September 2025 Archives

فرماندار یوتا بازداشت قاتل چارلی کرک، فعال محافظه‌کار آمریکایی و حامی ترامپ، را تایید کرد

فرماندار یوتا در آمریکا با تایید بازداشت قاتل چارلی کرک، فعال راستگرای آمریکا و چهره حامی دونالد ترامپ و اسرائیل، را تایید کرد.

فرماندار یوتا "ما گرفتیمش":

به گفته او، هویت این فرد تایلر رابینسون است. اسپنسر کاکس، فرماندار یوتا اشاره کرد یک عضو خانواده «تایلر رابینسون»، قاتل چارلی کرک، گفت که او «در سال‌های اخیر سیاسی‌تر شده بود.»

عکس/دستگیری قاتل:

به گفته فرماندار یوتا، روی اسلحه‌ای که در ارتباط با این پرونده کشف شد بازرسان حکاکی‌هایی روی پوکه‌های پیدا شده همراه تفنگ مشاهده کردند. روی یک پوکه نوشته شده بود: «هی، فاشیست! بگیر!» همراه با نماد «پیکان رو به بالا»، «پیکان رو به راست» و «سه پیکان رو به پایین».

روی یک پوکه دیگر نوشته شده بود: «اُه، بلا چاو، بلا چاو، بلا چاو، چاو، چاو.» و روی یک پوکه دیگر نوشته شده بود: «اگر این را می‌خوانی، تو همجنس‌گرا هستی، خنده‌دار.» به گفته فرماندار یوتا، قاتل در یک شام خانوادگی درباره دلایل مخالفتش با چارلی کرک صحبت کرده بود.

شبکه خبری ان‌بی‌سی: قاتل تایلر رابینسون ۲۲ ساله اهل یوتا است و پدرش بوده که او را به پلیس تحویل داده است

- به گزارش دیلی میل مظنون قتل چارلی کرک نزد پدرش که ۲۷ سال در نیروی پلیس خدمت کرده است، اعتراف کرد:

ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، اعلام کرد نیروهای امنیتی فردی را که به سوءقصد به چارلی کرک، فعال سیاسی برجسته محافظه‌کار، مظنون است، بازداشت کرده‌اند و او اکنون در مقر پلیس است.

ترامپ جمعه ۲۱ شهریور در گفت‌وگو با شبکه فاکس‌نیوز گفت: «فکر می‌کنم او را گرفته‌ایم.»

ترامپ افزود فردی که مظنون را می‌شناخته، او را لو داده است.

wireexc.jpgیک دیپلمات ارشد ایرانی به «ایران وایر » خبر داده است که اکثریت قریب‌به‌اتفاق اعضای نظام در دولت جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران و بنیادهای حکومتی در سراسر ایران در بی‌خبری کامل از «آیت‌الله علی خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی، به سر می‌برند و نگران سلامتی او هستند.

به گفته این دیپلمات، تا پیش از حمله اسراییل و شروع جنگ دوازده روزه، بیت رهبری به صورت مداوم در تمام مسایل اصلی کشور و حتی موارد جزیی از جمله برنامه‌های صداوسیما و ساخت مسکن با مقامات مختلف در تماس بود. اما پس از شروع جنگ این تماس‌ها به حداقل رسیده‌ است و حتی مقامات عالی‌رتبه جمهوری اسلامی هم در بیشتر مواقع به‌سختی می‌توانند با بیت رهبری تماس بگیرند و این باعث شده نگران سلامتی او باشند.

این دیپلمات ارشد به ایران‌وایر گفت: «به طور مثال، هر سال قبل از مجمع عمومی سازمان ملل رییس جمهور، وزیر امور خارجه و بسیاری از مقامات عالی کشور به حضور مقام رهبری می‌رسیدند تا رهنمودهای لازم را دریافت کنند، اما امسال تقریبا هیچ رهنمودی از طرف ایشان صادر نشده و دستگاه دیپلماسی تقریبا مستقل عمل می‌کند.»

به گفته این دیپلمات نزدیک به «علی لاریجانی»، از میان مقامات عالی کشور، علی لاریجانی و «محمد مخبر» بیش‌ترین تماس را با خامنه‌ای دارند، اما این دو با هم رقابت دارند و هر کدام خود را برای دوران پسا خامنه‌ای آماده می‌کنند: «راحت برای شما بگویم، آقای لاریجانی با گروه‌های مختلف از جمله اصلاح‌طلبان، فرماندهان سپاه و آیات عظام در تماس هستند. ایشان می‌خواهند کشور را برای دوران گذار آماده کنند، هم از نظر وضعیت اقتصادی، هم جایگاه دیپلماتیک و هم نظامی. هم‌زمان فعالیت عمده آقای مخبر در این روزها زیرآب زدن آقای لاریجانی است و ایجاد بی‌اعتمادی به ایشان، که متاسفانه با توجه به عدم محبوبیت برادران لاریجانی در میان مردم و بسیاری از طرفداران آقای خامنه‌ای این کار سختی نیست و کار را برای آقای لاریجانی بسیار سخت کرده است.»

این دیپلمات در پایان می‌گوید که بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی نظام «شدیدا نگران فروپاشی نظام و کشور پس از مرگ علی خامنه‌ای» هستند و سعی دارند راهی برای نجات آن پیدا کنند، اما هم‌زمان بسیاری از آن‌ها و خانواده‌هایشان درگیر «فسادهای مالی و منافع شخصی» هستند و این راه را برای رسیدن به یک اجماع ملی سخت کرده است: «تنها یک معجزه یا وحدت ملی می‌تواند کشور و نظام را نجات دهد. امیدوارم که رهبری عمر طولانی داشته باشند، ولی ما باید خود را برای روز مبادا آماده کنیم...»

اتفاق یک جرم بزرگ در شیراز!

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمسیح علی نژاد: این ویدیو را هرکجای دنیا بروید و نشان بدهید و بگویید که ما در جایی زندگی می‌کنیم که به خاطر رقص کودکان همراه با یک زن، نماینده آن شهر نامه می‌زند به دادستان و از او می‌خواهد به فوریت به موضوع ورود کند و با عاملان آن برخورد قضایی انجام دهد، فکر می‌کنند شوخی می‌کنید.


اما زیر سایه جمهوری اسلامی اینچنین صحنه‌ها به قدری مجرمانه است که دادستان باید به "فوریت" ورود کرده و اعلام جرم کند.


این جرم بزرگ در شهر شیراز اتفاق افتاده است و نماینده شیراز در مجلس از دادستان شهر خواسته است که سریعا برای این اقدام پرونده قضایی تشکیل دهد.


ایران تنها جایی در دنیاست که شادی و رقص در آن از نظر حاکمیتش اقدامی مجرمانه است. البته علاوه بر کشور افغانستان تحت اشغال طالبان!

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

sabeti.jpg... محاکمه به اتهام شکنجه

پرویز ثابتی، مقام بلندپایه ساواک و مسئول امنیت داخلی حکومت پهلوی پس از بیش از چهار دهه زندگی ناشناس در آمریکا اکنون با شکایتی ۲۲۵ میلیون دلاری در دادگاه فدرال فلوریدا مواجه است

یورونیوز - نشریه گاردین بریتانیا در گزارشی اختصاصی به پرونده شکایت گروهی از فعالان حقوقی از پرویز ثابتی پرداخته است.

به گفته این نشریه، همسایگان در محله مرفه «ویندرمیر» اورلاندو در آمریکا، آقای ثابتی و همسرش نسرین را با نام‌های غربی «پیتر و نانسی» می‌شناسند؛ زوجی آرام و بازنشسته که در عمارت ۳.۶ میلیون دلاری کنار دریاچه زندگی می‌کنند و گهگاه میزبان دو دخترشان هستند که یکی از آن‌ها استاد برجسته علوم در دانشگاه هاروارد است.

پرویز ثابتی پس از خروج از ایران در سال ۱۹۷۸، توانست بخش بزرگی از دارایی خود را، که بنا بر برخی گزارش‌ها «بیش از ۲۰ میلیون دلار» تخمین زده می‌شد، به آمریکا منتقل کند و شرکتی موفق در زمینه املاک و مستغلات راه‌اندازی کند.

خانواده او مالک دست‌کم هشت ملک در شهرستان اورنج فلوریدا هستند. اسناد نشان می‌دهد او و همسرش از سال‌ها پیش شهروند آمریکا شده‌اند و حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۴ رأی داده‌اند.

شکایت قربانیان و روایت شکنجه

سه شاکی که اکنون بین ۶۸ تا ۸۵ سال سن دارند و در کالیفرنیا زندگی می‌کنند، خود را زندانیان سیاسی سابق معرفی کرده‌اند.

پرویز ثابتی به همراه دختر و همسرش در یکی از تجمعات مخالفان جمهوری اسلامی

:::

آنان مدعی‌اند توسط ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت داخلی ایران، بازداشت و «به دستور مستقیم ثابتی تحت شکنجه» قرار گرفته‌اند.

در دادخواست ارائه‌شده به دادگاه، از روش‌هایی مانند «شوک الکتریکی، غرق مصنوعی، کشیدن ناخن و تجاوز» یاد شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

به‌گفته شاکیان، یکی از ابزارهای رعب‌آور ساواک «آپولو» نام داشت؛ صندلی برقی‌ای مجهز به کلاه فلزی که فریاد قربانی را چندین برابر کرده و در گوش خودش طنین می‌انداخت.

قربانیان می‌گویند تحت شکنجه مجبور به اعترافات دروغین شده و سال‌ها زندان را تحمل کرده‌اند.

IMG_0710.pngابتدا نتیجه ی این نوشته را بگویم تا منظورم کاملا مشخص باشد:

طی چند هفته ی گذشته هیاهوی بسیاری بر سر اظهار نظر جناب استاد امیر طاهری در باره گردانندگان نوفدی و دفترچه اضطراری به راه افتاده و استاد امیر طاهری توسط هوچی گرانِ مرکب از دوستداران احساساتی رضا شاه دوم و ماموران سایبری حکومت نکبت متهم به ضدیت با شاهزاده رضا پهلوی که جناب طاهری ایشان را به درستی رضا شاه دوم می نامند شده است که این اتهام را حتی بدون استدلال می توان رد کرد و آن را بی پایه دانست چرا که علاقه ی جناب استاد به رضا شاه دوم و پادشاهی مشروطه اظهر من الشمس است و نیاز به اثبات ندارد.

اما فرمایش جناب استاد آن قدر متین و مستدل است که از نظر محتوایی نیز نمی توان کمترین خرده ای بر نظر ایشان گرفت.

متاسفانه من به دلیل شکستگی دست توانایی تایپ زیاد و ورود به جزییات ندارم ولی کلیاتی که درک کرده ام در صورت درست خوانده شدن برای افراد بی غرض و مرض کافی خواهد بود.

مشکل جناب استاد با شخص رضا شاه دوم یا پادشاهی مشروطه نیست بلکه با آسیب هایی ست که پذیرش دفترچه اضطرار و دنباله روی از جوانان بی تجربه و تازه از جمهوری اسلامی به پادشاهی رسیده ی نوفدی و تدوین کنندگان دفترچه مزبور،،، به رضا شاه دوم و پادشاهی مشروطه وارد خواهد آورد. نگاه تیزبینانه و مبتنی بر تجربه ی جناب طاهری به آشی ست که گروهی از افراد گرد آمده در حول شاهزاده در حال طبخ هستند و به شدت به شاهزاده آسیب خواهد رساند.

خاطرم هست که عین همین انتقادها را من به جریانی که باعث شده بود، شاهزاده خود را در سطح «سخنگو»ی یک گروه پایین بیاورد، یا با افراد فریبکار سیاسی پشت یک میز برای تصمیم گیری های بیانه ای و مبارزاتی بنشیند، در موقع خود کردم و البته هواداران تندرو و بله قربان گو و نیز سایبری های پنج گانه در همان زمان حملات شدیدی به من کردند که بعد از چند هفته و چند ماه درستی این انتقادها مشخص شد و اکنون اگر به سخنان متین و مستدل و مبتنی بر اسناد تاریخی جناب طاهری توجه نشود طولی نخواهد کشید که صحت این سخنان برای همگان از جمله رضا شاه دوم مشخص خواهد شد.

***

arnz.jpgعلیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

چالش بزرگ «دگراندیشان»؛ وقتی می‌گویی دگراندیش، دایره‌ را وسیع می‌کنی و تنگ‌نظری مدعیان روشنفکری شامل حالت نمی‌شود. نگفتم «روشنفکران»، مبادا خدای ناکرده متولیان روشنفکری در فرنگ و در ایران که علی‌رغم اشتباهات گاه در حد جنایت در حق مردم ایران، هنوز هم مرغشان یک پا دارد و اگر زبان بگشایی که پدر جان! در روزگار خوش «استبداد» آن پسر (عمر بعضی‌شان البته به پدر هم می‌رسد) حداقل کسی دهانمان را نمی‌بویید مبادا گفته باشیم دوستت دارم، یقه‌ات را می‌گیرند که بله... سلطنت‌طلب و پهلوی‌چی شده‌ای و نباید عملکرد ضدبشری این رژیم باعث شود عملکرد آن رژیم را از یاد ببری. بعد هم خط‌کش از کیسه در می‌آورند تا میزان روشنفکری‌ات را اندازه بگیرند.

گو اینکه به ‌اعتقاد من، طایفه روشنفکران و بعضا آزادی‌خواهان با همه اختلاف‌نظرها و تفاوت مشرب، می‌توانند (و به گمان من وظیفه دارند) در چارچوب پذیرش اصل جدایی دین از دولت (بدون بی‌حرمتی به جایگاه دین) حاکمیت ملی، تمامیت ارضی کشور، برابری همه شهروندان ایرانی با هم فارغ از جنس و نژاد و مذهب، در جبهه‌ای به وسعت ایران برای تحقق اصول مورداشاره هم‌عهد شوند، اما فعلا «من» آن‌ها، عامل لکنت زبانشان در سر دادن بانگ همبستگی شده است.

در عین حال، هر بار یک مسئله اساسی مثل برنامه اتمی، احتمال گرفتار شدن خانه پدری در جنگی نابرابر (مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر) و گاه البته انتخابات (در همه وجوهش) پیش می‌آید، این مجموعه بزرگ دگراندیش چنان گرفتار اختلاف نظر می‌شود که گاه آرش دگراندیش به گونه‌ای می‌گوید و می‌نویسد که اگر اسمش را برداری و به جایش بنویسی حسین بازجو، نماینده سید علی آقا در کیهان، کسی شک نمی‌کند که این گفته یا نوشته از شریعتمداری نبوده است.

همینطور وقتی آزاداندیشان و تکنوکرات‌ها و نویسندگان و تحلیلگرانی در داخل کشور زیر تیغ امنیت‌خانه مبارکه نایب امام زمان، در باب قضیه اتمی و ضرورت گفتگوی مستقیم با آمریکا سخن به میان می‌آورند و مدعیات رژیم را نفی می‌کنند و سیئات و مصائب و خطرات رویای اتمی ولی‌فقیه و ذوب‌شدگان در او را بازگو می‌کنند، حس می‌کنی چقدر بین آن‌ها و تو که دیرسالی است چرنوبیل را در یاد داری و می‌دانی سید در اندیشه دستیابی به سلاح هسته‌ای است تا از حالا تا ظهور حضرت دل، آسوده باشد که نه ملت جرات مخالفت با او را خواهد داشت و نه عالمیان به ساحت مقدسش جسارت خواهند کرد، بدون اینکه یکدیگر را دیده باشید، نزدیکی بیشتری با آن‌ها حس می‌کنی تا با فسیل‌های چپ‌زده.

طی سال‌های گذشته در زمان انتخابات (شوراها، مجلس و ریاست‌جمهوری) مدعیان دگراندیشی چنان گرفتار اختلاف و نفاق می‌شوند که رژیم ولایت‌فقیه با شادمانی، تردیدی به دل راه نمی‌دهد که از این انتخابات نیز چون قبلی‌ها، بالاترین بهره‌ها را خواهد برد و در حالی که دگراندیشان مخالف آن سرگرم زدوخوردند، به سه شماره، اعضای شورا یا مجلس یا رئیس‌جمهوری تازه را جهت پابوسی و بیعت با «ولی امر مسلمانان جهان» به صف خواهد کرد.

من حیرت می‌کنم که صداهای حقیقت‌گو و گوش‌ها و دل‌های حقیقت‌جو در وطن بیشتر از آوارگان و به‌غربت‌نشستگانی است که مدعی مبارزه با رژیم جنایت‌پیشه ولایت‌فقیه‌اند. امروز شرایط خانه پدری با همیشه تفاوت دارد. اسرائیل با حمله اخیر به قطر و کشتن شماری از رهبران حماس، آشکار کرد که هیچ خط قرمزی را به رسمیت نمی‌شناسد و آنجا که پای امنیت و بقایش در میان باشد، نه عزیز و دوستش، شیخ تمیم، جلودار او است و نه حامی‌اش دونالد ترامپ. البته یادمان نرود زیر پا گذاشتن حاکمیت قطر نخستین بار به دست جمهوری ولایت‌فقیه صورت گرفت.

شگفت‌آور است که پزشکیان با دعای خیر سیدعلی، به نشست شانگهای می‌رود و با آنکه رئیسی در همین نشست دو سال قبل در جمع رهبرانی نشست که یک دست جام باده و دست دیگرشان به زلف یار بود، آقای دکتر پزشکیان وقتی فهمید در مراسم شام، شراب بوردو و شیراز‌ــ به حرمت حضورش‌ــ و انواع ویسکی‌ سرو می‌شود، سردرد و تاخیر را بهانه کرد و به نشست نرفت.

به گفته عباس عراقچی، وزیر امور خارجه‌اش، او دو ساعت با پوتین گفتگو کرد، اما من از یک دوست شنیدم که حداقل سه ساعت و نیم با حضور مهدی سنایی، مشاور روسی‌دان خود، با پوتین سرگرم چانه زدن بود.

سنایی تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی را از سال ۱۳۸۲ در گروه روابط بین‌الملل آغاز کرد و سپس با شکل‌گیری گروه مطالعات منطقه‌ای، دو دوره و تا سال ۱۳۹۲ عضو وابسته این گروه بود. او گروه مطالعات روسیه را در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۶ و مرکز مطالعات غیردولتی ایران و اوراسیا با عنوان ایراس را در سال ۱۳۸۳ بنیان گذاشت. او تا به حال چندین کتاب تالیف و ترجمه کرده و چند اثر نیز از او به زبان روسی منتشر شده‌ است.

چندی پیش دکتر محمد صدر، از مشاوران پزشکیان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در باب پوتین و البته زیرلبی، چین، سخنانی ادا کرد که رژیم ناچار شد برای ساکت کردن ارباب ولادیمیر، علیه او اعلام جرم کند. ابتدا بگذارید درباره خود محمد آقا یادآور شوم که در روزگار معاونت وزارت کشور، پدرش علامه وارسته مرحوم سیدرضا صدر، برادر امام موسی صدر، را به زندان بردند تا نتواند وصیت آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری را مبنی بر نماز گزاردن بر جسدش به جا آورد و او نه‌تنها اعتراضی نکرد، بلکه به نوشته علامه صدر، برادر امام موسی صدر، به مجلس افطاری معاویه رفت و پدر را از یاد برد.

سیدمحمد صدر جزو جوانان دلبسته به انقلاب و خمینی بود. برخلاف عمویش، امام موسی، که همیشه می‌گفت با خمینی به بهشت هم نمی‌روم. محمد از سال‌های پیش از انقلاب در برپایی و تثبیت رژیم جهل و جور و فساد نقش کلیدی داشت. او معاون سیاسی وزارت کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در حال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و بارها از ضرورت پیوستن به گروه اقدام ویژه مالی یا اف‌ای‌تی‌اف (FATF) حمایت کرده است.

او در تازه‌ترین اظهاراتش، گفته بود ترور سید ابراهیم رئیسی کار اسرائیل بود و روسیه اطلاعات پدافندی جمهوری اسلامی را در اختیار اسرائیل قرار داد! صدر قرارداد با روسیه را هم کشک خواند و گفت روسیه به ترکیه که عضو ناتو است، اس ۴۰۰ فروخته، اما به ایران که متحدش است، اس ۴۰۰ نداده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

صدر به واقعیت تحویل اس۳۰۰ از روسیه به ایران با یک تاخیر ۱۰ ساله هم اشاره می‌کند و می‌گوید مردم ایران خاطره خوشی از روس‌ها نداشتند و ندارند. علت این است که روس‌ها ۲۵۰ هزار کیلومترمربع از سرزمین‌های ایران را بلعیدند و روسیه دوران پوتین شش قطعنامه شورای امنیت به ویژه قطعنامه ۱۹۲۹ را که قطعنامه‌ای فلج‌کننده علیه جمهوری اسلامی بود، امضا کرد. مهم‌تر اینکه روس‌ها به ایران از پشت خنجر زدند و از ادعای امارات درباره جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی حمایت کردند.

در جنگ اخیر و جنگ قبلی که اسرائیل در واقع تمام مراکز پدافندی ما را زد، شک و تردیدهایی بود که چرا اسرائیل از این‌ها دقیق مطلع است. من تحلیلی به شما می‌گویم. روس‌ها اطلاعات را به اسرائیلی‌ها داده بودند. روسیه این است. البته اینکه به شما می‌گویم، معنایش نیست که روسیه نامرد و غربی‌ها مردند، ولی این‌ها اینجوری‌اند.

jordan.jpgایران اینترنشنال - مقام‌های ارشد اردنی هشدار دادند که تهدیدهای جمهوری اسلامی و متحدان منطقه‌ای آن در سال‌های اخیر «رو به افزایش» بوده و این روند را پس از دهه‌ها ثبات در کشوری که متحد غرب به شمار می‌رود، یک «پسرفت» توصیف کردند.

یک مقام امنیتی در اردن که نخواست نامش فاش شود به ایران‌اینترنشنال گفت: «فعالیت‌های تهدیدآمیز جمهوری اسلامی شامل تأمین مالی و جذب نیرو از سوی آن‌ها در سه سال گذشته سه برابر شده، تا جایی که حتی افرادی در دستگاه امنیتی هم به جاسوسی برای ایران متهم شده‌اند.»

او افزود: «برای جمهوری اسلامی ایجاد هر امکان و فرصتی در اردن، هرچند کوچک و محدود، مهم است.»

کشف انبار اسلحه و سرکوب

این منبع با اشاره کشف یک انبار اسلحه در نخستین ماه‌های سال جاری در این کشور گفت: «این انبار ابتدا به اخوان‌المسلمین نسبت داده شد و کشف آن سرکوب‌های گسترده‌ای در پی داشت، با این وجود فعالیت‌های جمهوری اسلامی پس از آن همچنان ادامه یافت.»

آن زمان اردن اعلام کرد ۱۶ نفر را به اتهام ساخت موشک‌های کوتاه‌برد، در اختیار داشتن مواد منفجره و سلاح‌های خودکار، پنهان کردن یک موشک آماده شلیک و جذب و آموزش غیرقانونی شبه‌نظامیان بازداشت کرده است.

اخوانِ ممنوعه

اخوان‌المسلمین جنبشی صدساله و پان‌عربی است که با نفوذ غرب و محو شدن دین در زندگی عمومی مخالفت می‌کند.

اعضای این گروه سال‌ها نفوذ قابل توجهی در پارلمان اردن و عرصه عمومی این کشور داشته‌اند. حماس نیز شاخه‌ای از این گروه به شمار می‌رود.

khianat.jpgایندیپندنت فارسی - به گزارش رکنا، مردی پس از هشت سال زندگی مشترک دریافت که دو فرزندش حاصل رابطه پنهانی همسرش با مدیر شرکت است. او پس از مشکوک شدن به رفتارهای همسرش، کودکان را به آزمایشگاه برد و نتیجه آزمایش «دی‌ان‌ای» نشان داد که هیچ‌یک از آنها فرزند او نیستند.

این مرد با مراجعه به پلیس شکایت کرد و ماجرا وارد روند قضایی شد. در جریان تحقیقات پلیس مشخص شد که همسر او سال‌ها با مدیر ۶۰ ساله شرکت، مردی به نام خسرو، رابطه داشته است. پزشکی قانونی نیز با آزمایش‌های لازم تأیید کرد که پدر اصلی دو کودک خسرو است.

متهمان پس از بازداشت در دادگاه حاضر شدند و هر دو اتهام زنای محصنه را رد کردند. همسر مدعی شد فرزندانش از طریق روش لقاح مصنوعی به دنیا آمده‌اند و هیچ رابطه نامشروعی نداشته است. با این حال، قاضی دادگاه اظهارات آنان را نپذیرفت و با استناد به مدارک و آزمایش‌های ارایه‌شده، حکم به اعدام هر دو صادر کرد.

شاکی در دادگاه تأکید داشت که همسرش زندگی او را نابود کرده و هیچ نشانه‌ای از پشیمانی در رفتار متهمان دیده نمی‌شود. او درخواست اشد مجازات برای هر دو نفر کرده بود و دادگاه نیز این درخواست را پذیرفت.

از اینستاگرام طنز سیاسی "هدلاین فردا" @headlinefarda

این کانال با استناد به سایت‌های معتبری مانند ایران‌اینترنشنال، پست‌های خبری طنز و جعلی منتشر می‌کند!

hedlinefarda.jpg

khamwsj.jpgایران اینترنشنال - وال‌استریت‌ژورنال در تحلیلی با اشاره به سیاست دولت‌های گذشته آمریکا در تصمیم مبنی بر عدم حمله به جمهوری اسلامی به دلیل امکان افزایش حمایت جامعه از حکومت، نوشت که جنگ ۱۲ روزه اسرائیل این فرضیات را از بین برد و اکنون «ترس تهران را فرا گرفته» و خامنه‌ای آزرده و جداافتاده شده است.

این روزنامه اشاره کرد بر خلاف موارد گذشته مرگ سرداران یا شخصیت‌های حکومتی، پس از جنگ اخیر هیچ گردهمایی عظیم سازمان‌یافته‌ای برگزار نشد.

وال‌استریت‌ژورنال افزود: «علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، جنگ را در پناهگاه‌های مختلف گذراند و گفته می‌شود سرگرم طراحی جانشینی‌اش بود. حضورهای گاه‌به‌گاه او و سخنرانی‌هایش به‌هیچ‌وجه خطابه‌های الهام‌بخش و پرشوری که مریدان انتظار داشتند نبود. او کوتاه‌گو، جداافتاده و آزرده شده است.»

در ادامه این مطلب آمده است: «مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، با دستپاچگی از زنده ماندنش در حمله اسرائیل پز می‌دهد.»

این روزنامه با استفاده از عنوان «رسوایی ملی» نوشت که حکومت کارزار سرکوب وحشیانه راه انداخته تا با نام پاکسازی از جاسوس جامعه‌ای را بترساند که «دور پرچم گرد نیامده است.»

در پایان اشاره شد: «ترکیب غیرقابل‌پیش‌بینی بودن ترامپ و ستیزه‌جویی نتانیاهو، روحانیون را به شکلی بی‌سابقه متزلزل کرده است.»

نمایندگان ترمز‌بریده مجلس

| No Comments

tormoz.jpgنمایندگان ترمز‌بریده کجا متوقف می‌شوند؟ بررسی پیامدهای اظهارات ضدآژانس

ایران وایر - «گروسی عامل موساد است و ما خواهان محاکمه او هستیم.» «جواد حسینی‌کیا»، عضو کمیسیون صنایع مجلس دوازدهم، یک روز پس از اعلام توافق میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصر، با اعلام این مطلب گفته: «ما مطلع هستیم که آژانس حتما اطلاعات سایت‌های هسته‌ای را به موساد داده است. گروسی خودش عامل موساد است و ما خواستار محاکمه او هستیم.» پیش‌تر، «فاطمه محمدبیگی»، نماینده قزوین نیز همین ادعا را مطرح و گفته بود: «گروسی اجازه ورود به کشور ما را نخواهد داشت و در صورت ورود، باید دستگیر شده و به‌عنوان متهم به جرمش رسیدگی شود.

ملت ایران هیچ‌گاه خیانت‌های مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای، آقای گروسی، را فراموش نخواهد کرد.» حسین شریعتمداری مدیر مسوول و نماینده ولی‌فقیه در روزنامه کیهان نیز همین ادعا را مطرح و خواستار اعدام گروسی شده بود. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که وزارت امور خارجه در هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی در تلاش برای متوقف کردن اجرای «مکانیسم ماشه» یا اسنپ بک توسط سه کشور اروپایی در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. مکانیسمی که اجرای آن با بازگشت خودکار تحریم‌های گسترده و فلج‌کننده سازمان ملل، علیه ایران همراه خواهد شد.

حدود دو‌ماه پیش، در روز ۱۹خرداد۱۴۰۴ نیز «مجتبی زارعی»، نماینده تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی نیز در توییتی مدعی شده بود: «اینک می‌دانیم کدام بمب‌های باند اسراییل در کدام نقطه و در کدام پناهگاه است، اعماق و امکانات نگهداری‌اش چیست، موادش چیست، آلیاژش کدام است، محاسباتش با ایران چگونه است؟ ضمنا بیش از ۱۰۰۰۰۰۰۰ برگ سند آوردیم که هر قسمتش را منتشر کنیم یک بحران در آسیا، اروپا و آمریکا به‌وجود خواهد آورد!» رجز‌خوانی بحران‌آفرینی که ۴روز بعد، با حمله اسراییل به ایران و ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای همراه شد.

آتش زدن برجام در مجلس و شعله‌ور شدن منازعه میان ایران و آمریکا

اظهارات و رفتارهای هزینه‌زا و مخاطره‌آفرین نمایندگان مجلس شورای اسلامی، برای امنیت و منافع ملی ایران، مسبوق به سابقه است. جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز ۱۹اردیبهشت۱۳۹۷، در واکنش به خروج آمریکا به رهبری ترامپ از برجام، همزمان با سردادن شعار «مرگ بر آمریکا» در صحن علنی مجلس برجام و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند. اقدامی که سطح منازعه میان ایران و آمریکا را افزایش و مسیر را بر تیم مذاکره‌کننده ایران، پرسنگلاخ‌تر کرد، تا در نهایت یک سال بعد در بن‌بست مذاکره ایران و آمریکا، به‌دستور «دونالد ترامپ»، رییس‌جمهور وقت آمریکا، «قاسم سلیمانی»، ترور و متعاقب آن به‌دستور پدافند هوایی سپاه پاسداران، هواپیمای مسافربری اوکراینی ساقط و حوادث اعتراضی پس از آن شکل گیرد و کشور یک بحران دیگر را تجربه کند.

idf.jpgمنابع وابسته به ارتش اسرائیل گزارش دادند، در ماه‌های اخیر در خاک سوریه، گروه‌های تروریستی را که توسط واحد عملیات ویژه «نیروی قدس» سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هدایت می‌شدند، دستگیر کرده‌اند

کیهان لندن - در گزارشی که اکانت فارسی ارتش اسرائیل در «ایکس» روز جمعه ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریورماه) منتشر کرده، آمده در مجموعه‌ای از عملیات‌های ویژه در خاک سوریه اعضای چند گروه تروریستی که توسط «واحد ۸۴۰»، واحد عملیات ویژه نیروی قدس هدایت می‌شدند، دستگیر و برای بازجویی منتقل شدند.

این گروه‌ها با هدف انجام اقدامات تروریستی علیه کشور اسرائیل هدایت شده بودند. مشخص نیست مراحل بازجویی در کجا انجام شده اما به نظر می‌رسد این افراد به اسرائیل منتقل شده‌اند.

بر اساس این گزارش، در ماه‌های مارس و آوریل سال ۲۰۲۵، دو عضو میدانی سپاه پاسداران به نام «زیدان الطویل» و «محمد القریان» در خاک سوریه دستگیر شدند.

در ادامه این گزارش آمده است، در هفته‌های اخیر، چند گروه تروریستی که توسط تروریست‌های لبنانی وابسته به این واحد، قاسم صلاح الحسینی و محمد شعیب، هدایت می‌شدند، دستگیر شدند. قاسم صلاح الحسینی و محمد شعیب در ماه گذشته در لبنان کشته شدند.

الحسینی و شعیب نقش مهمی در مسیر قاچاق تسلیحات توسط جمهوری اسلامی از ایران به یهودا و‌ سامره و جبهه شمالی داشتند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ارتش اسرائیل می‌نویسد: «در بازجویی‌های تروریست‌های دستگیرشده مشخص شد که برخی از آنها اصلاً نمی‌دانستند برای چه کسی فعالیت می‌کنند و جذب آنها به واحد ۸۴۰ اغلب بدون افشای اهداف واقعی این واحد و با استفاده از رشوه مالی انجام شده بود.»

تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، حضور زنان هوادار تیم تراکتور در ورزشگاه سردار سلیمانی بنیان دیزل تبریز را نشان می‌دهد.

در ادامه مسابقات لیگ برتر، تیم‌های تراکتور و آلومینیوم روز جمعه، ۲۱ شهریورماه به مصاف هم رفتند.

***

تهران در خلال مبعث

| No Comments

isr.jpgایران اینترنشنال - رسانه‌های اسرائیلی گزارش دادند ده‌ها بازیگر این کشور در یک حمله سایبری از نوع کلاهبرداری اینترنتی (فیشینگ) مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌اند. بر اساس گزارش‌ها، این حمله از سوی جمهوری اسلامی سازماندهی شده است.

اداره ملی سایبری اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد این بازیگران ایمیلی دریافت کرده‌اند که ظاهرا به فرآیند انتخاب بازیگر برای فیلمی از یک کارگردان مشهور مرتبط بوده است.

در این ایمیل از بازیگران خواسته شده بود علاوه بر ارسال ویدیوی تست بازیگری، مدارکی مانند کارت شناسایی، گذرنامه و نشانی محل سکونت خود را نیز ارائه دهند.

به گزارش رسانه‌های اسرائیلی، ده‌ها بازیگر پس از ارسال این مدارک برای فرستندگان ایمیل، پیام‌های تهدیدآمیزی دریافت کردند که این عملیات را به جمهوری اسلامی نسبت می‌داد.

اداره ملی سایبری اسرائیل به بازیگرانی که قربانی این حمله سایبری شده‌اند، توصیه کرد اسناد هویتی خود را تعویض کنند و این رخداد را به مراجع دولتی گزارش دهند.

جمهوری اسلامی طی سال‌های اخیر کوشیده است با به‌کارگیری روش‌های مختلف، در داخل اسرائیل شبکه‌های جاسوسی به وجود آورد و به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده و حساس این کشور دسترسی پیدا کند.

شرکت امنیت سایبری اسرائیلی «دریم» ۱۳ شهریور گزارش داد گروه «عدالت میهنی»، وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، با استفاده از بیش از ۱۰۰ حساب ایمیل هک‌شده، کارزار فیشینگی علیه سفارت‌ها، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های بین‌المللی در شش قاره جهان اجرا کرده است.

مقام‌های اسرائیلی ۲۷ مرداد اعلام کردند ماموران امنیتی حکومت ایران ده‌ها شهروند این کشور را از طریق تماس و ارتباطات اینترنتی برای خرابکاری و جاسوسی جذب کرده‌اند.

۲۳ مرداد، کانال ۱۲ تلویزیون اسرائیل گزارش داد عوامل جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه گوشی تلفن همراه آیلت شاکد، وزیر دادگستری پیشین اسرائیل را هک کردند.

khoddam.jpgاستدلال حاکمان مستبد در مورد نياز به کنترل افکار؛ ارجاع به نمونه های بسيار نادر و خطرناک است. مثلا می گويند برای جلوگيری از ورود داعش به ايران بايد سخت گيری های امنيتی بکنيم و به اين بهانه هر بلايي بخواهند بر سر مردم می آورد.حتما اين حاکمان در دلشان بسيار ممنون از داعشی ها هستند که اين امکان را برايشان فراهم آوردند.

مثال ديگر؛ فلسفه وجودی و ايجادی نيروی پليس؛ وجود دزدها هستند. در نوع افراطی خاص جوامع مستبد؛ همه دزد هستند مگر خلاف آن ثابت شود.

سالهاست است که امثال آقای ج. آلف در شبکه های اجتماعی نسبت به اسلام و قران يا روشنفکری و تشيع و .... نفرت و جهل پراکنی می کنند. دريغ از اينکه يک کلمه حرف حساب و استدلال در لابلای گفتار ايشان يافت شود و حتی مطمئنم؛ ايشان معنی لغاتی که بکار می برد، نمی داند. در نظر ايشان؛ سکولار بودن يعنی فحش دادن به مسلمانها و قران و اعتقادات گروه زيادی از مردم جهان.

به خاطر دارم ايشان سالها قبل؛ نوشته هايي از همين دست را در سايت گويا منتشر می کرد و در خاتمه ی آن خود را استاد جامعه شناسی؛ ج. ا. معرفی می نمود. معمولا در پايين مقاله ايشان خوانندگان پر و پا قرص دائمی ايشان هم به او سلام و درود می فرستادند؛ خوانندگان ناشناسی که خود را با اسامی مستعار بسيار رکيکی معرف می کردند؛ مثلا يکی نام خود را "دارای آلت جنسی کلفت؛ ابول کلفت گذاشته بود و ديگری نام يکی از ستاره های صنعت پورن مونث را برگزيده بود .....

ده سال قبل؛ نامه ی کاملا محترمانه ی را برای او ارسال کردم که حاوی سئوالاتی از ايشان بود؛ اما دريغ از يک خط پاسخ.

امروز با ديدن حداقل دو مقاله در سايت گويا که از رفتار خطرناک ايشان ناراضی بودند؛ تصميم گرفتم متن نامه ی ده سال قبل خودم به ايشان را بصورت سرگشاده؛ با حذف نام وی؛ منتشر کنم:

Ali_Sedarat_3.jpgانقلاب به تصمیم کسی صورت نمی‌گیرد. این‌طور نبود که مردم یک مرتبه از روی بی‌کاری در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ بگویند، خوب حالا فردا چه بکنیم؟! و بعد بگویند چون کار دیگری نداریم، پس برویم و انقلاب بکنیم!!

انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در خلاء اتفاق نیفتاد. عوامل متعدد داخلی و خارجی در وقوع انقلاب نقش داشتند.

مهمترین عامل داخلی انقلاب، ولایت مطلقه پهلوی و شرکا، و شخص محمدرضا پهلوی بود. هشدارهایی که طی سال‌ها توسط نزدیک‌ترین معتمدهای او داده شد، درست از آب در آمد که می‌گفتند اگر به این نحوهٌ گرداندن کشور ادامه دهی، انقلاب خواهد شد! افکار عمومی منقلب شد، و با انقلاب در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رژیم پهلوی به خودبراندازیِ خویش، زودتر رسید.

مهمترین عامل خارجی انقلاب، ولایت مطلقه سرمایه‌داری، و سلطه‌سالاری با افزون شدن خشونت و جنگ و فساد و تبعیض در غرب، به‌خصوص امریکا بود. افکار عمومی منقلب شد، و با انقلاب، سیاستمداران را از فساد و تزویر و خشونت، برحذر داشتند.

جنگ ویتنام و تجاوزها به حقوق و خشونت‌گستری و جنگ‌افروزی و فسادی که دولت و جامعه سیاسی امریکا را فرا گرفته بود، به حدی افکار عمومی امریکا را متاثر کرده بود که کانون اصلی گفتمان مبارزات انتخاباتی جیمی کارتر را، روی «حقوق بشر» و «مبارزه با فساد» متمرکز گرداند.

تجاوزها به حقوق و خشونت‌گستری‌ها و جنگ‌افروزی‌ها، به ویتنام محدود نمی‌شدند. همان‌طور که ولایت مطلقه فقیه و شرکا از «کمربند سبز شیعه» و تبدیل کاخ سفید به حسینیه سخن راندند، در بلوک غرب هم ولایت مطلقه سلطه‌سالاری و سرمایه‌داری برای «مبارزه با کومونیسم» و برای «حفظ منافع ملی» در هزارها کیلومتر دورتر و در سرزمین‌های ما، انگیزهٌ سیاست‌های خارجی آن‌ها به‌خصوص امریکا، سیطره بر دنیا و استعمار و استثمار بود. آن‌ها در بسیاری کشورها، افراد وابسته و وطن‌فروش را به قدرت رسانده بودند تا با سرکوب ملت، منابع طبیعی آن‌ها را به‌تاراج ببرند! شوری این آش، و تبعات آن به حدی بود که این سیاست خارجی هم، افکار عمومی امریکا را منزجر کرده بود. فشار افکار عمومی علیه تجاوزها به حقوق، توسط دست‌نشاندگان امریکا در کشورهای دیگر، از جمله ایران، افزایش یافته بود.

صادق بیگدلی (وکیل در کانادا) - در این ویدیو توضیح میدهد که اکثر ایرانیانی که خودشون را چپ می‌دونند اساسا چپ نیستند؛ لیبرال هستند

***

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgدر آستانه سالروز کشته شدن دختر زیبای وطن وآغاز جنبش مهسا به کلیپ سخت تاثر انگیز از "مهسا امینی " نگاه می کنم. کلیپی کوتاه که چون نیزه ای بر قلبم می نشیند واین قلب درد مند ودر بدر را که سال هاست با کشته شدن هر انسان آزاده ای بدست جمهوری اسلامی در خود می میرد وزنده می شود را چنان متاثر می سازد که ساعت ها در سکوت شب به آن راهروئی که گوئی انتهایش به ابدیت گشوده می شود فکر می کنم.

به پسران ودختران جوانی که هر کدام با شمعی بر دست از پله ها پائین می آیند تا تداوم دهنده راهی باشند که مهسا بر گذر گاه آن ایستاده و همه گان را به مبارزه با حکومتی که جان اورا بخاطر دیده شدن چند تار مو گرفت فرا می خواند.

"خانم
چرا نیمه شب این جا وایستادید ؟
"فقط اومده بودم تهران!
بخاطر چند تار مو مرا کشتند .
اما من مردم که شما بیایستید!
نترسید."

جنبشی که با نام مهسا آغاز گردید ودر فرازی تحسین برانگیز به مبارزه هزاران دختر وپسر جوان که با پرچم "زن ،زندگی ،آزادی " پای در میدان نهاده بودند فرا روئید.

جنبشی چنان عظیم وریشه دار که جان مایه از خواسته های نسل جوان امروز ایران می گیرد.

جنبشی که زیبا ترین فرزندان این آب وخاک جان بر سر آن نهادند .از کودک دهساله تا نو جوانانی که هنوز در مرز جوانی ونوجوانی بودند.

جنبش پر شکوهی که هرگزخاموش نگردید و بصور مختلف تا امروزجریان یافته است .چرا که مایه از واقعیت های تلخ حاکم بر زندگی میلیون ها شهر وند ایرانی بخصوص نسل جوان ایران می گیرد.
تمامی کوشندگان راه آزادی ،جریان های سیاسی که نامشا ن فرا تر از عمل کردشان مطرح است تلاش کردند که خود را تولیت داران این جنبش بر آمده از دل نسل جوان قلمداد کنند.گوشه ای از پرچم این مبارزه را گردن آویز خود نمایند بی آنکه پیام نهفته در دل آن را دریابند!

نخستین درس این جنبش این بوده وهست که به این خیزش می باید از دریچه زمان حال که رو به آینده دارد نگاه کنیم . نگاهی متفاوت با معیار های سنتی وفرمول های روتینی که سال هاست بعنوان مرز های عقیدتی وقانون های خلل ناپذیر مبارزه ترسیم می کنیم و براساس آنها طرح وبرنامه ارائه می نمائیم . بی آنکه گوش های شنونده جوانی که پیش برندگان جنبش مهسا در عمل می باشد اقبالی به این طرح وبرنامه های زنگار بسته اپوزسیون گرفتار در خود خارج از کشور نشان دهد.

جریان هائی که هرگز قادر به درک عمیق مفهوم زندگی و آزادی طرح شده درجنبش مهسا نیستند.جنبشی که زنان ودختران جوان در پیشاپیش آن حرکت می کنند.حرکتی پیگیرکه در مبارزه برای انتخاب پوشش وبرداشتن حجاب از سرنمود خود را نشان داد عقب نشینی و سکوت حکومتیان را در برخورد با امر حجاب بنمایش نهاد.

بسیار افراد وجریانهای سیاسی هنوز قادر به عظمت مبارزه زنان و وادار کردن حکومت به این عقب نشینی که در سایه مبارزه گسترده زنان صورت گرفته نیستند. درکی مبتنی بر خواست میلیون ها جوان ایرانی نسل جدید که خواهان یک زندگی مدرن و مبتنی بر نیاز ها ودستاورد های امروزه جوانان در کشور های غربی از امریکا گرفته تا اروپا هستند.جوانانی که از طریق دنیای مجازی در همان دنیا زندگی می کنند و خواهان عینیت بخشیدن به آن در همین سرزمین گرفتار شده در دست جمهوری اسلامی ومغز های"پوسیده " اند. مغزهای گرفتار در چنگ ایدئولوژی های بسته که تاب هماهنگ شدن با نیاز های نسل جدید را ندارند و قادر نیستند مانند آنها آغوشی باز برای جای دادن گرایش های مختلف که خواهان مبارزه جدی در میدان هستند داشته باشند .

آغوش بازجوانانی که از تو نمی پرسد تعلق بکدام گروه وجریانی داری؟ جواز ورود تو به این جنبش را میزان پای بندی تو در مبارزه باجمهوری اسلامی ونوع نگاهت به جهان معاصر و آزادی تعین می کند.نسلی که خط کشی های زنگار بسته جریانهائی را که هنوز در مرده ریگ گذشته با شعار مرگ بر امپریالیبسم ومرگ بر اسرائیل می چرخندومیزان دشمنیشان با دوران پهلوی بمراتب بیشتر از میزان نفرت آنها از جمهوری اسلامیست را بر نمی تابند.

جریان هائی که ادعا می کنند ازصاحبان جنبش "زن ،زندگی،آزادی " هستند بی آن که یکبار هم که شده از خود سوال کنند این چگونه ادعائی است که شرکت کنندگان وپیش برندگان جوان این جنبش هرگز در هیچ کجای صحنه مبارزاتی آن ها نه در نوشتار ،نه در گفتار ونه درعمل و نه در همایش های آنها حضورعینی ندارند.

جریان هائی که چهل سال است در خود می پیچند دور ونزدیک می شوند وبجای بیشتر وبیشتر شدن کاهش می یابند. اما همچنان برتداوم خطی که گویا هیچ نقدی بر آن جایز نیست پای می فشارند.
در تمامی این چهل سال از خود سوال نکرده و نمی کنند که ماحصل این همه بر سرکله هم زدن چه بوده ؟ چرا در تمام این مدت جوانی از نسل جدید به آن ها نپیوسته است ؟ جوانی که ترسیم گر هم پیوندی آنها با جنبش مهسا باشد؟

هیچ امری خطرناک ترازبستن چشم بر واقعیت و نهادن تصویر ذهنی وغیر واقعی خود بجای آن نیست.

تصویری که ترا در اوهام نگاه می دارد ومانع از نقش آفرینی تو بر اساس آن چه هستی می گردد.بزرگداشت خاطره مهسا این نمود زیبائی نسل جوان .کشته شدن مظلومانه او تنها یک پیام دارد. اتحاد وقبول مسئولیت در برابر نسل جوان با نگاهی خالی از بعض ،خالی از کینه!نگاهی واقع نگریانه به صف مبارزه سهمناک پیش رو که تعهد اخلاقی سنگیی از هر کنشگر وجریان سیاسی طلب می کند.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

بازدارندگی جنگی، به‌ویژه در مناطق پرتنش مانند خاورمیانه، به عوامل متعددی از جمله اقتصاد، انسجام اجتماعی، مدیریت بحران‌های داخلی، حمایت متحدان، اقتصاد غیررسمی، امنیت غذایی و امنیت سایبری بستگی دارد. رژیم ولایی و اسرائیل، با اقتصادها و ساختارهای اجتماعی متفاوت، در جنگ کوتاه‌مدت ژوئن ۲۰۲۵ رویارویی محدودی داشتند که نشان‌دهنده تأثیر این عوامل بر بازدارندگی بود. رژیم ولایی از استراتژی‌های نامتقارن مانند پهپادهای کم‌هزینه بهره برد، در حالی که اسرائیل بر فناوری پیشرفته و حمایت متحدان تکیه داشت. این یادداشت با بررسی شاخص‌های اقتصادی، تنگناهای داخلی، نقش متحدان، سرمایه اعتماد اجتماعی و متغیرهای جدید (اقتصاد غیررسمی، امنیت غذایی و امنیت سایبری)، به تحلیل مقایسه‌ای توانایی بازدارندگی دو کشور می‌پردازد. بنابراین هدف آن است که بر پایه اطلاعاتی که در دسترس است یک ارزیابی از موقعیت اقتصادی طرفین نزاع انجام شده و از جانبداری خودداری شود. ناگفته پیداست که علی‌رغم رجزخوانی طرفین، متغیرهای اقتصادی و اجتماعی در عالم واقعیت، میزان بازدارندگی را تعیین می‌کنند.

۲. شاخص‌های اقتصادی و بازدارندگی

۲.۱. تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی (GDP) نشان‌دهنده ظرفیت اقتصادی برای تأمین مالی عملیات جنگی، تاب‌آوری و جبران زیان‌های جنگ است. تا سپتامبر ۲۰۲۵، تولید ناخالص داخلی اسرائیل حدود ۵۲۰ تا ۵۶۰ میلیارد دلار با رشد تقریبی ۳ درصد بوده است، که انعطاف‌پذیری آن را حتی در شرایط جنگی نشان می‌دهد. اقتصاد اسرائیل متنوع، درون‌زا و برون‌گراست و بر فناوری پیشرفته استوار است. در مقابل، رژیم ولایی با تولید ناخالص داخلی ۳۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار، پس از جنگ ژوئن ۲۰۲۵ با رشد منفی ۱ تا ۲ درصد مواجه شده است، عمدتاً به دلیل تحریم‌ها و خسارات جنگی. اقتصاد رژیم ولایی به نفت وابسته، برون‌زا و درون‌گراست و تنوع لازم را ندارد، که آن را در برابر شوک‌های اقتصادی آسیب‌پذیر می‌کند.

۲.۲. بودجه نظامی

هر دو کشور حدود ۴ تا ۶ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور دفاعی اختصاص می‌دهند، اگرچه آمار رسمی ممکن است دقیق نباشد. این مقدار برای رژیم ولایی معادل ۱۰ تا ۲۰ میلیارد دلار و برای اسرائیل ۲۵ تا ۳۵ میلیارد دلار است. اسرائیل بر کیفیت و فناوری پیشرفته تمرکز دارد، در حالی که رژیم ولایی بر کمیت و نیروهای نیابتی تکیه می‌کند. این تفاوت، توانایی اسرائیل برای عملیات دقیق و پرهزینه را تقویت می‌کند، در حالی که رژیم ولایی بازدارندگی نامتقارن ایجاد می‌کند.

zand.jpgکودتا بود یا نبود

از زبان خودشان

به اسباب‌چینی هایشان بنگریم

بخش ب

چنانکه در بخش الف گفته شد:

هدف از این نوشته، که با استفاده از پژوهش های گرانبهای زنده‌یاد دکتر مصطفی علم صورت گرفته، به هیچوجه انکار اعتبار مشروطه ی سلطنتی در ایران نیست. درست به عکس. نظام مشروطه ی ایران هیچگاه با رای آزاد ملت ایران تغییر نیافته است؛ حقیقتی که نویسنده در مقاله ی«واکنش ها به بیانیه ی موسوی» بطور انکارناپذیر نشان داده است. اما این بدان معنی نیست که حقیقت تاریخی را نپذیریم. حقیقت تاریخی تضادی با اعتبار قانون اساسی مشروطه ندارد که هیچ؛ درست بسود آن است.

* *

«روز ۲۵ ژوئن ۱۹۵۳ در جلسه‌ای با حضور جمعی از رهبران آمریکا در وزارت خارجه از جمله برادران دالس، چارلز ویلسون وزیر دفاع، والتر بیدل اسمیت و کرمیت روزولت تصمیم گرفته‌شد عملیات "آژاکس" بموقع اجرا گذاشته‌شود. هندرسن و بایرود که در جلسه حضور داشتند نه له و نه علیه این تصمیم موضعی اتخاذ نکردند. محرک اصلی در درجه‌ی اول در مورد اتخاذ این تصمیم جان فاستر دالس وزیر خارجه بود که عقیده داشت بیطرفی مصدق نشانه‌ای از ضعف او در برابر کمونیستها محسوب می‌شود. با این ترتیب آیزنهاور نیز که عمدتاً بر قضاوت دالس و اسمیت تکیه می‌کرد با اجرای نقشه موافقت کرد. در مورد عکس‌العمل احتمالی شوروی در برابر کودتا احساس عمومی در جلسه چنین بود که چون استالین در ماه مارس فوت کرده و رهبری جدید آن کشور هنوز مواضع خود را استحکام کافی نبخشیده و یکپارچگی لازم را به‌دست‌نیاورده اتحاد شوروی در آن شرایط از درگیری ایران اجتناب خواهدکرد. با وجود این به عنوان يك اقدام احتیاطی اضطراری قرار شد ستاد مشترک آمریکا، درباره‌ی تمرکز عمومی نیروهای آمریکایی که امکان دارد آنها را در جنوب ترکیه و در حوالی بصره در عراق تجهیز کرد برای مقابله با یک کودتای احتمالی از جانب حزب توده در ایران تدابیر لازم را اتخاذ کند۲۰

«نقشه‌ی کودتای آمریکایی - انگلیسی که قرار بود اجرا شود دارای ۴ نکته اساسی به این شرح بود: یک مبارزه‌ی سیاسی و تبلیغاتی دامنه دار به‌راه بیفتد که ضمن آن مصدق به عنوان چهره‌‌ی مرموز کمونیست نقابدار معرفی شود؛ اپوزیسیون نیز تشویق به ایجاد هرج‌ومرج و آشوب گردد. شاه زیر فشار قرار گیرد که مصدق را برکنار کند و زاهدی را به جای وی منصوب نماید و بالاخره پشتیبانی افسران ارتش برای جانشینی زاهدی به جای مصدق جلب گردد. ویلبر و روزولت خوراک تبلیغاتی لازم علیه مصدق را، که به فارسی ترجمه شد و در اختیار سیا قرار گرفت، تهیه کردند؛ اوراق تبلیغاتی با بهره‌مندی از اولویت درجه‌ی اول از دسترسی آژانسهای مطبوعاتی دور نگاه‌داشته‌شد و بسرعت با هواپیما به تهران ارسال گردید۲۱

«در این میان زاهدی و همدستانش که از جانب شاه نیز پشتیبانی می‌شدند اپوزیسیون مجلس را تحریک کردند تا بر شدت حملات خود علیه مصدق بیفزاید. طرفداران دولت که به این نتیجه رسیده‌بودند که کاشانی با اهداف مخالفان همسویی نشان می‌دهد وی را از ریاست برکنار کردند و عبدالله معظمی از هواداران جبهه ملی را به ریاست جدید مجلس برگزیدند. این امر بشدت به کاشانی برخورد و او باتفاق دیگر نمایندگان مخالف تصمیم گرفت جلوی تصویب هر لایحه‌ای را که مصدق، خارج از حوزه‌ی اختیارات فوق العاده‌ی خویش به مجلس تقدیم کند، بگیرد. جبهه ملی دید با این ترتیب مجلس عملا فلج شده‌است، و از این رو ۲۷ تن نمایندگانی که رسما عضو آن جبهه بودند، روز ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۳ استعفای خود از سمت نمایندگی مجلس را اعلام داشتند. به دنبال آنها ۲۵ نماینده‌ی دیگر نیز بدلایل مشابه یا مختلف دیگری دست به استعفا زدند. بر اثر این وضع کل تعداد نمایندگان مجلس به بیست‌وچند نفر رسید و با این ترتیب عملا مجلس از انجام وظایف خویش بازماند.

روز ۲۲ ژوئیه تظاهرات دامنه داری در تهران برگزار شد که شرکت کنندگان در آن تقاضا داشتند مجلس رسماً منحل اعلام شود. آنچه در این تظاهرات اهمیت بسیار داشت قدرت نمایی عظیم شرکت کنندگان توده‌ای در برابر تعداد ناچیز طرفداران جبهه ملی بود. انگلیس ها فرصت را مغتنم شمرده و به آمریکایی ها چنین وانمود کردند که هواداران مصدق را عمدتاً کمونیستها تشکیل می‌دهند اما واقعیت آن بود که کاشانی و بقایی که استادان تجهیز جمعیت و براه انداختن نمایشهای خیابانی بودند با انحلال مجلس موافقت نداشتند. در حالی که حزب توده طرفدار جدی منحل شدن مجلس بود.

روز ۲۷ ژوئیه مصدق طی یک پیام رادیویی خطاب به ملت گفت: بعضی قدرتهای خارجی تصمیم به سرنگون کردن او گرفته‌اند تا طرفداران خودشان را روی کار بیاورند و در اجرای این نقشه گروهی از نمایندگان مجلس با آنها همکاری می‌کنند. وی اضافه کرد در نظر دارد از طریق اجرای یک رفراندم از مردم سؤال کند آیا مایل به ادامه‌ی کار چنین مجلسی هستند یا نه؟ و اگر مردم ادامه‌ی چنین مجلسی را بخواهند او استعفا خواهدکرد. در رفراندمی که به دنبال این نطق انجام گرفت مردم به انحلال مجلس رأی دادند و آمریکا و انگلیس بر دامنه‌ی اتهامات خود مبنی بر اینکه مصدق با پشتیبانی کمونیستها دوره‌ی مجلس را لغو کرده‌است افزودند. در این اوضاع و احوال مصدق با سفیر شوروی مذاکراتی درباره‌ی توسعه‌ی روابط اقتصادی با آن کشور انجام داد و باز آمریکا و انگلیس اتهامات تازه‌ای وارد آوردند مبنی بر اینکه مصدق ایران را به روسها فروخته‌است ولی حقیقت آن بود که بتازگی مصدق تقاضای شوروی مبنی بر تجدید امتیازنامه‌ی شیلات شمال را رد کرده‌بود۲۲

«در شرایط هرج و مرج و نابسامانی که به دنبال قتل افشارطوس، انحلال مجلس و تفرقه در صفوف رهبران جبهه ملی پیش‌آمده‌بود سیا زمینه را برای اجرای نقشه‌ی کودتا کاملا مساعد یافت اما هنوز به شاه در مورد این توطئه و نیازی که به پشتیبانی وی از آن از طرف وی احساس می‌شد، چیزی نگفته‌بودند. هندرسن در ایران نبود و باید پیام از طریق شخصی به شاه رسانده می‌شد که کاملاً مورد اعتمادش بود. روزولت تصمیم گرفت از پرنسس اشرف، خواهر دوقلوی شاه که به خاطر انجام اقدامات خرابکارانه علیه دولت مصدق به حالت تبعید در فرانسه به‌سرمی‌برد برای اجرای این منظور استفاده کند.»

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، اعلام کرد احتمال مبادله مهدیه اسفندیاری، شهروند ایرانی زندانی در فرانسه به‌دلیل حمایت از حماس، با زندانیان فرانسوی در ایران طی «روزهای آینده» وجود دارد.

عراقچی شامگاه پنج‌شنبه ۲۰ شهریور در مصاحبه با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت مذاکرات تهران و پاریس برای مبادله زندانیان «به مراحل نهایی خود نزدیک شده» است.

او در عین حال تاکید کرد هنوز زمان دقیقی برای مبادله زندانیان میان دو طرف مشخص نشده اما احتمال می‌رود این اقدام در «روزهای آینده» صورت گیرد.

عراقچی افزود علاوه بر وزارت امور خارجه، قوه قضاییه و نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نیز در این روند دخیل هستند و پس از طی مراحل لازم، «ترتیبات اجرایی» فرآیند تبادل زندانیان با طرف فرانسوی انجام خواهد شد.

در سوی دیگر، ژان نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، بامداد جمعه ۲۱ شهریور گفت که مایل نیست درباره این «موضوعات حساس و بسیار جدی» اظهار نظر کند.

او در ادامه به رادیو فرانس اینتر گفت: «فرانسه همواره خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط اتباع خود در ایران است.»

موضوع مهمی در حال وقوع است

| No Comments

karimpourbanner.jpgساعتی پیش شبکه ۱۳ اسرائیل: موضوع مهمی در حال وقوع است

یدالله کریمی پور

هم چنین دو سه ساعت پیش، نتانیاهو که در حال سخنرانی در شهرک معالیه ادومیم بود، در اقدامی ناگهانی نشست خبری را به دلایل نامعلومی ترک کرد. فقط گفت؛ نمی شود جزییات این اقدام را فاش کند.

مفسرین خبری آن را نشانه طرح بزرگ دیگری از سوی ارتش اسرائیل پیش بینی کرده اند.

ولی به گمانم‌دلیل ترک کردن شهرک معالیم توسط‌ نتانیاهو، رفتن به آن منطقه برای امضای طرح E1 بود‌، که یک فاز مهم در سیاست اراضی کرانه باختری است.

طرح E1 منطقه ای حساس است بین خاور بیت المقدس(اورشلیم) و شهرک معالیم. چنان چه اجرا شود، امکان جدایی جغرافیایی کرانه باختری را برای فلسطینی ها تشدید می کند و بر چشم انداز یک دولت فلسطینی مستقل، تاثیری بسیار جدی دارد. این اقدام اسراییل با مخالفت شدید بین المللی همراه بوده است. چون‌ آن را مانعی بزرگ برای راه حل دو دولتی می دانند.

نتانیاهو امروز طی سخنرانی در این شهرک گفت: هرگز دولت فلسطینی در کار نخواهد بود. این اراضی بخشی از میراث‌، امنیت و زمین اسرائیل است.

video.jpgتکمیلی:

فیلم فرار عامل تیراندازی به چارلی کرک

در ویدیویی که مقامات یوتا منتشر کردند مردی (که به گفته آنها مظنون تیراندازی به چارلی کرک است) از بالای پشت بام می دود و بعد به پایین پریده و با عبور از خیابان مقابل به محوطه پارک مانند و پر از درخت می رود.

خلاصه آنچه در کنفرانس خبری گفته شد

کنفرانس خبری مقامات تنها حدود ۱۰ دقیقه به طول انجامید و بدون پاسخ به پرسش‌های خبرنگاران پایان یافت. کاش پاتل، رئیس اف‌بی‌آی، نیز در این نشست حضور داشت اما پشت میکروفون نرفت و سخن نگفت.

خلاصه‌ای از مهم‌ترین تحولات:

  • مظنون در زمان حادثه عینک آفتابی، کتانی‌های معروف کانورس و تی‌شرت مشکی با طرح پرچم آمریکا و عقاب سر سفید به تن داشته که «قابل تشخیص» توصیف شده است.
  • بو میسون، رئیس اداره ایمنی عمومی یوتا، تصاویر «تقویت‌شده» از مظنون را نمایش داد و گفت گزارش‌های مردمی «سرنخ‌های بعدی را در اختیار ما قرار می‌دهند».
  • فرماندار یوتا، اسپنسر کاکس، اعلام کرد که تاکنون بیش از ۷۰۰۰ گزارش مردمی دریافت شده است -- بیشترین تعداد گزارش از زمان بمب‌گذاری ماراتن بوستون در سال ۲۰۱۳.
  • کاکس هشدار داد که حجم زیادی از اطلاعات نادرست در فضای مجازی در حال انتشار است و از مردم خواست آن‌ها را بازنشر نکنند. او افزود که ربات‌های روسی و چینی در گسترش این اطلاعات نقش دارند.
  • وی همچنین تأکید کرد که «مقدار زیادی شواهد فنی» در حال بررسی است و مقامات در حال جمع‌آوری مدارک لازم برای پیگیری قضایی هستند.

تصاویر ضارب ترور چارلی کرک

اولین تصاویر از ضارب چارلی کرک، طرفدار و حامی ترامپ و نتانیاهو 🔺رسانه‌های آمریکا تصاویری از ضارب «چارلی کرک»، فعال سیاسی طرفدار ترامپ و حامی سرسخت نتانیاهو و رژیم "اسرائیل" و سلاحی که با آن کرک را به قتل رساند، منتشر کردند.

assasin2.jpg

assasin.jpg

attack.jpgمنوتو - جلسه توجیهی اف‌بی‌آی در یوتا به‌ تازگی به پایان رسید و اطلاعات تازه‌ای درباره مظنون منتشر شد: مظنون هنوز فراری است، اما گفته می‌شود در سن دانشگاهی بوده و مرد است.

مقامات یک تفنگ بولت اکشن با قدرت بالا کشف کرده‌اند که برای بررسی به آزمایشگاه ارسال می‌شود.

آثار کف دست و ساعد مظنون نیز یافت شده است. اف‌بی‌آی تصاویر و ویدئویی از مظنون در اختیار دارد، اما مکان او و مسیر فرارش هنوز مشخص نیست. حرکت مظنون ردیابی شده؛ او وارد دانشگاه شده و پس از تیراندازی محل را ترک کرده است. احتمال انتشار تصاویر مظنون وجود دارد اگر پلیس نتواند او را پیدا کند.

وال استریت ژورنال: بازرسان مهماتی را پیدا کرده‌اند که روی آن‌ها عباراتی مرتبط با ایدئولوژی ترنسجندر و ضد فاشیستی حک شده بود؛ این مهمات درون همان تفنگی قرار داشت که مقامات معتقدند در تیراندازی مرگبار به چارلی کرک استفاده شده است. این خبر بر اساس یک بولتن داخلی نیروهای انتظامی و گفته فردی آشنا با تحقیقات منتشر شده است:

:::

terror.jpgگزارش اولیه:

چارلی کرک ترور شد

دونالد ترامپ از کشته شدن چارلی کرک، فعال محافظه‌کار آمریکایی خبر داد؛ رئیس جمهوری دستور داد پرچم‌های آمریکا نیمه‌افراشته شوند

چارلی کرک، فعال ۳۱ ساله محافظه‌کار و بنیانگذار گروه «ترنینگ پوینت یو‌اس‌ای» (نقطه عطف آمریکا) روز چهارشنبه ۱۹ شهریور در حین سخنرانی در برای دانشجویان در فضای باز دانشگاه «یوتا ولی» در ایالت یوتا هدف گلوله قرار گرفت و پس از آنکه به بیمارستان منتقل شد جان باخت. خبر کشته شدن او را رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد. چارلی کرک به انجام مناظره‌های چالشی با دانشجویان در دانشگاه‌ها شهرت داشت و در شبکه‌های اجتماعی نیز فعال بود. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، جی‌دی ونس، معاون، قانون گذاران آمریکایی و دیگر چهره‌ها از جمله نخست وزیر اسرائيل، بنیامین نتانیاهو به این تیراندازی واکنش نشان دادند.

آقای ترامپ در پیام تسلیتی نوشت «چارلی کرک بزرگ، و حتی افسانه‌ای، درگذشت. هیچ‌کس قلب و روح جوانان ایالات متحده آمریکا را مانند چارلی درک نکرد. او محبوب و مورد ستایش همه بود، به‌ویژه من، و اکنون دیگر در میان ما نیست. من و ملانیا همدردی خود را به همسر زیبایش، اریکا، و خانواده‌اش ابراز می‌کنیم. چارلی، ما دوستت داریم!» او همچنین گفت به افتخار «چارلی کرک، یک میهن‌پرست آمریکایی حقیقتاً بزرگ، دستور می‌دهم تمام پرچم‌های آمریکا در سراسر ایالات متحده تا عصر یکشنبه ساعت ۶ بعد از ظهر به حالت نیمه‌افراشته درآیند.»

chk.jpgچارلی کرک کیست؟

چارلی کرک به دلیل حمایت از سیاست‌های جمهوری‌خواهان و به ویژه سیاست‌های دونالد ترامپ شناخته می‌شود و در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خبری محافظه‌کار حضور فعالی دارد. کرک همچنین کتاب‌هایی نوشته و در سخنرانی‌ها و برنامه‌های تلویزیونی شرکت می‌کند تا دیدگاه‌های سیاسی خود را ترویج دهد.

چارلی کرک (Charlie Kirk) یک فعال سیاسی، نویسنده و مفسر محافظه‌کار آمریکایی است. او بنیان‌گذار و رئیس سازمان Turning Point USA است، که یک گروه محافظه‌کار جوانان در آمریکا به شمار می‌رود و در دانشگاه‌ها فعالیت می‌کند تا ایدئولوژی محافظه‌کارانه را تبلیغ کند.

:::

left.jpgمسعود نورمحمدی

ترور چارلی کرک، فعال سیاسی محافظه‌کار آمریکایی، در دانشگاه یوتا تنها یک حادثه امنیتی داخلی نیست؛ بلکه پرده از تناقضی قدیمی در سنت چپ‌گرایی جهانی برمی‌دارد: جریان‌هایی که سال‌ها شعار مبارزه با خشونت و دفاع از حقوق مردم را سر داده‌اند، خود در بزنگاه‌ها به خشونت متوسل می‌شوند.

چپ و شعار ضد خشونت

در آمریکا، لیبرال‌ها و چپ‌ها دهه‌ها پرچمدار مبارزه با فرهنگ اسلحه بوده‌اند. آن‌ها از «کنترل سختگیرانه بر فروش اسلحه» و «پایان دادن به تیراندازی‌های جمعی» سخن گفته‌اند. اما اگر عامل تیراندازی اخیر، چنان‌که برخی گمانه‌زنی‌ها می‌گویند، با انگیزه‌های چپ‌گرایانه عمل کرده باشد، پرسش بزرگی مطرح می‌شود: چگونه جریانی که خود را دشمن خشونت می‌خوانَد، دست به ترور می‌زند؟

تجربه تاریخی خشونت چپ

این تناقض البته جدید نیست. در قرن بیستم، گروه‌های رادیکال چپ در آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه بارها از اسلحه برای رسیدن به آرمان‌هایشان استفاده کردند. از «راه درخشان» پرو و فدراسیون‌های چریکی در کلمبیا تا بادر-ماینهوف در آلمان، چپ رادیکال نتوانست میان شعار آزادی و ابزار خشونت تمایز قاطع بگذارد. نتیجه، بی‌اعتباری سیاسی و فراهم شدن بهانه برای سرکوب گسترده‌تر بود.

ایران: میراث فدائیان و مارکسیست‌ها

در ایرانِ پیش از انقلاب، سازمان‌های چپ مانند فدائیان خلق و گروه‌های مارکسیستی بارها به ترور و مبارزه مسلحانه روی آوردند. بخشی از آنان بعدتر یا در خدمت جمهوری اسلامی قرار گرفتند یا در تبعید به تکرار همان الگو ادامه دادند. حتی امروز نیز در فضای اپوزیسیون ایرانی، گرایش چپ غالباً نه با برنامه سیاسی سازنده، بلکه با «حذف» شناخته می‌شود: حذف فیزیکی در گذشته و حذف شخصیت و حیثیت در فضای رسانه‌ای امروز.

ashoob.jpgکانال تلگرام آرزوی فردای بهتر

پیروز نهایی ماراتون دموکراسی در ایران مردم هستند و منافع مردم در این است که فعلا در مقابل اختناق اجتماعی ناشی از حکومت ایدئولوژیکی و مذهبی و فقر و فلاکت اقتصادی ناشی از سوءمدیریت و فساد و رانت خواری مسئولین و آقازاده های فاسدشان و محدودیت های سیاسی که حکومت به انها تحمیل کرده از خود مقاومت مدنی نشان بدهند و به هر ضرب و زوری که شده تا واپسین لحظات و تا زمان فرا رسید تغییرات بزرگ برغم همه مشکلات و محدودیت های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در صحنه های اجتماعی حضور مستمر داشته باشند و غفلت جایز نیست.

توافق با گروسی به نفع مردم ایران است چرا که با هر عقب نشینی که حاکمیت در مقابل غرب از خود نشان می دهد متعاقبا در داخل ریزش بزرگ صورت می گیرد و عاقبت این ریزش ها با مرور زمان به جای می رسد که مجبور به پذیرش مطالبات بحق مردم می شود.

حکومت نه در سطح بین الملل و نه در داخل و نه در مقابل واقعیت های اجتماعی قدرت انطباق خود را از دست داده و اگر برای بقای خودش کاری نکند مثل نپال با یک شوش بزرگ و همگانی روبرو می شود شورشی که در ادامه اگر کنترول نشود به انقلاب می رسد و ریزش تعیین کنند بیشتر در همان لحظات انتهایی صورت می گیرد که بعضا کار را تمام می کند.

در ان زمان دیگر برای هر ابتکار عملی دیر شده و کاری از دست کسی بر نمی آید چه برسد به گذار مسالمت آمیز و انتخابات آزاد لذا حکومت فعلا که قدری برایش فرصت و زمان باقی مانده اجازه بدهد مردم ارزش گذاری کنند و در نهایت انتخابات آزاد برگزار کند.

روحانیون یا از طرق مسالمت آمیز و یا از طریق انقلاب از میدان سیاست حذف خواهند شد لذا مردم همچنان گام به گام تحولات سیاسی و اجتماعی را دنبال می کنند تا به مرحله فشار از پایین یعنی قدرت ملی برای دموکراسی و ازادی و فشار از بالا که از طریق جامعه جهانی به حاکمیت وارد می شود برسند.

مضافا به اینکه تحریم های اقتصادی همانگونه که موجودیت مردم را نشانه گرفته ارکان مدیریتی حاکمیت را فلج می کند و به عقب نشینی های بزرگتر تن می دهد.

جمهوری اسلامی دیر یا زود به مرحله می رسد که با این سیستم مدیریتی دیگر نخواهد توانست مملکت را اداره بکند و فرو می ریزد.

khorsandi.jpgهادی خرسندی

ویژه خبرنامه گویا

امروز می شنیدم در کلابهاوس ایرانی اتاقی زده بودند به مناسبت زادروز پیامبر اسلام و صحبت زیاد راجع به ایشان بود از جمله همسران و برده ها و غنائمه! های جنگی. یکی سوال نوشت که «حضرت در ملأعام با همسرانش ظاهر میشد آیا؟». جوابی نگرفت. به یادم افتاد که یکی دو هفته پیش، این تیتر چند روزی جزو پربیننده های گویانیوز بود:

«بوسه عاشقانه حسن پورشیرازی و مهناز افضلی در جشن منتقدان خبرساز شد.»

شرحش اینکه «ویدئویی از بوسیدن حسن پورشیرازی توسط همسرش، مهناز افضلی در پانزدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان در فضای مجازی وایرال شده.». به یادآوردم که چند سال پیش هم آمده بود که:

«بوسه جنجالی نوید محمدزاده، بازیگر ایرانی و همسرش فرشته خبرساز شد!»

یکی دو ثانیه در مقابل عکاس (به اندازه کلیلک دوربین) بازیگر محبوب لب بر لب همسرش گذاشته بود که سونامی تیترها زد به فضای مجازی و زیر این تیترها عکسی یا ویدئوئی یا چند سطر خبر به فلاکت:

بوسه جنجالی نوید محمدزاده، بازیگر ایرانی و همسرش فرشته. - ويدئوی بوسه عاشقانه نوید محمدزاده و فرشته - نوید محمدزاده و فرشته حسینی ممنوع الکار شدند - واکنش پیمان معادی به بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته - جنجال بوسه عاشقانه نوید محمدزاده روی فرش قرمز فستیوال کن - عکس بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته، لو رفت! - حمله شدید سردبیر روزنامه نزدیک به رهبری به بوسه جنجالی فرشته حسینی و نوید محمدزاده - واکنش عاشقانه نوید محمدزاده به بوسیدن فرشته حسینی - صحنه کامل (!!؟؟) بوسه نوید محمد زاده و فرشته حسینی روی فرش قرمز کن - اسلوموشن بوسه جنجالی - لحظه بوسیده شدن فرشته حسینی توسط نوید محمدزاده - انتقاد متفاوت بازیگر معروف از بوسه عاشقانه نوید محمدزاده. (اقتصاد آنلاین)! - (کلاً در بکار بردن علامت تعجب و علامت سوال صرفه جوئی کردم.)

واکنش کیهان به بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته حسینی

« رفتار یک بازیگر پرهیاهو و همسرش در حاشیه جشنواره فیلم کن با حجب و حیای انسان ایرانی در تضاد است. نمایش «فرهنگ ایرانی- اسلامی» هنر می‌خواهد که شما ندارید! »

نظر یک کارشناس!

محمود گبرلو، مجری تلویزیون و کارشناس سینما در یک برنامه زنده تلویزیونی به انتقاد از بوسه جنجالی نوید محمدزاده و فرشته حسینی در جشنواره کن پرداخت.

حضور عوامل فیلم «برادران لیلا» در جشنواره کن با حواشی زیادی همراه بود اما یکی از جنجالی ترین این حواشی، بوسه ی نوید محمدزاده، بازیگر فیلم «برادران لیلا» و همسرش فرشته حسینی روی فرش قرمز جشنواره کن بود که با واکنش های زیادی در ایران مواجه شد. (جنجال را خودهاشان آفریدند که واکنش نشان دهند!.)

(و حالا کربلای معهود!)

«برخی این رفتار را در ملأعام درست نمی دانستند و برخی هم به دلیل همزمانی این اتفاق با ایام سوگواری ملت ایران به خاطر فاجعه متروپل، حرکت جنجالی این زوج مشهور را بی تفاوتی به شرایط کشور می دانستند و منتقد وقت نشناسی آن ها بودند.» - (باور کنید.)

اینطوری بهتر میشد:

عکاس: میشه یک لحظه هم را ببوسید؟ - نه آقا فاجعه متروپل! - الله الله الله. - الله اکبر. لا اله الالله. ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها .... عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز ....

باری هموطنان. فضای مجازی ایرانی نمایشگاهی شده بود از تنگ نظری ها، دنائت ها، حسادت ها،‌‌ عقده ها، بدذاتی ها، حقارت ها، حسادت ها، تنگ نظری ها، حقارت ها، حسادت ها (بله تکرار) و خالی کردن دق دلی های ملّی! و البته جلب مشتری و گدائی لایک!

این ژورنالیسم هوچی و حقیر در عین حال یک خوشرقصی پنهان در بطن خودش داشت که آنکه میخواهند ببیند، می بیند و آن، فتوای رهبر معظم است:


فتوای آیت‌الله خامنه‌ای

• پرسش: آیا بوسیدن همسر در حضور فرزندان یا دیگران جایز است؟

• پاسخ: در صورتی که موجب مَفسَده و تحریک شهوت دیگران یا جریحه‌دار شدن عفت عمومی نشود، اشکال ندارد، ولی بهتر است در منظر دیگران این کار انجام نشود.

***

راستش این همه مقدمه در رابطه با منظومه ای که اینجا آورده ام نه چندان لازم بود نه زیاد مربوط! اما مدت ها در پی این فرصت بودم!، وگرنه همین که کسی در کلابهاوس اشاره به رفتار پیامبر با همسر و همسران و کنیز و کنیزان و غنائمش میکرد مناسبتی بود که نگاهی به «سیره نبوی» بکنیم، برای روشن شدن اذهان عمومی.

***

رفتار پیامبر با همسران و غیره!

خبر آمد که شخصی هفته پیش

ببوسیده عیال شرعی خویش

.

زن خود را گرفته ماچ کرده

لبش چون هندوانه قاچ کرده

.

زنش شرعی، زنش عقدی، به ماچه؟

چرا پیش همه او را بماچه؟

.

تماسی ساده هم در روز روشن

نمی باشد روا بر شوهر و زن

.

چنین بوسیدنی در هر مراسم

بود توهین به روح حاج قاسم

***

مسلمانا بیا درسی تو امروز

از آن پیغمبر اکرم بیاموز

.

که همسر را فقط در کنج خانه

ببوسیدی و آنهم مخفیانه

.

اگر بردی عیالش را به بازار

نبوسیدی لب او را در انظار
.

(اگرچه هیچکس در آن هیاهو

ندانستی رسول اکرم است او

نه تصویری از آن حضرت شدی چاپ

نه عکسش بود در اینستا و واتساپ!

نه بر دور سر او هاله نور؛

خبر دادی نبی میآید از دور)

.

ولی با اینهمه آن نازنین مرد
جوانب را رعایت ها همی کرد

.

چو کاری مَفسَده آمیز بودی

نبی را زان عمل پرهیز بودی

.

مواظب بود در انظار مردم

بپرهیزد ز تحریک و تورّم!

.

همی گفتی نباشم بنده راضی

که کس افتد به فکر بچه بازی

.

بله، حضرت فقط در پشت پرده

لبان عایشه را ماچ کرده

.

ولی در کوچه و بازار بی شک

بغل میکرد او را مثل کودک

.

خلایق بی خبر از پشت پرده

چه خوش بودند با آن پیرمرده

.

که آورده ست طفلش را به بازار:

-«عجب نازه، خدا او را نگهدار»

.

-«چه دختر بچه ای، خیلی ملوسه»

-«نوه تونه؟ عجب! عین عروسه»

.

و حضرت با کلامی وحی گونه

بگفتی «بچه همسایه مونه!»

.

برای حفظ ظاهر پیش آنها

به او میگفت «میریم خونه قاقا!»

.

بناگه چشم بچه گرد گشتی!
ولی حضرت سریعاً میگذشتی

***

شنیدی ای مسلمان این حکایت؟

چنین میکرد آن حضرت رعایت

.

وگر پرسی ز اوصافش اضافه

ترا من میبرم زیر ملافه!:

.

ببین! حتی زمانی که پیمبر

ویار سینه میفرمود و دختر

.

نکردی یک چنین کاری در انظار

در این مورد روایت هست بسیار

.

همی رفتی سراغ دختر خویش

سری زیر ملافه برده ای پیش

.

بگفتی: فاطمه، ای جان بابا

بده پستان خود را بی محابا!

.

عزیزم، دخترم، نازم، ملوسم

بده تا بو کنم بابا، ببوسم

.

چه کُرکی روی پستانهاته بابا

همین ها قاتل باباته بابا

.

بهشت من لب تو، سینه توست

کجا لذت به از این میتوان جست؟

.

بده پستان الی غیرالنهایه

به من نازل بکن مانند آیه

***

چنین میکرد پیغمبر به پنهان

نه در مهمانی و کوچه خیابان

.

برای اینکه او شرم و حیا داشت

به افکار عمومی اعتنا داشت

.

تو گر هستی سلبریتی بهرحال

نکن در جامعه با همسرت حال

.

عمل مثل رسول الله ما کن

به افکار عمومی اعتنا کن
------------------
۱۹ شهریور ۱۴۰۴

www.gorbehe.com

آرشیو شعرهای هادی

----------------

آن مرد سکولار "دزد" است!

| No Comments

roostayee.jpgفرزانه روستایی

پانزده سال پیش که ایران را ترک کردم حدود ۲۰سال سابقه کار خیلی فعال مطبوعاتی داشتم. امروز که آن روزهای خودم را مطالعه و مقایسه می کنم با خیل بسیاری از سیاسیون که سالها خارج از کشور به سر بودند می بینم که ۱۵ سال پیش یک شنل قرمزی بیش نبودم. حال، چرا شنل قرمزی!


وقتی مجبور به مهاجرت از کشور می شوید دو سه ساله به اندازه همه تجربیات عمرتان دزد و دروغگو و بیمار روانی و آدم مشکوک دوشخصیتی بلاتکلیف می بینی که از قضا هر یک از دیگری عقل کل تر هستند. شما با انبوهی آدم های تیتر دار و سابقه دار مواجه می شوید که در درجه اول تلاش می کنند به شما ثابت کنند که:


۱ـ شما شاید خودت هم نفهمیده باشی، اما چون در آن مملکت جایی کار می کردی خود بخود ندانسته عامل رژیم بوده ای. این ابلهان که یک سر دسته مشهور آنها یک پیکاری استاد دانشگاه در استکهلم است معتقدند حتی کلاغ های روی درخت های خیابان ولیعصر و پهلوی و مصدق همه عامل رژیم و از قضا اصلاح طلب هستند.


