستی و تنهائی زندگی کرد. نه گذشت زمان دید و نه به چیزی جز آن جنازه و گرفتن لقب قدیس فکر کرد. و نهایتاً نیز لقبی نصیباش نشد.
ما نیز به گونهای این چمدانهای فکری خود را برداشته و خارج شدهایم و فکر میکنیم جنازه درون این چمدان همان طراوت جوانی و قدیسیتی که خود فکر میکند دارد. همراه این چمدان یک آینه جادو نیز داریم! که هر وقت در آن نگاه میکنیم خود را جوان و زیبا میبینیم مانند " تصویر دوریان گری ". آینهای که عیبهای ما را مخفی میکند. خودخواهی فردی، گروهی، کمبضاعتی، پربهادادن به نقش خود و ندیدن واقعیتها را و پیر شدنمان را! آینیهای که آن را با گذر زمان کاری نیست.
پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ (هفته جاری) مسعود پزشکیان بعنوان نهمین رئیس جمهور ایران به زادگاه نگارنده (چابهار) سفر میکند تا طبق روال همیشگی روسای جمهور سابق به "وعده درمانی" بپردازد. این دومین سفر وی به بلوچستان است که این بار به چابهار و سپس به زابل خواهد رفت تا در آنجا نیز در مورد حقابه هامون در سیستان همانند احمدی نژاد و روحانی و رئیسی فریبکارانه "وعده فروشی" کند. حدود دو ماه پیش در مقالهای تحت عنوان "سفر به بلوچستان: از بنی صدر تا پزشکیان" به تاریخچه مَکر مَکاران در سرزمین مَـکّـُران (Makkoran) و کل بلوچستان پرداختم. زیرا در اوایل انقلاب از نزدیک شخصا با رئیس جمهور بنی صدر در چابهار، و خامنهای (در دانشگاه زاهدان در نیمه دوم ۵۹ زمانی که نماینده خمینی در شورای عالی دفاع ملی در امور جنگ بود) صحبت کردم و وعده دریافت کردم که بلوچستان آباد و مرفه خواهد شد. بقیه روسای جمهور نیز وعدههای مشابه دادند، ولی بلوچستان همچنان در قعر جدول شاخصهای مختلف توسعه قرار دارد؛ الا در جدول اعدام و فقر و فرق که دارای رتبه اول است. نگارنده در طی یک ربع قرن اخیر بارها در باره ظلم و ستم و تبعیض علیه بلوچها نه تنها توسط جمهوری اسلامی، بلکه توسط رسانههای فارسی زبان برونمرزی وابسته به کشورهای استعماری و غربی و عربی و غیره نوشتهام که اکثر روزنامه نگاران آنها دست پرورده جمهوری اسلامی (حتی معاون وزیر) و "محصولات صادراتی" رژیم هستند، نوشتهام و سخن گفتهام و به شدت انتقاد کردهام. اما چه سود که جمهوری اسلامی نفوذ بسیار عمیق و گستردهای در همه این رسانهها دارد.
در هر کشوری که وجود یک رژیم حیات ملی را به خطر انداخته و ساختارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کشور را نه بر مبنای حقوق انسانی و شهروند و ملی و محیط زیست ملت و نیز جایگاه وطن در نظام جهانی بلکه برمبنای نیازهای قدرت ساخت داده است، زمانی میرسد که یک ملت ضرورت تغییرات ساختاری مبتنی بر حقوق خود حس کرده و از طریق ساختن و ایجاد یک بدیل و نیروی جانشین حیات ملی را نجات میدهد. اما هر ملتی که نسبت به حال و آینده وطن خود کنش گر است، بموقع در راستای ساختن چنین بدیلی وارد عمل میشود، تا فرصتهای طلایی تغییرات ضروری و مبتنی بر حقوق خود را از دست ندهد. ایران ما همانند بسیاری از کشورها این واقعیت را که «انقلابی» هایی که مرام قدرت درسر دارند، جانشین دولتهای میرنده شده و استبداد ویران گرتری را رویه کردهاند، بخود دیدهاند. اما چرا تجربه تکرار میشود؟ چرا زورپرستان برغم جنایتها و فسادها و خیانتها، عرصه سیاسی را ترک نمیگویند؟ چرا رژیم حاکم جنبشهای مردمی همچون جنبش انقلابی "رن، زندگی، آزادی " را بکمک اپورزیسیون وابسته میتواند به محاق برد هر چند موقت؟!
«ادرار پهلوی مسلکهای فاشیست بر مزار اندیشمند و دگراندیش و آن را با افتخار به نمایش گذاشتن، هشداری است به وجدان تاریخی جامعه ملی و اینکه اینها از همان قبیلهای میآیند که کریمپور شیرازیها را به جرم خبر نگاری به آتش کشیدند و در تیههای اوین دست به کشتار زدند و لبها را دوختند و ناختها کشیدند. هشداری است و بیان واقعیتی و آن اینکه فاشیسم سلطنتی و فاشیسم مذهبی دو روی یکی سکه میباشند...»
چند روزی به سفر رفته بودم و دسترسیام به اینترنت بسیار محدود بود و بگونهای اندک به اخبارِ دسترسی داشتم که ناگهان کلیپی دیدم که یکی از طرفداران آقای رضا پهلوی و خانم فرح دیبا، در فضای مجازی قرار داده که مشغول ادرار کردن بروی سنگ مزار غلامحسین ساعدی میباشد! دیدن چنین صحنه شرم آور و شنیعی بسرعت من را به یاد سالهای ۶۰ برد: «چند ماهی از کودتای خرداد ۶۰ که به روایت به سرقت رفته انقلاب بهمن تبدیل شده است، نگذسته بود که به بهشت زهرا بر سر مزار برادر شهیدم در قطعه ۱۷ رفته بودم. آن دوران، روزهایی بود که ماشین کشتار کودتاچیان، بکار افتاده بود و در برخی شبها صدها نفر از جوانان وطن را تیرباران میکردند. اگر حافظهام درست یاری کند، در کنار همین قطعه بود که متوجه وضعیت عجیبِ خاک و سنگ قبرها شدم. به سمت قبور این قطعه کناری رفتم. با شگفتی دیدم که سنگ قبر بسیاری از آنها شکسته شده است و در بعضی از قبرها حفره هایی را دیدم که معلوم بود برای بیرون کشیدن جسدها کنده شده بود. باور نمیکردم و با خود میگفتم که مگر ممکن است که انسانهایی باشند که چنان انباشته از خشونت و نفرت باشند و چنان از انسانیت خود تهی شده باشند که اعدام شدن را کافی ندانند و مرتکب چنین اعمال شنیع و باور نکردنی شوند؟ ولی بودند و کرده بودند و به نام مذهب مرتکب چنین پلشتی و شناعتی شده بودند.»
اغلب ترجيح ميدهم كه درباره مسائل اجتماعي بنويسم. ولي مسائل سياسي چنان مهم و سرنوشتساز شده است كه گريزي از پرداختن به آنها نيست. اكنون دو خبر مهم در روزهاي گذشته پيش آمده كه فرصتي مناسب را براي طرح مسائل اجتماعي فراهم كرده است، هر چند در نهايت نتايج آنها نيز سياسي است.
اولين خبر مربوط به گروگان گرفته شدن يك خانواده ۹ نفره در منزل خودشان به وسيله دو مرد و يك زن براي مدت ۲۹ ماه و ديگري انتشار فيلمي از يك خانم در فرودگاه كه عمامه يك روحاني را برداشته و به عنوان شال روي سر خود مياندازد. درباره حادثه اول مهمترين چيزي كه ميتوان گفت اين است كه چگونه چنين اتفاقي ميتواند رخ دهد؟ و چرا اكنون پس از گذشت ۶ ماه خبر آن منتشر ميشود؟
گر چه قصد ندارم كه بگويم كه اجزاي خبر رسمي نادرست و خلاف واقع است، ولي پذيرفتن اين خبر با اين حد از توضيحات، نميتواند معقول باشد و عقل سليم آن را نميپذيرد. اگر درست باشد، با جامعهاي بهشدت ضعيف و ناتوان و منفعل مواجه هستيم كه چنين اتفاق بسيار عجيبي در آن رخ ميدهد. چرا اين خبر پذيرفتني نيست؟ به اين دليل ساده كه نظام اطلاعرساني مستقلي نداريم كه در اين باره خبررساني كنند. اطلاعرساني مقامات رسمي گرچه محترم است ولي از نظر مخاطبان تنها هنگامي پذيرفتني است كه با گزارشهاي معتبر همراه شود. گزارشهايي كه از سوي روزنامهنگاران مستقل تهيه و توليد شود و تمام جوانب واقعه را بكاود و همه پرسشهاي ممكن را پاسخ دهد. چون چنين گزارشهايي در دسترس نيست، تا اطلاع ثانوي از پذيرش روايت رسمي بايد معذور بود. زيرا روايت رسمي و اجزاي آن با ابهامات فراواني مواجه است.
ابهاماتي كه براي رفع هر كدام بايد توضيحات و تحليلهاي مفصلي ارائه كرد و اگر اين روايت درست باشد، بايد نتيجه بگيريم كه با يك وضعيت ناهنجار و نابسامان شديد اجتماعي و اداري مواجه هستيم كه برايمان قابل تصور نبوده است. فقدان رسانه معتبر و مستقل و دسترسي آزاد به اطلاعات موجب بحرانهاي عميق شده است.
ولي اتفاق دوم آشكارتر و تا حدودي ابعاد آن روشنتر است. ابتدا يك فيلم از نحوه برخورد يك خانم با فرد روحاني را ميبينيم، فيلمي كه شهروندان گرفتهاند.
ولي فيلم رسمي از دوربين ثابت فرودگاه نشان ميدهد كه اين خانم قبل از اين مرحله روسري داشته، و با شوهرش دعوا كرده و يك سيلي سختي هم خورده، كنار آن فرد روحاني نشسته و آقاي روحاني بدون هيچ گفتوگويي آنجا را ترك كرده و رفته است و در ادامه با وجود پرش فيلم ديده ميشود كه اين خانم عمامه را برداشته و روي سر خود انداخته است.
روايت اوليه دنبال طرح مساله حجاب و پوشش زنان بود ولي فيلم كامل نشان ميدهد كه حداقل اين مساله وجود ندارد يا در فيلم چنين چيزي ديده نميشود.
نكته ديگر اينكه ظاهرا آقاي روحاني به كلي خارج از ماجرا است. پس علت رفتار اين خانم چيست؟ گفته ميشود مشكلات روحي و رواني داشته است.
فرض كنيم كه اينگونه بوده، پس چرا عمامه آن روحاني را برداشته است؟ چرا روسري و شال خودش را نگذاشته است؟ يا چرا روسري يك نفر ديگر را برنداشته؟ يا اصلا چرا ميخواسته چيزي را روي سر خود بيندازد؟
جالبترين بخش ماجرا اين است كه آقاي روحاني كاملا ساكت بود و بدون هيچ واكنشي از كنار آن خانم رفت، بعد هم كه عمامه او را برداشت، حتي كوشش نكرد آن را بگيرد. برخورد مردم يا افكار عمومي و حتي نظام اطلاعرساني رسمي نيز جالب است. براي نفي روايت غيررسمي، فيلم رويداد (البته نه خيلي كامل) را پخش كردند تا ثابت كنند آقاي روحاني هيچ نقشي در اين ماجرا نداشته است. چرا فوري به صلح و سازش و عدم شكايت منتهي ميشود؟ حداقل بخشي از اقدامات آن خانم جزو جرايم عمومي است، اگر هم دچار پريشاني رواني بوده، اين را بايد دادگاه تشخيص بدهد، چگونه همهچيز به يك باره حل شد؟
خامنهای: آمریکا میخواهد ایران را از چنگ انقلاب اسلامی درآورد!
کیهان لندن - علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ در سخنانی به بیان دلایل عدم مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا پرداخت و گفت: «برخی میگویند چرا ایران با اروپاییها مذاکره میکند و ارتباط دارد اما با آمریکا حاضر به ارتباط و مذاکره نیست، آمریکا اینجا را تملک کرده بود ولی از کف و قبضه او بیرون کشیده شد؛ لذا کینه او نسبت به کشور و انقلاب کینه شتری است و به این آسانیها دستبردار نیست.»
او همچنین گفت: «آمریکا در این چهل و چند سال چقدر خرج کرده تا ایران را از چنگ انقلاب اسلامی در آورد اما نتوانسته است.»
به نظر میرسد خامنهای آنهم نه امروز بلکه از سالها پیش و به ویژه از هفتم آبان ۱۳۹۵ و تجمع بزرگ ایرانیان در پاسارگاد و کنار آرامگاه کوروش بزرگ فهمیده است که موضوع بر سر «انقلاب۵۷» و تقابل «ایران» و «جمهوری اسلامی» است اما برخی مدعیان مخالفت با رژیم که دل در گرو عشق ۵۷ و این پرانتز و گسست شوم بین ایران گذشته و ایران آینده دارند، هنوز یا متوجه این حقیقت نشدهاند و یا سودشان در انکار حقیقت است!
خامنهای: آمریکا میخواهد ایران را از چنگ انقلاب اسلامی درآورد!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ در سخنانی به بیان دلایل عدم مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا پرداخت و گفت: «برخی میگویند چرا ایران با اروپاییها مذاکره میکند و ارتباط دارد اما با آمریکا... pic.twitter.com/y0kn2aoFvG
ایران اینترنشنال - دفتر جورجیا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، چهارشنبه ۱۹ دی در بیانیهای اعلام کرد چچیلیا سالا، روزنامهنگار ایتالیایی که در ایران دستگیر و زندانی شده بود، آزاد شده و در هواپیما، در حال بازگشت به خانه است. او حدود ۲۰ روز در ایران زندانی بود.
بر اساس اعلام دولت ایتالیا، هواپیمایی که این روزنامهنگار را به خانه برمیگرداند، از تهران بلند شده است.
در بیانیه مطبوعاتی نخستوزیری ایتالیا آمده است: «به لطف کار فشرده در کانالهای دیپلماتیک و اطلاعاتی، هموطن ما توسط مقامات ایرانی آزاد شده و در حال بازگشت به ایتالیا است.»
گفته شده که این روند با همکاری ایالات متحده، «در چند ساعت گذشته» شتاب ناگهانی به خود گرفته است.
بر اساس این بیانیه، سالا روز گذشته با خانواده خود تماس گرفته و اطلاع داده که شرایط بازداشتش بهبود یافته است: «او یک تخت داشته و دو بسته تحویلی سفارت، به دستش رسیده است. سپس در طول شب آزاد شده. نخستوزیر که از یک هفته پیش پرونده را مدیریت میکرد، این خبر را به والدین چچیلیا داد.»
ملونی از همه کسانی که به «میسر شدن بازگشت چچیلیا کمک کردهاند و به او اجازه دادهاند خانواده و همکارانش را دوباره در آغوش بگیرد»، تشکر کرده است.
پیش از این، روزنامه لا استمپا در ایتالیا خبر داد که سالا از انفرادی خارج شده و با یک نفر دیگر در یک سلول به سر میبرد.
این روزنامه چهارشنبه ۱۹ دی در گزارشی نوشت که او در سلول جدید خود تخت دارد و وسایل شخصی از جمله عینکش را به او دادهاند.
سالا، ۲۹ ساله، روزنامهنگار و پادکستساز که با ویزای خبرنگاری به ایران سفر کرده بود، ۲۹ آذر در تهران بازداشت شد و در سلولی انفرادی در زندان اوین نگهداری میشد.
لا استمپا در گزارش خود گفته بود برای خبر جدید درباره سرنوشت سالا، باید منتظر جلسه بررسی درخواست آزادی مشروط محمد عابدینی نجفآبادی در دادگاه تجدیدنظر میلان بود.
محمد عابدینی نجفآبادی، ۳۸ ساله، ۲۶ آذر به درخواست ایالات متحده در فرودگاه میلان بازداشت شد و از سوی این کشور متهم شده است در فراهم کردن فنآوریای نقش داشته که در حمله پهپادی در اردن، باعث کشته شدن سه سرباز آمریکایی شده است.
ایران وایر - یک مقام ارشد اطلاعاتی اسراییل در گفتوگویی با اشاره به چالشهای امنیتی پیش روی این کشور، به تحلیل مسائل مرتبط با برنامه هستهای ایران، نقش نیروهای نیابتی ایران در منطقه، و فرصتهای اقتصادی و دیپلماتیک ناشی از توافقات آبراهام پرداخت.
زهار پالتی، رییس سابق اداره اطلاعات موساد در این گفتوگو تاکید کرد که ایران همچنان به سلاح هستهای دست نیافته است و اقدامات بینالمللی طی ۴۰ سال گذشته در این زمینه موثر بوده است. این مقام اسراییلی ضمن اشاره به عملیاتهای پیشگیرانهای مانند حملات سایبری و خرابکاریهای صنعتی علیه ایران، اظهار داشت که در صورت لزوم، اسراییل آماده حمله مستقیم به تاسیسات هستهای ایران است.
وی با اشاره به اهمیت همکاری اطلاعاتی میان اسراییل و آمریکا در جلوگیری از حملات ایران، ماجرای یکی از این عملیاتها را اینگونه توضیح داد: «زمانی که تهدید حمله ایران شناسایی شد، آمریکا تمامی رهبران منطقه را مطلع کرد و اعلام شد که در طی دو ساعت آینده، هیچ پرواز غیرنظامی در منطقه انجام نخواهد شد. این قدرت هماهنگی و شفافیت نشاندهنده قدرت نظامی و اطلاعاتی ایالات متحده است.»
این مقام ارشد امنیتی به کاهش توان نیروهای نیابتی ایران در منطقه اشاره کرد و گفت: «در طول ۴۰ سال گذشته، ایران میلیاردها دلار برای تقویت نیروهای نیابتی مانند حزبالله هزینه کرده است، اما امروز این نیروها در مقایسه با گذشته ضعیفتر شدهاند. همچنین، سوریه بهعنوان پایگاه کلیدی ایران، دیگر همان کارایی سابق را ندارد و تهران در حال از دست دادن نفوذ خود در این کشور است.»
او در ادامه افزود که از دست رفتن نیروها و سیستمهای دفاعی ایران، به همراه محدودیت در استفاده از موشکهای زمین به زمین، ضربات سختی به تهران وارد کرده است.
کیهان لندن - اعتراف بهروز اثباتی به خیانت روسها در سوریه؛ روسها رادارهایشان را خاموش میکردند، اسرائیل فرماندهان سپاه را میزد سردار پاسدار بهروز اثباتی مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و از فرماندهان «سپاه قدس» در سوریه در یک سخنرانی محفلی گفته روسها در سوریه به جمهوری اسلامی «خیانت» کردند. فایل صوتی این سخنرانی را ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ سایت «تابناک» نزدیک به محسن رضایی منتشر کرد.
اثباتی در این سخنرانی اعتراف کرده است روسها تمام سیستم رادارهایشان را خاموش کردند تا اسرائیل با خیال راحت فرماندهان مهم سپاه پاسداران از جمله محمدرضا زاهدی معاون سپاه قدس، سید رضی موسوی مسئول پشتیبانی سپاه قدس در سوریه و صادق امیدزاده معاون اطلاعات نیروی قدس سپاه پاسداران را هدف قرار دهد.
او همچنین عنوان کرد، نیروهای سپاه هزار قبضه سلاح کلاشنیکف از روسیه خواستند تا یکی از خطوط را حفظ کنند اما روسها دریغ کردند و در آخر اجازه نیز [اسرائیل] از ورود هواپیمای تسلیحات جمهوری اسلامی جلوگیری کرد.
اعتراف بهروز اثباتی به خیانت روسها در سوریه؛ روسها رادارهایشان را خاموش میکردند، اسرائیل فرماندهان سپاه را میزد
سردار پاسدار بهروز اثباتی مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و از فرماندهان «سپاه قدس» در سوریه در یک سخنرانی محفلی گفته روسها در سوریه... pic.twitter.com/YHXW5bTGmE
رادیو بین المللی فرانسه - به دنبال راهاندازی کارزار تشویق شهروندان در یک شهر فرانسوی برای تفکیک زباله با استفاده از تصاویر علی خامنهای، ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون، وزارت خارجه ایران با محکوم کردن این اقدام، آن را «مصداق بارز نفرتپراکنی» توصیف کرد.
بر اساس گزارش خبرگزاری ایرنا، مجید نیلی، مدیر کل غرب اروپای وزارت امور خارجه ایران استفاده از تصاویر رهبر جمهوری اسلامی برای تشویق به تفکیک زباله را «توهینآمیز» ارزیابی کرد.
واکنش ایران پس از آن صورت گرفت که شهرداری شهر بزیه واقع در جنوب فرانسه برای تشویق شهروندان به تفکیک زباله از تصاویر رهبران ایران، روسیه و کره شمالی در پوسترهای نصب شده بر روی اتوبوسهای این شهر استفاده کرد.
در تصویر چاپ شده، بالای عکس علی خامنهای، ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون با حروف درشت روی زمینه قرمز نوشته شده است: «فراموش نکنید زبالههای خود را تفکیک کنید».
ایرنا به نقل از این مقام وزارت خارجه ایران نوشت که جمهوری اسلامی ضمن بیان مراتب اعتراض خود به دولت فرانسه، «از طریق مجاری دیپلماتیک» از پاریس خواسته تا «برخورد مقتضی» برای «ممانعت از تکرار چنین اقدامات تحریکآمیزی» صورت بگیرد.
روبرت منارد، شهردار راست افراطی بزیه که به انجام اقدامات تحریکآمیز در هر زمینهای عادت دارد، در پاسخ به خبرگزاری فرانسه تاکید کرد که انتخاب مرتبط ساختن تصویر این سه رهبر با کارزار تفکیک زباله، طنزی کنایهآمیز است. اما او افزود: «بر اساس یک مشاهده واقعی، ما با دیکتاتورها سر و کار داریم».
ایران اینترنشنال - امیر رئیسیان، وکیل پخشان عزیزی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از تایید حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور خبر داد و اعلام کرد که شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور بدون توجه به ایرادات متعدد شکلی و ماهوی پرونده، این حکم را تایید کرده است. نرگس محمدی هم خواستار اعتراض به این حکم شده است.
رئیسیان به شبکه شرق گفت دیوان عالی کشور به نقایص در تحقیقات و به مدارک و مستنداتی که نشان میدهد فعالیت امدادرسانی پخشان عزیزی در اردوگاههای آوارگان جنگ داعش در شمال سوریه مسالمتآمیز و غیرسیاسی بوده، هیچ توجهی نکرده است.
رئیسیان با ابراز نگرانی از تایید صدور حکم اعدام موکلش، تاکید کرد وکلای این پرونده بلافاصله تقاضای اعاده دادرسی را به دیوان عالی ارائه خواهند کرد.
او ابراز امیدواری کرد شعبهای که پرونده به آن ارجاع میشود، ملاحظات و ایرادات پرونده را مورد توجه قرار دهد و روند این پرونده را اصلاح کند.
رئیسیان آذرماه با انتشار اسنادی از فعالیتهای بشردوستانه موکل خود در شبکه اجتماعی ایکس، نوشته بود که مدارک و مستندات ارائهشده علیه عزیزی بیاعتبار است و باید موجب رفع اتهام «بغی» از او شود.
«مقابل اعدام همصدا شویم»
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل که در مرخصی استعلاجی از زندان بهسر میبرد، تایید حکم اعدام پخشان عزیزی را نشان از عزم جمهوری اسلامی برای شدت بخشیدن به سرکوب زنان و انتقام از جنبش «زن، زندگی،آزادی» خواند و در حساب اینستاگرام خود نوشت: «جمهوری اسلامی میخواهد با شروع اعدام «زن زندانی سیاسی»، شدت رعب و وحشت و انتقام را به مردم ایران نشان دهد.»
او از مردم ایران، آزادیخواهان جهان، مجامع بین الملی حقوق بشری و سازمان ملل خواست در مقابل سیاست اعدام همصدا شوند.
پخشان عزیزی یکی از دهها زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران است که حکم اعدامش بدون در نظرگرفتن اسنادی که نشاندهنده بیگناهی اوست، تایید میشود.
اسناد و اطلاعات اختصاصی رسیده به ایراناینترنشنال نشان میدهد دستگاه قضایی ایران با تن دادن به خواست نهادهای امنیتی، مدارک و شواهدی را که موید انساندوستانه بودن فعالیتهای پخشان عزیزی در شمال شرق سوریه است نادیده گرفته و او را در خطر تایید حکم اعدام قرار داده است.
پخشان عزیزی نخستینبار در سال ۱۳۸۸ در جریان یک تجمع دانشجویی بازداشت و پس از چهار ماه با تودیع وثیقه آزاد شد.
عزیزی ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ برای بار دوم در تهران بازداشت شد و اواخر آذر ماه همان سال با پایان بازجوییها و پس از تحمل ماهها شکنجههای روانی و جسمی و تحمل انفرادی به بند زنان اوین منتقل شد.
یورونیوز - خسرو ملک، پدر مریم ملک از کشتهشدگان در سانحه سرنگون شدن هواپیمای اوکراینی میگوید: «طی سالی که گذشت سردار حاجی زاده که ما از او به دلیل مسولیت مستقیم در وقوع جنایت شکایت کردهایم مفتخر به دریافت مدال شده است. چنانچه از زوایه ارتکاب به عملیات جنایتکارانه بنگریم باید گفت که الحق ایشان شایسته است.»
اشاره طعنهآمیز آقای ملک به ارایه «نشان فتح» به حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران است. اعطای این نشان از سوی علی خامنهای به حاجیزاده پس از عملیات «وعده صادق» انجام شد.
ملک در ادامه این مراسم خطاب به حاکمان جمهوری اسلامی ایران گفت: «بنگرید و تعقل کنید از روزی که این جنایت روی داده، هر روز آواری سنگینتر بر سرتان فرو ریخته. بحران روی بحران و شکست پشت شکست. اینها همگی حاصل خونهای پاکی است که توسط شما بر زمین ریخته شده و ضحجه انسانهای بیگناهی که بیهیچ دلیل به داغ فراق ابدی جگرگوشههایشان مبتلا شدند.»
اعتراض خانوادهها در مراسم سالگرد سرنگونی هواپیمای اوکراینی توسط سپاه همچنان بر روند «غیرعادلانه دادگاه» و دادرسی قضایی متمرکز است.
خانوادههای داغدار بارها گفتهاند که خواهان برگزاری دادگاهی عادلانه و نه «فرمایشی» برای رسیدگی به این «جنایت» هستند.
رفع نواقص پرونده در سازمان قضایی نیروهای مسلح
در همین حال احمدرضا پورخاقان، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح خبر داده «پرونده هواپیمای اوکراینی در سازمان قضایی نیروهای مسلح در حال بررسی مجدد و رفع نواقص است.»
او در ادامه به بررسی این پرونده در «دیوان عالی کشور» اشاره کرده و اینکه پرونده با دقت مورد بررسی مجدد قرار گرفت و ایرادات و نواقصی که در پرونده وجود داشت، احصاء و برای بررسی مجدد به سازمان قضائی نیروهای مسلح برگردانده شد.
سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید به ایرنا گفته «بعضی از خانواده جان باختگان پرواز اوکراین پرونده خود را در بنیاد شهید تکمیل و برخی دیگر در حال تکمیل پرونده هستند اما آمار نهایی خانوادهایی که تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتهاند را ندارم چون برخی از آنها در شهرستانها هستند و فرایند کار در آنجا انجام میشود.»
او همچنین درباره پرداخت غرامت به خانوادهها گفته «در دولت دوازدهم غرامت شهدای پرواز اوکراین از سوی وزارت راه و شهرسازی تصویب و برخی از خانواده ها به این وزارتخانه مراجعه و پول به حساب آنها واریز شد.»
او سپس به سخن فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی در خصوص خانواده هایی که غرامت دریافت نکرده اند، اشاره کرد و گفت: «ایشان اعلام کردند که این امانت در اختیار این وزارتخانه است و هر زمان خانواده ها مراجعه کنند پول به حساب آنها واریز میشود.»
*منبع: روزنامه الشرق الاوسط *نویسنده: غسان شربل مدیرمسئول روزنامه الشرق الاوسط *ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
ماه ژانویه در تهران طنین و فضایی دردناک دارد. نمیتوان آنچه را که در سومین روز این ماه در سال ۲۰۲۰ رخ داد، فراموش کرد. مردی در دوردست خط قرمزی را که تهران برای خود ترسیم کرده بود، از بین برد و قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد کشته شد. فرمانده «سپاه قدس»، معمار «استراتژی بازوها منطقهای» و پروژه «ضربه بزرگ» علیه اسرائیل به قتل رسید.
حالا تهران در این ماه نمیتواند جز با نگرانی و دلهره به روز بیستم ژانویه ۲۰۲۵ نگاه کند. در این روز، کاخ سفید بار دیگر به دست مردی خواهد افتاد که دستور کشتن قاسم سلیمانی را صادر کرد. مردی که از توافق هستهای خارج شد و شریانهای اقتصادی رژیم ایران را خشکاند.
بشار اسد نیز بدون آنکه تمایلی به مقاومت در میدان نبرد داشته باشد، سوار هواپیمای تبعید شد و رفت. او ترجیح داد از مقاومتی که به پایان معمر قذافی در لیبی و علی عبدالله صالح در یمن انجامید، بپرهیزد و بدون آنکه مهارتی در خلق صحنه پایانی مانند «رفیق» بعثیاش صدام حسین داشته باشد، صحنه را مخفیانه و بی سر و صدا ترک گفت. فرار اسد پایانبخش یک سال پر از ماههای دردناک برای جمهوری اسلامی بود که شامل ترور حسن نصرالله و یحیی السنوار، و همچنین ترور اسماعیل هنیه در ضیافت سپاه پاسداران در تهران بود.
مسعود پزشکیان اکنون در دفتر خود تقویم ماهها و روزها را ورق میزند. شانس او بسیار بد بود زیرا پست ریاست جمهوری در زمان «توفان»ها به او رسید. مردی که آرزو داشت پنجرهها را حتی اگر شده به تدریج و با احتیاط باز کند و به خیال خود میخواست اگر پایان جنگها ممکن نباشد، حداقل آتشبسهای طولانی برقرار شود، توجه به اقتصاد را افزایش دهد و مشکلات معیشتی را برای غلبه بر ناامیدیهای وسیع که رویهم تلنبار شده حل کند. افزایش هیاهو در منطقه برای او نگرانکننده است و فرصتی برای نفس کشیدن باقی نمیگذارد. درست است که پرونده سوریه و نیروهای نیابتی هیچگاه در مسئولیت رئیس قوه مجریه نبوده و به عهده فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «سپاه قدس» و تحت نظارت رهبر جمهوری اسلامی است. اما واقعیت این است که پزشکیان میبایست تحولات و پیامدهایی را که در حال رخ دادن است، مرور کند چرا که موقعیت وی نتیجهی این رویدادهاست.
پزشکیان میداند که «حماس» با شدت مبارزه کرده است، اما او این را هم میداند که اکنون غزه از وضعیت نظامی و درگیریها خارج خواهد شد تا مشغول بازسازی و درمان زخمهای خود شود. البته آزادی زندانیان فلسطینی در هر توافقی، این واقعیت را تغییر نمیدهد که غزه ویران شده و بهای انسانی سنگینی پرداخته است.
«حزبالله» لبنان نیز با شدت جنگید اما بهایی سنگین پرداخت کرد و جنگ این گروه نیز این واقعیت را تغییر نمیدهد که تهران دو ضربه سنگین و کوبنده متحمل شده است: نخست، از دست دادن حسن نصرالله که جایگزینی وی بسیار دشوار است؛ دوم، از دست دادن «عمق استراتژیک» در سوریه که جغرافیای این کشور اجازهی پس گرفتن آن را نمیدهد.
بدون سوریه، حزبالله نمیتواند جنگی علیه اسرائیل به راه بیندازد، به ویژه پس از آنکه این جنگ، شکاف فناوری عظیم بین حزبالله و اسرائیل را بیش از پیش نمایان ساخت. گزینههای حزبالله بسیار محدود شده است. مرز لبنان- اسرائیل تحت نظارت قطعنامه ۱۷۰۱ و یک ژنرال آمریکایی است، و مسیر سابق قاسم سلیمانی بین تهران و بیروت بطور محکم بسته شده است.
درواقع سوریه بزرگتر از آن بود که سنگینی آن برای جمهوری اسلامی قابل تحمل باشد. «محور مقاومت» فرو پاشیده است. این روزها از سوی چندین کشور سخنان قاطعی شنیده میشود: دوران گروههای شبهنظامی و ارتشهای موازی و نیابتی باید پایان یابد!
گروههای شبهنظامی باید به جغرافیای خود بازگردند و حق ندارند موشکها و پهپادهای خود را به مأموریتهای منطقهای ارسال کنند. در کشورشان نیز سلاح باید تنها در اختیار دولت باشد دولتها نمیتوانند به گروههایی که متهم به ایفای نقشهای تروریستی هستند حقوق پرداخت کنند.
در حالی که عراق نیز نمیخواهد میدان جنگ باشد، آنسوتر موشکهای «حوثی» هم نمیتوانند فروپاشی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی را جبران کنند.
کیفرِ و عقوبتی که به جمهوری اسلامی تحمیل شده بسیار شدید است. ماشین جنگی اسرائیل اکنون رژیم ایران را تهدید میکند و آمریکا خارج از این سیاست نیست. پیششرط آمریکا برای پذیرش جمهوری اسلامی، حذف شبهنظامیان منطقهای و عدم تلاش برای بمب هستهای است. این دوران سختترین روزهای جمهوری اسلامی و سختترین روزهای رهبر آن است.
حمله رسایی به قالیباف: تیم رسانهای قالیباف ویدیو من را منتشر کردند و این تخریب رسایی فقط یک معنی دارد؛ سلامت!
رسایی نوشته است: فضای مجازی رو ترکوندن که رسایی، خانوادگی رفته رستوران لاکچری برج میلاد غذاخورده!
سندش ۶ثانیه فیلم که نه رستوران، نه غذاخوردن، نه لاکچری بودن توشه، تازه جعبه شبیه کادو همراهشه، یعنی دعوت شده!
حالا خوبه رسایی سیسمونی ایتالیایی از ترکیه وارد نکرده یا یه هلدینگ رو باجاش نخورده
فیلم حضور رسایی به همراه خانواده در رستوران برج میلاد:
🚨حضور آخوند رسایی به همراه خانواده در رستوران لاکچری برج میلاد، رستورانی کهکمتر از یک درصد مردم توان غذا خوردن در آن را دارند! pic.twitter.com/FY96F606xz
ایران اینترنشنال - جمعه، سپاه تهران بزرگ قرار است رزمایشی با حضور ۱۱۰ هزار بسیجی برگزار کند. این مانور، به گفته سخنگوی سپاه، با هدف آمادهسازی برای مقابله با هرگونه تهدید احتمالی علیه پایتخت طراحی شده است. تهران دقیقا با چه تهدیدی مواجه است که چنین رزمایشی با این حجم از نیروها باید برگزار شود؟
اگر فرض کنیم که این رزمایش برای مقابله با کودتای داخلی علیه خود سپاه طراحی نشده باشد، تنها دو تهدید دیگر باقی میماند: حمله زمینی خارجی یا گروه مسلح داخلی و قیام مردم تهران علیه حکومت.
حمله زمینی خارجی یا گروه مسلح داخلی
شواهد و قرائن نشان میدهد که احتمال حمله زمینی خارجی به تهران کاملا منتفی است. آمریکا و اسرائیل، هیچ آمادگی یا امکانات لجستیکی برای چنین حملهای ندارند.
حتی تعداد نیروهای نظامی آمریکا در منطقه کمتر از ۵۰ هزار نفر است و اسرائیل نیز به دلیل محدودیتهای جغرافیایی و لجستیکی، توانایی انجام چنین عملیاتی در فاصله ۲ هزار کیلومتری مرزهای خود را ندارد.
همچنین، هیچ گروه مسلح داخلی که توان یا برنامهای برای حمله به تهران داشته باشد، وجود ندارد.
مراد ویسی، ایران اینترنشنال: حقیقت تلخ این است که بسیاری از مردم به دلیل ستمهای جمهوری اسلامی به ترامپ و نتانیاهو برای سرنگونی این نظام امید بستهاند. حکومت هم میداند که در تقابل با ترامپ، بخش بزرگی از مردم نه تنها در کنار نظام نمیایستند، بلکه آرزوی شکست نظام را دارند. pic.twitter.com/EphxEObl6B
با کنار گذاشتن احتمال حمله خارجی یا داخلی، تنها گزینه باقیمانده ترس از قیام مردمی است. سخنگوی سپاه با اعلام حضور ۱۱۰ هزار بسیجی، به نوعی نشان داده که این تهدید را جدی میداند.
این رزمایش، در واقع تمرینی است برای مقابله با اعتراضات گسترده مردمی که ممکن است مراکز حساس حکومتی را به خطر بیندازد.
این رزمایش درست در زمانی برگزار میشود که تغییرات سیاسی در آمریکا، از جمله بازگشت احتمالی دونالد ترامپ به کاخ سفید، نگرانیهایی را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
سپاه پاسداران بهعنوان مسئول امنیت تهران و مراکز حساس حکومتی، نگران است که حملات خارجی، در صورت وقوع، با اعتراضات داخلی همراه شود و موجب سقوط حکومت شود.
نشانههای ترس حکومت
۱-توصیفات تهدید؛ سخنگوی سپاه این تهدید را «انسانساخت» معرفی کرده که بهوضوح به قیام شهری مردم اشاره دارد.
۲-رزمایشهای مشابه؛ تنها دو ماه پیش نیز مانوری مشابه در اطراف تهران در جاده تلو و در مقر تیپ امنیتی آل محمدسپاه برگزار شد که تمرکز آن روی سرکوب اعتراضات شهری بود.
۳-تجربه سقوط بشار اسد؛ تجربه سقوط ناگهانی و سریع حکومت بشار اسد در سوریه، مقامات جمهوری اسلامی را بهشدت نگران کرده است. آنها بیم دارند که جمهوری اسلامی نیز به همان سرنوشت دچار شود، بهویژه با توجه به خشم عمومی و نارضایتی گسترده مردم.
۴-بحرانهای اقتصادی پیشرو؛ نگرانی از جهش ناگهانی قیمت دلار و پیامدهای اقتصادی ناشی از آن و نیز احتمال قیام مردم در صورت افزایش قیمت بنزین در ماههای آینده، یکی دیگر از دلایل افزایش نگرانیها است. احتمال فروپاشی اقتصادی میتواند جرقهای برای آغاز اعتراضات گسترده باشد.
این رزمایشها بیشتر از ترس عمیق حکومت از قیام مردمی حکایت دارد. تبلیغ اعداد و ارقام بزرگ، مانند حضور ۱۱۰ هزار بسیجی، نیز تلاشی است برای نشان دادن اقتدار و روحیه دادن به بدنه نیروهای حکومتی. با این حال، واقعیت این است که تهدید اصلی برای جمهوری اسلامی نه از مرزها، بلکه از خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران سرچشمه میگیرد.
زهرا رحیمی، نایبقهرمان پارالمپیک پیش از حضور در مسابقات گفته بود ۲ آرزو دارم اولی کسب مدال المپیک و دومی خریدن تریلی برای پدرم. حالا زهرا به عهدش وفا کرده و با تمام جوایزی که گرفته، یک تریلی برای پدرش خریده است
بزرگترین کادوی روز پدر امسال را یک دختر ۱۵ ساله خرید
زهرا رحیمی، نایبقهرمان پارالمپیک پیش از حضور در مسابقات گفته بود ۲ آرزو دارم اولی کسب مدال المپیک و دومی خریدن تریلی برای پدرم. حالا زهرا به عهدش وفا کرده و با تمام جوایزی که گرفته، یک تریلی برای پدرش خریده است pic.twitter.com/F6bx89AyuU
به گزارش "ورزش سه"، زهرا رحیمی، دختر 16 ساله تکواندوی ایران که در بازیهای پارالمپیک 2024 پاریس با وجود اینکه عنوان جوانترین عضو کاروان را یدک میکشید، توانست با درخشش خود مدال نقره پاراتکواندو را کسب کند، حالا بعد از گذشت چند ماه با یک اقدام هیجانانگیز مورد تحسین خیلی از مردم قرار گرفته است.
این دختر جوان تکواندوی ایران که بابت کسب مدال نقره پارالمپیک 2024 پاریس از کمیته ملی پارالمپیک 1.5 میلیارد و از وزارت ورزش 4 میلیارد پاداش دریافت کرده، در آستانه روز پدر سورپرایز بزرگی را برای پدرش داشته است.
روز گذشته زهرا رحیمی ویدیویی را روی اینستاگرامش منتشر کرد که نشان میداد او با جوایزی که دریافت کرده، برای پدرش یک تریلی خریداری کرده و در آستانه روز پدر توانسته پدرش را با این هدیه سورپرایز کند. این دختر جوان اهل مرند در این ویدیو از تریلی پیاده شده و سوئیچ آن را به پدرش تقدیم میکند تا احتمالا پدرش را به یکی از آرزوهای خود برساند.
البته قبلا نیز زهرا رحیمی در مصاحبهای گفته بود آرزویش این است که بعد از کسب پارالمپیک بتواند برای پدرش یک دستگاه تریلی تهیه کند که حالا او هم به آرزوی خودش رسیده است.
بی بی سی - ساعاتی پس از شروع باد خشک و شدید در جنوب کالیفرنیا، یک آتشسوزی بزرگ طبیعی در لس آنجلس باعث تخلیه محله ثروتمندنشین «پاسیفیک پالسِیدز» شده و لس آنجلس وضعیت اضطراری اعلام کرده است.
درحال حاضر ۳۰ هزار نفر از ساکنان «پاسیفیک پالیسِیدز» که یک ناحیه متمول میان کوههای سانتا مونیکا و اقیانوس آرام است دستور اجباری ترک محل گرفتهاند.
مقامهای آتشنشانی لس آنجلس میگویند که ۱۳ هزار خانه در معرض خطر هستند. حدود ۲۵۰ مامور آتشنشانی مشغول مبارزه با آتش هستند.
تصاویر ویدئویی خانههایی را درحال سوختن نشان میدهد و ساکنان برای در امان ماندن از شعلهها خانههای خود را رها کردهاند:
🚨 NOW: ENTIRE NEIGHBORHOODS are engulfed in flames in Southern California, per @MattSeedorff
This will likely get MUCH worse overnight as the winds pick up.
رشد انفجاری آتش ناشی از وزش باد است که گاه با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر در ساعت میوزد.
درحالی که مردم تلاش میکنند از محل خارج شوند گفته میشود راه بندان شدیدی مسیرها را بسته است. در یک مورد که مردم از ترسِ نزدیک شدن شعلهها خودروهای خود را وسط خیابان رها کردند، ماموران با بولدوزر ۲۰۰ خودرو را کنار زدند تا راه باز شود:
🚨 NOW: The California fires are getting SO BAD that people are abandoning their cars and fleeing on foot
Bulldozers have been called in to remove the abandoned cars
مقامهای آتشنشانی شرایط را «بسیار سخت» توصیف میکنند و هشدار میدهند که اگر باد در طول شب شدیدتر شود آتشسوزی ممکن است گسترش یابد. پیشبینیها حاکیست که وزش باد شدید در طول شب ادامه خواهد داشت.
وبسایت «Poweroutages.US» گزارش میدهد که بیش از ۴۶ هزار خانه و کسبوکار در بخش (کانتی) لس آنجلس با قطعی برق مواجه شدهاند.
درحال حاضر میلیونها نفر در کالیفرنیا با هشدار قرمز مواجه هستند، به این معنی که خطر آتشسوزی بسیار بالاست.
This is by far the craziest video from the fire in Los Angeles. This guy is filming huge walls of fire surrounding a house they're in, and there's another person and a dog. I have no idea why they didn't evacuate or what happened to them. Let's hope they're okay. #PalisadesFirepic.twitter.com/QYtsBSKvdl
برخی چهرههای سرشناس هم مجبور به ترک خانههای خود شدهاند. یوجین لِوی و جیمز وود، بازیگران سینما، از جمله این فراد هستند.
وودز که در «پاسیفیک پالیسیدز» زندگی میکند در شبکه ایکس نوشت: «از همه انسانهای مهربانی که از نگرانی زیاد با ما تماس گرفتهاند تشکر میکنم. فقط خواستم اطلاع بدهم که توانستیم با موفقیت محل را ترک کنیم»
گروهی از اهالی رسانه پس از انتشار مصاحبه محمدرضا یزدانپرست با آیدین آغداشلو میگویند «رسانهها باید در ساختار مردانه و جنسیتزده خود بازنگری کنند». از این مصاحبه و واکنشها به آن چه میدانیم؟ در قسمت نخست، روایت آزارهای جنسی و بازنگری این روایتها را در این مصاحبه بررسی میکنیم.
چهار سال پس از آنکه نیویورکتایمز در دی ۱۳۹۹ روایتهای ۱۳ زن از سوءرفتار جنسی منتسب به آیدین آغداشلو، نقاش، شاعر و نویسنده ۸۵ ساله را منتشر کرد، سرانجام او در مصاحبه با «شبکه شرق» روبهروی محمدرضا یزدانپرست، مجری سابق صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشست تا در کنار دیگر سوژههای این گفتوگو، دربارهی اتهامهای آزار جنسی هم صحبت کند.
همان ابتدا و اندکی پیش از انتشار مصاحبه، سامان موحدی راد، دبیر بخش آنلاین روزنامه شرق در اعتراض به این امر استعفا میدهد و در یک رشتو در شبکه اجتماعی ایکس مینویسد:
سه ماه و سه روز بعد از قبول مسئولیت بخش آنلاین روزنامه شرق امروز از این پست استعفا دادم. کوتاه اگر بخواهم بگویم اختلاف نظر با مدیرمسئول در نحوهی هدایت گروه آنلاین تنها دلیل بود. از برخی ناهماهنگیهای فرایندی میشد چشمپوشی کرد اما دعوت و تریبون دادن به فردی چون «آیدین آغداشلو» برخلاف نظر صریحم عبور از خط قرمزی است که نمیتوانم از آن چشمپوشی کنم. همین دوهفته پیش نوشته بودم شرق خانهی من و بهترین تصمیم کاریام بود. بیاغراق این ۹۳ روز بهترین روزهای تمام دوران کارم بود. از همکاری با دوستانم بیش از پیش لذت بردم و روزها و ساعتهای خوبی داشتیم.
در توضیح منتشر شده با این مصاحبه در یوتیوب، این گفتوگو برنامهای از «تاکشوی رُک» و «گفتوگوی مشروح و شفاف محمدرضا یزدانپرست» با آغداشلو معرفی شد که در آن «حرفهایی برای اولینبار» از «بیپناهی انسان معاصر و اثر انقلاب ۵۷ بر هنر و روشنفکری گرفته تا دو ازدواج و طلاق در زندگی شخصی و اتهامات اخلاقی و سرقت هنری و حواشی حراج تهران و رنج مهاجرت و دوستی و معاشرت با شعرا و سینماگران معاصر و...» بیان شدهاند.
از همان شروع مصاحبه، وعدههایی از جمله «رکگویی و مشروحیت» به نظر توخالی میرسند: یزدانپرست همان ابتدا با بیان اینکه «میهمان امروزم نقاش و تصویرگر پیشکسوتی است با چشمانی نافذ و هیاتی کاریزماتیک» مخاطب را به مکث وا میدارد، گویی از همان آغاز سبک و سوی مصاحبه را مشخص میکند: مجری در قامت یک پیرو یا شاگرد از محضر استاد، یا بگویی پیر یا پدرسالار، وقت حضور گرفته تا به فرمایشهای ایشان گوش کند و درس بیاموزد.
این تفاوت با خواسته مخاطبی دارد که در این چهار سال، دیگر نظرش با توجه به رویدادهای اجتماعی مانند جنبش «زن، زندگی، آزادی» به کل زیر و رو شده است و دیگر آن دنیایی را که در آن چهارچوب سنتی قدرت حاکم است قبول نمیکند؛ یعنی آن چهارچوبی که پدر/استاد میگوید و تو/شاگرد اطاعت میکنی، در این جامعه آگاهتر شده دیگر معنای خود را از دست داده است.
«این منبر خودستایشگری»
پیش از انتشار گزارش نیویورکتایمز، آغداشلو در بیانیهای که توسط وکیلاش نوشته و به نیویورکتایمز ارسال شد، این روایتها را رد کرد، چون نظر او را نسبت به این گزارش خواسته بودند. این روال رسانهها برای زمانی است که نقد و یا اتهام جدی دربارهی کسی مطرح میشود: از او پاسخ، نظر، یا واکنش میخواهند و به او فرصت میدهند که به اتهامهای وارد شده پاسخ دهد. انتظار بخشی از جامعه، بهخصوص اهالی رسانه از مصاحبه شرق، گفتوگویی در فضایی امن بین دو نفر است که در موضوعی مشخص با سوالاتی حرفهای و تلاش برای رسیدن به پاسخ همراه باشد اما آنگونه در فضای مجازی مکرر نوشتند، مجری میهمانش را «به چالش نکشید».
بخش حیرتانگیز اما اینجاست: در طول مصاحبه نه تنها آغداشلو به چالش کشیده نمیشود، بلکه به شکلی غیرحرفهای بارها تأیید و ستایش شد. این احساس به مخاطب دست میدهد که نیت برنامه بیش از گفتگو، تحسین خصال اخلاقی و ویژگیهای ظاهری او بوده است. او با «چشمان نافذ، صبر بسیار، چهره کاریزماتیک و هنرش» بارها تحسین میشود، بی آنکه حتی لحظهای خللی به این منبر خودستایشگری وارد شود.
آنچه گفته نشد، مهمتر جلوه یافت
در مصاحبه یزدانپرست با آغداشلو، روایتهای آزار زنان و پژوهشهای رسانهای در موضوع آن نادیده انگاشته میشوند. مجری، قضاوت شخصی خودش را به سوالها میآورد و بهرغم وجود نامها و عکسهای افراد در گزارش نیویورکتایمز به قلم فرناز فصیحی، در خلال گفتوگوی شرق تایید میکند که «نامی منتشر نشد» و «سند و مدرکی» وجود نداشت. سند و مدرک معنا نمیشوند و نه مجری و نه آغداشلو هیچیک توضیح نمیدهند که زنان دقیقا چگونه میتوانند وقوع آزار جنسی را ثابت کنند.
با وجود این، مانند دیگر حضورهای رسانهای، بخصوص مردانی که به آزارهای جنسی متهم شدهاند، آنچه در گفتوگو نیست از آنچه هست مهمتر جلوه میکند.
یکی از مهمترینهایی که نیست، نادیده گرفته شدن زنان در مثال روایتهای آزار، شیوه صحبت در مورد همسران پیشین آغداشلو است و اینکه در گذر مصاحبه، آغداشلو در صحبتهایش در موضوع تاریخ، هنر، فرهنگ، جامعه، ادبیات و شعر فارسی، مکرر از مردان به اسم کامل نام میبرد و عمدتاً اشاره به دوستیهایش با آنها میکند اما زنان انگار وجود خارجی ندارند، یا مهم نیستند. مجری هم در این زمینه با آغداشلو همراه است و «چالشی» درست نمیکند که بپرسد خب جای زنان در میانه این تاریخ معاصر کجاست؟ آنها چه اثری بر جای گذاشتند؟
همزمان، بخصوص در یک ساعت نخست گفتوگو که آغداشلو مفصل در موضوع گذشته صحبت میکند، او در جلوی چشمان مخاطب یک اقتصاد روابط شکل میدهد که در آن او، استادی است در میان دیگر پدران جامعه. مهم نیست خود این پدران، خویشتن را پدر بشناسند یا نه، ولی در اینجا، او در جمع آنان ایستاده نشان مخاطب میدهد و بهعنوان یک فرد در جایگاه قدرت، خود را در جایگاه قاضی میبیند تا روایتها را به شکلی که خود صلاح میداند، قضاوت کند، سپس مانند یک پدرسالار یا استاد نمره دهد و درنهایت به آنها امتیاز ردی اعطا کند.
خود آغداشلو در بخش نخست مصاحبه میگوید که «آدم باید بدنبال پدر خودش و پدران خودش بگردد و جستوجو کند و شاید بفهمد کدام را از کجا گرفته» اما انگار در چشمانداز او، انسان از «مادر خودش و مادران خودش» نمیآموزد. یا اگر آموخته، دلیلی برای بیانش وجود ندارد.
آغداشلو از مادرش تنها زمانی صحبت میکند که خودش را «کلفت» یک خانواده جا زده تا بتواند از سرکوب شوروی سوسیالیستی به ایران فرار کند. از همسرهایش فقط یک مرتبه نام میبرد و آنها اغلب در کلام او «دیگری یا او» هستند.
در جایی که آغداشلو میخواهد مثال از تلاش هنر ایران پس از انقلاب برای یافتن جایگاه خود بگوید هم از «قبا» - لباس مردانه با جایگاه مذهبی - استفاده میکند و میگوید:
پیدا کردن اینکه این قبا را کجا میخواهند بیاوزیند، آن میخی که این قبا باید بهش آویخته میشد، پیدا نبود و جایش توی تاریکی دیوار را دستمالی میکردند و یک جایی هم دستشان زخمی میشد، جای آویخته شدن معلوم نبود.
مجری هم به آغداشلو آغوش باز مردانهاش را واگذار میکند تا با روایتهای آزاد فعالیتهای «آن خانوم خبرنگار و آن آقا» را تحلیل کند و سپس «جنبش من هم» (Me too جنبشی جهانی که در آن زنان در موضوع آزارهای جنسی اغلب در فضای کار توسط قدرتمندترین مردان گفتند) را زیر سوال ببرد که هدفش از دید آغداشلو، «چپاندن» اتهام به «آدمی است که کسی شده» و «ارزش خبری دارد» و آن هم بهشکلی نظاممند.
آغداشلو تصویری ترسیم میکند که یک عدهای انگار نشستهاند تا بهشکل سیستماتیک جایگاه پدرانه او را زیرسوال ببرند. در این چشمانداز، زنانی که مثلا بهعنوان شاگرد پیش او آمده بودند تا از او هنر بیاموزند اما بعد با نام خود یا بدون ارائه نام گفتند که بهعنوان مثال، «دستمالی» شدهاند، در شیوه پرسش مجری، نامرئی میشوند چون از دید او، هدفشان «کامیابی» بوده اما به آن «نرسیدند»؛ آنجا که مجری میگوید:
آقای آغداشلو آیا بوده در همین موارد کسی یا کسانی، خانمی یا خانمهایی به واسطه هیئت ظاهری جذاب شما، به واسطه نام و شهرت و هنرتان به شما نزدیک شده باشد و به آنچه در ذهنش به کامیابی معنا میشود، نرسیده باشد و بعد بیاید آن نزدیکشدن را به تعرض تعبیر کند؟
بخشی دیگر از بیانیه اهالی رسانه در همین رابطه میگوید:
آغداشلو در این مصاحبه جنبش روایتگری را «اقدامی سیستماتیک» برای لکهدار کردن افراد صاحبنامی چون او میداند. او بارها تاکید میکند که این اتهامها به دلیل اعتبار بالای خود و «از روی توهم» و «غیظ» زنان بوده است... اینجا مسئله فقط رفتار غیرحرفهای روزنامهنگارانه نیست بلکه ضبط بیش از یک ساعت مدح از فردی با اتهام آزارهای زنجیرهای است. شبکه شرق قطعا میداند که انتشار چنین محتوایی کدام کفه نابرابریهای جنسیتی را سنگینتر میکند و تا کجا با ارعاب راویان به فرهنگ سکوتی که سالها حول روایتگری علیه خشونتهای جنسی بود دامن میزند. گویی به راویان بالقوه و بالفعل جنبش روایتگری گفته میشود که حتی اگر جرأت کنید و پا پیش بگذارید چندی بعد، یا به بیان آغداشلو «وقتی که گرد و خاک خوابید»، متهمان را جلوی دوربین میآوریم تا از آنان اعاده حیثیت کنیم.
«از روی توهم و غیظ زنان»
از نیویورک تایمز تا حتی خبرنگاران شرق، رسانهها در چند سال اخیر در تلاش برای گرفتن پاسخ از آغداشلو نسبت به اتهامهای مطرح شده علیه او بودند و این گفتوگو، شاید این انتظار را در مخاطب ایجاد میکرد که سوال پرسیده شود و پاسخ آغداشلو را بشنویم؛ اما سوالها به سبکی عجیب پرسیده میشود و پاسخ آغداشلو هم متمرکز بر «توهم و غیظ زنان» است، کل اتهامها را به «یک آقا و آن خانم خبرنگار» محدود میکند و میزبان، انگار روایت نیویورکتایمز از این اتهامها را نخوانده، چون برخلاف جزئیات آن صحبت میکند.
