September 2025 Archives

خبرهایی که از جنگ می گوید

| No Comments

biniazbanner.jpgجعفر بخشی بی نیاز - نویسنده و روزنامه نگار

🌐 پس از آن که بزرگترین جلسه نظامیِ ارشد تاریخ آمریکا در مقرر پنتاگون با حضور صدها ژنرال و فرمانده ارشد آمریکایی به همراه وزیر جنگ آمریکا و ترامپ آغاز شد ؛

استرس و نگرانی تمام آمریکا را از احتمال وقوع یک جنگ بزرگ دیگر فرا گرفت. خیلی طول نکشید که اعلام شد ده ها جنگنده ی ارتش آمریکا به همراه تعداد زیادی سوخت رسان وارد بزرگ ترین پایگاه هوایی آمریکا در خاورمیانه در قطر شده. حجم سنگینی از جنگنده ها و سوخت رسان ها که تنها یک نشانه دارد و بس. و آن خبر از یک تنش قریب الوقوع گسترده در خاورمیانه را حکایت می کند. تنشی که جنگ را در قواره ای بزرگ معنا می کند و جز جنگ خبر دیگری در خود ندارد. حضور ترس آوری که پس از جلسه نتانیاهو و ترامپ در مورد ایران آغاز شده و منابع محلی و معتبر را این گونه توجیه کرده که این رخدادها در خاورمیانه نشانه ای از جنگ احتمالی مجدد است. وزارت امور خارجه ی ایران هم تأیید کرده که ۱۲۰ شهروند ایرانی از آمریکا طی همین چند روز اخراج شده‌اند و دارند به خانه‌های خود بر می گردند. اخراجی که ۴۰۰ شهروند دیگر ایرانی را هم در صف انتظار نگهداشته است.

🌐 از تهران هم خبر می رسد که شهرک‌ های نظامی در پایتخت در حال تخلیه ی برخی از ساکنان خود هستند. خانواده‌های رده فرماندهی در شهرک شهید دقایقی ؛ شهرک فلاحیان ؛ شهرک چمران ؛ شهرک محلاتی ( منطقه ۱ ) ؛ قصر فیروزه ؛ بلوک‌های وابسته به نیروهای انرژی اتمی در شهرک دانشگاه و چند شهرک دیگر به محل نامعلومی در پایتخت و خارج از تهران منتقل شده اند. اینها و سفر ناگهانی یک هیئت عالی رتبه از تهران به مسکو صبح امروز سه شنبه هشتم مهر ماه آن هم در این شلوغی و به هم ریختگیِ اوضاع با گفته های عباس عراقچی که با ناامیدی شکست مذاکرات را عیان کرده و گفته که نتوانستیم توافق کنیم و حالا با شرایط جدیدی مواجه هستیم ؛ نشان از خبرهای تلخی دارد که هر آن ممکن است واقعیتِ جنگ را به وضوح در تهران تصویر سازی کند. خاصه آنجا که پس از شکست مذاکرات و بازگشت تمام تحریم ها و قفل شدن اقتصاد و سیاست ایران چه در داخل و چه خارج ؛ شواری عالی امنیت ملی را وارد فاز تصمیمات جدیدی کرده که فعلا کسی از آن اطلاعی ندارد و دقیقا نمی داند حرکت بعدی نظام در مواجه با این رخدادها در منطقه چه خواهد بود.

🌐 اما آن چه عینی ست و روایت های جنگ را در روزها و ساعت های آتی ملموس و قابل فهم می کند آن است که این بلیطِ شانس از مدتها قبل در دست آمریکا و اسراییل دست به دست می شد و در به در به دنبال موقعیت سازی و ایجاد شرائط بود تا برگه ی آس را رو کند و ایران را به معنای واقعی کلمه لای گیره بگذارد. شانس مذاکرات همان وقتی که می شد با لبخند و یک استکان قهوه به بار بنشیند با ترفندهای وقت گیر و خروجی های کسالت بار وارونه شد و در مذاکرات ؛ تهران دستش خالی ماند و نتوانست از این فرصت بسیار طلایی و فوق استثنایی درست و به جا استفاده کند. این که عراقچی و یا سیاست های دیکته شده به وی عامل و باعث این شکست بوده یا نه در حل صورت مسئله تفاوت چندانی ندارد. سیاست های جمهوری اسلامی برای غرب غالبا وقت گیر و بدون خروجی بود و ترامپ را عصبانی کرد و نتوانست در ساعات تعیین شده میان مذاکره کننده گان نقل و نبات پخش کند. حالا ما نه تنها در مذاکرات شکست خوردیم که در صحنه ی جهانی بی پشت و پناهیم و حتی دوستانی که سالها از جیب ما خوردند و فربه شدند را هم از دست دادیم. در بزنگاهِ خطر و آسیب هیچ کسی جز همین مردم ؛ یاری رسان کشور نخواهند بود. مردمی که نظام نتوانست حفظ شان کند و هوایشان را همه جوره داشته باشد.

lemond.jpgبا بازگشت رسمی تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران، حمزه رحیم صفوی، استاد دانشگاه تهران و رئیس مؤسسه مطالعات «آینده‌پژوهی جهان اسلام»، در گفتگویی با هفته‌نامۀ فرانسوی لوپوئن مدعی شد که اروپا و آمریکا هرگز قصد مذاکره با ایران را نداشته و از آغاز تنها به دنبال «تسلیم کامل» تهران بوده‌اند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

یک روز پس از فعال‌شدن مکانیزم «اسنپ‌بک» و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران، حمزه رحیم صفوی در مصاحبه با هفته‌نامۀ فرانسوی «لوپوئن» گفت که بازگشت این تحریم‌ها برای او و مقامات جمهوری اسلامی غافلگیرکننده نبود. او افزود دو یا سه هفته پیش از احیاء این تحریم‌ها در دیداری با عباس عراقچی، وزیر خارجه، احتمال فعال‌شدن «اسنپ‌بک» مطرح شده بود و حتی دو ماه پیش‌تر دولت ایران دستوراتی برای ذخیرۀ کالاهای اساسی صادر کرده بود تا جامعه متحمل فشارهای احتمالی نشود.

رحیم صفوی همچنین به سخنان امانوئل ماکرون اشاره کرد که پیش از مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، مشروعیت پیشنهادهای عراقچی را زیر سؤال برد و آنها را فاقد حمایت در سطح رهبری ایران دانست. رحیم صفوی این موضع رئیس‌جمهوری فرانسه را به معنای «برهم‌زدن میز مذاکره» تعبیر کرد و گفت چنین برخوردی نشان داد که اروپا از ابتدا تصمیم خود را گرفته و در واقع تنها به دنبال تسلیم بی‌قید و شرط ایران بوده است.

به همین خاطر رحیم صفوی تأکید کرده است که از نگاه تهران شروط سه‌گانۀ اروپا - بازگشت بازرسان آژانس به ایران، تعیین تکلیف ذخایر اورانیوم غنی‌شده و آغاز گفتگو با آمریکا -نه به‌ عنوان اقدامات اعتمادساز بلکه به‌ مثابه دستوراتی از سوی بنیامین نتانیاهو دیده شد تا اسرائیل بتواند نتایج حملات گذشته خود را دقیق‌تر ارزیابی کرده و خود را برای حملات آینده آماده‌تر سازد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

این پژوهشگر نزدیک به محافل قدرت در تهران سپس هشدار داده که افزایش فشارها بر حکومت ایران پیامدهای مستقیم امنیتی خواهد داشت: «هرچه فشار بر ایران بیشتر شود، پاسخ‌ها نیز بیشتر خواهد بود. طبیعی است که با تشدید فشارها بر صادرات نفت ایران، امنیت کشتیرانی در منطقه آسیب ببیند و هزینه‌های امنیتی و مالی آن برای غرب افزایش یابد.»

حمزه رحیم صفوی در نهایت تأکید کرده است که حکومت ایران دیگر امیدی به اروپا ندارد و ناگزیر است روابط خود را با روسیه و چین عمیق‌تر کند، حتی اگر این امر به وابستگی تازه جمهوری اسلامی به شرق منجر شود.

:::

در همین زمینه، رحیم‌صفوی: مردم با هیچ حاکمیتی پیوند ابدی نمی‌بندند،تا وقتی منافعشان تأمین باشد حمایت میکنند و غیراین صورت ممکن است کنار بکشند بمب اتم ممکن است بقای حاکمیت را برای مدتی طولانی‌تر کند،اما اگر مردم مخالف باشندهمان بمب هم میتواند حاکمیت را به چالش بکشد:

حمزه رحیم صفوی، فرزند یحیی رحیم صفوی، فرماندۀ پیشین سپاه پاسداران و مشاور نظامی رهبر جمهوری اسلامی، است. او در عین حال استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و مدیر مؤسسه مطالعات «آینده‌پژوهی جهان اسلام» است و از چهره‌های دانشگاهی نزدیک به محافل امنیتی جمهوری اسلامی به شمار می‌رود. از این منظر، اظهارات اخیر او در گفتگو با لوپوئن را می‌توان بازتابی از روایت رسمی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی دانست.

tqjzadeh.jpgمسیر فعلی رهبر، هستی ایران را به خطر می‌اندازد

ادامه استبداد و نظامی‌گری، بزرگ‌ترین اشتباه ایران خواهد بود

مصطفی تاجزاده

شکست‌های سنگین منطقه‌ای، افزایش مستمر قیمت کالاها، بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت و الزامی‌شدن مجدد تحریم‌ها برای همه دولت‌ها و تهدیدهای رژیم اسرائیل، ایران را که از بحران‌های متعدد در عذاب است، به وضعیت "نه جنگ، نه صلح" کشانده که ضد تولید است و به رکود و بیکاری گسترده کنونی دامن می‌زند. در شرایطی که حاکمیت قادر به ترسیم افق روشنی نیست و یاس و استیصال فراگیر شده، آقای خامنه‌ای که اغلب پیش‌بینی‌های استراتژیکش اشتباه از آب درآمده، تنها دو راه پیش رو دارد.

اول: استمرار سیاست‌های غلطی که فقر و جنگ و تحریم را برای ملت به ارمغان آورده است، با استبداد بیشتر، نظامی‌گری بیشتر و طلبکاری بیشتر. مسیری که فرجامش جز بی‌دولتی و هرج‌ومرج نیست.

دوم: پذیرش خطاها، ناکامی‌ها و ناکارآمدی‌ها و دست استمداد به سوی مردم دراز کردن است با تجدیدنظر اساسی در هر سه‌زمینه ساختاری، سیاستی و مدیریتی.

اعدام‌های غیرقانونی، عجولانه و مشکوک و احضار فعالان سیاسی قانونگرا و خشونت‌پرهیز ازیک‌سو و تاکید بر پایان دیپلماسی و ضرورت ساخت سلاح هسته‌ای، آن‌هم در شرایطی که فردو، نطنز و اراک بمباران شده‌اند ازسوی‌دیگر، نشانگر آن است که گرایش رهبر و منصوبانش به طرف گزینه اول است.

به نظر من منظور رهبر از لزوم مقابله با "برهم‌زنندگان امنیت روانی جامعه"، ایجاد تنگناها و محدودیت‌های جدید برای منتقدان است. به زبان و تعبیر بازجوها، رهبر "کد" تازه‌ای برای بگیروببندها و اعدام‌ها به ایشان داده است. امیدوارم سکوت ۱۲ روزه شهروندان در ایام جنگ، رهبر را دچار توهم نکرده باشد به اینکه می‌تواند همچنان براساس ایجاد ترس حکم براند و مردم منفعل بمانند.

در هرحال مسئله استراتژیک آن است که اجازه ندهیم آقای خامنه‌ای که با راهبرد "نه جنگ، نه مذاکره" کشور را به حالت تعلیق درآورده، تحریم‌ها را تداوم بخشیده، فرصت و امکان مهار جدی مشکلات را از جامعه گرفته است، مرتکب بزرگ‌ترین و شاید آخرین اشتباه خود شود و به نام دفاع از حقوق هسته‌ای، هستی ایران را به مخاطره اندازد و مسیری را بپیماید که ممکن است نه از تاک نشان باقی گذارد و نه از تاک‌نشان.

به‌زودی مستقلاً تحلیلی از اوضاع و احوال میهن، همراه با راه‌های خروج از مشکلات ارائه خواهم کرد تا با بحث و نقد آن، بتوان به اجماع نظر دست یافت و بحران‌ها را به سلامت پشت سر گذاشت.

زندان اوین

زنان موساد در قلب تهران

| No Comments

mussad.jpg چرا موساد در ایران از ماموران زن استفاده می‌کند؟

یورونیوز - زنان مأمور موساد در صحنه جاسوسی مدرن جایگاه منحصر به فردی دارند، از اغوای افشاگران هسته‌ای تا طراحی عملیات ترور. حضور و تاثیر‌گذازی زنان موساد نه تنها در دنیای تصویر و سریال‌های تلویزیونی بلکه در عملیات‌های واقعی اثبات شده است.

نشریه جروزالم پست پیش‌تر در گزارشی اختصاصی از نفوذ ده‌ها زن عضو موساد به ایران خبر داده بود که با حضور فیزیکی در این کشور، عملیات‌های متنوعی را در جریان حملات ماه ژوئن به برنامه‌های هسته‌ای و موشک‌های بالستیک تهران انجام دادند.

در گزارش نشریه عربستانی «المجله» که به دو زبان عربی و انگلیسی منتشر می‌شود ضمن اشاره به سریال اسرائيلی «تهران» که ماجرای نفوذ یک مامور زن موساد در ایران را روایت می‌کند، تاثیرگذاری نقش زنان نفوذی موساد پیش از عملیات «طلوع شیران» را یادآور می‌شود که برخلاف سریال‌ها این‌بار به دور از تخیل و کاملا منطبق با واقعیت بوده است.

بر اساس این گزارش، مأموران زن در جریان حملات ژوئن ۲۰۲۵ به تاسیسات هسته‌ای و موشکی بالستیک تهران، مأموریت‌های مخفیانه‌ای را در عمق خاک ایران انجام دادند که نقطه عطفی در عملیات‌های اطلاعاتی اسرائیل و نیز در تکامل اقدامات جاسوسی زنان محسوب می‌شود.

اما این نخستین بار نبود که مأموران زن نقشی پیشرو در عملیات‌های اسرائیل در داخل ایران ایفا می‌کردند. دو روزنامه‌نگار اسرائیلی سال ۲۰۱۸ فاش کردند که مأموران زن در عملیات جسورانه‌ای برای به دست آوردن «آرشیو هسته‌ای» جمهوری اسلامی (مجموعه‌ای از اسناد مربوط به برنامه تسلیحات مخفی ایران) شرکت داشته‌اند.

توصیف دیوید بارنیا، رئیس موساد از مشارکت زنان به عنوان «بسیار چشمگیر»، فراتر از یک موفقیت عملیاتی است و نشان‌دهنده ادغام کامل زنان در خطرناک‌ترین رده‌های فعالیت اطلاعاتی اسرائیل است.

در حالی که دنیای جاسوسی برای دهه‌ها تحت سلطه اسطوره‌های مردانه بوده است، موساد، همواره از قابلیت‌های زنان بهره‌مند شده است. امروز، زنان موساد علاوه بر عملیات‌های میدانی، در عالی‌ترین جایگاه‌های تصمیم‌گیری موسسه نیز حضور دارند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

ضرورت، راه را باز می‌کند

ریشه‌های رویکرد اسرائیل به نقش زنان در ساختار امنیتی، بیش از آنکه از ایدئولوژی‌های مترقی نشأت گرفته باشد، زاییده واقعیت‌های خشن عملیاتی بود. پیش از تأسیس دولت اسرائیل، زنان اجازه داشتند در «هاگانا» (نیروهای شبه‌نظامی یهودی) نقش‌های رزمی بر عهده بگیرند و حتی بخش قابل توجهی از نیروهای «پالماخ» (واحدهای نخبه هاگانا) را تشکیل می‌دادند. این امر، زمینه‌ای برای به‌کارگیری زنان در نقش‌های مختلف فراهم کرد، هرچند که موساد در روزهای اولیه شکل‌گیری همچنان فضایی نسبتاً مردسالارانه داشت.

trump.jpgبه گزارش کانال الحدث، وزیر دفاع ایالات متحده و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در نشست فوق‌العاده فرماندهان ارشد نظامی در پنتاگون سخنرانی کردند. وزیر دفاع آمریکا در این جلسه تأکید کرد که «ضمان صلح از آمادگی برای جنگ آغاز می‌شود» و اعتراف کرد ارتش در گذشته بر «موضوعات نادرست» تمرکز داشته و ضعیف‌تر بوده است، اما اکنون با تصمیمات سخت، تغییرات اساسی برای رفع این ضعف‌ها در دستور کار قرار دارد.

ترامپ نیز در سخنانی گسترده به مسائل داخلی و خارجی پرداخت. او گفت که آمریکا در انتظار پاسخ حماس به طرح صلح است و هشدار داد: «اگر حماس آن را رد کند، اسرائیل اقدامات لازم را انجام خواهد داد». وی تأکید کرد که امکان مذاکره گسترده با حماس وجود ندارد و این جنبش باید با طرح آمریکا موافقت کند یا با فشارهای تنبیهی روبه‌رو شود. ترامپ همچنین مدعی شد ایالات متحده برای نخستین بار به توافقی تاریخی در خاورمیانه نزدیک شده و در صورت لزوم با ولادیمیر پوتین برای پایان جنگ اوکراین «با قدرت» مقابله خواهد کرد.

ترامپ در ادامه اعلام کرد نام وزارت دفاع برای هماهنگی با سیاست‌های جدید به «وزارت جنگ» تغییر یافته است. او افزود که ارتش آمریکا به‌زودی با تولید جنگنده نسل ششم و افزودن ۱۹ کشتی تازه به ناوگان دریایی، به «قدرتمندترین ارتش تاریخ» تبدیل خواهد شد و تأکید کرد که کشورش «بر فضا و ارتباطات تسلط دارد».

رئیس‌جمهور آمریکا همچنین به سیاست داخلی پرداخت و دولت جو بایدن را متهم کرد که «مرزها را به روی باندهای جنایتکار از سراسر جهان گشوده» و شهرهای تحت مدیریت دموکرات‌ها را به «مناطق ناامن» بدل کرده است. او وعده داد برای بازگرداندن امنیت، حتی «جنگی در داخل کشور» به راه خواهد انداخت.

ترامپ در پایان با اشاره به عملکرد خود گفت که موفق به پایان دادن به چندین جنگ از جمله مناقشه ۳۶ ساله میان ارمنستان و آذربایجان و نیز جلوگیری از تشدید درگیری میان هند و پاکستان از طریق «سلاح تجارت» شده است. او تأکید کرد که «عدم اعطای جایزه نوبل صلح به او توهینی به آمریکا خواهد بود» و مدعی شد اگر «انتخابات ۲۰۲۰ تقلبی» نبود، جنگ اوکراین هیچ‌گاه آغاز نمی‌شد.

khamenei.jpgموج‌سواری بر نفرت؛ چطور جانشین خامنه‌ای می‌تواند با امتیازهای کوچک زمان بخرد؟

امیر سلطان‌زاده - ایران اینترنشنال

جمهوری اسلامی می‌کوشد پروژه جانشینی رهبری را تسهیل کند و با اعطای امتیازهای کوچک، برای جانشین علی خامنه‌ای زمان بخرد.

در سیاست، «نفرت» همان‌قدر واقعی و تعیین‌کننده است که کاریزما و محبوبیت؛ وقتی خشم جمعی بر شخصِ رهبر متمرکز می‌شود و او کنار می‌رود یا وارد فاز افول می‌شود، برای جانشین پنجره‌ای کوتاه از «امید حداقلی» باز می‌شود و امکان «موج‌سواری بر نفرت» فراهم می‌شود.

بر پایه همین منطق، جمهوری اسلامی می‌کوشد پروژه جانشینی را تسهیل کند، با جابه‌جایی روایت از «اشکال ساختاری» به «سبک حکمرانی فردی»، با چند امتیاز اجتماعی نمادین مانند آزادی محدود برخی زندانیان و کاهش تنش‌های فرهنگی برای القای حس «نفس تازه»، با مُسکن‌های اقتصادی کوتاه‌مدت مانند تزریق نقدی هدفمند و تسهیل موقت واردات برای ساختن احساس بهبود، با تنش‌زدایی حساب‌شده در سیاست خارجی برای گشودن روزنه‌های ارزی و آرام کردن انتظارات، با چینش حقوقی و نهادی به‌گونه‌ای که حلقه تصمیم‌گیری واقعی تغییر نکند و نهادهای امنیتی و اقتصادی، نفوذ خود را حفظ کنند و با بسیج رسانه‌های همسو تا مسئولیت بحران‌ها متوجه گذشته شود نه سازوکارهای پایدار.

هدف این بسته، خریدن زمان برای جانشین و تثبیت ساختار در وضعیت انتظار است؛ مشروط بر آن‌که نشانه‌های نرم به روایتی قانع‌کننده از «تغییر رفتار، نه تغییر نظام» ترجمه شود.

جعبه‌ابزار «امتیازهای کوچک»: کجا می‌توان رضایت روانی خلق کرد؟

اگر جانشین بخواهد بر موج نفرت از خامنه‌ای سوار شود و آن را از «طوفان برانداز» به «باد موافق تثبیت» تبدیل کند، مجموعه‌ای از اقدامات کم‌هزینه و پربازده پیش‌ رو دارد.

نخست، بسته‌ای از آزادی‌های مدنی حداقلی و سیگنال‌های نمادین می‌تواند فضا را تغییر دهد، آزادی شمار قابل‌توجهی از زندانیان عقیدتی و اعتراضی بدون پذیرش مسئولیت کیفری نظام، کاهش محسوس سانسور و بازگشایی نسبی فضای فرهنگی مانند کنسرت و سینما و رویدادهای دانشجویی، بازتعریف پوشش اجباری به سطح توصیه یا اجرای گزینشی کم‌تنش، محدود کردن گشت‌های خیابانی و اعلام رویکرد تعزیر حداقلی، مجموعه‌ای از نشانه‌هاست که با هزینه امنیتی کنترل‌پذیر، حس «نَفَسِ تازه» می‌دهد و روایت «تغییر رفتار» را تقویت می‌کند.

دوم، تسکین اقتصادی فوری بدون اصلاح ساختاری می‌تواند احساس بهبود را در سفره خانوار ایجاد کند، تزریق یارانه نقدی هدفمند، آزادسازی موقتی برخی واردات مصرفی، ساماندهی نرخ ارز ترجیحی برای کالاهای اساسی، چند اقدام ضدفساد نمایشی علیه قربانیان انتخابی از حلقه‌های میانی، تسهیل پرداخت‌های آنلاین و بین‌المللی محدود و کاهش کنترل‌های پرهزینه بر کسب‌وکارهای اینترنتی، هرچند ریشه بحران‌ها مانند بهره‌وری پایین، حکمرانی ناکارآمد و تحریم را دست‌نخورده می‌گذارد.

سوم، تنش‌زدایی حساب‌شده در سیاست خارجی می‌تواند انتظارات را آرام کند، توقف برخی ماجراجویی‌های پرهزینه منطقه‌ای یا تغییر لحن در پرونده هسته‌ای برای گشودن روزنه ارزی، آزادسازی منابع بلوکه‌شده و توافق‌های تاکتیکی برای واردات دارو و مواد اولیه، اثر روانی «دلار آرام‌تر» و «اقلام کمیاب در دسترس» را ایجاد می‌کند و جامعه را برای چند ماه در وضعیت انتظار نگه می‌دارد.

nezami.jpgکیهان لندن - با افزایش فشارهای بین‌المللی به جمهوری اسلامی، موجی از بازداشت‌ها و اعدام‌ها‌ با اتهامات امنیتی به راه افتاده است، همزمان فشارها به نظامیان و کارکنان معترض نیروهای مسلح افزایش پیدا کرده است. شماری از این نظامیان می‌گویند، بخشی از فشارها با نگرانی حکومت از گسترش نافرمانی و ریزش در نیروهای مسلح و استقبال نظامی‌ها از کارزار «همکاری ملی» مرتبط است.

حسین کوشکی‌نژاد برادر رضا کوشکی‌نژاد روز شنبه پنجم مهرماه خبر از بازداشت این نظامی سابق داد. او در اینستاگرام نوشت: «متأسفانه رضا دوباره بازداشت شده و هنوز دقیقاً نمی‌دونیم مشابه هر ماه بعد از یک روز آزاد میشه یا نه؟! با فعال شدن مکانیسم ماشه، مکانیسم دستگیری‌ها دوباره فعال شده است.»

حسین کوشکی‌نژاد عضو سابق پدافند هوایی ارتش است که پس از خیزش ملی ۱۴۰۱ از مردم و خاندان پهلوی حمایت کرد.

همچنین نهادهای امنیتی، جواد بهداد یکی دیگر از کارکنان ارتش را وادار کردند که تا هشتم مهرماه برای اجرای حکم سه سال زندان، خود را به شعبه پنجم اجرای احکام دادگستری استان لرستان معرفی کند. او در صفحه اینستاگرم خود با اعلام این خبر و با هشتگ «جاوید شاه» نوشت: «برای بازگشت شکوه به ایران اسیر می‌شوم.»

احسان صفاری از افسران نیروی زمینی ارتش نیز که دی‌ماه ۱۴۰۱ که به دلیل اعتراض به سرکوب و کشتار معترضان، بازداشت شدند در زندان است و خانواده او زیر فشار قرار دارند. سجاد عسگری از افسران نیروی هوایی نیز که وضعیت مشابه دارد اکنون در شیراز دوران محکومیت را می‌گذراند.

تعداد پرسنل نظامی و انتظامی که با اتهامات سیاسی تنها به دلیل حمایت از صدای مردم در زندان هستند یا از یگان‌های خود اخراج شده‌اند، بسیار بیشتر از اسامی است که در رسانه‌ها عمومی می‌شوند.

بر اساس اطلاعات دریافتی از دست‌کم دو منبع موثق در نیروی انتظامی و ارتش، فشار بر کارکنان معترض و نظامیان سابق که به دلایل سیاسی از جمله مخالفت با حکومت از یگان اخراج یا معلق شده‌اند افزایش یافته است. حتا شماری از نظامی‌های سابق که خارج از ایران ساکن یا پناهنده هستند نیز می‌گویند اخیراً با تهدیدات بیشتری روبرو شده‌اند.

برخی از این افراد می‌گویند افزایش فشارها بر نظامیان معترض و مخالف در داخل و خارج کشور مربوط به فراگیرتر شدن کارزار «همکاری ملی» میان نظامیان است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اخیراً شماری از نظامی‌های پس از انقلاب و تعدادی از پرسنل ارتش شاهنشاهی در حاشیه کنفرانس «همکاری ملی برای نجات ایران» که به دعوت شاهزاده رضا پهلوی چهارم امرداد در شهر مونیخ برگزار شد، شرکت کردند و در حاشیه کنفرانس با او گفتگو کردند.

رضا تمیزکار از پرسنل سابق نیروی انتظامی با اشاره به فراگیر شدن کارزار «همکاری ملی» در ایکس نوشت: «تشدید حملات سازمانیافته جمهوری اسلامی علیه نظامیانی که از بدنه حکومت جدا شده و در کنار مردم ایستاده‌اند، نشان‌دهنده هراس حاکمیت از نشست همکاری ملی برای نجات ایران است.»

خودکشی از ترس مرگ

| No Comments

avandnia.jpgاصرار بر سیاست هسته‌ای؛ روایتِ یک قمارِ پیش‌باخته

نیما آویدنیا

روزنامه نگار مستقل، ویژه خبرنامه گویا

سال‌هاست پرسشی مهم اما بی‌پاسخ بر ذهن ایرانیان و تحلیلگران جهانی سایه انداخته است: چرا جمهوری اسلامی، با وجود همهٔ هزینه‌های کمرشکن اقتصادی، اجتماعی و حتی خطر جنگ و نابودی منافع ملی، همچنان بر ادامهٔ برنامهٔ هسته‌ای و سیاست غنی‌سازی پافشاری می‌کند؟ این پرسش کلیدی هرچه بیشتر مطرح شده، کمتر پاسخی یافته است. این مقاله در پی یافتن دلایلی است برای چراییِ این قمارِ ازپیش‌باختهٔ هسته‌ای


مقدمهٔ تاریخی

برنامهٔ هسته‌ای ایران نخستین‌بار در دههٔ ۱۳۵۰ خورشیدی و دوران محمدرضا شاه پهلوی آغاز شد. شاه در سال ۱۳۵۳ اعلام کرد ایران تا پایان قرن بیستم به دست‌کم بیست نیروگاه هسته‌ای نیاز دارد تا بتواند انرژی فسیلی خود را صادر کند و در عوض از انرژی نوین بهره ببرد.

ایران همان سال به پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای پیوست و با آمریکا، فرانسه و آلمان غربی قراردادهای چندمیلیارد دلاری امضا کرد. پروژهٔ نیروگاه بوشهر کلید خورد و جامعهٔ جهانی نه‌تنها با برنامهٔ هسته‌ای مخالفتی نداشت، بلکه ایران را به چشم شریک راهبردی خود در منطقه می‌دید.

با وقوع انقلاب ۱۳۵۷، این مسیر متوقف شد. پروژه‌ها نیمه‌کاره رها شدند و جنگ هشت‌ساله همهٔ منابع کشور را بلعید. پس از پایان جنگ، جمهوری اسلامی پروژهٔ بوشهر را با کمک روسیه دوباره آغاز کرد. اما آنچه در زمان شاه شفاف و از نگاه جامعهٔ جهانی پذیرفته‌شده بود، رنگ و بوی پنهان‌کاری گرفت. افشای تأسیسات مخفی نطنز و اراک توسط سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۸۱ نقطهٔ عطفی بود؛ از آن پس، جهان با عینک شک و تردید به صلح‌آمیز بودن برنامهٔ هسته‌ای ایران نگریست و موجی از تحریم‌ها و تنش‌ها آغاز شد.

صورت‌حساب هسته‌ای

برنامهٔ هسته‌ای ایران در دو دههٔ گذشته به یکی از پرهزینه‌ترین پروژه‌های تاریخ معاصر بدل شده است. گزارش کارنگی می‌گوید هزینهٔ کل این پروژه، از جمله سرمایه‌گذاری‌ها، درآمد نفتی ازدست‌رفته و سرمایه‌گذاری خارجی مسدودشده، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بوده است. همچنین تکمیل نیروگاه بوشهر حدود ۱۱ میلیارد دلار هزینه داشت، در حالی که سهمش در تولید برق کشور کمتر از دو درصد است؛ نمونه‌ای روشن از بازدهی ناچیز در برابر هزینهٔ کلان.


بخش بزرگ‌تر هزینه‌ها در قالب «فرصت‌های ازدست‌رفته» پدیدار شد. بروکینگز یادآور شده است که علی‌رغم صرف منابع عظیم، تهران هنوز به توانمندی تسلیحاتی نرسیده است و این یعنی سرمایه‌گذاری‌های کلان، بازده راهبردی مورد انتظار را نداشته‌اند. تحریم‌ها نیز سرمایه‌گذاری خارجی در انرژی و زیرساخت را عملاً متوقف کردند؛ فرصت‌هایی که در مجموع صدها میلیارد دلار برآورد می‌شود.

france.jpgیورونیوز - جسد نکوسیناتی امانوئل متتوا، سفیر آفریقای جنوبی در فرانسه، روز سه‌شنبه ۳۰ سپتامبر در پای هتل «حیات ریجنسی » در منطقه پورت‌مایو پاریس کشف شد. بر اساس گزارش رسانه‌های فرانسوی این دیپلمات ۵۸ ساله ظاهرا از طبقه ۲۲ هتل به پایین سقوط کرده است.

آقای متتوا از روز دوشنبه ناپدید شده بود و همسرش با دریافت یک پیامک نگران‌کننده از سوی او، مفقود شدن وی را به پلیس اطلاع داد. تلفن همراه وی آخرین‌بار حوالی ساعت ۱۵ روز دوشنبه در منطقه پارک «بوآ دو بولونی» در غرب پاریس آنتن‌دهی داشت.

پس از گزارش مفقود شدن وی، پلیس فرانسه با استفاده از واحد سگ‌های زنده‌یاب جست‌وجو را آغاز کرد. جسد متتوا حوالی ساعت ۱۳ روز سه‌شنبه کشف شد.

دفتر دادستانی پاریس اعلام کرد تحقیقات رسمی درباره علت مرگ آغاز شده و یک قاضی تحقیق برای بررسی صحنه حادثه به محل اعزام شده است.

متتوا در فوریه ۲۰۲۴ به‌عنوان سفیر آفریقای جنوبی در فرانسه منصوب شد و هم‌زمان نماینده دائم این کشور در یونسکو بود. او پیش‌تر در دولت‌های آفریقای جنوبی مسئولیت وزارت امنیت داخلی و وزارت فرهنگ و هنر را برعهده داشت و یکی از چهره‌های باسابقه سیاسی کشورش به‌شمار می‌رفت.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

وزارت امور خارجه آفریقای جنوبی هنوز بیانیه رسمی منتشر نکرده، اما سخنگوی این وزارتخانه تایید کرده که از گزارش‌های مربوط به مرگ متتوا مطلع هستند و پس از دریافت اطلاعات رسمی از دولت فرانسه، واکنش نشان خواهند داد.

یورونیوز - به گزارش گلوبال نیوز، هیات مهاجرت و پناهندگی کانادا طی حکمی با اخراج افشین پیرنون، از مدیران ارشد پیشین وزارت راه ایران مخالفت کرد. این چهارمین بار است که پرونده اخراج مقامات سابق جمهوری اسلامی که از سوی آژانس خدمات مرزی کانادا به این هیات ارائه شد، شکست خورد.

c1.jpgافشین پیرنون که پیش‌تر به عنوان مدیرکل دفتر نگهداری راه‌های سازمان راهداری و حمل‌ونقل جاده‌ای جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کرد در سال ۲۰۲۲ با ویزای گردشگری وارد کانادا شد و زمانی که آژانس خدمات مرزی کانادا فرایند اخراج او را آغاز کرد، به عنوان راننده تاکسی اینترنتی «اوبر» فعالیت می‌کرد.

آژانس خدمات مرزی کانادا ادعا کرده بود که آقای پیرنون ۵۰ ساله برای مدت‌ها به عنوان «مقام ارشد» جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرده و «دارایی سیاسی» رژیم ایران محسوب می‌شده است و به همین دلیل اجازه حضور در خاک کانادا را ندارد.

c2.jpgبا این حال، مدونا موکبل، داور هیات مهاجرت و پناهندگی کانادا روز ۱۲ اوت پرونده اخراج آقای پیرنون را که از سوی آژانس خدمات مرزی ارائه شده بود، رد و طی حکمی اعلام کرد که آقای پیرنون با وجود بیش از دو دهه خدمت در رژیم ایران، در تعریف «مقام ارشد» جمهوری اسلامی نمی‌گنجد.

خانم موکبل نوشت: «اگرچه عنوان شغلی او در ظاهر نشان می‌دهد که سمت بالایی داشته، اما پس از بررسی همه شواهد، هیات به این نتیجه رسید که او نفوذ معناداری در اعمال قدرت حکومت نداشته است.»

c3.jpg

دولت جاستین ترودو، نخست‌وزیر پیشین کانادا در سال ۲۰۲۲ مقام‌های ارشد ایرانی را بخشی از حکومت درگیر تروریسم و نقض حقوق بشر دانست و ورود آن‌ها را به کانادا ممنوع اعلام کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

با این حال، بنابر اطلاعات مندرج در وبسایت آژانس خدمات مرزی کانادا، پس از نزدیک به سه سال از آغاز این برنامه، تنها یک مقام جمهوری اسلامی از کانادا اخراج شده است.

antigov.jpgای‌بی‌سی استرالیا در مقاله‌ای به نقل از دیپلمات‌های غربی نوشت که تا ۸۰ درصد مردم ایران منتظر سقوط جمهوری اسلامی‌اند

خبرنامه گویا - به گزارش ای‌بی‌سی استرالیا، میان دیپلمات‌های غربی، اجماعی گسترده وجود دارد که نزدیک به ۸۰ درصد از جمعیت ۹۲ میلیونی ایران مشتاق کنار رفتن حاکمان سرکوبگر خود هستند. حدود سه‌چهارم ایرانیان حتی در زمان وقوع انقلاب اسلامی، که کشورشان را در مسیر ویرانگر کنونی قرار داد، هنوز به دنیا نیامده بودند.

یک جاسوس پیشین اسرائیلی به ما گفت: «ایران از اقشار و گروه‌های گوناگون تشکیل شده و مخالفت بزرگی با دولت یا رژیم کنونی وجود دارد -- نه چندان متفاوت از اسرائیل»، ایگرا افزود. «اکنون این مخالفت در ایران تنها ناشی از نفرت نیست، بلکه فقر هم به آن دامن می‌زند. این دو عامل باعث می‌شود اسرائیل به‌راحتی بتواند از طریق اینترنت و با انواع بهانه‌ها، عوامل خود را جذب کند.»

***

ansieh.jpgایران وایر - «انسیه خزعلی»، معاون پیشین ریاست‌جمهوری در امور زنان و خانواده، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری «جماران»، ضمن اشاره به وجود جریانات افراطی در ایران ادعا کرد که این گروه‌ها چه سیاسی و چه مذهبی، همواره به ابزاری برای دشمنان تبدیل شده‌اند.

خزعلی اذعان داشت که «در گذشته سفارت انگلیس پول می‌داد تا برخی روضه‌های خاص خوانده شود و مردم علیه یکدیگر تحریک شوند.» او افزود که امروز نیز افرادی آگاهانه یا ناآگاهانه در تلاش‌اند تا اختلافات داخلی را تشدید کنند و انسجام اجتماعی را بر هم بزنند.

او تصریح کرد که این افراد «قابل توصیه نیستند» و نمی‌توان با دادن نصیحت یا توصیه، آنان را از مسیر تخریبگری بازداشت.

این اظهارات،‌نشان‌دهنده نگرانی مقامات دولتی از ادامه فعالیت جریان‌های افراطی در نظام حاکم است؛ چراکه به گفته او مخالف وجود شعارهای رسمی حکومتی همچون «وفاق ملی» پس از جنگ ۱۲روزه میان جمهوری اسلامی ایران و اسراییل، است.

pstpsnvhi.jpgمهدی پرپنچی - ایران اینترنشنال

مسعود پزشکیان، رییس‌ دولت در جمهوری اسلامی، هفته گذشته در حالی تهران را به مقصد مقر سازمان ملل متحد در نیویورک ترک کرد که به چراغ سبز آرام و بی‌سروصدای علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، برای آغاز مذاکرات محرمانه با واشینگتن دلگرم بود.

او امیدوار بود که با این مذاکرات مانع بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد شود.

به‌گفته دو عضو هیئت همراه پزشکیان، خامنه‌ای در جلسه‌ای خصوصی به رییس‌جمهوری گفته بود اگر گفت‌وگوی مستقیم با آمریکایی‌ها بتواند جلو بازگشت تحریم‌ها را بگیرد، وزیر امور خارجه می‌تواند وارد مذاکرات مستقیم محرمانه با آنان شود اما درست زمانی که هواپیمای هیئت ایرانی بر فراز اقیانوس اطلس بود، خامنه‌ای در سخنرانی تند و آتشین خود از صداوسیمای جمهوری اسلامی، هرگونه مذاکره با آمریکا را به‌طور قطعی رد کرد. چرخشی ناگهانی که به گفته دو منبع مطلع، پزشکیان و وزیر امور خارجه‌اش را در بهت فرو برد.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، بعدتر در گفت‌وگویی خصوصی با چند نفر از ایرانیان مقیم آمریکا که برای شرکت در نشستی پشت درهای بسته به هتل محل اقامت هیئت ایرانی رفته بودند، گفت مذاکره مستقیم با واشینگتن تنها راه جلوگیری از بازگشت تحریم‌های سازمان ملل بود اما این فرصت با مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای از بین رفت.

سه نفر از حاضران در این نشست که نخواستند نامشان برده شود، این نکته را به ایران‌اینترنشنال گفتند.

این ماجرا نشان می‌دهد رهبر جمهوری اسلامی و عالی‌ترین مقام‌های سیاسی حکومت ایران به‌شدت بر سر مسیر خروج از بن‌بست هسته‌ای اختلاف دارند. بن‌بستی که پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، احتمال درگیری‌های تازه را تشدید می‌کند.

عراقچی و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، دو ماه گفت‌وگوهای غیرمستقیم داشتند اما ۲۳ خرداد با آغاز حمله غافلگیر کننده ارتش اسرائیل به مواضع جمهوری اسلامی، این روند متوقف شد.

+ طرح صلح ترامپ برای غزه اعلام شد

مراد ویسی

:::

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgدر تحلیل امور واقع، برای دیدن واقعیت آنگونه که در حال رخ دادن است نیاز است که تا حد ممکن نظرات و تعصبات سیاسی خود را به کناری بگذاریم. اینگونه، تحلیل تا حد زیادی بر اساس واقعیت انجام گیرد و بعد لازم است که بر اساس آن تحلیل، نظرات و تمایلات سیاسی خود را بیان و در آن راستا، در پی یافتن پاسخ به سوال چه باید کرد باشیم.

پس سعی کنیم در مرحله اول واقعیت را آنگونه که هست ببینیم:


- در رابطه با غنی سازی/ نسازی، طرف مذاکره ایران ( حال می خواهد که رژیم خیانت، جنایت و فسادی که بر سر کار است باشد یا مردمسالارترین رژیم.) نه آمریکا که اسرائیل است و نه ترامپ که نتانیاهو است. علت اینکه گفته می شود که کنگره و سنای آمریکا، مناطق اشغالی (در اشغال اسرائیل) می باشند به همین علت است. اینکه امثال تالکر کارلسون با خشم فریاد می زنند که برای من آمریکایی، وقتی نتانیاهو می گوید که آمریکا و ترامپ در اختیار من هستند، توهین به من آمریکایی است و بمن احساس حقارت دست می دهد و...نشان از آگاهی روز افزون جامعه آمریکایی از این واقعیت دارد.

- وقتی طرف مذاکره نتانیاهو است. بنا بر این هیچ مذاکره واقعی نه می توانست انجام شود و نه می تواند انجام شود. چرا که نتانیاهو، نه تنها می خواهد که ایران بطور کامل تسلیم شود. بلکه ایران آخرین از هفت کشوری است که نتانیاهو برای ایجاد سلطه کامل اسرائیل بر منطقه، در صدد تجزیه آن بوده است. برنامه او از طریق آمریکا در رابطه با عراق و لبنان و سوریه و سومالی و سودان و لیبی اجرا شده است و ایران مهمترین و آخرین کشوری است که بدون تجزیه آن، اسرائیل امکان ندارد سلطه خود را بر منطقه مستقر کند. این را بگونه ای مکرر از سیاستمداران و رسانه های اسرائیلی نیز می شنویم و دیگر حتی «رازی آشکار» نیست. به سخن دیگر، حتی اگر استبداد مذهبی حاکم و شخص شخیص آقای خامنه ای که بی کفایتی و مسئولیت ناپذیری اش ایران را در چنین وضعیت خطیری قرار داده است، تسلیم کامل هم شود، نه تنها پایان کار نیست که شروع پایان کشوری است به نام ایران.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpg(قسمت اول)

آما آنچه که در جامعه می گذرد چیز دیگری است.اکثریت مردم خواهان تغیری هستند که در کوتاه مدت گره از این همه مشکلات بگشاید ،چرخ های خوابیده صنعت را بحرکت در آورد.امنیت در تمامی عرصه ها ایجاد نمایدو در سطحی وسیع قادر به جذب سرمایه گذاری های سرمایه گذاران خارجی گردد.وشناخته شده برای محافل سیاسی قدرتمند خار جی باشد.

فرد ی که توان مندی آن را داشته باشد که افکار عمومی را نسبت به توانائی خود در مبارزه با جمهوری اسلامی جلب کند . در مبارزه پیش رو کسی موفق خواهد شد رهبری امور را بر دست گیرد که از حمایت نسل جوان ،نسلی که حماسه مهسا را آفرید بر خوردارشود.

این برخورداری امکان پذیر نیست جز این که آن شخص با معیار این نسل هم خوان باشد. نسلی که خواست ونگاه خود بمبارزه را در شعار" زن ،زندگی،آزادی" متجلی ساخته است .

نسلی که قریب به اتفاق آنها را نیرو های جوان وتحصیل کرده ای تشکیل می دهند که قادرند خواست های خود را به روشنی بیان کنند وتصویر واقعی از آن چه که برای بدست آوردنش می جنگند داشته باشند.

نسلی که نگاهش فراتر از جریان های سیاسی پیر شده در خارج از کشور است که هنوزبا همان فرمول های تغیر ناپذیر خود در گیر کند وکاو در مرده ریگ های گذشته است .هنوز خطری را که از احیای سلطنت احساس می کند بمراتب بیشتر از خطرتداوم حکومت جمهوری اسلامی میداند.عقل های فرا رفته از هفتادکه همچنان در قالب خود مانده وقادر به شکستن آن قالبها ئی نگردیده اند که سیمائی مدرن منطبق با زمان به آنها بدهد که مورد پسند نسل جوان وحتی هم نسلان خود در داخل کشور گردند .

جریان های چپ ،جمهوری خواهان رنگارنگ و مجاهدین هنوز قادر بقبول این معضل نیستند که با این تفکر ،با این ترکیب وبا این عمل کرد چهل ساله خود واین گونه نگاه غیر واقعی نسبت به توانائی های خود قادر به جذب نیرو های جوان نیستند. هیچ کدام به تنهائی نمی توانند بازی گری تاثیر گذار در میدان مبارزه با جمهوری اسلامی باشند.

مردم خواهان برسر کار آمدن نیروئی هستند متحد ،اعتماد برانگیز جوان گرابا ترکیبی معاصر و آگاه به مسائل روز و محاط بر نو آوری ها ئی که بتواند گذر آن ها به آینده ای اطمینان بخش وروشن را آسان تر نماید .نیروئی وحدت گرا که مورد قبول قدرت های جهانی باشد.نیروئی که کشور های منطقه وهمسایگان آنرا قبول کنند.درست بر خلاف معیار وارزش گذاری های گروهی وایدولوژیکی گروه های سنتی .

مردم میخواهند رهبری کسی یا جریانی را بپذیرند که کشور های بزرگ جهان که بازیگران امروز جهان هستنداز او یا آن ها حمایت کنند .مردم بر اساس تجربه خود بدنبال جریانی هستند که بیشترین محبوبیت و امکان را در جامعه دارد .توان تاثیر گذاری روی جوانانی که نه مثل آرمان خواهان دهه پنجاه بل بسان تاجران جوان ا نترنتی تمام جوانب کاری را که می خواهند وارد آن شوند می سنجند وبراساس منافع خود که جدا از منافع جامعه نیست سرمایه گذاری می کنند. حال با چنین حساسیت و احتیا ط مردم در گزینش فردی که چنین مشخصاتی را داشته باشد قبل از هر چیز سراغ فردی خواهند رفت که اورا می شناسد .سبقه اورا می دانند و سال هاست اورا در عرصه سیاست می بینند.ادامه دارد

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgهنگامی که می رفتم تا این شرح پریشان و جگر سوز را بنویسم، با خود فکر کرده بودم نوشتاری زیر عنوان؛ «دموکراسی، با استقلال و آزادی رابطه ی مستقیم دارد»، بنویسم. ناگهان روبرویم روی صفحه ی رایانه در برابر چشمم این نوشته پیدا شد: " نگذارید ما را بکشند!". هر آنچه درباره ی استقلال، آزادی و دموکراسی اندیشیده بودم، در هم ریخت. در ادامه خواندم، ... سه زندانی محکوم به اعدام پرونده ی، «خانه اصفهان»، مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی از داخل زندان اصفهان با امضاء "بچه های ایران "، نوشته اند: « سلام. از همشهریان و هموطنان عزیز تقاضا داریم نگذارید ما را بکشند. ما به یاری شما نیاز داریم. به حمایت شما نیازمندیم.»

راستی ما ایرانیان چه باید بکنیم تا از گرفتاری و بدبختی همیشگی رهایی بیابیم؟ آیا نباید تک تک ما ایرانیان در جست و جوی راه چاره باشیم؟ کسی جز خود ما نمی تواند ما و مردمان میهن ما را به رهایی و پیروزی برساند.

از انقلاب مشروطه تا کنون میلیون ها ایرانی، در همه ی پهنه ی ایران، میلیون ها میلیون نفر از طرفداران حقوق بشر، در سراسر جهان سال های سال است که از درون زندان های تاریک و جهنمی ایران، این فریادها، این اعتراض ها و ناله ها را می شنوند و این کشتار ها همچنان ادامه دارد. از کردستان تا لرستان، خوزستان، آذربایجان، خراسان، تهران و ... سراسر ایران، از روزی که قانون اساسی و حقوق شهروندی در ایران نوشته شده است تاکنون این کشتارها ادامه دارد.

آزادی کلید رهایی است. آزادی را باید با تلاش و جانفشانی به دست آورد. هنگامی که در یک کشور آزادی نیست، استقلال هم نیست. هنگامی که استقلال نیست، دموکراسی هم نمی تواند باشد. هنگامی که دموکراسی نیست کسی هم نمی تواند از میهن، حق شهروندی و بزرگواری مردم سخن بگوید. اندیشمندان ما، دانشمندان ما، رهبران راستین ما را می کشند یا وادار به فرار می کنند. با جنگ دروغی مانند جنگ ایران وعراق با رهبران دروغی مانند خمینی، خامنه ای، خون همه ی مردمان ایران می تواند به سادگی به خاک ریخته شود. در سراسر روزگاران دیکتاتوری مدرن حتا پیش از ترور میرزاده عشقی، ... در کودتاهای ویرانگر، در سی ام تیرها، پانزدهم خرداد ها، در روزهای غم انگیز بهمن 1357 و ... در تابستان سال 1367؛ (تابستان 1988)هزاران هزار ایرانی دلیر و میهن دوست با خونسردی و ستمگرانه به دست جلادان حکومت های دست نشانده کشته شده اند. اما همچنان " این آسمان غمزده غرق ستاره هاست". برای رهایی، برای آزادی، برای پیروزی و برای زنده ماندن "بچه های ایران " باید کاری کرد. من با بیش از هشتاد و اندی سال سن هنوز می کوشم تا صدای "بچه های ایران " را به گوش هم میهنانمان و شاید به گوش جهانیان برسانم، ترجمه ی این نوشتار را به زبان انگلیسی بر روی تارنمای جهانی می گذارم، شاید کمکی باشد؟

منوچهر تقوی بیات

zandi.jpgسیاستمداران بر ماه و مردم بر زمین ...!

در دفتر ایام امروز برگ تازه‌ای ورق خورد: خبر آمد که مکانیزم اسنپ‌بک فعال شد و تحریم‌ها، که گویی مار خفته بودند، دوباره سر از سوراخ برآوردند و بر گرده اقتصاد ما نشستند. هنوز دود این خبر بر آسمان رسانه‌ها بالا نرفته بود که مردان بلندپایه جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری بر منبر سخنرانی صعود کردند و نغمه‌ای خوش در گوش خلق خواندند: نگران مباشید! تحریم‌ها بیشتر بار روانی دارد! تمهیدات لازم اندیشیده‌ایم تا کم‌اثر یا بی‌اثر گردد!

این سخن‌ها در گوش مردم چنان بود که گویی طبیب بی‌تجربه بر بالین بیمار درحال مرگ آید و بگوید: مرگت بیشتر بار روانی دارد، غصه مخور! و بیمار اگر توان خنده داشت، از شنیدن این مرهم خالی، قهقهه‌ای تلخ سر می‌داد.

اما برای آنکه بدانیم این لاف‌زنی‌ها بی‌سابقه نیست، باید از حکایتی یاد کنیم که در تاریخ سیاست جهان باقی مانده است.

می‌گویند در روزگار اتحاد جماهیر شوروی، روزی برژنف، رهبر وقت، فضانوردانش را احضار کرد و گفت:
رفقا، آمریکایی‌ها بر ماه قدم نهادند و دنیا را به شگفتی آوردند. ما باید از ایشان پیشی بگیریم. تصمیم گرفته‌ایم شما را بر خورشید فرود آوریم.

فضانوردان، که هنوز عقل در سر داشتند، با ترس و تردید گفتند: اما رفیق برژنف، خورشید سوزان است، ما خواهیم سوخت.

برژنف که در خیال خویش همه چیز را حل کرده بود، با وقار گفت: نگران نباشید، حزب فکر همه چیز را کرده است. شما را شبانه به خورشید خواهیم فرستاد.

این حکایت، اگرچه در ظاهر لطیفه‌ای برای خنده است، در حقیقت آینه‌ای تلخ است از وعده‌های بزرگ و غیرممکن رهبران که فاصله‌ای به اندازه خورشید و ماه با واقعیت دارند.

اکنون به ایران امروز بازگردیم.

مسئولان ما همانند برژنف سخن می‌گویند. تحریم‌ها را که همچون کوه بر شانه اقتصاد نشسته است، چیزی جز "بار روانی" نمی‌دانند. تدابیرشان، چنان استوار است که همانند سفر به خورشید در شب، تنها بر کاغذ خوش می‌نشیند. مردمان اما هر روز با جیب خالی، سفره‌های کوچک، داروهای کمیاب و قیمت‌های سر به فلک کشیده، در آفتاب سوزان واقعیت می‌سوزند.

return.jpgنیویورک‌تایمز به نقل از مقامات آگاه که نامشان فاش نشده، گزارش داد دولت دونالد ترامپ حدود ۱۰۰ مهاجر ایرانی را با یک پرواز چارتر از آمریکا اخراج کرده و به ایران بازگردانده است

ایران اینترنشنال - دو مقام ارشد ایرانی که در مذاکرات مربوط به این موضوع حضور داشته‌اند و یک مقام آمریکایی آگاه از این طرح، با نیویورک‌تایمز گفت‌وگو کردند.

مقامات ایرانی گفتند که این هواپیما -یک پرواز چارتر از سوی ایالات متحده- شامگاه دوشنبه از لوئیزیانا برخاست و قرار است سه‌شنبه از طریق قطر به ایران برسد.

مقام آمریکایی نیز تایید کرد که برنامه پرواز در مراحل نهایی بوده است.

هم‌زمان، یک مقام حکومت ایران شمار اخراج‌شدگان را ۱۲۰ نفر اعلام کرد.

حسین نوش‌آبادی، مدیرکل پارلمانی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، گفت ۱۲۰ مهاجر ایرانی که دولت آمریکا تصمیم به اخراجشان گرفته است، در یکی دو روز آینده وارد کشور می‌شوند.

نشریه آلمانی اشپیگل در واکنش به ماجرا نوشت: «اخراج مستقیم به ایران یکی از قاطعانه‌ترین اقدامات دولت ترامپ در زمینه اخراج مهاجران محسوب می‌شود؛ اقدامی بی‌توجه به شرایط حقوق بشری که این افراد ممکن است با آن روبه‌رو شوند.»

اشپیگل در ادامه تاکید کرد که آمریکا طی دهه‌ها، «پذیرای ایرانیانی بوده که از سرکوب رژیم تهران گریخته بودند».

gaza.jpgایران اینترنشنال - دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، دوشنبه هفت مهر طرح جامع خود برای پایان دادن به جنگ در غزه را منتشر کرد؛ طرحی که در صورت پذیرش از سوی طرفین، می‌تواند به جنگ پایان دهد، همه گروگان‌ها را بازگرداند و مسیر بازسازی نوار غزه را هموار کند.

به گزارش بیانیه رسمی دفتر ترامپ، این طرح شامل ۲۰ بند است که ایجاد یک «غزه جدید بدون افراط‌گرایی» که در آن حماس خلع سلاح شده و از قدرت کنار گذاشته می‌شود، همچنین زیرساخت‌های مدنی، اقتصادی و امنیتی بازسازی خواهد شد.

به گفته ترامپ، اگر اسرائیل و حماس با این طرح موافقت کنند، بلافاصله آتش‌بس برقرار و روند آزادی گروگان‌ها آغاز خواهد شد.

۲۰ ماده این طرح عبارتند از:

۱. غزه به منطقه‌ای بدون ترور و غیررادیکال تبدیل خواهد شد که تهدیدی برای همسایگانش محسوب نشود.

۲. بازسازی غزه با هدف بهبود وضعیت انسانی ساکنان، به‌ویژه بازسازی زیرساخت‌ها، آغاز خواهد شد.

۳. در صورت پذیرش دو طرف، جنگ فوراً پایان می‌یابد. نیروهای اسرائیلی به خطوط توافق‌شده عقب‌نشینی کرده و در آن بازه زمانی، همه عملیات‌های نظامی متوقف خواهد شد.

۴. طی ۷۲ ساعت پس از پذیرش عمومی اسرائیل، همه گروگان‌ها، چه زنده و چه کشته‌شده، بازگردانده خواهند شد.

۵. پس از آزادی گروگان‌ها، اسرائیل ۲۵۰ زندانی با حکم حبس ابد و ۱۷۰۰ فلسطینی بازداشت‌شده پس از ۷ اکتبر را آزاد خواهد کرد، از جمله همه زنان و کودکان. به ازای هر گروگان کشته‌شده اسرائیلی، بقایای ۱۵ فلسطینی نیز بازگردانده خواهد شد.

۶. اعضای حماس که به همزیستی مسالمت‌آمیز و کنار گذاشتن سلاح متعهد شوند، مشمول عفو عمومی خواهند شد. سایر اعضا می‌توانند به کشورهای ثالث منتقل شوند.

۷. کمک‌های بشردوستانه در سطح توافق ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ فوراً وارد غزه خواهد شد؛ از جمله بازسازی آب، برق، فاضلاب، بیمارستان‌ها، نانوایی‌ها و ورود تجهیزات سنگین برای آواربرداری و بازگشایی مسیرها.

۸. ورود کمک‌ها از طریق سازمان ملل، هلال‌احمر و نهادهای بی‌طرف بین‌المللی و بدون مداخله دو طرف انجام خواهد شد. گذرگاه رفح نیز تحت همان مکانیسم توافق ژانویه بازگشایی می‌شود.

۹. اداره موقت غزه برعهده کمیته‌ای تکنوکرات و غیرسیاسی از فلسطینیان و کارشناسان بین‌المللی خواهد بود. این کمیته زیر نظر «شورای صلح» به ریاست ترامپ و چهره‌هایی مانند تونی بلر فعالیت خواهد کرد.

۱۰. یک برنامه توسعه اقتصادی ویژه برای بازسازی غزه از سوی گروهی از کارشناسان منطقه طراحی خواهد شد. طرح‌هایی از سوی نهادهای بین‌المللی نیز در این فرآیند لحاظ می‌شود.

۱۱. منطقه اقتصادی ویژه‌ای با تعرفه‌ها و دسترسی ترجیحی برای غزه تاسیس خواهد شد.

۱۲. هیچ‌کس مجبور به ترک غزه نخواهد بود، اما افرادی که بخواهند می‌توانند آزادانه رفت‌وآمد کنند. طرح‌هایی برای تشویق مردم به ماندن و ساختن آینده‌ای بهتر در نظر گرفته شده است.

۱۳. حماس و سایر گروه‌ها هیچ نقشی در اداره غزه نخواهند داشت. همه زیرساخت‌های نظامی و تونل‌ها تخریب و فرآیند خلع سلاح تحت نظارت ناظران بین‌المللی و برنامه خرید سلاح دنبال خواهد شد.

۱۴. کشورهای منطقه تضمین خواهند داد که غزه جدید تهدیدی برای کسی نباشد و تعهدات خود را اجرا کند.

۱۵. نیروی بین‌المللی تثبیت (آی‌اِس‌اِف) با همکاری آمریکا و کشورهای عربی، فوراً در غزه مستقر خواهد شد و وظیفه آموزش و پشتیبانی از نیروهای پلیس فلسطینی را بر عهده خواهد گرفت. این نیرو با مشارکت اسرائیل و مصر مرزها را نیز ایمن خواهد کرد.

۱۶. اسرائیل نه غزه را اشغال و نه ضمیمه خواهد کرد. نیروهای اسرائیلی با انتقال کنترل مناطق به «آی‌اِس‌اِف» و با رعایت زمان‌بندی مشخص، به‌تدریج عقب‌نشینی خواهند کرد. اسرائیل تنها تا پایان کامل خلع سلاح حضور امنیتی محدودی در غزه خواهد داشت.

۱۷. در صورت تعلل یا رد طرح از سوی حماس، تمامی بندها در مناطقی از غزه که از کنترل حماس خارج شده، اجرا خواهد شد.

۱۸. گفت‌وگوی بین‌ادیانی برای ترویج همزیستی مسالمت‌آمیز میان فلسطینیان و اسرائیلی‌ها برقرار خواهد شد.

۱۹. در صورت اجرای موفق اصلاحات از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین و پیشرفت بازسازی، زمینه برای مسیر واقعی به سوی دولت مستقل فلسطینی فراهم خواهد شد.

۲۰. ایالات متحده گفت‌وگویی میان اسرائیل و فلسطینیان درباره افق سیاسی همزیستی صلح‌آمیز و اقتصادی را آغاز خواهد کرد.

به گفته منابع نزدیک به ترامپ، این طرح با مشورت کشورهایی چون مصر، اردن، امارات و عربستان تهیه شده و از سوی بسیاری از دولت‌ها به‌عنوان «نقطه عطفی در روند صلح خاورمیانه» توصیف شده است.

nikrooz.jpgچنانچه در رویکرد جامعه‌شناختی، جنبش به منزله حرکتی جمعی با هدف ایجاد دگرگونی تعریف شود، در این صورت انقلاب را می‌توان مرحله‌ای دانست که تحقق عینی و ساختاری آن دگرگونی را امکان‌پذیر می‌سازد. بر همین مبنا، جنبش‌های اجتماعی در ایران را می‌توان زمینه‌ساز شرایط دگرگونی دانست که تبلور نهایی آن در قالب رویداد انقلابی زن، زندگی، آزادی ظهور یافت. از این منظر، برای فهم دقیق‌تر و نظام‌مند مفهوم انقلاب، ارائه تعریفی روشن و تحلیلی از آن ضرورتی اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد.

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، انقلاب را می‌توان فرآیند ایجاد دگرگونی دانست؛ دگرگونی‌ای که باید در دو سطح اساسی بروز یابد: نخست، دگرگونی در الگوهای رفتاری و فرهنگی جامعه و دوم، دگرگونی متناظر در ساختار و نظم سیاسی. تنها در صورتی که این دو وجه به طور هم‌زمان و هماهنگ تحقق یابند، می‌توان از یک انقلاب کامل سخن گفت.

homeira.jpgایندیپندنت فارسی - بانو حمیرا، استاد آواز ایران، پس از سال‌ها دوری از دوربین‌ها، در جشن پنجاه سالگی کاباره تهران حضور پیدا خواهد کرد.

این جشن در سالن آمفی‌تئاتر دالبی لس‌آنجلس برگزار خواهد شد که بیش از ۳۰۰۰ نفر ظرفیت دارد.

احمد مسعود، کاباره تهران را در سال ۱۳۵۵ و به‌منظور آشنایی مشتریان آمریکایی با موسیقی، غذا و فرهنگ ایران افتتاح کرد اما خیلی زود، این مکان به محلی برای تجمع ایرانیانی که مجبور به ترک وطن شده بودند، شد.

صحنه کاباره تهران، میزبان ستارگان تکرارنشدنی چون بانو هایده و بانو مهستی بود و در پویا نگه‌داشتن زندگی هنری هنرمندان ساکن آمریکا نقشی موثر داشت.

***

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

بدون شرح!

| No Comments

عکس دریافتی از منطقه جردن تهران

Untitled-2.jpg

:::

mooshak.jpgجمهوری اسلامی در تلاش است برنامه هسته‌ای را فدای برنامه موشکی کند، زیرا توان موشکی می‌تواند خلا ناشی از تخریب بخش بزرگی از تاسیسات هسته‌ای را جبران و نفوذ تهران در منطقه را حفظ کند

بدیع یونس - ایندیپندنت فارسی

پس از فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی گسترده، آیا جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برده که برنامه هسته‌ای‌اش در آستانه نابودی کامل است و آیا حاضر است برای نجات پروژه موشکی‌ خود از برنامه هسته‌ای چشم بپوشد؟

از آغاز هزاره سوم، جمهوری اسلامی مسیر فریبکاری در برابر جامعه جهانی را در پیش گرفت. این کشور غنی‌سازی اورانیوم را به‌طور پنهانی تا سطح بالای ۸۰ درصد افزایش داد و تعداد سانتریفیوژها را به بیش از ۳۱ هزار دستگاه رساند. هم‌زمان، مراکز مخفی جدیدی تاسیس کرد و مقدار زیادی اورانیوم با غنای بالا (فراتر از سقف تعیین‌شده) را به‌طور پنهانی نگهداری کرد. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه از کارشکنی در فعالیت‌های تیم‌‌های بازرسی بین‌المللی دست نکشید و همواره داده‌های دوربین‌ها را از آژانس پنهان می‌کرد. به این شکل که در ظاهر بازرسان را می‌پذیرفت، اما در عمل ماموریت آن‌ها را مختل می‌کرد.

این ترفند‌ها و اقدام‌های جمهوری اسلامی سرانجام ترامپ را به خروج از برجام واداشت. جمهوری اسلامی سعی کرد از طریق راه‌اندازی کارزار‌های رسانه‌ای، واشینگتن را مسئول پایبند نبودن به توافق هسته‌ای جلوه دهد و در این راه به موفقیت‌های قابل‌ذکری هم دست یافت. تا حدی که برخی کشورهای اروپایی ادعاهای تهران را باور کردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

پس از خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی وضعیت پیش‌آمده را به فرصتی برای گسترش برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و مداخله در امور کشورهای همسایه بدل کرد. این روند تا زمان جنگ ۱۲روزه که به شکست رژیم ایران منجر شد، ادامه یافت. سپس، تهران به این نتیجه رسید که خطر شعله‌ور شدن یک جنگ تمام‌عیار دیگر وجود دارد؛ جنگی که می‌تواند بساط برنامه هسته‌ای را برای همیشه برچیند. همین امر، رژیم جمهوری اسلامی را به عقب‌نشینی و انعطاف‌پذیری و اتخاذ مواضع جدید واداشت: اعلام آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره، پیشنهاد گفتگوی مستقیم با تروییکای اروپایی و امضای توافق با گروسی در قاهره، در حالی‌ که تا چندی پیش او را جاسوس می‌نامید.

علاوه بر آن، تهران از شعار مذاکره نکردن با واشینگتن هم عقب‌نشینی کرد و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ادعا کرد که «مذاکره با آمریکا متوقف نشده و از طریق میانجی‌ها ادامه دارد». این در حالی است که تا چندی قبل، هرگونه گفتگوی مستقیم با آمریکا را رد می‌کرد.

baghi.jpgاین روزها در کوچه و خیابان، هر‌کسی که می‌بینید و می‌شناسید تا محفل‌های دوستانه، همه جا یک پرسش مطرح می‌شود: آیا به ایران حمله می‌کنند؟ بعضی هم حمله را مفروض گرفته و می‌پرسند کی حمله می‌شود؟

عمادالدین باقی - شرق

این روزها در کوچه و خیابان، هر‌کسی که می‌بینید و می‌شناسید تا محفل‌های دوستانه، همه جا یک پرسش مطرح می‌شود: آیا به ایران حمله می‌کنند؟ بعضی هم حمله را مفروض گرفته و می‌پرسند کی حمله می‌شود؟ بر پایه دلایل زیادی باورم این است که آمریکا و اروپا تحت تأثیر حاکمیت لابی صهیونیستی در هر صورت دنبال فعال‌کردن مکانیسم ماشه و تشدید فشار علیه ایران بودند.

حتی جمهوری اسلامی در تمام دوران حیاتش برای اولین بار در ماه‌های گذشته انواع انعطاف‌ها را به خرج داده اما آنها (چه به دلیل بی‌اعتمادی به سیستم در ایران و چه به دلایل دیگر) با بهانه‌هایی این فرصت‌ها را رد کردند و خواسته‌های زیاده‌طلبانه جدیدی مطرح کردند.

تا اینجای کار عجیب و غیرمنتظره نبود. آنچه عجیب است، نحوه مواجهه مسئولان در برابر چنین سناریوی از پیش‌ نوشته‌شده‌ای است که گام‌ به‌ گام اجرا شده و با حمله نظامی و بمباران و مذاکره فریب‌کارانه و جنگ روانی و تبلیغاتی پشتیبانی شده است. در مقابل آنها، تنها کارتی که برای نجات ایران در دست داریم، فقط مردم و پشتیبانی ملی است. من نگران حمله نظامی آمریکا و اسرائیل نیستم.

در این جنگ تبلیغاتی که به راه انداخته‌اند، می‌گویند آسمان ایران در اختیار آمریکا و اسرائیل است. این تبلیغات نیاز روانی داخلی و منطقه‌ای اسرائیل برای اعاده جایگاه قبل از جنگ است، زیرا از جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل که ارتش‌های عربی را شکست داده بود، تاکنون کل اعراب ماست‌ها را کیسه کرده بودند و در جنگ ۱۲روزه این هیمنه فروریخت و ثابت شد اسرائیل را می‌توان کوبید. جنگ ۱۲روزه نشان داد متقابلا آسمان اسرائیل هم در اختیار ایران است و هر روز و هر ساعتی که اراده کند، می‌تواند موشک‌باران کند.

.

kayhan.jpgناریوی سازمانیافته روانی بودن آثار بازگشت تحریم‌های سازمان ملل

کیهان لندن - مقامات سیاسی و تحلیلگران حکومتی در روزهای گذشته با تکرار سناریویی سازمانیافته مدعی هستند که آثار بازگشت تحریم‌های سازمان ملل صرفا «روانی» است و این تحریم‌ها آثار واقعی بر اقتصاد کشور نخواهد داشت.

حسن قشقاوی عضو کمیسیون «امنیت ملی و سیاست خارجی» مجلس شورای اسلامی، سناریوی حکومتیِ «روانی بودن آثار بازگشت تحریم‌های سازمان ملل» را تکرار کرده و در ادعایی عجیب گفته آثار بازگشت تحریم‌ها بیش از جنبه اقتصادی، جنبه روانی دارد.

این نماینده مجلس شورای اسلامی از رسانه‌ها خواست تا با بیان واقعیت‌ها، از «بزرگنمایی» و ایجاد هیجان در بازار ارز و طلا بکاهند.

بسیاری از مقامات سیاسی و تحلیلگران حکومتی در روزهای گذشته سناریویی هماهنگ را تکرار کرده و مدعی شده‌اند بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی آثار واقعی بر اقتصاد ندارد و صرفا اثرات زودگذر روانی دارد!

این تحلیلگران و مقامات، واکنش بازار ارز و طلا و بورس به فعال شدن مکانیسم ماشه و افزایش قیمت دلار به ۱۱۳ هزار تومان را نیز بر اساس «واکنش روانی» توجیه می‌کنند.

بهنام سعیدی دیگر نماینده مجلس شورای اسلامی و دبیر کمیسیون «امنیت ملی و سیاست خارجی» مجلس هم مدعی شده «بازگشت تحریم‌ها آنقدر که بزرگش می‌کنند، اثر ندارد» و گفته فعال شدن مکانیسم ماشه اثرات روانی بیشتری از تبعات واقعی اقتصادی دارد و با حمایت کشورهایی مثل چین و روسیه، ایران می‌تواند آثار تحریم‌ها را به حداقل برساند.»

وی افزوده تحلیل‌ها درباره آثار و پیامدهای فعال شدن مکانیسم ماشه بر اقتصاد «عملیات‌های روانی است که دشمن به لطف آن می‌خواهد فضای جامعه ما را ملتهب کند». او افزوده «مردم بدانند که تاثیرات فعال‌سازی مکانیسم ماشه آن‌قدری نیست که دشمن در حال تبلیغ آن است.»

محمد کاظمی کارشناس مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی هم آثار روانی بازگشت تحریم‌ها را مورد توجه قرار داده و گفته «بازگشت تحریم‌های شورای امنیت اگرچه فشار واقعی اقتصادی جدیدی بر ایران وارد نمی‌کند، می‌تواند آثار روانی خود را در بازارهایی، چون ارز، طلا و سرمایه بگذارد. البته این آثار روانی با تدابیر مناسب دولت قابل مدیریت و کنترل است.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

او افزوده «تحریم‌های شورای امنیت از نظر فنی چیزی افزوده بر تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا نیستند. در واقع می‌توان تحریم‌های آمریکا و سازمان ملل را به دو دایره متحدالمرکز تشبیه کرد؛ دایره بزرگ‌تر تحریم‌های آمریکاست و دایره کوچک‌تر تحریم‌های شورای امنیت در درون آن قرار دارد. به همین دلیل بازگشت احتمالی تحریم‌های شورای امنیت تفاوت خاصی در وضع اقتصادی ایران ایجاد نمی‌کند، زیرا فشار اصلی هم‌اکنون ناشی از تحریم‌های یک‌جانبه و گسترده آمریکاست.»

علی لاریجانی دبیر «شورای عالی امنیت ملی» نیز در یک برنامه تلویزیونی در صداوسیمای جمهوری اسلامی مدعی شده که «مردم نگران نباشند، تحریم‌ها بیشتر بار روانی دارد.»

علی لاریجانی افزوده «تمهیدات لازم برای کم اثر و بی اثر کردن اسنپ‌بک اندیشیده شده است. ملت ایران خودشان دارای قوه تحلیل هستند و می‌دانند قصد دشمن از ریشه زدن است.»

حمید قنبری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی از دیگر مقامات حکومتی است که درباره تحلیل‌های کارشناسان درباره اثرات تحریم‌های سازمان ملل مدعی شده این تحلیل‌ها «پشتوانه واقعی اقتصادی ندارد. به این معنا که هنوز تحریم‌ها در تئوری هم برنگشتند، فلذا رفتار تجاری را شاهد نبودیم که مطابق تحریم‌ها شکل بگیرد. بیشتر فضای روانی است و سعی کردند در این زمینه اغراق کنند. مثل خیلی از تحریم‌هایی که در زمینه آثار آنان اغراق شد و بعدا دیدیم که آن تحریم بعد از اجرا آن آثاری که گفته می‌شد نداشت.»

در همین حال همزمان با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی قوه قضاییه روز شنبه پنجم مهرماه ۱۴۰۴، هشدار داد برای «برهم‌زنندگان ‌امنیت روانی جامعه در رابطه با اخبار مربوط به اعمال مکانیسم ماشه» پرونده قضایی تشکیل می شود.

دادستانی تهران در اطلاعیه‌ای اعلام کرد «پس از اقدام یکجانبه‌ اعضای اروپایی برجام در اعمال غیرقانونی مکانیسم ماشه، برخی سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی با انتشار اخباری امنیت روانی جامعه را برهم زدند. با انتشار این خبر که از سوی برخی رسانه‌ها منتشر شد، دادستانی تهران ضمن رصد فضای مجازی برای منتشر کنندگان ادعای مورد اشاره پرونده قضایی تشکیل داد.»

در این اطلاعیه ادعا شد «با توجه به جو روانی ایجاد شده پس‌ از اقدام غیرقانونی اعمال مکانیسم ماشه از سوی کشورهای اروپایی عضو برجام برخی کانال‌ها و سایت‌های خبری با فاصله بسیار اندک از رای گیری در شورای امنیت سازمان ملل اقدام به تولید محتوای حساسیت برانگیز درمورد افزایش قیمت‌ها کردند.»

غلامحسین محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضاییه نیز روز دوشنبه هفتم مهرماه ۱۴۰۴ در نشست شورای عالی قوه قضاییه با اشاره به خبرهایی درباره افزایش قیمت ارز و تشدید مشکلات اقتصادی مدعی شد دشمنان «دنبال این هستند با عملیات روانی بین مردم ایجاد نگرانی کنند.»

رئیس قوه قضاییه با تأکید بر اینکه «جای مماشات با خیانت‌کاران نیست» ادعا کرد «منفعت‌طلب‌ها و عامل‌ها می‌خواهند شرایطی که برای معیشت مردم ایجاد شده است را سخت‌تر کنند» و «با عملیات روانی دنبال تضعیف روحیه مردم هستند».

امنیتی کردن پرداختن به اخبار مرتبط با پیامدهای مکانیسم ماشه بخشی از سناریوی سازمانیافته حکومت است که بخش دیگر، یعنی ادعای واهی «روانی بودن اثرات بازگشت تحریم‌ها» را تکمیل می‌کند.

وزیر اقتصاد: من مسئول نیستم

| No Comments

ایران اینترنشنال - علی مدنی‌زاده، وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی، گفت: «بانک مرکزی مسئول انحصاری سیاست‌های پولی و ارزی کشور است و به‌صورت مشخص، مسئول اول و آخر در حوزه مسائل مربوط به نرخ ارز و تورم به‌شمار می‌رود.»

او افزود: «وزیر اقتصاد به‌هیچ عنوان پاسخگوی هیچ کدام از سیاست‌های ارزی و پولی که در بانک مرکزی اتخاذ می‌شود نیست.»

علی مدنی‌زاده اضافه کرد: «براساس قانون مصوب مجلس تمام اعضای هیات عالی نظارت بانک مرکزی به غیر از وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه و بودجه منتخب رئیس کل بانک مرکزی هستند.»

Untitled-16653.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران وایر - سازمان امنیت داخلی اسراییل (شاباک) اعلام کرد تلاش یک عامل اطلاعاتی ایرانی برای نزدیک شدن به دختر ایتامار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی اسراییل خنثی شده است.

رسانه‌های اسراییل، روز دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ با اعلام این خبر نوشتند، عامل ایرانی با جعل هویت مدیر برنامه‌های «اوهاد دبکاش»، رپر معروف اسراییلی، دختر ۱۷ ساله وزیر را از طریق واتس‌اپ هدف قرار داده بود.

این مامور جمهوری اسلامی وانمود کرده بود «هلال بن‌گویر» به یک کنسرت خصوصی دعوت شده و می‌تواند با خواننده دیدار و حتی با او آواز بخواند.

بر اساس گزارش اسراییل هیوم، عامل ایرانی لینکی از طریق Google Meet ارسال کرد، اما هلال موفق به ورود نشد و پس از چند تلاش ناموفق، موضوع را رها کرد. چند روز بعد شاباک به خانواده اطلاع داد که این ارتباط ساختگی با هدف نفوذ و رصد فعالیت‌های خانوادگی وزیر بوده است.

شاباک همچنین اعلام کرده که در سال‌های اخیر چندین طرح ترور علیه بن‌گویر خنثی شده، اما این نخستین بار است که دختر او هدف مستقیم قرار می‌گیرد.

اسراییل هیوم نوشته واکنش دبکاش، رپر اسراییلی به این ماجرا طنزآمیز بود؛ او گفت: «خوشحالم ایرانی‌ها به من علاقه‌مند شده‌اند. این یعنی موسیقی ما به ایران رسیده و ما کار بزرگی انجام داده‌ایم.»

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید

***

trumpqatar.jpgیورونیوز - بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل روز دوشنبه در تماسی تلفنی از نخست‌وزیر قطر بابت حمله هوایی اخیر به دوحه عذرخواهی کرد.

بنا به گزارش رسانه‌های اسرائیلی این تماس در جریان گفتگوهای دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو در کاخ‌سفید صورت گرفت.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز دوشنبه در کاخ‌سفید از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل استقبال کرد.

مذاکرات دو طرف در حالی آغاز شد که انتظار می‌رود طرح آمریکا برای برقراری آتش‌بس در نوار غزه و تنش‌ها با ایران از محورهای اصلی گفتگوها باشد.

رئیس‌جمهوری ایالات متحده نسبت به چشم‌انداز دستیابی به توافق آتش‌بس در نوار غزه ابراز امیدواری کرده است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

دونالد ترامپ پیش از آغاز گفتگوها با نخست‌وزیر اسرائیل گفت به دستیابی به توافق آتش‌بس در نوار غزه «بسیار اطمینان» دارد.

بنیامین نتانیاهو روز جمعه در برابر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک سخنرانی کرد.

azari.jpgارشان اذری

بازگشت دوباره‌ی تحریم‌های جهانی، فشار تازه‌ای بر زندگی مردم ایران گذاشته است. از سوی دیگر، نشست مونیخ با حضور شاهزاده رضا پهلوی و جمعی از چهره‌های سیاسی در خارج از کشور، پیام تازه‌ای از اتحاد و همبستگی به مردم داخل فرستاده است. این دو عامل، هم فشار بیرونی و هم امید درونی، می‌تواند زمینه‌ساز حرکت‌های اعتراضی تازه در کشور شود. پرسش این است: آیا این بار شرایط برای اعتراض گسترده و فراگیر فراهم شده است؟

فشار معیشتی؛ جرقه نخست

تحریم‌ها باعث می‌شوند دولت درآمد کمتری از فروش نفت داشته باشد، ارز کمیاب‌تر شود و قیمت کالاهای وارداتی بالا برود. نتیجه آن است که سفره مردم کوچک‌تر می‌شود، قیمت نان، گوشت، سوخت و دارو افزایش می‌یابد و خانواده‌های بیشتری زیر خط فقر می‌روند. چنین شرایطی همیشه بذر نارضایتی را در دل مردم می‌کارد و جامعه را آماده‌ی حرکت می‌کند. اما نارضایتی به‌تنهایی کافی نیست؛ باید جرقه‌ای زده شود تا نارضایتی خاموش به حرکت جمعی تبدیل گردد.

نقش اتحاد مونیخ؛ امید تازه

سال‌ها اپوزیسیون در خارج از کشور پراکنده و بی‌اثر بود. اما نشست مونیخ نشان داد که گروه‌های گوناگون می‌توانند با هم به توافق برسند و بر اصولی چون تمامیت ارضی، جدایی دین از حکومت و تعیین آینده از راه صندوق رأی هم‌صدا شوند. رسانه‌ها این پیام را هر روز به داخل منتقل می‌کنند و این بار مردم احساس می‌کنند که صدایی هماهنگ از بیرون کشور به گوششان می‌رسد. چنین پیامی می‌تواند تردیدها را کم کند و باور به امکان تغییر را در جامعه تقویت نماید.

pezmashe.jpgروایت رییس جمهور در گفت و گو با شبکه العربی قطر درباره پیشنهاد اروپایی ها برای توقف فعال سازی مکانیسم ماشه

پزشکیان:
▫️اروپایی‌ها در واقع شروطی را مطرح کرده بودند تا سازوکار اسنپ‌بک فعال نشود. سه شرط اصلی وجود داشت؛ نخست اینکه آژانس بتواند از مراکز هسته‌ای ما بازدید کند. دوم اینکه ایران با آمریکا وارد مذاکره شود و سومین شرط هم که به یاد دارم، مربوط به این بود که درباره رقیق‌سازی ذخایر غنی‌شده، به‌ویژه اورانیوم ۶۰ درصد، به توافق برسیم.

▫️پیشنهادی که آن‌ها مطرح کرده بودند واقعاً کارآمد نبود. می‌گفتند اورانیوم غنی‌شده خود را به ما تحویل بدهید، بعد ما به شما سه ماه وقت می‌دهیم تا درباره بقیه مسایل گفت‌وگو کنیم. اما چرا باید اورانیوم غنی‌شده خود را به آن‌ها بدهیم؟ به چه دلیلی؟

▫️اگر قرار است گفت‌وگویی صورت گیرد، باید درباره کل موضوع باشد، نه اینکه ما دارایی خود را واگذار کنیم و بعد منتظر بمانیم. اگر آن‌ها راست می‌گویند که هدفشان اطمینان از این است که ایران به‌دنبال سلاح هسته‌ای نیست، ما هم چنین قصدی نداریم.

▫️می‌توانیم در این زمینه گفت‌وگو کنیم، می‌توانیم آن را ثابت کنیم و می‌توانیم بر اساس ارزیابی‌هایی که انجام می‌شود عمل کنیم. اگر واقعاً نیتی جز این ندارند که ایران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای نرود، ما هم خواهان چنین چیزی نیستیم و آماده هر نوع راستی‌آزمایی هستیم. ما در این زمینه هیچ مشکلی نداریم. اما به نظر ما قصد آن‌ها این نیست.

30-2.jpgایران اینترنشنال - سازمان لیگ گزارش داده در جلسه هم‌اندیشی مسابقات لیگ برتر مقرر شده: «با خبرنگاران و عکاسانی که در ورزشگاه با گوشی یا دوربین‌های عکاسی اقدام به فیلمبرداری می‌کنند، تذکر جدی داده شود تا در صورت تکرار از حضور در ورزشگاه و مسابقات لیگ محروم شوند.»

سازمان لیگ که به بهانه حق پخش، رسانه‌ها را از بازتاب نقایص و مشکلات استادیوم نیز منع کرده، پا را فراتر گذاشته و با ابلاغ قانونی بی‌سابقه، استفاده از ویدیو‌های ثبت‌شده توسط تماشاگران را هم برای رسانه‌ها ممنوع کرده است.

سازمان لیگ دراین‌باره نوشت: «مقرر شد خروجی رسانه‌ها کنترل شود تا هر رسانه‌ای فیلمی از داخل ورزشگاه یا حتی فیلم ارسالی تماشاگران را منتشر کند ضمن تذکر کتبی و جدی به آنها اعلام شود در صورت تکرار از حضور نمایندگانشان در ورزشگاه جلوگیری خواهد شد.»

بهمن چوبی اعدام شد

| No Comments

edaam.jpgایران اینترنشنال - خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، گزارش داد یک شهروند ایرانی به نام بهمن چوبی اصل به اتهام «جاسوسی» برای اسرائیل اعدام شده است.

میزان دوشنبه هفتم مهر اتهام این زندانی را «افساد فی الارض» از طریق «همکاری گسترده و آگاهانه‌» با اسرائیل «در حوزه دیتابیس» عنوان کرد.

رسانه قوه قضاییه افزود: «چوبی از متخصصین حوزه پایگاه داده (دیتابیس) بود که به واسطه حضور در یک شرکت دانش‌بنیان وارد پروژه‌های حساس و مخابراتی کشور شد. او به‌دلیل تخصص خود در تمام پروژه‌های شرکت به‌عنوان مدیر حضور داشته و دارای دسترسی بالا به بانک‌های اطلاعاتی حیاتی و حاکمیتی کشور بود.»

این شهروند در شرایطی به دار آویخته شد که پیش از این هیچ گزارشی درباره وضعیت و پرونده او منتشر نشده بود.

جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه، شمار زیادی از شهروندان را به اتهام «جاسوسی» و «همکاری» با اسرائیل بازداشت، محاکمه و حتی اعدام کرده است.

در یکی از آخرین موارد از اعدام به اتهام «جاسوسی»، حکم بابک شهبازی، زندانی سیاسی، ۲۶ شهریور در زندان قزلحصار به اجرا درآمد.

روزنامه ساندی‌تایمز ۹ شهریور گزارش داد احتمال می‌رود حکومت ایران ۱۰۰ نفر را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام کند.

soroosh.jpgایران اینترنشنال - پروفسور سروش سروشیان، استاد مهندسی و علوم هیدرولوژی (آب شناسی)، بالاترین نشان افتخار اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا را در سال ۲۰۲۵ دریافت می‌کند.

اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا که در سال ۱۹۱۹ تاسیس شده، بزرگ‌ترین سازمان علمی در حوزه علوم زمین و فضا در جهان و دارای ۶۲ هزار عضو از ۱۴۴ کشور جهان است.

فهرست برندگان جوایز این اتحادیه به طور معمول در ماه سپتامبر اعلام و این جوایز در نشست سالانه آن با حضور بیش از ۲۵ هزار نفر در ماه دسامبر اهدا می‌شود.

دانشمندان سرشناس ایرانی در سال‌های گذشته نیز جوایزی از این اتحادیه دریافت کرده‌اند؛ از جمله پروفسور کاوه مدنی، دانشمند ایرانی و رییس کنونی موسسه آب، محیط‌ زیست و سلامت دانشگاه سازمان ملل متحد که به دعوت دولت حسن روحانی به ایران بازگشت و تحت فشار نهادهای امنیتی و به اتهام جاسوسی مجبور به ترک‌ کشور شد.

اما این نخستین بار در تاریخ این اتحادیه است که بالاترین نشان افتخار آن به یک ایرانی‌تبار می‌رسد.

بر اساس اطلاعات منتشر شده اتحادیه ژئو‌فیزیک آمریکا، مدال ویلیام بوئی، بالاترین نشان افتخار این اتحادیه با قدمت بیش از ۸۵ سال، سالانه به دانشمندی اهدا می‌شود که نقشی چشم‌گیر در پیشرفت علوم‌ پایه ژئوفیزیک داشته است.

این جایزه در سال ۲۰۲۵ به پاس «خدمات استثنائی سروشیان به پیشرفت علم و عمل در حوزه آب و بینش منجر به تولید یک‌ محصول نرم‌افزاری داده‌های بارش که به میلیون‌ها نفر در جهان کمک می‌کند»، به این پژوهش‌گر ایرانی-آمریکایی‌ اهدا می‌شود.

سروشیان که زرتشتی و عضو آکادمی ملی مهندسی ایالات متحده آمریکاست، در دهه‌های گذشته نیز جوایز برجسته مختلفی از نهادهای گوناگون حوزه علوم هیدرولوژی و ژئوفیزیک دریافت کرده است و یکی‌ از سرشناس‌ترین دانشمندان در قید حیات جهان در این حوزه است.

او‌ فارغ التحصیل دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس (یو‌سی‌ال‌ای) و در حال حاضر استاد مهندسی عمران دانشگاه کالیفرنیا در ارواین است.

از سال ۱۹۶۲، سالانه یک‌دهم درصد از اعضای این اتحادیه نیز به سبب نقش بنیادی تحقیقاتشان در حوزه‌های مختلف علوم زمین و فضا، برای اخذ درجه هم‌وند (Fellow) انتخاب می‌شوند.

اخذ تعداد معدودی از جوایز این اتحادیه نیز می‌تواند منجر به ارتقای محققان به درجه هم‌وند شود.

کاوه مدنی، قاسم اسرار، امیر آقاکوچک، دارا انتخابی، آزاده تبازاده، مجید حسنی‌زاده، سروش سروشیان، آرمین سروشیان (فرزند او)، نیوشا عجمی و حمید مرادخانی، ۱۰ دانشمند ایرانی عضو این اتحادیه هستند که تاکنون موفق به کسب این درجه شده‌اند.

Amir_Daha.jpgامیر دها

فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم های سازمان ملل، جمهوری اسلامی را به دو مسیر متضاد سوق داده‌اند: حرکت پنهانی به سوی ظرفیت‌های تسلیحاتی، و همزمان، نمایش آشتی داخلی و فعالتر کردن اختلافات در صفوف اپوزیسیون و خرید زمان در برابر فشار خارجی.

شروط اروپایی‌ها و هزینه‌های سنگین پذیرش آن‌ برای رژیم

سه کشور اروپایی در ماه‌های گذشته مجموعه‌ای از شروط برای تمدید عدم اجرای مکانیسم ماشه پیشنهاد کرده بودند. این شروط شامل محدودیت‌های جدی در فعالیت‌های هسته‌ای، کاهش اقدامات تحریک‌آمیز منطقه‌ای و توقف برنامه‌های موشکی بود. از نگاه جمهوری اسلامی، پذیرش چنین شرایطی به‌ معنای عقب‌نشینی استراتژیک از «حق مسلم» غنی‌سازی، به فنا رفتن هیبت «قدرت منطقه‌ای» رژیم و فرو ریختن هیمنه «رهبر شیعیان جهان» بود.

از همین رو، رهبران جمهوری اسلامی ترجیح دادند به تحریم‌های کمرشکن گردن نهند، اما دست‌کم در ظاهر استقلال و انسجام «قدرت سخت» خود را از دست ندهند.daha.jpgبا فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریم‌های سازمان ملل، رژیم ایران اکنون در برابر دو مسیر متضاد قرار گرفته است:

۱. بازدارندگی هسته‌ای: طی ماه‌های اخیر برخی مقامات رژیم تلویحاً یا صریحاً اشاره کرده‌اند که ممکن است جمهوری اسلامی به‌سمت ظرفیت‌های تسلیحاتی هسته‌ای حرکت کند. این استراتژی به گمان آنها می‌تواند نوعی سپر بازدارنده در برابر تهدیدات اسرائیل یا حتی فشارهای آمریکا باشد.

۲. نمایش رفرم و مهندسی آشتی داخلی: همزمان رژیم سناریوی دیگری را نیز روی میز گذاشته است؛ نمایش «روزنه‌گشایی» از طریق طرح‌هایی چون رفراندوم، بیانیه‌های «تحولخواهانه»، کنسرت‌های خیابانی، نمایش‌های مد و فضاهای فرهنگی بازتر. این پروژه بیش از آنکه راه‌ حلی واقعی برای حل بحران مشروعیت باشد، ابزاری برای مدیریت بحران و خرید زمان است.

یکی از اهداف کلیدی رژیم از مهندسی رفرم و طرح «آشتی ملی» ایجاد شکاف در جامعه است.

وایب.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، مجید نصیرپور در گفت‌وگو با خبرنگار جماران، با اشاره به تلاش برخی نمایندگان برای خروج از NPT، اظهار کرد: همان طور که عضویت در NPT نیاز به طی سلسله‌مراتبی در داخل است، خروج از آن هم مستلزم نظر مثبت نهادهای مربوطه اعم از سازمان انرژی اتمی، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی است که البته مجلس نیز اختیار قانون‌گذاری در این زمینه را دارد. اما من در جلسه فراکسیون انقلاب اسلامی هم به دوستان توصیه کردم مجلس را به سمتی در خلاف جهت منافع ملی نبرند.

وی با بیان اینکه خروج از NPT بیشتر از اینکه خاستگاه حقوقی داشته باشد، از دیدگاه‌های سیاسی و جناحی نشأت می‌گیرد، افزود: اکثر کسانی که دنبال این پروژه هستند، در منتهی‌الیه جریان اصولگرایی قرار می‌گیرند و به طور مشخص، جزو دوستان آقای جلیلی محسوب می‌شوند و همواره مسائلی را مطرح می‌کنند که منجر به ایجاد نگرانی‌هایی در بدنه اجتماعی کشور می‌گردد.

مردم یک بار در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری نظر خود را اعلام کردند، اما متأسفانه این دوستان تمایلی به همراهی با خواست اکثریت جامعه ندارند.

نماینده مردم سراب در مجلس با بیان اینکه خروج از NPT نیازمند رعایت شرایطی است که در اساسنامه این معاهده آمده، گفت: در داخل نیز ما خودمان در مجلس، تصمیم‌گیری در این زمینه را به شورای عالی امنیت ملی واگذار کرده‌ایم.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgایران در گذر گاه یک تحول عمیق قرار گرفته است. عبورازگذرگاهی تاریک که جز از طریق خرد ورزی ،عشق بمردم ،عشق به آینده این سرزمین طاعون زده و مسئولیت در برابرتاریخ ونسل های آینده ،گذر از آن ممکن نیست.

چگونگی بر خورد با این دوره سخت که حاکمان نا لایق ،بی مسئولیت وغیر پاسخگو به مردم و برجامعه تحمیل کردند. محک مهمی در انتخاب و حمایت مردم از این ِیا آن جریان سیاسی ،یا فرد خواهد بود.

لطفا سریع شمشیر نکشید واعتراض به این که فکر می کنید که فرد مورد نظرمن شخص آقای رضا پهلوی است اصل مسئله را لوث نکنید.

بیائید!خود را جای همنسلان خویش در ایران بگذارید .واکنش نسل جوان ونسل زد رانسبت جنبش مهسا در روز های بحرانی بگذارید .!هر چند که ارتباط تنگاتنگ بین این نسل ونسل جوان کنونی ونسل زد که فرزندان ونوه های نسل ما هستندوجود دارد. هنوزبسیاری از آنهااز کانون خانه جدا نگردیده و تاثیر گذار در افکار خانواده هستند.

بجرئت می توان گفت که اکثرمردم که دوست دارم بگویم اکثر خانواده ها از این حکومت بریده و به صف مخالفان حکومت پیوسته اند.

صفی که هر روز با سیاست های ویران گر حکومت وشخص علی خامنه ای بیشتر، گسترده ترو تاثیر گذار تر می کند.

در تمامی عرصه های زندگی از اقتصاد ،سیاست ،مسائل اجتماعی تا عرصه فرهنگ وهنر. هیچ عرصه ای نیست که حکومت نیم قرنی جمهوری اسلامی آنرا ویران نکرده باشد.

ویرانی که در پس آن هیچ سازندگی وجود نداشت .آنچه در عمل بر زندگی مردم حاکم شده کوچک شدن هر روزه سفره آنها ،در تنگنای معیشتی قرار گرفتن و تاریک تر شدن چشم انداز های آینده این سرزمین بوده است.

تناقض رهبر، حمید فرخنده

| No Comments

farkhondeh.jpgحمید فرخنده - خبرنامه گویا

رهبر جمهوری اسلامی در پایان سخنان خود که بر غنی‌سازی ۶۰ درصدی تأکید کرد، گفت: «تنها راه علاج و پیشرفت کشور قوی شدن در همه ابعاد نظامی، علمی، دولتی، ساختاری و سازمانی است ... افراد هوشمند و صاحب‌نظران دلسوز باید راه‌های تقویت کشور را پیدا و دنبال کنند. چرا که در صورت قوی شدن [ایران]، طرف مقابل دیگر حتی تهدید هم نمی‌کند.»

لُبِّ لباب این مطلب تأکید بر نوعی از توسعه هست که نظام را حفظ و تقویت کند (یعنی همه نوع توسعه به‌جز توسعه سیاسی). تمام شواهد نشان می‌دهد که چنین لوازمی که رهبر می‌گوید فراهم نیست، خودش نیز برای رفع موانع اقدام عملی نمی‌کند یا نمی‌تواند بکند. به عبارت دیگر، شرایط برای توسعه مورد نظر رهبر برای تقویت جمهوری اسلامی وجود ندارد. خود این اظهارات یعنی اعتراف به ضعف کشور در عرصه‌های نام‌برده، نبود افراد هوشمند و صاحب‌نظران دلسوز در حکومت یا این‌که چنین افرادی هستند اما نهایتاً کار مهمی نتوانسته‌اند از پیش ببرند.

این تناقض بزرگی است که آقای خامنه‌ای و کسانی که در حاکمیت مانند او فکر می‌کنند با آن روبه‌رو هستند. از یک طرف می‌خواهند نظام جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی، نظامی، علمی و مدیریتی و دولتی تقویت شود و نمونه‌ای موفق از نظام اسلامی به جهان اسلام عرضه کند و از سوی دیگر خودشان یا دست‌پروردگان‌شان مانع همین خواسته‌ها و اهداف خودشان هستند!

سیاستمداران می‌توانند مخالف دموکراسی و حقوق بشر باشند، توسعه سیاسی را برنتابند، زندان و داغ و درفش داشته باشند و مخالفان سرشناس را در حصر و سلول انفرادی بفرستند، اما به دلایل ایدئولوژیک خود را توجیه کنند، دچار عذاب وجدان نشوند و شب راحت سر بر بالین بگذارند و بخوابند. اما واقعاً آن‌ها چگونه می‌توانند با تناقض درونی خودشان که در این اظهارات رهبر نظام موج می‌زند، کنار بیایند؟

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgآغازی برای اجرای فصل هفتم منشور ملل متحد

وزارت خارجه رژیم طی بیانیه ای اعلام نمود.هیچگونه تعهدی در قبال قطعنامه های تحریمی شورای امنیت و اجرایی شدن مکانیسم ماشه نداشته و به برنامه های خود ( اتمی،موشکی و تسلیحاتی نظامی و..) ادامه میدهد.

این بیانیه غیر کارشناسی،بدون بررسی عواقب این تهدیدات صادر و هرگونه عناد و تهدید علیه جامعه جهانی، رژیم را تحت انقیاد فصل هفتم منشور ملل متحد و اصول ۴۱ و ۴۲ آن قرار میدهد. اصل ۴۱ ناظر بر همه اقدامات غیر نظامی، از جمله اقتصادی،محاصره دریایی، هوایی و قطع روابط سیاسی است. که اگر رژیم باز به قطعنامه های مربوطه گردن نه نهد، اصل ۴۲ منشور شامل استفاده از زور و گزینه نظامی، برای مهار تهدیدات رژیم، به اجرا در می آید.

که این امر طی حملات هوایی دریایی زمینی، در راستای حفظ و اعاده صلح و امنیت بین المللی انجام می گیرد.

آیا رژیم با دم شیر بازی می کند.یا به اربابان چینی و روسی خود امید بسته است !؟ اربابانی که به همه قطعنامه های تحریمی شورای امنیت ، علیه رژیم رای مثبت داده اند.

Gileh_Mard.jpg*اول پاییز بود؛ چهل و‌دو سال پیش.

از زمستان بی بهار وطن مان میگریختیم.

در تهران سوار هواپیما شدیم؛

با موجی از ترس و دلهره.

مقصد: بوینوس آیرس

سی و چند ساعت در راه بودیم ؛ با توقفی کوتاه در فرانکفورت و توقفی کوتاه تر در ریو دو ژانیرو و مکزیکو

رسیدیم بوینوس آیرس ؛ اولین روز بهار بود ! سی و چند ساعته دو فصل را پشت سر نهاده بودیم ؛ از پاییز به بهار رسیده بودیم .


آنجا ، در آن سرزمین شگفت ، حکومت سیاه نظامیان به آخر خط رسیده و پس از شکست نظامی در جنگ فالکلند یک حکومت نیم بند غیر نظامی قدرت را به دست گرفته بود .


کشور از خواب خونین آشفته ای بیدار شده بود ؛رمقی بر تن نداشت ؛ بیمار و علیل و وامانده.


دهها هزار زن و مرد و کودک و پیر و جوان به کام مرگ رفته بودند ؛ نا پدید شده بودند ؛ تیر باران شده بودند .

میگفتند اجساد کشتگان را با هواپیما به دریا میریخته اند.


زنان عزادار، پنجشنبه ها ، حوالی کاخ ریاست جمهوری با عکس هایی از فرزندان و پدران وبرادران خود رژه میرفتند ؛ میخواستند بدانند چه بر سر عزیزان شان آمده است.


یکی دو روزی خسته و گیج و مات هستیم ؛ در خواب و بیداری ؛ نوعی خلسه آمیخته به دلهره و نگرانی و اینکه : فردا چه خواهد شد ؟ فردا چه خواهد شد ؟ و وای از این فرداها ؛ از این فرداهای نا پیدا .


میآییم به خیابان ؛ خیابان ریواداویا
(Rivadavia )


خیابانی دراز با ساختمان های سنگی ؛عظیم ؛زیبا ؛یادگار روزگاران شکوه ؛ روزگارانی که آرژانتین یکی از معدود کشورهای ثروتمند جهان بود.


اینجا و آنجا ، مردانی ، کیفی بر دوش بالا پایین میروند ؛ نزدیک میشوند و زیر گوش مان زمزمه میکنند : دلار .... دلار

دلار می خرند و دلار میفروشند ؛ فقط دلار.


میخواهیم چند ده دلاری به پزو تبدیل کنیم ؛ قیمت دلار را نمیدانیم


میرویم صرافی ؛ صد دلار میدهیم صد پزو میشمارد بما میدهد.


به خیابان میآییم ؛ یکی از آن دلار فروشان بما نزدیک میشود و میگوید : دلار ... دلار ...

Masoud_amirkhalili.jpgاین نوشته یک بازنگری است به دستآورد های مصادره اموال کلیسا در اروپا و مصادره اموال اوقاف در ایران

منشاء وآژه سکولار

مسیح با این گفتار که "آنچه مال قیصر است به قیصر و آنچه مال خدا است به خدا بدهید" دین را از دولت جدا کرد و این جدایی در فلسفه سیاسی امروز با واژه سکولاریسم تعریف شده است.

نخست ریشه تاریخی وآژه سکولار به معنی جدایی دین از دولت نبود، بلکه یک فرمان ( حکم) برای مصادر اموال کلیسا بود. از وآژه سکولاریسم ( saecularisatio) برای اولین بار پس از پایان جنگ های سی ساله ( 16181648 -) بین کاتولیک ها و پروتستان ها در اروپا و بستن قرارداد صلح "وستفالی" در شهر مونستر (آلمان) استفاده شد. فرستاده فرانسوی Longueville که برای بستن قرارد صلح به مونستر فرستاده شده بود با به کار گرفتن وآژه سکولار فرمان مصادره اموال کلیسا را صادر کرد. همچنین کشیش های که در خانه های مذهبی (صومعه) زندگی نمی کردند به کشیش های سکولار شهرت داشتند.

مدرنسیم در اروپا با پایان جنگ های سی ساله مذهبی و مصادره اموال کلیسا آعاز شد.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

مکانیسم ماشه (Snapback) در توافق هسته‌ای برجام (JCPOA) ابزاری است که اجازه می‌دهد در صورت ادعای نقض تعهدات از سوی ایران، تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد به‌طور خودکار بازگردند. بر اساس گزارش‌های اخیر، این مکانیسم در سپتامبر ۲۰۲۵ فعال شده است و تحریم‌ها از اواخر این ماه اجرایی می‌شوند. با توجه به اینکه ایران در تأمین امنیت غذایی خود تا حد زیادی به واردات نهاده‌های کشاورزی، خوراک دام و کالاهای اساسی وابسته است، فعال‌سازی مکانیسم ماشه آثار گسترده‌ای بر دسترسی پایدار به غذای کافی و مغذی (Food Security) و نیز ایمنی و سلامت غذا (Food Safety) خواهد داشت.

چارچوب نظری

این تحلیل بر چارچوب چهاربعدی امنیت غذایی FAO استوار است:

موجود بودن (Availability): سطح تولید داخلی و توان واردات کالاهای اساسی.

دسترسی (Access): توان اقتصادی و فیزیکی خانوارها برای تأمین غذا.

پایداری (Stability): ثبات عرضه و قیمت‌ها در طول زمان.

ایمنی و استفاده (Utilization/Safety): کیفیت، سلامت و بی‌خطر بودن مواد غذایی.

این چارچوب امکان بررسی جامع اثرگذاری تحریم‌ها بر امنیت و ایمنی غذایی ایران را فراهم می‌کند.

police.jpgخبرنامه گویا - این درگیری اخیر در رستوران "هوترز" شهر گرینزبرو ایالت کارولینای شمالی خبرساز شده است؛ چرا؟ چون دو افسر پلیس زن برای دستگیری یک مرد با مشکل روبه‌رو شده بودند.

در این ویدیو که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شد، یک مرد کوچک اندام دیده می شود که در حال مقاومت و خندیدن است، و مانع بازداشت خود توسط مأموران می‌شود. در نهایت یکی از کارکنان مرد رستوران ناچار شد به این دو افسر کمک کند و با همراهی آن‌ها فرد را به زمین بزند.

***

:::

:::

افتخار آقای جواد ظریف

| No Comments

جواد ظریف، ۲۳ بهمن ۱۳۹۷: ما افتخار می‌کنیم که به خاطر فلسطین تحت فشاریم. این افتخار ماست

:::

asefi.jpgچرا جمهوری اسلامی با نپذیرفتن دعوت ترامپ به مذاکره در دوره اول ریاست جمهوری‌اش، دچار خطای راهبردی شد؟

حمید آصفی

📝 یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات استراتژیک جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر، نپذیرفتن پیشنهاد ترامپ برای مذاکره در دوره نخست ریاست جمهوری او بود. این نه فقط یک فرصت‌سوزی دیپلماتیک، بلکه خطای محاسباتی در درک ماهیت مذاکره، ماهیت جنگ و حتی شناخت شخصیت خاص ترامپ محسوب می‌شود.


📝 نخست باید یک تصور رایج را کنار بگذاریم: اینکه مذاکره نقطه مقابل جنگ است. تاریخ بارها نشان داده که جنگ و مذاکره می‌توانند همزمان پیش بروند. ایالات متحده در اوج جنگ ویتنام، با همان ویتنامی‌هایی که در میدان می‌جنگید، سال‌ها در پاریس پشت میز نشست. ارتش آمریکا در جنگل‌های ویتنام می‌سوزاند و می‌کشت، اما دیپلماسی هم جریان داشت. در نهایت آمریکا نه به خاطر مذاکره، بلکه به خاطر بن‌بست نظامی و فشار داخلی شکست خورد. مذاکره بخشی از مدیریت جنگ بود، نه پایان یا بدیل آن.


📝 نمونه‌های تاریخی دیگر هم همین را تأیید می‌کنند. در جنگ کره (۱۹۵۰-۱۹۵۳)، در حالی که توپخانه‌ها آتش می‌ریختند و سربازان می‌مردند، مذاکرات صلح در پانمونجوم جریان داشت. این مذاکرات نه به معنای تسلیم، بلکه ابزاری برای مدیریت بحران بودند. یا در ۱۹۷۸، زمانی که مصر و اسرائیل سال‌ها دشمن خونی یکدیگر بودند و چند جنگ بزرگ را پشت سر گذاشته بودند، انور سادات و مناخیم بگین با میانجی‌گری کارتر در کمپ‌دیوید پای میز مذاکره نشستند و صلح تاریخی امضا شد. این‌ها نشان می‌دهند که مذاکره حتی در اوج دشمنی ممکن و عقلانی است. پس وقتی می‌گوییم "مذاکره کنیم"، لزوماً به معنای تسلیم نیست؛ همان‌طور که وقتی می‌گوییم "نجنگیم"، به معنای صلح پایدار نیست. سیاست خارجی ترکیبی از این دو است.


📝 بعضی‌ها مذاکره با آمریکا در شرایط خصومت را "عملیات فریب" می‌نامند. اما مگر در جهان سیاست چیزی جز فریب و ضدفریب وجود دارد؟ همان‌طور که ویتنامی‌ها با آمریکایی‌ها نشستند، همان‌طور که دولت‌های درگیر با گروه‌های تروریستی برای اهداف عملیاتی به گفت‌وگو می‌نشینند، ایران هم می‌توانست با ترامپ وارد مذاکره شود بی‌آنکه معنایش به رسمیت شناختن همه خواسته‌های آمریکا باشد. فریب بخشی از بازی قدرت است، نه دلیل کناره‌گیری از آن.د.

arcode.jpg۳۰درصد اسکن‌‌ها از "کد کیوآر" روی کت نتانیاهو از ایران و غزه بود

ایران وایر - دفتر نخست‌وزیر اسراییل اعلام کرد که حدود ۳۰درصد از اسکن‌های انجام‌شده بر روی کدی که «بنیامین نتانیاهو» در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل بر سینه داشت، از ایران و نوار غزه بوده است. به گفته این دفتر، این دو منطقه، بیشترین سهم را در میان بیش از یک میلیون اسکن ثبت‌شده داشته‌اند.

نتانیاهو روز جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ در نیویورک با نشان کوچکی بر لباس خود حاضر شد که روی آن یک کد کیوآر نصب شده بود. این کد به ویدیویی پیوند داده می‌شد که مربوط به جنایات گروه تروریستی حماس در ۷اکتبر۲۰۲۳ است.

qrcode.jpg

دفتر نخست‌وزیر اسراییل تاکید کرده همه اعضای هیات همراه نتانیاهو نیز همین نشان را به لباس خود وصل کرده بودند. هدف از این اقدام، زنده نگه‌داشتن موضوع گروگان‌های اسراییلی و روایت اسراییل از وقایع روز حمله حماس عنوان شده است.

این اقدام، بخشی از کمپین تبلیغاتی گسترده‌ای بود که اسراییل در حاشیه نشست سالانه سازمان ملل به راه انداخته است. پیش از سخنرانی، کامیون‌هایی مجهز به بلندگو در اطراف نوار غزه، پیام‌های صوتی پخش کردند و به دستور نتانیاهو نسخه‌ای از سخنرانی او با دوبله عربی منتشر شد تا مخاطبان عرب‌زبان منطقه نیز به آن دسترسی مستقیم داشته باشند.

shomal.jpgهم‌میهن: جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، تب خرید ملک و زمین را در استان‌های شمالی، تندتر کرده است. هرچند بازار مسکن در کشور راکد به‌نظر می‌رسد و آمار شفافی از افزایش قیمت‌ها وجود ندارد، اما روایت املاکی‌های استان گیلان، از افزایش تقاضا و به‌تبع‌آن افزایش قیمت از سوی فروشندگان، خبر می‌دهد.

بررسی میدانی از مشاوران املاک در رشت و بعضی از شهرستان‌ها و روستاهای اطراف نشان می‌دهد که بازار ویلا و زمین در استان گیلان، طی هفته‌های پس از آغاز جنگ با موجی از افزایش تقاضا و رشد قیمت مواجه شده است؛ موضوعی‌که می‌تواند تبعاتی همچون فشار بر خریداران محلی، تغییر در بافت بومی و تغییر الگوی سرمایه‌گذاری را به‌همراه داشته باشد. ازسوی‌دیگر با افزایش تعداد مسافران و تداوم حضور آنها، نگرانی‌ها درباره افزایش آسیب به محیط‌زیست، تامین انرژی و کالاهای اساسی نیز بیشتر شده است.

حضور مسافران در شهرهای شمالی حداقل در چندماه گذشته، دیگر محدود به تعطیلات رسمی یا روزهای پایانی هفته نیست. برای مثال، خلاف سال‌های گذشته که با آغاز سال‌ تحصیلی جدید، شهرهای شمالی به زندگی عادی خود بازمی‌گشتند، هنوز هم در سطح شهر رشت پلاک‌های زیادی از استان‌های مختلف ایران تردد می‌کنند.

قیمت ملک به روایت املاکی‌ها

روند صعودی افزایش قیمت زمین‌های اطراف رشت، حتی برای مشاوران املاک محلی نیز جالب‌توجه است. به‌گفته آنها، افزایش قیمت از سوی فروشنده‌ها صورت می‌گیرد و باتوجه به بالا بودن تقاضا، احتمال تداوم افزایش قیمت‌ها همچنان وجود دارد. کارشناس فروش یک دفتر مشاوران املاک در منطقه گلسار رشت، افزایش قیمت ملک در استان گیلان را صرفاً مربوط به مناطق اطراف رشت می‌داند. او معتقد است که استان‌های شمالی در زمینه افزایش قیمت املاک، تصمیم‌گیر نیستند و رفتار متقاضیان استان‌های دیگر و اساساً بازار مسکن در سایر استان‌ها، منجر به تغییر قیمت در بازار مسکن استان‌های شمالی می‌شود. به گفته مشاوران املاک رشت، بیشتر متقاضیان خرید زمین و ویلا در ماه‌های اخیر، از استان‌های تهران، البرز، آذربایجان شرقی و اصفهان بوده‌اند. یک کارشناس فروش املاک روایت می‌کند که یکی از مشتریان او از استان اصفهان بوده که در همان دوران جنگ، برای خودش و خواهر و برادرانش، چند ویلا و زمین را در شهرستان‌های اطراف رشت، معامله کرده است.

za.jpgاحمد زیدآبادی

کاظم جلالی، سفیر ایران در مسکو گفته است: "ایرانی‌ها خیال می‌کنند که خودشان فقط این جمله را می‌گویند که روس‌ها قابل اعتماد نیستند، روس‌ها هم ایرانیان را قابل اعتماد نمی‌دانند می‌گویند که با یک سوت غرب به سمت غرب گرایش پیدا می‌کنند."

در پشت این جملات چه فهمی از مناسبات بین کشورها نهفته است؟ به زعم آقای سفیر، روس‌ها فقط در صورتی به ایرانیان اعتماد می‌کنند که کشور مناسباتش را با همۀ دنیا قطع کند و دربست تحت اراده و قیمومت آنها در آید! با این وضع روس‌ها رابطۀ معقول و متوازن و مبتنی بر منافع متقابل با ایران را نمی‌خواهند. آنطور که سفیر گفته است؛ آنها خواهان سرسپردگی محض هستند!

معشوقی به عاشقش می‌گفت؛ در صورتی به عشق تو اعتماد می‌کنم که کور شوی و هیچ چیز را نبینی و در تمام شبانه روز فقط مرا لمس کنی!

در طول تاریخ چهارصدسالۀ ایران، تمام تلاش دولت‌های ایران این بوده است که در روابط و مناسبات خارجی کشور تنوعی به وجود آورند که دخالت یک قدرت قاهر در امور داخلی کشور محدود و کنترل شود! در دوران قاجار روس‌ها به شدت با این سیاست مقابله می‌کردند و ایران را به صورت حوزۀ نفوذ انحصاری خود می‌خواستند. حتی پس از مشروطیت، استخدام یک مستشار پاک‌دست مالی از ینگۀ دنیا برای سامان دادن به مالیۀ ایران را تاب نیاوردند و به دولت وقت اولتیماتوم دادند که یا مورگان شوستر را از کشور اخراج کند و یا اینکه آنها تبریز را به اشغال خود در می‌آورند!

سخن آقای جلالی نشان می‌دهد که ذهنیت روس‌ها نسبت به نوع روابط‌شان با ایران تغییر معناداری نکرده است. حالا روس‌ها می‌توانند علایق خود را داشته باشند، چنین انتظاری چرا باید از طرف سفیر ایران در مسکو به عنوان امری موجه نقل شود و با به به و چه چه مجری صدا سیما روبرو شود!

چه همه چیز در این کشور مضحک و مسخره شده است! دفاع از اصل موازنه در سیاست خارجی که میراث مرحوم مدرس و مصدق است، "غربگرایی" نام گرفته و وابستگی یکجانبه به روسیه به عنوان "استقلال سیاسی" معرفی می‌شود!

tahrim.jpgمحدودیت‌های تازه جمهوری اسلامی در نفت، پول و قدرت دفاعی

ایران اینترنشنال - شورای اتحادیه اروپا اعلام کرد هم‌زمان با بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، مجموعه‌ای از محدودیت‌ها در ارتباط با فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی دوباره اعمال می‌شود.

این اقدامات پس از آن صورت گرفت که سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) با استناد به مکانیسم ماشه در برجام، خواستار بازگرداندن تحریم‌ها شدند و شورای امنیت نیز تمدید رفع تحریم‌ها را تصویب نکرد.

بر اساس بیانیه اتحادیه اروپا، تدابیر بازاعمال‌شده شامل ممنوعیت سفر و مسدود شدن دارایی‌ها برای افراد و نهادهای مرتبط، تحریم‌های اقتصادی و مالی در بخش‌های تجاری، بانکی و حمل‌ونقل است.

ممنوعیت‌های بخش تجارت

شورای اتحادیه اروپا با اشاره به پیامدهای آغاز رسمی اجرای مکانیسم ماشه اعلام کرد صادرات سلاح به ایران و انتقال هرگونه اقلام، مواد، کالا یا فناوری که می‌تواند در فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری یا برنامه موشکی بالستیک جمهوری اسلامی استفاده شود، ممنوع است.

علاوه بر این موارد، اقدامات جدید شامل ممنوعیت واردات، خرید و حمل نفت خام، گاز طبیعی، محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی از ایران و خدمات مرتبط با آن‌ها و فروش یا تامین تجهیزات کلیدی مورد استفاده در بخش انرژی می‌شود.

ممنوعیت فروش یا تامین طلا، فلزات گران‌بها و الماس، برخی تجهیزات دریایی خاص و همچنین عرضه برخی نرم‌افزارها نیز در این فهرست قرار دارند.

bohran.jpgبه نوشتۀ رویترز روحانیان حاکم بر ایران با یکی از سخت ترین بحران‌های موجودیتی خود از زمان انقلاب ١۳٥٧ مواجه شده‌اند. این بحران در بستر نارضایتی روزافزون در داخل و بن‌بست مذاکرات هسته‌ای در خارج شکل گرفته و اکنون با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، ایران را بیش از هر زمان دیگر منزوی و دچار شکاف‌ها و گسل‌های جدی کرده است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

چهار مقام ایرانی و دو منبع آگاه به رویترز گفته‌اند که با بازگشت این تحریم‌ها انزوای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و همچنین خشم عمومی در داخل کشور تشدید خواهند شد. رویترز در عین حال تصریح می‌کند که پذیرش خواسته‌های غرب توسط جمهوری اسلامی، شکاف درون حاکمیت و فروپاشی مبانی ایدئولوژیک آن را در پی دارد.

یکی از مقامات ایرانی به رویترز گفته است: «حاکمیت روحانی در تنگنای بی‌سابقه‌ای گرفتار شده است. موجودیت جمهوری اسلامی در خطر است. مردم ما دیگر نه می‌توانند فشار اقتصادی بیشتر را تحمل ‌کنند و نه یک جنگ دیگر را.»

مقام دیگری افزوده است : نگرانی‌ها در تهران از حملات تازه اسرائیل علیه تأسیسات هسته‌ای ایران به شدت رو به افزایش است. همین منبع تصریح کرده است که جنگ دوازده‌روزه در ژوئن گذشته که با حملات هوایی اسرائیل آغاز شد و سپس با بمباران سه مرکز هسته‌ای ایران توسط آمریکا ادامه یافت، رهبران تهران را بهت‌زده کرده است. رویترز نوشته است که دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو هشدار داده‌اند که در صورت ازسرگیری غنی‌سازی اورانیوم از سوی رژیم ایران، بی‌درنگ حملات تازه‌ای را علیه جمهوری اسلامی آغاز خواهند کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده پیشین مجلس، روز پنجشنبه به رسانه‌های داخلی گفت: «با توجه به مواضع تهاجمی اسرائیل و حمایتی که اکنون از سوی ایالات متحد آمریکا دریافت می‌کند، احتمال بروز جنگ بسیار جدی است.»

بفرمایید گاو آمده!

| No Comments

gav.jpgح-درویشی - قلم بیداری

در یک مدرسه راهنمایی دخترانه چند سالی مدیر بودم. روزی چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی باظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد.

گفت: «با خانم ناصری دبیر کلاس دوم کار دارم. می‌خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.»

از او خواستم خودش رامعرفی کند.

گفت: «من گاو هستم! خانم دبیر بنده را می‌شناسند! بفرمایید گاو آمده! ایشان متوجه می‌شوند چه کسی آمده!»

تعجب کردم و موضوع را به خانم ناصری، دبیر کلاس دوم گفتم. او هم تعجب کرد و گفت: «ممکن است این آقا اختلال روانی داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی‌فهمم!»

ناچار از او خواستم پیش آن مرد برود. با اکراه پذیرفت و رفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد:

«من گاو هستم!»

معلم جواب سلام داد و گفت:

«خواهش می‌کنم، ولی ...»

مرد ادامه داد:

«شما بنده را بخوبی می‌شناسید. من گاو هستم، پدر گوساله! همان دختر ۱۳ ساله‌ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید ...»

دبیر ما به لکنت افتاد و گفت:

«آخه، می‌دونید ...»

مرد گفت:

هم خندهدار بود هم غم انگیز

الینا والتونن، وزیر خارجه فنلاند، اقدام صداوسیمای جمهوری اسلامی در تار کردن پاهایش هنگام پخش دیدار با عباس عراقچی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل را «خنده‌دار و غم‌انگیز» خواند و گفت این موضوع بازتابی از وضعیت زنان در ایران است.

legs.jpgوالتونن در گفت‌وگو با روزنامه هلسینکین‌سانومات افزود: «همکار سوئدی‌ام ویدیو را برایم فرستاد. واکنش اولم خنده بود اما بلافاصله گفتم غم‌انگیز هم هست.»

او تاکید کرد پوشش خود را بر اساس مخاطب تغییر نمی‌دهد و از حضور در رویدادهایی که مستلزم پوشاندن صورت یا مو است خودداری می‌کند.

وزیر خارجه فنلاند گفت در همه دیدارها با مقام‌های جمهوری اسلامی از جمله این هفته، مسئله حقوق زنان را مطرح کرده است.

واکنش حزب ائتلاف ملی فنلاند

حزب ائتلاف ملی فنلاند که والتونن نماینده آن است نیز این اقدام را «نمونه غم‌انگیز پایمال شدن حقوق زنان» توصیف کرد.

این حزب در اینستاگرام نوشت: «این اقدام یادآور این است که زنان در جهان همچنان کنترل و از دیده شدن حذف می‌شوند. هر زن حق مطلق دارد که دیده شود، شنیده شود و آزادانه زندگی کند.»

صداوسیمای جمهوری اسلامی هنگام پخش دیدار عراقچی با مقام‌های زن اروپایی، پاهای وزیر خارجه بریتانیا و وزیر خارجه سوئد را هم تار کرد.

این اقدام صداوسیمای جمهوری اسلامی در رسانه‌های داخل ایران نیز بازتاب داشت و برخی رسانه‌ها آن را «سانسور ناشیانه» صداوسیما توصیف کردند.

پیشینه طولانی سانسور زنان در صداوسیما

این اولین بار نیست که صداوسیما به سانسور زنان اقدام می‌کند و این رسانه حکومتی در سال‌های گذشته همواره تلاش کرده بدن زنان را در برنامه‌های مختلف از جمله فیلم‌های سینمایی، مستند و مسابقات ورزشی سانسور کند.

مرداد ۱۴۰۳، شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی از رقابت فرزانه فصیحی، دونده زن ایرانی، در المپیک پاریس، مهم‌ترین رویداد ورزشی جهان،تنها تصویری از لحظه درج نتیجه نهایی مسابقه را نمایش داد و خود رقابت را سانسور کرد.

کاربری در ایکس در واکنش به این اتفاق، با درج تصویری از لحظه پخش شده در شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی، نوشت: «از مسابقه قایقرانی فاطمه مجلل هم فقط یه سری صحنه آهسته از نمای دور نشون دادن! با این همه بها دادن، انتظار موفقیت هم دارن از زنان ورزشکار!»

سیمای جمهوری اسلامی در هنگام پخش مسابقه فاطمه مجلل، ملی‌پوش قایقرانی ایران، به‌جای پخش تصاویر شرکت‌کنندگان، به پخش صحنه‌های آرشیوی اقدام کرد.

عزت‌الله ضرغامی، رییس سابق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سال ۱۳۹۶ در جریان یک مصاحبه با پایگاه خبری انتخاب، از سانسور لباس بازیگران زن فیلم‌های خارجی در دوره مدیریتش دفاع کرد و پوشاندن آن‌ها با آباژور و افزودن لباس‌ به بدن ایشان را یک «‌کار فناورانه بسیار خوب» خواند.

qb.jpgتهران به پشتگرمی چین و روسیه و قدرت‌افزایی تحریم‌های سازمان ملل را رعایت نمی‌کند

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را «غیرقانونی» خواند و با پیروی از چین و روسیه اعلام کرد که تهران خود را ملزم به رعایت آنها نمی‌داند. او در عین حال تقویت توان دفاعی و موشکی را تنها راه بازدارندگی در برابر آمریکا و اسرائیل دانست، اما همزمان نسبت به تشدید فشارهای معیشتی بر مردم و احتمال افزایش نارضایتی‌های داخلی هشدار داد.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در نطق پیش از دستور امروز یکشنبه ششم مهر ماه در مجلس شورای اسلامی با لحنی تند علیه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل موضع گرفت و آنها را «غیرقانونی» خواند و گفت که چون چین و روسیه به‌عنوان دو عضو دائم شورای امنیت بازگشت تحریم‌ها را غیرقانونی دانسته‌اند، جمهوری اسلامی نیز خود را ملزم به رعایت این تحریم‌ها نمی‌داند. قالیباف گفت : «جمهوری اسلامی ایران، بازگشت قطعنامه‌های تحریمی سازمان ملل را غیرقانونی می‌داند و باتوجه به اینکه روسیه و چین به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت این امر را تصریح کرده اند، ... ایران نیز خود را ملزم به رعایت این قطعنامه‌های غیرقانونی از جمله تعلیق غنی‌سازی نمی‌داند." با این سخنان محمدباقر قالیباف عملاً پیام داد که تهران پشتگرم به این دو کشور است و انتظار دارد که حمایت سیاسی و اقتصادی آنها در برابر فشارهای غرب ادامه یابد.

قالیباف راه دیگر مقابله با تحریم‌های سازمان ملل را تقویت مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی دانست. او گفت که غربی‌ها با واژه مذاکره به‌دنبال «فریب و فشار» برای محدود کردن توان موشکی ایران‌اند و تنها راه بازدارندگی در برابر اسرائیل و آمریکا، تقویت بنیه دفاعی و حفظ انسجام داخلی است. این سخنان نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی بازگشت تحریم‌ها را فرصتی برای تأکید دوباره بر «قدرت‌افزایی» در عرصه نظامی و موشکی می‌داند. به گفتۀ قالیباف شکست مذاکرات هسته‌ای و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل یک بار دیگر « نشان دادند که عامل اصلی حفظ منافع و امنیت ملی ایران، فقط و فقط قوی شدن است.»

اگر چه قالیباف بازگشت تحریم‌های سازمان ملل را بی اهمیت و غیرمؤثر جلوه داد، اما خود او در بخش دیگری از سخنانش، به تهدید نارضایتی های اجتماعی به دلیل تشدید تنگناهای معیشتی، گرانی کالاها و بحران مسکن و انرژی پس از احیای تحریم‌های سازمان ملل اعتراف کرد و از دولت خواست که طرح «کالابرگ الکترونیک» را سریعاً اجرا کند تا بخشی از فشار اقتصادی بر خانوارها جبران شود. قالیباف همچنین جناح‌های سیاسی قدرت را به پرهیز از «دعواهای قبیله‌ای» فراخواند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

سخنان قالیباف هم‌زمان از پشتگرمی جمهوری اسلامی به حمایت روسیه و چین پرده برمی‌دارد، هم از اراده نظام اسلامی برای بازتولید قدرت دفاعی و موشکی در واکنش به فشارهای غرب و اسرائیل و هم نگرانی آشکار مقامات از موج نارضایتی‌های داخلی را بیان می‌کنند.

بازیگران فرصت‌طلب

| No Comments

forsattalab.jpgکارنامه پکن و مسکو در قبال قطعنامه‌ها؛ حمایت محدود، مخالفت نسبی

یورونیوز - تحریم‌های وضع شده علیه برنامه هسته‌ای ایران در قالب ۶ قطعنامه تنبیهی صادر شده در فاصله سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ از روز یکشنبه احیا شد و تلاش‌های چین و روسیه برای به تعویق انداختن موعد احیای آنها بی‌نتیجه بود. اما آیا متحدان ایران در دوره تصویب این قطعنامه‌ها و تحریم‌ها هم نقش مخالف را ایفا کردند؟

با وجود طرح برخی مخالفت‌ها و تلاش‌های چین و روسیه برای اعمال برخی اصلاحات در قطعنامه‌های صادره علیه ایران این دو کشور به هر ۶ قطعنامه‌ صادر شده توسط شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته‌ای ایران رای مثبت دادند.

با مخالفت روز جمعهٔ (۲۶ سپتامبر/ ۴ مهر) اکثریت اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد با پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه برای به تعویق انداختن بازگشت تحریم‌ها علیه ایران، قطعنامه ۲۲۳۱ که در سال ۲۰۱۵ صادر شده و با تایید برجام تحریم‌های پیشین را لغو کرده بود، از روز یکشنبه بی‌اثر شد و جای خود را به مجموعه قطعنامه‌ها و تحریم‌های مندرج در آنها داد که طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ صادر و تصویب شده بودند.

۱.قطعنامه ۱۶۹۶

در تاریخ ۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۶۹۶ را براساس ماده ۴۰ منشور ملل متحد تصویب کرد. چهارده کشور از جمله چین و روسیه به این قطعنامه رای مثبت دادند و تنها قطر با آن مخالفت کرد.

این قطعنامه که نخستین مصوبه شورای امنیت درباره برنامه هسته‌ای ایران بود، شامل تحریم‌ها نبود، اما زمینه‌ساز تصویب قطعنامه‌های تحریمی بعدی شد. به‌طور مشخص، این قطعنامه:

  • از ایران خواست تمامی فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری سوخت هسته‌ای، شامل تحقیق و توسعه، را متوقف کند و تأیید آن توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صورت گیرد.

  • از ایران خواست تا به اقدامات تعیین‌شده در قطعنامه‌ای که توسط هیئت‌مدیره آژانس تصویب شده بود، پایبند باشد.

  • از کشورها خواست مطابق قوانین داخلی و قوانین بین‌المللی، «مراقبت لازم را به عمل آورده و از انتقال هرگونه کالا، مواد، تجهیزات و فناوری که ممکن است به فعالیت‌های غنی‌سازی و بازپرداخت سوخت هسته‌ای ایران و برنامه‌های موشکی آن کمک کند، جلوگیری کنند.»

این قطعنامه به ایران هشدار داد که در صورت عدم رعایت مفاد آن تا ۳۱ اوت ۲۰۰۶، ممکن است با اقدامات تنبیهی شورای امنیت، از جمله تحریم‌های اقتصادی، مواجه شود.

۲.قطعنامه ۱۷۳۷

در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۶، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۷۳۷ را به‌طور اتفاق‌آرا (شامل رای مثبت روسیه و چین) براساس ماده ۴۱ منشور ملل متحد تصویب کرد. این اقدام در واکنش به عدم اجرای مفاد قطعنامه ۱۶۹۶ توسط ایران صورت گرفت.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این قطعنامه تأکیدات اصلی قطعنامه ۱۶۹۶ را بازتاب داد و از ایران خواست تا فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم و بازپرداخت سوخت هسته‌ای را متوقف کرده و اقدامات دیگری برای ایجاد اعتماد انجام دهد. علاوه بر این، قطعنامه ۱۷۳۷:

  • ایران را موظف کرد تا کار بر روی پروژه‌های راکتور آب سنگین خود را متوقف کند (قطعنامه قبلی تنها خواستار بازنگری در این پروژه‌ها شده بود.)

  • از ایران خواست تا پروتکل الحاقی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تصویب کند.

این قطعنامه تحریم‌هایی را نیز علیه دولت ایران و همچنین افراد و نهادهای ایرانی که در حمایت از فعالیت‌های مرتبط با گسترش برنامه هسته‌ای ایران مشارکت داشتند، اعمال کرد.

۳.قطعنامه ۱۷۴۷

در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۷۴۷ را نیز به‌طور اتفاق‌آرا (شامل رای مثبت روسیه و چین) بر اساس ماده ۴۱ منشور ملل متحد تصویب کرد.

این قطعنامه به دلیل عدم اجرای دو قطعنامه قبلی توسط ایران تصویب شد. در آن از ایران خواسته شد تا اقدامات مورد نیاز هیئت‌مدیره آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مندرج در قطعنامه ۱۷۳۷ را برای تأیید صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود انجام دهد. همچنین قطعنامه ۱۷۴۷ ایران را تشویق می‌کند تا پیشنهادات ژوئن ۲۰۰۶ را برای رسیدن به یک توافق جامع بلندمدت با گروه ۱+۵ بررسی کند.

این قطعنامه برخی تحریم‌های کلیدی قطعنامه ۱۷۳۷ را تکرار و تشدید کرد و همچنین تحریم‌های جدیدی را هم وضع کرد.

۴.قطعنامه ۱۸۰۳

در تاریخ ۳ مارس ۲۰۰۸، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۱۸۰۳ را با ۱۴ رای موافق از ۱۵ عضو از جمله چین و روسیه به تصویب رساند. تنها اندونزی در رای‌گیری ممتنع بود و دلیل آن را «عدم قانع شدن از اثربخشی اعمال تحریم‌های جدید» علیه ایران اعلام کرد.

این قطعنامه در پاسخ به تصمیم ایران برای عدم اجرای هر یک از قطعنامه‌های پیشین به تصویب رسید و بار دیگر بر خواست شورای امنیت برای توقف برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران تأکید کرده و تهران را به رعایت توصیه‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) فرا می‌خواند.

قطعنامه ۱۸۰۳، تحریم‌های پیشین علیه افراد و نهادهای مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران را تشدید کرد.

IMG_0878.pngتوضیح لازم: این مطلب در باره ی «عده ای» از مخالفان جمهوری اسلامی ست نه همه شان. من خودم هم مخالف جمهوری اسلامی هستم بنابراین این چیزها را به خودم نسبت نمی دهم، روی سخن ام به شما هم نیست که مخالف «واقعی» نظام ملعون هستید....

همیشه گفته ام و باز هم خواهم گفت که مشکل اساسی ما مخالفان جمهوری نکبت بی اعتبار شدن ماهاست. اعتماد، اساس روابط انسانی سالم و موثر است. شما وقتی به کسی اعتماد نداشته باشید، بهترین روابط ظاهری هم که داشته باشید، آن روابط پشیزی نمی ارزد. اگر به کس یا کسانی اعتماد کنید، بی هیچ شک و شبهه ای با او در هر موقعیت دشواری همراه می شوید.

در جریان جنبش سبز، که همه ی مردم به هیجان و جوش و خروش آمده بودند، و سقوط نظام را عنقریب می دیدند، حرف ها و شعارهای انقلابی از کسانی که همیشه سرشان به کار و زندگی خودشان بود می شنیدیم، که حیرت انگیز بود، ولی وقتی حکومت قصد کرد مردم را سرکوب کند، این رفقا و همراهان اندک اندک جا خالی کردند و دیگر پیدایشان نبود. در جریان «راهپیمایی سکوت» و راهپیمایی عظیم میلیونی خیلی ها با من و در کنار من بودند، ولی روزی که قرار شد در میدان ونک تجمع کنیم، تقریبا تمام «همراهان»،،، یا کار داشتند، یا بیمار بودند، یا میهمان بودند و من تک و تنها وسط ماموران در میدان ونک گیر افتاده بودم...

terrorG.jpgتحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران یک دهه پس از لغو آن‌ها، درپی فعال‌شدن سازوکار ماشه دوباره به اجرا گذاشته می‌شوند و این موضوع نشانه‌ تشخیص آن است که تهران هیچ قصدی برای پایبندی به تعهدات هسته‌ای‌اش ندارد‌ــ اما اکنون کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، باید با در پیش گرفتن اقدام‌هایی سخت‌‌گیرانه‌تر و گسترده‌تر برای هدف قرار دادن شبکه جهانی ترور جمهوری اسلامی، منتقدانش را به سکوت وادارد

جان وودکاک - ترجمه ایندیپندنت فارسی از نشریه تلگراف

در ابتدای امر، نخست‌وزیر بریتانیا باید پول نفتی را هدف بگیرد که برای عملیات تروریستی سپاه پاسداران حیاتی است. تجارت غیرقانونی نفت سپاه‌ــ به ارزش حدود ۵۰ میلیارد دلار در سال‌- شریان حیاتی رژیم است. این درآمد موشک‌های حماس را تامین می‌کند، حضور حزب‌الله در لبنان را تثبیت می‌کند، دزدی دریایی حوثی‌ها در دریای سرخ را تداوم می‌بخشد و هزینه طرح‌های ترور در سراسر اروپا را می‌پردازد.

سیستمی که این امکان را فراهم می‌‌کند انتزاعی نیست، شبکه‌ای از مالکان کشتی، دلالان و سرمایه‌گذارانی است که نفت خام ایران را با خاموش کردن فرستنده‌ها، تغییر نام محموله‌ها و مخفی‌سازی تراکنش‌ها از مسیر دبی، استانبول یا کوالالامپور به بازارهای جهانی قاچاق می‌کنند. هر یک از این تسهیل‌کننده‌ها حلقه‌ای ضعیف است. بریتانیا باید تلاش‌ها برای توقیف دارایی‌ها، مصادره نفتکش‌ها و تعقیب قانونی کسانی که سود می‌برند، تشدید کند.

اما تهدید به خشونت در خارج از مرزها محدود نمی‌شود. همان جریان‌های مالی به داخل بریتانیا نیز می‌رسند. شبکه‌ای در سایه‌ از خیریه‌های وابسته به جمهوری اسلامی تحت پوشش فعالیت‌های اجتماعی در این کشور فعال‌اند. در واقع، آن‌ها ایدئولوژی افراطی را ترویج می‌کنند، روایت‌های خصمانه علیه بریتانیا را شکل می‌دهند و مخالف یکپارچگی اجتماعی‌اند که بریتانیا به‌شدت به آن نیاز دارد. آن‌ها مانند موشک‌ها در غزه یا پهپادها بر فراز دریای سرخ بخشی از دستگاه ارعاب و نفوذند و باید با همان قاطعیت با آن‌ها مقابله کرد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

مردم ایران دشمن ما نیستند. آن‌ها وارث یکی از بزرگ‌ترین تمدن‌های جهان‌اند‌- شاعران، دانشمندان و فیلسوفانی که تاریخشان چند هزار سال قدمت دارد. اما در سال ۱۹۷۹، سرنوشت آن‌ها ربوده شد. انقلاب آیت‌الله خمینی دکترین ولایت فقیه را نهادینه کردــ سپردن اقتدار مطلق به دست رهبر و تعهد رژیم به صدور انقلاب به خارج.

سپاه پاسداران ابزار آن ماموریت شد. سپاه پاسداران نیروی نظامی عادی نیست، پاسدار دکترینی انقلابی است که حزب‌الله، حماس، شبه‌نظامیان شیعه در عراق و حوثی‌ها در یمن را تامین مالی می‌کند. حاکمان ایران حامی تروریسم نیستند، آن‌ها تروریست‌هایی‌اند که دولت‌ دارند.

خطر دور نیست. کمیته اطلاعات و امنیت پارلمان بریتانیا هشدار داده که فعالیت ایران هم‌سطح روسیه است. ام‌آی۵ تاکنون ۲۰ توطئه جمهوری اسلامی در خاک بریتانیا را خنثی کرده است. اوایل سال جاری، چهار مرد مظنون به ارتباط با سپاه پاسداران به‌دلیل برنامه‌ریزی برای حمله به سفارت اسرائیل در لندن بازداشت شدند.

غرب مدت‌ها خود را قانع کرده بود که این وضعیت قابل مدیریت است. توافق برجام تجسم آن امید بود. اما جمهوری اسلامی تعهداتش را نقض کرد و بی‌اعتنا ادامه داد.

تحریم‌های مکانیسم ماشه نشانه پایان توهم اما فقط گام نخست است. آمریکا پیش‌تر سپاه پاسداران را سازمان تروریستی معرفی کرده و صدها نهاد را تحریم کرده است. بریتانیا کمتر از ۵۰ فرد و نهاد را تحریم کرده است و همچنان از تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران خودداری می‌کند. این وضعیت توجیه‌ناپذیر است.

این موضوع نه برای امنیت بریتانیا توجیه‌پذیر است و نه برای ثبات سیاسی‌ که کی‌یر استارمر به آن نیاز دارد، به‌ویژه پس از به رسمیت شناختن کشور فلسطین، اقدامی که به‌درستی به‌دلیل پاداش دادن به حماس نکوهش شد.

حزب کارگر باید عزم و اراده‌اش را نشان دهد. بریتانیا باید سپاه پاسداران را تروریستی اعلام کند، تحریم‌ها را گسترش دهد تا دلالان و شرکت‌های کشتی‌رانی‌ که اقتصاد در سایه‌ جمهوری اسلامی ایران را زنده نگه داشته‌اند گرفتار کند و شبکه‌های پنهانی را که افراط‌گرایی را در جوامع گسترش می‌دهند برچیند. این شفافیت دشمنی با مردم ایران نیست‌ــ که شجاعت عظیمی در مقاومت مقابل حاکمانشان نشان داده‌اند‌- بلکه نشانه همبستگی با آن‌ها است. مردم ایران سزاوار جهانی‌اند که از روحانیون سرکوبگر آن‌ها دلجویی نکند.

درس ساده و روشن است: مماشات شکست می‌خورد. از تعامل بدون قاطعیت سوءاستفاده می‌شود. ما نمی‌توانیم این رژیم را اصلاح کنیم تا محترم شود. این جنبشی تروریستی با سازوکار دولتی است. و در قلب آن، دکترین انقلابی آیت‌الله خمینی قرار دارد که خواهان صدور انقلاب اسلامی به خارج است.

تحریم‌ها ضروری‌اند. اما تا وقتی بریتانیا همانند آمریکا جدی با سپاه پاسداران مقابله نکند، این رژیم قدرتمندتر و امنیت بریتانیا تضعیف خواهد شد.

nk.jpgنسل کُشی درغزه، به ویژه کشتار کودکان و آنچه که دولت نتانیاهو مرتکب شده است، مصداق جنایت علیه بشریت است. افراطی گریِ مذهبیِ نتانیاهوئی انتقام فاشیسم هیتلری را از زنان و کودکان فلسطینی می گیرد.

شوربختانه و تاسف بار، بخشی از جهان، بی حس و فاقدِ عاطفه همدلی و همدری و عقلانیت مدنی مشغول شمارش جنازه ها است، و بسیارنند کسانی که خود را به کوری و کریِ آگاهانه و خود خواسته زده اند تا ویرانی زندگی و قلب های دریده و سینه های سوخته، و ناله ها و ضجه های کودکان و مادران و پدران داغدار و بیخانمان را نبینند و نشنوند، و تلخ تر و شرم آورتر بسیارانی اند که جنایت را توجیه می کنند.

تاریخ بارها شاهد غلبۀ " حیوانیت" انسان بر انسانیت بوده است، بی رحمی و وحشیگری ای که حتی در بی رحم ترین و وحشی ترین موجوات یافت می نشود. این مرگ آفرینی وتوحشِ فراسوی تخیل و تجسم و تصور، چهرۀ واقعی سیاست و مذهب و رهبران سیاسی و مذهبی، چهره واقعیِ خودشیفتگی و روان پریشی و خرافه پرستی، بی لیاقتی، بی کفایتی و انکار واقعیت را نشان می دهد. روشنگری که روشن و شفاف دروغگوئی ها و پنهانکاری ها یی که هدفی جز سودجوئی های معنوی و مالیِ جاه طلبانه ندارند را رسواتر می کند. غزه آینه ویرانی وخون آلودی شده است تا انسان و جامعه انسانی پارۀ " حیوانی" اش را بی پرده و عریان تر ببینند.

غزه، فراسوی جنایت، زخم ماندگارِحافظۀ انسانی، جمعی وتاریخی شده است، زخمی قَدَرتر از فراموشی.

Ali_Sedarat_3.jpgسخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در روز جمعه ۴ مهر ۱۴۰۴ (۲۶ سپتامبر ۲۰۲۵) در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، بهجای آنکه نمایشی از قدرت و نفوذ باشد، به صحنهای برای به تصویر کشیدن انزوای عمیق و بیسابقه اسرائیل در عرصه بینالمللی تبدیل شد. این رویداد، همراه با مجموعهای از تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و احساسی/روانی دیگر، نشاندهنده یک نقطه عطف مهم در جنگ روانی طولانیمدتی است که صهیونیسفر برای بیش از یک قرن علیه افکار عمومی جهان، از جمله یهودیان و بهخصوص مردم اسرائیل به راه انداخته است.

یکی از گویاترین لحظات اجلاس امروز، خروج دستهجمعی و اعتراضی نمایندگان اکثریت قاطع نمایندگان کشورها از صحن مجمع عمومی سازمان ملل، همزمان با آغاز سخنرانی نتانیاهو بود. تعداد صندلیهای خالی، در هنگام سخنرانی نتانیاهو، از تعداد صندلیهای خالی در زمان سخنرانی پزشکیان بیشتر بود! این اقدام هماهنگ، که به گفته یک خبرنگار باسابقه در امور سازمان ملل، در تاریخ این نهاد بیسابقه بوده است، انزوای اسرائیل را به شکلی انکارناپذیر به نمایش گذاشت.

در حالی که صندلیهای نمایندگان کشورها خالی میشد، تعداد کمی، از جمله نمایندگان آمریکا و اسرائیل و تعدادی تماشاچی که گفته شد توسط هیئت اسرائیلی به سالن آورده شده بودند، برای تشویق و کف زدن باقی ماندند. این صحنه به قدری هماهنگشده به نظر میرسید که نتانیاهو در جایی از سخنرانیاش، وقتی با سکوت حضار مواجه شد، به طعنه گفت: «قرار بود اینجا بخندید».

Bahram_Farokhi_2.jpgخون، آتش، و آینده‌ای که در دستان ملت‌های بیدار است

خاورمیانه، این سرزمین کهن و زخم‌خورده که زمانی مهد تمدن، دانش و هنر جهان بود، امروز به صحنه جدال دو چهره تاریکی تبدیل شده است. در یک سو، علی خامنه‌ای، رهبر رژیمی که با سرکوب و خشونت، ۹۰ میلیون ایرانی را گروگان بازی‌های ایدئولوژیک خود گرفته و کشوری با هزاران سال تاریخ را به میدان جنگ‌های نیابتی و فقر و سرکوب کشانده است. در سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که با بمباران‌های بی‌امان، محله‌های غزه را به گورستانی برای کودکان و زنان بی‌دفاع بدل کرده و هر صدای صلحی را در نطفه خفه می‌کند.

هر دو این مردان با ادعای رسالت الهی، جنگ را تقدیس می‌کنند و خونریزی را به‌عنوان گامی ضروری برای رسیدن به وعده‌های مقدس جلوه می‌دهند. اما حقیقت آن است که در اینجا، با نبرد خیر و شر روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با نزاع میان دو شیطان مواجهیم. شیاطینی که از خون انسان‌ها تغذیه می‌کنند و هرچه آتش جنگ شعله‌ورتر شود، تخت قدرتشان محکم‌تر می‌گردد و پایان نزاع را مرگ سیاسی خود می بینند.

خامنه‌ای: دجالی در لباس تقدس

چهل‌وشش سال است که ایران در اسارت حکومتی مذهبی به سر می‌برد که از روز نخست انقلاب، هدفش نه آزادی، که برپایی امپراتوری ایدئولوژی مرگ‌آور بوده است.


در حالی که جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل جهان را به لبه پرتگاه کشانده بود، بسیاری امیدوار بودند که پس از پایان درگیری‌ها، تهران به سمت توافقی حرکت کند که بتواند جان میلیون‌ها ایرانی را نجات دهد. اما خامنه‌ای در سخنرانی اخیر خود پیش از نشست سازمان ملل، تمامی این امیدها را به یأس بدل کرد. او با رد هرگونه توافق، نشان داد که برایش مردم تنها مهره‌هایی در بازی آخرالزمانی هستند.

هم‌میهن: یک نفر پیشنهاد کرد به جای گوشت، سبزی بخورید! موضوعی که احمد عربانی در کاریکاتور خود، آن را به تصویر کشیده است

gooshtcartoon.jpg

Hamed_Aiynehvand_3.jpgاحمد زید آبادی تقریبا هرروز و تقریبا در باره خیلی از مسائل اظهار نظر می کند و البته حق ایشان و هر شهروندی است که در یک جامعه آزاد و دموکراتیک چنین کند، اما اگر کسی بنای سیاست ورزی دارد در کنار این حق بدیهی تکلیف بدیهی نیز باید برای خود در نظر داشته باشد و آن پاسخگویی است.

درست است عدم التزام به پاسخگویی برای کسانی که در قدرت هستند بسیار بد است و دامنه تاثیر گذاری آن بر سرنوشت مردم قابل قیاس با کسانی که همین روحیه را دارند و در قدرت نیستند یکی نیست اما به گمان من از نقش مخرب سیاست ورزانی که در قدرت نیستند اما مسئولانه رفتار نمی‌کنند نباید به آسانی عبور کرد.لطفا چوب برندارید که من و هم فکرانم دیواری کوتاهتر از دیوار روزنه گشایان پیدا نکرده ایم ، خیر ما به قدر وسعمان به دیوارهای بلند و ستبر استبداد دینی و اندیشه و عملکرد طالبان مستقر در تهران تاخته ایم . در این مسیر هم بیش و کم هزینه دادیم و من شرمنده خانواده های داغداری هستم که ازهزینه سخن می گویم و قصدم امر دیگری است.

بارها تاکید کرده ایم که شوربختانه و به رغم میل باطنی مسیر اصلاح در جمهوری اسلامی مسدود است و حرکت به سمت فروپاشی ساختار مستقر به جای اصلاح آن، خواست قلبی ما نیست و به ما تحمیل شده است و به همین جهت باید همه تلاشها را به سمت فروپاشی ساختار استبدادی مستقر که گذشته از حال و آینده کشورساحت تمدنی ما را نیز در شرایط کنونی به خطر انداخته است، جهت دهی کرد.از نظر من روزنه گشایی حتی با نیت خالص و نه نشستن بر سفره انقلاب، چیزی جز خوشبینی نزدیک به بلاهت برای کسانی که حتی آگاهی مختصری از وضعیت سیاسی ایران امروز دارند نبود و نیست.

آن بخشی از مردمان عادی مستاصل و تحت ستم که با کورسویی از امید به پزشکیان رای دادند را می فهمم و گله ای ندارم اما کسانی که برای پزشکیان به اسم روزنه گشایی« یقه درانی» کردند و به ما با «چشم عاقل اندر سفیه » نگریستند کاش درجه ای از پاسخگویی را به نمایش بگذارند. بیائید باهم بخشی از یاداشت یک روزنه گشا برادرگرامی احمد زید آبادی که درآن مسعود پزشکیان را به تامل فراخوانده است با هم بخوانیم:

فَتأمل! احمد زیدآبادی

| No Comments

za.jpgدکتر مسعود پزشکیان با وعدۀ رفع تحریم‌های اقتصادی آمریکا نامزد ریاست‌جمهوری شد و اقشاری از مردم نیز به همین دلیل به او رأی دادند.

حالا به هر علت و دلیلی، آن وعده محقق نشده و علاوه بر تحریم‌های آمریکا، تحریم‌های سازمان ملل نیز بازگشته‌اند.

نمی‌خواهم او را مقصر این وضعیت جلوه دهم، چون اغلب مؤلفه‌های دخیل در این ماجرا در کنترل او نبوده است. با این حال، او لازم است صریح و صادقانه به مردم توضیح دهد که الان دقیقاً برنامه‌اش چیست و چه می‌خواهد بکند؟
نمی‌دانم متوجه این نکته هست که از این به بعد شرایط بخصوص برای شخص او بی‌نهایت سخت و طاقت‌فرسا خواهد شد یا خیر؟ من از صمیم قلب آرزو می‌کنم که او گرفتار چنین شرایطی نشود، اما سیاست است و سرشت تراژیک و بی‌رحم خود را دارد!

آقای پزشکیان در این روزها نیازمند خلوتی طولانی برای تأملی ژرف در بارۀ ناگزیری به ایفای نقش رقیب انتخاباتی خود است! در واقع او به قصد نجات ما از برنامۀ سعید جلیلی پا به مرحلۀ دوم انتخابات ریاست‌جمهوری گذاشت و اقشاری از مردم نیز به همین دلیل به او رأی دادند. حالا او ناگزیر است نقش آقای جلیلی را بازی کند!

شاید خودش به دلیل مشغله‌های اجرایی بی‌امان متوجه این موضوع نباشد، اما قدری تأمل، تصویر کلی را برایش شفاف می‌کند.

پس به قولِ سید مرتضی: "فليُتأمّل"!

pezeshkian.jpgساعتی پس از مخالفت شورای امنیت سازمان ملل متحد به قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین، مبنی بر تمدید مهلت بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، که به اجرایی شدن مکانیسم ماشه منجر شد، «مسعود پزشکیان»، به‌همراه اعضای تیم دیپلماسی ایران و رییس‌دفتر خود در هتل «The Luxury Collection Hotel Manhattan» در خیابان شماره ۵۴ منهتن نیویورک،‌ به فاصله نیم‌ساعتی سازمان ملل متحد به گفت‌وگو با جمعی از ایرانیان نشست

پژمان تهوری - ایران وایر

به گزارش خبرنگار «ایران‌وایر»، مسعود پزشکیان روز جمعه ۲۶سپتامبر۲۰۲۵ پیش از دیدار عمومی با حدود ۱۰۰ ایرانی دعوت شده به مراسم ضیافت شام، با گروهی از اساتید دانشگاه از جمله «هوشنگ امیراحمدی»، «ولی نصر»، «جواد اصفهانی» و جمعی از فعالان مدنی و رسانه‌ای دیداری خصوصی برگزار کرد.

پزشکیان و هیات همراه امسال در هتلی به‌مراتب ساده‌تر و محقر‌تر از هتل‌هایی که معمولا روسای‌جمهور در آن اسکان می‌یابند، مستقر شده بود.

این هتل بر خلاف هتل‌های سال‌های پیشین که در نزدیکی سازمان ملل متحد انتخاب و تشریفات دیپلماتیک در آن اعمال می‌شد، در نیم‌ساعتی سازمان ملل متحد قرار داشت.

در نشست دیروز رییس‌جمهور با ایرانیان،‌ تمام هتل در قرق تیم امنیتی بود که از سوی آمریکا، برای تامین امنیت تیم ایرانی در این هتل مستقر شده بودند، که به‌نظر به لحاظ تعداد نفرات و سگ‌های پلیس غیرمتعارف بود.

«عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه،‌ که به‌همراه مسعود پزشکیان در این برنامه شرکت کرده بود، دقایقی پس از شروع، مهمانی را ترک و از هتل خارج شد.

دختر مسعود پزشکیان که معمولا پدر را در سفرهای دیپلماتیک همراهی می‌کند، امسال غایب هیات ایرانی شرکت‌کننده در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود. او سال گذشته به‌همراه همسر، پدر را در این سفر همراهی کرده بود ولی امسال آمریکا به او ویزا نداده است.

در جریان این نشست، دست‌کم دو نفر از حضار در صحبت مستقیم با پزشکیان خواستار ایجاد «بازدارندگی هسته‌ای» در ایران شدند که به معنی ساخت سلاح اتمی است.

با داشتن ۱۸همسایه، نگران تحریم نیستیم

مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور ایران،‌ در اولین واکنش به تصویب مکانیسم ماشه،‌ طی سخنان کوتاهی در این مهمانی، به همسایگان و پتانسیل آن‌ها برای تجارت خارجی اشاره کرد و گفت: «با دارا بودن ۱۸ همسایه نگران تحریم نیستیم. ما فقط با همسایگان مبادله کالا داشته باشیم تحریم کاری با ما نمی‌تواند بکند.» پزشکیان اتکا به نیروی داخلی را راه مقابله با تحریم‌ها عنوان کرد و گفت: «مکانیسم ماشه سختی‌هایی ایجاد و ما را قوی‌تر می‌کند.»

۵۵درصد ایرانیان خواهان بمب اتم هستند

یکی از مهمانان در این نشست از مسعود پزشکیان خواست که ساخت بمب اتم را در دستور کار قرار دهد. او مدعی شد اکثر ایرانیان خواهان دست‌یابی ایران به سلاح اتمی هستند. مسعود پزشکیان در تایید اظهارات این خانم، گفت: «نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد ۵۵ درصد ایرانیان خواهان سلاح هسته‌ای هستند، اما توضیح بیشتری نداد.»

biniaz.jpgدیگر چه باید بگوییم و چه باید بنویسیم. وقتی همه چیز مثل روز روشن و پیداست که نوشتن نمی خواهد. نوشتن مال وقتی ست که اوضاعی را توصیف کنی که کسی از آن خبر ندارد. شرح حالی را بنویسی که کسی نمیداند. مکان یا جایی را تصویر سازی کنی که پیش از این نگفته باشی. اما وقتی همه چیز معلوم است ؛ نوشتن و توصیفِ دوباره ی آن چه فایده ای دارد. حالا که تحریم ها برگشت.

حالا که امیدها ناامید شد و حالا که همه چیز ویران و آشفته است و روزگار مردم به بدترین وضعیت دچار شده ؛ کدام کلمه می تواند از امید بگوید. دیگر اینجا تهِ خط است. تهِ حقارت. تهِ فقر. تهِ نداری. اصلا بگذارید بگویم تهِ زندگی. از این جا به بعد آنهایی که در معیشت و نان مشکل دارند از زندگی چیزی نمی دانند. فقط زنده اند. فقط نفس می کشند. ما به آخر خط رسیده ایم. باورش سخت است. اما دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم.

بازداشت «بلاگر وکیل‌نما» و اعلام جرم علیه مدیر یک موسسه حقوقی در پی انتشار ویدیوی تبلیغاتی درباره خیانت، بار دیگر توجه‌ها را به محدودیت‌های حقوق زنان و نحوه برخورد قضایی با مسائل مرتبط با زنان در ایران جلب کرده است

:::

ایندیپندنت فارسی - باشگاه استقلال که تصمیم گرفته است در رشته بسکتبال زنان نیز تیم تشکیل دهد، در ادامه فعالیت‌های نقل‌وانتقالاتی خود دو بازیکن آمریکایی را به خدمت گرفت.

basketball.jpg
سابریا دین و چیا رائل ویتست، دو بازیکن آمریکایی تیم بسکتبال زنان استقلال، بامداد روز یکشنبه وارد ایران شدند.


ویتست، مهاجم آمریکایی ۲۷ ساله و ۱۸۰ سانتی‌متری است که سابقه بازی در تیم‌هایی چون پنزا پژای کوزوو، اسنافل ایسلند، گلان‌مایر ایرلند و اتلتیکو سن‌ژرمن پورتوریکو را در کارنامه دارد.


سابریا دین ، «گارد» ۲۳ ساله و ۱۷۰ سانتی‌متری هم دیگر خرید جدید استقلال است و در سال ۲۰۲۴ به عنوان یکی از ۲۰ بازیکن برتر لیگ دانشگاه‌های آمریکا شناخته شد.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایندیپندنت فارسی - مسعود حبیبی، معاون فرهنگی و دانشجویی وزیر بهداشت، از طراحی لباس‌های جدید برای بیماران خبر داد و اعلام کرد سه نوع از این لباس‌ها در آبان‌ماه معرفی می‌شوند.


او با تاکید بر اهمیت لباس بیماران گفت:

وی با تاکید بر اینکه لباس برای بیماران ما ارزش زیادی دارد، افزود: یک خانم یا آقایی می‌خواهد از بخش به اتاق عمل برود که لباس‌هایی که الان است هم نازک و هم بعضاً اندازه‌های شان نامناسب است و واقعاً بیماران دچار مشکل و دردسر می شوند.

به گفته حبیبی، این طرح با هدف رفع مشکلات موجود و بهبود شرایط بیماران در مراکز درمانی اجرا خواهد شد.

- مجری فاکس نیوز: چرا تا ۶۰ درصد غنی‌سازی کردید؟ هیچ منبع انرژی از غنی‌سازی در هیچ کجا نزدیک به این سطح استفاده نمی‌کند؟

پزشکیان: خب، درست است، شاید ما به غنی‌سازی ۶۰ درصد نیازی نداشته باشیم ولی میدانیم به دنبال چه هستیم

***

ترامپ: یک فرصت تاریخی برای عظمت خاورمیانه وجود دارد

رئیس جمهور آمریکا در شبکه اجتماعی تروث نوشت: ما واقعاً یک فرصت تاریخی برای ایجاد عظمت در خاورمیانه داریم همه برای چیزی بی‌نظیر و برای اولین بار کنار هم هستند. باور دارم که این بار، ما این کار را به انجام می‌رسانیم!

G18gXQZXoAEAqb_.jpeg

G18WeG_XgAAYPzM.jpeg

kham23.jpgایران اینترنشنال - رهبران روحانی جمهوری اسلامی یکی از جدی‌ترین بحران‌ها از زمان انقلاب ۱۳۵۷ را تجربه می‌کنند؛ بحرانی که به نوشته رویترز از یک‌سو ناشی از نارضایتی رو‌به‌رشد عمومی در داخل کشور و از سوی دیگر حاصل بن‌بست در مذاکرات هسته‌ای است؛ وضعیتی که ایران را بیش از پیش منزوی و دچار شکاف کرده است.

سازمان ملل شنبه شب به وقت شرق آمریکا و بامداد یکشنبه به وقت ایران، بار دیگر تحریم‌هایی را که ذیل توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ تعلیق شده بودند، علیه ایران بازگرداند. این اقدام پس از شکست مذاکرات فشرده حکومت ایران با سه کشور اروپایی - بریتانیا، فرانسه و آلمان - در نیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفت.

چهار مقام ایرانی و دو فرد مطلع به خبرگزاری رویترز گفته‌اند که در نبود پیشرفت در گفت‌وگوها، انزوای اقتصادی ایران تشدید خواهد شد و خشم عمومی را دامن خواهد زد. اما به گفته آنان، پذیرش خواسته‌های غرب نیز می‌تواند به شکاف در ساختار حاکمیت و عقب‌نشینی از باورهای ایدئولوژیک نظام مبنی بر «تسلیم نشدن در برابر فشار غرب» منجر شود.

خامنه‌ای در برابر ابر‌بحران

مراد ویسی

با بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، جمهوری اسلامی وارد مرحله‌ای از بحران شده است که می‌توان آن را ابر‌بحران نامید؛ وضعیتی بی‌سابقه که متشکل از سه بحران هم‌زمان و در هم‌تنیده است:

۱. بازگشت تحریم‌های بین‌المللی
۲. افزایش احتمال حمله نظامی از سوی ایالات متحده یا اسرائیل
۳. افزایش نارضایتی عمومی و احتمال وقوع قیام مردمی

این سه بحران که هرکدام به‌تنهایی می‌توانند تهدیدی جدی برای ثبات هر حکومتی باشند، اکنون به‌طور هم‌زمان جمهوری اسلامی را هدف قرار داده‌اند. جمهوری اسلامی با ابربحرانی مواجه شده که قابل مقایسه با هیچ‌کدام از بحران‌های پیشینش نیست.

بحران اول: بازگشت تحریم‌های سازمان ملل و اثرات مخرب اقتصادی آن

تحریم‌های بین‌المللی به شکلی مستقیم و غیرمستقیم اقتصاد ایران را تحت فشار قرار خواهند داد. در حالی‌که مقامات جمهوری اسلامی ادعا می‌کنند که بازگشت این تحریم‌ها بی‌تاثیر است، نگاهی به تحولات هفته گذشته نشان می‌دهد که تنها در عرض چند روز، نرخ ارز به‌طرز چشمگیری افزایش یافته است؛ دلار از حدود ۱۰۲ هزار تومان به ۱۱۳ هزار تومان رسیده است و پیش‌بینی می‌شود که این روند صعودی ادامه داشته باشد.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این افزایش نرخ ارز منجر به افزایش قیمت همه کالاها، به‌ویژه اقلام اساسی مانند مواد غذایی، گوشت، لبنیات و تخم‌مرغ خواهد شد. قیمت یک شانه تخم‌مرغ از ۸۰ هزار تومان به ۱۸۰ هزار تومان در کمتر از سه ماه افزایش یافته است.

با کاهش درآمدهای ارزی، تامین ارز برای واردات کالاهای ضروری مانند خوراک دام محدود خواهد شد، که به افزایش هزینه تولید محصولات دامی و لبنی منجر می‌شود. در نتیجه، فشار بر معیشت مردم به‌شدت افزایش می‌یابد.

nabood.jpgایندیپندنت فارسی - جنگنده‌‌های ارتش اسرائیل برج مکه بلندترین ساختمان در جنوب غربی شهر غزه را هدف قرار دادند.

ویدئویی از لحظه هدف قرار گرفتن این برج که روز یکشنبه هدف حمله هواپیماهای جنگی اسرائیل قرار گرفت منتشر شده است.

ارتش اسرائیل به برج مکه، یک ساختمان چند طبقه در غرب شهر غزه، حمله هوایی انجام داده است.

مقامات اسرائیلی می‌گویند حماس از این مکان به عنوان مرکزی برای برنامه‌ریزی و اجرای حملات استفاده می‌کرد.

برج مکه، بلندترین ساختمان در شهر غزه است توسط نیروهای اسرائیلی تخریب شد.

:::

firechurch.jpgتیراندازی در کلیسای مورمون در گرند بلانک، در ایالت میشیگان در آمریکا چند قربانی برجای گذاشت

خبرنامه گویا - طبق گزارش‌ها، کلیسا در میان شعله‌های آتش قرار دارد و سقف آن در حال فرو ریختن است.

در این حمله مهاجم خودرو خود را به داخل کلیسا کوبیده و سپس به سمت حاضران تیراندازی کرده و کلیسا را به آتش کشیده است.

تیرانداز از پای درآمده است. حداقل ۱۰ قربانی وجود دارند، وضعیت سلامتی آن‌ها هنوز مشخص نیست. تصاویر منتشر شده از محل حادثه نشان می‌دهد که کلیسا دچار حریق شده است. به گفته رسانه‌های محلی، سقف آن نیز در حال فرو ریختن است.

گفته می‌شود مظنون مردی ۴۰ ساله است و این تصویر نمای نزدیکی از کامیون او با دو پرچم آمریکا است. در نمای نزدیک پلاک کامیون نوشته شده: «عراق» آیا تیرانداز یک کهنه‌سرباز جنگی است؟

G18-4V6XoAAqPG0.jpegG19CCk7XoAAnLz-.jpeg

گیرم‌ شما اول، فلسطین دومین شد

از کانال مژده وکیل زاده

:::

:::

akhoond.jpgسرویس سیاسی، انصاف نیوز: آیت الله احمد عابدینی، استاد حوزه علمیه، بر این باور است که حرکت به سمت «تغییر اساسی» خطاست و لازم است که خطاهای موجود اصلاح شود.

او با بیان اینکه صرفا در زمانی که برای سخنرانی به جایی می‌رود لباس روحانیت می‌پوشد، گفت: «به خاطر بعضی کارهای هم‌صنفی‌های من مردم به آخوندها بدبین شده‌اند».

آیت الله عابدینی در گفت‌وگو با انصاف نیوز گفت: لباس روحانیت برای این بوده که افراد روحانی شناخته شوند و اگر مردم سوالی دارند بپرسند. در گذشته وقتی من را با لباس روحانیت می‌دیدند گاهی چند ساعتی سوالات خود را می‌پرسیدند و پاسخ می‌دادم.

او ادامه داد: اما حالا وقتی من را با لباس روحانیت ببینند یا حرف بدی می‌زنند یا نگاه چپ می‌کنند یا نسبت به گرانی‌ها و دیگر مشکلات به من انتقاد می‌کنند.

این استاد حوزه در پاسخ به اینکه آیا لباس روحانیت را کنار گذاشته گفت: هنگامی که برای سخنرانی در جایی دعوت شوم با لباس روحانیت می‌روم وگرنه در جاهای دیگر خیر. زیرا چنین کاری اذیت کردن خود و دیگران است.

او اینطور توضیح داد: به دلیل کارهایی که برخی‌ هم‌صنفی‌های ما کرده‌اند بعضی افراد نسبت به روحانیت و آخوندها بدبین شده‌اند و دیدن ما با آن لباس باعث ناراحتی‌شان می‌شود. ناراحت کردن افراد وجه مثبتی ندارد.

آیت الله عابدینی درباره‌ی نقش خودش در این عملکردها گفت: من کاره‌ای نبودم و نیستم. در نتیجه چرا باید با پوشیدن این لباس در جامعه خودم را در مقام پاسخگویی به مسائلی قرار بدهم که اساسا ارتباطی به من نداشته است. البته اگر جایی مثل سخنرانی مذهبی که لباس روحانیت در آن موثر است حتما می‌پوشم و مشکلی ندارم.

ساعاتی بعد از بازگشت همه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل علیه حکومت اسلامی، دقایقی پیش بنیامین نتانیاهو در یک گفتگوی تلویزیونی با فاکس نیوز، با ابراز خوشحالی از بازگشت همه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد گفته اسراییل دقیقا می داند جمهوری اسلامی دقیقا اورانیوم غنی شده اش را کجا قایم کرده است.

G18oS-JXYAAooJx.jpeg

lebanon.jpgایران اینترنشنال - هم‌زمان با سالمرگ حسن نصرالله، دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، به لبنان سفر کرد. او با نخست‌وزیر لبنان دیدار کرد اما بدون هیچ اظهار نظری، کاخ محل این دیدار را ترک گفت.

لاریجانی شنبه پنجم مهر، ساعاتی پس از ورود به لبنان، در یک کنفرانس خبری در پاسخ به خبرنگاران درباره احتمال حمله دوباره اسرائیل به ایران گفت: «ما برای هر شرایطی آماده‌ایم ولی فکر نمی‌کنم اسرائیلی‌ها این‌قدر بی‌خردانه عمل کنند. اگر این کار را انجام دهند محکم پاسخشان را خواهیم داد.»

این سفر در حالی انجام شده که حزب‌الله در فراخوانی خواستار حضور شهروندان در مراسمی شده است که آن را «تجمع مردمی وجدانی» نامیده است.

هدف سفر لاریجانی، شرکت در مراسم سالگرد کشته شدن نصرالله و سید هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای اجرایی حزب‌الله، اعلام شده است.

او در بدو ورود به بیروت، با بیان این‌که «لبنان سنگر مقاومی در مقابل اسرائیل است»، گفت: «درستی سخنان دهه‌های پیش حسن نصرالله درباره اسرائیل، امروز برای همه روشن شده است.»

در سفر پیشین لاریجانی به لبنان که مرداد ماه انجام شد، مقامات و محافل سیاسی لبنان، جمهوری اسلامی را به دخالت در روند خلع سلاح حزب‌الله متهم کردند.

در یک سال اخیر، حزب‌الله لبنان که تا پیش از مرگ نصرالله از آن با عنوان قدرتمندترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی یاد می‌شد به شدت تضعیف شده است.

علاوه بر نصرالله و صفی‌الدین، بخش عمده فرماندهان ارشد و هزاران عضو حزب‌الله در حملات اسرائیل کشته شدند.

حملات اسرائیل در مجموع بیش از پنج هزار کشته و هزاران زخمی در میان اعضای حزب‌الله بر جای گذاشت و بیش از ۷۰ درصد از زرادخانه موشکی و زیرساخت‌های نظامی حزب‌الله منهدم شدند.

در میان ۲۹ روستای شیعه‌نشین واقع در مرز با اسرائیل که به‌عنوان خطوط مقدم مستحکم حزب‌الله عمل می‌کردند، ۲۲ روستا به‌طور کامل ویران شدند و بیش از ۱۰۰ هزار نفر از ساکنان این روستاها خانه‌های خود را ترک کردند.

در پی این حملات، آذر ۱۴۰۳، حزب‎‌الله تن به آتش‌بس و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت داد. پس از آن نیز بحث خلع سلاح این گروه در لبنان مطرح شد.

مقامات دولتی لبنان که امید دارند پس از ده‌ها حضور حزب‌الله در ساختار نظامی، سیاسی و امنیتی این کشور، با خلع سلاح، به سلطه حزب‌الله در لبنان پایان دهند، جمهوری اسلامی را یکی از بزرگ‌ترین موانع بر سر راه این کار می‌دانند.

این دومین سفر لاریجانی به لبنان پس از آغاز فعالیتش به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی است.

بار اول، در مرداد، رسانه‌ها و سیاستمداران لبنانی به شدت نسبت به سفر او واکنش نشان دادند. محافل سیاسی لبنان، سفر او را دخالت آشکار تهران در امور داخلی لبنان و تلاشی برای تشویق حزب‌الله به حفظ سلاح توصیف کردند و آن را «بی‌شرمی» و «جسارت» خواندند.

در آن زمان، نواف سلام، نخست‌وزیر لبنان، با تاکید بر خروج بیروت از «محور مقاومت» اعلام کرد نفوذ گسترده جمهوری اسلامی در کشورهای عربی رو به افول گذاشته است.

سلام در مصاحبه با روزنامه الشرق‌الاوسط گفت مقام‌های جمهوری اسلامی «پیش‌تر به برخی مسائل می‌بالیدند، از جمله این‌که تهران چهار پایتخت عربی را کنترل می‌کند. من باور دارم که آن دوران به سر آمده است».

javad.jpgدر نخستین سالگرد کشته‌ شدن حسن نصرالله، پسر او در گفتگو با رویترز فاش کرده است که پدرش در روزهای پایانی عمر به ویژه پس از انفجار پیجرهای اعضای حزب‌الله غرق در خشم، اندوه و احساس سرخوردگی بود و دائم از خود می‌پرسید : «چطور چنین چیزی امکانپذیر بوده است؟

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

در نخستین سالگرد کشته شدن حسن نصرالله، رهبر پیشین حزب‌الله لبنان، پسر او، جواد، از روزهای پایانی زندگی پدرش و پیامدهای جنگ یک سال گذشته سخن گفته است.

به گزارش رویترز، جواد نصرالله، دومین پسر ارشد رهبر پیشین حزب‌الله، در گفتگویی بر سر مزار پدرش یادآور شد که روزهای آخر زندگی حسن نصرالله آکنده از «خشم و اندوه و آزردگی خاطر» بود، به‌ ویژه پس از انفجار دستگاه‌های ارتباطی اعضای حزب‌الله که به کشته شدن ده‌ها و زخمی و معلول شدن هزاران نفر دیگر از اعضای این گروه منجر شد.

جواد نصرالله گفته است که در پی این انفجارها پدرش، حسن نصرالله، «بسیار خشمگین و آزرده‌خاطر بود و خود را مسئول جان‌های از دست رفته و مجروحان می دانست و دائم در این فکر بود که «چطور چنین چیزی امکان‌پذیر بوده است.»

جواد نصرالله گفته است که خانواده حسن نصرالله همانند دیگران از طریق رسانه‌ها از مرگ او آگاه شدند و حتا اجازه نداشتند در خانۀ خود در عزای او گریه و شیون سردهند، زیرا ساکنان آپارتمان‌های مجاور نمی دانستند که آنان اعضای خانواده رهبر حزب‌الله هستند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

جنگی که از پاییز ۲۰۲٤ آغاز شد، بیش از ۴ هزار کشته در لبنان برجای گذاشت، جنوب این کشور را ویران کرد و موقعیت حزب‌الله را در ساختار سیاسی لبنان تضعیف نمود. جواد نصرالله گفته است که او همچنان در مسائل دشوار زندگی «به پدرش متوسل می‌شود». وی همچنین گفته است که برغم فشارهای بین‌المللی، حزب‌الله هرگز تسلیم خلع سلاح نخواهد شد.

همزمان با اولین سالگرد مرگ حسن نصرالله، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز به لبنان رفت. او در یک نشست خبری در بیروت پس از دیدار با نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان و رهبر حزب شیعه امل، بر اهمیت حزب‌الله در «مقاومت علیه اسرائیل» تأکید کرد. لاریجانی همچنین گفت: «اگر اسرائیل به ایران حمله کند، پاسخ محکم خواهد گرفت». وی در عین حال ارسال اسلحه برای حزب‌الله از سوی جمهوری اسلامی ایران را تکذیب کرد و گفت که حزب‌الله به قدر کافی قوّی است که به سلاح خارجی نیازی نداشته باشد.

araqchi.jpg

عراقچی: اگر مکانیسم ماشه فعال شود، توافق میان ایران و آژانس از بین خواهد رفت

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در پاسخ به سوال خبرنگار ایران‌اینترنشنال، نگار مجتهدی، در خصوص واکنش جمهوری اسلامی و گام‌های بعدی حکومت گفت: «من توافق بسیار خوبی با آژانس انجام دادم تا در شرایط جدید، چارچوبی تازه برای همکاری میان ایران و آژانس ایجاد شود.

این توافق در قاهره به امضا رسید.» او در ادامه با ابراز تاسف نسبت به روند پیش‌رو افزود: «بسیار تاسف‌بار است اگر روندهای موجود فعال شوند، این توافق میان ایران و آژانس از بین خواهد رفت و دیگر قابلیت اجرا نخواهد داشت.»

***

dlrbanner.jpgقیمت دلار از ۱۱۳ هزار تومان عبور کرد

ایران اینترنشنال - شنبه پنجم مهر در پی فعال شدن مکانیسم ماشه، قیمت دلار در بازار آزاد تا ۱۱۳,۴۵۰ تومان افزایش یافت. این در حالی است که شنبه هفته گذشته دلار ۱۰۳,۵۰۰ تومان بود. در بازار طلا نیز قیمت هر گرم طلا از ۹,۶۰۰,۰۰۰ تومان پنج‌شنبه به ۱۰,۲۶۰,۰۰۰ تومان رسید.

صبح شنبه پنجم مهر در اولین روز کاری پس از عدم تصویب قطعنامه پیشنهادی چین و روسیه برای تعلیق فعال‌سازی مکانیسم ماشه در شورای امنیت سازمان ملل، قیمت دلار در بازار آزاد با قیمت ۱۱۳,۴۳۵ تومان گشایش یافت.

قیمت دلار در ادامه روز با اندکی افت نسبت به نرخ آغازین به ۱۱۱,۵۷۰ تومان رسید.

پنج‌شنبه سوم مهر هر دلار آمریکا در بازار آزاد ۱۰۸,۴۵۰ تومان معامله می‌شد و یک هفته پیش، شنبه ۲۹ شهریور، قیمت دلار در بازار ۱۰۳,۵۰۰ تومان بود.

بر این اساس، پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، قیمت دلار نسبت به آخرین روز هفته گذشته حدود ۵ و نسبت به یک هفته پیش حدود ۱۰ درصد افزایش داشته است.

قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار نیز که شنبه هفته گذشته ۹,۲۳۲,۰۰۰ تومان بود، با ۱۱ درصد افزایش به ۱۰,۲۶۵,۰۰۰ تومان رسید.

قیمت سکه تمام بهار آزادی نیز با رشد ۱۲ درصدی از ۹۲,۵۰۰,۰۰۰ تومان شنبه ۲۹ شهریور به ۱۰۳,۷۲۰,۰۰۰ تومان افزایش یافت.

قیمت هر پوند بریتانیا نیز پنجم مهر از ۱۵۰ هزار تومان عبور کرد.

farsoodeh.jpgاقتصاد فرسوده، جامعۀ بی‌تاب ...

لوموند روزنامۀ عصر پاریس در آخرین شمارۀ خود نوشته است : در حالی که تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل قرار است از نیمه‌شب امروز علیه جمهوری اسلامی ایران مجدداً اعمال شوند، حکومت تهران پیشاپیش در میانۀ بحرانی عمیق گرفتار شده است. اقتصاد کشور، حتی پیش از اجرای رسمی این اقدامات، نشانه‌های آشکار فروپاشی را بروز داده است؛ فروپاشی‌ای که نه صرفاً ناشی از تحریم‌ها، بلکه نتیجۀ ترکیبی از فساد ساختاری، ناکارآمدی و سوءمدیریت، کاهش اعتماد عمومی و انزوای بین‌المللی است.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

لوموند می‌نویسد: در روزهای منتهی به بازگشت تحریم‌ها، بازار ارز و طلا در تهران دچار شوک‌های شدید شد. به‌گفتۀ یکی از ساکنان تهران در فاصله‌ای کمتر از دو ساعت، بهای طلای آب‌شده بیش از ۵/۶ درصد افزایش یافت. روز بعد، دلار آمریکا رکورد تاریخی یک میلیون ریال را شکست. در کشوری که نرخ تورم سالانه بین ۳۰ تا ۴۰ درصد در نوسان است و دستمزد واقعی کارگران به حدود ۱۲۰ دلار در ماه رسیده، هر شوک ارزی به‌سرعت خود را در سبد مصرفی خانواده‌ها نمایان می‌کند.

لوموند تصریح می کند: در همان روزی که مسعود پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل، آمریکا و اسرائیل را به «تجاوز وحشیانه» متهم می‌کرد و وعده می‌داد که «در برابر تحریم‌ها تسلیم نخواهد شد»، جامعه ایران به‌شکل محسوسی ناآرام‌تر شده بود.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

لوموند می‌افزاید: بازارها بی‌ثبات، فشار بر سفرۀ مردم بیشتر از همیشه، و در پس‌زمینه، خاطرۀ خیزش «زن، زندگی» آزادی» در پی قتل مهسا امینی هنوز زنده است و حقانیت رژیم اسلامی و ساختارهای امنیتی آن را به چالش می‌کشد. لوموند تصریح می‌کند که علیرغم شعارها و تبلیغات حکومتی، آمارهای رسمی واقعیتی نگران‌کننده را نشان می‌دهند: رشد منفی اقتصادی منفی، افت تولید صنعتی و کشاورزی، جهش بهای مواد غذایی و رشد بیکاری در میان جوانان. یک‌چهارم جمعیت ایران امروز با کمتر از ۲ دلار در روز زندگی می‌کنند. شکاف طبقاتی، فرسودگی زیرساخت‌های شهری و فشار روانی ناشی از ناامیدی، تصویر اقتصادی ایران را بیش از هر زمان دیگری تیره کرده است.

در ظاهر، دولت ایران تلاش دارد با توسعۀ بخش خدمات و دیجیتال، یا افزایش صادرات غیرنفتی، از فشار تحریم‌ها بکاهد. اما فساد گسترده، کسری بودجه مزمن، و ضعف زیرساخت‌های سرمایه‌گذاری، این راهبردها را در مرحلۀ اجرا فلج کرده‌اند.

marmooz.jpgواشنگتن‌پست: ایران ساخت «کارخانه سانتریفیوژ کوه کلنگ» را تسریع کرد

سایت یورونیوز - به گزارش واشنگتن‌پست بنابر تصاویر ماهواره‌ای، ایران پس از حملات آمریکا ساخت‌وساز یک تاسیسات نظامی را در عمق «کوه کلنگ» در جنوب تاسیسات هسته‌ای نطنز تسریع کرده است. این درحالی است که رافائل گروسی گفته که ایران به پرسش‌های او درباره این تاسیسات جدید پاسخ نداده است.

به گزارش این روزنامه آمریکایی و بنابر ارزیابی چند تحلیل‌گر مستقل، ادامه ساخت‌و‌ساز در این تاسیسات مدفون در عمق رشته‌کوه‌های زاگرس نشان‌دهنده این است که تهران پس از حملات آمریکا و اسرائيل به طور کامل از برنامه هسته‌ای خود دست نکشیده و احتمالا به طور محتاطانه در حال بازسازی آن‌ است.

بنابر این گزارش، ایران از سال ۲۰۲۰ حفر تونل را در اعماق «کوه کلنگ گزلا» در فاصله حدودا دو کیلومتری از تاسیسات نطنز آغاز کرده بود، اما این فعالیت‌ها پس از حملات آمریکا و اسرائیل در ماه ژوئن افزایش یافته‌اند. با این حال، هدف نهایی از ساخت‌و‌ساز در این کوه هنوز روشن نسیت و بازرسان بین‌المللی هم هیچ‌گاه از آن بازدید نکرده‌اند.

به گفته کارشناسانی که روند این فعالیت‌ها را زیرنظر داشتند، دالان‌های زیر «کوه کلنگ» ممکن است حتی عمیق‌تر از تاسیسات فردو و در عمق حدود ۸۰ تا ۱۰۰ متری قرار داشته باشند. بخش سطحی این سایت حدود دو‌و‌نیم کیلومتر مربع وسعت دارد و شامل دو ورودی تونل در شرق و غرب است.

ایران در سال ۲۰۲۰ ضمن اعلام طرح این تاسیسات، گفته بود که هدف از ساخت آن احداث کارخانه مونتاژ سانتریفیوژ است. زیرا یکی از تاسیسات تولید سانتریفیوژ ایران در همان سال طی حمله‌ای که تهران آن را «خرابکاری» می‌نامد، نابود شده بود.

بنابر تحلیل شرکت ماهواره‌ای «مکسار»، عملیات حفر تونل‌ها از دسامبر همان سال آغاز شد. با این حال، ابعاد و عمق آن منجر به تردید‌هایی درباره کاربرد آن شده و به گفته کارشناسان هدف از احداث این تاسیسات ممکن است تاسیس مرکز غنی‌سازی پنهان یا انبار ایمن ذخایر اورانیوم با خلوص نزدیک به سطح تسلیحاتی باشد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

آن‌ها تصریح کردند که این ساخت‌وساز الزاما به معنای شتاب ایران برای بازسازی سریع برنامه هسته‌ای آسیب‌دیده‌اش یا حرکت فوری به‌سوی ساخت بمب نیست.

یک مقام کاخ سفید گفت: «دولت به نظارت بر هر تلاشی از سوی ایران برای بازسازی برنامه هسته‌ای خود ادامه خواهد داد. همان‌طور که دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوری آمریکا گفت، او هرگز اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد.»

kotak.jpgایران وایر - سیاوش زینل‌وند، ملی‌پوش فوتبال ناشنوایان، اعلام کرد در جریان تمرینات تیم ملی از سوی قادر دهقان، مربی تیم ملی، مورد ضرب و شتم و تمسخر قرار گرفته است.

خبرگزاری فارس، اظهارات این ملی‌پوش فوتبال ناشنوایان را نقل کرده که گفته: «در تمرینات حاضر شدم و روی بدون توپ حرکت می‌کردم که به یکباره مربی عصبانی شد و کلاهش را محکم روی زمین زد. سپس لباس من را کشید و شروع به کتک زدن و تمسخر من کرد. این کار تاثیر بدی در روحیه من گذاشت.»

زینل‌وند با بیان این‌که گزارش ماجرا را به دبیر فدراسیون داده اما نتیجه‌ای نگرفته است، افزود: «بار اول نیست که این مربی من را کتک زده و پارسال در بازی‌های آسیایی نیز چنین اتفاقی افتاد. قبل از بازی مقابل ازبکستان او در اتوبوس چند بار به شکم من ضربه زد. مگر مربی حق دارد دست روی بازیکن بلند کند؟»

این بازیکن ناشنوای تیم ملی تصریح کرد: «تنها من نبودم که از این مربی کتک خوردم، چند نفر دیگر هم ضرب و شتم شدند اما چون جوان هستند و می‌ترسند، چیزی نگفتند.»

او تاکید کرد: «چندین سال عضو تیم ملی هستم و با مربیان مختلف کار کرده‌ام اما هیچ‌گاه بی‌احترامی ندیدم، در حالی که مربی فعلی هیچ احترامی به بازیکنان نمی‌گذارد.»

قادر دهقان، مربی تیم ملی فوتبال ناشنوایان، در واکنش به این اظهارات به فارس گفت: «این بازیکن چون از اردوی تیم ملی خط خورده، شروع به ایجاد حاشیه کرده است. روز آخر در تمرین حرکت گل‌زنی را بلد نبود و من دست او را گرفتم تا یادش بدهم اما او دستم را هل داد و تمرین را ترک کرد.»

او ادامه داد: «از فدراسیون بابت این موضوع با من تماس گرفتند و من هم توضیح دادم که این صحبت‌ها دروغ است و این بازیکن دنبال حاشیه سازی است.»

bayaneeyeh.jpgملت بزرگوار و با کرامت ایران عزیز:

امروز در شرایطی قرار داریم که جمهوری اسلامی پس از ۴۷ سال حکمرانی ناکارآمد و پرهزینه، با سیاست‌های جنگ‌افروزانه، امت‌گرایی شکست‌خورده و صرف میلیاردها دلار در پروژه‌های بی‌ثمر هسته‌ای، کشور را به بحران‌های عمیق برق، آب، گاز، گرانی و تورم کشانده و زندگی اکثریت مردم تحت ستم ایران را به دشوارترین و طاقت‌فرساترین وضعیت معیشتی و حداقل‌های زندگی فرو برده است. همزمان، بحران‌های زیست‌محیطی همچون فرونشست بی‌سابقه زمین و نابودی منابع آبی ناشی از بی‌کفایتی حاکمیت، آینده‌ای هولناک را رقم زده است وبا فعال شدن کامل مکانیسم ماشه و تحریم‌های فراگیر ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل که نتیجه مستقیم سیاست‌های خصمانه و مداخلات بین‌المللی نظام و رهبر جمهوری اسلامی است، شرایط زندگی مردم بی‌پناه بیش از پیش به مرز غیرقابل تحمل خواهد رسید؛ خطری که با تهدید دائمی آغاز جنگی تازه نیز همراه است.

در چنین وضعیت خطیری و در ایام سالگرد آغاز جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، ما جمعی از کهنه‌سربازان، جانبازان و آزادگان آن جنگ که سال‌ها عمر و سلامتی خود را بی‌چشمداشت در راه دفاع از آب و خاک میهن عزیز فدا کردیم، با درک ضرورت اتحاد ملی و همگرایی نسل گذشته با نسل پرافتخار جوان امروز ــ نسلی که در خیزش‌ها و اعتراضات ۷۸، ۸۱، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ با شجاعت و ایثار کم‌نظیر برای رهایی ایران از چنگال نظام دیکتاتور، خونریز و چپاولگر جمهوری اسلامی گام‌های اساسی برداشت ــ بر مزار تعدادی از جاویدنامان جنبش مهسا و همزمان بر مزار شهدای جنگ هشت‌ساله حضور نمادین یافته‌ و با این حضور خود بار دیگر ضمن تجدید بیعت با آن عزیزان، با صدایی رساتر از پیش، بر اتحاد همه اقشار و گرایش‌های ایران‌دوست تأکید نموده و حمایت کامل خود را از مطالبه ملی و خواست اکثریت ملت ایران در گذار از این نظامِ در آستانه فروپاشی و در پشتیبانی از رهبری شاهزاده رضا پهلوی ــ به‌عنوان تنها آلترناتیو برخوردار از سرمایه اجتماعی بالاتر مانیفست روشن و برنامه مشخص ــ تا زمان برگزاری رفراندوم آزاد پساجمهوری اسلامی تحت نظارت سازمان ملل برای تعیین شکل حکومت سکولار دموکرات آینده (چه جمهوری و چه پادشاهی) اعلام داشته

و از همه هم‌میهنان شریف، به‌ویژه نسل جوان شجاع و آگاه امروز، متواضعانه درخواست می‌کنیم با همان روحیه ستودنی و اراده راسخ، در این مسیر ملی برای نجات ایران از چنگال جمهوری اسلامی امیدوارانه و استوار گام بردارند وبدانند ما نسل جنگ، خود را موظف می‌دانیم که همدل و همراه در کنارشان بایستیم و یقین داریم که پیروزی نور بر تاریکی بیش از هر زمان دیگری نزدیک است.

پاینده ایران

جمعی از ایثارگران، جانبازان و آزادگان دوران جنگ

«ماشه»ای که چکانده شد

| No Comments

masheh.jpgپس از هفته‌ها و بلکه ماه‌ها تعلیق و تشویش در افکار عمومی، سرانجام فرآیند مکانیسم ماشه، نهایی و تکمیل و قطعنامه پیشنهادی روسبه و چین در شورای امنیت سازمان ملل متحد رد شد

مرتضی کاظمیان - ایران اینترنشنال

به این ترتیب، و در عمل، مجموعه‌ای از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که برای ۱۰ سال تعلیق شده بود، بار دیگر علیه ایران فعال می‌شود.

تحریم‌هایی که شامل این موارد است: ممنوعیت فناوری هسته‌ای (ازجمله غنی‌سازی اورانیوم و ساخت و توسعه راکتور آب‌سنگین)؛ ممنوعیت واردات یا صادرات تجهیزات، مواد و فناوری حساس مرتبط با برنامه هسته‌ای؛ ممنوعیت واردات و صادرات تسلیحات متعارف (سلاح‌های سبک و سنگین)؛ محدودیت‌های مربوط به موشک‌های بالستیک؛ انسداد دارایی‌ها و مسدود شدن حساب‌های افراد و نهادهای مرتبط با برنامه‌های اتمی‌ یا موشکی؛ محدودیت شدید بر معاملات بانکی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی در بخش‌های حساس؛ بازرسی اجباری محموله‌های مشکوک در مسیر ایران (کشتی‌ها و هواپیماها)؛ و ممنوعیت خدمات بیمه و پشتیبانی به کشتی‌های حامل محموله‌های مرتبط.

نقطه عطف جدید برای ایران

بازگشت تحریم‌های معلق‌شده شورای امنیت سازمان ملل، نه فقط جمهوری اسلامی، که ایران را وارد دوران جدیدی می‌کند.

ایران جدید، البته با ایرانی که پیش از سال ۲۰۱۵ و توافق برجام، از سال ۲۰۰۶ مجموعه‌ای از قطعنامه‌ها و تحریم‌ها را متحمل شده بود، در وضع کاملا متفاوتی قرار دارد.

یک تفاوت فاحش، به شرایط اقتصادی و درآمدهای نفتی ایران امروز و ایران در دولت احمدی‌نژاد مربوط است. مجموع درآمد نفتی در هشت سال دولت‌های نهم و دهم، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار برآورد می‌شود.

بدیهی است که مجموع درآمدهای نفت و گاز و پتروشیمی ایران در حال حاضر، به‌دلیل اعمال تحریم‌های آمریکا و محدودیت‌های جمهوری اسلامی برای فروش، در فاصله معناداری با دو دهه پیش قرار دارد.

این وضع، به کاهش بسیار شدید ارزش ریال نسبت به دوران پیشابرجام هم منجر شده است. نرخ دلار در بازار آزاد ارز ایران از حدود هزار تومان در ابتدای دهه ۹۰ حالا به حدود ۱۰۸ هزار تومان رسیده است.

hajarian.jpgکلنال قلم بیداری، ح-درویشی

سعید حجاریان گفت:

از گذشته تا امروز، بارها این پرسش مطرح شده است که دو کلمه رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهوری به چه معنا هستند؛

چرا که در قانون اساسی جمهوری اسلامی در بعضی موارد مانند اصول ۱۱۳ تا ۱۱۵ از لفظ رئیس‌جمهور استفاده شده و در بعضی دیگر مانند اصل ۱۱۶، لفظ رئیس‌جمهوری به کار رفته است.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی با عنوان «رئیس جمهور یا رئیس جمهوری» در سالنامه شرق نوشت:

پرسش مشخص این بود که این دو واژه در لفظ و در معنی به چه کسی دلالت دارند؟

رئیس‌جمهور یعنی رئیس قاطبه مردم و طبعاً سیدالقوم یا رئیس مردم در نظارم جمهوری اسلامی، رهبری است.

رئیس‌جمهوری نیز یعنی رئیس نظام جمهوری که این واژه نیز دلالت تام به رهبری دارد.

پس در واقع در ایران مطابق قانون اساسی، رئیس‌جمهور واقعی مقام رهبری است، چرا که هم فرمانده کل قواست هم رئیس قوه قضائیه را نصب می‌کند، هم حکم رئیس‌جمهور را تنفیذ می‌کند و هم از طریق شورای نگهبان صلاحیت کاندیداهای قوه مقننه را احراز می‌کند.

وی در ادامه نوشته است:

پس چه در لفظ و چه در معنا، رئیس‌جمهور واقعی در کشور ما مقام رهبری است و حذف پست رئیس کابینه که مرسوم شده است و به او رئیس‌جمهور می‌گوییم، نقصی از لحاظ نظام ریاستی بر قانون اساسی وارد نمی آورد و آن را تبدیل به نظام پارلمانی نمی کند.

حجاریان با بیان اینکه «پروژه بازگرداندن نظام ریاستی به نظام پارلمانی که به طور کلی معنای محصلی ندارد، از زمان دولت احمدی‌نژاد مطرح شد»، ادامه داده است:

در آن دوره این شبهه به وجود آمد که شاید در قانون اساسی نقیصه‌ای وجود دارد که براساس آن، همواره رؤسای جمهور و رهبری تصادم پیدا می‌کنند و به همین دلیل بود که تشخیص دادند برای رفع این تزاحم، لازم است پست ریاست‌جمهوری را حذف و نخست‌وزیری را احیا کنند. / دنیای اقتصاد

کانال رئیس‌جمهور واقعی، مقام رهبری است!

سعید حجاریان گفت:

از گذشته تا امروز، بارها این پرسش مطرح شده است که دو کلمه رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهوری به چه معنا هستند؛

چرا که در قانون اساسی جمهوری اسلامی در بعضی موارد مانند اصول ۱۱۳ تا ۱۱۵ از لفظ رئیس‌جمهور استفاده شده و در بعضی دیگر مانند اصل ۱۱۶، لفظ رئیس‌جمهوری به کار رفته است.

sback.jpgفرزانه روستایی

تحریم هایی که طبق مفاد برجام معلق شده بودند همه دوباره بازگشتند. به این ترتیب، علاوه بر تحریم های شورای امنیت سازمان ملل، فرمان های اجرایی روئسای جمهور آمریکا و محدودیت های کنگره همه با هم به کار می افتند تا جمهوری اسلامی دیر یا زود از خیر غنی سازی بگذرد، همه سیستم اتمی و موشکی و همه فعالیت های منطقه ای اش ری ست شود و هرگز دوباره حتی نزدیک رویا پردازی اتمی نشود.

جمهوری اسلامی اگر از سوی باندهای پول پرست اداره نمی شد و کشور را خرج مبارزه با آمریکا و نابودی اسراییل نمی کرد پاییز امسال به جای اینکه شاهد دوباره فعال شدن تحریم ها و فعال شدن اسنپ بک باشد می توانست پایان قانونی بسیاری از محدودیت های ده ساله برجامی را تجربه کند و حتی وارد بازار جهانی تسلیحات شود.

سیستم سیاسی جمهوری اسلامی بر اساس منافع چهار هلدینگ اقتصادی دفتر علی خامنه ای اداره می شود نه مردم ایران یا مصالح یک کشور ۹۰ میلیونی. این چهار نهاد یعنی ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان، قرارگاه خاتم و آستان قدس رضوی و شبکه مالی و مالکان شرکت های وابسته به این نتیجه رسیده اند که تحریم های بین المللی و فعال شدن اسنپ بک بیشتر منافع شبکه میلیارد دلاری آنها را تامین می کند تا مصالحه با آمریکا یا آژانس.

به این ترتیب، امروز مشکل ما تحریم ها نیست، آژانس نیست و حتی شورای امنیت هم نیست. مشکل مردم ایران اسنپ بک و فریز شدن همه فعالیت های شهروندانمان در سراسر جهان هم نیست.معضل اساسی و گره اصلی سیاست در ایران باندهای حاکم هستند. منظور باندهایی که هر اعتراضی را با تفنگ ساچمه ای و شلیک به سر و صورت و اندام تناسلی جوانان پاسخ می دهند و برای اینکه آینده خود و سرمایه های خود را تضمین کنند انرژی هسته ای هم راه انداختند و قمار باز شدند.

به این ترتیب می شود گفت مردم ایران وارد یک تونل بحرانی دوقلو شده اند، زیرا هم باید تحریم ها را تحمل کنند و سرمایه های خود را از دست بدهند و بی آینده باشند و هم باید نگران باندهایی باشند که همه کاره اند. منظور مافیایی است که کلید زبان رهبر را دارند، پول و اسلحه دارند رانت اطلاعات امنیتی دارند و این همه امتیاز را به پای امام حسین و حضرت عباس و اسلام و تشیع می گذارند.

بیچاره ملتی که اگر کوچکترین اعتراضی کند به یکباره با همه انبیاء و امامان و مقدسان اسلام مواجه اند که در این ۴۶ سال نشان دادند وقتی پای قدرت و دلار در میان باشد نه با کسی شوخی دارند و نه به احدی رحم می کنند.

***

bbaner.jpg
مرگ آمد اینجا در کنارِ من پگاه است
در انتظارِ دیدنت چشمم به راه است
تنهاتر از تصویرِ برگی وُ تگرگم
جانا کجایی مسلخِ خون جلوه گاه است...

گفتم به مسئولان وُ زندانبان مریضم
پاسخ ولی سرمایِ جانسوز وُ نگاه است
اینجا پزشکش شد شکنجه گر به شادی
از قتلِ ما رقصان شده هرزه گیاه است


کو روزنِ فریاد زندانی زِ بیداد؟
اینجا فقط دیوار وُ تنهایی وُ آه است
اینجا کجا جان ارزشی دارد عزیزم!
محبوسِ قبرستانی وُ روزت سیاه است


دردت کجا گردد مداوا ای پریشان!
آزُردۀ زنجیری وُ دل بی پناه است
اینجا گزارش شیوۀ آزار وُ وحشت
فردایِ روشن تیره وُ تار وُ تباه است


اعزامِ مرگ آزادی ات را کرده تضمین
هر اعتراضی رنجِ زندان وُ گناه است
دنیا وُ یادِ یار وُ خانه هیچ وُ پوچ است
اینجا ستیز وُ زندگی راهی به چاه است


آزادی وُ آزادگی شد دوزخِ زخم
عاشق شدن بی ارزش وُ تابوتِ جاه(1)است
اینجا شعورِ عاشقی بازیچۀ باد
داروغه وُ جلادِ جان مستِ رفاه است


گردد نشانِ زندگی معجونِ بُغرنج
اینجا جنون عالیجناب وُ سجده گاه است
سر در گریبان آسمانِ سرد وُ بیمار
این شبکلاهِ کاغذی تنبیهِ ماه است


اینجا سخن در سینه می میرد نَفَس نیست!؟
ما را سکوتِ جانگزا اینک گواه است...
اما ببین کِی می دَمَد آخر گُلِ خشم!
کز خونِ بجوشد جانمان کین وعده گاه است


ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-جاه:بزرگی وُ شکوه.

liaghat.jpgنقدی بر زبان قدرت در گفت‌وگوی احمد زیدآبادی در «ای کاش»
در نخستین قسمت فصل پنجم تاک‌شوی «ای کاش»، احمد زیدآبادی با لحنی از موضع بالا و داوری‌گرانه، به تحلیل خشونت‌پرهیزی، جنبش‌های اعتراضی و جایگاه روشنفکر پرداخت. این مقاله، به واکاوی انتقادی این گفت‌وگو می‌پردازد و از زبان قدرتی پرده برمی‌دارد که به‌جای همدلی، به داوری قربانیان بدل شده است.
در روزگاری که زبان، خود میدان نبرد است، و واژه‌ها نه فقط حامل معنا، بلکه حامل موضع‌اند، شنیدن گفت‌وگویی عمومی از زبان روزنامه‌نگاری شناخته‌شده، که به‌جای روایت رنج، به داوری اخلاقی قربانیان می‌پردازد، مرا به تأملی ناگزیر کشاند. نه از سر ادعا، بلکه از سر دردمندی نسبت به آن‌چه بر مردم می‌گذرد، و حساسیتی نسبت به نقشی که روشنفکران و اهل رسانه در چنین بزنگاه‌هایی بر عهده دارند. آن‌چه در ادامه می‌آید، نه نقد شخص، بلکه نقد ساختار گفتار و رفتار است--در لحظه‌ای که سکوت، خود نوعی همدستی‌ست.
در گفت‌وگوی احمد زیدآبادی با محمدرضا یزدان‌پرست در برنامه‌ی «ای کاش»، خشونت‌پرهیزی به‌عنوان اصل اخلاقی مطلق مطرح شد؛ بی‌توجه به زمینه‌ی تاریخی، روانی و اجتماعی قربانیان. این نوع نگاه، با تجربه‌ی جنبش‌های مقاومت در تضاد است. حتی گاندی، که نماد خشونت‌پرهیزی‌ست، در مواجهه با ترس و خشونت، خشونت را ترجیح می‌داد--نه از سر میل به خشونت، بلکه برای حفظ کرامت انسانی. مطلق‌سازی خشونت‌پرهیزی، بدون درک زمینه، به ابزاری برای سرزنش قربانی بدل می‌شود، نه راهی برای رهایی.

Babak_Khati.jpgمسئولیت جامعه پزشکی کجاست؟

مرگ‌های پیاپی زندانیان در زندان‌ها به دلیل عدم ارائه خدمات درمانی مناسب روندی بسیار نگران کننده و خطرناک است.

فاجعه‌ای که به دلیل وقوع مکرر، نه یک اتفاق که سوءاستفاده سیستماتیک از حق درمان زندانیان برای تحت فشار گذاشتن آنها محسوب می‌شود.

در طی کمتر از سه هفته، حداقل چهار زن به نام‌های مریم شهرکی، سمیه رشیدی، جمیله عزیزی و سودابه اسدی در زندان‌های ایران به دلیل عدم دریافت خدمات مناسب و به موقع پزشکی جان خود را از دست داده‌اند.

در این میان تنها خانم سمیه رشیدی آن هم در هنگام افت سطح هوشیاری و در حالت نزدیک به کما به بیمارستان اعزام گردیده بستری شدند، در حالی‌که بارها به خاطر بیماری شدید خود به بهداری زندان مراجعه نموده بودند اما تنها با برچسب تمارض روبرو می‌شدند.

اقدامی بسیار دیرهنگام و صرفا از سر رفع تکلیف که متاسفانه نتوانست جان ایشان را نجات دهد.

این در حالی است که چنین مواردی به جز اینکه جزء اصول اولیه حقوق بشری بوده در ماده ۲۵ بیانیه حقوق بشر و ماده ۱۲ عهدنامه ژنو آمده، به طور مجزا و در بستر حق زندانیان در برخورداری از درمان، توسط سازمان ملل و تحت عنوان "قانون ماندلا" نیز در اصولی هشتگانه مدون شده است:

عظمایِ آویزان، مهران رفیعی

| No Comments

Mehran_Rafiei.jpg

چرا چرخِ جهان با من چنین کرد؟
چو موشی ساکنِ زیرِ زمین کرد

در اینجا نشنوم حمد و ثنایی
چرا کمتر شدم از کدخدایی

از این آشفتگی هستم پریشان
که باشد دشمنم در بین خویشان

نبینم در افق راهِ رهایی
ندارد دردِ من دیگر دوایی

بسی دلخسته ام از هجرِ طوسی
که دارد در خفا خویِ خروسی

نشینم تا سحر با منقل و دود
مگر خشمم شود با خلسه نابود

نباشم طالبِ جنگیدنی سخت
که از دستم رود زور و زر و تخت

نه با دشمن نشینم بر سرِ میز
نه از تندی کُنم یک لحظه پرهیز

دهم هر فرصتِ بهبود بر باد
مبادا خسته ای گردد دمی شاد

نه باکی دارم از مرگِ جوانی
نه رنجم می دهد نرخِ گرانی

بترسم عاقبت گردم چو صدام
ز مرگم انگبین ریزد به هر کام

نبیند روزِ خوش شیخی پس از من
که کردم دشمنی با عزتِ زن

::

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

اجرایی شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه رژیم ولایی نه تنها پیامدهای سیاسی، بلکه تأثیرات عمیقی بر رفتار بازیگران اقتصادی خواهد داشت. این مقاله با بهره‌گیری از نظریه انتظارات عقلانی و نظریه شوک‌های خارجی در اقتصاد باز، واکنش سرمایه‌گذاران، تولیدکنندگان، بنگاه‌های کوچک و خرد، توزیع‌کنندگان، مصرف‌کنندگان و صادرکنندگان نفتی و غیرنفتی را بررسی می‌کند. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که این رخداد موجب فرار سرمایه، رکود تولید، ورشکستگی گسترده بنگاه‌های کوچک، رانتی‌شدن شبکه توزیع، سقوط صادرات و فشار شدید تورمی بر مصرف‌کنندگان خواهد شد.

همچنین قرار گرفتن نام رژیم ولایی ذیل پاراگراف ۷ منشور ملل متحد به معنای بازگشت ایران به وضعیت «تهدیدکننده صلح و امنیت بین‌المللی» است. این اقدام ابزار حقوقی و دیپلماتیک لازم برای بازگشت تحریم‌های فراگیر سازمان ملل را فعال می‌کند و موجب مشروعیت‌بخشی به تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده و اروپا نیز خواهد شد. در چنین شرایطی، واکنش بازیگران اقتصادی داخلی را باید در چارچوب نااطمینانی شدید، محدودیت‌های تجاری و مالی، و انتظارات منفی از آینده اقتصاد تحلیل کرد.

چارچوب نظری

نظریه انتظارات عقلانی (Rational Expectations Theory):

بر پایه این نظریه، بازیگران اقتصادی با بهره‌گیری از اطلاعات موجود، آینده را پیش‌بینی و رفتار خود را بهینه می‌سازند. از این رو، خبر اجرای مکانیسم ماشه به‌سرعت موجب تغییر جهت تصمیمات اقتصادی در سرمایه‌گذاری، تولید، مصرف و تجارت می‌شود.

نظریه شوک‌های خارجی در اقتصاد باز (External Shock Theory):

بنا به این نظریه اقتصادهای وابسته به تجارت و منابع خارجی، در برابر شوک‌های بیرونی مانند تحریم‌ها، دچار بی‌ثباتی عمیق در متغیرهای کلان (نرخ ارز، تورم، رشد اقتصادی) می‌شوند. مکانیسم ماشه نمونه بارز چنین شوکی است که می‌تواند بنیان‌های اقتصاد ایران را متزلزل سازد.

تحلیل واکنش بازیگران

۱. سرمایه‌گذاران

واکنش: خروج سرمایه‌های داخلی و توقف ورود سرمایه خارجی.

پیامد: فرار سرمایه، کاهش تشکیل سرمایه ثابت و تعمیق رکود.

طلاق ابرو گوندش از همسر چهارمش

| No Comments

euthree.jpgایران اینترنشنال - به گزارش خبرگزاری‌های رسمی در ایران، جمهوری اسلامی در واکنش به اقدام سه کشور اروپایی در استفاده از «سازوکار حل‌اختلاف برجام» برای بازگرداندن قطعنامه‌های لغوشده شورای امنیت، سفرای خود در آلمان، فرانسه و بریتانیا را برای مشورت به تهران فراخواند.

با رد قطعنامه روسیه و چین، بازگشت تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی قطعی شد

قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین برای به تعویق انداختن بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل متحد رای نیاورد و به این ترتیب، این تحریم‌ها بار دیگر به اجرا گذاشته خواهند شد. در رای‌گیری برای این قطعنامه که جمعه چهارم مهر انجام شد، از ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل تنها چهار کشور رای مثبت دادند: روسیه، چین، الجزایر و پاکستان. ۹ کشور، از جمله آمریکا، فرانسه، بریتانیا و دانمارک رای منفی و دو کشور از جمله کره جنوبی که ریاست جلسه شورای امنیت را برعهده داشت، نیز رای ممتنع دادند.

در آستانه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، قیمت دلار به ۱۰۸ هزارتومان افزایش یافت

پس از شکست مذاکرات هسته‌ای ایران با سه کشور اروپایی و رد پیش‌نویس قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین برای تعلیق شش‌ماهه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل در شورای امنیت، بازار ارز ایران با جهش کم‌سابقه‌ای مواجه شد و نرخ دلار در بازار آزاد به کانال ۱۰۸ هزار تومان وارد شد.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«آگاهی به این واقعیت روانشناسی روسی بود که زمانی که طرح برژینسکی برای بردن ناتو به طرف مرزهای روسیه از طرف دولتمردان آمریکا پذیرفته شد، جورج کنان، بشدت نسبت به آن هشدار و در 5 فوریه 1997 در مقاله ای در نیویورک تایمز، با عنوان: «اشتباه کشنده» از جمله نوشت:

«[صریحاً] گفته شده است... گسترش ناتو، مهلک‌ترین اشتباه سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود. انتظار می‌رود چنین تصمیمی، گرایش‌های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی‌گرایانه را در افکار عمومی روسیه شعله‌ور کند؛ تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد؛ فضای جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند و سیاست خارجی روسیه را به جهاتی سوق دهد که قطعاً مطابق میل ما نیست...» (261)

به این علت بود که در کنفرانس ناتو در سال 2008 در بخارست، با تصمیم آمریکا برای به عضویت در آوردن اوکراین و گرجستان به ناتو مخالفت کردند. ولی مخالفت به آن شدتی نبود که از تهدید به استفاده از حق وتوی خود کنند. اینگونه، اضطراب تاریخی و روان سخت عصبی روسها، بی کفایتی مهلک سیاستمداران آمریکا، بی مایگی شگفت انگیز سیاستمداران اروپا و نقض اصل راهنمای «استقلال»، که در قانون اساسی اوکراین، خود را در شکل «بیطرفی» جا داده بود، از طرف رهبران سیاسی اوکراین، سبب ایجاد مخرب ترین جنگ در اروپا در بعد از جنگ جهانی دوم شد.»

بخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

بخش ششم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101477.php

بخش هفتم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101596.php#disqus_thread
بخش هشتم
https://news.gooya.com/2025/09/post-101711.php

بخش نهم

https://news.gooya.com/2025/09/post-101805.php

نتیجه گیری

جنگ اوکراین، مانند بسیاری از جنگهای تاریخ، قابل جلوگیری بود. شاید بشود گفت که مانند جنگ جهانی اول بود/می باشد. جنگی که می توان از آن به عنوان یکی از احمقانه ترین و مخرب ترین جنگهای تاریخ نام برد که اروپا در اوج قدرت و تمدن، ناخواسته و نفهمیده دوران جنگهای تاریخی خود در اروپا را با ابعادی گسترده تر تکرار کرد. هنوز که هنوز است و بعد از بیش از یک قرن، در بین تاریخدانان در توضیح چرایی آن بحث و گفتگو در جریان است. (241) جنگی که عدم توانایی رهبران کشورها در توضیح چرایی آن، دست به فرار رو به جلو زدند و وعده دادند که این: «جنگی است که به تمام جنگ ها پایان خواهد داد» (242)

در نتیجه، میلیونها جوان به قتلگاه فرستاده شدند و بنابر این، اروپایی که خود را نقطه اوج تمدن بشری می دانست و نشسته بر قله عقلانیت کانتی، دست به وحشیانه ترین کشتارها در تاریخ بشریت زد.

اینگونه، اوکراین وارد جنگی می شد که نه مردم اوکراین خواستار آن بودند و با 73 درصد رای، زلنسکی را انتخاب کرده بودند تا ناسیونالیستهای افراطی فاشیست که با پیروی از ایدئولوژی نازیسم و قهرمان ملی خود، استپان باندرا، فرمانده لشکر اوکراینی اس اس ارتش آلمان (243)

که با واحدهای نظامی خود از جمله تیپ آزوف، در پی ایجاد ناسیونالیسم قومی/ethno-nationalism در اوکراین و سرکوب دیگر ملیتها، بخصوص روسها در اوکراین بودند و با کودتای 2014 از حاشیه به مرکز آمده بودند را به حاشیه باز گرداند.

اوکراینی هایی که سنجش های افکار پی در پی نشان می داد که کشور خود را بی طرف می خواهند و حدود 80 درصد آنها با عضویت در ناتو مخالف بودند.

اما آمریکا و به پیروی آن، اتحادیه اروپا تصمیم گرفته بودند که از طرف مردم اوکراین برای آنها تصمیم بگیرند. البته این تصمیم گیری بدون نخبگان سیاسی اوکراین که به عوامل آمریکا تبدیل شده بودند میسر نبود، آنهایی که نه تنها اجازه داده بودند که آمریکا، استقلال و حق حاکمیت آنها را نقض کند بلکه در این نقض، به عوامل آمریکا تبدیل شده و بگونه ای فعال و در راستای منافع شخصی خود، استقلال و حاکمیت اوکراین را نقض و سیاست و برنامه آمریکا را به مردم اوکراین تحمیل کردند. در واقع، اوکراین هم روسو فیلها و آمریکا فیل های خودش را به وفور تولید کرده بود. اینگونه بود که در عرض چند هفته، محبوبیت زلنسکی که با چنان رای عظیمی به ریاست جمهوری رسیده بود، دچار سقوط آزاد شد و به 22 درصد کاهش پیدا کرد. ولی او را چه باک، چرا که حال پشتوانه خود را آمریکا قرار داده بود و بنابر این برای خود باختی را تصور نمی کرد.

به همین جهت بود که زمانی کوتاهی بعد از حمله روسیه، مذاکرات صلح و آتش بس در استانبول انجام شد و با وجودی که مذاکرات به مرحله نهایی نزدیک و روسیه بنابر درخواست آلمان و فرانسه، به عنوان «ژست حسن نیت/a good will gesture» نیروهایش را از اطراف کیف خارج کرده بود (244) و روسیه موافقت کرده بود که در برابر عضو ناتو نبودن اوکراین و خودمختاری فرهنگی مناطق شرقی روس نشین اوکراین، تمامی نیروهایش را از اوکراین خارج کند (بغیر از کریمه) بوریس جانسون، پیام بایدن را به زلنسکی رساند و آن اینکه، غرب آماده صلح با روسیه نیست! به زلنسکی وعده حمایت کامل ناتو از اوکراین را داده و اینکه با این کمک، روسیه را شکست خواهد داد و او چرچیل زمان خواهد شد. (245)

اینگونه با فعال کردن روانشناسی زیر سلطه، زلنسکی در رابطه با آمریکا و اغنای حس شهرت زلنسکی، او را به ادامه جنگی واداشت که صدها هزار از هموطنانش را به کام مرگ می فرستاد و میلیونها نفر را زخمی و معلول و دهها میلیون را آواره می کرد. حس شهرت طلبی زلنسکی هنرپیشه آنگونه بود که، در بحبوحه جنگ، دعوت فستیوال کان برای سخنرانی را بسرعت پذیرفت (246) و در پی آن دعوت «جایزه افسانه گرامی/Grammy Legend Award» در آمریکا را نیز. (247) ولی اینها کافی نبود و زلنسکی در پی گرفتن جایزه عظیمی که رویای هر هنرپیشه ای است می بود و آن آمدن و یا فرستادن پیامی ویژه به اسکار بود. ولی زمانی که دعوتی از او نشد، تصمیم گرفت کاری کند که مسئولان اسکار انتخابی جز دعوت از او نداشته باشند. چرا که زمانی که رهبری در میان کف زدنهای ممتد کنگره و سنای آمریکا و دیگر پارلمانهای غربی و در زمانی که رسانه های غربی از او «چرچیل زمان» را تصویر کرده بودند و این چرچیل زمان بر امواج رسانه های غربی سوار و در اوج محبوبیت بود آنگاه وقتی چنین شخصیتی از مسئولان اسکار بخواهد تا از او دعوت کنند، این مسئولان چاره ای جز گفتن سمعا و طاعتا ندارند.

در واقع زلنسکی در اوج کشتار نظامیان اوکراینی در میادین جنگ، این فرمانده کل قوا، از مسئولین جایزه اسکار می خواست تا او به عنوان مهمان ویژه در مراسم 2022 حضور یابد. فقط می شود تصور واکنش خشمگینانه زلنسکی را کرد زمانی که اسکار به او نه گفت. (248)

ولی این تحقیر مانع نشد تا دوباره سال بعد درخواست کند تا از او دعوت شود. درخواستی که دوباره رد شد.(249)

علت اشاره به این وجه از شخصیت زلنسکی این است که نشان داده شود که در تحلیلهای سیاسی، نقش شخصیت در اتخاذ تصمیمات تاریخ ساز سیاسی بسیار اساسی است. تعداد شخصیتهای سیاسی که از منظر «منافع ملی» یا «حقوق ملی» تصمیم می گیرند و بر منافع شخصی خود و کششهای شخصیتی خود فائق می شوند، بخصوص در استبدادها، زیاد نیست و بر خلاف تبلیغات، اوکراین دارای رژیمی دموکراتیک نیست.

نمونه آن را در کشور خودمان داریم:


در جریان انقلاب، آقای خمینی شعار شاه باید برود را داد و اینگونه هم شد. در بعد از انقلاب و بعد از حمله به سفارت آمریکا و تبدیل آن به گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی و تماس دستگاه ریگان با سران حزب جمهوری اسلامی و تقاضای اینکه در ازای به تاخیر انداختن آزادی گروگانها تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تا بدین ترتیب کارتر شکست خورده و ریگان پیروز شود، از طریق اسرائیل به ایران اسلحه خواهند فرستاد تا ایران بتواند جنگ را ادامه دهد. ( 250) (موافقت شده بود تا جنگ در خرداد 60 با پیروزی ایران و گرفتن غرامت سنگینی به پایان برسد که کودتای خرداد 60 و سرنگونی اولین رئیس جمهور تاریخ ایران، مانع به پایان رسیدن جنگ شد) (251) شخص خمینی که کمتر اطلاعی در مورد سیاستهای بین المللی داشت، هیچ نفعی در کمک به ریاست جمهوری رساندن ریگان نداشت و انگیزه او در وارد این معامله خائنانه شدن، تنها این بود تا کارتر رئیس جمهور نشود. چرا که در جریان انقلاب، کارتر مخالف به قدرت رسیدن خمینی بود و حتی، از طریق برژینسکی، مانع شده بود دکتر بختیار از نخست وزیری (252) شاه استعفا داده تا خمینی ایشان را به نخست وزیری دولت انقلابی منصوب کند. (253)

البته این کینه جویی آقای خمینی از کارتر بود که این فرصت را غنیمت شمرده بود تا هم انتقام خود را از کارتر بگیرد و هم بگوید که توانست رئیس جمهور ابر قدرت را بزیر بکشد.


همین روانشناسی بود که با شعار "صدام باید برود" جنگ را ادامه داد تا به او به عنوان ابر مردی نگاه کرده باشد که هر کسی را که در مقابل او ایستاد بر زمین زد. اینگونه، جنگی که می توانست 9 ماه بعد از شروع آن در خرداد 60 پایان یابد، مدت هشت سال ادامه یافت تا همان ریگانی که خمینی نقشی کلیدی را در به ریاست جمهوری رساندن او بازی کرده بود، او را مجبور به خوردن جام زهر کند.

سرنوشت مشترک زلنسکی و نتانیاهو

از این منظر می توان به علت مخالفت زلنسکی با برنامه اولیه ترامپ برای پایان جنگ پی برد. توضیح اینکه، نتانیاهو، از فرصت حمله 7 اکتبر استفاده کرد تا اینگونه خود را از محاکمه و حتی زندانی شدن به علت فساد مالی برهاند. در این راستا، بر موج هیتسری انتقام گیری جامعه اسرائیل سوار و دولت و کشورش را به طرف انجام نسل کشی/جنوساید در غزه راند. اینگونه نه تنها دیوان دادگستری بین المللی، اسرائیلی که خود را نتیجه جنوساید/هولاکاست هیتلری می دانست، مظنون به انجام نسل کشی کرد، بلکه دادستان دیوان کیفری بین المللی تقاضای دستگیری نتانیاهو و وزیر دفاع او گالانت را به دلیل ارتکاب جنایت جنگی کرد. ولی او با این وجود، به نسل کشی/جنوساید ادامه داد و اینگونه، کشوری که خود را تنها دموکراسی در خاورمیانه و ویلایی که در محاصره جنگل بی تمدنها قرار گرفته است و ارتشی که آن را اخلاقی ترین ارتش دنیا تبلیغ کرده بود به «دولت مطرود/pariah state» تبدیل کرد تا جایی که از وحشت واکنشها بسیاری از سران حکومتها و مردم شرکت کننده، حتی جرئت نکرد در مراسم به خاکسپاری پاپ شرکت کند. به سخن دیگر، نتانیاهو برای حفظ خود، کشورش را دچار چنین وضعیتی کرده و می کند.

زلنسکی نیز که مانند نتانیاهو فساد مالی داشته و در نتیجه کوشش در به کنترل در آوردن کمیته تحقیق فسادهای مالی کرد،(254) می داند که درست همان روزی که جنگ به پایان برسد، کار او تمام است و اگر نئونازی ها مطابق تهدیدهای خود، او را ترور نکنند، نه تنها زندگی سیاسی او به پایان رسیده است بلکه با پایان جنگ و پایان حکومت نظامی، می باید به سوالات بسیاری پاسخ دهد و سوال اولی که از او خواهد شد این است که چرا خلف وعده کرد و مرام برنامه کار خود در زمان نامزدی ریاست جمهوری که همان صلح با روسیه بود در عرض دو هفته نقض کرد و به طرف ایجاد تنش رفت؟ چرا در زمانی که کمتر از دو ماه از آغاز جنگ گذشته بود و موافقت نامه برای پایان دادن به جنگ و خارج شدن نیروی روسیه از خاک اوکراین به مرحله نهایی رسیده بود، هیئت مذاکره اوکراینی را به کیف فرا خواند و مذاکرت را بهم زد؟ چرا...؟

اسناد می گویند که هیتلر در سال 1942 و بعد از شکست در استالینگراد و شمال آفریقا و ورود آمریکا به جنگ، به این نتیجه رسیده بود که آلمان در جنگ شکست خورده است. (255)

بنابر این سوال این است که با این وجود چرا به جنگ پایان نداد تا بعد از ویران کردن کشورش، کارش به خودکشی در پناهگاه زیر زمینی برسد؟

یعنی همان وضعیتی که زلنسکی کشورش را گرفتار آن کرده است؟ توضیح اینکه بعد از اینکه در ژوئن 2023 ضد حمله اوکراین به ارتش روسیه در مناطق اشغالی با تلفات بسیار سنگینی شکست خورد و قدری بعد از آن، روسیه حملات خود را شروع کرد و بگونه ای روز افزون تلفات سنگین تری به ارتش اوکراین وارد آمد تا جایی که کار به سربازگیری اجباری و ربودن جوانان کشور در خیابانها و فرستادن آنها به جبهه رسیده است. (256)

بنابر این برای حفظ خود هم شده، جنگ تا آخرین اوکراینی باید ادامه یابد و اینگونه در زیر چتر حمایتی اروپا طرح صلح ترامپ را که تیم آماتورهایش آماده کرده بودند نپذیرفت.

چرایی مخالفت اروپا با صلح؟

مخالفت اکثر کشورهای اروپایی برای صلح با روسیه، چه از منظر توجیه استراتژیکی برای اروپا و چه از منظر منافع ملی کشورهای اروپایی قابل فهم نیست. توضیح اینکه بعد از فروپاشی شوروی، ترکیبی از تکنولوژی اروپا، بخصوص آلمان، و گاز ارزان و منابع عظیم طبیعی روسیه، می توانست اروپا را به ابر قدرتی که دولت رفاه را سهم تمامی مردم خود کند تبدیل کند. آمریکا از آنجا که چنین ابر قدرتی را مانع منافع خود می دانست مانع چنین پیوندی شد. اروپا سر فرود آورد و در نتیجه رویای «خانه مشترک اروپایی» گورباچف با دخالت برژینسکی ها برای تنها ابر قدرت باقی ماندن به گور سپرده شد. اینگونه نه تنها ناتو، که علت وجودی خود را از دست داده بود، باز دست از سر اروپا برنداشت، بلکه وارد شرق اروپا شد.

البته در زمان برنامه پروستریکا، گورباچف، بیشتر برای اینکه غرب را مطمئن بکند که خطری از طرف شوروی متوجه آنها نیست تقاضای عضویت در ناتو را کرد.(257) که پذیرفته نشد. بعد از فروپاشی شوروی، یلستین نیز به عنوان رئیس جمهور روسیه این پیشنهاد را تکرار کرد. (258)

که باز پذیرفته نشد. با این وجود، در سال 2000 پوتین درخواست عضویت در ناتو را کرد.(259)

که باز پذیرفته نشد. پوتین در آن زمان، روسیه را بخشی از اروپا می دانست. ولی این احساس دو طرفه نبود. در عین حال، ناتو، بدون وجود کشوری به نام روسیه، دچار «خطر حیاتی» برای آینده خود می شد. چرا که پیمان و اتحادیه نظامی برای توجیه خود نیاز به دشمن دارد و در غیر اینصورت علت وجودی خود را از دست می هد.

بنابر این روسیه نه تنها نباید وارد ناتو می شد بلکه می باید نقش دشمنی که ناتو به آن احتیاج داشت را بازی می کرد. در اینجاست که کشورهای شرق اروپا که محو بهشت سرمایه داری آمریکا شده بودند و خصوصی کردن همه چیز در کشور خود را کلید طلایی ورود به این بهشت می دانستند. (یکی از اقتصاددانان دانشگاه آکسفورد که برای مشاورت به کشورهای اروپای شرقی سفر کرده بود، با تعجب از تب خصوصی سازی به اینجانب گفت که حتی می خواستند جاده ها را هم خصوصی کرده و هر چند کیلومتر را به خریداری بفروشند) برای نزدیکی هر چه بیشتر به آمریکا، خواستار پیوستن به ناتو شدند و اینگونه جانی تازه به ناتو که به نفس نفس افتاده بود دمیدند. ولی علت دیگر این کوشش برای پیوستن به ناتو که شاید از علت اول مهمتر بود، نفرت شدیدی بود که این کشورها نسبت به روسیه داشتند. روسیه ای که در تاریخ خود تا توانسته بود به این کشورها و مناطق و امپراطوری های رقیب تاخته و آنها را مورد تجاوز قرار داده بود. اینها کافی نبود، بعد از جنگ جهانی دوم، سلطه خود را بر کشورهای اروپای شرقی یا بطور مستقیم و یا از طریق ایجاد دولتهای دست نشانده و از طریق ایجاد یپمان ورشو استحکام بخشیده بود. اینگونه این کشورها عضویت در ناتو را سپر دفاعی خود در مقابل تجاوزات احتمالی روسیه در آینده می دیدند و البته این همان چیزی بود که نئوکانزواتیوهای آمریکا که سیاست خارجی آمریکا را بدست گرفته بودند، می خواستند.