۲ـ در ضمن، با یک پشتکار باورنکردنی تلاش می کنند به تو بقبولانند هر آنچه تاکنون اعتقاد داشته ای اشتباه بوده و اصلا ایران و تاریخ و گذشته آن از روزی آغاز می شود که این آقایان ایران را ترک کرده اند. از نظر آنها هر آنچه در ۱۴۰۰ سال پیش در ایران شکل گرفته از ریشه و بن غلط است، همه چیز را باید با بولدوزر ویران کرد و از نو ساخت وگرنه مملکت سامان نمی گیرد.


سند ادعای فوق:
دو سال پیش که در ادامه جنبش مردم ایران با نام زن زندگی آزادی در ۲۲ دی ماه ۱۴۰۲ برای کمپین گلباران دفتر شارلی هبدو به پاریس سفر کردم از قبل حدود ۸۰ هزار یورو از مردم پول جمع کردم تا همه آن را گل خریده و برای تشکر از شارلی هبدو در کنار ساختمان خالی این نشریه فکاهی بگذارم.


علت این بود که مجله فکاهی شارلی هبدو در اوج جنبش زن زندگی آزادی ویژه نامه ای در حمایت از مردم ایران منتشر کرد که یک شاهکار بود. ساختمانی که قرار بود من ۷۵ هزار یورو گل خریداری کنم و در کنار دیوار آن بگذارم در سال ۲۰۱۵ شاهد یک حمله تروریستی و خونین القاعده بود. ۱۵ نفر از اعضای تحریریه شارلی هبدو در جریان این حمله قتل عام شدند. بعد از آن اتفاق، شارلی هبدو در مکانی فوق سری و امنیتی کار می کند و به تماس و ایمیل هیچکس جواب نمی دهند. پلیس امنیت پاریس هم همه کسانی که را که سراغ آنها را می گیرند به شدت مونیتور می کند. یعنی عملا امکان پیدا کردن شارلی هبدو در پارییس وجود نداشت و ندارد.

araqchi.jpgعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برای نخستین بار از زمان تصدی سمت خود وارد تونس شد؛ سفری که در بحبوحه تنش‌های منطقه‌ای و نگرانی شرکای غربی تونس انجام می‌شود و می‌تواند آغازگر فصل تازه‌ای در روابط دو کشور با پیامدهای دیپلماتیک گسترده باشد

یورونیوز - سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به تونس در روز چهارشنبه ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، نخستین سفر رسمی او به این کشور از زمان انتصابش محسوب می‌شود؛ سفری که در لحظه‌ای حساس در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی انجام می‌شود و حامل پیام‌ها و نشانه‌های سیاسی پرمعنا و حتی چالش‌هایی تازه برای تونس ارزیابی می‌گردد.

وزارت امور خارجه تونس اعلام کرد که هدف این سفر، بررسی راه‌های تقویت همکاری‌های دوجانبه میان تونس و ایران و رایزنی درباره مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی مورد اهتمام مشترک است. طبق برنامه، عراقچی در این سفر با قیس سعید، رئیس‌جمهوری تونس و محمدعلی النفطی، همتای خود دیدار خواهد کرد تا درباره روابط سیاسی و اقتصادی و همچنین تحولات منطقه‌ای از جمله پرونده فلسطین و تنش‌های خلیج فارس گفت‌وگو کند.

به گزارش خبرگزاری رسمی ایران، عراقچی پیش‌تر در قاهره با مقام‌های مصری و نیز رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، دیدار و گفت‌وگو کرده بود. او اعلام کرده که در این دیدارها توافق جدیدی برای از سرگیری همکاری‌ها و بازرسی‌ها در زمینه هسته‌ای حاصل شده است؛ توافقی که هم حق ایران در استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای را تضمین می‌کند و هم اصل حاکمیت ملی این کشور را محترم می‌شمارد.

چرا اکنون؟

به باور تحلیلگران، زمان‌بندی این سفر اهمیت سیاسی ویژه‌ای دارد. یکی از پژوهشگران حوزه سیاست خارجی تونس در گفت‌وگو با «یورونیوز عربی» اظهار داشت: سفر عراقچی نگرانی‌هایی جدی برانگیخته است، زیرا در سال‌های اخیر روابط تونس و ایران پیچیدگی‌های خاصی داشته است. او یادآوری کرد که قیس سعید، رئیس‌جمهوری تونس ژوئن ۲۰۲۴ سفری کم‌سابقه به تهران داشت و پس از درگذشت ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور وقت ایران، و حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه‌اش، با علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران دیدار کرد.

این پژوهشگر افزود: «چنین تحرکاتی نشانه آغاز یک نزدیکی سیاسی میان تونس و ایران است؛ نزدیکی‌ که می‌تواند باعث نگرانی برخی شرکای منطقه‌ای و بین‌المللی تونس شود، به‌ویژه ایالات متحده که تونس را شریکی استراتژیک و نظامی در شمال آفریقا می‌داند.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

علاوه بر بُعد سیاسی، ایران در عرصه فرهنگی و مذهبی نیز در تونس فعال‌تر شده است. طی ماه‌های اخیر، برگزاری نمایشگاه‌ها، نشست‌های فکری و همایش‌هایی با محوریت الگوی فرهنگی ایران افزایش یافته و بسیاری از ناظران معتقدند این اقدامات تلاشی برای ایجاد پایگاه اجتماعی در تونس و زمینه‌سازی برای نزدیکی سیاسی است.

ashoob.jpgانقلاب شش‌ساعته نپال: نسل Z چگونه یک دولت را به زانو درآورد

حمید آصفی

آنچه در نپال رخ داد را می‌توان یکی از سریع‌ترین و غیرمنتظره‌ترین خیزش‌های تاریخ معاصر نامید. اعتراضات نه از دل ایدئولوژی، نه از شعارهای سنگین حزبی، بلکه از یک ممنوعیت ساده؛ فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی آغاز شد. اما همین تصمیم، انفجاری را رقم زد که تنها در چند ساعت دولت را از هم پاشاند، نخست‌وزیر را وادار به استعفا کرد و ارتش را به صحنه آورد. وقتی دولت نپال دسترسی به فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب را مسدود کرد، تصورش این بود که جوانان چند روزی غر بزنند و بعد ساکت شوند. اما همین نسل Z، که زندگی روزمره‌اش به اینترنت و آزادی بیان گره خورده، این ممنوعیت را نه یک محدودیت موقت، بلکه تحقیر مستقیم و اعلام جنگ علیه سبک زندگی خود دانست. خیابان‌های کاتماندو پر شد از جوانانی که شعارشان ساده بود: «دست از سر اینترنت ما بردارید».

آنچه این خیزش را عجیب می‌کند سرعت سقوط دولت است. در عرض کمتر از شش ساعت پارلمان و دفتر نخست‌وزیری به آتش کشیده شدند، وزرا و مقام‌ها با عجله و حتی با چنگ زدن به طناب هلی‌کوپترها تلاش کردند از شهر بگریزند، نخست‌وزیر «خادگا پرساد شارما اولی» استعفا داد و برای مدتی به یک پادگان ارتش منتقل شد، و ارتش ناچار شد برای کنترل اوضاع وارد پایتخت شود و عملاً مدیریت کشور را در دست گیرد. این روند نشان داد که دولت در نپال بیش از آنچه تصور می‌شد شکننده و بی‌پشتوانه است. آتش زدن مجلس فقط یک حرکت نمادین نبود؛ پیامی روشن داشت: نهادی که باید نماینده مردم باشد، در چشم نسل جدید چیزی جز یک دکور خالی و ابزار پوششی برای فساد و بی‌عملی نبود. جوانان به‌وضوح نشان دادند که دیگر هیچ اعتباری برای سازوکارهای رسمی باقی نمانده است.

در نهایت ارتش برای جلوگیری از جنگ داخلی و هرج‌ومرج بیشتر وارد عمل شد. اما نکته جالب اینجاست که ارتش نه در جایگاه سرکوب کامل، بلکه در موقعیت میانجی قرار گرفت. فرماندهان ارتش وارد مذاکره با نمایندگان معترضان شدند، چون فهمیدند این موج اجتماعی آن‌قدر عمیق و گسترده است که با گلوله و سرنیزه فروکش نخواهد کرد. اعتماد عمومی نابود شده است. حتی اگر دولت جدیدی تشکیل شود، بازسازی اعتماد میان حاکمیت و نسل Z کار ساده‌ای نخواهد بود. الگوی جدید اعتراضات شکل گرفته است. دیگر لازم نیست دهه‌ها مبارزه یا سال‌ها تظاهرات طولانی در کار باشد؛ نسل شبکه‌های اجتماعی می‌تواند در عرض چند ساعت یک دولت را فلج کند. ارتش تبدیل به ضامن بقا شد. این مسئله شاید در کوتاه‌مدت ثبات بیاورد، اما در بلندمدت پرسش جدی ایجاد می‌کند: آیا ارتش به‌عنوان قدرت سیاسی جدید عمل خواهد کرد یا صرفاً نقش آتش‌نشان موقت را بازی می‌کند؟ اروپا و غرب نیز با واقعیتی جدید روبه‌رو شدند. آنها همیشه با دولت‌های شکننده جنوب آسیا بر سر میز مذاکره می‌نشستند، اما حالا باید بفهمند که بازیگران اصلی دیگر نه وزرا و نخست‌وزیران، بلکه نسلی جوان، بی‌تجربه اما جسور و متصل به شبکه جهانی است.

نپال یک نمونه محلی نیست؛ یک آژیر هشدار جهانی است. هر حکومتی که تصور کند با فیلتر، با بستن دهان‌ها و با حذف شبکه‌های اجتماعی می‌تواند بحران مشروعیت خود را پنهان کند، دیر یا زود با همان لحظه‌ای روبه‌رو می‌شود که نپال تجربه کرد: انفجار ناگهانی، سقوط برق‌آسا، و تسلیم در برابر نسلی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.


khk.jpgایران وایر - بر اساس گزارشی که سازمان حقوق‌بشری «هرانا» منتشر کرده یک زندانی محکوم به اعدام به نام «یعقوب سبزی» در زندان قزلحصار به زندگی خود پایان داده است.

این گزارش تایید کرده که این زندانی ۲۶ساله اهل شهرستان کوهدشت در استان لرستان بوده و شامگاه ۱۹شهریور۱۴۰۴ تلاش کرد به زندگی خود پایان دهد و به بهداری زندان منتقل شد اما صبح روز پنج‌شنبه ۲۰شهریور در حالی که ماموران زندان قصد انتقال او به بیمارستانی خارج از زندان را داشتند جان خود را از دست داد.

هرانا در گزارش خود نوشته است که یعقوب سبزی از هفت‌سال‌و‌نیم قبل در سالن ۱۷ زندان قزلحصار با اتهامات مرتبط با جرایم مواد مخدر زندانی بوده است.

پایان دادن به زندگی در میان زندانیان ایران به‌ویژه زندانیان محکوم به اعدام پیش از این نیز سابقه داشته است.

fhbanner.jpgدو چهره کلیدی در رسوایی ایران کنترا که طی دهه هشتاد میلادی و دوران دولت رونالد ریگان روی داد، ۴۰ سال پس از آن که با حضور در جلسات استماع کنگره و پخش تلویزیونی‌شان شهرت پیدا کردند، با هم ازدواج کرده‌اند

بی بی سی - اولیور نورث، سرهنگ دوم تفنگداران دریایی آمریکا و شاغل در شورای امنیت ملی آمریکا، و منشی‌اش فاون هال، در آن زمان با خارج کردن مخفیانه مدارک از کاخ سفید و رشته‌رشته کردن‌شان، تلاش کردند بر این رسوایی سرپوش بگذارند.

این رسوایی پس از آن پیش آمد که مشخص شد دولت رونالد ریگان با عواید ناشی از فروش مخفیانه اسلحه به ایران در جریان جنگ ایران و عراق، به شورشیان مسلح راستگرا در نیکاراگوئه کمک مالی می‌کند. این رسوایی یکی از بزرگترین بحران‌های داخلی در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان بود.

f1.jpgطبق گزارش‌های رسانه‌های آمریکایی و اسناد عمومی، آقای نورث، ۸۱ ساله، و خانم هال، ۶۱ ساله، ماه گذشته در ویرجینیا ازدواج کردند. گزارش شده که این دو سال گذشته و در جریان مراسم تدفین همسر نخست اولیور نورث بار دیگر ملاقات کرده‌اند.

از اوایل دهه ۱۹۸۰، مقامات ارشد دولت رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت، فروش اسلحه به ایران را تسهیل کردند به این امید که حزب‌الله تحت حمایت ایران را به آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان تشویق کنند.

f2.jpg

در آن زمان، ایالات متحده تحریم تسلیحاتی علیه ایران داشت و در ظاهر سعی می‌کرد سایر کشورها را از فروش سلاح به دولت ایران منصرف کند.

با وجود ممنوعیت تأمین مالی گروه‌های نیکاراگوئه‌ای توسط ایالات متحده، پول حاصل از فروش‌ مخفیانه سلاح به ایران به کنتراها، یک گروه شبه‌نظامی راست‌گرا که با دولت چپ‌گرای ساندینیست نیکاراگوئه می‌جنگید، منتقل می‌شد.

pezeshkian.jpgمسعود پزشکیان: در ایران برای هر ۱۲۰۰ نفر یک مسجد وجود دارد

مسعود پزشکیان در نشستی با «فعالان فرهنگی و اجتماعی» اردبیل گفت: «ما در کشور ۸۰ هزار مسجد داریم و برای هر ۱۲۰۰ نفر، یک مسجد در ایران وجود دارد.» او ادامه داد: «چرا با وجود ۸۰ هزار مسجد مشکلات را نمی‌توانیم حل کنیم؟ مشکلات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی باید در مساجد حل شود.»

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، رئیس جمهور در این نشست گفت: «روز قیامت خداوند از ما ضعف و ذلت و خواری را نخواهد پذیرفت.»

وی افزود: «خداوند از ما بهانه نمی‌پذیرد؛ شاید به کسی که مریض و معلول است کمک کند، اما هیچ بهانه‌ای جای تلاش و مسئولیت ما را نخواهد گرفت.»

به گزارش ایندیپندنت فارسی مسعود پزشکیان همچنین به عواقب فعال شدن مکانیسم ماشه و محدود شدن فروش نفت از سوی جمهوری اسلامی اشاره کرد. او گفت: «چرا ما را در نفت تحریم می‌کنند؟ چون در حال حاضر مشکل این است که فکر می‌کنند اگر نتوانیم نفت بفروشیم، نان شب پیدا نمی‌کنیم. چرا با این همه امکانات و نخبه و صنعت و... نباید بتوانیم بدون فروش نفت سر پا بایستیم؟»

پزشکیان در ادامه با اشاره به موقعیت جغرافیایی استان اردبیل، پیشنهاد کرد که «طور دیگری» به این استان نگاه شود.

این اظهارات در حالی بیان می‌شود که اگر سه کشور اروپایی بریتانیا، آلمان و فرانسه، فعال شدن مکانیسم ماشه را به تعویق نیندازند، حدود دو هفته بعد تمام تحریم‌های بین‌المللی که پیش از توافق برجام تصویب شده بود، دوباره اعمال می‌شود. این کشورها نیز تاکید کرده‌اند که تنها در صورت مشاهده «گام‌های ملموس و روشن» از سوی جمهوری اسلامی برای حل مسئله پرونده هسته‌ای، فعال شدن مکانیسم ماشه را به تعویق خواهند انداخت.

axios.jpgالعربیه - منابع آگاه به وب‌سایت «آکسیوس» خبر دادند محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست‌وزیر قطر، به استیو ویتکاف، نماینده کاخ سفید، اطلاع داده کشورش پس از حمله اسرائیل به دفتر «حماس» در دوحه، شراکت امنیتی خود با واشینگتن را بازنگری خواهد کرد.

به‌گفته دو منبع مطلع، نخست‌وزیر قطر در دیدار با فرستاده کاخ سفید این حمله را «خیانت» توصیف کرد و هشدار داد دوحه در صورت لزوم ممکن است شرکای دیگری برای تأمین امنیت خود پیدا کند.

این منابع افزودند نخست‌وزیر قطر تأکید کرده است کشورش طی شش ماه گذشته یک بار هدف حمله ایران و بار دیگر هدف اسرائیل قرار گرفته و به همین دلیل «ارزیابی عمیقی» از شراکت امنیتی با آمریکا انجام خواهد داد.

بنا به این گزارش، در واشینگتن نیز دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، پس از حمله اسرائیل دو بار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تماس گرفته و نارضایتی خود را ابراز کرده است. به‌گفته مقامات آمریکایی، ترامپ تصمیم نتانیاهو را «شتاب‌زده و از روی نابخردی» توصیف کرده است.

قطر گزارش آکسیوس درباره بازنگری در شراکت با آمریکا را تکذیب کرد

ایران اینترنشنال - قطر پنج‌شنبه گزارش وبسایت آمریکایی آکسیوس را مبنی بر این‌که دوحه در حال بازنگری در شراکت امنیتی خود با ایالات متحده است رد کرد.

به گزارش دفتر رسانه‌ای بین‌المللی قطر، این کشور این گزارش را «به‌طور قاطع نادرست» خواند. این کشور حوزه خلیج فارس اعلام کرد که روابط امنیتی و دفاعی‌اش با واشینگتن «بیش از هر زمان دیگری مستحکم و همچنان در حال گسترش است».

صداوسیما تریبون حوثی ها شد

| No Comments

ایران اینترنشنال - صداوسیمای جمهوری اسلامی مصاحبه‌ای با عابد الثور، مقام نظامی حوثی‌ها، را منتشر کرد که او در آن یهودیان و ساکنان اسرائیل را تهدید می‌کند که این کشور را ترک کنند و می‌گوید آن‌ها تا در این کشور هستند امنیت نخواهند داشت.

این مقام حوثی‌ها گفت که سلاح‌های پیشرفته‌ای در اختیار دارند. حملات حوثی‌ها در ماه‌های اخیر چندین‌بار با واکنش اسرائیل مواجه شد. اسرائیل در تازه‌ترین عملیات خود مراکز نظامی در صنعا و الجوف، از جمله ستاد تبلیغات نظامی حوثی‌ها، اردوگاه‌های آموزشی و یک مرکز ذخیره‌سازی سوخت برای فعالیت‌های نظامی را هدف قرار گرفت.

G0lE4YgWIAA8afK.jpeg

Jalal_Eijadi_8.jpgاسلام عامل سقوط انسان و همیشه طرفدار سرکوب بوده است. پس از چهل و هفت سال حکومت اسلامی هنوز کسانی هستند که شلاق بدست و ناسزاگویان در پی خاموش کردن هرگونه انتقاد به اسلام و قرآن هستند. ایدئولوگ ها و روزنامه نگاران بی دانش در پی تحمیل جباریت اسلامی هستند، حال آنکه در بستری از تجربه اجتماعی و پژوهش علمی و مبارزه فکری، دین اسلام فرومی ریزد. حال آنکه اسلام یک دین متجاوز و استعماری و ضد حقوق بشری است و امروز پژوهش‌های علمی در نزد اندیشمندان غرب و برخی ایرانیان مانند من، تابوها و ممنوعیت‌ها را بی اعتبار ساخته و تروریسم فکری اسلامگرایان و متحدان آنها را خنثی نموده است. مبارزه علیه ایدئولوژی قرآنی یک ضرورت اساسی فرهنگی و تمدنی و علمی است. این مبارزه در راستای حقوق انسان و برابری زن و مرد است. در اینجا بطرز فشرده دلیل هایی در باره ضرورت مبارزه علیه قرآن و اسلام گفته می‌شود.

قرآن توتالیتر

فلسفه به ما پرسشگری می‌آموزد و دانش راه آزمایش و تجربه علمی را نشان داده و امکان خطا را در نظر دارد. تربیت فرهنگی فلسفی و علمی و تحول تاریخی و اجتماعی ما را برای تغییر آماده می‌کند و فناتیسم و عقب ماندگی روانی را می‌کاهد. آشنایی روزافزون با اندیشه‌های انتقادی تازه، توسعه خردگرایی و قدرت تخریب روانی اسلام، به ایرانیان پرشمار یادداده که در پی تغییر باید بود.

قرآن هرگونه پلورالیسم فکری را رد می‌کند و مدافع توتالیتاریسم روانی و کنترل انحصارطلبانه مغزهاست. آیه ۸۵ آل‌عمران می‌گوید «هرکس غیر از اسلام دینی بجوید از او پذیرفته نمی‌شود و در آخرت از زیانکاران خواهد بود». اسلام بمعنای نفی اندیشه گری و بمعنای عبودیت انسانهاست. مدرن بودن یعنی پرسشگری و همسو بودن با دانش و تکنولوژی است. (درباره دانش، خرد مدرن، سکولاریسم و نقد دین به کتابهای «اندیشه ورزی ها»، «شیعه گری و ازخودبیگانگی ایرانیان» و «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی» از جلال ایجادی و بیش از پنجاه برنامه تلویزیونی او رجوع کنید). مدرن بودن بمعنای پیروی از خرد مدرن و دانش و تجربه انسانی است. قرآن می گوید در برابر الله «توحید» یا سرسپردگی در نزد «بنده» یک اصل اساسی است. توتالیتاریسم اسلامی هرگونه پرسشگری و تردید علمی و فلسفه جوئی را محکوم می کنند و انسان را بعنوان یک اسیر و غلام و بنده در نزد الله یا حاکمان الهی می خواهد.

قرآن مقدس نیست

اسلامگرایان می‌گویند دین و قرآن ما مقدس است. ما می‌گوئیم هیچ پدیده و کتابی مقدس نیست. ارزش هر مکتب و اندیشه به کیفیت فرهنگی و تاریخی و نقش آن در پیشرفت تمدن و فرهنگ انسانی وابسته است. اسلامگرایان می‌گویند قرآن مقدس است زیرا الله آنرا فرستاده است. در آیه ۳۰ سوره بقره می‌خوانیم: وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ‏ لَکَ. «و ما تسبیح و حمد تو را به جا می‌آوریم، و تو را تقدیس می‌کنیم.». روشن است که تقدیس الله یعنی ستایش از یک بت و خرافه پرستی. ما به دانش باور داریم و در طول روند ۱۴ میلیارد سال از بیگ بانگ جهان بی انتهای هستی، پدیده‌ای مانند الله یافت نشده است. ادعای الله بی پایه است زیرا الله وجود ندارد و بعلاوه محتوای قرآن الله، فاقد کیفیت فلسفی و آموزشی است و سرشار از خرافه پرستی و بدآموزی برای انسانهاست. کاتبان خلفای عرب، قرآن را برای حاکمان و اسیرکنندگان روان انسان ساختند. قرآن یعنی درجا زدن در وحشیگری قبیله گرایی و نفی قطعی اومانیسم و اصرار در لذت جوئی از انسان کشی است. مدرن بودن یعنی طرد قرآن است. هیچ کتابی مقدس نیست ولی اسلامگرایان مکار «قرآن مقدس» را در ذهن عامی و بی فرهنگ کاشتند.

kosari.jpgحمله به دوحه نشان داد که آمریکا با مذاکرات دنبال چیزی جز فریب و پوششی برای خیانت نیست. همان‌طور که در گذشته تجربه کرده‌ایم، آمریکا همواره پشت میز مذاکره لبخند می‌زند اما در میدان عمل به‌دنبال ضربه زدن است

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اسماعیل کوثری، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی، با اشاره به حمله اسرائیل به دوحه و نقش آمریکا در این تحرکات، گفت: خمینی به‌درستی آمریکا را شیطان بزرگ نامیدند؛ لقبی که امروز بیش از هر زمان دیگری واقعیت آن برای جهانیان روشن شده است. این کشور نه تنها رحم و انصاف ندارد، بلکه حتی به دوستان و متحدان خودش هم وفادار نیست.

بنابر گزارش فارس، وی ادامه داد: آمریکایی‌ها در سیاست خارجی‌شان فقط منافع خود را می‌بینند و به هیچ ارزش انسانی، قانونی یا اصولی پایبند نیستند. نمونه بارز این موضوع، اقدام جنایت‌کارانه اخیر رژیم صهیونیستی در قطر است؛ کشوری که سال‌ها در کنار آمریکا قرار داشته و میزبان پایگاه‌های نظامی‌اش بوده، اما در نهایت شاهد آن هستیم که در خاک همین کشور عملیات تروریستی انجام می‌شود. آیا چنین اقدامی با کدام اصل از حقوق بین‌الملل سازگار است؟

کوثری با انتقاد از رویکرد منفعت‌طلبانه غرب تصریح کرد: این‌ها حتی به نزدیک‌ترین همراهان خودشان هم رحم نمی‌کنند. رژیم صهیونیستی و آمریکا، اگر منافع خود را در نابودی یک کشور یا یک جریان سیاسی ببینند، بدون هیچ ملاحظه‌ای اقدام می‌کنند؛ حال این جریان، حماس باشد یا حتی کشوری مانند قطر که سال‌ها هزینه‌های سیاسی و نظامی برای آن‌ها داده است.

کوثری در پایان تأکید کرد: ما باید با قدرت در برابر این شیطان بزرگ بایستیم. تنها زبانی که آمریکا و اسرائیل می‌فهمند، زبان قدرت است. جهان اسلام نیز باید از حالت انفعال خارج شده و با رویکردی تهاجمی، این عناصر فاسد را از منطقه بیرون کند. امروز بیش از هر زمان دیگری وحدت، هوشیاری و اقدام مؤثر ملت‌های مسلمان ضرورت دارد.

وی گفت: حمله به دوحه نشان داد که آمریکا با مذاکرات دنبال چیزی جز فریب و پوششی برای خیانت نیست. همان‌طور که در گذشته تجربه کرده‌ایم، آمریکا همواره پشت میز مذاکره لبخند می‌زند اما در میدان عمل به‌دنبال ضربه زدن است.

Jaleh_Vafa.jpgانفجارهای سلسله‌وار امروز در دوحه، پایتخت قطر، توسط اسرائیل به قصد ترور چند تن از اعضای دفتر سیاسی حماس صورت گرفت و دفتر نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو (این جنایتکار متهم به نسل‌کشی)، در شبکه ایکس نوشت این کشور مسئولیت کامل حمله به مقر فرماندهان حماس در دوحه پایتخت قطر را می‌پذیرد.

در واقع امر، در لحظه‌ای که اسرائیل اسماعیل هنیه را در ایران مورد اصابت قرار داد و اکنون با حمله به قطر که متحد آمریکا محسوب می‌شود، تنی چند از سران حماس را که در حال بررسی پیشنهاد آتش‌بس (که اتفاقاً معروف به پیشنهاد ترامپ بوده است) ترور کرده‌اند، مصونیت تمامیت ارضی کشورها و مصونیت دیپلماتیک را از اعتبار ساقط کرد!

آن زمان، به بهانه مخالفت با نظام ولایت فقیه، تجاوز اسرائیل به خاک ایران و نقض استقلال ایران را جامعه بین‌الملل نادیده گرفت و فرقی بین تجاوز به خاک یک کشور و نقض استقلال آن کشور و مخالفت با نظام حاکم بر آن کشور را نادیده گرفت تا اینکه اکنون نوبت به متحد آمریکا رسید. هرچند دولت قطر این حمله را وقیح و بزدلانه توصیف و نقض آشکار و مصداق آشکار نقض حاکمیت ملی قطر دانست، عربستان سعودی نیز «حمله خونبار» اسرائیل به تمامیت ارضی قطر را به شدت محکوم کرد و نیز گوترش، دبیرکل سازمان ملل، این حمله را محکوم کرد، اما وقتی به مصداق

سرچشمه شاید گرفتن به بیل

چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

با این نوع بی‌اعتبار کردن استقلال سایر کشورها توسط اسرائیل به‌طور اصولی و یکپارچه مخالفت قاطع نمی‌شود، رفته‌رفته این کنار زدن خط قرمز استقلال کشورها، کار را به حاکم شدن کامل قانون جنگل می‌کشاند و اگر از رویکرد توسعه طلبی تهاجمی اسرائیل که فعلا در پی تثبیت برتری خود در منطقه است ، جلوگیری قاطع نشود ، مرزهای دور را نیز در می نوردد.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:

https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

بخش پنجم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101297.php

« اگر دولتهای غربی حقیقت را به مردم خود می گفتند و اینکه در حمله پوتین به اوکراین، غرب و سیاست به محاصره در آوردن روسیه از طریق اتحادیه نظامی ناتو که به تحریک روسیه منجر شده است، آنوقت آمریکا می باید نقش خود را در این برخورد می پذیرفت. نتیجه چنین پذیرفتنی این بود که دیپلماسی جای جنگ را می گرفت و این همان چیزی بود که آمریکا نمی توانست بپذیرد. چرا که هدف واقعی از این جنگ، بنابر گفته لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، ضعیف کردن روسیه بود (تا بعد از آن به سراغ چین بروند):

«ما می خواهیم شاهد تضعیف روسیه به حدی باشیم که نتواند کارهایی را انجام دهد که در حمله به اوکراین انجام داده است.» (136)

دولتمردان و زنانی، همچون هیلاری کلینتون، سخن لوید آستین را شفاف تر بیان می کنند:

«هیلاری کلینتون و دیگران صراحتاً این ایده که در افغانستان اتفاق افتاد را به‌عنوان الگویی برای چگونگی حمایت و حتی تشویق سازمان ملل متحد از جنگ طولانی در اوکراین مطرح کرده‌اند تا روسیه را تضعیف کرده و در نهایت رژیم پوتین را سرنگون کند.» (137)

به سخن دیگر، جنگ اوکراین همانگونه که بوریس جانسون و مارکو روبییو، وزیر خارجه ترامپ اعلام کرد، جنگ اوکراین جنگی نیابتی بوده است برای رسیدن به این هدف:

«جنگ اوکراین، جنگی است نیابتی میان دو قدرت اتمی» (138)»

آیا حمله روسیه به اوکراین، حمله ای بی دلیل/ بدون تحریک /unprovoked بود یا حمله ای تحریک شده/ provoked؟

زمانی که روسیه با نقض قوانین بین المللی به اوکراین حمله کرد، جو بایدن این حمله را حمله ای «غیر قابل توجیه» و «بی دلیل و بدون تحریک» توصیف کرد. (124)

از آن زمان تا کنون تقریبا تمامی شخصیتهای سیاسی و رسانه های اصلی، این حمله را حمله ای بی دلیل و بدون تحریک توصیف کرده اند و اینکه دلیل آن ترس پوتین از دموکراسی در اوکراین بود و مهمتر، کوشش او در بازسازی اتحاد جماهیر شوروی. (125)

ولی واقعیات، داستان دیگری را بما می گویند. در بخشهای قبلی پژوهش نشان داده شد که از زمانی که آمریکا تعهد خود را در باره عدم گسترش ناتو به طرف شرق اروپا زیر پا گذاشت، بسیاری از دیپلماتها، سیاستمداران، اساتید آمریکایی و اروپایی نسبت به آن هشدار دادند. این در حالی بود که ناتو، بر خلاف ادعای سران ناتو، نه یک سازمان نظامی دفاعی بلکه سازمانی بود که بعد از فروپاشی شوروی به سازمانی تهاجمی تبدیل شده بود و نمونه های حملات نظامی به کشورهای یوگسلاوی و لیبی، در پوشش "مداخله بشر دوستانه"، از مشهود ترین نمونه های آن بود و این سبب حساسیت بسیار بیشتر روسیه در رابطه با ورود ناتو به شرق اروپا و وارد شدن نیروهای نظامی ناتو در مرز اوکراین شده بود.

ولی نئوکانزواتیوهای آمریکا که حال خود را فاتح جنگ سرد و تنها ابر قدرت جهان می دانستند و وزارت خارجه را در اختیار گرفته بودند هیچیک از این هشدارها را جدی نگرفتند. هشدارها زمانی جدی تر شد که سخن از وارد کردن اوکراین به ناتو شد. تا جایی که صدر اعظم آلمان، آنجلا مرکل، گفته بود که پوتین چنین بیانیه ای را اعلام جنگ به خود تلقی می کند و ویلیام برنز، سفیر آمریکا به واشنگتن هشدار داده بود که وارد کردن اوکراین به ناتو، قرمز ترین خط قرمز تمامی دستگاه سیاسی روسیه است.

علت این حساسیت شدید ،همانگونه که قبلا اشاره شد، این بود که روسیه سه بار در زمان ناپلئون و جنگ جهانی اول و دوم به قیمت ویرانی عظیم روسیه از طرف اروپا مورد تهاجم قرار گرفته بود و هر سه بار ارتشهای مهاجم از طریق اوکراین به روسیه حمله کرده بودند. از جمله به همین دلیل بود که بر اساس قانون اساسی اوکراین، اصل بر بیطرفی بود. اصلی که بعد از کودتای 2014، مجلس اوکراین آن را از قانون اساسی اوکراین خارج کرد. (126)

تا شرایط قانونی برای عضو شدن در اتحادیه ناتو را فراهم کند.

بعد، در سال 2015، یعنی 7 سال قبل از حمله روسیه به اکراین، سازمان سیا، در برنامه ای پنهان، آموزشهای نظامی به نیروهای نخبه اوکراین را شروع کرده بود:

«یکی از افرادی که با این برنامه آشنا است، آن را با صراحت بیشتری بیان کرد. "ایالات متحده در حال آموزش یک شورش است" یک مقام سابق سیا گفت که این برنامه به اوکراینی‌ها یاد داده است که: "چگونه روس‌ها را بکشند."» (127)

بنابر گزارش نیویورک تایمز، هنوز چند روز از سرنگونی رئیس جمهور ویکتور یانوکویچ در کودتای 2014 نگذشته بود که رئیس جدید اطلاعات اوکراین، والنتین نالیواچنکو/Valentyn Nalyvaichenko با سازمان سیا و دستگاه اطلاعاتی انگلستان/MI6 تماس گرفته و پیشنهاد جاسوسی سه طرفه از روسیه را می کند. پیشنهادی که بسرعت از طرف سازمان سیا پذیرفته شد و 10 سال قبل از حمله روسیه، 10 مرکز پنهانی جاسوسی در مرز روسیه را ایجاد می کند. (128)

در این رابطه، بسیاری از جمله موسسه کوینسی/Quincy Institute، مقاله ای را با عنوان:

«سیا در اوکراین: چرا این به عنوان تحریک تلقی نمی شود؟» ارائه داد. (129)

خواننده فقط باید تصور کند که اگر چنین کاری را روسیه در مرزهای مکزیک یا کانادا با آمریکا انجام داده بود، دولت آمریکا چگونه آن را توصیف می کرد؟ یادمان باشد زمانی که شوروری در سال 1962 چند موشک اتمی را در کوبا مستقر کرد، در واکنش، آمریکا، جهان را در لبه جنگ اتمی قرارد داد. چرا که شوروی وارد «منطقه حائل» آمریکا شده بود.

این اسناد و دیگر اسنادها به روشنی بما می گویند؛ با وجودی که این روسیه بود که به اوکراین حمله کرد، ولی این حمله، نه حمله ای بدون تحریک که حمله ای بوده است که به علت تحریکات شدیدی که ناتو و دولت اوکراین انجام داده اند، صورت گرفته است. در تحقیق بسیار طولانی دیگری که اخیرا نیویورک تایمز با عنوان: «تاریخ پنهان جنگ در اوکراین» (130) منتشر کرد، بوضوح می بینیم که آمریکا از همان آغاز جنگ، نقشی اساسی در جنگ اوکراین بازی می کرده است و از هیچ کوششی در پنهان کردن فروگزار نمی کند تا در روایت "حمله بدون تحریک روسیه" خدشه ای وارد نشود. همانگونه که قبلا به آن اشاره شد، این تحقیق یک ساله که حاصل 300 مصاحبه با فرماندهان ارتش آمریکا، اوکراین و افسران اطلاعاتی می باشد، نقش رهبری آمریکا در اداره جنگ را نشان می دهد. پژوهش به روشنی نشان می دهد که چگونه فرماندهان نظامی اوکراین تحت فرماندهی فرماندهان نظامی آمریکا که بیشتر در پایگاه هوایی ویسبادن/Wiesbaden آمریکا در آلمان عمل می کرده اند. از جمله ژنرال کریستوفر تاد دوناهو/Christopher Todd Donahue فرمانده نظامی آمریکایی:

پژوهش ادامه می دهد:

«از برخی جهات، اوکراین، در بعدی وسیعتر، یک مسابقه مجدد در تاریخ طولانی جنگ‌های نیابتی ایالات متحده با روسیه بود - ویتنام در دهه 1960، افغانستان در دهه 1980، سوریه سه دهه بعد.»(131) حتی بعضی از شاهین های محافظه کار جدید، از جمله رابرت کیگان/Robert Kagan اظهار کرد:

«اصرار بر اینکه تهاجم (روسیه به اوکراین) کاملاً بدون تحریک بوده است گمراه کننده است." ایالات متحده "کارتهای خوب خود را بد بازی کرد.» (132)

پاپ فرانسیس هم در سخنرانی خود، بگونه ای تلویحی آمریکا را مسبب حمله روسیه توصیف کرد:

«"شاید به نحوی تحریک شده باشد" زیرا او گفتگویی را در آستانه جنگ به یاد می آورد که در آن به او هشدار داده شده بود که ناتو "در دروازه های روسیه پارس می کند".

فرانسیس اضافه کرد که چند ماه قبل از جنگ، با رئیس دولتی ملاقات کرد که او را معرفی نکرد، اما او را به عنوان "مرد خردمندی که کم حرف می‌زند، در واقع مردی بسیار عاقل توصیف کرد... او به من گفت که در مورد نحوه حرکت ناتو بسیار نگران است. من از او دلیلش را پرسیدم و او پاسخ داد: "آنها در مقابل دروازه‌های روسیه پارس می‌کنند. آنها نمی‌دانند که روسها، امپراطوری هستند و امپراتوری ها نمی توانند بپذیرند که دیگر قدرتها به آنها نزدیک شوند." » (133)


در اثبات این نظر می توان به واکنش آمریکا، زمانی که روسیه اعلام کرد که ممکن است در واکنش به نظامی سازی اوکراین، تسلیحات و نظامی های خود را به کوبا و ونزوئلا بفرستد، واکنش آمریکا از زبان وزیر دفاع آمریکا، جایک سالیوان/Jake Sullivan این بود:


«اگر روسیه در این مسیر حرکت کند، قاطعانه با آن برخورد می کنیم.» (134)

آمریکا به عنوان یک امپراطوری، زمانی که شوروی چند موشک اتمی را در کشور همسایه خود، کوبا، مستقر کرد، جان اف کندی، جهان را تا مرز جنگ جهانی اتمی قرار داد و سالیوان می گوید که آمریکا هرگز اجازه نخواهد داد تا روسیه نیرو به کوبا و ونزوئلا بفرستد و واکنشی سخت نشان خواهد داد. ولی اگر روسیه در واکنش، به نزدیک شدن اتحادیه نظامی ناتو به حساس ترین مرز روسیه در اوکراین ، واکنشی سخت نشان دهد و به اوکراین حمله کند، آنگاه میگویند روسیه بدون هیچ تحریکی به اوکراین حمله کرده است.

به همین علت است که ترامپ می تواند زلنسکی و تحریک های او بر ضد روسیه را متهم به شروع جنگ کند:

«شما (زلنسکی) جنگی را بر علیه فردی (کشوری) که بیست برابر شما وسعت دارد شروع نمی کنی و بعد امیدوار باشی که دیگران به شما تعدادی موشک بدهند.» (135)

و در ادامه جو بایدن را مقصر در جنگ توصیف کرد.

بنابر این، سوال این است که چرا بطور مرتب دولتها و رسانه های غرب تکرار می کنند که این حمله بدون تحریک انجام شده است؟ علت جز این نمی تواند باشد که اگر ناتو می پذیرفت گسترش بی مهابای ناتو به طرف مرزهای روسیه و اوکراین را بگونه ای دو فاکتو عضو ناتو کردن و آموزش و مسلح کردن ارتش اوکراین و ایجاد ایستگاه های جاسوسی سازمان سیا هم می توانسته است سبب تحریک روسیه برای حمله به اوکراین بوده باشد، آنگاه:

- دیگر نمی توانستند داستان و روایتی از این جنگ را به خورد مردم خود دهند که یکی شر مطلق است و دیگری خیر مظلق.

- دیگر نمی توانستند پوتین را تنها مقصر جنگ اعلام کرده و اینکه علت حمله پوتین به اوکراین نه مخالفت آمریکا با بیطرف ماندن اوکراین و در نتیجه کوشش در وارد کردن این کشور به ناتو بلکه رویای پوتین برای بازسازی شوروی بوده است.

- دیگر نمی توانستند، بگویند که نباید اشتباه 1938، که در آن، چمبرلین، نخست وزیر انگلستان برای مماشات و دلجویی از هیتلر و جلوگیری از توسعه طلبی او، منطقه سودتلند کشور چکسلواکی را در موافقتنامه صلح به آلمان واگذار کرد را تکرار کرد و اینگونه دیپلماسی را کنار گذاشته و اینکه گفتگو با پوتین/هیتلر زمان، در میادین جنگ انجام خواهد شد.

به سخن دیگر، اگر دولتهای غربی حقیقت را به مردم خود می گفتند و اینکه در حمله پوتین به اوکراین، غرب و سیاست به محاصره در آوردن روسیه از طریق اتحادیه نظامی ناتو که به تحریک روسیه منجر شده است، آنوقت آمریکا می باید نقش خود را در این برخورد می پذیرفت. نتیجه چنین پذیرفتنی این بود که دیپلماسی جای جنگ را می گرفت و این همان چیزی بود که آمریکا نمی توانست بپذیرد. چرا که هدف واقعی از این جنگ، بنابر گفته لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، ضعیف کردن روسیه بود (تا بعد از آن به سراغ چین بروند):

liaghat.jpg> «گر نبودی در جهان امکان گفت / کی توانستی گل معنا شکفت»

> -- عطار نیشابوری
در جهانی که قضاوت، پیش از فهم می‌آید، و برچسب، پیش از گفت‌وگو، این بیت عطار یادآور آن است که معنا، تنها در جهانِ امکان می‌شکفد. و امکان، یعنی پرهیز از حذف، از تعصب، از تک‌روایت. یعنی دیدن دیگری، نه به‌عنوان تهدید، بلکه به‌عنوان امکانِ معنا.
در روزگاری که سرعتِ روایت، جای تأمل را گرفته، و برچسب، جای تحلیل را، وظیفه‌ی اندیشه، نه همراهی با موج، بلکه ایستادن و نگریستن است. اما نه با یک چشم، بلکه با «چشم مرکب»؛ چشمی که هم‌زمان ظاهر و باطن را می‌بیند، فرد و ساختار را، لحظه و تاریخ را، و از سطح به عمق می‌نگرد.
در فضای سیاسی امروز، چه بسیارند آنان که بی‌درنگ، بی‌سند، و بی‌تأمل، به دیگران انگ می‌زنند: «پروژه‌ی اطلاعاتی»، «عامل نفوذی»، «ساخته‌شده». از پرستو احمدی، که در سکوت کاروانسرایی کنسرتی اعتراضی اجرا کرد، تا پرستو دریایی، دانشجویی که در اعتراض به حجاب اجباری پیراهن از تن درآورد--هر حرکت مستقل، هر صدای متفاوت، در معرض هجمه‌ای هم‌زمان قرار می‌گیرد: از سوی رژیم، و از سوی بخشی از به‌اصطلاح اپوزیسیون. هجمه‌ای که نه از تحلیل می‌آید، بلکه از ترس، از تعصب، و از ناتوانی در دیدن امکان در دیگری.
cry.jpgمقدمه
در روزگاری که آفتاب بر بام ایران بی‌رحمانه می‌تابد و چشمه‌های حیات یکی پس از دیگری به خاکستر خشکی بدل می‌شود، مردمان این دیار با چشمانی خسته و لبانی تشنه به دنبال قطره‌ای عدالت و نسیمی از آزادی‌اند. آنان که در کوچه‌های تاریک، فریاد «نان و آب» سر می‌دهند، نه تنها از بی‌آبی جویبارها می‌نالند، که از عطش درونی برای زندگی برازنده‌ انسان. لیک در همان هنگامه، حاکمان سر در سودای دیگری دارند: عطش قدرت، عطش معامله بر سر سرنوشت ملت، عطش پیمان با شرق و غرب. و این قصه‌ای است که از دیرینه تاریخ ایران تا امروز همچون رشته‌ای نامرئی ادامه یافته است.
از سلطنت استبدادی تا جمهوری دینی
تاریخ ایران، کتابی قطور است که صفحه به صفحه‌اش با خون و عرق مردمان نوشته شده. روزگاری شاهان با تاج زرین و قصر مرمرین، رعیت را به بندگی می‌گرفتند و فرمان ایشان قانون مطلق بود. انقلاب آمد و تاج به خاک افتاد؛ مردمان امیدوار شدند که با جمهوریت، طعم آزادی را بچشند. اما آنچه پدیدار شد، جامه‌ی دینی بر قامت قدرت بود؛ و باز همان یکه‌تازی و همان استبداد، تنها با صورتی دیگر.
اگرچه نام «جمهوری» بر لوح نظام نوشته شد، اما روح آن بیش از آن‌که جمهور را بنماید، شریعتی سیاسی بود که راه را بر نقد، اعتراض و دگراندیشی بست. بدین‌سان ملت، از سلطنت به سلطه‌ دینی لغزید، و همچنان در عطش عدالت و آزادی ماند.

نرخ ارز در بازار

| No Comments

زندانی در حال انتقال در بزرگراه اوکلاهما، آمریکا، شیشه عقب ون زندان را شکست و نیمه‌بدنش را بیرون کشید. او به رانندگان علامت می‌داد و کمک می‌خواست اما ماموران خودرو را متوقف کردند و او دوباره مهار شد. اداره زندان اوکلاهما به ضمن تایید این حادثه از انتقال بدون آسیب زندانی خبر داد

***

خامنه‌ای پس از جنگ دوازده روزه چه تغییری کرده؟ گفتگوی بی بی سی با مهدی خلجی

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

فلاحت پیشه: باید سیاست خارجی را ملی کرد

tweetfp.jpg:::

ممنوعیت کوتاه‌مدت شبکه‌های اجتماعی در نپال موجی از اعتراض‌های خشونت‌آمیز را در کاتماندو، پایتخت این کشور، به‌راه انداخت.

این اعتراض‌ها نخست‌وزیر کی‌پی شارما اولی را وادار به استعفا و خروج از کشور کرد. به گزارش شبکه خبری «ان‌دی تی‌وی» (NDTV)، وزیران نپالی و اعضای خانواده‌هایشان برای فرار از خشم معترضان، به طناب‌های نجات هلیکوپترهای ارتش آویزان شدند.

:::

panjhafti.jpgاز کانال تلگرامی من پنجاه و هفتی نیستم

یکی از دوستان ما که از قضا بسیار مردم گریز است و برای خود ویلایی به مدد برادر در شمال مهیا کرده و سکنی گزیده، درست روزی که رئیسی در حادثه ای مشکوک جان باخت، با من تماس گرفت که به احتمال، واکنش من را درباره این اتفاق بداند و چون من به شدت ابراز خوشحالی کردم با ژست انسان نمایانه فرمودند "من هرگز از مرگ کسی خوشحال نمی شوم"

من که در تمام این سالها شنونده غُرهای فزاینده او و دلایلش بر مردم گریزیش بودم و مدام هم میگفتم "بله خوب زیستن بین این دوپایان در هیات آدم بسی مشکل شده،"

یکباره از کوره در رفتم و گفتم

" در زمان جنبش مهسا در توجیه موضع انفعالیت گفتی" جان آدم ارزش دارد"

در مقابل مرگ هزاران جوان و کودک و نوجوان که این فرد یکی از مسسببان آنها بوده و البته که رزومه اش به کشتارهای دهه ۶۰ تا به این لحظه مشهود است، ککت نگزید

اما حالا برای یک قاتل که از قضا مسسبش هم مردم نبوده که خودشان بوده اند، زنگ زده ای که بگویی از مرگ یک قاتل خوشحال نمیشوی که مثلا بگویی تو خوبتری اما صدها مادر داغدیده و خانواده داغدیده یا مردمی که به شکل های متفاوت و یکسان زندگیشان در گرو این قاتلان گروگان است، بد هستن که خوشحالی می کنن"

گذشت...

بعد از یکسال و نیم دوباره صحبت اتفاق افتاد و باز نالید و غُر زد که این مردم سراسر غریزه اند و ....
و یکباره رشته سخن را با جنگ دوازده روزه پی گرفت و جوشید که
"در این جنگ میدانی چقدر از هموطنان ما کشته شدند"

گفتم

"میدانی همزمان سر چندنفر جوان بیگناه در طناب پیچیده شده و هنوز میشود و مسبب این و آن را هم هیچ کس نیست جز این نظام فاسد فاسق قاتل؟"

گفتم آخر آدم حسابی

نمیشود هم از هموطن بد بگویی و بگریزی از آنها و همزمان در جنگی ۱۲ روز ناگهان فغان برآری ای هموطن و ای وطن

نمیشود آنجا که برایت هزینه دارد مثل ماست به ریخته شدن اینهمه خون نگاهی کنی و غیرتت جوش نخورد اما یکباره در دوازده روز ، برای همین هموطن غریزه مسلک، آی هموطن من سردهی!!

"این که تو اسمش را می گذاری انسانیت، نامش همان غریزه است که از آن میگریزی و در دستش نیز اسیری
نامش انسانیت انتخابی ست."

abdi.jpgمثل همیشه باز هم دیر شده

عباس عبدی

آنان که در دهه ۱۳۶۰ در سنین مدرسه بودند و حتی اندکی بزرگسال، سریال باز هم مدرسه‌ام دیر شد را به یاد دارند. آقای اکبر عبدی که در آن زمان کودک و نوجوان هم نبودند، و در ابتدای جوانی قرار داشتند، نقش دانش‌آموزی را بازی می‌کردند که هر روز بنا به توجیهی دیرتر از زمان مقرر به مدرسه می‌رفت و تکیه کلام باز هم مدرسه‌ام دیر شد را به یادگار گذاشتند. پدر و مادرش هم می‌کوشیدند که مشکل او را حل کنند، ولی ظاهراً موفقیت کافی حاصل نمی‌شد.



🔘آن تاخیرها برای یک دانش‌آموز، آن هم در دهه ۱۳۶۰ چندان عجیب و نامتعارف نبود، ولی در ایران تأخیر دایمی در تصمیم‌گیری‌های به موقع و موثر در اغلب موضوعات مهم، همچنان ادامه دارد. تصمیمات در زمان مناسب گرفته نمی‌شود، در نتیجه، تصمیمی که چند سال پیش باید گرفته می‌شد، امسال و برحسب اجبار به آن تن داده می‌شود. اگر این تصمیم در زمان خودش گرفته می‌شد نتیجه‌بخش بود، ولی اجرای کنونی آن نتیجه مورد انتظار را هم ندارد. جالب است که در اغلب موارد تصمیمی هم وجود ندارد، اگر هم هست، تصمیم خوبی نیست، و خیلی دیر اجرایی می‌شود. بعد هم متوجه نمی‌شویم که چرا به این روز افتادیم.



🔘چرا در سیاست تصمیم نمی‌گیریم یا دیر و بد تصمیم می‌گیریم؟ این ویژگی یا ناشی از محاسبه نادرست از وضعیت و قدرت خود و یا درک غلط از سود و زیان تصمیم، یا از ترس تبعات سیاسی داخلی است. محاسبه نادرست اغلب تحت تأثیر اتکای به قدرت و بی‌توجهی به فرآیندها است.



🔘هنگامی که واقعیت را با عینک قدرت ارزیابی کنیم، درک نادرستی از آن پیدا می‌کنیم. واقعیت را باید با سنجه‌های دقیق مستقل از قدرت ناظر شناخت. بسیار دیده شده که سیاست‌مداران با اتکا به قدرت، واقعیات روشن را نادیده گرفته و رد می‌کنند. مثلاً نظرسنجی‌ها را قبول ندارند. در حالی که آنان صلاحیتی برای اظهارنظر کارشناسانه در این باره ندارند. فقط چون قدرت دارند آن را نادیده گرفته و رد می‌کنند.



🔘یکی از مهم‌ترین مواردی که در آن بی‌تصمیمی و نه حتی دیرتصمیمی بلکه بدتصمیمی دیده می‌شود، مسأله زنان و پوشش آنان است. البته منحصر به این مورد نیست و در هر موضوعی هست. ماهواره، فیلترینگ، قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی و سایر کالاها و خدمات، در سیاست خارجی و توافق با طرف‌های خارجی و... هر جا نگاه می‌کنیم، موارد فراوانی از بی‌تصمیمی، و دیرتصمیمی را می‌بینیم که در نهایت منجر به بدتصمیمی هم می‌شود.



🔘در این یادداشت می‌خواهم به بخشی از گفتگوی اخیر آقای علی مطهری با خبر آنلاین اشاره و از این جهت آن را نقد و ارزیابی نمایم. آقای مطهری در این گفتگو به نکاتی اشاره می‌کند از جمله اینکه: ▪️"قانون عفاف و حجاب صلاح نبود که به آن شکل اجرا شود. من نمی‌گویم کسی که در خیابان روسری ندارد را بگیریم. می‌گویم با آن موارد ناهنجاری که هست - مثلا کسی با رکابی آمده یا شکمش را بیرون گذاشته است - برخورد شود. روسری را در خیابان سخت نگیرند ولی در دانشگاه‌ها و ادارات دولتی و مانند اینها، باید دقیق رعایت شود. وظیفه دولت است. این که بگویند کار مساجد است و کار دولت نیست، خیلی اشتباه است. در فیلم‌های سینمایی و نمایش‌های خانگی اباحه‌گری بیشتر شده است."▪️



🔘محتوای بالا از حیث اینکه از طرف آقای مطهری گفته شده، یک گام به پیش، هر چند خیلی دیر شده است. چرا یک گام به پیش است؟ چون موضع ایشان در سال ۹۲ در دسترس است که معتقد بودند: ▪️"از ابتدای انقلاب اسلامی حجاب استاندارد گذشته از چادر عبارت بود از شلوار، مانتو تا زانو و روسری و مقنعه؛ دولت اسلامی موظف است آن بخش از امر به معروف و نهی از منکر که مستلزم اعمال قانون است و کار مردم نیست را انجام دهد و بدیهی است که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مجلس شورای اسلامی به وظیفه خود عمل خواهد کرد."▪️



🔘ایشان در ادامه نیز نسبت به پوشش ساپورت هم خیلی حساس بودند، در حالی که امروز در باره روسری چنین نظری دارند. این تغییر نگرش نکته مثبت ایشان است. ولی چه چیزی نسبت به گذشته فرق کرده است؟ اگر اصل تغییر را بپذیریم، در این صورت نمی‌توانیم و حق نداریم یک الگوی ثابت و غیر قابل تغییر از پوشش را تجویز کنیم. در این صورت بر چه مبنایی می‌توان گفت که حد پوشش چه باشد؟ ابتدا باید این مبنا را شرح داد سپس وارد مصداق شد.



🔘آنچه که از این سخنان برداشت می‌شود این است که اجبار حجاب شرعی منظور ایشان نیست، چون در این صورت، نگذاشتن روسری مجاز نیست. پس اگر ایشان نظرشان را نسبت به گذشته اصلاح کرده‌اند، باید توضیح دهند که کدام عامل موجب شده که نگاه امروز وی نسبت به گذشته بازتر باشد؟ آیا در آينده باز هم تغییر نخواهد کرد؟



🔘به نظر من "قدرت" عامل اصلی این نگاه بود. در واقع در گذشته گمان می‌کردند که دولت قدرت برخورد دارد، لذا آن حد از حجاب را تجویز می‌کردند، و اکنون متوجه شده‌اند که قدرت برخورد وجود ندارد، لذا محدودیت کمتری را در نظر می‌گیرند. دلیل دیگری برای این تغییر به ذهن نمی‌رسد.



🔘مشکل اینجاست که این نگاه جدید ایشان در شرایط کنونی کارآیی ندارد، در حالی که اگر پیش از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و مرگ مهسا گفته می‌شد، نه تنها موثر بود، بلکه چند گام به پیش بود. اگر نظام سیاسی و طرفداران حجاب به معنای دقیق، حق زنان را در پوشش عرفی بپذیرند، آنگاه می‌توان در باره فراتر از عرف رفتن افراد سخن گفت و مقررات گذاشت، ولی تا هنگامی که چنین حقی شناخته نشده است، بحث کردن از پوشش در عمل غیر ممکن می‌شود.



🔘اینکه برای ادارات نیز همچنان محدودیت قایل شده‌اند نشان می‌دهد که مسأله اساساً اجتماعی و اخلاقی و عفت و این جور چیزها نیست، بلکه مسأله صرفاً سیاسی و اتکا به قدرت است و تا هنگامی که این نگاه حل نشود، قابل تصور نیست که بتوان در یک محیط آرام و تفاهم‌آمیز حدود پوشش یا هر رفتار دیگر را تعیین کرد.



🔘🔘متاسفانه همچنان در همه موارد گفته شده از جمله پوشش زنان در موقعیت بی‌تصمیمی و دیرتصمیمی هستیم.

nepalking.jpgاز کاتماندو تا تهران؛ مردم می‌خواهند پادشاهشان بازگردد

معترضان در نپال و ایران به دنبال ثبات، عدالت و کارآمدی‌اند؛ ارزش‌هایی که وعده‌ داده شدند، اما تجربه جمهوری‌های معیوب هرگز نتوانست آن‌ها را تحقق بخشد

امیرحسین میراسماعیلی - ایندیپندنت فارسی

کی‌پی شارما اولی، نخست‌وزیر نپال، در پی تداوم اعتراض‌های گسترده و خونین ضدحکومتی از سمتش استعفا کرد و حالا این کشور بار دیگر به نقطه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ سیاسی خود رسیده است.

این اعتراض‌ها ابتدا در واکنش به فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت، اما خیلی زود به شورشی علیه فساد گسترده و ناکارآمدی دولت تبدیل شد که در پی آن، تنها در یک روز، دست‌کم ۱۹ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی شدند.

کی‌پی شارما اولی در نامه استعفایش خطاب به رئیس‌جمهوری نپال نوشت: «با توجه به شرایط بحرانی کشور از سمتم استعفا می‌کنم تا راه‌حل سیاسی بر اساس قانون اساسی امکان‌پذیر شود.» رام‌چاندرا پاودل، رئیس‌جمهوری نپال، هم استعفا را پذیرفت و اعلام کرد رایزنی‌ها برای انتخاب نخست‌وزیر جدید آغاز شده است.

هم‌زمان، معترضان پس از شنیدن این خبر، با شعار «پیروزی» وارد ساختمان پارلمان شدند؛ صحنه‌ای که به‌عنوان نشانه‌ای از عمیق‌ترین ناآرامی سیاسی دهه‌های اخیر نپال توصیف شد.

بحران اخیر نپال از جایی آغاز شد که دولت تصمیم گرفت چندین شبکه اجتماعی پرطرفدار را مسدود کند و این اقدام خشم «نسل زد» را در نپال برانگیخت و با وجود عقب‌نشینی دولت و لغو محدودیت‌ها، اعتراض‌ها نه‌تنها فروکش نکرد، بلکه وارد مرحله تازه‌ای شد و بر مخالفت با فساد ساختاری و ناکارآمدی سیستم حکومتی متمرکز شد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اکنون پرسش کلیدی برای نپالی‌ها این است که چه کسی جانشین اولی خواهد شد و چه تغییری در ساختار قدرت رقم خواهد خورد، اما آنچه بیش از همه توجه‌ها را جلب کرده، بازگشت دوباره صدای پادشاهی‌خواهی به خیابان‌های کاتماندو است.

فریاد بلند پادشاهی‌خواهی خیابان

پادشاهی‌خواهان در نپال ماه‌های گذشته به همراه ملی‌گرایان هندو و حزب راشتریا پراجاتانترا، تظاهرات گسترده‌ای در پایتخت نپال برگزار کردند که ده‌ها هزار نفر در آن شرکت کردند. خواسته اصلی آنان احیای دوباره سامانه پادشاهی و نشاندن دوباره پادشاه پیشین بر تخت بود. شعار «راجا آون پارچا» به معنای «پادشاه باید بازگردد»، بارها در خیابان‌های کاتماندو طنین‌انداز شد و پادشاهی‌خواهان خواستار بازگرداندن هندوئیسم به‌عنوان دین رسمی کشور شدند؛ درخواستی که در بستر ناکامی جمهوری نپال معنا می‌یابد.

ufo.jpgایندیپندنت فارسی - در جلسه استماع کنگره آمریکا ویدیویی منتشر شد که نشان می‌دهد یک موشک هل‌فایر شلیک‌شده از پهپاد ارتش آمریکا به یک جسم درخشان ناشناس در نزدیکی سواحل یمن اصابت کرده اما بدون اثر از آن منحرف می‌شود.

این تصاویر که مربوط به ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴ است، توسط اریک برلیسون، نماینده جمهوری‌خواه ایالت میزوری، ارائه شد. جورج نپ، کارشناس پدیده‌های ناشناخته، در این نشست گفت: «این همان موشک هل‌فایر است که به شیء ناشناس پرنده برخورد کرد و فقط برگشت.

سوال این است: این چه چیزی می‌تواند باشد؟» او افزود که ویدیوهای مشابه بسیاری در سرورهای محرمانه وجود دارد که نه کنگره و نه افکار عمومی اجازه مشاهده آن‌ها را نداشته‌اند. دو افسر سابق نیروی هوایی آمریکا نیز در این جلسه شهادت دادند و روایت‌هایی از مشاهدات مستقیم خود درباره اجسام پرنده ناشناس ارائه کردند؛ از جمله یک شیء مستطیلی به بزرگی زمین فوتبال در کالیفرنیا و یک مثلث متساوی‌الاضلاع عظیم در پایگاه لنگلی ویرجینیا.

***

IMG_0680.png در برنامه بیست و هفتم «زیر ذره بین سخن» به اتفاقاتی که در یکی دو هفته ی گذشته رخ داد می پردازیم و از توهین به فردوسی و کنسرت شجریان و درگیری های به وجود آمده میان پادشاهی خواهان و استاد امیر طاهری و دکتر تقی زاده و سخنرانی شاهزاده در اجلاس نوفدی سخن می گوییم. با ما همراه باشید...

za.jpgمدعیان عقل و پیروان جهل!

احمد زیدآبادی

چرا برخی از کسانی که خود را عقلی‌مسلک، علم‌گرا و سکولار معرفی می‌کنند، از قرآن و سیرهٔ پیامبر اسلام درست همان برداشتی را دارند که خشن‌ترین و وحشی‌ترین گروه‌های مدعی اسلام‌گرایی از اسلام ارائه می‌کنند؟

برای نمونه، چرا فردی مثل جلال ایجادی که مثلاً خود را "عقل‌گرا" می‌نامد، درک و فهمش از متون اسلامی عیناً مثل گروه‌هایی مانند داعش و القاعده و طالبان و همتایان شیعی آنان است؟


چرا افرادی مانند او در فهم متون اسلامی، برای شناختِ دینی چهره‌هایی چون محمد اقبال و عبدالرحمن کواکبی و سید محمود طالقانی و یا حتی میرزای نائینی و آخوند خراسانی و شیخ حسینعلی منتظری جایی باقی نمی‌گذارند و درست مثل داعشی‌ها، قرائت خشونت‌آمیز و انسان‌ستیز خود را از میراث پیامبر اسلام، مطلق می‌کنند؟

دلیلش به نظرم دو چیز است. اول اینکه این قبیل افراد که جمعی از آنان خود را حامی "شاهزاده" رضا پهلوی هم معرفی می‌کنند، هیچ آشنایی عمیق و حتی متعارفی با مفهوم عقل و علم و سکولاریسم ندارند و این مفاهیم را تنها به صورت ابزاری برای پنهان کردن بی‌بضاعتی معرفت‌شناسی خود به کار می‌گیرند!


همین جناب جلال ایجادی اگر توانست به جای اهانت‌های مشمئزکنندهٔ دائمی خود به پیامبر اسلام در یک یادداشت "عقل" را تعریف و تبیین کند، من حرف خود را در مورد او پس می‌گیرم!


مسئلهٔ دوم اما روان‌شناختی است. آدم‌هایی که مختصات روانشناسانهٔ همسانی دارند، سوای از اینکه مادی‌مشرب یا مذهبی یا سوسیالیست یا کاپیتالیست باشند، نهایتاً به گفتار و رفتاری کم و بیش مشابه هم می‌رسند!


چندی پیش به یکی دو کانال تلویزیونی ماهواره‌ای برخوردم که به زعم خود، مبلغ مسیحیت بود و محبت و نجات از طریق عیسی مسیح را تبلیغ می‌کرد! مجری برنامه اما بعد از کلی صحبت‌ از لزوم مهربانی و محبت، اشاره‌ای به پیامبر اسلام کرد و دهانش را به سخیف‌ترین و زشت‌ترین اهانت‌ها نسبت به ساحت محمد آلوده ساخت!


البته این کثافت‌کاری‌ها غباری بر دامن محمد نمی‌نشاند، اما مدعیان دروغین عقل و علم و سکولاریزم و همینطور محبت و مهربانی را مفتضح و رسوا می‌کند!


درود ما بر محمد تا ابدالآباد که خداوند فهم جهان هستی از دریچهٔ توحید وجود را از طریق او به انسان آموخت، فهمی که جهان‌بینی‌های شرک‌آلود را منسوخ کرد و زمینه‌ای برای ختم و پایان عصر نبوت بر روی کرهٔ خاکی شد.

*دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مقاله، نظر نویسنده بوده و الزاماً بازتاب دیدگاه خبرنامه گویا نیست

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgزیباکلام با اشاره به کناره گیری حسین علایی و برکناری نادره رضایی از پزشکیان انتقاد کرد و نوشت: شما را بخدا یکذره جنم داشته باشید و اینقدر در مقابل تندروهایی که با پنج درصد آرا به مجلس راه یافته و کشور را با این روز انداخته اند کوتاه نیایید.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاح طلب، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: آقای پزشکیان همه افتخار شما انتصاب مدیرانی همچون نادره رضایی و حسین علایی بود.

شما را بخدا یکذره جنم داشته باشید و اینقدر در مقابل تندروهایی که با پنج درصد آرا به مجلس راه یافته و کشور را با این روز انداخته اند کوتاه نیایید. هدف آنها تکرار"خالص سازی" دوران مرحوم رئیسی است. تسلیم نشوید.

6289540.jpg

aref.jpgعارف نیروهای مسلح را به شرکت در تأمین و ذخیرۀ مواد غذایی کشور فراخواند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

محمدرضا عارف، معاون اول رئیس‌جمهوری، از سازمان اتکا این بازوی اقتصادی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خواست که به یاری دولت برای تأمین و ذخیرۀ اقلام اساسی بشتابد. عارف با استناد به سخنان اخیر علی خامنه‌ای تأکید کرد که «امنیت غذایی» وظیفۀ کل حاکمیت و هم‌تراز با امنیت دفاعی است.

محمدرضا عارف، معاون اول رئیس جمهوری ایران، از سازمان اتکا (سازمان تعاونی مصرف کادر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی) خواست که برای تأمین و ذخیره مواد غذایی کشور به دولت یاری برساند. عارف که این سخنان را در مراسم افتتاحیه طرح‌های توسعه‌ای این سازمان ایراد می‌کرد با اشاره به اظهارات اخیر علی خامنه‌ای در دیدار با رئیس جمهوری و اعضای دولت، تأمین امنیت غذایی مردم را وظیفه‌ای برای کل حاکمیت دانست و تلویحاً گفت که دولت به تنهایی قادر به انجام این مهم نیست و برای تحقق آن نمی‌تواند نیازهای مالی نیروهای مسلح را در اولویت خود قرار بدهد. عارف گفت : « اگر چه دولت در پشتیبانی از نیروهای نظامی تکلیف دارد اما مسائل معیشتی و اقتصادی مردم حائز اهمیت اساسی است و [رهبر نیز] در دیدار اخیر خود با اعضای دولت وفاق ملی بر مسائل اقتصادی و مردم تأکید کردند»

محمد رضا عارف در جای دیگری از سخنانش امنیت غذایی و دفاعی را همتراز یکدیگر دانست و گفت که دولت انتظار دارد که سازمان اتکا علاوه بر تأمین نیازهای غذایی کادر نیروهای مسلح سهمی نیز در تأمین نیازهای عمومی کل جامعه به مواد غذایی و معیشت مردم بر عهده بگیرد.

عارف گفت که دولت در پی افزایش ارتباطات ریلی و تهاتر با سایر کشورها به ویژه کشورهای همسایه برای تأمین امنیت غذایی کشور است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

دوشنبه گذشته علی خامنه‌ای در دیدار با رئیس جمهوری و اعضای کابینه خواستار تأمین به موقع کالاهای اساسی مردم، تأمین ذخایر کالاها «نسبت به نصاب مورد نیاز» برای مقابله با «مخاطرات محتمل و غیرقابل پیش بینی» شد و برای جلوگیری از افزایش بی وقفۀ قیمت‌ها توصیه کرد که واردات بعضی از کالاهای اساسی از انحصار خارج شود.

اکنون با سخنان محمدرضا عارف معلوم می شود که خروج واردات و تأمین کالاهای اساسی مردم از انحصار بمنزلۀ سپردن آن به نیروهای مسلح است. در واکنش به سخنان عارف، امیر عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع جمهوری اسلامی، گفت که «وزارت دفاع وظیفه دارد علاوه بر تأمین نیازهای نیروهای مسلح، در عرصه امنیت غذایی جامعه نیز نقش‌آفرینی کند».

اولین درگیری ناتو با روسیه

| No Comments

natoputin.jpgحمله به پهپادهای روسیه در لهستان؛ فرودگاه ورشو بسته شد و جنگنده‌های ناتو به پرواز درآمدند

ایران اینترنشنال - پس از آنکه گزارش‌هایی از ورود پهپادهای روسی به حریم هوایی لهستان منتشر شد، مقام‌های این کشور فرودگاه بین‌المللی ورشو را بستند، جنگنده‌های لهستانی و ناتو به پرواز درآمدند و ارتش در حالت آماده باش کامل قرار گرفت. مقامات لهستان گفته‌اند علیه این اهداف از سلاح استفاده کرده‌اند.

دونالد توسک، نخست‌وزیر لهستان، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «عملیات مرتبط با نقض‌های مکرر حریم هوایی لهستان در جریان است. ارتش علیه اهداف از سلاح استفاده کرده است.»

نخست‌وزیر لهستان افزود در تماس دائمی با رییس‌جمهوری و وزیر دفاع است و گزارش مستقیم از فرمانده عملیاتی دریافت کرده است.

ولادیسلاو کوسینیاک-کامیش، وزیر دفاع لهستان، گفت نیروی هوایی این کشور علیه اهداف متخاصمی که وارد حریم هوایی لهستان شده‌اند از سلاح استفاده کرده است.

او در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «جنگنده‌ها علیه اهداف متخاصم از سلاح استفاده کرده‌اند.»

معاون وزیر دفاع لهستان نیز گفت: «عملیاتی برای خنثی‌سازی اهدافی که مرز لهستان را نقض کرده و از آن عبور کرده‌اند، بر فراز این کشور در جریان است.»

فرماندهی عملیاتی نیروهای مسلح لهستان در رسانه اجتماعی ایکس اعلام کرد این کشور پس از نقض‌های مکرر حریم هوایی‌اش در جریان حمله روسیه به اوکراین، برای سرنگونی پهپادها بر فراز خاک خود از سلاح استفاده کرده است.

در این بیانیه آمده است: «در جریان حمله امروز فدراسیون روسیه به اهدافی در اوکراین، حریم هوایی ما بارها از سوی پهپادها نقض شد. به درخواست فرمانده عملیاتی نیروهای مسلح، از سلاح استفاده شده و عملیات برای یافتن اهداف ساقط‌شده در حال انجام است.»

فرماندهی عملیاتی ارتش لهستان سه‌‍شنبه ۱۸ شهریور در بیانیه‌ای اعلام کرد: «سامانه‌های دفاع هوایی زمینی و رادار شناسایی در بالاترین سطح آماده‌باش هستند.»

این اقدام پس از حملات هوایی گسترده روسیه به خاک اوکراین انجام شده است.

در این بیانیه آمده است: «برای تضمین امنیت حریم هوایی لهستان، فرمانده عملیاتی نیروهای مسلح تمامی رویه‌های لازم را فعال کرده است و ارتش کاملاً آماده پاسخ فوری است.»

بر اساس اطلاعیه هوانوردی (NOTAM) منتشرشده در وب‌سایت اداره هوانوردی فدرال آمریکا، فرودگاه شوپن ورشو و دست‌کم دو فرودگاه دیگر در لهستان به‌دلیل «فعالیت پیش‌بینی‌نشده نظامی مرتبط با تضمین امنیت ملی» بسته شدند.

lbanner.jpgدو و ماه نیم پس از اعلام آتش‌بس توسط دونالد ترامپ میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سه‌شنبه ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) در قاهره با عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد. در این دیدار بدر عبدالعاطی وزیر خارجه مصر نیز حضور داشت

کیهان لندن - این توافق پس از آن انجام شد که برخی منابع داخلی مدعی شدند پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی که توسط علی شمخانی دبیر پیشین شورای‌ عالی «امنیت ملی» جمهوری اسلامی «راهبری» می‌شد، از او گرفته و به علی لاریجانی دبیر جدید این شورا سپرده شد.

طبق گفته‌ی‌ گروسی این توافق قرار است شرایط دسترسی بازرسان به تأسیسات اتمی در ایران را فراهم کند.

لارنس نورمن خبرنگار روزنامه «وال‌استریت ژورنال» شامگاه سه‌شنبه به نقل از منابع خود نوشت: «من متوجه شده‌ام که [جمهوری اسلامی] ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به یک توافق دست پیدا کرده‌اند، این می‌تواند تأثیر مهمی روی روند مکانیسم ماشه بگذارد اما این توافق به تنهایی نمی‌تواند مهلت مکانیسم ماشه را تمدید کند. جزئیات برای نحوه تصمیم‌گیری سه قدرت اروپایی و آمریکا در این موضوع بسیار مهم است.»

فرصت کوتاه برای دسترسی به سایت‌ها

نورمن همچنین نوشت: «یک پرسش کلیدی این است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قبل از پایان مهلت ۳۰ روزه اسنپ‌بک چقدر اطلاعات کسب خواهد کرد و چقدر به وعده‌های دسترسی پس از آن مهلت متکی خواهد بود؟»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اینهمه در حالیست که امضای چنین توافقی در میانه نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی عجیب و ناگهانی به نظر می‌رسد آنهم در حالی که تا پیش از آنکه عراقچی به قاهره برود، شماری از مقامات تهران مدیرکل آژانس بین‌المللی را «جاسوس موساد» و «خائن» نامیدند! برخی مقامات از جمله برادران لاریجانی نیز او را تهدید جانی کرده و نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در بیانیه‌ای اعلام کردند آژانس سرسپرده آمریکا و اسرائیل است و مشروعیت خود را از دست داده است.

larijani.jpg
البته مفاد این توافق هنوز مشخص نیست. اما آنچه آژانس طی این مدت از جمهوری اسلامی می‌خواست شامل بازدید از تأسیسات اتمی بمباران شده، مکان نگهداری از بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰ درصدی و صدور مجوز برای بازرسان مجرب و همچنین دسترسی به دوربین‌های نظارتی بود که جمهوری اسلامی با همه آنها مخالفت کرده بود.

zarghami.jpg

پیشتر، رافائل گروسی مدیرکل آژانس در مصاحبه با «فاکس نیوز» به جمهوری اسلامی هشدار داده بود: «اگر بخواهید از تکرار آنچه در ژوئن [جنگ ۱۲ روزه] دیدیم جلوگیری کنید، باید فعالیت‌های آژانس از سر گرفته شوند.» او به حکومت اخطار داد: «بدون نظارت آژانس در ایران هیچ مذاکره جدی شکل نمی‌گیرد.»

france.jpgبازداشت نزدیک به ۲۵۰ نفر در فرانسه

یورونیوز - فرانسه روز چهارشنبه صحنه اعتراضات گسترده جنبش «همه‌چیز را مسدود کنید» بود؛ تظاهراتی بدون رهبر مرکزی که تنها دو روز پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو، با بستن خیابان‌ها و آتش‌زدن زباله‌ها، فعالیت‌ها در پاریس و شهرهای دیگر را فلج کرد و به بازجویی از بیش از ۲۵۰ تن انجامید.

پلیس فرانسه روز چهارشنبه ۱۰ سپتامبر (۱۹ شهریور) بیش از ۲۰۰ نفر را بازداشت کرد. این دستگیری‌ها در حالی رخ داد که معترضان جنبش «همه چیز را مسدود کنید/Bloquons tout» تلاش کردند حمل و نقل و زندگی روزمره در سراسر فرانسه را دو روز پس از سقوط دولت فرانسوا بایرو فلج کنند.

به‌دستور وزارت کشور فرانسه حدود ۸۰ هزار مأمور پلیس و ژاندارم را در سراسر کشور مستقر کردند و هزاران معترض نیز آتش روشن کردند، سنگر و موانع ساختند و تلاش کردند بزرگراه پیرامونی پاریس، پرترافیک‌ترین بزرگراه شهری اروپا را مسدود کنند. تا حوالی صبح چهارشنبه، پلیس پاریس گزارش داد که ۹۵ نفر در پاریس و هشت نفر خارج از پایتخت بازداشت شده‌اند.

در منطقه «پورت دو مونتروی» واقع در شرق پاریس معترضان سطل‌های زباله را آتش زدند و سعی کردند مسیر تراموا را مسدود کنند، اما پلیس موانع را برچید و جمعیت را پراکنده کرد. گروهی از معترضان نیز وارد بزرگراه شدند تا ترافیک را متوقف کنند که پلیس مانع آنها شد.

تنش‌ها در اطراف ایستگاه قطار شمال پاریس، یکی از شلوغ‌ترین ایستگاه‌های قطار اروپا بالا گرفته است. حدود چند صد نفر تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح در این منطقه تجمع کردند. پلیس دسترسی به ایستگاه را مسدود کرده است، اما معترضان همچنان تلاش می‌کنند وارد شوند و مأموران برای پراکنده کردن آنها از گاز اشک‌آور استفاده کردند، در حالی که برخی مسافران نیز در این هرج‌ومرج گرفتار شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

«دیگر از همه چیز خسته‌ایم»

ماری، دانشجو و بازیگر به یورونیوز گفت: «امروز اعتراض می‌کنم چون از همه چیز خسته شده‌ایم» او افزود: «می‌خواهیم به ماکرون نشان دهیم که دیگر تحمل این وضعیت را نداریم. او نمی‌تواند خواسته‌های مردم را نادیده بگیرد.» ماری همچنین اعتراض خود را به کاهش بودجه بخش فرهنگ مرتبط دانست.

در همین حال، یک راننده ناشناس که پیش‌قدم شد و دوچرخه‌ها و سطل‌های زباله‌ای را که جاده را مسدود کرده بودند کنار زد، به یورونیوز گفت که از تظاهرات حمایت می‌کند. او گفت: «من خشم آن‌ها را درک می‌کنم. باید کاری انجام داد.»

حمزه صفوی، استاد دانشگاه:

در جلسه محرمانه وزارت خارجه دولت رئیسی می گفتند ایران تنها ابرقدرت جهان است! و من و بغل دستی ام خندیدیم!

shegefti.jpgمجید مرادی در واکنش به این ویدئو در کانال تلگرام خود نوشت:

جناب رحیم صفوی کوچک!

این حرف‌ها را می گذاشتی برای سی سال دیگر. هنوز زود است!

همان زمان که شما را به مشاوره به جلسات محرمانه وزارت خارجه فرامی‌خواندند ما را برای گفتن این جمله که آمریکا بزرگ ترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان است و چاره ای جز مذاکره با آن نیست آن هم در کلاس درس سیاست خارجی ایران به بازجویی در خانه‌های اشباح!

دعوت می‌کردند. آن جا هم مفصل حرفم را زده‌ام و موجب تعجب و رنجش آنها شدم. در خانه‌های اشباح، زبان آدمی تندتر و گزنده تر می‌شود چون نان و نمکی در میان نیست اما تو که خودت و پدرت یک عمر سر سفره نظام نشسته‌اید چرا به جای خنده زیر لب و عشوه پنهانی، به آن مشاور عبداللهیان نگفتی این حرفها چیست که می‌گویی؟ با کدام مؤلفه‌ها ایران را در کنار پنج قدرت برتر جهانی نشانده‌ای؟! آیا با شما چه می‌کردند؟!

چرا اکنون یک سال پس از سقوط دولت رئیسی این حرف را می‌زنی؟!

مگر شما را صرفا برای تایید و سر تکان دادن و ناهار خوردن دعوت کرده بودند؟!

Jahangir_Golzar_2.jpgایران امروز در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر خود قرار گرفته است . ترکیب رکود بازار بخاطر نبود در آمد کافی ، تورم که حاصل رفتار و سیاستهای استبداد حاکم بر وطن است و در نتیجه بیکاری و مخصوصا بیکاری برای جوانان ، و فقر گسترده، زندگی میلیون‌ها انسان را هم از نظر جسمی و مخصوصا روحی به ورطه نابودی و بیماری کشانده است. گزارش‌های رسمی نشان می‌دهند که بیش از ۳۸ درصد کودکان ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند، ۲۳ میلیون نفر در حاشیه‌نشینی گرفتارند و شاخص فلاکت به بالای ۴۲ واحد رسیده است. این ارقام تنها آمار خشک نیستند؛ هر کدام تصویرگر زندگی خانواده‌هایی هستند که هر روز میان نان و ادامه حیات و آموزش از یک طرف و میان سلامت و بقا، انتخابی دردناک انجام می‌دهند.

ریشه بحران: استبداد و ناکارآمدی

فقر کنونی ایران محصول صرفاً شرایط اقتصادی جهانی یا تحریم‌ها نیست؛ بلکه بیش و پیش از هر چیز نتیجه نظامی استبدادی ولایت مطلقه فقیه است که سال‌هاست منابع ملی را به جای ممکن کردن توسعه پایدار، صرف جنگ‌افروزی در منطقه و پشتیبانی مالی و نظامی از گروههای خشونت طلب و از طرف دیگر مستبدینی همچون بشار اسد کرده است . و از طرف دیگر با سیاستهای سرکوب مردم و بزرگ کردن دستگاه سرکوب با بودجه های کلان و تولید جو خشونت و نا امنی در کشور و باز گذاشتن دست رانت خواران هر روز بحران بر بحران افزوده است . حکومت مستبد ایران با تصمیم‌های ناگهانی و بی‌برنامه - از تعطیلی‌های پیاپی گرفته تا سیاست‌های ناکارآمد ارزی - نه تنها تولید را فلج کرده، بلکه میلیون‌ها شغل را نابود ساخته و بر تعداد فقیران و بیکاران کشور افزوده است.