سانسور هم در اینجا حاضر است، مثالش چند مرتبهای است که میزبان نام «نیویورکتایمز» را نمیگوید و آن را به «یک رسانه آن ور آبی» محدود میکند.
به چالش نکشیدن میزبان، بیشتر از همه پس از سوال مجری در موضوع روایت آزارهای جنسی دیده میشود.
پس از آنکه پزدانپرست بحث «اتهاماتی که به شما زده بودند» را باز میکند، آغداشلو ابتدا چندین جمله در مورد این میگوید که «همیشه خواننده روزنامه شرق بودم» و بهرغم اینکه «به وسیله دوستی پیغام دادم که شما چرا صبح به صبح یک روزنامه مجانی برای من نمیفرستید؟»، همیشه وعده میدهند و «روزنامهفروشم شرق را برایم میفرستد». او در اینجا هم اقتصاد روابطش با دیگر مردان را ابتدا پیش میکشد تا جایگاه قدرت خودش را در کنار جایگاه قدرتمند دیگر مردان حاکم بر شبکه شرق نشان بدهد و بعد «ارادت» خود را ابراز میکند:
هنوز هم روزنامهفروشم [شرق را] برایم میفرستد. ولی این باعث کم شدن ارادت من به این روزنامه بسیار وزین نمیشود. اتفاقا من خیلی دوست داشتم خیلی پیشتر، چون الان دیگر فکر میکنم، سادهلوحانه است شاید، فکر میکنم گردوخاک نشسته به مقدار زیادی و شاید به این دلیل خیلی دوست داشتم که در همان سه چهار سال قبل یکی از من این سوال را میکرد.
میزبان میگوید «یک رسانه آنور آبی خواست از شما جواب بگیرد و رد کردید» و آغداشلو تکذیب میکند. محمد باقرزاده، روزنامهنگار در یک رشتو در ایکس در همین رابطه نوشت:
جایی که میگوید کاش این پرسش را همانزمان از او پرسیده میشد. من آن دوران خبرنگار اجتماعی شرق بودم و به شیوههای مختلف برای پرسیدن چنین پرسشی تلاش کردم اما نه امکان پرداختن داشتیم و نه آغداشلو تن به پاسخ داد. میدانم که یکی دو نفر از همکارانم هم درگیر این پرونده و جنبش می تو بودند و ادعای آغداشلو نادرست است. بحث اساسی اما همان چیزی است که سامان موحدیراد نوشت؛ تریبوندادن به آغداشلو. این هرچه هست پرسشگری نیست و وهن روزنامهنگاری است. خبرنگار مرعوب آغداشلو است و این وحشتناک است.
الهام علیاف، رییسجمهوری آذربایجان، در واکنش به سخنان اهانتآمیز یک مداح در مراسمی با حضور امام جمعه اردبیل، علیه او و رجب طیب اردوغان، رییسجمهوری ترکیه، گفت: «ما به خوبی میدانیم آن ملای ایالتی (امام جمعه اردبیل) را چه کسی منصوب کرده و مسئولیت متوجه خود اوست»
ایران اینترنشنال - به گزارش خبرگزاری دولتی جمهوری آذربایجان، الهام علیاف این صحبتها را سهشنبه ۱۸ دیماه در جریان یک کنفرانس خبری با حضور شبکههای تلویزیونی محلی این کشور و در پاسخ به پرسش یک خبرنگار ایراد کرد.
این خبرنگار از رییسجمهور آذربایجان درباره نوسانات روابط این کشور و ایران در چند سال گذشته و آنچه، رفتارهای غیرقابل ایران خواند، سوال پرسید.
علیاف در پاسخ مفصل خود با اشاره به سخنان مداحی که در مراسمی با عنوان «گرامیداشت شهدای جنگ چالدران و جبهه مقاومت» به علیاف و اردوغان توهین کرد، گفت این اولین بار نیست که این توهینها علیه آنها در ایران انجام میشود.
یکی از مداحان محلی در این مراسم که از شبکه خبر پخش میشد و با سخنرانی امام جمعه اردبیل افتتاح شد و با حضور او ادامه یافت، به رجب طیب اردوغان و الهام علیاف با کلماتی رکیک توهین کرد و در ادامه گفت علیاف خانوادهاش را در یک «قمار چند میلیارد دلاری با اسرائیلیها به رهن گذاشته بود.»
وزارت خارجه جمهوری آذربایجان، ۱۲ دیماه کاردار جمهوری اسلامی ایران در باکو را احضار و به شدت به این موضوع اعتراض کرد.
علیاف در ادامه صحبتهایش در این کنفرانس خبری با اشاره به امام جمعه اردبیل گفت «آن ملا از شهر اردبیل بارها از عبارات توهینآمیز علیه آذربایجان، مردم آذربایجان، از جمله خودم استفاده کرده است. سوال این است که نگرش فردی که او را به آن مقام منصوب کرده چیست؟»
سید حسن عاملی، امام جمعه اردبیل، ملایی است که رییسجمهور آذربایجان به او اشاره کرد. عاملی منصوب علی خامنهای و نماینده او در استان اردبیل است.
رهبر جمهوری اسلامی، از طرق شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نمایندگان خود در مراکز استانها را به عنوان امام جمعه این شهرها منصوب میکند.
علیاف در ادامه صحبتهایش بدون نام بردن از علی خامنهای، با ذکر اینکه مشخص است چه کسی این ملا را منصوب کرده است، گفت «واکنش او چیست، آیا از این حمایت میکند یا نه، و چه کسی از آذربایجان عذرخواهی خواهد کرد؟ آیا آنها عذرخواهی خواهند کرد یا نه؟»
علیاف با اشاره به بیانیه وزارت خارجه جمهوریاسلامی که از این توهینها اظهار تاسف کرده است، گفت «تاسف در بیانیه وزارت خارجه ایران کافی نیست. یک توهین آشکار رُخ داده است: هم به روسای جمهور ترکیه و آذربایجان و هم مردم ما در طول پخش زنده در یک رویداد رسمی. اظهار تاسف صرف، غیرقابل قبول است. ما انتظار داریم که این ملای استانی مجازات شود. دستکم باید از مقام خود برکنار شود و مجبور به عذرخواهی از آذربایجان شود.»
رزمایشهای نظامی دو کشور
رییسجمهور آذربایجان در ادامه صحبتهایش با اشاره به برگزاری رزمایشهای نظامی از سوی دو کشور در دو سوی مرز، گفت آذربایجان با رزمایشهای متقابل نشان داد که از ایران نمیترسد.
او با اشاره به اینکه ایران در همین کارزار نمایش قدرت هم توهین به آذربایجان را در رسانههای خود ادامه داد، گفت: «به نظر میرسد {توهینکردن} سبک کاری برخی محافل حاکم در ایران است. توهین کردن نشانه ضعف است، افرادی که بیادب هستند وقتی نمیتوانند چیزی را به دست آورند، به توهین متوسل میشوند. کسی که از توهین استفاده میکند، در واقع به خود توهین میکند.»
خامنهای میداند که مذاکرات با ترامپ، آن هم در این شرایط که ابزار فشار و چانهزنی برای حکومت نمانده، فقط به اضمحلال حکومت و شروع خیزشهای مردمی منتهی میشود.
به همین دلیل در حالی که نظارهگر خیانتهای مکرر روسهاست، ترجیح میدهد روش همیشگی خود را ادامه داده و نامش با مقاومت در برابر غرب عجین شود و در یک حمله نظامی احتمالی ساقط شود، نه در قیام مردمی!
اظهارات جنجالی اثباتی از فرماندهان ارشد نیروهای ایران در سوریه درباره سقوط اسد و نقش روسیه
العربیه - سرتیپ پاسدار «بهروز اثباتی» از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران ایران در سوریه در یک سخنرانی در خصوص چگونگی فروپاشی رژیم بشار اسد روسیه را به «خیانت» متهم کرد و گفت: «ما در سوریه شکست بدی خوردیم.»
اثباتی در این سخنرانی که فایل صوتی آن در رسانههای داخلی ایران منتشر شده گفته «فساد در بدنه و فروپاشی اقتصادی از درون نیز باعث فروپاشی حکومت بشار اسد شد.»
او درباره نقش روسیه گفت مسکو تمام سیستم های راداری را خاموش کرد تا اسرائیل بتواند مقر اطلاعات نیروهای ایران موسوم به «شهید صادق» را بزند.
او درباره تهدیدات تهران درباره پاسخ به اسرائیل کفت «صحنه فعلی کشش وعده صادق۳ را ندارد» وافزود: «جمهوری اسلامی انتقام سید حسن نصرالله را گرفت.»
🎧📻 #بشنوید | سردار اثباتی از فرماندهان ارشد سپاه از خیانت روسیه به بشار اسد میگوید 🔸 روسها از عوامل مهم فروپاشی بشار اسد بودند.
-- AbdiMedia - Abdollah Abdi (@abdolah_abdi) January 7, 2025
این اظهارات در حالی مطرح شده که عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران در اظهاراتی گفت که شکست ارتش سوریه باید برای جمهوری اسلامی یک زنگ هشدار باشد. به گزارش خبرگزاری «ایسنا»، عراقچی سهشنبه هجدهم دی گفت: «ضربهای که به ارتش سوریه وارد شد قبل از اینکه نظامی باشد، رسانهای و روانی بود و در واقع ارتش سوریه قبل از جنگیدن شکست خورد.»
حکومت ایران بیش از 13 سال با اعزام نیروهای خود به سوریه از حکومت بشار اسد پشتیبانی کرده و همچنین حزبالله لبنان و سایر گروههای نیابتی از جمله فاطمیون را نیز برای مقابله با مخالفان اسد در سوریه مستقر کرده بود.
با سرنگونی حکومت بشار اسد و فرار او به مسکو، ایران مهمترین متحد خود در منطقه را از دست داد.
سوریه، هفته گذشته از ایران خواست به حاکمیت و اراده مردم سوریه احترام بگذارد و نسبت به ایجاد هرجومرج در این کشور هشدار داد.
تنش لفظی بین دمشق و تهران در روزهای گذشته افزایش یافته است؛ علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هفته گذشته در واکنش به سقوط رژیم بشار اسد گفت: «برخی کشورها اگر دچار اشتباه بزرگ شوند و عوامل ثبات و اقتدار خود را که همان جوانهای مومن هستند، از صحنه خارج کنند؛ همانند سوریه خواهند شد.»
خامنهای تاکید کرد که «مقاومت» دوباره در سوریه ظاهر خواهد شد. مسالهای که دمشق آن را مداخله آشکار در امور داخلی و تلاش برای شعلهور کردن نزاع میداند.
حسن قشقاوی، نماینده رباطکریم و نصیرشهر در مجلس شورای اسلامی در ارتباط با ویدئویی مربوط به یک جشن مذهبی در نصیرشهر که حدود دو هفته قبل برگزار شد توضیح داده است.
در ویدئوی منتشرشده، قشقاوی وقتی از سگهای ولگرد و دزدها میگوید، به نظر میرسد به امام جمعهای که در جلسه حضور دارد اشاره میکند. این ویدئو در روزهای گذشته بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشته است.
حسن قشقاوی، نماینده رباطکریم و نصیرشهر در مجلس شورای اسلامی در ارتباط با ویدئویی مربوط به یک جشن مذهبی در نصیرشهر که حدود دو هفته قبل برگزار شد توضیح داده است. در ویدئوی منتشرشده، قشقاوی وقتی از سگهای ولگرد و دزدها میگوید، به نظر میرسد به امام جمعهای که در جلسه حضور دارد... pic.twitter.com/EhqFayaqYe
به این قشقاوی، نماینده مجلس و سخنگوی سابق وزارت خارجه گیر دادن که چرا وقتی داشتی از «سگهای ولگرد و دزد» حرف میزدی، با دست امامجمعه نصیرشهر رو نشون دادی و از اینم اعتراف اجباری گرفتن :))))
به این قشقاوی، نماینده مجلس و سخنگوی سابق وزارت خارجه گیر دادن که چرا وقتی داشتی از «سگهای ولگرد و دزد» حرف میزدی، با دست امامجمعه نصیرشهر رو نشون دادی و از اینم اعتراف اجباری گرفتن :)))) pic.twitter.com/S7bOSEiNTE
-- Amirhossein Miresmaeili (@AmirMiresmaeili) January 7, 2025
دیشب و امروز موفق شدم فایل سخنرانی یکساعته یکی از سرداران و مستشاران ایران در سوریه را گوش کنم.
او میگفت جرو آخرین مستشارانی بوده که مجبور شده سوریه را ترک کند و همچنان از ارادتمندان سیاستهای شکست خورده حاکمان ایران بوده و هست.
سخنرانی هم در جمع هواداران نظام بوده.
چون میدانم همه حوصله شنیدن همه آن سخنرانی را ندارند، خیلی خلاصه مینویسم؛
ایشان میگوید از اینکه در ایران همه مسئولان متعجب بودهاند که چرا اسد سقوط کرده، خودش متعجب شده!
میگوید در آنجا مردم رژیمی فاسد، ناکارآمد، وابسته و دزد را به زیر کشیدند و همهشان میدانستهاند بزودی چنین اتفاقی خواهد افتاد.
میگوید در حالیکه مردم با قطع دائم برق مواجه بودند عدهای از مقامات و وابستگان آنها اصلأ نمیدانستند قطع برق چیست.
میگوید پول درشتی را آماده کردیم (نمیگوید از کجا و از جیب کدام مردم فلکزدهای) تا به نیروها بدهیم، بیشتر از نصف آن در مسیر چپاول شد، و به نیروها مبلغ بسیار اندکی رسید!
میگوید بشار اسد در عالم هپروت زندگی میکرده و اصلا نمیدانسته در کشور چه خبر است.
میگوید در رأس هرم حکمرانی سوریه چند دستگی شدید بهوجود آمده بود و هر کدام یک طرف میکشیدند.
میگوید روسیهای که ما به آن امید بسته بودیم، منافع اسرائیل را بیشتر در نظر داشت.
میگوید همه فرماندهان ایرانی که در سوریه شهید شدند با هماهنگی روسیه بوده و دقیقاً در هنگام بمباران، رادارها و پدافند روسها خاموش میشد.
او میگوید رئیس جمهور ما که رفته بود سوریه، حتی یک پرچم از ایران، در خیابانهای مسیر نزدند (و ما مستشاران ایرانی رفتیم خودمان پرچم زدیم!) اما وزیر خارجه امارات که میخواسته بیاید تمام مسیر و کل دمشق را به پرچمهای آن کشور آراسته کردند.
و باز میگوید؛ اسد در کشور بود، رئیس جمهور بود، ارتش داشت، خدم و حشم داشت، نوکر و چاکر داشت، کشورهای بزرگ حامی داشت، اما همهاش یک پوستۀ ظاهری بود.
و باز میگوید؛ عجیب بود که مقامات ایران متعجب شدهاند، اسد در کمتر از دو هفته، سرنگون و فراری شد!!
البته ایشان رجزخوانیهایی هم میکند که مقاومت شکست نخورده و قویتر هم شده، و جوانان سوری برمیخیزند، و مردم سوریه عاشق حکومت ایران هستند و اینکه ژنرالهای سوری میپرسیدهاند چرا همۀ طرفداران زن زندگی آزادی را در ایران نمیکشید!! و میپرسیدهاند مگر آنها نمیدانند زندگی ما بسته به حکومت ایران است!
آنی آلتمن، خواهر سام آلتمن، برادرش را متهم کرد که در دوران کودکی به او تعرض جنسی میکرده است. سام آلتمن، بنیانگذار اوپنایآی، سازنده چت جیپی تی است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آنی آلتمن پروندهای را در یکی از دادگاههای کالیفرنیا علیه برادرش ثبت کرده است. سام آلتمن در پاسخ به این اتهام بزرگ با انتشار بیانیهای در اکس، این شکایت را مصداق توهین و افترا خواند و خواهرش را به دروغگویی و طرح اتهامات بیپایه و اساس متهم کرد. دیگر اعضای خانواده آلتمن هم این بیانیه را امضا کردهاند.
آنی آلتمن، خواهر سام آلتمن، برادرش را متهم کرد که در دوران کودکی به او تعرض جنسی میکرده است. سام آلتمن، بنیانگذار اوپنایآی، سازنده چت جیپی تی است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، آنی آلتمن پروندهای را در یکی از دادگاههای کالیفرنیا علیه برادرش ثبت کرده است.
در آثار حماسی شاعران و نویسندگان بزرگ بویژه در شاهکارهای دو حماسه سرای بزرگ تاریخ هومر و فردوسی شاهد جنگهای خونین و تراژدیهای بزرگی هستیم که از رهگذر خودخواهیها و قدرت پرستیها، انسانها را به مسلخ جنگهای خونین میفرستد. در آثار شکسپیر نیز قدرت پرستی و فساد ناشی از آن را نه فقط در هاملت و اتلو، مکبث و شاه لیر بلکه در بیشتر آثار او مشاهده میکنیم.
شاهنامه فردوسی اما به نظر من عمیق ترین و حیرت انگیزترین و آموزنده ترین شاهکار بشری در شناخت انسان و مناسبات انسانی و تصویر همه جانبه قدرت پرستی انسان و فساد و تباهی حاصل از قدرت پرستی است. در این شاهکار بزرگ پاکترین و ایثارگرترین قهرمانانی که علیه قدرت فاسد میجنگند از روزی که به قدرت میرسند، به وسوسه قدرت پرستی و ثروت اندوزی دچار شده و اسیر قدرت میشوند و لاجرم در اعتیاد سراسر فساد قدرت تا آنجا در منجلاب تباهی فرو میروند که اگر کسی را لایق تر از خود دیدند و یا حس کردند که دیگران چنین فکر میکنند با نقشه و توطئههای پلید او را قربانی قدرت پرستی خود میکنند حتی اگر این قربانی، فرزندشان باشد.
در شاهنامه تراژدی هایی که به مرگ سیاوش، اسفندیار، سهراب و حتی رستم و غیره میانجامد و یا داستان هول انگیز ضحاک و بسیاری از موارد دیگر همه جا داستان همیشگی قدرت پرستی بی حدوحصر انسان ترسیم شده است.
در شاهنامه، جنگ و خونریزی نتیجه غلبه خوی اهریمنی در پادشاهان و قدرت مداران دانسته میشود و جنگ تنها زمانی ضرورت پیدا میکند و به حماسه تبدیل میشود که علیه قدرتهای تبه کار اهریمنی سامان داده شود. در این اثر بزرگ، کناره گیری بهترین، پاکترین و لایق ترین پادشاه از قدرت (کی خسرو) به این دلیل اتفاق میافتد که این پادشاه میترسد مثل سلف خود به فساد و تبه کاری قدرت بی حدوحصر آلوده شود. او اسطورهای استثنائی است.
کی خسرو با آن که همه مردم سرزمین تحت قلمروش از او راضی و خشنودند، با آن که همه سپه سالاران و کار به دستان حکومت وی را ستایش میکنند و فرمانبردارش هستند در اوج قدرت از این که همچون سلف خود اسیر قدرت شود و به فساد و تباهی درغلتد داوطلبانه و با وجود زاری و التماس مردم و مشاوران و همکاران او تخت پادشاهی را رها میکند و از چشم همگان غیب میشود. طبعا در عالم واقعیت اسطورهای مثل کیخسرو هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. داستان این اسطوره شاهنامه پیام جهانی این اثر بزرگ به بشریت است. فردوسی در این داستان یک دولتمرد آرمانی خلق میکند و از طریق آن فساد زا بودن قدرت را به نمایش میگذارد.
در حقیقت شاهنامه فردوسی که پر از حماسههای باشکوه مقاومت پهلوانان و دلاوران در جنگ علیه قدرتهای فاسد و تبه کار است، ستایشگر نبردها و جنگهائی است که برای سرنگونی قدرتهای اهریمنی و به امید و آرزوی برقراری صلح و آرامش انسان اتفاق میافتند و فردوسی افسوس میخورد که دوران صلح میان انسانها کوتاه است و خوی اهریمنی قدرت که قدرت مداران و پادشاهان را به زورگویی، ستمگری و تبه کاری میکشاند حماسه جنگ علیه اهریمن را اجتناب ناپذیر میکند. او با آفرینش تراژدی سیاوش از یکسو قدرت پرستی و تبه کاری افراسیاب را ترسیم میکند و از سوی دیگر به ما یادآور میشود که خوشباوری سیاوش نسبت به افراسیاب و خود داری او از مقاومت در برابر قدرت ستمگر که امری لازم برای صلح و آرامش است، نه فقط سیاوش را قربانی میکند، بلکه به جنگهای خونین میان ایران و توران میانجامد.
*طرح سرنگونی شاه، ۵ سال پیش از وقایعِ ۵۷ کلید خورده بود!
* شاه:«بین قدرت های امپریالیستی و ما برخوردی روی می دهد!».
* یکی از مشخّصات جنبش های پوپولیستی مُنحل شدنِ عقلانیّت و فردیّتِ افراد در یک جنون جمعی است.«ماه زدگیِ» عموم رهبران سیاسی و روشنفکران ایران و اضمحلال آنان در «روح خدا»(خمینی) نمونه ای از این موضوع است.
اشاره:
درگذشت جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا - بار دیگر- موضوع انقلاب اسلامی و نقش آمریکا را در منظرِ مباحثات سیاسی قرار داده است. در حالیکه برخی تحلیگران آمریکائی - از جمله«راس بریلی» (Russ Braley) -سرنگونی شاه توسط دولت کارتر را «سیلی به شاه» (The Scourging of Shah) دانسته اند، رونالد ریگان نیز سرنگونی شاه را «لکّه ای سیاه و شرم آور در تاریخ آمریکا»نامیده است.با اینهمه،بنظر می رسد که بسیاری از اسناد این رویدادِ سرنوشت ساز هنوز در طبقه بندی های «بکُلّی سِرّی» قرار دارند.بنابراین،تا آزادسازیِ کاملِ آن اسناد می توان گفت که انقلاب ۵۷، «معمّای پیچیده»ای است که در هاله ای از ابهام و افسانه سازی پنهان است و به قول حافظ:
معشوق چون نقاب ز رخ بر نمیکشد
هر کس حکایتی به تصوّر [از آن] کند
عموم این حکایت ها از اهمیّتِ نقش کمپانی های نفتی در سرنگون کردن شاه غافل اند.مقالۀ حاضر طرحی مقدّماتی در این باره است که با اسناد بیشتر می تواند قوام و قبولیِ بیشتری یابد.
انقلاب اسلامی از آغاز برای نگارنده مشکوک و مجعول بود و لذا، ضمن کتاب کوچکِ اسلام شناسی (فروردین ۵۷) و حلّاج (اردیبهشت ۵۷) و نیز در «آخرین شعر» نسبت به حاکمیّتِ «تازی ها و نازی ها» هشدار داده بود.
متن زیر از «چند مقاله در بارۀ انقلاب اسلامی» استخراج شده و منابع و مآخذ آن در زیرِ همان مقالات مندرج است. از پروفسور اندرو اسکات کوپر که تحقیق درخشانش در بارۀ « نفت و کنفرانس دوحه» موجب غنای بخش دوم این مقال شده است ، سپاسگزارم. ع.م
نهادینه کردن دموکراسی در جامعه پسا جمهوری اسلامی مستلزم یک فرآیند همه جانبه و مشارکتی است. این فرآیند باید به شکلی پیش برود که اعتماد مردم جلب شود، نهادهای دموکراتیک شکل بگیرند و فرهنگ دموکراسی در جامعه تقویت شود. برای هدایت جامعه به سوی نهادینه کردن دموکراسی، اقدامات زیر میتواند راهگشا باشد:
در ابتدا روشن کنم تاج زاده را جزئی از معدود اصلاح طلبانی میدانم که به مشی دموکراتیک، شایسته سالاری و آزاد اندیشی باورمند هستند بر خلاف قاطبه اصلاح طلبان که گرگ هایی در لباس میش بودند و اصلاح طلبی برای آنها چیزی بیش از بهانهای برای نشستن بر سفره انقلاب و خوردن توامان از توبره و آخور نبوده است. دراین اردوگاه منهای میر حسین موسوی ابوالفضل قدیانی و معدودی دیگرکمتر ازانگشتان دست کسی نیست که چنین راست قامت در داخل کشور آیت ا.. خامنهای را مسئول نخست شرایط کنونی کشور معرفی کرده و برآن استمرار نشان داده باشد. اگر مصطفی شعاعیان به واسطه مشی مستقل و آزاد اندیشی کم نظیر در اردوگاه چپ ایران متفکری تنها و مغضوب جریان اصلی چپ ایرانی در دهه ۵۰ بود مصطفی تاج زاده نیز کم و بیش مشابه اوست و مغضوب جریان اصلی اصلاح طلبان اپورتونیست که دغدغهای جزاشغال صندلیهای بی خاصیت در مجلس و دولت با هر خفت و خواری از اواسط دهه هفتاد تا امروز نداشتند.
تحلیل و مقایسه تاریخی: از "رضاخان میرپنج فرمانده دیویزیون قزاق" تا "رضاشاه کبیر" بنیانگذار ایران نوین و خاندان پهلوی
قبل از هر چیز لازم به تذکر دارد که این مقاله، تحلیلی است که به بررسی شباهتهای تاریخی میان "سقوط خاندان اسد" در سوریه و یک رویداد مشابه "سقوط خاندان قاجار" در ایران صد سال پیش میپردازد. هدف از این مقایسه، نه تنها تأمل بر چرخههای تکرار تاریخ است، بلکه زنگ خطری است برای رهبران اپوزیسیون دموکراتیک ایران"چه در داخل و چه در خارج از کشور"تا اختلافات را کنار گذاشته، از نزاع و تخریب پرهیز کنند و دست در دست هم برای نجات ایران، جنبش «زن، زندگی، آزادی» را به سوی دروازه پیروزی هدایت نمایند.
در طول دو سال گذشته، بارها بر لزوم اتحاد در صفوف اپوزیسیون تأکید کرده و در بیش از ده مقاله، خطر وقوع کودتایی از سوی سپاه پاسداران را گوشزد کردهام. سپاه پاسدارانی که نهتنها اهرمهای نظامی بلکه قدرت اقتصادی را نیز در اختیار دارد، میتواند با انجام کودتایی حسابشده و اتخاذ اصلاحات بهظاهر مردمپسند، آینده سیاسی ایران را به شکلی دیگر رقم بزند. این اصلاحات میتواند شامل مواردی چون:
اعطای آزادیهای فردی محدود کنار گذاشتن ولایت فقیه حذف روحانیت از قدرت توقف برنامههای هستهای و جمعآوری نیروهای نیابتی باشد.
فرانسه: ۳ شهروند بازداشت شده ما در ایران در وضعی مشابه شکنجه قرار دارند
وزیر خارجه فرانسه اعلام کرد وضعیت سه شهروند فرانسوی بازداشتشده در ایران رو به وخامت است و برخی از آنها در شرایطی مشابه شکنجه نگهداری میشوند. ژان-نوئل بارو از فرانسویها خواست از سفر به ایران خودداری کنند.
لغو تحریمها به سرنوشت زندانیان فرانسوی در ایران بستگی دارد
فرانسه در مورد بدتر شدن وضعیت شهروندان خود که در ایران زندانی هستند به تهران هشدار داد. در هفتههای گذشته، مقامهای فرانسوی لحن خود را در قبال تهران بهویژه در مورد برنامه هستهای و سیاستهای منطقهای ایران تند کردهاند.
ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه روز سهشنبه ۱۸ دی (۷ دسامبر) با بیان اینکه برخی از ۳ فرانسوی زندانی در ایران در شرایطی «مشابه شکنجه» نگهداری میشوند، گفت که آینده روابط پاریس و تهران و همچنین لغو تحریمها به سرنوشت و وضعیت این افراد بستگی دارد.
وزیر خارجه فرانسه که در نشست سفرای کشورش در پاریس سخن میگفت، بازداشت و زندانیبودن ۳ شهروند فرانسه در ایران را که از آنها بهعنوان «گروگان» نام برد، «غیر قابل قبول و ناعادلانه» توصیف کرد.
سسیل کوهلر و همسرش، ژاک پاری، در ایران به اتهام «جاسوسی» زندانی هستند. یک فرانسوی دیگر که تنها با نام کوچکش، اولیویه معرفی شده نیز درایران زندانی است.
در سالهای گذشته، سپاه پاسداران ایران دهها شهروند دوتابعیتی و غربی را عمدتاً به اتهام جاسوسی بازداشت کرده است. کشورهای غربی تهران را متهم کردهاند که از این زندانیان بهعنوان اهرم فشار و ابزاری برای چانهزنی در مذاکرات خود با این کشورها استفاده میکند.
ایران که تابعیت دوگانه را به رسمیت نمیشناسد بازداشت این افراد را برای چانهزنی در مذاکرات خود با کشورهای غربی رد میکند.
آقای بارو در حالی در جمع سفرای فرانسه از وضعیت فرانسویهای زندانی در ایران ابراز نگرانی کرده است که چچیلیا سالا، روزنامهنگار زن ایتالیایی که با روادید خبرنگاری به ایران سفر کرده بود، روز ۱۹ دسامبر در تهران بازداشت شد. سه روز پیش از بازداشت این خبرنگار، محمد عابدینی نجفآبادی، یک شهروند دو تابعیتی ایرانی-سوئیسی که از سوی آمریکا به نقض تحریمهای این کشور علیه ایران متهم شده است، در ایتالیا و بهخواست مقامهای آمریکایی بازداشت شده بود.
اتحادیه اروپا تاکنون چند تحریم علیه مقامها و نهادهای ایرانی وضع کرده است و این تحریمها یکی از اهرمهای فشاری است که این اتحادیه در مذاکرات خود با تهران در اختیار دارد.
دیپلماتهای فرانسوی، آلمانی و بریتانیایی قرار است در تاریخ ۱۳ ژانویه با همتایان ایرانی خود دیدار و درباره روابط دوجانبه و همچنین برنامه هستهای ایران گفتگو کنند. پیش از این آنها در ماه دسامبر با یکدیگر دیدار و گفتگو کرده بودند.
خداوند همه رفتگان شما را غریق رحمت بفرماید انشاالله!
ما یک دایی مم رضایی داشتیم که در تمامی عمر درازش هیچوقت پایش را توی هیچ مسجدی نگذاشته بود. اصلا دشمن خونی عمامه داران و جماعت اهل منبر بود.
یادم میآید هر وقت ماه رمضان میشد و اهل محله مان از شکم خودشان و زن و بچههاشان میزدند برای آخوند محله مان فطریه جمع میکردند زهر خندی میزد و میگفت: یک مرید خر به از صد توبره زر.
ایندیپندنت فارسی - وبسایت نیویورک پست روز دوشنبه ششم ژانویه در گزارشی به نقل از مقامهای اسرائيلی نوشت که حمله به تاسیسات هستهای ایران برای تلآویو «بسیار دشوار» خواهد بود. با این حال این منابع آگاه افزودند که دولت بنیامین نتانیاهو مایل است چنین اقدام جسورانهای را در صورتی که لازم بداند انجام دهد زیرا دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب آمریکا با آن مخالفتی نشان نداده است.
اسرائیل از زمان حمله هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس درگیر جنگ غیرمستقیم با جمهوری اسلامی ایران و همچنین نبرد با نیروهای نیابتیاش از جمله حماس، حزبالله لبنان و حوثیهای یمن بوده است؛ گروههای شبهنظامی که تلآویو آنها را شاخکهای «اختاپوسی به نام ایران» توصیف میکند.
اکنون، با تضعیف شدید گروههای نیابتی جمهوری اسلامی و حتی خود تهران در پی بیش از یک سال درگیری منطقهای، منابع آگاه اسرائیلی به نیویورک پست گفتهاند که در حال تلاش برای از بین بردن تواناییهای هسته ای ایران هستند و حتی اگر لازم بدانند در این مسیر به حمله متوسل خواهند شد.
یکی از این منابع آگاه گفته است: «ما به خوبی میدانیم که سلاحهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تهدیدی برای اسرائیل محسوب میشود بنابراین موضع دولت اسرائیل این است که به شدت با آن مخالفت کند. ما امیدواریم راهی غیرنظامی برای توقف فعالیتهای هستهای تهران وجود داشته باشد اما اگر چنین راهکاری پیدا نشود، ما آماده اقدام نظامی هستیم.»
یکی دیگر از مقامهای دفاعی اسرائیل نیز به نیویورک پست گفت: «به نظر میرسد مقابله با برنامه هستهای ایران در حال حاضر بزرگتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. یکی از دشواریهای این مقابله، این است که ایران تاسیسات هستهای خود را در مکانهای زیرزمینی متعددی جا داده است که از بین بردن همزمان و با موفقیت آن را بسیار سخت میکند.»
او با اشاره به این که برخی از مکانهای هستهای جمهوری اسلامی در اعماق زمین قرار دارند، افزود: «پیچیدگی طرحی برای از بین بردن این تاسیسات مستلزم قابلیتهای نظامی بزرگی است، مانند بمبهای سنگرشکن که اسرائیل در حمله ماه سپتامبر خود در بیروت آنها را برای از بین بردن حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، استفاده کرد.»
مقامهای اسرائیلی همچنین تاکید میکنند که علاوه بر دشواریهای حمله به تاسیسات هستهای ایران، موضوع دیگر آن است که پیامدهای جهانی چنین اقدامی میتواند بسیار زیاد باشد، زیرا جمهوری اسلامی یکی از چهار کشوری است که در برابر غرب همسو هستند یعنی چین، روسیه و کره شمالی.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب ایالات متحده، در حالیکه کمتر از دو هفته بعد به کاخ سفید بازمیگردد، روز سهشنبه ۱۸ دی در عمارت مارالاگو نشست خبری برگزار کرد. ترامپ در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره احتمال «حمله پیشگیرانه» به تاسیسات هستهای در ایران گفت: «این مسئله به... pic.twitter.com/mQTcZPw5qx
یکی از منابع اسرائیلی در این زمینه گفت: «یک نگرانی درباره حمله به برنامه هستهای ایران این است که ممکن است ثبات جهان بیش از اکنون به خطر بیفتد. این احتمال وجود دارد که روسیه و کره شمالی بخواهند به اقدامی واکنشی دست بزنند و در اینجا است که این سوال مهم مطرح میشود که در آن صورت ایالات متحده چه خواهد کرد؟»
«ریچارد هاس»، از دیپلماتهای پرنفوذ در دولتهای آمریکا و رییس افتخاری شورای روابط خارجی، در مقالهای در مجله «فارن افرز» که متعلق به این موسسه است، پیشنهادهایی برای توافق با جمهوری اسلامی در این شرایط داده که به تعبیر او، ضعیفترین و آسیبپذیرترین دوره حیات حکومت از زمان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است
ایران وایر - هاس در این مقاله با عنوان «فرصت ایران» و «آنچه آمریکا باید برای دستیابی به یک تحول انجام دهد»، گفته است که «بهسختی میتوان به کشوری فکر کرد که در مدت کوتاهی به اندازه ایران نفوذ خود را از دست داده باشد. تا همین اواخر، مسلما مهمترین بازیگر منطقهای در خاورمیانه بود که از مصر، اسراییل، عربستان سعودی یا ترکیه تاثیرگذارتر بود. بااینحال در عرض چند ماه، بنای نفوذ ایران فرو ریخته است. ایران ضعیفتر و آسیبپذیرتر از دهههای گذشته است؛ احتمالا از زمان جنگ هشت سالهاش با عراق یا حتی پس از انقلاب بهمن ۵۷ است.»
مقاله میگوید «این ضعف دوباره، بحث را در مورد نحوه برخورد ایالات متحده و شرکای آن با چالشهای ناشی از ایران باز کرده است. برخی فرصتی را برای در نظر گرفتن همه ابعاد تهدید -هم تواناییهای هستهای تهران و هم فعالیتهای بدخیم منطقهای آن- در آن واحد میبینند. برخی دیگر، پایان جمهوری اسلامی را بهطور کامل به این ترکیب اضافه میکنند.»
هاس در این مقاله با ذکر از صدمات جبرانناپذیر و در هم شکستن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی پس از جنگ غزه نوشته «آغاز پایان برتری منطقهای ایران، از قضا، با چیزی فرا رسید که برای رژیم یک پیروزی به نظر میرسید؛ حملات حماس در ۱۵مهر۱۴۰۲، کمی بیش از یک سال بعد، آن برد تاکتیکی برای ایران با شکست استراتژیک خاتمه یافت. عملیات نظامی مستمر اسراییل، حماس را بهحدی تنزل داده است که دیگر نیروی جنگی موثری نیست که بتواند چیزی شبیه ۱۵مهر دیگر برپا کند. آن را بسیار ضعیفتر کرده و آن را مجبور به کنار گذاشتن اصرار دیرینه خود برای همراه شدن هرگونه آتشبس با اسراییل با آتشبس در غزه میکند.»
مقاله با مرور فروپاشی رژیم بیرحم «بشار اسد» در سوریه میگوید خود ایران نیز اکنون بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیرتر است. دو بار در سال جاری خورشیدی در پاسخ به حملات اسراییل به پایگاههای ایران در سوریه و ترور یکی از رهبران حماس در تهران، مستقیما با ترکیبی از پهپادها و موشکها به اسراییل حمله کرد. هاوس میگوید «حملات ایران خسارات کمی به بار آورد و اسراییل دو بار پاسخ داد و دفاع هوایی، انبارهای مهمات و عناصر حیاتی پایگاه دفاعی-صنعتی ایران را منهدم کرد؛ همه درحالیکه توانایی عملیات نظامی بر فراز آسمان ایران را با آزادی تقریبا کامل نشان داد.»
رییس شورای روابط خارجی آمریکا میگوید: «بااینحال، علیرغم این عقبنشینیها، سه حوزه از رفتار ایرانیها همچنان باعث نگرانی است. اولین مورد، پشتیبانی آن از نیابتیها در ۱۵ ماه گذشته بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. دوم، برنامه هستهای آن است. ایران هم میزان اورانیوم غنیشده در اختیار خود و هم سطح غنیسازی را افزایش داده است. احتمالا تنها چند هفته تا توانایی تولید اورانیوم با درجه تسلیحات کافی برای سوخت دهها سلاح هستهای فاصله دارد. نگرانی سوم، وضعیت داخلی ایران است. رهبران ایران با زور حکومت میکنند. قدرت نهایی در دست روحانیون غیرمنتخب است. حقوق سیاسی برای همه ایرانیان بهشدت محدود شده است. در حالت ایدهآل، سیاست ایالات متحده بهدنبال رسیدگی به هر سه زمینه نگرانی است، اما هدفگذاری برای موفقیت در هر سه حوزه تقریبا بهطور قطع شکست خواهد خورد.»
هاس در این مقاله پیشنهاد کرده که برنامه اتمی جمهوری اسلامی باید بالاترین اولویت برای سیاستگذاران آمریکایی باشد.
او طرح تغییر حکومت جمهوری اسلامی را تصریحا رد کرده و گفته «نظامهای استبدادی اشکال و اندازههای مختلفی دارند. همه به یک اندازه شکننده نیستند. سوریه تحت حکومت اسد، خود ایران در زمان شاه، لیبی در زمان معمر قذافی، عراق در زمان صدام -ویژگیهای مشترکی دارند- حکومت توسط یک فرد بهجای رهبری جمعی، فقدان نهادها، وابستگی به اجبار بیش از وفاداری گسترده، فقدان مکانیسمهای پذیرفته شده برای جانشینی، تمرکز نیروهای امنیتی بر جلوگیری از کودتا، تا مبارزه سنتی جنگها؛ اما ایران امروزی متفاوت است. مطمئنا، رهبری درحالحاضر محبوبیتی ندارد و نظرسنجیها حاکی از آن است که اکثریت ایرانیان مخالف رژیم هستند.»
به گفته او اما «رژیم ایران دارای پایگاههای واقعی حمایت داخلی است که مایل به استفاده از خشونت برای محافظت از آن هستند.»
عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ و پیامدهای آن از واقعیتهای بسیاری در منطقه پرده برداشت. حماس با طراحی و اجرای عملیات طوفانالاقصی چنان اقدام مخاطرهآمیزی انجام داد که هم خود و هم نوار غزه را به تباهی و ویرانی کشاند. جمهوری اسلامی هم با اعلام حمایت از حمله حماس به اسرائيل که به ویرانی غزه و کشته شدن دهها هزار غیرنظامی فلسطینی منجر شد، ماهیت حمایتش را از مردم فلسطین و آرمان آنها ثابت کرد. علاوه بر آن، رژیم ایران به جای حمایت از مردم غزه و نجات آنها از کشتار، از طریق حزبالله لبنان جنگی را علیه اسرائيل آغاز کرد که نهتنها برای غزه و مردم آن هیچ سودی نداشت، که مردم لبنان را هم به سرنوشت ساکنان غزه دچار کرد.
ماجراجویی که رژیم ایران با گروههای نیابتی و متحدانش در منطقه آغاز کرد، به ضرر جمهوری اسلامی تمام شد. اسرائیل حزبالله را بهشدت تارومار و رهبران و فرماندهان ارشد آن را حذف کرد و حالا آنچه از این بازوی قدرتمند جمهوری اسلامی باقی مانده، هم در حال مرگ و فروپاشی است.
حماس هم بهعنوان بازوی دیگر جمهوری اسلامی در منطقه در جنگی که علیه اسرائيل آغاز کرد، همه چیزش را از دست داد و به فروپاشی کامل سوق داده شد.
تنها گروه وابسته به جمهوری اسلامی که هنوز اندکی از قدرت آن باقی مانده، سازمان جهاد اسلامی در نوار غزه است و حتی سوریه هم که بهعنوان سنگرگاه اصلی سپاه پاسداران و محل تجمع شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی، از جمله لشکر فاطمیون متشکل از شیعیان افغانستان و زینبیون متشکل از شیعیان پاکستان، شناخته میشد، با سقوط رژیم بشار اسد، از کنترل رژیم ایران خارج شد و راه دسترسی جمهوری اسلامی به لبنان و فلسطین را قطع کرد.
جمهوری اسلامی که دهها میلیارد دلار از داراییهای مردم ایران را برای حمایت از رژیم بعثی سوریه هزینه کرد، سرانجام در برابر اراده مردم سوریه شکست خورد و نتوانست از بشار اسد حمایت کند. همه سرمایهگذاریهای رژیم ایران در سوریه بر باد رفت و ماهیت تلاش آن را برای آزادی قدس و حمایت از مستضعفان در لبنان، سوریه، عراق و یمن هم برملا شد.
رژیم جمهوری اسلامی در حالی پول مردم ایران را برای ماجراجویی در منطقه هزینه میکند که این کشور در بحران اقتصادی شدید گرفتار است و شمار شهروندان ایرانی که زیر خط فقر میروند، پیوسته رو به افزایش است. با این حال، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در مراسم پنجمین سالگرد ترور قاسم سلیمانی که سوم ژانويه ۲۰۲۰ در حمله هوایی به کاروان خودرو او و فرماندهان گروه حشدالشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد کشته شد، میگوید: «جریان مقاومت از بینرفتنی نیست. رمز پیروزی ما صبر و مقاومت است.»
آیا عراقچی از ضربات کوبنده که شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در چهار پایتخت عربی متحمل شدهاند، خبر ندارد؟ آیا پس از این همه شکست و ناکامی، دیگر برای گروههای موسوم به محور مقاومت جایی باقی مانده است؟
با کشته شدن قاسم سلیمانی پرده از روی ناتوانیهای جمهوری اسلامی کنار رفت، زیرا حتی هدف قرار دادن پایگاه عینالاسد برای پاسخ به کشته شدن قاسم سلیمانی هم یک حمله نمایشی بود. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت آمریکا، پس از مدتی ماهیت حمله جمهوری اسلامی به پایگاه عینالاسد را فاش کرد و گفت: «جمهوری اسلامی پیش از حمله به پایگاه عینالاسد با آمریکا هماهنگ کرده بود.» آنچه عمق ضعف و ناتوانی جمهوری اسلامی را آشکار و این پرسش را مطرح کرد که آیا واکنش به ترور شخصیتی مهم مانند قاسم سلیمانی باید نمایشی میبود؟
عباس عراقچی با چشمپوشی از خسارت سنگینی که رژیم جمهوری اسلامی و محور مقاومت متحمل شد، سعی کرد ضعف رژیم را با شعار توخالی دیگری توجیه کند. او گفت: «جریان مقاومت از بینرفتنی نیست، چون یک مکتب و آرمان است. جریان مقاومت وابسته به یک فرد و شخص نیست و با گلوله و بمباران از بین نمیرود.»
ورزش سه نوشت: این روزها بحث داغ موضوع انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال است و اینکه آیا مهدی تاج برای سومین بار بر این صندلی داغ تکیه میزند یا خیر
دو روز پیش شایعهای منتشر شد مبنی بر اینکه علیرضا دبیر علاقمند به حضور در این انتخابات است، اما با وجود وایرال شدن این خبر اهالی ورزش چندان آن را جدی نگرفتند.
رئیس فدراسیون کشتی از جایی برای این موضوع وسوسه شد که دوستان و اطرافیانش او را به این مسیر تشویق کرده و به قول معروف وسوسهاش کردند.
حالا دبیر دو سه روزی است که به شکل جدی به این موضوع فکر میکند تا پس فردا که مهلت ثبت نام در انتخابات فدراسیون به پایان میرسد، در این رقابت سیاسی ورزشی شرکت کند یا نه.
آیا علیرضا دبیر با فشار محمدباقر قالیباف رئیس آینده فدراسیون فوتبال میشود؟
طبق گزارشهای رسانههای رسمی در ایران، «علیرضا دبیر»، گزینه احتمالی برای ریاست بر فدراسیون فوتبال خواهد بود. دو روایت متفاوت از سوی دو رسانه نزدیک به حکومت، از آنچه «تمناها برای حضور علیرضا دبیر در انتخابات فدراسیون فوتبال» دانستهاند، رونمایی کردهاند.
روزنامه «اطلاعات» مدعی شده است که یک مقام ارشد حکومتی از علیرضا دبیر خواسته تا وارد عرصه انتخابات فدراسیون فوتبال شود و خبرگزاری «ایرنا» در خبری تعدیل شده، ادعا کرده است که «اعضای مجمع فدراسیون فوتبال و افراد تاثیرگذار در فوتبال ایران» از او خواستهاند وارد انتخابات فدراسیون فوتبال شود.
چرا روزنامه اطلاعات در گزارش خبری خود نامی از «محمدباقر قالیباف»، رییس مجلس شورای اسلامی نیاورده است؟
***
محمد باقر قالیباف پس از به دست آوردن وزارت ورزش و جوانان از طریق نیروی تحمیلی خود «احمد دنیامالی» به دولت «مسعود پزشکیان»، حالا سعی میکند از طریق یکی از جنجالیترین مدیران ورزشی کشور، مهمترین فدراسیون ورزشی ایران را نیز در دست بگیرد.
از علاقه همیشگی قالیباف به مدیریتهای ورزشی چه میدانیم؟
قالیباف در سالهای حضورش در فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، شهرداری تهران و ریاست بر مجلس شورای اسلامی، نگاهی خاص به «فوتبال» برای قدرتنمایی داشته است.
او باشگاه پاس تهران که وابسته به نیروی انتظامی بود را به محلی برای هزینههایی گزاف و در آن زمان فراتر از سطح فوتبال ایران تبدیل کرد. در میانههای دهه ۱۳۸۰ خورشیدی، در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی با «علی خامنهای»، گلایهای به گوش رهبر جمهوری اسلامی رسید مبنیبر اینکه سربازهای نیروی انتظامی در مرزها و پاسگاههای دورافتاده از کمترین امکانات ممکن برخوردار نیستند و قرارداد کاپیتان تیم پاس «جواد نکونام» ۲۲۰ میلیون تومان (معادل ۲۴۰ هزار دلار یا حدود ۲۰ میلیارد تومان کنونی) است. رهبر ایران دستور توقف بودجه باشگاه پاس را صادر کرد.
پاس از تهران به همدان منتقل شد و پس از آن، تا مرز انحلال پیش رفت.
قالیباف که خود سرتیپ سپاه پاسداران است، سپس همان سبک مدیریت را با سرتیپ پاسدار «مصطفی آجرلو» در شهرداری تهران و در سازمان ورزش پیاده کرد. سازمانی که در آن طی بیش از یک دهه، چهرههایی مانند مصطفی آجرلو و علیرضا دبیر، بهعنوان رییس این سازمان و عضو شورای شهر، متهم به مواردی ازجمله «فساد مالی»، «جعل سند» و «کلاهبرداری» شدند.
همین میل به در دست داشتن بخشی از قدرت ورزش کشور، با حضور او در راس مجلس شورای اسلامی، افزایش یافت. گزارشها از تحمیلی بودن «حمید سجادی»، نخستین وزیر ورزش دولت «ابراهیم رئیسی» و پس از آن دستوری بودن وزارت احمد دنیامالی، گزینه نزدیک به محمدباقر قالیباف در شورای شهر به دولت مسعود پزشکیان خبر میدهند.
محمدباقر قالیباف پیشاز این دو بار در جریان انتخابات فدراسیون فوتبال، در تحمیل گزینه خود یعنی مصطفی آجرلو در انتخابات این فدراسیون ناکام ماند. او حالا مایل است روی یک «اسب جدید» برای پیروزی در انتخاباتی که بیشتر به انتصابات شباهت دارد، شرط ببندد؛ علیرضا دبیر.
رادیو فردا - گروه بنادر شاندونگ، بزرگترین پایانههای نفتی دریافت کننده نفت جمهوری اسلامی، روسیه و ونزوئلا، همزمان با افت چشمگیر صادرات نفت ایران در دو ماه گذشته، ورود نفتکشهای تحریم شده توسط آمریکا را ممنوع کرده است.
بخش اعظم نفت ایران از طریق این بندر تحویل پالایشگاههای چینی میشود.
ایران بخش دیگری از نفت خود را نیز در بندر دالیان و جواشان تحویل پالایشگاههای کوچک و مستقل چینی، موسوم به تیپات (قوری چای) میدهد، اما حجم آن نسبت به نفت تخلیه شده در شاندونگ بسیار کمتر است.
تیپاتها تنها مشتریان نفتی ایران در چین هستند.
ایران برای صادرات پنهانی نفت به چین نیاز به نفتکشهای موسوم به «ناوگان ارواح» (یا «ناوگان تاریک») دارد تا با خاموش کردن سیستم شناسایی خودکار و عملیاتهای تخلیهبارگیری مجدید در دل اقیانوسها، تغییر برند نفت و غیره، نهایتا نفتش را به بنادر چین برساند.
کابوسی به نام ترامپ برای صنعت نفت جمهوری اسلامی
ایالات متحده در ماههای اکتبر و سپتامبر دهها نفتکش عضو «ناوگان ارواح» را تحریم کرد و صادرات نفت ایران به چین در ماههای نوامبر و دسامبر به کمتر از ۱.۳ میلیون بشکه سقوط کرد که ۵۵۰ هزار بشکه کمتر از سطح ماه سپتامبر است.
خبرگزاری رویترز روز سهشنبه ۱۸ دیماه با استناد به آمارهای کپلر گزارش داد که بنادر شاندونگ پارسال روزانه یک میلیون و ۷۴۰ هزار بشکه نفت ایران، روسیه و ونزوئلا را دریافت کرده که معادل ۱۷ درصد از کل واردات نفت چین است.
اکنون دیگر هیچ نفتکش تحریمی قادر نخواهد بود نفت تحریمشده ایران، ونزوئلا و روسیه را تحویل بندر شاندونگ دهد.
رویترز اسامی هشت نفتکش بسیار بزرگ که هر کدام ظرفیت حمل دو میلیون بشکه را دارند، منتشر کرده که در ماه گذشته محمولههای خود در بنادر شاندونگ را تخلیه کرده و بخش اعظم این محمولهها نفت ایران بود.
این گزارش میگوید تحریم اخیر نفتکشهای حامل نفت ایران توسط آمریکا، هزینه حمل محمولهها را افزایش داده و اقدام گروه بنادر شاندونگ هزینه دور زدن تحریمها برای جمهوری اسلامی را باز هم بالا خواهد بود.
در همین زمینه، همایون فلکشاهی، کارشناس ارشد شرکت کپلر، به رادیو فردا میگوید مهمترین عامل سقوط صادرات نفت ایران در دو ماه گذشته، اعمال تحریمهای آمریکا علیه دهها نفتکش «ناوگان ارواح» بوده است.
او گفت از ماه سپتامبر، ذخایر نفت بیمشتری روی آب ایران بیش از دو برابر شده و به ۲۰ میلیون بشکه اوج گرفته است.
آقای فلکشاهی همچنین تاکید کرد که پالایشگاههای موسوم به «تیپات» راندمان پایین و آلودگی زیادی ایجاد میکنند و دولت چین از آنها خواسته است که یا نوسازی کنند و یا از رده خارج خواهند شد.
طی چند ماه گذشته دستکم سه «تیپات» رسما اعلام ورشکستگی کردهاند.
«نبايد از ياد برد كه روشنفكر جوياي استقلال فكري است، جوياي استقلال انديشه است و وظيفه او با يك سرباز يا يك پزشك فرق ميكند. انجام وظيفه روشنفكر نوع ديگري است. روشنفكر آرام نميگيرد، متحجر نميشود، تا ابد در يك قالب شكل نميگيرد، مدام در حال گشودن گرههاي تازهاي است، مدام در حال تغيير است، در حال تعالي است، در حال تكامل است و... در مورد روشنفكران ايراني زياده از حد ظلم شده است.
همه فكر خيال ميكنند كه آنها بايد همه كار ميكردند، هم رفتگر بودند، هم متخصص مسائل اقتصادي، هم معلم، هم مبلغ و هم رهبر سياسي...» اين نوشته، بخشي از گفتوگوي روزنامه ايرانشهر است با غلامحسين ساعدي. نويسندهاي كه 39 سال از مرگش ميگذرد و طي اين سالها همواره از جايگاه او در ادبيات داستاني و نمايشي، گفته و نوشته شده است. درباره زندگي و آثار اين نويسنده به قاعده بزرگ، دو «شناختنامه» منتشر شده است كه هر دو محبوب اهالي ادبيات داستانياند. يكي به قلم زندهنام كوروش اسد كه 9 سال پيش در عين ناباوري از دنيا رفت و ديگري اثر دكتر جواد مجابي كه خوشبختانه با همان انضباطي كه از او سراغ داشتهايم، همچنان مينويسد.
اخيرا انتشار ويدیويي از «پرلاشز» فرانسه - جايي كه ساعدي و بعضي ديگر از نويسندگان بنام دنيا در آن آرميدهاند - خبرساز شد. از شرح آنچه در آن ويدیو ميگذرد درميگذرم؛ چه هر جرياني كه پشت آن تصاوير موهن باشد، فرقي ندارد و به يك اندازه مبتذل است. سطحي چنان نازل از عقدهگشايي سياسي كه ارزش بازگفتن ندارد؛ با اين حال، بهانهاي به دست داد تا سراغ جواد مجابي برويم و با او در مقام مولف «شناختنامه غلامحسين ساعدي» گفتوگو كنيم.
طبعا از آنچه چندي پيش اتفاق افتاده و دوباره نام ساعدي را بر سر زبانها انداخته، باخبر هستيد. به عنوان كسي كه درباره زندگي، انديشهها و آثار ساعدي خوانده و نوشته، حتما حرفها و نظراتي در اين باره داريد.
درآمدوار بگويم در اين گفتوگو قصد ندارم درباره اهميت فرهنگي ساعدي، زندگي پربار و آثار ارجمندش صحبت كنم؛ چون اين وظيفه را موقعي كه نام او سالها در محاق سكوت حاسدان، حتي يارانش، قرار گرفته بود با نوشتن كتاب و مقالاتي درباره او انجام دادهام. همين طور، نميخواهم در تله عمومي گسترده در اين روزها بيفتم كه بسيار كسان - حتي به ظاهر دوستان - سعي دارند افكار عمومي را از هدف اصلي كه مبارزه براي آزادي و بهروزي است به حاشيههاي مهيج روزانه منحرف كنند. نه اينكه وقايع جاري كماهميت و ناديدني باشد، اما در دوراني حساس، پرداختن به مسائل بنيادي يك فرهنگ ميتواند همسويي با تقلاي ملتي باشد كه خواهان دگرگونيهاي اساسي است.