با این وجود، کشورهای اصلی اروپا، فرانسه و آلمان، می دانستند که خط قرمز روسیه در رابطه با این اتحادیه، وارد کردن اوکراین به ناتو است. می دانستند که از زمان ناپلئون، هر زمان که قدرتی اروپایی به روسیه حمله کرده است از طریق اوکراین، که کوتاهترین و مسطح ترین راه رسیدن به روسیه است، به روسیه حمله کرده است. بنابر این می دانستند که روسیه، کشور اوکراین را به عنوان، منطقه حائل، برای امنیت خود، حیاتی می داند.

نظرات جورج کنان/George Kennan، یکی از برجسته ترین استراتژیست ها و دیپلماتهای آمریکایی، از طراحان کمکهای مارشال بعد از جنگ جهانی دوم و کسی که سقوط شوروری را پیش بین کرده بود، برای آنها پذیرفته شده بود و آن اینکه:


« در ژرفای نگاه روان سخت عصبی/neurotic کرملین به امور جهانی، حس ناامنی سنتی و غریزی روس‌ها نهفته است.»(260) و البته، اوکراین، حساس ترین نقطه روان این اضطراب تاریخی می باشد. آگاهی به این واقعیت روانشناسی روسی بود که زمانی که طرح برژینسکی برای بردن ناتو به طرف مرزهای روسیه از طرف دولتمردان آمریکا پذیرفته شد، بشدت نسبت به آن هشدار و در 5 فوریه 1997 در مقاله ای در نیویورک تایمز، با عنوان: «اشتباه کشنده» از جمله نوشت:

«[صریحاً] گفته شده است... گسترش ناتو، مهلک‌ترین اشتباه سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود. انتظار می‌رود چنین تصمیمی، گرایش‌های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی‌گرایانه را در افکار عمومی روسیه شعله‌ور کند؛ تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد؛ فضای جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند و سیاست خارجی روسیه را به جهاتی سوق دهد که قطعاً مطابق میل ما نیست...» (261)

به این علت بود که در کنفرانس ناتو در سال 2008 در بخارست، با تصمیم آمریکا برای به عضویت در آوردن اوکراین و گرجستان به ناتو مخالفت کردند. ولی مخالفت به آن شدتی نبود که از تهدید به استفاده از حق وتوی خود کنند. اینگونه، اضطراب تاریخی و روان سخت عصبی روسها، بی کفایتی مهلک سیاستمداران آمریکا، بی مایگی شگفت انگیز سیاستمداران اروپا و نقض اصل راهنمای «استقلال»، که در قانون اساسی اوکراین، خود را در شکل «بیطرفی» جا داده بود، از طرف رهبران سیاسی اوکراین، سبب ایجاد مخرب ترین جنگ در اروپا در بعد از جنگ جهانی دوم شد.

ولی همانگونه که نشان داده شد، اگر کفایت و درایتی در این رهبران و "نخبگان" سیاسی می بود، امکان جدی وجود داشت تا از جنگ جلوگیری و همانگونه که مذاکرات استانبول نشان داد، زمان کمی بعد از شروع، امکان به پایان رساندن جنگ واقعی شده بود.

با این وجود فرصتها یکی از پی دیگری از دست رفتند.

ترامپ، آخرین شانس کوتاه کردن جنگ بود

انتخاب ترامپ که با شعار خیالی جنگ اوکراین را در 24 ساعت پایان خواهد داد و با وجود بی کفایتی های او و تیم همراهش، فرصتی تاریخی را برای پایان جنگ ایجاد کرده بود. ولی مخالفت اروپا با پایان جنگ که زلنسکی را تشویق به ادامه جنگ کردند، تا بحال این فرصت را از بین برده است و اینگونه هر روز، کشته بر کشته افزوده می شود و از آنجا که مدتهاست که داوطلبی حاضر نیست به میدان جنگ فرستاده شود، مردها را در خیابان و خانه دستگیر میکنند (262)

و آنها که قادر به دادن رشوه های سنگین دلاری نیستند بعد از یکی دو هفته آموزش به میدان جنگ فرستاده می شوند.

بنابر این مخالفت اروپا با پایان جنگ، توضیحی از منظر منافع ملی ندارد و توجیه این مخالفت به این دلیل که باید از تجربه هیتلر و سیاست مماشات با او که سبب جری تر شدن هیتلر شد آموخت، توجیهی است که پایه و اساس بر واقعیت ندارد. حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که بعد از صدام و قذافی، نوبت او شده بود که هیتلر زمان شود، این هیتلر، فاقد ارتش هیتلری است. به همین علت است که بعد از حدود 3 سال نبرد، هنوز نتوانسته است که به اهداف اولیه اش برسد. به سخن دیگر، ارتش پوتین ارتش هیتلر نیست. از این رو سخن از این گفتن که پوتین بعد از فتح الفتوح اوکراین، برلین و پاریس را هم به متصرفاتش خواهد افزود، تنها از ذهنینی بریده از واقعیت می تواند برخیزد.

پس میشود به این نوع نگاه از منظر پروپاگاندا نگریست تا دولتها بتوانند سیاست خود در رابطه با روسیه را برای مردم خود، توجیه کنند.

بنابر این دوباره این سوال طرح می شود که چرا دولتهای اصلی اروپایی بیشترین سعی را کرده و می کنند تا از کوشش ترامپ برای پایان جنگ و بازگرداندن صلح به اروپا، سیاستی که می تواند جنگ را به پایان برساند، جلوگیری می کنند؟

البته بعضی کارشناسان علت مخالفت با پایان جنگ را گسترش صنایع نظامی اروپا از طریق اقتصاد کینزی/Keynesian Economy از نوع نظامی آن توضیح می دهند و اینکه جنگ باید تا سال 2029 ادامه یافته تا اروپا قادر شود روسیه را ویران کند. (263)

البته از آنجا که بیشتر بودجه مسلح کردن گسترده اروپا از بودجه ملی کشورها می آید و قرضه گرفتن به نسبت حجم اقتصاد، این آلمان خواهد بود که بیشترین توانایی برای مسلح شدن را خواهد داشت. البته رشد نظامی آلمان و با سابقه ای که آلمان در شروع جنگ جهانی اول و دوم داشت، سبب ترس در اروپا بخصوص در فرانسه و لهستان خواهد شد و اینگونه مسابقه تسلیحاتی، سبب ضعیف شدن دولت رفاه گشته و در نتیجه افزایش فقر و بازتاب سیاسی آن، در رشد هر چه بیشتر فاشیسم خود را نمایش خواهد داد.

دیگر اینکه، از زمان حمله روسیه به اوکراین، جمعیت این کشور از حدود 45 میلیون نفر به 36 میلیون نفر کاهش پیدا کرده است. (264) و در سال 2024 تعداد مرگ و میر سه برابر متولد شدگان را داشته است. این فاجعه جمعیتی از جمله به این معنی است که اوکراین، هر روز هر چه بیشتر توان ادامه جنگ را از دست می دهد و به همین علت است که به سربازگیری اجباری روی آورده است. بنابر این، اروپایی که می خواهد اوکراین برای آن هر چه بیشتر کشته بدهد و تا آخرین اوکراینی تا سال 2029 دوام بیاورد در رویا زندگی می کند و اینهم نشان دیگری نه فقط از بی کفایتی که بی تفاوتی در برابر کشته شدگان اوکراینی است.

خلاصه اینکه اگر اروپا به این جنگ از منظر منافع ملی می نگریست، در نتیجه عقل متعارف، بدنبال راه حل دیپلماتیک می رفت و از جمله سعی در احیای مذاکرات استانبول می کرد. بنابر این بنظر می رسد که پاسخ چرایی کوشش اروپا در ادامه جنگ و "جنگ تا رفع فتنه" را باید از منظر ایدئولوژیک، روانشناختی و نیز منافع فردی بررسی و جستجو کرد.

توضیح اینکه، از منظر ایدئولوژیک، می شود گفت که دولت مردان و دولت زنان غربی و مفسران خبری و رسانه های در خدمت آنها، روایتی از جنگ روسیه با اوکراین/ناتو تولید، مصرف و باز مصرف کرده اند که بر اساس آن روایت، این جنگ، جنگ بین خیر مطلق است و شر مطلق، بین دموکراسی است و استبداد و در واقع جنگ لیبرالیسم غربی است با استبداد شرقی. به همین علت است که هر گونه مذاکره ای را با پوتین ممنوع کرده اند (کوششهای اخیر برای مذاکره که زیر فشار ترامپ انجام شده است بیشتر تبلیغاتی و خالی از محتواست) و اینکه تنها گفتگو بین دو طرف در میدان جنگ و از طریق شلیک گلوله ها و توپها و موشکها است که انجام می شود.

در کنار این می شود به اثر پروپاگاندا در تولید کننده پروپاگاندا نیز پرداخت. توضیح اینکه اصلا کم نیست مواردی که تولید کننده پروپاگاندا، خود قربانی پروپاگاندا می شود و پروپاگاندای خود را باور می کند. برای نمونه، ژورنالیست واشنگتن پست، ایوجین جوزف دایون/Eugene Joseph Dionne. Jr در قبل از حمله آمریکا به عراق، جورج بوش و دیک چنی گفته بود که این دو واقعا باور کرده بودند که در حمله به عراق، مردم عراق به استقبال آنها آمده و به آنها نه به عنوان اشغالگران کشور خود بلکه به عنوان ارتش رهایی بخش نگاه خواهند کرد.(265)

جشن عروسی در شهر کوم امبو مصر به فاجعه‌ای غم‌انگیز تبدیل شد. به گزارش روزنامه المرصد، داماد جوان، اشرف ابو حاکم هنگام رقصیدن در کنار عروس و مهمانان دچار سکته قلبی شد و ناگهان روی زمین افتاد. تلاش‌ها برای نجات جان او بی‌ثمر ماند

:::

بابک زنجانی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت:

‏حمله نامشروع اسراییل به ایران و شهادت دانشمندان و ‎سربازان کشور در حین مذاکره، نشان میداد که این مذاکرات چیزی جز یک نمایش نبود.

بازگشت اسنپ‌بک و تحریم‌ها نیز از پیش طراحی شده بود و صرفاً یک بازی نمایشی محسوب می‌شد.

اگر هرکس در حوزه خود برای دفاع از کشور ‎تدبیر می‌کرد، امروز از این مسیر سخت هم به فوریت عبور کرده بودیم.

تحریم‌ها و اسنپ‌بک بیشتر از آنکه خارجی باشند، ریشه ‎داخلی دارند و عبور از آن‌ها نیازمند سواد‌اقتصادی، تعصب ‎ملی و ‎مسولیت‌پذیری و توجه واقعی به کشور است.

ما این مسیر را هم پشت سر خواهیم گذاشت، اما کلید اصلی، تمرکز بر نقاط اثرگذار در داخل است؛
مهم‌ترین گام نیز مشارکت و پرورش ‎#جوانان و جایگزینی آن‌ها با ‎#مدیران‌ناتوان و کم هوش خواهد بود.

bblarge.jpg

علی ضیا، مجری برنامه‌های سابق صداوسیما، که این روز‌ها با برنامه یوتیوبی خود «با ضیا» فعالیت می‌کند، با انتشار ویدئویی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، از وقوع یک مورد زورگیری و خفت‌گیری در تونل نیایش تهران خبر داد

***

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران وایر - یکی از مسوولان طرح موسوم به «مبلغان امین» مدعی شد، که «روح‌الله عجمیان»، بسیجی کشته‌شده در اعتراضات سال ۱۴۰۱، به‌دست دو نفر از اعضای اقلیت‌های دینی به قتل رسیده است و بهاییان نیز، در جنگ ۱۲روزه بیشترین فعالیت رسانه‌ای را علیه جمهوری اسلامی انجام داده‌اند.

«حجت‌الاسلام اسکندری»، در جریان سخنرانی خود به‌عنوان کارشناس «فرق و ادیان» در همایش افتتاحیه طرح «مبلغان امین» که طی روزهای گذشته در قم برگزار شد، با اشاره به این‌که «حضور جریان‌های فرقه‌ای در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ پررنگ بوده»، افزود: «به‌ویژه در سال ۱۴۰۱ حرکت‌های مغرضانه‌شان جهش زیادی داشته است.»

او با تاکید بر این‌که «خشن‌ترین اقدامات در سال ۱۴۰۱» از اعضای اقلیت‌های دینی یا به‌زعم او «جریان‌های فرقه‌ای» سر زده است، گفت که اولین و آخرین سنگ‌ها و ضربات را دو تن از اعضای این جریان‌ها به روح‌الله عجمیان زده و او را به قتل رسانده‌اند.

ajm.jpgاشاره آقای اسکندری به ادعاهای قوه قضاییه جمهوری اسلامی درباره نقش «محمدمهدی کرمی»، شهروند یارسانی، و «حمید قره‌حسنلو»، درویش گنابادی در پرونده قتل روح‌الله عجمیان است که در نهایت به اعدام کرمی و صدور حکم حبس طولانی‌مدت برای قره‌حسنلو منجر شد.

در این پرونده ۱۵ شهروند بازداشت و دو نفر از آن‌ها اعدام و سایرین به احکام حبس طولانی محکوم شدند. محمد حسینی متهم دیگری بود که همراه با محمدمهدی کرمی اعدام شد.

ادعای این مسوول طرح مبلغان امین در حالی است که پیش‌تر برادر روح‌الله عجمیان در چند مصاحبه مختلف نقش محمدمهدی کرمی در قتل برادرش را انکار کرده است.

اسکندری همچنین، در بخش دیگری از سخنرانی خود مدعی شد، که بهاییان در جریان جنگ دوازده‌روزه بیشترین فعالیت رسانه‌ای را علیه جمهوری اسلامی انجام داده‌اند.

sabeti.jpgتو غلط کردی

امیرحسین ثابتی، نماینده‌ی مجلس، در پاسخ به توییت امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نوشت: «تو غلط کردی. تمام»

مکرون درباره‌ی دیدار اخیر خود با رئیس‌جمهور پزشکیان نوشته بود:

‏من با رئیس‌جمهور ایران در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفتگو کردم.

پیش از هر چیز، بار دیگر بر خواسته روشن خود تأکید کردم: سسیل کوهلر، ژاک پاریس و لنارت مونترلوس، گروگان‌های دولتی که به‌طور خودسرانه و در شرایط غیرانسانی در ایران بازداشت شده‌اند، باید فوراً آزاد شوند. فرانسه هیچ یک از فرزندان خود را رها نمی‌کند.

ghalat.jpg

پاسخ ثابتی به مکرون: تو غلط کردی!

موضع ما روشن است: ایران هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد.

با توجه به عدم پایبندی ایران به تعهدات هسته‌ای خود، ما به همراه آلمان و بریتانیا تصمیم گرفتیم روند «اسنپ‌بک» مکانیسم ماشه را فعال کنیم که امکان بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران را فراهم می‌آورد.

بار دیگر به رئیس‌جمهور ایران خواسته‌های خود را که هیچ‌گونه مصالحه‌ای در آن‌ها پذیرفته نیست، یادآور شدم:

→ دسترسی کامل بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ایران.
→ شفافیت درباره ذخایر مواد غنی‌شده.
→ ازسرگیری فوری مذاکرات.

یک توافق همچنان ممکن است. تنها چند ساعت باقی مانده است. اکنون این به ایران بستگی دارد که به شرایط قانونی که ما تعیین کرده‌ایم پاسخ دهد.

برای امنیت منطقه، برای ثبات جهان.

پزشکیان درباره‌ی این دیدار در ایکس نوشت:

گفتگوی صریح و مفصلی با آقای مکرون داشتم که درباره دیدگاه طرفین تبادل نظر و راه حل متضمن رفع نگرانی اروپا و تامین منافع ایران به روشنی بیان شد.

در صورت پایبندی به حق و انصاف و تامین منافع طرفین راه حل قطعی در دسترس است و همچنین بر حل موضوع زندانیان دوطرف نیز توافق کردیم.

داماد شدن با کت دیگری

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgامیر جدیدی | روزنامه‌نگار و عکاس:

چند روز پیش در شبکه‌های اجتماعی عکس و تصاویری از عروسی دو نفر از بازیگران کشور وایرال شد. از این جنس تصاویر سال‌هاست که در فضای زرد مدیا به انواع و اقسام شکل‌ها منتشر شده است. در همین ایران خودمان چه زندگی‌های حرفه‌ای که بابت انتشار عکس‌های عروسی یا جشن تولد، نامزدی و... خراب نشد.

شکل انتشار این تصاویر با آنچه در اروپا و ینگه دنیا می‌گذشت زمین تا آسمان فرق داشت. در آن طرف آب‌‌ها سال‌ها بود که پاپاراتزی‌ها از این نوع عکاسی به نان و نوایی می‌رسیدند. اما این طرف آب خبری از پاپاراتزی نبود.

یک عده آدم از خدا بی‌خبر بودند که تصاویر شخصی را به عرصه عمومی می‌آوردند و از این بابت به مقاصد شوم‌شان می‌رسیدند. نمی‌خواهم آن‌طرف آبی‌ها را بالا ببرم واقعیت این است که جنس عکاسی پاپاراتزی از اساس ناجوانمردانه است.

سرمایه‌داری اما جوانمردی و این حرف‌ها حالی‌اش نمی‌شود. خیلی وقت‌ها فلان مجله حاضر بود به یک پاپاراتزی بابت عکاسی از یک سلبریتی لب ساحل یا... دستمزد چندبرابری بدهد. سرمایه‌داری عاشق چشم و ابروی مخاطبانش نبود بلکه می‌خواست به این واسطه حس کنجکاوی آنها را قلقلک دهد و پول دربیاورد. از یک جایی به بعد اما سرمایه‌داری راهکار ساده‌تری پیدا کرد. راهکار مسئله دور از ذهنی نبود. مدیران مطبوعاتی تصمیم گرفتند پول مجله‌شان را پیش پیش دربیاورند. فی‌المثل با فلان برند معروف لباس قرارداد می‌بستند که فلان بازیگر را لباس بپوشانند و جلد مجله‌شان کنند.

با یک برند دیگر قرارداد می‌بستند که استفاده دیگری از سلبریتی بکنند و... اما از یک جایی به بعد و با ظهور پلتفرم‌های مجازی دیگر نشریات خاصیت قبلی‌شان را از دست دادند. سلبریتی هم به یک اعتبار رابطه بی‌واسطه با مخاطب پیدا کرد. پیش خودش فکر کرد که چرا واسطه نشریات را حذف نکند و مستقیم با برند مورد نظر وارد «دیل» نشود.

اینطور شد که برندها با سلبریتی‌ ارتباط مستقیم گرفتند. فی‌المثل وقتی جورج کلونی می‌خواست ازدواج کند نیازی نبود به فکر سفره عقد، ماشین عروس، فیلمبردار، عکاس، تشریفات عروسی و هزار کوفت و زهر مار دیگر باشد.

او می‌توانست خیلی شیک به «منیجرش» بگوید که یک مشت برند را ردیف کند تا جورج بدون چک و چونه عروسش را به حجله ببرد. حالا این روزها که جوان ایرانی برای رفتن به خانه بخت مجبور است مثل فرهاد کوه مشکلات و معضلات را با تیشه بکند و آیا بشود و آیا نشود... سلبریتی‌های ایرانی هم راه هم‌مسلکان آن‌ور آبی‌شان را در پیش گرفتند.

از روی عکس‌ها و ویدئوهایی که از آن‌ها در صفحات مجازی منتشر می‌‌شود، مشخص است که حتی حاضر نبودند به قدر یک هله‌پوک هم برای ازدواج‌شان هزینه کنند و تا جایی که جا داشته را تهاتر کردند. داماد شدن قشنگ است اما راستش را بخواهید داماد شدن با کت دیگری به قاپ سگ نمی‌ارزد.

Untitled-7.jpg

"توهم پیروزی خطرناک است"

| No Comments

hijab.jpgزنان بدون حجاب در شهر؛ پایان راه یا آغاز فصل تازه؟

نعیمه دوستدار - ایران اینترنشنال

سه سال پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی»، خیابان‌های ایران چهره‌ای تازه به خود گرفته‌اند. زنان بسیاری دیگر روسری بر سر نمی‌گذارند و در کافه‌ها، پارک‌ها، مترو و حتی بازارها، بدون حجاب اجباری ظاهر می‌شوند.

آن‌چه تا پیش از شهریور ۱۴۰۱ کنشی پرخطر بود، امروز در بسیاری نقاط بدل به امری عادی شده است. این تغییر بزرگ، نه محصول اصلاح قانونی، بلکه نتیجه مقاومت روزمره زنان و هزینه‌های سنگینی است که در اعتراضات پرداخت شد.

این دستاورد اجتماعی، هرچند مهم و چشمگیر است، هنوز به معنای پایان مبارزه نیست. ساختار حقوقی و نهادی جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست و در ادارات دولتی، دانشگاه‌ها، دادگاه‌ها و بسیاری از محیط‌های کاری، حجاب اجباری با سخت‌گیری اعمال می‌شود.

پرسش اصلی این است: آیا جنبش زنان با رسیدن به این پیروزی نسبی وارد مرحله‌ای از رخوت و رکود خواهد شد، یا می‌تواند دستاوردهای خود را به تغییرات نهادی و قانونی پیوند بزند؟

خیابان؛ نقطه عطف

جنبش «زن، زندگی، آزادی» در واکنش به کشته شدن مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز و خیلی زود به فراگیرترین اعتراضات چند دهه اخیر تبدیل شد.

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

در این خیزش، حجاب اجباری نه صرفا یک قانون پوشش، بلکه نماد سرکوب ساختاری و نابرابری شد. زنان در خیابان روسری‌هایشان را آتش زدند و شعار آزادی و برابری سر دادند.

هرچند حکومت با سرکوب شدید توانست اعتراضات خیابانی را خاموش کند، اما نتیجه معکوس هم گرفت: بی‌حجابی بدل به امری گسترده‌تر و ریشه‌دارتر شد.

امروز در بسیاری از شهرها زنان بدون حجاب ظاهر می‌شوند و این مقاومت به سطحی از «عادی‌سازی» رسیده است.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgصدای آمریکا: دولت ایالات متحده برای دریافت اطلاعاتی که مستقیما به پیدا شدن و بازگشت شایان کاظمی، شهروند ایرانی‌تبار آمریکا، منجر شود، مبلغ ۲۰۰ هزار دلار پاداش تعیین کرد.

در چهاردهمین سالگرد ناپدید شدن شایان کاظمی، اف‌بی‌آی با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که دولت آمریکا برای اطلاعاتی که به پیدا شدن این شهروند آمریکایی منجر شود، جایزه اختصاص داده است.

در بیانیه اف‌بی‌آی آمده که شایان کاظمی که با نام‌های شِین کاویانی، عسگر کاظمی، و عسکر کاظمی نیز شناخته می‌شود، آخرین بار ۲ مهر ۱۳۹۰ از لس‌آنجلس کالیفرنیا در آمریکا به استانبول در ترکیه رفت و ۳ مهر همان سال از رویال هتل استانبول با خانواده‌اش تماس گرفت و از آن زمان تاکنون از او خبری در دست نیست.

شایان کاظمی که پیش از ناپدید شدن در لس‌آنجلس ایالت کالیفرنیا در غرب آمریکا زندگی می‌کرد، از مخالفان جمهوری اسلامی است که برنامه‌هایی علیه رژیم ایران تولید می‌کرد.

برخی منابع اعلام کرده‌اند که او توسط مأموران نیروی قدس سپاه پاسداران در ترکیه ربوده شده است.

در بخش «یادبود» وب‌سایت بنیاد عبدالرحمن برومند که به اعدام‌شدگان، کشته‌شدگان، و ناپدیدشدگان قهری توسط جمهوری اسلامی، اختصاص دارد، به نام «اصغر کاظمی» و «شایان کاویانی» اشاره شده است.

جمهوری اسلامی پیش از این بارها شهروندان خارجی و دوتابعیتی را ربوده، گروگان گرفته، و حتی اعدام کرده است که از جمله می‌توان به جمشید شارمهد، حبیب اسیود، و روح‌الله زم اشاره کرد.

Untitled-5.jpg

chch.jpgکاظم غریب آبادی معاون وزیر خارجه گفت: پیش‌نویس قطعنامه ارائه‌شده از سوی روسیه و چین برای تمدید فنی قطعنامه ۲۲۳۱ آخرین فرصت برای جلوگیری از تشدید تنش‌های خودساخته اروپایی-آمریکایی به‌شمار می‌رود.

به گزارش ایسنا معاون حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجه در مطلبی در شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به نشست مشترک ایران با نمایندگان ۱۰ عضو غیردائم شورای امنیت در مقر سازمان ملل متحد نوشت:

« در نشست امروز با نمایندگان ۱۰ عضو غیردائم شورای امنیت که در مقر سازمان ملل متحد برگزار شد، گزارشی از آخرین تحولات مربوط به قطعنامه ۲۲۳۱ و همچنین نتایج رایزنی‌های فشرده دیپلماتیک هیأت جمهوری اسلامی ایران با سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا در حاشیه اجلاس مجمع عمومی ارائه کردم.

golhaki.jpgدلیل اتهام چشم چرانی به کاظم غریب‌ آبادی از دید فعال سیاسی حکومتی

علی قلهکی، فعال رسانه‌ای اصولگرا، در شبکه‌ی‌ اجتماعی ایکس نوشت:

‏کلید همه حواشی ایجاد شده برای کاظم غریب‌ آبادی از دروغِ سرقت خودنویس طلا در عمان تا چشم‌چرانی در نیویورک را در این جست‌وجو کنید:

زمانی که او در قامت نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (سال ۲۰۲۱) بود به یک مزدور (احتمالا عضو تشکیلات رجوی) که برای یاوه‌سرایی در محل نشست مذاکرات هسته‌ای حضور داشت گفت «برو گم شو»

***

ganji.jpgخبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، اذعان کرد در آن‌چه که مستند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی درباره «تصاویر و اطلاعات اختصاصی به‌دست‌‌ آمده از اسرائیل» خوانده شده، از عکس‌های آرشیوی موجود در اینترنت استفاده شده است.

فارس این اقدام را «کج‌سلیقگی» خواند و نوشت چنین رویکردی موجب شده «تا بهانه‌ای به دست رسانه‌های معاند بیفتد و تصاویر استفاده‌شده در مستند را آرشیوی و کل مستند را ساختگی بخوانند».

به گفته این رسانه وابسته به سپاه پاسداران، در «مستند وزارت اطلاعات»، عنوان «عکس اختصاصی» برای «تمامی تصاویر از جمله تصاویر آرشیوی» مورد استفاده قرار گرفته است.

اکبر گنجی در شبکه اکس نوشت:

بمب وزیر اطلاعات بسیار زیانبارتر از بمب های اسرائیلی بود: وزیر اطلاعات را عزل کنید که کل نظام سیاسی را بی حیثیت کرد

اکبر گنجی

✅وزیر اطلاعات حدود یک هفته قبل از تجاوزِ اسرائیل ادعا کرد که یک گنجینه اطلاعات از اسرائیل آورده اند که اقیانوسی از اطلاعات است و به مرور افشا خواهد شد.

🔺تجاوز اسرائیل به ایران از طریق اطلاعاتی و نفوذ گسترده به تنهایی برای برکناری وزیر اطلاعات کافی بود. اما نه پرسشی و نه پاسخی، چه رسد به عزل و تنبیه.

🔺فاجعه روز گذشته وزیر اطلاعات از همه بدتر بود. همه بمباران های اسرائیل یک طرف و این مهمل بافی هایِ محصولِ خیال اندیشانِ جاعل یک طرف. چرا اینگونه در سطح جهان با آبروی ایران بازی می کنید؟ چرا غرور ملی ایرانیان را به زیر سوال می برید؟

🔺أصلا فرض کنیم که صد در صد راست می گفتید. خب در شرایطی که وزیر خارجه در حال مذاکره با گروسی است و گزارش او برای توقف مکانسیم ماشه بسیار مهم است، آیا انتشار عکس های جشن تولد گروسی به زیان ایران بود یا به زیان اسرائیل و آمریکا؟ آیا تحریکات وزیر اطلاعات و تیم اش موجب گزارش مثبت گروسی خواهد شد؟ پس چرا شورای عالی امنیت ملی و آیت الله خامنه ای عراقچی را برای مذاکره اعزام کرده اند؟

🔹خطیب از ابتدای دولت رئیسی تاکنون وزیر اطلاعات است. یعنی ۴ سال. این مدت برای ارزیابی کار او کفایت می کند. نفوذ گسترده اسرائیل در ساختار سیاسی ایران امری سابقه دار است و من سال ها پیش بارها درباره آن نوشتم. ولی همین وزیر اطلاعات آن را انکار می کرد و نتیجه اش را در تجاوز ۱۲ روزه دیدیم.

🔹روز گذشته اعصاب نداشتم و فقط مانده بود که گریه کنم از این آبروریزی ملی. آیت الله خامنه ای به وفاداری نیروها بیش از کارآیی آنها بها می دهد و انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما حتی در اینجا شاهد وفاداری هم نبوده و نیستیم. در حکومت های دیکتاتوری پس از شکست اطلاعاتی، مسئولانش را اعدام می کنند. پوتین که از اعضای سابق «کی بی جی» است، روش دیگری پیشه کرده و آنها را می کُشد و می گوید خودکشی کرده اند. شما هم اگر نمی توانید حسین طائب را اعدام کنید، بکشیدش و بگویید اسرائیل ترورش کرد.

🔹گمان می کنند که ادعای نفوذ در اسرائیل و صید یک اقیانوس اطلاعات مانند جعل تهمت های حسین شریعتمداری- و پیش از او مهدی نصیری- علیه مخالفان و منتقدان و رقبا است. موساد قوی ترین سازمان تروریستی جهان و مرکز تروریستهای جهان است. موساد پر از پرستوست و یکی از راه هایی که در بخش انسانی- نه تکنولوژی و هوش مصنوعی- علیه ایران استفاده کرد، همین پرستوها بود.

🔹قالیباف می گوید ما در آغاز تجاوز غافلگیر شدیم چون تصور نمی کردیم اسرائیل از این شیوه ها استفاده کند. واقعاً گریه دار است. اسرائیل از ابتدای جعل کردنش توسط انگلیس و فرانسه و صهیونیستهای مسیحی و یهودی تاکنون از نسل کشی و هر روشی برای بقا و تجاوز و توسعه طلبی استفاده کرده و خواهد کرد. آنها هیچ خط قرمز اخلاقی و حقوقی و انسانی نداشته و ندارند. دفاع از مرزهای ملی ایران و موجودیت ایران در گرو دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی بسیار حرفه ای و به روز است که معطوف به دشمنان ایران زمین باشند، نه معطوف به رقبای داخلی. چنین دستگاهی نیازمند مجتهد نیست که تخصص اش علم فقه است، نیازمند متخصص است. حتماً به یاد دارید که سعید جلیلی که در دانشگاه امام صادق پایان نامه اش را با علم الهدی گذراند و هیچ ربطی به شورای عالی امنیت ملی نداشت، به مدت طولانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و چه آسیب های عظیمی بر ایران و ایرانیان وارد آورد که بیرون آمدن از آنها نیازمند معجزه است.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمقامهای ما حاضر نبودند و نیستند حتی یک سنت در ‎نیویورک خرج کنند

ایران اینترنشنال - عباس موسوی، معاون تشریفات دفتر پزشکیان با اشاره به محدودیت‌های اعمال شده از سوی دولت ترامپ برای مقام‌های جمهوری اسلامی در سفر به نیویورک، در شبکه ایکس نوشت: «امسال احدی از اعضای هیئت رسمی ما حاضر نبود و نیست حتی یک سنت در ‎نیویورک خرج کند.»

او اضافه کرد: «طرح مواردی همانند عدم اجازه خرید به هیئت ایرانی آن هم از فروشگاه‌های دست چندم آمریکایی در حالی مطرح می‌شود که اگر آمریکایی‌ها سری به بازارهای ایران از بازارهای بزرگ سنتی گرفته تا شاپینگ مال‌های فوق مدرن و لوکس تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران بزنند، هوش از سرشان می‌پرد.»

Mehrdad_Khansari_2.jpgمقدمه

در زمانی نه‌چندان دور، تصمیمات عجولانه انقلابیون در تهران، ایران را به ماجراجویی‌های خطرناک در عرصه سیاست خارجی کشاند که همواره به زیان کشور تمام می‌شد. امروز، فشار زیادی وجود دارد تا این حرکت آونگ در جهتی معکوس پیش برود، عمدتاً به‌منظور حفظ وضع موجود - اگرچه این بار ممکن است این جهت‌گیری برای حفاظت از منافع بلندمدت ملت ایران نیز مناسب تر باشد.

اتفاقاتی که پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، نه‌تنها منجر به فجایع انسانی وحشتناک در غزه شد، بلکه پیامدهایی تحقیرآمیز برای جمهوری اسلامی نیز به همراه داشت. این پیامدها ناشی از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل بود که به‌شکل غیرقابل بازگشتی اعتبار شخصی آیت‌الله خامنه‌ای را تخریب کرد، و همچنین استراتژی بزرگ منطقه‌ای جمهوری اسلامی را که با صرف منابع هنگفت توسط قاسم سلیمانی و با حمایت کامل رهبر طراحی شده بود، یکسره زیر سؤال برد.

آنچه اکنون در تهران و در پی نابودی تقریباً کامل «سیاست نیابتی منطقه‌ای» خامنه‌ای در حال شکل‌گیری است (به‌ویژه پس از کنار رفتن اسد از سوریه و ترور سران حزب‌الله در لبنان)، ظهور صداها و مواضع جدیدی است که از محافل مختلف شنیده می‌شود که شاید برجسته‌ترین آنها از سوی شورایی متشکل از رؤسای قوای سه‌گانه و نمایندگان نیروهای مسلح تحت عنوان «شورای عالی امنیت ملی» مطرح می‌گردد.

به‌نظر می‌رسد که شورای عالی امنیت ملی اکنون به‌تدریج برای پر کردن خلأ موجود در فرآیند تصمیم‌گیری راهبردی آماده می‌شود؛ خلائی که ناشی از انزوای فیزیکی خامنه‌ای است که به‌دلیل تهدید دائمی ترور توسط اسرائیل، امروزه به میزان قابل ملاحظه ای از صحنه عمومی کناره گرفته است.


اختلافات داخلی و گسترش بی‌نظمی

در حالی که خامنه‌ای از پایان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل تاکنون، بیشتر سکوت اختیار کرده و جز در برخی موارد محدود در انظار عمومی ظاهر نشده، بحث‌های داخلی درباره جهت‌گیری سیاست آینده میان میانه‌روها و تندروها بطور آشکار و نسبتاً صریح در جریان است.

چهره‌های میانه‌رو مانند: رئیس‌جمهور پیشین حسن روحانی، وزیر اسبق راه و شهرسازی عباس آخوندی، شهردار پیشین تهران غلام‌حسین کرباسچی و همچنین «جبهه اصلاحات» (متشکل از ۳۰ گروه‌ اصلاح‌طلب)، همگی با صراحت اعلام کرده‌اند که سیاست خارجی ایران باید به‌طور کامل بر اساس اولویت‌ها و نیازهای آینده کشور بازنگری شود.

آنچه به‌روشنی از سوی این افراد و سازمان‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو بیان می‌شود، این است که ایران باید به بیش از ۴۰ سال دشمنی کورکورانه با آمریکا پایان دهد؛ سیاستی که چیزی جز پیامدهای فاجعه‌بار برای ملت ایران نداشته است. همچنین ایران باید به‌صورت داوطلبانه غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و به موضع‌گیری‌های بی‌فایده ضد اسرائیلی (از قبیل امثال سخنان آیت‌الله خمینی و محمود احمدی‌نژاد درباره "محو اسرائیل از روی نقشه جهان") پایان دهد. همچنین، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز پیشنهاد کرده که ایران باید رسماً خواست جامعه جهانی برای «راه‌ حل دو دولتی» را در ارتباط با مشکل فلسطینی ها بپذیرد که به‌طور ضمنی، به‌ معنای به‌رسمیت شناختن کشور اسرائیل است.

در نتیجه، اکنون مرزهای مشخصی در داخل ایران ترسیم شده‌اند:

farkhondeh.jpgحمید فرخنده - خبرنامه گویا

صحبت‌های رهبر جمهوری اسلامی یک روز قبل از سفر پزشکیان به نیویورک و تأکیدش بر ادامه غنی‌سازی ۶۰٪ از یک‌سو و همچنین سخنان دیروز پزشکیان در مجمع عمومی سازمان ملل همه گویای عدم حرکت ایران و آمریکا به سوی مذاکرات و توافق احتمالی است. اگر طرف ایران فقط آمریکا و کشورهای اروپایی بودند، آمریکا با تحریم‌های اقتصادی و کشورهای عمده اروپایی با اسنپ‌بک اقتصاد ایران را ضعیف‌تر می‌کردند و کشور را به سوی انزوای بیشتر سوق می‌دادند.

آنها ایرانِ تضعیف و منزوی‌شده را علیرغم سرپیچی از نظم بین‌الملل، بدون حمله نظامی مجدد به احتمال زیاد تحمل می‌کردند. کم و بیش همان داستان کوبا و انزوای تدریجی سیاسی و اقتصادی این کشور و کشورهای مشابه در پیش گرفته می‌شد. اسرائیل اما با سیاست تهاجمی خود در برابر برنامه هسته‌ای ایران به‌ویژه ادامه غنی‌سازی، حال که چشم‌انداز توافق و توقف غنی‌سازی وجود ندارد، احتمال دارد دوباره به ایران حمله کند. مانند آنچه در جریان جنگ ۱۲ روزه شاهد بودیم، اگر اسرائیل دوباره به ایران حمله کند آمریکا و حامیان اروپایی این کشور خواه‌ناخواه از اسرائیل حمایت خواهند کرد. علیرغم به رسمیت شناخته‌شدن کشور فلسطین از سوی فرانسه و انگلیس و تعدادی از دیگر کشورهای مهم اروپایی، به رسمیت شناختنِ نسیه کشور فلسطین هرگز مانع حمایت نقدِ نظامی از اسرائیل، در صورت بروز دوباره جنگ میان ایران و اسرائیل، نخواهد شد.

آیا آمادگی ایران و قدرت موشکی‌اش برای پاسخ دادن به حمله مجدد اسرائیل چنان کوبنده است که اسرائیل را از حمله مجدد منصرف کند؟

به‌هرحال حتی اگر آقای خامنه‌ای خود را برای شهادت آماده کرده باشد، بسیار بعید به نظر می‌رسد که حاضر باشد نظام جمهوری اسلامی که تا بدین حد برای آن هزینه پرداخته است، به آن امید داشته و سرمایه و الگویی در جهان اسلام ارزیابی می‌کند را در عملیاتی عاشورایی از دست بدهد. این نوع عمل انتحاری، یعنی نه در حد کشته‌شدن رهبر یا چند مسئول بلندپایه سیاسی، نقض غرضِ هزینه‌پردازی‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها و نهادسازی‌های چندین‌دهه‌ای در نظام جمهوری اسلامی هم در داخل، هم در منطقه و حتی در سطح جهانی است.

negar_keramati.jpgدیپلماسی همواره به‌عنوان راهی برای رسیدن به صلح معرفی می‌شود. اما وقتی پای دیکتاتورها در میان باشد، ماجرا متفاوت است. مذاکره با رژیمی که از ابتدا دشمنی خود را آشکار کرده است، نه تنها بی‌طرف نیست، بلکه به آن مشروعیت می‌بخشد و مردمی را که در برابرش ایستاده‌اند، تضعیف می‌کند.

چند روز پیش، خامنه‌ای که خود را «رهبر» می‌نامد بار دیگر موضع خود را روشن کرد. وی مذاکرات مستقیم با آمریکا را «بن‌بست خواند و مطالبات آمریکا را زورگویی توصیف کرد. این سخنان تازگی نداشت، اما زمان‌بندی آن قابل توجه بود درست هنگامی که نیروهای نیابتی‌اش حملات به اسرائیل را تشدید کرده‌اند، او همزمان درِ گفت‌وگو را بسته است. این همان الگوی همیشگی رژیم است؛ با سراب دیپلماسی زمان می‌خرد، اختلاف ایجاد می‌کند و تجاوزات خود را گسترش می‌دهد.

از سوی دیگر، نشست اخیر سازمان ملل نیز نشان داد که حتی در صحنه رسمی دیپلماسی هم اوضاع پرتنش است. دیپلمات‌های ایرانی که به نیویورک سفر کرده بودند، با محدودیت‌های جدید آمریکا مواجه شدند. محدوده تردد آنان به چند خیابان اطراف سازمان ملل محدود شد. تهران به سرعت اعتراض کرد و آن را مغایر با عرف دیپلماتیک دانست. اما اصل موضوع این است تعامل با جمهوری اسلامی حتی در سطح بین‌المللی هم آمیخته با بی‌اعتمادی و فشار سیاسی است.

عادی‌سازی رابطه با چنین رژیمی صرفاً به زیان مردم تمام می‌شود. رژیمی که صادراتش ترور است، صدای مخالفان را خاموش می‌کند و دشمنی دائمی با اسرائیل را پرچم خود ساخته است. بدتر از همه، این کار خیانتی است به مردم ایران، به‌ویژه زنانی که برای آزادی همه‌چیز خود را به خطر انداخته‌اند. هر بار که جامعه جهانی با تهران همچون یک دولت عادی برخورد می‌کند، صدای این زنان بیشتر به حاشیه رانده می‌شود. جهان فراموش می‌کند که ایران واقعی، کاخ وفاداران خامنه‌ای نیست، بلکه میلیون‌ها مردمی است که زمانی در خیابان‌ها فریاد «زن، زندگی، آزادی» سر داده‌اند.

شوربای نصر، گیله مرد

| No Comments

Gileh_Mard.jpgیک آقایی رفته بود پیش دعا نویس که: آقا ! قربان جد مطهرت بشوم ؛ آمده ام اینجا دست بوس تان یک دعایی برایم بنویسید

دعا نویس می گوید: قربان هر چه آدم چیز فهم ! حالا بگو چه دعایی میخواهی ؟دعای عشرات؟ دعای سمات؟ دعای ابوحمزه ثمالی؟دعای رفع بلا؟ دعای توکل ؟ چه دعایی؟

میگوید : ببین آقا سید ! من قصد دارم پای پیاده بروم کربلا ؛ از بیابان ها و بادیه ها خواهم گذشت ؛ هیچکس هم همراهم نیست؛ می ترسم مورد حمله گرگ و پلنگ و مار و مور و دیگر جانوران قرار بگیرم ؛ دعایی برایم بنویس تا مرا از حمله این جانوران محفوظ بدارد

آقا سید بسم اللهی گفت و اورادی خواند و دعایی نوشت و آنرا در پارچه ای پیچید و به بازوی آقا بست و گفت : اینهم دعای شما ؛ ولی منباب احتیاط یک چماقی هم با خودتان همراه داشته باشید !
حالا حکایت ماست

آقای وزیر نیرو که از خر لخت پالان بر میدارد با شاخ شکسته و سم بریده رفته است دست بوس پاره ای از علمای اعلام و آیات عظام و با ناله و ندبه از آنها خواسته است دست به دعا بردارند از حضرت باریتعالی بخواهند باران رحمتش را از امت اسلام دریغ نفرماید آنان را از بی آبی و خشکسالی برهاند.

نوبت کهنه فروشان در گذشت
نو فروشانیم و این بازار ماست
شهر از عاقل تهی خواهد شدن
با چنین ساقی که او خمار ماست
عاشق و مفلس کند این شهر را
اینچنین چابک که این طرار ماست

در تواریخ خوانده بودیم در دوره شاه سلطان حسین صفوی هنگامیکه شهر اصفهان به محاصره سربازان محمود افغان در آمد ؛ در مدت 9 ماه محاصره این شهر ؛ آبرومندان جام زهر در کام خود و خانواده خود ریختند و مردم مردگان خود را خوردند .

در این میان زنان حرمسرای شاه یکصد و بیست و چهار هزار " بسم الله " نثار زاینده رود کردند تا بر لشکر محمود افغان زهر قتال شود ؛ و هزار " قل هو الله " بر هزار نخود خواندند و از آن " شوربای نصر " پختندتا سربازان از آن شوربا میل بفرمایند و در برابر سربازان محمود افغان نامریی شوند!

فردای عاشورا ؛ وقتی آخرین اسب اصطبل سلطنتی را سر بریدند و خوردند ؛ شاه از میان شهری که از خانه هایش بوی تعفن اجساد بلند بود گذشت و به پابوس محمود افغان رفت و تاج شاهی را بر سر او نهاد و به درباریان گفت : تا امروز من شاه
شما بودم ؛ از امروز میر محمود شاه من و شماست

آیا تاریخ تکرار شده است ؟


گیله مرد

arnz.jpgتصویر سه رئیس پشت میز خطابه مجمع عمومی

احمد الشرع یک ساله شعوری فراتر از ۶۰ سال حکم پدر و پسر خونخوار دمشق ارائه می‌دهد

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

در مجمع عمومی امسال سازمان ملل در کنار حضور و سخنان تاثیرگذار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری ایالات متحده، سه رئیس دیگر چنان گفتند و رفتار کردند که یکی یک‌شبه ره صدساله پیمود و دیگری یکی با اقتدار از ملتش گفت و فردای رهایی، اما سومی با گردن کج پشت تریبون رفت.

سه فراز از سخنان این سه رئیس را می‌آورم و بعد به تحلیل انعکاس این سخنان و برخورد جهان با گویندگانش می‌پردازم.

دکتر مسعود پزشکیان، جراح قلب، نماینده پارلمان و رئیس‌جمهوری منتخب رهبر جمهوری اسلامی با چند میلیون رای، هنگامی که عازم نیویورک بود، از طریق محمد مخبر، معاون اول رئیسی و مشاور ویژه ولی فقیه و رابط او با دنیای بیرون از ۱۷ پناهگاه، به خدمت سید علی مشرف شد. در این دیدار، او دستورالعمل‌هایی دریافت کرد که همه بر محور تلاش برای رفع خطر از «مقام معظم» و کسب و جلب قدرت‌های بزرگ از جمله آمریکا استوار بود.

قمی، مشاور بین‌المللی «نایب المهدی» نیز که از دو سال پیش به جای محمدی گلپایگانی ازنفس‌افتاده، روسای‌جمهوری را در سفرهای خارجی‌شان بدرقه می‌کند و در گوششان دعای سفر می‌خواند، یک بار دیگر به جناب پرزیدنت همدلی «آقا» با او را وعده داد.

در نیویورک، نخست پرزیدنت مسعود با عراقچی و معاونش یعنی عالیجناب غریب‌آبادی، داماد مربوطه سردار ذوالقدر، ایروانی، آتش‌بیار بغداد و نماینده دائمی و غیرقابل تغییر ولی فقیه در سازمان ملل، و مشاورانش جلسه ویژه‌ای در هتل ملنیوم هیلتون برپا کرد.

در آن سالی که من به‌عنوان نویسنده و گزارشگر الشرق الاوسط، صدای آمریکا و دویچه وله و کیهان لندن و زنده‌یاد ایرج گرگین، سفر محمد خاتمی به نیویورک را پوشش می‌دادیم. خاتمی طرح گفتگوی تمدن‌های شهبانو فرح را به حساب خود زده بود و حالا آلبرایت برایش پنج دقیقه کف می‌زد، تا اینکه یک پچ‌پچ کمال خان خرازی، وزیر دول خارجه مقام معظم، خاتمی بازی را به هم زد و خاتمی از در عقب گریخت و به هتل پلازا بازگشت و... .

این بار اما پزشکیان غریب و بال‌شکسته، آمد و با گردن کج، پشت تریبون رفت و مثل بچه‌مکتبی‌ها، نطق نوشته‌شده برایش را به دست گرفت و در چارچوب توجیهات ارباب شعارها را سرازیر کرد، بی آنکه در واژگانش، روح و در کلامش، حس‌وحالی باشد.

مسعود پزشکیان سخنرانی خود را با گفته‌هایی از سنت‌های اسلامی و مسیحی و تورات آغاز کرد و همگان را به «صلح و دوستی» فراخواند و گفت که جهان در دو سال گذشته، این چنین [بر اساس آموزه‌های این سنت‌ها] نبود و نسل‌کشی در غزه و حمله به لبنان، سوریه، یمن را شاهد بود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

پزشکیان گفت که همه این‌ها با حمایت قدرتمندترین کشور جهان رخ داد.

او بی‌توجه به مهندسی سپاه و اراده امامانه سید علی آقا در به خون کشیدن هزار و ۲۰۰ اسرائیلی، تجاوز و قتل زنان و کودکان و به گروگان گرفتن بیش از ۲۰۰ شهروند اسرائیل، حتی در کنار محکوم کردن اسرائیل هم حاضر نشد حماس را محکوم کند که با جنایتش میدان به دست راستی‌های اسرائیلی داد تا ۵۰ هزار فلسطینی از جمله هزاران کودک و زن و مرد فلسطینی را به آتش کشند، غزه را ویران کنند و تحقق آرمان یک ملت را برای استقلال و حاکمیت ملی، سال‌ها عقب بیندازند.

Masoud_amirkhalili.jpgبعد از اینکه حدود 2400 سال پیش در آتن دیگر قانون قصاص برای مجازات متهم به قتل به اجرا در نمی آمد در ایران عباس عبدی " پیشنهاد اصلاح قانون قصاص" را می دهد

نمایشنامه اورستیا

آشیلوس، تراژدی نویس یونانی ( 525 - 456 قبل از میلاد )، که در جنگ‌های مآراتن ( 490 ) و سالامیس ( 480 ) علیه ایرانیان شرکت داشت اولین بار نمایشنامه اورستیا را در سال 458 در آتن به صحنه آورد. آشیلوس در این تراژدی یک تغییر مهم قضایی در آتن را به معرض نمایش می‌گذارد: گذر از سنت انتقام گرفتن ( قصاص ) به فراخوان و برگزاری یک دادگاه برای بررسی موضوع اتهام ( قتل ).

هگل به این تراژدی اشاره می‌کند که " آشیلوس در اورستیا یک طرحی را به تماشا گذاشت که در آن یک شرایط بر‌تر ( تشکیل دادگاه ) جایگزین یک شیوه بدوی و عقب افتاده ( انتقام گرفتن ) شد "

آشیلوس تراژدی اورستیا را در سه بخش به صحنه آورد

دو قسمت اول تراژدی سنت انتقام گرفتن را به نمایش می‌گذارند و قسمت سوم گذار انتقام به تشکیل دادگاه را نشان می‌دهد:

yazdanibanner.jpgنقدی بر مقاله‌ی "تغییرپذیری قوانین در آموزه‌های اسلامی: با تأکید بر قانون جاب" از دکتر محمد منصور نژاد

جناب دکتر منصورنژاد به‌تازگی یادداشتی با عنوان "تغییرپذیری قوانین در آموزه‌های اسلامی: با تأکید بر قانون حجاب" در سامانه‌ی اینترنتی "انجمن علمی مطالعات صلح" نشر داده و کوشیده، با تکیه‌بر استدلالات عقلی و تفسیرهای شخصی از بعضی آیات و احادیث، اثبات کند که "قوانین" در " آموزه‌های اسلامی" تغییرپذیرند و بر آن اساس، "قانون اجباری حجاب" را نقد کرده و آن را "مصلحت و مناسب زمانه" نمی‌داند. (لینک مقاله ⃪ تغییر پذیری قوانین در آموزه های اسلامی: با تاکید بر قانون حجاب / یادداشتی از محمد منصورنژاد)

این نوشته را از دو سو می‌توان نقد و بررسی کرد: از نگاه درون دینی و از منظر برون دینی. به لحاظ درون دینی یادآوری چند نکته ضروری است:

نخست اینکه نویسنده‌ی مطلب به‌عنوان یک مسلمان شیعه و غالبا با اتکا بر منابع فقهی شیعه به موضوع پرداخته و طبیعتاً نتیجه‌ی گیری ایشان هم فقط در همین حوزه اعتبار دارد و اعتبار عام ندارد.

دوم اینکه تقسیم‌بندی هفتگانه‌ای که ایشان فقط از نظرات فقهای شیعه در باب حجاب کرده؛ نشان می‌دهد که نه‌تنها هیچ اجماعی میان فقها نیست، بلکه اختلاف از افراطی‌ترین تا تفریطی‌ترین آن وجود دارد که این خود، نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه آن را پیچیده‌تر و حل نشدنی‌تر هم می‌کند.

باوجوداین، نویسنده (به‌درستی) بر آزادی و اختیار فردی در حجاب پای می‌فشرد، اما به لحاظ درون دینی روشن نمی‌کند که اگر رفتار فردی بر نظم یا اخلاق اجتماعی اثر گذاشت، چه مرزی میان "حق فرد و آزادی فردی" و "مصلحت اجتماعی" باید ترسیم شود.

سوم اینکه استدلالات دینی و شرعی نویسنده و برداشت او از آیات و احادیث گزینشی و بر پایه‌ی تفسیر شخصی است که در بهترین حالت می‌تواند به‌عنوان خوانشی در میان خوانش‌ها نگریسته شود، اما اعتبار قطعی ندارد. به‌طورکلی، متن یک‌سویه و به نفع تغییرپذیری نگاشته شده، بی‌آنکه در برابر استدلالات مخالفان پاسخی ارائه شود.

یک دیپلمات زن غربی به سایت ایران‌وایر گفت: «کاظم غریب‌آبادی، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی در هنگام مکالمه مدام به سینه زنان حاضر خیره می‌شود.

thelooklarge.jpgسخنگوی وزارت خارجه: خیره‌شدن غریب‌آبادی به سینه زنان خبر جعلی است

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، در واکنش به صحبت‌های دیپلمات زن غربی گفت: «این اخبار جعلی شرم‌آور است و ارزش پاسخگویی ندارد.»

tweet.jpg

وقتی میری روی سن و جوگیر میشی

| No Comments

:::

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgکیهان لندن - پروازهای لوکس شرکت «اطلس‌ایر» در مسیر تهران- کیش با تبلیغات خاص ویژه ثروتمندان واکنش‌های زیادی را بین مردم برانگیخته است.

یکی از هواپیماهای این شرکت جت ۳۵ نفره است که به‌ صورت «فول فرست کلاس» و «بیزنس کلاس» طراحی شده است.

در تبلیغات این شرکت آمده است که صندلی‌های «فرست کلاس» با خدمات ویژه، سرو خاویار، دو نوع غذای متنوع و دسرهای خاص، «همراه با احترام ویژه مهمانداران به سبک اطلس ایر، پروازی لوکس و بی‌سابقه در صنعت هوایی ایران رقم زده است.» بلیت این پرواز بین ۱۴ تا ۱۵ میلیون تومان است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

:::

بهنام بانی، خواننده، در صداوسیمای جمهوری اسلامی (اردیبهشت ۹۶) و در سالن کنسرت لس آنجلس (شهریور ۱۴۰۴)

IMG_0855.pngاگر در شهر و محله تان با یک دیوانه ی زنجیری که افتاده به جان اطرافیان شما و می خواهد به آن ها آسیب بزند رو به رو شوید با او چه می کنید؟
حال با دیوانه ای به نام سدعلی خامنه ای رو به رو هستیم که جان نود میلیون ایرانی را به خطر می اندازد... با او چه باید بکنیم؟


به اطلاع عزیزان می رساند که کانال یوتوب ف. م. سخن به خاطر گزارش های خرابکارانه ی حکومتی ها به دلیلِ «حمایت از مجرمان و جنایتکاران(!)» توسط یوتوب کلا حذف شده است که البته آن ها را به خاطر این افترا و برای حفظ حقوق دیگر کاربران آسوده نخواهم گذاشت و تحت پیگرد قرار خواهم داد ولی در صورت عدم موفقیت برای بازیابی ویدئوهای این کانال دلیل غیر قابل دسترس بودن آن از این قرار است....

sx.jpgآیا ‌واقعا دوره حرمسراها گذشته یا مردان حرمسرادار منقرض شده‌اند؟

در فرهنگ محلی شما به مردانی که در کام گرفتن از هر زنی که میسرشان شود، کوتاهی نمی کنند، چه می گویند؟

دن ژوان یک نمونه تاريخی از چنین شخصیتی است. آیا دن ژوان ها شخصیت های بسیار نادری هستند یا اینکه تعدادشان در بین آدم ها زیاد است و فقط درجه دن-ژوان-گری آنها بالا و‌ پایین دارد؟

در این ویدئو، دکتر محسن بدره و یاسر عرب، شخصیت مرد «زن باز» یا «زن باره» یا پسر «دخترباز» در فرهنگ های بشری را از زوایای مختلفی می‌نگرند.

امروزه گرچه دیگر مثل گذشته، حرمسراها، عمارت هایی در قصر پادشاهان و حاکمان برپا نیست، اما بعضا می‌توان از حرمسراداری مجازی (شبکه ای) سخن گفت...

حرمسراهایی در گوشی‌های هوشمند!

خرد جنسی هیچ حامی نهادی، سازمانی، یا دولتی ندارد. برای حمایت به این آی دی پیام دهید👇

@Yek_pishnahad_sade

@kherad_jensi

اعتراض زن کانادایی به مسدود شدن خیابان توسط نمازگزاران: مسیرهای اورژانسی را مسدود می کنید!

خبرنامه گویا - معترضان مسلمان حامی فلسطین این هفته بخشی از یک خیابان اصلی در مرکز شهر تورنتو را برای برگزاری نماز مسدود کردند. منتقدان می‌گویند این اقدام بیشتر به‌عنوان نمایش زور و قدرت در برابر دیگر شهروندان تفسیر می‌شود. در شهر تورنتو بیش از ۱۰۰ مسجد وجود دارد.

:::

gha.jpgیک دیپلمات زن غربی: غریب‌آبادی بی‌نزاکت‌ترین و چشم‌چران‌ترین دیپلمات ایرانی است

ایران وایر - به‌ گفته یک دیپلمات غربی، «کاظم غریب‌آبادی در هنگام مکالمه مدام به "سینه" زنان حاضر خیره می‌شود.» غریب‌آبادی در‌حال‌حاضر معاون حقوقی و امور بین‌الملل وزارت خارجه است.

یک دیپلمات زن غربی که سال‌ها با هیات‌های مختلف ایرانی در تعامل بوده، به «ایران‌وایر» می‌گوید: «کاظم غریب‌آبادی بی‌نزاکت‌ترین و چشم‌چران‌ترین دیپلمات ایرانی است. من در طول زندگی‌ام به بیش از صد کشور سفر کرده‌ام و با هزاران دیپلمات مرد ملاقات کرده‌ام. به‌ یقین می‌توانم بگویم که غریب‌آبادی تهوع‌آورترین دیپلماتی است که تا به‌حال دیده‌ام.»

غریب‌آبادی در سی سال گذشته مسوولیت‌های مختلف دیپلماتیک بر عهده داشته است، از جمله مدیرکل گزینش وزارت خارجه، سفیر ایران در هلند و دبیر ستاد حقوق بشر قوه‌قضاییه.

این دیپلمات غربی که نخواست نامش فاش شود اما تاکید داشت که نظرش منتشر شود، گفت: «غریب‌آبادی در هنگام مکالمه مدام به سینه زنان حاضر خیره می‌شود. من این را به چشم خودم دیده‌ام و بارها از دیپلمات‌های دیگر هم همین را شنیده‌ام.» به گفته این دیپلمات، غریب‌آبادی به زنان به دیده تحقیر و به‌عنوان شهروند درجه دو نگاه می‌کند؛ «یعنی ترکیب زشتی از زن‌ستیزی و چشم‌چرانی.»

این دیپلمات غربی اضافه می‌کند که دیپلمات‌های ایرانی دو نوع هستند؛ دیپلمات‌های حرفه‌ای که می‌توانند در هر حکومتی نماینده کشورشان باشند و از منافع آن دفاع کنند، مثل «مجید تخت‌روانچی»، نماینده سابق ایران در سازمان ملل و «جواد ظریف»، وزیر خارجه دولت «حسن روحانی» و نوع دیگر، «دیپلمات‌هایی از جنس غریب‌آبادی هستند که به‌دلیل ارتباط‌های خانوادگی وارد دنیای دیپلماسی شده‌اند، اما از اصول دیپلماتیک هیچ‌چیز نمی‌دانند، رفتار بی‌ادبانه‌ای دارند و به‌سختی انگلیسی صحبت می‌کنند.»

کاظم غریب‌آبادی داماد «محمدباقر ذوالقدر»، سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

به‌ گفته این دیپلمات غربی، محمدجواد ظریف یکی از کارکشته‌ترین دیپلمات‌هایی است که او در عمرش ملاقات کرده است. «آقای ظریف اصول رفتار دیپلماتیک را به‌خوبی بلد است و درک خوبی از فرهنگ دیپلماسی بین‌المللی دارد، اما مشکل ظریف این است که در حکومتی خدمت می‌کند که غریب‌آبادی‌ها در راس آن هستند و برای آن تصمیم‌گیری می‌کنند.»

این دیپلمات در پایان اضافه می‌کند که ایرانی‌ها از بااستعدادترین و خلاق‌ترین مردم جهان هستند و باعث تاسف است که حکومت‌شان نماینده واقعی این مردم نیست.

روشنفکران بی‌مصرف!

| No Comments

chapbanner.jpgجواد شایق

در ایران پای بحران «فقدان روشن‌فکر» یا حتی فراتر از آن «سانسور روشن‌فکر» در میان نیست؛ ما با پدیدهٔ روشنفکری بی‌مصرف مواجهیم. روشنفکرانی که حرف می‌زنند، تحلیل می‌کنند، ژست عصبانی به خود می‌گیرند، بیانیه می‌نویسند، اما در لحظهٔ تصمیم‌گیری و در بزنگاه عمل‌گرایی، درست همان‌جایی که جامعه نیاز به یک «جسارت ذهنی» برای «خلق ادراکی از واقعیت جدید» دارد، یا غیب می‌شوند یا وارد ساحت «تردید در واقعیت پیشین» می‌شوند.

بیش از نیم‌قرن است که جریان اصلی روشنفکری در ایران همواره «چپ‌زده» بوده است: آن‌هم نه به معنای تعهد به رفاه اجتماعی یا عدالت، که به معنای خلسه در رادیکالیسم، شیفتگی جنون‌آمیز به نفی، و نوعی خودارضایی فکری بی‌پایان که نسبتی با جهان واقعیت ندارد.

از تقی ارانی تا جلال آل احمد، از شاملو تا گل سرخی، و از غلامحسین ساعدی تا سازنوازان سر قبرش، بدون استثنا در نفرتی فروخورده از «ثروت» و «قدرت» و «نظم» مشترک‌اند: در اینکه سرمایه‌داری بد است و غرب به‌مثابه یک کل غیرقابل تفکیک، وجودی اهریمنی است. شاید چندان تندروی نباشد اگر ادعا شود که شاملوها و ساعدی‌ها بیشتر «نماد فروپاشی روانی جامعه‌ای در گذار از سنت به مدرنیته» بودند، تا ناجیان آن جامعه.

باید تأکید کنم که تا وقتی جریان روشن‌فکری چپ‌گرا یک جریان در کنار جریان‌های دیگر است، هیچ مشکلی نیست؛ مسئله اما از جایی آغاز می‌شود که این روشن‌فکر، خود را «تجسم و صاحب تمام حقیقت» می‌بیند و دیگران را «بی‌سواد»، «فاشیست»، «دیکتاتورپرور»، «نژادپرست»، «چکمه‌لیس» و با هزار برچسب دیگر خطاب می‌کند. این‌جا دیگر با روشن‌فکری روبه‌رو نیستیم؛ این‌جا با مذهب جدیدی مواجهیم که تنها ایمان مجازش، ایمان به نفی، و تنها کنش مجازش، خودزنی فرهنگی‌ است.

روشن‌فکر بی‌مصرف ایرانی اغلب دچار نوعی خودشیفتگی پنهان است که با لفافهٔ فروتنی تزیین شده است. او همزمان هم از «عوام» بیزار است، هم مدام ادای همدلی با مردم و داشتن رؤیای سعادت برای آن‌ها را درمی‌آورد. اینان بازندگانی ابدی‌اند که همیشه می‌خواهند قهرمان باشند، اما از ترس لو رفتن چنتهٔ خالی‌شان هرگز وارد زمین واقعیت نمی‌شوند.

کیهان لندن- رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید که وی «هیچگونه دسترسی به ذخایر اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی در ایران ندارد.» او در مصاحبه با شبکه «الجزیره» هشدار داده است‌ که جمهوری اسلامی تنها در چند هفته می‌ تواند غنی‌سازی اورانیوم را از ۶۰ درصد به ۹۰ درصد برساند.

g2.jpg

آنچه گروسی از تهدیدات مربوط به برنامه‌های اتمی رژیم ایران و پنهانکاری حکومت به نهادهای بین‌المللی گزارش داده است، برای جمهوری اسلامی بسیار گران تمام شده است.

در شرایطی که عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نیویورک در حال گفتگو با گروسی است، در تهران همچنان دستگاه‌های امنیتی و وزیر اطلاعات رژیم علیه او به اصطلاح مستند می‌سازند.

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی برای تلافی گزارش‌های مدیرکل آژانس، در یک «مستند» اقدام به انتشار تصاویر خصوصی زندگی او کرده است، هرچند این تصاویر بسیار عادی و معمولی است و فضای خانوادگی او را نشان می‌دهد، اما آیا انتشار این پیام‌ها در شرایطی که گروسی از سوی مقامات تهران با تهدید جانی روبروست، معنایی فراتر و تروریستی ندارد؟

g1.jpgg0.jpg

برخی مقامات جمهوری اسلامی یقین دارند که گروسی «جاسوس موساد» و «عامل بنیامین نتانیاهو» است. با همین پیش‌فرض نیز اکنون به بدترین شکل ممکن علیه گروسی موضع گرفته‌اند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در یک ویدیو که چهارشنبه شب دوم مهرماه ۱۴۰۴ با عنوان «نهانخانه عنکبوت» منتشر شده، آژانس و اسرائیل را تهدید کرده است.

او خطاب به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفته «بجای آنکه فکر آب مردم ایران باشی، به فکر رفع مشکل نان باش، کارمندانت به خاطر پول با ما همکاری کرده و می‌کنند.»

netanyahu.jpgچه کسی فریاد «مرگ بر آمریکا» سر می‌دهد؟

بنیامین نتانیاهو، نخصت‌وزیر اسرائیل در جریان سخنرانی خود در سازمان ملل متحد با بالابردن یک پلاکارد از نمایندگان کشورهای حاضر در صحن پرسید «چه کسی فریاد مرگ بر آمریکا سر می‌دهد؟» در بین گزینه‌ها ایران،‌ حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها و «همه موارد بالا» وجود داشت. او سپس افزود: «پاسخ درست: همه موارد بالا. درست است، همه موارد بالا.»

ترامپ به ایران نشان داد که شعار «مرگ بر» و کشتن و گروگان‌گیری بی‌هزینه نیست

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در بخشی از سخنرانی جمعه چهارم مهرماه خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، گفت: «دونالد ترامپ بهتر از هر رهبر دیگری درک می‌کند که اسرائیل و آمریکا با یک تهدید مشترک روبه‌رو هستند.»

نتانیاهو در ادامه گفت: «ترامپ به جهان نشان داد وقتی ایران و نیروهای نیابتی‌اش آمریکایی‌ها را می‌کشند، گروگان می‌گیرند و شعار مرگ بر آمریکا سر می‌دهند و تلاش می‌کنند رییس‌جمهوری آمریکا را نه یک بار بلکه دو بار ترور کنند. او به آن‌ها نشان داد که برای همه این‌ها باید بهایی پرداخت.

او اضافه کرد: «فکر می‌کنم بسیاری از شما همین حالا در جوامع خودتان موج اسلام‌گرایی افراطی را احساس می‌کنید. مطمئنم که می‌دانید، در اعماق وجودتان می‌دانید که اسرائيل دارد جنگ شما را می‌‌جنگد.»

استقرار بلندگوها در غزه برای پخش زنده سخرانی نتانیاهو در سازمان ملل!

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، از ارتش خواست تا سخنرانی او در مجمع عمومی سازمان ملل متحد را از طریق بلندگوها در نوار غزه پخش کند. روزنامه هاآرتص به نقل از دو منبع نظامی گزارش داد که ارتش اسرائیل در حال آماده‌سازی بلندگوها در خیابان‌های غزه است.

نتانیاهو با استفاده از بلندگوهایی که در نوار غزه نصب شده‌اند، با گروگان‌ها صحبت کرد و گفت: «ما تا زمانی که همه شما را به خانه بازنگردانیم، دست از تلاش برنمی‌داریم.»

دقایقی پیش از آغاز سخنرانی روز جمعه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ده‌ها تن از نمایندگان کشورها سالن را ترک کردند. در سوی دیگر، جمعی از حاضران در بالکن این سالن، ایستاده برای نتانیاهو کف زدند.

:::

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران وایر - ساعاتی‌مانده به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه برنامه اتمی جمهوری اسلامی، مقام‌های ایران همچنان در حال تلاش برای من‌اثر و حتی بی‌اثر خواندن این تحریم‌ها هستند.

«مسعود پزشکیان» رییس‌جمهور و معاون‌اول او «محمدرضا عارف»، «عباس عراقچی» وزیر خارجه و معاونانش افکار عمومی ایران را آماده بازگشت این تحریم‌ها کرده‌اند. «حمید قنبری» معاون اقتصادی وزارت خارجه ایران گفته است که بازگشت این تحریم‌ها روی فروش نفت و صادرات آن اثر نخواهد گذاشت.

هنوز چند ساعت فرصت برای جلوگیری از بازگشت تحریم ها وجود دارد اما به‌نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی با قطعی‌فرض‌کردن بازگشت تحریم‌ها تلاش می‌کند با این‌گونه اظهارات دست‌کم از دامنه اثرگذاری فوری آن روی افکار عمومی جلوگیری کند اما واقعیت این است که این‌گونه اظهارات می‌تواند بخش‌های کمتر آگاه حکومت را به اشتباه بیندازد و با تصور بی‌ضرر بودن چنین تحریم‌هایی، آن‌ها را در برای جلوگیری از بازگشت آن، بی‌انگیزه کند.

واقعیت این است که برگشت این تحریم‌ها که با احیای قطعنامه‌های شورای امنیت از سر گرفته می‌شود، وضعیت زوال‌زده جمهوری اسلامی را بحرانی‌تر می‌کند و در فوری‌ترین اثر، ارزش ریال واحد پول ملی ایران را با سرعت بیشتری به‌سوی سقوط می‌برد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

ایران‌وایر در این مطلب به چهار پرسشی که جمهوری اسلامی دوست ندارد، شهروندان جواب واقعی آن را بدانند، پاسخ داده است.

تحریم‌های شورای امنیت درباره ایران چه مواردی است؟

شورای امنیت در قطعنامه‌های فصل‌هفتمی خود که الزام‌آورترین دستورات شوراست، سه موضوع عمده را تحریم کرده است: برنامه هسته‌ای، برنامه موشک‌های بالستیک و خریدوفروش تسلیحات. احتمال گسترده تر شدن موضوعات تحریم مثلا ممنوعیت پرواز در آینده نیز وجود دارد اما تا همین جا هم بازگشت این تحریم ها وضعیت ایران را شکننده‌تر خواهد کرد.

secwar.jpgواشنگتن‌پست: پیت هگست وزیر جنگ دولت ترامپ دستور نشست فوری فرماندهان ارتش آمریکا را صادر کرد

خبرنامه گویا - بر اساس دستوری که اوایل این هفته صادر شد، تقریباً تمامی فرماندهان عالی‌رتبه ارتش آمریکا در سراسر جهان -- از درجه سرتیپ به بالا به همراه مشاوران ارشد -- موظف به حضور در این نشست هستند. حتی فرماندهان مستقر در مناطق درگیری و نیروهای اعزامی به اروپا، خاورمیانه و منطقه آسیا-اقیانوسیه نیز باید شرکت کنند.

به گزارش واشنگتن‌پست، هیچ‌یک از افرادی که با این روزنامه گفت‌وگو کرده‌اند به یاد نمی‌آورند که پیش‌تر وزیر دفاع آمریکا چنین تعداد گسترده‌ای از فرماندهان عالی‌رتبه را همزمان فراخوانده باشد. یکی از منابع آگاه در گفت‌وگو با واشنگتن‌پست گفت: «مردم بسیار نگران هستند. هیچ‌کس نمی‌داند این موضوع چه معنایی دارد.»

حتی ژنرال‌های عالی‌رتبه و کارکنانشان نیز از علت این نشست بی‌اطلاع هستند. به گزارش واشنگتن‌پست، هم‌زمان یک استراتژی جدید دفاع ملی در حال تدوین است که انتظار می‌رود دفاع از خاک آمریکا را بر رقابت با چین اولویت دهد و برخی مقامات معتقدند همین تغییر می‌تواند محور اصلی نشست محرمانه هفته آینده باشد.

در همین هفته، دونالد ترامپ در دیدار با ولودیمیر زلنسکی از ناتو خواست نقش فعال‌تری در دفاع از اوکراین ایفا کند و با استفاده از تسلیحات، مستقیماً در خطوط مقدم جلوی پیشروی روسیه را بگیرد. او پیشنهاد کرد آمریکا به جای ارسال مستقیم تسلیحات از انبارهای خود، آن‌ها را در اختیار اعضای ناتو قرار دهد تا سپس به اوکراین منتقل شوند.

این تغییر رویکرد، نشانه فاصله گرفتن از سیاست پیشین مداخله محدود مستقیم و بیانگر بازنگری گسترده‌تر در نقش واشنگتن در جنگ اوکراین است.

اظهارات ترامپ در دیدار با ولودیمیر زلنسکی، یک روز پس از آن مطرح شد که مایک والتز، سفیر تازه‌منصوب آمریکا در ناتو، در نخستین نشست خود در شورای امنیت سازمان ملل در این هفته تأکید کرد امریکا مصمم است از «هر وجب‌» خاک ناتو دفاع کند.

جیب‌های خالی، کافه‌های پُر

| No Comments

2424.jpgپارسا حبیبی فرد - دانشجوی کارشناسی ارشد جمعه شناسی دانشگاه تهران :

صف‌های طولانی مقابل یک کافه گران‌قیمت در شمال شهر، بلیت‌های چندمیلیونی کنسرتی که در چند دقیقه تمام می‌شود و سالن‌های تئاتری که با وجود قیمت‌های نجومی، مملو از تماشاگر است. این تصاویر روزمره زندگی در شهرهای بزرگ ایران است. اما یک معمای بزرگ در پس این صحنه‌ها پنهان شده: چطور در همان دهه‌ای که اقتصاددانان آن را «دهه ازدست‌رفته» می‌نامند و میلیون‌ها نفر به زیر خط فقر سقوط می‌کنند، چنین بازاری برای مصرف فرهنگی و تفریحی شکل گرفته است؟ آیا مردم ثروتمندتر شده‌اند یا قواعد بازی به‌کلی تغییر کرده؟

پاسخ ساده‌انگارانه این است که فقر و مصرف رابطه‌ای مستقیم دارند؛ وقتی مردم فقیرتر می‌شوند، کمتر خرج می‌کنند. اما واقعیت پیچیده‌تر است. برای فهم این پارادوکس، باید از آمارهای کلان اقتصادی فراتر رویم و نقشه طبقاتی جامعه ایران را دوباره ترسیم کنیم. بحران اقتصادی دهه ۹۰، همه را به یک اندازه زخمی نکرد؛ درحالی‌که گروهی بزرگ را به حاشیه می‌راند، برای گروهی دیگر فرصت‌های جدیدی آفرید. رونق مصرف فرهنگی که امروز می‌بینیم، نه نشانه رفاه عمومی که نشانه همین بازآرایی طبقاتی و نبرد خاموش بر سر «منزلت» است.


دوران طلایی طبقه متوسط

برای فهم تغییرات امروز باید به یاد آوریم که دیروز چگونه بود. در گذشته، موتور اصلی مصرف توده‌ای و فرهنگی در ایران، طبقه متوسط سنتی بود؛ گروهی که هویتش با تحصیلات، تخصص، مهارت و جایگاه حرفه‌ای تعریف می‌شد. این طبقه «یقه‌سفید» که به مشارکت در جامعه مدنی و مسائل اجتماعی علاقه داشت، پس از پایان جنگ ایران و عراق تا اوایل دهه ۹۰، یک دوره رشد چشمگیر را تجربه کرد.

آمارهای اقتصادی این تصویر را تأیید می‌کنند. پژوهش‌های اقتصاددانانی چون «جواد صالحی اصفهانی» نشان می‌دهد در این دوره، جامعه ایران تحولی بزرگ را از سر گذراند. بین سال‌های ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۹ (۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰)، جمعیت فقیر از نصف جامعه به یک‌پنجم کاهش یافت و هم‌زمان، طبقه متوسط از یک‌پنجم به بیش از نیمی از جمعیت کشور رسید. این طبقه متوسط نوظهور، با فراغت نسبی و ارزش قائل شدن برای فرهنگ و هنر، به مشتری اصلی سینما، تئاتر، کتاب و موسیقی تبدیل شده بود.


اخراج طبقه متوسط از بازی

اما از ابتدای دهه ۹۰ یک زلزله اقتصادی همه‌چیز را تغییر داد. تحریم‌های فلج‌کننده، تورم افسارگسیخته و جهش‌های ارزی، طبقه متوسط سنتی را به‌شدت آسیب‌پذیر کرد. مقاله «محمدرضا فرزانگان» به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه تحریم‌ها باعث شدند طبقه متوسط ایران سالانه ۱۲ تا ۱۷ درصد کوچک‌تر از آن شود که می‌توانست باشد.

هزینه‌های ضروری زندگی، به‌ویژه مسکن و خوراک، آن‌چنان سر به فلک کشید که دیگر فضایی برای مخارج غیرضروری باقی نگذاشت. «کار کردن» به‌عنوان ابزار اصلی تحرک اجتماعی برای این طبقه، بی‌معنا شد؛ چراکه رشد دستمزدها هرگز به گرد پای تورم نمی‌رسید. درنتیجه، بخش بزرگی از این طبقه که هسته اصلی جامعه مدنی و کار فرهنگی بود، عملاً از بازی اخراج شد و دیگر موتور اصلی مصرف فرهنگی نبود.


بازیگران جدید در صحنه

اما این بحران برای همه یکسان نبود. در این وضعیت، دو گروه جدید به بازیگران اصلی میدان اقتصاد و فرهنگ تبدیل شدند. یک گروه «طبقه متوسط نجات‌یافته» بودند که با وجود کوچک شدن و فقیرتر شدن طبقه متوسط سنتی، بخش‌هایی از آن همچنان با چنگ و دندان و با «سرخ کردن صورت با سیلی»، برای حفظ جایگاه فرهنگی و نمادین خود در جامعه مدنی تلاش می‌کنند. گروه دیگر «نوکیسگان» بودند؛ گروهی که از طریق دسترسی به رانت، فرصت‌های سوداگرانه و اقتصاد غیرشفاف، در دل همین رکود به ثروت‌های ناگهانی و هنگفت دست یافتند.

این دو گروه، با انگیزه‌ها و اضطراب‌های متفاوت، بازار جدید مصرف فرهنگی را شکل دادند؛ بازاری که بیش از آنکه با هنر و اندیشه سروکار داشته باشد، با «منزلت» و «نمایش» گره خورده است.


استراتژی‌های مصرف

«وقت‌گذرانی» که «کریگ جفری» در تحلیل جوانان بیکار و تحصیلکرده هندی به‌کار برد، به‌طرز شگفت‌آوری می‌تواند وضعیت بخش بزرگی از طبقه متوسط ایران را توصیف کند.

این گروه با بن‌بست ساختاری[v] و مجموعه‌ای از وعده‌های محقق‌نشده روبه‌روست. دهه‌ها به او گفته شده بود مسیر پیشرفت از دروازه تحصیلات و تخصص می‌گذرد و به جایگاهی امن و باثبات ختم می‌شود. اما امروز، با تخریب کامل رابطه میان کار، تخصص و تحرک اجتماعی، رؤیای خرید خانه، خودرو یا حتی تشکیل یک خانواده باثبات، برای بسیاری به امری دست‌نیافتنی تبدیل شده است.

در این وضعیت تعلیق و ناامیدی، «وقت‌گذرانی» به یک استراتژی بقای روانی و اجتماعی بدل می‌شود. مصرف تفریحی و فرهنگی، دقیقاً همان فضایی است که این «وقت‌گذرانی» در آن معنا پیدا می‌کند. درآمد این طبقه در یک برزخ معلق است: نه آنقدر زیاد است که بتوان با آن آینده‌ای را ساخت و سرمایه‌ای اندوخت و نه آنقدر کم که نتوان لذت‌های کوچک و آنی را تجربه کرد. یک فنجان قهوه خوب در کافه‌ای شیک، یک بلیت کنسرت برای فرار از روزمرگی، یا یک سفر کوتاه، همگی کنش‌هایی برای پر کردن خلأ ناشی از آینده‌ای مسدودشده هستند.

این نوع مصرف صرفاً یک تفریح نیست؛ بلکه تلاشی است برای جبران ناکامی‌ها، معنادار کردن یک «انتظار» بی‌پایان برای آینده‌ای که شاید هرگز فرا نرسد و بازپس‌گیری حداقلی از حس زندگی و تعلق طبقاتی در زمان حال.

در سوی دیگر، نوکیسگان با چالشی معکوس روبه‌رو بودند: وفور سرمایه اقتصادی و کمبود شدید سرمایه فرهنگی. برای آنها، مصرف فرهنگی یک استراتژی تهاجمی برای تبدیل پول به احترام و منزلت است.

رفتار این گروه را می‌توان با مفهوم «مصرف متظاهرانه» جامعه‌شناس آمریکایی، «تورستین وبلن»، توضیح داد. آنها به‌سمت گران‌ترین و پرنمایش‌ترین اشکال مصرف کشیده می‌شوند؛ زیرا قیمت بالا و قابلیت نمایش عمومی، بهترین ابزار برای به‌رخ‌کشیدن ثروت است. حضور در ردیف اول یک کنسرت گران‌قیمت، خرید یک اثر هنری با قیمت نجومی در یک حراجی، یا برگزاری مهمانی‌های مجلل، همگی کنش‌هایی است که هدفشان نه لذت هنری، بلکه نمایش قدرت اقتصادی است.

پدیده «ادایی بودن»

پدیده «ادایی بودن» دقیقاً در نقطه تلاقی و تعارض این دو گروه اجتماعی متولد می‌شود؛ جایی که میدان فرهنگ نمایشی شده و در فرهنگ عامه به ادایی بودن ترجمه می‌شود.

گزارش وزیر اطلاعات از انتقال اسناد هسته‌ای، نظامی و علمی اسرائیل به ایران

وزیر اطلاعات: امروز، بُعد دیگری از سرشکستگی رژیم صهیونیستی آمریکایی را بازگو می‌کنم؛ وزارت اطلاعات در بیانیه ۲۰ خرداد دستیابی به یک گنجینه اطلاعاتی از نهان‌خانه‌های رژیم صهیونیستی و انتقال آن به ایران را اعلام کرد.

اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، چهارشنبه‌ دوم مهر در صداوسیما مدعی شد که ماموران او به «میلیون‌ها صفحه اطلاعات متنوع و ارزشمند از برنامه‌های نظامی و تسلیحاتی اسرائیل» دست یافته‌اند اما ساعاتی پس از پخش این برنامه، شماری از خبرنگاران و کاربران شبکه‌های اجتماعی با بررسی دقیق تصاویر و اطلاعات منتشرشده، بی‌اهمیت بودن آن‌ها را اثبات کردند و نشان دادند بسیاری از این تصاویر، جداول‌ آماری یا اطلاعاتی‌اند که پیش از این روی اینترنت منتشر شده بودند و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی تنها داد‌ه‌هایی بی‌اهمیت و سوخته را جمع‌آوری و ذخیره کرده است. حتی برخی چهره‌ها و حساب‌‌های کاربری وابسته به نهادهای حکومتی نیز طی ساعات اخیر با انتشار منابع اصلی تصاویر و داد‌های گزارش وزارت اطلاعات، صحت ادعاهای وزارتخانه تحت مدیریت اسماعیل خطیب را زیر سوال برده‌اند.

منبع وزارت اطلاعات گوگل بوده؟ یا این پروژه تحقیر وزارت اطلاعات بوسیله سربازان گمنام حضرت موسی بوده است؟

0003.jpg0004.jpgمنابع: ایندیپندنت فارسی، ایسنا و کانال مای پرژیا در شبکه اکس

:::

mohaghegi.jpgابوالفضل محققی - خبرنامه گویا

این احمد آقا زید آبادی یک مشگل اساسی دارد وآن این است که نمی تواند قبول کند در میدان بازی جمهوری اسلامی او مهره ای ناچیزی بیش نیست که از طرف بزرگان ! ببازی گرفته نمی شود.

مشگل احمد آقا این است که از آن دسته افرادی است مغرور که خود را عقل کل می دانند .اما این نخوت وخود بزرگ بینی خویش را در سیمای شخصی فروتن ومظلوم که ظلمی سخت بخاطر مواضع صلح طلبانه و واقع نگر او بر وی رفته پنهان می کند .

با همین چهره به اصطلاح مظلوم و مصلح به نقد افراد و عمل کرد فعالان سیاسی می پردازد .نخوتی شخصیتی ،که گریبانگیر شخص شخیص ایشان است واجازه نمی دهد برای یکبار هم که شده بعد این همه نقد وایراد به کار دیگران بعدچندین سال نقادی نگاهی "مرور گر" به خود داشت باشند.

ایشان که اپوزیسیون خارج از کشور را "بازی گران در زمین کثیف امریکا " می دانند وهرگز بازی خود در زمین بازی "پاگیزه" جمهوری اسلامی به سر مربیگری علی خامنه ای را نمی بینند؟

مروری بر مواضع سفت وسخت خود در دفاع از نیابتی های جمهوری اسلامی که از نظر ایشان سپر دفاعی رژیم بودند وحریم امن در ایران می ساختند و مانع از سوریه ای شدن کشورمی گردیدند نمی کنند؟

مروری که نگاه واقع بین را به حاصل کار این سیاست نیابتی ها که چیزی جز کشاندن اجباری پای اسرائیل از این فاصله بعید چند هزار کیلومتری به ایران نداشت را مورد نقد قرار نمی دهند؟

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران وایر - خبرگزاری «آسوشیتدپرس» روز پنج‌شنبه، ۳مهر۱۴۰۴ تصاویر ماهواره‌ای منتشر کرد و نوشت ایران احتمالا یک آزمایش موشکی اعلام‌نشده در پایگاه فضایی «امام خمینی» در استان سمنان انجام داده است.

این گزارش اقدام جمهوری اسلامی در انجام این آزمایش موشکی را بخشی از «تلاش تهران برای حفظ برنامه تسلیحاتی خود با وجود جنگ ۱۲روزه با اسراییل در خرداد و تیرماه» توصیف کرده است.

مقامات جمهوری اسلامی انجام این آزمایش موشکی را تایید نکرده‌اند، اما یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مدعی شده که ایران یک موشک بالستیک قاره‌پیما را آزمایش کرده است.

بر اساس تصاویر منتشر شده در آسوشیتدپرس، به‌نظر می‌رسد این آزمایش از روی یک سکوی مدور که محل پرتاب‌های بزرگ برنامه فضایی غیرنظامی‌ ایران است، انجام شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

آسوشیتدپرس همچنین در بخش دیگری از گزارش خود به ادعای نماینده مجلس ایران پرداخته و نوشته است که احتمال دارد جمهوری اسلامی در تلاش برای گسترش بُرد موشک‌های خود باشد، زیرا تنش‌ها در آستانه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد در چارچوب «سازوکار ماشه» در منطقه بسیار بالاست.

sarkozi.jpgدادگاه جنایی پاریس نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور سابق فرانسه را به پنج سال زندان محکوم کرد و او را به مشارکت در توطئه جنایی برای تأمین مالی کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۰۷ با بودجه لیبی متهم کرد

عزیز احمد فرد - رادیو بین المللی فرانسه

نیکولا سارکوزی در دفاع از خود میگوید : هیچ منفعت شخصی وجود ندارد که شما به خاطر آن مسئول شناخته شوید. هیچ تأمین مالی غیرقانونی برای کمپین من وجود ندارد. هیچ منفعت شخصی وجود ندارد. نتیجه دادگاه این است که من باید پنج سال در زندان بمانم. با اینکه آنها آدرس من را می‌دانند، می‌توانند مرا در خیابان بشناسند و من تمام مسئولیت‌هایم را بر عهده گرفته‌ام، دادگاه دستور اعدام موقت می‌دهد تا بتوانم هر چه سریعتر در زندان بخوابم.

دادگاه جنایی پاریس نیکولا سارکوزی، رئیس جمهور سابق فرانسه را به پنج سال زندان محکوم کرد و او را به مشارکت در توطئه جنایی برای تأمین مالی کمپین انتخاباتی خود در سال ۲۰۰۷ با بودجه لیبی متهم کرد.

در یک تصمیم غافلگیرکننده، دادگاه حکم داد که حتی در صورت درخواست تجدیدنظر، او در زندان باقی خواهد ماند. همچنین مشخص کرد که تاریخ صدور حکم دیرتر خواهد بود و به این ترتیب، این مرد ۷۰ ساله را از تحقیر بیرون بردنش با دستبند از دادگاه، نجات داد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

سارکوزی میگوید : من از مردم فرانسه - چه به من رأی داده باشند چه نداده باشند، چه از من حمایت کرده باشند چه نکرده باشند - می‌خواهم که بفهمند چه اتفاقی افتاده است. او در واکنش به این حکم گفت: «نفرت واقعاً هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد.»

iraq.jpgالعربی الجدید از تلاش واشینگتن برای «قطع کامل» روابط بغداد و تهران خبر داد

ایران اینترنشنال - روزنامه العربی الجدید به نقل از سه مقام دولت عراق گزارش داد آمریکا در هفته‌های اخیر با استفاده از «ابزارهای فشار غیرعلنی» کوشیده است دولت عراق را به «قطع کامل» روابط با جمهوری اسلامی وادار کند.

العربی الجدید نوشت فشارهای دولت ایالات متحده تنها به مساله گروه‌های مسلح و تسلیحات آن‌ها محدود نمی‌شود، بلکه اصلاحات در دستگاه قضایی و بخش مالی عراق را نیز در بر می‌گیرد تا این کشور بتواند «استقلال بیشتری از نفوذ گروه‌های نزدیک به حکومت ایران» به دست آورد.

یک دیپلمات عراقی که به‌تازگی و پس از پایان ماموریتش در اروپا به بغداد بازگشته، به این روزنامه گفت: «واشینگتن خواستار برگزاری جلسات محاکمه در داخل عراق برای رهبران گروه‌ها و شخصیت‌هایی است که به ارتکاب جنایات علیه بشریت و نقض حقوق بشر متهم شده‌اند.»

طبق این گزارش، ائتلاف «چارچوب هماهنگی» که هم‌پیمان تهران محسوب می‌شود، نسبت به اقدامات و تصمیمات احتمالی آمریکا به‌شدت ابراز نگرانی کرده و این تحرکات را «چراغ سبزی به اسرائیل برای هدف قرار دادن گروه‌ها، افراد و نهادهای وابسته به آن در داخل عراق» می‌داند.

چارچوب هماهنگی ائتلافی سیاسی در عراق است که عمدتا حزب‌ها و گروه‌های شیعی نزدیک به جمهوری اسلامی را گرد هم آورده است.

در ماه‌های گذشته، اقدام دولت محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر عراق، در ارائه لایحه‌ای به پارلمان این کشور برای تثبیت جایگاه حشد شعبی، گروه مسلح متحد تهران، در ساختار امنیتی عراق خبرساز شد و واکنش‌های مختلفی را برانگیخت.

در پی فشارهای فزاینده آمریکا و شماری دیگر از کشورها، دولت عراق سرانجام پنجم شهریور این لایحه جنجالی را از پارلمان پس گرفت.

تحولات عراق در سایه رویارویی تهران و غرب

روزنامه المدی عراقی گزارش داد هیات اعزامی از بغداد برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، از جریان‌های نزدیک به جمهوری اسلامی تشکیل شده است.

در همین حال، عدنان الزرفی، نماینده پارلمان عراق، خبر داد سفارت آمریکا در بغداد و سفارت عراق در واشینگتن «عملا فعالیتی ندارند» و آمریکا از دولت عراق خواسته «مانع مشارکت گروه‌های مسلح» در انتخابات آتی این کشور شود.

فوتبال ۳۶۰ ویدیویی از ورزشگاه قلعه حسن‌خان، محل بازی پرسپولیس - ملوان منتشر کرده که نشان می‌دهد چمن ورزشگاه فقط نیم ساعت پس از شروع بازی، تخریب شده است. ویدیوهای دیگری که پیش از شروع بازی منتشر شده بود هم حکایت از وضعیت نامناسب استادیوم میزبان پرسپولیس و استقلال دارد.

عشق من بود حسن نصرالله

| No Comments

hkh.jpg

هادی خرسندی - خبرنامه گویا

در همدلی با رهبر آدمکشان و شکنجه گر زندانیان و ساچمه زن چشم جوانان و ساقط کننده هواپیمای اوکراین و جیب بر مستضعفان و فاتحه خوان شهیدان که سوز سنوار و هنیه بر دل و جای دگر دارد و هنوز داغ حسن نصرالّله در جان تازه میکند و در سالمرگ او از آن ثروت بجا مانده حرف میزند تا رئیس جمهور آمریکا را بترساند!

***

عشق من بود حسن نصرالّله
اهل فن بود حسن نصرالّله

شیعه ای بود ز سادات حسین
سید حسن بود حسن نصرالّله

وهم نابودی اسرائیلش
مثل من بود حسن نصرالّله

غمخور غزّه ئیان مثل خودم
مثلاً بود حسن نصرالّله

دائماً پول ز من میطلبید
تیغزن بود حسن نصرالّله

فحش میداد به تأخیر دلار
بددهن بود حسن نصرالّله

پشت او بود به حزب الّله و
قلتشن بود حسن نصرالّله

صحبت از صلح و عدالت میکرد
خوش سخن بود حسن نصرالّله

با طمأنینه قدم برمیداشت
پنگوئَن بود حسن نصرالله

همچنین حامی انصارالله
در یمن بود حسن نصرالله

محو اسلام شده، همره من
بی وطن بود حسن نصرالله

به موازات خودم تا اینجاش
در لجن بود حسن نصرالله

جان من بود هماره که مرا
توی تن بود حسن نصرالله

من سر محور ذلّت بودم
چون بدن بود حسن نصرالله

من عرقگیر اگر بودم او
پیرهن بود حسن نصرالله

یا اگر از حلبی بودم من
از چدن بود حسن نصرالله

من اگر بلبل محور بودم
خود چمن بود حسن نصرالله

غلطی گفتم، من بودم زاغ
چون زغن بود حسن نصرالله

عاقبت زیر سه تُن آجر و خشت
بی کفن بود حسن نصرالله

اَسوه راه مسلمانی شد
رفت و همدوش سلیمانی شد
--------------

۲ مهر ۱۴۰۴

fr.jpgفرزانه روستایی

خامنه ای بار دیگر از پناهگاهی که کسی نمی داند کجاست حرف های تکراری زد و تو گویی او رهبر یک جمهوری اسلامی در مریخ است.

شرایط به قدری مبهم و خطرناک است که می شود احتمال داد این رمال ها و شاید جن گیرها هستند که رهبر جمهوری اسلامی را می رانند و به او فرمان اصرار بر اتمی غنی سازی می دهند. اما وقتی آغاز تنش در روابط ترامپ و روسیه را می بینیم به این نتیجه صریح و شفاف می رسیم که روسها در پاسخ به تغییر مواضع ترامپ دارند از کشور ایران یک باتلاق زیر پای آمریکا و اتحادیه اروپا درست می کنند. یعنی اگر قرار است ترامپ به دفاع تمام عیار از اکراین بپردازد و روسها را تهدید کند پوتین هم در عوض افسار خامنه ای را کشیده و جلوی کاخ سفید می بندد.

اما شاید خطرناک ترین بخش صحبت خامنه ای دفاع صریح از غنی سازی ۶۰٪ است که هیچ توجیه منطقی و کاربردی برای ایران ندارد. جز اینکه رهبر جهان اسلام باز هم دروغ می گوید و برای بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده خوابها دیده است. اما این خواب می تواند با حملات بسیار سنگین و شاید خاص تلافی شود. کم نیستند کارشناسانی که معتقدند مراکز هسته ای ایران نابود نشده و فقط از کار افتاده اند و خسارت دیده اند. نمی دانیم مقام های امنیتی دولت ترامپ این ارزیابی را قبول ندارند یا اینکه در مورد آن سکوت کرده اند تا بعد و در حملات بعدی آن را جبران کنند.

اگر مواد اتمی ایران پیدا نشوند و آژانس به آنها دسترسی نداشته باشد و همچنان به صورت یک تهدید باقی بمانند آنگاه تنها راه حل قضیه، نابودی آنها با کاربرد سلاح های اتمی تاکتیکی خواهد بود که احتمالا می توانند به سالن های غنی سازی در اعماق زمین نفوذ کنند، اما از خود آلودگی جدی رادیواکتیو هم باقی می گذارند.

mehregan.jpgمهر در برابر قهر، از جشن‌های خرافی تا مهرگان باستان، واکاوی تاریخی ـ اجتماعی هجوم فرهنگی بر ایران

دیباچه:

ایران را اگر به درختی تناور مانند کنیم، ریشه‌هایش در ژرفای تاریخ است و شاخه‌هایش بر آسمان. هرچند بارها بادهای تند از بیابان برخاستند و آتش در خرمنش زدند، این درخت همچنان پابرجاست؛ گاه زخمی، گاه خمیده، ولی هرگز بریده نشد.

آن روز که تازیان بر این ملک تاختند، نه تنها تیغ بر پیکر فر و شکوه ایران زدند، که بر جان فرهنگ نیز تاختند.

کتابخانه‌ها را سوزاندند، آیین‌های شادمانی را به حاشیه راندند، و مردمان را به خاموشی کشاندند.دکتر زرین‌کوب در دو قرن سکوت میفرماید:

«ایران نه تنها سلطنت خویش را باخت، که زبان و فرهنگش نیز در پرده سکوت فرو رفت.»

و امروز، در روزگار ما، پس از گذشت چهارده سده، همان قهر بازگشته است؛ نه در هیئت لشکر بیگانه، که در چهره حکومتی خودی‌نما که چهل‌وهفت سال است همچون دشمنی در لباس دوست، ریشه‌های ایران را می‌سوزاند.

آتش دیروز و آتش امروز

روزی کتاب‌های ما در آتش سوخت و امروز شادی‌هایمان در محاق فراموشی است. در دیروز، آتش بر تیسفون و استخر زدند و در امروز، آتش بر جشن‌های باستانی ما. آنچه آن زمان با شمشیر و آتش کردند، اکنون با منبر و رسانه می‌کنند.

زنده یاد احمدکسروی، آن روشن‌ضمیر بیدارگر، بارها گفت:

«خرافات، بند است بر دست و پای ایرانی؛ اگر نگسلد، رهی به آزادی نخواهد بود.»

و این سخن امروز بیش از هر زمان دیگری بر ما آشکار است.

مهرگان؛ فروغ جاوید ایرانیت

در این میان، مهرگان همچون خورشیدی است که در پاییز برمی‌تابد و بر تاریکی می‌تازد.

• مهر یا میترا، در زبان پارسی، فروغ است و روشنایی؛ دوستی و پیوستگی؛ پیمان و محبت.

• دشمن او دروغ و پیمان‌شکنی است، و آنکه مهر می‌شناسد، با کینه و نامهربانی بیگانه است.

• فلسفه مهرگان آن بود که مردمان شش روز به شکرگزاری از خداوند پردازند و به یاد آورند که نعمت‌های بی‌پایان او سزاوار سپاس است.

در آن روزها، نیاکان ما سفره‌ها می‌گستردند؛ با انار و انگور و بادام و خشکبار، با شراب ناب و خوراکی‌های رنگین. جامه‌های نو می‌پوشیدند، آتش می‌افروختند، و شادی و مهربانی را میان خود استوار می‌کردند. هر کس بر دیگری لبخندی می‌بخشید و پیمانی نو با راستی و مهر می‌بست.

بیهقی اگر می‌نوشت، می‌گفت: «چنان روزگاری بود که دل‌ها به شادی روشن می‌شد و خانه‌ها از فروغ مهر پر می‌گشت.»

biniaz.jpg🌐 در این وانفسای روزگار با چاشنیِ تلخِ گرانیِ دلار ؛ بالا رفتن سکه ؛ سیر صعودی طلا و تورم کمر شکن و دنیایی از ناامیدی و یاس در این جامعه ی کوفتی و عصبانی ؛ چه کسی جز ساکنان همان روستای شین آباد و خانواده هایی که سراسیمه برای نجات جان‌بچه هایشان در یکی از روستاهای شهر پیرانشهر دوان دوان خود را به مدرسه رساندند ؛ واقعه ی آن روز شوم را به یاد دارند و هنوز پس از این همه سال فراموشش نکرده اند. چه کسی هنوز صورت سوخته با پوست های جمع شده ی دخترانِ کوچک دانش آموز را به یاد دارد که با آتش گرفتن بخاری نفتی تا آمدند از کلاس بگریزند حادثه یقه هایشان را گرفت و جان و تن شان را با آتش سوزاند. چه کسی روز چهارشنبه ساعت ۸ و نیم صبح در روز پانزدهم آذر ماه سال ۱۳۹۱ را به خاطر دارد که ۲۹ دختر معصوم کوچک در آتش سوختند و دو نفر از هم کلاسی هایشان بر اثر جراحاتِ شدید آتش جان باختند. دخترانی که بارها زیر تیغ جراحی رفتند. بیهوش شدند. درد کشیدند. و هنوز مداوا نشده اند و جای سوختگی ها در تن شان به شدت آزارشان می دهد.

🌐 دخترانِ رنج کشیده ی شین آبادی که سوخته از آتش بی تدبیری مسئولان شدند ؛ هنوز تمام تن شان می سوزد. نه از آتش. که از وعده های تو خالی کسانی که می گفتند تمام تلاش مان را می کنیم که شما خوب شوید‌. سهمیه دانشگاه بگیرید‌. برای درمان تان کمک حال تان باشیم و حتی برای مداوایتان شما را به خارج از کشور بفرستیم. سهمیه ی کنکور بگیرید و وارد دانشگاه شوید. هر چند گفتند باد هوا بود‌. شین آبادی های سوخته بعدها فهمیدند که با چه شیادانی طرف اند. نه قول هایشان قول بود و نه حرف هایشان حرف. این همه سال گذشت و دختران روستای شین آباد حالا برای خود کسی شده اند‌. چهره و ظاهرشان سوخته اما همچنان به زندگی متصل اند و دارند تلاش می کنند تا خودشان راهی برای نجات از رنج هایشان بیابند. وکیل دانش‌ آموزان شین‌ آبادی ماجرای تفاضل دیه ی سیران و عسرین دو دختر فوت شده ی این حادثه را این طور روایت می کند که گفته بود داستان پرداخت این دیه تا سال ۹۶ ادامه داشت و اولیای دو دختر فوت‌ شده نامه‌ای به حسن روحانی رئیس‌ جمهور وقت نوشتند که هنوز علی‌ رغم وعده‌های داده‌ شده تاکنون نصف دیه بچه هایشان که فوت‌ شده پرداخت نشده است.

🌐 دخترانی که بعد از وقوع حادثه آتش‌ سوزی در مدرسه ؛ صدمات روحی و روانی بسیاری دیدند و مسیر زندگی شان به کل تغییر کرد. دخترانی که هر بار تصویر سوخته ی صورت هایشان را در آیینه می دیدند می گریستند و اندوه تمام وجودشان را پر می کرد. به‌ طوری‌ که چهار نفر از آنها اقدام به خودکشی کردند. دخترانی که در گذر زمان بزرگ و بزرگ تر شدند و قد کشیدند و هم زمان غم ها و رنج هایشان هم با آنها قد کشید. اقدامات درمانی شان درست و به موقع انجام نشد و هرگز به چیزی که به آنها وعده داده شده بود نرسیدند. حتی سهمیه ی کنکور را هم از آنها دریغ کردند. هم چنان که واقعه ی مرگ بار قطار نیشابور فراموش شد‌. حادثه ی کشتی سانچی از یاد رفت. اتفاق تلخ اسکله ی بندر شهید رجایی در بندر عباس از حافظه ها پاک شد و بسیاری دیگر از وقایع و رخدادها در ضمیر شلوغ آدمها در این موطنِ بی وفا خط خورد اتفاق وحشتناک روستای شین آباد هم از یادهای به هم ریخته دور شد و امروز کمتر کسی ست که بداند در روز چهارشنبه ی پانزدهم آذر در شین آبادِ پیرانشهر برای دختران کوچکِ دانش آموز چه اتفاقی افتاد.

abdi.jpg🔘یکی از اقدامات قوه قضاییه در پرونده‌های قتل عمد که منجر به صدور رأی قصاص می‌شود، کوشش برای کسب رضایت از خانواده مقتول است. این اقدامی پسندیده است. البته تا آنجا که می‌دانیم شیوه‌های خطرناک دیگری هم در این زمینه وجود دارد که سر و صدای آن در نمی‌آید، بویژه هنگامی که دوستان و همراهان قاتل، اهل خشونت و تهدید باشند، که علی‌رغم میل خانواده مقتول، می‌توانند رضایت آنان را کسب نموده و حق قصاص را با تهدید و ارعاب ساقط کنند، بدون اینکه ردی از خود بجا بگذارند.

🔘برخی هم که پول دارند می‌توانند از این طریق رضایت بگیرند. ولی عده‌ای هستند که چندان رغبتی به قصاص ندارند، ولی نه گرفتن خون‌بها را درست می‌دانند و نه آزادی قاتل را پس از چند سال محدود زندان شدن. آنان که رضایت می‌گیرند، می‌توانند به سرعت مرخصی بیایند و با گذشت نیمی از حکم خودشان می‌توانند آزادی مشروط یا عفو بگیرند و این برای خانواده مقتول پذیرفتنی نیست، بویژه قتل‌هایی که بسیار ناجوانمردانه و جنایتکارانه بوده است.

🔘مشکل اینجاست که زندان کردن چنین قاتلانی برای مدت محدود، نه فقط بازدارندگی ندارد، بلکه مهم‌تر از آن خلاف انتظارات و وجدان اجتماعی و بازماندگان مقتول است. راه‌حل چیست؟ به طور قطع اصلاح قانون مهمترین راه است. دو اصلاح پیشنهاد می‌شود. اصلاحاتی که هیچ مغایرتی هم با قانون کنونی و شرع نداشته باشد.

تاجیکستان، رضا فرمند

| No Comments

Reza_Farmand_2.jpg

در تاجیکستان
طنین چنگ و آواز رودکی
در سپیده‌دمان شعر فارسی
رساتر شنیده می‌شود
:
در تاجیکستان
نوروز، بوی سرآغاز می‌دهد
بوی جشن‌های باستانی
بوی زرتشت و آتشکده
اینجا دوشیزگان و شعله‌های آتش نوروزی
هماهنگ دست می‌افشانند
زنان، زودتر از پگاه برمی‌خیزند
و دیگ‌های سَمَنک را برای نوروز آماده می‌کنند
:
کوهستان‌های آسمان‌سای این سرزمین
بام بلند جهان است
جهانگردان، سکوت‌ کوهساران‌
و غرّش رودخانه‌های‌اش را می‌جویند
و در برابر دریاچه‌های فیروزه‌فام‌اش
ستایشگرانه درنگ می‌کنند

:

مرد بی‌نوای تاجیک
وقتِ خانوادگی‌اش را در دوردست‌ها
در بازارهای کار روسیه می‌فروشد
:
زن تاجیک
همچنان در هفت بندِ معناهای دینی دیرینه است
زبان‌اش به چالش خدا و خدامردان نمی‌چرخد
تن استخوانی و رنجورش
برای زندگی جان‌بخش، برای آسایش آه می‌کشد
و این‌همه نارسایی را
نه جامه‌های نگارین و خوشرنگ،
نه ابروان پیوسته،
و نه عروس نوروز شدن در ارابه‌ی گل‌آذین
می‌‌تواند بپوشاند
:
تاجیکستان
از چنگال امپریالیسم رفقا جان بدر بُرده است
جای دندان‌های اژدهای سرخ
هنوز بر زندگی کوفته
و بر زبان تاجیکی دیده می‌شود
:
رفقای خلقی
الفبای روسی را به زبان تاجیکی پوشانده‌اند
عایقی‌ که مردم را از گنجینه‌های نوشتاری‌
و از جهان فارسی زبانان جدا کرده است
:
در شهر دوشنبه
در بازار زیبای مهرگان
فروشندگان به عبث می‌کوشند
تا با جهانگردان روسی سخن گویند
:
پس از رهاییِ ملی
تاجیکستان
نام‌های‌اش را از رفقای جهان‌گشا پس می‌گیرد
در دوشنبه، رودکی نام‌اش را
از بلوار لنین پس گرفته است
و در رشته‌ کوه‌های پامیر
امیر سامانی‌ نام‌اش را
از بلندترین قله‌ی استالین
:
تاجیکستان
پاره‌ای از جهان اهورایی
پاره‌ای ازجان و تن ایران‌شهر
در آسیای میانه است
:
دوشنبه، اوت ۲۰۲۵
:
رضا فرمند

:

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

رییس جمهور آمریکا دونالد ترامپ در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل، این نهاد را به فساد و ناکارآمدی متهم کرد و گفت سازمان ملل بیشتر به «کلمات خالی» بسنده می‌کند و قادر به پایان دادن به جنگ‌ها و بحران‌های جهانی نیست. او همچنین عملکرد این سازمان را به‌ شدت زیر سؤال برد و تأکید کرد که ظرفیت‌های آن هرگز بالفعل نشده‌اند.

سخنان ترامپ با واکنش‌های گوناگونی همراه شد: دبیرکل سازمان ملل بر اهمیت نقش آمریکا تأکید کرد، اروپایی‌ها با احتیاط انتقاد کردند و رسانه‌ها مواضع ترامپ را تند و بی‌سابقه خواندند. اما پرسش کلیدی این است که با وجود مقاومت‌های ساختاری و سیاسی، چه آینده‌ای می‌توان برای سازمان ملل تصور کرد؟

واقعیت این است که انتقاد ترامپ بی‌پایه نیست. سازمان ملل در سال‌های اخیر در برابر بحران‌های بزرگی مانند جنگ اوکراین، بحران غزه، تغییرات اقلیمی و مهاجرت‌های گسترده، عملاً ناکارآمد عمل کرده است. بوروکراسی سنگین، فساد مالی و اداری، و نظام حق وتو در شورای امنیت باعث شده تصمیم‌گیری‌ها یا به تأخیر بیفتد یا اساساً غیرممکن شود. اما مانع تنها به وتوی قدرت‌های بزرگ محدود نمی‌شود؛ برخی کشورها با اندازه و نفوذ کمتر نیز به‌ دلیل ماهیت ایدئولوژیک یا منافع خاص، عمداً از ساز و کار سازمان ملل برای پیشبرد سیاست‌های یکسویه‌ی خود استفاده می‌کنند و در ایجاد بن‌بست سهیم هستند. این ترکیب منافع متضاد، سازمان ملل را از نهادی اجرایی به یک تریبون تبلیغاتی بدل کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

با این حال، تفاوت میان طرح مسئله و ارائه‌ی راه‌ حل اساسی است. ترامپ صرفاً ناکارآمدی را برجسته کرد اما راهکار سازنده‌ای برای اصلاح پیشنهاد نداد. چنین رویکردی خطر آن را دارد که بجای اصلاح، به تضعیف هرچه بیشتر نظم بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی بیانجامد. در نقطه مقابل، ورود فناوری‌های نوین، به‌ ویژه هوش مصنوعی، می‌تواند امکاناتی تازه برای تحول این نهاد فراهم کند.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

سخنرانی اخیر علی خامنه و اصرار بر فرار به جلو به عنوان تنها گزینه بقای حاکمیت ولایی بار دیگر نشان داد که حاکمیت ولایی قادر به تصمیم‌گیری اساسی برای خروج از بحرانهای انبوه انباشته اش نیست. این البته شگفت آور نیست، چه سرشت و ساختار رژیم ولایی این امر را به آن دیکته می کند. توضیح اینکه راهی را که دمکراسی ها برای بقای خود برگزیده اند، دگرگونی مداوم و جابجایی مقامات و انطباق ساختار حاکمیت با نیازهای شهروندان است. رژیم ولایی اما با تکیه بر انگاره های فقه ولایی و ساختار متصلب فاقد این نیروی پویای دیگرگونی مداوم و انطباق با نیازهاست. بدیدن ترتیب دسترسی آن به منابع سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی محدود شده و به بیماری ناکارآمدی در عرصه تصمیم گیری بخصوص تصمیم گیری در شرایط بحرانی دچار میشود.

در همین راستا، در ادبیات علوم سیاسی، یکی از پرسش‌های اصلی درباره رژیم‌های اقتدارگرا، چرایی ناتوانی آنان در اتخاذ تصمیم‌های به‌موقع و کارآمد در شرایط بحرانی است. رژیم ولایی ایران، به‌ویژه در دوران رهبری علی خامنه‌ای، نمونه بارزی از این معضل است. این یادداشت تلاش دارد با بهره‌گیری از تئوری پولی‌هوریستیک (Poliheuristic Theory) نشان دهد که چگونه فرایند تصمیم‌گیری در این رژیم به شکل سیستماتیک دچار فلج تصمیم‌گیری می‌شود و چه پیامدهایی برای حکمرانی، اقتصاد و ثبات سیاسی به همراه دارد.

2. چارچوب نظری: تئوری پولی‌هوریستیک

تئوری پولی‌هوریستیک بیان می‌کند که رهبران در شرایط پیچیده، برای ساده‌سازی فرایند تصمیم‌گیری از چندین میانبر ذهنی (Heuristics) استفاده می‌کنند. این رویکرد در دو مرحله رخ می‌دهد:

مرحله حذف غیرجبران‌پذیر (Non-compensatory Stage): رهبر ابتدا گزینه‌هایی را کنار می‌گذارد که می‌تواند تهدیدی حیاتی برای بقا یا مشروعیت سیاسی او باشد.

مرحله انتخاب جبرانی (Compensatory Stage): از میان گزینه‌های باقی‌مانده، انتخاب بر اساس موازنه هزینه-فایده انجام می‌گیرد.

در رژیم ولایی، خامنه‌ای در مرحله اول همواره گزینه‌هایی را حذف می‌کند که به معنای کاهش مشروعیت دینی، سیاسی یا از دست دادن کنترل منابع قدرت باشد. بدین ترتیب، دامنه انتخاب‌ها به‌شدت محدود می‌شود و رهبر در عمل میان گزینه‌های ناکارآمد گرفتار می‌شود. انتخاب هرکدام از این گزینه ها به معنای هزینه های کلان برای جامعه ایران است.

3. مکانیسم ناتوانی تصمیم‌گیری در رژیم ولایی

3.1 حذف گزینه‌های پرخطر

خامنه‌ای هیچ‌گاه حاضر نیست گزینه‌هایی مانند اصلاحات ساختاری سیاسی- اقتصادی، تنش‌زدایی واقعی در روابط خارجی یا واگذاری بخشی از قدرت به نهادهای مستقل را بپذیرد. این گزینه‌ها از همان ابتدا حذف می‌شوند زیرا خطر تضعیف بقای نظام و اقتدار شخصی را به همراه دارند.

3.2 محدودیت گزینه‌های باقی‌مانده

گزینه‌های باقی‌مانده معمولاً به تکرار سیاست‌های گذشته (مثل تکیه بر سرکوب داخلی، مانور تبلیغاتی، یا سیاست خارجی ماجراجویانه) محدود می‌شوند که نه تنها بحران را حل نمی‌کنند بلکه به تعمیق آن دامن می‌زنند.

3.3 فلج تصمیم‌گیری

این روند به شکل‌گیری فلج تصمیم‌گیری (Decision-making paralysis) منجر می‌شود؛ یعنی رژیم به جای اتخاذ تصمیم قاطع، یا تصمیم را به تأخیر می‌اندازد یا به سیاست‌های نیم‌بند و متناقض روی می‌آورد.

4. نشانه‌های ناتوانی تصمیم‌گیری در ایران

اقتصاد: ناتوانی در اصلاح ساختار بودجه و وابستگی مزمن به نفت.

سیاست خارجی: بلاتکلیفی میان تنش‌زدایی با غرب یا ادامه ستیزه‌جویی منطقه‌ای.

اجتماع: سرکوب مداوم به جای گفت‌وگو با جامعه مدنی و پذیرش اصلاحات.

بحران‌های ناگهانی: تأخیر در واکنش به حوادثی مانند سقوط هواپیمای اوکراینی یا اعتراضات مردمی، که باعث از دست رفتن سرمایه اجتماعی شد.

5. پیامدهای ناتوانی تصمیم‌گیری

5.1 پیامدهای اقتصادی

تعمیق رکود و تورم ناشی از نبود سیاست‌گذاری شفاف.

فرار سرمایه و نخبگان به دلیل عدم قطعیت در سیاست‌های کلان.

شاهکار جدید امیرحسین ثابتی

| No Comments

میرحسین ثابتی که با رأی سه‌درصدی نماینده شده گفت: ما باید مثل چین عمل کنیم. تا وقتی مردم انتخاب میکنند اوضاع مملکت درست نمی شود. ایشون معتقدند انتخابات باید به کل حذف شده و مردم از صحنه سیاسی خارج شوند

:::

بالاخره بعد از هزاروصدو هفتاد روز مادرم ناهید شیرپیشه از زندان زنجان آزاد شد و به خانه برگشت. یک اتفاق خوب که نور امید رو در دل خانواده ما روشن کرد. به امید آزادی پدرم منوچهر بختیاری و عموم مهرداد بختیاری از زندان.

شبکه اکس ، تیک آبی حساب سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه را حذف کرد! این شبکه که متعلق به ایلان ماسک است پیشتر نیز تیک محمدجواد ظریف را حذف کرده بود.

tick.jpg

negarchi.jpgدر آستانه تشدید بحران‌ و تعجب های ناتمام

احسان نگارچی

یکی از نگرانی‌های اصلی مردم ایران، عدم انعطاف‌پذیری تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی در مواجهه با تحولات منطقه ،تحریم ها و مذاکرات هسته‌ای است. تصمیم‌ دیروز رهبر جمهوری اسلامی، به‌ویژه در زمینه توقف روند مذاکرات، عملاً نقش «میخ آخر» بر تابوت هرگونه توافق دیپلماتیک را ایفا کرده است. این وضعیت خطر تشدید تنش و ورود به مرحله‌ای شبیه به جنگ اقتصادی را افزایش و جنگ نظامی را با توجه به شرایط و گفته های مکرر مقامات اسرائیل و امریکا ، قریب الوقوع می نماید.

مکانیزم ماشه؛ تحریم به مثابه جنگ تمام‌عیار

با فعال‌سازی مکانیزم ماشه، حدود ۲۰۰ دولت موظف به اجرای بندهای آن خواهند شد. چنین شرایطی تحریم‌هایی فراگیر و الزام‌آور را به ایران تحمیل می‌کند که عملاً چیزی کمتر از یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی نخواهد بود. در این سناریو، علاوه بر مشکلات متعدد ، مسائل حیاتی مانند آب، برق و گاز نیز تحت فشار بیشتر قرار خواهند گرفت؛ مشکلاتی که در تحریم‌های پیشین سابقه نداشته است .
اما آیا منتقدین داخلی ،به خصوص از طیف اصلاح طلب ،حاضرند مستقیما،خامنه ای را نقد کنند و جلوی جنگ و تحریم بیشتر رابگیرند یا اینکه دوباره از ترس نقد آقاشان به پهلوی حمله ور می شوند تا دل آقا شاد شود ؟

تغییر آرایش ژئوپلیتیک جهانی و کلاهی که پشم نداشت

تحولات اخیر در سیاست‌های غرب و ناتو نشان می‌دهد که آنها خود را برای رویارویی گسترده تر و مستقیم با روسیه آماده می کنند و لحن تند رهبران غربی ،به ویژه ترامپ علیه روسیه از نشانه های آشکار آن است.

تجربه سه سال اخیر نشان داد که روسیه توان نظامی و عملیاتی محدودی دارد و غربی‌ها نیز این ضعف را به خوبی درک کرده‌اند.

غربی ها خیلی وقت است که نیروی هوایی روسها را از کار انداخته و پدافند هوایی شان را تحقیر کرده اند .
از سوی دیگر شرکت‌های بزرگ جهانی در حال کاهش تمرکز سرمایه‌گذاری در چین و انتقال تدریجی منابع به هند و جنوب شرق آسیا هستند.

این تغییرات نشان می‌دهد که توازن قدرت در جهان در حال بازآرایی است و جمهوری اسلامی در صورت بی‌توجهی و عدم درک صحیح این روندها، به‌طور اجتناب‌ناپذیر و طبق شواهد میدانی ،خیلی زودتر از روسها باید،بار سفر ببندد ،مگر اینکه شرایط غرب را بپذیرد وفضای سیاسی را در داخل باز کند که البته بسیار بعید است .

خطر تشدید بحران هسته‌ای

امروز رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، گفته است ، جمهوری اسلامی تنها چند هفته با غنی‌سازی اورانیوم در سطح ۹۰ درصد فاصله دارد.
گفته های رافائل گروسی در این روزها و شرایط ،با چنین ارزیابی ،نشانه های یک درگیری دیگر و توجیه حقوقی جنگی جدید است،اما آیا گوش شنوایی در پاستور هست؟ آیا آنها خواهند فهمید ،دستاویز و هیزم کافی برای آتش جنگ مجدد اسرائیل و امریکا فراهم شده است ؟!

بخش تعجب‌آور و پرسش‌برانگیز؛
چرا آقای پهلوی هدف حملات شد؟

در جریان جنگ دوازده‌روزه، برخی نیروها مدعی شدند که آقای رضا پهلوی در آتش جنگ دمیده و او را از عوامل بحران معرفی کردند.

این ادعا برای من و بسیاری تعجب‌آور بود، چرا که ارتباطی میان او و جنگ قابل مشاهده نبود.

خوشبختانه مردم هم در فضای مجازی این حملات را به تمسخر گرفتند و نقشه ی بعضی نگرفت

بی‌عملی بیانیه‌نویسان

تعجب دیگر در این است که چرا جریان‌های منتقد نظام از همین امروز دست به قلم نمی‌شوند و به‌طور صریح جمهوری اسلامی را به‌خاطر انتخاب جنگ و تنش مورد نقد قرار نمی‌دهند.

این سکوت امروز یا تأخیر در واکنش، می‌تواند در آینده به معنای همراهی غیرمستقیم با بحران‌آفرینی و جنگ، تعبیر شود و می توان ایشان را به شیطنت متهم،نمود ،چون الان وقت بیانیه نویسی ست ،نه فردا!

eilat.jpgارتش اسرائیل روز چهارشنبه از حمله پهپادی از سوی یمن به شهر ایلات در جنوب اسرائیل خبر داد. سازمان امداد «ماگن دیوید آدوم» اعلام کرد در محل حادثه در نزدیکی یک هتل چند نفر مجروح شده‌اند.

«همزمان، رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند که در این حمله دست‌کم ۲۰ نفر زخمی شده‌اند (حال دو نفر وخیم است). آن‌ها افزودند که دو موشک رهگیر شلیک شد اما نتوانست پهپاد را هدف قرار دهد.»

کانال ۱۲ اسرائیل اعلام کرد مقام‌های سامانه پدافند هوایی در حال بررسی علت شکست تلاش‌های رهگیری با سامانه «گنبد آهنین» هستند.


***

macronPez.jpgمکرون: به پزشکیان گفتم گروگان‌های فرانسوی را فورا آزاد کند

مکرون، پس از دیدار با مسعود پزشکیان، پیامی را در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد و نوشت ایران تنها چند ساعت برای پاسخ دادن به درخواست‌های اروپایی برای جلوگیری از بازگشت تحریم‌ها فرصت دارد.

رئیس‌جمهور فرانسه در این پیام تاکید کرده است که ایران «هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد» و بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران از طریق مکانیسم ماشه با همکاری آلمان و بریتانیا، در واکنش به عدم پایبندی ایران به تعهدات هسته‌ای‌اش انجام شده است.

مکرون همچنین گفت: «در دیدار با پزشکیان تاکید کردم سسیل کولر، ژاک پاریس، و لنارت مونترلوس، گروگان‌های دولتی که به‌صورت خودسرانه در ایران تحت شرایط غیرانسانی بازداشت شده‌اند، باید فورا آزاد شوند.» او تاکید کرد که فرانسه هرگز فرزندان خود را رها نمی‌کند.

:::

ایران وایر - امانوئل مکرون، رییس‌جمهور فرانسه، و مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور ایران، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در مقر این نهاد در نیویورک دیدار کردند. این ملاقات کمی پس از سخنرانی تند پزشکیان علیه طرف‌های اروپایی مذاکرات هسته‌ای انجام شد.

پزشکیان در سخنرانی خود سه کشور اروپایی را متهم کرد با سوءاستفاده از اختیاراتشان و با «دستور آمریکا» با «فشار و قلدری» کوشیده‌اند تحریم‌های سازمان ملل را بازگردانند.

او گفت: «هفته گذشته، سه کشور اروپایی، پس از آن‌که نتوانستند با بدعهدی ۱۰ ساله و به دنبال آن با حمایت از تجاوز نظامی مردم سربلند ایران را به زانو دربیاورند، به دستور ایالات متحده با فشار، قلدری، تحمیل و سوءاستفاده آشکار کوشیدند قطعنامه‌های لغو شده شورای امنیت علیه ایران را بازگردانند.»

در صورت عدم توافق، تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران از ساعت‌های اولیه روز یکشنبه به وقت تهران، پس از ده سال، مجددا اعمال خواهد شد.

امانوئل مکرون، رییس‌جمهوری فرانسه، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل با اشاره به بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل هشدار داد که جمهوری اسلامی تمامی تعهدات هسته‌ای خود را نقض کرده و «ساعات آینده سرنوشت‌ساز خواهد بود.»

او تاکید کرد: «ایران یا باید اقدامی انجام دهد و به مسیر صلح و ثبات بازگردد و اجازه دهد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کار خود را انجام دهد، یا با بازگشت تحریم‌ها روبه‌رو خواهد شد.»

پیش‌تر، وزیر خارجه ایران و وزرای خارجه سه کشور اروپایی در نیویورک دیدار کردند. به گزارش خبرنگاران غربی حاضر در نیویورک، این دیدار بدون پیشرفت خاصی به پایان رسید.

sarafi.jpgیورونیوز - ازارهای مالی در ایران طی مبادلات روز چهارشنبه به سخنرانی دونالد ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل، نطق تلویزیونی علی خامنه‌ای و نشست بی‌نتیجه وزیر خارجه ایران با طرف‌های اروپایی برجام واکنش نشان دادند.

بهای هر دلار آمریکا در معاملات بازار آزاد تهران با رسیدن به مرز ۱۰۸ هزارتومان رکورد تاریخی جدیدی را ثبت کرد.

دلار آمریکا پیشتر، در هفته نخست فروردین گذشته و در پی تشدید تنش دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، برای نخستین بار به بالای ۱۰۰ هزار تومان صعود کرد و تا ۱۰۶ هزار تومان بالا رفت.

نرخ دلار در پی آغاز مذاکرات ایران و آمریکا روند نزولی به خود گرفت و با بروز خوش‌بینی‌ها نسبت به حصول توافق و رفع تحریم‌ها تا مرز ۸۰ هزارتومان پایین آمد. پس از آغاز حمله هوایی اسرائیل به ایران و آغاز جنگ ۱۲ روزه، بهای دلار تا ۹۲ هزار تومان افزایش یافت ولی با رخداد آتش‌بس، این نرخ به کمتر از ۸۷ هزار تومان رسید ولی سپس با تقویت احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه، روند صعودی آن بار دیگر آغاز شد.

در پی اقدام طرف‌های اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه نرخ آزاد دلار اوجِ تازه ۱۰۶ هزار و ۶۰۰ تومانی را در جریان داد و ستدهای روز ۹ شهریور تجربه کرد ولی با طرح گمانه‌زنی‌ها در مورد امکان حصول توافق دیپلماتیک میان ایران و اروپا و به تعویق افتادن موعد بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، این نرخ تا ۹۷ هزار و ۴۰۰ تومان عقب‌نشینی کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

با این حال، گفتگوی روز سه‌شنبه ایران و اروپا در آستانه بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، در حالی در نیویورک «بی‌نتیجه» پایان یافت که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نیز در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل، ایران را بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان عنوان و بر لزوم توقف فعالیت‌های هسته‌ای این کشور تاکید کرد و سخنی هم از تمایل احتمالی کشورش برای مذاکره با ایران و یا حصول توافق هسته‌ای به میان نیاورد.

mixers.jpgآغاز بازسازی مراکز موشکی در ایران در غیاب یک قطعه کلیدی

دویچه وله - ایران بازسازی سایت‌های موشکی که در جنگ ۱۲ روزه هدف اسرائیل قرار گرفتند را آغاز کرده، اما کارشناسان می‌گویند ایران فاقد قطعات بزرگ "میکسر" برای تولید سوخت جامد است و احتمالا به چین برای تامین آن‌ها تکیه می‌کند.

تصاویر ماهواره‌ای که خبرگزاری آسوشیتدپرس آنها را بررسی کرده است، نشان می‌دهد جمهوری اسلامی بازسازی سایت‌های تولید موشک را که در جریان جنگ ۱۲ روزه هدف حملات اسرائیل قرار گرفته بودند آغاز کرده، اما احتمالاً یک مؤلفه کلیدی همچنان مفقود است؛ "میکسرهای بزرگ موردنیاز برای تولید سوخت جامد این سلاح‌ها". این تجهیزات برای اطمینان از اختلاط یکنواخت سوخت موشکی مورد نیاز است.

بازسازی برنامه موشکی برای جمهوری اسلامی حیاتی است، زیرا این کشور معتقد است ممکن است دور جدید جنگ با اسرائیل رخ دهد. موشک‌ها از معدود ابزارهای بازدارندگی نظامی ایران به شمار می‌روند، آنهم پس از آنکه سامانه‌های پدافند هوایی این کشور در جنگ اخیر به شدت آسیب دیدند. تهران بارها تأکید کرده که برنامه موشکی هرگز در هیچ مذاکره‌ای با غرب موضوع بحث نخواهد بود.

تهیه میکسرها از چین

کارشناسان موشکی به آسوشیتدپرس گفته‌اند که به‌دست‌آوردن این میکسرها "از اهداف مهم" تهران است، به‌ویژه در شرایطی که این کشور خود را برای بازگشت احتمالی تحریم‌های سازمان ملل در اواخر ماه سپتامبر آماده می‌کند. این تحریم‌ها هرگونه توسعه برنامه موشکی را شامل خواهد شد.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

دستگاه‌های میکسر که با نام "میکسرهای سیاره‌ای" شناخته می‌شوند، تیغه‌هایی دارند که همانند حرکت سیارات به دور یک نقطه مرکزی می‌چرخند و از این طریق مخلوط‌سازی یکنواخت‌تری نسبت به سایر تجهیزات ایجاد می‌کنند. ایران می‌تواند این قطعات را از چین خریداری کند. همانطور که در گذشته نیز این‌گونه تجهیزات و مواد اولیه سوخت موشکی را از این کشور خریداری کرده است.

سام لیر، پژوهشگر مرکز مطالعات عدم اشاعه جیمز مارتین که سایت‌های موشکی ایران را بررسی کرده است، به آسوشیتدپرس گفت: «اگر آنها بتوانند برخی از اقلام کلیدی مانند میکسرهای سیاره‌ای را دوباره به‌دست آورند، زیرساخت‌ها همچنان آماده هستند و می‌توانند دوباره کار خود را آغاز کنند.»

این در حالیست که هیأت نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل به پرسش‌های مربوط به تلاش این کشور برای بازسازی برنامه موشکی پاسخ نداده است.

اسرائیل سایت‌های موشکی سوخت جامد را هدف قرار داد

موشک‌های سوخت جامد می‌توانند سریع‌تر از موشک‌های سوخت مایع شلیک شوند، چراکه سوخت مایع باید درست پیش از پرتاب بارگذاری شود. این سرعت می‌تواند بین شلیک موشک یا نابودشدن آن در پرتابگر تعیین ‌کننده باشد، موضوعی که در جریان جنگ با اسرائیل رخ داد.

پایگاه‌های تولید موشک سوخت جامد ایران در خجیر و پارچین و دو سایت در نزدیکی تهران و همچنین در شاهرود قرار دارند. حتی پیش از جنگ ۱۲ روزه یعنی در اکتبر ۲۰۲۴ در جریان درگیری‌های میان دو کشور تمام این سایت‌ها هدف حمله اسرائیل قرار گرفتند.

به‌گفته کارشناسان، حملات در طول جنگ ظاهراً با هدف نابودی ساختمان‌هایی انجام شد که میکسرها را در خود جای می‌دادند. سایر سایت‌هایی که هدف قرار گرفتند شامل تأسیساتی بودند که احتمالاً قابلیت ساخت میکسرها را داشتند.

za.jpgاصلاح‌طلبان و یک پرسش بزرگ

احمد زیدآبادی

آیا از این به بعد، سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه به معنای متعارفِ آن، چه در درون ساختار حاکم و چه بیرون از آن، چه در تعریف رادیکال و چه در مفهوم معتدل و یا محافظه‌کارانۀ آن، چه به عنوان یک کنش سیاسی معطوف به کسب قدرت و چه به عنوان یک کنش مدنی و اجتماعی، ممکن و مثمرثمر خواهد بود؟

نمی‌خواهم قضاوت خود را به طور عجولانه در اینجا بیان کنم. اما این پرسش با تمام نیرو و قدرتش در مقابل اصلاح‌طلبان قرار دارد تا پاسخی اقناع‌کننده به آن بدهند. هرگونه پاسخ آری یا نه به این پرسش، صدها پرسش دیگر را به دنبال دارد که پاسخ به آنها یک تحلیل جامع و البته سخت و پیچیده را طلب می‌کند.

:::

یک پرسش بزرگتر

حمید مروت

پ ن: احمد جان! حتما در ولایت کرمان هم ضرب المثل خدا و خرما هست. هم خدا و هم خرما نمیشه، اصلاح طلبان اگر بین خدا (مردم و ایران) و خرما (خامنه‌ای و قدرت) یکی را انتخاب نکنند و دیگری را دور نیندازند، در این برزخ بلاتکلیفی و بی هویتی خواهند ماند.

خلاصه احمد آقا، مساله پیچیده ای نیست، از ماه طلعت هم بپرسی همینو بهت میگه و تو هم از این سرگردانی مزمن در می‌آیی.

pezbanner.jpgایران اینترنشنال - مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی، با حضور در مجمع عمومی سازمان ملل در سخنانی با اشاره به حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای و مقام‌های نظامی جمهوری اسلامی گفت: «آیا کشورهای جهان حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای و مقام‌های سیاسی خود را می‌پسندند؟»

او افزود: «ملت ایران با اتکا به قدرت ایمان و اقتدار ملی، در برابر فشارها سر فرود نمی‌آورد.»

پزشکیان تاکید کرد: «از همه مقام‌های منطقه‌ای و جهانی که در جنگ با ایران همدلی کردند قدردانی می‌کنم.»

او همچنین اسرائیل را متهم کرد که با «کشتار مردم فلسطین و حمله به کشورهای منطقه طرح موهوم اسرائیل بزرگ را دنبال می‌کند.»

او گفت: «ایران قدرتمند را در کنار همسایگانی قدرتمند و با آینده‌ای قوی می‌خواهیم.»

پزشکیان بر لزوم همکاری منطقه‌ای در برابر تهدیدات و توسعه جمعی با سرمایه‌گذاری مشترک در زیرساخت‌ها و منابع و محیط زیست منطقه تاکید کرد و گفت:‌ «هفته گذشته کشورهای اروپایی با بدعهدی و به دستور آمریکا، با فشار و قلدری کوشیدند قطعنامه‌های سازمان ملل را علیه ایران برگردانند.»

پزشکیان گفت: «بازگرداندن تحریم‌های علیه ایران مشروعیت بین‌المللی ندارد و با اقبال جامعه بین‌المللی همراه نخواهد شد.»

او افزود جمهوری اسلامی هرگز به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نبوده است و نخواهد بود.

kham.jpgعلی خامنه‌ای، رهبر ایران روز سه‌شنبه ۲۳ سپتامبر گفت که کشورش اگرچه «تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای ندارد» اما «غنی‌سازی را متوقف نمی‌کند.»

او در سخنانی که از رایو و تلویزیون ایران به صورت زنده پخش شد، به بحث رابطه با آمریکا نیز پرداخت و گفت که مذاکره با آمریکا هیچ‌سودی ندارد و زیان هم دارد.

خامنه‌ای؛ یک سخنرانی ضدملی دیگر

سخنرانی جدید علی خامنه‌ای از مخفیگاه را می‌توان یکی از بدترین و ضدملی‌ترین سخنرانی‌های او توصیف کرد

مرتضی کاظمیان - ایران اینترنشنال

اظهارنظرهای خامنه‌ای در ۳۶ سال گذشته و در مقام رهبر جمهوری اسلامی، نه تنها نسبتی با مطالبات اکثر مردم ایران نداشته، بلکه آشکارا ضد منافع ملی بوده است. سخنرانی جدید حاکم خودکامه اما به دلایل مختلف، و ازجمله بحران‌های اقتصادی و وضع پرتنش با اسرائیل و آمریکا و حتی اروپا، از اظهارنظرهای پیشین او‌ هم بدتر و ضدملی‌تر بود.

اصرار بر تداوم سیاست‌های ضدملی

‌خامنه‌ای در شرایط پساجنگ ۱۲ روزه و در وضعی که اکثریت جامعه زیر فشار تورم و گرانی فزاینده کالاهای اساسی و مشکلات اقتصادی، چشم‌انتظار و خواستار تغییرات بنیادی در نظام حکمرانی و به‌ویژه سیاست خارجی است، به تاکید از «بن‌بست» در مذاکرات اتمی با آمریکا گفت.

او در فاصله چهار روز تا بازگشت تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران و هم‌زمان با آغاز مجمع عمومی سازمان ملل متحد، و سفر پزشکیان به نیویورک، آگاهانه هرگونه مذاکره با آمریکا را رد کرد.

خامنه‌ای به این هم اکتفا نکرد؛ او تاکید کرد که غنی‌سازی اورانیوم در ایران ادامه خواهد داشت، بی‌آن‌که بتواند درباره دلیل غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم توجیهی ارائه دهد.

خامنه‌ای همچنین بی‌توجه به حساسیت‌های نه فقط آمریکا، بلکه اروپا بر تولید موشک‌های بالستیک در ایران، از ادامه فعالیت‌های موشکی جمهوری اسلامی گفت؛ تاکیدی معنادار و قطعا حساسیت‌برانگیز برای اروپا، هم‌زمان با تقویت مناسبات تهران با مسکو، و تشدید تنش میان ناتو و روسیه.

پیش از رد هرگونه مذاکره با ایالات متحده و تاکید بر تداوم برنامه‌های اتمی و موشکی، خامنه‌ای در همان ابتدای سخنرانی‌اش، حزب‌الله لبنان را «ثروتی مهم» و «داستان دنباله‌دار» توصیف کرد. پیغامی معنادار به اروپا و آمریکا، که دیکتاتور از تعقیب سیاست‌های ناامن‌ساز خود در منطقه هم دست‌بردار نیست.

تشدید مشکلات معیشتی و تهدید زندگی ایرانیان

خروجی این همه تاکیدات ضدملی خامنه‌ای، چیزی جز مصمم‌شدن‌ سه کشور اروپایی بر نهایی‌سازی فرآیند مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌ها علیه ایران نخواهد بود.

خامنه‌ای در مخفیگاهش بی‌اعتنا به عوارض تحریم‌ها، و ازجمله کاهش شدید منابع ارزی کشور و افول بیشتر ارزش پول ملی، تنها به تعقیب توهمات خود می‌اندیشد و به مصالح ایرانیان و «منافع ملی ایران» بی‌اعتنایی نشان می‌دهد.

روز گذشته مستند «شعر سفر» با حضور بهروز وثوقی، گوگوش و مهناز افشار در آمستردام اکران شد

برای هم قصه‌ی عشق تعریف می‌کردیم ... صحبت‌های مهناز افشار با بهروز وثوقی و گوگوش درباره‌ی سکانس معروف «همسفر»

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

sabeti.jpgامیرحسین ثابتی، مجری سابق شبکه‌ی افق و نماینده‌ی تهران در مجلس در ایکس نوشت:

در اقدامی بی سابقه و همزمان با سفر رئیس جمهور به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل، رهبر معظم انقلاب در یک گفتگوی تلوزیونی خطاب به مردم اعلام کردند که مذاکره با امریکا جایز نیست چون هیچ فایده ای برای کشور ندارد و سراسر ضرر است.

آنچه که من از این مساله برداشت میکنم این است که یکی از علل اصرار ایشان برای اعلام عمومی این موضوع خطاب به مردم، اتمام حجت با تیم مذاکره کننده است تا مانند توافق قاهره و برخی موارد قبلی، "اقدامات خودسرانه" و بدون مجوز را به اسم هماهنگی با رهبری و نظام فاکتور نکنند و کشور را در معرض کارهای انجام شده قرار ندهند. کمااینکه توافق عراقچی با گروسی در قاهره مصوبه شعام (امضای رهبری) را نداشت.

در واقع "پشت بلندگو" گفتن بسیاری از مسائلی که قبلا در جلسات خصوصی گوشزد شده بود، یک علت اصلی دارد؛ حرف و موضع نظام همین است که به صورت عمومی گفته شد. عملکرد دیپلماتها را با همین مواضع بسنجید نه با کدهای پشت پرده، مخدوش و جعلی و هر نوع دیدار احتمالی عراقچی با ویتکاف یا پزشکیان با ترامپ، مصداق اقدام خودسرانه و بدون هماهنگی است.

تجارت کرایه پسر در کشور‌ چین

| No Comments

Ali_Fayaz.jpgاین روزها بحث "مکانیسم ماشه" بسیار داغ شده است و کشورهای درگیر با رژیم جمهوری اسلامی فشارهای خود را بر این رژیم افزایش داده و تهدیدهای خود را به سازمان ملل و شورای امنیت آن نیز کشانده اند. کم تر از پنج روز زمان باقی مانده است تا رژیم ضد ملی و ضد مردمی یا به خواست های این کشورها تن در دهد و بازگشت تحریم ها و حدت و شدت آنها را خنثا سازد و یا با ادامه لج بازی ها و لات بازی های بی پشتوانه، خود را با دردسرهای تازه ای مواجه سازد.

البته از هم اکنون می توان سیاست های دوگانه و همیشه گی رژیم را در برخورد با این موضوع - همچنان که در رابطه با موضوعات دیگر - مشاهده کرد. روشی که از زمان روح الله خمینی تا کنون ادامه داشته است. از یک سوی دستگاه اداری و دولتی - به ویژه "وزارت خارجه" با حیله گری هر چه تمام سعی می کند زبان دیپلماسی را در گفت و گوی با دولت های غربی در پیش بگیرد و با بیاناتی چون:

ffifteen.jpgیورونیوز - به گزارش وبسایت منطقه جنگی (TWZ)، در جریان حملات پهپادی روز ۱۳ آوریل ایران به اسرائيل، خلبانان یک جنگنده اف-۱۵ آمریکایی پس از اتمام موشک‌های هوا به هوای خود تلاش کردند با استفاده از یک بمب هدایت‌شونده یک پهپاد شاهد-۱۳۶ ایرانی را سرنگون کنند، اما ناکام ماندند.

به گزارش این وبسایت، اسکادران ۴۹۴ نیروی هوایی آمریکا که در پایگاه هوایی «لیکن هیت» بریتانیا مسقر است، مدتی پس از حملات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائيل به خاورمیانه اعزام شد و تا ماه مه ۲۰۲۴ در این منطقه حضور داشت. این اسکادران هوایی در حملات موشکی و پهپادی گسترده ایران به اسرائيل در روز ۱۳ آوریل ۲۰۲۴ نقش عمده‌ای در دفاع از اسرائيل ایفا کرد. به گزارش اسوشیتد‌پرس، ایران در این حملات بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد به سوی اسرائيل پرتاب کرد.

بنابر این گزارش، این حملات آن‌چنان گسترده بوده است، که جنگنده‌های آمریکایی مجبور به فرود و تسلیح مجدد و سپس پرواز دوباره شده‌اند.

تیموتی کازی، خلبان نیروی هوایی آمریکا که در آن زمان مدیر عملیات این اسکادران بود، گفت: «از دسامبر ۲۰۲۳ که به منطقه اعزام شدیم، می‌دانستیم که قرار است موشک پرتاب کنیم و دیر یا زود زمانی فرا می‌رسد که بعضی از ما متوجه می‌شوند که هرچه در اختیار داشتند پرتاب کرده‌اند. آن‌وقت باید چه کنند؟ این که خلبانان جوان ما در وضعیتی قرار نگیرند که پیش‌تر درباره‌اش فکر نکرده‌اند یا ریسک آن‌ را نسجیده‌اند، خیلی مهم است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

جنگنده‌های اف-۱۵ توانایی حمل موشک‌های کوتاه‌برد هوا‌به‌هوای «ایم-۹ سایدوایندر» (AIM-9 Sidewinder) و موشک‌های میان‌برد هوابه‌هوای «ایم ۱۲۰ امرام» (AIM-120 AMRAAM) را دارند.

این جنگنده‌ها همچنین می‌توانند طیف گسترده‌ای از مهمات هوا‌به‌زمین از جمله بمب‌های هدایت‌شونده (JDAM) و (LJDAM) را حمل کنند. یک مسلسل «ام۶۱ والکان» (M61 Vulcan) در این جنگنده‌ها تعبیه شده است.

noghrekar.jpgبیش از 4 دهه است که اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج کشور در پیوند با تحولات اجتماعی وحرکت های اعتراضی و جنبش های سیاسی و اجتماعی، هیجانی و مقطعی واکنش نشان داده است.

بیش از 4 دهه است که متعاقبِ هررخداد اعتراضی در داخل کشور، اپوزیسیون خارج کشور در کنار واکنشی عمل کردن، ارزیابی ها و تحلیل های غیرواقعی و مصادره به مطلوب از آنچه در ایران می گذرد، و حتی از خودش، ارائه داده است، ارزیابی ها و تحلیل ها و صدور فرمان هائی که نشان ازغلبۀ بی تعادلی فکری - نظری، شتابزدگی، یک جانبه نگری دارند.

جنبش زن زندگی آزادی نمونه است: در خارج کشورهمزمان با بروز و تلنگر وشوک این جنبش، صدها هزارنفر به حمایت وهمراهی با این جنبش در شهرهای مختلف ِجهان به خیابان ها آمدند. رسانه ها و تشکل های سیاسی و فرهنگی ایرانی نیز سنگ تمام گذاشتند. اما در نخستین سالگشت این جنبش صدها هزار نفر به ده ها هزار نفر، و در دومین و سومین سالگشت این جنبش ده ها هزار نفر به هزاران نفر، و صدها نفر تقلیل یافتند.(1) رسانه ها و تشکل های سیاسی و فرهنگی و تحلیل گران و مُبلغان آتشین هم نَم نَمک شعله های شور و هیجان شان فروکش کرد.

این فقط سرنوشت جنبش زن زندگی آزادی در خارج کشورنبوده است، همین وضعیت را دررابطه با کشتارتابستان سال67، جنبش دانشجویی سال78، قتل های زنجیره ای، جنبش سبز، حرکت اعتراضی آبان 98 هم شاهد بودیم.

ارزیابی ها و تحلیل ها ازتحولات اجتماعی، از ظرفیت و توانایی حرکت های اعتراضی و جنبش ها، به ویژه جنبش زن زندگی آزادی، و آینده این جنبش شتابزده بوده اند. تحلیل ها یی در زمرۀ همان تحلیل هایی که در سال 60-1359 صادر می شد مبنی بر اینکه حکومت اسلامی عمرش فقط "دو ماه" دیگرخواهد بود. در مورد جنبش زن زندگی آزادی حتی گفته و نوشته شد که این خیزش و جنبش نیست انقلاب است، انقلابی که به سرعت دودمان فروپاشیده حکومت اسلامی را برباد خواهد داد. همین نوع تحلیل گران پس از فروکش کردن جنبش مهسا، که ناشی از سرکوب وحشیانه حکومت و ضعف های درونیِ این جنبش بود، بلافاصله برای اینکه از تک و تا نیفتند به جنگ وترامپ ونتانیاهو ودولت اسرائیل دخیل بستند و...

nikrooz.jpgسوگلی چند نفری که شمارشان از انگشتان یک دست فراتر نمی‌رود و دانش سیاسی‌شان، اگر نهایت ارفاق کنیم، در حد کلاس‌های اکابر است. زیر پرچم "فدائیان اکثریت" تنها می‌تواند در سیمای کریه یک جمهوری سرکوب‌گر، جنگ‌طلب و رو به زوال، و اصولاً در هر جایگاه پست و منفور، جلوه‌ای بیابد. برای او اثرگذاری هیچ اهمیتی ندارد؛ آنچه می‌طلبد، صرفاً چرخیدن نامش در محافل است.

به‌گمانم سخن گفتن دربارهٔ فرخ نگهدار از این فراتر رفته که صرفاً گفته شود حرف‌هایش تکرار مواضع پیشین اوست؛ او را باید نمونه‌ای آشکار و نماد زشتی و بی‌اخلاقی سیاسی دانست. او که از درک درست موقعیت سیاسی جمهوری اسلامی عاجز مانده، چنان در سیاست نالایق است و ناشایست عمل می‌کند که هنوز نمی‌داند نمی‌توان بدون ارائه‌ی سند و مدرک، گروهی را طرفدار حمله‌ی یک کشور خارجی به جمهوری اسلامی معرفی کرد. و اگر هم چنین ادعایی دارد، باید صریح و مشخص نام آن گروه را ذکر کند. (تماشا کنید یاوگویی هایش را که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد)

نگهدار در برابر اعمال زشت و ویرانگر حکومت ـ چه در منطقه و جهان و چه نسبت به مردم ایران ـ در بیان حقایق، زبانش خسیس و سخنش در اقتصار است، اما در مقابل، نسبت به جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی و پیش دستی اسرائیل، بنفع جمهوری اسلامی و محکوم کردن اسرائیل درازگویی می کند. برای فرخ نگهدار پنهان کردن بیش از نیمی از واقعیت و شکل‌دادن به سیمایی وارونه اهمیتی ندارد؛ مهم این است که حتا به بدنامی نامش بر زبان باشد.

اگر آن‌گونه که ارسطو در "اخلاق نیکوماخوس" می‌گوید: «سیرت ما نتیجه‌ی اعمال ماست»، در نظر آوریم، آنگاه می‌توان با سنجش اعمال، فضیلت یا رذیلت را شناخت و آنها را از هم تمیز داشت. و فرخ نگهدار، که بیش از نیمی از واقعیت رفتار مخرب جمهوری اسلامی را در یاوه‌گویی‌هایش(پخش شده در سیمای بایکوت شده از سوی مردم ایران) عامدانه بر زبان نمی آورد و نزاع ۴۶ ساله جمهوری اسلامی با اسرائیل را - که می خواهد محو اش کند - لاپوشانی می کند و به جای آن، بدون کمترین وجدان، اسرائیل را یکجانبه به دلیل پیش دستی در جنگ با جمهوری اسلامی محکوم می کند، خود به‌خوبی نشان می‌دهد که سیرت رفتار "سیاسی"اش چیزی جز پلیدی و بی اخلاقی نیست.

آوازِ پاییز، رضا بی شتاب

| No Comments

bishetab.jpg

آوازِ پایش می رسد پاییزِ زیبا

با ساز وُ ضربِ باد وُ برگ وُ ابرِ تنها

گرمایِ چشمانِ من وُ بغضِ غزلها

فکر وُ بیان فوارۀ فصلی فریبا

تابیده غم بر پنجره با چهره اَفرَنگ(1)

خورشیدِ نقاشی شگفت انگیز وُ یکتا

چاووشِ کوچ وُ پچپچ وُ آهنگِ رفتن

هنگامۀ رنگین کمانِ رنگ وُ غوغا

گویی که از این کوچه کولی ها گذشتند

اما به جا جوشیده سبزارنگِ نجوا

بدرودِ گُل با خانه وُ با خاطراتش

از چشمِ چامه می چِکَد اشکی چو دریا

غوغایِ رفتن در سفر با پایِ انکار

اشکِ نهان در سرگذشتِ جان وُ پیدا

در برزنِ آیینه وُ در برکۀ یاد

از عشقِ تو آتش به پا شد جانِ شیدا

رسوایِ تنهایی شدیم آخر کجایی!

یک لحظه آغوشِ تماشایی تو بگشا

طعمِ خوشِ عشق وُ دل وُ دنیایِ دلدار

آمد درختِ خاطرم خاموش وُ گویا

هر برگِ لرزان شد جدا از شاخه گریان

اما امید رویشِ عشق ست وُ خُنیا

می ریزد وُ می بوسد وُ می بویَد آخر

هر برگِ بارانی به تنهایی زمین را...

مشاطۀ شب با شراب آمد به دیدار

گفتا غمت از آنِ من مَی نوشِ رؤیا

گفتم که ای ماهِ قشنگِ نقشه پرداز

زیبایی ات تنهایی ات افسونِ والا

جانم فدایت ای رفیقِ روزگاران

لبخندِ خود گُم کرده ام از سوزِ سرما

در سینه ام آتش به پا؛ خاکسترم کرد

داغی که از یادِ عزیزان مانده بر جا...

گفتا بنوش اینک شرابِ نابِ پاییز

لبخندِ اکنونِ تو شد فردایِ دنیا

بنگر گذرگاهِ زمان وُ زندگی را

یارانِ ما اینک غزل خوان وُ شکوفا

سه شنبه 1 مهرماه 1404///23 سپتامبر 2025

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-اَفرَنگ=شکوه وُ نیکویی وُ حِشمت وُ زیبایی وُ زیب وُ فر.

Ahmad_Alavi.jpgچکیده

۱. مقدمه

در اوت ۲۰۲۵ کشورهای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) روند فعال‌سازی مکانیسم «ماشـه» را آغاز کردند که می‌تواند تحریم‌های قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت را مجدداً بازگرداند. این پژوهش هدف دارد اثرات کوتاه‌مدت و میان‌مدت این اقدام بر نرخ تبدیل ریال به دلار، سطح عمومی قیمت‌ها (شاخص بهای مصرف‌کننده)، و پیامدهای کلان‌اقتصادی مانند ذخایر ارزی، سرمایه‌گذاری خارجی، بازار سهام و رفاه خانوار را ارزیابی کند.

یافته‌ها نشان می‌دهد که تهدید یا اجرای کامل مکانیسم، از طریق محدودسازی دسترسی به روابط بانکی بین‌المللی و کاهش فروش نفت، شوک ارزی و افزایش انتظارات تورمی ایجاد می‌کند. شواهد تا سپتامبر ۲۰۲۵ حکایت از سقوط نرخ ریال (حدود ۱,۰۶۰,۰۰۰ ریال برای هر دلار) و رشد بالای تورم دارد. تحلیل نشان می‌دهد بدون راه‌حل دیپلماتیک و اصلاحات مالی، این فشارها خطر ورود اقتصاد به «رکود تورمی» را افزایش می‌دهد.

Jaleh_Vafa.jpgروز پنجشنبه ۲۸ اوت ۲۰۲۵، سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا در نامه‌ای به شورای امنیت روند ۳۰ روزه سازوکار مکانیسم ماشه برای بازگشت تحریم‌های سازمان ملل را فعال کردند. بر اساس نامهٔ ارسال شده به شورای امنیت سازمان ملل متحد، فرانسه، آلمان و بریتانیا از نظام ولایت فقیه خواستند تا برای حل نگرانی‌ها دربارهٔ برنامه هسته‌ای‌اش در دیپلماسی سازنده مشارکت کند. در این نامه قید شد: «سه کشور اروپایی متعهد هستند از تمام ابزارهای دیپلماتیک موجود برای تضمین اینکه ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نیابد، استفاده کنند.»بدین ترتیب، شورای امنیت می بایستی ظرف ۳۰ روز دربارهٔ ادامهٔ تعلیق تحریم‌های ایران رأی‌گیری کند. تصویب این قطعنامه به حداقل ۹ رأی موافق و وتو نشدن آن از سوی اعضای دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه نیاز داشت.شورای امنیت در جمعه 19 سپتامبر 2025 برابر با28 شهریور 1404درباره بازگشت تحریم‌ها رای‌گیری کردو در جریان رأی گیری در شورای امنیت سازمان ملل، ۹ کشور به قطعنامه‌ای که خواهان تمدید تعلیق تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران بود رأی منفی دادندو این قطعنامه در چارچوب استفاده کشورهای غربی از مکانیسم ماشه به جریان افتاد.

به این ترتیب همه قطعنامه‌های تحریمی که پس از توافق برجام و در چارچوب قطعناه ۲۲۳۱ تعلیق شده بود می‌توانند احیا می‌شوند، اگر ظرف ۸ روز آتی که هنوز مهلت یک ماهه مکانیسم ماشه به پایان نرسیده بین ایران و کشورهای اروپایی توافقی بر سر پرونده هسته‌ای به دست نیاید !

خوانندگانی چند در کامنتهایی که در سایت انقلاب اسلامی در هجرت در ذیل وضعیت سنجی های نگاشته شده از طرف اینجانب نوشته اند از اینجانب خواسته اند مکانیسم ماشه را تعریف کنم و توضیح دهم که زمینه این مکانیسم ماشه چگونه بوجود آمد و چه اثراتی بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل برای مردم ایران دارد؟

از اینرو در این وضعیت سنجی به بررسی مسبب اصلی وضع شدن مکانیسم ماشه علیه ایران همانا قرارداد خائنانه وین و برجام که در دوران حسن روحانی و با مسئولیت وزیر امورخارجه آن دولت محمد جواد ظریف و هیات مذاکره کننده منعقدشد و زمینه اعمل مکانیسم ماشه را علیه ایران فراهم کرد می پردازم و به تعریف وعلل فعال شدن مکانیسم ماشه و خطرات و عواقبی که فعال شدن مکانیسم ماشه بعلت محرز شدن بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، مردم ایران را تهدید می کند ،می پردازم :

شایان توجه است که از ابتدا دو نوع مخالفت با برجام وجود داشته است :

یکی از سوی مسئولانی در نظام ولایت فقیه که سود آوران ادامه تحریمها و سوداگران تحریمها هستند وبویژه داردسته جلیلی که مایل بودند مذاکره با غرب تنها در اختیار آنها باشد . و خود در مذاکرات پنهانی که با امریکا در عمان داشتند و شکست خوردند و مسببین اصلی وضع تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل بودند . می دانیم که پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران درست ۲۰ سال پیش از سوی «شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی» در وین، به «شورای امنیت سازمان ملل متحد» در نیویورک ارجاع شد. آژانس می‌گفت با تداوم خودداری ایران از همکاری، در موقعیتی نیست که بتواند وظایفش را در برابر جمهوری اسلامی انجام دهد.این تحریمها در دوره احمدی نژآد علیه ایران وضع شد.و موضع احمدی نژاد در آنزمان اساده لوحانه این بود که این قطعنامه های" کاغذ پاره ای "بیش نیستند !همان زمان اینجانب در تحلیلی بودجه های دوران احمدی نژاد حتی در عنوان آن تحلیلهای هشدار میدادم که ترکیب این بودجه بندی نشان از قصد این دولت و در کل نظام ولایت فقیه در شکستن توان و بنیه اقتصادی ایران در قبال تحریمها را دارد.( *1)

اما دولت روحانی در واقع برای شروع مذاکره مستقیم با امریکا و یا بقول روجانی "کدخدای ده " روی کار آمد (* 2)

یعنی در واقع امر دولت روحانی و مسئولین مذاکره دولت وی ( تیم ظریف و عر اقچی ) به اصطلاح آمدند ابرو را درست کند (یعنی تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل را بردارند که بر اساس قطعنامه 2231 نیز بعلاوه کسب 12 میلیارد دلار دریافت پول از آمریکا هم در این زمینه موفق شدند) ولی چشم را هم کور کردند ( تحمیل قرارداد برجام به ملت ایران و به زیر تعهدات 19 گانه بردن مردم ایران و نیز زمینه سازی امکان بازگشت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل) که مسلما در روابط قوایی که نظام از موضع ضعف بپای مذاکره رفته بود یک نوع تسلیم و تعظیم در برابر زورگویی قدرتهای 5+1 بود .

در واقع بجای اینکه نظام ولایت فقیه تن به حقوق ملی و پذیرش حقیقت بدهد و اقرار به این واقعیت کند که ماهیت نظام نیازمند ساختن بحران هسته ای و ادامه آن است و ایران به هزاران دلیل نیازمند غنی سازی نیست ولی به آن برای ادامه بحران سازی نیازمند است ،بعلت ماهیت استبدادی خود با تن ندادن به واقعیت ،وطن و مردم کشور را با بحران سازیهای پیاپی به مرز سقوط نزدیک کرده و می کند و در توازن قوایی نا برابر وارد مذاکره با قدرتهای 5+1 شد و در نتیجه قرارداد برجام را زیر بار رفت که اکنون مردم ایران بایستی تاوان عواقب آنرا بپردازند.

پاز اینرو یک خط فکری هم در اپوزیسیون نظام آنهم بر مبنای باور به حقوق ملی و باور به این امر وجود داشت و دارد که معتقد است اصراررژیم ولایت فقیه بر غنی سازی اورانیوم نه ارتقاء فن آوری ایران و نه بر آوردن نیازی از ایران است ،بلکه بهانه غنی سازی تنها مستمسکی است برای ادامه بحران که ماهیت نظام ولایت فقیه برای ادامه عمر خود و پیش بردمقاصدش بدان نیاز دارد. و به به نقد صریح سیاستهای خانمانسوز درو دولت احمدی نژاد و روحانی در باره برنامه های هسته ای رژیم منجمله تسلیم نامه برجام پرداختند و با اینکار خدمت بزرگی به شفاف سازی قرارداد های ناقض اصول استقلال ایران کردند. این منتقدان مستقل از نظام متاسفانه در دوران به تصویب رسیدن برجام در اپوزیسیون تعدادشان بسیار اندک بودند .آقای بنی صدر و فعالان سیاسی رهرو راه استقلال و آزادی و نزدیک به خط فکری ایشان از منتقدان اصلیاین سیاستهای خانمانسوز رژیم منجمله تسلیم نامه برجام بودند. آقای بنی صدر در نوشته ها و هم در مصاحبه های خود اولین منتقد برجام در اپوزیسیون بودند که بدرستی و بصراحت تمام همه ندهای برجام را نقد کردند وخطرات تعهدات سپرده شده از طرف مردم ایران و نیز خطرات مکانیسم ماشه را خطاب به مردم ایران هشدار پیاپی دادند . ایشان گفتند در خفت بار بودن قرارداد برجام همین بس که در بند 27 این تسلیم نامه آمده است که این توافق نامه در مورد هیچ کشور دیگری بکار نخواهد رفت و جزء حقوق بین المللی نخواهد آمد و هرگز سابقه حقوقی برای هیچ کشوری نخواهد شد ! جز ایران!

trumpesc.jpgیورونیوز - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، روز سه‌شنبه هنگام ورود به مقر سازمان ملل متحد با از کار افتادن ناگهانی یک پله‌برقی و سپس خرابی پرامپتر در آغاز سخنرانی‌اش مواجه شد؛ رخدادهایی که او با خنده پشت سر گذاشت، اما از نگاه مقام‌های آمریکایی موضوعی جدی است.

کاخ سفید اعلام کرد تحقیقاتی آغاز شده تا مشخص شود آیا این حوادث عمدی بوده و با هدف تحقیر رئیس‌جمهور آمریکا و بانوی اول صورت گرفته است یا خیر. کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید، در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز هشدار داد: «اگر ثابت شود کارکنان سازمان ملل عمدا چنین کاری کرده‌اند، باید پاسخگو باشند و شخصا پیگیری خواهم کرد.»

در مقابل، سخنگوی سازمان ملل توضیح داد که پله‌برقی به دلیل فعال شدن ناخواسته مکانیزم ایمنی از کار افتاده و سپس به سرعت دوباره راه‌اندازی شده است.

استفان دوجاریک گفت که احتمال دارد فیلمبردار رئیس‌جمهور که برای ثبت لحظه ورود آقای ترامپ، عقب عقبی روی پله‌برقی حرکت می‌کرده، ناخواسته این سیستم ایمنی را فعال کرده باشد.»

او همچنین تاکید کرد پرامپتر ریاست‌جمهوری آمریکا تحت مدیریت خود کاخ سفید است و سازمان ملل مسئولیتی در آن ندارد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

حادثه زمانی رخ داد که ترامپ و ملانیا ترامپ سوار پله‌برقی شدند و دستگاه پس از چند ثانیه ناگهان متوقف شد. ترامپ بعدتر در سخنرانی‌اش با کنایه گفت: «آنچه از سازمان ملل نصیبم شده فقط یک پله‌برقی خراب و یک پرامپتر معیوب بود. اگر بانوی اول آمادگی جسمانی بالایی نداشت، احتمالا به زمین می‌افتاد می‌کرد.»

او این اتفاق‌ها را به شوخی به «ناتوانی‌های متعدد سازمان ملل» برای رفع بحران‌های جهانی ربط داد و افزود: «من هفت جنگ را متوقف کردم، با رهبران همه کشورها روبه‌رو شدم، اما حتی یک تماس تلفنی هم از سازمان ملل دریافت نکردم.»

در همین حال، خبرگزاری فرانسه یادآور شده که پله‌برقی‌های مقر سازمان ملل در نیویورک بارها دچار اختلال می‌شوند و خرابی آنها امری غیرمعمول نیست.

مسعود پزشکیان در حین ورود به مجمع عمومی سازمان ملل، به پرسش‌های خبرنگار ایران‌ا‌ینترنشنال پاسخ نداد. ایران‌اینترنشنال از او پرسید: «چرا میان «جنگ و مذاکره»، جنگ را انتخاب کرده‌اید؟ وعده‌های انتخاباتی‌تان کجا رفت؟ وعده رفع تحریم‌ها چه شد؟»

***

shooter.jpgیورونیوز - مقامات آمریکا می‌گویند در تیراندازی صبح چهارشنبه به سمت یکی از ساختمان‌های اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (ICE) در دالاس، دست‌کم یک نفر کشته و دو تن دیگر زخمی شدند. فرد مظنون به تیراندازی (جاشوا جان) نیز بر اثر جراحت ناشی از شلیک گلوله جان باخت.

به گفته پلیس فرد مهاجم از ساختمان مجاور به سوی ساختمان دولتی شلیک کرده بود. بر اثر این حادثه دو نفر به بیمارستان منتقل شدند، یک نفر در محل کشته شد و فرد مظنون نیز پس از تیراندازی خودکشی کرده است.

رسانه‌های محلی گزارش داده‌اند که جسد فرد مهاجم روی پشت‌بام یکی از ساختمان‌های نزدیک پیدا شده و احتمالا یک تک‌تیرانداز بوده است.

روی پوکه‌های گلوله‌ فرد تیرانداز، جاشوا جان ۲۹ ساله، نوشته‌هایی علیه پلیس مهاجرت مشاهده شده است.

تاد لیونز، رئیس موقت اداره مهاجرت به سی‌ان‌ان گفته هنوز هویت قربانیان مشخص نیست و ممکن است کارکنان اداره، مراجعان یا حتی بازداشت‌شدگان باشند.

تصاویر دوربین‌های ترافیکی نشان می‌دهد صبح چهارشنبه ده‌ها خودروی امدادی در محل حاضر بوده و بزرگراهی شش‌بانده در نزدیکی این ساختمان به طور کامل بسته شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا در شبکه ایکس نوشت: «حملات علیه نیروهای امنیتی، به‌ویژه اداره مهاجرت باید متوقف شود. برای همه آسیب‌دیدگان و خانواده‌هایشان دعا می‌کنم.»

jolani.jpgولودیمیر زلنسکی و ابومحمد الجولانی از فرصت حضور در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برای دیدار دوجانبه استفاده کردند.

رئیس‌جمهور اوکراین پیامی درباره این دیدار منتشر کرد و خبر داد که آنها درباره احیای روابط دیپلماتیک اوکراین و سوریه بیانیه مشترک امضا کردند. تدارک زلنسکی و الجولانی برای ازسرگیری روابط در حالی انجام شده که ۳۰ ژوئن ۲۰۲۲، اوکراین روابط با سوریه را قطع کرد. این اقدام پس از آن انجام شد که دمشق استقلال دو جمهوری دونتسک و لوهانسک را از اوکراین به رسمیت شناخت.



🔺رئیس‌جمهور اوکراین و سرکرده شورشیان مسلح حاکم بر دمشق، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیدار و برای احیای روابط دیپلماتیک بیانیه امضا کردند.

زلنسکی در ایکس (توئیتر سابق) نوشت:

🔺«در جریان مذاکراتمان با رئیس‌جمهور سوریه احمد الشرع، به تفصیل در مورد بخش‌های نویدبخش برای توسعه همکاری، تهدیدات امنیتی پیش روی هر دو کشور و اهمیت مقابله با آنها بحث کردیم. ما توافق کردیم که روابط خود را بر اساس احترام و اعتماد متقابل بنا کنیم.»

ویدیوی اختصاصی خبرنگار ایران‌اینترنشنال از لحظه ورود احمد الشرع رییس‌‌جمهوری موقت سوریه به محوطه سازمان ملل در نیویورک

احمد الشرع در سازمان ملل: فصل جدید صلح و توسعه در سوریه آغاز شده است

احمد الشرع، رییس‌جمهوری موقت سوریه در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «داستان سوریه، داستان فرق بین خیر و شر است.»

او تاکید کرد که سوریه در طول تاریخ به تمدن بشری مفهوم حقوق انسانی و همزیستی مسالمت‌آمیز را آموخته است.

الشرع با اشاره به گذشته کشورش گفت: «سوریه ۶۰ سال تحت حکومتی خودکامه بود که به ارزش‌های انسانی بی‌توجه بود. رژیم قبلی حدود نیم میلیون نفر را کشت و میلیون‌ها نفر را آواره کرد.»

او تاکید کرد: «متعهد هستم که همه کسانی که در خونریزی در سوریه نقش داشتند، در پیشگاه عدالت محاکمه شوند.»

به گفته الشرع، از لحظه سرنگونی بشار اسد، تمرکز دولت جدید بر دیپلماسی، امنیت، آزادی و توسعه اقتصادی بوده است.

الشرع افزود: «در تلاش برای برگزاری انتخابات پارلمانی هستیم و نهادها و قوانینی ایجاد می‌کنیم که حقوق همه مردم سوریه را بدون استثنا تامین کند.»

رییس‌جمهوری موقت سوریه تاکید کرد که کشورش در حال بازیابی جایگاه واقعی خود در جامعه بین‌المللی است و گفت: «به طور ویژه از ترکیه، قطر، عربستان سعودی، سایر کشورهای عربی و اسلامی، آمریکا و اتحادیه اروپا قدردانی می‌کنم.»

او همچنین با مردم غزه ابراز همبستگی کرد و در پایان گفت: «فصل جدیدی از صلح، رفاه و توسعه در سوریه آغاز شده است.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبی بی سی - تصاویری از خشم و اعتراض دو خواهر تکواندوکار در جریان مسابقات هفته اول لیگ برتر تکواندوی زنان باشگاهای کشور، موسوم به «جام ایراندخت» در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد این دو زن جوان به نا‌م‌های سوگل و سوگند شیری با عصبانیت تابلوهای تبلیغاتی اطراف تشک مسابقه را به‌هم می‌ریزند و در مقابل مسئولین فدراسیون که از آنها می‌خواهند صحنه را ترک کنند مقاومت می‌کنند.

گفته می‌‌شود اعتراض آنها به انتخاب تکواندوکاران تیم ملی بوده است. خبرگزاری ایسنا گزارش داد که این دو تکواندوکار «به رای داوران اعتراض می‌کردند.»

سوگل شیرازی به وبسایت خبری افرا ورزش گفته است که در مسابقات انتخابی تیم ملی در تابستان، پس از شکست، به مهروز ساعی،سرمربی تیم ملی تکواندو زنان ایران گفته به ناحق یکی از امتیازهایش را گرفته‌اند، اما خانم ساعی جلوی همه گوش او را کشیده و گفته حق ندارد برخلاف او حرف بزند.

سوگل شیرازی می‌گوید مداخله مهروز ساعی باعث شکست او شده است. سوگند شیرازی هم می‌گوید پس از برد یک تکواندوکار دیگر، «در کنار زمین، زمانی که برای ادای احترام به سمت مربی حریف می‌رفتم، ناخودآگاه تنه‌ای رد و بدل شد.... در نهایت گفتند اجازه بازی نداری و حتی دور بعدی هم محرومی. از من امضا خواستند که بپذیرم اما امضا نکردم.» این مسابقات به‌صورت زنده از شبکه ۳ تلویزیون ایران پخش می‌شد.

"قتل سمیه رشیدی در زندان"

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgروایت یکی از هم‌بندی‌های سمیه رشیدی از لحظات آخرش: این قتل است

ایران وایر - «ایران‌وایر» به یک فایل صوتی از یکی از هم‌بندی‌های «سمیه رشیدی» زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک که با وجود بیماری صرع و به‌دلیل عدم دریافت درمان مناسب جان باخت دست یافته که در آن روایت روزها و لحظه‌های پیش از به کُما رفتن او مطرح شده است.

بر اساس گفته‌های این هم‌بندی سمیه که نام او نزد ما محفوظ است، رنگ او از دو روز قبل و در پی حملات صرع متعدد در هفته‌های گذشته «کاملا زرد» بوده و روز دوشنبه ۲۴شهریور مدام بالا می‌آورده و او را به بهداری می‌بردند، اما بهداری در کمتر از ده دقیقه او را دوباره به بند باز می‌گردانده است.

این زندانی سیاسی در ادامه می‌گوید که هم‌بندی‌های سمیه مدام به بهداری می‌گفتند که او باید به بیمارستان منتقل شود چون حالش خیلی بد است ولی پرسنل بهداری، با وجود مراجعه‌های مکرر او را سریع باز می‌گردانده است.

بر اساس شهادت این زندانی سیاسی، او در طول روز دچار حمله صرع می‌شود و دندان‌هایش چفت شده بوده، به‌نحوی‌که هم‌بندی‌هایش هم نمی‌توانند فک او را از هم باز کنند و در نهایت با وجود این‌که او بیهوش بوده، زندان از آوردن برانکار خودداری می‌کند و خود آن‌ها با پتو سمیه را از روی تخت پایین آورده، روی ویلچر می‌نشانند، به بهداری می‌برند و از آن‌جا به بیمارستان «مفتح» قرچک منتقل می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

او در ادامه می‌گوید: «چطور آدم می‌تواند سکوت کند. امروز که فوت شد گفتند در گواهی فوتش نوشتند معتاد بوده، مواد مخدر مصرف می‌کرده. کسی که معتاد باشد در این بند، حالا خوشبختانه یا بدبختانه، چپ و راست به آن‌ها متادون می‌دهند.»

kayhanbanner.jpgاختصاصی کیهان لندن

مشکلات معیشتی و بحران‌های روحی و روانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه شدت گرفته است. در شبکه‌های اجتماعی برخی فعالان حوزه نظامی فراخوانی را به اشتراک گذاشته‌اند که مربوط به اعتصاب و اعتراض کارکنان نیروی انتظامی در «هفته نیروی انتظامی» (۱۳ تا ۱۹ مهرماه) است.

این فراخوان‌ها با اینکه برگزاری آن با محدودیت‌های فراوان روبروست، با واکنش «فراجا» روبرو شده است. بر اساس رونوشت نامه‌ای که به دست کیهان لندن رسیده است، «پلیس اطلاعات و امنیت عمومی» به «پلیس پیشگیری و عملیات» نسبت به «فراخوان اعتصاب پرسنل فراجا» هشدار داده است.

k1.jpgتصاویری از کارزار پرسنل ناراضی فراجا با عنوان پویش «یک وطن، یک درد، یک صدا»

:::

در این نامه تأکید شده: «بر اساس پایش صورت گرفته در فضای مجازی به تازگی فراخوان‌هایی برای اعتصاب کارکنان منتشر شده است... لذا دستور فرمایید نسبت به هشداردهی به رده‌های اطلاعاتی و امنیتی- انتظامی پیشگیری‌های لازم انجام شود و هرگونه اخبار و اطلاعات مرتبط با قید فوریت ارسال شود.»

اینهمه در حالیست که فشارهای اقتصادی، بحران مسکن و مسائل روحی و روانی به پرسنل نظامی و خانواده آنها به اوج خود رسیده است. این بحران‌ها سبب افزایش موارد خودکشی یا ترک خدمت و اعتیاد در بین پرسنل شده است.

k2.jpg

در این میان، شرایط امنیتی در ایران اصلا وضعیت عادی ندارد، از این رو رژه سالانه «۳۱ شهریور» بنا به دلایل امنیتی لغو شد و بجایش در چند شهر یگان‌های موتوری نیروهای سرکوبگر انتظامی و بسیج برای ارعاب و وحشت‌پراکنی در خیابان‌ها رژه رفتند.

از سوی دیگر، از خردادماه ۱۴۰۴ کارزار اعتراضی نارضایتی کارکنان نیروی انتظامی با عنوان تحت عنوان «یک وطن، یک درد، یک صدا» شکل گرفت. این کارزار با آغاز جنگ ۱۲ روزه متوقف شد اما بار دیگر با دعوت از نیروهای مسلح به ریزش و تقویت کمپین «همکاری ملی» که به دعوت شاهزاده رضا پهلوی انجام شده، دوباره از سر گرفته شده است.

رضا تمیزکار از پرسنل سابق نیروی انتظامی با انتشار تصویری از کارزار اعتراضی همقطاران سابق خود می‌نویسد، «روز به روز به تعداد کارکنان نیروهای مسلحی که در همکاری ملی شرکت می‌کنند بیشتر می‌شود، سرنگونی جمهوری اسلامی فقط از خیابان با اتحاد همه اقشار جامعه امکانپذیر است.»

یکی از مشکلات اساسی پرسنل نیروهای مسلح نداشتن مسکن است. اغلب آنها اجاره‌نشین هستند و تا پایان عمر نمی‌توانند حتا مالک یک خانه کوچک در حومه شهرها باشند. منازل سازمانی نیز عموماً محدود است و نورچشمی‌های حکومت در اولویت قرار دارند.

بعد از جنگ ۱۲ روزه، حکومت نسبت به نارضایتی در نیروهای مسلح بیشتر احساس خطر کرده به ویژه آنکه تجربه سوریه و سقوط رژیم بشار اسد نیز پیش روی نظام قرار دارد. بر همین اساس مسعود پزشکیان به استانداران دستور داده برای حل مشکلات مربوط به مسکن نیرو‌های مسلح کارگروه تشکیل دهند.

سردار یحیی محمودزاده فرمانده قرارگاه مسکن نیرو‌های مسلح تأکید کرده «معیشت و رضایت کارکنان نیرو‌های مسلح قدرت بیشتری از تجهیزات نظامی دارد.»

او توضیح داد، «مسکن یکی از دغدغه‌های معیشتی خانواده‌ها به‌ ویژه کارکنان نیرو‌های مسلح کشور است» و افروزد که «از این نظر عقب هستیم».

محمودزاده همچنین هشدار داد، «بدون نیرو‌های مسلح جامعه سرپا باقی نمی‌ماند، اگر امنیت نباشد علم و اقتصادی در کار نیست، باید کاری کنید تا کارکنان تا ۱۵ سال خدمت دارای مسکن شوند.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

فریبرز کرمی‌ زند از افسران سابق نیروی انتظامی، اخیراً در ویدیویی خطاب به سایر پرسنل نیروی انتظامی با اشاره به نام بهنام زارعی افسر فقید پلیس که در مقابل یک آزارگر حجاب به دفاع از زنان پرداخت، از نظامی‌ها خواست تا دیر نشده به مردم بپیوندند.

در سالگرد «خیزش ملّی» حکومت از طریق صداوسیمای خود، خبرگزاری‌ها و همچنین شبکه‌های اجتماعی برای سفیدشویی نیروهای مسلح به ویژه نیروی انتظامی تبلیغات گسترده به راه انداخته است. در این کارزار تبلیغاتی فرماندهان نیروی انتظامی به سراغ فرزندان پرسنل کشته شده در جنگ ۱۲ روزه رفته‌اند و با حضور عکاسان و خبرنگاران آنها را در روز اول مهرماه برای رفتن به مدرسه همراهی می‌کنند.

در مقابل، شهروندان مخالف حکومت در شبکه‌های اجتماعی با بازنشر ویدیوهای مربوط به سرکوب وحشیانه‌ی مردم توسط نیروهای پلیس و بسیج در جریان اعتراضات و همچنین با انتشار تصاویر و فیلم‌های دختران و پسران جوانی که به دست مأموران حکومت کشته شدند، کمپین دادخواهی را برجسته می‌کنند.

fivechanges.jpgجنگ دوازده‌روزه بین اسراییل و جمهوری اسلامی تغییرات پایداری در ایران و جمهوری اسلامی شکل داده است. صد روز پس از آتش‌بس در این جنگ که با چهل و پنجمین سالگرد حمله عراق به ایران مصادف شده، پنج مورد از تغییرات را می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد

فرامرز داور - ایران وایر

کتمان ناپذیر شدن تمایل به داشتن بمب اتمی

مقام‌های جمهوری اسلامی خصوصا در دو سال اخیر اظهارات واضحی درباره امکان ساخت بمب داشتند، به نحوی که سرانجام این موضوع در گزارش‌های مدیرکل آژانس بین‌المللی وارد شد و شورای حکام در قطعنامه‌ای که پیش از حمله اسراییل صادر کرد از آن ابراز نگرانی کرد؛ اما پس از حمله اسراییل، این تمایل به سطوح تازه‌ای رسیده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و سیاستمداران به‌وضوح از لزوم مسلح شدن به سلاح هسته‌ای می‌گویند.

در صدروزگی این جنگ، ده‌ها نماینده مجلس شورای اسلامی خواستار تغییر فتوای اتمی «علی خامنه‌ای» شدند و در اشاره به یکی از سخنرانی‌های او که صرفا استفاده از سلاح اتمی را حرام اعلام کرده است، خواهان تغییر در فتوای او به‌قصد تولید و انباشت بمب اتمی هستند که به تعبیر آن‌ها در برابر حملات مجدد احتمالی «بازدارندگی» ایجاد کند.

برهم زدن رویه‌های خامنه‌ای

از زمان شروع حمله اسراییل به ایران، رویه‌های پیشین خامنه‌ای دگرگون‌شده است. رهبر جمهوری اسلامی برنامه‌های عمومی خود در بیت رهبری را تغییر داده و همچون گذشته دیدارهای از پیش اعلام‌شده ندارد.

حتی ملاقات‌هایی همچون تولد پیامبر اسلام که در آن مقام‌های ارشد حکومت و برخی از سفرای کشورهای اسلامی در بیت حاضر می‌شدند و خامنه‌ای برای آن‌ها سخنرانی می‌کرد، امسال در کمال ناباوری لغو شد و به‌جای آن برخی از برنامه‌های مذهبی و تفریحی بدون حضور خامنه‌ای در محل همیشگی او برگزار شد.

دیدار سالانه او با هیات دولت جمهوری اسلامی هم امسال در موعد مقرر و همیشگی خود نبود و مدیران دفتر رهبر و ماموران حفاظت از او احتمالا به‌قصد پایین آوردن احتمال هرگونه حمله‌ای آن را در زمانی متفاوت و غیرمنتظره برگزار کردند.

پایان افسانه قدرتمندی سپاه پاسداران

حمله اسراییل به ایران بی‌شک پایان تصور برساخته سپاه پاسداران در قدرت هماوردی با اسراییل و ارتش‌های حرفه‌ای بود. کشتن شمار گسترده‌ای از فرماندهان سپاه و سپس هدف قراردادن افرادی که جانشین آن‌ها می‌شدند، یکی از نادرترین موارد چنین حملاتی پس از جنگ جهانی دوم است.

برخی از فرماندهان سپاه پس از آتش‌بس در روایت‌های خود گفتند که پاسخ‌های موشکی سپاه و شلیک به‌سوی اسراییل گاه تا سه ساعت طول می‌کشیده است.

فرماندهان سپاه از جمله «اسماعیل کوثری» فرمانده قرارگاه امنیتی ثارالله هم از قول همکاران خود که کشته شدند گفتند که اسراییل پیش از شروع حمله تلفنی آن‌ها را باخبر کرده بود که از جمهوری اسلامی جدا شوند. موضوعی که نشان می‌دهد تا زمانی که خود اسراییل موضوع را اعلام نکرده، سپاه در بخش‌های اطلاعاتی خود هیچ اطلاعی از این حمله قریب‌الوقوع به‌دست نیاورده بوده است.

za.jpgاحمد زیدآبادی

"شاهزاده" رضا پهلوی: "جمهوری اسلامی و.... ایران را در آستانۀ تحریم‌های جهانی قرار دادند."

حالا کار خوبی می‌کنند یا کار بدی؟

اگر کار خوبی می‌کنند که جای گِلّه و شکایت و ناراحتی ندارد! و اگر کار بدی می‌کنند، چرا خودِ شاهزاده از تحریم‌ها به عنوان ابزاری برای تضعیف و منزوی‌سازی جمهوری اسلامی حمایت می‌کند و نسبت به هر اقدام دولت پزشکیان برای رفع احتمالی آنها به عنوان "فریب غرب" واکنش منفی نشان می‌دهد و غربی‌ها را به عدم نرمش در این باره فرامی‌خواند؟

این فقط یک پرسش خیلی خیلی ساده است. بنابراین لازم نیست مهدی آقای نصیری خود را خیلی ناراحت کند و برای پاسخ خودش را به زحمت افکند، چون من پاسخ حامیان شاهزاده به این نوع پرسش‌های معمولی را قبلاً تجربه کرده‌ام! هر چند که در شبکۀ X حضور ندارم اما مراحم‌شان را در گویانیوز گهگاه مروری می‌کنم!

:::

پ ن: یک پرسش خیلی ساده تر!

قلم کاوه

احمد زیدآبادی: «این سطح از ترور و خشونت و جنایت توسط اسرائیل هیچ واکنشی جز محکومیت بی‌قید و شرط از جانب ما ایرانیان را نمی‌طلبد.»

بسیار خب؛ حالا یک پرسش ساده: اگر معیار شما «خشونت و جنایت علیه غیرنظامیان» است، پس همین شما در وصف سرلشگر باقری، فرمانده کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نوشته‌اید:

«حقا که انسانی بسیار با وقار و متین و سالم و مسلط به حرفهٔ خود بود. فقدانش ضایعه‌ای بزرگ برای ایران و مردم ماست.»

فرمانده‌ای که در رأس همان نهادی بود که هواپیمای مسافربری اوکراینی با ۱۷۶ انسان بی‌گناه زیر نظرش ساقط شد! و صدها کودک و زن و مرد ایرانی با فرماندهی عالی او کشته و کور شدند.

اگر حمله به غیرنظامیان «جنایت» است، چرا یکی را با شدیدترین الفاظ می‌کوبید و دیگری را با زیباترین صفات می‌ستایید؟!

tumpun.jpgبه خامنه‌ای نامه نوشتم ولی پاسخش «تهدید» بود، آماده برخورد سخت‌تر با جمهوری اسلامی هستم

ایندیپندنت فارسی - روز سه‌شنبه، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای نخستین بار در دومین دوره ریاست‌جمهوری‌اش پشت تریبون سازمان ملل متحد قرار گرفت.

این سخنرانی در هشتادمین مجمع عمومی سالانه این نهاد بین‌المللی، در حالی انجام شد که جهان درگیر جنگ‌های خونین در غزه، اوکراین و سودان، و نگرانی‌های فزاینده درباره آینده فناوری و بحران اقلیمی است.

ترامپ، که طی ماه‌های نخست بازگشت به قدرت با خروج از سازمان بهداشت جهانی، شورای حقوق بشر سازمان ملل و بازنگری در ده‌ها نهاد بین‌المللی نشان داده بود علاقه‌ای به رویه‌های مرسوم و کهنه سیاست بین‌الملل ندارد، از همین آغاز نشان داد سخنرانی‌اش قرار نیست آرام و دیپلماتیک باشد.

جمهوری اسلامی در صدر اولویت‌های ترامپ

ترامپ در میانه سخنرانی خود بار دیگر سران جمهوری اسلامی را هدف گرفت. او با اشاره به بمباران تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی در عملیات موسوم به «چکش نیمه‌شب» گفت:

«من پس از بازگشت به کاخ سفید، نامه‌ای به رهبر ایران نوشتم و پیشنهاد دادم در صورت تعلیق برنامه هسته‌ای، آماده همکاری کامل هستیم. پاسخ رژیم اما چیزی جز تهدید و ادامه اقدامات علیه همسایگانش نبود. بسیاری از فرماندهان نظامی آنها دیگر در قید حیات نیستند و همه می‌دانند چرا.»

او گفت که این حملات برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای ضروری بوده است و تاکید کرد واشنگتن آماده است در صورت ادامه فعالیت‌های خصمانه تهران، اقدامات سخت‌تری انجام دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

ترامپ همچنین از کشورهای اروپایی به‌شدت انتقاد کرد که با «به رسمیت شناختن شتاب‌زده فلسطین» به گفته او «عملا به حماس جایزه می‌دهند».

رئیس‌جمهور آمریکا گفت:

«به جای تشویق گروگان‌گیران، باید یک صدا بگوییم: گروگان‌ها را همین حالا آزاد کنید. دیگر وقت معامله و امتیازدهی تمام شده است.»

حمله به سازمان ملل: «فقط کلمات توخالی»

ترامپ در سخنرانی‌اش بارها از سازمان ملل به تندی انتقاد کرد و گفت او در ۷ ماه ریاست‌جمهوری اش به ۷ جنگ خاتمه داده ولی سازمان ملل هیچ کاری نکرده است:

«همیشه گفته‌ام سازمان ملل ظرفیت عظیمی دارد، اما واقعیت این است که چیزی جز نامه‌های شدیداللحن و بی‌اثر تولید نکرده است. این کلمات توخالی، هیچ جنگی را متوقف نکرده‌اند.»

او حتی با لحنی تمسخرآمیز اضافه کرد:

«از سازمان ملل فقط دو چیز دیده‌ام: یک پله‌برقی خراب و یک تله‌پرومپتر (دستگاه نمایش متن سخنرانی) خراب.»

این جملات با خنده‌های هیات‌ها دیپلماتیک روبه‌رو شد.

اروپا، مهاجرت و «هیولای دو سر»

یکی از بخش‌های تندتر سخنرانی ترامپ حمله به سیاست‌های مهاجرتی اروپا بود:

qb.jpgقالیباف با اشاره به جنگ: قرار بود مثل پیجرهای حزب‌الله پایگاه‌های موشکی ما را بزنند

محمدباقر قالیباف درباره جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل گفت که در صورت حمله مجدد با توجه به تغییر وضعیت نظامی جمهوری اسلامی «اگر این دفعه بیایند می‌بینند که با آن دفعه فرق کرده است.» او گفت اسرائیل قرار بود عملیاتی مشابه انفجار پیجرهای حزب‌الله روی پایگاه‌های موشکی جمهوری اسلامی اجرا کند.

او اضافه کرد که کشته‌شدن مقام‌های ارشد نظامی جمهوری اسلامی شکست نیست بلکه «جنگ فراز و نشیب دارد.»

قالیباف درباره حمایت از حمله حماس به اسرائیل گفت: «شاید کسی باور نکند، اما ما دخالت نکردیم.»

قالیباف درباره شب حمله اسرائیل به کشور نیز چنین روایت کرد: با سردار فدوی تماس گرفتم و جویای حال سردار سلامی شدم. او گفت همین‌جاست. خواستم گوشی را به او بدهد، اما همان لحظه بود که فهمیدم سردار سلامی به شهادت رسیده است.

وی در ادامه با اشاره به تحولات سوریه اظهار داشت: ما در دیدار با بشار اسد، با دو شخصیت متفاوت او مواجه شدیم. در جلسه‌ای دو ساعت و نیمه به او گفتم: این اقلیم را جمع کنید یا دست‌کم آن را زیر آتش نگه دارید!

رئیس مجلس در پایان خاطرنشان کرد: اگر این‌بار بخواهند دست به اقدام بزنند، خواهند دید که این دفعه با دفعه قبل فرق دارد.

ss.jpgرئیس پیشین موساد: می‌توانیم در خانواده و محافظان مقامات جمهوری اسلامی هم نفوذ کنیم

ایران اینترنشنال - یوسی کوهن، رئیس پیشین موساد، جزئیات تازه‌ای درباره نفوذ در جمهوری اسلامی برای حذف مقام‌های آن و به طور خاص عملیات حذف محسن فخری‌زاده، چهره کلیدی برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۰، با نفوذ در نزدیکانش از جمله محافظان او فاش کرد.

کوهن گفت اسرائیل برای این عملیات از تسلیحات مجهز به هوش مصنوعی و کنترل از راه دور استفاده کرده و ماموران موساد بارها تا حد حضور در نزدیکی هدف، حتی در هتل‌ها با پوشش و کلاه‌گیس، پیش رفته‌اند.

به گفته کوهن، فخری‌زاده هر روز با ۱۵ محافظ در قالب چهار تا شش خودرو جابه‌جا می‌شد، اما موساد «دقیقه به دقیقه و نفس به نفس» زندگی او را تحت نظر داشت.

او تاکید کرد که در چنین ماموریت‌هایی حتی ممکن است برخی محافظان هدف یا نزدیکانش جذب موساد شده باشند تا حلقه امنیتی از درون نفوذپذیر شود.

کوهن افزود: «می‌توانیم رئیس دفتر یا حتی همسر فرد مورد نظر را به کار بگیریم.»

او درباره کنترل کامل زندگی فخری‌زاده تاکید کرد: «می‌دانم شبیه داستان علمی-تخیلی است، اما من شب قبل از عملیات و روز آن در اتاق فرماندهی حضور داشتم.»

کوهن تصریح کرد فخری‌زاده در راس پروژه ساخت بمب هسته‌ای برای جمهوری اسلامی قرار داشت و اسرائیل نمی‌توانست این روند را بپذیرد.

اواخر شهریور، رئیس پیشین موساد، اعلام کرد که با توجه تجربیات طولانی‌اش در مورد جمهوری اسلامی باور دارد «تغییر رژیم ضروری است» و «این ضرورت تنها به خاطر منافع جهان نیست بلکه به خاطر مردم ایران است که در داخل کشور خواهان تغییرند.»

rq.jpgدیدار با بازمانده جنگ و زندان

رحیم قمیشی (رزمنده سابق در جنگ ایران و عراق و بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. او از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ در اسارت ارتش صدام بود)

در سالگرد آغاز جنگ، رفته‌ام دیدن یکی از یادگارهای آن دوران.

می‌گویم باقر اگر استخوان‌هایمان برگشته بود، لابد خیلی احترام داشتیم!

هر دو بغض می‌کنیم. باقر تازه از زندان اوین آمده بیرون، نمی‌تواند بخندد، آنهم حالا که عوارض شیمیایی‌اش عود کرده‌اند!

تمام بدنش تاول شده، یک آمپول اشتباهی هر دو پایش را نیمه فلج کرده، از زانو به پایین هیچ حسی ندارد.

می‌گوید سوزنی فرو کن تا متوجه شوی دیگر هیچ حسی ندارند.

مگر دلم می‌آید!

موقع عکس یادگاری خواهش می‌کنم کمی بخندد. نمی‌تواند!

درکش می‌کنم. دلش مانده همان زندان.

پیش آنها که کسی به فکرشان نیست.

باقر امروز یاد روزهای جبهه افتاده.

می‌گوید رحیم، اگر بچه‌ها نبودند من مُرده بودم. ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاج‌زاده، مهدی محمودیان از جان برای او مایه گذاشته‌اند. می‌گفت وقتی افتاده بودم و آنها باید به تاول‌هایم می‌رسیدند خجالت می‌کشیدم.

همه دوستانی که آمده‌اند ملاقاتش از بچه‌های قدیمی جنگ هستند. بعضی هایشان مثل باقر طعم زندانی پس از پایان جنگ را هم چشیده‌اند!

آن که همراه شهید داوود کریمی مظلوم در زندان بوده، می‌گوید بختیار! تو که وقت خوبی رفتی زندان، اگر آن موقع رفته بودی چه می‌کردی!؟

آهی می‌کشد و می‌گوید حیف داوود اجازه نداده بگویم در آن زندان‌ها چه کشید! هفته‌ها بدون یک ساعت خواب!

shocktrial.jpgیک دادگاه قتل در فرانسه که از روز دوشنبه آغاز شده، افکار عمومی را به خود جذب کرده است؛ چرا که در مرکز ماجرا پرسشی حل‌نشده قرار دارد: جسد قربانی کجاست؟

بی بی سی - سدریک ژوبیار، نقاش و دکوراتور ۳۸ ساله، متهم است که نزدیک به پنج سال پیش همسرش دلفین را به خاطر حسادت به قتل رسانده است.

او همواره این اتهامات را انکار کرده و جز شواهد غیرمستقیم، بازپرسان نتوانسته‌اند پرونده‌ای محکم بسازند؛ نه جسدی وجود دارد، نه خونی، نه اعترافی و نه شاهدی.

با این حقیقت نامکشوف و شخصیت‌هایی از شهری کوچک در جنوب فرانسه، این ماجرا به پدیده‌ای در شبکه‌های اجتماعی بدل شده است.

mlarge.jpg

گروه‌های بی‌شماری در فضای مجازی توسط «کارآگاهان خودخوانده» تشکیل شده که در آن‌ها نظریه‌ها و شهادت‌ها رد و بدل می‌شود؛ موضوعی که باعث نارضایتی پلیس و خانواده‌ها شده است.

پاتریک آوران، روانکاو و نویسنده کتابی درباره نگرش جامعه به جرم، می‌گوید: «در این گروه‌ها هر کسی نظریه‌ای می‌سازد که بیشترین سازگاری را با خودش دارد.»

ماجرای ژوبیار در اوج دوران قرنطینه در زمان شیوع کرونا آغاز شد؛ زمانی که در ساعات اولیه ۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، سدریک ژوبیار با ژاندارمری تماس گرفت و گزارش داد همسرش ناپدید شده است.

دلفین، که آن زمان ۳۳ سال داشت، پرستار شب در یک درمانگاه نزدیک خانه‌شان در کانیَک-له-مین در منطقه اکسیتانیا بود. این زوج دو فرزند داشتند: یکی شش‌ساله و دیگری هجده‌ماهه.

پلیس به‌تدریج دریافت که رابطه این زوج چندان خوشایند نبود. سدریک همیشه حشیش مصرف می‌کرد و به ندرت کار می‌کرد. در مقابل، دلفین با مردی که از طریق اینترنت آشنا شده بود، رابطه داشت. او و سدریک در حال گفت‌وگو درباره طلاق بودند.

جست‌وجوهای گسترده‌ای توسط پلیس و اهالی در اطراف انجام شد؛ حتی غارنوردان به برخی از چاه‌های متروکه معدن که منطقه پر از آن‌هاست، رفتند. اما جسد دلفین هرگز پیدا نشد. با این حال، پرونده‌ای علیه همسرش شکل گرفت و در سال ۲۰۲۱ او تحت بازجویی رسمی قرار گرفت و بازداشت شد.

دادستانی در دادگاه شهر آلبی استدلال کرد که سدریک ژوبیار انگیزه روشنی برای کشتن همسرش داشت، به دلیل جدایی قریب‌الوقوعشان.

costco.jpgایران اینترنشنال - وزارت امور خارجه آمریکا با انتشار یک بیانیه مطبوعاتی از اعمال محدودیت در دسترسی هیات اعزامی جمهوری اسلامی به فروشگاه‌های عمده‌فروشی و کالاهای لوکس حین اقامت آن‌ها در نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل خبر داد و آن را بخشی از اعمال فشار حداکثری بر حکومت ایران دانست.

در این بیانیه که دوشنبه ۳۱ شهریور منتشر شد، به اعمال محدودیت‌هایی در تردد و جابه‌جایی این هیات نیز اشاره شده و آمده است: «در حالی که مردم ایران در فقر به سر می‌برند و با کمبود شدید آب و برق و زیرساخت‌های در حال فروپاشی مواجهند، ما اجازه نخواهیم داد که حکومت ایران به کارگزاران خود امکان دهد در نیویورک خرید و ولخرجی کنند.»

ساعاتی پیش از انتشار این بیانیه، خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد که دولت دونالد ترامپ، دیپلمات‌های جمهوری اسلامی را که در نیویورک مستقر هستند یا برای بازدید و به‌طور موقت به این شهر می‌آیند، از خرید در فروشگاه‌های عمده‌فروشی مانند «کاستکو» و تهیه کالاهای لوکس، بدون مجوز مشخص وزارت خارجه آمریکا، منع کرده است.

طبق بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا تردد هیات اعزامی جمهوری اسلامی به نیویورک به مناطقی محدود شده که برای رفت و آمد آن‌ها به مقر سازمان ملل و انجام امور رسمی «ضروری» است.

این بیانیه می‌افزاید: «ایالات متحده اجازه نخواهد داد رژیم ایران از مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان بهانه‌ای برای گشت‌وگذار آزادانه در نیویورک برای پیشبرد دستورکار تروریستی خود استفاده کند.»

گزارش آسوشیتدپرس نسبت به بیانیه اخیر وزارت خارجه آمریکا حاوی جزئیات بیشتری از اعمال محدودیت‌ها است.

بر اساس این گزارش، عضویت دیپلمات‌های ایرانی در فروشگاه‌های عمده‌فروشی و همچنین توانایی آن‌ها برای خرید کالاهایی نظیر ساعت، خز، جواهرات، کیف‌های دستی، عطر، دخانیات، الکل و خودرو «امتیاز» به شمار می‌آید و نیاز به تایید دولت آمریکا دارد.

آسوشیتدپرس افزود فروشگاه‌هایی مانند کاستکو برای دیپلمات‌های جمهوری اسلامی مقیم یا بازدیدکننده نیویورک محبوب‌اند، زیرا می‌توانند حجم زیادی از کالاهایی را که به‌دلیل انزوای اقتصادی در کشورشان در دسترس نیست، با قیمت نسبتا پایین خریداری کنند و به ایران بفرستند.

jamzahr.jpgمراد ویسی - ایران اینترنشنال

فقط پنج روز تا بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران باقی مانده و حالا همه در داخل ایران، منطقه و حتی در سطح بین‌المللی منتظرند ببینند تصمیم نهایی علی خامنه‌ای چیست: عقب‌نشینی و توافق با آمریکا و اروپا یا ایستادگی بر مواضع، حتی به قیمت بازگشت تحریم‌ها و احتمال جنگ؟

سوال اساسی اینجاست: آیا خامنه‌ای «جام زهر» را خواهد نوشید یا به‌قول خودشان «شربت شهادت» را؟ انتخابی که دیگر فقط به خودش یا حتی آمریکا محدود نمی‌شود؛ بخش بزرگی از این تصمیم، در دستان اسرائیل و شخص نتانیاهو قرار گرفته است.

درست است که ترامپ خواهان عقب‌نشینی جمهوری اسلامی و توافق است، اما در عمل، اسرائیل و نتانیاهو فعال‌تر ظاهر شده‌اند. نتانیاهو در آغاز سال نو یهودیان، بار دیگر تاکید کرد که مهم‌ترین ماموریت دولت و ارتش اسرائیل، از بین بردن «محور شرارت» جمهوری اسلامی است.

البته این فقط به انهدام گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه محدود نمی‌شود. در واقع، پیام واضح‌تر از همیشه است: اسرائیل دنبال زدن «سر مار» است، یعنی هدف قرار دادن مقامات ارشد جمهوری اسلامی، حتی شخص علی خامنه‌ای.

از مذاکره تا تقابل؛ شکاف درون‌سیستمی

در داخل کشور، فشارها روی خامنه‌ای برای حرکت به‌سمت مذاکره با آمریکا به‌شدت افزایش یافته است. بسیاری از مقامات، حتی کسانی که سال‌ها در ساختار نظام نقش ایفا کرده‌اند، حالا علناً می‌گویند که ادامه مسیر تقابل با آمریکا دیگر ممکن نیست.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

در جمهوری اسلامی سابقه نداشته بدنه نظام این چنین و تا این حد از رأس آن فاصله بگیرد. روزبه‌روز چهره‌های بیشتری در فضای رسمی و رسانه‌ای می‌گویند که باید در سیاست خارجی بازنگری شود. برخی حتی خواهان آن شده‌اند که مسعود پزشکیان، رییس‌جمهوری فعلی، با اجازه خامنه‌ای با ترامپ دیدار کند تا از تشدید بحران جلوگیری شود.

اما نشانه‌ها حاکی از آن است که خامنه‌ای قصد چنین عقب‌نشینی‌ای را ندارد. تمام گمانه‌زنی‌ها درباره دیدار احتمالی پزشکیان و ترامپ بیشتر شبیه خیال‌پردازی رسانه‌های داخلی است تا واقعیت سیاسی.

abdi.jpgکار اصلی پزشکیان در تهران است نه در نیویورک

یورونیوز - همزمان با سفر مسعود پزشکیان به نیویورک و بالاگرفتن دعوای اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بر سر دیدار یا عدم دیدار پزشکیان و ترامپ، یورونیوز فارسی با عباس عبدی تحلیل‌گر سیاسی مقیم تهران گفتگو کرده است.

هرچند که چنین دیداری بعید به نظر می‌رسد ولی ظاهرا اصولگرایان تندرو در ایران نگرانند در شرایط ویژۀ پس از جنگ اخیر ایران و اسرائیل، پزشکیان بتواند سنت‌شکنی کند و جهان برای اولین بار شاهد قرار گرفتن رؤسای جمهور ایران و آمریکا در یک قاب باشد. هم از این رو، برخی از تندروهای جناح اصولگرا هر گونه دیدار و مذاکره با رئیس جمهور ایالات متحده را به "بوسیدن باسن ترامپ" تشبیه کرده‌ و پزشکیان را از چنین کاری بر حذر داشته‌اند.

اما بعضی از تحلیلگران سیاسی غیراصولگرا، دیدار و مذاکره با ترامپ را آخرین شانس پزشکیان برای تحقق وعده‌های انتخاباتی‌اش می‌دانند و معتقدند اگر رئیس‌جمهور ایران این فرصت را از دست بدهد، تشدید بحران‌های اقتصادی و تکرار حملۀ اسرائیل در انتظار جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.

اینکه پزشکیان از سفر به نیویورک چه استفاده‌ای می‌تواند بکند برای تامین منافع ملی و بویژه کاهش خطر جنگ مجدد، سؤالی است که یورونیوز در گفت‌وگو با عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و یکی از چهره‌های مؤثر در پیروزی پزشکیان در انتخابات سال ۱۴۰۳ مطرح کرده است.

آقای عبدی در پاسخ به این سؤال به مسئلۀ «تغییر راهبرد کلان ایران» پرداخت و گفت: «به نظرم بهتر است پرسش را قدری تغییر داد و به جای "پزشکیان"، "حکومت" را قرار داد؛ چون پزشکیان رئیس‌جمهور است و اختیارات ذاتی برای تغییر راهبرد کلان ایران را ندارد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

تغییر راهبردی نیز تماما در حوزه اختیارات رهبری نظام است، همچنانکه تا کنون چنین بوده و قابل انتظار هم هست. علت شکست برجام هم همین بود که ایران توافقی را امضا کرد که ماهیتا تحولی راهبردی بود ولی در عمل به آن نگاه تاکتیکی شد. کافی است که مواضع امام خمینی در پیام به حجاج در سال ۱۳۶۷ دربارۀ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بخوانید و آن را با مواضع رسمی و نمایندگان مجلس و تندروها پس از پذیرش برجام مقايسه کنید. جنگ اخیر نیز نتیجۀ گریزناپذیر این راهبرد است. این به معنای مشروع کردن تجاوز آنان نیست که آن موضوع دیگری است، بلکه هدف این است که بگویم چنین راهبردی دیر یا زود به این‌جا می‌رسید.»

professor.jpgمذاکره‌ای در کار نخواهد بود

پروفسور نادر انتصار استاد دانشگاه آلاباما آمریکا معتقد است آمریکا و سه کشور اروپایی معتقدند که ایران تنها یک قدم تا تسلیم شدن فاصله دارد.

اگر اجازه استفاده از یک استعاره بوکس را داشته باشم، آنها معتقدند ایران روی طناب‌ها در حال تلو خوردن است و تنها یک ضربه تا ناک‌اوت شدن فاصله دارد.

گفتگوی خبرنگار تابناک با پروفسور نادر انتصار رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلاباما در آمریکا:

کتاب «ماراتن مذاکرات هسته‌ای، از سعدآباد تا کوبروگ» به قلم نادر انتصار رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه بوستون و کاوه افراسیابی، استاد دانشگاه بوستون آمریکا از جمله آثار انتصار به شمار می‌رود. همچنین کتاب «سیاست کرد‌ها در خاورمیانه» از جمله آثار شناخته شده انتصار است که ابعاد سیاسی و اجتماعی ادغام کرد‌ها در جریان اصلی زندگی سیاسی-اجتماعی در ایران، عراق و ترکیه را تحلیل می‌کند.

*قطعنامه تداوم لغو تحریم‌های بین المللی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل رأی نیاورد و تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران از روز ۲۸ سپتامبر علیه ایران باز می‌گردند. نماینده آمریکا در نشست شورای امنیت اعلام کرده است که هنوز شانس برای دیپلماسی واقعی وجود دارد و و خواستار بازگشت دیپلماسی شده بود. آیا امکان سازش میان طرفین تا ۲۷ سپتامبر وجود دارد؟

پاسخ کوتاه من منفی است، مگر اینکه نظام (جمهوری اسلامی ایران) تصمیم به عقب‌نشینی گرفته باشد. ایران بیش از دو دهه است که با غرب درگیر دیپلماسی بوده بدون آنکه به نتایج قابل توجهی دست یابد.

آنچه غرب از آن به عنوان «دیپلماسی» یاد می‌کند چیزی جز تسلیم شدن ایران در برابر تمام خواسته‌هایش نیست. به عبارت دیگر، برای بازیگران اصلی غرب، دیپلماسی با ایران یک بازی با حاصل جمع صفر است و نتیجه آن باید شکست غیرقابل انکار ایران باشد. هر دو طرف (ایالات متحده و سه کشور اروپایی) معتقدند تسلیم شدن ایران قریب‌الوقوع است و آخرین ترفند ایران حفظ آبرو در حین تسلیم شدن خاموش است.

*پیش از این، ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی به توافقی جدید برای همکاری دست یافته بودند و مطابق آن آژانس می‌توانست از سایت‌های آسیب دیده ایران در جنگ نیز تحت شرایطی بازدید کند. چرا این همکاری از سوی طرف‌های غربی قابل اعتنا نبود؟

موضوع برنامه هسته‌ای ایران دیگر محرک اصلی نیست؛ مسئله اصلی تسلیم کامل ایران و پذیرش تبدیل شدن به کشوری حاشیه‌ای و بی‌دفاع در منطقه به صورت دائمی است.

pezeshkian.jpgبرخی رسانه‌ها در ایران گزارش دادند که دولت آمریکا به یوسف، فرزند مسعود پزشکیان برای سفر به نیویورک، همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل ویزا نداده است.

پیش از این خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داده بود که دولت ترامپ، دیپلمات‌های جمهوری اسلامی مستقر در نیویورک یا بازدیدکننده از این شهر را از خرید در فروشگاه‌های عمده‌فروشی مانند «کاستکو» و تهیه کالاهای لوکس در ایالات متحده، بدون مجوز مشخص وزارت خارجه آمریکا، منع کرده است.

برخی اعضای کنگره نیز طرحی را برای محدودسازی صدور ویزا برای مقام‌های جمهوری اسلامی ارایه کرده بودند.
tweet.jpg

soorakh.jpgویژه خبرنامه گویا

جنگ ۱۲ روزه به کوری چشم رژیم صهیونیستی نشان داد که هر کس که به سوراخ برود، وطن پرست می‌شود. کما این که مقام معظم رهبری با آنکه قلباً وطنش فلسطین است، در چرخشی باورنکردنی نه تنها وطن پرست شد، بلکه از آنور پشت بام افتاد و تظاهر کرد که مصداق "چو ایران نباشد تن من مباد" است.

یکی دیگر از نتایج رفتن به سوراخ این است با آنکه رفتار مقام معظم رهبری همیشه حسنی با سُسُ حسینی بوده است ولی پس از رفتن به سوراخ سُسُ حسینی حتی در کلام ایشان هم رقیق شد.

به نظر می‌رسد که در سوراخ به ایشان حالت مکاشفه هم دست داده است، تا آنجا که خواستار تغییرات در مبانی نظام شدند. موردی که در طی دوران حکومت ایشان، هیچ کس از ایشان نشنیده است. البته خودروفسکی از مقامات سابق وزارت خارجه آمریکا معتقد است که تغییرات در جمهوری اسلامی مانند آن است که در تایتانیک در حال غرق شدن جای صندلی‌ها را در روی عرشه عوض کنند.

نمایش ساختگی جمعیت؛ از تهران تا خیابان‌های اروپا

ارشان آذری

رفتار مجاهدین خلق در برگزاری تجمعات خارج از کشور، یادآور روش‌های جمهوری اسلامی در برپایی راهپیمایی‌های حکومتی است. همان‌طور که رژیم برای پر کردن خیابان‌ها، مردم را با وعده‌ی ساندیس، غذای رایگان و حتی پول نقد جذب می‌کند، مجاهدین نیز در اروپا از همین ترفندها استفاده می‌کنند. به پناهندگان یا کسانی که بیکارند، وعده‌ی بلیت رایگان اتوبوس، نهار، اقامت در هتل و حتی پول توجیبی داده می‌شود تا در تجمعات این گروه شرکت کنند.

mkowide.jpgهدف این نمایش‌ها روشن است: خلق تصویری جعلی از حمایت مردمی و بزرگ‌نمایی پایگاه اجتماعی یک گروه فرقه‌ای که در واقع پایگاه جدی در میان ایرانیان ندارد. چنین رفتارهایی نه تنها حقیقت را تحریف می‌کند بلکه اعتماد افکار عمومی را نسبت به هر حرکت سیاسی در خارج از کشور تخریب می‌نماید و باعث می‌شود حتی تظاهرات‌های واقعی اپوزیسیون با بدبینی دیده شود.

فناوری در خدمت فرقه‌گرایی

مجاهدین خلق با استفاده از ماشین تبلیغاتی مدرن و عملیات روانی سازمان‌یافته، ویدیوهای تقطیع‌شده، سخنان کادشده و محتوای جعلی تولید می‌کنند. این ویدیوها گاه برای تخریب چهره‌های محبوب اپوزیسیون مانند شاهزاده رضا پهلوی منتشر می‌شود و گاه برای تحریف واقعیت‌های سیاسی ایران و جهان.

هواداران این سازمان به صورت هماهنگ در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، ایکس (توییتر سابق)، اینستاگرام و یوتیوب فعال‌اند و از حساب‌های جعلی، ربات‌ها و کامنت‌گذاری گروهی برای تحمیل گفتمان مطلوب خود استفاده می‌کنند. آن‌ها هیچ‌گاه با نام و نشان واقعی فعالیت نمی‌کنند و خود را «مستقل» یا «فعال حقوق بشر» معرفی می‌کنند، اما عملاً مجری دستور تشکیلات هستند. این پنهان‌کاری و جنگ روانی سیستماتیک، اعتماد عمومی را هدف می‌گیرد و فضای گفت‌وگوی آزاد را آلوده می‌کند.

ویران‌سازی اعتماد، نابودی همبستگی

نقش مخرب مجاهدین خلق تنها به جعل و تخریب رسانه‌ای محدود نمی‌شود. آنان سیستماتیک تلاش می‌کنند هرگونه ائتلاف یا ابتکار عمل ملی را ناکام بگذارند. حمله به شخصیت‌های مستقل، ایجاد شکاف میان جمهوری‌خواهان و پادشاهی‌خواهان، و تلاش برای تصاحب رهبری مبارزه، بخشی از برنامه‌ی مزمن این گروه است.

در حالی که بسیاری از نیروهای اپوزیسیون می‌کوشند گذشته را کنار بگذارند و به آینده‌ی مشترک بیندیشند، این سازمان همچنان در تله‌ی فرقه‌گرایی و دشمن‌سازی گرفتار است. رهبران آن حاضر نیستند با رسانه‌های مستقل به گفت‌وگو بنشینند، زیرا می‌دانند هر گفت‌وگوی آزاد، پرده از انزوای واقعی‌شان برمی‌دارد.

پایان یک توهم، کوروش گلنام

| No Comments

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

یک. پایان توهم یک آخوند بیمار و سرداران قاچاقچی و رانتی و لشگری از آخوندهای مفت‌خوار به چه بهایی؟

به این بها که بهایِ دلار اینک از مرز 106 هزار تومان گذ شته، بیش‌ترین شمار مردم روزبه‌روزنادارتر شده، مردم با زنجیره‌ای ازگرفتاری‌های ریز و درشت روزانه دست به‌گریبانند با تورمی افسار گسیخته که در یک واژه: روزگار مردم را تیره و تار نموده است. اینک در پی دهه‌ها سیاست‌هایِ نابخردانه حکومت و در رأس آن آخوند خامنه‌ای، با به راه افتادن مکانیزم ماشه، نه تنها این تورم مهار ناپذیر خواهد شد و مردم در تنگ‌دستی بازهم افزون‌تر و فشارخردکننده‌تری قرار خواهندگرفت که زمینه یک حمله این بار با پشتیبانی و توافق جهانی به ایران فراهم خواهد شد. سختی تحریم‌ها بارش بر دوش مردم خواهد بود نه آخوند خامنه‌ای، باندهای مافیایی وابسته رانت خوار‌و لشگر آخوندهایِ مفت‌خوار حکومتی.

به‌کار گرفتن مکانیزم ماشه و زمینه آماده‌شدن حمله به ایران، نکته‌ای است که حکومت مافیایی در این باره خود را با خوش خیالی به خواب زده است. آخوند خامنه‌ای خود به خوبی پی برده است که پایانش نزدیک است و همه نقشه‌های پلیدش برای تشکیل یک جریان شیعه خون‌ریز علیه اسراییل و آمریکا در منطقه با شتابی باور نکردنی در کوتاه مدتی دود هوا شده و شکست خورده است؛ امری که باسازی آن با توجه به وضعیت کنونی منطقه ناشدنی است. به گمان حکومت نابود شدن خود و ایران را در جنگی که پیش‌آید بهتر از سرنگونی به دست مردم و محاکمه می‌بیند و در حال مردم را با ریا‌کاری و با پروپاگاندای شبانه‌روزی سرگرِم پروژه "ایران‌مان" کرده است البته اگربیش‌ترین شمار مردم که مخالف این حکومت تبه‌کار هستند به آن اندازه از فراموش‌کاری رسیده باشند که این بازی مسخره و کمیک"ایران‌مانِ" دشمن نخست خودرا باور داشته باشند.

دو. در چند ماه گذشته، سفرها و نشست‌هایِ وزیر خارجه بی‌کاره و مترسک حکومت با نمایندگان آمریکا و اروپا چون گذشته، بیش‌تر برای خرید زمان بوده است. آخوند خامنه‌ای و باندهای مافیایی وابسته نتوانسته بودند درست ارزیابی کنند که در حالی که حکومت ضربه‌هایِ کشنده‌ای دریافت داشته، پشم و کُرکش ریخته، چهره ترس‌خورده و دروغ‌گویِ بلوف زنش برای همه آشکار شده و حتا در میان هوادارن گذشته خود در منطقه نیز دیگر اعتباری ندارد، نه آمریکا و نه اروپا دیگر چون گذشته نمی‌پذیرند که د ربرابر رفتار‌هایِ ضد انسانی و آتش افروزی ‌هایِ حکومت چه در منطقه و چه علیه مردم ایران سازش کرده و سکوت کنند. اینک دوران دیگری فرا رسیده است، دوران گذر از حکومت سرکوب‌گر، کودک‌کش و خون‌ریز اسلامی ایران و پرتاپ کردن آن به زباله‌دانِ تاریخ.

khadem.jpg۱. صدای خاک در کلام خادم

فرق است میان مردی که نامش از ریشه‌ی خاک برمی‌خیزد و دیگری که سایه‌ی نامش را از دیوار قدرت می‌گیرد.
در تواریخ آمده که غلامی خردسال، اما به صداقت شهره بود، روزی شاه او را بر سر سفره نشاند و پرسید: «تو را چه حاجت که با من هم‌غذا شوی؟» غلام گفت: «اگر خدمت من با ریا باشد، چه فرق که بر سفره بنشینم یا گرسنه بمانم؟» شاه گفت: «صداقت تو به هزار تاج می‌ارزد.»

این حکایت، آیینه‌ای است از روزگار ما؛ چه بسا کسانی که در میدان ریا و تملق خود را به زر و زور آویخته‌اند، و چه اندک‌اند آنان که بی‌ریا و بی‌منّت، برای مردم زیسته‌اند.

رسول خادم، از آن‌گونه مردان است. او پهلوانی را تنها در برد و باخت تشک نمی‌بیند، بلکه در حرمت نان شب کارگر، در اشک‌های حریف شکست‌خورده و در شادی رقص محلی فرزند ایران جست‌وجو می‌کند. کلام او بوی خاک و نان می‌دهد، نه عطر تزویر و نمایش.

در واکنش به قهرمانی‌های اخیر کشتی، خادم نه به مدال‌ها بالید و نه به صندلی‌ها ،که به نام نوجوانی از ایذه پرداخت: پیام احمدی. خادم نوشت:

Gileh_Mard.jpgآقا عبدالعلی وقتی سن و سال چندانی نداشت کنار مظفرالدینشاه زیر کرسی می نشست با بیضه های اعلیحضرت همایونی بازی میکرد.

هر چه پزشکان ایرانی و فرنگی به اعلیحضرت همایونی هشدار میدادند این بیضه بازی ها برای سلامتی وجود ذیجود قبله عالم ضرر دارد به گوشش نمیرفت که نمیرفت .
سالها گذشت و آقایی بنام فلان السلطنه شد وزیر مختار ایران در برلین
آقای فلان السلطنه به محض ورود به برلین همان روز اول کاری کرد که محمد علی جمالزاده که در سفارتخانه شغلکی و مقامکی داشت عطای کار در سفارتخانه را به لقایش بخشید استعفایش را نوشت زد به چاک و دیگر هرگز به آنجا بر نگشت
گویا آقای فلان السلطنه به او گفته بود : تو که نویسنده هستی به مرکز بنویس برای مان زغال بفرستند ( شاید هم گفته بود برو زغال بخر ! زغال مرغوب هم بخر ! الله اعلم )
جمال زاده گفته بود : آقا جان ! انبار زغال مان پر ‌و پیمان است به زغال احتیاجی نداریم
آقای فلان السلطنه داد و فریاد راه انداخته بود که : پدر سوخته قرمساق ! شما « زاده ها » میخواهید جای ما «دوله ها » و « سلطنه ها » را بگیرید ؟
بعد تر ها حسن تقی زاده به محمد علی جمالزاده گفته بود این آقای فلان السلطنه همان عبدالعلی خان است
هیچی دیگر! فقط میخواهم بدانم حالا در حکومت عدل اسلامی آقایان چند تا از این عبدالعلی خان ها داریم ؟
زیاده عرضی نیست

liaghat.jpgدر یکی از تازه‌ترین تحلیل‌های ویدیویی، این پرسش مطرح شده که آیا منافع مردم ایران و دولت اسرائیل در برابر جمهوری اسلامی هم‌راستا شده‌اند؟ و اگر چنین است، آیا این هم‌راستایی می‌تواند به سرنگونی نظام و شکل‌گیری حاکمیت مردمی بینجامد؟ این مقاله، با نگاهی تحلیلی و تاریخی، به بررسی این ادعا می‌پردازد و ظرفیت‌های واقعی جامعه‌ی ایران برای گذار دموکراتیک را واکاوی می‌کند.
۱. هم‌راستایی منافع یا هم‌زمانی بحران‌ها؟
در کلیپ مورد اشاره، تحلیل‌گر تأکید می‌کند که خواست اکثریت مردم ایران برای پایان دادن به جمهوری اسلامی با سیاست دولت اسرائیل در تضعیف این نظام هم‌راستا شده است. اما از منظر فلسفه‌ی سیاست، هم‌راستایی منافع میان یک ملت و یک دولت خارجی، مفهومی پیچیده‌تر از اشتراک در دشمن مشترک است.
در نظریه‌ی رئالیسم سیاسی، دولت‌ها منافع خود را بر اساس بقا، امنیت، و قدرت تعریف می‌کنند--نه بر اساس اخلاق یا همدلی. بنابراین، حتی اگر در یک لحظه تاریخی هدف مشترک وجود داشته باشد، این الزاماً به هم‌راستایی پایدار نمی‌انجامد. تجربه‌های تاریخی نشان داده‌اند که هم‌زمانی بحران‌ها می‌تواند به فرصت گذار بدل شود--اما تنها زمانی که نیروهای داخلی، ظرفیت سازمان‌دهی و نهادسازی داشته باشند. در غیر این‌صورت، هم‌راستایی خارجی به مداخله بدل می‌شود، نه به حاکمیت مردم.
۲. آیا مردم ایران آمادگی دست‌گیری قدرت را دارند؟
در نظریه‌ی گذار، سه مؤلفه برای موفقیت در گذار دموکراتیک ضروری‌اند:
- نیروی اجتماعی سازمان‌یافته
- نهادهای مدنی مستقل و پایدار
- الگوی جایگزین قابل‌قبول و مشروع
اعتراضات گسترده‌ی سال‌های اخیر، علی‌رغم شجاعت و گستردگی، فاقد پیوند پایدار با نهادهای مدنی و فاقد ساختار جایگزین بوده‌اند. از سوی دیگر، ساختار قدرت در ایران، به‌ویژه پس از فروپاشی احتمالی، مستعد بازتولید الیگارشی‌ست. سپاه پاسداران، با شبکه‌های اقتصادی، امنیتی، و رسانه‌ای، ظرفیت آن را دارد که در خلأ قدرت، ساختار اقتدار جدیدی بنا کند--همان‌گونه که در تجربه‌ی مصر پس از مبارک، ارتش چنین کرد.
بنابراین، بدون نهادهای مدنی مستقل، گذار ممکن است به جابه‌جایی قدرت درون ساختار اقتدار بینجامد، نه به حاکمیت مردم.

خبرنامه گویا - وزارت امنیت داخلی آمریکا در آتلانتا، در تاریخ ۵ سپتامبر، «حسین شریفی» ۶۷ ساله، مجرم جنسی کودک‌آزار اهل ایران را بازداشت کرد. سوابق کیفری او شامل تجاوز به عنف به کودکان، آزار شدید جنسی کودک، قاچاق انسان برای بردگی کاری و نگهداری ماریجوانا در آتلانتا است. او به ۱۰ سال زندان محکوم شده است.

ice1.jpgice2.jpg

macrontrump.jpgخبرنامه گویا - امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه هنگام ترک مقر سازمان ملل با توقف غیرمنتظره کاروانش توسط پلیس نیویورک روبه‌رو شد و در تماس تلفنی با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا از او خواست به او اجازه دهند به راه خود ادامه دهد. دلیل انسداد مسیر ترافیکی، عبور خودروی ترامپ از همان مسیر بود.

فاصله بین مقر سازمان ملل و سفارت فرانسه حدود ۱.۶ کیلومتر است.

پس از توقف خودروی مکرون، یک مامور پلیس نیویورک به سمت رئیس‌جمهور فرانسه که از خودرو پیاده شده بود، رفت. مامور به مکرون گفت: «متاسفم، آقای رئیس‌جمهور، متاسفم. در حال حاضر همه مسیرها مسدود است» و در عین حال اشاره کرد که کاروان ترامپ از آن مسیر عبور می‌کند.

براساس این گزارش، رئیس‌جمهوری فرانسه به سرعت تلفن خود را بیرون آورد و با همتای آمریکایی خود تماس گرفت و توقف غیرمعمول کاروانش را برای او توضیح داد.

مکرون به ترامپ گفت: «حالت چطور است؟ حدس بزن چه شده، من همین الان در خیابان منتظرم چون همه مسیرها به خاطر تو مسدود است» و در عین حال لبخند می‌زد.

به گزارش منابع خبری، ترامپ به مکرون گفته است ادامه مسیر را پیاده طی کند. سرانجام، ماکرون بخش پایانی مسیر را پیاده طی می‌کند.

برترین ها - این روزها بعضی از برندها بیلبوردهایی را برای تبلیغ در سطح شهر آماده می‌کنند که ادبیاتی دوپهلو دارند و خیلی زود در شبکه‌های اجتماعی با واکنش‌های مردم روبه‌رو می‌شوند.

تعدادی از بیلبوردها صرفاً با همین هدف آماده می‌شوند؛ که جنجالی باشند و بیشتر دیده شوند.

01.jpg02.jpg

از آرشیو ویدئو: گیانندرا شاه، پادشاه پیشین نپال که ۱۷ سال پیش با تبدیل نظام پادشاهی به جمهوری در این کشور از قدرت کنار رفته بود، اخیراً با استقبال صدها هزار نفر به کاتماندو، پایتخت این کشور بازگشت. نپال توسط یک ائتلاف کمونیستی اداره می‌شد

***

momeni.jpgعبدالله مومنی

در روزها و هفته‌های اخیر، دستگاه تبلیغاتی دولت وفاق و قوه قضاییه با آب و تاب فراوان از «عفو گسترده و پرشمار» سخن گفتند و کوشیدند این اقدام را به‌عنوان نشانه‌ای از تغییر رویکرد حاکمیت و گشایش در فضای سیاسی کشور جلوه دهند. روزنامه‌های دو جناح تیترهای بزرگ زدند و تصاویر پرطمطراقی از «بخشودگی» منتشر کردند تا چنین القا شود که گویی نظام سیاسی به نقطه‌ای تازه رسیده و اراده‌ای برای بازنگری در گذشته وجود دارد.

🔹اما واقعیت، درست در نقطه مقابل این پروپاگاندا قرار دارد. اعلام رسمی عدم شمول عفو به شناخته‌شده‌ترین چهره‌های زندانی، همچون ابوالفضل قدیانی، مصطفی تاجزاده، و سعید مدنی که صراحتا سالهاست سیاست‌های خانمان‌برانداز حکومت را از سر دلسوزی برای مملکت‌شان نقد کرده و با آنها مخالفت کرده‌اند، نشان داد که این بخشنامه عفو صرفاً یک نمایش سیاسی بی‌محتوا بوده است. این تصمیم آشکار ساخت که حکومت نه‌تنها آماده بازگشت از مسیر غلط و هزینه‌زای گذشته نیست، بلکه همچنان بر حذف منتقدان واقعی و صداهای صریح پای می‌فشارد.

🔹در این میان مورد تاجزاده اهمیت دارد. او طی دستکم دو دهه گذشته که نیمی از آن را در حبس بوده، منادی نقد بی‌پرده شخص رهبر و ساختار متمرکز قدرت بوده و ریشه مشکلات را در رهبری مادام‌العمر و قدرت غیرپاسخگو دانسته است. او در کنار ابوالفضل قدیانی سالهاست که هرگز دادگاه‌های غیرقانونی انقلاب را به‌رسمیت نشناخته و در جلسات محاکمه حاضر نشده و چنانچه اخیرا قوه قضاییه رسما اعلام کرد حتی برای مرخصی نیز تن به سازوکارهای معیوب دستگاه قضایی نداده‌اند.