این نظام به جای سرمایه‌گذاری بر آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی، بودجه‌های کلان را به نهادهای نظامی و امنیتی اختصاص داده است. نتیجه این سیاستها کاملا روشن است: کاهش شدید کیفیت آموزش، ترک تحصیل گسترده کودکان بخاطر فقر خانواده ها ، گسترش کودک کار در تمامی شهرها و از دست دادن کودکی بخاطر تکه ای نان و کمک به والدین خود و تولید چرخه فقر و نا امنی و فساد و جنایت و در ادامه کشتن امید مردم فقیر کشور .

فقر چند جانبه از نان تا آموزش

بحران اقتصادی امروز ایران تنها به «کمبود درآمد» محدود نیست. نکته مهم و قابل توجه این است که میلیون‌ها کودک در ایران از دسترسی به آموزش باکیفیت، تغذیه مناسب و محیط امن بخاطر کمبود در آمد والدین خود محروم‌اند. سهم آموزش در هزینه خانوار از ۴.۷ درصد در سال ۱۳۹۷ به تنها ۱ درصد در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته است؛ به این معنا که خانواده‌های فقیر حتی توانایی حداقل سرمایه‌گذاری برای آینده فرزندانشان را از دست داده‌اند.

این وضعیت به معنای محرومیت از حقوق اساسی بخش بزرگی از جامعه ایران است. حق بر برخوردار شدن از آموزش، حق بر برخوردار شدن از تغذیه مناسب با مقدار کالری کافی و مقدار ویتامین و ... کافی و حق بر زندگی شرافتمندانه در نبود تنش و در آزادی ، از مردم ایران بخاطر سیاستها و مدیریت استبدادی ولایت مطلقه فقیه گرفته شده است. آنچه امروز شاهدیم، نقض آشکار عدالت اجتماعی و پایمال کردن حقوق ذاتی انسانها و بی‌توجهی کامل به توسعه انسان است.

Rasoul_Nafisi.jpgاز پس حوادث طبیعی عمده مثل سیل و طوفان چه بسا آثار و ابنیه ای از زیر خاک و آوار آشکار می‌شود که قبلا مشهود نبوده است. جنگ‌ها و ومصائب اجتماعی نیز به آشکارشدن ابعادی از جامعه و حتی تاریخ کمک می‌کنند که یا قبلا نامشهود بوده و یا این که باوچود آشکاری، مورد توجه قرار نمی‌گرفته است. موشک باران اخیر ایران از آن موارد است. از پس این واقغه برق آسا جنبه هایی از جامعه و حتی تاریخ برملا شد که شاید قبلا به آن توجه چندانی نمی‌شد.

موشک باران دوازده روزه سریع، قاطع، کشنده، و بر اساس سال ها کار امنیتی دقیق و علمی و یادآور پیروزی اعجاب آور اسرائیل در جنگ شش روزه علیه مصر در سال 1967 بود. ارتش اسرائیل با حمایت امریکا بار دیگر نشان داد که یک "ماشین جنگی" سریع، بی نقص، و بی رحم است. احساس آخرالزمانی و این که اسرائیل کشوری است که خود را دایما در معرض انهدام می بیند - و اسلامی های افراط گرا هم مانع فراموشی این نکته از طرف اسرائیل نمی شوند - درایجاد انگیزه اتحاد ملی و جنگاوری و نیز نادیده گرفتن افعال غیرقانونی و گاه غیر انسانی دولت بی نقش نیست.

در ایران، آنچه آشکار بود آشکار تر شد. واضح ترین درس این جنگ همین امر بدیهی است که اصولا کشورهای کوچک نفتی نباید دچار توهم شده درگیر کشورهای صنعتی شوند و باهمان سلاح هایی به جنگ آن کشورها بروند که به مراتب پیشرفته ترش را کشورهای سازنده در اختیار دارند. جگ امروزی تماما بر اساس تکنولوژی سایبری است و در عصر ذهن ماشینی (هوش مصنوعی) استراتژی های دیگر مثل جنگ توده ای از نوع جنگ ویتنام - حتی برای کشورهایی که دولت منتخب ملت است - از عاملیت افتاده است. از لحاظ داخلی هم سرکوب سیستماتیک جنبش های ضد استبداد ایرانی مثل مورد اخیر "جنبش مهسا" یا سرکوب مطلق چچن ها در سین کیانگ چین نشان داد که استراتژی جنبش های توده ای از استراتژی سرکوب دولتی عقب افتاده است. تاکتیک گرفتن خیابان ها و اماکن توسط تظاهر کنندگان هم با توجه به استراتژی سرکوب مطلق دولتی به نظر می‌رسد تاریخ مصرفش کمی گذشته است. شاید بتوان استدلال کرد که باتوچه به عدم رشد یا سقوط جامعه مدنی و افت حمایت فرضی دول لیبرال از مردم مبارز، کم رنگ شدن ایده آلهای سیاسی و اجتماعی و ظهور دول غیر لیبرال مثل چین که بجز استثمار اقتصادی به امور دیگرعلاقه ای ندارند و حمایت ضمنی آنان از مستبدان حاکم (که حتی حکومت طالبان را پوشش می‌دهد) امکان توفیق مبارزات مدنی تا حد زیادی کاهش یافته است. شاید به همین دلیل است که در پی شکست مفتضحانه دولت اسلامی ایران، نه کودتایی پا گرفت و نه جنشی اعتراضی دیده شد. شگفت تر این که حتی زندانیان اوین، پس از بمباران آن سازه یادگار ترس و جنایت، نه تنها سر فرار نداشتند بلکه به کمک عمال زیر آوارمانده زندان رفتند تا زمانی که نیروی ویژه سررسد - و خود آنان را با تهدید مرگ به سلول ها برگرداند. "خیر عمومی" فعلا به کنار گذاشته شده و فلاح فردی سرلوحه اعمال فرد است؛ همچنان که از بازتاب مردم هراسان و بی امید انتظار می‌رود.

Mehrdad_Khansari_2.jpgنزدیک به سه ماه پس از آغاز جنگ دوازده‌روزه با اسرائیل، رژیم اسلامی در تهران علیرغم روبرو بودن با مشکلات فراوان در داخل و خارج از کشور، می‌کوشد تا تصویری از سازمان‌دهی دوباره، تثبیت موقعیت و کنترل کاملش بر اوضاع داخلی را به داخل و خارج نشان دهد،‌ اگرچه حتی با وجود آتش‌بس شکننده موجود با اسرائیل، هفته‌های گذشته در کشور بدون حادثه نبوده‌اند و حاکمیت علاوه بر ناکامی در مهار بحران و بی‌ثباتی اقتصادی، همچنان مجبور به مقابله با مجموعه‌ای از «انفجارهای بدون مسئولیت» در تهران و دیگر شهرها گردیده و در استان‌هایی مانند بلوچستان هم درگیر زدوخوردهای خشونت‌آمیزی نیز با عناصر مسلح بوده است.

شاید مهم‌ترین عاملی که این روزها حکومت متزلزل خامنه ای را در تلاشش برای بازسازی و تثبیت مجدد اقتدارش یاری می کند، همان عدم وجود و حضور یک صدای رسا و قابل اعتماد از یک «اپوزیسیون» معتبر-- چه در داخل و چه در خارج از کشور -- است که توانائی عملی به چالش کشیدن حاکمیت را داشته باشد؛ حاکمیتی که نتایج سیاست‌های ورشکسته‌اش از همیشه آشکارتر و رهبرش منفورتر شده است.

در حالی‌که برخی چهره‌های شناخته شده مخالف جمهوری اسلامی به ‌دلیل همراهی با، و در برخی مواقع حتی ستایش از اسرائیل در پی آغاز حملات اخیرش علیه ایران اعتبار خود را خدشه‌دار ساخته‌اند، واکنش اولیه برخی از مخالفان و منتقدین نظام در داخل کشور این بوده است که در برابر حمله خارجی، پشت رژیم بایستند؛ اما پس از آتش‌بس و در پی انتشار بیانیه‌هایی از سوی افرادی مانند میرحسین موسوی و مصطفی تاج‌زاده، اکثر شخصیت های اصلاح طلب مخالف خامنه‌ای، به مواضع پیشین خود بازگشته‌اند.

nojen.jpgآشنایی با نهاد‌های خیریه افراد و بانک‌های قطری حامی تروریسم

اقتصاد ۲۴- نوژن اعتضادالسلطنه

وقتی صحبت از صنعت هوانوردی و شرکت‌های هواپیمایی به میان می‌آید، نام قطر می‌درخشد. در حوزه اقتصاد از منابع گازی این کشور کوچک در حاشیه خلیج فارس گفته می‌شود. در حوزه آموزش، این کشور به ارزش ۵ میلیارد دلار دانشگاه‌های آمریکایی را تامین مالی کرده و در ارائه کمک به اندیشکده آمریکایی "بروکینگز" تاثیرگذار بوده است.

نام قطر در عرصه ورزش نیز با میزبانی مسابقات جام جهانی مطرح می‌شود. در قطر محدودیتی برای سرو مشروبات الکلی وجود ندارد. هم چنین، زنان در آن کشور اجازه رانندگی داشته و از نظر پوشش الزام و اجباری برایشان وجود ندارد. بانوی اول این کشور یکی از تاثیرگذارترین همسران رهبران کشور‌های عربی است. شعب دانشگاه‌های آمریکایی و هم چنین شعبه دانشگاه کالج لندن در قطر واقع شده‌اند. هیچ گونه پلیس اخلاقی برای اجرای حدود و قوانین شرعی در قطر وجود ندارد.

با این وجود، زیر این پوشش به ظاهر جذاب به خصوص برای مخاطبان غربی، بنیاد‌های خیریه و سازمان‌های مرتبط با قطر در تامین مالی تروریسم نقش داشته‌اند و آن کشور درصدد بوده تا این موضوع را مخفی نگه دارد کمک‌هایی که اگر برای گروه‌های سلفی - تکفیری در سوریه سرازیر نمی‌شدند امکان پیروزی تحریرالشام ناممکن به نظر می‌رسید.

داده‌ها نشان می‌دهند که قطر کمک بلاعوض به ارزش میلیارد‌ها دلار به موسسات خیریه در بیش از ۷۰ کشور یعنی بیش از یک سوم جهان ارائه کرده است. ذینفعان شامل سازمان‌هایی در خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا و هم چنین برخی در کانادا، مکزیک، بریتانیا، فرانسه، آلمان و حتی ایالت کلرادوی ایالات متحده بوده‌اند. سیاست خارجی قطر نیز مملو از تناقض و گیج کننده بوده است. آن کشور پایگاه عظیم نظامی آمریکا را در خود جای داده، اما روابط ظاهرا دوستانه‌ای نیز با ایران و جنبش هایی، چون حماس و حزب الله لبنان داشته است و همزمان از جمعیت اخوان المسلمین و شاخه‌های آن در سراسر خاورمیانه حمایت می‌کند.

علاوه بر این، مساجد مورد حمایت قطر به مکانی برای نفرت پراکنی تبدیل شده‌اند. مسجد امام "محمد بن عبدالوهاب" در دوحه تحت کنترل دولت آن کشور است و نام موسس مکتب وهابیت در قرن هجدهم میلادی بر روی آن گذشته شده مسجدی که گزارش‌های متعددی اشاره می‌کنند به دامن زدن به افراط گرایی با دعوت از واعظان مهمان افراطی شهرت پیدا کرده است. برای مثال، "سعد بن عتیق العتیق" روحانی سعودی در اواخر ژانویه ۲۰۱۵ میلادی خطبه‌ای در آن مسجد ایراد کرد و در آن از خداوند خواست که "یهودیان، مسحیان، علویان و شیعیان را نابود کند".

این ششمین بازدید او از آن مسجد از سال ۲۰۱۳ میلادی به این سو بود. مقام‌های دولتی قطر خطبه‌های آن امام مسجد را در رسانه‌های قطری و توئیتر بازتاب دادند. از دیگر سخنرانان دعوت شده به آن مسجد می‌توان به "حامد عبدالله العلی" واعظ کویتی و متهم به تامین مالی القاعده از سوی دولت آمریکا و "حامد حمد العلی" متهم به حمایت از جبهه النصره از سوی دولت آمریکا اشاره کرد. گزارش‌ها نشان می‌دهند آن مسجد محل رفت و آمد شبه نظامیانی بوده که در یمن، تونس و سوریه به اصطلاح به زعم خود به جهاد رفته‌اند.

موسسات خیریه و بنیاد‌های قطری که به تامین مالی تروریسم کمک کرده‌اند

ماهنامه مصری "ایجپت تودی" در گزارشی منتشر شده در آگوست ۲۰۲۰ میلادی به این موضوع اشاره کرده بود که قطر از طریق موسسات خیریه به تامین مالی گروه‌های شبه نظامی در سراسر جهان استفاده می‌پردازد. این نشریه نوشته بود:" موسسات خیریه قطری تحت پوشش فعالیت‌های خیریه، به ادعای کمک رسانی و کمک به مسلمانان در سراسر جهان، طی سالیان متمادی، به بازوی پنهان دولت قطر تبدیل شده‌اند که امنیت کشور‌های عربی و حتی اروپایی را به خطر انداخته و ویرانی به بار می‌آورند".
این نشریه در ادامه به معرفی تعدادی از این موسسات پرداخته بود:

bishetab.jpg

به مادرم خبر رسید

که کُشتنِ سحر رسید

به سَر زنان وُ خسته جان:

که زندگی به سر رسید...

طنابِ دارِ دشمنم

چو حلقه زد به گردنم

بِسانِ یاسِ آسِمان

منم غمینِ میهَنَم

چو بغضِ مادرم دمید

دلِ شکسته ام تپید:

که می رود غریبِ تو

سپیدۀ دلم رَمید

به واپسین نگاهِ تو

به هق هق وُ به آهِ تو

بدان که عاشقت منم

همیشه در پناهِ تو

تو بعدِ رفتنم بخوان

به بامِ شهرِ آشیان

که بوده سهمِ عاشقان

همیشه خنجرِ خزان

جَرَس به دستِ جاهلی

که قاضی ام چو عادلی

به امر وُ عدلِ من جهان

بهشتِ عدلِ نازلی...

من اعتراضَم وُ سرود

زِ رودِ مُردۀ کبود

زِ رنجِ مردمِ وطن

زِ او که زندگی زُدود

من اعتراضم وُ صدا

زِ بندِ دینِ تو رها

تمامِ عشق وُ هستی ام

فدایِ مردمم فدا

تمامِ جُرمِ جانِ ما

جوانیِ جهانِ ما

چه هم زمانیِ بدی

که مُردِگی نشانِ ما

تمامِ لحظه ها سیه

عزا وُ عزلتِ تَبَه

نه آرزو نه زندگی

فِسُرده وُ تَبَه پِگَه

نه موجِ کوچکِ نوا

نه نور وُ نارِ بینوا

چراغِ خانه ها خموش

سکوت وُ وحشتِ سرا

ذلیلِ دار وُ این اذان

چو بانگِ قاریان وزان

زِ گورِ گَندِ خود بُرُون

مُقَنّیان دوان دوان

چه نکبتی به روزگار!

پرنده مُرده در حصار

نویدِ شادی ام بیار

به پَر گشودنِ بهار...

تو قُقنُسِ قیامِ ما

به قُلّه ها کلامِ ما

صدا وُ دست وُ اتحاد

شکوهِ ما دوامِ ما

سه شنبه 18 شهریورماه 1404///9 سپتامبر 2025

Mehdi_Estedadi_Shad.jpgقدیمها راحت تر میشد چم و خم رسانه را فهمید. کشف جعل آسانتر بود. کافی بود نادرستی خبر درج شده در روزنامه افشا شود تا بقولی دوزاری ها جا بیفتد.
گاهی یک خبرنگار با وجدان پا میان میگذاشت و از دسیسه و نیرنگ جماعتی علیه بقیه پرده بر میداشت. البته گاهی نیز وجود روزنامه نگاری ژرفکاو در رادیو و تلویزیون کفایت میکرد تا پشت صحنه فلان ماجرا را رو کند. این که چه بامبول و کلکی در پسا پشت دید مردم سر هم شده است تا با اشارات گمراه کننده­ اذهان عمومی را فریب دهند.
آن اذهان عمومی که بعد و با تاخیر متوجه درک و دریافت غلط خود میشد، در اصل فریبکاری را تجربه کرده بود.
امروزه اما قضایای مبادلات اطلاعات بمراتب سخت تر شده است. چون ما با قُلدری و قدر قدرتی اربابان در جهانی روبروئیم که "جهان مجازی" (اینترنت) خوانده میشود. فضایی که میتواند تاثیر جعل و جعلیات را به توان دو برساند. فراگیری انقلاب دیجیتالی بمراتب از انقلاب صنعتی سریعتر اثر میکند.
در این فضای غیر ملموس و مه آلوده ، چند شرکت تکنولوژی سطح بالا و نیز به اصطلاح خدماتی، سرنخها را در دست دارند. صاحبان فوق ثروتمندشان بقولی یک تئاتر عروسکی راه اندخته­ اند. تئاتری که به پهنای کُل سیاره است و بر صحنه­ اش چند میلیارد بازیگر پرسه میزند. آدمهایی که خود و دیگری را فراموش کرده­ اند.
بر همین منوال آدم عقل پیچیده و انسانیت گُم کرده، متوجه نیست که در اصل فیک نیوز(اخبار جعلی) را مثل نُقل و نبات نشخوار میکند. مجاز و دروغ نوعی واقعیّت عادتی شده که در میان ما به گردش است. در احدی هم میل افشاگری بر نمی انگیزد.
اصلا ما پذیرفته­ ایم که بخشی از واقعیت زندگی ما را آن توطئه­ ها و زد و بندهای دنیای مجازی بسازند. کسی هم ککش نگزد. این که چرا باید با دروغ و منبع دروغ ساز که رسانه و شبکه های ارتباط جمعی است، همزیستی مسالمت آمیز داشت. طوری که بی خیال و بی تفاوت نفس کشید. مگر آتش و پنبه میتواند با هم بسازد؟ بدون کشاکش و ستیز با هم یکی شود؟ آیا درست است و شدنی که راست و دروغ رسانه­ ای دست در گردن هم با ما همراه گردند؟ مگر نگفته بودند که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد؟ چرا بی مهابا به جاده میزنیم؟ چرا اندازه نگرفته پاره میکنیم؟
جماعت ایرانی که در سال پنجاه و هفت خورشیدی سر جمعی به سی چهل میلیون نفر نمیرسید، بواقع یکی از این دستجات مارگزیده رسانه ای بایستی باشد.نیش بی بی سی یادتان هست؟
لیکن از منظر امروزی ما جماعتی شده­ ایم که بسی ترحم بر انگیز جلوه میکند . بطوری که هم دوست و هم دشمن برایش دل میسوزانند. البته بشرطی که در این میان از سر تقصیرات یا ایراداتش گذشته باشند.
از زوایه دید کنونی که نمای فراختری را میبیند، آن ایرادها و تقصیرها در واقع به عارضۀ خودشیفتگی بر میگشت که در اغراقها و گزافه گوئی های گذشته­ بیان میشد. وقتی بدون بال و پر خود شناسی و آگاهی میخواست پرواز کند و بالا بپرد و اوج بگیرد.آن اندرز نیاکانی را از یاد برده بود که، یا مکن با فیلبانان دوستی یا بساز آن خانه­ ای در قد فیل!

پیام ارسالی از "همراهان" سایت توانا

«طرفداران خامنه‌ای عکس‌هایی از ساده‌پوشی! رهبر جمهوری اسلامی منتشر کردند. می‌خواهم یادآور شوم لیست بلندبالایی از نهادها و موسسات تحت نظر شخص خامنه‌ای وجود دارد که اتفاقن تمام این سازمان‌ها از مالیات معاف هستند.
در ضمن با دمپایی و آستین پاره هم می‌شود جنایت کرد.»

لازم به ذکر است منزل خمینی هم در جماران، یکی از اموال خاندان خسروشاهی بود که مصادره شده بود.
نظر شما درباره ساده‌زیستی رهبر پیشین و فعلی جمهوری اسلامی چیست؟!

Untitled-1.jpg

***

پست خبرساز امروز علی کریمی

| No Comments

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

مهدی نصیری در گفت‌وگو با حسین رزاق - استودیو پات

***

"ایران و آژانس توافق کردند"

| No Comments

deal.jpgادعای «توافق میان جمهوری اسلامی و آژانس» پس از دیدار گروسی و عراقچی در قاهره با حضور وزیر خارجه مصر

کیهان لندن - رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سه‌شنبه ۹ سپتامبر (۱۸ شهریور) در قاهره با عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد. در این دیدار بدر عبدالعاطی وزیر خارجه مصر نیز حضور داشت.

عراقچی و رافائل گروسی در شرایطی دیدار کردند که نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین در حال برگزاری است. مدیرکل آژانس بین‌المللی که درواقع یکی از اعضای کلیدی برای اداره نشست شورای حکام است، با پنج ساعت تأخیر به قاهره رسید.

جزئیات زیادی از محتوای این جلسه رسانه‌ای نشد، اما اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره این ملاقات گفته بود، طرفین برای «جمع‌بندی مذاکرات مربوط به شیوه‌نامه جدید تعامل و همکاری میان تهران و آژانس» با یکدیگر ملاقات خواهند داشت.

ساعاتی پس از این دیدار، لارنس نورمن خبرنگار وال‌استریت ژورنال مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به توافق دست یافتند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

این نخستین دیدار میان مقامات جمهوری اسلامی و مدیرکل آژانس از زمان توقف همکاری جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل است؛ جنگی که طی آن اسرائیل و ایالات متحده تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. اکنون جمهوری اسلامی اعلام کرده است که برای آغاز همکاری با آژانس ابتدا باید تضمین داده شود که حمله مجدد به آن نخواهد شد.

gdip.jpgبر اساس اطلاع ایران‌وایر وزارت ورزش و جوانان، از برخی فدراسیون‌ها و ورزشکاران ایران خواسته است در صفحات اجتماعی خود از «مهدیه اسفندیاری» شهروند بازداشت شده ایرانی در فرانسه حمایت کنند.

ایران وایر - مجله فرانسوی «لوپوئن» ۲۴فروردین۱۴۰۴ گزارش داد که مهدیه اسفندیاری مترجم ۳۹ ساله ساکن شهر لیون، توسط پلیس فرانسه دستگیر و در زندان «فرن» در «ول دو مرن» در بازداشت است.

یک منبع آگاه در وزارت ورزش و جوانان به «ایران وایر» گفته است که طبق توافقی که در روزهای گذشته میان وزارت ورزش و وزارت خارجه جمهوری اسلامی صورت گرفته، مقرر شده فدراسیون‌های ورزشی از ملی‌پوش‌های خود بخواهند از برخی سیاست‌های جمهوری اسلامی در صفحات اجتماعی خود حمایت کنند.

پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان چهارشنبه ۱۹شهریور۱۴۰۴ از حمایت برخی ورزشکاران دوومیدانی از مهدیه اسفندیاری خبر داد و مدعی شد این ورزشکاران خواهان آزادی او هستند.

این در حالی است که خانم اسفندیاری براساس ادعای دولت فرانسه به دلیل «تمجید از حملات تروریستی ۷ اکتبر حماس» و «تحریک به اقدامات خشونت‌بار در فرانسه» بازداشت شده است.

بر اساس مستندات منتشرشده در رسانه‌های فرانسوی از جمله مجله «لوپوئن»، مهدیه اسفندیاری، مترجم ۳۹ساله ساکن شهر لیون، به دلیل فعالیت در کانال‌هایی که محتوای حامی تروریسم منتشر می‌کرده‌اند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.مقامات امنیتی فرانسه می‌گویند که محتوای منتشرشده در این کانال‌ها، شامل «تشویق به اقدامات تروریستی» و «توهین بر مبنای نژاد و مذهب» بوده است.

مقامات قضایی فرانسه اسفندیاری را به «تمجید از تروریسم»، «توهین به یهودیان» و «تحریک به خشونت» متهم کرده‌اند.

«عباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی ۸شهریور۱۴۰۴ به وزارت ورزش و جوانان رفت و از سوی «احمد دنیامالی» وزیر ورزش و جوانان مورد تقدیر قرار گرفت. رسانه‌های حکومتی حضور عباس عراقچی در وزارت ورزش را در جهت «پیشبرد سیاست دیپلماسی ورزش» و «کمک دولت به فدراسیون‌ها جهت اخذ ویزاهای کشورهای غربی» دانستند.

منبع ایران‌وایر در وزارت ورزش و جوانان می‌گوید که وزارت خارجه درخواست‌هایی برای همراه شدن ورزشکاران ملی‌پوش ایران در رشته‌های دوومیدانی، کاراته، تکواندو، کشتی، ووشو، جودو، والیبال و فوتبال با سیاست‌های این وزارتخانه را داشته که با موافقت و همراهی وزارت ورزش و جوانان نیز همراه شده است.

به گفته منبع ایران وایر پس از بازداشت دوونده‌ها و مربی تیم ملی دوومیدانی ایران در کره‌جنوبی به اتهام «تجاوز گروهی» به یک دختر نوجوان کره‌ای، «احسان حدادی» رییس این فدراسیون بیش از سایر مدیران ورزشی تحت فشار کمیته المپیک و وزارت ورزش برای همراه شدن با سیاست‌های جمهوری اسلامی قرار دارد.

این منبع آگاه به ایران وایر گفته است که به همین دلیل، نخستین گروه از ورزشکارانی که باید درخواست برای آزادی مهدیه اسفندیاری را در صفحات خود منتشر می‌کردند، از میان ملی‌پوش‌های دوومیدانی انتخاب شدند.

رویترز از انفجار در دوحه خبر داد

ایران اینترنشنال - خبرگزاری رویترز گزارش داد صدای چندین انفجار در دوحه، پایتخت قطر، شنیده شده است و شاهدان از برخاستن دود در منطقه کاتارا خبر داده‌اند.

qvlarge.jpg
ارتش اسرائیل از حمله به رهبران حماس خبر داد

ارتش و آژانس امنیت اسرائیل (شین بت) اعلام کردند نیروی هوایی این کشور رهبران حماس را هدف قرار داده است. پیش‌تر رسانه‌ها از حمله به رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر، خبر داده بودند.

رسانه‌های قطری از کشته شدن ۵ نفر در حمله اسرائیل به دوحه خبر دادند

رسانه‌های قطری گزارش دادند در حمله اسرائیل به دوحه دست‌کم پنج نفر کشته شده‌اند. در تازه‌ترین واکنش‌ها به این رویداد، وزارت خارجه عمان ضمن ابراز همبستگی با قطر، حمله اسرائیل را به‌شدت محکوم کرد و آن را اقدامی در چارچوب «ترورهای سیاسی و خیانتکارانه» دانست. وزارت خارجه سوریه نیز حمله اسرائیل را به‌شدت محکوم و بر همبستگی کامل خود با قطر تاکید کرد.

لحظه حمله اسرائیل به دوحه قطر:

انتشار نام پنج کشته حملات اسرائیل به دوحه

مرکز اطلاع رسانی فلسطین اسامی پنج نفر را که در حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه کشته شدند، اعلام کرد. بر اساس این گزارش، همام الحیه، پسر خلیل الحیه، از مقام‌های ارشد حماس و جهاد لبد، رییس دفتر او، در میان کشته‌شدگان هستند. عبدالله عبدالواحد، مومن حسونه و احمد عبدالمالک نیز در این حمله جان باختند و در گزارش رسانه‌های فلسطینی از آن‌ها با عنوان «همراه» رهبران حماس یاد شده است.

کشته شدن یک نیروی امنیتی قطر در حمله اسرائیل وزارت کشور قطر اعلام کرد یک عضو نیروهای امنیتی این کشور در حمله اسرائیل به دوحه کشته شد.

کشته شدن یک نیروی امنیتی قطر در حمله اسرائیل وزارت کشور

قطر اعلام کرد یک عضو نیروهای امنیتی این کشور در حمله اسرائیل به دوحه کشته شد.

مهدی کشت‌دار مدیر خبرگزاری قوه قضاییه در شبکه اکس نوشت:

mkdTweet.jpg

moaven.jpgدر همین زمینه:

جزئیات عفو معیاری ۱۴۰۴ اعلام شد / جمع کثیری از محکومان آزاد می‌شوند

رئیس قوه قضاییه لیست عفو معیاری به مناسبت ولادت پیامبر اعظم و امام جعفر صادق خدمت رهبر انقلاب اسلامی اعلام شد و با موافقت ایشان جمع کثیری از محکومان دادگاه‌های عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و سازمان تعزیرات حکومتی و تعدادی از محکومان امنیتی که در دوره‌های قبل معمولا مشمول عفو قرار نمی‌گرفتند، با دو شرط، مشمول عفو می‌شوند. در این دوره، عفو معیاری پیشنهاد و در نظر گرفته شد که جمع کثیری از محکومان و مجرمان را شامل می‌شود.

وی با اشاره به محکومانی که مشمول این عفو معیاری قرار می‌گیرند، توضیح داد: مشمولان این عفو محکومان دادگاه‌های عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و سازمان تعزیرات حکومتی هستند که با وجود سوابق و شرایطی که با آن معیارها تطبیق داشته باشد، در واقع مشمول عفو خواهند شد.

معاون قضایی قوه قضاییه تاکید کرد: بحمدلله به مناسبت موفقیت‌هایی که در دوره جنگ ۱۲ روزه به دست آمد و انسجام قابل تحسین ملی که حاصل شد، قوه قضاییه نیز برای تقویت این انسجام، تصمیم گرفت تا تعدادی از محکومان امنیتی که در دوره‌های قبل معمولا مشمول عفو قرار نمی‌گرفتند، با دو شرط، این افراد را هم مشمول عفو قرار گیرند.

مظفری با اشاره به شروطی که برای عفو معیاری محکومان امنیتی در نظر گرفته شده است، افزود: اولین شرط این است که ۵ سال از زمان محکومیت آنها سپری شده باشد و در این مدت هیچگونه موضع‌گیری مخالف مصالح کشور و ضد امنیتی نداشته باشند و بویژه در دوره جنگ تحمیلی ۱۲ روزه موضع گیری مثبت و همسو با مردم مقاوم ایران و جمهوری اسلامی داشته باشند و برای تقویت انسجام ملی تلاش کرده باشند.

وی با توجه به اینکه عفو این دوره معیاری بوده و شاید نگرانی‌هایی به وجود بیاید که شرایط آن، در رابطه با محکومان امنیتی به چه شکلی است؟ گفت: در این رابطه دو شرط وجود دارد تا افراد، مشمول این عفو قرار گیرند؛ نخست افرادی که در زندان بودن شان به هیچ وجه ضرورتی ندارد و دوم کسانیکه از زندان بیرون آمدن و مشمول عفو شدن‌شان هیچ گونه ضرری برای امنیت جامعه نداشته باشد.

safavi.jpgایران اینترنشنال - حمزه صفوی، فرزند یحیی رحیم‌صفوی،‌ مشاور عالی و دستیار نظامی علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، با بیان اینکه نمی‌داند چقدر سناریو کشتن علی خامنه‌ای به دست اسرائیل می‌تواند درست باشد، ترور رهبر جمهوری اسلامی را محتمل دانست و گفت ایران باید برای این اقدامات اسرائیل آماده باشد.

حمزه صفوی که استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران معرفی شده، در گفت‌وگویی ویدیویی چند بار از احتمال کشته شدن علی خامنه‌ای و توانایی اسرائیل در انجام چنین کاری سخن گفت.

فرزند مشاور عالی نظامی خامنه‌ای از اقدامات احتمالی اسرائیل به‌عنوان «سناریوهای تخریبی و ایذایی» نام برد و گفت که ایران باید برای این سناریوها حتی مستقل از مجوز آمریکا و از طرف اسرائیل آماده باشد.

او گفت: «اگر بحث دسترسی به نفر اول و نفر دوم کشور به وجود بیاید، با هر هزینه ای که باشد حتی با پذیرش ریسک احتمال جنگ، این کار را انجام می‌دهند.»

صفوی افزود: «ترامپ به زبان می‌آورد که اینها می‌خواستند انجام بدهند و من جلوشان را گرفتم. الان سوال این است: اگر روزی اینها بدون اجازه آمریکا این کار را انجام بدهند، آمریکا چه خواهد کرد؟ یعنی در موقعیتی قرار می‌گیرد که کار انجام شده است.»

او گفت: «اگر اسرائیل این کار را بدون اجازه آمریکا انجام دهد،‌ آمریکا در مقابل عمل انجام شده قرار می‌گیرد و ایران دچار مسئله می‌شود، اما باید بنشیند و فکر کند.»

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا شش تیر ماه ۱۴۰۴ گفت که در جریان جنگ ۱۲ روزه، علی خامنه‌ای را از «مرگی بسیار زشت و خفت‌بار» نجات داده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

فرزند مشاور عالی خامنه‌ای در امور نیروهای مسلح در حالی از احتمال ترور و کشته شدن خامنه‌ای و ضرورت آمادگی برای چنین رویدادی سخن گفته که مقامات اسرائیلی به‌صراحت بر قصد خود برای کشتن رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرده‌اند.

بدترین سناریو نمدمال

حمزه صفوی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با محتمل دانستن جنگ دوم با اسرائیل گفت: «بدترین سناریو، جنگ نیست. بدترین سناریو نمدمال شدن است.»

roostayee.jpgفرزانه روستایی

ترور رهبران حماس در دوحه قطر برای ما ایرانی ها معنای متفاوتی دارد، زیرا هیچ ملتی در منطقه مانند ما ایرانی ها تفکر وحشیانه و بلاهت بنیادگرایی ویرانگر مدل حماس را با گوشت و پوست و زندگی تک تک شهروندانش تجربه نکرده است. حماسی ها همان کاری را با مردم فلسطین کردند که جمهوری اسلامی با ما. همانقدر مردم فلسطین را زمین زدند که ما زمین خوردیم و همانقدر مردم فلسطین را بلاتکلیف کردند که نظام ولایت فقیه در آستانه اسنپ بک با ۹۰ میلیون ایرانی کرد.

من از بلایی که بر سر رهبران حماس می آید ناراحت نیستم، زیرا:

۱- حماس مسئول آغاز جنگ ۷ اکتبر است که برای مردم غزه دو سر باخت بود.

۲ـ ویرانی غزه و رنج مردم فاکتوری بود که رهبران حماس برایشان مهم نبود چون بنیادگرا هستند و انسان ها اصلا در نگاه آنان جایگاهی ندارند.

۳ـ مردم غزه به صورت سیستماتیک سپر انسانی شدند و این کثیفترین تاکتیک جنگی تاریخ بشر است.

۴ـ اهمیت نگهداری گروگان های اسراییلی در معادلات تقریبا از دست رفته، اما حماسی ها هنوز آماده آزادی گروگان های باقیمانده نیستند و ادامه بحران برایشان مهمتر از حل بحران است.

۵ـ حماس برای ساختن تونل های زیرزمینی با هزینه صدها میلیون دلار هیچگاه نطر مردم را نپرسید و علت آن نگاه یک سویه آنها به مسائل و محاسبه نکردن سود و زیان در معادلات سیاسی نظامی است.
۶ـ آنها معادلات را چنان پیچیده و لاینحل کردند که زنده ماندنشان برای تشکیلات امنیتی اسراییل به این معناست که در آینده ممکن است دوباره یک ۷ اکتبر تکرار شود.

doha.jpgتسنیم: اسرائیل در حمله به قطر، همانند حمله به ایران، از «نقاب مذاکرات» استفاده کرد

ایران اینترنشنال - خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، در مطلبی به حمله اخیر اسرائیل به دوحه پرداخت و نوشت اسرائیل در این عملیات نیز مانند هدف قرار دادن حسن نصرالله و حمله به ایران، از «نقاب مذاکرات دیپلماتیک» استفاده کرد.

بر اساس این مطلب، اسرائیل «با همکاری آمریکا پس از آنکه مدعی شدند با طرح صلح ترامپ موافق هستند، این حمله را به قطر انجام دادند».

تسنیم افزود: «این حمله پایانی بر استراتژی امنیت ملی قطر و دیگر کشورهای شورای همکاری است که می توانند در محیط آشوب‌زده خاورمیانه در آرامش به تجارت نفت بپردازند.»

کانال ۱۲ اسرائیل: ترامپ پس از اطلاع از عملیات اسرائیل، دستور داد قطر در جریان قرار بگیرد

کانال ۱۲ اسرائیل گزارش داد این کشور تنها زمانی آمریکا را از طرح حمله به رهبران حماس در قطر مطلع کرد که جنگنده‌های اسرائیلی به پرواز درآمده بودند.

به گفته چند مقام آمریکایی، واشینگتن که یک پایگاه بزرگ نظامی در قطر دارد، پرواز جنگنده‌های اسرائیلی به سمت شرق را شناسایی کرد و خواستار توضیح شد. اسرائیل در پاسخ اعلام کرد هدف عملیات، رهبران حماس در دوحه است.

کانال ۱۲ اسرائیل افزود این اطلاعات سپس به دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، منتقل شد و او دستور داد قطر در جریان قرار گیرد، اما بنا بر گزارش‌ها، این پیام زمانی ارسال شد که «موشک‌ها در آسمان بودند».

khamtr22.jpgشکایت از ترامپ ۸۳ میلیون دلار، شکایت از رهبر ۱۰ سال زندان

در پستی در ایکس، مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ایرانی، با مقایسه وضعیت عدالت در آمریکا و ایران نوشت که یک شهروند آمریکایی از دونالد ترامپ شکایت کرده و دادگاه تجدیدنظر حکم ۸۳ میلیون دلار جریمه علیه او را تأیید کرده است.

محمودیان در مقابل تأکید کرد که در ایران شکایت شهروندان از رهبر ایران به دلیل ممنوعیت واردات واکسن، به صدور حکم ۱۰ سال زندان علیه آنان منجر شده است. او این تفاوت را نمونه‌ای از حاکمیت قانون در دموکراسی و سرکوب قانون در دیکتاتوری دانست و افزود که شهروندان ایرانی حتی برای تلاش برای پاسخگو کردن رهبر مجازات می‌شوند.

mkdTweet.jpg

rp.jpgرشان اذری

صفحهٔ ویدیوی سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در وب‌سایت ایران‌اینترنشنال (لینک)

پیام سخنرانی روشن است: پیروزی از برخاستنِ مردمِ داخل می‌آید و نقش ایرانیانِ بیرون، هموار کردنِ راه با ابزار و پشتوانهٔ عملی است. نقشهٔ پیشنهادی شاهزاده رضا پهلوی پنج اهرمِ به‌ هم‌ پیوسته دارد--فشار بر حکومت، پشتیبانی از مردم، جداشدنِ کارگزاران، هماهنگیِ نیروها، و برنامهٔ روزِ بعد--که اگر با کارِ منظم و گزارشِ شفاف پیش بروند، گذار می‌تواند کم‌هزینه و کم‌تنش باشد.

۱) چرا «برخاستنِ مردم» کلیدی است؟

هیچ نیروی بیرونی جای مردم را پر نمی‌کند. این رویکرد دو نتیجهٔ عملی دارد:

امید به عمل بدل می‌شود: هر کس سهمی روشن دارد؛ از روایت‌گری درست و کارِ محلی تا پیگیری صنفی و اعتصابِ هدفمند.

نقش بیرون دقیق می‌شود: ایرانیانِ برون‌مرز باید ابزار و پشتوانه فراهم کنند، نه نسخهٔ آماده؛ و این پشتیبانی باید هوشمندانه به کنش‌های داخل وصل شود.

۲) فشار بر حکومت: هزینهٔ ماندن را بالا ببریم

یعنی چه؟ بستن مسیرهای مالی و سفرِ عاملان سرکوب، پیگیری حقوقی آمران و عاملان، و واداشتن دولت‌ها و نهادها به موضعِ روشن.

اثر: هر روز ماندن برای دستگاه سرکوب گران‌تر و پرخطرتر می‌شود.

نکتهٔ عملی: هر گامِ فشار بیرونی باید در داخل فرصتِ کنشِ امن‌تر بسازد--وگرنه نیمه‌کاره می‌ماند.

qch.jpgقطر به سمت چین خواهد غلطید؟

علیرضا مکرمی

اسراییل با بمباران محل جلسه حماس در دوحه قطر رسما اقتدار جهان عرب را به سخره گرفت، با این حمله عبارت «هاب مذاکراتی منطقه» به صفت نچسبی برای قطر تبدیل شد.

البته این اتفاق کمترین شباهت سیاسی به حمله سپاه به پایگاه آمریکایی العدیده قطر ندارد، اما در قیاس با حمله اسراییل به جمهوری اسلامی و حذف فرماندهان و دانشمندان ایرانی خیلی کوچک است، بعبارتی با گستاخی اسراییل در حمله به ایران، به طور غیر مستقیم اقتدار نظامی اعراب نیز موضوعیت خود را از دست داد.

این امید که حمله اسراییل به خاک قطر موجب اتحاد اعراب با جمهوری اسلامی خواهد شد متکی بر فکت های قابل اعتمادی نیست چون ایالات متحده مسئولیت مدیریت این بخش را بر عهده دارد و پیشاپیش مسیر نزدیکی اعراب به ایران را بسیار ناهموار ساخته است.

حمله اسراییل به جلسه سران حماس در قطر و حمایت فوری ترامپ از اقدام نتانیاهو ثابت کرد اسراییل و آمریکا از شرط خلع سلاح حماس کوتاه نخواهند آمد، همچنان که غنی سازی ولو در سطوح پایین در ایران را بر نمی تابند.

تا مادامی که بر علیه بمب افکن های B2 و F35 چاره ای یافت نشود کلان راهبرد اسراییل_آمریکا مبتنی بر این خواهد بود که هر دولت و یا واحد سیاسی که خواهان حذف اسراییل باشد به هر قیمتی باید نابود یا حداقل خلع سلاح شود.

مهم است بدانیم که جهان عرب در تقابل آینده با اسراییل به مدد موشک های ایرانی دل نمی بندد وقتی به چشم خود دیدند که سپاه فقط در یک پایگاه موشکی برای شلیک 70 موشک 40 نفر تلفات داد، بماند که دقایقی بعد بسیاری از موشک هایی که به سختی شلیک شده بودند نیز رهگیری و منهدم شدند.

با اتفاق امروز و بی اعتنایی ترامپ به شکست ابهت سیاسی اعراب حاشیه خلیج فارس، به زودی چرخش قطر به سمت چین فعال و ملموس خواهد شد.

mohajerat.jpgهراس از بازداشت و فروش‌ شتاب‌زده دار و ندار؛ روایت ایرانیان از موج خروج از کشور پس از جنگ

ایران اینترنشنال - پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در خردادماه خروج ایرانیان از کشور افزایش یافته است. نظارت‌های گسترده‌تر و چشم‌انداز تیره در داخل کشور باعث شده بسیاری از خانواده‌ها دارایی‌های خود را بفروشند و کشور را ترک کنند.

یک افسر مهاجرت در فرودگاه خمینی تهران، به شرط ناشناس‌ماندن، به ایران‌اینترنشنال گفت: «پیش از جنگ، بیشتر سفرهایی که مدیریت می‌کردیم توریستی بود. اما از زمان جنگ ۱۲ روزه در خرداد، خروج‌ها چند برابر شده است و بسیاری از کسانی که رفته‌اند، هنوز پس از یک یا دو ماه بازنگشته‌اند؛ آنها تصمیم گرفته‌اند دیگر بازنگردند.»

به گفته او، این بار فقط جوانان نیستند که می‌روند؛ افراد میانسال و حتی سالمندان نیز برای در امان ماندن از تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم جنگ کشور را ترک کرده‌اند.

زندگی زیر سایه ترس

پژمان، ۴۶ ساله، طراح دورکار آزاد، به ایران‌اینترنشنال گفت که پس از دو سال زندگی در تفلیس گرجستان به تهران بازگشته و زندگی تازه‌ای ساخته بود؛ درآمدی حدود سه هزار دلار در ماه داشت، آپارتمان بزرگی اجاره کرده و مبلمان و خودرویی خریده بود. اما جنگ با اسرائیل همه چیز را تغییر داد.

او گفت: «این جنگ مرا مجبور کرد تهران را ترک کنم و از خانواده همسرم بخواهم همه چیز را بفروشند و پولش را برایم بفرستند. نمی‌توانم برگردم چون ممکن است مقامات مرا به خاطر کار با شرکت‌های خارجی بازداشت کنند.»

پژمان از دامنه گسترده بازداشت‌ها و اعدام‌ها سخن گفت: «پس از جنگ با اسرائیل، بیش از ۲۰ هزار نفر عمدتا به اتهام همکاری با کشورهای متخاصم یا جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شده‌اند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

او افزود: «برای آنها مهم نیست که شما آزادکاری قانونمند باشید و هیچ ارتباط سیاسی نداشته باشید. یکی از دوستانم بازداشت و به جاسوسی متهم شد. به او گفتند اجازه نداری با شرکت‌های آمریکایی کار کنی.»

همسر پژمان نیز درباره خروج پرشتابشان به ایران‌اینترنشنال گفت: «ماشین را فروختیم، وسایل خانه را فروختیم، همه چیز را فروختیم. هیچ راه دیگری نبود. با هر زنگ در می‌لرزیدیم که مبادا ماموران آمده باشند شوهرم را بازداشت کنند.»

این خانواده اکنون در ترکیه و در انتظار یافتن راهی برای رفتن به آلمان به سر‌می‌برد.

IMG_0651.jpegوقتی به فکر آفتابه لگن می افتیم، لابد قصد دادن شام ناهاری هم داریم. اجلاس مونیخ، دفترچه اضطرار، بحث و جنگ و جدال بر سر قانون اساسی قدیم یا جدید، طرح نزدیکی به اسراییل و هر آن چه که تا کنون در فضای مجازی خارج از ایران بر سر آن بحث شده، این ها آفتابه لگن هایی ست برای شام ناهاری که قرار است سرو شود و آن سرنگونی حکومت نکبت بخصوص بعد از مرگ رهبر سگ جان جمهوری نکبت اسلامی آقای آسد علی خامنه ای.

من بعد از اجلاس مونیخ اجلاس دیگری جز تجمع ساختگی مجاهدین خلق ایران ندیدم. از مونیخیان هم عمل خاصی ندیدم. یعنی برنامه ریزی برای دوران بعد از سقط شدن خامنه ای ندیدم. از گروه جمهوری خواه جناب عالی پیام هم خبری نشنیدم. حالا که تعطیلات تابستانی تمام شده و مشخص است که سدعلی کاملا به ریپ زدن و داغان شدن ونتوری و ژیگلور افتاده، آیا می توانیم امیدوار باشیم که بدانیم در چنین روزهایی که قطعا پیش رو خواهیم داشت، برای مقابله با حکومت بی سر و درگیری های درونی خودهاشان، و نیز دورانِ تهاجم مجدد اسراییل به جمهوری نکبت اسلامی، چه باید بکنیم و چه استراتژی و تاکتیک «جنگی» اتخاذ کنیم، یا قرار است هر چه پیش آید خوش آيد؟

mousavi.jpgگم‌شدن در قاهره، پیدا شدن در عراق

فرامرز داور - ایران وایر

در رسانه‌های عربی خصوصا تلویزیون‌های محلی کشورهای منطقه، یک چهره کم‌وبیش ثابت که با زبان عربی مواضع جمهوری اسلامی را شرح می‌کرد، در سال‌های اخیر حضورداشته است.

فردی که از تشکیل نیروهای نیابتی تحت هدایت سپاه پاسداران دفاع می‌کرد، از توان ساخت فوری سلاح اتمی می‌گفت و از نابودی اسراییل سخن می‌گفت. این فرد «امیر موسوی» دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی است که وزارت خارجه ایران تأیید کرده بود در جریان سفری به قاهره با گذرنامه عراقی، از محل اقامت خود ناپدیدشده است.

حساب ایکس منسوب به امیر موسوی عصر همان روز خبر داد که به «میهن عزیز، عراق» بازگشته و از سفارت ایران و عراق در قاهره و «دستگاه‌های امنیتی» تشکر کرد. بدون اینکه توضیح دهد ماجرای ناپدید شدنش که در همین حساب منتشرشده بود، چه بوده است.

عنصر نامطلوب در الجزایر بابت توهین به همسر بومدین

بر اساس اطلاعات ارائه‌شده از سوی سخنگوی وزارت خارجه ایران، موسوی با گذرنامه عراقی به مصر رفته بود اما پس از مدتی که از ورود او گذشته بود، از محل اقامتش ناپدیدشده بود.

موسوی ۶۸ ساله متولد عراق است و بر اساس برخی گزارش‌ها، روابط نزدیکی با گروه‌های شبه‌نظامی عراقی داشته که از زمان جنگ ایران و عراق در دوره «صدام حسین» در ایران سازمان‌دهی می‌شدند و پس از سقوط او در عملیات نظامی آمریکا، وارد عراق شدند و با هدایت سپاه گسترش پیدا کردند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

«محمدباقر صدر» از روحانیون شیعه که صدام او و برخی از اعضای خانواده‌اش را اعدام کرد، از افرادی بوده که موسوی درس طلبگی نزد او خوانده است. او همچنین از شاگردان «محمدرضا مهدوی کنی» روحانی محافظه‌کار بوده است که تا پیش از مرگ، مدیر دانشگاه امام صادق، محل پرورش اصلی مدیران نظام جمهوری اسلامی بود.

در یک مصاحبه در بهمن ۱۴۰۰ (ژانویه ۲۰۲۱) با شبکه تلویزیونی المیادین، درباره نظر «علی خامنه‌ای» در مورد حرام بودن ساخت سلاح اتمی که در جمهوری اسلامی از آن به نام فتوای اتمی یاد می‌شود، موسوی گفته بود: «فتوا بر اساس فقه جعفری شیعه دایمی نیست. فتوا متناسب با شرایط در حال تغییر صادر می‌شود؛ بنابراین من معتقدم اگر آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به شکل خطرناکی عمل کنند، ممکن است فتوا تغییر کند.»

قلعه‌نویی! تیمتو بردار و برو

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبرترین‌ها: تیم ملی فوتبال ایران در فینال رقابت‌های کافا مقابل ازبکستان شکست خورد تا پس از توقف برابر تاجیکستان، انتقادات گسترده‌ای متوجه کادر فنی و بازیکنان شود. این ناکامی در شرایطی رقم خورد که ایران از دقیقه ۳ با اخراج آریا یوسفی ده‌نفره شد؛ بازیکنی که اساساً حضورش در فهرست تیم ملی از ابتدا محل بحث و تردید بود.

تیمی سالخورده و بی‌انگیزه

ترکیب تیم ملی بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار گرفته است. چهره‌هایی مانند کنعانی‌زادگان، رامین رضاییان، نورافکن و علیرضا جهانبخش که سال‌هاست در تیم ملی حضور دارند، از نظر سنی و شرایط بدنی دیگر گزینه‌های مطمئنی به شمار نمی‌روند. در عین حال، غیبت برخی بازیکنان که همیشه در اردوها حاضر بوده‌اند اما در این تورنمنت دیده نشدند، نیز نتوانست معادله را تغییر دهد. منتقدان می‌گویند تیم ایران به شدت پیر و کم‌انگیزه شده و فرصت کافی برای جوان‌سازی را از دست داده است.

نارضایتی عمومی از کادر فنی

رفتار و مصاحبه‌های امیر قلعه‌نویی پس از بازی‌ها، به جای آرام کردن فضا، هواداران را بیش از پیش خشمگین کرده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند این تیم نه تاکتیک مشخصی دارد و نه رویکرد فنی قابل دفاعی؛ در نتیجه، حتی در صورت صعود به جام جهانی، نمی‌تواند در سطح جهانی موفق عمل کند. این موضوع در فضای مجازی نیز به وضوح بازتاب پیدا کرده و کاربران با ناامیدی از آینده تیم ملی سخن می‌گویند.

صعود آسان، بدون دستاورد واقعی

یکی از نکات کلیدی که منتقدان بارها بر آن تأکید کرده‌اند، این است که صعود به جام جهانی ۲۰۲۶ دیگر یک موفقیت بزرگ محسوب نمی‌شود. با توجه به افزایش تعداد تیم‌ها به ۴۸، راه ایران برای حضور در این رقابت‌ها به‌مراتب آسان‌تر از گذشته است و صرفاً حضور در تورنمنت جهانی نمی‌تواند به عنوان دستاورد جدی قلمداد شود.

آینده‌ای مبهم روی نیمکت ایران

اکنون گمانه‌زنی‌های زیادی درباره آینده نیمکت تیم ملی وجود دارد. برخی منابع از احتمال پایان کار قلعه‌نویی خبر می‌دهند و حتی نام‌هایی از مربیان خارجی و باکیفیت به عنوان جانشین احتمالی مطرح شده است. آنچه مسلم است، شکست در فینال کافا نه تنها یک جام را از ایران گرفت، بلکه اعتماد عمومی به کادر فنی و بازیکنان فعلی را نیز به شدت خدشه‌دار کرد.

این روزها تیم ملی بیش از هر زمان دیگری در معرض بحران اعتماد قرار دارد؛ بحرانی که اگر به سرعت برای آن راه‌حلی پیدا نشود، می‌تواند آینده فوتبال ایران در سطح بین‌المللی را با چالش جدی مواجه کند.

Arman_Mostoufi_2.jpgروز پنجشنبه ۱۶ شهریور ۲۵۳۷ ایرانی (1357 هجری) در تهران جلسه داشتیم. همه مدیران رادیو تلویزیون‌های استان‌ها و مدیران بخش‌های مختلف تهران آمده بودند. در همان زمان، تظاهرات بزرگی هم در مرکز شهر جریان داشت. برای فیلم‌برداری از تظاهرات و همچنین تخمین شمار شرکت کنندگان، تلویزیون یک هلیکوپتر فرستاده بود تا در طول مسیر از جمعیت عکس و فیلم بگیرند. قرار بود عکس‌ها را بزرگ کنند، به هم بچسبانند، روی دیوار بزرگی نصب و شطرنجی کنند. آنگاه تعداد سرها در هر مربع انبوه یا متوسط یا تُنُک را بشمارند و بر پایه تعداد این‌گونه مربع‌ها، شمار جمعیت شرکت کننده در تظاهرات را تخمین بزنند.

اواسط جلسه بود که حمید اوجی، سردبیر خبر شبکه یک تلویزیون، وارد شد و یادداشتی جلوی رضا قطبی، مدیر عامل، گذاشت. قطبی گفت: « بر اساس این تخمین، جمعیت حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است ». و سپس رو به اوجی کرد و گفت: « همین را اعلام می‌کنید ». اوجی گفت: « من جرأت نمی‌کنم. همه روزنامه‌ها می‌نویسند "جمعیت میلیونی". ما اگر امشب در تلویزیون بگوییم جمعیت ۳۰۰ هزار نفر بود، می‌آیند خانه مرا آتش می‌زنند ». خلاصه، توافق شد که در رادیو تلویزیون بگویند "چند سد هزار نفر".

فردای آن روز، در چندین شهر از جمله در تهران حکومت نظامی اعلام شد. در میدان ژاله میان جمعیتی که علیرغم حکومت نظامی، برای تظاهرات آمده بودند و سربازان برخورد مسلحانه رخ داد و ده‌ها تن کشته شدند. فرمانداری نظامی تهران تعداد کشته‌های آن روز را ۵۸ اعلام کرد ولی ارقامی که انقلابیون ارائه می‌کردند، همه از ۳۰۰۰ بیشتر بود. حتی میشل فوکو Michel Foucault، فیلسوف چپگرای فرانسوی و ستاینده آیت الله خمینی که به عنوان خبرنگار روزنامه ایتالیایی کوریره دلا سرا Corriere della Sera از ۲۵ شهریور تا ۲ مهر ۲۵۳۷ (1357 هجری) به ایران آمده بود، آمار کشته شدگان ۱۷ شهریور میدان ژاله را بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ نوشت. او در گزارش‌های دیگری که در سفر دومش به ایران، از ۱۸ تا ۲۴ آذر همان سال انجام داد، این رقم را تا ۷۰۰۰ هم بالا برد.

در مجلس شورای ملی دو نماینده بودند که علیه دولت، و در واقع بدون بردن نام، علیه شاه، سخنرانی‌های آتشین می‌کردند. محسن پزشکپور و احمد بنی احمد. بنی احمد در جلسه روز ۲۲ شهریور مجلس شورای ملی خطاب به جعفر شریف امامی، نخست وزیر، گفت: « ... آن روز [۱۷ شهریور] شکار آدم بود. از کجا اعلام کردید ۹۰ نفر کشته شد؟ ... من اعلام می‌کنم به تمام کسانی که عزیزان خود را از دست داده‌اند، به خانه من بیایند و من با مشخصات واقعی ثبت می‌کنم و آمار واقعی را اعلام می‌کنم ».[1] آقای احمد بنی احمد هرگز هیچ رقمی را اعلام نکرد.

یک سال و چند ماه پس از انقلاب اسلامی، در دیداری که در پاریس با ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران در ۱۷ شهریور داشتم، از او رقم واقعی کشتگان را پرسیدم. او قرآن کوچکی از سرجیب کتش درآورد و گفت: « به این قرآن قسم، رقم واقعی همان بود که آن روز اعلام کردیم. البته بعداً چند تن از زخمی‌ها هم در بیمارستان درگذشتند ».

در آن زمان، خیلی‌ها می‌توانستند خودشان مستقلاً درباره تعداد واقعی کشتگان میدان ژاله تحقیق کنند، ولی نکردند. رحیم شریفی، که در آن زمان عضو کمیته مرکزی و مسئول تشکیلات حزب ایران و مدیر روزنامه « جبهه آزادی »، ارگان آن حزب، بود پنج سال بعد، در هفته نامه کیهان لندن نوشت: «... کمیته مرکزی به منظور آگاهی از کم و کیف ماجرا از مهندس محمد توسلی، مدیر عامل گورستان بهشت زهرا، که عضو شورای مرکزی حزب هم بود، دعوت کرد که در این زمینه اطلاعاتی بدهد. وی کتباً به کمیته مرکزی نوشت که تعداد [کشتگان آن روز تهران] جمعاً ۶۴ نفر بوده است. این رقم با آنچه شایع و ورد زبان‌ها بود، فاصله زیادی داشت. دو نفر از اعضای کمیته مرکزی، آقایان مهندس کاظم حسیبی و عبدالحسین دانشپور که گرایش شدید به خمینی پیدا کرده بودند، [با گزارش مهندس توسلی] موافق نبودند و پیشنهاد می‌کردند که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها از مردم بخواهیم هرگونه اطلاعی [از دفن کشتگان در گورهای دست‌جمعی در جاهای دیگر] دارند، اعلام کنند که پذیرفته نشد».[2] حزب ایران هم گزارش مدیر عامل بهشت زهرا را منتشر نکرد.

رقم دقیق کشتگان را سرانجام ۱۳ سال بعد، عمادالدین باقی اعلام کرد: « ۶۴ تن از مجموع شهدا متعلق به حادثه میدان ژاله تهران (که اکنون میدان شهدا نامیده می‌شود) در روز ۱۷ شهریور ۵۷ معروف به جمعه سیاه می‌باشند که از این تعداد دو نفر مؤنث (یک زن و یک دختر بچه) هستند. البته در همان روز ۱۷ شهریور در ۱۵ نقطه دیگر تهران نیز مجموعاً ۲۴ نفر در درگیری‌ها کشته شدند که یک نفر از آنها زن بود. بنابراین، تعداد کل شهدای ۱۷ شهریور سال ۵۷ در سراسر تهران ۸۸ نفر است که فقط ۶۴ تن متعلق به واقعه میدان ژاله هستند ».[3]

یکی از علل زیادی تلفات در درگیری میدان ژاله این بود که رژیم محمدرضا شاه نه پلیس ضد شورش داشت و نه حتی ابزارهای لازم برای رویارویی با آشوب‌های شهری؛ مانند ماشتن‌های آب‌پاش، گاز اشک آور و ماشین‌های مجهز به نرده برای بستن خیابان‌ها یا کامیون‌های ویژه جابجایی دستگیرشدگان و غیره. اصلاً کسان زیادی دستگیر نمی‌شدند زیرا افراد حکومت نظامی سربازان وظیفه بودند که برای رویارویی با آشوب‌های شهری هیچ آموزشی ندیده بودند و نمی‌دانستند چگونه می‌شود کسی را دستگیر کرد. آنها فقط روش تیراندازی با تفنگ ژ-۳ را آموزش دیده بودند که یک ابزار جنگی‌ست و هر تیر آن می‌تواند چند نفر را از پا درآورد. همچنین گفته می‌شد که نخست، از درون جمعیت به سوی سربازان شلیک شد و انها با دستپاچگی، به آتش با آتش پاسخ دادند.

Ali_Mirfetrous_2.jpgاشاره:

در بارۀ حوادث منجر به انقلاب اسلامی کتاب ها و مقالات بسیاری منتشر شده است.نگارنده نیز در چند مقاله نظراتی در این باره ابراز کرده است.

مقالۀ زیر سال ها پیش نوشته شده که می تواند پرتوی به «کُشتارِ میدان ژاله» باشد. ع.م

1.jpg

ایدئولوژی های تمامیّت خواه (فاشیسم،استالینیسم و بنیادگرائی اسلامی)در سودای تسخیر قدرت سیاسی به هر شیوۀ ممکن اقدام می کنند.این ایدئولوژی ها«ارزش»ها و«اخلاقیّات»خود را دارند که با حقوق بشر و آزادی های اساسی انسان بیگانه است.در فلسفۀ سیاسیِ استالین،هیتلر،موسولینی و آیت الله خمینی،آنچه به هدف اصلیِ نظام خدمت می‌کرد،«اخلاقی»، و آنچه که در تحقّقِ این هدف مانع ایجاد می نمود،«غیراخلاقی» بود و لذا،مفهومِ«هدف، وسیله را توجیه می کند»در نزد آنان کاربُردِ عملی و فواید تئوریک داشت آنچنانکه به قول آیت الله خمینی:

-«اگر امام یا ولی فقیه فرمان داد که فلان محل را بگیرید،فلان خانه را آتش بزنید،فلان طایفه را که مضرّ به اسلام و مسلمین و ملت ها هستند،از میان ببرید،بر همه لازم است که از او اطاعت کنند».(ولایت فقیه، آیت الله خمینی، صص ۷۵ و ۷۸. همچنین نگاه کنید به سخنرانی او چاپ شده در روزنامۀ اطلاعات، ۱۷ دی ماه ۶۶).

2.jpg

آتش زدن سینما رکس آبادان (۲۸مرداد۵۷)، کُشتار میدان ژاله (۱۷شهریور۵۷)، قتل عام مردم روستای «قارنا» در کردستان (۱۱ شهریور ۱۳۵۸)، قتل عام هزاران زندانی سیاسی (تابستان ۶۷)، طرح سقوط اتوبوس نویسندگان و شاعران ایران به درّه در سفر ارمنستان (مرداد ۱۳۷۵)، قتل‌های زنجیره‌ایِ رهبران سیاسی، نویسندگان و روشنفکران ایران (پاییز ۱۳۷۷)، سرکوب خونین معترضان در سال های۱۳۸۸، ۱۳۹۶، کشتارِ هولناکِ مردم در خیزشِ آبان ماه۹۸ و ... جنبش مهسا مصداق‌های عینیِ چنان ایدئولوژی و اندیشه‌ای است. رویداد۱۱سپتامبر۲۰۰۱ نیز مصداق بین المللی این باورِ دینی است. (برای نمونه هائی از پیشینۀ تاریخی این موضوع در تاریخ اسلام نگاه کنیدبه: ملاحظاتی در تاریخ ایران، علی میرفطروس، ۱۹۸۸،بخش دوم ).

sarkhosh.jpgاز «مقاومت ایستا» ( نه جنگ، نه مذاکره) تا «فرسایش در برزخ» ( نه جنگ، نه صلح)

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

شعار «نه جنگ، نه مذاکره» که سال‌ها تکرار می‌شد، یک دکترین کاملاً مشخص بود. این شعار، یک پیام ثبات و کنترل را مخابره می‌کرد. منطق آن این بود: «ما آنقدر قدرتمند هستیم که دشمن جرأت جنگیدن ندارد و آنقدر خودکفا هستیم که نیازی به مذاکره نداریم. ما می‌توانیم فشار را تا ابد تحمل کنیم و در نهایت، این دشمن است که خسته خواهد شد.» این یک استراتژی ایستا (Static) و مبتنی بر «صبر استراتژیک» بود که فرض می‌کرد گذشت زمان به نفع ایران است. هشدار جدید خامنه‌ای در مورد خطرناک بودن وضعیت «نه جنگ، نه صلح»، یک عقب‌نشینی کامل از دکترین قبلی است. این عبارت، دیگر وضعیت ثبات را توصیف نمی‌کند، بلکه یک برزخ فرساینده و ناپایدار را به تصویر می‌کشد.

«نه جنگ» به این معناست که دشمن هنوز ماشه‌ی جنگ تمام‌عیار را نکشیده است.
«نه صلح» به این معناست که فشار حداکثری اقتصادی، انزوای دیپلماتیک و جنگ‌های نیابتی با شدت تمام ادامه دارد.

این وضعیت، برخلاف دکترین قبلی، یک وضعیت پویا (Dynamic) و به شدت به ضرر ایران است. این یک «جنگ فرسایشی» است که در آن، هر روز که می‌گذرد، زیرساخت‌های اقتصادی کشور بیشتر تحلیل رفته، سرمایه‌ی اجتماعی بیشتر نابود شده و توان نظامی، مستهلک می‌گردد.

طرح فرار متناقض

اذعان خامنه‌ای به «خطرناک» بودن این وضعیت، نشان می‌دهد که او دریافته است «زمان» دیگر به نفع او نیست و این برزخ، در حال کشتن سیستم از درون است. سخنرانی او، یک فراخوان برای «خروج از این برزخ» است.

اما تراژدی راهبردی در اینجاست: راه‌حل‌هایی که او ارائه می‌دهد، درهایی را می‌بندند که خود به دنبال باز کردنشان است:


او خواستار «رفع مشکلات» است، اما همزمان راه اصلی رفع تحریم‌ها یعنی مذاکره و توافق با غرب را مسدود و بر سیاست «نگاه به شرق» پافشاری می‌کند.


او خواستار «کنترل قیمت‌ها» است، اما به نقش سیاست‌های خارجی تنش‌آفرین در ایجاد تورم افسارگسیخته هیچ اشاره‌ای نمی‌کند.


او خواستار «تنوع مشتریان نفت» است، اما به تحریم‌هایی که مانع این کار می‌شوند، نمی‌پردازد.

مهندسی «واقعیت موازی»

نظام جمهوری اسلامی، استراتژی «حکمرانی» را کنار گذاشته و به طور کامل به استراتژی «مدیریت ادراک» و «مهندسی یک واقعیت موازی» روی آورده است.

این استراتژی خطرناک را در سه لایه بررسی می کنم:

۱. لایه‌ی اول: فرماندهی مرکزی (واقعیتِ تجویزشده)

سخنرانی خامنه‌ای، یک سخنرانی برای «اداره‌ی کشور» نیست؛ یک «دستورالعمل برای روایت‌سازی» است. او در حال توزیع یک «اسکریپت» میان تمام بازیگران سیستم است:

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

هنگامی که سخن از انقلاب به میان می‌آید، نخستین تصویری که در ذهن بسیاری شکل می‌گیرد خیابان، خون، و تقابل مستقیم با نیروهای سرکوبگر است. در نگاه عمومی، گویی تمام مبارزه در همان نقطه‌ای خلاصه می‌شود که مردم بی‌سلاح (یا با سلاح) مقابل دستگاه امنیتی و نظامی حکومت می‌ایستند. اما پژوهش‌های دانشگاه پرینستون، به‌ ویژه آثار مارک آر. بیسینگر استاد علوم سیاسی نشان می‌دهد که چنین برداشتی ساده‌انگارانه است. انقلاب‌ها پدیده‌هایی چندلایه‌اند و اگر به بُعد سرکوب تقلیل داده شوند، جوهر اصلی‌شان از دست می‌رود.

همین نگاه در مقاله‌ای از او با عنوان «بررسی تکاملی انقلاب» (The Evolving Study of Revolution) که در سال ۲۰۲۳ در نشریه معتبر «سیاست جهانی» (World Politics) منتشر شد، به‌ خوبی شرح داده شده است. بیسینگر در آن مقاله می‌نویسد: «اکثر مطالعات کنونی انقلاب‌ها بر فرآیندهای اعتراضی تمرکز دارند. اما نیاز به رویکردی یکپارچه‌تر وجود دارد، رویکردی که تاریخ را بهتر دربرگیرد، شکاف‌ها را در متون نظری پر کند، آنچه را پیش و پس از انقلاب می‌آید، در نظر گیرد، و فرآیندهای انقلابی و عوامل ساختاری زیربنایی را در گفتگو با یکدیگر قرار دهد.» این سخن روشن می‌کند که سرکوب تنها یک حلقه در زنجیره‌ی انقلاب است، نه کل آن. مبارزه با دستگاه‌های امنیتی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است، اما اگر نگاه ما در همان نقطه متوقف بماند، بقیه‌ی معما، از دلایل شکل‌گیری نارضایتی تا نهادسازی دوران گذار نادیده گرفته می‌شود.

به همین دلیل بیسینگر در کتاب مهم خود «شهر انقلابی: شهرنشینی و دگرگونی جهانی شورش» (The Revolutionary City: Urbanization and the Global Transformation of Rebellion) از انتشارات دانشگاه پرینستون ۲۰۲۲، بحث را فراتر می‌برد و نشان می‌دهد که انقلاب‌های مدرن بیش از آنکه محصول جنگ مسلحانه باشند، ریشه در شهرنشینی و بسیج و هم‌افزایی شهری دارند. او در جایی از کتاب می‌نویسد: «انقلابات شهری مدرنِ غیرمسلح بر قدرت اعداد تکیه دارند، نه بر نیروی اسلحه.» به باور او، میدان اصلی انقلاب نه در سنگرها بلکه در میدان‌های شهری است؛ جایی که حضور میلیونی مردم و اشغال فضاهای عمومی اعتبار حکومت را از درون تهی می‌کند. همین ویژگی است که به انقلاب‌های امروز چهره‌ای تازه داده و آنها را به «انقلاب‌های مدنی شهری» بدل کرده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اگر به تجربه‌های تاریخی نگاه کنیم، این تحلیل بیسینگر را بهتر درک می‌کنیم. در سال ۱۹۸۹، مردم اروپای شرقی با حضور میلیونی در ورشو، پراگ و برلین شرقی توانستند بدون شلیک یک گلوله رژیم‌های کمونیستی را فروپاشند. در تونس در سال ۲۰۱۱ نیز اعتراضات شهری به سقوط زین‌العابدین بن‌علی انجامید و الگویی برای بهار عربی ساخت. در مقابل، نمونه‌های شکست نیز کم نیستند. میدان تیان‌مین در چین (۱۹۸۹) با وجود حضور گسترده مردمی به سرکوب خونین ارتش انجامید و در سوریه همان سال، جنبش‌های شهری به‌ سرعت از مسیر مدنی خارج شد و کشور را به میدان جنگ داخلی کشاند.

بیسینگر تأکید می‌کند که انقلاب‌های شهری غیرمسلح اخیر بیش از گذشته توانسته‌اند رژیم‌ها را سرنگون کنند، اما پیامدهایشان مبهم‌تر است. این نوع انقلاب‌ها برای جذب طیف وسیع‌تری از جامعه معمولاً اهداف محدودتر و کمتر رادیکال دارند، و همین ویژگی هرچند سرنگونی رژیم‌ها را آسان‌تر می‌سازد، اما بازسازی سیاسی و نهادی را در غیاب مدیریت ساختارمند دشوار و پرابهام می‌کند. او در جمله‌ای کلیدی می‌نویسد: «انقلاب‌های امروز بیش از آنکه با خشونت پیروز شوند، با نمایش جمعیت پیروز می‌شوند، اما همین ویژگی تغییرات بنیادی را دشوارتر می‌سازد.» به باور او، ماهیت انقلاب‌ها تغییر کرده و از خشونت‌های مسلحانه و ایدئولوژیک گذشته، امروز به بسیج و هم‌افزایی مدنی رسیده‌اند. از همین‌رو، بیسینگر سه نکته‌ی کلیدی را یادآور می‌شود:

نخست آنکه پیروزی در عصر جدید نه از لوله‌ی تفنگ، بلکه از بسیج و هم‌افزایی مردمی در شهرها می‌گذرد؛
دوم آنکه بقای جنبش وابسته به شبکه‌سازی اجتماعی و اعتماد عمومی است؛
سوم آنکه سرنوشت نهایی انقلاب را نهادسازی پس از پیروزی تعیین می‌کند.

تجربه‌ی ایران را نیز می‌توان با چنین دیدی ارزیابی کرد. بسیاری از مخالفان رژیم اسلامی تصور می‌کنند که شکست دادن نیروهای سرکوبگر کلید اصلی تغییر است، اما واقعیت آن است که این تنها بخشی از مسیر است. اتکا به خشونت مسلحانه در ایران نه ممکن است و نه کارآمد.

assadi.jpgسی‌وهفت سال از تابستان خونین ۶۷ می‌گذرد؛ فاجعه‌ای که همچنان چون زخمی باز در حافظه تاریخی ایرانیان باقی مانده است و بار دیگر این پرسش بنیادین پیش روی ما قرار دارد، چرا چرخه مرگ در جمهوری اسلامی هنوز متوقف نشده است؟


اعدام در جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست قدرت‌گیری آغاز شد. نخستین اعدام‌ها بر پشت‌بام مدرسه رفاه، با برچسب «مفسد فی‌الارض» اجرا شد. بی‌تفاوتی و سکوت جامعه راه را برای ادامه کشتار هموار کرد؛ تا دهه شصت، و نهایتاً به تابستان ۶۷ رسید؛ جایی که هزاران زندانی سیاسی به فرمان مستقیم خمینی در گورهای دسته‌جمعی، از جمله در خاوران، دفن شدند. امروز نیز این چرخه بی‌وقفه ادامه دارد.


اما پرسش اساسی همچنان باقی است، چرا تنها خانواده‌ها دادخواهی کرده‌اند و جامعه کمتر درگیر شده است؟ چرا سکوت عمومی دست رژیم را برای ادامه جنایت باز گذاشته است؟ واقعیت این است که چرخه مرگ تنها زمانی متوقف می‌شود که توده‌های مردم برخیزند، سکوت را بشکنند و هزینه سرکوب را برای حاکمان بالا ببرند.

شکنجه پس از مرگ


اعدام در ایران تنها گرفتن جان نیست. حکومت حتی پس از مرگ نیز خانواده‌ها را شکنجه می‌کند، اجساد را تحویل نمی‌دهد، محل دفن را پنهان می‌کند و حق سوگواری را از خانواده‌ها می‌گیرد.

گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه پیش یا پس از اعدام، اعضای بدن برخی زندانیان خارج و مورد استفاده قرار گرفته است.


این نه فقط قتل، که تحقیر کرامت انسانی و هتک حرمت مردگان است؛ بخشی از پروژه رعب و وحشت برای پاک کردن خاطره جنایت از حافظه جمعی. در برابر چنین سیاستی است که ما با صدای بلند می‌گوییم: نه می‌بخشیم و نه فراموش می‌کنیم.


همچنین امروز در آستانه سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی و آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» ایستاده‌ایم؛ انقلابی که زنان پرچمش را برافراشتند و جهان را تکان دادند. این خیزش نه تنها جنبشی مدنی، بلکه نتیجه بیش از چهار دهه سرکوب، زندان و اعدام است.


رژیم جمهوری اسلامی کوشیده است با بازداشت‌های گسترده، شکنجه، احکام سنگین و اعدام، به‌ویژه علیه زنان، شعله این جنبش را خاموش کند، اما این شعله از دل تاریخ برخاسته و خاموش‌شدنی نیست.


همچنان که پس از شکست‌های منطقه‌ای و جنگ دوازده‌روزه، حاکمان انتقام خود را از مردم گرفته‌اند، از زنان، جوانان، فعالان سیاسی و عقیدتی این روش استبداد و ارتجاع سیاه است. افزایش فشار بر زندانیان، صدور احکام سنگین و تداوم اعدام‌ها که روشی برای انتقام کور است.

دیپلماسی یا دادخواهی؟
با وجود همه این جنایت‌ها، خطر بزرگ‌تری در کمین است، اینکه صدای زندانیان سیاسی و جنبش علیه اعدام در سایه بده‌بستان‌های دیپلماتیک در غرب خاموش شود. امروز، خفقان پنهان زیر لوای دیپلماسی جریان دارد. نقض گسترده حقوق بشر و جنایت علیه بشریت به حاشیه رانده می‌شود، در حالی که تنها پرونده‌ای که بر میز مذاکره قرار دارد، پرونده هسته‌ای است؛ موضوعی که هیچ نسبتی با رنج مردم ندارد.


در این میان ما باید مدام یادآوری کنیم، مسأله ایران، مسأله مردم است، نه رژیم؛ مسأله آزادی است، نه میز مذاکره؛ مسأله جان انسان‌هاست، نه بده‌بستان‌های سیاسی.


ضمن آنکه پاسخ ما به این چرخه مرگ، باید همبستگی و شبکه‌سازی دائم باشد. درد مشترک ما، آزادی زندانیان سیاسی و مخالفت با اعدام، باید به مطالبه‌ای جهانی بدل شود. این خواست نباید در حد شعار باقی بماند؛ باید در عرصه‌های رسانه‌ای، حقوقی، اجتماعی و دیپلماتیک پیگیری شود.

اطلاع‌رسانی بین‌المللی باید پیوسته ادامه یابد. شهادت‌ها و روایت‌های خانواده‌ها باید در رسانه‌های جهانی طنین‌انداز شود. فشار حقوقی و دیپلماتیک باید مداوم و سازمان‌یافته باشد. همراهی با نیروهای مترقی و حقوق بشری برای ایجاد بسترهای اعتراضی و درخواست اعزام هیئت‌هایی از سازمان‌های بین‌المللی برای بازدید از زندان‌های ایران، گامی ضروری است.


در کنار آن، شبکه‌های حمایت حقوقی و روانی باید خانواده‌های قربانیان را یاری کنند تا تنها نمانند و دادخواهی‌شان رساتر شود. شبکه‌سازی تنها تاکتیک نیست؛ راهی است برای بالا بردن هزینه اعدام‌ها. هر صدای تازه، هر پیوند میان داخل و خارج، اعدام را از ابزار ترس به رسوایی جهانی برای رژیم بدل می‌کند.

rouhani.jpgحسن روحانی، رئیس‌جمهور اسبق ایران گفت: از دید علمی، جنگ ۱۲ روزه، جنگ جهانی سوم در سطح بسیار محدود و کوچک بود. شرقی‌ها و غربی‌ها دیدند چه دارند، ما دیدیم کجا توانستیم به دشمنان‌مان ضربه بزنیم و متأسفانه آن‌ها کجا توانستند به ما ضربه بزنند. امروز اگر بخواهیم از کشورمان حفاظت و حراست و امنیت ملی را حفظ کنیم، با علم و دانش امکان‌پذیر است

انصاف نیوز - به گزارش وبسایت حسن روحانی، روز ۱۵ شهریور، در نشستی با حضور سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، غلامرضا امیرخانی رئیس و معاونان کتابخانه ملی و نیز مشاوران خود گفت: ما امروز برای اداره کشور، تأمین نیازمندی‌های مردم و حفظ کشور نیاز به علم و دانش داریم. آنچه در این جنگ ۱۲ روزه دیدیم، تقابل بین دانش شرق و غرب بود. آنچه در بخش نظامی داریم برخی بومی و برخی غربی است اما عمدتاً شرقی‌ است. آن‌ها که به ناحق، ظالمانه و جنایتکارانه با ما جنگیدند، در بالاترین سطح از تکنولوژی غربی استفاده کردند.


او افزود: از دید علمی، جنگ ۱۲ روزه، جنگ جهانی سوم در سطح بسیار محدود و کوچک بود. شرقی‌ها و غربی‌ها دیدند چه دارند، ما دیدیم کجا توانستیم به دشمنان‌مان ضربه بزنیم و متأسفانه آن‌ها کجا توانستند به ما ضربه بزنند. امروز اگر بخواهیم از کشورمان حفاظت و حراست و امنیت ملی را حفظ کنیم، با علم و دانش امکان‌پذیر است. البته در کنار آن ایمان، انگیزه، ایستادگی، شهامت و شجاعت هم باید باشد. ما در دوره جنگ هشت‌ساله دیدیم که افراد اندیشمند و دانشمند چگونه به ما کمک کردند.

برترین‌ها: ژیلا صادقی برای زنده‌یاد ژاکلین ویگن، که صبح امروز بر اثر مبارزه با سرطان خون در ۷۳ سالگی در لس‌آنجلس از جهان رفت، استوری‌ای منتشر کرد و ناراحتی خود را از این اتفاق ابراز کرد. گفتنی است که ژیلا صادقی از دوستان این هنرمند بوده است.

photo_2025-09-08_23-52-56.jpg

الیزابت لان، وزیر بهداشت سوئد، در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی ناگهان از حال رفت و با صورت روی سکو و زمین افتاد

:::

تحقیر بی‌سابقه؛ اعتراضات در نپال به لخت شدن وزیر رسید!

نخست‌وزیر نپال استعفا کرد و پارلمان به آتش کشیده شد

با تشدید اعتراض‌ها، کادگا پراساد شارما اُلی، نخست‌وزیر ۷۳ ساله نپال، پس از نشست اضطراری کابینه کناره‌گیری کرد. وزیر کشور هم در همین جلسه استعفا داد. در همین حال معترضان ساختمان پارلمان را به آتش کشیدند.

فرودگاه بین‌المللی کاتماندو، پایتخت، هم به دلیل ادامه اعتراض‌ها تعطیل شده است.

اعتراضات ابتدا چهار روز پیش به دلیل فساد مالی گسترده در دولت آغاز شد.

از روز جمعه، ویدئوهایی در شبکه اجتماعی تیک‌تاک که هنوز مسدود نشده بود دست به دست می‌شد که تضاد زندگی سخت مردم عادی با فرزندان سیاستمدارانی که تجملات و سفرهای پرهزینه‌شان را به نمایش می گذاشتند، نشان می‌داد.

بر اساس گزارش‌های رسمی معترضان ساختمان پارلمان را امروز به آتش کشیدند و به منازل چند رهبر سیاسی آسیب زدند. دیروز هم خانه شخصی شارما اُلی، نخست‌وزیر، به آتش کشیده شد.

دولت نپال امروز سه‌شنبه نوزدهم شهریور/ نهم سپتامبر ممنوعیت استفاده از شبکه‌های اجتماعی را لغو کرد. پیش از این در روز دوشنبه در پی دخالت خشونت‌آمیز پلیس دست‌کم ۱۹ نفر کشته و صدها نفر زخمی شدند. معترضان خواستار لغو محدودیت‌های شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها و مبارزه دولت با فساد بوده‌اند.

نخست‌وزیر مستعفی نپال دیروز گفت از کشته‌شدن معترضان «عمیقا اندوهگین» است و «دولت هیچگاه طرفدار مسدود کردن شبکه‌های اجتماعی نبوده» و دستور داده «کمیته‌ای مستقل» درباره خشونت‌ با معترضان تحقیق کند.

دولت گفت پلیس مجبور به استفاده از خشونت شده است.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgخبر ورزشی: رییس فدراسیون فوتبال که امروز برای تماشای بازی فینال کافا بین ایران و ازبکستان در ورزشگاه حضور داشت در پایان بازی به رختکن تیم ملی فوتبال ایران رفت.