ميدانيم مشابه اين وضع بارها در بستر فرهنگي و ادبي ما رخ داده. اين خصومت و رفتارهاي كينهورزانه با نويسندگان و روشنفكران مستقل چرا متوقف نميشود و به نظر شما تا كي ادامه خواهد يافت؟
در پاسخ اين سوال كه در اينجا خصومت با روشنفكران كي پايان ميگيرد، ميگويم هيچ وقت. من در دو رژيم متفاوت بر كنار از وقايع اجتماعي نبودهام؛ با تكيه بر تجربه و تأملاتم شاهد بودهام كه اين دو نظام هر يك به گونهاي با روشنفكران جامعه ناسازگار بوده و آنها را مزاحم خود ميدانستهاند. رژيم قبلي ميخواست انديشهورزان مردمگرا را از حالت منتقد ناهنجاريهاي موجود و ناقد قدرت انحصاري درآورد و تبديل كند به طرفداران بيچون و چراي حكومت.
اين رسمي رايج بود و هست كه كارگزاران اقتدار در نظامهاي گوناگون ميكوشند بهگونهاي ذهن نوانديشان و واكنش تودهها را مهار كنند. آن نظام براي رسيدن به اين هدف سد و بندي براي مخالفان و رفاه و آوازهاي براي موافقان تدارك ميكرد. به تعبيري مدرنيسم بله اما مدرنيته نه. به هر حال افراد دست و زبان بسته، زنده و مطرود، اما بيفايده ميماندند.
در رسانهها و تبليغ عمومي تا جايي در انكار و بدنام كردن روشنفكران پيش رفتند كه علاوه بر صداوسيما و رسانههاي خود، مردم كوچه و بازار هم پس از مدتي روشنفكري را نوعي فحش تلقي ميكردند. خصومت با روشنفكري از حد قانون فراتر رفت.
در كتاب «شناختنامه ساعدي» بخشي از گفتوگوي او با روزنامه ايرانشهر را در بخش «گفتوگو و سخنراني» نقل كرديد كه درباره تعريف «روشنفكر» و وضعيت او در جامعه بود. بيش از 40 سال از آن روزگار گذشته. ميخواهم يك پرسش كلي از شما داشته باشم؛ «روشنفكر» از نظر شما كيست و چه تعريفي دارد؟
در تعبيري كلي، كار روشنفكر پراكندن روشنگري به خاطر بهروزي جامعه است. تعريفي از وظيفه فرزانگان در جامعه خودمان دارم: «روشنفكري نقد مستمر خردورزانه وضعيت انساني است از سوي انديشهورزان مردمگراي مستقل تا ملت را در رشد و دگرگوني ياري كنند.» حالا سر اين يا آن تعريف بحث نداريم؛ آنچه اهميت يادآوري دارد، اين است كه كاركرد روشنفكري نه تنها مايه امتياز و فخرفروشي نيست، منصبي و جايگاهي خاص نيست، بلكه وظيفه دلخواه شهروندي آگاه است در متن گفتوگوي راهگشا با مردمي كه تو را بركشيدهاند.
به نظر شما با چنين تعريفي روشنفكران معاصر ايراني به اين «وظيفه» عمل كردهاند؟
بايد به دو نوع روشنفكر در جامعه خودمان اشاره كنم كه شامل روشنفكر فرهنگي و روشنفكر سياسي است. روشنفكر سياسي بنا به طبيعت كارش اراده معطوف به قدرت دارد و با نقد اقتدار مطلق و انحصاري ميكوشد تا با اصلاح يا جايگزيني، به موازنه دموكراتيك قدرت كه در خدمت رشد و تكامل ملت باشد برسد.
روشنفكر سياسي در ايران، درون قدرت حكومتي و تابع آن نيست، بلكه بيرون از دايره اقتدار حاكم در جهت اصلاح يا دگرگوني به نقد آن قدرت و نهادهاي مستقر ميپردازد. همراه نقد قدرت و انتقاد از وضعيت جاري، پيشنهاد وضع مطلوب ممكن را هم ميدهد. بديهي است كه روشنفكر سياسي بيشتر به وقايع جاري، وضعيت موجود و بديل احتمالي موقعيتها ميپردازد و چه بسا وقتي به قدرت رسيد تثبيت وضع موجود را چون سلف خود وظيفه اصلياش بداند؛ اما روشنفكر فرهنگي و ادبي بنا به ذات وظيفهاش نميخواهد به قدرت سياسي دست يابد و مثلا وزير و وكيل شود.
چرا سوریه در یکی دو سال آینده، تمام رکورد های رشد اقتصادی را خواهد شکست؟
محمدعلی جنت خواه
مهمترین سیاست اسراییل و غرب برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی، نظامی نخواهد بود. بیش از یک سال پیش در زمان هایی که نمیتوانستم بنویسم به افرادی که نمیتوانم نام ببرم، گفته بودم که سیاست اسراییل و غرب برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام ایدئولوژیک، از بین بردن آبرو خواهد بود تا نیروهای ایدئولوژیکش فرو بریزند.
تمام اقداماتی که از هفتم اکتبر به این سمت توسط اسراییل و آمریکا و غرب انجام شده در همین راستا بوده. نیازی نیست بیان کنم که در این دو سال چه اتفاقاتی رخ داده است.
چند روز پیش بلافاصله بعد از سقوط سوریه، در حالی که همه از افغانستان شدن سوریه میگفتند، گفتم جولانی به خوبی از غربی ها آموزش دیده و حرف از صفر شدن تعرفه واردات تلفن همراه و اقتصاد آزاد میزند. همانجا گفتم که در راستای سیاست بی آبرو سازی جمهوری اسلامی، به سوریه خواهند رسید. سوریه از نظر نظامی مسلح نخواهد شد چرا که طبق دکترین امنیتی نیل تا فرات اسراییل، کسی نباید در این محوطه به سلاح های استراتژیک مسلح باشد، اما از نظر اقتصادی، تمام رکورد های مرتبط با رشد اقتصادی در سوریه شکسته خواهد شد. شاید سوریه تجزیه شود که البته من احتمال آن را کم میدانم، اما از نظر معیشت و اقتصاد جهش های خیره کننده ای در سطح منطقه و جهان خواهد کرد. شاید نمونه ای عربی شده از اتفاقات دولت جدید آرژانتین در آن دیده شود.
سفر وزیر خارجه آلمان به سوریه و سفر جولانی به عربستان، و نقل این حرف سعودی ها که کمک به دولت جدید سوریه برایشان سقف ندارد، موید این ادعای من است که سوریه رشد اقتصادی خیره کننده ای خواهد داشت.
این رشد اقتصادی به گونه ای خواهد بود که دولت عراق و شیعیان عراق را به این فکر بیندازد که شاید فاصله گرفتن از جمهوری اسلامی بیشتر به نفعشان تمام شود. کما اینکه از سه سال پیش هشدار دادم که عراق با قطع وابستگی انرژیش به ایران در سیاست های دستوری آمریکا، از نظر سیاسی هم فاصله خواهد گرفت و میتواند در بلند مدت خطر بالقوه ای برای ایران شود.
حال رشد اقتصادی سوریه این شکاف عراق با ایران را دامن خواهد زد. روابط اقتصادی سوریه و عراق به مرور از روابط عراق و ایران پیشی خواهد گرفت و روابط اقتصادی پایه اصلی روابط سیاسی و فرهنگی هم خواهد شد.
پول کمی داریم، وقت کمی هم داریم اما کار زیادی داریم! راه حل هست و بارها نوشته شده. راه حل مستقل از نوع حکومت مستقر در ایران است. راه حلیست که چه جمهوری اسلامی و چه هر حکومتی در ایران باید از آن برود و آن هم احترام به حقوق مالکیت و سوسیالیسم زدایی از تمام بخش های کشور است. راه حل، خروج از جنون دیالکتیکی از جنس مقاومت و درگیری نظامیست.
ایران وایر - شهردار شهر شهر کرگان، استان هرمزگان، علی بلاک، هدف حمله یکی از شهروندان با بنزین قرار گرفت و به شدت دچار سوختگی شد.
گزارشها حاکی است که این شهروند با ریختن بنزین و آتشزدن عمدی، شهردار را هدف قرار داده است. پزشکان میزان سوختگی او را ۳۶درصد اعلام کردهاند و برای ادامه درمان به بیمارستانی در بندرعباس منتقل شده است.
این حادثه در پی اقدام شهرداری برای رفع سد معبر ایجادشده توسط این شهروند رخ داد. گفته میشود این سد معبر موجب اعتراضات گسترده مردم شده بود و پس از شکایات مکرر، شهرداری تصمیم به رفع آن گرفت.
ملاحی، عضو شورای شهر کرگان، توضیح داده است که شهردار برای رسیدگی به این مشکل در محل حضور داشت که فرد خاطی، به همراه همسر خود، با ریختن بنزین و شعلهور کردن آتش، این حمله را انجام داد.
محمد رادمهر، فرماندار میناب، نیز ضمن تایید این حادثه، اعلام کرد که حال عمومی شهردار مساعد است و روند درمان او در بیمارستان بندرعباس ادامه دارد.
برخی تحلیلگران این حادثه را نتیجه فضای پرفشار و نارضایتیهای عمیق مردم از مدیریت شهری و نحوه برخورد مسوولان با مشکلات روزمره میدانند. اگرچه مقامات تلاش کردهاند این حادثه را به یک «واکنش احساسی غیرقانونی» نسبت دهند، اما چنین رویدادهایی نشاندهنده زنگ خطری جدی در نحوه تعامل مردم و مسوولان در نظام جمهوری اسلامی است.
امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در یکی از تندترین اظهارات خود علیه جمهوری اسلامی، خواستار همکاری با ایالات متحده برای مقابله با برنامههای هستهای، موشکی و سیاستهای منطقهای حکومت ایران شد.
این موضعگیری تند مکرون، نشاندهنده تغییرات جدی در رویکرد اروپا نسبت به جمهوری اسلامی است.
اظهارات مکرون بهویژه در شرایطی مطرح میشود که جمهوری اسلامی با ترکیبی از فشارهای بینالمللی و داخلی روبهرو است.
این اظهارات به وضوح نشان میدهد که تهران در آیندهای نزدیک ممکن است با یک ائتلاف قدرتمند شامل ایالات متحده، اسرائیل و اروپا مواجه شود.
مکرون در سخنان خود به سه محور اصلی تهدید جمهوری اسلامی اشاره کرد: خطر برنامه هستهای جمهوری اسلامی، برنامه موشکی آن و دخالتهایش در جنگ اوکراین.
سرعت پیشرفت برنامه هستهای تهران به حدی رسیده که مکرون آن را «در آستانه نقطه غیرقابل بازگشت» ارزیابی میکند.
این موضوع نگرانیهای عمیقی را در اروپا به وجود آورده است.
در همین راستا، فرانسه همراه با آلمان و بریتانیا، در سال ۲۰۲۴ قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه کردند.
این قطعنامه که با ۱۹ رای مثبت به تصویب رسید، به عدم همکاری ایران با آژانس و غنیسازی بالای ۶۰ درصد بهعنوان تهدیدی جدی اشاره داشت.
توسعه روزافزون برنامه موشکی جمهوری اسلامی و تهدید مستقیم اروپا از سوی فرماندهان سپاه پاسداران نیز نگرانیهای امنیتی جدیای را برای اتحادیه اروپا ایجاد کرده است.
در جنگ اوکراین هم ارسال تسلیحات، از جمله پهپادها و موشکها از سوی جمهوری اسلامی به روسیه، بهعنوان تهدیدی مستقیم برای امنیت اروپا در نظر گرفته میشود.
با روی کار آمدن دولت مسعود پزشکیان، برخی تحلیلگران امیدوار بودند ایران به سمت تعامل با نظام بینالملل حرکت کند اما سخنان علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در روز نخست کار دولت چهاردهم، مبنی بر این که «رفتن به سمت اروپا اولویت جمهوری اسلامی نیست»، این امیدها را کمرنگ کرد.
این اظهارات نشان میدهد خامنهای آماده تغییر رویکرد سنتی خود نبوده و همچنان بر موضع تقابلی با غرب تاکید دارد.
اظهارات مکرون و رویکرد تهاجمی تهران در برنامههای هستهای و موشکی، باعث شده است فضای مذاکره میان جمهوری اسلامی و اروپا به شدت تیره شود. گفتوگوهای اخیر میان مقامهای ایرانی و اروپایی نیز تاکنون دستاوردی نداشته و به نظر میرسد چشمانداز روشنی برای موفقیت این مذاکرات وجود ندارد.
به همین دلیل یکی از تغییرات اساسی در سیاست اروپا، تمایل به همکاری نزدیکتر با دونالد ترامپ است. اتحادیه اروپا بهویژه به حمایت ترامپ برای مقابله با روسیه در جنگ اوکراین نیازمند است. همین نیاز، زمینهساز تقویت همکاری اروپا با آمریکا علیه تهدیدات جمهوری اسلامی شده است.
ویدیویی منتشر شده است که نشان میدهد مدیریت دانشگاه صنعتی اصفهان حمام خوابگاه الغدیر را به سالن مطالعه تبدیل کرده است.
این اقدام با اعتراض شدید دانشجویان و اعضای شورای صنفی دانشگاه مواجه شده، چرا که به گفته آنها، فضایی که برای مطالعه ایجاد شده نه تنها استانداردهای لازم را ندارد، بلکه از تهویه و نورپردازی مناسب نیز برخوردار نیست.
ویدیویی منتشر شده است که نشان میدهد مدیریت دانشگاه صنعتی اصفهان حمام خوابگاه الغدیر را به سالن مطالعه تبدیل کرده است. این اقدام با اعتراض شدید دانشجویان و اعضای شورای صنفی دانشگاه مواجه شده، چرا که به گفته آنها، فضایی که برای مطالعه ایجاد شده نه تنها استانداردهای لازم را ندارد،... pic.twitter.com/K6nd1qQ7I5
ایندیپندنت عربی تصاویری از غرفه ایرانی در جشنواره موسم ریاض عربستان سعودی منتشر کرده است.
بنابر این تصاویری در این غرفه رقصهای پرشور سنتی و موسیقی دلنشینی و پرنشاط ایرانی بازدیدکنندگان را مجذوب خود کرده است.
ایندیپندنت عربی تصاویری از غرفه ایرانی در جشنواره موسم ریاض عربستان سعودی منتشر کرده است. بنابر این تصاویری در این غرفه رقصهای پرشور سنتی و موسیقی دلنشینی و پرنشاط ایرانی بازدیدکنندگان را مجذوب خود کرده است. pic.twitter.com/lwNOIgeQa2
روز چهارشنبه ۱۹ دی، در پی گزارش وضعیت یک خودرو مشکوک، پلیس لندن با بستن چند خیابان در اطراف خیابان اصلی رگنت در مرکز لندن، به کنترل وضعیت پرداخت.
در این زمان شنیده شدن چند صدای انفجار باعث هراس و فرار مردم شد اما پلیس اعلام کرد که این صداها مربوط به «انفجارهای کنترل شده» در اطراف خودرو مشکوک بوده است. به گفته پلیس، بعد از انفجارهای کنترلشده و بررسی دقیق وضعیت، مشخص شد که خودرو مذکور تهدیدی محسوب نمیشود.
روز چهارشنبه ۱۹ دی، در پی گزارش وضعیت یک خودرو مشکوک، پلیس لندن با بستن چند خیابان در اطراف خیابان اصلی رگنت در مرکز لندن، به کنترل وضعیت پرداخت. در این زمان شنیده شدن چند صدای انفجار باعث هراس و فرار مردم شد اما پلیس اعلام کرد که این صداها مربوط به «انفجارهای کنترل شده» در اطراف... pic.twitter.com/TlgMfMV4yG
ایران وایر - به دنبال گسترده ویدیویی که مواجهه یک زن معترض به حجاب اجباری و یک آخوند در فرودگاه مهرآباد تهران را نشان میدهد، یک خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران مدعی شد که زن معترض «از مشکلات روحی رنج میبرده است.»
در این ویدیو که روز ۱۷ دیماه منتشر شد، یک زن پس از یک مشاجره لفظی با یک آخوند، عمامه او را برمیدارد و بهعنوان شال بر سر خود قرار میدهد. سپس، در حالی که عمامه را همچنان روی سر دارد، در محوطه فرودگاه به دنبال همسرش میگردد.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران این که تذکر حجاب باعث عصبانیت زن و رخداد درگیری در فرودگاه مهرآباد شده را ادعایی نادرست قلمداد کرده است.
تسنیم روز دوشنبه به نقل از یک منبع آگاه مدعی شد: «خانمی که از مشکلات روحی رنج میبرده است بدون دلیلی شروع به فریاد در فرودگاه میکند و به سمت مردم حملهور میشود و به افراد متعددی حاضر در فرودگاه توهین میکند. با بازداشت ایشان و حضور خانواده و ارائه اسناد پزشکی مشخص میشود فرد خاطی دچار مشکلات روانی شدید بودهاند.»
این خبرگزاری امنیتی ادعا کرد: «افرادی که این خانم به آنها حمله کرده بود [از جمله آن آخوند] از شکایت منصرف شدند و وی ساعتی بعد آزاد شد.»
🎥 صبح امروز دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ ویدیویی از درگیری یک زن در فرودگاه مهرآباد با یک آخوند بر سر حجاب اجباری در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا است. در این ویدیو یک زن پس درگیری لفظی با یک آخوند عمامه او بر میدارد و به عنوان شال بر سرش میگذارد و سپس به دنبال شوهرش میگردد. اطلاعاتی از... pic.twitter.com/5Il7sv0BeN
خبرگزاری تسنیم همچنین مدعی شده که آخوندی که در این ویدیو عمامهاش برداشته شده، «هیچ تذکر حجابی» به خانم عصبانی نداده است و «هیچ مواجههای نیز با این خانم رخ نداده است و بدون دلیل به او حمله و از این صحنه نیز فیلمبرداری شده است.»
گفتنی است که اتهام «مشکلات روانی» روش معمول جمهوری اسلامی برای بیاعتبار جلوه دادن اعتراضات زنان معترض به حجاب اجباری در مقابله با تعرض ماموران حکومت و دفاع از خود بوده است.
شورش آوارگان غزه در هتل اهدایی کشور میزبان (مالزی)
در ماه اوت سال گذشته، دولت مالزی ۴۱ فرد بیمار همراه با ۸۶ نفر از بستگان آنها (بیشتر زنان و کودکان) را برای درمان از غزه به این کشور آورد. آنها امروز مشغول آتش زدن و تخریب هتل رایگان اهدایی کشور میزبان خود بودند. معترضين فلسطینی خواستار انتقال خود به مصر هستند.
BREAKING:
Gazan refugees are rioting at a taxpayer-funded hotel in Kuala Lumpur.
In August, Malaysia brought in 41 chronically ill Gazans for treatment & 86 of their relatives from Gaza (via Egypt). They are now setting fires & vandalizing the hotel. Malaysians are furious... pic.twitter.com/wOdfTY5VMW
همان گونه که در ویدئو مشاهده می شود ، خانم مزبور عمامه را از سر روحانی بر می دارد و آن را بر سر خود می اندازد و از فرط عصبانیت فریاد می زند.
در باره این حادثه چند نکته وجود دارد:
۱. نه تنها عقلا و عرفا روحانی مزبور حق حتی تذکر زبانی و لو آرام و محترمانه را نداشته بلکه شرعا بر اساس فتوای همه فقها، یکی از شرایط جواز و وجوب امر به معروف، احتمال عقلایی و قابل اعتنای تاثیر است. یعنی اگر تذکر زبانی در باب یک عمل با فرض گناه بودن، فاقد تاثیر باشد و بدتر آن که موجب واکنش منفی و تند طرف مقابل شود نه تنها امر به معروف واجب و مجاز نیست بلکه شبهه قوی حرمت دارد.
۲. روحانیتی که در مصدر قدرت است و به جامعه آشکارا ظلم می کند و یا حتی روحانیتی که در مصدر قدرت نباشد اما در برابر حاکمیت ظالم و فاسد سکوت می کند، کمترین حق شرعی و عقلی و عرفی برای امر به معروف مردم و شهروندان ندارد و در صورتی که وارد این عرصه شود، بروز چنین برخوردهایی از سوی شهروندان کاملا طبیعی، عقلی و شرعی است و جامعه مدال شجاعت و افتخار به چنین شهروند و زن شجاعی می دهد.
بنا بر این روحانیت و کلا اهل شریعت حق ندارند وارد چنین چالشهایی با شهروندان و بویژه زنان مظلوم ایران شوند و الا چنین طوفانهایی و حتی شدیدتر از آن را درو خواهند کرد.
ایران اینترنشنال - اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دوشنبه ۱۷ دی درباره خروج ناگهانی هلدینگ صافولای عربستان سعودی از ایران گفت ارزی از کشور خارج نشده و تنها انتقال سهام از یک شرکت به شرکت دیگر صورت گرفته است. رسانهها در ایران خبر دادند خانواده مدلل خریدار سهام صافولا بوده است.
۱۲ دی ۱۴۰۳، هلدینگ صافولای عربستان سعودی که سهمش از بازار روغن خوراکی در ایران بیش از ۵۰ درصد تخمین زده میشد، بهطور ناگهانی تمام سرمایه خود را از ایران خارج کرد.
این گروه که بزرگترین سرمایهگذار سعودیها در ایران بود، تمام دارایی خود در ایران را به ارزش ۷۰۵ میلیون ریال عربستان سعودی، معادل ۱۸۸ میلیون دلار، فروخت و از کشور خارج شد.
در اولین واکنش، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، با کماهمیت جلوه دادن این اقدام، خبر داد خریدار سهام صافولا یک شرکت اماراتی بوده است.
صافولا حتی پس از رخدادهای دی ماه ۱۳۹۴ و حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان سعودی در تهران و مشهد، بازار ایران را ترک نکرده بود.
خبرگزاری ایلنا به نقل از تیمور محمدی، عضو هیات مدیره انجمن صنفی صنایع روغن نباتی ایران، نوشت میزان سرمایهگذاری صافولا در حوزه تولید روغن خوراکی کشور حدود ۸۰ درصد بوده است.
علی شریعتی، عضو اتاق بازرگانی ایران، در مصاحبه با تجارتنیوز گفت: «واقعیت این است که دلیل خروج صافولا از ایران بهطور رسمی اعلام نشده اما تنها دلیل قابل حدس این است که با توجه به قطعی شدن بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، ممکن است ریاض تصمیم داشته باشد سطح روابط خود را با ایران کاهش دهد.»
جواد مدلل:::
خانواده مدلل و سهام صافولا
با وجود ابهامها درباره خریدار سهام صافولا، اکثر رسانههای داخلی نوشتند خانواده مدلل خریدار سهام صافولا بوده است.
این خانواده از گذشته در حوزه صنایع غذایی، بهویژه واردات دانههای روغنی، فعال بوده و هماکنون نیز چندین مجتمع کشت و صنعت و روغنکشی در اختیار دارد.
نفوذ این خاندان در صنایع غذایی به حدی است که خرداد ۱۳۹۸، زمانی که از آنها خواسته شده بود درباره بدهی و ارز دریافتی خود توضیح دهند، حمید اسماعیلی، نماینده گروه مدلل در استان خوزستان، به تسنیم، خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران، گفت: «قیمت کالا به موجودی انبارهای گروه مدلل بستگی دارد ... اگر گروه مدلل نباشد، تنظیم بازار به هم میریزد.»
خانواده مدلل، فرزندان عبدالعلی مدلل، یکی از پرحاشیهترین و ثروتمندترین خانوادههای ایران به شمار میروند.
این خانواده در دوران ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی فعالیتهای خود را توسعه داد و در اوایل دولت محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶، با تاسیس مجتمع کشت و صنعت ماهیدشت کرمانشاه، جایگاه خود را بهعنوان یکی از الیگارشها در ساختار اقتصاد جمهوری اسلامی مستحکم کرد.
شخص عبدالعلی مدلل سال ۱۳۹۹ درگذشت و پس از او جواد مدلل سکاندار امپراطوری اقتصادی مدللها شد.
فرزندان و نوادگان مدلل صدها شرکت و مجموعه را در سراسر ایران در اختیار دارند.
مدللها امروز در حوزه سیمان با «سیمان مدلل»، در حوزه عمران با هلدینگ «ابتکار سازه»، در حوزه خوراک دام با مجموعه «کلهردانه»، در حوزه بازرگانی با «آوا تجارت صبا» و در حوزه روغن با مجموعههای «روغنکشی ماهیدشت»، «مجتمع کشت و صنعت شمال»، «مجتمع کشت و صنعت ماهیدشت کرمانشاه»، «روغنکشی نابدانه سمنان» و شرکتهایی دیگر فعال هستند.
احمد زیدآبادینویسنده و مشاور هممیهن- دکتر رنانی از جمله استادانی است که او را میتوان در شمار «کنشگران مرزی» به شمار آورد. منظور از کنشگران مرزی آن دسته از شهروندانی هستند که ضمن انتقاد به عملکرد حکومت و هشدار نسبت به پیامدها و نتایج سیاستهای آن، خواهان بهبود شرایط کشور از طریق تلاشهای مدنی و مسالمتآمیز و متقاعد کردن زمامداران به تغییر شیوۀ حکمرانی و رفتار خود هستند.
تعلیق فعالیت سایت و کانال تلگرامی دکتر محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان به دلیل آنچه «مرجع قضایی برخی مطالب آن را مجرمانه تلقی کرده است» میتواند دو تفسیر و برداشت داشته باشد. برداشت نخست این است که نظام سیاسی تحمل خود را در مقابل نوشتهها و اظهارنظرهای استادی در سطح و نوع آقای رنانی از دست داده و از این پس قرار است محدودیتهای بیشتری در برابر این نوع اظهارنظرها اعمال شود.
دکتر رنانی از جمله استادانی است که او را میتوان در شمار «کنشگران مرزی» به شمار آورد. منظور از کنشگران مرزی آن دسته از شهروندانی هستند که ضمن انتقاد به عملکرد حکومت و هشدار نسبت به پیامدها و نتایج سیاستهای آن، خواهان بهبود شرایط کشور از طریق تلاشهای مدنی و مسالمتآمیز و متقاعد کردن زمامداران به تغییر شیوۀ حکمرانی و رفتار خود هستند.
در واقع آقای رنانی در سالهای اخیر در این زمینه چیزی کم نگذاشته است. او با آنکه مشغول مطالعات بنیادی و معطوف به آینده است، اما در مقابل هر سیاست نادرستی موضع گرفته و با احساس مسئولیت ملی دربارۀ عواقب آن، گاه به نرمی و گاه به درشتی به مسئولان کشور هشدار داده است.
این هشدارها تاکنون در فضای رسمی کشور کم و بیش تحمل شده است، زیرا کمتر کسی یافت میشود که دغدغههای آقای رنانی را به عواملی جز حس میهندوستی و دلسوزی برای جامعه و حتی حکومت نسبت دهد. تشکیل پروندۀ قضایی برای آقای رنانی در مورد انتشار نظرات و دیدگاههایش اما نشانۀ واضحی از پایان تحمل این نوع نظرات در سطح رسمی است و این علامتی بسیار منفی در فضای کنونی تلقی میشود.
اگر این برداشت صحیح باشد، فعلاً مشخص نیست که آیا بیتحملی به اصل نظرات و هشدارهای آقای رنانی مربوط میشود و یا اینکه برخی درشتیهای لحن و کلام او عدهای را عصبانی کرده است. قاعدتاً نرمی یا درشتی گفتار دکتر رنانی به میزان نگرانی و بیمی است که از بروز هر مشکلی در سطح جامعه پیدا میکند.
از این رو، اگر موضوع به لحن کلام دکتر رنانی مربوط باشد، در واقع، پروندهسازی برای او بر سر موضوعی صوری و حاشیهای و در عمل نوعی اتلاف وقت دوجانبه است. چنین کاری درست مثل نادیده گرفتن خواص میوه و مشاجره بر سر پوست آن است!
تشکیل پرونده برای آقای رنانی و تعلیق فعالیت سایت و کانال تلگرامی او اما اگر به دلیل محتوای نظرات و هشدارهای او باشد، ماجرا نهفقط تغییر ماهیت میدهد بلکه از شخص آقای رنانی بسیار فراتر میرود. در صورت صحت این برداشت، تعلیق فعالیتهای قلمی آقای رنانی را باید به معنای پایان کنشگری مرزی در جامعۀ ایرانی قلمداد کرد.
اگر فعالیتهای فکری و نوشتاری در قالب کنشگری مرزی به عنوان امری مجرمانه و مستوجب محدودیت و مجازات تعریف شود، این به معنای خداحافظی عموم کنشگران این طیف با عرصۀ عمومی و تغییر فضای سیاسی جامعه و تبدیل آن به صورتی کاملاً دوقطبی است. عواقب دوقطبی شدن کامل فضای سیاسی هم آشکارتر از آن است که نیاز به هشداری تازه داشته باشد.
تفسیر و برداشت دوم از تعلیق فعالیت فکری آقای رنانی در فضای مجازی هم این است که ماجرا مربوط به یک سیاست کلان و تصمیمگیری در سطوح بالا نیست و کل داستان به فضای خاص حاکم بر شهر اصفهان ارتباط پیدا میکند.
سردار اثباتی از فرماندهان ارشد سپاه از خیانت روسیه به بشار اسد میگوید روسها از عوامل مهم فروپاشی بشار اسد بودند. فایل بدون سانسور / افشاگری و سخنان فوق جنجالی سردار اثباتی از فرماندهان ارشد سپاه در سوریه در خصوص چگونگی فروپاشی حکومت بشار اسد.
برخورد با اظهارنظر و نقد اندیشمندان مشفق راه را برای تشویش افکار عمومی توسط تندروهای منفعت طلب باز میکند.
ظریف نوشت: استاد دکتر محسن رنانی یکی از آگاه ترین و دلسوزترین اندیشمندان این مرز و بوم است که با شجاعت و صراحت به منظور پیشگیری و درمان پیش از وقوع فاجعه، به صورت خصوصی و هرگاه ضرورت باشد به شکل عمومی، هشدار میدهد.
محمدجواد ظریف در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«استاد دکتر محسن رنانی یکی از آگاه ترین و دلسوزترین اندیشمندان این مرز و بوم است که با شجاعت و صراحت به منظور پیشگیری و درمان پیش از وقوع فاجعه، به صورت خصوصی و هرگاه ضرورت باشد به شکل عمومی، هشدار میدهد.
انذارهایش برخاسته از دغدغهمندی است و نه برای تشویش اذهان. حضور راهگشا و سازنده ایشان در شورای راهبری یکی از نمونههای مشارکت مشفقانه ایشان است.
تهران میگوید از «همه ابزارها» برای گرفتن حقابه از طالبان، استفاده میکند
روزنامه جمهوری اسلامی نیز نوشته که باید سفارت افغانستان در تهران از طالبان پس گرفته شود
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه سیاست ایران در قبال طالبان از دولت روحانی اشتباه بوده و در دولت رئیسی پررنگتر شده است؛ از دولت چهاردهم میخواهد که نسبت به تغییر آن اقدام کند.
این اقدامات شامل پس گرفتن سفارت افغانستان در تهران و کنسولگری مشهد از طالبان، تقلیل حضور اتباع مجاز افغانی به ۳ درصد که منطبق با مقررات بینالمللی است، اخراج سریع کلیه اتباع افغانی غیرمجاز و قطع روابط تجاری با طالبان میشوند. این، حداقل فشار سیاسی است که جمهوری اسلامی ایران میتواند به حکومت خودخوانده طالبان وارد کند.
:::
رادیو بین المللی فرانسه - وزارت خارجه ایران در واکنش به اختلافهای پسین با طالبان پیرامون مساله حقابه، میگوید که تهران از «همه ابزارها برای احیای حق» در زمینه حقابه استفاده میکند.
مساله اختلافات تهران با طالبان بر سر مساله حقابه، از مواردی بود که اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در نشست خبری دوشنبه ۶ ژانویه، به آن پرداخت.
بقایی در پاسخ به پرسشی در مورد سدسازیها در افغانستان و بروز اختلافات میان تهران و رژیم طالبان، گفت که «در افغانستان، سرپرست سفارت جمهوری اسلامی ایران آقای بیگدلی، موضوع را در دست پیگیری دارند، اینجا هم از همه امکاناتی که داریم برای پیگیری موضوع استفاده میکنیم.»
خبرگزاری ایرنای ایران، در گزارشی به نقل از سخنگوی وزارت خارجه ایران، نوشته که مساله حقابه ایران از رود هیرمند، برای تهران «روشن» است و ایران «در برخی موارد، سند موافقتنامه مشخص» دارد.
از زمان برگشت طالبان به قدرت، تهران همواره با رژیم طالبان بر سر مساله حقابه، اختلافاتی داشته که در برخی موارد حتی به درگیری مرزی میان دو طرف نیز انجامیده است.
در روزهای پسین نیز تهران به محدود شدن حقابه از سوی طالبان، شکایت کرده است.
حالا سخنگوی وزارت خارجه ایران میگوید که آبهایی که از افغانستان به سمت ایران در طی هزاران یا میلیونها سال، روان بوده، «حقوقی» را برای همه طرفهای دو سوی مرز ایجاد میکند.
ویدیویی از فرودگاه مهرآباد منتشر شده که نشان میدهد زنی خشمگین که حجاب اجباری ندارد، در پی یک مشاجره عمامه یک روحانی را از سرش برداشته و به جای شال روی سر خودش میاندازد
در این ویدیو زنی که حجاب نداره، عصبانی میره سمت آخوندی که به نظر میرسه بهش تذکر حجاب داده، عمامهاش را از سرش برمیداره و سرش میکنه و پشت سر هم فریاد میکشه
ایران وایر - دوازده تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج با انتشار نامهای به تصمیم مقامات برای واگذاری بخشی از زندان قزلحصار به زندان مرکزی کرج اعتراض کرده و درباره وقوع فاجعه انسانی در این زندان هشدار دادهاند.
در این نامه که روز دوشنبه ۱۷ دی منتشر شد آمده است: «ظرفیت رسمی زندان قزلحصار حدود ۸۰۰۰ نفر است. اما در حال حاضر، تنها در یک واحد از چهار واحد این زندان (واحد ۱)، چنین ظرفیتی بهطور کامل اشغال شده است و سایر واحدها نیز بسیار بیش از ظرفیت رسمی خود زندانیان را در بر دارند. بهعنوان نمونه، در واحد ۲ حدود ۱۶۰۰ نفر که به اعدام محکوم شدهاند نگهداری میشوند.»
به نوشته این دوازده زندانی سیاسی، «در این شرایط، مقامات حکومت مستبد تصمیم گرفتهاند ۱۷۰۰ زندانی، عمدتاً از واحد ۴ زندان قزلحصار، را به واحدهای دیگر منتقل کرده و این واحد را به زندان مرکزی استان البرز واگذار کنند.»
این بیانیه اضافه کرده است: «بحث تنها جلوگیری از فاجعه نیست؛ چرا که زندان قزلحصار خود فاجعه است. در حال حاضر، حدود ۱۲,۰۰۰ زندانی در بندها، حسینیهها، و حتی راهروها به شکلی غیرانسانی و فاجعهآمیز نگهداری میشوند.»
به نوشته این دوازده زندانی سیاسی، بیعدالتی و تعدی که حتی حداقل حقوق انسانی، مانند فضای مناسب برای خواب و حرکت، را برای زندانیان فراهم نمیکند، ناشی از فقدان نظارت بر زندانهاست.
متن کامل بیانیه به این شرح است:
حکومتها را میتوان در خلوتشان، بدون جلوههای بیرونی، شناخت؛ همان جایی که هیچ نظارت خارجی بر آنها وجود ندارد. گرامشی، فیلسوف ایتالیایی، میگوید: "ماهیت هر حکومتی را از زندانهای آن باید شناخت؛ دقیقاً همانجایی که هیچ نظارتی وجود ندارد و ماهیت خود را بهطور کامل آشکار میسازد."
ظرفیت رسمی زندان قزلحصار حدود ۸۰۰۰ نفر است. اما در حال حاضر، تنها در یک واحد از چهار واحد این زندان (واحد ۱)، چنین ظرفیتی بهطور کامل اشغال شده است و سایر واحدها نیز بسیار بیش از ظرفیت رسمی خود زندانیان را در بر دارند. بهعنوان نمونه، در واحد ۲ حدود ۱۶۰۰ نفر که به اعدام محکوم شدهاند نگهداری میشوند.
در این شرایط، مقامات حکومت مستبد تصمیم گرفتهاند ۱۷۰۰ زندانی، عمدتاً از واحد ۴ زندان قزلحصار، را به واحدهای دیگر منتقل کرده و این واحد را به زندان مرکزی استان البرز واگذار کنند.بحث تنها جلوگیری از فاجعه نیست؛ چرا که زندان قزلحصار خود فاجعه است. در حال حاضر، حدود ۱۲,۰۰۰ زندانی در بندها، حسینیهها، و حتی راهروها به شکلی غیرانسانی و فاجعهآمیز نگهداری میشوند.
در خلوتگاه حکومتی که هیچ نظارتی بر آن وجود ندارد، زندانیان تنها بهعنوان اعداد و ارقامی دیده میشوند؛ نه کرامتی انسانی برایشان متصور است، نه خانوادههای چشمانتظارشان و نه حقوق حداقلی انسانیشان به رسمیت شناخته میشود.
شخصیت رهبران توتالیتر اسلامی مانند خمینی و خامنهای، چگونه قابل بررسی است؟ ویژگی روانشناختی و سیاسی و رفتاری آنها چیست؟ خصوصیت عرفانی و فقاهتی خمینی چه تاثیری در استبداد سیاسی فردی او دارد؟ آیا رهبران توتالیتر مذهبی شیعه مانند رهبران توتالیتر غیرمذهبی عمل میکنند؟
شیعهگری توتالیتر
در شیعهگری الله مطلق است، محمد رسول و نماینده الله و نفس او الهی است و امامان شیعه معصوم هستند، مانند انسان نیستند زیرا خطاکار و گناهکار نیستند. امامان مانند محمد هستند، مقدس هستند، از ماهیت الهی هستند، اراده الهی هستند، جهان را تکوین میکنند و معجزه میکنند. در شیعه امامیه جعفری امام ولایت و رهبری جامعه را به عهده دارد و امام از سوی الله تعیین شده است. مصطفی کامل شیبی در «الصلة بین التصوّف و التشیّع» مینویسد: «شیخ طوسی از عالمان نامدار شیعی، ویژگی شیعی و وجوه امتیاز آن را اعتقاد به امامت حضرت علی علیه السلام بر اساس اراده الهی و وصیت پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته است» (جلد اول). علامهّ طباطبائی در «شیعه در اسلام» از «مرجعیت علمی» اهل بیت میگوید. در تفکر شیعه اراده الله که آفریننده جهان هستی است به اراده انسان یعنی رسول و علی تبدیل میشود. بمعنای دیگر رسول و علی و امام همان الله هستند و مرجعیت «علمی» آنها همان مرجعیت الله عربی است. ایدئولوژی شیعه متکی بر اوهام، خیالبافی، اشباح، افسانههای ترسناک، موجودات عجیب و غریب و شعبده بازی برای فریب روان انسان است. شوربختانه در تاریخ، ما ایرانیان گرفتار این ایدئولوژی مذهبی زیانبار گشتیم. ازخودبیگانه شدیم و ایدئولوژی منحط شیعه را از آن خود کردیم. سلطانها و حکمرانان و ملاباشیها در انحطاط ما نقش فعال داشتند. سلطان محمد خدابنده مشهور به اولجایتو از ایلخانیان، امامیه را مذهب رسمی اعلام کرد. شاه اسماعیل صفوی در دوره ۱۵۰۱ تا ۱۵۲۴ میلادی حکومت میکرد شیعه امامیه را در پیروی از خاندان خود و در مقابله با خلافت عثمانی و با کمک ملاهای عرب و سرنیزه، مذهب رسمی ایران نمود. در زمان قاجاریه ملاباشی و سلطان به هم نزدیک تر میشوند و ولایت فقیه مطرح میشود. در جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی روح الله خمینی نظام سیاسی را بر طبق اصول مذهب و فقه شیعه دوازده امامی شکل داد. این نظام سیاسی دینی متکی بر ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه اعلام شد.
به مناسبت باز انتشار «دگردیسیها، مهاجرت»، اثر اَدونیس، شاعر پرآوازه سوری، گفتگویی با او در محل اقامتش در پاریس انجام گرفت. این مصاحبه توسط والِریمارَن لامِسله تنظیم و در مجله فرانسوی لوپوئن در ۲۵ دسامبر ۲۰۲۴ منتشر شد. در زیر، پس از مقدمه مترجم، ترجمهی مقدمه لوپوئن و متن مصاحبه را در اختیار خواننده قرار میدهیم.
---------------------------------------------
مقدمه مترجم
علی احمد سعید اِسبِر، شاعر نامدار سوری، روشنفکری نوآور، نویسنده، مترجم و هنرمند است. او نام معشوق اَفرودیته، خدای عشقِ اساطیر یونانی، یعنی اَدونیس را به عنوان اسم مستعار برای خود گزیده است. بسیاری در جهان عرب، در خاورمیانه و در اروپا، بهویژه نزد اهل کتاب، هنر و شعر، او را بهخوبی میشناسند و با آثار، اشعار و ایدههای او آشنایی دارند. بسیاری از کارها و نوشتارهای او نیز به زبانهای مختلف جهان، از جمله فارسی، ترجمه شدهاند.
انگیزهی اصلی من از ترجمه مصاحبه با اَدونیس و انتشار آن برای فارسی زبانان، تنها ادای احترام و تجلیلِ دوباره از این شاعر مدرنیست و ضددین نیست. گرامیداشتی مجدد از اشعار، آثار و کارهای هنریِ پر ارزش او نیست. بلکه چیز دیگری است.
این مصاحبه همزمان با یک رخداد تاریخیِ بزرگ و مهم، هم برای کشور و مردمان سوریه و هم برای خاورمیانه، انجام گرفته است. یعنی چند روز پس از ۸ دسامیر ۲۰۲۴، تاریخ سقوط رژیم بشار اسد و فروپاشی 53 سال دیکتاتوری خونخوارِ دودمان پدر و پسر در سوریه. نخستین پرسش مصاحبهکننده از اَدونیس نیز در همین رابطه است. بخش بزرگی از پرسش و پاسخها نیز روی همین موضوع دور میزند: سرنوشت خاورمیانه و جهان در چالش با دین و دینسالاری.
اظهار نظرهای اَدونیس، در شرایط تاریخیِ امروزی، برای مردمان خاورمیانه بسی آموزنده و تأملبرانگیز است. ایدههای روشنفکر متعهدی است که در دفاع از آزادی و در مخالفت با دیکتاتوری و دین، بخش کلانی از زندگی خود را در تبعید و مهاجرت در لبنان و سپس در فرانسه گذرانده است. اَدونیس، نواندیشی است ضد سنت و ضد دین، که به خاطر مبارزه و مخالفتش با اسلام، ادیان و مذاهب بهطور کلی، به خاطر افشاگریاش از نقش مخرب دین در جامعه و به خاطر دفاعش از لائیسیته در جهان موسوم به اسلام، از سوی اسلامگرایان و بنیادگرایان دینی، تهدید به مرگ شده و کتابهایش سوزانده میشوند.
به چند پاسخ اَدونیس در این مصاحبه و اهمیت آنها توجه کنیم:
«منمطلقاً در هیچ زمینهای از سقوط رژیم اسد متأسف نیستم... مسأله چندان بر سر تغییر رژیم نیست تا تغییر جامعه. یعنی این که چه نوع جامعهای میخواهیم ایجاد کنیم؟ اگر یک جامعهی مدنیِ لائیک، که حقوق زنان و مردان، آزادیها و آرزوهای آنان را محترم میشمارد، بنیاد نکنیم، به گونهای که در چنین جامعهای دین و مذهب تبدیل به امری شخصی گردند، ما هرگز از رکود و پسرفتی که در آن قرار داریم خارج نخواهیم شد.»
« زن و مرد واحدی تقسیمناپذیراند. مرد آزاد نیست اگر زن تحت فرمان باشد... قرآن، همچون کتاب مقدس، برتری و تقدم را به مرد میدهد، اما چنین برداشتی، خودِ هستی را تحریف میکند. مسأله، پس بدین ترتیب، از مذهب و دین برمیخیزد. و من نه تنها ضددین هستم بلکه به همان اندازه نیز ضد تکخداییام، بهویژه در مورد آن چه که مربوط به نگاه و بینش دینی نسبت به زن میباشد. من بر این باورم که تکخدایی آغاز انحطاط وجود بشری است.»
« امروزه، مهمترین مسأله، بنا نهادن و استقرار لائیسیته است... بیروت همیشه در گرداب باقی خواهد ماند تا زمانی که لائیسیته در آن جا برقرار و مستقر نشود. این بدین معناست که باید به طور اساسی مذهب و دین را از جامعه جدا کرد. مذهب یک تجربهی شخصی و یک رابطه فردی بین انسان و خدا ست و نباید در نهادهای جامعه یا دولت دخالت نماید.»
«اوضاع کنونی خاورمیانه ثابت میکند که سیاسی کردن دین یعنی نابود کردن جامعه. و من تنها از اسلام سخن نمیگویم، بلکه این موضوع حتا در مورد مسیحیت و یهودیت نیز صادق است. این دین است که امروزه مسأله است و همیشه مسأله شده است.»
بیایید یک ساعت وقت خودمان را بگذاریم و بی توجه به نام صاحبان فارسی زبان اکانتهای مجازی، (به ویژه ایکس) به نوشتهها و کامنتهای آنها نگاه کنیم. به راحتی و بدون هیچ پیش قضاوتی و با یک جمع بندی ساده میتوانیم در بیشتر این اکانتها فضای تاریکی را ببینیم که جز جنگ و خشونت و نفرتی بی منطق چیزی ندارد.
میگوییم فلان رسانه و بهمان رسانه را تحریم کنیم. تحریم یک رسانه، یعنی نخواندن و نشنیدن آن. عیبی هم ندارد و این حق حقوق بشری هر کسی میباشد، اما مرتب به آن رسانه تحریم کرده سر میزنیم، همهی مطالب آن را میخوانیم و میشنویم و براساس آنها تندترین ناسزاها را میگوییم و در اصل، این به اصطلاح تحریم، به نفع آن رسانه تمام میشود.
آنچه در اینجا مینویسم پاسخ به شما و دیگران نیست. بلکه نشان دادن حقیقت برای ثبت در تاریخ است. من خود بعنوان چپ در انقلاب مشروعه شرکت و فعال بودم. در عین حال تمام جریانهای چپ ایرانی و نوع نگاهشان به مقوله دموکراسی، آزادی، لیبرالیسم و کشورهای اروپایی و آمریکا را میدانم. بعد از به قدرت رسیدن آخوندها به دانمارک آمدم. امروز ۴۲ سال زندگی در غربت را تجربه میکنم. کنار آمدن با سختیهای نخست در یک کشور جدید چندان برایم مهم نبود. رنج و روح و روان زخمی از شوک انقلاب اسلامی بود که مدام آزارم میداد. دنبال پاسخی قانع کننده بودم. تقریباً دو سال طول کشید تا فهمیدم پاسخ این پرسش را باید درون خودم جستجو کنم. کار سختی بود. اما برای درک حقیقت میبایستی تن به این باستان شناسی دردناک بدهم. از خود پرسیدم: «درک و فهم تو از دموکراسی و آزادی، همین بود که در دانمارک میبینی؟ علت نفرت از مثلاً امپریالیسم آمریکا و غرب و صدها پرسش دیگر» حاصل این پرسش و پاسخ، نامه چند صفحهای شد که به دوست عزیزم ماشاالله آجودانی نویسنده مشروطه ایرانی نوشتم. با اجازه او بخش کوتاهی از پاسخ نامه را در اینجا نقل میکنم:
فاطی یونیفورمهای کثیفاش را داخل لباسشویی انداخت و روی صندلی راحتی مقابل تلویزیون نشست، همه لباس هایی را که در پنج شیفت گذشته پوشیده بود. نفس عمیقی کشید و منتظر ماند تا صدای قهوه جوش بلند شود و بویِ دلخواهش خانه را پر کند. نگاهی به ساعت آنتیک رویِ دیوار مقابل انداخت و زیر لب گفت: - تا چهار فقط پنج ساعت مونده، باید بجنبم. پردهها را کنار زد و نگاهی به خیابان انداخت. به جز دو دختر جوانی که مشغول دویدن بودند آدم دیگری را در خیابان فرعیشان ندید. انتظار دیگری هم نداشت. طبیعی بود که در آن وقت روز، مردم بوسیله ماشینهای کولر دار به این طرف و آن طرف بروند. از کمد کنار یخچال پاکتی را بیرون آورد و دو پیمانه دانه در بشقابی ریخت و آن را وسط بالکن کوچکشان گذاشت و از پشت پنجره آشپزخانه به آن خیره شد. انگار همه طوطیهای محله میدانستند که او امروز در خانه است. نه فقط از لابلای شاخههای لاله آفریقایی حیاط خودشان، بلکه از جاکارانداهای آن طرف خیابان هم پرندگان رنگانگ آمدند تا سکوت خانه را بشکنند. فاطی لبخندی زد و یواش یواش به طرف یخچال رفت. کیکی را که روز قبل پخته بود بیرون آورد، قطعه کوچکی را برید و آن را در بشقاب چینی لب طلاییاش گذاشت. قبل از آنکه قهوهاش سرد شود، فنجانش را در کنار بشقاب کیک در سینی نقره گذاشت و از پلههای داخل خانه به طبقه همکف رفت و وارد کارگاهش شد.
از همان وقتی که خانه را خریده بودند قرار شده بود که این اتاق را با اشکان نصف کنند، یک طرف برای وسایل ورزشی و بدن سازی او و طرف دیگر برای کارگاه نقاشی فاطی. وقتی که دو سال قبل برای اولین بار خانه را دیده بودند این اتاق مصرف دیگری داشت. یک میز بیلیارد در وسط آن بود و چهار صندلی بلند چوبی، قفسه مشروبات و یخچالی در گوشه سمت راست آن قرار داشت. از کارمندان بنگاه خرید و فروش املاک شنیده بودند که صاحب خانه به علت کووید کارش را از دست داده و به ملبورن رفته است.
اعتراضات مردمی در تعدادی از شهرهای مهم کشور از جمله اهواز، اصفهان، رشت، کرمانشاه، شوش و بوشهر، و.. با شعار "جنگ افروزی کافیه سفره ما خالیه"، آغاز یک خیزش عمومی در سراسر کشور را نوید میدهد. با این حال در پی اظهارات اخیر خامنهای مبنی بر این که هیچ تغییری در نیروهای مقاومت (مزدوران نیابتی سابق) ایجاد نشده و عنقریب همه چیز به شکل سابق خود در منطقه اعاده میگردد، وزیر خارجه و نیز دبیر شورای امنیت ملی رژیم، صحبت از احیای مجدد نیروهای نیابتی، در منطقه بخصوص در سوریه، علیه اسرائیل نمودهاند. این امر نشان میدهد که علیرغم شکستهای پی در پی رژیم در خاورمیانه و از دست دادن خیلی سریع مزدوران خود در غزه، لبنان، سوریه و... هنوز نمیتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و در یک سر درگمی، گیجی و بلا تکلیفی کامل بسر میبرد.
این امر به معنی باخت - باخت در سیاست خارجی بوده و تکرار چنین مقاومت هایی در داخل کشور نیز، ساعات آخر حیات چائوشسکو دیکتاتور رومانی را تداعی میکند. که ماموران او را برای اعدام میبردند و وی صحبت از تنبیه آنان بخاطر رفتار بد و بی احترامی که به او و همسرش روا داشتند، مینمود. به نظر میرسد، روزهای پایانی این بساط نیز به شمارش افتاده، چون دول ذینفع در منطقه و جهان، به یک اجماع مشترک، جهت پاکسازی رژیم از خاورمیانه و جامعه بین المللی رسیدهاند و در درون کشور نیز، به جز آن چند درصد وفادار به راس هرم قدرت، دیگر کسی برای رژیم باقی نمانده، که جان خود را بخاطر بقای آن به خطر اندازد. حتی مزدورانش در خارج نیز به تکاپو افتادهاند. که به نحوی از رژیم اعلام جدائی و برائت نموده، خود را از عقوبتی که راس هرم قدرت دچار میگردد، رها سازند.
به گزارش رسانههای دولتی چین، در پی وقوع زمینلرزهای با قدرت ۷.۱ در منطقه تبت، دستکم ۳۲ نفر جانشان را از دست دادند.
خبرگزاری شینهوآ چین به نقل از سخنگوی سازمان امداد و نجات شیگاتسه اعلام کرد: زمینلرزهای که در ساعت ۹:۰۵ صبح (به وقت محلی) روز سهشنبه شهرستان دینگری در شهر شیگاتسه، واقع در منطقه خودمختار تبت را لرزاند، دستکم ۳۲ کشته و ۳۸ زخمی برجا گذاشت. تیمهای امداد و نجات درحال کمکرسانی به زلزلهزدگان هستند.
شیگاتسه یکی از شهرهای مقدس برای پیروان مذهب بودایی به شمار میرود.
خبرگزاری چینی شینهوا نوشت که پنج روستا در نزدیکی کانون اصلی این زلزله واقع شدهاند.
به گزارش رسانههای دولتی چین، در پی وقوع زمینلرزهای با قدرت ۶.۸ در منطقه تبت، دستکم ۳۲ نفر جانشان را از دست دادند. خبرگزاری شینهوآ چین به نقل از سخنگوی سازمان امداد و نجات شیگاتسه اعلام کرد: زمینلرزهای که در ساعت ۹:۰۵ صبح (به وقت محلی) روز سهشنبه شهرستان دینگری در شهر... pic.twitter.com/SAd9OEIoRp
کیهان لندن - سخنگوی دولت پزشکیان گفته: «پایتخت جدید کشور بطور قطع در منطقه مکران و جنوب کشور قرار خواهد گرفت!»
- معاون اول پزشکیان نیز گفته: «منطقه مکران به دلیل برخورداری از منابع طبیعی کافی و عدم محدودیتهای اساسی، یکی از گزینههای مناسب برای انتقال پایتخت به شمار میآید.»
- مکران در نقطه آبی و مرزی جنوب شرق و با فاصله حدود ۲ هزار کیلومتری از تهران قرار دارد که در سالهای گذشته اَبَرپروژههایی برای توسعه این منطقه تدوین و کلنگ زده شد اما اجرای آنها در مراحل نخستین باقی مانده است.
- در شرایطی که دولت پزشکیان با انبوهی از مشکلات مالی و طرحهای نیمهکاره از جمله «نهضت ملی مسکن» روبروست و حتی در تأمین هزینه دستمزد و مزایای شغلی کارمندان و بازنشستگان به دلیل کسری بودجه درمانده است اما اصرار دارد طرح انتقال پایتخت به جنوب کشور را اجرا کند!
آقای ترودو گفت که برای او روشن شده است که به دلیل «نبردهای داخلی» نمیتواند در انتخابات آینده کانادا رهبر حزبش باشد
یورونیوز - جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا روز دوشنبه از سمت خود کنارهگیری کرد. او در سخنرانی خود گفت که علاوه بر سمت نخستوزیری از رهبری حزب خود نیز کنارهگیری میکند.
به این ترتیب او پس از حدود یک دهه، به فعالیتش در مقام نخستوزیری چهارمین کشور پهناور جهان پایان خواهد داد.
آقای ترودو که ۵۲ سال دارد و اولین بار در سال ۲۰۱۵ میلادی بر این جایگاه تکیه زده، هفتههاست که تحت فشار سیاسی است و با نارضایتی شدیدی حتی در درون حزب خود روبروست.
پیش از این چند رسانه کانادایی اعلام کرده بودند که او به احتمال زیاد قبل از برگزاری نشست سراسری حزبش که قرار است چهارشنبه برگزار شود، استعفا خواهد داد.
خروج او باعث خواهد شد که حزبش تنها چند ماه مانده به برگزاری انتخابات پارلمانی ماه اکتبر، بدون رهبر بماند.
جاستین ترودو که حزبش در پارلمان کانادا در اقلیت قرار گرفته و موقعیت خودش نیز در درون حزبش ضعیف شده بود، در این سخنرانی گفت: «هر روز صبح به عنوان نخستوزیر با الهام از انعطافپذیری، سخاوت و اراده که مشخصه مردم کانادا است از خواب بیدار میشوم. اما امروز قصد دارم از پست خود به عنوان نخستوزیر استعفا دهم تا به حزب حق انتخاب بدهم.»