🔹کنار گذاشتن چنین چهره‌هایی از دایره عفو طبعا خدشه‌ای به آنها وارد نمی‌کند چراکه ایشان آگاهانه مسیر مقاومت مدنی را برگزیده‌اند و عمر و جان خود را بر سر این راه گذاشته‌اند اما برای حکومت رسوایی به بار آورد و بیش از هر چیز ماهیت واقعی این بخشودگی را برملا کرد: عفوی بدون معنا، بدون اثر سیاسی و احتمالا صرفاً برای کاستن از هزینه‌های اقتصادی زندان‌ها و از سر عجز از نگهداری شمار بالای زندانیان در سراسر کشور.

🔹بدین ترتیب می‌توان گفت آنچه به‌عنوان «عفو گسترده» تبلیغ شد، در حقیقت بیش از آنکه نشانی از تغییر باشد، نشانه‌ای از ناتوانی و درماندگی است به ویژه اگر در پس ذهن برخی تصمیم‌سازان انتقال پیام تغییر به جامعه بوده باشد. چرا که حاکمیت در حالی از عفو سخن می‌گوید که در عمل حاضر نیست حتی گامی کوچک در جهت پذیرش صدای مخالفان بردارد. زندانیان سیاسی برجسته همچنان در حبس‌اند و روشن شده که هیچ اراده‌ای برای آشتی ملی یا تغییر در وضعیت زندانیان سیاسی وجود ندارد.

irib.jpg۷۱ نماینده مجلس خواهان ساخت سلاح هسته‌ای شدند

ایران اینترنشنال - رسانه‌های ایران گزارش دادند ۷۱ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای به شورایعالی امنیت ملی و روسای سه قوه، بر «ضرورت بازنگری در دکترین دفاعی» جمهوری اسلامی تاکید کردند.

آن‌ها در نامه خود گفتند به‌کارگیری سلاح هسته‌ای «مصداق حرمت فتوای رهبر» در سال ۱۳۸۹ بود اما ساخت و نگهداری «به‌عنوان بازدارندگی بحث دیگری است».

همشهری‌آنلاین نوشت حسن‌علی اخلاقی امیری، نماینده مشهد و کلات در مجلس، این نامه را تهیه کرده است.

صداوسیما: ۹۰ درصد مردم خواستار ساخت بمب اتم هستند

در گفت‌وگوی مجری صداوسیما و مصطفی خوش‌چشم، کارشناس حکومتی مسائل استراتژیک، در یک برنامه تلویزیونی مطرح شد طبق نظرسنجی‌ها «نزدیک ۹۰ درصد مردم» پس از جنگ ۱۲ روزه، خواستار ساخت بمب اتم هستند.

در روزهای گذشته و پس از آغاز روند فعال‌سازی مکانیسم ماشه، شماری از نمایندگان مجلس خواهان ساخت سلاح هسته‌ای شدند.

wrestling.jpg«علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی، قهرمانی تیم‌های کشتی در رقابت‌های جهانی کرواسی را تبریک گفته است. پیام‌های تبریک او مانند پیام‌هایی که گاه‌و‌بیگاه برای برخی ورزشکاران یا تیم‌های ورزشی ارسال می‌کرد، کوتاه، کم‌شور و حتی توام با نگاه دائمی‌اش، از بالا به پایین بود

پیام یونسی‌پور - ایران وایر

او برای قهرمانی این دو تیم نوشته است: «به جوانان قهرمان کشتی فرنگی تبریک می‌گویم. عزم راسخ و کار دشوار شما و برادران‌تان در کشتی آزاد، ملت را شادمان و کشور را آبرومند کرد. از خداوند سربلندی و پیروزی شما را مسئلت می‌کنم و به ورزشکار و مربی و مدیر، آفرین می‌گویم.»

برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی، با کنایه زدن به ماه‌ها بی‌خبری و پنهان شدن او در پناهگاه‌ها نوشته‌اند که آیا رهبر جمهوری اسلامی در مخفیگاهش مشغول به تماشای رقابت‌های کشتی بوده؛ و برخی دیگر نیز پرسیده‌اند که رهبر جمهوری اسلامی چرا به سایر تیم‌های ورزشی پیام تبریک نمی‌دهد؟

آنچه باید بدانیم این است که علی خامنه‌ای نه‌تنها تبریک‌هایش را براساس روابط شخصی و قلبی‌اش با ورزشکاران و مدیران ورزشی تنظیم می‌کند، که حتی تمایلی هم برای تبریک گفتن به زنان ورزشکار ایرانی نداشته و ندارد.

***

رییس دفتر خامنه‌ای چه نقشی در پیام تبریک‌های رهبر داشت؟

پیام‌های تبریک و تقدیر علی خامنه‌ای از مدال‌آوران، از دوران قهرمانی‌های «حسین رضازاده» آغاز شد.

اولین بار در المپیک ۲۰۰۴ آتن بود که صداوسیما جمهوری اسلامی ساعاتی پس از کسب مدال طلای حسین رضازاده در رقابت‌های سنگین وزن المپیک آتن، چنین پیامی را از رهبر جمهوری اسلامی منتشر کرد: «حسين عزيز، از اين‌كه ده‌ها ميليون ايرانی را شاد کردی، از تو متشكرم.»

در همان دوره، «هادی ساعی» به مدال طلای تکواندو المپیک رسید، اما پیامی از دفتر خامنه‌ای برایش نوشته و صادر نشد.

رهبر جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۵ و پس از قهرمانی رضازاده در مسابقات بازی‌های آسیایی قطر، باز هم پیامی دیگر صادر کرد؛ پیامی که به‌واسطه متن آن سال‌ها مورد کنایه و تمسخر قرار می‌گرفت. خامنه‌ای نوشت: «صحنه را دیدم، از اینکه ملت را خوشحال کردید، متشکرم.»

sobhani.jpg

در حالی که ویدیوهایی از حضور زنان بدون حجاب در کنسرتی در ایران پربازدید شده است، آرش سبحانی، هنرمند ایرانی، هشدار می‌دهد که این نشانه «اصلاح» حکومت نیست و معتقد است «اصلاح واقعی یعنی زنان بتوانند آزادانه آواز بخوانند.»

این خواننده و رهبر گروه راک «کیوسک» که در لس‌آنجلس زندگی می‌کند، به پادکست انگلیسی ایران‌اینترنشنال گفت که در میان موج اعدام‌ها، بحران اقتصادی و فروپاشی محیط زیست، نباید سرگرمی را با تغییر واقعی اشتباه گرفت.

***

monazerreh.jpgهم میهن - پس از اینکه جبهه اصلاحات بیانیه‌ای را درباره وضعیت فعلی کشور منتشر کرد، بیژن عبدالکریمی در گفت‌وگویی به نقد این بیانیه پرداخت؛ موضوعی که منجر به این شد که احمد زیدآبادی درباره مسائل مطرح شده توسط عبدالکریمی نقدی را نوشته و اعلام کند که حاضر است با او مناظره کند. این دو نفر، چندی پیش با دعوت سایت حکمران پای میز مناظره نشستند و درباره وضعیت فعلی و آینده ایران حرف زدند. آنچه در زیر می‌خوانید، گزیده‌ای از مهمترین محورهای عنوان‌شده در این مناظره است.

چندی پیش، عبدالکریمی مصاحبه‌ای را با بی‌بی‌سی درباره بیانیه جبهه اصلاحات انجام دادند که دکتر زیدآبادی، یادداشتی کوتاه درباره نظرات دکتر عبدالکریمی نوشتند و اعلام کرد که آماده است با دکتر عبدالکریمی درباره این موضوع گفت‌وگو کند. آقای دکتر زیدآبادی، شرح تفصیلی یادداشت را بفرمایید.

زیدآبادی: تصورم از آقای عبدالکریمی این است که یک تقریر، فهم یا تفسیری بسیار افراطی از نظام جهانی و مناسبات بین کشورها دارند که ما اگر بخواهیم آن را اجرا کنیم، باید در یک ستیز و جنگ دائمی به سر ببریم که نهایتاً تمام سرمایه‌های یک کشور به خطر بیفتد و تا نقطه نهایی دنبال شود و این را تحت عنوان گفتمان انقلاب و محور مقاومت مطرح می‌کنند. با زبانی که ایشان صحبت می‌کنند و نوع حرارتی که به خرج می‌دهند، من حتی فکر نمی‌کنم آن چیزی که تحت عنوان محور مقاومت مطرح شده، نسبتی با این نوع صحبت‌ها داشته باشد.

من در حوزه خارجی روزنامه‌نگار بودم و بنابر شرایط کارم، با اینها صحبت می‌کردم. واقعیت این است که آنها با این شدتی که آقای عبدالکریمی صحبت می‌کند، چنین نگاهی نداشتند. آقای دکتر عبدالکریمی این است که اولاً، چیزی که تقریر می‌کنید متناسب با وضعیت جهانی نیست. دوم اینکه آن نگاهِ «باید بکشی یا کشته شوی»، به زیان آنهایی است که ضعیف هستند. بعد هم زبانی که درباره بیانیه جبهه اصلاحات به کار می‌برند، به شدت ناعادلانه است. عبارت خیانت، یک راهی را باز می‌کند که هر کسی استراتژی، اندیشه و فکر یکی دیگر را نپسندد، فوراً یک مهر این‌چنینی بزند و جنگ همه علیه همه راه می‌افتد. از این جهت فکر کردم، صحبت‌هایی که ایشان می‌کنند بسیار قابل نقد است.

‌آقای دکتر دو نکته داشتند، یکی اینکه می‌گویند شما تفکر افراطی درباره نظام بین‌الملل دارند و دوم اینکه لحن شما، لحن خیلی تند و تیز و همراه با برچسب بوده است.

عبدالکریمی: مسئله ما، مسئله کشور است، در شرایط خاصی هستیم و شرایط گل و بلبل نیستیم که بتوانیم بحث‌های نظری کنیم. خود احمد می‌پذیرد که، بیانیه حتی اگر مفادش درست بود، خیلی بی‌موقع بود و این صرفاً یک بیانیه نبود، یک جریان بود. قبل از آن بیانیه 180 اقتصاددان را داشتیم، بعد بیانیه مجموعه‌ای از NGOها را داشتیم، بعد بیانیه آقای موسوی را داشتیم و بعد از آن هم که بیانیه 800 نفر بود. من احساس کردم که این جریان، بسیار خطرناک است و تنها ابزارم هم قلم و زبانم است. درست در زمانی که ما درگیر هستیم، اعلام می‌شود که رهبر سیاسی استعفا دهد، رفراندوم شود. متاسفانه فضای جامعه پاک نیست، نیروهای منفی بسیار وجود دارند. اراذل و اوباش به نام سلطنت‌طلب، مجاهدین خلق، وطن‌فروش‌های ایران‌اینترنشنال وجود دارند. ضرورت دارد که فضای جامعه را با خلق گفتمان پاک کنیم. من نماینده گفتمان هستم، نماینده حاکمیت نیستم.

کنش‌گری چارچوب دارد، اینطور نیست که من فقط به نقد حاکمیت بپردازم، نقد حاکمیت باید در چاچوب باشد و دفاع از امر ملی در زمان جنگ، یکی از چارچوب‌هاست. خطر دیگر این است که یک نوع توهم و ناعقلانیت جامعه را گرفته است و این موضوع، سرنوشت مشترک ما را به خطر می‌اندازد و این توهم فقط برای یک جناح نیست. آن کسی که می‌گوید ما کاخ سفید را حسینیه می‌خوانیم، اگر توهم است؛ توهم مقابلش این است که تمام مشکلات تاریخی کشور را، همه را به ریش مقاومت می‌بندی و رویافروشی می‌کنی. یعنی فکر می‌کنی که الان اگر ما پای میز مذاکره برویم، با ترامپ دست بدهیم، فردا مشکل آب و برق حل می‌شود. این رویافروشی است.

در کدام لکچر من گفته شده است که بکشید یا کشته شوید. به نظرم این کشیدن نقش مار است. ما می‌خواهیم راه‌حلی را برای کشور پیدا کنیم. تمام سناریوهایی که در ذهنم می‌آید، نتیجه‌اش سیاهی برای ملت است. فقط و فقط یک راه داریم، یک خودآگاهی ملی شکل بگیرد. هر گونه راه‌حلی که بر مبنای واقعیت باشد را باید تن دهیم. بحث‌ها در جامعه ما پوپولیستی شده و من از احمد می‌خواهم که کنار من باشد. احمد می‌گوید من از حرف‌های عبدالکریمی وحشت کردم. احمد یک حرف جدی دارد، می‌گوید چرا ما نمی‌توانیم مثل بقیه کشورها مانند آدم زندگی کنیم.

‌دکتر عبدالکریمی می‌گوید، شرایط جنگی است و من به عنوان کنشگر عرصه عمومی آماده‌باش داده‌ام.

زیدآبادی: اختلاف ما در برخی از بنیادهاست، وگرنه هر صحبتی که می‌شود، جنبه‌های واقع‌بینانه هم دارد. تصویر سیاهی که ایشان از وضعیت جهان ترسیم می‌کند، یک وضعیت امروزی نیست و تمام تاریخ بوده است. وقتی شما این شرایط را دارید، لاجرم باید در همین جهان زندگی کنید و وضعیت‌تان را بهبود ببخشید، چنانچه دیگران هم دارند انجام می‌دهند. همه کشورها راهی را برای پیشبرد کارشان پیدا کرده‌اند.

ایران را یک استثنا مطلق فرض کردن که باید مقاومت کند و قدرتمند شود که بتواند از این شرایط فرار کند، درست نیست. از بخشی از شرایط مجموعه جهانی، فراری نیست، قدرت ما محدود است. در عین حال یک نقاط قوتی داریم که از آن طریق می‌توانیم درگیر شویم و یا تعامل کنیم. اگر همه این را به ابزارهای مادی و مقاومت نظامی، فروبکاهیم ما بازنده هستیم و وضعیت‌مان خراب‌تر هم می‌شود. آن کسی که می‌گوید چرا ما مثل بقیه کشورها نیستیم، حرف ساده‌ای نمی‌زند. خیلی چیزها اینجا طبیعی نیست. اینکه افرادی که نوعی مصالحه و تعامل را از موضع منطقی پیشنهاد می‌کنند، به این متهم کنیم که دنبال تسلیم هستند، ظالمانه است.

خود من در جمهوری اسلامی چقدر حقوقم ضایع شده است، خود آقای عبدالکریمی را هم خواستند از دانشگاه بیرون کنند. واکنش منطقی ما باید چه باشد؟ اتفاقاً همان اپوزیسیون می‌گوید احمق نباش، با اینها درگیر شو و نگذار ظلم کنند. در سال 1401 که من مخالف حرکت‌های خیابانی و خشونت‌زا بودم، این انتقادات بود که تو چرا خواستار تداوم حکومت هستی. بحث من این بود که کنشی که انجام می‌دهید، رنج ملت را بیشتر می‌کند. من وقتی به صحبت‌های آقای عبدالکریمی نگاه می‌کنم، یک نظام یکپارچه از نظام سلطه وجود دارد که تنها تبلور آن هم غزه است. ما باید آنقدر آگاه باشیم و این را بفهمیم که با اتکا به ابزارهای قدرتی که آقای عبدالکریمی می‌گوید، کار نکرده است و نگذاشتند راه‌های دیگر آزمایش شود.

farhiftegan.jpgایندیپندنت فارسی - روزنامه فرهیختگان، متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی، روز دوشنبه ۳۱ شهریور در مقاله‌ای با عنوان «تله اختیارات ویژه» به سفر مسعود پزشکیان به نیویورک و پیشنهادها برای دیدار او با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا پرداخت.

فرهیختگان به تمایل طیف اصلاح‌طلب جمهوری اسلامی به دیدار و مذاکره با ترامپ اشاره کرده و نوشت: «مذاکره حتی با آمریکا شاید محل اشکال نباشد اما مسئله اینجاست که فعلا طرف آمریکایی حاضر به گفتگو با ایران نیست.

قدیمی‌ها می‌گفتند: «خانه عروس بزن و بکوبه، خانه داماد هیچ خبری نیست». اشتیاق این افراد برای مذاکره با آمریکا، بزن و بکوبی است که در خانه عروس به راه افتاده و در خانه داماد، خبر خاصی جریان ندارد.»

تلهٔ اختیارات ویژه

صادق امامی - فرهیختگان

در آستانه سفر مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، برخی چهره‌های اصلاح‌طلب از رئیس‌جمهور خواسته‌اند تا با «اختیارات لازم» عازم نیویورک شود و با «مقامات ارشد آمریکایی و اروپایی» گفت‌و‌گو کند. منظور آن‌ها از گفت‌و‌گو با این مقامات ارشد، منحصراً به یک نفر ختم می‌شود: «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا. این درخواست مذاکره در شرایطی طرح شده است که با وجود تلاش‌های واسطه‌ها، آمریکا هیچ تمایلی برای مذاکره با ایران نداشته و حتی پاسخی به واسطه‌ها هم نداده است.

مذاکره حتی با آمریکا شاید محل اشکال نباشد اما مسئله اینجاست که فعلاً طرف آمریکایی حاضر به انجام مذاکره و گفت‌و‌گو با ایران نیست. قدیمی‌ها در چنین وضعیتی ضرب‌المثل شیرینی داشتند. آن‌ها وقتی که یک طرفِ ماجرا خیلی پرشور، پر سر و صدا و پرخرج عمل می‌کند، اما طرف دیگر هیچ خبری ندارد و ساکت و ساده است، می‌گفتند: «خانه عروس بزن و بکوبه، خانه داماد هیچ خبری نیست». حالا اشتیاق این افراد برای مذاکره با آمریکا، بزن و بکوبی است که در خانه عروس به راه افتاده است و الا در خانه داماد، خبر خاصی جریان ندارد.

militaryparade.jpgلغو مراسم رژه ۳۱ شهریور برای اولین بار

- مراسم سالانه رژه ۳۱ شهریور امسال به دلیل در اختیار گرفتن آسمان ایران و احتمال کشته‌شدن مقامات کشوری، لشکری و شخصیت های نظام جمهوری‌اسلامی و خطرات امنیتی دیگر لغو شده است. ‏

- ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری‌اسلامی، در توضیحات کوتاه و مبهمی با درج مواردی در صبح امروز ۳۱ شهریور این مراسم را لغو شده اعلام کرد

در همین زمینه:

رژه سالانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در کردستان و همدان لغو شد

ایران اینترنشنال - فرماندهان سپاه پاسداران در استان‌های همدان و کردستان اعلام کردند رژه سالانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سال جاری لغو شده است. فرمانده سپاه همدان دلیل این تصمیم را «تهدیدات» موجود عنوان کرد.

حسین زارع‌کمالی، فرمانده سپاه «انصارالحسین» استان همدان، دوشنبه ۳۱ شهریور گفت: «در اولین روز هفته دفاع مقدس هر سال توفیقات داشتیم رژه نیروهای مسلح را برگزار کنیم. امسال به دلیل تهدیداتی که ایجاد شد، مقرر گردید از تجمعات گسترده پرهیز شود.»

او افزود در پی لغو این مراسم، «آمادگی‌ها برای دفاع از کشور» معطوف خواهد شد.

۳۰ شهریور جمشید رضایی، فرمانده سپاه «بیت‌المقدس» کردستان، نیز از لغو رژه سالانه نیروهای مسلح در این استان خبر داد.

رضایی گفت: «امسال رژه‌ای در سنندج و سایر شهرستان‌های استان کردستان نخواهیم داشت.»

او درباره علت اتخاذ این تصمیم توضیحی ارائه نداد.

این در حالی است که رییس پلیس راهنمایی و رانندگی استان کردستان پیش‌تر اعلام کرده بود به‌دلیل برگزاری رژه نیروهای مسلح، محدودیت‌های ترافیکی در سنندج اعمال خواهد شد.

با وجود سکوت فرماندهان سپاه درباره دلایل روشن لغو رژه، این تصمیم در شرایطی اتخاذ شده که در هفته‌های اخیر گمانه‌زنی‌ها درباره احتمال آغاز مجدد درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل شدت گرفته است.

فرماندهان نظامی و مقام‌های سیاسی حکومت ایران طی این مدت بر ضرورت حفظ آمادگی به‌منظور مقابله با «تهدیدات دشمن» تاکید کرده‌اند.

سقوط بیژن عبدالکریمی

| No Comments

abdolkarim.jpgسیدعبدالجواد موسوی، نویسنده و روزنامه‌نگار، در سایت خبرآنلاین نوشت:

یکی دو سه باری از بیژن عبدالکریمی دفاع کرده ام. به ویژه سر ماجرای اخراجش از دانشگاه. یکی دو سه باری هم وقتی از دستم برمی‌آمد و تریبونی در اختیارم بود تبلیغ آثارش را کرده‌ام. آثاری که فکر می‌کردم قابل توجهند و کمتر کسی به آن‌ها اعتنایی می‌کند. بابت این کارها نه منتی بر عبدالکریمی دارم و نه از کرده خود پشیمانم. هنوز هم فکر می‌کنم آن عبدالکریمی که من مدافعش بودم و سعی می‌کردم در حد فهم و وسع خودم بعضی از کارهایش را به دیگران معرفی کنم ارزشش را داشت.

این عبدالکریمی جدید اما از بیخ و بن، چیز دیگری است. یک عبدالکریمی جدید که من مدت‌ها از مواجه جدی با او پرهیز می‌کردم. نه تنها پرهیز می‌کردم که سعی می‌کردم توجیهش کنم. می‌گفتم رسانه و سیاست را نمی‌شناسد. می‌گفتم از عالم دانشگاه و فلسفه و تحقیق و پژوهش ناگهان به عرصه بی‌رحم و پیچیده ژورنالیسم پرتاب شده و اقتضائات کار را خوب نمی‌داند. می‌گفتم هنوز زبان ارتباط با مخاطب امروزی را پیدا نکرده و اندک اندک قلق کار دستش می‌آید. اما اشتباه می‌کردم. مثل همیشه خوش بینی مفرط باعث شد دیر دریابم دوستی که گمان می‌کردم محض صفا و صدق است یک جای کارش می‌لنگد. بدجوری هم می‌لنگد. حالا می‌فهمم ماجرا خیلی زودتر از این حرف‌ها شروع شده بود. همان روزی که از وضعیت نابسامان خودش نالید و گفت اشتباه کرده که فلسفه و دانشگاه را انتخاب کرده و چرا علی‌ دایی پنت‌هاوس دارد باید می‌فهمیدم ماجرا از چه قرار است.

اتفاقا سرِ همان سخنش چیزکی نوشتم و متعرضش شدم که: چرا به جای پرداختن به ساختار سراسر فسادخیز فوتبال در کشور ما گیر داده است به علی دایی و خودش را با او مقایسه کرده‌است؟ گفتم که در هیچ جای دنیا اهل فلسفه و دانشگاه را با یک فوتبالیست حرفه‌ای به یک اندازه تحویل نمی‌گیرند. اما این وسط حواسم نبود که چرا از میان این همه خلق «علی دایی»؟ در مملکتی که صبح به صبح اخبار اختلاس مثل اخبار هواشناسی اعلام می‌شود چرا بیژن خان به علی دایی گیر داده است؟ حتی بعدتر نفهمیدم که عبدالکریمی که سر اخراجش از دانشگاه آن همه بلوا به راه انداخته بود چرا چیزی از خبر بازگشتش به دانشگاه نمی‌گوید؟

همه این‌ها بود تا این که عبدالکریمی ناگهان سر و کله‌اش در مناظره‌های جدید پیدا شد. اگرچه از آن عبدالکریمی قدیمی که شهریار زرشناس و نظائر او را در تلویزیون بی‌محابا نقد می‌کرد دیگر اثری نبود اما گاهی حرف‌هایی در نقد وضع موجود می‌زد که عجیب می‌نمود. جمله معروف «من مرگ انقلاب را اعلام می کنم. جمهوری اسلامی به پایان رسید»، مشهورترینِ آن‌ها بود. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما حدس می‌زنم همین جمله که بارها و بارها از ایران اینترنشنال پخش شد کار دستش داد و زمینه‌های تولد عبدالکریمی جدید را فراهم آورد.

بعد از این، اندک اندک ماجرا رنگ و بویی دیگر گرفت. بیژن عبدالکریمی که سعی می‌کرد خودش را منتقد رادیکال وضع موجود نشان دهد کم کم گیر داد به روشنفکران. از وعده صادق یک به این طرف هم دیگر تعارف از میان برخاست. بیژن عبدالکریمی که نمی‌دانم سابقه جبهه و جنگ در کارنامه‌اش دارد یا نه، ناگهان به نماد و مظهر مقاومت بدل شد. استادی که سعی می‌کرد حداقل برای اثبات منصف بودنش گاهی به نعل بزند و گاهی به میخ، این بار متمرکز شد روی یک نقطه: روشنفکران. و چه سوژه ای بهتر از این. هم اهل قدرت را خوش می‌آمد و هم هزینه‌ای برای عبدالکریمی نداشت. روشنفکران سال‌های سال است که متهمند.

هرکسی که می‌رسد توی سر آن‌ها می‌زند. هم متهمند که چرا زمینه ساز انقلاب ۵۷ بوده‌اند و هم متهمند که چرا به اندازه کافی به انقلاب روی خوش نشان نداده‌اند و با آن همکاری نکرده‌اند. هم شبکه من و تو به آن‌ها دشنام می‌دهد و هم صدا و سیمای جمهوری اسلامی. اصلا بی‌خطرترین کار عالم خط و نشان کشیدن برای روشنفکران است. حالا هم عبدالکریمی گیر داده‌است که اگر شما روشنفکران نبودید من خرخره حکومت را می‌جویدم! این یکی دیگر خیلی نوبر است. یعنی؛ این که بیژن عبدالکریمی چیزی به حکومت نمی‌گوید و خطاهای فرادستان را به ایشان گوشزد نمی‌کند هم تقصیر روشنفکران است. و اصلا این روشنفکران کیستند؟ احتمالا هرکس که روبروی عبدالکریمی نشسته باشد و با او هم‌سو نباشد. یعنی همین احمد زیدآبادی و زیباکلام و دو سه نفر دیگر.

-------------------------------------------------------------

توهین یک خودفیلسوف‌پندار به شهروندان آبادان


آبادان پیش‌ از انقلاب

-------------------------------------------------------------
عبدالکریمی بی‌پروا همه روشنفکران را متهم می‌کند به حمایت از اسرائیل. نام هم نمی‌برد. مگر می‌شود؟ اگر منظور عبدالکریمی روشنفکران چپ باشند که بیش از آنکه عبدالکریمی نوشتن و خواندن بیاموزد داشتند علیه اسرائیل تولیدِ محتوا می‌کردند و هنوزهم بر همان عهد و پیمانند. اخلاف آن‌ها نیز. اگر روشنفکران دینی منظورند که بیش از همه و پیش از همه اسرائیل را محکوم کردند. از دکتر سروش گرفته تا بقیه آن‌ها. حتی روشنفکرانی که خودشان را لیبرال می‌خوانند در محکوم کردن اسرائیل ذره‌ای تردید به خود راه ندادند. بگذریم از محدودی مثل مرتضی مردیها که حکم النادر کالمعدوم بر او جاری است.

سرداران ۲۰ ثانیه‌ای

| No Comments

threeseconds.jpgمراد ویسی - ایران اینترنشنال

تا پیش از انتشار برخی اطلاعات جدید، تصور می‌رفت که فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جریان جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل، در دقایق ابتدایی درگیری کشته شده‌اند. اما داده‌های تازه نشان می‌دهد که این افراد تنها در ۲۰ ثانیه نخست جنگ جان خود را از دست داده‌اند.

سردارانی که سال‌ها به رجزخوانی علیه اسرائیل می‌پرداختند، تنها چند ثانیه در برابر آن مقاومت کردند.

با این حال، جانشینان همین فرماندهان یک‌شنبه ۳۰ شهریور در بیانیه‌هایی هشدار داده‌اند که در صورت وقوع هرگونه «خطای محاسباتی» از سوی دشمن، پاسخ «مهلک و عبرت‌آموزی» داده خواهد شد.

اما پرسش اساسی اینجاست: آیا می‌توان این رجزخوانی‌ها را جدی گرفت، در حالی که سرداران پیشین در برابر نخستین حمله از پا درآمدند؟

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

از جمله روایت‌هایی که منتشر شده، به کشته شدن امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، اشاره دارد. ظاهراً وی زمانی که قصد خروج از مقر زیرزمینی خود را داشته، از سوی هواپیماهای اسرائیلی هدف قرار گرفته است. این در حالی است که اسرائیل آگاهانه سیستم ناوبری جنگنده‌های خود را به گونه‌ای تنظیم کرده بود تا رادارهای سپاه آن‌ها را شناسایی کنند و فرمانده به خیال وجود فرصت به پناهگاه بازگردد؛ فرصتی که در واقع برای هدف‌گیری دقیق‌تر فراهم شده بود.

در چنین شرایطی، رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه تلاش کردند تا شکست در جنگ را پیروزی جلوه دهند. با وجود ویرانی تاسیسات اتمی، فروپاشی سامانه‌های پدافندی و کشته شدن فرماندهان کلیدی، آن‌ها به ژستی پیروزمندانه پناه بردند و مدعی پیروزی بر اسرائیل شدند؛ ادعایی که با تکرار مستمر به نظر می‌رسد خودشان نیز به آن باور پیدا کرده‌اند.

جنگ‌های ناخواسته، نتایج سیاست‌های نادرست

جمهوری اسلامی اکنون در آستانه سومین جنگ خود قرار گرفته است؛ نخست جنگ ایران و عراق که به‌دنبال تضعیف ارتش و تصمیمات فاجعه‌بار پس از انقلاب رخ داد، دوم جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل و آمریکا و اکنون حرکت شتاب‌زده به سمت یک جنگ فراگیر دیگر، این‌بار با حضور احتمالی اروپا و ناتو.

pez.jpgپزشکیان و لحظهٔ نافرمانی: آیا او می‌تواند هستهٔ سخت قدرت را به چالش بکشد؟

کانال حمید آصفی

کشور در شرایطی قرار دارد که می‌توان آن را نقطهٔ سرنوشت‌ساز تاریخ نامید. حاکمیت که سال‌ها سیاست‌های خود را بر پایهٔ «ماجراجویی هسته‌ای»، «عمق استراتژیک» و شعارهای ضدآمریکایی بنا کرده بود، اکنون در گرداب تردید و بی‌تصمیمی گرفتار شده است. فشارهای بین‌المللی، بحران اقتصادی و بی‌اعتمادی داخلی، سایهٔ سنگینی بر زندگی مردم انداخته و هر حرکت غیرمسئولانه یا تأخیر در تصمیم‌گیری، می‌تواند پیامدهای مستقیم انسانی و اقتصادی به همراه داشته باشد.

سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا، با مشخص کردن خواسته‌های فوری، حاکمیت را در موضعی بی‌سابقه قرار داده‌اند: بازگشت بدون مانع بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، روشن شدن وضعیت اورانیوم ۶۰ درصدی و آغاز مذاکرات مستقیم با آمریکا. این خواسته‌ها نه یک گزینه، بلکه آزمونی واقعی برای اراده و توان تصمیم‌گیری حاکمیت است. هر تأخیر یا شرط‌گذاری جدید، بار فشارها را بر دوش مردم سنگین‌تر می‌کند و زمان برای تصمیم درست محدود است.

درس بزرگ جنگ دوازده روزه، که برای کشور بسیار پرهزینه بود، هنوز فراموش نشده است. این جنگ نشان داد که هیچ پیروزی نظامی یا منطقه‌ای نمی‌تواند جایگزین ثبات داخلی و امنیت ملی شود. خسارت‌های انسانی، فروپاشی اعتماد عمومی و ضربه به سرمایه‌های اقتصادی کشور ثابت کرد که هیچ کشوری توان ادامهٔ چنین بازی‌های خطرناکی را ندارد. بنابراین، هرگونه جنگ دیگر، چه مستقیم و چه نیابتی، می‌تواند به فاجعه‌ای بزرگ‌تر تبدیل شود و مردم بیش از پیش قربانی شوند.

حاکمیت، با همهٔ تردیدها و شرط‌گذاری‌های خود، تلاش می‌کند زمان بخرد. اما این خرید زمان دیگر یک گزینهٔ استراتژیک نیست؛ فرصتی است محدود که می‌تواند برای کاهش فشارها، جلوگیری از تحریم‌های بیشتر و پیشگیری از وقوع جنگ به کار گرفته شود. تاخیر یا بازی با شرایط بین‌المللی، فقط باعث پیچیده‌تر شدن بحران و نزدیک‌تر شدن کشور به لبهٔ پرتگاه خواهد شد.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

۹۶ ساعت یا چهار روز مانده است به اسنپ بک و گل دادن بوته هرز آرزوهای اتمی علی خامنه ای و به گل نشستن کشتی حکومت ولایی. روزی که آرزوی پاکستان شدن و داشتن یک بمب اتمی، ایران را تبدیل به فقیرترین کشور منطقه کرد. کاش به بمب اتمی رسیده بودند و قائله ختم می شد. کاش به هر قیمتی شده یک بمب اتمی در کره شمالی یا جای دیگری آزمایش می کردند و تکلیف رفتارهای جنون آمیز طبقه حاکم روشن می شد. اما جمهوری اسلامی بر خلاف سه کشور پاکستان و اسراییل و کره شمالی هم بمب را نساخت، هم تحریم شد، و هم بزودی ذیل بند هفت شورای امنیت قرار میگیرند.

کامنت هایی که برخی از مسئولان این روزها در باره ضرورت ساخت بمب اتمی مطرح می کنند این ظن را ایجاد می کند که شاید یک یا چند بمب اتمی یا چیزی شبیه بمب اتمی را در جایی پنهان کرده و منتظر هستند تا با خروج از ان پی تی آن را اعلام و به نمایش بگذارند.اما ایران تنها کشور نزدیک یا متهم به داشتن سلاح هسته ای در تاریخ معاصر است که با شجاعتی بلاهت گونه دیگران را به حمله اتمی تهدید کرده و معضلات اطراف خود را هر روز بیش از پیش پیچیده تر می کند.

آنچه که از معادلات اطراف ایران می شود فهمید این است که احتمالا عاقبتی شبیه یا نزدیک یا حتی بدتر از لیبی برای ما تدارک دیده شده است.این یعنی اقتصاد و سیاست و اجتماع ما بزودی وارد یک تونل بحران یک طرفه و بدون خروجی می شود.

پس از فعال شدن اسنپ بک، احتمال اینکه چیزی از فعالیت اتمی و غنی سازی و موشک های دوربرد و تاسیسات پهپادسازی باقی بماند بسیار ضعیف است. به احتمال زیاد و در بهترین شرایط، اگر چیزی از کشور ایران باقی بماند همه این تاسیسات بعد از سالها چانه زنی، با توافق یا با چماق حملات هوایی از دست خواهند رفت. از دست رفتن همه تاسیسا ت و تجربیات هسته ای در حالی رقم می خورد که امارات، ترکیه، و عربستان سعودی با تاسیسات هسته ای فوق مدرن عملا وارد یک عصر جدید اتمی شده اند،اما جمهوری اسلامی جاروب شدن همه فعالیت های هسته ای را برای ملت به ارث گذاشت که بیش از صد میلیارد دلار برای آن خرج شد و چیزی در حدود ۲۰۰۰ میلیارد خسارت ناشی از تحریم بر جا ماند.

بعدا در تاریخ خواهند نوشت که جمهوری اسلامی آخرین رژیم ایدئولوژیک بود که برای حفظ نظام و تضمین منافع باندهای مافیایی حاکم همه دار و ندار نود میلیون آدم های یک کشور را به پای یک بمب اتمی ریخت که هرگز ساخته نشد.

***

پیمان کوروشkarimipourbanner.jpg

یدالله کریمی پور

این اصطلاحی است که توسط شاهزاده رضا پهلوی در تبعید به کار گرفته شده و بر آن است که ایرانیان و اسرائیلی‌ها پس از فروپاشی احتمالی جمهوری اسلامی با چنین پیمانی، به اتحادی استراتژیک دست خواهند یافت.
رضا پهلوی گفته که رابطهٔ تاریخی با یهودیان و اسرائیل، به‌ویژه در زمان کوروش بزرگ، یک ریشهٔ احترام و آزادی‌خواهی داشته و این می‌تواند بنیاد همکاری های دو کشور برای آینده باشد. این پیشنهاد حاوی چند نقطه قوت و ضعف است:

1. بخش قابل توجهی از مخالفان جمهوری اسلامی، اسرائیل را به چشم دشمن نمی نگرند. بلکه باورمندند دوستی و همکاری بین دو ملت-دولت می تواند در قالبی همه جانبه مانند انتقال دانش فنی، کشاورزی، فناوری آب و غیره، تبلوری عینی و گسترده داشته باشد؛

2. کوروش هم در تاریخ ایران و هم در تاریخ یهودیان (آزادسازی یهودیان از اسارت بابل) مطرح است و پادشاهی خواهان از این نماد تاریخی برای ایجاد حس همبستگی آتی استفاده می کنند؛

3. در رسانه‌های اجتماعی فارسی، در برخی موارد ایرانیان عکس‌العمل مثبت‌تری نسبت به اسرائیل نشان داده‌اند، مثلاً در واکنش به سفرهایی که رضا پهلوی به اسرائیل داشته، یا حمایت از همکاری‌های فناورانه.
ولی در عین حال چند نکته منفی هم در این مورد به چشم می خورد:

1. هنوز نظام جمهوری اسلامی از اسرائیل به‌عنوان دشمن استراتژیک یاد می‌کند، که می‌تواند مانع بزرگی برای ایجاد هر نوع اتحاد رسمی بین‌ دو ملت باشد؛

2. حتی در میان اپوزیسیون، دیدگاه های یکپارچه ای دربارهٔ ساختار سیاسی آینده و استراتژی سیاست خارجی ایران پس از جمهوری اسلامی وجود ندارد؛ پادشاهی خواهان، جمهوری خواهان و...

بنابراین تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که پیمان کوروش ممکن است برای بخشی از جامعه جذاب باشد، ولی عمومیت یافتن و جا افتادنش بین ملت، چالشی کم مقدار نیست؛

3. همکاری با اسرائیل برای خیلی از ایرانیان حساس است، به‌خصوص کسانی که تحت تأثیر سیاست‌ها، تبلیغات و سایه مخالفت جمهوری اسلامی با اسرائیل‌اند. هرگونه رابطهٔ آشکار‌، ممکن است واکنشی شدید از سوی حامیان جمهوری اسلامی، و فشار امنیتی، تبلیغاتی و شاید حتی خشونت‌بار داشته باشد.

به هر روی، امروزه روز، این ایده بخشی از استراتژی اپوزیسیون برای نشان دادن جایگزینی «غیر مذهبی‌تر»، «بازتر» و «دوستانه‌تر با جهان» نسبت به جمهوری اسلامی است. پیام نهفته اش نیز این است که ایران پس از فروپاشی جمهوری‌اسلامی می‌تواند متفاوت باشد، دشمنی‌های کنونی اش ممکن است پایان یابند و در منطقه نقش جدیدی برعهده گیرد.

سحر امامی مجری شبکه خبر کیست

| No Comments

یک روز بدون اختراعات زنان

| No Comments
Abolfasl_Mohagheghi_4.jpg"دردی بزرگتر ازتکرار یاد روزگار خوشی در دوران تیره‌روزی نیست، و حکیمِ تو نیک بر این نکته آگاه است"
دوزخ کمدی الهی دانته

این بدین معنی نیست که باید گذشته را بدست فراموشی سپرد و فراموش کرد. درتلخی وشیرینی دوران سپری شده بعنوان برگی از یک تاریخ که باید جنبه های مثبت ومنفی آن را دید،آموخت و درحیات اجتماعی ،سیاسی بکار گرفت جای بحث نیست !

سخن اما ،از افرادوجریان های سیاسی است که قادر بدل کندن از گذشته ونقد یکباره عمل کرد خود بعنوان یک فرد یا یک جریان سیاسی نیستند.

قادر به نهادن نقطه پایانی بر این بی نقطه دولپای پیچیده بر ذهن هایشان است! که هم نقش فیلسوفان ،هم تاریخ نگاران، و نهایت پژوهشگران را بازی میکند!

غرق شده در بحث های تجریدی که بدلیل گرفتار بودن در خود وعدم ارتباط ارگانیک با جامعه، با نسل جدید وحتی هم نسلان خود ساکن در همان جائی هستند که بودند ! در جا می زنند !عادت کرده به این درجا زدن.

لذت خود تراپی و گروه تراپی .طی سال های متمادی بهم عادت کرده اند! بی آن که عمیقا بر نتیجه عمل کرد خود نظر بیفکنند واز خود بپرسند چرا مرتب کوچک تر و کوچک تر شده اند ؟ چرا چه در کمیت و چه در کیفیت چنین کم و بی مایه گردیده اند ؟ یک نگاه حداقل به ترکیب رهبری این جریان ها خبر از سر درون میدهد. این ها حتی پیرشدن خود ورفتن تک تک اطرافیان خود را نیز نمی بینند!این که در آینده ای نه چندان دور، این یک جفت ودو تک نیز نخواهد ماند. حتی علی وحوضش نیزنخواهد ماند!

مریضی وخیمی بنام توهم ،عدم واقعگرائی وندیدن خود در آئینه زمان. خیره شدن بر تصویر ثابت خود که همیشه مانند تصویر دوریان گری جوان وبی تغیر است. بیخبراز تصویر واقعی پیرشده،چروک بر داشته واز پای افتاده خود در پس آئینه.

sarkhosh.jpgآسیب‌شناسی یک بن‌بست: چرا جمهوری اسلامی تغییرناپذیر است؟

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

تحلیل‌گران سیاسی در تلاش برای فهم بن‌بست استراتژیک جمهوری اسلامی، اغلب به مجموعه‌ای از قفل‌های ساختاری اشاره می‌کنند: قفس ایدئولوژیک، دوگانگی نهادی، و وابستگی به مسیر. این تحلیل‌ها، اگرچه صحیح، اما تنها «سخت‌افزار» این فلج را توصیف می‌کنند. برای فهم «چرایی» این بن‌بست خودویرانگر، باید به سراغ «نرم‌افزار» پنهان آن برویم: موتور روانی‌ای که حتی به قیمت فروپاشی، اجازه‌ی تغییر مسیر را نمی‌دهد.

از «وابستگی به مسیر» تا «وسواس تکرار»

در حالی که علوم سیاسی، این بن‌بست را با نظریه‌ی «وابستگی به مسیر» (Path Dependency) توضیح می‌دهد، یک لنز روانکاوانه، مکانیزم عمیق‌تر و قدرتمندتری را آشکار می‌سازد: «وسواس تکرار» (Repetition Compulsion). سیستم، تنها به این دلیل در مسیر فعلی باقی نمانده که تغییر آن «پرهزینه» است؛ بلکه به این دلیل در این مسیر مانده که از نظر روانی، قادر به تصور هیچ مسیر دیگری نیست. این تکرار، نه یک انتخاب، که یک اجبار ناخودآگاه است که از تروماهای بنیادین شکل‌گیری این نظام (جنگ، انزوای اولیه) نشأت می‌گیرد. برای رمزگشایی این کد نرم‌افزاری، باید به دو رویداد کلیدی در «کودکی» این سیستم بازگردیم. نخست، ترومای جنگ هشت‌ساله، که به بنیان‌گذاران رژیم آموخت که جهان یک محیط درنده است و بقا تنها در سایه‌ی مدلی از وحدت ممکن است که مستقیماً از منطق میدان نبرد گرفته شده باشد: فرماندهی متمرکز، به همراه سرکوب مطلق هر صدای مخالف داخلی به عنوان «ستون پنجم دشمن».

این، نرم‌افزار «جامعه‌ی پادگانی» را در ناخودآگاه سیستم نصب کرد. دوم، ترومای انزوای پس از انقلاب، به ویژه بحران گروگان‌گیری، این درس را از طریق مکانیزم دفاعی «دوپاره‌سازی» (Splitting) تقویت کرد؛ منطقی پارانوئیدگونه که جهان را به دو قطب مطلقاً خوب (ما) و مطلقاً بد (دشمن) تقسیم می‌کند. در این جهان‌بینی سیاه‌وسفید، «مصالحه» یک بده‌بستان عقلانی نیست؛ بلکه یک «آلودگی هویتی» و باز کردن دروازه‌های قلعه‌ی پاک خودی به روی ویروس‌های دنیای بیرونی است. هر مذاکره‌کننده‌ای ذاتاً یک «خائن» بالقوه است. نه یک دیپلمات .

یک «عامل نفوذی» است که در حال تسهیل این آلودگی است. مردان جمهوری اسلامی همان کاری را تکرار می‌کنند که در گذشته برایشان «احساس امنیت» به همراه آورده، حتی اگر آن کار امروز منجر به نابودی‌شان شود.

zand.jpgبه اسباب‌چینی هایشان بنگریم

بخش ج

هدف از این نوشته، که با استفاده از پژوهش های گرانبهای زنده‌یاد دکتر مصطفی علم صورت گرفته، به هیچوجه انکار اعتبار مشروطه‌ی سلطنتی در ایران نیست. درست به عکس. نظام مشروطه ی ایران هیچگاه با رای آزاد ملت ایران تغییر نیافته است؛ حقیقتی که نویسنده در مقاله ی«واکنش ها به بیانیه‌ی موسوی» بطور انکارناپذیر نشان داده‌است. اما این بدان معنی نیست که حقیقت تاریخی را نپذیریم. حقیقت تاریخی تضادی با اعتبار قانون اساسی ندارد که هیچ؛ درست بسود آن است.

* * *

در پایان بخش ب دیدیم که پس از ۲۵ مرداد ژنرال مك كلار، رییس هیات مستشاران آمریکا در ایران، تصمیم گرفت شخصاً با فرماندهان نظامی تماس برقرار کند. گفتیم که او روز ۱۶ اوت به اصفهان رفت و از ژنرال م. دولو فرمانده پادگان آن شهر خواست دستور دهد نسخه‌هایی از فرمان عزل مصدق و انتصاب زاهدی به عنوان نخست‌وزیر جدید را میان افسران خود پخش کند و از این هم بالاتر از ژنرال دولو گستاخانه خواست ستونهایی از لشکر اصفهان را به تهران اعزام دارد تا از نیروهای کودتا در برابر نیروهای دولت مصدق که به نظر وی دیگر قانونی نبود حمایت نمایند... . دولو در جواب قاطعانه گفت او خود را در برابر نخست وزیر مصدق و ستاد ارتش مسئول می داند نه در برابر يك افسر آمریکایی. دیدیم که مک کلار با کمال گستاخی جلسه‌ی ملاقات را با ادای این جمله پایان داد: «من مصدق را با اردنگ از دفترش بیرون می اندازم۳۴

«در تهران شانس با مک کلار و همدستان بیشتر مساعد بود. آنها توانستند از طریق همکاری با عده‌‌ای از افسران بازنشسته، جمعی از افسران شاغل را با پرداخت پول یا وعده‌ی ترفیع درجه به صف طرفداران شاه بکشانند، و در میان این افسران يك فرمانده گردان تانک و ۲ فرمانده هنگ پیاده نیز وجود داشتند. بعلاوه برای آنکه مانع شوند نیروهای پلیس با تظاهرات "جمعیت مزدور" مخالفت نماید، سرتیپ محمـد دفتری از افسران نزدیک به زاهدی را تشویق کردند با مصدق مذاکره کند و از او بخواهد ریاست شهربانی را به عهده اش بگذارد و دفتری مدعی شد در این پست در نهایت وفاداری به مصدق خدمت خواهدکرد۳۵

«با توجه به تمام تدارکات و تهیه مقدماتی که از جانب سیا و ام آی ۶ به عمل آمده‌بود، کرمیت روزولت تاریخ نهایی انجام کودتای دوم را روز ۱۹ اوت سال ۱۹۵۳ (۲۸) مرداد (۱۳۳۲) تعیین کرد. از آنجا که نتایج کودتای دوم غیرقابل‌پیش‌بینی بود و آمریکایی ها نمی‌دانستند آیا در برابر این کودتا حزب توده دست به اجرای نقش مؤثری خواهدزد یا نه، در واشنگتن يك سلسله اقدامات احتیاطی انجام گرفت. از جمله شورای امنیت ملی از ستاد مشترک خواست چگونگی روند اوضاع را از نظر نظامی در ایران روشن نماید. به این ترتیب که اگر شاه درخواست کند برای پشتیبانی نظامی در سطح محدودی از يك دولت غیر کمونیست وارد عمل شویم چه اقدامی عملی خواهدبود. در نتیجه ستاد مشترك نيز حدود يك اقدام نظامی اضطراری احتمالی در ایران را که قرار بود به پشتیبانی از تقاضای شاه به‌عمل‌آمده شامل نقشه‌های اضطراری برای صف‌آرایی نیروهای زمینی، هوایی و دریایی در ایران گردد، مورد مطالعه قرارداد۳۶

صبح روز ۱۹ اوت گروه‌هایی از جمعیت مزدور در نقاط مختلف تهران به راه افتادند. آنها جلوی تمام اتومبیل‌ها را می‌گرفتند، به راننده‌ها عکسهایی از شاه می‌دادند و می‌خواستند آنرا پشت شیشه‌ی جلوی وسیله‌ی نقلیه‌ی خود نصب کنند و چراغهایش را نیز روشن نمایند و اگر راننده‌ای مقاومت می‌کرد کتک می‌خورد و شیشه‌های اتومبیلش خرد می‌شد. ظرف مدتی کوتاه مرکز شهر تهران پر از اتومبیل هایی شد که با چراغهای روشن عکس‌های شاه را بر شیشه‌های جلوی خویش داشتند. همزمان از مرکز شهر نیز جماعتی بزرگ ... که با چماق، زنجیر، چوب و چاقو مسلح بودند، ... به حرکت در آمدند و روانه‌ی خانه‌ی مصدق شدند در حالی که فریاد زنده باد شاه سرداده‌بودند.

در پیشاپیش این جماعت دسته‌هایی از شیادان، معرکه گیران، حقه بازان، هوچیان بازاری و نظایر آنان به چشم می‌آمدند. رهبران جمعیت مزدور پول‌های سیا را بیدریغ خرج کرده‌بودند که «هر» نمایشی را که با پول می‌شد به‌راه‌انداخت بمعرض تماشا گذارند تا تعداد هر چه بیشتری از عابران بیخبر را به خود جلب کرده با این جماعت همراه سازند. همان جمعیتی که دو روز قبل وانمود می‌کرد کمونیست است و خواهان سرنگون کردن شاه شده‌بود حالا شعارها و درخواست‌های خود را معکوس کرده به جای سقوط شاه خواهان سرنگون کردن مصدق بود۳۷

«كاتم اعتراف می‌کند که این یک جمعیت مزدور بود که هیچ نوع عقیده و ایدئولوژی خاصی نداشت و مزدش را با دلارهای آمریکایی پرداخته‌بودند و کامیون‌هایی مملو از سربازان و افراد پلیس که به فرماندهانشان قول پرداخت پول و ترفیع درجه داده‌شده‌بود تا به طرفداران شاه بپیوندند، آنها را زیر چتر حمایت خویش گرفته‌بودند. وقتی سرتیپ ریاحی ستونی را برای سرکوب این جماعت فرستاد، سرتیپ دفتری رئیس شهربانی، که همان طور که قبلا ذکر شد پشت‌پرده از حامیان زاهدی بود، به جلوی ستون اعزامی رفت به افسران آن ستون گفت "تمام ما همقطار، همکار و برادر یکدیگر هستیم که جملگی به شاه و فاداریم و نباید به‌روی هم تیراندازی کنیم". دسته های هوادار مصدق نیز بتدریج به نوبه‌ی ‌خود به حرکت درآمدند اما بزودی متوجه گردیدند حریف همچنین جماعتی که زیر چتر محافظت نیروهای نظامی و پلیس نیز قرار داشتند نخواهندشد. از حزب توده که روز قبل به دستور مصدق عده‌ای از اعضای آن در خیابان‌ها به ضرب باتون پاسبان‌ها مضروب شده‌بودند ابدا اثری دیده‌نمی‌شد.۳۸»

Masoud_amirkhalili.jpgپیشگفتار

بیشتر اسلام شناسان غربی و پژوهشگران ایرانی بر این باور هستند که اعراب مسلمان در نیمه اول قرن 7 میلادی پس از شکست دادن ارتش یزدگرد سوم در جنگ های به اصطلاح قادسیه و نهاوند سلسله ساسانیان را سرنگون کردند و ایران را به تصرف خود درآوردند.

منبع خبری این محققان، به استثناء سبئوس ( Sebeos )، تاریخ نویس ارمنی قرن 7 ، طبری و نویسندگان عرب هستند که حدود دو قرن بعد از درگذشت یزدگرد سوم (652)، بدون ارائه یک سند کتبی از این جنگ ها خبر داده اند.

شرق‌شناس آلمانی‚ تئودور نولدکه‚ ( 1836 - 1930 ) اشاره می‌کند که طبری مشخص نکرده که از چه منبع خبری اطلاعات ( تاریخی ) خود را به دست آورده است و فقط در مواردی و آنهم به طور غیرمستقیم این تاریخ نویس از افراد مطلعی نام برده که این اخبار را به او داده‌اند. این شرق‌شناس ادامه می‌دهد که طبری حتا در بخش تاریخ ساسانیان از نام بردن این افراد مطلع نیز خودداری کرده است. (1)

سبئوس، تاریخ نویس ارمنی قرن 7 میلادی:

سبئوس در "تاریخ هراکلیوس" از دو جنگ خبر می دهد که به عقیده پژوهشگران این جنگ های یرموک و قادسیه هستند. اما ادبیات سوری و یونانی قرن 7 اشاره ی به این دو جنگ نکرده اند:

the closest we get to a specific description is the work of Sebeos, an Armenian historian writing in the late 7th century. He has two accounts of battles which modern scholars have assumed to be those of the Yarmuk and Qadisiyyah...... In the 7th-century Syriac and Greek literature we have not even the little that we find in Sebeos .(2)

سبئوس در خبر خود از این جنک ها نه اشاره به قادسیه کرده است و نه از اعراب مسلمان نام برده است: سبئوس به ارتش اسماعیل اشاره می کند و نه به اعراب مسلمان :

Then the army of Ismael, which had gathered in the regions of the east, went and besieged Ctesiphon

و جنگی که سبئوس به آن اشاره کرده در محل حیره بوده و نه در قادسیه

the village called Hert,ichan ( 3)

استاد زبان سوری در دانشگاه آکسفورد، سباستیان برک (Sebastian Brock )، در کتاب خود Perspectives on Late antiquity " Syrica " اشاره می کند که برای اولین بار کشیش سوری مار دیونیسیوس تلمحری Dionysios of Tellmahre)) از اسلام به عنوان یک مذهب جدید نام برده است. پیشتر تفاوتی بین مذهب عرب ها و کفار مشاهده نمی شد.

It was perhaps only with Dionysios of Tellmahre (died 845 ) that we really get a full awareness of Islam as a new religion. Earlier observers had not always benn able to distinguish the religion of the Arabs from paganism (4)

سبئوس نمی توانست به اعراب مسلمان در جنگ قادسیه اشاره کند، چون اعراب در قرن 7 مسلمان نبودند و اسلام را نمی شناختند.

همچنین تاریخ اصلی سبئوس به زبان یونانی بوده، اما نسخه ی که ما امروز در دست داریم ترجمه ی است به زبان ارمنی و به نقل از تاریخ نویس انگلیسی آر دبیلو. تامسن ( R. W. Thomson ) تاریخ سبئوس زودتر از قرن 10 نوشته نشده است

Later writers do not help us date this history more accurately. It is quoted at length by T'ovma in the early tenth century. . So the existence of the History in its present form before 900 cannot be external evidence. (5)

تغییرات در متن اصلی تاریخ سبئوس، پس از گذشت 3 قرن و ترجمه آن به زبان ارمنی، اجتناب ناپذیر است. همچنین این امکان هم هست که مترجم تاریخ سبئوس اخبار جنگ های اعراب را از تاریخ طبری که در قرن 10 منتشر شده بودند برداشت کرده است.

حنگ قادسیه

اسلام شناس دانشگاه نیویورک رابرت ج. هویلند ( Robert G. Hoyland) شروع جنگ قادسیه را چنین بازگو می کند:

"در آغاز جنگ شرایط اعراب خوب نبود، اما چند روز بعد از عربستان سواره نظام و 20000 پیاده نظام به کمک اعراب می شتابند، آنها با سپر از خود دفاع می کردند، به پیشروی خود ادامه دادند و با تمام قوا علیه ایرانیان جنگیدند. ..... جنگ قادسیه در تاریح 6 ژانویه 638 اتفاق افتاد".

in an initial encounter the Arabs were worsted, but a few days later they received reinforcements from Arabia of " a multitude of cavalry and 20,000 infantry " and thus heartened " they sped forward , covered with shields, eager to fight aginst the Persian troops.....The engagement, referred to as the Battel of Qadisiyya in Muslim sources, took place on January 6, 638,... (6)

حنگ نهاوند

رابرت ج. هویلند، با استناد به سبئوس، اشاره به تاریخ جنگ نهاوند هم می کند: " جنگ در سال اول کنستانس، پادشاه بیزانس، و سال 10 یزدگرد، پادشاه ایران، اتفاق افتاد، در تاریخ 42 - 641 "

it happened in the first year of Constans, King of the Byzantnes, and in the tenth year of Yazdgird, King of the Persian " , namely 641 - 42

سبئوس همچنین از تعداد سربازان هر دو طرف در جنگ نهاوند خبر می دهد: عرب ها با 40،000 سرباز و ایرانیان با 60،000 سرباز و حنگ سه روز ادامه داشت.

The Arabs fielded " 40,000 men equipped with swords" against which the Persians " mustered aforce of 60,000 fully armed men, " for three days the two sides confronted each other ( 7 )

سبئوس از جنگ نهاوند نام نبرده، بلکه از جنگ در سرزمین مادها

ابوالفرج اصفهانی ( وفات 967 ) در کتاب الاغانی ( صفحه 28 ) ادعا می کند که فرمانده اعراب در جنگ نهاوند " نعمان بن عمرو بن مقرن مزنی" که در این جنگ جان خود را از دست داد در نزدیکی نهاوند به خاک سپرده شده است. اما تا به امرور باستان شناسان هیج تجهیزات نظامی و یا قبر های دستجمعی در محل جنگ های قادسیه و نهاوند پیدا نکردند.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«شکست گورباچف در وارد کردن روسیه به لیبرالیسم غربی و نپذیرفته شدن روسیه از طرف غرب، نفش مهمی در شکل دادن افکار الکساندر دوگین بازی کرد و او را به این نتیجه رساند که تمدنها تفاوتی ماهوی دارند. البته متفکرانی همچون الکساندر سولژنیتسین/Aleksandr Solzhenistsyn نقش مهمی در شکل دادن به نظرات او بازی کردند... در نتیجه با بکارگیری نظرات ساموئل هانتینگتون در رابطه با جدایی تمدنها (220)، دیالکتیک هگلی (221) و بکار گیری انتقاد قوی مارتین هایدگر از مدرنیسم و تمدن غرب و بکارگیری نظریه معروف «بودن/Dasein/ (شکلی از وجود که به مرحله خود آگاهی رسیده است» (222) را در کتاب: «تئوری چهارم سیاست» تدوین کرد

. در این کتاب، به گفته خودش، تلفیقی از بهترین های سه گفتمان غالب در قرن بیستم با بکارگیری دیالکتیک هگلی و استفاده بسیار از نظرات هایدیگر بخصوص در رابطه با نقدهای او در غفلت غرب از اندیشیدن در ذات بودن که تلویحا غفلت از عنصر معنویت است به هویت خاص روس بودن رسید و با استفاده از نظرات پست مدرنیسم، نظریه نسبیت را برای به چالش کشیدن ارزشهای جهانی انسان به چالش کشید و از درون آن «تمدن منحصر به فرد روسی» را بیرون کشید.(223)»

بخش اول

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

بخش ششم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101477.php

بخش هفتم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101596.php#disqus_thread


بخش هشتم
https://news.gooya.com/2025/09/post-101711.php

مکان روسیه در اوراسیا کجاست؟

در حالی که روسیه از زمان تولد خود، هویتهای مختلفی را تجربه کرده است، از اسارت به دست تاتارها گرفته تا پطر کبیر که با انقلاب عظیم فرهنگی خود سعی کرد که هویت روسیه را اروپایی کند و جنبش احیای هویت اسلاوها در واکنش به آن و هویت شوروی که بر هویتهای قبلی خط بطلان کشید و فروپاشی آن ظهور روسیه فدرال که در پی هویتی/هایی جدید شد. ولی در این اجماع وجود دارد که محل تولد روسیه در کیف، پایتخت اوکراین کنونی بود. فروپاشی کیف- روس و حمله مغول در قرن 13 رابطه روسیه با تجارت جهانی را قطع کرد. کوشش روسیه که حال به طرف شرق قاره اوراسیا منتقل شده بود برای وارد شدن به تجارت جهانی به کوشش برای رسیدن به آبهای گرم منجر شد. اروپا، بخصوص انگلستان و فرانسه در اوج استعمار، این کوشش را خطری جدی برای خود به حساب آوردند و اینگونه مانع اجرای برنامه روسیه برای حمله به امپراطوری در هم ریخته عثمانی و تصرف استانبول شده و با حمله به شبه جزیر کریمه 1854-1856 شکستی تحقیر آمیز را به روسیه وارد کردند.

قبل از آن، تجاوز روسیه به ایران و تصرف قفقاز که در حال حاضر کشور آذربایجان و بخشهایی از ارمنستان و گرجستان را شامل می شود، در دو جنگ طولانی بین سالهای 1826-1828 که به موافقتنامه های شرم آور گلستان و ترکمانچای منجر شد و ایران این مناطق مهم و سوق الجیشی خود را از دست داد، انگلستان را که سخت نسبت به محافظت از «جواهر تاج امپراطوری خود/هندوستان» حساس بود وارد رقابتی کرده بود که به «بازی بزرگ» معروف و رابطه روسیه و انگلستان در قرن 19 بر حول آن فهم شد. این رقابت در نهایت در سال 1907 با موافقت کردن بر سر مرزهای افغانستان به پایان رسید.

یکی از نتایج ماندگار این رقابت تاریخی، ایجاد تنفری عمیق نسبت به روسیه در دستگاه سیاسی انگلستان است که اثرات آن را بروشنی حتی در زمان حاضر و در رابطه با سیاست این کشور در اوکراین می شود دید.

ولی این دشمنی و حتی تنفر در اروپا نسبت به روسیه فقط منحصر به زمان حال نیست. حدود دو قرن بعد از اینکه پطر کبیر تصمیم گرفت که روسیه باید از فرق سر تا نوک ناخن اروپایی شود و با بکارگیری حداکثر خشونت، این سیاست را تحمیل و جانشینانش آن را ادامه دادند، داستایوسکی که هم آگاه از این تنفر اروپایی ها نسبت به روسیه بود و هم اینکه می دانست که روسیه کشوری است هم آسیایی و هم اروپایی، کوشش کرد تا جامعه روسی را به ریشه های آسیایی آنها و اینکه از کوششی تحقیر آمیز برای تقلید از اروپایی ها دست بر دارند آگاه کند و از جمله نوشت:

«روسها همانقدر آسیایی می باشند که اروپایی می باشند. سیاست اشتباه ما در دو قرن اخیر این بوده است که اروپایی ها را قانع کنیم که ما اروپاییان واقعی می باشیم...ما مانند بردگان در مقابل اروپایی ها سر فرود آوردیم و تنها دست آورد آن ایجاد احساس تنفر و تحقیر آنها نسبت به ما بود. الان زمان آن رسیده است که از اروپایی های نمک نشناس روی بر گردانیم. آینده ما در آسیاست.» (217)

hamas.jpgایران اینترنشنال - حساب‌های کاربری وابسته به حماس در شبکه‌های اجتماعی شامگاه یک‌شنبه ۳۰ شهریور تصاویر و ویدیوهایی از اعدام سه فلسطینی در ملاء عام در شهر غزه منتشر کردند. حماس این سه مرد را به همکاری با اسرائیل متهم کرده بود.

در این ویدیو سه مرد با چشم‌بند و درحالی که دست‌هایشان هم بسته است در میان جمعیت بزرگی نشان داده می‌شود. کودکان نیز در میان جمعیت حضور دارند.

در ادامه ویدیو، نیروهای مسلح حماس که ابتدا بالای سر متهمان ایستاده‌اند، حکم اعدام را اجرا می‌کنند.

یکی از این نیروها در ویدیو می‌گوید: «این مردان همکارانی بودند که به وطن‌شان خیانت کردند. دست همکاری به سوی اشغالگران دراز کردند تا مردم‌شان را به قتل برسانند.»

هم‌زمان با بالا گرفتن درگیری‌ها در غزه و افزایش شمار کشته‌شدگان فلسطینی در حملات اسرائیل، حماس نیز ده‌ها فلسطینی را به اتهام همکاری به اسرائیل اعدام کرده است. هرچند طبق قوانین، همه احکام اعدام باید با تایید محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین اجرا شود.

عباس چندین سال پیش اجرای حکم اعدام در سرزمین‌های تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان را به حالت تعلیق درآورد. با این حال، حماس که دیگر حکومت خودگردان را به رسمیت نمی‌شناسد، در ماه‌های گذشته روند اعدام‌ها را تشدید کرده است.

کرباسچی: حسین شریعتمدار وقاحت را از حد چاله میدون گذرانده

غلامحسین کرباسچی به توهین امروز کیهان به طرفداران تعامل و مذاکره، واکنش نشان داد.

karbaschitweet.jpg
karbaschi.jpgکیهان نوشت: طیف غرب‌گرا حدی مجنون‌وار خود را در برابر آمریکا حقیر می‌بینند که احتمالا حتی حاضر به این هستند که طبق دستورالعمل سال گذشته ترامپ، نشیمنگاه وی را نیز ببوسند.

کرباسچی در شبکه اجتماعی «ایکس» در واکنش به روزنامه کیهان که امروز مدعی شده بود «غرب‌گرایان تا حدی خود را در برابر آمریکا حقیر می‌بینند که احتمالا حاضر هستند نشیمن‌گاه «ترامپ» را ببوسند»، نوشت:

«‏از خدا خواهیم توفیق ‎ادب
بی ادب محروم ماند ازلطف ربّ

برای ‎حسین شریعتمداری که وقاحت را از حد چاله میدون گذرانده»

kerm.jpgایلنا - طی ۲۴ساعت گذشته ویدیویی از اتاق عمل بیمارستان ۱۲فروردین‌کهنوج در فضای‌مجازی منتشر شده که لحظه خارج شدن یک کرم از معده یک بیمار را به تصویر میکشد. این ویدیو با واکنش‌های گسترده‌ای در میان افکار عمومی و رسانه‌ها همراه بوده است.

دکتر محمدرضا خواجه بهرامی رییس بیمارستان ۱۲فروردین کهنوج ضمن تایید صحت ویدیو اظهار داشت: بیمار مذکور از اتباع خارجی بوده که به‌تازگی از مرز وارد کشورشده و هفته گذشته با درد شکم به بیمارستان مراجعه کرده بود. پس از انجام آزمایش‌های اولیه، به دلیل وجود فیستول معده، جهت عمل جراحی به اتاق عمل منتقل شد.

این عمل جراحی توسط بنده وهمکاران اتاق عمل کهنوج انجام گرفت. در جریان جراحی،تیم پزشکی با کرم آسکاریس نوعی انگل رایج در دستگاه گوارش در معده بیمار مواجه شد که بلافاصله از بدن وی خارج گردید.

خواجه بهرامی افزود: در سال‌های گذشته نیز موارد مشابهی از بیماران تبعه افغان در بیمارستان مشاهده شده و این موضوع تازگی ندارد.

یکی از دلایل احتمالی وجود چنین انگل‌هایی می‌تواند ناشی از سوءتغذیه، یا مصرف مواد غذایی غیربهداشتی باشد.

ببینید در ایتالیا چه خبره!

| No Comments

italy.jpgترس از خشونت، رمز به رسمیت شناختن "کشور فلسطین" توسط بریتانیا کانادا و استرالیا؟

بسیاری معتقدند که علاوه بر باورهای ایدئولوژیک، ترس از اسلام‌گراها و چپ‌گراها نیز جهت‌گیری سیاست برخی کشورهای غربی را شکل می‌دهد

حامیان جنبش حماس (فلسطین) در ایتالیا پس از امتناع دولت ملونی از به رسمیت شناختن کشور فلسطین، دست به آشوب زدند:

***

speed.jpg

یانگا یو۹ اکسترم (Yangwang U9 Xtreme)، خودروی چینی ساخت شرکت بی‌وای‌دی عنوان سریع‌ترین خودروی جهان را از آن خود کرد. به‌گفته سازندگان، این خودرو موفق شد با ثبت رکورد ۴۹۶ کیلومتر بر ساعت در یک پیست اتومبیلرانی در اهرا-لسین آلمان، رکورد بوگاتی فرانسه را بشکند و عنوان سریع‌ترین خودروی جهان را به خود اختصاص دهد.

البته این رکورد در یک مسیر یک‌طرفه ثبت شده است.

یانگا یو۹ اکسترم یک خودروی تمام برقی است.

***

آرش یوشیدا، کشتی‌گیر جوان با پدری ایرانی و مادری ژاپنی، به یکی از امیدهای بزرگ کشتی ژاپن تبدیل شده است.

او در سال ۲۰۰۴ در توکیو به دنیا آمد و از سه‌سالگی زیر نظر پدرش، جواد اسفنجانی، تمرین کشتی را آغاز کرد.

dad.jpg

اسفنجانی که سه دهه پیش از شهر کرج به ژاپن مهاجرت کرده، باشگاه کشتی شخصی خود را اداره می‌کند و حالا فرزندانش را به ستاره‌های ملی بدل کرده است.

یوشیدا در رقابت‌های آسیایی ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵ دو مدال طلای وزن ۹۲ کیلوگرم را برای ژاپن به ارمغان آورد و در مسابقات جهانی زاگرب ۲۰۲۵ نیز در وزن ۹۷ کیلوگرم به مدال برنز رسید.

این موفقیت پس از ۳۷ سال کشتی ژاپن را در سنگین وزن دوباره در جمع مدال‌آوران جهان قرار داد. برادران او، کیوان و آریا، نیز عضو تیم‌های ملی کشتی ژاپن هستند و خانواده اسفنجانی-یوشیدا به نمادی از پیوند فرهنگی ایران و ژاپن در ورزش تبدیل شده‌اند.

آرش یوشیدا اسفنجانی، عضو ایرانی-ژاپنی تیم ملی کشتی آزاد ژاپن، درباره حمایت تماشاگران ایرانی از او در مسابقات جهانی زاگرب و کسب مدال برنز، به فارس گفت: «واقعاً شگفت‌زده شدم. پیام‌های پر از احساس دریافت کردم. من هم با نوشتن متنی فارسی در صفحه‌ام از لطف آن‌ها تشکر کردم.»

یوشیدا درباره حضور تماشاگران ایرانی در سالن مسابقات گفت: «فضای سالن فوق‌العاده پرشور بود. ایرانی‌ها با تشویق‌هایشان انرژی مضاعفی به من دادند. چون پدرم ایرانی است، کلمات فارسی را می‌فهمم و این تشویق‌ها برایم بسیار دلگرم‌کننده بود. از همه ایرانیان داخل و خارج کشور ممنونم.»

trumpCK.jpgمراسم یادبود چارلی کرک، فعال محافظه‌کار، ظهر ۳۰ شهریور به وقت محلی در ورزشگاه اِستِیت‌فارم آریزونا آغاز شد. تعدادی از شخصیت‌های بلندپایه از جمله رییس‌جمهوری آمریکا و معاون اول او، همراه با تعدادی از وزیران دولت در این مراسم سخنرانی می‌کنند.

اریکا کرک، همسر چارلی کرک، فعال محافظه‌کار که به ضرب گلوله ترور شد، در مراسمی که با حضور بیش از ۱۳۰ هزار نفر از جمله دونالد ترامپ و چند چهره شناخته شده دیگر چون ایلان ماسک برگزار شد، به حاضران گفت که او با الهام از آموزه‌های مسیحیت، ضارب همسرش را می‌بخشد.

اریکا کرک پس از خواندن فرازهایی از انجیل گفت که همسر او چارلی کرک هم اگر زنده بود همچون او با «محبت نسبت به دشمنانمان و محبت نسبت به کسانی که ما را آزار می‌دهند» موافق بود.

در پایان سخنرانی اریکا کرک، دونالد ترامپ روی صحنه رفت و به حاضران گفت:

من، برعکس چارلی از دشمنانم متنفرم، این تنها تفاوت ما بود

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، به عنوان آخرین سخنران مراسمِ یادبود کرک در حالی روی صحنه رفت که جمعیت به احترام اجرای زنده و کم‌سابقه سرود ورود رییس‌جمهوری از جا برخاست.

معمولا ترامپ با پخش نسخه ضبط‌شده این سرود میهن‌پرستانه با عنوان «خدا آمریکا را حفظ کند» به جایگاه سخنرانی وارد می‌شود.

او چارلی کرک را «شهید آزادی آمریکا» خواند و گفت: «ملت آمریکا امروز اندوهگین، بُهت‌زده و سوگوار است. در آن روز وحشتناک بزرگ‌ترین مبلغ آزادی آمریکایی جاودانه شد. هیچ‌یک از ما هرگز او را فراموش نخواهیم کرد و از این پس تاریخ نیز او را فراموش نخواهد کرد.»

ترامپ از معدود سخنرانان این مراسم بود که به‌طور مستقیم به مظنون پرونده ترور کرک اشاره کرد و او را «هیولایی رادیکال و بی‌رحم» خواند. او گفت: «کرک به‌خاطر بیان حقیقتی که در دلش بود و برای سخن گفتن از آزادی، عدالت، خدا، کشور، خرد و عقل سلیم، به‌شکلی خشونت‌آمیز کشته شد.»

او ترور چارلی کرک را «حمله به آرمان‌های همه محافظه‌کاران» توصیف کرد و با یادآوری موفقیت کارزار انتخاباتی‌اش به کمک کرک، گفت: «اسلحه به سوی او نشانه رفته بود، اما گلوله همه ما را هدف گرفته بود.»

araqchi.jpgیک مقام وزارت خارجه جمهوری اسلامی به خبرگزاری رویترز گفت که عباس عراقچی به نیویورک می‌رود نه وین. پیش‌تر نورنیوز، نزدیک به شورای عالی امنیت ملی، خبر داده بود که عراقچی برای دیدار با مقام‌های سه کشور اروپایی عازم وین شده است.

اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، تایید کرد که عباس عراقچی در راس هیاتی دیپلماتیک برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک سفر خواهد کرد. او افزود عراقچی در سفر به نیویورک ضمن همراهی با مسعود پزشکیان، در جلسات مختلف مرتبط با موضوعات دستور کار سازمان ملل شرکت خواهد کرد.

ایران وایر - سایت «نورنیوز»، نزدیک به شورای‌عالی امنیت ملی، روز یکشنبه ۳۰شهریور۱۴۰۴ گزارش داد «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی برای دیدار و گفت‌وگو با سران تروییکای اروپایی راهی وین شده است. به گفته این منبع، مذاکرات دوجانبه و بررسی مسائل مربوط به روابط ایران و اروپا در دستور کار این سفر قرار دارد.

این سفر دو روز پس از آن انجام می‌شود که شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه لغو تحریم‌های ایران رای نداد. در جلسه روز جمعه ۲۸ شهریور، ۹ کشور عضو شورا با پیش‌نویسی که کره جنوبی به‌عنوان رییس دوره‌ای شورا برای لغو تحریم‌ها ارائه کرده بود مخالفت کردند.

هیئت عازم به آمریكا در خواب و خیال سلام و احوالپرسی با ترامپ

کاملیا انتخابی فرد - ایندیپندنت فارسی

حاکمانی بی‌اعتبار از منظر جهانی و بدون مشروعیت از نگاه مردم ایران، در مسیر نیویورک‌اند تا بلکه با ترفند و حیله و نیرنگ، تا پیش از روز جمعه چهارم مهرماه، جلو فعال شدن مکانیسم ماشه را بگیرند

نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای بسیاری از کشورها فرصتی است مغتنم در جهت تبیین دیپلماسی، تثبیت پرستیژ و ملاقات‌هایی با هدف رفع موانع در ارتباطات بین دولت‌ها و و گسترش آ‌ن‌ها، اما برای ایران، با وجود نظامی به نام جمهوری اسلامی، شرایط به گونه‌ای دیگر است.

je.jpgبه نظر شما جمهوری اسلامی چه چیزی را از ایران گرفت، و چه چیزی را به ایران داد؟

حسین لاجوردی، جامعه‌شناس: «بزرگ‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی، شناساندن شارلاتانیزم مذهبی به جهان بود.»

آنچه جمهوری اسلامی از ایران گرفت: امید، زندگی، شکوه فرهنگی، غرور ملی، پیشرفت...

و آنچه به مردم داد: فقر، سرکوب، سانسور، تزویر، مهاجرت و عقب ماندگی آبادانی ایران زیر ساخت های فرسوده

***

killer.jpgتیراندازی در باشگاه خصوصی «اسکای میدو» در شهر نشوا در ایالت نیوهمپشایر یک کشته و چند زخمی برجای گذاشت. گزارش‌های اولیه از وجود دو مهاجم حکایت داشت اما پلیس پس از بررسی تصاویر دوربین‌های امنیتی تایید کرد هانتر نادو، ۲۳ ساله را به عنوان تنها مظنون شناسایی و بازداشت کرده است.

پلیس نشوا شامگاه شنبه ۲۹ شهریور اعلام کرد در جریان این حادثه دست‌کم شش نفر دیگر به دلیل جراحات ناشی از صدمات در حین فرار و تلاش برای پناه گرفتن به بیمارستان منتقل شدند.

او به اتهام قتل رابرت استیون دچساره، ۵۹ ساله، متهم شده و قرار است دوشنبه در دادگاه نهم نشوا حاضر شود.

اسوشیتدپرس نوشت مرد مهاجم در زمان حمله فریاد «فلسطین را آزاد کنید» سر داده است.

بر اساس گزارش‌ها، او در حالی که ماسک به‌صورت داشت، وارد سالن شد، به مهمانان بی‌احترامی کرد و سپس آتش گشود. تیراندازی درست زمانی رخ داد که عروس و داماد قصد داشتند اولین رقص خود را آغاز کنند.

یک شاهد عینی در همین رابطه به شبکه دابلیوام‌یوآر گفت ضارب به‌صورت هدفمند به قربانی این حادثه تیراندازی کرد.

او گفت: «انگار قربانی هدف بود، تیرانداز مستقیم به سمت او رفت.»

این شاهد عینی افزود: «آنچه [تیرانداز] گفت این بود که بچه‌ها در امان هستند و "فلسطین را آزاد کنید".»

killed.jpg

خانواده‌ها و مهمانان در لحظات پس از تیراندازی دچار وحشت شدند و بسیاری از عزیزانشان جدا افتادند.

اوی اورورک، یکی از بستگان قربانی، به رسانه‌های محلی گفت: «عروسم و نوه‌ام جان سالم به‌در بردند اما پسرم را دیدند که بر زمین افتاد و خونریزی داشت، و هنوز نتوانسته‌ایم او را پیدا کنیم.»

جیم دانچس، شهردار نشوا، با انتشار پیامی ضمن تسلیت به خانواده قربانیان، از پلیس این شهر برای دستگیری سریع مظنون قدردانی کرد و هشدار داد که «این اتفاق می‌تواند در هر جایی رخ دهد.»

پلیس گفته است نادو با اتهامات بیشتری به دلیل زخمی شدن دیگر افراد روبه‌رو خواهد شد.

جزییات حادثه
باشگاه اسکای میدو که علاوه بر زمین گلف، میزبان مراسم‌هایی مانند جشن عروسی است، صحنه این تیراندازی بود.

این باشگاه تنها پنج دقیقه با مرز ایالت ماساچوست فاصله دارد و پلیس نیوهمپشایر از نیروهای پلیس ماساچوست برای کمک درخواست پشتیبانی کرد.

واکنش اضطراری
پس از تیراندازی، اداره آتش‌نشانی شهر دانستبل در ماساچوست هشدار وضعیت اضطراری صادر کرد و از ساکنان محله‌های تورن‌دایک، های‌استریت و هاردی خواست در خانه‌های خود بمانند.

این دستور به‌منظور پیشگیری از خطرات احتمالی و تسهیل عملیات نیروهای امنیتی صادر شد.

dollar.jpgایران اینترنشنال - یک‌شنبه ۳۰ شهریور با عبور نرخ دلار در بازار آزاد ایران از مرز ۱۰۶ هزار تومان، رکورد پیشین این ارز شکسته شد و روند صعودی آن همچنان ادامه دارد. قیمت دلار که از شنبه تاکنون بیش از سه هزار تومان افزایش یافته، تا زمان تنظیم این خبر به ۱۰۶,۲۶۰ تومان رسید.

۲۹ شهریور در اولین روز کاری پس از عدم تصویب قطعنامه تعلیق دائمی تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری‌ اسلامی، دلار با قیمت حدود ۱۰۱ هزار و ۳۰۰ تومان گشایش یافت و تا پیش از ظهر به وقت تهران بهای آن به بیش از ۱۰۳ هزار و ۵۰۰ تومان رسید.

این تغییرات در پی افزایش احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه تهران رخ داد.

۲۸ شهریور کره جنوبی در چارچوب ساز و کار برجام، با ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای به شورای امنیت سازمان ملل خواستار تعلیق دائمی تحریم‌های بین‌المللی علیه حکومت ایران شد که این شورا آن را تصویب نکرد.

بدین ترتیب، از حدود ششم مهرماه، تمامی تحریم‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی که با توافق برجام معلق شده بودند، مجددا فعال خواهند شد.

قیمت دلار در بازار ایران از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید نوسانات زیادی داشته است.

asefi.jpgتصویب قطعنامه شورای امنیت برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه از اول مهر، پایان یک دوره طولانی وقت‌کشی و بازی با کلمات است. فرصت‌های ایران یکی پس از دیگری دود شدند، نه به خاطر دشمن خارجی، بلکه به دلیل ناتوانی ساختاری نظام در تصمیم‌گیری سریع و یکپارچه. آنچه اکنون پیش روی جمهوری اسلامی است، نه «توطئه» که محصول مستقیم همین تعلل‌ها و لجاجت‌هاست.

۱. فرصت‌سوزی سیستماتیک

توافق با آژانس باید یک سال قبل انجام می‌شد، در فضایی که هنوز امکان معامله وجود داشت. اما تهران همه اقدامات را دیر، ناقص و در زمان نامناسب انجام داد. هیچ اجماع داخلی برای یک تصمیم فوری شکل نگرفت؛ حکمرانی قفل شد و نتیجه این شد که امروز مکانیسم ماشه از روی میز به مرحله اجرا رسیده است.

۲. اختلال در زنجیره تصمیم‌گیری

تصمیم‌گیری در بالاترین سطح نظام به شدت محدود شده است. دسترسی به رهبر به دلایل امنیتی کاهش یافته و مقامات کلیدی نیز یا ناپدیدند یا در دسترس نیستند. حتی بر سر انتخاب استراتژی اصلی ــ مذاکره یا تقابل ــ اختلافات جدی وجود دارد. همین فقدان مرکزیت، باعث شده ایران نه قادر به اعلام قاطع مسیر تعامل باشد و نه توانایی واقعی برای مقاومت داشته باشد.

یک خاطره شیرین از قمر

| No Comments

برای بابک شهبازی وُ اشکهای مادرش...برای بی گناهی وُ بی پناهیِ فرزند...

shahbazi.jpg

با داغ وُ دِرَفش وُ دار؛ مرگِ گُل وُ گلزارست

مادر! دلِ غمگین ات؛ سرگشته وُ بیزارست

مادر چه کشیدی تو؛ در بندِ جنونِ دیو

هیهات زِ تنهایی؛ اینجا همه دیوارست...

او کارگری ساده ست؛ نان آور وُ زحمت کِش

در پیشِ شما انسان؛ بیهوده وُ مُردارست!؟

از غربتِ تو مادر! من با کِه سخن گویم

ایکاش بمیرد دل؛ کز سوگِ تو خونبارست

گفتم به کِه رُوی آرَم؛ از دوریِ فرزندم

با او چه کُنَد زندان؛ روز وُ شبِ من تارست

از خانه برون رفتم؛ در کوچۀ خاموشی

بیچاره نگارِ من؛ در عزلت وُ بیمارست

این در زدم وُ آن در؛ بر خاک نشستم تلخ

گریان وُ گُم وُ گورم؛ هر لحظه زمان زارست

هر خانه که دیدم من؛ ماتم زده وُ تنها

بارانِ بلا بارد؛ آیینه به زنگارست...

این مادرِ آواره؛ آمد به درِ زندان

تاریکی وُ تنهایی؛ ای وای چه دشوارست...

دلبندِ عزیزم را؛ در خوف وُ خطر دیدم

داروغۀ دین دیدم؛ خندان وُ ستمکارست

فریاد برآوردم: دست از سرِ او بردار

فرزندِ مرا آورد؛ گفتا که سزا دارست

ناگه به اذان آمد؛ تکبیرِ تکَبُّر بَست

دژخیم وُ سیه رویی؛ با چهرۀ انکارست

آن حلقۀ دار انگار؛ بگرفته گلویِ من

داروغه وُ قاضی شان؛ آن قاتلِ قهّارست...

خون در تنِ من ماسید؛ او پشت وُ پناهِ من

جانِ من وُ جانِ او؛ این سینه عزادارست

من را بکُشید امشب؛ بر جایِ جوانِ من

من پیرم وُ بیمارم؛ این اوست که بیدارست

رویِ گُلِ او بنگر! چون آتشِ اشکِ من

او زندگی وُ عُمرم؛ جان زنده به دیدارست...

گفتا که از اینجا رُو؛ بیهوده سخن گفتی

فرزندِ تو دیگر نیست؛ دلدارِ تو بر دارست...

افسرده وُ خشم آور؛ فریاد زدم ناگه:

حیوان زِ تو شد برتر؛ دینِ تو چو افسارست

کُشتارِ جوان وُ پیر؛ غدّارِ دروغ وُ دار!

شمشیر وُ طنابِ دار؛ این منطقِ دیندارست!؟

شد خانه خراب آباد؛ مردم همه پژمُرده

زیباییِ آزادی؛ خوارست وُ پُر از خارست

فرزندِ مرا کُشتید؛ بنیادِ شما بر باد

بر جانِ شما امشب؛ مرگست که معمارست

بی شرمی وُ پستی تو؛ شیطان زِ تو می ترسد

انسان کُشی ات قاضی! جاسوسیِ اسرارست

شنبه 29 شهریورماه 1404///20 سپتامبر 2025

izadi.jpgفواد ایزدی کارشناس سیاسی در گفت وگو با ایسنا: کشورهای اروپایی یک بازه ۳۰ روزه اعلام کرده‌اند تا مقاومت ایران را بشکنند. آن‌ها به دنبال کسب اطلاعات کامل از مسائل هسته‌ای و غنی‌سازی ایران هستند و می‌خواهند برد موشکی ایران بیش از ۳۰۰ کیلومتر نباشد. همچنین انتظار دارند اگر ایران پاسخ داد، به حیفا و تل‌آویو نرسد. «بنابراین، طی یک هفته قصد دارند از ابزارهایی برای رسیدن به هدف خود استفاده کنند. آن‌ها یک‌بار موضوع تعلیق ۶ ماهه مکانیسم ماشه را مطرح کردند و ترجیح می‌دهند در حالت نه جنگ و نه صلح باشیم، درحالی‌که این تعلیق به نفع کشور نیست.»

وی در ادامه درباره مسئله بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نیز تأکید کرد: «این تحریم‌ها نباید بازگردند، زیرا ایران اکنون برنامه هسته‌ای ندارد. تحریم‌های ایران به دلیل فعالیت هسته‌ای بود، اما اکنون ایران فعالیت هسته‌ای ندارد و بنابراین دلیلی عقلی و منطقی برای بازگشت تحریم‌ها وجود ندارد.»

این استاد دانشگاه همچنین اظهار داشت: «بنابراین، اینکه می‌گویند مکانیسم ماشه فعال شده یا خواهد شد، به نظرم محقق نمی‌شود، زیرا در شورای امنیت اختلاف وجود دارد.»

abdi.jpgسرمقاله هم‌میهن

🔹آقای پزشکیان با همان لحن منحصربه‌فرد خودش، بالاخره حقیقتی که همه انتظارش را داشتند گفت: «تا دل‌تان بخواهد مؤسسات و بنیادهایی داریم که هیچ برون‌دادی ندارند ولی پول به این‌ها می‌دهیم. خب! چرا باید به این‌ها پول بدهیم؟ کارمان شده فقط به یک مشت بنیاد و سازمان‌های الکی که به هیچ دردی نمی‌خورند پول بدهیم. گفتم آقایان این بساط باید جمع شود.»

🔹برخی افراد که تجربه قطع بودجه‌های این‌چنینی را دارند توصیه کردند که دولت دست به این بودجه‌ها نزند چون ذینفعان آن، علیه آن قیام خواهند کرد. ولی به نظر ما اتفاقاً دولت باید مطابق یک قاعده منطقی این بودجه‌ها را قطع کند. به‌ویژه آقای پزشکیان حتماً این بخش از خطبه مشهور امام علی پس از خلافت را به یاد دارند که گفت، اموال را حتی اگر به نکاح زنان کرده باشند بر می‌گردانم. ما چنین انتظاری حد امام علی از ایشان نداریم و این را هم می‌دانیم که اگر هم در لایحه بودجه آنها را حذف کنند، این مجلس تندروها آنها را به لایحه بودجه بر می‌گرداند ولی انتظار داریم که حداقل در لایحه پیشنهادی دولت، این بودجه‌های بی‌ربط به مردم را قطع کند.

🔹اولین پرسش برای همه این است که چرا دولت تا این حد بزرگ است و نیروهای کم و بی‌کیفیت در آن زیاد هستند؟ ریشه همه اینها پول‌های نفت بود که دولت‌ها داشتند و پیاپی دفتر و دستک و وظيفه جدیدی تعریف می‌کردند و بعد دوست و رفیق و فامیل و همشهری و هم‌حزبی خود را می‌آوردند و استخدام می‌کردند.

farar.jpgخروج بی سروصدای معاون بین الملل سابق شرکت ملت نفت از کشور آنهم بلافاصله پس از کنار گذاشته شدن توسط دستگاه‌های نظارتی، زنگ خطر جدی‌ای را بصدا در آورده است.

سایت آقای اقتصاد نوشت: شنیده های دقیق نشان می‌دهد که "علی محمد معصومیان" معاون بین الملل سابق شرکت ملی نفت، از کشور خارج شده است.

"علی محمد معصومیان" که اخیرا ایران را به مقصد کشور سوئیس ترک کرده، توسط دستگاه‌های نظارتی از مسئولیت خود کنار گذاشته شده بود.

معصومیان نزدیک به ۱۰ سال معاون مالی شرکت نیکو بود و حضور فرزند وی در آلمان و همچنین فعالیت های مالی مشکوک آقازاده‌اش در آلمان و امارات، عامل اصلی حرف‌ و حدیث در وزارت نفت شده بود.

خروج بی سروصدای معصومیان از کشور آنهم بلافاصله پس از کنار گذاشته شدن از مسئولیت مهم معاون بین‌الملل شرکت ملی نفت توسط دستگاه‌های نظارتی، زنگ خطر جدی‌ای را بصدا در آورده است.

گفته می‌شود دستگاه نظارتی کماکان بصورت جدی پیگیر مسائل مطرح شده درباره معصومیان هستند.

za.jpgیک هفتۀ حیاتی!

به نظرم قدرت‌های غربی رأی‌گیری بر سر قطعنامۀ مربوط به مکانیسم ماشه را در شورای امنیت سازمان ملل به عمد یک هفته جلو انداختند تا یک هفتۀ پیش رو، به صورت فرصتی فشرده برای دستیابی به توافقی احتمالی با مقام‌های ایرانی در سفرشان به نیویورک در آید.

از این رو، هفتۀ جاری به معنای واقعی کلمه حیاتی است و استفاده یا عدم‌استفاده از این فرصت، آیندۀ کشور را به دو مسیر کاملاً متفاوت هدایت خواهد کرد.

دستیابی به یک مصالحه، تا این لحظه نه غیرممکن و نه پرهزینه است، اما به مجرد اجرایی شدن تحریم‌های سازمان ‌ملل، داستان به کل دگرگون خواهد شد. مسئله فقط تأثیرات اقتصادی فعال شدن مکانیسم ماشه نیست، مسئلۀ اصلی فضایی است که در داخل و محیط بین‌الملل برای کشورمان پیش خواهد آمد.

امیدوارم آقای پزشکیان و تیم همراهش با دست پر از نیویورک باز گردند. آن سوی ماجرا مطلقاً جای خوش‌خیالی ندارد؛ حال این خوش‌خیالی چه از جانب حامیان متعصب حکومت باشد چه از طرف براندازانِ قسم خوردۀ آن!

باز هم شیخ غلامرضا!

شیخ غلامرضا قاسمیان که گمان می‌‌رفت بعد از به آب دادنِ دسته‌گلِ مشهورش در سفر به عربستان، منزوی و خانه‌نشین شده است، اکنون در ظهور دوبارۀ سیاسی‌اش، خود را با خبر از تمام جیک و پیک‌های محرمانۀ جنگ 12 روزه نشان داده و نعوذبالله در مقام "عالم الغیب و الشهاده" ظاهر شده است!

جایگاه این افراد واقعاً کجاست؟ آیا اطلاعات ادعایی را از خودش در آورده؟ و اگر بگوید نه، کدام منبع در اختیارش گذاشته است؟ او الان مشخصاً چه پست و شغلی دارد که از یک سو مدعی اطلاع از اخبار محرمانۀ جنگ است و از دیگر سو، یکایک آنها را افشا کرده است!

چرا هر اتفاقی که در کشور رخ می‌دهد باز دور دورِ اینهاست؟

:::

***

مشکلات طالبان با زنان حل شد

| No Comments

طالبان و شماری از جریان‌های مذهبی در جمهوری اسلامی، زنان را در اماکن عمومی به پوشیدن برقع و چادر وادار می‌کنند، اما در روابط و انجام حرکات جنسی با مردان جوان در نمای عمومی هیچ مانعی نمی‌بینند

:::

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

اصل «حفظ نظام از اوجب واجبات است» در فقه سیاسی شیعه به معنای تعلیق سایر احکام و تکالیف شرعی به نفع بقای حکومت تفسیر می‌شود. به بیان دیگر، هنگامی که ادامه حیات رژیم ولایی در معرض تهدید قرار گیرد، تمامی احکام دیگر - اعم از عبادی، اخلاقی یا سیاسی - می‌توانند به حالت تعلیق درآیند. این قاعده فقهی-سیاسی، به رژیم امکان می‌دهد که تصمیمات کلان استراتژیک خود را بر مبنای مصلحت بقا تنظیم کند، نه الزامات دینی یا اخلاقی.

توسعه صنعت هسته‌ای

اصرار رژیم ولایی بر غنی‌سازی اورانیوم و حفظ چرخه سوخت هسته‌ای، حتی به بهای تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، بیش از آنکه ریشه در باورهای مذهبی یا آرمان استقلال علمی داشته باشد، بازتاب اصل «حفظ نظام» است. صنعت هسته‌ای در این معنا، ابزاری برای ارتقای بازدارندگی راهبردی و تضمین بقای حکومت استبدای و ناقض حقوق بشر و پیمانهای بین المللی در برابر فشارهای خارجی است. دستیابی به ظرفیت‌های هسته‌ای ولو در سطح «آستانه‌ای»، به رژیم امکان می‌دهد از موقعیت چانه‌زنی بالاتری برخوردار گردد و تهدید نظامی مستقیم را به حداقل برساند و بقای خود را تضمین کند.

توسعه صنعت موشکی

توان موشکی رژیم ولایی مکمل طبیعی برنامه هسته‌ای تلقی می‌شود. در غیاب نیروی هوایی مدرن، موشک‌ها ابزار اصلی بازدارندگی و موازنه قدرت در برابر دشمنان منطقه‌ای و جهانی به شمار می‌آیند. توسعه موشکی، همانند صنعت هسته‌ای، نه ناشی از تعهد به آرمان‌های ایدئولوژیک، بلکه برآمده از الزامات بقا و استمرار نظام است. بدین‌سان، توان موشکی به‌عنوان «بیمه بقای نظام» عمل می‌کند.

کمتر از شش روز مانده به بازگشت تحریم‌های شورای امنیت با اجرای کامل مکانیسم ماشه، مافیاهای فروش نفتِ قاچاق وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در وزارت نفت، نزاع بر سر تصاحبِ اقتصاد اسنپ‌بک را آغاز کرده‌اند. اعضای باندها کیستند و به کجا وصلند؟ گزارشی از مجتبا پورمحسن

***

هشدار: محتوای این مطلب شامل زبان تند و توهین‌آمیز است

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

داستان غم انگیز دختر پاریس

| No Comments

جعفر بخشی بی نیاز

داستان از آن جا شروع شد که یک نامه ی مهر و موم شده به دست پلیس شهر رسید. در نامه نوشته شده بود یک خانواده ی سرشناس رازی خوفناک را پنهان کرده اند که هیچ کس در این شهر از آن خبر ندارد. محتوای نامه پلیس را نسبت به موضوع حساس کرد تا بداند این راز چیست.

letter.jpgخانواده ثروتمند خانم مونیه که در شهر پاریس زندگی می کردند یکی از برجسته ترین و شناخته شده ترین شخصیت های شهر بودند که بیشتر به خاطر کارهای خیریه و انسان دوستانه معروفیت داشتند. مارسل پسر خانواده در کالجی بسیار مشهور با نمرات عالی فارغ التحصیل شده بود و اکنون به عنوان یک وکیل موفق و قابل احترام در پاریس مشغول به کار بود. خانواده مونیه اما یک دختر جوان بسیار زیبا به نام بلانش هم داشتند که هیچ کس در ۲۵ سال اخیر او را ندیده بود. این دختر جوان و سرشناس که همه او را دختری مهربان و دوست داشتنی می دانستند؛ ناگهان و به یک باره در اوج جوانی گم شده بود.

portrait2.jpgدرست زمانی که خیلی ها برای خواستگاری او به خانه ی آنها می رفتند. اما کسی به مفقود شدن او توجهی نداشت و در خانه ی خانم مونیه زندگی حالت عادی خود را سپری می کرد بی آن که اتفاقی در آن افتاده باشد.

پلیس که برای پیگیری موضوع به خانه ی خانم مونیه رفته بود متوجه چیز خاصی نشد. اما لحظاتی بعد متوجه بویی بسیار ناخوشایند از یکی از اتاق های طبقه بالای عمارت شد. با کمی بررسی بیشتر مشخص شد که اتاق مذکور به شیوه ای مشکوک قفل شده. پلیس که متوجه شده بود پشت این در اتفاق ناخوشایندی افتاده قفل را شکست و در را باز کرد. اتاق کاملاً تاریک بود و تنها پنجره اتاق بسته شده و پشت پرده ها پنهان شده بود. بوی تعفن درون اتاق چنان شدید بود که یکی از افسران پلیس سریعاً دستور داد که پنجره شکسته شود تا هوا به درون اتاق بیاید.

newspaper.jpgبا تابیدن نور خورشید به درون اتاق پلیس متوجه شد که بوی تعفن به خاطر پس مانده های غذایی است که در سراسر کف اتاق و در اطراف تخت خوابی کهنه انباشته شده. تخت خوابی که یک زن بسیار لاغر اندام و رنجور به آن زنجیر شده بود. وقتی که پنجره باز شد اولین باری بود که بلانش مونیه پس از ۲۵ سال نور خورشید را به چشم می دید. او کاملاً برهنه بود و از زمان ناپدید شدن اسرار آمیزش در ۲۵ سال قبل به این تخت زنجیر شده بود. او حتی نمی توانست خود را تکان دهد، زنی که اکنون میانسال به نظر رسیده و سراسر بدنش از مدفوع و ادرار و حشرات موذی که به خاطر تکه های باقیمانده غذا جمع شده بودند پوشیده شده بود.

blarge.jpgبازجویی ها نشان داد که بلانش ۲۵ سال پیش عاشق یکی از خواستگاران خود شده بود اما خانم مونیه با این ازدواج به شدت مخالف بود. بلانش اما به ازدواج با این مرد اصرار داشت. در نهایت مادام مونیه برای آن که دخترش را سر عقل بیاورد او را در اتاقی زندانی کرد تا دست از لجبازی بردارد‌.

mom.jpgاما چنین نشد و لیلیِ قصه ی ما فقط همان مجنونِ بی سر و پا را می خواست. این حبس شدن و زنجیر شدن به تخت ۲۵ سال طول کشید. مردم پاریس وقتی موضوع را فهمیدند خشمگین و عصبانی مقابل عمارت جمع شدند. این شلوغی و بر ملا شدن راز ۲۵ ساله ی بلانش باعث سکته کردن خام مونیه شد. او تنها ۱۵ روز بعد از آزادی دخترش مرد. بلانش دختر پاریس به خاطر رنج هایی که در مدت ۲۵ سال زندانی بودنش کشیده بود دچار مشکلات روانی متعددی شد و روزهای باقیمانده عمرش را در یک مرکز مراقبت از بیماران روانی در فرانسه گذراند تا این که او هم به مادرش پیوست.

دختری که ۲۵ سال در یک اتاق زندانی بود و با زنجیر به تخت بسته شده بود.

:::

palestine.jpgایران اینترنشنال - بریتانیا، استرالیا و کانادا یک‌شنبه ۳۰ شهریور با وجود مخالفت شدید اسرائیل و نارضایتی آمریکا، کشور فلسطین را به رسمیت شناختند. بنیامین نتانیاهو گفت تشکیل کشور فلسطین، موجودیت اسرائیل را به خطر می‌اندازد.

کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، یک‌شنبه ۳۰ شهریور گفت که این کشور برای «زنده نگه داشتن امید صلح میان فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها و راه‌حل دو کشوری»، به طور رسمی دولت فلسطین را به رسمیت می‌شناسد.

او تاکید کرد حماس هیچ آینده‌ای، هیچ نقشی در دولت و هیچ نقشی در امنیت مناطق فلسطینی‌نشین ندارد.

به گفته استارمر، امید به راه‌حل دو کشوری در حال کمرنگ شدن است، اما جهان نمی‌تواند اجازه دهد «این چراغ خاموش شود».دولت استرالیا یک‌شنبه ۳۰ شهریور در اطلاعیه‌ای اعلام کرد کشور فلسطین را به شکل رسمی به رسمیت می شناسد.

اطلاعیه کانادا و استرالیا

در این بیانیه آمده اعلام این تصمیم از سوی استرالیا، هم‌زمان با کانادا و بریتانیا، بخشی از تلاش‌های بین‌المللی برای تحقق راه‌حل دو دولتی است.

استرالیا تاکید کرد حماس نباید هیچ نقشی در فلسطین داشته باشد.

مارک کارنی، نخست‌وزیر کانادا، ۳۰ شهریور در شبکه اجتماعی ایکس نوشت اتاوا از امروز کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت.

او افزود دولت اسرائیل به طور سیستماتیک می‌کوشد تا از تشکیل کشور فلسطین جلوگیری کند.

اهمیت تصمیم بریتانیا به عنوان متحد مهم اسرائیل

دیوید لمی، معاون نخست‌وزیر بریتانیا، ساعاتی پیش از بیانیه استارمر تاکید کرده بود این اقدام باید بخشی از روند صلح تلقی شود.

او به اسکای‌نیوز گفت: «هر اقدامی برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین به این دلیل است که می‌خواهیم امکان تحقق راه‌حل دو کشوری را زنده نگه داریم.»

این تصمیم از نظر نمادین هم اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا بریتانیا سال‌ها متحد کلیدی اسرائیل بوده و در پی جنگ جهانی دوم در شکل‌گیری آن به‌عنوان یک کشور مدرن نقشی مهم ایفا کرده است.

لمی گفت از زمان ضرب‌الاجل استارمر در ماه ژوئیه، با اقدامات اسرائیل از جمله با حمله به قطر، آتش‌بس عملا از هم پاشیده و چشم‌اندازها برای توافق تیره شده است.

akhoond.jpgسه روز پیش خبرگزاری فارس خبر داده بود که «حجت الاسلام موسی علیزاده کلیبری طلبه مطالبه گر که با حضورش در تحصن‌ها و تجمعات اعتراضی علیه بی‌حجابی و مشکلات معیشتی با سخنرانی ها و اعتصاب غذا خبرساز شده بود ابتدای این هفته توسط دادسرای ویژه روحانیت بازداشت و به زندان فشافویه انتقال داده شد.»

به گزارش انصاف نیوز، کانالی در ایتا به نام قرارگاه مردمی حجاب که برای اعتراض به بازداشت او بنا داشت روز یکشنبه تجمعی برگزار کند، روز شنبه از لغو شدن آن خبر داد.

این کانال که آن روحانی را آمر به معروف می‌خواند، همچنین علت دیگر انگیزه‌ی این تجمع را «حرکت مطالبه‌گری اجرای قانون عفاف و حجاب» اعلام کرده بود.

***

mhh.jpgمرضیه حاجی هاشمی

وضعیتی که امروزه «جمهوری اسلامی» به عنوان یک ساخت قدرت در آن گرفتار آمده است، بی‌عملی همراه با تعویق، مماشات و خریدن زمان، ریشه در چالش بنیادین نهادی در درون این ساخت قدرت دارد. چند سال پیش طی «رساله دکتری» ریشه‌های این چالش را نشان دادم، چالشی که امروز منتهی به «بن‌بست فشار و مقاومت» شده است، وضعیتی که حرکت به سوی خروج را تقریباً غیر ممکن کرده است؛ مگر از همان کوچه بن بست بازگردد.

⬅️ تصمیم گیران در جمهوری اسلامی در قفس آهنین ایدئولوژیک گذشته خود، تعارض نهادی شدید، منافع درون سیستمی، فشارهای بیرونی و بن‌بست ژئوپلیتیکی توان حرکت را از دست داده‌اند. برای اینکه درک بهتری از وضعیتی داشته باشیم که این روزها جمهوری اسلامی در آن گرفتار آمده، باید دو سطح را در نظر آورد، سطح سیاست داخلی مبتنی بر ساختار قدرت، نهادهای دوگانه حاکمیتی و ایدئولوژی و همچنین سطح سیاست خارجی، مبتنی بر چگونگی تعامل با نظام بین‌الملل و الگوهای تعارض.

⬅️ در سیاست داخلی جمهوری اسلامی، شاهد یک نظام تصمیم گیری به شدت متمرکز، امنیتی و درونی شده هستیم. نخبگان سیاسی درونِ جامعه سیاسی اکثراً بسته و غیر دموکراتیک هستند. بخش بزرگی از تصمیم گیران در نهادهای انتصابی حضور دارند و پاسخگویی مستقیم به مردم از طریق نهادهای دموکراتیکِ مجهز به سازوکارهای نظارتی وجود ندارد که این مسئله منجر به اتخاذ تصمیم گیری‌ها درون یک دایره محدود و غیر شفاف، تقویت رویکرد «دشمن محور» و سیاست گذاری در جهت بقای سیاسی گروه‌های خاص می‌شود؛ نه برای تامین منافع ملی.

⬅️ دوگانگی نهادی و چتر نهادهای به اصطلاح «حاکمیت الهی» بر نهادهای نحیف به اصطلاح «حاکمیت مردم» باعث شده فرایند سیاست گذاری دچار اختلال باشد، منشا تصمیم گیری و همچنین مسئولیت پذیری در برابر آن مبهم باشد، ناهماهنگی بین این نهادها نیز خود، تصمیم گیری موثر به ویژه در بزنگاه‌ها را دشوار کند و حتی دولت‌های راستگرا نیز در سیاست گذاری و تصمیم سازی‌ها نقش حاشیه‌ای داشته باشند.

⬅️ ایدئولوژی ضد آمریکایی، ضد اسرائیلی و غرب ستیزانه مبتنی بر شورمندی‌های موعود باورانه آخرالزمانی تبدیل به خطوط هویتی این ساخت قدرت شده و هرگونه عقب نشینی از این اصول، مساوی با تزلزل مشروعیت تاریخی تلقی می‌شود؛ ولو اینکه مقاومت بر سر آن از دید ناظران کاملاً کودکانه و لجاجت ورزانه به نظر آید. این موجب می‌شود هر تغییر یا مصالحه با مقاومت شدید روبرو شود و سیاست‌ها برای حفظ ظاهر ایدئولوژیک باشد تا حل بحران‌ها.

⬅️ در سطح دیگر تحلیل، شاهد یک سیاست خارجی توسعه محور و مبتنی بر منافع ملی نیستیم؛ بلکه ابتنا بر منطق بقا و دفع تهدید، شاخصه بارز این سیاست است. دشمن سازی خارجی در خدمت بقای داخلی است و فشار بیشتر بیرونی برای کشاندن آن به راه تعامل و مذاکره، کاملاً نتیجه عکس می‌دهد؛ چرا که این تعامل و حتی امتیازدهی؛ نه یک سیاست و بازی در خدمت منافع ملی؛ بلکه یک نشانه از تسلیم تلقی می‌شود. این فشار هر دو طرف درگیر را به «بن‌بست فشار و مقاومت» می‌برد و برعکس، مسیر دیپلماسی را مسدود می‌کند.

⬅️ در چنین ساخت قدرتی اکنون مطابق نظریه «وابستگی به مسیر» همه تصمیم گیران در دام انتخاب‌های گذشته گیر افتاده‌اند. عقب نشینی از پروژه‌های پرهزینه منطقه‌ای و هسته‌ای به معنی شکست استراتژیک تصور می‌شود؛ لذا حتی به قیمت فروپاشی امکان تغییر مسیر نیست.

nezam.jpgکیهان لندن - شورای امنیت سازمان ملل جمعه ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۴ با قطعنامه‌ای که هدفش جلوگیری از بازگرداندن تحریم‌های سنگین اقتصادی علیه جمهوری اسلامی بود مخالفت کرد. این یعنی بازگشت شش قطعنامه سازمان ملل و ضربه سخت به جمهوری اسلامی و اقتصاد ایران.

از یکسو تحلیلگران و کارشناسان می‌گویند فعال‌ ساختن مکانیسم ماشه، اقتصاد بحران‌زده ایران را وخیم‌تر می‌کند؛ از سوی دیگر اما شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله حسینعلی حاجی‌ دلیگانی عضو «کمیسیون اصل ۹۰» ادعا می‌کنند «شرایط عادی کشور حفظ خواهد شد.» آنهم در حالی که شرایط ایران سال‌هاست که عادی نیست!

فعال شدن مکانیسم ماشه شکست بزرگی برای مسعود پزشکیان و دولت او به شمار می‌رود. از شعارهای او در دوران انتخابات این بود که: «من آمده‌ام تا مردم را از تنگنای تحریم‌ها بِرهانم.» او همچنین در یک سخنرانی دیگر گفته بود: «آمده‌ام تا سایه جنگ و تحریم را از ایران بردارم» اما هم جنگ و هم تحریم آمد.

عباس گودرزی سخنگوی هیئت رئیسه ادعا کرده که «مجلس هرگز در برابر چنین اقدامی سکوت نخواهد کرد و تصمیمی قاطع و متناسب در دستور کار قرار می‌دهد.» او می‌گوید معنای فعال شدن مکانیسم ماشه چیزی جز همسویی اروپا با اسرائیل نیست.

فداحسین مالکی عضو کمیسیون «امنیت ملی» مجلس اسلامی می‌گوید: «ایران برای خروج از NPT آماده است.» او توضیح داد: «این اقدام صرفاً یک حرکت سیاسی از سوی اروپایی‌ها بود؛ به‌ ویژه پس از آنکه اسرائیل و آمریکا در حمله به ایران به نتیجه نرسیدند، چنین اقدامی صورت گرفت.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه‌ای در روزنامه کیهان چاپ تهران نوشت: «کسانی که می‌گویند اگر از ان‌پی‌تی خارج شویم، زمینه حمله فراهم خواهد شد، باید به این سوال پاسخ بدهند که مگر با وجود حضورمان در ان‌پی‌تی به تاسیسات هسته‌ای حمله نکردند؟ پس چرا هنوز هم این پا و آن پا می‌کنید؟»

hashemi.jpgمحسن هاشمی رفسنجانی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی در روزنامه سازندگی نسبت به آنچه «سردرگمی راهبردی» خوانده هشدار داده و عاقبت صدام را یادآوری کرده است

روزنامه سازندگی - چندی پیش در گفت‌وگو با سیما، گلایه‌ای را نسبت به کم اهمیت دانستن مکانیسم ماشه توسط بعضی از مقامات كشوری طرح کردم، خوشبختانه در هفته اخیر براساس توصیه مقام معظم رهبری برای عبور از شرایط بلاتكلیفی نه جنگ و نه صلح، تحرکات مثبتی در سیاست خارجی از جمله توافق با مدیرکل آژانس در مصر را در جهت جلوگیری از اجرایی شدن مکانیسم ماشه شاهد بودیم.

اما باید توجه داشت که این تحرکات بدون یک توافق مطمئن برجامی با سه کشور اروپایی از بازگشت تحریم‌های بین‌المللی جلوگیری نكرده بلكه می‌تواند چند ماهی آن را به عقب بیندازد و فرضاً هم اگر جلوگیری کند، بدون توافق جامع با آمریکا، مانع بلاتكلیفی كه اخیراً رهبری از آن گفتند و تحركات تروریستی و حمله احتمالی مجدد اسرائیل به ایران نخواهد شد.

علاوه برای ضرورت تقویت قدرت ملی، معیشت مردم و ایجاد فضای كار و امید باید دید مطالبات سه کشور اروپایی از ایران جهت فعال نکردن مکانیسم ماشه در مهلت سه هفته‌ای باقیمانده چیست و آیا حاضریم امتیازات بدهیم:

در پرونده هسته‌ای ایران ۴ موضوع کلیدی وجود دارد: ۱- بازرسی از سایت‌های آسیب دیده. ۲- تعیین تکلیف ۴۰۰ کیلو اورانیوم ۶۰ درصد. ۳- برگشت كامل به برجام. ۴- مذاكرات با آمریكا، البته متن توافق آقای عراقچی با مدیرکل آژانس به صورت كامل منتشر نشده اما احتمالا محدود به همان بازرسی‌های عادی و ۴۰۰ كیلوگرم است و شامل دو مورد دیگر نمی‌شود.

دیدگاهی در کشور وجود دارد که معتقد است اگر ما ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد را رقیق كنیم پا در مسیر قذافی گذاشتیم که ۲۲ سال قبل تجهیزات و مواد هسته‌ای خود را سوار کشتی کرد که از حمله آمریکا جلوگیری کند بنابراین تصمیم‌گیری در مورد دو امتیاز دیگر مد نظر اروپا برای جلوگیری از اجرای مکانیسم ماشه که خارج از تعهدات ایران در NPT و آژانس، سخت و تحقق آن ظرف سه هفته آینده دشوار است.

اما اگر بر فرض هم این تصمیم سخت گرفته شد در این مذاکره با آژانس باز هم مسیری برای گرفتن امتیازات متقابل وجود ندارد چراکه لغو تحریم‌های یکجانبه آمریکا و ارائه تضمین امنیتی به ایران برای جلوگیری از حمله مجدد آمریکا و اسرائیل، کف خواسته‌های منطقی ایران است که آژانس و اروپا اختیاری نسبت به آن ندارد.

در واقع امتیاز را به اروپا و آژانس می‌دهیم و توقع امتیازگیری از آمریکا داریم، این روش بدترین نتیجه را برای ایران و بهترین نتیجه را برای اسرائیل و آمریکا به همراه می‌آورد زیرا بدون آنکه امتیاز و تعهدی بدهند به بخشی از خواسته‌هایشان می‌رسند.

لذا به‌ نظر می‌رسد در این شرایط نیاز به یک راهبرد جامع و متفاوت داریم که با همین برگ‌های باقی‌مانده بتوانیم به نتیجه‌ای موفق از مسیر دیپلماسی برسیم و کشور را از تهدیدات و تحریم‌های کنونی رها کنیم.

کف نیازهای کشور برای حل مشکلات معیشتی و حرکت کشور در مسیر توسعه لغو تحریم‌ها و اخذ تضمین محکم برای اجرای واقعی برجام و جلوگیری از حمله مجدد است و اگر بدون تحقق این مطالبات، امتیازاتی به طرف‌های مقابل بدهیم، مسیری را خواهیم رفت که صدام در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ رفت و به تدریج امتیازاتی را داد که منجر به توافقی نشد و سرانجام هم در سال ۲۰۰۳ مورد حمله قرار گرفت.

درست است كه ما با آمریکا منافع راهبردی مشترک نداریم ولی می‌توانیم به منافع هویتی، هماهنگی‌های کوتاه‌مدت مشترک برسیم و حتی برای مثال می‌توانیم به جای مذاكرات بی‌حاصل از طریق واسطه‌ها و كشورهای ثالث، دفاتر حفاظت منافع دو کشور را مثل نوع رابطه‌مان با مصر برقرار کنیم. با توجه به روانشناسی شخصیتی ترامپ، برقراری دفاتر حفاظت منافع امتیازی برای رئیس‌جمهور فعلی آمریکا خواهد بود و او می‌تواند مدعی شود، کاری که رؤسای‌جمهور قبلی نتوانستند انجام دهند، من عملی کردم. با این روش می‌شود مذاكرات راهبردی جامع را نیز در تهران برنامه‌ریزی كرد.

در همین باره:

روشن است كه اسرائیل به دنبال فروپاشی نظام و تجزیه ایران است اما آمریکا ایران ضعیف شده را می‌خواهد. در حال حاضر زمان به ضرر ایران است، از سوی دیگر اگر اسنپ‌بک فعال شود، برجام دیگری ناممکن است و دیگر نمی‌توانیم، قطعنامه‌های شورای امنیت را لغو کنیم.

در جریان جنگ تحمیلی با عراق قطعنامه ۵۹۸ را داشتیم اما الان قطعنامه ۲۲۳۱ را داریم که قابل تکرار نیست ولی در این رابطه بارها فرصت‌سوزی کردیم. اکنون نباید بگذاریم که برجام از دست برود و‌ اگر کاری نکنیم، دو هفته دیگر به تاریخ می پیوندد.

بنابراین نه وادادگی یك‌باره قذافی و نه ایستادگی همراه با امتیازدهی صدام مسیر مناسبی برای ایران نیست ما به راهبردی نیاز داریم که آینده ایران را تضمین کند نه صرفاً تهدیدات را به تأخیر بیندازد و بلاتكلیفی و سردرگمی باقی بماند و مشکل زندگی مردم را حل نکند و از دورن دچار مشكل شویم.

kaboos.jpgنوید محبی (اورشلیم پست)

کیهان لندن - «چشم‌انداز منطقه‌ای بدون جمهوری اسلامی، رؤیایی است که ما و مردم ایران در آن شریکیم، و امروز این رویا بیش از هر زمان دیگری به واقعیت نزدیک شده است.» این را گیلا گاملیل وزیر علوم و فناوری اسرائیل پس از دیدار با هیأتی از اپوزیسیون ایرانی در کنفرانس «فراتر از افق ۲۰۲۵» در اورشلیم بیان کرد. او از پیشبرد «پیمان کوروش» سخن گفت؛ توافقی در امتداد پیمان ابراهیم که می‌تواند پس از فروپاشی رژیم تهران، سرآغاز عصری تازه از شکوفایی و رفاه در خاورمیانه باشد.

این دیدار صرفاً نمادین نبود. برای نخستین بار، نمایندگان اپوزیسیون ایران به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل سفر کردند تا زمینه‌های همکاری عملی در حوزه‌های علم، فناوری و مدیریت آب را بررسی کنند. این سفر پس از هم‌صدایی بی‌سابقه‌ای انجام شد که تنها چند هفته پیش، از سوی اسرائیلی‌ها در طیفی گسترده از نیروهای سیاسی، از نخست‌وزیر بنیامین نتانیاهو و وزرای ارشد گرفته تا دیپلمات‌ها و حتی نخست‌وزیر پیشین نفتالی بنت، در اعلام همبستگی با مردم ایران ابراز شده بود. امروز این سخنان دوستانه به عمل بدل می‌شوند و پیوندی را تعمیق می‌بخشند که علی خامنه‌ای را به وحشت انداخته است؛ زیرا آینده‌ای را نمایان می‌سازد که در آن ایرانیان و اسرائیلی‌ها نه دشمن، که متحدانی در کنار هم خواهند بود.

چشم‌انداز دو ملت که روزگاری به دشمنی از هم جدا نگه داشته شدند و اکنون در کنار هم، همچون شرکای واقعی ایستاده‌اند، نه رؤیایی خام، بلکه مسیری عملی و ممکن برای آینده است؛ مسیری که می‌تواند خاورمیانه را دگرگون کند. روزی که ایران آزاد شود و دیوارهای بی‌اعتمادی فرو بریزد، می‌توانیم فراتر از فقط بازگشایی سفارتخانه‌ها گام برداریم. ایران و اسرائیل می‌توانند در کنار یکدیگر، منطقه و حتی فراتر از آن را دگرگون سازند.

احترام من به اسرائیل تنها بر پایه تاریخ مشترکی که به روزگار کوروش بزرگ بازمی‌گردد نیست، بلکه حاصل تحسین عمیق نسبت به رهبران دوراندیشی است که کشوری کوچک و همواره در محاصره تهدیدها را به قدرتی پیشرو در فناوری، کشاورزی نوین و مدیریت آب بدل کردند. اسرائیل با وجود منابع طبیعی محدود، امروز به تولید ناخالص داخلی سرانه‌ای نزدیک به ۵۵ هزار دلار رسیده است. این رقم شاید برای ایرانیان بلندپروازانه به نظر برسد، اما به‌ راستی دست‌یافتنی است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ظرفیت همکاری میان دو ملت ایران و اسرائیل کم‌نظیر است. ایران ذخایر عظیم و بکر نفت و گاز، معادن کمیاب، جمعیتی جوان و تحصیلکرده با شهرت جهانی در ریاضیات و مهندسی، و جامعه‌ای هشت‌میلیونی در سراسر جهان دارد که در رأس شرکت‌ها و مراکز علمی بزرگ قرار گرفته‌اند. اگر این سرمایه‌ها را با برتری فناورانه اسرائیل پیوند دهیم، می‌توانیم شبکه‌های اقتصادی از خلیج فارس تا مدیترانه بسازیم، در حوزه آب و کشاورزی تحولی بنیادین ایجاد کنیم، آینده انرژی منطقه را بازآفرینی کنیم و از رقابت در نوآوری به شراکت در رهبری برسیم. همکاری می‌تواند به شکوه متقابل و تضمین‌شده بیانجامد.

avidniabanner.jpgمکرون، «میدان» و رسوایی دولت‌های بی‌اختیار

نیما آویدنیا - روزنامه نگار مستقل (دبیر تحریریه سابق روزنامه همدلی در ایران)

ویژه خبرنامه گویا

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، روز ۱۵ سپتامبر در مصاحبه با شبکه ۱۲ اسرائیل جمله‌ای گفت که شاید نقطه‌ی پایانی باشد بر یکی از طولانی‌ترین توهّمات سیاسی جهان درباره جمهوری اسلامی. او اعلام کرد که بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران، یا همان «مکانیسم ماشه»، تا پایان سپتامبر قطعی است، چون «آخرین خبرهایی که داریم این است که ایران جدی نیست». مکرون در همان مصاحبه افزود که عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، «تلاش کرد یک پیشنهاد معقول ارائه کند»، اما این پیشنهاد «پشتیبانی لازم از سطوح بالای حاکمیت را ندارد».

این نخستین‌بار است که یک رهبر غربی علناً همان چیزی را به زبان می‌آورد که مردم ایران سال‌هاست آن را زیسته‌اند: دولت در جمهوری اسلامی نه نماینده ملت است و نه حتی نماینده حاکمیت؛ تنها کارگزاری است بی‌اختیار در سایه‌ی میدان.

دولتِ بی‌اختیار

ناگفته پیداست که دولت‌ها در طول تاریخ جمهوری اسلامی هیچ گاه نماینده حقیقی ملت ایران نبوده و نیستند و این واقعیت را مردم ایران در هر بزنگاه سیاسی و اجتماعیِ، علی‌رغم شعارهای انتخاباتی در هر دوره و به اشکال مختلف آن را تجربه کرده اند اما آنچه مکرون به تازگی گفت، ابعاد این حقیقت را قدمی فراتر برد و آن این است که دولت ها در جمهوری اسلامی، نه تنها نماینده ملت، که حتی نماینده «حاکمیت» هم نیست.

تصمیم‌گیری‌های کلان در ایران نه در پاستور که در بیت رهبر و نهادهای نظامی - امنیتی چون سپاه پاسداران و شورای عالی امنیت ملی گرفته می‌شود و انتخابات هر چهار سال یک بار، صرفاً نمایشی است برای فروختن توهم دولتی تصمیم گیر به جای انتقال واقعی و ملموس قدرت.

از ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان اولین رئیس‌جمهور تاریخ جمهوری اسلامی با شعار وحدت ملی تا خاتمی با گفتگوی تمدن ها و روحانی شاه کلیدش تا دولت پزشکیان که با شعار رفع فیلترینگ و رفع خطر جنگ و مکانیزم ماشه بر سرکار آمدند و کم و بیش یک سرنوشت محتوم داشتند: شکست و ناکامی و تبعیت از تصمیم سازان اصلی در «حاکمیت».

متن پیش رو خلاصه‌ای از دیده‌ها و شنیده‌های خبرنگاران انصاف نیوز از وضعیت حجاب زنان شهر تهران سه سال پس از اعتراضات «زن زندگی آزادی» و مرگ مهسا امینی است. در این گزارش نمود سبک زندگی گروهی از ایرانی‌ها در فضای عمومی نیز بررسی مختصری شده است

تعداد آن‌ها که هیچ حجابی بر سر ندارند را نمی‌توان درست تخمین زد اما با یک نگاه سطحی می‌شود گفت بطور متوسط و در روزهای عادی حوالی ۴۰ درصد است.

h1a.jpg(طبق آماری رسمی که سال ۱۴۰۲ منتشر شد مردم احساس می‌کنند که ۳۰درصد زنان بی‌حجابند) بخش قابل توجهی از درصد باقی‌مانده را هم زنان موسوم به «بدحجاب» و از طرف دیگر محجبه‌ها تشکیل می‌دهند. این درصد تحت تاثیر عوامل مختلفی، خصوصا سن تغییر می‌کند. درصد بی‌حجابی بین جوانان و خصوصا نوجوانان بیشتر است.

غالب زنانی که حجاب سر ندارند و یا «بدحجابند» شومیز و شلوارهای گشاد به تن دارند. بعضی از نوجوان‌ها تاپ‌های کوتاه(کراپ تاپ) هم زیر شومیز می‌پوشند. پوشش مانتو خیلی کمرنگ شده است. تعداد زنانی که تیشرت تن می‌کنند هنوز بسیار کم است.

نمی‌توان با اطمینان گفت که تعداد زنان چادری کمتر شده. یکی از آن‌ها می‌گفت: فک می‌کنن چادریا کمَن! تو این وضعیت ما کمتر میایم بیرون. روزایی که یه برنامه‌ای هست میایم بیرون تعدادمون معلوم میشه.

h2.jpg

تاپ‌های کوتاهی که مد شده و بعضی نوجوان‌ها می‌پوشند برای این قشر بیش از هر چیزی حساسیت برانگیز است: حالا میگیم مو عیبی نداره اما شکمشون معلوم باشه خب زشته!

پوشش در غالب شهرهای دیگر ایران تفاوت چندانی با تهران ندارد. زنی محجبه از یکی از شهرهای غرب کشور با گلایه می‌گفت: دیگه اوضاع خیلی بد شده. اصلا نمیشه جمعِش کرد!

همین محدوده‌ی پوشش در محلات برخوردارتر تهران و در روزهای تعطیل آزادانه‌تر هم می‌شود. مثالش را خصوصا در رویدادهای(ایونت) گروهی ورزشی می‌توانید ببینید.

در این ایونت‌های ورزشی که معمولا صبحگاه برگزار می‌شود دیگر خبری از تفکیک جنسیتی باشگاه‌های ورزشی دارای مجوز نیست. بخشی از این ورزش‌های گروهی زیر نظر شهرداری برگزار می‌شود. شهرداری تلاش می‌کند این گروه‌ها را در چارچوب نگه دارد. در کنار این ایونت‌ها باشگاه‌های زیزمینی که از مدت‌ها پیش به وجود آمده‌اند هم هنوز فعالیت می‌کنند.

hamsadeh.jpgحسن اسدی زیدآبادی

با فروپاشی برجام و بازگشت اتوماتیک تحریم‌ها - طبق همین سندی که دیپلمات‌های جمهوری اسلامی پایش را امضا کرده بودند - ایران وارد مرحله‌ای شده که بیش از هر چیز یادآور وضعیت صدام پس از جنگ اول خلیج فارس است. بازگشت ایران به ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، یعنی شناسایی رسمی کشور به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین‌المللی توسط قدرتمندترین و مهمترین مرجع بین‌المللی. در این میان، آثار اقتصادی شاید مهم باشد، اما اهمیت اصلی جایی دیگر است: مشروعیت‌بخشی به هرگونه برخورد احتمالی با ایران.

همین دیروز غریب‌آبادی، معاون وزیر خارجه، گفت: «الان عملا فعالیت غنی‌سازی نداریم.» اخبار و مواضع رسمی هم نشان می‌دهد که تاسیسات غنی‌سازی ایران فعلا به نحوی از بین رفته که دیگر قابل استفاده نیست. حالا جالب اینجاست که درست سر همین «غنی‌سازیِ هیچ»، می‌خواهند دوباره تحریم‌مان کنند!

این ماجرا بی‌اختیار آدم را یاد حکایت بامزه آقای همساده می‌اندازد. همان کاراکتر معروف سریال کلاه‌قرمزی که در جریان دردودل با آقای مجری می‌گفت: «من اصلاً زن نگرفته بودم، ولی ماهی یه سکه مهریه می‌دم!» حکایت ما هم همین است؛ غنی‌سازی نداریم، ولی باید هزینه‌هایش را هم بدهیم.

این طنز تلخ سیاست خارجی ایران است؛ روزگاری همه چیز را روی پروژه هسته‌ای گذاشتند، امروز نه پروژه مانده، نه دستاورد، اما فشار و تحریم همچنان پابرجاست. یعنی هزینه‌ها را پرداخته‌ایم بی‌آنکه چیزی در دست داشته باشیم.

به نظر می‌رسد آنچه باید جدی گرفت، نه جنگ بر سر سانتریفیوژهای از کار افتاده، بلکه خطری است که ایران را به مرحله‌ای می‌برد که جامعه جهانی هر واکنشی علیه آن را مشروع و قانونی جلوه دهد. این همان جایی است که شوخی‌های آقای همساده هم دیگر خنده‌دار نخواهد بود.

tajikistan.jpgایران اینترنشنال - خییم کاتص، وزیر گردشگری اسرائیل، در جریان سفر به دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، یک توافق همکاری اقتصادی با تاکید بر زمینه گردشگری با همتای تاجیک خود امضا کرد. این اولین رخداد در این سطح است که یک مقام اسرائیلی در سفر به کشور مسلمان‌نشین آسیای مرکزی انجام داده است.

کاتص نخستین وزیر اسرائیلی است که به دوشنبه سفر کرده است. این سفر به‌منظور شرکت در نشست سازمان جهانی گردشگری انجام شد.

وزیر گردشگری اسرائیل اعلام کرد در حاشیه نشست، با مقامات شماری دیگر از کشورهای اسلامی، از جمله کشورهایی که با اسرائیل رابطه رسمی ندارند نیز دیدار کرده است.

این سفر جمعه ۲۸ شهریور، با امضای یک یادداشت تفاهم با همتای تاجیک او، جومه‌خانزاده جمشید جوره‌خان، به پایان رسید. توافقی که گامی مهم برای تقویت روابط دوجانبه و گسترش همکاری در حوزه گردشگری به شمار می‌رود.

همچنین در کنار توافق گردشگری، توافقاتی در زمینه توسعه همکاری‌های موجود دو کشور در حوزه‌هایی چون کشاورزی و توسعه روستایی مطرح شده است.

وب‌سایت اسرائیلی آی‌تی‌ان نوشت در این سفر، کاتص بر اهمیت گردشگری به‌عنوان «پل میان ملت‌ها» تاکید کرد و گفت این حوزه فرصت‌های منحصربه‌فردی برای همکاری بین‌المللی ایجاد می‌کند.

وزیر تاجیکستان نیز از سفر کاتص استقبال و ابراز امیدواری کرد که یادداشت تفاهم جدید فرصتی برای تبادل دانش و تقویت سرمایه‌گذاری گردشگری در تاجیکستان فراهم کند.

این سفر همچنین شامل دیدارهایی با مقام‌های ازبکستان نیز بوده است.

دیدار شیرعلی میرزا، وزیر دفاع تاجیکستان و محمد باقری، رئیس سابق و کشته شده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سفر به تاجیکستان و امضای تفاهم‌نامه‌های نظامی و امنیتی و افتتاح خط تولید پهپاد «ابابیل-۲» / اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدار شیرعلی میرزا، وزیر دفاع تاجیکستان و محمد باقری، رئیس سابق و کشته شده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در سفر به تاجیکستان و امضای تفاهم‌نامه‌های نظامی و امنیتی و افتتاح خط تولید پهپاد «ابابیل-۲» / اردیبهشت ۱۴۰۱

:::

تاجیکستان در شمال شرقی ایران قرار دارد. اگرچه دو کشور مرز مشترک ندارند، با این‌ حال ملت‌های ایران و تاجیکستان از نظر زبان، فرهنگ و تاریخ، اشتراکات پرشماری دارند.

dlbanner.jpgایران اینترنشنال - دلار در بازار آزاد ایران که صبح امروز با قیمت حدود ۱۰۱ هزار و ۳۰۰ تومان گشایش یافت، تا پیش از ظهر به وقت تهران به بالای ۱۰۳ هزار و ۵۰۰ تومان رسید. این تغییرات در پی افزایش احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل رخ داد.

وب‌سایت‌های اعلام قیمت ارز در ایران شنبه ۲۹ شهریور، در اولین روز کاری پس از عدم تصویب قطعنامه تعلیق دائمی تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی، خبر دادند قیمت دلار آمریکا تا ۱۰۳ هزار و ۶۷۰ تومان افزایش یافته است.

اسفند ۱۴۰۳، به دنبال انتشار خبر ارسال نامه ترامپ به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی و تعیین ضرب‌الاجل برای مذاکره و توافق، دومین جهش نرخ دلار رخ داد.

فروردین ماه با وجود انتشار اخبار مذاکرات جمهوری اسلامی با آمریکا، در سایه استقرار هواپیماهای «بی-۲» ایالات متحده در منطقه، قیمت دلار ۲۸ فروردین به رقم تاریخی ۱۰۵ هزار و ۸۹۰ تومان رسید.

پس از آن، با اخبار مثبتی که از مذاکرات به گوش‌ می‌رسید، روند صعودی قیمت‌ها تعدیل و در مقاطعی نزولی شد؛ به شکلی که ۳۰ فروردین پس از دور دوم مذاکرات آمریکا و جمهوری اسلامی که در رم، پایتخت ایتالیا انجام شد، قیمت دلار تا ۸۲ هزار تومان نیز کاهش یافت.

یک روز پس از حمله اسرائیل به مقامات و اهداف نظامی جمهوری اسلامی در ایران، قیمت دلار از ۹۲ هزار تومان عبور کرد و پس از آن رشد صعودی آن ادامه داشت.

حتی پس از آتش‌بس، قیمت دلار در حدود ۹۳ هزار تومان تثبیت شد. اگرچه تا ابتدای مرداد، بازار کمی تثبیت و قیمت دلار تا ۹۰ هزار تومان کاهش داشت اما با تشدید اخبار احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه، قیمت آن در نیمه مرداد ماه در محدوده ۹۴ هزار تومان قرار گرفت.

edam.jpgایران وایر - قوه قضاییه ایران اعلام کرده است که فردی بابت «۱۴۰مورد سقط جنین غیرقانونی» به اعدام محکوم شده است. «اصغر جهانگیر»، سخنگوی قوه قضاییه گفته است که این حکم در استان هرمزگان صادر شده و در دیوان عالی کشور در حال بررسی است.

صدور چنین حکم بی‌رحمانه‌ای تاکنون سابقه نداشته و حالا علت نگرانی‌هایی که طی سه سال گذشته توسط فعالان حقوق زنان نسبت به محدودتر شدن امکان سقط جنین مطرح شده، دارد روشن‌تر می‌شود.

قانون «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» که از سال ۱۴۰۰ لازم‌الاجرا شده یکی از قوانینی است که از ابتدا نگرانی کنش‌گران حقوق زنان، سازمان‌های حقوق بشری و حقوقدانان را به همراه داشت. قانونی که دسترسی زنان به امکان سقط جنین را حتی در شرایط خاص بیش از گذشته محدود و دشوار کرده و مجازات‌های سنگین‌تری برای پزشکان یا افرادی که به پایان خودخواسته بارداری در ایران کمک کنند، در نظر گرفته است.

نقض امور جنسی و تولیدمثل در قالب قانون

«ابراهیم رئیسی»، رییس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی در آبان ۱۴۰۰ «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» را برای اجرا به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز معاونت امور زنان و خانواده رییس‌جمهوری ابلاغ کرد.

این قانون با هدف اجرای فرمان «علی خامنه‌ای» تصویب شد. فرمانی که بر افزایش جمعیت ایران تاکید دارد و در ابتدا اعلام شد که هفت‌سال به‌طور آزمایشی اجرا خواهد شد. با وجود پافشاری مجلس شورای اسلامی و دولت ابراهیم رئیسی برای تصویب و اجرای این قانون، بسیاری از کنش‌گران هشدار دادند که این اقدام با حقوق زنان در امور جنسی و تولیدمثل تعارض دارد.

از جمله نهادهای معترض به ابلاغ و اجرای این قانون در ایران، کمیته کارشناسان سازمان ملل متحد بود. این کمیته در بیانیه‌ای با تاکید بر اینکه قانون جوانی و جمعیت خلاف حقوق‌بشر است هشدار داد که مجازات‌های مطرح‌شده در این قانون دست قانون‌گذار را حتی برای صدور حکم اعدام باز می‌گذارد.

سقط جنین کنی، «مفسد فی‌الارض» هستی

موضوع اقدام برای پایان خودخواسته بارداری و کمک به انجام آن به‌قدری برای جمهوری اسلامی حايز اهمیت است که در برخی موارد «غلامحسین محسنی اژه‌ای»، رییس قوه قضاییه به‌صورت مستقیم وارد عمل شده و برای اجرای پرونده دستور صادر می‌کند.

در یکی از ویدیوهای منتشر شده از حضور محسنی اژه‌ای، برای رسیدگی به پرونده یکی از این متهمان در گرگان او رو به پزشک عمومی بازداشت شده، می‌گوید: «آقای ۶۰ساله پشیمانی شما به چه دردی می‌خورد؟ صادق نیستید و جبران هم نمی‌شود.»

او در نهایت دستور «رسیدگی بدون تخفیف و اغماض» به این پرونده را صادر می‌کند.

قانون جوانی و جمعیت چند ماده برای جرم‌انگاری این اقدام و محدودتر کردن شرایط سقط‌جنین دارد. این در حالی است که در ایران پس از انقلاب ۵۷ پایان خودخواسته بارداری جز در مواردی که به تشخیص پزشک جان مادر یا کودک در خطر باشد، به‌شکل قانونی انجام نشده است.

iaea.jpgشورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه‌ای اعلام کرد: «با اقدامات کشورهای اروپایی عملا مسیر همکاری با آژانس دچار تعلیق خواهد شد.» با این حال، شورای عالی امنیت ملی از وزارت خارجه خواست «به رایزنی‌های خود ادامه دهد.»

‏در بیانیه این شورا آمده است که در این جلسه «اقدامات برخی کشورها در صحنه‌ بین‌المللی که در زمینه‌های عملیات نظامی و تحریم‌ها مطرح شده مورد واکاوی قرار گرفت، منجمله اقدامات نسجیده‌ سه کشور اروپایی در مورد مسئله‌ هسته‌ای ایران انجام بحث و بررسی انجام شد و علی‌رغم همکاری‌های وزارت امورخارجه با آژانس و همچنین ارائه‌ طرح‌هایی برای حل و فصل موضوع، با اقدامات کشورهای اروپایی عملاً مسیر همکاری با آژانس دچار تعلیق خواهد شد.»

‏شورای عالی امنیت ملی در پایان بیانیه خود به وزارت امور خارجه ماموریت داده است که «در چارچوب تصمیمات شورای عالی امنیت ملی برای حفظ منافع ملی کشور به رایزنی‌های خود ادامه دهد.»

مکانیسم ماشه را چه کسی فعال کرد؟

یک روز پس از رای شورای امنیت به ادامه روند مکانیسم ماشه‌، یک عضو هیات رئیسه مجلس خواستار آن شد که جمهوری اسلامی سلاح هسته‌ای آزمایش کند. روزنامه کیهان هم که زیر نظر خامنه‌ای اداره می‌شود از دولت خواست هرچه زودتر از ان‌پی‌تی خارج شود.

:::

masheh.jpgحامد آئینه‌وند

در میان افکار عمومی ایرانیان درباره وضعیت امروز و آینده کشور، صرف‌نظر از میزان تحصیلات، پایگاه اقتصادی و اجتماعی، جهت‌گیری سیاسی و آگاهی عمومی، فصلِ مشترکی وجود دارد: «امروز ما خوب نیست، اما از فردای ما بهتر است.» این گزاره را آمار و ارقام نیز که خالی از هر گونه حب و بغض هستند، تأیید می‌کنند. چنین تلقی از اوضاع را نمی‌توان به مخالفت لخت با وضعیت موجود فروکاست که در چشم‌اندازی سیاسی صرفاً از سوی مخالفان جمهوری اسلامی مطرح می‌شود.

تقریباً در همه ساحت‌های زندگی می‌توان رد پایی جست که گزارهٔ مورد اشاره را تأیید می‌کند و صرفاً محدود به «وضعیت اقتصادی» -- که به طبع محسوس‌تر است -- نیست. به عبارت دیگر، امنیت‌زدایی تنها از عرصهٔ اقتصاد صورت نگرفته است. چنین وضعیتی حوزهٔ آموزش از عمومی تا عالی، محیط‌زیست از شهری تا روستایی، فرهنگ و هنر در همهٔ اشکال و طبقات مختلف اجتماعی -- از جوانان و زنان تا بازنشستگان -- را متاثر ساخته و یک «ناامنی سراسری» را بر جامعه تحمیل کرده است. روشن است نخستین پیامد چنین وضعیتی، بسته شدن پنجرهٔ امید به آینده در گسترهٔ جمعی است و بدتر از چنین وضعیتی تنها جنگ است؛ که آن هم رخ داد و محتمل است از سر گرفته شود. بی‌دلیل نیست حجم مهاجرت بی‌سابقه در تاریخ ما فقط با کشورهایی قابل قیاس است که جنگی دامنه‌دار و طولانی را تجربه کرده‌اند.

تحریم ایران پس از انقلاب با اشغال سفارت آمریکا آغاز شد و به‌تدریج و در مناسبت‌های مختلف گسترش یافت. پس از افشای فعالیت‌های هسته‌ای و برنامهٔ جمهوری اسلامی برای دستیابی به بمب اتمی، تحریم‌ها وارد فاز تازه‌ای شد و رمق را از اقتصاد ایران گرفت و روزبه‌روز آن را در قیاس با رقبا کوچکتر کرد، تا جایی که تورمِ همهٔ کشورهای حوزهٔ خلیج‌فارس به‌علاوهٔ ترکیه و پاکستان روی هم هنوز از ایران پایین‌تر است.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

آخر الزمان شنبه هفته آینده است. دیروز شورای امنیت قطعنامه پیشنهادی کره حنوبی در مورد ادامه تعلیق تحریم های ایران را به رای گذاشت و با اکثریت آرا ان را رد کرد تا رکورد بی عقل ترین و شارلاتان ترین نظام سیاسی خاورمیانه به نام علی خامنه ای و مافیای دور زدن تحریم ها ضرب بخورد. جمعه آینده ، وقتی ساعت از ۲۴ گذشت و اولین ثانیه لعنتی روز ۲۷ سپتامبر را نشان داد زمان مکانیسم ماشه تمام می شود و بدون دخالت شورای امنیت یا رای گیری، به صورت اتوماتیک اسنپ بک یا برگشت شش تحریم سازمان ملل و قرار گرفتن ایران ذیل بند هفت سازمان ملل اجرایی می شود.

چند سال پیش که ساشا سبحانی ۲۴ ساله فرزند سفیر ایران در ونزوئلا فیلم عیش و عشرت خود را به نمایش می گذاشت و بطری های بزرگ شامپاین های گرای قیمت را روی باسن شش هفت دختر لخت و عور مست در پارتی های شبانه می پاشید کمی عجیب می نمود. همه آنها که امروز کشور را اداره می کنند و در دولت های آشکار و پنهان برای ما تصمیم می گیرند فرزندانشان یک مدل جدید تر از ساشا سبحانی اند و همگی متخصص دور زدن تحریم ها و معامله های رمز ارز و جابجایی نفت و پتروشیمی در دریاهای جنوب شرق آسیا. همه آنها از روی عرشه ناوگان اشباح یا نفت کش های خرید و فروش و قاچاق نفت و گاز ایران به ریش مردم مسلمان و انقلابی ایران می خندند، بویژه به ریش همه آنها که در راهپیمایی اربعین شرکت کردند و ادعا می شود سه میلیون پرس جلوکباب را خوردند .

کاش می شد عکس توی یخچال منزل ۴ پسر و دو دختر رهبر جمهوری اسلامی در جایی منتشر می شد تا مردم می دیدند فرزندان آنها که ما را به خاک نشاندند چگونه زندگی می کنند و هیچ کم و کسری ندارند. در حالیکه برای من زیاد نقل می شود کم نیستند زنان میان سال محترمی که در کنار قصابی ها می ایستند و از کسانی که بیرون می آیند می خواهند تا تکه ای گوشت به آنها بدهند. در اینستا هم پست های وحشتناکی هست از مغازه داران خشمگین مبنی بر این که زنانی به محل کسب و کارشان می آیند که در عوض دو کیلو برنج روغن و رب گوجه فرنگی بدن خود را عرضه می کنند و می گویند فرزندانشان در خانه گرسنه اند.

جمهوری اسلامی فکر می کرد ماجرای مذاکرات هسته ای و غنی سازی و سرنوشت موشک های دور برد و زمانبندی مکانیسم ماشه نیز مانند قضیه حکم تفخیذ مدیرکل ارشاد استان گیلان است و به راحتی آب خوردن می شود دروغ گفت و اصل ماجرای فعالیت های اتمی و نظامی را انکار کرد. جالب است دروغگویی و ارتشاء چنان عمیق است که حتی سعید طوسی خواستار اعاده حیثیت شده است.

یادآوری عمق شرافت امپراتوری ژاپن،
امروز سیاست خارجی در ایران به گروگان گرفته شده است از سوی یک طبقه فاسد کاسبکار مذهبی که هیچ اعتقادی به ایران ندارند. تحریم هایی که هفته آینده آغاز می شوند هیچ مکانیسمی برای پایان آن وجود ندارد. مگر اینکه همه قدرت های جهانی و همسایگان هر آنچه اراده کنند از آب و خاک و قلمرو ایران بردارند و ویرانه ها و ته مانده آن را برای مردم ایران بگذارند. وقتی ایران در ذیل بند هفت قرار گرفت یک نظام یاغی است که به احتمال زیاد اسراییل نوک معادلات امنیتی را جابجا خواهد کرد، یعنی بزرگترین بازیگر معادله های آینده کشور ایران نتانیاهو و تل آویو خواهد بود نه سازمان ملل.

هنوز شش روز فرصت هست تا به جای اینکه کشور ویران شود و باندهای حاکم بر ایران تعهدات پنهانی خود را به روسیه و چین نهایی کنند راهکاری دیگری را پی گرفت.

امروز تاسیسات هسته ای و غنی سازی و موشک های دوربرد و مذاکره مستقیم با آمریکا مانند هندوانه ای است که دارد تاریخ مصرف آن می گذرد و بزودی وبال گردن و تبدیل به ابزار و صحنه جرم می شود. هنوز می شود این هندوانه بد یمن و شوم را معامله و از خسارت های بی پایان جلوگیری و دوران جدیدی را مانند ژاپن تجربه کرد. وگرنه همان هندوانه لعنتی را بلند می کنند و با مجوز شورای امنیت بر سر ما می کوبند و بعد هم ضربه مغزی وICU و بیمارستان.

بیایید به شرافت امپراتور ژاپن در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم بیاندیشیم که با یک بیانیه دو سه جمله ای و پذیرفتن مسئولیت همه ناکارایی ها دوران جدیدی را برای کشور خود رقم زد. بی شک علی خامنه ای در آینده حتی به اندازه دو متر قبر سهم نخواهد برد. نگذاریم کینه مردم ایران سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم بزند. هنوز می شود علی خامنه ای و فرزندانش با یک هواپیما پر از پول و طلا به همراه نزدیکان و اقوم به روسیه یا ونزوئلا پرواز کنند و ملتی را از شر خود و آینده هولناکی که هفته آینده می آید خلاص کرد.

:::

سیزده رباعی خرسندی

| No Comments

khorsandi.jpg

ایراد گرفتن ز کسان مشکل نیست
کشف نیوتون هم آنچنان کامل نیست
آن سیب رسیده بود و افتاد به خاک
پس جاذبه سیب کال را شامل نیست!
***
کرمی دیدم میان سیب نیوتون
نالید که این منم رقیب نیوتون
میگفت عجب که ضربه را من خوردم
شد شهرت جاذبه نصیب نیوتون!
***
کرمی سر إسحاق چنین میزد داد
کای کاشف بی رقیب، باغت آباد

افتادن سیب بابت جاذبه نیست

سنگینی من بود که آن سیب افتاد!

***

بی دوست در این جهان نبایست نشست

با دوست به لشگر غم آریم شکست

چون گرمی دست دوست باشد، هادی

ما از گل یخ گلاب آریم به دست

***

ایران! به تو دلبسته و پابند، منم

با گرمی و سردی تو خرسند منم

هم در دل شن های کویری تو ام

هم در برف کوه دماوند، منم!

***
با خواست من زمانه دمساز نشد
پایان پریشانیم آغاز نشد

درهای زیاد را گشودم امّا
آن پنجره ای که خواستم باز نشد!
***

من پیرم و پیرتر ازین خواهم شد
لائیکم و لائیک ترین خواهم شد
طرفی بندم اگر ز اسلام شما
بیمار چو زین العابدین خواهم شد
***

از مال جهان مرا نه نقدی، نه چکی
میلیون که بجای خویش، حتی نه یکی
وقتی به سلامتی ز دنیا رفتم
بر سنگ مزارم بنویسید زکی!
***
این خمره رئیس و رهبر و خان بوده
ارباب گروه مستمندان بوده
از خوردن مال مفت اینجور شده
وقتی متولد شده فنجان بوده
***

لندن، رفتم اداره بیکاری

گفتند تو پول نفت خیلی داری

اینجا به گدائی از چه رو آمده ای؟

گفتم که «خدا شاهده آی ام ساری!»

***

تشخیص نباشدت اگر در بد و نیک

از اوج به قعر میروی با دو کلیک

در علم اگر تالی ایلان ماسکی

کمتر ز ترامپ میشوی در پُلیتیک

***

ناصرخسرو حکایت نوع بشر

خوش گفت از آنچه آیدش باز به سر

این حرف علی الابد ندارد پایان:

کز ماست که بر ماست که بر ماست که بر ....

***
بی تو نه امور این جهان لنگ شده
نه بین زمین و آسمان جنگ شده
نه کوه شده آب و نه دریا شده خشک
اما دل من برای تو تنگ شده
------------------
https://www.youtube.com/watch?v=jck8fRVcGt8

ضیافت شام سلطنتی

| No Comments

sarkhosh.jpgکالبدشکافی انشقاق روانی در سیستم‌های تمامیت‌خواه

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

پرونده‌ی ثقتی، یک «علامت بالینی» است؛ تبی که از یک عفونت عمیق و پنهان در بدن یک سیستم سیاسی خبر می‌دهد. این پرونده، یک دعوتنامه به واکاوی ماشینی است که چنین هیولاهای تراژیکی را تولید، پرورش و نهایتاً قربانی می‌کند. این نوشتار، بررسی سیستمی است که در آن، ریاکاری نه یک انحراف از قانون، که خودِ قانون نانوشته و اصلی است.

ما در اینجا با یک دورویی ساده و پیش‌پاافتاده مواجه نیستیم. با یک معماری روانی و ساختاری پیچیده روبروییم که برای فهم آن، باید از ابزارهای روانکاوی استفاده کنیم. گزاره‌ی محوری این تحلیل این است: رضا ثقتی نه یک گناهکار یا خائن، که «مؤمن حقیقی» سیستم بود. او در حال اجرای کامل و بی‌نقص «مکملِ وقیحِ قانون» بود؛ همان اصل نانوشته‌ای که می‌گوید: «آنچه را در ملاء عام ممنوع می‌کنیم، در خلوت خودی‌ها مجاز است و این، پاداش وفاداری وفاداران است.» فروپاشی او، نه طغیان علیه سیستم، که لحظه‌ی تراژیک و تصادفیِ نور تاباندن به موتورخانه‌ی تاریکی بود که با سوخت لذت‌های ممنوعه کار می‌کند.

معماری یک هیولا: خودِ کاذب، سایه‌ی شورشی و قانون پنهان

برای فهم اینکه چگونه یک انسان به چنین نقطه‌ای از انشقاق روانی می‌رسد، باید به کارخانه‌ی تولید شخصیت او بازگردیم. روان ثقتی بر روی یک شکاف بنیادین بنا نهاده شده بود، شکافی میان «خودِ واقعی» و «خودِ کاذب». در محیطی که اصالت یک تهدید و انطباق یک فضیلت است، فرد برای بقا یاد می‌گیرد که «خود واقعی» خود--مجموعه‌ی امیال، تردیدها و تکانه‌های اصیلش--را در عمیق‌ترین سرداب روان زندانی کرده و یک «خود کاذب» بی‌نقص و منطبق با انتظارات سیستم بسازد. «رضا ثقتیِ مدیرکل»، این «خود کاذب» بود؛ یک ماسک بی‌نقص، یک «پرسونا»ی آهنین از یک مرد مؤمن، انقلابی و مدافع سرسخت حجاب. شخصیتی تیپیکال مشابه دیگر پایداری چی ها.

اما بر اساس قانون بنیادین روان، هرچه این ماسک صلب‌تر و افراطی‌تر شود، آن بخش طردشده و سرکوب‌شده‌ی شخصیت، یعنی «سایه»، قوی‌تر، تاریک‌تر و خودمختارتر می‌شود. سایه‌ی ثقتی، که از تمام امیال ممنوعه و وجوه انکارشده‌ی وجودش تغذیه می‌کرد، به یک هیولای تمام‌عیار در ناخودآگاه او تبدیل شد. آنچه در آن ویدیوی رسواکننده رخ داد، صرفاً یک کنش جنسی نبود؛ «شورش سایه» علیه «پدر درونی‌شده» بود. این یک «پدرکشی نمادین» ویرانگر بود؛ یعنی طغیان علیه همان مرجعیت قدرتمند و نمادینِ سیستم (که در روان فرد درونی شده و نقش «پدر قانون‌گذار» را ایفا می‌کند)، مرجعیتی که تمام هویت آگاهانه‌ی او را ساخته بود. توضیح اینکه؛ این «پدرکشی نمادین» در دو سطح کاملاً متفاوت عمل می‌کند. در سطح روان فردی، این کنش یک «شورش» تمام‌عیار است؛ طغیانِ بخش‌های سرکوب‌شده‌ی روان (سایه) علیه آن پلیس و قاضی درونی (فراخود) که قوانین رسمی سیستم را نمایندگی می‌کند. اما در سطح سیستم ایدئولوژیک، همین کنش، یک «فرمان‌برداری» مطلق است. از منظر منطقِ پنهانِ قدرت، این شورش‌های کوچک و کنترل‌شده، نه تنها تهدید نیستند، بلکه سوپاپ اطمینانی برای آزادسازی فشار روانی کارگزاران و تضمین وفاداری بلندمدت آن‌ها هستند. این یک «شورشِ مجاز» است که خود سیستم برای بقایش به آن نیاز دارد.

لذت ممنوعه: سوخت ماشین روانی

این شورش نمادین، یک کنش تصادفی یا ناشی از ضعف اخلاقی صرف نیست؛ بلکه محصول ضروری یک «اقتصاد روانی» پیچیده است. اقتصاد روانی، به زبان ساده، سیستم مدیریت انرژی‌های درونی ما (امیال، اضطراب‌ها و پرخاشگری‌ها) است. همانطور که یک اقتصاد ملی، منابع مالی را مدیریت می‌کند، روان ما نیز دائماً در حال مدیریت این نیروهای درونی برای حفظ تعادل است. در روانی منشق مانند روان ثقتی، این اقتصاد برای جلوگیری از فروپاشی، نیازمند یک سوخت خارجی و قدرتمند است. این سوخت، «ژوئیسانس» (Jouissance) است؛ یک لذت/کیف ممنوعه و ویرانگر که دقیقاً از شکستن قانون به دست می‌آید. این «کیف»، انرژی لازم برای ماشین روانی او بود تا بتواند شکاف تحمل‌ناپذیر میان خود واقعی و خود کاذب را تاب بیاورد. این مفهوم را می‌توان با استعاره‌ی یک دیگ بخار بهتر درک کرد: امیال سرکوب‌شده، حرارتی هستند که فشار را بالا می‌برند و «خود کاذب» درِ محکم دیگ است. ژوئیسانس، لذت هیجان‌انگیز و خطرناکِ باز کردن لحظه‌ایِ سوپاپ اطمینان است که دیگ را از انفجار نجات می‌دهد. از این منظر، «پدرکشی نمادین» او، نه طغیانی علیه سیستم، بلکه اجرای دقیق فرمان پنهان سیستم برای بهره‌مندی از پاداش وفاداری‌اش بود؛ پاداشی که در قالب همین لذت ممنوعه به او اعطا می‌شد.

اکنون می‌توان به آن پرسش‌های بنیادین بازگشت: چرا یک مدیرکل ارشاد؟ چرا یک مؤسس کارگاه حجاب؟ چرا این سطح از بی‌پروایی؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که داده‌های پیمایشی قادر به پاسخگویی به آن‌ها نیستند. این افراط‌گرایی در نمایش تقوا و سپس این حد از تخطی، یک انرژی روانی مازاد را نشان می‌دهد که تنها با مفاهیمی چون «سایه»، «سرکوب» و «لذت ممنوعه» قابل تبیین است. نادیده گرفتن این لایه از تحلیل، مانند تلاش برای فهم یک انفجار هسته‌ای تنها با مطالعه‌ی شکل ابر قارچی آن و بدون در نظر گرفتن فیزیک اتمی است.

این جنگ داخلی روانی، توسط یک مکانیزم دفاعی ابتدایی اما قدرتمند مدیریت می‌شد: «دوپاره‌سازی». ثقتی برای فرار از اضطراب تحمل‌ناپذیرِ داشتن وجوه متضاد در درون خود، دنیای درونی و بیرونی‌اش را به دو قطب مطلقاً خوب (نظام، عفاف، خودش در ملاء عام) و مطلقاً بد (غرب، ولنگاری، امیالش در خفا) تقسیم کرد. مواضع آتشین او علیه «بی حجابی»، در واقع حمله‌ای پارانوئیدگونه به بخش‌های فرافکنی‌شده و منفور وجود خودش بود.

zandi.jpgطلوع دوباره‌ سایه تحریم‌ها

چون‌صبح تلخ روزی که آفتاب امید در افاق دیروز ما نیم‌سوخته شد، خبرفعال شدن «مکانیسم ماشه» بر تکه کاغذ جهان نقش بست و بار دیگر سایه‌ تحریم‌ها بر پیکر ملت ما افتاد. گفته‌اند که قطعنامه‌های شورای امنیت از روز یک‌شنبه پنجم مهر۱۴۰۴ دوباره بازخواهد گشت؛ خبری که نه تنها پرونده‌ای حقوقی ا‌ست، که آیینه‌ای است زشت و لطیف از آنچه در چهار دهه و هفت سال گذشته بر این دیار رفته است.


آیینه دیروز: وابستگی پهلوی به غرب


ایران ما روزگاری بود که نام او در گوش جهان، چون نغمه‌ای باشکوه طنین‌انداز می‌شد؛ سرزمینی که بزرگ‌ترین امپراتوری‌ها را می‌ساخت و تمدّن را به آداب خرد و عدالت پیوند می‌زد. امروز اما، این خاک سترگ گرفتار تفرق درونی و خودنابودی شده است.

و اینک انصاف باید داد: اگرچه نقد امروز بر کارنامه‌حاکمان کنونی است، اما یادآوری دیروز نیز واجب است. رژیمِ گذشته ــ پهلوی ــ نیز از بیراهه‌ی سرسپردگی به غرب برکنار نبود. آنان با جامه‌ای مدرن، اما بی‌ریشه، عزت ملی را در گرو دستوربیگانگان نهاده ودند؛ نفت و ارتش را به پای قدرت‌های فرنگی ریختند و استقلال را در برابر لبخندی از آن‌سوی اقیانوس فروختند. چه جای فخر است حکومتی که با همه درخشش ظاهری، در بنیان، زنجیر وابستگی را بر گردن ملت بست؟

امروز ما: چند دولت در دل یک دولت

حکومت امروز می‌پندارد با فریاد و فخر کهن می‌تواند بی‌تدبیری پیوسته را پنهان کند، اما در نهایت مجبور می‌شود دست پُر از ناخوشی به سوی کسانی دراز کند که زمانی استقلال این مرز و بوم را دریغ داشتند.
۴۷ سال گذشته نشان داد که دستگاه‌های متعددتصمیم‌گیر در درون حکومت، به‌جای آن‌که چون دست‌هایی هماهنگ بخشی از تن باشند، هر یک انگشت خود را در چشم ملت فرو کرده‌اند و سرانجام کاخ ملت را به دست بیگانه سپرده‌اند.

liaghat.jpgپاسخی به مقاله‌ی ح. درویشی با تکیه بر تجربه‌ی ایران و نقد جامعه‌شناختی

مقاله‌ی ح. درویشی با نقل قولی از چخوف آغاز می‌شود: «در جوامع شکست‌خورده، به ازای هر فرد عاقل، هزار احمق وجود دارد.» و سپس نتیجه می‌گیرد که «دموکراسی برای جوامع جاهل مناسب نیست» و «هر ملتی، حکومتی را می‌سازد که سزاوارش است». این نوع گفتار، اگرچه از دل تجربه‌ی تلخ برمی‌آید، اما از منظر جامعه‌شناسی تاریخی و فلسفه‌ی نقد، نیازمند بازخوانی‌ست: آیا مردم، در شرایط محروم از تشکل، مطبوعات، و آموزش، واقعاً امکان ساختن حکومت مطلوب را دارند؟ یا ساختار، پیش از مردم، مسیر را تعیین می‌کند؟

جامعه‌ی بسته، نه مردم نادان
در تجربه‌ی ایران، قدرت‌گیری اسلام‌گرایان نه نتیجه‌ی انتخاب آزاد مردم، بلکه محصول جامعه‌ای بسته بود. در دوران پهلوی، احزاب مستقل، مطبوعات آزاد، و تشکل‌های مردمی سرکوب شدند؛ در حالی‌که منبر، حسینیه، و شبکه‌ی سنتی روحانیت، بدون محدودیت، تا دورافتاده‌ترین روستاها فعال بودند. این نابرابری در امکان بسیج، زمینه‌ساز قدرت‌گیری جریان‌های مذهبی شد.

دکتر شاپور بختیار، در واپسین روزهای حکومت شاه، با آگاهی از همین خطر، ریسک کرد تا مانع قدرت‌یابی اسلام‌گرایان شود. اما به‌دلیل فقدان نفوذ اجتماعی--که خود نتیجه‌ی سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی گذشته بود--نتوانست کاری پیش ببرد. این تجربه نشان می‌دهد که مردم، اگر از امکان انتخاب محروم باشند، نمی‌توانند مسئول انتخاب‌های تحمیلی باشند.

poem.jpg

آن دست که نَفْسِ بی گناهی را کُشت
انگار تمامِ مردمان را کشته
پنداشت که با چراندن خفاشان،
خورشیدکمان و آسمان را کشته
خونی که روان شده‌ست بر لاله‌ی گوش،
می‌جوشد هنوز و غرقشان خواهد کرد
پژواکِ غریبِ نامِ یک دختر کُرد،
ظلمی که نهفتند، عیان خواهد کرد
این پرچم آغشته به شب گیسویش
از سایه خرچنگ تو پس می‌گیریم
آی ملغمه دروغ ای ترسیده
ما این وطن از چنگ تو پس می‌گیریم
<
شعر و‌خوانش از مونا برزویی

مونا برزویی، در خصوص این شعر نوشته: «خودم الان اصل این ویدیو رو ندارم بدون تیتر رسانه‌ها و نوشته‌ها و... ولی یک نکته‌ی بسیار مهم داره که دوست ندارم سانسور شه.. در قاب اصلی دستامو داشتم محکم فشار می‌دادم.. نور داشت می‌رفت. یک بار وقت خواندن داشتم.. و مهمتر اینکه حتی به خانواده‌ام نگفته بودم دارم همه چیزو رها می‌کنم.. اضطراب اون دستها مهمه. محکم فشار می‌دادم که نلرزم

دو هفته قبلش می‌خواستم بعد از سالها از ایران برم به دلایلی که برام مهم بود.. چند هفته بود که پاسپورتمو تمدید کرده بودم و چمدانم در اتاق پشتی باز بود.. بعد مهسا، در واقع برای خودم نوشتم که بمان و پس بگیر»

مصطفی کواکبیان، نماینده پیشین مجلس جمهوری اسلامی، در گفتگویی بابت اظهارات خود در تیرماه سال جاری درباره کاترین شکدم عذرخواهی کرد.

کواکبیان در گفت‌وگویی تلویزیونی در سیمای جمهوری اسلامی گفته بود کاترین شکدم، تحلیلگر فرانسوی که پیش‌تر به ایران رفت‌وآمد داشت، با ۱۲۰ نفر از مقامات و چهره‌های اثرگذار جمهوری اسلامی «همخوابگی» داشته است.

:::

dog.jpgبی بی سی - پلیس ایالت ایلینوی آمریکا ویدیویی از نجات یک سگ از خانه‌ای آتش گرفته منتشر کرده که تحسین دوست‌داران سگ‌ را برانگیخته است. در ویدیو این سگ به نام اوکلی، از نژاد استافوردشایر تریر آمریکایی پیش از خروج از خانه، از مامور پلیس می‌خواهد تا بند قلاده‌اش را ببندد.

در این ویدیو که با دوربین روی لباس افسر پلیس گرفته شده، دیده می‌شود که وقتی ماموران وارد خانه پر از دود می‌شوند تا حیوان را که در خانه تنهاست نجات دهند، این سگ ۴ ساله ابتدا مامور پلیس را از میان دود به سمت نقطه‌ای هدایت می‌کند که بندهای قلاده‌اش آویزان است و در آنجا از پلیس می‌خواهد که بند قلاده‌اش را پیش از خروج از خانه ببندد.

***

wrestling.jpgیورونیوز - تیم ملی کشتی فرنگی ایران توانست پیش از پایان رقابت‌ها، قهرمانی جهان را ازآن خود کند. این برای نخستین بار در ۱۱ سال گذشته است که فرنگی‌کاران ایران این عنوان را کسب می‌کنند.

این اولین بار است که تیم‌های کشتی آزاد و فرنگی ایران همزمان قهرمان جهان می‌شوند. این رقابت‌ها در زاگرب کرواسی برگزار می‌شود و روز یکشنبه پایان می‌یابد.

تیم ملی کشتی آزاد ایران نیز یک روز پیش از پایان مسابقات توانست با کسب ۲ مدال طلا، ۲ نقره و ۳ برنز و با مجموع ۱۴۵امتیاز برای ششمین بار در تاریخ کشتی ایران عنوان قهرمانی جهان را به دست آورد.

شاگردان حسن رنگرز، پنجشنبه شب توانسته بودند در دو وزن ۸۲ و ۱۳۰ کیلوگرم با درخشش غلامرضا فرخی و امین میرزاده، به دو مدال طلا دست یابند. همچنین پیام احمدی هم در ۵۵ کیلوگرم نقره گرفته بود. علاوه بر اینها علیرضا عبدولی با کسب مقام پنجمی، ۸۰ امتیاز به تیم ایران اضافه کرده بود.

همچنین جمعه شب در زاگرب، هادی ساروی، قهرمان المپیک پاریس باید در دیدار فینال وزن ۹۷ کیلوگرم به مصاف حریف خود برود. دانیال سهرابی هم برای کسب مدال برنز به روی تشک خواهد رفت. سعید اسماعیلی، دیگر کشتی‌گیر فرنگی کار ایرانی که در بازی‌های المپیک پاریس طلا گرفته بود، تاکنون همه مسابقات خود را پیروز شده و به مرحله نیمه نهایی راه یافته است.

محمدمهدی کشتکار، کشتی‌گیر جوان ایران هم در ۶۳ کیلوگرم با پیروزی در مسابقات خود به نیمه‌نهایی مسابقات کشتی قهرمانی جهان در زاگرب راه یافته است. علیرضا مهمدی، نایب قهرمان المپیک پاریس هم مانند کشتکار و اسماعیلی موفق شده با قاطعیت رقبای خود را روی تشک به خاک بمالد و او هم در مرحله نیمه‌نهایی بار دیگر روی تشک خواهد رفت.

در نتیجه ممکن است حتی ۴ طلای دیگر هم به کاروان فرنگی‌کاران ایران اضافه شود و این قهرمانی ایران، قاطعانه‌تر هم بشود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بعد از قطعی شدن قهرمانی فرنگی‌کاران، مسعود پزشکیان، در پیامی این قهرمانی را به ورزشکاران این رشته تبریک گفت. رئيس جمهور ایران در پیام خود نوشت: «این قهرمانی ارزشمند، نشان از پویایی ملت ایران و شایستگی جوانان غیور این مرز و بوم در فتح قله‌های افتخار است و امیدوارم شاهد تداوم کسب چنین افتخاراتی در همه رشته‌های ورزشی باشیم.»

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ایران هم در واکنش به این قهرمانی با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پرچم ایران همیشه در اهتزار».

speedboat.jpgایندیپندنت فارسی - یک قایق کوچک که به گفته مقامات آمریکایی حامل قاچاقچیان مواد مخدر بود، در جریان حمله‌ای موشکی در آب‌های بین‌المللی هدف قرار گرفت و منهدم شد.

ویدیویی که دونالد ترامپ در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده، لحظه اصابت موشک به این شناور را نشان می‌دهد؛ قایق پس از برخورد منفجر شده و در شعله‌های آتش فرو می‌رود.

به گفته ارتش آمریکا، این عملیات در منطقه تحت فرماندهی جنوبی انجام شده و دست‌کم سه نفر در این حمله کشته شده‌اند. همچنین دونالد ترامپ افراد حاضر در قایق را «تروریست‌های مواد مخدر» توصیف کرده‌ است.

این تازه‌ترین مورد از سلسله حملات آمریکا در ماه سپتامبر علیه قایق‌هایی است که به ادعای مقام‌های نظامی، در مسیر قاچاق مواد از آمریکای لاتین به ایالات متحده قرار داشته‌اند.

***

goldcard.jpgایندیپندنت فارسی - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز جمعه، ۲۸ شهریور ماه در شبکه اجتماعی «تروث سوشیال» از برنامه‌ای تازه با عنوان کارت طلایی ترامپ(Trump Gold Card) پرده برداشت.

ترامپ اعلام کرد این کارت با قیمت یک میلیون دلار برای افراد و دو میلیون دلار برای شرکت‌ها عرضه می‌شود. او نوشت: «برای مدت طولانی میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی وارد کشور ما شدند و سیستم مهاجرتی‌مان از کار افتاد. اکنون زمان آن است که مردم و مالیات‌دهندگان آمریکایی از نظام مهاجرت قانونی منتفع شوند.»

به گفته ترامپ، این برنامه می‌تواند در مدت کوتاهی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد کند؛ درآمدی که قرار است صرف کاهش مالیات‌ها، اجرای پروژه‌های رشد اقتصادی و پرداخت بدهی ملی شود.



کاخ سفید نیز در بیانیه‌ای همزمان این ابتکار را تایید کرد و آن را بخشی از فرمان اجرایی رئیس‌جمهوری برای راه‌اندازی یک مسیر تازه در چارچوب مهاجرت قانونی و جذب سرمایه‌گذاران معرفی کرد. با این حال، کارشناسان هشدار داده‌اند که اجرای چنین طرحی بدون مصوبه کنگره می‌تواند با چالش‌های حقوقی روبه‌رو شود.

janeshin.jpgاندیشکده «خاورمیانه» که جمهوری اسلامی ایران آن را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده یک برنامه درباره پیامدهای بازگشت تحریم‌های شورای امنیت با فعال شدن مکانیسم ماشه یا اسنپ بک با حضور «آلن ایر» دیپلمات و سخنگوی فارسی زبان پیشین وزارت خارجه آمریکا و «راس هریسون» پژوهشگر ارشد این اندیشکده و نویسنده کتاب «رمزگشایی از سیاست خارجی ایران: منافع راهبردی، قدرت و نفوذ» برگزار کرده است

در این برنامه کارشناسان از بازگشت تحریم‌های خودکار شورای امنیت، مرگ خامنه‌ای و تاثیر این موارد بر وضعیت ایران در منطقه و جهان صحبت کردند.

فرامرز داور - ایران وایر

بریتانیا، فرانسه و آلمان روند «اسنپ‌بک» را در چارچوب توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ با ایران ــ که در آمریکا هم حتی با نام برجام شناخته می‌شود ــ فعال کردند. این اقدام به تهران ۳۰ روز فرصت می‌دهد تا مسیری برای بازگشت کامل به تعهدات خود بیابد و از بازگشت تحریم‌های فراگیر سازمان ملل جلوگیری کند. ایران چه پاسخی داده است؟ و جامعه بین‌المللی چگونه می‌تواند از این زمان برای رسیدگی به تهدید ناشی از برنامه هسته‌ای ایران بهترین استفاده را ببرد؟ این نشست حدود یک هفته پیش از پایان این مهلت برگزار شد.

درباره احتمال نشان دادن انعطاف از سوی جمهوری اسلامی تا پیش از رسیدن موعد بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، «راس هریسون» پژوهشگر ارشد اندیشکده خاورمیانه گفت که به نظر او «راه‌های خلاقانه زیادی وجود داشت که ایرانی‌ها بگویند «ما خط قرمز خود را حفظ کرده‌ایم» اما درعین‌حال نوعی انعطاف عمل‌گرایانه هم‌ نشان داده باشند.»

«فکر می‌کنم آنچه در خرداد و تیر رخ داد (حمله اسراییل و سپس آمریکا به ایران) این بود که با حملات، آن روند ــ اگر که اصلا روندی وجود داشت ــ متوقف شد. آن رفت‌وبرگشت‌ها و نشان دادن انعطاف قطع شد... هرگونه انعطافی که ممکن بود ایران تا قبل از جنگ دوازده‌روزه نشان داده شود، به عنوان ضعف تعبیر خواهد شد.»

میانجیگری لازم است اما مذاکره مستقیم واجب‌تر

به اعتقاد هریسون احتمال اینکه ایران با اقدام معناداری مانع بازگشت تحریم‌های شورای امنیت شود، اینک کمتر و کمتر شده است.

درباره اینکه احتمال نقشی معنادار برای قطر، عمان یا عراق وجود داشته باشد که بتوانند به عنوان میانجی به مذاکرات ایران و آمریکا کمک کند، «آلن ایر» که در دوره پیش از مذاکرات برجام و در همان زمان در گروه آمریکا حاضر بود گفت: «قطر یا هر کشور دیگری می‌تواند نقش میانجی را بازی کند و بسیاری درگذشته این کار را به‌خوبی انجام داده‌اند؛ اما این کارها زمانی بهتر جواب می‌دهد که گفت‌وگوی مستقیم وجود داشته باشد. زمانی که من بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ درگیر این موضوع بودم، به مدت سه سال مذاکرات غیرمستقیم داشتیم چون ایرانی‌ها حاضر نبودند مستقیماً با ما صحبت کنند؛ بنابراین، نماینده اتحادیه اروپا پیام‌ها را بین ما و آن‌ها جابه‌جا می‌کرد و ما هم گه گاهی جلسه می‌گذاشتیم؛ و باز هم سرعت مذاکرات کافی نبود. فقط وقتی‌که شروع کردیم به جلسات مستقیم و پرواز می‌کردیم به یک محلی برای گفت وگو و روزها و هفته‌ها می‌ماندیم و ساعت‌ها هر روز مذاکره می‌کردیم، تازه پیشرفت واقعی حاصل شد...»

الن ایر گفت که به نظر او میانجیگری بین ایران و آمریکا شرط لازم است، اما کافی نیست: «الان فکر نمی‌کنم این احتمال وجود داشته باشد. استدلال اولیه ایران برای پرهیز از گفت‌وگوی مستقیم با ایالات متحده این بود که به آمریکا اعتماد ندارد. خب، برای مذاکره لزوما نیازی به اعتماد نیست. هیچ رابطه‌ای میان اعتماد و مذاکره مستقیم از یک سو و بی‌اعتمادی و مذاکره غیرمستقیم از سوی دیگر نمی‌بینم. مذاکره مستقیم احتمال سوتفاهم را کاهش می‌دهد و سرعت را افزایش می‌دهد. پس هرچند از هرگونه محرکی برای ازسرگیری مذاکرات استقبال می‌کنم، چه از سوی کشورهای خلیج فارس یا هر کسی، در نهایت اگر بخواهیم پیشرفتی داشته باشیم، دو چیز لازم است: نیت در هر دو طرف و زمان و تعهد زیاد؛ و فکر نمی‌کنم اکنون هیچ‌یک از طرف‌ها واقعاً نیتی برای رسیدن به توافقی دوجانبه رضایت‌بخش داشته باشند».

ایران می‌گوید در حالی که برای دور ششم مذاکره با آمریکا آماده می‌شد و دو روز پیش از آن اسراییل به ایران حمله کرد این «خیانت» به دیپلماسی است. از آن زمان تاکنون مقام‌های جمهوری اسلامی اول برای شروع مذاکره با آمریکا پیش شرط پرداخت غرامت خسارات‌های جنگ دوازده روزه را مطرح کردند و سپس گفتند که ایالات متحده تضمین کند جنگ و حمله دیگری رخ نمی‌دهد. آن‌ها می‌گویند آمریکا به این درخواست‌ها جواب نمی‌دهد و به تعبیر «محمدرضا عارف» معاون اول رییس جمهور ایران، «آمریکا خود را به خواب‌ زده است».

شرکت‌کنندگان در این برنامه درباره حمله اخیر اسراییل به قطر و تغییر دینامیک میان کشورهای عربی و احتمالاً روابط با ایران نظرات خود را در میان گذاشتند.

راس گفت «این حمله بخشی از الگو و نیت اسراییل در منطقه است. من آن را تلاشی می‌بینم برای تغییر دینامیک به شکلی که نشان دهد دیپلماسی برای اسراییل نه مفید است و نه ضروری، حتی اگر به نتیجه‌ای مثل یک توافق هسته‌ای منجر شود.»

به گفته او «در طول سال گذشته نگرانی‌ای از سوی ریاض و ابوظبی دیده‌ایم: آن‌ها معمولا نگران ایران به‌عنوان یک متجاوز منطقه‌ای بوده‌اند، اما اکنون نگران اسراییلی هستند که بدون ترمز حرکت می‌کند. ما اخیراً در یک گروه گفت‌وگو می‌کردیم که تفاوت بین یک افراطی و یک میانه‌رو این است که افراطی نمی‌داند چه زمانی باید ترمز بگیرد. نگرانی در ریاض این است که اسراییلی‌ها تا زمانی که با یک نیروی سخت متوقف نشوند، ادامه خواهند داد. این برای امنیت خلیج فارس و ثبات خاورمیانه نگران‌کننده است و این نگرانی را به‌طور فزاینده‌ای از بیشتر دولت‌های عرب خلیج فارس می‌بینم. این الگو نه تنها می‌تواند مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا را به خطر بیندازد، بلکه می‌تواند امنیت منطقه‌ای را هم تهدید کند.»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgدر ادامه آتش‌سوزی‌های زنجیره‌ای مشکوک جمعه ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۴ فروشگاه پوشاک «ایران کتان» در نمک‌آبرود مازندران (کلارآباد) دچار آتش‌سوزی شد.

روابط عمومی پالایشگاه نفت تبریز نیز اعلام کرد یکی از رآکتورهای واحد «آیزوماکس» دچار آتش‌سوزی شد. این اواخر موجی از آتش‌سوزی‌ها و انفجارهای بی‌سابقه در مراکز تجاری و پاساژها به راه افتاده است.

مقامات و مسئولان استانی ادعا می‌کنند این آتش‌سوزی‌ها ناشی از اتصال سیم برق و یا نشت گاز است اما کسبه می‌گویند این وضعیت عادی نیست. طی ۴۸ ساعت گذشته ساختمان مسکونی «سیمان» در سبزوار دچار آتش‌سوزی شد، در مجتمع مسکونی باغمیشه تبریز و در یک ساختمان در ملارد هم انفجار روی داد. برخی منابع غیررسمی مدعی‌اند این اماکن محل زندگی عوامل نظام هستند.

leader.jpgح-درویشی

وقتی از نویسنده روسی آنتون چخوف درباره ماهیت جوامع شکست خورده سوال شد، او پاسخ داد: در جوامع شکست خورده، به ازای هر فرد عاقل، هزار احمق وجود دارد، و به ازای هر کلمه آگاهانه، هزار کلمه احمقانه.

اکثریت همیشه احمق باقی می‌مانند و دائماً خردمندان را شکست می‌دهند.

اگر می‌بینید:
موضوعات بی‌اهمیت بر بحث‌ها غالب هستند،

و افراد سبکسر در مرکز صحنه قرار دارند... پس شما درباره یک جامعه بسیار شکست خورده صحبت می‌کنید. به آهنگ‌های بی‌معنی نگاه کنید! میلیون‌ها نفر آنها را می‌خوانند، با آنها می‌رقصند، و خوانندگان آنها به ستاره‌های درخشانی تبدیل می‌شوند که نظراتشان در امور زندگی در نظر گرفته می‌شود! در مورد دانشمندان، نویسندگان و متفکران؟ هیچ کس آنها را نمی‌شناسد، و هیچ کس به آنها ارزش یا وزنی نمی‌دهد.

مردم کسانی را دوست دارند که آنها را بی‌‌هوش می‌کنند، نه کسانی را که آنها را بیدار می‌کنند.آنها کسانی را دوست دارند که با چیزهای بی‌اهمیت آنها را می‌خندانند، بیشتر از کسانی که با حقیقت به آنها آسیب می‌رسانند.

خطر جهل در اینجاست: دموکراسی برای جوامع جاهل مناسب نیست، زیرا اکثریت جاهل سرنوشت شما را تعیین خواهند کرد.

یک دانشجوی افغانی مي‌گفت: زمان تحصيلم در سوئيس با يكی از اساتيد دانشگاهمون رفتيم كافه نزديك دانشگاه تا قهوه بخوريم.

حرف از حكومت و اوضاع بد افغانستان شد كه استادم حرف جالبی زد كه همواره توی ذهنم نقش بست. استادم گفت: فكر نكن برای كشورها قرعه كشی كرده اند و مردم سوئيس به خاطر شانس خوب اين حكومت گيرشون اومده و مردم افغانستان بد شانس بودن و به اين روز افتادند، بلكه هر ملتی حكومتی كه سزاورش هست رو مي‌سازه و اتفاقا مردم سوئيس حقشون داشتنِ حكومتی اينچنين هست و افغان ها هم لياقتشون بيشتر از اينی كه دارند، نيست.

دوستم مي‌گفت: كمی احساس تحقير كردم، به همين خاطر پرسيدم: افغان‌ها چه كاری بايد انجام دهند تا تغيير كنند؟
استاد فنجون قهوه رو از كنار دهانش پائين آورد و لبخندی زد و گفت: هر سوئيسی در سال 10 كتاب مي‌خواند، تو اگر يك افغانی را ديدی از طرف من بهش بگو چنانچه مردم كشورت سالی يك كتاب بخوانند كشورت تغيير خواهد كرد.

این راه حل به کشورهای مشابه نیز قابل تعمیم است....

karimpour.jpgامتیازات تغییر رویکرد نظام برای غرب

یدالله کریمی پور

با فرض استقرار حکومتی غربگرا، سکولار و محافظه کار در ایران، می‌توان چنین انتظاراتی داشت:

۱- کاهش نفوذ چین و روسیه
با گرایش ایران به غرب، یکی از تأمین‌کنندگان اصلیِ ائتلاف‌های «ضد غرب»، که بین روسیه و چین فعالیت می‌کند، کمرنگ یا محو خواهد شد؛

۲- تکوین بلوک جدید
غربگرایی ایران‌، به کشورهای منطقه مانند ترکیه، کشورهای خلیج فارس، پاکستان و افغانستان، در تعاملات خود با ایران فرصت بیشتر برای همکاری با غرب ایجاد خواهد کرد. این به معنای ثبات بیشتر در خطوط جنوبی و خاوری اروپا، کاهش تهدیدات نظامی، تروریستی و مهاجرتی خواهد بود؛

۳- تقابل با بنیادگرایی
با فرض استقرار حکومتی سکولار و غربگرا در ایران، امکان نظارت، کنترل و مهار فعالیت گروه‌های بنیادگرای اسلامی، به خوبی دامنه دار و بلکه فراگیر خواهد شد؛

۴- کنترل انرژی
با چنین فرضی، ایران به اغلب احتمال، قراردادها و سرمایه‌گذاری‌های غربی را جذب خواهد کرد، سواپ‌های انرژی، تولید مشترک، صادرات پایدار، می تواند ایران را هاب انرژی تبدیل کند؛

۵- بازار کسب و کار
روابط سیاسی بازتر، می تواند بازار ایران را به یک مقصد جذاب برای تولیدکنندگان غربی، شرکت‌های فناوری، صنایع دارویی، محصولات فرهنگی، گردشگری و غیره تبدیل کند. این به معنای فرصت اقتصادی مستقیم و سرمایه‌گذاری سودآور برای کمپانی های غربی است؛

۶- عرضه سیاست
چنان‌ چه انقلاب اسلامی ایران یا حکومت مذهبی ایران نشان دهد که امکان جایگزینی و یا تغییر رویکرد دارد، این به معنای القای پیام قدرت به سایر نظام‌های دینی بنیادگرا است. اینکه سیاست دینی تمام‌عیار قابل رقابت با مدل‌های سکولار و غرب‌گرا نیست، یا اینکه مسیر دیگر غیر دشمنی نیز ممکن است. این کاهش مشروعیت می‌تواند برای به چالش کشیدن سیاست‌ها و ایدئولوژی خیلی از این گروه‌ها کمک کند؛

۷-اتحادهای جدید
با چنین فرضی، غرب می‌تواند از ایران جدید به عنوان هم‌پیمانی منطقه‌ای استفاده کرده و در برابر روسیه و چین، خصوصاً در مسائلی مانند امنیت خلیج فارس، دریای عمان، کنترل تنگه هرمز، پروژه‌های زیرساختی و اتصال منطقه‌ای، مقابله با قاچاق، کنترل مهاجرت غیرقانونی و غیره طرح هایش را عملی کند؛

۸- کاهش هزینه نظامی
با فرض شریک شدن یا حداقل همکاری ایران در امنیت منطقه، نیاز به حضور نظامی مستقیم غرب در منطقه کاهش می‌یابد. هزینه‌های نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی کاسته شده و فشار برای عملیات نظامی یا مداخلهٔ خارجی کمتر می‌شود؛

۹- طالبان و افغانستان
با فرض استقرار رژیمی سکولار‌ و غربگرا در ایران‌، احتمال دارد از حمایت مستقیم یا غیرمستقیم طالبان کاسته شده و یا نفوذش را به نفع گروه‌ها و دولت‌های میانه‌رو افزایش دهد. این می‌تواند طالبان را وادار به اصلاح رویکرد یا حداقل تعدیل کند، مخصوصاً اگر احساس کند حمایت منطقه‌ای تضمین‌شده نیست؛

۱۰- آرامش اسراییل
با چنین‌فرضی، بخشی از دغدغه های امنیتی اسرائیل، تا جایی که به کنش های منطقه ای جمهوری اسلامی بر می گردد نه تنها زدوده خواهد شد، سهل است که محتمل است، ایران-اسرائیل به متحدین استراتژیک تبدیل شوند.

این ها موارد و امتیازاتی نیست که از دیدگاه استراتژیست ها پنهان بماند. هم چنین رها کردنی و فراموش شدنی نخواهد بود.

طوس طهماسبی
نویسنده و پژوهش‌گر - کانال تلگرام اندیشه

تردیدی ندارم بسیاری در ایران، حتی در میان محافل روشنفکری، به‌نحوی قاطعانه در مورد مناقشات اساسی خاورمیانه و فلسطین نظر می‌دهند بی‌آنکه به عنوان مثال با شخصیت کلیدی و تاثیرگذاری همچون حاج امین‌ الحسینی و کارنامهٔ سیاسی‌اش اندکی آشنایی داشته باشند.

hosseini.jpg

حاج امین‌‌ الحسینی از سال ١٩٢١ تا آغاز جنگ جهانی دوم مفتی اعظم و نیز با نفوذترین رهبر سیاسی جامعهٔ فلسطینیان بود. او در مصر تحصیل کرده و از شاگردان فکری سید جمال و عبده محسوب می‌شد. وی سال‌ها به مبارزهٔ سیاسی و گاه مسلحانه علیه نفوذ روزافزون یهودیان فلسطین ادامه داد. با آغاز جنگ جهانی دوم به عراق رفت و در کودتای طرفدار آلمان، برای سرنگون ساختن رشید عالی، نقش مهمی بر عهده گرفت. پس از سرنگونی حکومت رشید، امین الحسینی به آلمان رفت و مورد استقبال پرشور هیتلر و سران آلمان نازی قرار گرفت.

او با خود ایده‌های بسیاری به آلمان برده بود. در آن زمان در میان نازی‌ها در مورد شیوهٔ برخورد با یهودیان اختلاف‌نظر وجود داشت. گرچه هواداران نابودی یهودیان بیشتر بودند اما گروهی نیز از ایدهٔ اخراج یهودیان از آلمان و فرستادن آن‌ها به فلسطین و خاورمیانه طرفداری می کردند. امین الحسینی در جریان دیدارهای پرشمارش با هیتلر، هیملر، مولر و دیگر سران نازی تلاش‌های بسیاری کرد تا آنان را نسبت به ایدهٔ نابودی دست‌جمعی تمامی یهودیان چه در اروپا و چه در خاورمیانه ترغیب نماید.

امین الحسینی به پیشروی قوای آلمان نازی که از لیبی به سوی مصر حمله‌ور بودند، امید زیادی بسته بود. او به‌صراحت در اعلامیه‌های خود وعده می‌داد، همراه با قوای آلمان وارد فلسطین می‌شود و تک‌تک یهودیان آنجا را خواهد کشت. با شکست نیروهای آلمان در نبرد سرنوشت‌ساز العلمین، این امیدهای امین الحسینی بر باد رفتند. اما هیتلر و سران نازی او را تشویق کردند که در جبهه‌ای دیگر وارد عمل شود.

در یوگوسلاوی نازی‌ها با نیرومندترین جنبش پارتیزانی اروپا دست و پنجه نرم می‌کردند. حضور سیاسی-نظامی الحسینی به عنوان یک رهبر محبوب و پرنفوذ مسلمان می‌توانست مسلمانان بوسنیایی را به سود نازی‌ها برای جنگ با پارتیزان‌ها متحد کند.

الحسینی که در جنگ جهانی اول، افسر ارتش عثمانی بود، با همکاری ارتش آلمان صدهزار بوسنیایی را به نفع نازی‌ها مسلح کرد. زبده‌ترین آن‌ها در لشکر مخصوص مسلمان وافن‌اس‌اس گرد آمدند. کارنامهٔ این نیرو، هول‌آور بود. حدود دویست هزار مسیحی صرب، ٢٢ هزار یهودی و چهل هزار کولی به دست نیروهای الحسینی به قتل رسیدند. روش مشهور او برای جدا کردن صرب‌های مسیحی از یهودیان در شهرها و روستا ها پوشاندن بازوبند آبی به صرب‌های مسیحی و بازوبند زرد به یهودیان بود.

پس از پایان جنگ و شکست آلمان، مارشال تیتو رهبر یوگوسلاوی، نام امین الحسینی را در ردیف‌های بالایی لیست جنایتکاران جنگی تحت تعقیب قرار داد. اما او توانست بگریزد و مخفیانه به خاورمیانه بازگردد. او با همکاری اخوان المسلمین، مبارزه علیه یهودیان در فلسطین را سازمان داد و تا مدتی روابط گرمی با عبدالناصر و حکومت او داشت. الحسینی در سال ١٩٤٨ به ریاست «مجلس ملی فلسطین» رسید و در سال ١٩٥٤ به نمایندگی از فلسطین در کنفرانس مشهور کشورهای غیر متعهد در باندونگ اندونزی شرکت کرد. وی در سال ١٩٧٤ در بیروت لبنان درگذشت و پیکر او با شکوه تمام تشیع و در مقبرةالشهدای این شهر به خاک سپرده شد.


:::

iranNukeNeg.jpgیورونیوز - ایران روز پنج‌شنبه ۱۹ سپتامبر (۲۸ شهریور) در آخرین لحظه تصمیم گرفت قطعنامه‌ای را که همراه با چین، روسیه و چند کشور دیگر برای رأی‌گیری در نشست سالانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارائه کرده بود، پس بگیرد. این قطعنامه حمله به تأسیسات هسته‌ای را ممنوع می‌کرد.

دیپلمات‌های غربی به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفتند که ایالات متحده به‌شدت برای جلوگیری از تصویب این قطعنامه در پشت صحنه لابی کرده بود.

واشنگتن حتی تهدید کرده بود در صورت تصویب و محدود شدن حقوق اسرائیل در آژانس، بودجه کمک‌های مالی خود به این نهاد را کاهش خواهد داد.

این اقدام در شرایطی صورت گرفت که هم‌پیمانان آمریکا روند فعال‌سازی «سازوکار ماشه» برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را آغاز کرده‌اند.

رضا نجفی، سفیر ایران در سازمان ملل، در نشست آژانس گفت ایران «با روحیه حسن نیت و تعامل سازنده و به درخواست چند کشور عضو» بررسی این پیش‌نویس را به سال آینده موکول کرده است.

قطعنامه پیشنهادی ایران شامل محکومیت شدید «حملات عمدی و غیرقانونی» اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن ۲۰۲۵ بود که تهران آن را «نقض آشکار حقوق بین‌الملل» توصیف کرده بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این قطعنامه همچنین بر لزوم خودداری همه کشورها از تهدید یا حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز سایر کشورها تأکید داشت.

آقای نجفی تأکید کرد هدف ایران و دیگر کشورهای پیشنهاد‌دهنده از جمله کوبا، نیکاراگوئه، ونزوئلا، بلاروس و زیمبابوه، ایجاد شکاف میان اعضا نبوده و افزود: «صدای این نهاد نباید زیر فشار تهدید و فشار سیاسی یکی از متجاوزان تحریف شود.»

un.jpgشورای امنیت سازمان ملل درباره بازگشت تحریم‌ها رای‌گیری می‌کند

ایران اینترنشنال - شورای امنیت سازمان ملل جمعه ۲۸ شهریور درباره بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران رای‌گیری کرد.

قطعنامه پیشنهادی کره جنوبی رای نیارود

‏قطعنامه‌ای که امروز در شورای امنیت برای ادامه تعلیق تحریم‌های ایران به رأی گذاشته شد، به تصویب نرسید و رد شد.

به این ترتیب روند اجرا شدن مکانیسم ماشه ادامه پیدا می‌کند و اگر در روزهای باقی‌مانده توافقی صورت نگیرد، همه تحریم‌های سازمان ملل در تاریخ ششم مهر، یعنی کمتر از دو هفته دیگر، به‌شکل خودکار دوباره بازمی‌گردند.

در این رای‌گیری چهار کشور موافق تمدید تعلیق تحریم‌ها بودند، دو کشور رای ممتنع دادند و ۹ کشور نیز با رای مخالف خود زمینه را برای بازگشت تحریم‌های سازما

‏در این رای‌گیری چهار کشور موافق تمدید تعلیق تحریم‌ها بودند، دو کشور رای ممتنع دادند و ۹ کشور نیز با رای مخالف خود زمینه را برای بازگشت تحریم‌های سازمان ملل هموار کردند.

با ۹ رأی منفی، قطعنامه تأیید پایبندی ایران به تعهدات هسته‌ای رد شد و روند بازگشت تحریم‌ها آغاز شد؛ آیا ایران وارد چرخه‌ای غیرقابل بازگشت شده است؟

حمید آصفی

روند جدید شورای امنیت و رد قطعنامه تأیید پایبندی ایران به تعهدات هسته‌ای، واقعیتی هشداردهنده برای جمهوری اسلامی به تصویر می‌کشد.

با ۹ رأی منفی، بازگشت تحریم‌ها رسماً به جریان افتاده و فضای فشار اقتصادی، سیاسی و حقوقی علیه ایران به سطحی بی‌سابقه افزایش یافته است. در این شرایط، تنها شانس باقیمانده این است که مسعود پزشکیان، همراه با وزیر خارجه، با اختیارات کامل و مکتوب از سوی رهبری، بتواند در مذاکرات مستقیم و رسمی با آمریکا به توافق برسد و هم‌زمان، در چارچوب اتحادیه اروپا مذاکرات لازم را انجام دهد تا مسیر دیپلماسی دوباره باز شود و روند مکانیزم ماشه متوقف گردد.

بدون این اقدام، جمهوری اسلامی عملاً وارد چرخه‌ای غیرقابل بازگشت از تحریم‌های مشروع بین‌المللی خواهد شد که نه‌تنها فشار اقتصادی و انزوای سیاسی را افزایش می‌دهد، بلکه احتمال درگیری‌های نظامی محدود و حتی گسترده را نیز به شکل مستقیم تقویت می‌کند.

تجربه تاریخی نشان داده کشورهایی که در چنین شرایطی قرار گرفته‌اند، با کاهش شفافیت، انحراف از تعهدات بین‌المللی و ذخایر مبهم اورانیوم، مسیرهای برخورد نظامی و خرابکاری‌ها، ترورهای هدفمند و حملات محدود یا همه‌جانبه را عملاً هموار کرده‌اند. اکنون وضعیت ایران به‌وضوح نشان می‌دهد که هر تأخیر، هر نمایش دیپلماتیک بدون اختیار واقعی و هر ملاحظه نسبت به مخالفان داخلی، هزینه‌ای غیرقابل جبران به همراه خواهد داشت.

جمهوری اسلامی اگر نتواند به شکل فوری و قاطع، با اختیارات کامل و رسمی رهبری در نیویورک وارد مذاکرات مستقیم با آمریکا شود و توافقی محکمی با اروپا شکل دهد، نه‌تنها مکانیزم ماشه فعال خواهد شد، بلکه ایران عملاً زیر فصل هفتم شورای امنیت قرار خواهد گرفت و در مسیر فشار، تحریم و تهدیدهای امنیتی بی‌سابقه قرار می‌گیرد.

شرایط ژانوسی* جامعه ایران

| No Comments

boqrat.jpgپس از وقوع انقلاب ۵۷ تقریبا سه تا هفت سال طول کشید تا جمهوری اسلامی همزمان با ادامه‌ی جنگ با عراق، در جنگ سیاسی و فرهنگی با مردم ایران پیروز شود و مُهر خود را بر دهه‌های آینده بکوبد

الهه بقراط - کیهان لندن

طی این مدت در حالی که با پاکسازی‌های‌ گسترده در همه جا و تحمیل مقررات اسلامی به همه کس، همه چیز در ظاهر همساز و همرنگ اسلام سیاسی می‌شد، در باطن اما نطفه‌ی خشم و انزجاری پرورش می‌یافت که خشن‌ترین سرکوب‌ها نیز مانع رشد آن نشد. ایران به نوعی به یانوس یا ژانوس*، خدای روم باستان تبدیل شد با دو چهره، به سوی گذشته و آینده که منشأ همه راه‌ها و گذرگاه‌ها و گذارها و آغاز و پایان هر چیز است.

در نیمه‌ی اول دهه شصت دیگر ایران سیاهپوش شده بود و از همه جا صدای نوحه به گوش می‌رسید. آنهم نه فقط به خاطر اعدام‌ها و کشته‌شدگان جنگ بلکه به دلیل تحمیل رنگ‌های تیره و نوع پوشش به همه. رنگ سیاه و سورمه‌ای و روپوش‌‌های بلند (آن‌موقع هنوز کسی به آنها «مانتو» نمی‌گفت!) و مقنعه که برای دستگاه‌های دولتی اجباری بود، چنان چهره شهرهای ایران و به ویژه پایتخت و شهرهای بزرگ را عوض کرد که روپوش خاکستری زنان اگر که برازنده و خوشدوخت می‌بود و پیراهن روشن و صورت اصلاح‌کرده‌ی مردان نوعی «عصیان» به نظر می‌آمد! وقتی اواخر دهه شصت روپوش «کیمونو» و کمی کوتاه «مُد» شد، دیگر یک «انقلاب» بود! اینهمه از یکسو اجرای «به مرگ گرفتن و به تب راضی شدن» توسط رژیم بود؛ اما از سوی دیگر نیاز و ضرورت و روانشناسی بازار و «انسان» که در سیاه‌ترین شرایط به دنبال آزادی و اختیار و تنوع و زیبایی و «سود» است.

هدف از یادآوری آن دوران یکی، فراموش نکردن سال‌هاییست که طی آنها جنگ سیاسی و فرهنگی رژیم علیه مردم جریان داشت، و دیگری مقایسه با فضای متناقض کنونی ایران. وقتی که رژیم درگیر تحریم و جنگ ناشی از سیاست‌های ضدایرانی و ضدبشری خود است و جامعه ژانوسی همچنان درگیر نبرد تاریخی آزادی و تجدد با استبداد و ارتجاع، گذشته و آینده و همواره در حال گذار از راه‌ها و گذرگاه‌هایی که رژیم تابلوی «عبور ممنوع» بر آنها نصب کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

جامعه ایران امروز پس از چهار دهه از نظر ظاهری و تحمل اجباری تکرنگی اصلا شبیه جامعه دهه شصت نیست. در حالی که در آن دهه‌ی سیاه و سال‌های بعد نیز ذهن و فکرش همواره ناراضی و عاصی ماند وگرنه اینهمه سرکوب وحشیانه و اعدام از همان ۵۷ تا امروز وجود نمی‌داشت!

از جنبش ۸۸ اما که پرونده‌ی اصلاحات نه برای رژیم بلکه برای بخش بزرگی از مردم بسته شد، رسیدن مسیر جامعه به جنبش ملی مهسا در ۴۰۱ ضرورتی محتوم بود که از راه می‌رسید تا به نقطه‌ی باور به نیروی خود برای تغییر و عبور از شرایط کنونی برسد. شرایطی که جمهوری اسلامی در ضعیف‌ترین موقعیت خود از یکسو تلاش می‌کند تا مثلا کنسرت و رقص و آواز کاخ نیاوران تهران را به حساب خود و پوست‌اندازیش بنویسد و از سوی دیگر مأموران وحشی حراستش در کاخ مرمر رامسر به زنان هجوم می‌برند. این فلاکت متناقض رژیم نیز بازتابی از شرایط ژانوسی جامعه ایران است.

:::

* ژانوس، در اساطیر رومی، خدای دروازه‌ها، درب‌ها، گذرگاه‌ها و مسیرهای ورودی، و همین‌طور خدای آغازها و پایان‌ها بود. برجسته‌ترین میراث باقی‌مانده از ژانوس در فرهنگ مدرن، همنام او یعنی ماه ژانویه، اولین ماه سال است. زیرا از طرفی هر سال جدید، با این ماه آغاز می‌شود و از طرف دیگر، سال گذشته با این ماه خاتمه می‌یابد. ژانوس اغلب با دو چهره یا دو سر به تصویر کشیده می‌شود که از این دو سر، یکی به روبرو و دیگری در جهت مخالف آن، یعنی به پشت سر نگاه می‌کند. اعتقاد بر این است که این دو سر به آینده و گذشته می‌نگرند.

:::

yemen.jpgسخنان یک شهروند یمنی در سازمان ملل:

من از سازمان ملل، اتحادیه عرب و همه کسانی که از هفتم اکتبر پرچم فلسطین را بالا برده‌اند، می‌پرسم: پرچم یمن کجاست؟

در کشور من در ده سال گذشته نیم میلیون نفر کشته شده‌اند.

بزرگ‌ترین قحطی و بحران انسانی در تاریخ معاصر. چرا هیچ‌کس اهمیتی نمی‌دهد وقتی نیم میلیون یمنی می‌میرند؟


سودان چه؟ در کمتر از دو سال بیش از ۱۵۰ هزار نفر کشته شده‌اند. پرچم سودان کجاست؟

سوریه چه؟ نیم میلیون سوری کشته شده‌اند. پرچم سوریه کجاست؟

کمیسر عالی، چرا وقتی عرب‌ها میلیون‌ها عرب را می‌کشند، هیچ‌کس حتی پلکی نمی‌زند؟ خشم کجاست؟ اعتراض‌ها کجاست؟

چرا درباره حوثی‌ها در یمن چیزی نمی‌گویید؟ همان‌ها که میلیون‌ها دلار خرج موشک‌پرانی به اسرائیل می‌کنند، به‌جای آن‌که مردم گرسنه مرا سیر کنند.

می‌توانم بپرسم چرا گزارش شما ۱۸۸ بار از اسرائیل نام برده اما حتی یک‌بار از رژیم اسلامی ایران نامی نبرده است؟

چطور می‌توانید درباره این منازعه صحبت کنید و نادیده بگیرید همان طرفی را که حماس، حزب‌الله و حوثی‌ها را مسلح، آموزش و تأمین مالی کرده است؟ همان‌ها که هزاران بار اسرائیل را بمباران کرده‌اند؟

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgجنبش "زن، زندگی، آزادی"نه بعد از کشته شدن مهسا بلکه از نخستین اعتراض زنان به امر حجاب آغاز گردید.

زنان آزاده ای که بسیار درست تر از احزاب وجریان های سیاسی سایه سنگین بختکی که بر روی ایران بال گشوده بود را دیدند .در اعتراض به حجاب اجباری دردفاع ازساده ترین حق خود که حق انتخاب نوع پوشش بود به خیابان آمدند .اما اعتراضشان در هیاهوی روزهای شیفتگی ملتی که رقعه بردگی برگردن افکنده بدنبال متحجر مردی که کمربه نابودی ایران بسته بود گم شد .سرکوب شده بدرون خلوت خود خزیدندو نوع دیگری از مبارزه مدنی را شروع کردند.

مبارزه ای نفس گیر در بطن زندگی که هیچ کدام از مدعیان سیاست ورز، تحلیل گر واحزاب بزرگ وکوچک قادر بدیدن آن نبودند.نطفه بستن آرام یک اعتراض در شکل زندگی داخلی خانواده به سرپرستی زن در سیمای همسر ومادر.مادرانی که تلاش می کردند حراست کنند از کانون خانواده بخصوص فرزندان خوداز گزند آنچه که جمهوری اسلامی با تکیه برعقب مانده ترین تفکرات لایه های مذهبی که زمان فرصت داده بود ازدرون هئیت های گوناگون از انجمن های حجتیه گرفته تا لای لای گویان علی اصغربالا آمده و تفکرات ارتجاعی خود را وجهه عمده آن مخالفت با غرب وهر آنچه که بوی تجدد ونو گرائی میداد رابصورت احکام قانونی در آورده ودرسطح جامعه جاری می ساخت .

دریغا ودردا که تفکر بغایت عقب مانده تجدد ستیز،زن ستیز وغرب ستیزجمهوری اسلامی که منطبق با تفکربخش بزرگی از روشن فکران ، احزاب وسازمان هائی مانند حزب توده وفدائیان خلق "اکثریت " که هدف اصلی آنها مبارزه با امپریالیسم امریکا بود!در تقابل با این جنبش ای تجدد خواهانه قرار گرفت.بگونه ای که چشم بر تمام قوانین ارتجاعی جمهوری اسلامی بسته وخود به هئیت یک حزب الهی طرفدار خمینی در آمدند که هیچگونه اعتراض جدی به جمهوری اسلامی که هر روز دامنه تعرض ارتجاعی خود را نسبت به زندگی آن بخش از جامعه که حاضر به تن دادن به افکار پوسیده مشتی آخوند وطرفداران آنها نبودند گسترش میداد بستند.

چشم بستند به فشار هائی که حکومت به آن بخش از جامعه که حاضر به قبول آن شیوه از زندگی که مورد نظر حکومت بود وارد می ساخت ! ندیدند آن تلاش جانگاه ونفس گیر خانواده ها بخصوص زنان مترقی جامعه را که با چنگ ودندان از زندگی مدرن و متجددانه خود که بخشی را در دوران پهلوی تجربه کرده بودند دفاع می کردند .زنانی که قدم بقدم خود را پیش می کشیدند .روز های سختی که داشتن یک ویدئو جرم محسوب می شد.برای کودکان وخانوادهخود ویدئوهای که دیدن آن ها حکومت ممنوع کرده بود مهیا می کردند تا حداقلی از شادی در خانه باشد.

Amir_Daha.jpgجمهوری اسلامی، ناتوانتر از همیشه برای حل ابربحرانهایی که نفسش را به شماره انداحنه، این روزها برای عادیسازی شرایط فاجعه بارکشور، به نمایش‌های مسخره خیابانی روی آورده است. سیاستی دیرآشنا در تاریخ دیکتاتوری‌ها ، که تحت عنوان «نان وسیرک» از آن نام برده میشود.

نمایش به جای پاسخ‌گویی

کنسرت‌های خیابانی، جشنواره‌ها و حتی فشن‌شوهای سازمان‌دهی‌شده در تهران و چند شهر دیگر، بخشی از سیاست حکومتی هستند که می‌کوشد افکار عمومی را از بحران‌های واقعی منحرف سازد. برای برساختن تصویری کاذب از آرامش و نشاط آجتماعی، ایجاد سرگرمی‌های سطحی و بازنمایی فضایی «عادی» در میان توفان بحرانهای خردکننده این سیاستی ست که تاریخ سقوط دیکتاتوریها، نمونه‌های بسیاری از آنرا بر صفحات خود ثبت کرده است.

رژیم‌های سرهنگان در آمریکای لاتین در دهه ۷۰ میلادی، حسنی مبارک در مصر و یا اتحاد جماهیرشوروی در واپسین سال‌های عمر خود، نیز به برگزاری جشنواره‌ها و برنامه‌های نمایشی روی آوردند تا فروپاشی را پنهان کنند.

اما همان‌طور که «موسیقی بر عرشه تایتانیک» نتوانست توجه سرنشینان کشتی را از صدای درهم شکستن و غرق شدن آن منحرف کند، این نمایش‌ها هم مانع فروریزی اعتماد عمومی و افزایش خشم اجتماعی در ایران نخواهد شد.

نقش اصلاح‌طلبان حکومتی

آنچه این نمایش‌ها را خطرناک‌تر می‌سازد، نقش فعال اصلاح‌طلبان حکومتی در سازماندهی و تبلیغ آن‌هاست. این جریان نه تنها به ترویج رسانه‌ای چنین رویدادهایی می‌پردازد، بلکه در طراحی و اجرای آن‌ها نیز نقش‌آفرین است. هدف اصلاح‌طلبان دوگانه است:

ems.jpgمقدمه:

۴۷ سال از ناپدید شدن امام موسی صدر می‌گذرد، اما این پرونده همچنان از پرابهام‌ترین معماهای تاریخ معاصر خاورمیانه است. روحانی ایرانی ـ لبنانی که صدای اعتدال و گفت‌وگو در منطقه‌ای فرقه‌زده بود، در سفری رسمی به لیبی ناپدید شد؛ سفری که قرار بود میانجی‌گری در بحران فلسطین و لبنان باشد، اما به نقطه پایان حیات سیاسی و شاید زندگی او بدل گشت.

از همان زمان، این پرسش باقی مانده است: آیا قذافی به تنهایی مسئول این جنایت بود یا پای انقلابیون ایران و محافل پنهان قدرت نیز در میان بوده است؟

صدر؛ روحانی فراتر از مرزها

امام موسی صدر با تلفیق کاریزمای دینی و درایت سیاسی، به رهبر بی‌چون‌وچرای شیعیان لبنان تبدیل شد.

• او بنیان‌گذار «جنبش محرومان» بود که بعدها به حزب امل انجامید.

• در اوج جنگ داخلی لبنان، نه تنها برای شیعیان بلکه برای همه فرودستان سخن گفت.

• چنان به پرهیز از فرقه‌گرایی پایبند بود که حتی در کلیساهای مسیحی خطابه می‌خواند.

پیروانش لقب «امام» را به او دادند؛ عنوانی کم‌سابقه برای یک روحانی زنده. چنین جایگاهی، صدر را به صدایی متفاوت در جهان عرب و ایران بدل کرد؛ صدایی که خواهان اعتدال، گفت‌وگو و همزیستی بود.

دین‌زدگان، رضا فرمند

| No Comments

Reza_Farmand_2.jpg
دین‌زدگان
شوریدگان اوهام قدسی
آزادگیِ فرزندان خود را هم برنمی‌تابند
و آنان را سرافرازانه به قربانگاه می‌برند
و دست دژخیم‌شان را هم سپاسگزارانه می‌بوسند
>
دین‌زدگان
شوریدگان اوهام قدسی
دیوانه‌ی نبودن‌اند
و بودن را، تنها ایستگاهی کوتاه
برای رسیدن به سرای خدایی می‌دانند
>
دین‌زدگان
شوریدگان اوهام قدسی
هر کاری را
هر کاری را
هر کاری را
برای رسیدن به آرمان‌هاشان روا می‌دانند
آنان از نوجوانان بمب می‌سازند
مدرسه‌های دخترانه را
بی‌هیچ پروایی بمباران می‌کنند
به روی زیبایی آسوده خطر اسید می‌پاشند
و چشم‌ آزادی را به رگبار ساچمه می‌بندند
>
دین‌زدگان
شوریدگان اوهام قدسی
در بیمارستان‌ها، کودکستان‌ها
و حتا در آمبولانس‌ها کمین می‌کنند
تا آسان‌تر بتوانند به آزادی شبیخون بزنند

>

دین‌زدگان
شوریدگان اوهام قدسی
با سِپَر جان بی‌گناهان پیش می‌روند
تا مدنیت دست از نبرد برکشد
و آنان آسان‌تر بتوانند آینده را بِرُبایند
و تخم دین‌شان را
در تمدن‌های ویران شده بکارند
>
رضا فرمند

>

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

بخش ششم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101477.php

بخش هفتم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101596.php#disqus_thread

« در دورانی بسر میبریم که یکی از حساس ترین و خطرناک ترین زمانها پس از دوران جنگ جهانی دوم است و رهبران کشورهای غربی در این دوران، متاسفانه دارای کیفیتی ضعیف و بسیار بی کفایت می باشند و شخصیتهایی ناتوان و کوتاه بین هستند. در واقع زمانی که رهبرانی مانند اولاف شولتز، کایر استارمر، امانوئل ماکرون، فوندرلاین، رئیس اتحادیه اروپا، کایا کالاس، وزیر خارجه اتحادیه اروپا، را با دولتمردانی مانند دوگل، رئیس جمهور فرانسه، ویلی برانت، صدر اعظم آلمان، اولاف پالمه رئیس جمهور سوئد، انکر یوگنسن، نخست وزیر هلند، در دهه های اول بعد از جنگ جهانی دوم مقایسه می کنیم در واقع مقایسه فیل می شود و فنجان.»

**********

جنگ اقتصادی بر علیه روسیه

در راستای حمایتهای بزرگ نظامی- اقتصادی به اوکراین، بیسابقه ترین تحریمها در تاریخ تحریمها بر علیه روسیه انجام شد. در کل، 16 هزار و پانصد تحریم بر ضد روسیه اعمال شد. غرب بر این باور بود که این تحریمها کمر اقتصاد روسیه را خواهد شکست. (190) گونه ای که جو بایدن اعلام کرد که روبل، پول روسیه را (واحد پول روسیه) را به خورده سنگ/turning ruble into rubble تبدیل خواهد کرد. ( 191)

بایدن و دیگر سران غرب بر این باور بودند که ترکیبی از حمایت گسترده نظامی از اوکراین و سهمگین ترین تحریمهای تاریخ، نه تنها کار پوتین را تمام خواهد کرد، بلکه، همانگونه که کایا کالاس/Kaja Kallas نخست وزیر سابق استونی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا 'گفته بود، سبب ساز تجزیه روسیه خواهد شد. (192)

در واقع، سیاستمداران غرب، همانگونه که بسیاری مانند اواریست بارتولو/Evarist Bartolo سیاستمدار کشور مالت و وزیر خارجه سابق اتحادیه اروپا طرح کرده اند، هنوز با تحولات در حال انجام جهان و رشد و ترقی جهان اکثریت/ جنوب خود را وفق نداده اند و در دوران زمانی که بر دنیا حکومت می کردند بسر می برند. (193)

اینگونه بود که بقول جو بایدن:
«ما (آمریکا) قدرتمند ترین کشور در تاریخ بشریت می باشیم.» (194)

نتیجه اینکه، غرب بر این باور بود که زمانی که چنان تحریمهایی را به روسیه می بندد و از آنجا که هنوز خود را مرکز قبله عالم می دانست، بر این باور بود که بقیه دنیا سمعا و طاعتا گفته و از آن پیروی خواهند کرد. ولی ترکیبی از خشمگین بودن از دورویی نهادینه شده در غرب و نیز فرصت طلبی و استفاده از فرصتی که تحریمها در اختیار دیگر کشورها گذاشته بود، نه تنها برنامه غرب را به شکست کشاند، بلکه اروپا را دچار رکود و بحرانهای سخت اقتصادی کرد.

توضیح اینکه، تحریم اقتصادی روسیه از طرف غرب، این امکان را به کشورهایی مانند چین داد تا نفت را با تخفیف از روسیه بخرند. (195) یعنی همان کاری که چین با ایران انجام داده است. (196)

دیگر اینکه کشورهای «جهان اکثریت/جهان جنوب» که 88 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند، مشاهده کردند که چگونه آمریکا با نقض قوانین بین المللی و با بهانه ای دروغین به عراق حمله کرد و آمریکا و دیگر کشورهای ناتو، با نقض همین قوانین به یوگسلاوی و لیبی حمله و رژیمهای این کشورها را سرنگون و آنها را ویران کردند و اسم آن را دخالت بشردوستانه گذاشتند. بنابر این وقتی کشورهای عضو ناتو در واکنش به حمله نظامی روسیه به اوکراین که با نقض همین قوانین بین الملل انجام شد ناگهان جیغ بنفش کشیدند که روسیه این قوانین را نقض کرده است، با وجودی که 141 کشوردر مجمع عمومی سازمان ملل این حمله را محکوم کردند. (197) ولی در تحریمهایی که در تاریخ بیسابقه بود، شرکت نکردند. این عدم شرکت و در وضعیتی که کشورهای بریکس که روابط بازرگانی خود را با روسیه حفظ کرده بودند نه تنها به عنوان تحریم شکن عمل کردند و در نتیجه غرب را سنگ روی یخ کردند، بلکه رئیس بانک مرکزی روسیه الویرا نبیولینا/Elvira Nabiullina در چنین شرایط خطیری توانایی شگرفی در مدیریت اقتصاد روسیه را از خود بروز داد. (198)

و اینگونه، از فرصتی که تحریمها ایجاد کرده بودند استفاده و با معرفی و اجرای اقتصاد کینزی (ترکیب مناسبی از سرمایه گذاری دولتی و خصوصی) از نوع نظامی آن به موفقیتهای غیرقابل انتظاری دست یافت. توضیح اینکه، ترکیبی از تحریم اقتصادی و جنگی که به جنگ فرسایشی تبدیل شده بود، قرار بود که کمر ارتش و اقتصاد و جامعه روسیه را بشکند. ولی بعد از شوک اولیه، وضعیت بر عکس شد، بطوری که در حال حاضر بنا بر آمار بانک جهانی، از منظر «شاخص قدرت خرید/PPP» اقتصاد روسیه، اقتصادهای آلمان و ژاپن را نیز پشت سر گذاشته است و به چهارمین اقتصاد جهان تبدیل شده است. (199) این در حالیست که اروپا در اثر شرکت فعال خود در تحریم روسیه، دچار رکود اقتصادی شده است. (200)

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

مکانیسم ماشه (Snapback Mechanism) ابزاری در چارچوب توافق هسته‌ای (برجام) است که به کشورهای عضو امکان می‌دهد در صورت نقض تعهدات از سوی رژیم ولایی ، تحریم‌های تعلیق‌شده شورای امنیت سازمان ملل متحد را دوباره فعال کنند. فعال شدن این مکانیسم، نه‌تنها پیامدهای اقتصادی گسترده‌ای دارد، بلکه بر ساختار قدرت و توزیع منابع در رژیم ولایی نیز اثرگذار است. از این منظر، تحلیل این رویداد در چارچوب اقتصاد سیاسی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد، چرا که پرسش اصلی این است: چه کسانی از بازگشت تحریم‌ها متضرر و چه کسانی منتفع می‌شوند؟

چارچوب نظری

اقتصاد سیاسی تحریم‌ها بر این فرض استوار است که به دلیل ساختار طبقاتی جامعه ایران، فشارهای خارجی به‌طور یکسان بر همه گروه‌های اجتماعی و نهادی وارد نمی‌شوند. تحریم‌ها می‌توانند الگوهای رانت‌جویی، فساد، تمرکز قدرت و بازتوزیع منابع را دگرگون سازند. در نتیجه، تحریم‌ها علاوه بر پیامدهای اقتصادی، پیامدهای سیاسی و اجتماعی نیز دارند.

بازندگان اصلی

۱. طبقات فرودست و کارگری

افزایش تورم ناشی از کاهش ارزش ریال، رشد بیکاری و افت قدرت خرید، فشار شدیدی بر خانوارهای کم‌درآمد وارد می‌کند. این گروه‌ها توان دسترسی به بازارهای موازی یا منابع جایگزین را ندارند و اولین قربانیان افزایش قیمت‌ها و کمبود کالاهای اساسی می‌شوند.

۲. بنگاه‌های کوچک و متوسط

صنایع کوچک که به مواد اولیه وارداتی وابسته‌اند، به‌دلیل محدودیت‌های بانکی و تجاری آسیب می‌بینند. تعطیلی یا کاهش ظرفیت این واحدها، اشتغال را تهدید می‌کند و موجب تمرکز بیشتر اقتصاد در دست بنگاه‌های بزرگ رانتی می‌شود.

۳. طبقه متوسط شهری

کاهش درآمد واقعی، محدود شدن فرصت‌های شغلی تخصصی و افزایش هزینه‌های آموزش و درمان، طبقه متوسط را در معرض فرسایش قرار می‌دهد. بخش‌هایی از این طبقه یا به مهاجرت روی می‌آورند یا به طبقات فرودست سقوط می‌کنند.

Hamed_Aiynehvand_3.jpgدر میان افکار عمومی ایرانیان، درباره وضعیت امروز و آینده کشور صرف نظر از میزان تحصیلات ، پایگاه اقتصادی و اجتماعی ،جهت گیری سیاسی و آگاهی عمومی فصل مشترکی وجود دارد : امروز ما خوب نیست اما از فردای ما بهتر است .این گزاره را آمار و ارقام نیز که خالی از هر گونه حب و بغض هستند تائید می کند . چنین تلقی از اوضاع را نمی توان به مخالفت لخت با وضعیت موجود فروکاست که در چشم اندازی سیاسی صرفا از سوی مخالفان جمهوری اسلامی مطرح می شود.

تقریبا در همه ساحت های زندگی میتوان رد پایی جست که گزاره مورد اشاره را تائید می کند و صرفا محدود به «وضعیت اقتصادی » که به طبع ماهیت بیشتر از سایر وضعیت ها احساس می‌شود نیست. به عبارت دیگر امنیت زدایی تنها از عرصه اقتصاد صورت نگرفته است. چنین وضعیتی حوزه آموزش از عمومی تا عالی،محیط زیست از شهری تا روستایی، فرهنگ و هنر در همه اشکال و طبقات مختلف اجتماعی از جوانان و زنان تا بازنشستگان را از خود متاثر ساخته و یک «ناامنی سراسری» را بر جامعه تحمیل کرده است. روشن است نخستین پیامد چنین وضعیتی بسته شدن پنجره امید به آینده در گستره جمعی است و بدتر از چنین وضعیتی تنها جنگ است که آن هم رخ داد و محتمل است از سر گرفته شود. بی دلیل نیست حجم مهاجرت بی سابقه در تاریخ ما صرفا قابل قیاس با کشورهایی است که جنگی دامنه دارو طولانی را تجربه می کنند.

alizadeh.jpgدر حالی که کسی انتظار نداشت به یکباره خبر آمد که در 19 سپتامبر قطعنامه‌ای‌ با مفاد درخواست تمدید تعلیق تحریم ایران توسط کشوری غیر مرتبط یعنی کره جنوبی (نه پاکستان و الجزایر به عنوان دولتهای مسلمان یا چین و روسیه به عنوان حامیان جمهوری اسلامی) در شورای امنیت مطرخ شده است؟

پیام قطعنامه چه بود جز آنکه پزشکیان 10 روز اینده را تا پیش از بازگشت تحریم‌ها دریابد و با پیشنهادی درشت به نیویرک برود. پیشنهاد تهران چیست؟ تقاضای امریکا چه می‌تواند باشد؟ (فایل صوتی از کلاب هاوس در شب مردود شدن قطعنامه)

***

ramsar.jpgایران اینترنشنال - ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که در آن درگیری میان ماموران حراست و چند بازدیدکننده در کاخ مرمر رامسر دیده می‌شود. رسانه‌های ایران گزارش دادند ماجرا حدود یک هفته پیش و پس از تذکر حجاب به یکی از زنان بازدیدکننده آغاز شد و در ادامه، به درگیری فیزیکی و ورود پلیس انجامید.

در این ویدیو یک مرد خون‌آلود روی زمین دیده می‌شود و مامور حراست، اسپری فلفل در دست دارد.

به گفته شاهدان عینی، نیروهای حراست ضمن ضرب‌وجرح، از اسپری فلفل علیه دختران استفاده کردند و باعث ایجاد فضای رعب و وحشت در این مکان شدند.

سایت انصاف‌نیوز به نقل از یک خبرنگار در رامسر نوشت افراد بازدیدکننده از مشهد آمده بودند و مامور حراست زمان ورود به موزه به خانمی در این جمع برای رعایت کردن حجاب اجباری تذکر داد.

این خبرنگار ادامه داد که وقتی این خانم وارد کاخ شد، شال از سرش افتاد و مامور حراست او را هل داد و گفت که «چرا رعایت نمی‌کنید» و به همین دلیل با هم درگیر شدند و در نهایت پای پلیس به موضوع باز شد.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در فضای مجازی، این ویدیو ۲۰ شهریور و در آستانه سومین سالگرد کشته‌شدن مهسا ژینا امینی به‌دست ماموران گشت ارشاد ضبط شده است.

مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در واکنش به این ویدیو در اینستاگرام خود نوشت این همان حکومتی است که شب‌ها کنسرت نمایشی به راه می‌اندازد، روزها اعدام می‌کند و این‌چنین مردم و زنان را به خاطر چند تار مو مورد توهین و ضرب‌وشتم قرار می‌دهد.

انتشار این ویدیو بار دیگر موضوع برخوردهای خشونت‌بار ماموران جمهوری اسلامی با زنان مخالف حجاب اجباری و لزوم پاسخ‌گویی فوری، پیگرد عاملان و آمران و تضمین امنیت زنان در خیابان‌های ایران را پررنگ‌تر کرد.

dabir.jpgعلیرضا دبیر برای اعتراض به داوری یک مسابقه کشتی، پیش رئیس فدراسیون کشتی روسیه رفت و می‌خواست بگوید که داور پول گرفته و جانب‌دارانه قضاوت کرده است. او گفت: ‹مانی پروبلم؟ والله پروبلم!

ویدیو‌های منتشر شده از حاشیه مسابقات جهانی کشتی در روز دوم رقابت‌های کشتی فرنگی نشان می‌دهد علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی در اعتراض به تصمیم داوران در کشتی دانیال سهرابی، به میخائیل مامیاشویلی، رئیس فدراسیون کشتی روسیه، ظاهرا به زبان انگلیسی می‌گوید: «مانی پروبلم؟ والله پروبلم!» سهرابی که به‌دلیل خونریزی از ناحیه چانه از وقت پزشکی استفاده کرده بود، به دلیل پایان چهار دقیقه وقت پزشکی، در شرایطی که ۲-۴ از حریف خود عقب بود، طبق قوانین بازنده اعلام شد.

پس از شکست دانیال سهرابی، ملی‌پوش وزن ۷۲ کیلوگرم کشتی فرنگی ایران برابر ابراهیم قانم فرانسوی در مسابقات جهانی زاگرب، فدراسیون کشتی با انتشار یک پیام، به عملکرد بابک شادگان، رییس ایرانی-کانادایی کمیسیون پزشکی فدراسیون جهانی، اعتراض کرد و او را مقصر شکست جلوه داد.

این قسمت؛ مکانیسم ماشه!

| No Comments

محمد پارسی

‏ما ‎تحریم شدیم؛
روس‌ها جای ما گاز صادر کردند
اعراب بیشتر نفت فروختند
چین استعمارش را گسترش داد
آمریکا تسلیحات نظامی فروخت
ترکیه و امارات توریست و سرمایه ما را جذب کردند
آقازاده‌ها کاسبی کردند و ...
آری؛ تحریم نعمت است اما نه برای مردم ایران...!

parsi.jpg

heli.jpgوبسایت رسمی کاخ سفید شامگاه پنجشنبه ۲۷ شهریور اعلام کرد، هلی‌کوپتر ریاست‌جمهوری آمریکا، موسوم به مارین وان (marin one)، که حامل دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری و بانوی اول آمریکا بود، به دلیل «مشکل فنی در سامانه هیدرولیک» ناچار به فرود اضطراری در فرودگاه لوتن شد.

این هلی‌کوپتر در حال پرواز از اقامتگاه نخست‌وزیر بریتانیا در «چکرز» به سمت فرودگاه استنستد بود، جایی که ترامپ پس از نشست خبری مشترک با کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، قصد عزیمت به آن را داشت.

مقام‌های آمریکایی اعلام کردند فرود هلی‌کوپتر صرفا «از سر احتیاط» انجام شد و هیچ آسیبی به سرنشینان وارد نشده است.

ترامپ بلافاصله با هلی‌کوپتر پشتیبان به مسیر ادامه داد و با ۲۰ دقیقه تاخیر به فرودگاه استنستد رسید تا سوار هواپیمای اختصاصی ایرفورس وان (air force one) شود.

تصاویر منتشرشده حضور خودروهای امدادی و نیروهای پلیس مسلح در باند فرودگاه لوتن را نشان می‌دهد.

شامگاه پنجشنبه ۲۷ شهریور در یک برنامه تلویزیونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، غلام محمدی پیشکسوت کشتی با پیراهن آستین‌کوتاه مهمان برنامه بود.

مجری برنامه حین پخش زنده گفت او با «لباس نامتعارف» حاضر شده است. این اظهارنظر واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی را به دنبال داشت.