اینفانتینو گفت: به خودتان افتخار کنید. تیم ملی ایران امشب بسیار خوب بازی کرد و ١٣٠ دقیقه ١٠ نفره جنگید. با صعود به جام جهانی باعث افتخار کشور و خانواده‌های‌تان شده‌اید. شما باعث خوشحالی ۸۰ میلیون نفر ایرانی داخل کشور و ایرانی‌هایی که می‌دانم در خارج از کشور چقدر زیاد هستند، شدید. من طرفدار بزرگ فوتبال ایران هستم. یکی از بازیکنان ایران در جام جهانی ۱۹۹۸ پیراهنش را به من داد که هنوز آن را دارم و برای من ارزشمند است.

تعاریف خاص قلعه‌نویی از اینفانتینو بعد از باخت:

امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی پس از فینال کافا در رختکن تیم با تمجید از جیانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) گفت: فیفا باید افتخار کند که چنین رئیسی دارد، رئیسی که نگاهش به فوتبال دنیاست و برای او آسیا، اروپا و آمریکا فرقی ندارد و زحمات زیادی نیز برای فوتبال آسیا می‌کشد.» او گفت: «آقای اینفانتینو، نسبت به نگاهی که به فدراسیون فوتبال ایران داشتید، از شما تشکر می‌کنم. همینطور وجود مهدی تاج و اعضای هیئت رئیسه، دبیرکل فدراسیون و مهدی نبی در این شرایط خیلی به فوتبال ما کمک می‌کند.»

اینفانتینو هم در ادامه افزود: جام جهانی قطر را به خاطر دارم که بازی ایران و ولز بود که یک بازی غیرقابل باور و خوب بود. این احساسی است که فوتبال دارد و همه استادیوم از جای‌شان بلند شدند و دست زدند. ما باید جهان را به هم نزدیک کنیم. شما خیلی خوب بازی کردید و تیمی قدرتمند هستید. برد و باخت در فوتبال هست و شما واقعاً قوی هستید و باید به خودتان افتخار کنید.

رئیس فیفا افزود: به‌عنوان رئیس فدراسیون جهانی فوتبال گارانتی حضورتان در جام جهانی را می‌دهم و به جام جهانی آمریکا خوش آمدید!

namjoo.jpgانصاف نیوز

🔹محسن نامجو، موزیسین مهاجر به صراحت از سیاست‌های شبکه رادیویی تلویزیونی ایران اینترنشنال انتقاد کرد و آن را مامور ویران کردن ایران نامید.

🔹نامجو مصاحبه ایران اینترنشنال با نخست‌وزیر اسرائیل را تقبیح کرد و آن را مشابه خیانت عده‌ای از لهستانی‌ها در همکاری با هیتلر برای اشغال ورشو دانست.

🔹او با اشاره به کشته شدن عده زیادی از مردم عادی در حمله اسرائیل، از کارمندان اینترنشنال پرسید: چگونه از وطن‌پرستی حرف می‌زنید؟

🔹نامجو گفت: نمی‌فهمید بعد از توهین به شفیعی‌کدکنی مخاطبان‌تان ریخته است؟ البته تا پول باشد مخاطب مهم نیست.

🔹او خطاب به ایران اینترنشنال گفت: امیدوارم روزی همه مردم ایران بفهمند جنبش و اعتراض و نسل زد را شما خراب می‌کنید، کنسرت و شادی را شما خراب می‌کنید، تیم ملی را شما خراب می‌کنید.

🔹این ویدئو در واقع بخش دوم ویدئویی‌ست که در آن نامجو به تبارشناسی مخالفان برگزاری کنسرت همایون شجریان پرداخته و بخش بزرگی از مخالفت‌ها را ناشی از حسد خوانده بود.

در همین زمینه:

سخنان محسن نامجو درباره لغو کنسرت همایون شجریان

:::

salehi.jpgرئیس بنیاد ایران‌شناسی: من متولد کربلا هستم

علی اکبر صالحی، رئیس بنیاد ایران‌شناسی در یک گفتگوی ویدیویی با یکی از رسانه‌های جمهوری اسلامی می‌گوید که پدرش زاده قزوین است و خودش متولد کربلای عراق است و تابستان به ایران می‌آمدند و بعد از کودتا در عراق خانواده او تصمیم گرفت به ایران بیایند.

او گفت: «تا کلاس دوم ابتدایی عراق بودم و سپس سال ۱۳۳۷ به ایران آمدیم و پدرم از من خواست در ایران به مدرسه عراقی بروم که زبان عربی را فراموش نکنم». او در ادامه گفت که دیپلمش را سال ۱۳۴۴ در بیروت گرفته است.

***

akhoondi.jpgاحسان نگارچی

دیروز عباس آخوندی با صراحتی شگفت پرده را کنار زد و گفت: «نه دولت داریم و نه بودجه و هیچ برنامه ای ».
وی همچنین اضافه کرد ،اصلا دولتی نداریم که بخواهد از منافع ملی دفاع کند.

این کلام، اعلامیه‌ی ختم حکومت است؛ گواهی مرگی که بر پیشانی نظام نقش بسته است. یک هفته پیش نیز رئیس‌جمهور با زبان نیم‌بند خویش اعتراف کرد که کشور بر «لبه سقوط» ایستاده است؛ آن‌هم در ستون‌های بنیادین زندگی ، آب و برق و...

و این یعنی که ریشه‌ها پوسیده و درخت حکومت از درون تهی گشته و اعترافی مهم تکرار می شود.

اکنون باید پرسید: این جسد بی‌جان، چگونه می‌خواهد به جنگی تازه کشانده شود؟ دولتی که نه خزانه دارد و نه کارگزار، چگونه تاب رویارویی با مکانیزم ماشه ،جنگ و پیامدهای مهیب آنها را خواهد داشت؟ تجربه‌ی تاریخ فریاد می‌زند که جنگ در هنگامه‌ی قحط و بحران نهادی، آتشی است که نه‌فقط انبار باقی‌مانده‌ی نان و نَفَس ملت، بلکه بنیان خانه‌ی سیاست را نیز به خاکستر بدل می‌کند و به هرج و مرج بدل می شود .

پس راهی جز این نمی‌ماند ؛ کنار رفتن.

شجاعت در ترک قدرت، نه در چسبیدن به آن. باید میدان را به رفراندومی زیر نظر سازمان ملل سپرد، به داوری مردمی که دیگر جز درد و داغ نصیبشان نشده است؛ و آن نیز زیر نظر جهانیان تا مشروعیت بیابد و از نو شالوده‌ای برای آینده ریخته شود. جز این، هر گامی، گام در باتلاق است.

البته می دانیم ،حداقل در شرایط فعلی ، چنین نخواهید کرد ولی ما تا روز سقوط تکرار می کنیم تا شاید زخم،های این گذار کمتر گردد و روزنه ای باز شود.

و امان از دست آن بیانیه نویسان اصلاح طلب که تنها حساسیت‌آنها نام پهلوی و اسرائیل است و در دیگر صحنه های مهم حضور ندارند ،آنها از آنچه بر سر کشور می آید در بی خبری و بی عملی عمدی به سر می برند و دکمه ی آگاهی و فعال شدنشان ، نام اسرائیل و پهلوی ست.

ceo.jpg- شرکت نستله روز دوشنبه ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) اعلام کرد که مدیرعامل خود، لوران فریکسه را به‌طور ناگهانی برکنار کرده است زیرا وی با یکی از کارکنان زیرمجموعه‌های مستقیمش رابطه عاشقانه داشته ولی آن را اعلام نکرده بود

- این اقدام دقیقا یک سال پس از به‌دست گرفتن هدایت شرکت به دست این فرد رخ داد

یورونیوز - شرکت مواد غذایی نستله که تولیدکننده محصولاتی از کیت‌کت تا نسکوئیک است، اعلام کرد که فلیپ ناوراتیل، مدیر با تجربه داخلی که پیش‌تر واحد قهوه نسپرسو را هدایت می‌کرد، به‌عنوان جانشین فریکسه منصوب شده و فورا به جای او مشغول به کار خواهد شد.

در حالی که نستله با شرایط سخت بازار مصرف‌کننده و تعرفه‌های تجاری مخرب آمریکا روبه‌روست، این رویداد نابهنگام نیز ممکن است بی‌ثباتی بیشتری برای این شرکت به‌وجود آورد.

نستله اعلام کرد که برکناری فریکسه پس از تحقیقاتی صورت گرفت که رئیس هیات‌مدیره، پل بولکه، و مدیر مستقل ارشد، پابلو ایزلا، درباره رابطه عاشقانه نامشخص او با یکی از زیرمجموعه‌های مستقیمش انجام دادند؛ رابطه‌ای که ناقض مقررات انضباط تجاری شرکت بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بولکه در بیانیه‌ای گفت: «این تصمیم ضروری بود. ارزش‌ها و حاکمیت نستله پایه‌های محکمی برای شرکت ما هستند. از لوران بابت سال‌ها خدمتش تشکر می‌کنم.»

این شرکت در ماه ژوئن اعلام کرده بود که بولکه، رئیس هیئت‌مدیره دیرینه آن، سال آینده از سمت خود کناره‌گیری خواهد کرد.

سخنگوی شرکت به رویترز گفت که نگرانی‌ها درباره احتمال وجود رابطه بین فریکسه و یکی از زیردستان مستقیمش نخستین بار در بهار سال جاری از طریق خط داخلی شرکت افشا شد. این منبع افزود هیات‌مدیره بلافاصله تحقیقاتی درباره این موضوع آغاز کرد که در ابتدا به نتیجه قطعی نرسید.

mousavi.jpgامیر موسوی که در مصر «ربوده» شد پیدا شد

بی بی سی - امیر موسوی، «رایزن فرهنگی» سابق که امروز اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، ربوده شدن او را در مصر تایید کرد به عراق برگشت. برخی رسانه‌ها دیروز خبر ربوده شدن او در قاهره را منتشر کرده بودند. رسانه‌های ایران از او به عنوان مشاور سابق وزیر دفاع یاد می‌کنند.

او چهره شناخته‌ شده‌ای در رسانه‌های عرب زبان بود.

او در پیامی به زبان عربی در شبکه ایکس با هشتگ «بازداشت در فرودگاه قاهره» از پیگیری دولت‌ها و سفارتخانه‌های ایران و عراق در مصر برای بازگشتش به عراق تشکر کرد.

آقای بقایی گفت او در حالی در قاهره ناپدید شده است که با پاسپورت عراقی وارد مصر شده بود.

این گزارشِ بی‌بی‌سی تاکنون از سوی سایر خبرگزاری‌ها تأیید نشده است.

گزارش اولیه:

ایران اینترنشنال - اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، تایید کرد که امیر موسوی،‌ رایزن فرهنگی سابق ایران، در مصر ربوده شده است. او افزود موسوی با گذرنامه عراقی وارد مصر شده بود.

بقایی دوشنبه ۱۷ شهریور اعلام کرد تهران موضوع ربوده‌ شدن موسوی را از طریق دیپلماتیک پیگیری می‌کند.

وب‌سایت خبری «دیده‌بان ایران» پیش‌تر گزارش داد موسوی «به‌طور ناگهانی از محل اقامت خود ناپدید شده و هیچ اطلاعی از وضعیت فعلی او در دست نیست».

بر اساس این گزارش، او در سال‌های گذشته به‌عنوان تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه در شبکه‌های وابسته به جمهوری اسلامی و حزب‌الله لبنان، مانند العالم و المیادین، و همچنین شبکه قطری الجزیره حضور داشته و بارها مواضع ضداسرائیلی خود را مطرح کرده است.

موسوی سابقه مدیریت مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی جمهوری اسلامی و مشاوره به وزارت دفاع را در کارنامه خود دارد.

اخراج از الجزایر

موسوی سال ۱۳۹۷ خورشیدی پس از چهار سال فعالیت به‌عنوان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در الجزایر، آنجا را ترک کرد.

وب‌سایت المانیتور در آن زمان نوشت موسوی به گسترش ایدئولوژی شیعه در الجزایر به نمایندگی از تهران متهم شده بود و مقامات و فعالان الجزایری از دولت خواسته بودند او را به‌دلیل اقدامات «خطرناک و مشکوک» از کشور اخراج کند.

در سال ۱۳۹۶ حمله لفظی این مقام جمهوری اسلامی علیه انیسه احمد المنصلی، همسر هواری بومدین، ریيس جمهوری پیشین الجزایر، جنجال آفرید.

ashena.jpgایندیپندنت فارسی - حسام‌الدین آشنا، مشاور سابق حسن روحانی، در جمع دانشجویانش با زیر سوال بردن ادعای علی شمخانی درباره ترورش، گفت: «شما نمی‌توانید قصه‌ای که هیچ نسبتی به واقعیت ندارد را تعریف کنید و توقع داشته باشید که مردم باور کنند.»

آشنا گفت: «آقای شمخانی قصه‌ای برای ملت تعریف کرده، شمخانی می‌گوید «من در خانه بودم، فرزندم نیم ساعت قبل بیرون رفته بود، یک صدایی آمد، سقف ریخت، سه ساعت زیر آوار بودم، من را بیرون آوردند و این دستگاه را فوت می‌کنم، خدا را شکر! الان هم آمده‌ام راهپیمایی.

این قصه نشد که بشود.» همچنین، او افزود: «هر کسی تعریف کند که قصه‌اش جا نمی‌افتد. تفسیر مخاطب این شد که چطور همه فرماندهان را زدند، شمخانی را نزدند، چطور زدند نشد، چطور اگر زدند، حالش آنقدر خوب است؟ هی سوال درباره یک روایت مطرح می‌شود که باید تطابق با واقعیت داشته باشد.»

:::

ژاکلین ویگن درگذشت

| No Comments

vigen.jpgژاکلین دختر ویگن در ۷۳ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت

ایران وایر - «ژاکلین ویگن»، ترانه‌سرا و آهنگساز ایرانی و فرزند «ویگن»، پس از سه سال مبارزه با بیماری، در سن ۷۳سالگی در ایالات متحده درگذشت.

«کاترین ویگن»، خواهر او، با انتشار پیامی در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد ژاکلین روز یکشنبه ۱۶شهریور، اندکی پس از پایان دوره شیمی‌درمانی، چشم از جهان فروبست. بنا بر گفته خانواده، پیکر او در لس‌آنجلس و در کنار آرامگاه پدرش به خاک سپرده خواهد شد.

ژاکلین ویگن سال ۱۳۳۱ در تهران متولد شد و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به آمریکا مهاجرت کرد. او خواهر دوقلو آیلین ویگن، بازیگر و مجری پیش از انقلاب و از نخستین ترانه‌سرایان موسیقی پاپ ایران به‌شمار می‌رفت. همکاری او با چهره‌هایی چون ابی، گوگوش، شهره، سیاوش قمیشی و معین، ده‌ها ترانه ماندگار در تاریخ موسیقی پاپ فارسی برجای گذاشت.

این هنرمند که با ساخت ترانه‌هایی چون «پرنده» برای گوگوش شناخته شد، سال‌ها در برنامه‌های تلویزیونی فارسی‌زبان فعالیت داشت.

terror.jpgدر جریان «حمله‌ای تروریستی» به یک اتوبوس در اورشلیم شش نفر کشته و دست‌کم ۱۰ تن دیگر زخمی شدند. دو مرد مهاجم فلسطینی در محل حادثه هدف قرار گرفتند و کشته شدند

ایران اینترنشنال - این حمله مرگبار دوشنبه ۱۷ شهریور در ورودی تقاطع راموت در اورشلیم رخ داد.

گزارش‌ها حاکی از آن است که مهاجمان با ورود به یک اتوبوس به روی مسافران آتش‌ گشودند.

رسانه‌های اسرائیلی به نقل از منابع پزشکی نوشتند حال برخی مجروحان وخیم است.

تا انتهای ویدیو را ببینید: این فیلم فوق‌العاده، حمله تروریستی به اورشلیم را نشان می‌دهد؛ جایی که یک راننده تاکسی زیر آتش سنگین گلوله از خودرو پیاده می‌شود و تلاش می‌کند از مسافر سالخورده‌اش محافظت کند و آنها را از این محل فراری دهد:

پایگاه خبری تایمز اسرائیل گزارش داد مهاجمان در کرانه باختری سکونت داشتند و ظاهرا برای انجام این حمله از یکی از روستاهای رام‌الله راهی اورشلیم شده بودند.

بر اساس گزارش‌ها، مهاجمان ۲۰ ساله بودند و مجوزی برای ورود به اسرائیل نداشتند. هویت این دو نفر هنوز اعلام نشده است.

تصویری از دو تروریست فلسطینی:

twoterrorlarge.jpg

یک شاهد عینی گفت دو فرد مسلح پس از سوار شدن به اتوبوس، از فاصله نزدیک با سلاح‌های خودکار به‌سوی غیرنظامیان شلیک کردند.

به گفته او، مهاجمان به دست یک سرباز ارتش اسرائیل و یک غیرنظامی مسلح کشته شدند.

izmir.jpgایندیپندنت فارسی - علی یرلیکایا، وزیر کشور ترکیه، اعلام کرد در پی حمله «شنیع» به پاسگاه پلیس در منطقه بالچوای ازمیر، دو مامور کشته و یک مامور دیگر به شدت زخمی شده است. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت عامل حمله، نوجوان ۱۶ ساله‌ای به نام «ا.ب.» بازداشت شده و تحقیقات آغاز شده است. سلیمان البان، استاندار ازمیر، در محل حادثه گفت مهاجم در همان خیابان پاسگاه زندگی می‌کرده و هنگام دستگیری زخمی شده است.

او تاکید کرد که مظنون هیچ سابقه کیفری نداشته است. در گزارش‌های بعدی اعلام شد که مهاجم، به دلیل شدت جراحت در بیمارستان جان‌باخته است. به گفته مقام‌ها، مهاجم از یک اسلحه ساچمه‌ای استفاده کرده که پدرش حدود ۱۰ سال قبل خریده بود. در محل حادثه پوکه‌های متعدد فشنگ و مقادیر زیادی مهمات استفاده‌نشده پیدا شد. رسانه‌ها سلاح مورد استفاده را «سلاح بلند» یا «شات‌گان پمپی» توصیف کردند.

خبرگزاری‌ها ویدئوهایی منتشر کردند که نشان می‌دهد فردی نقاب‌دار با سلاح وارد ساختمان می‌شود و سپس زخمی روی زمین افتاده و امدادگران به او رسیدگی می‌کنند. تصاویر دیگری نیز انتقال او به خودرو پلیس توسط شهروندان را نشان می‌دهد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

گزارش‌ها حاکی است مهاجم پیش از حمله، متنی تهدیدآمیز در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته بود: «ای کافرها، انتقام تمام ظلم‌هایتان به مسلمانان را می‌گیریم. سر تمام سربازان و پلیس‌هایتان را قطع می‌کنیم.» وزیر دادگستری، یلماز تونچ، اعلام کرد دادستان ارشد ازمیر تحقیقات را با همکاری تیمی هشت نفره از دادستان‌ها آغاز کرده است. وزرای کابینه نیز این حمله را محکوم و به خانواده قربانیان تسلیت گفتند.

:::

نامه یک مداح به رونالدو

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران وایر - خبرگزاری «فارس» گزارش داد «محمد اسداللهی»، مداح ایرانی، چندی پیش در نامه‌ای خطاب به «کریستیانو رونالدو» از او خواسته است اقدامی نمادین در حمایت از «منجی» انجام دهد.

به نوشته فارس، پیش‌تر مرکز موسیقی «ماوا»، نماهنگی با عنوان «منجی» منتشر کرده بود که بخشی از محتوای آن با متن نامه اسداللهی شباهت دارد.

اسداللهی در بخشی از نامه خود به رونالدو نوشته است: «من از تو درخواست دارم تا روی پیراهنت یا در اقدامی کوچک هم که شده، برای منجی بنویسی.»

این مداح خطاب به فوق ستاره پرتغالی باشگاه النصر عربستان نوشته است: «منجی باور همه‌ انسان‌های سختی‌کشیده‌ جهان و امید کسانی است که تلاش خودشان را کردند، اما حریف دنیا نشدند.

منجی این باور مشترک قلب‌های ما رو به هم نزدیک می‌کنه. عیسی و مهدی هر دو برقرارکننده صلح و عدالت در همه جهانند. قسم به روزی که عیسی هم با او برمی‌گرده و همه رو به‌سمت مهدی دعوت می‌کنه.»

Untitled-1.jpg

tajzadeh.jpgکانال تلگرامی فردای بهتر که خبرهای مربوط به سیدمصطفی تاجزاده را پوشش می‌دهد، نوشت:

تاج‌زاده حضور تحت‌الحفظ در مراسم ترحیم باجناقش را نپذیرفت

✅به دنبال پیگیری‌های خانواده سید مصطفی تاج‌زاده برای مرخصی او و شرکت در مراسم سوگواری باجناق بزرگش، با وجود اعلام موافقت رییس‌قوه قضائیه، دادستان دستور اعزام تحت‌الحفظ(همراه با مأمور) برای شرکت در مراسم ترحیم را داده بود.

✅پس از اعلام این دستور به تاج‌زاده او مرخصی را حق خود دانست و گفت در شرایطی که دون شأن زندانی سیاسی است، حاضر نیست در مراسم ترحیم که همه خانواده انتظار دیدارش را دارند، شرکت کند.

✅لازم به ذکر است سه سال و دو ماه از بازداشت دوباره تاج‌زاده بدون حتی یک روز مرخصی می‌گذرد.

rp23.jpgبهرام فرخی

پیشگفتار
هم‌میهنان گرامی،

با نهایت احترام و فروتنی، این نوشته کوتاه را به پیشگاه شما تقدیم می‌کنم. از شما عزیزان صمیمانه دعوت می‌کنم تا آن را با دقت مطالعه فرمایید و دیدگاه‌ها، نقدها و پیشنهادات ارزشمند خود را با من در میان بگذارید.

بیایید در فضایی سرشار از احترام و همدلی، بدون نیاز به توهین، فحاشی یا اتهام‌زنی، به گفت‌وگویی سازنده بپردازیم. باور دارم که تنها با همفکری، همیاری و تبادل نظر است که می‌توانیم راهی روشن برای میهن‌مان ترسیم کنیم.

هدف ما چیزی جز آزادی ایران و براندازی رژیم سیاه و منحوس اسلامی نیست؛ مسیری که تنها با وحدت، درایت و گام‌های سنجیده پیموده خواهد شد. مشتاقانه منتظر شنیدن نظرات شما هستم تا با هم، مسیر آینده را با دقت، شجاعت و استواری طراحی کنیم و به سوی ایرانی آزاد، آباد و سربلند گام برداریم.

این نوشته را می‌توان به‌عنوان آغاز گفت‌وگویی عمیق و سرنوشت‌ساز دید؛ گفت‌وگویی که شاید مقدمه‌ای باشد بر شکل‌گیری طرحی مشترک برای نجات میهن.

پرسش‌های بی‌پاسخ در برابر تاریخ

واقعیت تلخ و در عین‌حال انکارناپذیر این است که شاهزاده رضا پهلوی در سال‌های اخیر، در مصاحبه‌ها و مواضع عمومی خود گاه سخنانی متفاوت و حتی متناقض بیان کرده‌اند. این پراکندگی در گفتار، خواه ناخواه، موجی از سردرگمی را در میان مردم تشنه‌ی رهایی و نیروهای گوناگون اپوزیسیون برانگیخته است؛ مردمی که چشم به راه نشانه‌ای روشن و بی‌تردید از سوی کسی هستند که نماد تاریخی پیوند ایران امروز با شکوه ایران دیروز است.

فراتر از این، پرهیز شاهزاده از یک گفت‌وگوی عمیق و بی‌پرده با یک خبرنگار مستقل ایرانی، بستری فراهم آورده تا هر کس به فراخور منافع یا تصورات خویش، تفسیر و نتیجه‌گیری متفاوتی از نقش ایشان ارائه کند. این خلأِ شفافیت، همچون مهی غلیظ بر فراز صحنه سیاست تبعیدی گسترده شده و گاه، امیدها را به سوءتفاهم و اتحادها را به تفرقه بدل ساخته است. نمونه‌های آشکار این تفرقه حتی در میان صفوف پادشاهی‌خواهان در برابر چشمان ماست.

امروز بیش از هر زمان دیگر، مردم ایران در جست‌وجوی صدایی واحد و بی‌ابهام هستند؛ صدایی که بتواند نه تنها دل‌ها را به یکدیگر پیوند دهد، بلکه همچون پرچمی برافراشته در میان طوفان، مسیر آینده را روشن سازد. این مسئولیت تاریخی، بر دوش کسی است که میراث‌دار نام و نشان پهلوی و امید بسیاری به فردایی آزاد و آباد است.

ملت ما بار دیگر در پیچ‌وخم تاریخ ایستاده است؛ جایی که پرسش‌های اساسی، نه تنها آینده یک خاندان و یک رهبر سیاسی، بلکه سرنوشت یک ملت و تمامیت سرزمینی را رقم می‌زنند که با خون، اشک و مقاومت قرن‌ها برپا مانده است.

بحران، نه در ذات آرمان پادشاهی مشروطه، بلکه در انباشت ابهامات، سوءتفاهم‌ها و تصمیم‌های به تعویق افتاده نهفته است. اکنون زمان آن فرا رسیده که بی‌پرده و بی‌هراس، این پرسش‌ها را مطرح کنیم و پاسخ‌هایی شفاف و خردمندانه برای آن‌ها بیابیم؛ پاسخ‌هایی که از دل منطق سیاسی و وفاداری به میهن برخیزد، نه از سر احساسات کور.

پرسش نخست: آیا شاهزاده رضا پهلوی واقعا قصد دارند وارث تاج و تخت پادشاهی مشروطه در ایران باشند؟

مردم ایران، پس از سال‌ها مبارزه با استبداد و فساد، حق دارند بدانند که آیا شاهزاده رضا پهلوی مصمم و علاقمند است که ادامه‌دهنده پادشاهی خاندان پهلوی در قالب نظامی مشروطه باشد یا خیر.


این پرسش نه‌تنها از جنبه نمادین، بلکه از نظر عملی و سیاسی حیاتی است. تاریخ به ما آموخته که هیچ جنبشی بدون رهبری روشن و هدف شفاف به مقصد نخواهد رسید.


اگر اراده شاهزاده بر بازگشت به ایران به‌عنوان نگهبان مشروطه و نماد ملی است، این اراده باید بی‌پرده اعلام شود تا میلیون‌ها ایرانی که دل در گرو پرچم شیر و خورشید دارند، تکلیف خود را بدانند.

پرسش دوم: بازگشت واقعی به ایران، رؤیا یا برنامه عملی؟

بازگشت شاهزاده به وطن، رویدادی صرفاً نمادین نیست؛ بلکه می‌تواند آغاز فصلی نو در تاریخ ایران باشد.


اما آیا چنین بازگشتی در برنامه شاهزاده جایگاهی واقعی دارد؟

euro.jpgنمایندگان مجلس ملی فرانسه روز دوشنبه به دولت فرانسوا بایرو، نخست‌وزیر این کشور رای عدم اعتماد دادند

یورونیوز - دولت فرانسوا بایرو کمتر از یک سال پیش در پی سقوط دولت میشل بارنیه، نخست‌وزیر پیشین کار خود را آغاز کرده بود.

فرانسوا بایرو با توجه به بحران بدهی‌های دولت و طرح خود برای صرفه‌جویی ۴۰ میلیارد یورویی از مجلس ملی درخواست رای اعتماد کرده بود. نخست‌وزیر فرانسه در پی رای عدم اعتماد مجلس ملی قرار است صبح روز سه‌شنبه از مقام خود استعفاء دهد.

نخست‌وزیر فرانسه در رای‌گیری روز دوشنبه تنها موفق به کسب ۱۹۴ رای از مجلس ملی شد. این در حالی است که ۳۶۴ نماینده به دولت رای عدم اعتماد دادند.

کاخ الیزه در واکنش به رای عدم اعتماد مجلس ملی به فرانسوا بایرو اعلام کرد که «طی روزهای آینده» رئیس جدید دولت را معرفی خواهد کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه در پی سقوط دولت دو گزینه پیش رو دارد: انحلال مجلس یا انتصاب نخست‌وزیر جدید. با توجه به واکنش اولیه کاخ الیزه به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهوری فرانسه گزینه دوم را انتخاب کرده است.

در صورت انتخاب نخست‌وزیری جدید از سوی رئیس‌جمهوری، او پنجمین رئیس دولت از زمان آغاز دور دوم ریاست‌جمهوری امانوئل ماکرون خواهد بود.

naghd.jpg

کو جوانمردی، میان راستان

تا به «خرسندی» برد این داستان،

ای بزرگ استاد،ای اهل سخن

نیست در شأن تو بودن گورکن

نبش قبری کرده ای بار دگر

اوستادا کرده ای شق القمر!!

شاعری جانا،سخنور بوده ای

از سخندانان کشور بوده ای

هر سخن جایی و هر نکته مکان

دارد ای استاد شعر و شاعران

جان شاهنشاه، جای نیش نیست

این که گفتی،اصطلاحی بیش نیست

«پنجاه و هفتی» کسی باشد که او،

همچنان مانده است در آن گفتگو،

قرب پنجاه برگذشت ازآن بلا

همچنان باشد برآن غم مبتلا،

از سر بامش برافتاده است تشت

از خطای خود ندارد بازگشت،

نه ز مردم عذر خواهد نز وطن

چون نمی بیند بجزاز خویشتن

لیک آنکس کو پشیمانی نمود

عذربازآورد و انسانی نمود،

گشت بامردم کنون همداستان

او خردمند است بی شکّ و گمان

**

اوستادا! خویش قربانی مکن

خود به نقد آور،گرانجانی مکن

یاد داری در زمان انقلاب

شعر را افکنده بودی در خلاب

با خدا کردی، خمینی هم نفس

که خمینی شد خدا را چون جرس،

کو به فرمان خدا فوتی نمود

فوت او بر باد، بادی می فزود،

از پی فوتش بشد طوفان به پا

انقلابی شد خمینی و خدا،

شد خدا با آن بلا همداستان

میوه اش امروز می بینی عیان

طبق اسناد سخن های شما،

از خدا گربگذرم،دور از خدا،

اولین «پنجاه و هفتی» خود توی

کز خمینی می نمودی پیروی

یا خمینی اول و دوم توی

سر خمینی بود اگر،پس دُم توی

**

زآن زمان تو از بزرگان بوده ای

شاعر محبوب ایران بوده ای

تو که «هادی» بودی و مرد هدا

ازچه مردم را نبودی رهنما؟

در پی شعر تو بس پیر و جوان

با سرافتادند در چاه گمان

چاه کن بودی کنون هم گورکن

تیشه را بر ریشه های خود مزن

زین سخن،میهن ز تو خرسند نیست

طبع تو زهر آفریده، قند نیست

shokouhmirzadegi.jpgدو سه هفته ای است که حکومت اشغالگر اسلامی همه ی تلاش خود را گذاشته تا مردم را به نوعی سرگرم کند. این «سرگرمی» که ابتدا از «ایران ایران بخوان» خامنه ای شروع شد اکنون به جایی رسیده که در هر شهری (و حتی در مساجد) بزن و بکوب راه انداخته اند. و می بینیم که طرفداران حکومت گروه گروه در این برنامه ها شرکت می کنند. و البته مردمان ساده و یا فقیر بیزار از حکومت هم، که سال هاست آرزوی رفتن به یک مراسم شاد و مهمتر مجانی را داشته اند، نیز برای رفتن به این برنامه ها می شتابند.

برای برخی هنوز چرخش این حکومت مرگ اندیش به ترتیب دادن شادمانی برای مردم، حیرت انگیز است؛ حکومتی که ۴۶ سال تنها هنرش برگزاری مراسم عزاداری بوده است، حکومتی که سرانش حتی کف زدن را گناه می دانند و سفارش می کنند که فقط در عروسی، آنهم «دو انگشتی» می شود دست زد. و مهمتر از همه حکومتی که ۴۶ سال مانع برگزاری جشن های زیبای ملی ما شده است و هنوز جوان هایی به جرم حضور در روز کوروش بزرگ در زندان برای آزادی آه می کشند.

عملیات این روزهای حکومت تعجبی ندارد. سری به تاریخ بزنیم و ببینیم که چگونه کشورهای دیکتاتوری درست در لبه مرگ و نیستی که قرار می گیرند و وحشت از حضور مردمان خشمگین در کوچه و خیابان به جانشان می افتد، تصمیم می گیرند که این حضور را تبدیل به شادمانی کنند. چیزی که چون مسکنی قوی می تواند خشم ها را موقتا هم که شده فروکش کند.

این نوع روش ها ممکن است در سرزمین ما تازه باشد (چرا که نه تنها در دوران پهلوی ها که حتی در دوران قاجارها هم جشن هایی که از سوی دولت حمایت می شد چون کشورهای اروپا و آمریکا فقط جشن های ملی بودند و نه جشن هایی برای خاموش کردن صدای مخالفان.

این نوع عملیات اخیر حکومت اسلامی، بیشتر شبیه کاریکاتوری از دیکتاتوری هایی نظر برزیل، آرژانتین قرن بیستم و بیشتر از انها شبیه دوران نازی ها در آلمان است.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgسرهنگ فرهی، بعد از اجرای دستور کشتار 17 شهریور، دستور داد:

«ماشینهای زباله را بفرستید تا این آشغالها (کشته شدگان) رو جمع کنند.» (1)

دوازده سال پیش، صدای آمریکا از اینجانب دعوت کرد تا در گفتگویی که در آن، سرهنگ گارد شاهنشاهی، کریم شمس شرکت داشتند، به عنوان شاهد کشتار شرکت کنم. قبل از آن، یکی از مجریان بی بی سی به یکی از نزدیکانم گفته بود که اصلا کشتاری در 17 شهریور نشده است و همه اش داستان بوده مخالفان شاه ساخته بودند. به این علت بود که مصاحبه را پذیرفتم.

در این مصاحبه، سرهنگ کریم شمس، در صداقت کامل، اطلاعی را دادند که بهت زده ام کرد و و آن سخن بالا بود که هم قطارشان، سرهنگ فرهی، که گفته بود:

«ماشینهای زباله را بفرستید تا این آشغالها (کشته شدگان) رو جمع کنند.»


به عنوان کسی که اتفاقی از کشتار جان سالم بدر برده بودم و خود را بزور از زیر دختر و پسرهایی که کشته شده و پاهایم زیر بدنهاشان گیر افتاده بود خارج کرده بودم، با خود گفتم که منهم می باید یکی از آن آشغالها می بودم.

در واقع نوع نگاه استبدادیان و عمال آنها به مردم اینگونه است و اینگونه است که هم شاه دستور کشتار این "آشغالها" را می دهد و هم خمینی و خامنه ای. در نتیجه، سرنوشت این "آشغالها" جز گورهای جمعی و فردی خاوران ها نیست. اینگونه، استبداد، جگر گوشگان مادرها و پدرها را جز "آشغال" نمی بیند و شاهش آنگونه دستور می دهد و خمینی و خامنه ای اش هم بر همان سنت.

در هر حال، کشتار 17 شهریور و به گلوله بستن مردمی که در اعتراض به استبداد با دستان خالی گرد آمده بودند، کار شاه را تمام کرد. آنهایی که با بیانی افسرده می گویند شاه اگر بیشتر کشته بود بر قدرت مانده بود، نه تنها روانشناسی ضد انسانی و ضد حقوق بشری خود و در واقع فاشیستی خود را بروز می دهند، بلکه واقعیتی را نمی فهمند که نسلی که آن لحظه های مبارزه را تجربه کرده بود با تمام وجود حس کرده بود و آن اینکه:

در مبارزه، زمانی می رسد که خشم مبارزان بر علیه مستبد بر ترس آنها از شمشیر مستبد غلبه می کند. در واقع، هر استبدادی زیست و عدم زیست خود را از سنگینی یکی از دو کفه ترازوی «ترس» و «خشم» می گیرد و تا زمانی که شاهین ترازو، کفه «ترس» را سنگین تر نشان می دهد استبداد استمرار می یابد. ولی زمانی که کفه خشم سنگین تر شود، آنگاه است که پایان عمر استبداد محتوم می شود. البته، تنها «خشم» کافی نیست و باید در کنار آن عنصر «امید» و چشم اندازی برای آینده ای روشن وجود داشته باشد تا خشم «من ها» «ما» شود و اینگونه فلک را سقف بشکافد تا بر اندازی بنیادش با«در اندازیم طرحی نو» همراه شود.

در چنین وضعیتی «احساسی ناگفته» و «کلامی نایافته»، بصورت وجدان جمعی شکل می گیرد و از چشمه ذات وجود انسان که ظلم ناپذیر است، سرازیر و به گونه ای روز افزون خون خود را به دیگر اجزا بدن جامعه می رساند. در نتیجه، مردمی می شوند که اراده می کنند که هر قیمتی را برای خلاص شدن از شر مستبد بپردازند. اینگونه بود که با وجود کشتار اول، هزاران نفر ساعتها در خیابان ماندند و این با وجودی بود که هر اندک زمانی، یکی یا چند تایی از آنها هدف گلوله قرار می گرفتند.

به سخن دیگر، شکل گیری این اراده جمعی، به مانند رودی خروشان عمل می کند که توانایی بر داشتن هر سدی را از جلوی خود دارد. اینگونه نسل ما «پنجاه و هفتی ها» حاضر به پذیرفتن بهای بس سنگین تری برای مبارزه با مستبد بودند. اینکه، شاه نتوانست بیشتر بکشد به این علت بود که نمی توانست بیشتر بکشد. مهمترین علت آن این بود که من نظامی می دیدم که اکثریت مطلق نظامیان با وجودی که دستور کشتار را داشتند، جز معدودی، حاضر نبودند دست به کشتار هموطنان خود بزنند. در این مورد قبلا خاطرات خود را نوشته ام. ( 2)

در هر حال، حدود دو ماه بعد، شاه، در پیامی تحت عنوان:

«صدای انقلاب شما را شنیدم»

دلایل انقلاب نسل ما را اینگونه بیان کرد:


«سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی، فساد، ظلم، اختناق، استبداد، استعمار (حدود ۱۰ بار این صفات را در پیام خود تکرار کرد.) و نبود آزادی‌ها و نبود انتخابات آزاد و عدم اجرای قانون اساسی مشروطه، (۶ بار نیز به این دلایل اشاره کرد.) اعلام کرد.» (3)

بنا بر این، آن هموطنانی که دانسته یا ندانسته، عبارت "پنجاه و هفتی ها" را به توهین و تمسخر تبدیل کرده اند و اینگونه خود را محکوم به زندگی در استبداد، نیاز دارند توضیح دهند که آیا دلایل انقلاب ما، که شاه آنها را بروشنی بیان کرد دلایل اشتباهی بود، که اینگونه به نسل ما توهین می کنید؟

بیشتر! آنها نیاز دارند توضیح دهند که آیا در صورت انقلاب دیگری، دلایل آن انقلاب جز این دلایلی است که ما را به طرف انقلاب برد؟

باز هم بیشتر! آنها نیاز دارند پاسخ دهند که اگر آن انقلاب را کردند و باز منحرف شد و استبداد دیگری را باز تولید کرد، آیا نسل بعدی حق دارند آنها را به تمسخر بگیرد؟

آخر اینکه، تنها فردی و مردمی اشتباه نمی کنند که کاری نمی کنند. انسان به عنوان بودنی نسبی و بنا بر این آگاهی و علم نسبی تنها از طریق روش «تجربه و خطاست» که می تواند با بکار گیری عقل نقاد، راه به جلو را بیابد و اینگونه در مبارزه استمرار بجوید و در ادامه، خطاها را به تجربه تبدیل کرده و از تجربه به عنوان توشه راه استفاده کند.

Gileh_Mard.jpgمیگویند امروزی یا فردایی ، انسان به کره مریخ سفر خواهد کرد . شاید سفری بی بازگشت. کسی چه میداند ؟
آرزو میکنم این سیاره سرخ به گنداب اندیشه های خرافی انسان آلوده نشود .
آرزو میکنم هیچ پیامبری و رسولی خاک این سیاره سرخ را به یاوه هایی همچون خدا و الله و یهوه وروح القدس و دوزخ و بهشت و برزخ و قیامت و عذاب اخروی و درخت زقوم و درخت طوبی و روز صد هزار سال و نکیر و منکر و شیطان و فرشته نیالاید
بیاد شعر عطار می افتم :
زمین در زیر این نه طاق خضرا
چو خشخاشی بود بر سطح دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی ؟
سزد تا بر بروت خود بخندی!
حیرت میکنم . مردی عطار ، قرن ها پیش ازین ؛ انسان پر مدعای یاوه گوی خدا ساز را اینچنین به شلاق نقد میکوبد ؛ میکوشد بیدارش کند
بعد از او مرد دیگری - شیخ محمود شبستری - از همین خاک ، از همین خاک بلاخیز ، از همین خاک غرقه در غبار جهالت و یاوه و هذیان و دروغ و نخبگان و قحبگان و دلقکان ، زمین را همچون آیینه ای می بیند و چنین میسراید :
زمین را سر به سر آیینه می دان
به هر یک ذره ای صد مهر تابان
اگر یک قطره را دل بر شکافی
برون آید از آن صد بحر صافی
با خود میگویم : از کجا به کجا رسیده ایم ؟ از کهکشان به جمکران ؟
و مولانا پاسخم را چنین صریح و عریان و قاطعانه می‌دهد :
تو درون چاه رفتستی ز کاخ
چه گنه دارد جهان های فراخ ؟
می بینم دیگران در کهکشانها و در جهان های فراخ در جستجوی نایافته های پنهان اند و ما در چاه زمزم و سامرا و جمکران در پی یافتن امام زمان !
می بینم گوی وطن به چنبر دیوانگان افتاده است و هر روز سنگی به چاهی در می غلتانند تا نسل های پسین را نیز از گشت و گذار در جهان های فراخ باز دارند
و چنین می آندیشم که :
آب از سر تیره است ای خیره چشم
پیش تر بنگر ، یکی بگشای چشم !

nk.jpgاز فیس بوک مسعود نقره کار

وقتی مجله آدینه و دنیای سخن و گردون و... در ایران منتشرشد، گفتید این نوع نشریات چون مجوز انتشار دارند، حکومتی اند. وقتی خبر دستگیری و زندانی شدن مسئولان و نویسندگانِ این نشریات پیشرو پیش آمد، بازارقهرمان سازی هایتان از بانیان و نویسندگان همان مجله های" حکومتی" داغ و آتیشی شد.

در مورد قربانیان قتل های زنجیره ای یادتان هست چه گفتید و چه کردید؟ در خارج کشور حتی تا پای برهم زدن جلسات و برنامه های محمدمختاری و سعیدی سیرجانی و... پیش رفتید و گفتید این ها " سفیران فرهنگی جمهوری اسلامی" هستند والا اجازه مجوز خروج از کشور نمی گرفتند. در مورد سفر فرهنگی اخوان ثالث و هوشنگ گلشیری و محمود دولت آبادی و... قضاوت های شتابزده و هیجانی داشتید. وقتی محمد مختاری را خفه کردند شمایانی که او را " سفیر فرهنگی جمهوری اسلامی" خواندند از او قهرمانی اسطوره ای ساختند.

من فقط دو نمونه را یاد آوری کردم ، ده ها مورد قضاوت های افراطی و شتابزده و هیجانی در پرونده افراطیونِ راست و چپ اپوزیسیون حکومت اسلامی ثبت است. چرا درس نمی گیریم!؟

.......

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgهر جامعه ای بنا بر ساختار اجتماعی و محیط زیست خود دارای فرهنگ، سیاست، اقتصاد، صنعت، قانون و حقوق فردی و جمعی است. فرد و افراد در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست رشد دارند. روی رشد هم تاثیرات متقابل خوب و بد می گذارند. به همین نسبت مردم سالاری آنها که ماحصل چنین رشد و تکامل است خوب، بد، کم و زیاد شکل می گیرد. هر چه رشد ما در رابطه با هم و در رابطه با اجتماع و محیط زیست درست تر باشد مردم سالاری ما رشد و معانی درست تر خودش را پیدا کرده و در همه جا خودش را درخور نشان می دهد. در غیر این صورت مردم سالاری همراه با ما رشدی به عقب و متناقض پیدا می کند و به بی قانونی، انحصارگرایی، تضاد طبقاتی و دو قطبی شدن جامعه کمک می کند.


این مردم سالاری انحصاری به شکلهای مختلف مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی، کمونیستی و دموکراسی غربی نیمبند بروز می کند.


یک روی این سکه مردم سالاری و دموکراسی سالاری انحصاری ثروت افزا است و فقط برای پادشاهان، سرمایه داران و آخوندجماعت و اربابانشان همه چیز داشته و دارد. با غارت مردم فقیر ثروتمندان قوی تر، خودشان را ژن برتر، سالارتر، مذهبی تر ، ناسیونالیست تر، قومگرا تر، کمونیست تر و دموکرات تر از همه می دانند، مثلا رژیم سلطنت سالار شاهنشاهی خودش را ناسیونالیسم برتر و مذهبی برتر و محمدرضا شاه را سایه خدا بر روی زمین دانسته و به این طریق مردم را غارت می کردند.


مردم سالاری انحصاری مذهبی آخوندیسم مذاهب دیگر، ناسیونالیسم، اقوام و کمونیسم را زیر سلطه خود آورد. خودش را ژن برتر و مظهر مذهب و امت برتر می داند. الآن که وضعش خراب شده و از مردم می ترسد خبری از امت نیست. غارت و چپاول از مردم را با چاشنی مذهب سالاری و ملیگرا سالاری انجام می دهد.


مردم سالاری کمونیستی هم جهان وطنی بود و با شعار خلقی می چاپید. نظام سرمایه داری دموکراسی سالار نیمبند از همه قوی تر و ایدئولوژی های جهانی و آخوندیسم را زیر سلطه خود آورد و با آنها و با نام دموکراسی غرب و شرق مردم جهان را غارت و به جنگ می کشاند. این یک روی سکه مردم سالاری و یا دموکراسی سالاری که انحصارگونه ثروت افزا است.


روی دوم این سکه مردم سالاری و دموکراسی سالاری بطور انحصاری فقر افزا است. با غارت مردم عادی توسط ثروتمندان بر جامعه‌ فقر حاکم و فرهنگ مردم سالاری انحصاری فقرگرا از نوع مذهبی، ناسیونالیستی، قومگرایی و کمونیستی در ذهن و روح مردم عادی رشد می کند. مردم با این حاکمان غارتگر و با این ایدئولوژی های ارتجاعی فقیرتر و مسخ تر می شوند، مثلا جمهوری اسلامی مردم ایران را فقیر، بی نان، بی سواد، بی آب، بی خانمان بار آورده تا حدی که قحطی، آوارگی و جنگ در خانه مردم را می زنند.


پس روشنفکران چه کاره هستند؟


جامعه و روشنفکران جامعه در هر زمان در طی چندین قرن و این چند دهه جمهوری اسلامی در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست از عقل و احساس درست و بجا استفاده نکرده اند و در رابطه با هم متضاد رشد کرده اند. چندین قرن در نبود عقل سلیم، احساس سالم و علم درست مردم سالاری طبقاتی مذهبی، ناسیونالیستی، قومی رشد متضاد داشته اند. این تضاد طبقاتی چندین قرن به صورت برده داری و سپس فئودالیسم و این چند قرن آخری تا امروز به شکل سرمایه داری انحصاری طبقاتی بروز کرد و به مرور قوی تر شد.

نظام فئودالیسم را شکست داد و از درون انحصاری تر رشد کرد و طبقات سرمایه دار، متوسط، کارگر و فقیر جامعه را بوجود آورد، البته این تضاد طبقاتی قبلا هم وجود داشت، ولی در نظام سرمایه داری به خاطر رشد و پیشرفت علم و صنعت تضاد طبقاتی بیشتر هم شد. رشد تضاد طبقاتی در سرمایه داری باعث رشد متضاد کمونیسم شد که هم با خودش و هم با سرمایه داری مشکل داشت و به دلایل متعددی که در این مختصر نمی گنجد از سرمایه داری نهایتا شکست خورد. امروزه طبقات ثروتمند، متوسط، کارگر و فقیر جامعه مجبورند مردم سالاری و یا دموکراسی سالاری انحصاری نیمبند سرمایه داری را بپذیرند که مذهب، ناسیونالیسم، قومگرایی و کمونیسم سالاری افراطی را هم زیر سلطه خود آورده تا همه جوره در خدمت نظام دموکراسی سالار نیمبند سرمایه داری انحصارگرا باشند.

rostam.jpgما در جامعه نرمالی نزیسته‌ایم

سعید معدنی

دوست پژوهشگرم دکتر حسن محدثی گیلوایی در کانال تلگرامی‌اش یک نظر سنجی درباره شاهنامه به اشتراک گذاشته که گزینه‌های مختلف دارد. همین موضوع باعث شد تا کمی تامل کنم و یک نکته‌ای را طرح کنم و اینکه چرا شاهنامه آنچنان که باید مثل قرآن و مفاتیح یا حداقل مثل دیوان حافظ و گلستان و بوستان سعدی در طاقچه خانه‌ها جایگاهی نداشته، اما به شکل ضمنی و به زبان امروز به صورت زیر زمینی! حضور دائمی داشته است.

همانطور که می دانیم تلاش اعراب پس از حمله به ایران، مثل سایر ملل، این بود که ما را عرب بار بیاورند. همگان می دانیم قبل از حمله اعراب سرزمین هایی مثل سوریه، مصر، اردن، لبنان، فلسطین و مانند آن عرب نبودند و با حمله و حضور اعراب مسلمان بود که این سرزمین‌ها دین‌شان اسلام و زبان‌شان عربی شد. اما ایران مسلمان شد ولی عرب نشد. این عرب نشدن دلایل مختلفی دارد که طرح‌اش اینجا طولانی می‌شود.

درست است که ایران عرب نشد ولی سیطره عربیت و اسلامیت باقی ماند. به همین خاطر ما در دوره قبل از رژیم پهلوی(در طول ۱۴۰۰ سال) بندرت در میان مردان نام ایرانی و باستانی مثل هوشنگ و داریوش و کوروش و افراسیاب و سیامک و فرشید و شهرام و شهروز و امثالهم داریم. زیرا دین حاکم و فضای جامعه، چنان در ذهن و ضمیر افراد نشسته است که جرات نمی‌کنند نام فرزند ذکور را غیر اسلامی بگذارند. به همین خاطر ما در بین مشاهیر بعد از اسلام بندرت نام‌های باستانی داریم. چون احادیث و گفتارهای دینی فراوانی وجود دارد که اگر نام فرزندتان غیر اسلامی باشد برکت از سفره تان رخت بر می‌بندد و دچار فقر و بیماری و فلاکت می شوید. از طرف دیگر تنها محل تحصیل در آن زمان، حوزه های علمی و مراکز دینی بوده لذا در میان مشاهیر علمی و ادبی این سرزمین پس از اسلام نام ها یا عربی است یا اسلامی. چند دهه قبل دوستی داشتم نامش شهریور بود وقتی خواست وارد حوزه علمیه شود نام حسین را برای خود انتخاب کرد. زیرا بعداً نمی‌توانست مثلا آیت‌الله شهریور باشد و حتی خود هم به این باور دینی رسیده بود که خیر و برکت در نام های امامان است.

بدین ترتیب از زمان هجوم اعراب تا برآمدن پهلوی، فضای رسمی حاکم بر کشور عربیت، اسلامیت و نشر و گسترش شیعه بوده است. لذا در بیشتر طاقچه‌ خانه‌ها دو کتاب همیشه بوده قرآن و مفاتیح الجنان و اگر خانواده با سواد بود شاید مثلا قصص قرآن هم حضور داشت. حتی به جرات می توان گفت نهج البلاغه هم در بسیاری از خانه ها نبود. با این سیطره دینی طبعا شاهنامه که ایران باستان را روایت می کند جایگاهی در درون خانواده های بیسواد یا کم سواد با تعصب مذهبی ندارد.

اما جامعه مثل همیشه‌ی تاریخ راه خود را می‌رود. خواندن شاهنامه به زبان امروزی به شکل زیرزمینی و مردمی در بسیاری مناطق ادامه دارد. یکی در محافل و گعده های ادبی خصوصی -نه درباری - برای مثل در سریال شهریار - شاعر معاصر- به کارگردانی کمال تبریزی وقتی کودکیِ شاعر را توصیف می‌کند، در جلسات ادبی که در منازل برگزار می شود اشعار و دیوان های فارسی خوانده می‌شود و شاهنامه فردوسی هم جایگاه ویژه ای دارد به باور کارگردان همین شعرخوانی شهریار را به شعرو ادب فارسی علاقمند می کند. شیوه دیگر شاهنامه خوانی از طریق پرده‌خوانی در کوی و برزن و نقالی در قهوه خانه ها بود. نگارنده یک بار در دوره کودکی در اوایل دهه ۱۳۵۰ این پرده خوانی در باره مرگ سهراب را در کوچه تماشا کرده‌ و شنیده‌ام. البته فقط همان یکبار بود. پرده خوانی درباره امام حسین و قیام مختار را هم دو سه باری دیده‌ام. ولی به هرروی جامعه به شکل غیر‌رسمی شاهنامه را با خود حمل می‌کرد و کسانی که مثلا به رستم علاقه پیدا می‌کردند ولی درعین حال به مذهب دلبستگی داشتند نام فرزندشان را رستمعلی! یا «فرهاد حسین» یا بیژن قلی (در دوره صفویه) و ... می گذاشتند. تا هم نام ملی را احیا کرده باشند و هم به لحاظ عاطفی عنایتی به دین داشته باشند.

lebanon.jpgسمیر جعجع: عدم خلع سلاح حزب‌الله، لبنان را وارد یک جنگ داخلی تازه‌ می‌کند

سمیر جعجع، رهبر حزب نیروهای لبنانی و رئیس بزرگ‌ترین بلوک مسیحی پارلمان، در سخنرانی‌ای بی‌سابقه خواستار تحویل سلاح‌های حزب‌الله به دولت شد و هشدار داد که ادامۀ انحصار «سلاح‌های غیرقانونی» توسط حزب‌الله می‌تواند لبنان را به ورطۀ جنگ داخلی تازه‌ای بکشاند. او گفت زرادخانۀ حزب‌الله نه بازدارندگی در برابر اسرائیل داشته و نه دستاوردی جز «ویرانی و آوارگی» برای مردم لبنان.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

سمیر جعجع رهبر حزب «نیروهای لبنانی» و رئیس بزرگترین بلوک مسیحی در پارلمان لبنان در یک سخنرانی تند و بی‌سابقه از حزب‌الله خواست سلاح‌های خود را به دولت تحویل بدهد. او هشدار داد که ادامه انحصار این «سلاح‌های غیرقانونی» توسط حزب‌الله می‌تواند کشور را بار دیگر درگیر یک جنگ داخلی کند.

جعجع تأکید کرد که زرادخانۀ نظامی حزب‌الله «هیچ تأثیر» بازدارنده‌ای در مقابل اسرائیل نداشته و برعکس تنها پیامد آن «ویرانی، ویرانی دوباره، آوارگی و اشغال تازه» لبنان توسط اسرائیل بوده است. جعجع گفت: «راه کوتاه پایان دادن به اشغال و تجاوز اسرائیل، ساختن یک دولت واقعی است... و تا زمانی که سلاح‌های غیرقانونی در گردش باشند، هیچ دولتی شکل نخواهد گرفت.»

رهبر نیروهای لبنانی خطاب به حزب‌الله هشدار داد: «جنگ شما با اسرائیل شکست خورده و ویرانگر بود... جنگ داخلی به‌مراتب فاجعه‌بارتر خواهد بود و می‌تواند همه‌چیز را از شما بگیرد.» او حزب‌الله را فراخواند «انتخاب شجاعانه» کند و از «غیرقانونی بودن به سوی مشروعیت» گام بردارد.

حزب‌الله طی یک سال گذشته ضربات سنگینی از سوی اسرائیل متحمل شده است. دو ماه نبرد مستقیم با اسرائیل بخشی از فرماندهی این گروه از جمله دبیرکل سابق آن حسن نصرالله را از میان برده و بخش مهمی از زرادخانۀ آن را نیز نابود کرده است.

دولت لبنان نیز اخیراً به ارتش این کشور مأموریت داده که تا پایان سال ۲۰۲۵ برنامه‌ای برای خلع سلاح حزب‌الله تدوین کند. شورای وزیران دولت لبنان جمعه گذشته از یک پیشنهاد نظامی در این زمینه استقبال کرد، اما هنوز تاریخ مشخصی برای اجرای آن تعیین نشده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

در مقابل، نعیم قاسم، دبیرکل حزب‌الله، قویاً این طرح را رد و تأکید کرده است که این سازمان «هرگز از سلاح‌های خود دست نخواهد کشید».

اظهارات نعیم قاسم بی ارتباط با فشارهای پنهان و آشکار و تلاش‌های تهران برای بازسازی قوای حزب‌الله نیست.

جمهوری اسلامی ایران خلع سلاح حزب‌الله را معادل کاهش نفوذ منطقه‌ای و همچنین قدرت بازدارندگی خود در مقابل اسرائیل به ویژه پس از جنگ دوازده روزه می داند و به همین خاطر مخالف خلع سلاح حزب‌الله است. در واکنش دولت لبنان این مخالفت را مصداق بارز دخالت تهران در أمور داخلی لبنان تلقی کرده و از جمهوری اسلامی ایران خواسته است که به این دخالت‌ها خاتمه دهد. اسرائیل و متحدان غربی آن خواهان محدود شدن توان نظامی حزب‌الله هستند تا از احتمال درگیری‌های تازه جلوگیری کنند. لبنان در میانه این فشارها گرفتار نوعی بن‌بست ژئوپولیتیک شده است.

*تیتر اول این مقاله از منبع اصلی برداشته نشده است

:::

خامنه ای فرمان انبار کالاها را صادر کرد؛ رژیم خودش هم به آینده اعتماد ندارد!؟

الجزیره: رهبر جمهوری اسلامی دستور داده است که کالاهای اساسی ذخیره و انبار شوند زیرا خطراتی وجود دارد که نمی‌توان پیش‌بینی کرد

aljlarge.jpg

بهمن بابازاده، خبرنگار موسیقی، در صفحه توییتر خود ادعا کرد که مدیران صداوسیما یک پیشنهاد مالی 500 هزار دلاری برای حضور در یکی از برنامه‌های شبکه نمایش خانگی به شهرام شب‌پره ارائه داده‌اند که این پیشنهاد توسط این خواننده سرشناس رد شده است.

پست بابازاده با واکنش‌های زیادی مواجه شده است. عده‌ای نام این برنامه احتمالی را در کامنت‌ها اعلام کرده‌اند و گروه دیگری با استناد به مواردی چون سانسور عروسک شهرام شب‌پره در برنامه‌های پیشین، احتمال حقیقت‌داشتن این ادعا را ضعیف دانسته‌اند.

543673975_18523859638010489_5619728158812583665_n.jpg

انتشار ویدیویی از افتتاح یک نوتلا بار در غزه در شبکه های اجتماعی جنجال‌آفرین شده. اسکای نیوز عربی و شبکه العربیه این ویدیو را تایید و آن را بازنشر کرده‌اند

***

nytimes.jpgنیویورک‌تایمز در گزارشی به قلم دکلان والش روزنامه‌نگار ایرلندی خود که همراه با نانا هایتمن، عکاس آلمانی این روزنامه در سفری هشت روزه از ایران پس از حملات ۱۲ روزه اسرائیل بازدید کرد، به شرح وضعیت کشور و مردم در سایه آتش‌بس شکننده پرداخت

یورونیوز - این گزارش با شرح حال خانواده نوجوان ۱۴ ساله‌ای که در نخستین روز حملات اسرائیل به ایران کشته شد، آغاز می‌شود. بنابر این گزارش، این نوجوان به همراه خانواده‌اش در مجاورت خانه احمدرضا ذوالفقاری، دانشمند هسته‌ای که در این حملات کشته شد، زندگی می‌کرد. خانه آن‌ها در حمله روز ۱۳ ژوئن اسرائيل به آقای ذوالفقاری ویران و این نوجوان که امیرعلی خرمی نام داشت، کشته شد.

به گفته امیرمحمد خرمی، برادر ۲۱ ساله امیرعلی، امدادگران یک ساعت طول کشید تا توانستند پیکر آسیب‌دیده او را از زیر آوار بیرون آورند. آقای خرمی گفت: «امیرعلی عاشق زندگی بود. او چه کرده بود که سزاوار مرگ باشد؟»

به گزارش نیویورک‌تایمز، جنگ کوتاه اما شدید ایران و اسرائیل نشانه تغییر در تخاصمی بود که شکل‌دهنده خاورمیانه مدرن است. ایران و اسرائيل سال‌ها درگیر «جنگ در سایه» بودند به طوری که تهران از طریق نیروهای نیابتی با اسرائیل می‌جنگید و این کشور نیز با خرابکاری در برنامه هسته‌ای ایران، عملیات پنهانی و ترور‌های هدفمند به ایران حمله می‌کرد. این ترور‌ها به طوری سازماندهی می‌شد که در اغلب موارد خانواده هدف جان سالم به در می‌بردند.

اما اسرائيل در ماه ژوئن با کنار گذاشتن این دکترین، به اقدام نظامی آشکار متوسل شد و صدها غیرنظامی را به کام مرگ فرستاد.

به گزارش نیویورک‌تایمز، در برخی حملات، غیرنظامیان صرفا به دلیل همسایگی با یک دانشمند هسته‌ای یا نظامی ارشد ایرانی کشته شدند. اما در برخی دیگر، اسرائيل آشکارا با هدف بی‌ثبات کردن حکومت ایران به اهداف غیرنظامی حمله کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بنابر این گزارش، مرگبارترین حملات، بمباران یک‌ساعته زندان اوین بود. به گفته مقامات وزارت بهداشت ایران، در این حمله ۸۰ نفر از جمله زندانیان، مددکاران اجتماعی و کودکان کشته شدند. اگرچه مقامات اسرائیلی این حمله را ضربه‌ای به «سرکوب» توصیف کردند، اما به گفته سازمان‌های دیدبان حقوق بشر و عفو بین‌الملل، به نظر می‌رسد اسرائيل با این حملات مرتکب جنایت جنگی شده است.

concert.jpgایندیپندنت فارسی - تنها چند روز پس از آنکه اجرای کنسرت خیابانی همایون شجریان در میدان آزادی به دلایل نامعلوم لغو شد. در بسیاری از شهرهای ایران ازجمله،‌ تهران، بجنورد، کرمان و نیز در محوطه تاریخی تخت جمشید کنسرت‌های رایگان و خیابانی برگزار شد.

ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی اجرای این کنسرت‌ها در بجنورد، کرمان و در دریاچه چیتگر تهران را نشان می‌دهد. کنسرت بجنورد شامل موسیقی نواحی و رقص محلی بود؛ در دریاچه چیتگر امید حاجیلی روی صحنه رفت و در کرمان هم سالار عقیلی به اجرای برنامه پرداخت.

قرار بود در اصفهان هم کنسرتی خیابانی با حضور حامد همایون، محمد علیزاده و چند هنرمند دیگر برگزار شود که به دلیل اعتراض شهروندان اصفهان به محل برگزاری، آن کنسرت لغو شد. در کنار این کنسرت‌های خیابانی شنبه شب در محوطه تاریخی تخت جمشید هم ارکستر فیلارمونیک ارمنستان همراه با گروه کرال شیراز با حضور نادره رضای، معاون هنری وزیر ارشاد و شماری از وزرا و سفرای خارجی کنسرتی را برگزار کردند.

این کنسرت‌ها در حالی برگزار شده است که در ۴۶ سال گذشته هرگونه اجرای موسیقی خیابانی از سوی جمهوری اسلامی ممنوع بود و مجوزی برای آن صادر نمی‌شد،‌ اما به ناگاه دولت پزشکیان با استناد به اینکه مردم نیاز به شادی دارند تصمیم به برگزاری کنسرت‌های خیابان در ایران گرفت. بحث کنسرت‌های خیابانی در حالی مطرح شده است که در چهار دهه گذشته، ده‌ها کنسرت با وجود داشتن مجوز رسمی وزارت ارشاد، در آخرین لحظات لغو شدند.

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

از جمله کنسرت‌ کیهان کلهر، شهرام ناظری، همایون شجریان، محسن یگانه، گروه چارتار و بسیاری دیگر که در شهرهای مختلف با فشار نهادهای امنیتی یا گروه‌های تندرو به تعطیلی کشانده شدند. در برخی موارد، بلیت‌های فروخته‌شده نیز پس گرفته نشد و هنرمندان و مخاطبان را متضرر کرد.

na.jpgاسماعیل نوری علا

در روز دوشنبه دهم شهریور ماه (اول سپتامبر) در معیت آقایان دکتر ناصر کرمی و ایرج مصداقی در برنامه «یاران» (که به مدیریت آقای علیرضا میبدی از تلویزیون پارس پخش می شود) شرکت داشتم و در بخشی از آن برنامه، که طی آن صحبت از نیک و بد «بازگشت به قانون اساسی مشروطه» مطرح بود، در مورد این بازگشت و موافقان آن سخنان کوتاهی را بیان کردم(1).

رور بعد دیدم که در صفحهء تلگرام آقای امیر طاهری، شخصی که خود را «داریوش ایرانی» خوانده، همان تکه از سخن من در آن برنامه را بریده و منتشر کرده و زیر آن نوشته است:

« وجه اشتراک تقریبا تمامی حامیان شناخته شده‌ء دفترچه‌ء باند فاسد قاسمی نژاد/اعتمادی در چهار چیز است. اول:دشمن قانون اساسی مشروطه هستن (عین نگارش نویسنده). دوم:رفراندوم نکبت 57 را به رسمیت میشناسن. سوم:قسم پادشاهی رضا شاه دوم را بی اعتبار و نمایشی میدونن. چهارم: 99 درصد آنها جمهوری طلبن. اون به اصطلاح پادشاهی خواهانی که مخصوصا در این روزها از حقانیت قانون اساسی مشروطه علیه این اوباش تحت هر بهانه‌ و شرایطی دفاعی نمی کنند، بدونن که قطعا همراه و یاور این نجاسات 57ی هستند».

ار آنجا که فکر کردم صفحهء تلگرامی آقای طاهری بوسیلهء کاربر لجاره ای «هک» شده است، یادداشتی بدین شرح روانهء محضر ایشان کردم:

«حناب آقای امیر طاهری. در کانال تلگرامی شما، پس از نمایش ویدئوئی از من، مطلبی باز نشر شده به این شرح (...). چون بازنشر یک مطلب نشان از موافقت با مفاد آن دارد از شما خواهش می کنم تکلیف مرا با این کار روشن کنید تا اگر شما هم چون نویسنده آن مطلب می اندیشید من بتوانم پاسخ مقتضی را تقدیم کنم. با احترام. اسماعیل نوری علا»

پاسخ آقای طاهری به انگلیسی و به ترجمه ای که من از آن تهیه کرده ام امروز به دستم رسید:

« با سپاس فراوان بررسی‌اش می‌کنم. حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی من توسط خانم خزاعی مدیریت می‌شوند. این نظر من نیست، چون نمی‌دانم کسانی که از دفترچه حمایت می‌کنند چه در سر دارند، و نمی‌دانستم شما هم یکی از آنها هستید. اما چرا فکر می‌کنید این نقل قول درباره شماست؟ در هر صورت، اگر فکر می‌کنید باید پاسخ دهید، لطفاً این کار را انجام دهید، حتی اگر می‌خواهید با حمله به من این کار را انجام دهید. این روزها خیلی‌ها این کار را می‌کنند. این یک بازی است. موفق باشید. امیر طاهری»

ter.jpgرییس سابق موساد پشت پرده همکاری نکردن اسرائیل در کشتن قاسم سلیمانی را فاش کرد

ایران اینترنشنال - یوسی کوهن، رییس پیشین موساد، در یک گفت‌وگوی تلویزیونی درباره مشارکت نکردن اسرائیل در عملیات کشتن قاسم سلیمانی که سبب شد دونالد ترامپ نخست‌وزیر اسرائیل را به ترسو بودن متهم کند، گفت مقامات ارتش، بنیامین نتانیاهو را از شرکت در آن عملیات منصرف کردند.

کوهن که از سال‌ ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ میلادی ریاست موساد را به عهده داشت و در سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ رییس شورای امنیت ملی اسرائیل بود، شنبه شب ۱۵ شهریور در یک گفت‌وگوی مفصل با کانال ۱۲ اسرائیل درباره سیاست داخلی و خارجی اسرائیل سخن گفت.

او در سخنان خود مشارکت نکردن اسرائیل در عملیات کشتن سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در سال ۲۰۲۰ را نمونه‌ «احتیاط بیش از حد» ژنرال‌های اسرائیلی توصیف کرد.

ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود از نتانیاهو برای شرکت نکردن در عملیات علیه سلیمانی شدیدا انتقاد کرد. اکنون کوهن می‌گوید دلیل تردید اسرائیل ترس نخست‌وزیر نبوده، بلکه به این علت رخ داده که «نتانیاهو موضع ارتش و اطلاعات نظامی را پذیرفت».

ترامپ در مهر ۱۴۰۲ با گلایه مجدد از اسرائیل و نتانیاهو گفت اسرائیل در عملیات کشتن سلیمانی مشارکت نکرد، اما نتانیاهو «بعدا خواست از این موضوع اعتبار کسب کند»، و ادامه داد: «فکر نمی‌کردم نتانیاهو ما را تنها بگذارد.»

کوهن در این بخش از گفته‌هایش درباره نقش ارتش در منصرف کردن نتانیاهو از همکاری با آمریکا در عملیات کشتن سلیمانی از آویو کوخاوی، رییس وقت ستاد ارتش اسرائیل نام برد.

پس از پخش اظهارات کوهن، کوخاوی بیانیه‌ای منتشر کرد و گفت ارتش با عملیاتی متفاوت که کوهن برای کشتن سلیمانی پیشنهاد داده بود، مخالفت کرده و از عملیاتی حمایت کرده بود که در نهایت موفق از کار درآمد.

کوهن گفت زمانی که به رییس سازمان سیا گفت اسرائیل به عملیات آمریکا علیه سلیمانی نخواهد پیوست، او با طعنه پاسخ داده: «ژنرال‌های شما هم مثل ژنرال‌های ما علاقه‌ای به جنگیدن ندارند.»

رییس سابق موساد با اشاره به جلسه‌ای امنیتی که در آن پیشنهاد داده بود ارتش اسرائیل سایتی مرتبط با سلیمانی را که خود ارتش آن را تهدیدی شدیدا راهبردی توصیف کرده بود، هدف قرار دهد، گفت: «رییس ستاد همان‌جا با من مخالفت کرد. به نخست‌وزیر گفتم به او دستور بده، اما هیچ دستوری صادر نشد.»

به گفته کوهن، نتانیاهو در آن زمان در برابر ژنرال‌ها عقب نشست؛ آنچه او آن را «سیاست پیامدها» توصیف کرد. کوهن در پاسخ به این پرسش که «آیا ژنرال‌ها نخست‌وزیر را مرعوب کردند» گفت: «قطعا.»

hasr.jpgنصرت الله تاجیک، زندانی سیاسی قبل از انقلاب، مدیر و دیپلمات سابق، از گشایش تازه‌ی دیگری در حصر میرحسین موسوی خبر داد

به گزارش انصاف نیوز، بنا بر آنچه آقای تاجیک می‌گوید میرحسین در حال بازگشت به زیست طبیعی است و موافقت کرده با بعضی مدیران و دوستانش دیدار کند.

نصرت الله تاجیک در شبکه‌ی اجتماعی ایکس نوشت:

آقای مهندس موسوی و خانم رهنورد، هم همچون جناب کروبی در حال بازگشت به زیست طبیعی هستند! طول عمر طولانی و با عزت داشته باشند.

آقای مهندس موافقت کرده با ملاحظاتی، با بعضی از دوستانش، مدیران و کارشناسان دیدار و ملاقات داشته باشد.

او البته از گشایش دیگری هم در حصر خبر داده اما نوشته است که اگر صلاح به عمومی کردن آن باشد میرحسین یا نزدیکانش آن را اعلام خواهند کرد.

آقای موسوی در هفته‌های اخیر با سه تن از دوستان نزدیکش دیدار داشته است.

حصر مهدی کروبی با تعامل میان رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضاییه در دولت میانه‌رو چهاردهم رفع شد و احتمال تکرار آن تجربه درباره‌ی حصر میرحسین موسوی نیز وجود دارد.

sepah.jpgحال‌‌وش گزارش داد یکی از فرماندهان بومی اطلاعات سپاه به نام «ایرج شمس» در شهر پیشین واقع در شهرستان راسک، شامگاه شنبه توسط افراد مسلح هدف تیراندازی قرار گرفت و کشته شد

به‌ گزارش حال‌ وش، شامگاه امروز شنبه ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۴، ایرج شمس یکی از فرماندهان بومی اطلاعات سپاه در شهر پیشین واقع در شهرستان راسک توسط افراد مسلح هدف تیراندازی قرار گرفت و کشته شد.

هویت این فرمانده بومی اطلاعات سپاه، « ایرج شمس » فرزند محمدکریم اهل و ساکن پیشین توسط حال وش احراز شده است.

منابع حال وش پیشتر گفته بودند: «شامگاه امروز حوالی ساعت ۲۱ در بازار شهر زمانی که ایرج در آرایشگاه حضور داشت مورد هدف تیراندازی قرار گرفت. مهاجمان مسلح این فرمانده را با شلیک‌های پیاپی مورد هدف قرار داده و جان خود را از دست داده است.


منابع افزوده‌ بودند: « ایرج شمس از فرماندهان پایگاه‌های سپاه پاسداران در روستا‌های ماهکول و ردیگ واقع در چند کیلومتری شهر پیشین و همچنین از مسئولان مستقر در سه‌راهی پیشین بوده است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که این فرمانده یکی از مسئولان محلی اطلاعات سپاه بوده که در مأموریت‌های مختلف در منطقه پیشین از جمله قتل، گروگانگیری و بازداشت و سرکوب شهروندان حضور داشته است.

انگیزه و هویت مهاجمان مسلح تا لحظه تنظیم این خبر مشخص نشده است.

IMG_0601.jpegحقیقت این که تصمیم گرفته بودم خطاب به شاهزاده چیزی ننویسم و حتی خواهش و در خواستی مطرح نکنم چون نه تنها تا کنون عنایتی از جانب ایشان به گفتار خود ندیده ام بلکه بعد از گلایه ای که ایشان از منتقدانِ مشاوران خود کردند و ظاهرا هشدار دوستداران ایشان باعث دلخوری ایشان شده بود ترجیح دادم که با حرف های خود موجب رنجش ایشان نشوم. اما این که کاملا سکوت کنم این را دور از وجدان نویسندگی ام دیدم لذا نکته ای که مطرح می کنم تنها یک خواهش است که صد البته می تواند مثل همیشه توجهی به آن نشود اما من در هر حال به وظیفه ی خود عمل می کنم. داستان همراهان و مشاوران شاهزاده به مرحله ای رسیده که اگر دوستداران واقعی ایشان به ایشان هشدار ندهند در واقع به ایشان خیانت کرده اند. در جای دیگر نوشتم امیدوارم شاهزاده خود را به کارهایی که مشاوران ایشان می کنند گره نزنند چرا که تخریب ایشان، تخریب امیدها و آرزوهای یک ملت است و این یک موضوع ساده نیست که با چند توجیه بتوان از کنار آن گذشت چنان که در موضوع همراهی با اشخاصی مثل اسماعیلیون و علی نژاد و مهتدی توجیه گران استدلال کردند که شاهزاده این ها را می شناختند و عمدا این ها را وارد بازی کردند تا آن ها خود را نشان دهند و کنار گذاشته شوند که این استدلال سخیف به یک موضوع اصلی توجه نمی کند و آن این که فرصتی که این کار ظاهرا عمدی سوزاند، فرصت یک تغییر تاریخی در داخل کشور بود که حالا حالاها باید منتظر بمانیم تا اتفاقی مشابه رخ دهد و این بار هم با کمال تاسف بازی دیگری در پیش رو خواهیم داشت و آن بازی مشاوران و اطرافیان است که امروز در حد نماینده رسمی در حد ملاقات با مقامات اسراییلی ارتقا مقام پیدا کرده اند.

grossi.jpgجهان ممکن است به زودی شاهد ۲۵ قدرت هسته‌ای باشد

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با اشاره به عطش رو به فزون هسته‌ای شدن در میان کشورها هشدار داد که جهان ممکن است روزی شاهد ظهور ۲۵ قدرت هسته‌ای باشد

یورونیوز - رافائل گروسی در گفت‌وگو با روزنامه ایتالیایی «لا رپوبلیکا» که روز یکشنبه منتشر شد، گفت: «بدون آنکه بخواهم باعث هراس شوم، این را می‌گویم که خطر وقوع یک درگیری هسته‌ای امروز بیشتر از گذشته است.»

آقای گروسی بدون اشاره مستقیم به یک بازه زمانی خاص اظهار داشت که در مقطعی ممکن است ۲۰ تا ۲۵ کشور دارای سلاح هسته‌ای شوند. در حال حاضر، بنا بر نظر چندین کارشناس، ۹ کشور هسته‌ای در جهان وجود دارد.

مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گفت: «فرآیند خلع سلاح یا کاهش کنترل‌شده زرادخانه‌های هسته‌ای متوقف شده است. کسانی که سلاح هسته‌ای دارند از جمله چین، در حال تولید بیشتر آن هستند.»

آقای گروسی ابراز نگرانی کرد که رهبران چندین کشور به‌طور علنی گفته‌اند که قصد دارند به سلاح هسته‌ای دست یابند. هنگامی که از او خواسته شد نام این کشورها را ذکر کند، وی گفت: «به عنوان مدیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نمی‌توانم نام ببرم. این کشورها مهم در آسیا، آسیای صغیر و خلیج فارس هستند. جهانی با ۲۰ تا ۲۵ کشور هسته‌ای، غیرقابل پیش‌بینی و خطرناک است.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بر اساس گزارش «مؤسسه بین‌المللی پژوهش‌های صلح استکهلم» (SIPRI) و داده‌‌های «کارزار بین‌المللی برای نابودی سلاح‌های هسته‌ای» (ICAN)، ۹ کشور دارای سلاح هسته‌ای شامل پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ ایالات متحده، روسیه، بریتانیا، فرانسه و چین، به‌علاوه هند، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل هستند.

برآورد می‌شود که این کشورها در مجموع حدود ۱۲ هزار سلاح هسته‌ای در اختیار دارند که بخش عمده آن، یعنی حدود ۱۰ هزار و ۷۰۰ مورد، در اختیار روسیه و آمریکا است.

khorsandi.jpg

هادی خرسندی - ویژه خبرنامه گویا

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

چونکه با آخوندها همراه بود

.

پادشاهی بود «روحانی» پناه

جمله آخوندها بر گِرد شاه

.

هر سفر پای هواپیمای او

بود یک آخوند، جان افزای او

.

عکس ها بسیار مانده یادگار

زان شه و دورش همه عمّامه دار

.

او سپاه دین نمودی اختراع

تا که لامذهب نماند اجتماع!

.

از نماز این پادشه غافل نبود

عکس میانداخت در حال سجود

.

مشهد و مکّه زیارتگاه او

دسته عکاس ها همراه او

.

از قم و شیراز هم کردی سراغ

حضرت معصومه و شاهِ چراغ

.

میفرستادی ضریحی از طلا

خدمت آقا شهید کربلا

.

بودجه میداد بهر حوزه ها

گاه حاضر بود توی روضه ها

۰

.در مقابل، مدح اعلیحضرتین

بود لای قصه شمر و حسین!

.

توی دانشگاه مسجد شد بنا

تا به دانش حُقنه گردد رَبّنا!

.

در لزوم دین، کلام پادشاه

کرد شیخان دغل را رو به راه

.

این همه، آخوند را تجهیز کرد

شیخ، دندان طمع را تیز کرد

.

***

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

زانکه پیشاهنگ در این راه بود

.

گفت «بشنیدم صدای انقلاب»

«میدهم فریاد ملت را جواب»

.

شاه و ملت نیّت شان خیر بود

حیف که سررشته دست غیر بود

.

شیخ ِ بُزخو کرده برجست از کمین

کاین منم آینده ساز ملک و دین!

.

نشئه از تبلیغ و مست از مال مفت
حق به جانب آمده، گردن کلفت

.

کفچه ماری با تن و جان قوی

شد برون از آستین پهلوی

.

ژست او، ژست «وجیه الملّه» بود

خاستگاهش منبر چل پلّه بود
.
رفت بالا در میان ازدحام

گفت «ای اقشار ناراضی سلام!»

.

«آنکه منظور شما بوده منم!»

«انقلاب شاه فرموده منم!»

.

«دارم اخبار خوشی بهر همه»

«کاسه با خود آورید و قابلمه»

.

«قلُقُل افتاده به دیگ انقلاب»

«آش نذری پخته ام بهر ثواب»

.

این میان چپ نیز کلاً چپّه شد

داخل این آش مشتی لپّه شد!

***

اولین «پنجاه وهفتی» شاه بود

گرچه یک شاه ترقیخواه بود

.

پس تو هم ای پادشاهی خواه خوب

اینچنین «پنجاه وهفتی» را نکوب

.

ای که با «پنجاه وهفتی»ها بدی

حرف بد در باره آنها زدی؛

.

باز اگر درباره پنجاه و هفت

بر زبانت فحش و دشنامی برفت

.

این میانه شاه را هم ای جوان

رهبر «پنجاه وهفتی» ها بدان

.

گر نداری نیّت توهین به او

لطف کرده یک «بلانسبت» بگو!

.

در میان فحش هایت گاه گاه

ذکر کن حتماً: «به استثنای شاه»!

---------------

هادی - شهریور ۱۴۰۴

«وطنم را نبرین»

::::

nasiri.jpgمهدی نصیری

دوستی با صفا و فاضل از اصلاح طلبان که تا روزهای آخر قبل از سفر به کانادا، گاهی قرار پیاده روی به اتفاق او و چند دوست دیگر در قم می گذاشتیم، یادداشتی در نقد اظهارات اخیر بنده در مورد جنگ حماس و اسراییل نوشته و در جایی چنین کنایه زده است که از شاهزاده نترس و جنایات اسراییل را محکوم کن. (البته این دوست علی رغم آن که منتقد ج ا است اما همچنان عاشق مقاومت و حسن نصرالله و حوثی ها و حماس است.)

من در همین جا بدون ترس از شاهزاده، هر جنایتی را هر کسی مرتکب شود از جمله اسراییل محکوم می کنم، هر چند مساله اولم محکوم کردن جنایات نظامی است که به نام خدا و دین آن چنان در ۴۷ سال اخیر جنایت کرده که گوی سبقت را از بسیاری از جنایتکاران ربوده است. این نظام هر روز به وقت اذان صبح جوانی ایرانی را اعدام می کند اما برای دوستان اصلاح طلب چنان رعب و شاید جذبه ای دارد که بر این جنایاتش چشم می بندند و اولویتشان، دفاع از فلسطین و مخالفت با اسرائیل است!

هر کسی از سیاسیون اصلاح طلب (که بنده به بسیاری از آنان ارادت دارم و هرگز جریان اصلاح طلبانه ای را که از دهه هفتاد در ایران شروع شد و تاثیرات شگرفی به خصوص بر جامعه مذهبی ایران گذاشت، فراموش نمی کنم و هر کس منکر نقش مثبت آن باشد بی انصافی کرده) هر چیزی را اگر بتواند در باره آقای رضا پهلوی بگوید، یک چیز را نمی تواند بگوید و آن این که او نه نقشی در انقلاب آکنده از توهم و نادانی ۵۷ داشته و نه یک روز با نظام منحط و ایران سوز جمهوری اسلامی همکاری کرده و اگر کسی هم با پدر و پدر بزرگ او مساله و مشکلی دارد، به پای او نمی توان نوشت.