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، روز دوشنبه ۶ ژانویه در یک سخنرانی اعلام کرد که پس از انتخاب رهبر جدید حزب لیبرال از سمت خود کنارهگیری خواهد کرد. ترودو گفت که بهدنبال آن، سمت نخستوزیری را نیز ترک میکند. با این حال، او تا زمانی که جانشینش تعیین شود، در سمت خود باقی خواهد ماند.... pic.twitter.com/muCqPMLnBh
به گفتهی یکی از نمایندگان مجلس ملی فرانسه، ایزابل رُوشIsabejje Rauche، نمایندگان حزب ِ چپ ِ افراطیی فرانسه، منطق جلب و جذب اتباع مسلمان خارجی در فرانسه را هدف خود قرار دادهاند: «این جریان سیاسی چپ، دست به واکنشهایی میزند که بتواند از آنها استفاده کرده و بهره برداری نماید. و این عمل تا آنجا پیش میرود که به نحوی خود را یهود ستیز نشان میدهد. هدف آنها ایجاد هرج و مرج، با بر انگیختن نفرت بین مسلمانان و دیگران؛ با بکارگیری اینکه بین مسلمانان و دیگران، این مسلمانان هستند که قربانی محسوب میشوند. و بویژه میخواهند؛ با این روش، یهود ستیزی را در میان مسلمانان تا آنجا که بشود، اشاعه دهند.» عُمر یوسف سلیمان- روزنامه نگار
عُمر یوسف سلیمان، روزنامه نگار، نویسنده و شاعر سوری - فرانسوی، توانست در میان فعالان حامی فلسطین در حزب ِ چپ ِ فرانسه، مقبولیت پیدا کند. با کفیه، سمبل طرفداران ِ فلسطین دور گردنش، در تظاهرات و گردهم آیی آنها شرکت کرد تا بتواند بهتر این بازیگران اسلام سیاسی و چپ افراطی در فرانسه را به ما نشان دهد. اما پیش از خواندن گزارش ِ مستند و حرفهای وی، خالی از لطف نیست که نگاهی به بیوگرافی کوتاهی از این روزنامهنگار سوری - فرانسوی بیاندازیم.
یک پناهجوی ایرانی در کانادا میگوید که شدیداً نگران آینده کانادا است، چرا که او همان طرز فکرهایی که در ایران قبل از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در حال ظهور بودند را امروز در این کشور می بینید.
او می گوید که این نوع "دوران انقلابی" همیشه با اتحاد بین چپ و گروههای اسلام گرا شروع می شود.
An Iranian refugee in Canada says that he is worried about Canada's future as he's recognizing the same patterns emerging as in Iran before the 1979 Islamic Revolution.
He says that Islamist revolutions always start with an alliance between the left and the Islamists.
حساب کاربری شبکه ایکس ( توئیتری ) منتصب به بهرام بیضایی کارگردان نام دار ایرانی از دست خارج شد. عدهای گمانهزنی میکنند، که شاید این پیام موضع رسمی آقای بیضایی نبوده باشد.
بهرام بیضایی در توییتر نوشت:
۱) در روشنفکری چپ بسیاری بهرغم ۱۲۰۰ سال نوشتههای زبان فارسی آن را تحمیل رضاشاه جلوه میدادند.زبانورزیهای بهآذین و ابراهیم گلستان در نثر، و احمد شاملو در شعر.
۲) گرچه دشنامهایی که گلستان و شاملو جداجدا به شاهنامه و فردوسی شمردهاند از شماره بیرون است. گلستان و شاملو با همهی اختلاف با هم در نقد دیگری، در دشنام دادن به فردوسی همسخن و همداستانند.
۳) اگر خلاصه کنیم جز میهن که مال پهلوی است و اسم ایران که دروغ است و حتی انکار فارسی که خود به آن مینوشتند، یکی از عقل دهاتی فردوسی میگوید و توطئهی دربار پهلوی که سعدی و حافظ را کنار گذاشتهاند تا فردوسی را بزرگ کنند.
۴) و دیگری شاعر شاهنامه را آشیخ ابوالقاسم فردوسی نام میدهد و زمیندار و مدافع منافع طبقاتی مالکان و مخالف ضحاک انقلابی میخواند.
تیم فوتبال میلان در یک بازی تماشایی در مقابل رقیب دیرینه موفق شد از شکست پیروزی بسازد و فاتح سوپرکوپا ایتالیا شود
مهدی طارمی بازیکن بوشهری تیم اینتر میلان در بازی دوشنبه شب تیمش مقابل میلان و مربی اسبقش کونسیسائو موفق به گلزنی شد و با رقص «بندری» خوشحالی بعد از گل خود را نشان داد.
🔸باشگاه اینترمیلان ویدئوی رقص «بندری» و شادی پس از گل مهدی طارمی به همراه کادر فنی و همتیمیهایش در داربی «دلامادونینا» را در صفحه خود در اینستاگرام منتشر کرده است.
🔸باشگاه اینترمیلان صبح شنبه ۲۳ تیر با انتشار پستهای پیاپی، از مهدی طارمی، نخستین بازیکن ایرانیاش در تاریخ این باشگاه، رونمایی کرد.
مهدی طارمی بازیکن بوشهری تیم اینتر میلان در بازی دوشنبه شب تیمش مقابل میلان و مربی اسبقش کونسیسائو موفق به گلزنی شد و با رقص «بندری» خوشحالی بعد از گل خود را نشان داد. باشگاه #اینترمیلان ویدئوی رقص «بندری» و شادی پس از گل مهدی طارمی به همراه کادر فنی و همتیمیهایش در داربی... pic.twitter.com/iqoSmOGvCb
علی کریمی: به محمدرضا احمدی (مصاحبه کننده با خاکپور) بگم آقا با اون پاچه خواری که جلوی سید علی چلاق کردی خیالت راحت تا زمانی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی باشه تو بیمه کردی خودتو نگران مصاحبهها نباش راحت کار خودتو بکن.
آیت الله میرباقری عضو مجلس خبرگان رهبری ضمن انتقاد صریح از برخی رسانهها و جریانهای مدعی انقلابی گری، تاثیر پذیری از جنگ شناختی و روانی دشمن را دارای تبعات و پیامدهای بسیار خطرناک توصیف کرد
محمدمهدی میرباقری، عضو مجلس خبرگان گفت: «متاسفانه برخی دوستان خود ما با از دست رفتن سوریه میگویند کار جمهوری اسلامی تمام است و فکر میکنند که هیچ عقلانیتی در کار نیست، در حالی که این گونه نیست.»
او افزود: «طرح دشمن در ماجرای مقاومت، جنگ شناختی با حزباللهیها و انقلابیون است.»
آیت الله میرباقری تاکید کرد: اول باید با جنگ شناختی دشمن مقابله کرد، روایتی که اینها می سازند در رسانه های حزب اللهی دیده می شود، این خیلی خطرناک است. احساس نکنیم با از دست رفتن یک سرزمین کار تمام شد.
عضو مجلس خبرگان: دوستان خودمان میگویند بعد سوریه کار جمهوری اسلامی تمام است
محمدمهدی میرباقری، عضو مجلس خبرگان گفت: «متاسفانه برخی دوستان خود ما با از دست رفتن سوریه میگویند کار جمهوری اسلامی تمام است و فکر میکنند که هیچ عقلانیتی در کار نیست، در حالی که این گونه نیست.» او... pic.twitter.com/PIfCF4DPa9
اپوزیسیون خارج از کشورمجموعه رنگارنگی است ازسازمان ها، احزاب و افراد مستقلی که در یک چیز مشترک هستند و آن چیزی نیست جز پراکندگی و دمیدن بر شیپور جدائی. اپوزیسیونی که شهامت نقدعمل کرد خود نسبت به نقشی که دراین چهل سال مهاجرت بازی کرده ندارد.
اپوزیسیونی که کارش نه در جهت وصل کردن بلکه فصل کردن گروه ها و افراد از یک دیگراست.مخالفان جمع شده در خارج از کشور که حاضر نیستند نیم نگاهی منصفانه و تا حد امکان عمیق به خود ،به طرز تفکر خود وعمل کرد خودبیاندازند .این قدر شهامت داشته باشند که قبل از آن که شروع به کوبیدن مخالفان فکری خود کنند! از خود واز مجموعه ای در آن بعنوان اپوزیسیون فعال هستند سوال کنند که هدف از این کوبیدن هم دیگرچیست ؟ با این پرخاشگری؟ بااین گونه شاخ بشاخ شدن با هم چه سودی حاصل می کنند ؟
سوال کنند که آیا نتیجه چنین کاری چیزی جز تضعیف جبهه اپوزیسیون در کلیت خود ، تقویت واز زیر ضرب خارج کردن جمهوری اسلامی نمی باشد؟
آیاچنین برخورد های توهین آمیزنسبت بهم باعث تضعیف روحیه مبارزان داخل کشور که برعکس این همه چند دستگی در خارج ، آنها درصفوفی یک پارچه، بدون پرسش از تعلقات فکری هم در مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی هستند !نمی شود؟
چرا از خود نمی پرسند این تفاوت برخورد ناشی از چیست؟ وتا کی می تواند تداوم یابد ؟ اصولا چشم اندازی برای نزدیکی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور وجود دارد؟ یا نه ؟
سوالی کلیدی که بدون پاسخ گوئی به آن نمی توان ازنقش آفرینی و تاثیر جدی اپوزیسیون خارج از کشور در تحولات داخل و حمایت از جنبش اعتراضی درون کشورسخن گفت .تا زمانی که این اپوزیسیون پر مدعا نسبت به عملکرد خود، براه رفته خود، ونتیجه حاصل از سال ها فعالیت خود ، بیطرفانه وبا قاضی کردن کلاه خود نگاه نکند! نقاط قدرت ونقاط ضعف خود را از درون این همه سال بر سر وکله هم زدن بیرون نکشد!نقش تک تک افراد تاثیر گذار در این جدائی را بدون کوچکترین اغماض مورد بررسی وبرخورد جدی قرار ندهد.مسلما قادر به اصلاح خود و بر خورد های تضعیف کننده خود نخواهد شد . نخواهد توانست نقشی تاریخی وتاثیر گذار در مبارزه مردم با حکومت اسلامی ایفا نماید !!
جا دارد بعدچهل سال هر جریان سیاسی مخالف رژیم ازخود سوال کند دستاورد مشخص وتاثیر گذار من در داخل وخارج از کشور چه بوده است؟
چه میزان از نگاه نظری وعملی نسبت به گذشته جلو آمده به اپوزیسیونی قوی ویاری رسان و امید بخش مردم بدل گردیده است ؟
چه میزان قادر شده از پیله های تنیده شده گروهی خود و منیت های شخصی که متاسفانه یکی از مرض های مزمن گروه های سیاسی خارج از کشور است خارج شود ونقش تاثیر گذار در نزدیک کردن این جریان ها بیک دیگر بازی کند و نقشی سازنده که زمینه برای شکل دادن به یک ائتلاف ملی وگسترده را فراهم سازد ؟
سوال هائی که بنظر من جواب دادن به آن ها سخت نیست .چرا که کارنامه چهل ساله اپوزیسیون خارج از کشور، نقش رهبران وافراد تاثیر گذار در این کارنامه چهل ساله کاملا باز وقابل بررسی است .
کارنامه ای که بخوبی نتایج حاصل از این تلاش چهل ساله و پاسخ های داده نشده نسبت به نیازهای جنبش در آن مشخص است .کارنامه ای که نشان میدهد این اپوزیسیون هرگز نخواسته به مسئولیت و نقش تاثیر گذار خویش از دریچه چشم مردم در ایران و انتظاراتی که از اپوزیسیون خارج از کشور دارند نگاه کند وپاسخ دهد. پاسخ دهد که چرا هرگز طی این چهل سال حاضر نشده با دست کشیدن از ذهنیت روشنفکری و خود خواهی ناشی از کم بضاعتی فکری ومنیت فردی خویش، نقش خود را در جنبش اعتراضی درون کشورچنان که واقعی است ارزیابی کند ؟
چرا نتوانسته بنشیند محصول فکری وقلمی خود را طی این مدت نزدیک به نیم قزن بررسی نماید و از خود بپرسد؟ امروز من با پنجاه سال قبل من چه تفاوتی با هم دارد؟ جز این که چهره ام در هم شکسته ، جوانی ظاهر از دست داده سیمای پیران بخود گرفته ام ! اما همچنان گرفتار در ذهنیت گذشته خویش !لجباز"مانند خامنه ای " در چسبیدن به باورهای کنهه خود باقی مانده ام ؟
از خود بپرسد که چرا نتوانسته ام زبانی مشترک با نسل جوان ایران پیدا کنم ؟
چرا نسخه ها پیچیده شده توسط من دیگر جوابگوی نیازهای امروز نسل جوان ایران و جامعه سخت تغیر یافته ایران نیست ؟ مگردر تمامی این سال ها تاکید من بر نو کردن افکار خویش و همگام شدن با نیاز های زمان نبود؟ پس چه شد که من هنوز گرفتار در بند پیله های تنیده شده خود درهمان گذشته در جا می زنم ونمی توانم نقشی موثر در جنبش اعتراضی درون کشور ایفا نمایم ؟
چرا با وجود این که یقین می دانم در جریان بالا آمدن جنبش مردم مهم ترین وظیفه تمام جریان های مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفتن در صفی واحد درجهت شکل دادن بیک ائتلاف ملی برای گذار از جمهوری اسلامی جهت رسیدن بیک حکومت سکولار و دمکراتیک بر آمده از دل یک انتخابات آزاد است ! اما امروز در این فضای باز سیاسی، دراین شرایط آزاد خارج از کشور که تمام امکانات برای شکل دادن بچنین ائتلافی آماده است!چرا ما نمی توانم در آرامش و فضای باز به گفتگو بنشینم ؟ سنگهای خود را وا کنیم ؟ زمینه های لازم برای شکل دادن بیک ائتلاف ملی را فراهم آوریم ؟ کاری را که فردا در پاسخگوئی به خیزش انقلابی مردم در داخل کشور که دیر با زود بوقوع خواهد پیوست با عجله و اشتباهات زیاد ناگزیراز از شکل دادن به آن هستیم !" مگر این که حتی در آن شرایط انقلابی هم معتقد به تشکیل یک ائتلاف فرا گیر برای مقابله با جمهوری اسلامی نباشیم !" اگر امروز با روشنی در فضای آرام ودوستانه چنین ائتلافی را پایه ریزی نکنیم؟ بنقش سازنده وتاریخی خود بعنوان اپوزیسیونی متعهد در قبال مردم ومیهن پاسخ ندهیم !فردا سر شکستگان بتقصری خواهیم بود در برابر مردم ،تاریخ ومام وطن !
با افتتاح دومین سد بر روی رودخانه هریرود بنام سد پیشدان, که این بار نه منطقه سیستان بلکه خراسان جنوبی و خراسان رضوی تحت تاثیر شدید قرار خواهند گرفت. رودخانه هریرود قبلا یک سد در شرق هرات بنام سد سلما داشت و سد پیشدان در غرب هرات و نزدیک مرز با ایران مشخصا برای محدود ساختن جریان آب است که از افغانستان به خراسان جنوبی و سپس در امتداد مرز به سمت خراسان رضوی می رود. آب رودخانه های هیرمند, خاش, خوسپاس, فراه, و هاروت که به دریاچه های هامون سرازیر می شدند, با سدسازی های بیشمار افغانستان تقریبا منقطع شد و هیچ کس به داد هامون نرسید. اما با افتتاح سد پیشدان نه تنها کشاورزی در خراسان جنوبی نابود خواهد شد بلکه تأمین آب شرب مشهد (از جمله صدها هزار مهاجر افغانی) در استان خراسان رضوی با بیش از ۲ میلیون نفر جمعیت را دچار اختلال میکند. لذا سوال اینجاست: آیا جمهوری اسلامی برای تامین منافع ملی و بخصوص مردم خراسان رضوی عکس العمل نشان خواهد داد یا نه؟ این سد توسط یک شرکت آذربایجانی با ۱۸ ساعت کار روزانه به سرعت ساخته شد, و سدهای دیگری بر روی رودخانه هایی که بسوی ایران سرازیر می شوند نیز در دست تهیه است. حتی ساخت دو سد دیگر بنام های تیرپُل و گفگان بر روی همین رودخانه (هریرود) نیز در دستور کار قرار دارد.
مشخص نیست که چه مقدار از سیمان این سد توسط شرکت صنایع سیمان زابل تامین شده است. چون شوربختانه تمام سیمان سد بزرگ کمالخان بر روی رودخانه هیرمند که هامون را خُشک کرد توسط کارخانه بزرگ سیمان زابل تامین شده بوده. حقیقتا دشمن کامی و حماقت و خیانت جمهوری اسلامی حد و مرز ندارد.
آنچه که حیرت آور است تمکین و تسلیم زبونانه و تحقیرآمیز جمهوری اسلامی در مقابل زیاده روی های طالبان است که به احتمال زیاد به دستور چین و روسیه صورت می گیرد. یا وگرنه افغانستان بیش از هر همسایه دیگری به ایران وابسته است.
افغانستان فعلا درگیری جنگ با پاکستان است و بیشتر منابع نفتی و انرژی آن از طریق ایران تامین می شود. بنده هر موقع که واژه زادگاه خودم "چابهار" را در فضای مجازی مثل توییتر (ایکس) جستجو می کند, اکثر مطلق نتایج جستجو به زبان پشتون و یا هندی و انگلیسی ظاهر میشوند, آن هم از افراد و رسانه های افغانی و یا هندی. انگار که چابهار ارث پدری طالبان شده است و با مشارکت هند هر دو کشور عملا صاحب آن هستند. شوربختانه رژیم این بندر را "دو دستی" در اختیار این دو کشور گذاشته است. اکثر کالاهای اساسی افغانستان از طریق بندر چابهار تامین می شوند و هزینه سنگین آن را مردم بلوچ از طریق گرانی و تصادفات جاده ای می پردازند.
ایران اینترنشنال - امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، خواستار گفت و گوی راهبردی کشورهای اروپایی با دونالد ترامپ درباره جمهوری اسلامی شد و از احتمال تصمیمگیری درباره اجرای مکانیسم ماشه سخن گفت.
مکرون دوشنبه ۱۷ دی، در یک سخنرانی در جمع تعدادی از سفیران این کشور گفت که برنامه هستهای ایران به نقطه بیبازگشت نزدیک میشود.
رییسجمهوری فرانسه تاکید کرد که رهبران کشورهای اروپایی باید از خود بپرسند که آیا ضرورت دارد که پیش از اکتبر ۲۰۲۵ مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریمها علیه تهران را فعال کنند یا خیر.
او رسیدگی به موضوع ایران را اولین و مهمترین اولویت و چالش امنیتی فرانسه، کشورهای اروپایی، کل منطقه و فراتر از آن خواند.
بریتانیا، فرانسه و آلمان ۱۵ آذر در نامهای به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده بودند که در صورت لزوم آماده هستند تا برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای، مکانیسم ماشه را فعال کنند تا همه تحریمهای بینالمللی علیه تهران از سر گرفته شود.
بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، اگر جمهوری اسلامی از اجرای تعهدات برجامی خود سر باز زند، امکان بازگرداندن تمامی تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد را فراهم میآورد که با توافق اتمی موسوم به برجام به حالت تعلیق درآمده است.
این بند اجازه میدهد که تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران به صورت خودکار بازگردند، بدون آنکه اعضای شورای امنیت برای جلوگیری از آن امکان استفاده از حق وتو داشته باشند.
با این حال، فعال کردن مکانیسم ماشه تنها تا ۱۸ اکتبر سال آینده ممکن است، زیرا قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت که سال ۲۰۱۵ صادر شد، اعتباری ۱۰ ساله دارد.
مقامات جمهوری اسلامی پیش از این تهدید کردهاند که فعال شدن مکانیسم ماشه، «پاسخ قاطع» خواهد گرفت.
از جمله مجید تخت روانچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، تهدید کرده بود که در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی، جمهوری اسلامی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) خارج خواهد شد.
جمهوری اسلامی مهمترین چالش استراتژیک و امنیتی برای اروپا
رییس جمهور فرانسه در سخنرانی خود همچنین جمهوری اسلامی را مهمترین چالش استراتژیک و امنیتی برای فرانسه، اروپا و منطقه دانست و افزود که محدود نشدن جمهوری اسلامی یک ریسک بزرگ است.
دکتر رضا رئیس طوسی استاد دانشکده حقوق از جهان ما رفت
فرزانه روستایی - خبرنامه گویا
مدت ها شاهد رفت و آمد استادی بودم که مانند ژنرال ها در کریدور دانشکده حقوق راه می رفت. یک بار همراه دوستی به دیدار مسعود غفاری در روزنامه کیهان رفتیم. او از ما پرسید چرا سراغ دکتر رضا رییسی استاد جدید دانشکده را نمی گیرید. چند روز بعد متوجه شدم آن ژنرالی که هر روز در کریدور دانشکده سان می بیند دکتر رضا رییسی طوسی است. سه سال بعد همسر او شدم و بعد از پنج سال زندگی مشترک را آغاز کردیم.
اولین باری که به دفترش در دانشکده رفتم ورقه انتخاب واحد من را امضا کرد. تاکنون کسی را ندیده بودم اینقدر جدی و همزمان اینقدر مهربان باشد. فارغ التحصیل یکی از معتبر ترین دانشگاههای انگلیس که تقریبا همه سیاسیون و فعالان اجتماعی در حضور او دست به سینه می ایستادند چنان گرم و صمیمی بود که شما فراموش می کردید با گذشته با شکوهی که داشته قهرمان و الگوی اخلاقی نسلی از فعالان سیاسی بوده است.
خیلی زود با او دوست شدیم و مدتی بعد به منزل او رفتیم. همسرش در رختخواب بیماری بود و آخرین روزهای خود را می گذراند. کمی بعد در جلسات دوهفته یک بار تعداد معدودی از دانشجویان علوم سیاسی دانشکده حقوق به صورت هفتگی او را می دیدم و دیگر استاد تاریخ روابط ایران و آمریکا نبود بلکه دوست نزدیک همه ما بود.
به همراه دوستان نزدیک از جمله احمد زیدآبادی غلامرضا کاشی احمد خالقی، علیرضا رجایی، احمد تابنده، ناصر هاشمی، و بقیه که اکثرا دانشجویان دانشکده حقوق ومذهبی بودند کوه می رفتیم و بیشتر أوقات رضا برنامه را هماهنگ می کرد. همین رفت و آمد همه ما را تقریبا به یک خانواده بزرگ و صمیمی مبدل کرد.
دانشکده حقوق دانشگاه تهران هیچگاه با اساتیدی که خودی نبودند راه نیامد و او از خودی ها نبود. نجفقلی حبیبی رئیس دانشکده و نماینده نظام بود برای اینکه اساتیدی مانند دکتر رضا رئیس طوسی به هزار دلیل هیچگاه ارتقا نگیرند تثبیت نشوند و با دانشجویان نشست و برخاست نداشته باشند. آنها نتوانسته بودند مانع استخدام دکتر رضا رئیسی در دانشگاه شوند، اما او را در گوشه ای نگه داشتند تا خو بخود مستهلک شود.
یک بار دوستانی که با آنها قرار کوه گذاشته بودیم نیامدند و من و رضا که آن روزها دانشجوی او بودم به تنهایی راهی کلکچال شدیم. یک بار دیگر نیز کوه رفتیم اما در مسیری طولانی تر. این کوه رفتن ها سه سال ادامه یافت و کم کم بخش مهمی از زندگی خصوصی من و او شد. من کتاب یا مقاله هایی را می خواندم و خلاصه آن را برای رضا نقل می کردم. هر قدر بیشتر کوه می رفتیم من بیشتر می آموختم و او مهربانتر. شاید صد بار ساعت پنج صبح با تاکسی درب منزل من می آمد و راهی کلکچال یا گلابدره می شدیم. سه بار هم از مسیر ایستگاه هفت توچال راهی شهرستانک شدیم که مسیری طاقت فرسا بود.
روزهای اول گاهی رضا با سکوت به من نگاه می کرد و گاهی بی مقدمه لبخند عجیبی داشت. معلوم بود در أعماق ذهنش خاطرات غریبی را مرور می کند. می گقت رفتار تو من را به یاد یگانه می اندازد و تو مو به مو به نحو غریبی او را کپی می کنی. یگانه سعدوند خواهر دکتر عنایت الله سعدوند جراح و دوست نزدیک رضا بود. دختری باهوش بازیگوش و بسیار پرانرژی که رضا خیلی تلاش کرده بود او را از چنگال مجاهدین نجات دهد. یگانه در یک خانه تیمی دستگیر و زندانی و برای همیشه ناپدید شد. مادرش تا دم مرگ منتظر او بود برایش مویه می کرد. هیچ کس نمی داند یگانه چه زمانی چگونه و کجا اعدام یا کشته شد. رضا همیشه حسرت آن را می خورد که کاش برای نجات یگانه بیشتر تلاش کرده بودند و او به این سرنوشت دردناک دچار نمی شد.
چند اتفاق عملا زندگی من و رضا رئیس طوسی را در آن سالهای ابتدایی آشنایی به هم گره زد. در این میان یک دوره ادیتوری را در موسسه انتشاراتی انقلاب اسلامی یا فرانکلین سابق گذراندم که کمک بزرگی بود برای روان نویسی. با توصیه رضا و کمک محمد مهدی جعفری به محمود دعایی معرفی شدم و دعایی ۲۴ ساعته و تقریبا درجا من را در روزنامه اطلاعات استخدام کرد.
یکی از علل نزدیک شدن من و رضا ماجرای انتشار تز دکتری او از دانشگاه بیرمنگهام با عنوان نفت ایران بود. انتشارات صابرین مسئولیت انتشار این تز دکتری مهم را بر عهده گرفته بود اما هیچ ادیتوری از پس متن مغلق و پر دست انداز رضا بر نمی آمد. کتاب را به دو نفر برای ادیت داده بودند و بعد از دو سه سال هیچیک نتوانسته بودند حتی بخشی از این رفرانس دانشگاهی را ادیت یا تنظبم کنند.
به رضا پیشنهاد دادم که من کتاب نفت ایران را ادیت کنم. ابتدا آن را جدی نگرفت. اما من دو بخش از کتاب را آماده کردم و شجاعانه به جنگ دست نوشته های رضا رفتم و آن را با متن های ساده تر جایگزین کردم. در اصل ادیتورهای قبلی جرات تغییر متن و خط زدن دست نوشته های رضا را نداشتند. به رغم وسواس عجیبی که نسبت به متن داشت ساختار جملات را هر جا لازم بود به هم ریخته همه را دوباره نوشتم و آمار و اطلاعات را تنظیم کردم و کتاب نجات یافت. بعد از حدود شش ماه کار تقریبا شبانه روزی کتاب نفت ایران آماده انتشار شد. فقط قدرت عشقی که در سینه من ریشه دوانده بود می توانست ۳۰۰-۴۰۰ صفحه دست نوشته بسیار مغلق و پر از آمار و ارقام را روان نویسی کند.
یک روز نسخه ای از کتاب را برای دعایی رئیس روزنامه اطلاعات بردم تا در روزنامه معرفی کند. وقتی به او گفتم که ادیت و تنطیم این کتاب را من انجام دادم دعایی در جستجوی نام من در پشت جلد و در صفحات اول کتاب بود. تازه متوجه شدم نامی از من در هیچ جای کتاب نبود و حتی از من تشکر هم نشده بود. انتشارات صابرین نیز به غیر از پیش پرداخت هیچگاه هزینه ادیت این کتاب را به من پرداخت نکرد.
روزهایی را که من و رضا در خفا و عیان با هم طی کردیم بسرعت از چهار سال عبور کرد. بخش بسیار بزرگی از این روزها در سفر و کوه گذشت. یک علت که ما خیلی به هم نزدیک شدیم خواهرم بود که هزار اشتراکات فکری و روحی با رضا داشت. تا اینکه زندگی مشترک من با مردی شروع شد که هر جا ما بودیم یک مامور اطلاعات به بهانه ای در اطراف ما بود یا ما را شنود می کرد.
منزل ما برای سالها مرکز جلسات طیفی از فعالین سیاسی بود. هر بار که از سفر باز می گشتیم حضور چند ساعته ماموران را در خانه بزرگ سعادت آباد حس می کردیم. چیزهایی جابجا می شد که عجیب بود. یک بار شیشه پنجره اتاق خواب را درآورده بودند که بیش از یک متر طول داشت و یادشان رفته بود آن را سر جایش بگذارند. هر قدر می گشتیم شنود ها را نمی یافتیم اما همیشه این حس را داشتیم که در ویترین وزارت اطلاعات زندگی می کنیم.
یکی از شب های سرد اسفند ۷۹ رضا به همراه چهل نفر از فعالان سیاسی نزدیک به مهندس سحابی در منزل بسته نگار در تجریش جلسه داشتند. آخر های شب مهدیه همسر زید آبادی زنگ زد و اطلاع داد که همه حاضران جلسه منزل بسته نگار بازداشت شده اند. هیچیک از ما این بازداشت را جدی نگرفتیم اما هر ماه که می گذشت بیشتر مطمئن می شدیم که این دستگیری یک پروژه امنیتی سنگین است .
علی ربیعی، دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اجتماعی، گفته است که "فقر در ایران پایه بسیاری از ناآرامیهای ساختارشکن و غیرساختارشکن است" و در جریان خیزش "زن، زندگی، آزادی" در سال ۱٤٠۱ علاوه بر عامل فقر یا به تعبیر او "بقاء"، عامل ارزشهای ستیزنده با ارزشهای تحمیلی حکومت مذهبی ایران منشاء اصلی ناآرامیهای اجتماعی بودند. علی ربیعی سپس تصریح کرده است که در ایران "فقر یک موضوع امنیتی است"
در نشستی با حضور علی ربیعی، دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اجتماعی، و شمار دیگری از مقامات حکومت تهران از جمله اسماعیل گرجیپور، معاون رفاه و امور اقتصادی وزیر کار، ابراهیم صادقی، رئیس مؤسسۀ کار و تأمین اجتماعی، فقر در ایران به عنوان موضوعی امنیتی توصیف و همچنین گفته شد که در اعتراضهای سال ۱٤٠۱ طبقات متوسط که با ارزشهای تحمیلی رژیم اسلامی سر ستیز دارند طبقات فقیر را به میدان اعتراضها کشاندند.
در این نشست ابراهیم صادقی، رئیس مؤسسۀ کار و تأمین اجتماعی، گفت که حدود ٢٧ درصد از جمعیت ایران زیر خط فقر و ناتوان از تأمین مایحتاج اولیه خود هستند. او افزایش خروج کودکان از چرخۀ تحصیل، رشد بیماریهای مزمن و نابرابری میان مناطق مختلف کشور را از پیآمدهای جدید فقر دانست و افزود: جمعیت زیر خط فقر در ایران بیش از میانگین جهانی است و مشکلاتی نظیر بیماری، خشکسالی، تحریم و غیره باعث تشدید فقر در ایران شدهاند.
در اظهاراتی جداگانه علی ربیعی، دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اجتماعی، گفت که "فقر در ایران پایه بسیاری از ناآرامیهای ساختارشکن و غیرساختارشکن است" و در جریان خیزش "زن، زندگی، آزادی" در سال ۱٤٠۱ علاوه بر عامل فقر یا به تعبیر او "بقاء" عامل ارزشهای ستیزنده با ارزشهای تحمیلی حکومت مذهبی ایران منشاء ناآرامیهای اجتماعی بودند. علی ربیعی اعتراف کرده است که در آغاز این اعتراضها شاهد بروز ارزشهای طبقات متوسط بودیم که در ادامه اعتراض گروههای فرودست را در پی داشت. علی ربیعی سپس تصریح کرده است که در ایران "فقر یک موضوع امنیتی است."
ربیعی رفع تحریمها را نخستین گام جدّی برای از میان بردن فقر در جامعه دانست و سپس اعتراف کرد که مشکل جمهوری اسلامی نظام تخریب شدۀ دیوان سالاری است که خود نتیجۀ تحریمها و تورم و البته فساد و تعارض منافع و مدیریتهای خویشاوندسالار است. به گفتۀ علی ربیعی در نتیجۀ این فساد پولهای زیادی حیف و میل و خود فقر در جامعه به قاعده تبدیل شده و همین "مبارزه با آن را بسیار دشوارتر می کند."
به گفتۀ علی ربیعی تحریمها "فقر را به قاعده تبدیل کرده" و در نتیجه کلیه "سیاستهایی که رفع تحریمها را به تعویق انداختند به فقر گسترده منجر شدند."
علی ربیعی کلیه دولتهای جمهوری اسلامی را در زمینۀ کاهش فقر ناکام خوانده و نخستین عامل را در زمینۀ تشدید فقر در ایران سیاستهایی دانسته "که دستیابی به ثروت را نابرابر میکند." او تأکید کرده است که "در ذات این نوع سیاستها نابرابری و فقر نهفته است" و هر چقدر این سیاستها ادامه پیدا کنند نابرابری تشدید خواهد شد و امید به بهبود از میان خواهد رفت.
مسئولین جمهوری اسلامی سوریه را برای همیشه فراموش کنند سوریه احاطه شده از تمام ارتش های کشور های منطقه و از زمین و هوا شش دانگ تحت کنترول است و همه حواسشان جمع است که مبادا ناامنی در پروسه انتقال قدرت صورت بگیرد مضافا به اینکه اردن و عربستان و مصر و آمریکا و ترکیه و اسرائیل و قطر...مثل عقاب در منطقه حضور دارند و راه هرگونه نفوذی را بسته اند.
حرفهایی که مسئولین جمهوری اسلامی بعضا هر از چندگاهی بیان می کنند بیشتر از روی خشم و شکست و تصورات ذهنی این آقایان است و با واقعیت همخوانی ندارد سوریه برای همیشه از دسترس خارج شده و خیلی زود از مشکلاتش کاسته می شود و به یک کشور حداقل نیمه آزاد تبدیل می شود و الجولانی هم در این میان کاره ای نیست و مطیع اوامر آمریکا و عربستان و ترکیه است و چنانچه خلاف آنچه متعهد شده اقدامی بدون هماهنگی انجام بدهد توسط مردم و بعد آمریکا و ترکیه بلعیده می شود ضمن اینکه او یه مدت کوتاهی برای انتقال هر چه بهتر قدرت فعلا سیبل شده و بعد از انتقال قدرت کنار می رود و مسیر دموکراتیزه شدن در سوریه با شدت و حدت هر چه بیشتر ادامه پیدا می کند و در ثانی نافرمانی الجولانی و گروهش که دست خالی هستند بی معنی است و اسراییل تمام تجهیزات نظامی دوران اسد را نابود کرده که مبادا بدست این گروه بی افتد.
روی همین اصل و با علم به اینکه این گروه به اصطلاح جهادی دستشان خالی است و قابلیت حاکم شدن در سوریه را ندارد و تا همین جای کار هم پیروزیش را مدیون کمک های غرب است جای هیچ اما و اگری وجود ندارد.
ارتش اسرائیل تصاویری از عملیات کماندوهای اسرائیلی برای منهدم کردن تاسیسات زیرزمینی تولید موشکهای ایرانی در سوریه را منتشر کرد
یورونیوز - ارتش اسرائیل برای اولین بار انجام این عملیات را روز پنجشنبه گذشته در جریان نشستی با خبرنگاران فاش کرد.
نداو شوشانی، از سخنگویان ارتش اسرائیل گفت: «این یکی از مهمترین و پیچیدهترین عملیاتهای ویژه ما در سالهای اخیر بود.»
بر پایه اعلام ارتش اسرائیل، در جریان انهدام تأسیسات تولید موشکهای هدایت شونده در شبکهای زیرزمینی که در کنار کوهی حفر شده، مستقر شده بود، اطلاعات مربوط به برنامه تولید تسلیحات شیمیایی سوریه نیز کشف شد.
سخنگوی ارتش اسرائیل به خبرنگاران گفت که هدف از این عملیات که در ۸ سپتامبر گذشته (۱۸ شهریور) انجام شد انهدام «تاسیسات تولید موشکهای هدایت شونده نقطهزن (PGM) بود که تحت حمایت ایران در داخل خاک سوریه در نزدیکی مرز با لبنان مستقر شده بود. این کارخانه برای تولید ۱۵۰ تا ۳۵۰ فروند برای حزبالله طراحی شده بود تا در حملات هوایی آنها و گروههای نیابتی ایران در سوریه به اسرائیل استفاده شود.»
به گفته نداو شوشانی، به دلیل شرایط خاص زمین و زیرزمینی بودن این تاسیسات، ارتش اسرائیل نتوانسته بر حمله هوایی تکیه کند و در نتیجه از عملیات مخفی شبانه بیش از ۱۰۰ نیروی ویژه خود برای حمله به این تاسیسات استفاده کرده که دهها فروند هواپیما از جمله چند فروند بالگرد پشتیبانی از آنها را برعهده داشتند.
تصاویر منتشر شده توسط ارتش اسرائیل، ضمن نمایش اتاق فرمان این عملیات، اعزام و نفوذ کماندوهای اسرائیلی به تاسیسات زیرزمینی تولید موشک را نشان میدهد که با انهدام نقاط حساس آن به پایان میرسد.
ارتش اسرائیل گفته که ۳۰ سرباز سوری نیز در جریان این عملیات کشته شدند.
سخنگوی ارتش اسرائیل گفته بود که ساخت این تاسیسات موشکی سوریه اواخر سال ۲۰۱۷ آغاز شد و در سال ۲۰۲۱ با ارسال ماشینآلات و قطعات تولیدی از ایران به این تاسیسات پایان یافت.
مرحوم دکتر رئیسطوسی، علاوه بر درس تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر، مسئلۀ نفت و سیاست خارجی آمریکا را هم تدریس میکرد. نگاهش به سیاست خارجی آمریکا همان نگاه استیفن آمبروز در کتاب «روند سلطهگری» بود. این نگاه در دهۀ شصت مورد پذیرش عموم فعالان ملی - مذهبی قرار داشت.
نخستین روزی که پای درس زندهیاد دکتر رضا رئیسطوسی در دانشگاه تهران نشستم، با خود گفتم که چطور ممکن است این میزان از صلابت و ابهت و جدیت در جثۀ کوچکی چون او بگنجد؟ با اقتدار تمام درس میداد. سال 1363 و موضوع درس «تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران قبل از مشروطیت» بود. استاد حجم عظیمی از دادهها و اطلاعات در مورد وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن عصر به همراه جزئیات فراوانی از شرایط تولید کشاورزی در استانهای جنوب شرقی کشور ارائه میکرد.
نمونهای از این نوع تلاش علمی وی را میتوان در دو کتابش تحت عنوان «زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» و «زمین سوخته، دیپلماسی بریتانیا در سیستان» ملاحظه کرد. نمرۀ 20 گرفتن از استاد، ممکن بود اما بهصرفه نبود! ویکتور بارین چهاربخش همکلاسی فقیدمان برای گرفتن نمرۀ 20 جزوۀ پرحجم را 20 بار مطالعه کرد، من اما هیچ جزوهای را هرچند سنگین و حجیم بیش از یک بار نمیخواندم. از این رو، هنگامی که دکتر رئیسی متوجه شد جزوۀ درسیاش را فقط یک بار خواندهام، لبخندی زد و گفت؛ پس ترم آینده هم مهمان خودم هستی! با شیطنت پاسخ دادم؛ مطمئن نباشید استاد! از آن درس نمرۀ 14 گرفتم.
از این نتیجه، استاد شگفتزده، اما من ناراضی بودم! از آنجا که گویی هیچ امری نباید با آسایش و آرامش در این کشور پیش رود، چند دانشجوی متعصب و تمامیتخواه، محتوای درس دکتر رئیسی را که صرفاً بر مدارک و اسناد تاریخی استوار بود، خلاف علایق سیاسی خود دیدند و به «پروندهسازی» و «توطئهچینی» علیه او و زندهیاد استاد جواد شیخالاسلامی و زندهیاد استاد احمد ساعی پرداختند.
از آن پس این سه استاد ناخواسته درگیر حواشی سیاسی ایجاد شده توسط آن چند نفر شدند و کار شادوران دکتر رئیسی به اخراج از دانشکده هم رسید. در همان زمان، فریده همسر دکتر رئیسطوسی در بستر بیماری علاجناپذیر سرطان بود. همسرش چون شمع به تدریج ذوب شد و دکتر رئیسطوسی با شکیبایی و نگاه عرفانی بیمانندی، تا لحظۀ مرگ، مراقب او بود و لحظهای بالینش را ترک نکرد. در آن زمان، خانوادۀ دکتر رئیسطوسی در منزلی در سعادتآباد زندگی میکردند.
منزلی با هزار متر مساحت و باغچهای پر از گلهای رز و چمنی سرسبز و سازهای در دو طبقۀ همکف و زیرزمین در وسط آن که چشم را مینواخت و دل را میبرد. این خانه به شدت غلطانداز بود! هر که خانه را میدید، مالک آن را صاحب ثروتی بیکران و از طبقۀ بورژوا میشمرد. دکتر رئیسطوسی از مال دنیا اما فقط همین خانه را داشت که آن هم، نتیجۀ یک اتفاق بود! دکتر رئیسطوسی از خطۀ خراسان برخاسته بود. در عنفوان جوانی پای درس استاد محمدتقی شریعتی نشسته و با آیتالله میلانی ارتباط گرفته بود. متأثر از آنها با سیاست و مبارزه آشنا شده بود. جای تعجب نیست که در روند کار به سازمانهای اهل مبارزه پیوسته باشد.
او برای آموزش شیوههای مبارزه مدتی به مصر رفته و بعدها با دکتر مصطفی چمران رفیق شده بود. در زمان تحصیلش در بریتانیا، منزلشان مأمن هر مبارزی بود که گذارش به آن دیار میافتاد. فریده وظیفۀ خود میدانسته که برای این مبارزان که به ندرت به غذای گرمی دسترسی پیدا میکردهاند، طعامی مطبوع تهیه کند. رنج و محنتی که او به دلیل قلّت بضاعت و کمبود درآمد در ابتدای آن دوره کشیده بود، غیرقابل وصف است.
دکتر رئیس طوسی پس از اخذ دکترای علوم سیاسی از دانشگاه بیرمنگام با مختصر پساندازی به ایران برمیگردد. در همان ابتدای بازگشت، مواضع سازمان مجاهدین خلق را با رویۀ سیاسی خود ناسازگار میبیند و به اتفاق دکتر حسین رفیعی و مهندس حمید نوحی دو تن از همراهان و همفکران خود، جزوۀ «روند جدایی» را انتشار میدهد و از سازمان اعلام جدایی میکند.
در همان حال، مختصر پسانداز که به پوند بوده است، به دادش میرسد. پوند یکباره در برابر ریال جهش میکند و امکان خرید زمینی در سعادتآباد را ممکن میسازد. حمید نوحی خانه را به سبک خود میسازد.
سایت رسمی محسن رنانی از تعلیق سایت و کانال تلگرامی وی از سوی مرجع قضایی خبر داد
سایت رسمی محسن رنانی، پژوهشگر اقتصاد و استاد دانشگاه اصفهان، خبر داد مرجع قضایی برخی مطالب او را مجرمانه تلقی کردهاند و بر همین اساس و تا پایان مراحل رسیدگی قضایی فعالیت سایت و کانال تلگرامی محسن رنانی تعلیق میشود.
در صفحه اول این سایت آمده است: «برخی مطالب بارگذاریشده در این سایت اینترنتی (www.renani.net)، و کانال تلگرامی مرتبط با آن (@Renani_Mohsen) از نظر مرجع قضایی مجرمانه تلقی شده و پرونده نویسنده آنها (دکتر محسن رنانی) در حال رسیدگی است و بنابر دستور قضایی از سایت حذف شده است.
همچنین فعالیت این دو درگاه مجازی تا پایان مراحل رسیدگی قضایی به اتهامات مطروحه علیه نویسنده، تعلیق میشود.» نزدیک به پانصد یادداشت، مصاحبه و مقاله در دو درگاه مجازی این استاد اقتصاد قرار دارد که برای نزدیک به بیست مورد آنها اعلام جرم شده است، بیشتر این مقالات در دولت سیزدهم منتشر شده بود.
عباس علی آبادی، وزیر نیرو، در جلسۀ کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی و با حضور رئیس مجلس، محمدباقر قالیباف، هشدار داد که تابستان بسیار سختی در پیش است و کسری برق از ٢٠ هزار مگابایت به ٢٥ هزار مگابایت افزایش خواهد یافت
او از خدا خواست که چنین اتفاقی نیفتد و از مجلس خواست که به وزارت نیرو اجازه بدهد که خود را برای رویارویی با کسری بزرگ برق و آب در تابستان داغ آماده کند
عباس علی آبادی گفت که در "زمستان سرد میتوان کُت و لباس گرم پوشید، اما عبور از تابستان به این سادگی نخواهد بود." وزیر نیرو از مجلس خواست که بگذارد وزارت نیرو روی حل مسئلۀ کسری برق در تابستان متمرکز شود، چون "نگرانی بزرگ تابستان است."
بعید نیست که منظور وزیر نیرو این بوده که مجلس با افزایش بهای انرژی موافقت کند.
ناترازی برق در زمستان جاری به قطعی و جیره بندی برق، تعطیلی مدارس و ادارهها و همچنین واحدهای تولیدی جهت کاستن از مصرف انرژی منجر شد. تشدید این وضعیت در تابستان و همزمانی آن با کمبود آب نگرانی حکومت از اعتراضهای اجتماعی را افزایش داده است.
در سوم دیماه گذشته، عیسی بزرگزاده سخنگوی صنعت آب کشور بحران آب و تنش آبی در ایران را حادّ توصیف کرد و افزود که حل بحران آب حتا از برطرف کردن مشکلات برق سختتر شده و رئیسجمهوری از وضعیت مصرف آب با عنوان «فاجعه» یاد کرده است.
سخنگوی صنعت آب کشور یکی از مشکلات آب در کشور را طی چند دهه گذشته غیرواقعی بودن قیمت آن دانسته و گفته است : "سالانه ۲۱۷ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان در بخش آب پرداخت می شود."
سخنگوی صنعت آب میزان کل بارش کشور از ابتدای سال آبی تا اول دی ماه را حدود ۴۱.۴ میلیمتر اعلام کرد و گفت : این میزان نسبت به متوسط درازمدت، ۳۳ درصد کاهش یافته و به جز سه استان گیلان، مازندران و خراسانرضوی، سایر استانها با کم بارشی از ۱ تا ۸۸ درصد مواجه هستند.
وی میزان پرشدگی مخازن سدهای کشور را حدود ۴۳ درصد اعلام کرد و گفت: حجم پرشدگی فعلی سدهای کشور تقریباً مشابه سالهای گذشته در این تاریخ است اما نسبت به متوسط بلندمدت حدود ۸ درصد کمتر است.
سخنگوی صنعت آب کشور درباره میزان پرشدگی ۵ سد تأمینکنندۀ آب شرب تهران نیز گفت: از ابتدای سال آبی تا اول دی ماه سال جاری حجم مخازن سدهای استان تهران بین دو درصد (سد لار) تا ۵۴ درصد (سد طالقان) بوده و میانگین پرشدگی در کل حدود ۱۹ درصد بوده است.
سه ماه، کشور بدون رئیسجمهور بود، آنقدر کشور خوب گشت که همه متوجه شدیم مقامات در کشور کاری نمیکنند. فقط اوضاع را به هم میزنند!
تازه فهمیدیم کشور خودبهخودی اداره میشود. یعنی مردم خودشان ادارهاش میکنند.
این چیز عجیبی نیست، سومالی هم همینطور است، اتیوپی، لیبی، یمن، افغانستان، خیلی کشورها بدون حکومت مرکزی میگردند، توسعه و آیندهای ندارند، اما اوضاع جاریشان آنقدرها بد هم نیست.
تورمشان هم به اندازه ما نیست.
من طرفدار سلطنت نیستم، اما محمدرضا شاه چقدر عاقلانه دی ماه ۵۷ تصمیم گرفت مدتی از ایران برود، تا مردم تصمیمشان را بگیرند.
نمیدانم مقامات ما جایی دارند بروند یا نه، فقط برای دو سه ماه!
عراق، مسکو، پکن، یا جزایر بیشماری که با پول همه کاری میکنند.
پول اقامتتان را از خزانه میدهیم. کامل! با صبحانه، ناهار شام، حتی میان وعده و چای و میوه مجانی. اصلا همان بهشتی که منتظرید شاید بروید! مگر بهشت را غیر از این برایمان تعریف کردهاید؟
البته سخنرانی نکنید، دشمنتراشی نکنید، کشورها را تهدید نکنید، خط و نشان نکشید، در کارها دخالت نکنید. جلوی ارتباط مسالمتآمیز و پر منفعت دوطرفه با دنیا و بخصوص آمریکا را نگیرید. حجاب حجاب نکنید. وای فلسطین وای اسلام نکنید...
اگر دلار از هشتاد هزار تومان به چهل هزار تومان پایین نیامد.
اگر مقامات و پولدارهای کشورها برای سرمایهگذاری در کشورمان صف نبستند. ایلان ماسک اولین نفر!
اگر مردم شادمانه دست بهدست هم ندادند، برای ساختن ایران.
اگر دودههای کشنده از شهرها نرفت.
اگر با آزاد شدن زندانیان بیگناه و برداشته شدن حصر، مردم شادی نکردند.
اگر دینداران دعایتان نکردند، که دیگر نمازمان را برای دل خودمان میخوانیم. روزهمان را بهخاطر خودمان میگیریم، مسجدمان را بخاطر دلمان میرویم.
آنها که اهل خوشگذرانی هستند هم دعایتان میکنند. دیگر همه چیز را دو سه برابر نمیخورند! نابینا هم نخواهند شد.
جوانها هم پارتیهایشان را از زیرزمین میآورند روی زمین!
به خدا اگر وضع خیلی بهتر نشد.
مردم خودشان دوباره برتان میگردانند.
با عذرخواهی!
که ببخشید.
مثل الان که میگوییم کاش شاه بود!!
آن وقت هم شاید بگوییم خامنهای، صدیقی، علمالهدی، برگردید!! ما بدون شما درمانده شدیم.
فکر میکنید یک شوخی است. نه!
میدانم کارتلهای حرامخور اقتصادی اجازه نمیدهند بروید.
میدانم بسیاری از مقامات تنها عروسکهایی هستند در دست عدهای با منافعی میلیارد دلاری.
اما استعفا که نه، اجازه یک مرخصی چند ماهه هم یعنی ندارید!
دادستان عمومی و انقلاب زاهدان در واکنش به اعتراض گسترده جامعه سنی مذهب به پخش یک کلیپ مداحی با محتوای «تفرقه افکنانه»، از دستگیری این فرد در قم خبر داد
ایران وایر - دادستان عمومی و انقلاب زاهدان، روز ۱۶ دیماه از بازداشت مداح توهینکننده به مولوی عبدالحمید و اهل سنت در قم خبر داد و گفت این فرد به زودی به زاهدان منتقل میشود.
مهدی شمسآبادی، بدون نام بردن از این مداح گفت: «بعد از صدور دستور جلب و بازداشت از سوی بازپرس پرونده، متهم دستگیر و در اختیار اطلاعات سپاه قم قرار گرفت.»
شمسآبادی گفت این فرد متهم برای ادامه روند قضایی به زندان زاهدان منتقل می شود.
🔻 سالهای قبل خامنه خواسته بود که شخصیت مولوی عبدالحمید را تخریب نمایند! بهر حال: با انتشار مداحی ضد اهل سنت، مقامهای بلوچستان از برخورد قضایی با این مداح خبر دادهاند. در این ویدیو کلیپ مداح میگوید نماز خواندن در مسجد مکی «حکم زنا» را دارد. pic.twitter.com/IMzYNLmtq1
در ویدیویی که چند روز پیش از این مداح منتشر شد، او به مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان و مسجد مکی زاهدان که محل برگزاری اجتماعات مذهبی اهل تسنن در مرکز استان است «هتاکی و اهانت» میکند.
در ویدیوی منتشرشده، مداح مذکور عباراتی اهانت آمیز درباره مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی و مسجد مکی به کار میبرد. او میگوید نماز خواندن در مسجد مکی «حکم زنا» را دارد و «نان عبدالحمید خوردن ندارد». این مداح مسجد مکی را بهعنوان «مسجد ضرار» توصیف میکند.
مولوی عبدالحمید، پیش تر به انتشار ویدیوی این مداح واکنش نشان داده و گفته بود: «ما به توهین و فحش جواب نمیدهیم، اما تهمت را بیپاسخ نمیگذاریم.»
مصطفی محامی، نماینده علی خامنهای در استان سیستان و بلوچستان، نیز در پاسخ به اعتراضات، محتوای مداحی این فرد را نمونهای از «تشیع انگلیسی» توصیف کرده و خواستار «وحدت» شد.
یورونیوز - رسانههای اسرائیلی روز یکشنبه گزارش دادند که هرتزی هالیوی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، دستور آمادهباش کامل صادر کرد و از نیروهای نظامی کشورش خواست تا برای مواجهه با انواع سناریوهای احتمالی آماده باشند.
آقای هالیوی دلیل صدور این فرمان را «آمادگی در برابر اقدامات مخرب ایران طی روزهای آینده» اعلام کرده است.
به گزارش رسانههای اسرائیلی این تصمیم در پی انتشار گزارشهایی در مورد افزایش چالشهای داخلی حکومت ایران پس از آسیب دیدن نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه اتخاذ شده است.
منابع آگاه نظامی به این رسانهها گفتهاند که جمهوری اسلامی در آستانه بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید با مساله کاهش ارزش پول ملی، مشکلات زیرساختی در تامین انرژی و اعتراضات مردمی مواجه است و در چنین شرایطی احتمال انجام اقدام نظامی این کشور علیه اسرائیل افزایش پیدا کرده است.
به نوشته رسانههای اسرائیلی، سپاه پاسداران ایران طی روزهای اخیر تلاش های تازهای را برای بازسازی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه و به ویژه حزبالله لبنان آغاز کرده است.
منابع آگاه امنیتی به رسانههای اسرائیلی گفتهاند که توازن استراتژیک در خاورمیانه چه از طریق تحرکات نظامی و چه از طریق برنامههای اقتصادی در حال تغییر است و این تغییرات سران جمهوری اسلامی را از چشمانداز آتیِ خاورمیانه نگران کرده است.
در همین حال، برخی مقامهای جمهوری اسلامی نیز طی روزهای اخیر بار دیگر بر لزوم انجام علمیات موسوم به «وعده صادق ۳» علیه اسرائیل تاکید کردهاند.
علی خامنهای، رهبر ایران و فرمانده کل قوا، در پی حمله هوایی ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ (۵ آبان ۱۴۰۳) نیروی هوایی اسرائیل به اهداف «پدافندی، موشکی و هستهای» در ایران از لزوم پاسخگویی به این حمله سخن گفته بود.
در همین حال، علی محمدی سیرت، نماینده رهبر ایران در نیروی قدس سپاه هفته پیش گفت که «عملیات وعده صادق ۳» تحقق پیدا خواهد کرد. همچنین، علی نیکزاد، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی هم هفته گذشته تاکید کرد که دولت و شخص رئیس جمهور با اجرای عملیات «وعده صادق ۳» مخالفتی ندارند.
حسین طائب، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران ایران هم در سخنان اخیر خود گفت که آثار «وعده صادق ۳» نیز به مراتب بیش از دو حمله موشکی پیشین ایران به خاک اسرائیل در سال ۲۰۲۴ خواهد بود؛ عملیاتی که «وعده صادق ۱ و ۲» نامگذاری شده است.
روزنامه تندرو وطن امروز، چاپ تهران، هم هفته گذشته به نقل از کارشناسان نظامی، امنیتی و سیاسی نوشت که «وعده صادق ۳» یک فرصت مهم برای دفع خطر اسرائیل، بازسازی گروههای نیابتی ایران و توان بازدارندگی و حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور است.
قبلا گفته میشد که بیبیسی دهتا خبر حرفهای به مخاطب ارائه میدهد تا یک خبر خاص را به نفع منافع دولت انگلیس بسازد و تحویل مخاطب دهد.
طی ماههای اخیر این روال بیبیسی فارسی کاملا عوض شده و بیشتر «خبرسازی» برای به هم زدن اوضاع ایران را در دستور کار قرار داده است، و دیگر خبری از اطلاعرسانی حرفهای نیست.
نکته ظریف دیگر این که قبلا در میان خبرنگاران بیبیسی جمالالدین موسوی بیشتر خبرنگاری حرفهای بود اما در این ماهها در اغلب برنامههای خبری در چارچوب «سرنگونی» کار میکند و به کار روزنامهنگاری حرفهای پشت پا زده است.