***

سعید طوسی: من با حکم قوه قضاییه تبرئه شدم ولی صداوسیما هنوز تلاوت‌های من را پخش نمی‌کند/ خود این اقدام صحه گذاشتن بر اتهام نسبت داده شده به من است

tweet.jpg

trump.jpg

مهدی تدینی با انتشار ویدئو زیر در کانال تلگرام خود نوشت:

گند زد به جایگاه چارلز!

بدو بچه، ما رفتیم + با افسر گارد صحبت هم می‌کنه...

:::

sokhangoo.jpgخانم سخنگوی دولت گفته هرچه رهبری گفت اطاعت کنیم

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، در دانشگاه تهران خطاب به جمعی از دانشجویان حامی حکومت گفت: «موضوع صلح را به خفت تبدیل نکنید.

نظام درباره صلح و مذاکره تصمیم می‌گیرد و همه ما مکلف هستیم پشت سر رهبری بایستیم و کلامی بالاتر از کلام ایشان نداشته باشیم.

هرچه رهبری فرمود باید بگوییم سمعاً و طاعتاً؛ بار را بر نظام سنگین نکنیم.» او با اشاره به موقعیت «نه جنگ، نه صلح» افزود: «موقعیتی است که دشمن از آن استفاده می‌کند. ما بر طبل نه جنگ، نه صلح ندمیم.»

***

فرزند ۵ ساله‌شان را در مسیر جا گذاشتند

مهر - در حادثه‌ای در روستای ارجق مشگین‌شهر، یک پسربچه به سبب سهل‌انگاری والدین خود از خودرو جا مانده بود که با هوشیاری پلیس به آغوش خانواده خود بازگشت.
ajiblarge.jpg
در حادثه‌ای در روستای ارجق مشگین‌شهر، یک پسربچه به سبب سهل‌انگاری والدین خود از خودرو جا می‌ماند. خانواده در حین سفر، به تصور اینکه کودک در خودروی دیگری نشسته است، به مسیر خود ادامه می‌دهند و پس از پیمودن ۱۷۰ کیلومتر به روستای کجل می‌رسند. هنگامی که آنها برای استراحت و صرف چای از خودروها پیاده می‌شوند، متوجه می‌شوند که کودک در هیچیک از خودروها حضور ندارد.
بلافاصله خانواده سراسیمه با شماره اضطراری ۱۱۰ تماس می‌گیرند و مفقودی کودک را اعلام می‌کنند. خوشبختانه، افسر پلیس راه اردبیل-مغان در حین گشت زنی کودک را مشاهده کرده که به شدت بی‌قراری می‌کند. وقتی افسر علت را از او جویا می‌شود، کودک با ناامیدی بیان می‌کند که «پدر و مادرم را گم کرده‌ام.»
گشت پلیس راه، کودک را سه ساعت در خودرو نگه می‌دارد تا والدینش به محل برسند. در نهایت، پس از برقراری ارتباط و تأیید هویت، کودک به والدینش تحویل داده می‌شود.
این حادثه تجربه‌ای عبرت‌آموز برای تمامی خانواده‌هاست. قبل از حرکت در سفر، بسیار مهم است که مطمئن شویم تمامی همراهان سوار شده‌اند و در خودروی ما یا خودروی همراهان هستیم. هرچند این حادثه به خیر گذشت، اما نباید فراموش کنیم که در سال‌های گذشته، در حادثه مشابهی در جنگل فندقلو، کودکی به دلایل مشابه جا ماند و جان خود را از دست داد.

rouhani.jpgایران اینترنشنال - کامران غضنفری، نماینده مجلس شورای اسلامی، درباره شکایت‌های پیشین مجلس از حسن روحانی، رییس‌ دولت‌های یازدهم و دوازدهم، اعلام کرد که اگر برخی اتهامات روحانی اثبات شود، «حکمش اعدام است». او اضافه کرد یکی از این اتهام‌ها «افساد فی‌الارض» است.

غضنفری در گفت‌وگو با ایران۲۴، گفت که مجلس قبلی (مجلس یازدهم) هشت شکایت علیه روحانی به دستگاه قضایی ارسال کرد.

او خطاب به غلامحسین محسنی اژه‌ای، رییس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، گفت که «طبق قانون»، ملزم بوده به این شکایات «خارج از نوبت» رسیدگی کند.

این نماینده مجلس ادامه داد: «آیا حسن روحانی محاکمه شد؟ مجازات شد یا نشد؟ اگر شد توضیح بدهید و اگر نشد هم توضیح بدهید که چرا محاکمه و مجازات نشده است.»

او گفت که در این شکایات برخی از اتهامات علیه روحانی «در حد اتهام افساد فی‌الارض» بود که در قوانین قضایی جمهوری اسلامی، برای آن مجازات اعدام در نظر گرفته شده است.

پرونده فرش‌های سعدآباد

غضنفری گفت که دولت ابراهیم رئیسی نیز یک پرونده دیگر علیه روحانی به دستگاه قضایی فرستاد که مربوط به «سرقت ۴۸ تخته فرش نفیس کاخ سعدآباد» بود و متهم ردیف اول آن نیز خود روحانی است.

اردیبهشت ۱۴۰۳، در حالی که در پرونده چای دبش، یک وزیر رئیسی به حبس محکوم و دیگری برای پاسخ احضار شده بود، روزنامه دولت از پیگیری سرقت ۴۸ تخته فرش کاخ سعدآباد به‌وسیله آقازاده‌های دوران ریاست‌جمهوری روحانی خبر داد.

در آن زمان، دفتر روحانی اعلام کرد این استراتژی دولت رئیسی برای منحرف کردن افکار عمومی‌ است.

غضنفری گفت که روحانی در زمان ریاست‌جمهوری خود «از صدها نفر شکایت کرد» و در قوه قضاییه به همه این شکایات رسیدگی شد «اما اگر کسی علیه روحانی شکایت کند، پرونده کنار گذاشته می‌شود».

او افزود در فضای مجازی «۸۰۰ هزار نفر درخواست محاکمه روحانی را امضا کردند.»

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را "رفرش" کنید

:::

putin.jpgایران اینترنشنال - ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، شخصاً مجوز حملات هوایی اسرائیل به سوریه علیه انتقال سلاح‌های حکومت ایران به حزب‌الله لبنان را در دوران بشار اسد صادر کرده است؛ موضوعی که یوسی کوهن، رئیس پیشین موساد، در خاطرات تازه منتشرشده‌اش با عنوان «شمشیر آزادی» فاش می‌کند.

اسرائیل از سال ۲۰۱۱ و هم‌زمان با آغاز جنگ داخلی سوریه، صدها حمله هوایی در این کشور انجام داد تا مانع ارسال سلاح‌های پیشرفته از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به حزب‌الله لبنان و دیگر گروه‌های هم‌پیمان شود.

در همان زمان، ناظران در ایران می‌پرسیدند چرا متحد روسی آنان، که بخش بزرگی از آسمان سوریه را تحت کنترل داشت، برای حمایت از نیروها و نیروهای نیابتی تهران دخالت نمی‌کند.

اکنون کوهن در کتاب تازه‌اش فاش می‌کند که پس از سفر به مسکو و توضیح مستقیم ضرورت این حملات، توانسته چراغ سبز پوتین را دریافت کند. او نوشته است: «به کرملین رفتم تا با جزئیات کامل توضیح دهم که چرا باید آن مسیر را هدف قرار دهیم، چرا که این سلاح‌ها به دست سپاه پاسداران در سوریه و حزب‌الله در لبنان می‌رسید.»

به گفته کوهن، پوتین منطق اسرائیل را پذیرفت و پیشنهاد داد کانالی مستقیم میان دو ارتش‌ برقرار شود تا از سوءتفاهم جلوگیری شود.

The Sword of Freedom. Israel, Mossad, and the Secret War by Yossi Cohen - new book out now #CIA #Iran #Russia #HUMINT #intellbooks @HarperCollinsUK pic.twitter.com/ehUty39bWz

-- intellbooks (@intellbooks) September 16, 2025

او می‌افزاید: «پوتین استدلالم را پذیرفت، پیشنهاد داد معاونان ستاد کل دو طرف هر بار که قصد حمله داریم، خط مستقیمی باز کنند، و موافقت خود را اعلام کرد.»

رئیس پیشین موساد تاکید کرده که همراهی مسکو تنها نمادین نبود، بلکه برای آزادی عمل اسرائیل در سوریه حیاتی محسوب می‌شد: «آن مجوز، برای حمله به منافع شرکای او در عراق و سوریه ضروری بود، زیرا روس‌ها سامانه‌های دفاع هوایی اس‌۳۰۰ و اس۴۰۰ را در اختیار دارند که می‌توانند هواپیماهایی را در ارتفاع سی کیلومتری ــ حدود ۹۸ هزار پا ــ هدف قرار دهند. ما نمی‌توانیم ریسک به خطر انداختن اف-۳۵های زیبایی را که آمریکایی‌ها به ما داده‌اند بپذیریم، بنابراین نباید در دفاع از منافع خود کوتاه بیاییم.»

عباس امیری‌فر، مشاور فرهنگی دولت احمدی نژاد، در مصاحبه‌ای گفت که قاضی غلامرضا منصوری، متهم پرونده اکبر طبری که اتهام دریافت رشوه ۶۰۰ هزار یورویی به او زده شد، در رومانی خودکشی نکرده است، بلکه ابتدا خفه شده و سپس او را به پایین پرتاب کرده‌اند.

macron.jpgبی بی سی - امانوئل مکرون و همسرش، بریژیت، قصد دارند شواهد تصویری و علمی را به دادگاهی در ایالات متحده ارائه دهند تا ثابت کنند خانم مکرون زن است.

وکیل آن‌ها می‌گوید رئیس جمهور فرانسه و همسرش این اسناد را در شکایتشان از کانداس اوونز، اینفلوئنسر راست‌گرا به اتهام افترا، به دادگاه ارائه داده‌اند.

خانم اوونز در شبکه‌های اجتماعی مدعی شده بود که به باورش بریژیت مکرون مرد متولد شده است.

تام کلر، وکیل خانواده مکرون به بی‌بی‌سی گفت که خانم مکرون این ادعاها را «به شدت ناراحت‌کننده» یافته است.

کانداس اوونز، مفسر سابق روزنامه محافظه‌کار دیلی وایر آمریکا است که میلیون‌ها دنبال‌کننده در شبکه‌های اجتماعی دارد و بارها دیدگاه خود مبنی بر مرد بودن بریژیت مکرون را تبلیغ کرده است.

او در مارس ۲۰۲۴ ادعا کرد که «تمام اعتبار حرفه‌ای» خود را بر سر این ادعا به خطر خواهد انداخت.

این ادعا سال‌ها پیش از این، به ویژه از طریق یک ویدیوی یوتیوب مربوط به سال ۲۰۲۱ توسط دو وبلاگ‌نویس فرانسوی، به نام‌های آماندین روی و ناتاشا ری، در فضای مجازی پخش شده بود.

آقا و خانم مکرون‌ در ابتدا در سال ۲۰۲۴ در یک پرونده افترا در فرانسه علیه این دو وبلاگ‌نویس پیروز شدند، اما این حکم در سال ۲۰۲۵ در دادگاه تجدیدنظر به دلایل آزادی بیان و نه بر اساس حقیقت، لغو شد و در حال حاضر خانواده مکرون در حال تجدیدنظرخواهی در خصوص این حکم هستند.

در ماه ژوئیه، خانواده مکرون‌ شکایتی علیه خانم اوونز در ایالات متحده ثبت کردند.

در پرونده‌های افترا در آمریکا علیه چهره‌های عمومی، شاکیان موظفند «سوء نیت واقعی» را اثبات کنند و اینکه متهم آگاهانه اطلاعات نادرست را منتشر کرده یا با بی‌توجهی در برابر حقیقت عمل کرده است.

وکلای خانم اوونز در پاسخ به شکایت خانواده مکرون‌ از دادگاه خواسته‌اند که این پرونده را نپذیرد و استدلال کرده‌اند که این پرونده نباید در ایالت دلاوِر آمریکا ثبت می‌شد، زیرا آنها می‌گویند این پرونده به فعالیت‌های خانم اوونز که در این ایالت ثبت شده‌، مربوط نمی‌شود.

za.jpgاحمد زیدآبادی

محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان، و شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در ریاض توافق کردند هرگونه حمله به یکی از دو کشور، به‌عنوان حمله به دیگری تلقی شود و دو طرف متعهد شده‌اند از همه ابزارهای دفاعی و نظامی برای مقابله با تهدیدات مشترک استفاده کنند.

به گفته زیدآبادی، امضای این پیمان بیش از هر چیز پاسخی به نگرانی سعودی‌ها از تکرار حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در صورت تشدید تنش با ایران و جهان غرب است و نه تهدید مستقیم اسرائیل یا دیگر کشورها. تجربه حمله به آرامکو در سال ۱۳۹۸ و بی‌عملی آمریکا، آسیب‌پذیری عربستان را آشکار کرد و نشان داد که ریاض برای محافظت از منابع انرژی و حفظ ثبات داخلی و منطقه‌ای، نیازمند تضمین‌های امنیتی است.

زیدآبادی می‌نویسد که این پیمان پیامد مهمی برای ایران دارد، زیرا آشکار می‌کند عربستان نسبت به تهدیدات احتمالی محافل تندرو در تهران حساس است.

در همین زمینه:

عربستان با پاکستان هسته‌ای توافق دفاعی مشترک امضا کرد؛ پیامی به اسرائیل؟

رادیو بین المللی فرانسه - به دنبال حمله اسرائیل به قطر، عربستان سعودی و پاکستان دارای سلاح هسته‌ای، یک پیمان دفاعی مشترک امضا کردند. بر اساس این توافق، هرگونه حمله به یکی از این دو کشور، حمله به هر دوی آن‌ها تلقی خواهد شد. این پیمان، نخستین تصمیم دفاعی مهم یک کشور عربی خلیج فارس از زمان حمله اسرائیل به قطر است.

به نظر می‌رسد که زمان‌بندی این پیمان، سیگنالی برای اسرائیل باشد. کشوری که مدت‌ها گمان می‌رفت تنها کشور دارای سلاح هسته‌ای در خاورمیانه است و اخیرا نیز حملات نظامی خود را به ایران، لبنان، سرزمین‌های فلسطینی، سوریه، یمن و قطر، گسترش داده است.

عربستان مدت‌هاست که روابط اقتصادی، مذهبی و امنیتی نزدیکی با پاکستان دارد. اسوشیتدپرس با تکیه بر گزارش‌ها، نوشته که در زمان توسعه برنامه تسلیحات هسته‌ای اسلام‌آباد، بودجه آن را عربستان تامین می‌کرد.

houthie.jpgایندیپندنت فارسی - رسانه‌های داخلی اسرائیل روز پنجشنبه ۲۷ شهریور گزارش دادند که پهپاد حوثی‌های یمن وارد آسمان منطقه‌ای در بندر ایلات شده و به ورودی یک هتل اصابت کرده است.

پس از این برخورد، آژیر هشدار در این شهر ساحلی به صدا درآمد، اما تاکنون گزارشی از خسارات جانی منتشر نشده است.

ارتش اسرائیل نیز تایید کرد که این پهپاد «از شرق»، اصطلاحی که برای حملات از یمن به کار می‌رود، پرتاب شده است. تیم‌های امدادی و امنیتی برای اطفای حریق و بررسی دقیق به محل برخورد اعزام شده‌اند.

:::

***

tahraim.jpgایران اینترنشنال - خبرگزاری فرانسه گزارش داد که شورای امنیت سازمان ملل متحد روز جمعه درباره بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی، که قرار است با فعال‌شدن مکانیسم ماشه رخ دهد، تصمیم‌گیری کند.

همزمان امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، در گفت‌وگو با شبکه ۱۲ اسرائیل اعلام کرد تحریم‌های «مکانیسم ماشه» علیه ایران در پایان ماه سپتامبر فعال خواهد شد.

مکرون گفت عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، «تلاش کرد پیشنهادی منطقی ارائه دهد» اما حمایت لازم را در داخل حکومت به دست نیاورد. او افزود آخرین پیشنهاد ایران به تروئیکای اروپایی برای تعویق چندماهه مکانیسم ماشه «فاقد عمل» بوده و صرفاً شامل وعده‌های سیاسی بدون اقدام عملی بوده است.

مقام‌های جمهوری اسلامی تهدید کرده‌اند در صورت فعال‌شدن مکانیسم ماشه از ان‌پی‌تی خارج شده و توافق اخیر تهران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز ملغی می‌شود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمحمودرضا گران - کارشناس کشتی در اینستاگرام نوشت: می‌گویند هر کسی بر طینت خود می‌تند؛ حکایت علیرضا دبیر است. شاکی‌ست از اعتصاب غذای من و می‌گوید: بلند شو که آبروی ایرانی‌ها را می‌بری! پول هتل‌ات را می‌دهم تمام کن!

دغدغه‌ی مالی او همیشگی‌ست و این خیلی بد است که آدمی با داشتن ثروت، فقیر باشد.

توضیح می‌دهم مشکل چیست و چرا اعتصاب غذا کرده‌ام. تصور می‌کند فدراسیون کشتی بلژیک باید کاری کند! توضیح می‌دهم که من از رسانه‌ای معتبر، معرفی شده‌ام و رد درخواست‌ام توسط اریک اولانوفسکی -مسئول رسانه‌ای UWW- غیرقانونی بوده!

کربلایی باز رفت سراغ رسول خادم! می‌گویم ۶سال پیش به‌نیت زدن خادم، پای مرا به میان کشیدی. اول ضدانقلاب‌ام نامیدی که البته درست بود اما بقیه‌ی آن‌چه نوشتی، دروغ بود. آیدی کارت‌های سال‌های مختلف را نشان‌اش دادم که تمامی با پرچم بلژیک است. می‌گویم برای آن اتهام‌ها مطمئن باشید روزی در دادگاه صالحه باید پاسخ‌گو باشید چراکه تهمت زدید به من!


می‌گویم آن‌قدر در دنیای کوچک خود غرق هستید که متوجه نیستید با حذف زیرکتف زنی، میزان موفقیت تیم را پائین آورده‌ای! تیمی که خودت هم می‌دانی نساختی‌اش اما همه‌جا نان‌اش را خوردید و قهرمان دنیا هم شدید اما فراموش نکنید با رفتن این نسل، چیزی نساخته‌اید که جانشین این‌ها شود. نتیجه‌ی نوجوانان و جوانان امسال گواه است.

کربلایی می‌گوید فنی نیستی! به‌یادش می‌آورم که در آستانه ۲۰۱۹ کار درآوردن جدول و موقعیت تیمی روزهای بعد را از من خواسته‌بود. می‌گویم که همین امروز هم در جمع لشکر سلم و تور اطراف‌اش، کسی بلد این‌کار نیست.

به او یادآور شدم احمد جوان اگر فینالیست شد به‌خاطر همان زیرکتف زنی بود وگرنه امکان رسیدن به پای حریف را نداشت!

باز می‌گوید: پول هتل‌ات را می‌دهم. تشکر می‌کنم و دست می‌برم در کیف‌ و پول‌ام را نشان‌اش می‌دهم.

برای مأموران سکیوریتی حاضر در محل، کنفرانس می‌گذارد و مرا اپوزیسیون می‌نامد و شخص همراه‌اش هم ترجمه می‌کند! می‌گویم این‌ها کاره‌‌ای نیستند. مأمورند و از نظر کاری، در جایی معمولی. اعضای هیأت رئیسه UWW که نیستند.

و وقتی از او می‌خواهم تا مقابل دوربین بگوید که کار پایه‌ای درستی انجام داده و نسل پس از تیم فعلی -که ساخته‌ی فدراسیون خادم است- بازنشسته شد، نسل بعدی هم می‌درخشد، این حرف‌ها که می‌شنوید را تحویل داد.

در جایی‌که شماری از دوستان‌ام نیامدند به دیدن‌ام، علیرضا دبیر آمد و حرف خودش را زد و به من هم بی‌احترامی کرد اما بالاخره آمد. از او ممنون‌ام.

تصاویری از دیده شدن موشک در آسمان مناطق مختلف کشور از جمله تهران، سمنان، مازندران، اصفهان و یزد در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که موشک‌های پرتاب‌شده از درون خاک ایران را نشان می‌دهد. خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی هنوز واکنشی به این تصاویر نشان نداده‌اند. در اعلامیه‌های رسمی نیروهای مسلح نیز، رزمایشی برای روز پنجشنبه ۲۷ شهریور اعلام نشده بود.

تکمیلی: روز پنجشنبه، ۲۷ شهریور، پس از انتشار گسترده تصاویر موشک‌های پرتاب شده در آسمان چند استان کشور، محمد حمیدی، معاون سیاسی و امنیتی استانداری گلستان اعلام کرد که این پرتاب‌ها «بخشی از تست سامانه‌های داخلی بود و جای نگرانی وجود ندارد.» او به خبرگزاری فارس گفت: «در صورت نیاز، اطلاعات تکمیلی متعاقبا اعلام می‌شود.» این اظهارات در حالی مطرح شد که از زمان اولین حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل و به‌ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، حساسیت و نگرانی در جامعه افزایش یافته است.

:::

ghazi.jpg- منصوری را خفه و سپس پرتش کردند؛ گفتند خودکشی کرده!

- من می‌دانم چه کسی این کار را کرده اما نمی‌توانم اینجا بگویم

عباس امیری‌فر مشاور فرهنگی دولت احمدی نژاد ادعا کرد قاضی غلامرضا منصوری یکی از متهمان پرونده اکبر طبری که در دادگاه اتهام دریافت رشوه ۶۰۰ هزار یورویی به او زده شد، در رومانی خودکشی نکرده، بلکه ابتدا خفه شده، سپس دوربین‌های هتل را قطع کردند و او را به پایین پرتاب کرده‌اند!

جزئیات این ادعای بزرگ را می‌بینید:

***

esoch.jpgاپک تایمز - صنعت خودروسازی روزگاری یکی از ستون‌های اقتصاد ایران و از افتخارات صنایع داخلی محسوب می‌شد، اما این حوزه اکنون با بحران‌هایی دست و پنجه نرم می‌کند که در وهله نخست ناشی از سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی است که منجر به کنترل‌گری دولت و عدم خصوصی‌سازی واقعی شده است.

این سیاست‌ها که به تعبیر برخی تحلیل‌گران، ناشی از الگوبرداری سیاستگذاران جمهوری اسلامی از مدل اقتصاد کمونیستی است، بیشترین سهم را در ایجاد یک بازار بسته و غیررقابتی داشته است. ماحصل کنترل‌گری دولت، افت کیفیت محصولات، فرار سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، افت تولید، فساد، رانت و انحصار و در نهایت به صدا درآمدن زنگ خطر تعطیلی واحدهای تولیدی شده است.

بیکاری‌ها و آینده مبهم صنعت خودروی ایران

در تازه‌ترین تحولات، آرش محبی‌نژاد دبیر انجمن قطعه‌سازان ایران اعلام کرد که مجموع بدهی دو خودروساز بزرگ کشور، یعنی سایپا و ایران‌خودرو، ۶۲۰ هزار میلیارد تومان است که از این میزان، ۵۰ هزار میلیارد تومان مربوط به قطعه‌سازان است.

مهدی مطلب‌زاده، عضو هیئت مدیره انجمن تخصصی صنایع همگن نیرومحرکه و قطعه‌سازان خودرو کشور روز سه‌شنبه ۱۵ ژوئیه (۲۴ تیر) گفت که پیش‌بینی می‌شود تا پایان شهریور ماه حدود ۴۰۰ هزار نفر از ۵۵۰ هزار نیروی فعال در صنعت خودرو و قطعه‌سازی بیکار شوند.

آمار نشان می‌دهد تولید خودرو در ایران در سال ۱۴۰۴ با افت چشمگیری مواجه شده است، به طوری که تولید خودروی سواری در خردادماه ۱۴۰۴ نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴۵ درصد کاهش یافته و نسبت به اردیبهشت همان سال نیز بیش از ۳۸ درصد افت داشته است.

فعالان این صنعت می‌گویند قیمت‌گذاری دستوری، تولید را مختل کرده و خودروسازان را با زیان مواجه کرده است. همچنین قطعی‌های مکرر و مخرب برق به خطوط تولید آسیب زده و بر کاهش تیراژ تأثیر داشته است.

فعالان قطعه‌سازی روز چهاردهم مرداد در همایش «تاب‌آوری صنعت قطعه‌سازی خودرو» در مورد تعطیلی گسترده شرکت‌های قطعه‌سازی، بحران نقدینگی و بی‌ثباتی در تخصیص ارز هشدار دادند.

محمدرضا نجفی‌منش، رئیس انجمن قطعه‌سازی در این رویداد گفت که بسیاری از شرکت‌های باسابقه ۳۰ تا ۴۰ ساله در حال تعطیلی‌اند.

امیرحسین جلالی، نایب‌رئیس انجمن تهران نیز با اشاره به کاهش ۳۰ درصدی تولید در پی سیاست‌های جدید ارزی گفت: «هم‌اکنون فقط برای یک تا دو ماه دیگر قطعه داریم و آینده تولید در هاله‌ای از ابهام است.»

یک روز بعد از این اظهارات، شرکت ایران خودرو در روز چهارشنبه از تعطیلی موقت این شرکت به دلیل ناترازی انرژی و تعمیرات ماشین‌آلات و تجهیزات خبر داد.

سرقت مسلحانه چادری ها در قشم

| No Comments

دادستان قشم اعلام کرد پنج سارق مسلح با پوشش چادر وارد یک طلافروشی در درگهان شدند و پس از تیراندازی، حدود ۸ کیلوگرم طلا را به سرقت بردند. به گفته او، در جریان این حادثه گلوله‌ها به هیچ کس اصابت نکرد و سارقان پس از سرقت از محل متواری شدند.

***

nufdi.jpgتوهم فروپاشی وارداتی و سناریوهای بیرونی

حمید آصفی

ایران در آستانه یکی از پیچیده‌ترین دوره‌های تاریخی خود ایستاده است. این پیچیدگی نه فقط ناشی از بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و منطقه‌ای است، بلکه بیش از هر چیز از جدال میان دو منطق متضاد سرچشمه می‌گیرد: منطق حاکمیتی که با سرکوب و انسداد، آینده را گروگان گرفته است؛ و منطق جامعه‌ای که به دنبال باززایی خویش در قالب یک « حاکمیت دموکراتیک ملی » است.

در چنین بزنگاهی، نظریه‌های گوناگونی درباره امکان تغییر یا گذار در ایران مطرح می‌شود. برخی تحلیلگران، با الهام از تجربه‌های دیگر کشورهای در حال توسعه، تغییر نظام را در چهار سناریو خلاصه می‌کنند: مداخله مستقیم نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا؛ همبستگی نیروهای مرجع اجتماعی یا مذهبی؛ کودتای نظامی؛ و ترکیبی از این سه. این تقسیم‌بندی در نگاه نخست منظم و علمی به نظر می‌رسد، اما واقعیت ایران بسیار پیچیده‌تر از آن است که در یک جدول تئوریک جای گیرد. تجربه تاریخی ایران نشان داده است که هیچ نسخه وارداتی - چه رهبر تراشی آمریکایی، چه کودتای نظامی کلاسیک و چه مهندسی‌های بیرونی - نه پایدار مانده و نه مشروعیت یافته است. ایده «نظم نوین جهانی» به رهبری آمریکا سال‌هاست که در ادبیات سیاسی منطقه حضور دارد.

آمریکا کوشیده است با تحریم، تحریک یا حتی حمله نظامی، کشورها را وادار به پیروی از قواعدش کند. عراق، افغانستان و لیبی نمونه‌های آشکار آن هستند. اما نتیجه چه شد؟ دولت‌ها سرنگون شدند، اما ثباتی پایدار جایگزین نشد. جوامع این کشورها بیش از دو دهه است که در هرج‌ومرج، تجزیه اجتماعی و وابستگی گرفتارند. اگر قرار بود تحریم و فشار اقتصادی نظام‌ها را از پا دربیاورد، جمهوری اسلامی باید در دهه ۹۰ میلادی فرو می‌پاشید. اما نشد. چرا؟ چون جامعه ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، دارای تاریخی طولانی از دولت‌سازی، ملی‌گرایی و هویت مستقل است.

ایران، شیئی منفعل در برابر فشار خارجی نیست. آنچه سرنوشت ایران را تعیین می‌کند، در درون آن است، نه در اتاق‌های فکر واشنگتن. نظریه دوم می‌گوید که تغییر، هنگامی رخ می‌دهد که گروه‌های مرجع - مذهبی، سیاسی، علمی، هنری یا ورزشی - به یک گفتمان مشترک برسند و جامعه را دو قطبی کنند. اما در ایران، تجربه‌های بزرگ اعتراضی دهه‌های اخیر نشان داده است که جامعه مدنی خود به تنهایی توان تولید روایت دارد.

جنبش سبز در ۱۳۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و خیزش ۱۴۰۱ همگی بدون حمایت جدی نهادهای مرجع سنتی به میدان آمدند. این خیزش‌ها از متن زندگی روزمره، شبکه‌های اجتماعی و پیوندهای افقی جامعه برخاستند. در واقع، برخلاف تصور برخی تحلیلگران، ایران بیش از آنکه محتاج «مرجع‌سازی» باشد، در حال تجربه نوعی خودزایی اجتماعی است. این نکته بسیار مهم است: رهبری جنبش های آینده ایران نه محصول توصیه آمریکا خواهد بود و نه زاییده اجماع نخبگانی؛ بلکه از دل همان خیابان‌ها و حافظه خونین جنبش‌های اخیر سر برخواهد آورد.

syria.jpgوزیر خارجه سوریه برای گفت‌وگو درباره لغو تحریم‌ها به واشینگتن می‌رود

ایران اینترنشنال - اکسیوس به نقل از قانون‌گذاران و مقام‌های آمریکایی گزارش داد اسعد حسن شیبانی، وزیر خارجه سوریه، به منظور گفت‌وگو با قانون‌گذاران آمریکایی در کنگره این کشور برای لغو دائمی تحریم‌های باقی‌مانده آمریکا علیه سوریه، به واشینگتن سفر خواهد کرد.

سناتور لیندسی گراهام به اکسیوس گفت که او و دیگر سناتورها قرار است پنج‌شنبه ۲۷ شهریور با شیبانی دیدار کنند تا درباره لغو دائمی برخی تحریم‌های تصویب‌شده در قانون‌گذاری، از جمله «قانون سزار» گفت‌وگو کنند.

پیش‌تر در اردیبهشت‌ماه، دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، در جریان سفر به ریاض، با احمد الشرع، رییس‌جمهوری موقت سوریه دیدار کرد و سپس از تصمیم خود برای لغو تحریم‌های سوریه خبر داد.

با این حال، کنگره آمریکا هنوز بر سر لغو دائمی «قانون سزار برای حمایت از غیرنظامیان سوریه» به توافق نرسیده است.

این قانون با هدف انزوای سیاسی و فشار اقتصادی بر حکومت بشار اسد وضع شده بود.

سفر شیبانی که نخستین سفر یک وزیر خارجه سوری به واشینگتن در بیش از ۲۵ سال گذشته به شمار می‌رود ـ پس از اظهارات الشرع در چهارشنبه صورت می‌گیرد که گفت مذاکرات سوریه با اسرائیل، متحد آمریکا، برای دستیابی به یک پیمان امنیتی می‌تواند «در روزهای آینده» به نتیجه برسد.

asefi.jpgوقتی امجد امینی، پدر داغدار مهسا ژینا امینی، می‌گوید: «مهسا اصلاً پسرخاله‌ای نداشته است»، او فقط یک دروغ را تصحیح نمی‌کند؛ او نقاب را از چهره تمام دستگاه دروغ‌سازی حاکمیت برمی‌دارد. برای پوشاندن قتل آشکار یک دختر بی‌دفاع، حاکمیت به ساختن خویشاوندی خیالی متوسل می‌شود. این نه یک اشتباه ساده، بلکه اعترافی عریان به ورشکستگی اخلاقی و حقیقت‌ستیزی یک نظام سیاسی است.

چه رسوایی از این سنگین‌تر که حاکمیت با تمام سازوبرگ تبلیغاتی‌اش، داستانی می‌سازد که نیم‌ساعت بعد با یک جمله کوتاه یک پدر، فرو می‌ریزد؟ امجد امینی با هیچ ابزاری جز داغ و حقیقت، توانست کل هیمنه دروغ را در برابر چشم همگان فروبپاشد. همین خود نشان می‌دهد: حقیقت هنوز زنده است و نفس می‌کشد.

نظامی که برای توجیه مرگ ژینا هر روز روایتی تازه می‌تند، در واقع خودش را رسوا می‌کند. اگر روایت رسمی باورپذیر بود، چرا باید هر بار قصه‌ای جدید بسازند؟ چرا امروز پسرخاله‌ای از ناکجاآباد ظاهر می‌شود و فردا سناریویی دیگر؟ این چرخش بی‌پایان دروغ، خود سندی است بر یک واقعیت ساده و خفه‌کننده: ژینا کشته شد، چون حاکمیت تاب شعار «زن، زندگی، آزادی» را نداشت.

Gileh_Mard.jpgاین رفیق مان آقای اسدالله میرزا خیال میکرد من هم پهلوی چی هستم

از من می پرسد : شما پهلوی چی هستی؟

میگویم: نه ! چطور مگر؟

میگوید: هیچی! خیال کردم شما هم مثل خیلی ها پهلوی چی شده اید ! بعد قاه قاه میخندد میگوید : این اپوزیسیون فرنگستان نشین عینهو همان قرص و دواهایی را میماند که دکتر های ینگه دنیایی به آدم میدهند ، خیلی بهم شباهت دارند!

میپرسم: چطور؟

میگوید: آدم اول خیال میکند اینها می توانند هزار و یک درد آدمی را شفا بدهند اما وقتی زیر و بالای شان را میکاود می بیند ای بابا! اینها نه تنها دردی را درمان نمیکنند بلکه هزار جور درد و مرض تازه به درد و مرض های پیشین اضافه میکنند.

آقای اسدالله میرزا آنگاه سینه ای صاف میکند میگوید حالا که دست روی دل شما گذاشته ام می توانم داستانی برایت تعریف کنم؟

میگویم : بفرما! بشرط اینکه قصه کلثوم ننه و سمک عیار و حسین کرد شبستری نباشد .

اسدالله میرزا میگوید : چند وقت پیش یک جای بدنم درد گرفته بود . نمیدانم لوزالمعده بود ، جزیره پانکرهاوس بود، کیسه صفرا بود ، آپاندیسیت بود ، روده بزرگه بود، روده کوچیکه بود ، کجا بود ؟ هر چه بود این بود که شب تا صبح نتوانسته بودم پلک روی پلک بگذارم . ناچار رفتم دکتر ؛ آقای دکتر مان که انگاری بیطاری را روی خر کولی یاد گرفته است نسخه ای نوشت گفت برو همین طبقه پایین داروهایت را از داروخانه بگیر.

رفتم چند دلاری سلفیدم دارو ها را گرفتم آمدم خانه ؛ نگاهی به داروها انداختم گفتم آدم عاقل دیوار شکسته را هم برای روز مبادا نگهمیدارد!

وقتی به بروشورش نگاه کردم دیدم خدای من ! هشدار داده است که خوردن این دارو ممکن است باعث سکته قلبی ، مرگ مفاجات ، سر گیجه، استفراغ ، شقاقلوس ، مرگ مغزی ، افت فشار خون ، سلاطون، تندی ضربان قلب، پاره شدن مویرگ ها ، کوری و کری و لالی ، ذات الریه و چند تا بیماری دیگر بشود سرانجام شما را بفرستد عرش اعلی خدمت حضرت باریتعالی !

گفتم : ای بابا ! رفتیم خونه خالو بلکه دل مون وا بو ، دیدیم خونه خالو بد تر ز خونه ما بو !

ما آمده بودیم قرص و کپسولی برای دردهای مان بگیریم نیامده بودیم همینطور قضا قورتکی خودمان را بیندازیم تو کام اژدهای مرگ!

این بود که قرص ها را ریختم دور رفتم یک لیوان عرق شاتره شیرازی نوشیدم همه درد و بلاها از جانم رخت بربست !

به آقای اسدالله میرزا میگویم یعنی شما میفرمایید ما هم برویم عرق شاتره بنوشیم؟

میگوید عرق شاتره که نه ! اما اگر میخواهی از دست این دکانداران اپوزیسیون هفت رنگ هفت خط خارجه نشین زخم معده و زخم اثنی عشر نگیری و به التهابات عصبی دچار نشوی از نزدیک شدن به برخی از آنها پرهیز کن ! و از یاد مبر که :

هرکسی با ناکسان همرنگ شد
از کسی افتاد و عقلش دنگ شد

aa.jpgدختر ایران؛ آغاز یک روایت ملی

ارشان آذری

وقتی خبر جان‌باختن مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱ منتشر شد، در همان نخستین ساعت‌ها هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که این نام ساده به نماد یک ملت تبدیل خواهد شد. مهسا، دختری بیست‌ودو ساله، نه سیاستمدار بود و نه کنشگر شناخته‌شده؛ او فقط یک دختر ایرانی بود که می‌خواست مانند میلیون‌ها جوان دیگر زندگی کند. اما مرگ او در بازداشت گشت ارشاد، همه‌چیز را دگرگون کرد. همان لحظه، مهسا از یک فرد به یک «نماد» بدل شد: دختر ایران.

این نام مرزها را شکست. دیگر مهم نبود کردی، ترکی، بلوچی یا فارسی باشی؛ همه او را از خود می‌دانستند. همه حس می‌کردند مهسا می‌توانست خواهر، دختر یا حتی خودشان باشد. همین همدلی، نخستین جرقه‌ی جنبش زن، زندگی، آزادی بود.

شعاری که تاریخ را دگرگون کرد

«زن، زندگی، آزادی» تنها یک شعار خیابانی نبود؛ عصاره‌ی سال‌ها مبارزه و خشم فروخورده بود. زن: نماد کرامت انسانی و نفی تحقیر. زندگی: حق ساده اما سرکوب‌شده‌ی مردم ایران برای زیستن بی‌هراس. آزادی: آرمان دیرین ملتی که بیش از چهار دهه در زنجیر استبداد گرفتار است.

این سه واژه کنار هم، مانند چکشی بر دیوارهای پوسیده‌ی جمهوری اسلامی فرود آمد. برای نخستین بار پس از انقلاب ۵۷، مردم نه برای اصلاح، نه برای تغییر جزئی، بلکه برای برچیدن کل نظام به میدان آمدند. شعارها به‌روشنی می‌گفت: این حکومت باید برودو

openletter.jpgده‌ها خانواده‌ از دادخواهان جانباختگان اعتراضات سال‌های گذشته و شماری از آسیب‌دیدگان سرکوب‌ اعتراضات توسط جمهوری اسلامی، با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبران جهان خواستار اقدام فوری علیه جمهوری اسلامی و همراهی با مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران شدند

کیهان لندن - خانواده‌های دادخواه بیش از ۱۰۰ تن از جانباختگان آزادی میهن و شماری از آسیب‌دیدگان سرکوب اعتراضات توسط جمهوری اسلامی در سومین سالگرد اعتراضات ۱۴۰۱ در نامه‌ای سرگشاده خطاب به رهبران جهان خواستار اقدام فوری علیه جمهوری اسلامی و حمایت از ملت ایران در مبارزات آزادیخواهانه شدند.

در این نامه که روز سه‌شنبه ۲۵ شهریورماه منتشر شده، آمده که «پاسخ جمهوری اسلامی به اعتراض ما، آسیب‌های جدی جسمی مانند کور کردن یا کشتن عزیزان‌مان با گلوله‌های جنگی، شکنجه، و اعدام آنان در زندان‌ها با طناب دار بود.»

نویسندگان با تأکید بر اینکه «جمهوری اسلامی از بدو به قدرت رسیدن، منابع مالی و پتانسیل‌های کشور را بجای ایجاد رفاه و آسایش برای مردم، برای راه‌اندازی زیرساخت‌های سرکوب و کشتار به کار گرفته» خواستار آن شدند که دولت‌های دیگر کشورها با اقداماتی چون قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروه‌های تروریستی از امنیت و صلح جهانی حمایت کنند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با جمهوری اسلامی، اعمال تحریم‌های همه‌جانبه علیه شبکه‌های مالی، نظامی و سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و حمایت حداکثری و عملی از مردم ایران برای گذار به حکومتی دموکراتیک سه خواسته دیگر امضاکنندگان این نامه از رهبران جهان است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

arnz.jpgشیعه در انتظار یک مارتین لوتر، نه امام زمان

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

سید علی خامنه‌ای قبل از جنگ ۱۲ روزه با شِکوه‌های بسیاری از سوی سران حوزه به اصطلاح علمیه که اغلب برکشیده خود او هستند، روبرو شده بود که «سیدنا! طلبه‌ها دیگر مثل سابق نیستند و اطاعت امر نمی‌کنند. حرف‌های عجیب‌وغریب در مباحثاتشان به گوش می‌رسد. روزهای تعطیل شلوارجین و کاپشن به تن می‌کنند. بعضا تنیس و شطرنج بازی می‌کنند و به جای زیارت جمکران ره به 'جابن' می‌کشند. اینجور که پیش می‌رویم، فردا در حوزه مرجعی پیدا نخواهد شد و از حالا باید فاتحه حوزه‌ها را خواند.»

خامنه‌ای در ابتدا کوشید غائله را بخواباند، اما با حمله اسرائیل و کشته شدن ۳۰۰ تن از سران سپاه و امنیت‌خانه مبارکه و زرادخانه اتمی و به راه افتادن موج تازه انتقادهای طلبه‌های جوان حوزه، عملا بحث اصلاح حوزه جایش را به سخن در باب سرنوشت نهایی نظام داد.

سپس این مقوله مطرح شد که آیا اصولا جامعه به جایگاه و مرکزی به‌عنوان مرجعیت دینی نیاز خواهد داشت؟ بحث داغی که بین طلاب مدرسه شهیدین درگرفته است. چه کسانی بر ناصیه‌شان از هم اکنون نشان مرجعیت ظاهر شده و مارتین لوتر شیعه آیا هم اکنون سر برداشته یا هنوز از لاک بیرون نیامده است؟

این‌ها سوالاتی‌اند که شاید در نظر بعضی از شما، بین اولویت‌های جامعه ما به‌ویژه در پی برافتادن جمهوری ولایت فقیه (به هر شکل و طریق) جا و مکانی ندارند، اگر جامعه را خوب بشناسیم و نگاهمان فراتر از نوک بینی ایدئولوژی یا باورهای سیاسی‌مان را ببیند، آنگاه درمی‌یابیم که یافتن پاسخ سوالات مذکور ضروری است و در واقع بدون بررسی احتمالاتی که در فردای حوزه‌ها امکان تحقق خواهد داشت، اصولا مسئله عبور از ولایت فقیه و نظام مذهبی غیرممکن است.

جایگاه دین در جامعه

در جامعه امروز ایران، بر پایه نگرش مردم به دین می‌توان جایگاه دین و در کنار آن روحانیت را در جامعه مشخص کرد. در ایران چند نگاه آشنا به مقوله دین و روحانیت وجود دارد که ریشه حداقل یکی از آن‌ها در گذشته پیش از انقلاب و روزگاری دورودیر است.

الف‌ــ نگاه سنتی به دین و روحانیت

بخشی از دینداران در جامعه ما نه با آمدن جمهوری اسلامی و ظهور خمینی مسلمان شده‌اند که مثلا با سقوط رژیم، دینشان از دست برود و روی از روحانیت برگردانند و نه عملکرد رژیم را به حساب دین می‌گذارند که به علت جنایت و فساد و نفاق و فریبکاری اهل ولایت فقیه، تزلزلی در ایمانشان پیدا شود.

در میان این جمع که تعدادشان هم کم نیست و طیف‌هایی از مومنان در جامعه را شامل می‌شود، مرجعیت غیردولتی هنوز هم اعتبار دارد و شخصیتی مثل سیستانی در عراق و وحید خراسانی و علوی بروجردی در ایران نزد این مومنان از مقام و منزلت برخوردارند. ثروتمندان این گروه سر موقع خمس و وجوهات شرعیه خود را می‌پردازند. حال آنکه مثلا برای گریختن از پرداخت مالیات دولتی که آن را ناحق و جائرانه می‌دانند، ممکن است به هر حیله و وسیله‌ای متوسل شوند. بخشی از سنتی‌های بازار، کسبه صاحب‌ریشه، قشری از کارمندان، بخشی از نظامیان به‌ویژه در ارتش و نیروهای انتظامی به این گروه تعلق دارند.

ب‌ــ نگاه سیاسی به دین و روحانیت

این نگاه را در دو قشر و گروه می‌توان دید؛ نخست ذوب‌شدگان در ولایت که شعارها و تظاهرات دین‌مدارانه رژیم را باور دارند و سیدعلی آقا را نایب امام زمان می‌دانند و دیدار جمکران و انداختن نامه‌ در آن دو چاه کذایی سقف اعلای آرزوها و مطالبات آن‌ها است. البته بعد از فرو شکستن پرچم ولایت در دست سرداران اسلام ولایی، این گروه حقانیت رژیم را زیر سوال برده‌اند و دیگر عملکرد رژیم را منطبق با مبانی اسلام ناب انقلابی محمدی نمی‌دانند.

قرائت فاشیستی رژیم از دین برای این دسته از مومنان حکم وحی مُنزل را دارد و هرچه آقا و اصحاب می‌گویند، عین دین و حقیقت است. رژیم اغلب دست‌نشاندگانش را از میان این جماعت برمی‌گزیند. وقتی کسی باور داشته باشد با دعای سیدعلی آقای پایین‌خیابانی به بهشت می‌رود و نوری همدانی عصاکش او در روز حشر خواهد بود، دیگر نمی‌توان از او انتظار داشت در صف آزادگان جای گیرد و برای مقوله مردمسالاری سینه چاک دهد. به جز معدودی از روحانیون، افراد سپاه و بسیج و اطلاعات و نوجوانان مغزشویی‌شده، گروه قلیلی از کارمندان و پایوران رژیم به این مجموعه تعلق دارند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

گروه دوم کسانی‌اند که پوچی و نادرستی اسلام حکومتی را به‌خوبی می‌دانند ولی در کل اصل دین تردید ندارند. با این همه، زیر پرچم تقیه و سازش، می‌کوشند مثل گروه اول خود را وفادار به نظام دینی نشان دهند. بخش عمده‌ای از بازاریان، نیروهای مسلح، طلبه‌ها و مدرسان و گروهی از جوانان به‌ظاهر متدین در دانشگاه‌ها از این دسته‌اند.

حضور این نوع تفکر و نگرش به دین و سیاست را به‌مرور در جمع نیروهای به‌ظاهر حامی نظام از جمله سپاه، بسیج و روحانیت وابسته مشاهده می‌کنیم. طرف به‌ظاهر سردار سپاه یا عضو جامعه مدرسان حوزه و به‌ظاهر تا گردن ذوب‌شده در ولایت سید علی آقا و آماده جانبازی در راه حفظ آرمان‌های انقلاب و آرزویش شمشیر زدن در رکاب امام زمان است، اما اگر پایش بیفتد و خریدار خوب پول دهد، حاضر است آش جمهوری اسلامی را با جایش تقدیم «دشمن» کند.

با شماری از این جمع طی این سالیان برخورد داشته‌ام.

malekian.jpg🔹ممکن است یک تکه از وجود آدمها بر تکه دیگر وجودشان غلبه کند. بنابراین، چون این را می‌بینند و بقیه را نمی‌بینند از ناسازگاری بی‌خبرند. آدمی که در حالت عادی لفظ قلم حرف می‌زند، بر جسد مادرش، دیگر اصلا لفظ قلم حرف‌زدن از یادش می‌رود، چون در آنجا جلوه احساسات و عواطف و هیجانات بزرگ می‌شود. در آنجا دیگر نمی‌گوید که فعل و فاعل را عقب و جلو انداختم، اصلا و ابدا کاری به این ندارد.

🔹بعضی از آدمها یک بخش از وجودشان در نظرشان بزرگ می‌شود و به سایر بخشها توجه نمی‌کنند و به همین علت ناسازگاری بقیه بخشها را با این بخش نمی‌بینند. من معتقدم که خیلی از عرفا اینطور بوده‌اند، یک بخش از وجودشان در نظرشان بزرگ می‌شد و به سایر جوانب وجود‌ی‌شان توجه نمی‌کردند. درباره سهروردی می‌گویند که شپش و ساس از تمام بدنش بالا و پایین می‌رفت و زودتر از پنج سال یکبار حمام نمی‌رفت. شیخ احمد جام مشهور به ژنده‌پیل، بوی تعفن‌دادن را علامت مردان خدا می‌دانست و می‌گفت مردان خدا اصلا نباید به این توجه کنند. احمد ژنده‌پیل بدن خود را خانه خود نمی‌دانست. طبق عقایدش به خانه‌اش خیلی بها می‌داد، ولی می‌گفت که این بدن خانه من نیست. می‌گفت بدن چیست، بار آن را به زور به دوش می‌کشم، حالا به حمامش ببرم؟

karimpour.jpgطی این مقاله بر آنم که به جز اسرائیل که طی نبرد هواپایه ۱۲ روزه از جمله خواهان‌ ایجاد شرایطی برای تغییر جمهوری اسلامی بود، همه کشورهای فعال دیگر میدان، بخش بزرگی از تلاش خود را بر توقف جنگ و حفظ جمهوری اسلامی صرف کردند.

۱- دولت امریکا با این که خود شریک اصلی اسرائیل در این نبرد بود و به بمباران سنگین تاسیسات هسته ای ایران پرداخت، در پایان روز دوازدهم وارد میدان میانجیگری شد و اسرائیل را وادار به قبول آتش بس کرد. کاخ سفید رسما اعلام کرد که هدف حملات تغییر رژیم نیست؛ بلکه متوقف سازی برنامه هسته ای ایران است.

۲- امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه گفت: تلاش برای تغییر رژیم ایران از طریق قیام خارجی یا بمباران، اشتباه استراتژیک است.

۳- قدرت های اروپایی عموما خواهان خویشتن داری، آتش بس، کاهش تنش و بازگشت به گفتگوهای دیپلماتیک شدند.

ویدیوی منتشر شده از پخش زنده یکی از برنامه‌های شبکه ۳ صدا و سیمای جمهوری اسلامی پس از طلای رحمان عموزاد در مسابقات کشتی قهرمانی جهان، نشان می‌دهد مجری هنگام پخش تصاویر خانواده عموزاد در ارتباط زنده با خلیل‌شهر، با اشاره دست و خنده، آنها را مورد تمسخر قرار می‌دهد.

این ویدئو با اعتراضات گسترده کاربران فضای مجازی مواجه شده است.

شعبه نمایندگی برند بازلی در اصفهان که با حضور بهرام‌رادان بازیگر سینما افتتاح شده بود، تنها ساعتی پس از مراسم افتتاحیه، پلمب شد.

:::

killed.jpgهشدار: خواندن این گزارش ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد.

شادگان، از شهرهای استان خوزستان، طی یک ماه گذشته دست‌کم ۵ بار شاهد قتل‌های دلخراش دختران و زنان جوان بوده است. ایران‌وایر مطلع شده است که دست‌کم در دو مورد از این جنایات که جامعه محلی را در بهت فرو برده و زخم عمیقی بر دل مردم گذاشته رد پایی از رسوم «نهوه» و «فصلیه» دیده می‌شود.

مریم دهکردی - ایران وایر

از پنجمین و آخرین قتل آغاز می‌کنیم. قتلی که یکشنبه ۲۳شهریور۱۴۰۴ رخ داد.

«شیما سلیمانیان»، دختر ۱۵ ساله‌ای که به سیاق بسیاری از دختران شادگان پیش از ۱۸ سالگی قصد ازدواج داشت، در برابر مرکز بهداشت شادگان به دست برادران و پسر عموهایش کشته شد.

منابع آگاه می‌گویند شیما همراه با فردی که بارها به خواستگاری او رفته بود اما نسبت فامیلی باهم نداشتند برای مشاوره ازدواج به مرکز بهداشت شهرستان شادگان مراجعه کرده بود اما در اقدامی هولناک ناگهان شش مرد مسلح با قمه و چماق به او و مرد همراهش حمله کردند.

شاهدان عینی به ایران‌وایر گفته‌اند مهاجمان شیما را از خودرو پایین کشیدند و با ضربات پیاپی قمه جانش را گرفتند و در نهایت پسرعمویش سر او را از تن جدا کرد.

به گفته منبع آگاهی که با ایران‌وایر گفتگو کرده است شیما پیش از این اتفاق برای اینکه مخالفت‌های خانواده پایان پیدا کند همراه با مرد جوانی که خواستگارش بوده از خانه فرار می‌کند. خانواده شیما می‌گویند اگر آن‌ها بازگردند اجازه ازدواج شیما با مرد جوان را خواهند داد به شرط آنکه خواهر مرد جوان نیز به عقد یکی از بستگان شیما دربیاید.

پس از پرداخت مهریه و انجام مقدمات، خانوادهٔ محمد، او و شیما را قانع می‌کنند که بازگردند و امکان ازدواج آن‌ها باهم فراهم‌شده است.

در روزی که قرار بود برای آزمایش‌های پزشکی پیش از ازدواج به مرکز بهداشت بروند اما فاجعه رقم می‌خورد. ایران‌وایر تصویری خشونت‌بار و دردناک از این روایت روئیت کرده است.

یک منبع آگاه به ایران‌وایر می‌گوید: «شیما روزگارش را در خانواده‌ای به شدت سنتی می‌گذراند. پدرش به خشونت‌ورزی شهره شهر بود اما سخت پایبند به رسومی که به باور بسیاری از دختران عرب زمانه‌شان گذشته است اما توان رویارویی و مقابله با آن را ندارند و اگر هم بخواهند با آن مقابله کنند به سرنوشت شیما دچار خواهند شد.»

در گزارش‌های اولیه آمده بود که خواستگار شیما نیز مجروح شده اما حالا گفته‌شده فردی که از ناحیه دست دچار جراحت شده راننده پرایدی است که این زن و مرد جوان را به مرکز بهداشت رسانده و قصد داشته شیما را نجات دهد.

استوری شدید‌اللحن ژیلا صادقی مجری صدا و سیما خطاب به حمید فرخ‌نژاد⁩

Untitled-155445.jpg

بازخوانی یک مصاحبه از علی فتح الله زاده؛ مدرک تحصیلی پولی؟ همه پول می دهند!

همه مدرک تحصیلی می‌گیرند میروند دنبال سابقه کار، آقای علی فتح الله زاده اول سابقه کار داشته اند بعد به خاطر آن مدرک گرفته اند.

drShovalieh.jpgمدارک تحصیلی‌ام که همه‌اش خارجی هستند. من که در ایران درس نخوانده‌ام. فوق‌ لیسانس و دکترایم را خارج از ایران گرفته‌ام. لیسانس مدیریت بازرگانی دارم که قبل از آمدن به استقلال و زمانی که در کار تئاتر و هنر بودم گرفتم. بعد هم که ادامه تحصیل دادم و دکتری گرفتم. من یک دکتری راه دور از انگلستان دارم که این آقای عشوندی رفت بدفورد را زد بس‌فورد و استعلام گرفت. بعدش هم گفت حاجی آنجا درس نخوانده، در حالی که من کلی مدرک داشتم که نشان می‌دهد این دوره را گذرانده‌ام

یک دکترای صنایع پایین دست نفت هم دارید؟

نه، آن افتخاری است.

کلا هر جایی مدرک افتخاری می‌دادند یکی‌اش را شما گرفته‌اید؟

من و آقای محمدرضا رحیمی این مدرک افتخاری را گرفتیم.

الان یعنی شما برای دکترای روزنامه‌نگاری واحدهایش را گذرانده‌اید؟

ببین یونسکو برای دانشگاه بس‌فورد یک شرایطی گذاشته که مثلا اگر تو سابقه رسانه‌ای داشته باشی، می‌توانی یک‌سری از واحدهایت را پاس کنی. من مجله «روزهای زندگی» را داشتم، به خاطر آن 10 واحدم را قبول کردند. همین‌طوری هی آنها سند می‌خواستند و من معادل‌سازی کردم. یک‌سری پژوهش و مقاله علمی هم بود که باید می‌نوشتم که آنها را نوشتم. یا مثلا 10 سال دبیر جشنواره‌های فجر بودم که واحدهایم را پاس کردند.

حالا این مدرک به چه دردتان می‌خورد؟ شما دانشتان بالا رفت؟

حتما بالا رفت. من کار پژوهشی انجام دادم.

مثلا چه تحقیقاتی داشتید؟

من در نشریات خارجی مقاله علمی چاپ کردم.

این مقاله‌ها را خودتان که ننوشته‌اید.

پس کی نوشته؟ عمه‌ام نوشته؟ من نوشتم دیگر!

fa.jpgایسنا - نشریه آمریکایی در مقاله‌ای با عنوان «دروغ‌هایی که آمریکا درباره خاورمیانه به خود می‌گوید» تصویری انتقادی از سیاست ایالات متحده در این منطقه ارائه کرده و یادآور شده که در طول جنگ غزه، مقامات آمریکایی بارها ادعاهایی مطرح کرده‌اند که بر خلاف آن عمل کرده‌آند؛ از جمله اینکه آتش‌بس نزدیک است، ایالات متحده در پی تحقق آن است، به اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها به یک اندازه اهمیت می‌دهد، و در مسیری بازگشت‌ناپذیر برای تشکیل کشور فلسطین گام بر می‌دارد.

«رابرت مالی» نماینده ویژه سابق آمریکا در امور ایران و «حسین آقا» ستون‌نویس فارن افرز، این مطلب را به رشته تحریر درآورده‌اند.

این دو نفر در این مقاله تأکید کرده‌اند که مذاکرات آتش‌بس بارها شکست خورده و ایالات متحده از انجام تنها اقدام مؤثر، یعنی مشروط کردن یا توقف کمک‌های نظامی به رژیم صهیونیستی، خودداری کرده است. حال‌آنکه این اقدام می‌توانست نشان دهد واشنگتن واقعاً نگران جان غیرنظامیان است.

عادت به فریب

فارن افرز خاطرنشان کرده که این عادت به فریبکاری سابقه‌ای طولانی دارد. ایالات متحده همواره خود را میانجی نشان داده است، حال‌آنکه همیشه طرفدار یکی از طرفین بوده است. همچنین فرایند صلحی که از سوی واشنگتن طراحی‌شده، بیش از آنکه وضع موجود را تغییر دهد، آن را تثبیت کرده است. این نشریه نوشته که آمریکا به نام دموکراسی و حقوق بشر وارد عمل شده، اما نتیجه اقداماتش بحران‌های پی‌درپی بوده است.

به اذعان نشریه آمریکایی، همین تناقض‌ها باعث شده تا نفوذ آمریکا کاهش یابد. بازیگران محلی دیگر به شعارهای تکراری درباره «راه‌حل دو دولتی» یا «میانجی‌گری آمریکا» اعتنایی ندارند و به رفتارهای مستقیم‌تر و خشن‌تر روی آورده‌اند.

بررسی زمینه‌های شکست

این مقاله مراحل شکست سیاست‌های آمریکا را چنین توصیف کرده است: ابتدا رویکرد غلط و خطای محاسباتی؛ سپس تکرار همان خطاها بدون درس گرفتن؛ و در نهایت دروغ. نویسنده یادآور شده که مقامات آمریکایی بارها موقعیت‌ها را اشتباه تحلیل کردند: چه در کمپ‌دیوید ۲۰۰۰ با «یاسر عرفات»، چه در انتخابات فلسطین ۲۰۰۶ که حماس پیروز شد، و چه در خیزش سوریه ۲۰۱۱ یا در ارزیابی درباره ایران و طالبان.

به نوشته فارن افرز، این خطاها ناشی از تحریف عمدی نبود، بلکه نتیجه سوءبرداشت و استفاده از اطلاعات ناقص بود. مشکل اصلی، فقدان پاسخگویی و یادگیری نهادی است؛ به همین دلیل شکست‌های آمریکا نیز تکرار شده‌اند.

رسانه آمریکای در این مقاله تصریح می‌کند که مقامات آمریکا ابتدا خود را متقاعد می‌کنند که توافق نزدیک است، اما با گذشت زمان این توهم به دروغ بدل می‌شود. برای نمونه، تکرار بی‌پایان تعهد به «راه‌حل دو دولتی» در حالی که شرایط تحقق آن از بین رفته بود، نمونه‌ای از این گذار است. این مقاله تأکید کرده که این دروغ‌ها دیگر حتی شنوندگان را فریب هم نمی‌دهد، چراکه خود گویندگان هم می‌دانند در حال طرح ادعاهایی بی‌اساس هستند.

محدودیت قدرت و بهار عربی

فارن افرز همچنین نوشته که تکیه بر خوش‌بینی توخالی، بازتابی از کاهش قدرت واقعی آمریکا در غرب آسیاست. با وجود برتری نظامی و اقتصادی، واشنگتن بارها از سوی متحدان و مخالفان نادیده گرفته شده و فاصله میان توانایی‌ها و دستاوردهایش بسیار عمیق است.

در افغانستان و عراق، جنگ‌های آمریکایی به کشته شدن صدها هزار نفر انجامیده، اما نتیجه‌ای پایدار نداشته‌اند: طالبان در افغانستان به قدرت بازگشته و در عراق نیز دولتی نزدیک به ایران به قدرت رسیده است. این مقاله نتیجه گرفته که آمریکا نشان داد نه توان جنگیدن و پیروز شدن دارد و نه توان مدیریت صلح.

این مقاله در ادامه یادآور شده که خیزش‌های عربی نیز خطاهای واشنگتن را آشکار کردند. «باراک اوباما» رئیس‌جمهور اسبق آمریکا از «ایستادن در سمت درست تاریخ» سخن گفته بود، اما تاریخ راه خود را رفت. در مصر، دولت سرنگون شد، در لیبی مداخله آمریکا باعث هرج‌ومرج و جنگ داخلی شد، در سوریه نیز حمایت آمریکا از مخالفان فقط جنگ را طولانی‌تر کرد و به مداخله دیگر طرفین منجر شد.

همچنین به اذعان این نویسندگان، جنبش‌های مقاومت منطقه که آمریکا قصد تضعیفشان را داشت - مانند حزب‌الله یا حماس - بارها از بحران‌ها جان سالم به در بردند و حتی قدرت بیشتری گرفتند.

فشار بی‌نتیجه تحریم‌ها و خوش‌بینی دروغین

مالی و آقا تاکید کرده‌اند که سیاست فشار بر ایران نیز بارها شکست خورده است، زیرا هر تحریم تازه، به جای تغییر رفتار، مقاومت بیشتری را به دنبال داشته است؛ چرخه‌ای که فی‌نفسه نشان‌دهنده ناکارآمدی رویکرد ایالات متحده است.

نمونه دیگری از این تناقض، سیاست اوباما در سوریه بود. او درباره «بشار اسد» رئیس‌جمهور وقت سوریه اعلام کرده بود که «این دیکتاتور سقوط خواهد کرد»، اما بعدها اعتراف کرد که چنین تصوری خیال‌پردازانه بوده است. دولت بایدن نیز از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای با ایران انتقاد کرد، اما خود بر تحریم‌ها افزود.

فارن افرز در انتها به این نتیجه رسیده است که دیپلماسی آمریکا در غرب آسیا به فرهنگی از خوش‌بینی دروغین و تکرار وعده‌های بی‌پایه و اساس بدل شده است. این عادت، محصول کاهش قدرت واقعی واشنگتن است. شعارهای مکرر درباره صلح، دموکراسی و حقوق بشر، در عمل پوششی برای سیاست‌هایی بوده که جز ویرانی و بی‌ثباتی چیزی به بار نیاورده‌اند.

dokhool.jpgایران اینترنشنال - رسانه‌ها در ایران گزارش دادند دادگاه در پرونده‌ رابطه جنسی رضا ثقتی، مدیرکل پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، اقدام او را در حد «لواط تفخیذی»، به معنای «عدم دخول کامل»، دانسته و حکم ۱۰۰ ضربه شلاق برای هر دو فرد حاضر در فیلم و تبعید دو ساله و یک‌ ساله آن‌ها را صادر کرده است.

وب‌سایت انصاف‌نیوز چهارشنبه ۲۶ شهریور به نقل از یک خبرنگار گیلانی که تصویر حکم قضایی را منتشر کرده، نوشت در این پرونده فرزند یکی از مسئولان سابق استان گیلان «نقشی اساسی» داشته است.

تفخیذ در اصطلاحات حقوقی قوانین مجازات اسلامی عملی جنسی بین دو مرد تعریف شده که در آن «آلت تناسلی مرد بین ران‌ها یا نشیمنگاه انسان مذکر دیگری قرار داده می‌شود» و دخول کامل صورت نمی‌گیرد.

در تبصره ماده مربوط اشاره شده که دخول کمتر از ختنه‌گاه، در حکم تفخیذ است.

رابطه‌ جنسی میان دو مرد بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ممکن است حکم اعدام در پی داشته باشد.

انصاف‌نیوز نوشت این پرونده متهمان دیگری هم دارد که تا به حال از آنان صحبتی نشده است.

تیر ماه سال ۱۴۰۲، پس از انتشار تصاویر مربوط به رابطه جنسی ثقتی با یک مرد دیگر، او از کار برکنار شد.

خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ۱۹ آذر ۱۴۰۲ در خبری کوتاه بدون ذکر نام ثقتی، به فیلمی که از او از سوی یک رسانه محلی منتشر شده بود، اشاره کرد.

موسسه بین‌المللی تکنولوژی و علوم امنیتی خبر داده جمهوری اسلامی مشغول تخریب و پاکسازی سایت لویزان دو در منطقه نوبیناد تهران است که مخفیگاه زیرزمینی خامنه‌ای در جنگ دوازده روزه بود. مجتبا پورمحسن، خبرنگار ایران اینترنشنال، به پشت پرده این تصمیم پرداخته

***

jinah.jpgشرم نمی‌کنید دروغی می‌سازید که کمتر از نیم‌ساعت آشکار می‌شود

ایران اینترنشنال - پدر مهساژینا امینی در واکنش به مطلب روزنامه‌ کیهان، زیر نظر نماینده خامنه‌ای، درباره شیوه قتل دخترش آن را «دروغی آشکار» و «بی‌شرمانه» خواند. او گفت: «شماها شرم نمی‌کنید با این‌همه امکانات عظیم تبلیغاتی، دروغی می‌سازید که کمتر از نیم‌ساعت بعد، دروغ بودن آن بر همه آشکار می‌شود؟»

روزنامه‌ کیهان، به نقل از محمدرضا نقدی، معاون سپاه پاسداران، نوشته بود که پسرخاله‌ مهسا امینی به او دارو داده بود. امجد امینی در اینستاگرام نوشت: «مهسا اصلاً پسرخاله‌ای نداشته است. همچنین، پزشکی قانونی هرگز چنین موضوعی را مطرح نکرده است.»

واکنش یک وکیل به ادعای کیهان درباره مرگ مهسا امینی

به گزارش ایلنا، علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در واکنش به خبر کیهان درباره فوت مهسا امینی در صفحه شخصی خود در شبکه ایکس نوشت: ای کاش دادستان محترم تهران روشن کنند چرا آنچه که نماینده سابق تهران درخصوص کاترین اشکدم می گوید احتیاج به اثبات دارد و گوینده تحت تعقیب قضایی قرار میگیرد ولی ادعای روزنامه کیهان درخصوص قتل مرحوم مهسا امینی توسط پسرخاله!! احتیاج به ادله ندارد؟

مصونیت آهنین آفت عدالت است.

its.jpgبنی جانسون: اف بی آی در حال بررسی نقش احتمالی گروه «افراد مسلح کوییرهای سالت‌لیک‌سیتی» در حمله به چارلی کرک است

ادعای بنی جانسون فعال محافظه‌کار در شبکه اکس*: «افراد مسلح کوییرهای سالت‌لیک‌سیتی» یک گروه شبه‌نظامی مارکسیستی است که پس از ترور سیاسی چپ‌گرایانه‌ی چارلی کرک توسط مقامات فدرال تحت تحقیق قرار گرفته است.

این گروه رادیکال بلافاصله پس از قتل چارلی حساب‌های خود در شبکه‌های اجتماعی را حذف کرد. با این حال، تمامی داده‌ها توسط بازپرسان ضبط شده و این موضوع بسیار نگران‌کننده است.



یک منبع فدرال در حوزه‌ی اجرای قانون مستقیماً به من گفت که این گروه «شایسته‌ی طبقه‌بندی به‌عنوان یک سازمان تروریستی داخلی است».

فیلمی از ارمیا فنائیان که به تبلیغ انقلاب کوبا می‌پردازد:



لوگوی «افراد مسلح کوییرها» همان کالیبر گلوله‌ای را نشان می‌دهد که به چارلی اصابت کرده بود و بر روی آن شعارهای چپ‌گرایانه حک شده است، درست مانند گلوله‌ای که جان چارلی را گرفت.

در یک ویدئوی حالا حذف‌شده، رهبران «افراد مسلح کوییرهای سالت‌لیک‌سیتی» به سفر خود در ماه مه ۲۰۲۵ به کوبای کمونیست افتخار می‌کردند؛ جایی که با مارکسیست‌های شبه‌نظامی آموزش دیدند تا پس از بازگشت، «انقلاب در آمریکا» به راه بیندازند. رهبران مارکسیست که با آنان دیدار داشتند با افتخار می‌گفتند که از سوی ایالات متحده «تروریست» نامیده شده‌اند. رهبران «افراد مسلح کوییرها» در همان ویدئو آمریکا را «شکم هیولا» خطاب کردند. این گروه آشکارا با دولت کوبا در رویدادها و نشست‌های گوناگون همکاری داشته است.

رهبر این گروه «ارمیا فنائیان» معرفی شده است؛ او یک مهاجر ایرانی و کمونیست خودمعرّف است که پیش‌تر از سوی وزارت خارجه‌ی آمریکا و سازمان ملل متحد مورد تقدیر قرار گرفته و با نهاد غیردولتی «دیپلماسی جهانی یوتا» پیوند داشته است. اکنون این نهاد همه‌ی اشاره‌ها به او را از صفحات خود پاک کرده است.

مقام‌های مسئول در حال بررسی ارتباط «افراد مسلح کوییرهای سالت‌لیک‌سیتی» با ترور چارلی کرک هستند. این ماجرا همچنان در حال پیگیری و توسعه است.

*ترجمه کانال گاراژ ــ مهدی تدینی

enfejar.jpgکیهان لندن - شامگاه سه‌شنبه شب ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۴ صدای یک انفجار مهیب مردم را در مناطقی از شهرری (در جنوب تهران) وحشت‌زده کرد. آنها نیمه‌شب هراسان به خیابان ریختند و می‌خواستند بدانند صدای انفجار از کجا و به چه علت بوده است.

خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأیید وقوع انفجار مدعی شد که در جنوب شرق شهرری منطقه فیروزآباد نارنجک (دستی) منفجر شده است. در این گزارش تأکید شد که این صدا موجب نگرانی شهروندان و حضور برخی از آنان بر پشت‌بام‌ها شد.

«تسنیم» مدعی شد که «بررسی‌ها حاکی است این صدا ناشی از پرتاب یک نارنجک دستی به دیوار یکی از منازل بوده است. پیش از آن نیز چند منور در محل شلیک شده بود!»

این در حالیست که وبسایت‌های «تابناک»، «نواندیش»، روزنامه «اعتماد» و چندین رسانه دیگر صبح چهارشنبه در خبری با عنوان «راستی‌آزمایی انفجار بزرگ شهرری» ادعا کردند که «مردم و اهالی شهرری هیچ صدایی نشنیدند، خبر نادرست است و بخشی از یک عملیات روانی هماهنگ‌شده توسط اکانت‌های سلطنت‌طلب برای ایجاد نگرانی و ناامنی روانی بود.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پس از اعلام «آتش‌بس» در جنگ ۱۲ روزه توسط دونالد ترامپ، زنجیره‌ای از انفجارها و آتش‌سوزی‌ها در شهرهای مختلف ایران به راه افتاد که حکومت علت اغلب آنها را نشت گاز، ترکیدگی لوله گاز، اتصالی برق و آتش‌ زدن علف‌های خشک اعلام کرد. اکنون مدتی است که صدای انفجارهای شبانه در حومه شهرها، صدای تیراندازی و شلیک پدافند نیز زیاد شده که گاهی برخی از اکانت‌های نزدیک به سپاه پاسداران به آن واکنش نشان می‌دهند و مدعی‌اند «تست» و «رزمایش» است.

shahbazi.jpgکیهان شهبازی، برادر بابک شهبازی، زندانی سیاسی که روز چهارشنبه به اتهام «جاسوسی» اعدام شد، در شبکه اجتماعی ایکس با اشاره به نام کشته‌شدگان خیزش مهسا (ژینا) نوشت: «پیوستن خانواده شهبازی به خانواده‌های امینی، نجفی، پیرفلک و هزاران هزار هم‌وطن که به دست خائنین به وطن و جنایتکاران به قتل رسیدند را به خانواده خود و ملت ایران تبریک می‌گویم»

ایران اینترنشنال - رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی گزارش دادند که بابک شهبازی، زندانی سیاسی و متهم به جاسوسی برای اسرائیل، صبح چهارشنبه ۲۶ شهریور اعدام شد.

پیشتر، ایران‌اینترنشنال سه‌شنبه ۲۵ شهریور گزارش داده بود که بابک شهبازی به سلول انفرادی زندان قزلحصار منتقل شده است و خطر اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام وجود دارد.

شهبازی دی‌ماه ۱۴۰۲ بازداشت و پس از تحمل ماه‌ها حبس در انفرادی با حکم ابوالقاسم صلواتی، رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شد.

بنا بر این اطلاعات، سومین درخواست اعاده دادرسی او نیز رد شده بود.

اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال حاکی است استدلال دیوان عالی کشور برای رد، «نبود اصل رای شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و رای شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور» در ضمیمه اعاده دادرسی بوده است.

یک منبع مطلع از وضعیت پرونده شهبازی با بیان اینکه در پرونده‌های سیاسی، احکام صادر شده معمولا به وکیل ابلاغ نمی‌شود، به ایران‌اینترنشنال گفت روال جاافتاده این است که وکیل از روی پرونده رونویسی کند و با مهر و امضا، انطباق متن با اصل را تایید کند اما دیوان برای رد اعاده دادرسی حکم رونویسی شده را رد و به نبود اصل حکم استناد کرده است.

بر پایه اطلاعات موجود، حکم اعدام شهبازی در تاریخ ۱۶ اردیبهشت از سوی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران صادر شد و در کمتر از چهار ماه، مراحل تأیید حکم، سه بار رد درخواست اعاده دادرسی و آماده‌سازی برای اجرا طی شده است.

khodat.jpgفرشته مزینانی

سه سال پیش در چنین روزهایی(قبل از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱) زنان ایرانی داشتند زندگیشان را می کردند! با گشتهای ارشاد کنار آمده بودند. آن را یکی از ملزومات حکومت دینی می دانستند و به همین خاطر روز به روز دینداریشان کمتر می شد! به شل کن سفت کن های حاکمیت عادت کرده بودند. خودشان داشتند عرف جدیدی از پوشش می ساختند. هر سال کمی از قد مانتوها و اندازه روسریها کم می کردند. رنگهای متنوع می پوشیدند.

ذائقه مردان را تغییر می دادند. حاکمیت هم داشت به این تغییرات تدریجی عادت می کرد. هرچند هنوز هم نمی خواست بپذیرد جامعه و زنان تغییر کرده اند و او هم باید تغییر کند! آنها نمی فهمیدند زنان و دخترانی که به آمار ورودشان به دانشگاه و آموزش عالی افتخار می کردند و با گسترش استفاده از فضای مجازی و ارتباطات گسترده با جامعه جهانی، با نرمها و هنجارهای زنان تحصیلکرده دنیا آشنا می شدند، دیگر نمی توانند در قالبهای یکسانی که برایشان از بالا طراحی می شود بگنجند! تعیین قد مانتو و سایز شلوار و‌ اندازه پوشش شال و روسری برای دختری که همه محدودیتهای عرفی را شکسته و خود را بالا کشیده، توهین به شخصیت او محسوب می شود. او که حالا در کنار مردان در دانشگاه و اداره و خیابان قرار گرفته، خود باید انتخاب کند چگونه از حریم شخصی خود محافظت کند و البته دولت نیز باید حامی و‌حمایتگر او باشد. این دختر نمی تواند مثل مادر و مادربزرگ خود بیندیشد، چون اساسا در زمان و مکان و فضای دیگری سیر می کند.

از سال ۸۶ که نظام به نیروی انتظامی ماموریت داد تا با جرم انگاری کم حجابی با زنان و دختران برخورد کند و گشت ارشاد به وجود آمد و خیابان میدان جنگ با مردم شد. مجرم دانستن زنان به جرم پوشش، جبهه ای از زنان عصبانی از این اقدامات توهین آمیز درست کرد که در تمام اعتراضات زنجیره ای تا ۱۴۰۱، پای ثابت معترضین بودند. اما نظام با اتکا به قدرت باتوم و تفنگ همه اعتراضات را سرکوب کرد تا حقانیتش را اثبات کند!

در شهریور ۱۴۰۱ و در دولتی که طیف تندرو‌ بیشترین قدرت را در دست داشتند دختر جوانی از کردستان مهمان گشت ارشاد خیابان وزرا شد و در خوشبینانه ترین حالت دچار شوک مهمان نوازی ماموران ارشادکننده شد و به کما رفت و روز بعد به دیار باقی شتافت. مظلومیت مهسا امینی جرقه ای شد بر باروت متراکم خشم زنان و دختران ایران و دیدیم که شعله های آن چگونه روسری و شال و‌ حتی چادر محجبه ها را سوزاند و مردان را در این مبارزه در کنار زنان قرار داد تا از غیرت خود نه در برابر زنان که در حمایت از حق آزادی پوشش آنان استفاده کنند. پس از‌آن واقعه و برخورد نظام، سبک زندگی زنان تغییر کرد و حتی خانواذه های سنتی که تا آن روز با حکومت همراه بودند و ناراضی از پوشش دخترانشان، حق آنان را در انتخاب پوشش به رسمیت شناختند

سه سال از آن روزها می گذرد. روزهایی که مرگ این دختر معصوم آتشی شد بر خرمن آنچه می خواستند با اجبار بر نیمی از جامعه تحمیل کنند. آتشی که زیر خاکستر است و حاکمیت از ترس شعله ور شدن دوباره اش، دیگر جرات دخالت مستقیم در حوزه خصوصی زنان و دختران را ندارد! و نظام در حسرت حجاب مهسا در روز حادثه، و روزهایی که دیگر برنخواهد گشت مانده است! نسل جدید ترسی از بگیر و ببند ندارند و با جسارت و قدرت تمام در مقابل حاکمیت ایستاده اند. نسلی که تحت تربیت حاکمیت دینی بالیده اند و چون خاری در چشم باید تحمل شوند!

pakdr.jpgبی بی سی - یک پزشک که در میانه عمل جراحی بیمار را رها کرد تا با یک پرستار رابطه جنسی برقرار کند، به گفته یک دادگاه تخلفات پزشکی «احتمال بسیار کمی دارد» که این تخلف جدی را تکرار کند.

۱۶ سپتامبر دو سال پیش، در بیمارستان «تم‌ساید» در «اشتون-آندر-لاین» در منچستر بزرگ، دکتر انجم، متخصص بیهوشی ۴۴ ساله، از یکی از همکارانش خواست مرد بیمار را که در بیهوشی کامل بود، چند دقیقه تحت نظر داشته باشد تا او به دستشویی برود.

دکتر انجم هشت دقیقه اتاق عمل را ترک کرد و به یک اتاق عمل دیگر رفت و با یک پرستار رابطه جنسی برقرار کرد.

یکی از کارکنان بیمارستان، دکتر سهیل انجم را که متاهل و دارای سه فرزند است، به همراه پرستاری که نامش فاش نشده است، در «وضعیتی نامناسب» دید.

در دادگاه تخلفات پزشکان گفته شد که پرستار دیگری در بیمارستان شاهد بود که پرستار «سی» شلوارش تا زانو پایین و لباس زیرش نمایان بود و دکتر انجم در حال بستن شلوارش بود.

دکتر انجم هشت دقیقه در اتاق عمل نبود و آسیبی هم به بیمار وارد نشد.

این موضوع به مدیریت گزارش شد و دکتر انجم پس از تحقیقات داخلی در فوریه ۲۰۲۴ اخراج شد.

او هفته گذشته در دادگاه انضباطی پزشکان گفت قصد دارد حرفه‌اش را در بریتانیا از سر بگیرد و همراه خانواده‌اش که پس از ماجرا به پاکستان (زادگاهش) بازگشته‌اند، دوباره در بریتانیا کار کند.

او قول داد چنین «خطایی» هرگز تکرار نخواهد شد: «این مسئله به‌شدت شرم‌آور بود، فقط خودم مقصرم. من همه را ناامید کردم، نه فقط بیمارم و خودم، بلکه اعتماد و احترام همکارانم را هم خدشه‌دار کردم.»

«تخلف جدی»

دادگاه گفت دکتر انجم «منافع شخصی خود را بر منافع بیمار و همکارانش ترجیح داده است» و کاری که انجام داد «می‌توانست او را از توجه کامل به مراقبت از بیمار بازدارد.»

ربکا میلر، رئیس دادگاه، گفت اگرچه کار او آسیبی به بیمار وارد نکرد اما «به اندازه‌ای مهم بود که به‌عنوان تخلف جدی شناخته شود.»

با این حال خانم میلر اطمینان یافته است که دکتر انجم مصمم است چنین تخلفی را تکرار نکند و احتمال تکرار آن را «بسیار پایین» است.

خانم میلر گفت دادگاه بر این عقیده است که مردم و جامعه پزشکی درک می‌کنند که کار دکتر انجم به‌دقت بررسی شده تا اعتماد عمومی به حرفه پزشکی و استانداردهای حرفه‌ای حفظ شود اما نیازی به «اعلام ناتوانی وی در ادامه طبابت وجود ندارد.»

هیچ مجازاتی برای این پزشک در نظر گرفته نخواهد شد اما درباره درج اخطار در پرونده پزشکی او تصمیم‌گیری می‌شود.

دکتر انجم پذیرفت که با پرستار«سی» رابطه جنسی داشته و وقتی بیمار را ترک کرد می‌دانسته که این پرستار «احتمالاً در همان نزدیکی» است.

او همچنین اذعان کرد که کارش می‌توانست بیمار را در معرض خطر قرار دهد.

russia.jpgدویچه وله - برخی از تحلیلگران پس از جنگ ۱۲ روزه، با انتقاد از روسیه، ادعاهایی مبنی بر "خیانت مسکو" به تهران مطرح کرده‌اند. این امر به تردیدهایی در عمق روابط دو کشور دامن زده. دویچه ولە این موضوع را با کارشناسان بە بحث گذاشتە است.

روسیه به عنوان متحد راهبردی ادعایی حکومت ایران، در طول جنگ ١٢ روزه تنها به صدور بیانیه‌های رسمی محکومیت حملات اسرائیل بسنده کرد و از هرگونه حمایت نظامی یا دیپلماتیک قاطع خودداری ورزید. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در تماسی با دونالد ترامپ مخالفت خود را ابراز کرد، اما مسکو را به عنوان "میانجی بی‌طرف" معرفی کرد و هیچ برنامه‌ای برای میانجی‌گری مستقیم اعلام نکرد.

همزمان برخی از گزارش‌ها و ادعاها نشان می‌دهند که سامانه پدافندی اس-۳۰۰ روسی مستقر در ایران حتی یک شلیک موفق در طول جنگ نداشته است. برخی مقامات جمهوری اسلامی نیز روسیه را به "خیانت" متهم کرده‌اند، که این امر تردیدهایی عمیق در مورد چگونگی روابط تهران-مسکو ایجاد کرده است.

دویچه وله فارسی این تحولات را با مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و رضا طالبی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران و کارشناس امور بین‌الملل به بحث گذاشتە است.

رضا طالبی در مورد روابط میان مسکو و تهران می‌گوید: «واقعیت آن است که روابط روسیه با ایران همواره در چارچوبی فراتر از اتحادهای مقطعی تعریف می‌شود و مسکو موازنه‌های منطقه‌ای خود با عرب‌ها و اسرائیل را هم‌زمان حفظ می‌کند.»

وی می‌افزاید که تهران به روسیه اعتماد کامل ندارد و روس‌ها نیز نگاه اعتمادمحض به ایران ندارند، رویکردی که ریشه‌ای تاریخی در سیاست خارجی روسیه - از دوران تزارها تا شوروی - دارد.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

این کارشناس همچنین توضیح می‌دهد که روسیه سامانه‌های اس-۴۰۰ را به ترکیه و برخی کشورهای عربی تحویل داده، اما تحویل جنگنده‌هایی مانند سوخو-۳۵ به ایران را متوقف یا به تعویق انداخته است. هرچند گزارش‌هایی از تحویل محدود سامانه‌های جنگ الکترونیک مانند رزونانس، کراسوخا و مورمانسک به ایران وجود دارد، اما این حمایت‌ها هیچ‌گاه کامل و قاطع نبوده‌اند.

طالبی تأکید می‌کند: «مشکل اصلی این است که ایران هنوز به‌طور کامل حل نکرده که روسیه برایش تنها یک متحد تاکتیکی است، نه یک شریک راهبردی که حاضر باشد روابط خود با اسرائیل یا دیگر بازیگران منطقه را فدای تهران کند.»

او اشاره می‌کند که حتی در پیمان جامع مشارکت راهبردی، هیچ تعهدی برای دفاع جامع پیش‌بینی نشده و صرفاً تأکید شده که طرفین به حمله‌کننده یا متجاوز کمک نکنند، که این نشان‌دهنده روابط تاکتیکی و نه راهبردی است.

مهرداد درویش‌پور نیز در این‌باره می‌گوید: «رفتار روسیه در این جنگ نشان داد که پیمان جامع مشارکت راهبردی با ایران، بیشتر جنبه نمادین و سیاسی دارد تا تعهد عملی و امنیتی؛ روسیه حاضر نیست برای ایران هزینه جدی بدهد و این پیمان را ابزاری برای چانه‌زنی با غرب می‌داند.»

درویش‌پور توضیح می‌دهد که تجربه‌های تلخ تاریخی ایران با روسیه، از دوره تزاری تا امروز باعث شده حتی در میان نیروهای وفادار به نظام، تردید نسبت به قابل اعتماد بودن روسیه وجود داشته باشد. وی تأکید می‌کند که روسیه در بحران‌هایی مانند جنگ داخلی سوریه یا جنگ اوکراین همواره منافع خود را اولویت داده و تعهداتش به ایران را نادیده گرفته است.

ادعای انتقال اطلاعات پدافندی به اسرائیل

محمدحسین صفار هرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیز در گفت‌وگو با رسانه‌ها بە روایت "تماس اسرائیل با روسیه پیش از جنگ" پرداختە و گفتە است: «دو یا سه روز پیش از آغاز عملیات در ۲۳ یا ۲۴ خرداد، تماسی از محافل اسرائیلی با سطوح دیپلماسی روسیه برقرار شد و به آنها گفته شد کارهایی که با ایران داشتید را متوقف کنید، چون ایران ظرف یکی‌دو روز آینده کارش تمام است».

tasnim.jpgتسنیم - در جامعه اسلامی، حجاب نه یک اجبار اجتماعی صرف، بلکه یک اصل الهی برای صیانت از کرامت انسان است. فلسفه حجاب در اسلام، محدود کردن آزادی نیست بلکه مصون‌سازی زن و مرد از نگاه‌های آلوده، ایجاد آرامش روانی در محیط اجتماعی و تقویت بنیان خانواده است. خداوند در قرآن کریم هم به زنان و هم به مردان فرمان می‌دهد که نگاه خود را فروگیرند و پوشش و وقار داشته باشند. این نشان می‌دهد که حجاب تنها به ظاهر محدود نمی‌شود بلکه یک نظام اخلاقی و رفتاری است.

حجاب در جامعه اسلامی تنها یک پوشش ظاهری نیست، بلکه فلسفه‌ای عمیق برای صیانت از کرامت انسان است. در قرآن کریم، مردان و زنان هر دو مأمور به حفظ نگاه، وقار و پوشش شده‌اند. این نشان می‌دهد که حجاب نه یک محدودیت، بلکه یک راهکار الهی برای آرامش فردی، سلامت اجتماعی و استحکام خانواده است.

اما پرسش مهم این است که آیا حجاب فقط مختص اسلام است؟ پاسخ قطعاً منفی است. در آیین یهود، زنان متدین در انظار عمومی پوشش کامل داشته و حتی امروز نیز بسیاری از یهودیان ارتدوکس بر آن پایبندند. در مسیحیت نیز راهبه‌ها با حجاب کامل شناخته می‌شوند و در اناجیل توصیه به پوشش و حفظ وقار زن وجود دارد. بنابراین، حجاب ریشه در همه ادیان الهی دارد و اسلام در واقع، همان اصل مشترک ادیان الهی را با چارچوبی کامل‌تر ارائه کرده است.

از سوی دیگر، برخی مدعی‌اند که ایرانیان باستان اهل ولنگاری بودند و حجاب نداشتند؛ حال آنکه شواهد تاریخی خلاف این را ثابت می‌کند. در کتیبه‌ها، نقاشی‌ها و نوشته‌های مورخان یونانی و رومی، زن ایرانی با پوشش کامل معرفی شده است. حتی پوشش «چادر» به عنوان لباسی ملی در میان زنان ایران قبل از اسلام نیز وجود داشته است. پس حجاب بخشی از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی است و ریشه در تاریخ و هویت ما دارد و این یعنی پوشیدگی و حیا، جزئی از فرهنگ اصیل ایرانی بوده و با دین اسلام تنها تقویت و تکامل یافته است.

با این حال، امروز شاهد پدیده‌ای تلخ هستیم و نه تنها جامعه به سمت بدحجابی و بی‌حجابی کشیده می‌شود، بلکه این هنجارشکنی به سنگ قبرها هم سرایت کرده است. در گذر از کنار کارگاه‌های سنگ‌تراشی در خیابان مادر منتهی به میدان شهدای کرمان، تصاویر بسیاری از زنان متوفی دیده می‌شود که با پوشش نامناسب و موهای آشکار بر سنگ قبرشان حکاکی شده است.

تصاویر حک شده بر مزارها گواهی می‌دهند که حتی در مرگ نیز برخی حرمت‌ها نادیده گرفته می‌شود و این پرسش جدی پیش می‌آید: میت در آن دنیا چه نیازی دارد؟ آیا نمایش تصویر بدحجاب او، آرامش را در برزخ برایش به همراه می‌آورد یا بر سنگینی فشار قبرش می‌افزاید؟ آیا مرده در برزخ برای آرامش خود نیاز به نمایش تصویری بی‌حجاب دارد؟ یا این کار، بار سنگین‌تری بر روح او خواهد افزود؟

آخرت بر اساس اعمال و بازتاب‌های آن در دنیا شکل می‌گیرد. بازماندگان یک میت می‌توانند با صدقه، نماز، روزه قضا، کار خیر و احسان به نام او، برایش طلب رحمت کنند. اما اگر یاد و نام او را با بدعت و هنجارشکنی در جامعه زنده نگه دارند، آیا این جز مایه آزردگی روح اوست؟ در روایات آمده است که عمل بازماندگان می‌تواند سبب آرامش یا عذاب بیشتر میت شود. پس بی‌تردید ثبت تصویر نامناسب بر مزار، نه تنها کمکی به او نمی‌کند، بلکه ممکن است موجب نارضایتی‌اش نیز باشد.

کافی است به گذشته نه‌چندان دور بازگردیم؛ در دهه هشتاد و اوایل دهه نود، حتی بردن نام زنان در کوچه و خیابان برای مردان قبیح بود. مرد، همسرش را با عنوان «خانم» یا «مادر بچه‌ها» صدا می‌زد و آن را نشانه غیرت و احترام می‌دانست. اندکی گذشت تا نام زنان بر تابلوهای بزرگ تبلیغاتی سالن‌های آرایش نقش بست: «سالن زیبایی میترا...»، «آرایشگاه سوسن...» و... و امروز، کار به جایی رسیده است که تصویر بی‌حجاب زنان درگذشته، بی‌پروا بر سنگ قبرها حکاکی می‌شود؛ آن هم در حالی که زن، رکن خانواده و جایگاه مادر است.

این روند نه تنها تضعیف فرهنگ حجاب، بلکه شکستن مرزهای حیا و غیرت در جامعه است. اگر به موقع به این انحراف توجه نشود، نسل آینده نه تنها از هویت اسلامی و ایرانی خود فاصله خواهد گرفت، بلکه در برابر ارزش‌های اصیل انسانی نیز بی‌تفاوت خواهد شد.

سنگ قبر، یادگار نهایی انسان در دنیا و نماد احترام بازماندگان به اوست. وقتی این یادگار به محلی برای ترویج بی‌حجابی تبدیل شود، نه تنها شأن متوفی زیر سؤال می‌رود، بلکه یک ارزش دینی و فرهنگی نیز در معرض نابودی قرار می‌گیرد. بازگشت به فرهنگ حیا، حفظ حرمت در مرگ همانند زندگی و تلاش برای انجام کارهای خیر به نام رفتگان، تنها راهی است که می‌تواند هم آرامش روح اموات را تأمین کند و هم جامعه را از لغزش بیشتر در مسیر بی‌هویتی نجات دهد.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpg- ثمینه باغچه‌بان،‌ نویسنده و فرزند جبار باغچه‌بان در سن ۹۷ سالگی درگذشت. او متولد سال ۱۳۰۶ و نویسنده کودکان و نوجوانان و بنیانگذار موسسه‌های آموزشی و فرهنگی برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا بود.

- دو کتاب ثمینه باغچه‌بان با عنوان‌های «پل چوبی» و «نوروزها و بادبادک‌ها» از کتاب‌های برگزیده شورای کتاب کودک است.

به گزارش همشهری آنلاین ثمینه باغچه‌بان متولد ۴ فروردینِ ۱۳۰۶ در کودکستان «باغچه اطفال» تبریز، نویسندهٔ کودکان و نوجوانان و بنیان‌گذار مؤسسه‌های آموزشی و فرهنگی برای کودکان کم‌شنوا و ناشنوا بود. دو کتاب از او با عنوان‌های «پل چوبی» و «نوروزها و بادبادک‌ها» از کتاب‌های برگزیدهٔ شورای کتاب کودک است.

از دیگر آثار او نیز کتاب‌های «جم جمک برگ خزون»، «آفتاب مهتاب چه رنگه» و «روشنگر تاریکی‌ها» (دربارهٔ پدرش جبار باغچه‌بان) است. همچنین ارائه ترانه فولکلوریک «دویدم و دویدم» در قالب کتاب و تهیه ویدئو آن به زبان اشاره، و برگردان فارسی کتاب «پیمان جهانی» و تهیه ویدئویی به زبان اشاره از جمله دیگر کارهای اوست.

ثمینه باغچه‌بان از دانشسرای عالی در رشته زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شد و سپس با استفاده از بورس به آمریکا رفت و در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان به تحصیل پرداخت و پس از بازگشت به ایران در کنار پدرش به تدریس در مدرسه کر و لال‌ها ادامه داد. در سال ۱۳۳۲ در مقطع کارشناسی ارشد آموزش و پرورش ناشنوایان از دانشگاه کلمبیا فارغ‌التحصیل شد و سپس در رشته گفتاردرمانی در همان دانشگاه به تحصیل ادامه داد.

IMG_0754.pngآخوندها می گویند دروغگو دشمن خداست و دروغ گفتن گناه کبیره ست و جای دروغگو در قعر جهنم است! بزرگ ترین و وقیح ترین دروغگویان خودِ آخوندها هستند و آخوند زده ها! بدترین نوع دروغ، دروغ اهل سیاست است چه حاکم باشند، چه نه. حاکم اسلامی که دیگر جای خود دارد. دروغ از حاکمان اسلامی به مخالفان شان نیز سرایت کرده است. در این برنامه به گوشه ای از دروغ گویی های احمد زیدآبادی در مورد شاهزاده رضا پهلوی و اسراییل اشاره می کنیم. با ما همراه باشید...

یادی کنیم از روی جلد نشریه نشنال جئوگرافیک، اکتبر ۲۰۱۶

اروپایی‌های جدید - چطور موج مهاجرت یک قاره را تغییر شکل داد

nglarge.jpg

shahabedin.jpgایران وایر - «شهاب‌الدین حائری شیرازی»، فعال مذهبی، نویسنده و پژوهشگر حوزه، روز دوشنبه ۲۴شهریور۱۴۰۴ برای اجرای حکم سه سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان مرکزی شیراز، «عادل‌آباد» منتقل شد.

براساس گزارشی که سازمان حقوق‌بشری «هه‌نگاو» منتشر کرده، حائری شیرازی پس از احضار به شعبه اجرای احکام دادسرای انقلاب شیراز، به‌صورت رسمی بازداشت و روانه زندان شد.

او پیش‌تر، آذر۱۴۰۲، توسط قاضی شعبه دادگاه ویژه روحانیت شیراز به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه حکومت در فضای مجازی» به سه سال حبس محکوم شده بود. علاوه‌بر این، حائری به ممنوعیت فعالیت در رسانه‌های اجتماعی و انسداد کانال تلگرامی خود نیز محکوم شد.

آخرین پست حائری شیرازی در تلگرام:

:::

در مراحل اولیه دادرسی، شهاب‌الدین حائری شیرازی به اتهامات «اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویش اذهان عمومی» مورد محاکمه قرار گرفته بود.

این پژوهشگر و نویسنده مذهبی، پیش‌تر در مصاحبه‌ای گفته بود که «علی خامنه‌ای» سکان کشتی جمهوری اسلامی را به‌دست طوفان سپرده است.

davood.jpgترجمه ی علی شبان

اشاره:

نخست، حجاب با یک روسری کوچک آغاز می‌شود و پس از آن گسترش پیدا می کند.رَدَ ِ حجاب و مبارزه با آن در غرب، نباید یک عمل «نواستعماری» بشمار آید و برعکس، پذیرش آن، تن دادن به استعمار دیگری است که بدن شهروندان زن را زیر لوای قانون دیگری و آن طور که خود می خواهد، می پوشاند. و اما حجاب در غرب، از تشویق به احساس گناه از سوی زنان مسلمان بهره برده است : متخصصان اسلام گرای غربی و سازمان های غیر دولتی (ONG) با هوشمندی آنرا با معماری های ایجاد ِ انجمن‌های دفاع از حجاب در غرب، پذیرفتنی کرده اند.

پشتیبانی کنند گان حجاب در غرب، از تاریخ نامطلوب استعماری استفاده می‌کنند و حتی با طرح ِ دعاوی در مراجع قانونی، و با تکیه به جدائی طلبی در غرب، بی‌عدالتی را فریاد می زنند. وگذشته از این، از پایبندی جماعت زن به اعتقاداتشان وبا نوید روزهای بهتر و به امید راه برد های پیروزی زا و باز یافتنِ حجاب در کشور های اروپایی، به اشاعه هر چه بیشتر آن، همت می گمارند. کمال داوود

dlarge.jpg

کمال داوود Kamel Daoud نویسنده وروزنامه‌ نگار فرانسوی-الجزایری، سال ۱۹۷۰ در الجزایر به دنیا آمد، نخست به آموزش ریاضیات پرداخت و آنگاه به تحصیلات ادبیات فرانسه روی آورد. او چندین اثر پُر فروش خود را به فرانسه نوشت . در تمام دوره ی نوجوانی،یک مسلمان دو آتشه بود واز هجده سالگی بکلی از اسلام روی برگرداند. بین سال‌های ۱۹۹۴-۲۰۱۵، سردبیری بزرگترین هفته نامه ی فرانسوی زبان ِ الجزایر - اُوران - به عهده او گذاشته شد و سر مقاله های او طرفداران زیادی داشت .مقالات وی به طور مرتب توسط مطبوعات فرانسوی و بین‌المللی ( لیبراسیون، لوموند، نیویورک تایمز و...) باز نشر داده می شد. او از ۲۰۱۴، رویداد شمار هفته نامه لوپوئن Le point چاپ پاریس را به عهده گرفت.

اولین رمان او، که به بیش از سی و پنج زبان ترجمه شده است، با موفقیت چشمگیری در جهان روبرو شد و بویژه در سال ۲۰۱۵ جایزه ی بزرگ گنکور در فرانسه را نصیب خود کرد. این رمان با عنوان [مورسو، بررسی مجدد»، با ترجمه سمیرا رشید پور - نشر ققنوس] در ایران منتشر شده است. او به عنوان بهترین روزنامه نگار، در سال ۲۰۱۷، جایزه ی کتاب و حقوق بشر را برای کتاب «استقلال های من» دریافت کرد و در۲۰۱۹، اولین کرسی ی نویسندگی سبک نو ، در Science Po پاریس به او تعلق گرفت. و در سال ۲۰۲۰، جایزه بین‌المللی سکولاریسم به او اهداء شد.

۱۳ دسامبر ۲۰۱۴، در یک برنامه پُر بیننده ی کانال دو ی فرانسه، درباره ی رابطه‌اش با اسلام گفت : « من هنوز هم معتقدم که اگر مسأله خدا در جهان ِ به اصطلاح عرب حل نشود،اعتبار بخشیدن ِ به انسان با مشکل روبرو خواهد شد، و به جلو نخواهیم رفت.» پس از چند روز، فتوای کشتن او را عبدالفتاح حمداش زرویی، یک امام سلافیست در ۱۶ دسامبر همان سال صادر کرد و گفت : اگر قانون شیعه اسلام در الجزایر رعایت میشد، مجازات مرگ، به دلیل ارتداد و الحاد درباره کمال داوود، می بایستی صادر می شد.» کمال داوود معتقد است : « مذهب متعلق به هیچ‌کس نیست، چیزی است که می‌توانی آنرا به عهده بگیری، به آن معتقد باشی، رَدَش کنی، و یا به آن حمله کنی، ولی هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که من خدا هستم.» و چنین ادامه می‌دهد : « استعمار یک جنایت و یک فاجعه بود، اما ما باید به زمان حال باز گردیم و از سرزنش دیگران برای بدبختی خود دست بر داریم.»ع.ش

***

و اینک مقاله ی کوتاه ی کمال داوود، که سعی دارد مفاهیم مهمی را در آن برجسته کند، میخوانیم. این نوشته در ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۲، منتشر شده است *:

آنچه که اتفاق افتاد اینست : یک دختر جوان بنام مهسا امینی، برای بد حجابی، توسط پلیس ارشاد[ در جمهوری اسلامی ایران] دستگیر و کشته شد. تظاهرات آغاز شد، زنان روسری ها را به آتش سپردند و موهایشان را قیچی کردند، تا به جهانیان، شجاعت، بهای آزادی و سمت و سوی خود کامگی و استبداد در کشورشان را فریاد زنند.

اینهمه کافیست برای آنکه همه چیز گفته شود و همه آنچه که حاکمان کشورشان می‌کنند را نپذیرند. و افزون بر این، حادثه ها از این دست، کمیاب نیستند : زنان را به ستوه آوردن، به حقوقشان تجاوز کردن،به آن‌ها حمله ور شدن، زدن، کشتن و یا تکفیرشان نمودن، به جرم نپذیرفتن حجاب، در جهانی که به آن « مسلمان » می گویند، هنوز دیده می شود. یک زن که شهامت به خرج میدهد تا کفن ِ اعتقاد را پاره کند، بد تر از ارتداد تلقی می‌شود و با او چون روسپیان رفتار می‌کنند و عمل او نافرمانی مدنی است. باید در این سرزمین ها، زن باشی و در آن زندگی کنی، و از آن بمیری و به کسانی که در غرب، ادعا می‌کنند حجاب آزادی است، بخندی.

Mahmoud_Zahraei.jpgهمزمان با سومین سالگرد انقلاب مهسا در ایران، انقلاب جوانان در نپال منجر به سقوط دولت و روی کار آمدن دولت جایگزین گردید. انقلاب جوانان در نپال که می توان آنرا اولین انقلاب پیروزمند نسل زد در جهان به شمار آورد، ضمن تزریق امید، انگیزه و اعتماد به نفس به نسل انقلابی جنبش مهسا و ادامه دهندگان آن، پدیدآورنده سئوالاتی است که پرداختن و آنالیز این سئوالات ما را کمک خواهد کرد تا به علت یا علت های شکست جنبش های مردمی برای سرنگونی جمهوری اسلامی واقف شویم.

۱- آیا مردم نپال در مقایسه با مردم ایران شجاع تر و نترس تر بوده اند؟

۲- آیا مردم نپال در مقایسه با مردم ایران دارای انگیزه و پیگیری بیشتری بوده اند؟

۳- آیا حمایت خارجی از جنبش مردم در نپال بیشتر از حمایت خارجی از جنبش ایران بوده است؟

بدون شک جواب به این سئوالات نه تنها منفی است بلکه بدون هرگونه امتیازدهی ناحق و غیرمنصفانه، می توان ادعا کرد که:

۱- انگیزه و شجاعت جوانان ایران که با رژیم بی نهایت سرکوبگر جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، غیر قابل مقایسه است با جوانان نپال در مبارزه با رژیمی به مراتب کم خشونت تر. به دیگر سخن، هزینه مشارکت در مبارزه با رژیم خونریز جمهوری اسلامی به مراتب بیشتر و سنگین تر از مشارکت در مبارزه با دولت نپال است.

۲- حمایت خارجی بدون هرگونه اقدام عملی معنی دار و به صرف حرف زدن و اعلامیه دادن از هر دو انقلاب صورت گرفته است، مضافا به اینکه این حمایت زبانی غیر موثر، در انقلاب مهسا به خاطر طولانی تر بودن آن، بیشتر و چشم گیرتر هم بوده است.

هرچند نمی توانیم و نباید نقش تعیین کننده رهبری واحد برای جنبش، و وحدت درونی نیروهای اپوزیسیون برای حصول پیروزی را نادیده بگیریم و عدم برخورداری جنبش های ایران از این دو مهم را از عوامل اصلی این شکست های پیاپی ندانیم، اما مطمئنا دو عامل خشونت بی حد و حصر جمهوری اسلامی در مقابله با این خیزش ها و عدم حمایت عملی کشورها، نقشی به مراتب ویژه تر و تعیین کننده تر برعهده دارند و باید آنها را به عنوان قوی ترین و تعیین کننده ترین عوامل در نظر داشت.

پس تا اینجا و در گذری ساده به انقلاب مهسا و انقلاب نپال می توان نتیجه گرفت که در هر دو انقلاب با وجود عزم و اراده قوی برای سرنگونی و حمایت تقریبا یکسان جامعه جهانی، انقلاب نپال تنها به اعتبار خشونت مهارشده حکومت و عدم خواست دولت در ادامه حکومت به هر قیمت، به پیروزی دست یافته و شاهد سرنگونی دولت بوده است.

در اینجا می توانیم برای اثبات بیشتر این ادعا انقلاب های بهار أزادی در مصر، لیبی و سوریه را هم از زاویه همین دو اصل مورد بررسی قرار دهیم و به مقایسه نتایج آن با انقلاب مهسا و انقلاب فیلترینگ در نپال بپردازیم.

انقلاب در مصر پس از ۱۸ روز و با کناره گیری مبارک از قدرت، به ثمر نشست. هرچند این انقلاب در مراحل بعدی با مشکلات دیگری روبرو شد اما در اینجا نگاه ما به هدف نخست انقلاب کنندگان و سرنگونی دولت مبارک است. در این درگیریها که ۱۸ روز ادامه داشت، در مجموع ۸۰۰-۹۰۰ نفر کشته شدند. بنابراین مبارک و دولت او برای ادامه حکمرانی مقاومت چندانی نکرده و از خشونت بی حد و حصر نیز برای حفظ نظام خود استفاده ننمودند.

از این منظر شاید بتوان انقلاب ۵۷ در ایران را هم قابل مقایسه با انقلاب ۲۰۱۱ در مصر دانست که شاه و سیستم حکمرانیش برای ادامه حکومت نه تنها از خشونت بی حد و حصر استفاده نکردند بلکه حتی در مقایسه با انقلاب در مصر خشونت کمتری نیز بکار گرفته شده است. عدد تقریبی ۵۰۰۰-۸۰۰۰ کشته شدگان در طول سیزده ماه انقلاب در ایران در مقایسه با عدد ۸۰۰-۹۰۰ کشته شدگان در طول ۱۸ روز انقلاب در مصر، موید عدم استفاده از خشونت حداکثری برای سرکوبی انقلاب توسط شاه بوده است.

رهاوردِ رهایی، رضا بی شتاب

| No Comments

bishetab.jpg

برای مهسا امینی وُ جاودانگی اش...زن زندگی آزادی

>

نه التماسِ قصۀ خزان

نه حیرتِ ترانۀ نهان

نه اُلفتی به عزلت وُ سکوت

خروشِ این زمانه ام؛ فغان

مرا برای گیسوانِ یاس

به خاک وُ خون کشانده بی امان

چو یک زنم بزرگ وُ نازنین

به دارِ نفرتِ شما نشان

سوارِ بارۀ غرور وُ مَنگ

وجودِ بی وجودتان گمان

منم همان زنی که کُشته شد

به دستِ ظالمان وُ قاتلان

ولی بدان که زنده ام هنوز

شقایقم رفیقِ ارغوان

چو شعرِ آتشم به دفترت

نشانِ عاشقانِ این جهان

تبسمی زِ سادگی به لب

هماره نرگسی به گیسوان

بسانِ رودِ سادۀ سخن

زُلالِ شعرِ جاریِ جوان

در آسمانِ دیدگانِ گُل

ستارۀ سِتُرگِ جاوِدان

به جشنِ بوسه وُ سرود وُ رقص

درخششِ نشاطِ کهکشان

درختِ خانه پُر جوانه شد

به حرمتِ سُرودِ عاشقان

تمامِ عاصییانِ سرزمین

به رستخیزِ رَزمِ ناگهان

زنانِ میهنِ عزیزمان

دوباره سربلند وُ پُر توان

به راهِ رهروانِ انقلاب

به مُشتِ خشمِ آهنین روان

زنان به قهر وُ قدرتی قَدَر

به سرنگونیِ شما دمان...

صدا صدایِ صحنۀ قیام

به عمقِ جنبشِ مبارزان

حضورِ با شکوهِ آتشی

معاصرِ پیامِ آسمان

تمامِ هستیِ پلیدتان

رَوَد به باد وُ شد نشان؛ عیان...

سه شنبه 25 شهریورماه 1404///16 سپتامبر 2025

liaghat.jpgآن‌که می‌نویسد، باید آینه‌ی مردم باشد، نه نقاش قدرت
در روزگاری که حقیقت نه در میدان تجربه، بلکه در اتاق‌های روایت‌سازی شکل می‌گیرد، رسانه‌ها بیش از هر زمان در معرض آزمونی اخلاقی و معرفتی قرار گرفته‌اند. آزمونی که در آن، قلم می‌تواند یا آینه‌ی مردم باشد، یا نقاش تصویرهایی که از بیرون میدان طراحی شده‌اند. در لحظه‌ی عبور تاریخی ایران، این پرسش بنیادین مطرح است: آیا رسانه‌ها صدای مردم را بازتاب می‌دهند، یا پژواک قدرت را تکرار می‌کنند؟ آیا به تجربه‌ی زیسته وفادارند، یا به تصویرهای مهندسی‌شده؟
پاسخ به این پرسش، در گرو بازخوانی اخلاق روزنامه‌نگاری‌ست. اخلاقی که نه در وفاداری به جناح، بلکه در وفاداری به مردم معنا می‌یابد؛ نه در تکرار، بلکه در انتقال؛ نه در داوری، بلکه در همراهی. اخلاق روزنامه‌نگاری یعنی شنیدن صدای مردم، نه سخن‌گفتن به‌جای آنان. یعنی پرسیدن، نه تحمیل. و اگر قلم از صداقت تهی شود، به آتش بدل می‌شود؛ آتشی که اعتماد را می‌سوزاند و میدان عمومی را به خاکستر بدل می‌کند.
در چنین لحظه‌ای، رسانه باید از داوری فاصله بگیرد و به همراهی نزدیک شود. باید از زبان تمسخر فاصله بگیرد و به زبان گفت‌وگو نزدیک شود. باید از پشت میز فاصله بگیرد و به میدان مردم نزدیک شود. زیرا تنها در میدان است که حقیقت می‌جوشد، نه در تصویرهای از پیش ساخته‌شده.
در همین زمینه، برخی جریان‌ها پروژه‌هایی با عنوان «دوران گذار» و «دفترچه اضطراری» مطرح کرده‌اند. این طرح‌ها، با هدف سازمان‌دهی مرحله‌ی پس از فروپاشی نظام موجود، می‌کوشند ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آینده را از پیش طراحی کنند. اما پرسش بنیادین این است: آیا چنین پروژه‌هایی امکان همبستگی می‌آفرینند یا به بازسازی قدرت از بالا دامن می‌زنند؟ آیا مردم در آن مشارکت دارند یا صرفاً موضوع طراحی‌اند؟ و آیا این مسیر از دل تجربه‌ی زیسته‌ی مردم می‌گذرد یا از پشت میزهای مهندسی؟
در سنت نقد عقل، داوری باید از دل تجربه‌ی ممکن برخیزد، نه از پیش‌فرض‌های سیاسی یا آرمان‌گرایانه. اگر کسی، بی‌آن‌که در میدان زیسته باشد، برای مردم نسخه بپیچد، گرفتار نوعی خودبسندگی معرفتی‌ست--عقلی که خود را بی‌نیاز از آزمون، مشارکت و اخلاق می‌بیند. چنین عقل خودبنیادی، به‌جای روشن‌کردن راه، سایه می‌افکند؛ و به‌جای همبستگی، بیگانگی می‌آفریند.

ebrahimzadeh.jpgقتل سازمان‌یافتهٔ ژینا و انفجار خشم جمعی

شهریور ۱۴۰۱، قتل عمدی و سازمانیافته حکومتی ژینا (مهسا) امینی دختر ۲۲ سالهٔ سقزی، وجدان جامعهٔ ایران را لرزاند. او برای دیدار فامیل به تهران رفته بود اما به علت کامل نبودن حجاب اجباری اش ، در بازداشت «گشت ارشاد» زیر ضرب و شتم جان داد. این قتل نه حادثه‌ای اتفاقی، بلکه قتل عمدی و سازمان‌یافتهٔ حکومتی و محصول سال‌ها سرکوب سیستماتیک و تحمیل خشونت بر زنان بود.

حکومت در تلاشی مذبوحانه پیکر ژینا را شتاب‌زده به سقز منتقل کرد تا صدای اعتراض را خفه کند، اما نتیجه معکوس شد. در آیچی، قبرستان سقز، هزاران نفر از مردم خشمگین از این جنایت ، گرد آمدند. زنان، مردان، جوانان و سالمندان با صدایی واحد «زن، زندگی، آزادی» را فریاد زدند. آن روز سقز و آیچی به نقطهٔ آغاز یک قیام وجنبس سراسری و ملی بدل شد.

شعله‌های خشم از همان روز از کردستان فراتر رفت و اکثریت شهرها و حتی روستاها را درنوردید. تنها در چند روز، اعتراضات به تهران، تبریز، اهواز، زاهدان و مشهد و... رسید. شعار «زن، زندگی، آزادی» از خیابان‌های کوچک‌ترین شهرها تا بزرگ‌ترین میدان‌های کشور طنین انداخت و رژیم را در برابر واقعیتی بی‌سابقه قرار داد: وحشت رژیم و پایان ترس توده‌ها!

همبستگی بی‌سابقه در داخل و خارج از کشور

جنبش ژینا از مرزهای ایران عبور کرد و در سطح جهانی به نماد مقاومت علیه سرکوب و تبعیض تبدیل شد. در خارج از کشور، ایرانیان تبعیدی و آزادی‌خواهان در ده‌ها شهر جهان تجمع کردند؛ در برلین، پاریس، لندن، هانوفر، لس‌آنجلس، آمستردام، یوتوبوری، استکهلم، وین، تورنتو و سیدنی و ... اوج این همبستگی در تظاهرات عظیم برلین بود: بیش از صدهزار نفر در خیابان‌ها گرد آمدند. این حضور عظیم نشان داد که جنبش ژینا نه فقط یک اعتراض داخلی بلکه به یک مسألهٔ بین المللی تبدیل شده است.

زنان، ملیت‌های تحت ستم و صفوف مقدم مقاومت

زنان نه‌ تنها به خیابان ها آمدند، بلکه ساختارهای سنتی ترس را در هم شکستند: روسری‌ها را در هوا چرخاندند و آن را به آتش کشیدند و در کنار آتش رقصیدند، موهای خود را بریدند، شعارهایشان را بر دیوارهای شهر نوشتند. دانش‌آموزان و دانشجویان دختر، مدارس و دانشگاه‌ها را به صحنهٔ اعتراض بدل کردند. در کردستان، بلوچستان، خوزستان، ترکمن‌صحرا و سیستان - مناطقی که بار تاریخیِ سنگین‌ترین تبعیض‌ها را بر دوش دارند - مردم با جسارت بیشتری به خیابان‌ها آمدند. در زاهدان، نماز جمعه به میدان اعتراض علیه کشتار «جمعهٔ خونین» بدل شد.

این همبستگی زنان و ملیت‌های تحت ستم، ستون فقرات جنبش ژینا بود و هست. جنبشی که نه فقط برای آزادی پوشش، بلکه برای برابری کامل، رفع تبعیض ملی، طبقاتی و جنسیتی مبارزه می‌کند.

امیرا هشوی، اهل میشیگان، با کسب عنوان دختر شایسته شهرستان وین (از شهر دیربورن هایتس)، تاریخ‌ساز شد. ۵۵٪ از جمعیت این شهر عرب هستند

با پیروزی هشوی، او اکنون در مسابقات دختر شایسته‌ی میشیگان جایگاهی دارد و شانسی برای شرکت در مسابقات دختر شایسته‌ی آمریکا خواهد داشت

winner.jpg

جهت اطلاع خانم مالی سالیوان برنده سال ۲۰۲۴ بودند

winner1.jpg

برترین‌ها: انتشار تصاویر نشست سران کشورهای اسلامی برای مسعود پزشکیان تبعات خوبی ندارد؛ از آن جهت که او مطابق روال گذشته هنوز انگار به برخی آداب دیپلماتیک مسلط نشده و وقتی در جایگاه نمایندگی ایران در چنین مراسم‌هایی حضور می‌یابد کمی نگران‌کننده رفتار می‌کند.

6565.jpg
واکنش برخی کاربران داخل کشور:

طرف حتی حاضر نشده به احترام آقای پزشکیان از صندلیش بلند بشه و پیر مرد محبوب ایران تا کمر دولا شده ماچش هم می کنه. آقا مگر مجبور هستی به دیدار اردوغان مغرور بروی و احترام ملت شریف ایران و خودت را مورد خدشه قرار دهی!!

آقای پزشکیان اجلاس رسمی کوچه بازار نیست. کمی آداب و پروتکل تشریفات را رعایت کنید.

کنایه خبرنگار اهل ترکیه به رفتار پزشکیان در دیدار با اردوغان: در دوحه حتی نگاه پزشکیان رئیس‌جمهور ایران هم به اردوغان دوخته شده است:

tk.jpg

تصاویری از برگزاری یک نمایش لباس زنانه (فشِن‌شو) در بازار بزرگ تهران منتشر شده است که از ساعاتی پیش مورد توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته و به‌سرعت پربازدید شد.

انقلاب شده ما خبر نداریم؟

پزشکیان: برپایی تجمعات و راهپیمایی‌ها بی‌نیاز از مجوز می‌شود

ایران وایر - وزارت کشور با تدوین طرحی تازه، برپایی تجمعات را بی‌نیاز از دریافت مجوز کرده است. «علی زینی‌وند»، معاون سیاسی وزیر کشور، روز شنبه ۲۲شهریور۱۴۰۴ در نشستی با فعالان احزاب و تشکل‌های سیاسی در محل استانداری خراسان رضوی با اعلام این خبر گفته: «این وزارتخانه طرح جدیدی برای برگزاری تجمعات و راهپیمایی‌ها ارائه داده که براساس آن برگزاری تجمعات دیگر نیازی به مجوز ندارند و تنها، مسوول برگزارکننده معرفی می‌شود.»

وزارت کشور دولت «مسعود پزشکیان» در حالی از طرح جدید سخن گفته که لایحه دولت «ابراهیم رئیسی» با عنوان «لایحه قانون نحوه برگزاری تجمعات و راهپیمایی‌ها» در ۱۱اردیبهشت۱۴۰۲ به مجلس تقدیم شد و هنوز تعیین‌تکلیف نشده و روشن نیست طرح جدید دولت، چه تفاوتی با لایحه‌ای که هم‌اکنون در اختیار مجلس است دارد و اگر دولت پزشکیان قرار است لایحه جدیدی ارائه کند، چرا تاکنون لایحه دولت رئیسی را از مجلس مسترد نکرده است؟

***

برپایی تجمعات و راهپیمایی‌ها و بن‌بست قانون‌گذاری

مطابق اصل بیست‌وهفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی، «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏‌ها بدون حمل سلاح، به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.» برخلاف بسیاری از اصول قانون اساسی که اجرای آن منوط به تصویب قانون عادی شده، اصل ۲۷ چنین ارجاعی ندارد؛ چراکه این اصل به‌صراحت گفته اجتماعات و راهپیمایی‌ها با دو شرط «حمل نکردن سلاح» و «مخل نبودن به مبانی اسلامی»، آزاد است. به همین دلیل حتی شورای نگهبان به‌عنوان مسوول تفسیر قانون اساسی، تاکنون حتی این اصل را تفسیر نکرده، چون آن را نیازمند به تفسیر ندانسته است.

«هادی طحان نظیف»، سخنگو شورای نگهبان، مهر۱۴۰۱ در این خصوص به «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته: «قانون اساسی مهم‌ترین سند حقوقی و بالاترین هنجار در کشور است. اصول قانون اساسی نیاز به تایید شورای نگهبان ندارد. شورای نگهبان تاکنون نسبت به این اصل تفسیری نداشته است.» این شورا حتی در سال ۱۳۷۷ وقتی با استفساریه «عبدالله نوری»، وزیر وقت کشور مواجه شد هم، از تفسیر این اصل امتناع کرد.

رویافروشی دولت پزشکیان: برپایی تجمعات و راهپیمایی‌ها بی‌نیاز از مجوز می‌شود

شورای نگهبان در پاسخ تقاضای وزیر وقت کشور می‌نویسد: «... شورای نگهبان در صورتی خود را ملزم به پاسخ می‌داند که سوال‌‌کننده هیات‌رییسه مجلس، رییس قوه‌قضاییه، هیات دولت یا رییس‌جمهور باشد.» با نگاهی به مشروح مذاکرات قانون اساسی در خصوص این اصل نیز، روشن می‌شود که مدونین قانون اساسی قائل به هیچ قیدی برای تجمعات، جز «مخل به مبانی اسلام» نداشتند و حتی تصریح دارند که مردم برای راهپیمایی بدون سلاح، حتی نیاز به کسب اجازه هم ندارند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

باوجود صراحت قانونی، مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۶۰ و در جریان تصویب قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده و طبق تبصره ۲ ذیل ماده ۶ این قانون، مقرر کرد که «برگزاری راهپیمایی‌ها با اطلاع وزارت کشور بدون حمل سلاح در صورتی که به تشخیص کمیسیون ماده ۱۰ مخل به مبانی اسلام نباشد‌ و نیز تشکیل اجتماعات در میادین و پارک‌های عمومی با کسب مجوز از وزارت کشور، آزاد است.‌»

:::

بی بی سی - کلاه چشمگیر ملانیا در مراسم تحلیف همسرش در اوایل امسال، توجه‌ها را بسیار جلب کرده بود و خبرساز شد.

01.jpgدونالد ترامپ در آن مراسم سعی کرد همسر خود را ببوسد که لبه کلاه او را به مشکل انداخت.

ملانیا ترامپ امروز هم در کاخ وینزور کلاه تقریبا مشابهی را بر سر کرده است که این بار رنگ آن بنفش بود و قسمت بالای صورت او را پنهان کرده بود.

ماریان کوی، استایلیست افراد مشهور و از نویسندگان مجله ووگ، گفت: «کلاه ملانیا اتفاقی نیست.»

02.jpgاو افزود: «کلاه لبه‌ پهنی که صورتش را می‌پوشاند، به این اشاره دارد که می‌خواهد در اینجا همه نگاه‌ها به شوهرش و برنامه‌اش باشد.»

به گفته ماریان کوی این کلاه دقیقا با رنگ کراوات همسرش مطابقت دارد، که «نشانه‌ای از حمایت او از دستور کار شوهرش در طول این سفر رسمی» است.

m3.jpg

rpza.jpgاحمد زیدآبادی

"شاهزاده" رضا پهلوی گفته است: "در حال برنامه‌ریزی هستیم تا پس از سقوط رژیم، مشکلات مردم به سرعت حل شود."

اطلاعات نشر یافته به رسانه‌های اسرائیل از جلسۀ محرمانۀ کابینۀ امنیتی نتانیاهو در جریان جنگ 12 روزه نشان می‌دهد که مقام‌های اسرائیلی حمله به تأسیسات زیربنایی ایران را به عنوان یکی از گزینه‌های جدی خود مورد بحث و بررسی قرار داده‌ بودند.


یک پالایشگاه یا نیروگاه با یک حملۀ نظامی در عرض چند ثانیه نابود و به تلی از آتش و خاکستر تبدیل می‌شود، اما بازسازی آن به سال‌ها وقت و سرمایه نیاز دارد.


آمریکا در جریان دو حمله‌اش به عراق، تقریباً تمام تأسیسات زیربنایی عراق را منهدم کرد و به قول معروف این کشور را به "عصر حجر" بازگرداند. بعد از آن نه صدام حسین در طول ده سال حکومتش پس از حملۀ اول، و نه آمریکا پس از سرنگونی صدام و اشغال عراق، هیچکدام نتوانستند حتی برق مردم عراق را به سادگی تأمین کنند و مردم به تنگ آمده از گرمای کشندۀ آن سرزمین به دلیل نبود برق بارها و بارها دست به شورش زدند.


اگر آنطور که حامیان آقای پهلوی مطرح می کنند، قرار است"سقوط رژیم" به کمک اسرائیل صورت گیرد، این یعنی نابودی ساختارهای اقتصادی و زیربنایی ایران به قصد فلج کردن حکومت و عاصی کردن مردم، بخشی از برنامۀ "سقوط" است!


در حال حاضر نمی‌توان در مورد نوع سناریویی که ایران را از این وضعیت معلق خارج خواهد کرد، با اطمینان سخن گفت، اما پیامد هر یک از این سناریوهای فرضی عیان است. من اطمینان دارم که هر گونه طرح معطوف به نابودی ساختارهای زیربنایی و اقتصادی کشور، ایران را وارد دوره‌ای از تاریخ خود خواهد کرد که شرایط پس از حملۀ مغول به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شود!


من نمی‌دانم آقای پهلوی بر اساس کدام اطلاعات و داده‌ها وعدۀ "حل سریع مشکلات مردم" پس از "سقوط رژیم" را می‌دهد اما از تمام سخنان او و حلقۀ اطرافیانش به وضوح در می‌یابم که حس ملموسی از عمق و وسعت مشکلات و لایه‌های تو در تو و پیچیدۀ فرهنگ و ساختار آگاهی مردم ایران و بخصوص دشواری‌های حکمرانی بر این سرزمین را ندارند و موضوعی بی‌نهایت بغرنج را بسیار ساده به مخاطبان خود القاء می‌کنند!


من نمی‌دانم چه محافل و حلقه‌ها و افرادی "رسالت نجات ایران" را به دوش آقای پهلوی گذاشته‌اند و هیچ فکر نکرده‌اند که این احساس رسالت و بخصوص الگویی که برای انجام آن معرفی می‌کنند، هم "شاهزاده" را در موقعیتی بسیار طاقت‌فرسا و غیرقابل تحمل می‌گذارد و هم خطر از دست رفتن تمدن ایرانی را به دنبال دارد.


رضا شاه و محمدرضا شاه هر چه گفتند و کردند ایران را وارد معرکه‌های خانمانسوزِ جنگ با متفقین و یا جنگ داخلی نکردند و نهایتاً با رها کردن تاج و تخت و خروج از کشور ، مملکت را به بعدی‌ها واگذاشتند. این بیم اما وجود دارد که "شاهزاده" با این نوع ورود بی‌محابا و انقلاب‌طلبانۀ خود در میدانی که حتی تلاش برای تحلیل دقیق ابعاد آن افهام را می‌سوزاند، ناخواسته هر دو تجربۀ نیاکان خود را خنثی و وارونه سازد و قیصریه‌ای به آتش کشیده شود.

کیهان لندن - یک پژوهشگر زلزله هشدار داده که بسیاری از کلانشهرهای ایران روی یا مجاور گسل‌های فعال ساخته شده‌اند و جابجایی تفاضلی دو سوی گسل در زمین می‌تواند حتی سازه‌های مهندسی‌شده را تحت تأثیر قرار دهد.

در هفته‌های گذشته بیش از ۵۰ زلزله در عسلویه رخ داده است؛ شهری در جنوب کشور که یکی از قطب‌های مهم صنعت نفت و گاز ایران به شمار می‌رود.

eqlarge.jpg
به گزارش مرکز لرزه‌نگاری ایران بامداد امروز سه‌شنبه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۴ نیز سه زلزله پی در پی عسلویه در جنوب استان بوشهر را لرزاند.

در ابتدا زمین لرزه‌ای به بزرگی ۴/۱ ریشتر در عمق ۲۷ کیلومتری زمین ساعت ۳۳ دقیقه بامداد سه‌شنبه در عسلویه به وقوع پیوست. هفت دقیقه بعد زلزله‌ای به بزرگی ۳/۷ ریشتر همین منطقه را لرزاند و زمین لرزه ۲/۹ ریشتری نیز ساعت یک و ۴۳ دقیقه بامداد ثبت شد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ماه گذشته و در هفته دوم امرداد نیز حدود ۴۰ زمین لرزه طی چهار روز در عسلویه ثبت شد. بزرگترین زلزله در ششم امرداد به بزرگی ۴/۹ ریشتر رخ داد.

اگر چه زلزله‌های امرداد نیز با قدرت ریشتری کمی رخ داد و خسارت جانی و مالی بر جای نگذاشت اما به علت وجود تأسیستات بزرگ نفت و گاز پارس جنوبی در عسلویه بروز زلزله‌ای با ریشتر بالا می‌تواند خسارت‌های هنگفت و حتی خطرات زیادی برای شهروندان ساکن این منطقه ایجاد کند.

pdbanner.jpgصداوسیما - رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: در دفاع مقدس ۱۲ روزه عمدتاً با موشک با دشمن مقابله کردیم، اما در جنگ آینده در صورت نیاز، دشمن را در عرصه‌های دیگر درگیر خواهیم کرد.

امیر سرتیپ «احمدرضا پوردستان» رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگویی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه اظهار داشت: ملت ایران مستحضر باشند که نیروهای مسلح با وجود تحریم ۴۶ساله در مقابل دنیای استکبار ایستادند و مستکبران آمریکایی، عبری و غربی را وادار به تسلیم کردند.

امیر سرتیپ پوردستان ادامه داد: در دفاع مقدس ۱۲ روزه، نظامیان و مسئولین سیاسی دشمن با بالا بردن دستانشان به نشانه تسلیم، درخواست آتش‌بس کردند که این موضوع نشان‌دهنده قوت، قدرت و استحکام نیروهای مسلح ایران است.

رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش در ادامه خطاب به ملت ایران گفت: اطمینان داشته باشید که اگر دشمن بخواهد حرکتی انجام دهد، با پاسخ کوبنده و پشیمان‌کننده مواجه خواهد شد.

وی افزود: در دفاع مقدس ۱۲ روزه عمدتاً با موشک با دشمن مقابله کردیم، اما در جنگ آینده در صورت نیاز، دشمن را در عرصه‌های دیگر درگیر خواهیم کرد و اقتدار سربازان امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و سرباز مسلمان را به دنیا نشان می‌دهیم.

امیر پوردستان همچنین به نقش هنر در نمایش اقتدار نیروهای مسلح اشاره و عنوان کرد: هنرمندان کشورمان در عرصه‌های مختلف از جمله فیلم و موسیقی وارد شدند و نمونه‌هایی مانند موسیقی «علاج» با اجرای محسن چاوشی و همچنین فیلم‌های مستند قوی تولید شده است؛ در همین جهت، سایر هنرمندان هم می‌توانند با حمایت از نیروهای مسلح، در افزایش انگیزه و روحیه آنان نقش مؤثری ایفا کنند.

رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش در پایان خاطرنشان کرد: به‌عنوان یک سرباز عرض می‌کنم که ملت ایران دلشان قرص باشد و آرامش داشته باشند و بدانند که فرزندان و برادران سربازشان از آمادگی‌های لازم برخوردارند.

sbanner.jpgرکنا - عده‌ای برای رسیدن به پول آسان، قوانین تأمین اجتماعی را دور می‌زنند. صوری طلاق می‌گیرند، صیغه‌های طولانی می‌شوند یا با پیرمردان دم مرگ ازدواج می‌کنند. نتیجه؟ ضربه به پیکره اقتصادی کشور، افزایش آمار طلاق‌های صوری و ترویج ضد اشتغال و ضد ازدواج در جامعه.

در گوشه‌ای از جامعه، عده‌ای برای رسیدن به پول نادرست، راه‌های عجیب و غریبی پیدا کرده‌اند. صوری طلاق می‌گیرند، صیغه‌های طولانی می‌شوند یا با پیرمردان دم مرگ ازدواج می‌کنند. تعدادشان زیاد نیست، اما کافی است تا نظم اجتماعی و اقتصادی کشور را تهدید کند.

siqeh.jpg

سازمان تأمین اجتماعی، بزرگ‌ترین سازمان بیمه‌ای کشور، از روز تولد تا بعد از مرگ همراه مردم است. از هدیه ازدواج و کمک هزینه بارداری گرفته تا مستمری بازماندگان، قوانین مختلفی برای حمایت از مردم وجود دارد. اما همان قانونی که قرار بود پشتیبان باشد، حالا دست بعضی‌ها را برای سوء استفاده باز گذاشته است.

مستمری بازماندگان بر اساس یک قانون ساده پرداخت می‌شود. وقتی بیمه‌شده‌ای فوت کند، همسرش نیمی از مبلغ را می‌گیرد، والدین ۲۵ درصد و فرزندان تحت تکفل ۲۰ درصد. اما وقتی همسر بیمه‌شده فوت کرده باشد و فرزند اُناث داشته باشد، مستمری به حساب فرزند واریز می‌شود.

اینجاست که شکاف قانونی ظاهر می‌شود. طبق قانون حمایت از خانواده (۱۳۹۲)، اگر فرزند در زمان فوت پدر شاغل نباشد و همسری نداشته باشد، می‌تواند بخشی از مستمری پدر را تحت حضانت دریافت کند. اما برخی این فرصت را به نفع خود تبدیل کرده‌اند؛ کسانی که سال‌ها در کنار هم زندگی کرده و خانواده‌ای تشکیل داده‌اند، طلاق صوری می‌گیرند و با ارائه مدارک به تأمین اجتماعی، مستمری پدر را مطالبه می‌کنند.

نتیجه؟ پیکره تأمین اجتماعی ضربه می‌خورد، آمار طلاق‌های صوری بالا می‌رود و جامعه با ناهنجاری‌های اجتماعی جدید روبه‌رو می‌شود. قانونی که قرار بود حمایتی باشد، حالا به ضد اشتغال و ضد ازدواج تبدیل شده است. افراد تشویق می‌شوند شغلی نداشته باشند، ازدواج نکنند و با سوء استفاده از مستمری، زندگی‌شان را بگذرانند.

این داستان، تنها یک مشکل مالی نیست. این یک هشدار اجتماعی است؛ هشدار درباره قانونی که وقتی به دست سوء استفاده‌کنندگان بیفتد، نه تنها عدالت اجتماعی را تهدید می‌کند، بلکه بنیان خانواده را هم سست می‌کند.

در نهایت، پرسش مهم این است که چگونه می‌توان حقوق واقعی مردم را حفظ کرد، بدون آن که این فرصت‌ها دست کسانی بیفتد که به دنبال سوء استفاده هستند؟

rfi.jpgشهلا شفیق: خیزش «زن زندگی آزادی» انقلاب و گسستی است از حکومت اسلامی

در کتاب جدید خود، "تُندری از واژه‌ها"، شهلا شفیق خیزش «زن زندگی آزادی» را یک انقلاب یا گسستی انقلابی از حکومت اسلامی و ایدئولوژی آن می‌داند که به گفتۀ وی در حجاب اجباری خلاصه شده است. این گسست انقلابی به گفتۀ شهلا شفیق دورنمای تغییرات بنیادین در ایران پیشِ رو را ترسیم می‌کند.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

کتاب «تُندری از واژه‌ها: انقلاب زن، زندگی، آزادی به روایت آنانی که آن را می‌سازند» نوشتۀ شهلا شفیق با دیباچۀ فرزانه میلانی و پی‌گفتاری از سیلوی لوبون دو بووار است که در سپتامبر ۲۰۲۵ در فرانسه منتشر شده است. این اثر با گردآوری روایت‌ها و شهادت‌های کنشگران، تصویری زنده از جنبش «زن، زندگی، آزادی» پس از مرگ مهسا امینی ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه این مبارزه از اعتراض به حجاب اجباری فراتر رفته و به حرکتی جهانی علیه تبعیض و سرکوب بدل شده است.

book.jpgشهلا شفیق در مصاحبه‌ای اختصاصی با رادیو بین‌المللی فرانسه توضیح داده است که چرا خیزش «زن زندگی آزادی» را باید در اصل یک انقلاب دانست و این انقلاب یا به تعبیر او گسست انقلابی چه سرنوشتی برای جمهوری اسلامی ایران رقم خواهد زد. او گفته است : «به گمان من خیزش «زن زندگی آزادی» را می توان یک انقلاب ارزیابی کرد و کوشیده‌ام این را در کتاب اخیرم با عنوان «تُندری از واژه‌ها» Un orage de mots از خلال واژگان به کار گرفته شده از سوی جوانان و زنان نشان بدهم.»

به گفتۀ شهلا شفیق «آنچه به این خیزش خصلتی انقلابی می‌دهد، وجود همزمان تداوم و گسست در آن است : گسست از حکومت اسلامی. خیزش «زن زندگی آزادی» یک نقطۀ گسست است، زیرا تمام جنبش‌های اجتماعی چهل و شش سال گذشته در ایران را در خود متبلور و فشرده می‌سازد و به یک نقطۀ گسست از نظام جمهوری اسلامی ایران می‌رساند.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

به دلیل همین گسست است که از نگاه نویسندۀ کتاب خیزش «زن زندگی آزادی» «یک کیفیت، یک خصلت انقلابی به دست می‌آورد» و باز به همین اعتبار شهلا شفیق این گسست انقلابی را در عین حال گسستی «هستیانه» یا existentiel می‌خواند. زیرا با این خیزش در اصل «گسستی از ایدئولوژی نظام اسلامی حاکم بر کشور صورت می‌پذیرد، هر چند این نظام اسلامی در فراشد خود از یک نظام توتالیتر و سپس پساتوتالیتر به یک نظام مافیایی مبتنی بر زر و زور بدل شده است.» برغم این تحول، شهلا شفیق معتقد است که «ایدئولوژی اسلامی همچنان ایدئولوژی رسمی این نظام مافیایی است و نماد این نظام مافیایی ایدئولوژیک حجاب اجباری است. »

robotdrone.jpgربات جنگجوی ایران رونمایی شد

یورونیوز - نیروی زمینی ارتش ایران روز سه‌شنبه از ربات رزمی چندمنظوره‌ای با نام «آریا» رونمایی کرد. رسانه‌های ایران، این سلاح را یک ربات هوشمند و مجهز به سامانه‌های پیشرفته، با قابلیت انجام مأموریت‌های متنوع از جمله شناسایی، پشتیبانی آتش، درگیری مسلحانه و عملیات در شرایط سخت میدانی معرفی کرده‌اند.

این ربات بر پایه پلتفرم ۸×۸ طراحی شده و هر چرخ آن به موتور مستقل مجهز است؛ ویژگی‌ که در کنار سیستم تعلیق مستقل، توان بالایی برای حرکت در زمین‌های ناهموار فراهم می‌کند. طراحی خاص چرخ‌ها نیز باعث می‌شود حتی در صورت آسیب‌دیدگی برخی از آن‌ها، حرکت ربات متوقف نشود.

آریا از یک سامانه پیشرانش هیبریدی بهره می‌برد. در این سیستم، موتور سوختی در صورت کاهش شارژ باتری‌ها، به‌صورت خودکار فعال شده و باتری‌ها را شارژ می‌کند و سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت را برای آن فراهم می‌آورد.

تمامی اجزای بیرونی ربات آریا شامل لاستیک‌ها و بدنه اصلی با طراحی ضدگلوله ساخته شده‌اند و سامانه هوش مصنوعی ربات، امکان اجرای مأموریت‌های کاملا خودکار و مستقل را فراهم می‌کند.

ربات آریا مجهز به یک تیربار ۷.۶۲ میلی‌متری با برد مؤثر تا ۲ کیلومتر است. این سلاح به‌صورت کامل از راه دور کنترل شده و از طریق ایستگاه زمینی هدایت می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

همچنین طراحی ماژولار بدنه امکان نصب و ارتقا تسلیحات سنگین‌تر را نیز متناسب با نوع مأموریت فراهم می‌کند.

زید آبادی باز هم عجله کرد

| No Comments

za.jpgاحسان نگارچی

اخیراً آقای احمد زیدآبادی در کانال خود، با اشاره به اظهارات آقای رضا پهلوی و اخبار منتشرشده از شبکه‌ی ۱۳ اسرائیل، متنی منتشر کرده که در آن وعدۀ "حل سریع مشکلات مردم پس از سقوط رژیم" را با تحلیلی درباره‌ی احتمال دخالت اسرائیل در تأسیسات زیربنایی ایران پیوند داده است. اما در این روایت، اشتباهات جدی در نقل خبر و تفسیر آن دیده می‌شود که تصویر نادرستی از واقعیت ارائه می‌کند.

آقای زیدآبادی باز هم عجله کرد و عجله در عرصه‌ی خبر، اغلب حقیقت را تکه‌تکه می‌کند تا پازلِ دلخواه بسازد.

چند نکته در این باره

۱. اصل خبر، همان‌گونه که از شبکه‌ی ۱۳ اسرائیل گزارش شد، این بود ؛ در یک جلسه‌ی محرمانه‌ی کابینه‌ی امنیتیِ اسرائیل، وزیر دفاع ، پیشنهادی مطرح کرد که در صورتِ حمله‌ی جمهوری اسلامی به زیرساخت‌های اسرائیل، اسرائیل می‌تواند در پاسخ به زیرساخت‌های طرف مقابل ضربه بزند. یعنی «پیشنهاد» در متن خود شرط‌مند بود ، مشروط بر وقوعِ حمله از سوی جمهوری اسلامی.

۲. نکته‌ی تعیین‌کننده اما این است که آن پیشنهاد به تصویب نرسید. طرح با مخالفت مواجه شد و راه به تصمیم‌گیریِ نهایی نبرد. بنابراین هیچ «تصمیم اجراییِ» یا «تصویبِ حمله‌ی متقابل» وجود ندارد ،بلکه صرفاً یک پیشنهاد مطرح و رد شد.

اما آقای زیدآبادی این دو محورِ کلیدی را چه‌گونه تغییر داد؟
او شرطِ مهم را حذف یا کم‌رنگ کرد و سخنِ «در صورت حمله» را به‌مثابه‌ی تهدیدِ بی‌قید و شرط جلوه داد.
او تصویب‌نشدنِ طرح را هم گزارش نکرد، بلکه با حذف این حقیقت، خواننده را به‌خطایِ نتیجه‌گیریِ قطعی سوق داد ؛ انگار که تصمیمی گرفته شده و راهِ اقدام باز شده است.
و در نهایت، از این روایتِ ناقص برای بافتنِ داستانی سیاسی سود برد و پایِ آقای پهلوی را نیز به میان کشید !

اگر بخواهیم خلاصه و بی‌مراعات بگوییم:

آقای زیدآبادی با بریدنِ بخش‌های حیاتیِ خبر، آن را از حالتِ گزارشِ واقعیت به داستان‌سرایی بدل کرده و داستان‌سراییِ او نه تنها اطلاع‌رسانی نیست، که مخلِ قضاوتِ آگاهانه‌ی مخاطب است. حقیقتِ کامل این است: پیشنهادِ وزیر دفاع مشروط بود، و به تصویب نرسید و هر نکته‌ای به جز این، تحریفِ ماجراست.

کلام آخر
خبرِ سیاسی، همچون متنِ فلسفی، تابِ بی‌دقتی ندارد. پیش از فریاد بر سر دیگری، جمله‌ها را تا آخر بخوان؛ چون نصفِ جمله می‌تواند چهره‌ی جهان را وارونه نشان دهد.

ویدیوی رسیده به ایران‌وایر، گشت‌زنی یک بالگرد بر فراز شهر سقز در روز سه‌شنبه ۲۵ شهریور را نشان می‌دهد. همزمان، منابع محلی از جو سنگین امنیتی در این شهر، همزمان با سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی خبر می‌دهند.

trump.jpgبی بی سی - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا روز سه‌شنبه (۱۶ سپتامبر/۲۵ شهریور) برای دومین سفر رسمی «بی‌سابقه» وارد بریتانیا خواهد شد.

کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، در ماه فوریه، یادداشتی از پادشاه چارلز سوم، پادشاه بریتانیا، به آقای ترامپ داد و از او برای دومین سفر رسمی به این کشور دعوت کرد. آقای استارمر این دعوت را «واقعاً تاریخی» نامید.

سفر رسمی «بی‌سابقه»

دعوت دوم برای سفر رسمی از یک رئیس جمهور آمریکا «بی‌سابقه» است.

از سال ۱۹۵۲ که الیزابت دوم ملکه بریتانیا شد، جورج دبلیو بوش و باراک اوباما تنها رئیس‌جمهورهای آمریکا بوده‌اند که برای یک سفر رسمی که تمام پروتکل‌های تشریفاتی سلطنتی اجرا می‌شود، به بریتانیا دعوت شده‌اند.

دعوت برای سفر رسمی به بریتانیا نه تنها موضوعی کم‌سابقه برای رئیس‌جمهورهای آمریکا است بلکه رهبران سایر کشورهای جهان هم معمولاً هرگز دو بار این دعوتنامه را دریافت نمی‌کنند. ملکه مارگرت و شاهزاده هنریک دانمارک در سال‌های ۱۹۷۴ و ۲۰۰۰ به سفر رسمی دعوت شدند که این تقریباً تنها موارد در دوران سلطنت ملکه الیزابت بود.

رئیس‌جمهورهای آمریکا که برای دومین بار انتخاب می‌شوند، به طور سنتی دعوتنامه سفر رسمی به بریتانیا را دریافت نمی‌کنند و در عوض مانند آنچه در دوران باراک اوباما و جورج دبلیو بوش اتفاق افتاد، برای صرف چای یا ناهار با پادشاه دعوت می‌شوند.

دونالد ترامپ و همسرش ملانیا اولین بار در ژوئن ۲۰۱۹ که ملکه الیزابت دوم و ترزا می، نخست‌وزیر وقت بریتانیا، از آنها استقبال کردند، سفری رسمی به بریتانیا داشتند.

نقض پروتکل

آقای ترامپ در طول سفر رسمی سال ۲۰۱۹ به بریتانیا نه تنها به دلیل دیدارهایش با ملکه و نخست‌وزیر، بلکه به دلیل یک سری موارد نقض پروتکل، سر و صدای زیادی به پا کرد.

1.jpg

یکی از جنجالی‌ترین لحظات زمانی بود که دونالد ترامپ در یک ضیافت دولتی در کاخ باکینگهام، دست خود را روی کمر ملکه الیزابت دوم گذاشت. این اقدام، به‌رغم واکنش آرام ملکه، نقض آداب و رسوم سلطنتی به حساب می‌آمد؛ تماس فیزیکی مگر از طرف خود پادشاه/ملکه، خلاف پروتکل است.

آقای ترامپ همچنین در مورد سیاست‌های بریتانیا نظر داد و آشکارا از استراتژی ترزا می، نخست‌وزیر وقت، برای «برگزیت» (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) انتقاد و از بوریس جانسون به عنوان جانشین او حمایت کرد. چنین اظهارنظرهایی برخلاف عرف دیپلماتیک بود که معمولاً رهبران خارجی را از دخالت در امور داخلی یک کشور دیگر منع می‌کند.

گذشته از این جنجال‌ها، دونالد ترامپ دوباره بر آتش خصومت با صادق خان، شهردار لندن، دمید و در توییتر او را «بازنده محض» خواند. او همچنین مگان مارکل (همسر شاهزاده هری) را « بدجنس» نامید؛ اظهارنظری که بعدها با وجود شواهد ثبت‌شده، آن را انکار کرد.

بازگشت بادکنک ترامپ نوزاد؟

سفر رسمی سال ۲۰۱۹ رئیس‌جمهور آمریکا به بریتانیا با اعتراضات گسترده‌ به سیاست‌های او در زمینه تغییرات اقلیمی، مهاجرت و حقوق زنان روبرو شد و گروه‌هایی مانند «ندیمه‌ها علیه ترامپ» و «شورش علیه انقراض» در تظاهرات شرکت کردند. در آن زمان، بادکنک نمادین «ترامپ نوزاد» بر فراز میدان پارلمان به پرواز درآمد.

2.jpg

حال با بازگشت ترامپ برای دومین سفر رسمی در سپتامبر ۲۰۲۵، فعالان بار دیگر بسیج شده‌اند. «ائتلاف توقف ترامپ» تظاهرات بزرگی را در لندن و وینزور اعلام کرده و یک تظاهرات با عنوان «ترامپ خوش نیامده‌ای» در لندن برای روز فردا، چهارشنبه ۱۷ سپتامبر، در مخالفت با «سیاست‌های اقتدارگرایانه» ترامپ برنامه‌ریزی شده است.

انتظار می‌رود که تدابیر امنیتی برای این سفر، بزرگ‌ترین پس از تاج‌گذاری پادشاه چارلز سوم باشد که شامل پهپاد، تک‌تیرانداز و گشت‌زنی‌ در رودخانه‌ تمز لندن خواهد بود. در حالی که کاخ باکینگهام برنامه‌های عمومی را کم کرده است، معترضان مصمم هستند صدای خود را به گوش دیگران برسانند و بادکنک «ترامپ نوزاد» ممکن است دوباره ظاهر شود. سازمان‌دهندگان تظاهرات از مردم خواسته‌اند که «چشم به آسمان بدوزند.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgخبرنامه امیرکبیر - بر اساس گزارش‌های رسیده از دانشجویان دانشگاه‌‌های آزاد اسلامی به خبرنامه امیرکبیر، برخوردهای سرکوبگرانه حراست دانشگاه آزاد تهران دستکم در دو واحد تهران شمال و تهران مرکز، در روزهای اخیر شدت گرفته است.

در دانشگاه آزاد تهران شمال، به گفته دانشجویان با تغییر رئیس حراست دانشگاه، محدودیت‌های پوششی بسیار توهین‌آمیزی اعمال شده که یادآور وضعیت دهه ۶۰ است. در این واحد دانشگاهی طی دو روز گذشته، مأموران حراست از ورود تعدادی از دختران دانشجو به دانشگاه به دلیل نوع پوشش جلوگیری کرده‌اند.

یکی از دانشجویان در این باره می‌گوید: «زورشان به خیابان نمی‌رسد، جای دیگری قدرت‌نمایی می‌کنند.» همزمان، گزارشی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز به دست خبرنامه امیرکبیر رسیده که حاکی از اعمال محدودیت‌های مشابه و برخورد نامناسب با دانشجویان به دلیل پوشش است.

حراست این واحد دانشگاهی اخیراً اعلام کرده که مانتوی دختران دانشجو «باید تا زیر زانو باشد» وگرنه از ورود آنان به دانشگاه جلوگیری خواهد شد. دانشجویان معتقدند چنین محدودیت‌هایی صرفاً بازتولید سیاست‌های سرکوبگرانه و کنترل‌گرانه حکومت جمهوری اسلامی بر دانشگاه‌هاست.

در سومین سالگرد قتل مهسا امینی، بازگشت استانداردهای پوششی دهه ۶۰، جلوه دیگری از تلاش رژیم نامشروع جمهوری‌اسلامی برای قدرت‌نمایی و اعمال فشار بر جامعه دانشجویی است.

zza.jpgایران اینترنشنال - ۱۴۰ فعال و تشکل در بیانیه‌ای به‌مناسبت سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» از مردم خواستند با این پرچم «به‌پاخیزند» و «ضربه نهایی را بزنند».

آن‌ها گفتند «انقلابی که با رهبری زنان و مشارکت گسترده اقشار اجتماعی شکل گرفت»، تبدیل به آلترناتیوی برای قوانین و فرهنگ ارتجاعی شده و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی را به واقعیتی ملموس بدل کرده است.

امضاکنندگان بر لزوم ایجاد رهبری سیاسی جمعی، متشکل و مردمی برای سازماندهی دوران گذار و تضمین نقش مستقیم مردم در تعیین آینده کشور تاکید کردند.

آن‌ها از تمامی نیروهای آزادی‌خواه خواستند حول یک محور هماهنگ‌کننده متحد شوند و از دولت‌ها به‌ویژه کشورهای اروپایی خواستند جمهوری اسلامی را از مشروعیت ساقط و به‌طور کامل بایکوت کنند.

امضاکنندگان همچنین از تمامی سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌های جهان، به‌ویژه دولت‌های اروپایی، خواستند جمهوری اسلامی را از مشروعیت سیاسی ساقط و به طور کامل بایکوت کنند.

این بیانیه افزود: «پایان جمهوری اسلامی نزدیک است؛ انجام این امر کار ماست... امروز مسئولیت ما ساخت یک آلترناتیو سیاسی جمعی، مردمی با دخالت حداکثری همگان است.»

کشاورزان فروتن شوکران

| No Comments

ahmadibanner.jpgوقت است تا ز کشته تو را باخبر کنم

رامین احمدی - خبرنامه گویا

در نگاه به قتل سیاستمدار جوان و محافظه کار امریکایی «چارلی کرک» شماری از هموطنان ما نشان دادند هنوز علیرغم سال ها زندگی در غرب از فرهنگ دمکراسی و حقوق شهروندی بویی نبرده اند. برای بخشی درس اصلی فاجعه در «چپ خواندن» قاتل تعریف می شد بخش دیگری هم فوری «کشاورزان شریفی» شدند با هشدارهایی مانند هرکس باد بکارد طوفان درو می کند. این هشدار که برای توجیه قتل یک شهروند بخاطر اعتقادات مشخص سیاسی اش بکار گرفته می شود برای محققان تاریخ سیاسی قرن حاضر ایران نباید چندان تازه باشد. ترور چارلی کرک می توانست ایرانی اسیر آخوند و جمهوری اسلامی را به یاد قتل احمد کسروی بیاندازد. اگرچه بین چهارچوب سیاسی و فرهنگی کشور ما و دمکراسی امریکا هرگونه مقایسه ای خطاست و ما اغلب با دو جهان از اساس متفاوت سروکار داریم بین قتل «چارلی کرک» و قتل احمد کسروی دو شباهت مهم وجود دارد.

هر دو قربانی در سخنرانی و خطابه و بحث با مدعی سرامد و موثر بودند. قاتل هر دو آنها را به دلیل شکست در رویارویی نظری و مباحثه به قتل می رساند. چون در مناظره و بحث سیاسی و اعتقادی حریف آنها نمی شد.

نگاه هر دو قربانی به آزادی بیان نگاهی پیچیده و بحث برانگیز بود و هر دو در جامعه خود واکنش های شدید مخالف را بر می انگیختند و از این بابت ابایی نداشتند.

ملایان حریف کسروی در بحث و مناظره نبودند پس او را روز روشن در دادگستری کشتند و مورد تشویق بخش بزرگی از جامعه سیاسی واقع شدند. قهرمانانی که برای حفظ شئون اسلامی کافری را بخاطر توهین به مقدساتشان مجازات کرده بودند. واکنش بخش بزرگی از جامعه همان بود که امروز در بین شماری از هموطنان می بینیم: هرکس باد بکارد طوفان درو می کند. باد کاشتن او حمله به هژمونی اخوندی وسوزاندن کتاب های خرافی ملایان بود. پس از نظر «کشاورزان» شریف ایرانی حقش بود طوفان درو کند.

این مزخرفات را انگار از تاریخ صد سال گذشته کشورشان هیچ نیاموخته اند درباره چارلی کرک تکرار کردند.
اما اینجا ایران نیست. قاتل او را مدال نمی دهند بلکه محاکمه و مجازات می کنند. از فردای ترور چارلی کرک فعالان سیاسی راست یا لیبرال، مخالف یا موافق او، ترور او را محکوم کردند و یادش را گرامی داشتند.

اما در فردای ترور کسروی همه جامعه سیاسی ایران از قدرت فداییان اسلام باخبر شد و بلافاصله به مغازله و نزدیک شدن با آنها پرداخت. مخالفان ملی و ملی-مذهبی رزم آرا از آنها برای کشتن رزم آرا استفاده کردند. آنها ثابت کرده بودند از عهده بر می آیند. از چپ و راست برای آنها پیشنهاد انتخاب قربانی می آمد. قتل کسروی زنجیره ای از ترورهای سیاسی را به دنبال داشت و این انتخاب جامعه سیاسی ایران برای آغاز سلطه دوباره هژمونی ملایان بود. کشاورزان فروتن شوکران با توجیه قتل کسروی فاجعه ای بزرگ را آغاز کرده بودند. ملتی که می بایست بیش از سی سال بعد بهایی خونین و بزرگ را برای این بلاهت خود بپردازد.

عینک خیلی عجیب فرشته حسینی

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgکیهان لندن - تحریم یک شبکه بزرگ مالی فروش نفت ایران؛ دو دلال ایرانی و ۱۲ شرکت با رمزارز به جمهوری اسلامی پول می‌رسانند.

دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری ایالات متحده (OFAC) دو دلال ایرانی و بیش از ۱۲ فرد و نهاد مستقر در هنگ‌کنگ و امارات متحده عربی را به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی در دور زدن تحریم‌های آمریکا و انتقال پول حاصل از فروش نفت ایران با تأمین مالی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت دفاع جمهوری اسلامی تحریم کرد.

-در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا که ۱۶ سپتامبر (۲۵ شهریورماه) صادر شد، آمده شبکه‌های «بانکداری سایه» جمهوری اسلامی از که توسط دلال‌های مالی غیرقانونی اداره می‌شوند از نظام مالی بین‌المللی سوء استفاده کرده و با استفاده از شرکت‌های صوری خارجی و ارزهای دیجیتال، تحریم‌ها را دور می‌زنند و نیروی قدس سپاه و نهادهای نظامی حکومت از این عواید برای حمایت از گروه‌های نیابتی تروریستی در منطقه و توسعه سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته، از جمله موشک‌های بالستیک و پهپادها، استفاده می‌کنند؛ سامانه‌هایی که امنیت نیروهای آمریکایی و متحدان ما را تهدید می‌کند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

-بر اساس این بیانیه علیرضا درخشان و آرش استکی علوند بین سال‌های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵، در تسهیل خرید بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ارز دیجیتال از محل فروش نفت برای دولت ایران همکاری کردند. این دو نفر از شبکه‌ای از شرکت‌های صوری در حوزه‌های قضایی خارجی برای انتقال وجوه حاصل از ارز دیجیتال استفاده کردند.

Masoud_Noghrehkar.jpgسرمایۀ اخلاقی سوسیال دموکرات ها رواداری ومخالفت با هر نوع خشونت، ترور و تروریسم است.

نمی توان سوسیال دموکرات بود اما خشونت و ترور وتروریسم را توجیه کرد. شیوه پیکاربرای دستیابی به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی می باید مانندِ هدف چنین پیکار و مبارزه ای انسانی، دموکراتیک و متعالی باشد.

نمی توان ادعا کرد جانمایۀ فکر و کرداری" اومانیستی" و انسان دوستانه است اما ازخشونت آفرینی و ترور و تروریسم دفاع کرد. نمی توان خود را پایبند به ارزش های بنیادینی همچون آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، همبستگی و صلح معرفی کرد اما از" خشونت وترور مشروع" دفاع کرد، و تبلیغ و اِعمال خشونت و ترور را به بهانۀ " دفاع مشروع"، توجیه کرد.

سوسیال دموکراسی به مثابه یک جنبش سیاسی- اجتماعی و فرهنگی، با شاخص مفهومی انسانی-اجتماعی و فرهنگی ای که دموکراسی و عدالت خواهی بُنمایۀ آن است، هیچگونه همخوانی و سنخیتی با خشونت آفرینی، ترور و تروریسم ندارد.

سوسیال دموکراسی بدون فضیلت رواداری، سوسیال دموکراسی نیست، فضیلتی که خشونت پرهیزی و احترام به انسان و کرامت انسانی را باور دارد و آن را تقویت می کند و پرورش و گسترش می دهد.

سوسیال دموکرات ها با اتکا به ارزش های بنیادین سوسیال دموکراسی هویتی روشن و امروزین دارند: مخالف جنگ و جنگ افروزی، مدافع صلح ، حامیِ مُحیط زیست، خواهانِ برابری زنان با مردان و پایبند به مفاد مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشرهستند. سوسیال دموکرات ها پیکارگران و مبارزینی استوار برای تحقق دموکراسی و عدالت اجتماعی هستند، و باورمند به اینکه پیکار سیاسی، اجتماعی، صنفی و فرهنگی نمی باید نیازی به شیوه های ضد انسانی و غیردموکراتیک داشته باشند.

نگرش و باور فرهنگی و اجتماعی ای که انسان می تواند برجنون نفرت، تخریب و نابودی غلبه کند نیز سرمایه پیکار سوسیال دموکرات ها برای رسیدن به جامعه ای انسانی و پیشرفته است.

اگر می خواهیم ایرانمان سرزمین رفاه و آزادی و همبستگی و امنیت و صلح، یعنی سرزمین مردم سالاریِ عدالت گستر و جامعه گرا شود از هم اکنون می باید فرهنگ مورد نیازِ دستیابی به خواست های فوق، یعنی فرهنگ رواداری، خشونت پرهیزی و احترام به انسان و کرامت انسانی را در خود و جریان های فکری و سیاسی مان پرورش دهیم.

****

آزادی و عدالت اجتماعی - آزادی و عدالت اجتماعی

Ali_Sedarat_3.jpgامروز در ایران، در منطقه و در جهان شاهد التهاباتی گسترده و بیسابقه هستیم. در میان این شرایط پرآشوب، پرسشهای مکرری مطرح میشوند: «حالا چی میشه؟»، «آخوندها پس کی میروند؟» و «بعداً چی میشه؟» و «چه نقشهٌ راهی را از «حالا» تا «بعد» میتوان پیشنهاد کرد؟»

پاسخ به این پرسشها در گرو درک و باور قلبی به یک اصل اساسی است:

برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، من به سهم خود و به نوبه خود باید یک کاری انجام بدهم، هر چقدر هم آن کار در ظاهر بهنظر ناچیز و کوجک بیاید.

اگر هر فردی وظیفه خود را برای مشارکت در اعمال حق حاکمیت ملی به خود و دیگران گوشزد کند، آنگاه این گفتگوها معنا پیدا خواهد کرد. در غیرِ این صورت، فقط اتلاف وقت است، و «آخوندها» ۱۰۰ سال دیگر هم نمیروند!

اگر فردی برای خود هیچ نقشی در این ماجرا قائل نباشد، طرح این سؤالات بیمعنا است! و آن فرد منفعلانه منتظر خواهد نشست و قطعا شاهد اوضاع بسیار بدتری خواهد بود!

راه حل و نقشه راه: از یک فرد، هر یک فردی، تا «سند اساسی دوران گذار، برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران»

https://alisedarat.com/2025/09/07/14617/

راه حل و پاسخ به سؤالات مطرحشده باید از درون خود فرد، هر یک فردی، و در زمان حال نشأت بگیرد، نه اینکه از یک کشور و دولت و ملت دیگر یا توسط شخص دیگری انجام شود، یا به آینده و مثلا به بعد از رفتن «آخوندها» موکول گردد. عدهای هموطنان، طی مدت طولانی، با همفکری و هماندیشی، سندی تحت عنوان «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران» را به تصویب رسانده و منتشر کردهاند.

سه مرحله کلیدی در نقشه راه عبور از ساختار استبدادی، به نظام مردمسالار:

مرحله اول:

از همین لحظه تا سقوط فیزیکی رژیم:

بازيگران قبل از شهرت

| No Comments
Aliakbar_Omidmehr_2.jpgاغلب دیکتاتورهای بدخیم و خونریز تاریخ ،دروقت پایان قدرت فردی خویش ،سرنوشت مشابهی داشته اند .این دیکتاتور ها، از همان اوایل حضور در صحنه ، از ماشین سرکوب و بروکراسی اداری ،قضایی و نظامی انتظامی آلوده به فساد حلقه تنگ و محدود فاسدان قدرت طلب خودی های شخص دیکتاتور،برای ادامه حیات خویش سود جسته اند .در قرن گذشته دیکتاتورهایی چون مائو،استالین ،تیتو،پینوشه .. تا خمینی ،از چنین شیوه هایی، برای ادامه بساط خونریز و مستبد خود استفاده نموده و اغلب اینها سرانجام ، یا در انزوا یا با خیزش عمومی ملت تحت ستم، از صحنه حذف شده اند.اینها در روزهای آخر تلاش نموده اند .با عدم حضور متعارف و همیشگی در صحنه، قبل از اینکه شیرازه امور از دست شان خارج شود. به تدریج صحنه را ترک و زمینه را برای انتقال قدرت به جانشین مورد نظر خود فراهم سازند.
بنظر می رسد غیبت های طولانی و غیر متعارف رهبر رژیم نیز، در راستای این ترفند و ایجاد عادت ذهنی عدم حضور در صحنه و اقدام مقتضی برای انتقال قدرت به جانشین در زمان مناسب باشد.


maghsadi.jpg
آی.... " ژینا" ! آی...مهسا !
:
سخن، زعاطفه های قشنگ باید گفت.
سخن ، ززیبایی.
که آفتاب ِدرخشان ِجان ِ زنده ی ماست.
:
ستاره ها به تماشای عشق ،آمده اند
وباغ های انار
بهار ِتازه تری را سلام می گویند.
:
تو از کدام طرف آمدی به خانه ی من ؟
که شورِشعرِزنان ِزمانه ام با توست.
سخنسرای صمیمی باغ ما ، "ژینا" !
:
من از تغزّل ِ مانای مردم ِ گیلم
من از ترانه ی تابان ِجان ِکُردستان.
تمام ِهستی ِسرسبز ِعاشقانه ی من -
تورا صدا زده است.
:
ومثل ِزمزمه ی جویبار ِتابستان -
ستاره باران ست.
:
به رنگ ِاسم ِ خودت هستی
به رنگ ِ زندگی وُ زن
به رنگ ِزیبایی
که همنشین ِ سلام وُکلام ِ آزادی ست.
:
تو نیستی که ببینی
چه آتشی به دل ِعاشقان ِ آب زدی.
جهان ، به جان ِجوانت پیام ِتازه ،نوشت.
ونام ِتو به سرود ِسپیده ها پیوست.
تو نیستی که ببینی.
***

parsa.jpgای جوانانِ این خاکِ خسته،
درودی بر شما که هم امید فردایید و هم یادگارِ امروزِ پر خون.

بدانید که تاریخ چونان آینه است؛ هر که در آن ننگرد، در چاهِ خطا افتد. در نپال، جوانی برخاست و در شش ساعت بساط سلطنت کهنه برچید؛ در رومانی، مردمان یک‌دل، کاخ چائوشسکو را چون خاشاکی در توفان بر باد دادند. آنان نه چشم به بیگانه دوختند و نه به وعدهٔ فاند و قدرت‌طلبی دل بستند.

آنان پیروز شدند، زیرا به قدرت خویش ایمان داشتند؛
پیروز شدند، زیرا یک‌صدا فریاد زدند؛
پیروز شدند، زیرا لودگی و بی‌تفاوتی را کنار نهادند؛
پیروز شدند، زیرا به اپوزیسیون قلابی و رهبران کاغذی امید نبستند؛
پیروز شدند، زیرا رهبرشان عمل کرد، نه آنکه دفترچه و منشور بیافریند و سخنِ بی‌ثمر بر زبان راند؛
پیروز شدند، زیرا خواستند و اراده کردند.

اما ما در ایران چه کردیم؟

جنبش سبز، آبان ۹۸، خیزش مهسا... هر بار خون‌ها بر زمین ریخت و امیدها به آسمان پرکشید، ولی فرجامی روشن نیافت. چرا؟

زیرا هر کس در پی «من» خویش بود: یکی به دنبال فاند، دیگری به دنبال لقب؛ آن یکی منشور نوشت، این یکی وکالت‌نامه خواست.

رهبران از میدان غایب بودند و مردم بی‌صدای واحد ماندند. جوان جان داد، اما مدعیان در تبعید به لایو و سخنرانی بسنده کردند.

margnamaloom.jpg«علت مرگ: نامعلوم»، فیلمی که در دوران رئیسی توقیف بود نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۶ شد

بی بی سی - بنیاد سینمایی فارابی، فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار را به عنوان نماینده رسمی سینمای ایران برای سال ۲۰۲۶ به آکادمی اسکار معرفی کرد.

به گزارش روابط عمومی این بنیاد که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، امسال برای اعلام نماینده رسمی سینمای ایران به آکادمی اسکار از میان ۸۴ اثر واجد شرایط، کمیته انتخاب پنج فیلم را نامزد کرد که در نهایت کمیته انتخاب، فیلم سینمایی «علت مرگ: نامعلوم» را به اتفاق آرا «شایسته حضور در این رقابت جهانی» دانست.

«علت مرگ: نامعلوم» اولین تجربه سینمایی علی زرنگار است که در دوران ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی به مدت سه سال توقیف ماند اما سال گذشته در تعداد اندکی از سینماها نمایش محدودی داشت.

هیئت انتخاب چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، چهار سال پیش، این فیلم را با شش رای از مجموع هفت رای اعضا به عنوان سه فیلم برتر انتخاب کرد اما با دخالت وزارت ارشاد و عدم صدور پروانه نمایش از جشنواره کنار گذاشته شد.

کارگردان فیلم به‌شدت به آن اعتراض کرد: «آنچه شما را وادار کرده است که علی‌رغم رای شش به یک هیئت انتخاب، آن را کنار بگذارید، همین واقعیت فاش و آشکاری‌ است که هر روزه مردمان با آن دست به گریبانند.»

پلیس منطقه پاساییک در ایالت نیوجرسی آمریکا ویدیویی منتشر کرده که در آن یک افسر پلیس زن که مامور حفاظت یک مراسم فرهنگی بود، همراه با یک مرد گرجستانی می‌رقصد.

صفحه اینستاگرام پلیس منطقه پاساییک این ویدیو را با افتخار منتشر کرده و توضیح داده است که ما مفتخریم که در جامعه‌ای چند فرهنگی زندگی می‌کنیم و ماموران پلیس ما مورد اعتماد مردم هستند.

vazirbanner.jpg

اکبر فتحی، معاون معاون برنامه ریزی و اقتصادی وزارت جهاد کشاورزی روز سه‌شنبه ۲۵ شهریور در یک برنامه تلویزیونی، «افزایش تقاضا» برای برنج ایرانی را عامل افزایش قیمت این کالای خوراکی توصیف کرد.

این مقام وزارت کشاورزی با وجود پذیرش افزایش قیمت برنج ایرانی گفت در عرضه تغییری روی نداده است و تولیدی محدود برنج ایرانی در مقابل افزایش تقاضا به‌دلیل «تغییر ذائقه»، عامل گرانی است.

***

رابرت ردفورد درگذشت

| No Comments

robertr.jpgرابرت ردفورد، هنرپیشه نامدار آمریکایی در ۸۹ سالگی درگذشت.

بی بی سی - سیدنی برگر، مدیر روابط عمومی این هنرپیشه و کارگردان نامدار گفت که او «در ساندس در کوهستان‌های یوتا، در محلی که عاشقش بود و در جمع عزیزانش» درگذشت.

آقای ردفورد یکی از چهره‌های نمادین هالیوود بود که سابقه بازی در فیلم‌هایی مانند بوچ کاسیدی و ساندنس کید (در ایران مردان حادثه‌جو)، نیش و همه مردان رئیس‌جمهور را داشت.

او که در لس‌آنجلس متولد شد کار هنری را در صحنه تئاتر در اواخر دهه ۱۹۵۰ شروع کرد و در دهه ۱۹۶۰ در مجموعه‌های تلویزیونی حاضر شد. نخستین حضور او درسینما با فیلم شکار جنگی (۱۹۶۲) بود.

آقای ردفورد برای فیلم نیش (۱۹۷۳) نامزد دریافت اسکار بهترین بازیکن نقش اول مرد شد. او در سال ۱۹۸۰ اولین فیلمش، مردم معمولی، چهار جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد.

او در سال ۲۰۰۲ اسکار افتخاری دستاورد یک عمر را گرفت.

رابرت ردفورد همچنین موسس جشنواره فیلم ساندنس در یوتا است که به عنوان جشنواره‌ای برای معرفی و شناسایی فیلم‌های مستقل شناخته می‌شود.

آقای ردفورد سال ۲۰۱۸ گفت که فیلم پیرمرد و تفنگ آخرین حضور او روی پرده خواهد بود.

در آوریل ۲۰۱۴، مجله تایم از ردفورد را به عنوان یکی از ۱۰۰ چهره «تأثیرگذار» دنیا انتخاب کرد.

او همچنین در سال ۲۰۱۶موفق به دریافت مدال آزادی از باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، شد.

***

tadayoni.jpgمهدی تدینی

در بین بدنه اجتماعی جمهوری‌خواهان افکار ارتجاعی و گاه شدیداً مذهبی وجود داره. اما چیزی که آدم رو به بدنه اجتماعی و برخی سیاستمداران دموکرات بسیار بدبین می‌کنه، ریاکاری و موج‌سواری‌شونه.

سر قضیه جورج فلوید -- که واقعاً هم خطای نابخشودنی یک پلیس بود -- این بدنه اجتماعی دموکرات خاک آمریکا رو به توبره کشیدند. تبدیل شد به جنبشِ "جان سیاهان مهم است".

اما همین بدنه اجتماعی در برابر واقعیت‌هایی که به ضرر جریان سیاسی‌شه سکوت و سانسور می‌کنه.

در این صحنه دختر پناهجوی بیچاره مطلقاً بی‌دلیل فقط به خاطر خونخواری یه آدم مریض کشته می‌شه. شش سیاه‌پوست در این تصویر می‌بینیم. یکی‌شون مرتکب قتل می‌شه و پنج نفره دیگه حتی به خودشون زحمت نمی‌دن نگاهی به قربانی بیندازند. دختر همونجا خونریزی می‌کنه و می‌میره. کسی حتی نگاهش هم نمی‌کنه!


جان انسان‌ها مهمه، سیاه وسفید هم نداره. اما وقتی یک جریان سیاسی برای یک قربانی سیاه گریبان چاک می‌کنه و چشمش رو به روی قربانی سفید می‌بنده، یعنی دو خطای بزرگ داره: اولاً معیارش رنگ پوست قربانیه، ثانیاً اولویتش پیشبرد اهداف سیاسی‌ش و تصرف صندوق‌های رأیه، نه رسیدن به جامعه‌ای برابر.

اگر رنگ پوست قاتل و قربانی و سایر سرنشینان مترو در این تصویر برعکس بود، الان کل آمریکا در آتش شورش و غارت می‌سوخت.

reversed.jpgمی‌خوایید بدونید رأی ترامپ از کجا میاد؟ از همینجا! از این یک‌بام‌ودوهوای غیراخلاقی که اتفاقاً دیگران رو متهم به بی‌اخلاقی می‌کنه. ترامپ واکنش جامعهٔ آمریکا به این جریانه. این درست بشه، چه در آمریکا و چه در اروپا، التهابات اجتماعی فروکش می‌کنه

برچسب «فاشیست» و «نازی» از کجا می‌آید؟

صد سال پیش یه چیزی ظهور کرد به اسم کمونیسم (که همون مارکسیسم یا سوسیالیسم انقلابیه) و می‌خواست انقلابی تمام‌عیار انجام بده. یعنی نه انقلابی به سبک قدیم که فقط شکل حکومت و اشخاص حاکم رو عوض کنه (مثلاً پادشاهی رو مشروطه یا جمهوری کنه)، بلکه دنبال انقلابی همه‌جانبه بود: در سیاست، در فرهنگ، در جامعه و به ویژه در اقتصاد! یعنی نظم اقتصادی هم باید عوض می‌شد. باید مالکیت خصوصی از بین می‌رفت؛ دیگه کسی نمی‌تونست صاحب ابزارهای تولید (زمین، کارخونه، مواد و...) باشه، بلکه مالکیت همۀ اینها باید می‌افتاد دست «جامعه» (سوسیالیزاسیون). خیلی هم بر کلمۀ «جامعه» (سوسیال) تأکید می‌کردند تا اسم «دولت» رو نیارن، اما در عمل همه‌چی دولتی می‌شد و نتیجۀ این انقلاب پیدایش دولت‌هایی مهیب بود که زندگی فرد رو از گهواره تا گور در اختیار داشتند (یعنی توتالیتاریسم). به این ترتیب جامعۀ سابق مطلقاً متلاشی می‌شد! ذره‌ذره می‌شد. این انقلاب مارکسیستی یا سوسیالیستی بود.

fr.jpgفرزانه روستایی

تحولات سیاسی و اجتماعی مانند قوانین فیزیک و شیمی قابل اندازه گیری هستند و همچون آزمایش خون همه اجزای آن قابل تفکیک. به همین دلیل می شود تحولات را با دقتی بسیار زیاد مورد مداقه قرار داد و حتی آینده را با جزییات پیش بینی کرد،‌زیرا هیچ رخداد سیاسی یا اجتماعی بدون طی شدن روند خود نه شکل میگیرد و نه تاثیر گذار می شود.

به همین دلیل نمی شود گفت که ماجرای عاشق نتانیاهو شدن مردم ایران امری خلق الساعه بوده است و دهها عامل پیدا و پنهان اجتماعی و سیاسی موجب محبوبیت نتانیاهو و اسراییل نبوده است.نمی شود گفت که موساد به صورت تصادفی یا فقط با پشتکار مدیران آن توانسته است دهها نفر از جوانان و ناراضیان از این رژیم اسلامی مافیایی را جذب و سازماندهی کند.

مگر می شود موساد چنان در حساس ترین لایه های امنیتی رژیم نفوذ کرده باشد که آدم های رژیم را حتی از همسرانشان بیشتر بشناسد. مگر می شود ساختمان های شهر مورد اصابت بمب و موشک اسراییل قرار داشته باشد، اما همزمان مردم در خیابان رقص و شادی کنند. مگر می شود نخست وزیر اسراییل با وجود جنایتی که در غزه جریان دارد تبدیل به قهرمان صدها هزار نفر از ایرانیان شده باشد و مردم برای او آرزوی موفقیت کنند و لایک بفرستند. مگر می شود همه پدافند یک کشور و بخش مهمی از سیستم راداری سراسری نابود شده باشد و آسمان کشور در اختیار کشور دیگری باشد اما مردم حاضر نباشند به رژیم حاکم روی خوش نشان دهند. جمهوری اسلامی با مردم ایران چه کرد که هر کس علیه این نظام هر چه بگوید چشم بسته مورد اقبال قرار میگیرد و مردم برای او هورا می کشند؟

ایرانیان طی چندین جنبش اعتراضی در ۲۰ سال گذشته تلاش کرده اند تا معادلات کشور را به نحوی مسالمت آمیز و با خشونت کمتر و با هزینه کنترل شده به اصلاح بکشانند. هر سال که گذشت دره بین مسئولان و مردم عمیق تر شد و دریایی از خشم و عطش انتقام شعله ورتر. بعد از جنبش زن زندگی آزادی ارتباط نظام و مردم کاملا غیر قابل ترمیم شد. مردم حس می کنند که همزمان هم دارند غارت می شوند و هم سر کوب، هم دارند زمان را از دست می دهند و هم اینکه هر روز از دیروز دستشان خالی تر می شود و بیشتر به لبه پرتگاه رانده می شوند.

اگر چنین است، حال مردمی که شاهد سرکوب های شدید و شکنجه و اعدام و تحقیر و خالی شدن سفره خود و همسایگان و کسان دور و نزدیک خود هستند چرا با دیگرانی که موساد نام دارد طرح دوستی و نزدیکی و همکاری نریزند. مگر جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبش اعتراضی مردم ایران رفیق گرمابه و گلستان کرملین نشد. مگر برای ماندن در قدرت انرژی هسته ای را تا مرزهای جنون به پیش نبردند.مگر پای چینی ها را به کشور باز نکردند تا ظاهر امور را سرو سامان بدهند.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgهمزمان با سالگرد جان‌باختن مهسا (ژینا) امینی و آغاز اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، توماج صالحی، خواننده و رپر اعتراضی، تازه‌ترین اثر خود با عنوان «لالایی» را منتشر کرد.

این قطعه بر پایه‌ی یکی از سمپل‌های ماندگار گوگوش ساخته شده و با شعر و اجرای توماج، به خانواده‌هایی تقدیم شده است که در مسیر آزادی‌خواهی و عدالت‌جویی، عزیزانشان را از دست داده‌اند.

توماج در توضیح این اثر تأکید کرده است که انتقام چرخه‌ای بی‌پایان از خشونت ایجاد می‌کند، اما حس انتقام‌جویی می‌تواند با دستیابی به عدالت فروکش کند.

او افزود: پوزش از هزارن خانواده‌ای که از تصویر عزیزان از دست رفته‌شان استفاده نکردیم.

تقدیم به تمام خواهرها و برادرهایی که در راه عدالت‌خواهی و آزادی جان عزیزشان را فدا کردند.

«زن، زندگی، آزادی»

:::

isr.jpgیورونیوز - شبکه خبری کانال ۱۳ اسرائیل در یک گزارش تازه، مجموعه‌ای گسترده از نقل‌قول‌های رهبران و مقامات ارشد اسرائیل را پیش از جنگ ۱۲ روزه با ایران و در طول آن منتشر کرده است.

این گزارش که قرار است نسخه کامل آن سه‌شنبه شب همراه با مصاحبه‌ای با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل پخش شود، انگیزه‌های حملات این کشور به ایران را روشن می‌سازد.

این انگیز‌ه‌ها از امید به ورود ایالات متحده برای نابودی مرکز هسته‌ای زیرزمینی فردو تا تلاش برای یافتن فرصتی جهت ترور رهبر جمهوری اسلامی را شامل می‌شوند.

هنوز مشخص نیست این شبکه چگونه به صورت‌جلسات نشست‌های فوق‌محرمانه پشت درهای بسته دست یافته است.

مطابق این اسناد در روز ۱۲ ژوئن، درست یک روز قبل از آغاز حمله به ایران، کابینه امنیتی اسرائیل در یک پناهگاه در منطقه تپه‌های اورشلیم تشکیل جلسه‌ای محرمانه داد.

بنا بر این گزارش، بنیامین نتانیاهو در آغاز گفت: «ما در یک لحظه تاریخی و برابر با تصمیمی سرنوشت‌ساز هستیم. اگر جلویشان را نگیریم، طی چند سال آینده به ده‌ها هزار کیلوگرم مواد انفجاری [هسته‌ای] خواهند رسید. ایران هم‌اکنون مواد شکافت‌پذیر کافی برای هشت تا نه بمب را غنی‌سازی کرده و روی تسلیح آن کار می‌کند. اگر عمل نکنیم، دیگر در این‌جا نخواهیم بود. ما ضربه بزرگی به فرماندهی و کنترل وارد خواهیم کرد، دانشمندان ارشد و دیگر اجزا را هدف خواهیم گرفت. خدا به ما کمک کند.»

بر طبق صورتجلسات منتشره، وی افزوده است: «آنها به سرعت در حال تبدیل شدن به دومین قدرت بزرگ موشک‌های بالستیک هستند. پس از نابودی برخی از تأسیسات و دانشمندان، مذاکرات برای توافق در واقعیتی کاملا متفاوت صورت خواهد گرفت. ماه‌هاست که بحث‌های طولانی‌ای داشته‌ایم.»

اهداف عملیاتی

یک مقام ارشد نظامی اعلام کرد که اهداف عملیات شامل نابودی تأسیسات نطنز، زدن افراد مسئول برنامه هسته‌ای و مراکز تبدیل اورانیوم غنی‌شده به هسته فلزی بمب است. او گفت: «در تهران اهداف بسیاری از انواع مختلف را خواهیم زد، زیرا نقطه کانونی ایران است.»

او هشدار داد که تنها ایالات متحده می‌تواند فردو را نابود کند، زیرا تنها واشنگتن بمب‌های سنگرشکن عظیم دارد که قادر به نفوذ در آن سایت مستحکم در زیر کوه است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این مقام بلندپایه افزود: «فرض اساسی این است که در پایان عملیات، ایران همچنان مواد غنی‌شده در اختیار خواهد داشت و در چند روز نخست آن‌ها قادر خواهند بود صدها موشک به سمت اسرائیل پرتاب کنند.»

این مقام گفت که تلفات و خسارات در جبهه داخلی اسرائیل بی‌سابقه خواهد بود و ده‌ها هدف اسرائیلی با کلاهک‌های سنگین دقیقاً مورد اصابت قرار خواهند گرفت. با این حال، او تأکید کرد که پایان جنگ تنها از مسیر دیپلماسی ممکن است.

women.jpgمحمد سراج: باید جلوی موتورسواری بانوان را گرفت چون اندام آنان را آشکار می‌کند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

محمد سراج عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی ایران در گفتگو با ایلنا ضمن مخالفت با موتورسواری بانوان آن را اقدامی «ناپسند و ناسازگار با فرهنگ جامعه دانست" و در توضیح این نظر گفت که موتورسواری بانوان به «تبرج» یا به بیان روشن آشکار شدن اندام بانوان منجر می شود.

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در ادامه افزود : «حفظ پوشش برای خانم‌ها هنگام راندن موتور سیکلت نکته بسیار مهمی است و خانم‌هایی که پشت موتور می‌نشینند نمی‌توانند پوشش مناسب خود را حفظ کند، زیرا دو دست آنان درگیر هدایت وسیله نقلیه است و در معرض باد قرار دارند و از این رو موتورسواری خانم‌ها «تبرج» محسوب می‌شود» که به گفتۀ نمایندۀ مجلس اسلامی قطعاً با مخالفت متدینین روبرو می‌گردد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

سراج در جای دیگری از سخنانش مدعی شد که «ذات ملت ایران دینی است» و به همین خاطر نمایندگان مجلس نیز با صدور گواهینامۀ موتورسیکلت برای بانوان مخالفت خواهند کرد. این نمایندۀ مجلس اسلامی ایران در پایان گفته است: «اینکه خانم‌ها نتوانند به خوبی پوشش خود را حین موتورسواری حفظ کنند، این تبرج است و قطعاً آثار منفی زیادی به همراه خواهد داشت. به عنوان نماینده مجلس، من نیز مخالف این موضوع هستم و نمی‌خواهم که در بین بستگانم کسی از خانم‌ها سوار موتورسیکلت شود».

خامنه‌ای: شنیدن ترانه زنان که با هوش مصنوعی تولید شده برای مردها حرام است

ایران اینترنشنال - علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در فتوایی اعلام کرده است ترانه تولیدشده به‌وسیله نرم‌افزارهای هوش مصنوعی که در آن صدای خواننده زن وجود دارد، اگر «غنایی» باشد، شنیدن آن برای مردها «حرام» است.

خامنه‌ای در این فتوا تاکید کرد که در مورد چنین موسیقی‌ای، تفاوتی میان منشا ترانه وجود ندارد.

او گفت: «در موارد حرمت، فرقی بین این‌که منشا تولید این صدا، شخص حقیقی یا هوش مصنوعی باشد، وجود ندارد.»

موسیقی ایران که پیش از انقلاب در زمینه‌های مختلف به شکوفایی رسیده بود، با استقرار جمهوری اسلامی با محدودیت‌های گسترده مواجه شد.

بسیاری از خوانندگان زن و مرد ایرانی کشورشان را ترک کردند و صدای زن در موسیقی ممنوع شد.

alisv.jpgعلی صاحب‌الحواشی

وقتی عصبانیتِ منزجر از نظام به طبقات متدین‌سنتی می‌رسد که حامی طبیعی‌ این نظام‌سیاسی بوده‌اند، قضیه "بحران مشروعیت" به سطح بکلی بی‌سابقه‌ای رسیده است.

در این شرایط، مکانیسم‌ماشه یا حمله خارجی فقط زمان سقوط را جلو می‌کشد والا اگر هیچ اتفاق خاصی هم نیفتد، نظام جمهوری‌اسلامی کمترین بختی از دوام ندارد.

حتی "اصلاح‌طلبان"‌اش هم آنقدر "بد بازی کردند" که مشروعیت‌‌باخته شدند. آنقدر که اگر محترم‌ترین اصلاح‌طلبان، مثل تاج‌زاده و محمودیان هم کار را دست بگیرند، بسیار بعید است تمکین مردم را به‌دست آورند.

حتی کار را به‌جایی رسانده‌اند که هر حکومت آینده که سخنی از "اسلام" زند، به مشروعیت خود شلیک کرده باشد! یعنی "نظام" تا عمیق‌ترین ریشه‌های فرهنگی‌اش را نیز سوخته است.

"افراط‌ها" را در اساطیر و ادبیات خلاق می‌یابیم، مثل اهریمن و ضحاک. در جهان واقع بعید است این نهایت‌ها تحقق یابند. اما نظام ولایت‌فقیه موفق به این نهایت شد!

حالا اگر شروع نظام با همه سرمایه‌ملی عظیمی را که داشت لحاظ کنیم که در کمتر از چهاردهه‌ خود را به‌ چنین افلاس مشروعیتی رساند، این شتابِ مشروعیت‌سوزی باید ثبتِ در تاریخ شود.

"ادعای دروغ عراقچی"

| No Comments

araqchi.jpgبرخلاف ادعای عراقچی در «توافق قاهره» با آژانس، هیچ تضمینی برای «عدم حمله نظامی» داده نشده است

کیهان لندن - عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی بعد از امضاء توافق با رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موسوم به «توافق قاهره»، مدعی شد «ادامه حیات توافق جدید منوط به عدم اجرای مکانیسم ماشه و اقدام خصمانه [حمله] علیه ایران است» اما با پیگیری شماری از نمایندگان نزدیک به «جبهه پایداری» مشخص شده که این ادعا دروغ است.

مالک شریعتی و حمید رسایی دو تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که ظاهراً مخالف مذاکره با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هستند، بطور جداگانه در شبکه «ایکس» نوشته‌اند برخلاف ادعای عباس عراقچی، در توافق با آژانس [توافق قاهره] هیچ بندی درباره «شرط عدم اقدام خصمانه» و «عدم حمله نظامی» وجود ندارد.

این در حالیست که جمهوری اسلامی در تمام مذاکرات گذشته خواستار «تضمین امنیتی» و به ویژه اکنون از کشورهای غربی تضمین عدم حمله می‌خواهد اما از قرار معلوم در «توافق قاهره» که متن آن منتشر نشده اما در اختیار زمامداران رژیم قرار گرفته، چنین تضمینی داده نشده است.

حمید رسایی در «ایکس» نوشت: «متن توافق با آژانس را خواندم. در متن نیامده که اجرای این توافق مشروط به عدم اقدام خصمانه علیه ایران به شمول اسنپ‌بک است در حالی که در مصاحبه عراقچی هست و تلقی نمایندگان بود که این شرط مهم در متن هست! پس توافق جلوی اجرای مکانیسم ماشه را نمی‌گیرد. در برجام هم متن با ادعا تطبیق نداشت.»

مالک شریعتی نیز در متنی مشابه نوشت در متن توافق با آژانس تضمین بیان شده عراقچی یعنی «عدم اقدام خصمانه علیه ایران» وجود ندارد.

پیشتر میخائیل اولیانوف نماینده روسیه در سازمان‌های بین‌المللی در وین گفته بود، خواسته جمهوری اسلامی ایران برای دریافت تضمین مبنی بر عدم تکرار حمله به تأسیسات هسته‌ای‌اش از سوی آمریکا و اسرائیل «کاملاً موجه» است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پیشتر رافائل گروسی در مصاحبه با «فاکس نیوز» به جمهوری اسلامی هشدار داده بود: «اگر بخواهید از تکرار آنچه در ژوئن [جنگ ۱۲ روزه] دیدیم جلوگیری کنید، باید فعالیت‌های آژانس از سر گرفته شوند.» او به حکومت اخطار داد که «بدون نظارت آژانس در ایران هیچ مذاکره جدی شکل نمی‌گیرد.»

هیچ تضمینی وجود ندارد

حسن بهشتی‌پور کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل بین‌الملل نیز در گفتگو با «فرارو» با اشاره به اینکه گروسی در جایگاهی نیست که عدم حمله نظامی را تضمین کند، توضیح داد: «هیچ تضمینی در این زمینه وجود ندارد چرا که حتی اگر آمریکایی‌ها هم چنین وعده‌ای بدهند، باز هم ممکن است اسرائیلی‌ها، در عمل، رفتار دیگری نشان دهند...گروسی در جایگاهی نیست که چنین تضمینی دهد.»

آنچه منتقدان و مخالفان مذاکره با آژانس گویا بطور مصلحتی نادیده می‌گیرند، این واقعیت آشکار است که عباس عراقچی به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی صرفاً مجری فرامین حکومت و رهبری آن است و تصمیمات اصلی در موضوعات کلیدی با شورای‌ عالی «امنیت ملی» و شخص علی خامنه‌ای است. در همین ارتباط نیز پس از بالا گرفتن انتقادات علیه این توافق، شورای‌ عالی‌ «امنیت ملی» جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای اعلام کرد که توافق قاهره توسط «کمیته هسته‌ای شورای‌ عالی امنیت ملی» که مقامات ارشد نظام عضو آن هستند به تصویب رسیده است.

ambulance.jpgرادیو فردا - در پی انتشار ویدئویی از هل دادن آمبولانس توسط همراهان یک بیمار در اصفهان، رئیس اورژانس کشور دلیل این وضعیت را «گم شدن سوئیچ آمبولانس» اعلام کرد.

جعفر میعادفر، رئیس سازمان اورژانس کشور، روز یک‌شنبه ۲۳ شهریور در یک نشست خبری گفت که این بیمار پیش از رسیدن آمبولانس فوت کرده بود اما چون همراهان او اصرار به انتقال او داشتند با کارکنان اورژانس درگیر می‌شوند و در جریان این درگیری سوئیچ آمبولانس گم می‌شود.

آقای میعادفر افزود که هل دادن آمبولانس هم توسط همراهان بیمار و اصرار آن‌ها انجام شده است. پیش از این گزارش‌های متعددی از نقص فنی و مشکلات آمبولانس‌ها حین خدمات‌رسانی منتشر شده بود.

سال گذشته پنچر بودن یک آمبولانس در مرکز درمانی در ماسال استان گیلان و مشکلات انتقال یک کودک بیمار به یک مرکز درمانی دیگر خبرساز شده بود.

:::

مهدی محمودیان آزاد شد

| No Comments

azad.jpgهمسر مصطفی تاج‌زاده در کانال تلگرام خود نوشت: همین الان همسرجان خبرخوش آزادی مهدی محمودیان را به من داد. آقای بختیار هم در بیمارستان خاتم الانبیا بستری شده‌اند که انشاءالله متصل به آزادی باشد

تحکیم ملت - مهدی محمودیان، فعال مدنی، امروز بعدازظهر با پایان دوره محکومیت از زندان اوین آزاد شد.

عبدالله مومنی، فعال سیاسی، با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس این خبر را اعلام کرد. آزادی محمودیان پس از گذراندن ۸ ماه حبس بابت آخرین محکومیت او صورت گرفت. محمودیان طی سال‌های اخیر بارها به دلیل فعالیت‌های سیاسی و مدنی بازداشت و محاکمه شده است.

او نخستین بار پس از اعتراضات ۱۳۸۸ و به دلیل افشای فجایع بازداشتگاه کهریزک به پنج سال زندان محکوم شد و در سال‌های بعد نیز چندین بار دیگر روانه زندان شد. آخرین بازداشت او در سال ۱۳۹۹ به‌خاطر برگزاری مراسم یادبود قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی بود. این فعال مدنی همچنین در پی اعتراض به سرکوب معترضان آبان ۱۳۹۸ و اقدام برای طرح شکایت قانونی از آیت‌الله خامنه‌ای و حسن روحانی به دلیل نقش‌شان در مرگ‌ شمار زیادی از ایرانیان محروم از واکسن کرونا، نیز از سوی دادگاه انقلاب تهران به حبس محکوم شد. ‌

چند روز پیش، محمودیان نهمین سالگرد تولد خود را در زندان گذراند؛ تولدی که برای بسیاری یادآور ایستادگی او در دفاع از آزادی‌های مدنی، حق اعتراض مسالمت‌آمیز و حقوق بشر است.

:::

از آرشیو: سرداران دزد کجایند؟!

«مهدی محمودیان» می گوید با وجود محکومیت قضائی «عیسی شریفی» و «اسماعیل احمدی مقدم»، دو دزد نجومی دارایی های عمومی کشور، کجا هستند چون اثری از این دو سردار در زندان های کشور نیست! سردار پاسدار «عیسی شریفی»، معاون شهرداری تهران در زمان شهرداری «محمدباقر قالیباف» که صد هزار میلیارد تومان گردش فساد مالی داشته و سردار پاسدار «اسماعیل احمدی مقدم»، فرمانده پیشین نیروی انتظامی، که در زمان او بیش از ۲ میلیارد یورو پول نقد گم شده و فقط به ۳ سال زندان محکوم‌شده اما ۳ دقیقه هم زندان نبوده و از آنطرف در تبریز و ارومیه ۴ انگشت دزد یک روستایی را قطع می کنند

***

cyrus.jpgارشان اذری

لید: ۲۵۶۴ سال از روزی که کوروش کبیر بابل را فتح کرد می‌گذرد، اما نام او همچنان نه‌تنها در حافظهٔ ایرانیان که در دل کتاب مقدس یهودیان زنده است؛ پادشاهی که جهان به عدالت و مدارای او احترام گذاشت و ما ایرانیان او را نماد هویت و افتخار ملی می‌دانیم. با این همه، بخشی از چپ ایدئولوژیک و بی‌ریشه در ایران، کوروش را نه یک واقعیت تاریخی، بلکه «ابزار تبلیغاتی سلطنت‌طلبان» می‌خواند. این‌جاست که باید پرسید: وقتی کوروش کبیر هم قربانی ایدئولوژی شود، چه چیزی از حقیقت تاریخ باقی می‌ماند؟

منشور او که امروز در موزهٔ بریتانیا نگهداری می‌شود، یادگار سیاستی کم‌خشونت‌تر و کثرت‌پذیرتر در جهان باستان است؛ الگویی که ملت‌های بسیاری به آن احترام گذاشته و آن را نشانه‌ای از آغاز اندیشهٔ مدارا دانسته‌اند. کوروش در حافظهٔ ایرانیان، بخشی از هویت جمعی ماست؛ سرمایه‌ای معنوی که فراتر از جناح‌بندی‌های امروزی می‌ایستد و به ما یادآور می‌شود چگونه می‌توان قدرت را با عقل و تحمل همراه کرد.

چپ ایرانی و «دیگریِ دور»

از میانهٔ قرن بیستم، بخشی از چپ ایرانی خود را جزئی از «جنبش جهانی ضد‌امپریالیسم» تعریف کرد. در این چارچوب، فلسطین و کوبا و نیکاراگوئه مهم‌تر از تهران و اهواز و زاهدان شدند. دغدغه‌های پر سروصدا و دوردست جای واقعیت‌های ملموس ایران را گرفت: فقر داخلی، کار کودک، شکاف‌های منطقه‌ای و تبعیض اجتماعی در سایهٔ شعارهای جهانی محو شد.
این جابه‌جاییِ میدانِ توجه، یک پیامد روشن داشت: حرف زدن از «دیگریِ دور» هزینه‌ای نداشت، اما پرداختن به دردهای «ایرانِ نزدیک» مسئولیت و پاسخگویی می‌خواست؛ چیزی که آن جریان کمتر تمایل به پذیرش‌اش داشت.

بی‌اعتنایی به هویت و منافع ملی

ذهنیت فرامرزی، به بی‌توجهی نسبت به دو رکن سیاستِ سالم انجامید: هویت ملی و منافع ملی. نمادهایی چون کوروش یا فردوسی برای این جریان نه سرمایهٔ وحدت، بلکه «ابزار تبلیغات سلطنت‌طلبان» معرفی شدند. حذف نمادینِ این ریشه‌ها، جامعه را از «چسبِ همبستگی» محروم می‌کند و پیوند نسل‌ها را با گذشتهٔ تمدنی‌شان می‌گسلد.
به همان قیاس، بی‌اعتنایی به منافع ملی باعث شد دفاع پر سر و صدا از کودکان فلسطینی بهانه‌ای برای نادیده گرفتن کودکان زباله‌گرد ایرانی شود؛ جایگزینیِ احساسات دوردست با مسئولیتِ نزدیک.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpg
آذر منصوری، رییس جبهه اصلاحات، در یادداشتی با اشاره به سالگرد قتل حکومتی مهساژینا امینی نوشت در سومین سالگرد «وظیفه‌ای تاریخی بر دوش ماست. نه‌تنها برای زنده نگه داشتن یاد او، بلکه برای اصلاح آن روندهای آسیب‌زا و گشودن باب گفت‌‌گویی ملی درباره حقوق، آزادی‌ها و کرامت انسانی.»

منصوری اضافه کرد: «مهسا دیگر تنها یک دختر از دیار کردستان نیست، صدای نسلی است که از ساکت ماندن خسته شده، نسلی که به درستی خواهان پایان دادن به سیاست‌هایی است که نه کرامت زن ایرانی را پاس می‌دارد و نه به اقتضائات زمانه نوین توجه دارد.»

lion.jpgفیلم حضور توله شیر در خانه امیر علی‌اکبری با انتقادها و شکایت محیط زیست آغاز شد، اما سرنوشت حیوان در نهایت به مرگی تلخ در باغ وحش ارم ختم شد؛ رویدادی که ضعف نظارت و مدیریت حیات وحش را آشکار کرد و اعتماد مردم به نهادهای رسمی را لرزاند.

به گزارش تسنیم، ماجرای پرحاشیه یک توله شیر از جایی آغاز شد که ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد؛ فیلمی از امیر علی‌اکبری، قهرمان MMA، که در خانه‌اش مشغول بازی با این حیوان بود. انتشار این ویدیو موجی از انتقادها را به‌دنبال داشت. بسیاری از فعالان محیط زیست نگهداری یک حیوان وحشی در منزل را اقدامی غیرقانونی و خطرناک دانستند، یگان حفاظت محیط زیست هم به‌سرعت وارد ماجرا شد و علیه علی‌اکبری به‌دلیل «نگهداری غیرمجاز حیات وحش» و «انتشار تصاویر تحریک‌آمیز» پرونده قضایی تشکیل داد.

با کش‌وقوس فراوان، علی‌اکبری سرانجام توله شیر را تحویل محیط زیست داد. آن زمان به‌نظر می‌رسید ماجرا خاتمه یافته است؛ حیوان از یک خانه شخصی خارج می‌شود و به مجموعه‌های تحت‌نظر منتقل می‌شود تا زندگی‌اش در شرایط استاندارد ادامه پیدا کند، اما این پایان خوش دیری نپایید؛ تنها چند ماه بعد خبر رسید که توله شیر در باغ وحش ارم تلف شده است.

dl.jpgواکنش امیرحسین قیاسی به ماجرای جنجالی تلف شدن توله شیر امیر علی اکبری در باغ وحش ارم! شیر داره نه حیوون، شیرشو بردن قبرستون

***

sardar.jpgعلی‌ رضا بختیار درباره پدر خود در شبکه اکس نوشت: به علت تزریق اشتباه داروی آنتی بیوتیک حاوی گوگرد در بیمارستان طالقانی، عوارض جانبازی شیمیایی پدر دوباره فعال شده است، با این حال ماموران امنیتی‌ با دستبند و پابند وی را به زندان اوین باز گرداندند.

از روز انتقال ایشان از بیمارستان به زندان اوین، بر خلاف دستور چند باره پزشکان زندان، در حالی‌ ماموران امنیتی‌ از انتقال وی به بیمارستان تخصصی جانبازان شیمیایی جلوگیری می‌‌کنند که تاول‌های بدن خونریزی می‌‌کنند و هر کدام که بهتر می‌‌شود، به علت التهاب کبد و کلیه، تاول‌های جدید می‌‌زنند، و احتمال عفونت تاول‌ها و انتشار عفونت در کل بدن با هر ساعت ممانعت نیروهای امنیتی‌ از فرستادن ایشان به بیمارستان، بالا می‌‌رود.

chemDamage.jpg

محروم از درمان؛ گزارش جدید از وضعیت محمدباقر بختیار در زندان اوین

خبرگزاری هرانا - محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از رسیدگی پزشکی مناسب محروم مانده است. اخیرا، تزریق اشتباه آنتی‌بیوتیک به این زندانی، منجر به وخامت وضعیت پوستی‌‌اش شده است. نزدیکان وی با ابراز نگرانی از وضعیت آقای بختیار، خواستار انتقال او به بیمارستانی مجهز شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدباقر بختیار، زندانی سیاسی با حال نامناسب جسمی در حال تحمل دوران محکومیت خود در زندان اوین است.

یک منبع نزدیک به خانواده آقای بختیار، در رابطه با وضعیت این زندانی سیاسی به هرانا گفت: «آقای بختیار بارها در روند درمان با مانع‌تراشی و رفتارهای تحقیرآمیز مواجه شده است. داروهای تجویزی او، از جمله داروهای کنترل دیابت، در موارد متعددی به او تحویل داده نشده و حتی پس از انتقال به بیمارستان، بدون دریافت مراقبت‌های لازم، دوباره به زندان بازگردانده شده است.»

abdi.jpgعباس عبدی در واکنش به انتقادات و تهدیدات ائمه جمعه درباره سبک زندگی مردم و جوانان گفت: گفتن این سخنان بیشتر متناسب با وظیفه داروغه است و نه روحانی. هنگامی که مطالبه‌گری مردم به عنوان یک امر بدیهی رد می‌شود دیگر چه کسی می‌ماند که اصلا مخاطب شما قرار گیرد

بن‌بست ناگفته در سخنان

عباس عبدی

برای درک دقیق از وضعیت هر نیروی سیاسی کافی است که معانی پوشیده در مواضع آنان را تحلیل و درک کنیم. هفته گذشته چهار تن از روحانیون کشور از چهار تریبون مهم نکاتی را گفتند که فهم معانی ضمنی آنها مهم است.

▪️یکی از آنان‌ سخنران مراسم یک جایزه ادبی بود و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاه قضایی بابت کوتاهی در برخورد با تلاش گسترده‌ای که در فضای مجازی برای تطهیر پهلوی‌ها و همچنین ترویج بی حجابی در فضای مجازی می‌شود، انتقاد کرد و با تاکید بر وجود یک توطئه در همین رابطه، خواهان ورود جدی‌تر قوه قضاییه و همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دادگاه مطبوعات شد.

▪️امام جمعه مشهد هم گفت: "استحکام این کشور بی‌نظیر است و هیچ کشور و نظامی در دنیا چنین استحکامی ندارد، چراکه تنها این نظام و کشور است که به خدا وابسته است و خداوند چنین نظامی را اداره می‌کند."

▪️امام جمعه شیراز هم گفت: "برخی در کوچه و خیابان خیلی مدعی و طلبکار هستند و خود را مطالبه‌گر می‌دانند؛ به نظر بنده این اسم را بیخودی به خود می‌بندند؛ کسی که یاد خدا در دلش نیست، نمی‌شود مطالبه‌گر باشد و در قاموس انقلاب اسلامی جای مطالبه‌گر نیست."

▪️امام جمعه کرج: "سینمای خانگی با تمام قوا، همه ارزش‌ها و باور‌های اخلاقی و اجتماعی و دینی را به باد حراج می‌گذارد؛ با تکرار ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی و بزه و نمایش صحنه‌های خلاف شرع موجب سیاه‌نمایی از جامعه، اسلام و انقلاب می‌شوند."

🔘اینها مشت نمونه خروار از سخنان روحانيون و سخنگویان نزدیک به ساختار است که هر روز و هر هفته از منابر و تریبون‌های رسمی گفته می‌شوند و معلوم نیست واجد کدام پیام مثبت برای مردم و جوانان است؟ شاید بهتر باشد که ابتدا آقایان تعیین کنند که حسابشان با خودشان چند چند است، سپس بگویند آینده را چگونه می‌بینند و با این رویکرد و نگاه آقایان چه خواهد شد؟

🔘خوب! به قول شما فضای مجازی که در حال تطهیر پهلوی‌ها و ترویج بی‌حجابی است امیدی هم به پاسخ دادن معقول ندارید لذا از قوه قضائیه و وزارت ارشاد می‌خواهید برخورد کنند. آنان اگر می‌توانستند یا مجاز بودند تا حالا برخورد کرده بودند. خودتان هم که کلمه‌ای در رد آنها نمی‌توانید بنویسید. پس این سخنان چه معنایی دارد؟ تطهیر پهلوی‌ها فرع بر این است که چرا این حرف‌ها شنیده می‌شود؟ حتی پاسخ‌های دقیق و متین هم کمتر شنیده می‌شود. علت این وضعیت، ناخرسندی شدید مردم از وضع موجود است و اتفاقا همین سخنان این ناخرسندی را تشدید می‌کند.

حراج لباسهای گوگوش

| No Comments

"رباعی آبدار خرسندی"

| No Comments

Babak_Khati.jpgجنبش "زن زندگی آزادی" فرصتی ارزشمند برای شناسایی جامعه از موقعیت خود و ارتقای قابل ملاحظه آن فراهم نمود.

قبل از این جنبش اکثریت مردان جامعه و بسیاری از زنان با مفاهیمی چون حق هر انسان بر بدن خود آشنا نبودند، خصوصا با این مساله که جمهوری اسلامی از بدن زن به عنوان یک آوردگاه و میدان جنگ استفاده می‌کند و با کنترل آن از طریق حجاب، استیلای خود را بر تمام جامعه را اعمال می‌کنند.

امری که باعث شده بود حتی در سطح الیت هم نسبت به این مساله و اهمیت آن آگاهی کامل وجود نداشته باشد و قسمت قابل توجهی از کنشگران سیاسی بحث حجاب را صرفا بحث یک "تکه پارچه" بدانند که چیز مهمی نیست و اولویتی در مبارزه با حکومت ندارد.

اما جنبش مهسا به جز دستاوردهای بزرگ خود که مهمترین آنها ایجاد بزرگترین اجماع مردمی برای گذار از حکومت پس از انقلاب ۵۷ بود و مردم را نسبت به اصلاح ناپذیر بودن نظام مطمئن کرد، واجد این دستاورد بزرگ بود که بحث‌های روشنگرانه درمورد حق انسان بر بدن خود، -خصوصا در مورد زنان-در سطح جامعه عمومیت یافت و پوشش اختیاری و حق انسان بر بدن خود در دو وجه مهم انسانی و استراتژیک، خود در افکار و ناخوداگاه عمومی میلیو‌ها ایرانی وارد شد.

تغییر نگرشی بزرگ در جامعه مدنی ایران با اثراتی چنان عمیق که بسیاری از مردم حتی مواضع قبلی خود درمورد این مساله را به یاد نمی‌آورند.

اول در وجه انسانی و به عنوان یک حق اولیه بشری برای تمام انسان‌ها که تضییع آن ظلمی بزرگ و غیر قابل پذیرش است و دوم تبدیل این مفهوم به اولویت مبارزه با نظامی که به واسطه حجاب اجباری استیلای خود را بر کل جامعه توسعه داده، هرگونه چالش با آن را فروریزاننده‌ی هیمنه، هزیمت کننده طرفداران باقیمانده‌ و شکننده شیشه عمر خود می‌دید.

امروز به روشنی می‌بینیم که سنگر حجاب با مبارزه و فداکاری‌های فراوان انجام گرفته، عملا توسط مردم فتح شده است و حکومت این ارزش ایدئولوژیک سلطه‌گر خود را بر باد داده است.

بابک خطی

sarkhosh.jpgنشانگان بوی کباب!

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

عبدالکریمی، در توصیف وضعیت ایران گفته است مردم آنقدر قدرت خرید بالایی دارند که «با چهار دست» خرید می‌کنند و اگر به پارک‌ها بروید «بوی کباب» همه‌جا را فرا گرفته است. در مواجهه با چنین گزاره‌هایی که با وقاحت تمام، واقعیت زیسته‌ی دهها میلیون‌ ایرانی در فقر و تورم افسارگسیخته را نفی می‌کند، اولین و ساده‌ترین واکنش، اتهام «دروغگویی» یا «مزدوری» است.

اما این یک تحلیل سطحی است. مشکل عبدالکریمی فراتر از دروغگویی آگاهانه است؛ مشکل این جاست که او برای بقای روانی خود، مجبور است این گزاره‌ها را «باور» کند. آنچه ما شاهد آن هستیم، یک فروپاشی روانی و تجلی بالینی یک مکانیزم دفاعی در برابر واقعیتی تحمل‌ناپذیر است. این متن، یک کیفرخواست سیاسی نیست؛ یک «پرونده‌ی بالینی» برای کالبدشکافی عمیق‌ترین لایه‌های این فروپاشی است. برای فهم اینکه چرا روان او باید چنین «واقعیت جایگزین» پوچی را خلق کند، باید لایه‌ی زیرین این هذیان را بشکافیم: «تله‌ی منطقی» که او خود را در آن گرفتار کرده است.

عبدالکریمی، ژست یک «روزنه‌گشا» و اصلاح‌طلب عاقل را می‌گیرد که نگران آشوب است. اما همزمان، هرگونه راه‌حل عمل‌گرایانه برای خروج از بن‌بست (مانند مذاکره با آمریکا) را نه یک «گزینه‌ی سیاسی»، بلکه در حد «حرام شرعی» می‌داند. این، یک اسکیزوفرنی تحلیلی است. او در یک پارادوکس حل ناپذیر گرفتار شده است: در زبان، خشونت را نفی می‌کند، اما در عمل، با ممنوع کردن و تحقیر تمام آلترناتیوهای صلح‌آمیز، درگیری را به تنها «سرنوشت محتوم» تبدیل می‌کند. این تناقض، آنقدر غیرقابل دفاع است که روان سوژه برای فرار از آن، باید به لایه‌ای عمیق‌تر، یعنی لایه‌ی متافیزیک پناه ببرد. عبدالکریمی، به عنوان یک فلسفه خوان هایدگری، کل اعتبار فکری و «پروژه‌ی زندگی» خود را به «تقدیر متافیزیکی» این نظام گره زده است. شکست مطلق، عریان و غیرقابل انکار این نظام در تمام عرصه‌های عملی (اقتصاد، عدالت، فرهنگ)، برای او نه یک شکست سیاسی، که یک «فروپاشی هویتی»است. پذیرش این واقعیت که نظامی که او از آن دفاع متافیزیکی می‌کند، یک نظام شکست‌خورده و فاسد است، به معنای پذیرش «بیهودگی» کل پروژه‌ی فکری خود اوست. روان او در برابر این حقیقت تحمل‌ناپذیر، مکانیزم دفاعی قدرتمند «انکار» را انتخاب کرده است. اما این یک انکار ساده (مانند دروغ گفتن) نیست. این یک انکار در سطح «روان‌پریشانه» است؛ روان او برای محافظت از خود، مجبور شده است این «واقعیت جایگزین» را خلق کند: نظام نه تنها شکست نخورده، بلکه آنقدر موفق است که «بوی کباب همه‌ پارکها را برداشته» و مردم کمتر کشوری مثل ایران، «با چهار دست خرید می‌کنند».

nikrooz.jpgنه می‌توان با افزودن بارِ "مرد، میهن، آبادی" محتوا و مشخصه‌های انقلاب ایران را از درون مسخ کرد، و نه می‌توان نامِ آن را به "انقلاب ملی" تغییر داد. "زن، زندگی، آزادی"برازندهٔ این انقلاب است. هر اجتماعی که در دوران‌های مختلف شکل می‌گیرد، بازتابِ رفتارهای ویژهٔ نسل‌هایی است که آیندهٔ زیست اجتماعی و سیاسی خود را می‌سازند. ازاین‌رو، وجهی از رفتارها و ارزش‌هایی که در گذشته وجود داشته یا حتی تعیین‌کننده بوده، نمی‌تواند ملاک ارزیابی نسلی باشد که با شرایطی نوین روبه‌روست.

نام و مضمونِ آزادی و دموکراسی برای هر ملتی خوشایند است؛ اما نحوهٔ رسیدن به آن‌هاست که اهمیت دارد. در ایران و در بطن اجتماع، رفتارهای فردی و جمعی نسل‌های ایران به گونه‌ای رقم زده شده‌اند که به این انقلاب بار محتوایی خاصی بخشیده و آن را در نام و معنای "زن، زندگی، آزادی" در سوی آزادی و دموکراسی نشانده‌اند. ارائه توضیحات در باره این انقلاب را ابتدا با دو پرسش می آغازیم: انقلاب "زن، زندگی، آزادی" چه محتوایی در درون خود دارد که می‌توان آن را انقلابی فرهنگی دانست؟ و آیا این انقلاب ریشه در واقعیت‌های موجود جامعه دارد یا صرفاً بر پشتوانه‌ای آرمان‌گرانه استوار است؟

khandan.jpg«رضا خندان»، زندانی سیاسی و همسر «نسرین ستوده»، وکیل برجسته ایرانی، در نامه‌ای از زندان اوین، جزییات بمباران این زندان را در جریان جنگ ۱۲روزه اسراییل و جمهوری اسلامی روایت کرده است

ایران وایر - این زندانی سیاسی در نامه خود که ۱۹شهریور۱۴۰۴ از داخل زندان اوین ارسال کرده، توضیح داده است که بسیاری از هم‌بندی‌هایش هنگام انفجار در اتاق‌هایشان بوده و دچار وحشت و آسیب شده‌اند، برخی به انفرادی منتقل شده‌اند و تعدادی جان خود را از دست داده‌اند. خندان همچنین به ناکارآمدی سیستم دفاعی و فقدان پناهگاه امن اشاره کرده و نوشته است که بسیاری از پرسنل، خانواده‌ها و زندانیان غیرنظامی، در معرض حمله قرار گرفته‌اند.

او نوشته است: «همه‌جا پر از دود و خاک و سنگ و خاکستر شده بود. راه‌پله منتهی به افسر نگهبانی و دفتر مدیر بند واقع در طبقه‌ پایین را بسته بودند و جمعیت زیادی هرچه فریاد می‌زدند و با قدرت تمام به در می‌کوبیدند، درها را باز نمی‌کردند.»

رضا خندان در نامه خود به شرایط بحرانی بازگشت به زندان اوین پس از بمباران و وضعیت اسفناک امکانات و مدیریت زندان اشاره کرده و وضعیت وخیم بهداری، سالن‌ها و کتابخانه‌ها را تشریح کرده است. خندان تاکید کرده که بسیاری از آسیب‌دیدگان به مراقبت‌های لازم دسترسی نداشته‌اند و برخی حتی باوجود جراحات شدید، به خدمت سربازی اجباری مجبور شده‌اند.

نامه رضا خندان، گزارشی دقیق و ملموس از تجربه بی‌سابقه یک بمباران در داخل زندان اوین و ناکارآمدی ساختار امنیتی و اداری آن ارائه می‌دهد.

متن کامل نامه رضا خندان را در ادامه بخوانید:

بمباران زندان اوین

آن که با هیولا دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. (فردریش نیچه)

۲۶خرداد، در حیاط بند ۸ در حال قدم‌زدن بودیم که صدای شلّیکِ پدافندِ هوایی که گلوله‌های آن درست بالای سرِ ما در آسمان منفجر می‌شدند، و به دنبالِ آن صدای چندین انفجارِ مهیب بلند شد. حمله به ساختمانِ تلویزیونِ دولتیِ ایران، نزدیک‌ترین و سهمگین‌ترین حمله‌ی هوایی از آغازِ جنگ بود که ما تا آن روز در زندانِ اوین احساس کرده بودیم.

بلافاصله خود را به سالن ۱۰ واقع در طبقه‌ی چهار رساندم. از پشتِ پنجره‌ی آن‌جا موقعیت و دودِ عظیمِ انفجار را به‌وضوح می‌توانستیم ببینیم. خیلی از هم‌بندی‌ها که در اتاق‌هایشان مشغولِ تماشای تلویزیون بودند، همزمان، صحنه‌های اِخلال در برنامه‌های تلویزیون را به‌طور زنده دیده بودند. ترکیبی از احساسات و واکنش‌های متفاوت در زندانیان، اعم از سیاسی و غیرسیاسی به‌وضوح دیده می‌شد، به‌نوعی که دقایقی بعد، چند مورد درگیری بینِ زندانیان پیش آمد.

فردای آن روز، پنج تَن از آنان را به انفرادی‌های بند ۲۰۹ و بازجویی منتقل کردند. گویا، شدتِ انفجار در داخلِ ساختمانِ بند، شدیدتر و وحشتناک‌تر هم احساس شده بود، با این که فاصله‌ی موقعیتِ تلویزیون با زندانِ اوین کم نیست. پس از آن شوخی‌هایمان در موردِ حمله به زندان بیش‌تر شد. در روزهای بعد، بسته‌های نان و آب در اتاق‌مان ذخیره کردم. به‌شوخی درباره‌ی نحوه‌ی خروج از سالن و فرار از ساختمان و زندان در زمانِ بمباران صحبت می‌کردیم؛ این که چه ابزارهایی برای شکستن و باز کردنِ درها و پنجره‌های سالن در اختیار داشتیم.

به هم‌اتاقی‌هایم توصیه می‌کردم که با شنیدنِ صدای انفجار از پنجره دوری کنند تا خطرِ ترکش آن‌ها را تهدید نکند. تمامِ این حرف‌ها در آن زمان بیش‌تر شوخی به‌ نظر می‌رسید تا جدّی. همان روزها شنیدم دختری برای رفعِ نگرانیِ مادرش از بابتِ پدرِ زندانی‌اش در اینترنت جستجو کرده و گفته بود: "مامان نگران نباش تا کنون در جنگ‌ها هیچ موردی از حمله به زندان‌ها دیده نشده." اشتباهِ او این بوده که برای حماقت و جنایاتِ بشر مرزی قائل بوده است.

پس از اِعلام و هشدار به ساکنینِ تهران مبنی بر تخلیه‌ی شهر، دخترمان مهراوه به‌شدّت نگران شده و در پُستی در اینستاگرام با گریه و خشم به جلوگیری از آزادیِ زندانیان و قرار دادنِ آن‌ها در معرضِ بمباران اعتراض کرده بود. آن روز، دومِ تیرماه بود. اندکی مانده به ساعتِ ۱۱ صبح سری به هواخوری زدم. مدتِ کوتاهی با دوستانم در کنارِ درختچه‌ی رزِ سفید مشغولِ صحبت شدیم. سپس به کتابخانه رفتم. چهار-پنج نفر در سکوت در حالِ مطالعه بودند. مشغولِ خواندنِ رمانِ "پروژه‌ خونینِ او" از یک نویسنده‌ی ایرلندی به نام گرَم مک‌‌ری برنِت شدم. ناگهان صدای انفجارهای بسیار وحشتناک و مهیبی بلند شد.

انفجارهایی که درست بیخِ گوش‌مان همراه با لرزشِ زمین و ساختمان و موجِ شدیدِ انفجار بود. باورنکردنی بود؛ زندان داشت بمباران می‌شد!! زندانیان سراسیمه و وحشت‌زده در چشم‌بر‌هم‌زدنی از کتابخانه فرار کردند. آخرین و نزدیک‌ترین بمب‌ها زمانی منفجر شدند که همه کتابخانه را ترک کرده بودند و من در آن‌جا تنها بودم. ساختمانِ کهنه و فرسوده‌ی بند ۸ به لرزه درآمد. می‌شد به‌وضوح صدای جِر خوردنِ اسکلتش را شنید. با ریزشِ خاک از سقفِ کتابخانه مطمئن شدم که به آخرِ خط رسیده‌ایم.

هر لحظه منتظرِ فروریختنِ ساختمان و ماندن در زیرِ آوار و یا قطعه‌قطعه‌ شدن بودم. سعی کردم زیرِ میزِ مسئولِ کتابخانه پناه بگیرم، امّا آن‌جا پر از وسیله بود. موجِ انفجار اجازه‌ی تصمیم‌گیری و تغییر جهت را هم برای لحظاتی از من گرفته بود. خودم را در یک‌قدمیِ مرگ می‌دیدم. برای لحظه‌ای به همه‌ی اعضای خانواده‌ام فکر کردم و از دست دادنِ آن‌ها.

همیشه فکر می‌کردم سختیِ از دنیا رفتنِ آدم‌ها برای بازماندگان است، امّا با این اتفاق تازه متوجه شدم آن‌ها یک نفر را از دست می‌دهند امّا کسی که می‌میرد همه را از دست می‌دهد. تمامِ این‌ها چند ثانیه بیش‌تر طول نکشید. امّا تأثیرِ مخرّبش برای همیشه در وجودِ انسان می‌مانَد. پس از آخرین و نزدیک‌ترین انفجارها مطمئن شدم که خطر رفع شده است، بنابراین از کتابخانه بیرون رفتم. من آگاهانه در کتابخانه ماندم چرا که امن‌ترین مکانِ بند بود؛ هیچ پنجره‌ای نداشت و خطرِ ترکش تهدید نمی‌کرد.

دیوارهای آن‌جا با قفسه‌هایی مملو از کتاب آن‌جا را ضدّ صدا (آکوستیک)‌ کرده و نسبت به هر جای دیگری از ساختمان صدای کم‌تری می‌پیچد. هر چند شدتِ بمبارانِ ساختمان‌های مجاور فراتر از این محاسبات بود. زندانیان وحشت‌زده و هراسان همچنان در حالِ فرار از سالن‌ها و عبور از راه‌پلّه‌های بسیار تنگِ ساختمانِ بند بودند تا خود را به بیرونِ بند برسانند. همه‌جا پر از دود و خاک و سنگ و خاکستر شده بود. راه‌پلّه‌ی منتهی به افسر نگهبانی و دفترِ مدیرِ بند واقع در طبقه‌ی پایین را بسته بودند و جمعیتِ زیادی هرچه فریاد می‌زدند و با قدرتِ تمام به در می‌کوبیدند، درها را باز نمی‌کردند.

پرسنلِ بند وحشت‌زده درهای ورود و خروج را قفل کرده و مانعِ خروجِ زندانیان از بند و انتقالِ مجروحین به بهداری شده بودند. سری به حیاط زدم. سرتاسرِ حیاتِ بزرگِ بند انباشته از خاک و سنگ و مصالح ساختمان و ترکش بود. آخرین بمب‌ها پشتِ ساختمانِ بند ۷ و ۸ در فاصله‌ی نزدیکی ساختمان‌های بند ۲۴۰، ساختمانِ ملاقات، دادیاری و تأسیساتِ اطراف را هدف قرار داده بودند. بیش‌ترِ مجروحینِ بندِ ما در هواخوریِ بند و سالنِ ورزشی زیرِ بارانی از سنگ و ترکش‌های مختلف مصدوم شده بودند. روحانیِ مسجد و مسئولِ فرهنگیِ بند ۸ نیز هر دو وحشت‌زده و مضطرب مانندِ ما پشتِ درهای بسته‌ی افسر نگهبانی گیر افتاده بودند. زمانی که فریادها و ضربه‌زدن‌ها بی‌ثمر شد و خونریزیِ مجروحان ادامه داشت، زندانیان به سمتِ دری واقع در گوشه‌ی حیاط هجوم آورده، آن را شکستند و ما توانستیم مستقیماً به بیرونِ بند هجوم ببریم.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:
https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

بخش ششم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101477.php

« حدود دو هفته بعد از مذاکرات بلا روس، زلنسکی که تا قبل از حمله روسیه با پشتگرمی آمریکا پی در پی اظهار می کرد که به عضویت ناتو در خواهد آمد و حتی درخواست شولتز را که به کیف رفته بود تا اوکراین بپذیرد که به عضویت ناتو در نخواهد آمد را رد کرده بود، اعلام می کند که به عضویت ناتو در نخواهد آمد (159) یعنی تعهدی را اظهار می کند که اگر قبل از حمله اظهار کرده بود، حمله ای به اوکراین رخ نمی داد.

اینهم درس دیگری است و آن اینکه اگر زلنسکی و در زمانی که حدود 80 در صد مردم با عضویت اوکراین در ناتو مخالف بودند، از خود استقلال عمل نشان داده بود، بر تعهداتی که بر اساس آن، بیش 73 درصد مردم اوکراین او را به ریاست جمهوری رسانده بودند وفادار مانده و در نتیجه تابع سیاست آمریکا نشده بود و در راستای خواست مردم، از کوشش در به عضویت ناتو در آمدن صرفنظر کرده بود. کشورش را دچار چنین فاجعه ای نکرده بود.»

****

کوشش اول برای پایان جنگ

اینگونه بهتر می شود فهمید که چرا درست روز بعد از حمله، روسیه با دولت اوکراین تماس و خواهان مذاکره می شود.

در پیام زلنسکی در روز بعد از حمله روسیه، در پیام 25 فوریه خود به مردم، به این تماس اشاره می کند:

« امروز از مسکو شنیدیم که آنها هنوز هم می خواهند صحبت کنند. آنها می خواهند در مورد بی طرفی اوکراین گفتگو کنند...ما از گفتگو با روسیه نمی ترسیم. ما از گفتن همه چیز در مورد تضمین های امنیتی برای کشور خود ترسی نداریم. ما از صحبت در مورد وضعیت بی طرف نمی ترسیم. ما الان در ناتو نیستیم.» (157)

در نتیجه، مذاکره 6 روز بعد در 28 فوریه در کشور بلا روس انجام می شود. (158) حدود دو هفته بعد از مذاکرات بلا روس، زلنسکی که تا قبل از حمله روسیه با پشتگرمی آمریکا پی در پی اظهار می کرد که به عضویت ناتو در خواهد آمد و حتی درخواست شولتز را که به کیف رفته بود تا اوکراین بپذیرد که به عضویت ناتو در نخواهد آمد را رد کرده بود، اعلام می کند که به عضویت ناتو در نخواهد آمد (159) یعنی تعهدی را اظهار می کند که اگر قبل از حمله اظهار کرده بود، حمله ای به اوکراین رخ نمی داد.

اینهم درس دیگری است و آن اینکه اگر زلنسکی و در زمانی که حدود 80 در صد مردم با عضویت اوکراین در ناتو مخالف بودند، از خود استقلال عمل نشان داده بود، بر تعهداتی که بر اساس آن، بیش 73 درصد مردم اوکراین او را به ریاست جمهوری رسانده بودند وفادار مانده و در نتیجه تابع سیاست آمریکا نشده بود و در راستای خواست مردم، از کوشش در به عضویت ناتو در آمدن صرفنظر کرده بود. کشورش را دچار چنین فاجعه ای نکرده بود.