دست بر قضا همین دوست عزیزی که در نقد من یادداشت نوشته، روزی در یکی از پیاده روی های قم، این خاطره را برایم نقل کرد:

araqchi.jpgعباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی طی یک رپرتاژآگهی در روزنامه «گاردین» نوشت، جمهوری اسلامی ایران آماده است تا به توافقی واقعی و پایدار شکل دهد که نظارت دقیق و محدودیت‌هایی در غنی‌سازی را در ازای لغو تحریم‌ها به همراه داشته باشد

کیهان لندن - عراقچی سه قدرت اروپایی را به دلیل فعال‌کردن مکانیسم ماشه متهم به «کینه‌توزی» کرد و تهدید کرد که پیامدهای خطرناکی در انتظار آنهاست! او همچنین درباره اسرائیل نوشت: «حقیقت این است که نیروهای مسلح قدرتمند ایران بار دیگر آماده و توانمندند تا اسرائیل را چنان شکست دهند که مجبور شود برای نجات به بابابزرگ [آمریکا] پناه ببرد!»

در مقدمه این رپرتاژآگهی که ۷ سپتامبر (۱۶ شهریور) منتشر شد آمده است: «بیش از دو دهه است که اروپا در کانون بحران ساختگی و ادامه‌دار پیرامون برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورم قرار دارد. از جهات زیادی، نقش اروپا بازتاب‌دهنده وضعیت کلی‌تر روابط قدرت در عرصه بین‌المللی بوده است. اروپا که زمانی نیرویی میانه‌رو بود و تلاش می‌کرد تا آمریکا را که در منطقه ما اهداف حداکثری داشت مهار کند، امروزه به تسهیل‌گر زیاده‌خواهی‌های واشنگتن تبدیل شده است.»

عراقچی با اشاره به فعال شدن «مکانیسم ماشه» توسط سه قدرت اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) آن را «بی‌پایه» و «بدون مبنای قانونی» دانست و مدعی شد سه کشور اروپایی می‌خواهند جهان فراموش کند که این آمریکا بود که به صورت یکجانبه از برجام خارج شد، نه جمهوری اسلامی ایران.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

وزیر خارجه جمهوری اسلامی با زبانی تهدیدآمیز سه قدرت اروپایی را متهم به «کینه‌توزی» کرده و می‌نویسد: «آنها به‌شکلی هدفمند و با تمرکز کامل در حال دنبال‌ کردن مسیری خطرناک هستند، با این منطق که شاید این اقدام به آنها جایگاهی در میز مذاکره درباره مسائل دیگر بدهد.» او همچنین تهدید کرده است که فعال کردن مکانیسم ماشه «اشتباه بزرگ» است که به ضرر اروپایی‌ها تمام می‌شود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgصادق زیباکلام

تندرو ها و معضل مسئولیت‌ناپذیری در قبال سیاست‌هایشان.

مشکل تندروها فقط این نیست که بسیاری از تصمیماتشان از جمله اصرارشان بر خروج از NPT ، مطلوب مخالفین نظام می‌بوده. مشکل بنیادی‌تر آن است که هیچگاه مسئولیت پی‌آمدهای اسف‌بار تصمیمات و سیاست‌هایشان را برعهده نگرفته و در عوض انگشت اتهام را به سمت دیگران می‌گیرند.

"دیگران" در ابتدا محمدرضا شاه پهلوی بود که بواسطه وابستگی به آمریکا و غربی‌ها و اجرای سیاست‌های آنان کشور را به آن روز انداخته بود. اما بتدریج نوبت به لیبرال‌ها و ملی مذهبی‌ها رسید تا رسیدیم به هاشمی رفسنجانی، خاتمی و اصلاح‌طلبان، تا برسیم به روحانی و ظریف و برجام. امروز هم که شاهد هستیم انگشت اتهام به سمت بی‌کفایتی پزشکیان گرفته شده.

بماند که از تندروها می‌بایستی پرسید که زمانی هم که به‌زعم شما هاشمی رفسنجانی و یا خاتمی بر سرکار بودند، از کدام قدرت و اختیارات برخوردار می‌بودند و شما چقدر به آنها اجازه می‌دادید که سیاست‌هایی را که می‌خواستند اجرا نمایند؟ آیا غیر از این است که حتی در دوران آنها هم سیاست‌های کلان داخلی و خارجی و اقتصادی همچنان در دست جریان انقلابی می‌بود؟ جدای از قوه مجریه آیا مابقی ارکان قدرت هم در دست شما نبوده؟ آیا غیر از این بوده که شما اجازه حضور غیرخودی‌ها را در نهادها و ارکان‌دیگر نظام هم نمی‌دادید.

از مجلس خبرگان گرفته تا مجلس شورای اسلامی، شوراهای اسلامی شهرها، اتحادیه‌های کارگری و تشکل‌های صنفی، حتی کانون وکلا و نظام‌پزشکی را هم از آن خودتان کرده‌اید. کدام سیاست مهم کشور اعم از داخلی یا خارجی، مغایر بااراده و خواسته تندروها بوده و به تعبیری آن سیاست بر آنها تحمیل شده و آنها موافق اجرای آن نمی‌بودند؟

آیا استفاده ایدئولوژیک از هسته‌ای بجای اقتصادی، استراتژی محور مقاومت و نابودی اسرائیل، دشمنی با آمریکا و اروپا و رفتن در دامان روسیه و چین، حسب خواست انقلابیون نبوده؟ آیا شما از روزی که در دولت اول آقای روحانی مذاکرات هسته‌ای با آمریکایی‌ها شروع شد، بنای مخالفت با آن را نگذاشتید؟ آیا بعد از برجام هر تیغ و تیشه‌ای که به دستتان رسید در سر راهش نیانداختید؟ آیا قبل ازآنکه ترامپ در اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شود شما باعث نشده بودید که صدها کمپانی غربی که بعد از برجام به ایران آمده بودند از ایران بروند؟

ایکاش بجای متهم نمودن دیگران، اندکی مسئولیت سیاست‌هایتان را برعهده می‌گرفتید.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgصابر جباری، رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت، با اشاره به اینکه جلوگیری از «سقط‌های غیرقانونی» می‌تواند نرخ باروری را به «حد مطلوب» برساند، گفت: برای جنین‌های دارای سندروم داون، سقط «مجاز »نیست مگر با تشخیص قاضی و در شرایطی که برای مادر خطرناک باشد.

او با بیان اینکه ازدواج در سن بالاتر از ۲۳ سال «دیرازدواجی» محسوب می‌شود، بی‌ازدواجی و گرایش به ازدواج سفید را از چالش‌های جدی کشور در حوزه جمعیت دانست.
جباری اضافه کرد: «برخی خانواده‌ها شرط نداشتن فرزند را در عقد ذکر می‌کنند یا حیوان خانگی را جایگزین فرزند می‌کنند.»


وی درباره غربالگری جنین نیز گفت: «در سال‌های گذشته بیش از ۹۰ درصد بارداری‌ها غربالگری می‌شد که بخشی از آن بی‌ضابطه و مضر بود؛ اکنون سالانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار مورد غربالگری کاهش یافته است.»

زهره‌فکور صبور و ماجرای قتل

| No Comments

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

دشمنی با روسیه و چین یا خیانت به کشور - رضا فانی یزدی

همآن تیتر مقاله را که می‌بینید باور نمی‌کنید که یک ایرانی چنین برای چین و روسیه دلسوزی می کند و حتا دیگران را که چون او در باره این دو "ارباب" فکر نمی‌کنند، خائن و کارشان را خیانت می‌داند!

شمه‌ای از عشق به اربابان را در زیر بخوانید:

" اینکه در ایران ما افرادی در سطوح مختلف ــ چه در ارگان‌های نظامی و انتظامی و چه در رهبری سیاسی کشور ــ بارها دروغ‌های آشکار گفته‌اند، جای تردید نیست. نمونه‌هایی مانند آقای ظریف و دیگران که در موارد متعدد روایت‌هایی را علیه روسیه یا چین مطرح کردند که بعدها خلاف واقع از آب درآمد، شاهد این مسئله است." تاکید از من

توجه می‌فرمایید که چه بدبختی بزرگی است اگر کسی در باره چین و روسیه، که خود از دروغ‌پردازان بزرگ جهانی هستند به ویژه روسیه، دروغ بگوید! از دروغ‌های ظریف در باره ایران و بلایی که بر سر مردم آورده‌اند سخن نمی‌گوید و تنها چین و روسیه درمیان است. برای یک دلاور آزادی‌خواه ایرانی ذوب شده در اربابان چین و روسیه چه دردی از این بالاتر؟!

یه تکه‌ای دیگر از این مقاله افشاگر و کوبنده بپردازم و به جهنم که مردم ایران در چه منجلابی زندگی می‌کنند، مهم برای این میهن‌دوستِ ناب، چین و روسیه است:

"نمونه‌ی روشن: قرارداد ایران و روسیه

نمونه‌ی بارز همین رفتار را می‌توان در قرارداد ایران و روسیه دید. آن‌ها به‌خوبی می‌دانستند که بند نظامی و امنیتی قرارداد مهم‌ترین بخش آن است؛ بندی که می‌توانست ایران را در یک مدار دفاعی و امنیتی مشترک با روسیه و به‌طور غیرمستقیم با چین قرار دهد. اما همین بند حیاتی را آگاهانه حذف کردند. چرا؟ چون نمی‌خواستند ایران در چنین چارچوب دفاعی و امنیتی تعریف شود.این همان نقطه‌ای است که دروغ و خیانت به‌طور مستقیم به هم می‌رسند." تاکید از من

معنای روشن این است که چرا یک‌باره مستعمره چین و روسیه نشویم تا خیالمان آسوده باشد و کسی به ما حمله نکند! و چون آن گونه که من می‌خواهم نکرده‌اید پس خیانت است، آقا خیانت کرده‌اید!

روسیه بی آزار وپاک‌دل بی سروصدا چه کمک‌ها که به ایران نکرده است و ما چه ناسپاسیم:

Reza_Farmand_2.jpg

افسوس که نمی‌شود
کودکان بی‌سر-و-سامان سیستان و بلوچستان
کودکان جنگ‌‌زده‌‌ی سوری و یمنی و سودانی‌
و خیل کودکان گرفتار
در چنگِ مرگ و گرسنگی جهان را
- که در نقطه‌ی کور ایدئولوژی‌ها مانده‌اند -
به غزّه بُرد
تا چپ‌دینان و دیگر دیندارانی که
به هرچه یهود و یهودی‌ست آلرژیک‌اند
این کودکان را هم
برای یکبار
در جوار ستاره‌ی داوود ببنند
و با دهانِ جهانِ دیجتیالی
بانگِ ای-داد-و-بیداد سر بدهند
و وجدان باشندگان هفت قاره را
به یاری بخوانند
<
پای اسراییل که به میان آید
چشم و گوش چپ‌گرایان تیز می‌شود
و چراغ قرمز انسانی‌شان
با واکنشی شرطی
خود به خود روشن می‌شود

>

رضا فرمند

taj.jpgآزادی، گوهر انسان است؛ جمهوریت پاسدار این گوهر. تنها با جمهوریت می‌توان تاج از سر شاه و عمامه از سر شیخ برداشت و دین را به محراب دل بازگرداند. آینده ایران بدون این رهایی روشن نخواهد شد
:::
در دفتر روزگار، هرجا که دو قدرت به هم درآویخته‌اند ،یکی سلطنت بر تخت زرین و دیگری دیانت بر منبر قدسی ، انسان در میان آمده است، نه چون صاحب سرنوشت خویش، بلکه همچون مومی در دست فرمانروایان و واعظان. اگر سلطنت، جسم او را به خدمت گیرد، دیانتِ رسمی، وجدانش را در قید می‌نهد. و چنین است که تاریخ، سرشار از ناله‌ مردمانی است که در میان تاج و عمامه، آزادی خویش را گم کرده‌اند.

جمهوریت و اراده‌ مردمان

جمهوریت در اصل، همان فریاد کهن بشر برای رهایی است؛ رهایی از اراده‌ یک تن یا جماعتی اندک. ماکس وبر در شرح خویش بر انواع اقتدار، نشان می‌دهد که سلطنت بر سنت استوار است، دیانت کاریزماتیک است، و تنها جمهوریت است که بر عقلانیت و قانون بنا دارد. این عقلانیت، میراث عصر روشنگری است؛ عصری که در اروپا، انسان بر آن شد تا از «صغارت خویش» به تعبیر کانت بیرون آید و خود، قانون‌گذار خویشتن گردد.

نقد سلطنت: از تاریخ بیهقی تا انقلاب فرانسه

ابوالفضل بیهقی در تاریخ خود بارها پرده از چهره‌ سلطنت برمی‌گیرد و نشان می‌دهد که شاهی جز خون و خدعه و زورپیشگی نیست. او به ما می‌آموزد که سلطنت، هرچند در ظاهر مایه‌ انتظام و سامان باشد، در باطن بر تکیه‌گاه قدرت بی‌مهار استوار است. این همان چیزی است که هانا آرنت در قرون متأخر بدان اشاره کرد: استبداد، نابودی عرصه‌ عمومی است و تقلیل جامعه به اراده‌ یک فرد.

انقلاب فرانسه، شاهدی بزرگ بر این نقد است. شاهی که خود را «ظلّ‌الله» می‌دانست، با خشم مردم بر دار شد و جمهوریتی نوین پدید آمد که شعارش «آزادی، برابری، برادری» بود. این انقلاب، نشان داد که سلطنت اگرچه قرن‌ها بر دوش مردم سنگینی کند، سرانجام در برابر اراده‌ عمومی فرو خواهد ریخت.

در ایران نیز، جنبش مشروطه نخستین بانگ جمهوریت بود؛ هرچند در جامه‌ سلطنت مشروطه، اما با جانمایه‌ای که می‌خواست قدرت شاه را در قفس قانون درآورد. ملکم‌خان و آخوندزاده بر آن بودند که شاه نه پدر، که خادم ملت است. دکتر حسین بشیریه در تحلیل خویش نشان داده است که مشروطه، نخستین کوشش برای جایگزینی اقتدار عقلانی به جای اقتدار سنتی بود؛ اما دیری نپایید که در استبداد باز فروغلتید.

sarkhosh.jpgسروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

پس از لغو کنسرت شجریان، این پرسش مطرح شد که آیا یک «فرصت طلایی» برای مبارزه از دست رفته است؟ این پرسش، صرفاً یک اختلاف نظر تاکتیکی نیست، بلکه تبلور نبرد میان دو پارادایم فکری کاملاً متضاد است: پارادایم «امید رمانتیک» که معتقد به امکان مصادره‌ی فرصت‌های خلق‌شده توسط دشمن است، در برابر پارادایم «واقع‌گرایی استراتژیک» که هر فرصت ارائه‌شده توسط یک سیستم تمامیت‌خواه را یک «تله‌ی مهندسی‌شده» می‌داند. این یادداشت، با واکاوی عمیق هر دو پارادایم و ارائه‌ی یک فرضیه‌ی جایگزین، نشان می‌دهد که چرا موضع دوم، تنها تحلیل استراتژیک دقیق و راهگشا در شرایط کنونی است.

پارادایم «امید رمانتیک» بر این فرض استوار است که می‌توان از یک رویداد دولتی برای سازماندهی اعتراضات استفاده کرد. این ایده، با وجود جذابیت ظاهری، از چند خطای بنیادین رنج می‌برد. نخست، خطای امنیتی است که واقعیت‌های یک سیستم تمامیت‌خواه را نادیده می‌گیرد؛ هر رویداد در این مقیاس، یک «تله‌موش» امنیتی با کنترل کامل بر تمام لایه‌های جمعیت است و پیشنهاد «مصادره»، در عمل به معنای فراخوان مردم به یک مسلخ از پیش طراحی‌شده است. دوم، خطای سیاسی است که نتیجه‌ای معکوس به همراه دارد؛ یک اعتراض کوچکِ قابل سرکوب (اکثریت جمعیت حاضر در کنسرت فرضی برای اعتراض نیامده اند و حتی شعار دهندگان احتمالی را مخل لذت خود خواهند دانست)، بهانه‌ی لازم را به دست هسته‌ی سخت قدرت می‌دهد تا اثبات کند «هرگونه بازگشایی فرهنگی یک تهدید امنیتی است» و تمام درها را برای همیشه ببندد. و سوم، خطای جامعه‌شناختی است که ماهیت جنبش‌های اجتماعی موفق را اشتباه درک می‌کند؛ این جنبش‌ها «فضاهای کنترل‌نشده» را تصاحب می‌کنند، نه «فضاهای مهندسی‌شده» توسط دشمن را.

arshan.jpgمردم ایران رنج می‌کشند، تصمیم با آن‌هاست؛ نه با آسایش‌طلبان اروپا و آمریکا

ارشان اذری

چهل‌وشش سال است که مردم ایران زیر سایه‌ی سیاه جمهوری اسلامی نفس می‌کشند. مردمی که روزی نام‌شان با شکوه، رفاه و امید گره خورده بود، امروز برای لقمه‌ای نان باید هر روز بجنگند. اگر یک روز کار نکنند، فردایشان گرسنگی است. خانواده‌هایی که باید نان را جایگزین آرزو کنند، جوانانی که به‌جای آینده، در خیابان‌ها با گلوله استقبال می‌شوند، و زنانی که به‌جای آزادی، در زندان‌ها با تحقیر و تجاوز روبه‌رو هستند.


این جنایتکاران حتی از تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی ناتوان‌اند: قطعی‌های مکرر آب و برق، نمادی از بی‌کفایتی مطلق آن‌هاست. رژیمی که نمی‌تواند نیاز روزانه مردم خود را برآورده کند، اما میلیاردها دلار خرج حزب‌الله و گروه‌های نیابتی می‌کند، شایسته‌ی هیچ دلسوزی نیست. اگر این افراد واقعاً ایرانی بودند، به فکر ملت ایران بودند؛ نه به فکر صدور خشونت و جنگ.


این وضعیتی نیست که بتوان آن را صرفاً «بحران اقتصادی» یا «مشکل سیاسی» نامید؛ این شکلی از اسارت جمعی است. ملتی که هر روز برای بقا می‌جنگد، چگونه می‌تواند برای آزادی انقلاب کند؟ این پرسشی است که ما را به یک واقعیت تلخ می‌رساند: بدون شکستن این چرخه‌ی جنایت و فقر با کمک خارجی، امیدی به رهایی نیست. و اینجاست که نقش اسرائیل ـ دشمنی که درد مشترک با ما دارد ـ به میان می‌آید.


درد مشترک ایران و اسرائیل


ملت ایران و اسرائیل یک دشمن مشترک دارند: جمهوری اسلامی.


این رژیم با شعارهای مرگ‌طلبانه، موجودیت اسرائیل را تهدید می‌کند، همزمان همان ذهنیت نابودی را علیه ملت ایران نیز به کار می‌گیرد. تهدید موشکی علیه اسرائیل و تهدید باتوم و گلوله علیه ایرانیان، دو روی یک سکه‌اند. بنابراین درد مشترک، زمینه‌ای طبیعی برای اتحاد میان ایران و اسرائیل فراهم کرده است.

free.jpgمقدمه
نقد «دفترچه دوران اضطرار» كه توسط سلطنت طلبان ايرانى حامى «رضا پهلوى» نكَاشته شده ، بر مبناى دركى نوين از دموكراسى انجام پذيرفته است. ما دموكراسى را صرفا به برگزارى انتخابات يا انتقال قدرت سياسى (آنگونه كه در دفترچه مذبور آمده) محدود نمى دانيم، بلكه دموكراسى را نظمى انسانى و مبتنى بر «آزادى، شفافيت ، عدالت، برابرى، سكولاريسم، حقوق بشر و عدم تمركز قدرت» تصور مى كنيم.
تجربه تاريخى نشان داده است كه بدون اين اصول بنيادين، هيج نظام سياسى- حتى اگر با شعار آزادى و عدالت روى كار آيد- پايدار نمى ماند و به سرعت در مسير بازتوليد استبداد و تبعيض فرو مى غلتد.
آزادى مورد نظر در اين نقد، به معناى امكان مشاركت آزادانه همه شهروندان در تصميم سازى و تصميم گيرى و تعيين سرنوشت خود است: آزادى بيان، آزادى انديشه، آزادى تشكيلات سياسى و اصناف و آزادى انتخاب سبك زندكى. بدون آزادى، جامعه همواره در معرض سانسور، سركوب وتحميل ارزشهاى رسمى ساخته و پرداخته حكومت خواهد بود.
عدالت هم به معناى رفع تبعيض هاى ساختارى وتاريخى است. عدالت تنها در تقسيم برابر حقوق سياسى خلاصه نمى شود، بلكه در توزيع عادلانه ثروت، امكانات و فرصت ها ميان مناطق و مليت ها نيز بايد متجلى شود. از اين منظر، مفهوم «عدالت منطقه اى» و واگذارى مسئوليت اداره ثروت هاى هر منطقه به مردم آن منطقه اقدامى در جهت نبعيض زدايي محسوب مى شود.
برابرى نيز يعنى همه انسانها فارغ از قوميت، مذهب، جنسيت، زبان و گرايش سياسى يا اجتماعى از حقوق برابر برخوردار باشند. هيج فرد يا گروهى نبايد به دليل تفاوت هاى فرهنكى يا قومى به حاشيه رانده شود يا حقوقش ناديده كرفته شود.
طبق جنين مفهومى است كه «آموزش به زبان مادرى» يك حق طبيعى به شمار مى رود.
سكولاريسم نيز تضمين مى كند كه دين و ايدولوژى هاى رسمى از ساختار حكومتى جدا شوند و دولت در جايگاه داور بى طرف ميان شهروندان باقى بماند و به ابزار تحميل يك جهان بينى خاص تبديل نشود. با اين حال نبايد به بهانه سكولاريسم مثلا برخى امور را به زور به همه جوامع كشور تحميل كرد. بايد امكان انتخاب در اين زمينه را براى همه فراهم ساخت.
حقوق بشر هم چارچوبى جهانى است كه نه تنها به عنوان معيار داخلى، بلكه به عنوان بنيان مشروعيت بين المللى هر نظام سياسى شناخته مى شود. احترام به كرامت انسانى، حق حيات، آزادى انديشه و حقوق فرهنگى و زبانى بخشى جدايى نايذير از آينده دموكراتيك ايران است. در اين چارچوب بايد «مجازات اعدام» و قوانين تبعيض آميز عليه زنان و كودكان لغو شوند و «نظام آموزش چند زبانه» به رسميت شناخته شود.
در نهايت, عدم تمركز سياسى وادارى يا به تعبير ديكر «واگذارى قدرت به مردم مناطق» راهى است براى پايان دادن به استعمار داخلى و ساختار مركز-حاشيه كه بيش ازيك قرن بر ايران سايه افكنده است. تمركز قدرت در مركز كشور همواره منجر به ستم بر مليت ها، غارت منابع و توسعه نامتوازن شده است. تنها از طريق نظامى مبتنى بر توزيع قدرت و ثروت ميان مناطق و مليت ها مى توان بنيانهاى پايدار دموكراسى و عدالت را در ايران آينده بنا كرد.
بر اين اساس، نظام آينده ايران اگر قرار است مشروعيت داخلى و بين المللى داشته باشد، بايد بر پايه چنين مفاهيمى بنا شود. در غير اين صورت، بار ديكر شاهد تكرار همان الگوى اقندارگرايانه خواهيم بود كه كشور را از توسعه پايدار و دموكراسى واقعى بازداشته است.
از همين منظر است كه بررسى «دفترچه دوران اضطرار» ضرورت پيدا مى كند. اين دفترچه در ظاهر با هدف طراحى مرحله گذار پس از سقوط جمهورى اسلامى نوشته شده است، اما در عمل بسيارى از اصول دموكراسى نوين را ناديده مى گيرد. اين نخستين بار نيست كه رضا پهلوى و هوادارانش چنين برنامه هايى ارائه مى كنند. پيشتر نيز پروژه هايى مانند «شوراى ملى ايران»، «پيمان نوين» و «من وكالت مى دهم» با سر وصداى بسيار آغاز شدند اما به دليل فقدان پايگاه اجتماعى، ناديده گرفتن واقعيت هاى متكثر جامعه ايران و عدم انطباق با ارزش هاى جهان شمول، با شكست كامل مواجه شدند.
وجه مشترك همه اين برنامه ها ناديده گرفتن «تفاوتهاى اتنيكى و حقوق مليت ها» است. همانطور كه نظام پهلوى و سپس جمهورى اسلامى با سياست هاى «يكسان سازى و تمركزگرايى» به سركوب وحذف مليت ها پرداختند، سلطنت طلبان نيز در برنامه هاى خود آينده اى بدون به رسميت شناختن اين واقعيت اجتماعى-سياسى ترسيم كرده اند. چنين نگاهى نشان مى دهدكه «دفترچه دوران اضطرار» نه نقطه گسست از كذشته استبدادى، بلكه تداوم همان سنت اقتدارگرايى در لباسى تازه است.
بر اساس اين رويكرد «دفترجه دوران اضطرار» بر اساس ده محور اساسى مورد نقد قرار مى گيرد.
1- فقدان برنامه براى براندازى
هر بحثى درباره «دوران اضطرار» بايد بر يك پيشفرض بنيادين، سرنگونى جمهورى اسلامى استوار باشد. تا زمانى كه اين رزيم سركوبگر پابرجا است، هر طرحى براى دوران پس از آن صرفا يك سناريوى ذهنى وفاقد كاركرد عملى است. بزرگ ترين ضعف «دفترچه دوران اضطرار» اين است كه براى براندازى هيج نقشه راه مشخصى ندارد و عملاً مسئله اصلى امروز جامعه ايران را ناديده گرفته است.
درست است كه جمهورى اسلامى هر كونه اعتراض، نافرمانى مدنى و حركت اعتراضى را با خشونت عريان، اعدام، زندان و سركوب بى رحمانه پاسخ داده است. اما هر نيرويى كه خود را اپوزيسيون و بديل اين رژيم معرفى مى كند، ناگزير بايد براى قيام مردمى و اشكال متنوع مبارزه در چارجوب ظرفيت هاى داخلى برنامه ارائه دهد. تاريخ نشان داده است كه عنصر تعيين كننده در سرنكونى رژيمها همواره مردم داخل كشور و جنبش هاى اجتماعى بوده اند.
به نظر مى رسد سلطنت طلبان به ويژه پس از «جنگ ١٢ روزه» ايران و اسرائيل، عملاً مسئله سرنگونى جمهورى اسلامى را به حمله نظامى خارجى وفشار بين المللى گره زده اند. آنها آشكارا به اين اميد بسته اند كه فشارهاى سياسى-اقتصادى واحتمالاً مداخله نظامى بتواند جمهورى اسلامى را تضعيف وحتى ساقط كند. بى ترديد در شرايط كنونى يكى از مهم ترين عوامل تضعيف رژيم، فشار خارجى است، اما اتكاى يكجانبه به اين عامل، نشانگر ناتوانى سلطنت طلبان در ايجاد پيوند ارگانيك با جنبش هاى داخلى است، ارائه طرح براندازى از سوى اپوزيسيون خارج نشين، هر چند به تنهايى كافى نيست، اما نشانه اى است از نوع رابطه اى كه آنها با جامعه معترض در داخل برقرار مى كنند. فقدان چنين طرحى در دفترچه اضطرار عملاً به اين معنا است كه نويسندگان آن يا به نقش مردم باور ندارند يا صرفاً آنها را ابزارى براى بازگشت خاندان سلطنت به قدرت مى بينند. اين موضوع در آينده نيز مى تواند به نقطه اى خطرناك تبديل شود: چگونگى تعامل نظام جايگزين با نيروهاى اعتراضى داخلى بازتاب مستقيم همين رويكرد خواهد بود. اگر امروز مردم و جنبش هاى اجتماعى ناديده گرفته شوند، فردا نيز در نظام جديد به حاشيه رانده خواهند شد.
نكته مهم ديگر آن است كه براندازى نه فقط يك شعار، بلكه نيازمند راهبردهاى مشخص، ابزارهاى سازمانى و سناريوهاى عملى است. سلطنت طلبان طى سال هاى گذشته هيج گاه موفق نشده اند حتى يك شبكه منسجم و گسترده در داخل كشور ايجاد كنند. تكيه صرف بر رسانه هاى ماهواره اى، حمايت هاى خارجى يا اميد به فروپاشى خودبه خودى رژيم، بيشتر بيانگر انفعال سياسى است تا اراده واقعى براى تغيير.
به بيان ديگر، وقتى اپوزيسيونى براى مهمترين مرحله (براندازى) برنامه نداشته باشد، هر آنچه براى مرحله بعدى (دوران اضطرار) مى نويسد، بيشتر شبيه طرحى از آمال و آرزوهاى روى كاغذ خواهد بود تا نقشه اى براى عمل.
2- حذف عامدانه ملیت‌ها
یکی از برجسته‌ترین ضعف‌های «دفترچه دوران اضطرار» این است که موضوع ملیت‌ها را به‌طور عامدانه حذف کرده و عملاً به چشم یک مسئله وجودی و حیاتی به آن نپرداخته است. این حذف نه یک غفلت ساده، بلکه نشان‌دهنده تداوم همان سنت سلطنتی-مرکزی است که همواره در پی یکسان‌سازی اجباری و سرکوب تفاوت‌ها بوده است.
بيش از نیمی از جمعیت ایران دارای زبان و فرهنگ خاص خود هستند و طی یک قرن اخیر بارها علیه ستم قومی و سیاست‌های یکسان‌سازانه اعتراض کرده‌اند. سلطنت‌طلبان با تاکید افراطی بر «تمامیت ارضی» می‌کوشند هر مطالبه ملی را تهدیدی علیه امنیت ملی معرفی کنند. آنها در تلاشند تا دوگانه «تمامیت ارضی/حقوق ملیت‌ها» را به عنوان یک تضاد لاینحل در فضای سیاسی جا بیندازند و به این طریق از مطالبات ملیت‌ها مشروعیت‌زدایی کنند. این همان منطقی است که استبداد پهلوی و تمامیت‌خواهی جمهوری اسلامی طبق آن توجیه می‌شود: حذف تفاوت‌ها برای حفظ وحدت. در واقع، به جای درک حقوق ملیت‌ها، دفترچه اضطرار آنها را به عنوان تهدید می‌بیند.
هر برنامه جایگزین باید موضع خود را درباره زبان، آموزش، مدیریت منابع طبیعی و سهم عادلانه مردم مناطق روشن کند؛ وگرنه دموکراسی به شعاری توخالی بدل خواهد شد.
این در حالی است که مسئله ملیت‌ها در سراسر خاورمیانه و حتی فراتر از آن، به رسمیت شناخته شده است و بخش جدایی‌ناپذیر از حیات سیاسی دولت‌ها محسوب می‌شود. از عراق، ترکیه، سوریه و لبنان گرفته تا افغانستان، پاکستان، هند، کشورهای آسیای مرکزی و حتی شمال آفریقا، موضوع ملیت‌ها و اقوام متنوع در قالب حقوق فرهنگی، زبانی، اقتصادی و گاه سیاسی مورد توجه قرار گرفته و برخی کشورها راهکارهایی نهادی برای آن تعریف کرده‌اند. نادیده گرفتن چنین واقعیت آشکار و جهان‌شمولی از سوی سلطنت‌طلبان نشان می‌دهد که آنان در پی بازتولید همان مناسبات کهنه و تاریخ‌گذشته هستند؛ مناسباتی که در عمل چیزی جز تداوم چپاول و غارت ثروت‌ مناطق ملیت‌ها - به‌ویژه اقلیم ثروتمند اهواز - به همراه نخواهد داشت.
یکی از مسائل کلیدی در این زمینه نحوه اداره ثروت‌ نفت و گاز در مناطق ملیت‌ها است. تجربه جهانی نشان داده که می‌توان با طراحی سازوکارهای مشارکتی، از تبدیل منابع طبیعی به عامل تنش و تبعیض جلوگیری کرد و مانع شکل‌گیری «دولت رانتی» شد. برای مثال، کانادا با تقسیم درآمدهای نفتی بین استان‌ها و دولت فدرال، برزیل با اعطای سهم مستقیم به ایالت‌های نفت‌خیز، و اقلیم کردستان عراق با اختصاص بخش مهمی از درآمدهای نفتی به بودجه محلی، توانسته‌اند سطحی از تعادل و رضایت نسبی را ایجاد کنند. این الگوها نشان می‌دهند که منابع ملی اگر به‌طور عادلانه مدیریت شوند، نه تنها بحران‌زا نیستند بلکه می‌توانند به عامل همزیستی و توسعه پایدار بدل شوند.
از سویی، دفترچه دوران اضطرار در حالی که در مورد نظام حقوقی بریتانیا سخن می‌گوید، آگاهانه تجربه سیاسی آن کشور را مسکوت می‌گذارد: واگذاری اختیارات گسترده سیاسی و اداری به ولز، اسکاتلند و ایرلند شمالی. این واقعیت نشان می‌دهد که حتی در کشوری که سابقه طولانی دولت مرکزی قدرتمند دارد، بدون پذیرش حقوق ویژه مناطق و ملیت‌ها، ثبات و دموکراسی پایدار امکان‌پذیر نیست. بی‌توجهی به این بخش از تجربه بریتانیا نشان می‌دهد که سلطنت‌طلبان ایرانی نه تنها درکی از روندهای جهانی ندارند، بلکه حاضرند حتی تجربیات موفقی را که به ضرر ادعای مرکزگرایانه‌شان تمام می‌شود، نادیده بگیرند.
از منظر نظری نیز، چنین رویکردی نشانگر اصرار بر یکسان‌سازی اجباری است؛ الگویی که فلسفه سیاسی مدرن آن را نقد کرده و بجای آن بر تنوع، کثرت‌گرایی و حق تعیین سرنوشت نسبی جوامع تاکید دارد. بسیاری از اندیشمندان سیاسی بر این اصل تاکید کرده‌اند که آزادی سیاسی بدون به‌رسمیت‌شناختن هویت‌های جمعی ناقص و شکننده است. بنابراین، بی‌توجهی سلطنت‌طلبان به این مسئله به معنای آن است که آنان آینده ایران را نه بر اساس دموکراسی کثرت‌گرا، بلکه بر پایه مرکزگرایی اقتدارگرایانه می‌خواهند؛ الگویی که بارها در تاریخ شکست خورده است.
در نتیجه، حذف عامدانه مسئله ملیت‌ها در این دفترچه به معنای تداوم همان دیدگاهی است که ایران را ملک شخصی یک خاندان و مرکز قدرت می‌داند. این رویکرد، در تضاد کامل با ارزش‌های دموکراتیک و عدالت اجتماعی است و در صورت تداوم، بار دیگر کشور را وارد چرخه بحران‌های هویتی و سیاسی خواهد کرد.
3- جایگاه رضا پهلوی:
بازتولید رهبری مطلق یکی از مهم‌ترین جنبه‌های دفترچه دوران اضطرار، موقعیت ویژه‌ای است که برای رضا پهلوی تعریف شده است. این متن با پیش‌فرضی آشکار نوشته شده که برخی از سلطنت‌طلبان پهلوی را نه به‌عنوان یک سیاستمدار یا بازیگر سیاسی در میان دیگران، بلکه به‌عنوان «شاه بالفعل» می‌دانند. در این نگاه، مسئله اصلی نه برقراری یک نظام دموکراتیک، بلکه فراهم‌کردن شرایطی است که او هرچه سریع‌تر بتواند به کاخ سلطنت در تهران بازگردد. به همین دلیل، سازوکارهای دموکراتیک عملاً هیچ جایگاهی در این دفترچه ندارند.
دوره اضطرار در این چارچوب چیزی جز مرحله تثبیت موقعیت سیاسی رضا پهلوی نیست؛ مرحله‌ای که در آن او در جایگاهی قرار می‌گیرد که هیچ نظارت واقعی بر تصمیمات و اختیاراتش وجود ندارد. همه مقامات این دوره یا مستقیماً توسط او منصوب می‌شوند یا با مشورت نزدیکان و حلقه وفادارانش انتخاب خواهند شد. در نتیجه، ساختار قدرت به‌گونه‌ای طراحی شده که اراده و نظرات «شخص اول» بدون مانع محقق شود.
چنین سازوکاری در عمل به معنای آن است که نظام اداری و سیاسی موقت به شکل کامل حول محور شخص رضا پهلوی سامان می‌یابد. این امر نه تنها بازتولید همان مدل «رهبری مطلق» گذشته است، بلکه انتخابات و همه‌پرسی‌های احتمالی در دوره اضطرار و گذار نیز تحت تاثیر شدید پروپاگاندای سلطنت‌طلبان قرار خواهند گرفت. در چنین شرایطی، مسیر گذار به دموکراسی به‌طور کامل مخدوش می‌شود؛ چرا که روند انتخاباتی و سیاسی، به جای آن‌که بستری برای رقابت آزاد و عادلانه نیروهای سیاسی باشد، به سکوی پرش برای تثبیت سلطنت بدل خواهد شد.
بنابراین، ادعای سلطنت‌طلبان مبنی بر برپایی نظامی دموکراتیک در آینده ایران، با محتوای واقعی این دفترچه در تناقض آشکار قرار دارد. زیرا طراحی قدرت به گونه‌ای صورت گرفته که رضا پهلوی نه تنها جایگاهی فراتر از همه نهادها و قوانین خواهد داشت، بلکه مسیر شکل‌گیری آینده سیاسی ایران از همان ابتدا در انحصار جریان سلطنتی قرار می‌گیرد. چنین الگویی نه تنها به تحقق آزادی و عدالت منجر نخواهد شد، بلکه بار دیگر تجربه تاریخی بازتولید رهبر مطلق و اقتدارگرایی موروثی را به ایران تحمیل می‌کند.
باید تاکید کرد در سنت سیاسی خاورمیانه، همواره نوعی میل به «رهبر-منجی» وجود داشته است؛ شخصی که گویا باید تمام بار تاریخ را بر دوش بکشد و جامعه را از بحران نجات دهد. این ذهنیت، چه در قالب «ولایت فقیه» و چه در شکل «شاه» یا رهبر کاریزماتیک، عملاً راه را بر دموکراسی مبتنی بر نهادها، قانون و مشارکت جمعی می‌بندد. در برابر این منطق کاریزماتیک، نظریه‌های مدرن دموکراسی تاکید می‌کنند که رهایی سیاسی تنها زمانی امکان‌پذیر است که جامعه به جای وابستگی به یک فرد، بر شبکه‌ای از نهادهای پاسخگو، تفکیک قوا و مشارکت آزاد شهروندان تکیه کند. از این منظر، دفترچه سلطنت‌طلبان بازتولید همان الگوی کهنه و تاریخ‌گذشته‌ای است که نه به آزادی، که به تداوم استبداد شخصی منجر خواهد شد.
4- پیچیدگی و تفصیل مفرط
از دیگر ضعف‌های آشکار دفترچه دوران اضطرار، پیچیدگی غیرضروری و تفصیل مفرط آن است. یک برنامه سیاسی اگر بخواهد به سند راهنمای عمومی برای گذار بدل شود، باید طوری نوشته شود که همه‌فهم باشد؛ یعنی اکثریت مردم، فارغ از سطح متفاوت آگاهی و سواد سیاسی، بتوانند اصول و محتوای آن را درک کنند. در عمل، چنین متونی بهتر است در دو نسخه تدوین شوند: یکی خلاصه‌شده با تمرکز بر نکات اساسی برای عموم مردم، و دیگری مفصل و پشتیبان برای گروه‌های نخبه و کنشگران سیاسی که نیازمند جزئیات بیشتری هستند.
اما دفترچه سلطنت‌طلبان به‌جای حرکت در این مسیر، آگاهانه به سمت غرق کردن مخاطب در جزئیات بی‌پایان و اصطلاحات ساختگی رفته است. استفاده افراطی از واژگان اصیل فارسی در این متن، که در ظاهر پوششی بر نوعی ملی‌گرایی قشری است، در واقع ترفندی است برای پنهان‌کردن شباهت‌های آشکار میان ساختارهای پیشنهادی سلطنت‌طلبان و نهادهای دوره انقلاب ۵۷. به‌عنوان مثال:
-اصطلاح «خیزش ملی» عملاً همان کارکرد «شورای انقلاب» را دارد.
-عنوان «رهبر خیزش ملی» همان نقش «رهبر انقلاب» را بازتولید می‌کند.
-مفهوم «نهاد اجرایی موقت» چیزی جز بازتسمیه «دولت موقت» نیست.
این همسانی‌های پوشیده نشان می‌دهد که سلطنت‌طلبان با انبوه‌سازی اصطلاحات و واژه‌پردازی‌های پرطمطراق می‌کوشند پروژه خود را متفاوت و تازه جلوه دهند، در حالی که ماهیت آن چیزی جز کپی‌برداری از الگوهای جمهوری اسلامی نیست.
از این زاویه، پیچیدگی و تفصیل بیش از اندازه دفترچه نه یک اشتباه ساده، بلکه یک استراتژی آگاهانه برای فریب و پنهان‌کاری است. هدف این است که واقعیت اساسی پروژه سلطنت‌طلبان از دید مردم مخفی بماند: اینکه آنان عملاً به‌جای یک «رژیم‌چنج» (تغییر کلیت نظام جمهوری اسلامی)، تنها به دنبال یک «رژیم‌شیفت» (تغییر رأس هرم قدرت)هستند. یعنی حفظ همان ساختار اصلی دولت اقتدارگرا، اما با جابه‌جایی در رأس قدرت و بازتولید آن تحت نام‌ها و برچسب‌های تازه.
از دید فلسفی، چنین رویکردی نشانه‌ بارز سیاستِ واژگان است؛ سیاستی که به‌جای تحول واقعی ساختارها، بر تغییر نام‌ها و بزک‌کردن مفاهیم تمرکز می‌کند. این همان چیزی است که هانا آرنت از آن به‌عنوان «جایگزین‌سازی زبان به‌جای عمل سیاسی» یاد می‌کرد: رویکردی که نه‌تنها به دموکراسی نمی‌انجامد، بلکه جامعه را در چرخه‌ بی‌پایان ابهام، فریب و استبداد نوپوشیده گرفتار می‌سازد.
5- دولت‌سالاری و تمرکزگرایی
یکی دیگر از ابعاد مسئله‌ساز در دفترچه دوران اضطرار، بی‌توجهی آن به بحران تاریخی دولت‌سالاری و تمرکزگرایی در ایران است. این الگو نه تنها در دوران سلطنت پهلوی بلکه در جمهوری اسلامی نیز استمرار یافت و ریشه اصلی چرخه‌ استبداد در ایران محسوب می‌شود.
تمرکز تمامی منابع اقتصادی و سیاسی در دستان دولت مرکزی، به‌ویژه پس از کشف و ملی‌سازی منابع نفت و گاز، به شکل‌گیری دولت رانتی انجامید. چنین دولتی نه متکی بر مالیات و مشارکت مستقیم مردم، بلکه بر درآمدهای حاصل از رانت‌های نفتی و معدنی بنا شد. پیامد این الگو دوگانه بود: از یک سو به تقویت استبداد سیاسی انجامید، و از سوی دیگر باعث فساد سیستماتیک ناشی از حیف و میل بی‌حساب منابع شد.
این ساختار رانتی به‌طور مستقیم مانع شکل‌گیری یک طبقه متوسط مستقل از حاکمیت شد. در جوامع سالم، طبقه متوسط به‌مثابه حامل اصلی تغییرات اجتماعی و دموکراتیک عمل می‌کند؛ اما در ایران، دولت رانتی موجب شد طبقه متوسطی شکل گیرد که وابسته به رانت‌ها و فرصت‌های توزیع‌شده توسط دولت است. نتیجه آنکه به جای آن‌که این طبقه موتور دگرگونی باشد، عملاً به پشتیبان حکومت استبدادی بدل شد.
تمرکزگرایی همچنین مسیر توسعه را به سمت برنامه‌های آمرانه کشاند. به‌جای آن‌که توسعه بر اساس نیازها، اراده و شرایط واقعی مناطق متنوع کشور پیش رود، همواره با توجه به منافع نزدیکان به مرکز قدرت و ساختار فربه بوروکراتیک تنظیم شد. نتیجه این امر چیزی جز توسعه ناپایدار، تخریب محیط زیست و تعمیق فقر در پیرامون نبود.
نمونه آشکار این وضعیت، اقلیم ثروتمند اهواز است: منطقه‌ای نفتخیز و دارای جلگه‌های حاصلخیز که می‌توانست به یکی از پیشرفته‌ترین مناطق خاورمیانه بدل شود. اما امروز طبق آخرین آمارهای رسمی، این اقلیم در شاخص فلاکت و نرخ بیکاری در صدر استان‌های ایران قرار دارد. این پارادوکس عریان نشان می‌دهد که چگونه یکصد سال دولت‌سالاری و تمرکزگرایی، این اقلیم را از موقعیت طبیعی و تاریخی خود ساقط و به یکی از محروم‌ترین مناطق تبدیل کرد.
از منظر فلسفی، دولت‌سالاری و تمرکزگرایی را می‌توان نوعی بازتولید «استبداد ساختاری» دانست؛ استبدادی که نه تنها بر فرد یا گروهی خاص تکیه دارد، بلکه در ساختار رانتی-بوروکراتیک نهادینه شده است. به تعبیری دیگر، این نوع قدرت در شبکه‌ای از سازوکارها و نهادها پراکنده است که نه صرفا در وجود دیکتاتور بلکه در منطق مدیریت متمرکز ریشه دارد. به همین دلیل، بدون شکستن چرخه رانتی و تمرکزگرایانه، هیچ پروژه گذار سیاسی به دموکراسی واقعی منجر نخواهد شد.
6- اسلام‌زدایی و دولت‌زدایی
یکی دیگر از کاستی‌های اساسی دفترچه اضطرار، تقلیل روند تحولات آتی ایران به «اسلام‌زدایی» است، گویی مشکل ایران صرفاً در ایدئولوژی دینی جمهوری اسلامی خلاصه می‌شود. تجربه تاریخی نشان داده است که ایدئولوژی‌زدایی به‌تنهایی هرگز کافی نیست، به‌ویژه زمانی که این اقدام توسط حکومت جدید صورت گیرد. چرا که حکومت‌ها، پس از حذف ایدئولوژی پیشین، به‌جای پذیرش تنوع و کثرت‌گرایی، معمولاً ایدئولوژی دیگری را جایگزین می‌کنند تا ناکارآمدی و ضعف خود در خدمت‌رسانی به مردم را جبران کرده و مشروعیت ازدست‌رفته را بازسازی کنند.
با توجه به شرایط کنونی ایران، روشن است که نظام آینده--حتی اگر بر پایه دموکراسی ادعایی تاسیس شود--نمی‌تواند در کوتاه‌مدت ویرانی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جمهوری اسلامی را جبران کند. همین وضعیت، زمینه را برای گرایش به یک ایدئولوژی تمامیت‌خواهانه جدید فراهم می‌آورد تا دولت تازه‌تاسیس از طریق آن، شکاف میان انتظارات و عملکرد خود را پر کند. بنابراین اگر قرار است ایدئولوژی‌زدایی در ایران پسا جمهوری اسلامی واقعاً تحقق یابد، این روند باید نه از بالا و توسط حکومت، بلکه از پایین و به‌دست مردم صورت گیرد. تنها در چنین شرایطی است که می‌توان از ایدئولوژیزه‌شدن دوباره نهادها، سیاست‌ها و ساختار قدرت جلوگیری کرد.
نکته کلیدی دیگر، پیوند مستقیم ایدئولوژی‌زدایی با تمرکززدایی از قدرت است. در حالی که دفترچه اضطرار به‌وضوح مرحله گذار را بر پایه تمرکز قدرت و ثروت در مرکز تعریف کرده است، نمی‌توان از چنین نظامی انتظار داشت که سیاست‌ها و نهادهای غیرایدئولوژیک ایجاد کند. تمرکز قدرت، خواه در دست یک حزب، یک گروه یا یک فرد باشد، همواره بستر تولید ایدئولوژی تازه‌ای خواهد بود؛ چرا که ساختار متمرکز برای بقای خود نیازمند روایت مشروعیت‌ساز است.

airport.jpgرسانه‌های اسرائیلی از اصابت یک پهپاد حوثی‌های یمن به ترمینال مسافربری فرودگاه رامون در جنوب اسرائیل خبر دادند

ایران اینترنشنال - گزارش‌ها حاکی از آن است که حوثی‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی در یمن یک‌شنبه ۱۶ شهریور شش پهپاد به‌سوی اسرائیل شلیک کردند که یکی از آن‌ها در نزدیکی فرودگاه رامون فرود آمد.

رسانه‌های اسرائیلی نوشتند سامانه‌های دفاعی این کشور موفق به رهگیری و سرنگونی سه فروند از این پهپادها شدند. دو پهپاد نیز در مسیر سقوط کردند.

یافته‌های اولیه نیروی هوایی اسرائیل نشان می‌دهد پهپادی که به فرودگاه رامون برخورد کرد، از سوی سامانه‌های دفاعی شناسایی نشده و در نتیجه، هیچ‌گونه هشدار یا اقدامی برای مقابله با آن صورت نگرفته بود.

حوثی‌ها از آغاز جنگ جاری تاکنون موفق به انجام شش حمله موفقیت‌آمیز به خاک اسرائیل شده‌اند.

بر اساس گزارش‌ها، نیروی هوایی اسرائیل ارزیابی‌های فنی خود را برای بررسی احتمال وجود یک نقص جدی در سامانه‌های ردیابی آغاز کرده است.

عملیات پهپادی حوثی‌ها پس از آن رخ داد که احمد غالب الرهوی، نخست‌وزیر و شماری از مقام‌های بلندپایه این گروه در حمله ششم شهریور ارتش اسرائیل به صنعا کشته شدند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

عبدالملک الحوثی، رهبر حوثی‌ها، ۹ شهریور در نخستین سخنرانی خود پس از حملات مرگبار اسرائیل، از وجود یک «رخنه در جبهه داخلی» این گروه خبر داد و گفت: «ما این جبهه را مستحکم خواهیم کرد.»

هدید حوثی‌ها به ادامه حملات علیه اسرائیل

حزام الاسد، عضو دفتر سیاسی حوثی‌ها، ۱۶ شهریور با انتشار ویدیوی حمله پهپادی به فرودگاه رامون در شبکه اجتماعی ایکس تهدید کرد این گروه به حملات خود علیه اسرائیل ادامه خواهد داد.

او در ایکس نوشت: «انتقام واقعی هنوز آغاز نشده است. آنچه در انتظارتان است بسیار سخت‌تر خواهد بود.»

پایگاه خبری تایمز اسرائیل ۱۶ شهریور گزارش داد در پی حمله اخیر حوثی‌ها، حریم هوایی بر فراز فرودگاه رامون بسته شده است. رامون دومین فرودگاه بزرگ اسرائیل به شمار می‌رود.

دو نفر در این حمله دچار جراحات سطحی شدند.

pejman.jpgدر بازی هنرمندان ایران و تاجکستان عمدا سرود جمهوری اسلامی نخواندم

ایران اینترنشنال - پژمان بازغی، بازیگر سینما و تلویزیون، در مصاحبه همشهری وابسته به شهرداری تهران درباره نخواندن سرود جمهوری اسلامی در دیدار فوتسال هنرمندان ایران و تاجیکستان که اواخر مرداد ۱۴۰۴ برگزار شد، گفت: «حتما دلیلی داشت که نخواندم. همیشه اعتراض فریاد و مشت گره کرده نیست. بعضی وقت‌ها سکوت می‌تواند دلیل بر اعتراض باشد.»

بازغی در پاسخ به سوال مجری برنامه که پرسیده بود آیا این اعتراض شنیده شد؟ گفت: «از جایی که باید شنیده می‌شد، خیر. من در جایی این کار را انجام دادم که مربوط به هنرمندان بود، افرادی که سال‌ها در عرصه نمایش و تئاتر خاک خوردند اما این روزها بیکار هستند و حتی نان شب ندارند و شرمنده خانواده هستند.»

***

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس، در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجو، درباره آشنایی با محمدباقر قالیباف، با ذکر ‌خاطره‌ای از دوران جنگ ایران و عراق، قالیباف را «جوانی خوش‌سیما» توصیف می‌کند که بعد از دیدن او، توجهش را جلب کرده و با خود گفته بود: «جوان به این خوشگلی اینجا چه می‌کند؟»

koochak2.jpgحمله مهدی کوچک‌زاده به معاون پزشکیان: نظام خونریز نیست، گلوله‌ها فقط چشم‌ها را نوازش می‌کردند

مهدی کوچک‌زاده، نماینده مجلس، با اشاره به اظهارات پیشین محمدجعفر قائم‌پناه، معاون اجرایی مسعود پزشکیان گفت: «کسی که معتقد است نظام جمهوری اسلامی خونریز است، نباید در جایگاه معاونت ریاست جمهوری قرار گیرد.»

او افزود: «قائم‌پناه مدعی شده که چشم عده زیادی از این ملت در تظاهرات با گلوله تخلیه شده است. چرا دروغ می‌گویید؟

:::

عراق دارد کن‌فیکون می‌شود

| No Comments

baghdad.jpgاکونومیست گزارش داد؛ پوست‌اندازی توسعه‌ای بغداد؛ عراق دارد کن‌فیکون می‌شود / دولت عراق می‌خواهد گروه‌های شبه‌نظامی را آنقدر درگیر اقتصاد کند که دیگر سمت رویکرد نظامی نروند!

اکونومیست نوشت: جرثقیل‌ها بر فراز خط آسمان بغداد سر برآورده‌اند. صدای گوش‌خراش اره‌های برقی در سراسر شهر طنین‌انداز است. زیر آفتاب سنگین تابستان، کارگران در حال سنگ‌فرش‌کردن پیاده‌رویی تازه در برابر یک پنیر‌فروشی شیک هستند. بغداد در حال تجربه یک رونق ساختمانی است. عراق به طرز چشمگیری باثبات به نظر می‌رسد ــ و همین امر سرمایه‌گذاران خارجی را جذب کرده و چهره پایتختش را دگرگون می‌کند.

به گزارش سرویس بین‌الملل انتخاب, در ادامه این مطلب آمده: محمد شیاع السودانی، نخست‌وزیر، در گفت‌وگو با اکونومیست می‌گوید دولت برنامه‌های بزرگی «برای بهبود خدمات و زیرساخت‌ها پس از سال‌ها جنگ و بی‌ثباتی» دارد. از زمان روی‌کار آمدن در اکتبر ۲۰۲۲، دولت او ۲۰ پل و تقاطع غیرهمسطح در بغداد ساخته است (یکی از آنها، به گفته یکی از دستیارانش، تنها در ۸۰ روز تکمیل شد). دست‌کم چهار بیمارستان تازه افتتاح شده، از جمله نخستین مرکز اختصاصی سرطان در عراق و یک بیمارستان مراقبت‌های ویژه با طراحی کره‌ای. بیش از ۱,۷۰۰ مدرسه ساخته یا بازسازی شده‌اند. نیم‌دوجین هتل لوکس در آستانه گشایش است. شرکت بی‌پی دوباره فعالیت خود را از سر گرفته و گفت‌وگوهایی با غول‌های نفتی بین‌المللی همچون اکسون‌موبیل و شورون در جریان است.

چند عامل این تب ساخت‌وساز را توضیح می‌دهد. امنیت بهتر شده است. بر اساس استانداردهای پس از ۲۰۰۳، عراق هرگز چنین آرام نبوده است. اصلاحات در بخش بانکی، دسترسی به اعتبار را آسان‌تر کرده است. درآمدهای نفتی و ساختمانی که پیش‌تر به بیروت یا ژنو سرازیر می‌شد، اکنون بیش از پیش در عراق هزینه می‌شود.

السودانی مأموریت خود را پیش‌بردن پروژه‌های دولتی و خصوصی از دل بوروکراسی کند عراق قرار داده است. او اغلب کمتر شبیه یک سیاستمدار و بیشتر شبیه یک سرکارگر رفتار می‌کند؛ با مدیران تماس می‌گیرد یا سرزده به کارگاه‌های ساختمانی سر می‌زند. او ریاست کمیته‌های قدرتمند سرمایه‌گذاری را بر عهده دارد که می‌توانند پروژه‌ها را به‌سرعت تصویب کنند. نمیر العقابی، رئیس شرکت «امواج» ــ یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های املاک عراق که در سراسر بغداد مجتمع‌های مسکونی می‌سازد ــ می‌گوید: «کاری که قبلاً در یک یا دو سال انجام می‌دادیم، حالا می‌توانند در یک جلسه انجام دهند.»

پیشرفت فراتر از پایتخت است. السودانی بسیاری از خدمات دولتی را دیجیتالی کرده است. اداره گذرنامه در بغداد اکنون گذرنامه‌های جدید را ظرف ۴۵ دقیقه صادر می‌کند؛ مقامات مدعی‌اند این سریع‌ترین زمان در جهان است. تا پیش از ۲۰۲۳، درآمد سالانه گمرک هرگز از ۹۰۰ میلیارد دینار عراقی (۶۹۰ میلیون دلار) فراتر نرفته بود. امسال انتظار می‌رود از ۳ تریلیون دینار بگذرد. به گفته یک مقام سازمان ملل، روزهایی که می‌شد با واردکردن محموله‌های آیفون تحت عنوان موز از پرداخت عوارض فرار کرد، با دیجیتالی‌سازی به سر آمده است.

دیگر حقوق دولتی به صورت نقدی پرداخت نمی‌شود. پرداخت هزینه خدمات دولتی ــ مانند همان گذرنامه‌های سریع ــ فقط با کارت بانکی امکان‌پذیر است. پنج سال پیش تقریباً هیچ‌کس در عراق کارت بانکی نداشت؛ امروز داشتن آن ضروری است.

سیدصادق حسینی: با حضور علی لاریجانی در شورای‌عالی امنیت ملی؛ پرونده هسته‌ای که پیش از این توسط علی شمخانی راهبری می‌شد؛ از این پس توسط لاریجانی مدیریت می‌شود.

اما باید دید مذاکرات همچنان توسط وزارت خارجه مدیریت می‌شود یا تیم شورا...

shamlarge.jpg

آوا نیوز - به گزارش برخی رسانه‌های داخلی، با ورود علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، مسئولیت راهبری پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی که پیش از این بر عهده علی شمخانی بود، از این پس به لاریجانی سپرده شده است.

این تغییر در حالی رخ می‌دهد که علی لاریجانی در مرداد ۱۴۰۴ با حکم مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور رژیم ایران، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد.

انتصاب علی لاریجانی به جای شمخانی در شورای عالی امنیت ملی، نه نشانه تغییر مسیر، بلکه صرفاً جابه‌جایی مهره‌ها در بازی پوسیده جمهوری اسلامی است.

لاریجانی همان سیاست‌ورز قدیمی نظام است که سال‌ها در مجلس و امپراتوری دروغ، چهره‌ای وفادار به ولایت نشان داده؛ او نماینده تغییر نیست، بلکه استمرار همان بن‌بست است.

این تغییر تنها یک پیام دارد: حکومت می‌خواهد وانمود کند «مدیریت تازه» آورده، اما واقعیت آن است که بحران، ساختاری و غیرقابل ترمیم است.

شمخانی یا لاریجانی؛ تفاوتی ندارد. نتیجه همان است: فرو رفتن بیشتر جمهوری اسلامی در باتلاق انزوا و سقوط.

fire.jpgاسلامگرایان تندرو در بنگلادش، جسد یک روحانی را که مدعی بود «امام مهدی» است، از قبر بیرون کشیدند و آتش زدند

بی بی سی - پلیس بنگلادش می‌گوید در پی حمله اسلام‌گرایان تندرو به آرامگاه یک رهبر مذهبی که خود را «امام مهدی» می‌خواند، تحقیقاتی را آغاز است.

صدها تن از اسلام‌گرایان تندرو جسد نورالحق را که یک ماه پیش درگذشت، از قبر بیرون آوردند و پس از کشیدن آن در خیابان، بقایای جسدش را به آتش کشیدند. رسانه‌های محلی می‌گویند که این روحانی ادعا می‌کرد که «امام مهدی» است. دولت برای کنترل اوضاع از ارتش کمک گرفت و نیروهای بیشتری به منطقه اعزام کرد.

در جریان درگیری بین پیروان این رهبر معنوی و اسلام‌گرایان تندرو که می‌خواستند قبر او را با خاک یکسان کنند، یک نفر کشته و بیش از ۵۰ نفر مجروح شدند. حال دو تن از مجروحان وخیم گزارش شده است.

دولت بنگلادش این عمل را «غیرانسانی و نفرت‌انگیز» خواند و آن را محکوم کرد.

از یکسال پیش و در پی اعتراضاتی که به استعفای شیخ حسینه واجد، نخست‌وزیر بنگلادش و خروج او از این کشور منجر شد، تندروهای اسلام‌گرا قدرت بیشتری گرفته‌اند و اقلیت‌های مذهبی را در این کشور هدف قرار می‌دهند.

به گزارش بی‌بی‌سی بنگالی، پیشتر هم در چند تظاهرات و تجمع اعتراضی، معترضان خواستار تخریب آرامگاه نورالحق در گولاندا شده بودند.

شاهدان عینی به بی‌بی‌سی بنگالی گفتند که این تظاهرات پس از نماز جمعه به راه افتاد و معترضان سعی داشتند گروهی وارد حرم نورالحق شوند. معترضان و هواداران نورالحق به سوی یکدیگر آجر پرت می‌کردند.

گروهی از تظاهرکنندگان هم از دیوار حرم بالا رفتند و مردم داخل حرم را کتک زدند و به ساختمان زیارتگاهی که نورالحق در آن به خاک سپرده شده است، آسیب رساندند.

بسیاری از شاهدان گفتند که تظاهرکنندگان به پلیس هم حمله کردند و وسایل نقلیه را در خیابان تخریب کردند.

:::

deershodeh.jpgرسول بهروش

شاید به جرأت بتوان گفت تنها خروجی کنسرت لغوشدهٔ شجریان، بدنامی همایون نزد برخی هموطنانش بود؛ آن‌هایی که عقیده داشتند او با این کار در پی سفیدشویی سیاه‌بازهاست و در میانهٔ عمیق‌ترین بحران‌ها، مأموریت عادی‌نمایی شرایط را بر عهده گرفته است. فارغ از این که چنین تحلیلی چقدر درست است، جدل بزرگ چند روز اخیر، بیش از هر زمان دیگری نشان داد جامعهٔ ایرانی تا چه اندازه رادیکال شده و با عبور از شاخ‌ و برگ‌ها به ریشه رسیده است.

این مردم، هرگز آن مردم بیست سال پیش نیستند، همانطور که مردم ده یا حتی سه سال پیش هم نیستند. خشک و خسته، درمانده و تکیده، سرشار از سوءظن به هر چیزی؛ این محصول تام و تمام حکمرانی شماست.

به جان و جنون رساندن یک ملت یعنی کاری کنی مردم سر یک کنسرت خیابانی هم دوقطبی تشکیل بدهند و در فضای مجازی همدیگر را تکه و پاره کنند. شاید بیست سال پیش برگزاری چنین کنسرتی یک امتیاز بزرگ برای حاکمیت بود و همهٔ شهروندان را کنار هم قرار می‌داد. این حاکمیت اما هیچ‌گاه چیزی را از سر اختیار و احترام به مردم نبخشید و تا مجبور نشد، از خط قرمزهای ایذایی‌‌اش عقب ننشست. تا چماق فیفا بلند نشد، دختران اجازهٔ هیچ حضوری را در ورزشگاه‌ها پیدا نکردند و تا تراژدی جان‌خراش ۴۰۱ رخ نداد، اختیار زنان بالغ این سرزمین برای داشتن یا نداشتن روسری تحمل نشد. حتی تکریم نیم‌بند از اساطیر ملی و‌ هویت ایرانی هم بی‌ارتباط با جنگ دوازده‌روزه و نیاز به تهییج احساسات ملی نبود.

ماجرای شک کردن مردم به کنسرت مجانی هم همین است. چطور می‌توان باور کرد سیستمی که تا همین دو ماه پیش حتی تصویر ساز را هم در تلویزیون نشان نمی‌داد، حالا به فکر برگزاری کنسرتی در بزرگترین میدان ایران افتاده باشد؟ نه؛ این حنا، خیلی وقت است دیگر رنگی ندارد.

دیگر دیر شده، برای همه‌چیز. برای آواز در خیابان دیر شده، برای لایحهٔ گواهینامه موتور بانوان و رفع فیلترینگ دیر شده، برای ری‌برندینگ مهره‌های سوختهٔ سیاسی دیر شده، برای پادکست‌های آتشین دیر شده، برای رفع حصر محصورینی که خودشان هم از چشم خیلی‌ها افتاده‌اند دیر شده، برای بازی شل‌کن سفت‌کن با تتلو دیر شده، برای بزک دوزک کلاهبرداران کلاش و جا زدن‌شان به عنوان ناجی اقتصادی هم دیر شده...

همهٔ فرصت‌ها سوختند، به قیمت عمر و آتیه میلیون‌ها ایرانی که سوخت و خاکستر شد. می‌خواهید نان بدهید، اما قبلش دندان را گرفته‌اید. کاردی که به استخوان رسیده را چسب زخم علاج نمی‌کند. سرطان با استامینوفن خوب نمی‌شود.

eteraaz.jpg کیهان لندن - جنگ مجدد و شروع اعتراضات خیابانی هشدار داده‌اند و از وقوع «انقلاب‌ رنگی» با پشتیبانی دولت‌های خارجی ابراز نگرانی کرده‌اند.

روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقاله‌ای با عنوان «مکانیسم ماشه و آتش تهیه جنگ شناختی دشمن» هشدار داد که «تشدید جنگ شناختی دشمنان علیه ملت ایران به بهانه اعمال مکانیسم ماشه نشان از آن دارد که حامیان و محرکان اصلی رژیم صهیونی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه که نتوانستند به اهداف خود در آن جنگ دست یابند، اینبار به بهانه اعمال مکانیسم ماشه و البته با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌های رسانه‌های معاند تلاش دارند تا با ایجاد التهاب اقتصادی در کشور و به تبع آن تشدید تورم و نرخ ارز و دامن زدن به نارضایتی اجتماعی و ایجاد آشوب خیابانی، بستر را برای جبران شکست‌های خود در آن جنگ فراهم کنند.»

در این مقاله همچنین آمده «در این میدان عُمال داخلی آنها که نقش اصلی را در دامن زدن به التهابات اقتصادی در کشور داشته و دارند، این بار به عنوان عوامل نفوذی و سرپل داخلی دشمن، ایفای نقش می‌کنند.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

هرچند روزنامه وابسته به سپاه پاسداران نسبت به پیامدهای مکانیسم ماشه هشدار می‌دهد اما سردار سالار آبنوش یکی از پاسداران ولایتمدار مدعی شده این ساز و کار بیش از آنکه تهدید اقتصادی باشد، ابزاری روانی است. او تأکید کرد: «مکانیسم ماشه شبیه اسلحه‌ای بدون خشاب است؛ خطری واقعی ندارد و تنها جنبه تبلیغاتی دارد.»

motahari.jpgابتکار عمل را به دست گیرید و کشور را به ساحل نجات برسانید

ایندیپندنت فارسی - علی مطهری، نایب‌رییس پیشین مجلس شورای اسلامی در نامه‌ای سرگشاده به مسعود پزشکیان پیشنهاد دیدار او با دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا را مطرح کرد و نوشت: اکنون که وزیر امور خارجه آمریکا درخواست مذاکره با ایران کرده است، پزشکیان می‌تواند در صورت کنار گذاشتن شرط «غنی‌سازی صفر»، تعهد آمریکا به عدم حمله مجدد و پرداخت خسارت، برای مذاکره با دونالد ترامپ در کشور ثالث یا نیویورک اعلام آمادگی کند.

مطهری نوشت: «وزارت امور خارجه اعلام نماید در صورتی که آمریکا الزام غنی‌سازی صفر را کنار بگذارد و تضمین بدهد که مجدداً حمله نمی‌کند و متعهد به پرداخت خسارت حمله اخیر شود، با توجه به درخواست قبلی ترامپ برای مذاکره با رئیس‌جمهور ایران، رئیس جمهور پزشکیان آماده مذاکره با ترامپ در کشور ثالث و یا در سفر ایشان به نیویورک در سازمان ملل است.

نایب‌رییس پیشین مجلس شورای اسلامی افزود: «این پیشنهاد در صورت عملی شدن، هم اروپا و هم اسرائیل را خلع سلاح می‌کند، چرا که می‌تواند هم اسنپ بک را منتفی و هم فاصله‌ای میان آمریکا و اسرائیل ایجاد کند.»

مطهری تاکید کرده این پیشنهاد باید پس از تصویب در شورای عالی امنیت ملی به تایید رهبری برسد.

malekian.jpgبسیار اهمیت دارد که من به حد توانایی خود بدانم که کجاها پاشنه آشیل من‌ اند

آقایی برای من نقل می‌کرد: اواخر زمان شاه بود و یکی از مجاهدین خلق فهمیده بود که میخواهند او را دستگیر کنند. یک روز، در مشهد، پیش من آمد و گفت: آقا من که میدانم مسلک و مرام و همه چیزام با شما مخالف است، و شما هم میدانید من یک چریک‌ ام. شما یک روحانی‌ هستید و با همه‌ی اینها مخالف اید. اما من یقین دارم که همین امشب و فردا دستگیر میشوم. یک سلسله اسراری هست که جرئت و اطمینان نمیکنم به هیچ کس بگویم.

آمده ام اینها را به شما بگویم تا اگر یک وقتی من دستگیر و اعدام شدم شما از اینها خبر داشته باشید. من به او گفتم: حالا اگر باخبر شوند و من را دستگیر کنند آیا از من استفسار میکنند؟ گفت: بله، میپرسند که فلانی به تو چه گفت. گفتم: اگر نگفتم چه کار میکنند؟ گفت: کتک میزنند، اذیت میکنند، شکنجه میکنند، و... گفتم: من تا سه تا سیلی تحمل نگفتن‌اش را دارم، اما میدانم بیشتر از سه تا سیلی نمیتوانم تحمل کنم.

بنابراین، اگر بیشتر از سه تا سیلی میزنند به من نگو چون من نمیتوانم نگه دارم؛ سر تو را فاش میکنم و هزار مشکل برای تو و همه درست میکنم. گفت: نه آقا، حرف از سه تا سیلی نیست، خیلی بیشتر از این حرفها است. گفتم: پس من معذور ام. دل‌ام میخواهد این کار را بکنم ولی نمیتوانم بکنم. این «نمیتوانم بکنم» یعنی من پاشنه‌ آشیل خود را فهمیده‌ام.

ما در امور اخلاقی هم همین حالت را داریم، در امور اخلاقی هم باید به اندازه‌ی ظرفیت اخلاقی‌مان در اخلاق جلو برویم. من بارها این مثال را زده‌ام و شما از این در تمام زندگی‌تان قیاس کنید. مثلا، من کسی هستم که وقتی فقیری پیش من بیاید تا صد تومان را با طیب خاطر به او میدهم.

حالا، هر فقیری به من برخورد میکند و دستش را دراز میکند و میگوید یک چیزی به من کمک کنید. من یک صد تومانی میدهم. از آن لحظه که صد تومانی را به او میدهم تا آخر عمر‌ام، هر وقت باز آن را به یاد میآورم خوش‌حال میشوم، هم از خود‌ام خوش‌حال ام، هم از آن فقیر.

اما حالا، مثلا یک روزی، من و دوست‌ام با هم در خیابان میرویم، فقیری دست‌اش را جلو من دراز میکند و میگوید آقا، یک کمکی به من بکن. چیزی که از پتانسیل اخلاقی من برمی‌آید کمک صد تومان است، اما این‌جا دوست‌ام کنار من است و دارد میبیند که من صد تومان میدهم.

پس به جای صد تومان، هزارتومان به آن فقیر میدهم. از آن لحظه تا آخر عمرام، به خود‌ام و دوست‌ام و آن فقیر فحش میدهم. چرا؟ چون پتانسیل بذل و بخشش من صد تومان است. وقتی هزار تومان میدهم، نهصد تومان اضافه بر پتانسیل خودام بذل و بخشش کرده‌ام و نمیتوانم تحمل کنم. بعد آن فقیر را فحش میدهم که آخر حالا وقت ظاهرشدن بود!

به دوستم هم میگویم اصلا تو چرا با من قدم میزدی! میرفتی خانه‌ات! به خودام هم فحش میدهم که فلانی، آخر چرا تو این طور رفتار میکنی! چون من پتانسیل بذل و بخشش هزار تومان را ندارم. بذل و بخشش باید من را ارتقاء معنوی میبخشید، اما حالا، با این هزار تومان که داده‌ام دائم دارم انحطاط پیدا میکنم، چون به سه بیگناه فحش میدهم: به خودام و به آن فقیر و به دوست‌ام. من گناهی نداشتم جز آن‌که پتانسیلهای اخلاقی‌ام را در نظر نگرفتم.

ما باید به این توجه کنیم که تواناییهای اخلاقی‌مان هم مثل تواناییهای ذهنی‌مان اند، مثل تواناییهای روانی‌مان اند، مثل تواناییهای جسمانی‌مان اند. پس بیش از حد توانایی اخلاقی خود کاری نکنیم که اول پشیمانی است. البته، خوب است که آدم دائما با خود‌ش بورزد، و ملکیان خوداش را به حالتی برساند که وقتی کسی هم نیست، به جای صد تومان، هزارتومان به فقیر بدهد. ولی تا وقتی به آن حالت نرسیده‌ای همان صد تومان را بده.»

منبع: کتاب عمر دوباره، صفحات ۳۰-۳۲ با تلخیص

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمهدی نصیری

تاریخ را نه از آخر که باید از اول خواند. مبدء ویرانی و کشتار مردم غزه را هم نه حتی از حمله تروریستی و وحشیانه ۷ اکتبر حماس که باید از پیروزی انقلاب ۵۷ و بلکه ۳۰ سال جلوتر، از نطق نواب صفوی پدر ایدئولوژیک آیات خمینی و خامنه ای در ضرورت محو اسرائیل (چند روز پس از به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط سازمان ملل) دید.

البته نواب در آن روز پیش شرط نابودی اسرائیل را از بین بردن نظام پهلوی دانسته بود، چرا که به صورت دوفاکتو و غیر رسمی، اسراییل را به رسمیت شناخته بود.‌

این اندیشه جهادی و انقلابی نواب صفوی (که افتخار ترور ۴ نخست وزیر شاه را در کارنامه اش دارد و اولین حامل قرائت اسلام تکفیری سید قطب به آقایان خمینی و خامنه ای است) بود که ایده آزادی قدس و محو اسرائیل را دال مرکزی ایدئولوژی انقلاب ۵۷ قرار داد و بیش از دو تریلیون دلار ثروت ملت ایران را هزینه ساخت سلاح هسته ای کرد تا روزی آرزوی دیرینه محو اسرائیل و آزادی قدس با حمله ای اتمی و کشتار صدها هزار مسلمان و یهودی عملی شود و آیت الله خامنه ای ولی امر مسلمین جهان در اورشلیم نماز جمعه اقامه کند و قدس را بر اساس اندیشه سید قطب مرکز دارالاسلام قرار داده و الباقی دنیا را که دارالکفر است، به تسخیر خود در آورد و مدل حکمرانی خود در ایران را از جمله واجب شرعی و سیاسی حجاب را در سرتاسر جهان اجرایی کند.

آن روزی که آیت الله خامنه ای با گردنی فراز و در مراسم رژه پاسداران تهدید به نابودی حیفا و تل آویو می کرد نیز پیش در آمدی برای آزادی قدس بود.

بعد از پیروزی انقلاب ۵۷، یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان یکی از چهره های سیاسی دردانه جمهوری اسلامی که قبل از ۵۷ به انقلابیون ایران آموزش چریکی می داد، به ایران آمد و با استقبال گرم آیت الله خمینی و مجاهدین خلق و فداییان خلق و دیگر احزاب انقلابی روبرو شد اما دیری نپایید که ابوعمار مسیر صلح با اسرائیل و تشکیل دولت فلسطینی را انتخاب کرد و از همان لحظه مغضوب و منفور جمهوری اسلامی واقع شد، چرا که از ایده حذف غده سرطانی اسرائیل عقب نشینی کرده بود.

در این مقطع بود که پیوند جمهوری اسلامی با حماس آغاز شد و چند سال بعد محض محکم کاری، جنبش شیعی جهاد اسلامی فلسطین هم که مامور به تقیه شده بود و خود را باید همچنان سنی می دانست، توسط ج ا بنیاد گذاشته شد.

تداوم مسیری که از سال ۱۳۲۷ با نطق نواب شروع شده بود، به حمله ۷ اکتبر حماس منجر شد که شخص آقای خامنه ای فرماندهی ایدئولوژیک و لجستیکی آن را از طریق نیروی قدس سپاه بر عهده داشت و چنین برآورد کرده بود که می تواند ضربه ای کاری به اسراییل زده و مقدمه ای برای تحقق پیشگویی پیامبر گونه اش در نابودی اسرائیل باشد که تابلوی روزشمارش را در تهران نصب کرده بود.

اما از آنجا که به قول آن حدیث مشهور "العبد یدبر و الله یقدر" (بندگان تدبیر می کنند و خداوند تقدیر و تعیین می کند و طرح خود را پیش می برد)، تقدیر خداوند بر خلاف تدبیر رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت و با حمله تلافی جویانه و پیش دستانه اسراییل، فرمانده ام القرا و دارالاسلام به زیر زمین رفت و حاکمیت آسمان آن به دست اسراییل افتاد و ....

اما این وسط بیشترین خسارت و ویرانی نصیب مردم غزه شد که قربانی تهاجم اسراییل برای نابودی حماس بعد از حمله تروریستی ۷ اکتبر شدند.

پیش از ۷ اکتبر، غزه شهری زیبا و در حال زندگی بود که روزانه هزاران نفر برای کار به اسراییل می رفتند و در وضعیتی مرفه تر از بسیاری از ایرانیان به زیر خط فقر رفته، زندگی می کردند.

اکنون همه کسانی که برای کشتار بی رحمانه مردم غزه توسط اسرائیل مویه می کنند و در کنار ج ا قرار گرفته و خامنه ای را در سیاست ویرانگر ضد اسرائیلی اش تشویق می کنند، باید قصه پر غصه غزه را از اول بخوانند و نه از آخر.

ضمنا نیم نگاهی هم به صدها هزار مردم مظلوم سوریه داشته باشند که توسط دولت سوریه متحد استراتژیک ج ا و با همکاری راهبردی سردار قاسم سلیمانی برای حفظ بشار اسد از سقوط در امواج بهار عربی، کشته و سلاخی شدند، اما شانس حمایت چپ جهانی و انقلابیون ایرانی را نداشتند.

za.jpgزیدآبادی: خروج از ان‌پی‌تی پایان کار اصلاح‌طلبان خواهد بود

تیر خلاص؟

احمد زیدآبادی در یادداشتی به خبر برخی نمایندگان مجلس درباره طرح سه‌فوریتی خروج ایران از پیمان ان‌پی‌تی واکنش نشان داد.

او تأکید کرد در صورت صحت این خبر و تصویب آن توسط شورای نگهبان، چنین اقدامی «تیر خلاص» بر اصلاحات خواهد بود و عملاً به پایان عمر سیاسی اصلاح‌طلبان می‌انجامد.

زیدآبادی افزود در این صورت، میدان سیاست داخلی در اختیار «جناح پایداری» و «براندازان» قرار می‌گیرد، در حالی که تکلیف روابط خارجی کشور نیز روشن خواهد شد.

:::

moanzereh.jpgجدال قلمی اکبر گنجی و ابراهیم اصغرزاده

محور اصلی جدال:

گنجی و اصغرزاده بر سر چگونگی مذاکره با آمریکا و راهبرد جبهه اصلاحات در سیاست خارجی به جدال قلمی پرداختند.

مواضع اکبر گنجی:

  • از سال‌ها پیش مدافع مذاکره مستقیم و گسترده با آمریکا است.

  • تأکید دارد که آمریکا (زیر نفوذ اسرائیل) خواسته‌هایی فراتر از موضوع هسته‌ای دارد:

    • برچیدن کل صنعت هسته‌ای،

    • محدودیت کامل موشکی،

    • قطع رابطه با نیروهای منطقه‌ای،

    • پیوستن به پیمان ابراهیم،

    • الگوی حکومتی شبیه سیسی در مصر.

  • معتقد است اصغرزاده واقعیت سیاست خارجی آمریکا و جایگاه ایران در نظم جهانی را درست درک نکرده است.

  • برجام را سقف توان ایران دانست و هشدار داد که امروز قدرت ایران حتی کمتر از دوران برجام است.

  • نتیجه: مذاکره با آمریکا اجتناب‌ناپذیر است، اما باید با آگاهی از مطالبات سخت واشنگتن و نفوذ اسرائیل انجام شود.


مواضع ابراهیم اصغرزاده:

  • اصل مذاکره با آمریکا را پذیرفت اما مذاکره را معامله متوازن دانست، نه تسلیم در برابر زیاده‌خواهی.

  • خواسته‌های آمریکا را «سناریوی مطلوب اسرائیل» خواند.

  • نقد کرد که سیاست خارجی ایدئولوژیک سه دهه اخیر (شعار نابودی اسرائیل، تهدید به بستن تنگه هرمز، محور مقاومت) منابع ملی را هدر داده و بازدارندگی واقعی نساخته است.

  • بدیل‌های رادیکال مانند خروج از NPT یا اتحاد استراتژیک با روسیه و چین را شکست‌خورده و پرهزینه خواند.

  • راه سوم اصلاح‌طلبانه را پیشنهاد کرد:

    • آشتی ملی در داخل،

    • دیپلماسی متوازن با شرق و غرب،

    • بازدارندگی مشروع اما شفاف،

    • توافق‌های مرحله‌ای برد-برد برای رفع تحریم‌ها.

جمع‌بندی:

  • گنجی: ایران برای بقا باید واقع‌بین باشد؛ آمریکا زیر نفوذ اسرائیل است و خواسته‌هایش سنگین است. اصلاح‌طلبان باید بدانند که بدون پذیرش حداقل برخی از این خواسته‌ها، مذاکره شکست می‌خورد.

  • اصغرزاده: باید مذاکره کرد، اما نه از موضع تسلیم؛ راه سوم اصلاح‌طلبانه یعنی تعامل عقلانی برای گشایش اقتصادی بدون افتادن در دام اسرائیل، روسیه یا چین.

لینک به متن کامل مناظره

:::

Taghi_Rouzbeh.jpgدر انتقاد به نوشته‌ای که مدعی بود «انقلاب ۵۷ پیروزی ایده پهلوی بود که با شکست سیاسی به پیروزیرسید»*۱، یادداشت کوتاهی تحت عنوان «ثقل سامعه دیکتاتورها» نوشتم که چنین بود: حالا خوب است که این جامعه شناس ما می پذیرد که شاه حاکم مطلق بوده است، اما گویا ستمگر نبوده است. تنها گوشه ای ازسمتگری شاه هزاران زندانی سیاسی و شکنجه های مخوف هزاران نفر در کمیته ها و اوین بود که از چشم جامعه شناس دورمانده است. ثانیا شاه صدای انقلاب را وقتی شنید که ۱) که دید یک جامعه علیه او قیام کرده‌اند. ۲) دیکتاتورها همواره ثقل سامعه دارند و او هم دیر شنید. دیگر آن که وقتی قیام شد چپ ها یا کشته شده بودند و یا در زندان بودند.