وضعیت سیاست داخلی در ایران از حد تاسفبار گذشته و وارد مرحله مضحکه شده است. جماعتی که سراپا اوهام و خیالات بودند و همچنان نیز هستند، دوباره آغاز به تنشآفرینی کردهاند
عباس عبدی - هم میهن
اگر در زمان دولت اصلاحات گفته میشد که هر ۹ روز یک مسئله ایجاد میکنند در دولت وفاق و بر خلاف راهبرد این دولت، در هر ۹ ساعت یک بار در حال مشکلآفرینی هستند و متاسفانه در حصارهای امن سیاسی و قضایی قرار دارند و هر چه بخواهند میگویند و به هیچ مرجعی هم پاسخگوی سخنان بیپایه خود نیستند؛ جماعتی که در پیروی از گوبلز مبدع تکرار هر چه بیشتر «دروغ بزرگ» کم و کسر نمیگذارند و هر روز در صدد ایجاد مشکل هستند.
از نظر این جماعت دروغ باید چنان عظیم باشد که هیچکس باور نکند که «کسی آنقدر گستاخ یا بیعقل است که چنین بیشرمانه حقیقت را تحریف کند.» از نظر آنان «در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است، و مردم دروغ بزرگ را زودتر از دروغ کوچک باور میکنند و اگر دروغی را مکرراً تکرار کنید، دیر یا زود آن را باور خواهند کرد.»
حالا بیایید به گذشته برویم. یک زمان مدعی شدند که اگر هیچ کاری هم نکنیم دلار ۱۵ هزار تومان کم میشود. رفتند در دولت و اداره اقتصاد کشور را در دست گرفتند هر کاری توانستند کردند و دلار را ۱۵ هزار تومان گران کردند.
گفتند سالی یک میلیون مسکن میسازیم رفتند در دولت و آنقدر تعداد ساختهها اندک است که رویشان نمیشود اعلام کنند. گفتند تورم را نصف و تکرقمی میکنیم رفتند در دولت و تورم را زیاد کردند که کم نکردند تازه رکورد آن را هم شکستند.
گفتند با یک میلیون تومان یک شغل درست میکنیم رفتند در دولت و هزاران برابر این رقم را از جیب ملت خرج کردند ولی دریغ از ایجاد شغل مولد و کافی.
گفتند لامبورگینی تولید میکنیم در عوض رفتند در دولت و قیمت پراید را چند برابر کردند و البته کیفیتش را هم کاهش دادند. معنای سیاست در این مکتب سراسر خالیبندی و خلافگویی است.
اینها را بگذارید کنار اظهارنظرهایی نابخردانه و بهشدت هزینهزای آنان در امور خارجی و شکستهای پیاپی که در این زمینه برای ایران عزیز ایجاد کردند یا در کنار ادعاهای خندهدار آنان در امور دینی و ظهور که هر روحانی تحصیلکردهای آنها مسخره میکند و به اعتقادات دینی مردم ضربه زدند.
اینها حتی کارشان به دخالت در امور پزشکی و بازی با جان مردم هم رسید و ورود کرونا به ایران را دروغ محض دانستند و بعد هم بجای واکسن، عنبرالنسا به مردم تجویز کردند و با واردات واکسن مخالفت نمودند و....
سومین جشنواره «خواجه عطا» در روزهای ششم و هفتم دیماه در بندرعباس برگزار شد که در آن آیینهای کهن استان هرمزگان را همچون ازدواج سنتی و رزیف به نمایش گذاشتند.
چند روز پس از آن، ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان هرمزگان این جشنواره را «مروج فساد و بیبندوباری اجتماعی» دانست که «موجب تضعیف بنیانهای اخلاقی جامعه میشود.»
مدیر حوزههای علمیه هرمزگان هم از نهادهای مرتبط، بهویژه سازمان میراث فرهنگی و وزارت ارشاد خواست تا «بهطور فوری اقداماتی برای جلوگیری از تکرار این مشکلات» انجام دهند.
سومین جشنواره «خواجه عطا» در روزهای ششم و هفتم دیماه در بندرعباس برگزار شد که در آن آیینهای کهن استان هرمزگان را همچون ازدواج سنتی و رزیف به نمایش گذاشتند. چند روز پس از آن، ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان هرمزگان این جشنواره را «مروج فساد و بیبندوباری اجتماعی» دانست که... pic.twitter.com/UW2AuZKn7l
جلال ایجادی جامعه شناس، زیست بومگرا و پژوهشگر در باره اسلام، لائیسیته و جنبش های اجتماعی است. او در دانشگاه های «کنام»، «سوربن پاریس 13»، و «گوستاو ایفل» در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد پایدار و نظام های مدیریتی تدریس می کند. تازه ترین کتاب این نویسنده «گیتی مداری و لائیسیته، قدرت سیاسی در ایران»، انتشارات فروغ، است.
جلال ایجادی در سال 2023 کتاب جامعه شناختی «انقلاب برای گسست» (انتشارات فروغ) را در 324 برگ منتشر ساخت. کتاب دیگر این جامعه شناس «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» است که در ۴۸۰ برگ، توسط انتشارات فروغ، منتشر شد. از این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته چند برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی، نقد قرآن و اسلام و خاورمیانه، تهیه و پخش می کند. افزون بر آن، جلال ایجادی در تلویزیون های فرانسه به تحلیل و تفسیر در باره مسائل ایران، خاورمیانه و جهان می پردازد و نقش فعالی در جامعه سیاسی و روشنفکری و دانشگاهی فرانسه دارد.
انتشار کتاب «گیتی مداری و لائیسیته ، قدرت سیاسی در ایران» در 350 برگ، یک رویداد بزرگ و بیسابقه در ادبیات سیاسی و عرصه جامعه شناختی است. از نگاه نویسنده جامعه ایران بیش از پیش سکولار و گیتی مدار می گردد. ایرانیان در تفکر و رفتار خود بطرز روزافزون از وابستگی های دینی جدا می شوند و خردگرایی و علم گرایی را در کردار خود بنمایش می گذارند. تجربه انسانی و روش های عقلانی جای قرآن پرستی و امام پرستی و خرافه پرستی و تقدیر الهی را می گیرد. هدف جلال ایجادی در این کتاب، نقد مانع های تحول ایران، شرکت در آماده سازی گیتی مدارانه، سمتگیری ژرفتر برای استقرار قدرت سیاسی دمکراتیک و لائیک است. لائیسیته یعنی جدایی دین از قدرت سیاسی و نظام آموزشی و نظام قانونگذاری می باشد. تحلیل از قدرت سیاسی در ایران، تهیه پروژه لائیسیته برای ایران و آماده سازی فرهنگی برای تمدنی تازه، هدف این پروژه روشنفکری است. پرسش های این کتاب نه تنها برای جامعه ایران بلکه همچنین برای کشورهای مسلمان و همه کشورهایی است که رابطه سختی با دین اسلام دارند و در آنها، این دین منشا درگیری و تنش است.
شیوع ویروس متاپنوموویروس انسانی (اچامپیوی) در ایران
سلمان اسحاقی، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس در گفتوگو با سایت خبری «آخرین خبر» اعلام کرد که ویروس شایعشده در چین وارد ایران هم شده است. اشاره او به ویروس متاپنوموویروس انسانی (اچامپیوی) است که موجب بیماری تنفسی میشود.
سلمان اسحاقی، سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس در گفتوگو با سایت خبری «آخرین خبر» اعلام کرد که ویروس شایعشده در چین وارد ایران هم شده است. اشاره او به ویروس متاپنوموویروس انسانی (اچامپیوی) است که موجب بیماری تنفسی میشود. pic.twitter.com/JviNpWYehR
اقتصاد بازار آزاد چیزی بود که ایران در دوره پهلوی به آن توجه کرد
ولی اقتصاد دولتی دستآورد انقلابیون کمونیست در سال ۵۷ بود، انقلابیون با کپی برداری از شوروی سوسیالیستی همه شرکتها و بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور را مصادره و دولتی کردند.
ویدیو زیر از میلتون فریدمن است، برندهٔجایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶، در این ویدئو او درمورد فرایند تولید مداد صحبت می کند.
به گفته او، عملیات آزاد بازار فقط تولید را کارآمدتر نمی کند بلکه صلح و همدلی را هم بین مردم جهان گسترش میدهد.
در توئیتر:
ویدیوی از میلتون فریدمن، برندهٔجایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶، درمورد فرایند تولید مداد
عملیات آزاد بازار فقط تولید را کارآمدتر نمی کند بلکه صلح و همدلی را هم بین مردم جهان گسترش میدهد. pic.twitter.com/ix2tEv22qD
- همین امروز می توان دلار را به ۲۰ هزار تومان رساند
- ما حق این ملت مظلوم را از حلقوم کثیف شما بیرون خواهیم کشید
ایران وایر - ویدیویی از اظهارات یاسر جبرائیلی، فعال سیاسی نزدیک به سعید جلیلی، درباره قیمت دلار توجه رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرده است.
در این ویدیو که روز جمعه ۱۴ دی منتشر شد، جبرائیلی، خطاب به حسین صمصمامی، نماینده مجلس، میگوید: «ما باید معادلات ناصواب اقتصادی را تغییر بدهیم و حل کنیم. آقای صمصامی! آیا ما میتوانیم همین امروز نرخ دلار را به قیمت ۲۰ هزار تومان که در سال ۷۴ بود، برسانیم؟»
حسین صمصامی، که استاد اقتصاد در دانشگاه «شهید بهشتی» است، گفته یاسر جبرائیلی را تایید میکند.
🎥 یاسر جبرائیلی، رییس سابق مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام در همایشی گفت همین امروز میتوان دلار را به ۲۰ هزار تومان رساند. حسین صمصامی، نماینده مجلس نیز که در این همایش حضور داشت، گفته جبرائیلی را تایید کرد. جبراییلی در سخنانش همچنین گفت: «ما حق این ملت را... pic.twitter.com/yKoVl0IAui
یاسر جبرائیلی در سخنانش بدون اشاره به مخاطب خاصی همچنین میگوید: «ما حق این ملت را از حلقوم کثیف شما بیرون خواهیم کشید.»
اظهارات رییس سابق مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاستهای کلی نظام درشرایطی بیان شده که نرخ دلار در روزهای گذشته به بالای ۸۲ هزار تومان رسید و روز شنبه ۱۵ دی نیز نیز با قیمت ۷۹ هزار و ۹۰۰ تومان معامله شد.
بررسی بازار ارز و طلا نشان میدهد دلار آمریکا در یکسال گذشته، ۶۳ درصد و از زمان آغاز به کار دولت مسعود پزشکیان بیش از ۳۵ درصد افزایش قیمت داشته است. سکه نیز در یک سال گذشته بیش از ۱۰۷ درصد گران شده است.
محمدرضا زنوزی مالک تراکتور با حضور در برنامه شب های فوتبالی ضمن تشریح برنامه های صدرنشین لیگ برتر، از هواداران پرشور تراکتور دفاع کرد مالک تراکتور با حضور در برنامه شب های فوتبالی ضمن تشریح برنامه های صدرنشین لیگ برتر، از هواداران پرشور تراکتور دفاع کرد.
به گزارش خبرورزشی، مالک باشگاه تراکتور که در پی صدرنشینی تیمش در پایان نیم فصل اول لیگ برتر به برنامه شب های فوتبالی در شبکه ورزش رفته است، در دفاع از هواداران پرشور تراکتور که بعضا به خاطر کارهای افراطی پان ترکها به تجزیه طلبی متهم می شوند، گفت:
ما را به تجزیهطلبی محکوم کرده بودند، من گفتم این حرفها چیست؟ تجزیهطلب شما هستید که به این مسائل دامن میزنید. شما ۹۰۰ سال گذشته ایران را میبینید. ترکها اگر قرار بود زبان عوض کنند و تمامیت ارضی کشور را زیر سوال ببرند، همانموقع میکردند که اختیار همه چیز دستشان بود.
#تورک ها اگر #استعمار گر بودند همانموقع که دولت و حکومت دستشان بود، انجام میدادند #زنوزی در مصاحبه زنده تلویزیونی خود گفت: تجزیه طلب کسانی هستند که به این ناعدالتی ها دامن میزنند، تورک ها اگر قرار بود زبان عوض کنند یا تمامیت ارضی را تغییر دهند چند صد سال پیش که اختیار pic.twitter.com/F48IaDB4nB
همین الان رهبر ما میگوید من ترک هستم. وقتی با بچهای صحبت میکند، ترکی حرف میزند. چرا این حرفها را میزنند. ما حافظ ایران بودهایم. تا ما حرف میزنیم، میگویند اینها تجزیهطلب هستند. منِ زنوزی چهار سال جبهه بودم. مگر جنگ در آذربایجان بود؟ ما در جنوب و غرب بودیم و از کشورمان دفاع میکردیم. چرا این تهمتها را به ما میزنند؟
پوستری با تصاویر خامنهای، پوتین و کیم جونگاون همراه با شعار «تفکیک زبالهها را فراموش نکنید»، روی اتوبوسهای شهر بزییه فرانسه نصب شد. این پوستر بخشی از کارزاری است که روبرت منر، شهردار این شهر، راهاندازی کرده است. منر به مخالفت با جمهوری اسلامی، روسیه و کره شمالی شهرت دارد.
سرکار خانم محمدی با سلام، ابتدا خدمت شما عرض کنم که من به دلایلی از سرکار خوش ام نمی آید. ببخشید که حرف ام را صریح می زنم و مثل خیلی ها کار را به تنفر شدید یا علاقه ی شدید نمی کشانم.
اما خوش آمدن یا بد آمدن من ابدا ربطی به این نوشته ندارد. همه ی ما حق داریم از کسی خوشمان بیاید یا نیاید و این موضوع فعلا برای من جنبه ی شخصی دارد.
آن چه در حال حاضر مهم است این است که شما امروز به عنوان «زندانی سیاسی» شناخته می شوید و فعلا در «زندان» هستید لذا تنها از این منظر با شما سخن می گویم و در مورد سایر چیزها ان شاءالله وقتی که آزاد شدید.
اما نکته ای که می خواهم در باره ی زدن و رقصیدن تان در زندان خدمت تان عرض کنم از این قرار است: سرکار خود یک زندانی سیاسی هستید. برنده ی جایزه ی نوبل هستید. به مناسبت جایزه ی نوبل در جهان شناخته شده هستید. سوال من از شما این است: آیا شما فکر می کنید «تمام زندانیان» سیاسی از زندانیان زندان های سیستان و بلوچستان تا زندان های خراسان و مازندران، تا زندان های کردستان و خوزستان «عین» شرایط شما را دارند؟
ایراناینترنشنال به اطلاعاتی اختصاصی دست یافته که نشان میدهد یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران، با ایجاد سه جوخه ترور موسوم به «شبکه آلمان» در تلاش برای حذف مخالفان ایرانی خارج از کشور و شهروندان یهودی در سراسر اروپا بوده است.
یک منبع اطلاعاتی غربی و یک منبع در سپاه پاسداران به ایراناینترنشنال گفتند یکی از برنامههای این شبکه توطئه ترور شاهین نجفی، رپر سرشناس ایرانی مخالف حکومت، بود که شکست خورد.
بر اساس این اطلاعات، یک عامل ترور قرار بود ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، شاهین نجفی را در سالن تئاتر ام اگی در شهر هانوفر آلمان ترور کند.
شاهین نجفی در پاسخ به درخواست ایراناینترنشنال برای اظهار نظر گفت در آن شب، کنسرت فضایی غیرعادی داشت و تدابیر امنیتی پلیس بهشدت افزایش یافته بود.
امور جنایی و تروریسم و امور ویژه پلیس فدرال آلمان و پلیس ایالت نیدرزاکسن تا این لحظه حاضر نشدند در این مورد اظهار نظر کنند.
۱۲ سال پیش، رسانههای وابسته به سپاه پاسداران گفته بودند شاهین نجفی به دلیل خواندن آهنگی به نام نقی که در آن به امام یازدهم شیعیان اشاره کرده بود، «مرتد» شناخته شده است.
خبرگزاری فارس هم گزارش داد برای قتل شاهین نجفی «جایزه مردمی» تعیین شده است.
بر اساس اطلاعات منابع ایراناینترنشنال، عامل ترور در شب برگزاری کنسرت به نزدیکی سالن رسید، اما با افزایش ناگهانی تدابیر امنیتی، در تماسی تلفنی از تهران دستور لغو عملیات را دریافت کرد.
طراحان ترور به این نتیجه رسیدند که توطئه احتمالا لو رفته است و برای جلوگیری از افشای کل شبکه، ترجیح دادند ماموریت را لغو کنند.
عامل ترور، دستور را از رامین یکتاپرست دریافت کرده بود، گنگستر ۳۶ ساله ایرانی-آلمانی که اردیبهشتماه به دست عوامل منتسب به موساد در تهران کشته شد.
همان زمان یک منبع اروپایی به ایراناینترنشنال گفت او همراه با یک عضو دیگر سپاه پاسداران در تهران هدف حمله قرار گرفته و احتمالا در نتیجه عملیات موساد حذف شده است.
روزنامه واشینگتن پست اسفندماه ۱۴۰۱ به نقل از پنج مقام امنیتی آلمان و دو مقام اطلاعاتی غربی خبر دادرامین یکتاپرست مظنون اصلی سازماندهی حمله به یک مرکز یهودیان در شهر اسن آلمان بوده است.
حلقه رابط یگان۸۴۰نیروی قدس سپاه و مزدوران ایرانی-اروپایی
یک منبع اروپایی به ایراناینترنشنال گفت ترور ناموفق شاهین نجفی یکی از پروژههای پنهانمانده از یگان ۸۴۰ سپاه پاسداران بود، واحدی سری که مسئول انجام ترورهای برونمرزی علیه اهداف غربی، اسرائیلی و همینطور مخالفان حکومت ایران است.
ریاست یگان ۸۴۰ را یزدان میر بر عهده دارد. مشهورترین عملیات شکستخورده این گروه، برنامهریزی برای ترور یک دیپلمات اسراییلی در استانبول، یک روزنامهنگار فرانسوی و یک ژنرال آمریکایی در خاک آلمان بود که لو رفت، زمانی که موساد در عملیاتی ضدجاسوسی در خاک ایران، از منصور رسولی، قاچاقچی همکار سپاه پاسداران، بازجویی کرد.
اندکی بعد حسن صیادخدایی، یکی از ماموران ارشد یگان ۸۴۰ در تهران ترور شد. کمتر از یک ماه بعد، حسین طائب از ریاست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران برکنار شد.
ایران اینترنشنال از یک منبع اطلاعاتی غربی و یک منبع داخلی به اطلاعاتی اختصاصی دست یافته که نشان میدهد سپاه پاسداران قرار بود شهریورماه سال گذشته، شاهین نجفی، رپر و فعال سیاسی مخالف نظام را ترور کند. این یکی از ماموریتهای سه جوخه ترور جدید واحد ۸۴۰ بوده. گزارشی از مجتبا پورمحسن pic.twitter.com/ShpSWIjj66
دو منبع به ایراناینترنشنال گفتند یک مقام ارشد یگان ۸۴۰ مسئول عملیاتهای جدید این گروه در خاک اروپا است. روزنامه دیلی میل آبانماه به نقل از یک منبع اطلاعاتی غربی، او را محسن بزرگی نامید، اما بر اساس اطلاعات اختصاصی ایراناینترنشنال، نام واقعی این مامور ارشد سپاه پاسداران محسن علینژاد کری بزرگ است.
او متاهل است و دو فرزند دارد و در محله نارمک تهران زندگی میکند. محسن علینژاد کری بزرگ مسئول شبکه موسوم به آلمانیهاست.
در مراودات درونسازمانی، محسن را بزرگ صدا میزنند، اما رامین یکتاپرست شماره او را با نام سید در گوشی تلفنش ذخیره کرده بود.
بزرگ کسی است که اهداف را انتخاب و برنامههای عملیاتی را تایید میکند. او با مجموعهای وسیع از مزدوران ایرانی و خارجی کار میکند که در مجموعه سپاه، سربازان بزرگ خوانده میشوند.
سرتیم محافظان محسن فخریزاده و دیگر اعضای شبکه آلمان
دو منبع به ایراناینترنشنال گفتند حامد اصغری، سرتیم محافظ محسن فخریزاده، چهره برجسته برنامه هستهای نظامی ایران که چهار سال پیش به دست موساد ترور شد، عضو دیگر شبکه بزرگ در واحد ۸۴۰ سپاه پاسداران است.
او یکی از محافظهای باسابقه و مشهور مقامهای ایرانی است، زمانی مسئولیت حفاظت از منوچهر متکی، وزیر خارجه پیشین ایران، و اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی، را برعهده داشت و بعدا هم محافظ فخریزاده شد.
او در جریان ترور فخریزاده خودش را روی او انداخت و بر اثر اصابت چهار تیر مجروح شد. با این حال او مدتها تحت بازجویی قرار گرفت و کارش را از دست داد.
اما اسفندماه ۱۴۰۰ در دولت ابراهیم رئیسی، بهعنوان سرپرست مدیریت ورزش و سلامت سازمان منطقه آزاد قشم منصوب شد. به گفته منابع ایراناینترنشنال، اصغری رابطه تناتنگی با رامین یکتاپرست داشت و در شبکه موسوم به آلمان فعالیت میکرد. او در تدارک یک توطئه ترور دیگر هم علیه شاهین نجفی بود.
شبکه سربازان بزرگ چهار عضو دیگر هم دارد، خلیل در آلمان و ایران زندگی میکند و تدارک نقشههای رامین یکتاپرست را بر عهده داشت.
مهدی عزیز بنکدار مسئول جمعآوری اطلاعات گروه است که رامین او را به نیروی قدس سپاه پاسداران وصل کرد. او در تلاش برای ترور جوزف شوستر، مدیر شورای مرکزی یهودیان آلمان، با پهپاد بود که ناکام ماند.
در آن زمان یکتاپرست توانسته بود قطعات پهپاد مورد نظر را در بستههای اسباببازی و با کامیون از مرز ترکیه به آلمان برساند.
عضو دیگر گروه روزبه علیزاده نام دارد؛ او بخشی از شبکه پولشویی برای تامین مالی عملیاتهای تروریستی بوده نه خود عملیاتها. او یکبار به ترکیه سفر کرد تا مواد مخدر را با طلا معامله کند.
و عضو آخر هم پاشان فشا نام دارد، صاحب شرکتی در آلمان که فقط شش ماه پاییز و زمستان کار میکند و در شش ماه دیگر در خدمت شبکه آلمان است.
ایران اینترنشنال - غیث التمیمی، فعال سیاسی عراقی مخالف گروههای مورد حمایت جمهوری اسلامی، با انتشار ویدیویی از بازداشت مقتدی، پسرش و دو نفر از دوستانش از سوی یک گروه مسلح به دلیل چسباندن پرچم عراق بر روی عکسهای قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس خبر داد.
او گفت که آنان تنها عکس پرچم عراق را روی عکس سلیمانی و المهندس میچسباندند و «این یک حق قانونی برای هر مخالف» است.
سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بود که همراه با المهندس، رهبر شبهنظامیان کتائب حزبالله و معاون حشد الشعبی، ۱۳ دی ماه ۱۳۹۸ با حمله هوایی نیروهای آمریکایی به فرودگاه بغداد کشته شد.
اوایل تیر امسال دادگستری استان تهران از صدور کیفرخواست علیه ۷۳ نفر از مقامات آمریکا در پرونده کشته شدن سلیمانی خبر داد.
در روزهای گذشته مراسم پنجمین سالگرد کشته شدن سلیمانی و المهندس در نقاط مختلف از جمله سفارت جمهوری اسلامی در بغداد برگزار شد.
التمیمی که کمپین «فقط عراق» را به راه انداخته است، نخستوزیر و ريیسجمهوری عراق را مسئول حفظ جان پسرش و دو دوست او خواند.
برخی رسانههای عراقی سهشنبه هفته گذشته از دستگیری افرادی به دلیل «پاره کردن» تصاویر سلیمانی و المهندس خبر داده بودند.
در سالهای گذشته نیروهای حشدالشعبی برخی افراد را به اتهام پاره کردن یا سوزاندن تصاویر سلیمانی و المهندس دستگیر کردهاند. از جمله سال ۱۳۹۹، سه شهروند عراقی به اتهام سوزاندن پوسترهای سلیمانی در شهر موصل دستگیر شدند.
دو سال پیش نیروهای مسلح به افرادی که قصد ممانعت از برپایی مراسم سالگرد سلیمانی و المهندس در کوت در جنوب عراق را داشتند تیراندازی کردند و سه نفر مجروح شدند.
اعتماد - يكي از علتهاي سقوط بشار اسد و نظام حكومت در سوريه تبديل نظام جمهوري به جمهوري سلطنتي و خويشاوندسالاري بود. جواني كه در انگلستان مشغول درس خواندن بود و دوره تخصص چشمپزشكي ميگذراند، به دليل كشته شدن برادرش باسل در حادثه اتومبيل از سوي حافظ اسد فراخوانده و در دورهاي كوتاه قرار شد فوت و فن حكومت بياموزد. بشار اسد خوش استعداد بود، اما تجربه حكومت به ويژه در سيستم امنيتي- حزبي بعث سوريه را نداشت. گرچه ۲۲ سال حكومت نه تنها كم نيست، بلكه زياد هم هست. مشكل اين بود و هست كه اين دورهها متكي بر راي مردم و رضايت آنان و بهتبع حمايت مردم به دست نيامده بود. چنانكه در آلمان شاهد حكومت نسبتا طولاني ۱۴ ساله كنراد آدنائر و حكومت ۱۶ ساله هلموت كهل و حكومت ۱۶ ساله خانم آنگلا مركل بوديم. اما اين دورهها متكي بر راي مردم فراهم شده بود. حكومت حافظ اسد مشروعيت خود را از راي مردم نگرفته بود. او هم مثل صدام با كودتا و كودتا در كودتا قدرت را قبضه كرده بود. چنين زمينه قدرت و حاكميتي لرزان و لغزنده است و نابودي خود را در متن و بطن خويش دارد. اگر حافظ اسد به انتخابات آزاد تن ميداد و پس از خود نظام حكومتي در سوريه را متكي بر راي مردم و انتخاب شايسته سامان داده بود، ممكن بود سرنوشت سوريه اين نباشد كه اكنون هست. وقتي نظام حكومتي جمهوري است، يعني جمهور مردم اراده خود را در اعمال حاكميت تحقق ميبخشند. حكومت و جامعه تعادل و قرار پيدا ميكند.
انتخابات رياستجمهوري اخير در ايران و پيروزي مسعود پزشكيان همان تحقق اراده جمهور مردم ايران بود وگرنه در نظامهاي جمهوري شبهسلطنتي كه نيروهاي امنيتي- نظامي براي سرنوشت انتخابات تصميم ميگيرند، يك پزشك فوق متخصص جراحي قلب و استاد تمام دانشگاه هم كه باشد و تجربه بيست سال نمايندگي و حتي وزارت و رياست دانشگاه را هم كه داشته باشد، نميتواند پيروز انتخابات باشد و به قول پزشكيان نامش از صندوق در بيايد! كار را به دست كسي ميسپرند كه مشتي حرف تكراري در آستين كوتاه و دست دراز دارد و آسان ميتوان بر شانههاي ضعيفش سوار شد و رشتهاي بر گردنش افكند و به هر سوي كه خواست تاخت، چنانكه تاختهاند. خويشاوندسالاري سه پيام بسيار منفي و آسيبزننده و ويرانكننده به همراه دارد:
يكم: گويي كشور ملك يك خانواده و حياط خلوت يك خاندان است. چنانكه در نظامهاي سلطنتي شرقي چنين بوده و هست. در بحرانيترين شرايط كشور ايران در سال ۱۳۲۰ سرنوشت كشور را به دست جوان خام ۲۱ ساله سرد و گرم نچشيدهاي به نام محمدرضا شاه ميسپرند كه به قول داريوش همايون در دوران ۳۷ ساله حكومتش دو بار فرار كرد و چهار بار هم آماده فرار بود. در سالهاي ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ سرنوشت كشور را دست سفير امريكا و انگليس سپرده بود و سرمست از شب ژانويه با پرزيدنت كارتر كه در نطق ضيافت تهران از شاه تعريف كرد و گفت: «ايران جزيره ثبات است! » صد البته خداوند به ملت ايران رحم كرد كه خلفش اين شازده تماشايي شاه نشد!
دوم: پيام ديگر خويشاوندسالاري رانده شدن افراد صاحبنظر و دانشمند از عرصه مديريت كشور است.
سوم: شخصي كه صلاحيت علمي و تجربي حكومت و رهبري ندارد، زمينه لازم و مناسب براي نفوذ بيگانه و نيز سودجويي اطرافيان دلال را خواسته يا ناخواسته فراهم ميكند. كافي است به نقش اشرف پهلوي و ديگر عناصر خاندان پهلوي و حتي فريده ديبا توجه كنيم. چگونه گذران ميكردند. يادداشتهاي علم را ببينيد. براي دندانپزشكي مثلا كشيدن دندان فاسد هميشه يكي از بستگان شاه به سوييس ميرود. اينها نشانههاي عقبماندگي در حكومتي است كه بر بنياد خويشاوندسالاري شكل ميگيرد.
علیصاحبالحواشی - وقتی دین از میدان تخیلاتِ زیستجهانی مردم بیرون میرود، معنای "مرگ" هم عاری از تصوراتی چون رفتن به ملاءاعلی یا آمدن نکیر و منکر، یا فشار قبر، یا پلصراط، یا روز داوری و بهشتوجهنم میشود.
مراسم ختم در يكى از تالارهای شاهین شهر اصفهان به جای مسجد، تالار گرفتن و به جای مداح و روحانی، ارکستر آوردن pic.twitter.com/Zp23b5y2mm
آنگاه مردم درباره عزیزان از دست داده خود "تصوری از طوردیگر بودن" نمیکنند تا برای ایشان "حمد و سوره" بخوانند، نماز و ختمقرآن و خیرات "هدیهکنند". حالا دیگر "زیارتقبور" چندان معنایی ندارد، شاید مگر تجدید خاطرهای از فرد درگذشته.
نشانهشناسیِ تحولات زیستجهانی در ذهنیات مردم ایران، همین دست "نوپدید"هاست.
"ایمان" باور نیست، واردشدن به، یا زادهشدن و تلقینگشتن با آفاقی از تصورات ویژه هستیشناحتی است. سازه "ایمان" بر استخوانبندی "امید و تمنا" ایستاده است؛ پوشش روی آن، هستیشناسیِ مخلوط با ناخودآگاهی است. آن "امید و تمنای" ایرانیان در این نیمقرن اخیر فرسود تا سازه هستیشناختی دین آنان نیز درپیاش فروریخت!
ایندیپندنت فارسی - جورجا ملونی، نخستوزیر ایتالیا، برای دیدار با دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب آمریکا، به فلوریدا سفر کرده است. به گزارش نیویورک تایمز و خبرگزاری رسمی آنسا، یکی از موضوعات اصلی این دیدار، بازداشت چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی در تهران، است.
دفتر ملونی و تیم انتقالی ترامپ هنوز بهطور رسمی درباره این سفر اظهارنظر نکردهاند. رسانههایی چون رویترز و سیانان گزارش دادهاند که ملونی شامگاه شنبه وارد اقامتگاه مارالاگو شد. برخی رسانهها تصاویر حضور او در کنار ترامپ را منتشر کردهاند.
چچیلیا سالا با ویزای معتبر برای تهیه گزارش به ایران رفته بود و ۲۹ آذر بازداشت شد. این بازداشت سه روز پس از دستگیری محمد عابدینی در ایتالیا، که به انتقال قطعات پهپادی به سپاه پاسداران متهم شده، صورت گرفت.
ایران اینترنشنال - به دنبال بالا گرفتن تنش میان تهران و آنکارا بر سر تحولات سوریه و سقوط بشار اسد، با تصمیم دولت ترکیه برای لغو معافیت کامیونهای ایرانی از پرداخت مالیات سوخت هنگام خروج از ایران، صدها کامیون ایرانی در مرز ترکیه و ایران متوقف و سرگردان شدهاند.
ویدیوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی و رسانهها نشان میدهند بیش از هزار کامیون به دلیل این تصمیم در مرز بازرگان و دیگر مناطق مرزی ایران و ترکیه متوقف شدهاند.
همزمان تردد کامیونهای ترانزیت ایرانی در گمرک پلدشت در مرز نخجوان نیز امکانپذیر نیست.
به دنبال این اقدام، دولت جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد از ۱۴ دی ماه عرضه سوخت به کامیونهای ترکیهای را متوقف خواهد کرد.
سایت تابناک در این باره نوشت این اقدام «باعث نقرهداغ شدن و اعتراض کامیونداران ترکیهای» شد.
ترکیه هشتم دی ماه معافیت کامیونهای ایرانی از پرداخت مالیات سوخت هنگام خروج از ایران را لغو کرد و دلیل آن را «اصل عمل متقابل» خواند.
پس از آن اعلام شد که از این پس خودروهای تجاری و کامیونهای ایرانی هنگام ورود به ترکیه باید به اندازه حجم باک سوخت خودرو مالیاتی معادل ۱۵۵ درصد مالیات ویژه مصرفکننده در ترکیه پرداخت کنند.
کیهان لندن - روابط قطر با حاکمان جدید سوریه پس از سرنگونی بشار اسد رو به افزایش است. وزیر خارجه قطر در بین اولین مقامات ارشد آن کشور بود که پس از به قدرت رسیدن احمد الشرع (محمد الجولانی) در سوریه، برای دیدار با او به دمشق رفت. این در شرایطی است که دولتمردان جدید سوریه خواستهاند جمهوری اسلامی دست از دخالت در امور این کشور بردارد.
در این دیدار الجولانی گفته بود: «قطر همیشه شریک مردم سوریه بوده و مواضع خود را تا پیروزی انقلاب حفظ کرد و مرحله بعدی در سوریه مرحله توسعه خواهد بود و شاهد مشارکت موثر توسط قطر خواهیم بود.»
سقوط بشار اسد یک شکست استراتژیک تاریخی برای جمهوری اسلامی و رهبرش علی خامنهای به شمار میرود اگرچه زمامداران حکومت تلاش میکنند نه تنها این شکست را لاپوشانی یا فرافکنی کنند بلکه حتا آن را پیروزی جلوه دهند!
هرچند روابط قطر با جمهوری اسلامی نیز از سطح بالایی برخوردار بوده و هست، اما برخی مسائل از جمله بلوکه ماندن شش میلیارد دلار از پولهای ایران در بانکهای قطر، همسویی با سایر دولتهای عربی منطقه در مورد به چالش کشیدن حق مالکیت ایران بر جزایر سهگانه در خلیج فارس و میزبانی از نیروهای آمریکایی در پایگاه «الحدید» روابط تهران و دوحه را تحت تأثیر قرار داده است.
اقتصاد ممتاز قطر
وبسایت «مرکز دادههای باز ایران» دیماه سال ۱۴۰۳ در گزارشی به سرانه درآمد ناخالص ملی در کشورهای حوزه خلیجفارس پرداخت. این گزارش نشان میدهد که در میان ۸ کشور نفتخیز حاشیه خلیجفارس، ایران پایینترین سرانه درآمد ناخالص ملی و قطر بالاترین درآمد ناخالص را دارد.
بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۲۳ میلادی میزان سرانه درآمد ناخالص ملی در ایران ۴۶۸۰ دلار بوده در حالی که در قطر بیش از ۷۰ هزار دلار است.
سرانه درآمد ناخالص ملی معیار ارزیابی رفاه اقتصادی و استاندارد زندگی در یک کشور محسوب می شود و بر اساس تقسیم مقدار کل درآمد یک کشور به میزان جمعیت آن به دست میآید و سهم هر شخص را از این درآمد مشخص میکند.
بر اساس آخرین رتبهبندی «شاخص رفاه» از سوی مؤسسه «لگاتوم»، جمهوری اسلامی ایران در میان ۱۶۷ کشور در رده ۱۲۶ ایستاده در حالی که قطر در رده ۴۶ قرار دارد.
ایران وایر - بزرگترین سرمایهگذاری سعودیها در ایران، گروه «صافولا» عربستان که بیش از ۵۰درصد بازار روغنهای خوراکی ایران را در اختیار داشت، بهصورت ناگهانی، کل دارایی خود به ارزش ۷۰۵میلیون ریال عربستان که تقریبا معادل ۱۸۸میلیون دلار است را فروخته و از ترکیب سهامداران و بازار ایران، خارج شده است.
صافولا حتی در هفت سالی که روابط ایران و عربستان قطع بود هم در بازار ایران باقی مانده بود، اما اینک در شرایطی که وضعیت داخلی و بینالمللی جمهوری اسلامی ایران نسبت به سالهای اخیر وخیمتر شده، ایران را ترک کرده است.
خروج عربستان سعودی از بازار صنایع غذایی ایران تقریبا دو سال پس از برقراری رابطه مجدد میان دو کشور رخ داده است. در زمان از سرگیری روابط دو کشور، گفته شده بود که عربستان به نشانه حسننیت، علاقهمند به سرمایهگذاری از جمله در صنایع غذایی ایران است.
بنیانگذار و رییس هیاتمدیره هلدینگ صافولا «سلیمان بن عبدالقادر المهدیب» است. مالکیت این شرکت به صورت سهامی عام بوده و در بازار بورس عربستان فهرست شده است.
بزرگترین بخش سهام یعنی حدود ۱۰درصد از کل سهام شرکت صافولا متعلق به دولت عربستان یا همان خانواده «آل سعود» است. خانواده «المهدیب» که از خانوادههای سرشناس در دنیای تجارت عربستان هستند هم بخش قابلتوجه و تاثیرگذار سهام این شرکت را در اختیار دارند. مالک باقی سهام این شرکت، افراد حقیقی و حقوقی هستند که سهام شرکت را از طریق بورس عربستان خریداری کردهاند.
خروج سرمایه سنگین اینچنینی از اقتصاد کشور درست در زمانی که اقتصاد ایران بیش از پیش به جذب سرمایهگذار داخلی و خارجی نیازمند است، در بلندمدت و کوتاهمدت چه آثاری بر بازار ایران و اشتغال در این بخش خواهد داشت؟
علت خروج ناگهانی در مقطع زمانی کنونی
شرکت صافولا در تاریخ ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴ قراردادی به ارزش ۱۸۷میلیون و ۶۰۰هزار دلار برای فروش کل تجارت خود در ایران امضا کرد.
تجارتی که شامل تولید و توزیع روغنهای خوراکی، غذاهای دریایی، نانوایی و محصولات شیرینیپزی میشود. مدیران این شرکت مدعی هستند که فروش تجارت آنها در ایران در جهت خروج از بازارهای غیراصلی و غیرکلیدی و تخصیص مجدد منابع به بازارهای مناطق با پتانسیل بیشتر است.
بر اساس بیانیه صافولا، فروش کلیه سهام این شرکت در ایران به عنوان بخشی از ادامه استراتژی این شرکت در خروج به موقع از تمام بازارهای غیرعمده مانند مراکش و عراق در سال ۲۰۲۳ بوده است.
این هلدینگ همچنین اعلام کرده که منابع حاصل از فروش داراییهای خود در ایران که معادل ۱۸۷/۶ میلیون دلار است را برای تقویت قدرت مالی شرکت استفاده خواهد کرد و این تصمیم را بخشی از تلاشهای گسترده برای بهبود ساختار مالی شرکت توصیف کرده است.
با وجود علتهایی که شرکت سعودی صافولا در خصوص خروج از بازار ایران در بیانیه خود برشمرده، برخی رسانههای داخلی، تصمیم به فروش و خروج از ایران را با پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات آمریکا و نزدیک شدن به آغاز حضور او در کاخ سفید مرتبط میدانند. این عده با استناد به عدم خروج سعودیها از ایران در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، معتقدند که این بار این تصمیم میتواند نشانهای از وضعیت وخیم دیپلماتیک پیشرو بین ایران و آمریکا باشد که زودتر به گوش طرف عربستانی رسیده است.
به گزارش «عربیک تریدر» Arabic Trader مدیران شرکت انتظار دارند که این خروج پس از کسر هزینههای مربوط به معامله برای صافولا حدود ۲میلیون و ۸۰۰هزار ریال سعودی سود داشته باشد.
ایران اینترنشنال - به دنبال طرح موضوع ضرورت مذاکره با غرب و آمریکا برای حل مشکلات از سوی برخی مقامهای جمهوری اسلامی، حسین شریعتمداری، نماینده علی خامنهای در روزنامه کیهان، در سرمقاله شنبه ۱۵ دی این روزنامه نوشت که مطرح کنندگان موضوع مذاکره با آمریکا یا خواب هستند یا مستاند یا دیوانه.
شریعتمداری با اشاره به شعری از ابوسعید ابوالخیر تاکید کرد مطرح کنندگان این موضوع یا «سادهلوحاند» یا «ناکارآمدند» و ناتوانی خود را در حل مشکلات، زیر پوشش مذاکره با آمریکا پنهان میکنند یا «به فریب یا به طمع، سر و سری با دشمن دارند».
در روزهای گذشته برخی مقامات دولت مسعود پزشکیان و بعضی فعالان سیاسی، خواستار مذاکره با دونالد ترامپ شدهاند که از ۲۰ ژانویه رسما رییسجمهوری آمریکا خواهد شد.
از جمله علی عبدالعلیزاده، نماینده ویژه پزشکیان در اقتصاد دریامحور و رییس ستاد او در دوره انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری ۱۴۰۳، سهشنبه ۱۱ دی ماه گفت که باید با ترامپ مذاکره کرد.
او گفت: «نمیشود مسائل کشور را معلق نگه داشت.»
عبدالعلیزاده تاکید کرد: «مجموع حاکمیت نظام هم به [ضرورت] مذاکره رو در رو رسیده است.»
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز جمعه ۱۴ دی در مصاحبه با شبکه سیسیتیوی چین اعلام کرد که تهران برای مذاکرات «سازنده و بدون تاخیر» بر سر برنامه هستهای خود آمادگی دارد.
شریعتمداری اما با اشاره به سخنان مقامات جمهوری اسلامی درباره مذاکره، در سرمقاله کیهان نوشت: «هر یک از چند احتمال یاد شده درباره پیشنهاددهندگان مذاکره با آمریکا صحت داشته باشد، در این نکته تردیدی نیست که صلاحیت حضور در مسئولیتهای نظام را ندارند.»
او همچنین به مواضع ریچارد نفیو، عضو سابق تیم مذاکرهکننده آمریکا در پرونده هستهای جمهوری اسلامی اشاره کرد که در مقالهای در فارن افرز نوشته است در حالی که ایالات متحده برای حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران آماده میشود، به دلایل مختلف از جمله هزینه بالای این حمله، کاخ سفید باید برای آخرین بار به دیپلماسی نیز شانس و فرصت دهد.
نفیو در مقاله مفصل خود با اشاره به محاسن و معایب حمله نظامی آمریکا به جمهوری اسلامی، در عین حال تاکید کرده است حمله به برنامه هستهای ایران «مزایای استراتژیکی به همراه دارد که فراتر از جلوگیری از هستهای شدن یک دشمن خطرناک» است.
برخی ناظران با در نظر گرفتن چینش احتمالی اعضای کابینه ترامپ معتقدند واشینگتن مجددا سیاست فشار حداکثری را در برابر تهران در پیش خواهد گرفت.
یورونیوز - یک مامور پلیس مست در زامبیا همزمان با جشن سال نوی میلادی ۱۳ فرد مظنون به ارتکاب جرائم مختلف را آزاد کرد.
بنا به اعلام پلیس این مامور به زندانیان گفته بود که در سال نوی میلادی آزاد هستند. ۱۳ زندانی آزادشده اکنون «فراری» محسوب میشوند.
از سوی دیگر خود مامور پلیسی که در حالت مستی آنها را آزاد کرد اکنون در بازداشت به سر میبرد.
بنا به گزارشها این مامور پلیس به زور کلید سلولهای زندانیان را از یکی از همکارانش گرفت و با باز کردن درب سلولها به زندانیان دستور داد که فرار کنند. از ۱۵ زندانی که درب سلولشان باز شد ۱۳ نفر فرار کردند.
به گفته پلیس برخی از زندانیان آزاد شده مظنون به ارتکاب «جنایتهای سنگین» هستند.
پلیس هشدار داده است که آزاد کردن آنها میتواند «تهدیدی جدی برای امنیت عمومی» باشد. زندانبانی که زندانیان را آزاد کرد تنها مدت کوتاهی پس از این اقدام خود بازداشت شد.
معاون قوه قضاییه خطاب به صنایع: هر کس برق شما را قطع کرد، به دادسرا شکایت کنید.
محمدباقر الفت: براساس قانون ۵۷۶ مجازات اسلامی، قطع کنندگان برق صنایع به یک تا ۵ سال انفصال از خدمات محکوم میشوند. جنجال و هیاهو نکنید، برقتان را قطع کردند، بروید کلانتری و یا دادسرای محل، شکایت کنید.
🔴 معاون قوه قضاییه خطاب به صنایع: هر کس برق شما را قطع کرد، به دادسرا شکایت کنید
💢محمدباقر الفت: براساس قانون ۵۷۶ مجازات اسلامی، قطع کنندگان برق صنایع به یک تا ۵ سال انفصال از خدمات محکوم میشوند.
📌جنجال و هیاهو نکنید، برقتان را قطع کردند، بروید کلانتری و یا دادسرای محل،... pic.twitter.com/jA7v3rZ5EN
-- AbdiMedia - Abdollah Abdi (@abdolah_abdi) January 5, 2025
گویا فامیلی اصلی گلوریا هاردی «علی اکبری» است و دختر محمد علی اکبری
به گزارش خبرورزشی، از زمان فراگیر شدن شبکه های اجتماعی و تعدد پلتفرم های مجازی، حواشی زندگی سلبریتی ها و افراد مشهور در هر حوزه ای چندین برابر شده و احتمالا مخفی کردن برخی اتفاقات گذشته برای آن ها، دشوارتر! یکی از ترندهای ۲۴ ساعت اخیر توییتر فارسی یا همان شبکه ایکس هم در همین خصوص است؛ اینکه هویت واقعی یکی از بازیگران خانم سینما که دست بر قضا همسر مشهوری هم دارد، دقیقا چیست و خودش هم با وجود انتشار اخبار و ادعاهای مختلف، تاکنون اظهارنظر رسمی در این خصوص انجام نداده است.
صحبت از گلوریا هاردی است؛ بازیگری که تقریبا یک دهه قبل در سینما و تلویزیون ایران چهره شد و خودش ادعا می کرد مادری ایرانی و پدری فرانسوی داشته و همین موضوع سبب شد او که از خارج از کشور آمده بود، به زندگی در ایران ادامه دهد، بازیگر رسمی شود و حتی با یک بازیگر دیگر یعنی ساعد سهیلی هم ازدواج کند.
که جزو بازیگران جوان سینمای ایران است و تقریبا همه طرفدارانش هم میدانند به شدت علاقه مند به پرسپولیس است و بازی های تیم محبوبش را مثل یک هوادار چند آتشه دنبال می کند. در واقع او جزو ستاره های پرسپولیسی سینمای ایران محسوب می شود و به این خصیصه شناخته می شود.
از شب گذشته تا کنون در خصوص هویت اصلی گلوریا هاردی تردید ایجاد شده است؛ پس از اینکه تصویری از اکانت توییتر منتسب به سال ۲۰۱۰ گلوریا منتشر شد که گویا نام خانوادگی وی نه هاردی، که اکبری بوده است! سپس نوبت به افشاگری یکی از دوستان قدیمی خانوم گلوریا رسید که در یک توییت نوشت: «جوری که این دختره زندگی قبلیش رو از اینترنت پاک کرد و بعد هم خودش رو با فامیلی «هاردی» به ملت شریف ایران قالب کرد، تعجب میکنم چطور توییترش از دستش در رفته! هر بار میبینم مردم قربون سادگی و صداقتش! میرن، دلم میخواد مثل قضیه چیستا یثربی یه پروژه حقیقتیابی راه بندازم براش.»
مهسا قربانی داور باتجربه فوتبال که مدتی پیش خبر مهاجرتش از ایران رسانهای شد، به تازگی در دانمارک به اتهام «جعل مدارک اقامت» دستگیر شده است
کیهان لندن - روزنامه «برلینسکه» ۱۴ دیماه ۱۴۰۳ گزارش داد او قصد داشت از دانمارک به ادینبورگ برود و آنجا درخواست پناهندگی بدهد که توسط پلیس بازداشت شد.
مهسا قربانی اولین زن ایرانی است که مسابقه مردان را داوری کرد و اولین داور زن فوتبال ایران است که مدرک VAR دارد.
قربانی کمتر از یک ماه پیش به دلایلی ایران را ترک کرد. آنطور که رسانههای دانمارکی میگویند او ابتدا با هواپیما به ترکیه رفته و از آنجا به ترتیب به سوئیس، سوئد و دانمارک پرواز کرده است.
رادیو زمانه - تنها ساعاتی پس از انتشار مصاحبه اختصاصی مجله فرانسوی اِل با نرگس محمدی، زندانی سیاسی و برنده جایزه نوبل صلح که در آن گفت دو کتاب، از جمله زندگینامهاش و دیگری، کتابی در موضوع آزار جنسی و سرکوب زنان زندانی در ایران را آماده انتشار میکند، ویدئویی از او بهطور گسترده در فضای مجازی منتشر شد و واکنشهای مثبت و منفی گستردهای بههمراه داشت.
در این ویدئو، محمدی همراه با دیگر زندانیان میرقصد و موج واکنشها به زبان فارسی به آن در تضاد با موج واکنشها به دیگر زبانها به مصاحبهای شد که در آن محمدی مشخصاً میگوید «چندین مورد آزار جنسی علیه زندانیان سیاسی زن» را ثبت کرده است.
منتقدان این ویدئو، محمدی را متهم به «سفیدشویی زندانهای جمهوری اسلامی»، «پروژه بودن» و «دروغگویی از وضعیت سلامتش» متهم کردند و در مقابل برخی دیگر مانند لیلا حسینزاده گفتند «این رقص هم یک مقاومته» و افرادی مانند آتفه چهارمحالیان، عضو کانون نویسندگان ایران، زندانی سیاسی و فعال حقوق کودک پرسیدند که اصلاً «چرا باید چنین فیلمی علیه زندانیها باشد؟»
این فیلمی که از رقص و آوازخوانی #نرگس_محمدی و بقیه اصلاحطلبها تو زندان جدیداً بیرون اومده، سفیدشویی محض زندانهای ج.اس. یه کثافت خالص به نفع رژیم. همون پروپاگاندایی که گلشیفته گفته بود. فیلمبردار هم صداش شبیه سپیده قلیانه. ای بابا بازم حق با پادشاهیخواهها بود؟ pic.twitter.com/QNxrKOBbfJ
در یک مثال دیگر، معصومه ناصری در شبکه اجتماعی ایکس/توییتر سابق نوشت:
در کشوری که «زندگی» ممنوع است، آنچه در این ویدئو اتفاق میافتد هم مبارزه است. روسریتو در بیار موهاتو باز باز باز کن / عشق من نترس، بخند، به گریه اعتراض کن
رقص با پیراهن نارنجی، پایکوبی با پیراهن زرد
ویدئوی رقص نرگس محمدی با پیراهن نارنجی، یکی از دو تصویری است که این هفته در فضای مجازی گسترده منتشر شد. در این ویدئو، یک نفر روبهروی برنده جایزه صلح نوبل است و از محمدی میخواهد «چیزی برایمان بخوان و برقص» و محمدی در نهایت ترانه «خیلی وقته که دیگه دلت برام تنگ نمیشه» از حسن شماعیزاده را میخواند و با آن میرقصد.
ترانهای که در آن کلمههای عشق، بوسه، روز عشق تکرار میشود و با تکرار «زنده باد هر کی هنوز یه عاشقه» به رقص محمدی پایان میبخشد.
در ادامه ویدئو، محمدی با پیراهن زرد در میان زنانی دیگر است. بهقطع نمیتوانی بگویی اینجا زندان است. ولی مانند بخش نخست ویدئو، از یک گوشه ـ انگار پردهای را کنار زدهای و دید میزنی ـ او را میبینی که میرقصد، دست دیگر زندانیها را میگیرد و در تصویر، شادمانی موج میزند در حالی که ترانهای از مهدی ریاحی لبریز کلمه آزادی را با هم میخوانند:
روسریتو در بیار موهاتو باز باز باز کن / عشق من نترس، بخند، به گریه اعتراض کن
سقف و دیوار، همچنین فرش، ظاهر یک سالن اداری را دارد. در پایان ویدئو، افراد حاضر گروهی فریاد میکشند «آزادی، آزادی، آزادی» و همدیگر را تشویق میکنند.
پروفایلهای بینام و نشان شبکههای مجازی میگویند سپیده قلیان در بخش نخست ویدئو با محمدی صحبت میکند اما صورت او را نمیبینیم و نمیدانیم.
در فضایی که جمهوری اسلامی به شکلهای مختلف، چهرههای زن را از حتی صحبت در فضای مجازی هم منع میکند، مانند زینب زمان که برای نوشتن چند توییت به احکام عجیب قضایی از جمله «ممنوع المعاشره» (دید و بازدید، صحبت، نشستن و چایی خوردن) با «چهرههای اجتماعی و سیاسی» برای مدت پنج سال شده است، احتمالا ویدئوی رقص منتسب به درون زندان، میتوانست یک گام برنده برای جنبش «زن، زندگی، آزادی» باشد اما در تضاد آن، برخی کاربران مانند فرشید بابائی، یک سلطنتطلب، در ایکس ویدئوی رقص محمدی را کنار تصویر اعدام مجیدرضا رهنورد گذاشت و در توییتی که در زمان نوشتن این گزارش ۱۶۰هزار مرتبه دیده شده نوشت:
سهم نرگس محمدی از مبارزه با جمهوری اسلامی: اقامت خانوادگی فرانسه، یک میلیون دلار جایزه، جایزه نوبل، حمایت آنجلینا جولی و پادشاه نروژ. سهم مجیدرضا رهنورد: ۳۰ دقیقه حلق آویز با دست شکسته.
نمونه نگاهی دیگر به این رقص میتواند توییت امیرحسین مصلی، روزنامهنگار باشد:
اکانتهای ارزشی و برانداز فیلمی را که مخفیانه از بند زنان زندانی سیاسی گرفته شده، جهت تخریب نرگس محمدی پخش کردهاند که همراه دیگر زنان مبارز آواز میخواند و میرقصد اما احمقها نمیدانند همین کنش یادآور سکانس پایانی فیلم پاپیون است که میگوید: آهای حرومزادهها، من هنوز زندهام!
«متهم به نقض نظم زندان از طریق رقص در روز عزا در ماه محرم»
ویدئوی منتسب به رقص نرگس محمدی و دیگر زندانیان زن مکان و زمان نامشخص دارد. معلوم نیست چه کسی آن را ضبط کرده و چرا الان به فضای مجازی آمده ولی خبر تازهای نیست. پیشتر در ۱۳۹۹ جمهوری اسلامی محمدی را متهم به نقض نظم زندان بهواسطه برگزاری مجلس رقص در روز عزا در ماه محرم کرده بود. در ۱۳۹۵ و در مجالی دیگر، محمدی در نامهای سرگشاده در واکنش به آزادی آن زمان بهاره هدایت نوشته بود:
روز یکشنبه پس از ملاقات به بند بازگشتیم. غروب بود که نامه آزادیات به بند تحویل داده شد. هوا تاریک بود. بند سراپا هیجان و شادی بود. شروع کردیم دست یکدیگر را گرفتن و سرود خواندن، دست زدن و سوت زدن. مأموران، خانمها را به حیاط بردند. دست در دست هم سرود ای ایران، نام جاوید وطن و یار دبستانی را خواندیم. اشک از چشمانمان سرازیر بود. با اینکه در انتظار و آرزوی آزادیات بودیم اما باور نمیکردیم. بالاخره بهار آزاد شد. تا ساعتها بند، غرق آواز و سرود و رقص و پایکوبی بود. یکی از مأموران میگفت در تمام سالهای خدمتم تا این حد از آزادی کسی خوشحال نشده بودم. به بند بازگشتیم. تختی که کنار تختم خالی بود، هم مایه خوشحالیام بود و هم مایه دلتنگیام. به یاد آخرین شبهایی که با هم بودیم آهنگ «دل من و شیدایی» محسن چاوشی را گوش کردم. شنیدن واژه آزادی چه حس غریب و چند گانهای ایجاد میکند، شادی، غم، شور و...