علت حمله، امبریالیست بودن پوتین یا وحشت پوتین از دموکراسی یا ناتو بود؟

با اینکه به این موضوع قبلا اشاره شد، ولی برای اهمیت بسیار آن برای ابهام زدایی لازم است مستند تر تحقیق را پیش برد. همانطور که گفتیم، برای پنهان کردن علت اصلی حمله پوتین به اوکراین از انظار مردم غرب، دو داستان و روایت مکمل هم ساخته شد. روایت غالب این بود که پوتین امپریالیستی است در پی بازسازی شوروی و اوکراین قدم اول است. برای اینکار این عبارت از یکی از سخنرانی های او را مکرر تکرار می کردند که پوتین فروپاشی شوروی را فاجعه قرن بیستم توصیف کرده بود:

«در ابتدا و مهمتر از همه، ارزش این را دارد که اذعان کنیم که سقوط اتحاد جماهیر شوروی بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن بود.» (160)

البته برای القاء کردن این نظر، نظر تکمیلی پوتین در این باره را سانسور کرده بودند:

"کسی که دلش برای شوروی تنگ نشود، دل ندارد و هر که بخواهد آن را بازگرداند مغز ندارد."(161)

روایت دیگر، روایت نبرد بین استبداد پوتین است و دموکراسی غربی. همانگونه که جو بایدن مکرر تکرار کرد:

« دوباره در نبرد بزرگ برای آزادی: نبرد بین دموکراسی و استبداد، بین آزادی و سرکوب، بین نظم مبتنی بر قوانین و نظمی که با زور وحشیانه اداره می شود.» (162)

یا به قول اتاق فکر آتلانتیک کانسل/Atlantic Council ترس پوتین از دموکراسی در اوکراین بود که او رابه حمله به این کشور واداشت:

«چگونه ترس پوتین از دموکراسی او را متقاعد کرد که به اوکراین حمله کند» (163)

یعنی کشوری که به قول روزنامه گاردین:

«به اوکراین، فاسدترین ملت اروپا خوش آمدید» (164)

و کشوری که در آن با کودتای خونین 2014 و با همکاری سفارت آمریکا و نئونازیهای اوکراینی رئیس جمهور قانونی کشور از ترس جانش فرار می کند و از قبل ویکتوریا نیولاند و سفیر آمریکا در اوکراین تصمیم گرفته اند که چه فردی باید جانشین او شود و می شود و کشوری که بقول رئیس قوه قضاییه آن، ویکتور شاکین، دولت آمریکا با اوکراین رفتار مستعمره را می کند و در کشوری که زبان و فرهنگ روسی میلیونها روس زبان اوکراینی ممنوع می شود و حقوق انسانی و حقوق شهروندی میلیونها اوکراینی روس زبان را نقض می کند و....و، را دموکراتیک خواندن جز شوخی بیمزه ای نمی تواند باشد.

البته در این شک نیست که پوتین اقتدارگرا که حدود 20 سال است، روسیه را در زیر مهمیز خود دارد در کشور خود دموکراسی را برنمی تابد. ولی اینکه همین پوتین مستبد، با فنلاند دموکراتیک همزیستی بدون تنش کرده بود و حتی کشور مغولستان و دموکراسی پویای آن بین دو کشور با رژیمهای استبداد سیاسی چین و روسیه قرار گرفته است و بدون هیچ تنشی با این دو همسایه، همزیستی می کند، می گوید که این روایت تکمیلی برای پنهان کردن علت واقعی حمله روسیه نیز نقشی جز پروپاگاندا را نمی تواند بازی کند.

البته بعد از 18 ماه که از شروع جنگ گذشت، برای اولین بار در سپتامبر 2023 دبیر کل ناتو، جونز استونتنبرگ/Jens Stoltenberg سهوا و ناخواسته اعتراف کرد که علت حمله پوتین به اوکراین نه امپریالیست بودن او و یا وحشت او از دموکراسی در اوکراین که مخالفتش با به عضویت در آوردن اوکراین در ناتو بوده است:


« پرزیدنت پوتین در پاییز 2021 اعلام کرد و در واقع پیش نویس معاهده ای را ارسال کرد که می خواستند ناتو امضا کند تا دیگر وعده گسترش ناتو را ندهد. این چیزی بود که او برای ما فرستاد. و پیش شرطی برای حمله نکردن به اوکراین بود. البته ما آن را امضا نکردیم... بنابراین او برای جلوگیری از نزدیک شدن ناتو به مرزهای خود وارد جنگ شد. او دقیقاً نتیجه عکس را گرفته است. او حضور بیشتری در ناتو در بخش شرقی اتحادیه دارد و همچنین دیده است که فنلاند قبلاً به ائتلاف ملحق شده است و سوئد به زودی عضو کامل خواهد شد.» (165)

کوشش دوم برای پایان جنگ

کوشش دوم بنا بر سخنان نفتالی بنت/Naftali Bennett نخست وزیر اسرائیل در زمان حمله روسیه در کمتر از دو ماه بعد از حمله روسیه در اوایل ماه مارس 2022 انجام شد. بنت، در مصاحبه تقریبا 5 ساعته خود بعد اینکه می گوید که بعد از شروع حمله روسیه، در دیداری که با پوتین در روسیه داشت از او قول گرفته است زلنسکی را نکشد:

« نفتالی بنت در این مصاحبه که در کانال یوتیوب خودش منتشر شد به یاد می آورد: «می دانستم زلنسکی در یک پناهگاه در معرض تهدید است... به [پوتین] گفتم: «آیا قصد داری زلنسکی را بکشی؟» او گفت: «من زلنسکی را نمی کشم.»

"من باید بفهمم. آیا به من قول می دهی که زلنسکی را نخواهی کشت؟» بنت گفت از پوتین پرسیده است.

بنت گفت که رئیس جمهور روسیه تکرار کرد: من زلنسکی را نمی کشم

بنت گفت که بلافاصله پس از ملاقات سه ساعته با پوتین، در راه فرودگاه، با رئیس جمهور اوکراین تماس گرفت و به او گفت: «من به تازگی از یک جلسه بیرون آمده ام - [پوتین] تو را نخواهد کشت.

"[زلنسکی] از من پرسید، "مطمئنی؟" من 100 درصد گفتم. [پوتین] شما را نخواهد کشت."

بنت یادآور شد: « دو ساعت بعد، زلنسکی به دفتر خود رفت و یک سلفی در دفتر گرفت که در آن رئیس جمهور اوکراین گفت: «من نمی ترسم». (166)

بنت در ادامه مصاحبه می گوید که زلنسکی با او تماس گرفت و از او خواست تا مذاکرات صلح را با پوتین انجام دهد. در تماس بنت با پوتین معلومش شد که مسئله اصلی پوتین به عضویت در نیامدن اوکراین در ناتو می باشد و حاضر است امتیازات بسیاری نیز به اوکراین به شرط وارد نشدن به ناتو بدهد. نفتالی بنت می گوید که پوتین از او خواست به زلنسکی بگوید که حمله هر زمان که زلنسکی بپذیرد که وارد ناتو نخواهد شد، به پایان خواهد رسید.(167)

انسان و دین، سیامک صفاتی

| No Comments

Siamak_Sefati.jpgنگرش ما به دین، متاثر از خلقیات ماست، مقتضای اندیشه و آرمان ها یا بی دانشی و فقدان آرمان های ماست. مقتضای ژنتیک و تولد و تربیت و آرزوها و عجز و ترس و ناتوانی و آرزو اندیشی، زندگی یا مرگ اندیشی، دیکتاتوری یا دموکرات منشی، زشت بینی یا زیبا نگری ماست. متاثر از فرهنگ، آداب و رسوم و سنن ماست. برآیند ذهنیات و تجلیگه درونیات ماست. متاثر از تمایلات نفسانی ماست. اگر روحیه و منش دیکتاتوری و خودخواهانه داشته باشیم خدا را دیکتاتور، جبار و اهل انتقام تلقی می کنیم.

اگر روحیه دموکرات، متساهل و رواداری داشته باشیم، دین را مهرورزانه و اهل گذشت و مدارا خواهیم دید. اگر در خانواده و سنت مردسالار به دنیا بیاییم خدا و دین را مردسالار می دانیم و در تولید و بازتولید سنت قیم مآب و پدر سالار می کوشیم. اگر جهان بینی سنت مدار و تکلف آمیز داشته باشیم، خدا و دین را پر تکلف و سخت گیر تلقی و تصور می نماییم. و اگر حق مدار و آزاده باشیم، خدا را به گونه ای می بینیم که حقوق حقه انسان ها را بسط می دهد و ظرفیت و استعدادهای او را در بستر جامعه حق محور و آزاد و برابر متحقق می کند.

هیچ انسانی بصورت خالص تصوری از خدا نمی تواند داشته باشد. برای همین است که متون به اصطلاح مقدس عنوان می نمایند که دین خود را برای خدا خالص کنید. از چه؟ از زندان های نفس، جامعه، تاریخ و زبان. از آلودگی های محیطی و نااندیشیده شده و ژنتیک و تولد و اتفاق و توهم و تنگ نظری و تاریک اندیشی و سلطه پذیری. از که؟ از مستبدین و سلطه گران و اربابان زر و زور و تزویر و هر که راه رشد و تعالی و فردیت و کرامت او را می خواهد سلب کند.

بوسه بر دستان گلشیفته فراهانی

| No Comments

vanc.jpg

تصاویر رسیده نشان می‌دهند، فردی چاقو به دست که به نظر می‌رسد حامی فلسطین است به تجمع ایرانیان در ونکوور کانادا حمله کرده و می‌کوشد با خراب کردن دکور مراسم، تابلوها و پلاکاردها، تجمع را به هم بزند.

گفته شده دست‌کم یکی از حاضران با ضربات چاقوی مهاجم مجروح شده است.

:::

جایی که دو شرط اول، شرط سوم را باطل می‌کند!

estekhdamlarge.jpg

خاویر باردم با بستن چفیه، به نشانه حمایت از فلسطین، به مراسم امی رسید.

G02QcKQXgAAea6N.jpeg

کل‌کل ابطحی و کروبی

| No Comments

karoubi.jpg

جماران

🔺مهدی کروبی: من ساعت یک شب می خوابم ساعت سه بیدار میشم. بعدش دیگه می شینم و قرآن می خوانم تا صبح بشه نماز بخوانم.

🔺ابطحی: حاج آقا ریا شد.

🔺مهدی کروبی: شما حقیقت هم بهت اثر نداره چه برسه به ریا!

***

هم‌زمان با سومین سالگرد جان‌باختن ژینا مهسا امینی، در تهران و کرج تجمع‌ها و راهپیمایی‌های اعتراضی شکل گرفت و در برخی شهرهای کشور با استقرار نیروهای امنیتی و انتظامی جو امنیتی شکل گرفته است

ویدیوی رسیده به ایران‌اینترنشنال نشان‌ می‌دهد که سه‌شنبه ۲۵ شهریور، همزمان با سومین سالگرد جان‌باختن ژینا مهسا امینی، گروهی از زنان در محله صادقیه (آریاشهر) تهران شعار «مرگ بر دیکتاتور» سردادند.

گزارشگر منوتو؛ نارمک تهران میدان هفت حوض

تجمع شهروندان در صادقیه تهران؛ «مرگ بر دیکتاتور»

ویدیوی رسیده به ایران‌اینترنشنال نشان‌ می‌دهد که شامگاه سه‌شنبه ۲۵ شهریور، همزمان با سومین سالگرد جان‌باختن ژینا مهسا امینی، در پی درگیری نیروهای لباس‌شخصی با مردم در صادقیه تهران گروهی از معترضان شعار «بی‌شرف بی‌شرف» سردادند

***

eunet.jpgیورونیوز - کمیسیون اتحادیه اروپا بر سر آن است تا بر سر آنچه که در غزه روی می‌دهد و نیز نقض‌ مکرر حقوق فلسطینان در کرانه باختری، دوباره بر کالاهای اسرائیلی عوارض اعمال کند.

کایا کالاس، رئیس دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مصاحبه‌ای با یورونیوز استراتژی و تصمیم اتحادیه مبنی بر تعلیق مفاد تجاری مندرج در توافقنامه اسرائیل و اتحادیه اروپا را تایید کرد.

او تأیید کرد که حجم تجارت میان اتحادیه اروپا و اسرائیل در سال ۲۰۲۴ میلادی به ۴۲.۶ میلیارد یورو رسیده و حدود ۳۷ درصد از این میزان مشمول امتیازات ترجیحی بوده است.

کالاس به یورونیوز گفت: «بنابراین این مقدار قابل توجهی است و وقتی صحبت از ترجیحی بودن می‌شود، ۳۷ درصد از آن تجارت واقعاً ترجیحی است.»

او گفت: «بنابراین قطعاً این اقدام هزینه بالایی برای اسرائیل خواهد داشت.»

طرح هدف قرار دادن تجارت اسرائیل با اتحادیه اروپا هفته گذشته توسط «اورزولا فن در لاین» رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، اعلام شد و کمیسیون اتحادیه قرار است روز چهارشنبه به طور رسمی با این پیشنهاد موافقت کند.

irib.jpg

محمد سرافراز رئیس اسبق سازمان صداوسیما‌:

🔹عجیب این است که رئیس‌جمهورها می‌دانند که قسم‌شان اجرایی نیست و به قرآن قسم می‌خورند، اگر ندانند که وامصیبتا و اگر بدانند و قسم بخورند واویلا

🔹رئیس‌جمهور می‌آید و می‌گوید قسم می خورم قانون اساسی را اجرا می‌کنم اما این قسم اجرایی نیست

:::

***

یک روحانی شیعه اعدام شد

| No Comments

akhoondExec.jpgیک آخوند به اتهام قتل شوهر منشی خود، اعدام شد

ایران وایر - خبرگزاری «هرانا» گزارش داد حکم اعدام سید «جواد مرتضوی»، روحانی دارنده دفتر ثبت ازدواج در بهبهان، بامداد یکشنبه ۲۳شهریور۱۴۰۴ در زندان سپیدار اهواز به اجرا درآمد. او به اتهام قتل همسر منشی دفتر خود بازداشت و به اعدام محکوم شده بود.

روزنامه «اعتماد» فروردین۱۴۰۲ این پرونده را با تیتر «قتلی که بهبهان را لرزاند» پوشش داده و نوشته بود خبر این حادثه با شانزده روز تاخیر در تعطیلات نوروزی فاش شد.

براساس گزارش اعتماد، منشی دفتر محضردار که با حروف اختصاری «س. ط.» معرفی شده، حدود چهار سال صیغه او بود. پس از پایان مدت صیغه، این زن با مردی ۴۰ساله به نام «ح. خ.» ازدواج می‌کند که خطبه عقد او را نیز همین روحانی خوانده بود.

اعتماد نوشته است مرتضوی پس از مدتی، همسر زن را به‌بهانه دادن سند ازدواج به دفتر خود دعوت می‌کند و با ریختن سم در قهوه، او را به قتل می‌رساند. روایت دیگری نیز وجود دارد که طبق آن، متهم ابتدا مقتول را بیهوش کرده و سپس در جاده شیرعلی بهبهان با ضربات چاقو کشته است. برخی گزارش‌ها حاکی است که او حتی خود بر جنازه نماز میت خوانده و مقتول را در بیابان دفن کرده است.

«رستم عیدی‌پور»، سرپرست فرمانداری بهبهان در گفت‌وگو با اعتماد، اصل وقوع قتل را تایید کرده، اما تاکید کرده بود که جزییات منتشرشده در میان اهالی را تایید نمی‌کند و مرجع اصلی بررسی، دستگاه قضایی است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

یک خبرنگار محلی نیز به اعتماد گفته بود تحقیقات پلیس آگاهی پس از بازجویی از «س. ط.» به مرتضوی رسید. به گفته او، دو روایت در این زمینه مطرح شد؛ یکی اینکه متهم بعد از چند روز خود را معرفی کرده و دیگری این‌که بازجویی‌ها از منشی دفتر باعث مظنون شدن ماموران به محضردار شد.

اعتماد همچنین به نقل از یکی از بستگان مقتول گزارش داده بود که این مرد ۴۰ساله پیش‌تر همسر و فرزند داشته، اما برای ازدواج با «س. ط.» همسرش را طلاق داده بود.

با رسانه‌ای شدن این ماجرا و واکنش‌های گسترده، نهایتا سید جواد مرتضوی در ۶فروردین۱۴۰۲ بازداشت شد. او پس از رسیدگی قضایی، از بابت اتهام «قتل عمد» در دادگاه کیفری به اعدام محکوم شد. این حکم پس از تایید دیوان عالی کشور، به اجرا درآمد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgپست کوبندهٔ کتایون ریاحی پیرامون سخنرانی شب گذشتهٔ ستاره اسکندری در جشن روز ملی سینما⁩.

او نوشت:
پست موقت شاید!
در شهریوری مقدس، به بهانه روز ملی سینما، عده‌ای دور هم جمع شدند، بی‌تفاوت به عده‌ای که از آن‌ها کم شدند!


در این میان کسانی طبق برنامه کارناوال تریبون را به‌دست گرفتند و سخنانی ایراد کردند (با بازی ضعیف) که از کسانی نام ببرند و از کسانی هم نام نبرند. رسانه‌های داخلی و خارجی هم برای موفقیت در حذف، آن‌ها را پوشش دادند.

قاعده این بازی را همه می‌دانند؛ با یا با ما هستید یا بر ما... یا چپ هستید یا راست و در غیر این صورت حذف خواهید شد. اصول حذف هم دو راه دارد. ۱- بدنام کردن، ۲- از یاد بردن. همیشه تاریخ همین طور بوده.


به عنوان کسی که در چارچوب این معیوب نمی‌گنجد و تنها آزادی خواهد، چشم به نور دارد و مسیرش روشن است، لازم می‌دانم یادآوری کنم: دنیای شما کمدر فیلی با کله هستید رو به اتمام است. جهان آینده از آنِ کودکان و نوجوانانی است که شما را پس می‌زنند. (سریال دوران نوجوانی adolescence را ببینید).

ترور جارلی کریک دردناک بود، ترور همیشه دردناک و خطرناک است. از آن خطرناک‌تر بازی شماست. سیاستی که اصول و قواعد خودش را دارد. همواره در حزب و گروه هم اگر باشی نمی‌توانی از قواعد سیاسی سرپیچی کنی. ولی از نور روشنی است. کافی است آن را دنبال کنی. (مثل کل تلویزیون).

این یک یادآوری کوچک است برای کسانی که تلاش می‌کنند خون‌مان را نکند، ما همچنان هستیم و در تنهایی بیشتر رشد می‌کنیم زیرا که چشم به آینده‌ای روشن دوخته‌ایم.

با مهر کتايون

547892384_18522078832002704_5656709478330417659_n.jpeg

مهدی تدینی در واکنش به نوشته احمد زید‌آبادی در کانال تلگرام خود نوشت:

za.jpg

zabanner.jpgجناب آقای زید‌آبادی گرامی...

مهدی تدینی - قربان لهجۀ شیرین‌تون بشم، مظلوم‌نمایی نکنید قربان. اینکه بفرمایید پیام ناخوشایند دریافت کردید و بعد پیام‌ها رو تلویحاً به عنوان دلیلی بر اثبات ادعاتون ــ «نازی» بودن من ــ جلوه بدید، شیوه‌ای که زیبندۀ خود شما باشه نیست.

بحث رو هم بی‌دلیل کش ندیم.

من در طول بیست سال اخیر یک پروژۀ فکری داشته‌م که اسمش رو گذاشته‌م «ایدئولوژی‌پژوهی» و در این راستا برای آشنایی جامعه با «فاشیسم»، «ناسیونال‌سوسیالیسم» و «مارکسیسم» کار کردم و به عنوان پادزهر در برابر این ایدئولوژی‌های اهریمنی هم کوشیده‌م جامعه رو با «لیبرالیسم» آشنا کنم.

به وسع ناچیز خودم یک دید تاریخی و تحلیلی برای فهم سیاست تقدیم جامعه کرده‌م که با هیچ چسب ناجوری نمی‌شه به «نازیسم» (یا به تعبیر شما «ناسیونال‌ــ‌سوسیال») ربطش داد، در حالی که کار من در جهت دور کردن جامعه از انواع توتالیتاریسمِ سوسیالیستی و فاشیستی بوده. بابت این هدف سال‌ها شبانه‌روز زحمت کشیده‌م. گام به گام این مسیر رو هم آگاهانه و سنجیده برداشتم؛ حتی وقتی می‌خواستم جامعه رو با فاشیسم آشنا کنم، مراقبت کردم جامعه رو در تلۀ چپ نیندازم ــ اصلاً کار راحتی نیست قربان.

اینکه شما همۀ این اهداف رو با هم محقق کنید، کار بسیار دشواریه: یعنی اینکه هم با چپ و راست رادیکال مقابله کنید، هم جلوی انواع توتالیتاریسم رو بگیرید، و هم لیبرالیسمی که ارائه می‌دید کیان ملی رو به خطر نندازه. به همین دلیل تا تونستم سعی کردم سنجیده عمل کنم.

بنابراین، اینکه شما به این راحتی به بنده به عنوان کسی که تمام زندگی‌ش تلاش در جهت مقابله با فاشیسم، ناسیونال‌سوسیالیسم و سوسیالیسم، و همچنین بسط آگاهی لیبرال بوده برچسب بزنید، کار شایسته‌ای نیست.

نفس این برچسب شما به حدی ناروا بود که فقط می‌شد با یک شوخی ازش گذشت. نمی‌شه به هر کسی هر نسبت نچسبی رو داد و بعد گفت بیا مناظره کنیم. من چرا باید وارد مناظره‌ای بشم که نفسش اتهامی کاملاً نارواست؟ چرا باید به چنین انگی تن بدم، در حالی که زندگیم در جهت معکوس این انگ بوده؟! چرا به عنوان کسی که زحمات فراوانی برای بسط دیدگاه لیبرال در جامعه کشیده‌ام و اصلاً به خاطر لیبرال بودن سالهاست ناسزا شنیده و نفرت دیده‌ام (و به اندازۀ خودم حبس کشیدم)، حالا باید در دادگاه شما حاضر شوم تا از اتهام من‌درآوری شما از خود دفاع کنم؟ وقتی می‌دونم ده‌ها هزار نفر با آثار بنده، با نوشته‌ها، با فایل‌های صوتی، و برای مثال با شرح گفتاری که بر «لیبرالیسم» و «بوروکراسی» داده‌م، به دیدگاه‌های لیبرال علاقه‌مند شدند، چرا حالا باید خودم رو به دادگاه ماهیتاً ناروای شما تنزل بدم؟ من سال‌های سال بی‌چشمداشت از آزادی و لیبرالیسم دفاع نکرده‌م که امروز بنشیم و با هر کسی که برچسب ناروایی می‌زنه بحث کنم. کارنامۀ من موجوده؛ صفر تا صد.

ما به لطف شما اصلاح‌طلبان امیدی که نداریم، حداقل شر مرسانید. بهتره به ما کمک کنید تا با ترویج آزادی از این روزگار پردرد عبور کنیم و به «ایران برای همۀ ایرانیان» برسیم، نه اینکه مدافعان آزادی رو بدنام کنید.

در سیاست هر تعبیر سیاسی تعریفی داره. «ناسیونال‌ــ‌سوسیال(یسم)» هم تعریفی داره. به جای مناظره دعوت می‌کنم ده ویژگیِ ایدئولوژی و عملِ ناسیونال‌سوسیالیسم رو بربشمرید و بفرمایید در کدامیک از نوشته‌هایم این ویژگی‌ها رو ترویج دادم، از آنها دفاع کرده‌م یا منادی آنها بوده‌م. نوشته‌های من هم کانال «تاریخ‌اندیشی» موجوده و هم در کانال «گاراژ».


برای آشنایی با افکار و کردار «ناسیونال‌ـ‌سوسیال» هم منابع زیر رو پیشنهاد می‌کنم:

▫️هانا آرنت: عناصر و خاستگاه‌های حاکمیت توتالیتر، به ویژه جلدِ اول (یهودی‌ستیزی) و جلد سوم (توتالیتاریسم)، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر پارسه.

▫️ولفگانگ ویپرمان: نظریه‌های فاشیسم، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر ثالث.

▫️ولفگانگ آبندروت: فاشیسم و کاپیتالیسم؛ نظریه‌هایی دربارۀ کارکرد و خاستگاه اجتماعی فاشیسم، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر ثالث

▫️ارنست نولته: فاشیسم: آکسیون فرانسز، فاشیسم ایتالیا، ناسیونال‌سوسیالیسم، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر پارسه.

▫️ارنست نولته: جنبش‌های فاشیستی؛ بحران نظام لیبرال و تکامل فاشیسم، ترجمۀ مهدی تدینی، انتشارات ققنوس.

▫️ارنست نولته: قرن بیستم: ایدئولوژی‌های خشونت، ترجمۀ مهدی تدینی، انتشارات ققنوس.

▫️دیتریش اکارت: بولشویسم از موسی تا لنین، گفتگو میان من و آدولف هیتلر، ترجمه و تألیف مهدی تدینی، نشر پارسه.

▫️هندریک تُس: دموکراسی بدون دموکرات‌ها؟ سیاست داخلی جمهوری وایمار، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر پارسه.

▫️آلکساندر براکل: هولوکاست: کشتار و پیگرد یهودیان، ترجمۀ مهدی تدینی، نشر ثالث.

در همین زمینه:

مهدی تدینی: خب... ما که از ۱۳۱۹ داریم از بی‌بی‌سی می‌کشیم، خوبه که میهن‌پرستان انگلیسی هم آشنا بشن

:::

ib.jpgایان برمر - ستون‌نویس امور بین‌الملل و سردبیر ارشد تایم نوشت:

سه ماه پیش، جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل خاورمیانه را لرزاند. موشک‌ها و پهپادها در دو سوی مرز پرتاب شدند، اما با پشتیبانی گسترده آمریکا، اسرائیل توانست بر آسمان ایران مسلط شود، اهداف هسته‌ای و نظامی را در عمق خاک ایران بزند و ده‌ها فرمانده امنیتی و دانشمند هسته‌ای را از میان بردارد. واکنش ایران دستاورد چندانی نداشت و بازدارندگی ایجاد نکرد.

احتمال آغاز جنگی تازه پایین است، اما اسرائیل نشان داده که هر زمان لازم باشد می‌تواند دوباره دست به حملات محدود بزند و پیشرفت‌های ایران در برنامه هسته‌ای را متوقف کند. در مقابل، ایران توان و آمادگی ورود به جنگ گسترده را ندارد و پاسخ‌هایش بیشتر حساب‌شده و محدود خواهد بود. همزمان، موقعیت منطقه‌ای تهران ضعیف‌تر از گذشته است؛ شبکه متحدانش از حماس و حزب‌الله گرفته تا بشار اسد، تضعیف یا از دست رفته است.

در داخل، کمبود آب و انرژی نارضایتی‌هایی ایجاد کرده، اما سرکوب شدید بعد از جنگ مانع از اوج‌گیری دوباره جنبش «زن، زندگی، آزادی» شده است. با این حال، بزرگ‌ترین تهدید، اقتصادی است: اروپا مکانیسم «بازگشت خودکار» تحریم‌های سازمان ملل را فعال کرده و این تحریم‌ها از ۱۸ اکتبر دوباره اجرا می‌شوند. تحریم‌هایی که می‌تواند صادرات نفت ایران را به‌شدت کاهش دهد و اقتصاد کشور را بیش از پیش تحت فشار بگذارد.

ایران همچنان به‌طور محدود نفت به چین می‌فروشد، اما بسیاری از خریداران کنار کشیده‌اند و حجم نفت ذخیره‌شده روی آب از ۵ به ۳۰ میلیون بشکه رسیده است؛ نشانه‌ای که تهران ناچار است نفتش را با تخفیف‌های سنگین عرضه کند.

جمهوری اسلامی طی دهه‌ها بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته و احتمالاً از این یکی هم عبور خواهد کرد، اما واقعیت این است که پس از جنگ اخیر با اسرائیل، مشکلات ایران نه تنها حل نشده بلکه وارد مرحله سخت‌تری شده است.

کانال تحکیم ملت

mrdr.jpgجزییات تازه از یک زن‌کشی در شیراز

هشدار: خواندن این گزارش ممکن است برای همه مناسب نباشد

ایران وایر - بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌وایر٬ زن جوانی به نام «حمیرا فاضل‌منش» مادر یک پسر ۱۱ ساله اول مردادماه ۱۴۰۴ به شکلی فجیع توسط همسرش به قتل رسیده است.

با توجه به تداوم تحقیقات روی این پرونده در شعبه پنجم پلیس آگاهی شیراز بخش‌هایی از اطلاعات رسیده به ایران‌وایر در حال حاضر قابل انتشار نیست اما بررسی‌ها نشان می‌هد این قتل در هشیاری و آگاهی کامل همسر این زن و در جریان یک برنامه‌ریزی حساب شده صورت گرفته است؛ نمونه‌ای تکان‌دهنده از خشونت خانگی که زندگی یک خانواده را به فاجعه کشاند.

بر اساس آنچه یک منبع آگاه به ایران‌وایر می‌گوید همسر حمیرا فاضل‌منش بصورت موازی با زنی دیگر ارتباطی خارج از ازدواج داشته و حمیرا پس از پی‌بردن به این رابطه پنهانی اعلام می‌کند که قصد جدایی از او را دارد.

در نهایت حمیرا اقدام به شکایت قانونی علیه او می‌کند و همین امر موجب می‌شود همسرش برای قتل او برنامه‌ریزی و در نهایت این نقشه را روز اول مرداد ۱۴۰۴ اجرا کند.

همسر حمیرا فاضل‌منش اعتراف کرده بعد از کشتن همسرش به شکلی فجیع ابتدا ۲۳ ساعت او را در صندوق عقب ماشین خود نگه داشت و بعد پیکر او را به جایی بیابانی و دور از شهر برده و در جایی عمیق دفن کرده است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

در طول روزهای پس از قتل متهم با فریبکاری و بازی کردن نقش ماهرانه مدعی شده که حمیرا از خانه فرار کرده است.

او در تمام این مدت به شکل منظم پرونده مفقودی همسرش را از آگاهی پیگیری کرده و بدون وقفه و اختلال در محل کار خود نیز حضور داشته است.

wm.jpgاسرائیل در جنگ شبکه‌ای از ماموران زن را به صورت موفق به کار گرفت

روزنامه اورشلیم‌پست در گزارشی نوشت که ده‌ها مامور زن موساد در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، به ایران نفوذ کرده و در خاک ایران طی عملیات‌های متنوعی مشارکت داشتند و عملکرد موفقی ارائه دادند. دیوید بارنئا، رئیس موساد، نقش مأموران زن را در این جنگ «بسیار اساسی» خواند.

روزنامه اورشلیم‌پست نوشت در عملیات اسرائیل در ایران، رییس موساد صدها مأمور و همچنین شبکه‌ای از مخالفان ایرانیِ آموزش‌دیده را برای هدف‌گیری رادارها و موشک‌های بالستیک و ارسال اطلاعات برای جنگنده‌های اسرائیلی هماهنگ کرد.

طبق این گزارش، نخستین موج عملیات چنان موفق بود که ایران تنها از روز دوم توانست پاسخ محدودی به اسرائیل بدهد.

اورشلیم‌پست نوشت علاوه بر مأموران واقعی اسرائیلی موساد، سرویس جاسوسی این کشور به سطح جدیدی در جذب و آموزش مأموران محلی مخالف از ملیت ایرانی «برای عمل علیه رژیم آیت‌الله‌ها رسیده است.»

excerpt.jpg

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgهنر برای صلح - بیتا ملکوتی،‌ شاعر و نویسنده در یادداشتی که در حساب اینستاگرام خود منتشر کرده به شدت از صحبت‌های ستاره اسکندری بازیگر در مراسم روز ملی سینما انتقاد کرد و نوشت: ستاره اسکندری، بازیگر درجه یک تئاتر ایران است از خیلی سال پیش، اما حرف‌هایی که در جشن روز ملی سینما در ایران زد، نه تنها عاری از شعور سیاسی بود، بلکه در سر خیلی‌ها خشم و خون را جوشاند.


خانم ملکوتی افزود: چه جشنی دوستان من! چه سینمایی! چه روز ملی سینمایی! کلی از همکاران شما، برای اینکه کنار مردم ایستادند، ممنوع‌الکار ‌و ممنوع‌الچهره و ممنوع‌الاسم شدند. تعدادی از همکاران شما در زندان هستند.


او با اشاره به قربانیان رخدادهای سالهای گذشته نوشت: خانم اسکندری که انگشت بنفش کردی برای تغییر، و هنوز از همان جنایتکاران دنبال راه چاره هستی، شما ندیدی مهسا را چطور کشتند؟ ندیدی نیکا را چطور تجاوز کردند و کشتند و جسدش را در خیابان رها کردند؟ شما ندیدی چطور به سر سارینا آنقدر باتوم زدند تا کشته شد؟ شما این همه جوان کشته شده، شکنجه شده، به چشم‌ها و پاها و دست‌ها شلیک شده را ندیدی؟ این همه اعدام‌های نا به حق را ندیدی؟ سرنگونی هواپیمای اوکراینی را ندیدی با دو‌موشک سپاه که ۱۵۶ انسان بی‌گناه پرپر شدند، کشتار ۱۵۰۰ انسان بی‌گناه را در آبان ۹۸ ندیدی؟ راه چاره از جنایتکاران می‌طلبی در چند روز مانده به سالگرد انقلاب ژینا!!!


بیتا ملکوتی در ادامه خطاب به ستاره اسکندری نوشته است: «واقعا فکر نکردی که همان ترانه و هنگامه و پانته‌آ و باران و مریم و لیلی و خیلی‌های دیگر به همین دلایل دیگر نمی‌‌خواهند در کنار جنایتکاران حکومتی بایستند؟ یعنی نمی‌دانی واقعا!!!»


او در پایان با تاکید بر اینکه «اشک‌‌های شما فقط خشم و حسرت و خون به جان همه‌ی آنها می‌ریزد و زخم‌هایشان را تازه می‌کند.» افزود: «به جای حمایت به موقع، هر کدامتان یک تور سرتان می‌اندازید و مهمان جشنواره‌های حکومتی می‌شوید و می‌گویید هنر از سیاست جداست. داور حکومتی‌ها می‌شوید و می‌گویید از مردم هستید!؟ چپ و راست فیلم بازی می‌کنید و پول روی پول انبار می‌کنید و از «مسئولین» راه چاره می‌خواهید؟!!! شرم کنید و خون تازه نریزید روی این همه زخم باز...»

:::

ستاره اسکندری، بازیگر، در مراسم روز ملی سینما در تهران که جمعه شب، ۲۱ شهریور برگزار شد، از ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، باران کوثری،‌ پانته‌آ بهرام، و شقایق دهقان یاد کرد

:::

javanIRGC.jpgدیگر هیچ پایتختی دربرابر حملات اسرائیل امن نیست

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، در مطلبی درباره حمله اخیر اسرائیل به سران حماس در دوحه نوشت که «هیچ پایتختی امن نیست» و یک جمله میان نخبگان سیاسی و فکری کشورهای منطقه تکرار می‌شود که «ما هم هدف بعدی هستیم.»

جوان نوشت حمله به محل سران حماس در دوحه «نه‌تنها آسمان این کشور کوچک را لرزاند، بلکه تکانه‌ای سیاسی و امنیتی برای تمامی پایتخت‌های عربی بود.»

روزنامه جوان نوشت: حمله اسرائیل به دوحه و ترور رهبران حماس، شوک بزرگی در جهان عرب وارد کرد.

وزارت خارجه قطر می‌گوید پس از حمله اسرائیل به رهبران حماس در دوحه، هیچ کشورحوزه خلیج فارس در امان نیست.

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای نخستین بار علناً از قطر حمایت کردند، اما گزینه‌های عملی آن‌ها محدود است.

این حمله اعتماد دیرینه به آمریکا را متزلزل کرد، زیرا واشینگتن نه تنها نتوانست بلکه نخواست اسرائیل را مهار کند.

به دنبال این رویداد، نگاه کشورهای عربی از تهدید ایران به سمت اسرائیل به‌عنوان بزرگ‌ترین خطر منطقه‌ای تغییر کرده است.

به گفته روزنامه جوان از بسیاری تحلیلگران این رویداد را لحظه‌ای سرنوشت‌ساز می‌دانند که فروپاشی نظم امنیتی سنتی در خاورمیانه را آشکار کرده است.

ma.jpgزهرا رهنورد: کشته شدن مظلومانه مهسا امینی، شلاقی بر وجدان ملت فرود آورد

دویچه وله - در حالی که در آستانه سومین سالگرد کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت‌ ارشاد، ایرانیان خارج کشور در مراسم و تجمعات مختلف در چندین شهر جهان، یاد او را گرامی داشتند، زهرا رهنورد، از رهبران در حصر جنبش سبز نیز در پیامی نوشت: «کشته شدن مظلومانه مهسا امینی به دست حکومت به‌بهانه حجاب اجباری، مثل هر اجباری از نمادهای دیکتاتوری، شلاقی بر وجدان ملت، به‌ویژه زنان و جوانان فرود آورد.»

در بخش دیگری از این پیام آمده است: «در دنیای مدرن، حتی در میان کشورهای رو به توسعه، زنان ایران در عین داشتن توانایی‌های درخشان و استعدادهای چشمگیر و شجاعت‌های تاریخی، با هر درجه از علم و معرفت که باشند، جزو سرکوب‌شده‌ترین زنان جهان هستند؛ زیرا ساختار دیکتاتوری حکومت در کنار فرهنگ واپسگرای حاکمان و قوانین ظالمانه و بی‌مبنایی که براساس تبعیض جنسیتی تدوین و تصویب شده، زنان را در چنان بن‌بستی قرار داده که مفری برای زندگی شادمانه براساس آزادی و اختیار و کرامت انسانی برای آنان باقی نگذاشته است.»

رهنورد همچنین تاکید کرده است، "جنبش مهسا، بیداری پایان‌ناپذیری را تداوم بخشیده است."

جعفر پناهی: مهسا در نگاه دخترانی که موهایشان را به باد سپرده‌اند، نفس می‌کشد

جعفر پناهی، کارگردان و برنده جایزه نخل طلای فستیوال فیلم کن فرانسه نیز با انتشار پستی در اینستاگرام با اشاره به سالگرد کشته شدن مهسا ژینا امینی نوشت: «۲۵ شهریور یادآور حقیقتی است که با خون مهسا آشکار شد. مهسا امینی دختری ساده بود اما جانش را که گرفتند، پرده‌ای از دروغ کنار رفت و نسلی برخاست که تصمیم گرفت دیگر سکوت نکند.»

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

پناهی با بیان اینکه "با کشتار و ارعاب می‌خواستند سکوت را حاکم کنند اما فریادی بزرگ‌تر پژواک پیدا کرد" افزود: «از آن روز، هیچ چیز مثل قبل نیست، خیابان دیگر آن خیابان نیست، شهر دیگر آن شهر نیست، ما دیگر آن انسان‌های پیشین نیستیم، خون مهسا و صدها تن اجازه نمی‌دهد که دیگر هیچ چیز عادی به نظر برسد.»

این کارگردان مشهور سینما با اشاره به اینکه "۲۵ شهریور یادآور این است که ما به عقب باز نمی‌گردیم" نوشت: «مهسا نمرده است؛ او در هر نگاهِ سرکش، در هر قابی که سانسور را می‌شکند، در هر فریادی که آزادی می‌طلبد، زنده است. او در نگاه دخترانی که موهایشان را به باد سپرده‌اند نفس می‌کشد.»

مهدی تدینی در کانال تلگرام خود نوشت:

فیلم راهپیمایی میلیونی میهن‌پرستان انگلیسی، بدون پرچم‌های متفرقه!

بی‌بی‌سی از همین اول این تجمع رو «راست افراطی» نامیده.

bbc.jpgtadayoni.jpgخب... ما که از ۱۳۱۹ داریم از بی‌بی‌سی می‌کشیم، خوبه که میهن‌پرستان انگلیسی هم آشنا بشن.

در آستانۀ حملۀ متفقین به ایران شدیدترین اتهامات و بهتان‌ها رو حوالۀ رضاشاه داد.

در پاییز و زمستون پنجاه‌وهفت همین بی‌بی‌سی فارسی به عنوان دستگاه اصلی تبلیغات انقلابی‌ها عمل می‌کرد. مثلاً می‌گفت: «گویا معترضان فردا فلان ساعت فلان جا اعتراضات برگزار می‌کنند.» لوکیشن و ساعت رو تقدیم می‌کرد!

در بیست سال اخیر هم که بی‌بی‌سی فارسی دستگاه خلجی‌پروری، بهنودپروری، سرکوهی‌پروری و امثالهم بوده.

فیلم راهپیمایی میلیونی میهن‌پرستان انگلیسی، بدون پرچم‌های متفرقه!

هر جریان چپی اگر این تعداد آدم بیاره توی خیابون، خاک اون شهر رو به توبره می‌کشه!

:::

Ali_Fayaz.jpgبر این باور هستم که آخوندیسم را باید از اسلام جدا دانست. صرف نظر از هر موضعی که نسبت به اسلام داشته باشیم. چون علاوه بر این که آخوندیسم خود مجموعه ای از ده ها برداشت و خوانش پراکنده در سراسر "جهان اسلام" می باشد، آموزه های خاصی است که در مدارس دینی تدریس و آموزش داده می شود. دکان داران دین نیز فکرا و عملا ثابت نموده اند، که می توان تمامی پایه ها و اساس دین- به زبان حوزوی خودشان "امهات"! دین - را توجیه و تحریف کرد و دگرگونه نشان داد، به شرطی که خود این "نما" و کارکرد اجتماعی - اقتصادی آن پا بر جای بماند. همین آخوندیسمی که اینک سرزمین ایران را به میدان تاخت و تاز خود تبدیل کرده است، بارها توسط سردمداران و بنیانگزارانش رسما اعلام کرده است که این دکان - رژیم جمهوری اسلامی - ارزش و اعتبارش از نماز و حج و روزه و توحید و امام زمان بیشتر است و حفظ این رژیم از همه موارد دیگر واجب تر!

می دانیم که از اسلام خوانش های گوناگونی به عمل آمده است و می آید. شعبه ها، فرقه ها و شاخه های فراوانی در آن وجود دارد. همانطور که از دیگر مذهب ها و حتا فلسفه ها و مکتب های غیر دینی همچون مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، و ...

می دانیم که در اسلام دو شاخه اصلی به نام تسنن و تشیع وجود دارد که هر کدام از این دو شاخه، خود نیز شامل دسته بندی ها و فرقه های متفاوتی می شوند. عرفان و تصوف نیز خوانش دیگری از دین هستند که آن هم به نوبه خود به شاخه ها و فرقه های دیگری تقسیم شده است. همچنان که در تسنن چهار مذهب اصلی و رسمی و فرقه های دیگری وجود دارد، در تشیع نیز چندین فرقه متفاوت وجود دارد. همه این فرقه ها نیز آخوندهای خود را دارند که مفسر و تشریح گر اصلی دین و مذهب به شمار می روند. و برداشت ها و خوانش های آنان کمابیش برداشت های "اصیل" و درست قالب معرفی شده و دیگر برداشت های غیر رسمی همه انحرافی تلقی شده و تکفیر می شوند! و این در حالی است که برداشت رسمی خود آنها که مبتنی بر حفظ قدرت و توجیه آن می باشد - حال چه قدرت مذهبی - سیاسی و چه قدرت "معنوی" - ناب و اصیل معرفی می شوند.

Ali_Mirfetrous_2.jpg*با جنبشِ «زن،زندگی،آزادی» جامعۀ ایران از قرون وسطای تاریخِ خود عبور کرده و به عصر روشنگری گام نهاده است.

*در شعر پارسی تاریخ اجتماعی ایران نَفَس می کشد.

***

اشاره:

متن زیر پیشگفتارِ تازۀ کتاب «تاریخ در ادبیّات» است که بزودی در ایرانِ پس از جمهوری اسلامی منتشر خواهد شد. از این گذشته، چاپ های غیر مُجاز آثار نگارنده در خارج از کشور انتشار متن تازه و کامل این آثار (خصوصاً حلّاج و نگاهی نو به جنبش بابک خُرّمدین) را در میهن محبوب ضروری می سازد.

book.jpg

تحوّلات سال های اخیر - خصوصاً جنبش«زن،زندگی،آزادی» - ظرفیّت های متراکم و منفجر شدۀ جامعۀ ایران در جدال با حکومتی قهّار و قرون وسطائی را آشکار ساخته چندانکه می توان گفت که با «زن،زندگی،آزادی» جامعۀ ایران از قرون وسطای تاریخ خود عبور کرده و به عصر روشنگری گام نهاده است. ع.م

***

قرون وسطای تاریخ ایران«یکی داستان است پُر آب چشم».تأمّل بر این دورانِ طاقت سوز ضمن اینکه علل «قاب ها و نقاب های اندیشه در تاریخ ایران» را برجسته می کند، بازخوانی آن نوعی خودشناسی ملّی است از آنچه بوده ایم به آنچه شده ایم. این امر، برخی موانع توسعه و تجدّد در ایران را برجسته می کند.

چنانکه گفته ایم: در شعر پارسی تاریخ اجتماعی ایران نَفَس می کشد از این رو، شعر پارسی منبع ارزشمندی است که درک تاریخ اجتماعی و علل گُسست ها یا انقطاع های تاریخی ایران را عیان می کند ؛ انقطاع هائی که باعث شدند تا ما - بارها - از«صفر»آغاز کنیم بدون آگاهی تاریخی،بی هیچ خاطره ای از گذشته و بی هیچ دورنمائی از آینده. برای نمونه: در حمله به نواحی خراسان بزرگ (بسال 90 / 709) قُتبة بن مُسلم - سردار عرب - اهل فکر و فلسفۀ اين نواحی را«بکلّی فانی و معدوم الاثر کرد» و بسياری را به شهرهای دوردست تبعيد نمود و آثار و رسالات آنان را بسوخت چندانکه:

-«... اخبار و اوضاع ايشان(مردم خراسان و خوارزم) مخفی و مستور ماند ... و اهل خوارزم، اُمّی(بيسواد) ماندند و در اموری که مورد نيازِ آنان بود تنها به محفوظات خود استناد کردند.»[1]

کتاب حاضر نگاهی است به شعر چند شاعر بزرگ و بازتابی است از دغدغه ها و دریغ های نگارنده در غُربتی دیرپا آنجا که در آئینۀ شعرِ انوری زمزمه می کرد:

خبرت هست کزین زیر و زَبـَر شوم غُزان

نیست یک پِی ز خراسان که نشد زیر و زَبـَر؟

خبرت هست که از هر چه در او چیزی بود

در همـه ایــران، امـروز نمانده ست اثر؟

بر بزرگان زمانه شده خُردان سالار

بر کریمان جهان گشته لئیمان مِهتر

کشتـه فـرزند گـرامی را گـر نـاگاهان-

بینـد، از بیـم، خـروشیـد نیـارَد مادر

این دفتر- در عین حال - جلوه ای از «خاکسترِ عُمر» یا شعله ای از«آتشی ز کاروان به جا مانده» است که امیدوارم در جان های بیدار بگیرد و باعث شَرَری گردد.

چاپ تازۀ این کتاب ضمن داشتنِ مقاله ای تازه ،دارای منابع و مآخذ تازه ای نیز هست با اینهمه، بقول صائب تبریزی:

نشد ز نسخۀ دل نکته ای مرا معلوم

اگر چه عُمر به تصحیح این رساله گذشت

چاپ این کتاب در ایران برای نگارنده فصل فرخنده ای است که می تواند مصداقِ این سخنِ صائب تبریزی باشد:

بسرآمد شبِ غربت،غم دل کرد سفر

بعد از این فصلِ شکرخندۀ صبحِ وطن است

از دوستان مهربانم [......]که در تألیف ،تنظیم و انتشارِ این دفتر همّت کرده اند صمیمانه سپاسگزارم.

در سراسر این کتاب، عدد سمت راست، سال هجری قمری و عدد سمت چپ، معادل سال میلادی است.

https://mirfetros.com

[email protected]

[1] - آثار الباقيه، ابوريحان بيرونی، ص 48. برای آگاهی از این حملات و هجوم ها و نتایج شوم شان در فروپاشی مناسبات شهری و زوال اجتماعیِ ایران نگاه کنید به ملاحظاتی در تاریخ ایران،علی میرفطروس،چاپ چهارم ، ۲۰۰۱، صص۱۶-۵۱

openletter.jpgخیلی زود درهای زندان باز و میهن آباد خواهد شد

ایران اینترنشنال - محبوبه رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، در سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، نامه‌ای سرگشاده خطاب به امیر نصر آزادانی، از بازداشت‌شدگان سال ۱۴۰۱، منتشر کرد و نوشت: «خیلی زود درهای این زندان باز و میهن آباد خواهد شد.»

رضایی این نامه که یکشنبه ۲۳ شهریور منتشر شد را با یاد و خاطره تمامی جان‌باختگان و با تاکید بر آرمان «رسیدن به ایرانی آباد و آزاد» آغاز کرد و گفت این روزها با خاطره خیابان‌ها، مشت‌های گره‌کرده و فریاد «نه به جمهوری اسلامی» گره خورده است.

او با اشاره به سومین سال حبس نصر آزادانی، خطاب به بازیکن پیشین سپاهان و تراکتورسازی گفت: «می‌توانستی مانند بسیاری دیگر، بازیکنی باشی که زمین فوتبال را به هر قیمتی به وطن ترجیح دهد، اما تو شرافت و اخلاق را انتخاب کردی مثل وریا غفوری و نشان دادی که وفاداری به میهن از هر افتخاری بالاتر است.»

این زندانی سیاسی پادشاهی‌خواه آزادی را «گرانبهاترین موهبت» خواند و یادآوری کرد نصر آزادی «نه» گفتن تمام‌قد به استبداد، «آری» محکم به آزادی و «شرافت» را انتخاب کرد.

نصرآزادانی که آبان ۱۴۰۱ و در جریان خیزش انقلابی در اصفهان دستگیر شده بود، ابتدا پس از محاکمه در پرونده معروف به «خانه اصفهان» به اعدام محکوم شد.

او پس از اعتراض گسترده داخلی و در جوامع بین‌المللی، به ۲۶ سال حبس محکوم شد.

در این پرونده مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی، اعدام شدند.

Emad_Baghi_2.jpgروزنامه اعتماد

(بخشنامه نیاز به پیوست دارد)

📜روزنامه اعتماد، ش 6135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنبه‌ ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ ص۱و۹

✍️از زمانی که موضوع عفو به مناسبت میلاد پیامبر مطرح شد از سوی مسئولان قضایی سخنانی گفته شد و در شبکه‌های اجتماعی هم آن را بازتاب دادند که انتظارات فراوانی ایجاد شد جملاتی مانند «عفو بزرگ برای محکومان امنیتی» «ویژگی مهم این اینست که جامعه قابل توجهی را در بر خواهد گرفت» اما وقتی متن کامل بخشنامه مطالعه شد مغایر با انتظارات بود. یکی از شیوه‌های سنجش بخشنامه عفو، بررسی‌های موردی و مصداقی است و مبنای نگارنده در اینجا لیستی است که برای قوه قضاییه ارسال شده است. شرح مفصل چگونگی ارائه این لیست در گفتگو با روزنامه هم میهن شماره ۸۵۷ سه‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ ص۱و۵ بیان شده که در اینترنت و نیز کانال تلگرام و وب سایت نگارنده در دسترس است.

دغدغه من، زندانی به معنای عام است و شامل همه زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی می شود. مجرم سیاسی هم فقط کسی است که مرتکب جرمی سیاسی شده و وجدان عمومی او را محکوم کند و به لحاظ حقوقی نتوان به هیچ وجه از کار او دفاع کرد. همچنین معتقد نیستم هرکس عنوان زندانی سیاسی گرفت مجاز است هرسخن باطل و غیر قابل دفاعی از لحاظ حقوقی را بگوید و از پشتوانه اعتباری زندانی سیاسی بودن برخوردار باشد. ثانیا هزینه حیثیتی و سیاسی- اجتماعی نگه داشتن چند زندانی سیاسی، چندین برابر هزینه نگهداری بیش از ۲۵۰ هزار زندانی عادی است. مگر در کل کشور چند زندانی سیاسی داریم که با یک پسوند امنیتی و استثناسازی در بخشنامه عفو همین تعداد را هم از حق آزادی محروم و برای کشور هزینه سازی می‌کنید.

همه ما و دلسوزان کشور و حتی خود مسئولان قضایی در تلاش بودند که بعد از جنگ، فضا تلطیف شود و شرایطی به وجود آید که به تقویت انسجام ملی کمک کند اما بخشنامه صادره از یک طرف عده زیادی را مشمول عفو می‌کند و از طرفی با بعضی قیدها تقریباً اکثر زندانیان سیاسی و عقیدتی را (ولو اینکه نام امنیتی بران گذاشته شود) از عفو محروم می‌کند و نمی‌گذارد این تاثیر اجتماعی و سیاسی که در شرایط فعلی لازم است را بر جای بگذارد. بند اول شامل می شود ولی شروط و استثنائات در بندهای بعدی انها را از شمول عفو خارج می کند و بخشنامه عفوی شده که خودش، خودش را نقض می کند. در علم اصول، استثنای به اکثر را استثنای مستهجن نامیده اند.

بند۱۳ بخشنامه از بخشودگی «باقیمانده محکومیت محکومان زیر هجده ۱۸ سال» می گوید. این بند درباره عده ای صدق می کند اما درباره فردی مانند حمزه سواری( از نامبردگان در لیست پیشنهادی) که در زمان محکومیت زیر ۱۸ سال سن داشته و اکنون حدود ۲۵ سال است در زندان است شامل نمی شود. در طول این سال ها هم بخشنامه‌هایی با مضمون مشابه صادر شده اما هیچ وقت شامل حال او نشده به دلیل اینکه در ردیف ۴ از بند «چ» درباره استثنائات عفو «جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی درجه سه ۳ و بالاتر» را استثناء کرده است.

یا در بند «ت» می گوید:" تخفیف یک ۱ درجه از مجازات محکومان به اعدام فاقد سابقه کیفری مشابه با لحاظ استثنائات مقرر در بند چ». این بند به خاطر اینکه موضوع سلب به حیات مطرح است از مهم‌ترین بندهای بخشنامه است که می‌تواند تعداد قابل توجهی از هزاران محکوم به اعدام را شامل بشود اما استثنائات مقرر در بند «چ» عملاً آن را به حداقلی ناچیز می‌رساند زیرا شروط و استثنائات زیر مطرح شده اند:

شروط: ۱- نداشتن بیش از یک ۱ فقره سابقه محکومیت کیفری قطعی تا درجه شش.

۲- عدم ارتکاب جرم عمدی جدید مستوجب مجازات درجه یک ۱ تا شش ۶ در ایام تحمل حبس در حال اجرا یا در زمان مرخصی اعطائی

۳- نداشتن مدعی خصوصی یا شاکی و یا جلب رضایت آنها یا جبران ضرر و زبان

و استثنا شدگان: ۱- سرقت مسلحانه با مقرون به آزار و یا سارقینی که دارای سابقه محکومیت کیفری میباشند.

۲- جرائم مربوط به مواد مخدر و روانگردان به صورت مسلحانه با عمده

۳- خرید فروش توزیع و قاچاق سلاح گرم جنگی و مهمات

۴- جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی درجه سه ۳ و بالاتر

۵- بزه جاسوسی ۶- همکاری با دول متخاصم و رژیم غاصب صهیونی. ۸- عضویت در گروهکهای غیر قانونی و تروریستی ۸- تحریک و ترغیب مردم به جنگ و کشتار ۹-افشای استاد و اطلاعات نظامی با هر میزان مجازات

۱۰- محکومینی که در زندان بر جرائم خود اصرار ورزیده و یا مرتکب جرم جدیدی در زندان شده اند.

۱۱- آدم ربایی در صورت عدم گذشت شاکی خصوصی با چنانچه میزان محکومیت بیش از ۵ سال حبس باشد.

۱۲- اسید پاشی

۱۳- دائر کردن مرکز فساد و فحشاء.

۱۴- اختلاس و ارتشاء مگر آنکه تا پایان مهرماه ۱۴۰۴ رد مال و جزای نقدی را پرداخت نموده باشند.

۱۶- جرم کلاهبرداری در صورت عدم جلب رضایت شاکی خصوصی یا عدم رد مال

۱۶- جعل اسکناس و ضرب سکه تقلبی

۱۷- مباشرت مشارکت و یا معاونت در اخلال عمده یا کلان در نظام اقتصادی

۱۸- قاچاق مشروبات الکلی

۱۹- جرائم مستوجب مجازات حدى

بسیاری از این استثنائات ذکر شده منطقی و قابل قبول هستند و عفو چنین محکومانی به صلاح جامعه نیست اما بعضی از آنها می‌توانست به نحوی تقریر شود که راهگشا باشد. برای مثال احکام اعدام خانم شریفه محمدی، پخشان عزیزی و وریشه مرادی که مورد حساسیت جامعه است. خوشبختانه خود رییس دیوانعالی کشوربرای رسیدگی به پرونده پیشقدم شده و امیدواری به نقض حکم زیاد است. با توجه به برخی نقدهای جدی حقوقی وارده به حکم این افراد که هم توسط وکلای انها و هم یادداشت‌های نگارنده در مطبوعات داخلی منتشر شده و قطعاً با فرض وارد بودن اتهامات انتسابی نیز مستحق مجازات سلب حیات نیستند، به استناد همین بخشنامه عفو فرصتی برای گشایش ایجاد شده و می‌توانستند مشمول یک درجه تخفیف بشوند به ویژه که فاقد سابقه کیفری هم بودند. معاون قضایی قوه قضاییه نیز در مصاحبه پیرامون همین بخشنامه عفو اعلام کردند کلیه کسانی که در جنگ ۱۲ روزه، تجاوز به ایران را محکوم کردند مشمول عفو و تخفیف قرار می‌گیرند. البته این سخن ایشان در بخشنامه نیامده ولی احتمالاً به دادستان‌ها اعلام شده است. با توجه به اینکه اسناد متنی و صوتی مربوط به موضع‌گیری آنان علیه تجاوز آمریکا و اسرائیل را به درخواست وزیر کشور که گفتند می‌خواهیم به قوه قضاییه منعکس کنیم برای ایشان فرستادیم قاعدتاً باید شاهد اعمال این تخفیف باشیم اما هنگامی که در بخشنامه می‌گوید «به استثنای جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی»، این راه بسته می‌شود.

Behrouz_Varzandeh.jpgبازخوانی انتقادی از پروژه‌ی کورش‌پرستی

مقدمه: اسطوره‌ای که ساخته شد

زمانی گمان می‌کردم کورش، آن‌گونه که در کتاب‌ها و موزه‌ها به تصویر کشیده شده، نخستین مدافع حقوق بشر در تاریخ جهان است؛ پادشاهی روشن‌ضمیر که با مهر و عقلانیت بر سرزمین‌های گوناگون حکومت می‌کرد، بی‌آنکه خونی بریزد یا دژی را به آتش بکشد. منشور معروفش، که بر گل‌نبشته‌ای بابلی نقش بسته، همچون پیامبری خاموش از عدالت و تساهل جلوه می‌کرد.

اما با گذشت زمان و نگاهی دقیق‌تر به تاریخ و سیاست، دریافتم آن‌چه امروز «کورش» نامیده می‌شود، بیش از آن‌که بازتاب یک شخصیت تاریخی باشد، محصول نزاع‌های ایدئولوژیک معاصر است. این کورش، دیگر چهره‌ای تاریخی نیست؛ بلکه اسطوره‌ای بازسازی‌شده در خدمت پروژه‌ای خاص است.

این نوشته تلاشی است برای نگریستن به پشت‌پردهٔ این اسطوره‌سازی: کورش چگونه به قهرمان حقوق بشر بدل شد؟ چرا سلطنت‌طلبان او را این‌گونه تقدیس می‌کنند؟ و این اسطوره‌سازی چه پیامدهایی برای هویت جمعی و سیاست معاصر دارد؟

۱. کورش؛ تاریخ یا اسطوره؟

کورش هخامنشی بی‌تردید یکی از چهره‌های مهم تاریخ ایران و خاورمیانهٔ باستان است. اما تصویری که سلطنت‌طلبان امروز از او ارائه می‌دهند، بیش از آن‌که حاصل یک خوانش انتقادی تاریخی باشد، محصول پروژه‌ای اسطوره‌سازانه است: چهره‌ای بی‌خطا، با خردی فراتاریخی و حامل آرمان‌های مدرن حقوق بشری--تصویری که نه از دل متون تاریخی، بلکه از نیازهای سیاسی و روانی امروز برآمده است. یک روایت سیاسی-ایدئولوژیک مدرن برای ساختن هویتی ناسیونالیستی، آریامحور و تک‌صدا.

سلطنت‌طلبان او را همچون پرچمی برافراشته‌اند تا روایت خود از ایران، تاریخ، ملت و حتی آینده را تثبیت کنند.

منشور مشهور کورش، که سلطنت‌طلبان آن را «نخستین اعلامیهٔ حقوق بشر» می‌خوانند، در حقیقت متنی سیاسی‌ـ‌تبلیغاتی به زبان اکدی است که پس از فتح بابل نگاشته شد؛ هدف آن، تثبیت مشروعیت قدرت تازه در چشم نخبگان دینی و سیاسی بابل بود.

این تعبیر در دوران پهلوی (به‌ویژه در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله) برای مشروعیت‌بخشی به سلطنت و پیوند دادن خود با تاریخ باستان، ابداع و تبلیغ شد.

bishetab.jpgسَروی افسانه ای وُ زیبا وُ شکوهمند است که در دلِ دفترِ رؤیا رُوییده است؛درست همینجا؛همینجا که تو ایستاده ای وُ سایه ات؛به تو تکیه داده است وُ به خاکسترِ صبح نگاه می کنی وُ سیمایت بصیرتِ ترانۀ تنهایی است وُ با خود می گویی؛انزوا؛منزلتِ زیبایی را به سُخره گرفته است وُ روزگار؛زبانی گزنده وُ تلخ دارد وُ پژواکِ صدایی است که می پیچد وُ تکرار می شود؛وای اگر پشتِ در بمانی وُ جوابت کنند!این بردباری فرصتِ بوسیدنِ دستهای او را از من دریغ کرد:

-چقدر دلم برای تو تنگ شده!این دلتنگی منو دیوونه می کنه

-هیچی نگو هیچی نگو،بغض می کنم؛گریه ام می گیره؛اونوقت دلت به حالم می سوزه

همینجا ایستاده اند...فرزندی که مادرِ خویش را گُم کرده است وُ مادری که دربدر به دنبالِ فرزندِ دلبند وُ گُمگشتۀ خویش است وُ هر دو می گِریند وُ نگاهِ رهگذران؛نگاهِ انسانِ مستأصل؛بر آستانِ آسمان مکث می کند تا دلتنگی اش را در ترنُّمی بسراید؛شبگیر است وُ مسافر با تبسمی ماسیده در گسیختگیِ خیال؛بسانِ شهابی می درخشد وُ خاموش می شود وُ سرانجام جادویِ جاده تُرا فرامی خواند...:

-یادته!عطرِ لیمو؛بهار نارنج؛بوی یاس وُ گلاب...وُ اون دیوارِ کاهگلی که چقدر مقاوم بود!خیلی خمیده بود وُ معلوم نشد که چطوری ایستاده وُ به چه چیزی تکیه داده بود!

-داشتم انار دانه می کردم که تو اومدی؛با نانِ داغ وُ سبزی تازه...هَمون لحظه دوره گردی می گذشت وُ شبنم می فروخت؛یادته؟پروانه ها دورِ سرش می چرخیدن...

در مستیِ حیرت غوطه ور می شوی وُ در سایه سارِ ساکت وُ سردی راه می روی وُ حسی سرشارِ از شگفتی وُ اندوه با تو می گوید؛فقر؛تحقیرِ غرورِ آدمی است وُ این بازتابِ غم انگیزِ شهودی؛نگاهِ ترا به فراسویِ هستی می بَرَد وُ به مردمکهای مرگ خیره می شوی وُ حضورِ ظاهریِ اشیاء اندک اندک به انکارِ خویش آگاه می شوند وُ صدا ناگهان در بی صداییِ خویش گم می شود وُ تنهایی؛کورمال کورمال به سویِ روشنی روان می شود...تنهایی؛تاریکی ست که تو در این تاریکی یادها را روشن می بینی و به خاطر می آوری:

-من از تنهایی آتش گرفتم آتش گرفتم خاموش اش مکن خاموش اش مکن

-پُشتِ سرشون آب ریختم که بِرَن وُ با شادی بَرگَردن وُ هر جا هستن غریبِ تندرست باشن...هر روز می اومدم وُ به راهی که رفته بودن؛زُل می زدم...

مراسم افتتاح آسانسور در دانشگاه سوره

elevatorelarge.jpg

خبرنامه گویا - امام جماعت یکی از مساجد در شهر هوستونِ تگزاس به صاحبان کسب‌وکارهای مسلمان هشدار داده است که ۳۰ روز فرصت دارند اقلامی چون الکل، گوشت خوک و بلیت بخت‌آزمایی را از فروشگاه‌های خود جمع‌آوری کنند.

او تأکید کرده است در صورت بی‌توجهی به این هشدار و «پیروی نکردن از قوانین اسلامی»، مقابل فروشگاه‌ها تظاهرات برگزار خواهد شد.

***

littles.jpgرادیو فردا - خواننده‌ای در ۷۵ سالگی درگذشت که کمتر کسی یادی از او به خاطر داشت. «ابی لیتلز» هم به هوشمند عقیلی و ژاکلین پیوست تا مثلث مرگ‌های شهریوری خوانندگان در ۱۴۰۴ تکمیل شود.

غریب برای موسیقی

«ابی لیتلز» جلوه واقعی ترانه‌ای بود که سال ۵۶ با ملودی سیاوش قمیشی و کلام مسعود قاسمی اجرا کرد. «غریبه» که با مطلع «خیلی غریب واسه من...» نامیده می‌شد.

ابی لیتلز در شرح این ماجرا می‌گوید که آهنگساز این کار را به چند خواننده دیگر هم داده بود تا اجرا کنند و در نهایت اجرای او را برای انتشار پسندید.

با این ترانه «ابی» که در آن سال‌ها پسوند «لیتلز»ش کمرنگ‌تر شده روی ریل برمی‌گردد اما فرصت کوتاه است، چون بادهای انقلاب وزیدن گرفته است.

جالب اینکه سیاوش قمیشی سال ۱۳۹۸ ترانه «منو ببخش» را با کلام رها اعتمادی و تنظیمی در محدوده پاپ بالاد منتشر کرد که ملودی آن شباهت‌های زیادی به «غریبه» می‌بُرد.

ترانه «غریبه» و ماندگاری‌اش در حافظه ایرانی‌ها با خواننده ترانه چنین نکرد، حتی آن‌ها که ترانه را بازخوانی کردند کمتر نامی از خواننده اصلی ترانه آوردند.

اتفاقی مشابه که برای ترانه دیگری با صدای «ابی لیتلز» رخ داد.

«منصور» ستاره نوظهور موسیقی پاپ لس‌آنجلس در اواسط دهه ۷۰ چهارمین آلبوم خود را با نام یکی از ترانه‌های مشهور این خواننده «قایق کاغذی» با کلام افشین عظیمی و ملودی داوود افشاری منتشر کرد. در نسخه‌ جدید، منوچهر چشم‌آذر تغییراتی داده بود و سوسن اکبر‌پور قسمت‌هایی را به ترانه اصلی که از هفت بند تجاوز نمی‌کرد، افزوده بود.

بیتلز کوچولوها

همه او را ابراهیم صدا می‌زدند، به توصیف آن‌هایی که او را در شرجی‌های «متل قو» دیده بودند، «پسرکی بود پر شر و شور» که به همراه دوستانش امیر صهبایی، ممدول حشمتی، هوشنگ رزاقی و کوروش که درامر گروه بود، گروه «کوچولوها» یعنی «لیتلز» را درست کرده بودند.

در دوران اوج «رولینگ استونز و بیتلز» یک بازی کلامی نوآورانه و هوشمندانه با «بیتل‌ها» آن‌ها را «لیتلز» کرد و سر زبان‌ها نشاند.

«ابی لیتلز» آن روزها کار معروف گروه «اَنیمالز» به نام «خانه آفتاب طالع» (House Of The Rising Sun) را بی کم‌وکاست و مو به مو همچون خواننده گروه اریک بوردون بازخوانی کرده بود.

اواسط دهه ۴۰ تب‌وتاب گروه‌خوانی بود، ربلز، بلک‌کتز، تک‌خال‌ها، اعجوبه‌ها و گلدن رینگ خوب کارشان گرفته بود. از راه رسیدگانی هم بودند مانند گروه «بیگ بویز» که با ترانه «در فکر تو بودم» گردوخاکی به پا کردند. راه گروه «لیتلز» و ابراهیم را مدیری به نام هوشنگ جلالی که سال‌ها در آلمان زندگی کرده بود هموار کرد. در این زمان است که مسئله مدیر برای گروه‌های موسیقی و فعالیت‌هایی از این دست در موسیقی ایران پررنگ‌تر می‌شود.

لحظه نجات پسري جوان كه در حال عبور از روی مونوریل شهربازی هرشی-پارک ایالت پنسیلوانیا بود

***

liaghat.jpgدر جهانی که روایت‌های سیاسی با سرعتی سرسام‌آور در حال تولید و مصرف‌اند، و برچسب‌زنی جای تحلیل را گرفته، مقاله‌ای با عنوان «از آمریکا تا ایران، چپ و چرخه خشونت» تلاش کرده است تا خشونت سیاسی را به جریان چپ نسبت دهد--از آمریکای امروز تا ایران دیروز و امروز. اما این مقاله، بیش از آن‌که تحلیل باشد، نوعی بیانیه‌ی سیاسی‌ست که با تعمیم‌گرایی، حذف تمایزها، و نادیده‌گرفتن پیچیدگی تاریخی، از نقد فاصله گرفته و به داوری مطلق نزدیک شده است.
نویسنده، با اشاره به حادثه‌ی تیراندازی به چارلی کرک، فعال محافظه‌کار آمریکایی، تلاش می‌کند این رخداد را به انگیزه‌های چپ‌گرایانه نسبت دهد، بی‌آن‌که سندی رسمی یا شواهد قطعی ارائه کند. در حالی‌که بر اساس گزارش‌های موجود، هویت و انگیزه‌ی عامل حمله هنوز مشخص نشده و دو مظنون بازداشت‌شده آزاد شده‌اند. این نوع استناد به «گمانه‌زنی‌ها»، از منظر تفکر انتقادی، فاقد اعتبار است و بیشتر به پیش‌داوری سیاسی شباهت دارد تا تحلیل.
در ادامه، مقاله با مرور تاریخی گروه‌هایی چون «راه درخشان»، «بادر-ماینهوف»، و «فدائیان خلق»، تلاش می‌کند خشونت سیاسی را به سنت چپ نسبت دهد. اما این روایت، دچار خطای تعمیم تاریخی و مفهومی‌ست. خشونت سیاسی، پدیده‌ای چندوجهی‌ست که در قرن بیستم هم از سوی چپ رخ داده، هم از سوی راست افراطی--از فاشیسم و نازیسم گرفته تا کودتاهای نظامی در آمریکای لاتین. همچنین، چپ یک طیف است: از سوسیال‌دموکرات‌های اسکاندیناوی تا مارکسیست‌های انقلابی. نسبت‌دادن رفتار یک گروه به کل جریان، فاقد دقت تحلیلی‌ست و از منظر عقل نقاد، نوعی دگماتیسم محسوب می‌شود.

yousefianmala.jpgانصاف نیوز - عزت‌الله یوسفیان ملا که سال‌هایی طولانی عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی بوده می‌گوید هنگامی که پرونده‌ی بابک زنجانی در این ستاد مطرح شد او و مسعود پزشکیان با یادآوری پرونده‌های مشابه قبلی پیشنهاد دادند تا به جای اعدام بابک زنجانی به دنبال بازگرداندن اموال باشند.

به گفته‌ی این نماینده‌ی مجلس در دوره‌های هفتم تا دهم بابک زنجانی با خرید و فروش رمز ارز توانسته بدهی‌ خود را پرداخت کند.

فرزین یا زنجانی؛ حق با کیست؟

یوسفیان ملا درباره‌ی اظهارات بابک زنجانی علیه رئیس فعلی بانک مرکزی گفت: باید مشخص شود که بالاخره آقای فرزین (رئیس کل بانک مرکزی) درست می‌گوید که او بدهی‌هایش را نداده یا این آقا درست می‌گوید. اینکه هر کدام حرف خود را بزنند و در نهایت مشخص نشود واقعیت ماجرا چه بوده درست نیست.

او با بیان اینکه «درصورتی که به شفافیت اهمیت داده می‌شد این سوالات و مانند آن اساسا ایجاد نمی‌شد»، گفت: هر چه چوب می‌خوریم از نبود شفافیت است. برای مثال اگر وام‌های بانکی که برای تولید و مانند آن گرفته می‌شود به طور شفاف اعلام می‌شد بسیاری از تخلفات کاهش پیدا می‌کرد.

babakz.jpg

یوسفیان ملا درباره‌ی جزییات پرونده‌ی بابک زنجانی گفت: آنچه به ما در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی گفته شد، این بود که او با کشورهای مختلف از جمله آسیای میانه ارتباطات اقتصادی قوی و خوبی داشت. بابک زنجانی در فروش نفت و وصول مطالبات اقدام می‌کرد و از دولت هم ارز می‌گرفت و به کسانی که تحریم را دور می‌زدند کمک می‌کرد.

«پول را بدهید» وگرنه برکنار می‌شوید!

او با اشاره به آغاز این پرونده در دولت احمدی‌نژاد گفت: در ستاد مطرح شد که یادداشتی از سوی رئیس جمهور وقت به رئیس کل بانک مرکزی آن زمان داده شد که مبلغ مشخصی به بابک زنجانی داده شود، بحث نفت نیست؛ گفته شد پول نقد به او بدهید. در این یادداشت امضای تعدادی از اعضای دولت وقت وجود دارد.

به گفته‌ی این نماینده‌ی مجلس در دوره‌های هفتم تا دهم، بابک زنجانی با این یادداشت به بانک مرکزی می‌رود اما رئیس وقت این بانک با رئیس دفتر رئیس جمهور وقت تماس می‌گیرد و می‌گوید فردی با این یادداشت آمده است؛ او در پاسخ می‌گوید که «پول را بدهید». به نحوی هم این جمله را می‌گوید که اگر این پول را ندهید برکنار خواهید شد.

یوسفیان ملا ادامه داد: شماره حسابی که بابک زنجانی به بانک مرکزی داده بود اصلا به نامش نبوده و به نام فرد دیگری است. رئیس وقت بانک مرکزی دوباره تماس می‌گیرد که شماره حساب به نام این فرد نیست؛ دوباره جواب می‌دهند که «پول را بدهید» و در نهایت پول را دادند و این وضعیت به وجود آمد.

او با بیان اینکه «تنها مدعی بابک زنجانی وزارت نفت بوده است»، گفت: آنها مطالباتی داشتند و تمام آنچه به نام او در داخل کشور بود را توانستند به نام وزارت نفت کنند اما مجموع آن بسیار بسیار کمتر از بدهی بابک زنجانی بود.

با سابقه‌ترین عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی گفت: بابک زنجانی تقریبا اثری از اقدامات خود بر جا نگذاشته است و برای مثال به جایی در روسیه که تصور می‌کردند بانکی مرتبط با اوست رفتند و دیدند تنها دو اتاق است که پول‌های مختصری را در روسیه حواله می‌کند.

تنها نبود، تنها نیست و تنها نخواهد بود

یوسفیان ملا معتقد است که اگر مجموع آنچه در پرونده‌ی بابک زنجانی هست را که کنار هم بگذاریم به این نتیجه می‌رسیم که بابک زنجانی تنها نبود، تنها نیست و تنها نخواهد بود. ولی کسی نتوانست که شرکای او در این ماجرا را پیدا کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایندیپندنت فارسی - داریوش معمار

در سال‌های اخیر، موضوع ازدواج دختران جوان با مردان مسن به یکی از بحث‌های جدی در حوزه جامعه‌شناسی ایران بدل شده است. این پدیده که از روابط پنهانی و غیررسمی تا ازدواج‌های رسمی را در بر می‌گیرد، امروز به جایی رسیده که نه‌تنها در شهرهای بزرگ، که در مناطق حاشیه‌ای نیز گسترش یافته است.

براساس آمارها، نخستین گزارش‌ها درباره این نوع روابط به ابتدای دهه ۱۳۸۰ بازمی‌گردد. در آن زمان، چنین ازدواج‌هایی به دلیل قبح اجتماعی کمتر به چشم می‌آمد، اما اکنون با گذشت دو دهه، نه‌تنها قبح آن ریخته، که به‌گفته کارشناسان، افزایش هم داشته است.

در مهرماه ۱۴۰۳، سازمان ثبت احوال کشور اعلام کرد که در سال ۱۴۰۲، تعداد ۱۹ هزار و ۴۹۸ زن با مردانی ازدواج کرده‌اند که ۱۵ سال یا بیشتر از آنها بزرگ‌تر بوده‌اند. این آمار به‌روشنی نشان می‌دهد که اختلاف سنی قابل توجه دیگر به یک استثنا محدود نیست و به الگویی در حال تثبیت بدل شده است.

بدل شدن به پدیده‌ای عادی

یکی از نشانه‌های گسترش این نوع روابط برگزاری نشست‌ها و رویدادهایی است که مستقیما دختران متولد دهه ۱۳۸۰ را با مردان دهه ۱۳۶۰ و پیش‌تر پیوند می‌دهد. اخیرا انتشار پوستر برنامه‌ای با عنوان «دختران دهه هشتاد، مردان دهه شصتی» واکنش‌های گسترده‌ای در فضای عمومی برانگیخته است. منتقدان این رویدادها را «تلاش برای عادی‌سازی و تبلیغ پدیده‌ای پرمناقشه» می‌دانند و معتقدند چنین فعالیت‌هایی بدون توجه به تبعات اجتماعی آن به بحران‌های جدی‌تری در آینده منجر می‌شود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

جامعه‌شناسان معتقدند افزایش تجرد میان متولدان دهه ۱۳۶۰ و دشواری‌های اقتصادی برای تشکیل زندگی مشترک در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰، شماری از دختران جوان را به سمت مردان مسن‌تر سوق داده است.

امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس، در گفتگویی با رسانه‌ها تاکید کرده است: «مردانی که در سنین بالا با دختران جوان ازدواج می‌کنند معمولا از موقعیت مالی مناسبی برخوردارند؛ مزیتی که مردان جوان‌تر در اختیار ندارند. بنابراین انگیزه اصلی در بسیاری از این ازدواج‌ها، تامین مالی است.»

پنج‌ نام بعد از مرگ

| No Comments

panj.jpgجانشین احتمالی خامنه‌ای از این افراد است؟

عطا محامد - ایران وایر

این روزها سیاست ایران بیش از همیشه درگیر پرسش از روز بعد مرگ «سید علی خامنه‌ای» است. روزی که اگر همین ساختار سیاسی پابرجا بماند، پرسش اصلی این خواهد بود که چه کسی بر صندلی رهبری تکیه خواهد زد و چگونه کشور را اداره خواهد کرد.

افراد متفاوتی این روزها در میان اخبار به‌جز نام «مجتبی خامنه‌ای»، پسر دوم رهبر زمزمه می‌شود. «علیرضا اعرافی»، «سیدمحمدمهدی میرباقری»، «سیداحمد حسینی خراسانی»، «محمدرضا مدرسی‌یزدی» و «سیدحسن عاملی» از جمله کسانی هستند که نام‌شان به‌عنوان گزینه احتمالی جانشین رهبر به‌نوعی مطرح شده است.

نقطه عطف این گمانه‌زنی‌ها در بحبوحه «جنگ ۱۲روزه» با اسراییل رخ داد. روزهایی پرالتهاب که اخبار در مورد ناپدید شدن خامنه‌ای از برنامه‌های عمومی‌اش موجی از شایعات را برانگیخت.

در همان ساعات و روزها، چندین متن و تحلیل درباره جانشین احتمالی منتشر شد و نام این پنج نفر بیش از گذشته در فضای سیاسی و رسانه‌ای تکرار شدند. آن جنگ کوتاه اما پرهزینه نشان داد که مساله جانشینی دیگر فقط دغدغه نخبگان پشت درهای بسته نیست، بلکه به دغدغه عمومی بدل شده است، چرا که می‌تواند گره‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امروز را به‌شدت متاثر کند.

علیرضا اعرافی، چهره پرنفوذ و در حاشیه برای افکار عمومی

پنج‌ نام بعد از مرگ: جانشین احتمالی خامنه‌ای از این افراد است؟

یکی از نام‌های پرتکرار مطرح شده در گمانه‌زنی‌های جانشینی رهبری، «علیرضا اعرافی» (متولد ۱۳۳۸ میبد) امام‌جمعه قم، مدیر حوزه‌های علمیه سراسر کشور و از فقهای شورای نگهبان است. او طی سال‌های اخیر با چند انتصاب مهم از سوی رهبر جمهوری اسلامی، از ریاست «جامعه المصطفی» تا مدیریت حوزه و سپس عضویت در شورای نگهبان، به تدریج به یکی از چهره‌های پرنفوذ ساختار قدرت بدل شده است.

این جایگاه به او اجازه داد تا سفری پرتشریفات به مسکو داشته باشد. این سفر نامتعارف که در سال ۱۴۰۳ انجام شد، نشانه‌ای از امکان حضور او در مقام رهبری دانسته شده بود. اعرافی در دیدار با مقامات روسیه تاکید کرد که ایران خواهان «همکاری گسترده با روسیه» است، رویکردی که نشان می‌دهد نگاه او در سیاست خارجی بیش از هرچیز بر اتکا به شرق و پیوندهای استراتژیک بنا شود.

هم‌راستا با این رویکرد، او در سخنان دیگری، جمهوری اسلامی را نهادی در مقابل «توطئه‌های جهانی» توصیف کرده و با این حال هشدار داده بود «بسیاری از سنگرها را از دست دادیم.» از نظر او، دو خطر اصلی برای جهان اسلام «تجزیه مرزها» و «تفرق مذهبی» است. درسی که به گفته خودش باید با «انسجام و وحدت» پاسخ داده شود.

نظریات سیاسی اعرافی متاثر از الهیات شیعه و امنیت‌محور است. او معتقد است که «تجزیه‌طلبی» و «تفرق مذهبی» دو خطر بزرگ جهان اسلام است. او راه‌حل خاصی برای این موضوعات ندارد با این حال تاکید دارد که «برخی از مشکلات نباید از فروغ و درخشش انقلاب اسلامی بکاهد» از نظر وی انقلاب خدمت بزرگی به ایرانیان کرده و آن زنده کردن ایمان است.

با این حال گاه او از کاستی‌ها هم می‌گوید: «بسیاری از سنگرها را از دست دادیم» و در «تبلیغ و تبیین دین، یک انسجام و راهبری واحدی وجود ندارد.» ولی در خوانش او از جمهوری اسلامی، دستاوردهای انقلاب برجسته‌اند و علت اصلی آن نیز وجود رهبر است.

مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

وی که معتقد است اعتراضات سال ۸۸ فتنه بود و می‌گوید: «اگر تدابیر رهبری در فتنه سال۸۸ نبود غوغاسالاری در کشور حاکم می شد که بعد از آن هیج انتخاباتی در کشور مصون نمی‌ماند.» چنین جهان‌بینی‌ای اعرافی را به چهره‌ای بدل کرده که هم بر آرایش فکری حوزه اثر می‌گذارد، هم در نهادهای کلیدی نظام نقش‌آفرین است و همین جمعِ موقعیت‌هاست که نام او را در گمانه‌زنی‌های مربوط به آینده رهبری به جریان انداخته است.

محمدمهدی میرباقری، یک مذهبی تندرو و پرحاشیه

پنج‌ نام بعد از مرگ: جانشین احتمالی خامنه‌ای از این افراد است؟

«سیدمحمدمهدی میرباقری» (متولد ۱۳۴۰ قم)، رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم و عضو مجلس خبرگان رهبری است. روحانی‌ای که از حلقه فکری «محمدتقی مصباح‌یزدی»، روحانی نزدیک به خامنه‌ای، برآمده اما بیش از همه به مکتب «منیرالدین حسینی»، بنیان‌گذار فرهنگستان علوم اسلامی قم و ایده «اسلامی‌سازی علوم» تکیه دارد.

نام او در انتخابات ریاست جمهوری غیرمنتظره سال گذشته پررنگ‌تر شد. سخنرانی‌های جنجالی و حمایت آشکارش از «سعید جلیلی»، او را از پشت‌صحنه به متن سیاست آورد و در فهرست برخی جریان‌های «سوپر انقلابی» به‌عنوان گزینه‌ای برای «روز بعد» نشاند.

میرباقری یک آخرالزمان‌باورِ سیاسی است، جمهوری اسلامی را حلقه‌ای از «طرح بزرگ خدا» می‌داند و نزاع «مومنان و کافران» را اجتناب‌ناپذیر توصیف می‌کند. در برنامه تلویزیونی «جریان» وقتی از کشتار غزه پرسیدند، گفت: «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می‌ارزد. لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد.»

او همین منطق را به سیاست داخلی و خارجی تعمیم می‌دهد. توسعه و الگوی غربی را «صددرصد خلاف اسلام» می‌خواند، سازش با غرب را رد می‌کند و درباره سیاست اجتماعی می‌گوید: «در الگوی پیشرفت باید کارهای زیادی بکنیم تا زنان حجاب را رعایت کنند و صرفا به اقناع‌سازی اکتفا نکنیم.» از نگاه او اعتراضات ۱۴۰۱ امتداد «فتنه غرب» بود و در مقابل، «حضور مقتدرانه و حداکثری در انتخابات» را ضروری می‌داند تا «قدرت چانه‌زنی» نظام افزایش یابد.

در مدل حکمرانی مطلوبش، ولایت‌فقیه «حداکثری» است و با «فقه حکومتی» اداره می‌شود. فقهی که باید همه ابعاد جامعه را به سمت اقامه توحید سرپرستی کند و به مرز جغرافیایی مقید نیست. در منظومه فکری وی رای هم‌معنای بیعت است: «بیعت بر مبنای حقانیت خدای متعال و تکلیف عبودیت». وی مشروعیت را بیش از صندوق، به «حق تصرف ولی» پیوند می‌دهد.

با این اعتبار اگر میرباقری در جایگاه رهبری قرار گیرد، اولویت با هم‌پیوندی جبهه «مقاومت»، سخت‌گیری فرهنگی (به‌ویژه در حجاب و سبک زندگی) و تقابل ساختاری با الگوی غربی خواهد بود، جهانی که او می‌گوید باید موازنه‌اش به نفع حکومت اسلامی تغییر کند وگرنه «ایرانِ واحدی» باقی نخواهد ماند.

احمد حسینی خراسانی، از فقهای کم‌حاشیه

پنج‌ نام بعد از مرگ: جانشین احتمالی خامنه‌ای از این افراد است؟

نام کمتر مطرح اما برجسته شده در این روزها برای رهبری، «سیداحمد حسینی خراسانی» (۱۳۳۸، فجرآباد شیروان) است. او عضو فقهای شورای نگهبان و نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری است. او از اهالی حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین است و در شهریور ۱۴۰۰ با حکم خامنه‌ای به جمع فقهای شورای نگهبان پیوست.

حسینی خراسانی خود را وام‌دار انقلاب می‌داند و مهم‌ترین دستاورد انقلاب را استقلال می‌داند و بارها گفته است: «ملت ایران مستقل‌ترین ملت و جمهوری اسلامی مستقل‌ترین نظام جهان است.»

او از مدافعان سرسخت سپاه پاسداران است و در دیداری با مسوولان این نهاد گفته بود: «سپاه قدرتی برای شیعه، اعتباری برای نظام و بازوی توانمندی برای رهبری است» و حتی پیشنهاد کرد روحانیون در مراسم‌های سپاه بیشتر حضور یابند تا این قدرت «عمق پیدا کند و در افکار عمومی اثرگذار شود.» در سیاست خارجی نیز نگاهش بی‌اعتمادی مطلق به غرب است. به گفته او «اعتماد و اطمینان به غرب امری محکوم به شکست است» و مشکلات کشور تنها با «اقتدار در دیپلماسی و اتکا به توان داخلی» حل خواهد شد، نه با مذاکره و اتکا به آمریکا و اروپا.

با وجود این لحن سخت، خراسانی گاه به انتقاد درونی هم پرداخته و تاکید کرده که مسوولان باید کاستی‌ها را بپذیرند و خود را «خادمان ملت» بدانند. او گفته است: «از دشمن انتظاری نیست، ولی ما در داخل باید کاستی‌ها را بپذیریم و برای رفع آن تلاش کنیم.» در همین چارچوب، وی ساده‌زیستی و مردمی‌بودن «ابراهیم رئیسی» را الگویی برای رضایت مردم دانسته بود.

kp.jpgیدالله کریمی پور

احمد الشرع (جولانی) در مصاحبه با شبکه "الاخباریه السوریه"، مطالب مهمی در ارتباط با خیانت روسیه به بشار اسد فاش کرد. وی گفت: روس ها در جریان جنگ با ما هماهنگ‌ بودند.

احمد الشرع گفت: وقتی که به حماه رسیدیم، روس‌ها در آن زمان از میدان نبرد فاصله گرفتند و کاملاً از صحنه نظامی کنار رفتند. این هم بخشی از توافقی بود که میان ما و آن‌ها پیشتر شکل گرفته و هماهنگی کامل حاصل شده بود.

او افزود: روس‌ها تعهداتی مشخص به قدرت کنونی ارائه کردند و این قدرت نیز تعهداتی داد و هر دو طرف تا کنون به آن پایبند بوده‌اند.

در همین زمینه:

جولانی فاش کرد: روسیه به بشار اسد خیانت کرد

العربیه فارسی - احمد الشرع، رئیس‌جمهوری سوریه، تأکید کرد سوریه پیش‌تر پیوندهای متعددی با روسیه داشته و این روابط را باید به‌صورت آرام حفظ و مدیریت کند.

الشرع شامگاه جمعه در گفت‌وگوی تلویزیونی با شبکه «الإخباریه السوریه» برای اولین بار اعلام کرد پیش از سقوط نظام پیشین در هشتم دسامبر 2024، توافقی میان نیروهای انقلابی و روس‌ها صورت گرفته بود.

او گفت: «وقتی که به آزادی حماه رسیدیم، مذاکراتی میان ما و روسیه آغاز شد».

الشرع افزود: «هنگامی که به حمص رسیدیم، روس‌ها در آن زمان از میدان نبرد فاصله گرفته و کاملاً از صحنه نظامی کنار رفتند. این هم در چارچوب توافقی بود که میان ما و آنها شکل گرفت.»

او خاطرنشان کرد که «روس‌ها تعهداتی مشخص به قدرت کنونی ارائه کردند و این قدرت هم تعهداتی داد و هر دو طرف تاکنون به آن پایبند بوده‌اند.»

شماری از روزنامه‌نگاران سوری یادآور شدند که اسعد شیبانی، وزیر خارجه کنونی، همزمان با نبردهای میدانی علیه رژیم اسد، در مذاکرات با طرف روسی نقشی کلیدی داشته است.

روسیه از حامیان اصلی رژیم اسد بود اما در سال‌های اخیر و پیش از سقوط اسد، از سیاست‌های دمشق خرسند نبود.

مسکو از دهه‌ها پیش با دمشق روابطی دیرینه داشته و حتی پس از سقوط اسد، همچنان پایگاه‌های نظامی خود را در حمیمیم لاذقیه و طرطوس نگه داشته است.

doroodi.jpgایران اینترنشنال - چند ماه پس از بازداشت توسط اداره مهاجرت و گمرک آمریکا در ایالت آلاباما، علیرضا درودی، دانشجوی ایرانی، در ایران با نامزدش سما ابراهیمی بجگانی ازدواج کرد.

به گزارش رسانه‌های آمریکایی، درودی که در مقطع کارشناسی‌ارشد مهندسی مکانیک در دانشگاه آلاباما تحصیل می‌کرد، بهار گذشته در حالی‌که مشغول برنامه‌ریزی برای مراسم ازدواج خود بود، مقابل آپارتمانش در توسکالوسا توسط ماموران مهاجرت بازداشت شد.

وزارت امنیت داخلی آمریکا مدعی شد که به دلیل لغو ویزا، او «تهدیدی برای امنیت ملی» محسوب می‌شود. درودی سپس به بازداشتگاهی در جِنا در ایالت لوئیزیانا منتقل شد و به مدت دو ماه در آنجا نگه‌داری شد. با این حال، دولت آمریکا هیچ مدرکی مبنی بر حضور غیرقانونی او در کشور یا تهدید امنیتی بودنش ارائه نکرد.

درودی در نهایت تصمیم گرفت به ایران بازگردد و در ماه ژوئن، تنها چند هفته پیش از حملات اسرائیل به ایران، به تهران پرواز کرد.

در همان زمان، سما ابراهیمی همچنان در آلاباما به تحصیل مشغول بود، اما این زوج سرانجام سوم سپتامبر در ایران و در حضور خانواده و دوستانشان مراسم ازدواج خود را برگزار کردند.

ابراهیمی در پیامی در اینستاگرام نوشت: «لحظه شادی و ثبت پیمان ازدواج. دلتنگ عزیزانی بودیم که دور بودند. امیدواریم دوباره شما را ببینیم.»

usa1.jpg

او پیش‌تر در گفت‌وگو با شبکه سی‌بی‌اس۴۲ گفته بود که از ناکام ماندن در رسیدن به «رؤیای آمریکایی» ناامید است، اما باور دارد آن‌ها جای دیگری می‌توانند زندگی خوشی بسازند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

به گفته او: «مطمئنم جایی وجود دارد که بفهمند ما انسان‌های خوبی هستیم، به دیگران اهمیت می‌دهیم و هیچ تهدیدی برای جامعه نیستیم.»

war22.jpgیورونیوز - مقام‌های اسرائیلی اخیرا ارزیابی خود از حملات هوایی‌ این کشور به برنامه هسته‌ای ایران را در اختیار مقامات فرانسوی قرار داده‌اند. به گزارش روزنامه فرانسوی «لوموند» این اطلاعات برای فرانسه ارزشمند است چرا که واشنگتن تمامی همکاری‌های خود با شرکای اروپایی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده است.

گزارش‌ها در مورد تبعات حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه تاکنون ضد و نقیض بوده است.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران پیش از این گفته بود: «ادعای نابودی یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، اشتباهی محاسباتی است.»

این در حالی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا در روز ۲۶ ژوئن اعلام کرد که حملات کشورش «برنامه هسته‌ای ایران را کاملا نابود کرده» و هرگونه گزارش مغایر با این ادعا را «اخبار جعلی» خواند.

به گفته یک منبع دیپلماتیک فرانسوی نزدیک به کاخ الیزه اسرائیل اوایل سپتامبر ارزیابی خود از حملات ماه ژوئن به تاسیسات هسته‌ای ایران را در اختیار مقامات فرانسوی گذاشت. بنا به گزارش «لوموند» این ارزیابی با گفته‌های کاخ سفید در تضاد بود.

یک منبع آگاه در مورد اطلاعات مبادله شده گفت که اسرائیل در ارزیابی خود اذعان کرده است که «هرچند سایت‌های ساخت سانتریفیوژ و بیشتر تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم، به‌ویژه در فردو و نطنز، نابود شده‌اند اما ایران همچنان این نوع تجهیزات را در اختیار دارد.»

بنا به همین گزارش پرسش اصلی در این میان این است که آیا تعداد تجهیزات باقی‌مانده برای ایران برای ازسرگیری برنامه هسته‌ای کافی است یا خیر؟ ارزیابی اطلاعاتی اسرائیل به این پرسش پاسخ می‌دهد که «نه به آن اندازه که ایران در کوتاه‌مدت بتوان برنامه را دوباره راه‌اندازی کند، اما مساله فقط زمان است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

در گزارش «لوموند» آمده است که بر اساس ارزیابی اسرائیل، تهران همچنان کل ذخایر مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته‌ای را حفظ کرده است. اسرائیلی‌ها تخمین می‌زنند که ایران «۴۵۰ کیلوگرم اورانیوم به شکل گاز» در اختیار دارد. سطح غنی‌سازی مورد نیاز برای کاربردهای نظامی این مواد ۹۰ درصد است.

عفو مجرمان و محرومیت پزشکان

| No Comments

aa.jpgدر سه روز گذشته که روزنامه تعطیل بود با حوادث مهمی مواجه شدیم و پرداختن به همه آنها ضروری است حتی اگر کوتاه باشد

عباس عبدی - هم میهن

1- مهمترین اتفاق برای ایران توافق وزیرامورخارجه با رئیس آژانس انرژی هسته‌ای در قاهره بود. این توافق درباره چگونگی ادامه همکاری‌های ایران و آژانس است. به‌طور طبیعی اگر آنچنان که وزیر خارجه ایران گفته، منجر به توقف در اجرای اسنپ‌بک شود یک گام رو به‌جلو محسوب می‌شود؛ هر چند با این توافقات پایان‌ناپذیر و تکراری مسئله خارجی ایران حل نخواهد شد و باید طرحی نو در انداخت.

گرچه تضمینی برای موفقیت هر طرح نو هم نیست زیرا اکنون طرف مقابل درست یا نادرست خود را در موقعیت برتر می‌بیند. نکته جالب مخالفت فوری تندروها با این توافق بود که با حمایت‌های غیرمتعارف حتی جلوی شورای عالی امنیت ملی اعتراض کردند درحالی‌که تعدادشان بسیار اندک بود و این اعتراضات از این جهت که اندازه آنان را نشان داد بسیار مثبت بود. خوشبختانه مجلس تعطیل بود شاید اگر باز بود چند نماینده هم به آنان می‌پیوستند.

2- حمله اسرائیل به قطر نه‌تنها برخلاف تمامی قواعد بین‌المللی، بلکه مخالف تعهدات سیاسی دوجانبه هم بود. این حمله نقطه عطفی در سیاست منطقه‌ای و حتی بین‌المللی است. دقیقاً نمی‌توان پیش‌بینی کرد که آینده چه خواهد شد ولی پس از این اتفاق و تحقیر قدرت‌های عربی و منطقه‌ای و رفتار نامتعارف ایالات متحده آمریکا در این ماجرا بسیار آموزنده است.

3- عفو معیاری قوه قضائیه دومین عفو از این نوع است که اولین آن در سال ۱۴۰۱ انجام شد و شاید یکی از اثرگذارترین عوامل بر تخفیف بحران ۱۴۰۱ بود. آن عفو شامل متهمین مربوط به آن حوادث بود ولی عفو معیاری کنونی شامل حال اغلب زندانیان می‌شود. آیین‌نامه آن منتشر شده است ولی درک دقیقی از ابعاد محکومینی که مشمول این عفو می‌شوند وجود ندارد. به‌ویژه که محدودیت‌ها درباره مشمولین عفو و زندانیان سیاسی بیش از حد انتظار است. معاونت قضایی قوه اعلام کرد که «نخست افرادی که در زندان بودن‌شان به هیچ وجه ضرورتی ندارد و دوم کسانی‌که از زندان بیرون آمدن و مشمول عفو شدن‌شان هیچ گونه ضرری برای امنیت جامعه نداشته باشد.» این معیارها مناسب با چنین عفوی نیست. عفو خودش تلطیف‌کننده است و نباید چنین قیود و شروطی را در نظر گرفت. اندازه و دربرگیری عفو بیانگر میزان اعتماد به نفس در ساختار سیاسی است.

war22.jpgیورونیوز - مقام‌های اسرائیلی اخیرا ارزیابی خود از حملات هوایی‌ این کشور به برنامه هسته‌ای ایران را در اختیار مقامات فرانسوی قرار داده‌اند. به گزارش روزنامه فرانسوی «لوموند» این اطلاعات برای فرانسه ارزشمند است چرا که واشنگتن تمامی همکاری‌های خود با شرکای اروپایی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کرده است.

گزارش‌ها در مورد تبعات حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه تاکنون ضد و نقیض بوده است.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران پیش از این گفته بود: «ادعای نابودی یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، اشتباهی محاسباتی است.»

این در حالی است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا در روز ۲۶ ژوئن اعلام کرد که حملات کشورش «برنامه هسته‌ای ایران را کاملا نابود کرده» و هرگونه گزارش مغایر با این ادعا را «اخبار جعلی» خواند.

به گفته یک منبع دیپلماتیک فرانسوی نزدیک به کاخ الیزه اسرائیل اوایل سپتامبر ارزیابی خود از حملات ماه ژوئن به تاسیسات هسته‌ای ایران را در اختیار مقامات فرانسوی گذاشت. بنا به گزارش «لوموند» این ارزیابی با گفته‌های کاخ سفید در تضاد بود.

یک منبع آگاه در مورد اطلاعات مبادله شده گفت که اسرائیل در ارزیابی خود اذعان کرده است که «هرچند سایت‌های ساخت سانتریفیوژ و بیشتر تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم، به‌ویژه در فردو و نطنز، نابود شده‌اند اما ایران همچنان این نوع تجهیزات را در اختیار دارد.»

بنا به همین گزارش پرسش اصلی در این میان این است که آیا تعداد تجهیزات باقی‌مانده برای ایران برای ازسرگیری برنامه هسته‌ای کافی است یا خیر؟ ارزیابی اطلاعاتی اسرائیل به این پرسش پاسخ می‌دهد که «نه به آن اندازه که ایران در کوتاه‌مدت بتوان برنامه را دوباره راه‌اندازی کند، اما مساله فقط زمان است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

در گزارش «لوموند» آمده است که بر اساس ارزیابی اسرائیل، تهران همچنان کل ذخایر مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته‌ای را حفظ کرده است. اسرائیلی‌ها تخمین می‌زنند که ایران «۴۵۰ کیلوگرم اورانیوم به شکل گاز» در اختیار دارد. سطح غنی‌سازی مورد نیاز برای کاربردهای نظامی این مواد ۹۰ درصد است.

tanaqoz.jpgشورای عالی امنیت ملی ایران در بیانیه‌ای توافق امضا شده میان عباس عراقچی و رافائل گروسی را مشروط به قانون داخلی و فاقد حق بازرسی مستقیم آژانس از تأسیسات بمباران‌شده ایران دانست. این موضع با روایت مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، که آن را چارچوبی فنی و مثبت برای تداوم همکاری توصیف کرده، آشکارا در تضاد است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

شورای عالی امنیت ملی ایران در خصوص توافق همکاری امضاء شده میان عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ تهران، و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، بیانیه‌ای منتشر کرده و در آن گفته است که متن توافق امضاء شده همان چیزی است که مصوب این شورا بوده است.

به گفتۀ شورای عالی امنیت ملی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی مستقیم از تأسیسات هسته‌ای بمباران شدۀ ایران را ندارد و جمهوری اسلامی ایران گزارش خود را دربارۀ این تأسیسات «پس از ایجاد شرایط لازم امنیتی و ایمنی... و کسب نظر شورای عالی امنیت ملی به آژانس ارایه می‌کند."

بیانیه شورای عالی امنیت ملی سپس تصریح می‌کند که «در مرحلۀ بعد، روش های اجرایی همکاری میان ایران و آژانس» باید به توافق دو طرف و همچنین «به تأئید شورای عالی امنیت ملی ایران برسد.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

بیانیه در پایان تأکید می‌کند که «هرگونه اقدام خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و تأسیسات هسته‌ای آن از جمله بازگرداندن قطعنامه‌های شورای امنیت" به توقف همکاری میان حکومت ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی منجر خواهد شد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «سقوط به میدان فقر» نوشت: جوانان ایرانی قشر متوسط با وجود حقوق‌های ماهانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان، دیگر قادر نیستند خریدهایی را که به‌طور منظم در سال‌های گذشته انجام می‌دادند، ادامه دهند و این موضوع باعث اضطراب مزمن آن‌ها از آینده شده است.

در گزارش نسترن فرخه روزنامه شرق آمده است که بسیاری از جوانان دیگر پولی برای تفریح‌های کوچک مانند رستوران‌رفتن، باشگاه‌رفتن یا خرید محصولات روتین بهداشتی پوست ندارند.

یک دختر جوان با اشاره به اینکه درآمدش در چهار سال گذشته از پنج میلیون تومان به ۳۰ میلیون تومان رسیده است، به این روزنامه گفت: «به‌وضوح برای امرار معاش در طول ماه با مشکل مواجه شده‌ام. شرایط دوستانم هم همین است. نهایت تفریح‌مان این شده که ماهی چند بار در خانه همدیگر قرار بگذاریم و بساط کافه و رستوران را جمع کرده‌ایم.»

یک زوج جوان که هر دو شاغل هستند نیز با اشاره به حذف خریدهای ماهانه‌شان از فروشگاه‌های زنجیره‌ای گفته‌اند که دیگر حتی توان خرید نوعی قهوه را که هر ماه تهیه می‌کردند، ندارند.

velayati.jpgخشم مشاور علی خامنه‌ای از گردهمایی خاخام‌های اروپایی در آذربایجان

یورونیوز - علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر و وزیر خارجه پیشین ایران روز شنبه به جمهوری آذربایجان بابت برگزاری کنفرانس «خاخام‌های اروپایی» هشدار داد.

این کنفرانس قرار است بین روزهای سوم تا ششم نوامبر یعنی کمتر از دو ماه دیگر در جمهوری آذربایجان برگزار شود. برگزارکنندگان این نشست هدف از آن را «حمایت از پیمان ابراهیم» (معاهده عادی‌سازی روابط برخی از کشورهای اسلامی با اسرائیل)، «آزادی ادیان» و «مقابله با یهودستیزی در اروپا» عنوان کرده‌اند.

علی اکبر ولایتی در همین باره گفت: «خبر برگزاری اجلاس خاخام های صهیونیست در یک کشور مسلمان شیعه بسیار مایه تعجب و تاسف است. این اولین بار است که این خط‌شکنی توسط حکومت آذربایجان انجام می‌شود و یک کار ضد اسلامی و ضد حیثیت شیعه در جهان است.»

مشاور رهبر ایران با اشاره به پیمان ابراهیم افزود: «بنظر می رسد هدف این اجلاس گسترش توافق ابراهیم و اضافه شدن آذربایجان به آن و همچنین دیگر کشورهای مسلمان در آسیای مرکزی است.»

علی اکبر ولایتی همچنین ابراز امیدواری کرد که اصل خبر برگزاری این نشست در جمهوری آذربایجان «صحت نداشته باشد.»

این در حالی است که بنا به اعلام برگزارکنندگان کنفرانس «خاخام‌های اروپایی»، دولت جمهوری آذربایجان میزبان کنفرانس آتی در این کشور خواهد بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

مشاور رهبر ایران همچنین از جمهوری آذربایجان خواست تا از برگزاری این کنفرانس صرف‌نظر کند.

انتقاد علی اکبر ولایتی از باکو در حالی مطرح می‌شود که جمهوری آذربایجان و ارمنستان ماه گذشته در کاخ‌سفید توافق صلح امضا کردند. در چهارچوب این توافق قرار است کریدور «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین‌المللی» ایجاد شود. تهران ایجاد این کریدور در مرز با ارمنستان را تهدیدی برای نفوذ منطقه‌ای و چشم‌انداز تجاری خود می‌داند.

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgتنها با حذف وی و بساط عصر حجری اش جبران می شود:
کشور ما در طول تاریخ پر فراز و نشیب خود، هر زمان کارگزاران ملی،اندیشمند و ایران دوست و بشر دوست، بر سر کار آمدند.ایران را ساختند و به ایرانی احترام گذاشته و در خدمت هم میهنان خود بودند.علم و دانش را ارتقاء داده، با ورود این دو در ساختار کشور، رشد و ترقی و رفاه، افزایش یافته،ایران ساخته و مترقی گردید. بالعکس هر موقع فرومایگان،سفله ها،مداحان و مجیز گویان قدرت،بیسوادان،فاسدان ،تهی مغزان و...روی کار آمده و در راس هرم قدرت قرار گرفتند. کشور تجزیه، ویران، مردم فقیر و تنگدست گردیده و امورات زندگی معمولی و طبیعی در آستانه فروپاشی و بازگشت به قرون وسطی قرار گرفته است.
از جمله قائم مقام فراهانی اولین شخصیت ایران ساز قاجاریه بود .که با توطئه حاج میرزا آقاسی کارگزار بیگانه، در دربار محمد شاه،ناجوانمردانه بقتل رسید.میرزا تقی خان امیر کبیر، ستاره ای در حاکمیت منحوس قاجاریه بود. که با روی کارآمدن اش، به عنوان صدراعظم ،ایران درخشید و آباد شد.علم و دانش و ترقی کشور،وارد میدان گردید.اما سیاه فکران و تهی مغزان، مداحان قدرت ،چون میرزا آقاخان نوری و حسودانی چون مهد علیا مادر شاه ،ویرا بر نتابیده و بقتل رساندند.نمونه درخشان دیگر، رضا شاه بزرگ است.که همه دولتمردان خود را ،از بین عقلاء ،دانش آموختگان،خردمندان و میهن دوستان انتخاب نمود.که به ایرانی شخصیت داده ،احترام گذاشته ،ایران را ساخته و از قرون وسطی ،به عصر نوین رهنمون گردیدند.

dorahi.jpgمحمد خیر ندمان - ایندیپندنت فارسی

حملات اسرائیل و ایالات متحده در ژوئن گذشته به ایران نه‌تنها به ایجاد نظمی تازه‌ در خاورمیانه منجر نشد، بلکه اوضاع را پیچیده‌تر کرد و موازنه بازدارندگی میان تهران و تل‌آویو را به هم زد. اسرائیل پس از جنگ ۱۲ روزه با اعتمادبه‌نفس بیشتری وارد صحنه شد و دامنه عملیات نظامی خود را از غزه تا صنعا و دمشق گسترش داد. این روند، جمهوری اسلامی را با تهدیدهایی بی‌سابقه و سرنوشت‌سازی مواجه کرد و آن را در موقعیتی دشوارتر قرار داد.

در جریان نبرد اخیر، جمهوری اسلامی بخش مهمی از شبکه متحدان منطقه‌ای خود در «محور مقاومت» را از دست داد و به موقعیتی دفاعی کشانده شد که در آن هنوز به دنبال یافتن راهی برای نشان دادن واکنش است. با این حال، جدال اصلی در میان نخبگان حاکم تنها به آینده برنامه هسته‌ای تهران محدود نمی‌شود، بلکه به مسئله‌ای اساسی‌تری گره خورده است که بقای رژیم جمهوری اسلامی را رقم می‌زند. بنابراین تصمیم‌هایی که در چارچوب مذاکرات محرمانه و پشت درهای بسته و در حلقه محدود قدرت گرفته می‌شود، سرنوشت این کشور را برای سال‌های آینده مشخص خواهد کرد.

جنگ اخیر شکاف علنی رهبران جمهوری اسلامی را بر سر چگونگی پر کردن فاصله میان نظام و مردم عمیق‌تر کرد. در چنین شرایطی ممکن است جریان‌ اصول‌گرا برای منحرف کردن نگاه‌ها از بحران داخلی و تثبیت قدرت خود، به تشدید تنش در سیاست خارجی روی بیاورد و به گزینه‌هایی تهدیدآمیزی همچون خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای یا اخراج دائمی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متوسل شود.

اما گزینه جایگزین و عاقلانه‌تر این است که این بحث‌ها به شکل‌گیری ائتلافی میان محافظه‌کاران عمل‌گرا و اصلاح‌طلبان منجر شود؛ ائتلافی که قادر به مهار تندروها باشد و در تمامی عرصه‌های سیاست داخلی و خارجی بر منطق سازش تکیه کند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

امروزه حداقل پنج جناح سیاسی برای تعیین سرنوشت آینده نظام سیاسی در جمهوری اسلامی با هم رقابت می‌کنند: تندروهایی که می‌خواهند قدرت را به‌طور کامل در اختیار داشته باشند، محافظه‌کاران عمل‌گرایی که ترجیح می‌دهند دایره نخبگان باز بماند، اصلاح‌طلبانی که به دنبال گشایش تدریجی در سیاست‌اند، نیروهای مخالف مسلح خارج از ساختار نظام و در نهایت شخص آیت‌الله خامنه‌ای که همچنان کانون ثقل قدرت سیاسی به شمار می‌رود. هر یک از این جریان‌های یادشده می‌کوشد خود را بهترین گزینه برای رهبری جمهوری اسلامی معرفی کند.

Amir_Daha.jpgسالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» فرصتی است برای گرامیداشت یاد عزیزانی که در این راه جان خود را فدا کردند؛ گل‌های زیبایی که پرپر شدند، پنجره چشم‌هایی که برای همیشه بر نور و روشنایی بسته شد، وپیکرهایی که زیر تازیانه جلادان شرحه‌شرحه شدند تا مشعل آزادی همچنان روشن بماند. ماه شهریور در حافظه معاصر ایران با این جنبش گره خورده است؛ جنبشی که جرقه‌اش با قتل حکومتی مهسا امینی زده شد، اما خیلی زود تمام ایران را مشتعل کرد، از مرزهای جغرافیایی نیز فراتر رفت و با موجی از حمایت های گسترده جهانی همراه گردید. این خیزش نه صرفاً واکنشی به یک جنایت حکومتی، بلکه استمرار تاریخی یک نبرد است؛ نبردی صدساله میان مدرنیته و سنت که اگرچه با سیاستهای مدرنیزاسیون ایران توسط پهلوی ها، میرفت تا به سرانجامی برسد و کشوررا از سلطه تحجر مذهبی برهاند، اما با انقلاب ارتجاعی 1357، ایران باردیگراسیر چنگال سنت‌ها و خرافات مذهبی گردید.

اما نبرد میان مدرنیته و سنت‌های ارتجاعی با سقوط حکومت محمد رضا شاه پهلوی و پیروزی واپسگرایان متوقف نماند. زنان ایران کمتر از یکماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی (در اسفند 1357) و در حالیکه در اذهان بسیاری از توده های مردم خمینی هنوز در ماه بود، در اعتراض به حکم او برای حجاب اجباری در ادارات دست به اعتراض زدند. هرچند که آنروز آن‌ها برای رساندن صدایشان حامیان زیادی نداشتند. نه تنها کارگزاران رسمی آنروز (و مدعیان گستاخ امروز) خود عاملان پیگیر و سخنتگیر اجرای فرمان امام شان بودند، بلکه مطالبه زنان برای حفظ حقوق انسانی شان حتی از جانب نیروهای چپ و باصطلاح «روشنفکران» نیز مورد بی مهری فراوان قرار گرقت. آن‌ها نیز نه تنها این حرکت اعتراضی را حمایت نکردند بلکه آنرابخاطر تضعیف «مبارزات ضد امپریالیستی امام « نکوهش هم نمودند. و اینچنین بود که بند های اسارت را بر جسم و جان زن ایرانی هر روز تنگتر و تنگتر نمودند!

آ. باجگیران - ویژه خبرنامه گویا

به من، یک ایرانیِ میان‌سال، متأهل، پدر، و دارای افکار لیبرال، می‌گویند «راست افراطی»؛

چون به‌جای آن‌که قربانیان آن‌سوی مرزها را در اولویت قرار دهم، دل‌نگران قربانیان کشور خودم هستم.

mlarge.jpg
چون وقتی نابودی وطنم را با پوست و استخوان حس می‌کنم، شنیدنِ جمله‌ی «آره، ولی غزه...» خونم را به جوش می‌آورد.

چون سیاست اسرائیل‌ستیزیِ یک مشت بی‌وطن ــ یا بهتر بگویم: یک مشت اشغالگرِ ناوطن ــ آب و برق را از هم‌وطن من سلب، اقتصاد کشور را نابود، و زیرساخت‌ها را ویران کرده است.

آری، من از دیدن کودکان گرسنه، نه‌فقط در غزه، بلکه در سراسر دنیا، متأثر می‌شوم؛

اما خشمگین‌ام از دیدن کودکان گرسنه در سیستان و بلوچستان.

از کشته‌شدن یک جوانِ بی‌گناه فلسطینی یا سربازِ وطن‌پرستِ اسرائیلی، ناراحت می‌شوم؛

اما خشمگین‌ام از قتل‌عام ۱۵۰۰ هم‌میهن در نیزارهای ماهشهر.

از دیدن آوارگان جنگ، در هر گوشه‌ی این دنیا دلگیرم؛

اما شرمسارم از دیدن مادری که، پس از اعدامِ تک‌فرزند و نان‌آور خانواده‌اش، آواره‌ی کوچه و خیابان‌های شهر خودش شده.

آری، من از بی‌عدالتی در هر جای این دنیا اندوهگین‌ام؛

اما خشمگین‌ام از تجاوز به دخترانِ زندانی در کشورم،

از قتلِ حکومتیِ مجیدرضاها، محسن‌ها، محمدمهدی‌ها، سیدمحمدها و و و...

آری، دغدغه‌ی منِ ایرانیِ «راست افراطی» ــ به‌گفته‌ی ملی‌گرایانِ دوازده‌روزه ــ هجومِ میلیون‌ها مهاجرِ غیرقانونی‌ست.

دغدغه‌ی من، خشک‌شدنِ رودخانه‌ها و دریاچه‌های هزاران‌ساله‌ی کشورم است؛

فاجعه‌ای که فردا باعث مهاجرتِ میلیونیِ خودِ هم‌وطنم خواهد شد.

آری، من دغدغه‌مندم.

من خشمگین‌ام از بی‌عدالتی‌ای که خودم و هم‌وطنم قربانی آن هستیم.

«بله، ولی غزه؟»

kadkani.jpg
"عمـری پی ِ آرایش خورشید شدیم
آمـــد ظلمـات ِ عصـر و نومـید شدیم
دشــوار ترین شکنجه این بود که ما
یک‌یک به درون خویش تبعید شدیم"
شفیعی کدکنی
>
قصیده وطن در تبعید را با هم بخوانیم:
-
وطن در تبعید
کی باز می‌گردد وطن، روزی به سوی ما
در جامه‌ای زیبا، به رنگ آرزوی ما
در جامهٔ رنگینِ آزادی و آبادی
یک گام آنسوتر زِ شهر جستجوی ما
یک پله بالاتر به بامِ شادیِ روشن
آن سوتر از این خانه‌های تنگِ کوی ما
کی باز می‌گردد وطن ز ایّامِ تبعیدش
در لرزهٔ فریادِ شوق و های و هوی ما
کی باز می‌گردد وطن از دوردستِ شب
سوی سحرگاهانِ شاد و خنده‌ روی ما
اینجا همین جایی که در هر لحظه ای نامش،
گردد گِره، با گریه‌هامان، در گلوی ما.
-
از مجموعهٔ تازهٔ شعرِ «نامه‌ای به آسمان»
محمدرضا شفیعی کدکنی

-

Amir_Kareab.jpgنفسی تازه کنیم و وارد قصیده خوش ساخت محمد رضا شفیعی کدکنی شویم. داستان وطن را در پیشانی خود دارد و وطنی که در تبعید است و مردمانش هم در تبعیدند! کسانی وطن را اداره می کنند یا حکومتی آنجاست که مردمانش را ، از زندگی عادی بی نصیب کرده است و آرزو می کند این وطن دردمند و درد کشیده روزی دوباره به مردمانش باز گردد و رنگ آرزوهایشان را بگیرد و از حالت تبعید در آید و جامه ای برازنده آنها پیدا کند! و پرنده فراموش شده دوباره اوج بگیرد و سیاهی و تاریکی برود و آزادی سرود ش بر فراز وطن بتابد!

شاعر آرزو می کند در جامه ای رنگین کمان از آزادی و آبادی با یک گام جلوتر از جستجوهای شهری در خیال و آرزوی خود داریم، شکل زندگی و پویایی و تکاپو پیدا کند از حالت خموده گی و کسالت بیرون بیاید و باز جلوتر از شادی های امروزه در بالای بام روشن فردا و باز از خانه های تنگ کوچک کوی ما وسیعتر باشد!

اسلام شناسی، رضا فرمند

| No Comments

Reza_Farmand_2.jpg

پیشوای یگانه‌ی اسلام
خدایگان راستین شیعه
بارها و بارها در برابرِ جهانیان،
به ملتی وعده‌‌ی پاریس می‌دهد
به آنان از شانزه‌لیزه می‌گوید،
از آزادی‌های جهان آزاد
و یک زندگیِ سبک‌بار
با سرویس‌های رایگان باورنکردنی
و آنان را با شور و هیجان
به ایستگاه بزرگ انقلاب می‌کشاند،
و در قطاری رنگارنگ و گلپوش
به مقصد پاریس سوار می‌کند
<
قطار که به راه افتاد
وَ از مرزها گذشت
آنان را در بیابانی پرت و برهوت
با تفنگ و دگنگ پیاده می‌کند
و هی‌هی‌کنان و تازیانه‌زنان
به همراه کاروان عزاداران به کربلا می‌بَرَد
و سرکشان را هم دردَم
به عنوان مرتد و محارب
به خاک و خون می‌کشد
*
سپس در پاسخ به مردمی داغان
که هاج و واج مانده‌اند، می‌گوید:
<
«به خاطر خودتان، به خاطر خدا،
و از برای اسلام عزیز
خُدعه کرده‌ام»‌
<
و گمان می‌کند که پاسخی بس به‌جا
و دندان‌شکن داده است
آنگاه با نگاه عاقل اندر سفیه
پیرامونیان‌اش را ورانداز می‌کند
که با پُرسشی چنین نابجا
وقتِ روحانی‌اش را تلف کرده‌اند
<
رضا فرمند

<

پروازِ عظما، مهران رفیعی

| No Comments

Mehran_Rafiei.jpg

شنیدم ز مرغانِ شیرین زبان

که هرگز نبینم ز دشمن زیان

>

کمین کرده ام در مکانی بعید

درونِ کلاسی کنارِ سعید

>

نشیند پرستو سرِ شانه ام

هُمایی بشوید تن و جامه ام

>

گر آزرده گردم ز اهلِ کتاب

نشاطی بگیرم ز تریاکِ ناب

>

چو دارم تردُد به دنیایِ غیب

غیابم نباشد نشانی ز عیب

>

به عصری نشستم سرِ پلکان

میانِ گروهی ز هم پالکان

>

به ناگاه آمد خدا سویِ من

سپس خواست گویم به جایش سخن

>

چو گیرا بگفتم سخن هایِ ناب

به من داد هُدهُد دو سیخِ کباب

>

گریزم از آن پس من از پلکان

که دیگر نخندد به من هر جوان

>

ندارم هراسی من از جنگِ پیش

چو مالم بنفشه به هر جایِ خویش

>

ولاکن بلرزم ز هر اغتشاش

که طوفان بخیزد ز دردِ معاش

>

ز جغدی که چرخد به دور و برم

گمانم که خواند مرا اکبرم

>

به دنبالِ یارم شوم رهسپار

که از باز و شاهین ندارم قرار

>

چو فردا رسم من به دشتِ بهشت

ثمرها بچینم ز هر شخم و ِکشت

>

Gileh_Mard.jpgفروزان ، بازیگر فیلم های فارسی بود.
اوایل آن انقلاب منحوس خانه اش را که ویلای درندشت زیبایی در خیابان ایتالیا بود مصادره کردند.
مصادره اش کردند تا آیات عظام و علمای اعلام در آنجا بیتوته کنند و نماز بخوانند و برای خلق پریشان پرشکایت همیشه گریان از ساده زیستی علی بن ابیطالب لاطایلات ببافند.
این ساختمان ابتدا در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و مجله جانباز که ارگان رسمی این بنیاد اهریمنی بود همانجا دفتری و دم و دستگاهی داشت .
یکی از کارکنان همین مجله - امیر امینی - در گزارشی مینویسد : در سال ۱۳۶۶نگهبانان این خانه بمن اطلاع دادند که هر شب زن ناشناسی به اینجا میآید و با غرور تمام بدون آنکه با کسی حرفی و کلامی رد و بدل کند یکراست بطرف باغچه میرود و گلهای خانه را آب میدهد و بی کلامی و نگاهی راهش را میکشد و میرود.
شبی دو تن از مدیران بنیاد تصمیم گرفتند تا دیر وقت بمانند و ببینند این خانم اسرار آمیز کیست ؛ من هم آنشب با آنان ماندم و با کمال حیرت دیدم زنی که هر شب میآید گل های خانه را آب میدهد فروزان هنرپیشه فیلم های فارسی است.
من جلو رفتم و سلام کردم و گفتم : خانم فروزان ! من روزها اینجا توی این خانه نماز میخوانم . آیا شما بعنوان مالک اصلی این خانه راضی هستید؟
او در پاسخ من فقط یک جمله گفت:
آقا پسر ! ببین ! اگر قبل از انقلاب نماز خوان بودی من راضی هستم ، اما اگر به مصلحت این دوره زمانه نماز خوان شده ای من هرگز راضی نیستم.
نام اصلی این بازیگر و‌دوبلور ایرانی پروین خیر بخش بود که در بندر پهلوی به دنیا آمده و بسال ۱۳۹۴ در تهران در گذشته است .

eskandar.jpgروسیه موشک‌های با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای را در بزرگراهی نزدیک لهستان مستقر کرد. ویدیویی از استقرار موشک‌اندازهای اسکندر روسی در یک جاده عمومی، در نزدیکی لهستان در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

موشک‌های اسکندر بردی ۵۰۰ کیلومتری دارند و می‌توانند کلاهک هسته‌ای حمل کنند. این تصاویر همزمان با مانور مشترک روسیه وبلاروس منتشر شده است. دو کشور روز جمعه ۲۱ شهریور یک مانور نظامی مشترک را که از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود با حضور هزاران سرباز آغاز کردند؛ مانوری که نگرانی غرب را برانگیخته است.

مسکو استقرار و جابه جایی موشک‌اندازهای اسکندر را امری عادی دانسته و ناتو آن را تحریک‌آمیز می‌نامد. هنوز هیچ بیانیه رسمی از سوی کرملین درباره استقرار این تجهیزات در بلاروس منتشر نشده است.

***

بلندگوهای ناتو!

| No Comments

za.jpgچرا حق اعتراض به اسرائیل در غرب مجاز است اما در مسکو و پکن سرکوب می‌شود؟

احمد زیدآبادی

همانطور که مجاهدین خلق و برخی از پادشاهی‌خواهان، هر نوع انتقاد نسبت به سلوک توتالیتر یا سرکوبگرانۀ خودشان را با اتهامِ "سقوط در دامان جمهوری اسلامی" از جایگاه منطقی آن منحرف می‌کنند، یک عده روسوفیل و چاینافیل هم هر نوع انتقاد از استبداد حاکم بر روسیه و چین را بلافاصله با انگِ "حمایت از ناتو" پاسخ می‌دهند!

این شیوه و روشی آشنا در تاریخ ایران و به همین دلیل رسوا و بی‌آبروست! بارها گفته و نوشته‌ام که قساوت و فساد یک طرف، موجب نادیده گرفتن قساوت و فساد طرف مقابلِ آن نمی‌شود.

همانطور که شیخ محمود شبستری سروده است:

جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست

در مناظره با بیژن عبدالکریمی من به بسته بودن فضای داخلی چین و روسیه اشاره‌ای داشتم و گفتم که مردم آنجا امکان هیچ نوع اعتراض به سیاست‌های دولت خود را ندارند. این جمله بر عده‌ای گران آمده است و از همین رو در واکنش به آن نوشته‌اند: "اما دغدغه شبه‌روشنفکر ایرانی این است که چرا چین و روسیه اجازه فعالیت بلندگوهای ناتو و آمریکا در کشور خود را نمی‌دهند."

روشن است که از نگاه دولت‌های روسه و چین که من البته هیچ مخالفتی با روابط عادی و متوازن با آنها را ندارم، هر مخالفتی از سوی مردم دو کشور با عملکرد آنها صدای"بلندگوهای ناتو و آمریکا" توصیف و مستوجب سرکوب می‌شود، اما این سرکوب‌گری‌ها چرا در ایران به حساب دفاع از مردم تحت ظلمِ نوارغزه گذاشته می‌شود؟

در طول دو سال گذشته در بسیاری از پایتخت‌ها و شهرهای اروپایی و آمریکای شمالی و استرالیا به رغم سیاست‌های دولت‌ها، بارها و بارها مردم این کشورها به خیابان‌ها ریختند و به ستم و تجاوز اسرائیل علیه مردم فلسطین در نوارغزه اعتراض کردند. چرا حتی یک مورد از این نوع اعتراض‌ها در پکن و مسکو و یا دیگر شهرهای چین و روسیه گزارش نشده است؟ لابد از نگاه روسوفیل‌ها و چاینافیل‌های وطنی، اعتراض به دار و داستۀ نتانیاهو هم صدای "بلندگوهای ناتو و آمریکا"ست و باید خاموش و سرکوب شود!

بدبختانه دوستی‌ها و دشمنی‌های برخاسته از تعصب و نفرت گاه حتی وجدان انسانی افراد را هم در زیر تلی از خاک مدفون می‌سازد. افرادی را دیده‌ام که می‌گویند: "حملۀ اسرائیل به نوارغزه و نابودی و قحطی و کشتار مردم آنجا خیلی هم بد نشد! آبروی اسرائیل و حامیان غربی‌اش را برد!"

abdolkarim.jpgعلی قاینی

دکتر گفته مردم اینقدر وضعشان خوب شده است که قادرند با گوشت کیلویی خدا تومن کباب بزنند به بدن و لابد نوشابه یشان هم به راه است اما چون نوشابه بو ندارد انرا بو نکشیده و گرنه
به آن هم اشاره میکرد ! آقای دکتر اگر فحش هم بو داشت متوجه میشدید که نه پارکها که کل ایران پر شده از بوی فحش به دکتری که بوی کباب در پارکی از پارکها را شاخص رفاه و توسعه قرار داده و نمک به زخم مردمی زده که فریادشان از تورم و گرانی به اسمان بلند است.

کسی که برای خوش آمد کسانی از آبادان فاحشه خانه میسازد قطعا میتواند برای خوش امد همانها از بوی کباب که از منقل طبقه ای مرفه بلند شده سند توسعه بسازد...

***

ff.jpgدر پی آتش‌سوزی مهیبی در یک کارگاه چوب و مبل در مشهد در روز جمعه ۲۱ شهریور‌ماه، رضا فخریان، آتش‌نشان، در حین عملیات اطفای حریق دچار حادثه شد و جان باخت.
حمید‌رضا کافی، مدیر‌عامل سازمان آتش‌نشانی مشهد در این‌باره گفت: «پس از ساعت‌ها تلاش نفس‌گیر همکارانش، پیکر بی‌جان این شهید ایثارگر از زیرزمین محل حادثه بیرون آورده و تحویل اورژانس شد.»
برای اطفای حریق این آتش‌سوزی بیش از ۸۰ آتش‌نشان از ۱۳ ایستگاه آتش‌نشانی به محل اعزام شدند.
***

killer.jpg

خبرنامه گویا

بروک سینگمن - فاکس نیوز: تایلر رابینسون، فرد مضنون به قتل چارلی کرک، با پارتنر ترنسجندر خود زندگی می کرده است.

این فرد در حال تغییر جنسیت از مرد به زن است و قبول کرده که با اف‌بی‌آی همکاری کند.

اف‌بی‌آی پس از بررسی پیام‌های متنی و مکالمات این دو بود که توانست تایلر رابینسون را بعنوان‌ تیرانداز قتل چارلی کرک معرفی کند.

لنس تویگز ۲۲ ساله: هم اتاقی قاتل چارلی کرک شناسایی شد

:::

امید جهان درگذشت

| No Comments

dargozasht.jpgایرنا - مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان گفت: "امید جهان" خواننده موسیقی پاپ کشورمان که شب گذشته (جمعه) بعد از اجرا در جشن خرمای بم، دچار سکته قلبی و به بیمارستان این شهر منتقل شد، دقایقی پیش درگذشت.

حسین اسحاقی افزود: امید جهان بعد از اجرا در اولین شب از جشن خرمای بم، زمانی که می‌خواست سوار خودرو شود، دچار ایست قلبی شد و پس از چندین بار احیا در شب گذشته و امروز، متاسفانه در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان پاستور بم درگذشت.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان بیان کرد: خواهر و مادر مرحوم جهان در بم حضور دارند و مقدمات انتقال پیکر این خواننده کشورمان به تهران در حال انجام است تا در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود.

***

hs.jpg

آرزو به دل ماندم

🔺از شش ماه قبل برای کنسرت میدان آزادی برنامه‌ریزی کرده بودیم.

🔺قول می‌دهم این کنسرت یک روزی برگزار خواهد شد.

در همین زمینه:

همایون شجریان در دبی با یک ساعت تاخیر روی صحنه رفت

ایندیپندنت فارسی - همایون شجریان شنبه‌شب، ۲۲ شهریورماه در سالن «اکسپوسیتی» دبی روی صحنه رفت. کنسرتی که به گفته همایون شجریان به دلیل «مشکل در سیستم صدا» با یک ساعت تاخیر شروع شد. این کنسرت حدود ده روز پس از اعلام خبر لغو اجرای زنده او در میدان آزادی (شهیاد) برگزار شد.

همایون شجریان با انتشار پیامی در اینستاگرام این کنسرت را «آرزوی محال» دانست و گفت: «به نظر می‌آید که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد». او پیش از این در واکنش به خبر اجرای کنسرتش همزمان با سومین سالگرد جان‌باختن مهسا امینی گفته بود همواره این درخواست را داشته و نمی‌داند چرا اکنون با آن موافقت شده و نیازی به تمرین هم نیست.

:::

nuns.jpgمنوتو - سه راهبه اتریشی در دهه هشتم زندگی از خانه سالمندان گریختند و با کمک شاگردان سابق، به صومعه «گلدن‌اشتاین» در نزدیکی سالزبورگ بازگشتند.

آنان می‌گویند بدون رضایتشان به خانه سالمندان منتقل شده بودند و حق داشتند تا پایان عمر در صومعه بمانند.

خواهر برنادِت ۸۸ ساله، خواهر رِجینا ۸۶ ساله و خواهر ریتا ۸۲ ساله آخرین راهبه‌های صومعه «گلدن‌اشتاین» در شهر اِلسبتِن بودند. آنها با کمک شماری از شاگردان سابق و یک قفل‌ساز توانستند دوباره وارد صومعه شوند.

***

khianat.jpgایندیپندنت فارسی - به گزارش رکنا، مردی پس از هشت سال زندگی مشترک دریافت که دو فرزندش حاصل رابطه پنهانی همسرش با مدیر شرکت است. او پس از مشکوک شدن به رفتارهای همسرش، کودکان را به آزمایشگاه برد و نتیجه آزمایش «دی‌ان‌ای» نشان داد که هیچ‌یک از آنها فرزند او نیستند.

این مرد با مراجعه به پلیس شکایت کرد و ماجرا وارد روند قضایی شد. در جریان تحقیقات پلیس مشخص شد که همسر او سال‌ها با مدیر ۶۰ ساله شرکت، مردی به نام خسرو، رابطه داشته است. پزشکی قانونی نیز با آزمایش‌های لازم تأیید کرد که پدر اصلی دو کودک خسرو است.

متهمان پس از بازداشت در دادگاه حاضر شدند و هر دو اتهام زنای محصنه را رد کردند. همسر مدعی شد فرزندانش از طریق روش لقاح مصنوعی به دنیا آمده‌اند و هیچ رابطه نامشروعی نداشته است. با این حال، قاضی دادگاه اظهارات آنان را نپذیرفت و با استناد به مدارک و آزمایش‌های ارایه‌شده، حکم به اعدام هر دو صادر کرد.

شاکی در دادگاه تأکید داشت که همسرش زندگی او را نابود کرده و هیچ نشانه‌ای از پشیمانی در رفتار متهمان دیده نمی‌شود. او درخواست اشد مجازات برای هر دو نفر کرده بود و دادگاه نیز این درخواست را پذیرفت.

***

wireexc.jpgیک دیپلمات ارشد ایرانی به «ایران وایر » خبر داده است که اکثریت قریب‌به‌اتفاق اعضای نظام در دولت جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران و بنیادهای حکومتی در سراسر ایران در بی‌خبری کامل از «آیت‌الله علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی، به سر می‌برند و نگران سلامتی او هستند.

به گفته این دیپلمات، تا پیش از حمله اسراییل و شروع جنگ دوازده روزه، بیت رهبری به صورت مداوم در تمام مسایل اصلی کشور و حتی موارد جزیی از جمله برنامه‌های صداوسیما و ساخت مسکن با مقامات مختلف در تماس بود. اما پس از شروع جنگ این تماس‌ها به حداقل رسیده‌ است و حتی مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی هم در بیشتر مواقع به‌سختی می‌توانند با بیت رهبری تماس بگیرند و این باعث شده نگران سلامتی او باشند.

این دیپلمات ارشد به ایران‌وایر گفت: «به طور مثال، هر سال قبل از مجمع عمومی سازمان ملل رییس جمهور، وزیر امور خارجه و بسیاری از مقامات عالی کشور به حضور مقام رهبری می‌رسیدند تا رهنمودهای لازم را دریافت کنند، اما امسال تقریبا هیچ رهنمودی از طرف ایشان صادر نشده و دستگاه دیپلماسی تقریبا مستقل عمل می‌کند.»

به گفته این دیپلمات نزدیک به «علی لاریجانی»، از میان مقامات عالی کشور، علی لاریجانی و «محمد مخبر» بیش‌ترین تماس را با خامنه‌ای دارند، اما این دو با هم رقابت دارند و هر کدام خود را برای دوران پسا خامنه‌ای آماده می‌کنند: «راحت برای شما بگویم، آقای لاریجانی با گروه‌های مختلف از جمله اصلاح‌طلبان، فرماندهان سپاه و آیات عظام در تماس هستند. ایشان می‌خواهند کشور را برای دوران گذار آماده کنند، هم از نظر وضعیت اقتصادی، هم جایگاه دیپلماتیک و هم نظامی. هم‌زمان فعالیت عمده آقای مخبر در این روزها زیرآب زدن آقای لاریجانی است و ایجاد بی‌اعتمادی به ایشان، که متاسفانه با توجه به عدم محبوبیت برادران لاریجانی در میان مردم و بسیاری از طرفداران آقای خامنه‌ای این کار سختی نیست و کار را برای آقای لاریجانی بسیار سخت کرده است.»

این دیپلمات در پایان می‌گوید که بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی نظام «شدیدا نگران فروپاشی نظام و کشور پس از مرگ علی خامنه‌ای» هستند و سعی دارند راهی برای نجات آن پیدا کنند، اما هم‌زمان بسیاری از آن‌ها و خانواده‌هایشان درگیر «فسادهای مالی و منافع شخصی» هستند و این راه را برای رسیدن به یک اجماع ملی سخت کرده است: «تنها یک معجزه یا وحدت ملی می‌تواند کشور و نظام را نجات دهد. امیدوارم که رهبری عمر طولانی داشته باشند، ولی ما باید خود را برای روز مبادا آماده کنیم...»

فرماندار یوتا بازداشت قاتل چارلی کرک، فعال محافظه‌کار آمریکایی و حامی ترامپ، را تایید کرد

فرماندار یوتا در آمریکا با تایید بازداشت قاتل چارلی کرک، فعال راستگرای آمریکا و چهره حامی دونالد ترامپ و اسرائیل، را تایید کرد.

فرماندار یوتا "ما گرفتیمش":

به گفته او، هویت این فرد تایلر رابینسون است. اسپنسر کاکس، فرماندار یوتا اشاره کرد یک عضو خانواده «تایلر رابینسون»، قاتل چارلی کرک، گفت که او «در سال‌های اخیر سیاسی‌تر شده بود.»

عکس/دستگیری قاتل:

به گفته فرماندار یوتا، روی اسلحه‌ای که در ارتباط با این پرونده کشف شد بازرسان حکاکی‌هایی روی پوکه‌های پیدا شده همراه تفنگ مشاهده کردند. روی یک پوکه نوشته شده بود: «هی، فاشیست! بگیر!» همراه با نماد «پیکان رو به بالا»، «پیکان رو به راست» و «سه پیکان رو به پایین».

روی یک پوکه دیگر نوشته شده بود: «اُه، بلا چاو، بلا چاو، بلا چاو، چاو، چاو.» و روی یک پوکه دیگر نوشته شده بود: «اگر این را می‌خوانی، تو همجنس‌گرا هستی، خنده‌دار.» به گفته فرماندار یوتا، قاتل در یک شام خانوادگی درباره دلایل مخالفتش با چارلی کرک صحبت کرده بود.

شبکه خبری ان‌بی‌سی: قاتل تایلر رابینسون ۲۲ ساله اهل یوتا است و پدرش بوده که او را به پلیس تحویل داده است

- به گزارش دیلی میل مظنون قتل چارلی کرک نزد پدرش که ۲۷ سال در نیروی پلیس خدمت کرده است، اعتراف کرد:

ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، اعلام کرد نیروهای امنیتی فردی را که به سوءقصد به چارلی کرک، فعال سیاسی برجسته محافظه‌کار، مظنون است، بازداشت کرده‌اند و او اکنون در مقر پلیس است.

ترامپ جمعه ۲۱ شهریور در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز گفت: «فکر می‌کنم او را گرفته‌ایم.»

ترامپ افزود فردی که مظنون را می‌شناخته، او را لو داده است.

jordan.jpgایران اینترنشنال - مقام‌های ارشد اردنی هشدار دادند که تهدیدهای جمهوری اسلامی و متحدان منطقه‌ای آن در سال‌های اخیر «رو به افزایش» بوده و این روند را پس از دهه‌ها ثبات در کشوری که متحد غرب به شمار می‌رود، یک «پسرفت» توصیف کردند.

یک مقام امنیتی در اردن که نخواست نامش فاش شود به ایران‌اینترنشنال گفت: «فعالیت‌های تهدیدآمیز جمهوری اسلامی شامل تأمین مالی و جذب نیرو از سوی آن‌ها در سه سال گذشته سه برابر شده، تا جایی که حتی افرادی در دستگاه امنیتی هم به جاسوسی برای ایران متهم شده‌اند.»

او افزود: «برای جمهوری اسلامی ایجاد هر امکان و فرصتی در اردن، هرچند کوچک و محدود، مهم است.»

کشف انبار اسلحه و سرکوب

این منبع با اشاره کشف یک انبار اسلحه در نخستین ماه‌های سال جاری در این کشور گفت: «این انبار ابتدا به اخوان‌المسلمین نسبت داده شد و کشف آن سرکوب‌های گسترده‌ای در پی داشت، با این وجود فعالیت‌های جمهوری اسلامی پس از آن همچنان ادامه یافت.»

آن زمان اردن اعلام کرد ۱۶ نفر را به اتهام ساخت موشک‌های کوتاه‌برد، در اختیار داشتن مواد منفجره و سلاح‌های خودکار، پنهان کردن یک موشک آماده شلیک و جذب و آموزش غیرقانونی شبه‌نظامیان بازداشت کرده است.

اخوانِ ممنوعه

اخوان‌المسلمین جنبشی صدساله و پان‌عربی است که با نفوذ غرب و محو شدن دین در زندگی عمومی مخالفت می‌کند.

اعضای این گروه سال‌ها نفوذ قابل توجهی در پارلمان اردن و عرصه عمومی این کشور داشته‌اند. حماس نیز شاخه‌ای از این گروه به شمار می‌رود.

sabeti.jpg... محاکمه به اتهام شکنجه

پرویز ثابتی، مقام بلندپایه ساواک و مسئول امنیت داخلی حکومت پهلوی پس از بیش از چهار دهه زندگی ناشناس در آمریکا اکنون با شکایتی ۲۲۵ میلیون دلاری در دادگاه فدرال فلوریدا مواجه است

یورونیوز - نشریه گاردین بریتانیا در گزارشی اختصاصی به پرونده شکایت گروهی از فعالان حقوقی از پرویز ثابتی پرداخته است.

به گفته این نشریه، همسایگان در محله مرفه «ویندرمیر» اورلاندو در آمریکا، آقای ثابتی و همسرش نسرین را با نام‌های غربی «پیتر و نانسی» می‌شناسند؛ زوجی آرام و بازنشسته که در عمارت ۳.۶ میلیون دلاری کنار دریاچه زندگی می‌کنند و گهگاه میزبان دو دخترشان هستند که یکی از آن‌ها استاد برجسته علوم در دانشگاه هاروارد است.

پرویز ثابتی پس از خروج از ایران در سال ۱۹۷۸، توانست بخش بزرگی از دارایی خود را، که بنا بر برخی گزارش‌ها «بیش از ۲۰ میلیون دلار» تخمین زده می‌شد، به آمریکا منتقل کند و شرکتی موفق در زمینه املاک و مستغلات راه‌اندازی کند.

خانواده او مالک دست‌کم هشت ملک در شهرستان اورنج فلوریدا هستند. اسناد نشان می‌دهد او و همسرش از سال‌ها پیش شهروند آمریکا شده‌اند و حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ رأی داده‌اند.

شکایت قربانیان و روایت شکنجه

سه شاکی که اکنون بین ۶۸ تا ۸۵ سال سن دارند و در کالیفرنیا زندگی می‌کنند، خود را زندانیان سیاسی سابق معرفی کرده‌اند.

پرویز ثابتی به همراه دختر و همسرش در یکی از تجمعات مخالفان جمهوری اسلامی

:::

آنان مدعی‌اند توسط ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت داخلی ایران، بازداشت و «به دستور مستقیم ثابتی تحت شکنجه» قرار گرفته‌اند.

در دادخواست ارائه‌شده به دادگاه، از روش‌هایی مانند «شوک الکتریکی، غرق مصنوعی، کشیدن ناخن و تجاوز» یاد شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

به‌گفته شاکیان، یکی از ابزارهای رعب‌آور ساواک «آپولو» نام داشت؛ صندلی برقی‌ای مجهز به کلاه فلزی که فریاد قربانی را چندین برابر کرده و در گوش خودش طنین می‌انداخت.

قربانیان می‌گویند تحت شکنجه مجبور به اعترافات دروغین شده و سال‌ها زندان را تحمل کرده‌اند.

IMG_0710.pngابتدا نتیجه ی این نوشته را بگویم تا منظورم کاملا مشخص باشد:

طی چند هفته ی گذشته هیاهوی بسیاری بر سر اظهار نظر جناب استاد امیر طاهری در باره گردانندگان نوفدی و دفترچه اضطراری به راه افتاده و استاد امیر طاهری توسط هوچی گرانِ مرکب از دوستداران احساساتی رضا شاه دوم و ماموران سایبری حکومت نکبت متهم به ضدیت با شاهزاده رضا پهلوی که جناب طاهری ایشان را به درستی رضا شاه دوم می نامند شده است که این اتهام را حتی بدون استدلال می توان رد کرد و آن را بی پایه دانست چرا که علاقه ی جناب استاد به رضا شاه دوم و پادشاهی مشروطه اظهر من الشمس است و نیاز به اثبات ندارد.

اما فرمایش جناب استاد آن قدر متین و مستدل است که از نظر محتوایی نیز نمی توان کمترین خرده ای بر نظر ایشان گرفت.

متاسفانه من به دلیل شکستگی دست توانایی تایپ زیاد و ورود به جزییات ندارم ولی کلیاتی که درک کرده ام در صورت درست خوانده شدن برای افراد بی غرض و مرض کافی خواهد بود.

مشکل جناب استاد با شخص رضا شاه دوم یا پادشاهی مشروطه نیست بلکه با آسیب هایی ست که پذیرش دفترچه اضطرار و دنباله روی از جوانان بی تجربه و تازه از جمهوری اسلامی به پادشاهی رسیده ی نوفدی و تدوین کنندگان دفترچه مزبور،،، به رضا شاه دوم و پادشاهی مشروطه وارد خواهد آورد. نگاه تیزبینانه و مبتنی بر تجربه ی جناب طاهری به آشی ست که گروهی از افراد گرد آمده در حول شاهزاده در حال طبخ هستند و به شدت به شاهزاده آسیب خواهد رساند.

خاطرم هست که عین همین انتقادها را من به جریانی که باعث شده بود، شاهزاده خود را در سطح «سخنگو»ی یک گروه پایین بیاورد، یا با افراد فریبکار سیاسی پشت یک میز برای تصمیم گیری های بیانه ای و مبارزاتی بنشیند، در موقع خود کردم و البته هواداران تندرو و بله قربان گو و نیز سایبری های پنج گانه در همان زمان حملات شدیدی به من کردند که بعد از چند هفته و چند ماه درستی این انتقادها مشخص شد و اکنون اگر به سخنان متین و مستدل و مبتنی بر اسناد تاریخی جناب طاهری توجه نشود طولی نخواهد کشید که صحت این سخنان برای همگان از جمله رضا شاه دوم مشخص خواهد شد.

نمایندگان ترمز‌بریده مجلس

| No Comments

tormoz.jpgنمایندگان ترمز‌بریده کجا متوقف می‌شوند؟ بررسی پیامدهای اظهارات ضدآژانس

ایران وایر - «گروسی عامل موساد است و ما خواهان محاکمه او هستیم.» «جواد حسینی‌کیا»، عضو کمیسیون صنایع مجلس دوازدهم، یک روز پس از اعلام توافق میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصر، با اعلام این مطلب گفته: «ما مطلع هستیم که آژانس حتما اطلاعات سایت‌های هسته‌ای را به موساد داده است. گروسی خودش عامل موساد است و ما خواستار محاکمه او هستیم.» پیش‌تر، «فاطمه محمدبیگی»، نماینده قزوین نیز همین ادعا را مطرح و گفته بود: «گروسی اجازه ورود به کشور ما را نخواهد داشت و در صورت ورود، باید دستگیر شده و به‌عنوان متهم به جرمش رسیدگی شود.

ملت ایران هیچ‌گاه خیانت‌های مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، آقای گروسی، را فراموش نخواهد کرد.» حسین شریعتمداری مدیر مسوول و نماینده ولی‌فقیه در روزنامه کیهان نیز همین ادعا را مطرح و خواستار اعدام گروسی شده بود. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که وزارت امور خارجه در هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی در تلاش برای متوقف کردن اجرای «مکانیسم ماشه» یا اسنپ بک توسط سه کشور اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. مکانیسمی که اجرای آن با بازگشت خودکار تحریم‌های گسترده و فلج‌کننده سازمان ملل، علیه ایران همراه خواهد شد.

حدود دو‌ماه پیش، در روز ۱۹خرداد۱۴۰۴ نیز «مجتبی زارعی»، نماینده تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی نیز در توییتی مدعی شده بود: «اینک می‌دانیم کدام بمب‌های باند اسراییل در کدام نقطه و در کدام پناهگاه است، اعماق و امکانات نگهداری‌اش چیست، موادش چیست، آلیاژش کدام است، محاسباتش با ایران چگونه است؟ ضمنا بیش از ۱۰۰۰۰۰۰۰ برگ سند آوردیم که هر قسمتش را منتشر کنیم یک بحران در آسیا، اروپا و آمریکا به‌وجود خواهد آورد!» رجز‌خوانی بحران‌آفرینی که ۴روز بعد، با حمله اسراییل به ایران و ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای همراه شد.

آتش زدن برجام در مجلس و شعله‌ور شدن منازعه میان ایران و آمریکا

اظهارات و رفتارهای هزینه‌زا و مخاطره‌آفرین نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای امنیت و منافع ملی ایران، مسبوق به سابقه است. جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز ۱۹اردیبهشت۱۳۹۷، در واکنش به خروج آمریکا به رهبری ترامپ از برجام، همزمان با سردادن شعار «مرگ بر آمریکا» در صحن علنی مجلس برجام و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. اقدامی که سطح منازعه میان ایران و آمریکا را افزایش و مسیر را بر تیم مذاکره‌کننده ایران، پرسنگلاخ‌تر کرد، تا در نهایت یک سال بعد در بن‌بست مذاکره ایران و آمریکا، به‌دستور «دونالد ترامپ»، رییس‌جمهور وقت آمریکا، «قاسم سلیمانی»، ترور و متعاقب آن به‌دستور پدافند هوایی سپاه پاسداران، هواپیمای مسافربری اوکراینی ساقط و حوادث اعتراضی پس از آن شکل گیرد و کشور یک بحران دیگر را تجربه کند.

arnz.jpgعلیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

چالش بزرگ «دگراندیشان»؛ وقتی می‌گویی دگراندیش، دایره‌ را وسیع می‌کنی و تنگ‌نظری مدعیان روشنفکری شامل حالت نمی‌شود. نگفتم «روشنفکران»، مبادا خدای ناکرده متولیان روشنفکری در فرنگ و در ایران که علی‌رغم اشتباهات گاه در حد جنایت در حق مردم ایران، هنوز هم مرغشان یک پا دارد و اگر زبان بگشایی که پدر جان! در روزگار خوش «استبداد» آن پسر (عمر بعضی‌شان البته به پدر هم می‌رسد) حداقل کسی دهانمان را نمی‌بویید مبادا گفته باشیم دوستت دارم، یقه‌ات را می‌گیرند که بله... سلطنت‌طلب و پهلوی‌چی شده‌ای و نباید عملکرد ضدبشری این رژیم باعث شود عملکرد آن رژیم را از یاد ببری. بعد هم خط‌کش از کیسه در می‌آورند تا میزان روشنفکری‌ات را اندازه بگیرند.

گو اینکه به ‌اعتقاد من، طایفه روشنفکران و بعضا آزادی‌خواهان با همه اختلاف‌نظرها و تفاوت مشرب، می‌توانند (و به گمان من وظیفه دارند) در چارچوب پذیرش اصل جدایی دین از دولت (بدون بی‌حرمتی به جایگاه دین) حاکمیت ملی، تمامیت ارضی کشور، برابری همه شهروندان ایرانی با هم فارغ از جنس و نژاد و مذهب، در جبهه‌ای به وسعت ایران برای تحقق اصول مورداشاره هم‌عهد شوند، اما فعلا «من» آن‌ها، عامل لکنت زبانشان در سر دادن بانگ همبستگی شده است.

در عین حال، هر بار یک مسئله اساسی مثل برنامه اتمی، احتمال گرفتار شدن خانه پدری در جنگی نابرابر (مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر) و گاه البته انتخابات (در همه وجوهش) پیش می‌آید، این مجموعه بزرگ دگراندیش چنان گرفتار اختلاف نظر می‌شود که گاه آرش دگراندیش به گونه‌ای می‌گوید و می‌نویسد که اگر اسمش را برداری و به جایش بنویسی حسین بازجو، نماینده سید علی آقا در کیهان، کسی شک نمی‌کند که این گفته یا نوشته از شریعتمداری نبوده است.

همینطور وقتی آزاداندیشان و تکنوکرات‌ها و نویسندگان و تحلیلگرانی در داخل کشور زیر تیغ امنیت‌خانه مبارکه نایب امام زمان، در باب قضیه اتمی و ضرورت گفتگوی مستقیم با آمریکا سخن به میان می‌آورند و مدعیات رژیم را نفی می‌کنند و سیئات و مصائب و خطرات رویای اتمی ولی‌فقیه و ذوب‌شدگان در او را بازگو می‌کنند، حس می‌کنی چقدر بین آن‌ها و تو که دیرسالی است چرنوبیل را در یاد داری و می‌دانی سید در اندیشه دستیابی به سلاح هسته‌ای است تا از حالا تا ظهور حضرت دل، آسوده باشد که نه ملت جرات مخالفت با او را خواهد داشت و نه عالمیان به ساحت مقدسش جسارت خواهند کرد، بدون اینکه یکدیگر را دیده باشید، نزدیکی بیشتری با آن‌ها حس می‌کنی تا با فسیل‌های چپ‌زده.

طی سال‌های گذشته در زمان انتخابات (شوراها، مجلس و ریاست‌جمهوری) مدعیان دگراندیشی چنان گرفتار اختلاف و نفاق می‌شوند که رژیم ولایت‌فقیه با شادمانی، تردیدی به دل راه نمی‌دهد که از این انتخابات نیز چون قبلی‌ها، بالاترین بهره‌ها را خواهد برد و در حالی که دگراندیشان مخالف آن سرگرم زدوخوردند، به سه شماره، اعضای شورا یا مجلس یا رئیس‌جمهوری تازه را جهت پابوسی و بیعت با «ولی امر مسلمانان جهان» به صف خواهد کرد.

من حیرت می‌کنم که صداهای حقیقت‌گو و گوش‌ها و دل‌های حقیقت‌جو در وطن بیشتر از آوارگان و به‌غربت‌نشستگانی است که مدعی مبارزه با رژیم جنایت‌پیشه ولایت‌فقیه‌اند. امروز شرایط خانه پدری با همیشه تفاوت دارد. اسرائیل با حمله اخیر به قطر و کشتن شماری از رهبران حماس، آشکار کرد که هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی‌شناسد و آنجا که پای امنیت و بقایش در میان باشد، نه عزیز و دوستش، شیخ تمیم، جلودار او است و نه حامی‌اش دونالد ترامپ. البته یادمان نرود زیر پا گذاشتن حاکمیت قطر نخستین بار به دست جمهوری ولایت‌فقیه صورت گرفت.

شگفت‌آور است که پزشکیان با دعای خیر سیدعلی، به نشست شانگهای می‌رود و با آنکه رئیسی در همین نشست دو سال قبل در جمع رهبرانی نشست که یک دست جام باده و دست دیگرشان به زلف یار بود، آقای دکتر پزشکیان وقتی فهمید در مراسم شام، شراب بوردو و شیراز‌ــ به حرمت حضورش‌ــ و انواع ویسکی‌ سرو می‌شود، سردرد و تاخیر را بهانه کرد و به نشست نرفت.

به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه‌اش، او دو ساعت با پوتین گفتگو کرد، اما من از یک دوست شنیدم که حداقل سه ساعت و نیم با حضور مهدی سنایی، مشاور روسی‌دان خود، با پوتین سرگرم چانه زدن بود.

سنایی تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی را از سال ۱۳۸۲ در گروه روابط بین‌الملل آغاز کرد و سپس با شکل‌گیری گروه مطالعات منطقه‌ای، دو دوره و تا سال ۱۳۹۲ عضو وابسته این گروه بود. او گروه مطالعات روسیه را در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۶ و مرکز مطالعات غیردولتی ایران و اوراسیا با عنوان ایراس را در سال ۱۳۸۳ بنیان گذاشت. او تا به حال چندین کتاب تالیف و ترجمه کرده و چند اثر نیز از او به زبان روسی منتشر شده‌ است.

چندی پیش دکتر محمد صدر، از مشاوران پزشکیان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در باب پوتین و البته زیرلبی، چین، سخنانی ادا کرد که رژیم ناچار شد برای ساکت کردن ارباب ولادیمیر، علیه او اعلام جرم کند. ابتدا بگذارید درباره خود محمد آقا یادآور شوم که در روزگار معاونت وزارت کشور، پدرش علامه وارسته مرحوم سیدرضا صدر، برادر امام موسی صدر، را به زندان بردند تا نتواند وصیت آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری را مبنی بر نماز گزاردن بر جسدش به جا آورد و او نه‌تنها اعتراضی نکرد، بلکه به نوشته علامه صدر، برادر امام موسی صدر، به مجلس افطاری معاویه رفت و پدر را از یاد برد.

سیدمحمد صدر جزو جوانان دلبسته به انقلاب و خمینی بود. برخلاف عمویش، امام موسی، که همیشه می‌گفت با خمینی به بهشت هم نمی‌روم. محمد از سال‌های پیش از انقلاب در برپایی و تثبیت رژیم جهل و جور و فساد نقش کلیدی داشت. او معاون سیاسی وزارت کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در حال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و بارها از ضرورت پیوستن به گروه اقدام ویژه مالی یا اف‌ای‌تی‌اف (FATF) حمایت کرده است.

او در تازه‌ترین اظهاراتش، گفته بود ترور سید ابراهیم رئیسی کار اسرائیل بود و روسیه اطلاعات پدافندی جمهوری اسلامی را در اختیار اسرائیل قرار داد! صدر قرارداد با روسیه را هم کشک خواند و گفت روسیه به ترکیه که عضو ناتو است، اس ۴۰۰ فروخته، اما به ایران که متحدش است، اس ۴۰۰ نداده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

صدر به واقعیت تحویل اس۳۰۰ از روسیه به ایران با یک تاخیر ۱۰ ساله هم اشاره می‌کند و می‌گوید مردم ایران خاطره خوشی از روس‌ها نداشتند و ندارند. علت این است که روس‌ها ۲۵۰ هزار کیلومترمربع از سرزمین‌های ایران را بلعیدند و روسیه دوران پوتین شش قطعنامه شورای امنیت به ویژه قطعنامه ۱۹۲۹ را که قطعنامه‌ای فلج‌کننده علیه جمهوری اسلامی بود، امضا کرد. مهم‌تر اینکه روس‌ها به ایران از پشت خنجر زدند و از ادعای امارات درباره جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی حمایت کردند.

در جنگ اخیر و جنگ قبلی که اسرائیل در واقع تمام مراکز پدافندی ما را زد، شک و تردیدهایی بود که چرا اسرائیل از این‌ها دقیق مطلع است. من تحلیلی به شما می‌گویم. روس‌ها اطلاعات را به اسرائیلی‌ها داده بودند. روسیه این است. البته اینکه به شما می‌گویم، معنایش نیست که روسیه نامرد و غربی‌ها مردند، ولی این‌ها اینجوری‌اند.

khamwsj.jpgایران اینترنشنال - وال‌استریت‌ژورنال در تحلیلی با اشاره به سیاست دولت‌های گذشته آمریکا در تصمیم مبنی بر عدم حمله به جمهوری اسلامی به دلیل امکان افزایش حمایت جامعه از حکومت، نوشت که جنگ ۱۲ روزه اسرائیل این فرضیات را از بین برد و اکنون «ترس تهران را فرا گرفته» و خامنه‌ای آزرده و جداافتاده شده است.

این روزنامه اشاره کرد بر خلاف موارد گذشته مرگ سرداران یا شخصیت‌های حکومتی، پس از جنگ اخیر هیچ گردهمایی عظیم سازمان‌یافته‌ای برگزار نشد.

وال‌استریت‌ژورنال افزود: «علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، جنگ را در پناهگاه‌های مختلف گذراند و گفته می‌شود سرگرم طراحی جانشینی‌اش بود. حضورهای گاه‌به‌گاه او و سخنرانی‌هایش به‌هیچ‌وجه خطابه‌های الهام‌بخش و پرشوری که مریدان انتظار داشتند نبود. او کوتاه‌گو، جداافتاده و آزرده شده است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، با دستپاچگی از زنده ماندنش در حمله اسرائیل پز می‌دهد.»

این روزنامه با استفاده از عنوان «رسوایی ملی» نوشت که حکومت کارزار سرکوب وحشیانه راه انداخته تا با نام پاکسازی از جاسوس جامعه‌ای را بترساند که «دور پرچم گرد نیامده است.»

در پایان اشاره شد: «ترکیب غیرقابل‌پیش‌بینی بودن ترامپ و ستیزه‌جویی نتانیاهو، روحانیون را به شکلی بی‌سابقه متزلزل کرده است.»

azari.jpgسطحی‌نگری سیاسی؛ مانع اصلی توسعه در ایران

ارشان اذری

در بسیاری از جوامع توسعه‌یافته، تفکر انتقادی و عادت به مطالعه از دوران کودکی به شهروندان آموزش داده می‌شود. این عادت، زیربنای شکل‌گیری جامعه‌ای آگاه و توانمند است که می‌تواند میان واقعیت و تبلیغات، میان تحلیل و هیاهو تمایز قائل شود. اما در جامعه ما، کمبود فرهنگ مطالعه و گریز از خواندن متون عمیق باعث شده است که در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی، واکنش‌های ما غالباً سطحی و احساسی باشد.

بحران مطالعه و پیامدهای آن

آمارها و مشاهدات اجتماعی نشان می‌دهد که سرانه مطالعه در ایران بسیار پایین است. نتیجه این وضعیت آن است که شهروندان نه تنها کتاب نمی‌خوانند، بلکه حتی حوصله خواندن یک مقاله تحلیلی را هم ندارند. در چنین فضایی، تیترها و جملات کوتاه جایگزین تحلیل‌های جامع می‌شوند. رسانه‌ها برای جلب توجه، به تولید محتوای هیجانی بسنده می‌کنند و حاکمان نیز به جای ارائه برنامه، تنها با چند شعار و جمله کوتاه مردم را با خود همراه می‌کنند.

این سطحی‌نگری جمعی، ما را به جامعه‌ای واکنشی تبدیل کرده است؛ جامعه‌ای که بیشتر از آنکه بفهمد چه می‌خواهد، تنها می‌داند به چه چیزی عصبانی باشد یا در برابر چه چیزی خوشحال شود.

وقتی قضاوت ما بر اساس تیترها شکل بگیرد، سرنوشت سیاسی ما نیز با تیترها تغییر می‌کند.

idf.jpgمنابع وابسته به ارتش اسرائیل گزارش دادند، در ماه‌های اخیر در خاک سوریه، گروه‌های تروریستی را که توسط واحد عملیات ویژه «نیروی قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هدایت می‌شدند، دستگیر کرده‌اند

کیهان لندن - در گزارشی که اکانت فارسی ارتش اسرائیل در «ایکس» روز جمعه ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریورماه) منتشر کرده، آمده در مجموعه‌ای از عملیات‌های ویژه در خاک سوریه اعضای چند گروه تروریستی که توسط «واحد ۸۴۰»، واحد عملیات ویژه نیروی قدس هدایت می‌شدند، دستگیر و برای بازجویی منتقل شدند.

این گروه‌ها با هدف انجام اقدامات تروریستی علیه کشور اسرائیل هدایت شده بودند. مشخص نیست مراحل بازجویی در کجا انجام شده اما به نظر می‌رسد این افراد به اسرائیل منتقل شده‌اند.

بر اساس این گزارش، در ماه‌های مارس و آوریل سال ۲۰۲۵، دو عضو میدانی سپاه پاسداران به نام «زیدان الطویل» و «محمد القریان» در خاک سوریه دستگیر شدند.

در ادامه این گزارش آمده است، در هفته‌های اخیر، چند گروه تروریستی که توسط تروریست‌های لبنانی وابسته به این واحد، قاسم صلاح الحسینی و محمد شعیب، هدایت می‌شدند، دستگیر شدند. قاسم صلاح الحسینی و محمد شعیب در ماه گذشته در لبنان کشته شدند.

الحسینی و شعیب نقش مهمی در مسیر قاچاق تسلیحات توسط جمهوری اسلامی از ایران به یهودا و‌ سامره و جبهه شمالی داشتند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ارتش اسرائیل می‌نویسد: «در بازجویی‌های تروریست‌های دستگیرشده مشخص شد که برخی از آنها اصلاً نمی‌دانستند برای چه کسی فعالیت می‌کنند و جذب آنها به واحد ۸۴۰ اغلب بدون افشای اهداف واقعی این واحد و با استفاده از رشوه مالی انجام شده بود.»

تهران در خلال مبعث

| No Comments

isr.jpgایران اینترنشنال - رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند ده‌ها بازیگر این کشور در یک حمله سایبری از نوع کلاهبرداری اینترنتی (فیشینگ) مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. بر اساس گزارش‌ها، این حمله از سوی جمهوری اسلامی سازماندهی شده است.

اداره ملی سایبری اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد این بازیگران ایمیلی دریافت کرده‌اند که ظاهرا به فرآیند انتخاب بازیگر برای فیلمی از یک کارگردان مشهور مرتبط بوده است.

در این ایمیل از بازیگران خواسته شده بود علاوه بر ارسال ویدیوی تست بازیگری، مدارکی مانند کارت شناسایی، گذرنامه و نشانی محل سکونت خود را نیز ارائه دهند.

به گزارش رسانه‌های اسرائیلی، ده‌ها بازیگر پس از ارسال این مدارک برای فرستندگان ایمیل، پیام‌های تهدیدآمیزی دریافت کردند که این عملیات را به جمهوری اسلامی نسبت می‌داد.

اداره ملی سایبری اسرائیل به بازیگرانی که قربانی این حمله سایبری شده‌اند، توصیه کرد اسناد هویتی خود را تعویض کنند و این رخداد را به مراجع دولتی گزارش دهند.

جمهوری اسلامی طی سال‌های اخیر کوشیده است با به‌کارگیری روش‌های مختلف، در داخل اسرائیل شبکه‌های جاسوسی به وجود آورد و به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده و حساس این کشور دسترسی پیدا کند.

شرکت امنیت سایبری اسرائیلی «دریم» ۱۳ شهریور گزارش داد گروه «عدالت میهنی»، وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، با استفاده از بیش از ۱۰۰ حساب ایمیل هک‌شده، کارزار فیشینگی علیه سفارت‌ها، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های بین‌المللی در شش قاره جهان اجرا کرده است.

مقام‌های اسرائیلی ۲۷ مرداد اعلام کردند ماموران امنیتی حکومت ایران ده‌ها شهروند این کشور را از طریق تماس و ارتباطات اینترنتی برای خرابکاری و جاسوسی جذب کرده‌اند.

۲۳ مرداد، کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل گزارش داد عوامل جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه گوشی تلفن همراه آیلت شاکد، وزیر دادگستری پیشین اسرائیل را هک کردند.

khoddam.jpgاستدلال حاکمان مستبد در مورد نياز به کنترل افکار؛ ارجاع به نمونه های بسيار نادر و خطرناک است. مثلا می گويند برای جلوگيری از ورود داعش به ايران بايد سخت گيری های امنيتی بکنيم و به اين بهانه هر بلايي بخواهند بر سر مردم می آورد.حتما اين حاکمان در دلشان بسيار ممنون از داعشی ها هستند که اين امکان را برايشان فراهم آوردند.

مثال ديگر؛ فلسفه وجودی و ايجادی نيروی پليس؛ وجود دزدها هستند. در نوع افراطی خاص جوامع مستبد؛ همه دزد هستند مگر خلاف آن ثابت شود.

سالهاست است که امثال آقای ج. آلف در شبکه های اجتماعی نسبت به اسلام و قران يا روشنفکری و تشيع و .... نفرت و جهل پراکنی می کنند. دريغ از اينکه يک کلمه حرف حساب و استدلال در لابلای گفتار ايشان يافت شود و حتی مطمئنم؛ ايشان معنی لغاتی که بکار می برد، نمی داند. در نظر ايشان؛ سکولار بودن يعنی فحش دادن به مسلمانها و قران و اعتقادات گروه زيادی از مردم جهان.

به خاطر دارم ايشان سالها قبل؛ نوشته هايي از همين دست را در سايت گويا منتشر می کرد و در خاتمه ی آن خود را استاد جامعه شناسی؛ ج. ا. معرفی می نمود. معمولا در پايين مقاله ايشان خوانندگان پر و پا قرص دائمی ايشان هم به او سلام و درود می فرستادند؛ خوانندگان ناشناسی که خود را با اسامی مستعار بسيار رکيکی معرف می کردند؛ مثلا يکی نام خود را "دارای آلت جنسی کلفت؛ ابول کلفت گذاشته بود و ديگری نام يکی از ستاره های صنعت پورن مونث را برگزيده بود .....

ده سال قبل؛ نامه ی کاملا محترمانه ی را برای او ارسال کردم که حاوی سئوالاتی از ايشان بود؛ اما دريغ از يک خط پاسخ.

امروز با ديدن حداقل دو مقاله در سايت گويا که از رفتار خطرناک ايشان ناراضی بودند؛ تصميم گرفتم متن نامه ی ده سال قبل خودم به ايشان را بصورت سرگشاده؛ با حذف نام وی؛ منتشر کنم:

Ali_Sedarat_3.jpgانقلاب به تصمیم کسی صورت نمی‌گیرد. این‌طور نبود که مردم یک مرتبه از روی بی‌کاری در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ بگویند، خوب حالا فردا چه بکنیم؟! و بعد بگویند چون کار دیگری نداریم، پس برویم و انقلاب بکنیم!!

انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در خلاء اتفاق نیفتاد. عوامل متعدد داخلی و خارجی در وقوع انقلاب نقش داشتند.

مهمترین عامل داخلی انقلاب، ولایت مطلقه پهلوی و شرکا، و شخص محمدرضا پهلوی بود. هشدارهایی که طی سال‌ها توسط نزدیک‌ترین معتمدهای او داده شد، درست از آب در آمد که می‌گفتند اگر به این نحوهٌ گرداندن کشور ادامه دهی، انقلاب خواهد شد! افکار عمومی منقلب شد، و با انقلاب در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رژیم پهلوی به خودبراندازیِ خویش، زودتر رسید.

مهمترین عامل خارجی انقلاب، ولایت مطلقه سرمایه‌داری، و سلطه‌سالاری با افزون شدن خشونت و جنگ و فساد و تبعیض در غرب، به‌خصوص امریکا بود. افکار عمومی منقلب شد، و با انقلاب، سیاستمداران را از فساد و تزویر و خشونت، برحذر داشتند.

جنگ ویتنام و تجاوزها به حقوق و خشونت‌گستری و جنگ‌افروزی و فسادی که دولت و جامعه سیاسی امریکا را فرا گرفته بود، به حدی افکار عمومی امریکا را متاثر کرده بود که کانون اصلی گفتمان مبارزات انتخاباتی جیمی کارتر را، روی «حقوق بشر» و «مبارزه با فساد» متمرکز گرداند.

تجاوزها به حقوق و خشونت‌گستری‌ها و جنگ‌افروزی‌ها، به ویتنام محدود نمی‌شدند. همان‌طور که ولایت مطلقه فقیه و شرکا از «کمربند سبز شیعه» و تبدیل کاخ سفید به حسینیه سخن راندند، در بلوک غرب هم ولایت مطلقه سلطه‌سالاری و سرمایه‌داری برای «مبارزه با کومونیسم» و برای «حفظ منافع ملی» در هزارها کیلومتر دورتر و در سرزمین‌های ما، انگیزهٌ سیاست‌های خارجی آن‌ها به‌خصوص امریکا، سیطره بر دنیا و استعمار و استثمار بود. آن‌ها در بسیاری کشورها، افراد وابسته و وطن‌فروش را به قدرت رسانده بودند تا با سرکوب ملت، منابع طبیعی آن‌ها را به‌تاراج ببرند! شوری این آش، و تبعات آن به حدی بود که این سیاست خارجی هم، افکار عمومی امریکا را منزجر کرده بود. فشار افکار عمومی علیه تجاوزها به حقوق، توسط دست‌نشاندگان امریکا در کشورهای دیگر، از جمله ایران، افزایش یافته بود.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgدر آستانه سالروز کشته شدن دختر زیبای وطن وآغاز جنبش مهسا به کلیپ سخت تاثر انگیز از "مهسا امینی " نگاه می کنم. کلیپی کوتاه که چون نیزه ای بر قلبم می نشیند واین قلب درد مند ودر بدر را که سال هاست با کشته شدن هر انسان آزاده ای بدست جمهوری اسلامی در خود می میرد وزنده می شود را چنان متاثر می سازد که ساعت ها در سکوت شب به آن راهروئی که گوئی انتهایش به ابدیت گشوده می شود فکر می کنم.

به پسران ودختران جوانی که هر کدام با شمعی بر دست از پله ها پائین می آیند تا تداوم دهنده راهی باشند که مهسا بر گذر گاه آن ایستاده و همه گان را به مبارزه با حکومتی که جان اورا بخاطر دیده شدن چند تار مو گرفت فرا می خواند.

"خانم
چرا نیمه شب این جا وایستادید ؟
"فقط اومده بودم تهران!
بخاطر چند تار مو مرا کشتند .
اما من مردم که شما بیایستید!
نترسید."

جنبشی که با نام مهسا آغاز گردید ودر فرازی تحسین برانگیز به مبارزه هزاران دختر وپسر جوان که با پرچم "زن ،زندگی ،آزادی " پای در میدان نهاده بودند فرا روئید.

جنبشی چنان عظیم وریشه دار که جان مایه از خواسته های نسل جوان امروز ایران می گیرد.

جنبشی که زیبا ترین فرزندان این آب وخاک جان بر سر آن نهادند .از کودک دهساله تا نو جوانانی که هنوز در مرز جوانی ونوجوانی بودند.

جنبش پر شکوهی که هرگزخاموش نگردید و بصور مختلف تا امروزجریان یافته است .چرا که مایه از واقعیت های تلخ حاکم بر زندگی میلیون ها شهر وند ایرانی بخصوص نسل جوان ایران می گیرد.
تمامی کوشندگان راه آزادی ،جریان های سیاسی که نامشا ن فرا تر از عمل کردشان مطرح است تلاش کردند که خود را تولیت داران این جنبش بر آمده از دل نسل جوان قلمداد کنند.گوشه ای از پرچم این مبارزه را گردن آویز خود نمایند بی آنکه پیام نهفته در دل آن را دریابند!

نخستین درس این جنبش این بوده وهست که به این خیزش می باید از دریچه زمان حال که رو به آینده دارد نگاه کنیم . نگاهی متفاوت با معیار های سنتی وفرمول های روتینی که سال هاست بعنوان مرز های عقیدتی وقانون های خلل ناپذیر مبارزه ترسیم می کنیم و براساس آنها طرح وبرنامه ارائه می نمائیم . بی آنکه گوش های شنونده جوانی که پیش برندگان جنبش مهسا در عمل می باشد اقبالی به این طرح وبرنامه های زنگار بسته اپوزسیون گرفتار در خود خارج از کشور نشان دهد.

جریان هائی که هرگز قادر به درک عمیق مفهوم زندگی و آزادی طرح شده درجنبش مهسا نیستند.جنبشی که زنان ودختران جوان در پیشاپیش آن حرکت می کنند.حرکتی پیگیرکه در مبارزه برای انتخاب پوشش وبرداشتن حجاب از سرنمود خود را نشان داد عقب نشینی و سکوت حکومتیان را در برخورد با امر حجاب بنمایش نهاد.

بسیار افراد وجریانهای سیاسی هنوز قادر به عظمت مبارزه زنان و وادار کردن حکومت به این عقب نشینی که در سایه مبارزه گسترده زنان صورت گرفته نیستند. درکی مبتنی بر خواست میلیون ها جوان ایرانی نسل جدید که خواهان یک زندگی مدرن و مبتنی بر نیاز ها ودستاورد های امروزه جوانان در کشور های غربی از امریکا گرفته تا اروپا هستند.جوانانی که از طریق دنیای مجازی در همان دنیا زندگی می کنند و خواهان عینیت بخشیدن به آن در همین سرزمین گرفتار شده در دست جمهوری اسلامی ومغز های"پوسیده " اند. مغزهای گرفتار در چنگ ایدئولوژی های بسته که تاب هماهنگ شدن با نیاز های نسل جدید را ندارند و قادر نیستند مانند آنها آغوشی باز برای جای دادن گرایش های مختلف که خواهان مبارزه جدی در میدان هستند داشته باشند .

آغوش بازجوانانی که از تو نمی پرسد تعلق بکدام گروه وجریانی داری؟ جواز ورود تو به این جنبش را میزان پای بندی تو در مبارزه باجمهوری اسلامی ونوع نگاهت به جهان معاصر و آزادی تعین می کند.نسلی که خط کشی های زنگار بسته جریانهائی را که هنوز در مرده ریگ گذشته با شعار مرگ بر امپریالیبسم ومرگ بر اسرائیل می چرخندومیزان دشمنیشان با دوران پهلوی بمراتب بیشتر از میزان نفرت آنها از جمهوری اسلامیست را بر نمی تابند.

جریان هائی که ادعا می کنند ازصاحبان جنبش "زن ،زندگی،آزادی " هستند بی آن که یکبار هم که شده از خود سوال کنند این چگونه ادعائی است که شرکت کنندگان وپیش برندگان جوان این جنبش هرگز در هیچ کجای صحنه مبارزاتی آن ها نه در نوشتار ،نه در گفتار ونه درعمل و نه در همایش های آنها حضورعینی ندارند.

جریان هائی که چهل سال است در خود می پیچند دور ونزدیک می شوند وبجای بیشتر وبیشتر شدن کاهش می یابند. اما همچنان برتداوم خطی که گویا هیچ نقدی بر آن جایز نیست پای می فشارند.
در تمامی این چهل سال از خود سوال نکرده و نمی کنند که ماحصل این همه بر سرکله هم زدن چه بوده ؟ چرا در تمام این مدت جوانی از نسل جدید به آن ها نپیوسته است ؟ جوانی که ترسیم گر هم پیوندی آنها با جنبش مهسا باشد؟

هیچ امری خطرناک ترازبستن چشم بر واقعیت و نهادن تصویر ذهنی وغیر واقعی خود بجای آن نیست.

تصویری که ترا در اوهام نگاه می دارد ومانع از نقش آفرینی تو بر اساس آن چه هستی می گردد.بزرگداشت خاطره مهسا این نمود زیبائی نسل جوان .کشته شدن مظلومانه او تنها یک پیام دارد. اتحاد وقبول مسئولیت در برابر نسل جوان با نگاهی خالی از بعض ،خالی از کینه!نگاهی واقع نگریانه به صف مبارزه سهمناک پیش رو که تعهد اخلاقی سنگیی از هر کنشگر وجریان سیاسی طلب می کند.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

بازدارندگی جنگی، به‌ویژه در مناطق پرتنش مانند خاورمیانه، به عوامل متعددی از جمله اقتصاد، انسجام اجتماعی، مدیریت بحران‌های داخلی، حمایت متحدان، اقتصاد غیررسمی، امنیت غذایی و امنیت سایبری بستگی دارد. رژیم ولایی و اسرائیل، با اقتصادها و ساختارهای اجتماعی متفاوت، در جنگ کوتاه‌مدت ژوئن ۲۰۲۵ رویارویی محدودی داشتند که نشان‌دهنده تأثیر این عوامل بر بازدارندگی بود. رژیم ولایی از استراتژی‌های نامتقارن مانند پهپادهای کم‌هزینه بهره برد، در حالی که اسرائیل بر فناوری پیشرفته و حمایت متحدان تکیه داشت. این یادداشت با بررسی شاخص‌های اقتصادی، تنگناهای داخلی، نقش متحدان، سرمایه اعتماد اجتماعی و متغیرهای جدید (اقتصاد غیررسمی، امنیت غذایی و امنیت سایبری)، به تحلیل مقایسه‌ای توانایی بازدارندگی دو کشور می‌پردازد. بنابراین هدف آن است که بر پایه اطلاعاتی که در دسترس است یک ارزیابی از موقعیت اقتصادی طرفین نزاع انجام شده و از جانبداری خودداری شود. ناگفته پیداست که علی‌رغم رجزخوانی طرفین، متغیرهای اقتصادی و اجتماعی در عالم واقعیت، میزان بازدارندگی را تعیین می‌کنند.

۲. شاخص‌های اقتصادی و بازدارندگی

۲.۱. تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی (GDP) نشان‌دهنده ظرفیت اقتصادی برای تأمین مالی عملیات جنگی، تاب‌آوری و جبران زیان‌های جنگ است. تا سپتامبر ۲۰۲۵، تولید ناخالص داخلی اسرائیل حدود ۵۲۰ تا ۵۶۰ میلیارد دلار با رشد تقریبی ۳ درصد بوده است، که انعطاف‌پذیری آن را حتی در شرایط جنگی نشان می‌دهد. اقتصاد اسرائیل متنوع، درون‌زا و برون‌گراست و بر فناوری پیشرفته استوار است. در مقابل، رژیم ولایی با تولید ناخالص داخلی ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار، پس از جنگ ژوئن ۲۰۲۵ با رشد منفی ۱ تا ۲ درصد مواجه شده است، عمدتاً به دلیل تحریم‌ها و خسارات جنگی. اقتصاد رژیم ولایی به نفت وابسته، برون‌زا و درون‌گراست و تنوع لازم را ندارد، که آن را در برابر شوک‌های اقتصادی آسیب‌پذیر می‌کند.

۲.۲. بودجه نظامی

هر دو کشور حدود ۴ تا ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور دفاعی اختصاص می‌دهند، اگرچه آمار رسمی ممکن است دقیق نباشد. این مقدار برای رژیم ولایی معادل ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار و برای اسرائیل ۲۵ تا ۳۵ میلیارد دلار است. اسرائیل بر کیفیت و فناوری پیشرفته تمرکز دارد، در حالی که رژیم ولایی بر کمیت و نیروهای نیابتی تکیه می‌کند. این تفاوت، توانایی اسرائیل برای عملیات دقیق و پرهزینه را تقویت می‌کند، در حالی که رژیم ولایی بازدارندگی نامتقارن ایجاد می‌کند.

zand.jpgکودتا بود یا نبود

از زبان خودشان

به اسباب‌چینی هایشان بنگریم

بخش ب

چنانکه در بخش الف گفته شد:

هدف از این نوشته، که با استفاده از پژوهش های گرانبهای زنده‌یاد دکتر مصطفی علم صورت گرفته، به هیچوجه انکار اعتبار مشروطه ی سلطنتی در ایران نیست. درست به عکس. نظام مشروطه ی ایران هیچگاه با رای آزاد ملت ایران تغییر نیافته است؛ حقیقتی که نویسنده در مقاله ی«واکنش ها به بیانیه ی موسوی» بطور انکارناپذیر نشان داده است. اما این بدان معنی نیست که حقیقت تاریخی را نپذیریم. حقیقت تاریخی تضادی با اعتبار قانون اساسی مشروطه ندارد که هیچ؛ درست بسود آن است.

* *

«روز ۲۵ ژوئن ۱۹۵۳ در جلسه‌ای با حضور جمعی از رهبران آمریکا در وزارت خارجه از جمله برادران دالس، چارلز ویلسون وزیر دفاع، والتر بیدل اسمیت و کرمیت روزولت تصمیم گرفته‌شد عملیات "آژاکس" بموقع اجرا گذاشته‌شود. هندرسن و بایرود که در جلسه حضور داشتند نه له و نه علیه این تصمیم موضعی اتخاذ نکردند. محرک اصلی در درجه‌ی اول در مورد اتخاذ این تصمیم جان فاستر دالس وزیر خارجه بود که عقیده داشت بیطرفی مصدق نشانه‌ای از ضعف او در برابر کمونیستها محسوب می‌شود. با این ترتیب آیزنهاور نیز که عمدتاً بر قضاوت دالس و اسمیت تکیه می‌کرد با اجرای نقشه موافقت کرد. در مورد عکس‌العمل احتمالی شوروی در برابر کودتا احساس عمومی در جلسه چنین بود که چون استالین در ماه مارس فوت کرده و رهبری جدید آن کشور هنوز مواضع خود را استحکام کافی نبخشیده و یکپارچگی لازم را به‌دست‌نیاورده اتحاد شوروی در آن شرایط از درگیری ایران اجتناب خواهدکرد. با وجود این به عنوان يك اقدام احتیاطی اضطراری قرار شد ستاد مشترک آمریکا، درباره‌ی تمرکز عمومی نیروهای آمریکایی که امکان دارد آنها را در جنوب ترکیه و در حوالی بصره در عراق تجهیز کرد برای مقابله با یک کودتای احتمالی از جانب حزب توده در ایران تدابیر لازم را اتخاذ کند۲۰

«نقشه‌ی کودتای آمریکایی - انگلیسی که قرار بود اجرا شود دارای ۴ نکته اساسی به این شرح بود: یک مبارزه‌ی سیاسی و تبلیغاتی دامنه دار به‌راه بیفتد که ضمن آن مصدق به عنوان چهره‌‌ی مرموز کمونیست نقابدار معرفی شود؛ اپوزیسیون نیز تشویق به ایجاد هرج‌ومرج و آشوب گردد. شاه زیر فشار قرار گیرد که مصدق را برکنار کند و زاهدی را به جای وی منصوب نماید و بالاخره پشتیبانی افسران ارتش برای جانشینی زاهدی به جای مصدق جلب گردد. ویلبر و روزولت خوراک تبلیغاتی لازم علیه مصدق را، که به فارسی ترجمه شد و در اختیار سیا قرار گرفت، تهیه کردند؛ اوراق تبلیغاتی با بهره‌مندی از اولویت درجه‌ی اول از دسترسی آژانسهای مطبوعاتی دور نگاه‌داشته‌شد و بسرعت با هواپیما به تهران ارسال گردید۲۱

«در این میان زاهدی و همدستانش که از جانب شاه نیز پشتیبانی می‌شدند اپوزیسیون مجلس را تحریک کردند تا بر شدت حملات خود علیه مصدق بیفزاید. طرفداران دولت که به این نتیجه رسیده‌بودند که کاشانی با اهداف مخالفان همسویی نشان می‌دهد وی را از ریاست برکنار کردند و عبدالله معظمی از هواداران جبهه ملی را به ریاست جدید مجلس برگزیدند. این امر بشدت به کاشانی برخورد و او باتفاق دیگر نمایندگان مخالف تصمیم گرفت جلوی تصویب هر لایحه‌ای را که مصدق، خارج از حوزه‌ی اختیارات فوق العاده‌ی خویش به مجلس تقدیم کند، بگیرد. جبهه ملی دید با این ترتیب مجلس عملا فلج شده‌است، و از این رو ۲۷ تن نمایندگانی که رسما عضو آن جبهه بودند، روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۳ استعفای خود از سمت نمایندگی مجلس را اعلام داشتند. به دنبال آنها ۲۵ نماینده‌ی دیگر نیز بدلایل مشابه یا مختلف دیگری دست به استعفا زدند. بر اثر این وضع کل تعداد نمایندگان مجلس به بیست‌وچند نفر رسید و با این ترتیب عملا مجلس از انجام وظایف خویش بازماند.

روز ۲۲ ژوئیه تظاهرات دامنه داری در تهران برگزار شد که شرکت کنندگان در آن تقاضا داشتند مجلس رسماً منحل اعلام شود. آنچه در این تظاهرات اهمیت بسیار داشت قدرت نمایی عظیم شرکت کنندگان توده‌ای در برابر تعداد ناچیز طرفداران جبهه ملی بود. انگلیس ها فرصت را مغتنم شمرده و به آمریکایی ها چنین وانمود کردند که هواداران مصدق را عمدتاً کمونیستها تشکیل می‌دهند اما واقعیت آن بود که کاشانی و بقایی که استادان تجهیز جمعیت و براه انداختن نمایشهای خیابانی بودند با انحلال مجلس موافقت نداشتند. در حالی که حزب توده طرفدار جدی منحل شدن مجلس بود.

روز ۲۷ ژوئیه مصدق طی یک پیام رادیویی خطاب به ملت گفت: بعضی قدرتهای خارجی تصمیم به سرنگون کردن او گرفته‌اند تا طرفداران خودشان را روی کار بیاورند و در اجرای این نقشه گروهی از نمایندگان مجلس با آنها همکاری می‌کنند. وی اضافه کرد در نظر دارد از طریق اجرای یک رفراندم از مردم سؤال کند آیا مایل به ادامه‌ی کار چنین مجلسی هستند یا نه؟ و اگر مردم ادامه‌ی چنین مجلسی را بخواهند او استعفا خواهدکرد. در رفراندمی که به دنبال این نطق انجام گرفت مردم به انحلال مجلس رأی دادند و آمریکا و انگلیس بر دامنه‌ی اتهامات خود مبنی بر اینکه مصدق با پشتیبانی کمونیستها دوره‌ی مجلس را لغو کرده‌است افزودند. در این اوضاع و احوال مصدق با سفیر شوروی مذاکراتی درباره‌ی توسعه‌ی روابط اقتصادی با آن کشور انجام داد و باز آمریکا و انگلیس اتهامات تازه‌ای وارد آوردند مبنی بر اینکه مصدق ایران را به روسها فروخته‌است ولی حقیقت آن بود که بتازگی مصدق تقاضای شوروی مبنی بر تجدید امتیازنامه‌ی شیلات شمال را رد کرده‌بود۲۲

«در شرایط هرج و مرج و نابسامانی که به دنبال قتل افشارطوس، انحلال مجلس و تفرقه در صفوف رهبران جبهه ملی پیش‌آمده‌بود سیا زمینه را برای اجرای نقشه‌ی کودتا کاملا مساعد یافت اما هنوز به شاه در مورد این توطئه و نیازی که به پشتیبانی وی از آن از طرف وی احساس می‌شد، چیزی نگفته‌بودند. هندرسن در ایران نبود و باید پیام از طریق شخصی به شاه رسانده می‌شد که کاملاً مورد اعتمادش بود. روزولت تصمیم گرفت از پرنسس اشرف، خواهر دوقلوی شاه که به خاطر انجام اقدامات خرابکارانه علیه دولت مصدق به حالت تبعید در فرانسه به‌سرمی‌برد برای اجرای این منظور استفاده کند.»

اتفاق یک جرم بزرگ در شیراز!

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمسیح علی نژاد: این ویدیو را هرکجای دنیا بروید و نشان بدهید و بگویید که ما در جایی زندگی می‌کنیم که به خاطر رقص کودکان همراه با یک زن، نماینده آن شهر نامه می‌زند به دادستان و از او می‌خواهد به فوریت به موضوع ورود کند و با عاملان آن برخورد قضایی انجام دهد، فکر می‌کنند شوخی می‌کنید.


اما زیر سایه جمهوری اسلامی اینچنین صحنه‌ها به قدری مجرمانه است که دادستان باید به "فوریت" ورود کرده و اعلام جرم کند.


این جرم بزرگ در شهر شیراز اتفاق افتاده است و نماینده شیراز در مجلس از دادستان شهر خواسته است که سریعا برای این اقدام پرونده قضایی تشکیل دهد.


ایران تنها جایی در دنیاست که شادی و رقص در آن از نظر حاکمیتش اقدامی مجرمانه است. البته علاوه بر کشور افغانستان تحت اشغال طالبان!

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، اعلام کرد احتمال مبادله مهدیه اسفندیاری، شهروند ایرانی زندانی در فرانسه به‌دلیل حمایت از حماس، با زندانیان فرانسوی در ایران طی «روزهای آینده» وجود دارد.

عراقچی شامگاه پنج‌شنبه ۲۰ شهریور در مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت مذاکرات تهران و پاریس برای مبادله زندانیان «به مراحل نهایی خود نزدیک شده» است.

او در عین حال تاکید کرد هنوز زمان دقیقی برای مبادله زندانیان میان دو طرف مشخص نشده اما احتمال می‌رود این اقدام در «روزهای آینده» صورت گیرد.

عراقچی افزود علاوه بر وزارت امور خارجه، قوه قضاییه و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نیز در این روند دخیل هستند و پس از طی مراحل لازم، «ترتیبات اجرایی» فرآیند تبادل زندانیان با طرف فرانسوی انجام خواهد شد.

در سوی دیگر، ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، بامداد جمعه ۲۱ شهریور گفت که مایل نیست درباره این «موضوعات حساس و بسیار جدی» اظهار نظر کند.

او در ادامه به رادیو فرانس اینتر گفت: «فرانسه همواره خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط اتباع خود در ایران است.»

از اینستاگرام طنز سیاسی "هدلاین فردا" @headlinefarda

این کانال با استناد به سایت‌های معتبری مانند ایران‌اینترنشنال، پست‌های خبری طنز و جعلی منتشر می‌کند!

hedlinefarda.jpg

صادق بیگدلی (وکیل در کانادا) - در این ویدیو توضیح میدهد که اکثر ایرانیانی که خودشون را چپ می‌دونند اساسا چپ نیستند؛ لیبرال هستند

***

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، حضور زنان هوادار تیم تراکتور در ورزشگاه سردار سلیمانی بنیان دیزل تبریز را نشان می‌دهد.

در ادامه مسابقات لیگ برتر، تیم‌های تراکتور و آلومینیوم روز جمعه، ۲۱ شهریورماه به مصاف هم رفتند.

***

موضوع مهمی در حال وقوع است

| No Comments

karimpourbanner.jpgساعتی پیش شبکه ۱۳ اسرائیل: موضوع مهمی در حال وقوع است

یدالله کریمی پور

هم چنین دو سه ساعت پیش، نتانیاهو که در حال سخنرانی در شهرک معالیه ادومیم بود، در اقدامی ناگهانی نشست خبری را به دلایل نامعلومی ترک کرد. فقط گفت؛ نمی شود جزییات این اقدام را فاش کند.

مفسرین خبری آن را نشانه طرح بزرگ دیگری از سوی ارتش اسرائیل پیش بینی کرده اند.

ولی به گمانم‌دلیل ترک کردن شهرک معالیم توسط‌ نتانیاهو، رفتن به آن منطقه برای امضای طرح E1 بود‌، که یک فاز مهم در سیاست اراضی کرانه باختری است.

طرح E1 منطقه ای حساس است بین خاور بیت المقدس(اورشلیم) و شهرک معالیم. چنان چه اجرا شود، امکان جدایی جغرافیایی کرانه باختری را برای فلسطینی ها تشدید می کند و بر چشم انداز یک دولت فلسطینی مستقل، تاثیری بسیار جدی دارد. این اقدام اسراییل با مخالفت شدید بین المللی همراه بوده است. چون‌ آن را مانعی بزرگ برای راه حل دو دولتی می دانند.

نتانیاهو امروز طی سخنرانی در این شهرک گفت: هرگز دولت فلسطینی در کار نخواهد بود. این اراضی بخشی از میراث‌، امنیت و زمین اسرائیل است.

video.jpgتکمیلی:

فیلم فرار عامل تیراندازی به چارلی کرک

در ویدیویی که مقامات یوتا منتشر کردند مردی (که به گفته آنها مظنون تیراندازی به چارلی کرک است) از بالای پشت بام می دود و بعد به پایین پریده و با عبور از خیابان مقابل به محوطه پارک مانند و پر از درخت می رود.

خلاصه آنچه در کنفرانس خبری گفته شد

کنفرانس خبری مقامات تنها حدود ۱۰ دقیقه به طول انجامید و بدون پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران پایان یافت. کاش پاتل، رئیس اف‌بی‌آی، نیز در این نشست حضور داشت اما پشت میکروفون نرفت و سخن نگفت.

خلاصه‌ای از مهم‌ترین تحولات:

  • مظنون در زمان حادثه عینک آفتابی، کتانی‌های معروف کانورس و تی‌شرت مشکی با طرح پرچم آمریکا و عقاب سر سفید به تن داشته که «قابل تشخیص» توصیف شده است.
  • بو میسون، رئیس اداره ایمنی عمومی یوتا، تصاویر «تقویت‌شده» از مظنون را نمایش داد و گفت گزارش‌های مردمی «سرنخ‌های بعدی را در اختیار ما قرار می‌دهند».
  • فرماندار یوتا، اسپنسر کاکس، اعلام کرد که تاکنون بیش از ۷۰۰۰ گزارش مردمی دریافت شده است -- بیشترین تعداد گزارش از زمان بمب‌گذاری ماراتن بوستون در سال ۲۰۱۳.
  • کاکس هشدار داد که حجم زیادی از اطلاعات نادرست در فضای مجازی در حال انتشار است و از مردم خواست آن‌ها را بازنشر نکنند. او افزود که ربات‌های روسی و چینی در گسترش این اطلاعات نقش دارند.
  • وی همچنین تأکید کرد که «مقدار زیادی شواهد فنی» در حال بررسی است و مقامات در حال جمع‌آوری مدارک لازم برای پیگیری قضایی هستند.

تصاویر ضارب ترور چارلی کرک

اولین تصاویر از ضارب چارلی کرک، طرفدار و حامی ترامپ و نتانیاهو 🔺رسانه‌های آمریکا تصاویری از ضارب «چارلی کرک»، فعال سیاسی طرفدار ترامپ و حامی سرسخت نتانیاهو و رژیم "اسرائیل" و سلاحی که با آن کرک را به قتل رساند، منتشر کردند.

assasin2.jpg

assasin.jpg

attack.jpgمنوتو - جلسه توجیهی اف‌بی‌آی در یوتا به‌ تازگی به پایان رسید و اطلاعات تازه‌ای درباره مظنون منتشر شد: مظنون هنوز فراری است، اما گفته می‌شود در سن دانشگاهی بوده و مرد است.

مقامات یک تفنگ بولت اکشن با قدرت بالا کشف کرده‌اند که برای بررسی به آزمایشگاه ارسال می‌شود.

آثار کف دست و ساعد مظنون نیز یافت شده است. اف‌بی‌آی تصاویر و ویدئویی از مظنون در اختیار دارد، اما مکان او و مسیر فرارش هنوز مشخص نیست. حرکت مظنون ردیابی شده؛ او وارد دانشگاه شده و پس از تیراندازی محل را ترک کرده است. احتمال انتشار تصاویر مظنون وجود دارد اگر پلیس نتواند او را پیدا کند.

وال استریت ژورنال: بازرسان مهماتی را پیدا کرده‌اند که روی آن‌ها عباراتی مرتبط با ایدئولوژی ترنسجندر و ضد فاشیستی حک شده بود؛ این مهمات درون همان تفنگی قرار داشت که مقامات معتقدند در تیراندازی مرگبار به چارلی کرک استفاده شده است. این خبر بر اساس یک بولتن داخلی نیروهای انتظامی و گفته فردی آشنا با تحقیقات منتشر شده است:

:::

terror.jpgگزارش اولیه:

چارلی کرک ترور شد

دونالد ترامپ از کشته شدن چارلی کرک، فعال محافظه‌کار آمریکایی خبر داد؛ رئیس جمهوری دستور داد پرچم‌های آمریکا نیمه‌افراشته شوند

چارلی کرک، فعال ۳۱ ساله محافظه‌کار و بنیانگذار گروه «ترنینگ پوینت یو‌اس‌ای» (نقطه عطف آمریکا) روز چهارشنبه ۱۹ شهریور در حین سخنرانی در برای دانشجویان در فضای باز دانشگاه «یوتا ولی» در ایالت یوتا هدف گلوله قرار گرفت و پس از آنکه به بیمارستان منتقل شد جان باخت. خبر کشته شدن او را رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد. چارلی کرک به انجام مناظره‌های چالشی با دانشجویان در دانشگاه‌ها شهرت داشت و در شبکه‌های اجتماعی نیز فعال بود. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، جی‌دی ونس، معاون، قانون گذاران آمریکایی و دیگر چهره‌ها از جمله نخست وزیر اسرائيل، بنیامین نتانیاهو به این تیراندازی واکنش نشان دادند.

آقای ترامپ در پیام تسلیتی نوشت «چارلی کرک بزرگ، و حتی افسانه‌ای، درگذشت. هیچ‌کس قلب و روح جوانان ایالات متحده آمریکا را مانند چارلی درک نکرد. او محبوب و مورد ستایش همه بود، به‌ویژه من، و اکنون دیگر در میان ما نیست. من و ملانیا همدردی خود را به همسر زیبایش، اریکا، و خانواده‌اش ابراز می‌کنیم. چارلی، ما دوستت داریم!» او همچنین گفت به افتخار «چارلی کرک، یک میهن‌پرست آمریکایی حقیقتاً بزرگ، دستور می‌دهم تمام پرچم‌های آمریکا در سراسر ایالات متحده تا عصر یکشنبه ساعت ۶ بعد از ظهر به حالت نیمه‌افراشته درآیند.»

chk.jpgچارلی کرک کیست؟

چارلی کرک به دلیل حمایت از سیاست‌های جمهوری‌خواهان و به ویژه سیاست‌های دونالد ترامپ شناخته می‌شود و در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خبری محافظه‌کار حضور فعالی دارد. کرک همچنین کتاب‌هایی نوشته و در سخنرانی‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شرکت می‌کند تا دیدگاه‌های سیاسی خود را ترویج دهد.

چارلی کرک (Charlie Kirk) یک فعال سیاسی، نویسنده و مفسر محافظه‌کار آمریکایی است. او بنیان‌گذار و رئیس سازمان Turning Point USA است، که یک گروه محافظه‌کار جوانان در آمریکا به شمار می‌رود و در دانشگاه‌ها فعالیت می‌کند تا ایدئولوژی محافظه‌کارانه را تبلیغ کند.

:::

left.jpgمسعود نورمحمدی

ترور چارلی کرک، فعال سیاسی محافظه‌کار آمریکایی، در دانشگاه یوتا تنها یک حادثه امنیتی داخلی نیست؛ بلکه پرده از تناقضی قدیمی در سنت چپ‌گرایی جهانی برمی‌دارد: جریان‌هایی که سال‌ها شعار مبارزه با خشونت و دفاع از حقوق مردم را سر داده‌اند، خود در بزنگاه‌ها به خشونت متوسل می‌شوند.

چپ و شعار ضد خشونت

در آمریکا، لیبرال‌ها و چپ‌ها دهه‌ها پرچمدار مبارزه با فرهنگ اسلحه بوده‌اند. آن‌ها از «کنترل سختگیرانه بر فروش اسلحه» و «پایان دادن به تیراندازی‌های جمعی» سخن گفته‌اند. اما اگر عامل تیراندازی اخیر، چنان‌که برخی گمانه‌زنی‌ها می‌گویند، با انگیزه‌های چپ‌گرایانه عمل کرده باشد، پرسش بزرگی مطرح می‌شود: چگونه جریانی که خود را دشمن خشونت می‌خوانَد، دست به ترور می‌زند؟

تجربه تاریخی خشونت چپ

این تناقض البته جدید نیست. در قرن بیستم، گروه‌های رادیکال چپ در آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه بارها از اسلحه برای رسیدن به آرمان‌هایشان استفاده کردند. از «راه درخشان» پرو و فدراسیون‌های چریکی در کلمبیا تا بادر-ماینهوف در آلمان، چپ رادیکال نتوانست میان شعار آزادی و ابزار خشونت تمایز قاطع بگذارد. نتیجه، بی‌اعتباری سیاسی و فراهم شدن بهانه برای سرکوب گسترده‌تر بود.

ایران: میراث فدائیان و مارکسیست‌ها

در ایرانِ پیش از انقلاب، سازمان‌های چپ مانند فدائیان خلق و گروه‌های مارکسیستی بارها به ترور و مبارزه مسلحانه روی آوردند. بخشی از آنان بعدتر یا در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفتند یا در تبعید به تکرار همان الگو ادامه دادند. حتی امروز نیز در فضای اپوزیسیون ایرانی، گرایش چپ غالباً نه با برنامه سیاسی سازنده، بلکه با «حذف» شناخته می‌شود: حذف فیزیکی در گذشته و حذف شخصیت و حیثیت در فضای رسانه‌ای امروز.

ashoob.jpgکانال تلگرام آرزوی فردای بهتر

پیروز نهایی ماراتون دموکراسی در ایران مردم هستند و منافع مردم در این است که فعلا در مقابل اختناق اجتماعی ناشی از حکومت ایدئولوژیکی و مذهبی و فقر و فلاکت اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد و رانت خواری مسئولین و آقازاده های فاسدشان و محدودیت های سیاسی که حکومت به انها تحمیل کرده از خود مقاومت مدنی نشان بدهند و به هر ضرب و زوری که شده تا واپسین لحظات و تا زمان فرا رسید تغییرات بزرگ برغم همه مشکلات و محدودیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در صحنه های اجتماعی حضور مستمر داشته باشند و غفلت جایز نیست.

توافق با گروسی به نفع مردم ایران است چرا که با هر عقب نشینی که حاکمیت در مقابل غرب از خود نشان می دهد متعاقبا در داخل ریزش بزرگ صورت می گیرد و عاقبت این ریزش ها با مرور زمان به جای می رسد که مجبور به پذیرش مطالبات بحق مردم می شود.

حکومت نه در سطح بین الملل و نه در داخل و نه در مقابل واقعیت های اجتماعی قدرت انطباق خود را از دست داده و اگر برای بقای خودش کاری نکند مثل نپال با یک شوش بزرگ و همگانی روبرو می شود شورشی که در ادامه اگر کنترول نشود به انقلاب می رسد و ریزش تعیین کنند بیشتر در همان لحظات انتهایی صورت می گیرد که بعضا کار را تمام می کند.

در ان زمان دیگر برای هر ابتکار عملی دیر شده و کاری از دست کسی بر نمی آید چه برسد به گذار مسالمت آمیز و انتخابات آزاد لذا حکومت فعلا که قدری برایش فرصت و زمان باقی مانده اجازه بدهد مردم ارزش گذاری کنند و در نهایت انتخابات آزاد برگزار کند.

روحانیون یا از طرق مسالمت آمیز و یا از طریق انقلاب از میدان سیاست حذف خواهند شد لذا مردم همچنان گام به گام تحولات سیاسی و اجتماعی را دنبال می کنند تا به مرحله فشار از پایین یعنی قدرت ملی برای دموکراسی و ازادی و فشار از بالا که از طریق جامعه جهانی به حاکمیت وارد می شود برسند.

مضافا به اینکه تحریم های اقتصادی همانگونه که موجودیت مردم را نشانه گرفته ارکان مدیریتی حاکمیت را فلج می کند و به عقب نشینی های بزرگتر تن می دهد.

جمهوری اسلامی دیر یا زود به مرحله می رسد که با این سیستم مدیریتی دیگر نخواهد توانست مملکت را اداره بکند و فرو می ریزد.

khorsandi.jpgهادی خرسندی

ویژه خبرنامه گویا

امروز می شنیدم در کلابهاوس ایرانی اتاقی زده بودند به مناسبت زادروز پیامبر اسلام و صحبت زیاد راجع به ایشان بود از جمله همسران و برده ها و غنائمه! های جنگی. یکی سوال نوشت که «حضرت در ملأعام با همسرانش ظاهر میشد آیا؟». جوابی نگرفت. به یادم افتاد که یکی دو هفته پیش، این تیتر چند روزی جزو پربیننده های گویانیوز بود:

«بوسه عاشقانه حسن پورشیرازی و مهناز افضلی در جشن منتقدان خبرساز شد.»

شرحش اینکه «ویدئویی از بوسیدن حسن پورشیرازی توسط همسرش، مهناز افضلی در پانزدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان در فضای مجازی وایرال شده.». به یادآوردم که چند سال پیش هم آمده بود که:

«بوسه جنجالی نوید محمدزاده، بازیگر ایرانی و همسرش فرشته خبرساز شد!»

یکی دو ثانیه در مقابل عکاس (به اندازه کلیلک دوربین) بازیگر محبوب لب بر لب همسرش گذاشته بود که سونامی تیترها زد به فضای مجازی و زیر این تیترها عکسی یا ویدئوئی یا چند سطر خبر به فلاکت:

بوسه جنجالی نوید محمدزاده، بازیگر ایرانی و همسرش فرشته. - ويدئوی بوسه عاشقانه نوید محمدزاده و فرشته - نوید محمدزاده و فرشته حسینی ممنوع الکار شدند - واکنش پیمان معادی به بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته - جنجال بوسه عاشقانه نوید محمدزاده روی فرش قرمز فستیوال کن - عکس بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته، لو رفت! - حمله شدید سردبیر روزنامه نزدیک به رهبری به بوسه جنجالی فرشته حسینی و نوید محمدزاده - واکنش عاشقانه نوید محمدزاده به بوسیدن فرشته حسینی - صحنه کامل (!!؟؟) بوسه نوید محمد زاده و فرشته حسینی روی فرش قرمز کن - اسلوموشن بوسه جنجالی - لحظه بوسیده شدن فرشته حسینی توسط نوید محمدزاده - انتقاد متفاوت بازیگر معروف از بوسه عاشقانه نوید محمدزاده. (اقتصاد آنلاین)! - (کلاً در بکار بردن علامت تعجب و علامت سوال صرفه جوئی کردم.)

واکنش کیهان به بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته حسینی

« رفتار یک بازیگر پرهیاهو و همسرش در حاشیه جشنواره فیلم کن با حجب و حیای انسان ایرانی در تضاد است. نمایش «فرهنگ ایرانی- اسلامی» هنر می‌خواهد که شما ندارید! »

نظر یک کارشناس!

محمود گبرلو، مجری تلویزیون و کارشناس سینما در یک برنامه زنده تلویزیونی به انتقاد از بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته حسینی در جشنواره کن پرداخت.

حضور عوامل فیلم «برادران لیلا» در جشنواره کن با حواشی زیادی همراه بود اما یکی از جنجالی ترین این حواشی، بوسه ی نوید محمدزاده، بازیگر فیلم «برادران لیلا» و همسرش فرشته حسینی روی فرش قرمز جشنواره کن بود که با واکنش های زیادی در ایران مواجه شد. (جنجال را خودهاشان آفریدند که واکنش نشان دهند!.)

(و حالا کربلای معهود!)

«برخی این رفتار را در ملأعام درست نمی دانستند و برخی هم به دلیل همزمانی این اتفاق با ایام سوگواری ملت ایران به خاطر فاجعه متروپل، حرکت جنجالی این زوج مشهور را بی تفاوتی به شرایط کشور می دانستند و منتقد وقت نشناسی آن ها بودند.» - (باور کنید.)

اینطوری بهتر میشد:

عکاس: میشه یک لحظه هم را ببوسید؟ - نه آقا فاجعه متروپل! - الله الله الله. - الله اکبر. لا اله الالله. ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها .... عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز ....

باری هموطنان. فضای مجازی ایرانی نمایشگاهی شده بود از تنگ نظری ها، دنائت ها، حسادت ها،‌‌ عقده ها، بدذاتی ها، حقارت ها، حسادت ها، تنگ نظری ها، حقارت ها، حسادت ها (بله تکرار) و خالی کردن دق دلی های ملّی! و البته جلب مشتری و گدائی لایک!

این ژورنالیسم هوچی و حقیر در عین حال یک خوشرقصی پنهان در بطن خودش داشت که آنکه میخواهند ببیند، می بیند و آن، فتوای رهبر معظم است:


فتوای آیت‌الله خامنه‌ای

• پرسش: آیا بوسیدن همسر در حضور فرزندان یا دیگران جایز است؟

• پاسخ: در صورتی که موجب مَفسَده و تحریک شهوت دیگران یا جریحه‌دار شدن عفت عمومی نشود، اشکال ندارد، ولی بهتر است در منظر دیگران این کار انجام نشود.

***

راستش این همه مقدمه در رابطه با منظومه ای که اینجا آورده ام نه چندان لازم بود نه زیاد مربوط! اما مدت ها در پی این فرصت بودم!، وگرنه همین که کسی در کلابهاوس اشاره به رفتار پیامبر با همسر و همسران و کنیز و کنیزان و غنائمش میکرد مناسبتی بود که نگاهی به «سیره نبوی» بکنیم، برای روشن شدن اذهان عمومی.

***

رفتار پیامبر با همسران و غیره!

خبر آمد که شخصی هفته پیش

ببوسیده عیال شرعی خویش

.

زن خود را گرفته ماچ کرده

لبش چون هندوانه قاچ کرده

.

زنش شرعی، زنش عقدی، به ماچه؟

چرا پیش همه او را بماچه؟

.

تماسی ساده هم در روز روشن

نمی باشد روا بر شوهر و زن

.

چنین بوسیدنی در هر مراسم

بود توهین به روح حاج قاسم

***

مسلمانا بیا درسی تو امروز

از آن پیغمبر اکرم بیاموز

.

که همسر را فقط در کنج خانه

ببوسیدی و آنهم مخفیانه

.

اگر بردی عیالش را به بازار

نبوسیدی لب او را در انظار
.

(اگرچه هیچکس در آن هیاهو

ندانستی رسول اکرم است او

نه تصویری از آن حضرت شدی چاپ

نه عکسش بود در اینستا و واتساپ!

نه بر دور سر او هاله نور؛

خبر دادی نبی میآید از دور)

.

ولی با اینهمه آن نازنین مرد
جوانب را رعایت ها همی کرد

.

چو کاری مَفسَده آمیز بودی

نبی را زان عمل پرهیز بودی

.

مواظب بود در انظار مردم

بپرهیزد ز تحریک و تورّم!

.

همی گفتی نباشم بنده راضی

که کس افتد به فکر بچه بازی

.

بله، حضرت فقط در پشت پرده

لبان عایشه را ماچ کرده

.

ولی در کوچه و بازار بی شک

بغل میکرد او را مثل کودک

.

خلایق بی خبر از پشت پرده

چه خوش بودند با آن پیرمرده

.

که آورده ست طفلش را به بازار:

-«عجب نازه، خدا او را نگهدار»

.

-«چه دختر بچه ای، خیلی ملوسه»

-«نوه تونه؟ عجب! عین عروسه»

.

و حضرت با کلامی وحی گونه

بگفتی «بچه همسایه مونه!»

.

برای حفظ ظاهر پیش آنها

به او میگفت «میریم خونه قاقا!»

.

بناگه چشم بچه گرد گشتی!
ولی حضرت سریعاً میگذشتی

***

شنیدی ای مسلمان این حکایت؟

چنین میکرد آن حضرت رعایت

.

وگر پرسی ز اوصافش اضافه

ترا من میبرم زیر ملافه!:

.

ببین! حتی زمانی که پیمبر

ویار سینه میفرمود و دختر

.

نکردی یک چنین کاری در انظار

در این مورد روایت هست بسیار

.

همی رفتی سراغ دختر خویش

سری زیر ملافه برده ای پیش

.

بگفتی: فاطمه، ای جان بابا

بده پستان خود را بی محابا!

.

عزیزم، دخترم، نازم، ملوسم

بده تا بو کنم بابا، ببوسم

.

چه کُرکی روی پستانهاته بابا

همین ها قاتل باباته بابا

.

بهشت من لب تو، سینه توست

کجا لذت به از این میتوان جست؟

.

بده پستان الی غیرالنهایه

به من نازل بکن مانند آیه

***

چنین میکرد پیغمبر به پنهان

نه در مهمانی و کوچه خیابان

.

برای اینکه او شرم و حیا داشت

به افکار عمومی اعتنا داشت

.

تو گر هستی سلبریتی بهرحال

نکن در جامعه با همسرت حال

.

عمل مثل رسول الله ما کن

به افکار عمومی اعتنا کن
------------------
۱۹ شهریور ۱۴۰۴

www.gorbehe.com

آرشیو شعرهای هادی

----------------

آن مرد سکولار "دزد" است!

| No Comments

roostayee.jpgفرزانه روستایی

پانزده سال پیش که ایران را ترک کردم حدود ۲۰سال سابقه کار خیلی فعال مطبوعاتی داشتم. امروز که آن روزهای خودم را مطالعه و مقایسه می کنم با خیل بسیاری از سیاسیون که سالها خارج از کشور به سر بودند می بینم که ۱۵ سال پیش یک شنل قرمزی بیش نبودم. حال، چرا شنل قرمزی!


وقتی مجبور به مهاجرت از کشور می شوید دو سه ساله به اندازه همه تجربیات عمرتان دزد و دروغگو و بیمار روانی و آدم مشکوک دوشخصیتی بلاتکلیف می بینی که از قضا هر یک از دیگری عقل کل تر هستند. شما با انبوهی آدم های تیتر دار و سابقه دار مواجه می شوید که در درجه اول تلاش می کنند به شما ثابت کنند که:


۱ـ شما شاید خودت هم نفهمیده باشی، اما چون در آن مملکت جایی کار می کردی خود بخود ندانسته عامل رژیم بوده ای. این ابلهان که یک سر دسته مشهور آنها یک پیکاری استاد دانشگاه در استکهلم است معتقدند حتی کلاغ های روی درخت های خیابان ولیعصر و پهلوی و مصدق همه عامل رژیم و از قضا اصلاح طلب هستند.


۲ـ در ضمن، با یک پشتکار باورنکردنی تلاش می کنند به تو بقبولانند هر آنچه تاکنون اعتقاد داشته ای اشتباه بوده و اصلا ایران و تاریخ و گذشته آن از روزی آغاز می شود که این آقایان ایران را ترک کرده اند. از نظر آنها هر آنچه در ۱۴۰۰ سال پیش در ایران شکل گرفته از ریشه و بن غلط است، همه چیز را باید با بولدوزر ویران کرد و از نو ساخت وگرنه مملکت سامان نمی گیرد.


سند ادعای فوق:
دو سال پیش که در ادامه جنبش مردم ایران با نام زن زندگی آزادی در ۲۲ دی ماه ۱۴۰۲ برای کمپین گلباران دفتر شارلی هبدو به پاریس سفر کردم از قبل حدود ۸۰ هزار یورو از مردم پول جمع کردم تا همه آن را گل خریده و برای تشکر از شارلی هبدو در کنار ساختمان خالی این نشریه فکاهی بگذارم.


علت این بود که مجله فکاهی شارلی هبدو در اوج جنبش زن زندگی آزادی ویژه نامه ای در حمایت از مردم ایران منتشر کرد که یک شاهکار بود. ساختمانی که قرار بود من ۷۵ هزار یورو گل خریداری کنم و در کنار دیوار آن بگذارم در سال ۲۰۱۵ شاهد یک حمله تروریستی و خونین القاعده بود. ۱۵ نفر از اعضای تحریریه شارلی هبدو در جریان این حمله قتل عام شدند. بعد از آن اتفاق، شارلی هبدو در مکانی فوق سری و امنیتی کار می کند و به تماس و ایمیل هیچکس جواب نمی دهند. پلیس امنیت پاریس هم همه کسانی که را که سراغ آنها را می گیرند به شدت مونیتور می کند. یعنی عملا امکان پیدا کردن شارلی هبدو در پارییس وجود نداشت و ندارد.

araqchi.jpgعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برای نخستین بار از زمان تصدی سمت خود وارد تونس شد؛ سفری که در بحبوحه تنش‌های منطقه‌ای و نگرانی شرکای غربی تونس انجام می‌شود و می‌تواند آغازگر فصل تازه‌ای در روابط دو کشور با پیامدهای دیپلماتیک گسترده باشد

یورونیوز - سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به تونس در روز چهارشنبه ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، نخستین سفر رسمی او به این کشور از زمان انتصابش محسوب می‌شود؛ سفری که در لحظه‌ای حساس در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی انجام می‌شود و حامل پیام‌ها و نشانه‌های سیاسی پرمعنا و حتی چالش‌هایی تازه برای تونس ارزیابی می‌گردد.

وزارت امور خارجه تونس اعلام کرد که هدف این سفر، بررسی راه‌های تقویت همکاری‌های دوجانبه میان تونس و ایران و رایزنی درباره مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی مورد اهتمام مشترک است. طبق برنامه، عراقچی در این سفر با قیس سعید، رئیس‌جمهوری تونس و محمدعلی النفطی، همتای خود دیدار خواهد کرد تا درباره روابط سیاسی و اقتصادی و همچنین تحولات منطقه‌ای از جمله پرونده فلسطین و تنش‌های خلیج فارس گفت‌وگو کند.

به گزارش خبرگزاری رسمی ایران، عراقچی پیش‌تر در قاهره با مقام‌های مصری و نیز رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دیدار و گفت‌وگو کرده بود. او اعلام کرده که در این دیدارها توافق جدیدی برای از سرگیری همکاری‌ها و بازرسی‌ها در زمینه هسته‌ای حاصل شده است؛ توافقی که هم حق ایران در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را تضمین می‌کند و هم اصل حاکمیت ملی این کشور را محترم می‌شمارد.

چرا اکنون؟

به باور تحلیلگران، زمان‌بندی این سفر اهمیت سیاسی ویژه‌ای دارد. یکی از پژوهشگران حوزه سیاست خارجی تونس در گفت‌وگو با «یورونیوز عربی» اظهار داشت: سفر عراقچی نگرانی‌هایی جدی برانگیخته است، زیرا در سال‌های اخیر روابط تونس و ایران پیچیدگی‌های خاصی داشته است. او یادآوری کرد که قیس سعید، رئیس‌جمهوری تونس ژوئن ۲۰۲۴ سفری کم‌سابقه به تهران داشت و پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور وقت ایران، و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه‌اش، با علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران دیدار کرد.

این پژوهشگر افزود: «چنین تحرکاتی نشانه آغاز یک نزدیکی سیاسی میان تونس و ایران است؛ نزدیکی‌ که می‌تواند باعث نگرانی برخی شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی تونس شود، به‌ویژه ایالات متحده که تونس را شریکی استراتژیک و نظامی در شمال آفریقا می‌داند.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

علاوه بر بُعد سیاسی، ایران در عرصه فرهنگی و مذهبی نیز در تونس فعال‌تر شده است. طی ماه‌های اخیر، برگزاری نمایشگاه‌ها، نشست‌های فکری و همایش‌هایی با محوریت الگوی فرهنگی ایران افزایش یافته و بسیاری از ناظران معتقدند این اقدامات تلاشی برای ایجاد پایگاه اجتماعی در تونس و زمینه‌سازی برای نزدیکی سیاسی است.

ashoob.jpgانقلاب شش‌ساعته نپال: نسل Z چگونه یک دولت را به زانو درآورد

حمید آصفی

آنچه در نپال رخ داد را می‌توان یکی از سریع‌ترین و غیرمنتظره‌ترین خیزش‌های تاریخ معاصر نامید. اعتراضات نه از دل ایدئولوژی، نه از شعارهای سنگین حزبی، بلکه از یک ممنوعیت ساده؛ فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی آغاز شد. اما همین تصمیم، انفجاری را رقم زد که تنها در چند ساعت دولت را از هم پاشاند، نخست‌وزیر را وادار به استعفا کرد و ارتش را به صحنه آورد. وقتی دولت نپال دسترسی به فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب را مسدود کرد، تصورش این بود که جوانان چند روزی غر بزنند و بعد ساکت شوند. اما همین نسل Z، که زندگی روزمره‌اش به اینترنت و آزادی بیان گره خورده، این ممنوعیت را نه یک محدودیت موقت، بلکه تحقیر مستقیم و اعلام جنگ علیه سبک زندگی خود دانست. خیابان‌های کاتماندو پر شد از جوانانی که شعارشان ساده بود: «دست از سر اینترنت ما بردارید».

آنچه این خیزش را عجیب می‌کند سرعت سقوط دولت است. در عرض کمتر از شش ساعت پارلمان و دفتر نخست‌وزیری به آتش کشیده شدند، وزرا و مقام‌ها با عجله و حتی با چنگ زدن به طناب هلی‌کوپترها تلاش کردند از شهر بگریزند، نخست‌وزیر «خادگا پرساد شارما اولی» استعفا داد و برای مدتی به یک پادگان ارتش منتقل شد، و ارتش ناچار شد برای کنترل اوضاع وارد پایتخت شود و عملاً مدیریت کشور را در دست گیرد. این روند نشان داد که دولت در نپال بیش از آنچه تصور می‌شد شکننده و بی‌پشتوانه است. آتش زدن مجلس فقط یک حرکت نمادین نبود؛ پیامی روشن داشت: نهادی که باید نماینده مردم باشد، در چشم نسل جدید چیزی جز یک دکور خالی و ابزار پوششی برای فساد و بی‌عملی نبود. جوانان به‌وضوح نشان دادند که دیگر هیچ اعتباری برای سازوکارهای رسمی باقی نمانده است.

در نهایت ارتش برای جلوگیری از جنگ داخلی و هرج‌ومرج بیشتر وارد عمل شد. اما نکته جالب اینجاست که ارتش نه در جایگاه سرکوب کامل، بلکه در موقعیت میانجی قرار گرفت. فرماندهان ارتش وارد مذاکره با نمایندگان معترضان شدند، چون فهمیدند این موج اجتماعی آن‌قدر عمیق و گسترده است که با گلوله و سرنیزه فروکش نخواهد کرد. اعتماد عمومی نابود شده است. حتی اگر دولت جدیدی تشکیل شود، بازسازی اعتماد میان حاکمیت و نسل Z کار ساده‌ای نخواهد بود. الگوی جدید اعتراضات شکل گرفته است. دیگر لازم نیست دهه‌ها مبارزه یا سال‌ها تظاهرات طولانی در کار باشد؛ نسل شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در عرض چند ساعت یک دولت را فلج کند. ارتش تبدیل به ضامن بقا شد. این مسئله شاید در کوتاه‌مدت ثبات بیاورد، اما در بلندمدت پرسش جدی ایجاد می‌کند: آیا ارتش به‌عنوان قدرت سیاسی جدید عمل خواهد کرد یا صرفاً نقش آتش‌نشان موقت را بازی می‌کند؟ اروپا و غرب نیز با واقعیتی جدید روبه‌رو شدند. آنها همیشه با دولت‌های شکننده جنوب آسیا بر سر میز مذاکره می‌نشستند، اما حالا باید بفهمند که بازیگران اصلی دیگر نه وزرا و نخست‌وزیران، بلکه نسلی جوان، بی‌تجربه اما جسور و متصل به شبکه جهانی است.

نپال یک نمونه محلی نیست؛ یک آژیر هشدار جهانی است. هر حکومتی که تصور کند با فیلتر، با بستن دهان‌ها و با حذف شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بحران مشروعیت خود را پنهان کند، دیر یا زود با همان لحظه‌ای روبه‌رو می‌شود که نپال تجربه کرد: انفجار ناگهانی، سقوط برق‌آسا، و تسلیم در برابر نسلی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.


khk.jpgایران وایر - بر اساس گزارشی که سازمان حقوق‌بشری «هرانا» منتشر کرده یک زندانی محکوم به اعدام به نام «یعقوب سبزی» در زندان قزلحصار به زندگی خود پایان داده است.

این گزارش تایید کرده که این زندانی ۲۶ساله اهل شهرستان کوهدشت در استان لرستان بوده و شامگاه ۱۹شهریور۱۴۰۴ تلاش کرد به زندگی خود پایان دهد و به بهداری زندان منتقل شد اما صبح روز پنج‌شنبه ۲۰شهریور در حالی که ماموران زندان قصد انتقال او به بیمارستانی خارج از زندان را داشتند جان خود را از دست داد.

هرانا در گزارش خود نوشته است که یعقوب سبزی از هفت‌سال‌و‌نیم قبل در سالن ۱۷ زندان قزلحصار با اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر زندانی بوده است.

پایان دادن به زندگی در میان زندانیان ایران به‌ویژه زندانیان محکوم به اعدام پیش از این نیز سابقه داشته است.

fhbanner.jpgدو چهره کلیدی در رسوایی ایران کنترا که طی دهه هشتاد میلادی و دوران دولت رونالد ریگان روی داد، ۴۰ سال پس از آن که با حضور در جلسات استماع کنگره و پخش تلویزیونی‌شان شهرت پیدا کردند، با هم ازدواج کرده‌اند

بی بی سی - اولیور نورث، سرهنگ دوم تفنگداران دریایی آمریکا و شاغل در شورای امنیت ملی آمریکا، و منشی‌اش فاون هال، در آن زمان با خارج کردن مخفیانه مدارک از کاخ سفید و رشته‌رشته کردن‌شان، تلاش کردند بر این رسوایی سرپوش بگذارند.

این رسوایی پس از آن پیش آمد که مشخص شد دولت رونالد ریگان با عواید ناشی از فروش مخفیانه اسلحه به ایران در جریان جنگ ایران و عراق، به شورشیان مسلح راستگرا در نیکاراگوئه کمک مالی می‌کند. این رسوایی یکی از بزرگترین بحران‌های داخلی در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان بود.

f1.jpgطبق گزارش‌های رسانه‌های آمریکایی و اسناد عمومی، آقای نورث، ۸۱ ساله، و خانم هال، ۶۱ ساله، ماه گذشته در ویرجینیا ازدواج کردند. گزارش شده که این دو سال گذشته و در جریان مراسم تدفین همسر نخست اولیور نورث بار دیگر ملاقات کرده‌اند.

از اوایل دهه ۱۹۸۰، مقامات ارشد دولت رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت، فروش اسلحه به ایران را تسهیل کردند به این امید که حزب‌الله تحت حمایت ایران را به آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان تشویق کنند.

f2.jpg

در آن زمان، ایالات متحده تحریم تسلیحاتی علیه ایران داشت و در ظاهر سعی می‌کرد سایر کشورها را از فروش سلاح به دولت ایران منصرف کند.

با وجود ممنوعیت تأمین مالی گروه‌های نیکاراگوئه‌ای توسط ایالات متحده، پول حاصل از فروش‌ مخفیانه سلاح به ایران به کنتراها، یک گروه شبه‌نظامی راست‌گرا که با دولت چپ‌گرای ساندینیست نیکاراگوئه می‌جنگید، منتقل می‌شد.

pezeshkian.jpgمسعود پزشکیان: در ایران برای هر ۱۲۰۰ نفر یک مسجد وجود دارد

مسعود پزشکیان در نشستی با «فعالان فرهنگی و اجتماعی» اردبیل گفت: «ما در کشور ۸۰ هزار مسجد داریم و برای هر ۱۲۰۰ نفر، یک مسجد در ایران وجود دارد.» او ادامه داد: «چرا با وجود ۸۰ هزار مسجد مشکلات را نمی‌توانیم حل کنیم؟ مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی باید در مساجد حل شود.»

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس جمهور در این نشست گفت: «روز قیامت خداوند از ما ضعف و ذلت و خواری را نخواهد پذیرفت.»

وی افزود: «خداوند از ما بهانه نمی‌پذیرد؛ شاید به کسی که مریض و معلول است کمک کند، اما هیچ بهانه‌ای جای تلاش و مسئولیت ما را نخواهد گرفت.»