برعکس، حهت اطلاع ایشان خمینی و اعوان وانصاراو وزارت آموزش و پرورش را کنترل میکردند. یعنی دقیقا سنگ را بسته و سگ را رها کرده بودند. مدرنیته ایشان به کسی اجازه نفس کشیدن نمی داد. انقلاب از آسمان نیامد. از بطن حکمرانی ایشان و به عنوان بیلان خروجی چندین دهه حکمرانی و مسائلی که کلا دودمان پهلوی آن‌ها را حل نکرده بلکه زیرفرش انباشته کرده بود، سربرآورد. یعنی گذر از یک استبدادمطلقه سلطنتی به مطلقه دینی. حالا هم یک جامعه شناس مدرن، بجای حسرت بازگشت به گذشته‌ای که منفجر شده است و قابل بازگشت نیست، بهتراست راه خروج و سنتزهر دونوع استبدادتجربه شده را جستجوکند و راهی برای عبور از مسأله تاریخی ایران یعنی عبور از چرخه معیوب استبداد و به سوی آرادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی ارائه دهد.

چه مُفت! م.سحر

| No Comments

sahar.jpg

به جهل ، گوش سپُردیم و خر شدیم چه مُفت
به پای خویشتن از رَه به در شدیم چه مُفت
بدین خیال که در سَمتِ خِیر می پوییم
مُریدِ فتنهٔ اربابِ شَر شدیم چه مُفت
برهنه پای ، بیابان نوردِ وعدۀ وصل
خبر نخوانده به کامِ خطر شدیم چه مُفت

نهالِ شوق نشانان و دانه افشانان

به میهمانیِ داس و تَبر شدیم چه مُفت

اگرچه بویۀ پرواز بود و حسرتِ اوج

قفس نشاندۀ بی بال و پَر شدیم چه مُفت
به بوی آنکه پیامی زعقل ننیوشیم
به گوش ، پنبه نشاندیم و کر شدیم چه مُفت
زنردبان بلاهت شدیم بر لب بام
بلند پایۀ کوتَه نگر شدیم چه مُفت

ثمر نداد خیالی که کاشتیم به باغ
چو عمرِ باد به دستان هدَر شدیم چه مُفت

بر این مسیر ، عنان در عنانِ بد عهدان

خراب و خسته و خونین جگر شدیم چه مُفت

چه بود در دلِ آن دانۀ نهفته به خاک

که شوکرانِ دلِ نیشکر شدیم ، چه مُفت

م.سحر

پاریس 5/9/2025

https://msahar.blogspot.com/

سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در گفتگو با «ایران ۲۴»:
▪️برای اصلاح‌طلبان فقط حق رای دادن قائل شدند.
▪️نمی‌شود محدود باشی به انتخابی که برایتان انتخاب شده.

▪️با تمام انعطافی که داشتیم در انتخابات ریاست‌جمهوری بیش از ۵۰ درصد شرکت نکردند.
▪️در کابینه پزشکیان فقط سه وزیر اصلاح‌طلب هستند. تازه فکر می‌کردیم وزیر راه اصلاح‌طلب است اما فریب خوردیم.
کانال تلگرام گاراژ ــ مهدی تدینی: همون مشکلاتی رو که شب انتخابات بهشون می‌گفتیم و به روی خودشون نمی‌آوردند، الان به عنوان مشکلات و موانع بیان می‌کنند.
نمونه‌های مواردی که اون موقع عرض می‌کردم زیاده، یکی‌ش رو که خطاب به جناب امام در ۲۹ خرداد ۴۰۳ نوشتم ملاحظه بفرمایید.
خب مگه ما چی می‌گفتیم؟ وقتی با نامزد مورد حمایتتون رابطهٔ ارگانیک و تشکیلاتی ندارید، امکان تأثیرگذاری و پیگیری مطالبات خودتون رو هم ندارید، چه برسه به مطالبات جامعه!
tlarge.jpg

هوشمند عقیلی درگذشت

| No Comments

Ahmad_Alavi.jpgاز منظر اقتصاد سیاسی، یک کنسرت خیابانی مانند اجرای لغوشده همایون شجریان در میدان آزادی تهران (۱۴ شهریور ۱۴۰۴/۵ سپتامبر ۲۰۲۵)، فراتر از یک رویداد فرهنگی، به عنوان عرصه‌ای برای کشمکش قدرت، اعمال سیطره بر منابع سیاسی - اقتصادی- منزلتی قابل تاویل است. در چارچوب رژیم ولایی، ساختار سیاسی بر پایه رقابت جناح‌های گوناگون برای تصاحب قدرت-ثروت و منزلت بنا شده، چنین رویدادهایی لایه‌های پیچیده‌ای از روابط قدرت را آشکار می‌سازند. این تحلیل بر ابعاد کلیدی سیطره بر منابع قدرت-ثروت-منزلت تمرکز دارد و نشان می‌دهد چگونه وقتی یک جناح (مانند دولت وفاق) تلاش می‌کند از هنر و هنرمندان برای کسب اعتبار و تقویت پایگاه اجتماعی خود استفاده کند، جناح مقابل (محافظه‌کاران امنیتی و اصولگرایان) این تلاش را تخریب می‌کند تا موازنه قوا به زیانش تغییر نکند. این تخریب اغلب از طریق موانع اداری، ابراز نگرانی‌های امنیتی و عدم هماهنگی نهادها صورت می‌گیرد، که در نهایت به حفظ هژمونی سیاسی هسته سخت قدرت و جناح غالب کمک می‌کند.

۱. قدرت: رقابت جناحی و استفاده ابزاری از هنر

تلاش برای کسب اعتبار از طریق هنر: در نظام سیاسی ایران، قدرت نه تنها از طریق نهادهای رسمی مانند دولت و مجلس، بلکه از راه ابزارهای نرم مانند فرهنگ و هنر توزیع می‌شود. دولت مسعود پزشکیان، با رویکرد اصلاح‌طلبانه‌تر، کنسرت خیابانی شجریان را به عنوان فرصتی برای "همبستگی ملی" و "نشاط اجتماعی" البته با تاویل خودش برنامه‌ریزی کرد. این رویداد، با حمایت مستقل (مانند بانک صادرات) و تمرکز بر دسترسی عمومی، می‌توانست اعتبار دولت را در میان طبقه متوسط شهری - که تحت فشار تحریم‌ها و تنش‌های سیاسی قرار دارد - افزایش دهد. همایون شجریان، به عنوان هنرمندی محبوب با سابقه فرهنگی، ابزاری مناسب برای این منظور بود، زیرا اجرای او می‌توانست نمادی از "اعتماد به مردم" و "فضای عمومی برای همه" باشد، همان‌طور که معاون امور هنری وزارت ارشاد، نادره رضایی معاون هنری وزارت ارشاد دولت ، تاکید کرد. این استراتژی، بخشی از تلاش جناح دولتی برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود است، جایی که هنر به عنوان پلی برای اتصال دولت به جامعه مدنی عمل می‌کند و می‌تواند پایگاه اجتماعی را گسترش دهد.

eq.jpg

برای مردمِ زلزله زده وُ بی پناهِ افغانستان

:::

آوازِ حزین زمزمۀ رازِ زمان شد

آهویِ نگاهِ دلِ من مُرد وُ نهان شد

از دوزخ وُ آوار وُ تنِ نارون وُ نار

خاکسترِ آثارِ غم انگیز وزان شد

زان سبزه وُ آوازِ دل انگیزِ بهاری

در بادِ بلا دودِ سیه گشته دوان شد

آن کارگرِ مزرعۀ زحمتِ پُر رنج

بر خاک پریشان شده بی توش وُ توان شد

از گندم وُ دهقان اثری نیست به جایی

جز ضجه وُ جز ماتم وُ زجری که عیان شد

مردم زِ مصیبت همه در قعرِ غریبی

گویی که سخن مُرده وُ فریاد زیان شد

مادر زِ غمِ کودکِ زخمی شده گریان

با غم چه کند زندگی اش همچو خزان شد

خنیاگرِ رؤیاییِ امیدِ پدر کو؟

این خانه پُر از شیون وُ غوغا وُ فغان شد

زاری وُ عزا عزلت وُ این زندگی وُ درد

نایِ دلِ ما نُدبه کُنَد ناله کُنان شد

تلخ است وُ پُر از شِکوه گلویِ گُلِ بی یار

گُل گشته سیه پوش وُ زِ غم چرخ زنان شد

ای بغض به باران تو بگو دردِدلِ ما

باران زِ عَجَب محنتِ ما نامه رسان شد

آن کودکِ سرخوش که درین کوچه تو دیدی

در دامِ فنا خفته وُ بی نام وُ نشان شد

در گَرد وُ غباری که غریب ست وُ نَفَس سوز

آن نازترین گُلبُنِ زیبا زِ جهان شد

ذراتِ درختانِ تَرنُّم همه مُردند

توفانِ تَعَبِ در تنِ هر تاک کلان شد

حالِ بدِ دنیایِ نگونسار شگفت ست

خاموشیِ مخروبۀ ما سخت گران شد

از غصه گریبان چه کُنَی چاک تو ای عشق!

مرگ آمده وُ کین ز کران تا به کران شد

سوگ آمده فرماندۀ اندوهِ زمین شد

آغشته به خون خندۀ جانانه دمان شد

در تحلیل انقلاب ۱۳۵۷ ایران، اگر بخواهیم از سطح داوری‌های ایدئولوژیک عبور کنیم، باید به بسترهای اجتماعی، اقتصادی، نهادی، روان‌شناختی و اخلاقی آن بپردازیم. انقلاب، نه حاصل اشتباه یک گروه، بلکه نتیجه‌ی تراکم نارضایتی در لایه‌های مختلف جامعه بود--از روشنفکران شهری تا روستاییان محروم، از دانشجویان تا حاشیه‌نشینان، از انسداد سیاسی تا بحران مشروعیت.
وضعیت روستاها و حاشیه‌نشینان شهری در دوران پهلوی
در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، با اجرای اصلاحات ارضی و تمرکز بر نوسازی شهری، بخش بزرگی از جمعیت ایران--که در آن زمان بیش از نیمی از مردم در روستاها زندگی می‌کردند--از خدمات پایه محروم ماندند:
- تا سال ۱۳۵۵، بیش از ۸۶٪ روستاها فاقد برق بودند
- بیش از ۷۰٪ فاقد آب لوله‌کشی سالم
- بیش از ۶۰٪ فاقد راه آسفالته یا قابل عبور در تمام فصول
- تنها ۲۱٪ دارای خانه بهداشت یا مرکز درمانی ابتدایی
در شهرها نیز، مهاجرت گسترده‌ی روستاییان به‌دلیل نابودی اقتصاد کشاورزی، موجب شکل‌گیری حاشیه‌نشینی گسترده شد. تا اواسط دهه ۵۰، بیش از ۳۰٪ جمعیت شهری در سکونت‌گاه‌های غیررسمی زندگی می‌کردند--فاقد آب، برق، مدرسه، و امنیت شغلی.
این محرومیت‌ها، نه‌تنها اقتصادی، بلکه روانی و فرهنگی بودند. مردم، احساس طرد، بی‌هویتی، و بی‌عدالتی داشتند. و این احساس، زمینه‌ساز خشم اجتماعی شد.
انسداد نهادی و حذف مشارکت سیاسی
در کنار محرومیت اقتصادی، مردم از حق تشکل‌یابی، تجربه‌ی حزبی، و آزادی مطبوعات نیز محروم بودند:
- احزاب مستقل سرکوب شدند؛ تنها حزب رسمی، «رستاخیز»، به‌اجبار بر همه تحمیل شد
- مطبوعات، نه صدای مردم، بلکه پژواک قدرت بودند
- نهادهای مدنی، سندیکاها، و انجمن‌های صنفی یا تعطیل شدند یا دولتی شدند
در چنین فضایی، مردم هیچ تجربه‌ای از مشارکت سیاسی نهادینه‌شده نداشتند. این خلأ، پس از انقلاب، به بحران در ساختار قدرت انجامید.
شبکه‌های مذهبی و سازمان‌یافتگی اجتماعی
در مقابل، جریان مذهبی از شبکه‌ای گسترده بهره‌مند بود:
- منبر، مسجد، هیئت، حوزه، و روحانیون در سراسر کشور--حتی در دورافتاده‌ترین روستاها
- این شبکه، نه‌تنها مذهبی، بلکه اجتماعی و ارتباطی بود
- در غیاب نهادهای مدنی، مسجد به مرکز سازمان‌یابی بدل شد
در حالی‌که نیروهای ملی و چپ، به‌دلیل سرکوب، عمدتاً زیرزمینی و محدود بودند، جریان مذهبی توانست با استفاده از ساختارهای سنتی، بسیج اجتماعی گسترده‌ای ایجاد کند.

مهدی خزعلی در کانال یک: ایران تنها کشوری است که گنبدآهنین رژیم صهیونیستی را تبدیل به آبکش کرد! پرچم ایران اکنون در کشورهای سراسر دنیا به عنوان قهرمان بالا رفته است

***

انفجار مهیب درملارد

| No Comments

تصاویر و ویدیو‌های منتشر‌شده در شبکه‌های اجتماعی حاکی از انفجار مهیبی در شامگاه شنبه ۱۵ شهریور‌ماه در سرآسیاب ملارد است. تصاویر نشان می‌دهد نیروهای هلال احمر و امدادی همراه با سگ‌های زنده‌یاب در محل انفجار حضور داشتند.

بر اساس گزارش‌های منتشر‌شده بیش از ۱۰ واحد مسکونی تخریب شده و شدت انفجار منجر به ایجاد نگرانی برای مردم منطقه شده است.

تا این لحظه، گزارشی درباره علت حادثه، تلفات احتمالی یا میزان خسارات وارده منتشر نشده است

fars.jpg

ویدیویی که به تازگی در رسانه‌های اجتماعی بازتاب داشته، نشان می‌دهد که گروهی از مردم در مسجد جامع یزد در حال همخوانی ترانه «قصه عشق» هستند که با صدای ابی اجرا شده است.

:::

ترانه ای از سحرقیز* [تلگرام] [اینستاگرام]

*من می‌نویسم، هوش مصنوعی می‌خونه

***

qolak.jpgمیرا نصیری در شبکه اکس با انتشار این ویدئو نوشت: این لمپن، "علی ترامشلو"؛ همان «قلک» منسوب به غلامحسین محسنی اژه‌ای است.

شاید او فکر می کند اینجا هم مانند ایران از حمایت پلیس و دستگاه قضایی برخوردار است و البته باوری سخت اشتباه!

کانادا، کشور قانون و درستکاریست. علی و رجبعلی (با نام جدید بهرام) ترامشلو، با هر میزان هزینه‌ و گرفتن وکلای به ظاهر با نفوذ، در دادگاه فدرال کانادا درس گرانقیمتی خواهند گرفت که قانون در این سرزمین از هر قدرت و ثروتی، برتر است.

***

artoosh.jpgبی بی سی - نفرین یا آسمان چشم او، یکی از ترانه‌های ماندگار موسیقی پاپ ایران است که با صدای آرتوش، آهنگی از پرویز مقصدی و ترانه‌ای از پرویز وکیلی، نخستین‌بار در سال ۱۳۴۳ اجرا شد.

آرتوش با نام کامل آرتاشس آودیان، خواننده ارمنی‌تبار ایرانی، در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی چند تک‌آهنگ منتشر کرد که بیشتر آن‌ها حاصل همکاری با مقصدی و وکیلی بودند.

او پس از حدود ۲۰ سال سکوت، در سال ۱۴۰۲ این ترانه را به‌صورت اختصاصی برای بی‌بی‌سی بازخوانی کرد.

جرای تازه‌ی «نفرین» را همراه با گلچینی از آثار رعنا منصور، سیاوش شمس، جاستینا، فتانه، منصور و سوگند در برنامه موسیقی این هفته بی‌بی‌سی ببینید:

:::

houthi.jpgویدیوهای منتشر‌شده در رسانه‌های جمهوری اسلامی و تلویزیون المسیره، وابسته به حوثی‌های یمن، نشان می‌دهد شامگاه جمعه ۱۴ شهریور‌ شماری از مقام‌های حوثی و یمنی‌های ساکن ایران در مراسمی که حکومت به‌ مناسبت زادروز پیامبر اسلام در «امامزاده ناصر‌الحق اطروش» در شهرستان آمل برگزار کرد، حضور داشتند.

در این جشن مذهبی شعارهایی علیه آمریکا، انگلیس و اسرائیل سرداده شد.

:::

ghatl.jpgتوانا - خبرگزاری میزان، ارگان قوه‌قضاییه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که بامداد امروز شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، حکم اعدام مهران بهرامیان، به اتهام محاربه اجرا شد. جمهوری اسلامی کشته شدن یک مامور سرکوبگر بسیجی در روز دهم دی ماه ۱۴۰۱ را به مهران بهرامیان منتسب کرد.

این در حالیست که با وجود دوربین در تمام مناطق شهر و حتی مناطق مسکونی در هیچ یک از این پرونده ها فیلمی از لحظه ارتکاب جرم ادعایی ثبت نشده است.

مهران بهرامیان، در تمام مدت روند دادرسی از داشتن وکیل انتخابی محروم بود. قوه قضاییه ویدیویی از اعترافات اجباری او را منتشر کرد. مهران بهرامیان و سایر بازداشت شدگان سمیرم، مدت‌ها در انفرادی و تخت شکنجه بودند. حکم اعدام یک بار نقض شد و متهمان با قرار وثیقه آزاد شده بودند. تا زمانی که یک ماه پیش شعبه دادگاه هم عرض، دوباره حکم اعدام صادر کرد و دوباره بازداشت شدند!

اگر مهران بهرامیان گمان می‌کرد که اعدام می‌شود وقتی از بهمن سال پیش تا یک ماه پیش آزاد بود، از ایران خارج می‌شد، ولی او فکرش را نمی‌کرد که به خاطر کاری که نکرده، اعدامش کنند.

cheshmak.jpg

🔸در جریان بازدید وزیر نیرو از دشت ورامین در روز پنج‌شنبه سیزدهم شهریور، رفتار علی خزایی، نماینده ورامین، قرچک و پیشوا، با یک مطالبه‌گر اجتماعی خبرساز شد.

🔸خزایی در مواجهه با این شهروند چشمکی زد، اقدامی که بازتاب وسیعی در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها داشت.

🔸این رفتار، علاوه بر انتقادات شدید مخالفانش، باعث شد حتی موافقانش نیز واکنش نشان دهند. از جمله حجت‌الاسلام دلفانی، روحانی قرچکی، در اعتراض به این برخورد، آن را نامناسب و مغایر با شأن نمایندگی و ارتباط با مردم دانست.

***

:::

گزارش‌ها و تصاویر منتشرشده از شهرهای مختلف، به‌ویژه تهران، نشان می‌دهد جوانان پس از جنبش «زن زندگی آزادی» آزادانه‌تر از گذشته در پوشش و سبک تفریح خود عمل می‌کنند. بررسی این موضوع با فرنوش فرجی، عضو تحریریه ایران‌اینترنشنال

***

isrpilot.jpgایندیپندنت فارسی - وزارت خارجه اسرائیل به صحبت‌های فاطمه محمدبیگی، نماینده قزوین درباره پخش اعترافات خلبانان اف۳۵ اسرائیل که جمهوری اسلامی مدعی است آنها را اسیر کرده، واکنش نشان داد.

وزارت خارجه اسرائیل به فارسی در اکس نوشت «فقط حواستان باشد که وسط پخش اعترافات خلبان اسیرشده اسرائیلی برق قطع نشود.» فاطمه محمدبیگی به تازگی در یک مصاحبه تلویزیونی در صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت که به زودی اعترافات خلبانان اف۳۵ اسرائیل که اسیر شده‌اند پخش خواهد شد.

از زمان جنگ ۱۲ روزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی، رسانه‌ها در ایران به ویژه صدا و سیما بارها مدعی شده‌اند که یکی از جت‌های اف۳۵ اسرائیل را ساقط کرده و دو خلبان آن را به اسارت گرفته‌اند، موضوعی که ارتش اسرائیل بارها آن را تکذیب کرده است.

:::

hoshdar.jpgوبسایت جماران

حضرت آیت‌الله، درباره اوضاع و احوال امروز نظرتان چیست؟ این انسجامی که به وجود آمده را چگونه باید حفظ کنیم؟

بعضی‌ها هستند که خرابکارند؛ اینها چند نفرند و من همه‌شان را می‌شناسم. دانه به دانه‌شان را می‌شناسم، کارشان را هم می‌دانم. واقعاً الان صلاح نمی‌دانم آدم این‌ها را برملا کند. اگر روزی خیلی بخواهند [ادامه دهند]، {حرفم را خواهم زد}. من همه‌شان را دقیقاً می‌شناسم، کارشان را می‌دانم، اینکه کجا بوده‌اند و الان از چه کسی پول می‌گیرند؛ همه این‌ها را من می‌دانم ولی الان چیزی نمی‌گویم. اگر دیده باشید، یکی از آقایان یک جمله گفت. گفت فلانی در مجلس کارخرابی می‌کند و اسمش را هم برد.

کار افراطیون بسیار بد است و الان هم دارند دولت را تخریب می‌کنند. این‌که چه کسی پولشان می‌دهد را هم می‌دانم. هرچه بخواهند می‌دهند برای اینکه خرابکاری کنند. بدون اینکه الان اسم ببرم، دارم می‌گویم خودشان را جمع کنند. اگر بنا شد [ادامه دهند]، دیگر هیچی باقی نمی‌گذارم؛ اسامی‌شان را می‌گویم، کارشان را می‌گویم، پولشان را هم که از چه کسانی می‌گیرند، می‌گویم. باید مواظب باشند که خرابکاری نکنند.

:::

hassaan.jpgع.ص

رزمنده سابق و مجروح جنگ با عراق
پزشک فعلی شاغل در ایران

:::

جناب آقای روحانی،
برای این حرف‌ها بسیار بسیار دیر شده است! مردم ایران هرگز پشت این نظام نخواهند آمد. به این دلیل ساده که نظامی که شما نیز یکی از مهره‌هایش بودید و همچنان هستید، کاری با ایران و ایرانیان کردید که در حافظه تاریخی آنان نیست، نه لااقل تا عصر ایلخانیان.
شما دارید رو به که سخن می‌گویید؟



اگر رو به سپاه‌پاسداران می‌گویید، آنان هرگز رانت‌های عظیم‌شان را واگذار نخواهند کرد. اگر رو به اولیگارشی دست‌پروده خودهاتان سخن می‌گویید، هزار البته اعتنایی نخواهند نمود. اگر رو به رهبر سخن می‌گویید چه انتظاری دارید که اعلان ورشکستگی‌به‌تقصیرِ بیش از سی‌سال سیاست‌های ایران‌بربادده‌اش را بکند. اگر رو به اندک‌شمار مردم هوادار نظام سخن می‌گویید، آن‌ها را بیشتر مضطرب از آینده‌ نزدیک می‌کنید تا دل بدهیدشان. و اگر رو به اکثریت تقریبا جامع ایرانیان سخن می‌گویید، حتی خیلی پرت‌تر از هر ایستار دیگر ایستاده‌اید!
شما که استخوان‌شکسته سیاست هستید چرا باید متوجه نباشید که این دست سخنان کمترین بهره‌ای را از هیچ جانب به‌بار نخواهند آورد.

جمهوری‌اسلامی به پایان راه تاریخی‌اش رسیده است و کمترین امیدی به دوام و بقای او نیست، چه برسد به رونق و اعتلا! تمام شد! بکلی تمامش کردید!
فقط هم این نظام را تمام نکردید، ژرفای آنچه در این تقریبا نیم‌قرن کردید، دامن "ایمان‌دینی" مردم نسل من را هم گرفت، تا چه برسد به نسل‌های نو که آنان را بکلی از فرهنگ مسلمانی گسستید!
یعنی این‌هایی را می‌گویم، شما نمی‌دانید؟! چطور می‌شود باور کرد این ندانستن را؟! و اگر می‌دانید چرا گمان می‌کنید که می‌شود آب رفته را به جوی بازگرداند؟!

همه امید اندک‌شمارانی چون من‌ها آن است که نگذاریم - اگر بتوانیم - مردم با شما آن کنند که شما با کارگزاران حکومت پهلوی کردید. نه از آن روی که شماها را مستحق مجازات بسیار سخت نمی‌دانم، نه! بلکه از آن روی که منِ هجده‌ساله زمان انقلاب‌، امروز پیرانه‌سر آنقدر "شعور" یافته‌ام که خشونت سخت کردن با شماها را واجد عاقبت خوش ندانم.

اما و هزار اما که من‌ها متاسفانه در اقلیت بسیار ضعیفی هستیم تا نفرت عظیمی که در دل‌های شکسته و سوخته و دریده مردم انباشتید، بس بعید باشد تا خشم خود را عنان زند.

روزگار بسیار سختی درپیش است که مسئولیت تام آن برعهده شماها کارگردانان و مدیران و سیاست‌گذاران و دست‌اندکاران فاجعه‌ای است که به‌نام "حکومت‌اسلامی" کرده و رقم زدید.
و من از این روزگار سخت، بیمناک و سخت در اَسَفم.


shajarian.jpgایران وایر - «نادره رضایی»، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا، از مردم و هنرمندان کشور،‌ به‌ویژه «همایون شجریان»، به دلیل عدم توانایی در برگزاری یک کنسرت خیابانی عذرخواهی کرد.

در این گفتگو معاون وزیر ارشاد علاوه بر عذرخواهی تاکید کرده است که همه نهادهای مربوطه در مکاتباتی از خبر برگزاری کنسرت خیابانی، زمان و مکان برگزاری آن مطلع شده بودند و مخالفتی در کار نبود.

همایون شجریان قرار بود امروز ۱۴شهریور ۱۴۰۴ در فضای باز میدان آزادی تهران کنسرتی «رایگان» برگزار کند؛ خبری که بسیار در رسانه‌های رسمی و شبکه‌های اجتماعی پر واکنش شد و بعد از جنجال فراوان لغو شد.

بعد از انتشار خبر لغو این کنسرت «علیرضا زاکانی» شهردار تهران گفت که شورای تأمین اعلام کرده که «تمام دستگاه‌های ذیربط» با برگزاری این کنسرت مخالفت کردند.

این در حالی است که نادره رضایی در گفتگو با ایرنا تصریح کرد «نامه‌نگاری‌ها، تعاملات و جلسات با مجموعه وزارت کشور، استانداری تهران و نهادهای مختلف از جمله نهادهای امنیتی مجدد صورت گرفت و برنامه‌ها را برای هفته وحدت پی گرفتیم.»

او در ادامه تاکید کرد: «این موضوع که بعضی از نهادها اعلام می‌کنند مطلع نبودند، خیلی صادقانه نیست، اما نمی‌خواهم به این فضاها ورود کنم.»

اجرای این کنسرت در روزهای اخیر با پشتیبانی و مخالفت‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی روبرو شده بود. مخالفان جمهوری اسلامی برگزاری این کنسرت را نشانی از همراهی با حکومت دانسته و به شدت از همایون شجریان انتقاد کرده بودند، موافقان اما آن را اقدامی برای «شادی» مردم دانستند.

ghell0.jpgایران اینترنشنال - وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد ارتش این کشور مرحله تازه‌ای از عملیات را در نوار غزه آغاز کرده است و از صدور نخستین اخطار تخلیه پیش از حمله به یک ساختمان مرتفع وابسته به حماس در شهر غزه خبر داد.

یسرائیل کاتز جمعه ۱۴ شهریور در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «میله‌های دروازه جهنم در غزه گشوده شده است. وقتی این روند آغاز شود، دیگر متوقف نخواهد شد.»

او افزود: «عملیات ارتش اسرائیل تا زمانی ادامه خواهد یافت که قاتلان و متجاوزان حماس شرایط اسرائیل برای پایان جنگ، به‌ویژه آزادی همه گروگان‌ها و خلع سلاح کامل را بپذیرند یا نابود شوند.»

دقایقی پس از این اعلامیه وزیر دفاع اسرائیل، ارتش این کشور یک برج بلندمرتبه در شهر غزه را هدف قرار داد و هم‌زمان، برای یک ساختمان دیگر در شهر غزه نیز دستور تخلیه صادر کرد.

در روزهای اخیر، شدت گرفتن حملات ارتش اسرائیل در نوار غزه، به‌ویژه طرح تصرف شهر غزه، موجی از نگرانی را در میان فعالان و نهادهای حقوق بشری برانگیخته است.

با این حال، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بی‌اعتنا به انتقادات، بر ادامه کارزار نظامی در غزه تاکید کرده است.

نتانیاهو ۱۰ شهریور در نشست کابینه امنیتی اسرائیل گفت دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، از او خواسته است «با تمام قوا» به مواضع حماس حمله کند.

ny.jpgدولت ترامپ منع خرید بدون اجازه هیات اعزامی جمهوری اسلامی از عمده‌فروشی‌های نیویورک را بررسی می‌کند

ایندیپندنت فارسی - یکی از محدودیت‌ها برای هیات جمهوری اسلامی شامل ممنوعیت خرید آن‌ها از فروشگاه‌های بزرگ عمده‌فروشی مانند کاستکو بدون دریافت اجازه وزارت خارجه است، فروشگاهی که همواره مورد علاقه هیات جمهوری اسلامی در جریان سفر به نیویورک است

دولت ترامپ در حال بررسی افزایش محدودیت‌ها بر چند هیئت دیگر از جمله هیات جمهوری اسلامی است که به شدت توانایی سفر آن‌ها خارج از شهر نیویورک را محدود خواهد کرد.

به گزارش اسوشیتدپرس به نقل از یادداشتی داخلی در وزارت امور خارجه، ممکن است به زودی محدودیت‌های سفر و دیگر محدودیت‌ها بر هیئت‌های جمهوری اسلامی، سودان، زیمبابوه و شاید به شکلی قابل‌توجه، برزیل اعمال شود؛ کشوری که به طور سنتی جایگاه ویژه‌ای در گردهمایی رهبران در مجمع عمومی سازمان ملل، که از ۲۲ سپتامبر آغاز می‌شود، داشته است. براساس این محدودیت‌ها، تحرک‌های عوامل و دیپلمات‌های جمهوری اسلامی در نیویورک به شدت محدود شده است، اما یکی از پیشنهادات مطرح‌شده شامل ممنوعیت خرید آن‌ها از فروشگاه‌های بزرگ عمده‌فروشی مانند کاستکو Costco و سمزکلاب Sam's Club بدون دریافت اجازه صریح وزارت امور خارجه است. در سال‌های اخیر، کامیون‌ها و ون‌هایی مقابل محل استقرار هیات جمهوری اسلامی در هتل ملینیوم مقابل سازمان ملل دیده شده است که عوامل جمهوری اسلامی مقادیر قابل توجهی اجناس و کالا که برخی از آن‌ها از فروشگاه‌های مشهور عمده‌فروشی آمریکا خریداری شده‌اند را به آن انتقال داده‌اند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

این فروشگاه‌ها به دلیل امکان خرید مقادیر زیادی محصول که در ایران در دسترس نیست و ارسال آن‌ها به کشور، همواره مورد علاقه دیپلمات‌های جمهوری اسلامی مستقر و بازدیدکننده در نیویورک بوده است. هنوز مشخص نیست که ممنوعیت خرید پیشنهادی برای جمهوری اسلامی چه زمانی و چگونه اجرا خواهد شد، اما یادداشت مذکور گفته است وزارت امور خارجه در حال بررسی تدوین قواعدی است که اجازه دهد شرایط و ضوابطی برای عضویت تمام دیپلمات‌های خارجی در فروشگاه‌های عمده‌فروشی در آمریکا اعمال کند.

moj.jpgبه گزارش روزنامۀ بلژیکی «اکو» روز شنبه ۶ سپتامبر، بروکسل صحنۀ گردهمایی بزرگ سازمان مجاهدین خلق ایران خواهد بود. قرار است در این روز در میدان مشهور «اتومیوم»، ده‌ها هزار نفر از ایرانیان تبعیدی و حامیان این سازمان از کشورهای مختلف اروپا به دعوت «شورای ملی مقاومت ایران»یک گردهم‌آیی برگزار کنند. برگزارکنندگان این گردهم‌آیی صدها اتوبوس برای نقل و انتقال افراد از آلمان، فرانسه، هلند و دیگر کشورها تدارک دیده‌اند و خود را آماده نمایش یکی از بزرگ‌ترین اجتماعات سیاسی ایرانیان خارج از کشور کرده‌اند

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

به نوشتۀ روزنامۀ بلژیکی این گردهم‌آیی تنها به حضور فعالان ایرانی محدود نخواهد بود. چهره‌های سیاسی سرشناسی از غرب نیز در آن شرکت می‌کنند، از جمله مایک پنس، معاون پیشین رئیس‌جمهوری آمریکا و گی فرهوفستاد، نخست‌وزیر پیشین بلژیک. پیش‌تر نیز شارل میشل، رئیس پیشین شورای اروپا، در نشستی مشابه در رم از «ضعف رژیم ایران» سخن گفته بود. حضور این شخصیت‌ها در گردهم‌آیی مجاهدین نشان می‌دهد که این سازمان توانسته است دست‌کم در عرصۀ لابی‌گری، حمایت بخشی از سیاستمداران غربی را به دست آورد.

روزنامۀ «اکو» می‌افزاید : شورای ملی مقاومت ایران بازوی سیاسی «سازمان مجاهدین خلق ایران» است : گروه چریکی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی با الهام از اسلام و مارکسیسم شکل گرفت، در سقوط رژیم پهلوی نقش داشت و پس از انقلاب ۱۹۷۹، زیر فشار نظام تازه‌تأسیس جمهوری اسلامی به تبعید رانده شد. این سازمان در جنگ ایران و عراق با صدام حسین متحد شد؛ تصمیمی که به نوشتۀ روزنامۀ بلژیکی و کارشناسانی چون تیه‌ری کوویل، پژوهشگر مؤسسۀ روابط بین‌الملل و استراتژیک (IRIS)، «اشتباهی راهبردی» بود و هنوز سایه‌اش بر اعتبار اجتماعی این گروه در ایران سنگینی می‌کند.

با این همه، شورای ملی مقاومت خود را بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین نیروی اپوزیسیون ایرانی می‌داند. مسئولان آن مدعی‌اند شبکه‌ای از «واحدهای مقاومت» در داخل ایران دارند که روز به ‌روز گسترش می‌یابد. برنامه‌های ماهواره‌ای آن‌ها، هرچند در ایران ممنوع است، ولی به گفته خودشان مخاطبان زیادی دارد و جوانان را به پیوستن به این واحدها تشویق می‌کند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

روزنامۀ «اکو» می‌افزاید : با وجود این ادعاها، کارشناسان مستقل نسبت به پایگاه واقعی این گروه در داخل ایران تردید دارند. به باور تیه‌ری کوویل، «قدرت لابی‌گری در غرب لزوماً به معنای حمایت مردمی در ایران نیست». علاوه بر این، شیوه سازمانی مجاهدین خلق - صفوف یک‌دست، لباس‌های متحدالشکل و رعایت اجباری حجاب سختگیرانه برای زنان - تصویر یک فرقه را تداعی می‌کنند. همچنین این شورا تمایل دارد اعتبار جنبش‌های دیگر، از جمله جنبش «زن، زندگی، آزادی» را که در سال ۲۰۲۲ به نقطۀ اوج اعتراضات داخلی بدل شد، کم‌اهمیت جلوه دهد.

canadaM.jpgثمانه قدرخان

پنج عضو یک خانواده‌ای ایرانی در کانادا قربانی آتش‌سوزی شدند. «گلبرگ بهاری کاشانی»، زن ایرانی ساکن «ریچموندهیل» در نزدیکی تورنتو بارها پلیس را از خشونت و تهدیدهای شوهرش آگاه کرده بود. او به‌دلیل تهدیدهای همسرش، به خانه پدری پناه برده بود، همان خانه‌ای که دچار آتش‌سوزی شده است. همسر گلبرگ بهاری کاشانی، اینک مظنون است.

صبح‌گاه مرگ‌بار

صبح دوشنبه، اول سپتامبر۲۰۲۵، ساعت ۳ بامداد، آتش‌سوزی مرموزی در خانه‌ای در منطقه آرام و مسکونی ریچموندهیل در تورنتوی کانادا، ساکنان خوابیده خانه را به کام مرگ کشاند. پلیس منطقه «یورک» این حادثه را یک پرونده قتل خانوادگی با آتش‌سوزی عمدی اعلام کرده است.

نخستین قربانی، یک دختر ۱۱ساله به نام «رُز» بود که در بیمارستان جان باخت. روز بعد، «هلیا بهاری‌کاشانی»، زن جوان ۲۴ساله و از ساکنان خانه، دومین فردی بود که بر اثر جراحات آتش‌سوزی درگذشت. هلیا خاله دختربچه کشته شده در این آتش‌سوزی عمدی است.

سه عضو دیگر خانواده، گلبرگ ۴۲ساله، فرزند ارشد خانواده کاشانی و مادر کودک کشته‌شده، به‌همراه پدر و مادرش با وضعیت بحرانی در آی سی یوی بیمارستان «مک» بستری هستند. پلیس تایید کرده است که هر پنج نفر ساکن در خانه، اعضای یک خانواده بوده‌اند.

حال گلبرگ و پدر و مادرش تا لحظه تنظیم این گزارش وخیم اعلام شده است.

خانه‌ای که در آن فاجعه رخ داد، منزل مسکونی «محمد بهاری کاشانی»، پدر گلبرگ است که جراح بازنشسته است. فرد یا افراد مهاجم، احتمالا با آگاهی دقیق از نقشه داخلی ساختمان و موقعیت اتاق‌های خواب، بخشی از خانه را هدف آتش‌سوزی قرار داده‌اند. با گسترش حریق، دود غلیظ و گاز مونوکسید کربن به سرعت در فضای خانه پخش شده و موجب خفگی ساکنان شده است.

اعضای بدن هلیا به ۶نفر اهدا شد

هلیا دومین کشته این آتش‌سوزی، مسافری از لس‌آنجلس بود. نزدیکان این خانواده می‌گویند: «هلیا دختر باهوش و بسیار درس‌خوانی بود. او برای ادامه تحصیل به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرد و در رشته علوم تحصیل می‌کرد. با پایان سال چهارم و فارغ‌التحصیلی برای دریافت پذیرش از دانشکده پزشکی و شرکت در آزمون "ام کت" به تورنتو آمد.»

M-CAT مخفف "Medical College Admission Test" است. این آزمون در کشورهای مثل آمریکا و کانادا برگزار می‌شود و برای ورود به دانشکده‌های پزشکی کاربرد دارد.

نزدیکان او اضافه می‌کنند: «هلیا قصد داشت با گذراندن این آزمون برای رشته پزشکی پذیرش بگیرد.»

kennedy.jpgایران اینترنشنال - جان کندی، سناتور جمهوری‌خواه در صحن سنای آمریکا از تصمیم بریتانیا، فرانسه و آلمان برای فعال‌سازی سازوکار «ماشه» و بازگرداندن تحریم‌های جمهوری اسلامی استقبال کرد و گفت برای فشار بر ایران راهی جز «خفه کردن اقتصادی رژیم» وجود ندارد.

او در اظهارات خود تاکید کرد: «تحریم‌ها قرار است بخش‌های بانکداری، حمل‌ونقل دریایی، نفت و تسلیحات ایران را در بر بگیرند، اما بازگرداندن آن‌ها به تنهایی کافی نیست؛ باید این تحریم‌ها به‌طور جدی اجرا شوند و آمریکا باید در این زمینه پیشگام باشد.»

اظهارات او روز پنج‌شنبه ۱۳ شهریور در وب‌سایت رسمی کندی منتشر شده است.

کندی هشدار داد که روسیه و چین احتمالا مانع تشکیل کمیته‌ای در سازمان ملل برای نظارت بر اجرای این تحریم‌ها خواهند شد، اما گفت واشینگتن همراه با لندن، برلین و پاریس باید تضمین کند که «دنیا بفهمد این تحریم‌ها واقعی هستند».

محمد کشاورززاده،‌ سفیر پیشین جمهوری اسلامی در چین ۱۰ شهریور گفته بود که چینی‌ها مخالف فعال شدن مکانیسم ماشه هستند و به طرق مختلف در تلاشند تا جلوی فعال شدن آن را بگیرند. او افزود: «فعال شدن مکانیسم ماشه بر روابط ایران و چین اثر خواهد گذاشت، بالاخره بازگشت تحریم‌ها مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.»

کندی با اشاره به سوابق جمهوری اسلامی در «پیمان‌شکنی» و حمایت از حملات تروریستی در خارج از ایران، تاکید کرد: «ما ناچاریم رژیم را از نظر اقتصادی خفه کنیم. من برای مردم ایران متاسفم اما هیچ همدلی‌ای با آیت‌الله ندارم.»

این سناتور جمهوری‌خواه در ادامه گفت نباید موضوع ایران در سایه جنگ اوکراین نادیده گرفته شود: «آنچه اجازه دهید ادامه خواهد یافت. اگر تحریم‌ها جدی گرفته نشوند، رفتار ایران تغییر نخواهد کرد.»

این اظهارات در حالی بیان شده است که وزارت خزانه‌داری آمریکا ۱۲ شهریور اعلام کرد شرکت بین‌المللی حمل‌ونقل فراخت (Fracht) که دفتر مرکزی آن در هیوستون تگزاس قرار دارد، با پرداخت یک میلیون و ۶۱۰ هزار دلار برای حل‌وفصل اقدام‌هایش در ارتباط با نقض چندین برنامه تحت تحریم از جمله علیه ونزوئلا و ایران، موافقت کرده است.

به گفته دولت آمریکا، این شرکت با یک هواپیمایی دولتی ونزوئلا که در فهرست تحریم‌ها قرار دارد قرارداد بسته بود تا کالاهایی را از مکزیک به آرژانتین منتقل کند. این شرکت هواپیمایی از هواپیمایی استفاده می‌کرد که تحت بهره‌برداری ماهان‌ایر ایران بود؛ شرکتی که طبق قوانین آمریکا به‌دلیل ارتباط با تروریسم و فعالیت‌های مرتبط با اشاعه تسلیحات کشتارجمعی تحریم شده است.

IMG_0567.jpegما خیلی بلدیم! این قدر که اگر امکان اش را داشتیم در باره سقوط اسپیس اکس در دریا هم نظر می دادیم آن هم با قاطعیتی که اگر مهندس ارشد ایلان ماسک نظرمان را می شنید همین فردا استعفا می داد و ما را برای حل مشکلات غامض این موشک معرفی و توصیه می کرد!

خدا را شکر که در عالم علم عوامگرایی جایی ندارد در عوض در عالم مبارزه ی سیاسی این در به روی همگان باز است؛ از عوام گرفته تا خواص عوامی که دستکمی از راننده های تاکسی متخصص سیاست و مبارزات سیاسی ندارند!

من هر وقت به گفتگوی چرچیل و روزولت و استالین و اتحاد آن ها در مقابل هیتلر فکر می کنم، شگفت زده می شوم. واقعا این ها چجوری رضایت دادند در تهران با هم ملاقات و توافق کنند؟ چنین چیزی مگر شدنی ست؟ خودهامان را که نگاه می کنم چنین کاری را غیر ممکن می بینم. وقتی بزرگان سیاسی مخالف حکومت نکبت اسلامی توانایی چنین کاری را ندارند عجیب نیست که بقال و چقال و میوه فروش برای خودشان نظر صادر کنند آن هم در دوران فضای مجازی.

golnam.jpgمیهن دوستی را باید از این دو ایرانی آموخت، آقای قاسم شعله سعدی و آقای فانی یزدی

کوروش گلنام - ویژه خبرنامه گویا

در بخش نخست به سخنان آقای شعله‌سعدی می‌پردازم

اندک، اندک جمع مستان می‌رسند!

دفاع ملی در برابر اسرائیل؟ ادعای شعله سعدی از اهداف پنهان جنگ

خوانندگانی که با گذشته آقای شعله‌سعدی آشنایی دارند حتمن بسیار شگفت زده شدند که ایشان که سال‌ها با شعارهای تند خواستار برکناری حکومت اسلامی و شعاردهنده راه سوم بود، چگونه ناگهان رگ میهن‌دوستی‌اشان به جنبش درآمده و دچار دگردیسی بزرگی شده است. من نخست از خود انتقاد کنم که سالیانی پیش که قرار بود در جایی نشستی شکل بگیرد از دوستی که از فراهم کنندگان نشست بود، خواستم که آقای شعله سعدی را نیز دعوت کنند با این تاکید وهُشدار که ایشان خیلی رهبر محور هستند و خود را شایسته رهبری نه تنها در نشست‌ها که در حکومت آینده می‌داند. البته ایشان دعوت نشد و اینک با سخنرانی تازه ایشان در ده بند برای من روشن شد که به چنین کسان ضد یهودی که هرآن بنا بر امتیاز روز امکان دگردیسی و نفی گفته‌های گذشته خود را دارند. نباید اعتماد داشت.

نکته‌هایی شگفت‌آور در سخنان ایشان

ایشان در این سخنرانی ده ماده‌ا ی هم نابودی سرداران تبه‌کار، قاتلان فرزندان ایران را تسلیت عرض نموده است و هم تهدید به نابودی علی خامنه‌ای را محکوم نموده است. ولی بگذارید از همآن بند یک و دروغ‌های شاخدار ایشان آغاز کنم:

در بند نخست در باره هدف های اسراییل از بنا به گفته ایشان"تجاوز" به ایران فرموده‌اند یکی هم "...تجزیه ایران، ثالثا: هموار کردن راه تشکیل «اسرائیل بزرگ بود. ایران با وسعت جغرافیایی بزرگ اش، مانع مهمی در راه تشکیل اسرائیل بزرگ است و باید به تکه های کوچک تقسیم شود."

در باره همین بند دو نکته را ایشان باید روشن نماید. نخست چه کشوری به دیگری تجاوز نموده است؟ پرسش بسیار ساده‌ای است. اسراییل اینک نزدیک به 47 سال است که مورد تهاجم همیشگی نیروهای نیابتی حکومت ایران بوده است که با هزینه کردن میلیاردها دلار از سرمایه‌هایِ مردم ایران بی‌اجازه ازمردم تشکیل داده شده است. برنامه ریزی یورش وحشیانه تروریست‌های حماس با شرکت، برنامه‌ریزی و پول حکومت ایران انجام شده است. در حقیقت این حکومت اسلامی ایران بوده است که پیش از 4 دهه به اسراییل تجاوز کرده است و اسراییل پس از یورش وحشیانه حماس ناچار کمر همت بست که به این روند پایان داده و ریشه این برنامه‌های جنایت‌کارانه را بسوزاند که بی هیچ تردید باید دامان حکومت اسلامی را نیز می‌گرفت که به حق گرفت.

اعضای حماس در بازار با چوب و میله‌های آهنی به جان شهروندانِ غیرنظامی غزه افتاده و آنها را به جرم برداشتن بدون اجازه‌ی غذا کتک می‌زنند:

بخش دوم این بند سراسر دروغ است. آقای شعله سعدی اگر خیلی شهامت دارد سندها در رابطه با قصد اسراییل به تجزیه ایران را منتشر کند.

taliban.jpgزلزله در افغانستان؛ گزارش‌ها از رهاشدن زنان مجروح زیر آوار

دویچه وله - گزارش‌های میدانی حاکی است "ممنوعیت سخت‌گیرانهٔ تماس" میان زنان و مردان غیرخویشاوند در مناطق تحت کنترل طالبان، امدادرسانی و درمان زنان در مناطق زلزله‌زده را به‌شدت دشوار کرده و به تأخیرهای مرگبار انجامیده است.

به‌گفته مقام‌های طالبان، دست‌کم ۲۲۰۰ نفر از آغاز موج اخیرزمین‌لرزه‌ها جان باخته‌اند؛ اما به‌دلیل قطع ارتباط با بسیاری از روستاها و ضعف ثبت و احصای قربانیان، آمار واقعی احتمالاً بالاتر است. منابع امدادی می‌گویند شمار زیادی از نیازمندان به‌ویژه در کانون‌های روستایی، با تأخیر طولانی به کمک دسترسی یافته‌اند.

روایت‌های میدانی: "تماس ممنوع" حتی بر سر آوار

به‌نقل از گزارش‌های میدانی، به زنان مجروح اغلب کمک فوری داده نشده است؛ دلیل اصلی، قواعدی است که هرگونه تماس مردانِ نامحرم با زنان را منع می‌کند. در مواردی، حتی پیکر زنانِ جان‌باخته برای اجتناب از تماس مستقیم با بدن زنان، "آن‌ها را از لباس‌ گرفته‌اند و از میان آوار بیرون کشیده‌اند". شاهدان عینی گفته‌اند برخی زنان تا رسیدن امدادگر زن در زیر آوار رها مانده‌اند.

بنا بر گزارش نیویورک تایمز، حتی به زنانی که بعد از زلزله موفق شدند خود را نجات دهند از دادن امکانات پزشکی به دلیل "نامحرم بودن" خودداری شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

کمبود پزشک و پرستار زن در مناطق زلزله‌زده چشمگیر گزارش شده است. منع ادامه تحصیل پزشکی برای زنان، محدودیت شدید اشتغال و اخراج سامان‌مند کارکنان زن از بخش امداد و (NGO) سمن‌ها در سال‌های اخیر، ظرفیت پاسخ‌گویی را به‌طور ساختاری کاهش داده است. بنا به توصیف خبرنگاران از منطقه "مزاردره"، عملیات امدادی عمدتاً با نیروی مرد انجام شده و تعداد اندک امدادگران زن نیز دیرهنگام و زیر نظارت نیروهای طالبان به محل رسیده‌اند.

سخنگوی طالبان کمبود نیروی زن را در برخی نقاط پذیرفته اما مدعی شده این مشکل عمومی نیست. با این حال، گزارش‌های میدانی و مشاهدات از محل حادثه نشان می‌دهد محدودیت‌های جنسیتی، سرعت و کیفیت امدادرسانی را به‌ویژه برای زنان کاهش داده است.

فراتر از زلزله: هشدار نهادهای بین‌المللی

گزارش تازهٔ نهاد زنان سازمان ملل درباره وضعیت بازگشت‌خوردگان از پاکستاننیز از پیامدهای همین ممنوعیت‌ها می‌گوید: محدودیت دسترسی امدادگران زن به زنانِ نیازمند در گذرگاه "تورخم"، فقدان مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی مناسب، و حتی وابستگی امدادگران زن به همراهی سرپرست مرد برای دسترسی به امکانات اولیه.

این یافته‌ها، همراه با گزارش‌های میدانی از مناطق زلزله‌زده، تصویری از اثر مستقیم سیاست‌های جنسیتی بر افزایش تلفات و رنج بازماندگان ارائه می‌کند.

دختر مایکل جکسون در ونیز

| No Comments

قیمتی‌تر از غنی‌سازی

| No Comments

z.jpgزیتون - حسن یوسفی اشکوری

جمهوری اسلامی بیش از دو دهه است که غنی‌سازی اورانیوم را ـ ظاهراً برای فعالیت‌های هسته‌ای و مصارف ضروری متعارف ـ آغاز کرده و در این ارتباط با مجموعه جهان، و از جمله خطرناک‌تر با سازمان ملل و ارباب با نفوذ آن، به جدال و درگیری برخاسته است. حتی دولت‌هایی چون روسیه و چین نیز با استفاده از غنی‌سازی به منظور تولید بمب اتم مخالف‌اند.

حال نمی‌خواهم در باب حقانیت دعاوی دو طرف منازعه داوری کنم؛ اما به‌عنوان یک ایرانی علاقه‌مند به وطن و مصالح و منافع عمومی مردمان زیسته در این جغرافیا، می‌خواهم با استفاده از سخن بسیار درستِ زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان در بیش از هفتاد سال پیش به نکته‌ای مهم اشاره کنم و مسئولان نظام، به‌طور خاص شخص آقای خامنه‌ای را به‌عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی در نظام ولایی، مورد خطاب قرار داده و به ضرورتی مهم توجه دهم.

بازرگان نوشته‌ای دارد با عنوان «قیمتی‌تر از نفت». این نوشته پس از خلع ید از تولیت انگلیسی‌ها بر صنعت نفت آبادان در پاییز سال ۱۳۳۰، در دولت دکتر مصدق، زمانی که او به‌عنوان نماینده دولت در این خلع ید از بیگانه در آبادان حضور داشت، تحریر شد. ابتدا در روزنامه «خبرهای روز» منتشر شد و در همان زمان به‌صورت جزوه‌ای توسط شرکت سهامی انتشار به چاپ رسید و اخیراً در مجموعه آثار شماره ۴ ایشان بازنشر شده است.

در آغاز، چند سطر از نوشته بازرگان را عیناً می‌آورم:
«قیمتی‌تر از نفت، این اتحاد و اتفاق و هماهنگی و صمیمیتی است که سدهای بزرگ بدبختی ملت را یکی بعد از دیگری خواهد شکست. آن روز دیگر بدون اغراق می‌توانستیم بگوییم تاریخ ما چنین هماهنگی و همبستگی ملی را به یاد نداشته و ندارد! خدا پیشقدمان این نهضت را رحمت دهد!»
در ادامه، بازرگان توصیه می‌کند که: «... دیگر یگانه باشیم.» و در نهایت می‌افزاید: «اندکی روح بلند و طبع عالی و مردانه داشته باشیم.»

هرچند تمام مقاله خواندنی است، اما با دقت در این جملات، مراد بازرگان از عنوان «قیمتی‌تر از نفت» روشن است. حال به اقتفای آن مرحوم، و با توجه به تجربه دست‌کم پرهزینه شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» در طول این سال‌های طولانی، به آقای خامنه‌ای و همفکرانش می‌گویم: اکنون زمان طرح شعار و اعمال سیاست «قیمتی‌تر از غنی‌سازی» است. بسیار خوب! غنی‌سازی و داشتن انرژی هسته‌ای حق مسلم شماست، اما حال که می‌بینید به این دلیل (و البته شعارهای بی‌پشتوانه‌ای چون نابودی یک کشور عضو سازمان ملل) جهانی را به مخالفت و دشمنی برانگیخته‌اید و، مهم‌تر از همه، مردم و کشور به نابودی و تباهی تهدید جدی می‌شوند، چه باید بکنید و چه می‌توانید بکنید؟

بر اساس تجویز عقل سلیم، هر مسئول خیرخواهی لازم است در هر شرایطی اولویت‌هایش را مشخص کند. به گمانم، در این وضعیت خطرناک و پرهزینه، به‌ویژه پس از تهاجم و تجاوز اسرائیل و آمریکا به سرزمین ایران و خسارات عظیمی که بر جای نهاده است، هیچ راهی جز آشتی با مردم و کاستن فاصله کهکشانیِ حاکمیت ولایی با اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران نمانده است؛ البته اگر واقعاً مجالی باقی مانده باشد.

باید به آقای خامنه‌ای گفت که شما با بی‌تدبیری و با عدم تشخیص یا عدم تعیین اولویت‌ها در مدیریت کلان کشور، دست‌کم آن چیزی را که قیمتی‌تر از غنی‌سازی است از دست داده‌اید؛ و آن رضایت و رفاه مردم ایران است. تجربه مکرر نشان می‌دهد تا زمانی که مردم و ملت از سیاست‌های اصلی یک حکومت دفاع و حمایت نکنند، در نهایت شکست خواهد خورد و هیچ برنامه‌ای عملی نخواهد شد.

Bahram_Farokhi_2.jpgدر تاریخ سیاسی ایران، برخی واژه‌ها نه تنها به نماد تبدیل می‌شوند، بلکه موجب خنده و هجو مردم نیز می‌شوند. یکی از این واژه‌ها «بیق» بود، لقبی که در سال‌های منتهی به انقلاب ۵۷ برای مثلث بنی‌صدر، یزدی و قطب‌زاده ساخته شد.
این سه نفر، مانند سه طوطی پر سر و صدا در قفس سیاست، هر روز شعارهای پرطنین و وعده‌های رنگارنگ آزادی و دمکراسی برای همه مردم ایران را در پاریس تکرار می‌کردند. وعده‌هایشان رنگ داشت، اما عملشان هیچ. در نهایت، این وعده‌ها به قدرت گرفتن استبداد مذهبی انجامید.
گرچه خمینی زرنگ‌تر و فریبکارتر بود و هر سه‌شان به سرنوشت تلخی دچار شدند،حتی یکی به اعدام رسید ولی پیامد فریب آنان برای ملت ایران تلخ و تاریخی بود. آن‌ها با وعده آزادی، مردم را فریب دادند و زمینه بازگشت استبداد، این بار در لباس دین، را فراهم کردند. این تجربه نشان داد که هر صدای پرطنین و پرزرق و برق الزاماً صدای حقیقت و آزادی نیست.
قاسکا؛ پرنده‌ای حراف و خطرناک
۴۶ سال بعد، تاریخ همان نمایش را با مهره‌های تازه اجرا می‌کند. مثلث جدید لقب گرفته است: «قاسکا»، لقبی که به گوش شبیه صدای قاقا یا طوطی‌ای است که پر سروصدا حرف می‌زند، اما جز وعده‌های پوچ ثمری ندارد.
مردم ایران با پرنده‌ای پرحرف به نام کاسکو آشنا هستند و حالا در عرصه سیاست خارج از ایران، از موجودی حراف و خطرناک به نام «قاسکا» صحبت می‌شود؛ مخففی از اسامی سعید قاسمی‌نژاد، علیرضا کیانی و امیرحسین اعتمادی.
این باند خطرناک چادر خود را در تل‌آویو برپا کرده و به هر بهانه‌ای سر از اسرائیل درمی‌آورند. آخرین تجمع آن‌ها تحت عنوان کنفرانس «فراتر از افق ۲۰۲۵» برگزار شد؛ ظاهراً برای بررسی مسائل ایران آینده از قبیل آب، محیط زیست، صنایع و تکنولوژی‌های نوین.

Babak_Khati.jpgاکنون که کنسرت میدان آزادی لغو شده است می‌توان در فضایی آرام و بدون تنش برگزاری چنین واقعه‌ای را بررسی کرد.

آیا برگزاری چنین رخدادی حتی با لحاظ سوءنیت محض حکومت در استفاده صرفا تبلیغاتی از این برنامه و طراحی آن با قصد خدمت صرف به سیستم پروپاگاندای نظام و قرار دادن این فرض که هنرمندان اجرا کننده نیز فقط برای منافع شخصی خود پا به میدان گذاشته‌اند، اقدامی آسیب زا برای جامعه، برخلاف مصالح جامعه مدنی و تحقق دمکراسی بود یا این سکه روی دیگری هم می‌تواند داشته باشد.

در تاریخ سیاسی جهان لحظه‌هایی وجود دارد که فرهنگ و اجتماع و نه توپ و تانک، سرنوشت رژیم‌های اقتدارگرا را رقم می‌زنند.

در لهستان، کنسرت‌های راک در دهه ۱۹۸۰ تبدیل به تریبونی برای اعتراض شدند، در مجارستان نیز، یک فستیوال ساده، جرقه فروپاشی دیوار برلین را زد. پرسش امروز این است که آیا ایران هم می‌تواند چنین تجربه‌ای را تکرار کند؟

لهستان؛ موسیقی راک به جای بیانیه سیاسی!

در لهستانِ کمونیستی، کنسرت‌های راک در ظاهر فقط برنامه‌های موسیقی بودند که تحت نظارت دولت و شاید برای سرگرمی نسل جوان و برای دور شدن از مبارزه با حکومت اجازه اجرا پیدا کرده بودند، اما همان‌طور که گرامشی می‌گوید، هژمونی سیاسی بدون هژمونی فرهنگی پایدار نمی‌ماند.حکومت لهستان تلاش می‌کرد همه‌چیز را تحت کنترل داشته باشد، اما روی صحنه موسیقی در عین تحمیل اقدامات و الزامات امنیتی نتوانست سلطه فرهنگی خود را به پیش ببرد.

جوانان در کنسرت‌ها می‌رقصیدند، فریاد می‌زدند و احساس آزادی می‌کردند و این لحظه‌های کوچک، همان چیزی بود که جیمز اسکات "مقاومت روزمره" یعنی کنشی که بی‌سلاح اما پرقدرت است، می‌نامد. نهایتا هم این فضای سرگرمی، به یاری جنبش کارگری سالیدارنوشچ که توسط لخ والسا رهبری می‌شد آمد، که در نهایت پایه‌های حکومت کمونیستی را لرزاند و گذاری دمکراتیک را رقم زد.

bajgiran.gifدر دهه‌هایی که ایران در مسیر مدرن‌سازی و اصلاحات ساختاری قرار داشت، گروهی از روشنفکران چپ‌گرا، مسلح به ایدئولوژی‌های وارداتی و بی‌اعتنا به واقعیت‌های جامعه، با توسل به خشونت، پایه‌های ثبات کشور را لرزاندند. امروز، بسیاری از همان چهره‌ها که روزی رویای انقلاب در سر داشتند، نه در کوبا یا کره شمالی، بلکه در فرانسه، آلمان، سوئد و آمریکا زندگی می‌کنند و هنوز از آرمان‌هایی دفاع می‌کنند که تنها ویرانی بر جای گذاشت.

در میانه دهه ۴۰ شمسی، ایران در حال تجربه یکی از ریشه‌ای‌ترین دگرگونی‌های اجتماعی و اقتصادی در تاریخ معاصر خود بود. «انقلاب سفید شاه و مردم»، که از سال ۱۳۴۱ آغاز شد، با محورهایی نظیر اصلاحات ارضی، اعطای حق رأی به زنان، ملی‌کردن جنگل‌ها، سهیم‌کردن کارگران در سود کارخانه‌ها، مبارزه با بی‌سوادی از طریق تأسیس سپاه دانش، و گسترش زیرساخت‌های صنعتی و بهداشتی، چهره‌ای نوین از ایران پدید آورد.

بر اساس گزارش‌های بانک جهانی و سازمان ملل در دهه ۵۰ میلادی، ایران یکی از سریع‌ترین نرخ‌های رشد اقتصادی را در منطقه داشت. طی یک دهه، نرخ سواد از حدود ۱۵٪ به بیش از ۴۷٪ رسید؛ سهم طبقه متوسط در ساختار اجتماعی افزایش یافت و شهرنشینی سرعت چشمگیری گرفت.

(منبع: گزارش بانک جهانی درباره ایران، 1973)

اما در همین دوران، در دل دانشگاه‌های مدرن ایران، ایدئولوژی‌هایی رشد کرد که نه از دل نیازهای جامعه، بلکه از فضای جنگ سرد، شکست استعمار، و جذابیت‌های کمونیسم انقلابی تغذیه می‌شد.

liaghat.jpgتأملی انتقادی بر واکنش‌ها به کنسرت همایون شجریان و گروگان‌گیری زیست روزمره در مبارزه سیاسی
در روزگاری که زیستن، خود بدل به کنش سیاسی شده، باید از بدیهی‌ترین حق انسان آغاز کرد: زندگی عادی. حقی که در خود، شادی، رقص، پوشش، کنسرت، اینترنت آزاد، و امکان تجربه‌ی روزمرگی را نه به‌عنوان امتیاز، بلکه به‌مثابه کرامت انسانی دربر دارد. این حق، نه وابسته به نظام سیاسی خاص، بلکه ریشه در انسان بودن دارد.
با اعلام خبر برگزاری کنسرت رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران، موجی از واکنش‌ها در فضای سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفت. در میان این واکنش‌ها، گروه‌هایی از مخالفان حکومت به مخالفت با این کنسرت برخاستند، با این استدلال که چنین رویدادی به «تلطیف چهره‌ی حاکمیت» منجر می‌شود. حتی برخی، با ادبیاتی تند، همایون شجریان را به «همدستی» با نظام متهم کردند.
اما این موضع‌گیری، از منظر فلسفه‌ی انتقادی، نه‌تنها قابل دفاع نیست، بلکه خود نشانه‌ای از فروکاستن مبارزه به حذف زیست انسانی است.
نقد عقل محض و مرزهای داوری
ایمانوئل کانت در نقد عقل محض، هشدار می‌دهد که عقل، اگر بدون تجربه و اخلاق به داوری بنشیند، به استبداد معرفتی بدل می‌شود. در اینجا نیز، مخالفت با کنسرتی که برای مردم و با هزینه‌ی شخصی برگزار می‌شود، بدون شواهد روشن، نوعی داوری پیشینی‌ست--نه بر پایه‌ی واقعیت، بلکه بر اساس پیش‌فرض‌های سیاسی.
کانت می‌گوید:
«جرأت کن! از عقل خود استفاده کن!»
و این یعنی، پیش از قضاوت، باید اندیشید، تجربه کرد، و از تعصب فاصله گرفت.

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgاین گورباچف بود .که تا زنده بود.به غرب توصیه می نمود.روسیه را منزوی نکنید.بخاطر احترام ویژه ای که ،هم آمریکا و هم رهبران اروپا، به معمار تغییر بزرگ در شوروی و تبدیل آن به روسیه کنونی،قائل بودند.این توصیه همواره رعایت می شد. اکنون در غیاب وی ،طغیان های گاه و بیگاه پوتین زیر ذره بین قرار گرفته،همزمان با مسئله اوکراین به این پرونده ها نیز، رسیدگی خواهد شد.حمله به اوکراین استراتژی غرب را، یک صد و هشتاد درجه تغییر داد.وقتی پوتین،چچن را گرفت،گرجستان را تجزیه و تا فتح کریمه پیش رفت.قزاقستان و گرجستان را، دولت های جعلی نام برد و مدارکی دال بر مالکیت قطب شمال، به سازمان ملل ارائه داد.هیچ یک از اینها جدی گرفته نشد.اما حمله بدون دلیل و بی رحمانه وی به اوکراین تمام نورافکن های ذهن دولتمردان غرب را، از خطری که دنیا را تهدید می کند.به یکباره روشن نمود.
وقتی صدر اعظم اسبق آلمان ،گسترش اتحادیه اروپا به کشورهای حوزه بالکان و پایان دادن به حق وتوی اعضای اتحادیه اروپا و ملاک قرار دادن رای اکثریت، در پذیرش اعضای جدید از جمله اوکراین، مولداوی، گرجستان و رسیدن تعداد اعضا، تا ۳۶ کشور را اعلام نمود.به این معنی بود.
که مرکزثقل اروپا در حال انتقال به شرق بوده و آینده اتحادیه،کاملا متفاوت از وضعیت کنونی خواهد بود.هنگامی که وی حمایت خود را، از پیشنهاد رئیس جمهور وقت فرانسه، برای تشکیل نهاد جدیدی بنام ( جامعه سیاسی اروپا) در راستای الحاق اعضای جدید ،از جمله اوکراین، قبل از شکل گیری پروسه طولانی مدت رای گیری ،به عضویت رسمی اعلام نمود. یعنی اروپا ،ضمن اینکه خطر روسیه پوتین را،تا بناگوش حس کرده،برای جلوگیری از تهدیدات نوع پوتینی در آینده ،علیه اتحادیه اروپا و در کل جامعه بشری،باید در فکر مکانیسمی باشد. که این خطر جهانی ،موکول به محال و از همان ابتدا، در نطفه خفه شود.
غرب مدت ها ، مست حادثه بزرگ فروپاشی شوروی، در دهه آخر قرن گذشته بود و برای اینکه پوتین را ،از خود نرانده و وی را وادار به نزدیکی و سرانجام اتحاد با چین ننماید.امتیازات زیادی به وی داد.غافل از اینکه پوتین، در سال ۲۰۰۴ با واگذاری جزایر مورد اختلاف در دریای آمور، به چین ،سرانجام بعد از دو قرن، به اختلافات ارضی خود،با همسایه شرقی پایان داد. تا تمام نیرو و توان روسیه را برای کشورگشائی، در مرز های غربی و بازپس گیری کشورهای جدا شده ،پس از فروپاشی شوروی ،در ۱۹۹۱ صرف نماید.اشغال آبخازیا و اوستیای جنوبی گرجستان ،در سال ۲۰۰۸ و شبه جزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ در همین راستا بود.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg«اینگونه در وجدان اجتماعی مردم روسیه که بعد از فرو پاشی شوروی، نگاهی بسیار تحسین گر نسبت به غرب و دموکراسی غربی و رشد وجود داشت و در رویای گورباچف خود را عضو «خانه مشترک اروپایی» می دید، با تحمیل «شوک اقتصادی» دچار شوک دومی شدند و آن فروریختن رویایی بود که از غرب دموکراتیک داشتند. اینگونه، برای اکثریت مردم روسیه، دموکراسی معادل تحقیر و فقر و رنج فهم شد. به بیان دیگر، شوک اقتصادی در زیر چتر بازار آزاد و دموکراسی، اکثریت مطلق مردم روسیه را هم فقیر کرد و هم تحقیر.»

بخش اول

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:
https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

بخش چهارم:
https://news.gooya.com/2025/09/post-101174.php

چگونه روسیه، روسیه پوتین شد؟

دولتها و رسانه های غربی، جنگ اوکراین-روسیه را جنگ بین دموکراسی و استبداد/ autocracy توصیف کردند. در اینکه روسیه رژیمی دموکراتیک نیست، اجماع وجود دارد. در واقع رویای گورباچف برای «خانه مشترک اروپایی/Common European Home» با تحمیل شوک اقتصادی که «سرمایه داری وحشی» و یا «سرمایه داری گانگستری» به روسیه تحمیل کرد و همه در زیر چتر دموکراسی و دموکراتیزه کردن انجام شد، به کابوسی منجر شد که هنوز جامعه ملی روسیه از ترومای آن خارج نشده است. توضیح اینکه تحمیل شوک اقتصادی، چنان ضربه ای به روسیه وارد کرد و چنان فرو پاشی زیرساختهای حمایتی به گسترش فقر و بیکاری منجر شد که در عرض چند سال، سن متوسط مرگ و میر، حداقل 7 سال کاهش پیدا کرد. (80) (تا 20 سال نیز گفته شده است) و روسیه به کشوری معروف شد که در آمریکا آن را با تمسخر «پمپ بنزین با بمب اتمی» توصیف می کردند. پروفسور جفری ساکس، مشاور اقتصادی گورباچف و یلستین که از طرف آمریکا به شوروی/روسیه فرستاده شده بود، در مصاحبه های متعددی گفته است که برای موفقیت سیاست اقتصادی «شوک اقتصادی» بعد از فروپاشی شوروی نیاز به تور حمایتی برای طبقات فقیر بود. ایشان این تور را از طریق گرفتن وام یک میلیارد دلاری از آمریکا در رابطه با لهستان به آسانی گرفته بود. ولی زمانی که وام مناسب برای روسیه را خواست، واشنگتن مخالفت کرد و اینکه حتی یک دلار به روسیه وام داده نخوهد شد و اینگونه اقتصاد روسیه را ویران کردند. (81)

اینگونه در وجدان اجتماعی مردم روسیه که بعد از فرو پاشی شوروی، نگاهی بسیار تحسین گر نسبت به غرب و دموکراسی غربی و رشد وجود داشت و در رویای گورباچف خود را عضو «خانه مشترک اروپایی» می دید، با تحمیل «شوک اقتصادی» دچار شوک دومی شدند و آن فروریختن رویایی بود که از غرب دموکراتیک داشتند. اینگونه، برای اکثریت مردم روسیه، دموکراسی معادل تحقیر و فقر و رنج فهم شد. به بیان دیگر، شوک اقتصادی در زیر چتر بازار آزاد و دموکراسی، اکثریت مطلق مردم روسیه را هم فقیر کرد و هم تحقیر.

بر آن اضافه شد، بردن مرزهای ناتو به طرف مرزهای روسیه. بوریس یلستین با وجود روابط بسیار نزدیکی که با غرب داشت، به کلینتون، رئیس جمهور آمریکا هشدار داد و این عمل را تحقیر کردن روسیه توصیف کرد:

«اگر (توسعه ناتو) را ادامه دهید، من چیزی جز تحقیر روسیه نمی بینم. چرا می خواهید این کار را انجام دهید؟ ما به یک ساختار جدید برای امنیت پان اروپایی نیاز داریم، نه ساختارهای قدیمی! .... اما موافقت من با گسترش مرزهای ناتو به سمت مرزهای روسیه - این به منزله خیانت من نسبت به مردم روسیه است.» (82)

همانگونه که قبلا پروفسور جورج فراست کنان، تئوریسین و دیپلمات معتبر آمریکایی که سقوط شوروی را پیش بینی کرده بود هشداری سخت داد که بردن ناتو به مرزهای روسیه، گرایش های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی گرایانه را شعله ور خواهد کرد:

«[صریحاً] گفته شده است... گسترش ناتو، مهلک‌ترین اشتباه سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود. انتظار می‌رود چنین تصمیمی، گرایش‌های ناسیونالیستی، ضد غربی و نظامی‌گرایانه را در افکار عمومی روسیه شعله‌ور کند؛ تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد؛ فضای جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند و سیاست خارجی روسیه را به جهاتی سوق دهد که قطعاً مطابق میل ما نیست...» (83)

به عنوان تجربه شخصی شاید در اینجا لازم باشد بگویم زمانی که در سال 2002 برای تدریس در دانشگاه آمریکایی آسیای مرکزی به قرقیزستان رفتم و در پایتخت کشور، بیشکک که درصد بالایی از روس ها زندگی می کردند، سخت شوکه شدم که هر روز در مسیرهای مختلف، بسیاری از بازنشستگان روسی را می دیدم که در کنار پیاده روها تکدی می کردند و پیرزنان روسی که از طریق فروش چند تخم مرغ گذران زندگی می کردند. در آن زمان در نامه ای به دانشگاهم، (دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن)، نوشتم که غرب وظیفه اخلاقی دارد تا به داد این بازنشستگان برسد چرا که همین مردها و زنها بودند که ارتش هیتلر را در هم شکستند و غرب را از حلقوم فاشیسم بیرون کشیدند. هنوز نمی دانستم که علت وضعیت اسفناک آنها، سیاست تحمیلی همین دولتمردان و زنان غرب، بخصوص آمریکا بود تا روسیه را در هم بشکنند. بقول پروفسور نیل مک فارلین/ Neil MacFarlane که گفت، ما در حالی که روسیه به زمین افتاده بود به او لگد می زدیم. به هشدار یلستین هم توجهی نشد که می گفت روسیه را تحقیر نکنید و در غیر اینصورت بها خواهید پرداخت.

پاسخ دستگاه سیاسی روسی، به آن سیاستها و تحقیر ها، پوتین بود. رئیس جمهوری که بگونه ای تدریجی سیاست فقر زدایی و باز گرداندن غرور ملی را پیش گرفته بود. البته بهایی داشت و آن آب رفتن و انقباض تدریجی آزادی های سیاسی نسبی بود که در دوران یلستین ایجاد شده بود. در نتیجه روسیه تزاری دوباره در ردای پوتین و رهبری قدرتمند باز می گشت. و لذا همانگونه که سفره ها بزرگتر می شد، آزادی های سیاسی کوچکتر می شد.

در واقع، پوتین و اقتدارگرایی او پاسخی به تحقیری که غرب به روسیه تحمیل کرد می بود. گورباچف سخن از خانه مشترک اروپایی می زد و نئوکانزواتیوهای آمریکا که روسیه را مزاحم تنها ابر قدرت شدن می دانستند، نه تنها اجازه واقعیت بخشیدن به این رویا را نمی دادند. بلکه در پی اجرای برنامه برژینسکی لهستانی برای منزوی کردن و تجزیه روسیه ای بودند که بقول او، بگونه ای ژنتیکی توسعه طلب توصیف می کرد.(84)

پروفسور نیل مک فارلین/ Neil MacFarlane کارشناس روسیه و سیاست خارجی در دانشگاه آکسفورد سوءاستفاده از ضعف روسیه و بردن ناتو به مرزهای روسیه را خطرناک توصیف و هشدار داده بود:

«این یک اشتباه بود (گسترش ناتو به شرق اروپا)، " در آن زمان گفتم نادیده گرفتن روسیه فقط به دلیل فروپاشی خطرناک است... اولین چیزی که تاریخ روسیه بما می آموزد این است که (روسیه) همیشه بازمی گردد و برای کارهای بیشتر آماده است... این یک اشتباه بود که روس‌ها را حذف کردیم و سپس آنها را در حالی که زمین افتاده بودند لگد زدیم... در دهه 90، رئیس جمهور جورج اچ دبلیو بوش ادعا کرد که "جنگ سرد به پایان رسیده است: ما پیروز شدیم". بعدها، پرزیدنت اوباما روسیه را به عنوان یک "قدرت منطقه ای" رد کرد. این (برای روسیه) دردناک بود. آنها باید بازگشت روسیه را پیش بینی می کردند. ما اشتباهات بزرگی مرتکب شدیم - برای مثال، اعلام ناتو در سال 2008 مبنی بر اینکه گرجستان و اوکراین [در مقطعی در آینده] به عضویت ناتو در می‌آیند، تصمیمی به‌شدت غیرمسئولانه بود [با توجه به اینکه دولت روسیه گسترش ناتو در همسایگی خود را اقدامی خصمانه می‌دانست[.» (85)

نتیجه این سیاستها و پذیرفتن نظرات متفکرانی مانند برژینسکی، که بر این باور بودند که هر کاری که می خواهیم می توانیم با روسیه بکنیم، چرا که روسیه جز غرب، جایی را برای رفتن ندارد و محال ممکن است که به طرف چین و ایران برود:

«پروفسور جفری ساکس/Jefferey Sachs: این هم برژینسکی در صفحه 118 صفحه شطرنج بزرگ:

« تنها گزینه واقعی ژئواستراتژیک روسیه - گزینه ای که می تواند نقش بین المللی واقع بینانه را به روسیه بدهد و همچنین فرصت تغییر و نوسازی اجتماعی خود را به حداکثر برساند - اروپا است و نه هر اروپایی، بلکه اروپای فرا آتلانتیک اتحادیه اروپا و ناتو در حال گسترش. چنان که در فصل 3 دیدیم، چنین اروپایی در حال شکل گیری است و همچنین احتمالاً پیوند نزدیکی با آمریکا خواهد داشت. اگر بخواهد از انزوای خطرناک ژئوپلیتیکی اجتناب کند، این همان اروپایی است که روسیه باید با آن ارتباط برقرار کند.»
ساکس در ادامه می گوید:

«در واقع، او می گوید گسترش اروپا به سمت شرق و نه فقط اروپا، بلکه ناتو. این یک طرح ایالات متحده بود، یک پروژه و برژینسکی توضیح می دهد که چگونه روسیه هرگز با چین همسو نخواهد شد. غیرقابل تصور روسیه هرگز با ایران همسو نخواهد شد.» (86)

البته، هدف نهایی برژینسکی تجزیه روسیه با سه کشور «روسیه اروپایی»، «روسیه سیبری یایی» و «روسیه شرق دور» بود.

هویت ملی اوکراینی چیست؟

در پی انقلاب فرانسه در سال 1789 و بخصوص بعد از فتوحات ناپلئون و انحلال امپراطوری رم مقدس در سال 1806، در دو جهت مخالف، اروپا شاهد ظهور قدرتهای کوچک و مبارزه برای ایجاد دولت- ملت شد. یک علت این ظهور، الهام گرفته از انقلاب فرانسه و ظهور مقوله ای به نام شهروندی و حق حاکمیت بود و علت دیگر این ظهور، واکنش به تحقیری بود که در سرزمینهای فتح شده بدست ناپلئون ایجاد شد. از یک منظر، نظر هابرماس:

«دولت ملی و دموکراسی دوقلوهایی هستند که از انقلاب فرانسه متولد شده اند.»

صحیح است، چرا که بعضی از این دولت- ملتهای نوظهور در پی کپی برداری از مدل فرانسه بودند. (87) ولی اینگونه نبود که در همه جا مقوله دولت ملی، همزاد دموکراسی باشد. ظهور دولت اقتدارگرای آلمان بدست بیسمارک تنها نمونه نبود.

در هر حال، مناطقی در اروپا که از منظر دین یا زبان و یا قومیت/اتنیک دارای اشتراکات بودند و کوشش در ایجاد ملت داشتند، کم کم بعد از انقلاب فرانسه یکی بعد از دیگری سر بر آوردند. البته این ملل تازه متولد شده و یا کوشش در متولد شدن نیاز به هویت مشترک داشتند و این هویت تا زمانی که هنوز نژاد پرستی "علمی" (88) که طرف دیگر سکه استعمار و توجیه گر استعمار دراواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به گفتمان غالب تبدیل نشده بود سعی می کرد که هویت خود را از تاریخ بگیرد.

در همین دوران و در رابطه با همین عوامل است که ما کم کم شاهد ظهور هویتی به نام هویت اوکراینی می باشیم. پروفسور دومینیک آرل/Dominique Arel کارشناس تاریخ اوکراین این ظهور را اینگونه توضیح می دهد که چگونه هویت ملی اوکراین در قرن نوزدهم، در قلمروی که بعداً به اوکراین تبدیل شد، بین امپراتوری روسیه در شرق و امپراتوری اتریش-مجارستان در غرب تقسیم شد، شروع به ظهور کرد.

آرل می گوید: «تولد ناسیونالیسم اوکراینی به عنوان یک جنبش اجتماعی توده ای که واقعاً با جنگ جهانی اول متبلور شد، در غرب اوکراین بسیار بیشتر از شرق اوکراین توسعه یافته بود، زیرا در امپراتوری روسیه، ناسیونالیسم اوکراینی سرکوب شده بود و حتی زبان اوکراینی ممنوع شده بود. آرل توضیح می دهد که در دوران اتحاد جماهیر شوروی، در حالی که ناسیونالیسم اوکراینی در ابتدا تحت رهبری ولادیمیر لنین تشویق می شد، به عنوان یک "مقاومت ملی گرایانه که باید محو می شد" تلقی شد. (89)

به عنوان تجربه شخصی بگویم که در سال 1993 در دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن، یکی از درسهایم درس «تئوریهای ناسیونالیستی» بود که بسیار مورد استقبال دانشجویان قرار می گرفت بطوری که سمینار را چهار استاد اداره می کردند. در یکی از جلسات، دو استاد علوم سیاسی از دانشگاه کیف در سمینار حضور یافتند. یکی از آنها علت آمدن خود را اینگونه توضیح داد:

«ما اوکراینی ها هیچوقت ملت نبودیم و نمی دانیم ملت و هویت ملی چیست. به همین علت، دولت ما را به اینجا فرستاده است تا هویت اوکراینی را ساخته و به دولت پیشنهاد دهیم تا دولت از طریق رسانه ها این هویت را در اوکراین ایجاد کند.» نقل به مفهوم.

حدود 10 سال بعد از ریاست جمهوری لئونید کوچما/Leoni Kuchma بعد از کودتا/انقلاب نارنجی در سال 2004، رئیس جمهور ضد روسیه، ویکتوریوشچنکو/Viktor Yushchenko ،هویت اوکراینی را در کتاب خود اینگونه تعریف کرد که « اوکراین، روسیه نیست» (90)

تعریفی که فقط هویت خود را از نداشتن هویتی که او را دشمن می داشت می گرفت و اینکه من آنی هستم که او نیستم. ولی معلوم نمی کرد که اگر آن دشمن را از او بگیرند، آنگاه چگونه هویت خود را تعریف می کند و این او کیست و هویت اوکراینی چیست. این، به امثال اینجانب، نشان می داد که آن دو دانشمند علوم سیاسی دانشگاه کیف، نتوانسته اند که هویتی اوکراینی خود را مدون کنند و یا اینکه دولت اوکراین پیشنهادات این دو نفر را نپذیرفته است.