محمدی همچنین بهطور مکرر از تلاش برای تغییر فضای زندان با کمک فعالیتهایی مانند رقص به رسانهها گفته است، از جمله در مصاحبهاش با مجله اِل وقتی که گفت:
برای زندانی سیاسی ایران، فضایی برای عادی (نرمال) بودن وجود ندارد. به جز این واقعیت که افراد بیگناه بهشکل خودسرانه محبوس شدهاند. سلول انفرادی در اینجا یکی از رایجترین ابزارهای شکنجه است. این جایی است برای مرگ زندانیهای سیاسی. شخصا موارد مختلف شکنجه و خشونت شدید جنسی علیه همبندیهایم را مستند کردهام. بهرغم تمامی اینها، برای ما زندانیهای سیاسی یک چالش مقاومت برای حفظ فضایی نرمال است، چون بدینشکل به شکنجهگران خود نشان میدهیم که نمیتوانند به درون ما دست بیاندازند، نمیتوانند ما را درهم بشکنند. در مواجه با خشونت و حس مرگ که میخواهند در وجود ما بکارند، زندگی همیشه باید پیروز باشد. حفظ روحیه کلید نجات برای تحمل محرومیتها، جدایی از عزیزان و خشونت است.
خبرآنلاین - او در بخشی از این گفتگو ماجرای تماس حاج قاسم با خانم بازیگری که در خارج از ایران برای او مشکلی ایجاد شده بود را روایت کرد. برخی رسانه ها مطرح کرده اند که این بازیگر زن گلشیفته فراهانی بوده است.
نرجس سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی پنج سال پس از مرگ او مدعی شد که پدرش با یک بازیگر زن ایرانی که خارج از کشور حضور دارد، به صورت تلفنی صحبت کرده است.
او نام این بازیگر زن را مطرح نکرد اما گفت که او قاسم سلیمانی را بهعنوان «قهرمان ملی» دوست دارد.
به گفته نرجس سلیمانی، پدرش در این مکالمه به این بازیگر توصیه کرده است که هر جا حضور دارد «پرچم جمهوری اسلامی ایران» را بالا ببرد و برای «کشور و نظام» کار کند.
نرجس سلیمانی، دختر قاسم سلیمانی پنج سال پس از مرگ او مدعی شد که پدرش با یک بازیگر زن ایرانی که خارج از کشور حضور دارد، به صورت تلفنی صحبت کرده است. او نام این بازیگر زن را مطرح نکرد اما گفت که او قاسم سلیمانی را بهعنوان «قهرمان ملی» دوست دارد. به گفته نرجس سلیمانی، پدرش در این... pic.twitter.com/b5ZVyJHKIn
نرگس سلیمانی: بله دقیقا؛ در اصول اختلاف نکنیم. خب اصول هم مشخص است. لذا حاج قاسم نقطهاش وصل بود؛ هر جا احساس میکرد به کسی اجحافی شده و یا دلی شکسته شده، خودشان پیش قدم میشد. حتی شاید به ایشان ارتباط هم نداشت اما پیشقدم میشد؛ چون ایشان میگفتند اینها بچههای انقلاب و بچههای جنگ هستند و سعی میکردند دل اشخاص را به دست بیاروند و دلها را به هم نزدیک کنند. ایشان سعی میکرد روابط انسانها را با هم درست کند و واقعا حاج قاسم اگرچه آدم سیاسی نبود اما واقعا سیاستمدار بود.
حاج قاسم فارغ از مسائل، سیاسی کاری نمیکرد اما سیاست را میشناخت؛ و حقیقت رفتارش حقیقت وصل بود؛ همین بحثی که شما میکنید به اسم وفاق، واقعا همینطور است؛ ایشان بین عزیزانی که بنا به هر دلیلی به هر صورت درگیر امتحانی شدند یا در حقشان کم لطفی شده بود، نقطه اتصال میشد و سعی میکرد از دلشان در بیاورد و با آنها ارتباط میگرفت.
خیلی هم به ایشان ایراد میگرفتند. اینطور نبود که اگر کاری انجام میداد مورد شماتت برخی قرار نگیرد؛ اما معتقد بود هر کس که برای این نظام و برای انقلاب و برای این کشور کاری انجام بدهد، من دست او را میبوسم؛ حتی من خاطرم هست یک نفر تعریف میکرد که یک خانم بازیگر که الان خارج از ایران زندگی میکند، پیغام داده بود که من آقای سلیمانی را به عنوان یک قهرمان ملی دوست دارم؛ حالا به هر دلیلی....
مجری: در زمان حیات؟
نرگس سلیمانی: بله به ایشان اطلاع داده بودند. ایشان گفته بود که با او تماس بگیرید من صحبت میکنم با این خانم و به ایشان اینطور گفته بودند که هر جا که هستید پرچم کشورت را بالا نگه دار و برای وطنت تلاش کن. نگاه حاج قاسم این بود هر کس برای این کشور و برای این نظام و برای این مملکت، هر قدمی که برمیدارد، دستش را باید بوسید و این نگاه، نگاه ارزشمندی است.
مجری: ظاهرا فقط صحبت نبوده؛ یک مشکلی هم داشته داشتند که حاج قاسم مشکل را حل میکند.
نرگس سلیمانی: جزئیاتش را نمیدانم.
مجری: چون پدراین خانم با اینکه افکار و نظراتش مشخص است از آن روز به بعد میگوید که من تنها کسی را که در نظام جمهوری اسلامی به شدت قبول دارم، حاج قاسم است و برای تشییع آمده بودند و مطلب گفتند و هنوز هم میگویند که حاج قاسم این مشکل را حل کرد.
نرگس سلیمانی: حاج قاسم سرباز بود؛ حاج قاسم سرباز ولایت بود. سرباز صفر ولایت بود.
شبکه خبری «أخبار سوریا الحرة» که طرفدار گروه «هیأت تحریر الشام» و حاکمان جدید سوریه است، هنگام انتشار تصاویر دیدار سرکرده این گروه با وزرای خارجه آلمان و فرانسه، صورت وزیر خارجه آلمان را شطرنجی کرد.
دویچه وله - سفر آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان به دمشق نشان داد که رهبری جدید سوریهمشکلات عمدهای در برخورد با سیاستمداران تأثیرگذار زن خارجی دارد.
روز جمعه گذشته سوم ژانویه (۱۴ دیماه) احمد الشرع، حاکم بالفعل سوریه با آنالنا بربوک در دمشق دیدار کرد. در ویدیویی که از هنگام ورود وزیر خارجه آلمان به کاخ ریاست جمهوری سوریه منتشر شده، دیده میشود که الشرع احتمالا به دلایل مذهبی، از دست دادن با بربوک خودداری کرده است.
دست ندادن الشرع با بربوک موجی از انتقادات و اعتراضات را در شبکه های مجازی برانگیخت اما این تمام ماجرا نبود. طبق تحقیقات تیم راستیآزمایی شبکه خبری "انتیوی" آلمان، تصاویر بربوک در کانالهای وابسته به گروه شورشی اسلامگرای هیئت تحریر شام (HTS) تار و غیرقابل تشخیص شده است.
یکی از کانالهای نزدیک به هیئت تحریر شام به نام "المرار" جمعه شب چهار تصویر از دیدار رسمی بربوک و هیئت آلمانی-فرانسوی در دمشق منتشر کرد. در هیچیک از این تصاویر، چهره وزیر خارجه آلمان قابل مشاهده نبود، اما چهره وزیر خارجه فرانسه مشخص بود.
در یکی از تصاویر، چهره دو فرد دیگر نیز تار شده است. به نظر میرسد این افراد دو مترجم زن باشند که برای ترجمه مذاکرات دیپلماتیک در دیدار حضور داشتند. مقایسه تصاویر با منابع دیگر این موضوع را تأیید میکند.
رعایت حقوق زنان بهعنوان معیار اصلی روابط با اروپا
بر اساس آموزههای قرآن، دست دادن بین مرد و زن ممنوع اعلام نشده است. حتی مسلمانان معتدل معتقدند لمس بخشهایی از بدن که مشمول پوشش اجباری نیستند، مجاز است. اما مسلمانان سختگیر مانند اعضای هیئت تحریر شام از متون مذهبی اینگونه برداشت میکنند که دست دادن با زن، گامی به سوی "فساد اخلاقی" است.
پیش از سقوط بشار اسد در سوریه، پوشش مذهبی زنان اجباری نبود و حتی اسماء اسد، همسر رئیسجمهور سابق، در انظار عمومی بدون حجاب ظاهر میشد.
این تفسیر معتدل از اسلام در خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) نیز دیده میشود. به گزارش تیم "انتیوی"، خبرگزاری "سانا" تصاویر مرتبط با سفر بربوک به دمشق را در گزارشهای خود تار نکرده است.
احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون درباره شخصیت شهید سردار قاسم سلیمانی بیان کرد که او جان خودش را داد تا گروههای تروریستی نباشند و امنیت منطقه حفظ شود.
به گزارش خبرگزاری مهر، احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون با حضور در مزار شهید سردار سلیمانی درباره او، بیان کرد: هدف سردار سلیمانی دستیابی به صلح پایدار در منطقه و جنگ با کسانی بود که به کارهایی که نباید میکردند، دست زدند و متأسفانه امروز شاهدیم که این حرکات هنوز هم ادامه دارد.
این بازیگر ادامه داد: حاجقاسم در پی جلوگیری از گسترش تروریسم در منطقه بود؛ او جان خودش را داد تا گروههای تروریستی نباشند و امنیت منطقه حفظ شود و همه این اقدامات بزرگ هرگز فراموش نمیشود.
بغض و احترام احمد نجفی برای سردار شهید قاسم سلیمانی
در آستانه سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی احمد نجفی، جهانگیر الماسی و سایر اهالی هنر به زیارت مزار این شهید گرامی رفتند و ادای احترام کردند. pic.twitter.com/M9dzGBZ79T
وی درباره مهمترین ویژگی شخصیتی شهیدسلیمانی اظهار کرد: مهمترین ویژگی او صداقتی بود که در وجود و رفتارش تجلی مییافت. سردار سلیمانی هم محبوب بود، هم به ارزشهایش بسیار پایبند بود و هم بسیار روراست زندگی میکرد. کم صحبت میکرد و حیف شد که رفت، چون برایش استقلال و آزادی و راحتی و امنیت ما و مردم منطقه مهم بود.
نجفی ادامه داد: متأسفانه در توصیف شخصیت ایشان به شعار اکتفا کردهایم و با بازگویی بسیار ساده از زندگیاش فاصله داریم و کمتر از صفاتش گفتیم؛ چراکه نگاه سیاسی و گاهی قدسی درمورد او داشتیم که نباید اینگونه باشد.
بازیگر سریال «معمای شاه» تأکید کرد: باید نگاهی انسانی به حاج قاسم و خانوادهاش داشت و نشان داد که چگونه این شخصیت بزرگ توانست بهرغم همه مشکلات راه خودش را پیش ببرد و به امنیت منطقه کمک کند.
وی ادامه داد: نهفقط در صداوسیما که در دیگر سازمانها هم باید به زندگی او پرداخته شود.
نجفی در توضیح چگونگی آثاری که باید درباره سردار سلیمانی تولید شود، گفت: شکلی از قصههای زندگی که در آنها به شخصیت او و رابطهاش با خانواده و دوستان اشاره شود؛ اینکه از کجا آمده و به کجا رسیده است، میتواند کارساز باشد. گاهی حرفهایی زده میشود که از یادها میرود اما کارهایی چون سریال و تحلیلهای مقتدرانه و کارهایی قوی در یادها خواهد ماند.
جمهوری اسلامی شکنندهترین دوران حیات خود را سپری میکند. بحرانهای انباشته در کشور و مردمی که به عنوان مهمترین مخالفان حکومت، جدیترین تهدید علیه آن به شمار میروند، در کنار شکست توهم «جبهه مقاومت»، بسیاری از «خودی»ها را نیز با واقعیت «خطر سقوط» روبرو کرده و ایران را در یکی از مقاطع مهم تاریخساز قرار داده است
کیهان لندن - انواع سوخت و انرژی از برق و گاز تا بنزین و گازوئیل با کمبود شدید روبروست. هشدارها درباره کمبود منابع آبی در نیمه نخست سال آینده آغاز شده است. صنایع مختلف در پی قطع مکرر برق و گاز با تعطیلی یا نصف کردن سطح فعالیت تولیدی روبرو هستند و ناچار شدهاند تعداد زیادی از کارکنان را اخراج کنند. آلودگی هوا در شهرهای صنعتی و پرجمعیت کشور بیداد میکند و چون زهر کُشنده در جان شهروندان جاری میشود.
خزانه دولت خالیست و تجارت داخلی و خارجی با رکود عمیق روبروست. فساد در ساختار اداری و اجرایی کشور منابع ناچیز موجود را میبلعد. فقر فراگیر شده و درآمدهای ناچیز و تورم فزاینده بسیاری از گروههای شغلی را برای تأمین نیازمندیهای اولیه و ضروری با بحران روبرو کرده است. هر روز در جای جای کشور اعتراضات صنفی از سوی کارگر و بازنشسته و کارمند ادامه دارد و البته گوش شنوایی برای فریادهای مستأصل ناشی از بحرانهای معیشتی وجود ندارد. فرار سرمایه مالی و انسانی از کشور همچنان به شکل فراگیر ادامه دارد و آمارها نشان میدهد فقط ۱۶ درصد از شهروندان به مهاجرت «فکر نمیکنند»!
اینها تنها بخشی از کمبودها و مشکلات مستقیمی است که مردم ایران بطور روزانه با آن دست و پنجه نرم کرده و آثار این شرایط بر ابعاد مختلف زندگیشان سایه انداخته و اینهمه برای خود جمهوری اسلامی وضعیت «آخرالزمانی» ایجاد کرده است. قابل توجه اینکه بسیاری از مقامات حکومت بطور واضح روحیهی حقبهجانب و مدعی خود را از دست داده و اصراری به مقاومت برای عبور از این بحرانها نشان نمیدهند؛ در میان بسیاری از مقامات ناامیدی و بیارادگی موج میزند. مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم که ادعا میکرد آمده تا مشکلات را با «وفاق ملّی» حل کند و اختلافات میان جناحین حکومت را به «وحدت» تبدیل کند، با گذشت پنج ماه از فعالیت رسمی دولتاش با صراحت اعلام میکند پاسخی برای این حجم از تباهی که حکومت مورد دفاعاش در کشور ایجاد کرده ندارد!
بیرمقی و بیعملی در میان بسیاری از مقامات حکومت با «هراس» جدی از سقوط نظام درآمیخته است؛ سقوط بشار اسد در سوریه، فناپذیر بودن دژ دیکتاتورهای سرکوبگر را به مقامات جمهوری اسلامی یادآوری کرده و به بسیاری از «خودی»ها فهمانده است که سالها هزینه و وقت با آرزوی گسترش «عمق نفوذ» و «جبهه مقاومت» توهمی بیش نبوده است. به بیان دیگر، سرنگونی رژیم بعثی سوریه، شکستی همهجانبه برای جمهوری اسلامی به شمار میرود که سبب تردیدهای جدی در میان برخی مقامات حکومت شده است.
جمهوری اسلامی طی ۴۶ سال گذشته بحران در بحران آفرید و همه این بحرانها حالا گرداگرد اساس و پایه حکومت پیچیده و به تهدید جدی علیه حیات خود نظام تبدیل شده است.
تلاش برای حل دو بحران مهم
در میان بحرانهای ریز و درشت ناشی از چهار دهه ناکارآمدی، مشکلات اقتصادی را میتوان بزرگترین تهدید برای جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
برنامه حکومت برای رسیدن به توافقی به سود نظام در مذاکرات پشت پرده با دولت جو بایدن بینتیجه ماند و از چند روز دیگر، ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵، دولت دونالد ترامپ فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. خزانه آنقدر خالیست که از هماکنون جریانی از درون حکومت در حال تلاش برای آغاز مذاکرات با دولت جدید ایالات متحده است تا شاید با دادن امتیازاتی به دولت ترامپ بتوانند با کاهش فشار تحریمها بخشی از شاهرگ مسدود درآمدهای ارزی را باز کنند.
در آنسو علی خامنهای ناچار شده حکم بررسی دوباره لوایح FATF را صادر کند تا شاید با خروج ایران از فهرست سیاه گروه ویژه اقدام مالی (FATF) بتواند مسیر مسدود تجارت خارجی را باز کند. به نظر میرسد با از هم پاشیده شدن «جبهه مقاومت» و فلج شدن گروههای تروریستی نیابتی و دولتهای همپیمان جمهوری اسلامی در منطقه، فعالیت شبکهی رژیم برای پولشویی و تزریق منابع مالی به آنها نیز با مشکل جدی روبرو شده و در نتیجه مهمترین علت مخالفت برای تصویب لوایح FATF اکنون کمرنگ شده باشد.
با اینهمه وضعیت در ایران جدیتر و حادتر از آنست که امید بستن به مذاکره با دولت دونالد ترامپ و تصویب لوایح FATF و خروج ایران از فهرست سیاه این نهاد بینالمللی بتواند عبور جمهوری اسلامی از انواع مشکلات به ویژه بحرانهای اقتصادی را کاهش دهد چه برسد به آنکه بقای آن را «بیمه» کند!
تیرزهرآگین اقتصاد بر پیکر نظام
پابرجایی کسری بودجه و اقدامات دولت برای جبران این کسری سبب شده رقم نقدینگی در کشور به مرز ۱۰ هزار هزار میلیارد تومان برسد؛ رقمی که پیام واضح آن در ساختار اقتصاد ایران تشدید تورم فزاینده خواهد بود. از سوی دیگر بر اساس محاسبات کارشناسان، بودجه ۱۴۰۴ رقمی معادل ۱۸۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی عملیاتی دارد؛ به بیان دیگر حتی اگر همه درآمدهای گنجانده شده در لایحه بودجه تحقق یابد، باز هم هزینههایی که دولت باید در سال آینده پرداخت کند بیش از درآمد آن است. این در حالیست که درآمدهای نوشته شده در ردیفهای لایحه بودجه، از درآمدهای مالیاتی تا درآمدهای نفتی، همگی تحقق پیدا نخواهد کرد و در نتیجه رقم کسری بودجه بیشتر خواهد شد.
در آنسو افزایش قیمت دلار به دلیل کاهش صادرات نفتی و تحلیل رفتن بنیهی تولید در کشور، موضوعی قابل پیشبینی برای نیمه دوم سال ۱۴۰۳ بود. در این میان تصمیم نابجای تیم اقتصادی دولت پزشکیان برای حذف سامانه ارزی «نیما» و راهاندازی بازار جدید ارزی با عنوان «بازار ارز تجاری» سبب باز شدن فنر افزایش قیمت ارز در ایران شد. ساز و کار بازار ارزی جدید به گونهای است که قیمتهای آن تابع قیمت در بازار آزاد هستند. به بیان ساده، قیمت ارز در بازار جدید نسبت به سامانه «نیما» با افزایش چشمگیری روبرو شده و از آنجا که واردکنندگان کالا باید ارز مورد نیاز خود را در «بازار ارز تجاری» تهیه کنند، در نتیجه از این پس کالاهای وارداتی به کشور با قیمت گرانتری نسبت به گذشته وارد خواهند شد. این به معنی موجی از افزایش هزینه تولید و افزایش قیمت کالاهای مختلف در کشور است که فشاری مضاعف بر موج عمومی تورم تحمیل میکند.
نظام فاشیستی سوریه با چنان سرعتی فروپاشید که کمتر کسی تصور میکرد. انحصارطلبی سیاسی و حذف تمام منتقدان و مخالفان، وضعیت اسفناک اقتصادی، فساد فراگیر، ورشکستگی گفتمانی، بیاعتقادی نیروهای مسلح به رژیم، غفلت و گرفتاری دولتهای خارجی حامی، فرصتشناسی قدرتهای خارجی مخالف، تحریم و انزوای بینالمللی، نقض مستمر حقوق شهروندان و سرکوب خونین معترضان را میتوان مهمترین علل و عوامل سرنگونی پرشتاب بعث و اسد برشمرد.
درحقیقت وقتی راهبرد "النصر بالرعب" به اوج خود رسید و همزمان فقر، فساد و فلاکت عمومیت یافت و رژیم در ترسیم چشماندازی مثبت برای آینده ناتوان شد، مشت آهنین دیگر جواب نداد. سابقه و ژست ایستادگی مقابل اسرائیل نیز به یاری اسد نیامد. پوچی رای فرمایشی ۹۵ درصدی برملا شد و دوگانه "اسد یا داعش" کارکرد خود را ازدست داد. روسیه، ایران و حزبالله لبنان نیز نتوانستند بیمار روبهموت را همچنان زنده نگه دارند.
من نقش دولتهای خارجی مخالف را در تضعیف رژیم و سقوط اسد نادیده نمیگیرم، اما معتقدم علل و عوامل داخلی، سهم اصلی را در سرنگونی او ایفا کردند؛ بهعلاوه اسد و حزب بعث را متهم ردیف اول در جنگ داخلی سوریه میدانم که به کشتهشدن بیش از ۵۰۰هزار نفر، مجروح گردیدن بیش از ۱میلیون نفر، آوارگی ۶میلیون نفر و نابودی بسیاری از زیرساختهای کشور منجر شد. اسد میتوانست با انجام اصلاحات بهموقع و لازم، مانع اینهمه تلفات و ضایعات گردد، حتی اگر درنهایت به کنارهگیری مسالمتآمیزش از قدرت ختم میشد.
✅آینده ناروشن سوریه
فروپاشی رژيم مستبد و فاسد و پیروزی مخالفان مسلحی که سابقه سلفی و تکفیری دارند، آینده آن کشور را بهشدت مبهم و گشوده به هردو سوی سعادت و فلاکت کرده است. سوریه هم میتواند در مسیر همگرایی و توسعه دمکراتیک گام بردارد، انتخاباتی آزاد برگزار کند و دولتی ملی تشکیل دهد. هم ظرفیت آن را دارد که مانند لیبی در چاه ویل واگرایی، هرجومرج، ناامنی و جنگ داخلی جدید بیفتد. اینکه به کدام سو حرکت کند به عوامل زیادی بستگی دارد، و مهمتر از همه به عملکرد گروههای پیروز؛ گروههایی که سلاح و ظرفیت اعمال خشونت دارند.
اگر سوریه در ریل توسعه همهجانبه قدم بگذارد، آنرا باید در درجه نخست از درایت و دوراندیشی حاکمان جدید دانست و درسگرفتن آنها از سرنوشت بهار عربی. چنانچه به تمامیتخواهی، تخاصم و تنازع روی آورند و فرصتی تاریخی را ازدست بدهند، من هم رهبران تازه به قدرت رسیده را مقصر میدانم و هم رژیم بعث را که راه گذار مسالمتآمیز به اصلاحات دمکراتیک را در زمان حاکمیت خویش نگشود و تا لحظه سقوط در این توهم به سر برد که با تروریست خواندن مخالفان و با سیاست "مشت آهنین" میتواند تا ابد بر سوریه حکم براند. اسد حتی میتوانست پس از فروپاشی دولت داعش، "مذاکرات آستانه" را محترم شمرد و به توافقات آن عمل کند تا سوریه چنین فقیر، ضعیف و بیپناه نشود و به این روز نیفتد که اسرائیل بتواند آن را اینگونه تحقیر کند. خود نیز آواره نمیشد و حزب بعث هم منحل نمیگردید.
امیدوارم مردم سوریه، بهویژه گروههای پیروز به آن درک رسیده باشند که تنها راه دستیابی به امنیت پایدار در خاورمیانه متلاطم و آشوبزده کنونی، راهبرد برد-برد است که معنایی جز اولویتدادن به توسعه و رفاه و نیز جلب مشارکت همه شهروندان، با هر عقیده و سلیقه فکری و سیاسی در مدیریت کشور ندارد. در نقطه مقابل آرزو میکنم عملکرد رهبران جدید بهگونهای نباشد که پس از مدتی قشرهای وسیعی از مردم که اکنون از تغییر حکومت خوشحالند، حسرت دوران بعث را بخورند. بگذریم از اینکه حتی در آن صورت و برخلاف نظرات حامیان ایرانی اسد، جنایات رژیم بعث موجه نخواهد شد، همچنان که شکست بهار عربی به معنای درستی رویکرد رژیمهای پیشاجنبش در تونس و مصر و لیبی و یمن نبود و نیست.
✅سوءاستفاده رژیم اسرائیل
جاهطلبی، خشونتورزی و فرصتسوزی بعث و اسد امکانی بینظیر جهت سوءاستفاده از موقعیت برای اسرائیل فراهم آورد. نتانیاهو که در دیوان بینالمللی لاهه به جنایات جنگی متهم شده است، با اغتنام فرصت از خلاء قدرت، ضربات مهلکی بر تجهیزات دفاعی سوریه وارد آورد و با تصرف برخی نقاط سوقالجیشی در خاک سوریه، بر راه مواصلاتی بیروت-دمشق اشراف یافت. عملکرد نتانیاهو پس از سقوط اسد و بمباران تجهیزات راهبردی و پایگاههای دفاعی و نظامی سوریه، اندیشیدن درباره ابعاد و پیامدهای فاجعهبار خلاء قدرت احتمالی در ایران و پیشبینی تمهیدات لازم در این زمینه را جدیتر از همیشه کرده است.
✅درسهای سقوط یک دیکتاتور
سرنگونی رژیم بعث مسائل مهمی را به ما یادآور شد:
۱- این تصور یک اشتباه استراتژیک است که حکومت میتواند با اتکا به اقلیّت ۱۰-۱۵ درصدی وفادار، منسجم و مسلح، مطالبات اکثریت و ناخرسندی آنها را مستمراً نادیده بگیرد و در عصر جهانیشدن و انفجار اطلاعات بقای خود را تضمین کند؛
۲- فرصت مستبدان برای بازگشت به دامن ملت، اصلاح امور و تغییر روندها نامحدود نیست. صبر مردم حدی دارد؛
۳- قدرت هرچه متمرکزتر گردد و خشنتر اعمال شود، خشم مردم بیشتر، سقوط دردناکتر و جنایات رژیم رسواتر و عالمگیرتر میشود؛
۴- هنگامی که رژیم مستبد و فاسد از حل مشکلات عاجز میشود و درعینحال به لجاجت با ملت ادامه میدهد، نیروهای مسلح بیانگیزه میشوند، چون بدنه آنها از متن همین مردم است. ارتش بیایمان به رژیم سیاسی، حتی اگر بتواند مانع تعرض و تجاوز دولتهای بیگانه به مرزهای میهن شود، قادر یا حاضر به دفاع از حاکمان برابر مخالفان نیست، بهویژه زمانی که سوار بر امواج نارضایتیها میشوند. بگذریم از مورد خاص سوریه که ارتش آن مقابل تحقیر چندساله اسرائیل کمترین تحرک و همیتی از خود نشان نداد؛ تحقیری که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ گسترش کمنظیری یافت. همین وضعیت نتانیاهو را جریتر و گستاختر کرد؛
ایران وایر - اطلاعات رسیده به ایرانوایر حاکی از آن است که غزاله حدودی زنی که به دلیل نه گفتن به درخواست ازدواج از سوی یک مرد سوزانده شده بود در بیمارستان کوثر سنندج جان خود را بر اثر جراحات ناشی از سوختگی درگذشت.
یکی از نزدیکان غزاله حدودی در گفتگو با ایرانوایر تایید کرده بود که او با نزدیک به ۶۰ درصد سوختگی - سوختگی درجه ۳- بستری شده و وضعیت نامناسبی دارد.
غزاله حدودی دو سال پس از جدایی از همسرش در شهر نایسر در نزدیکی سنندج در محل کار خود توسط مردی که خواهان ازدواج با او بود اما درخواستش توسط غزاله رد شده بوده به آتش کشیده شد.
یکی از نزدیکان غزاله حدودی به ایرانوایر گفت: «غزاله زن مستقلی بود که در مغازهای خیاطی میکرد و همراه با دختر ۱۱ سالهاش روزگار میگذرانید. مغازه او در نزدیکی منزل خانوادگیشان قرار داشت و مردی که حالا او را در محل کارش به آتش کشیده نیز فروشندهای در همسایگی آنهاست.»
بر اساس روایت نزدیکان غزاله، این مرد حوالی عصر چهارشنبه ۵ دیماه ۱۴۰۳ مغازه محل کار غزاله را در حالی که آنجا بود با بنزین به آتش کشید و گریخت. شاهدان عینی که در کلانتری حاضر شدهاند تایید کردهاند چند لحظه قبل از اینکه شعلههای آتش به جان غزاله بیفتند، خواستگار او در حال خوش و بش کردن با پدر غزاله بوده و گفته کارش پایان یافته و دارد به خانه باز میگردد اما ساعاتی بعد با پارچی از بنزین به محل کار او رفته و بعد از مشاجره لفظی او را آتش زده است.
غزاله حدودی ۲۷ ساله و صاحب یک دختر ۱۱ ساله بود و تنها دقایقی در آمبولانس به هوش بود که توانست در همان زمان کوتاه به پدرش بگوید چه کسی او را سوزانده است.
در سال ۱۴۰۳ بخش زیادی از خشونتهای جنسیتی علیه زنان که عموما به مرگ آنها منجر شده است به دلیل «رد درخواست ازدواج» رخ داده است.
فعالان حقوق زنان میگویند درخواستی که پاسخ رد به آن میتواند جان و سلامت زنان را تهدید کند «دستور و اجبار» است و باید دراینباره اقدامی جدی کرد.
شامگاه پنجشنبه ۱آذر۱۴۰۳، ایرانوایر از قتل سه شهروند ازجمله دو زن در روستای ولاغوز، از توابع کردکوی واقع در استان گلستان، با شلیک اسلحه شکاری مطلع شد.
منابع ایرانوایر هویت دو زن کشته شده به دست متهم به قتل را «زهرا مقدم» و «غنچه رسولی» احراز کرده و تایید کردهاند که همسر سالخورده غنچه رسولی به نام «خیراله رسولی» نیز، در جریان این تیراندازی کشته شده است.
بر اساس یافتههای باستانشناسی، نبرد گرانیک در سال ۳۳۴ پیش از میلاد در محلی در شمال غرب ترکیه امروزی رخ داده بود
ایندیپندنت فارسی - شواهد حاکی از آن است که پژوهشگران سرانجام محل رویارویی سپاه داریوش سوم هخامنشی و اسکندر مقدونی در نبرد گرانیک را شناسایی کردهاند.
به گزارش لایو ساینس، این محل در حدود ۱۰ کیلومتری شمال شهر بیگا در شمال غرب ترکیه واقع شده است. در سال ۳۳۴ پیش از میلاد، سربازان اسکندر در نبرد گرانیک سپاه هخامنشیان را شکست دادند و این پیروزی به آنها امکان داد به قلمرو امپراتوری پارس راه پیدا کنند و به عمق خاورمیانه امروزی پیشروی کنند.
ریحان کرپه، استاد باستانشناسی در دانشگاه ۱۸ مارس چاناکقلعه که هدایت این گروه پژوهشی را بر عهده داشت، به لایو ساینس گفت: «نبرد گرانیک نه تنها یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی اسکندر بود که بعدها لقب کبیر را برای او به ارمغان آورد، بلکه لحظهای مهم در تاریخ جهان محسوب میشود.»
البته این کشف کاملا جدید نیست. هاینریش کیپرت، باستانشناسی که در قرن نوزدهم در این منطقه کار میکرد، احتمال داده بود که این مکان ممکن است محل نبرد باشد. اما گروه پژوهشی کرپه اکنون شواهد بیشتری یافتهاند که این موضوع را تایید میکند.
این گروه پژوهشی بقایای شهر باستانی هرمایون را یافتهاند که بر اساس منابع تاریخی، محل آخرین اردوگاه اسکندر پیش از نبرد بود. پژوهشگران سپس آزمایشهای زمینریختشناسی انجام دادند تا چشمانداز اطراف هنگام وقوع نبرد را بازسازی کنند. آنها دریافتند که مسیر رود گرانیکوس از زمان اسکندر تاکنون تغییر چندانی نکرده است.
آنها همچنین دریافتند که برخی مناطق در زمان اسکندر باتلاقی بوده است و بنابراین، با توصیف میدان نبرد مطابقت ندارند، همین دادهها به گروه پژوهشی امکان داد این مکانها را نامحتمل بدانند و از بررسی کنار بگذارند.
در منابع تاریخی باستانی آمده است که اسکندر مزدوران یونانیـایرانی را روی تپهای مستقر کرد. گروه پژوهشی تپهای را شناسایی کرده است که کشاورزان محلی در آنجا گورهایی با سلاحهایی پیدا کردهاند که احتمالا قدمتشان به دوران اسکندر بازمیگردد.
برای مثال، کشاورزان در سال ۲۰۲۴ هنگام شخم زدن محلی در نزدیکی دامنه جنوبی تپه، بقایای استخوان انسان یافتند. بررسی پژوهشگران نشان داد که این استخوانها متعلق به یک مرد بالغ است.
کرپه گفت: «نبود مشخصههای معمول گورها یا اشیاء دستسازه نشان میدهد که اینها بخشی از یک گورستان رسمی نبودهاند.» با این حال، آزمایشهای بیشتری باید صورت بگیرد تا مشخص شود این فرد به چه دورهای تعلق داشت و چگونه فوت کرده بود.
کرپه در ادامه افزود که گروه پژوهشیاش قصد دارد بررسیهای زمینشناسی و حفاریهایی انجام دهد تا شناخت بهتری از آنچه زیر زمین مدفون است به دست آورد.
- شب گذشته فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت پس از دریافت اطلاعاتی مبنی بر احتمال انتقال پول برای حزبالله از طریق یک پرواز ایرانی متعلق به خطوط هوایی ماهان ایر در حالت آمادهباش قرار گرفت
- بر اساس گزارش رسانههای لبنانی زمانی که هیئت دیپلماتیک ایرانی تلاش کرد مانع بازرسی هواپیما شود تنش بالا گرفت و نیروهای امنیتی بیشتری به فرودگاه فراخوانده شدند
- همزمان بسام مولوی، وزیر کشور لبنان، دیشب در گفتگو با شبکه «امتیوی» اعلام کرد که هواپیمای ماهان ایر ایران در فرودگاه بیروت کیف به کیف در حال بازرسی است
ایران اینترنشنال - پس از انتشار گزارشها درباره تن ندادن یک دیپلمات ایرانی به تفتیش کیفش در فرودگاه بیروت، وزارت خارجه لبنان اعلام کرد پولهای موجود در این کیف برای هزینه سفارت بوده و اجازه ورود آن را داده است.
وزارت خارجه لبنان صبح جمعه ۱۴ دی اعلام کرد پس از دریافت یادداشت رسمی از سفارت جمهوری اسلامی در بیروت، اجازه ورود کیف دیپلمات ایرانی از فرودگاه را بر اساس معاهده بینالمللی روابط دیپلماتیک صادر کرده است.
رسانههای ایران نیز خبر دادند سفارت جمهوری اسلامی یک «یادداشت توضیحی» درباره محتوای دو چمدان دیپلماتیک به وزارت خارجه لبنان ارسال و اعلام کرد آنها «حاوی اسناد و اسکناسهایی برای بازپرداخت هزینههای عملیاتی در سفارت» است.
سفارت جمهوری اسلامی در این یادداشت اعلام کرد این کیف حاوی «اسناد، مدارک و وجه نقد برای تامین هزینههای عملیاتی سفارت» بوده است.
ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، از وزارت امور خارجه خواست تفتیش هواپیمای شرکت ماهان در فرودگاه رفیق حریری بیروت را با سرعت پیگیری کند و اجازه تکرار آن را ندهد.
رضایی از دولت لبنان نیز خواست با توجه به شرایط حساس منطقه، «از هر گونه رفتار شائبهبرانگیز که میتواند تحت تاثیر کشورهای غربی باشد»، خودداری کند.
او افزود: «محور عبری-عربی بداند، مقاومت با چمدان نیامده که با تفتیش برود.»
وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی هنوز به تفتیش هواپیمای ایرانی واکنش نشان نداده است.
شبکه العالم، وابسته به جمهوری اسلامی، جمعه خبر داد مقامات امنیتی فرودگاه بیروت در تلاش برای بازرسی چمدانهای هیات دیپلماتیک ایرانی بودهاند که با ممانعت دیپلماتها همراه شده و به بروز تنش انجامیده است.
فرارو - محسن چاوشی، خواننده محبوب کشورمان در واکنش به گزارش رئیس ستاد دیه در تلویزیون مبنی بر کمکهای میلیاردی او برای آزادی زندانیان، با اشتراکگذاری کلیپی از فرمایشات امیرالمومنین (ع) در اینستاگرام نوشت:
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
خاصیت کار جمعی، علیالخصوص کار خیر (اگر خدا قبول کند) حذف اسمها و ماندن رسمهاست و حذف اسم من، بهعنوان کوچکترین عضو «جمعیت حیدر» هم از این قاعده مستثنی نیست. آنچه تا امروز شده، اول به فضل پروردگار و برکت نام مولاعلی و بههمت بانیان اصلی «جمعیت حیدر» یعنی مردم ایران رقم خورده و خواهد خورد (انشاءالله) و این بندهی کمترین، کوچکترین حقی در آن برای خود نه قائلام، نه راضی به آن.
با ارادت فراوان خواهش میکنم اگر در خبرها و نظرها و نقلها، نیاز به آوردن نام و عنوانی بود صرفا از عبارت «جمعیت حیدر بههمت مردم ایران» استفاده کنید.
اپوزیسیون خارج کشور، فرد یا جریان سیاسی، در حرف سینه چاکِ ائتلاف واتحاد اپوزیسیون و همبستگیای فراگیر و دموکراتیک است اما درعمل اتحاد و همبستگی را بیعت کردن بقیه با خود ویا جریان فکری وسیاسیاش تعریف میکند.
اکثرما کنشگران سیاسی در اپوزیسیون خارج کشور به "جعبهی حرف" تشبیه وتعبیر شدنی هستیم. تجربه شده ومی شود که در عمل عاملِ باز تولید همان نظرها، گفتمانها و رفتارهایی هستیم که آنها را قاطعانه مورد نقد و نفی قرار میدهیم. در عرصهی سیاست وحدت طلبهای پرسرو صدا و درعمل ضد وحدتایم، سکتاریست ترین هستیم و منتقدانِ دو آتشۀ گریزان وبی زار از انتفاد از خود و خود نگری، و مُبلغان و مروجان به اصطلاح خرد و تفکر انتقادیای که با پیشداوری به سراغ آنچه خود حقیقت میپنداریم، میرویم.
در روزگاری که خاک میهن زیر چکمههای استبداد زخم بر زخم میخورد، در جایی دور از مرزهای مقدس ایرانزمین، هموطنانی که پرچم مبارزه را بر دوش کشیدهاند، در جبههای دیگر به جنگ برخاستهاند؛ اما نه جنگی علیه دشمن مشترک "رژیم کثیف اسلامی"، بلکه نزاعی فرساینده میان خویش. اپوزیسیون دموکرات خارج از کشور که در چشم ایرانیان داخل کشور، نماد امید و تجلی اراده ملت در تبعید است، این روزها به جای اتحاد و یکپارچگی، در باتلاق تفرقه و کشمکش و نزاع گرفتار آمده است.
این موضوع به وضوح بازتابدهنده شکاف عمیق سیاسی، تاریخی و فرهنگی در میان ایرانیان است که به ویژه در دوره پس از انقلاب ۱۳۵۷ شدت یافته است. برخوردهای اخیر با مزار غلامحسین ساعدی و ادبیات تند علیه شخصیتهای فرهنگی و روشنفکران چپ، همانند نادر ابراهیمی نشاندهنده یک بحران هویتی است که از گفتمانهای متقابل سلطنتطلبان و جریانهای چپ ناشی میشود.
صدای پای سنگین فاشیسم ایرانی را بشنویم قبل از آنکه باز ما مردم را در هم کوبد.
«فاشیسم ابدی» است (اکو). خصوصا در جامعه ایرانی. امروزه، علیرغم سواد وافر و مدارک متعدد، بسیاری از هموطنان ما متاسفانه نه تنها فاشیسم را درک و فهم نکردهاند بلکه عملکرد و افکار و دوستان و رهبرانی فاشیست دارند.
با وجود رنج و حتی مبارزه روزمره مقابل فاشیسم دینی مستقر، چنان دود فاشیسم در چشمان و فرهنگ مان نشسته که مشخصات فاشیسم را دارا میباشند و از ابزار فاشیسم و دیکتات بوفور استفاده میکنند. و چنان عادی سازی شده که باید نهایتا مشاهده کنیم که بسختی فراوان میتوانند این نشانههای بارز فاشیسم را رویت کنند چه رسد به چاره اندیشی.
پس باید ردپای گرایشهای فاشیستی را در انواع و اقسام کلیشهها و عادتهای گره خورده با گفتمانهای رسمی (اعم از لیبرالی) بازشناسی کرد. چرا که "کافی است یکی از این ویژگیها حاضر باشد تا اجازه دهد فاشیسم دور و بر آن شکل گیرد".
وقتى زمان فروپاشى یک نظام فاسد فرا میرسد چنان فرو میریزد که خود دیکتاتور هم نمى فهمند، لاجرم به فرار دیکتاتور منتهى میشود. فرارى که مسلمن مخفیانه صورت میگیرد. اولین راه فرار دیکتاتور بسمت فرودگاه است. در این زمان چنان ترسى در وجود دیکتاتور بوجود میآید که حتا طرح فرار را با نزدیکان خود هم مطرح نمى کند. بشار اسد [۱] دیکتاتور سابق سوریه، نمونه بارز آن است. در واقع اسد میباید در سال ۲۰۱۲ سرنگون مى شد، ولى با پولهاى باد آورده ى مردم ایران و کمک خامنه اى سرنگونى او به تعویق افتاد. خامنه اى به قاسم سلیمانى و فرمانده هان سپاه گفته بود بروید سوریه و بشار اسد را حفظ کنید! خامنه اى طى چهار دهه، دهها میلیارد دلار تنها در سوریه هزینه کرد. بشار گفته بود؛ که دیکتاتورها ار ترسشان فرار میکنند، ولى او که خود را پاک و منزه میدانست گفته بود؛ چه کسى فرار مى کند؟
هواپیمای حامل آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان روز جمعه ۱۴ دیماه در حالی در دمشق به زمین نشست که او و هیئت همراهش جلیقه ضدگلوله به تن داشتند. او که همراه با وزیر خارجه فرانسه به دمشق سفر کرده است، گفت زمان آن رسیده است که روسیه پایگاههای خود را در سوریه رها کند.
هواپیمای حامل آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان روز جمعه ۱۴ دیماه در حالی در دمشق به زمین نشست که او و هیئت همراهش جلیقه ضدگلوله به تن داشتند.
او که همراه با وزیر خارجه فرانسه به دمشق سفر کرده است، گفت زمان آن رسیده است که روسیه پایگاههای خود را در سوریه رها کند. pic.twitter.com/SjLCSz1At2
اومبرتواکو در "فاشیسم ابدی" مینویسد بدبینی و بی اعتمادی به دنیای روشنفکران از نشانهها و ویژگیهای «فاشیسم» ابدی است. این سخن منسوب به بنیان گذار گشتاپو «گوبلز» است: هر وقت نام روشنفکر میشنوم ناخداگاه دست به اسلحه و هفت تیرم میبرم.
مخالفت فاشیستها با روشنفکران و نخبگان جامعه مخالفت و دشمنی با اندیشه و اندیشیدن و جلوگیری کردن از آزادی بیان میباشد. در نظامهای تامگرا و دیکتاتوری چون نظام آریامهری سرکوب و کشتن روشنفکران و دگراندیشان در حقیقت به قصد کشتن فکر و اندیشه صورت میگرفت تا اشاعه فکر و اندیشه و تبادل اندیشه و ازادی بیان در جامعه کشته شود.
چندی است شاهد حرکات موزون و سامان یافته ساواکیهای میباشیم. ساواکیهای تربیت شده مکتب پرویز ثابتی در داخل و خارج از کشور بویژه در اروپا و آمریکا در حال جولان دادن میباشند. ساواکیهای نسل جدید با فحاشی، هتک حرمت و با استفاده از رکیک ترین کلمات ناموسی و جنسیتی دست به ترور شخصیت افراد و مخالفان رضا پهلوی میزنند تا شاید آنان خاموشی گزینند.
ایران اینترنشنال - وبسایت آکسیوس به نقل از منابع آگاهی که نامشان را اعلام نکرد، گزارش داد که جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا، در یک جلسه محرمانه که حدود یک ماه پیش برگزار شد، پس از بررسی سناریوها و گزینههای مختلف، به حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران چراغ سبز نشان نداد.
به نوشته آکسیوس در این جلسه که خبر آن تا کنون محرمانه باقی مانده بود، مقامات ارشد دولت بایدن امکان حمله به تاسیسات هستهای ایران در صورت اقدام جمهوری اسلامی برای ساخت سلاح هستهای قبل از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید را بررسی کردند.
در این جلسه جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید گزینههایی را برای حمله احتمالی ایالات متحده به تاسیسات هستهای ایران به جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا، ارائه کرد تا در صورت حرکت جمهوری اسلامی به سوی ساخت سلاح هستهای تا قبل از بازگشت ترامپ به کاخ سفید در روز اول بهمن (۲۰ ژانویه)، تاسیسات هستهای ایران بهطور مستقیم مورد حمله قرار گیرد.
جو بایدن در سالهای اخیر بهصراحت گفته بود که آمریکا اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند. دونالد ترامپ هم بارها، از جمله روز پنجم نوامبر پس از انداختن رای خود در صندوق انتخابات ریاست جمهوری، تاکید کرد که ایران نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد.
قمار بزرگ
آکسیوس در ادامه گزارش خود نوشت: «حمله آمریکا به برنامه هستهای ایران در پایان دوران ریاست جمهوری جو بایدن قماری بزرگ است که خطر درگیر کردن رییسجمهوری جدید آمریکا در جنگی جدید را به همراه خواهد داشت.»
آکسیوس به نقل از منابع خود افزود که که جو بایدن در طول جلسه به پیشنهاد حمله به تاسیسات هستهای ایران چراغ سبز نشان نداد و اگرچه در طول جلسه گزینهها و سناریوهای مختلفی مورد بحث قرار گرفت، اما بایدن تصمیمی نهایی اتخاذ نکرد و از زمان برگزاری جلسه در حدود یک ماه پیش تا کنون نیز حملهای از سوی آمریکا به تاسیسات اتمی ایران انجام نگرفته است.
یکی از منابع به آکسیوس گفت جلسه کاخ سفید براساس اطلاعات جدیدی برگزار نشده بود و قرار نبود که با تصمیم بله یا خیر بایدن به پایان برسد.
او گفت که این جلسه بخشی از فرآیند برنامهریزی محتاطانه و بررسی سناریوهای مختلف در مورد نحوه واکنش ایالات متحده به اقداماتی نظیر غنیسازی اورانیوم تا خلوص ۹۰ درصد از سوی جمهوری اسلامی بود.
جمهوری اسلامی در حال حاضر اورانیوم را تا غلظت ۶۰ درصد غنی کرده است و از نظر فنی غنیسازی ۹۰ درصدی اورانیوم که کاربردی صرفا نظامی دارد، بیش از چند روز زمان نیاز ندارد. با این حال و بهرغم انتقاد گسترده آمریکا و کشورهای اروپایی از غنیسازی ۶۰ درصدی، هنوز گزارشی در مورد اقدام احتمالی جمهوری اسلامی برای برداشتن گامی دیگر برای ساخت سلاح هستهای منتشر نشده است.
فرصت حمله
آکسیوس همچنین به نقل از یک منبع دیگر خود نوشت که در حال حاضر هیچ بحث فعالی در داخل کاخ سفید در مورد اقدام نظامی احتمالی علیه تاسیسات هستهای ایران وجود ندارد.
به نوشته آکسیوس، برخی از دستیاران ارشد بایدن استدلال کردهاند که تسریع برنامه هستهای از یک سو و تضعیف جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در جنگ با اسرائیل، فرصت یک حمله ضروری را در اختیار دولت بایدن قرار داده است.
شرق - احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران، در دوران تصدی خود بر دولتهای نهم و دهم، با چالشها و انتقادات متعددی در زمینه مدیریت منابع مالی و اقتصادی کشور مواجه بود.
در این دوره، ایران با وفور درآمدهای نفتی روبهرو شد؛ بهطوریکه منابع حاصل از فروش نفت حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود. بااینحال، بسیاری از کارشناسان و مسئولان وقت، نسبت به نحوه هزینهکرد و مدیریت این منابع انتقاد داشتند و معتقد بودند که این ثروت عظیم، بدون ایجاد تحولات زیرساختی و ظرفیتسازی مناسب، مصرف شده است.
بهعنوانمثال، در آن دوران، پروژههای متعددی در حوزههای مختلف آغاز شد که برخی از آنها بهدلیل نبود برنامهریزی دقیق و مدیریت کارآمد، به سرانجام مطلوبی نرسیدند. همچنین، سیاستهای اقتصادی ناپایدار و تصمیمات ناگهانی، منجر به افزایش بدهیهای دولت و ایجاد مشکلات اقتصادی برای کشور شد. برخی گزارشها حاکی از آن است که بدهیهای دولت در پایان دوره احمدینژاد به میزان قابلتوجهی افزایش یافته بود.
علاوهبراین، در حوزه سیاست خارجی، تصمیمات و رویکردهای اتخاذشده در آن دوران، منجر به تشدید تحریمهای بینالمللی علیه ایران شد که تأثیرات منفی بر اقتصاد کشور برجای گذاشت. این تحریمها، بهویژه در حوزههای مالی و نفتی، محدودیتهای جدی برای دسترسی ایران به منابع ارزی و تجارت بینالمللی ایجاد کرد.
در مجموع، دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد با وجود دسترسی به منابع مالی قابلتوجه، بهدلیل مدیریت نامناسب و تصمیمات نادرست، نتوانست تحولات مثبتی در زیرساختها و ظرفیتهای کشور ایجاد کند و برخی از سیاستهای اتخاذشده در آن دوران، تأثیرات منفی بلندمدتی بر اقتصاد و جایگاه بینالمللی ایران برجای گذاشت.
اموال احمدی نژاد چقدر است؟
روزنامه دنیای اقتصاد در ۱۱ دی ماه به این موضوع پرداخت و در این باره نوشت: «فهرست اموال رئیس جمهوری به شرح ذیل است:
۱- یک باب منزل مسکونی به مساحت ۱۷۵ متر و ۱۲۷ متر مربع زیربنا، ٤٠ سال سابقه ساخت در منطقه نارمک تهران
۲ - حساب جاری بانک ملت شعبه دانشگاه علم و صنعت ایران برای دریافت حقوق از دانشگاه
۳ - حساب جاری بانک ملی شعبه وزارت کشور مربوط به دوره استانداری اردبیل که در حال حاضر موجودی ندارد.
٤- یک دستگاه اتومبیل پژو ٥٠٤ مدل ۱۹۷۷ سفید رنگ.
ه - دو خط تلفن ثابت شهری طبق اصل ١٤٢ قانون اساسی، دارایی رهبر، رئیس جمهور، معاونان رئیس جمهور وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رییس قوه قضائیه رسیدگی میشود که برخلاف حق افزایش نیافته باشد.».
فرارو - فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیطزیست از صدور حکم قصاص برای پرونده محیطبان کرمانی که سال ۱۴۰۱فردی را در درگیری در محدوده منطقه شکار ممنوع رابُر براثر تیراندازی کشته بود، خبر داد.
به گزارش مهر، سرهنگ جمشید محبتخانی، فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیطزیست، اعلام کرد: در پرونده محیطبان خوارزمی، مأمور یگان حفاظت محیطزیست استان کرمان، حکم قصاص صادر شده است.
این حادثه مربوط به درگیریای است که در آبان ۱۴۰۱ در محدوده منطقه رابُر اتفاق افتاد. بر اساس گفتههای خود محیطبان، تیراندازی به صورت ناخواسته و غیرعمدی انجام شده، اما مقام قضائی با توجه به شواهد موجود در پرونده، حکم قصاص را صادر کرده است.
وی با بیان اینکه تلاشها برای جلب رضایت خانواده متوفی ادامه دارد تا از صدور حکم قصاص جلوگیری شود، عنوان کرد: در این راستا، رایزنیهایی توسط بزرگان و معتمدین محلی به ویژه خانم انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در حال انجام است.
صدها مرکز ماینینگ با حداقل نیم میلیون دستگاه از سوی نهادها در سراسر کشور شبانه روز دارند رمزارز استخراج می کنند در حالیکه چهل میلیون ایرانی زیر خط فقر قرار دارند و یارانه ۲۵ میلیون نفر قطع شده است. مجوز بخشی از این مراکز از سوی وزارت صمت و وزارت نیرو صادر شده و بخش هایی نیز با برق دزدی ماینینگ می کنند.
هر بیت کوین بیش از ۹۶ هزار دلار قیمت دارد و وقتی تبدیل به تومان شود حدود ۸ میلیارد تومان می ارزد. به قدری گران و اغوا کننده است که خدا و پیغمبر و ائمه که هیچ، اگر لازم شد ایران را نیز قربانی می کنند تا اگر رژیم سقوط کرد هفت پشت خود را تامین کرده باشند.
چرا همه نهادها با هم دارند رمزارز استخراج می کنند؟
بعد از فروپاشی جبهه مقاومت و حمله موفق- موثر اسراییل به سیستم پدافند ایران و در نهایت سقوط اسد و ۱۸ روز مانده به ریاست جمهوری ترامپ، همه کارگزاران نظام مطمئن شده اند که دیر یا زود جمهوری اسلامی به سرنوشت اسد و نصرالله دچار خواهد شد. مسئولان نظام که در پس نهادها پنهان شده اند در تلاشند تا در فرصت باقی مانده و در میانه هرج و مرج دولت مسعود پزشکیان به هر شکلی شده آخرین بیت کوین را استخراج و به حساب هایی منتقل کنند که به کار فردای پس از سقوط نظام می آید.
احتمالا طیف هایی از حکومت نیز در تلاشند امور جاری کشور و دور زدن تحریم ها را با توسل به ماینینگ حل و فصل کنند، اما تجربه نشان داده است همه کسانی که در سپاه و بیت و بسیج و قوه قضاییه و وزارت اطلاعات شاغل بوده و هستند هیچگاه آنقدر پاک دست و اخلاق مدار نبوده اند که اگر به ده بیست میلیارد دلار پول استخراج شده هیاتی و بی نظارت و حسابرسی نشده دسترسی داشته باشند فتوایی برای دست درازی به آن از جایی پیدا نکرده و خود را با دزدی از اموال مردم خفه نکنند و بقیه ماجرا.
نقش مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور چیست !؟
در شرائطی که اوضاع کشور به وضعیت بی دولتی شبیه است تا هر چیز دیگری، این مسئولیت مسعود پزشکیان است که شاید با استناد به نهج البلاغه بتواند یک گام به سوی مردم برداشته و نام خود را در تاریخ ماندگار کند.
در شرائطی که سپاه و بیت و بسیج و قوه قضاییه و وزارت اطلاعات و به احتمال زیاد شرکت های تحت پوشش بیت علی خامنه ای که همگی خارج از نظارت دولت هستند با سرعتی حیرت آور در حال استخراج رمز ارز با برق مجانی هستند،
در شرائطی که کشور را تقریبا تعطیل کرده اند،
و در شرائطی که با استخراج گسترده رمزارز زمینه ساز فروپاشی اقتصاد و قحطی در آینده نزدیک شده است،
دولت مسعود پزشکیان موظف است بر اساس وعده ای که به رای دهندگان خود داده به پرسش های ذیل پاسخ بدهد، وگرنه در ردیف وطن فروشان دست و پاچلفتی تاریخ معاصر قرار خواهد گرفت که جاده صاف کن ایران فروشان شدند. پزشکیان حتی اگر توانایی اقدام و ایستادگی در برابر نظامیان و باندهای بیت و مافیای حاکم را ندارد باید به ۹ سوال ذیل در ارتباط با استخراج گسترده رمزارز پاسخی شفاف دهد:
شرق - قصه عاشقی و ازدواج و جدایی آیدین و شهره آغداشلو، در گفتوگو با محمدرضا یزدانپرست در تاکشوی "رک"(شبکه شرق): فکر کردیم اگر تماموقت، همراه هم باشیم، تضمینی است برای جدانشدن.