به گزارش ایندیپندنت فارسی مسعود پزشکیان همچنین به عواقب فعال شدن مکانیسم ماشه و محدود شدن فروش نفت از سوی جمهوری اسلامی اشاره کرد. او گفت: «چرا ما را در نفت تحریم می‌کنند؟ چون در حال حاضر مشکل این است که فکر می‌کنند اگر نتوانیم نفت بفروشیم، نان شب پیدا نمی‌کنیم. چرا با این همه امکانات و نخبه و صنعت و... نباید بتوانیم بدون فروش نفت سر پا بایستیم؟»

پزشکیان در ادامه با اشاره به موقعیت جغرافیایی استان اردبیل، پیشنهاد کرد که «طور دیگری» به این استان نگاه شود.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که اگر سه کشور اروپایی بریتانیا، آلمان و فرانسه، فعال شدن مکانیسم ماشه را به تعویق نیندازند، حدود دو هفته بعد تمام تحریم‌های بین‌المللی که پیش از توافق برجام تصویب شده بود، دوباره اعمال می‌شود. این کشورها نیز تاکید کرده‌اند که تنها در صورت مشاهده «گام‌های ملموس و روشن» از سوی جمهوری اسلامی برای حل مسئله پرونده هسته‌ای، فعال شدن مکانیسم ماشه را به تعویق خواهند انداخت.

axios.jpgالعربیه - منابع آگاه به وب‌سایت «آکسیوس» خبر دادند محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست‌وزیر قطر، به استیو ویتکاف، نماینده کاخ سفید، اطلاع داده کشورش پس از حمله اسرائیل به دفتر «حماس» در دوحه، شراکت امنیتی خود با واشینگتن را بازنگری خواهد کرد.

به‌گفته دو منبع مطلع، نخست‌وزیر قطر در دیدار با فرستاده کاخ سفید این حمله را «خیانت» توصیف کرد و هشدار داد دوحه در صورت لزوم ممکن است شرکای دیگری برای تأمین امنیت خود پیدا کند.

این منابع افزودند نخست‌وزیر قطر تأکید کرده است کشورش طی شش ماه گذشته یک بار هدف حمله ایران و بار دیگر هدف اسرائیل قرار گرفته و به همین دلیل «ارزیابی عمیقی» از شراکت امنیتی با آمریکا انجام خواهد داد.

بنا به این گزارش، در واشینگتن نیز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، پس از حمله اسرائیل دو بار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تماس گرفته و نارضایتی خود را ابراز کرده است. به‌گفته مقامات آمریکایی، ترامپ تصمیم نتانیاهو را «شتاب‌زده و از روی نابخردی» توصیف کرده است.

قطر گزارش آکسیوس درباره بازنگری در شراکت با آمریکا را تکذیب کرد

ایران اینترنشنال - قطر پنج‌شنبه گزارش وبسایت آمریکایی آکسیوس را مبنی بر این‌که دوحه در حال بازنگری در شراکت امنیتی خود با ایالات متحده است رد کرد.

به گزارش دفتر رسانه‌ای بین‌المللی قطر، این کشور این گزارش را «به‌طور قاطع نادرست» خواند. این کشور حوزه خلیج فارس اعلام کرد که روابط امنیتی و دفاعی‌اش با واشینگتن «بیش از هر زمان دیگری مستحکم و همچنان در حال گسترش است».

صداوسیما تریبون حوثی ها شد

| No Comments

ایران اینترنشنال - صداوسیمای جمهوری اسلامی مصاحبه‌ای با عابد الثور، مقام نظامی حوثی‌ها، را منتشر کرد که او در آن یهودیان و ساکنان اسرائیل را تهدید می‌کند که این کشور را ترک کنند و می‌گوید آن‌ها تا در این کشور هستند امنیت نخواهند داشت.

این مقام حوثی‌ها گفت که سلاح‌های پیشرفته‌ای در اختیار دارند. حملات حوثی‌ها در ماه‌های اخیر چندین‌بار با واکنش اسرائیل مواجه شد. اسرائیل در تازه‌ترین عملیات خود مراکز نظامی در صنعا و الجوف، از جمله ستاد تبلیغات نظامی حوثی‌ها، اردوگاه‌های آموزشی و یک مرکز ذخیره‌سازی سوخت برای فعالیت‌های نظامی را هدف قرار گرفت.

G0lE4YgWIAA8afK.jpeg

Jalal_Eijadi_8.jpgاسلام عامل سقوط انسان و همیشه طرفدار سرکوب بوده است. پس از چهل و هفت سال حکومت اسلامی هنوز کسانی هستند که شلاق بدست و ناسزاگویان در پی خاموش کردن هرگونه انتقاد به اسلام و قرآن هستند. ایدئولوگ ها و روزنامه نگاران بی دانش در پی تحمیل جباریت اسلامی هستند، حال آنکه در بستری از تجربه اجتماعی و پژوهش علمی و مبارزه فکری، دین اسلام فرومی ریزد. حال آنکه اسلام یک دین متجاوز و استعماری و ضد حقوق بشری است و امروز پژوهش‌های علمی در نزد اندیشمندان غرب و برخی ایرانیان مانند من، تابوها و ممنوعیت‌ها را بی اعتبار ساخته و تروریسم فکری اسلامگرایان و متحدان آنها را خنثی نموده است. مبارزه علیه ایدئولوژی قرآنی یک ضرورت اساسی فرهنگی و تمدنی و علمی است. این مبارزه در راستای حقوق انسان و برابری زن و مرد است. در اینجا بطرز فشرده دلیل هایی در باره ضرورت مبارزه علیه قرآن و اسلام گفته می‌شود.

قرآن توتالیتر

فلسفه به ما پرسشگری می‌آموزد و دانش راه آزمایش و تجربه علمی را نشان داده و امکان خطا را در نظر دارد. تربیت فرهنگی فلسفی و علمی و تحول تاریخی و اجتماعی ما را برای تغییر آماده می‌کند و فناتیسم و عقب ماندگی روانی را می‌کاهد. آشنایی روزافزون با اندیشه‌های انتقادی تازه، توسعه خردگرایی و قدرت تخریب روانی اسلام، به ایرانیان پرشمار یادداده که در پی تغییر باید بود.

قرآن هرگونه پلورالیسم فکری را رد می‌کند و مدافع توتالیتاریسم روانی و کنترل انحصارطلبانه مغزهاست. آیه ۸۵ آل‌عمران می‌گوید «هرکس غیر از اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود». اسلام بمعنای نفی اندیشه گری و بمعنای عبودیت انسانهاست. مدرن بودن یعنی پرسشگری و همسو بودن با دانش و تکنولوژی است. (درباره دانش، خرد مدرن، سکولاریسم و نقد دین به کتابهای «اندیشه ورزی ها»، «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» و «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی» از جلال ایجادی و بیش از پنجاه برنامه تلویزیونی او رجوع کنید). مدرن بودن بمعنای پیروی از خرد مدرن و دانش و تجربه انسانی است. قرآن می گوید در برابر الله «توحید» یا سرسپردگی در نزد «بنده» یک اصل اساسی است. توتالیتاریسم اسلامی هرگونه پرسشگری و تردید علمی و فلسفه جوئی را محکوم می کنند و انسان را بعنوان یک اسیر و غلام و بنده در نزد الله یا حاکمان الهی می خواهد.

قرآن مقدس نیست

اسلامگرایان می‌گویند دین و قرآن ما مقدس است. ما می‌گوئیم هیچ پدیده و کتابی مقدس نیست. ارزش هر مکتب و اندیشه به کیفیت فرهنگی و تاریخی و نقش آن در پیشرفت تمدن و فرهنگ انسانی وابسته است. اسلامگرایان می‌گویند قرآن مقدس است زیرا الله آنرا فرستاده است. در آیه ۳۰ سوره بقره می‌خوانیم: وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ‏ لَکَ. «و ما تسبیح و حمد تو را به جا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.». روشن است که تقدیس الله یعنی ستایش از یک بت و خرافه پرستی. ما به دانش باور داریم و در طول روند ۱۴ میلیارد سال از بیگ بانگ جهان بی انتهای هستی، پدیده‌ای مانند الله یافت نشده است. ادعای الله بی پایه است زیرا الله وجود ندارد و بعلاوه محتوای قرآن الله، فاقد کیفیت فلسفی و آموزشی است و سرشار از خرافه پرستی و بدآموزی برای انسانهاست. کاتبان خلفای عرب، قرآن را برای حاکمان و اسیرکنندگان روان انسان ساختند. قرآن یعنی درجا زدن در وحشیگری قبیله گرایی و نفی قطعی اومانیسم و اصرار در لذت جوئی از انسان کشی است. مدرن بودن یعنی طرد قرآن است. هیچ کتابی مقدس نیست ولی اسلامگرایان مکار «قرآن مقدس» را در ذهن عامی و بی فرهنگ کاشتند.

kosari.jpgحمله به دوحه نشان داد که آمریکا با مذاکرات دنبال چیزی جز فریب و پوششی برای خیانت نیست. همان‌طور که در گذشته تجربه کرده‌ایم، آمریکا همواره پشت میز مذاکره لبخند می‌زند اما در میدان عمل به‌دنبال ضربه زدن است

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسماعیل کوثری، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی، با اشاره به حمله اسرائیل به دوحه و نقش آمریکا در این تحرکات، گفت: خمینی به‌درستی آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند؛ لقبی که امروز بیش از هر زمان دیگری واقعیت آن برای جهانیان روشن شده است. این کشور نه تنها رحم و انصاف ندارد، بلکه حتی به دوستان و متحدان خودش هم وفادار نیست.

بنابر گزارش فارس، وی ادامه داد: آمریکایی‌ها در سیاست خارجی‌شان فقط منافع خود را می‌بینند و به هیچ ارزش انسانی، قانونی یا اصولی پایبند نیستند. نمونه بارز این موضوع، اقدام جنایت‌کارانه اخیر رژیم صهیونیستی در قطر است؛ کشوری که سال‌ها در کنار آمریکا قرار داشته و میزبان پایگاه‌های نظامی‌اش بوده، اما در نهایت شاهد آن هستیم که در خاک همین کشور عملیات تروریستی انجام می‌شود. آیا چنین اقدامی با کدام اصل از حقوق بین‌الملل سازگار است؟

کوثری با انتقاد از رویکرد منفعت‌طلبانه غرب تصریح کرد: این‌ها حتی به نزدیک‌ترین همراهان خودشان هم رحم نمی‌کنند. رژیم صهیونیستی و آمریکا، اگر منافع خود را در نابودی یک کشور یا یک جریان سیاسی ببینند، بدون هیچ ملاحظه‌ای اقدام می‌کنند؛ حال این جریان، حماس باشد یا حتی کشوری مانند قطر که سال‌ها هزینه‌های سیاسی و نظامی برای آن‌ها داده است.

کوثری در پایان تأکید کرد: ما باید با قدرت در برابر این شیطان بزرگ بایستیم. تنها زبانی که آمریکا و اسرائیل می‌فهمند، زبان قدرت است. جهان اسلام نیز باید از حالت انفعال خارج شده و با رویکردی تهاجمی، این عناصر فاسد را از منطقه بیرون کند. امروز بیش از هر زمان دیگری وحدت، هوشیاری و اقدام مؤثر ملت‌های مسلمان ضرورت دارد.

وی گفت: حمله به دوحه نشان داد که آمریکا با مذاکرات دنبال چیزی جز فریب و پوششی برای خیانت نیست. همان‌طور که در گذشته تجربه کرده‌ایم، آمریکا همواره پشت میز مذاکره لبخند می‌زند اما در میدان عمل به‌دنبال ضربه زدن است.

Jaleh_Vafa.jpgانفجارهای سلسله‌وار امروز در دوحه، پایتخت قطر، توسط اسرائیل به قصد ترور چند تن از اعضای دفتر سیاسی حماس صورت گرفت و دفتر نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو (این جنایتکار متهم به نسل‌کشی)، در شبکه ایکس نوشت این کشور مسئولیت کامل حمله به مقر فرماندهان حماس در دوحه پایتخت قطر را می‌پذیرد.

در واقع امر، در لحظه‌ای که اسرائیل اسماعیل هنیه را در ایران مورد اصابت قرار داد و اکنون با حمله به قطر که متحد آمریکا محسوب می‌شود، تنی چند از سران حماس را که در حال بررسی پیشنهاد آتش‌بس (که اتفاقاً معروف به پیشنهاد ترامپ بوده است) ترور کرده‌اند، مصونیت تمامیت ارضی کشورها و مصونیت دیپلماتیک را از اعتبار ساقط کرد!

آن زمان، به بهانه مخالفت با نظام ولایت فقیه، تجاوز اسرائیل به خاک ایران و نقض استقلال ایران را جامعه بین‌الملل نادیده گرفت و فرقی بین تجاوز به خاک یک کشور و نقض استقلال آن کشور و مخالفت با نظام حاکم بر آن کشور را نادیده گرفت تا اینکه اکنون نوبت به متحد آمریکا رسید. هرچند دولت قطر این حمله را وقیح و بزدلانه توصیف و نقض آشکار و مصداق آشکار نقض حاکمیت ملی قطر دانست، عربستان سعودی نیز «حمله خونبار» اسرائیل به تمامیت ارضی قطر را به شدت محکوم کرد و نیز گوترش، دبیرکل سازمان ملل، این حمله را محکوم کرد، اما وقتی به مصداق

سرچشمه شاید گرفتن به بیل

چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

با این نوع بی‌اعتبار کردن استقلال سایر کشورها توسط اسرائیل به‌طور اصولی و یکپارچه مخالفت قاطع نمی‌شود، رفته‌رفته این کنار زدن خط قرمز استقلال کشورها، کار را به حاکم شدن کامل قانون جنگل می‌کشاند و اگر از رویکرد توسعه طلبی تهاجمی اسرائیل که فعلا در پی تثبیت برتری خود در منطقه است ، جلوگیری قاطع نشود ، مرزهای دور را نیز در می نوردد.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

« اگر دولتهای غربی حقیقت را به مردم خود می گفتند و اینکه در حمله پوتین به اوکراین، غرب و سیاست به محاصره در آوردن روسیه از طریق اتحادیه نظامی ناتو که به تحریک روسیه منجر شده است، آنوقت آمریکا می باید نقش خود را در این برخورد می پذیرفت. نتیجه چنین پذیرفتنی این بود که دیپلماسی جای جنگ را می گرفت و این همان چیزی بود که آمریکا نمی توانست بپذیرد. چرا که هدف واقعی از این جنگ، بنابر گفته لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، ضعیف کردن روسیه بود (تا بعد از آن به سراغ چین بروند):

«ما می خواهیم شاهد تضعیف روسیه به حدی باشیم که نتواند کارهایی را انجام دهد که در حمله به اوکراین انجام داده است.» (136)

دولتمردان و زنانی، همچون هیلاری کلینتون، سخن لوید آستین را شفاف تر بیان می کنند:

«هیلاری کلینتون و دیگران صراحتاً این ایده که در افغانستان اتفاق افتاد را به‌عنوان الگویی برای چگونگی حمایت و حتی تشویق سازمان ملل متحد از جنگ طولانی در اوکراین مطرح کرده‌اند تا روسیه را تضعیف کرده و در نهایت رژیم پوتین را سرنگون کند.» (137)

به سخن دیگر، جنگ اوکراین همانگونه که بوریس جانسون و مارکو روبییو، وزیر خارجه ترامپ اعلام کرد، جنگ اوکراین جنگی نیابتی بوده است برای رسیدن به این هدف:

«جنگ اوکراین، جنگی است نیابتی میان دو قدرت اتمی» (138)»

آیا حمله روسیه به اوکراین، حمله ای بی دلیل/ بدون تحریک /unprovoked بود یا حمله ای تحریک شده/ provoked؟

زمانی که روسیه با نقض قوانین بین المللی به اوکراین حمله کرد، جو بایدن این حمله را حمله ای «غیر قابل توجیه» و «بی دلیل و بدون تحریک» توصیف کرد. (124)

از آن زمان تا کنون تقریبا تمامی شخصیتهای سیاسی و رسانه های اصلی، این حمله را حمله ای بی دلیل و بدون تحریک توصیف کرده اند و اینکه دلیل آن ترس پوتین از دموکراسی در اوکراین بود و مهمتر، کوشش او در بازسازی اتحاد جماهیر شوروی. (125)

ولی واقعیات، داستان دیگری را بما می گویند. در بخشهای قبلی پژوهش نشان داده شد که از زمانی که آمریکا تعهد خود را در باره عدم گسترش ناتو به طرف شرق اروپا زیر پا گذاشت، بسیاری از دیپلماتها، سیاستمداران، اساتید آمریکایی و اروپایی نسبت به آن هشدار دادند. این در حالی بود که ناتو، بر خلاف ادعای سران ناتو، نه یک سازمان نظامی دفاعی بلکه سازمانی بود که بعد از فروپاشی شوروی به سازمانی تهاجمی تبدیل شده بود و نمونه های حملات نظامی به کشورهای یوگسلاوی و لیبی، در پوشش "مداخله بشر دوستانه"، از مشهود ترین نمونه های آن بود و این سبب حساسیت بسیار بیشتر روسیه در رابطه با ورود ناتو به شرق اروپا و وارد شدن نیروهای نظامی ناتو در مرز اوکراین شده بود.

ولی نئوکانزواتیوهای آمریکا که حال خود را فاتح جنگ سرد و تنها ابر قدرت جهان می دانستند و وزارت خارجه را در اختیار گرفته بودند هیچیک از این هشدارها را جدی نگرفتند. هشدارها زمانی جدی تر شد که سخن از وارد کردن اوکراین به ناتو شد. تا جایی که صدر اعظم آلمان، آنجلا مرکل، گفته بود که پوتین چنین بیانیه ای را اعلام جنگ به خود تلقی می کند و ویلیام برنز، سفیر آمریکا به واشنگتن هشدار داده بود که وارد کردن اوکراین به ناتو، قرمز ترین خط قرمز تمامی دستگاه سیاسی روسیه است.

علت این حساسیت شدید ،همانگونه که قبلا اشاره شد، این بود که روسیه سه بار در زمان ناپلئون و جنگ جهانی اول و دوم به قیمت ویرانی عظیم روسیه از طرف اروپا مورد تهاجم قرار گرفته بود و هر سه بار ارتشهای مهاجم از طریق اوکراین به روسیه حمله کرده بودند. از جمله به همین دلیل بود که بر اساس قانون اساسی اوکراین، اصل بر بیطرفی بود. اصلی که بعد از کودتای 2014، مجلس اوکراین آن را از قانون اساسی اوکراین خارج کرد. (126)

تا شرایط قانونی برای عضو شدن در اتحادیه ناتو را فراهم کند.

بعد، در سال 2015، یعنی 7 سال قبل از حمله روسیه به اکراین، سازمان سیا، در برنامه ای پنهان، آموزشهای نظامی به نیروهای نخبه اوکراین را شروع کرده بود:

«یکی از افرادی که با این برنامه آشنا است، آن را با صراحت بیشتری بیان کرد. "ایالات متحده در حال آموزش یک شورش است" یک مقام سابق سیا گفت که این برنامه به اوکراینی‌ها یاد داده است که: "چگونه روس‌ها را بکشند."» (127)

بنابر گزارش نیویورک تایمز، هنوز چند روز از سرنگونی رئیس جمهور ویکتور یانوکویچ در کودتای 2014 نگذشته بود که رئیس جدید اطلاعات اوکراین، والنتین نالیواچنکو/Valentyn Nalyvaichenko با سازمان سیا و دستگاه اطلاعاتی انگلستان/MI6 تماس گرفته و پیشنهاد جاسوسی سه طرفه از روسیه را می کند. پیشنهادی که بسرعت از طرف سازمان سیا پذیرفته شد و 10 سال قبل از حمله روسیه، 10 مرکز پنهانی جاسوسی در مرز روسیه را ایجاد می کند. (128)

در این رابطه، بسیاری از جمله موسسه کوینسی/Quincy Institute، مقاله ای را با عنوان:

«سیا در اوکراین: چرا این به عنوان تحریک تلقی نمی شود؟» ارائه داد. (129)

خواننده فقط باید تصور کند که اگر چنین کاری را روسیه در مرزهای مکزیک یا کانادا با آمریکا انجام داده بود، دولت آمریکا چگونه آن را توصیف می کرد؟ یادمان باشد زمانی که شوروری در سال 1962 چند موشک اتمی را در کوبا مستقر کرد، در واکنش، آمریکا، جهان را در لبه جنگ اتمی قرارد داد. چرا که شوروی وارد «منطقه حائل» آمریکا شده بود.

این اسناد و دیگر اسنادها به روشنی بما می گویند؛ با وجودی که این روسیه بود که به اوکراین حمله کرد، ولی این حمله، نه حمله ای بدون تحریک که حمله ای بوده است که به علت تحریکات شدیدی که ناتو و دولت اوکراین انجام داده اند، صورت گرفته است. در تحقیق بسیار طولانی دیگری که اخیرا نیویورک تایمز با عنوان: «تاریخ پنهان جنگ در اوکراین» (130) منتشر کرد، بوضوح می بینیم که آمریکا از همان آغاز جنگ، نقشی اساسی در جنگ اوکراین بازی می کرده است و از هیچ کوششی در پنهان کردن فروگزار نمی کند تا در روایت "حمله بدون تحریک روسیه" خدشه ای وارد نشود. همانگونه که قبلا به آن اشاره شد، این تحقیق یک ساله که حاصل 300 مصاحبه با فرماندهان ارتش آمریکا، اوکراین و افسران اطلاعاتی می باشد، نقش رهبری آمریکا در اداره جنگ را نشان می دهد. پژوهش به روشنی نشان می دهد که چگونه فرماندهان نظامی اوکراین تحت فرماندهی فرماندهان نظامی آمریکا که بیشتر در پایگاه هوایی ویسبادن/Wiesbaden آمریکا در آلمان عمل می کرده اند. از جمله ژنرال کریستوفر تاد دوناهو/Christopher Todd Donahue فرمانده نظامی آمریکایی:

پژوهش ادامه می دهد:

«از برخی جهات، اوکراین، در بعدی وسیعتر، یک مسابقه مجدد در تاریخ طولانی جنگ‌های نیابتی ایالات متحده با روسیه بود - ویتنام در دهه 1960، افغانستان در دهه 1980، سوریه سه دهه بعد.»(131) حتی بعضی از شاهین های محافظه کار جدید، از جمله رابرت کیگان/Robert Kagan اظهار کرد:

«اصرار بر اینکه تهاجم (روسیه به اوکراین) کاملاً بدون تحریک بوده است گمراه کننده است." ایالات متحده "کارتهای خوب خود را بد بازی کرد.» (132)

پاپ فرانسیس هم در سخنرانی خود، بگونه ای تلویحی آمریکا را مسبب حمله روسیه توصیف کرد:

«"شاید به نحوی تحریک شده باشد" زیرا او گفتگویی را در آستانه جنگ به یاد می آورد که در آن به او هشدار داده شده بود که ناتو "در دروازه های روسیه پارس می کند".

فرانسیس اضافه کرد که چند ماه قبل از جنگ، با رئیس دولتی ملاقات کرد که او را معرفی نکرد، اما او را به عنوان "مرد خردمندی که کم حرف می‌زند، در واقع مردی بسیار عاقل توصیف کرد... او به من گفت که در مورد نحوه حرکت ناتو بسیار نگران است. من از او دلیلش را پرسیدم و او پاسخ داد: "آنها در مقابل دروازه‌های روسیه پارس می‌کنند. آنها نمی‌دانند که روسها، امپراطوری هستند و امپراتوری ها نمی توانند بپذیرند که دیگر قدرتها به آنها نزدیک شوند." » (133)


در اثبات این نظر می توان به واکنش آمریکا، زمانی که روسیه اعلام کرد که ممکن است در واکنش به نظامی سازی اوکراین، تسلیحات و نظامی های خود را به کوبا و ونزوئلا بفرستد، واکنش آمریکا از زبان وزیر دفاع آمریکا، جایک سالیوان/Jake Sullivan این بود:


«اگر روسیه در این مسیر حرکت کند، قاطعانه با آن برخورد می کنیم.» (134)

آمریکا به عنوان یک امپراطوری، زمانی که شوروی چند موشک اتمی را در کشور همسایه خود، کوبا، مستقر کرد، جان اف کندی، جهان را تا مرز جنگ جهانی اتمی قرار داد و سالیوان می گوید که آمریکا هرگز اجازه نخواهد داد تا روسیه نیرو به کوبا و ونزوئلا بفرستد و واکنشی سخت نشان خواهد داد. ولی اگر روسیه در واکنش، به نزدیک شدن اتحادیه نظامی ناتو به حساس ترین مرز روسیه در اوکراین ، واکنشی سخت نشان دهد و به اوکراین حمله کند، آنگاه میگویند روسیه بدون هیچ تحریکی به اوکراین حمله کرده است.

به همین علت است که ترامپ می تواند زلنسکی و تحریک های او بر ضد روسیه را متهم به شروع جنگ کند:

«شما (زلنسکی) جنگی را بر علیه فردی (کشوری) که بیست برابر شما وسعت دارد شروع نمی کنی و بعد امیدوار باشی که دیگران به شما تعدادی موشک بدهند.» (135)

و در ادامه جو بایدن را مقصر در جنگ توصیف کرد.

بنابر این، سوال این است که چرا بطور مرتب دولتها و رسانه های غرب تکرار می کنند که این حمله بدون تحریک انجام شده است؟ علت جز این نمی تواند باشد که اگر ناتو می پذیرفت گسترش بی مهابای ناتو به طرف مرزهای روسیه و اوکراین را بگونه ای دو فاکتو عضو ناتو کردن و آموزش و مسلح کردن ارتش اوکراین و ایجاد ایستگاه های جاسوسی سازمان سیا هم می توانسته است سبب تحریک روسیه برای حمله به اوکراین بوده باشد، آنگاه:

- دیگر نمی توانستند داستان و روایتی از این جنگ را به خورد مردم خود دهند که یکی شر مطلق است و دیگری خیر مظلق.

- دیگر نمی توانستند پوتین را تنها مقصر جنگ اعلام کرده و اینکه علت حمله پوتین به اوکراین نه مخالفت آمریکا با بیطرف ماندن اوکراین و در نتیجه کوشش در وارد کردن این کشور به ناتو بلکه رویای پوتین برای بازسازی شوروی بوده است.

- دیگر نمی توانستند، بگویند که نباید اشتباه 1938، که در آن، چمبرلین، نخست وزیر انگلستان برای مماشات و دلجویی از هیتلر و جلوگیری از توسعه طلبی او، منطقه سودتلند کشور چکسلواکی را در موافقتنامه صلح به آلمان واگذار کرد را تکرار کرد و اینگونه دیپلماسی را کنار گذاشته و اینکه گفتگو با پوتین/هیتلر زمان، در میادین جنگ انجام خواهد شد.

به سخن دیگر، اگر دولتهای غربی حقیقت را به مردم خود می گفتند و اینکه در حمله پوتین به اوکراین، غرب و سیاست به محاصره در آوردن روسیه از طریق اتحادیه نظامی ناتو که به تحریک روسیه منجر شده است، آنوقت آمریکا می باید نقش خود را در این برخورد می پذیرفت. نتیجه چنین پذیرفتنی این بود که دیپلماسی جای جنگ را می گرفت و این همان چیزی بود که آمریکا نمی توانست بپذیرد. چرا که هدف واقعی از این جنگ، بنابر گفته لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، ضعیف کردن روسیه بود (تا بعد از آن به سراغ چین بروند):

liaghat.jpg> «گر نبودی در جهان امکان گفت / کی توانستی گل معنا شکفت»

> -- عطار نیشابوری
در جهانی که قضاوت، پیش از فهم می‌آید، و برچسب، پیش از گفت‌وگو، این بیت عطار یادآور آن است که معنا، تنها در جهانِ امکان می‌شکفد. و امکان، یعنی پرهیز از حذف، از تعصب، از تک‌روایت. یعنی دیدن دیگری، نه به‌عنوان تهدید، بلکه به‌عنوان امکانِ معنا.
در روزگاری که سرعتِ روایت، جای تأمل را گرفته، و برچسب، جای تحلیل را، وظیفه‌ی اندیشه، نه همراهی با موج، بلکه ایستادن و نگریستن است. اما نه با یک چشم، بلکه با «چشم مرکب»؛ چشمی که هم‌زمان ظاهر و باطن را می‌بیند، فرد و ساختار را، لحظه و تاریخ را، و از سطح به عمق می‌نگرد.
در فضای سیاسی امروز، چه بسیارند آنان که بی‌درنگ، بی‌سند، و بی‌تأمل، به دیگران انگ می‌زنند: «پروژه‌ی اطلاعاتی»، «عامل نفوذی»، «ساخته‌شده». از پرستو احمدی، که در سکوت کاروانسرایی کنسرتی اعتراضی اجرا کرد، تا پرستو دریایی، دانشجویی که در اعتراض به حجاب اجباری پیراهن از تن درآورد--هر حرکت مستقل، هر صدای متفاوت، در معرض هجمه‌ای هم‌زمان قرار می‌گیرد: از سوی رژیم، و از سوی بخشی از به‌اصطلاح اپوزیسیون. هجمه‌ای که نه از تحلیل می‌آید، بلکه از ترس، از تعصب، و از ناتوانی در دیدن امکان در دیگری.
cry.jpgمقدمه
در روزگاری که آفتاب بر بام ایران بی‌رحمانه می‌تابد و چشمه‌های حیات یکی پس از دیگری به خاکستر خشکی بدل می‌شود، مردمان این دیار با چشمانی خسته و لبانی تشنه به دنبال قطره‌ای عدالت و نسیمی از آزادی‌اند. آنان که در کوچه‌های تاریک، فریاد «نان و آب» سر می‌دهند، نه تنها از بی‌آبی جویبارها می‌نالند، که از عطش درونی برای زندگی برازنده‌ انسان. لیک در همان هنگامه، حاکمان سر در سودای دیگری دارند: عطش قدرت، عطش معامله بر سر سرنوشت ملت، عطش پیمان با شرق و غرب. و این قصه‌ای است که از دیرینه تاریخ ایران تا امروز همچون رشته‌ای نامرئی ادامه یافته است.
از سلطنت استبدادی تا جمهوری دینی
تاریخ ایران، کتابی قطور است که صفحه به صفحه‌اش با خون و عرق مردمان نوشته شده. روزگاری شاهان با تاج زرین و قصر مرمرین، رعیت را به بندگی می‌گرفتند و فرمان ایشان قانون مطلق بود. انقلاب آمد و تاج به خاک افتاد؛ مردمان امیدوار شدند که با جمهوریت، طعم آزادی را بچشند. اما آنچه پدیدار شد، جامه‌ی دینی بر قامت قدرت بود؛ و باز همان یکه‌تازی و همان استبداد، تنها با صورتی دیگر.
اگرچه نام «جمهوری» بر لوح نظام نوشته شد، اما روح آن بیش از آن‌که جمهور را بنماید، شریعتی سیاسی بود که راه را بر نقد، اعتراض و دگراندیشی بست. بدین‌سان ملت، از سلطنت به سلطه‌ دینی لغزید، و همچنان در عطش عدالت و آزادی ماند.

زندانی در حال انتقال در بزرگراه اوکلاهما، آمریکا، شیشه عقب ون زندان را شکست و نیمه‌بدنش را بیرون کشید. او به رانندگان علامت می‌داد و کمک می‌خواست اما ماموران خودرو را متوقف کردند و او دوباره مهار شد. اداره زندان اوکلاهما به ضمن تایید این حادثه از انتقال بدون آسیب زندانی خبر داد

***

خامنه‌ای پس از جنگ دوازده روزه چه تغییری کرده؟ گفتگوی بی بی سی با مهدی خلجی

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

فلاحت پیشه: باید سیاست خارجی را ملی کرد

tweetfp.jpg:::

ممنوعیت کوتاه‌مدت شبکه‌های اجتماعی در نپال موجی از اعتراض‌های خشونت‌آمیز را در کاتماندو، پایتخت این کشور، به‌راه انداخت.

این اعتراض‌ها نخست‌وزیر کی‌پی شارما اولی را وادار به استعفا و خروج از کشور کرد. به گزارش شبکه خبری «ان‌دی تی‌وی» (NDTV)، وزیران نپالی و اعضای خانواده‌هایشان برای فرار از خشم معترضان، به طناب‌های نجات هلیکوپترهای ارتش آویزان شدند.

:::

panjhafti.jpgاز کانال تلگرامی من پنجاه و هفتی نیستم

یکی از دوستان ما که از قضا بسیار مردم گریز است و برای خود ویلایی به مدد برادر در شمال مهیا کرده و سکنی گزیده، درست روزی که رئیسی در حادثه ای مشکوک جان باخت، با من تماس گرفت که به احتمال، واکنش من را درباره این اتفاق بداند و چون من به شدت ابراز خوشحالی کردم با ژست انسان نمایانه فرمودند "من هرگز از مرگ کسی خوشحال نمی شوم"

من که در تمام این سالها شنونده غُرهای فزاینده او و دلایلش بر مردم گریزیش بودم و مدام هم میگفتم "بله خوب زیستن بین این دوپایان در هیات آدم بسی مشکل شده،"

یکباره از کوره در رفتم و گفتم

" در زمان جنبش مهسا در توجیه موضع انفعالیت گفتی" جان آدم ارزش دارد"

در مقابل مرگ هزاران جوان و کودک و نوجوان که این فرد یکی از مسسببان آنها بوده و البته که رزومه اش به کشتارهای دهه ۶۰ تا به این لحظه مشهود است، ککت نگزید

اما حالا برای یک قاتل که از قضا مسسبش هم مردم نبوده که خودشان بوده اند، زنگ زده ای که بگویی از مرگ یک قاتل خوشحال نمیشوی که مثلا بگویی تو خوبتری اما صدها مادر داغدیده و خانواده داغدیده یا مردمی که به شکل های متفاوت و یکسان زندگیشان در گرو این قاتلان گروگان است، بد هستن که خوشحالی می کنن"

گذشت...

بعد از یکسال و نیم دوباره صحبت اتفاق افتاد و باز نالید و غُر زد که این مردم سراسر غریزه اند و ....
و یکباره رشته سخن را با جنگ دوازده روزه پی گرفت و جوشید که
"در این جنگ میدانی چقدر از هموطنان ما کشته شدند"

گفتم

"میدانی همزمان سر چندنفر جوان بیگناه در طناب پیچیده شده و هنوز میشود و مسبب این و آن را هم هیچ کس نیست جز این نظام فاسد فاسق قاتل؟"

گفتم آخر آدم حسابی

نمیشود هم از هموطن بد بگویی و بگریزی از آنها و همزمان در جنگی ۱۲ روز ناگهان فغان برآری ای هموطن و ای وطن

نمیشود آنجا که برایت هزینه دارد مثل ماست به ریخته شدن اینهمه خون نگاهی کنی و غیرتت جوش نخورد اما یکباره در دوازده روز ، برای همین هموطن غریزه مسلک، آی هموطن من سردهی!!

"این که تو اسمش را می گذاری انسانیت، نامش همان غریزه است که از آن میگریزی و در دستش نیز اسیری
نامش انسانیت انتخابی ست."

abdi.jpgمثل همیشه باز هم دیر شده

عباس عبدی

آنان که در دهه ۱۳۶۰ در سنین مدرسه بودند و حتی اندکی بزرگسال، سریال باز هم مدرسه‌ام دیر شد را به یاد دارند. آقای اکبر عبدی که در آن زمان کودک و نوجوان هم نبودند، و در ابتدای جوانی قرار داشتند، نقش دانش‌آموزی را بازی می‌کردند که هر روز بنا به توجیهی دیرتر از زمان مقرر به مدرسه می‌رفت و تکیه کلام باز هم مدرسه‌ام دیر شد را به یادگار گذاشتند. پدر و مادرش هم می‌کوشیدند که مشکل او را حل کنند، ولی ظاهراً موفقیت کافی حاصل نمی‌شد.



🔘آن تاخیرها برای یک دانش‌آموز، آن هم در دهه ۱۳۶۰ چندان عجیب و نامتعارف نبود، ولی در ایران تأخیر دایمی در تصمیم‌گیری‌های به موقع و موثر در اغلب موضوعات مهم، همچنان ادامه دارد. تصمیمات در زمان مناسب گرفته نمی‌شود، در نتیجه، تصمیمی که چند سال پیش باید گرفته می‌شد، امسال و برحسب اجبار به آن تن داده می‌شود. اگر این تصمیم در زمان خودش گرفته می‌شد نتیجه‌بخش بود، ولی اجرای کنونی آن نتیجه مورد انتظار را هم ندارد. جالب است که در اغلب موارد تصمیمی هم وجود ندارد، اگر هم هست، تصمیم خوبی نیست، و خیلی دیر اجرایی می‌شود. بعد هم متوجه نمی‌شویم که چرا به این روز افتادیم.



🔘چرا در سیاست تصمیم نمی‌گیریم یا دیر و بد تصمیم می‌گیریم؟ این ویژگی یا ناشی از محاسبه نادرست از وضعیت و قدرت خود و یا درک غلط از سود و زیان تصمیم، یا از ترس تبعات سیاسی داخلی است. محاسبه نادرست اغلب تحت تأثیر اتکای به قدرت و بی‌توجهی به فرآیندها است.



🔘هنگامی که واقعیت را با عینک قدرت ارزیابی کنیم، درک نادرستی از آن پیدا می‌کنیم. واقعیت را باید با سنجه‌های دقیق مستقل از قدرت ناظر شناخت. بسیار دیده شده که سیاست‌مداران با اتکا به قدرت، واقعیات روشن را نادیده گرفته و رد می‌کنند. مثلاً نظرسنجی‌ها را قبول ندارند. در حالی که آنان صلاحیتی برای اظهارنظر کارشناسانه در این باره ندارند. فقط چون قدرت دارند آن را نادیده گرفته و رد می‌کنند.



🔘یکی از مهم‌ترین مواردی که در آن بی‌تصمیمی و نه حتی دیرتصمیمی بلکه بدتصمیمی دیده می‌شود، مسأله زنان و پوشش آنان است. البته منحصر به این مورد نیست و در هر موضوعی هست. ماهواره، فیلترینگ، قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی و سایر کالاها و خدمات، در سیاست خارجی و توافق با طرف‌های خارجی و... هر جا نگاه می‌کنیم، موارد فراوانی از بی‌تصمیمی، و دیرتصمیمی را می‌بینیم که در نهایت منجر به بدتصمیمی هم می‌شود.



🔘در این یادداشت می‌خواهم به بخشی از گفتگوی اخیر آقای علی مطهری با خبر آنلاین اشاره و از این جهت آن را نقد و ارزیابی نمایم. آقای مطهری در این گفتگو به نکاتی اشاره می‌کند از جمله اینکه: ▪️"قانون عفاف و حجاب صلاح نبود که به آن شکل اجرا شود. من نمی‌گویم کسی که در خیابان روسری ندارد را بگیریم. می‌گویم با آن موارد ناهنجاری که هست - مثلا کسی با رکابی آمده یا شکمش را بیرون گذاشته است - برخورد شود. روسری را در خیابان سخت نگیرند ولی در دانشگاه‌ها و ادارات دولتی و مانند اینها، باید دقیق رعایت شود. وظیفه دولت است. این که بگویند کار مساجد است و کار دولت نیست، خیلی اشتباه است. در فیلم‌های سینمایی و نمایش‌های خانگی اباحه‌گری بیشتر شده است."▪️



🔘محتوای بالا از حیث اینکه از طرف آقای مطهری گفته شده، یک گام به پیش، هر چند خیلی دیر شده است. چرا یک گام به پیش است؟ چون موضع ایشان در سال ۹۲ در دسترس است که معتقد بودند: ▪️"از ابتدای انقلاب اسلامی حجاب استاندارد گذشته از چادر عبارت بود از شلوار، مانتو تا زانو و روسری و مقنعه؛ دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست را انجام دهد و بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجلس شورای اسلامی به وظیفه خود عمل خواهد کرد."▪️



🔘ایشان در ادامه نیز نسبت به پوشش ساپورت هم خیلی حساس بودند، در حالی که امروز در باره روسری چنین نظری دارند. این تغییر نگرش نکته مثبت ایشان است. ولی چه چیزی نسبت به گذشته فرق کرده است؟ اگر اصل تغییر را بپذیریم، در این صورت نمی‌توانیم و حق نداریم یک الگوی ثابت و غیر قابل تغییر از پوشش را تجویز کنیم. در این صورت بر چه مبنایی می‌توان گفت که حد پوشش چه باشد؟ ابتدا باید این مبنا را شرح داد سپس وارد مصداق شد.



🔘آنچه که از این سخنان برداشت می‌شود این است که اجبار حجاب شرعی منظور ایشان نیست، چون در این صورت، نگذاشتن روسری مجاز نیست. پس اگر ایشان نظرشان را نسبت به گذشته اصلاح کرده‌اند، باید توضیح دهند که کدام عامل موجب شده که نگاه امروز وی نسبت به گذشته بازتر باشد؟ آیا در آينده باز هم تغییر نخواهد کرد؟



🔘به نظر من "قدرت" عامل اصلی این نگاه بود. در واقع در گذشته گمان می‌کردند که دولت قدرت برخورد دارد، لذا آن حد از حجاب را تجویز می‌کردند، و اکنون متوجه شده‌اند که قدرت برخورد وجود ندارد، لذا محدودیت کمتری را در نظر می‌گیرند. دلیل دیگری برای این تغییر به ذهن نمی‌رسد.



🔘مشکل اینجاست که این نگاه جدید ایشان در شرایط کنونی کارآیی ندارد، در حالی که اگر پیش از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و مرگ مهسا گفته می‌شد، نه تنها موثر بود، بلکه چند گام به پیش بود. اگر نظام سیاسی و طرفداران حجاب به معنای دقیق، حق زنان را در پوشش عرفی بپذیرند، آنگاه می‌توان در باره فراتر از عرف رفتن افراد سخن گفت و مقررات گذاشت، ولی تا هنگامی که چنین حقی شناخته نشده است، بحث کردن از پوشش در عمل غیر ممکن می‌شود.



🔘اینکه برای ادارات نیز همچنان محدودیت قایل شده‌اند نشان می‌دهد که مسأله اساساً اجتماعی و اخلاقی و عفت و این جور چیزها نیست، بلکه مسأله صرفاً سیاسی و اتکا به قدرت است و تا هنگامی که این نگاه حل نشود، قابل تصور نیست که بتوان در یک محیط آرام و تفاهم‌آمیز حدود پوشش یا هر رفتار دیگر را تعیین کرد.



🔘🔘متاسفانه همچنان در همه موارد گفته شده از جمله پوشش زنان در موقعیت بی‌تصمیمی و دیرتصمیمی هستیم.

nepalking.jpgاز کاتماندو تا تهران؛ مردم می‌خواهند پادشاهشان بازگردد

معترضان در نپال و ایران به دنبال ثبات، عدالت و کارآمدی‌اند؛ ارزش‌هایی که وعده‌ داده شدند، اما تجربه جمهوری‌های معیوب هرگز نتوانست آن‌ها را تحقق بخشد

امیرحسین میراسماعیلی - ایندیپندنت فارسی

کی‌پی شارما اولی، نخست‌وزیر نپال، در پی تداوم اعتراض‌های گسترده و خونین ضدحکومتی از سمتش استعفا کرد و حالا این کشور بار دیگر به نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سیاسی خود رسیده است.

این اعتراض‌ها ابتدا در واکنش به فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت، اما خیلی زود به شورشی علیه فساد گسترده و ناکارآمدی دولت تبدیل شد که در پی آن، تنها در یک روز، دست‌کم ۱۹ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند.

کی‌پی شارما اولی در نامه استعفایش خطاب به رئیس‌جمهوری نپال نوشت: «با توجه به شرایط بحرانی کشور از سمتم استعفا می‌کنم تا راه‌حل سیاسی بر اساس قانون اساسی امکان‌پذیر شود.» رام‌چاندرا پاودل، رئیس‌جمهوری نپال، هم استعفا را پذیرفت و اعلام کرد رایزنی‌ها برای انتخاب نخست‌وزیر جدید آغاز شده است.

هم‌زمان، معترضان پس از شنیدن این خبر، با شعار «پیروزی» وارد ساختمان پارلمان شدند؛ صحنه‌ای که به‌عنوان نشانه‌ای از عمیق‌ترین ناآرامی سیاسی دهه‌های اخیر نپال توصیف شد.

بحران اخیر نپال از جایی آغاز شد که دولت تصمیم گرفت چندین شبکه اجتماعی پرطرفدار را مسدود کند و این اقدام خشم «نسل زد» را در نپال برانگیخت و با وجود عقب‌نشینی دولت و لغو محدودیت‌ها، اعتراض‌ها نه‌تنها فروکش نکرد، بلکه وارد مرحله تازه‌ای شد و بر مخالفت با فساد ساختاری و ناکارآمدی سیستم حکومتی متمرکز شد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اکنون پرسش کلیدی برای نپالی‌ها این است که چه کسی جانشین اولی خواهد شد و چه تغییری در ساختار قدرت رقم خواهد خورد، اما آنچه بیش از همه توجه‌ها را جلب کرده، بازگشت دوباره صدای پادشاهی‌خواهی به خیابان‌های کاتماندو است.

فریاد بلند پادشاهی‌خواهی خیابان

پادشاهی‌خواهان در نپال ماه‌های گذشته به همراه ملی‌گرایان هندو و حزب راشتریا پراجاتانترا، تظاهرات گسترده‌ای در پایتخت نپال برگزار کردند که ده‌ها هزار نفر در آن شرکت کردند. خواسته اصلی آنان احیای دوباره سامانه پادشاهی و نشاندن دوباره پادشاه پیشین بر تخت بود. شعار «راجا آون پارچا» به معنای «پادشاه باید بازگردد»، بارها در خیابان‌های کاتماندو طنین‌انداز شد و پادشاهی‌خواهان خواستار بازگرداندن هندوئیسم به‌عنوان دین رسمی کشور شدند؛ درخواستی که در بستر ناکامی جمهوری نپال معنا می‌یابد.

ufo.jpgایندیپندنت فارسی - در جلسه استماع کنگره آمریکا ویدیویی منتشر شد که نشان می‌دهد یک موشک هل‌فایر شلیک‌شده از پهپاد ارتش آمریکا به یک جسم درخشان ناشناس در نزدیکی سواحل یمن اصابت کرده اما بدون اثر از آن منحرف می‌شود.

این تصاویر که مربوط به ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴ است، توسط اریک برلیسون، نماینده جمهوری‌خواه ایالت میزوری، ارائه شد. جورج نپ، کارشناس پدیده‌های ناشناخته، در این نشست گفت: «این همان موشک هل‌فایر است که به شیء ناشناس پرنده برخورد کرد و فقط برگشت.

سوال این است: این چه چیزی می‌تواند باشد؟» او افزود که ویدیوهای مشابه بسیاری در سرورهای محرمانه وجود دارد که نه کنگره و نه افکار عمومی اجازه مشاهده آن‌ها را نداشته‌اند. دو افسر سابق نیروی هوایی آمریکا نیز در این جلسه شهادت دادند و روایت‌هایی از مشاهدات مستقیم خود درباره اجسام پرنده ناشناس ارائه کردند؛ از جمله یک شیء مستطیلی به بزرگی زمین فوتبال در کالیفرنیا و یک مثلث متساوی‌الاضلاع عظیم در پایگاه لنگلی ویرجینیا.

***

IMG_0680.png در برنامه بیست و هفتم «زیر ذره بین سخن» به اتفاقاتی که در یکی دو هفته ی گذشته رخ داد می پردازیم و از توهین به فردوسی و کنسرت شجریان و درگیری های به وجود آمده میان پادشاهی خواهان و استاد امیر طاهری و دکتر تقی زاده و سخنرانی شاهزاده در اجلاس نوفدی سخن می گوییم. با ما همراه باشید...

za.jpgمدعیان عقل و پیروان جهل!

احمد زیدآبادی

چرا برخی از کسانی که خود را عقلی‌مسلک، علم‌گرا و سکولار معرفی می‌کنند، از قرآن و سیرهٔ پیامبر اسلام درست همان برداشتی را دارند که خشن‌ترین و وحشی‌ترین گروه‌های مدعی اسلام‌گرایی از اسلام ارائه می‌کنند؟

برای نمونه، چرا فردی مثل جلال ایجادی که مثلاً خود را "عقل‌گرا" می‌نامد، درک و فهمش از متون اسلامی عیناً مثل گروه‌هایی مانند داعش و القاعده و طالبان و همتایان شیعی آنان است؟


چرا افرادی مانند او در فهم متون اسلامی، برای شناختِ دینی چهره‌هایی چون محمد اقبال و عبدالرحمن کواکبی و سید محمود طالقانی و یا حتی میرزای نائینی و آخوند خراسانی و شیخ حسینعلی منتظری جایی باقی نمی‌گذارند و درست مثل داعشی‌ها، قرائت خشونت‌آمیز و انسان‌ستیز خود را از میراث پیامبر اسلام، مطلق می‌کنند؟

دلیلش به نظرم دو چیز است. اول اینکه این قبیل افراد که جمعی از آنان خود را حامی "شاهزاده" رضا پهلوی هم معرفی می‌کنند، هیچ آشنایی عمیق و حتی متعارفی با مفهوم عقل و علم و سکولاریسم ندارند و این مفاهیم را تنها به صورت ابزاری برای پنهان کردن بی‌بضاعتی معرفت‌شناسی خود به کار می‌گیرند!


همین جناب جلال ایجادی اگر توانست به جای اهانت‌های مشمئزکنندهٔ دائمی خود به پیامبر اسلام در یک یادداشت "عقل" را تعریف و تبیین کند، من حرف خود را در مورد او پس می‌گیرم!


مسئلهٔ دوم اما روان‌شناختی است. آدم‌هایی که مختصات روانشناسانهٔ همسانی دارند، سوای از اینکه مادی‌مشرب یا مذهبی یا سوسیالیست یا کاپیتالیست باشند، نهایتاً به گفتار و رفتاری کم و بیش مشابه هم می‌رسند!


چندی پیش به یکی دو کانال تلویزیونی ماهواره‌ای برخوردم که به زعم خود، مبلغ مسیحیت بود و محبت و نجات از طریق عیسی مسیح را تبلیغ می‌کرد! مجری برنامه اما بعد از کلی صحبت‌ از لزوم مهربانی و محبت، اشاره‌ای به پیامبر اسلام کرد و دهانش را به سخیف‌ترین و زشت‌ترین اهانت‌ها نسبت به ساحت محمد آلوده ساخت!


البته این کثافت‌کاری‌ها غباری بر دامن محمد نمی‌نشاند، اما مدعیان دروغین عقل و علم و سکولاریزم و همینطور محبت و مهربانی را مفتضح و رسوا می‌کند!


درود ما بر محمد تا ابدالآباد که خداوند فهم جهان هستی از دریچهٔ توحید وجود را از طریق او به انسان آموخت، فهمی که جهان‌بینی‌های شرک‌آلود را منسوخ کرد و زمینه‌ای برای ختم و پایان عصر نبوت بر روی کرهٔ خاکی شد.

*دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه خبرنامه گویا نیست

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgزیباکلام با اشاره به کناره گیری حسین علایی و برکناری نادره رضایی از پزشکیان انتقاد کرد و نوشت: شما را بخدا یکذره جنم داشته باشید و اینقدر در مقابل تندروهایی که با پنج درصد آرا به مجلس راه یافته و کشور را با این روز انداخته اند کوتاه نیایید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاح طلب، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آقای پزشکیان همه افتخار شما انتصاب مدیرانی همچون نادره رضایی و حسین علایی بود.

شما را بخدا یکذره جنم داشته باشید و اینقدر در مقابل تندروهایی که با پنج درصد آرا به مجلس راه یافته و کشور را با این روز انداخته اند کوتاه نیایید. هدف آنها تکرار"خالص سازی" دوران مرحوم رئیسی است. تسلیم نشوید.

6289540.jpg

aref.jpgعارف نیروهای مسلح را به شرکت در تأمین و ذخیرۀ مواد غذایی کشور فراخواند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهوری، از سازمان اتکا این بازوی اقتصادی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خواست که به یاری دولت برای تأمین و ذخیرۀ اقلام اساسی بشتابد. عارف با استناد به سخنان اخیر علی خامنه‌ای تأکید کرد که «امنیت غذایی» وظیفۀ کل حاکمیت و هم‌تراز با امنیت دفاعی است.

محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهوری ایران، از سازمان اتکا (سازمان تعاونی مصرف کادر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی) خواست که برای تأمین و ذخیره مواد غذایی کشور به دولت یاری برساند. عارف که این سخنان را در مراسم افتتاحیه طرح‌های توسعه‌ای این سازمان ایراد می‌کرد با اشاره به اظهارات اخیر علی خامنه‌ای در دیدار با رئیس جمهوری و اعضای دولت، تأمین امنیت غذایی مردم را وظیفه‌ای برای کل حاکمیت دانست و تلویحاً گفت که دولت به تنهایی قادر به انجام این مهم نیست و برای تحقق آن نمی‌تواند نیازهای مالی نیروهای مسلح را در اولویت خود قرار بدهد. عارف گفت : « اگر چه دولت در پشتیبانی از نیروهای نظامی تکلیف دارد اما مسائل معیشتی و اقتصادی مردم حائز اهمیت اساسی است و [رهبر نیز] در دیدار اخیر خود با اعضای دولت وفاق ملی بر مسائل اقتصادی و مردم تأکید کردند»

محمد رضا عارف در جای دیگری از سخنانش امنیت غذایی و دفاعی را همتراز یکدیگر دانست و گفت که دولت انتظار دارد که سازمان اتکا علاوه بر تأمین نیازهای غذایی کادر نیروهای مسلح سهمی نیز در تأمین نیازهای عمومی کل جامعه به مواد غذایی و معیشت مردم بر عهده بگیرد.

عارف گفت که دولت در پی افزایش ارتباطات ریلی و تهاتر با سایر کشورها به ویژه کشورهای همسایه برای تأمین امنیت غذایی کشور است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

دوشنبه گذشته علی خامنه‌ای در دیدار با رئیس جمهوری و اعضای کابینه خواستار تأمین به موقع کالاهای اساسی مردم، تأمین ذخایر کالاها «نسبت به نصاب مورد نیاز» برای مقابله با «مخاطرات محتمل و غیرقابل پیش بینی» شد و برای جلوگیری از افزایش بی وقفۀ قیمت‌ها توصیه کرد که واردات بعضی از کالاهای اساسی از انحصار خارج شود.

اکنون با سخنان محمدرضا عارف معلوم می شود که خروج واردات و تأمین کالاهای اساسی مردم از انحصار بمنزلۀ سپردن آن به نیروهای مسلح است. در واکنش به سخنان عارف، امیر عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع جمهوری اسلامی، گفت که «وزارت دفاع وظیفه دارد علاوه بر تأمین نیازهای نیروهای مسلح، در عرصه امنیت غذایی جامعه نیز نقش‌آفرینی کند».

اولین درگیری ناتو با روسیه

| No Comments

natoputin.jpgحمله به پهپادهای روسیه در لهستان؛ فرودگاه ورشو بسته شد و جنگنده‌های ناتو به پرواز درآمدند

ایران اینترنشنال - پس از آنکه گزارش‌هایی از ورود پهپادهای روسی به حریم هوایی لهستان منتشر شد، مقام‌های این کشور فرودگاه بین‌المللی ورشو را بستند، جنگنده‌های لهستانی و ناتو به پرواز درآمدند و ارتش در حالت آماده باش کامل قرار گرفت. مقامات لهستان گفته‌اند علیه این اهداف از سلاح استفاده کرده‌اند.

دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «عملیات مرتبط با نقض‌های مکرر حریم هوایی لهستان در جریان است. ارتش علیه اهداف از سلاح استفاده کرده است.»

نخست‌وزیر لهستان افزود در تماس دائمی با رییس‌جمهوری و وزیر دفاع است و گزارش مستقیم از فرمانده عملیاتی دریافت کرده است.

ولادیسلاو کوسینیاک-کامیش، وزیر دفاع لهستان، گفت نیروی هوایی این کشور علیه اهداف متخاصمی که وارد حریم هوایی لهستان شده‌اند از سلاح استفاده کرده است.

او در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «جنگنده‌ها علیه اهداف متخاصم از سلاح استفاده کرده‌اند.»

معاون وزیر دفاع لهستان نیز گفت: «عملیاتی برای خنثی‌سازی اهدافی که مرز لهستان را نقض کرده و از آن عبور کرده‌اند، بر فراز این کشور در جریان است.»

فرماندهی عملیاتی نیروهای مسلح لهستان در رسانه اجتماعی ایکس اعلام کرد این کشور پس از نقض‌های مکرر حریم هوایی‌اش در جریان حمله روسیه به اوکراین، برای سرنگونی پهپادها بر فراز خاک خود از سلاح استفاده کرده است.

در این بیانیه آمده است: «در جریان حمله امروز فدراسیون روسیه به اهدافی در اوکراین، حریم هوایی ما بارها از سوی پهپادها نقض شد. به درخواست فرمانده عملیاتی نیروهای مسلح، از سلاح استفاده شده و عملیات برای یافتن اهداف ساقط‌شده در حال انجام است.»

فرماندهی عملیاتی ارتش لهستان سه‌‍شنبه ۱۸ شهریور در بیانیه‌ای اعلام کرد: «سامانه‌های دفاع هوایی زمینی و رادار شناسایی در بالاترین سطح آماده‌باش هستند.»

این اقدام پس از حملات هوایی گسترده روسیه به خاک اوکراین انجام شده است.

در این بیانیه آمده است: «برای تضمین امنیت حریم هوایی لهستان، فرمانده عملیاتی نیروهای مسلح تمامی رویه‌های لازم را فعال کرده است و ارتش کاملاً آماده پاسخ فوری است.»

بر اساس اطلاعیه هوانوردی (NOTAM) منتشرشده در وب‌سایت اداره هوانوردی فدرال آمریکا، فرودگاه شوپن ورشو و دست‌کم دو فرودگاه دیگر در لهستان به‌دلیل «فعالیت پیش‌بینی‌نشده نظامی مرتبط با تضمین امنیت ملی» بسته شدند.

lbanner.jpgدو و ماه نیم پس از اعلام آتش‌بس توسط دونالد ترامپ میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سه‌شنبه ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) در قاهره با عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد. در این دیدار بدر عبدالعاطی وزیر خارجه مصر نیز حضور داشت

کیهان لندن - این توافق پس از آن انجام شد که برخی منابع داخلی مدعی شدند پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی که توسط علی شمخانی دبیر پیشین شورای‌ عالی «امنیت ملی» جمهوری اسلامی «راهبری» می‌شد، از او گرفته و به علی لاریجانی دبیر جدید این شورا سپرده شد.

طبق گفته‌ی‌ گروسی این توافق قرار است شرایط دسترسی بازرسان به تأسیسات اتمی در ایران را فراهم کند.

لارنس نورمن خبرنگار روزنامه «وال‌استریت ژورنال» شامگاه سه‌شنبه به نقل از منابع خود نوشت: «من متوجه شده‌ام که [جمهوری اسلامی] ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به یک توافق دست پیدا کرده‌اند، این می‌تواند تأثیر مهمی روی روند مکانیسم ماشه بگذارد اما این توافق به تنهایی نمی‌تواند مهلت مکانیسم ماشه را تمدید کند. جزئیات برای نحوه تصمیم‌گیری سه قدرت اروپایی و آمریکا در این موضوع بسیار مهم است.»

فرصت کوتاه برای دسترسی به سایت‌ها

نورمن همچنین نوشت: «یک پرسش کلیدی این است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قبل از پایان مهلت ۳۰ روزه اسنپ‌بک چقدر اطلاعات کسب خواهد کرد و چقدر به وعده‌های دسترسی پس از آن مهلت متکی خواهد بود؟»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اینهمه در حالیست که امضای چنین توافقی در میانه نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عجیب و ناگهانی به نظر می‌رسد آنهم در حالی که تا پیش از آنکه عراقچی به قاهره برود، شماری از مقامات تهران مدیرکل آژانس بین‌المللی را «جاسوس موساد» و «خائن» نامیدند! برخی مقامات از جمله برادران لاریجانی نیز او را تهدید جانی کرده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در بیانیه‌ای اعلام کردند آژانس سرسپرده آمریکا و اسرائیل است و مشروعیت خود را از دست داده است.

larijani.jpg
البته مفاد این توافق هنوز مشخص نیست. اما آنچه آژانس طی این مدت از جمهوری اسلامی می‌خواست شامل بازدید از تأسیسات اتمی بمباران شده، مکان نگهداری از بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی و صدور مجوز برای بازرسان مجرب و همچنین دسترسی به دوربین‌های نظارتی بود که جمهوری اسلامی با همه آنها مخالفت کرده بود.

zarghami.jpg

پیشتر، رافائل گروسی مدیرکل آژانس در مصاحبه با «فاکس نیوز» به جمهوری اسلامی هشدار داده بود: «اگر بخواهید از تکرار آنچه در ژوئن [جنگ ۱۲ روزه] دیدیم جلوگیری کنید، باید فعالیت‌های آژانس از سر گرفته شوند.» او به حکومت اخطار داد: «بدون نظارت آژانس در ایران هیچ مذاکره جدی شکل نمی‌گیرد.»

france.jpgبازداشت نزدیک به ۲۵۰ نفر در فرانسه

یورونیوز - فرانسه روز چهارشنبه صحنه اعتراضات گسترده جنبش «همه‌چیز را مسدود کنید» بود؛ تظاهراتی بدون رهبر مرکزی که تنها دو روز پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو، با بستن خیابان‌ها و آتش‌زدن زباله‌ها، فعالیت‌ها در پاریس و شهرهای دیگر را فلج کرد و به بازجویی از بیش از ۲۵۰ تن انجامید.

پلیس فرانسه روز چهارشنبه ۱۰ سپتامبر (۱۹ شهریور) بیش از ۲۰۰ نفر را بازداشت کرد. این دستگیری‌ها در حالی رخ داد که معترضان جنبش «همه چیز را مسدود کنید/Bloquons tout» تلاش کردند حمل و نقل و زندگی روزمره در سراسر فرانسه را دو روز پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو فلج کنند.

به‌دستور وزارت کشور فرانسه حدود ۸۰ هزار مأمور پلیس و ژاندارم را در سراسر کشور مستقر کردند و هزاران معترض نیز آتش روشن کردند، سنگر و موانع ساختند و تلاش کردند بزرگراه پیرامونی پاریس، پرترافیک‌ترین بزرگراه شهری اروپا را مسدود کنند. تا حوالی صبح چهارشنبه، پلیس پاریس گزارش داد که ۹۵ نفر در پاریس و هشت نفر خارج از پایتخت بازداشت شده‌اند.

در منطقه «پورت دو مونتروی» واقع در شرق پاریس معترضان سطل‌های زباله را آتش زدند و سعی کردند مسیر تراموا را مسدود کنند، اما پلیس موانع را برچید و جمعیت را پراکنده کرد. گروهی از معترضان نیز وارد بزرگراه شدند تا ترافیک را متوقف کنند که پلیس مانع آنها شد.

تنش‌ها در اطراف ایستگاه قطار شمال پاریس، یکی از شلوغ‌ترین ایستگاه‌های قطار اروپا بالا گرفته است. حدود چند صد نفر تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح در این منطقه تجمع کردند. پلیس دسترسی به ایستگاه را مسدود کرده است، اما معترضان همچنان تلاش می‌کنند وارد شوند و مأموران برای پراکنده کردن آنها از گاز اشک‌آور استفاده کردند، در حالی که برخی مسافران نیز در این هرج‌ومرج گرفتار شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

«دیگر از همه چیز خسته‌ایم»

ماری، دانشجو و بازیگر به یورونیوز گفت: «امروز اعتراض می‌کنم چون از همه چیز خسته شده‌ایم» او افزود: «می‌خواهیم به ماکرون نشان دهیم که دیگر تحمل این وضعیت را نداریم. او نمی‌تواند خواسته‌های مردم را نادیده بگیرد.» ماری همچنین اعتراض خود را به کاهش بودجه بخش فرهنگ مرتبط دانست.

در همین حال، یک راننده ناشناس که پیش‌قدم شد و دوچرخه‌ها و سطل‌های زباله‌ای را که جاده را مسدود کرده بودند کنار زد، به یورونیوز گفت که از تظاهرات حمایت می‌کند. او گفت: «من خشم آن‌ها را درک می‌کنم. باید کاری انجام داد.»

حمزه صفوی، استاد دانشگاه:

در جلسه محرمانه وزارت خارجه دولت رئیسی می گفتند ایران تنها ابرقدرت جهان است! و من و بغل دستی ام خندیدیم!

shegefti.jpgمجید مرادی در واکنش به این ویدئو در کانال تلگرام خود نوشت:

جناب رحیم صفوی کوچک!

این حرف‌ها را می گذاشتی برای سی سال دیگر. هنوز زود است!

همان زمان که شما را به مشاوره به جلسات محرمانه وزارت خارجه فرامی‌خواندند ما را برای گفتن این جمله که آمریکا بزرگ ترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان است و چاره ای جز مذاکره با آن نیست آن هم در کلاس درس سیاست خارجی ایران به بازجویی در خانه‌های اشباح!

دعوت می‌کردند. آن جا هم مفصل حرفم را زده‌ام و موجب تعجب و رنجش آنها شدم. در خانه‌های اشباح، زبان آدمی تندتر و گزنده تر می‌شود چون نان و نمکی در میان نیست اما تو که خودت و پدرت یک عمر سر سفره نظام نشسته‌اید چرا به جای خنده زیر لب و عشوه پنهانی، به آن مشاور عبداللهیان نگفتی این حرفها چیست که می‌گویی؟ با کدام مؤلفه‌ها ایران را در کنار پنج قدرت برتر جهانی نشانده‌ای؟! آیا با شما چه می‌کردند؟!

چرا اکنون یک سال پس از سقوط دولت رئیسی این حرف را می‌زنی؟!

مگر شما را صرفا برای تایید و سر تکان دادن و ناهار خوردن دعوت کرده بودند؟!

Jahangir_Golzar_2.jpgایران امروز در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر خود قرار گرفته است . ترکیب رکود بازار بخاطر نبود در آمد کافی ، تورم که حاصل رفتار و سیاستهای استبداد حاکم بر وطن است و در نتیجه بیکاری و مخصوصا بیکاری برای جوانان ، و فقر گسترده، زندگی میلیون‌ها انسان را هم از نظر جسمی و مخصوصا روحی به ورطه نابودی و بیماری کشانده است. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهند که بیش از ۳۸ درصد کودکان ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، ۲۳ میلیون نفر در حاشیه‌نشینی گرفتارند و شاخص فلاکت به بالای ۴۲ واحد رسیده است. این ارقام تنها آمار خشک نیستند؛ هر کدام تصویرگر زندگی خانواده‌هایی هستند که هر روز میان نان و ادامه حیات و آموزش از یک طرف و میان سلامت و بقا، انتخابی دردناک انجام می‌دهند.

ریشه بحران: استبداد و ناکارآمدی

فقر کنونی ایران محصول صرفاً شرایط اقتصادی جهانی یا تحریم‌ها نیست؛ بلکه بیش و پیش از هر چیز نتیجه نظامی استبدادی ولایت مطلقه فقیه است که سال‌هاست منابع ملی را به جای ممکن کردن توسعه پایدار، صرف جنگ‌افروزی در منطقه و پشتیبانی مالی و نظامی از گروههای خشونت طلب و از طرف دیگر مستبدینی همچون بشار اسد کرده است . و از طرف دیگر با سیاستهای سرکوب مردم و بزرگ کردن دستگاه سرکوب با بودجه های کلان و تولید جو خشونت و نا امنی در کشور و باز گذاشتن دست رانت خواران هر روز بحران بر بحران افزوده است . حکومت مستبد ایران با تصمیم‌های ناگهانی و بی‌برنامه - از تعطیلی‌های پیاپی گرفته تا سیاست‌های ناکارآمد ارزی - نه تنها تولید را فلج کرده، بلکه میلیون‌ها شغل را نابود ساخته و بر تعداد فقیران و بیکاران کشور افزوده است.

این نظام به جای سرمایه‌گذاری بر آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی، بودجه‌های کلان را به نهادهای نظامی و امنیتی اختصاص داده است. نتیجه این سیاستها کاملا روشن است: کاهش شدید کیفیت آموزش، ترک تحصیل گسترده کودکان بخاطر فقر خانواده ها ، گسترش کودک کار در تمامی شهرها و از دست دادن کودکی بخاطر تکه ای نان و کمک به والدین خود و تولید چرخه فقر و نا امنی و فساد و جنایت و در ادامه کشتن امید مردم فقیر کشور .

فقر چند جانبه از نان تا آموزش

بحران اقتصادی امروز ایران تنها به «کمبود درآمد» محدود نیست. نکته مهم و قابل توجه این است که میلیون‌ها کودک در ایران از دسترسی به آموزش باکیفیت، تغذیه مناسب و محیط امن بخاطر کمبود در آمد والدین خود محروم‌اند. سهم آموزش در هزینه خانوار از ۴.۷ درصد در سال ۱۳۹۷ به تنها ۱ درصد در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته است؛ به این معنا که خانواده‌های فقیر حتی توانایی حداقل سرمایه‌گذاری برای آینده فرزندانشان را از دست داده‌اند.

این وضعیت به معنای محرومیت از حقوق اساسی بخش بزرگی از جامعه ایران است. حق بر برخوردار شدن از آموزش، حق بر برخوردار شدن از تغذیه مناسب با مقدار کالری کافی و مقدار ویتامین و ... کافی و حق بر زندگی شرافتمندانه در نبود تنش و در آزادی ، از مردم ایران بخاطر سیاستها و مدیریت استبدادی ولایت مطلقه فقیه گرفته شده است. آنچه امروز شاهدیم، نقض آشکار عدالت اجتماعی و پایمال کردن حقوق ذاتی انسانها و بی‌توجهی کامل به توسعه انسان است.

Rasoul_Nafisi.jpgاز پس حوادث طبیعی عمده مثل سیل و طوفان چه بسا آثار و ابنیه ای از زیر خاک و آوار آشکار می‌شود که قبلا مشهود نبوده است. جنگ‌ها و ومصائب اجتماعی نیز به آشکارشدن ابعادی از جامعه و حتی تاریخ کمک می‌کنند که یا قبلا نامشهود بوده و یا این که باوچود آشکاری، مورد توجه قرار نمی‌گرفته است. موشک باران اخیر ایران از آن موارد است. از پس این واقغه برق آسا جنبه هایی از جامعه و حتی تاریخ برملا شد که شاید قبلا به آن توجه چندانی نمی‌شد.

موشک باران دوازده روزه سریع، قاطع، کشنده، و بر اساس سال ها کار امنیتی دقیق و علمی و یادآور پیروزی اعجاب آور اسرائیل در جنگ شش روزه علیه مصر در سال 1967 بود. ارتش اسرائیل با حمایت امریکا بار دیگر نشان داد که یک "ماشین جنگی" سریع، بی نقص، و بی رحم است. احساس آخرالزمانی و این که اسرائیل کشوری است که خود را دایما در معرض انهدام می بیند - و اسلامی های افراط گرا هم مانع فراموشی این نکته از طرف اسرائیل نمی شوند - درایجاد انگیزه اتحاد ملی و جنگاوری و نیز نادیده گرفتن افعال غیرقانونی و گاه غیر انسانی دولت بی نقش نیست.

در ایران، آنچه آشکار بود آشکار تر شد. واضح ترین درس این جنگ همین امر بدیهی است که اصولا کشورهای کوچک نفتی نباید دچار توهم شده درگیر کشورهای صنعتی شوند و باهمان سلاح هایی به جنگ آن کشورها بروند که به مراتب پیشرفته ترش را کشورهای سازنده در اختیار دارند. جگ امروزی تماما بر اساس تکنولوژی سایبری است و در عصر ذهن ماشینی (هوش مصنوعی) استراتژی های دیگر مثل جنگ توده ای از نوع جنگ ویتنام - حتی برای کشورهایی که دولت منتخب ملت است - از عاملیت افتاده است. از لحاظ داخلی هم سرکوب سیستماتیک جنبش های ضد استبداد ایرانی مثل مورد اخیر "جنبش مهسا" یا سرکوب مطلق چچن ها در سین کیانگ چین نشان داد که استراتژی جنبش های توده ای از استراتژی سرکوب دولتی عقب افتاده است. تاکتیک گرفتن خیابان ها و اماکن توسط تظاهر کنندگان هم با توجه به استراتژی سرکوب مطلق دولتی به نظر می‌رسد تاریخ مصرفش کمی گذشته است. شاید بتوان استدلال کرد که باتوچه به عدم رشد یا سقوط جامعه مدنی و افت حمایت فرضی دول لیبرال از مردم مبارز، کم رنگ شدن ایده آلهای سیاسی و اجتماعی و ظهور دول غیر لیبرال مثل چین که بجز استثمار اقتصادی به امور دیگرعلاقه ای ندارند و حمایت ضمنی آنان از مستبدان حاکم (که حتی حکومت طالبان را پوشش می‌دهد) امکان توفیق مبارزات مدنی تا حد زیادی کاهش یافته است. شاید به همین دلیل است که در پی شکست مفتضحانه دولت اسلامی ایران، نه کودتایی پا گرفت و نه جنشی اعتراضی دیده شد. شگفت تر این که حتی زندانیان اوین، پس از بمباران آن سازه یادگار ترس و جنایت، نه تنها سر فرار نداشتند بلکه به کمک عمال زیر آوارمانده زندان رفتند تا زمانی که نیروی ویژه سررسد - و خود آنان را با تهدید مرگ به سلول ها برگرداند. "خیر عمومی" فعلا به کنار گذاشته شده و فلاح فردی سرلوحه اعمال فرد است؛ همچنان که از بازتاب مردم هراسان و بی امید انتظار می‌رود.

Mehrdad_Khansari_2.jpgنزدیک به سه ماه پس از آغاز جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل، رژیم اسلامی در تهران علیرغم روبرو بودن با مشکلات فراوان در داخل و خارج از کشور، می‌کوشد تا تصویری از سازمان‌دهی دوباره، تثبیت موقعیت و کنترل کاملش بر اوضاع داخلی را به داخل و خارج نشان دهد،‌ اگرچه حتی با وجود آتش‌بس شکننده موجود با اسرائیل، هفته‌های گذشته در کشور بدون حادثه نبوده‌اند و حاکمیت علاوه بر ناکامی در مهار بحران و بی‌ثباتی اقتصادی، همچنان مجبور به مقابله با مجموعه‌ای از «انفجارهای بدون مسئولیت» در تهران و دیگر شهرها گردیده و در استان‌هایی مانند بلوچستان هم درگیر زدوخوردهای خشونت‌آمیزی نیز با عناصر مسلح بوده است.

شاید مهم‌ترین عاملی که این روزها حکومت متزلزل خامنه ای را در تلاشش برای بازسازی و تثبیت مجدد اقتدارش یاری می کند، همان عدم وجود و حضور یک صدای رسا و قابل اعتماد از یک «اپوزیسیون» معتبر-- چه در داخل و چه در خارج از کشور -- است که توانائی عملی به چالش کشیدن حاکمیت را داشته باشد؛ حاکمیتی که نتایج سیاست‌های ورشکسته‌اش از همیشه آشکارتر و رهبرش منفورتر شده است.

در حالی‌که برخی چهره‌های شناخته شده مخالف جمهوری اسلامی به ‌دلیل همراهی با، و در برخی مواقع حتی ستایش از اسرائیل در پی آغاز حملات اخیرش علیه ایران اعتبار خود را خدشه‌دار ساخته‌اند، واکنش اولیه برخی از مخالفان و منتقدین نظام در داخل کشور این بوده است که در برابر حمله خارجی، پشت رژیم بایستند؛ اما پس از آتش‌بس و در پی انتشار بیانیه‌هایی از سوی افرادی مانند میرحسین موسوی و مصطفی تاج‌زاده، اکثر شخصیت های اصلاح طلب مخالف خامنه‌ای، به مواضع پیشین خود بازگشته‌اند.

nojen.jpgآشنایی با نهاد‌های خیریه افراد و بانک‌های قطری حامی تروریسم

اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه

وقتی صحبت از صنعت هوانوردی و شرکت‌های هواپیمایی به میان می‌آید، نام قطر می‌درخشد. در حوزه اقتصاد از منابع گازی این کشور کوچک در حاشیه خلیج فارس گفته می‌شود. در حوزه آموزش، این کشور به ارزش ۵ میلیارد دلار دانشگاه‌های آمریکایی را تامین مالی کرده و در ارائه کمک به اندیشکده آمریکایی "بروکینگز" تاثیرگذار بوده است.

نام قطر در عرصه ورزش نیز با میزبانی مسابقات جام جهانی مطرح می‌شود. در قطر محدودیتی برای سرو مشروبات الکلی وجود ندارد. هم چنین، زنان در آن کشور اجازه رانندگی داشته و از نظر پوشش الزام و اجباری برایشان وجود ندارد. بانوی اول این کشور یکی از تاثیرگذارترین همسران رهبران کشور‌های عربی است. شعب دانشگاه‌های آمریکایی و هم چنین شعبه دانشگاه کالج لندن در قطر واقع شده‌اند. هیچ گونه پلیس اخلاقی برای اجرای حدود و قوانین شرعی در قطر وجود ندارد.

با این وجود، زیر این پوشش به ظاهر جذاب به خصوص برای مخاطبان غربی، بنیاد‌های خیریه و سازمان‌های مرتبط با قطر در تامین مالی تروریسم نقش داشته‌اند و آن کشور درصدد بوده تا این موضوع را مخفی نگه دارد کمک‌هایی که اگر برای گروه‌های سلفی - تکفیری در سوریه سرازیر نمی‌شدند امکان پیروزی تحریرالشام ناممکن به نظر می‌رسید.

داده‌ها نشان می‌دهند که قطر کمک بلاعوض به ارزش میلیارد‌ها دلار به موسسات خیریه در بیش از ۷۰ کشور یعنی بیش از یک سوم جهان ارائه کرده است. ذینفعان شامل سازمان‌هایی در خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا و هم چنین برخی در کانادا، مکزیک، بریتانیا، فرانسه، آلمان و حتی ایالت کلرادوی ایالات متحده بوده‌اند. سیاست خارجی قطر نیز مملو از تناقض و گیج کننده بوده است. آن کشور پایگاه عظیم نظامی آمریکا را در خود جای داده، اما روابط ظاهرا دوستانه‌ای نیز با ایران و جنبش هایی، چون حماس و حزب الله لبنان داشته است و همزمان از جمعیت اخوان المسلمین و شاخه‌های آن در سراسر خاورمیانه حمایت می‌کند.

علاوه بر این، مساجد مورد حمایت قطر به مکانی برای نفرت پراکنی تبدیل شده‌اند. مسجد امام "محمد بن عبدالوهاب" در دوحه تحت کنترل دولت آن کشور است و نام موسس مکتب وهابیت در قرن هجدهم میلادی بر روی آن گذشته شده مسجدی که گزارش‌های متعددی اشاره می‌کنند به دامن زدن به افراط گرایی با دعوت از واعظان مهمان افراطی شهرت پیدا کرده است. برای مثال، "سعد بن عتیق العتیق" روحانی سعودی در اواخر ژانویه ۲۰۱۵ میلادی خطبه‌ای در آن مسجد ایراد کرد و در آن از خداوند خواست که "یهودیان، مسحیان، علویان و شیعیان را نابود کند".

این ششمین بازدید او از آن مسجد از سال ۲۰۱۳ میلادی به این سو بود. مقام‌های دولتی قطر خطبه‌های آن امام مسجد را در رسانه‌های قطری و توئیتر بازتاب دادند. از دیگر سخنرانان دعوت شده به آن مسجد می‌توان به "حامد عبدالله العلی" واعظ کویتی و متهم به تامین مالی القاعده از سوی دولت آمریکا و "حامد حمد العلی" متهم به حمایت از جبهه النصره از سوی دولت آمریکا اشاره کرد. گزارش‌ها نشان می‌دهند آن مسجد محل رفت و آمد شبه نظامیانی بوده که در یمن، تونس و سوریه به اصطلاح به زعم خود به جهاد رفته‌اند.

موسسات خیریه و بنیاد‌های قطری که به تامین مالی تروریسم کمک کرده‌اند

ماهنامه مصری "ایجپت تودی" در گزارشی منتشر شده در آگوست ۲۰۲۰ میلادی به این موضوع اشاره کرده بود که قطر از طریق موسسات خیریه به تامین مالی گروه‌های شبه نظامی در سراسر جهان استفاده می‌پردازد. این نشریه نوشته بود:" موسسات خیریه قطری تحت پوشش فعالیت‌های خیریه، به ادعای کمک رسانی و کمک به مسلمانان در سراسر جهان، طی سالیان متمادی، به بازوی پنهان دولت قطر تبدیل شده‌اند که امنیت کشور‌های عربی و حتی اروپایی را به خطر انداخته و ویرانی به بار می‌آورند".
این نشریه در ادامه به معرفی تعدادی از این موسسات پرداخته بود:

bishetab.jpg

به مادرم خبر رسید

که کُشتنِ سحر رسید

به سَر زنان وُ خسته جان:

که زندگی به سر رسید...

طنابِ دارِ دشمنم

چو حلقه زد به گردنم

بِسانِ یاسِ آسِمان

منم غمینِ میهَنَم

چو بغضِ مادرم دمید

دلِ شکسته ام تپید:

که می رود غریبِ تو

سپیدۀ دلم رَمید

به واپسین نگاهِ تو

به هق هق وُ به آهِ تو

بدان که عاشقت منم

همیشه در پناهِ تو

تو بعدِ رفتنم بخوان

به بامِ شهرِ آشیان

که بوده سهمِ عاشقان

همیشه خنجرِ خزان

جَرَس به دستِ جاهلی

که قاضی ام چو عادلی

به امر وُ عدلِ من جهان

بهشتِ عدلِ نازلی...

من اعتراضَم وُ سرود

زِ رودِ مُردۀ کبود

زِ رنجِ مردمِ وطن

زِ او که زندگی زُدود

من اعتراضم وُ صدا

زِ بندِ دینِ تو رها

تمامِ عشق وُ هستی ام

فدایِ مردمم فدا

تمامِ جُرمِ جانِ ما

جوانیِ جهانِ ما

چه هم زمانیِ بدی

که مُردِگی نشانِ ما

تمامِ لحظه ها سیه

عزا وُ عزلتِ تَبَه

نه آرزو نه زندگی

فِسُرده وُ تَبَه پِگَه

نه موجِ کوچکِ نوا

نه نور وُ نارِ بینوا

چراغِ خانه ها خموش

سکوت وُ وحشتِ سرا

ذلیلِ دار وُ این اذان

چو بانگِ قاریان وزان

زِ گورِ گَندِ خود بُرُون

مُقَنّیان دوان دوان

چه نکبتی به روزگار!

پرنده مُرده در حصار

نویدِ شادی ام بیار

به پَر گشودنِ بهار...

تو قُقنُسِ قیامِ ما

به قُلّه ها کلامِ ما

صدا وُ دست وُ اتحاد

شکوهِ ما دوامِ ما

سه شنبه 18 شهریورماه 1404///9 سپتامبر 2025

Mehdi_Estedadi_Shad.jpgقدیمها راحت تر میشد چم و خم رسانه را فهمید. کشف جعل آسانتر بود. کافی بود نادرستی خبر درج شده در روزنامه افشا شود تا بقولی دوزاری ها جا بیفتد.
گاهی یک خبرنگار با وجدان پا میان میگذاشت و از دسیسه و نیرنگ جماعتی علیه بقیه پرده بر میداشت. البته گاهی نیز وجود روزنامه نگاری ژرفکاو در رادیو و تلویزیون کفایت میکرد تا پشت صحنه فلان ماجرا را رو کند. این که چه بامبول و کلکی در پسا پشت دید مردم سر هم شده است تا با اشارات گمراه کننده­ اذهان عمومی را فریب دهند.
آن اذهان عمومی که بعد و با تاخیر متوجه درک و دریافت غلط خود میشد، در اصل فریبکاری را تجربه کرده بود.
امروزه اما قضایای مبادلات اطلاعات بمراتب سخت تر شده است. چون ما با قُلدری و قدر قدرتی اربابان در جهانی روبروئیم که "جهان مجازی" (اینترنت) خوانده میشود. فضایی که میتواند تاثیر جعل و جعلیات را به توان دو برساند. فراگیری انقلاب دیجیتالی بمراتب از انقلاب صنعتی سریعتر اثر میکند.
در این فضای غیر ملموس و مه آلوده ، چند شرکت تکنولوژی سطح بالا و نیز به اصطلاح خدماتی، سرنخها را در دست دارند. صاحبان فوق ثروتمندشان بقولی یک تئاتر عروسکی راه اندخته­ اند. تئاتری که به پهنای کُل سیاره است و بر صحنه­ اش چند میلیارد بازیگر پرسه میزند. آدمهایی که خود و دیگری را فراموش کرده­ اند.
بر همین منوال آدم عقل پیچیده و انسانیت گُم کرده، متوجه نیست که در اصل فیک نیوز(اخبار جعلی) را مثل نُقل و نبات نشخوار میکند. مجاز و دروغ نوعی واقعیّت عادتی شده که در میان ما به گردش است. در احدی هم میل افشاگری بر نمی انگیزد.
اصلا ما پذیرفته­ ایم که بخشی از واقعیت زندگی ما را آن توطئه­ ها و زد و بندهای دنیای مجازی بسازند. کسی هم ککش نگزد. این که چرا باید با دروغ و منبع دروغ ساز که رسانه و شبکه های ارتباط جمعی است، همزیستی مسالمت آمیز داشت. طوری که بی خیال و بی تفاوت نفس کشید. مگر آتش و پنبه میتواند با هم بسازد؟ بدون کشاکش و ستیز با هم یکی شود؟ آیا درست است و شدنی که راست و دروغ رسانه­ ای دست در گردن هم با ما همراه گردند؟ مگر نگفته بودند که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد؟ چرا بی مهابا به جاده میزنیم؟ چرا اندازه نگرفته پاره میکنیم؟
جماعت ایرانی که در سال پنجاه و هفت خورشیدی سر جمعی به سی چهل میلیون نفر نمیرسید، بواقع یکی از این دستجات مارگزیده رسانه ای بایستی باشد.نیش بی بی سی یادتان هست؟
لیکن از منظر امروزی ما جماعتی شده­ ایم که بسی ترحم بر انگیز جلوه میکند . بطوری که هم دوست و هم دشمن برایش دل میسوزانند. البته بشرطی که در این میان از سر تقصیرات یا ایراداتش گذشته باشند.
از زوایه دید کنونی که نمای فراختری را میبیند، آن ایرادها و تقصیرها در واقع به عارضۀ خودشیفتگی بر میگشت که در اغراقها و گزافه گوئی های گذشته­ بیان میشد. وقتی بدون بال و پر خود شناسی و آگاهی میخواست پرواز کند و بالا بپرد و اوج بگیرد.آن اندرز نیاکانی را از یاد برده بود که، یا مکن با فیلبانان دوستی یا بساز آن خانه­ ای در قد فیل!

پیام ارسالی از "همراهان" سایت توانا

«طرفداران خامنه‌ای عکس‌هایی از ساده‌پوشی! رهبر جمهوری اسلامی منتشر کردند. می‌خواهم یادآور شوم لیست بلندبالایی از نهادها و موسسات تحت نظر شخص خامنه‌ای وجود دارد که اتفاقن تمام این سازمان‌ها از مالیات معاف هستند.
در ضمن با دمپایی و آستین پاره هم می‌شود جنایت کرد.»

لازم به ذکر است منزل خمینی هم در جماران، یکی از اموال خاندان خسروشاهی بود که مصادره شده بود.
نظر شما درباره ساده‌زیستی رهبر پیشین و فعلی جمهوری اسلامی چیست؟!

Untitled-1.jpg

***

پست خبرساز امروز علی کریمی

| No Comments

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

مهدی نصیری در گفت‌وگو با حسین رزاق - استودیو پات

***

"ایران و آژانس توافق کردند"

| No Comments

deal.jpgادعای «توافق میان جمهوری اسلامی و آژانس» پس از دیدار گروسی و عراقچی در قاهره با حضور وزیر خارجه مصر

کیهان لندن - رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سه‌شنبه ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) در قاهره با عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد. در این دیدار بدر عبدالعاطی وزیر خارجه مصر نیز حضور داشت.

عراقچی و رافائل گروسی در شرایطی دیدار کردند که نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین در حال برگزاری است. مدیرکل آژانس بین‌المللی که درواقع یکی از اعضای کلیدی برای اداره نشست شورای حکام است، با پنج ساعت تأخیر به قاهره رسید.

جزئیات زیادی از محتوای این جلسه رسانه‌ای نشد، اما اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره این ملاقات گفته بود، طرفین برای «جمع‌بندی مذاکرات مربوط به شیوه‌نامه جدید تعامل و همکاری میان تهران و آژانس» با یکدیگر ملاقات خواهند داشت.

ساعاتی پس از این دیدار، لارنس نورمن خبرنگار وال‌استریت ژورنال مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به توافق دست یافتند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

این نخستین دیدار میان مقامات جمهوری اسلامی و مدیرکل آژانس از زمان توقف همکاری جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل است؛ جنگی که طی آن اسرائیل و ایالات متحده تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. اکنون جمهوری اسلامی اعلام کرده است که برای آغاز همکاری با آژانس ابتدا باید تضمین داده شود که حمله مجدد به آن نخواهد شد.

gdip.jpgبر اساس اطلاع ایران‌وایر وزارت ورزش و جوانان، از برخی فدراسیون‌ها و ورزشکاران ایران خواسته است در صفحات اجتماعی خود از «مهدیه اسفندیاری» شهروند بازداشت شده ایرانی در فرانسه حمایت کنند.

ایران وایر - مجله فرانسوی «لوپوئن» ۲۴فروردین۱۴۰۴ گزارش داد که مهدیه اسفندیاری مترجم ۳۹ ساله ساکن شهر لیون، توسط پلیس فرانسه دستگیر و در زندان «فرن» در «ول دو مرن» در بازداشت است.

یک منبع آگاه در وزارت ورزش و جوانان به «ایران وایر» گفته است که طبق توافقی که در روزهای گذشته میان وزارت ورزش و وزارت خارجه جمهوری اسلامی صورت گرفته، مقرر شده فدراسیون‌های ورزشی از ملی‌پوش‌های خود بخواهند از برخی سیاست‌های جمهوری اسلامی در صفحات اجتماعی خود حمایت کنند.

پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان چهارشنبه ۱۹شهریور۱۴۰۴ از حمایت برخی ورزشکاران دوومیدانی از مهدیه اسفندیاری خبر داد و مدعی شد این ورزشکاران خواهان آزادی او هستند.

این در حالی است که خانم اسفندیاری براساس ادعای دولت فرانسه به دلیل «تمجید از حملات تروریستی ۷ اکتبر حماس» و «تحریک به اقدامات خشونت‌بار در فرانسه» بازداشت شده است.

بر اساس مستندات منتشرشده در رسانه‌های فرانسوی از جمله مجله «لوپوئن»، مهدیه اسفندیاری، مترجم ۳۹ساله ساکن شهر لیون، به دلیل فعالیت در کانال‌هایی که محتوای حامی تروریسم منتشر می‌کرده‌اند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.مقامات امنیتی فرانسه می‌گویند که محتوای منتشرشده در این کانال‌ها، شامل «تشویق به اقدامات تروریستی» و «توهین بر مبنای نژاد و مذهب» بوده است.

مقامات قضایی فرانسه اسفندیاری را به «تمجید از تروریسم»، «توهین به یهودیان» و «تحریک به خشونت» متهم کرده‌اند.

«عباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی ۸شهریور۱۴۰۴ به وزارت ورزش و جوانان رفت و از سوی «احمد دنیامالی» وزیر ورزش و جوانان مورد تقدیر قرار گرفت. رسانه‌های حکومتی حضور عباس عراقچی در وزارت ورزش را در جهت «پیشبرد سیاست دیپلماسی ورزش» و «کمک دولت به فدراسیون‌ها جهت اخذ ویزاهای کشورهای غربی» دانستند.

منبع ایران‌وایر در وزارت ورزش و جوانان می‌گوید که وزارت خارجه درخواست‌هایی برای همراه شدن ورزشکاران ملی‌پوش ایران در رشته‌های دوومیدانی، کاراته، تکواندو، کشتی، ووشو، جودو، والیبال و فوتبال با سیاست‌های این وزارتخانه را داشته که با موافقت و همراهی وزارت ورزش و جوانان نیز همراه شده است.

به گفته منبع ایران وایر پس از بازداشت دوونده‌ها و مربی تیم ملی دوومیدانی ایران در کره‌جنوبی به اتهام «تجاوز گروهی» به یک دختر نوجوان کره‌ای، «احسان حدادی» رییس این فدراسیون بیش از سایر مدیران ورزشی تحت فشار کمیته المپیک و وزارت ورزش برای همراه شدن با سیاست‌های جمهوری اسلامی قرار دارد.

این منبع آگاه به ایران وایر گفته است که به همین دلیل، نخستین گروه از ورزشکارانی که باید درخواست برای آزادی مهدیه اسفندیاری را در صفحات خود منتشر می‌کردند، از میان ملی‌پوش‌های دوومیدانی انتخاب شدند.

رویترز از انفجار در دوحه خبر داد

ایران اینترنشنال - خبرگزاری رویترز گزارش داد صدای چندین انفجار در دوحه، پایتخت قطر، شنیده شده است و شاهدان از برخاستن دود در منطقه کاتارا خبر داده‌اند.

qvlarge.jpg
ارتش اسرائیل از حمله به رهبران حماس خبر داد

ارتش و آژانس امنیت اسرائیل (شین بت) اعلام کردند نیروی هوایی این کشور رهبران حماس را هدف قرار داده است. پیش‌تر رسانه‌ها از حمله به رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر، خبر داده بودند.

رسانه‌های قطری از کشته شدن ۵ نفر در حمله اسرائیل به دوحه خبر دادند

رسانه‌های قطری گزارش دادند در حمله اسرائیل به دوحه دست‌کم پنج نفر کشته شده‌اند. در تازه‌ترین واکنش‌ها به این رویداد، وزارت خارجه عمان ضمن ابراز همبستگی با قطر، حمله اسرائیل را به‌شدت محکوم کرد و آن را اقدامی در چارچوب «ترورهای سیاسی و خیانتکارانه» دانست. وزارت خارجه سوریه نیز حمله اسرائیل را به‌شدت محکوم و بر همبستگی کامل خود با قطر تاکید کرد.

لحظه حمله اسرائیل به دوحه قطر:

انتشار نام پنج کشته حملات اسرائیل به دوحه

مرکز اطلاع رسانی فلسطین اسامی پنج نفر را که در حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه کشته شدند، اعلام کرد. بر اساس این گزارش، همام الحیه، پسر خلیل الحیه، از مقام‌های ارشد حماس و جهاد لبد، رییس دفتر او، در میان کشته‌شدگان هستند. عبدالله عبدالواحد، مومن حسونه و احمد عبدالمالک نیز در این حمله جان باختند و در گزارش رسانه‌های فلسطینی از آن‌ها با عنوان «همراه» رهبران حماس یاد شده است.

کشته شدن یک نیروی امنیتی قطر در حمله اسرائیل وزارت کشور قطر اعلام کرد یک عضو نیروهای امنیتی این کشور در حمله اسرائیل به دوحه کشته شد.

کشته شدن یک نیروی امنیتی قطر در حمله اسرائیل وزارت کشور

قطر اعلام کرد یک عضو نیروهای امنیتی این کشور در حمله اسرائیل به دوحه کشته شد.

مهدی کشت‌دار مدیر خبرگزاری قوه قضاییه در شبکه اکس نوشت:

mkdTweet.jpg

moaven.jpgدر همین زمینه:

جزئیات عفو معیاری ۱۴۰۴ اعلام شد / جمع کثیری از محکومان آزاد می‌شوند

رئیس قوه قضاییه لیست عفو معیاری به مناسبت ولادت پیامبر اعظم و امام جعفر صادق خدمت رهبر انقلاب اسلامی اعلام شد و با موافقت ایشان جمع کثیری از محکومان دادگاه‌های عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و سازمان تعزیرات حکومتی و تعدادی از محکومان امنیتی که در دوره‌های قبل معمولا مشمول عفو قرار نمی‌گرفتند، با دو شرط، مشمول عفو می‌شوند. در این دوره، عفو معیاری پیشنهاد و در نظر گرفته شد که جمع کثیری از محکومان و مجرمان را شامل می‌شود.

وی با اشاره به محکومانی که مشمول این عفو معیاری قرار می‌گیرند، توضیح داد: مشمولان این عفو محکومان دادگاه‌های عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و سازمان تعزیرات حکومتی هستند که با وجود سوابق و شرایطی که با آن معیارها تطبیق داشته باشد، در واقع مشمول عفو خواهند شد.

معاون قضایی قوه قضاییه تاکید کرد: بحمدلله به مناسبت موفقیت‌هایی که در دوره جنگ ۱۲ روزه به دست آمد و انسجام قابل تحسین ملی که حاصل شد، قوه قضاییه نیز برای تقویت این انسجام، تصمیم گرفت تا تعدادی از محکومان امنیتی که در دوره‌های قبل معمولا مشمول عفو قرار نمی‌گرفتند، با دو شرط، این افراد را هم مشمول عفو قرار گیرند.

مظفری با اشاره به شروطی که برای عفو معیاری محکومان امنیتی در نظر گرفته شده است، افزود: اولین شرط این است که ۵ سال از زمان محکومیت آنها سپری شده باشد و در این مدت هیچگونه موضع‌گیری مخالف مصالح کشور و ضد امنیتی نداشته باشند و بویژه در دوره جنگ تحمیلی ۱۲ روزه موضع گیری مثبت و همسو با مردم مقاوم ایران و جمهوری اسلامی داشته باشند و برای تقویت انسجام ملی تلاش کرده باشند.

وی با توجه به اینکه عفو این دوره معیاری بوده و شاید نگرانی‌هایی به وجود بیاید که شرایط آن، در رابطه با محکومان امنیتی به چه شکلی است؟ گفت: در این رابطه دو شرط وجود دارد تا افراد، مشمول این عفو قرار گیرند؛ نخست افرادی که در زندان بودن شان به هیچ وجه ضرورتی ندارد و دوم کسانیکه از زندان بیرون آمدن و مشمول عفو شدن‌شان هیچ گونه ضرری برای امنیت جامعه نداشته باشد.

safavi.jpgایران اینترنشنال - حمزه صفوی، فرزند یحیی رحیم‌صفوی،‌ مشاور عالی و دستیار نظامی علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، با بیان اینکه نمی‌داند چقدر سناریو کشتن علی خامنه‌ای به دست اسرائیل می‌تواند درست باشد، ترور رهبر جمهوری اسلامی را محتمل دانست و گفت ایران باید برای این اقدامات اسرائیل آماده باشد.

حمزه صفوی که استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معرفی شده، در گفت‌وگویی ویدیویی چند بار از احتمال کشته شدن علی خامنه‌ای و توانایی اسرائیل در انجام چنین کاری سخن گفت.

فرزند مشاور عالی نظامی خامنه‌ای از اقدامات احتمالی اسرائیل به‌عنوان «سناریوهای تخریبی و ایذایی» نام برد و گفت که ایران باید برای این سناریوها حتی مستقل از مجوز آمریکا و از طرف اسرائیل آماده باشد.

او گفت: «اگر بحث دسترسی به نفر اول و نفر دوم کشور به وجود بیاید، با هر هزینه ای که باشد حتی با پذیرش ریسک احتمال جنگ، این کار را انجام می‌دهند.»

صفوی افزود: «ترامپ به زبان می‌آورد که اینها می‌خواستند انجام بدهند و من جلوشان را گرفتم. الان سوال این است: اگر روزی اینها بدون اجازه آمریکا این کار را انجام بدهند، آمریکا چه خواهد کرد؟ یعنی در موقعیتی قرار می‌گیرد که کار انجام شده است.»

او گفت: «اگر اسرائیل این کار را بدون اجازه آمریکا انجام دهد،‌ آمریکا در مقابل عمل انجام شده قرار می‌گیرد و ایران دچار مسئله می‌شود، اما باید بنشیند و فکر کند.»

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا شش تیر ماه ۱۴۰۴ گفت که در جریان جنگ ۱۲ روزه، علی خامنه‌ای را از «مرگی بسیار زشت و خفت‌بار» نجات داده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

فرزند مشاور عالی خامنه‌ای در امور نیروهای مسلح در حالی از احتمال ترور و کشته شدن خامنه‌ای و ضرورت آمادگی برای چنین رویدادی سخن گفته که مقامات اسرائیلی به‌صراحت بر قصد خود برای کشتن رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرده‌اند.

بدترین سناریو نمدمال

حمزه صفوی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با محتمل دانستن جنگ دوم با اسرائیل گفت: «بدترین سناریو، جنگ نیست. بدترین سناریو نمدمال شدن است.»

roostayee.jpgفرزانه روستایی

ترور رهبران حماس در دوحه قطر برای ما ایرانی ها معنای متفاوتی دارد، زیرا هیچ ملتی در منطقه مانند ما ایرانی ها تفکر وحشیانه و بلاهت بنیادگرایی ویرانگر مدل حماس را با گوشت و پوست و زندگی تک تک شهروندانش تجربه نکرده است. حماسی ها همان کاری را با مردم فلسطین کردند که جمهوری اسلامی با ما. همانقدر مردم فلسطین را زمین زدند که ما زمین خوردیم و همانقدر مردم فلسطین را بلاتکلیف کردند که نظام ولایت فقیه در آستانه اسنپ بک با ۹۰ میلیون ایرانی کرد.

من از بلایی که بر سر رهبران حماس می آید ناراحت نیستم، زیرا:

۱- حماس مسئول آغاز جنگ ۷ اکتبر است که برای مردم غزه دو سر باخت بود.

۲ـ ویرانی غزه و رنج مردم فاکتوری بود که رهبران حماس برایشان مهم نبود چون بنیادگرا هستند و انسان ها اصلا در نگاه آنان جایگاهی ندارند.

۳ـ مردم غزه به صورت سیستماتیک سپر انسانی شدند و این کثیفترین تاکتیک جنگی تاریخ بشر است.

۴ـ اهمیت نگهداری گروگان های اسراییلی در معادلات تقریبا از دست رفته، اما حماسی ها هنوز آماده آزادی گروگان های باقیمانده نیستند و ادامه بحران برایشان مهمتر از حل بحران است.

۵ـ حماس برای ساختن تونل های زیرزمینی با هزینه صدها میلیون دلار هیچگاه نطر مردم را نپرسید و علت آن نگاه یک سویه آنها به مسائل و محاسبه نکردن سود و زیان در معادلات سیاسی نظامی است.
۶ـ آنها معادلات را چنان پیچیده و لاینحل کردند که زنده ماندنشان برای تشکیلات امنیتی اسراییل به این معناست که در آینده ممکن است دوباره یک ۷ اکتبر تکرار شود.

doha.jpgتسنیم: اسرائیل در حمله به قطر، همانند حمله به ایران، از «نقاب مذاکرات» استفاده کرد

ایران اینترنشنال - خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، در مطلبی به حمله اخیر اسرائیل به دوحه پرداخت و نوشت اسرائیل در این عملیات نیز مانند هدف قرار دادن حسن نصرالله و حمله به ایران، از «نقاب مذاکرات دیپلماتیک» استفاده کرد.

بر اساس این مطلب، اسرائیل «با همکاری آمریکا پس از آنکه مدعی شدند با طرح صلح ترامپ موافق هستند، این حمله را به قطر انجام دادند».

تسنیم افزود: «این حمله پایانی بر استراتژی امنیت ملی قطر و دیگر کشورهای شورای همکاری است که می توانند در محیط آشوب‌زده خاورمیانه در آرامش به تجارت نفت بپردازند.»

کانال ۱۲ اسرائیل: ترامپ پس از اطلاع از عملیات اسرائیل، دستور داد قطر در جریان قرار بگیرد

کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد این کشور تنها زمانی آمریکا را از طرح حمله به رهبران حماس در قطر مطلع کرد که جنگنده‌های اسرائیلی به پرواز درآمده بودند.

به گفته چند مقام آمریکایی، واشینگتن که یک پایگاه بزرگ نظامی در قطر دارد، پرواز جنگنده‌های اسرائیلی به سمت شرق را شناسایی کرد و خواستار توضیح شد. اسرائیل در پاسخ اعلام کرد هدف عملیات، رهبران حماس در دوحه است.

کانال ۱۲ اسرائیل افزود این اطلاعات سپس به دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، منتقل شد و او دستور داد قطر در جریان قرار گیرد، اما بنا بر گزارش‌ها، این پیام زمانی ارسال شد که «موشک‌ها در آسمان بودند».

khamtr22.jpgشکایت از ترامپ ۸۳ میلیون دلار، شکایت از رهبر ۱۰ سال زندان

در پستی در ایکس، مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ایرانی، با مقایسه وضعیت عدالت در آمریکا و ایران نوشت که یک شهروند آمریکایی از دونالد ترامپ شکایت کرده و دادگاه تجدیدنظر حکم ۸۳ میلیون دلار جریمه علیه او را تأیید کرده است.

محمودیان در مقابل تأکید کرد که در ایران شکایت شهروندان از رهبر ایران به دلیل ممنوعیت واردات واکسن، به صدور حکم ۱۰ سال زندان علیه آنان منجر شده است. او این تفاوت را نمونه‌ای از حاکمیت قانون در دموکراسی و سرکوب قانون در دیکتاتوری دانست و افزود که شهروندان ایرانی حتی برای تلاش برای پاسخگو کردن رهبر مجازات می‌شوند.

mkdTweet.jpg

rp.jpgرشان اذری

صفحهٔ ویدیوی سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در وب‌سایت ایران‌اینترنشنال (لینک)

پیام سخنرانی روشن است: پیروزی از برخاستنِ مردمِ داخل می‌آید و نقش ایرانیانِ بیرون، هموار کردنِ راه با ابزار و پشتوانهٔ عملی است. نقشهٔ پیشنهادی شاهزاده رضا پهلوی پنج اهرمِ به‌ هم‌ پیوسته دارد--فشار بر حکومت، پشتیبانی از مردم، جداشدنِ کارگزاران، هماهنگیِ نیروها، و برنامهٔ روزِ بعد--که اگر با کارِ منظم و گزارشِ شفاف پیش بروند، گذار می‌تواند کم‌هزینه و کم‌تنش باشد.

۱) چرا «برخاستنِ مردم» کلیدی است؟

هیچ نیروی بیرونی جای مردم را پر نمی‌کند. این رویکرد دو نتیجهٔ عملی دارد:

امید به عمل بدل می‌شود: هر کس سهمی روشن دارد؛ از روایت‌گری درست و کارِ محلی تا پیگیری صنفی و اعتصابِ هدفمند.

نقش بیرون دقیق می‌شود: ایرانیانِ برون‌مرز باید ابزار و پشتوانه فراهم کنند، نه نسخهٔ آماده؛ و این پشتیبانی باید هوشمندانه به کنش‌های داخل وصل شود.

۲) فشار بر حکومت: هزینهٔ ماندن را بالا ببریم

یعنی چه؟ بستن مسیرهای مالی و سفرِ عاملان سرکوب، پیگیری حقوقی آمران و عاملان، و واداشتن دولت‌ها و نهادها به موضعِ روشن.

اثر: هر روز ماندن برای دستگاه سرکوب گران‌تر و پرخطرتر می‌شود.

نکتهٔ عملی: هر گامِ فشار بیرونی باید در داخل فرصتِ کنشِ امن‌تر بسازد--وگرنه نیمه‌کاره می‌ماند.

qch.jpgقطر به سمت چین خواهد غلطید؟

علیرضا مکرمی

اسراییل با بمباران محل جلسه حماس در دوحه قطر رسما اقتدار جهان عرب را به سخره گرفت، با این حمله عبارت «هاب مذاکراتی منطقه» به صفت نچسبی برای قطر تبدیل شد.

البته این اتفاق کمترین شباهت سیاسی به حمله سپاه به پایگاه آمریکایی العدیده قطر ندارد، اما در قیاس با حمله اسراییل به جمهوری اسلامی و حذف فرماندهان و دانشمندان ایرانی خیلی کوچک است، بعبارتی با گستاخی اسراییل در حمله به ایران، به طور غیر مستقیم اقتدار نظامی اعراب نیز موضوعیت خود را از دست داد.

این امید که حمله اسراییل به خاک قطر موجب اتحاد اعراب با جمهوری اسلامی خواهد شد متکی بر فکت های قابل اعتمادی نیست چون ایالات متحده مسئولیت مدیریت این بخش را بر عهده دارد و پیشاپیش مسیر نزدیکی اعراب به ایران را بسیار ناهموار ساخته است.

حمله اسراییل به جلسه سران حماس در قطر و حمایت فوری ترامپ از اقدام نتانیاهو ثابت کرد اسراییل و آمریکا از شرط خلع سلاح حماس کوتاه نخواهند آمد، همچنان که غنی سازی ولو در سطوح پایین در ایران را بر نمی تابند.

تا مادامی که بر علیه بمب افکن های B2 و F35 چاره ای یافت نشود کلان راهبرد اسراییل_آمریکا مبتنی بر این خواهد بود که هر دولت و یا واحد سیاسی که خواهان حذف اسراییل باشد به هر قیمتی باید نابود یا حداقل خلع سلاح شود.

مهم است بدانیم که جهان عرب در تقابل آینده با اسراییل به مدد موشک های ایرانی دل نمی بندد وقتی به چشم خود دیدند که سپاه فقط در یک پایگاه موشکی برای شلیک 70 موشک 40 نفر تلفات داد، بماند که دقایقی بعد بسیاری از موشک هایی که به سختی شلیک شده بودند نیز رهگیری و منهدم شدند.

با اتفاق امروز و بی اعتنایی ترامپ به شکست ابهت سیاسی اعراب حاشیه خلیج فارس، به زودی چرخش قطر به سمت چین فعال و ملموس خواهد شد.

mohajerat.jpgهراس از بازداشت و فروش‌ شتاب‌زده دار و ندار؛ روایت ایرانیان از موج خروج از کشور پس از جنگ

ایران اینترنشنال - پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در خردادماه خروج ایرانیان از کشور افزایش یافته است. نظارت‌های گسترده‌تر و چشم‌انداز تیره در داخل کشور باعث شده بسیاری از خانواده‌ها دارایی‌های خود را بفروشند و کشور را ترک کنند.

یک افسر مهاجرت در فرودگاه خمینی تهران، به شرط ناشناس‌ماندن، به ایران‌اینترنشنال گفت: «پیش از جنگ، بیشتر سفرهایی که مدیریت می‌کردیم توریستی بود. اما از زمان جنگ ۱۲ روزه در خرداد، خروج‌ها چند برابر شده است و بسیاری از کسانی که رفته‌اند، هنوز پس از یک یا دو ماه بازنگشته‌اند؛ آنها تصمیم گرفته‌اند دیگر بازنگردند.»

به گفته او، این بار فقط جوانان نیستند که می‌روند؛ افراد میانسال و حتی سالمندان نیز برای در امان ماندن از تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم جنگ کشور را ترک کرده‌اند.

زندگی زیر سایه ترس

پژمان، ۴۶ ساله، طراح دورکار آزاد، به ایران‌اینترنشنال گفت که پس از دو سال زندگی در تفلیس گرجستان به تهران بازگشته و زندگی تازه‌ای ساخته بود؛ درآمدی حدود سه هزار دلار در ماه داشت، آپارتمان بزرگی اجاره کرده و مبلمان و خودرویی خریده بود. اما جنگ با اسرائیل همه چیز را تغییر داد.

او گفت: «این جنگ مرا مجبور کرد تهران را ترک کنم و از خانواده همسرم بخواهم همه چیز را بفروشند و پولش را برایم بفرستند. نمی‌توانم برگردم چون ممکن است مقامات مرا به خاطر کار با شرکت‌های خارجی بازداشت کنند.»

پژمان از دامنه گسترده بازداشت‌ها و اعدام‌ها سخن گفت: «پس از جنگ با اسرائیل، بیش از ۲۰ هزار نفر عمدتا به اتهام همکاری با کشورهای متخاصم یا جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده‌اند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

او افزود: «برای آنها مهم نیست که شما آزادکاری قانونمند باشید و هیچ ارتباط سیاسی نداشته باشید. یکی از دوستانم بازداشت و به جاسوسی متهم شد. به او گفتند اجازه نداری با شرکت‌های آمریکایی کار کنی.»

همسر پژمان نیز درباره خروج پرشتابشان به ایران‌اینترنشنال گفت: «ماشین را فروختیم، وسایل خانه را فروختیم، همه چیز را فروختیم. هیچ راه دیگری نبود. با هر زنگ در می‌لرزیدیم که مبادا ماموران آمده باشند شوهرم را بازداشت کنند.»

این خانواده اکنون در ترکیه و در انتظار یافتن راهی برای رفتن به آلمان به سر‌می‌برد.

IMG_0651.jpegوقتی به فکر آفتابه لگن می افتیم، لابد قصد دادن شام ناهاری هم داریم. اجلاس مونیخ، دفترچه اضطرار، بحث و جنگ و جدال بر سر قانون اساسی قدیم یا جدید، طرح نزدیکی به اسراییل و هر آن چه که تا کنون در فضای مجازی خارج از ایران بر سر آن بحث شده، این ها آفتابه لگن هایی ست برای شام ناهاری که قرار است سرو شود و آن سرنگونی حکومت نکبت بخصوص بعد از مرگ رهبر سگ جان جمهوری نکبت اسلامی آقای آسد علی خامنه ای.

من بعد از اجلاس مونیخ اجلاس دیگری جز تجمع ساختگی مجاهدین خلق ایران ندیدم. از مونیخیان هم عمل خاصی ندیدم. یعنی برنامه ریزی برای دوران بعد از سقط شدن خامنه ای ندیدم. از گروه جمهوری خواه جناب عالی پیام هم خبری نشنیدم. حالا که تعطیلات تابستانی تمام شده و مشخص است که سدعلی کاملا به ریپ زدن و داغان شدن ونتوری و ژیگلور افتاده، آیا می توانیم امیدوار باشیم که بدانیم در چنین روزهایی که قطعا پیش رو خواهیم داشت، برای مقابله با حکومت بی سر و درگیری های درونی خودهاشان، و نیز دورانِ تهاجم مجدد اسراییل به جمهوری نکبت اسلامی، چه باید بکنیم و چه استراتژی و تاکتیک «جنگی» اتخاذ کنیم، یا قرار است هر چه پیش آید خوش آيد؟

mousavi.jpgگم‌شدن در قاهره، پیدا شدن در عراق

فرامرز داور - ایران وایر

در رسانه‌های عربی خصوصا تلویزیون‌های محلی کشورهای منطقه، یک چهره کم‌وبیش ثابت که با زبان عربی مواضع جمهوری اسلامی را شرح می‌کرد، در سال‌های اخیر حضورداشته است.

فردی که از تشکیل نیروهای نیابتی تحت هدایت سپاه پاسداران دفاع می‌کرد، از توان ساخت فوری سلاح اتمی می‌گفت و از نابودی اسراییل سخن می‌گفت. این فرد «امیر موسوی» دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی است که وزارت خارجه ایران تأیید کرده بود در جریان سفری به قاهره با گذرنامه عراقی، از محل اقامت خود ناپدیدشده است.

حساب ایکس منسوب به امیر موسوی عصر همان روز خبر داد که به «میهن عزیز، عراق» بازگشته و از سفارت ایران و عراق در قاهره و «دستگاه‌های امنیتی» تشکر کرد. بدون اینکه توضیح دهد ماجرای ناپدید شدنش که در همین حساب منتشرشده بود، چه بوده است.

عنصر نامطلوب در الجزایر بابت توهین به همسر بومدین

بر اساس اطلاعات ارائه‌شده از سوی سخنگوی وزارت خارجه ایران، موسوی با گذرنامه عراقی به مصر رفته بود اما پس از مدتی که از ورود او گذشته بود، از محل اقامتش ناپدیدشده بود.

موسوی ۶۸ ساله متولد عراق است و بر اساس برخی گزارش‌ها، روابط نزدیکی با گروه‌های شبه‌نظامی عراقی داشته که از زمان جنگ ایران و عراق در دوره «صدام حسین» در ایران سازمان‌دهی می‌شدند و پس از سقوط او در عملیات نظامی آمریکا، وارد عراق شدند و با هدایت سپاه گسترش پیدا کردند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

«محمدباقر صدر» از روحانیون شیعه که صدام او و برخی از اعضای خانواده‌اش را اعدام کرد، از افرادی بوده که موسوی درس طلبگی نزد او خوانده است. او همچنین از شاگردان «محمدرضا مهدوی کنی» روحانی محافظه‌کار بوده است که تا پیش از مرگ، مدیر دانشگاه امام صادق، محل پرورش اصلی مدیران نظام جمهوری اسلامی بود.

در یک مصاحبه در بهمن ۱۴۰۰ (ژانویه ۲۰۲۱) با شبکه تلویزیونی المیادین، درباره نظر «علی خامنه‌ای» در مورد حرام بودن ساخت سلاح اتمی که در جمهوری اسلامی از آن به نام فتوای اتمی یاد می‌شود، موسوی گفته بود: «فتوا بر اساس فقه جعفری شیعه دایمی نیست. فتوا متناسب با شرایط در حال تغییر صادر می‌شود؛ بنابراین من معتقدم اگر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به شکل خطرناکی عمل کنند، ممکن است فتوا تغییر کند.»

قلعه‌نویی! تیمتو بردار و برو

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبرترین‌ها: تیم ملی فوتبال ایران در فینال رقابت‌های کافا مقابل ازبکستان شکست خورد تا پس از توقف برابر تاجیکستان، انتقادات گسترده‌ای متوجه کادر فنی و بازیکنان شود. این ناکامی در شرایطی رقم خورد که ایران از دقیقه ۳ با اخراج آریا یوسفی ده‌نفره شد؛ بازیکنی که اساساً حضورش در فهرست تیم ملی از ابتدا محل بحث و تردید بود.

تیمی سالخورده و بی‌انگیزه

ترکیب تیم ملی بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار گرفته است. چهره‌هایی مانند کنعانی‌زادگان، رامین رضاییان، نورافکن و علیرضا جهانبخش که سال‌هاست در تیم ملی حضور دارند، از نظر سنی و شرایط بدنی دیگر گزینه‌های مطمئنی به شمار نمی‌روند. در عین حال، غیبت برخی بازیکنان که همیشه در اردوها حاضر بوده‌اند اما در این تورنمنت دیده نشدند، نیز نتوانست معادله را تغییر دهد. منتقدان می‌گویند تیم ایران به شدت پیر و کم‌انگیزه شده و فرصت کافی برای جوان‌سازی را از دست داده است.

نارضایتی عمومی از کادر فنی

رفتار و مصاحبه‌های امیر قلعه‌نویی پس از بازی‌ها، به جای آرام کردن فضا، هواداران را بیش از پیش خشمگین کرده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند این تیم نه تاکتیک مشخصی دارد و نه رویکرد فنی قابل دفاعی؛ در نتیجه، حتی در صورت صعود به جام جهانی، نمی‌تواند در سطح جهانی موفق عمل کند. این موضوع در فضای مجازی نیز به وضوح بازتاب پیدا کرده و کاربران با ناامیدی از آینده تیم ملی سخن می‌گویند.

صعود آسان، بدون دستاورد واقعی

یکی از نکات کلیدی که منتقدان بارها بر آن تأکید کرده‌اند، این است که صعود به جام جهانی ۲۰۲۶ دیگر یک موفقیت بزرگ محسوب نمی‌شود. با توجه به افزایش تعداد تیم‌ها به ۴۸، راه ایران برای حضور در این رقابت‌ها به‌مراتب آسان‌تر از گذشته است و صرفاً حضور در تورنمنت جهانی نمی‌تواند به عنوان دستاورد جدی قلمداد شود.

آینده‌ای مبهم روی نیمکت ایران

اکنون گمانه‌زنی‌های زیادی درباره آینده نیمکت تیم ملی وجود دارد. برخی منابع از احتمال پایان کار قلعه‌نویی خبر می‌دهند و حتی نام‌هایی از مربیان خارجی و باکیفیت به عنوان جانشین احتمالی مطرح شده است. آنچه مسلم است، شکست در فینال کافا نه تنها یک جام را از ایران گرفت، بلکه اعتماد عمومی به کادر فنی و بازیکنان فعلی را نیز به شدت خدشه‌دار کرد.

این روزها تیم ملی بیش از هر زمان دیگری در معرض بحران اعتماد قرار دارد؛ بحرانی که اگر به سرعت برای آن راه‌حلی پیدا نشود، می‌تواند آینده فوتبال ایران در سطح بین‌المللی را با چالش جدی مواجه کند.

Arman_Mostoufi_2.jpgروز پنجشنبه ۱۶ شهریور ۲۵۳۷ ایرانی (1357 هجری) در تهران جلسه داشتیم. همه مدیران رادیو تلویزیون‌های استان‌ها و مدیران بخش‌های مختلف تهران آمده بودند. در همان زمان، تظاهرات بزرگی هم در مرکز شهر جریان داشت. برای فیلم‌برداری از تظاهرات و همچنین تخمین شمار شرکت کنندگان، تلویزیون یک هلیکوپتر فرستاده بود تا در طول مسیر از جمعیت عکس و فیلم بگیرند. قرار بود عکس‌ها را بزرگ کنند، به هم بچسبانند، روی دیوار بزرگی نصب و شطرنجی کنند. آنگاه تعداد سرها در هر مربع انبوه یا متوسط یا تُنُک را بشمارند و بر پایه تعداد این‌گونه مربع‌ها، شمار جمعیت شرکت کننده در تظاهرات را تخمین بزنند.

اواسط جلسه بود که حمید اوجی، سردبیر خبر شبکه یک تلویزیون، وارد شد و یادداشتی جلوی رضا قطبی، مدیر عامل، گذاشت. قطبی گفت: « بر اساس این تخمین، جمعیت حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است ». و سپس رو به اوجی کرد و گفت: « همین را اعلام می‌کنید ». اوجی گفت: « من جرأت نمی‌کنم. همه روزنامه‌ها می‌نویسند "جمعیت میلیونی". ما اگر امشب در تلویزیون بگوییم جمعیت ۳۰۰ هزار نفر بود، می‌آیند خانه مرا آتش می‌زنند ». خلاصه، توافق شد که در رادیو تلویزیون بگویند "چند سد هزار نفر".

فردای آن روز، در چندین شهر از جمله در تهران حکومت نظامی اعلام شد. در میدان ژاله میان جمعیتی که علیرغم حکومت نظامی، برای تظاهرات آمده بودند و سربازان برخورد مسلحانه رخ داد و ده‌ها تن کشته شدند. فرمانداری نظامی تهران تعداد کشته‌های آن روز را ۵۸ اعلام کرد ولی ارقامی که انقلابیون ارائه می‌کردند، همه از ۳۰۰۰ بیشتر بود. حتی میشل فوکو Michel Foucault، فیلسوف چپگرای فرانسوی و ستاینده آیت الله خمینی که به عنوان خبرنگار روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا Corriere della Sera از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۲۵۳۷ (1357 هجری) به ایران آمده بود، آمار کشته شدگان ۱۷ شهریور میدان ژاله را بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ نوشت. او در گزارش‌های دیگری که در سفر دومش به ایران، از ۱۸ تا ۲۴ آذر همان سال انجام داد، این رقم را تا ۷۰۰۰ هم بالا برد.

در مجلس شورای ملی دو نماینده بودند که علیه دولت، و در واقع بدون بردن نام، علیه شاه، سخنرانی‌های آتشین می‌کردند. محسن پزشکپور و احمد بنی احمد. بنی احمد در جلسه روز ۲۲ شهریور مجلس شورای ملی خطاب به جعفر شریف امامی، نخست وزیر، گفت: « ... آن روز [۱۷ شهریور] شکار آدم بود. از کجا اعلام کردید ۹۰ نفر کشته شد؟ ... من اعلام می‌کنم به تمام کسانی که عزیزان خود را از دست داده‌اند، به خانه من بیایند و من با مشخصات واقعی ثبت می‌کنم و آمار واقعی را اعلام می‌کنم ».[1] آقای احمد بنی احمد هرگز هیچ رقمی را اعلام نکرد.

یک سال و چند ماه پس از انقلاب اسلامی، در دیداری که در پاریس با ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران در ۱۷ شهریور داشتم، از او رقم واقعی کشتگان را پرسیدم. او قرآن کوچکی از سرجیب کتش درآورد و گفت: « به این قرآن قسم، رقم واقعی همان بود که آن روز اعلام کردیم. البته بعداً چند تن از زخمی‌ها هم در بیمارستان درگذشتند ».

در آن زمان، خیلی‌ها می‌توانستند خودشان مستقلاً درباره تعداد واقعی کشتگان میدان ژاله تحقیق کنند، ولی نکردند. رحیم شریفی، که در آن زمان عضو کمیته مرکزی و مسئول تشکیلات حزب ایران و مدیر روزنامه « جبهه آزادی »، ارگان آن حزب، بود پنج سال بعد، در هفته نامه کیهان لندن نوشت: «... کمیته مرکزی به منظور آگاهی از کم و کیف ماجرا از مهندس محمد توسلی، مدیر عامل گورستان بهشت زهرا، که عضو شورای مرکزی حزب هم بود، دعوت کرد که در این زمینه اطلاعاتی بدهد. وی کتباً به کمیته مرکزی نوشت که تعداد [کشتگان آن روز تهران] جمعاً ۶۴ نفر بوده است. این رقم با آنچه شایع و ورد زبان‌ها بود، فاصله زیادی داشت. دو نفر از اعضای کمیته مرکزی، آقایان مهندس کاظم حسیبی و عبدالحسین دانشپور که گرایش شدید به خمینی پیدا کرده بودند، [با گزارش مهندس توسلی] موافق نبودند و پیشنهاد می‌کردند که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها از مردم بخواهیم هرگونه اطلاعی [از دفن کشتگان در گورهای دست‌جمعی در جاهای دیگر] دارند، اعلام کنند که پذیرفته نشد».[2] حزب ایران هم گزارش مدیر عامل بهشت زهرا را منتشر نکرد.

رقم دقیق کشتگان را سرانجام ۱۳ سال بعد، عمادالدین باقی اعلام کرد: « ۶۴ تن از مجموع شهدا متعلق به حادثه میدان ژاله تهران (که اکنون میدان شهدا نامیده می‌شود) در روز ۱۷ شهریور ۵۷ معروف به جمعه سیاه می‌باشند که از این تعداد دو نفر مؤنث (یک زن و یک دختر بچه) هستند. البته در همان روز ۱۷ شهریور در ۱۵ نقطه دیگر تهران نیز مجموعاً ۲۴ نفر در درگیری‌ها کشته شدند که یک نفر از آنها زن بود. بنابراین، تعداد کل شهدای ۱۷ شهریور سال ۵۷ در سراسر تهران ۸۸ نفر است که فقط ۶۴ تن متعلق به واقعه میدان ژاله هستند ».[3]

یکی از علل زیادی تلفات در درگیری میدان ژاله این بود که رژیم محمدرضا شاه نه پلیس ضد شورش داشت و نه حتی ابزارهای لازم برای رویارویی با آشوب‌های شهری؛ مانند ماشتن‌های آب‌پاش، گاز اشک آور و ماشین‌های مجهز به نرده برای بستن خیابان‌ها یا کامیون‌های ویژه جابجایی دستگیرشدگان و غیره. اصلاً کسان زیادی دستگیر نمی‌شدند زیرا افراد حکومت نظامی سربازان وظیفه بودند که برای رویارویی با آشوب‌های شهری هیچ آموزشی ندیده بودند و نمی‌دانستند چگونه می‌شود کسی را دستگیر کرد. آنها فقط روش تیراندازی با تفنگ ژ-۳ را آموزش دیده بودند که یک ابزار جنگی‌ست و هر تیر آن می‌تواند چند نفر را از پا درآورد. همچنین گفته می‌شد که نخست، از درون جمعیت به سوی سربازان شلیک شد و انها با دستپاچگی، به آتش با آتش پاسخ دادند.

Ali_Mirfetrous_2.jpgاشاره:

در بارۀ حوادث منجر به انقلاب اسلامی کتاب ها و مقالات بسیاری منتشر شده است.نگارنده نیز در چند مقاله نظراتی در این باره ابراز کرده است.

مقالۀ زیر سال ها پیش نوشته شده که می تواند پرتوی به «کُشتارِ میدان ژاله» باشد. ع.م

1.jpg

ایدئولوژی های تمامیّت خواه (فاشیسم،استالینیسم و بنیادگرائی اسلامی)در سودای تسخیر قدرت سیاسی به هر شیوۀ ممکن اقدام می کنند.این ایدئولوژی ها«ارزش»ها و«اخلاقیّات»خود را دارند که با حقوق بشر و آزادی های اساسی انسان بیگانه است.در فلسفۀ سیاسیِ استالین،هیتلر،موسولینی و آیت الله خمینی،آنچه به هدف اصلیِ نظام خدمت می‌کرد،«اخلاقی»، و آنچه که در تحقّقِ این هدف مانع ایجاد می نمود،«غیراخلاقی» بود و لذا،مفهومِ«هدف، وسیله را توجیه می کند»در نزد آنان کاربُردِ عملی و فواید تئوریک داشت آنچنانکه به قول آیت الله خمینی:

-«اگر امام یا ولی فقیه فرمان داد که فلان محل را بگیرید،فلان خانه را آتش بزنید،فلان طایفه را که مضرّ به اسلام و مسلمین و ملت ها هستند،از میان ببرید،بر همه لازم است که از او اطاعت کنند».(ولایت فقیه، آیت الله خمینی، صص ۷۵ و ۷۸. همچنین نگاه کنید به سخنرانی او چاپ شده در روزنامۀ اطلاعات، ۱۷ دی ماه ۶۶).

2.jpg

آتش زدن سینما رکس آبادان (۲۸مرداد۵۷)، کُشتار میدان ژاله (۱۷شهریور۵۷)، قتل عام مردم روستای «قارنا» در کردستان (۱۱ شهریور ۱۳۵۸)، قتل عام هزاران زندانی سیاسی (تابستان ۶۷)، طرح سقوط اتوبوس نویسندگان و شاعران ایران به درّه در سفر ارمنستان (مرداد ۱۳۷۵)، قتل‌های زنجیره‌ایِ رهبران سیاسی، نویسندگان و روشنفکران ایران (پاییز ۱۳۷۷)، سرکوب خونین معترضان در سال های۱۳۸۸، ۱۳۹۶، کشتارِ هولناکِ مردم در خیزشِ آبان ماه۹۸ و ... جنبش مهسا مصداق‌های عینیِ چنان ایدئولوژی و اندیشه‌ای است. رویداد۱۱سپتامبر۲۰۰۱ نیز مصداق بین المللی این باورِ دینی است. (برای نمونه هائی از پیشینۀ تاریخی این موضوع در تاریخ اسلام نگاه کنیدبه: ملاحظاتی در تاریخ ایران، علی میرفطروس، ۱۹۸۸،بخش دوم ).

sarkhosh.jpgاز «مقاومت ایستا» ( نه جنگ، نه مذاکره) تا «فرسایش در برزخ» ( نه جنگ، نه صلح)

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

شعار «نه جنگ، نه مذاکره» که سال‌ها تکرار می‌شد، یک دکترین کاملاً مشخص بود. این شعار، یک پیام ثبات و کنترل را مخابره می‌کرد. منطق آن این بود: «ما آنقدر قدرتمند هستیم که دشمن جرأت جنگیدن ندارد و آنقدر خودکفا هستیم که نیازی به مذاکره نداریم. ما می‌توانیم فشار را تا ابد تحمل کنیم و در نهایت، این دشمن است که خسته خواهد شد.» این یک استراتژی ایستا (Static) و مبتنی بر «صبر استراتژیک» بود که فرض می‌کرد گذشت زمان به نفع ایران است. هشدار جدید خامنه‌ای در مورد خطرناک بودن وضعیت «نه جنگ، نه صلح»، یک عقب‌نشینی کامل از دکترین قبلی است. این عبارت، دیگر وضعیت ثبات را توصیف نمی‌کند، بلکه یک برزخ فرساینده و ناپایدار را به تصویر می‌کشد.

«نه جنگ» به این معناست که دشمن هنوز ماشه‌ی جنگ تمام‌عیار را نکشیده است.
«نه صلح» به این معناست که فشار حداکثری اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و جنگ‌های نیابتی با شدت تمام ادامه دارد.

این وضعیت، برخلاف دکترین قبلی، یک وضعیت پویا (Dynamic) و به شدت به ضرر ایران است. این یک «جنگ فرسایشی» است که در آن، هر روز که می‌گذرد، زیرساخت‌های اقتصادی کشور بیشتر تحلیل رفته، سرمایه‌ی اجتماعی بیشتر نابود شده و توان نظامی، مستهلک می‌گردد.

طرح فرار متناقض

اذعان خامنه‌ای به «خطرناک» بودن این وضعیت، نشان می‌دهد که او دریافته است «زمان» دیگر به نفع او نیست و این برزخ، در حال کشتن سیستم از درون است. سخنرانی او، یک فراخوان برای «خروج از این برزخ» است.

اما تراژدی راهبردی در اینجاست: راه‌حل‌هایی که او ارائه می‌دهد، درهایی را می‌بندند که خود به دنبال باز کردنشان است:


او خواستار «رفع مشکلات» است، اما همزمان راه اصلی رفع تحریم‌ها یعنی مذاکره و توافق با غرب را مسدود و بر سیاست «نگاه به شرق» پافشاری می‌کند.


او خواستار «کنترل قیمت‌ها» است، اما به نقش سیاست‌های خارجی تنش‌آفرین در ایجاد تورم افسارگسیخته هیچ اشاره‌ای نمی‌کند.


او خواستار «تنوع مشتریان نفت» است، اما به تحریم‌هایی که مانع این کار می‌شوند، نمی‌پردازد.

مهندسی «واقعیت موازی»

نظام جمهوری اسلامی، استراتژی «حکمرانی» را کنار گذاشته و به طور کامل به استراتژی «مدیریت ادراک» و «مهندسی یک واقعیت موازی» روی آورده است.

این استراتژی خطرناک را در سه لایه بررسی می کنم:

۱. لایه‌ی اول: فرماندهی مرکزی (واقعیتِ تجویزشده)

سخنرانی خامنه‌ای، یک سخنرانی برای «اداره‌ی کشور» نیست؛ یک «دستورالعمل برای روایت‌سازی» است. او در حال توزیع یک «اسکریپت» میان تمام بازیگران سیستم است:

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

هنگامی که سخن از انقلاب به میان می‌آید، نخستین تصویری که در ذهن بسیاری شکل می‌گیرد خیابان، خون، و تقابل مستقیم با نیروهای سرکوبگر است. در نگاه عمومی، گویی تمام مبارزه در همان نقطه‌ای خلاصه می‌شود که مردم بی‌سلاح (یا با سلاح) مقابل دستگاه امنیتی و نظامی حکومت می‌ایستند. اما پژوهش‌های دانشگاه پرینستون، به‌ ویژه آثار مارک آر. بیسینگر استاد علوم سیاسی نشان می‌دهد که چنین برداشتی ساده‌انگارانه است. انقلاب‌ها پدیده‌هایی چندلایه‌اند و اگر به بُعد سرکوب تقلیل داده شوند، جوهر اصلی‌شان از دست می‌رود.

همین نگاه در مقاله‌ای از او با عنوان «بررسی تکاملی انقلاب» (The Evolving Study of Revolution) که در سال ۲۰۲۳ در نشریه معتبر «سیاست جهانی» (World Politics) منتشر شد، به‌ خوبی شرح داده شده است. بیسینگر در آن مقاله می‌نویسد: «اکثر مطالعات کنونی انقلاب‌ها بر فرآیندهای اعتراضی تمرکز دارند. اما نیاز به رویکردی یکپارچه‌تر وجود دارد، رویکردی که تاریخ را بهتر دربرگیرد، شکاف‌ها را در متون نظری پر کند، آنچه را پیش و پس از انقلاب می‌آید، در نظر گیرد، و فرآیندهای انقلابی و عوامل ساختاری زیربنایی را در گفتگو با یکدیگر قرار دهد.» این سخن روشن می‌کند که سرکوب تنها یک حلقه در زنجیره‌ی انقلاب است، نه کل آن. مبارزه با دستگاه‌های امنیتی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، اما اگر نگاه ما در همان نقطه متوقف بماند، بقیه‌ی معما، از دلایل شکل‌گیری نارضایتی تا نهادسازی دوران گذار نادیده گرفته می‌شود.

به همین دلیل بیسینگر در کتاب مهم خود «شهر انقلابی: شهرنشینی و دگرگونی جهانی شورش» (The Revolutionary City: Urbanization and the Global Transformation of Rebellion) از انتشارات دانشگاه پرینستون ۲۰۲۲، بحث را فراتر می‌برد و نشان می‌دهد که انقلاب‌های مدرن بیش از آنکه محصول جنگ مسلحانه باشند، ریشه در شهرنشینی و بسیج و هم‌افزایی شهری دارند. او در جایی از کتاب می‌نویسد: «انقلابات شهری مدرنِ غیرمسلح بر قدرت اعداد تکیه دارند، نه بر نیروی اسلحه.» به باور او، میدان اصلی انقلاب نه در سنگرها بلکه در میدان‌های شهری است؛ جایی که حضور میلیونی مردم و اشغال فضاهای عمومی اعتبار حکومت را از درون تهی می‌کند. همین ویژگی است که به انقلاب‌های امروز چهره‌ای تازه داده و آنها را به «انقلاب‌های مدنی شهری» بدل کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اگر به تجربه‌های تاریخی نگاه کنیم، این تحلیل بیسینگر را بهتر درک می‌کنیم. در سال ۱۹۸۹، مردم اروپای شرقی با حضور میلیونی در ورشو، پراگ و برلین شرقی توانستند بدون شلیک یک گلوله رژیم‌های کمونیستی را فروپاشند. در تونس در سال ۲۰۱۱ نیز اعتراضات شهری به سقوط زین‌العابدین بن‌علی انجامید و الگویی برای بهار عربی ساخت. در مقابل، نمونه‌های شکست نیز کم نیستند. میدان تیان‌مین در چین (۱۹۸۹) با وجود حضور گسترده مردمی به سرکوب خونین ارتش انجامید و در سوریه همان سال، جنبش‌های شهری به‌ سرعت از مسیر مدنی خارج شد و کشور را به میدان جنگ داخلی کشاند.

بیسینگر تأکید می‌کند که انقلاب‌های شهری غیرمسلح اخیر بیش از گذشته توانسته‌اند رژیم‌ها را سرنگون کنند، اما پیامدهایشان مبهم‌تر است. این نوع انقلاب‌ها برای جذب طیف وسیع‌تری از جامعه معمولاً اهداف محدودتر و کمتر رادیکال دارند، و همین ویژگی هرچند سرنگونی رژیم‌ها را آسان‌تر می‌سازد، اما بازسازی سیاسی و نهادی را در غیاب مدیریت ساختارمند دشوار و پرابهام می‌کند. او در جمله‌ای کلیدی می‌نویسد: «انقلاب‌های امروز بیش از آنکه با خشونت پیروز شوند، با نمایش جمعیت پیروز می‌شوند، اما همین ویژگی تغییرات بنیادی را دشوارتر می‌سازد.» به باور او، ماهیت انقلاب‌ها تغییر کرده و از خشونت‌های مسلحانه و ایدئولوژیک گذشته، امروز به بسیج و هم‌افزایی مدنی رسیده‌اند. از همین‌رو، بیسینگر سه نکته‌ی کلیدی را یادآور می‌شود:

نخست آنکه پیروزی در عصر جدید نه از لوله‌ی تفنگ، بلکه از بسیج و هم‌افزایی مردمی در شهرها می‌گذرد؛
دوم آنکه بقای جنبش وابسته به شبکه‌سازی اجتماعی و اعتماد عمومی است؛
سوم آنکه سرنوشت نهایی انقلاب را نهادسازی پس از پیروزی تعیین می‌کند.

تجربه‌ی ایران را نیز می‌توان با چنین دیدی ارزیابی کرد. بسیاری از مخالفان رژیم اسلامی تصور می‌کنند که شکست دادن نیروهای سرکوبگر کلید اصلی تغییر است، اما واقعیت آن است که این تنها بخشی از مسیر است. اتکا به خشونت مسلحانه در ایران نه ممکن است و نه کارآمد.

assadi.jpgسی‌وهفت سال از تابستان خونین ۶۷ می‌گذرد؛ فاجعه‌ای که همچنان چون زخمی باز در حافظه تاریخی ایرانیان باقی مانده است و بار دیگر این پرسش بنیادین پیش روی ما قرار دارد، چرا چرخه مرگ در جمهوری اسلامی هنوز متوقف نشده است؟


اعدام در جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست قدرت‌گیری آغاز شد. نخستین اعدام‌ها بر پشت‌بام مدرسه رفاه، با برچسب «مفسد فی‌الارض» اجرا شد. بی‌تفاوتی و سکوت جامعه راه را برای ادامه کشتار هموار کرد؛ تا دهه شصت، و نهایتاً به تابستان ۶۷ رسید؛ جایی که هزاران زندانی سیاسی به فرمان مستقیم خمینی در گورهای دسته‌جمعی، از جمله در خاوران، دفن شدند. امروز نیز این چرخه بی‌وقفه ادامه دارد.


اما پرسش اساسی همچنان باقی است، چرا تنها خانواده‌ها دادخواهی کرده‌اند و جامعه کمتر درگیر شده است؟ چرا سکوت عمومی دست رژیم را برای ادامه جنایت باز گذاشته است؟ واقعیت این است که چرخه مرگ تنها زمانی متوقف می‌شود که توده‌های مردم برخیزند، سکوت را بشکنند و هزینه سرکوب را برای حاکمان بالا ببرند.

شکنجه پس از مرگ


اعدام در ایران تنها گرفتن جان نیست. حکومت حتی پس از مرگ نیز خانواده‌ها را شکنجه می‌کند، اجساد را تحویل نمی‌دهد، محل دفن را پنهان می‌کند و حق سوگواری را از خانواده‌ها می‌گیرد.

گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه پیش یا پس از اعدام، اعضای بدن برخی زندانیان خارج و مورد استفاده قرار گرفته است.


این نه فقط قتل، که تحقیر کرامت انسانی و هتک حرمت مردگان است؛ بخشی از پروژه رعب و وحشت برای پاک کردن خاطره جنایت از حافظه جمعی. در برابر چنین سیاستی است که ما با صدای بلند می‌گوییم: نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم.


همچنین امروز در آستانه سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی و آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» ایستاده‌ایم؛ انقلابی که زنان پرچمش را برافراشتند و جهان را تکان دادند. این خیزش نه تنها جنبشی مدنی، بلکه نتیجه بیش از چهار دهه سرکوب، زندان و اعدام است.


رژیم جمهوری اسلامی کوشیده است با بازداشت‌های گسترده، شکنجه، احکام سنگین و اعدام، به‌ویژه علیه زنان، شعله این جنبش را خاموش کند، اما این شعله از دل تاریخ برخاسته و خاموش‌شدنی نیست.


همچنان که پس از شکست‌های منطقه‌ای و جنگ دوازده‌روزه، حاکمان انتقام خود را از مردم گرفته‌اند، از زنان، جوانان، فعالان سیاسی و عقیدتی این روش استبداد و ارتجاع سیاه است. افزایش فشار بر زندانیان، صدور احکام سنگین و تداوم اعدام‌ها که روشی برای انتقام کور است.

دیپلماسی یا دادخواهی؟
با وجود همه این جنایت‌ها، خطر بزرگ‌تری در کمین است، اینکه صدای زندانیان سیاسی و جنبش علیه اعدام در سایه بده‌بستان‌های دیپلماتیک در غرب خاموش شود. امروز، خفقان پنهان زیر لوای دیپلماسی جریان دارد. نقض گسترده حقوق بشر و جنایت علیه بشریت به حاشیه رانده می‌شود، در حالی که تنها پرونده‌ای که بر میز مذاکره قرار دارد، پرونده هسته‌ای است؛ موضوعی که هیچ نسبتی با رنج مردم ندارد.


در این میان ما باید مدام یادآوری کنیم، مسأله ایران، مسأله مردم است، نه رژیم؛ مسأله آزادی است، نه میز مذاکره؛ مسأله جان انسان‌هاست، نه بده‌بستان‌های سیاسی.


ضمن آنکه پاسخ ما به این چرخه مرگ، باید همبستگی و شبکه‌سازی دائم باشد. درد مشترک ما، آزادی زندانیان سیاسی و مخالفت با اعدام، باید به مطالبه‌ای جهانی بدل شود. این خواست نباید در حد شعار باقی بماند؛ باید در عرصه‌های رسانه‌ای، حقوقی، اجتماعی و دیپلماتیک پیگیری شود.

اطلاع‌رسانی بین‌المللی باید پیوسته ادامه یابد. شهادت‌ها و روایت‌های خانواده‌ها باید در رسانه‌های جهانی طنین‌انداز شود. فشار حقوقی و دیپلماتیک باید مداوم و سازمان‌یافته باشد. همراهی با نیروهای مترقی و حقوق بشری برای ایجاد بسترهای اعتراضی و درخواست اعزام هیئت‌هایی از سازمان‌های بین‌المللی برای بازدید از زندان‌های ایران، گامی ضروری است.


در کنار آن، شبکه‌های حمایت حقوقی و روانی باید خانواده‌های قربانیان را یاری کنند تا تنها نمانند و دادخواهی‌شان رساتر شود. شبکه‌سازی تنها تاکتیک نیست؛ راهی است برای بالا بردن هزینه اعدام‌ها. هر صدای تازه، هر پیوند میان داخل و خارج، اعدام را از ابزار ترس به رسوایی جهانی برای رژیم بدل می‌کند.

rouhani.jpgحسن روحانی، رئیس‌جمهور اسبق ایران گفت: از دید علمی، جنگ ۱۲ روزه، جنگ جهانی سوم در سطح بسیار محدود و کوچک بود. شرقی‌ها و غربی‌ها دیدند چه دارند، ما دیدیم کجا توانستیم به دشمنان‌مان ضربه بزنیم و متأسفانه آن‌ها کجا توانستند به ما ضربه بزنند. امروز اگر بخواهیم از کشورمان حفاظت و حراست و امنیت ملی را حفظ کنیم، با علم و دانش امکان‌پذیر است

انصاف نیوز - به گزارش وبسایت حسن روحانی، روز ۱۵ شهریور، در نشستی با حضور سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، غلامرضا امیرخانی رئیس و معاونان کتابخانه ملی و نیز مشاوران خود گفت: ما امروز برای اداره کشور، تأمین نیازمندی‌های مردم و حفظ کشور نیاز به علم و دانش داریم. آنچه در این جنگ ۱۲ روزه دیدیم، تقابل بین دانش شرق و غرب بود. آنچه در بخش نظامی داریم برخی بومی و برخی غربی است اما عمدتاً شرقی‌ است. آن‌ها که به ناحق، ظالمانه و جنایتکارانه با ما جنگیدند، در بالاترین سطح از تکنولوژی غربی استفاده کردند.


او افزود: از دید علمی، جنگ ۱۲ روزه، جنگ جهانی سوم در سطح بسیار محدود و کوچک بود. شرقی‌ها و غربی‌ها دیدند چه دارند، ما دیدیم کجا توانستیم به دشمنان‌مان ضربه بزنیم و متأسفانه آن‌ها کجا توانستند به ما ضربه بزنند. امروز اگر بخواهیم از کشورمان حفاظت و حراست و امنیت ملی را حفظ کنیم، با علم و دانش امکان‌پذیر است. البته در کنار آن ایمان، انگیزه، ایستادگی، شهامت و شجاعت هم باید باشد. ما در دوره جنگ هشت‌ساله دیدیم که افراد اندیشمند و دانشمند چگونه به ما کمک کردند.

برترین‌ها: ژیلا صادقی برای زنده‌یاد ژاکلین ویگن، که صبح امروز بر اثر مبارزه با سرطان خون در ۷۳ سالگی در لس‌آنجلس از جهان رفت، استوری‌ای منتشر کرد و ناراحتی خود را از این اتفاق ابراز کرد. گفتنی است که ژیلا صادقی از دوستان این هنرمند بوده است.

photo_2025-09-08_23-52-56.jpg

الیزابت لان، وزیر بهداشت سوئد، در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی ناگهان از حال رفت و با صورت روی سکو و زمین افتاد

:::

تحقیر بی‌سابقه؛ اعتراضات در نپال به لخت شدن وزیر رسید!

نخست‌وزیر نپال استعفا کرد و پارلمان به آتش کشیده شد

با تشدید اعتراض‌ها، کادگا پراساد شارما اُلی، نخست‌وزیر ۷۳ ساله نپال، پس از نشست اضطراری کابینه کناره‌گیری کرد. وزیر کشور هم در همین جلسه استعفا داد. در همین حال معترضان ساختمان پارلمان را به آتش کشیدند.

فرودگاه بین‌المللی کاتماندو، پایتخت، هم به دلیل ادامه اعتراض‌ها تعطیل شده است.

اعتراضات ابتدا چهار روز پیش به دلیل فساد مالی گسترده در دولت آغاز شد.

از روز جمعه، ویدئوهایی در شبکه اجتماعی تیک‌تاک که هنوز مسدود نشده بود دست به دست می‌شد که تضاد زندگی سخت مردم عادی با فرزندان سیاستمدارانی که تجملات و سفرهای پرهزینه‌شان را به نمایش می گذاشتند، نشان می‌داد.

بر اساس گزارش‌های رسمی معترضان ساختمان پارلمان را امروز به آتش کشیدند و به منازل چند رهبر سیاسی آسیب زدند. دیروز هم خانه شخصی شارما اُلی، نخست‌وزیر، به آتش کشیده شد.

دولت نپال امروز سه‌شنبه نوزدهم شهریور/ نهم سپتامبر ممنوعیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی را لغو کرد. پیش از این در روز دوشنبه در پی دخالت خشونت‌آمیز پلیس دست‌کم ۱۹ نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. معترضان خواستار لغو محدودیت‌های شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها و مبارزه دولت با فساد بوده‌اند.

نخست‌وزیر مستعفی نپال دیروز گفت از کشته‌شدن معترضان «عمیقا اندوهگین» است و «دولت هیچگاه طرفدار مسدود کردن شبکه‌های اجتماعی نبوده» و دستور داده «کمیته‌ای مستقل» درباره خشونت‌ با معترضان تحقیق کند.

دولت گفت پلیس مجبور به استفاده از خشونت شده است.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgخبر ورزشی: رییس فدراسیون فوتبال که امروز برای تماشای بازی فینال کافا بین ایران و ازبکستان در ورزشگاه حضور داشت در پایان بازی به رختکن تیم ملی فوتبال ایران رفت.

اینفانتینو گفت: به خودتان افتخار کنید. تیم ملی ایران امشب بسیار خوب بازی کرد و ١٣٠ دقیقه ١٠ نفره جنگید. با صعود به جام جهانی باعث افتخار کشور و خانواده‌های‌تان شده‌اید. شما باعث خوشحالی ۸۰ میلیون نفر ایرانی داخل کشور و ایرانی‌هایی که می‌دانم در خارج از کشور چقدر زیاد هستند، شدید. من طرفدار بزرگ فوتبال ایران هستم. یکی از بازیکنان ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ پیراهنش را به من داد که هنوز آن را دارم و برای من ارزشمند است.

تعاریف خاص قلعه‌نویی از اینفانتینو بعد از باخت:

امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی پس از فینال کافا در رختکن تیم با تمجید از جیانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) گفت: فیفا باید افتخار کند که چنین رئیسی دارد، رئیسی که نگاهش به فوتبال دنیاست و برای او آسیا، اروپا و آمریکا فرقی ندارد و زحمات زیادی نیز برای فوتبال آسیا می‌کشد.» او گفت: «آقای اینفانتینو، نسبت به نگاهی که به فدراسیون فوتبال ایران داشتید، از شما تشکر می‌کنم. همینطور وجود مهدی تاج و اعضای هیئت رئیسه، دبیرکل فدراسیون و مهدی نبی در این شرایط خیلی به فوتبال ما کمک می‌کند.»

اینفانتینو هم در ادامه افزود: جام جهانی قطر را به خاطر دارم که بازی ایران و ولز بود که یک بازی غیرقابل باور و خوب بود. این احساسی است که فوتبال دارد و همه استادیوم از جای‌شان بلند شدند و دست زدند. ما باید جهان را به هم نزدیک کنیم. شما خیلی خوب بازی کردید و تیمی قدرتمند هستید. برد و باخت در فوتبال هست و شما واقعاً قوی هستید و باید به خودتان افتخار کنید.

رئیس فیفا افزود: به‌عنوان رئیس فدراسیون جهانی فوتبال گارانتی حضورتان در جام جهانی را می‌دهم و به جام جهانی آمریکا خوش آمدید!

namjoo.jpgانصاف نیوز

🔹محسن نامجو، موزیسین مهاجر به صراحت از سیاست‌های شبکه رادیویی تلویزیونی ایران اینترنشنال انتقاد کرد و آن را مامور ویران کردن ایران نامید.

🔹نامجو مصاحبه ایران اینترنشنال با نخست‌وزیر اسرائیل را تقبیح کرد و آن را مشابه خیانت عده‌ای از لهستانی‌ها در همکاری با هیتلر برای اشغال ورشو دانست.

🔹او با اشاره به کشته شدن عده زیادی از مردم عادی در حمله اسرائیل، از کارمندان اینترنشنال پرسید: چگونه از وطن‌پرستی حرف می‌زنید؟

🔹نامجو گفت: نمی‌فهمید بعد از توهین به شفیعی‌کدکنی مخاطبان‌تان ریخته است؟ البته تا پول باشد مخاطب مهم نیست.

🔹او خطاب به ایران اینترنشنال گفت: امیدوارم روزی همه مردم ایران بفهمند جنبش و اعتراض و نسل زد را شما خراب می‌کنید، کنسرت و شادی را شما خراب می‌کنید، تیم ملی را شما خراب می‌کنید.

🔹این ویدئو در واقع بخش دوم ویدئویی‌ست که در آن نامجو به تبارشناسی مخالفان برگزاری کنسرت همایون شجریان پرداخته و بخش بزرگی از مخالفت‌ها را ناشی از حسد خوانده بود.

در همین زمینه:

سخنان محسن نامجو درباره لغو کنسرت همایون شجریان

:::

salehi.jpgرئیس بنیاد ایران‌شناسی: من متولد کربلا هستم

علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی در یک گفتگوی ویدیویی با یکی از رسانه‌های جمهوری اسلامی می‌گوید که پدرش زاده قزوین است و خودش متولد کربلای عراق است و تابستان به ایران می‌آمدند و بعد از کودتا در عراق خانواده او تصمیم گرفت به ایران بیایند.

او گفت: «تا کلاس دوم ابتدایی عراق بودم و سپس سال ۱۳۳۷ به ایران آمدیم و پدرم از من خواست در ایران به مدرسه عراقی بروم که زبان عربی را فراموش نکنم». او در ادامه گفت که دیپلمش را سال ۱۳۴۴ در بیروت گرفته است.

***

akhoondi.jpgاحسان نگارچی

دیروز عباس آخوندی با صراحتی شگفت پرده را کنار زد و گفت: «نه دولت داریم و نه بودجه و هیچ برنامه ای ».
وی همچنین اضافه کرد ،اصلا دولتی نداریم که بخواهد از منافع ملی دفاع کند.

این کلام، اعلامیه‌ی ختم حکومت است؛ گواهی مرگی که بر پیشانی نظام نقش بسته است. یک هفته پیش نیز رئیس‌جمهور با زبان نیم‌بند خویش اعتراف کرد که کشور بر «لبه سقوط» ایستاده است؛ آن‌هم در ستون‌های بنیادین زندگی ، آب و برق و...

و این یعنی که ریشه‌ها پوسیده و درخت حکومت از درون تهی گشته و اعترافی مهم تکرار می شود.

اکنون باید پرسید: این جسد بی‌جان، چگونه می‌خواهد به جنگی تازه کشانده شود؟ دولتی که نه خزانه دارد و نه کارگزار، چگونه تاب رویارویی با مکانیزم ماشه ،جنگ و پیامدهای مهیب آنها را خواهد داشت؟ تجربه‌ی تاریخ فریاد می‌زند که جنگ در هنگامه‌ی قحط و بحران نهادی، آتشی است که نه‌فقط انبار باقی‌مانده‌ی نان و نَفَس ملت، بلکه بنیان خانه‌ی سیاست را نیز به خاکستر بدل می‌کند و به هرج و مرج بدل می شود .

پس راهی جز این نمی‌ماند ؛ کنار رفتن.

شجاعت در ترک قدرت، نه در چسبیدن به آن. باید میدان را به رفراندومی زیر نظر سازمان ملل سپرد، به داوری مردمی که دیگر جز درد و داغ نصیبشان نشده است؛ و آن نیز زیر نظر جهانیان تا مشروعیت بیابد و از نو شالوده‌ای برای آینده ریخته شود. جز این، هر گامی، گام در باتلاق است.

البته می دانیم ،حداقل در شرایط فعلی ، چنین نخواهید کرد ولی ما تا روز سقوط تکرار می کنیم تا شاید زخم،های این گذار کمتر گردد و روزنه ای باز شود.

و امان از دست آن بیانیه نویسان اصلاح طلب که تنها حساسیت‌آنها نام پهلوی و اسرائیل است و در دیگر صحنه های مهم حضور ندارند ،آنها از آنچه بر سر کشور می آید در بی خبری و بی عملی عمدی به سر می برند و دکمه ی آگاهی و فعال شدنشان ، نام اسرائیل و پهلوی ست.

ceo.jpg- شرکت نستله روز دوشنبه ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) اعلام کرد که مدیرعامل خود، لوران فریکسه را به‌طور ناگهانی برکنار کرده است زیرا وی با یکی از کارکنان زیرمجموعه‌های مستقیمش رابطه عاشقانه داشته ولی آن را اعلام نکرده بود

- این اقدام دقیقا یک سال پس از به‌دست گرفتن هدایت شرکت به دست این فرد رخ داد

یورونیوز - شرکت مواد غذایی نستله که تولیدکننده محصولاتی از کیت‌کت تا نسکوئیک است، اعلام کرد که فلیپ ناوراتیل، مدیر با تجربه داخلی که پیش‌تر واحد قهوه نسپرسو را هدایت می‌کرد، به‌عنوان جانشین فریکسه منصوب شده و فورا به جای او مشغول به کار خواهد شد.

در حالی که نستله با شرایط سخت بازار مصرف‌کننده و تعرفه‌های تجاری مخرب آمریکا روبه‌روست، این رویداد نابهنگام نیز ممکن است بی‌ثباتی بیشتری برای این شرکت به‌وجود آورد.

نستله اعلام کرد که برکناری فریکسه پس از تحقیقاتی صورت گرفت که رئیس هیات‌مدیره، پل بولکه، و مدیر مستقل ارشد، پابلو ایزلا، درباره رابطه عاشقانه نامشخص او با یکی از زیرمجموعه‌های مستقیمش انجام دادند؛ رابطه‌ای که ناقض مقررات انضباط تجاری شرکت بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بولکه در بیانیه‌ای گفت: «این تصمیم ضروری بود. ارزش‌ها و حاکمیت نستله پایه‌های محکمی برای شرکت ما هستند. از لوران بابت سال‌ها خدمتش تشکر می‌کنم.»

این شرکت در ماه ژوئن اعلام کرده بود که بولکه، رئیس هیئت‌مدیره دیرینه آن، سال آینده از سمت خود کناره‌گیری خواهد کرد.

سخنگوی شرکت به رویترز گفت که نگرانی‌ها درباره احتمال وجود رابطه بین فریکسه و یکی از زیردستان مستقیمش نخستین بار در بهار سال جاری از طریق خط داخلی شرکت افشا شد. این منبع افزود هیات‌مدیره بلافاصله تحقیقاتی درباره این موضوع آغاز کرد که در ابتدا به نتیجه قطعی نرسید.

mousavi.jpgامیر موسوی که در مصر «ربوده» شد پیدا شد

بی بی سی - امیر موسوی، «رایزن فرهنگی» سابق که امروز اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، ربوده شدن او را در مصر تایید کرد به عراق برگشت. برخی رسانه‌ها دیروز خبر ربوده شدن او در قاهره را منتشر کرده بودند. رسانه‌های ایران از او به عنوان مشاور سابق وزیر دفاع یاد می‌کنند.

او چهره شناخته‌ شده‌ای در رسانه‌های عرب زبان بود.

او در پیامی به زبان عربی در شبکه ایکس با هشتگ «بازداشت در فرودگاه قاهره» از پیگیری دولت‌ها و سفارتخانه‌های ایران و عراق در مصر برای بازگشتش به عراق تشکر کرد.

آقای بقایی گفت او در حالی در قاهره ناپدید شده است که با پاسپورت عراقی وارد مصر شده بود.

این گزارشِ بی‌بی‌سی تاکنون از سوی سایر خبرگزاری‌ها تأیید نشده است.

گزارش اولیه:

ایران اینترنشنال - اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، تایید کرد که امیر موسوی،‌ رایزن فرهنگی سابق ایران، در مصر ربوده شده است. او افزود موسوی با گذرنامه عراقی وارد مصر شده بود.

بقایی دوشنبه ۱۷ شهریور اعلام کرد تهران موضوع ربوده‌ شدن موسوی را از طریق دیپلماتیک پیگیری می‌کند.

وب‌سایت خبری «دیده‌بان ایران» پیش‌تر گزارش داد موسوی «به‌طور ناگهانی از محل اقامت خود ناپدید شده و هیچ اطلاعی از وضعیت فعلی او در دست نیست».

بر اساس این گزارش، او در سال‌های گذشته به‌عنوان تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه در شبکه‌های وابسته به جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان، مانند العالم و المیادین، و همچنین شبکه قطری الجزیره حضور داشته و بارها مواضع ضداسرائیلی خود را مطرح کرده است.

موسوی سابقه مدیریت مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی جمهوری اسلامی و مشاوره به وزارت دفاع را در کارنامه خود دارد.

اخراج از الجزایر

موسوی سال ۱۳۹۷ خورشیدی پس از چهار سال فعالیت به‌عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در الجزایر، آنجا را ترک کرد.

وب‌سایت المانیتور در آن زمان نوشت موسوی به گسترش ایدئولوژی شیعه در الجزایر به نمایندگی از تهران متهم شده بود و مقامات و فعالان الجزایری از دولت خواسته بودند او را به‌دلیل اقدامات «خطرناک و مشکوک» از کشور اخراج کند.

در سال ۱۳۹۶ حمله لفظی این مقام جمهوری اسلامی علیه انیسه احمد المنصلی، همسر هواری بومدین، ریيس جمهوری پیشین الجزایر، جنجال آفرید.

ashena.jpgایندیپندنت فارسی - حسام‌الدین آشنا، مشاور سابق حسن روحانی، در جمع دانشجویانش با زیر سوال بردن ادعای علی شمخانی درباره ترورش، گفت: «شما نمی‌توانید قصه‌ای که هیچ نسبتی به واقعیت ندارد را تعریف کنید و توقع داشته باشید که مردم باور کنند.»

آشنا گفت: «آقای شمخانی قصه‌ای برای ملت تعریف کرده، شمخانی می‌گوید «من در خانه بودم، فرزندم نیم ساعت قبل بیرون رفته بود، یک صدایی آمد، سقف ریخت، سه ساعت زیر آوار بودم، من را بیرون آوردند و این دستگاه را فوت می‌کنم، خدا را شکر! الان هم آمده‌ام راهپیمایی.

این قصه نشد که بشود.» همچنین، او افزود: «هر کسی تعریف کند که قصه‌اش جا نمی‌افتد. تفسیر مخاطب این شد که چطور همه فرماندهان را زدند، شمخانی را نزدند، چطور زدند نشد، چطور اگر زدند، حالش آنقدر خوب است؟ هی سوال درباره یک روایت مطرح می‌شود که باید تطابق با واقعیت داشته باشد.»

:::

ژاکلین ویگن درگذشت

| No Comments

vigen.jpgژاکلین دختر ویگن در ۷۳ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت

ایران وایر - «ژاکلین ویگن»، ترانه‌سرا و آهنگساز ایرانی و فرزند «ویگن»، پس از سه سال مبارزه با بیماری، در سن ۷۳سالگی در ایالات متحده درگذشت.

«کاترین ویگن»، خواهر او، با انتشار پیامی در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد ژاکلین روز یکشنبه ۱۶شهریور، اندکی پس از پایان دوره شیمی‌درمانی، چشم از جهان فروبست. بنا بر گفته خانواده، پیکر او در لس‌آنجلس و در کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده خواهد شد.

ژاکلین ویگن سال ۱۳۳۱ در تهران متولد شد و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به آمریکا مهاجرت کرد. او خواهر دوقلو آیلین ویگن، بازیگر و مجری پیش از انقلاب و از نخستین ترانه‌سرایان موسیقی پاپ ایران به‌شمار می‌رفت. همکاری او با چهره‌هایی چون ابی، گوگوش، شهره، سیاوش قمیشی و معین، ده‌ها ترانه ماندگار در تاریخ موسیقی پاپ فارسی برجای گذاشت.

این هنرمند که با ساخت ترانه‌هایی چون «پرنده» برای گوگوش شناخته شد، سال‌ها در برنامه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان فعالیت داشت.

terror.jpgدر جریان «حمله‌ای تروریستی» به یک اتوبوس در اورشلیم شش نفر کشته و دست‌کم ۱۰ تن دیگر زخمی شدند. دو مرد مهاجم فلسطینی در محل حادثه هدف قرار گرفتند و کشته شدند

ایران اینترنشنال - این حمله مرگبار دوشنبه ۱۷ شهریور در ورودی تقاطع راموت در اورشلیم رخ داد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که مهاجمان با ورود به یک اتوبوس به روی مسافران آتش‌ گشودند.

رسانه‌های اسرائیلی به نقل از منابع پزشکی نوشتند حال برخی مجروحان وخیم است.

تا انتهای ویدیو را ببینید: این فیلم فوق‌العاده، حمله تروریستی به اورشلیم را نشان می‌دهد؛ جایی که یک راننده تاکسی زیر آتش سنگین گلوله از خودرو پیاده می‌شود و تلاش می‌کند از مسافر سالخورده‌اش محافظت کند و آنها را از این محل فراری دهد:

پایگاه خبری تایمز اسرائیل گزارش داد مهاجمان در کرانه باختری سکونت داشتند و ظاهرا برای انجام این حمله از یکی از روستاهای رام‌الله راهی اورشلیم شده بودند.

بر اساس گزارش‌ها، مهاجمان ۲۰ ساله بودند و مجوزی برای ورود به اسرائیل نداشتند. هویت این دو نفر هنوز اعلام نشده است.

تصویری از دو تروریست فلسطینی:

twoterrorlarge.jpg

یک شاهد عینی گفت دو فرد مسلح پس از سوار شدن به اتوبوس، از فاصله نزدیک با سلاح‌های خودکار به‌سوی غیرنظامیان شلیک کردند.

به گفته او، مهاجمان به دست یک سرباز ارتش اسرائیل و یک غیرنظامی مسلح کشته شدند.

izmir.jpgایندیپندنت فارسی - علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه، اعلام کرد در پی حمله «شنیع» به پاسگاه پلیس در منطقه بالچوای ازمیر، دو مامور کشته و یک مامور دیگر به شدت زخمی شده است. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت عامل حمله، نوجوان ۱۶ ساله‌ای به نام «ا.ب.» بازداشت شده و تحقیقات آغاز شده است. سلیمان البان، استاندار ازمیر، در محل حادثه گفت مهاجم در همان خیابان پاسگاه زندگی می‌کرده و هنگام دستگیری زخمی شده است.

او تاکید کرد که مظنون هیچ سابقه کیفری نداشته است. در گزارش‌های بعدی اعلام شد که مهاجم، به دلیل شدت جراحت در بیمارستان جان‌باخته است. به گفته مقام‌ها، مهاجم از یک اسلحه ساچمه‌ای استفاده کرده که پدرش حدود ۱۰ سال قبل خریده بود. در محل حادثه پوکه‌های متعدد فشنگ و مقادیر زیادی مهمات استفاده‌نشده پیدا شد. رسانه‌ها سلاح مورد استفاده را «سلاح بلند» یا «شات‌گان پمپی» توصیف کردند.

خبرگزاری‌ها ویدئوهایی منتشر کردند که نشان می‌دهد فردی نقاب‌دار با سلاح وارد ساختمان می‌شود و سپس زخمی روی زمین افتاده و امدادگران به او رسیدگی می‌کنند. تصاویر دیگری نیز انتقال او به خودرو پلیس توسط شهروندان را نشان می‌دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

گزارش‌ها حاکی است مهاجم پیش از حمله، متنی تهدیدآمیز در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته بود: «ای کافرها، انتقام تمام ظلم‌هایتان به مسلمانان را می‌گیریم. سر تمام سربازان و پلیس‌هایتان را قطع می‌کنیم.» وزیر دادگستری، یلماز تونچ، اعلام کرد دادستان ارشد ازمیر تحقیقات را با همکاری تیمی هشت نفره از دادستان‌ها آغاز کرده است. وزرای کابینه نیز این حمله را محکوم و به خانواده قربانیان تسلیت گفتند.

:::

نامه یک مداح به رونالدو

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران وایر - خبرگزاری «فارس» گزارش داد «محمد اسداللهی»، مداح ایرانی، چندی پیش در نامه‌ای خطاب به «کریستیانو رونالدو» از او خواسته است اقدامی نمادین در حمایت از «منجی» انجام دهد.

به نوشته فارس، پیش‌تر مرکز موسیقی «ماوا»، نماهنگی با عنوان «منجی» منتشر کرده بود که بخشی از محتوای آن با متن نامه اسداللهی شباهت دارد.

اسداللهی در بخشی از نامه خود به رونالدو نوشته است: «من از تو درخواست دارم تا روی پیراهنت یا در اقدامی کوچک هم که شده، برای منجی بنویسی.»

این مداح خطاب به فوق ستاره پرتغالی باشگاه النصر عربستان نوشته است: «منجی باور همه‌ انسان‌های سختی‌کشیده‌ جهان و امید کسانی است که تلاش خودشان را کردند، اما حریف دنیا نشدند.

منجی این باور مشترک قلب‌های ما رو به هم نزدیک می‌کنه. عیسی و مهدی هر دو برقرارکننده صلح و عدالت در همه جهانند. قسم به روزی که عیسی هم با او برمی‌گرده و همه رو به‌سمت مهدی دعوت می‌کنه.»

Untitled-1.jpg

tajzadeh.jpgکانال تلگرامی فردای بهتر که خبرهای مربوط به سیدمصطفی تاجزاده را پوشش می‌دهد، نوشت:

تاج‌زاده حضور تحت‌الحفظ در مراسم ترحیم باجناقش را نپذیرفت

✅به دنبال پیگیری‌های خانواده سید مصطفی تاج‌زاده برای مرخصی او و شرکت در مراسم سوگواری باجناق بزرگش، با وجود اعلام موافقت رییس‌قوه قضائیه، دادستان دستور اعزام تحت‌الحفظ(همراه با مأمور) برای شرکت در مراسم ترحیم را داده بود.

✅پس از اعلام این دستور به تاج‌زاده او مرخصی را حق خود دانست و گفت در شرایطی که دون شأن زندانی سیاسی است، حاضر نیست در مراسم ترحیم که همه خانواده انتظار دیدارش را دارند، شرکت کند.

✅لازم به ذکر است سه سال و دو ماه از بازداشت دوباره تاج‌زاده بدون حتی یک روز مرخصی می‌گذرد.

rp23.jpgبهرام فرخی

پیشگفتار
هم‌میهنان گرامی،

با نهایت احترام و فروتنی، این نوشته کوتاه را به پیشگاه شما تقدیم می‌کنم. از شما عزیزان صمیمانه دعوت می‌کنم تا آن را با دقت مطالعه فرمایید و دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادات ارزشمند خود را با من در میان بگذارید.

بیایید در فضایی سرشار از احترام و همدلی، بدون نیاز به توهین، فحاشی یا اتهام‌زنی، به گفت‌وگویی سازنده بپردازیم. باور دارم که تنها با همفکری، همیاری و تبادل نظر است که می‌توانیم راهی روشن برای میهن‌مان ترسیم کنیم.

هدف ما چیزی جز آزادی ایران و براندازی رژیم سیاه و منحوس اسلامی نیست؛ مسیری که تنها با وحدت، درایت و گام‌های سنجیده پیموده خواهد شد. مشتاقانه منتظر شنیدن نظرات شما هستم تا با هم، مسیر آینده را با دقت، شجاعت و استواری طراحی کنیم و به سوی ایرانی آزاد، آباد و سربلند گام برداریم.

این نوشته را می‌توان به‌عنوان آغاز گفت‌وگویی عمیق و سرنوشت‌ساز دید؛ گفت‌وگویی که شاید مقدمه‌ای باشد بر شکل‌گیری طرحی مشترک برای نجات میهن.

پرسش‌های بی‌پاسخ در برابر تاریخ

واقعیت تلخ و در عین‌حال انکارناپذیر این است که شاهزاده رضا پهلوی در سال‌های اخیر، در مصاحبه‌ها و مواضع عمومی خود گاه سخنانی متفاوت و حتی متناقض بیان کرده‌اند. این پراکندگی در گفتار، خواه ناخواه، موجی از سردرگمی را در میان مردم تشنه‌ی رهایی و نیروهای گوناگون اپوزیسیون برانگیخته است؛ مردمی که چشم به راه نشانه‌ای روشن و بی‌تردید از سوی کسی هستند که نماد تاریخی پیوند ایران امروز با شکوه ایران دیروز است.

فراتر از این، پرهیز شاهزاده از یک گفت‌وگوی عمیق و بی‌پرده با یک خبرنگار مستقل ایرانی، بستری فراهم آورده تا هر کس به فراخور منافع یا تصورات خویش، تفسیر و نتیجه‌گیری متفاوتی از نقش ایشان ارائه کند. این خلأِ شفافیت، همچون مهی غلیظ بر فراز صحنه سیاست تبعیدی گسترده شده و گاه، امیدها را به سوءتفاهم و اتحادها را به تفرقه بدل ساخته است. نمونه‌های آشکار این تفرقه حتی در میان صفوف پادشاهی‌خواهان در برابر چشمان ماست.

امروز بیش از هر زمان دیگر، مردم ایران در جست‌وجوی صدایی واحد و بی‌ابهام هستند؛ صدایی که بتواند نه تنها دل‌ها را به یکدیگر پیوند دهد، بلکه همچون پرچمی برافراشته در میان طوفان، مسیر آینده را روشن سازد. این مسئولیت تاریخی، بر دوش کسی است که میراث‌دار نام و نشان پهلوی و امید بسیاری به فردایی آزاد و آباد است.

ملت ما بار دیگر در پیچ‌وخم تاریخ ایستاده است؛ جایی که پرسش‌های اساسی، نه تنها آینده یک خاندان و یک رهبر سیاسی، بلکه سرنوشت یک ملت و تمامیت سرزمینی را رقم می‌زنند که با خون، اشک و مقاومت قرن‌ها برپا مانده است.

بحران، نه در ذات آرمان پادشاهی مشروطه، بلکه در انباشت ابهامات، سوءتفاهم‌ها و تصمیم‌های به تعویق افتاده نهفته است. اکنون زمان آن فرا رسیده که بی‌پرده و بی‌هراس، این پرسش‌ها را مطرح کنیم و پاسخ‌هایی شفاف و خردمندانه برای آن‌ها بیابیم؛ پاسخ‌هایی که از دل منطق سیاسی و وفاداری به میهن برخیزد، نه از سر احساسات کور.

پرسش نخست: آیا شاهزاده رضا پهلوی واقعا قصد دارند وارث تاج و تخت پادشاهی مشروطه در ایران باشند؟

مردم ایران، پس از سال‌ها مبارزه با استبداد و فساد، حق دارند بدانند که آیا شاهزاده رضا پهلوی مصمم و علاقمند است که ادامه‌دهنده پادشاهی خاندان پهلوی در قالب نظامی مشروطه باشد یا خیر.


این پرسش نه‌تنها از جنبه نمادین، بلکه از نظر عملی و سیاسی حیاتی است. تاریخ به ما آموخته که هیچ جنبشی بدون رهبری روشن و هدف شفاف به مقصد نخواهد رسید.


اگر اراده شاهزاده بر بازگشت به ایران به‌عنوان نگهبان مشروطه و نماد ملی است، این اراده باید بی‌پرده اعلام شود تا میلیون‌ها ایرانی که دل در گرو پرچم شیر و خورشید دارند، تکلیف خود را بدانند.

پرسش دوم: بازگشت واقعی به ایران، رؤیا یا برنامه عملی؟

بازگشت شاهزاده به وطن، رویدادی صرفاً نمادین نیست؛ بلکه می‌تواند آغاز فصلی نو در تاریخ ایران باشد.


اما آیا چنین بازگشتی در برنامه شاهزاده جایگاهی واقعی دارد؟

euro.jpgنمایندگان مجلس ملی فرانسه روز دوشنبه به دولت فرانسوا بایرو، نخست‌وزیر این کشور رای عدم اعتماد دادند

یورونیوز - دولت فرانسوا بایرو کمتر از یک سال پیش در پی سقوط دولت میشل بارنیه، نخست‌وزیر پیشین کار خود را آغاز کرده بود.

فرانسوا بایرو با توجه به بحران بدهی‌های دولت و طرح خود برای صرفه‌جویی ۴۰ میلیارد یورویی از مجلس ملی درخواست رای اعتماد کرده بود. نخست‌وزیر فرانسه در پی رای عدم اعتماد مجلس ملی قرار است صبح روز سه‌شنبه از مقام خود استعفاء دهد.

نخست‌وزیر فرانسه در رای‌گیری روز دوشنبه تنها موفق به کسب ۱۹۴ رای از مجلس ملی شد. این در حالی است که ۳۶۴ نماینده به دولت رای عدم اعتماد دادند.

کاخ الیزه در واکنش به رای عدم اعتماد مجلس ملی به فرانسوا بایرو اعلام کرد که «طی روزهای آینده» رئیس جدید دولت را معرفی خواهد کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه در پی سقوط دولت دو گزینه پیش رو دارد: انحلال مجلس یا انتصاب نخست‌وزیر جدید. با توجه به واکنش اولیه کاخ الیزه به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهوری فرانسه گزینه دوم را انتخاب کرده است.

در صورت انتخاب نخست‌وزیری جدید از سوی رئیس‌جمهوری، او پنجمین رئیس دولت از زمان آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری امانوئل ماکرون خواهد بود.

naghd.jpg

کو جوانمردی، میان راستان

تا به «خرسندی» برد این داستان،

ای بزرگ استاد،ای اهل سخن

نیست در شأن تو بودن گورکن

نبش قبری کرده ای بار دگر

اوستادا کرده ای شق القمر!!

شاعری جانا،سخنور بوده ای

از سخندانان کشور بوده ای

هر سخن جایی و هر نکته مکان

دارد ای استاد شعر و شاعران

جان شاهنشاه، جای نیش نیست

این که گفتی،اصطلاحی بیش نیست

«پنجاه و هفتی» کسی باشد که او،

همچنان مانده است در آن گفتگو،

قرب پنجاه برگذشت ازآن بلا

همچنان باشد برآن غم مبتلا،

از سر بامش برافتاده است تشت

از خطای خود ندارد بازگشت،

نه ز مردم عذر خواهد نز وطن

چون نمی بیند بجزاز خویشتن

لیک آنکس کو پشیمانی نمود

عذربازآورد و انسانی نمود،

گشت بامردم کنون همداستان

او خردمند است بی شکّ و گمان

**

اوستادا! خویش قربانی مکن

خود به نقد آور،گرانجانی مکن

یاد داری در زمان انقلاب

شعر را افکنده بودی در خلاب

با خدا کردی، خمینی هم نفس

که خمینی شد خدا را چون جرس،

کو به فرمان خدا فوتی نمود

فوت او بر باد، بادی می فزود،

از پی فوتش بشد طوفان به پا

انقلابی شد خمینی و خدا،

شد خدا با آن بلا همداستان

میوه اش امروز می بینی عیان

طبق اسناد سخن های شما،

از خدا گربگذرم،دور از خدا،

اولین «پنجاه و هفتی» خود توی

کز خمینی می نمودی پیروی

یا خمینی اول و دوم توی

سر خمینی بود اگر،پس دُم توی

**

زآن زمان تو از بزرگان بوده ای

شاعر محبوب ایران بوده ای

تو که «هادی» بودی و مرد هدا

ازچه مردم را نبودی رهنما؟

در پی شعر تو بس پیر و جوان

با سرافتادند در چاه گمان

چاه کن بودی کنون هم گورکن

تیشه را بر ریشه های خود مزن

زین سخن،میهن ز تو خرسند نیست

طبع تو زهر آفریده، قند نیست

shokouhmirzadegi.jpgدو سه هفته ای است که حکومت اشغالگر اسلامی همه ی تلاش خود را گذاشته تا مردم را به نوعی سرگرم کند. این «سرگرمی» که ابتدا از «ایران ایران بخوان» خامنه ای شروع شد اکنون به جایی رسیده که در هر شهری (و حتی در مساجد) بزن و بکوب راه انداخته اند. و می بینیم که طرفداران حکومت گروه گروه در این برنامه ها شرکت می کنند. و البته مردمان ساده و یا فقیر بیزار از حکومت هم، که سال هاست آرزوی رفتن به یک مراسم شاد و مهمتر مجانی را داشته اند، نیز برای رفتن به این برنامه ها می شتابند.

برای برخی هنوز چرخش این حکومت مرگ اندیش به ترتیب دادن شادمانی برای مردم، حیرت انگیز است؛ حکومتی که ۴۶ سال تنها هنرش برگزاری مراسم عزاداری بوده است، حکومتی که سرانش حتی کف زدن را گناه می دانند و سفارش می کنند که فقط در عروسی، آنهم «دو انگشتی» می شود دست زد. و مهمتر از همه حکومتی که ۴۶ سال مانع برگزاری جشن های زیبای ملی ما شده است و هنوز جوان هایی به جرم حضور در روز کوروش بزرگ در زندان برای آزادی آه می کشند.

عملیات این روزهای حکومت تعجبی ندارد. سری به تاریخ بزنیم و ببینیم که چگونه کشورهای دیکتاتوری درست در لبه مرگ و نیستی که قرار می گیرند و وحشت از حضور مردمان خشمگین در کوچه و خیابان به جانشان می افتد، تصمیم می گیرند که این حضور را تبدیل به شادمانی کنند. چیزی که چون مسکنی قوی می تواند خشم ها را موقتا هم که شده فروکش کند.

این نوع روش ها ممکن است در سرزمین ما تازه باشد (چرا که نه تنها در دوران پهلوی ها که حتی در دوران قاجارها هم جشن هایی که از سوی دولت حمایت می شد چون کشورهای اروپا و آمریکا فقط جشن های ملی بودند و نه جشن هایی برای خاموش کردن صدای مخالفان.

این نوع عملیات اخیر حکومت اسلامی، بیشتر شبیه کاریکاتوری از دیکتاتوری هایی نظر برزیل، آرژانتین قرن بیستم و بیشتر از انها شبیه دوران نازی ها در آلمان است.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgسرهنگ فرهی، بعد از اجرای دستور کشتار 17 شهریور، دستور داد:

«ماشینهای زباله را بفرستید تا این آشغالها (کشته شدگان) رو جمع کنند.» (1)

دوازده سال پیش، صدای آمریکا از اینجانب دعوت کرد تا در گفتگویی که در آن، سرهنگ گارد شاهنشاهی، کریم شمس شرکت داشتند، به عنوان شاهد کشتار شرکت کنم. قبل از آن، یکی از مجریان بی بی سی به یکی از نزدیکانم گفته بود که اصلا کشتاری در 17 شهریور نشده است و همه اش داستان بوده مخالفان شاه ساخته بودند. به این علت بود که مصاحبه را پذیرفتم.

در این مصاحبه، سرهنگ کریم شمس، در صداقت کامل، اطلاعی را دادند که بهت زده ام کرد و و آن سخن بالا بود که هم قطارشان، سرهنگ فرهی، که گفته بود:

«ماشینهای زباله را بفرستید تا این آشغالها (کشته شدگان) رو جمع کنند.»


به عنوان کسی که اتفاقی از کشتار جان سالم بدر برده بودم و خود را بزور از زیر دختر و پسرهایی که کشته شده و پاهایم زیر بدنهاشان گیر افتاده بود خارج کرده بودم، با خود گفتم که منهم می باید یکی از آن آشغالها می بودم.

در واقع نوع نگاه استبدادیان و عمال آنها به مردم اینگونه است و اینگونه است که هم شاه دستور کشتار این "آشغالها" را می دهد و هم خمینی و خامنه ای. در نتیجه، سرنوشت این "آشغالها" جز گورهای جمعی و فردی خاوران ها نیست. اینگونه، استبداد، جگر گوشگان مادرها و پدرها را جز "آشغال" نمی بیند و شاهش آنگونه دستور می دهد و خمینی و خامنه ای اش هم بر همان سنت.

در هر حال، کشتار 17 شهریور و به گلوله بستن مردمی که در اعتراض به استبداد با دستان خالی گرد آمده بودند، کار شاه را تمام کرد. آنهایی که با بیانی افسرده می گویند شاه اگر بیشتر کشته بود بر قدرت مانده بود، نه تنها روانشناسی ضد انسانی و ضد حقوق بشری خود و در واقع فاشیستی خود را بروز می دهند، بلکه واقعیتی را نمی فهمند که نسلی که آن لحظه های مبارزه را تجربه کرده بود با تمام وجود حس کرده بود و آن اینکه:

در مبارزه، زمانی می رسد که خشم مبارزان بر علیه مستبد بر ترس آنها از شمشیر مستبد غلبه می کند. در واقع، هر استبدادی زیست و عدم زیست خود را از سنگینی یکی از دو کفه ترازوی «ترس» و «خشم» می گیرد و تا زمانی که شاهین ترازو، کفه «ترس» را سنگین تر نشان می دهد استبداد استمرار می یابد. ولی زمانی که کفه خشم سنگین تر شود، آنگاه است که پایان عمر استبداد محتوم می شود. البته، تنها «خشم» کافی نیست و باید در کنار آن عنصر «امید» و چشم اندازی برای آینده ای روشن وجود داشته باشد تا خشم «من ها» «ما» شود و اینگونه فلک را سقف بشکافد تا بر اندازی بنیادش با«در اندازیم طرحی نو» همراه شود.

در چنین وضعیتی «احساسی ناگفته» و «کلامی نایافته»، بصورت وجدان جمعی شکل می گیرد و از چشمه ذات وجود انسان که ظلم ناپذیر است، سرازیر و به گونه ای روز افزون خون خود را به دیگر اجزا بدن جامعه می رساند. در نتیجه، مردمی می شوند که اراده می کنند که هر قیمتی را برای خلاص شدن از شر مستبد بپردازند. اینگونه بود که با وجود کشتار اول، هزاران نفر ساعتها در خیابان ماندند و این با وجودی بود که هر اندک زمانی، یکی یا چند تایی از آنها هدف گلوله قرار می گرفتند.

به سخن دیگر، شکل گیری این اراده جمعی، به مانند رودی خروشان عمل می کند که توانایی بر داشتن هر سدی را از جلوی خود دارد. اینگونه نسل ما «پنجاه و هفتی ها» حاضر به پذیرفتن بهای بس سنگین تری برای مبارزه با مستبد بودند. اینکه، شاه نتوانست بیشتر بکشد به این علت بود که نمی توانست بیشتر بکشد. مهمترین علت آن این بود که من نظامی می دیدم که اکثریت مطلق نظامیان با وجودی که دستور کشتار را داشتند، جز معدودی، حاضر نبودند دست به کشتار هموطنان خود بزنند. در این مورد قبلا خاطرات خود را نوشته ام. ( 2)

در هر حال، حدود دو ماه بعد، شاه، در پیامی تحت عنوان:

«صدای انقلاب شما را شنیدم»

دلایل انقلاب نسل ما را اینگونه بیان کرد:


«سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی، فساد، ظلم، اختناق، استبداد، استعمار (حدود ۱۰ بار این صفات را در پیام خود تکرار کرد.) و نبود آزادی‌ها و نبود انتخابات آزاد و عدم اجرای قانون اساسی مشروطه، (۶ بار نیز به این دلایل اشاره کرد.) اعلام کرد.» (3)

بنا بر این، آن هموطنانی که دانسته یا ندانسته، عبارت "پنجاه و هفتی ها" را به توهین و تمسخر تبدیل کرده اند و اینگونه خود را محکوم به زندگی در استبداد، نیاز دارند توضیح دهند که آیا دلایل انقلاب ما، که شاه آنها را بروشنی بیان کرد دلایل اشتباهی بود، که اینگونه به نسل ما توهین می کنید؟

بیشتر! آنها نیاز دارند توضیح دهند که آیا در صورت انقلاب دیگری، دلایل آن انقلاب جز این دلایلی است که ما را به طرف انقلاب برد؟

باز هم بیشتر! آنها نیاز دارند پاسخ دهند که اگر آن انقلاب را کردند و باز منحرف شد و استبداد دیگری را باز تولید کرد، آیا نسل بعدی حق دارند آنها را به تمسخر بگیرد؟

آخر اینکه، تنها فردی و مردمی اشتباه نمی کنند که کاری نمی کنند. انسان به عنوان بودنی نسبی و بنا بر این آگاهی و علم نسبی تنها از طریق روش «تجربه و خطاست» که می تواند با بکار گیری عقل نقاد، راه به جلو را بیابد و اینگونه در مبارزه استمرار بجوید و در ادامه، خطاها را به تجربه تبدیل کرده و از تجربه به عنوان توشه راه استفاده کند.

Gileh_Mard.jpgمیگویند امروزی یا فردایی ، انسان به کره مریخ سفر خواهد کرد . شاید سفری بی بازگشت. کسی چه میداند ؟
آرزو میکنم این سیاره سرخ به گنداب اندیشه های خرافی انسان آلوده نشود .
آرزو میکنم هیچ پیامبری و رسولی خاک این سیاره سرخ را به یاوه هایی همچون خدا و الله و یهوه وروح القدس و دوزخ و بهشت و برزخ و قیامت و عذاب اخروی و درخت زقوم و درخت طوبی و روز صد هزار سال و نکیر و منکر و شیطان و فرشته نیالاید
بیاد شعر عطار می افتم :
زمین در زیر این نه طاق خضرا
چو خشخاشی بود بر سطح دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی ؟
سزد تا بر بروت خود بخندی!
حیرت میکنم . مردی عطار ، قرن ها پیش ازین ؛ انسان پر مدعای یاوه گوی خدا ساز را اینچنین به شلاق نقد میکوبد ؛ میکوشد بیدارش کند
بعد از او مرد دیگری - شیخ محمود شبستری - از همین خاک ، از همین خاک بلاخیز ، از همین خاک غرقه در غبار جهالت و یاوه و هذیان و دروغ و نخبگان و قحبگان و دلقکان ، زمین را همچون آیینه ای می بیند و چنین میسراید :
زمین را سر به سر آیینه می دان
به هر یک ذره ای صد مهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد بحر صافی
با خود میگویم : از کجا به کجا رسیده ایم ؟ از کهکشان به جمکران ؟
و مولانا پاسخم را چنین صریح و عریان و قاطعانه می‌دهد :
تو درون چاه رفتستی ز کاخ
چه گنه دارد جهان های فراخ ؟
می بینم دیگران در کهکشانها و در جهان های فراخ در جستجوی نایافته های پنهان اند و ما در چاه زمزم و سامرا و جمکران در پی یافتن امام زمان !
می بینم گوی وطن به چنبر دیوانگان افتاده است و هر روز سنگی به چاهی در می غلتانند تا نسل های پسین را نیز از گشت و گذار در جهان های فراخ باز دارند
و چنین می آندیشم که :
آب از سر تیره است ای خیره چشم
پیش تر بنگر ، یکی بگشای چشم !

nk.jpgاز فیس بوک مسعود نقره کار

وقتی مجله آدینه و دنیای سخن و گردون و... در ایران منتشرشد، گفتید این نوع نشریات چون مجوز انتشار دارند، حکومتی اند. وقتی خبر دستگیری و زندانی شدن مسئولان و نویسندگانِ این نشریات پیشرو پیش آمد، بازارقهرمان سازی هایتان از بانیان و نویسندگان همان مجله های" حکومتی" داغ و آتیشی شد.

در مورد قربانیان قتل های زنجیره ای یادتان هست چه گفتید و چه کردید؟ در خارج کشور حتی تا پای برهم زدن جلسات و برنامه های محمدمختاری و سعیدی سیرجانی و... پیش رفتید و گفتید این ها " سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی" هستند والا اجازه مجوز خروج از کشور نمی گرفتند. در مورد سفر فرهنگی اخوان ثالث و هوشنگ گلشیری و محمود دولت آبادی و... قضاوت های شتابزده و هیجانی داشتید. وقتی محمد مختاری را خفه کردند شمایانی که او را " سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی" خواندند از او قهرمانی اسطوره ای ساختند.

من فقط دو نمونه را یاد آوری کردم ، ده ها مورد قضاوت های افراطی و شتابزده و هیجانی در پرونده افراطیونِ راست و چپ اپوزیسیون حکومت اسلامی ثبت است. چرا درس نمی گیریم!؟

.......

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgهر جامعه ای بنا بر ساختار اجتماعی و محیط زیست خود دارای فرهنگ، سیاست، اقتصاد، صنعت، قانون و حقوق فردی و جمعی است. فرد و افراد در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست رشد دارند. روی رشد هم تاثیرات متقابل خوب و بد می گذارند. به همین نسبت مردم سالاری آنها که ماحصل چنین رشد و تکامل است خوب، بد، کم و زیاد شکل می گیرد. هر چه رشد ما در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست درست تر باشد مردم سالاری ما رشد و معانی درست تر خودش را پیدا کرده و در همه جا خودش را درخور نشان می دهد. در غیر این صورت مردم سالاری همراه با ما رشدی به عقب و متناقض پیدا می کند و به بی قانونی، انحصارگرایی، تضاد طبقاتی و دو قطبی شدن جامعه کمک می کند.


این مردم سالاری انحصاری به شکلهای مختلف مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی، کمونیستی و دموکراسی غربی نیمبند بروز می کند.


یک روی این سکه مردم سالاری و دموکراسی سالاری انحصاری ثروت افزا است و فقط برای پادشاهان، سرمایه داران و آخوندجماعت و اربابانشان همه چیز داشته و دارد. با غارت مردم فقیر ثروتمندان قوی تر، خودشان را ژن برتر، سالارتر، مذهبی تر ، ناسیونالیست تر، قومگرا تر، کمونیست تر و دموکرات تر از همه می دانند، مثلا رژیم سلطنت سالار شاهنشاهی خودش را ناسیونالیسم برتر و مذهبی برتر و محمدرضا شاه را سایه خدا بر روی زمین دانسته و به این طریق مردم را غارت می کردند.


مردم سالاری انحصاری مذهبی آخوندیسم مذاهب دیگر، ناسیونالیسم، اقوام و کمونیسم را زیر سلطه خود آورد. خودش را ژن برتر و مظهر مذهب و امت برتر می داند. الآن که وضعش خراب شده و از مردم می ترسد خبری از امت نیست. غارت و چپاول از مردم را با چاشنی مذهب سالاری و ملیگرا سالاری انجام می دهد.


مردم سالاری کمونیستی هم جهان وطنی بود و با شعار خلقی می چاپید. نظام سرمایه داری دموکراسی سالار نیمبند از همه قوی تر و ایدئولوژی های جهانی و آخوندیسم را زیر سلطه خود آورد و با آنها و با نام دموکراسی غرب و شرق مردم جهان را غارت و به جنگ می کشاند. این یک روی سکه مردم سالاری و یا دموکراسی سالاری که انحصارگونه ثروت افزا است.


روی دوم این سکه مردم سالاری و دموکراسی سالاری بطور انحصاری فقر افزا است. با غارت مردم عادی توسط ثروتمندان بر جامعه‌ فقر حاکم و فرهنگ مردم سالاری انحصاری فقرگرا از نوع مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی در ذهن و روح مردم عادی رشد می کند. مردم با این حاکمان غارتگر و با این ایدئولوژی های ارتجاعی فقیرتر و مسخ تر می شوند، مثلا جمهوری اسلامی مردم ایران را فقیر، بی نان، بی سواد، بی آب، بی خانمان بار آورده تا حدی که قحطی، آوارگی و جنگ در خانه مردم را می زنند.


پس روشنفکران چه کاره هستند؟


جامعه و روشنفکران جامعه در هر زمان در طی چندین قرن و این چند دهه جمهوری اسلامی در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست از عقل و احساس درست و بجا استفاده نکرده اند و در رابطه با هم متضاد رشد کرده اند. چندین قرن در نبود عقل سلیم، احساس سالم و علم درست مردم سالاری طبقاتی مذهبی، ناسیونالیستی، قومی رشد متضاد داشته اند. این تضاد طبقاتی چندین قرن به صورت برده داری و سپس فئودالیسم و این چند قرن آخری تا امروز به شکل سرمایه داری انحصاری طبقاتی بروز کرد و به مرور قوی تر شد.

نظام فئودالیسم را شکست داد و از درون انحصاری تر رشد کرد و طبقات سرمایه دار، متوسط، کارگر و فقیر جامعه را بوجود آورد، البته این تضاد طبقاتی قبلا هم وجود داشت، ولی در نظام سرمایه داری به خاطر رشد و پیشرفت علم و صنعت تضاد طبقاتی بیشتر هم شد. رشد تضاد طبقاتی در سرمایه داری باعث رشد متضاد کمونیسم شد که هم با خودش و هم با سرمایه داری مشکل داشت و به دلایل متعددی که در این مختصر نمی گنجد از سرمایه داری نهایتا شکست خورد. امروزه طبقات ثروتمند، متوسط، کارگر و فقیر جامعه مجبورند مردم سالاری و یا دموکراسی سالاری انحصاری نیمبند سرمایه داری را بپذیرند که مذهب، ناسیونالیسم، قومگرایی و کمونیسم سالاری افراطی را هم زیر سلطه خود آورده تا همه جوره در خدمت نظام دموکراسی سالار نیمبند سرمایه داری انحصارگرا باشند.

rostam.jpgما در جامعه نرمالی نزیسته‌ایم

سعید معدنی

دوست پژوهشگرم دکتر حسن محدثی گیلوایی در کانال تلگرامی‌اش یک نظر سنجی درباره شاهنامه به اشتراک گذاشته که گزینه‌های مختلف دارد. همین موضوع باعث شد تا کمی تامل کنم و یک نکته‌ای را طرح کنم و اینکه چرا شاهنامه آنچنان که باید مثل قرآن و مفاتیح یا حداقل مثل دیوان حافظ و گلستان و بوستان سعدی در طاقچه خانه‌ها جایگاهی نداشته، اما به شکل ضمنی و به زبان امروز به صورت زیر زمینی! حضور دائمی داشته است.

همانطور که می دانیم تلاش اعراب پس از حمله به ایران، مثل سایر ملل، این بود که ما را عرب بار بیاورند. همگان می دانیم قبل از حمله اعراب سرزمین هایی مثل سوریه، مصر، اردن، لبنان، فلسطین و مانند آن عرب نبودند و با حمله و حضور اعراب مسلمان بود که این سرزمین‌ها دین‌شان اسلام و زبان‌شان عربی شد. اما ایران مسلمان شد ولی عرب نشد. این عرب نشدن دلایل مختلفی دارد که طرح‌اش اینجا طولانی می‌شود.

درست است که ایران عرب نشد ولی سیطره عربیت و اسلامیت باقی ماند. به همین خاطر ما در دوره قبل از رژیم پهلوی(در طول ۱۴۰۰ سال) بندرت در میان مردان نام ایرانی و باستانی مثل هوشنگ و داریوش و کوروش و افراسیاب و سیامک و فرشید و شهرام و شهروز و امثالهم داریم. زیرا دین حاکم و فضای جامعه، چنان در ذهن و ضمیر افراد نشسته است که جرات نمی‌کنند نام فرزند ذکور را غیر اسلامی بگذارند. به همین خاطر ما در بین مشاهیر بعد از اسلام بندرت نام‌های باستانی داریم. چون احادیث و گفتارهای دینی فراوانی وجود دارد که اگر نام فرزندتان غیر اسلامی باشد برکت از سفره تان رخت بر می‌بندد و دچار فقر و بیماری و فلاکت می شوید. از طرف دیگر تنها محل تحصیل در آن زمان، حوزه های علمی و مراکز دینی بوده لذا در میان مشاهیر علمی و ادبی این سرزمین پس از اسلام نام ها یا عربی است یا اسلامی. چند دهه قبل دوستی داشتم نامش شهریور بود وقتی خواست وارد حوزه علمیه شود نام حسین را برای خود انتخاب کرد. زیرا بعداً نمی‌توانست مثلا آیت‌الله شهریور باشد و حتی خود هم به این باور دینی رسیده بود که خیر و برکت در نام های امامان است.

بدین ترتیب از زمان هجوم اعراب تا برآمدن پهلوی، فضای رسمی حاکم بر کشور عربیت، اسلامیت و نشر و گسترش شیعه بوده است. لذا در بیشتر طاقچه‌ خانه‌ها دو کتاب همیشه بوده قرآن و مفاتیح الجنان و اگر خانواده با سواد بود شاید مثلا قصص قرآن هم حضور داشت. حتی به جرات می توان گفت نهج البلاغه هم در بسیاری از خانه ها نبود. با این سیطره دینی طبعا شاهنامه که ایران باستان را روایت می کند جایگاهی در درون خانواده های بیسواد یا کم سواد با تعصب مذهبی ندارد.

اما جامعه مثل همیشه‌ی تاریخ راه خود را می‌رود. خواندن شاهنامه به زبان امروزی به شکل زیرزمینی و مردمی در بسیاری مناطق ادامه دارد. یکی در محافل و گعده های ادبی خصوصی -نه درباری - برای مثل در سریال شهریار - شاعر معاصر- به کارگردانی کمال تبریزی وقتی کودکیِ شاعر را توصیف می‌کند، در جلسات ادبی که در منازل برگزار می شود اشعار و دیوان های فارسی خوانده می‌شود و شاهنامه فردوسی هم جایگاه ویژه ای دارد به باور کارگردان همین شعرخوانی شهریار را به شعرو ادب فارسی علاقمند می کند. شیوه دیگر شاهنامه خوانی از طریق پرده‌خوانی در کوی و برزن و نقالی در قهوه خانه ها بود. نگارنده یک بار در دوره کودکی در اوایل دهه ۱۳۵۰ این پرده خوانی در باره مرگ سهراب را در کوچه تماشا کرده‌ و شنیده‌ام. البته فقط همان یکبار بود. پرده خوانی درباره امام حسین و قیام مختار را هم دو سه باری دیده‌ام. ولی به هرروی جامعه به شکل غیر‌رسمی شاهنامه را با خود حمل می‌کرد و کسانی که مثلا به رستم علاقه پیدا می‌کردند ولی درعین حال به مذهب دلبستگی داشتند نام فرزندشان را رستمعلی! یا «فرهاد حسین» یا بیژن قلی (در دوره صفویه) و ... می گذاشتند. تا هم نام ملی را احیا کرده باشند و هم به لحاظ عاطفی عنایتی به دین داشته باشند.

lebanon.jpgسمیر جعجع: عدم خلع سلاح حزب‌الله، لبنان را وارد یک جنگ داخلی تازه‌ می‌کند

سمیر جعجع، رهبر حزب نیروهای لبنانی و رئیس بزرگ‌ترین بلوک مسیحی پارلمان، در سخنرانی‌ای بی‌سابقه خواستار تحویل سلاح‌های حزب‌الله به دولت شد و هشدار داد که ادامۀ انحصار «سلاح‌های غیرقانونی» توسط حزب‌الله می‌تواند لبنان را به ورطۀ جنگ داخلی تازه‌ای بکشاند. او گفت زرادخانۀ حزب‌الله نه بازدارندگی در برابر اسرائیل داشته و نه دستاوردی جز «ویرانی و آوارگی» برای مردم لبنان.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

سمیر جعجع رهبر حزب «نیروهای لبنانی» و رئیس بزرگترین بلوک مسیحی در پارلمان لبنان در یک سخنرانی تند و بی‌سابقه از حزب‌الله خواست سلاح‌های خود را به دولت تحویل بدهد. او هشدار داد که ادامه انحصار این «سلاح‌های غیرقانونی» توسط حزب‌الله می‌تواند کشور را بار دیگر درگیر یک جنگ داخلی کند.

جعجع تأکید کرد که زرادخانۀ نظامی حزب‌الله «هیچ تأثیر» بازدارنده‌ای در مقابل اسرائیل نداشته و برعکس تنها پیامد آن «ویرانی، ویرانی دوباره، آوارگی و اشغال تازه» لبنان توسط اسرائیل بوده است. جعجع گفت: «راه کوتاه پایان دادن به اشغال و تجاوز اسرائیل، ساختن یک دولت واقعی است... و تا زمانی که سلاح‌های غیرقانونی در گردش باشند، هیچ دولتی شکل نخواهد گرفت.»

رهبر نیروهای لبنانی خطاب به حزب‌الله هشدار داد: «جنگ شما با اسرائیل شکست خورده و ویرانگر بود... جنگ داخلی به‌مراتب فاجعه‌بارتر خواهد بود و می‌تواند همه‌چیز را از شما بگیرد.» او حزب‌الله را فراخواند «انتخاب شجاعانه» کند و از «غیرقانونی بودن به سوی مشروعیت» گام بردارد.

حزب‌الله طی یک سال گذشته ضربات سنگینی از سوی اسرائیل متحمل شده است. دو ماه نبرد مستقیم با اسرائیل بخشی از فرماندهی این گروه از جمله دبیرکل سابق آن حسن نصرالله را از میان برده و بخش مهمی از زرادخانۀ آن را نیز نابود کرده است.

دولت لبنان نیز اخیراً به ارتش این کشور مأموریت داده که تا پایان سال ۲۰۲۵ برنامه‌ای برای خلع سلاح حزب‌الله تدوین کند. شورای وزیران دولت لبنان جمعه گذشته از یک پیشنهاد نظامی در این زمینه استقبال کرد، اما هنوز تاریخ مشخصی برای اجرای آن تعیین نشده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در مقابل، نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله، قویاً این طرح را رد و تأکید کرده است که این سازمان «هرگز از سلاح‌های خود دست نخواهد کشید».

اظهارات نعیم قاسم بی ارتباط با فشارهای پنهان و آشکار و تلاش‌های تهران برای بازسازی قوای حزب‌الله نیست.

جمهوری اسلامی ایران خلع سلاح حزب‌الله را معادل کاهش نفوذ منطقه‌ای و همچنین قدرت بازدارندگی خود در مقابل اسرائیل به ویژه پس از جنگ دوازده روزه می داند و به همین خاطر مخالف خلع سلاح حزب‌الله است. در واکنش دولت لبنان این مخالفت را مصداق بارز دخالت تهران در أمور داخلی لبنان تلقی کرده و از جمهوری اسلامی ایران خواسته است که به این دخالت‌ها خاتمه دهد. اسرائیل و متحدان غربی آن خواهان محدود شدن توان نظامی حزب‌الله هستند تا از احتمال درگیری‌های تازه جلوگیری کنند. لبنان در میانه این فشارها گرفتار نوعی بن‌بست ژئوپولیتیک شده است.

*تیتر اول این مقاله از منبع اصلی برداشته نشده است

:::

خامنه ای فرمان انبار کالاها را صادر کرد؛ رژیم خودش هم به آینده اعتماد ندارد!؟

الجزیره: رهبر جمهوری اسلامی دستور داده است که کالاهای اساسی ذخیره و انبار شوند زیرا خطراتی وجود دارد که نمی‌توان پیش‌بینی کرد

aljlarge.jpg

بهمن بابازاده، خبرنگار موسیقی، در صفحه توییتر خود ادعا کرد که مدیران صداوسیما یک پیشنهاد مالی 500 هزار دلاری برای حضور در یکی از برنامه‌های شبکه نمایش خانگی به شهرام شب‌پره ارائه داده‌اند که این پیشنهاد توسط این خواننده سرشناس رد شده است.

پست بابازاده با واکنش‌های زیادی مواجه شده است. عده‌ای نام این برنامه احتمالی را در کامنت‌ها اعلام کرده‌اند و گروه دیگری با استناد به مواردی چون سانسور عروسک شهرام شب‌پره در برنامه‌های پیشین، احتمال حقیقت‌داشتن این ادعا را ضعیف دانسته‌اند.

543673975_18523859638010489_5619728158812583665_n.jpg

انتشار ویدیویی از افتتاح یک نوتلا بار در غزه در شبکه های اجتماعی جنجال‌آفرین شده. اسکای نیوز عربی و شبکه العربیه این ویدیو را تایید و آن را بازنشر کرده‌اند

***

nytimes.jpgنیویورک‌تایمز در گزارشی به قلم دکلان والش روزنامه‌نگار ایرلندی خود که همراه با نانا هایتمن، عکاس آلمانی این روزنامه در سفری هشت روزه از ایران پس از حملات ۱۲ روزه اسرائیل بازدید کرد، به شرح وضعیت کشور و مردم در سایه آتش‌بس شکننده پرداخت

یورونیوز - این گزارش با شرح حال خانواده نوجوان ۱۴ ساله‌ای که در نخستین روز حملات اسرائیل به ایران کشته شد، آغاز می‌شود. بنابر این گزارش، این نوجوان به همراه خانواده‌اش در مجاورت خانه احمدرضا ذوالفقاری، دانشمند هسته‌ای که در این حملات کشته شد، زندگی می‌کرد. خانه آن‌ها در حمله روز ۱۳ ژوئن اسرائيل به آقای ذوالفقاری ویران و این نوجوان که امیرعلی خرمی نام داشت، کشته شد.

به گفته امیرمحمد خرمی، برادر ۲۱ ساله امیرعلی، امدادگران یک ساعت طول کشید تا توانستند پیکر آسیب‌دیده او را از زیر آوار بیرون آورند. آقای خرمی گفت: «امیرعلی عاشق زندگی بود. او چه کرده بود که سزاوار مرگ باشد؟»

به گزارش نیویورک‌تایمز، جنگ کوتاه اما شدید ایران و اسرائیل نشانه تغییر در تخاصمی بود که شکل‌دهنده خاورمیانه مدرن است. ایران و اسرائيل سال‌ها درگیر «جنگ در سایه» بودند به طوری که تهران از طریق نیروهای نیابتی با اسرائیل می‌جنگید و این کشور نیز با خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران، عملیات پنهانی و ترور‌های هدفمند به ایران حمله می‌کرد. این ترور‌ها به طوری سازماندهی می‌شد که در اغلب موارد خانواده هدف جان سالم به در می‌بردند.

اما اسرائيل در ماه ژوئن با کنار گذاشتن این دکترین، به اقدام نظامی آشکار متوسل شد و صدها غیرنظامی را به کام مرگ فرستاد.

به گزارش نیویورک‌تایمز، در برخی حملات، غیرنظامیان صرفا به دلیل همسایگی با یک دانشمند هسته‌ای یا نظامی ارشد ایرانی کشته شدند. اما در برخی دیگر، اسرائيل آشکارا با هدف بی‌ثبات کردن حکومت ایران به اهداف غیرنظامی حمله کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بنابر این گزارش، مرگبارترین حملات، بمباران یک‌ساعته زندان اوین بود. به گفته مقامات وزارت بهداشت ایران، در این حمله ۸۰ نفر از جمله زندانیان، مددکاران اجتماعی و کودکان کشته شدند. اگرچه مقامات اسرائیلی این حمله را ضربه‌ای به «سرکوب» توصیف کردند، اما به گفته سازمان‌های دیدبان حقوق بشر و عفو بین‌الملل، به نظر می‌رسد اسرائيل با این حملات مرتکب جنایت جنگی شده است.

concert.jpgایندیپندنت فارسی - تنها چند روز پس از آنکه اجرای کنسرت خیابانی همایون شجریان در میدان آزادی به دلایل نامعلوم لغو شد. در بسیاری از شهرهای ایران ازجمله،‌ تهران، بجنورد، کرمان و نیز در محوطه تاریخی تخت جمشید کنسرت‌های رایگان و خیابانی برگزار شد.

ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی اجرای این کنسرت‌ها در بجنورد، کرمان و در دریاچه چیتگر تهران را نشان می‌دهد. کنسرت بجنورد شامل موسیقی نواحی و رقص محلی بود؛ در دریاچه چیتگر امید حاجیلی روی صحنه رفت و در کرمان هم سالار عقیلی به اجرای برنامه پرداخت.

قرار بود در اصفهان هم کنسرتی خیابانی با حضور حامد همایون، محمد علیزاده و چند هنرمند دیگر برگزار شود که به دلیل اعتراض شهروندان اصفهان به محل برگزاری، آن کنسرت لغو شد. در کنار این کنسرت‌های خیابانی شنبه شب در محوطه تاریخی تخت جمشید هم ارکستر فیلارمونیک ارمنستان همراه با گروه کرال شیراز با حضور نادره رضای، معاون هنری وزیر ارشاد و شماری از وزرا و سفرای خارجی کنسرتی را برگزار کردند.

این کنسرت‌ها در حالی برگزار شده است که در ۴۶ سال گذشته هرگونه اجرای موسیقی خیابانی از سوی جمهوری اسلامی ممنوع بود و مجوزی برای آن صادر نمی‌شد،‌ اما به ناگاه دولت پزشکیان با استناد به اینکه مردم نیاز به شادی دارند تصمیم به برگزاری کنسرت‌های خیابان در ایران گرفت. بحث کنسرت‌های خیابانی در حالی مطرح شده است که در چهار دهه گذشته، ده‌ها کنسرت با وجود داشتن مجوز رسمی وزارت ارشاد، در آخرین لحظات لغو شدند.

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

از جمله کنسرت‌ کیهان کلهر، شهرام ناظری، همایون شجریان، محسن یگانه، گروه چارتار و بسیاری دیگر که در شهرهای مختلف با فشار نهادهای امنیتی یا گروه‌های تندرو به تعطیلی کشانده شدند. در برخی موارد، بلیت‌های فروخته‌شده نیز پس گرفته نشد و هنرمندان و مخاطبان را متضرر کرد.

na.jpgاسماعیل نوری علا

در روز دوشنبه دهم شهریور ماه (اول سپتامبر) در معیت آقایان دکتر ناصر کرمی و ایرج مصداقی در برنامه «یاران» (که به مدیریت آقای علیرضا میبدی از تلویزیون پارس پخش می شود) شرکت داشتم و در بخشی از آن برنامه، که طی آن صحبت از نیک و بد «بازگشت به قانون اساسی مشروطه» مطرح بود، در مورد این بازگشت و موافقان آن سخنان کوتاهی را بیان کردم(1).

رور بعد دیدم که در صفحهء تلگرام آقای امیر طاهری، شخصی که خود را «داریوش ایرانی» خوانده، همان تکه از سخن من در آن برنامه را بریده و منتشر کرده و زیر آن نوشته است:

« وجه اشتراک تقریبا تمامی حامیان شناخته شده‌ء دفترچه‌ء باند فاسد قاسمی نژاد/اعتمادی در چهار چیز است. اول:دشمن قانون اساسی مشروطه هستن (عین نگارش نویسنده). دوم:رفراندوم نکبت 57 را به رسمیت میشناسن. سوم:قسم پادشاهی رضا شاه دوم را بی اعتبار و نمایشی میدونن. چهارم: 99 درصد آنها جمهوری طلبن. اون به اصطلاح پادشاهی خواهانی که مخصوصا در این روزها از حقانیت قانون اساسی مشروطه علیه این اوباش تحت هر بهانه‌ و شرایطی دفاعی نمی کنند، بدونن که قطعا همراه و یاور این نجاسات 57ی هستند».

ار آنجا که فکر کردم صفحهء تلگرامی آقای طاهری بوسیلهء کاربر لجاره ای «هک» شده است، یادداشتی بدین شرح روانهء محضر ایشان کردم:

«حناب آقای امیر طاهری. در کانال تلگرامی شما، پس از نمایش ویدئوئی از من، مطلبی باز نشر شده به این شرح (...). چون بازنشر یک مطلب نشان از موافقت با مفاد آن دارد از شما خواهش می کنم تکلیف مرا با این کار روشن کنید تا اگر شما هم چون نویسنده آن مطلب می اندیشید من بتوانم پاسخ مقتضی را تقدیم کنم. با احترام. اسماعیل نوری علا»

پاسخ آقای طاهری به انگلیسی و به ترجمه ای که من از آن تهیه کرده ام امروز به دستم رسید:

« با سپاس فراوان بررسی‌اش می‌کنم. حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی من توسط خانم خزاعی مدیریت می‌شوند. این نظر من نیست، چون نمی‌دانم کسانی که از دفترچه حمایت می‌کنند چه در سر دارند، و نمی‌دانستم شما هم یکی از آنها هستید. اما چرا فکر می‌کنید این نقل قول درباره شماست؟ در هر صورت، اگر فکر می‌کنید باید پاسخ دهید، لطفاً این کار را انجام دهید، حتی اگر می‌خواهید با حمله به من این کار را انجام دهید. این روزها خیلی‌ها این کار را می‌کنند. این یک بازی است. موفق باشید. امیر طاهری»

ter.jpgرییس سابق موساد پشت پرده همکاری نکردن اسرائیل در کشتن قاسم سلیمانی را فاش کرد

ایران اینترنشنال - یوسی کوهن، رییس پیشین موساد، در یک گفت‌وگوی تلویزیونی درباره مشارکت نکردن اسرائیل در عملیات کشتن قاسم سلیمانی که سبب شد دونالد ترامپ نخست‌وزیر اسرائیل را به ترسو بودن متهم کند، گفت مقامات ارتش، بنیامین نتانیاهو را از شرکت در آن عملیات منصرف کردند.

کوهن که از سال‌ ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ میلادی ریاست موساد را به عهده داشت و در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ رییس شورای امنیت ملی اسرائیل بود، شنبه شب ۱۵ شهریور در یک گفت‌وگوی مفصل با کانال ۱۲ اسرائیل درباره سیاست داخلی و خارجی اسرائیل سخن گفت.

او در سخنان خود مشارکت نکردن اسرائیل در عملیات کشتن سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سال ۲۰۲۰ را نمونه‌ «احتیاط بیش از حد» ژنرال‌های اسرائیلی توصیف کرد.

ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود از نتانیاهو برای شرکت نکردن در عملیات علیه سلیمانی شدیدا انتقاد کرد. اکنون کوهن می‌گوید دلیل تردید اسرائیل ترس نخست‌وزیر نبوده، بلکه به این علت رخ داده که «نتانیاهو موضع ارتش و اطلاعات نظامی را پذیرفت».

ترامپ در مهر ۱۴۰۲ با گلایه مجدد از اسرائیل و نتانیاهو گفت اسرائیل در عملیات کشتن سلیمانی مشارکت نکرد، اما نتانیاهو «بعدا خواست از این موضوع اعتبار کسب کند»، و ادامه داد: «فکر نمی‌کردم نتانیاهو ما را تنها بگذارد.»

کوهن در این بخش از گفته‌هایش درباره نقش ارتش در منصرف کردن نتانیاهو از همکاری با آمریکا در عملیات کشتن سلیمانی از آویو کوخاوی، رییس وقت ستاد ارتش اسرائیل نام برد.

پس از پخش اظهارات کوهن، کوخاوی بیانیه‌ای منتشر کرد و گفت ارتش با عملیاتی متفاوت که کوهن برای کشتن سلیمانی پیشنهاد داده بود، مخالفت کرده و از عملیاتی حمایت کرده بود که در نهایت موفق از کار درآمد.

کوهن گفت زمانی که به رییس سازمان سیا گفت اسرائیل به عملیات آمریکا علیه سلیمانی نخواهد پیوست، او با طعنه پاسخ داده: «ژنرال‌های شما هم مثل ژنرال‌های ما علاقه‌ای به جنگیدن ندارند.»

رییس سابق موساد با اشاره به جلسه‌ای امنیتی که در آن پیشنهاد داده بود ارتش اسرائیل سایتی مرتبط با سلیمانی را که خود ارتش آن را تهدیدی شدیدا راهبردی توصیف کرده بود، هدف قرار دهد، گفت: «رییس ستاد همان‌جا با من مخالفت کرد. به نخست‌وزیر گفتم به او دستور بده، اما هیچ دستوری صادر نشد.»

به گفته کوهن، نتانیاهو در آن زمان در برابر ژنرال‌ها عقب نشست؛ آنچه او آن را «سیاست پیامدها» توصیف کرد. کوهن در پاسخ به این پرسش که «آیا ژنرال‌ها نخست‌وزیر را مرعوب کردند» گفت: «قطعا.»

hasr.jpgنصرت الله تاجیک، زندانی سیاسی قبل از انقلاب، مدیر و دیپلمات سابق، از گشایش تازه‌ی دیگری در حصر میرحسین موسوی خبر داد

به گزارش انصاف نیوز، بنا بر آنچه آقای تاجیک می‌گوید میرحسین در حال بازگشت به زیست طبیعی است و موافقت کرده با بعضی مدیران و دوستانش دیدار کند.

نصرت الله تاجیک در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت:

آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد، هم همچون جناب کروبی در حال بازگشت به زیست طبیعی هستند! طول عمر طولانی و با عزت داشته باشند.

آقای مهندس موافقت کرده با ملاحظاتی، با بعضی از دوستانش، مدیران و کارشناسان دیدار و ملاقات داشته باشد.

او البته از گشایش دیگری هم در حصر خبر داده اما نوشته است که اگر صلاح به عمومی کردن آن باشد میرحسین یا نزدیکانش آن را اعلام خواهند کرد.

آقای موسوی در هفته‌های اخیر با سه تن از دوستان نزدیکش دیدار داشته است.

حصر مهدی کروبی با تعامل میان رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضاییه در دولت میانه‌رو چهاردهم رفع شد و احتمال تکرار آن تجربه درباره‌ی حصر میرحسین موسوی نیز وجود دارد.

sepah.jpgحال‌‌وش گزارش داد یکی از فرماندهان بومی اطلاعات سپاه به نام «ایرج شمس» در شهر پیشین واقع در شهرستان راسک، شامگاه شنبه توسط افراد مسلح هدف تیراندازی قرار گرفت و کشته شد

به‌ گزارش حال‌ وش، شامگاه امروز شنبه ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۴، ایرج شمس یکی از فرماندهان بومی اطلاعات سپاه در شهر پیشین واقع در شهرستان راسک توسط افراد مسلح هدف تیراندازی قرار گرفت و کشته شد.

هویت این فرمانده بومی اطلاعات سپاه، « ایرج شمس » فرزند محمدکریم اهل و ساکن پیشین توسط حال وش احراز شده است.

منابع حال وش پیشتر گفته بودند: «شامگاه امروز حوالی ساعت ۲۱ در بازار شهر زمانی که ایرج در آرایشگاه حضور داشت مورد هدف تیراندازی قرار گرفت. مهاجمان مسلح این فرمانده را با شلیک‌های پیاپی مورد هدف قرار داده و جان خود را از دست داده است.


منابع افزوده‌ بودند: « ایرج شمس از فرماندهان پایگاه‌های سپاه پاسداران در روستا‌های ماهکول و ردیگ واقع در چند کیلومتری شهر پیشین و همچنین از مسئولان مستقر در سه‌راهی پیشین بوده است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که این فرمانده یکی از مسئولان محلی اطلاعات سپاه بوده که در مأموریت‌های مختلف در منطقه پیشین از جمله قتل، گروگانگیری و بازداشت و سرکوب شهروندان حضور داشته است.

انگیزه و هویت مهاجمان مسلح تا لحظه تنظیم این خبر مشخص نشده است.

IMG_0601.jpegحقیقت این که تصمیم گرفته بودم خطاب به شاهزاده چیزی ننویسم و حتی خواهش و در خواستی مطرح نکنم چون نه تنها تا کنون عنایتی از جانب ایشان به گفتار خود ندیده ام بلکه بعد از گلایه ای که ایشان از منتقدانِ مشاوران خود کردند و ظاهرا هشدار دوستداران ایشان باعث دلخوری ایشان شده بود ترجیح دادم که با حرف های خود موجب رنجش ایشان نشوم. اما این که کاملا سکوت کنم این را دور از وجدان نویسندگی ام دیدم لذا نکته ای که مطرح می کنم تنها یک خواهش است که صد البته می تواند مثل همیشه توجهی به آن نشود اما من در هر حال به وظیفه ی خود عمل می کنم. داستان همراهان و مشاوران شاهزاده به مرحله ای رسیده که اگر دوستداران واقعی ایشان به ایشان هشدار ندهند در واقع به ایشان خیانت کرده اند. در جای دیگر نوشتم امیدوارم شاهزاده خود را به کارهایی که مشاوران ایشان می کنند گره نزنند چرا که تخریب ایشان، تخریب امیدها و آرزوهای یک ملت است و این یک موضوع ساده نیست که با چند توجیه بتوان از کنار آن گذشت چنان که در موضوع همراهی با اشخاصی مثل اسماعیلیون و علی نژاد و مهتدی توجیه گران استدلال کردند که شاهزاده این ها را می شناختند و عمدا این ها را وارد بازی کردند تا آن ها خود را نشان دهند و کنار گذاشته شوند که این استدلال سخیف به یک موضوع اصلی توجه نمی کند و آن این که فرصتی که این کار ظاهرا عمدی سوزاند، فرصت یک تغییر تاریخی در داخل کشور بود که حالا حالاها باید منتظر بمانیم تا اتفاقی مشابه رخ دهد و این بار هم با کمال تاسف بازی دیگری در پیش رو خواهیم داشت و آن بازی مشاوران و اطرافیان است که امروز در حد نماینده رسمی در حد ملاقات با مقامات اسراییلی ارتقا مقام پیدا کرده اند.

grossi.jpgجهان ممکن است به زودی شاهد ۲۵ قدرت هسته‌ای باشد

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با اشاره به عطش رو به فزون هسته‌ای شدن در میان کشورها هشدار داد که جهان ممکن است روزی شاهد ظهور ۲۵ قدرت هسته‌ای باشد

یورونیوز - رافائل گروسی در گفت‌وگو با روزنامه ایتالیایی «لا رپوبلیکا» که روز یکشنبه منتشر شد، گفت: «بدون آنکه بخواهم باعث هراس شوم، این را می‌گویم که خطر وقوع یک درگیری هسته‌ای امروز بیشتر از گذشته است.»

آقای گروسی بدون اشاره مستقیم به یک بازه زمانی خاص اظهار داشت که در مقطعی ممکن است ۲۰ تا ۲۵ کشور دارای سلاح هسته‌ای شوند. در حال حاضر، بنا بر نظر چندین کارشناس، ۹ کشور هسته‌ای در جهان وجود دارد.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: «فرآیند خلع سلاح یا کاهش کنترل‌شده زرادخانه‌های هسته‌ای متوقف شده است. کسانی که سلاح هسته‌ای دارند از جمله چین، در حال تولید بیشتر آن هستند.»

آقای گروسی ابراز نگرانی کرد که رهبران چندین کشور به‌طور علنی گفته‌اند که قصد دارند به سلاح هسته‌ای دست یابند. هنگامی که از او خواسته شد نام این کشورها را ذکر کند، وی گفت: «به عنوان مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نمی‌توانم نام ببرم. این کشورها مهم در آسیا، آسیای صغیر و خلیج فارس هستند. جهانی با ۲۰ تا ۲۵ کشور هسته‌ای، غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بر اساس گزارش «مؤسسه بین‌المللی پژوهش‌های صلح استکهلم» (SIPRI) و داده‌‌های «کارزار بین‌المللی برای نابودی سلاح‌های هسته‌ای» (ICAN)، ۹ کشور دارای سلاح هسته‌ای شامل پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ ایالات متحده، روسیه، بریتانیا، فرانسه و چین، به‌علاوه هند، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل هستند.

برآورد می‌شود که این کشورها در مجموع حدود ۱۲ هزار سلاح هسته‌ای در اختیار دارند که بخش عمده آن، یعنی حدود ۱۰ هزار و ۷۰۰ مورد، در اختیار روسیه و آمریکا است.

khorsandi.jpg

هادی خرسندی - ویژه خبرنامه گویا

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

چونکه با آخوندها همراه بود

.

پادشاهی بود «روحانی» پناه

جمله آخوندها بر گِرد شاه

.

هر سفر پای هواپیمای او

بود یک آخوند، جان افزای او

.

عکس ها بسیار مانده یادگار

زان شه و دورش همه عمّامه دار

.

او سپاه دین نمودی اختراع

تا که لامذهب نماند اجتماع!

.

از نماز این پادشه غافل نبود

عکس میانداخت در حال سجود

.

مشهد و مکّه زیارتگاه او

دسته عکاس ها همراه او

.

از قم و شیراز هم کردی سراغ

حضرت معصومه و شاهِ چراغ

.

میفرستادی ضریحی از طلا

خدمت آقا شهید کربلا

.

بودجه میداد بهر حوزه ها

گاه حاضر بود توی روضه ها

۰

.در مقابل، مدح اعلیحضرتین

بود لای قصه شمر و حسین!

.

توی دانشگاه مسجد شد بنا

تا به دانش حُقنه گردد رَبّنا!

.

در لزوم دین، کلام پادشاه

کرد شیخان دغل را رو به راه

.

این همه، آخوند را تجهیز کرد

شیخ، دندان طمع را تیز کرد

.

***

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

زانکه پیشاهنگ در این راه بود

.

گفت «بشنیدم صدای انقلاب»

«میدهم فریاد ملت را جواب»

.

شاه و ملت نیّت شان خیر بود

حیف که سررشته دست غیر بود

.

شیخ ِ بُزخو کرده برجست از کمین

کاین منم آینده ساز ملک و دین!

.

نشئه از تبلیغ و مست از مال مفت
حق به جانب آمده، گردن کلفت

.

کفچه ماری با تن و جان قوی

شد برون از آستین پهلوی

.

ژست او، ژست «وجیه الملّه» بود

خاستگاهش منبر چل پلّه بود
.
رفت بالا در میان ازدحام

گفت «ای اقشار ناراضی سلام!»

.

«آنکه منظور شما بوده منم!»

«انقلاب شاه فرموده منم!»

.

«دارم اخبار خوشی بهر همه»

«کاسه با خود آورید و قابلمه»

.

«قلُقُل افتاده به دیگ انقلاب»

«آش نذری پخته ام بهر ثواب»

.

این میان چپ نیز کلاً چپّه شد

داخل این آش مشتی لپّه شد!

***

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

گرچه یک شاه ترقیخواه بود

.

پس تو هم ای پادشاهی خواه خوب

اینچنین «پنجاه وهفتی» را نکوب

.

ای که با «پنجاه وهفتی»ها بدی

حرف بد در باره آنها زدی؛

.

باز اگر درباره پنجاه و هفت

بر زبانت فحش و دشنامی برفت

.

این میانه شاه را هم ای جوان

رهبر «پنجاه وهفتی» ها بدان

.

گر نداری نیّت توهین به او

لطف کرده یک «بلانسبت» بگو!

.

در میان فحش هایت گاه گاه

ذکر کن حتماً: «به استثنای شاه»!

---------------

هادی - شهریور ۱۴۰۴

«وطنم را نبرین»

::::

nasiri.jpgمهدی نصیری

دوستی با صفا و فاضل از اصلاح طلبان که تا روزهای آخر قبل از سفر به کانادا، گاهی قرار پیاده روی به اتفاق او و چند دوست دیگر در قم می گذاشتیم، یادداشتی در نقد اظهارات اخیر بنده در مورد جنگ حماس و اسراییل نوشته و در جایی چنین کنایه زده است که از شاهزاده نترس و جنایات اسراییل را محکوم کن. (البته این دوست علی رغم آن که منتقد ج ا است اما همچنان عاشق مقاومت و حسن نصرالله و حوثی ها و حماس است.)