بنابر این تنها هویتی که باقی می ماند و عمق تاریخی داشت، هویت ناسیونالیتهای افراطی می بود. هویتی که رهبر آن، استپان باندرا/Stepan Bandera، در جریان جنگ جهانی دوم به ارتش هیتلری پیوسته و از فرمانده هان اس اس و لشکر اوکرایتی او در کشتار صدها هزار یهودی و لهستانی نقش اول را بازی کرده بود. شخصیتی که حال تقدس پیدا کرده بود. (91)

از دیگر فرماندهان اوکراینی اس اس ارتش هیتلر، رومن شوکویچ/Roman Shukhevych است که در این کشتارها نقشی مهم بازی کرده و حال یکی از استادیومهای فوتبال اوکراین نام او را برای روزشگاه خود برگزیده بود که سبب اعتراض دولتهای لهستان و اسرائیل هم شد. (92)

با این وجود، دولت زلنسکی میلیونها دلار خرج ساخت مجمسه های باندرا در شهرهای مختلف کرد و اینگونه، فرمانده اس اس به نماد هویت اوکراینی تبدیل شد. (93) و زلنسکی یهودی که احتمالا تعدادی از اقوامش بدست اس اس های باندرا به قتل رسیده بودند در رثای استپان باندرا

گفت:

«او یکی از کسانی بود که از آزادی اوکراین دفاع کرد.» (94)

به بیان دیگر، زلنسکی در ستایش فردی سخن می گفت که تاریخدان سوئدی- آمریکایی پر اندرس رودلینگ/Per Anders Rudling ، کارشناس تاریخ اوکراین، باندرا و حزبش را اینگونه توصیف کرده بود:

«از پرورش گزینشی(به سخن دیگر، از بین بردن نژادهای "غیر خالص") برای ایجاد نژاد "خالص" اوکراینی حمایت کردند و "سازمان ناسیونالیستی اوکراین" ویژگی های فاشیستی ضد لیبرالیسم، ضد محافظه کاری و ضد کمونیسم، یک حزب مسلح، توتالیتاریسم، یهودستیزی را به اشتراک گذاشت.» (95)

در واقع استپان باندرا پیرو ایدئولوژی نازیسم بود با این تفاوت که "نژاد اوکراینی" را هم در کنار "نژاد آلمانی" نشانده بود. در همین رابطه بود که رودلینگ درمصاحبه ای با واشنگتن پست گفت:

« او و پیروانش، مشابه نازی‌ها، از پرورش انتخابی برای ایجاد اوکراینی‌های «خالص» حمایت کردند.» (96)

:::

***

پلیس شهر دیر‌بورن هایتس در ایالت میشیگان نخستین نشان یونیفرم به زبان عربی در سراسر امریکا را معرفی کرد.

برآوردها نشان می‌دهد که حدود ۵۵ درصد از جمعیت این شهر مسلمان هستند.

ppatch.jpg
رئیس جدید پلیس، احمد حیدر، چند ماه پیش به جای جرود هارت اداره پلیس این شهر را بر عهده گرفت.

policMI.jpg

زنگوله پاي تابوت متولد شد

| No Comments

araqbanner.jpg

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، در ۶۳ سالگی اعلام کرده که صاحب فرزند شده است.

او در گفت‌وگویی درباره نام‌گذاری دختر تازه‌ متولدشده‌اش گفت: «این‌که اسم دخترم چیست خیلی فرقی نمی‌کند؛ مهم این است که دختر ایران و ذُریه حضرت زهرا است.»

چندی پیش هم انتشار تصاویری از عباس عراقچی همراه با نوه اش در شبکه‌های اجتماعی خبرساز شده بود.

naveh.jpg

afe.jpgامیرفرشاد ابراهیمی در شبکه اکس نوشت

شاید خیلی ها ندانند اما ربنای مشهور شجریان بعد از قتل فجیع سید جواد ذبیحی خواننده دعای ربنای رادیو تلویزیون به جرم پهلوی دوستی توسط پنجاه و هفتی‌ها خوانده شد و هدفش هم این بود که جامعه متوجه فقدان ربنای ذبیحی نشود. ربنای شجریان ربنای خونشوری ذبیحی و پاک کننده یک جنایت است. #سید_جواد_ذبیحی مؤذن، مداح و مناجات‌خوان و خواننده دعاهای مذهبی و آوازهای اصیل ایرانی بود. وی بارها در مجالس شاه دعا و مناجات خوانده بود و صدایش مورد علاقه شاهنشاه بود و از همین رو در تمامی سفرهای مذهبی شاه به مشهد ،قم و یا شیراز همراه وی بود. پس از انقلاب، از آنجایی که مورد خشم آخوندها بود، ذبیحی به زندان افتاد.

طبق گفته عزت شاهی از فرماندهان کمیته خلخالی می‌گوید چون او مداح است او را نباید در زندان کشت ،وی آزاد می‌شود و دو هفته پس از آزادی، در تیر ۱۳۵۹ بصورت فجیعی به قتل می‌رسد. عصر روز ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹، عکسی از قتل فجیع ذبیحی به دفاتر روزنامه‌های کیهان و اطلاعات رسید. تصویر ارسال شده نشان می‌داد که قاتلان بدن وی را مثله کرده‌اند.[۵] روزنامه اطلاعات به نقل از گروه شاهین انقلاب اسلامی، گزارشی را چاپ کرد که قتل سید جواد ذبیحی را به دلیل مداحی و مناجات‌خوانی او در رادیوی وابسته به رژیم سابق به گردن گرفتند.

بعدها صادق خلخالی در کتاب خاطرات خود که در سال ۱۳۷۹ منتشر شد، نام سید جواد ذبیحی را در فهرست کسانی قرار داده بود که حکم اعدامشان را صادر کرده است. محمدعلی ابطحی که خود در صداوسیما دستور نابودی تمام نسخه های صدا و مناجات ذبیحی را داده بود در نوشته‌ای با عنوان «تاریخ شفاهی رادیو» در رابطه با کشته شدن سید جواد ذبیحی می‌نویسد: «ذبیحی‌ها دو برادر بودند که در رادیو تهران و مشهد برنامهٔ مذهبی، دعای سحر و اذان اجرا می‌کردند. البته جواد ذبیحی که در تهران بود، مشهورتر بود.

صدای خوبی هم داشت. آن‌ها در رادیو فقط اشعار مذهبی می‌خواندند ولی آخر اشعارشان گاه به گاه برای سلامت وجود ذات همایونی، دعا می‌کردند. برادر بزرگتر که در تهران می‌خواند، ردیف‌های موسیقی را می‌شناخت ولی همیشه مناجات‌هایش را بدون موزیک خواند. بلافاصله بعد انقلاب دستگیر شد و بعد مدت کوتاهی آزاد شد اما بعد از مدتی توسط نیروهای مذهبی انقلابی ربوده شده و در بیابان‌های اطراف تهران کشته شد. یادم هست در مشهد چند نفر از روحانیون طرفدار شاه یا مخالف مبارزات، مورد کینهٔ مضاعفی قرار داشتند که آن‌ها را نیز به بیابان‌های اطراف بردند و بلاهای مختلف از جمله قتل بر سر آنان آمد.»

warcrimes.jpgگزارش دیده‌بان حقوق بشر از حملات موشکی ایران به اسرائیل: احتمالا جنایت جنگی است

یورونیوز - دیده‌بان حقوق بشر در گزارشی اعلام کرد که دست‌کم پنج موشک بالستیک ایران در طول درگیری مسلحانه ژوئن ۲۰۲۵ به مناطق مسکونی اسرائیل اصابت کرده که ناقض قوانین جنگ است و باید به‌عنوان جنایت جنگی مورد تحقیق قرار گیرد.

حملات موشکی ایران پاسخی بود به مجموعه حملات اسرائیل به ایران که از روز ۱۳ ژوئن آغاز شد و با دخالت مستقیم ایالات متحده تا روز ۲۵ ژوئن ادامه یافت. موشک‌ها به منازل مسکونی در فاصله ۱.۵ تا ۹ کیلومتری از سایت‌های نظامی اسرائیل اصابت کردند و یکی از حملات نیز بیمارستانی را هدف قرار داد.

دیده‌بان حقوق بشر اعلام کرد که دست‌کم پنج موشک بالستیک ایران در جریان درگیری مسلحانه ژوئن ۲۰۲۵ به مناطق مسکونی اسرائیل اصابت کرده و به گفته این سازمان این امر «ناقض قوانین جنگ» است و باید به‌عنوان «جنایت جنگی» بررسی شود. این پنج حمله که ۲۰ غیرنظامی را کشت و به یک بیمارستان آسیب زد، بخشی از حدود ۵۰ موشکی بود که از میان ۵۵۰ موشک پرتاب‌شده، به اسرائیل اصابت کردند.

دیده‌بان حقوق بشر این پنج حمله را مستند کرده است. چهار حمله به شهرهای بات یم، طمره، بئرشبع و پتَح‌تیکوا انجام شد و باعث کشته و زخمی شدن غیرنظامیان شد. هدف یک حمله موشکی دیگر مرکز پزشکی «سوروکا» در بئرشبع بود که بیماران و کارکنان را مجروح کرد.

ایدا ساویر، مدیر بحران، مناقشات و تسلیحات در دیده‌بان حقوق بشر گفت: «هرچند تعداد کمی از موشک‌های بالستیک ایران توانستند از دفاع هوایی اسرائیل عبور کنند، اما همان تعداد اندک نیز غالبا به مناطق مسکونی فاقد اهداف نظامی آشکار اصابت کردند. حملات به اماکن غیرنظامی بدون هدف نظامی مشخص، به‌طور غیرقانونی کورکورانه است و عاملان آن مسئول ارتکاب جنایات جنگی‌اند.»

دیده‌بان حقوق بشر پیش‌تر نیز درباره حملات اسرائیل به مناطق مسکونی در ایران که ناقض قوانین جنگ بوده‌اند، گزارش داده است.

ارتش اسرائیل گزارش داد که حملات ایران طی ۱۲ روز درگیری، ۳۰ غیرنظامی و یک سرباز خارج از خدمت را در اسرائیل کشته و بیش از ۳۳۰۰ نفر را به بیمارستان فرستاده است که ۲۳ نفر از آن‌ها جراحات شدید داشتند و بیش از ۱۵ هزار نفر را آواره کرده است. ارتش اسرائیل گفت ایران ۵۵۰ موشک بالستیک شلیک کرد که از میان آن‌ها ۳۶ موشک به مناطق مسکونی اصابت کرد. بقیه یا رهگیری شدند، یا به اهداف نظامی برخورد کردند، یا خارج از مناطق مسکونی فرود آمدند، یا در مسیر دچار نقص شدند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

دیده‌بان حقوق بشر در گزارشش اعلام کرده مقام‌های ایرانی هیچ هشدار مشخصی پیش از این پنج حمله صادر نکردند و درباره اهداف احتمالی چهار حمله نیز چیزی اعلام نکردند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در شبکه ایکس نوشت که بیمارستان سوروکا هدف موردنظر نبوده است.

از نظر دیده‌بان حقوق بشر این درگیری میان ایران و اسرائیل، یک درگیری مسلحانه بین‌المللی بر اساس قوانین جنگ محسوب می‌شود. این سازمان افزوده است که همه طرف‌ها موظف‌اند میان نظامیان و غیرنظامیان تمایز قائل شوند و حملات را فقط متوجه اهداف نظامی کنند. به گفته دیده‌بان حقوق بشر حملات عمدی و کورکورانه به غیرنظامیان و اماکن غیرنظامی و نیز حملاتی که آسیب نامتناسبی به غیرنظامیان وارد کند، ممنوع است.

حمله موشکی به طمره

اندکی پس از ساعت ۱۱ شب ۱۴ ژوئن یک موشک ایرانی به سقف خانه سه‌طبقه خانواده خطیب در طمره، شهری فلسطینی‌نشین حدود ۲۰ کیلومتری شرق حیفا، اصابت کرد و چهار غیرنظامی را کشت و دست‌کم ۱۰ نفر را زخمی کرد. همسر، دو دختر و زن‌برادر «رجا خطیب»، وکیل و شهروند فلسطینی اسرائیل، هنگامی کشته شدند که موشکی بر بام خانه‌شان منفجر شد. او گفت: «انفجار را حس کردم. برق قطع شد. صدا وحشتناک بود. فکر کردم مرده‌ام.»

به گزارش رسانه‌های اسرائیلی با استناد به خدمات اورژانس «ستاره داوود سرخ»، ۲۰ نفر دیگر نیز در این حمله زخمی شدند و به بیمارستان منتقل گشتند.

نزدیک‌ترین سایت‌های نظامی شناسایی‌شده به خانه خطیب، حدود ۹ کیلومتر آن‌طرف‌تر قرار داشتند.

طمره هیچ پناهگاه عمومی ندارد. این شهر حدود ۳۷ هزار نفر جمعیت دارد. طبق گزارش «بتسلیم»، سازمان حقوق بشری اسرائیلی به دلیل سیاست‌های تبعیض‌آمیز دولت اسرائیل، شهرهای فلسطینی‌نشین نسبت به شهرک‌های یهودی پناهگاه‌های کمتری دارند. بیش از ۹۰ هزار بادیه‌نشین فلسطینی در جوامع غیررسمی صحرای نقب و میلیون‌ها فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی به پناهگاه دسترسی ندارند.

حدود ۴۶ درصد از ساکنان فلسطینی اسرائیل در خانه‌هایی بدون محافظت استاندارد زندگی می‌کنند، در حالی که این رقم برای کل جمعیت اسرائیل ۲۶ درصد است.

viber_image_2025-06-27_16-04-01-9700000.jpgایران وایر - یک سریال تلویزیونی به نام «مشاور» که از شبکه «افق» صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود، اخیرا بهاییان را به «جذب سرمایه برای اسراییل» به‌منظور بمباران «ایران، فلسطین و غزه» متهم کرده است.

فصل دوم سریال مشاور به کارگردانی «محمدحسین امانی»، به‌روایت زندگی و کار یک روحانی جوان به‌عنوان مشاور خانواده در مسجد یکی از محله‌های سنتی تهران می‌پردازد.

در یکی از قسمت‌های این سریال که به‌تازگی پخش شده، این روحانی خطاب به فردی که انگشتری با نشان «بهاءالله» به انگشت دارد، می‌گوید: «راه درست از نظر شما قتل امیرکبیر بود. راه درست از نظر شما جذب سرمایه و توریست برای اسراییل است، تا همان پول‌ها به بمب و گلوله تبدیل شوند و بر سر ما و شما یا بچه‌های بی‌گناه غزه و فلسطین فرود بیایند.»

وب‌سایت خبری-تحلیلی «فرقه‌نیوز» ضمن بازنشر این بخش‌های سریال، ادعا کرده است که بهاییان به «فعالیت‌های زیرزمینی در حوزه‌های مختلف از جمله برخی مدارس، داروخانه‌ها و گروه‌های موسوم به عرفان‌های کاذب» مشغول هستند.

فرقه‌نیوز همچنین اضافه کرده که این قسمت‌های سریال مشاور، بازتاب گسترده‌ای در میان مخاطبان ایرانی داشته و از آن با تعبیر «موش‌ها را جلوی دوربین بیاورید» یاد کرده است.

وب‌سایت‌ها و رسانه‌های دیگری مانند «رسانیوز» و «بهایی‌فکت» نیز پخش این اظهارات بهایی‌ستیزانه در سریال تلویزیونی مشاور را بازتاب داده و آن را مثبت ارزیابی کرده‌اند.

پخش این اظهارات که آشکارا جامعه بهایی ایران را به ارتباط و همکاری با کشور اسراییل متهم می‌کند، در حالی است که پس از جنگ دوازده روزه، موج بی‌سابقه‌ای از سرکوب، آزار، ارعاب، بازداشت، محاکمه و صدور احکام سنگین علیه بهاییان ایران آغاز شده است.

یک جاسوس ایرانی در پنتاگون

| No Comments

pentagon.jpgهشدار یک سناتور آمریکایی درباره "جاسوس ایرانی" در پنتاگون

تام کاتن در نامه‌ای هشدار داد یکی از کارکنان پنتاگون در دوران بایدن همچنان به اطلاعات محرمانه آمریکا دسترسی دارد. اشاره به آرین طباطبایی است که به "جاسوسی برای ایران متهم است". کاتن خواستار مداخله اف‌بی‌آی و پنتاگون شد

دویچه وله - نیویورک پست در یک گزارش اختصاصی نوشت سناتور تام کاتن نامه‌ای به کش پتل، مدیر اف‌بی‌آی و پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا ارسال کرده و خواستار تحقیق درباره "جاسوسان احتمالی ایران در جامعه اطلاعاتی آمریکا" شده است.

این نامه که روز چهارشنبه سوم سپتامبر ارسال شده، از اف‌بی‌آی و وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) خواسته موضوع را "به طور کامل از منظر نگرانی‌های ضدجاسوسی و جنبه‌های احتمالی جنایی" بررسی کنند و هشدار داد که ممکن است "اطلاعات امنیت ملی" این کشور به "قدرت خارجی متخاصم" داده شده باشد. او احتمال داده است که "شهروندان آمریکایی در خدمت دولت دشمن برای تأثیرگذاری بر سیاست آمریکا عمل کرده باشند".

در این نامه به طور مشخص از آرین طباطبایی نام برده شده که عضو و بنیان‌گذار "ابتکار متخصصان ایرانی" است؛ پروژ‌ه‌ای که در سال ۲۰۱۴ به ابتکار وزارت خارجه ایران برای "ترویج استدلال‌های تهران در غرب" راه‌اندازی شد.

خانم طباطبایی ۴۰ ساله، محقق ایرانی آمریکایی حوزه علوم سیاسی است که در دوران ریاست‌جمهوری جو بایدن سمت بالایی در وزارت خارجه داشت. او هنوز در سمت مشاور ارشد سیاسی پنتاگون کار می‌کند. طباطبایی پس از روی کار آمدن جو بایدن به عنوان رئیس‌‌جمهور آمریکا در ژانویه ۲۰۲۱ به تیم مذاکره‌کننده این کشور در مذاکرات هسته‌ای با ایران پیوست.

درز اطلاعات حمله اسرائیل به ایران

سال گذشته نیز اسکای نیوز عربی به نقل از یک مقام پنتاگون گزارش داد که تحقیقات نهادهای اطلاعاتی واشنگتن به این نتیجه منجر شده که آرین طباطبایی احتمالا در درز اطلاعات طرح حمله اسرائيل به ایران به نهادهایی در تهران دست داشته است. او در اسناد فاش‌شده سال ۲۰۲۳ متهم شده بود که به‌طور داوطلبانه در عملیات نفوذ وزارت خارجه ایران به‌کار گرفته شده است.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

اکتبر گذشته اسناد محرمانه آمریکا درباره یک حمله برنامه‌ریزی‌شده علیه ایران که ضربه بزرگی به تلاش جنگی اسرائیل وارد کرد، افشا شد. در این اسناد دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به طور مستقیم طباطبایی را به‌عنوان مظنون اصلی معرفی کرد. آن‌زمان جنیفر گریفین، خبرنگار فاکس نیوز این خبر را تکذیب کرد و انتشار این خبر را "غیرمسئولانه" دانست.

abd1.jpgایران اینترنشنال - پس از ماه‌ها ابهام درباره هویت فرمانده جدید قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران، با انتشار بیانیه‌ای مشخص شد که علی عبداللهی علی‌آبادی به این سمت منصوب شده است. او جانشین غلامعلی رشید و علی شادمانی شده است که هر دو در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل کشته شدند.

عبداللهی پنج‌شنبه ۱۳ شهریور در پیامی تاکید کرد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل «آماده‌تر» از گذشته هستند و «از دستاوردهای بالاتر و بیشتری» برخوردارند.

او خطاب به مردم گفت: «نباید هیچ‌گونه نگرانی نسبت به آینده داشته باشند.»

پیش‌تر، صفحه فارسی‌زبان منتسب به موساد در شبکه اجتماعی ایکس نوشته بود که علی عبداللهی فرمانده جدید قرارگاه خاتم‌الانبیا است؛ خبری که جمهوری اسلامی به‌طور رسمی به آن واکنشی نشان نداده بود.

خبرگزاری تسنیم نیز پیش‌تر اعلام کرده بود به‌دلیل نگرانی‌های امنیتی، هویت فرمانده جدید این قرارگاه افشا نخواهد شد.

اسرائیل در عملیات طلوع شیران از بامداد جمعه ۲۳ خرداد، به مدت ۱۲ روز اهدافی را در ایران هدف قرار داد.

این اهداف شامل اشخاص کلیدی نظامی، امنیتی، مراکز موشکی، نظامی، هسته‌ای و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بودند.

ارتش اسرائیل اعلام کرده است جنگنده‌های این کشور هزار و ۵۰۰ بار در آسمان ایران پرواز و به هزار و ۴۸۰ هدف نظامی حمله کردند.

دست‌کم ۳۰ فرمانده نظامی بلند پایه جمهوری اسلامی که زنجیره فرماندهی آن را تشکیل داده بودند، در این حملات کشته شدند.

hsh.jpg
نیلوفر محبی، خواننده و نوازنده ویولون که در کنسرت‌های چند سال گذشته همراه همایون شجریان بوده، در واکنش به حواشی کنسرت خیابانی شجریان با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس از وضعیت روانی و اجتماعی فعلی ابراز نگرانی کرد و نوشت:

«ما واقعا به بن‌بست رسیدیم. انقدر درد داریم، انقدر خشم داریم از همه چیز که یه وقتایی یادمون میره دشمن اصلیمون کیه و فقط منتظریم یکی بخوره زمین و انقدر لگدمالش کنیم تا خالی بشیم. این خیلی بده که اینطوری به جون هم افتادیم. کاش تموم بشه این کابوس...»

:::

bz.jpgسرویس اقتصادی، انصاف نیوز: کنش‌های بابک زنجانی هر روز عجیب‌تر می‌شود. ظاهرا او اراده کرده نامش از سر زبان‌ها نیفتد حتی به قیمت سرشاخ‌شدن با رئیس کل بانک مرکزی. فعالان اقتصادی اما بهت‌زده‌اند و تفسیری برای این رفتارها و گفتارها ندارند جز آن‌که او جزء از ما بهترون است...

بابک این‌جا بابک آن‌جا بابک همه‌جا

کنش‌های بابک زنجانی از چند ماه پیش آغاز شد؛ وقتی خبر داد با هلدینگ دات وان می‌آید و طرحی نو درمی‌اندازد و اقتصاد را متحول می‌کند.

چند روز بعد، آقای ب ز، پای ب ز دیگری را به میان کشید و بیژن زنگنه را متهم کرد که با دروغ و دسیسه، کسب و کارش را تا مرز نابودی پیش برده است.

در گام بعد، ویدئوهای حرفه‌ای از فعالیت‌های هلدینگ دات وان به طور گسترده در فضای مجازی منتشر و هم‌رسانی شد.

کمی بعد اعلام شد وزارت راه یک قرارداد چند ده میلیون دلاری با همین هلدینگ تازه تاسیس منعقد کرده است.

در جنگ ۱۲ روزه هم که کسی حوصله و وقت و انرژی پرداختن به حواشی را نداشت، خبر رسید که برج بابک زنجانی در چهارراه جهان کودک تهران هدف حمله ریزپرنده‌های صهیونیست قرار گرفته است!

انگار قرار نبوده و نیست که نام بابک زنجانی از اذهان مردم ایران پاک شود.

بعد از جنگ هم بابک‌خان با یکی دو حرکت باز زبان‌زد خاص و عام شد.

شلیک از خیابان سئول به ساختمان شیشه‌ای میرداماد

بابک زنجانی در یک برنامه به دقت طراحی‌شده عازم خیابان سئول تهران شد تا از غرفه هلدینگ منسوب به خودش، بازدید کند. با پشتیبانی تیم‌های تصویربرداری زمینی و هوایی، رفتارهای آقای زنجانی ضبط و زمینه برای گفت‌وگوی نسبتا مفصل او با رسانه‌ها مساعد شد.

بابک زنجانی در غرفه هلدینگ دات وان نشست و گفت: این هلدینگ تاسیس شده است تا مشکل زیرساخت‌های کشور را حل کند.

بابک زنجانی با کلماتی و عباراتی گزنده درباره رئیس بانک مرکزی هم سخن گفت، این بانک را در پرونده خود هیچ‌کاره خواند و ادامه داد: آقای فرزین ثبات حرف زدن ندارد، یک روز می‌گوید بدهکار است، یک روز می‌گوید پرداخت کرده. این‌که می‌گویند ابربدهکار بانکی هستم حرف بی‌ربطی است چون من در عمرم از هیچ بانکی وامی نگرفته‌ام که به بانک مرکزی مربوط باشد!

پیام لغو یک کنسرت

| No Comments

abdi.jpgعباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

اهمیت یک خبر در کدام ویژگی آن است؟ یکی از مهمترین آنها غیرمنتظره بودن خبر است. در میان دو خبر برگزاری و لغو کنسرت آقای شجریان در میدان آزادی کدام‌یک ارزش خبری بیشتری داشتند؟

به‌طور قطع، خبر برگزاری. چون برگزاری آن غیرمنتظره‌ و نشانه‌ای جدی در بازگشت به مردم بود. درحالی‌که پیام لغو آن تکراری و به معنای چرخیدن در بر همان پاشنه سابق است. این وضعیت نشان داد که بخشی از صاحبان قدرت بیش از آنکه از تهاجم و تجاوز بیگانه نگران باشند، از بازگشت به مردم هراسان هستند.

مسئله نه بی‌حجابی است و نه حتی رفتارهای ناهنجار (چون اگر چنین مشکلاتی منظور باشد، در صورت برگزاری در ورزشگاه آزادی هم می‌توانست رخ دهد) و این عوارض احتمالی منحصر به خیابان و میدان نیست. ایده‌ مخالفت با کنسرت مزبور، با دوبال همیار پرواز می‌کند. یک بال تندروهای داخلی و بال دوم نیز براندازان وابسته به بیگانه هستند.

این دو بال در واقع یک جفت بال هماهنگ هستند که با کندن از زمین مردم و روبه‌سوی دشمن می‌شوند. آنان که اینها را دو‌ گروه می‌دانند، اشتباه می‌کنند؛ چون وجه مشترک اصلی هر دوی آنان که در ضدیت با اجرای این کنسرت بود،. بی‌اعتمادی و دشمنی با مردم ایران است. مشکل این کنسرت نه در موسیقی و نه در حجاب و نه هیچ چیز دیگری از این قبیل بود.

مشکل خیابان و عرصه عمومی بود. این دو بال مخالف حضور مردم در هر برنامه مسالمت‌آمیز و شادی‌بخش خیابانی هستند. در واقع، هرکدام به نحوی در پی به تصرف درآوردن خیابان از سوی عاملان خود هستند. هرکدام با هدف خود. شدت حملاتی که از سوی هر دو بال جنگ‌طلب به مجریان و برگزارکنندگان این کنسرت شد، کمابیش مشابه بود؛ زیرا این دو بال هر کدام از منظر خودش هیچ علاقه‌ای به نتیجه حاصل از برگزاری کنسرت ندارند.

ganji.jpgتحلیل اکبر گنجی در شبکه اکس:

- اصغرزاده در دو راهی، گفت‌وگو با آمریکا یا ایستادگی برابر اسرائیل

- محسن آرمین نسبت به اصغرزاده برای دفاع از مواضع جبهه اصلاحات مناسب‌تر است، چون سخنان آرمین تبعات منفی نداشته اما مواضع اصغرزاده پیامدهای منفی جدی به همراه دارد

:::

پرسش های بسیار مهمی که ابراهیم اصغرزاده (و عباس آخوندی به عنوان نامزد اول جبهه اصلاحات و نماینده نئولیبرالیسم ایرانی) به آنها پاسخ نمی دهد و باید حتماً بدهد تا مسیر کاملاً شفاف و روشن شود

اکبر گنجی

👈من از سال ها پیش همیشه مدافع مذاکره با آمریکا با هدف حل تمامی مسائل مورد اختلاف و برقراری روابط کاملاً دوستانه ایران و آمریکا بوده و هستم. «شرق گرایی» را هم نقد کرده ام(مقاله ها و مصاحبه ها و فیلم ها موجود هستند).

✅ابراهیم باید به مطالباتِ مرحله ای و رو به تصاعدِ آمریکای اسیر در چنگالِ اسرائیل دقیق و شفاف پاسخ دهد. آیا آنها را بپذیرم یا نپذیریم:

🔺ایران نیازمند انرژی هسته ای نیست، چون دارای منابع عظیم نفت و گاز است. باید کل صنعت هسته ای ایران برچیده شود و در برابرش کل تحریم های ایران رفع نخواهد شد.

🔺بُرد موشک های ایران به آمریکا و اروپا که هیچ، به اسرائیل هم نباید برسند تا اسرائیل مانند لبنان و سوریه هر وقت عشق اش کشید ایران را بمباران کند.

🔺همه گروه های تروریستی (حماس، جهاد اسلامی، حزب الله لبنان، حوثی های یمن، گروه های عراقی، و...) باید به کلی محو شوند. نه اینکه ایران با آنها رابطه ای نداشته باشد.

🔺ایران باید عضو پیمان صلح ابراهیم شود.

🔺در ایران باید حکومتی مانند حکومت ژنرال سیسی حاکم باشد.

🔹رامین کامران- ملی گرایِ مصدقیِ لیبرالِ مدافعِ لائیسیته و مخالف کامل جمهوری اسلامی- ضمن توضیح مفصل استراتژی اسرائیل در برابر ایران، پیشنهاد می کند که در این جنگِ علیه ی موجودیتِ ایران زمین، باید ایستاد و دست به این اقدامات زد(پاسخ شما به این بدیل چیست): اول- خروج از «ان پی تی»، دوم- تولید بمب اتمی توسط ایران برای بازدارندگی. سوم- اتحاد استراتژیک با روسیه و چین. چهارم- تقویت روحیه ملی برای ایستادگی به جای تضعیف روحیه از طریق تأکید بی مبنا بر شکست خوردن ایران و رو به زوال بودن ایران.

🔹تا حدی که من می فهمم- و حد فهم من اصلاً بالا نیست- محسن آرمین بهترین فرد برای دفاع از مواضع «جبهه إصلاحات» است و ابراهیم پیامد منفی سازترین. آرمین از مواضع «جبهه إصلاحات» که قائم مقام اش است دفاع کرد و هیچ پیامدی نداشت، اما دفاعیات ابراهیم پر پیامد بوده است. حرف زدن و بیان مواضع حق ابراهیم است، اما یک گروه سیاسی و یک جبهه بزرگ نمی تواند به پیامدهای مواضع اش در عرصه سیاست برای خود و دیگران بی توجه باشد.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

بی شک بابک زنجانی امام زمان چهار نهاد و اهرم اقتصادی مستقر در بیت است که سالهاست هیچ دلاری بدون مجوز آنان جابجا نشده است. این چهل دزد بغداد حاکم بر اقتصاد ایران امامت و سردستگی بابک زنجانی را برای ادامه غارت کشور با تکنیک های جدید و مدرن و نیز برای تداوم نظام پذیرفته اند.

او قرار است همزمان ناجی ستاد اجرای فرمان امام و قرارگاه خاتم و بنیاد مستضغفان و آستان قدس در دوران تحریم های جدید باشد. تحریم هایی که بی تردید نفس غالب مردم ایران را خواهد برید، اما مهم این نهادها هستند و منافع دویست خانواده حاکم بر کشور، نه ایران یا ایرانیان.



بی شک او محصول فقه شیعه است که به گفته خود خمینی هیج حد و مرزی را برای منفعت طلبی ولی فقیه قائل نیست. حوزه های علمیه روزی باید تاوان سنگین این کلاه شرعی کثیف را که بر سر ملت گذاشتند بپردازند. زندان های کشور بارها شاهد قطع انگشتان و دست زندانیانی بودند که به آفتابه دزد مشهورند، اما همه نهادهای قضایی و امنیتی نظام اسلامی بر سر این توافق دارند که می شود از سر اختلاس های میلیارد دلاری و گذشته حاجی بابک زنجانی گذشت، زیرا او تنها کسی است که می تواند در مقابل اسنپ بک بایستد: یعنی هم تحریم های شش گانه شورای امنیت را دور بزند، هم تحریم های آمریکا و فرمان های اجرایی ریاست جمهوری آمریکا را خنثی کند و هم نظارت خزانه داری آمریکا که این بار بعید است به کسی رحم کند.

بابک زنجانی و تکیه نظام به او را باید در سطح و ردیف بمباران شیمیایی مدارس دخترانه یا اسید پاشی به صورت دختران اصفهانی به حساب آورد که هیچکس جرات ندارد تا مسئولیت آن را بپذیرد اما اتفاق افتاد. روزنامه جمهوری اسلامی معتقد است که او حداقل ۵۰ میلیارد دلار سرمایه از اموال کشور اندوخته است، اما به نظر می رسد او تنها طنابی است که برای جمهوری اسلامی باقی مانده است.

تحلیل اینکه چه کسی ایران را اداره می کند و آن که حرف آخر را می زند چه کسی است هم برای کارشناسان ایرانی دشوار بوده است و هم برای ناظران خارجی. کسی تردید ندارد که کارکرد مجلس شورای اسلامی در حد یک مرغداری گران قیمت نزول کرده و سالهاست ولی فقیه آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است. بسیاری معتقدند دولت در ایران محصول توافق موقت جریان های سیاسی حاکم است نه نتیجه انتخابات یا دمکراسی و اراده مردم. شورای امنیت ملی نیز بیشتر نوک قله یخ کارگزاران و معتمدان نظام است برای کارچاق کنی های کلان میلیارد دلاری. شورای نگهبان و خبرگان نیز دو چراغ جادو هستند که با اشاره رهبری خاموش و روشن می شوند. به همین دلیل، همه این نهادها را باید کنار گذاشت و بر دفتر علی خامنه ای تمرکز کرد که عملا هم دولت است و هم بانک مرکزی و هم مجلس و هم نیروی انتظامی و نهاد امنیتی.

مسعود زنده است

| No Comments

ensaf.jpgگفت‌وگو با کارشناس سابق واجا: موقعیت اجتماعی «سازمان» از رضا پهلوی ضعیف‌تر است

انصاف نیوز - یک کارشناس امنیتی تاکید دارد که بده بستان‌های اطلاعاتی میان روسیه و اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه وجود داشته و این اتفاق عجیبی نیست. او می‌گوید این نوع ارتباطات میان ایران و روسیه هم وجود دارد و طبیعی‌ست.

کارشناس سابق «میز نفاق» در وزارت اطلاعات می‌گوید: اعضای «سازمان» در جنگ اسرائیل و ایران در کشور حضور داشته و عملیات‌هایی را انجام دادند.

نقش «سازمان» در جنگ ۱۲ روزه

این کارشناس امنیتی در گفت‌وگویی تفصیلی با انصاف نیوز گفت: در جنگ ۱۲ روزه سازمان مجاهدین خلق نیز فعال بود. بخشی از افرادی که در ابتدای جنگ عملیات می‌کردند و پدافندها را زدند متعلق به این سازمان بودند. آنها از مرزها زمینی و احتمالا از غرب کشور وارد شدند.

او درباره‌ی نحوه‌ی ورود آنها به کشور گفت: آمریکا و اسرائیل به «سازمان» فضا دادند تا در جنگ ۱۲ روزه فعال باشد. آنها به اعضای «سازمان» فضا دادند تا از آلبانی بیرون بیایند و به مرزهای ایران برسند و احتمالا با توجه به شرایط ژئوپولیتیک اقلیم و وضعیت مرزها از مرز کردستان وارد شده‌اند.

این کارشناس امنیتی ادامه داد: مرزهای کشور در مقاطع زمانی وضعیت نامناسبی داشت و مثلا قاچاقچیان مواد مخدر از مرز پاکستان تا ورامین به سادگی می‌آمدند. البته برخی هم در جاهایی درگیر این موضوع بودند. توجیه هم این بود که این کار باعث می‌شود دست‌کم در ایران توزیع نشود و از کشور عبور کند.

اعضای «سازمان» در ایران استقرار ندارند

کارشناس حرفه‌ای اطلاعاتی سابق حوزه سازمان مجاهدین خلق (نفاق) گفت: اعضای «سازمان» در ایران استقرار ندارند و برای انجام عملیات‌ها در مدت‌های کوتاه (کمتر از ۱۰ روز) امکان دارد وارد کشور شوند و برگردند اما امکان اینکه زمان حضورشان در ایران را بیشتر از این کنند ندارند.

کارشناس سابق وزارت اطلاعات درباره‌ی نگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق به رضا پهلوی و هوادارانش گفت: بنا بر اطلاعاتی که ما داریم در «سازمان» این مباحث وجود دارد که برخی از اعضای آن می‌گویند ما فعالیت کنیم و نتیجه‌ی آن را رضا پهلوی ببرد اما مسعود رجوی چنین نگاهی ندارد و می‌گوید که اجازه دهید سرنگونی انجام شود پس از آن رضا پهلوی را هم سرنگون می‌کنیم.

مسعود زنده است

او مدعی است که مسعود رجوی زنده است و می‌گوید: هیچ شواهدی برای اثبات اینکه مسعود مُرده باشد وجود ندارد. رجوی تعقیب شده بود و حتی مکان دقیق استقرار او را داشتیم و جاهایی که مخفیانه رفت و آمد می‌کرد را تحت نظر داشتیم. شرط اروپایی‌ها برای رجوی این بود که حضورش علنی نشود. زیرا نمی‌خواهند پرونده‌ی ایران و اروپا بیش از این پیچیده شود.

این کارشناس امنیتی بر این باور است که سازمان مجاهدین خلق در دامن زدن به جو ضدآمریکایی در ابتدای انقلاب کاملا دخیل بوده است و می‌گوید: آنها از اشغال سفارت این کشور هم حمایت کردند اما مورد محمد الجولانی در سوریه نشان داده که آمریکایی‌ها به این نوع سوابق خیلی توجهی ندارند و ممکن است فردی با آن سوابق هم به درد آنها بخورد و چشمشان را بر روی آن سابقه‌ها ببندند.

keirSt.jpgپتکین آذرمهر - کیهان لندن

خبر تکان‌دهنده‌ای از شهر «نورث‌همپتون» انگلستان بار دیگر بحث عمیقی را در خصوص وضعیت اجتماعی و سیاسی این کشور به میان آورده است. پلیس ایالت «نورث‌همپتون‌شایر» اعلام کرده که اشرف زمان عثمانی، ۵۲ ساله، متولد بنگلادش، امام جماعت مسجد مرکزی «نورث‌همپتون» به اتهام برگزاری یک مراسم نکاح بین دو نوجوان زیر ۱۸ سال دستگیر شده است. این مراسم در نوامبر ۲۰۲۳ انجام شده و اکنون بر اساس قانون جدید مصوب ۲۰۲۲ که ازدواج افراد زیر سن قانونی را در هر شرایطی ممنوع می‌داند، وی باید در دادگاه حاضر شود.

طبق قوانین بریتانیا، هرگونه تلاش برای ازدواج کودکان حتی بدون استفاده از زور، غیرقانونی است و مجازات آن می‌تواند تا هفت سال زندان باشد.

این رویداد اما فقط یک پرونده‌ی قضایی ساده نیست. پرسش اصلی این است: چگونه در بریتانیا که خود را یک کشور پیشرفته معرفی می‌کند، چنین پدیده‌هایی که بیشتر در کشورهای اسلامی و «جهان سوم» دیده می‌شود، اتفاق می‌افتد؟ چگونه امام جماعت یک مسجد در کشوری با ادعای قانونمداری، تا این حد جسارت پیدا می‌کند که در مسجدی که با مجوز رسمی دولت بریتانیا فعالیت می‌کند، جایی که از خودش نیز به عنوان مدیر این موسسه در اداره ثبت شرکت‌ها نام‌برده شده، به نقض آشکار قوانین بپردازد و نظام حقوقی این کشور را زیر پا بگذارد؟!

بحران هویت و چندفرهنگ‌گرایی بی‌قید و شرط

سیاست چندفرهنگ‌گرایی در بریتانیا در سال های اخیر به صورت جدی به چالش کشیده شده است. سوء استفاده از آزادی‌های مذهبی بدون نظارت مؤثر باعث شده گروه‌هایی تحت لوای مذهب یا فرهنگ، عملاً قوانین کشور را نادیده بگیرند و قوانینی موازی ایجاد کنند. نتیجه آنکه ارزش‌های بنیادین مانند حقوق کودکان، برابری جنسیتی، آزادی بیان و امنیت اجتماعی، که سال‌ها برای تأمین و تضمین آنها در بریتانیا تلاش شده، قربانی شوند.

از ادعای پیشرفت تا واقعیت تلخ امروز

بریتانیا هنوز هم تلاش می‌کند چهره‌ای از یک کشور پیشرفته و مدرن ارائه دهد، اما رخدادهایی مانند ازدواج کودکان در مساجد، ضعف شدید در کنترل مهاجرت غیرقانونی، رسوائی بزرگ ناتوانی در مهار باندهای عمدتا پاکستانی‌تبار در سوء استفاده و آزار جنسی کودکان آسیب‌پذیر و افزایش روزافزون شکاف‌های اجتماعی تصویری کاملاً متفاوت از بریتانیای امروز به نمایش می‌گذارد. این تناقض آشکار و ناسازگاری فرهنگ‌ها، بیش از پیش بریتانیا را در مسیر شباهت به کشورهایی قرار می‌دهد که خود بارها به خاطر نقض قوانین حقوق بشر مورد انتقاد قرار داده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

پرونده‌ی امام مسجد «نورث‌همپتون» صرفاً یک تخلف فردی نیست؛ این اتفاق زنگ خطری است از روندی نگران‌کننده که بنیان‌های فرهنگی و اخلاقی جامعه بریتانیا را سست کرده و شکاف‌های اجتماعی را عمیق‌تر ساخته است.

اگر دولت و نهادهای مسئول با قاطعیت و جدیت واکنش نشان ندهند، چنین رویدادهایی نه‌ تنها بریتانیا را از جایگاه یک کشور پیشرفته به سمت وضعیتی شبیه جوامع عقب‌مانده سوق خواهد داد، بلکه چنانچه برخی کارشناسان مانند پرفسور دیوید بتز استاد دانشگاه کینگزکالج لندن بطور جدی هشدار داده‌اند، خطر بروز ناآرامی‌های گسترده و احتمال درگیری‌های داخلی را افزایش خواهد داد.

حتی کی‌یر استارمر نخست‌وزیر بریتانیا از حزب کارگر نیز پیشتر اعلام کرده بود که این کشور به‌ تدریج به «جزیره‌ای از بیگانگان» که با یکدیگر سازگاری ندارند تبدیل می‌شود. با این حال، او بعدها تحت فشار برخی از نمایندگان حزب کارگر که بخش بزرگی از رأی‌دهندگان حوزه‌های انتخابیه‌‌ی آنها اقلیت‌های مسلمان هستند، ناچار شد از بیان این سخنان ابراز پشیمانی کند.

این عقب‌نشینی نخست وزیر انگلیس نشان می‌دهد که انتقاد از پیامدهای سیاست چند فرهنگ‌گرایی در بریتانیا هنوزیک تابو باقی مانده و فشار اقلیت‌های مسلمان و گروه‌های چپگرا باعث شده است که حتی نخست‌وزیر کشور نیز از بیان صریح واقعیت‌ها درباره ناسازگاری‌های اجتماعی و فرهنگی ابراز پشیمانی کند، موضوعی که نشان‌دهنده محدودیت گفتگوهای آزاد و ناتوانی سیاستمداران در پرداختن به چالش‌های واقعی جامعه و حل این معضلات است.

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

بیانیه اخیر اصلاح‌طلبان از نوع معمم و یقه‌باز و یقه‌ولایتی‌شان، مرا به سال‌های دیرودور برد. با این تفاوت که پیش از خمینی و اهالی ولایت فقیه در ایران و حکومت اخوان المسلمین در مصر و تونس و عراق، نمونه‌هایی از این نوع بیانیه‌ها را بسیار می‌دیدی که البته اسلام‌پناهان کراواتی و درس‌خوانده در ینگه دنیا و بلاد اروپا هم امضایشان را زیر آن می‌گذاشتند.

arnzlarge.jpgاصلاح‌طلبان و اصولگرایان در کنار هم با لباس سپاه پاسداران

:::

«به باور جبهه اصلاحات ایران، رکن بازگشت به مردم بر این اصل استوار است که اکنون یک فرصت طلایی تغییر پیش‌ روی ملت و حاکمیت قرار دارد و می‌تواند به سکوی پرش برای توسعه پایدار، بازسازی سرمایه اجتماعی و تعامل عزتمندانه با جهان تبدیل شود. حال آنکه هرگونه بی‌اعتنایی به ضرورت تغییر، کشور را به مسیر فروپاشی تدریجی سوق می‌دهد. بنابراین ما از همه نیروهای سیاسی ملی مدافع رویکرد اصلاحات مسالمت‌جویانه و خشونت‌پرهیز اعم از داخل و خارج کشور و از تمام نهادهای تصمیم‌گیر حامی حقوق ملت، می‌خواهیم که به جای تداوم مرزبندی‌های مصنوعی و بی‌ثمر، بر محور منافع ملی گردهم آیند. این لحظه، لحظه تصمیم بزرگ عبور از گذشته و گشودن دروازه‌های آینده‌ای متفاوت است. فردا ممکن است دیر باشد.»

به عبارت دیگر، «حضرت ولی فقیه کمی کوتاه بیا و ما را به دایره قدرت راه بده! آنوقت ما جاده را برای فرزندان و نوادگانت تا ۱۰۰ سال دیگر هموار می‌کنیم».

اسلام انقلابی و افراطی در بازه‌های زمانی مختلف، از دهه‌ دوم نیمه قرن نوزدهم و سپس همه قرن بیستم، نه فقط خود منشا و مبنای ترور و ناآرامی و به هم‌ریختن مبانی زندگی مدرن اجتماعی شد، بلکه جنین‌های خارج از رحمی از سه نوع «عمامه‌ای شیعه» (از نواب صفوی فدایی اسلام تا خمینی، ولی فقیه و سیدعلی حسینی )، «دستار بر سر» مانند بن لادن و البغدادی و الظواهری، و «کرواتی» از طایفه مودودی و عمر الطلمسانی و محمد المرسی و راشد الغنوشی در جهان اسلام و شریعتی و یزدی و حسن حبیبی و کراواتی‌های ریشوی پس از صدام حسین در عراق، پروراند که تنها هدفشان رسیدن به قدرت، به هر قیمت، و شرعی کردن جنایت و غارت بود و هست.

بسیار نوشته‌ام و گفته‌ام که اسلام افراطی در تمام وجوه، یک هدف دارد که همانا به زنجیر کشیدن بندگان خدا به نام الله و رسول‌الله و در مورد ایران، اهل بیت رسول‌الله است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اولین شرط مومن به اسلام افراطی بودن، فراموش کردن عواطف و ضمیر انسانی، اعتقاد نداشتن به خدا و انسان و شرافت و عهد و پیمان، جایز شمردن هر وسیله‌ای برای رسیدن به قدرت و حفظ آن، استفاده از جهل و اعتقادات عوام برای پیشبرد هدف‌ها، توجیه جنایات و خلافکاری‌ها با استناد به متون دینی و روایات و احادیث اغلب جعل‌شده است. نکاتی که با اندک تامل روی عملکرد و گفتار نمادهای مشهور و مشهود اسلام افراطی از نوع ولایی و سلفی و اخوانی، قابل‌رویت است.

جمال‌الدین اسدآبادی که در واقع سمت پدربزرگی جنبش‌های اسلامی در منطقه را داشت و شاگردان مکتبش از محمد عبده گرفته تا علاء مودودی، از قدیسان اخوان و سلفی‌ها هستند، به هیچ روی به اخلاق پایبند نبود. در لندن، آن‌گاه که در محله ناتینگ‌هیل‌گیت زندگی می‌کرد، مجالس شبانه و دوستان دختر داشت و به محفل ماسونی می‌رفت و ردای ماسونی می‌پوشید. یک روز مدح سلطان عثمانی سنی می‌کرد و روز دیگر، شانه ناصرالدین‌شاه شیعه را می‌بوسید و دیگر روز سر به آستان خدیو مصر می‌سایید و البته برای ملکه انگلستان هم نامه فدایت شوم می‌فرستاد.

سیدمیرلوحی یا نواب صفوی هم در مدرسه صنعتی، از اراذل بود و بعد که عمامه گذاشت، مثل مقتدی صدر، یک‌شبه ملا شد. آدمکشی، نقض عهد، دروغگویی، کلاشی و حقه‌بازی از ویژگی‌های او بود. مرحوم بروجردی او را «منحرف و هدام دین» می‌دانست و راهش نمی‌داد.

ملاهای سنتی شیعه مثل خویی و شریعتمداری و گلپایگانی و مرعشی نجفی و حاج آقا احمد خوانساری نیز دو دهه بعد، خمینی را «برهم زننده دین و ایمان مردم» می‌دانستند.

پیروان اسلام افراطی وقتی دارای صفت انقلابی هم می‌شوند، دیگر نه خدا را می‌شناسند و نه به اصولی باورمندند. یک روز در مصر به امر مرشدشان، نقراشی پاشا را هدف قرار می‌دهند و روز دیگر قصد جان نحاس پاشا را می‌کنند. در تهران، هم احمد کسروی روشنگر را هدف قرار می‌دهند، هم رزم‌آرا و هژیر را، هم به حسین فاطمی گلوله می‌زنند، هم به حسین علای اشراف‌زاده آزاداندیش اصولی.

افراطی‌های، حسنعلی منصور اصلاح‌گرا را می‌کشند و در مصر، قلب عبدالناصر را هدف می‌گیرند. ریشه آن‌ها در خون شناور و قتل و کشتار و فریب‌کاری و نفاق اصل باورشان است. فرقی نمی‌کند جهادی طالبانی در افغانستان و پاکستان باشند یا انتحاری در عراق و یمن. مهم نیست که دستار سیاه و سفید شیعه سرشان را پوشانده باشد یا مندیل ملاعمری و عمامه بن‌لادنی بر سر گذاشته باشند؛ زیر دستار و عمامه، مغزی است سرشار از سیاهی و مرگ.

آن‌ها که ریش و کراوات را با هم دارند، خطرناک‌ترند که دزدان با چراغ‌اند. خمینی از آن‌ها استفاده کرد تا به قدرت برسد. آن‌ها فقر و درد و محرومیت توده‌های مصری و تونسی را دستمایه می‌کنند تا به قدرت برسند. کشته شدن سه هزار و اندی انسان بی‌گناه در نیویورک را پنهانی جشن می‌گیرند، اما به لفظ و تظاهر، کار تروریست‌های افراطی را محکوم می‌کنند. فتوای قتل تفنگداران دریایی آمریکا و کارکنان سفارتش را در بیروت به همان سادگی صادر می‌کنند که حکم قتل بختیار را.

جعفر! ولش کردی بابک را!

| No Comments

vel.jpgمجید مرادی

محمدجعفر منتظری، دادستان وقت کل کشور، بهمن ۱۳۹۵:

حکم اعدام بابک زنجانی قطعی شده و دیگر هیچ مشکل حکمی ندارد. منتها برای اینکه پول‌هایی که این آدم به جیب زده برگردد، تا اجرای استرداد آنها حکم اعدام انجام نمی‌شود.

🔺جعفر! اگر بابک پول هایی را که به جیب زده برگردانده است اولا 20 تا 50 میلیارد دلاری را که می‌گوید به کشور تزریق خواهد کرد از کجا آورده است؟ ثانیا چرا اعدام نشد؟

اگر برنگردانده است نیز چرا آزاد می‌گردد و برای دولت شاخ و شانه می‌کشد؟!

گفته می‌شود شرکت های بابک زنجانی حدود 17 هزار کارمند دارد. آیا بابک از زندان این شرکت‌ها را اداره می‌کرد و قوه قضائیه هم به جای مصادره این شرکت‌ها به نفع دولت به جای دیون او، اجازه داد تا این شرکت‌ها هم‌چنان در کف باکفایت او بماند؟!

افکار عمومی می‌پرسند آیا بابک زنجانی حتی یک روز را در زندان سپری کرده است؟

دیروز سخنگوی قوه قضائیه گفت که شبنم نعمت زاده پس از پایان مرخصی 6 روزه اش به زندان برنگشته و حکم جلب برای او صادر شده است.

آیا تمام اتهامات مالی شبنم در مقابل فقط همان 2/7 میلیارد دلار یا یورو بیش‌تر از قطره شبنمی در قیاس با دریای عمان است؟

چرا آنان که مجازات‌های سنگین‌تر دارند بیش‌تر از عفو و مدارا برخوردارند؟!

:::

***

lemond.jpgبه نوشتۀ روزنامۀ فرانسوی لوموند، منافع تهران حکم می‌کند که برای حل مشکل پروندۀ هسته‌ای به مذاکره روی آورد، اما بی‌حرکتی و لجاجت رهبر جمهوری اسلامی از یک سو و سازش‌ناپذیری واشنگتن از سوی دیگر، وضعیت را به بن‌بست کشانده است. در این میان اروپایی‌ها هم با توسل به «مکانیسم ماشه» کار را سخت‌تر کرده‌اند

رادیو بین المللی فرانسه - غزل گلشیری خبرنگار روزنامۀ لوموند می‌نویسد که از پایان جنگ دوازده روزه به بعد، تهران در یک «بن‌بست استراتژیک» گرفتار مانده است.

از یک طرف فشار اروپایی‌ها به جمهوری اسلامی برای تحمیل مذاکره افزایش یافته، اما از طرف دیگر اصلاً معلوم نیست که در قبال توافقی که برای تهران قابل قبول باشد، دونالد ترامپ نرمش کافی نشان خواهد داد یا خیر. از نظر واشنگتن، ایران باید غنی‌سازی اورانیوم را به کل تعطیل کند؛ شرطی که برای جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست.

در عین حال رژیم تهران می‌ترسد که حتی در صورت ورود به مذاکره، باز هم هدف حملۀ نظامی قرار گیرد. به همین دلیل نوعی سردرگمی در رأس حکومت مشاهده می‌شود. عباس عبدی، تحلیلگر ایرانی به لوموند می‌گوید: «در واقع، مقامات ایرانی به بن‌بست رسیده‌اند. البته رهبران رژیم مشکلی برای آغاز مذاکره ندارند، چنان که قبل از جنگ نیز این کار را کرده بودند، اما برای شروع گفتگو باید تصور روشنی از چند و چون توافق‌ داشت. ولی مذاکراتی که نتیجه‌اش از یک جانب تحمیل می‌شود (از طرف دونالد ترامپ)، شاید بدتر از فقدان مذاکره باشد.»

سماجت خامنه‌ای

مانع بزرگ دیگر، شخص علی خامنه‌ای است. به رغم ضرباتی که به تأسیسات نظامی و هسته‌ای کشور وارد شده و به رغم زیان‌های اقتصادی و پریشانی مردم، خامنه‌ای ٨۶ ساله همچنان در مخالفت با آمریکا سرسختی می‌کند.

یک شهروند ایرانی اهل تجارت که به محافل سیاسی و نظامی نزدیک است به خبرنگار لوموند می‌گوید: «باید واقع‌بین بود. علی خامنه‌ای آدم سالخورده‌ای است و نمی‌توان از او انتظار داشت که مذاکره با آمریکا را بپذیرد... او آرمان خود را دنبال می‌کند و ایمان دارد که هزینۀ مقاومت کمتر از هزینۀ سازش است.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست در برلین، معتقد است که با توجه به سن خامنه‌ای و شرایط کشور بعد از جنگ، تنها شورای عالی امنیت ملی خواهد توانست مذاکره با آمریکا را ممکن سازد. اما در حال حاضر «هیچیک از اعضاء این نهاد یا سایر مقامات نظام، شهامت ازسرگیری گفتگوها را ندارند؛ علی خامنه‌ای هم به تنهایی زیر بار نخواهد رفت.»

حمیدرضا عزیزی می‌گوید: «تمامی اهرم‌ها در واشنگتن است. اروپاییان فقط همین مکانیسم ماشه را در اختیار دارند. اما تهران می‌ترسد که اگر فقط با قدرت‌های اروپایی مذاکره کند، تنها برگ برندۀ خود، یعنی ابهام موجود در برنامۀ هسته‌ای را هم از دست بدهد. پس بهترین گزینه، مذاکرۀ مستقیم با آمریکاست. حتی اگر واشنگتن حاضر به یک توافق عادلانه نباشد، باز هم تنها راه رسیدن به این نتیجه، انجام مذاکره مستقیم خواهد بود.»

در این وضعیت، به نوشتۀ لوموند، فرسایش «محور مقاومت» در منطقه و تداوم سال‌ها فساد و بی‌کفایتی و اختناق در داخل کشور، رژیم جمهوری اسلامی را تضعیف کرده است. حتی آن اتحاد شکنندۀ ملی که در زمان جنگ با اسرائیل شکل گرفت، اینک روز به روز بیشتر شکاف بیشتری بر می‌دارد.

ansari.jpgفقدان انسجام در قدرت حاکمه ایران، آنطور که اکنون شاهدش هستیم، تاکنون سابقه نداشته است

مریم انصاری - دویچه وله

جمهوری اسلامی در ۴۷ سال گذشته بسیاری را از صفوف خود حذف کرده است، حذف سیاسی و حتی فیزیکی. اما بعد از جنگ ۱۲ روزه وضعی غریب به وجود آمده که قابل مقایسه با درگیری‌های جناحی پیشین نیست.

حالا نه تنها یک تعلیق بی‌سابقه در اقتصاد و کسب و کارها را تجربه می‌کنیم، بلکه سردرگمی و بی‌تصمیمی در میان "تصمیم‌گیران" نظام نیز آشکار است؛ از جمله در برخورد با معضلات داخلی و به‌ویژه در سیاست خارجی. مسئولان اگرچه نظرات مختلفی دارند و گاه به جان هم می‌افتند، اما در این زورآزمایی با هر بادی جبهه عوض می‌کنند و در عین حال فاقد "اقتدار" برای پیشبرد "خط" خود هستند. علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نیز از این بی‌اقتداری مستثنی نیست.

بسیاری تحلیلگران هشدار می‌دهند که حکومت در مسیر فروپاشی افتاده‌ است و ترمزی هم در کار نیست. گفته می‌شود این فروپاشی فعلا اقتصادی است، اما ممکن است به سرعت عرصه‌های دیگر را هم درنوردد.

برخی معتقدند وقوع یک جنگ دیگر بر شتاب آن خواهد افزود و برخی هم نگران‌اند که جنگ هم ابزاری برای سرکوب نارضایتی مردم و "نجات" حکومت از وضع فعلی شود، حتی موقت و از این ستون به ‌آن ستون.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در این زمینه با دو تن، مهرداد جهانگیری، روزنامه‌نگار از تهران و یک دانش‌آموخته فلسفه و علوم سیاسی گفت‌وگو کردیم که نخواست نامش آورده شود و با نگاه به "خط رویدادهای موجود"، معتقد است که فروپاشی "حتمی است".

چرا؟

او می‌گوید: «در ایران ما شرایط اقتصادی اول به خاطر مدل حکمرانی غیر تخصصی و همچنین چپاول‌گر مافیایی و بعد تحریم‌های طولانی مدت فلج کننده، به شکل افسار گسیخته‌ای رو به پایین شده است که این موضوع باعث حالتی با عنوان افت تمدنی می‌شود یعنی همین حالا اگر به مدت ۱۲ سال آینده، ما در کشور رشد اقتصادی سالانه هشت درصد را ثبت کنیم تازه اقتصاد ما می‌شود به اندازه اقتصاد سال ۱۳۹۲ این یعنی اقتصاد خودمان از خودمان بیش از ۲۰ سال عقب است حالا اگر این عقب بودن با عنایت به رشد ناچیز با صفر یا منفی تبدیل به بیش از نیم قرن بشود و بعد هم امکان و احتمال رشد بالا کلا منتفی شود چه؟ و در عین حال رقبای سنتی و منطقه‌ای هم رشد خوب و قابل قبولی در این سال‌ها داشته باشند و جلو و جلوتر بروند چه؟

"چاله تمدنی" و "فروپاشی نظامی"

این تحلیلگر موقعیت توصیف شده را "چاله تمدنی" می‌داند که "درآمدن از آن کار بسیار بسیار شاقی است" و می‌افزاید: «اگر این فرایند توسط مکانیسم ماشه و جنگ خارجی گره بیشتری بخورد و ارقام تورم بالا همزمان با رکود حجیم و افت درآمد یا قطع در آمد نفتی بشود، این می‌شود فروپاشی اقتصادی.»

به باور او "تحت تاثیر همین مدل و همراهی جنگ خارجی، ایران حتما و حتما درحال تجربه یک فروپاشی عمیق سیاسی" است و ممکن است حتی یک "فروپاشی نظامی" از راه برسد.

ijadi.jpgدر زمانی که اکثریت جامعه دستخوش توهم خمینیسم و اسلام شده بود و خواستار نظام سیاسی ایدئولوژیک دینی و اقتصاد اسلامی برای امت اسلامی بود، دولت دکتر شاپور بختیار آخرین تلاش برای جلوگیری از سقوط در منجلاب حکومت اسلامی بود. متاسفانه طبقه متوسط و اغلب طبقه متوسط و کارگران و اکثریت روشنفکران و سیاسیون به خمینی مرتجع و اسلام سیاسی پیوستند. در انقلاب شوم 57 متاسفانه دیگر صدای شاپور بختیار شنیده نمی شد.

در اینجا هدف نه بررسی همه جانبه های نگرش دکتر بختیار و کمبودها و اشتباه های او، بلکه یادآوری چهار اندیشه بنیادی اوست. هنگامیکه ایران در ایدئولوژی شیعه گری امت گرایی فرورفته بود سیاست پیشنهادی دکتر بختیار بر سوسیال دمکراسی، آزادی، ملی گرایی و لائیسیته تاکید داشت.

یکم، سوسیال دمکراسی.

«من سوسیالیسم را به عنوان یک افزار توانا برای برپا داشتن یک عدالت اجتماعی می شناسم و بر آنم که توزیع دادگرانه در آمد ملی با تأکید بر سهم کار در تولید ملی شرط اصلی بقای جامعه انسانی است. به بیان دیگر باور داشتن این اصل که دادگری در گسترده ترین معنای خود تأمین کننده نیکبختی انسان است و توزیع دادگرانه ثروت که یکی از ارکان عمده جانبداری از عدالت است و از سوی دیگر نقش «کار» چه برخاسته ار اندیشه انسان باشد یا تن او سهم تعیین کننده ای را در تولید ملی داراست. توجه ویژه به چنین عامل بنیادی را به عنوان مبنای اساسی در توزیع ارزش افزوده ضروری می دانم و از آنجا که این معنی در دستگاه اقتصادی سوسیالیستی در عالی ترین شکل علمی و منطقی مورد توجه است، استقرار این نظام را به عنوان یک مکانیسم تحقق بخش دادگری اجتماعی در دیده دارم و آن را از اصول مرامی خود می شمارم».
(جزوه مبانی اندیشه های سیاسی زنده یاد دکتر شاپور بختیار)

جامعه مورد علاقه دکتر بختیار خود را متکی بر رفاه اقتصادی و عدالت اجتماعی میداند. در زمانه اعتقاد اکثریت جامعه ایران به اقتصاد اسلامی و اقتصاد مارکسیستی، شاپور بختیار از سوسیال دمکراسی صحبت می کرد تا بر اقتصاد افراطی سودپرستانه کنترل کند و شرایط را برای تعادل اجتماعی فراهم نماید.

دوم، آزادی و استبداد ستیزی.
«من بر آنم که شکوفائی جامعه در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و هنری بی آنکه از آزادی برخوردار باشد میسر نیست و خودکامگی فردی و گروهی یا حزبی در هر حال بازدارنده پویائی جامعه و در نتیجه باز دارنده کار پیشرفت و توسعه مطلوب است. تجربه تاریخ، بهترین شاهد این مدعاست، در همه دستگاه های خودکامه از هر گروه که بوده و هستند پیدایی خشک اندیشی، کندی رشد و پیشرفت، بی بند و باری خلاقیت انسان ها از بدیهی ترین دنباله های منطقی چنان رژیم هائی بوده است و در این گونه دستگاه ها به طور ذاتی امکان سود بردن از اندیشه ها از میان برداشته شده و علاوه بر انسانهای محیط که چون دیگر انسانها خواهان آزادی هستند از نیکبختی به دور مانده اند.»

(جزوه مبانی اندیشه های سیاسی زنده یاد دکتر شاپور بختیار)

Amir_Daha.jpgوقتی برای نخستین بار لختی از پناهگاه بیرون‌خزید، بیخبر از اینکه همه هیبت و همینه او و نظامش دیگر فروریخته و طشت دشمنی اش با ایران و ایرانیان، از همه بام‌ها به زیر افتاده، به آن مداح بیت ش گفت: «ای ایران بخوان»! نمیدانست که ایرانیان همه میدانند «وقتی که او میگوید وطن، از پنجه اش خون میچکد»! اما گویا بازهم قصد آزمودن آزموده را دارند. اینبار گویا از همایون شجریان خواسته اند که « ای ایران » بخواند!

همایون خودش میگوید که خبر ندارد که چه شده با برگزاری کنسرت عمومی در فضای باز موافقت شده، و مدعی ست که « این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی ست که سزاوار شادی اند»!

شاید همایون راست میگوید، شاید آنقدر ساده است و یا بی بهره از درایت و بینش سیاسی، و یا به صلاحش نیست که بفهمد آنها که نه تنها شادی، که آب و نان را، و حتی روشنایی را از خانه های مردم ربوده اند، هدف شان از مجوز دادن برای برگزاری چنین کنسرتی، بخشیدن «لحظه ای شادی» به مردم نیست!

آنها غریقانی هستند که در میان طوفان امواج کشنده، برای نجات، خود را به هر تخته پاره ای می آویزند!

با اینهمه شاید پشت پرده دسیسه های خوفناک دیگری هم نهفته باشد، آیا سناریویی برای یک آشوب سازمانیافته در کار است؟ آیا با این فرض بسیار محتمل که بسیاری از مردم به جان آمده، این تجمع را فرصت مناسبی خواهند یافت تا صدای اعتراض خود را علیه تمامیت نظام بلند کنند، رژیم در پی ایجاد نوعی تفرقه و دو دستگی استادیومی در میان مردم است؟ آیا رژیم در پی صحنه سازی دیگری برای نشان دادن پنجه های خونین و زهر چشم گرفتن از مردم است!؟ و احتمالات بسیاری دیگری از این دست که رژیم در آنها تجربه زیادی دارد. اما باورناپذیر تر از هر احتمال دیگر، این است که از شکم افعی شرزه، کبوتری با پیام صلح و شادی بال بگشاید!

etebari22.jpgدیوید اعتباری - کیهان لندن

ایران در آستانه یکی از حساس‌ترین پیچ‌های اقتصادی و سیاسی خود قرار گرفته است. همزمان با بن‌بست در مذاکرات هسته‌ای و افزایش تنش‌ها در منطقه، سه کشور اروپایی مکانیسم ماشه را فعال کرده‌اند؛ اقدامی که می‌تواند به بازگشت تحریم‌های جامع سازمان ملل منجر شود. این تحول در شرایطی رخ می‌دهد که اقتصاد ایران هم‌اکنون گرفتار تورم بالای ۴۰ درصد، رکود طولانی‌مدت، سقوط تاریخی ریال و افزایش نارضایتی‌های اجتماعی است. پرسش اصلی این است که فعال شدن این مکانیسم چه پیامدی بر معیشت مردم، تاب‌آوری جامعه و آینده جمهوری اسلامی خواهد داشت؟

فعال‌ شدن مکانیسم ماشه به معنای بازگشت مجموعه‌ای از تحریم‌های نفتی، بانکی، بیمه‌ای و تجاری است که پیشتر نیز اقتصاد ایران را در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ با بحران‌های عمیق روبرو کرده بود. تحریم صادرات نفت می‌تواند میزان فروش ایران را به نصف کاهش دهد. در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران روزانه حدود ۱ تا ۱/۲ میلیون بشکه نفت عمدتاً به چین صادر می‌کند؛ بازگشت تحریم‌ها می‌تواند این رقم را تا ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه پایین بیاورد.

پیامدهای مستقیم چنین کاهشی روشن است: درآمد ارزی به شدت کم می‌شود، دسترسی ایران به شبکه بانکی جهانی بیش از پیش مختل می‌گردد و واردات کالاهای اساسی و صنعتی با هزینه و ریسک بالاتر انجام خواهد شد. این فشارها به سرعت خود را در بازار داخلی نشان می دهد. تورم که هم‌اکنون بالای ۴۰ درصد است، می‌تواند در عرض چند ماه به مرز ۹۰ درصد برسد. ریال که در پایین‌ترین سطح تاریخی خود معامله می‌شود، امکان سقوط از حدود یک میلیون ریال برای هر دلار به ۱/۶ میلیون ریال را خواهد داشت. پیش‌بینی می شود که رشد اقتصادی از رکود نزدیک به صفر کنونی به انقباض ۲ تا ۳ درصد رسیده و نرخ بیکاری رسمی به ۱۲ درصد افزایش‌ یابد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

ویژگی مهم این تحولات آن است که خطی و تدریجی نیستند. اقتصاد ایران در مواجهه با چنین شوک‌هایی معمولاً با شتابی فزاینده تغییر می‌کند؛ تورم ناگهان جهش می‌کند، ریال سقوط آزاد دارد و بیکاری به‌ صورت پله‌ای افزایش می‌یابد. تجربه تحریم‌های گذشته نشان داده که اعتماد عمومی و انتظارات تورمی به‌ سرعت تغییر می‌کنند و همین عامل، سرعت بحران را بیشتر می‌سازد.

sarkhosh.jpgدر تحلیل آینده‌ی ایران، ذهن‌ها اغلب در دوگانه‌ی «تداوم وضع موجود» یا «فروپاشی آشوبناک» زندانی می‌شوند. اما در سایه‌ی این دوگانه، سناریوی سوم و موذیانه‌ای در حال شکل‌گیری است: دگردیسی و پوست‌اندازی. این سناریو، مرگ «جمهوری اسلامی» به عنوان یک ساختار ایدئولوژیک را پیش‌بینی می‌کند، اما نه به نفع دموکراسی، بلکه برای تثبیت قدرت مطلق «دولت موریانه»--همان کارتل امنیتی-اقتصادی که چون موریانه‌ای، ساختار دولت رسمی را از درون پوک کرده و آن را به پوسته‌ای بی‌جان برای پیشبرد منافع خود تبدیل نموده است.

این نوشتار استدلال می‌کند که این دگردیسی، استراتژی هوشمندانه‌ و خطرناک‌ این کارتل برای بقا است: یک «تله‌ی ثبات» که با اعطای آزادی‌های سطحی و فریبنده، استبدادی کارآمدتر را جایگزین دیکتاتوری ناکارآمد کنونی می‌کند تا رویای گذار به دموکراسی را برای دهه‌ها به تعویق اندازد.

«دولت موریانه» برای تحقق این هدف، یک قرارداد اجتماعی نانوشته به ملت خسته‌ی ایران پیشنهاد می‌کند؛ معامله‌ای که باید آن را کاوید تا طعمه‌های شیرین و بهای حقیقی آن آشکار شود. اولین و پرسروصداترین هدیه‌ی این نظم جدید، حذف نمایشی فشارهای ایدئولوژیک بر زندگی روزمره است.

این استراتژی؛ هم‌اکنون در آزمایشگاه سیاسی ایران در حال اجراست. تصمیم اخیر نظام برای برگزاری کنسرت‌های خیابانی رایگان، در اوج فروپاشی اقتصادی و سقوط آزاد ریال، قطع برق، کم‌آبی و گرانی سرسام‌آور، تجلی بالینی آن است. این اقدام که می‌توان آن را «سلام فرمانده» ای دیگر نامید، پس از شکست خوردن پروژه ی «ای ایران» خوانی در شب عاشورا، برای فریب افکار عمومی، یک نمایش مهندسی‌شده برای تزریق شادی اجباری و خواندن لالایی برای جامعه‌ای است که با شکم گرسنه تشویق می‌شود در خیابان دست افشانی کند و دور از چشم ماموران، پایکوبی. یادآور سکانسی از فیلم گربه ی آوازه خوان در دهه ۶۰ که گربه های گرسنه چنین می کردند و به ناگهان سر و صدای شکم شان بزم شان را مختل می کرد و به یادشان می آورد که اولویت، پر کردن شکم است.

azami.jpgدر نزد ما به معنای واقعی، هیچ چیز سرِ جایش نیست. گیج و مبهوت، هر چه می‌خواهیم می‌بافیم تا نادانی‌مان در بطن این سرگرمی‌های همیشگی، که هیچ چیز تازه از آن برنمی‌خیزد، پنهان بماند. "آشتی ملی" در این سرزمین همانند "رواداری" و آن‌چه به نام "کرامت انسان" باب روز شده است، بیش از آن‌که ریشه در ضرورت‌های اجتماعی داشته باشد، ساخته و پرداخته‌ی جمهوری اسلامی و میراث‌خوار آن، اصلاح‌طلبی است. و ما نیز بی‌ آنکه به معنای واقعی آن بیندیشیم، طوطی‌وار تکرارش می‌کنیم. جامعه‌ای که حکومتش در سراشیب سقوط است و مردمش برای نان شب در تنگنا مانده‌اند، جایی برای چنین شعارهای توخالی وجود ندارد.

تداعی "آشتی ملی" در سطح کلان، چیزی فراتر از گردهم‌آیی چند ده نفر و حرافی پیرامون آن است. آشتی واقعی تنها زمانی ممکن است که دو عنصر اصلی، یعنی حکومت و جامعه‌ی مدنی و سیاسی، در تعادل و تعامل قرار گیرند. نمونه اش در آفریقای جنوبی اتفاق افتاد. پیش از آنکه حکومت آپارتاید تن به سازش دهد و اعلام "آشتی ملی" کند، نیروی قدرتمند همبستگی به رهبری کنگره ملی آفریقا در صحنه تأثیرگذاری حاضر و آماده بود. در واقع میان همبستگی اپوزیسیون و رژیم "تعادل و تعامل" برقرار شد و همین باعث فروپاشی رژیم آپارتاید شد. البته مقصودم از نمونه پیشرفت آشتی ملی در آفریقا به هیچ وجه الگوبرداری برای وضعیت وخیم جامعه جمهوری اسلامی نیست اما نمونه است. بنابراین "آشتی ملی" نسبت به چاره جویی و تلاش جهت همبستگی اپوزیسیون ایرانی، متأخر است.

راهِ برون‌رفت، نه در شعار، بلکه در عمل است: نخست باید با گروه‌های سیاسی، از هر طیف و گرایش، وارد گفت‌وگو شد و بسترِ همگرایی را فراهم آورد. تنها از دل این همبستگی است که نیرویی تازه و نیرومند می‌تواند در عرصه‌ی سیاسی پدیدار گردد؛ نیرویی که قادر خواهد بود، بسته به شرایط و آرایش نیروها، تصمیمی قاطع و سرنوشت‌ساز اتخاذ کند و حکومت را به زیر کشد. تنها با فروپاشی حکومت اسلامی است که راه "آشتی ملی" برای ایرانیان گشوده خواهد شد. درست به همانگونه که گفته شد: در آفریقای جنوبی، بدون همبستگی و انسجام "کنگره ملی آفریقا"، روند "آشتی ملی" شکل نمی‌گرفت؛ روندی که سرانجام به سقوط رژیم آپارتاید انجامید.

ferd.jpg

پیامی ز من بَر، اگر بشنوی

به بانوی نامهربان، موسوی

ز رنجی که بردم بسی، سال سی

در این سال سی، رنج بردم بسی

مرا رنج این نامه هرگز نَخَست

اگرچند ماندم بسی تنگدست

در اندیشۀ مهر ایران زمین

من این داستان بازگفتم چنین

که فرهنگ و آیین ایرانیان

شود آشکارا به پیر و جوان

بماناد ایرانی اندر جهان

سرافراز در آشکار و نهان

ز خواب و ز خوراک پرداختم

سخن از نهانگه برون ساختم

گذشته سخن ها به هر دفتری

بجُستم ز دانای هر کشوری

نهفته سخن را ز پیر و جوان

گرفتم، برون ساختم از نهان

سخن های شایسته و شاهوار

نه صدها و بیوَر که چندین هزار

ابا گویش توس نه، پارسی

سرودم که باشد بَرِ هرکسی

سرودی سرودم به پارسی دری

چو دُرّی گرانمایه، چون گوهری

که ایرانیان خردمند و راد

بخوانند و گردند از نامه شاد

در این نامه آواز و پرواز هست

سخن آشکارا و با راز هست

«تو این را دروغ و فسانه مدان

به یک سان رَوِشن زمانه مدان

ازو هرچه اندر خورَد با خرد

دگر بر ره رمز معنی برد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کرده خویش، ریش»

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgصادق زیباکلام

سخنی به اغراق نرفته اگر گفته شود که تغییر تعرفه‌ها مهم‌ترین تصمیم ترامپ از ابتدای ریاست‌جمهوری‌اش بوده.

علیرغم مخالفت‌های بسیاری هم درداخل آمریکا و هم ازسوی متحدین آن کشور، ترامپ این سیاست را به اجرا درآورده. درراستای شعار"اول آمریکا"، استدلال وی آن بوده که آمریکا انبار کالاهای وارداتی شده وافزایش تعرفه ها کمک به رقابت تولیدات ساخت آمریکا می‌نماید.

او این تصمیم را سرنوشت‌ساز برای جهش اقتصاد آمریکا می‌دانست.

اما علیرغم دفاع قاطعانه ترامپ ازتعرفه ها وسرزنش رؤسای‌جمهور قبلی که چرا این سیاست را به اجرا نگذارده بودند و بالاخره علیر‌غم کلی افتخار و مباهات که او دارد به اقتصاد آمریکا جان تازه‌ای می‌بخشد، یک قاضی فدرال جلوی اجرای آن سیاست را گرفته و آنرا بیرون ازحیطه اختیارات رئیس‌جمهور اعلام می‌نماید.

هنوزترامپ ازآن شوک بیرون نیامده بود که دادگاه دیگری تصمیم وی مبنی برقطع بودجه دو میلیاردی دانشگاه هاروارد را غیرقانونی اعلام نمود. ترامپ دل‌خونی از برنامه های آن دانشگاه بالاخص طرفداری دانشجویان آن از فلسطینی‌ها داشت.

البته ظرف شش ماه گذشته این چندمین باراست که قانون جلوی تصمیمات وی را می‌گیرد.مشابه همین اتفاق در دور نخست ریاست جمهوری‌شان اتفاق افتاد.هنوزدرکاخ سفید مستقر نشده بودکه اعلام نمود اتباع ۸ کشورحق ورود به آمریکا را ندارند.ترامپ گفت این تصمیم را به جهت بهبود امنیت کشورش می‌گیرد.

اما یک دادگاه فدرال آن تصمیم را مغایر با اختیارات رئیس‌جمهور دانست و اعلام نمود که رئیس‌جمهورنمی‌تواند مانع از ورود قانونی اتباع کشورهای دیگر که دارای ویزای معتبر هستند به آمریکا شود.

جایگاه قانون در آمریکا را مقایسه کنیم با جایگاه قانون در ایران.تا قبل انقلاب مشروطه جایگاه حکومت درآسمان‌ها بود. شاه سایه خدا بود واوامرملوکانه لازم الاجرا. اما مشروطه حکومت را ازآسمان به زمین آورد و اختیارات آنرامحدود به قانون نمود.شخص اول مملکت دیگر نمیتوانست هرچه اراده میکند را اجراء نماید.

می‌توان پرسید که ظرف ۱۲۰ سالی که ازمشروطه میگذرد،کدام دفعه حکومت درایران همچون ترامپ درآمریکا نتوانسته تصمیم یا سیاستی را که میخواسته به اجرا گذارد چون قانون چنین اختیاری به حکومت واگذارنکرده بوده؟

danger.jpgعلی‌ رضا بختیار

متاسفانه وضعیت جسمانی‌ پدر، به علت تزریق داروی غلط حین خواب، علیرغم تاکید حاج محمد باقر بختیار به حساسیت داشتن به این دارو به علت عوارض جانبازی شیمیایی و داشتن پلاک حساسیت دارویی بر گردن به علت مذکور، جلوگیری از کار پزشکان توسط نیروهای امنیتی‌، جلوگیری از انجام سی‌ تی اسکن، جلوگیری از وصل سوند بر خلاف دستور پزشک متخصص به علت کم کار شدن کلیه‌ها و فشار بر کلیه ها، حمله نیرو‌های امنیتی‌ به ایشان بر روی تخت بیمارستان، هر ۲ تا ۳ ساعت یک بار برای اجبار ایشان به دستبند و پا بند زدن و مقاومت پدر در مقابل نیرو‌های امنیتی‌ بسیار وخیم است. با این وجود پدر به زندان اوین منتقل شده ا‌ند.

به دلیل جلوگیری نیروهای امنیتی‌ و حفاظتی از ملاقات با پدر در بیمارستان، و رفتارهای زشت و توهین آمیز با افراد خانواده، تا به اکنون اخبار و اطلاعات درست و موثقی از وضعیت جسمانی‌ پدر به دستمان نرسیده بود. متاسفانه دقایقی پیش شرح این اطلاعات به صورت موثق به دست اینجانب رسیده که با عزیزان به اشتراک میگذارم، چرا که به صورت مشخص، مسئولان امنیتی‌ قصد آسیب زدن به پدر را داشته و شاید اطلاع رسانی از این امر باعث جلو گیری از این نقشه شوم حکومت علی‌ خامنه‌ای شود. پدر که به واسطه مشکلات حاد جسمانی، عوارض متعدد، کاهش وزن شدید و ضعف جسمانی‌ از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بوده ا‌ند، متاسفانه این چند روز را به شکلی‌ گذرانده ا‌ند که آن را تنها به شکنجه بر روی تخت بیمارستان می‌‌توانم تشبیه کنم.

در حالی‌ که حاج محمد باقر بختیار جانباز شیمیایی، آسیب‌های تیر و ترکش و موج انفجار می‌‌باشند، و تنها بیمارستان‌های تخصصی مانند بیمارستان ساسان و خاتم الانبیا قابلیت و توان تشخیصی و درمانی جانبازان شیمیایی را دارند، به صورت غیر منطقی‌ پدر به بیمارستان طالقانی منتقل می‌‌شوند. در بدو ورود، پدر به تک تک کادر درمان و پزشکان وضعیت جسمانی خود، شرایط جانبازی شیمیایی و حساسیت جانبازان شیمیایی به دارو‌های خاص را توضیح داده، و پلاک فلزی بر گردن خود، که بر آن حساسیت‌های دارویی جانبازان شیمیایی به صورت مشخص حک شده است را نشان می‌‌دهند.

ساعتی‌ از بستری پدر نگذشته بوده است که نیروهای امنیتی‌ به اتاق محل بستری ایشان آمده و با هجوم به ایشان قصد دستبند و پابند زدن به ایشان می‌‌کنند که علیرغم شرایط جسمی‌ نامساعد، پدر با تمام توان مقاومت کرده، و از زدن دستبند و پابند جلوگیری می‌‌کنند. در همین شرایط، پزشکان به علت شرایط جسمانی‌ ایشان تست‌های متفاوتی‌ همچون اکو و نوار قلب، سی‌ تی اسکن، و دیگر آزمایش‌ها را تجویز می‌‌کنند، که نیرو‌های امنیتی‌ از انجام بعضی‌ از آزمایش‌ها همچون سی‌ تی اسکن جلو گیری می‌‌کنند. همچنین، پزشک متخصص کلیه که به علت کم کاری و فشار بر کلیه ها، برای جلو گیری از آسیب به کلیه‌ها دستور استفاده از سوند پزشکی می‌‌دهد، نیروهای امنیتی‌ بدون توضیحی مجددا از کار پزشکان جلوگیری کرده و برای فشار گذاشتن بر پدر از استفاده از سند جلو گیری می‌‌کنند.