فکر میکردم آدمها در درازمدت که کنار هم هستند، میتوانند معنای خود را بیابند یا منتقل کنند، اما این اتفاق نیفتاد.
البته آدم که آهن نیست. بالاخره هر کسی از دیگری چیزهایی را میآموزد.
شهره از من، علاقه به ادبیات و عرصه دلپذیر روشنفکری را حاصل کرد. من از او نظم و باحوصله بودن را آموختم.
قصه عاشقی و ازدواج و جدایی آیدین و شهره آغداشلو، در گفتوگو با محمدرضا یزدانپرست در تاکشوی "رک"(شبکه شرق):
فکر کردیم اگر تماموقت، همراه هم باشیم، تضمینی است برای جدانشدن. فکر میکردم آدمها در درازمدت که کنار هم هستند، میتوانند معنای خود را بیابند یا منتقل کنند، اما این اتفاق... pic.twitter.com/LDDHTyFuev
یک منبع آگاه از گفتوگوها میان دولت ایتالیا و خانواده چچیلیا سالا، به ایراناینترنشنال گفت جمهوری اسلامی به مقامات ایتالیایی اعلام کرده تنها در صورت آزادی محمد عابدینی نجفآبادی، شهروند ایرانی بازداشت شده در میلان، روزنامهنگار ایتالیایی بازداشتشده در تهران را آزاد میکند.
درباره این درخواست جمهوری اسلامی پیشتر گزارشی منتشر نشده و مقامات ارشد ایتالیایی، از جمله جورجیا ملونی، نخستوزیر این کشور که مایل به پایان سریع این بحران هستند، تاکنون از بیان صریح آن خودداری کردهاند.
چچیلیا سالا، ۲۹ ساله، روزنامهنگار و پادکستساز که با ویزای خبرنگاری به ایران سفر کرده بود، ۲۹ آذر در تهران بازداشت شد و از آن زمان در سلولی انفرادی در زندان اوین نگهداری میشود.
محمد عابدینی نجفآبادی، ۳۸ ساله، ۲۶ آذر به درخواست ایالات متحده در فرودگاه میلان بازداشت شد و از سوی این کشور متهم شده است در فراهم کردن فنآوریای نقش داشته که در حمله پهپادی در اردن، باعث کشته شدن سه سرباز آمریکایی شده است.
دادگاه تجدیدنظر میلان جمعه ۱۴ دی، جلسه رسیدگی به درخواست حبس خانگی محمد عابدینی را برای ۲۶ دی ماه تعیین کرد.
منبع آگاه از گفتوگوهای بین دولت ایتالیا و خانواده سالا که به شرط ناشناس ماندن با ایراناینترنشنال صحبت کرد، گفت مقامات جمهوری اسلامی در جریان آخرین پیگیری سفیر ایتالیا در تهران، به او گفتهاند تنها در صورتی که روند رسیدگی به پرونده استرداد محمد عابدینی به آمریکا در ایتالیا متوقف شود و او از زندان لااوپرا آزاد شود تا این کشور را ترک کند، ایران رسیدگی قضایی به اتهامات سالا را «به دلایل بشردوستانه» متوقف میکند و او را بلافاصله آزاد میکند تا به ایتالیا بازگردد.
به گفته این منبع، مقامات وزارت خارجه و مقامات امنیتی ایتالیا با توجه به آنچه «حساسیت وضعیت پرونده چچیلیا سالا و پرهیز از تحریک مقامات جمهوری اسلامی» خوانده شده، به خانواده او توصیه کردهاند به سکوت خود درباره وضعیت این روزنامهنگار ادامه داده و از گفتوگو با رسانهها در مورد او پرهیز کنند. سکوتی که مشخص نیست با توجه به آنچه چچیلیا سالا چهارشنبه ۱۲ دی، در سه تماس تلفنی جداگانه با پدر، مادر و همسر روزنامهنگارش گفته است، شکسته میشود یا نه.
به گزارش روزنامه کوریر دلاسرا، صحبتهای سالا در این تماسها چنان تکاندهنده بوده که وزارت خارجه ایتالیا را بر آن داشته تا خواستار «آزادی فوری» او و همچنین دریافت «تضمین کامل درباره شرایط بازداشت او» شود.
در نخستین واکنش به این گزارش، دولت ایتالیا اعلام کرد عصر پنجشنبه با حضور معاون رییسجمهوری، وزیر دادگستری، وزیر خارجه و نمایندگان سرویسهای اطلاعاتی که مذاکرات موازی با طرف ایرانی را پیش میبرند، جلسهای برای بررسی پرونده چچیلیا سالا در کاخ نخستوزیری ایتالیا برگزار شد.
بر اساس گزارش کوریر دلاسرا، سالا در گفتوگو با خانوادهاش که روز اول سال نو میلادی انجام شده به آنها گفته بستهای حاوی اقلام ضروری اولیه (لباس و وسایل بهداشتی، چشمبند، سیگار و کتاب) که سفارت ایتالیا آماده کرده بود و طبق ادعای مقامات تهران باید به دستش میرسید، به او ندادهاند و حتی عینک طبیاش را هم از او گرفتهاند.
رسانههای ایتالیایی ۱۱ دی به نقل از وحید جلالزاده، معاون وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی گزارش دادند سالا، این بسته را که سفیر ایتالیا هفتم دی ماه برای او برده، تحویل گرفته است.
سالا همچنین گفته در سلولی که طول آن به اندازه قد اوست، روی یک پتو در کف سلول میخوابد و یک پتو هم به عنوان روانداز دارد.
او گفته نگهبانان را هم نمیبیند و غذایش را که بیشتر خرماست از طریق شکاف درِ سلول به او میدهند.
این فرد بازاری از رکود کسب و کار در ایران میگوید به طوری که چکهای پنج میلیون تومانی برگشت میخورند، فروشگاهها فروش ندارند و مجبور شدهاند که پرسنل خود را کاهش دهند.
دلار بالای هشتاد هزار تومان است، گاهی برق و گاه گاز قطع میشود و کارخانهدارها هم عصبی هستند و برخی دارند تعطیل میکنند.
این فرد بازاری از رکود کسب و کار در ایران میگوید به طوری که چکهای پنج میلیون تومانی برگشت میخورند، فروشگاهها فروش ندارند و مجبور شدهاند که پرسنل خود را کاهش دهند.
دلار بالای هشتاد هزار تومان است، گاهی برق و گاه گاز قطع میشود و کارخانهدارها هم عصبی هستند و برخی دارند... pic.twitter.com/o71fv0soIo
صدای امریکا - بازسازی عملیات دقیق و سری آمریکا برای هدف قرار دادن قاسم سلیمانی در مستند ۱:۲۰ بهوقت بغداد.
نحوه کشته شدن سلیمانی به گونهای بود که بسیاری از کاربران ایرانی آن را به «کتلت» شدن تشبیه کردند و حتی تا یک سال پس از آن بازداشتهایی به دلیل استفاده از اسم و تصویر کتلت و یا حتی آموزش تهیه کتلت صورت گرفت.
بخشی از مستند ۱:۲۰ بهوقت بغداد:
شبی که #کتلت ترند شد؛ بازسازی عملیات منجر به کشته شدن قاسم سلیمانی
نحوه کشته شدن سلیمانی به گونهای بود که بسیاری از کاربران ایرانی آن را به «کتلت» شدن تشبیه کردند و حتی تا یک سال پس از آن بازداشتهایی به دلیل استفاده از اسم و تصویر کتلت و یا حتی آموزش تهیه کتلت صورت گرفت. pic.twitter.com/twImVmKmEt
در بخشی از مستند ۱:۲۰ بهوقت بغداد که از صدای آمریکا پخش میشود، رضا حقیقتنژاد، روزنامهنگار فقید، جایگاه قاسم سلیمانی در نظام جمهوری اسلامی را توضیح میدهد و این که او درواقع نفر دوم نظام پس از خامنهای بود. pic.twitter.com/Y9Rqj0hJVb
یورونیوز - ارتش اسرائیل روز پنجشنبه و برای اولین بار جزئیات حمله ۸ سپتامبر واحد «شلداگ» به تأسیسات زیرزمینی تولید موشکهای ایرانی در خاک سوریه را افشا کرد.
واحد شلداگ یا همان «نیروهای ویژه تکاوری» بازوی عملیات ویژه نیروی هوایی اسرائیل محسوب میشود و معمولا اولین گزینه برای انجام عملیات ارتش اسرائیل در دیگر کشورهاست؛ بویژه کشورهایی که باید در آنجا از هلیکوپتر برای مناطق پیچیده برای فرود استفاده شود.
این کارخانه در نزدیکی شهر «مصیاف» سوریه قرار داشت و موفقیت این نیروها در حملهای که چهارماه پیش در خاک سوریه انجام شد، باعث گردید از تولید صدها موشک دوربرد جلوگیری شود.
بنا بر اعلام جروزالم پست، پنج تونل زیرزمینی به این تأسیسات راه داشت که توسط ۱۱ پست مختلف سوری که در سه موقعیت اصلی کنار هم قرار گرفته بودند، محافظت میشد و حدود ۳۰ نیروی سوری نیز در این پستها وظیفه کنترل منطقه را برعهده داشتند.
در روز عملیات، پیش از آنکه چهار هلیکوپتر اسرائیل دهها نیروی ویژه شلداگ را در این منطقه پیاده کنند، هواپیماها، پهپادها و هلیکوپترهای اسرائیلی به مواضع نیروهای سوریه حمله کردند.
DECLASSIFIED: In September 2024, before the fall of the Assad Regime, our soldiers conducted an undercover operation to dismantle an Iranian-funded underground precision missile production site in Syria.
نیروهای شلداگ از دو جهت به سمت این تاسیسات حرکت کردند و بخش اصلی تاسیسات در حدود ۷۰۰ متری ورودی اصلی را هدف گرفتند.
در جریان حملات هوایی غافلگیرانۀ نیروی هوایی اسرائیل، حدود ۲۶ نفر از ۳۰ نیروی محافظ سوری کشته شدند و چهار نفر زنده ماندند.
سپس نیروهای شلداگ وارد شدند و چهار نگهبان سوری باقی مانده را نیز کشتند.
تلاش سوریها برای حفظ پایگاه
با آغاز این حملات و در پی کشته شدن دستکم دو نفر از نیروهای محافظ ورودی پایگاه، تعدادی از سوریها سوار بر جیپ یا موتورسیکلت سعی کردند نزدیک شوند و به آنها کمک کنند.
در جریان حدود دو ساعت و نیم اول عملیات، دهها نیروی اضافی سوری نیز برای کمک به بیرون راندن ارتش اسرائیل از این مرکز، به منطقه فرستاده شدند.
اما برنامه اعزام آنها به منطقه زمان برد و هنگامی که رسیدند، ترکیبی از نیروی هوایی ارتش اسرائیل و نیروهای شلداگ بخوبی در منطقه مستقر شده بودند و مانع از دخالت آنها در عملیات شدند.
با این حال، بر اساس ارزیابیهای ارتش اسرائیل، اگر این عملیات تا یک ساعت دیگر ادامه مییافت، آنگاه صدها نیروی سوری از جمله نیروهایی با قدرت آتش بیشتر که در راه بودند، به منطقه میرسیدند که بطور بالقوه میتوانستند به نیروهای شلداگ آسیب جدی وارد کنند.
پس از درگیری اولیه، نیروهای شلداگ از ابزارهایی طبقهبندی شده برای شکستن درهای اصلی تأسیسات استفاده کردند که به روشی بسیار پیچیده قفل شده بودند.
این بخش از ماموریت نیز زمان قابل توجهی را به خود اختصاص داد و از همان ابتدای عملیات برای «اجرای آن در سریعترین زمان ممکن» برنامهریزی دقیقی شده بود.
ایران اینترنشنال - هلدینگ صافولای عربستان سعودی که سهمش از بازار روغن خوراکی در ایران بیش از ۵۰ درصد تخمین زده میشد، بهطور ناگهانی تمام سرمایه خود را از ایران خارج کرد.
صافولا حتی پس از رخدادهای دیماه ۱۳۹۴ و حمله به اماکن دیپلماتیک عربستان سعودی در تهران و مشهد، بازار ایران را ترک نکرده بود.
در نیمه دهه ۱۳۹۰ خورشیدی و همزمان با افزایش تنشها میان تهران و ریاض، بسیاری از رسانههای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی خواستار تحریم کالاهای عربستان سعودی در ایران شدند.
صافولا در آن زمان، مالک شرکت «صافولا بهشهر» به شمار میرفت و از طریق این شرکت، روغنهای خوراکی بازار ایران با نامهای تجاری «لادن»، «لادن طلایی»، «بهار» و «نسترن» را عرضه میکرد.
این گروه که بزرگترین سرمایهگذاری سعودیها در ایران بود، اخیرا تمام دارایی خود در ایران را به ارزش ۷۰۵ میلیون ریال عربستان سعودی، معادل ۱۸۸ میلیون دلار، فروخته است.
در بیانیه صافولا پس از خروج از بازار ایران آمده است این تصمیم در راستای راهبرد این شرکت برای «خروج به موقع از بازارهای غیرکلیدی» اخذ شده است.
خبرگزاری دانشجو دیماه ۱۳۹۴ گزارش داد صافولا ۳۵ تا ۶۰ درصد بازار روغنهای خوراکی ایران را در اختیار گرفته است.
دیماه ۱۳۹۹، خبرگزاری صدا و سیما در گزارشی با عنوان «معمای روغن؟ انحصار یا احتکار» نوشت اکثر بازار روغن نباتی ایران در انحصار شرکت صافولا قرار دارد.
بر اساس این گزارش، صافولا نه تنها از طریق صنایع بهشهر، بلکه از طریق تامین مواد اولیه سایر کارخانجات تولید روغن خوراکی، در بازار روغن ایران نقش قابل توجهی ایفا میکند.
خروج ناگهانی صافولا از بازار ایران در حالی رخ میدهد که مقامهای دولت مسعود پزشکیان بارها بر اهمیت جذب سرمایهگذاری خارجی برای خروج از بحران چندوجهی اقتصاد ایران تاکید کردهاند.
کیهان لندن - شبکه «الحدث» به نقل از منابع غربی خبر داد که جمهوری اسلامی قصد دارد با یک فروند هواپیمای «ماهان ایر» روز پنجشنبه دوم ژانویه ۲۰۲۵ (۱۳ دیماه) میلیونها دلار پول را از تهران به بیروت منتقل کند.
درباره این ادعا توضیحات بیشتری ارائه نشده اما طی ماههای اخیر بارها هواپیماهایی که از ایران به سوریه و لبنان پرواز کرده بودند در میانهی راه، توسط اسرائیل وادار به بازگشت شدند و به آنها اجازه فرود داده نشد.
پس از سرنگونی بشار اسد، حکومت جدید سوریه عبور تمام هواپیماهای جمهوری اسلامی از آسمان این کشور را ممنوع کرد. منابع امنیتی گزارش داده بودند که این تصمیم حاکمان جدید دمشق بازسازی تواناییهای نظامی حزبالله لبنان را بسیار دشوار خواهد کرد.
در همین ارتباط روزنامه «تایمز» سوم دیماه ۱۴۰۳ گزارش داده بود که در پی سقوط رژیم اسد در سوریه، حکومت ایران بررسی میکند که از فرودگاه بیروت برای قاچاق تسلیحات و پشتیبانی از گروههای نیابتی بهرهبرداری کند.
در ماههای اخیر پس از لو رفتن محمولههای هواپیمای «ماهان ایر» که به مقصد لبنان و سوریه پرواز میکنند شماری از پرسنل و خلبانهای آن توسط اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (ساس) مورد بازجویی قرار گرفتند.
لو رفتن محمولههای نظامی، ضربات سنگین امنیتی از جمله ترور فرماندهان و رهبران «محور مقاومت» و لو رفتن برنامههای اتمی جمهوری اسلامی تنها بخشی از پیامدهای نفوذ گسترده در سرویسهای امنیتی حکومت است، به حدی که بارها در مورد آن حتا مقامات ارشد مجبور به اعتراف شدند.
کنِت کاتزمن کارشناس مسائل ایران در کنگره آمریکا اواسط آبانماه ۱۴۰۳ به خبرگزاری فرانسه گفته بود: «میزان نارضایتی در تمام وزارتخانهها، ادارات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و استانداریها به حدى بالاست که بسیارى حتى در درون حکومت آمادهاند تا در ازای دریافت پول به اسرائیل یاری برسانند، زیرا همگى با رژیم اسلامی مخالفند.»
ایران اینترنشنال - تام توگندات، وزیر امنیت سابق بریتانیا به روزنامه گاردین گفت کشته شدن قاسم سلیمانی به دستور دونالد ترامپ، زنجیره وقایعی را آغاز کرد که به تحولات سوریه انجامید. او گفت بحران داخلی سپاه پاسداران پس از سقوط دولت بشار اسد، به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد.
توگندات که رییس پیشین کمیته روابط خارجی پارلمان بریتانیا و عضو فعلی مجلس از حزب محافظهکار است، تاکید کرد کشته شدن سلیمانی، ماهیت جمهوی اسلامی را بهعنوان «طبلی تو خالی» آشکار ساخت.
او در یک پیشبینی گفت حکومت ایران طی چند سال آینده سقوط خواهد کرد.
به گفته توگندات، سلیمانی نقشی کلیدی در استفاده از سوریه و عراق بهعنوان پایگاهی برای عقب راندن داعش و تثبیت منافع جمهوری اسلامی در هر دو کشور داشت و مرگ او تبدیل به یک نقطه عطف شد.
سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بود که روز ۱۳ دی سال ۱۳۹۸ با حملات هوایی نیروهای آمریکایی در فرودگاه بغداد کشته شد.
توگندات با اشاره به «نقش بسیار محوری و تعیینکننده سلیمانی»، گفت او تمام روابط و توافقات منطقهای را در ذهن خود داشت و افزود که پس از مرگش، برای او جانشینی تعیین کردند اما در واقعیت، هیچکس نمیتوانست جایگزین روابط شخصی ۲۰ سالهای شود که سلیمانی برقرار کرده بود.
نماینده مجلس بریتانیا تاکید کرد: «این همان جایی است که همه چیز شروع به از هم پاشیدن کرد. بنابراین با این که میدانم این دیدگاه محبوب نیست اما باید بگویم ترامپ عملا ماشهای را کشید که آغازگر سقوط دولت اسد بود.»
او بحران درون سپاه پاسداران را نیز نتیجه از دست دادن سوریه دانست و گفت: «اعضای جوان سپاه پاسداران درباره دو نکته صحبت میکنند؛ اول این که معتقدند نسل قدیمی فاسد و بیکفایت است و برای همین حزبالله به حال خود رها شده و شکست خورده است. از همین رو، متحدان قدیمی مانند اسد سقوط کردهاند.»
توگندات گفت این شایعه پخش شده که علی خامنهای و دولت مسعود پزشکیان میخواهند با آمریکاییها گفتوگو کنند تا راهی برای خروج از وضعیت فعلی پیدا کرده و شاید بتوانند دوام بیاورند اما نیروهای جوان سپاه پاسداران میگویند که «هیچکس نمیتواند با قاتلان قاسم سلیمانی مذاکره کند».
از زمان مرگ سلیمانی، مقامهای جمهوری اسلامی از جمله شخص خامنهای بارها وعده گرفتن «انتقام سخت» از «آمران» و کسانی را دادهاند که در کشتن او دست داشتهاند.
بنده ازآن دسته ایرانیهایی هستم که به همه چیز بدبینم، از اتفاق فردگرا، توسعه گرا، ضد استالین، لنین گریز، خمینی ستیز، مرکزگرا و گوشتخوار هم میباشم. فراموش کردم عرض کنم که تمامیت ارزی، ارضی و مرزی کشور هم برایم بینهایت مهم است. قطعا حدس میزنید که من احتمالا متعلق به چه سامانه فکری میباشم، بله درسته، بنده با افتخار یک پادشاهی خواه میباشم.
قسمت بدبین من در این چند روزه مرتب مرا به چالش میکشد که دعوت فلان متوهم به اینترنشنال، مقاله فلان سابق الچپ در بی بی سی فارسی، یک عالمه کارتونیست بازی، مصاحبه آقازادهای که شوهر سابق فلان خانم اختلاس گر بوده، داستان باسن جناب هالو و اخیرا داستان ساعدی و موارد دیگر قطعا نمیتواند اتفاقی باشد.
اقدام به بازنشر گسترده یا واکنشهای احساسی به یک عمل توهینآمیز، مانند آنچه در مورد توهین به مزار غلامحسین ساعدی شاهد بودیم، چیزی فراتر از یک اشتباه ساده است. این عمل در واقع به عنوان یک ابزار ناخواسته برای تحقق اهداف کسانی عمل میکند که چنین اقداماتی را برنامهریزی کردهاند. مجریان این اعمال، بهخوبی به ماهیت هیجانی مخاطبان و قدرت واکنش عمومی در شبکههای اجتماعی واقفاند و دقیقاً بر همین اساس، نقشه خود را طراحی میکنند. آنها آگاهانه دست به کاری میزنند که مطمئن باشند موجی از واکنشها را به دنبال خواهد داشت و این واکنشها، حتی اگر محکومیتآمیز باشند، باز هم باعث تثبیت پیام و نیت آنها میشود.
ملت ایران شاید تنها ملتی در دوران معاصر در جهان است که رفاه و امنیت و سربلندی خود را زیر پا گذاشت و با پیروی و همراهی با منادیان و کاسبان دینفروش که کالایی جز خرافات و موهومات دینی و مذهبی برای عرضه کردن ندارند و مولد فساد و دروغ و مبلغ تحجر و عقب ماندگی هستند با مشارکت کورکورانه خود در شورش ضد ملی در سال پنجاه و هفت روزگار سیاه و تلخی را برای خود و نسلهای بعدی و کشور رقم زدند.
مردم ایران از اولین روزهای به قدرت رسیدن رژیم ملایان در کشور تا زمان حاضر که نزدیک به نیم قرن است، تحت زشت ترین تحقیرها و آزارها از جانب حاکمیت قرار داشتهاند. قصاوت و بیرحمی حاکمان و سرکوبگران و مزدوران حکومت نسبت به مردم و خاصه زنان و دختران و عجز و ناتوانی مردم در دفاع از کرامت انسانی خود و درماندگی آنان از دادخواهی و مقابله با ایادی و عوامل آزار و سرکوب، اعتماد به نفس و خودباوری را نزد اکثریت مردم ایران خدشه دار کرده و ترس و بیتفاوتی نسبت به حکومت و مزدورانش را در طیف وسیعی از مردم نهادینه کرده است و از این بابت حکومت ضد ایرانی ملایان توانسته است همچنان موجودیت و حاکمیت خود را بر مردم و کشور ایران حفظ کند.
گاهی اوقات گوش دادن بە مصاحبەهایی از منابع معتبر اذهان را بخود مشغول میکند. بعنوان نمونە چندی پیش یکی از اقتصاددانان مملکت گفت منابع مادی ایران کفاف بیش از پنچ سال دیگر نمیکند. چند روز پیش پزشکیان گفت باید پایتخت را بە جایی نزدیک دریا منتقل کنیم و توجیهاتی مبنی بر اینکە امکانات تهران برای دە میلیون است!!. چند سال قبل نیز طرح استقلال استان قم از ایران بعنوان کشوری دینی همانند واتیکان را شنیدە بودیم.
بعد از دو هفته از سرنگونی بشار اسد، سه بانو در راس مهمترین مقام سیاسی و اقتصادی سوریه قرار گرفتند. مسیحیان شب سال نو را در دمشق و حمص و لاذقیه جشن میگیرند و در ایران «رژیم جمهوری اسلامی» به ظریف مجال میدهد همراه با بانویش در کلیسای انجیلی حضور بهم رساند و دعای ربانی سر دهد. اولی از سر هوش، دومی از سر فریبکاری و تظاهر.
از لحظه ورود احمد الشرع به دمشق، رفتار و گفتار او را زیر نظر داشتهام. احمد الشرع آرام، چونان یک دولتمرد پخته، هرروز از جعبه جادوییاش برگی بیرون میآورد و طرفداران و مخالفانش را همزمان به شگفتی میاندازد. او عایشه دبس را مسئول امور زنان در حکومت موقت میکند؛ بانویی با سابقهای طولانی در مبارزه با جنایات و فساد بشارالاسد. میسا صابرین، کارشناس اقتصادی و بانکی سوریه، هم به ریاست بانک مرکزی برگزیده میشود و در گام سوم، دولت موقت سوریه محسنه المحیثاوی، بانوی اقتصاددان متولد سال ۱۹۷۰، را به استانداری السویدا در جنوب سوریه، از مناطق درزینشین، برمیگزیند.
در ملاقاتهایش با نمایندگان و وزرای خارجه کشورهای عرب و دولتهای غربی و منطقهای از طرحهایش برای تحول سوریه میگوید و چشمانداز فردای کشورش را ترسیم میکند.
احمد الشرع در گفتوگو با طاهر برکه، دبیر ارشد شبکههای الحدث و العربیه، که با دهها دولتمرد بزرگ عرب در سالهای اخیر گفتگو کرده است، چنان سخن میگوید که پرسشگر باتجربه را به شگفتی میاندازد. بخشی از سخنانش را با هم مرور میکنیم: «من خود را آزادکننده کشور نمیدانم، زیرا همه با ازخودگذشتگی، کشور را آزاد کردند و ملت سوریه با دستان خود، خود را نجات داد.»
احمد الشرع میگوید: «گروههای مسلح در جریان عملیات آزادسازی تلاش زیادی کردند تا از کشته شدن یا آوارگی مردم جلوگیری شود. ما مجدانه تلاش کردیم که روند انتقال قدرت بهشکل آرام انجام شود. آزادسازی سوریه ضامن امنیت منطقه و حوزه خلیج فارس برای ۵۰ سال آینده است.»
در مقابل، خامنهای از تحولات سوریه چنین استقبال میکند: «نباید تردید کرد که آنچه در سوریه اتفاق افتاد، محصول یک نقشه مشترک آمریکایی و صهیونیستی است.»
موضعگیری در قبال ایران
احمد الشرع، فرمانده عملیات نظامی سوریه، ابراز امیدواری میکند که حکومت ایران در محاسبات و سیاستهایش را در مورد مداخلات منطقهای بازبینی کند. به گفته او، بخش بزرگی از مردم منطقه خواستار ایفای نقش مثبت ایران در منطقهاند.
به گفته الشرع، «اداره عملیات نظامی» به وظیفهاش در قبال مراکز دیپلماتیک جمهوری اسلامی، به رغم مشکلاتی که ایجاد شد، عمل کرد و «ما انتظار اظهاراتی مثبت از تهران داریم». او افزود: «ما وارد تهران یا جنوب لبنان نشدیم، بلکه به شهرها و روستاهایمان بازگشتیم. منتظر اظهارات مثبت از سوی تهران بودیم و ایران باید با مردم سوریه همسو میشد.»
الشرع در خصوص شکایت علیه حکومت ایران برای الزام این کشور به پرداخت غرامت به سوریه به دلیل ویرانی کشورش در اثر مداخله نظامی تهران گفت: «کمیتههای حقوقی درخواستهای غرامت از کشورها یا گروههایی را که در ویرانی سوریه نقش داشتند، بررسی خواهند کرد.»
حل بحران با قسد و روابط منطقهای
الشرع میگوید که دولت کنونی در حال مذاکره با نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) به منظور حل بحران شمال شرق سوریه و ضمیمه کردن این گروه به نیروهای مسلح دولتی سوریه است. فرمانده «اداره عملیات نظامی» سوریه تاکید کرد که کردها بخشی جداییناپذیر از مولفههای سوریهاند و این کشور تجزیه نخواهد شد.
احمد الشرع ۴۰ ساله ابراز امیدواری میکند که دولت جدید آمریکا به ریاست دونالد ترامپ سیاست رفع تحریم از سوریه را در پیش بگیرد.
احمد الشرع در ادامه مصاحبه با العربیه، در ارتباط با مواضع اخیر ریاض تاکید میکند که این مواضع بسیار مثبت بود و عربستان سعودی به دنبال ثبات در سوریه است. او همچنین خاطرنشان کرد که عربستان سعودی از فرصتهای سرمایهگذاری عمده در سوریه برخوردار است و نقش آن در آینده سوریه بسیار اهمیت دارد.
الشرع با اشاره به اینکه متولد ریاض است، افزود که تا هفت سالگی در ریاض زندگی کرده و مشتاق سفر مجدد به این شهر است.
از نگاه او، عربستان سعودی به دنبال ثبات در سوریه است و فرصتهای سرمایه گذاری بزرگی در سوریه دارد و در آینده سوریه نقش مهمی خواهد داشت.
خامنهای اما درصدد است با «جوانان غیورش» سوریه را دوباره به آشوب کشد.
فارس - محمدرضا پهلوی در سالهای سلطنتش در ایران قراردادهای ننگینی برجای گذاشت که مهمترین آن شوهر دادن بحرین، واگذاری آرارات و حقآبه هامون و هیرمند بود و با این کارنامه سیاه برخی او را میهندوست میخوانند.
بحرین بنا بر گواه اسناد تاریخی همواره جزئی از خاک و قلمرو ایران بوده تا اینکه در سال ۱۷۸۳ میلادی برابر با ۱۱۶۳ قبیله بنی عتبه به رهبری آل خلیفه از پایگاه خود در الزباره(قطر) به این جزیره حمله کردند و آن را به اشغال خود درآوردند. خاندان آل خلیفه پیش از این در بصره ساکن بودند که به دلیل غارتگریهایشان توسط عثمانیها به کویت رانده شده و از آنجا به الزباره (قطر) کوچ کرده بودند.پس این کشمکش بر سر این جزیره بالا گرفت تا اینکه به اشغال انگلیسیها درآمد و نهایتاً در دوران قاجار و در اوایل حکومت پهلوی، دولت انگلستان بحرین را دوباره به صاحب اصلیاش ایران واگذار کرد و بحرین به عنوان استان چهاردهم در نقشه ایران قرار گرفت.
با اینکه بحرین، حاکمیت محلی و خودمختار داشت فشارها برای واگذاری و استقلال کامل بحرین آغاز شد.سال ۱۳۴۷ محمدرضا پهلوی اعلام کرد ایران حاضر است از مالکیت بر بحرین دست بردارد. به این ترتیب مقدمات جدایی بحرین از ایران آغاز شد و پس از رأی مجلس به جدایی بحرین این اتفاق ننگین در روز ۲۳ مردادماه سال ۱۳۴۹ رخ داد و دختر مروارید نشان ایران شوهر کرد.
محمدرضا پهلوی که زمانی در واکنش به جدایی بحرین از ایران به حمله نظامی تحدید کرده و گفته بود «در صورت لزوم برای حفظ منافع تاریخی و حقوق سرزمینی خود، قدرتمندانه اقدام خواهیم کرد» با فشارهای انگلیس کم آورد و در توجیه واگذاری بحرین گفت: مجمعالجزایر بحرین نفتش تمام شده و مرواریدهایش صرفه ندارد و دیگر منطقه مهمی نیست، در حالی که فقط روزانه بیش از ۳ میلیون بشکه نفت از این جزیره و اطرافش استخراج میشد.امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت هم در واکنش به اعتراضات به واگذاری بحرین گفت: «بحرین به مثابه یکی از دختران ما بود که این دختر شوهر کرد و رفت و چون عضوی از خانواده ما بوده باید به مانند بزرگ هر خانواده از او پشتیبانی کنیم و خواهیم کرد!»
شوهر دادنهای خاندان پهلوی به بحرین ختم نمیشود و این خاندان قله آرارت کوچک با صدها هزار هکتار سرزمین را هم در جای دیگر ایران شوهر داد.
پهلویها جایی دیگر هم قطعهای از ایران را شوهر دادند و در ازایش قراردادی برای تقسیم مساوی آب هیرمند و هامون بستند تا از این راه مشکل آب سیستان حل شود. اما در سال ۱۳۵۲ در قراردادی جدید، ۵۰ درصد حقآبه هیرمند به ۵ درصد کاهش یافت.با این کارنامه سیاه خاندان پهلوی روز گذشته و در خلال بازگشایی ورزشگاه آزادی محمد خاکپور گفت: کسی که میهنش را دوست داشت این استادیوم را ۵۰وخردهای سال پیش ساخت.
شاید کمتر کسی به اندازه بنده درباره ضرورت اصلاح نظام رسانهای کشور بهویژه صداوسیما نوشته باشد. معتقدم که اصلاح امور کشور مستلزم اصلاح نظام رسانهای آن است. آقای پزشکیان نیز باید نسبت به آن حساس باشند، نه به دلیل ملاحظات شخصی، بلکه به این جهت که نظام رسانهای جزیی مهم از مجموعه نظام اجتماعی و حکمرانی است و نمیتوان تصور کرد که مسیر دیگری را طی کند و اثرات زیانباری بر کشور نداشته باشد.
با قاطعیت باید گفت ضعیفترین و ناکارآمدترین نهادهای اصلی کشور، نهاد رسانهای بهویژه صداوسیما است. گرچه اغلب نهادهای جامعه بهطور نسبی دچار ضعف و ناکارآمدی شدهاند، ولی صداوسیما در قعر این مجموعه قرار دارد. علت اصلی نیز به غلبه رویکرد روایتمحوری و محدود بودن تعداد مخاطبان اصلی آن برمیگردد.
در واقع، گویی صداوسیما از طریق انتشار روایتهایی که تناسبی با واقعیت ندارند، وظیفه شارژ کردن روحی عدهای مخاطب خاص را برعهده داشته، و کاری به حقیقت و واقعیت امور ندارد. جالب اینکه سالی دو بار هم «نشست تحول در صداوسیما» برگزار میکنند و مصداق «خود گویی و خود خندی» هستند.
با این حال، در پیام مقام رهبری به نشست اخیر آنان، نکتهای بود که ظاهراً مدیریت صداوسیما چندان متوجه آن نشده یا شدهاند و قصد پرداختن به آن را ندارند. «مقید کردن روایت به واقعیت» نکته موردنظر است. به طور قطع، هنگامی که اتفاقی رخ میدهد، هر رسانهای برحسب رویکرد و زاویه دید خود روایتی متفاوت از آن واقعه و رویداد ارائه میدهد ولی این روایت بر ستون واقعیت استوار است و نه اوهام و خیالات. به عبارت دیگر، روایت علیه واقعیت نیست، بلکه نحوه دیدن و تا حدی تفسیر آن است.
اگر کسی مرتکب قتلی شود و همه شواهد هم آن را تأیید کند، در این صورت انکار آن «روایت» محسوب نمیشود؛ بلکه دروغ و قلب حقیقت و واقعیت است. روایت واقعی نور تاباندن به ابعاد ناپیدا و نادیده این اتفاق است؛ به انگیزههای قتل، به حامیان پشت صحنه آن، به نقش احتمالی مقتول در بروز تنش، به زمینههای اجتماعی و روانی رویداد و... این کار باید با دقت تمام و تعهد به ارزشهای خبری و رسانهای صورت گیرد.
حتی در این روایت نیز نمیتوان خلاف واقع گفت. برای مثال، هیچگاه نباید کسی را که حامی قاتل نبوده، به دروغ حامی او معرفی کنیم. انکار یا قلب واقعیت بدترین سیاستی است که یک رسانه میتواند در پیش بگیرد. نکته مهمتر اینکه انکار واقعیت، موجب میشود که مخاطبان واقعیتهای مطلوب رسانه را هم نپذیرند.
به عبارت دیگر، رسانهای که واقعیت را انکار میکند، متوجه نمیشود که اگر در مواردی هم واقعیت را بگوید، مخاطب آن را نمیپذیرد و به حساب رویکرد کلی آن رسانه که نفی واقعیت است میگذارد و آن را دروغ تلقی میکند. دقیقاً مثل چوپان دروغگو میشود. در نتیجه، دستاندرکاران رسانه متوجه نمیشوند که چرا مردم در این موارد آنان را باور نمیکنند، حتی در مورد پذیرش اخبار و مطالب واقعگرایانه یا درست آنان واکنش منفی از خود نشان میدهند. بدتر اینکه دستاندرکاران رسانههای «روایتمحور» بیش از همه خودشان فریب روایتهای نادرست خود را میخورند و آنها را باور میکنند!
رسانه ملی یک مشکل دیگر هم دارد. هر نویسنده یا رسانهای میتواند مخاطبان معینی را برای خود تعیین کند و به خواستهای آنان پاسخ دهد. یک رسانه کارگری دنبال طرح مشکلات و تأمین منافع کارگران است، درحالیکه یک رسانه کارفرمایی برعکس عمل میکند و هیچکدام نیز نیاز و ضرورتی نمیبینند که به موضوعات مورد علاقه مخاطبان دیگر بپردازند.
ولی هنگامی که یک رسانه خود را «رسانه ملی» مینامد و از بودجه عمومی ارتزاق میکند، باید همه ملت را مخاطب خود قرار دهد. «رسانه ملی» نهتنها رسانه جناحی نیست، بلکه «رسانه حکومتی» هم نباید باشد. اولویت اول آن باید بازتابدهنده خواست عمومی باشد. قرار نیست که فقط مطالبات و خواستهای یک گروه اندک و یا حکومت و دولت را بازتاب دهد. این رفتار ازیکسو، موجب دوری مردم از آن رسانه میشود و از سوی دیگر، زمینه ریاکاری و دورویی را فراهم میکند. همچنین، افراد فاقدصلاحیت را عهدهدار امور میکند که تنها ویژگی آنها گام برداشتن در راه و مطالبات آن گروه اندک است.
خیلی مرا ببخشید که به عنوان یک چپ سابق و لاحق و یک پنجاه و هفتی ملعون غیرِ پشیمان، امسال هم در صدد بر تخت رهبری نشاندن شاهزاده رضا پهلوی خواهم بود!
این کار بی علت نیست: ما هر چه در سال ۲۰۲۴ از عزیزان جمهوری خواه خواستیم تا یک نفر را با اسم و رسم، برای نمایندگی سازمان های شان به ما معرفی کنند تا امثال من پرچم جمهوری خواهی را در پشت سر او بر افرازیم و به اتفاق با چارتر کردن چند فروند هواپیما به سمت تهران پرواز کنیم، انگار نه انگار که یه بابایی به اسم «سخن» هی دارد خواهش و تمنا می کند و ریش می گیرد و جان من جان من می کند که بابا! یه اسم! یه فامیل! یه شخص به من معرفی کنید که من دست از شاهزاده بردارم بیفتم دنبال او! نخیر! از اسم مسم خبری نشد که نشد!
ما جوان که بودیم و نه تنها ایران بلکه جهان را می خواستیم با عقاید قشنگ مان دگرگون کنیم (یعنی گند بزنیم به هیکل اش) چند تا حزب، چند تا سازمان، چند تا دسته و گروه بود که آدم می دانست وقتی می گوید فلان سازمان، با فلان کس به عنوان رهبر و پیشوا و دبیرکل و غیره رو به روست و می تواند او را الگوی خود قرار دهد. سازمان ها هم با کسی تعارف و رو در بایستی نداشتند و رهبران خود را با اسم و رسم معرفی می کردند.
ایندیپندنت فارسی - مصطفی خامنهای، پسر بزرگ رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه برای نخستین بار در یک مراسم عمومی درباره مصباح یزدی سخنرانی کرد.
در ماههای اخیر باتوجه به سناریوهایی که درباره پروژه جانشینی مجتبی ۵۵ ساله، مطرح میشود، پسر دوم خامنهای بیشتر در رصد اخبار رسانههای داخلی بوده است.
در ادامه خارج شدن پسران خامنهای از سایه در ماههای اخیر که شامل عکسی از هر چهار پسر او در دفتر حزبالله در تهران بود، سخنرانی مصطفی خامنهای ۵۹ ساله هم از صدا و سیما پخش شد.
مسعود و میثم خامنهای هم به ترتیب در سالهای ۱۳۵۳ و ۱۳۵۷ متولد شدهاند.
حجتالاسلاموالمسلمین سید مصطفی خامنهای: بنده هیچگاه عکسالعملی دفاعا از آیتالله مصباح یزدی در برابر رفتارهای ناجوانمردانه و ناملایمات مشاهده نکردم ۱/۳ pic.twitter.com/sNfiLLLbaG
پس از آنکه «محمد خاکپور» در برنامه زنده شبکه ۳ صداوسیما، از «سازنده ورزشگاه آزادی» تقدیر کرد و او را «مردی میهندوست» نامید، ابتدا کاربران موسوم به «ارزشی» در شبکههای مجازی و پساز آن خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، به این کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران حمله کردند.
چنین حملاتی و حتی پروندهسازی «امیر حمزهنژاد»، یادداشتنویس خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران، برای محمد خاکپور پس از تقدیر از «محمدرضا پهلوی» پادشاه سابق ایران، قابل پیشبینی بود.
اما آنچه واکنش حتی معدود رسانههای مستقل در ایران را بههمراه داشته، تلاشی است که خبرگزاری فارس برای «القای ساخت و ساز ورزشگاهها پس از انقلاب» انجام دادهاند.
در گزارش فارس ادعا شده که رژیم جمهوری اسلامی طی ۴۵ سال اخیر، چندین ورزشگاه ساخته است، اما این خبرگزاری ننوشته چرا هیچیک از این ورزشگاهها از سوی کنفدراسیون فوتبال آسیا صلاحیت برگزاری بازیهای ملی و باشگاهی ایران را پیدا نکردهاند. فارس همچنین هزینه ساخت ورزشگاه آزادی در سال ۱۳۵۰ را «اسراف در بیتالمال» دانسته و از محمد خاکپور پرسیده است چرا به «چمدانهای دلاری» که شاه ایران با خود از کشور برد اشارهای نکرده است.
امیر حمزهنژاد، نویسنده این گزارش کیست و چرا اشارهای به هزینه ۶۳۵ میلیون دلاری که جمهوری اسلامی در دهه ۱۳۹۰ خورشیدی برای ساخت دو ورزشگاه مدرن در شهرهای کربلا و بغداد که میزبان «بازیهای کشورهای عربی» بودند نکرده است؛ رقمی که امروز به بیش از ۵۳ هزار میلیارد تومان میرسد.
هزینه ساخت ورزشگاه صد هزار نفری ورزشی آزادی در دهه ۱۹۷۰ میلادی، ۲۵ میلیون دلار بود.
پروندهسازیهای امنیتی برای ورزشکاران
این نخستین بار نیست که خبرگزاری فارس با استفاده از نیروهای امنیتی که از آنها خبرنگار و تحلیلگر ساخته، ورزشکاران را با پروندهسازیهای امنیتیشان تهدید میکند. زمستان ۱۴۰۰، «محمد جماعت»، از نیروهای امنیتی رسانههای ورزشی، بهبهانه حضور «مهدی مهدویکیا» در ترکیب تیم منتخب فیفا، برای او پروندهای امنیتی ساخت. دلیلش این بود که پرچم اسراییل کنار بیش از ۱۰۰ پرچم دیگر، روی پیراهن مهدی مهدویکیا به چشم میخورد.
مجموعه گزارشهای محمد جماعت، هم مهدی مهدویکیا را بهصورت کامل از فوتبال ایران دور کرد و هم این دبیر سابق ورزشی فارس را به مدیریت در فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی رساند.
امیر حمزهنژاد اما برخلاف محمد جماعت، هیچ سابقهای در ورزشی نویسی ندارد. او از دی۱۴۰۲ کارش بهعنوان آنچه «تحلیلگر و روزنامهنگار» مینامد را با خبرگزاری فارس آغاز کرده و پیشاز آن، سابقهای جز فعالیتهای اداری در سپاه و پایگاههای بسیج نداشته است.
طی قریب به یک سال گذشته نیز گزارشهایی که از او منتشر شده، در موضوعاتی مانند «جاسوس نامیدن «نیلوفر حامدی» و «الهه محمدی»، «مقایسه سفرهای استانی محمدرضا پهلوی و «ابراهیم رئیسی»، «متهم کردن اپلیکیشن واتساپ به کشته شدن نیروهای حماس»، «حمایت از تظاهرات در آمریکا به سود فلسطین»، «معاند نامیدن «اشکان خطیبی» و «ارژنگ امیرفضلی» و «حمله به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور» خلاصه شده است.
برای او، موضوعات مرتبط با شخصیتهای ورزش ایران نهتنها اهمیت نداشته، که بیاطلاعی او از موضوعات مرتبط با فساد سپاه پاسداران در ورزش نیز در گزارش او بهصورت کامل هویدا است.
گزارشنویس فارس با اشاره به هزینههای مازادی که پهلوی برای ساخت مجموعه ورزشی آزادی صرف کرده، چنین بودجهای را با توجه به پتانسیل جمعیتی ایران در آن زمان، غیرمعقول دانسته است.
سپاه چند صد میلیون دلار هزینه ساخت ورزشگاه در عراق کرده است؟
رسانه وابسته به سپاه پاسداران در گزارش خود اشارهای نکرده که چرا «خاتم الانبیا»، قرارگاه سازندگی سپاه پاسداران، به گفته «حسین طلا»، مدیرعامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی، ۱۹۰۰ میلیارد تومان برای بازسازی ورزشگاه آزادی دریافت کرده و باز هم این ورزشگاه را بهصورت نیمه تمام تحویل داده است. ورزشگاه آزادی این هفته نیز نتوانست میزبان دیدارهای لیگ برتر فوتبال ایران شود.
سپاه پاسداران از ابتدای دهه ۹۰ خورشیدی تاکنون، ورزشگاههای «المیناء» در بصره، «المثنی»، «دیالی»، «کرکوک»، «دهوک»، «بابل» و نیز «سنبل» در قادسیه، «ناصریه»، «المپیک» در الانبار و «فرانسو حریری» در اربیل و همینطور ورزشگاههای «صدر»، «الرصافه»، «الکرخ»، «الشعب» و ورزشگاه فوق مدرن «التاجیات» در بغداد را بهصورت کامل ساخته است.
«ایرانوایر» باخبر شده است که وزارت ورزش و جوانان دولت «مسعود پزشکیان» به «عباس ناطق نوری»، رییس فدراسیونهای ورزشی اولتیماتوم داده است که تا ابتدای هفته آینده، یا «علیرضا رستمی عزت»، رییس «انجمن موجسواری ایران» از سمت خود استعفا دهد یا خود ناطق نوری حکم اخراج و عزل او از ریاست انجمن موجسواری ایران را صادر کند.
طبق اعلام منبع «ایرانوایر» در وزارت ورزش و جوانان، «سید محمدشروین اسبقیان»، معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفهای وزیر مسوولیت پیگیری برکناری علیرضا رستمی عزت از ریاست انجمن موجسواری را با توصیه و دستور نهادهای امنیتی برعهده گرفته است.
دلیل فشار وزارت ورزش و جوانان برای برکناری رییس انجمن موجسواری ایران، دست دادن او با یکی از زن مدالآور ژاپنی در رقابتهای جهانی و همینطور اعزام تیم موجسواری ایران به رقابتهای بینالمللی دانمارک بوده است.
علیرضا رستمی عزت رییس انجمن موجسواری ایران، نایب رییس «کنفدراسیون موجسواری آسیا» و از موسسان این رشته ورزشی در ایران است. هرچند «کمیته بینالمللی المپیک» و فدراسیونهای جهانی موضوع دخالت سیاست در امور ورزشی را مطابق با اساسنامههای خود ممنوع میدانند اما در سالهای اخیر این نهادهای بینالمللی به کرات چشمان خود را به روی این نقض آشکار قوانین و اساسنامههای خود بستهاند.
دست دادن با زنان چرا باعث برکناری یک مدیر در ایران میشود؟
خبرگزاری «مهر»، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی که نهاد حکومتی محافظهکار است، ۱۴ مهر ۱۴۰۳ با تیتر «سکوت فدراسیون انجمنهای ورزشی برابر تخلفات رییس انجمن موج سواری»، مدعی شد پرونده علیرضا رستمی، رییس این انجمن ورزشی هر روز پررنگتر میشود.
تصویری که این رسانه برای نشان دادن سنگین شدن پرونده رییس انجمن موجسواری انتخاب کرده است، لحظه دست دادن رستمی با یک زن ورزشکار ژاپنی روی سکوی اهدای مدالها را نشان میدهد.
در این گزارش نوشته شده است: «تخلفات رییس انجمن موجسواری پایانی ندارد. رییس این انجمن در مراسم اختتامیه یکی از سفرهای تیم ملی، هنگام توزیع مدال تیم ملی ژاپن، با خانمهای ژاپنی دست داده و در شرایطی با یکی دیگر از تیمها عکس یادگاری گرفته که دست در گردن یک خانم گذاشته است.»
اشاره خبرگزاری مهر از عکس یادگاری با تیمهای دیگر و دست انداختن دور گردن یک خانم، به تصویری است که از علیرضا رستمی با تیم ملی موجسواری عربستان منتشر شده بود.
در این تصویر، ورزشکاران مرد عربستانی در کنار دختران موجسوار این کشور که بدون حجاب اجباری در رقابتها شرکت کرده بودند، دور علیرضا رستمی ایستادهاند. رییس انجمن موجسواری ایران دستش را روی شانه یک دختر نوجوان موجسوار عربستانی گذاشته بود.
منبع آگاه «ایرانوایر» میگوید تصاویر و متن خبر مربوط به آنچه تخلف علیرضا رستمی در رقابتهای بینالمللی نامیده شده است، از ابتدا توسط وزارت ورزش و جوانان در اختیار برخی رسانهها، از جمله خبرگزاری مهر قرار گرفت تا فضا برای برکناری این مدیر از سمتهایش آماده شود.
ایندیپندنت فارسی - پلیس فدرال آمریکا روز پنجشنبه ۱۳ دیماه اعلام کرد که مهاجم حمله تروریستی در نیواورلئان ویدیوهایی منتشر کرده است که در آنها حمایت خود را از گروه داعش اعلام میکند.
کریستوفر رایا، معاون مدیر افبیآی، در یک نشست خبری گفت: «شمسالدین جبار از هوستون به نیواورلئان در شب ۳۱ دسامبر سفر کرد.
او همان شب چندین ویدیو در یک فضای آنلاین منتشر کرد که در آنها حمایت خود را از داعش اعلام کرده بود.»
در یکی از این ویدیوها، جبار توضیح میدهد که در ابتدا قصد داشته است به خانواده و دوستان خود آسیب برساند، اما نگران بوده است که تیتر اخبار به «جنگ میان مومنان و کافران» اشاره نکند.
:::
از شمسالدین جبار چه می دانیم؟
ارتش ایالات متحده، عصر چهارشنبه، ۱۲ دی، بهطور رسمی اعلام کرد که شمسالدین جبار، مرد ۴۲ ساله تگزاسی که به حمله با یک وانت به جمعیت در جشنهای سال نو در نیواورلئان متهم شده است، ۱۳ سال در ارتش آمریکا خدمت کرده بود و از جمله به افغانستان اعزام شده بود.
او پس از زیر گرفتن مردمی که در حال جشن بودند، در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شد. این حمله ساعت سه و ربع بامداد چهارشنبه، اولین روز سال نو میلادی در یک محله توریستی نیواورلپان رخ داد و به کشته شدن دستکم ۱۵ تن و زخمی شدن دهها انجامید. مقامات فدرال و پلیس نیواورلئان میگویند که جبار به تنهایی عمل نکرده است. آنها اکنون بهدنبال همدستان او هستند.
افبیآی گفت جبار پرچم داعش را روی کامیون خود انداخته بود. افبیآی این حمله را بهعنوان یک اقدام تروریستی احتمالی تحت بررسی قرار داده است.
انتشار این ویدیو در چندین کانال تلگرامی و اینستاگرامی با چه هدفی است؟ سفیدشویی زندان؟ اینکه خانم نرگس محمدی در زندان با فرزندان خودش صحبت میکرد را بارها گفتیم هرچند مخالفان ما به دروغ میگفتند او با فرزندانش صحبت نمیکرد. این ویدیو فاجعه امنیتی است. باید از سپیده قلیان پرسید برای... pic.twitter.com/kfXPc9Ncua
-- Morteza Esmailpour مرتضی اسماعیلپور (@esmailpour_m) January 1, 2025
ایران اینترنشال - وحید هاشمیان، مربی پیشین تیم ملی فوتبال، در گفتوگو با تابناک درباره روند برکناری اسکوچیچ پیش از جام جهانی قطر، از نقش محمد مخبر، دستیار علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و معاون اول رییس وقت دولت جمهوری اسلامی به همراه پسرش در این تصمیم پرده برداشت.
هاشمیان در این گفتوگو با انتقاد از برکناری «غیرمحترمانه» اسکوچیچ و دستیارانش، گفت: «یک روزی آقای مخبر، معاون اول یک برنامه آنلاین گذاشته بود و در اخبار هم پخش شد که افراد نخبه به ایران برگردند و کمک کنند. حالا من خودم را نخبه نمیدانم، اما کار را در بالاترین سطح را دیدهام. اگر الان هم در آلمان زندگی میکنم، به خاطر خانوادهام است وگرنه ایران را خیلی دوست دارم و یک دقیقه هم دوست ندارم اینجا باشم. با این حال وقتی آقای مخبر میآید و این صحبتها را میکند و بعد مشخص میشود که او از طریق پسرش یا افراد دیگر در برکناری مربیهای تیم ملی نقش داشته، چه انگیزهای میماند؟»
پیش از برگزاری جام جهانی قطر و پس از حضور مهدی تاج در سمت ریاست فدراسیون فوتبال، دراگان اسکوچیچ که تیم ملی فوتبال را به جام جهانی رسانده بود، از سمتش برکنار شد و کارلوس کیروش جانشین او شد.
هاشمیان درباره وضعیت فوتبال ایران گفته: «خب طبیعی است مسائلی که امروز در فوتبالمان میبینیم و اینکه فوتبال ایران به اینجا رسیده، بیخود نیست. اینکه کریم باقری، وحید هاشمیان، مهرداد خانبان و قربانعلیپور را پس از زحمتی که کشیدند و تیم را به جام جهانی بردند را از تجربه جام جهانی محروم کنید، اجازه آیندهسازی به مربیان ایرانی ندهید و فرصت را به جوانان آیندهدار پرتغالی! بدهید، آیا فوتبالی و منطقی است؟»
مهاجم پیشین تیم ملی فوتبال که یازده سال در بوندسلیگا توپ زد، در ادامه گفته: «ببنیید که آقای محمد خاکپور کجاست؟ آقای حمید علیدوستی کجاست؟ وحید هاشمیان کجاست؟ مهدی مهدویکیا کجاست؟ سایر پیشکسوتان کجا هستند؟ خب اینها باید فوتبال ایران را بسازند.»
هاشمیان درباره دخالت بازیکنان در برکناری اسکوچیچ و حضور طارمی و جهانبخش در ساختمان ریاستجمهوری، گفت: «من هم این موضوع را شنیدم، اما چون ندیدم نمیتوانم درباره آن صحبت کنم. من اگر جای مخبر در نهاد ریاست جمهوری بودم و میگفتند بازیکنان تیم ملی میخواهند اینجا بیایند، دستور میدادم که آنها را راه ندهند و میگفتم که به فدراسیون فوتبال بروند،»
دستیار سابق ویلموتس و اسکوچیچ گفت: «اشخاصی منافعشان در این بود که ما برویم و اشخاص دیگری بیایند که از کنار آنها سود ببرند. سود آنها هم حالا یا دلاری بود یا جایگاهی بود.»
خطاب به دکتر صادق زیباکلام: زندان را جامعه و زندانبان را نظام سیاسی ندان
مصطفی مهر آیین
اینروزها آقای دکترزیبا کلام سخت در پی تشریح و توضیح این مساله است که افراد مدعی تغییر رژیم فقط به دنبال لایک در فضای مجازی و محبوبیت و هورا کشیدن مردم پر از بغض و کینه هستند و هیچ برنامه ای برای عبور از جمهوری اسلامی ندارند و من هم وارد بازی براندازی نمی شوم و با وجود همه مشکلات کشور سعی در گشودن همین بن بست دارم.
۱. جناب دکتر زیبا کلام عزیز: صرف تصویر وضعیت موجود به مثابه یک بن بست به معنای آن است که ما با سیاست روبرو نیستیم که بخواهیم آن را تغییر دهیم.ما با درب زندانی روبروییم که باید آن را بشکنیم. دوم آنکه تقلیل رنج و درد مردم و سخن گفتن از رنج مردم به جمع کردن لایک در فضای مجازی اوج بی اخلاقی و بی ایمانی و بی سوادی یک انسان دانشگاهی و اهل فکر است.اگر خودتون گرفتار این مشکل هستید همه فعالان مدنی و سیاسی را همچون خود تصویر نکنید. در جامعه ای که از ابتدا نظم اش بر این قرار گرفته که فقط یک نفر دیده شود و همین ایده اینهمه نابودی به بار آورده دیگر هیچ کس آرزوی تبدیل شدن به کانون دیده شدن مردم را ندارد: دیده می شوم پس نابود میکنم چون دیده شدن توسط مردم به من مشروعیت نابود کردن میدهد.این توضیح ساده اصل ولایت است.