من در همین جا بدون ترس از شاهزاده، هر جنایتی را هر کسی مرتکب شود از جمله اسراییل محکوم می کنم، هر چند مساله اولم محکوم کردن جنایات نظامی است که به نام خدا و دین آن چنان در ۴۷ سال اخیر جنایت کرده که گوی سبقت را از بسیاری از جنایتکاران ربوده است. این نظام هر روز به وقت اذان صبح جوانی ایرانی را اعدام می کند اما برای دوستان اصلاح طلب چنان رعب و شاید جذبه ای دارد که بر این جنایاتش چشم می بندند و اولویتشان، دفاع از فلسطین و مخالفت با اسرائیل است!

هر کسی از سیاسیون اصلاح طلب (که بنده به بسیاری از آنان ارادت دارم و هرگز جریان اصلاح طلبانه ای را که از دهه هفتاد در ایران شروع شد و تاثیرات شگرفی به خصوص بر جامعه مذهبی ایران گذاشت، فراموش نمی کنم و هر کس منکر نقش مثبت آن باشد بی انصافی کرده) هر چیزی را اگر بتواند در باره آقای رضا پهلوی بگوید، یک چیز را نمی تواند بگوید و آن این که او نه نقشی در انقلاب آکنده از توهم و نادانی ۵۷ داشته و نه یک روز با نظام منحط و ایران سوز جمهوری اسلامی همکاری کرده و اگر کسی هم با پدر و پدر بزرگ او مساله و مشکلی دارد، به پای او نمی توان نوشت.

دست بر قضا همین دوست عزیزی که در نقد من یادداشت نوشته، روزی در یکی از پیاده روی های قم، این خاطره را برایم نقل کرد:

araqchi.jpgعباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی طی یک رپرتاژآگهی در روزنامه «گاردین» نوشت، جمهوری اسلامی ایران آماده است تا به توافقی واقعی و پایدار شکل دهد که نظارت دقیق و محدودیت‌هایی در غنی‌سازی را در ازای لغو تحریم‌ها به همراه داشته باشد

کیهان لندن - عراقچی سه قدرت اروپایی را به دلیل فعال‌کردن مکانیسم ماشه متهم به «کینه‌توزی» کرد و تهدید کرد که پیامدهای خطرناکی در انتظار آنهاست! او همچنین درباره اسرائیل نوشت: «حقیقت این است که نیروهای مسلح قدرتمند ایران بار دیگر آماده و توانمندند تا اسرائیل را چنان شکست دهند که مجبور شود برای نجات به بابابزرگ [آمریکا] پناه ببرد!»

در مقدمه این رپرتاژآگهی که ۷ سپتامبر (۱۶ شهریور) منتشر شد آمده است: «بیش از دو دهه است که اروپا در کانون بحران ساختگی و ادامه‌دار پیرامون برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورم قرار دارد. از جهات زیادی، نقش اروپا بازتاب‌دهنده وضعیت کلی‌تر روابط قدرت در عرصه بین‌المللی بوده است. اروپا که زمانی نیرویی میانه‌رو بود و تلاش می‌کرد تا آمریکا را که در منطقه ما اهداف حداکثری داشت مهار کند، امروزه به تسهیل‌گر زیاده‌خواهی‌های واشنگتن تبدیل شده است.»

عراقچی با اشاره به فعال شدن «مکانیسم ماشه» توسط سه قدرت اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) آن را «بی‌پایه» و «بدون مبنای قانونی» دانست و مدعی شد سه کشور اروپایی می‌خواهند جهان فراموش کند که این آمریکا بود که به صورت یکجانبه از برجام خارج شد، نه جمهوری اسلامی ایران.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

وزیر خارجه جمهوری اسلامی با زبانی تهدیدآمیز سه قدرت اروپایی را متهم به «کینه‌توزی» کرده و می‌نویسد: «آنها به‌شکلی هدفمند و با تمرکز کامل در حال دنبال‌ کردن مسیری خطرناک هستند، با این منطق که شاید این اقدام به آنها جایگاهی در میز مذاکره درباره مسائل دیگر بدهد.» او همچنین تهدید کرده است که فعال کردن مکانیسم ماشه «اشتباه بزرگ» است که به ضرر اروپایی‌ها تمام می‌شود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgصادق زیباکلام

تندرو ها و معضل مسئولیت‌ناپذیری در قبال سیاست‌هایشان.

مشکل تندروها فقط این نیست که بسیاری از تصمیماتشان از جمله اصرارشان بر خروج از NPT ، مطلوب مخالفین نظام می‌بوده. مشکل بنیادی‌تر آن است که هیچگاه مسئولیت پی‌آمدهای اسف‌بار تصمیمات و سیاست‌هایشان را برعهده نگرفته و در عوض انگشت اتهام را به سمت دیگران می‌گیرند.

"دیگران" در ابتدا محمدرضا شاه پهلوی بود که بواسطه وابستگی به آمریکا و غربی‌ها و اجرای سیاست‌های آنان کشور را به آن روز انداخته بود. اما بتدریج نوبت به لیبرال‌ها و ملی مذهبی‌ها رسید تا رسیدیم به هاشمی رفسنجانی، خاتمی و اصلاح‌طلبان، تا برسیم به روحانی و ظریف و برجام. امروز هم که شاهد هستیم انگشت اتهام به سمت بی‌کفایتی پزشکیان گرفته شده.

بماند که از تندروها می‌بایستی پرسید که زمانی هم که به‌زعم شما هاشمی رفسنجانی و یا خاتمی بر سرکار بودند، از کدام قدرت و اختیارات برخوردار می‌بودند و شما چقدر به آنها اجازه می‌دادید که سیاست‌هایی را که می‌خواستند اجرا نمایند؟ آیا غیر از این است که حتی در دوران آنها هم سیاست‌های کلان داخلی و خارجی و اقتصادی همچنان در دست جریان انقلابی می‌بود؟ جدای از قوه مجریه آیا مابقی ارکان قدرت هم در دست شما نبوده؟ آیا غیر از این بوده که شما اجازه حضور غیرخودی‌ها را در نهادها و ارکان‌دیگر نظام هم نمی‌دادید.

از مجلس خبرگان گرفته تا مجلس شورای اسلامی، شوراهای اسلامی شهرها، اتحادیه‌های کارگری و تشکل‌های صنفی، حتی کانون وکلا و نظام‌پزشکی را هم از آن خودتان کرده‌اید. کدام سیاست مهم کشور اعم از داخلی یا خارجی، مغایر بااراده و خواسته تندروها بوده و به تعبیری آن سیاست بر آنها تحمیل شده و آنها موافق اجرای آن نمی‌بودند؟

آیا استفاده ایدئولوژیک از هسته‌ای بجای اقتصادی، استراتژی محور مقاومت و نابودی اسرائیل، دشمنی با آمریکا و اروپا و رفتن در دامان روسیه و چین، حسب خواست انقلابیون نبوده؟ آیا شما از روزی که در دولت اول آقای روحانی مذاکرات هسته‌ای با آمریکایی‌ها شروع شد، بنای مخالفت با آن را نگذاشتید؟ آیا بعد از برجام هر تیغ و تیشه‌ای که به دستتان رسید در سر راهش نیانداختید؟ آیا قبل ازآنکه ترامپ در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شود شما باعث نشده بودید که صدها کمپانی غربی که بعد از برجام به ایران آمده بودند از ایران بروند؟

ایکاش بجای متهم نمودن دیگران، اندکی مسئولیت سیاست‌هایتان را برعهده می‌گرفتید.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgصابر جباری، رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، با اشاره به اینکه جلوگیری از «سقط‌های غیرقانونی» می‌تواند نرخ باروری را به «حد مطلوب» برساند، گفت: برای جنین‌های دارای سندروم داون، سقط «مجاز »نیست مگر با تشخیص قاضی و در شرایطی که برای مادر خطرناک باشد.

او با بیان اینکه ازدواج در سن بالاتر از ۲۳ سال «دیرازدواجی» محسوب می‌شود، بی‌ازدواجی و گرایش به ازدواج سفید را از چالش‌های جدی کشور در حوزه جمعیت دانست.
جباری اضافه کرد: «برخی خانواده‌ها شرط نداشتن فرزند را در عقد ذکر می‌کنند یا حیوان خانگی را جایگزین فرزند می‌کنند.»


وی درباره غربالگری جنین نیز گفت: «در سال‌های گذشته بیش از ۹۰ درصد بارداری‌ها غربالگری می‌شد که بخشی از آن بی‌ضابطه و مضر بود؛ اکنون سالانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار مورد غربالگری کاهش یافته است.»

زهره‌فکور صبور و ماجرای قتل

| No Comments

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

دشمنی با روسیه و چین یا خیانت به کشور - رضا فانی یزدی

همآن تیتر مقاله را که می‌بینید باور نمی‌کنید که یک ایرانی چنین برای چین و روسیه دلسوزی می کند و حتا دیگران را که چون او در باره این دو "ارباب" فکر نمی‌کنند، خائن و کارشان را خیانت می‌داند!

شمه‌ای از عشق به اربابان را در زیر بخوانید:

" اینکه در ایران ما افرادی در سطوح مختلف ــ چه در ارگان‌های نظامی و انتظامی و چه در رهبری سیاسی کشور ــ بارها دروغ‌های آشکار گفته‌اند، جای تردید نیست. نمونه‌هایی مانند آقای ظریف و دیگران که در موارد متعدد روایت‌هایی را علیه روسیه یا چین مطرح کردند که بعدها خلاف واقع از آب درآمد، شاهد این مسئله است." تاکید از من

توجه می‌فرمایید که چه بدبختی بزرگی است اگر کسی در باره چین و روسیه، که خود از دروغ‌پردازان بزرگ جهانی هستند به ویژه روسیه، دروغ بگوید! از دروغ‌های ظریف در باره ایران و بلایی که بر سر مردم آورده‌اند سخن نمی‌گوید و تنها چین و روسیه درمیان است. برای یک دلاور آزادی‌خواه ایرانی ذوب شده در اربابان چین و روسیه چه دردی از این بالاتر؟!

یه تکه‌ای دیگر از این مقاله افشاگر و کوبنده بپردازم و به جهنم که مردم ایران در چه منجلابی زندگی می‌کنند، مهم برای این میهن‌دوستِ ناب، چین و روسیه است:

"نمونه‌ی روشن: قرارداد ایران و روسیه

نمونه‌ی بارز همین رفتار را می‌توان در قرارداد ایران و روسیه دید. آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که بند نظامی و امنیتی قرارداد مهم‌ترین بخش آن است؛ بندی که می‌توانست ایران را در یک مدار دفاعی و امنیتی مشترک با روسیه و به‌طور غیرمستقیم با چین قرار دهد. اما همین بند حیاتی را آگاهانه حذف کردند. چرا؟ چون نمی‌خواستند ایران در چنین چارچوب دفاعی و امنیتی تعریف شود.این همان نقطه‌ای است که دروغ و خیانت به‌طور مستقیم به هم می‌رسند." تاکید از من

معنای روشن این است که چرا یک‌باره مستعمره چین و روسیه نشویم تا خیالمان آسوده باشد و کسی به ما حمله نکند! و چون آن گونه که من می‌خواهم نکرده‌اید پس خیانت است، آقا خیانت کرده‌اید!

روسیه بی آزار وپاک‌دل بی سروصدا چه کمک‌ها که به ایران نکرده است و ما چه ناسپاسیم:

Reza_Farmand_2.jpg

افسوس که نمی‌شود
کودکان بی‌سر-و-سامان سیستان و بلوچستان
کودکان جنگ‌‌زده‌‌ی سوری و یمنی و سودانی‌
و خیل کودکان گرفتار
در چنگِ مرگ و گرسنگی جهان را
- که در نقطه‌ی کور ایدئولوژی‌ها مانده‌اند -
به غزّه بُرد
تا چپ‌دینان و دیگر دیندارانی که
به هرچه یهود و یهودی‌ست آلرژیک‌اند
این کودکان را هم
برای یکبار
در جوار ستاره‌ی داوود ببنند
و با دهانِ جهانِ دیجتیالی
بانگِ ای-داد-و-بیداد سر بدهند
و وجدان باشندگان هفت قاره را
به یاری بخوانند
<
پای اسراییل که به میان آید
چشم و گوش چپ‌گرایان تیز می‌شود
و چراغ قرمز انسانی‌شان
با واکنشی شرطی
خود به خود روشن می‌شود

>

رضا فرمند

taj.jpgآزادی، گوهر انسان است؛ جمهوریت پاسدار این گوهر. تنها با جمهوریت می‌توان تاج از سر شاه و عمامه از سر شیخ برداشت و دین را به محراب دل بازگرداند. آینده ایران بدون این رهایی روشن نخواهد شد
:::
در دفتر روزگار، هرجا که دو قدرت به هم درآویخته‌اند ،یکی سلطنت بر تخت زرین و دیگری دیانت بر منبر قدسی ، انسان در میان آمده است، نه چون صاحب سرنوشت خویش، بلکه همچون مومی در دست فرمانروایان و واعظان. اگر سلطنت، جسم او را به خدمت گیرد، دیانتِ رسمی، وجدانش را در قید می‌نهد. و چنین است که تاریخ، سرشار از ناله‌ مردمانی است که در میان تاج و عمامه، آزادی خویش را گم کرده‌اند.

جمهوریت و اراده‌ مردمان

جمهوریت در اصل، همان فریاد کهن بشر برای رهایی است؛ رهایی از اراده‌ یک تن یا جماعتی اندک. ماکس وبر در شرح خویش بر انواع اقتدار، نشان می‌دهد که سلطنت بر سنت استوار است، دیانت کاریزماتیک است، و تنها جمهوریت است که بر عقلانیت و قانون بنا دارد. این عقلانیت، میراث عصر روشنگری است؛ عصری که در اروپا، انسان بر آن شد تا از «صغارت خویش» به تعبیر کانت بیرون آید و خود، قانون‌گذار خویشتن گردد.

نقد سلطنت: از تاریخ بیهقی تا انقلاب فرانسه

ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود بارها پرده از چهره‌ سلطنت برمی‌گیرد و نشان می‌دهد که شاهی جز خون و خدعه و زورپیشگی نیست. او به ما می‌آموزد که سلطنت، هرچند در ظاهر مایه‌ انتظام و سامان باشد، در باطن بر تکیه‌گاه قدرت بی‌مهار استوار است. این همان چیزی است که هانا آرنت در قرون متأخر بدان اشاره کرد: استبداد، نابودی عرصه‌ عمومی است و تقلیل جامعه به اراده‌ یک فرد.

انقلاب فرانسه، شاهدی بزرگ بر این نقد است. شاهی که خود را «ظلّ‌الله» می‌دانست، با خشم مردم بر دار شد و جمهوریتی نوین پدید آمد که شعارش «آزادی، برابری، برادری» بود. این انقلاب، نشان داد که سلطنت اگرچه قرن‌ها بر دوش مردم سنگینی کند، سرانجام در برابر اراده‌ عمومی فرو خواهد ریخت.

در ایران نیز، جنبش مشروطه نخستین بانگ جمهوریت بود؛ هرچند در جامه‌ سلطنت مشروطه، اما با جانمایه‌ای که می‌خواست قدرت شاه را در قفس قانون درآورد. ملکم‌خان و آخوندزاده بر آن بودند که شاه نه پدر، که خادم ملت است. دکتر حسین بشیریه در تحلیل خویش نشان داده است که مشروطه، نخستین کوشش برای جایگزینی اقتدار عقلانی به جای اقتدار سنتی بود؛ اما دیری نپایید که در استبداد باز فروغلتید.

sarkhosh.jpgسروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

پس از لغو کنسرت شجریان، این پرسش مطرح شد که آیا یک «فرصت طلایی» برای مبارزه از دست رفته است؟ این پرسش، صرفاً یک اختلاف نظر تاکتیکی نیست، بلکه تبلور نبرد میان دو پارادایم فکری کاملاً متضاد است: پارادایم «امید رمانتیک» که معتقد به امکان مصادره‌ی فرصت‌های خلق‌شده توسط دشمن است، در برابر پارادایم «واقع‌گرایی استراتژیک» که هر فرصت ارائه‌شده توسط یک سیستم تمامیت‌خواه را یک «تله‌ی مهندسی‌شده» می‌داند. این یادداشت، با واکاوی عمیق هر دو پارادایم و ارائه‌ی یک فرضیه‌ی جایگزین، نشان می‌دهد که چرا موضع دوم، تنها تحلیل استراتژیک دقیق و راهگشا در شرایط کنونی است.

پارادایم «امید رمانتیک» بر این فرض استوار است که می‌توان از یک رویداد دولتی برای سازماندهی اعتراضات استفاده کرد. این ایده، با وجود جذابیت ظاهری، از چند خطای بنیادین رنج می‌برد. نخست، خطای امنیتی است که واقعیت‌های یک سیستم تمامیت‌خواه را نادیده می‌گیرد؛ هر رویداد در این مقیاس، یک «تله‌موش» امنیتی با کنترل کامل بر تمام لایه‌های جمعیت است و پیشنهاد «مصادره»، در عمل به معنای فراخوان مردم به یک مسلخ از پیش طراحی‌شده است. دوم، خطای سیاسی است که نتیجه‌ای معکوس به همراه دارد؛ یک اعتراض کوچکِ قابل سرکوب (اکثریت جمعیت حاضر در کنسرت فرضی برای اعتراض نیامده اند و حتی شعار دهندگان احتمالی را مخل لذت خود خواهند دانست)، بهانه‌ی لازم را به دست هسته‌ی سخت قدرت می‌دهد تا اثبات کند «هرگونه بازگشایی فرهنگی یک تهدید امنیتی است» و تمام درها را برای همیشه ببندد. و سوم، خطای جامعه‌شناختی است که ماهیت جنبش‌های اجتماعی موفق را اشتباه درک می‌کند؛ این جنبش‌ها «فضاهای کنترل‌نشده» را تصاحب می‌کنند، نه «فضاهای مهندسی‌شده» توسط دشمن را.

arshan.jpgمردم ایران رنج می‌کشند، تصمیم با آن‌هاست؛ نه با آسایش‌طلبان اروپا و آمریکا

ارشان اذری

چهل‌وشش سال است که مردم ایران زیر سایه‌ی سیاه جمهوری اسلامی نفس می‌کشند. مردمی که روزی نام‌شان با شکوه، رفاه و امید گره خورده بود، امروز برای لقمه‌ای نان باید هر روز بجنگند. اگر یک روز کار نکنند، فردایشان گرسنگی است. خانواده‌هایی که باید نان را جایگزین آرزو کنند، جوانانی که به‌جای آینده، در خیابان‌ها با گلوله استقبال می‌شوند، و زنانی که به‌جای آزادی، در زندان‌ها با تحقیر و تجاوز روبه‌رو هستند.


این جنایتکاران حتی از تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی ناتوان‌اند: قطعی‌های مکرر آب و برق، نمادی از بی‌کفایتی مطلق آن‌هاست. رژیمی که نمی‌تواند نیاز روزانه مردم خود را برآورده کند، اما میلیاردها دلار خرج حزب‌الله و گروه‌های نیابتی می‌کند، شایسته‌ی هیچ دلسوزی نیست. اگر این افراد واقعاً ایرانی بودند، به فکر ملت ایران بودند؛ نه به فکر صدور خشونت و جنگ.


این وضعیتی نیست که بتوان آن را صرفاً «بحران اقتصادی» یا «مشکل سیاسی» نامید؛ این شکلی از اسارت جمعی است. ملتی که هر روز برای بقا می‌جنگد، چگونه می‌تواند برای آزادی انقلاب کند؟ این پرسشی است که ما را به یک واقعیت تلخ می‌رساند: بدون شکستن این چرخه‌ی جنایت و فقر با کمک خارجی، امیدی به رهایی نیست. و اینجاست که نقش اسرائیل ـ دشمنی که درد مشترک با ما دارد ـ به میان می‌آید.


درد مشترک ایران و اسرائیل


ملت ایران و اسرائیل یک دشمن مشترک دارند: جمهوری اسلامی.


این رژیم با شعارهای مرگ‌طلبانه، موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند، همزمان همان ذهنیت نابودی را علیه ملت ایران نیز به کار می‌گیرد. تهدید موشکی علیه اسرائیل و تهدید باتوم و گلوله علیه ایرانیان، دو روی یک سکه‌اند. بنابراین درد مشترک، زمینه‌ای طبیعی برای اتحاد میان ایران و اسرائیل فراهم کرده است.

free.jpgمقدمه
نقد «دفترچه دوران اضطرار» كه توسط سلطنت طلبان ايرانى حامى «رضا پهلوى» نكَاشته شده ، بر مبناى دركى نوين از دموكراسى انجام پذيرفته است. ما دموكراسى را صرفا به برگزارى انتخابات يا انتقال قدرت سياسى (آنگونه كه در دفترچه مذبور آمده) محدود نمى دانيم، بلكه دموكراسى را نظمى انسانى و مبتنى بر «آزادى، شفافيت ، عدالت، برابرى، سكولاريسم، حقوق بشر و عدم تمركز قدرت» تصور مى كنيم.
تجربه تاريخى نشان داده است كه بدون اين اصول بنيادين، هيج نظام سياسى- حتى اگر با شعار آزادى و عدالت روى كار آيد- پايدار نمى ماند و به سرعت در مسير بازتوليد استبداد و تبعيض فرو مى غلتد.
آزادى مورد نظر در اين نقد، به معناى امكان مشاركت آزادانه همه شهروندان در تصميم سازى و تصميم گيرى و تعيين سرنوشت خود است: آزادى بيان، آزادى انديشه، آزادى تشكيلات سياسى و اصناف و آزادى انتخاب سبك زندكى. بدون آزادى، جامعه همواره در معرض سانسور، سركوب وتحميل ارزشهاى رسمى ساخته و پرداخته حكومت خواهد بود.
عدالت هم به معناى رفع تبعيض هاى ساختارى وتاريخى است. عدالت تنها در تقسيم برابر حقوق سياسى خلاصه نمى شود، بلكه در توزيع عادلانه ثروت، امكانات و فرصت ها ميان مناطق و مليت ها نيز بايد متجلى شود. از اين منظر، مفهوم «عدالت منطقه اى» و واگذارى مسئوليت اداره ثروت هاى هر منطقه به مردم آن منطقه اقدامى در جهت نبعيض زدايي محسوب مى شود.
برابرى نيز يعنى همه انسانها فارغ از قوميت، مذهب، جنسيت، زبان و گرايش سياسى يا اجتماعى از حقوق برابر برخوردار باشند. هيج فرد يا گروهى نبايد به دليل تفاوت هاى فرهنكى يا قومى به حاشيه رانده شود يا حقوقش ناديده كرفته شود.
طبق جنين مفهومى است كه «آموزش به زبان مادرى» يك حق طبيعى به شمار مى رود.
سكولاريسم نيز تضمين مى كند كه دين و ايدولوژى هاى رسمى از ساختار حكومتى جدا شوند و دولت در جايگاه داور بى طرف ميان شهروندان باقى بماند و به ابزار تحميل يك جهان بينى خاص تبديل نشود. با اين حال نبايد به بهانه سكولاريسم مثلا برخى امور را به زور به همه جوامع كشور تحميل كرد. بايد امكان انتخاب در اين زمينه را براى همه فراهم ساخت.
حقوق بشر هم چارچوبى جهانى است كه نه تنها به عنوان معيار داخلى، بلكه به عنوان بنيان مشروعيت بين المللى هر نظام سياسى شناخته مى شود. احترام به كرامت انسانى، حق حيات، آزادى انديشه و حقوق فرهنگى و زبانى بخشى جدايى نايذير از آينده دموكراتيك ايران است. در اين چارچوب بايد «مجازات اعدام» و قوانين تبعيض آميز عليه زنان و كودكان لغو شوند و «نظام آموزش چند زبانه» به رسميت شناخته شود.
در نهايت, عدم تمركز سياسى وادارى يا به تعبير ديكر «واگذارى قدرت به مردم مناطق» راهى است براى پايان دادن به استعمار داخلى و ساختار مركز-حاشيه كه بيش ازيك قرن بر ايران سايه افكنده است. تمركز قدرت در مركز كشور همواره منجر به ستم بر مليت ها، غارت منابع و توسعه نامتوازن شده است. تنها از طريق نظامى مبتنى بر توزيع قدرت و ثروت ميان مناطق و مليت ها مى توان بنيانهاى پايدار دموكراسى و عدالت را در ايران آينده بنا كرد.
بر اين اساس، نظام آينده ايران اگر قرار است مشروعيت داخلى و بين المللى داشته باشد، بايد بر پايه چنين مفاهيمى بنا شود. در غير اين صورت، بار ديكر شاهد تكرار همان الگوى اقندارگرايانه خواهيم بود كه كشور را از توسعه پايدار و دموكراسى واقعى بازداشته است.
از همين منظر است كه بررسى «دفترچه دوران اضطرار» ضرورت پيدا مى كند. اين دفترچه در ظاهر با هدف طراحى مرحله گذار پس از سقوط جمهورى اسلامى نوشته شده است، اما در عمل بسيارى از اصول دموكراسى نوين را ناديده مى گيرد. اين نخستين بار نيست كه رضا پهلوى و هوادارانش چنين برنامه هايى ارائه مى كنند. پيشتر نيز پروژه هايى مانند «شوراى ملى ايران»، «پيمان نوين» و «من وكالت مى دهم» با سر وصداى بسيار آغاز شدند اما به دليل فقدان پايگاه اجتماعى، ناديده گرفتن واقعيت هاى متكثر جامعه ايران و عدم انطباق با ارزش هاى جهان شمول، با شكست كامل مواجه شدند.
وجه مشترك همه اين برنامه ها ناديده گرفتن «تفاوتهاى اتنيكى و حقوق مليت ها» است. همانطور كه نظام پهلوى و سپس جمهورى اسلامى با سياست هاى «يكسان سازى و تمركزگرايى» به سركوب وحذف مليت ها پرداختند، سلطنت طلبان نيز در برنامه هاى خود آينده اى بدون به رسميت شناختن اين واقعيت اجتماعى-سياسى ترسيم كرده اند. چنين نگاهى نشان مى دهدكه «دفترچه دوران اضطرار» نه نقطه گسست از كذشته استبدادى، بلكه تداوم همان سنت اقتدارگرايى در لباسى تازه است.
بر اساس اين رويكرد «دفترجه دوران اضطرار» بر اساس ده محور اساسى مورد نقد قرار مى گيرد.
1- فقدان برنامه براى براندازى
هر بحثى درباره «دوران اضطرار» بايد بر يك پيشفرض بنيادين، سرنگونى جمهورى اسلامى استوار باشد. تا زمانى كه اين رزيم سركوبگر پابرجا است، هر طرحى براى دوران پس از آن صرفا يك سناريوى ذهنى وفاقد كاركرد عملى است. بزرگ ترين ضعف «دفترچه دوران اضطرار» اين است كه براى براندازى هيج نقشه راه مشخصى ندارد و عملاً مسئله اصلى امروز جامعه ايران را ناديده گرفته است.
درست است كه جمهورى اسلامى هر كونه اعتراض، نافرمانى مدنى و حركت اعتراضى را با خشونت عريان، اعدام، زندان و سركوب بى رحمانه پاسخ داده است. اما هر نيرويى كه خود را اپوزيسيون و بديل اين رژيم معرفى مى كند، ناگزير بايد براى قيام مردمى و اشكال متنوع مبارزه در چارجوب ظرفيت هاى داخلى برنامه ارائه دهد. تاريخ نشان داده است كه عنصر تعيين كننده در سرنكونى رژيمها همواره مردم داخل كشور و جنبش هاى اجتماعى بوده اند.
به نظر مى رسد سلطنت طلبان به ويژه پس از «جنگ ١٢ روزه» ايران و اسرائيل، عملاً مسئله سرنگونى جمهورى اسلامى را به حمله نظامى خارجى وفشار بين المللى گره زده اند. آنها آشكارا به اين اميد بسته اند كه فشارهاى سياسى-اقتصادى واحتمالاً مداخله نظامى بتواند جمهورى اسلامى را تضعيف وحتى ساقط كند. بى ترديد در شرايط كنونى يكى از مهم ترين عوامل تضعيف رژيم، فشار خارجى است، اما اتكاى يكجانبه به اين عامل، نشانگر ناتوانى سلطنت طلبان در ايجاد پيوند ارگانيك با جنبش هاى داخلى است، ارائه طرح براندازى از سوى اپوزيسيون خارج نشين، هر چند به تنهايى كافى نيست، اما نشانه اى است از نوع رابطه اى كه آنها با جامعه معترض در داخل برقرار مى كنند. فقدان چنين طرحى در دفترچه اضطرار عملاً به اين معنا است كه نويسندگان آن يا به نقش مردم باور ندارند يا صرفاً آنها را ابزارى براى بازگشت خاندان سلطنت به قدرت مى بينند. اين موضوع در آينده نيز مى تواند به نقطه اى خطرناك تبديل شود: چگونگى تعامل نظام جايگزين با نيروهاى اعتراضى داخلى بازتاب مستقيم همين رويكرد خواهد بود. اگر امروز مردم و جنبش هاى اجتماعى ناديده گرفته شوند، فردا نيز در نظام جديد به حاشيه رانده خواهند شد.
نكته مهم ديگر آن است كه براندازى نه فقط يك شعار، بلكه نيازمند راهبردهاى مشخص، ابزارهاى سازمانى و سناريوهاى عملى است. سلطنت طلبان طى سال هاى گذشته هيج گاه موفق نشده اند حتى يك شبكه منسجم و گسترده در داخل كشور ايجاد كنند. تكيه صرف بر رسانه هاى ماهواره اى، حمايت هاى خارجى يا اميد به فروپاشى خودبه خودى رژيم، بيشتر بيانگر انفعال سياسى است تا اراده واقعى براى تغيير.
به بيان ديگر، وقتى اپوزيسيونى براى مهمترين مرحله (براندازى) برنامه نداشته باشد، هر آنچه براى مرحله بعدى (دوران اضطرار) مى نويسد، بيشتر شبيه طرحى از آمال و آرزوهاى روى كاغذ خواهد بود تا نقشه اى براى عمل.
2- حذف عامدانه ملیت‌ها
یکی از برجسته‌ترین ضعف‌های «دفترچه دوران اضطرار» این است که موضوع ملیت‌ها را به‌طور عامدانه حذف کرده و عملاً به چشم یک مسئله وجودی و حیاتی به آن نپرداخته است. این حذف نه یک غفلت ساده، بلکه نشان‌دهنده تداوم همان سنت سلطنتی-مرکزی است که همواره در پی یکسان‌سازی اجباری و سرکوب تفاوت‌ها بوده است.
بيش از نیمی از جمعیت ایران دارای زبان و فرهنگ خاص خود هستند و طی یک قرن اخیر بارها علیه ستم قومی و سیاست‌های یکسان‌سازانه اعتراض کرده‌اند. سلطنت‌طلبان با تاکید افراطی بر «تمامیت ارضی» می‌کوشند هر مطالبه ملی را تهدیدی علیه امنیت ملی معرفی کنند. آنها در تلاشند تا دوگانه «تمامیت ارضی/حقوق ملیت‌ها» را به عنوان یک تضاد لاینحل در فضای سیاسی جا بیندازند و به این طریق از مطالبات ملیت‌ها مشروعیت‌زدایی کنند. این همان منطقی است که استبداد پهلوی و تمامیت‌خواهی جمهوری اسلامی طبق آن توجیه می‌شود: حذف تفاوت‌ها برای حفظ وحدت. در واقع، به جای درک حقوق ملیت‌ها، دفترچه اضطرار آنها را به عنوان تهدید می‌بیند.
هر برنامه جایگزین باید موضع خود را درباره زبان، آموزش، مدیریت منابع طبیعی و سهم عادلانه مردم مناطق روشن کند؛ وگرنه دموکراسی به شعاری توخالی بدل خواهد شد.
این در حالی است که مسئله ملیت‌ها در سراسر خاورمیانه و حتی فراتر از آن، به رسمیت شناخته شده است و بخش جدایی‌ناپذیر از حیات سیاسی دولت‌ها محسوب می‌شود. از عراق، ترکیه، سوریه و لبنان گرفته تا افغانستان، پاکستان، هند، کشورهای آسیای مرکزی و حتی شمال آفریقا، موضوع ملیت‌ها و اقوام متنوع در قالب حقوق فرهنگی، زبانی، اقتصادی و گاه سیاسی مورد توجه قرار گرفته و برخی کشورها راهکارهایی نهادی برای آن تعریف کرده‌اند. نادیده گرفتن چنین واقعیت آشکار و جهان‌شمولی از سوی سلطنت‌طلبان نشان می‌دهد که آنان در پی بازتولید همان مناسبات کهنه و تاریخ‌گذشته هستند؛ مناسباتی که در عمل چیزی جز تداوم چپاول و غارت ثروت‌ مناطق ملیت‌ها - به‌ویژه اقلیم ثروتمند اهواز - به همراه نخواهد داشت.
یکی از مسائل کلیدی در این زمینه نحوه اداره ثروت‌ نفت و گاز در مناطق ملیت‌ها است. تجربه جهانی نشان داده که می‌توان با طراحی سازوکارهای مشارکتی، از تبدیل منابع طبیعی به عامل تنش و تبعیض جلوگیری کرد و مانع شکل‌گیری «دولت رانتی» شد. برای مثال، کانادا با تقسیم درآمدهای نفتی بین استان‌ها و دولت فدرال، برزیل با اعطای سهم مستقیم به ایالت‌های نفت‌خیز، و اقلیم کردستان عراق با اختصاص بخش مهمی از درآمدهای نفتی به بودجه محلی، توانسته‌اند سطحی از تعادل و رضایت نسبی را ایجاد کنند. این الگوها نشان می‌دهند که منابع ملی اگر به‌طور عادلانه مدیریت شوند، نه تنها بحران‌زا نیستند بلکه می‌توانند به عامل همزیستی و توسعه پایدار بدل شوند.
از سویی، دفترچه دوران اضطرار در حالی که در مورد نظام حقوقی بریتانیا سخن می‌گوید، آگاهانه تجربه سیاسی آن کشور را مسکوت می‌گذارد: واگذاری اختیارات گسترده سیاسی و اداری به ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی. این واقعیت نشان می‌دهد که حتی در کشوری که سابقه طولانی دولت مرکزی قدرتمند دارد، بدون پذیرش حقوق ویژه مناطق و ملیت‌ها، ثبات و دموکراسی پایدار امکان‌پذیر نیست. بی‌توجهی به این بخش از تجربه بریتانیا نشان می‌دهد که سلطنت‌طلبان ایرانی نه تنها درکی از روندهای جهانی ندارند، بلکه حاضرند حتی تجربیات موفقی را که به ضرر ادعای مرکزگرایانه‌شان تمام می‌شود، نادیده بگیرند.
از منظر نظری نیز، چنین رویکردی نشانگر اصرار بر یکسان‌سازی اجباری است؛ الگویی که فلسفه سیاسی مدرن آن را نقد کرده و بجای آن بر تنوع، کثرت‌گرایی و حق تعیین سرنوشت نسبی جوامع تاکید دارد. بسیاری از اندیشمندان سیاسی بر این اصل تاکید کرده‌اند که آزادی سیاسی بدون به‌رسمیت‌شناختن هویت‌های جمعی ناقص و شکننده است. بنابراین، بی‌توجهی سلطنت‌طلبان به این مسئله به معنای آن است که آنان آینده ایران را نه بر اساس دموکراسی کثرت‌گرا، بلکه بر پایه مرکزگرایی اقتدارگرایانه می‌خواهند؛ الگویی که بارها در تاریخ شکست خورده است.
در نتیجه، حذف عامدانه مسئله ملیت‌ها در این دفترچه به معنای تداوم همان دیدگاهی است که ایران را ملک شخصی یک خاندان و مرکز قدرت می‌داند. این رویکرد، در تضاد کامل با ارزش‌های دموکراتیک و عدالت اجتماعی است و در صورت تداوم، بار دیگر کشور را وارد چرخه بحران‌های هویتی و سیاسی خواهد کرد.
3- جایگاه رضا پهلوی:
بازتولید رهبری مطلق یکی از مهم‌ترین جنبه‌های دفترچه دوران اضطرار، موقعیت ویژه‌ای است که برای رضا پهلوی تعریف شده است. این متن با پیش‌فرضی آشکار نوشته شده که برخی از سلطنت‌طلبان پهلوی را نه به‌عنوان یک سیاستمدار یا بازیگر سیاسی در میان دیگران، بلکه به‌عنوان «شاه بالفعل» می‌دانند. در این نگاه، مسئله اصلی نه برقراری یک نظام دموکراتیک، بلکه فراهم‌کردن شرایطی است که او هرچه سریع‌تر بتواند به کاخ سلطنت در تهران بازگردد. به همین دلیل، سازوکارهای دموکراتیک عملاً هیچ جایگاهی در این دفترچه ندارند.
دوره اضطرار در این چارچوب چیزی جز مرحله تثبیت موقعیت سیاسی رضا پهلوی نیست؛ مرحله‌ای که در آن او در جایگاهی قرار می‌گیرد که هیچ نظارت واقعی بر تصمیمات و اختیاراتش وجود ندارد. همه مقامات این دوره یا مستقیماً توسط او منصوب می‌شوند یا با مشورت نزدیکان و حلقه وفادارانش انتخاب خواهند شد. در نتیجه، ساختار قدرت به‌گونه‌ای طراحی شده که اراده و نظرات «شخص اول» بدون مانع محقق شود.
چنین سازوکاری در عمل به معنای آن است که نظام اداری و سیاسی موقت به شکل کامل حول محور شخص رضا پهلوی سامان می‌یابد. این امر نه تنها بازتولید همان مدل «رهبری مطلق» گذشته است، بلکه انتخابات و همه‌پرسی‌های احتمالی در دوره اضطرار و گذار نیز تحت تاثیر شدید پروپاگاندای سلطنت‌طلبان قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، مسیر گذار به دموکراسی به‌طور کامل مخدوش می‌شود؛ چرا که روند انتخاباتی و سیاسی، به جای آن‌که بستری برای رقابت آزاد و عادلانه نیروهای سیاسی باشد، به سکوی پرش برای تثبیت سلطنت بدل خواهد شد.
بنابراین، ادعای سلطنت‌طلبان مبنی بر برپایی نظامی دموکراتیک در آینده ایران، با محتوای واقعی این دفترچه در تناقض آشکار قرار دارد. زیرا طراحی قدرت به گونه‌ای صورت گرفته که رضا پهلوی نه تنها جایگاهی فراتر از همه نهادها و قوانین خواهد داشت، بلکه مسیر شکل‌گیری آینده سیاسی ایران از همان ابتدا در انحصار جریان سلطنتی قرار می‌گیرد. چنین الگویی نه تنها به تحقق آزادی و عدالت منجر نخواهد شد، بلکه بار دیگر تجربه تاریخی بازتولید رهبر مطلق و اقتدارگرایی موروثی را به ایران تحمیل می‌کند.
باید تاکید کرد در سنت سیاسی خاورمیانه، همواره نوعی میل به «رهبر-منجی» وجود داشته است؛ شخصی که گویا باید تمام بار تاریخ را بر دوش بکشد و جامعه را از بحران نجات دهد. این ذهنیت، چه در قالب «ولایت فقیه» و چه در شکل «شاه» یا رهبر کاریزماتیک، عملاً راه را بر دموکراسی مبتنی بر نهادها، قانون و مشارکت جمعی می‌بندد. در برابر این منطق کاریزماتیک، نظریه‌های مدرن دموکراسی تاکید می‌کنند که رهایی سیاسی تنها زمانی امکان‌پذیر است که جامعه به جای وابستگی به یک فرد، بر شبکه‌ای از نهادهای پاسخگو، تفکیک قوا و مشارکت آزاد شهروندان تکیه کند. از این منظر، دفترچه سلطنت‌طلبان بازتولید همان الگوی کهنه و تاریخ‌گذشته‌ای است که نه به آزادی، که به تداوم استبداد شخصی منجر خواهد شد.
4- پیچیدگی و تفصیل مفرط
از دیگر ضعف‌های آشکار دفترچه دوران اضطرار، پیچیدگی غیرضروری و تفصیل مفرط آن است. یک برنامه سیاسی اگر بخواهد به سند راهنمای عمومی برای گذار بدل شود، باید طوری نوشته شود که همه‌فهم باشد؛ یعنی اکثریت مردم، فارغ از سطح متفاوت آگاهی و سواد سیاسی، بتوانند اصول و محتوای آن را درک کنند. در عمل، چنین متونی بهتر است در دو نسخه تدوین شوند: یکی خلاصه‌شده با تمرکز بر نکات اساسی برای عموم مردم، و دیگری مفصل و پشتیبان برای گروه‌های نخبه و کنشگران سیاسی که نیازمند جزئیات بیشتری هستند.
اما دفترچه سلطنت‌طلبان به‌جای حرکت در این مسیر، آگاهانه به سمت غرق کردن مخاطب در جزئیات بی‌پایان و اصطلاحات ساختگی رفته است. استفاده افراطی از واژگان اصیل فارسی در این متن، که در ظاهر پوششی بر نوعی ملی‌گرایی قشری است، در واقع ترفندی است برای پنهان‌کردن شباهت‌های آشکار میان ساختارهای پیشنهادی سلطنت‌طلبان و نهادهای دوره انقلاب ۵۷. به‌عنوان مثال:
-اصطلاح «خیزش ملی» عملاً همان کارکرد «شورای انقلاب» را دارد.
-عنوان «رهبر خیزش ملی» همان نقش «رهبر انقلاب» را بازتولید می‌کند.
-مفهوم «نهاد اجرایی موقت» چیزی جز بازتسمیه «دولت موقت» نیست.
این همسانی‌های پوشیده نشان می‌دهد که سلطنت‌طلبان با انبوه‌سازی اصطلاحات و واژه‌پردازی‌های پرطمطراق می‌کوشند پروژه خود را متفاوت و تازه جلوه دهند، در حالی که ماهیت آن چیزی جز کپی‌برداری از الگوهای جمهوری اسلامی نیست.
از این زاویه، پیچیدگی و تفصیل بیش از اندازه دفترچه نه یک اشتباه ساده، بلکه یک استراتژی آگاهانه برای فریب و پنهان‌کاری است. هدف این است که واقعیت اساسی پروژه سلطنت‌طلبان از دید مردم مخفی بماند: اینکه آنان عملاً به‌جای یک «رژیم‌چنج» (تغییر کلیت نظام جمهوری اسلامی)، تنها به دنبال یک «رژیم‌شیفت» (تغییر رأس هرم قدرت)هستند. یعنی حفظ همان ساختار اصلی دولت اقتدارگرا، اما با جابه‌جایی در رأس قدرت و بازتولید آن تحت نام‌ها و برچسب‌های تازه.
از دید فلسفی، چنین رویکردی نشانه‌ بارز سیاستِ واژگان است؛ سیاستی که به‌جای تحول واقعی ساختارها، بر تغییر نام‌ها و بزک‌کردن مفاهیم تمرکز می‌کند. این همان چیزی است که هانا آرنت از آن به‌عنوان «جایگزین‌سازی زبان به‌جای عمل سیاسی» یاد می‌کرد: رویکردی که نه‌تنها به دموکراسی نمی‌انجامد، بلکه جامعه را در چرخه‌ بی‌پایان ابهام، فریب و استبداد نوپوشیده گرفتار می‌سازد.
5- دولت‌سالاری و تمرکزگرایی
یکی دیگر از ابعاد مسئله‌ساز در دفترچه دوران اضطرار، بی‌توجهی آن به بحران تاریخی دولت‌سالاری و تمرکزگرایی در ایران است. این الگو نه تنها در دوران سلطنت پهلوی بلکه در جمهوری اسلامی نیز استمرار یافت و ریشه اصلی چرخه‌ استبداد در ایران محسوب می‌شود.
تمرکز تمامی منابع اقتصادی و سیاسی در دستان دولت مرکزی، به‌ویژه پس از کشف و ملی‌سازی منابع نفت و گاز، به شکل‌گیری دولت رانتی انجامید. چنین دولتی نه متکی بر مالیات و مشارکت مستقیم مردم، بلکه بر درآمدهای حاصل از رانت‌های نفتی و معدنی بنا شد. پیامد این الگو دوگانه بود: از یک سو به تقویت استبداد سیاسی انجامید، و از سوی دیگر باعث فساد سیستماتیک ناشی از حیف و میل بی‌حساب منابع شد.
این ساختار رانتی به‌طور مستقیم مانع شکل‌گیری یک طبقه متوسط مستقل از حاکمیت شد. در جوامع سالم، طبقه متوسط به‌مثابه حامل اصلی تغییرات اجتماعی و دموکراتیک عمل می‌کند؛ اما در ایران، دولت رانتی موجب شد طبقه متوسطی شکل گیرد که وابسته به رانت‌ها و فرصت‌های توزیع‌شده توسط دولت است. نتیجه آنکه به جای آن‌که این طبقه موتور دگرگونی باشد، عملاً به پشتیبان حکومت استبدادی بدل شد.
تمرکزگرایی همچنین مسیر توسعه را به سمت برنامه‌های آمرانه کشاند. به‌جای آن‌که توسعه بر اساس نیازها، اراده و شرایط واقعی مناطق متنوع کشور پیش رود، همواره با توجه به منافع نزدیکان به مرکز قدرت و ساختار فربه بوروکراتیک تنظیم شد. نتیجه این امر چیزی جز توسعه ناپایدار، تخریب محیط زیست و تعمیق فقر در پیرامون نبود.
نمونه آشکار این وضعیت، اقلیم ثروتمند اهواز است: منطقه‌ای نفتخیز و دارای جلگه‌های حاصلخیز که می‌توانست به یکی از پیشرفته‌ترین مناطق خاورمیانه بدل شود. اما امروز طبق آخرین آمارهای رسمی، این اقلیم در شاخص فلاکت و نرخ بیکاری در صدر استان‌های ایران قرار دارد. این پارادوکس عریان نشان می‌دهد که چگونه یکصد سال دولت‌سالاری و تمرکزگرایی، این اقلیم را از موقعیت طبیعی و تاریخی خود ساقط و به یکی از محروم‌ترین مناطق تبدیل کرد.
از منظر فلسفی، دولت‌سالاری و تمرکزگرایی را می‌توان نوعی بازتولید «استبداد ساختاری» دانست؛ استبدادی که نه تنها بر فرد یا گروهی خاص تکیه دارد، بلکه در ساختار رانتی-بوروکراتیک نهادینه شده است. به تعبیری دیگر، این نوع قدرت در شبکه‌ای از سازوکارها و نهادها پراکنده است که نه صرفا در وجود دیکتاتور بلکه در منطق مدیریت متمرکز ریشه دارد. به همین دلیل، بدون شکستن چرخه رانتی و تمرکزگرایانه، هیچ پروژه گذار سیاسی به دموکراسی واقعی منجر نخواهد شد.
6- اسلام‌زدایی و دولت‌زدایی
یکی دیگر از کاستی‌های اساسی دفترچه اضطرار، تقلیل روند تحولات آتی ایران به «اسلام‌زدایی» است، گویی مشکل ایران صرفاً در ایدئولوژی دینی جمهوری اسلامی خلاصه می‌شود. تجربه تاریخی نشان داده است که ایدئولوژی‌زدایی به‌تنهایی هرگز کافی نیست، به‌ویژه زمانی که این اقدام توسط حکومت جدید صورت گیرد. چرا که حکومت‌ها، پس از حذف ایدئولوژی پیشین، به‌جای پذیرش تنوع و کثرت‌گرایی، معمولاً ایدئولوژی دیگری را جایگزین می‌کنند تا ناکارآمدی و ضعف خود در خدمت‌رسانی به مردم را جبران کرده و مشروعیت ازدست‌رفته را بازسازی کنند.
با توجه به شرایط کنونی ایران، روشن است که نظام آینده--حتی اگر بر پایه دموکراسی ادعایی تاسیس شود--نمی‌تواند در کوتاه‌مدت ویرانی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی را جبران کند. همین وضعیت، زمینه را برای گرایش به یک ایدئولوژی تمامیت‌خواهانه جدید فراهم می‌آورد تا دولت تازه‌تاسیس از طریق آن، شکاف میان انتظارات و عملکرد خود را پر کند. بنابراین اگر قرار است ایدئولوژی‌زدایی در ایران پسا جمهوری اسلامی واقعاً تحقق یابد، این روند باید نه از بالا و توسط حکومت، بلکه از پایین و به‌دست مردم صورت گیرد. تنها در چنین شرایطی است که می‌توان از ایدئولوژیزه‌شدن دوباره نهادها، سیاست‌ها و ساختار قدرت جلوگیری کرد.
نکته کلیدی دیگر، پیوند مستقیم ایدئولوژی‌زدایی با تمرکززدایی از قدرت است. در حالی که دفترچه اضطرار به‌وضوح مرحله گذار را بر پایه تمرکز قدرت و ثروت در مرکز تعریف کرده است، نمی‌توان از چنین نظامی انتظار داشت که سیاست‌ها و نهادهای غیرایدئولوژیک ایجاد کند. تمرکز قدرت، خواه در دست یک حزب، یک گروه یا یک فرد باشد، همواره بستر تولید ایدئولوژی تازه‌ای خواهد بود؛ چرا که ساختار متمرکز برای بقای خود نیازمند روایت مشروعیت‌ساز است.

airport.jpgرسانه‌های اسرائیلی از اصابت یک پهپاد حوثی‌های یمن به ترمینال مسافربری فرودگاه رامون در جنوب اسرائیل خبر دادند

ایران اینترنشنال - گزارش‌ها حاکی از آن است که حوثی‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی در یمن یک‌شنبه ۱۶ شهریور شش پهپاد به‌سوی اسرائیل شلیک کردند که یکی از آن‌ها در نزدیکی فرودگاه رامون فرود آمد.

رسانه‌های اسرائیلی نوشتند سامانه‌های دفاعی این کشور موفق به رهگیری و سرنگونی سه فروند از این پهپادها شدند. دو پهپاد نیز در مسیر سقوط کردند.

یافته‌های اولیه نیروی هوایی اسرائیل نشان می‌دهد پهپادی که به فرودگاه رامون برخورد کرد، از سوی سامانه‌های دفاعی شناسایی نشده و در نتیجه، هیچ‌گونه هشدار یا اقدامی برای مقابله با آن صورت نگرفته بود.

حوثی‌ها از آغاز جنگ جاری تاکنون موفق به انجام شش حمله موفقیت‌آمیز به خاک اسرائیل شده‌اند.

بر اساس گزارش‌ها، نیروی هوایی اسرائیل ارزیابی‌های فنی خود را برای بررسی احتمال وجود یک نقص جدی در سامانه‌های ردیابی آغاز کرده است.

عملیات پهپادی حوثی‌ها پس از آن رخ داد که احمد غالب الرهوی، نخست‌وزیر و شماری از مقام‌های بلندپایه این گروه در حمله ششم شهریور ارتش اسرائیل به صنعا کشته شدند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

عبدالملک الحوثی، رهبر حوثی‌ها، ۹ شهریور در نخستین سخنرانی خود پس از حملات مرگبار اسرائیل، از وجود یک «رخنه در جبهه داخلی» این گروه خبر داد و گفت: «ما این جبهه را مستحکم خواهیم کرد.»

هدید حوثی‌ها به ادامه حملات علیه اسرائیل

حزام الاسد، عضو دفتر سیاسی حوثی‌ها، ۱۶ شهریور با انتشار ویدیوی حمله پهپادی به فرودگاه رامون در شبکه اجتماعی ایکس تهدید کرد این گروه به حملات خود علیه اسرائیل ادامه خواهد داد.

او در ایکس نوشت: «انتقام واقعی هنوز آغاز نشده است. آنچه در انتظارتان است بسیار سخت‌تر خواهد بود.»

پایگاه خبری تایمز اسرائیل ۱۶ شهریور گزارش داد در پی حمله اخیر حوثی‌ها، حریم هوایی بر فراز فرودگاه رامون بسته شده است. رامون دومین فرودگاه بزرگ اسرائیل به شمار می‌رود.

دو نفر در این حمله دچار جراحات سطحی شدند.

pejman.jpgدر بازی هنرمندان ایران و تاجکستان عمدا سرود جمهوری اسلامی نخواندم

ایران اینترنشنال - پژمان بازغی، بازیگر سینما و تلویزیون، در مصاحبه همشهری وابسته به شهرداری تهران درباره نخواندن سرود جمهوری اسلامی در دیدار فوتسال هنرمندان ایران و تاجیکستان که اواخر مرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، گفت: «حتما دلیلی داشت که نخواندم. همیشه اعتراض فریاد و مشت گره کرده نیست. بعضی وقت‌ها سکوت می‌تواند دلیل بر اعتراض باشد.»

بازغی در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسیده بود آیا این اعتراض شنیده شد؟ گفت: «از جایی که باید شنیده می‌شد، خیر. من در جایی این کار را انجام دادم که مربوط به هنرمندان بود، افرادی که سال‌ها در عرصه نمایش و تئاتر خاک خوردند اما این روزها بیکار هستند و حتی نان شب ندارند و شرمنده خانواده هستند.»

***

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس، در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجو، درباره آشنایی با محمدباقر قالیباف، با ذکر ‌خاطره‌ای از دوران جنگ ایران و عراق، قالیباف را «جوانی خوش‌سیما» توصیف می‌کند که بعد از دیدن او، توجهش را جلب کرده و با خود گفته بود: «جوان به این خوشگلی اینجا چه می‌کند؟»

koochak2.jpgحمله مهدی کوچک‌زاده به معاون پزشکیان: نظام خونریز نیست، گلوله‌ها فقط چشم‌ها را نوازش می‌کردند

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس، با اشاره به اظهارات پیشین محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی مسعود پزشکیان گفت: «کسی که معتقد است نظام جمهوری اسلامی خونریز است، نباید در جایگاه معاونت ریاست جمهوری قرار گیرد.»

او افزود: «قائم‌پناه مدعی شده که چشم عده زیادی از این ملت در تظاهرات با گلوله تخلیه شده است. چرا دروغ می‌گویید؟

:::

عراق دارد کن‌فیکون می‌شود

| No Comments

baghdad.jpgاکونومیست گزارش داد؛ پوست‌اندازی توسعه‌ای بغداد؛ عراق دارد کن‌فیکون می‌شود / دولت عراق می‌خواهد گروه‌های شبه‌نظامی را آنقدر درگیر اقتصاد کند که دیگر سمت رویکرد نظامی نروند!

اکونومیست نوشت: جرثقیل‌ها بر فراز خط آسمان بغداد سر برآورده‌اند. صدای گوش‌خراش اره‌های برقی در سراسر شهر طنین‌انداز است. زیر آفتاب سنگین تابستان، کارگران در حال سنگ‌فرش‌کردن پیاده‌رویی تازه در برابر یک پنیر‌فروشی شیک هستند. بغداد در حال تجربه یک رونق ساختمانی است. عراق به طرز چشمگیری باثبات به نظر می‌رسد ــ و همین امر سرمایه‌گذاران خارجی را جذب کرده و چهره پایتختش را دگرگون می‌کند.

به گزارش سرویس بین‌الملل انتخاب, در ادامه این مطلب آمده: محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر، در گفت‌وگو با اکونومیست می‌گوید دولت برنامه‌های بزرگی «برای بهبود خدمات و زیرساخت‌ها پس از سال‌ها جنگ و بی‌ثباتی» دارد. از زمان روی‌کار آمدن در اکتبر ۲۰۲۲، دولت او ۲۰ پل و تقاطع غیرهمسطح در بغداد ساخته است (یکی از آنها، به گفته یکی از دستیارانش، تنها در ۸۰ روز تکمیل شد). دست‌کم چهار بیمارستان تازه افتتاح شده، از جمله نخستین مرکز اختصاصی سرطان در عراق و یک بیمارستان مراقبت‌های ویژه با طراحی کره‌ای. بیش از ۱,۷۰۰ مدرسه ساخته یا بازسازی شده‌اند. نیم‌دوجین هتل لوکس در آستانه گشایش است. شرکت بی‌پی دوباره فعالیت خود را از سر گرفته و گفت‌وگوهایی با غول‌های نفتی بین‌المللی همچون اکسون‌موبیل و شورون در جریان است.

چند عامل این تب ساخت‌وساز را توضیح می‌دهد. امنیت بهتر شده است. بر اساس استانداردهای پس از ۲۰۰۳، عراق هرگز چنین آرام نبوده است. اصلاحات در بخش بانکی، دسترسی به اعتبار را آسان‌تر کرده است. درآمدهای نفتی و ساختمانی که پیش‌تر به بیروت یا ژنو سرازیر می‌شد، اکنون بیش از پیش در عراق هزینه می‌شود.

السودانی مأموریت خود را پیش‌بردن پروژه‌های دولتی و خصوصی از دل بوروکراسی کند عراق قرار داده است. او اغلب کمتر شبیه یک سیاستمدار و بیشتر شبیه یک سرکارگر رفتار می‌کند؛ با مدیران تماس می‌گیرد یا سرزده به کارگاه‌های ساختمانی سر می‌زند. او ریاست کمیته‌های قدرتمند سرمایه‌گذاری را بر عهده دارد که می‌توانند پروژه‌ها را به‌سرعت تصویب کنند. نمیر العقابی، رئیس شرکت «امواج» ــ یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های املاک عراق که در سراسر بغداد مجتمع‌های مسکونی می‌سازد ــ می‌گوید: «کاری که قبلاً در یک یا دو سال انجام می‌دادیم، حالا می‌توانند در یک جلسه انجام دهند.»

پیشرفت فراتر از پایتخت است. السودانی بسیاری از خدمات دولتی را دیجیتالی کرده است. اداره گذرنامه در بغداد اکنون گذرنامه‌های جدید را ظرف ۴۵ دقیقه صادر می‌کند؛ مقامات مدعی‌اند این سریع‌ترین زمان در جهان است. تا پیش از ۲۰۲۳، درآمد سالانه گمرک هرگز از ۹۰۰ میلیارد دینار عراقی (۶۹۰ میلیون دلار) فراتر نرفته بود. امسال انتظار می‌رود از ۳ تریلیون دینار بگذرد. به گفته یک مقام سازمان ملل، روزهایی که می‌شد با واردکردن محموله‌های آیفون تحت عنوان موز از پرداخت عوارض فرار کرد، با دیجیتالی‌سازی به سر آمده است.

دیگر حقوق دولتی به صورت نقدی پرداخت نمی‌شود. پرداخت هزینه خدمات دولتی ــ مانند همان گذرنامه‌های سریع ــ فقط با کارت بانکی امکان‌پذیر است. پنج سال پیش تقریباً هیچ‌کس در عراق کارت بانکی نداشت؛ امروز داشتن آن ضروری است.

سیدصادق حسینی: با حضور علی لاریجانی در شورای‌عالی امنیت ملی؛ پرونده هسته‌ای که پیش از این توسط علی شمخانی راهبری می‌شد؛ از این پس توسط لاریجانی مدیریت می‌شود.

اما باید دید مذاکرات همچنان توسط وزارت خارجه مدیریت می‌شود یا تیم شورا...

shamlarge.jpg

آوا نیوز - به گزارش برخی رسانه‌های داخلی، با ورود علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، مسئولیت راهبری پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی که پیش از این بر عهده علی شمخانی بود، از این پس به لاریجانی سپرده شده است.

این تغییر در حالی رخ می‌دهد که علی لاریجانی در مرداد ۱۴۰۴ با حکم مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور رژیم ایران، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد.

انتصاب علی لاریجانی به جای شمخانی در شورای عالی امنیت ملی، نه نشانه تغییر مسیر، بلکه صرفاً جابه‌جایی مهره‌ها در بازی پوسیده جمهوری اسلامی است.

لاریجانی همان سیاست‌ورز قدیمی نظام است که سال‌ها در مجلس و امپراتوری دروغ، چهره‌ای وفادار به ولایت نشان داده؛ او نماینده تغییر نیست، بلکه استمرار همان بن‌بست است.

این تغییر تنها یک پیام دارد: حکومت می‌خواهد وانمود کند «مدیریت تازه» آورده، اما واقعیت آن است که بحران، ساختاری و غیرقابل ترمیم است.

شمخانی یا لاریجانی؛ تفاوتی ندارد. نتیجه همان است: فرو رفتن بیشتر جمهوری اسلامی در باتلاق انزوا و سقوط.

fire.jpgاسلامگرایان تندرو در بنگلادش، جسد یک روحانی را که مدعی بود «امام مهدی» است، از قبر بیرون کشیدند و آتش زدند

بی بی سی - پلیس بنگلادش می‌گوید در پی حمله اسلام‌گرایان تندرو به آرامگاه یک رهبر مذهبی که خود را «امام مهدی» می‌خواند، تحقیقاتی را آغاز است.

صدها تن از اسلام‌گرایان تندرو جسد نورالحق را که یک ماه پیش درگذشت، از قبر بیرون آوردند و پس از کشیدن آن در خیابان، بقایای جسدش را به آتش کشیدند. رسانه‌های محلی می‌گویند که این روحانی ادعا می‌کرد که «امام مهدی» است. دولت برای کنترل اوضاع از ارتش کمک گرفت و نیروهای بیشتری به منطقه اعزام کرد.

در جریان درگیری بین پیروان این رهبر معنوی و اسلام‌گرایان تندرو که می‌خواستند قبر او را با خاک یکسان کنند، یک نفر کشته و بیش از ۵۰ نفر مجروح شدند. حال دو تن از مجروحان وخیم گزارش شده است.

دولت بنگلادش این عمل را «غیرانسانی و نفرت‌انگیز» خواند و آن را محکوم کرد.

از یکسال پیش و در پی اعتراضاتی که به استعفای شیخ حسینه واجد، نخست‌وزیر بنگلادش و خروج او از این کشور منجر شد، تندروهای اسلام‌گرا قدرت بیشتری گرفته‌اند و اقلیت‌های مذهبی را در این کشور هدف قرار می‌دهند.

به گزارش بی‌بی‌سی بنگالی، پیشتر هم در چند تظاهرات و تجمع اعتراضی، معترضان خواستار تخریب آرامگاه نورالحق در گولاندا شده بودند.

شاهدان عینی به بی‌بی‌سی بنگالی گفتند که این تظاهرات پس از نماز جمعه به راه افتاد و معترضان سعی داشتند گروهی وارد حرم نورالحق شوند. معترضان و هواداران نورالحق به سوی یکدیگر آجر پرت می‌کردند.

گروهی از تظاهرکنندگان هم از دیوار حرم بالا رفتند و مردم داخل حرم را کتک زدند و به ساختمان زیارتگاهی که نورالحق در آن به خاک سپرده شده است، آسیب رساندند.

بسیاری از شاهدان گفتند که تظاهرکنندگان به پلیس هم حمله کردند و وسایل نقلیه را در خیابان تخریب کردند.

:::

deershodeh.jpgرسول بهروش

شاید به جرأت بتوان گفت تنها خروجی کنسرت لغوشدهٔ شجریان، بدنامی همایون نزد برخی هموطنانش بود؛ آن‌هایی که عقیده داشتند او با این کار در پی سفیدشویی سیاه‌بازهاست و در میانهٔ عمیق‌ترین بحران‌ها، مأموریت عادی‌نمایی شرایط را بر عهده گرفته است. فارغ از این که چنین تحلیلی چقدر درست است، جدل بزرگ چند روز اخیر، بیش از هر زمان دیگری نشان داد جامعهٔ ایرانی تا چه اندازه رادیکال شده و با عبور از شاخ‌ و برگ‌ها به ریشه رسیده است.

این مردم، هرگز آن مردم بیست سال پیش نیستند، همانطور که مردم ده یا حتی سه سال پیش هم نیستند. خشک و خسته، درمانده و تکیده، سرشار از سوءظن به هر چیزی؛ این محصول تام و تمام حکمرانی شماست.

به جان و جنون رساندن یک ملت یعنی کاری کنی مردم سر یک کنسرت خیابانی هم دوقطبی تشکیل بدهند و در فضای مجازی همدیگر را تکه و پاره کنند. شاید بیست سال پیش برگزاری چنین کنسرتی یک امتیاز بزرگ برای حاکمیت بود و همهٔ شهروندان را کنار هم قرار می‌داد. این حاکمیت اما هیچ‌گاه چیزی را از سر اختیار و احترام به مردم نبخشید و تا مجبور نشد، از خط قرمزهای ایذایی‌‌اش عقب ننشست. تا چماق فیفا بلند نشد، دختران اجازهٔ هیچ حضوری را در ورزشگاه‌ها پیدا نکردند و تا تراژدی جان‌خراش ۴۰۱ رخ نداد، اختیار زنان بالغ این سرزمین برای داشتن یا نداشتن روسری تحمل نشد. حتی تکریم نیم‌بند از اساطیر ملی و‌ هویت ایرانی هم بی‌ارتباط با جنگ دوازده‌روزه و نیاز به تهییج احساسات ملی نبود.

ماجرای شک کردن مردم به کنسرت مجانی هم همین است. چطور می‌توان باور کرد سیستمی که تا همین دو ماه پیش حتی تصویر ساز را هم در تلویزیون نشان نمی‌داد، حالا به فکر برگزاری کنسرتی در بزرگترین میدان ایران افتاده باشد؟ نه؛ این حنا، خیلی وقت است دیگر رنگی ندارد.

دیگر دیر شده، برای همه‌چیز. برای آواز در خیابان دیر شده، برای لایحهٔ گواهینامه موتور بانوان و رفع فیلترینگ دیر شده، برای ری‌برندینگ مهره‌های سوختهٔ سیاسی دیر شده، برای پادکست‌های آتشین دیر شده، برای رفع حصر محصورینی که خودشان هم از چشم خیلی‌ها افتاده‌اند دیر شده، برای بازی شل‌کن سفت‌کن با تتلو دیر شده، برای بزک دوزک کلاهبرداران کلاش و جا زدن‌شان به عنوان ناجی اقتصادی هم دیر شده...

همهٔ فرصت‌ها سوختند، به قیمت عمر و آتیه میلیون‌ها ایرانی که سوخت و خاکستر شد. می‌خواهید نان بدهید، اما قبلش دندان را گرفته‌اید. کاردی که به استخوان رسیده را چسب زخم علاج نمی‌کند. سرطان با استامینوفن خوب نمی‌شود.

eteraaz.jpg کیهان لندن - جنگ مجدد و شروع اعتراضات خیابانی هشدار داده‌اند و از وقوع «انقلاب‌ رنگی» با پشتیبانی دولت‌های خارجی ابراز نگرانی کرده‌اند.

روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقاله‌ای با عنوان «مکانیسم ماشه و آتش تهیه جنگ شناختی دشمن» هشدار داد که «تشدید جنگ شناختی دشمنان علیه ملت ایران به بهانه اعمال مکانیسم ماشه نشان از آن دارد که حامیان و محرکان اصلی رژیم صهیونی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه که نتوانستند به اهداف خود در آن جنگ دست یابند، اینبار به بهانه اعمال مکانیسم ماشه و البته با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های رسانه‌های معاند تلاش دارند تا با ایجاد التهاب اقتصادی در کشور و به تبع آن تشدید تورم و نرخ ارز و دامن زدن به نارضایتی اجتماعی و ایجاد آشوب خیابانی، بستر را برای جبران شکست‌های خود در آن جنگ فراهم کنند.»

در این مقاله همچنین آمده «در این میدان عُمال داخلی آنها که نقش اصلی را در دامن زدن به التهابات اقتصادی در کشور داشته و دارند، این بار به عنوان عوامل نفوذی و سرپل داخلی دشمن، ایفای نقش می‌کنند.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

هرچند روزنامه وابسته به سپاه پاسداران نسبت به پیامدهای مکانیسم ماشه هشدار می‌دهد اما سردار سالار آبنوش یکی از پاسداران ولایتمدار مدعی شده این ساز و کار بیش از آنکه تهدید اقتصادی باشد، ابزاری روانی است. او تأکید کرد: «مکانیسم ماشه شبیه اسلحه‌ای بدون خشاب است؛ خطری واقعی ندارد و تنها جنبه تبلیغاتی دارد.»

motahari.jpgابتکار عمل را به دست گیرید و کشور را به ساحل نجات برسانید

ایندیپندنت فارسی - علی مطهری، نایب‌رییس پیشین مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای سرگشاده به مسعود پزشکیان پیشنهاد دیدار او با دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا را مطرح کرد و نوشت: اکنون که وزیر امور خارجه آمریکا درخواست مذاکره با ایران کرده است، پزشکیان می‌تواند در صورت کنار گذاشتن شرط «غنی‌سازی صفر»، تعهد آمریکا به عدم حمله مجدد و پرداخت خسارت، برای مذاکره با دونالد ترامپ در کشور ثالث یا نیویورک اعلام آمادگی کند.

مطهری نوشت: «وزارت امور خارجه اعلام نماید در صورتی که آمریکا الزام غنی‌سازی صفر را کنار بگذارد و تضمین بدهد که مجدداً حمله نمی‌کند و متعهد به پرداخت خسارت حمله اخیر شود، با توجه به درخواست قبلی ترامپ برای مذاکره با رئیس‌جمهور ایران، رئیس جمهور پزشکیان آماده مذاکره با ترامپ در کشور ثالث و یا در سفر ایشان به نیویورک در سازمان ملل است.

نایب‌رییس پیشین مجلس شورای اسلامی افزود: «این پیشنهاد در صورت عملی شدن، هم اروپا و هم اسرائیل را خلع سلاح می‌کند، چرا که می‌تواند هم اسنپ بک را منتفی و هم فاصله‌ای میان آمریکا و اسرائیل ایجاد کند.»

مطهری تاکید کرده این پیشنهاد باید پس از تصویب در شورای عالی امنیت ملی به تایید رهبری برسد.

malekian.jpgبسیار اهمیت دارد که من به حد توانایی خود بدانم که کجاها پاشنه آشیل من‌ اند

آقایی برای من نقل می‌کرد: اواخر زمان شاه بود و یکی از مجاهدین خلق فهمیده بود که میخواهند او را دستگیر کنند. یک روز، در مشهد، پیش من آمد و گفت: آقا من که میدانم مسلک و مرام و همه چیزام با شما مخالف است، و شما هم میدانید من یک چریک‌ ام. شما یک روحانی‌ هستید و با همه‌ی اینها مخالف اید. اما من یقین دارم که همین امشب و فردا دستگیر میشوم. یک سلسله اسراری هست که جرئت و اطمینان نمیکنم به هیچ کس بگویم.

آمده ام اینها را به شما بگویم تا اگر یک وقتی من دستگیر و اعدام شدم شما از اینها خبر داشته باشید. من به او گفتم: حالا اگر باخبر شوند و من را دستگیر کنند آیا از من استفسار میکنند؟ گفت: بله، میپرسند که فلانی به تو چه گفت. گفتم: اگر نگفتم چه کار میکنند؟ گفت: کتک میزنند، اذیت میکنند، شکنجه میکنند، و... گفتم: من تا سه تا سیلی تحمل نگفتن‌اش را دارم، اما میدانم بیشتر از سه تا سیلی نمیتوانم تحمل کنم.

بنابراین، اگر بیشتر از سه تا سیلی میزنند به من نگو چون من نمیتوانم نگه دارم؛ سر تو را فاش میکنم و هزار مشکل برای تو و همه درست میکنم. گفت: نه آقا، حرف از سه تا سیلی نیست، خیلی بیشتر از این حرفها است. گفتم: پس من معذور ام. دل‌ام میخواهد این کار را بکنم ولی نمیتوانم بکنم. این «نمیتوانم بکنم» یعنی من پاشنه‌ آشیل خود را فهمیده‌ام.

ما در امور اخلاقی هم همین حالت را داریم، در امور اخلاقی هم باید به اندازه‌ی ظرفیت اخلاقی‌مان در اخلاق جلو برویم. من بارها این مثال را زده‌ام و شما از این در تمام زندگی‌تان قیاس کنید. مثلا، من کسی هستم که وقتی فقیری پیش من بیاید تا صد تومان را با طیب خاطر به او میدهم.

حالا، هر فقیری به من برخورد میکند و دستش را دراز میکند و میگوید یک چیزی به من کمک کنید. من یک صد تومانی میدهم. از آن لحظه که صد تومانی را به او میدهم تا آخر عمر‌ام، هر وقت باز آن را به یاد میآورم خوش‌حال میشوم، هم از خود‌ام خوش‌حال ام، هم از آن فقیر.

اما حالا، مثلا یک روزی، من و دوست‌ام با هم در خیابان میرویم، فقیری دست‌اش را جلو من دراز میکند و میگوید آقا، یک کمکی به من بکن. چیزی که از پتانسیل اخلاقی من برمی‌آید کمک صد تومان است، اما این‌جا دوست‌ام کنار من است و دارد میبیند که من صد تومان میدهم.

پس به جای صد تومان، هزارتومان به آن فقیر میدهم. از آن لحظه تا آخر عمرام، به خود‌ام و دوست‌ام و آن فقیر فحش میدهم. چرا؟ چون پتانسیل بذل و بخشش من صد تومان است. وقتی هزار تومان میدهم، نهصد تومان اضافه بر پتانسیل خودام بذل و بخشش کرده‌ام و نمیتوانم تحمل کنم. بعد آن فقیر را فحش میدهم که آخر حالا وقت ظاهرشدن بود!

به دوستم هم میگویم اصلا تو چرا با من قدم میزدی! میرفتی خانه‌ات! به خودام هم فحش میدهم که فلانی، آخر چرا تو این طور رفتار میکنی! چون من پتانسیل بذل و بخشش هزار تومان را ندارم. بذل و بخشش باید من را ارتقاء معنوی میبخشید، اما حالا، با این هزار تومان که داده‌ام دائم دارم انحطاط پیدا میکنم، چون به سه بیگناه فحش میدهم: به خودام و به آن فقیر و به دوست‌ام. من گناهی نداشتم جز آن‌که پتانسیلهای اخلاقی‌ام را در نظر نگرفتم.

ما باید به این توجه کنیم که تواناییهای اخلاقی‌مان هم مثل تواناییهای ذهنی‌مان اند، مثل تواناییهای روانی‌مان اند، مثل تواناییهای جسمانی‌مان اند. پس بیش از حد توانایی اخلاقی خود کاری نکنیم که اول پشیمانی است. البته، خوب است که آدم دائما با خود‌ش بورزد، و ملکیان خوداش را به حالتی برساند که وقتی کسی هم نیست، به جای صد تومان، هزارتومان به فقیر بدهد. ولی تا وقتی به آن حالت نرسیده‌ای همان صد تومان را بده.»

منبع: کتاب عمر دوباره، صفحات ۳۰-۳۲ با تلخیص

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمهدی نصیری

تاریخ را نه از آخر که باید از اول خواند. مبدء ویرانی و کشتار مردم غزه را هم نه حتی از حمله تروریستی و وحشیانه ۷ اکتبر حماس که باید از پیروزی انقلاب ۵۷ و بلکه ۳۰ سال جلوتر، از نطق نواب صفوی پدر ایدئولوژیک آیات خمینی و خامنه ای در ضرورت محو اسرائیل (چند روز پس از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط سازمان ملل) دید.

البته نواب در آن روز پیش شرط نابودی اسرائیل را از بین بردن نظام پهلوی دانسته بود، چرا که به صورت دوفاکتو و غیر رسمی، اسراییل را به رسمیت شناخته بود.‌

این اندیشه جهادی و انقلابی نواب صفوی (که افتخار ترور ۴ نخست وزیر شاه را در کارنامه اش دارد و اولین حامل قرائت اسلام تکفیری سید قطب به آقایان خمینی و خامنه ای است) بود که ایده آزادی قدس و محو اسرائیل را دال مرکزی ایدئولوژی انقلاب ۵۷ قرار داد و بیش از دو تریلیون دلار ثروت ملت ایران را هزینه ساخت سلاح هسته ای کرد تا روزی آرزوی دیرینه محو اسرائیل و آزادی قدس با حمله ای اتمی و کشتار صدها هزار مسلمان و یهودی عملی شود و آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین جهان در اورشلیم نماز جمعه اقامه کند و قدس را بر اساس اندیشه سید قطب مرکز دارالاسلام قرار داده و الباقی دنیا را که دارالکفر است، به تسخیر خود در آورد و مدل حکمرانی خود در ایران را از جمله واجب شرعی و سیاسی حجاب را در سرتاسر جهان اجرایی کند.

آن روزی که آیت الله خامنه ای با گردنی فراز و در مراسم رژه پاسداران تهدید به نابودی حیفا و تل آویو می کرد نیز پیش در آمدی برای آزادی قدس بود.

بعد از پیروزی انقلاب ۵۷، یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان یکی از چهره های سیاسی دردانه جمهوری اسلامی که قبل از ۵۷ به انقلابیون ایران آموزش چریکی می داد، به ایران آمد و با استقبال گرم آیت الله خمینی و مجاهدین خلق و فداییان خلق و دیگر احزاب انقلابی روبرو شد اما دیری نپایید که ابوعمار مسیر صلح با اسرائیل و تشکیل دولت فلسطینی را انتخاب کرد و از همان لحظه مغضوب و منفور جمهوری اسلامی واقع شد، چرا که از ایده حذف غده سرطانی اسرائیل عقب نشینی کرده بود.

در این مقطع بود که پیوند جمهوری اسلامی با حماس آغاز شد و چند سال بعد محض محکم کاری، جنبش شیعی جهاد اسلامی فلسطین هم که مامور به تقیه شده بود و خود را باید همچنان سنی می دانست، توسط ج ا بنیاد گذاشته شد.

تداوم مسیری که از سال ۱۳۲۷ با نطق نواب شروع شده بود، به حمله ۷ اکتبر حماس منجر شد که شخص آقای خامنه ای فرماندهی ایدئولوژیک و لجستیکی آن را از طریق نیروی قدس سپاه بر عهده داشت و چنین برآورد کرده بود که می تواند ضربه ای کاری به اسراییل زده و مقدمه ای برای تحقق پیشگویی پیامبر گونه اش در نابودی اسرائیل باشد که تابلوی روزشمارش را در تهران نصب کرده بود.

اما از آنجا که به قول آن حدیث مشهور "العبد یدبر و الله یقدر" (بندگان تدبیر می کنند و خداوند تقدیر و تعیین می کند و طرح خود را پیش می برد)، تقدیر خداوند بر خلاف تدبیر رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و با حمله تلافی جویانه و پیش دستانه اسراییل، فرمانده ام القرا و دارالاسلام به زیر زمین رفت و حاکمیت آسمان آن به دست اسراییل افتاد و ....

اما این وسط بیشترین خسارت و ویرانی نصیب مردم غزه شد که قربانی تهاجم اسراییل برای نابودی حماس بعد از حمله تروریستی ۷ اکتبر شدند.

پیش از ۷ اکتبر، غزه شهری زیبا و در حال زندگی بود که روزانه هزاران نفر برای کار به اسراییل می رفتند و در وضعیتی مرفه تر از بسیاری از ایرانیان به زیر خط فقر رفته، زندگی می کردند.

اکنون همه کسانی که برای کشتار بی رحمانه مردم غزه توسط اسرائیل مویه می کنند و در کنار ج ا قرار گرفته و خامنه ای را در سیاست ویرانگر ضد اسرائیلی اش تشویق می کنند، باید قصه پر غصه غزه را از اول بخوانند و نه از آخر.

ضمنا نیم نگاهی هم به صدها هزار مردم مظلوم سوریه داشته باشند که توسط دولت سوریه متحد استراتژیک ج ا و با همکاری راهبردی سردار قاسم سلیمانی برای حفظ بشار اسد از سقوط در امواج بهار عربی، کشته و سلاخی شدند، اما شانس حمایت چپ جهانی و انقلابیون ایرانی را نداشتند.

za.jpgزیدآبادی: خروج از ان‌پی‌تی پایان کار اصلاح‌طلبان خواهد بود

تیر خلاص؟

احمد زیدآبادی در یادداشتی به خبر برخی نمایندگان مجلس درباره طرح سه‌فوریتی خروج ایران از پیمان ان‌پی‌تی واکنش نشان داد.

او تأکید کرد در صورت صحت این خبر و تصویب آن توسط شورای نگهبان، چنین اقدامی «تیر خلاص» بر اصلاحات خواهد بود و عملاً به پایان عمر سیاسی اصلاح‌طلبان می‌انجامد.

زیدآبادی افزود در این صورت، میدان سیاست داخلی در اختیار «جناح پایداری» و «براندازان» قرار می‌گیرد، در حالی که تکلیف روابط خارجی کشور نیز روشن خواهد شد.

:::

moanzereh.jpgجدال قلمی اکبر گنجی و ابراهیم اصغرزاده

محور اصلی جدال:

گنجی و اصغرزاده بر سر چگونگی مذاکره با آمریکا و راهبرد جبهه اصلاحات در سیاست خارجی به جدال قلمی پرداختند.

مواضع اکبر گنجی:

  • از سال‌ها پیش مدافع مذاکره مستقیم و گسترده با آمریکا است.

  • تأکید دارد که آمریکا (زیر نفوذ اسرائیل) خواسته‌هایی فراتر از موضوع هسته‌ای دارد:

    • برچیدن کل صنعت هسته‌ای،

    • محدودیت کامل موشکی،

    • قطع رابطه با نیروهای منطقه‌ای،

    • پیوستن به پیمان ابراهیم،

    • الگوی حکومتی شبیه سیسی در مصر.

  • معتقد است اصغرزاده واقعیت سیاست خارجی آمریکا و جایگاه ایران در نظم جهانی را درست درک نکرده است.

  • برجام را سقف توان ایران دانست و هشدار داد که امروز قدرت ایران حتی کمتر از دوران برجام است.

  • نتیجه: مذاکره با آمریکا اجتناب‌ناپذیر است، اما باید با آگاهی از مطالبات سخت واشنگتن و نفوذ اسرائیل انجام شود.


مواضع ابراهیم اصغرزاده:

  • اصل مذاکره با آمریکا را پذیرفت اما مذاکره را معامله متوازن دانست، نه تسلیم در برابر زیاده‌خواهی.

  • خواسته‌های آمریکا را «سناریوی مطلوب اسرائیل» خواند.

  • نقد کرد که سیاست خارجی ایدئولوژیک سه دهه اخیر (شعار نابودی اسرائیل، تهدید به بستن تنگه هرمز، محور مقاومت) منابع ملی را هدر داده و بازدارندگی واقعی نساخته است.

  • بدیل‌های رادیکال مانند خروج از NPT یا اتحاد استراتژیک با روسیه و چین را شکست‌خورده و پرهزینه خواند.

  • راه سوم اصلاح‌طلبانه را پیشنهاد کرد:

    • آشتی ملی در داخل،

    • دیپلماسی متوازن با شرق و غرب،

    • بازدارندگی مشروع اما شفاف،

    • توافق‌های مرحله‌ای برد-برد برای رفع تحریم‌ها.

جمع‌بندی:

  • گنجی: ایران برای بقا باید واقع‌بین باشد؛ آمریکا زیر نفوذ اسرائیل است و خواسته‌هایش سنگین است. اصلاح‌طلبان باید بدانند که بدون پذیرش حداقل برخی از این خواسته‌ها، مذاکره شکست می‌خورد.

  • اصغرزاده: باید مذاکره کرد، اما نه از موضع تسلیم؛ راه سوم اصلاح‌طلبانه یعنی تعامل عقلانی برای گشایش اقتصادی بدون افتادن در دام اسرائیل، روسیه یا چین.

لینک به متن کامل مناظره

:::

Taghi_Rouzbeh.jpgدر انتقاد به نوشته‌ای که مدعی بود «انقلاب ۵۷ پیروزی ایده پهلوی بود که با شکست سیاسی به پیروزیرسید»*۱، یادداشت کوتاهی تحت عنوان «ثقل سامعه دیکتاتورها» نوشتم که چنین بود: حالا خوب است که این جامعه شناس ما می پذیرد که شاه حاکم مطلق بوده است، اما گویا ستمگر نبوده است. تنها گوشه ای ازسمتگری شاه هزاران زندانی سیاسی و شکنجه های مخوف هزاران نفر در کمیته ها و اوین بود که از چشم جامعه شناس دورمانده است. ثانیا شاه صدای انقلاب را وقتی شنید که ۱) که دید یک جامعه علیه او قیام کرده‌اند. ۲) دیکتاتورها همواره ثقل سامعه دارند و او هم دیر شنید. دیگر آن که وقتی قیام شد چپ ها یا کشته شده بودند و یا در زندان بودند.

برعکس، حهت اطلاع ایشان خمینی و اعوان وانصاراو وزارت آموزش و پرورش را کنترل میکردند. یعنی دقیقا سنگ را بسته و سگ را رها کرده بودند. مدرنیته ایشان به کسی اجازه نفس کشیدن نمی داد. انقلاب از آسمان نیامد. از بطن حکمرانی ایشان و به عنوان بیلان خروجی چندین دهه حکمرانی و مسائلی که کلا دودمان پهلوی آن‌ها را حل نکرده بلکه زیرفرش انباشته کرده بود، سربرآورد. یعنی گذر از یک استبدادمطلقه سلطنتی به مطلقه دینی. حالا هم یک جامعه شناس مدرن، بجای حسرت بازگشت به گذشته‌ای که منفجر شده است و قابل بازگشت نیست، بهتراست راه خروج و سنتزهر دونوع استبدادتجربه شده را جستجوکند و راهی برای عبور از مسأله تاریخی ایران یعنی عبور از چرخه معیوب استبداد و به سوی آرادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی ارائه دهد.

چه مُفت! م.سحر

| No Comments

sahar.jpg

به جهل ، گوش سپُردیم و خر شدیم چه مُفت
به پای خویشتن از رَه به در شدیم چه مُفت
بدین خیال که در سَمتِ خِیر می پوییم
مُریدِ فتنهٔ اربابِ شَر شدیم چه مُفت
برهنه پای ، بیابان نوردِ وعدۀ وصل
خبر نخوانده به کامِ خطر شدیم چه مُفت

نهالِ شوق نشانان و دانه افشانان

به میهمانیِ داس و تَبر شدیم چه مُفت

اگرچه بویۀ پرواز بود و حسرتِ اوج

قفس نشاندۀ بی بال و پَر شدیم چه مُفت
به بوی آنکه پیامی زعقل ننیوشیم
به گوش ، پنبه نشاندیم و کر شدیم چه مُفت
زنردبان بلاهت شدیم بر لب بام
بلند پایۀ کوتَه نگر شدیم چه مُفت

ثمر نداد خیالی که کاشتیم به باغ
چو عمرِ باد به دستان هدَر شدیم چه مُفت

بر این مسیر ، عنان در عنانِ بد عهدان

خراب و خسته و خونین جگر شدیم چه مُفت

چه بود در دلِ آن دانۀ نهفته به خاک

که شوکرانِ دلِ نیشکر شدیم ، چه مُفت

م.سحر

پاریس 5/9/2025

https://msahar.blogspot.com/

سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در گفتگو با «ایران ۲۴»:
▪️برای اصلاح‌طلبان فقط حق رای دادن قائل شدند.
▪️نمی‌شود محدود باشی به انتخابی که برایتان انتخاب شده.

▪️با تمام انعطافی که داشتیم در انتخابات ریاست‌جمهوری بیش از ۵۰ درصد شرکت نکردند.
▪️در کابینه پزشکیان فقط سه وزیر اصلاح‌طلب هستند. تازه فکر می‌کردیم وزیر راه اصلاح‌طلب است اما فریب خوردیم.
کانال تلگرام گاراژ ــ مهدی تدینی: همون مشکلاتی رو که شب انتخابات بهشون می‌گفتیم و به روی خودشون نمی‌آوردند، الان به عنوان مشکلات و موانع بیان می‌کنند.
نمونه‌های مواردی که اون موقع عرض می‌کردم زیاده، یکی‌ش رو که خطاب به جناب امام در ۲۹ خرداد ۴۰۳ نوشتم ملاحظه بفرمایید.
خب مگه ما چی می‌گفتیم؟ وقتی با نامزد مورد حمایتتون رابطهٔ ارگانیک و تشکیلاتی ندارید، امکان تأثیرگذاری و پیگیری مطالبات خودتون رو هم ندارید، چه برسه به مطالبات جامعه!
tlarge.jpg

هوشمند عقیلی درگذشت

| No Comments

Ahmad_Alavi.jpgاز منظر اقتصاد سیاسی، یک کنسرت خیابانی مانند اجرای لغوشده همایون شجریان در میدان آزادی تهران (۱۴ شهریور ۱۴۰۴/۵ سپتامبر ۲۰۲۵)، فراتر از یک رویداد فرهنگی، به عنوان عرصه‌ای برای کشمکش قدرت، اعمال سیطره بر منابع سیاسی - اقتصادی- منزلتی قابل تاویل است. در چارچوب رژیم ولایی، ساختار سیاسی بر پایه رقابت جناح‌های گوناگون برای تصاحب قدرت-ثروت و منزلت بنا شده، چنین رویدادهایی لایه‌های پیچیده‌ای از روابط قدرت را آشکار می‌سازند. این تحلیل بر ابعاد کلیدی سیطره بر منابع قدرت-ثروت-منزلت تمرکز دارد و نشان می‌دهد چگونه وقتی یک جناح (مانند دولت وفاق) تلاش می‌کند از هنر و هنرمندان برای کسب اعتبار و تقویت پایگاه اجتماعی خود استفاده کند، جناح مقابل (محافظه‌کاران امنیتی و اصولگرایان) این تلاش را تخریب می‌کند تا موازنه قوا به زیانش تغییر نکند. این تخریب اغلب از طریق موانع اداری، ابراز نگرانی‌های امنیتی و عدم هماهنگی نهادها صورت می‌گیرد، که در نهایت به حفظ هژمونی سیاسی هسته سخت قدرت و جناح غالب کمک می‌کند.

۱. قدرت: رقابت جناحی و استفاده ابزاری از هنر

تلاش برای کسب اعتبار از طریق هنر: در نظام سیاسی ایران، قدرت نه تنها از طریق نهادهای رسمی مانند دولت و مجلس، بلکه از راه ابزارهای نرم مانند فرهنگ و هنر توزیع می‌شود. دولت مسعود پزشکیان، با رویکرد اصلاح‌طلبانه‌تر، کنسرت خیابانی شجریان را به عنوان فرصتی برای "همبستگی ملی" و "نشاط اجتماعی" البته با تاویل خودش برنامه‌ریزی کرد. این رویداد، با حمایت مستقل (مانند بانک صادرات) و تمرکز بر دسترسی عمومی، می‌توانست اعتبار دولت را در میان طبقه متوسط شهری - که تحت فشار تحریم‌ها و تنش‌های سیاسی قرار دارد - افزایش دهد. همایون شجریان، به عنوان هنرمندی محبوب با سابقه فرهنگی، ابزاری مناسب برای این منظور بود، زیرا اجرای او می‌توانست نمادی از "اعتماد به مردم" و "فضای عمومی برای همه" باشد، همان‌طور که معاون امور هنری وزارت ارشاد، نادره رضایی معاون هنری وزارت ارشاد دولت ، تاکید کرد. این استراتژی، بخشی از تلاش جناح دولتی برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود است، جایی که هنر به عنوان پلی برای اتصال دولت به جامعه مدنی عمل می‌کند و می‌تواند پایگاه اجتماعی را گسترش دهد.

eq.jpg

برای مردمِ زلزله زده وُ بی پناهِ افغانستان

:::

آوازِ حزین زمزمۀ رازِ زمان شد

آهویِ نگاهِ دلِ من مُرد وُ نهان شد

از دوزخ وُ آوار وُ تنِ نارون وُ نار

خاکسترِ آثارِ غم انگیز وزان شد

زان سبزه وُ آوازِ دل انگیزِ بهاری

در بادِ بلا دودِ سیه گشته دوان شد

آن کارگرِ مزرعۀ زحمتِ پُر رنج

بر خاک پریشان شده بی توش وُ توان شد

از گندم وُ دهقان اثری نیست به جایی

جز ضجه وُ جز ماتم وُ زجری که عیان شد

مردم زِ مصیبت همه در قعرِ غریبی

گویی که سخن مُرده وُ فریاد زیان شد

مادر زِ غمِ کودکِ زخمی شده گریان

با غم چه کند زندگی اش همچو خزان شد

خنیاگرِ رؤیاییِ امیدِ پدر کو؟

این خانه پُر از شیون وُ غوغا وُ فغان شد

زاری وُ عزا عزلت وُ این زندگی وُ درد

نایِ دلِ ما نُدبه کُنَد ناله کُنان شد

تلخ است وُ پُر از شِکوه گلویِ گُلِ بی یار

گُل گشته سیه پوش وُ زِ غم چرخ زنان شد

ای بغض به باران تو بگو دردِدلِ ما

باران زِ عَجَب محنتِ ما نامه رسان شد

آن کودکِ سرخوش که درین کوچه تو دیدی

در دامِ فنا خفته وُ بی نام وُ نشان شد

در گَرد وُ غباری که غریب ست وُ نَفَس سوز

آن نازترین گُلبُنِ زیبا زِ جهان شد

ذراتِ درختانِ تَرنُّم همه مُردند

توفانِ تَعَبِ در تنِ هر تاک کلان شد

حالِ بدِ دنیایِ نگونسار شگفت ست

خاموشیِ مخروبۀ ما سخت گران شد

از غصه گریبان چه کُنَی چاک تو ای عشق!

مرگ آمده وُ کین ز کران تا به کران شد

سوگ آمده فرماندۀ اندوهِ زمین شد

آغشته به خون خندۀ جانانه دمان شد

در تحلیل انقلاب ۱۳۵۷ ایران، اگر بخواهیم از سطح داوری‌های ایدئولوژیک عبور کنیم، باید به بسترهای اجتماعی، اقتصادی، نهادی، روان‌شناختی و اخلاقی آن بپردازیم. انقلاب، نه حاصل اشتباه یک گروه، بلکه نتیجه‌ی تراکم نارضایتی در لایه‌های مختلف جامعه بود--از روشنفکران شهری تا روستاییان محروم، از دانشجویان تا حاشیه‌نشینان، از انسداد سیاسی تا بحران مشروعیت.
وضعیت روستاها و حاشیه‌نشینان شهری در دوران پهلوی
در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، با اجرای اصلاحات ارضی و تمرکز بر نوسازی شهری، بخش بزرگی از جمعیت ایران--که در آن زمان بیش از نیمی از مردم در روستاها زندگی می‌کردند--از خدمات پایه محروم ماندند:
- تا سال ۱۳۵۵، بیش از ۸۶٪ روستاها فاقد برق بودند
- بیش از ۷۰٪ فاقد آب لوله‌کشی سالم
- بیش از ۶۰٪ فاقد راه آسفالته یا قابل عبور در تمام فصول
- تنها ۲۱٪ دارای خانه بهداشت یا مرکز درمانی ابتدایی
در شهرها نیز، مهاجرت گسترده‌ی روستاییان به‌دلیل نابودی اقتصاد کشاورزی، موجب شکل‌گیری حاشیه‌نشینی گسترده شد. تا اواسط دهه ۵۰، بیش از ۳۰٪ جمعیت شهری در سکونت‌گاه‌های غیررسمی زندگی می‌کردند--فاقد آب، برق، مدرسه، و امنیت شغلی.
این محرومیت‌ها، نه‌تنها اقتصادی، بلکه روانی و فرهنگی بودند. مردم، احساس طرد، بی‌هویتی، و بی‌عدالتی داشتند. و این احساس، زمینه‌ساز خشم اجتماعی شد.
انسداد نهادی و حذف مشارکت سیاسی
در کنار محرومیت اقتصادی، مردم از حق تشکل‌یابی، تجربه‌ی حزبی، و آزادی مطبوعات نیز محروم بودند:
- احزاب مستقل سرکوب شدند؛ تنها حزب رسمی، «رستاخیز»، به‌اجبار بر همه تحمیل شد
- مطبوعات، نه صدای مردم، بلکه پژواک قدرت بودند
- نهادهای مدنی، سندیکاها، و انجمن‌های صنفی یا تعطیل شدند یا دولتی شدند
در چنین فضایی، مردم هیچ تجربه‌ای از مشارکت سیاسی نهادینه‌شده نداشتند. این خلأ، پس از انقلاب، به بحران در ساختار قدرت انجامید.
شبکه‌های مذهبی و سازمان‌یافتگی اجتماعی
در مقابل، جریان مذهبی از شبکه‌ای گسترده بهره‌مند بود:
- منبر، مسجد، هیئت، حوزه، و روحانیون در سراسر کشور--حتی در دورافتاده‌ترین روستاها
- این شبکه، نه‌تنها مذهبی، بلکه اجتماعی و ارتباطی بود
- در غیاب نهادهای مدنی، مسجد به مرکز سازمان‌یابی بدل شد
در حالی‌که نیروهای ملی و چپ، به‌دلیل سرکوب، عمدتاً زیرزمینی و محدود بودند، جریان مذهبی توانست با استفاده از ساختارهای سنتی، بسیج اجتماعی گسترده‌ای ایجاد کند.

مهدی خزعلی در کانال یک: ایران تنها کشوری است که گنبدآهنین رژیم صهیونیستی را تبدیل به آبکش کرد! پرچم ایران اکنون در کشورهای سراسر دنیا به عنوان قهرمان بالا رفته است

***

انفجار مهیب درملارد

| No Comments

تصاویر و ویدیو‌های منتشر‌شده در شبکه‌های اجتماعی حاکی از انفجار مهیبی در شامگاه شنبه ۱۵ شهریور‌ماه در سرآسیاب ملارد است. تصاویر نشان می‌دهد نیروهای هلال احمر و امدادی همراه با سگ‌های زنده‌یاب در محل انفجار حضور داشتند.

بر اساس گزارش‌های منتشر‌شده بیش از ۱۰ واحد مسکونی تخریب شده و شدت انفجار منجر به ایجاد نگرانی برای مردم منطقه شده است.

تا این لحظه، گزارشی درباره علت حادثه، تلفات احتمالی یا میزان خسارات وارده منتشر نشده است

fars.jpg

ویدیویی که به تازگی در رسانه‌های اجتماعی بازتاب داشته، نشان می‌دهد که گروهی از مردم در مسجد جامع یزد در حال همخوانی ترانه «قصه عشق» هستند که با صدای ابی اجرا شده است.

:::

ترانه ای از سحرقیز* [تلگرام] [اینستاگرام]

*من می‌نویسم، هوش مصنوعی می‌خونه

***

qolak.jpgمیرا نصیری در شبکه اکس با انتشار این ویدئو نوشت: این لمپن، "علی ترامشلو"؛ همان «قلک» منسوب به غلامحسین محسنی اژه‌ای است.

شاید او فکر می کند اینجا هم مانند ایران از حمایت پلیس و دستگاه قضایی برخوردار است و البته باوری سخت اشتباه!

کانادا، کشور قانون و درستکاریست. علی و رجبعلی (با نام جدید بهرام) ترامشلو، با هر میزان هزینه‌ و گرفتن وکلای به ظاهر با نفوذ، در دادگاه فدرال کانادا درس گرانقیمتی خواهند گرفت که قانون در این سرزمین از هر قدرت و ثروتی، برتر است.

***

artoosh.jpgبی بی سی - نفرین یا آسمان چشم او، یکی از ترانه‌های ماندگار موسیقی پاپ ایران است که با صدای آرتوش، آهنگی از پرویز مقصدی و ترانه‌ای از پرویز وکیلی، نخستین‌بار در سال ۱۳۴۳ اجرا شد.

آرتوش با نام کامل آرتاشس آودیان، خواننده ارمنی‌تبار ایرانی، در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی چند تک‌آهنگ منتشر کرد که بیشتر آن‌ها حاصل همکاری با مقصدی و وکیلی بودند.

او پس از حدود ۲۰ سال سکوت، در سال ۱۴۰۲ این ترانه را به‌صورت اختصاصی برای بی‌بی‌سی بازخوانی کرد.

جرای تازه‌ی «نفرین» را همراه با گلچینی از آثار رعنا منصور، سیاوش شمس، جاستینا، فتانه، منصور و سوگند در برنامه موسیقی این هفته بی‌بی‌سی ببینید:

:::

houthi.jpgویدیوهای منتشر‌شده در رسانه‌های جمهوری اسلامی و تلویزیون المسیره، وابسته به حوثی‌های یمن، نشان می‌دهد شامگاه جمعه ۱۴ شهریور‌ شماری از مقام‌های حوثی و یمنی‌های ساکن ایران در مراسمی که حکومت به‌ مناسبت زادروز پیامبر اسلام در «امامزاده ناصر‌الحق اطروش» در شهرستان آمل برگزار کرد، حضور داشتند.

در این جشن مذهبی شعارهایی علیه آمریکا، انگلیس و اسرائیل سرداده شد.

:::

ghatl.jpgتوانا - خبرگزاری میزان، ارگان قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که بامداد امروز شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، حکم اعدام مهران بهرامیان، به اتهام محاربه اجرا شد. جمهوری اسلامی کشته شدن یک مامور سرکوبگر بسیجی در روز دهم دی ماه ۱۴۰۱ را به مهران بهرامیان منتسب کرد.

این در حالیست که با وجود دوربین در تمام مناطق شهر و حتی مناطق مسکونی در هیچ یک از این پرونده ها فیلمی از لحظه ارتکاب جرم ادعایی ثبت نشده است.

مهران بهرامیان، در تمام مدت روند دادرسی از داشتن وکیل انتخابی محروم بود. قوه قضاییه ویدیویی از اعترافات اجباری او را منتشر کرد. مهران بهرامیان و سایر بازداشت شدگان سمیرم، مدت‌ها در انفرادی و تخت شکنجه بودند. حکم اعدام یک بار نقض شد و متهمان با قرار وثیقه آزاد شده بودند. تا زمانی که یک ماه پیش شعبه دادگاه هم عرض، دوباره حکم اعدام صادر کرد و دوباره بازداشت شدند!

اگر مهران بهرامیان گمان می‌کرد که اعدام می‌شود وقتی از بهمن سال پیش تا یک ماه پیش آزاد بود، از ایران خارج می‌شد، ولی او فکرش را نمی‌کرد که به خاطر کاری که نکرده، اعدامش کنند.

cheshmak.jpg

🔸در جریان بازدید وزیر نیرو از دشت ورامین در روز پنج‌شنبه سیزدهم شهریور، رفتار علی خزایی، نماینده ورامین، قرچک و پیشوا، با یک مطالبه‌گر اجتماعی خبرساز شد.

🔸خزایی در مواجهه با این شهروند چشمکی زد، اقدامی که بازتاب وسیعی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها داشت.

🔸این رفتار، علاوه بر انتقادات شدید مخالفانش، باعث شد حتی موافقانش نیز واکنش نشان دهند. از جمله حجت‌الاسلام دلفانی، روحانی قرچکی، در اعتراض به این برخورد، آن را نامناسب و مغایر با شأن نمایندگی و ارتباط با مردم دانست.

***

:::

گزارش‌ها و تصاویر منتشرشده از شهرهای مختلف، به‌ویژه تهران، نشان می‌دهد جوانان پس از جنبش «زن زندگی آزادی» آزادانه‌تر از گذشته در پوشش و سبک تفریح خود عمل می‌کنند. بررسی این موضوع با فرنوش فرجی، عضو تحریریه ایران‌اینترنشنال

***

isrpilot.jpgایندیپندنت فارسی - وزارت خارجه اسرائیل به صحبت‌های فاطمه محمدبیگی، نماینده قزوین درباره پخش اعترافات خلبانان اف۳۵ اسرائیل که جمهوری اسلامی مدعی است آنها را اسیر کرده، واکنش نشان داد.

وزارت خارجه اسرائیل به فارسی در اکس نوشت «فقط حواستان باشد که وسط پخش اعترافات خلبان اسیرشده اسرائیلی برق قطع نشود.» فاطمه محمدبیگی به تازگی در یک مصاحبه تلویزیونی در صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت که به زودی اعترافات خلبانان اف۳۵ اسرائیل که اسیر شده‌اند پخش خواهد شد.

از زمان جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، رسانه‌ها در ایران به ویژه صدا و سیما بارها مدعی شده‌اند که یکی از جت‌های اف۳۵ اسرائیل را ساقط کرده و دو خلبان آن را به اسارت گرفته‌اند، موضوعی که ارتش اسرائیل بارها آن را تکذیب کرده است.

:::

hoshdar.jpgوبسایت جماران

حضرت آیت‌الله، درباره اوضاع و احوال امروز نظرتان چیست؟ این انسجامی که به وجود آمده را چگونه باید حفظ کنیم؟

بعضی‌ها هستند که خرابکارند؛ اینها چند نفرند و من همه‌شان را می‌شناسم. دانه به دانه‌شان را می‌شناسم، کارشان را هم می‌دانم. واقعاً الان صلاح نمی‌دانم آدم این‌ها را برملا کند. اگر روزی خیلی بخواهند [ادامه دهند]، {حرفم را خواهم زد}. من همه‌شان را دقیقاً می‌شناسم، کارشان را می‌دانم، اینکه کجا بوده‌اند و الان از چه کسی پول می‌گیرند؛ همه این‌ها را من می‌دانم ولی الان چیزی نمی‌گویم. اگر دیده باشید، یکی از آقایان یک جمله گفت. گفت فلانی در مجلس کارخرابی می‌کند و اسمش را هم برد.

کار افراطیون بسیار بد است و الان هم دارند دولت را تخریب می‌کنند. این‌که چه کسی پولشان می‌دهد را هم می‌دانم. هرچه بخواهند می‌دهند برای اینکه خرابکاری کنند. بدون اینکه الان اسم ببرم، دارم می‌گویم خودشان را جمع کنند. اگر بنا شد [ادامه دهند]، دیگر هیچی باقی نمی‌گذارم؛ اسامی‌شان را می‌گویم، کارشان را می‌گویم، پولشان را هم که از چه کسانی می‌گیرند، می‌گویم. باید مواظب باشند که خرابکاری نکنند.

:::

hassaan.jpgع.ص

رزمنده سابق و مجروح جنگ با عراق
پزشک فعلی شاغل در ایران

:::

جناب آقای روحانی،
برای این حرف‌ها بسیار بسیار دیر شده است! مردم ایران هرگز پشت این نظام نخواهند آمد. به این دلیل ساده که نظامی که شما نیز یکی از مهره‌هایش بودید و همچنان هستید، کاری با ایران و ایرانیان کردید که در حافظه تاریخی آنان نیست، نه لااقل تا عصر ایلخانیان.
شما دارید رو به که سخن می‌گویید؟



اگر رو به سپاه‌پاسداران می‌گویید، آنان هرگز رانت‌های عظیم‌شان را واگذار نخواهند کرد. اگر رو به اولیگارشی دست‌پروده خودهاتان سخن می‌گویید، هزار البته اعتنایی نخواهند نمود. اگر رو به رهبر سخن می‌گویید چه انتظاری دارید که اعلان ورشکستگی‌به‌تقصیرِ بیش از سی‌سال سیاست‌های ایران‌بربادده‌اش را بکند. اگر رو به اندک‌شمار مردم هوادار نظام سخن می‌گویید، آن‌ها را بیشتر مضطرب از آینده‌ نزدیک می‌کنید تا دل بدهیدشان. و اگر رو به اکثریت تقریبا جامع ایرانیان سخن می‌گویید، حتی خیلی پرت‌تر از هر ایستار دیگر ایستاده‌اید!
شما که استخوان‌شکسته سیاست هستید چرا باید متوجه نباشید که این دست سخنان کمترین بهره‌ای را از هیچ جانب به‌بار نخواهند آورد.

جمهوری‌اسلامی به پایان راه تاریخی‌اش رسیده است و کمترین امیدی به دوام و بقای او نیست، چه برسد به رونق و اعتلا! تمام شد! بکلی تمامش کردید!
فقط هم این نظام را تمام نکردید، ژرفای آنچه در این تقریبا نیم‌قرن کردید، دامن "ایمان‌دینی" مردم نسل من را هم گرفت، تا چه برسد به نسل‌های نو که آنان را بکلی از فرهنگ مسلمانی گسستید!
یعنی این‌هایی را می‌گویم، شما نمی‌دانید؟! چطور می‌شود باور کرد این ندانستن را؟! و اگر می‌دانید چرا گمان می‌کنید که می‌شود آب رفته را به جوی بازگرداند؟!

همه امید اندک‌شمارانی چون من‌ها آن است که نگذاریم - اگر بتوانیم - مردم با شما آن کنند که شما با کارگزاران حکومت پهلوی کردید. نه از آن روی که شماها را مستحق مجازات بسیار سخت نمی‌دانم، نه! بلکه از آن روی که منِ هجده‌ساله زمان انقلاب‌، امروز پیرانه‌سر آنقدر "شعور" یافته‌ام که خشونت سخت کردن با شماها را واجد عاقبت خوش ندانم.

اما و هزار اما که من‌ها متاسفانه در اقلیت بسیار ضعیفی هستیم تا نفرت عظیمی که در دل‌های شکسته و سوخته و دریده مردم انباشتید، بس بعید باشد تا خشم خود را عنان زند.

روزگار بسیار سختی درپیش است که مسئولیت تام آن برعهده شماها کارگردانان و مدیران و سیاست‌گذاران و دست‌اندکاران فاجعه‌ای است که به‌نام "حکومت‌اسلامی" کرده و رقم زدید.
و من از این روزگار سخت، بیمناک و سخت در اَسَفم.


shajarian.jpgایران وایر - «نادره رضایی»، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا، از مردم و هنرمندان کشور،‌ به‌ویژه «همایون شجریان»، به دلیل عدم توانایی در برگزاری یک کنسرت خیابانی عذرخواهی کرد.

در این گفتگو معاون وزیر ارشاد علاوه بر عذرخواهی تاکید کرده است که همه نهادهای مربوطه در مکاتباتی از خبر برگزاری کنسرت خیابانی، زمان و مکان برگزاری آن مطلع شده بودند و مخالفتی در کار نبود.

همایون شجریان قرار بود امروز ۱۴شهریور ۱۴۰۴ در فضای باز میدان آزادی تهران کنسرتی «رایگان» برگزار کند؛ خبری که بسیار در رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی پر واکنش شد و بعد از جنجال فراوان لغو شد.

بعد از انتشار خبر لغو این کنسرت «علیرضا زاکانی» شهردار تهران گفت که شورای تأمین اعلام کرده که «تمام دستگاه‌های ذیربط» با برگزاری این کنسرت مخالفت کردند.

این در حالی است که نادره رضایی در گفتگو با ایرنا تصریح کرد «نامه‌نگاری‌ها، تعاملات و جلسات با مجموعه وزارت کشور، استانداری تهران و نهادهای مختلف از جمله نهادهای امنیتی مجدد صورت گرفت و برنامه‌ها را برای هفته وحدت پی گرفتیم.»

او در ادامه تاکید کرد: «این موضوع که بعضی از نهادها اعلام می‌کنند مطلع نبودند، خیلی صادقانه نیست، اما نمی‌خواهم به این فضاها ورود کنم.»

اجرای این کنسرت در روزهای اخیر با پشتیبانی و مخالفت‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی روبرو شده بود. مخالفان جمهوری اسلامی برگزاری این کنسرت را نشانی از همراهی با حکومت دانسته و به شدت از همایون شجریان انتقاد کرده بودند، موافقان اما آن را اقدامی برای «شادی» مردم دانستند.

ghell0.jpgایران اینترنشنال - وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد ارتش این کشور مرحله تازه‌ای از عملیات را در نوار غزه آغاز کرده است و از صدور نخستین اخطار تخلیه پیش از حمله به یک ساختمان مرتفع وابسته به حماس در شهر غزه خبر داد.

یسرائیل کاتز جمعه ۱۴ شهریور در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «میله‌های دروازه جهنم در غزه گشوده شده است. وقتی این روند آغاز شود، دیگر متوقف نخواهد شد.»

او افزود: «عملیات ارتش اسرائیل تا زمانی ادامه خواهد یافت که قاتلان و متجاوزان حماس شرایط اسرائیل برای پایان جنگ، به‌ویژه آزادی همه گروگان‌ها و خلع سلاح کامل را بپذیرند یا نابود شوند.»

دقایقی پس از این اعلامیه وزیر دفاع اسرائیل، ارتش این کشور یک برج بلندمرتبه در شهر غزه را هدف قرار داد و هم‌زمان، برای یک ساختمان دیگر در شهر غزه نیز دستور تخلیه صادر کرد.

در روزهای اخیر، شدت گرفتن حملات ارتش اسرائیل در نوار غزه، به‌ویژه طرح تصرف شهر غزه، موجی از نگرانی را در میان فعالان و نهادهای حقوق بشری برانگیخته است.

با این حال، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بی‌اعتنا به انتقادات، بر ادامه کارزار نظامی در غزه تاکید کرده است.

نتانیاهو ۱۰ شهریور در نشست کابینه امنیتی اسرائیل گفت دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، از او خواسته است «با تمام قوا» به مواضع حماس حمله کند.

ny.jpgدولت ترامپ منع خرید بدون اجازه هیات اعزامی جمهوری اسلامی از عمده‌فروشی‌های نیویورک را بررسی می‌کند

ایندیپندنت فارسی - یکی از محدودیت‌ها برای هیات جمهوری اسلامی شامل ممنوعیت خرید آن‌ها از فروشگاه‌های بزرگ عمده‌فروشی مانند کاستکو بدون دریافت اجازه وزارت خارجه است، فروشگاهی که همواره مورد علاقه هیات جمهوری اسلامی در جریان سفر به نیویورک است

دولت ترامپ در حال بررسی افزایش محدودیت‌ها بر چند هیئت دیگر از جمله هیات جمهوری اسلامی است که به شدت توانایی سفر آن‌ها خارج از شهر نیویورک را محدود خواهد کرد.

به گزارش اسوشیتدپرس به نقل از یادداشتی داخلی در وزارت امور خارجه، ممکن است به زودی محدودیت‌های سفر و دیگر محدودیت‌ها بر هیئت‌های جمهوری اسلامی، سودان، زیمبابوه و شاید به شکلی قابل‌توجه، برزیل اعمال شود؛ کشوری که به طور سنتی جایگاه ویژه‌ای در گردهمایی رهبران در مجمع عمومی سازمان ملل، که از ۲۲ سپتامبر آغاز می‌شود، داشته است. براساس این محدودیت‌ها، تحرک‌های عوامل و دیپلمات‌های جمهوری اسلامی در نیویورک به شدت محدود شده است، اما یکی از پیشنهادات مطرح‌شده شامل ممنوعیت خرید آن‌ها از فروشگاه‌های بزرگ عمده‌فروشی مانند کاستکو Costco و سمزکلاب Sam's Club بدون دریافت اجازه صریح وزارت امور خارجه است. در سال‌های اخیر، کامیون‌ها و ون‌هایی مقابل محل استقرار هیات جمهوری اسلامی در هتل ملینیوم مقابل سازمان ملل دیده شده است که عوامل جمهوری اسلامی مقادیر قابل توجهی اجناس و کالا که برخی از آن‌ها از فروشگاه‌های مشهور عمده‌فروشی آمریکا خریداری شده‌اند را به آن انتقال داده‌اند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

این فروشگاه‌ها به دلیل امکان خرید مقادیر زیادی محصول که در ایران در دسترس نیست و ارسال آن‌ها به کشور، همواره مورد علاقه دیپلمات‌های جمهوری اسلامی مستقر و بازدیدکننده در نیویورک بوده است. هنوز مشخص نیست که ممنوعیت خرید پیشنهادی برای جمهوری اسلامی چه زمانی و چگونه اجرا خواهد شد، اما یادداشت مذکور گفته است وزارت امور خارجه در حال بررسی تدوین قواعدی است که اجازه دهد شرایط و ضوابطی برای عضویت تمام دیپلمات‌های خارجی در فروشگاه‌های عمده‌فروشی در آمریکا اعمال کند.

moj.jpgبه گزارش روزنامۀ بلژیکی «اکو» روز شنبه ۶ سپتامبر، بروکسل صحنۀ گردهمایی بزرگ سازمان مجاهدین خلق ایران خواهد بود. قرار است در این روز در میدان مشهور «اتومیوم»، ده‌ها هزار نفر از ایرانیان تبعیدی و حامیان این سازمان از کشورهای مختلف اروپا به دعوت «شورای ملی مقاومت ایران»یک گردهم‌آیی برگزار کنند. برگزارکنندگان این گردهم‌آیی صدها اتوبوس برای نقل و انتقال افراد از آلمان، فرانسه، هلند و دیگر کشورها تدارک دیده‌اند و خود را آماده نمایش یکی از بزرگ‌ترین اجتماعات سیاسی ایرانیان خارج از کشور کرده‌اند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

به نوشتۀ روزنامۀ بلژیکی این گردهم‌آیی تنها به حضور فعالان ایرانی محدود نخواهد بود. چهره‌های سیاسی سرشناسی از غرب نیز در آن شرکت می‌کنند، از جمله مایک پنس، معاون پیشین رئیس‌جمهوری آمریکا و گی فرهوفستاد، نخست‌وزیر پیشین بلژیک. پیش‌تر نیز شارل میشل، رئیس پیشین شورای اروپا، در نشستی مشابه در رم از «ضعف رژیم ایران» سخن گفته بود. حضور این شخصیت‌ها در گردهم‌آیی مجاهدین نشان می‌دهد که این سازمان توانسته است دست‌کم در عرصۀ لابی‌گری، حمایت بخشی از سیاستمداران غربی را به دست آورد.

روزنامۀ «اکو» می‌افزاید : شورای ملی مقاومت ایران بازوی سیاسی «سازمان مجاهدین خلق ایران» است : گروه چریکی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی با الهام از اسلام و مارکسیسم شکل گرفت، در سقوط رژیم پهلوی نقش داشت و پس از انقلاب ۱۹۷۹، زیر فشار نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی به تبعید رانده شد. این سازمان در جنگ ایران و عراق با صدام حسین متحد شد؛ تصمیمی که به نوشتۀ روزنامۀ بلژیکی و کارشناسانی چون تیه‌ری کوویل، پژوهشگر مؤسسۀ روابط بین‌الملل و استراتژیک (IRIS)، «اشتباهی راهبردی» بود و هنوز سایه‌اش بر اعتبار اجتماعی این گروه در ایران سنگینی می‌کند.

با این همه، شورای ملی مقاومت خود را بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین نیروی اپوزیسیون ایرانی می‌داند. مسئولان آن مدعی‌اند شبکه‌ای از «واحدهای مقاومت» در داخل ایران دارند که روز به ‌روز گسترش می‌یابد. برنامه‌های ماهواره‌ای آن‌ها، هرچند در ایران ممنوع است، ولی به گفته خودشان مخاطبان زیادی دارد و جوانان را به پیوستن به این واحدها تشویق می‌کند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

روزنامۀ «اکو» می‌افزاید : با وجود این ادعاها، کارشناسان مستقل نسبت به پایگاه واقعی این گروه در داخل ایران تردید دارند. به باور تیه‌ری کوویل، «قدرت لابی‌گری در غرب لزوماً به معنای حمایت مردمی در ایران نیست». علاوه بر این، شیوه سازمانی مجاهدین خلق - صفوف یک‌دست، لباس‌های متحدالشکل و رعایت اجباری حجاب سختگیرانه برای زنان - تصویر یک فرقه را تداعی می‌کنند. همچنین این شورا تمایل دارد اعتبار جنبش‌های دیگر، از جمله جنبش «زن، زندگی، آزادی» را که در سال ۲۰۲۲ به نقطۀ اوج اعتراضات داخلی بدل شد، کم‌اهمیت جلوه دهد.

canadaM.jpgثمانه قدرخان

پنج عضو یک خانواده‌ای ایرانی در کانادا قربانی آتش‌سوزی شدند. «گلبرگ بهاری کاشانی»، زن ایرانی ساکن «ریچموندهیل» در نزدیکی تورنتو بارها پلیس را از خشونت و تهدیدهای شوهرش آگاه کرده بود. او به‌دلیل تهدیدهای همسرش، به خانه پدری پناه برده بود، همان خانه‌ای که دچار آتش‌سوزی شده است. همسر گلبرگ بهاری کاشانی، اینک مظنون است.

صبح‌گاه مرگ‌بار

صبح دوشنبه، اول سپتامبر۲۰۲۵، ساعت ۳ بامداد، آتش‌سوزی مرموزی در خانه‌ای در منطقه آرام و مسکونی ریچموندهیل در تورنتوی کانادا، ساکنان خوابیده خانه را به کام مرگ کشاند. پلیس منطقه «یورک» این حادثه را یک پرونده قتل خانوادگی با آتش‌سوزی عمدی اعلام کرده است.

نخستین قربانی، یک دختر ۱۱ساله به نام «رُز» بود که در بیمارستان جان باخت. روز بعد، «هلیا بهاری‌کاشانی»، زن جوان ۲۴ساله و از ساکنان خانه، دومین فردی بود که بر اثر جراحات آتش‌سوزی درگذشت. هلیا خاله دختربچه کشته شده در این آتش‌سوزی عمدی است.

سه عضو دیگر خانواده، گلبرگ ۴۲ساله، فرزند ارشد خانواده کاشانی و مادر کودک کشته‌شده، به‌همراه پدر و مادرش با وضعیت بحرانی در آی سی یوی بیمارستان «مک» بستری هستند. پلیس تایید کرده است که هر پنج نفر ساکن در خانه، اعضای یک خانواده بوده‌اند.

حال گلبرگ و پدر و مادرش تا لحظه تنظیم این گزارش وخیم اعلام شده است.

خانه‌ای که در آن فاجعه رخ داد، منزل مسکونی «محمد بهاری کاشانی»، پدر گلبرگ است که جراح بازنشسته است. فرد یا افراد مهاجم، احتمالا با آگاهی دقیق از نقشه داخلی ساختمان و موقعیت اتاق‌های خواب، بخشی از خانه را هدف آتش‌سوزی قرار داده‌اند. با گسترش حریق، دود غلیظ و گاز مونوکسید کربن به سرعت در فضای خانه پخش شده و موجب خفگی ساکنان شده است.

اعضای بدن هلیا به ۶نفر اهدا شد

هلیا دومین کشته این آتش‌سوزی، مسافری از لس‌آنجلس بود. نزدیکان این خانواده می‌گویند: «هلیا دختر باهوش و بسیار درس‌خوانی بود. او برای ادامه تحصیل به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرد و در رشته علوم تحصیل می‌کرد. با پایان سال چهارم و فارغ‌التحصیلی برای دریافت پذیرش از دانشکده پزشکی و شرکت در آزمون "ام کت" به تورنتو آمد.»

M-CAT مخفف "Medical College Admission Test" است. این آزمون در کشورهای مثل آمریکا و کانادا برگزار می‌شود و برای ورود به دانشکده‌های پزشکی کاربرد دارد.

نزدیکان او اضافه می‌کنند: «هلیا قصد داشت با گذراندن این آزمون برای رشته پزشکی پذیرش بگیرد.»

kennedy.jpgایران اینترنشنال - جان کندی، سناتور جمهوری‌خواه در صحن سنای آمریکا از تصمیم بریتانیا، فرانسه و آلمان برای فعال‌سازی سازوکار «ماشه» و بازگرداندن تحریم‌های جمهوری اسلامی استقبال کرد و گفت برای فشار بر ایران راهی جز «خفه کردن اقتصادی رژیم» وجود ندارد.

او در اظهارات خود تاکید کرد: «تحریم‌ها قرار است بخش‌های بانکداری، حمل‌ونقل دریایی، نفت و تسلیحات ایران را در بر بگیرند، اما بازگرداندن آن‌ها به تنهایی کافی نیست؛ باید این تحریم‌ها به‌طور جدی اجرا شوند و آمریکا باید در این زمینه پیشگام باشد.»

اظهارات او روز پنج‌شنبه ۱۳ شهریور در وب‌سایت رسمی کندی منتشر شده است.

کندی هشدار داد که روسیه و چین احتمالا مانع تشکیل کمیته‌ای در سازمان ملل برای نظارت بر اجرای این تحریم‌ها خواهند شد، اما گفت واشینگتن همراه با لندن، برلین و پاریس باید تضمین کند که «دنیا بفهمد این تحریم‌ها واقعی هستند».

محمد کشاورززاده،‌ سفیر پیشین جمهوری اسلامی در چین ۱۰ شهریور گفته بود که چینی‌ها مخالف فعال شدن مکانیسم ماشه هستند و به طرق مختلف در تلاشند تا جلوی فعال شدن آن را بگیرند. او افزود: «فعال شدن مکانیسم ماشه بر روابط ایران و چین اثر خواهد گذاشت، بالاخره بازگشت تحریم‌ها مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.»

کندی با اشاره به سوابق جمهوری اسلامی در «پیمان‌شکنی» و حمایت از حملات تروریستی در خارج از ایران، تاکید کرد: «ما ناچاریم رژیم را از نظر اقتصادی خفه کنیم. من برای مردم ایران متاسفم اما هیچ همدلی‌ای با آیت‌الله ندارم.»

این سناتور جمهوری‌خواه در ادامه گفت نباید موضوع ایران در سایه جنگ اوکراین نادیده گرفته شود: «آنچه اجازه دهید ادامه خواهد یافت. اگر تحریم‌ها جدی گرفته نشوند، رفتار ایران تغییر نخواهد کرد.»

این اظهارات در حالی بیان شده است که وزارت خزانه‌داری آمریکا ۱۲ شهریور اعلام کرد شرکت بین‌المللی حمل‌ونقل فراخت (Fracht) که دفتر مرکزی آن در هیوستون تگزاس قرار دارد، با پرداخت یک میلیون و ۶۱۰ هزار دلار برای حل‌وفصل اقدام‌هایش در ارتباط با نقض چندین برنامه تحت تحریم از جمله علیه ونزوئلا و ایران، موافقت کرده است.

به گفته دولت آمریکا، این شرکت با یک هواپیمایی دولتی ونزوئلا که در فهرست تحریم‌ها قرار دارد قرارداد بسته بود تا کالاهایی را از مکزیک به آرژانتین منتقل کند. این شرکت هواپیمایی از هواپیمایی استفاده می‌کرد که تحت بهره‌برداری ماهان‌ایر ایران بود؛ شرکتی که طبق قوانین آمریکا به‌دلیل ارتباط با تروریسم و فعالیت‌های مرتبط با اشاعه تسلیحات کشتارجمعی تحریم شده است.

IMG_0567.jpegما خیلی بلدیم! این قدر که اگر امکان اش را داشتیم در باره سقوط اسپیس اکس در دریا هم نظر می دادیم آن هم با قاطعیتی که اگر مهندس ارشد ایلان ماسک نظرمان را می شنید همین فردا استعفا می داد و ما را برای حل مشکلات غامض این موشک معرفی و توصیه می کرد!

خدا را شکر که در عالم علم عوامگرایی جایی ندارد در عوض در عالم مبارزه ی سیاسی این در به روی همگان باز است؛ از عوام گرفته تا خواص عوامی که دستکمی از راننده های تاکسی متخصص سیاست و مبارزات سیاسی ندارند!

من هر وقت به گفتگوی چرچیل و روزولت و استالین و اتحاد آن ها در مقابل هیتلر فکر می کنم، شگفت زده می شوم. واقعا این ها چجوری رضایت دادند در تهران با هم ملاقات و توافق کنند؟ چنین چیزی مگر شدنی ست؟ خودهامان را که نگاه می کنم چنین کاری را غیر ممکن می بینم. وقتی بزرگان سیاسی مخالف حکومت نکبت اسلامی توانایی چنین کاری را ندارند عجیب نیست که بقال و چقال و میوه فروش برای خودشان نظر صادر کنند آن هم در دوران فضای مجازی.

golnam.jpgمیهن دوستی را باید از این دو ایرانی آموخت، آقای قاسم شعله سعدی و آقای فانی یزدی

کوروش گلنام - ویژه خبرنامه گویا

در بخش نخست به سخنان آقای شعله‌سعدی می‌پردازم

اندک، اندک جمع مستان می‌رسند!

دفاع ملی در برابر اسرائیل؟ ادعای شعله سعدی از اهداف پنهان جنگ

خوانندگانی که با گذشته آقای شعله‌سعدی آشنایی دارند حتمن بسیار شگفت زده شدند که ایشان که سال‌ها با شعارهای تند خواستار برکناری حکومت اسلامی و شعاردهنده راه سوم بود، چگونه ناگهان رگ میهن‌دوستی‌اشان به جنبش درآمده و دچار دگردیسی بزرگی شده است. من نخست از خود انتقاد کنم که سالیانی پیش که قرار بود در جایی نشستی شکل بگیرد از دوستی که از فراهم کنندگان نشست بود، خواستم که آقای شعله سعدی را نیز دعوت کنند با این تاکید وهُشدار که ایشان خیلی رهبر محور هستند و خود را شایسته رهبری نه تنها در نشست‌ها که در حکومت آینده می‌داند. البته ایشان دعوت نشد و اینک با سخنرانی تازه ایشان در ده بند برای من روشن شد که به چنین کسان ضد یهودی که هرآن بنا بر امتیاز روز امکان دگردیسی و نفی گفته‌های گذشته خود را دارند. نباید اعتماد داشت.

نکته‌هایی شگفت‌آور در سخنان ایشان

ایشان در این سخنرانی ده ماده‌ا ی هم نابودی سرداران تبه‌کار، قاتلان فرزندان ایران را تسلیت عرض نموده است و هم تهدید به نابودی علی خامنه‌ای را محکوم نموده است. ولی بگذارید از همآن بند یک و دروغ‌های شاخدار ایشان آغاز کنم:

در بند نخست در باره هدف های اسراییل از بنا به گفته ایشان"تجاوز" به ایران فرموده‌اند یکی هم "...تجزیه ایران، ثالثا: هموار کردن راه تشکیل «اسرائیل بزرگ بود. ایران با وسعت جغرافیایی بزرگ اش، مانع مهمی در راه تشکیل اسرائیل بزرگ است و باید به تکه های کوچک تقسیم شود."

در باره همین بند دو نکته را ایشان باید روشن نماید. نخست چه کشوری به دیگری تجاوز نموده است؟ پرسش بسیار ساده‌ای است. اسراییل اینک نزدیک به 47 سال است که مورد تهاجم همیشگی نیروهای نیابتی حکومت ایران بوده است که با هزینه کردن میلیاردها دلار از سرمایه‌هایِ مردم ایران بی‌اجازه ازمردم تشکیل داده شده است. برنامه ریزی یورش وحشیانه تروریست‌های حماس با شرکت، برنامه‌ریزی و پول حکومت ایران انجام شده است. در حقیقت این حکومت اسلامی ایران بوده است که پیش از 4 دهه به اسراییل تجاوز کرده است و اسراییل پس از یورش وحشیانه حماس ناچار کمر همت بست که به این روند پایان داده و ریشه این برنامه‌های جنایت‌کارانه را بسوزاند که بی هیچ تردید باید دامان حکومت اسلامی را نیز می‌گرفت که به حق گرفت.

اعضای حماس در بازار با چوب و میله‌های آهنی به جان شهروندانِ غیرنظامی غزه افتاده و آنها را به جرم برداشتن بدون اجازه‌ی غذا کتک می‌زنند:

بخش دوم این بند سراسر دروغ است. آقای شعله سعدی اگر خیلی شهامت دارد سندها در رابطه با قصد اسراییل به تجزیه ایران را منتشر کند.

taliban.jpgزلزله در افغانستان؛ گزارش‌ها از رهاشدن زنان مجروح زیر آوار

دویچه وله - گزارش‌های میدانی حاکی است "ممنوعیت سخت‌گیرانهٔ تماس" میان زنان و مردان غیرخویشاوند در مناطق تحت کنترل طالبان، امدادرسانی و درمان زنان در مناطق زلزله‌زده را به‌شدت دشوار کرده و به تأخیرهای مرگبار انجامیده است.

به‌گفته مقام‌های طالبان، دست‌کم ۲۲۰۰ نفر از آغاز موج اخیرزمین‌لرزه‌ها جان باخته‌اند؛ اما به‌دلیل قطع ارتباط با بسیاری از روستاها و ضعف ثبت و احصای قربانیان، آمار واقعی احتمالاً بالاتر است. منابع امدادی می‌گویند شمار زیادی از نیازمندان به‌ویژه در کانون‌های روستایی، با تأخیر طولانی به کمک دسترسی یافته‌اند.

روایت‌های میدانی: "تماس ممنوع" حتی بر سر آوار

به‌نقل از گزارش‌های میدانی، به زنان مجروح اغلب کمک فوری داده نشده است؛ دلیل اصلی، قواعدی است که هرگونه تماس مردانِ نامحرم با زنان را منع می‌کند. در مواردی، حتی پیکر زنانِ جان‌باخته برای اجتناب از تماس مستقیم با بدن زنان، "آن‌ها را از لباس‌ گرفته‌اند و از میان آوار بیرون کشیده‌اند". شاهدان عینی گفته‌اند برخی زنان تا رسیدن امدادگر زن در زیر آوار رها مانده‌اند.

بنا بر گزارش نیویورک تایمز، حتی به زنانی که بعد از زلزله موفق شدند خود را نجات دهند از دادن امکانات پزشکی به دلیل "نامحرم بودن" خودداری شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

کمبود پزشک و پرستار زن در مناطق زلزله‌زده چشمگیر گزارش شده است. منع ادامه تحصیل پزشکی برای زنان، محدودیت شدید اشتغال و اخراج سامان‌مند کارکنان زن از بخش امداد و (NGO) سمن‌ها در سال‌های اخیر، ظرفیت پاسخ‌گویی را به‌طور ساختاری کاهش داده است. بنا به توصیف خبرنگاران از منطقه "مزاردره"، عملیات امدادی عمدتاً با نیروی مرد انجام شده و تعداد اندک امدادگران زن نیز دیرهنگام و زیر نظارت نیروهای طالبان به محل رسیده‌اند.

سخنگوی طالبان کمبود نیروی زن را در برخی نقاط پذیرفته اما مدعی شده این مشکل عمومی نیست. با این حال، گزارش‌های میدانی و مشاهدات از محل حادثه نشان می‌دهد محدودیت‌های جنسیتی، سرعت و کیفیت امدادرسانی را به‌ویژه برای زنان کاهش داده است.

فراتر از زلزله: هشدار نهادهای بین‌المللی

گزارش تازهٔ نهاد زنان سازمان ملل درباره وضعیت بازگشت‌خوردگان از پاکستاننیز از پیامدهای همین ممنوعیت‌ها می‌گوید: محدودیت دسترسی امدادگران زن به زنانِ نیازمند در گذرگاه "تورخم"، فقدان مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی مناسب، و حتی وابستگی امدادگران زن به همراهی سرپرست مرد برای دسترسی به امکانات اولیه.

این یافته‌ها، همراه با گزارش‌های میدانی از مناطق زلزله‌زده، تصویری از اثر مستقیم سیاست‌های جنسیتی بر افزایش تلفات و رنج بازماندگان ارائه می‌کند.

دختر مایکل جکسون در ونیز

| No Comments

قیمتی‌تر از غنی‌سازی

| No Comments

z.jpgزیتون - حسن یوسفی اشکوری

جمهوری اسلامی بیش از دو دهه است که غنی‌سازی اورانیوم را ـ ظاهراً برای فعالیت‌های هسته‌ای و مصارف ضروری متعارف ـ آغاز کرده و در این ارتباط با مجموعه جهان، و از جمله خطرناک‌تر با سازمان ملل و ارباب با نفوذ آن، به جدال و درگیری برخاسته است. حتی دولت‌هایی چون روسیه و چین نیز با استفاده از غنی‌سازی به منظور تولید بمب اتم مخالف‌اند.

حال نمی‌خواهم در باب حقانیت دعاوی دو طرف منازعه داوری کنم؛ اما به‌عنوان یک ایرانی علاقه‌مند به وطن و مصالح و منافع عمومی مردمان زیسته در این جغرافیا، می‌خواهم با استفاده از سخن بسیار درستِ زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان در بیش از هفتاد سال پیش به نکته‌ای مهم اشاره کنم و مسئولان نظام، به‌طور خاص شخص آقای خامنه‌ای را به‌عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی در نظام ولایی، مورد خطاب قرار داده و به ضرورتی مهم توجه دهم.

بازرگان نوشته‌ای دارد با عنوان «قیمتی‌تر از نفت». این نوشته پس از خلع ید از تولیت انگلیسی‌ها بر صنعت نفت آبادان در پاییز سال ۱۳۳۰، در دولت دکتر مصدق، زمانی که او به‌عنوان نماینده دولت در این خلع ید از بیگانه در آبادان حضور داشت، تحریر شد. ابتدا در روزنامه «خبرهای روز» منتشر شد و در همان زمان به‌صورت جزوه‌ای توسط شرکت سهامی انتشار به چاپ رسید و اخیراً در مجموعه آثار شماره ۴ ایشان بازنشر شده است.

در آغاز، چند سطر از نوشته بازرگان را عیناً می‌آورم:
«قیمتی‌تر از نفت، این اتحاد و اتفاق و هماهنگی و صمیمیتی است که سدهای بزرگ بدبختی ملت را یکی بعد از دیگری خواهد شکست. آن روز دیگر بدون اغراق می‌توانستیم بگوییم تاریخ ما چنین هماهنگی و همبستگی ملی را به یاد نداشته و ندارد! خدا پیشقدمان این نهضت را رحمت دهد!»
در ادامه، بازرگان توصیه می‌کند که: «... دیگر یگانه باشیم.» و در نهایت می‌افزاید: «اندکی روح بلند و طبع عالی و مردانه داشته باشیم.»

هرچند تمام مقاله خواندنی است، اما با دقت در این جملات، مراد بازرگان از عنوان «قیمتی‌تر از نفت» روشن است. حال به اقتفای آن مرحوم، و با توجه به تجربه دست‌کم پرهزینه شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» در طول این سال‌های طولانی، به آقای خامنه‌ای و همفکرانش می‌گویم: اکنون زمان طرح شعار و اعمال سیاست «قیمتی‌تر از غنی‌سازی» است. بسیار خوب! غنی‌سازی و داشتن انرژی هسته‌ای حق مسلم شماست، اما حال که می‌بینید به این دلیل (و البته شعارهای بی‌پشتوانه‌ای چون نابودی یک کشور عضو سازمان ملل) جهانی را به مخالفت و دشمنی برانگیخته‌اید و، مهم‌تر از همه، مردم و کشور به نابودی و تباهی تهدید جدی می‌شوند، چه باید بکنید و چه می‌توانید بکنید؟

بر اساس تجویز عقل سلیم، هر مسئول خیرخواهی لازم است در هر شرایطی اولویت‌هایش را مشخص کند. به گمانم، در این وضعیت خطرناک و پرهزینه، به‌ویژه پس از تهاجم و تجاوز اسرائیل و آمریکا به سرزمین ایران و خسارات عظیمی که بر جای نهاده است، هیچ راهی جز آشتی با مردم و کاستن فاصله کهکشانیِ حاکمیت ولایی با اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران نمانده است؛ البته اگر واقعاً مجالی باقی مانده باشد.

باید به آقای خامنه‌ای گفت که شما با بی‌تدبیری و با عدم تشخیص یا عدم تعیین اولویت‌ها در مدیریت کلان کشور، دست‌کم آن چیزی را که قیمتی‌تر از غنی‌سازی است از دست داده‌اید؛ و آن رضایت و رفاه مردم ایران است. تجربه مکرر نشان می‌دهد تا زمانی که مردم و ملت از سیاست‌های اصلی یک حکومت دفاع و حمایت نکنند، در نهایت شکست خواهد خورد و هیچ برنامه‌ای عملی نخواهد شد.

Bahram_Farokhi_2.jpgدر تاریخ سیاسی ایران، برخی واژه‌ها نه تنها به نماد تبدیل می‌شوند، بلکه موجب خنده و هجو مردم نیز می‌شوند. یکی از این واژه‌ها «بیق» بود، لقبی که در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ برای مثلث بنی‌صدر، یزدی و قطب‌زاده ساخته شد.
این سه نفر، مانند سه طوطی پر سر و صدا در قفس سیاست، هر روز شعارهای پرطنین و وعده‌های رنگارنگ آزادی و دمکراسی برای همه مردم ایران را در پاریس تکرار می‌کردند. وعده‌هایشان رنگ داشت، اما عملشان هیچ. در نهایت، این وعده‌ها به قدرت گرفتن استبداد مذهبی انجامید.
گرچه خمینی زرنگ‌تر و فریبکارتر بود و هر سه‌شان به سرنوشت تلخی دچار شدند،حتی یکی به اعدام رسید ولی پیامد فریب آنان برای ملت ایران تلخ و تاریخی بود. آن‌ها با وعده آزادی، مردم را فریب دادند و زمینه بازگشت استبداد، این بار در لباس دین، را فراهم کردند. این تجربه نشان داد که هر صدای پرطنین و پرزرق و برق الزاماً صدای حقیقت و آزادی نیست.
قاسکا؛ پرنده‌ای حراف و خطرناک
۴۶ سال بعد، تاریخ همان نمایش را با مهره‌های تازه اجرا می‌کند. مثلث جدید لقب گرفته است: «قاسکا»، لقبی که به گوش شبیه صدای قاقا یا طوطی‌ای است که پر سروصدا حرف می‌زند، اما جز وعده‌های پوچ ثمری ندارد.
مردم ایران با پرنده‌ای پرحرف به نام کاسکو آشنا هستند و حالا در عرصه سیاست خارج از ایران، از موجودی حراف و خطرناک به نام «قاسکا» صحبت می‌شود؛ مخففی از اسامی سعید قاسمی‌نژاد، علیرضا کیانی و امیرحسین اعتمادی.
این باند خطرناک چادر خود را در تل‌آویو برپا کرده و به هر بهانه‌ای سر از اسرائیل درمی‌آورند. آخرین تجمع آن‌ها تحت عنوان کنفرانس «فراتر از افق ۲۰۲۵» برگزار شد؛ ظاهراً برای بررسی مسائل ایران آینده از قبیل آب، محیط زیست، صنایع و تکنولوژی‌های نوین.

Babak_Khati.jpgاکنون که کنسرت میدان آزادی لغو شده است می‌توان در فضایی آرام و بدون تنش برگزاری چنین واقعه‌ای را بررسی کرد.

آیا برگزاری چنین رخدادی حتی با لحاظ سوءنیت محض حکومت در استفاده صرفا تبلیغاتی از این برنامه و طراحی آن با قصد خدمت صرف به سیستم پروپاگاندای نظام و قرار دادن این فرض که هنرمندان اجرا کننده نیز فقط برای منافع شخصی خود پا به میدان گذاشته‌اند، اقدامی آسیب زا برای جامعه، برخلاف مصالح جامعه مدنی و تحقق دمکراسی بود یا این سکه روی دیگری هم می‌تواند داشته باشد.

در تاریخ سیاسی جهان لحظه‌هایی وجود دارد که فرهنگ و اجتماع و نه توپ و تانک، سرنوشت رژیم‌های اقتدارگرا را رقم می‌زنند.

در لهستان، کنسرت‌های راک در دهه ۱۹۸۰ تبدیل به تریبونی برای اعتراض شدند، در مجارستان نیز، یک فستیوال ساده، جرقه فروپاشی دیوار برلین را زد. پرسش امروز این است که آیا ایران هم می‌تواند چنین تجربه‌ای را تکرار کند؟

لهستان؛ موسیقی راک به جای بیانیه سیاسی!

در لهستانِ کمونیستی، کنسرت‌های راک در ظاهر فقط برنامه‌های موسیقی بودند که تحت نظارت دولت و شاید برای سرگرمی نسل جوان و برای دور شدن از مبارزه با حکومت اجازه اجرا پیدا کرده بودند، اما همان‌طور که گرامشی می‌گوید، هژمونی سیاسی بدون هژمونی فرهنگی پایدار نمی‌ماند.حکومت لهستان تلاش می‌کرد همه‌چیز را تحت کنترل داشته باشد، اما روی صحنه موسیقی در عین تحمیل اقدامات و الزامات امنیتی نتوانست سلطه فرهنگی خود را به پیش ببرد.

جوانان در کنسرت‌ها می‌رقصیدند، فریاد می‌زدند و احساس آزادی می‌کردند و این لحظه‌های کوچک، همان چیزی بود که جیمز اسکات "مقاومت روزمره" یعنی کنشی که بی‌سلاح اما پرقدرت است، می‌نامد. نهایتا هم این فضای سرگرمی، به یاری جنبش کارگری سالیدارنوشچ که توسط لخ والسا رهبری می‌شد آمد، که در نهایت پایه‌های حکومت کمونیستی را لرزاند و گذاری دمکراتیک را رقم زد.

bajgiran.gifدر دهه‌هایی که ایران در مسیر مدرن‌سازی و اصلاحات ساختاری قرار داشت، گروهی از روشنفکران چپ‌گرا، مسلح به ایدئولوژی‌های وارداتی و بی‌اعتنا به واقعیت‌های جامعه، با توسل به خشونت، پایه‌های ثبات کشور را لرزاندند. امروز، بسیاری از همان چهره‌ها که روزی رویای انقلاب در سر داشتند، نه در کوبا یا کره شمالی، بلکه در فرانسه، آلمان، سوئد و آمریکا زندگی می‌کنند و هنوز از آرمان‌هایی دفاع می‌کنند که تنها ویرانی بر جای گذاشت.

در میانه دهه ۴۰ شمسی، ایران در حال تجربه یکی از ریشه‌ای‌ترین دگرگونی‌های اجتماعی و اقتصادی در تاریخ معاصر خود بود. «انقلاب سفید شاه و مردم»، که از سال ۱۳۴۱ آغاز شد، با محورهایی نظیر اصلاحات ارضی، اعطای حق رأی به زنان، ملی‌کردن جنگل‌ها، سهیم‌کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، مبارزه با بی‌سوادی از طریق تأسیس سپاه دانش، و گسترش زیرساخت‌های صنعتی و بهداشتی، چهره‌ای نوین از ایران پدید آورد.

بر اساس گزارش‌های بانک جهانی و سازمان ملل در دهه ۵۰ میلادی، ایران یکی از سریع‌ترین نرخ‌های رشد اقتصادی را در منطقه داشت. طی یک دهه، نرخ سواد از حدود ۱۵٪ به بیش از ۴۷٪ رسید؛ سهم طبقه متوسط در ساختار اجتماعی افزایش یافت و شهرنشینی سرعت چشمگیری گرفت.

(منبع: گزارش بانک جهانی درباره ایران، 1973)

اما در همین دوران، در دل دانشگاه‌های مدرن ایران، ایدئولوژی‌هایی رشد کرد که نه از دل نیازهای جامعه، بلکه از فضای جنگ سرد، شکست استعمار، و جذابیت‌های کمونیسم انقلابی تغذیه می‌شد.

liaghat.jpgتأملی انتقادی بر واکنش‌ها به کنسرت همایون شجریان و گروگان‌گیری زیست روزمره در مبارزه سیاسی
در روزگاری که زیستن، خود بدل به کنش سیاسی شده، باید از بدیهی‌ترین حق انسان آغاز کرد: زندگی عادی. حقی که در خود، شادی، رقص، پوشش، کنسرت، اینترنت آزاد، و امکان تجربه‌ی روزمرگی را نه به‌عنوان امتیاز، بلکه به‌مثابه کرامت انسانی دربر دارد. این حق، نه وابسته به نظام سیاسی خاص، بلکه ریشه در انسان بودن دارد.
با اعلام خبر برگزاری کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران، موجی از واکنش‌ها در فضای سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفت. در میان این واکنش‌ها، گروه‌هایی از مخالفان حکومت به مخالفت با این کنسرت برخاستند، با این استدلال که چنین رویدادی به «تلطیف چهره‌ی حاکمیت» منجر می‌شود. حتی برخی، با ادبیاتی تند، همایون شجریان را به «همدستی» با نظام متهم کردند.
اما این موضع‌گیری، از منظر فلسفه‌ی انتقادی، نه‌تنها قابل دفاع نیست، بلکه خود نشانه‌ای از فروکاستن مبارزه به حذف زیست انسانی است.
نقد عقل محض و مرزهای داوری
ایمانوئل کانت در نقد عقل محض، هشدار می‌دهد که عقل، اگر بدون تجربه و اخلاق به داوری بنشیند، به استبداد معرفتی بدل می‌شود. در اینجا نیز، مخالفت با کنسرتی که برای مردم و با هزینه‌ی شخصی برگزار می‌شود، بدون شواهد روشن، نوعی داوری پیشینی‌ست--نه بر پایه‌ی واقعیت، بلکه بر اساس پیش‌فرض‌های سیاسی.
کانت می‌گوید:
«جرأت کن! از عقل خود استفاده کن!»
و این یعنی، پیش از قضاوت، باید اندیشید، تجربه کرد، و از تعصب فاصله گرفت.

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgاین گورباچف بود .که تا زنده بود.به غرب توصیه می نمود.روسیه را منزوی نکنید.بخاطر احترام ویژه ای که ،هم آمریکا و هم رهبران اروپا، به معمار تغییر بزرگ در شوروی و تبدیل آن به روسیه کنونی،قائل بودند.این توصیه همواره رعایت می شد. اکنون در غیاب وی ،طغیان های گاه و بیگاه پوتین زیر ذره بین قرار گرفته،همزمان با مسئله اوکراین به این پرونده ها نیز، رسیدگی خواهد شد.حمله به اوکراین استراتژی غرب را، یک صد و هشتاد درجه تغییر داد.وقتی پوتین،چچن را گرفت،گرجستان را تجزیه و تا فتح کریمه پیش رفت.قزاقستان و گرجستان را، دولت های جعلی نام برد و مدارکی دال بر مالکیت قطب شمال، به سازمان ملل ارائه داد.هیچ یک از اینها جدی گرفته نشد.اما حمله بدون دلیل و بی رحمانه وی به اوکراین تمام نورافکن های ذهن دولتمردان غرب را، از خطری که دنیا را تهدید می کند.به یکباره روشن نمود.
وقتی صدر اعظم اسبق آلمان ،گسترش اتحادیه اروپا به کشورهای حوزه بالکان و پایان دادن به حق وتوی اعضای اتحادیه اروپا و ملاک قرار دادن رای اکثریت، در پذیرش اعضای جدید از جمله اوکراین، مولداوی، گرجستان و رسیدن تعداد اعضا، تا ۳۶ کشور را اعلام نمود.به این معنی بود.
که مرکزثقل اروپا در حال انتقال به شرق بوده و آینده اتحادیه،کاملا متفاوت از وضعیت کنونی خواهد بود.هنگامی که وی حمایت خود را، از پیشنهاد رئیس جمهور وقت فرانسه، برای تشکیل نهاد جدیدی بنام ( جامعه سیاسی اروپا) در راستای الحاق اعضای جدید ،از جمله اوکراین، قبل از شکل گیری پروسه طولانی مدت رای گیری ،به عضویت رسمی اعلام نمود. یعنی اروپا ،ضمن اینکه خطر روسیه پوتین را،تا بناگوش حس کرده،برای جلوگیری از تهدیدات نوع پوتینی در آینده ،علیه اتحادیه اروپا و در کل جامعه بشری،باید در فکر مکانیسمی باشد. که این خطر جهانی ،موکول به محال و از همان ابتدا، در نطفه خفه شود.
غرب مدت ها ، مست حادثه بزرگ فروپاشی شوروی، در دهه آخر قرن گذشته بود و برای اینکه پوتین را ،از خود نرانده و وی را وادار به نزدیکی و سرانجام اتحاد با چین ننماید.امتیازات زیادی به وی داد.غافل از اینکه پوتین، در سال ۲۰۰۴ با واگذاری جزایر مورد اختلاف در دریای آمور، به چین ،سرانجام بعد از دو قرن، به اختلافات ارضی خود،با همسایه شرقی پایان داد. تا تمام نیرو و توان روسیه را برای کشورگشائی، در مرز های غربی و بازپس گیری کشورهای جدا شده ،پس از فروپاشی شوروی ،در ۱۹۹۱ صرف نماید.اشغال آبخازیا و اوستیای جنوبی گرجستان ،در سال ۲۰۰۸ و شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ در همین راستا بود.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«اینگونه در وجدان اجتماعی مردم روسیه که بعد از فرو پاشی شوروی، نگاهی بسیار تحسین گر نسبت به غرب و دموکراسی غربی و رشد وجود داشت و در رویای گورباچف خود را عضو «خانه مشترک اروپایی» می دید، با تحمیل «شوک اقتصادی» دچار شوک دومی شدند و آن فروریختن رویایی بود که از غرب دموکراتیک داشتند. اینگونه، برای اکثریت مردم روسیه، دموکراسی معادل تحقیر و فقر و رنج فهم شد. به بیان دیگر، شوک اقتصادی در زیر چتر بازار آزاد و دموکراسی، اکثریت مطلق مردم روسیه را هم فقیر کرد و هم تحقیر.»

بخش اول

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:
https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

چگونه روسیه، روسیه پوتین شد؟

دولتها و رسانه های غربی، جنگ اوکراین-روسیه را جنگ بین دموکراسی و استبداد/ autocracy توصیف کردند. در اینکه روسیه رژیمی دموکراتیک نیست، اجماع وجود دارد. در واقع رویای گورباچف برای «خانه مشترک اروپایی/Common European Home» با تحمیل شوک اقتصادی که «سرمایه داری وحشی» و یا «سرمایه داری گانگستری» به روسیه تحمیل کرد و همه در زیر چتر دموکراسی و دموکراتیزه کردن انجام شد، به کابوسی منجر شد که هنوز جامعه ملی روسیه از ترومای آن خارج نشده است. توضیح اینکه تحمیل شوک اقتصادی، چنان ضربه ای به روسیه وارد کرد و چنان فرو پاشی زیرساختهای حمایتی به گسترش فقر و بیکاری منجر شد که در عرض چند سال، سن متوسط مرگ و میر، حداقل 7 سال کاهش پیدا کرد. (80) (تا 20 سال نیز گفته شده است) و روسیه به کشوری معروف شد که در آمریکا آن را با تمسخر «پمپ بنزین با بمب اتمی» توصیف می کردند. پروفسور جفری ساکس، مشاور اقتصادی گورباچف و یلستین که از طرف آمریکا به شوروی/روسیه فرستاده شده بود، در مصاحبه های متعددی گفته است که برای موفقیت سیاست اقتصادی «شوک اقتصادی» بعد از فروپاشی شوروی نیاز به تور حمایتی برای طبقات فقیر بود. ایشان این تور را از طریق گرفتن وام یک میلیارد دلاری از آمریکا در رابطه با لهستان به آسانی گرفته بود. ولی زمانی که وام مناسب برای روسیه را خواست، واشنگتن مخالفت کرد و اینکه حتی یک دلار به روسیه وام داده نخوهد شد و اینگونه اقتصاد روسیه را ویران کردند. (81)

اینگونه در وجدان اجتماعی مردم روسیه که بعد از فرو پاشی شوروی، نگاهی بسیار تحسین گر نسبت به غرب و دموکراسی غربی و رشد وجود داشت و در رویای گورباچف خود را عضو «خانه مشترک اروپایی» می دید، با تحمیل «شوک اقتصادی» دچار شوک دومی شدند و آن فروریختن رویایی بود که از غرب دموکراتیک داشتند. اینگونه، برای اکثریت مردم روسیه، دموکراسی معادل تحقیر و فقر و رنج فهم شد. به بیان دیگر، شوک اقتصادی در زیر چتر بازار آزاد و دموکراسی، اکثریت مطلق مردم روسیه را هم فقیر کرد و هم تحقیر.

بر آن اضافه شد، بردن مرزهای ناتو به طرف مرزهای روسیه. بوریس یلستین با وجود روابط بسیار نزدیکی که با غرب داشت، به کلینتون، رئیس جمهور آمریکا هشدار داد و این عمل را تحقیر کردن روسیه توصیف کرد:

«اگر (توسعه ناتو) را ادامه دهید، من چیزی جز تحقیر روسیه نمی بینم. چرا می خواهید این کار را انجام دهید؟ ما به یک ساختار جدید برای امنیت پان اروپایی نیاز داریم، نه ساختارهای قدیمی! .... اما موافقت من با گسترش مرزهای ناتو به سمت مرزهای روسیه - این به منزله خیانت من نسبت به مردم روسیه است.» (82)

همانگونه که قبلا پروفسور جورج فراست کنان، تئوریسین و دیپلمات معتبر آمریکایی که سقوط شوروی را پیش بینی کرده بود هشداری سخت داد که بردن ناتو به مرزهای روسیه، گرایش های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی گرایانه را شعله ور خواهد کرد:

«[صریحاً] گفته شده است... گسترش ناتو، مهلک‌ترین اشتباه سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود. انتظار می‌رود چنین تصمیمی، گرایش‌های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی‌گرایانه را در افکار عمومی روسیه شعله‌ور کند؛ تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد؛ فضای جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند و سیاست خارجی روسیه را به جهاتی سوق دهد که قطعاً مطابق میل ما نیست...» (83)

به عنوان تجربه شخصی شاید در اینجا لازم باشد بگویم زمانی که در سال 2002 برای تدریس در دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی به قرقیزستان رفتم و در پایتخت کشور، بیشکک که درصد بالایی از روس ها زندگی می کردند، سخت شوکه شدم که هر روز در مسیرهای مختلف، بسیاری از بازنشستگان روسی را می دیدم که در کنار پیاده روها تکدی می کردند و پیرزنان روسی که از طریق فروش چند تخم مرغ گذران زندگی می کردند. در آن زمان در نامه ای به دانشگاهم، (دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن)، نوشتم که غرب وظیفه اخلاقی دارد تا به داد این بازنشستگان برسد چرا که همین مردها و زنها بودند که ارتش هیتلر را در هم شکستند و غرب را از حلقوم فاشیسم بیرون کشیدند. هنوز نمی دانستم که علت وضعیت اسفناک آنها، سیاست تحمیلی همین دولتمردان و زنان غرب، بخصوص آمریکا بود تا روسیه را در هم بشکنند. بقول پروفسور نیل مک فارلین/ Neil MacFarlane که گفت، ما در حالی که روسیه به زمین افتاده بود به او لگد می زدیم. به هشدار یلستین هم توجهی نشد که می گفت روسیه را تحقیر نکنید و در غیر اینصورت بها خواهید پرداخت.

پاسخ دستگاه سیاسی روسی، به آن سیاستها و تحقیر ها، پوتین بود. رئیس جمهوری که بگونه ای تدریجی سیاست فقر زدایی و باز گرداندن غرور ملی را پیش گرفته بود. البته بهایی داشت و آن آب رفتن و انقباض تدریجی آزادی های سیاسی نسبی بود که در دوران یلستین ایجاد شده بود. در نتیجه روسیه تزاری دوباره در ردای پوتین و رهبری قدرتمند باز می گشت. و لذا همانگونه که سفره ها بزرگتر می شد، آزادی های سیاسی کوچکتر می شد.

در واقع، پوتین و اقتدارگرایی او پاسخی به تحقیری که غرب به روسیه تحمیل کرد می بود. گورباچف سخن از خانه مشترک اروپایی می زد و نئوکانزواتیوهای آمریکا که روسیه را مزاحم تنها ابر قدرت شدن می دانستند، نه تنها اجازه واقعیت بخشیدن به این رویا را نمی دادند. بلکه در پی اجرای برنامه برژینسکی لهستانی برای منزوی کردن و تجزیه روسیه ای بودند که بقول او، بگونه ای ژنتیکی توسعه طلب توصیف می کرد.(84)

پروفسور نیل مک فارلین/ Neil MacFarlane کارشناس روسیه و سیاست خارجی در دانشگاه آکسفورد سوءاستفاده از ضعف روسیه و بردن ناتو به مرزهای روسیه را خطرناک توصیف و هشدار داده بود:

«این یک اشتباه بود (گسترش ناتو به شرق اروپا)، " در آن زمان گفتم نادیده گرفتن روسیه فقط به دلیل فروپاشی خطرناک است... اولین چیزی که تاریخ روسیه بما می آموزد این است که (روسیه) همیشه بازمی گردد و برای کارهای بیشتر آماده است... این یک اشتباه بود که روس‌ها را حذف کردیم و سپس آنها را در حالی که زمین افتاده بودند لگد زدیم... در دهه 90، رئیس جمهور جورج اچ دبلیو بوش ادعا کرد که "جنگ سرد به پایان رسیده است: ما پیروز شدیم". بعدها، پرزیدنت اوباما روسیه را به عنوان یک "قدرت منطقه ای" رد کرد. این (برای روسیه) دردناک بود. آنها باید بازگشت روسیه را پیش بینی می کردند. ما اشتباهات بزرگی مرتکب شدیم - برای مثال، اعلام ناتو در سال 2008 مبنی بر اینکه گرجستان و اوکراین [در مقطعی در آینده] به عضویت ناتو در می‌آیند، تصمیمی به‌شدت غیرمسئولانه بود [با توجه به اینکه دولت روسیه گسترش ناتو در همسایگی خود را اقدامی خصمانه می‌دانست[.» (85)

نتیجه این سیاستها و پذیرفتن نظرات متفکرانی مانند برژینسکی، که بر این باور بودند که هر کاری که می خواهیم می توانیم با روسیه بکنیم، چرا که روسیه جز غرب، جایی را برای رفتن ندارد و محال ممکن است که به طرف چین و ایران برود:

«پروفسور جفری ساکس/Jefferey Sachs: این هم برژینسکی در صفحه 118 صفحه شطرنج بزرگ:

« تنها گزینه واقعی ژئواستراتژیک روسیه - گزینه ای که می تواند نقش بین المللی واقع بینانه را به روسیه بدهد و همچنین فرصت تغییر و نوسازی اجتماعی خود را به حداکثر برساند - اروپا است و نه هر اروپایی، بلکه اروپای فرا آتلانتیک اتحادیه اروپا و ناتو در حال گسترش. چنان که در فصل 3 دیدیم، چنین اروپایی در حال شکل گیری است و همچنین احتمالاً پیوند نزدیکی با آمریکا خواهد داشت. اگر بخواهد از انزوای خطرناک ژئوپلیتیکی اجتناب کند، این همان اروپایی است که روسیه باید با آن ارتباط برقرار کند.»
ساکس در ادامه می گوید:

«در واقع، او می گوید گسترش اروپا به سمت شرق و نه فقط اروپا، بلکه ناتو. این یک طرح ایالات متحده بود، یک پروژه و برژینسکی توضیح می دهد که چگونه روسیه هرگز با چین همسو نخواهد شد. غیرقابل تصور روسیه هرگز با ایران همسو نخواهد شد.» (86)

البته، هدف نهایی برژینسکی تجزیه روسیه با سه کشور «روسیه اروپایی»، «روسیه سیبری یایی» و «روسیه شرق دور» بود.

هویت ملی اوکراینی چیست؟

در پی انقلاب فرانسه در سال 1789 و بخصوص بعد از فتوحات ناپلئون و انحلال امپراطوری رم مقدس در سال 1806، در دو جهت مخالف، اروپا شاهد ظهور قدرتهای کوچک و مبارزه برای ایجاد دولت- ملت شد. یک علت این ظهور، الهام گرفته از انقلاب فرانسه و ظهور مقوله ای به نام شهروندی و حق حاکمیت بود و علت دیگر این ظهور، واکنش به تحقیری بود که در سرزمینهای فتح شده بدست ناپلئون ایجاد شد. از یک منظر، نظر هابرماس:

«دولت ملی و دموکراسی دوقلوهایی هستند که از انقلاب فرانسه متولد شده اند.»

صحیح است، چرا که بعضی از این دولت- ملتهای نوظهور در پی کپی برداری از مدل فرانسه بودند. (87) ولی اینگونه نبود که در همه جا مقوله دولت ملی، همزاد دموکراسی باشد. ظهور دولت اقتدارگرای آلمان بدست بیسمارک تنها نمونه نبود.

در هر حال، مناطقی در اروپا که از منظر دین یا زبان و یا قومیت/اتنیک دارای اشتراکات بودند و کوشش در ایجاد ملت داشتند، کم کم بعد از انقلاب فرانسه یکی بعد از دیگری سر بر آوردند. البته این ملل تازه متولد شده و یا کوشش در متولد شدن نیاز به هویت مشترک داشتند و این هویت تا زمانی که هنوز نژاد پرستی "علمی" (88) که طرف دیگر سکه استعمار و توجیه گر استعمار دراواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به گفتمان غالب تبدیل نشده بود سعی می کرد که هویت خود را از تاریخ بگیرد.

در همین دوران و در رابطه با همین عوامل است که ما کم کم شاهد ظهور هویتی به نام هویت اوکراینی می باشیم. پروفسور دومینیک آرل/Dominique Arel کارشناس تاریخ اوکراین این ظهور را اینگونه توضیح می دهد که چگونه هویت ملی اوکراین در قرن نوزدهم، در قلمروی که بعداً به اوکراین تبدیل شد، بین امپراتوری روسیه در شرق و امپراتوری اتریش-مجارستان در غرب تقسیم شد، شروع به ظهور کرد.

آرل می گوید: «تولد ناسیونالیسم اوکراینی به عنوان یک جنبش اجتماعی توده ای که واقعاً با جنگ جهانی اول متبلور شد، در غرب اوکراین بسیار بیشتر از شرق اوکراین توسعه یافته بود، زیرا در امپراتوری روسیه، ناسیونالیسم اوکراینی سرکوب شده بود و حتی زبان اوکراینی ممنوع شده بود. آرل توضیح می دهد که در دوران اتحاد جماهیر شوروی، در حالی که ناسیونالیسم اوکراینی در ابتدا تحت رهبری ولادیمیر لنین تشویق می شد، به عنوان یک "مقاومت ملی گرایانه که باید محو می شد" تلقی شد. (89)

به عنوان تجربه شخصی بگویم که در سال 1993 در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن، یکی از درسهایم درس «تئوریهای ناسیونالیستی» بود که بسیار مورد استقبال دانشجویان قرار می گرفت بطوری که سمینار را چهار استاد اداره می کردند. در یکی از جلسات، دو استاد علوم سیاسی از دانشگاه کیف در سمینار حضور یافتند. یکی از آنها علت آمدن خود را اینگونه توضیح داد:

«ما اوکراینی ها هیچوقت ملت نبودیم و نمی دانیم ملت و هویت ملی چیست. به همین علت، دولت ما را به اینجا فرستاده است تا هویت اوکراینی را ساخته و به دولت پیشنهاد دهیم تا دولت از طریق رسانه ها این هویت را در اوکراین ایجاد کند.» نقل به مفهوم.

حدود 10 سال بعد از ریاست جمهوری لئونید کوچما/Leoni Kuchma بعد از کودتا/انقلاب نارنجی در سال 2004، رئیس جمهور ضد روسیه، ویکتوریوشچنکو/Viktor Yushchenko ،هویت اوکراینی را در کتاب خود اینگونه تعریف کرد که « اوکراین، روسیه نیست» (90)

تعریفی که فقط هویت خود را از نداشتن هویتی که او را دشمن می داشت می گرفت و اینکه من آنی هستم که او نیستم. ولی معلوم نمی کرد که اگر آن دشمن را از او بگیرند، آنگاه چگونه هویت خود را تعریف می کند و این او کیست و هویت اوکراینی چیست. این، به امثال اینجانب، نشان می داد که آن دو دانشمند علوم سیاسی دانشگاه کیف، نتوانسته اند که هویتی اوکراینی خود را مدون کنند و یا اینکه دولت اوکراین پیشنهادات این دو نفر را نپذیرفته است.

بنابر این تنها هویتی که باقی می ماند و عمق تاریخی داشت، هویت ناسیونالیتهای افراطی می بود. هویتی که رهبر آن، استپان باندرا/Stepan Bandera، در جریان جنگ جهانی دوم به ارتش هیتلری پیوسته و از فرمانده هان اس اس و لشکر اوکرایتی او در کشتار صدها هزار یهودی و لهستانی نقش اول را بازی کرده بود. شخصیتی که حال تقدس پیدا کرده بود. (91)

از دیگر فرماندهان اوکراینی اس اس ارتش هیتلر، رومن شوکویچ/Roman Shukhevych است که در این کشتارها نقشی مهم بازی کرده و حال یکی از استادیومهای فوتبال اوکراین نام او را برای روزشگاه خود برگزیده بود که سبب اعتراض دولتهای لهستان و اسرائیل هم شد. (92)

با این وجود، دولت زلنسکی میلیونها دلار خرج ساخت مجمسه های باندرا در شهرهای مختلف کرد و اینگونه، فرمانده اس اس به نماد هویت اوکراینی تبدیل شد. (93) و زلنسکی یهودی که احتمالا تعدادی از اقوامش بدست اس اس های باندرا به قتل رسیده بودند در رثای استپان باندرا

گفت:

«او یکی از کسانی بود که از آزادی اوکراین دفاع کرد.» (94)

به بیان دیگر، زلنسکی در ستایش فردی سخن می گفت که تاریخدان سوئدی- آمریکایی پر اندرس رودلینگ/Per Anders Rudling ، کارشناس تاریخ اوکراین، باندرا و حزبش را اینگونه توصیف کرده بود:

«از پرورش گزینشی(به سخن دیگر، از بین بردن نژادهای "غیر خالص") برای ایجاد نژاد "خالص" اوکراینی حمایت کردند و "سازمان ناسیونالیستی اوکراین" ویژگی های فاشیستی ضد لیبرالیسم، ضد محافظه کاری و ضد کمونیسم، یک حزب مسلح، توتالیتاریسم، یهودستیزی را به اشتراک گذاشت.» (95)

در واقع استپان باندرا پیرو ایدئولوژی نازیسم بود با این تفاوت که "نژاد اوکراینی" را هم در کنار "نژاد آلمانی" نشانده بود. در همین رابطه بود که رودلینگ درمصاحبه ای با واشنگتن پست گفت:

« او و پیروانش، مشابه نازی‌ها، از پرورش انتخابی برای ایجاد اوکراینی‌های «خالص» حمایت کردند.» (96)

:::

***

پلیس شهر دیر‌بورن هایتس در ایالت میشیگان نخستین نشان یونیفرم به زبان عربی در سراسر امریکا را معرفی کرد.

برآوردها نشان می‌دهد که حدود ۵۵ درصد از جمعیت این شهر مسلمان هستند.

ppatch.jpg
رئیس جدید پلیس، احمد حیدر، چند ماه پیش به جای جرود هارت اداره پلیس این شهر را بر عهده گرفت.

policMI.jpg

زنگوله پاي تابوت متولد شد

| No Comments

araqbanner.jpg

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در ۶۳ سالگی اعلام کرده که صاحب فرزند شده است.

او در گفت‌وگویی درباره نام‌گذاری دختر تازه‌ متولدشده‌اش گفت: «این‌که اسم دخترم چیست خیلی فرقی نمی‌کند؛ مهم این است که دختر ایران و ذُریه حضرت زهرا است.»

چندی پیش هم انتشار تصاویری از عباس عراقچی همراه با نوه اش در شبکه‌های اجتماعی خبرساز شده بود.

naveh.jpg

afe.jpgامیرفرشاد ابراهیمی در شبکه اکس نوشت

شاید خیلی ها ندانند اما ربنای مشهور شجریان بعد از قتل فجیع سید جواد ذبیحی خواننده دعای ربنای رادیو تلویزیون به جرم پهلوی دوستی توسط پنجاه و هفتی‌ها خوانده شد و هدفش هم این بود که جامعه متوجه فقدان ربنای ذبیحی نشود. ربنای شجریان ربنای خونشوری ذبیحی و پاک کننده یک جنایت است. #سید_جواد_ذبیحی مؤذن، مداح و مناجات‌خوان و خواننده دعاهای مذهبی و آوازهای اصیل ایرانی بود. وی بارها در مجالس شاه دعا و مناجات خوانده بود و صدایش مورد علاقه شاهنشاه بود و از همین رو در تمامی سفرهای مذهبی شاه به مشهد ،قم و یا شیراز همراه وی بود. پس از انقلاب، از آنجایی که مورد خشم آخوندها بود، ذبیحی به زندان افتاد.

طبق گفته عزت شاهی از فرماندهان کمیته خلخالی می‌گوید چون او مداح است او را نباید در زندان کشت ،وی آزاد می‌شود و دو هفته پس از آزادی، در تیر ۱۳۵۹ بصورت فجیعی به قتل می‌رسد. عصر روز ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹، عکسی از قتل فجیع ذبیحی به دفاتر روزنامه‌های کیهان و اطلاعات رسید. تصویر ارسال شده نشان می‌داد که قاتلان بدن وی را مثله کرده‌اند.[۵] روزنامه اطلاعات به نقل از گروه شاهین انقلاب اسلامی، گزارشی را چاپ کرد که قتل سید جواد ذبیحی را به دلیل مداحی و مناجات‌خوانی او در رادیوی وابسته به رژیم سابق به گردن گرفتند.

بعدها صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود که در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، نام سید جواد ذبیحی را در فهرست کسانی قرار داده بود که حکم اعدامشان را صادر کرده است. محمدعلی ابطحی که خود در صداوسیما دستور نابودی تمام نسخه های صدا و مناجات ذبیحی را داده بود در نوشته‌ای با عنوان «تاریخ شفاهی رادیو» در رابطه با کشته شدن سید جواد ذبیحی می‌نویسد: «ذبیحی‌ها دو برادر بودند که در رادیو تهران و مشهد برنامهٔ مذهبی، دعای سحر و اذان اجرا می‌کردند. البته جواد ذبیحی که در تهران بود، مشهورتر بود.

صدای خوبی هم داشت. آن‌ها در رادیو فقط اشعار مذهبی می‌خواندند ولی آخر اشعارشان گاه به گاه برای سلامت وجود ذات همایونی، دعا می‌کردند. برادر بزرگتر که در تهران می‌خواند، ردیف‌های موسیقی را می‌شناخت ولی همیشه مناجات‌هایش را بدون موزیک خواند. بلافاصله بعد انقلاب دستگیر شد و بعد مدت کوتاهی آزاد شد اما بعد از مدتی توسط نیروهای مذهبی انقلابی ربوده شده و در بیابان‌های اطراف تهران کشته شد. یادم هست در مشهد چند نفر از روحانیون طرفدار شاه یا مخالف مبارزات، مورد کینهٔ مضاعفی قرار داشتند که آن‌ها را نیز به بیابان‌های اطراف بردند و بلاهای مختلف از جمله قتل بر سر آنان آمد.»

warcrimes.jpgگزارش دیده‌بان حقوق بشر از حملات موشکی ایران به اسرائیل: احتمالا جنایت جنگی است

یورونیوز - دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی اعلام کرد که دست‌کم پنج موشک بالستیک ایران در طول درگیری مسلحانه ژوئن ۲۰۲۵ به مناطق مسکونی اسرائیل اصابت کرده که ناقض قوانین جنگ است و باید به‌عنوان جنایت جنگی مورد تحقیق قرار گیرد.

حملات موشکی ایران پاسخی بود به مجموعه حملات اسرائیل به ایران که از روز ۱۳ ژوئن آغاز شد و با دخالت مستقیم ایالات متحده تا روز ۲۵ ژوئن ادامه یافت. موشک‌ها به منازل مسکونی در فاصله ۱.۵ تا ۹ کیلومتری از سایت‌های نظامی اسرائیل اصابت کردند و یکی از حملات نیز بیمارستانی را هدف قرار داد.

دیده‌بان حقوق بشر اعلام کرد که دست‌کم پنج موشک بالستیک ایران در جریان درگیری مسلحانه ژوئن ۲۰۲۵ به مناطق مسکونی اسرائیل اصابت کرده و به گفته این سازمان این امر «ناقض قوانین جنگ» است و باید به‌عنوان «جنایت جنگی» بررسی شود. این پنج حمله که ۲۰ غیرنظامی را کشت و به یک بیمارستان آسیب زد، بخشی از حدود ۵۰ موشکی بود که از میان ۵۵۰ موشک پرتاب‌شده، به اسرائیل اصابت کردند.

دیده‌بان حقوق بشر این پنج حمله را مستند کرده است. چهار حمله به شهرهای بات یم، طمره، بئرشبع و پتَح‌تیکوا انجام شد و باعث کشته و زخمی شدن غیرنظامیان شد. هدف یک حمله موشکی دیگر مرکز پزشکی «سوروکا» در بئرشبع بود که بیماران و کارکنان را مجروح کرد.

ایدا ساویر، مدیر بحران، مناقشات و تسلیحات در دیده‌بان حقوق بشر گفت: «هرچند تعداد کمی از موشک‌های بالستیک ایران توانستند از دفاع هوایی اسرائیل عبور کنند، اما همان تعداد اندک نیز غالبا به مناطق مسکونی فاقد اهداف نظامی آشکار اصابت کردند. حملات به اماکن غیرنظامی بدون هدف نظامی مشخص، به‌طور غیرقانونی کورکورانه است و عاملان آن مسئول ارتکاب جنایات جنگی‌اند.»

دیده‌بان حقوق بشر پیش‌تر نیز درباره حملات اسرائیل به مناطق مسکونی در ایران که ناقض قوانین جنگ بوده‌اند، گزارش داده است.

ارتش اسرائیل گزارش داد که حملات ایران طی ۱۲ روز درگیری، ۳۰ غیرنظامی و یک سرباز خارج از خدمت را در اسرائیل کشته و بیش از ۳۳۰۰ نفر را به بیمارستان فرستاده است که ۲۳ نفر از آن‌ها جراحات شدید داشتند و بیش از ۱۵ هزار نفر را آواره کرده است. ارتش اسرائیل گفت ایران ۵۵۰ موشک بالستیک شلیک کرد که از میان آن‌ها ۳۶ موشک به مناطق مسکونی اصابت کرد. بقیه یا رهگیری شدند، یا به اهداف نظامی برخورد کردند، یا خارج از مناطق مسکونی فرود آمدند، یا در مسیر دچار نقص شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

دیده‌بان حقوق بشر در گزارشش اعلام کرده مقام‌های ایرانی هیچ هشدار مشخصی پیش از این پنج حمله صادر نکردند و درباره اهداف احتمالی چهار حمله نیز چیزی اعلام نکردند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در شبکه ایکس نوشت که بیمارستان سوروکا هدف موردنظر نبوده است.

از نظر دیده‌بان حقوق بشر این درگیری میان ایران و اسرائیل، یک درگیری مسلحانه بین‌المللی بر اساس قوانین جنگ محسوب می‌شود. این سازمان افزوده است که همه طرف‌ها موظف‌اند میان نظامیان و غیرنظامیان تمایز قائل شوند و حملات را فقط متوجه اهداف نظامی کنند. به گفته دیده‌بان حقوق بشر حملات عمدی و کورکورانه به غیرنظامیان و اماکن غیرنظامی و نیز حملاتی که آسیب نامتناسبی به غیرنظامیان وارد کند، ممنوع است.

حمله موشکی به طمره

اندکی پس از ساعت ۱۱ شب ۱۴ ژوئن یک موشک ایرانی به سقف خانه سه‌طبقه خانواده خطیب در طمره، شهری فلسطینی‌نشین حدود ۲۰ کیلومتری شرق حیفا، اصابت کرد و چهار غیرنظامی را کشت و دست‌کم ۱۰ نفر را زخمی کرد. همسر، دو دختر و زن‌برادر «رجا خطیب»، وکیل و شهروند فلسطینی اسرائیل، هنگامی کشته شدند که موشکی بر بام خانه‌شان منفجر شد. او گفت: «انفجار را حس کردم. برق قطع شد. صدا وحشتناک بود. فکر کردم مرده‌ام.»

به گزارش رسانه‌های اسرائیلی با استناد به خدمات اورژانس «ستاره داوود سرخ»، ۲۰ نفر دیگر نیز در این حمله زخمی شدند و به بیمارستان منتقل گشتند.

نزدیک‌ترین سایت‌های نظامی شناسایی‌شده به خانه خطیب، حدود ۹ کیلومتر آن‌طرف‌تر قرار داشتند.

طمره هیچ پناهگاه عمومی ندارد. این شهر حدود ۳۷ هزار نفر جمعیت دارد. طبق گزارش «بتسلیم»، سازمان حقوق بشری اسرائیلی به دلیل سیاست‌های تبعیض‌آمیز دولت اسرائیل، شهرهای فلسطینی‌نشین نسبت به شهرک‌های یهودی پناهگاه‌های کمتری دارند. بیش از ۹۰ هزار بادیه‌نشین فلسطینی در جوامع غیررسمی صحرای نقب و میلیون‌ها فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی به پناهگاه دسترسی ندارند.

حدود ۴۶ درصد از ساکنان فلسطینی اسرائیل در خانه‌هایی بدون محافظت استاندارد زندگی می‌کنند، در حالی که این رقم برای کل جمعیت اسرائیل ۲۶ درصد است.

viber_image_2025-06-27_16-04-01-9700000.jpgایران وایر - یک سریال تلویزیونی به نام «مشاور» که از شبکه «افق» صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود، اخیرا بهاییان را به «جذب سرمایه برای اسراییل» به‌منظور بمباران «ایران، فلسطین و غزه» متهم کرده است.

فصل دوم سریال مشاور به کارگردانی «محمدحسین امانی»، به‌روایت زندگی و کار یک روحانی جوان به‌عنوان مشاور خانواده در مسجد یکی از محله‌های سنتی تهران می‌پردازد.

در یکی از قسمت‌های این سریال که به‌تازگی پخش شده، این روحانی خطاب به فردی که انگشتری با نشان «بهاءالله» به انگشت دارد، می‌گوید: «راه درست از نظر شما قتل امیرکبیر بود. راه درست از نظر شما جذب سرمایه و توریست برای اسراییل است، تا همان پول‌ها به بمب و گلوله تبدیل شوند و بر سر ما و شما یا بچه‌های بی‌گناه غزه و فلسطین فرود بیایند.»

وب‌سایت خبری-تحلیلی «فرقه‌نیوز» ضمن بازنشر این بخش‌های سریال، ادعا کرده است که بهاییان به «فعالیت‌های زیرزمینی در حوزه‌های مختلف از جمله برخی مدارس، داروخانه‌ها و گروه‌های موسوم به عرفان‌های کاذب» مشغول هستند.

فرقه‌نیوز همچنین اضافه کرده که این قسمت‌های سریال مشاور، بازتاب گسترده‌ای در میان مخاطبان ایرانی داشته و از آن با تعبیر «موش‌ها را جلوی دوربین بیاورید» یاد کرده است.

وب‌سایت‌ها و رسانه‌های دیگری مانند «رسانیوز» و «بهایی‌فکت» نیز پخش این اظهارات بهایی‌ستیزانه در سریال تلویزیونی مشاور را بازتاب داده و آن را مثبت ارزیابی کرده‌اند.

پخش این اظهارات که آشکارا جامعه بهایی ایران را به ارتباط و همکاری با کشور اسراییل متهم می‌کند، در حالی است که پس از جنگ دوازده روزه، موج بی‌سابقه‌ای از سرکوب، آزار، ارعاب، بازداشت، محاکمه و صدور احکام سنگین علیه بهاییان ایران آغاز شده است.

یک جاسوس ایرانی در پنتاگون

| No Comments

pentagon.jpgهشدار یک سناتور آمریکایی درباره "جاسوس ایرانی" در پنتاگون

تام کاتن در نامه‌ای هشدار داد یکی از کارکنان پنتاگون در دوران بایدن همچنان به اطلاعات محرمانه آمریکا دسترسی دارد. اشاره به آرین طباطبایی است که به "جاسوسی برای ایران متهم است". کاتن خواستار مداخله اف‌بی‌آی و پنتاگون شد

دویچه وله - نیویورک پست در یک گزارش اختصاصی نوشت سناتور تام کاتن نامه‌ای به کش پتل، مدیر اف‌بی‌آی و پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا ارسال کرده و خواستار تحقیق درباره "جاسوسان احتمالی ایران در جامعه اطلاعاتی آمریکا" شده است.

این نامه که روز چهارشنبه سوم سپتامبر ارسال شده، از اف‌بی‌آی و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) خواسته موضوع را "به طور کامل از منظر نگرانی‌های ضدجاسوسی و جنبه‌های احتمالی جنایی" بررسی کنند و هشدار داد که ممکن است "اطلاعات امنیت ملی" این کشور به "قدرت خارجی متخاصم" داده شده باشد. او احتمال داده است که "شهروندان آمریکایی در خدمت دولت دشمن برای تأثیرگذاری بر سیاست آمریکا عمل کرده باشند".

در این نامه به طور مشخص از آرین طباطبایی نام برده شده که عضو و بنیان‌گذار "ابتکار متخصصان ایرانی" است؛ پروژ‌ه‌ای که در سال ۲۰۱۴ به ابتکار وزارت خارجه ایران برای "ترویج استدلال‌های تهران در غرب" راه‌اندازی شد.

خانم طباطبایی ۴۰ ساله، محقق ایرانی آمریکایی حوزه علوم سیاسی است که در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن سمت بالایی در وزارت خارجه داشت. او هنوز در سمت مشاور ارشد سیاسی پنتاگون کار می‌کند. طباطبایی پس از روی کار آمدن جو بایدن به عنوان رئیس‌‌جمهور آمریکا در ژانویه ۲۰۲۱ به تیم مذاکره‌کننده این کشور در مذاکرات هسته‌ای با ایران پیوست.

درز اطلاعات حمله اسرائیل به ایران

سال گذشته نیز اسکای نیوز عربی به نقل از یک مقام پنتاگون گزارش داد که تحقیقات نهادهای اطلاعاتی واشنگتن به این نتیجه منجر شده که آرین طباطبایی احتمالا در درز اطلاعات طرح حمله اسرائيل به ایران به نهادهایی در تهران دست داشته است. او در اسناد فاش‌شده سال ۲۰۲۳ متهم شده بود که به‌طور داوطلبانه در عملیات نفوذ وزارت خارجه ایران به‌کار گرفته شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

اکتبر گذشته اسناد محرمانه آمریکا درباره یک حمله برنامه‌ریزی‌شده علیه ایران که ضربه بزرگی به تلاش جنگی اسرائیل وارد کرد، افشا شد. در این اسناد دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به طور مستقیم طباطبایی را به‌عنوان مظنون اصلی معرفی کرد. آن‌زمان جنیفر گریفین، خبرنگار فاکس نیوز این خبر را تکذیب کرد و انتشار این خبر را "غیرمسئولانه" دانست.

abd1.jpgایران اینترنشنال - پس از ماه‌ها ابهام درباره هویت فرمانده جدید قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران، با انتشار بیانیه‌ای مشخص شد که علی عبداللهی علی‌آبادی به این سمت منصوب شده است. او جانشین غلامعلی رشید و علی شادمانی شده است که هر دو در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل کشته شدند.

عبداللهی پنج‌شنبه ۱۳ شهریور در پیامی تاکید کرد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل «آماده‌تر» از گذشته هستند و «از دستاوردهای بالاتر و بیشتری» برخوردارند.

او خطاب به مردم گفت: «نباید هیچ‌گونه نگرانی نسبت به آینده داشته باشند.»

پیش‌تر، صفحه فارسی‌زبان منتسب به موساد در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که علی عبداللهی فرمانده جدید قرارگاه خاتم‌الانبیا است؛ خبری که جمهوری اسلامی به‌طور رسمی به آن واکنشی نشان نداده بود.

خبرگزاری تسنیم نیز پیش‌تر اعلام کرده بود به‌دلیل نگرانی‌های امنیتی، هویت فرمانده جدید این قرارگاه افشا نخواهد شد.

اسرائیل در عملیات طلوع شیران از بامداد جمعه ۲۳ خرداد، به مدت ۱۲ روز اهدافی را در ایران هدف قرار داد.

این اهداف شامل اشخاص کلیدی نظامی، امنیتی، مراکز موشکی، نظامی، هسته‌ای و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بودند.

ارتش اسرائیل اعلام کرده است جنگنده‌های این کشور هزار و ۵۰۰ بار در آسمان ایران پرواز و به هزار و ۴۸۰ هدف نظامی حمله کردند.

دست‌کم ۳۰ فرمانده نظامی بلند پایه جمهوری اسلامی که زنجیره فرماندهی آن را تشکیل داده بودند، در این حملات کشته شدند.

hsh.jpg
نیلوفر محبی، خواننده و نوازنده ویولون که در کنسرت‌های چند سال گذشته همراه همایون شجریان بوده، در واکنش به حواشی کنسرت خیابانی شجریان با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس از وضعیت روانی و اجتماعی فعلی ابراز نگرانی کرد و نوشت:

«ما واقعا به بن‌بست رسیدیم. انقدر درد داریم، انقدر خشم داریم از همه چیز که یه وقتایی یادمون میره دشمن اصلیمون کیه و فقط منتظریم یکی بخوره زمین و انقدر لگدمالش کنیم تا خالی بشیم. این خیلی بده که اینطوری به جون هم افتادیم. کاش تموم بشه این کابوس...»

:::

bz.jpgسرویس اقتصادی، انصاف نیوز: کنش‌های بابک زنجانی هر روز عجیب‌تر می‌شود. ظاهرا او اراده کرده نامش از سر زبان‌ها نیفتد حتی به قیمت سرشاخ‌شدن با رئیس کل بانک مرکزی. فعالان اقتصادی اما بهت‌زده‌اند و تفسیری برای این رفتارها و گفتارها ندارند جز آن‌که او جزء از ما بهترون است...

بابک این‌جا بابک آن‌جا بابک همه‌جا

کنش‌های بابک زنجانی از چند ماه پیش آغاز شد؛ وقتی خبر داد با هلدینگ دات وان می‌آید و طرحی نو درمی‌اندازد و اقتصاد را متحول می‌کند.

چند روز بعد، آقای ب ز، پای ب ز دیگری را به میان کشید و بیژن زنگنه را متهم کرد که با دروغ و دسیسه، کسب و کارش را تا مرز نابودی پیش برده است.

در گام بعد، ویدئوهای حرفه‌ای از فعالیت‌های هلدینگ دات وان به طور گسترده در فضای مجازی منتشر و هم‌رسانی شد.

کمی بعد اعلام شد وزارت راه یک قرارداد چند ده میلیون دلاری با همین هلدینگ تازه تاسیس منعقد کرده است.

در جنگ ۱۲ روزه هم که کسی حوصله و وقت و انرژی پرداختن به حواشی را نداشت، خبر رسید که برج بابک زنجانی در چهارراه جهان کودک تهران هدف حمله ریزپرنده‌های صهیونیست قرار گرفته است!

انگار قرار نبوده و نیست که نام بابک زنجانی از اذهان مردم ایران پاک شود.

بعد از جنگ هم بابک‌خان با یکی دو حرکت باز زبان‌زد خاص و عام شد.

شلیک از خیابان سئول به ساختمان شیشه‌ای میرداماد

بابک زنجانی در یک برنامه به دقت طراحی‌شده عازم خیابان سئول تهران شد تا از غرفه هلدینگ منسوب به خودش، بازدید کند. با پشتیبانی تیم‌های تصویربرداری زمینی و هوایی، رفتارهای آقای زنجانی ضبط و زمینه برای گفت‌وگوی نسبتا مفصل او با رسانه‌ها مساعد شد.

بابک زنجانی در غرفه هلدینگ دات وان نشست و گفت: این هلدینگ تاسیس شده است تا مشکل زیرساخت‌های کشور را حل کند.

بابک زنجانی با کلماتی و عباراتی گزنده درباره رئیس بانک مرکزی هم سخن گفت، این بانک را در پرونده خود هیچ‌کاره خواند و ادامه داد: آقای فرزین ثبات حرف زدن ندارد، یک روز می‌گوید بدهکار است، یک روز می‌گوید پرداخت کرده. این‌که می‌گویند ابربدهکار بانکی هستم حرف بی‌ربطی است چون من در عمرم از هیچ بانکی وامی نگرفته‌ام که به بانک مرکزی مربوط باشد!

پیام لغو یک کنسرت

| No Comments

abdi.jpgعباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

اهمیت یک خبر در کدام ویژگی آن است؟ یکی از مهمترین آنها غیرمنتظره بودن خبر است. در میان دو خبر برگزاری و لغو کنسرت آقای شجریان در میدان آزادی کدام‌یک ارزش خبری بیشتری داشتند؟

به‌طور قطع، خبر برگزاری. چون برگزاری آن غیرمنتظره‌ و نشانه‌ای جدی در بازگشت به مردم بود. درحالی‌که پیام لغو آن تکراری و به معنای چرخیدن در بر همان پاشنه سابق است. این وضعیت نشان داد که بخشی از صاحبان قدرت بیش از آنکه از تهاجم و تجاوز بیگانه نگران باشند، از بازگشت به مردم هراسان هستند.

مسئله نه بی‌حجابی است و نه حتی رفتارهای ناهنجار (چون اگر چنین مشکلاتی منظور باشد، در صورت برگزاری در ورزشگاه آزادی هم می‌توانست رخ دهد) و این عوارض احتمالی منحصر به خیابان و میدان نیست. ایده‌ مخالفت با کنسرت مزبور، با دوبال همیار پرواز می‌کند. یک بال تندروهای داخلی و بال دوم نیز براندازان وابسته به بیگانه هستند.

این دو بال در واقع یک جفت بال هماهنگ هستند که با کندن از زمین مردم و روبه‌سوی دشمن می‌شوند. آنان که اینها را دو‌ گروه می‌دانند، اشتباه می‌کنند؛ چون وجه مشترک اصلی هر دوی آنان که در ضدیت با اجرای این کنسرت بود،. بی‌اعتمادی و دشمنی با مردم ایران است. مشکل این کنسرت نه در موسیقی و نه در حجاب و نه هیچ چیز دیگری از این قبیل بود.

مشکل خیابان و عرصه عمومی بود. این دو بال مخالف حضور مردم در هر برنامه مسالمت‌آمیز و شادی‌بخش خیابانی هستند. در واقع، هرکدام به نحوی در پی به تصرف درآوردن خیابان از سوی عاملان خود هستند. هرکدام با هدف خود. شدت حملاتی که از سوی هر دو بال جنگ‌طلب به مجریان و برگزارکنندگان این کنسرت شد، کمابیش مشابه بود؛ زیرا این دو بال هر کدام از منظر خودش هیچ علاقه‌ای به نتیجه حاصل از برگزاری کنسرت ندارند.

ganji.jpgتحلیل اکبر گنجی در شبکه اکس:

- اصغرزاده در دو راهی، گفت‌وگو با آمریکا یا ایستادگی برابر اسرائیل

- محسن آرمین نسبت به اصغرزاده برای دفاع از مواضع جبهه اصلاحات مناسب‌تر است، چون سخنان آرمین تبعات منفی نداشته اما مواضع اصغرزاده پیامدهای منفی جدی به همراه دارد

:::

پرسش های بسیار مهمی که ابراهیم اصغرزاده (و عباس آخوندی به عنوان نامزد اول جبهه اصلاحات و نماینده نئولیبرالیسم ایرانی) به آنها پاسخ نمی دهد و باید حتماً بدهد تا مسیر کاملاً شفاف و روشن شود

اکبر گنجی

👈من از سال ها پیش همیشه مدافع مذاکره با آمریکا با هدف حل تمامی مسائل مورد اختلاف و برقراری روابط کاملاً دوستانه ایران و آمریکا بوده و هستم. «شرق گرایی» را هم نقد کرده ام(مقاله ها و مصاحبه ها و فیلم ها موجود هستند).

✅ابراهیم باید به مطالباتِ مرحله ای و رو به تصاعدِ آمریکای اسیر در چنگالِ اسرائیل دقیق و شفاف پاسخ دهد. آیا آنها را بپذیرم یا نپذیریم:

🔺ایران نیازمند انرژی هسته ای نیست، چون دارای منابع عظیم نفت و گاز است. باید کل صنعت هسته ای ایران برچیده شود و در برابرش کل تحریم های ایران رفع نخواهد شد.

🔺بُرد موشک های ایران به آمریکا و اروپا که هیچ، به اسرائیل هم نباید برسند تا اسرائیل مانند لبنان و سوریه هر وقت عشق اش کشید ایران را بمباران کند.

🔺همه گروه های تروریستی (حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان، حوثی های یمن، گروه های عراقی، و...) باید به کلی محو شوند. نه اینکه ایران با آنها رابطه ای نداشته باشد.

🔺ایران باید عضو پیمان صلح ابراهیم شود.

🔺در ایران باید حکومتی مانند حکومت ژنرال سیسی حاکم باشد.

🔹رامین کامران- ملی گرایِ مصدقیِ لیبرالِ مدافعِ لائیسیته و مخالف کامل جمهوری اسلامی- ضمن توضیح مفصل استراتژی اسرائیل در برابر ایران، پیشنهاد می کند که در این جنگِ علیه ی موجودیتِ ایران زمین، باید ایستاد و دست به این اقدامات زد(پاسخ شما به این بدیل چیست): اول- خروج از «ان پی تی»، دوم- تولید بمب اتمی توسط ایران برای بازدارندگی. سوم- اتحاد استراتژیک با روسیه و چین. چهارم- تقویت روحیه ملی برای ایستادگی به جای تضعیف روحیه از طریق تأکید بی مبنا بر شکست خوردن ایران و رو به زوال بودن ایران.

🔹تا حدی که من می فهمم- و حد فهم من اصلاً بالا نیست- محسن آرمین بهترین فرد برای دفاع از مواضع «جبهه إصلاحات» است و ابراهیم پیامد منفی سازترین. آرمین از مواضع «جبهه إصلاحات» که قائم مقام اش است دفاع کرد و هیچ پیامدی نداشت، اما دفاعیات ابراهیم پر پیامد بوده است. حرف زدن و بیان مواضع حق ابراهیم است، اما یک گروه سیاسی و یک جبهه بزرگ نمی تواند به پیامدهای مواضع اش در عرصه سیاست برای خود و دیگران بی توجه باشد.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

بی شک بابک زنجانی امام زمان چهار نهاد و اهرم اقتصادی مستقر در بیت است که سالهاست هیچ دلاری بدون مجوز آنان جابجا نشده است. این چهل دزد بغداد حاکم بر اقتصاد ایران امامت و سردستگی بابک زنجانی را برای ادامه غارت کشور با تکنیک های جدید و مدرن و نیز برای تداوم نظام پذیرفته اند.

او قرار است همزمان ناجی ستاد اجرای فرمان امام و قرارگاه خاتم و بنیاد مستضغفان و آستان قدس در دوران تحریم های جدید باشد. تحریم هایی که بی تردید نفس غالب مردم ایران را خواهد برید، اما مهم این نهادها هستند و منافع دویست خانواده حاکم بر کشور، نه ایران یا ایرانیان.



بی شک او محصول فقه شیعه است که به گفته خود خمینی هیج حد و مرزی را برای منفعت طلبی ولی فقیه قائل نیست. حوزه های علمیه روزی باید تاوان سنگین این کلاه شرعی کثیف را که بر سر ملت گذاشتند بپردازند. زندان های کشور بارها شاهد قطع انگشتان و دست زندانیانی بودند که به آفتابه دزد مشهورند، اما همه نهادهای قضایی و امنیتی نظام اسلامی بر سر این توافق دارند که می شود از سر اختلاس های میلیارد دلاری و گذشته حاجی بابک زنجانی گذشت، زیرا او تنها کسی است که می تواند در مقابل اسنپ بک بایستد: یعنی هم تحریم های شش گانه شورای امنیت را دور بزند، هم تحریم های آمریکا و فرمان های اجرایی ریاست جمهوری آمریکا را خنثی کند و هم نظارت خزانه داری آمریکا که این بار بعید است به کسی رحم کند.

بابک زنجانی و تکیه نظام به او را باید در سطح و ردیف بمباران شیمیایی مدارس دخترانه یا اسید پاشی به صورت دختران اصفهانی به حساب آورد که هیچکس جرات ندارد تا مسئولیت آن را بپذیرد اما اتفاق افتاد. روزنامه جمهوری اسلامی معتقد است که او حداقل ۵۰ میلیارد دلار سرمایه از اموال کشور اندوخته است، اما به نظر می رسد او تنها طنابی است که برای جمهوری اسلامی باقی مانده است.

تحلیل اینکه چه کسی ایران را اداره می کند و آن که حرف آخر را می زند چه کسی است هم برای کارشناسان ایرانی دشوار بوده است و هم برای ناظران خارجی. کسی تردید ندارد که کارکرد مجلس شورای اسلامی در حد یک مرغداری گران قیمت نزول کرده و سالهاست ولی فقیه آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است. بسیاری معتقدند دولت در ایران محصول توافق موقت جریان های سیاسی حاکم است نه نتیجه انتخابات یا دمکراسی و اراده مردم. شورای امنیت ملی نیز بیشتر نوک قله یخ کارگزاران و معتمدان نظام است برای کارچاق کنی های کلان میلیارد دلاری. شورای نگهبان و خبرگان نیز دو چراغ جادو هستند که با اشاره رهبری خاموش و روشن می شوند. به همین دلیل، همه این نهادها را باید کنار گذاشت و بر دفتر علی خامنه ای تمرکز کرد که عملا هم دولت است و هم بانک مرکزی و هم مجلس و هم نیروی انتظامی و نهاد امنیتی.

مسعود زنده است

| No Comments

ensaf.jpgگفت‌وگو با کارشناس سابق واجا: موقعیت اجتماعی «سازمان» از رضا پهلوی ضعیف‌تر است

انصاف نیوز - یک کارشناس امنیتی تاکید دارد که بده بستان‌های اطلاعاتی میان روسیه و اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه وجود داشته و این اتفاق عجیبی نیست. او می‌گوید این نوع ارتباطات میان ایران و روسیه هم وجود دارد و طبیعی‌ست.

کارشناس سابق «میز نفاق» در وزارت اطلاعات می‌گوید: اعضای «سازمان» در جنگ اسرائیل و ایران در کشور حضور داشته و عملیات‌هایی را انجام دادند.

نقش «سازمان» در جنگ ۱۲ روزه

این کارشناس امنیتی در گفت‌وگویی تفصیلی با انصاف نیوز گفت: در جنگ ۱۲ روزه سازمان مجاهدین خلق نیز فعال بود. بخشی از افرادی که در ابتدای جنگ عملیات می‌کردند و پدافندها را زدند متعلق به این سازمان بودند. آنها از مرزها زمینی و احتمالا از غرب کشور وارد شدند.

او درباره‌ی نحوه‌ی ورود آنها به کشور گفت: آمریکا و اسرائیل به «سازمان» فضا دادند تا در جنگ ۱۲ روزه فعال باشد. آنها به اعضای «سازمان» فضا دادند تا از آلبانی بیرون بیایند و به مرزهای ایران برسند و احتمالا با توجه به شرایط ژئوپولیتیک اقلیم و وضعیت مرزها از مرز کردستان وارد شده‌اند.

این کارشناس امنیتی ادامه داد: مرزهای کشور در مقاطع زمانی وضعیت نامناسبی داشت و مثلا قاچاقچیان مواد مخدر از مرز پاکستان تا ورامین به سادگی می‌آمدند. البته برخی هم در جاهایی درگیر این موضوع بودند. توجیه هم این بود که این کار باعث می‌شود دست‌کم در ایران توزیع نشود و از کشور عبور کند.

اعضای «سازمان» در ایران استقرار ندارند

کارشناس حرفه‌ای اطلاعاتی سابق حوزه سازمان مجاهدین خلق (نفاق) گفت: اعضای «سازمان» در ایران استقرار ندارند و برای انجام عملیات‌ها در مدت‌های کوتاه (کمتر از ۱۰ روز) امکان دارد وارد کشور شوند و برگردند اما امکان اینکه زمان حضورشان در ایران را بیشتر از این کنند ندارند.

کارشناس سابق وزارت اطلاعات درباره‌ی نگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق به رضا پهلوی و هوادارانش گفت: بنا بر اطلاعاتی که ما داریم در «سازمان» این مباحث وجود دارد که برخی از اعضای آن می‌گویند ما فعالیت کنیم و نتیجه‌ی آن را رضا پهلوی ببرد اما مسعود رجوی چنین نگاهی ندارد و می‌گوید که اجازه دهید سرنگونی انجام شود پس از آن رضا پهلوی را هم سرنگون می‌کنیم.

مسعود زنده است

او مدعی است که مسعود رجوی زنده است و می‌گوید: هیچ شواهدی برای اثبات اینکه مسعود مُرده باشد وجود ندارد. رجوی تعقیب شده بود و حتی مکان دقیق استقرار او را داشتیم و جاهایی که مخفیانه رفت و آمد می‌کرد را تحت نظر داشتیم. شرط اروپایی‌ها برای رجوی این بود که حضورش علنی نشود. زیرا نمی‌خواهند پرونده‌ی ایران و اروپا بیش از این پیچیده شود.

این کارشناس امنیتی بر این باور است که سازمان مجاهدین خلق در دامن زدن به جو ضدآمریکایی در ابتدای انقلاب کاملا دخیل بوده است و می‌گوید: آنها از اشغال سفارت این کشور هم حمایت کردند اما مورد محمد الجولانی در سوریه نشان داده که آمریکایی‌ها به این نوع سوابق خیلی توجهی ندارند و ممکن است فردی با آن سوابق هم به درد آنها بخورد و چشمشان را بر روی آن سابقه‌ها ببندند.

keirSt.jpgپتکین آذرمهر - کیهان لندن

خبر تکان‌دهنده‌ای از شهر «نورث‌همپتون» انگلستان بار دیگر بحث عمیقی را در خصوص وضعیت اجتماعی و سیاسی این کشور به میان آورده است. پلیس ایالت «نورث‌همپتون‌شایر» اعلام کرده که اشرف زمان عثمانی، ۵۲ ساله، متولد بنگلادش، امام جماعت مسجد مرکزی «نورث‌همپتون» به اتهام برگزاری یک مراسم نکاح بین دو نوجوان زیر ۱۸ سال دستگیر شده است. این مراسم در نوامبر ۲۰۲۳ انجام شده و اکنون بر اساس قانون جدید مصوب ۲۰۲۲ که ازدواج افراد زیر سن قانونی را در هر شرایطی ممنوع می‌داند، وی باید در دادگاه حاضر شود.

طبق قوانین بریتانیا، هرگونه تلاش برای ازدواج کودکان حتی بدون استفاده از زور، غیرقانونی است و مجازات آن می‌تواند تا هفت سال زندان باشد.

این رویداد اما فقط یک پرونده‌ی قضایی ساده نیست. پرسش اصلی این است: چگونه در بریتانیا که خود را یک کشور پیشرفته معرفی می‌کند، چنین پدیده‌هایی که بیشتر در کشورهای اسلامی و «جهان سوم» دیده می‌شود، اتفاق می‌افتد؟ چگونه امام جماعت یک مسجد در کشوری با ادعای قانونمداری، تا این حد جسارت پیدا می‌کند که در مسجدی که با مجوز رسمی دولت بریتانیا فعالیت می‌کند، جایی که از خودش نیز به عنوان مدیر این موسسه در اداره ثبت شرکت‌ها نام‌برده شده، به نقض آشکار قوانین بپردازد و نظام حقوقی این کشور را زیر پا بگذارد؟!

بحران هویت و چندفرهنگ‌گرایی بی‌قید و شرط

سیاست چندفرهنگ‌گرایی در بریتانیا در سال های اخیر به صورت جدی به چالش کشیده شده است. سوء استفاده از آزادی‌های مذهبی بدون نظارت مؤثر باعث شده گروه‌هایی تحت لوای مذهب یا فرهنگ، عملاً قوانین کشور را نادیده بگیرند و قوانینی موازی ایجاد کنند. نتیجه آنکه ارزش‌های بنیادین مانند حقوق کودکان، برابری جنسیتی، آزادی بیان و امنیت اجتماعی، که سال‌ها برای تأمین و تضمین آنها در بریتانیا تلاش شده، قربانی شوند.

از ادعای پیشرفت تا واقعیت تلخ امروز

بریتانیا هنوز هم تلاش می‌کند چهره‌ای از یک کشور پیشرفته و مدرن ارائه دهد، اما رخدادهایی مانند ازدواج کودکان در مساجد، ضعف شدید در کنترل مهاجرت غیرقانونی، رسوائی بزرگ ناتوانی در مهار باندهای عمدتا پاکستانی‌تبار در سوء استفاده و آزار جنسی کودکان آسیب‌پذیر و افزایش روزافزون شکاف‌های اجتماعی تصویری کاملاً متفاوت از بریتانیای امروز به نمایش می‌گذارد. این تناقض آشکار و ناسازگاری فرهنگ‌ها، بیش از پیش بریتانیا را در مسیر شباهت به کشورهایی قرار می‌دهد که خود بارها به خاطر نقض قوانین حقوق بشر مورد انتقاد قرار داده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پرونده‌ی امام مسجد «نورث‌همپتون» صرفاً یک تخلف فردی نیست؛ این اتفاق زنگ خطری است از روندی نگران‌کننده که بنیان‌های فرهنگی و اخلاقی جامعه بریتانیا را سست کرده و شکاف‌های اجتماعی را عمیق‌تر ساخته است.

اگر دولت و نهادهای مسئول با قاطعیت و جدیت واکنش نشان ندهند، چنین رویدادهایی نه‌ تنها بریتانیا را از جایگاه یک کشور پیشرفته به سمت وضعیتی شبیه جوامع عقب‌مانده سوق خواهد داد، بلکه چنانچه برخی کارشناسان مانند پرفسور دیوید بتز استاد دانشگاه کینگزکالج لندن بطور جدی هشدار داده‌اند، خطر بروز ناآرامی‌های گسترده و احتمال درگیری‌های داخلی را افزایش خواهد داد.

حتی کی‌یر استارمر نخست‌وزیر بریتانیا از حزب کارگر نیز پیشتر اعلام کرده بود که این کشور به‌ تدریج به «جزیره‌ای از بیگانگان» که با یکدیگر سازگاری ندارند تبدیل می‌شود. با این حال، او بعدها تحت فشار برخی از نمایندگان حزب کارگر که بخش بزرگی از رأی‌دهندگان حوزه‌های انتخابیه‌‌ی آنها اقلیت‌های مسلمان هستند، ناچار شد از بیان این سخنان ابراز پشیمانی کند.

این عقب‌نشینی نخست وزیر انگلیس نشان می‌دهد که انتقاد از پیامدهای سیاست چند فرهنگ‌گرایی در بریتانیا هنوزیک تابو باقی مانده و فشار اقلیت‌های مسلمان و گروه‌های چپگرا باعث شده است که حتی نخست‌وزیر کشور نیز از بیان صریح واقعیت‌ها درباره ناسازگاری‌های اجتماعی و فرهنگی ابراز پشیمانی کند، موضوعی که نشان‌دهنده محدودیت گفتگوهای آزاد و ناتوانی سیاستمداران در پرداختن به چالش‌های واقعی جامعه و حل این معضلات است.

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

بیانیه اخیر اصلاح‌طلبان از نوع معمم و یقه‌باز و یقه‌ولایتی‌شان، مرا به سال‌های دیرودور برد. با این تفاوت که پیش از خمینی و اهالی ولایت فقیه در ایران و حکومت اخوان المسلمین در مصر و تونس و عراق، نمونه‌هایی از این نوع بیانیه‌ها را بسیار می‌دیدی که البته اسلام‌پناهان کراواتی و درس‌خوانده در ینگه دنیا و بلاد اروپا هم امضایشان را زیر آن می‌گذاشتند.

arnzlarge.jpgاصلاح‌طلبان و اصولگرایان در کنار هم با لباس سپاه پاسداران

:::

«به باور جبهه اصلاحات ایران، رکن بازگشت به مردم بر این اصل استوار است که اکنون یک فرصت طلایی تغییر پیش‌ روی ملت و حاکمیت قرار دارد و می‌تواند به سکوی پرش برای توسعه پایدار، بازسازی سرمایه اجتماعی و تعامل عزتمندانه با جهان تبدیل شود. حال آنکه هرگونه بی‌اعتنایی به ضرورت تغییر، کشور را به مسیر فروپاشی تدریجی سوق می‌دهد. بنابراین ما از همه نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت‌جویانه و خشونت‌پرهیز اعم از داخل و خارج کشور و از تمام نهادهای تصمیم‌گیر حامی حقوق ملت، می‌خواهیم که به جای تداوم مرزبندی‌های مصنوعی و بی‌ثمر، بر محور منافع ملی گردهم آیند. این لحظه، لحظه تصمیم بزرگ عبور از گذشته و گشودن دروازه‌های آینده‌ای متفاوت است. فردا ممکن است دیر باشد.»

به عبارت دیگر، «حضرت ولی فقیه کمی کوتاه بیا و ما را به دایره قدرت راه بده! آنوقت ما جاده را برای فرزندان و نوادگانت تا ۱۰۰ سال دیگر هموار می‌کنیم».

اسلام انقلابی و افراطی در بازه‌های زمانی مختلف، از دهه‌ دوم نیمه قرن نوزدهم و سپس همه قرن بیستم، نه فقط خود منشا و مبنای ترور و ناآرامی و به هم‌ریختن مبانی زندگی مدرن اجتماعی شد، بلکه جنین‌های خارج از رحمی از سه نوع «عمامه‌ای شیعه» (از نواب صفوی فدایی اسلام تا خمینی، ولی فقیه و سیدعلی حسینی )، «دستار بر سر» مانند بن لادن و البغدادی و الظواهری، و «کرواتی» از طایفه مودودی و عمر الطلمسانی و محمد المرسی و راشد الغنوشی در جهان اسلام و شریعتی و یزدی و حسن حبیبی و کراواتی‌های ریشوی پس از صدام حسین در عراق، پروراند که تنها هدفشان رسیدن به قدرت، به هر قیمت، و شرعی کردن جنایت و غارت بود و هست.

بسیار نوشته‌ام و گفته‌ام که اسلام افراطی در تمام وجوه، یک هدف دارد که همانا به زنجیر کشیدن بندگان خدا به نام الله و رسول‌الله و در مورد ایران، اهل بیت رسول‌الله است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اولین شرط مومن به اسلام افراطی بودن، فراموش کردن عواطف و ضمیر انسانی، اعتقاد نداشتن به خدا و انسان و شرافت و عهد و پیمان، جایز شمردن هر وسیله‌ای برای رسیدن به قدرت و حفظ آن، استفاده از جهل و اعتقادات عوام برای پیشبرد هدف‌ها، توجیه جنایات و خلافکاری‌ها با استناد به متون دینی و روایات و احادیث اغلب جعل‌شده است. نکاتی که با اندک تامل روی عملکرد و گفتار نمادهای مشهور و مشهود اسلام افراطی از نوع ولایی و سلفی و اخوانی، قابل‌رویت است.

جمال‌الدین اسدآبادی که در واقع سمت پدربزرگی جنبش‌های اسلامی در منطقه را داشت و شاگردان مکتبش از محمد عبده گرفته تا علاء مودودی، از قدیسان اخوان و سلفی‌ها هستند، به هیچ روی به اخلاق پایبند نبود. در لندن، آن‌گاه که در محله ناتینگ‌هیل‌گیت زندگی می‌کرد، مجالس شبانه و دوستان دختر داشت و به محفل ماسونی می‌رفت و ردای ماسونی می‌پوشید. یک روز مدح سلطان عثمانی سنی می‌کرد و روز دیگر، شانه ناصرالدین‌شاه شیعه را می‌بوسید و دیگر روز سر به آستان خدیو مصر می‌سایید و البته برای ملکه انگلستان هم نامه فدایت شوم می‌فرستاد.

سیدمیرلوحی یا نواب صفوی هم در مدرسه صنعتی، از اراذل بود و بعد که عمامه گذاشت، مثل مقتدی صدر، یک‌شبه ملا شد. آدمکشی، نقض عهد، دروغگویی، کلاشی و حقه‌بازی از ویژگی‌های او بود. مرحوم بروجردی او را «منحرف و هدام دین» می‌دانست و راهش نمی‌داد.

ملاهای سنتی شیعه مثل خویی و شریعتمداری و گلپایگانی و مرعشی نجفی و حاج آقا احمد خوانساری نیز دو دهه بعد، خمینی را «برهم زننده دین و ایمان مردم» می‌دانستند.

پیروان اسلام افراطی وقتی دارای صفت انقلابی هم می‌شوند، دیگر نه خدا را می‌شناسند و نه به اصولی باورمندند. یک روز در مصر به امر مرشدشان، نقراشی پاشا را هدف قرار می‌دهند و روز دیگر قصد جان نحاس پاشا را می‌کنند. در تهران، هم احمد کسروی روشنگر را هدف قرار می‌دهند، هم رزم‌آرا و هژیر را، هم به حسین فاطمی گلوله می‌زنند، هم به حسین علای اشراف‌زاده آزاداندیش اصولی.

افراطی‌های، حسنعلی منصور اصلاح‌گرا را می‌کشند و در مصر، قلب عبدالناصر را هدف می‌گیرند. ریشه آن‌ها در خون شناور و قتل و کشتار و فریب‌کاری و نفاق اصل باورشان است. فرقی نمی‌کند جهادی طالبانی در افغانستان و پاکستان باشند یا انتحاری در عراق و یمن. مهم نیست که دستار سیاه و سفید شیعه سرشان را پوشانده باشد یا مندیل ملاعمری و عمامه بن‌لادنی بر سر گذاشته باشند؛ زیر دستار و عمامه، مغزی است سرشار از سیاهی و مرگ.

آن‌ها که ریش و کراوات را با هم دارند، خطرناک‌ترند که دزدان با چراغ‌اند. خمینی از آن‌ها استفاده کرد تا به قدرت برسد. آن‌ها فقر و درد و محرومیت توده‌های مصری و تونسی را دستمایه می‌کنند تا به قدرت برسند. کشته شدن سه هزار و اندی انسان بی‌گناه در نیویورک را پنهانی جشن می‌گیرند، اما به لفظ و تظاهر، کار تروریست‌های افراطی را محکوم می‌کنند. فتوای قتل تفنگداران دریایی آمریکا و کارکنان سفارتش را در بیروت به همان سادگی صادر می‌کنند که حکم قتل بختیار را.

جعفر! ولش کردی بابک را!

| No Comments

vel.jpgمجید مرادی

محمدجعفر منتظری، دادستان وقت کل کشور، بهمن ۱۳۹۵:

حکم اعدام بابک زنجانی قطعی شده و دیگر هیچ مشکل حکمی ندارد. منتها برای اینکه پول‌هایی که این آدم به جیب زده برگردد، تا اجرای استرداد آنها حکم اعدام انجام نمی‌شود.

🔺جعفر! اگر بابک پول هایی را که به جیب زده برگردانده است اولا 20 تا 50 میلیارد دلاری را که می‌گوید به کشور تزریق خواهد کرد از کجا آورده است؟ ثانیا چرا اعدام نشد؟

اگر برنگردانده است نیز چرا آزاد می‌گردد و برای دولت شاخ و شانه می‌کشد؟!

گفته می‌شود شرکت های بابک زنجانی حدود 17 هزار کارمند دارد. آیا بابک از زندان این شرکت‌ها را اداره می‌کرد و قوه قضائیه هم به جای مصادره این شرکت‌ها به نفع دولت به جای دیون او، اجازه داد تا این شرکت‌ها هم‌چنان در کف باکفایت او بماند؟!

افکار عمومی می‌پرسند آیا بابک زنجانی حتی یک روز را در زندان سپری کرده است؟

دیروز سخنگوی قوه قضائیه گفت که شبنم نعمت زاده پس از پایان مرخصی 6 روزه اش به زندان برنگشته و حکم جلب برای او صادر شده است.

آیا تمام اتهامات مالی شبنم در مقابل فقط همان 2/7 میلیارد دلار یا یورو بیش‌تر از قطره شبنمی در قیاس با دریای عمان است؟

چرا آنان که مجازات‌های سنگین‌تر دارند بیش‌تر از عفو و مدارا برخوردارند؟!

:::

***

lemond.jpgبه نوشتۀ روزنامۀ فرانسوی لوموند، منافع تهران حکم می‌کند که برای حل مشکل پروندۀ هسته‌ای به مذاکره روی آورد، اما بی‌حرکتی و لجاجت رهبر جمهوری اسلامی از یک سو و سازش‌ناپذیری واشنگتن از سوی دیگر، وضعیت را به بن‌بست کشانده است. در این میان اروپایی‌ها هم با توسل به «مکانیسم ماشه» کار را سخت‌تر کرده‌اند

رادیو بین المللی فرانسه - غزل گلشیری خبرنگار روزنامۀ لوموند می‌نویسد که از پایان جنگ دوازده روزه به بعد، تهران در یک «بن‌بست استراتژیک» گرفتار مانده است.

از یک طرف فشار اروپایی‌ها به جمهوری اسلامی برای تحمیل مذاکره افزایش یافته، اما از طرف دیگر اصلاً معلوم نیست که در قبال توافقی که برای تهران قابل قبول باشد، دونالد ترامپ نرمش کافی نشان خواهد داد یا خیر. از نظر واشنگتن، ایران باید غنی‌سازی اورانیوم را به کل تعطیل کند؛ شرطی که برای جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست.

در عین حال رژیم تهران می‌ترسد که حتی در صورت ورود به مذاکره، باز هم هدف حملۀ نظامی قرار گیرد. به همین دلیل نوعی سردرگمی در رأس حکومت مشاهده می‌شود. عباس عبدی، تحلیلگر ایرانی به لوموند می‌گوید: «در واقع، مقامات ایرانی به بن‌بست رسیده‌اند. البته رهبران رژیم مشکلی برای آغاز مذاکره ندارند، چنان که قبل از جنگ نیز این کار را کرده بودند، اما برای شروع گفتگو باید تصور روشنی از چند و چون توافق‌ داشت. ولی مذاکراتی که نتیجه‌اش از یک جانب تحمیل می‌شود (از طرف دونالد ترامپ)، شاید بدتر از فقدان مذاکره باشد.»

سماجت خامنه‌ای

مانع بزرگ دیگر، شخص علی خامنه‌ای است. به رغم ضرباتی که به تأسیسات نظامی و هسته‌ای کشور وارد شده و به رغم زیان‌های اقتصادی و پریشانی مردم، خامنه‌ای ٨۶ ساله همچنان در مخالفت با آمریکا سرسختی می‌کند.

یک شهروند ایرانی اهل تجارت که به محافل سیاسی و نظامی نزدیک است به خبرنگار لوموند می‌گوید: «باید واقع‌بین بود. علی خامنه‌ای آدم سالخورده‌ای است و نمی‌توان از او انتظار داشت که مذاکره با آمریکا را بپذیرد... او آرمان خود را دنبال می‌کند و ایمان دارد که هزینۀ مقاومت کمتر از هزینۀ سازش است.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست در برلین، معتقد است که با توجه به سن خامنه‌ای و شرایط کشور بعد از جنگ، تنها شورای عالی امنیت ملی خواهد توانست مذاکره با آمریکا را ممکن سازد. اما در حال حاضر «هیچیک از اعضاء این نهاد یا سایر مقامات نظام، شهامت ازسرگیری گفتگوها را ندارند؛ علی خامنه‌ای هم به تنهایی زیر بار نخواهد رفت.»

حمیدرضا عزیزی می‌گوید: «تمامی اهرم‌ها در واشنگتن است. اروپاییان فقط همین مکانیسم ماشه را در اختیار دارند. اما تهران می‌ترسد که اگر فقط با قدرت‌های اروپایی مذاکره کند، تنها برگ برندۀ خود، یعنی ابهام موجود در برنامۀ هسته‌ای را هم از دست بدهد. پس بهترین گزینه، مذاکرۀ مستقیم با آمریکاست. حتی اگر واشنگتن حاضر به یک توافق عادلانه نباشد، باز هم تنها راه رسیدن به این نتیجه، انجام مذاکره مستقیم خواهد بود.»

در این وضعیت، به نوشتۀ لوموند، فرسایش «محور مقاومت» در منطقه و تداوم سال‌ها فساد و بی‌کفایتی و اختناق در داخل کشور، رژیم جمهوری اسلامی را تضعیف کرده است. حتی آن اتحاد شکنندۀ ملی که در زمان جنگ با اسرائیل شکل گرفت، اینک روز به روز بیشتر شکاف بیشتری بر می‌دارد.

ansari.jpgفقدان انسجام در قدرت حاکمه ایران، آنطور که اکنون شاهدش هستیم، تاکنون سابقه نداشته است

مریم انصاری - دویچه وله

جمهوری اسلامی در ۴۷ سال گذشته بسیاری را از صفوف خود حذف کرده است، حذف سیاسی و حتی فیزیکی. اما بعد از جنگ ۱۲ روزه وضعی غریب به وجود آمده که قابل مقایسه با درگیری‌های جناحی پیشین نیست.

حالا نه تنها یک تعلیق بی‌سابقه در اقتصاد و کسب و کارها را تجربه می‌کنیم، بلکه سردرگمی و بی‌تصمیمی در میان "تصمیم‌گیران" نظام نیز آشکار است؛ از جمله در برخورد با معضلات داخلی و به‌ویژه در سیاست خارجی. مسئولان اگرچه نظرات مختلفی دارند و گاه به جان هم می‌افتند، اما در این زورآزمایی با هر بادی جبهه عوض می‌کنند و در عین حال فاقد "اقتدار" برای پیشبرد "خط" خود هستند. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نیز از این بی‌اقتداری مستثنی نیست.

بسیاری تحلیلگران هشدار می‌دهند که حکومت در مسیر فروپاشی افتاده‌ است و ترمزی هم در کار نیست. گفته می‌شود این فروپاشی فعلا اقتصادی است، اما ممکن است به سرعت عرصه‌های دیگر را هم درنوردد.

برخی معتقدند وقوع یک جنگ دیگر بر شتاب آن خواهد افزود و برخی هم نگران‌اند که جنگ هم ابزاری برای سرکوب نارضایتی مردم و "نجات" حکومت از وضع فعلی شود، حتی موقت و از این ستون به ‌آن ستون.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در این زمینه با دو تن، مهرداد جهانگیری، روزنامه‌نگار از تهران و یک دانش‌آموخته فلسفه و علوم سیاسی گفت‌وگو کردیم که نخواست نامش آورده شود و با نگاه به "خط رویدادهای موجود"، معتقد است که فروپاشی "حتمی است".

چرا؟

او می‌گوید: «در ایران ما شرایط اقتصادی اول به خاطر مدل حکمرانی غیر تخصصی و همچنین چپاول‌گر مافیایی و بعد تحریم‌های طولانی مدت فلج کننده، به شکل افسار گسیخته‌ای رو به پایین شده است که این موضوع باعث حالتی با عنوان افت تمدنی می‌شود یعنی همین حالا اگر به مدت ۱۲ سال آینده، ما در کشور رشد اقتصادی سالانه هشت درصد را ثبت کنیم تازه اقتصاد ما می‌شود به اندازه اقتصاد سال ۱۳۹۲ این یعنی اقتصاد خودمان از خودمان بیش از ۲۰ سال عقب است حالا اگر این عقب بودن با عنایت به رشد ناچیز با صفر یا منفی تبدیل به بیش از نیم قرن بشود و بعد هم امکان و احتمال رشد بالا کلا منتفی شود چه؟ و در عین حال رقبای سنتی و منطقه‌ای هم رشد خوب و قابل قبولی در این سال‌ها داشته باشند و جلو و جلوتر بروند چه؟

"چاله تمدنی" و "فروپاشی نظامی"

این تحلیلگر موقعیت توصیف شده را "چاله تمدنی" می‌داند که "درآمدن از آن کار بسیار بسیار شاقی است" و می‌افزاید: «اگر این فرایند توسط مکانیسم ماشه و جنگ خارجی گره بیشتری بخورد و ارقام تورم بالا همزمان با رکود حجیم و افت درآمد یا قطع در آمد نفتی بشود، این می‌شود فروپاشی اقتصادی.»

به باور او "تحت تاثیر همین مدل و همراهی جنگ خارجی، ایران حتما و حتما درحال تجربه یک فروپاشی عمیق سیاسی" است و ممکن است حتی یک "فروپاشی نظامی" از راه برسد.

ijadi.jpgدر زمانی که اکثریت جامعه دستخوش توهم خمینیسم و اسلام شده بود و خواستار نظام سیاسی ایدئولوژیک دینی و اقتصاد اسلامی برای امت اسلامی بود، دولت دکتر شاپور بختیار آخرین تلاش برای جلوگیری از سقوط در منجلاب حکومت اسلامی بود. متاسفانه طبقه متوسط و اغلب طبقه متوسط و کارگران و اکثریت روشنفکران و سیاسیون به خمینی مرتجع و اسلام سیاسی پیوستند. در انقلاب شوم 57 متاسفانه دیگر صدای شاپور بختیار شنیده نمی شد.

در اینجا هدف نه بررسی همه جانبه های نگرش دکتر بختیار و کمبودها و اشتباه های او، بلکه یادآوری چهار اندیشه بنیادی اوست. هنگامیکه ایران در ایدئولوژی شیعه گری امت گرایی فرورفته بود سیاست پیشنهادی دکتر بختیار بر سوسیال دمکراسی، آزادی، ملی گرایی و لائیسیته تاکید داشت.

یکم، سوسیال دمکراسی.

«من سوسیالیسم را به عنوان یک افزار توانا برای برپا داشتن یک عدالت اجتماعی می شناسم و بر آنم که توزیع دادگرانه در آمد ملی با تأکید بر سهم کار در تولید ملی شرط اصلی بقای جامعه انسانی است. به بیان دیگر باور داشتن این اصل که دادگری در گسترده ترین معنای خود تأمین کننده نیکبختی انسان است و توزیع دادگرانه ثروت که یکی از ارکان عمده جانبداری از عدالت است و از سوی دیگر نقش «کار» چه برخاسته ار اندیشه انسان باشد یا تن او سهم تعیین کننده ای را در تولید ملی داراست. توجه ویژه به چنین عامل بنیادی را به عنوان مبنای اساسی در توزیع ارزش افزوده ضروری می دانم و از آنجا که این معنی در دستگاه اقتصادی سوسیالیستی در عالی ترین شکل علمی و منطقی مورد توجه است، استقرار این نظام را به عنوان یک مکانیسم تحقق بخش دادگری اجتماعی در دیده دارم و آن را از اصول مرامی خود می شمارم».
(جزوه مبانی اندیشه های سیاسی زنده یاد دکتر شاپور بختیار)

جامعه مورد علاقه دکتر بختیار خود را متکی بر رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی میداند. در زمانه اعتقاد اکثریت جامعه ایران به اقتصاد اسلامی و اقتصاد مارکسیستی، شاپور بختیار از سوسیال دمکراسی صحبت می کرد تا بر اقتصاد افراطی سودپرستانه کنترل کند و شرایط را برای تعادل اجتماعی فراهم نماید.

دوم، آزادی و استبداد ستیزی.
«من بر آنم که شکوفائی جامعه در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و هنری بی آنکه از آزادی برخوردار باشد میسر نیست و خودکامگی فردی و گروهی یا حزبی در هر حال بازدارنده پویائی جامعه و در نتیجه باز دارنده کار پیشرفت و توسعه مطلوب است. تجربه تاریخ، بهترین شاهد این مدعاست، در همه دستگاه های خودکامه از هر گروه که بوده و هستند پیدایی خشک اندیشی، کندی رشد و پیشرفت، بی بند و باری خلاقیت انسان ها از بدیهی ترین دنباله های منطقی چنان رژیم هائی بوده است و در این گونه دستگاه ها به طور ذاتی امکان سود بردن از اندیشه ها از میان برداشته شده و علاوه بر انسانهای محیط که چون دیگر انسانها خواهان آزادی هستند از نیکبختی به دور مانده اند.»

(جزوه مبانی اندیشه های سیاسی زنده یاد دکتر شاپور بختیار)

Amir_Daha.jpgوقتی برای نخستین بار لختی از پناهگاه بیرون‌خزید، بیخبر از اینکه همه هیبت و همینه او و نظامش دیگر فروریخته و طشت دشمنی اش با ایران و ایرانیان، از همه بام‌ها به زیر افتاده، به آن مداح بیت ش گفت: «ای ایران بخوان»! نمیدانست که ایرانیان همه میدانند «وقتی که او میگوید وطن، از پنجه اش خون میچکد»! اما گویا بازهم قصد آزمودن آزموده را دارند. اینبار گویا از همایون شجریان خواسته اند که « ای ایران » بخواند!

همایون خودش میگوید که خبر ندارد که چه شده با برگزاری کنسرت عمومی در فضای باز موافقت شده، و مدعی ست که « این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی ست که سزاوار شادی اند»!

شاید همایون راست میگوید، شاید آنقدر ساده است و یا بی بهره از درایت و بینش سیاسی، و یا به صلاحش نیست که بفهمد آنها که نه تنها شادی، که آب و نان را، و حتی روشنایی را از خانه های مردم ربوده اند، هدف شان از مجوز دادن برای برگزاری چنین کنسرتی، بخشیدن «لحظه ای شادی» به مردم نیست!

آنها غریقانی هستند که در میان طوفان امواج کشنده، برای نجات، خود را به هر تخته پاره ای می آویزند!