۲. نکته مهم تر آنکه جناب زیبا کلام شما با کدام تعریف از نظام سیاسی، وضعیت سیاسی این کشور را دارای حکومت می دانید که بر جامعه اعمال قدرت میکند: سالهاست جامعه تبدیل به زندان و نظام سیاسی تبدیل به یک زندانبان و شکنجه گر شده است. شرایط زندگی در این جامعه چیزی جز زیستن در یک زندان نیست. اصلا نیازی نیست کسی نظریه تغییر رژیم بدهد.ما از قبل با تغییر رژیم روبرو هستیم چون رژیم تبدیل به زندانبان شده است و ما زندانیان آن هستیم. در این حالت یا زندانیان شورش می کنند یا کسی از بیرون به کمک آنها می آید. اینکه تعدادی تواب سیاسی اکنون به قدرت رسیده اند و به زندان سازی کشور مشروعیت بخشیده اند و هر روز در پی تعویض لامپ زندان یا خوشبو کردن هوای بدبوی آن هستند را حکومت می دانید؟
۳. جناب زیباکلام عزیز، به جای تکرار این مکررات و ناتوانی در روبرو شدن با ترس زندگی بدون جمهوری اسلامی، بهتر است به زبان دکتر حسین بشیریه به حکمت دیرین سیاست برگردید که همانا بهزیستی اخلاقی، اقتصادی و اداره امور عمومی جامعه و تدبیر امور مردم برای زیستن بهتر و تجربه کردن بالاترین میزان انسان بودن و آزادی و عدالت است.جناب زیبا کلام جمهوری اسلامی تمام شده و دیگر اینقدر غرق در نقش زندان بان و شکنجه گر و جنگ افروز شده است که نمی تواند همچون یک موجود عادی زندگی کند.شما نمی توانید به چنین پدیده ای حتی توصیه کنید که برای ماندن خودت هم که شده چنین و چنان کن که اگر هم بخواهد این زندان را زیباتر کند دیگر مردم زندانی این سرزمین آن را نمی خواهند: این جامعه به زبان آن فیلسوف نیاز به خروج از سیاهی جنگل و دیدن دشت صاف و فضای آزاد و تابیدن نور و سبک احساس کردن زندگی دارد. این همان فتح مبین ماست.سخن از چیز دیگر نگو اگر نمیتوانی این بگویی و به زبان ویتگنشتاین بهتر است در مورد چیزی که نمی توانیم سخن بگوییم سکوت کنیم.این سکوت البته فلسفی است و منظور حق سخن گفتن شما نیست که حق سخن گفتن شما جزیی از همان دشت صاف و آزاد است.
رادیو بین المللی فرانسه - جمهوری اسلامی نفسهای آخر خود را میکشد. این عبارت مدتی است ورد زبان بسیاری از کارشناسان و ناظران ایرانی و خارجی شده است. با نابودی حماس، زمینگیر شدن حزبالله و سقوط رژیم بشار اسد، جمهوری اسلامی موضع تهاجمیاش را به کل از دست داد و اکنون به وضع دفاعی رقتانگیزی دچار شده است. در ایران نیز مردم درماندگی رژیم را در برآوردن نیازهای روزمرۀ خود هر روز به چشم میبینند، چنان که صدای اعتراض به سیاستها و عملکردهای رژیم حتی از دهان کارگزاران پیشین آن نیز شنیده میشود. زورگویی رژیم را بسیاری از جوانان به ویژه زنان ایرانی برنمیتابند و پایداری آنان در برابر نهادهای سرکوب و «پلیس امنیت اخلاقی» جهانیان را به تحسین واداشته است.
کارشناسان همۀ این دادهها را نشانههای احتضار نظام جمهوری اسلامی میدانند. با این حال، دربارۀ چگونگی فروپاشی یا برچیده شدن آن همرأی نیستند. آیا رژیم با حملۀ خارجی برخواهد افتاد؟ آیا با قیام مردمی سقوط خواهد کرد؟ یا ترکیبی از این دو حالت به عمر رژیم پایان خواهد داد؟ بعضیها معتقدند که در درون سپاه پاسداران یا دیگر نیروهای نظامی کشور کم نیستند فرماندهانی که از ناکارآمدی و بیهودگی جمهوری اسلامی به جان آمده باشند و برای دگرگون کردن آن در اندیشۀ کودتای نظامی باشند.
اما بیشینۀ مخالفان جمهوری اسلامی با این گزینه موافق نیستند و خواهان برافتادن کلیت رژیم اند. آنان سالهاست از یک «دوره گذار سیاسی» سخن میگویند که پس از برافتادن جمهوری اسلامی آغاز خواهد شد و با برقراری نظام جدید پایان خواهد یافت. اگر فرضِ برافتادن رژیم به هر شکلی تبدیل به یقین شود آیا میتوان پیش بینی کرد که این دورۀ گذار چه مدت طول خواهد کشید و چه نیروهایی رهبری این دوره را عهده دار خواهند شد؟ آیا میتوان امیدوار بود که در این باره ایرانیان به نوعی اجماع یا همرأیی برسند؟
تجربه سوریه در این باره بسیار آموزنده است. زمام امور این کشور را پس از چهارده سال جنگ داخلی و کشاکشهای خونین دینی و قومی سرانجام ائتلافی از شورشیان اسلامگرا به رهبری احمد الشرع به دست گرفت. پیروزی این ائتلاف زمانی امکانپذیر شد که حامیان اصلی بشار اسد یعنی روسیه و ایران توانایی دفاع از او را از دست دادند و شورشیان از پشتگرمی- و نه لزوماً پشتیبانی- بعضی قدرتهای منطقهای به ویژه ترکیه اطمینان یافتند.
البته جمهوری اسلامی با رژیم بشار اسد و جامعۀ ایران با جامعۀ سوریه قیاسپذیر نیست. هریک از این دو رژیم گذشتهای جداگانه دارد. از نظر تاریخی، فرهنگی و جامعهشناختی نیز دو کشور قیاسناپذیرند. ایران کشوری کهنسال با فرهنگی ریشه دار و جوانانی دانشآموخته است. درحالی که سوریه، مانند بیشتر کشورهای عربی منطقه، کشوری است نوپدید که در اصل پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول پدید آمد. حتی کشورهای عربی منطقه نیز به رغم همزبانی و همانندیهای دیگر به آسانی قیاسپذیر نیستند.
به گفتۀ آنتوان بَسبوس، سیاست شناس فرانسویِ لبنانیتبار و مدیر دیدهبان کشورهای عرب در پاریس، میان برافتادن بشار اسد در سوریه و برافتادن صدام حسین در عراق و معمر قذافی در لیبی فرق اساسی وجود داشت. کافی است به این نکته توجه کنیم که در آن دو کشور مجسمههای صدام حسین و قذافی را در میدانهای شهرها سربازان خارجی به زیر افکندند، در حالی که مجسمههای بشار اسد و پدرش حافظ اسد را مردم سوریه پایین آوردند. اگر در معنای سخن این سیاست شناس اندکی درنگ کنیم متوجه نکات بسیاری دربارۀ اوضاع و احوال کنونی و احتمالاً آیندۀ آن کشورها خواهیم شد.
عراق و لیبی پس از سالیان دراز هنوز روی آرامش و ثبات به خود ندیدهاند. البته سوریه نیز معلوم نیست در آیندۀ نزدیک به ثبات و آرامش دست پیدا کند یا نه. روز یکشنبه ۲۹ دسامبر احمد الشرع، رهبر تازۀ سوریه، در گفت و گو با خبرگزاریهای «العربیه» و «الحَدَث» گفت: برای برگزاری انتخابات در سوریه به چهار سال زمان نیاز داریم. یک سال طول خواهد کشید تا سوریها شاهد تغییرات چشمگیر در کشور باشند. تهیۀ پیشنویس قانون اساسی تازه احتمالا سه سال به طول خواهد انجامید. انتخابات معتبر نیازمند سرشماری کامل جمعیت است.
در آن مصاحبه او افزود که قصد دارد گروه اسلام گرای «هیئة تحریرالشام» را که رهبری شورشیان را در سوریه در دست داشت، منحل کند. او با این کار میخواهد به گروههای مسلح دیگر از جمله «نیروهای دموکراتیک سوریه» زیر رهبری کردها نشان دهد که برای ایجاد ثبات در سوریه باید سلاحهاشان را به زمین بگذارند.
دویچه وله - علی خامنهای انتقادها از رویکرد ایران در قبال حکومت بشار اسد را ناشی از "فقدان فهم و شناخت درست از مسائل" دانست. او با اشاره تلویحی به محمد جولانی گفت که "نباید به این جوله و تحرک کنونی باطل نگاه کرد."
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۱۲ دیماه طی سخنانی در آستانه پنجمین سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین سپاه قدس، اقدامات سلیمانی را "احیای جبهه مقاومت" نامید و ادعا کرد که او "از جوانان آماده بهکار در سوریه، لبنان و عراق به بهترین وجه استفاده میکرد."
خامنهای با تاکید بر "پیروزی دیر یا زود ملت سوریه" بر کسانی که آنها را "اشغالگران" نامید، از استمرار "مقاومت در یمن، فلسطین و لبنان" ستایش کرد.
رهبر جمهوری اسلامی افزود: «عدهای از روی فقدان فهم و شناخت و تحلیل درست از مسائل، اینگونه تصور و بیان میکنند که با وقوع حوادث اخیر منطقه، خونهای ریختهشده در راه دفاع از حرم، هدر رفته که این تصور و بیان آن، خطا و اشتباهی بزرگ است.»
او ادامه داد: «در فرهنگ قرآنی هر خونی که هر جا در راه حق و خدا ریخته شود حتی اگر پیروزی حاصل نشود، هدر نمیرود و نزد پرورگار با ارزش است.»
به دنبال سرنگونی حکومت بشار اسد در پی تحولاتی پرشتاب، انتقادهای فراوانی از حدود ۱۳ سال حضور جمهوری اسلامی در سوریه برای حمایت از حکومت اسد مطرح شده است. منتقدان با اشاره به از بینرفتن میلیونها دلار از ثروت ملی و کشتهشدن بسیاری از نیروهای ایران، این رویکرد جمهوری اسلامی نسبت به سوریه را بیحاصل میدانند.
انتقادها و نگرانیها نسبت به هدررفت منابع ایران در سوریه تنها محدود به مخالفان نظام جمهوری اسلامی و کاربران در شبکههای اجتماعی باقی نمانده است.
از جمله در میان پیشروی برقآسای مخالفان اسد به سمت دمشق، بهرام پارسایی، عضو پیشین مجلس شورای اسلامی، در شبکه اجتماعی اکس (توییتر سابق) نوشت: «تا زمانی که مجلس بودم بدهی سوریه و بشار اسد به ایران ۳۰ میلیارد دلار بود که این بدهی به دلار ۷۰ هزار تومان برابر است با دو هزار تریلیون تومان. تکلیف این مبلغ کلان چیست؟»
ادبیات تهدیدآمیز خامنهای علیه محمد جولانی
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه سخنان خود، پیروزی در سوریه را "قطعی" دانست و افزود: «نباید به این جوله [جولان] و تحرک کنونی باطل نگاه کرد؛ چرا که اینها که امروز جولان میدهند روزی زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد.»
اشاره تلویحی او به احمد شرع، معروف به ابومحمد جولانی، رهبر گروه هیئت تحریر شام است که رهبری گروههای شبهنظامی مخالف را در سرنگونی بشار اسد بر عهده داشت و حال، قدرت را در این کشور بهدست گرفته است.
خامنهای استمرار حضور کسانی را که "اشغالگران متجاوز" در سوریه نامید، "ناممکن" خواند و ادعا کرد: «سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقبنشینی خواهند شد.»
او همچنین ابراز اطمینان کرد که "پایگاههای آمریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهند شد."
به گزارش روزنامه خراسان؛ پنج سال از آن بامداد تلخ جمعه ۱۳دی ۱۳۹۸ می گذرد . ساعات عجیبی که منطقه غرب آسیا با خبر شهادت سردار سلیمانی در بهت و حیرت فرورفت . منطقه ای پرتنش که با رشادت های قاسم سلیمانی، سردار دل ها ، کابوس تروریست های داعش را پشت سر گذاشته بود و رو به آرامش می رفت اما دست های همیشه مداخله گر آمریکایی نگذاشتند تا این آب خوش از گلوی مردم پایین رود و با ترور مرد صلح ساز و فرمانده مبارزه با تروریسم بار دیگر و تا امروز آرامش را از این منطقه گرفتند. اما قاسم سلیمانی به جهت ابعاد مختلف وجودی اش حرف های زیادی برای گفتن درباره اش وجود دارد که با گذشت پنج سال از شهادتش همچنان باقی است.
یکی از چهره های نزدیک به او در این سال ها محمدجواد ظریف وزیرخارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران و معاون فعلی راهبردی رئیس جمهور است که در عرصه های مختلف سابقه همکاری با حاج قاسم را در منطقه داشته است . ظریف که در ۴۵ سال اخیر در عرصه دیپلماسی نقش انکارناپذیری در سیاست خارجی ایران داشته ، از افغانستان تا لبنان و از فلسطین تا عراق و سوریه ، خاطرات و حرف های شنیدنی زیادی برای گفتن از حاج قاسم دارد . او همچنان معتقد است قاسم سلیمانی قهرمان صلح و مبارزه با تروریسم در منطقه بود و بدون تردید یک اسطوره در حفظ منافع ملی . ظریف به خاطرات خود از سردار سلیمانی اشاره می کند و از دیدارهای هفتگی و صبحانه های کاری در وزارت خارجه ای می گوید که با شهادت سردار ، ساختمان محل دیدارها به نام شهید مزین شد. همان دیدارهایی که هماهنگی بالایی بین میدان و دیپلماسی ساخت و نتیجه اش پیروزی های درخشان در عرصه مقابله با تروریسم در نیمه دوم دهه نود بود.در ادامه، این گفت وگو را می خوانید:
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی ایران نیروی قدس سپاه پاسداران را به وجود آورد و چرا حاجقاسم را مسئول آن کرد؟ آیا اصلاً نیاز بود و در راستای منافع ملی ماست؟
حاجقاسم اولین فرمانده نیروی قدس نبود، ابتدا یک اداره کل نهضتها در وزارت خارجه داشتیم در دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ ، بعد این کار واگذار شد به نیروی قدس و نیروی قدس تشکیل شد. در واقع ما طبق قانون اساسی از آرمان نهضت های آزادی بخش حمایت می کنیم، ولی آن ها از طرف ما نمی جنگند، آن ها نیروهایی هستند که به خاطر اشغال خارجی به خاطر ظلم، استعمار و بر اساس مقاومت شکل می گیرند و از سوی ما حمایت می شوند. شما نمی توانید یک نیروی مقاومت ایجاد کنید. مقاومت را زمینه های واقعی ایجاد می کند و شما می توانید حمایت کنید. در یک مقطعی این حمایت به عهده اداره کل نهضت های آزادی بخش وزارت خارجه بود و سپس با نیروی قدس شد. تصمیمی بود که در سطح بالای کشور گرفته شد و دلایل خودش را داشت.
فکر میکنید که میدان در زمینه دیپلماسی به شما کمک میکرد؟
ببینید هم در قضیه افغانستان و هم در قضیه عراق، میدان و دیپلماسی با هم و مکمل هم بودند و دستاوردهای بسیار بسیار عظیمی برای کشور داشتند. اما بحثی که من راجع به دیپلماسی و میدان دارم، این است که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، شما ۵ عنصر تشکیلدهنده امنیت ملی دارید که نمایندگانشان در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند. یکی نیروهای مسلح که طبق قانون اساسی یک نماینده دارد در شورایعالی امنیت ملی و آن رئیس ستاد کل است. یکی وزارت خارجه است، یعنی دیپلماسی، یکی رئیس سازمان برنامه و بودجه عضو شورایعالی امنیت ملی به عنوان نماینده اقتصاد، یکی انسجام داخلی که وزیر کشور عضو شورایعالی امنیت ملی، و یکی اطلاعات خارجی و امنیت که وزیر اطلاعات است. این پنج مؤلفه یا پنج ستون امنیت ملی است که طبق قانون اساسی شناسایی شدند. البته این شورا ۵ عضو دیگر هم دارد شامل رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضاییه و دو نماینده رهبری که در زمانهای مختلف گرایشهای مختلفی داشته اند.
اعتقاد بنده این است که این پنج صنف باید با همدیگر یک جایی کارشان با هم هماهنگ بشود، به همدیگر کمک کنند، نهتنها برای همدیگر تزاحم نداشته باشند، بلکه همافزایی داشته باشند. هر زمانی که ما این کار را کردیم، حالا یا با هدایت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و یا خود شورایعالی امنیت ملی، مثل همان که عرض کردم، مذاکرات بن و بعد از آن سرنگونی صدام حسین در عراق، توانستیم منافع زیادی را به دست بیاوریم و کاملاً هم همافزایی کردیم. در قضایای سوریه در مواردی توانستیم خیلی همافزایی داشته باشیم و در واقع ما زمانی که نیاز بود بازوی میدان بودیم و در برخی موارد هم میدان بر اساس نیازهای دیپلماسی عمل کرد. اما مواردی هم هست که این هماهنگی اتفاق نمیافتد، اگر این هماهنگی اتفاق نمیافتد یا نیفتاده گناه کنشگر میدان یا دیپلماسی نیست بهخاطر این است که او دارد به وظیفهاش عمل میکند، جایی که باید این ها را هماهنگ میکرد، کوتاهی کرده و هماهنگی نکرده است.
قبل از شهادت ایشان، شما فکر میکردید که حاجقاسم ترور بشود؟
همه ما نگران سلامتی حاجقاسم بودیم شاید بهغیراز خود ایشان، چون خودش هم طالب شهادت بود وهم بر اساس تعریفی که داشت معتقد بود که اتفاقی برایش نمیافتد. ما هر هفته همدیگر را می دیدیم و تقریباً بدون استثنا، هر وقت میگفت من می خواهم به منطقه بروم، در گوش ایشان «فالله خیر حافظا و هوالرحم الراحمین» را میخواندم، چون نگران بودم. میدانم که مقام معظم رهبری هم همیشه نگران سلامتی حاجقاسم بودند. آقای رئیسجمهور هم نگران سلامتی ایشان بودند.
ایران وایر - عربستان سعودی از اعدام شش شهروند ایرانی به اتهام قاچاق مواد مخدر به این کشور خبر داد. به گزارش رسانههای رسمی کشور عربستان، این افراد به دلیل قاچاق حشیش به عربستان محاکمه و در شهر دمام، واقع در منطقه الشرقیه، اعدام شدند.
بر اساس گزارش خبرگزاری سعودی «واس»، وزارت کشور عربستان سعودی مدعی شده است که نیروهای امنیتی، این افراد را دستگیر کرده و پس از انجام تحقیقات و بازجوییها، اتهام آنها در دادگاه ویژه به اثبات رسیده است.
بر اساس بیانیه این وزارتخانه، احکام اعدام پس از طی مراحل قضایی و تایید در دیوان عالی عربستان به اجرا درآمد. اجرای این احکام در حالی صورت گرفت که پیشتر برخی از سازمانهای حقوق بشری نسبت به افزایش موارد اعدام در این کشور هشدار داده بودند.
ما در فروپاشی تاریخی یا فرهنگی هستیم. فروپاشی در یک سال گذشته و هم اکنون ابعاد گسترده یافته. چگونگیاش را به اجمال مینویسم. وقتی آنرا خواندید، پیراموناش فکر کنید. اگر از بررسی من خوشتان نیامد یا مثلا موافقاش نبودید، زود واکنش نشان ندهید. سعی کنید رگهای گردنتان برافروخته نشود. چیزی را که مینویسم بسیار مهّم است. به درنگ یا تامّل زیاد احتیاج هست. بنابراین به آنچه که به تکرار بگویم، مختصر مینویسم، فکر کنید و زیاد فکر کنید.
دوباره سال نوی جهانی از راه رسیده، دوباره عطر شادمانی در خیابانها و خانههای آذین بسته کشورهای آزادی که میهماندار ما تبعیدیان هستند پراکنده شده، و دوباره من چون بسیاری از وطن از دست دادهها در این لحظات بیشتر از همیشه به یاد وطن و به یاد مردمانی هستم که محروم از این نوع شادمانیها شدهاند.
نه! نه این که از شادی این مردمان شاد نباشم؛ چون حاکمان مسلط بر سرزمینمان سیاه دل نیستم. خوشبختانه خون فرهنگی در رگهایم میدود که شادمانی را دوست دارد و از اندوه میگریزد.
یک آقای مومن نماز خوان امت اسلام که در شهر قم یک هیئت مذهبی بنام «هیئت انصار المحسن» را میچرخاند میگوید زنگ زدیم به یکی از این مداحان که بیاید در هیئت ما نیم ساعتی مداحی کند.
گفت بیست و پنج میلیون تومان برای نیم ساعت میگیرم! گفتیم: بیست و پنج میلیون تومان؟ آنهم برای نیم ساعت؟ مگر شما همان نیستید که در تلویزیون گفتهاید برای مداحی یکشاهی نمیگیرید و این کار را فقط برای رضای خدا میکنید؟ در جواب مان گفت: بیست و پنج میلیون تومان برای نیم ساعت، والسلام! حوصله چک و چانه زدن را هم ندارم! تازه اگر بخواهید توی مجلستان چند نفری غش بکنند مبلغ میرود بالا! ما چند نفر «غش کن» میآوریم که باید به آنها هم دستمزد بدهید!
آقا! خدا را صد هزار مرتبه شکر که در دوران حکومت پر شکوه این آقایان مشاغل جدیدی پیدا شده و اگر روزی روزگاری گذارمان به آن سرزمین عجایب افتاد نباید نگران بیکاری و بی پولی و این حرفها باشیم، میرویم در گروه غش کنان عضو میشویم نان و بوقلمونی برای مان فراهم میشود! یک نکته دیگر را بگوییم برویم پی بد بختیهای مان. میشود محض رضای خدا بما بگویید این «انصار المحسن» دیگر چه صیغهای است؟ میشود بفرمایید این آقا محسن دیگر کیست که اینهمه سینه زن و قمه زن و فدایی و زنجیر زن و سینه چاک و هیئت و انصار دارد؟
بعضی تحلیل میکنند کشورهای غربی و به ویژه کارتر باعث پیروزی انقلاب شدند! واقعاً عجیبه اینگونه تفاسیر. کسانی که چنین میگویند احتمالا آنموقع سنشان کم بود یا اصلاً به دنیا نیامده بودند که به چشم ببینند ثمره چهار دهه نفرت پراکنی چپ مذهبی و کمونیست آنچنان مردم ایران را یکدست علیه خاندان پهلوی بسیج کرده بود، کارتر که سهل است، حتی خداوند هم نمیتوانست مانع این خودکشی دسته جمعی شود.
طرفداري - نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی به شدت از مدافع سابق تیم ملی ایران بابت اظهاراتش در خصوص ورزشگاه آزادی انتقاد کرد.
صحبتهای محمد خاکپور درباره ورزشگاه آزادی پیش از بازی دوستانه پیشکسوتان استقلال و پرسپولیس و تیم منتخب ۹۸ باعث ایجاد یکسری حواشی شد.
حمید رسایی نماینده تهران در مجلس از اظهارات محمد خاکپور بسیار عصبانی شد و در شبکههای اجتماعی نوشت: باید تاسف خورد برای ورزشکارانی مثل محمد خاکپور که یا بدون اطلاع هستند یا اطلاع دارند و واقعیتها را انکار میکنند.
رسایی با انتشار تصاویری از ساخت ورزشگاه که پس از انقلاب ساخته شد، نوشت: این تصاویر ورزشگاههایی را نشان میدهد که با استانداردهای روز دنیا و با بهره گیری از توان و تخصص متخصصان داخلی طی چند سال اخیر ساخته شدهاند.
رسایی افزود: بگذریم از اینکه ورزشگاه آزادی با هزینه گزاف و با نظارت شرکت آمریکایی توسط فرمانفرمائیان ساخته شده فردی که چند سال قبل از مرگش با خباثت آمریکاییها در دولت بیل کلینتون یک میلیون دلار از سرمایههای ایران را به نفع شخصیاش بلوکه کرد.
محمدرضا احمدی، مجری صداوسیما، گمان نمیکرد که در جریان مسابقه دوستانه تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۹۹۸ و تیم منتخب سرخابیها به مناسبت بازگشایی مجدد ورزشگاه آزادی تهران، محمد خاکپور در پخش زنده از محمدرضاشاه پهلوی تشکر کند و او را فردی میهنپرست بنامد. تلاشهای این مجری تلویزیون برای قطع سخنان این مدافع سابق تیم ملی فوتبال ایران هم نتیجهای نبخشید و او همچنان کوتاه نیامد و مجددا از پادشاه فقید ایران بابت ساخت ورزشگاهی که آن را «مایه آبروی ایرانیان» خواند، تقدیر کرد.
این اتفاق موجب شد تا در ۴۸ ساعت اخیر، هزاران ایرانی در شبکههای اجتماعی، شجاعت محمد خاکپور در بیان حقیقت را ستایش کنند و از تفاوتهای رفتاری آشکار میان نسل فوتبالی سال ۱۹۹۸ با نسل فعلی تیم ملی فوتبال ایران بنویسند.
این در حالی است که حواشی این مسابقه دوستانه تنها به کنایههای محمد خاکپور به مسئولان جمهوری اسلامی به دلیل ناتوانی از ساخت حتی یک ورزشگاه فوتبال با کیفیت ورزشگاه آریامهر یا آزادی در ۴۵ سال اخیر، محدود نبود و این خبر که علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، به دلیل امتناع از دیدار با استاندار خراسان رضوی و پرویز برومند، دروازهبان سابق تیم ملی، به دلیل خودداری از احترام به سرود جمهوری اسلامی در دیدار دوستانه قبلی در مشهد، به مسابقه روز دوشنبه دعوت نشدهاند، هم بسیار در کانون توجه قرار گرفت.
کریم باقری، سرمربی پرسپولیس و دیگر عضو نسل پرافتخار فوتبال ایران در جام جهانی فرانسه، ملقب به نودوهشتیها، هم روز سهشنبه در نشست خبری تیمش برای مسابقه با هوادار، اعلام کرد دلیل اینکه در مسابقه دوستانه در ورزشگاه آزادی حاضر نشد، اعتراض به ممنوعالتصویر شدن علی دایی و پرویز برومند و محرومیت آنان از حضور در تیم خیریه نودیوهشتیها بود.
این نسل فوتبالی علاوه بر ثبت رکوردهایی جدید و دستیابی به افتخاراتی تکرارنشدنی در زمین چمن، مانند اولین صعود به جام جهانی پس از وقوع انقلاب اسلامی، اولین برد تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی، حضور بیش از ۱۵ نفر از بازیکنان آن در لیگهای معتبر جهان، کسب سه عنوان بهترین بازیکن سال آسیا، معرفی علی دایی بهعنوان سومین گلزن برتر تاریخ فوتبال جهان پس از رونالدو و مسی یا معرفی کریم باقری بهعنوان گلزنترین هافبک تاریخ فوتبال جهان در رده ملی، در سالهای اخیر، ثابت کرده است که در همراهی با مردم معترض ایران علیه سرکوبهای جمهوری اسلامی نیز با سایر نسلهای فوتبال ایران تفاوتی آشکار دارد؛ مخصوصا در مقایسه با نسل فعلی فوتبال ایران که دائم به اشکال مختلف تلاش میکنند برای کسب منافع مالی بیشتر، پیوسته از مقامهای ارشد نظام جمهوری اسلامی تمجید کنند.
در اوج سرکوب و کشتار معترضان ایرانی در اعتراضهای پاییز ۱۴۰۱ نیز در شرایطی که شماری از اعضای نسلهای پیشین فوتبال ایران مانند دایی، برومند، باقری، گلمحمدی، غفوری، کریمی، مهدویکیا یا ماهینی به علت حمایت از شهروندان معترض با بازداشت، احضار، تهدید جانی یا ممنوعالخروجی مواجه شدند، بازیکنان تیم ملی فعلی در حاشیه مسابقات جام جهانی قطر مشغول رقص و پایکوبی بودند.
ایران اینترنشنال - حمید رسایی، نماینده تهران، در تذکری در جلسه علنی مجلس گفت که محمد باقر قالیباف، رییس مجلس، در پاسخ به پیگیری او دلیل ابلاغ نشدن قانون حجاب را تصمیم شورای عالی امنیت ملی ذکر کرده است.
رسایی روز چهارشنبه ۱۲ دی در تذکری در جلسه علنی مجلس در عین حال افزود که «من پیگری کردم و شورای امنیت ملی اعلام کرده ما در این باره مصوبه ای نداشتهایم.»
این نماینده تهران روز سه شنبه در تذکری گفت که شایعه شده شورای عالی امنیت ملی جلوی ابلاغ قانون حجاب را گرفته اما شورای عالی امنیت ملی در این زمینه بحث نکرده و خامنهای هم نظری نداشته است.
محمدباقر قالیباف، رییس مجلس، در پاسخ به این تذکر گفت:«اول اینکه میگویید شایعه است، خب اگر شایعه است، شایعه است دیگر.»
قالیباف درباره ابلاغ نکردن قانون حجاب در ۲۳ آذر گفت:«همان مرجعی که این تاریخ را به ما ابلاغ کرده بود، مجددا آن را تمدید کرد؛ پس من این موضوع را تعیین نکردم و ابلاغ را رعایت کردم.» او اشارهای به این مرجع نکرد. با این حال به گفته رسایی، قالیباف روز سهشنبه در گفتوگو با او در جایگاه هیات رییسه گفته که این مرجع شورای عالی امنیت ملی بوده است.
مسعود پزشکیان قانون حجاب را ابلاغ نکرده و بر اساس قوانین، پس از ممانعت رییسجمهور برای ابلاغ یک قانون رییس مجلس آن را ابلاغ خواهد کرد. محمد باقر قالیباف وعده داده بود که این قانون ۲۳ آذر ابلاغ خواهد شد.
با این حال این قانون در آن تاریخ ابلاغ نشد و اکبر رنجبرزاده، نماینده اسدآباد، گفت که ابلاغ نشدن آن به دلیل ممانعت شورای عالی امنیت ملی بوده است.
شهرام دبیری، معاون پارلمانی پزشکیان نیز گفت که دولت درخواست کرده این قانون فعلا ابلاغ نشود و در حال آمادهسازی یک لایحه اصلاحی برای ارسال به مجلس است.
تذکرهای رسایی انتقاد برخی نمایندگان را به دنبال داشت.
در آغاز سال نو اصولا باید تبریک گفت و سال خوبی برای همگان آرزو کرد. امید داشت و امیدوار بود به آن چه در روزهای پیشِ رو اتفاق خواهد افتاد و از دگرگونی های مثبت گفت و تغییراتی که دنیایی بهتر برای ما به وجود می آورد.
اما من ترجیح می دهم در آغاز سال ۲۰۲۵ بیشتر از نگرانی های خودم بگویم تا تصاویر خیالی از آینده. کاری که در ایام جوانی نکردیم چون جوان بودیم و با دانسته های آن روزی توان دورنگری نداشتیم و نمی توانستیم داشته باشیم.
این روزها که موضوع ساعدی پیش آمد، زخمی که ۴۶ سال است التیام نیافته دوباره سر باز کرد و زخم و چرک از آن بیرون زد و دلیلی شد برای این که این چند خط را بنویسم و از نگرانی های خودم بگویم.
حکومت نکبت اسلامی امروز نه فردا بالاخره سقط خواهد شد و به نظر بسیاری با رفتن این حکومت اوضاع رو به بهبود خواهد گذاشت و مانع بزرگی که بر سر راه پیشرفت ایران و ایرانی قرار گرفته از میان خواهد رفت. این به درستی یک طرف ماجراست اما از طرف دیگر ماجرا که ما خودهامان هستیم کمتر سخنی به میان می آید و همه چیز به فردای تغییرات اساسی سپرده می شود و انتخابی که ظاهرا در آرامش صورت خواهد گرفت و رسیدن به جایگاهی که آن را جایگاه آزادی و دمکراسی نام می نهیم.
به من می گویند چرا این قدر به موضوع قبر ساعدی اهمیت می دهی و بیشتر از این که به تبهکاری حکومت نکبت بپردازی به این موضوع می پردازی. خب. به اندازه ی کافی و به شکل همیشگی به موضوع حکومت فعلی پرداخته ایم و باز هم خواهیم پرداخت و یکی دو روز پرداختن به موضوع «ظاهرا» سخیف و بی ارزش قبر ساعدی مانع پرداختن به اصل مطلب نخواهد شد، اما موضوع ساعدی، با تمام سخافت و بی ارزشی اش موضوعی ست که منعکس کننده ی فردای ماست و از این جهت مجبوریم آن را مهم بشماریم و قدری هم به آن بپردازیم.
انفجار در نزدیکی برج ترامپ در لاس وگاس واقع در آمریکا گزارش شده است.
بر اساس اعلام این رسانه، حادثه زمانی رخ داد که یک خودرو تسلا سایبرتراک مقابل برج ترامپ در لاس وگاس آمریکا طعمه حریق شد و متعاقب آن صدای انفجاری نیز رخ داد.
نیروهای امنیتی و پلیس به منطقه حادثه اعزام شدند.
عملیات اطفای حریق کماکان ادامه دارد.
JUST IN: Footage shows the moment a Cybertruck exploded in front of Trump Hotel in Las Vegas on New Year's Day.
مقامات گفتند که ممکن است تعداد کشتهشدگان افزایش یابد زیرا برخی از مجروحان در وضعیتی بحرانی قرار دارند. خبرگزاری آسوشیتدپرس با استناد به بولتن اطلاعاتی پلیس ایالتی لوئیزیانا گزارش داد که ویدیو مداربسته سه مرد و یک زن را در حال قرار دادن یک بمب دستساز در محله فرانسوی نشان میدهد.
به گزارش آسوشیتدپرس، در همان بولتن آمده است که این دستگاهها در کولرها پنهان و برای انفجار از راه دور سیمکشی شده بودند. یک کنترل از راه دور در خودرو مشکوک پیدا شده است. پلیس همچنان در جستجوی افراد دیگری است که ممکن است همدست مهاجم باشند و در کار گذاشتن مواد منفجره در منطقه دست داشته باشند.
این حمله ساعت سه و ربع بامداد چهارشنبه ۱۲ دی در نزدیکی تقاطع کانال و خیابانهای بوربن رخ داد که یک مقصد گردشگری تاریخی است و بهخاطر موسیقی و بارهایش معروف است. در هنگام حمله، جمعیت زیادی سال نو میلادی را جشن گرفته بودند.
در همین زمینه: پس از آنکه علی خامنهای به دنبال شکستهای متعدد نیروهای نیابتی تهران در منطقه و سقوط بشار اسد در سوریه گفت که جمهوری اسلامی گروه نیابتی ندارد، علی لاریجانی، مشاور او نیز در گفتوگوی ویژه خبری مدعی شد که جمهوری اسلامی جریانهای مقاومت را بهوجود نیاورده است.
لاریجانی مدعی شد: «دلیلی در منطقه وجود داشت برای تشکیل جریانهای مقاومت. آقای سلیمانی و ایران کمک کردند، اما وقتی بود که اینها به وجود آمده بودند». لاریجانی در حالی منکر ایجاد جریانهای مقاومت میشود که عباس قرهخانی، فرمانده سپاه ناحیه ابوموسی اخیرا گفته بود، «تشکیل بسیج جریانی را با نام مقاومت ایجاد کرد که این مقاومت باعث شد که در تمام دنیا جریانی ایجاد شود تا حق مظلومان گرفته و در مقابل استکبار و دشمنان ایستادگی شود».
پس از آنکه علی خامنهای به دنبال شکستهای متعدد نیروهای نیابتی تهران در منطقه و سقوط بشار اسد در سوریه گفت که جمهوری اسلامی گروه نیابتی ندارد، علی لاریجانی، مشاور او نیز در گفتوگوی ویژه خبری مدعی شد که جمهوری اسلامی جریانهای مقاومت را بهوجود نیاورده است. لاریجانی مدعی شد:... pic.twitter.com/eTCPQTe2OS
مشروح گفت و گو با خبرنگار جماران با سید محمد انجام و رضا باقری در پی می آید:
اخیرا آقای حسین شریعتمداری در برنامه «جریان» که از شبکه یک سیما پخش شده ادعا کرده آقای خاتمی با جورج سوروس 2 مرتبه دیدار داشته و آقای خاتمی از شرکت در دادگاه خودداری کرده است.جنابعالی به عنوان وکیل پرونده چه توضیحی دارید؟
اولا، برخلاف ادعای آقای شریعتمداری پرونده به دادگاه ارجاع نشده و در مرحله دادسرا هم ایشان هیچ دلیلی برای اثبات ادعای خودشان ارائه نکردند و پرونده از سیر طبیعی و قانونی دادرسی خارج شد. در نهایت متأسفانه رسیدگی قانونی صورت نگرفت و مختومه شد.
ثانیا، بر خلاف ادعای آقای شریعتمداری اصلا قرار نبوده و لزومی نداشته آقای خاتمی به دادگاه مراجعه کند، اصولا حضور وکیل شاکی در کلیه مراحل دادرسی کافی است؛ مگر در موارد خاصی که مقام قضایی حضور شاکی را لازم تشخیص دهد که در ما نحن فیه چنین چیزی در کار نبوده است. ضمنا شکایت دیگری علیه ایشان در مرجع قضایی ثبت شده که امیدوارم این بار به طریق قانونی و سریع مورد رسیدگی قرار بگیرد.
آقای شریعتمداری مدعی شده اسناد فراوانی در دست دارند که اثبات کننده ادعای ایشان است؛ از جمله اشاره کردند که آقای خاتمی پس از ملاقات دوم به همراهشان گفته اند که مثل اینکه کار خوبی نکردیم.
ببینید! آقای شریعتمداری پرهیزی از دروغ و تهمت ندارند. دست ایشان خالی است. ایشان پس از سالها از طرح و طراحی این دروغ به عبارتی مبهم از شخص مجهول استناد می کنند! خب اگر اسناد فراوانی موجود بوده، چرا آن را همان زمان در همان پرونده و همان شعبه به مرجع قضایی ارائه نکردند و به جای ارائه اسناد رطب و یابس بافتند و از پاسخگویی طفره رفتند؟! چرا همین همراه کذایی را به مرجع قضایی به عنوان شاهد معرفی نکردند؟! روشن است که تکرار مدعا و تاکید بر ادعا هرگز نمی تواند جای خالی دلیل را پر کند.
در عین حال مصمم هستیم شکایت مطروحه علیه ایشان را تا حصول نتیجه و در صدور رأی قطعی در مرجع قضایی پیگیری کنیم. ما گزارش اقدامات و پیشرفت پرونده را هم به اطلاع عموم خواهیم رساند.
عصر ایران - مصطفی میرسلیم که با کاهش تعرفه واردات گوشی همراه مخالفت کرده بود ولی عکسی از او با گوشی آیفون منتشر شد و نیز کسی که بر حمایت از تولیدات داخلی تاکید داشت ولی تصویری از او با کفش آمریکایی ریباک در رسانه ها بسیار دیده شد، این بار در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی دیده شد که کاپشنی به تن دارد که لوگوی روی آن، سوال برانگیز شده است.
در تصویری که سایت مجمع منتشر کرده، بخشی از لوگوی شرکت آمریکایی "نورث فیس" روی کاپشن میرسلیم دیده می شود و بقیه لوگو به دلیل چین خوردگی لباس معلوم نیست.
نورث فیس یا The North Face شرکت پوشاک آمریکایی است، که از 1968 در زمینه تولید کفش، لباس و تجهیزات ورزشی فعالیت میکند و مقر آن در کالیفرنیاست.
وقتی کفش های ریباک میرسلیم خبرساز شد، او در توئیتی مدعی شد که آنها را سال ها پیش هدیه گرفته است و نوشت:
«پوشیدن کفش کتانی خارجی ولو هدیه ای باشد از سال های قبل، در صحن مجلس، کار موجهی نیست. اصالت با تولیدات داخلی و تشویق آن است حتی اگر برترین کیفیت را نداشته باشد.»
حال باید دید این بار مرد همیشه مبارز با آمریکا و استکبار و حامی برندهای داخلی - به ویژه از نوع خودرویی اش - در این باره چه خواهد نوشت؛ آیا با نشان دادن لوگوی کامل، مشخص خواهد شد که پوشاک آمریکایی نبوده است یا این که می نویسد: «پوشیدن لباس خارجی ولو هدیه ای باشد از سال های قبل، در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام ، کار موجهی نیست. اصالت با تولیدات داخلی و تشویق آن است حتی اگر برترین کیفیت را نداشته باشد.»
نمیدانم طرفداران وضع موجود چقدر فرصت دارند که این یادداشت را بخوانند، شاید برایشان مفید باشد. قصدم از نوشتن آن اشاره به یکی از ویژگیهای بارز منفی چند صد سال اخیر در سیاست ایران است. ویژگی مقاومت از نوع شکننده آن است. این ترکیب در اصل عنوان کتابی خواندنی و ارزشمند از جان فوران درباره تاریخ تحولات اجتماعی ایران در ۵ قرن اخیر است که به صورت خلاصه با عنوان «مقاومت شکننده» توصیف شده است.
در واقع باید گفت که ما دو جور مقاومت داریم؛ مقاومت منعطف و مقاومت شکننده. مقاومت منعطف به معنای مقاومت عقلانی و علمی است. در برابر چیزی مقاومت میکند که ممکن باشد. اگر به لحاظ عقلی و علمی متوجه شود که در مواردی امکان مقاومت وجود ندارد، انعطافپذیر میشود.
مقاومت شکننده، مقاومت در ذیل رویکرد غیرعقلانی و ضد علمی است. گمان میکند بر غیرممکن میتواند فائق شود. کلید حل مسایل را مقاومت میداند. مقاومت برای پیروزی و تحقق اهداف آنان هم شرط لازم است و هم کافی. در حالی که مقاومت منعطف کلید حل مسایل را در فهم درست و برنامه صحیح و علمی میداند و وجود «مقاومت» در این راه را شرط لازمی میداند که کافی نیست.
بهتر است از کلیات بیرون آمده و به ذکر مصادیق بپردازیم. یکی از مصادیق که روزمره با آن مواجه هستیم در کنار موضوع پوشش زنان، مساله داشتن حیوانات خانگی است. ساختار رسمی به شدت با نگهداری حیوانات خانگی به ویژه سگ مخالف است. اولین علت آن سیاسی است.
گمان میکند که این نوعی سبک زندگی است که مخالف ارزشهای رسمی است و بقای آن را تهدید میکند. بنابراین با انواع اقدامات میکوشد که این رفتار را متوقف و سپس حذف کند. به همین علت هیچ گاه حاضر نیست که این رفتار را به سود جامعه و نه ارزشهای خودش قاعدهمند کند و آن را به رسمیت بشناسد.
در نتیجه حاضر نیست که قانونی عاقلانه و قابل اجرا که مورد پذیرش جامعه باشد برای آن تصویب کند. علت دوم هم عقیده آنان به نجاست سگ است. علت سوم نیز حساسیت روی فرزندآوری است. گمان میکنند که این رفتار موجب کاهش گرایش به فرزندآوری شده، در حالی که مساله برعکس است.
نتیجه چه میشود؟ هیچ عقل سلیم و منطق مورد پذیرشی وجود ندارد که نگهداری حیوانات خانگی را ممنوع کند. حتی امکان اجرای چنین منعی هم نیست. پس مقاومت در برابر آن نابخردانه و غیرعملی است. کافی است نگاهی به حجم عظیم اقتصاد این پدیده انداخته شود. تنها راه به رسمیت شناختن آن و البته قاعدهمند کردن آن است، چون قانوننویسی این موضوع را مترادف به رسمیت شناختن میدانند و از نوشتن آن پرهیز میکنند. نتیجه چه میشود؟
شیوع یک رفتار اجتماعی ناهنجار و زیانبار که داشتن حیوانات خانگی فارغ از هر گونه مقرراتی میشود که زیان آن به چشم مردم میرود، اعتراض بسیاری از نخبگان و حتی طرفداران محیط زیست را هم درآورده است. کافی است نگاهی به کشورهای غربی انداخته شود که چه مقررات سفت و سختی برای نگهداری این حیوانات دارند تا متوجه شویم در ایران با چه وضعیت ناهنجاری در نگهداری این حیوانات و حمایت از آنها مواجهیم.
تنها علت آن تن ندادن سیستم سیاسی در رسمیت شناختن این پدیده متعارف و حتی رو به رشد است. این مقاومت نابخردانه، موفق نخواهد شد و حتی شکسته میشود و رفتارهای ناهنجار در نگهداری حیوانات خانگی و حتی غیرخانگی گسترش پیدا میکند، در حالی که وظیفه حکومت، قاعدهمند کردن آن بر اساس خواست عمومی و نظم اجتماعی است.
مصادیق این ویژگی رفتاری بسیار زیاد است كه مورد حیوانات خانگی کم اهمیتترین آنهاست. درباره مواد حقوق جزایی، ماهواره استارلینک، فضای مجازی، پوشش زنان، اعتیاد و مواد مخدر، حضور زنان در ورزشگاهها، قیمتهای بازار، شکلهای جدید خانواده، از همه مهمتر در سیاست و به رسمیت نشناختن خیلی از نیروهای سیاسی و حتی قدرتهای دیگر، یک فرهنگ و رفتار عادی در کشور شده است.
برای نمونه با پوشش زنان به گونهای رفتار کردند که پوشش خانم مهسا امینی که برخورد با او جرقه اعتراضات ۱۴۰۱ را زد، اکنون به عنوان یک پوشش رسمی و قابل قبول تلقی میشود! نحوه رفتار ایران در جنگ نیز همین بود. در واقع اگر در سال ۱۳۶۵ به این نتیجه میرسیدیم که مقاومت در جنگ وضعیت شکنندهای دارد و باید منعطف بود، شاید در شکلگیری و تدوین قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ یا سال قبلش شرکت میکردیم و به محتوای بهتری هم میرسیدیم.
در این صورت نه با تبعات پذیرش قطعنامه مواجه بودیم و هم اینکه دستاوردهای بیشتری داشتیم. این رفتار در سیاست ما در سوریه نیز قابل مشاهده است. ببینید امریکاییها چطور افغانستان را با هزاران میلیارد دلار هزینه و ۲۰ سال حضور به راحتی ترک و همه آنان فراموشش كردند.
مقاومت شکننده مثل جسم شیشهای است که در برابر فشارها خم نمیشود و استوار میماند، البته هنگامی که فشار از حدی بیشتر شد، خسته میشود یا مقاومت او به پایان میرسد و میشکند و از میان میرود. مقاومت منعطف مثل لاستیک است که در برابر فشار تغییر شکل میدهد، ولی تغییر شکل آن نوعی رفتار موقتی برای رسیدن به هدف است.
انرژی خارجی را درونی میکند و هنگامی که فشار کم شود به جای اولیه خود برمیگردد. مقاومت لاستیک که منعطف است، در برابر ضربات سهمگین خیلی بیشتر از مقاومت شیشهای است که فاقد انعطاف است. شیشه در برابر ضربات کوچک مقاوم است ولی در برابر ضربات سنگین میشکند. لاستیک نه تنها در برابر ضربات کوچک، بلکه در برابر ضربات سنگین هم مقاومت خیلی خوبی دارد.
وضعیت امروز ایران با سال گذشته و با ۵ سال پیش و با ۹ سال پیش به کلی متفاوت است. تمامی ناترازیها نه تنها به خط قرمز رسیده، بلکه از آن عبور کرده است. در سیاست خارجی وضع روشن است. در ماههای آینده ممکن است وضع متفاوتتر شود. در ناترازیهای اقتصادی مساله روشن است.
ناترازی میان رسانههای رسمی و غیر رسمی، هر روز بیش از پیش بیشتر میشود. در ناترازی سیاسی از خلال افزایش کینه و نفرت، با شیب تندتری در حال حرکت هستیم همچنین در برابر مشارکت و حضور دیگران که غیرخودی میدانند به شدت مقاومت میکنند. در ناترازی و تعارضهای سبک زندگی با ارزشهای رسمی رکورد گذشته را زدهایم.
ایران اینترنشنال - یک کهنه سرباز مسلمان ارتش ایالات متحده، در اولین روز سال نو میلادی با پرچم داعش و با وانت خود موانع موقت را دور زد و وارد محله شلوغ فرانسوی نیواورلئان شد و دست کم ۱۵ نفر را کشت و ۳۵ نفر را مجروح کرد.
مهاجم در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شد. پلیس، مظنون را شمسالدین جبار، ۴۲ ساله، معرفی کرده و گفته است که او یک شهروند آمریکایی اهل تگزاس بود. جو بایدن، رییسجمهوری ایالات متحده، این حمله را اقدامی «نفرتانگیز» خواند و آن را محکوم کرد.
او گفت که بازرسان در حال بررسی این موضوع هستند که آیا ممکن است ارتباطی بین این حمله و انفجار یک سایبرتراک ساخت شرکت تسلا متعلق به ایلان ماسک در مقابل هتل ترامپ در لاس وگاس وجود داشته باشد یا خیر.
🚨 BREAKING 🚨 Mass casualty event in New Orleans! At least 10 dead in a ramming and shooting attack. A truck was driven against the crowds on Bourbon street. The driver proceeded to get out of the vehicle and shoot other victims pic.twitter.com/2r9tYmOBuv
کرک پاتریک رئیس پلیس نیواورلئان چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی گفت: «این مرد سعی میکرد تا جایی که میتواند مردم را زیر پا بگذارد. او برای ایجاد قتلعام و آسیبی که وارد کرد، مشتاق بود.»
این حادثه در ساعت ۳ و ۱۵ دقیقه و همزمان با جشن سال نو رخ داد.
محل حادثه یک مقصد گردشگری تاریخی در محله فرانسوی شهر است که به دلیل جذب گردشگر زیاد و با موسیقی و بارهایش شناخته میشود.
تاکنون جزییات بیشتری از این حادثه منتشر نشده است.
پیشتر، شبکه خبری سیبیاس بر اساس گزارش شاهدان عینی نوشت که یک کامیون با سرعت زیاد به جمعیت برخورد کرده و سپس راننده از خودرو خارج شده و شروع به تیراندازی کرده است.
پلیس در واکنش به این حمله اقدام به تیراندازی به راننده کرد.
بیش از ۳۰۰ افسر در زمان حادثه در حال انجام وظیفه بودند. افبیآی تحقیقات در این زمینه را برعهده گرفت.
در شب سال نو میلادی در شهر نیواورلئان آمریکا، یک خودرو وانت با سرعت میان جمعیت حاضر در جشن سال نو راند. این حمله به کشته شدن ۱۰ نفر و زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر منجر شد.
پلیس فدرال آمریکا، روز چهارشنبه ۱۲ دی اعلام کرد که بازرسان یک بمب دستساز مشکوک را در خودرو مهاجم کشف کردهاند.... pic.twitter.com/c7sha1ybYX
ایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، چهلوهفتمین رئیس جمهوری ایالات متحده در عمارت شخصیاش در پالم بیچ فلوریدا، میزبان جشن سال ۲۰۲۵ میلادی بود.
ویدیوهایی از رقص رئیس جمهوری منتخب به همراه ایلان ماسک، میلیاردر مدیر اداره بهرهوری دولت آتی آمریکا در این مهمانی، در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است.
دونالد ترامپ، چهلوهفتمین رئیس جمهوری ایالات متحده در عمارت شخصیاش در پالم بیچ فلوریدا، میزبان جشن سال ۲۰۲۵ میلادی بود. ویدیوهایی از رقص رئیس جمهوری منتخب به همراه ایلان ماسک، میلیاردر مدیر اداره بهرهوری دولت آتی آمریکا در این مهمانی، در شبکههای اجتماعی پربازدید شده است. pic.twitter.com/9Jl8vpiXgx
دویچه وله - گلی امامی، نویسنده و مترجم سرشناس ایرانی، در مراسم اختتامیه مسابقه ادبی ایران کتاب که روز ششم دیماه در تالار ایوان شمس در تهران برگزار شد، بدون حجاب اجباری حضور یافت و تندیس ویژه "یک عمر فعالیت در حوزه کتاب" را دریافت کرد.
در ویدئوهایی که از این مراسم منتشر شده دیده میشود که امامی بدون حجاب اجباری در میان تشویق پر شور حاضران به روی صحنه میرود. این مراسم با حضور فعالان حوزه کتاب برگزار شد.
گلی امامی، با نام اصلی گلرخ ادیب محمدی، مترجم آثاری مانند "دختری با گوشوارههای مروارید" اثر تریسی شوالیه، "حباب شیشهای" اثر سیلویا پلات و "جستارهایی در باب عشق" نوشته آلن دوباتن است. ترجمه کتاب سرافینا اثر مری ک. هریس، در سال ۱۳۵۰ بهعنوان بهترین ترجمه کتاب انتخاب شد و جایزه یونسکو را برای امامی به ارمغان آورد. ترجمه پیپی جوراب بلند، نوشته آسترید لیندگرن، یکی از بهترین آثار او در حوزه ترجمه محسوب میشود.
یورونیوز - وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان کاردار سفارت ایران در باکو را در اعتراض به «اظهارات توهینآمیز» و رجزخوانی یک مداح در اردبیل که در حضور حسن عاملی، امام جمعه و نماینده علی خامنهای در این استان ایراد شد، احضار کرد.
رسانههای جمهوری آذربایجان به نقل از وزارت خارجه این کشورو بدون اشاره به جزئیات سخنان منتسب به حسن عاملی، امام جمعه اردبیل که این مراسم را افتتاح کرد نوشتند در این مراسم در حضور عاملی در ۹ دی در مسجد اعظم اردبیل، اظهاراتی توهینآمیز علیه آذربایجان و الهام علیاف، رئیسجمهوری این کشور ایراد شده است. شبکه خبر صدا وسیمای ایران این مراسم را پخش کرد.
بر همین اساس و در اعتراض به آنچه در این مراسم مداحی عنوان شده، وزارت خارجه جمهوری آذربایجان سید جعفر آقایی مریان، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو را احضار کرده است.
ببینید چی آوردم براتون رجز خوانی شیر بچه اردبیلی درمقابل نوادگان ابو سفیان؛ اگر می خواهید بدونید آذربایجانی باغیرت کیه ، اگر می خواهید بدونید چطور با ۳۰-۴۰ هزار نفر در #حماسه_چالدران در مقابل حداقل ۱۰۰ هزار نفر مزدور عثمانی ایستادن نوادگان شاه اسماعیل رو امروز تو اردبیل ببینید.... pic.twitter.com/shvZKDtPNM
بدین ترتیب، مراتب اعتراض جمهوری آذربایجان نسبت به آنچه تبلیغات علیه کشور در ایران خوانده شده در جریان احضار کاردار ایران در باکو به اطلاع وی رسیده است.
در بیانیه وزارت خارجه جمهوری آذربایجان تاکید شده است که اینگونه اقدامات با «روح روابط و اهداف و وظایف تعیین شده از سوی دو کشور» مطابقت ندارد.
مسئولان وزارت خارجه جمهوری آذربایجان همچنین در این نشست اعتراضی خواهان پایان یافتن چنین اقدامات تحریکآمیزی علیه باکو در ایران شدند.
با توجه به آنچه از تلویزیون دولتی ایران پخش شده، به نظر میرسد که دلیل اصلی اعتراض باکو، اظهارات و رجزخوانیهای تند یک مداح در حضور حسن عاملی است.
مراسم یاد شده تحت عنوان «آیین گرامیداشت شهدای جنگ چالدران و جبهه مقاومت» برگزار شد.
مداح این مراسم که تحت تاثیر تحولات سوریه و سقوط رژیم بشار اسد به دست نیروهای تحت حمایت ترکیه قرار داشت در بخشی از اظهاراتش دست به تشابه سازی جنگ شاه اسماعیل صفوی با سلطان سلیم عثمانی در سال ۹۲۰ هجری قمری و مقایسه آن با رقابتهای منطقهای کنونی میان ایران و ترکیه زد که در حال حاضر به نظر میآید آنکارا بواسطه سقوط دولت سوریه دست بالا را از آن خود کرده است.