با اینهمه شاید پشت پرده دسیسه های خوفناک دیگری هم نهفته باشد، آیا سناریویی برای یک آشوب سازمانیافته در کار است؟ آیا با این فرض بسیار محتمل که بسیاری از مردم به جان آمده، این تجمع را فرصت مناسبی خواهند یافت تا صدای اعتراض خود را علیه تمامیت نظام بلند کنند، رژیم در پی ایجاد نوعی تفرقه و دو دستگی استادیومی در میان مردم است؟ آیا رژیم در پی صحنه سازی دیگری برای نشان دادن پنجه های خونین و زهر چشم گرفتن از مردم است!؟ و احتمالات بسیاری دیگری از این دست که رژیم در آنها تجربه زیادی دارد. اما باورناپذیر تر از هر احتمال دیگر، این است که از شکم افعی شرزه، کبوتری با پیام صلح و شادی بال بگشاید!

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

ایران در آستانه یکی از حساس‌ترین پیچ‌های اقتصادی و سیاسی خود قرار گرفته است. همزمان با بن‌بست در مذاکرات هسته‌ای و افزایش تنش‌ها در منطقه، سه کشور اروپایی مکانیسم ماشه را فعال کرده‌اند؛ اقدامی که می‌تواند به بازگشت تحریم‌های جامع سازمان ملل منجر شود. این تحول در شرایطی رخ می‌دهد که اقتصاد ایران هم‌اکنون گرفتار تورم بالای ۴۰ درصد، رکود طولانی‌مدت، سقوط تاریخی ریال و افزایش نارضایتی‌های اجتماعی است. پرسش اصلی این است که فعال شدن این مکانیسم چه پیامدی بر معیشت مردم، تاب‌آوری جامعه و آینده جمهوری اسلامی خواهد داشت؟

فعال‌ شدن مکانیسم ماشه به معنای بازگشت مجموعه‌ای از تحریم‌های نفتی، بانکی، بیمه‌ای و تجاری است که پیشتر نیز اقتصاد ایران را در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ با بحران‌های عمیق روبرو کرده بود. تحریم صادرات نفت می‌تواند میزان فروش ایران را به نصف کاهش دهد. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران روزانه حدود ۱ تا ۱/۲ میلیون بشکه نفت عمدتاً به چین صادر می‌کند؛ بازگشت تحریم‌ها می‌تواند این رقم را تا ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه پایین بیاورد.

پیامدهای مستقیم چنین کاهشی روشن است: درآمد ارزی به شدت کم می‌شود، دسترسی ایران به شبکه بانکی جهانی بیش از پیش مختل می‌گردد و واردات کالاهای اساسی و صنعتی با هزینه و ریسک بالاتر انجام خواهد شد. این فشارها به سرعت خود را در بازار داخلی نشان می دهد. تورم که هم‌اکنون بالای ۴۰ درصد است، می‌تواند در عرض چند ماه به مرز ۹۰ درصد برسد. ریال که در پایین‌ترین سطح تاریخی خود معامله می‌شود، امکان سقوط از حدود یک میلیون ریال برای هر دلار به ۱/۶ میلیون ریال را خواهد داشت. پیش‌بینی می شود که رشد اقتصادی از رکود نزدیک به صفر کنونی به انقباض ۲ تا ۳ درصد رسیده و نرخ بیکاری رسمی به ۱۲ درصد افزایش‌ یابد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ویژگی مهم این تحولات آن است که خطی و تدریجی نیستند. اقتصاد ایران در مواجهه با چنین شوک‌هایی معمولاً با شتابی فزاینده تغییر می‌کند؛ تورم ناگهان جهش می‌کند، ریال سقوط آزاد دارد و بیکاری به‌ صورت پله‌ای افزایش می‌یابد. تجربه تحریم‌های گذشته نشان داده که اعتماد عمومی و انتظارات تورمی به‌ سرعت تغییر می‌کنند و همین عامل، سرعت بحران را بیشتر می‌سازد.

sarkhosh.jpgدر تحلیل آینده‌ی ایران، ذهن‌ها اغلب در دوگانه‌ی «تداوم وضع موجود» یا «فروپاشی آشوبناک» زندانی می‌شوند. اما در سایه‌ی این دوگانه، سناریوی سوم و موذیانه‌ای در حال شکل‌گیری است: دگردیسی و پوست‌اندازی. این سناریو، مرگ «جمهوری اسلامی» به عنوان یک ساختار ایدئولوژیک را پیش‌بینی می‌کند، اما نه به نفع دموکراسی، بلکه برای تثبیت قدرت مطلق «دولت موریانه»--همان کارتل امنیتی-اقتصادی که چون موریانه‌ای، ساختار دولت رسمی را از درون پوک کرده و آن را به پوسته‌ای بی‌جان برای پیشبرد منافع خود تبدیل نموده است.

این نوشتار استدلال می‌کند که این دگردیسی، استراتژی هوشمندانه‌ و خطرناک‌ این کارتل برای بقا است: یک «تله‌ی ثبات» که با اعطای آزادی‌های سطحی و فریبنده، استبدادی کارآمدتر را جایگزین دیکتاتوری ناکارآمد کنونی می‌کند تا رویای گذار به دموکراسی را برای دهه‌ها به تعویق اندازد.

«دولت موریانه» برای تحقق این هدف، یک قرارداد اجتماعی نانوشته به ملت خسته‌ی ایران پیشنهاد می‌کند؛ معامله‌ای که باید آن را کاوید تا طعمه‌های شیرین و بهای حقیقی آن آشکار شود. اولین و پرسروصداترین هدیه‌ی این نظم جدید، حذف نمایشی فشارهای ایدئولوژیک بر زندگی روزمره است.

این استراتژی؛ هم‌اکنون در آزمایشگاه سیاسی ایران در حال اجراست. تصمیم اخیر نظام برای برگزاری کنسرت‌های خیابانی رایگان، در اوج فروپاشی اقتصادی و سقوط آزاد ریال، قطع برق، کم‌آبی و گرانی سرسام‌آور، تجلی بالینی آن است. این اقدام که می‌توان آن را «سلام فرمانده» ای دیگر نامید، پس از شکست خوردن پروژه ی «ای ایران» خوانی در شب عاشورا، برای فریب افکار عمومی، یک نمایش مهندسی‌شده برای تزریق شادی اجباری و خواندن لالایی برای جامعه‌ای است که با شکم گرسنه تشویق می‌شود در خیابان دست افشانی کند و دور از چشم ماموران، پایکوبی. یادآور سکانسی از فیلم گربه ی آوازه خوان در دهه ۶۰ که گربه های گرسنه چنین می کردند و به ناگهان سر و صدای شکم شان بزم شان را مختل می کرد و به یادشان می آورد که اولویت، پر کردن شکم است.

azami.jpgدر نزد ما به معنای واقعی، هیچ چیز سرِ جایش نیست. گیج و مبهوت، هر چه می‌خواهیم می‌بافیم تا نادانی‌مان در بطن این سرگرمی‌های همیشگی، که هیچ چیز تازه از آن برنمی‌خیزد، پنهان بماند. "آشتی ملی" در این سرزمین همانند "رواداری" و آن‌چه به نام "کرامت انسان" باب روز شده است، بیش از آن‌که ریشه در ضرورت‌های اجتماعی داشته باشد، ساخته و پرداخته‌ی جمهوری اسلامی و میراث‌خوار آن، اصلاح‌طلبی است. و ما نیز بی‌ آنکه به معنای واقعی آن بیندیشیم، طوطی‌وار تکرارش می‌کنیم. جامعه‌ای که حکومتش در سراشیب سقوط است و مردمش برای نان شب در تنگنا مانده‌اند، جایی برای چنین شعارهای توخالی وجود ندارد.

تداعی "آشتی ملی" در سطح کلان، چیزی فراتر از گردهم‌آیی چند ده نفر و حرافی پیرامون آن است. آشتی واقعی تنها زمانی ممکن است که دو عنصر اصلی، یعنی حکومت و جامعه‌ی مدنی و سیاسی، در تعادل و تعامل قرار گیرند. نمونه اش در آفریقای جنوبی اتفاق افتاد. پیش از آنکه حکومت آپارتاید تن به سازش دهد و اعلام "آشتی ملی" کند، نیروی قدرتمند همبستگی به رهبری کنگره ملی آفریقا در صحنه تأثیرگذاری حاضر و آماده بود. در واقع میان همبستگی اپوزیسیون و رژیم "تعادل و تعامل" برقرار شد و همین باعث فروپاشی رژیم آپارتاید شد. البته مقصودم از نمونه پیشرفت آشتی ملی در آفریقا به هیچ وجه الگوبرداری برای وضعیت وخیم جامعه جمهوری اسلامی نیست اما نمونه است. بنابراین "آشتی ملی" نسبت به چاره جویی و تلاش جهت همبستگی اپوزیسیون ایرانی، متأخر است.

راهِ برون‌رفت، نه در شعار، بلکه در عمل است: نخست باید با گروه‌های سیاسی، از هر طیف و گرایش، وارد گفت‌وگو شد و بسترِ همگرایی را فراهم آورد. تنها از دل این همبستگی است که نیرویی تازه و نیرومند می‌تواند در عرصه‌ی سیاسی پدیدار گردد؛ نیرویی که قادر خواهد بود، بسته به شرایط و آرایش نیروها، تصمیمی قاطع و سرنوشت‌ساز اتخاذ کند و حکومت را به زیر کشد. تنها با فروپاشی حکومت اسلامی است که راه "آشتی ملی" برای ایرانیان گشوده خواهد شد. درست به همانگونه که گفته شد: در آفریقای جنوبی، بدون همبستگی و انسجام "کنگره ملی آفریقا"، روند "آشتی ملی" شکل نمی‌گرفت؛ روندی که سرانجام به سقوط رژیم آپارتاید انجامید.

ferd.jpg

پیامی ز من بَر، اگر بشنوی

به بانوی نامهربان، موسوی

ز رنجی که بردم بسی، سال سی

در این سال سی، رنج بردم بسی

مرا رنج این نامه هرگز نَخَست

اگرچند ماندم بسی تنگدست

در اندیشۀ مهر ایران زمین

من این داستان بازگفتم چنین

که فرهنگ و آیین ایرانیان

شود آشکارا به پیر و جوان

بماناد ایرانی اندر جهان

سرافراز در آشکار و نهان

ز خواب و ز خوراک پرداختم

سخن از نهانگه برون ساختم

گذشته سخن ها به هر دفتری

بجُستم ز دانای هر کشوری

نهفته سخن را ز پیر و جوان

گرفتم، برون ساختم از نهان

سخن های شایسته و شاهوار

نه صدها و بیوَر که چندین هزار

ابا گویش توس نه، پارسی

سرودم که باشد بَرِ هرکسی

سرودی سرودم به پارسی دری

چو دُرّی گرانمایه، چون گوهری

که ایرانیان خردمند و راد

بخوانند و گردند از نامه شاد

در این نامه آواز و پرواز هست

سخن آشکارا و با راز هست

«تو این را دروغ و فسانه مدان

به یک سان رَوِشن زمانه مدان

ازو هرچه اندر خورَد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کرده خویش، ریش»

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgصادق زیباکلام

سخنی به اغراق نرفته اگر گفته شود که تغییر تعرفه‌ها مهم‌ترین تصمیم ترامپ از ابتدای ریاست‌جمهوری‌اش بوده.

علیرغم مخالفت‌های بسیاری هم درداخل آمریکا و هم ازسوی متحدین آن کشور، ترامپ این سیاست را به اجرا درآورده. درراستای شعار"اول آمریکا"، استدلال وی آن بوده که آمریکا انبار کالاهای وارداتی شده وافزایش تعرفه ها کمک به رقابت تولیدات ساخت آمریکا می‌نماید.

او این تصمیم را سرنوشت‌ساز برای جهش اقتصاد آمریکا می‌دانست.

اما علیرغم دفاع قاطعانه ترامپ ازتعرفه ها وسرزنش رؤسای‌جمهور قبلی که چرا این سیاست را به اجرا نگذارده بودند و بالاخره علیر‌غم کلی افتخار و مباهات که او دارد به اقتصاد آمریکا جان تازه‌ای می‌بخشد، یک قاضی فدرال جلوی اجرای آن سیاست را گرفته و آنرا بیرون ازحیطه اختیارات رئیس‌جمهور اعلام می‌نماید.

هنوزترامپ ازآن شوک بیرون نیامده بود که دادگاه دیگری تصمیم وی مبنی برقطع بودجه دو میلیاردی دانشگاه هاروارد را غیرقانونی اعلام نمود. ترامپ دل‌خونی از برنامه های آن دانشگاه بالاخص طرفداری دانشجویان آن از فلسطینی‌ها داشت.

البته ظرف شش ماه گذشته این چندمین باراست که قانون جلوی تصمیمات وی را می‌گیرد.مشابه همین اتفاق در دور نخست ریاست جمهوری‌شان اتفاق افتاد.هنوزدرکاخ سفید مستقر نشده بودکه اعلام نمود اتباع ۸ کشورحق ورود به آمریکا را ندارند.ترامپ گفت این تصمیم را به جهت بهبود امنیت کشورش می‌گیرد.

اما یک دادگاه فدرال آن تصمیم را مغایر با اختیارات رئیس‌جمهور دانست و اعلام نمود که رئیس‌جمهورنمی‌تواند مانع از ورود قانونی اتباع کشورهای دیگر که دارای ویزای معتبر هستند به آمریکا شود.

جایگاه قانون در آمریکا را مقایسه کنیم با جایگاه قانون در ایران.تا قبل انقلاب مشروطه جایگاه حکومت درآسمان‌ها بود. شاه سایه خدا بود واوامرملوکانه لازم الاجرا. اما مشروطه حکومت را ازآسمان به زمین آورد و اختیارات آنرامحدود به قانون نمود.شخص اول مملکت دیگر نمیتوانست هرچه اراده میکند را اجراء نماید.

می‌توان پرسید که ظرف ۱۲۰ سالی که ازمشروطه میگذرد،کدام دفعه حکومت درایران همچون ترامپ درآمریکا نتوانسته تصمیم یا سیاستی را که میخواسته به اجرا گذارد چون قانون چنین اختیاری به حکومت واگذارنکرده بوده؟

danger.jpgعلی‌ رضا بختیار

متاسفانه وضعیت جسمانی‌ پدر، به علت تزریق داروی غلط حین خواب، علیرغم تاکید حاج محمد باقر بختیار به حساسیت داشتن به این دارو به علت عوارض جانبازی شیمیایی و داشتن پلاک حساسیت دارویی بر گردن به علت مذکور، جلوگیری از کار پزشکان توسط نیروهای امنیتی‌، جلوگیری از انجام سی‌ تی اسکن، جلوگیری از وصل سوند بر خلاف دستور پزشک متخصص به علت کم کار شدن کلیه‌ها و فشار بر کلیه ها، حمله نیرو‌های امنیتی‌ به ایشان بر روی تخت بیمارستان، هر ۲ تا ۳ ساعت یک بار برای اجبار ایشان به دستبند و پا بند زدن و مقاومت پدر در مقابل نیرو‌های امنیتی‌ بسیار وخیم است. با این وجود پدر به زندان اوین منتقل شده ا‌ند.

به دلیل جلوگیری نیروهای امنیتی‌ و حفاظتی از ملاقات با پدر در بیمارستان، و رفتارهای زشت و توهین آمیز با افراد خانواده، تا به اکنون اخبار و اطلاعات درست و موثقی از وضعیت جسمانی‌ پدر به دستمان نرسیده بود. متاسفانه دقایقی پیش شرح این اطلاعات به صورت موثق به دست اینجانب رسیده که با عزیزان به اشتراک میگذارم، چرا که به صورت مشخص، مسئولان امنیتی‌ قصد آسیب زدن به پدر را داشته و شاید اطلاع رسانی از این امر باعث جلو گیری از این نقشه شوم حکومت علی‌ خامنه‌ای شود. پدر که به واسطه مشکلات حاد جسمانی، عوارض متعدد، کاهش وزن شدید و ضعف جسمانی‌ از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بوده ا‌ند، متاسفانه این چند روز را به شکلی‌ گذرانده ا‌ند که آن را تنها به شکنجه بر روی تخت بیمارستان می‌‌توانم تشبیه کنم.

در حالی‌ که حاج محمد باقر بختیار جانباز شیمیایی، آسیب‌های تیر و ترکش و موج انفجار می‌‌باشند، و تنها بیمارستان‌های تخصصی مانند بیمارستان ساسان و خاتم الانبیا قابلیت و توان تشخیصی و درمانی جانبازان شیمیایی را دارند، به صورت غیر منطقی‌ پدر به بیمارستان طالقانی منتقل می‌‌شوند. در بدو ورود، پدر به تک تک کادر درمان و پزشکان وضعیت جسمانی خود، شرایط جانبازی شیمیایی و حساسیت جانبازان شیمیایی به دارو‌های خاص را توضیح داده، و پلاک فلزی بر گردن خود، که بر آن حساسیت‌های دارویی جانبازان شیمیایی به صورت مشخص حک شده است را نشان می‌‌دهند.

ساعتی‌ از بستری پدر نگذشته بوده است که نیروهای امنیتی‌ به اتاق محل بستری ایشان آمده و با هجوم به ایشان قصد دستبند و پابند زدن به ایشان می‌‌کنند که علیرغم شرایط جسمی‌ نامساعد، پدر با تمام توان مقاومت کرده، و از زدن دستبند و پابند جلوگیری می‌‌کنند. در همین شرایط، پزشکان به علت شرایط جسمانی‌ ایشان تست‌های متفاوتی‌ همچون اکو و نوار قلب، سی‌ تی اسکن، و دیگر آزمایش‌ها را تجویز می‌‌کنند، که نیرو‌های امنیتی‌ از انجام بعضی‌ از آزمایش‌ها همچون سی‌ تی اسکن جلو گیری می‌‌کنند. همچنین، پزشک متخصص کلیه که به علت کم کاری و فشار بر کلیه ها، برای جلو گیری از آسیب به کلیه‌ها دستور استفاده از سوند پزشکی می‌‌دهد، نیروهای امنیتی‌ بدون توضیحی مجددا از کار پزشکان جلوگیری کرده و برای فشار گذاشتن بر پدر از استفاده از سند جلو گیری می‌‌کنند.

در تمامی این مدت، نیروهای امنیتی‌ برای هر چه بیشتر کردن فشارها بر حاج محمد باقر بختیار، هر ۲-۳ ساعت به ایشان هجوم آورده، تا ایشان را مجبور به زدن دستبند و پا بند به تخت بیمارستان کنند، و پدر نیز در ۲ روز اول با تمام توان مقاومت می‌‌کنند. اما اینجاست که به صورت مشکوکی، شبانه و حین خواب، فردی به ایشان آنتی بیوتیکی از لیست دارو‌هایی‌ که به آنها حساسیت دارند را تزریق می‌‌کند، که این امر باعث می‌‌شود که ایشان با سوزش شدید در تمامی بدن از خواب بیدار شده و متوجه موضوع شوند.

پرستار‌ها و کادر درمان در ابتدا این تزریق را امری از روی اشتباه توصیف می‌‌کنند، اما با رو به وخامت گذاشتن حال پدر، به کلی‌ تزریق هرگونه دارویی حتی چنین آنتی بیوتیکی را منکر می‌‌شوند. در اینجاست که متاسفانه با فشار‌های متعدد و بلاخص بدتر شدن شرایط جسمانی‌ پدر به علت تزریق مشکوک یا عمدی داروی اشتباه، پدر توان جسمانی‌ مقاومت در مقابل نیرو‌های امنیتی‌ را از دست داده، و در حالی‌ که بدن ایشان، بلاخص بین مفاصل و کشاله‌های ران پر از تاول شده بوده است، به ایشان دستبند و پا بند می‌‌زنند.

حوالی ساعت ۱۰ صبح روز سه شنبه، نیرو‌های امنیتی‌ به اتاق ایشان رفته، تا ایشان را مجبور به بازگشت به زندان کنند. وقتی‌ به ایشان می‌‌گویند آماده بازگشت به زندان باشید، پدر جواب می‌‌دهند که " آماده ام"، اما این دون صفتان اصرار می‌‌کنند که خود نامه‌ای بنویسید و در آن درخواست بازگشت به زندان کنید!

که پدر نیز از این کار سر باز می‌‌زنند. اما علیرغم سرباز زدن ایشان، پدر حوالی ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه، از بیمارستان طالقانی، در حالی‌ که تمامی بدن را تاول گرفته بوده است و تاول‌ها در حال عفونی‌ شدن بوده است، به اجبار نیروهای امنیتی‌ به زندان اوین منتقل می‌‌شوند. لازم به ذکر است، متخصصین بیمارستان ساسان، بیمارستان تخصصی جانبازان شیمیایی، در گذشته نسبت به خطرات جانی تزریق داروی اشتباه و عفونی‌ شدن تاول‌ها به شدت به ایشان هشدار داده بوده ا‌ند. در این لحظه، حاج محمد باقر بختیار، در چنین شرایطی هنوز در زندان اوین حضور داشته، و عفونی‌ شدن تاول‌های بدن، جان ایشان را به شدت به مخاطره انداخته است.

گرچه، از فراشان حکومت علی‌ خامنه‌ای ، نه پدر و نه ما انتظاری نداریم، اما همانگونه که پدر خود قبل از زندان تاکید داشته ا‌ند، این مطالب را برای مردم عزیز می‌‌نویسیم، تا مردم بدانند که بر خلاف روایت دروغین حکومتی، نه تنها بسیاری از جانبازان، رزمندگان و خانواده شهدا در مقابل این حاکمیت قرار دارند، بلکه این حاکمیت جور عداوتی دیرین با جانبازانی دارد که به واسطه نام آنان به مردم کشورمان ستم می‌‌کنند.

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را "رفرش" کنید

***

صدای آمریکا - مقامات جمهوری اسلامی روز پنجشنبه مدعی‌شدند که دود دیده‌شده در اطراف سایت هسته‌ای اصفهان ناشی از «آتش‌سوزی» در محل پسماند این استان بوده است. خبرگزاری مهر به نقل از منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان این مطلب را گزارش کرد. او گفت پسماندها بر اثر گرمای هوا دچار آتش‌سوزی شد و نیروهای آتش‌نشانی در حال مهار آن هستند.

flarge.jpg

▪️از زمان پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائيل و جمهوری اسلامی که صدها هدف در استان‌های مختلف ایران با برتری هوایی اسرائيل مورد حمله نیروی هوایی آن قرار گرفت، آتش‌سوزی‌های مختلف و غیرمعمولی در ایران رخ داده است که مقامات جمهوری اسلامی آنها را به«نشت گاز» و موارد مشابه نسبت داده‌اند.

▪️مقامات جمهوری اسلامی توضیح نداده‌‌اند که آیا دلیل موارد «نشت‌گاز‌»‌ نتیجه جنگ ۱۲ روزه اخیر بوده و یا سال‌ها سهل‌انگاری جمهوری اسلامی و بی‌توجهی آن به سرمایه‌گذاری در کشور و نادیده‌گرفتن استانداردها از سوی آنها باعث رشد این آتش‌سوزی‌ها شده است.

محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه: ماندگاری در قدرت ریشه بحران ایران است

بعد از ۲ دوره به جورج واشنگتن گفتن مجددا برای دور سوم کاندیدا شو گفت نه ۸ سال کافیه
مشکل اصلی کشور ما این هست که حاضر به کنار رفتن از قدرت نیستند در حالی که در امریکا ۸ سال است و در فرانسه ۱۰ سال است



سحام نیوز: اولین مصیبت بزرگ ج ا، رهبری و نماینده های او هستند که خود را مادام العمر می دانند و‌ در حالی که قدرت تکلم خود را از دست داده اند با پوشک به شورای نکهبان و مجلس خبرگان می روند تا بزرگترین تصمیمات را برای مردم بگیرند



جورجو آرمانی درگذشت

| No Comments

armani.jpgرادیو فردا - شرکت آرمانی روز پنجشنبه ۱۳ شهریور اعلام کرد که جورجو آرمانی، طراح مد و لباس مشهور ایتالیایی، در ۹۱ سالگی درگذشت.

در بیانیهٔ این شرکت آمده است: «با اندوه فراوان، گروه آرمانی درگذشت خالق، بنیان‌گذار و نیروی محرکهٔ خستگی‌ناپذیر خود، جورجو آرمانی را اعلام می‌کند».

نام جورجو آرمانی مترادف با سبک و ظرافت مدرن ایتالیایی بود. او ذوق هنری یک طراح را با درایت یک تاجر در هم آمیخت و شرکتی را هدایت می‌کرد که گردش مالی سالانهٔ آن به حدود ۲.۷ میلیارد دلار می‌رسید.

آقای آرمانی تا پیش از مرگش، یک امپراتوری به ارزش بیش از ۱۰ میلیارد دلار ساخته بود که علاوه بر پوشاک، شامل لوازم جانبی، مبلمان خانگی، عطرها، لوازم آرایشی، کتاب‌ها، گل‌ها و حتی شکلات‌ها بود و طبق گزارش فوربس، او را در میان ۲۰۰ میلیاردر برتر جهان قرار داده بود.

این طراح همچنین مالک چندین بار، کلاب، رستوران و یک تیم بسکتبال بود؛ تیمی که بیشتر با نام «المپیا میلانو» شناخته می‌شود. او از سال ۱۹۹۸ بیش از ۲۰ رستوران از میلان تا توکیو افتتاح کرد و دو هتل، یکی در دوبی در سال ۲۰۰۹ و دیگری در میلان در سال ۲۰۱۰ راه‌اندازی کرد.

او مدتی بود که با بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کرد و ناگزیر شد در ماه ژوئن امسال برای نخستین بار در طول دوران حرفه‌ای خود از حضور در نمایش‌های مد مردانهٔ میلان انصراف دهد.

این طراح مشهور که به «شاه جورجو» (Re Giorgio) شهرت داشت، به دقت در همه جزئیات مجموعه‌هایش و حتی جنبه‌های مختلف کسب‌وکار از تبلیغات گرفته تا مرتب‌کردن موی مدل‌ها پیش از ورودشان به صحنه، دخالت می‌کرد.

به رغم آن‌که او یکی از برترین طراحان جهان بود، با دقت از حریم خصوصی خود حفاظت می‌کرد و کنترل شدیدی بر شرکتی که تأسیس کرده بود داشت، استقلال آن را حفظ کرده بود و با گروه کوچکی از اعضای مورد اعتماد خانواده و همکاران قدیمی کار می‌کرد.

او در حال برنامه‌ریزی برای رویدادی بزرگ به مناسبت جشن پنجاهمین سالگرد خانهٔ مد جورجو آرمانی در هفتهٔ مد میلان در ماه جاری میلادی بود.

شرکت آرمانی اعلام کرد که مراسم تشییع جنازه در روزهای شنبه و یکشنبه در میلان برپا خواهد شد و پس از آن مراسمی خصوصی برگزار می‌شود که تاریخ آن نامعلوم است.

آشپز.jpgهم میهن - احمد زیدآبادی

همایون شجریان از لغو کنسرت رایگان خود در میدان آزادی تهران خبر داده است. رسانه‌ها لغو برنامه را به شهرداری تهران نسبت داده‌اند. در مقابل مقام‌های شهرداری، ناهماهنگی و عدم برنامه‌ریزی را علت لغو برنامه اعلام کرده‌اند و علیرضا زاکانی شهردار تهران، استادیوم آزادی را جای مناسبی برای برگزاری کنسرت آقای شجریان دانسته است.

گویا از سال‌ها پیش همایون شجریان به دنبال کسب مجوز برای اجرای یک کنسرت در محیطی باز در شهر تهران بوده که در هر دوره به دلایلی مجوزی به او داده نشده است. در ماه‌های گذشته اما وزارت ارشاد دولت پزشکیان، مجوز لازم را صادر کرده و وزارت کشور هم با برگزاری کنسرت در میدان آزادی موافقت کرده است.

با این حال، چنانکه بسیاری انتظار داشتند کنسرت به‌رغم کسب مجوز و تبلیغات گسترده پیرامون آن، لغو شد و اجرای آن در همان محل یا در محلی دیگر مشخص نیست. فارغ از دلایل اصلی لغو کنسرت آقای شجریان و نهاد لغوکنندۀ آن، مسئلۀ اصلی از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این است که چرا برنامه‌ای که در بسیاری از کشورها در سرتاسر جهان امری عادی و معمول به شمار می‌رود، خبر برگزاری و لغو آن تا این اندازه سروصدا به پا کرده و به مسئلۀ اصلی کشور تبدیل شده است؟

پاسخ به این پرسش به قدری روشن است که حتی نیاز به طرح ندارد چون چیزی که در دیگر کشورها امری معمول و عادی است در کشور ما به صورت معضلی همه‌جانبه درآمده است.

سالیان درازی است که عده‌ای در کشور ما هر امر شادی‌بخش و خوشحال‌کننده را در زمرۀ امور ممنوعه طبقه‌بندی کرده‌اند و تحت عنوان دینداری با آن مخالفت می‌کنند. جلوگیری از شادی کردن آزاد و امن مردم به صورت عمومی، بر اقشار مختلف بخصوص جوانان و نوجوانان چنان فشار روانی و عصبی وارد کرده است که از یک سو، به شادی‌های مخفی توأم با نگرانی و اضطراب پناه برده‌اند و از سوی دیگر، از نیروهای مانع شادی و نشاط عمومی آنها متنفر و بیزار شده‌اند.

این دو پدیده سبب شده است که یک کنسرت غیرسیاسیِ رایج در اغلب جوامع، در کشور ما از دو جهتِ اعتقادی و امنیتی مورد حساسیت قرار گیرد و به موضوعی سیاسی و جنجال‌برانگیز تبدیل شود.

در بین اندیشمندان اسلامی سخنی منسوب به پیامبر و امام علی رایج است که می‌گوید: «الْانْسانُ حَریصٌ عَلی‌ ما مُنعَ مِنْهُ» (مردم به چیزی که از آن منع شوند، حریص می‌شوند.) واضح است که سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی چند دهۀ اخیر دقیقاً در جهت خلاف حکمتی که در این روایت نهفته است، تنظیم و تحمیل شده است.

در واقع، طیف ممنوعیت‌ها به اندازه‌ای وسیع بوده که مردم میل وصف‌ناپذیری به آنها پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد استقبال وسیع از فیلم‌های کمدی در سال اخیر بخصوص از نوع سطحی و مبتذل آن نیز بی‌ارتباط با ممنوعیت شادی و خوشحالیِ معمول در کشور نباشد.

شاید مدافعان ممنوعیت‌ها و سختگیری‌ها ادعا کنند که به هیچ‌وجه مخالف شادی و خوشحالی شهروندان نیستند و خود در انواع مراسم مولودی، حاضران را به دست زدن و اظهار عواطف شادمانه‌شان ترغیب و تشویق می‌کنند!

این نوع دفاع خود گویای فهم نادرست و سطحی این جماعت از سرشت نوع بشر و غم و شادی‌های آنهاست. آنان گمان می‌کنند که شادی هم قالب یکنواختی دارد و عموم مردم اعم از نواندیش دینی و دینداران مدنی و یا شناسنامه‌ای و بی‌دینان همگی دقیقاً باید از همان چیزهایی لذت ببرند که پاره‌ای از دینداران راست‌کیش و یا متشرعان متعصب و بنیادگرایان سختگیر لذت می‌برند!

همانطور که خداوند خطوط انگشت هر یک از مخلوقات انسانی را منحصربه‌فرد آفریده، علایق و سلایق و گرایش‌ها و اسباب شادی و طرب و غم و اندوه آنان را نیز متفاوت خلق کرده است. تنوع و گوناگونیِ ذوق و سلیقه و پسند آدمیان را نادیده گرفتن و آنان را از نشاط مورد نظر خود منع کردن و صورتی تحجرآمیز از یک گرایش را به همۀ آنان تحمیل کردن، نتیجه‌اش قالبی کردن آدمیان به سبک نظام توتالیتری استالینی است که نهایتاً خشم و طغیان آنها را به دنبال دارد.

وقتی که جمعیتی به خشم آید، دیگر جمع شدن آنها در یک محیط عمومی نیز به مشکلی امنیتی تبدیل می‌‌شود و نیاز به کنترل پیدا می‌کند.

از این رو، حضور جمعیت انبوه در هر مکانی حتی آنجا که قرار است آوازی سنتی خوانده شود، وارد معادله‌ای با ملاحظات امنیتی می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد که یکی از دلایل اعلام‌نشدۀ لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی نگرانی از میزان حضور جمعیت و نوع کنش آنها در هنگام مراسم و بعد از آن باشد.

chinatop.jpgرژه نظامی در پکن؛ نمایش قدرت چین با سلاح‌های جدید

دویچه وله - چین با برگزاری بزرگ‌ترین رژه نظامی تاریخ خود، قدرت روزافزون‌اش در صحنه ژئوپولیتیک را به نمایش گذاشت.

شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور این کشور در نطق خود در این مراسم که در میدان صلح جهانی پکن برگزار شد، هشدار داد که "بشریت امروز در برابر دوراهی صلح و جنگ و یا گفت‌گو و رویارویی قرار دارد".

او این سخنان را در حالی بیان می‌کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و کیم یونگ اون، رهبر کره شمالی در کنار او شاهد این رژه نظامی عظیم بودند. این رژه در حضور ۵۰ هزار نفر به مناسبت هشتادمین سالگرد شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم برگزار شد.

شی در نطق خود گفت که "مردم چین محکم در سمت درست تاریخ ایستاده است". او پس از سخنرانی سوار بر خودرویی مجلل و روباز، از سربازان و همچنین سیستم‌های تسلیحاتی جدید چین از جمله موشک، تانک و پهپاد بازدید کرد.

پیامی به غرب

شی جین‌پینگ در این مراسم لباسی به سبک لباس‌مائو تسدونگ، رهبر پیشین چین به تن داشت و به بیش از ۲۰ تن از سران کشورهای جهان که در این مراسم حضور داشتند، به زبان انگلیسی گفت: «از دیدار با شما خوشوقتم. به چین خوش آمدید.»

بسیاری از مقام‌‌ها و دیپلمات‌های غربی از شرکت در این مراسم خودداری کردند. این مراسم به این ترتیب به پنجره‌ای بدل شد تا چین قدرت خود را در حضور رهبران روسیه و کره شمالی به نمایش گذارد؛ دو کشوری که از دید غرب عاملی تجاوزکار و مهاجم در جنگ در اوکراین محسوب می‌شوند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

این نخستین بار بود کیم یونگ اون در یک مراسم بزرگ چندجانبه حضور می‌یافت. این همچنین اولین بار در ۶۶ سال گذشته بود که رهبری از کره شمالی در یک رژه نظامی چین شرکت می‌کرد.

در کنار پوتین و کیم یونگ اون، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران نیز در این مراسم حضور داشت.

شی در نطق خود به مناسب هشتادمین سالگرد شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم "از دولت‌های خارجی و همچنین دوستان بین‌المللی چین که از مردم این کشور در مقابله با تهاجم پشتیبانی کردند، قدردانی کرد".

شی در آغاز هفته جاری در اجلاس همکاری شانگهای دیدگاه و چشم‌انداز خود از نظم نوین جهانی را ارائه کرده و خواهان حفظ اتحاد علیه "سلطه‌گرایی و سیاست قدرت‌گرا" شد. در این اجلاس که مسائل امنیتی نیز مورد بحث قرار گرفته بود، ولادیمیر پوتین حضور داشت.

xitrns.jpgگفتگوی پوتین، شی و کیم درباره انسان جاودانه

ایران اینترنشنال - در حاشیه رژه نظامی پکن، میکروفون باز گفت‌وگوی ولادیمیر پوتین و شی جین‌پینگ را ثبت کرد؛ آن‌ها درباره پیشرفت‌های زیست‌فناوری، پیوند اعضای بدن و احتمال دستیابی به «جاودانگی» سخن گفتند. شی نیز با اشاره به برخی پیش‌بینی‌ها گفت انسان‌ها شاید در این قرن تا ۱۵۰ سال عمر کنند.

خبرگزاری رویترز چهارشنبه ۱۲ شهریور گزارش داد هنگامی که ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه، شانه‌به‌شانه شی جین‌پینگ، رییس‌جمهوری چین، قدم می‌زد، یک میکروفون باز گفت‌وگوی آن‌ها درباره پیوند اعضای بدن و امکان زندگی انسان‌ها تا ۱۵۰ سالگی را ضبط کرد.

این لحظات در حالی ثبت شد که پوتین و شی در کنارکیم جونگ‌اون، رهبر کره‌شمالی، در راس هیاتی شامل بیش از ۲۰ رهبر خارجی برای تماشای رژه نظامی پکن به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، حرکت می‌کردند.

گفت‌وگوی غیرمنتظره در حاشیه رژه پکن

این صحنه در پخش زنده شبکه دولتی CCTV چین ضبط شد و سپس از سوی رسانه‌های دیگر از جمله CGTN، آسوشیتدپرس و رویترز منتشر شد. اداره رادیو و تلویزیون چین اعلام کرد پوشش CCTV از این رویداد یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون بار به‌صورت آنلاین در اینترنت و بیش از ۴۰۰ میلیون بار از طریق تلویزیون تماشا شده است.

وقتی پوتین و شی به سمت جایگاه میدان تیان‌آن‌من حرکت می‌کردند تا همراه کیم رژه را تماشا کنند، مترجم پوتین به زبان چینی شنیده شد که گفت: «زیست‌فناوری به‌طور مداوم در حال پیشرفت است.»

او پس از بخشی نامفهوم افزود: «اعضای بدن انسان می‌توانتد به‌طور مداوم پیوند زده شوند. هرچه بیشتر عمر کنید، جوان‌تر می‌شوید و حتی می‌توانید به جاودانگی برسید.»

در پاسخ، شی که خارج از قاب تصویر بود، به زبان چینی شنیده شد که گفت: «برخی پیش‌بینی می‌کنند که در این قرن انسان‌ها ممکن است تا ۱۵۰ سال عمر کنند.»

کیم در حالی که لبخند می‌زد به سمت پوتین و شی نگاه می‌کرد، اما مشخص نبود این گفت‌وگو برای او ترجمه می‌شد یا نه. در ویدیو CCTV، صدای پوتین به زبان روسی به‌طور واضح شنیده نمی‌شد.

واکنش‌ها و ادامه مراسم

دولت روسیه بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر پاسخ نداد. وزارت امور خارجه چین و شبکه CCTV نیز به پرسش رویترز در این‌باره واکنشی نشان ندادند.

در همان لحظه‌ای که شی شروع به صحبت کرد، تصویر به نمای گسترده‌ای از میدان تیان‌آن‌من تغییر کرد و صدا قطع شد.

sdb.jpgسروش دباغ

صد افسوس که کنسرتِ همایون شجریان که بنا بود پس فردا در میدان آزادیِ تهران با حضور جمعیت میلیونی برگزار گردد لغو شد و آرزی دیرینۀ همایون عزیز محقق نشد. ارادت من به این خانوادۀ هنرمندِ اصیلِ خوشنامِ با پرنسیب، قدمت سی و پنج ساله دارد. به همین سبب، کتاب دو جلدیِ « ردّ آبی روایتِ » خود را به استاد شجریان تقدیم کردم: « به روح بلند محمد رضا شجریان/ که نغمه های آسمانی اش/ مونس اوقات تنهایی ام هست».

نیک می دانم شجریانِ پدر و شجریانِ پسر به حافظ ارادتی بسیار دارند. به همین سبب، از زبان رند رواقی اندیشِ شیرازی خطاب به آنها با خود زمزمه می کنم:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
جلوه گاه رخ او دیدۀ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند

شکواییۀ همایون شجریان:

«عزیزان اون چیزی که حدس می‌زدم آخر سر همان شد، تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازه‌ی ورود نگرفته و به نظر میاد که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسی‌هایی که این چند روزه انجام شده کاری است که می‌بایست قبل از موافقت با درخواست ما در دوماه گذشته انجام می‌شد. به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه‌ی عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیارمحال من زحمت بسیار کشیدند سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگی خوش.

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درختِ دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم»

china.jpgجمهوری اسلامی برای جبران ضربات اسرائیل، به همکاری موشکی با چین امید بسته، اما استراتژی پکن بر تنوع روابط با ایران و اسرائیل استوار است

ایندیپندنت فارسی - مسعود پزشکیان، رئيس‌جمهوری نظام اسلامی روز چهارشنبه ۱۲ شهریور در دیدار با اعضای حزب کمونیست چین، اعلام کرد که جمهوری اسلامی آماده اجرا و عملیاتی کردن «توافقات مهم مطرح‌شده» میان او و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین است و خود را مامور خامنه‌ای برای عملیاتی شدن طرح توسعه رابطه با پکن خواند.

پزشکیان در این جلسه، با تاکید بر اینکه «باید در برابر زورگویی و قلدری کشورهایی که خواهان روابط دوستانه ما نیستند، ایستادگی کرد»، افزود: «مقام معظم رهبری بر توسعه روابط با چین تاکید و ما را به پیگیری این موضوع مامور کرده‌اند. امیدوارم با تشکیل کارگروه مشترک، توافقات میان دو کشور به‌سرعت به مرحله اجرا برسد.»

رئیس‌جمهوری ایران درحالی اعلام کرد که از سوی رهبر جمهوری اسلامی، مامور توسعه روابط جمهوری اسلامی با حکومت چین شده است که علی خامنه‌ای، خود نیز روز یکشنبه، نهم شهریور، در پیامی به زبان‌های فارسی و چینی در شبکه اجتماعی اکس، بر اهمیت اجرای کامل توافق‌های راهبردی تهران و پکن تاکید کرده بود. او نوشت: «ایران و چین با سابقه کهن تمدنی در دو سوی آسیا، قدرت تحول‌آفرینی در صحنه منطقه‌ای و جهانی را دارند. عملیاتی‌کردن تمامی ابعاد توافق راهبردی، این راه را هموار می‌کند.»

این موضع‌گیری، همزمان با سفر مسعود پزشکیان به چین برای حضور در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای منتشر شد. اجلاس شانگهای در روزهای ۳۱ اوت و اول سپتامبر، با حضور رهبران بیش از ۲۰ کشور، ازجمله شی جین‌پینگ، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان در تیانجین برگزار شد و پزشکیان پس از شرکت در این نشست، جهت دست‌یابی به توافقاتی تازه به پکن سفر کرد.

در جلسه امروز مسعود پزشکیان در پایتخت چین، هوانگ هو، عضو دائم حزب کمونیست چین نیز مدعی شد که آنان «آماده عملیاتی کردن تفاهمات ایران با آقای شی جین پینگ» هستند و تاکید کرد که «آن‌چه رئیس‌جمهوری چین به شما وعده داده‌اند، قطعا عملی خواهد شد.»

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

با وجود آن‌که هنوز هیچ جزئیاتی از توافق مورد اشاره میان روسای جمهوری دو کشور رسانه‌ای نشده است، اما پیش از این گزارش‌های رسانه‌ای مختلفی از حمایت‌های مخفیانه چینی‌ها در حوزه‌های نظامی و امنیتی از جمهوری اسلامی منتشر شده بود. در یک نمونه، بهمن سال گذشته، وال استریت ژورنال به نقل از دو منبع مطلع گزارش داده بود که دو کشتی ایرانی که در چین پهلو گرفته‌ بودند، با ماده‌ای ضروری برای تولید سوخت جامد موشک‌های بالستیک بارگیری شدند.

براساس این گزارش، این دو کشتی حدود ۱۰۰۰ تن سدیم پرکلرات حمل کردند تا جمهوری اسلامی ایران بتواند آن را به ۹۶۰ تن آمونیوم پرکلرات تبدیل کند که یکی از مواد اصلی برای تولید سوخت جامد موشک‌های بالستیک است. این مقدار می‌توانست برای تولید ۲۶۰ موشک میان‌برد ایرانی کافی باشد.

اما روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ هم انفجاری مهیب در بندر رجایی بندرعباس رخ داد که به کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر انجامید. مدیرعامل شرکت خدمات دریایی سینا در جنوب ایران علت حادثه را «انفجار یک محموله بسیار خطرناک» اعلام کرد؛ محموله‌ای که به‌عنوان «کالای معمولی» در این بندر دپو شده بود. در پی این رویداد، برخی مقامات و چهره‌های نزدیک به نهادهای حکومتی، احتمال خرابکاری موساد یا حمله نظامی اسرائیل را مطرح کردند.

اکنون، پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل که به کشته شدن بیش از ۳۰۰ فرمانده ارشد و میانی سپاه و همچنین انهدام بخش‌های مهمی از زیرساخت‌های موشکی و پدافندی جمهوری اسلامی منجر شد، به نظر می‌رسد تهران بیش از هر زمان دیگری به همکاری نظامی با چین چشم دوخته است. جمهوری اسلامی در شرایطی چنین هدفی را دنبال می‌کند که مذاکرات با واشینگتن بار دیگر به بن‌بست رسیده و اروپا نیز در حال آماده‌سازی برای نهایی کردن مکانیسم ماشه است؛ وضعیتی که احتمال رویارویی نظامی جمهوری اسلامی با اسرائیل و متحدان غربی‌اش را افزایش داده است.

هشدار صریح کروبی به حاکمیت

| No Comments

karoubi.jpgایران اینترنشنال - مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز، با خطرناک توصیف کردن وضعیت کشور تاکید کرد که تنها راه برون‌رفت از بحران کنونی و برداشتن سایه تحریم‌ها و جنگ، بازگشت به اراده مردم و مذاکره مستقیم با آمریکا است. او با انتقاد از حاکمیت گفت مردم انقلاب نکردند که برده روحانیون و مسئولان شوند.

وبسایت انصاف نیوز چهارشنبه ۱۲ شهریور گزارش داد که کروبی شب ۱۱ شهریور در دیدار با اعضای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، گفت: «قبول اشتباه و شجاعت اعتراف به آن، شرط اول برای بازگشت و اصلاح امور از سیاست‌های غلط و پرهزینه داخلی و خارجی است.»

این رهبر اعتراضات سال ۱۳۸۸ تاکید کرد که با وجود شرایط دشوار کشور، همچنان بر ادامه سیاست‌های گذشته در عرصه داخلی و بین‌المللی اصرار می‌شود، در حالی که وضع کنونی نتیجه همان «سیاست‌های غلط و ماجراجویانه» است.

به نوشته انصاف نیوز، در این نشست شماری از اعضای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» از جمله بهزاد نبوی، محسن آرمین، فیض‌الله عرب‌سرخی، محمد کیانوش‌راد، صادق نوروزی، علی تقی‌زاده، حجت اسماعیلی، مهدی تحققی، حمید خزائی و اصغر نوروزی حضور داشتند.

rpgroup.jpg

رییس پیشین مجلس شورای اسلامی، ۲۳ مرداد نیز با انتقاد از سیاست‌های حاکمیت از جمله برنامه هسته‌ای، گفت که این مسیر کشور را به «کف دره» برده و خواستار «بازگشت به مردم و اصلاحات ساختاری» شده بود.

او گفته بود برای این‌که ایران بماند و بیش از آن‌که دیر شود، «حاکمان به مردم برگردند و زمینه اصلاحات ساختاری مبتنی بر رای ملت» را فراهم کنند.

کروبی با یادآوری سابقه خود از نخستین زندانش در سال ۱۳۴۲ گفت: «اصرار بر انحصارطلبی و نادیده گرفتن حق مردم، انحراف از آرمان‌های انقلاب و نص صریح قانون اساسی است.»

او اضافه کرد: «اساس انقلاب علیه سلطنت، نفی استبداد و حاکمیت فردی شاه بود. ملت ما انقلاب کرد تا سرنوشت‌اش را خودش تعیین کند اما ظاهرا برخی کشور را ملک خانوادگی خود می‌دانند و غرق اندیشه‌های ناصوابی هستند و فکر می‌کنند در این کشور قدرت با همان ویژگی بسته باید بماند.»

melli.jpg«رحیم زارع»، نماینده مجلس شورای اسلامی، روز دوشنبه ۱۰شهریور۱۴۰۴ تنها دقایقی پس از پخش زنده تصاویر «سلام نظامی» بازیکنان تیم فوتبال ایران به سرود جمهوری اسلامی پیش از آغاز بازی مقابل تیم ملی هند، به خبرگزاری «ایرنا» گفت: «این حرکت به دشمنان ما نشان می‌دهد که ملت، همواره پشت سر رهبر انقلاب و در کنار ارزش‌های ایران اسلامی ایستاده‌اند. امیدوارم همه ورزشکاران ما روحیه تعهد، احترام به شهدا و پایبندی به ارزش‌های انقلاب را سرلوحه کار خود قرار دهند.»

ایران وایر - این نماینده مجلس، چنین حرکتی را «نمادی از درک عمیق» بازیکنان تیم فوتبال از آنچه «ایمان»، «اتحاد» و «قرار گرفتن در یک جبهه واحد برای اعتلای ایران اسلامی» خوانده، دانسته است.

چرا همسویی و همراهی بازیکنان با سرود جمهوری اسلامی برای حکومت، این‌چنین پراهمیت شده است؟

بازیکنانی که در روزهای جنگ ۱۲روزه جمهوری اسلامی و اسراییل سنگین‌ترین روزه سکوت را گرفته بودند، حالا چگونه به سرود جمهوری اسلامی ادای احترام می‌کنند؟

***

پرده اول؛ سرود، سکوت، انگلیس

دوشنبه ۳۰آبان۱۴۰۱، ورزشگاه «الریان» شهر دوحه در قطر. دقایقی پیش از آغاز دیدار تیم‌های ایران و انگلیس، تعدادی از بازیکنان تیم فوتبال ایران تصمیم می‌گیرند در هم‌صدایی با کشته‌شدگان و آسیب‌دیده‌های جنبش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، با سرود جمهوری اسلامی هم‌خوانی نکنند.

این، تصمیم همه بازیکنان نبود. هرچند که دقایقی پیش از شروع بازی میان گروهی از بازیکنان و سه کاپیتان تیم ملی بر سر هم‌خوانی کردن و هم‌خوانی نکردن با سرود حکومتی، اختلاف نظرهایی بود. پیش‌از آن و در هفته‌های قبل‌تر، بازیکنان تیم ملی فوتبال ساحلی، والیبال نشسته، تیم ملی فوتسال زنان، تیم ملی بسکتبال زنان و ملی‌پوش‌های واترپلو ایران نیز، با این سرود هم‌خوانی نکرده بودند.

سه کاپیتان تیم می‌گویند که «نباید وارد سیاست شد» و گروهی کثیرتر، مخالف این موضع هستند.

تیم فوتبال با نتیجه ۶ بر ۲ مقابل انگلیس شکست می‌خورد.

پرده دوم؛ توجیه، تنبیه، ولز

شنبه ۵آذر۱۴۰۱ و یک روز پس از بازی تیم فوتبال مقابل تیم ملی ولز در جام‌جهانی ۲۰۲۲. رسانه‌های ورزشی ایران از پیروزی شب گذشته می‌نویسند و بازیکنان تیم ایران تا حدودی هم شکست در بازی اول را فراموش کرده‌اند و هم جلسه عجیب و غیرقابل پیش‌بینی شب قبل از مسابقه‌ را.

خبرگزاری «CNN» در گزارش نخستی که همان روز یعنی ۵آذر۱۴۰۱ از وضعیت اردوی تیم ایران در هتل مجلل «الریان» منتشر کرد، نوشت: «ده‌ها افسر اطلاعاتی سپاه پاسداران در دوحه حضور دارند و تمامی رفتارها و حرکات بازیکنان تیم فوتبال را زیر نظر گرفته‌اند. آن‌ها یک روز پیش از بازی ایران و ولز با بازیکنان تیم ملی ایران جلسه‌ای برگزار کردند. آن‌ها را توجیه و تهدید کردند که در صورت هم‌خوانی نکردن مجدد با سرود ملی، خودشان و خانواده‌های‌شان در ایران، در معرض بازداشت قرار خواهند گرفت.»

این گزارش، دو بار دیگر، یک روز پیش و یک روز پس از بازی با آمریکا، براساس اطلاعاتی جدید به‌روزرسانی شد.

پرده سوم؛ تهدید، دروغ، اسم علی کریمی

پنجشنبه ۳آذر۱۴۰۱، یکی از سالن‌های اجتماعات هتل الریان شهر دوحه. بازیکنان و مربیان از آخرین تمرین برگشته‌‌اند و به آن‌ها گفته شده باید در جلسه‌ای ویژه شرکت کنند.

سخنران‌های جلسه، سر تیم‌های ماموران امنیتی هستند که بازیکنان تیم در روزهای گذشته، چهره‌شان را در هتل، محل تمرین، اتوبوس تیم، در رختکن و حتی در زمان صرف غذا دیده‌اند. جلسه چندان دوستانه آغاز نمی‌شود. بخش‌هایی از گزارش CNN که بعدها اطلاعاتی تکمیلی به آن اضافه شد، به بخش نخست سخنرانی‌ها اختصاص دارد؛ تهدید و ارعاب بازیکنان برای همخوانی با سرود ملی.

دقایقی بعد اما فضا تغییر می‌کند. ابتدا صحبت از «علی کریمی» پیش کشیده می‌شود؛ بازیکن سابق تیم ملی که از ابتدای اعتراضات سراسری، در شبکه‌های اجتماعی به‌تندی از حکومت انتقاد می‌کند. مامور امنیتی مدعی می‌شود که علی کریمی پیش‌از این ویلای شخصی‌ خود را فروخته، پول‌هایش را تبدیل به دلار کرده و از ایران رفته و حالا ماموریت دارد بازیکنان تیم ملی را برای ایستادن مقابل حکومت تحریک کند.

ماموران امنیتی حتی ادعا می‌کنند که علی کریمی از سرویس‌های جاسوسی خارج از کشور برای حمایت از آنچه آن‌ها «اغتشاشات» می‌نامند، پول دریافت کرده است.

پس‌از این، دو کاپیتان وقت تیم ملی، صحبت‌های ماموران امنیتی را تایید می‌کنند و حتی می‌گویند که اسنادی مبنی‌بر فروش ویلای علی کریمی را دیده‌اند.

علی کریمی در گفت‌وگویی اختصاصی با «ایران‌وایر» که ۱۹مهر۱۴۰۳ منتشر شد، با ارائه دلایل و مدارک، ادعاهای حکومت مبنی‌بر فروش خانه و اموالش را تکذیب کرد. او به ایران‌وایر گفته بود که خانه‌اش هنوز تحت نظر نیروهای امنیتی سپاه پاسداران است.

IMG_0555.pngتوضیح: ف. م. سخن هفته ی پیش در اثر زمین خوردن دست اش شکست و جراحی شد به همین دلیل نتوانست چیزی بنویسد و برنامه ی تلویزیونی درست کند.

رویدادها اما متوقف نشدند و منتظر نویسنده نماندند که یکی از این رویدادها ماجرای فردوسی بود و قضایای پیرامون آن که «سخن» خیلی دوست داشت چند کلمه ای در باره اش بنویسد شاید اثرکی بر ذهن خوانندگان داشته باشد. توانایی جسمی برای به تفصیل نوشتنِ موضوع ندارم و امیدوارم همین مختصر را خوانندگان نازنینم از من بپذیرند.

******

از چند سال بعد از انقلاب و به میدان آمدن «تازه به دوران رسیده های بی اصل و نسب»- که از نظر مالی به اوج رسیده بودند اما از نظر فرهنگی و خاندانی در ته چاه بودند- این ها به این فکر افتادند که با هزینه های سنگین، برای خودشان اصل و نسب سازی کنند و این کار صنعت جدیدی را فعال کرد به نام «شجره نامه سازی» که متخصصان آن عتیقه فروشان خیابان منوچهری تهران بودند و چند جای دیگر که این ها بسته به میزان دستمزد، از تازه به دوران رسیده ها، افرادی معتبر تاریخی و فرهنگی می ساختند و آن ها را در درخت خانوادگیِ با اسم و رسمی قرار می دادند مثلا حسنعلی خانی که پدرش آب حوض می کشید، یا آقا ماشاللهی که پدربزرگ اش پنبه ی لحاف می زد، به مدد این شجره نامه های تقلبی نسب شان را به شاهزادگان قاجار می رساندند یا در میان مبارزان مشروطه جایگاهی برای خانواده شان دست و پا می کردند و این شجره نامه سازی، بخصوص وقتی پشتوانه و سند مکتوب یا منقوش هم پیوست اش بود خیلی خیلی هزینه اش زیاد می شد، مثل مدرک دانشگاهی که فتوکپی چی های میدان فوزیه آن ها را برای تازه به دوران رسیده ها و بخصوص تازه به قدرت رسیدگان بی سواد می ساختند و بسته به نوع مدرک و مدارک پشتوانه ی آن قیمت پیدا می کرد و صاحب متقلب مدرک را به آلاف و الوفی می رساند.

موضوع اصالت خانوادگی فقط مختص به ایران هم نیست و در همین اروپا هم ارزش ویژه ای به اشخاص می دهد که اغلب نام خانوادگی شان چند قسمتی و متصل به هم است و مرتبط با خاندان های مشهور قدیمی. باری.

این که خیلی از ارادتمندان فردوسی، چه با سواد چه بی سواد، شاهنامه را نخوانده اند موضوع عجیبی نیست و عجیب اینجاست که قشر کم سواد از طریق نقالی ارتباط قلبی بیشتری با کتاب یگانه و شگفت انگیز شاهنامه دارد ولی این که همه ی ما به شاهنامه و به نظم در آورنده ی آن یعنی فردوسی بزرگ افتخار می کنیم کاملا به حق است و بی دلیل نیست چرا که این کتاب شجره نامه ی ملی ماست که ساختگی و جعلی نیست و متعلق به امروز و دیروز نیست و ما بی آن که بخواهیم کاری در جهت شناساندن خود و قدمت خود بکنیم این شجره نامه مکتوب و پاکیزه را در اختیار داریم و ما مثل هر فرد دارایی که توجهی به دارایی خود ندارد صاحب این ثروت خاندانی و فرهنگی هستیم چنان که با داشتن کشورمان ایران، با همین جغرافیایی که از آن باقی مانده صاحب ثروت خدادادی و جغرافیایی و تاریخی و زمینی و زیر زمینی و دریایی و در جهان معاصر هوایی و فضایی هستیم، بی آن که به آن توجهی داشته باشیم.

z.jpgایران وایر - همایون شجریان، خواننده موسیقی ایرانی، روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ با انتشار ویدیو و متنی در اینستاگرام به انتقادها درباره کنسرت خیابانی‌اش در میدان آزادی واکنش نشان داد و تاکید کرد این برنامه تلاشی برای «پوشاندن مشکلات» نیست.

شجریان در این پست که بخش کامنت‌های آن بسته شده است، نوشت: «این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.»

این خواننده موسیقی ایرانی همچنین نوشت: «واقعیت این است که امروز زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست. شاید حتی یک روز روشن و بی‌دغدغه برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود.»

واکنش کامبیز حسینی

همایون شجریان در صفحه اینستاگرام شخصی اش نوشت: موسیقی تا همیشه برای مردم

این اجرا خواسته‌ای بود که سال‌ها در دل داشتم و بارها بر زبان آورده بودم. امروز که امکان تحقق آن فراهم شده، بر خود وظیفه می‌دانم به عهد و آرزوی دیرینه‌ام پایبند بمانم و این برنامه را برای مردم و شهرم برگزار کنم.

پس از انتشار این خبر، سیل محبت و همراهی شما مرا سرشار از شکر و سپاس کرد. در عین حال می‌دانم برخی نیز از این اتفاق خرسند نبودند.

زندگی هر روز در جریان است؛ چه با شادی و چه با غم. با همه ی تلخی ها و شیرینی هایش. کنسرت‌ها و تئاترها در سالنهای شهر و چه بسا در خیابان برپا می‌شوند، کسبه به کار مشغولند، معلمان و دانش آموزان به کلاس می‌روند، تولیدکنندگان و کارگران در حال فعالیتند، دید و بازدیدها و سفرها ادامه دارد.

همه‌ی این‌ها در دل مشکلاتی رخ می‌دهد که بر کسی پوشیده نیست: فشارهای اقتصادی، نگرانی‌های اجتماعی، و بیم‌های بزرگ‌تر از آینده‌ای نامعلوم. هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که ما در شرایطی دشوار زندگی می‌کنیم.

اما درست در همین بستر سختی‌ها و دل دشواری هاست که امید و زندگی معنا می یابد و موسیقی می‌تواند لحظه‌ای آرامش، همدلی و امید بیافریند. واقعیت این است که امروز «زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست».

شاید حتی یک روز روشن و بی‌دغدغه، برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود. من بر این باورم که موسیقی، لحظه‌ای برای آرامش و پیوند دل‌هاست، نه ابزاری برای عادی‌نمایی یا انکار رنج‌ها.

پس لطفاً این برنامه را با تحلیل‌ها و قضاوت‌ها گره نزنیم. این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.

باور دارم که این خواسته‌ی کوچک، حقی طبیعی برای همه‌ی ماست. ما زاده و پرورده ی نسلی هستیم که گفتند غمهای بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل باید کرد.

hs.jpgایران وایر - «همایون شجریان»، خواننده موسیقی ایرانی، روز چهارشنبه ۱۲شهریور۱۴۰۴ با انتشار متنی در «اینستاگرام»، خبر لغو کنسرت خود در میدان آزادی تهران را اعلام کرد.

این برنامه که قرار بود روز جمعه۱۴شهریور به‌صورت رایگان برگزار شود، پس از مشکلات در آماده‌سازی و ورود تجهیزات به مکان اجرا، لغو شد.

شجریان در پیام خود نوشت: «عزیزان، آن چیزی که حدس می‌زدم آخر سر همان شد. تا الان و در دو روز گذشته، وسایل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر می‌رسد توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد.» او افزود که بررسی‌ها و جلساتی که باید پیش از موافقت با درخواست کنسرت انجام می‌شد، به موقع انجام نشده است و به همین دلیل، «این اجرا انجام نخواهد گرفت.»

این خواننده از تلاش‌های تیم خود و همه کسانی که برای برگزاری کنسرت زحمت کشیدند، قدردانی و تاکید کرد: «این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.»

«بهمن بابازاده»، خبرنگار حوزه موسیقی، در شبکه اجتماعی «ایکس»، با انتشار ویدیویی از جوش دادن درب‌های ورودی برج آزادی از سوی ماموران شهرداری تهران، نوشت که «دو روز مانع ورود تجهیزات برای آماده‌سازی کنسرت همایون شجریان شدند.»

همایون شجریان پیش‌تر در نشست خبری روز دوشنبه۱۰شهریور گفته بود که پس از حدود هشت سال پیگیری توانسته مجوز برگزاری این کنسرت رایگان را دریافت کند. او در این نشست و همچنین در پست اینستاگرام خود تاکید کرد که موسیقی برای او ابزاری برای آرامش، همدلی و امید است و نه «ابزاری برای عادی‌نمایی یا انکار رنج‌ها.»

این کنسرت با واکنش‌های گسترده‌ای همراه شد. برخی کاربران و هنرمندان آن را اقدامی مثبت و فرصتی برای شادی در شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی ایران دانستند، در‌حالی‌که عده‌ای دیگر آن را به‌عنوان برنامه‌ای تبلیغاتی و در خدمت اهداف حکومتی توصیف کردند.

ganji.jpg... که آگاهی از آن بر هر ایرانی واجب ملی است

اکبر گنجی

👈بی بی: از اینکه عامل ما و پیرو رهبری ما شده اید بسیار خشنودم. اما ایرانی ها چگونه می پذیرند که شما به کشورتان خیانت کنید؟

✅رضا پهلوی: چون دیکتاتوری جمهوری اسلامی و علی خامنه ای علت تامه همه مشکلات و مسائل ایران و ایرانیان هستند. یا بهتر بگویم، ما این نظر را جا می اندازیم و جا انداخته ایم. باید به فرایندهای خائن ساز هم توجه کنید و به جای محکوم کردن خائن(من و پیروانم) خائن ساز(جمهوری اسلامی و خامنه ای) را به شدت محکوم کنید. به تعبیر دیگر، به جای مجازات کردن فردی که به زن با شورت و سوتین در کنار دریا تجاوز کرده، باید زن را مجازات کنید که با شورت و سوتین موجب تحریک جنسی مرد و سوق دادن او به تجاوز شده.

🔹بی بی: خب در جهان کلی حکومت استبدادیِ به شدت سرکوبگرتر از جمهوری اسلامی مثل عربستان سعودی و کره شمالی و شوروی دوران استالین وجود دارد و داشت، پس چرا آنها به کشورشان خیانت نمی کنند؟

🔺رضا: چون تو ایران ما میگیم نه تنها همه چیز تقصیر جمهوری اسلامی و خامنه ای است، بلکه نظام سیاسی حاکم بر کشور کاملاً جدای از میهن است. می گوئیم وقتی شما ایران را بمباران می کنید، به جنگ جمهوری اسلامی رفته اید، نه ایران. دفاع از وطن در برابر تجاوز دشمن یعنی پذیرش رهبری هیتلر.

🔹بی بی: یعنی وقتی ما همه زیرساخت های ایران را بمباران می کنیم و مردم غیر نظامی ایران را قتل عام می کنیم، در حال جنگ با جمهوری اسلامی و علی خامنه ای هستیم؟

🔺رضا: بله دقیقا. یعنی ما اینگونه قلمداد می کنیم.

🔹بی بی: موساد یک تحقیقی روی اپوزیسیون کلیه کشورها انجام داده که به کلی سری است. نتیجه این تحقیق این است که هیچ کشوری چنین اپوزیسیون خائن و وطن فروشی ندارد. ما و کلیه کشورهای «لیبرال دموکراسیِ غربی» جرم خیانت به کشور- «دعوت یک دولت خارجی به حمله نظامی به کشور و همکاری با دولت متجاوز»- داریم و خائن ها را به شدت مجازات می کنیم.

🔺رضا: جناب نخست وزیر، ما در این مورد هم رویکرد متفاوتی داریم. می گوئیم خیانت به کشور چه معنایی دارد؟ ما پیرو پلورالیسم نظری و عملی هستیم. مطابق پلورالیسم راولزی این یک اختلاف نظری و اختلاف عملی است و باید مطابق «واقعیت پلورالیسم» به رسمیت شناخته شود. این عین دموکراسی است که شما نباید صدای هیچ فرد و گروهی را خفه کنید.

🔹بی بی: تو که اصلاً فلسفه نمی دانی چیست و فلسفه را با ف می نویسند یا با قاف. اینها رو از کجا آورده ای و کی در دهانت گذاشته؟

🔺رضا: یک سری از روشنفکران ایرانی که اولاً: برخی شان فلسفه خوانده اند، ثانیاً: برخی شان فلسفه تدریس می کنند، ثالثاً: برخی شان داخل کشور هستند.

🔹بی بی: به آن روشنفکران و فیلسوفان داخل کشورتان از طرف من بگو که لیبرالیسم تقدم تاریخی-وجودی بر دموکراسی دارد. پلورالیسم هم یکی از دستاوردهای لیبرال ها بوده و متفاوت با دموکراسی است. همچنین «حکومت قانون» از دیگر ویژگی های تاریخی لیبرالیسم است که بر دموکراسی تقدم تاریخی دارد. اگر حکومت قانون نباشد؛ دموکراسی به فاشیسم و نازیسم و صهیونیسم و توتالیتاریسم تبدیل می شود. دقیقا همان کاری که ما در داخل فلسطین و سطح جهانی کرده ایم و می کنیم. ما جهان را به وضعیتِ طبیعیِ فاقدِ قانون هابزی باز گردانده ایم و جهان را بی قانون کرده ایم، نه دوران پسا توافق هابزی و تأسیس حکومتِ قانون. یکی از قوانین تمامی لیبرال دموکراسی ها، جرم «خیانت به کشور» است. اگر این نباشد، دموکراسی و لیبرالیسم فاقد معنا می شود. در حالی که حقوق لاکی تبدیل به قانون شد. جان لاک حتی ارتداد را مجاز نمی دانست.

ای فرزند روزگار، سرزمین ایران درازنای تاریخ خود را به خون و رنج پیموده است. هرچند خاک آن زرخیز و مردمانش خردمند بوده‌اند، اما آزادی در این مرز و بوم هماره مهمان ناخوانده‌ای بوده است که در نیامده، رانده شده است. گاه شاهان به نام سلطنت و فرمانروایی، و گاه فقها به نام شریعت و دیانت، بند بر دست و پای ملت نهادند.
oiirzabd.jpgقصهٔ نخست: مجلسی و افغان

در روزگار شاه سلطان حسین، که دولت صفوی در سستی و غفلت غوطه می‌خورد، ملا محمدباقر مجلسی فتوا به تکفیر دیگران داد و آتش تعصب را در جان افغانان دمید. محمود افغان با سپاه خود به ایران تاخت، اصفهان را محاصره کرد، و آن تختگاه آبادانی به ویرانی و قحطی نشست.
بنگر و عبرت گیر، ای فرزند روزگار؛ یک فتوا چگونه امپراتوری عظیم را به خاک افکند.

قصهٔ دوم: کاشف‌القطاع و روس

چند دهه بعد، قاجار بر تخت نشست. فتحعلی‌شاه غرق در عیش و عشرت بود و ولیعهدش عباس‌میرزا بی‌سلاح و سامان. در این میان، شیخ جعفر کاشف‌القطاع فتوا به جهاد با روسیان داد. اما جهاد بی‌تدبیر به شکست انجامید. عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای پاره‌ای بزرگ از پیکر ایران را بریدند.
بنگر و عبرت گیر، ای فرزند روزگار؛ یک فتوا چگونه سرزمین و مردمان را به اسارت سپرد.

ghn.jpgایران اینترنشنال - در ادامه تلاش‌ها برای ترسیم آینده ایران پس از جمهوری اسلامی، هیئتی از پژوهشگران ایرانیِ در تبعید به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی با رئیس‌جمهوری و وزیر علم و فناوری اسرائیل دیدار و درباره امکان توافقاتی مشابه توافق ابراهیم میان ایران و اسرائیل گفت‌وگو کردند.

در حاشیه کنفرانس بین‌المللی «چشم‌انداز فراتر از ۲۰۲۵»، هیئتی از کارشناسان ایرانیِ مقیم خارج، به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی، با اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهوری اسرائیل و گیلا گملیل، وزیر علم و فناوری این کشور دیدار کردند.

rpgroup.jpg

وزیر علوم اسرائیل: ما نیز مانند مردم ایران از شاهزاده رضا پهلوی حمایت می‌کنیم

گیلا گملیل، وزیر علوم و فناوری اسرائیل، در مصاحبه‌ای با ایران‌اینترنشنال از حمایت اسرائیل از شاهزاده رضا پهلوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی خبر داد و گفت از نظر اسرائیل، ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی می‌کند.

وزیر علوم و فناوری اسرائیل و عضو کابینه امنیتی این کشور، هم‌زمان با سفر هیات کارشناسی اعزامی از سوی شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، به بابک اسحاقی، خبرنگار ایران‌اینترنشنال در اسرائیل، گفت: «انتخاب با ملت ایران است، ولی ما می‌بینیم که ملت ایران به رضا پهلوی باور دارد و از او حمایت می‌کند. ما نیز در اسرائیل از رضا پهلوی حمایت می‌کنیم، زیرا می‌بینیم که ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی می‌کند.»

شاهزاده رضا پهلوی دو سال پیش به دعوت گیلا گملیل به اسرائیل سفر و با بنیامین نتانیاهو دیدار و گفت‌وگو کرد، با این حال، این نخستین بار است که یک عضو کابینه نتانیاهو با صراحت از حمایت این کشور از شاهزاده رضا پهلوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی سخن می‌گوید.

سفر هیاتی از سوی شاهزاده رضا پهلوی در میانه آتش‌بسی که بسیاری آن را شکننده می‌خوانند و پس از جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل صورت می‌گیرد.

اسرائیل در عملیات طلوع شیران از بامداد جمعه ۲۳ خرداد، به مدت ۱۲ روز اهدافی را در ایران هدف قرار داد. این اهداف شامل اشخاص کلیدی نظامی، امنیتی، مراکز موشکی، نظامی، هسته‌ای و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بودند.

ارتش اسرائیل اعلام کرده است جنگنده‌های این کشور ۱۵۰۰ بار در آسمان ایران پرواز و به ۱۴۸۰ هدف نظامی حمله کردند.

دست‌کم ۳۰ فرمانده نظامی بلند پایه جمهوری اسلامی که زنجیره فرماندهی آن را تشکیل داده بودند، در این حملات کشته شدند. برخی از این اهداف، نظیر پادگان الزهرای امند، پایگاه یکم شکاری هوانیروز، پادگان امام حسن مجتبی، فرودگاه مهرآباد، کارخانجات مپنا، پادگان قدیری و پایگاه یکم پدافند تهران، شهر موشکی خرم‌آباد، بعضا تا ۴۰ بار در روزهای متفاوت هدف قرار گرفتند.

گملیل همچنین درباره اعتراض‌نکردن مردم ایران پس از جنگ اخیر گفت: «کسی انتظار ندارد که در میانه‌ جنگ مردم به خیابان بیایند. اما ما به آن‌ها نشان دادیم که حکومتشان بسیار ضعیف است. ما با حکومتی روبه‌رو هستیم که هم به مردم ایران و هم به جهان آسیب می‌زند.»

او ادامه داد: «من کاملاً باور دارم که وقتی ملت ایران تصمیم به تغییر بگیرد، ما با تمام نیرو و محبت در کنارشان خواهیم بود.»

گملیل در پاسخ به پرسشی درباره برنامه‌های اسرائیل برای آینده روابط با ایران گفت: «ما آینده‌ای را می‌بینیم که در آن دو ملت با یکدیگر همکاری می‌کنند. ما برای بسیاری از مشکلات مردم ایران در حوزه‌هایی مثل کشاورزی، انرژی، آب و فناوری راه‌حل‌هایی داریم.»

پیش از این هم بنیامین نتانیاهو و نفتالی بنت، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، با اشاره به بحران آب و برق در ایران از آمادگی اسرائیل برای کمک به مردم ایران در این زمینه‌ها پس از سقوط جمهوری اسلامی سخن گفته بودند.

آنها همچنین از مردم ایران خواستند که علیه جمهوری اسلامی به پا خیزند.

dgh.jpgنادر چاخان صداش می‌کردیم، پنج-شیش سالی از من بزرگ‌تر بود و با ما زیاد دَمخور نمی‌شد، نمی‌دونم حتی کلاس شیشم ابتدایی رو تموم کرده بود یا نه، ولی هر چی بود، تو لاتی‌ صحبت کردن‌هاش، لهجه‌ی ترکیش کاملاً معلوم بود. یه‌کتی راه می‌رفت، انگار سمت راست بدنش افتاده‌تر از سمت چپش بود، درست مثل همین پزشکیان، رئیس‌جمهور بی‌سر و پای حکومت خمینی. بدن نادر اما هیچ نقص فنی‌ای نداشت، انگاری فکر می‌کرد این‌جوری راه رفتنش به لات‌تر بودنش اعتبار بیشتری می‌ده، اکثراً هم همیشه یه ته‌فیلتر سیگار خاموش تو دستش بود.

معلوم نبود از کجا درآمد داشت، یا اصلاً چه کار می‌کرد، هیچ تخصصی نداشت جز وول خوردن بین بچه‌های محل. نه فوتبال بازی می‌کرد، نه کفتر باز بود، و نه درس‌خون، هیچ حرفه یا تخصصی هم نداشت. هر چی بود، تو تمام محل می‌چرخید و همه‌ جا ولو بود، با همه گپ می‌زد و مملو بود از شوخی و کنایه. جوک از سر و تهش می‌بارید. همیشه تو محل مثل یه تن‌لش ولو بود. سیگار زر می‌کشید، البته اگه پا می‌داد، هر چی بود می‌کشید. هیچ‌وقت پاکت سیگار تو جیبش نبود، اگه پا می‌داد، یه نخ می‌خرید که اکثراً پشت گوشش می‌ذاشت. خیلی اوقات روی دیگرون چتر باز می‌کرد. وقتی دنبال سیگار می‌گشت، یِهو ته‌سیگاریِ توی دستش رو به طرف نشون می‌داد و می‌گفت:

«جون داداش، همین الان سیگارم تموم شد، یه نخ بده بکشیم. دمت گرم.»

مثل اونا که برای احترام به دیگرون «چاکرم نوکرم» می‌کردند، نادر اما، سرش روهم پایین می‌آورد. فقط غریبه‌ها حرفش رو باور می‌کردند، خودی‌ها مگر از روی عطوفت یا دلسوزی یه نخی بهش می‌دادند. همه یاد گرفته بودند بهش بگن: «برو دائیت رو خر کن.»

نادر هم هی این پا و اون پا می‌کرد و تمامی پیامبرها و امام‌ها رو به شهادت می‌گرفت که باورش کنند، اما کو گوش شنوا؟

از بس خالی بسته بود، صفت «چاخان» همیشه با اسمش همراهی می‌کرد. به هر کس می‌گفتی «نادر»، با این‌که کس دیگه‌ای به اسم نادر تو محل نبود، ازت می‌پرسید:

«کدوم نادر؟»

کسی «نادر» خشک و خالی نمی‌شناخت. «چاخان» اگرچه صفت بود، اما یه اسم کامل هم بود، برای این بچه‌محل ما، یه نشونی بود. یه اسم تمام‌عیار، یه شخصیت کامل و برازنده.

هیشکی تحویلش نمی‌گرفت. دور و برش هم هیچ‌کسی نبود که باهاش بپلکه. فکر می‌کرد که خیلی بزن‌بهادره ولی نه نوچه‌ی کسی بود و نه خودش نوچه‌ای داشت. همه هم می‌دونستند هر حرفی که می‌زنه فقط «اره‌گوزی»‌های اضافه‌ست.

اینا یه پسرعمو داشتند به اسم عارف، طرف گویا تو نیروی هوایی، مکانیک هواپیما بود. یه روز که همه تو سر کوچه جمع بودند، یهو نادر به هواپیمایی که تو هوا بود خیره می‌شه، سرش رو به‌طرف آسمون می‌بره و بر و بر به هواپیماهه زل می‌زنه، یهو سر و صدا راه می‌ندازه که:


«ای داد بیداد... دیرت شد لامصب!»


چند دقیقه‌ای همین‌جوری با صدای بلند به خودش و به زمین و زمان فحش می‌داد و ضجه می‌کرد، هیشکی نمی‌دونست چرا نادر این‌جوری جیغ و داد می‌کنه. همه با دل‌نگرانی به طرفش هجوم آوردند، یکی ازش پرسید چرا ناراحته و داد و فریاد می‌کنه، نادر خیلی عصبانی و به‌صورت جدی جواب داد:


«پسرعمو‌م خلبان این هواپیماست و قرار بود من برم فرودگاه ازش خداحافظی کنم.»


یهو پقی زد زیر خنده که:

۱۰ قانون مهم زندگی برای همه

| No Comments

mosadegh.jpgپاره دوم

از جمله ویژگی‌های خصلتی و اخلاقی مصدق، «دشمن» پنداری مخالفان خود و «وابسته به ایادی خارجی و بیگانگان» نامیدن آنها بود. مصدق هیچ مخالفتی را با برنامه‌ها، مقاصد و نظرات خود نمی‌پذیرفت. از «عامل انگلیس» خواندن رضا شاه تا قهر کردن از مجلس شانزدهمی که خود از آن مجلس برخاسته و به نخست وزیری رسیده بود؛ همه، گویای این خصوصیت مصدق است. شیوه‌ای ناپسند و ناستوده که بحث با مخالفان را برمی‌تابد و تحمل حضورشان را در پهنه‌ی سیاست تاب نمی‌آورد. در پیام رادیویی ۵ مرداد ۱۳۳۲ - همان پیامی که با لحنی اندوهناک اما قاطع، فضای سیاسیِ تهرانِ بی‌قرار را خطاب می‌کرد- مصدق مجلس هفدهم را نه خانه‌ی گفت‌وگو، که «لانه‌ی نفوذ» وصف می‌کند و با صراحت از «دست‌های بیرون» می‌گوید: «گروهی از مخالفان و ایادیِ سیاستِ بیگانه مجلس را... وسیله‌ی پیشرفتِ مقاصدِ شوم کرده‌اند. » (جلد دوم، «پیام مصدق به مردم»، ص‌۱۸۸-۱۹۰؛ همچنین متن کامل در پایگاه جبهه‌ی ملی بازنشر شده است. )

در همان پیام، سازوکارِ نطق و تریبون، پارلمان را آماج انتقاد قرار می‌دهد و می‌گوید: «تریبونِ مجلس را وسیله‌ی تبلیغاتِ مُضِرّه کرده، مصالح ملت را فدای اغراضِ بیگانه نموده‌اند. » (جلد دوم، ص‌۱۸۸-۱۹۰). باز در توصیفِ کارکرد مجلسِ وقت، لحن به همان مدار می‌گردد: «در این مجلس... نمایندگانِ مردم را مرعوب کرده، به نفعِ بیگانه راه گشوده‌اند. » (خاطرات و تأملات مصدق، جلد دوم، ص‌۱۸۸-۱۹۰؛ متن رادیویی ۵ مرداد).

چند صفحه بعد، در بخش «عرضِ جواب»، تصویرِ بزرگ‌تری از «دخالتِ بیرونی» ترسیم می‌کند و مخالفان را کنارِ آن می‌نشاند: «نه پولی، نه اعتباری... یک عده اوباش و ماجراجو... با نظراتِ من، سقوطِ استعمارِ ایران را موافق نبودند. » (همان، «عرضِ جواب»، ص‌۳۵۷). و در همان فصل، نسبتِ مستقیمِ برخی بازیگران با سفارتِ بریتانیا را گوشزد می‌کند و تقابلِ سیاسیِ داخلی را با بیرون گره می‌زند: «یکی از روزها که در سفارتِ انگلیس شاهدِ دعوت بودم... پس از آن، جریانی علیهِ دولت پدید آمد. » (همان، ص‌۳۵۹).

به این ترتیب، در روایتِ خودِ مصدق، مخالفانِ داخلی بارها در قامتِ «ابزارِ سیاستِ بیگانه» ظاهر می‌شوند: از «ایادیِ سیاستِ بیگانه» که «مجلس» را «وسیله‌ی پیشبردِ مقاصدِ شوم» کرده‌اند (ص‌۱۸۸-۱۹۰)، تا «اوباش و ماجراجویان»ی که با «سقوطِ استعمارِ ایران» ناسازگارند (ص‌۳۵۷)، و نهایتاً شبکه‌هایی که «از مسیرِ سفارتِ انگلیس» به نزاعِ سیاسی درونِ کشور تغذیه می‌رسانند (ص‌۳۵۹). این واژه‌گذاری‌ها - هرچند کوتاه و مقتضیِ نقل - نشان می‌دهد که در ذهنِ نخست‌وزیر، مرز میانِ «رقیبِ سیاسی» و «آلتِ بیگانه» بارها محو می‌شود: او از پارلمان تا خیابان، در پیوندی تنگاتنگ میان معارضه‌ی داخلی و «دستِ بیرون» سخن می‌گوید؛ پیوندی که در متنِ رادیوییِ ۵ مرداد نیز به‌صراحت و چند باره تکرار می‌شود. (برای متن کاملِ پیامِ ۵ مرداد: بازنشر جبهه‌ی ملی؛ برای نقلِ معروفِ «مجلس هفدهم کانونِ پیشرفتِ مقاصدِ شوم...» همچنین گزارش‌های تحلیلیِ مطبوعات امروز به آن ارجاع داده‌اند).

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

اقتصاد ایران طی چهار دهه اخیر در چرخه‌ای معیوب از بحران‌های ساختاری گرفتار شده است. وابستگی مزمن به درآمدهای نفتی، تورم دو‌رقمی و پایدار، ناکارآمدی نهادی و فساد سیستماتیک، تنگناهای زیست محیطی، همراه با فشارهای خارجی و تحریم‌های گسترده، مجموعه‌ای پیچیده از آسیب‌پذیری‌ها را شکل داده‌اند. در اینجا لازم است در خصوص مفاهیمی همچون ناترازی، بحران، ابربحران و فروپاشی توضیحاتی به عمل آید. مقامات حکومتی تلاش می کنند تا با تحریف مفاهیم تنگناهای ساختاری را زیر عنوان " ناترازی" پنهان کنند. حال آنکه تنگناهای اقتصادی مزمن، ساختاری و بزرگ را نمی تواند با ناترازی توصیف کرد. ناترازی، بحران، ابربحران و فروپاشی مراحل مختلفی در فرایند افزایش تنگناهای اقتصادی هستند که شدت و گستردگی متفاوتی دارند. ناترازی به عدم تعادل محدود و موقت در بخشی از اقتصاد (مثل کسری بودجه ایران) اشاره دارد که در کوتاه مدت با اصلاحات قابل‌کنترل است.

بحران وقتی رخ می‌دهد که مشکلات به شکل پایدار تشدید شده و بخش‌هایی از اقتصاد را مختل کند، مثل شوک ارزی 1397 ایران که حتی پس از آن هم ادامه داشت. ابربحران وضعیت شدیدتری است که بخش‌های اصلی اقتصاد را درگیر می‌کند و با ناآرامی‌های اجتماعی همراه است، مانند وضعیت 1397-1400 ایران با تورم بالا و کمبود کالاها مواجه شد. فروپاشی بخشی آنگاه رخ میدهد که یک بخش از اقتصاد مانند بخش تولید برق از ارائه خدمات مربوطه به شکل عمده یا بخشی ناتوان می ماند. فروپاشی کامل، توقف همه جانبه کل سیستم اقتصادی است که ایران هنوز به آن نرسیده، اما نشانه‌هایی مثل تورم لجام‌گسیخته و مزمن، افزایش شدید قیمت ارز، و کاهش اعتماد عمومی آنرا کم یا بیش تایید می کند.

این مراحل از ناترازی قابل‌مدیریت تا فروپاشی غیرقابل‌جبران در یک طیف قرار دارند و ایران به دلیل تحریم‌ها و سوءمدیریت داخلی در معرض خطر حرکت به سمت مراحل شدیدتر است. اینک با نزدیک شدن به فعال شدن مکانیسم ماشه، افزایش قیمت ارزهای معتبر بین المللی، تداوم تورم با نرخ بالا، و همچنین بحران آب و برق این پرسش مطرح است که آیا اقتصاد ایران در معرض "فروپاشی" است؟

آگر این اقتصاد در معرض "فروپاشی" است این فروپاشی از کدام نوع است؟ طبیعی است که بدون تقسیم بندی انواع " فروپاشی" نمی توان به این پرسش پاسخ داد و تحول متغیرهای اقتصادی را به شکل دقیقی رصد کرد. در ادبیات اقتصاد سیاسی، فروپاشی اقتصادی انواع گوناگونی دارد:

liaghat.jpgدر سرزمینی که صداها در هم می‌پیچند،
و حقیقت، نه در فریاد، که در زمزمه پنهان است،
رواداری، آن نسیم بی‌ادعاست
که از لابه‌لای خارهای تعصب می‌گذرد
و بوی انسان می‌دهد.
در جهانی که داوری آسان‌تر از شنیدن است،
و حذف، ساده‌تر از گفت‌وگو،
رواداری، هنرِ دشوارِ دیدنِ دیگری‌ست
بی‌آن‌که خود را مرکز جهان بدانی.
رواداری: فضیلتی فراتر از مدارا
رواداری، در ساده‌ترین تعریف، یعنی پذیرش وجود دیگری--با تمام تفاوت‌ها، کاستی‌ها، و خطاهایش.
اما در معنای عمیق‌تر، رواداری یعنی پرهیز از داوری پیش‌رس، پرهیز از حذف، و پرهیز از تقدس‌سازی خود و باورهایمان.
در جامعه‌ای که نقد با تهدید پاسخ داده می‌شود، و شوخی با نمادها جرم تلقی می‌گردد، رواداری نه‌تنها فضیلت، بلکه مقاومت است.
رواداری، برخلاف تساهل منفعل، کنشی آگاهانه است:
Mehdi_Estedadi_Shad.jpgدر واقع آن سرودی که فرد حاکم و یا کل هیئت حاکمه برای دستگاه امنیت و اطلاعات کشورخود میخواند، نه در رسانه های ارتباط جمعی پخش میشود و نه حتا دهن به دهن یا سینه به سینه به کسی میرسد.
گرچه امنیت چیها و اطلاعاتیها آدمهایی مثل من و شما هستند، یعنی چشم و گوش دارند و دست و پا، اما در مجموع یک "آپارات" هستند و بصورت دستگاهی عمل میکنند.
دستگاهی که طبق یک مکانیزم درونی کار میکند. با حروفی صدادار یا با انگشت اشاره فرمان به حفظ امنیت میدهد. با دست و پا و نیز با کمک ابزار فنی، حکم را اجرا میکند.
آنجا، با همکاری سخت افزار و نرم افزار، ریاست اطلاعات هرگونه نیرنگ و حیله ای را بخدمت میگیرد تا کنترل افراد غیر خودی را در دست داشته باشد. با امکانات عاریه ای تکنولوژی پیشرفته، هر گونه صدای مخالف تنظیمات جاری را شنود و ضبط میکند. آنهم با این هدف که در صورت لزوم با پیگرد و سرکوب هر شکل ناهمنوایی را در نطفه خفه کند.
اما از آن جایی که هر سیستمی دُچار فروریز و انتروپی است، البته در آن میانه شمارقربانیان را باید در نظر گرفت. کسانی که به اشتباه و سهو در لیست ناخشنودان قرار گرفته اند. بطوری که در قبل برایشان پاپوش درست شده و نیز برای کار و اعتراض نکرده، موضوع آسیب رسانی حکومتی شده اند.
در هر حالت اعمال قدرت و حاکم عصر جدید بیش از آن که مدیون نظامیان و ارتش باشد زیر قرض و دِین اداره اطلاعات و امنیت کشور است؛ دستگاهی که در اصل بایستی مانع آسیب بیگانه و جاسوسانش باشد، در عمل ولی به کار تحقیر و کوچک نگاه داشتن حکومت شوندگان میآید.
معمولا در پایان دورۀ حکومتی نیز این نکته معلوم نمیشود. این که "مدیر اطلاعاتی" که بر کارهای حفظ امنیت کشور احاطه داشته و طرح و برنامه ریخته، فرمانده و صاحب کشور بوده است یا آن رهبر، پیشوا و شخص اول مملکت ظاهری.

bidenKham.jpgایران اینترنشنال - داگ برگم، وزیر کشور آمریکا، در تازه‌ترین قسمت پادکست «پاد فورس وان»، گفت که دولت جو بایدن، رییس‌جمهوری پیشین این کشور، با انبوهی از فرمان‌های اجرایی، مناطق تولید نفت و گاز طبیعی در آمریکا را فلج و عملا آمریکا را بیشتر از ایران تحریم کرد.

برگم، فرماندار پیشین داکوتای شمالی، به ستون‌نویس نیویورک‌پست گفت: «ما در داکوتای شمالی به‌عنوان یک ایالت منبع انرژی، زیر حمله دولت بایدن بودیم. تا زمانی که من در سال ۲۰۲۴ دفترم را ترک کردم، ما درگیر بیش از ۳۰ دعوای حقوقی با دولت فدرال بودیم.»

فشار فرمان‌های اجرایی بر ایالت‌های انرژی‌خیز

برگم ۶۹ ساله گفت به‌عنوان عضو انجمن فرمانداران غربی، به‌وضوح متوجه شد که فشار دولت دموکرات برای حذف سوخت‌های فسیلی به‌عنوان منبع انرژی، به ایالت‌هایی با اراضی وسیع دولتی آسیب می‌زد.

او گفت: «آلاسکا ۶۸ فرمان اجرایی از سوی دولت بایدن علیه خود داشت. دولت بایدن آلاسکا را بیشتر از ایران تحریم کرده بود.»

برگم در ادامه توضیح داد تحت دولت بایدن، در ظاهر تهران تحریم بود و مسکو هم چند تحریم داشت اما قیمت نفت جمهوری اسلامی و روسیه همان زمان حدود ۲۰ درصد پایین آمد و چین همه آن را خرید.

بایدن چند هفته پیش از ترک دفتر ریاست‌جمهوری، حفاری نفت و گاز فراساحلی را در بیشتر سواحل آمریکا، از جمله دریای برینگ شمالی آلاسکا، ممنوع کرد؛ تصمیمی که دونالد ترامپ پس از ورود به کاخ سفید لغوش کرد.

بایدن همچنین تولیدکنندگان انرژی را از توسعه عملیات حفاری در بیشتر اراضی فدرال منع کرد و به وعده انتخاباتی‌اش در سال ۲۰۲۰ برای توقف سایت‌های جدید «فرکینگ» (شکافت هیدرولیکی) عمل کرد.

به گفته برگم، بایدن آشکارا گفت که دیگر حفاری روی زمین‌های فدرال در کار نخواهد بود؛ جمله‌ای که به گفته وزیر کشور آمریکا، وقتی این کشور به انرژی و به‌طور مشخص برق بیشتری برای پیروزی در رقابت تسلیحاتی هوش مصنوعی نیاز دارد، «دیوانگی» است.

او افزود: «آن‌ها تلاش داشتند جلوی معدن‌کاری در این کشور را بگیرند، جلوی برداشت درختان را بگیرند، جلوی تولید نفت و گاز روی زمین‌های فدرال را بگیرند.»

sm.jpgشکوه میرزادگی

همزمان با خبر کنسرت رایگان شجریان، در میدانی که نام عوضی آزادی را بر خود دارد، «سرپرست معاونت هماهنگی امور گردشگری و زیارت استانداری فارس» هم از برگزاری ارکستر ملی فیلارمونیک ارمنستان در تخت جمشید خبر داد و گفت: «این مراسم که پانزدهم شهریور برگزار می شود سرآغاز سلسله رویدادهای فرهنگی مشترک با کشورهای همسایه است و اجرای آن علاوه بر شکستن تبلیغات منفی علیه ایران، زمینه رونق گردشگری و معرفی ظرفیت‌های تاریخی را فراهم می‌کند.»

البته این دعوت ناگهانی نبوده؛ چند هفته است که افراد مختلفی از موسسات گردشگری وابسته به وزارت میراث فرهنگی حکومتی به مناسبت های مختلف از این سخن می گویند که‌«در محوطه های تاریخی کشورهای دیگر برنامه های موسیقی و تئاتر و غیره برگزار می شود و چه خوب است که ما هم از این کارها بکنیم» گویی یادشان رفته همین ها بوده اندکه نوروز ها عکس خامنه ای و خمینی را بر کتیبه های تخت جمشید می چسبانند و دهها پاسدار و آخوند به آنجا می فرستادند که شادی و سرور مردم را در کنترل داشته باشند.

و گویی به روی خودشان نمی آورند که چندین سال است که در روز کوروش بزرگ با توپ و تانگ راه مردم را به پاسارگاد می بندند و حتی در نوروزها هم سعی می کنند تا آنجا که ممکن است از جمع شدن مردم در آنجا جلوگیری کنند. و حالا پس از چند دهه که به نام «میراث فرهنگی» فقط از عراق و سوریه و لبنان و غزه «شخصیت» دعوت کرده اند و جلسه و کنفرانس برای «گردشگری حلال»‌ و «گردشگری اسلامی» داشته اند، با های و هوی و تبلیغ می خواهند جشن صدمین سال تاسیس ارکستر سمفونیک ارمنستان را در تخت جمشید برگزار کنند! آن هم «با حضور صد و ده موسیقیدان و بیست شخصیت سیاسی» مسیحی و نه مسلمان!

واقعا ماجرا چیست؟ از یک طرف از شجریان می خواهند که در میدان کنسرت رایگان برای مردم بگذارد و از طرفی از یک کشور غیر مسلمان دعوت می کنند که جشن صدسالگی میراث فرهنگی اش را در تخت جمشید بگیرد. و در زیر پوشش این بزن و بخوان های حکومتی مردم همچنان نه آب دارند و نه برق و بسیارانی همچنان به نان شب شان محتاج اند و زندان ها پر تر از همیشه است و بگیر و ببند و اعدام ها هم بیش از همیشه کار خودش را می کند.

آیا این همه به قول خودشان فقط برای «شکستن تبلیغات منفی علیه حکومت اسلامي» در نزد غربی هاست؟ کدام غربی ها؟ دولت های غربی که سال هاست همه چیز را می دانند؟ شاید هم قصدشان مردمان کوچه و خیابان های غرب است. آن دسته از مردمان بی خبری که زیر نام «حقوق بشر» همچنان مدافع این هیولاهای قرن بیست و یکمی هستند که در لباس بشر تیشه به ریشه همه ی دستاوردهای بشری زده و می زنند.

از اینستاگرام طنز سیاسی "هدلاین فردا"

این کانال با استناد به سایت‌های معتبری مانند ایران‌اینترنشنال، پست‌های خبری طنز و جعلی منتشر می‌کند!

foori.jpg:::

پزشکیان با همسر رییس جمهور چین دست نداد

در حاشیه استقبال رئیس جمهور چین و همسرش از مسعود پزشکیان و دخترش

:::

pakban.jpgپاکبان گرگانی حدود سه میلیارد تومان را به صاحبش برگرداند

رسانه‌های ایران از پاکبان جوانی گزارش دادند که کیفی پر از طلا، سکه و پول نقد به ارزش حدود سه میلیارد تومان را به صاحبش برگردانده است.

محمد تیموری، پاکبان ۲۳ ساله اهل گرگان به رسانه‌های ایران گفت: «خودم را جای آنها گذاشتم و فهمیدم مال مردم مال مردم است.» این رفتار او در فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای یافته و بسیاری از کاربران او را ستودند.

:::

2-1.jpgکدام مردم؟

رسول اسدزاده

در خبرها آمده همایون شجریان قرار است در میدان آزادی کنسرت رایگان فضای باز اجرا کند. او در مصاحبه‌ای در این باره گفته: این کنسرت چهاردهم شهریور ساعت ده شب بدون هیچ منع و چهارچوبی برگزار خواهد شد...

همین ابتدا بگویم که من طرفدار همایون شجریان و موسیقی او نیستم و باور قلبی‌ام است که او اگر پسر محمدرضا شجریان نبود، نمی‌توانست جایی که حالا ایستاده باشد. او به همراه سایر اعضای خانواده شجریان در ایران و در سیستم فرهنگی همین حکومت رشد کرده، فرصت به دست آورده و به مال و مکنت و شهرت و گرین کارت رسیده است... اما آنچه که باعث شد درباره کنسرت او بنویسم مصاحبه‌اش است.

بدون هیچ منع و چهارچوب یعنی چه؟ یعنی قرار است نوازنده زن بنوازد، خواننده زن سولو بخواند؟ تماشاچی‌ها بدون ترس برقصند، حجاب و پوشش در این کنسرت به اختیار است؟‌ البته که من بعید می‌دانم چنین شود ولی اگر هم بشود به آن احساس خوبی ندارم.

صادقانه بگویم این کنسرت در این روزهای قطعی برق و آب و فشار ماشه روی گُرده ایرانیان مرا به یاد فم تریپ می‌اندازد، به یاد عکس گرفتنِ دخترهایی شبیه به سوپر مدل‌‌ها که با چادرهای گل گلی جلوی کاشی‌کاری های یک‌ مسجد در شیراز فیگور می‌گرفتند...

بله شهریور است و من‌ فراموش نکرده‌ام که در سال ۱۴۰۱ وقتی در ایران زندگی دچار ایست قلبی شده بود، همایون خان در استرالیا کنسرت داشت و آنجا برای اینکه نه سیخ بسوزد نه کباب روی صحنه یک شعارکی هم داده بود. پاسپورت خودش و شریک‌ زندگی‌اش ضبط و بی دردسر آزاد شده بود و همین هاست که مرا به او و کنسرتش خوشبین نمی‌سازد...

او در جای دیگری از مصاحبه‌اش می‌گوید زمان جنگ در خارج از کشور گیر افتاده بودیم ولی اگر دوباره جنگ شود کتار مردم‌ خواهم ماند. این سخنان شعاری درحالی بر زبان پسر محمدرضا شجریان جاری است که او کنار همکاران خودش هم درست و حسابی نمانده است، آن هم در زمان صلح نه جنگ...

او کی درباره پرستو احمدی که یک کنسرت کوچکِ بی‌ تماشاچی در یک کاروانسرای وسط بیابان ضبط کرد حرف زد؟ درباره توماج صالحی و مهدی یرّاحی و حکم شلاقش چطور؟ نه آقای شجریان کنسرت شما در میدان آزادی رایگان نیست‌!!!!

masih.jpgتهدید به قتل پس از تجاوز با اتکا به روابط حکومتی

کانال تلگرام مسیح علی نژاد

باز هم روایت دردناک یک تجاوز این بار از سوی کسانی که خود را صاحب نفوذ در تبریز و وابسته به حکومت و باشگاه تراکتورسازی این شهر می‌دانند.

قربانی زنی ست که کفش آهنین به پا کرد تا در بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی از متجاوز شکایت کند. با وجود اینکه همه شواهد و مستندات بر قربانی شدن این زن گواهی می‌داد، اما در کشوری که سیستم امنیتی و قضایی آن همدست متجاوز است، چگونه می‌توان به عدالت امید داشت؟

زن جوانی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۲ یک واحد در مجتمع کسری تبریز (پشت پارک ائل‌گلی) اجاره می‌کند.

حدود یکماه بعد برای راه‌اندازی برخی لوازم الکتریکی در واحد خود از جمله وصل کردن آنتن مرکزی، می‌خواهد اقدام کند که می‌گویند مسئول فنی برای این کار در مجتمع کسری، شخصی به نام «سالار سروری‌نژاد» است و همه امور نصب و راه‌اندازی سیستم‌های الکترونیکی مجتمع از طریق این شخص باید انجام شود.

این شخص با تایید نگهبانی و مدیر مجتمع، اطمینان این زن را جلب کرده و همان شب به بهانه نصب آنتن او را گیر می‌اندازد و پس از ضرب و شتم، مورد تجاوز قرار می‌دهد. همانجا به او می‌گوید اگر می‌خواهی صبح فردا را ببینی صدایت نباید دربیاید...

این زن در اولین فرصت هم از متجاوز و هم از مالک مجتمع که شخص متجاوز را به عنوان مسئول خدمات ساختمان به او معرفی کرده بود شکایت می‌کند.

عجیب آنکه وقتی این زن ماجرا را به مالک ساختمان آقای باقر کسرائی می‌گوید و اظهار می‌کند که مسئول فنی مجتمع شما که به من معرفی کردید به من تجاوز کرده است، او با وقاحت به این زن می‌گوید که این مجتمع اصلا محل تن‌فروشی زنان است و سرت را بیانداز پایین که بتوانی اینجا زندگی کنی!

riyahi.jpgتوانا - مهدی یراحی، با انتشار ویدیویی از فیلم تایتانیک، در روزی که خبر برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، خبرساز شده، بدون آنکه نامی از او ببرد، این برداشت را برای کاربران داشته که انتخاب این بخش از فیلم تایتانیک مرتبط با این خبر بوده است. مقایسه‌ی مهدی یراحی میان نوازندگان کشتی تایتانیک و برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، تصویری تکان‌دهنده از وضعیت امروز ایران است.

همان‌طور که آن نوازندگان در لحظات فروپاشی، بی‌توجه به سرنوشت انسان‌ها، تنها به نواختن ادامه می‌دادند، شجریان نیز در زمانی که مشروعیت نظام فرو ریخته و جامعه در حال غرق شدن در بحران‌های اخلاقی، سیاسی و انسانی است، به صحنه آمده تا با صدای خود به دستگاه تبلیغاتی حکومت جان تازه‌ای ببخشد.

این انتخاب در تضاد آشکار با میراث پدر اوست؛ محمدرضا شجریان در سال‌های پر التهاب همواره در کنار مردم ایستاد و با آوازهایش صدای اعتراض و آزادی شد.

اکنون اما، در شرایطی که زنان از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان همچون اجرای موسیقی محرومند، نوازندگان زن اجازه حضور روی صحنه ندارند، خوانندگان منتقد زندانی شده و شلاق خورده‌اند، صفحه اینستاگرام خوانندگان زن مسدود شده و ده‌ها هنرمند به دلیل ممنوع‌الکاری در حاشیه رانده شده‌اند، اجرای چنین کنسرتی نه «هنر برای مردم»، بلکه هنر در خدمت پروپاگاندای حکومتی است.

این همراهی، فاصله‌ای عمیق میان همایون و همان مردمی ایجاد می‌کند که موسیقی پدرش روزی امید و پایداری‌شان را فریاد می‌زد.

shahebdin.jpgدوئل در خیابان جمهوری

شهاب‌الدین حائری شیرازی

وضعیت پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل به دوئل بین دو رهبر آمریکا و اسرائیل از یک طرف و رهبران ج ا از طرف دیگر می‌ماند.

آنچه ناظران قضاوت می‌کنند تلاش هر دو طرف برای زودتر کشیدن هفت‌تیر است‌.

هفت‌تیر کشیدن در طرف ج ا، همان دستیابی به بمب اتم است و در طرف مقابل، تغییر سیاستهای ج ا است احتمالا با هدف قرار دادن رهبر ج ا و از بین بردن امکان دسترسی ج ا به بمب اتم با زدن ذخایر اورانیوم غنی شده که احتمالا باقی مانده.

این وضعیت به زودی پایان خواهد یافت چرا که چنین وضعیت پر استرس و پرخطری برای هیچکدام از طرفین درگیر قابل استمرار نیست.

احتمال مسلح شدن ج ا به بمب اتم آنچنان هورمونهای هیجان طرف غربی را به جنب وجوش انداخته که همین الان هم خود را مقصر و دارای تاخیر می‌داند و به دنبال پایان دادن سریع و قاطع به قابلیت غنی‌سازی اورانیوم در ایران است.

یکی از مسائلی که جنگ ۱۲ روزه نشان داد این بود که طرف اسرائیلی چه بسا خیلی کارها از جمله زدن فرماندهان را پیش از این هم می‌توانست انجام دهد اما به چنین روزی موکول شده بود که اگر جنگی تمام عیار صورت پذیرد، که صورت پذیرفت و زد.

حال به دلائلی چند از جمله در دسترس بودن رهبری در بسیاری مواقع تاکنون، نشان می دهد امکان هدف قرار دادن ایشان را داشتند و تصمیم نداشتند تاکنون برای ترور رهبر، که فی الحال تصمیم را دارند و مسئولان اسرائیل به صراحت بیان می‌کنند.

لذا سخن گفتن از اینکه اگر رهبر ترور شد چه خواهد شد و چه باید کرد ضروریست تا غافلگیر نشویم.

به نظر می‌رسد کلان سیاستهای مورد نزاع فعلی که موجب جنگ شده نظیر غنی‌سازی و فعالیت منطقه‌ای و... پس از ترور احتمالی رهبر، قابل استمرار نیست به دلائلی چند.

۱_تنها کسی که ۳۷ سال سیاستهای فعلی را تعقیب کرده و حاضر به تغییر آنها نیست به هیچ وجه، ایشان است و دیگران در شرائط خاص پس از نبودن رهبر فعلی، تن به این تغییر، جبرا خواهند داد.

۲_با آغاز جنگ بعدی احتمالا شدت بمباران و موشک باران و همچنین عملیاتهای پهپادی به نحوی خواهد بود که قدرت مرکزی در غیاب رهبر فعلی را به سرعت به مصالحه خواهد کشاند.

۳_پشتوانه نظری سیاستهای کلان نظیر غرب ستیزی و نابودی اسرائیل چنان تضعیف شده که شاید اگر تنها مانع تغییر این سیاستها را حضور رهبر فعلی بدانیم سخن به گزافه نگفته‌ایم.

به هر حال جا دارد حاکمیت از خود بپرسد اگر در نبود رهبری فعلی ج ا، این سیاست‌ها تغییر خواهد کرد، چرا همین الان و بدون آنکه جنگ جدیدی درگیرد این سیاستها تغییر نکند؟

این سوال بسیار جدی است که چه بسا پاسخ به آن می‌تواند مانع وقوع جنگ جدیدی شود.

azari.jpgارشان اذری

مقدمه

دههٔ پنجاه خورشیدی نقطهٔ اوج مدرنیزاسیون ایران بود. محمدرضا شاه پهلوی با تکیه بر درآمدهای نفتی و برنامه‌های توسعه‌ای بلندمدت، ایران را در مسیر صنعتی‌سازی، گسترش آموزش عالی، بهداشت عمومی و آزادی‌های اجتماعی قرار داد. با این حال، گروهی از نیروهای سیاسی ـ چه چپ‌های مارکسیست و چه اسلام‌گرایان سنتی ـ این واقعیت‌ها را نادیده گرفتند یا عامدانه تحریف کردند. پرسش اصلی این است: چرا این جریان‌ها در برابر پیشرفت عینی ایران کور شدند و به‌جای خدمت به روند توسعه، در پی ویرانی آن برآمدند؟

۱. ایدئولوژی به‌جای واقعیت

چپ‌ها در دههٔ پنجاه، جهان را از دریچهٔ کمونیسم و مارکسیسم می‌دیدند. ذهنیت غالب آنان این بود که ایران باید در مسیر «انقلاب پرولتاریایی» حرکت کند، همان‌گونه که کوبا، ویتنام یا چین درگیر انقلاب‌های چپ‌گرایانه بودند. در نگاه آنان، هر دستاورد مدرن در ایران صرفاً «بورژوایی» و «امپریالیستی» بود.

اسلام‌گرایان نیز در جبهه‌ای دیگر، هر اصلاح و آزادی اجتماعی را «فساد غربی» می‌خواندند. برای آنان، دانشگاه مختلط، آزادی زنان یا سکولاریسم به معنای تهدیدی برای هویت دینی بود.

نتیجه این شد که دو جریان متضاد، در نقطهٔ مشترکی هم‌داستان شدند: نادیده گرفتن پیشرفت‌ها و تمرکز بر سرنگونی نظام موجود.

۲. غفلت از مقایسهٔ منطقه‌ای

یکی از جنبه‌های بارز این کوری، بی‌توجهی به وضعیت منطقه بود.

ترکیه درگیر کودتاهای نظامی و بی‌ثباتی مزمن بود.

پاکستان از بحران‌های سیاسی و اقتصادی رنج می‌برد.

افغانستان کشوری عقب‌مانده و روستایی باقی مانده بود.

عراق و سوریه در چنگال دیکتاتوری‌های نظامی به سر می‌بردند.

در چنین فضایی، ایران از نظر آموزش عالی، شهرنشینی، آزادی‌های اجتماعی و توسعهٔ اقتصادی، پیشرفته‌ترین کشور منطقه بود. اما برای چپ‌ها و اسلام‌گرایان، این مقایسه اهمیتی نداشت؛ آن‌ها همه‌چیز را از دریچهٔ آرمان‌شهرهای ایدئولوژیک می‌سنجیدند.

۳. دانشجویان و نفوذ کمونیسم

بخش بزرگی از مخالفان حکومت پهلوی، دانشجویان اعزامی به اروپا و آمریکا بودند. اینان با هزینهٔ دولت برای تحصیل و بازگشت به کشور فرستاده شده بودند تا متخصص و سازندهٔ آینده باشند. اما بسیاری از آن‌ها در محیط‌های دانشجویی غرب، به‌جای تمرکز بر علم و مهارت، جذب گروه‌های کمونیستی و مارکسیستی شدند.

این دانشجویان به‌جای آنکه با دانش مدرن به ایران بازگردند و کارخانه و صنعت را پیش ببرند، با تفکرات انقلابی و آرمان‌گرایی سوسیالیستی برگشتند. ذهنیت آنان این بود که ایران باید مانند کوبا یا چین، «انقلابی خلقی» تجربه کند. نتیجه آن شد که به‌جای خدمت به کشور، خود به تخریب زیرساخت‌های توسعه یاری رساندند.

mansouri.jpgحمایت آذر منصوری از "کنسرت مردمی" همایون شجریان

فرارو - آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات ایران با اشاره به انتقادات علیه همایون شجریان برای برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی تهران، این رفتار را غیر منصفانه خواند.

آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

در شرایطی که بسیاری از مردم توان خرید بلیت‌های گران کنسرت‌ها را ندارند، همایون شجریان می‌خواهد کنسرتی رایگان برگزار کند؛ پیشنهادی که سال‌ها پیش هم مطرح کرده بود. دلیل این حملات غیر منصفانه علیه او چیست؟

نه دل به دولت و تاج و نگین خوش است ......... مرا رضای خلق خدا، همنشین خوش است مرا»

گفتنی است این کنسرت جمعه ۱۴ شهریور، ساعت ۲۲ در میدان آزادی برگزار خواهد شد. همایون شجریان پیش‌تر اعلام کرد، قطعاتی که در این کنسرت اجرا خواهم کرد عمدتاً از قطعات کنسرت اخیرم خواهد بود اما با قطعه «دیار عاشقی‌هایم» شروع و با «مرغ سحر» تمام می‌کنیم. ارکستر همراهی کننده من، ارکستر سیاوش است که ۳۰ نفر نوازنده ساز ایرانی و کلاسیک داریم.

za.jpgزیدآبادی: اگر بابل دارالمومنین است شاید شهری بخواهد دارالشادی باشد

شیخ هادی قنبری مدیر حوزۀ علمیه بابل گفته است؛ در دارالمؤمنین بابل برگزاری کنسرت معنایی ندارد!
مشخص نیست که از نگاه آقای قنبری کنسرت در شهرهای دیگر چه معنایی دارد که در بابل معنایی ندارد؟ همینطور معلوم نیست که ایمان از چه جنسی است که از نظر وی مردم بابل مؤمن‌اند و مردم دیگر شهرها لابد خیر!

قبلاً هم نوشته بودم که اگر قرار باشد عدۀ خاصی به هر شهری صفتی منسوب کنند و بر همان مبنا جلوی شادی مردم و یا هر فعالیت قانونی را بگیرند، لازمه‌اش این است که هر شهر و روستایی اعلام استقلال کند و قوانین و مقررات ویژۀ خود را به اجرا بگذارد!

اگر چنین رسم و رسومی رایج شود؛ نامگذاری‌ها هم به صفات مذهبی چون دارالمؤمنین، دارالعباد، دارالعباده و زیارتگاه و غیره محدود نخواهد ماند. برای نمونه تعدادی از اهالی یک آبادی هم ممکن است شهر خود را "دارالشادی" بنامند و از برگزاری هر نوع مراسم عزاداری از سوی دیگران جلوگیری کنند. یا حتی بعضی پا را از این نیز فراتر بگذارند و بر آبادی خود "دارالفجور" نام دهند و مانع هر نوع انجام مناسک دینی در شهر یا روستای خود شوند!
این آقایان چرا یک لحظه نسبت به پیامدهای حرف خود نمی‌اندیشند و اسیر کلام خود می‌شوند؟

زیدآبادی

post.jpg

abdolkarimi.jpg

فیلسوف اصلاح‌طلب، تمام‌قد در مقاومت، منتقد در داخل

ویدیوی منتشرشده نشان می‌دهد بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه، در مناظره با صادق زیباکلام می‌گوید: «حاکمیت در ساخت موشک شاهکار کرد اما سرمایه اجتماعی را نادیده گرفت.»

او افزود: «من در برابر اسرائیل و آمریکا تمام قد در جبهه مقاومت هستم.»

عصبانی شدن صادق زیباکلام در مناظره با بیژن عبدالکریمی

:::

2-6.jpgایران اینترنشنال - رییس‌جمهور و وزیر علم و فناوری اسرائیل در کنفرانس چشم‌انداز «فراتر از ۲۰۲۵» با هیئتی از پژوهشگران ایرانیِ در تبعید، به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی، دیدار کردند.

گیلا گملیل، وزیر علم و فناوری اسرائیل، با انتشار تصویری از این دیدار نوشت: «چشم‌انداز منطقه‌ای بدون جمهوری اسلامی، چشم‌اندازی است که ما و مردم ایران در آن مشترکیم، و امروز این چشم‌انداز بیش از هر زمان دیگری نزدیک شده است.»
او نوشت در این دیدار استقرار پایه‌های توافق ابراهیم مورد مورد نظر بوده است.

شاهزاده رضا پهلوی نیز از این دو مقام ارشد دولت اسرائیل تشکر کرد و نوشت «در زمانی که مردم ایران از بحران شدید آب، کمبود برق و فروپاشی اقتصادی رنج می‌برند، هیئت کارشناسان مرا پذیرفتند.»

او افزود: «این مأموریت بخشی از پروژه شکوفایی ایران است؛ نقشه راهی برای تولد دوباره ایران که هدفش آزادسازی تمام ظرفیت‌های ملت ما پس از سقوط جمهوری اسلامی است.»

aliabadi.jpgایندیپندنت فارسی - عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه در مجلس شورای اسلامی برای نخستین بار از «اقدام دشمن در خطوط گاز» خبر داد و اعلام کرد که دولت پزشکیان مخازن خالی تحویل گرفته است.

علی آبادی که برای توضیح به پرسش‌های «نمایندگان» درباره وضعیت بحرانی انرژی و کمبود و قطع برق و آب به مجلس رفته بود، بدون ذکر جزئیات گفت در دولت ابراهیم رئیسی «زمانی که من وزیر صمت بودم، اقدامی را که دشمن در خطوط گاز انجام داد، هیچ جا اعلام نکردم.

جلسه علنی است و مایل نیستم اطلاعاتی که نباید داده شود، داده شود. به هر صورت آنچه ما تحویل گرفتیم مخازن خالی بود اما امسال همکاران من در وزارت نفت مخازن را به وضعیت خوبی رسانده اند.»

در بهمن سال ۱۴۰۲ مقام‌های جمهوری اسلامی وقوع چند انفجار در خط لوله سراسری انتقال گاز در دو استان چهارمحال و بختیاری و فارس را اقدامی خرابکارانه و تروریستی معرفی کردند. معلوم نیست منظور عباس علی‌آبادی که در آن زمان وزیر صمت دولت ابراهیم رئیسی بود، از «اقدام دشمن در خطوط گاز» همین انفجارها بوده یا نه.

ghalijang.jpgایران وایر - محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی، روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور در سخنرانی پیش از دستور خود گفت که جمهوری اسلامی به زودی «تصمیم واحد» نظام را در واکنش به فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط تروییکای اروپایی «اعلام و اعمال» خواهد کرد.

قالیباف با ادعای این که فرایند بازگشت تحریم‌ها علیه ایران «غیرقانونی» است، گفت: «ایران باید اقدامی بازدارنده برای هزینه‌مند کردن این اقدام غیرقانونی طرفهای اروپایی انجام دهد تا منجر به تغییر تصمیم دشمن در فعال کردن مکانیسم ماشه شود.»

او همچنین گفت بزرگ‌نمایی تاثیر این سازوکار از سوی دشمن صورت گرفته، چرا که تحریم‌های یکجانبه آمریکا به مراتب گسترده‌تر و تاثیرگذارترند و حتی مانع فروش نفت ایران هم نشده‌اند.

عباس گودرزی، سخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی، نیز پس از جلسه غیرعلنی امروز مجلس درباره مکانیسم ماشه گفت: «مجلس، دولت، شورای عالی امنیت ملی و همه جریان‌های سیاسی اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا و دیگر طیف‌ها متفق‌القول هستند که پاسخ جمهوری اسلامی باید پشیمان‌کننده، متقابل و هزینه‌ساز باشد.»

او با اشاره به گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره تبعات احتمالی مکانیسم ماشه افزود: «بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت تاثیر واقعی و ملموسی بر اقتصاد کشور نخواهد داشت. امروز بیش از دو هزار فرد و نهاد توسط آمریکا تحریم شده‌اند، در حالی که مکانیسم ماشه نهایتا حدود ۱۲۰ فرد و نهاد را شامل می‌شود. بنابراین شرایط بدتر از وضعیت فعلی نخواهد شد و هدف اصلی دشمن ایجاد یک فضای روانی است.»

گودرزی هشدار داد که این فضای روانی ممکن است به افزایش قیمت ارز و التهاب در بازار منجر شود. او گفت: «مجلس، دولت و همه نهادهای نظام متحد و منسجم هستند و پاسخ جمهوری اسلامی به اقدامات خصمانه، قاطع، بازدارنده و هزینه‌ساز خواهد بود.»

به گفته سخنگوی هیات رئیسه مجلس، بررسی طرح‌ها و پیشنهادهای نمایندگان در این زمینه طی روزهای آینده با محوریت کمیسیون امنیت ملی ادامه خواهد داشت تا تصمیم‌های راهبردی لازم اتخاذ شود.

333.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین و به نقل از ایسنا، سردار علی‌محمد نایینی، در دوره «دانش‌افزایی اساتید بسیجی»، اظهار کرد: دشمنان ایران، به‌ویژه قدرت‌های استکباری، همواره در تحلیل شرایط و توانایی‌های جمهوری اسلامی دچار اشتباه بوده‌اند.

اتکای دشمنان به محاسبات صرفاً مادی سبب شد، مؤلفه‌های واقعی قدرت ایران همچون فرهنگ مقاومت، روحیه جهاد و شهادت، رهبری مقتدرانه، ایمان دینی، نصرت الهی و وحدت ملی را درک نکنند. آنان حتی خود قربانی همان جنگ شناختی شدند که علیه ایران به راه انداختند و بارها تصمیمات اشتباه گرفتند.

نائینی یادآور شد: ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ایران را میان جنگ و مذاکره قرار داد تا کشور را وادار به تسلیم کند، نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، مدعی شد جمهوری اسلامی در ۲۴ ساعت سرنگون می‌شود و حتی سخن از تخلیه تهران به میان آورد. دشمن با طراحی گسترده و پیچیده جنگ ترکیبی و بسیج تمام توان نظامی غرب، نبردی وجودی علیه ایران آغاز کرد. اما واکنش جمهوری اسلامی همه محاسبات آنان را بر هم زد. دشمن تصور داشت با ترور فرماندهان اصلی، ساختار فرماندهی ایران فرو می‌پاشد، اما عکس آن رخ داد.

سخنگوی سپاه پاسداران تأکید کرد: دشمنان با اطمینان از موفقیت، جنگی همه‌جانبه آغاز کردند اما در برابر مقاومت مردم ایران و تدابیر رهبر انقلاب، عقب‌نشینی کردند و درخواست آتش‌بس دادند. این پیروزی عنایت الهی است که نشان داد ایمان، وحدت ملی و رهبری الهی، قدرت شکست‌ناپذیر ایران است.

نائینی با مقایسه این نبرد با دوران دفاع مقدس، افزود: در هر جنگ، جمهوری اسلامی پیروز جنگ بود، آنچه تعیین‌کننده و شاخص پیروزی و شکست است، اهداف سیاسی و راهبردی جنگ است.

هدف دشمن در دو جنگ تجزیه کشور بود، در هر دو جنگ مردم ایران، مانع تحقق اهداف دشمن شدند، در افکار عمومی در صحنه‌ داخلی، منطقه‌ای و جهانی باور به پیروزی ایران جدی است و این موضوع دستاورد مهمی به حساب می‌آید.

وی با اشاره به تلاش دشمن برای جداسازی مردم از نظام، گفت: در ابتدای جنگ دشمن گفت ما با مردم کاری نداریم، مسئله ما جمهوری اسلامی است، ملت ایران تفکیک نکرد، با درک صحیح از نیات دشمن، حمله رژیم صهیونیستی را متوجه امنیت و منافع ملی خود و کشور دانستند و یکپارچه و قوی در کنار نظام ایستادند. همین اتحاد مقدس، روایت ایران ضعیف را از بین برد و نشان داد که ایستادگی مردم و تاب‌آوری مثال‌زدنی آنان، پیروزی بزرگی برای تاریخ است.

پیروزی تنها در میدان نبرد نیست بلکه در جنگ روایت‌ها نیز معنا پیدا می‌کند. مهم‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی این بود که مردم خود را پیروز دانستند و در سطح جهانی نیز اندیشکده‌ها و نظرسنجی‌ها برتری ایران را تأیید کردند.

سخنگوی سپاه افزود: بسیاری از صاحبنظران منطقه‌ای و اعضای اندیشکده‌های غربی، ایران را برنده جنگ معرفی یا اعتراف کردند رژیم صهیونیستی به اهدافش نرسید و در برابر حملات موشکی ایران دچار فروپاشی شد. دشمن با سانسور در رسانه‌ها بسیاری از شکست‌ها و خسارت ها را پنهان کرد. محکومیت جهانی تجاوز اسرائیل و حمایت افکار عمومی از ایران جزو شاخص‌های پیروزی است.

نائینی با بیان اینکه ایران در حالی آتش‌بس را پذیرفت که در موضع برتر قرار داشت، افزود: مردم نیز سئوال می‌کردند چرا در اوج قدرت، جنگ متوقف شد. برخی معتقد بودند اگر به‌جای روزی ۵۰ موشک، ۵۰۰ موشک شلیک می‌شد یا همین روند را یک هفته دیگر ادامه می‌دادیم، چیزی از تلاویو نمی‌ماند.

سخنگوی سپاه پاسداران تصریح کرد: یکی از دلایل مهم پیروزی، مقاومت اقتصادی بود. در ایران باوجود تحریم‌های شدید، ثبات نسبی اقتصادی و زندگی عادی مردم جریان داشت، در حالی که اسرائیل دائما با آژیر خطر و پناهگاه‌ها و آوارگی درگیر بود.

نائینی با اشاره به واکنش سریع نیروهای مسلح و بازسازی فوری زنجیره فرماندهی پس از شهادت برخی فرماندهان، گفت: این امر نشان‌دهنده استحکام ساختاری نیروهای مسلح است. ایران نه‌تنها در بازدارندگی شکست نخورد بلکه توانست سطح آن را ارتقا دهد. امروز باید روایت پیروزی ایران به افکار عمومی منتقل شود تا دشمن با جنگ شناختی آن را کمرنگ نکند.

دشمن با تمرکز بر فرماندهی، مراکز پرتاب، سامانه‌های پدافندی و سایت‌های عملیاتی به ایران حمله کرد اما ناکام ماند و با پاسخ قاطع و فوری حملات موشکی و پهبادی و محکومیت جهانی روبه‌رو شد.

وی ادامه داد: برخی روشنفکران غرب‌زده داخلی که از درک واقعیت قدرت ایران غافل‌اند آگاه باشند که نباید اجازه داد روایت دیگری جز پیروزی جمهوری اسلامی غالب شود.

2-3.jpgبه گفته ابراهیم عزیزی در جامعه‌ای که سازش و ظاهرپرستی بر حقیقت و شجاعت غلبه کرده، سکوت و بی‌تفاوتی خود بخشی از ابتذال و خیانت به انسانیت است

:::

جشنی برپا شده به نام «جشن منتقدان»

ابراهیم عزیزی (بازیگر سینما و تلویزیون ایران)


چیزی نقد می‌شه؟ قدرت، ابتذال، سازش.

تنها چیزی که نقد می‌شه، خود حقیقته.

بازیگران زن، بی‌هیچ تعلقی به خون و درد و خیزش زنانی که با فریادشان تاریخ رو لرزوندن، روی صحنه قدم می‌ذارن. مرد و زن روبه‌روی لنز عکاس‌ها می‌ایستند، ژست می‌گیرند، و بعد طلبکارانه می‌گویند: ما رو قضاوت نکنید. شما خبر ندارید به ما چی گذشته.


ما هم از شماییم، اما یه دنیای دیگه برای خودمون داریم، همه مثل هم نیستن.

اما قضاوت نکردن یعنی خیانت. قضاوت نکردن یعنی پاک کردن حافظه‌ی جمعی.

یکی از همین بازیگران با شالی از تور، توری که منتظره تا یه باد بیاد و از روو سر بلندش کنه و ببره برسونه به دست اهلش، "ماهیگیر".


پس هم حجاب داره و هم نداره. هم تأیید می‌کنه و هم انکار. هم سر خم کرده و هم وانمود می‌کنه آزاده. این شال، فقط نماد یک تکه پارچه نیست، نماد جامعه‌ایه که به سازش خو گرفته، نماد فرهنگیه که می‌خواد هم «بله» بگه هم «نه»، بدون این‌که مسئولیت هیچ‌کدوم رو بپذیره.

اما وقتی همین شال لحظه‌ای از سرش می‌افته، با اضطراب، با آهی از درون، با صدای بلند می‌گه: «شال... شال... شال...».


گویی تموم هستیش، آینده‌ش، بودنش، به این تکه تور بسته شده.

و باز هم فراموش می‌کنه همکارش رو، همون که به خاطر همین شال و کنار مردم وایسادن و صحنه رو ترک کرد.
و این وسط، مردها...


مردهایی که نه شالی روی دوششونه، نه توری روو سرسونه، نه محدودیتی سر راهشونه. بی‌هیچ اضطرابی از افتادن یا برداشتن چیزی، روی صحنه میرن، می‌خندن، عکس می‌گیرن، کار می‌کنن.

روی صحنه میرن، می‌خندن، عکس می‌گیرن، کار می‌کنن و همین دور باطل همیشه ادامه داره.

نگران «ظاهر» نیستن، چون ظاهرشون هیچ‌وقت به گرو گرفته نشده. این امتیازِ نانوشته، این آزادیِ انحصاری، خودش بی‌عدالتی‌ایه که دیده نمی‌شه.


اونا می‌تونن فقط به نقش و قرارداد فکر کنن، چون باری از جنسیت به دوششون نیست. و درست همین جاست که سکوتشون سنگین‌تر می‌شه. چون وقتی رفیق و همکار زن‌شون برای همون «شال» تحقیر و حذف می‌شه، مردها با خیال راحت جلو میرن، بدون این‌که چیزی به زبون بیارن.

این لحظه یه تراژدی نیست!؟

وقتی برای بقای فردی‌ نون معامله می‌کنید، به جامعه یاد می‌دید سازش بالاترین فضیلته.


و این همون چیزیه که حکومت‌ها می‌خوان:
نسلی که شجاعت رو فراموش کنه.

شما در تضادی بیمارگونه زندگی می‌کنید. هر روز باید بین نشون دادن آزادی و پنهون کردن ترس در نوسان باشید. این دوگانگی نه تنها اعتماد عمومی رو می‌کُشه، بلکه خود شما رو هم از درون فرسوده می‌کنه.

بالاخره چهره‌ى واقعى كدومه؟

مردم نمى‌دونن، ووقتی مردم ندونن،

ديگر اعتمادى نمى‌مونه.

فرزند خلف بودن شايد در ظاهر امنيت ونان با خودش همراه داشته باشه، ولى در باطن، چیزی جز ويرونى روح به جا نمى‌ذاره.

انسان در نگاه شما معنی‌ش رو از دست نداده!؟ «انسان» تقليل يافته به «نان».

نان ديده‌شدن، نان تيتر خبر بودن، نان قراردادهاى تازه. بله، نان. نانى كه در خونه‌ست, اما روح رومى كُشه.
انسان شده الف, نون، سين، الف, نون.

نون توى خون.

نه، قضاوت نكردن ممكن نيست.

قضاوت نكردن يعنی خيانت به حقيقت, يعنى همراهى با مرگ انسانيت.

اگر سكوت كنيم، خود ما هم شريک اين ابتذال مى‌شيم.

oilprice.jpg"اویل پرایس نوشت که اطلاعات تازه‌تر از ایران نیز تایید می‌کند آزمایش موشک‌های سوخت جامد نسل جدید با برد چهار هزار و ۲۰۰ کیلومتر و قابلیت حمل کلاهکی به وزن ۷۰۰ کیلوگرم موفقیت‌آمیز بوده است"

در حالی که سه کشور اروپایی روند سازوکار مکانیسم ماشه را علیه جمهوری اسلامی فعال کرده‌اند، یک منبع ارشد مرتبط با ساختار امنیتی اتحادیه اروپا اعلام کرد حکومت ایران در حال «ایفای نقشی روزافزون و خطرناک» در «تهدیدهای موجودیتی علیه امنیت اروپا» است

ایران اینترنشنال - این منبع آگاه امنیتی که نامش فاش نشده، به نشریه «اویل پرایس» که در زمینه اخبار صنعت نفت و انرژی فعال است، گفت اقدامات جمهوری اسلامی «به‌ویژه در هماهنگی با روسیه و همچنین چین و کره شمالی، طی ماه‌های اخیر در گزارش‌های اطلاعاتی به‌وضوح تایید شده و اروپا نمی‌تواند اجازه تداوم آن را بدهد.»

این منبع افزود: «از ژوئن سال گذشته تاکنون ده‌ها دانشمند هسته‌ای برجسته روس به ایران اعزام شده‌اند. سه کارشناس ارشد موشکی از کره شمالی نیز از حدود همان زمان در تهران حضور داشته‌اند.»

او تاکید کرد: «این همکاری‌ها روند دستیابی ایران به دانش تسلیحاتی را به سطحی بحرانی رسانده است.»

اواسط مرداد، فایننشال‌تایمز خبر داد یک هیئت ایرانی از موسسه‌های علمی روسیه بازدید کرده است.

این موسسه‌ها، فناوری‌ها و قطعاتی دو‌منظوره تولید می‌کنند که می‌توانند در تحقیقات تسلیحات هسته‌ای نیز به کار روند.

بر اساس این گزارش، این سفر چهارم اوت سال گذشته و با پرواز ماهان‌ایر انجام شده است.

👈کیهان لندن - یک زن ۵۴ ساله صبح روز سه‌شنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ با انداختن خود روی ریل قطار در ایستگاه مترو «امام» تهران خودکشی کرد و جان ‌باخت.

روزنامه «هفت صبح» گزارش داده، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، پیکر این زن به پزشکی قانونی منتقل شده و دستور بازبینی دوربین‌های مترو و تحقیقات در رابطه با این خودکشی صادر شده است.

Untitled-3.jpg

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgدوحیاط بود اولی حیاط بیرونی در وسط یک اطاق پذیرائی و کتاب خانه قرار داشت ، دومی حیاط اندرونی نامیده می شد .آن‌ اطاق که بزرگتر بود، اطاق مهمان بود؛ وکوچکتر کتابخانه. در اطاق کتابخانه قفسه‌های پر از کتاب بود وچند تابلو قدیمی. زیباترین‌شان تصویری ازیک زن بود که به سختی، با گاو‌آهنی زمین را شخم می زد. خسته و با چشمانی غمگین! اما درخشان. بامیزی ازچوب و ماهوت سبز و یک مجسمه نیم تنه که پسرک هرگز نتوانست بداند که مجسمه کیست!

مجسمه برنزی که ساکن همیشگی وساکت اطاق بود. حضورش بر اطاق سنگینی می کرد. پسرک هر بار که به چشمان آن زن می نگریست غمی مبهم بر قلبش سنگینی می کرد. او بی آن که بداند گرفتار آن اطاق شده بود. به چراغ نفتی‌های روسی خیره می شد. رنگهای آبی فیروزه ای و صورتی آن ها که نقش هائی از گل وچهره چند زن بود، اورا محسور می کرد. در‌های اطاق از یک طرف به باغچه کوچک پر از گل های اطلسی گشوده می شد واز طرف دیگر به اطاقی کوچک در حیاط اندرونی. زمستانها یک بخاری هیزمی تمام وقت می سوخت وگرمای مطبوعی به اطاق می داد بوی چوبهای سوخته با بوی گل گلدان های شعمدانی که پشت پنجره نهاده شده بودند پسرک را کیفور می ساخت. بیشتر وقت پسرک در این اطاق می گذشت.

ساعت ها شاهنامه چاپ سنگی بمبئی را که پر از تصویر بود نگاه می کرد. داخل جنگل‌های انبوه می گشت و پهلوانی می کرد. داخل جا دری اطاق کوچک که به کتابخانه باز می شد همیشه بسته بود. این جا دری را به او داده بودند. کتاب‌های مدرسه اش را همان جا می نهاد. جا دری که دیوارهای قطوربین دو اطاق، آن را عمیق تر می ساخت و برایش حکم اطاقی کوچک داشت.

گاه به صحبت مردانی که در اطاق جمع می شدند گوش می خواباند. هر کدام از آنها را بی آنکه ببیندشان می شناخت.

sarkhosh.jpgدر تاریخ هیولاها، تراژیک‌ترین داستان متعلق به هیولای دکتر فرانکنشتاین است؛ مخلوقی که برای یک هدف مشخص ساخته شد، اما آنقدر قدرتمند و پیچیده شد که در نهایت، خالق خود را به ورطه‌ی نابودی کشاند. این دقیق‌ترین توصیف برای پدیده‌ای به نام «بابک زنجانی» است. او یک مفسد اقتصادی منفرد نیست؛ فرانکنشتاینِ «دولت موریانه» است. مخلوقی که توسط سیستم برای انجام عملیات‌های مالی پنهان در دوران تحریم خلق شد، اما اکنون با در دست داشتن «جعبه سیاه اسرار»، خالق خود را به گروگان گرفته و از یک ابزار به یک باج‌گیر استراتژیک تبدیل شده است.

برای فهم این پدیده، باید به آزمایشگاهی بازگردیم که او در آن متولد شد: دوران تحریم‌های فلج‌کننده و دولت محمود احمدی‌نژاد. در آن زمان، «دولت موریانه»--همان کارتل امنیتی-اقتصادی که ساختار رسمی کشور را از درون می‌بلعد--برای بقای خود به راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها و جابجایی میلیاردها دلار پول نفت نیاز داشت. این کاری بود که دولت رسمی با ساختار شفاف و قابل رصدش قادر به انجام آن نبود.

اینجا بود که به یک «کارگزار دورزن» (Bypass Broker) نیاز پیدا شد؛ یک چهره‌ی غیررسمی در بخش خصوصی که بتواند شبکه‌ای از شرکت‌های صوری و حساب‌های بانکی پیچیده در سراسر جهان ایجاد کرده و پول‌های سیاه را جابجا کند. بابک زنجانی، که خود را «بسیجی اقتصادی» می‌نامید، برای این نقش انتخاب شد. این یک معامله‌ی همزیستانه بود: سیستم به او مصونیت، دسترسی و رانت‌های افسانه‌ای می‌داد و او برای سیستم، شریان‌های حیاتی مالی را باز نگه می‌داشت.

او محصول ضروری یک سیستم غیرشفاف بود؛ محصولی که البته با اراده و طمع سیری‌ناپذیر خود، این نقش را پذیرفت و در آن به استادی رسید.

پس از تغییر دولت و روی کار آمدن حسن روحانی، سیستم تصمیم گرفت این مخلوق را کنترل کند.

دستگیری و محاکمه‌ی زنجانی آغاز شد. اما خیلی زود مشخص شد که این یک محاکمه‌ی عادی نیست. سیستمی که برای فسادهای به مراتب کوچکتر، افراد را به سرعت اعدام می‌کند، در برابر او متوقف شد. چرا؟ زیرا زنجانی دیگر یک «متهم» ساده نبود؛ او به یک «دارایی استراتژیک» تبدیل شده بود.

حکم اعدام او نه برای اجرا، که به عنوان یک اهرم فشار صادر شد. او به دو دلیل زنده ماند:

Babak_Khati.jpgبرای اینکه بدانیم آیا حضور رضا پهلوی به عنوان یک چهره آشنا از خاندان سلطنتی گذشته می‌تواند به‌طور مثبت و مؤثر در مدیریت گذار دموکراتیک ایران نقش‌آفرین باشد، گام اول بررسی امکان اصالت این مساله بر اساس شواهد سیاسی و تاریخی است.

پاسخ این سوال براساس شواهد و مستندات بله است و در گذارهای پس از دیکتاتوری یا جنگ، چهره‌های شناخته‌شده از نظام‌های قبلی توانسته‌اند نقش تسهیل‌کننده و جلب‌کننده اعتماد عمومی برای تحقق گذار را ایفا کنند.

چنین کسانی در دوران پس از گذار، در مورد اسپانیا و کامبوج تبدیل به پادشاه مشروطه (بدون قدرت اجرایی) گردیده‌اند، در بلغارستان مدتی به عنوان نخست وزیر و صاحب قدرت اجرایی کشور انتخاب شده‌ و در مواردی چون رومانی، یوگسلاوی، آلبانی و... پس از کمک به تحقق گذار در ادامه نیز در کسوت یک فعال سیاسی اجتماعی شناخته شده در پایش و تضمین دمکراتیک بودن نظام جدید پس از گذار فعالیت نموده‌اند.

بنابراین وجود یک "چهره آشنا" می‌تواند در شرایط مناسب، فرصت‌ساز باشد.

(این مساله در یادداشت"

"چراغ به دست بر گسل میان جمهوری و پادشاهی خواهان "

https://news.gooya.com/2025/01/post-94696.php

مفصل برررسی شده است.)

اما "امکان" نقش‌آفرینی لزوماً به معناى "تضمین" آن نیست و برای اینکه چنین نقش‌آفرینی‌ای در مورد شاهزاده رضا پهلوی واجد مشروعیت و اثربخشی باشد، چهار شرط شفاف وجود دارد:

تعهد تام به فرایند گذار:

شاهزاده رضا پهلوی باید تضمین نماید که کل انرژی و نفوذش، در جهت تحقق گذار دموکراتیک و نه پیش‌برد اهداف شخصی یا گروهی خواهد بود.

marlir.jpgبرگردان: علی شبان

اشاره:

واقعیت حزب ِ چپ فرانسه و جنبشی را که ژان لوک ملانشون سالهاست رهبری می‌کند، برای نخستین بار زیر ذره بین دو روزنامه‌ نگار فرانسوی با اثری مستدل و پژوهشی عمیق و مستند رفته است. و پرده از تصویر سیاسی آن و بهره برداری از یک سیستم پوپولیستی برداشته است.

فیلیپ مارلیر Philippe Marlière اندیشمند سیاسی ۵۹ ساله فرانسوی، استاد علوم سیاسی دانشگاه لندن University College London و پژوهشگر در زمینه‌های سوسیال دموکراسی، چپ ِ رادیکال و ایدئولوژی جمهوری خواهانه در فرانسه است. و بیست سال از عمر خود را به فعالیت در حزب سوسیالیست این کشور گذاشت. او ده‌ها کتاب به زبان‌های انگلیسی و فرانسه در زمینه ی چپ ِ فرانسه منتشر کرده است. در مقاله‌ای برای «لوموند»، از سکوت گروه های چپ پس از افشاگری های کتاب La Meute [ دسته‌ای از سگ‌ های دونده که برای شکار آموزش دیده اند. ] و نقش حزب چپ ِ «فرانسه تسلیم ناپذیر» در آفرینش شخصیت سازی از رهبر آن، انتقاد می کند. و تأکید او بر این است که « تاکنون هیچ حزب سیاسی ی فاقد دموکراسی داخلی، [ در فرانسه] نتوانسته است چپ ها را دور خود جمع کند».

coveb.jpg
La Meute در ۳۵۲ برگ، کتابی پژوهشگرانه است که شارلوت بلایش Charlotte Belaiche از روزنامه لیبراسیون و اولیویه پِرو Olivier Pérou از لوموند [ دو روزنامه‌ نگار و روزنامه هایی که راست گرا نیستند] در ۷ ماه مه ۲۰۲۵، عملکرد و ساز و کار جاری در حزب چپ «فرانسه تسلیم ناپذیر» و رهبر آن را در چارچوب رَویه ای هِرم گونه، شخصیت آفرینی های مطلق و رهبری اقتدارگرایانه نشان می دهد. و جای شگفتی نیست که این اثر پر ارزش، در رده ی کتاب‌های پُر فروش در فرانسه قرار گرفت و هفته ها، موضوع ِ بحث شبکه‌های تلویزیونی و سایر رسانه ها بود. ژان لوک ملانشون، یکی از چهره‌های جنجالی چپ از زمان ِ ترک حزب سوسیالیست فرانسه در سال ۲۰۰۸ است. او موفق به ایجاد یک دستگاه نظامی ی کاملاً وفا دار به خود شده است، که گاهی اوقات به قیمت تکفیر عمومی و پاکسازی فعالان درون حربی می انجامد.

این دو ویژه کار ِملانشونیسم، ، در پژوهش ِ عمیق خود، که حاصل دوسال کار و مصاحبه با بیش از دویست نفر است، عملکرد حزب « فرانسه تسلیم ناپذیر» ( LFI) را توصیف می کنند. « جایی که هر اختلاف نظری به عنوان خیانت تلقی می شود، جایی که مخالفت تحمل نمی شود، و جایی که، خشونت ِ کلام، هنجاری پذیرفته شده است». (گزیده ای از متن کتاب).

Behrouz_Varzandeh.jpgداستان یک تراژدی

یکی به نام «امنیت» می‌کشت،
دیگری با مستیِ «انقلاب».
و آن‌یکی، در جامهٔ پاسدارِ «انقلاب».

اما دست‌هایشان یک زبان داشت،
و زبانشان یک تیغ.
تنها تفاوت، رنگ جامه‌شان بود.

روزی روزگاری، در سرزمینی که تاریخش سرشار از تکرار خطاها بود، پیرمردی «نام‌دار» با سیمایی غبارگرفته، از سالیان غیبت به‌در آمد و در میان هلهله هوادارانش دوباره قدم به‌عرصه گذاشت؛ نه با پوزشی بر لب و نه با توضیحی در آستین، بلکه تنها با لبخندی محو و نقابی تازه: «مشاور».

مردی که نامش آشنا بود. پرویز ثابتی -- همان که روزگاری در اتاق‌های دربسته، پشت میزی فلزی و زیر نور چراغی زرد، با سیگاری نیم‌سوخته و خودکاری قرمز، نام‌ها را از فهرست جامعه خط می‌زد. نه حکمی می‌نوشت، اما همه می‌دانستند امضای اصلی از اوست. نه عمامه بر سر داشت، نه ردای قضا، اما فرمان می‌راند؛ نه چکی می‌زد، اما با نوازش شلاق «اعتراف» می‌گرفت.

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgدگرگونی و براندازی فرمانروایی ها و حکومت ها همیشه با جنگ، انقلاب و یا انتخابات انجام می گیرد. انتخابات در کشورهای دیکتاتوری و واپس نگه داشته شده دروغی و مهندسی شده است. در این گونه کشورها، خواست و اراده ی مردمان به چیزی شمرده نمی شود و تنها زور و فرمان در کار است. کسانی هم که در هر جای جهان می جنگند زیر فرمان و زور هستند و آزاد نیستند. هیچ انسان آزاده و تندرستی خواهان جنگ و خونریزی نیست. انسان آزاده و تندرست، خواهان، آرامش، عشق، دوستی و آزادی است. آزادی و انتخابات آزاد؛ آرامش و دوستی و آبادی به دنبال دارد.

در انتخابات آزاد با شیوه های کم و بیش دموکراتیک در کشورهای باختری، حزب های گوناگون و یا شهروندان کشور با آزادی و آسودگی برابر قانون، رأی خود را برای نامزدهای برگزیده خود در گنجه یا صندوق رأی می اندازند و در برابر چشمان مردمان و دوربین های تلویزیون و برگزیدگان مردم رأی ها را می شمارند.

نامزد های هر کدام از حزب ها یا هر یک از گروه های اپوزیسیون که رأی بیشتری داشته باشند به پارلمان یا مهستان) مجلسی بود که پادشاهان اشکانی برای اداره ٔی امور مملکت با اعضای آن مشورت می کردند.) می روند و برای فرمانروایی کشور دولت را بر می گزینند. در این هنگام دولتی که فرمانروایی را در دست داشته جای خود را به گروه اپوزیسیون پیروز شده در انتخابات می دهد. در این گونه کشورها نمایندگان هر حزب که بیشترین رأی را در پارلمان به دست بیاورند در دوره ای کوتاه، چهار یا هفت ساله فرمانروایی کشور را انجام می دهند.

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgاین تصویر چهار متجاوز جنسی‌ست که به زنی جوان در منطقه سرچشمه تهران با خیال راحت و بدون ترس تجاوز کردند و از خودشان در حال تجاوز فیلم گرفتند.


استیصال یک دختر بی‌پناه که چهار پسر با خیال راحت و بدون ترس به او تجاوز می‌کنند و از خودشان در حال تجاوز فیلم می‌گیرند هولناک است. ویدیوی تجاوز حتی به صورت سانسور شده قابل انتشار در اینستاگرام نبود. اما چهره این افراد باید منتشر شود تا شناسایی شوند.



این وضعیت امنیت در جمهوری اسلامی ست و حکومت همچنان مشغول جنگ با زنان به خاطر چند تار موست.


از هویت و سرنوشت زن قربانی اطلاعی در دست نیست. اما چهره این متجاوزان را تا می‌توانید پخش کنید تا شناسایی شوند و در غیاب امنیت در پایتخت ایران زنان دیگری قربانی این متجاوزان نشوند.

2.jpgبی بی سی - مقام‌های دادستانی در کالیفرنیا از دستگیری یک باند سرقت خبر داده‌اند. دیوید اهل، سرکرده این باند که مغازه عمده فروشی به نام «آریا هول‌سیل» دارد متهم است با همکاری خویشاوندان و کارکنانش بیش از«۱۰ میلیون دلار» کالا را از فروشگاه‌های زنجیره‌ای «هوم‌ دپو» بزرگترین خرده‌فروشی ابزارآلات ساختمانی در آمریکا به سرقت برده است.

به گفته‌ مقام‌های قضایی، این پرونده بزرگ‌ترین سرقت سازمان‌یافته‌ ثبت‌شده در تاریخ فروشگاه‌های «هوم‌ دپو» در آمریکا است.

به گفته ناتان هوچمن، دادستان لس‌آنجلس، اعضای این باند در ۷۱ شعبه واقع در لس‌آنجلس، اورنج، ونتورا، ریورساید و سن‌برناردینو، قطعات الکتریکی گران‌قیمت از جمله بریکر برق، دیمرها و کلید و پریزهای برق را سرقت می‌کردند. گفته می‌شود گاهی روزها تمام شعبه‌های منطقه به صورت همزمان هدف قرار می‌گرفته‌اند.

تاکنون ۱۴ نفر بازداشت و ۹ نفر رسما متهم شده‌اند و حدود ۳/۷ میلیون دلار از اموال مسروقه مصادره شده است.

متهمان با حکم‌های حبس از ۴ تا ۳۲ سال زندان روبرو هستند و ممکن است دستگیری‌ها ادامه داشته باشد.

Untitled-1445.jpg

بنر اعتراضی "آزادی برای ایران" بر فراز ساختمان مترو لندن

«گاردین» گزارش داد که صبح سه‌شنبه ۱۱شهریور۱۴۰۴، مردی در لندن به بالای برج ساعت ایستگاه «کینگزکراس» صعود کرد و بنری با شعارهای اعتراضی علیه حکومت جمهوری اسلامی و در حمایت از آزادی مردم ایران به نمایش گذاشت.

protestlondon.jpgگاردین نوشت که بر روی بنر این فرد به زبان‌های فارسی و انگلیسی نوشته شده بود: «ایران متعلق به مردمش است. آزادی برای ایران. هر معامله‌ای با آنان علیه حقوق بشر است. دیکتاتورها ترور و فقر را تحمیل می‌کنند.»

پلیس راه‌آهن بریتانیا اعلام کرد حدود ساعت ۸ صبح پس از دریافت گزارش حضور فردی در موقعیت خطرناک، به محل اعزام شده است. نیروهای امدادی شامل آمبولانس، تیم واکنش اضطراری و آتش‌نشانی نیز برای کمک در صحنه حاضر شدند. دو دستگاه خودرو آتش‌نشانی و حدود ۱۰ آتش‌نشان در عملیات مشارکت داشتند.

ایران وایر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تازه‌ترین مصوبه خود، واژه‌های «کروچنده» و «کروچندگی» را به‌جای «کرانچی» و «کرانچینس» تصویب کرد.

براساس این مصوبه، «کروچنده» به ماده غذایی ترد گفته می‌شود که هنگام جویدن، صدا ایجاد می‌کند.



این تصمیم، با واکنش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شد؛ از جمله پیشنهاد استفاده از واژه کوتاه‌تر «کروچی» برای سهولت در تلفظ و همچنین طرح ادعای وام‌گیری دوباره از زبان‌های خارجی.

هنوز زنده‌ام؛ خبر مرگ هم به من رحم نکرد!

ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های خبری نزدیک به جمهوری اسلامی منتشر شده است که در آن سعید طوسی، قاری قرآنی که متهم به تجاوز است، به خبر کشته شدنش در مشهد واکنش نشان می‌دهد و درباره این موضوع صحبت می‌کند.
:::

کارزار «زنان خانه‌دار طالبان»؛ افشای تصاویر همسران مقام‌های طالبان در اعتراض به محدودیت‌های زنان

رادیو بین المللی فرانسه - سارا آدامز،‌ مامور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی‌آی‌ای) در اقدامی کم‌پیشینه با انتشار تصاویر همسران مقام‌های طالبان، به سیاست‌های سرکوب‌گرانه این گروه برضد زنان و دختران افغانستان، اعتراض کرده است. آدامز این کارزار را با عنوان «زنان خانه‌دار طالبان» آغاز کرده و تاکنون تصاویر ۱۰ همسر مقام‌‌های طالبان را منتشر کرده است. او هشدار داده که درصورت تداوم محدودیت‌ها، تصاویر زنان مقا‌م‌های بیشتری را منتشر خواهد کرد.

wiveslarge.jpg

سارا آدامز، تصاویر ۱۰ زن مرتبط به مقام‌های طالبان را از روی گذرنامه‌های دیپلماتیک آنان گرفته است. برای مشخص شدن رابطه آنان با مقام‌های طالبان، آدامز همراه با تصاویر، بخشی از گذرنامه‌ها که پست و مقام شوهران آنان درج شده را نیز در برگه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.

بر اساس اطلاعاتی که این مامور پیشین سی‌آی‌ای، منتشر کرده، زنانی که تصاویر آنان تاکنون منتشر شده، همسران دبیر دوم طالبان در کنسولگری پشاور، دبیر اول سفارت طالبان در مسکو، دبیر سوم نمایندگی طالبان در کنسولگری زاهدان، وابسته امور پناهندگان در کسنولگری افغانستان در کویته، دبیر سفارت طالبان در آستانه، دبیر سوم کسنولگری طالبان در پشاور، دبیر اول کنسولگری طالبان در مشهد، دبیر دوم نمایندگی طالبان در بیشکک، دبیر اول نمایندگی طالبان در دبی و دبیر سوم سفارت طالبان در اسلام‌آباد هستند.

این تصاویر درحالی منتشر شده که اخیرا، ملاهبت‌الله، رهبر طالبان در یکی از سخنرانی‌های خود خواهان ممنوعیت تصاویر زنان در شناسنامه‌ شد. به دنبال این مساله، اداره ثبت‌ و احوال نفوس نیز اعلام کرد که درج عکس زنان در شناسنامه‌ها/تذکره، اجباری نیست.

آدامز با انتقاد از این محدودیت تازه رژیم طالبان، نوشته است که «زنان طالبان با گذرنامه‌های دیپلماتیک (همراه تصاویر) به خارج سفر می‌کنند، درحالی که تصاویر دختران افغان از کارت‌های شناسایی‌شان حذف می‌شود.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

نشر این تصاویر با واکنش‌های متفاوتی در فضای مجازی روبه‌رو شده است. برخی‌ها می‌گویند که نشر تصاویر زنان طالبان، «نیرنگ و ریا»ی حکومت طالبان را برملا می‌سازند. این افراد می‌گویند که طالبان آنچه که برای دختران و زنان افغانستان می‌خواهند، برای زنان خود نمی‌خواهند.

برخی‌های دیگر نیز به تصاویر آرایش‌کرده زنان طالبان اشاره کرده و گفته‌اند که حکم اینکه طالبان می‌گویند آرایش زنان، «مردان را تحریک می‌کند» چیست؟

sholehsadi.jpgقاسم شعله سعدی در ده اصل، تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل به ایران را طرحی برای تجزیه کشور و تشکیل «اسرائیل بزرگ» دانسته و تأکید می‌کند: این جنگ ملی و میهنی بوده، اسرائیل از همه نظر مقصر است، تسلیم پذیرفتنی نیست، دفاع از وطن حتی با وجود حکومت غیردموکراتیک ضروری است و همکاری سلطنت‌طلبان با اسرائیل خیانت تاریخی محسوب می‌شود

أصول ده گانه ی تنظیم کننده تبیین تجاوز اسرائیل به ایران که بدون آنها هر تحلیلی از جنگ ۱۲ روزه عقیم است‌

قاسم شعله سعدی نماینده مجلس دوره سوم و چهارم، اختصاصی کانال اکبر گنجی



✅من در دو جلسه به مدت دو ساعت نظراتم درباره تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا و سازمان ناتو به ایران را با دوستان در میان گذاشتم. اینک قصد دارم خلاصه مطالب ام را در ده اصل خدمت دوستان عرض کنم. با توجه به حساسیت موضوع، خلاصه نظرام را از رو برای شما قرائت می کنم:

🔺اول- هدف اسرائیل از تجاوز به ایران، اولاً: نابودی زیرساختهای ایران، ثانیاً: تغییر رژیم در ایران برای فرو پاشی سیاسی به قصد تجزیه ایران، ثالثا: هموار کردن راه تشکیل «اسرائیل بزرگ» بود. ایران با وسعت جغرافیایی بزرگ اش، مانع مهمی در راه تشکیل اسرائیل بزرگ است و باید به تکه های کوچک تقسیم شود.

🔺دوم- اسرائیل در تجاوز به ایران هم از تروریسم دولتی برای شهادت فرماندهان ارشد نظامی استفاده کرد، هم مدتهاست تروریستهای قومی را در مناطق مرزی کردستان و خوزستان و سیستان و بلوچستان مسلح می کند تا به هدف تجزیه ایران دست یابد. اسرائیلی ها با صراحت تمام خواستار جدایی آذربایجان از ایران و پیوستن آن به جمهوری آذربایجان شده اند.

🔺سوم- این جنگ یک جنگ ملی و میهنی برای دفع دشمن متجاوزی بود که نخست وزیر و وزیر دفاع اش با حکم بازداشت دیوان کیفری بین المللی به جنایتکار جنگی و جنایتکار علیه بشریت متهم هستند. این رژیم، نسل کش و رژیم آپارتایدِ مذهبی هم هست. هر کس بگوید این جنگ، جنگ ملی و میهنی نبود، یعنی باید دشمنِ اسرائیلی و آمریکایی را رها می کردیم تا به مقاصد توسعه طلبانه شان در ایران دست یابند و ایران را از طریق تجزیه نابود کند. غیر میهنی و غیر ملی قلمداد کردن جنگ برخلاف میهن پرستی ایرانیان بوده و علامت همراهی با دشمن متجاوز اسرائیلی است، اگر نگوییم معیار مزدوری اسرائیل و خیانت به وطن اس، که به نظر من قطعاً هست.

ansariR.jpgهیچ واجبی اکنون بالاتر از حفظ ایران نیست

رهبر معظم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

با عرض سلام و دعا برای توفیق،

با صراحت و قاطعیت عرایضی از موضع مشترک عقل و شرع تقدیم می‌کنم. امیدوارم به مرحله عمل برسد و مورد عنایت خاص قرار بگیرد.

یکم: احکام عقل و شرع همواره مقید و مشروط به شناخت موضوعات آن‌ها است و فهم موضوعات در بسیاری موارد نیازمند تخصص‌های مهم و کارشناسی‌های دقیق است. مجمع تشخیص مصلحت از این جهت تأسیس شد و لذا مرکز مجمع تشخیص مصلحت جای دانشمندان و کارشناسان عالی‌مقام است و این بر قاعده مقبول عقل و شرع مبتنی است که عبارت است از مناسبت حکم و موضوع.

بخشی از احکام در هزار و چهارصد سال قبل، ناظر به موضوعات آن زمان است که اکنون در جهان مدرن، موضوعات یکسره تغییر کرده است. مثال ساده آن تربیت فرزند و حجاب است که امروز اصرار بر آن موجب هتک اسلام و پیامبر گرامی اسلام می‌شود و واقعیت آن هم اکنون قابل مشاهده است.

دوم: دنیای امروز با دنیای دیروز یکسره متفاوت است و موضوعات احکام نیز تفاوت کرده است و فهم این موضوعات در بسیاری موارد، تخصص‌های بسیار و کارشناسی و علوم دقیقه‌ای را ضرورت می‌سازد.

هر حکم عقل و شرع سه شرط اساسی دارد: ۱) این‌که شدنی و امکان‌پذیر باشد؛ ۲) این‌که مستلزم مفسده نباشد؛ ۳) این‌که مستلزم تضییع حکم و مصلحت اهم نباشد.

و این سه شرط لزوماً با تخصص و علوم دقیقه مربوط است. مثال روشن آن جنگ دیروز و جنگ امروز است. جنگ آن روز با شمشیر و نیزه بود و فقط شجاعت لازم داشت، اما جنگ امروز در هواست و با بمب اتم انجام می‌شود و نیازمند بسیاری معادلات فیزیکی و معنوی و رسانه‌ای است.

بسیاری از احکام ناظر به جهان دیروز و انسان دیروز و جامعه دیروز است. انسان امروز و جامعه امروز و اقتصاد امروز و صنعت امروز با انسان دیروز و جامعه و اقتصاد و صنعت دیروز متفاوت است و این همه در هم پیچیده و شناخت آن‌ها نیازمند علوم و دانش‌ها و اطلاعات جدید است و لذا مدیریت جامعه امروز به همین اندازه پیچیده و دقیق و انبوه است.

سوم: پیامبر گرامی اسلام از فرستاده قریش برای صلح استقبال کرد و گستاخی او را به خود نگرفت و وقتی رسول خدا به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم»، سهیل‌بن‌عمرو که فرستاده قریش بود گفت: این را ما قبول نداریم. بنویس «باسمک اللهم». حضرت به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود بنویس آنچه سهیل می‌گوید و باز فرمود بنویس «از محمد رسول خدا»، و سهیل گفت ما تو را اگر رسول خدا بدانیم با تو جنگ نمی‌کنیم. اسم خودت و پدرت را بنویس. حضرت فرمود بنویس «محمد‌بن‌عبدالله».

و در یک بند از مصالحه آمده است که اگر کسی از قریش به مسلمانان بپیوندد باید برگردانده شود و اگر از مسلمان‌ها به قریش بپیوندد آن‌ها او را نگه دارند، و در بند دیگر آمده بود که مسلمان‌ها امسال از زیارت بیت‌الله‌الحرام محروم شوند و سال بعد با شرایطی بیایند در حالی که جز شمشیر و سیله دفاعی نداشته باشند و این همه را پیامبر پذیرفت و مصالحه انجام شد. اصحاب پیامبر که سال‌ها از خانه و کاشانه دور مانده و سخت آماده پیکار بودند و پیروزی را نزدیک می‌دیدند، برآشفتند و فریاد اعتراض بلند کردند. خلیفه دوم که از جرئت خاصی برخوردار بود به پیامبر مراجعه کرد و گفت: آیا ما موحد و آن‌ها مشرک نیستند؟ حضرت فرمود: بلی. عمر گفت: چرا با این شرایط، این ذلت را برای خود بپذیریم؟ رسول اکرم فرمود: «أنا عبدُالله و رسولُه و لن أُخالِفَ أمرَه و لن یُضیِّعنی»؛ «من بنده خدا و رسول اویم و هرگز با امر خدا مخالفت نمی‌کنم و خداوند مرا ضایع نخواهد کرد». «من مأمور صلحم».

(این مطالب را بارها گفته‌ام و تکرار آن‌ها را باز هم لازم و مفید می‌دانم).

در جریان فتح مکه برخی اصحاب شعار «یوم‌الانتقام» مطرح کردند و رسول خدا به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود اعلام کن: «الیوم یوم‌المرحمه» (امروز روز گذشت و مرحمت است). و جالب این‌که به خانه ابوسفیان که سردسته مخالفان و شوهر «هند جگرخوار» بود امتیازی داد و آن این‌که هر کسی به خانه ابوسفیان برود در امان است.

این در شرایطی که قریش بر قتل رسول خدا اجماع کرده بودند و حضرت ناگزیر به مهاجرت از مکه نموده و برای سر او صد شتر جایزه گذاشته بودند، و هند به بدترین صورت، بدن حمزه را مثله کرده بود و زواید بدن او را قطع و به گردن آویخته بود و بدترین نوع شکنجه را به طرفداران آن حضرت انجام داده بودند که برخی از شکنجه‌ها را نمی‌توان به زبان آورد؛ من‌جمله آنچه بر سر مادر عمار آوردند. و بدین صورت رسول خدا وحدت عرب را حفظ کرد و سلسله قتل و جنگ را تمام کرد و همه را با هم برادر قرار داد و از غنایم جنگ حنین سهم بیشتری به قریش و دشمنان خود بخشید که مهاجرین اعتراض کردند و فرمود: بگذارید شتران از آنِ آن‌ها باشد و من از آنِ شما. و این بوده شیوه و سیره رسول خدا و اسلام.

قرآن مجید نیز، جز در مقام دفاع که صلح امکان نداشته باشد، هرگز جنگ را اجازه نکرده است.

چهارم: بنابراین من نمی‌دانم چرا گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا مجاز نباشد و دشمنی با آمریکا سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد. ایران طبق تعلیم مسلم اسلام باید دشمنی با آمریکا را به همکاری تبدیل کند و از محو اسرائیل صرف‌نظر نماید و اسرائیل را به فلسطینیان و جهان عرب و جامعه جهانی اسلام و سازمان ملل واگذار نماید و حقوق بشر و خدمت و محبت و همکاری با جهان را سرلوحه سیاست خود قرار دهد و اگر خدمتی می‌تواند، آن را بدون قید و شرط نثار همه کند و از دخالت در کشورهای دیگر به هر صورت دست بکشد و اعتماد جهان و بین‌المللی را به صلح و محبت و همکاری و خدمت جلب نماید. بدین صورت بزرگ‌ترین خدمت را به بشریت و اسلام انجام داده است.

پنجم: پیغمبر به صریح قرآن مأمور تزکیه نفس از رذیلت‌ها و هواهای کثیف نفسانی و من‌جمله تعلیم حکمت، یعنی کار درست و تجربه مفید و مؤثر است (سوره جمعه).

محور و تکیه‌گاه قرآن اخلاق پاک است و این پیام قرآن است. قرآن بر بلندای قدرت قرار دارد و قدرت و حکومت هرگز جزء تعلیم قرآن نیست و اگر مخلوط با قدرت شود، هم قدرت و هم اخلاق فاسد خواهد شد.

ششم: ژاپن پس از فاجعه هولناک اتم، سه میلیون نیروی مسلح آماده پیکار داشت و می‌توانست نیروهای آمریکا را جزیره به جزیره دنبال کند و خون‌های زیادی از آن‌ها بریزد؛ اما خرد عمیق و فهم درست از معادلات سیاست و قدرت و عواقب آن، کناره‌گیری از منازعات بین‌المللی را سیاست خود اتخاذ کرد و بر مشکلات داخلی خود متمرکز شد. نخست‌وزیر ژاپن «تاناکا» می‌گوید: ما زیر کوه‌ها را کاویدیم و زیر دریا را درو کردیم تا شکم خود را سیر کنیم و به صنعت رسیدیم. و از اروپا یاد گرفتیم و تقلید کردیم و اکنون صنعت خود را داریم و ابداع می‌کنیم.

روزنامه‌نگار مصری، محمد حسنین هیکل، می‌گوید: قدرت بزرگی مثل ژاپن احتیاج به ارتش بزرگ و اتم دارد و جز معادله قدرت، مانعی برای جنگ وجود ندارد؛ و نخست‌وزیر ژاپن می‌گوید راه دیگر برای جلوگیری از جنگ، همکاری است و ما با چین چنین کردیم و نتیجه گرفتیم.

نخست‌وزیر ژاپن می‌گوید: آرزویی که من دارم این است که نیروی ژاپن را برای بازآفرینی ژاپن به کار ببریم. (برگرفته از گفت‌وگوی هیکل با نخست‌وزیر ژاپن).

هفتم: ژاپن ۴۵۰ هزار کیلومترمربع مساحت دارد و تمام مواد خام خود را از خارج وارد می‌کند و باید همه راه‌های دریایی باز باشد تا بتواند محصولات خود را بفروشد؛ و لذا با همه جهان در صلح است و به کشورهای ضعیف بدون شرط کمک می‌کند و در حقیقت به کل جهان از هر جهت کمک می‌کند و از رضایت ملت و اعتماد به مدیریت برخوردار است و قطعاً خوشبخت است.

nezami.jpgسلام نظامی و پیروزی در نیمه مربیان

تیم فوتبال ایران در دومین دیدار خود در رقابت‌های کافا موفق شد قابل تیم ملی فوتبال هند به پیروزی برسد.

تیم فوتبال که خود را برای حضور در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۶ آماده می‌کند، در بازی نخست خود در تورنمنت کافا مقابل افغانستان به پیروزی ۳ بر یک رسید و در برابر هند با نتیجه سه بر صفر پیروز شد.

:::

گل اول تیم فوتبال ایران را «امیرحسین حسین‌زاده» دقیقه ۵۹، گل دوم را «علی علیپور» دقیقه ۸۹ و گل سوم را «مهدی طارمی» دقیقه ۶+۹۰ به ثمر رساندند.

«امیر قلعه‌نویی» سرمربی تیم فوتبال امروز دوشنبه ۱۰شهریور۱۴۰۴ تیمش را با ترکیب اولیه پیام نیازمند، رامین رضاییان، محمدحسین کنعانی‌زادگان، محمد امین حزباوی، روزبه‌ چشمی، محمد نادری، امید نورافکن، مهدی هاشم‌نژاد، مهران احمدی، امیرحسین حسین‌زاده و مجید علیاری وارد زمین کرد.

تیم‌های فوتبال ایران و هند تا پیش از این دیدار ۱۱ بار با هم روبرو شده بودند که سهم هند یک پیروزی و سهم ایران ۸ برد از این مسابقات بود. دو تیم یک بار نیز به تساوی رسیده بودند.

پیش از آغاز مسابقه ایران مقابل هند، بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم فوتبال در زمان پخش سرود جمهوری اسلامی، با انجام نمایش «سلام نظامی» به این سرود ادای احترام کردند.

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgمحمدباقر قالیباف، رییس مجلس، درباره بحران انرژی گفت: «زمستان می‌گفتیم در تابستان دیگر قطعی برق نداریم ولی دیدید که بیشتر شد.»

او افزود: «مردم در مواقعی قطعی برق را می‌پذیرند، اما بی‌نظمی و بی‌عدالتی در قطعی برق را نمی‌پذیرند.»

رییس مجلس درباره فعال شدن مکانیسم ماشه گفت: «لازم است که ایران اقدامی بازدارنده برای هزینه‌مند کردن این اقدام غیرقانونی طرف‌های اروپایی انجام دهد تا منجر به تغییر تصمیم دشمن در فعال کردن مکانیسم ماشه شود. تصمیم واحد نظام جمهوری اسلامی در این زمینه به زودی اعلام و اعمال می‌شود.»

7565.jpg

shajarian.jpgایران وایر - همایون شجریان، خواننده موسیقی ایرانی، در نشستی که ۱۰ شهریورماه برگزار شد، اعلام کرد که پس از سال‌ها انتظار، مجوز برگزاری کنسرت خیابانی او صادر شده است و این اجرا بالاخره عملی می‌شود.

شجریان درباره محل و زمان اجرای این رویداد هنری گفت کنسرت خیابانی او جمعه ۱۴ شهریورماه، ساعت ۱۰ شب در میدان آزادی برگزار می‌شود.

او درباره برنامه اجرا نیز توضیح داد که قطعات شامل آثار پیشین اوست و کنسرت با قطعه «دیار عاشقان» آغاز و با «مرغ سحر» به پایان خواهد رسید. همچنین برنامه‌ریزی برای پخش آنلاین نیز در نظر گرفته شده است.

شجریان تاکید کرد که تمرکز او بر شروع این پروژه و خلق تجربه‌ای خوب برای مردم است و هیچ منعی برای حضور مخاطبان وجود ندارد.

او درباره کوچ هنرمندان حرفه‌ای از سالن‌های کنسرت به فضای باز نیز گفت: «این موضوع بیشتر به میزان تقاضای مخاطبان برمی‌گردد. تالارها ظرفیت محدود دارند و ما می‌خواهیم هم تعداد زیادی مخاطب داشته باشیم و هم از دلالی بلیت جلوگیری کنیم.»

ارکستر این کنسرت، ارکستر سیاوش، شامل ۳۰ نوازنده زهی است و شجریان تاکید کرد که این اجرا تنها متعلق به خودش است و خواننده دیگری او را همراهی نمی‌کند.

او در پایان به سابقه ایده کنسرت خیابانی اشاره کرد و گفت: «حدود هشت سال پیش این ایده مطرح شد و خانم فروزان و خانم نادره رضایی پیگیر اجرای آن بودند. نمی‌دانم چه شد که موانع برداشته شد اما مهم این است که برنامه بالاخره اجرایی شد.»

naseri.jpgعبدالله ناصری

اختصاصی تحکیم ملت

در سال‌های اخیر، عبور از جمهوری اسلامی و حکومت دینی همه‌گیر و عیان است. از پایان دولت آقای سید محمد خاتمی بسیاری از اندیشه‌مندان ایرانی به ناکارآمدی حکومت فقهی و حتی دروغ‌بودن آن پی بردند.

این کمینه، ناکارآمدی اسلام سیاسی را در عصر اصلاحات و با سنگ‌اندازی خامنه‌ای و هوادارانش به اسم دین برای دولت را از نزدیک لمس کرد و در روز تنفيذ آرای احمدی‌نژاد که ارکستر زنده در نزد خامنه‌ای نواخت به دروغ‌بودن جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه پی برد. از یادمان نرفته که رهبر ریاکار حکومت، وزیر وقت ارشاد یعنی همین خاتمی را به خاطر فعالیت قانونی آموزشگاه های موسیقی بر نتافت.

روند تمایلات خودخواهانه رهبر، کار را به جایی رساند که چهار سال پس ازدولت گماشته‌ی خود، رسما فرمانده کودتای انتخاباتی و مانع انتخاب موسوی شد.

جنبش مؤثر سبز راه خود را پیش برد و با تداخل جنش‌های دی ۹۶، آبان ۹۸، و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" در همدیگر و خصوصا وقتی میرحسین موسوی با صدور بیانیه‌های مختلف که دال مرکزی آن‌ها گذار از جمهوری اسلامی بود، آن جنبش قوی‌تر شد و توانست یک وفاق ذهنی بین عابران از ولی‌فقیه ایجاد کند‌.

اکنون دغدغه‌ اصلی مردم ایران، گذر از جمهوری اسلامی و نبود خامنه‌ای است. این که بر نبود رهبر فعلی تأکید دارم بدین سبب‌ است که حتی در صورت ماندگاری جمهوری اسلامی، جامعه‌ی مدنی ایران با هر "رهبرباش" دیگری امیدوارتر و قوی‌تر خواهد شد. جو روانی/ خبری ایجاد شده توسط دولت اسرائیل درباره‌ حذف رهبر حکومت هم با همین برداشت قابل توجیه است.

البته تأکید می‌کنم که بیان این هم‌سویی به معنای دعوت از و همراهی با نتانياهو نیست (که به مراتب همه مستبدان امروز جهان از او سفیدتراند)، بلکه پاسخی به متوهمان داخلی است که تبلیغ می‌کنند استمرار اسلام سیاسی در ایران با رهبر کنونی بهتر است. (https://fa.shafaqna.com/media/2020/03/dsc_2615.jpg)

hajizadeh.jpgایران اینترنشنال - جنگنده‌های اسرائیل بامداد ۲۳ خرداد پس از نزدیک شدن به خانه امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، به سمت پناهگاه فرماندهان سپاه تغییر مسیر دادند و با روشن کردن سامانه‌های شناسایی، او و همراهانش را به رفتن به پناهگاه واداشتند. همگی این افراد در بمباران کشته شدند.

بر اساس گزارشی که رسانه عبری وای‌نت دوشنبه ۱۰ شهریور منتشر کرد، حدود ساعت ۰۴:۱۵ صبح ۲۳ خرداد، بخش بزرگی از نیروی هوایی اسرائیل در حال عملیات نزدیک ایران بود.

حاجی‌زاده که ابتدا قصد داشت شب را در منزل بماند، به‌دلیل نشانه‌هایی از «احتمال عملیات»، نشست اضطراری فرماندهان را در پناهگاه فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران برگزار کرد اما سپس تصمیم به خاتمه جلسه گرفت.

بر اساس این گزارش، فرماندهان ارتش اسرائیل برای جلوگیری از خروج حاجی‌زاده و همراهانش از سنگر، به ۱۴۰ هواپیمای این کشور دستور دادند به‌طور هم‌زمان سامانه‌های شناسایی خود را روشن کنند تا روی رادار ایران ظاهر شوند.

این اقدام باعث شد حاجی‌زاده و دیگر فرماندهان همراه او به پناهگاه بازگردند و در حمله هوایی کشته شوند.

از سوی دیگر دو مقام ایرانی به نیویورک‌تایمز گفتند محمدجواد اسدی، فرمانده نیروهای «انصارالمهدی» که مسئول حفاظت از مقامات و عوامل برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است، دست‌کم یک ماه پیش از جنگ نسبت به «خطر ترور» هشدار داده و خواستار تشدید تدابیر شده بود.

این گزارش با اشاره به «فهرست ۲۵ نفره اهداف» در شبی که اسرائیل آن را «ضربه گشایش» توصیف کرده است، افزود تمرکز اسرائیل بر «حلقه ضعیف حفاظتی» یعنی محافظان شخصی بوده است.

به‌گفته منابع اسرائیلی، این محافظان با «استفاده بی‌ضابطه» از تلفن‌های همراه، ردیابی می‌شدند.

وای‌نت تاکید کرد جابه‌جایی لحظه‌به‌لحظه فرماندهان و برخی از دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز از همین مسیر رصد و حملات به‌صورت هم‌زمان اجرا شد.

جباریت!

| No Comments
مسعود پزشکیان: ایران از پیشنهاد چین برای اصلاح در حکمرانی جهانی استقبال می‌کند
مسعود پزشکیان، دوشنبه ۱۰ شهریور در نشست شانگهای پلاس گفت: «لازم می‌دانم همراهی جمهوری اسلامی را با دیدگاه‌های سازنده رییس‌جمهور چین در خصوص ضرورت اصلاح در حکمرانی جهانی که در قالب ابتکار حکمرانی جهانی مطرح شده است، اعلام کنم.»

za.jpg
جباریت!

احمد زیدآبادی

کشورهایی مثل چین و روسیه اگر واقعاً داعیۀ "اصلاح در حکمرانی جهانی" دارند، ابتدا باید حکمرانی داخلی خود را اصلاح کنند.

با جباریت در حکمرانی داخلی، نمی‌توان ادعای اصلاح حکمرانی در سطح جهان را داشت!

***

در همین زمینه:

تخم مرغ های ایران در سبد چین و روسیه

ارزیابی مرتضی کاظمیان

:::

محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امورخارجه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

در تابستان ۱۴۰۰، در نامه‌ ۱۴۲ صفحه‌ای به دبیرکل ملل متحد دلایل و مستندات اینکه اروپا گزینه به اصطلاح «اسنپ بک» را از دست داده است، ارائه و اشاره کردم که ایران آماده بود که اجرای کامل برجام را زنده کند.

آن پیشنهاد روش معقول خارج شدن (از بحران) بود.

Untitled-5.jpg

Untitled-6.jpg

راهی جز مذاکره وجود ندارد

| No Comments

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgاسحاق جهانگیری طی سخنانی در جمع تعدادی از فعالان بخش خصوصی عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران گفت: «بعد از جنگی که بر ما تحمیل شد، اکنون کشور وضعیتی دارد که خطیر، پیچیده، سیّال، در هم تنیده، تهدیدزا و نیز فرصت‌زا بودن از ویژگی‌های آن است که باید به صورت جدی به آن بپردازیم.

گام نخست فهم درست از این شرایط و موقعیتی است که هم نظام حکمرانی باید فهم درستی داشته باشد که ما در چه شرایطی هستیم و چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی در آینده ممکن است بیفتد و هم جامعه مدنی، جامعه سیاسی، نخبگان و بخش خصوصی ایران باید به فهم مشترک و درستی از این شرایط برسند و به گفت‌وگویی بپردازیم که به سرنوشت همه مردم ایران بستگی دارد. یعنی باید با گفت‌وگو با همدیگر خطر را دور و با تصمیم‌های صحیح و اقدامات ملی از این مرحله عبور کنیم.»

او در خصوص درس‌ها و مؤلفه‌های اساسی جنگ تحمیلی 12 روزه تصریح کرد: «اولین موضوع مقاومت میهنی و انسجام ملی بود که اتفاق افتاد. در تاریخ ایران مکرراً گفته شده است که تمدن و فرهنگ ایران طوری است که مردم در مقابل تهاجم خارجی از کشورشان دفاع می‌کنند. ولی در سال‌های اخیر این زمزمه‌ها می‌شد که این قدر مشکلات زیاد است و مردم خسته شده‌اند که راضی هستند دشمن کار را تمام کند.

مردم ایران بر همه اینها مهر باطل زدند. دومین مسئله مهم تصمیم‌گیری به‌موقع و درست بود. خیلی از چالش‌هایی که امروز با آنها درگیر هستیم و به عنوان نقاط منفی مهم از آنها اسم می‌بریم، نتیجه تصمیم نگرفتن به‌موقع و صحیح بوده است. در این وضع آب، برق، گاز و تنش‌هایی که در فضای داخلی و خارجی داریم، وظیفه مسئولین این است که تصمیم به‌موقع و درست بگیرند تا از مشکل عبور کنیم.»

جهانگیری ادامه داد: «سومین موضوعی که کمتر گفته می‌‌شود و به نظر من خیلی تعیین‌کننده است، مسئله کاربرد تکنولوژی مدرن در جنگ است. الان ما هم جنگ اوکراین را شاهد هستیم که روسیه با غرب است و هم جنگ اسرائیل با ایران و از قدیم می‌گفتند که جنگ با اسرائیل به معنای جنگ با غرب و ناتو است. یعنی جنگ با اسرائیل اینطوری نیست که جنگ با کشوری چندمیلیونی که در فاصله دوری از ما قرار گرفته است؛ کل تکنولوژی مدرن غرب در این جنگ‌ها به کار گرفته شده است.

چهارمین مسئله‌ای که از این جنگ و پساجنگ باید یاد گرفت این است که «قدرت اقتصادی در کنار قدرت نظامی تعیین‌کننده است». تأثیر جنگ فقط در میدان نبرد نیست. آثار اصلی و پیامد عمیق و گسترده جنگ بر مسائل و ساختارهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی است که بعداً معلوم می‌‌شود که بر تولید، زنجیره تأمین تولید و محصول و همچنین روی اقتصاد کلان، بازار سرمایه، کاهش ارزش پول ملی، تورم و رکود اقتصادی چه تأثیری می‌گذارد. اینها بحث‌هایی هستند که به صورت جدی باید پرداخته شود.»

جهانگیری با تأکید بر اینکه مردم انتظار دارند که حاکمیت سایه جنگ را از کشور دور کند، گفت:«مسئولیت جنگ و صلح طبق اصل 110 قانون اساسی بر عهده رهبری است. با شناختی که من دارم، ایشان ضدجنگ هستند و پرهیز از جنگ یکی از سیاست‌های قطعی بوده الان هم سایه جنگ باید از پیش روی کشور برداشته شود. این وظیفه حاکمیت است.

je.jpgکانال آرزوی فردای بهتر

دموکراسی تنها راه حل باقی مانده برای عبور از بحران و اجتناب از جنگ حتمی است و جمهوری اسلامی قبل از اینکه به فروپاشی کامل برسد به مطالبه مردم لبیک بگوید و متعاقبا یک گذار مسالمت آمیز را برای ایران تضمین کند.

اگر ما نتوانیم مسالمت امیز از کنار جمهوری اسلامی عبور کنیم قطعا به نابودی کامل کشور می انجامد و گناه خون های ریخته شده به گردن مسئولین سیاسی و اجرایی و نظامی سنگینی خواهد کرد.

جمهوری اسلامی دستهایش را به نشانه تسلیم بالا ببرد و از تنش بیشتر جلوگیری کند چون جنگ به هر شکلش خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد مضافا به اینکه به نابودی تمام زیر ساخت‌های کشور می انجامد و حتی این امکان وجود دارد که کشور های همسایه در امور داخلی ما دخالت کنند و کشور وارد فاز جنگ تمام عیار داخلی بشود و وضع از این هم بدتر بشود مگر عراق ده سال بعد از سقوط صدام دچار خلاءقدرت و دخالت بیگانگان و جنگ داخلی نشد و ده ها هزار عراقی کشته نشدن برای کشور ما هم می تواند اتفاق مشابهی بی افتد.

لذا جمهوری اسلامی کوتاه بیاید و قدرت را رها کند.

حکومت بخوبی می داند در مقابل مخالفین و جهان بین المللی دیگر هیچ شانسی ندارد و اگر چنانچه خودش کوتاه نیاید سرنوشت سختی در انتظارش خواهد بود.

جمهوری اسلامی به نقطه غیر قابل بازگشت رسیده و اگر درست تصمیم نگیرد و از این آخرین فرصت ها بدرستی استفاده نکند در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرد و پشیمانی سودی نخواهد داشت و روحانیون سیاسی و سپاه و همه مسئولین هزینه آن را می پردازند و قطعا تسویه حساب های بمراتب وحشتناکتر از دوران انقلاب ۵۷ در انتظارشان است مضافا به اینکه قضاوت تاریخ را دست کم نگیرد و تا ایران باقی است مردم ایران از انها به بدی نام خواهند برد.

shahrdar.jpgایسنا - مدیرکل ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری اهواز با اشاره به وقوع سانحه برای شهردار اهواز و سقوط از ارتفاع هنگام بازدید از یک پروژه عمرانی، از ادامه درمان او در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) خبر داد.

سروش بزاز اظهار کرد: بعد از ظهر روز گذشته (۸ شهریور) رضا امینی شهردار اهواز، هنگام بازدید از پروژه تعریض پل راهنمایی و رانندگی، از ارتفاع عرشه پل سقوط کرد و بیمارستان منتقل شد.

وی افزود: در حال حاضر شهردار اهواز در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) بیمارستان بستری است و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد.بزاز با بیان اینکه بررسی‌های اولیه نشان از کوفتگی شدید دارد، گفت: تشخیص دقیق شرایط سلامتی وی برعهده پزشکان است و تاکنون اجازه ترخیص به او داده نشده است.

مدیرکل ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری اهواز گفت: از همه شهروندان و بزرگان اهوازی که با پیگیری‌های تلفنی، حضور در بیمارستان و دیگر روش‌ها از مدیریت شهری حمایت کرده‌اند، تشکر می‌کنیم.

viber_image_2025-06-27_16-04-01-9700000.jpgبه گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در مصاحبه‌ای با گاردین در تهران اعلام کرد که اروپا در آستانه رها کردن نقش میانجی‌گری خود بین آمریکا و ایران است و به جای آن، پرونده هسته‌ای ایران را به وتوی رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ واگذار می‌کند.

اسماعیل بقایی گفت که به محض بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل در کمتر از ۳۰ روز آینده به درخواست اروپا، آمریکا دوباره وتوی خود را در شورای امنیت بر آنچه در ادامه رخ می‌دهد، از جمله تداوم تحریم‌ها، اعمال خواهد کرد.

نقش اروپا در حال کاهش است

او اظهار داشت: «اروپایی‌ها دارند کاری را انجام می‌دهند که ترامپ به آن‌ها دیکته کرده است. نقش اروپا در حال کاهش است. اگر به تاریخچه رهبران سیاست خارجی اروپا در موضوع توافق هسته‌ای نگاه کنید - از خاویر سولانا، کاترین اشتون، فدریکا موگرینی تا جوزپ بورل - همه تلاش کردند میان ایران و آمریکا میانجی‌گری کنند و اعتبار خود را به‌عنوان شریک مذاکره‌کننده ثابت کنند.

اما حالا اروپایی‌ها تصمیم گرفته‌اند نماینده آمریکا و اسرائیل باشند. این کاملاً غیرمسئولانه است که این نقش را به آمریکا واگذار کنند.»

اروپا حمله اسرائیل به ایران را تأیید کردند

او به اظهارات فریدریش مرتز، صدراعظم آلمان، اشاره کرد که گفته بود اسرائیل با حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن «کارهای کثیف... برای همه ما» را انجام داده است. بقایی افزود: «به نوعی، همه کشورهای اروپایی آنچه اسرائیل انجام داد را تأیید کردند و احتمالاً اطلاعات به رژیم اسرائیل ارائه داده‌اند.»

مجلس خروج از NPT را تصویب کند باید اجرا کنیم

بقایی همچنین گفت که دولت ایران از نظر قانونی نمی‌تواند مانع خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) شود، اگر پارلمان، قانونی برای خروج از آن به دلیل بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل توسط اروپا تصویب کند.

او گفت که خروج از این معاهده در صلاحیت پارلمان است. تعداد نمایندگان حامی طرح خروج از NPT روز سه‌شنبه اعلام خواهد شد، اما نمایندگان پیش‌بینی می‌کنند این طرح با حمایت قاطع در پارلمان به سرعت تصویب شود. خروج از NPT به معنای از دست دادن تمام حقوق سازمان ملل برای نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران است.

برای مقابله با اسرائیل آماده‌ایم

گروه‌های قدرتمند در مجلس ایران متقاعد شده‌اند که ایران توان وارد کردن خسارات سنگین به اسرائیل در صورت حمله دوم غربی را دارد. بقایی گفت: «ما آماده‌ایم، چون این موضوع به عزت و حاکمیت ما مربوط است. فکر می‌کنم شما در بریتانیا روحیه بلیز را در زمان حمله نازی‌ها داشتید. ما هم همین روحیه را داریم، چون می‌دانیم این جنگی که در میانه مذاکرات به ما تحمیل شد، بسیار ناعادلانه بود.»

سه کشور امضاکننده اصلی توافق هسته‌ای اولیه - فرانسه، آلمان و بریتانیا - روز پنج‌شنبه گذشته به سازمان ملل اطلاع دادند که قصد دارند در پایان سپتامبر، مگر اینکه ایران سه شرط را برآورده کند، تحریم‌های سازمان ملل را بازگردانند: بازگشت بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل به سایت‌های هسته‌ای بمباران‌شده ایران، ارائه جزئیات محل ۴۰۰ کیلوگرم ذخیره اورانیوم غنی‌شده با غنای بالا، و موافقت با مذاکره با آمریکا درباره آینده برنامه هسته‌ای‌اش.

شروط اروپا نشان از عدم جدیت است

اروپا می‌گوید هنوز چهار هفته برای دیپلماسی و رسیدن به توافق بر سر این شرایط فرصت باقی است. بقایی این شرایط اروپایی را «نشانه‌ای از عدم جدیت و حسن نیت آن‌ها» توصیف کرد.

ایران اعتماد به آژانس را از دست داده است

او افزود: «بین بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و ایران فقدان اعتماد شدید وجود دارد. نگرانی واقعی این است که اطلاعات جمع‌آوری‌شده در سایت‌ها توسط آژانس به اسرائیل منتقل شود. این نگرانی به‌ویژه پس از رویکرد سیاسی‌شده آژانس تشدید شده است. نمی‌توانیم نادیده بگیریم که گزارش‌های قبلی آژانس توسط آمریکا و اسرائیل سوءاستفاده شد تا قطعنامه‌ای در هیئت مدیره آژانس تصویب کنند که ادعا می‌کرد ایران به تعهداتش پایبند نیست.» او گفت این قطعنامه به‌عنوان بهانه‌ای برای حمله اسرائیل به ایران در ژوئن استفاده شد.


ظریف بازجویی شده

| No Comments

bazjooee.jpgانصاف نیوز - مجید تفرشی در پاسخ به مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه ملک فهد خبر داده که جواد ظریف در سال‌های گذشته بازجویی شده است.

این تاریخ‌پژوه و تحلیلگر سیاسی در پاسخ به نوشته شیرین سعیدی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس که پرسیده بود آیا تا به حال جواد ظریف بازجویی شده، نوشت: بله، با اصرار امثال آقای علی‌رضا اکبری جاسوس اعدام شده بریتانیا.

تفرشی که تاکید دارد درباره‌ی این موضوع اطلاعات خوبی دارد در پاسخ به فردی که از علیرضا اکبری با عنوان حامی ظریف یاد کرده بود گفت این ادعا دروغ است.

گفته شده است که علیرضا اکبری در دوران حضور علی شمخانی در وزارت دفاع معاون او بوده و هنگامی که شمخانی مسئولیت دبیرخانه‌ی شعام را بر عهده داشت برای مدتی به عنوان مشاورش فعالیت می‌کرد.

وزارت اطلاعات از آقای اکبری با عنوان 'یکی از مهم‌ترین عوامل نفوذی سرویس جاسوسی انگلیس' یاد کرده و در بیانیه‌ای اعلام کرد او با توجه به موقعیت و دسترسی‌هایش به یک جاسوس کلیدی تبدیل می‌شود که همزمان توسط چندین افسر برجسته‌ی میز ایران تخلیه‌ی اطلاعاتی و هدایت می‌شد.

او چند روز پس از صدور این اطلاعیه در دی‌ماه ۱۴۰۱ اعدام شد.

khbanah.jpgدبیر شورای انقلاب فرهنگی:‌ مذاکره غیرمستقیم با آمریکا پس از جنگ مورد تایید خامنه‌ای است

ایران‌اینترنشنال - عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعلام کرد علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل مذاکره «غیرمستقیم» با آمریکا را تایید کرده است.

خسروپناه دوشنبه ۱۰ شهریور در نشستی گفت شرایط کنونی به معنای «تعطیلی دیپلماسی» نیست و «ابدا» نباید کار دیپلماتیک را تعطیل کرد.

او افزود: «باید با کشورها و سازمان‌های بین‌المللی گفت‌وگو کنیم و ارتباطات قوی داشته باشیم... اصل مذاکره حتی به صورت غیرمستقیم با آمریکا، پس از جنگ مورد تایید رهبری بوده است.»

پیش از این در ۲۱ مرداد، محمدرضا عارف، معاون اول مسعود پزشکیان، اعلام کرده بود جمهوری اسلامی آماده است در «شرایط مناسب»، حتی ‌به‌صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کند.

خامنه‌ای دوم شهریور این موضوع را بار دیگر رد کرد و با انتقاد از مدافعان گفت‌وگو با واشینگتن هشدار داد «باطن قضیه دشمنی آمریکا» با مسائلی چون مذاکره مستقیم «حل‌نشدنی» است.

ایران‌اینترنشنال ۹ شهریور در گزارشی اختصاصی نوشت مقام‌های ارشد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در جلسات خصوصی از بی‌اعتنایی مقام‌های کاخ سفید به پیام‌های تهران برای از سرگیری مذاکرات خبر داده‌اند.

china.jpgسایت ایران اینترنشنال - چین قصد دارد پس از اجلاس سازمان همکاری شانگهای یک رژه نظامی برگزار کند. هرچند هدف این مراسم «گرامی‌داشت پایان جنگ جهانی دوم» اعلام شده است، اما تحلیل‌گران حضور رهبران کشورهای مشهور به «محور آشوب» در این مراسم را حاوی پیام‌هایی ضمنی از سوی چین به غرب می‌دانند.

روزنامه بریتانیایی گاردین، دوشنبه ۱۰ شهریور، در گزارشی به امضای هیات تحریریه این رسانه، حضور شی جین‌پینگ، رهبر چین در کنار رهبران کشورهایی چون روسیه، کره‌شمالی، ایران و میانمار، کشورهایی که بیشترین تحریم‌های آمریکا را تحمل می‌کنند، «نمایشی از قدرت نظامی و دیپلماتیک پکن» در بحبوحه مذاکرات حساس تجاری با ایالات متحده تلقی می‌کند.

این مقاله حضور ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، و مسعود پزشکیان، رییس‌ دولت در جمهوری اسلامی در کنار شی جین‌پینگ را تکمیل شدن چهارگانه‌ای نامیده که تحلیلگران سیاسی و اقتصادی غربی آن را «محور آشوب» توصیف کرده‌اند.

گاردین یکی از نقاط عطف این مراسم را دوری جستن رهبران غربی از آن عنوان کرده است.

تنها دو نفر از سران دولت‌های غربی در رژه پیروزی چین حضور دارند: رابرت فیتسو، نخست‌وزیر اسلواکی، که با وجود عضویت کشورش در اتحادیه اروپا در جنگ اوکراین از پوتین حمایت می‌کند.

دیگری الکساندر ووچیچ، رییس‌جمهوری صربستان، که با وجود تاکید بر تعهد کشورش به پیوستن به اتحادیه اروپا، به دنبال روابط خوب با روسیه و چین است.

به نوشته گاردین، کارشناسان سیاسی می‌گویند که این رژه با هدف نشان دادن نفوذ شی جین‌پینگ بر کشورهایی طراحی شده است که مصمم به بازترسیم نظم جهانی تحت رهبری غرب هستند.

آلفرد وو، مدرس سیاست‌گذاری عمومی در دانشگاه ملی سنگاپور، به این روزنامه گفته است: «شی جین‌پینگ تلاش می‌کند نشان دهد که بسیار قدرتمند است، نفوذ دارد و در چین مورد استقبال قرار می‌گیرد. زمانی که شی فقط یک رهبر منطقه‌ای بود، به پوتین نگاه می‌کرد و الفبای رهبری را از او می‌آموخت. اما حالا او یک رهبر جهانی است.»

این رسانه بریتانیایی با اشاره به حضور نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، و رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه در اجلاس شانگهای و همین‌طور در رژه پیروزی، به‌ویژه در شرایطی که رابطه دهلی‌نو واشینگتن بر سر افزایش ۵۰ درصدی تعرفه‌های آمریکا بر صادرات به تیرگی گراییده است، زمان‌بندی این برنامه‌ها را فرصتی ویژه برای چین ارزیابی کرده است.

گاردین، به نقل از مایکل کوگلمن، تحلیلگر جنوب آسیا نوشته است: «مودی در لحظه‌ای به چین آمد که روابط هند و چین در حال تثبیت است و روابط هند و آمریکا به تیرگی گراییده است. این تصویری قدرتمند از چین ارائه می‌دهد. البته مطمئن نیستم آمریکایی‌ها هنوز به‌خوبی فهمیده باشند که در چنین مدت کوتاهی، چه میزان اعتماد را از دست داده‌اند.»

motahari.jpgروسری را در خیابان سخت نگیرند اما کسی که نافش را بیرون گذاشته، چه کسی باید جلویش را بگیرد؟

محمدحسن نجمی- نیلوفر مولایی - خبرآنلاین

علی مطهری نماینده ادوار مجلس و فرزند سیاستمدار شهید مطهری در چند روز گذشته مهمان «کافه خبر» خبرآنلاین شد و در یک گپ و گفت هم از ماجرای مذاکره با اروپا روایت می کند و هم خطر بزرگ مکانسم ماشه.

او که احتمال شروع مجدد جنگ میان ایران و اسرائیل را بعید می داند، گریزی به مشورت هایش با علی لاریجانی زده و می گوید: «ده روز پیش، کسالتی داشتم و ایشان به دیدن من آمدند. یک ساعتی بودند و صحبت‌هایی کردیم. حرفشان حرف درستی بود که دیدم در مصاحبه هم گفتند که غربی‌ها تا از رسیدن به هدف هایشان از راه جنگ نا امید نشوند، پای میز مذاکره حاضر نمی‌شوند و حاضر نیستند به توافقی برد-برد برسیم.»

مسئله حجاب هم از دیگر مسائلی بود که مطهری با اشاره به آن تاکید می کند: «من نمی‌گویم کسی که در خیابان روسری ندارد را بگیریم. می‌گویم با آن موارد ناهنجاری که هست - مثلا کسی با رکابی آمده یا شکمش را بیرون گذاشته است - برخورد شود. اکثریت قاطع مردم با این نوع برخورد موافق‌اند.»

* آقای مطهری! به نظر شما اگر ایران غنی سازی صفر را می‌پذیرفت، آیا حمله دوازده روزه اسراییل شکل می‌گرفت؟

بله، شکل می‌گرفت. چون آن‌ها تنها به غنی سازی صفر راضی نیستند. اگر ما امروز هم آن را بپذیریم، بلافاصله موضوع موشک را مطرح می‌کنند که باید برد موشکی شما بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر نباشد. بعد هم مسئله حضور ایران در منطقه را مطرح می‌کنند. واقعیت این است که تا حکومت اسراییل بر منطقه را نپذیریم، آن‌ها رها نمی‌کنند.

* چقدر احتمال شروع جنگ دوباره وجود دارد؟

از نظر من این احتمال بسیار کم است. آن‌ها یک بار آزمایش کردند و به نظرم نتیجه خوبی نگرفتند.

مشخص است از داخل افرادی بوده‌اند که کمک کرده‌اند

* درمورد این غافلگیری در جنگ، چقدر پدیده نفوذ را دخیل می‌دانید؟ این که مکان و جای استراحت فرماندهان ارشد ما در دست خلبان اسراییلی باشد، این خیلی عجیب است. از طریقی به اسراییل رسیده است. به نظر شما کجا می‌تواند رخنه صورت گرفته باشد؟

* شما مدت زیادی هم در مجلس بوده اید و این مسائل را پیگیری می‌کردید.

این جا نظریات مختلف است و دو نظر وجود دارد. برخی می‌گویند اطلاعاتی را از طریق تماس‌ها و ارتباطات دیجیتال می‌گرفتند و از تقاطع این‌ها نتایجی به دست می‌آمد و از هوش مصنوعی هم استفاده می‌کنند. بیشتر اقداماتشان بر این اساس بوده است. ولی مانعة الجمع نیست که افراد نفوذی هم در دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و وزارت دفاع حضور داشته باشند. این که با وجود تغییر محل جلسه شورای‌عالی امنیت ملی آنجا را بزنند، این یک اتفاق لحظه‌ای است و در همان ساعات رخ داده است. مشخص است از داخل افرادی بوده‌اند که کمک کرده‌اند. این خیلی بد است که به این راحتی رخ دهد و اگر آنجا را می‌زدند و سران نظام شهید می‌شدند، مشکل ما بزرگتر می‌شد. هر دو جور آن هست. هم از این اطلاعات دیجیتال استفاده می‌کنند و هم از افراد نفوذی که باید خیلی مراقب باشیم.

اضطراب اجتماعی چيست

| No Comments

حل تکلیف جنگ! هادی خرسندی

| No Comments

khorsandi.gif

میشود جنگ یا نخواهد شد؟

خیر، بعله، مسلماً، لابد

>

نه بعید است، میشود، شاید

صلح قطعی است، جنگ میآید

>

احتمالاً، گمان کنم، ابداً

پیش ازین هم که گفته بودم من!

*

در تلویزیون، دو کارشناس

هر یکی در سخن بریزد تاس:

>

«طاق شاید بیاید» این میگفت

آن یکی معتقد که «شاید جفت»

>

من و اعصاب خُرد و جان ضعیف

تا به کی اینچنین بلاتکلیف؟

>

محو کانال آن و این بودن؟

گیر رمّال و فال بین بودن؟

>

چشم خسته ست و گوش در زحمت

بر ریموت کنترل زدم، ......... راحت!

----------

هادی - دهم شهریور ۱۴۰۴

www.gorbehe.com

viber_image_2025-07-22_18-54-08-344.jpgمنوتو - دادگاه عالی سوئیس در لوزان حکم محکومیت طارق رمضان، استاد پیشین دانشگاه آکسفورد و چهره برجسته جریان اسلام‌گرایی رادیکال و نوه بنیانگذار اخوان المسلمین حسن بنا، را تایید کرد.


در ۲۸ اوت، دادگاه اعلام کرد که درخواست فرجام‌خواهی رمضان علیه محکومیت قبلی‌اش به اتهام تجاوز و اجبار جنسی را رد کرده است.


بر اساس بیانیه دادگاه عالی: «دادگاه فدرال درخواست طارق رمضان برای تجدیدنظر در حکم تجاوز و اجبار جنسی که توسط دادگاه جنوا صادر شده بود را رد کرد.»


دادگاه جنوا در سال ۲۰۲۳ رمضان ۶۳ ساله را به دلیل تجاوز به زنی با نام مستعار بریژیت در اسناد دادگاه، در سال ۲۰۰۸ گناهکار شناخت.


بریژیت که به اسلام گرویده بود؛ شهادت داد که رمضان در شب ۲۸ اکتبر ۲۰۰۸ در اتاقی در هتلی در جنوا به او تجاوز کرده است. وکیل او گفت که موکلش بارها مورد تجاوز قرار گرفته و تحت شکنجه و رفتار وحشیانه بوده است. دادگاه، رمضان را به سه سال زندان محکوم کرد که دو سال آن به حالت تعلیق درآمده است.


رمضان، که از سال ۱۹۸۶ ازدواج کرده و پدر چهار فرزند است، ادعا کرد که بریژیت خود به اتاق او آمده و او را بوسیده، اما او دیدار را ناگهان پایان داده و قربانی یک دام شده است.


شاکی در سال ۲۰۱۸ علیه رمضان شکایت کرد و گفت پس از شنیدن اتهامات مشابه علیه او در فرانسه، تشویق شده است که اقدام قانونی کند.


گزارش‌ها حاکی است که رمضان مظنون به تجاوز به سه زن دیگر در فرانسه بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ است و علاوه بر پرونده سوئیس، باید در دادگاه‌های فرانسه نیز پاسخگو باشد.


وکلای بریژیت اعلام کردند که او از تصمیم دادگاه عالی خوشحال است: «تایید حکم، تسکین بزرگی است و پایان یک دوره طولانی رنج و مبارزه برای موکل ما را رقم می‌زند.»


وکلای رمضان نیز گفتند پرونده را به دادگاه حقوق بشر اروپا خواهند برد. طارق رمضان از نظریه‌پردازان جریان اسلام‌گرایی رادیکال در اروپا است و نوه حسن‌البنا، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین در مصر ۱۹۲۸ محسوب می‌شود.


او که در سوئیس متولد شده، توسط منتقدانش اسلام‌گرای رادیکال توصیف می‌شود. در سال ۲۰۰۹ به کرسی مطالعات معاصر اسلامی در دانشگاه آکسفورد منصوب شد که به دلیل ارتباط او با اخوان‌المسلمین و گروه‌های اسلام‌گرای رادیکال دیگر، جنجال‌برانگیز شد. در سال ۲۰۱۷ و پس از مطرح‌شدن اتهامات تجاوز، دانشگاه او را به مرخصی اجباری فرستاد.

شاعر مسلمان چینی، گیله مرد

| No Comments

Gileh_Mard.jpgآقا! ما امروز یک شعر بسیار بسیار زیبا از یک شاعر مسلمان چینی خواندیم حظ کردیم.

آدمیزاد چینی باشد مسلمان باشد شاعر هم باشد دیگر نور علی نور است به حرضت عباس

پس این آقایان مائوتسه تونگ و لیو شائوچی و نمیدانم چینگ چیان اینهمه سال به چه کاری مشغول بودند چه غلطی میکردند که ما هنوز در ممالک محروسه چین مسلمان داریم؛ آنهم شاعر مسلمان؟

چطور نتوانستند سرشان را زیر آب کنند؟

حالا یقه ام را نگیرید که آقا! بیا این شعر را برای مان ترجمه کن. مگر من خودم حالیم شد چی گفته؟

مگر شما قرآن میخوانید حالی تان میشود چه میخوانید؟

مگر وقتی دعای ندبه و دعای فرج و دعای کمیل و دعای عشرات و نماز وحشت ودعای ابوحمزه ثمالی و دعای توسل و دعای جوشن کبیر و جوشن صغیر و نمیدانم هزار جور ورد و استغاثه و مناجات میخوانید میدانید چه شکری میل میفرمایید؟

وقتی ملای محله تان بالای منبر به زبان تازی بشما دشنام میدهد و شما همینطور گله گله اشک میریزید و به پیشانی تان میکوبید هرگز خواسته اید بدانید چه گفته است و چه میگوید؟

پس چطور است از من میخواهید این شعر لطیف و ظریف چینی را برای تان ترجمه کنم؟ آخر پدر آمرزیده ها! مگر من چینی میدانم؟

مگر ملای محله تان عربی میداند؟ مگر او میداند چه چیزی بلغور میکند؟

مگر وقتی بابا بزرگ تان به رحمت خدا میرود و آقای ملا باشی توی قبر پای لحد گوشش را می‌گیرد یا عبدالله ابن عبدالله میخواندو سوره نسا را زیر گوشش زمزمه میکند هیچ بنده خدایی میداند چه میگوید؟

دست بر دارید آقا! از ما نخواهید این شعر زیبای چینی را برایتان ترجمه کنیم. همینطور توی خماری بمانید حظ کنید!

اجرتان هم با آقای کون چون تانک

床前明月光,
疑是地上霜。
举头望明月,
低头思故乡。

assadi.jpgجمهوری اسلامی پس از بیش از چهار دهه حکمرانی، امروز در نقطه‌ای ایستاده است که بسیاری از تحلیلگران آن را «آغاز پایان» می‌نامند. این نظام از درون دچار بحران‌های ساختاری و از بیرون منزوی و ایزوله است. آنچه به چشم می‌آید نه نشانه‌های قدرت، بلکه تدابیر بقا در شرایط ضعف است: سرکوب و اعدام در داخل، باج‌دهی و دریوزگی در برابر روسیه و چین، و جنگ‌طلبی در برابر غرب.

سیاست کلان جمهوری اسلامی همواره بر پایه دروغ، ریاکاری و وارونه‌نمایی واقعیت استوار بوده و در منطق آن، «حمله بهترین دفاع» است. اما این الگوی تهاجمی بیش از هر چیز نشان‌دهنده درماندگی است، نه اقتدار.

سرکوب داخلی، اعدام‌ها و فروپاشی اجتماعی

ستون اصلی بقای جمهوری اسلامی، سرکوب سازمان‌یافته جامعه است. این سرکوب در سه سطح آشکار است:

۱. اعدام‌ها و دستگیری‌ها: ایران در سال‌های اخیر در صدر آمار جهانی اعدام قرار گرفته است. هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان‌های کشور محبوس‌اند، تنها به جرم اعتراض، اندیشه یا عقیده‌ای متفاوت. دستگاه قضایی، که باید حافظ عدالت باشد، به ابزاری برای ایجاد وحشت بدل شده است.


۲. ایجاد محیط وحشت و خفقان: سیاست ارعاب در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس و محیط کار اجرا می‌شود. حکومت با ایجاد ترس دائمی، تلاش می‌کند هرگونه اعتراض اجتماعی را در نطفه خفه کند.


۳. بحران معیشت و تحقیر اجتماعی: در کنار سرکوب، ناکامی ساختاری در اداره کشور مردم را با بی‌آبی، خاموشی‌های مکرر، سقوط ارزش پول ملی، تورم افسارگسیخته و بیکاری گسترده روبه‌رو کرده است. این مجموعه نشان‌دهنده ناتوانی مطلق نظام در تأمین حداقل‌های زندگی است.

در چنین فضایی، هیچ جناحی بر دیگری غلبه ندارد؛ همگی به نوعی حس سرنگونی را درک کرده‌اند و با مظلوم‌نمایی و وارونه‌نمایی واقعیت، می‌کوشند بقای موقت خود را توجیه کنند.


سیاست خارجی دوگانه؛ دریوزگی و جنگ‌طلبی و زدن بر طبل جنگ راه گریزی حاکمیت و شخص علی خامنه ایی است

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

« در تحقیق بسیار طولانی که اخیرا نیویورک تایمز با عنوان: «تاریخ پنهان جنگ در اوکراین» (72)

که حاصل 300 مصاحبه با فرماندهان ارتش آمریکا، اوکراین و افسران اطلاعاتی می باشد، نقش رهبری آمریکا در اداره جنگ را نشان می دهد و اینکه فرماندهان نظامی اوکراین تحت فرماندهی فرماندهان نظامی آمریکا که بیشتر در پایگاه هوایی ویسبادن/Wiesbaden آمریکا در آلمان مستقر هستند، عمل می کرده اند. از جمله ژنرال کریستوفر تاد دوناهو/Christopher Todd Donahue فرمانده نظامی آمریکایی:

«ژنرال (کریستوفر) دوناهو توضیح داد که اوکراینی ها هستند که می جنگند و می میرند، تجهیزات و تاکتیک های آمریکایی را آزمایش می کنند و درس های آموخته شده را به اشتراک می گذارند. او گفت: "از شما متشکرم"، "ما همه این چیزهایی را می سازیم که هرگز نمی توانستیم داشته باشیم».

بی ثباتی دائم، رمز وارد کردن اوکراین به ناتو

کودتای 2005 که به "انقلاب نارنجی» معروف شد و ریاست جمهوری ویکتور یوشچنکو برای بردن اوکراین به طرف ناتو و کشور را در مقابل ناتو قرار دادن، از چنان پایه مردمی ضعیفی برخوردار بود که سنجش افکارها نشان می داد که درصد موافقان این نامحبوب ترین رئیس جمهور تاریخ به %2.7 نزول کرده بود. در نتیجه در انتخابات بعد، اکثریت مردم به یانوکویچ که می خواست اصل بیطرفی قانون اساسی را رعایت کند رای داده و پیامد آن این بود که کوشش دولت آمریکا و اتحادیه اروپا که کوشش در ایجاد دولتهای رعیت/vasal states می کرد با شکست مواجه شد.

بنابر این در کوشش دوم در انجام کودتا، تصمیم گرفته شد تا بعد از انجام کودتا، سیاستهایی پیش گرفته شود تا سبب بی ثباتی در اوکراین شده و کشور را در وضعیت بحرانی قرار دهد. به همین علت همانطور که در گفتگوی ویکتوریا نولاند با سفیر آمریکا بحث شده بود، قرار بر این شد که نئونازی های اوکراینی که بشدت ضد روس بودند و در بکاربردن خشونت بر علیه مخالفان سیاسی خود تردید نمی کردند را در رابطه نزدیک با دولت قرار دهد. نتیجه آن سیاستهایی بود که قصد اصلی آن ایجاد دوگانگی و تنش در جامعه اوکراین بین روس زبانها و اوکراینی زبانها شد. در این راستا بود که زبان روسی، فرهنگ روسی و کلیسای ارتدوکس مورد حمله قرار گرفته و به حاشیه رانده شد. عملی که از آن به عنوان جنوساید فرهنگی نام برده می شود.

اولبن واکنش روسیه، دخالت نظامی بدون خونریزی در شبه جزیه کریمه که در سال 1954 خروشچف در شرایطی ابهام انگیز که گفته شده مست بوده است امضا کرده بود. البته در آن زمان همه مناطق بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود و زیاد تفاوتی نمی کرد که این شبه جزیره متعلق به کدام جمهوری باشد. اهمیت استراتژیک این شبه جزیره در این بود که از سال 1783، پطر کبیر ناوگان دریایی روسیه را این شبه جزیره مستقر کرده بود. یعنی تنها بندری که روسیه از طریق آن به آبهای گرم دسترسی داشت.

نئوکانزواتیوها در واشنگتن که کوشش آنها در به محاصره در آوردن روسیه در دریای سیاه با مشکل روبرو شده بود، کودتای خود را فراموش و ناگهان به قوانین بین المللی /International law توسل جستند و اینکه در این قوانین تمامیت ارضی کشورها غیرقابل نقض است. این در حالیست که آمریکا مدتی بعد از فروپاشی شوروی گفتمان جدیدی در قوانین بین المللی معرفی کرده بود: «نظم مبتنی بر قوانین/rules based order» قوانینی که بر اساس آن قوانین بین الملل که تمامیت ارضی کشورها را غیر قابل نقض می دانست، حال هم می توانست بر اساس اصل "مداخله بشر دوستانه" نقض شود و هم حق خودمختاری/self-determination منطقه ای از کشوری که تحت تهاجم "بشر دوستانه" قرار گرفته بود را نقض کند.

این اصل من در آوردی را آمریکا، که خود را ورای قوانین بین المللی می دانست، معرفی کرده بود تا در کشور "دولتهای نادوست" دخالت نظامی کند. در واقع کلاه شرعی ای بیش نبود و با این کلاه شرعی بود که با نقض قوانین بین المللی در یوگسلاوی دخالت نظامی و کوزورو را، بگونه ای غیر قانونی، از این کشور جدا کرد. به سخن دیگر، سیاست آمریکا یادآور سخن معروف لویی چهاردهم بود که گفته بود «قانون منم» می بود. بنابر این حق، «اجرایی کردن «نظم مبتنی بر قوانین» تنها از اختیارات ولایت مطلقه آمریکا به عنوان تنها ابر قدرت تاریخ که مادلین آلبرایت، وجود آمریکا را مانند وجود خداوند ضروری می دانست میسر بود و بنابر این روسیه حق استفاده از آن را نداشت.(56)



Ahmad_Alavi.jpgمقدمه: وقتی مناسبات رسمی اقتصادی فرو می‌ریزند اقتصاد سایه توسعه می یابد

اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های جهانی، اقتصاد ایران را بیش از پیش از نظام مالی بین‌المللی جدا کرده و نقش شبکه‌های غیررسمی- شبکه سایه- را و در شرایط شرایط فعال مکانیسم افزایش خواهد داد. اقتصاد سایه، پاسخی به ناکارآمدی ساختار رسمی است که در کوتاه‌مدت فشار تحریم‌ها را کاهش می‌دهد و امکان ادامه مبادلات و تأمین کالاهای حیاتی را فراهم می‌کند. با این حال، در بلندمدت، افزایش فساد، رانت‌جویی، تضعیف درآمدهای دولت و بی‌ثباتی اقتصادی، آن را به عاملی برای تعمیق بحران ساختاری تبدیل می‌کند.

تحریم‌های بازگشتی دسترسی ایران به شبکه‌های مالی جهانی مانند سوئیفت و ابزارهای رسمی بانکداری را مسدود کرده است. در این شرایط، اقتصاد رسمی به‌شدت محدود می‌شود و اقتصاد سایه ــ شامل صرافی‌های غیررسمی، حواله‌های سنتی، شرکت‌های پوششی و قاچاق ــ به‌عنوان جایگزین ظاهر می‌شود. اقتصاد غیررسمی در این موقعیت، ابزاری انعطاف‌پذیر و پاسخ‌گو به بحران است که امکان ادامه مبادلات و کاهش فشار اجتماعی را فراهم می‌کند.

کارکرد کوتاه‌مدت اقتصاد سایه: انعطاف در برابر فشار

۱. سازوکار بقا و انعطاف‌پذیری

اقتصاد سایه در کوتاه‌مدت امکان انتقال ارز بدون بانک‌های جهانی را فراهم می‌کند و مانع فروپاشی فوری تجارت خارجی می‌شود.

۲. تأمین کالاهای حیاتی

شبکه‌های غیررسمی به واردات کالاهای ضروری مانند دارو، غذا و قطعات صنعتی کمک کرده و شکاف ناشی از تحریم‌ها را پر می‌کنند.

۳. تثبیت بقای حاکمیت

دسترسی محدود اما مستمر به کالا و ارز از کمبودهای شدید و بی‌ثباتی اجتماعی جلوگیری می‌کند و مانند یک سوپاپ اطمینان عمل می‌کند. حاکمیت با استناد به تحریم ها ناکارآمدی مدیریتی را توجیه نموده و تنگناهای اقتصادی را به عنوان دلیل تورم، بیکاری، سقوط ارزش پول ملی و فقر و فلاکت جلوه میدهد.

۴. هزینه مبادله کمتر از فروپاشی

هزینه فعالیت در شبکه‌های غیررسمی هرچند بالاست، اما در کوتاه‌مدت کمتر از هزینه فروپاشی کامل سیستم اقتصادی است.

در اولین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸، به چه چیزی باید توجه کرد

chinaIndia.gifبرگردان: شریف زاده و آزاد

در اکتبر ۱۹۶۲، در حالی که توجه جهانیان به بحران موشکی کوبا متمرکز بود، چین و هند در سراسر مرز هیمالیا وارد جنگ شدند. جنگ یک ماهه چین و هند، در زمینه یک رویارویی ۱۳ روزه ابرقدرت ها، به یک نمایش فرعی تبدیل شده بود. بعد از شش دهه، در حالیکه تاریخ تکرار نمی شود، اما حوادثی شبیه آن در حال وقوع است. یک بار دیگر، جهان به چشم انداز آشتی، بین واشنگتن و مسکو متمرکز شده است - این بار در چارچوب جنگ در اوکراین - در حالی که روابط در حال تحول بین پکن و دهلی نو نادیده گرفته میشود.

در سال ۱۹۶۲، مسلما موٓجه بود که روابط چین و هند در درجه دوم نسبت به روابط ایالات متحده و شوروی قرار گرفته شود. اما، امروز با توجه به وزن ژئوپلیتیکی چین و هند به عنوان پرجمعیت ترین کشورهای جهان (که نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان را در بر میگیرند) و اقتصاد دوم ، و به زودی سومین اقتصاد بزرگ جهان، اوضاع دیگر آنطورنخواهد بود.

به زبان ساده، آنچه در این رابطه اتفاق می افتد برای بقیه جهان مهم خواهد بود.

به همین دلیل باید به نشست شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و نارندرا مودی، نخست وزیر هند در پایان ماه جاری توجه شود. این اولین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸، مهم و قابل توجه است. این دیدار، نقطه اوج تلاش ها برای از سرگیری روابط دوجانبه پس از درگیری های مرزی آنها درسال۲۰۲۰ که بدترین دوره خصومت بین دو کشور در بیش از چهار دهه گذشته بود.

با این حال، به معنای گسترده تر، این نشست باید به عنوان تأکیدی مجدد بر تعهد دیرینه هر دو کشور به خودمختاری استراتژیک در سیاست های خارجی هر دو کشور تلقی شود. چین و هند مدت هاست که جهان بینی های همگرا نسبت به جهان نشان داده اند. هر دو خود را به عنوان دولت هایی با تمدنی قدیمی وتاریخی می دانند، هر دو به دنبال رهبری (یا صاحب "صداهایی") در جهان جنوبی هستند و هر دو خواهان توزیع عادلانه تر قدرت در یک نظم جهانی چند قطبی می باشند. این همگرایی در چندین زمینه آشکار شده است، از الگوهای رای گیری آنها در سازمان ملل گرفته تا روابط آنها با رژیم های ضعیف و غیردموکراتیک، و همچنین الزامات توسعه در هر دو کشور که بر نگرانی های آب و هوایی اولویت دارد.

کاهش روابط هر دو کشور با ایالات متحده، به نوبه خود، دلیلی را برای پکن و دهلی نو فراهم کرده است تا تنش ها را با یکدیگر کاهش دهند. در نتیجه، زمان آن فرا رسیده است که غرب موضع دیرینه خود را در نگاه کردن به هند به عنوان «موازنه ای» در برابر چین مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. هند هرگز قرار نبود سنگری در برابر چین باشد که غرب (و به ویژه ایالات متحده) فکر می کرد. و سفر مودی به چین یک نقطه عطف بالقوه است - به سمت موضع هماهنگ تر بین هر دو کشور در مورد سیاست های خارجی خود.

تعهدات چین و هند به «خودمختاری راهبردی» با سه ویژگی متمایز مشخص می‌شود:

khaani.jpgبا پاسپورت سیاسی ۱۰۰ یورو نتوانستم تبدیل کند

هادی خانی، معاون وزیر اقتصاد، گفت در جریان یک سفر خارجی با پاسپورت سیاسی هنگام تلاش برای تبدیل تنها ۱۰۰ یورو، به او اعلام شد که جمهوری اسلامی در فهرست کشورهای پرخطر از نظر مبادلات مالی قرار دارد و تبدیل ارز او دو هفته زمان خواهد برد.

او در برنامه «گفتگوی ویژه خبری» صدا و سیما افزود مقام‌های محلی از او درباره منشا پول و هدف استفاده از آن پرس‌وجو کردند و در نهایت با واسطه‌گری یک تبعه آن کشور توانست مبلغ را تبدیل کند.

:::

attacked.jpgدونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه از حمله ارتش آمریکا به یک شناور ونزوئلایی خبر داد و مدعی شد که این شناور حامل مواد مخدر غیرقانونی و در راه آمریکا بوده است.

ترامپ همچنین مدعی شد که در این حمله ۱۱ نفر از اعضای باند ونزوئلایی جنایتکار «ترن د آراگوا» کشته شدند. رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه در کاخ سفید گفت: «ما یک قایق حامل مواد مخدر را هدف قرار دادیم. مقدار زیادی مواد مخدر در آن بود و مواد بیشتری هم از این‌جا به کشور ما سرازیر می‌شود. مدت‌هاست که مواد زیادی از ونزوئلا به کشور ما می‌آید.»

آقای ترامپ سپس با انتشار ویدیویی از حمله ارتش آمریکا به یک قایق در شبکه اجتماعی «تروت سوشال» نوشت: «صبح امروز به دستور من، نیروهای نظامی ایالات متحده حمله مستقیمی را علیه اعضای شناسایی‌شده باند تروریستی و مواد مخدر ترن دِ آراگوا در حوزه مسئولیت فرماندهی جنوبی انجام دادند. این حمله زمانی صورت گرفت که تروریست‌ها در آب‌های بین‌المللی در دریا مشغول حمل محموله مواد مخدر غیرقانونی به مقصد ایالات متحده بودند.»

رئیس‌جمهوری آمریکا افزود: «نتیجه این حمله، کشته شدن ۱۱ تروریست بود. هیچ‌یک از نیروهای آمریکایی در این عملیات آسیب ندیدند.»

این نخستین عملیات ارتش آمریکا از زمان استقرار کشتی‌های جنگی آمریکایی در دریای کارائیب جنوبی به دستور دونالد ترامپ است.

ایالات متحده آمریکا در ماه فوریه باند جنایتکار «ترن د آراگوا» (Tren de Aragua) را سازمان تروریستی اعلام کرد.

آقای ترامپ روز سه‌شنبه بار دیگر نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهوری ونزوئلا را متهم کرد که اداره این باند را در دست دارد. کاراکاس این ادعا را بارها رد کرده است. تصمیم به انهدام یک شناور مشکوک به حمل مواد مخدر در کارائیب، به جای توقیف و بازداشت خدمه اقدامی غیرمعمول و یادآور شیوه‌های ارتش ایالات متحده در مقابله با گروه‌های شبه‌نظامی چون القاعده است.

pahlevan.jpgدر اوج بحران اقتصادی، وزیر به وزیر لقب پهلوان داد

در این یادداشت کوتاه و انتقادی پژمان موسوی به اعطای «شال پهلوانی» از سوی یک وزیر به وزیر دیگر می‌پردازد. نویسنده در شرایطی که کشور با بحران‌های اقتصادی شدید، گرانی و مشکلات معیشتی مردم دست‌وپنجه نرم می‌کند، این اقدام نمادین را توهین به ملت و بی‌اعتنایی به دردهای واقعی جامعه می‌داند. او تأکید می‌کند که چنین عناوینی شایسته مردم هستند، نه وزرایی که کارآمدی‌شان مورد تردید است

درباره اعطای شال قهرمانی یک وزیر به وزیر دیگر

پژمان موسوی - سردبیر مجله تجربه

دو روز بعد از آغازِ فرایندِ فعال‌سازی مکانیسم ماشه، در روزهایی که دلار و سکه و طلا سر به فلک کشیده، در سالی که مردم در رنجِ نداری و تامینِ مایحتاجِ اولیه‌ی یک زندگیِ بخور نمیر هستند، یک وزیرِ کابینه به یک وزیرِ دیگرِ کابینه شالِ پهلوانی می‌دهد و او را لایقِ عنوانِ «پهلوان» می‌داند؛ آن هم کدام وزیر؟

وزیری که تقریبا همگان بر ناکارامدی‌اش متفق‌القول هستند. اگر این تحقیرِ ملت نیست، پس چیست؟

کاش عنوانِ «پهلوان» را دیگر بگذارید برای مردم محترم بماند...

اهدای شال پهلوانی به عراقچی

به گزارش ورزش سه، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، صبح امروز شنبه (8 شهریور ماه) به دعوت دکتر دنیامالی در جمع مسئولان و مدیران ورزشی حاضر شد تا شنونده دغدغه‌ها و مطالبات آن‌ها در خصوص مباحث حوزه دیپلماسی ورزش کشور باشد.

نشست مشترک وزیر امور خارجه با روسای ورزشی در حالی خاتمه پیدا کرد که یک شال پهلوانی به عباس عراقچی اهدا شد.

slarge.jpgبا توجه به اهمیت بالای دیپلماسی ورزش در توسعه ورزش قهرمانی، به دستور وزیر ورزش و جوانان تمامی روسای فدراسیون‌های ورزشی و مسئولان کمیته ملی المپیک و پارالمپیک در نشست با عراقچی شرکت داشتند تا پیشنهادهای لازم برای استفاده هر چه بهتر از ظرفیت امور خارجه در این عرصه مطرح شود.

احمد دنیامالی ضمن خیرمقدم به وزیر امورخارجه برای حضور در نشست هم اندیشی با روسای فدراسیون‌های ورزشی، صحبت‌هایش را با اشاره به دفاع ١٢ روزه اخیر آغاز کرد. وی در این رابطه گفت: در روزهایی که دشمن صهیونی به خاک کشورمان تجاوز کرد، بسیاری از تیم‌های ملی در خارج از کشور مشغول انجام مسابقه بودند و به دلیل لغو پروازها شرایط بازگشت به میهن را نداشتند.

pofz.jpg
در ادامه جلسه این فرصت به روسا و مدیران حاضر داده شد تا به بیان دغدغه‌ها و پیشنهادات خود در خصوص تعامل بیش از پیش وزارت امور خارجه با مجموعه وزارت ورزش و جوانان بپردازند.

:::

متن کامل سخنرانی پزشکیان در اجلاس شانگهای

جناب آقای شی‌جین‌پینگ؛ رئیس جمهور محترم جمهوری خلق چین

س‍پاس و قدردانی مرا به نمایندگی از ملت بزرگ ایران بابت مهمان‌نوازی و میزبانی شایسته این اجلاس و همچنین تمامی تلاش‌های مستمر شما و جمهوری خلق چین، برای شکل‌گیری و تقویت سازمان همکاری شانگهای پذیرا باشید.

جناب آقای رئیس؛

روسای جمهور، ‌نخست وزیران و اعضای محترم

سازمان همکاری شانگهای نماد صلح‌خواهی و صلح‌دوستی اعضای آن در جهانی است که هر روز با بحرانی تازه روبروست. تجاوز نظامی غیرقانونی به جمهوری اسلامی ایران توسط رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در ژوئن گذشته و ادامه کشتار مردم مظلوم غزه، در کنار گسترش بی‌رویه استفاده از تحریم‌های غیرقانونی علیه کشورهای مختلف، نمونه‌های روشنی از ناکامی جهان معاصر در رسیدن به یک الگوی مناسب در حکمرانی جهانی و تثبیت صلح و امنیت بین‌المللی است.

سازمان همکاری شانگهای از ابتدای تاسیس با تاکید بر اصول اعتماد و منفعت متقابل، برابری، مشورت جمعی، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، مهمترین هدف خود را تضمین امنیت جمعی و گسترش همکاری در زمینه‌های مختلف قرار داده است. با احترام به این اصول، جمهوری اسلامی ایران آمادگی کامل خود را برای ایفای نقش مناسب در این زمینه اعلام می‌دارد.

جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که سازمان همکاری شانگهای، به عنوان یکی از ارکان مهم چندقطبی‌سازی نظام بین‌الملل، باید در دو مسیر موازی گام‌های عملیاتی، مشخص و شفاف برای ایجاد جهانی ‌صلح‌آمیزتر و همچنین جهانی مهیاتر برای گسترش همکاری‌های اقتصادی بردارد.

در این چارچوب، علاقمندم بر پیشنهاد مشخص جمهوری اسلامی ایران برای پیگیری سازمان یافته‌تر دو ضرورت یا تلاش مهم یعنی «ضرورت صلح‌سازی» و «ضرورت تقویت همکاری‌های مالی برای کاهش اثرگذاری تحریم‌های یک‌جانبه» تأکید نمایم.

در زمینه صلح‌سازی ضروری است کمیته‌ای متشکل از وزرای خارجه کشورهای عضو تشکیل شده و در مورد بحران‌های مختلفی که صلح و امنیت منطقه‌ای را تهدید می‌کند، ضمن تبادل نظر و مشورت، پیشنهادهای عملیاتی برای مدیریت بحران را تدوین کرده و سازوکاری برای پیگیری آن ارائه نماید.

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from September 2025 listed from newest to oldest.

August 2025 is the previous archive.

October 2025 is the next archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.