در تمامی این مدت، نیروهای امنیتی‌ برای هر چه بیشتر کردن فشارها بر حاج محمد باقر بختیار، هر ۲-۳ ساعت به ایشان هجوم آورده، تا ایشان را مجبور به زدن دستبند و پا بند به تخت بیمارستان کنند، و پدر نیز در ۲ روز اول با تمام توان مقاومت می‌‌کنند. اما اینجاست که به صورت مشکوکی، شبانه و حین خواب، فردی به ایشان آنتی بیوتیکی از لیست دارو‌هایی‌ که به آنها حساسیت دارند را تزریق می‌‌کند، که این امر باعث می‌‌شود که ایشان با سوزش شدید در تمامی بدن از خواب بیدار شده و متوجه موضوع شوند.

پرستار‌ها و کادر درمان در ابتدا این تزریق را امری از روی اشتباه توصیف می‌‌کنند، اما با رو به وخامت گذاشتن حال پدر، به کلی‌ تزریق هرگونه دارویی حتی چنین آنتی بیوتیکی را منکر می‌‌شوند. در اینجاست که متاسفانه با فشار‌های متعدد و بلاخص بدتر شدن شرایط جسمانی‌ پدر به علت تزریق مشکوک یا عمدی داروی اشتباه، پدر توان جسمانی‌ مقاومت در مقابل نیرو‌های امنیتی‌ را از دست داده، و در حالی‌ که بدن ایشان، بلاخص بین مفاصل و کشاله‌های ران پر از تاول شده بوده است، به ایشان دستبند و پا بند می‌‌زنند.

حوالی ساعت ۱۰ صبح روز سه شنبه، نیرو‌های امنیتی‌ به اتاق ایشان رفته، تا ایشان را مجبور به بازگشت به زندان کنند. وقتی‌ به ایشان می‌‌گویند آماده بازگشت به زندان باشید، پدر جواب می‌‌دهند که " آماده ام"، اما این دون صفتان اصرار می‌‌کنند که خود نامه‌ای بنویسید و در آن درخواست بازگشت به زندان کنید!

که پدر نیز از این کار سر باز می‌‌زنند. اما علیرغم سرباز زدن ایشان، پدر حوالی ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه، از بیمارستان طالقانی، در حالی‌ که تمامی بدن را تاول گرفته بوده است و تاول‌ها در حال عفونی‌ شدن بوده است، به اجبار نیروهای امنیتی‌ به زندان اوین منتقل می‌‌شوند. لازم به ذکر است، متخصصین بیمارستان ساسان، بیمارستان تخصصی جانبازان شیمیایی، در گذشته نسبت به خطرات جانی تزریق داروی اشتباه و عفونی‌ شدن تاول‌ها به شدت به ایشان هشدار داده بوده ا‌ند. در این لحظه، حاج محمد باقر بختیار، در چنین شرایطی هنوز در زندان اوین حضور داشته، و عفونی‌ شدن تاول‌های بدن، جان ایشان را به شدت به مخاطره انداخته است.

گرچه، از فراشان حکومت علی‌ خامنه‌ای ، نه پدر و نه ما انتظاری نداریم، اما همانگونه که پدر خود قبل از زندان تاکید داشته ا‌ند، این مطالب را برای مردم عزیز می‌‌نویسیم، تا مردم بدانند که بر خلاف روایت دروغین حکومتی، نه تنها بسیاری از جانبازان، رزمندگان و خانواده شهدا در مقابل این حاکمیت قرار دارند، بلکه این حاکمیت جور عداوتی دیرین با جانبازانی دارد که به واسطه نام آنان به مردم کشورمان ستم می‌‌کنند.

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را "رفرش" کنید

***

صدای آمریکا - مقامات جمهوری اسلامی روز پنجشنبه مدعی‌شدند که دود دیده‌شده در اطراف سایت هسته‌ای اصفهان ناشی از «آتش‌سوزی» در محل پسماند این استان بوده است. خبرگزاری مهر به نقل از منصور شیشه فروش، مدیرکل مدیریت بحران استانداری اصفهان این مطلب را گزارش کرد. او گفت پسماندها بر اثر گرمای هوا دچار آتش‌سوزی شد و نیروهای آتش‌نشانی در حال مهار آن هستند.

flarge.jpg

▪️از زمان پایان جنگ ۱۲ روزه اسرائيل و جمهوری اسلامی که صدها هدف در استان‌های مختلف ایران با برتری هوایی اسرائيل مورد حمله نیروی هوایی آن قرار گرفت، آتش‌سوزی‌های مختلف و غیرمعمولی در ایران رخ داده است که مقامات جمهوری اسلامی آنها را به«نشت گاز» و موارد مشابه نسبت داده‌اند.

▪️مقامات جمهوری اسلامی توضیح نداده‌‌اند که آیا دلیل موارد «نشت‌گاز‌»‌ نتیجه جنگ ۱۲ روزه اخیر بوده و یا سال‌ها سهل‌انگاری جمهوری اسلامی و بی‌توجهی آن به سرمایه‌گذاری در کشور و نادیده‌گرفتن استانداردها از سوی آنها باعث رشد این آتش‌سوزی‌ها شده است.

محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه: ماندگاری در قدرت ریشه بحران ایران است

بعد از ۲ دوره به جورج واشنگتن گفتن مجددا برای دور سوم کاندیدا شو گفت نه ۸ سال کافیه
مشکل اصلی کشور ما این هست که حاضر به کنار رفتن از قدرت نیستند در حالی که در امریکا ۸ سال است و در فرانسه ۱۰ سال است



سحام نیوز: اولین مصیبت بزرگ ج ا، رهبری و نماینده های او هستند که خود را مادام العمر می دانند و‌ در حالی که قدرت تکلم خود را از دست داده اند با پوشک به شورای نکهبان و مجلس خبرگان می روند تا بزرگترین تصمیمات را برای مردم بگیرند



جورجو آرمانی درگذشت

| No Comments

armani.jpgرادیو فردا - شرکت آرمانی روز پنجشنبه ۱۳ شهریور اعلام کرد که جورجو آرمانی، طراح مد و لباس مشهور ایتالیایی، در ۹۱ سالگی درگذشت.

در بیانیهٔ این شرکت آمده است: «با اندوه فراوان، گروه آرمانی درگذشت خالق، بنیان‌گذار و نیروی محرکهٔ خستگی‌ناپذیر خود، جورجو آرمانی را اعلام می‌کند».

نام جورجو آرمانی مترادف با سبک و ظرافت مدرن ایتالیایی بود. او ذوق هنری یک طراح را با درایت یک تاجر در هم آمیخت و شرکتی را هدایت می‌کرد که گردش مالی سالانهٔ آن به حدود ۲.۷ میلیارد دلار می‌رسید.

آقای آرمانی تا پیش از مرگش، یک امپراتوری به ارزش بیش از ۱۰ میلیارد دلار ساخته بود که علاوه بر پوشاک، شامل لوازم جانبی، مبلمان خانگی، عطرها، لوازم آرایشی، کتاب‌ها، گل‌ها و حتی شکلات‌ها بود و طبق گزارش فوربس، او را در میان ۲۰۰ میلیاردر برتر جهان قرار داده بود.

این طراح همچنین مالک چندین بار، کلاب، رستوران و یک تیم بسکتبال بود؛ تیمی که بیشتر با نام «المپیا میلانو» شناخته می‌شود. او از سال ۱۹۹۸ بیش از ۲۰ رستوران از میلان تا توکیو افتتاح کرد و دو هتل، یکی در دوبی در سال ۲۰۰۹ و دیگری در میلان در سال ۲۰۱۰ راه‌اندازی کرد.

او مدتی بود که با بیماری دست‌وپنجه نرم می‌کرد و ناگزیر شد در ماه ژوئن امسال برای نخستین بار در طول دوران حرفه‌ای خود از حضور در نمایش‌های مد مردانهٔ میلان انصراف دهد.

این طراح مشهور که به «شاه جورجو» (Re Giorgio) شهرت داشت، به دقت در همه جزئیات مجموعه‌هایش و حتی جنبه‌های مختلف کسب‌وکار از تبلیغات گرفته تا مرتب‌کردن موی مدل‌ها پیش از ورودشان به صحنه، دخالت می‌کرد.

به رغم آن‌که او یکی از برترین طراحان جهان بود، با دقت از حریم خصوصی خود حفاظت می‌کرد و کنترل شدیدی بر شرکتی که تأسیس کرده بود داشت، استقلال آن را حفظ کرده بود و با گروه کوچکی از اعضای مورد اعتماد خانواده و همکاران قدیمی کار می‌کرد.

او در حال برنامه‌ریزی برای رویدادی بزرگ به مناسبت جشن پنجاهمین سالگرد خانهٔ مد جورجو آرمانی در هفتهٔ مد میلان در ماه جاری میلادی بود.

شرکت آرمانی اعلام کرد که مراسم تشییع جنازه در روزهای شنبه و یکشنبه در میلان برپا خواهد شد و پس از آن مراسمی خصوصی برگزار می‌شود که تاریخ آن نامعلوم است.

آشپز.jpgهم میهن - احمد زیدآبادی

همایون شجریان از لغو کنسرت رایگان خود در میدان آزادی تهران خبر داده است. رسانه‌ها لغو برنامه را به شهرداری تهران نسبت داده‌اند. در مقابل مقام‌های شهرداری، ناهماهنگی و عدم برنامه‌ریزی را علت لغو برنامه اعلام کرده‌اند و علیرضا زاکانی شهردار تهران، استادیوم آزادی را جای مناسبی برای برگزاری کنسرت آقای شجریان دانسته است.

گویا از سال‌ها پیش همایون شجریان به دنبال کسب مجوز برای اجرای یک کنسرت در محیطی باز در شهر تهران بوده که در هر دوره به دلایلی مجوزی به او داده نشده است. در ماه‌های گذشته اما وزارت ارشاد دولت پزشکیان، مجوز لازم را صادر کرده و وزارت کشور هم با برگزاری کنسرت در میدان آزادی موافقت کرده است.

با این حال، چنانکه بسیاری انتظار داشتند کنسرت به‌رغم کسب مجوز و تبلیغات گسترده پیرامون آن، لغو شد و اجرای آن در همان محل یا در محلی دیگر مشخص نیست. فارغ از دلایل اصلی لغو کنسرت آقای شجریان و نهاد لغوکنندۀ آن، مسئلۀ اصلی از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این است که چرا برنامه‌ای که در بسیاری از کشورها در سرتاسر جهان امری عادی و معمول به شمار می‌رود، خبر برگزاری و لغو آن تا این اندازه سروصدا به پا کرده و به مسئلۀ اصلی کشور تبدیل شده است؟

پاسخ به این پرسش به قدری روشن است که حتی نیاز به طرح ندارد چون چیزی که در دیگر کشورها امری معمول و عادی است در کشور ما به صورت معضلی همه‌جانبه درآمده است.

سالیان درازی است که عده‌ای در کشور ما هر امر شادی‌بخش و خوشحال‌کننده را در زمرۀ امور ممنوعه طبقه‌بندی کرده‌اند و تحت عنوان دینداری با آن مخالفت می‌کنند. جلوگیری از شادی کردن آزاد و امن مردم به صورت عمومی، بر اقشار مختلف بخصوص جوانان و نوجوانان چنان فشار روانی و عصبی وارد کرده است که از یک سو، به شادی‌های مخفی توأم با نگرانی و اضطراب پناه برده‌اند و از سوی دیگر، از نیروهای مانع شادی و نشاط عمومی آنها متنفر و بیزار شده‌اند.

این دو پدیده سبب شده است که یک کنسرت غیرسیاسیِ رایج در اغلب جوامع، در کشور ما از دو جهتِ اعتقادی و امنیتی مورد حساسیت قرار گیرد و به موضوعی سیاسی و جنجال‌برانگیز تبدیل شود.

در بین اندیشمندان اسلامی سخنی منسوب به پیامبر و امام علی رایج است که می‌گوید: «الْانْسانُ حَریصٌ عَلی‌ ما مُنعَ مِنْهُ» (مردم به چیزی که از آن منع شوند، حریص می‌شوند.) واضح است که سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی چند دهۀ اخیر دقیقاً در جهت خلاف حکمتی که در این روایت نهفته است، تنظیم و تحمیل شده است.

در واقع، طیف ممنوعیت‌ها به اندازه‌ای وسیع بوده که مردم میل وصف‌ناپذیری به آنها پیدا کرده‌اند. به نظر می‌رسد استقبال وسیع از فیلم‌های کمدی در سال اخیر بخصوص از نوع سطحی و مبتذل آن نیز بی‌ارتباط با ممنوعیت شادی و خوشحالیِ معمول در کشور نباشد.

شاید مدافعان ممنوعیت‌ها و سختگیری‌ها ادعا کنند که به هیچ‌وجه مخالف شادی و خوشحالی شهروندان نیستند و خود در انواع مراسم مولودی، حاضران را به دست زدن و اظهار عواطف شادمانه‌شان ترغیب و تشویق می‌کنند!

این نوع دفاع خود گویای فهم نادرست و سطحی این جماعت از سرشت نوع بشر و غم و شادی‌های آنهاست. آنان گمان می‌کنند که شادی هم قالب یکنواختی دارد و عموم مردم اعم از نواندیش دینی و دینداران مدنی و یا شناسنامه‌ای و بی‌دینان همگی دقیقاً باید از همان چیزهایی لذت ببرند که پاره‌ای از دینداران راست‌کیش و یا متشرعان متعصب و بنیادگرایان سختگیر لذت می‌برند!

همانطور که خداوند خطوط انگشت هر یک از مخلوقات انسانی را منحصربه‌فرد آفریده، علایق و سلایق و گرایش‌ها و اسباب شادی و طرب و غم و اندوه آنان را نیز متفاوت خلق کرده است. تنوع و گوناگونیِ ذوق و سلیقه و پسند آدمیان را نادیده گرفتن و آنان را از نشاط مورد نظر خود منع کردن و صورتی تحجرآمیز از یک گرایش را به همۀ آنان تحمیل کردن، نتیجه‌اش قالبی کردن آدمیان به سبک نظام توتالیتری استالینی است که نهایتاً خشم و طغیان آنها را به دنبال دارد.

وقتی که جمعیتی به خشم آید، دیگر جمع شدن آنها در یک محیط عمومی نیز به مشکلی امنیتی تبدیل می‌‌شود و نیاز به کنترل پیدا می‌کند.

از این رو، حضور جمعیت انبوه در هر مکانی حتی آنجا که قرار است آوازی سنتی خوانده شود، وارد معادله‌ای با ملاحظات امنیتی می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد که یکی از دلایل اعلام‌نشدۀ لغو کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی نگرانی از میزان حضور جمعیت و نوع کنش آنها در هنگام مراسم و بعد از آن باشد.

chinatop.jpgرژه نظامی در پکن؛ نمایش قدرت چین با سلاح‌های جدید

دویچه وله - چین با برگزاری بزرگ‌ترین رژه نظامی تاریخ خود، قدرت روزافزون‌اش در صحنه ژئوپولیتیک را به نمایش گذاشت.

شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور این کشور در نطق خود در این مراسم که در میدان صلح جهانی پکن برگزار شد، هشدار داد که "بشریت امروز در برابر دوراهی صلح و جنگ و یا گفت‌گو و رویارویی قرار دارد".

او این سخنان را در حالی بیان می‌کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و کیم یونگ اون، رهبر کره شمالی در کنار او شاهد این رژه نظامی عظیم بودند. این رژه در حضور ۵۰ هزار نفر به مناسبت هشتادمین سالگرد شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم برگزار شد.

شی در نطق خود گفت که "مردم چین محکم در سمت درست تاریخ ایستاده است". او پس از سخنرانی سوار بر خودرویی مجلل و روباز، از سربازان و همچنین سیستم‌های تسلیحاتی جدید چین از جمله موشک، تانک و پهپاد بازدید کرد.

پیامی به غرب

شی جین‌پینگ در این مراسم لباسی به سبک لباس‌مائو تسدونگ، رهبر پیشین چین به تن داشت و به بیش از ۲۰ تن از سران کشورهای جهان که در این مراسم حضور داشتند، به زبان انگلیسی گفت: «از دیدار با شما خوشوقتم. به چین خوش آمدید.»

بسیاری از مقام‌‌ها و دیپلمات‌های غربی از شرکت در این مراسم خودداری کردند. این مراسم به این ترتیب به پنجره‌ای بدل شد تا چین قدرت خود را در حضور رهبران روسیه و کره شمالی به نمایش گذارد؛ دو کشوری که از دید غرب عاملی تجاوزکار و مهاجم در جنگ در اوکراین محسوب می‌شوند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

این نخستین بار بود کیم یونگ اون در یک مراسم بزرگ چندجانبه حضور می‌یافت. این همچنین اولین بار در ۶۶ سال گذشته بود که رهبری از کره شمالی در یک رژه نظامی چین شرکت می‌کرد.

در کنار پوتین و کیم یونگ اون، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران نیز در این مراسم حضور داشت.

شی در نطق خود به مناسب هشتادمین سالگرد شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم "از دولت‌های خارجی و همچنین دوستان بین‌المللی چین که از مردم این کشور در مقابله با تهاجم پشتیبانی کردند، قدردانی کرد".

شی در آغاز هفته جاری در اجلاس همکاری شانگهای دیدگاه و چشم‌انداز خود از نظم نوین جهانی را ارائه کرده و خواهان حفظ اتحاد علیه "سلطه‌گرایی و سیاست قدرت‌گرا" شد. در این اجلاس که مسائل امنیتی نیز مورد بحث قرار گرفته بود، ولادیمیر پوتین حضور داشت.

xitrns.jpgگفتگوی پوتین، شی و کیم درباره انسان جاودانه

ایران اینترنشنال - در حاشیه رژه نظامی پکن، میکروفون باز گفت‌وگوی ولادیمیر پوتین و شی جین‌پینگ را ثبت کرد؛ آن‌ها درباره پیشرفت‌های زیست‌فناوری، پیوند اعضای بدن و احتمال دستیابی به «جاودانگی» سخن گفتند. شی نیز با اشاره به برخی پیش‌بینی‌ها گفت انسان‌ها شاید در این قرن تا ۱۵۰ سال عمر کنند.

خبرگزاری رویترز چهارشنبه ۱۲ شهریور گزارش داد هنگامی که ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه، شانه‌به‌شانه شی جین‌پینگ، رییس‌جمهوری چین، قدم می‌زد، یک میکروفون باز گفت‌وگوی آن‌ها درباره پیوند اعضای بدن و امکان زندگی انسان‌ها تا ۱۵۰ سالگی را ضبط کرد.

این لحظات در حالی ثبت شد که پوتین و شی در کنارکیم جونگ‌اون، رهبر کره‌شمالی، در راس هیاتی شامل بیش از ۲۰ رهبر خارجی برای تماشای رژه نظامی پکن به مناسبت هشتادمین سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، حرکت می‌کردند.

گفت‌وگوی غیرمنتظره در حاشیه رژه پکن

این صحنه در پخش زنده شبکه دولتی CCTV چین ضبط شد و سپس از سوی رسانه‌های دیگر از جمله CGTN، آسوشیتدپرس و رویترز منتشر شد. اداره رادیو و تلویزیون چین اعلام کرد پوشش CCTV از این رویداد یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون بار به‌صورت آنلاین در اینترنت و بیش از ۴۰۰ میلیون بار از طریق تلویزیون تماشا شده است.

وقتی پوتین و شی به سمت جایگاه میدان تیان‌آن‌من حرکت می‌کردند تا همراه کیم رژه را تماشا کنند، مترجم پوتین به زبان چینی شنیده شد که گفت: «زیست‌فناوری به‌طور مداوم در حال پیشرفت است.»

او پس از بخشی نامفهوم افزود: «اعضای بدن انسان می‌توانتد به‌طور مداوم پیوند زده شوند. هرچه بیشتر عمر کنید، جوان‌تر می‌شوید و حتی می‌توانید به جاودانگی برسید.»

در پاسخ، شی که خارج از قاب تصویر بود، به زبان چینی شنیده شد که گفت: «برخی پیش‌بینی می‌کنند که در این قرن انسان‌ها ممکن است تا ۱۵۰ سال عمر کنند.»

کیم در حالی که لبخند می‌زد به سمت پوتین و شی نگاه می‌کرد، اما مشخص نبود این گفت‌وگو برای او ترجمه می‌شد یا نه. در ویدیو CCTV، صدای پوتین به زبان روسی به‌طور واضح شنیده نمی‌شد.

واکنش‌ها و ادامه مراسم

دولت روسیه بلافاصله به درخواست برای اظهارنظر پاسخ نداد. وزارت امور خارجه چین و شبکه CCTV نیز به پرسش رویترز در این‌باره واکنشی نشان ندادند.

در همان لحظه‌ای که شی شروع به صحبت کرد، تصویر به نمای گسترده‌ای از میدان تیان‌آن‌من تغییر کرد و صدا قطع شد.

sdb.jpgسروش دباغ

صد افسوس که کنسرتِ همایون شجریان که بنا بود پس فردا در میدان آزادیِ تهران با حضور جمعیت میلیونی برگزار گردد لغو شد و آرزی دیرینۀ همایون عزیز محقق نشد. ارادت من به این خانوادۀ هنرمندِ اصیلِ خوشنامِ با پرنسیب، قدمت سی و پنج ساله دارد. به همین سبب، کتاب دو جلدیِ « ردّ آبی روایتِ » خود را به استاد شجریان تقدیم کردم: « به روح بلند محمد رضا شجریان/ که نغمه های آسمانی اش/ مونس اوقات تنهایی ام هست».

نیک می دانم شجریانِ پدر و شجریانِ پسر به حافظ ارادتی بسیار دارند. به همین سبب، از زبان رند رواقی اندیشِ شیرازی خطاب به آنها با خود زمزمه می کنم:
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
جلوه گاه رخ او دیدۀ من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند

شکواییۀ همایون شجریان:

«عزیزان اون چیزی که حدس می‌زدم آخر سر همان شد، تا الان و در دو روز گذشته وسایل ما اجازه‌ی ورود نگرفته و به نظر میاد که توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد. جلسات و بررسی‌هایی که این چند روزه انجام شده کاری است که می‌بایست قبل از موافقت با درخواست ما در دوماه گذشته انجام می‌شد. به هر حال این اجرا انجام نخواهد گرفت. از همه‌ی عزیزانی که برای این آرزوی محال من زحمت بسیارمحال من زحمت بسیار کشیدند سپاسگزارم. روز و روزگار بر همگی خوش.

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
تا درختِ دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد
جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم»

china.jpgجمهوری اسلامی برای جبران ضربات اسرائیل، به همکاری موشکی با چین امید بسته، اما استراتژی پکن بر تنوع روابط با ایران و اسرائیل استوار است

ایندیپندنت فارسی - مسعود پزشکیان، رئيس‌جمهوری نظام اسلامی روز چهارشنبه ۱۲ شهریور در دیدار با اعضای حزب کمونیست چین، اعلام کرد که جمهوری اسلامی آماده اجرا و عملیاتی کردن «توافقات مهم مطرح‌شده» میان او و شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهوری چین است و خود را مامور خامنه‌ای برای عملیاتی شدن طرح توسعه رابطه با پکن خواند.

پزشکیان در این جلسه، با تاکید بر اینکه «باید در برابر زورگویی و قلدری کشورهایی که خواهان روابط دوستانه ما نیستند، ایستادگی کرد»، افزود: «مقام معظم رهبری بر توسعه روابط با چین تاکید و ما را به پیگیری این موضوع مامور کرده‌اند. امیدوارم با تشکیل کارگروه مشترک، توافقات میان دو کشور به‌سرعت به مرحله اجرا برسد.»

رئیس‌جمهوری ایران درحالی اعلام کرد که از سوی رهبر جمهوری اسلامی، مامور توسعه روابط جمهوری اسلامی با حکومت چین شده است که علی خامنه‌ای، خود نیز روز یکشنبه، نهم شهریور، در پیامی به زبان‌های فارسی و چینی در شبکه اجتماعی اکس، بر اهمیت اجرای کامل توافق‌های راهبردی تهران و پکن تاکید کرده بود. او نوشت: «ایران و چین با سابقه کهن تمدنی در دو سوی آسیا، قدرت تحول‌آفرینی در صحنه منطقه‌ای و جهانی را دارند. عملیاتی‌کردن تمامی ابعاد توافق راهبردی، این راه را هموار می‌کند.»

این موضع‌گیری، همزمان با سفر مسعود پزشکیان به چین برای حضور در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای منتشر شد. اجلاس شانگهای در روزهای ۳۱ اوت و اول سپتامبر، با حضور رهبران بیش از ۲۰ کشور، ازجمله شی جین‌پینگ، ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان در تیانجین برگزار شد و پزشکیان پس از شرکت در این نشست، جهت دست‌یابی به توافقاتی تازه به پکن سفر کرد.

در جلسه امروز مسعود پزشکیان در پایتخت چین، هوانگ هو، عضو دائم حزب کمونیست چین نیز مدعی شد که آنان «آماده عملیاتی کردن تفاهمات ایران با آقای شی جین پینگ» هستند و تاکید کرد که «آن‌چه رئیس‌جمهوری چین به شما وعده داده‌اند، قطعا عملی خواهد شد.»

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

با وجود آن‌که هنوز هیچ جزئیاتی از توافق مورد اشاره میان روسای جمهوری دو کشور رسانه‌ای نشده است، اما پیش از این گزارش‌های رسانه‌ای مختلفی از حمایت‌های مخفیانه چینی‌ها در حوزه‌های نظامی و امنیتی از جمهوری اسلامی منتشر شده بود. در یک نمونه، بهمن سال گذشته، وال استریت ژورنال به نقل از دو منبع مطلع گزارش داده بود که دو کشتی ایرانی که در چین پهلو گرفته‌ بودند، با ماده‌ای ضروری برای تولید سوخت جامد موشک‌های بالستیک بارگیری شدند.

براساس این گزارش، این دو کشتی حدود ۱۰۰۰ تن سدیم پرکلرات حمل کردند تا جمهوری اسلامی ایران بتواند آن را به ۹۶۰ تن آمونیوم پرکلرات تبدیل کند که یکی از مواد اصلی برای تولید سوخت جامد موشک‌های بالستیک است. این مقدار می‌توانست برای تولید ۲۶۰ موشک میان‌برد ایرانی کافی باشد.

اما روز شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ هم انفجاری مهیب در بندر رجایی بندرعباس رخ داد که به کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر انجامید. مدیرعامل شرکت خدمات دریایی سینا در جنوب ایران علت حادثه را «انفجار یک محموله بسیار خطرناک» اعلام کرد؛ محموله‌ای که به‌عنوان «کالای معمولی» در این بندر دپو شده بود. در پی این رویداد، برخی مقامات و چهره‌های نزدیک به نهادهای حکومتی، احتمال خرابکاری موساد یا حمله نظامی اسرائیل را مطرح کردند.

اکنون، پس از جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل که به کشته شدن بیش از ۳۰۰ فرمانده ارشد و میانی سپاه و همچنین انهدام بخش‌های مهمی از زیرساخت‌های موشکی و پدافندی جمهوری اسلامی منجر شد، به نظر می‌رسد تهران بیش از هر زمان دیگری به همکاری نظامی با چین چشم دوخته است. جمهوری اسلامی در شرایطی چنین هدفی را دنبال می‌کند که مذاکرات با واشینگتن بار دیگر به بن‌بست رسیده و اروپا نیز در حال آماده‌سازی برای نهایی کردن مکانیسم ماشه است؛ وضعیتی که احتمال رویارویی نظامی جمهوری اسلامی با اسرائیل و متحدان غربی‌اش را افزایش داده است.

هشدار صریح کروبی به حاکمیت

| No Comments

karoubi.jpgایران اینترنشنال - مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز، با خطرناک توصیف کردن وضعیت کشور تاکید کرد که تنها راه برون‌رفت از بحران کنونی و برداشتن سایه تحریم‌ها و جنگ، بازگشت به اراده مردم و مذاکره مستقیم با آمریکا است. او با انتقاد از حاکمیت گفت مردم انقلاب نکردند که برده روحانیون و مسئولان شوند.

وبسایت انصاف نیوز چهارشنبه ۱۲ شهریور گزارش داد که کروبی شب ۱۱ شهریور در دیدار با اعضای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، گفت: «قبول اشتباه و شجاعت اعتراف به آن، شرط اول برای بازگشت و اصلاح امور از سیاست‌های غلط و پرهزینه داخلی و خارجی است.»

این رهبر اعتراضات سال ۱۳۸۸ تاکید کرد که با وجود شرایط دشوار کشور، همچنان بر ادامه سیاست‌های گذشته در عرصه داخلی و بین‌المللی اصرار می‌شود، در حالی که وضع کنونی نتیجه همان «سیاست‌های غلط و ماجراجویانه» است.

به نوشته انصاف نیوز، در این نشست شماری از اعضای «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» از جمله بهزاد نبوی، محسن آرمین، فیض‌الله عرب‌سرخی، محمد کیانوش‌راد، صادق نوروزی، علی تقی‌زاده، حجت اسماعیلی، مهدی تحققی، حمید خزائی و اصغر نوروزی حضور داشتند.

rpgroup.jpg

رییس پیشین مجلس شورای اسلامی، ۲۳ مرداد نیز با انتقاد از سیاست‌های حاکمیت از جمله برنامه هسته‌ای، گفت که این مسیر کشور را به «کف دره» برده و خواستار «بازگشت به مردم و اصلاحات ساختاری» شده بود.

او گفته بود برای این‌که ایران بماند و بیش از آن‌که دیر شود، «حاکمان به مردم برگردند و زمینه اصلاحات ساختاری مبتنی بر رای ملت» را فراهم کنند.

کروبی با یادآوری سابقه خود از نخستین زندانش در سال ۱۳۴۲ گفت: «اصرار بر انحصارطلبی و نادیده گرفتن حق مردم، انحراف از آرمان‌های انقلاب و نص صریح قانون اساسی است.»

او اضافه کرد: «اساس انقلاب علیه سلطنت، نفی استبداد و حاکمیت فردی شاه بود. ملت ما انقلاب کرد تا سرنوشت‌اش را خودش تعیین کند اما ظاهرا برخی کشور را ملک خانوادگی خود می‌دانند و غرق اندیشه‌های ناصوابی هستند و فکر می‌کنند در این کشور قدرت با همان ویژگی بسته باید بماند.»

melli.jpg«رحیم زارع»، نماینده مجلس شورای اسلامی، روز دوشنبه ۱۰شهریور۱۴۰۴ تنها دقایقی پس از پخش زنده تصاویر «سلام نظامی» بازیکنان تیم فوتبال ایران به سرود جمهوری اسلامی پیش از آغاز بازی مقابل تیم ملی هند، به خبرگزاری «ایرنا» گفت: «این حرکت به دشمنان ما نشان می‌دهد که ملت، همواره پشت سر رهبر انقلاب و در کنار ارزش‌های ایران اسلامی ایستاده‌اند. امیدوارم همه ورزشکاران ما روحیه تعهد، احترام به شهدا و پایبندی به ارزش‌های انقلاب را سرلوحه کار خود قرار دهند.»

ایران وایر - این نماینده مجلس، چنین حرکتی را «نمادی از درک عمیق» بازیکنان تیم فوتبال از آنچه «ایمان»، «اتحاد» و «قرار گرفتن در یک جبهه واحد برای اعتلای ایران اسلامی» خوانده، دانسته است.

چرا همسویی و همراهی بازیکنان با سرود جمهوری اسلامی برای حکومت، این‌چنین پراهمیت شده است؟

بازیکنانی که در روزهای جنگ ۱۲روزه جمهوری اسلامی و اسراییل سنگین‌ترین روزه سکوت را گرفته بودند، حالا چگونه به سرود جمهوری اسلامی ادای احترام می‌کنند؟

***

پرده اول؛ سرود، سکوت، انگلیس

دوشنبه ۳۰آبان۱۴۰۱، ورزشگاه «الریان» شهر دوحه در قطر. دقایقی پیش از آغاز دیدار تیم‌های ایران و انگلیس، تعدادی از بازیکنان تیم فوتبال ایران تصمیم می‌گیرند در هم‌صدایی با کشته‌شدگان و آسیب‌دیده‌های جنبش سراسری «زن، زندگی، آزادی» در ایران، با سرود جمهوری اسلامی هم‌خوانی نکنند.

این، تصمیم همه بازیکنان نبود. هرچند که دقایقی پیش از شروع بازی میان گروهی از بازیکنان و سه کاپیتان تیم ملی بر سر هم‌خوانی کردن و هم‌خوانی نکردن با سرود حکومتی، اختلاف نظرهایی بود. پیش‌از آن و در هفته‌های قبل‌تر، بازیکنان تیم ملی فوتبال ساحلی، والیبال نشسته، تیم ملی فوتسال زنان، تیم ملی بسکتبال زنان و ملی‌پوش‌های واترپلو ایران نیز، با این سرود هم‌خوانی نکرده بودند.

سه کاپیتان تیم می‌گویند که «نباید وارد سیاست شد» و گروهی کثیرتر، مخالف این موضع هستند.

تیم فوتبال با نتیجه ۶ بر ۲ مقابل انگلیس شکست می‌خورد.

پرده دوم؛ توجیه، تنبیه، ولز

شنبه ۵آذر۱۴۰۱ و یک روز پس از بازی تیم فوتبال مقابل تیم ملی ولز در جام‌جهانی ۲۰۲۲. رسانه‌های ورزشی ایران از پیروزی شب گذشته می‌نویسند و بازیکنان تیم ایران تا حدودی هم شکست در بازی اول را فراموش کرده‌اند و هم جلسه عجیب و غیرقابل پیش‌بینی شب قبل از مسابقه‌ را.

خبرگزاری «CNN» در گزارش نخستی که همان روز یعنی ۵آذر۱۴۰۱ از وضعیت اردوی تیم ایران در هتل مجلل «الریان» منتشر کرد، نوشت: «ده‌ها افسر اطلاعاتی سپاه پاسداران در دوحه حضور دارند و تمامی رفتارها و حرکات بازیکنان تیم فوتبال را زیر نظر گرفته‌اند. آن‌ها یک روز پیش از بازی ایران و ولز با بازیکنان تیم ملی ایران جلسه‌ای برگزار کردند. آن‌ها را توجیه و تهدید کردند که در صورت هم‌خوانی نکردن مجدد با سرود ملی، خودشان و خانواده‌های‌شان در ایران، در معرض بازداشت قرار خواهند گرفت.»

این گزارش، دو بار دیگر، یک روز پیش و یک روز پس از بازی با آمریکا، براساس اطلاعاتی جدید به‌روزرسانی شد.

پرده سوم؛ تهدید، دروغ، اسم علی کریمی

پنجشنبه ۳آذر۱۴۰۱، یکی از سالن‌های اجتماعات هتل الریان شهر دوحه. بازیکنان و مربیان از آخرین تمرین برگشته‌‌اند و به آن‌ها گفته شده باید در جلسه‌ای ویژه شرکت کنند.

سخنران‌های جلسه، سر تیم‌های ماموران امنیتی هستند که بازیکنان تیم در روزهای گذشته، چهره‌شان را در هتل، محل تمرین، اتوبوس تیم، در رختکن و حتی در زمان صرف غذا دیده‌اند. جلسه چندان دوستانه آغاز نمی‌شود. بخش‌هایی از گزارش CNN که بعدها اطلاعاتی تکمیلی به آن اضافه شد، به بخش نخست سخنرانی‌ها اختصاص دارد؛ تهدید و ارعاب بازیکنان برای همخوانی با سرود ملی.

دقایقی بعد اما فضا تغییر می‌کند. ابتدا صحبت از «علی کریمی» پیش کشیده می‌شود؛ بازیکن سابق تیم ملی که از ابتدای اعتراضات سراسری، در شبکه‌های اجتماعی به‌تندی از حکومت انتقاد می‌کند. مامور امنیتی مدعی می‌شود که علی کریمی پیش‌از این ویلای شخصی‌ خود را فروخته، پول‌هایش را تبدیل به دلار کرده و از ایران رفته و حالا ماموریت دارد بازیکنان تیم ملی را برای ایستادن مقابل حکومت تحریک کند.

ماموران امنیتی حتی ادعا می‌کنند که علی کریمی از سرویس‌های جاسوسی خارج از کشور برای حمایت از آنچه آن‌ها «اغتشاشات» می‌نامند، پول دریافت کرده است.

پس‌از این، دو کاپیتان وقت تیم ملی، صحبت‌های ماموران امنیتی را تایید می‌کنند و حتی می‌گویند که اسنادی مبنی‌بر فروش ویلای علی کریمی را دیده‌اند.

علی کریمی در گفت‌وگویی اختصاصی با «ایران‌وایر» که ۱۹مهر۱۴۰۳ منتشر شد، با ارائه دلایل و مدارک، ادعاهای حکومت مبنی‌بر فروش خانه و اموالش را تکذیب کرد. او به ایران‌وایر گفته بود که خانه‌اش هنوز تحت نظر نیروهای امنیتی سپاه پاسداران است.

IMG_0555.pngتوضیح: ف. م. سخن هفته ی پیش در اثر زمین خوردن دست اش شکست و جراحی شد به همین دلیل نتوانست چیزی بنویسد و برنامه ی تلویزیونی درست کند.

رویدادها اما متوقف نشدند و منتظر نویسنده نماندند که یکی از این رویدادها ماجرای فردوسی بود و قضایای پیرامون آن که «سخن» خیلی دوست داشت چند کلمه ای در باره اش بنویسد شاید اثرکی بر ذهن خوانندگان داشته باشد. توانایی جسمی برای به تفصیل نوشتنِ موضوع ندارم و امیدوارم همین مختصر را خوانندگان نازنینم از من بپذیرند.

******

از چند سال بعد از انقلاب و به میدان آمدن «تازه به دوران رسیده های بی اصل و نسب»- که از نظر مالی به اوج رسیده بودند اما از نظر فرهنگی و خاندانی در ته چاه بودند- این ها به این فکر افتادند که با هزینه های سنگین، برای خودشان اصل و نسب سازی کنند و این کار صنعت جدیدی را فعال کرد به نام «شجره نامه سازی» که متخصصان آن عتیقه فروشان خیابان منوچهری تهران بودند و چند جای دیگر که این ها بسته به میزان دستمزد، از تازه به دوران رسیده ها، افرادی معتبر تاریخی و فرهنگی می ساختند و آن ها را در درخت خانوادگیِ با اسم و رسمی قرار می دادند مثلا حسنعلی خانی که پدرش آب حوض می کشید، یا آقا ماشاللهی که پدربزرگ اش پنبه ی لحاف می زد، به مدد این شجره نامه های تقلبی نسب شان را به شاهزادگان قاجار می رساندند یا در میان مبارزان مشروطه جایگاهی برای خانواده شان دست و پا می کردند و این شجره نامه سازی، بخصوص وقتی پشتوانه و سند مکتوب یا منقوش هم پیوست اش بود خیلی خیلی هزینه اش زیاد می شد، مثل مدرک دانشگاهی که فتوکپی چی های میدان فوزیه آن ها را برای تازه به دوران رسیده ها و بخصوص تازه به قدرت رسیدگان بی سواد می ساختند و بسته به نوع مدرک و مدارک پشتوانه ی آن قیمت پیدا می کرد و صاحب متقلب مدرک را به آلاف و الوفی می رساند.

موضوع اصالت خانوادگی فقط مختص به ایران هم نیست و در همین اروپا هم ارزش ویژه ای به اشخاص می دهد که اغلب نام خانوادگی شان چند قسمتی و متصل به هم است و مرتبط با خاندان های مشهور قدیمی. باری.

این که خیلی از ارادتمندان فردوسی، چه با سواد چه بی سواد، شاهنامه را نخوانده اند موضوع عجیبی نیست و عجیب اینجاست که قشر کم سواد از طریق نقالی ارتباط قلبی بیشتری با کتاب یگانه و شگفت انگیز شاهنامه دارد ولی این که همه ی ما به شاهنامه و به نظم در آورنده ی آن یعنی فردوسی بزرگ افتخار می کنیم کاملا به حق است و بی دلیل نیست چرا که این کتاب شجره نامه ی ملی ماست که ساختگی و جعلی نیست و متعلق به امروز و دیروز نیست و ما بی آن که بخواهیم کاری در جهت شناساندن خود و قدمت خود بکنیم این شجره نامه مکتوب و پاکیزه را در اختیار داریم و ما مثل هر فرد دارایی که توجهی به دارایی خود ندارد صاحب این ثروت خاندانی و فرهنگی هستیم چنان که با داشتن کشورمان ایران، با همین جغرافیایی که از آن باقی مانده صاحب ثروت خدادادی و جغرافیایی و تاریخی و زمینی و زیر زمینی و دریایی و در جهان معاصر هوایی و فضایی هستیم، بی آن که به آن توجهی داشته باشیم.

z.jpgایران وایر - همایون شجریان، خواننده موسیقی ایرانی، روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ با انتشار ویدیو و متنی در اینستاگرام به انتقادها درباره کنسرت خیابانی‌اش در میدان آزادی واکنش نشان داد و تاکید کرد این برنامه تلاشی برای «پوشاندن مشکلات» نیست.

شجریان در این پست که بخش کامنت‌های آن بسته شده است، نوشت: «این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.»

این خواننده موسیقی ایرانی همچنین نوشت: «واقعیت این است که امروز زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست. شاید حتی یک روز روشن و بی‌دغدغه برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود.»

واکنش کامبیز حسینی

همایون شجریان در صفحه اینستاگرام شخصی اش نوشت: موسیقی تا همیشه برای مردم

این اجرا خواسته‌ای بود که سال‌ها در دل داشتم و بارها بر زبان آورده بودم. امروز که امکان تحقق آن فراهم شده، بر خود وظیفه می‌دانم به عهد و آرزوی دیرینه‌ام پایبند بمانم و این برنامه را برای مردم و شهرم برگزار کنم.

پس از انتشار این خبر، سیل محبت و همراهی شما مرا سرشار از شکر و سپاس کرد. در عین حال می‌دانم برخی نیز از این اتفاق خرسند نبودند.

زندگی هر روز در جریان است؛ چه با شادی و چه با غم. با همه ی تلخی ها و شیرینی هایش. کنسرت‌ها و تئاترها در سالنهای شهر و چه بسا در خیابان برپا می‌شوند، کسبه به کار مشغولند، معلمان و دانش آموزان به کلاس می‌روند، تولیدکنندگان و کارگران در حال فعالیتند، دید و بازدیدها و سفرها ادامه دارد.

همه‌ی این‌ها در دل مشکلاتی رخ می‌دهد که بر کسی پوشیده نیست: فشارهای اقتصادی، نگرانی‌های اجتماعی، و بیم‌های بزرگ‌تر از آینده‌ای نامعلوم. هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که ما در شرایطی دشوار زندگی می‌کنیم.

اما درست در همین بستر سختی‌ها و دل دشواری هاست که امید و زندگی معنا می یابد و موسیقی می‌تواند لحظه‌ای آرامش، همدلی و امید بیافریند. واقعیت این است که امروز «زندگی عادی ما، همان زندگی غیرعادی ماست».

شاید حتی یک روز روشن و بی‌دغدغه، برای ما اتفاقی غیرعادی محسوب شود. من بر این باورم که موسیقی، لحظه‌ای برای آرامش و پیوند دل‌هاست، نه ابزاری برای عادی‌نمایی یا انکار رنج‌ها.

پس لطفاً این برنامه را با تحلیل‌ها و قضاوت‌ها گره نزنیم. این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.

باور دارم که این خواسته‌ی کوچک، حقی طبیعی برای همه‌ی ماست. ما زاده و پرورده ی نسلی هستیم که گفتند غمهای بزرگ را به کارهای بزرگ تبدیل باید کرد.

hs.jpgایران وایر - «همایون شجریان»، خواننده موسیقی ایرانی، روز چهارشنبه ۱۲شهریور۱۴۰۴ با انتشار متنی در «اینستاگرام»، خبر لغو کنسرت خود در میدان آزادی تهران را اعلام کرد.

این برنامه که قرار بود روز جمعه۱۴شهریور به‌صورت رایگان برگزار شود، پس از مشکلات در آماده‌سازی و ورود تجهیزات به مکان اجرا، لغو شد.

شجریان در پیام خود نوشت: «عزیزان، آن چیزی که حدس می‌زدم آخر سر همان شد. تا الان و در دو روز گذشته، وسایل ما اجازه ورود نگرفته و به نظر می‌رسد توان مدیریت برای حضور جمعیت میلیونی این اجرا وجود ندارد.» او افزود که بررسی‌ها و جلساتی که باید پیش از موافقت با درخواست کنسرت انجام می‌شد، به موقع انجام نشده است و به همین دلیل، «این اجرا انجام نخواهد گرفت.»

این خواننده از تلاش‌های تیم خود و همه کسانی که برای برگزاری کنسرت زحمت کشیدند، قدردانی و تاکید کرد: «این اجرا نه تلاشی برای پوشاندن مشکلات، بلکه تلاشی برای بخشیدن لحظه‌ای حال خوش به مردمی است که سزاوار شادی‌اند.»

«بهمن بابازاده»، خبرنگار حوزه موسیقی، در شبکه اجتماعی «ایکس»، با انتشار ویدیویی از جوش دادن درب‌های ورودی برج آزادی از سوی ماموران شهرداری تهران، نوشت که «دو روز مانع ورود تجهیزات برای آماده‌سازی کنسرت همایون شجریان شدند.»

همایون شجریان پیش‌تر در نشست خبری روز دوشنبه۱۰شهریور گفته بود که پس از حدود هشت سال پیگیری توانسته مجوز برگزاری این کنسرت رایگان را دریافت کند. او در این نشست و همچنین در پست اینستاگرام خود تاکید کرد که موسیقی برای او ابزاری برای آرامش، همدلی و امید است و نه «ابزاری برای عادی‌نمایی یا انکار رنج‌ها.»

این کنسرت با واکنش‌های گسترده‌ای همراه شد. برخی کاربران و هنرمندان آن را اقدامی مثبت و فرصتی برای شادی در شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی ایران دانستند، در‌حالی‌که عده‌ای دیگر آن را به‌عنوان برنامه‌ای تبلیغاتی و در خدمت اهداف حکومتی توصیف کردند.

ganji.jpg... که آگاهی از آن بر هر ایرانی واجب ملی است

اکبر گنجی

👈بی بی: از اینکه عامل ما و پیرو رهبری ما شده اید بسیار خشنودم. اما ایرانی ها چگونه می پذیرند که شما به کشورتان خیانت کنید؟

✅رضا پهلوی: چون دیکتاتوری جمهوری اسلامی و علی خامنه ای علت تامه همه مشکلات و مسائل ایران و ایرانیان هستند. یا بهتر بگویم، ما این نظر را جا می اندازیم و جا انداخته ایم. باید به فرایندهای خائن ساز هم توجه کنید و به جای محکوم کردن خائن(من و پیروانم) خائن ساز(جمهوری اسلامی و خامنه ای) را به شدت محکوم کنید. به تعبیر دیگر، به جای مجازات کردن فردی که به زن با شورت و سوتین در کنار دریا تجاوز کرده، باید زن را مجازات کنید که با شورت و سوتین موجب تحریک جنسی مرد و سوق دادن او به تجاوز شده.

🔹بی بی: خب در جهان کلی حکومت استبدادیِ به شدت سرکوبگرتر از جمهوری اسلامی مثل عربستان سعودی و کره شمالی و شوروی دوران استالین وجود دارد و داشت، پس چرا آنها به کشورشان خیانت نمی کنند؟

🔺رضا: چون تو ایران ما میگیم نه تنها همه چیز تقصیر جمهوری اسلامی و خامنه ای است، بلکه نظام سیاسی حاکم بر کشور کاملاً جدای از میهن است. می گوئیم وقتی شما ایران را بمباران می کنید، به جنگ جمهوری اسلامی رفته اید، نه ایران. دفاع از وطن در برابر تجاوز دشمن یعنی پذیرش رهبری هیتلر.

🔹بی بی: یعنی وقتی ما همه زیرساخت های ایران را بمباران می کنیم و مردم غیر نظامی ایران را قتل عام می کنیم، در حال جنگ با جمهوری اسلامی و علی خامنه ای هستیم؟

🔺رضا: بله دقیقا. یعنی ما اینگونه قلمداد می کنیم.

🔹بی بی: موساد یک تحقیقی روی اپوزیسیون کلیه کشورها انجام داده که به کلی سری است. نتیجه این تحقیق این است که هیچ کشوری چنین اپوزیسیون خائن و وطن فروشی ندارد. ما و کلیه کشورهای «لیبرال دموکراسیِ غربی» جرم خیانت به کشور- «دعوت یک دولت خارجی به حمله نظامی به کشور و همکاری با دولت متجاوز»- داریم و خائن ها را به شدت مجازات می کنیم.

🔺رضا: جناب نخست وزیر، ما در این مورد هم رویکرد متفاوتی داریم. می گوئیم خیانت به کشور چه معنایی دارد؟ ما پیرو پلورالیسم نظری و عملی هستیم. مطابق پلورالیسم راولزی این یک اختلاف نظری و اختلاف عملی است و باید مطابق «واقعیت پلورالیسم» به رسمیت شناخته شود. این عین دموکراسی است که شما نباید صدای هیچ فرد و گروهی را خفه کنید.

🔹بی بی: تو که اصلاً فلسفه نمی دانی چیست و فلسفه را با ف می نویسند یا با قاف. اینها رو از کجا آورده ای و کی در دهانت گذاشته؟

🔺رضا: یک سری از روشنفکران ایرانی که اولاً: برخی شان فلسفه خوانده اند، ثانیاً: برخی شان فلسفه تدریس می کنند، ثالثاً: برخی شان داخل کشور هستند.

🔹بی بی: به آن روشنفکران و فیلسوفان داخل کشورتان از طرف من بگو که لیبرالیسم تقدم تاریخی-وجودی بر دموکراسی دارد. پلورالیسم هم یکی از دستاوردهای لیبرال ها بوده و متفاوت با دموکراسی است. همچنین «حکومت قانون» از دیگر ویژگی های تاریخی لیبرالیسم است که بر دموکراسی تقدم تاریخی دارد. اگر حکومت قانون نباشد؛ دموکراسی به فاشیسم و نازیسم و صهیونیسم و توتالیتاریسم تبدیل می شود. دقیقا همان کاری که ما در داخل فلسطین و سطح جهانی کرده ایم و می کنیم. ما جهان را به وضعیتِ طبیعیِ فاقدِ قانون هابزی باز گردانده ایم و جهان را بی قانون کرده ایم، نه دوران پسا توافق هابزی و تأسیس حکومتِ قانون. یکی از قوانین تمامی لیبرال دموکراسی ها، جرم «خیانت به کشور» است. اگر این نباشد، دموکراسی و لیبرالیسم فاقد معنا می شود. در حالی که حقوق لاکی تبدیل به قانون شد. جان لاک حتی ارتداد را مجاز نمی دانست.

ای فرزند روزگار، سرزمین ایران درازنای تاریخ خود را به خون و رنج پیموده است. هرچند خاک آن زرخیز و مردمانش خردمند بوده‌اند، اما آزادی در این مرز و بوم هماره مهمان ناخوانده‌ای بوده است که در نیامده، رانده شده است. گاه شاهان به نام سلطنت و فرمانروایی، و گاه فقها به نام شریعت و دیانت، بند بر دست و پای ملت نهادند.
oiirzabd.jpgقصهٔ نخست: مجلسی و افغان

در روزگار شاه سلطان حسین، که دولت صفوی در سستی و غفلت غوطه می‌خورد، ملا محمدباقر مجلسی فتوا به تکفیر دیگران داد و آتش تعصب را در جان افغانان دمید. محمود افغان با سپاه خود به ایران تاخت، اصفهان را محاصره کرد، و آن تختگاه آبادانی به ویرانی و قحطی نشست.
بنگر و عبرت گیر، ای فرزند روزگار؛ یک فتوا چگونه امپراتوری عظیم را به خاک افکند.

قصهٔ دوم: کاشف‌القطاع و روس

چند دهه بعد، قاجار بر تخت نشست. فتحعلی‌شاه غرق در عیش و عشرت بود و ولیعهدش عباس‌میرزا بی‌سلاح و سامان. در این میان، شیخ جعفر کاشف‌القطاع فتوا به جهاد با روسیان داد. اما جهاد بی‌تدبیر به شکست انجامید. عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای پاره‌ای بزرگ از پیکر ایران را بریدند.
بنگر و عبرت گیر، ای فرزند روزگار؛ یک فتوا چگونه سرزمین و مردمان را به اسارت سپرد.

ghn.jpgایران اینترنشنال - در ادامه تلاش‌ها برای ترسیم آینده ایران پس از جمهوری اسلامی، هیئتی از پژوهشگران ایرانیِ در تبعید به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی با رئیس‌جمهوری و وزیر علم و فناوری اسرائیل دیدار و درباره امکان توافقاتی مشابه توافق ابراهیم میان ایران و اسرائیل گفت‌وگو کردند.

در حاشیه کنفرانس بین‌المللی «چشم‌انداز فراتر از ۲۰۲۵»، هیئتی از کارشناسان ایرانیِ مقیم خارج، به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی، با اسحاق هرتزوگ، رئیس‌جمهوری اسرائیل و گیلا گملیل، وزیر علم و فناوری این کشور دیدار کردند.

rpgroup.jpg

وزیر علوم اسرائیل: ما نیز مانند مردم ایران از شاهزاده رضا پهلوی حمایت می‌کنیم

گیلا گملیل، وزیر علوم و فناوری اسرائیل، در مصاحبه‌ای با ایران‌اینترنشنال از حمایت اسرائیل از شاهزاده رضا پهلوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی خبر داد و گفت از نظر اسرائیل، ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی می‌کند.

وزیر علوم و فناوری اسرائیل و عضو کابینه امنیتی این کشور، هم‌زمان با سفر هیات کارشناسی اعزامی از سوی شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل، به بابک اسحاقی، خبرنگار ایران‌اینترنشنال در اسرائیل، گفت: «انتخاب با ملت ایران است، ولی ما می‌بینیم که ملت ایران به رضا پهلوی باور دارد و از او حمایت می‌کند. ما نیز در اسرائیل از رضا پهلوی حمایت می‌کنیم، زیرا می‌بینیم که ملت ایران از رضا پهلوی پشتیبانی می‌کند.»

شاهزاده رضا پهلوی دو سال پیش به دعوت گیلا گملیل به اسرائیل سفر و با بنیامین نتانیاهو دیدار و گفت‌وگو کرد، با این حال، این نخستین بار است که یک عضو کابینه نتانیاهو با صراحت از حمایت این کشور از شاهزاده رضا پهلوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی سخن می‌گوید.

سفر هیاتی از سوی شاهزاده رضا پهلوی در میانه آتش‌بسی که بسیاری آن را شکننده می‌خوانند و پس از جنگ ۱۲ روزه میان جمهوری اسلامی و اسرائیل صورت می‌گیرد.

اسرائیل در عملیات طلوع شیران از بامداد جمعه ۲۳ خرداد، به مدت ۱۲ روز اهدافی را در ایران هدف قرار داد. این اهداف شامل اشخاص کلیدی نظامی، امنیتی، مراکز موشکی، نظامی، هسته‌ای و دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی بودند.

ارتش اسرائیل اعلام کرده است جنگنده‌های این کشور ۱۵۰۰ بار در آسمان ایران پرواز و به ۱۴۸۰ هدف نظامی حمله کردند.

دست‌کم ۳۰ فرمانده نظامی بلند پایه جمهوری اسلامی که زنجیره فرماندهی آن را تشکیل داده بودند، در این حملات کشته شدند. برخی از این اهداف، نظیر پادگان الزهرای امند، پایگاه یکم شکاری هوانیروز، پادگان امام حسن مجتبی، فرودگاه مهرآباد، کارخانجات مپنا، پادگان قدیری و پایگاه یکم پدافند تهران، شهر موشکی خرم‌آباد، بعضا تا ۴۰ بار در روزهای متفاوت هدف قرار گرفتند.

گملیل همچنین درباره اعتراض‌نکردن مردم ایران پس از جنگ اخیر گفت: «کسی انتظار ندارد که در میانه‌ جنگ مردم به خیابان بیایند. اما ما به آن‌ها نشان دادیم که حکومتشان بسیار ضعیف است. ما با حکومتی روبه‌رو هستیم که هم به مردم ایران و هم به جهان آسیب می‌زند.»

او ادامه داد: «من کاملاً باور دارم که وقتی ملت ایران تصمیم به تغییر بگیرد، ما با تمام نیرو و محبت در کنارشان خواهیم بود.»

گملیل در پاسخ به پرسشی درباره برنامه‌های اسرائیل برای آینده روابط با ایران گفت: «ما آینده‌ای را می‌بینیم که در آن دو ملت با یکدیگر همکاری می‌کنند. ما برای بسیاری از مشکلات مردم ایران در حوزه‌هایی مثل کشاورزی، انرژی، آب و فناوری راه‌حل‌هایی داریم.»

پیش از این هم بنیامین نتانیاهو و نفتالی بنت، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، با اشاره به بحران آب و برق در ایران از آمادگی اسرائیل برای کمک به مردم ایران در این زمینه‌ها پس از سقوط جمهوری اسلامی سخن گفته بودند.

آنها همچنین از مردم ایران خواستند که علیه جمهوری اسلامی به پا خیزند.

dgh.jpgنادر چاخان صداش می‌کردیم، پنج-شیش سالی از من بزرگ‌تر بود و با ما زیاد دَمخور نمی‌شد، نمی‌دونم حتی کلاس شیشم ابتدایی رو تموم کرده بود یا نه، ولی هر چی بود، تو لاتی‌ صحبت کردن‌هاش، لهجه‌ی ترکیش کاملاً معلوم بود. یه‌کتی راه می‌رفت، انگار سمت راست بدنش افتاده‌تر از سمت چپش بود، درست مثل همین پزشکیان، رئیس‌جمهور بی‌سر و پای حکومت خمینی. بدن نادر اما هیچ نقص فنی‌ای نداشت، انگاری فکر می‌کرد این‌جوری راه رفتنش به لات‌تر بودنش اعتبار بیشتری می‌ده، اکثراً هم همیشه یه ته‌فیلتر سیگار خاموش تو دستش بود.

معلوم نبود از کجا درآمد داشت، یا اصلاً چه کار می‌کرد، هیچ تخصصی نداشت جز وول خوردن بین بچه‌های محل. نه فوتبال بازی می‌کرد، نه کفتر باز بود، و نه درس‌خون، هیچ حرفه یا تخصصی هم نداشت. هر چی بود، تو تمام محل می‌چرخید و همه‌ جا ولو بود، با همه گپ می‌زد و مملو بود از شوخی و کنایه. جوک از سر و تهش می‌بارید. همیشه تو محل مثل یه تن‌لش ولو بود. سیگار زر می‌کشید، البته اگه پا می‌داد، هر چی بود می‌کشید. هیچ‌وقت پاکت سیگار تو جیبش نبود، اگه پا می‌داد، یه نخ می‌خرید که اکثراً پشت گوشش می‌ذاشت. خیلی اوقات روی دیگرون چتر باز می‌کرد. وقتی دنبال سیگار می‌گشت، یِهو ته‌سیگاریِ توی دستش رو به طرف نشون می‌داد و می‌گفت:

«جون داداش، همین الان سیگارم تموم شد، یه نخ بده بکشیم. دمت گرم.»

مثل اونا که برای احترام به دیگرون «چاکرم نوکرم» می‌کردند، نادر اما، سرش روهم پایین می‌آورد. فقط غریبه‌ها حرفش رو باور می‌کردند، خودی‌ها مگر از روی عطوفت یا دلسوزی یه نخی بهش می‌دادند. همه یاد گرفته بودند بهش بگن: «برو دائیت رو خر کن.»

نادر هم هی این پا و اون پا می‌کرد و تمامی پیامبرها و امام‌ها رو به شهادت می‌گرفت که باورش کنند، اما کو گوش شنوا؟

از بس خالی بسته بود، صفت «چاخان» همیشه با اسمش همراهی می‌کرد. به هر کس می‌گفتی «نادر»، با این‌که کس دیگه‌ای به اسم نادر تو محل نبود، ازت می‌پرسید:

«کدوم نادر؟»

کسی «نادر» خشک و خالی نمی‌شناخت. «چاخان» اگرچه صفت بود، اما یه اسم کامل هم بود، برای این بچه‌محل ما، یه نشونی بود. یه اسم تمام‌عیار، یه شخصیت کامل و برازنده.

هیشکی تحویلش نمی‌گرفت. دور و برش هم هیچ‌کسی نبود که باهاش بپلکه. فکر می‌کرد که خیلی بزن‌بهادره ولی نه نوچه‌ی کسی بود و نه خودش نوچه‌ای داشت. همه هم می‌دونستند هر حرفی که می‌زنه فقط «اره‌گوزی»‌های اضافه‌ست.

اینا یه پسرعمو داشتند به اسم عارف، طرف گویا تو نیروی هوایی، مکانیک هواپیما بود. یه روز که همه تو سر کوچه جمع بودند، یهو نادر به هواپیمایی که تو هوا بود خیره می‌شه، سرش رو به‌طرف آسمون می‌بره و بر و بر به هواپیماهه زل می‌زنه، یهو سر و صدا راه می‌ندازه که:


«ای داد بیداد... دیرت شد لامصب!»


چند دقیقه‌ای همین‌جوری با صدای بلند به خودش و به زمین و زمان فحش می‌داد و ضجه می‌کرد، هیشکی نمی‌دونست چرا نادر این‌جوری جیغ و داد می‌کنه. همه با دل‌نگرانی به طرفش هجوم آوردند، یکی ازش پرسید چرا ناراحته و داد و فریاد می‌کنه، نادر خیلی عصبانی و به‌صورت جدی جواب داد:


«پسرعمو‌م خلبان این هواپیماست و قرار بود من برم فرودگاه ازش خداحافظی کنم.»


یهو پقی زد زیر خنده که:

۱۰ قانون مهم زندگی برای همه

| No Comments

mosadegh.jpgپاره دوم

از جمله ویژگی‌های خصلتی و اخلاقی مصدق، «دشمن» پنداری مخالفان خود و «وابسته به ایادی خارجی و بیگانگان» نامیدن آنها بود. مصدق هیچ مخالفتی را با برنامه‌ها، مقاصد و نظرات خود نمی‌پذیرفت. از «عامل انگلیس» خواندن رضا شاه تا قهر کردن از مجلس شانزدهمی که خود از آن مجلس برخاسته و به نخست وزیری رسیده بود؛ همه، گویای این خصوصیت مصدق است. شیوه‌ای ناپسند و ناستوده که بحث با مخالفان را برمی‌تابد و تحمل حضورشان را در پهنه‌ی سیاست تاب نمی‌آورد. در پیام رادیویی ۵ مرداد ۱۳۳۲ - همان پیامی که با لحنی اندوهناک اما قاطع، فضای سیاسیِ تهرانِ بی‌قرار را خطاب می‌کرد- مصدق مجلس هفدهم را نه خانه‌ی گفت‌وگو، که «لانه‌ی نفوذ» وصف می‌کند و با صراحت از «دست‌های بیرون» می‌گوید: «گروهی از مخالفان و ایادیِ سیاستِ بیگانه مجلس را... وسیله‌ی پیشرفتِ مقاصدِ شوم کرده‌اند. » (جلد دوم، «پیام مصدق به مردم»، ص‌۱۸۸-۱۹۰؛ همچنین متن کامل در پایگاه جبهه‌ی ملی بازنشر شده است. )

در همان پیام، سازوکارِ نطق و تریبون، پارلمان را آماج انتقاد قرار می‌دهد و می‌گوید: «تریبونِ مجلس را وسیله‌ی تبلیغاتِ مُضِرّه کرده، مصالح ملت را فدای اغراضِ بیگانه نموده‌اند. » (جلد دوم، ص‌۱۸۸-۱۹۰). باز در توصیفِ کارکرد مجلسِ وقت، لحن به همان مدار می‌گردد: «در این مجلس... نمایندگانِ مردم را مرعوب کرده، به نفعِ بیگانه راه گشوده‌اند. » (خاطرات و تأملات مصدق، جلد دوم، ص‌۱۸۸-۱۹۰؛ متن رادیویی ۵ مرداد).

چند صفحه بعد، در بخش «عرضِ جواب»، تصویرِ بزرگ‌تری از «دخالتِ بیرونی» ترسیم می‌کند و مخالفان را کنارِ آن می‌نشاند: «نه پولی، نه اعتباری... یک عده اوباش و ماجراجو... با نظراتِ من، سقوطِ استعمارِ ایران را موافق نبودند. » (همان، «عرضِ جواب»، ص‌۳۵۷). و در همان فصل، نسبتِ مستقیمِ برخی بازیگران با سفارتِ بریتانیا را گوشزد می‌کند و تقابلِ سیاسیِ داخلی را با بیرون گره می‌زند: «یکی از روزها که در سفارتِ انگلیس شاهدِ دعوت بودم... پس از آن، جریانی علیهِ دولت پدید آمد. » (همان، ص‌۳۵۹).

به این ترتیب، در روایتِ خودِ مصدق، مخالفانِ داخلی بارها در قامتِ «ابزارِ سیاستِ بیگانه» ظاهر می‌شوند: از «ایادیِ سیاستِ بیگانه» که «مجلس» را «وسیله‌ی پیشبردِ مقاصدِ شوم» کرده‌اند (ص‌۱۸۸-۱۹۰)، تا «اوباش و ماجراجویان»ی که با «سقوطِ استعمارِ ایران» ناسازگارند (ص‌۳۵۷)، و نهایتاً شبکه‌هایی که «از مسیرِ سفارتِ انگلیس» به نزاعِ سیاسی درونِ کشور تغذیه می‌رسانند (ص‌۳۵۹). این واژه‌گذاری‌ها - هرچند کوتاه و مقتضیِ نقل - نشان می‌دهد که در ذهنِ نخست‌وزیر، مرز میانِ «رقیبِ سیاسی» و «آلتِ بیگانه» بارها محو می‌شود: او از پارلمان تا خیابان، در پیوندی تنگاتنگ میان معارضه‌ی داخلی و «دستِ بیرون» سخن می‌گوید؛ پیوندی که در متنِ رادیوییِ ۵ مرداد نیز به‌صراحت و چند باره تکرار می‌شود. (برای متن کاملِ پیامِ ۵ مرداد: بازنشر جبهه‌ی ملی؛ برای نقلِ معروفِ «مجلس هفدهم کانونِ پیشرفتِ مقاصدِ شوم...» همچنین گزارش‌های تحلیلیِ مطبوعات امروز به آن ارجاع داده‌اند).

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

اقتصاد ایران طی چهار دهه اخیر در چرخه‌ای معیوب از بحران‌های ساختاری گرفتار شده است. وابستگی مزمن به درآمدهای نفتی، تورم دو‌رقمی و پایدار، ناکارآمدی نهادی و فساد سیستماتیک، تنگناهای زیست محیطی، همراه با فشارهای خارجی و تحریم‌های گسترده، مجموعه‌ای پیچیده از آسیب‌پذیری‌ها را شکل داده‌اند. در اینجا لازم است در خصوص مفاهیمی همچون ناترازی، بحران، ابربحران و فروپاشی توضیحاتی به عمل آید. مقامات حکومتی تلاش می کنند تا با تحریف مفاهیم تنگناهای ساختاری را زیر عنوان " ناترازی" پنهان کنند. حال آنکه تنگناهای اقتصادی مزمن، ساختاری و بزرگ را نمی تواند با ناترازی توصیف کرد. ناترازی، بحران، ابربحران و فروپاشی مراحل مختلفی در فرایند افزایش تنگناهای اقتصادی هستند که شدت و گستردگی متفاوتی دارند. ناترازی به عدم تعادل محدود و موقت در بخشی از اقتصاد (مثل کسری بودجه ایران) اشاره دارد که در کوتاه مدت با اصلاحات قابل‌کنترل است.

بحران وقتی رخ می‌دهد که مشکلات به شکل پایدار تشدید شده و بخش‌هایی از اقتصاد را مختل کند، مثل شوک ارزی 1397 ایران که حتی پس از آن هم ادامه داشت. ابربحران وضعیت شدیدتری است که بخش‌های اصلی اقتصاد را درگیر می‌کند و با ناآرامی‌های اجتماعی همراه است، مانند وضعیت 1397-1400 ایران با تورم بالا و کمبود کالاها مواجه شد. فروپاشی بخشی آنگاه رخ میدهد که یک بخش از اقتصاد مانند بخش تولید برق از ارائه خدمات مربوطه به شکل عمده یا بخشی ناتوان می ماند. فروپاشی کامل، توقف همه جانبه کل سیستم اقتصادی است که ایران هنوز به آن نرسیده، اما نشانه‌هایی مثل تورم لجام‌گسیخته و مزمن، افزایش شدید قیمت ارز، و کاهش اعتماد عمومی آنرا کم یا بیش تایید می کند.

این مراحل از ناترازی قابل‌مدیریت تا فروپاشی غیرقابل‌جبران در یک طیف قرار دارند و ایران به دلیل تحریم‌ها و سوءمدیریت داخلی در معرض خطر حرکت به سمت مراحل شدیدتر است. اینک با نزدیک شدن به فعال شدن مکانیسم ماشه، افزایش قیمت ارزهای معتبر بین المللی، تداوم تورم با نرخ بالا، و همچنین بحران آب و برق این پرسش مطرح است که آیا اقتصاد ایران در معرض "فروپاشی" است؟

آگر این اقتصاد در معرض "فروپاشی" است این فروپاشی از کدام نوع است؟ طبیعی است که بدون تقسیم بندی انواع " فروپاشی" نمی توان به این پرسش پاسخ داد و تحول متغیرهای اقتصادی را به شکل دقیقی رصد کرد. در ادبیات اقتصاد سیاسی، فروپاشی اقتصادی انواع گوناگونی دارد:

liaghat.jpgدر سرزمینی که صداها در هم می‌پیچند،
و حقیقت، نه در فریاد، که در زمزمه پنهان است،
رواداری، آن نسیم بی‌ادعاست
که از لابه‌لای خارهای تعصب می‌گذرد
و بوی انسان می‌دهد.
در جهانی که داوری آسان‌تر از شنیدن است،
و حذف، ساده‌تر از گفت‌وگو،
رواداری، هنرِ دشوارِ دیدنِ دیگری‌ست
بی‌آن‌که خود را مرکز جهان بدانی.
رواداری: فضیلتی فراتر از مدارا
رواداری، در ساده‌ترین تعریف، یعنی پذیرش وجود دیگری--با تمام تفاوت‌ها، کاستی‌ها، و خطاهایش.
اما در معنای عمیق‌تر، رواداری یعنی پرهیز از داوری پیش‌رس، پرهیز از حذف، و پرهیز از تقدس‌سازی خود و باورهایمان.
در جامعه‌ای که نقد با تهدید پاسخ داده می‌شود، و شوخی با نمادها جرم تلقی می‌گردد، رواداری نه‌تنها فضیلت، بلکه مقاومت است.
رواداری، برخلاف تساهل منفعل، کنشی آگاهانه است:
Mehdi_Estedadi_Shad.jpgدر واقع آن سرودی که فرد حاکم و یا کل هیئت حاکمه برای دستگاه امنیت و اطلاعات کشورخود میخواند، نه در رسانه های ارتباط جمعی پخش میشود و نه حتا دهن به دهن یا سینه به سینه به کسی میرسد.
گرچه امنیت چیها و اطلاعاتیها آدمهایی مثل من و شما هستند، یعنی چشم و گوش دارند و دست و پا، اما در مجموع یک "آپارات" هستند و بصورت دستگاهی عمل میکنند.
دستگاهی که طبق یک مکانیزم درونی کار میکند. با حروفی صدادار یا با انگشت اشاره فرمان به حفظ امنیت میدهد. با دست و پا و نیز با کمک ابزار فنی، حکم را اجرا میکند.
آنجا، با همکاری سخت افزار و نرم افزار، ریاست اطلاعات هرگونه نیرنگ و حیله ای را بخدمت میگیرد تا کنترل افراد غیر خودی را در دست داشته باشد. با امکانات عاریه ای تکنولوژی پیشرفته، هر گونه صدای مخالف تنظیمات جاری را شنود و ضبط میکند. آنهم با این هدف که در صورت لزوم با پیگرد و سرکوب هر شکل ناهمنوایی را در نطفه خفه کند.
اما از آن جایی که هر سیستمی دُچار فروریز و انتروپی است، البته در آن میانه شمارقربانیان را باید در نظر گرفت. کسانی که به اشتباه و سهو در لیست ناخشنودان قرار گرفته اند. بطوری که در قبل برایشان پاپوش درست شده و نیز برای کار و اعتراض نکرده، موضوع آسیب رسانی حکومتی شده اند.
در هر حالت اعمال قدرت و حاکم عصر جدید بیش از آن که مدیون نظامیان و ارتش باشد زیر قرض و دِین اداره اطلاعات و امنیت کشور است؛ دستگاهی که در اصل بایستی مانع آسیب بیگانه و جاسوسانش باشد، در عمل ولی به کار تحقیر و کوچک نگاه داشتن حکومت شوندگان میآید.
معمولا در پایان دورۀ حکومتی نیز این نکته معلوم نمیشود. این که "مدیر اطلاعاتی" که بر کارهای حفظ امنیت کشور احاطه داشته و طرح و برنامه ریخته، فرمانده و صاحب کشور بوده است یا آن رهبر، پیشوا و شخص اول مملکت ظاهری.

bidenKham.jpgایران اینترنشنال - داگ برگم، وزیر کشور آمریکا، در تازه‌ترین قسمت پادکست «پاد فورس وان»، گفت که دولت جو بایدن، رییس‌جمهوری پیشین این کشور، با انبوهی از فرمان‌های اجرایی، مناطق تولید نفت و گاز طبیعی در آمریکا را فلج و عملا آمریکا را بیشتر از ایران تحریم کرد.

برگم، فرماندار پیشین داکوتای شمالی، به ستون‌نویس نیویورک‌پست گفت: «ما در داکوتای شمالی به‌عنوان یک ایالت منبع انرژی، زیر حمله دولت بایدن بودیم. تا زمانی که من در سال ۲۰۲۴ دفترم را ترک کردم، ما درگیر بیش از ۳۰ دعوای حقوقی با دولت فدرال بودیم.»

فشار فرمان‌های اجرایی بر ایالت‌های انرژی‌خیز

برگم ۶۹ ساله گفت به‌عنوان عضو انجمن فرمانداران غربی، به‌وضوح متوجه شد که فشار دولت دموکرات برای حذف سوخت‌های فسیلی به‌عنوان منبع انرژی، به ایالت‌هایی با اراضی وسیع دولتی آسیب می‌زد.

او گفت: «آلاسکا ۶۸ فرمان اجرایی از سوی دولت بایدن علیه خود داشت. دولت بایدن آلاسکا را بیشتر از ایران تحریم کرده بود.»

برگم در ادامه توضیح داد تحت دولت بایدن، در ظاهر تهران تحریم بود و مسکو هم چند تحریم داشت اما قیمت نفت جمهوری اسلامی و روسیه همان زمان حدود ۲۰ درصد پایین آمد و چین همه آن را خرید.

بایدن چند هفته پیش از ترک دفتر ریاست‌جمهوری، حفاری نفت و گاز فراساحلی را در بیشتر سواحل آمریکا، از جمله دریای برینگ شمالی آلاسکا، ممنوع کرد؛ تصمیمی که دونالد ترامپ پس از ورود به کاخ سفید لغوش کرد.

بایدن همچنین تولیدکنندگان انرژی را از توسعه عملیات حفاری در بیشتر اراضی فدرال منع کرد و به وعده انتخاباتی‌اش در سال ۲۰۲۰ برای توقف سایت‌های جدید «فرکینگ» (شکافت هیدرولیکی) عمل کرد.

به گفته برگم، بایدن آشکارا گفت که دیگر حفاری روی زمین‌های فدرال در کار نخواهد بود؛ جمله‌ای که به گفته وزیر کشور آمریکا، وقتی این کشور به انرژی و به‌طور مشخص برق بیشتری برای پیروزی در رقابت تسلیحاتی هوش مصنوعی نیاز دارد، «دیوانگی» است.

او افزود: «آن‌ها تلاش داشتند جلوی معدن‌کاری در این کشور را بگیرند، جلوی برداشت درختان را بگیرند، جلوی تولید نفت و گاز روی زمین‌های فدرال را بگیرند.»

sm.jpgشکوه میرزادگی

همزمان با خبر کنسرت رایگان شجریان، در میدانی که نام عوضی آزادی را بر خود دارد، «سرپرست معاونت هماهنگی امور گردشگری و زیارت استانداری فارس» هم از برگزاری ارکستر ملی فیلارمونیک ارمنستان در تخت جمشید خبر داد و گفت: «این مراسم که پانزدهم شهریور برگزار می شود سرآغاز سلسله رویدادهای فرهنگی مشترک با کشورهای همسایه است و اجرای آن علاوه بر شکستن تبلیغات منفی علیه ایران، زمینه رونق گردشگری و معرفی ظرفیت‌های تاریخی را فراهم می‌کند.»

البته این دعوت ناگهانی نبوده؛ چند هفته است که افراد مختلفی از موسسات گردشگری وابسته به وزارت میراث فرهنگی حکومتی به مناسبت های مختلف از این سخن می گویند که‌«در محوطه های تاریخی کشورهای دیگر برنامه های موسیقی و تئاتر و غیره برگزار می شود و چه خوب است که ما هم از این کارها بکنیم» گویی یادشان رفته همین ها بوده اندکه نوروز ها عکس خامنه ای و خمینی را بر کتیبه های تخت جمشید می چسبانند و دهها پاسدار و آخوند به آنجا می فرستادند که شادی و سرور مردم را در کنترل داشته باشند.

و گویی به روی خودشان نمی آورند که چندین سال است که در روز کوروش بزرگ با توپ و تانگ راه مردم را به پاسارگاد می بندند و حتی در نوروزها هم سعی می کنند تا آنجا که ممکن است از جمع شدن مردم در آنجا جلوگیری کنند. و حالا پس از چند دهه که به نام «میراث فرهنگی» فقط از عراق و سوریه و لبنان و غزه «شخصیت» دعوت کرده اند و جلسه و کنفرانس برای «گردشگری حلال»‌ و «گردشگری اسلامی» داشته اند، با های و هوی و تبلیغ می خواهند جشن صدمین سال تاسیس ارکستر سمفونیک ارمنستان را در تخت جمشید برگزار کنند! آن هم «با حضور صد و ده موسیقیدان و بیست شخصیت سیاسی» مسیحی و نه مسلمان!

واقعا ماجرا چیست؟ از یک طرف از شجریان می خواهند که در میدان کنسرت رایگان برای مردم بگذارد و از طرفی از یک کشور غیر مسلمان دعوت می کنند که جشن صدسالگی میراث فرهنگی اش را در تخت جمشید بگیرد. و در زیر پوشش این بزن و بخوان های حکومتی مردم همچنان نه آب دارند و نه برق و بسیارانی همچنان به نان شب شان محتاج اند و زندان ها پر تر از همیشه است و بگیر و ببند و اعدام ها هم بیش از همیشه کار خودش را می کند.

آیا این همه به قول خودشان فقط برای «شکستن تبلیغات منفی علیه حکومت اسلامي» در نزد غربی هاست؟ کدام غربی ها؟ دولت های غربی که سال هاست همه چیز را می دانند؟ شاید هم قصدشان مردمان کوچه و خیابان های غرب است. آن دسته از مردمان بی خبری که زیر نام «حقوق بشر» همچنان مدافع این هیولاهای قرن بیست و یکمی هستند که در لباس بشر تیشه به ریشه همه ی دستاوردهای بشری زده و می زنند.

از اینستاگرام طنز سیاسی "هدلاین فردا"

این کانال با استناد به سایت‌های معتبری مانند ایران‌اینترنشنال، پست‌های خبری طنز و جعلی منتشر می‌کند!

foori.jpg:::

پزشکیان با همسر رییس جمهور چین دست نداد

در حاشیه استقبال رئیس جمهور چین و همسرش از مسعود پزشکیان و دخترش

:::

pakban.jpgپاکبان گرگانی حدود سه میلیارد تومان را به صاحبش برگرداند

رسانه‌های ایران از پاکبان جوانی گزارش دادند که کیفی پر از طلا، سکه و پول نقد به ارزش حدود سه میلیارد تومان را به صاحبش برگردانده است.

محمد تیموری، پاکبان ۲۳ ساله اهل گرگان به رسانه‌های ایران گفت: «خودم را جای آنها گذاشتم و فهمیدم مال مردم مال مردم است.» این رفتار او در فضای مجازی بازتاب گسترده‌ای یافته و بسیاری از کاربران او را ستودند.

:::

2-1.jpgکدام مردم؟

رسول اسدزاده

در خبرها آمده همایون شجریان قرار است در میدان آزادی کنسرت رایگان فضای باز اجرا کند. او در مصاحبه‌ای در این باره گفته: این کنسرت چهاردهم شهریور ساعت ده شب بدون هیچ منع و چهارچوبی برگزار خواهد شد...

همین ابتدا بگویم که من طرفدار همایون شجریان و موسیقی او نیستم و باور قلبی‌ام است که او اگر پسر محمدرضا شجریان نبود، نمی‌توانست جایی که حالا ایستاده باشد. او به همراه سایر اعضای خانواده شجریان در ایران و در سیستم فرهنگی همین حکومت رشد کرده، فرصت به دست آورده و به مال و مکنت و شهرت و گرین کارت رسیده است... اما آنچه که باعث شد درباره کنسرت او بنویسم مصاحبه‌اش است.

بدون هیچ منع و چهارچوب یعنی چه؟ یعنی قرار است نوازنده زن بنوازد، خواننده زن سولو بخواند؟ تماشاچی‌ها بدون ترس برقصند، حجاب و پوشش در این کنسرت به اختیار است؟‌ البته که من بعید می‌دانم چنین شود ولی اگر هم بشود به آن احساس خوبی ندارم.

صادقانه بگویم این کنسرت در این روزهای قطعی برق و آب و فشار ماشه روی گُرده ایرانیان مرا به یاد فم تریپ می‌اندازد، به یاد عکس گرفتنِ دخترهایی شبیه به سوپر مدل‌‌ها که با چادرهای گل گلی جلوی کاشی‌کاری های یک‌ مسجد در شیراز فیگور می‌گرفتند...

بله شهریور است و من‌ فراموش نکرده‌ام که در سال ۱۴۰۱ وقتی در ایران زندگی دچار ایست قلبی شده بود، همایون خان در استرالیا کنسرت داشت و آنجا برای اینکه نه سیخ بسوزد نه کباب روی صحنه یک شعارکی هم داده بود. پاسپورت خودش و شریک‌ زندگی‌اش ضبط و بی دردسر آزاد شده بود و همین هاست که مرا به او و کنسرتش خوشبین نمی‌سازد...

او در جای دیگری از مصاحبه‌اش می‌گوید زمان جنگ در خارج از کشور گیر افتاده بودیم ولی اگر دوباره جنگ شود کتار مردم‌ خواهم ماند. این سخنان شعاری درحالی بر زبان پسر محمدرضا شجریان جاری است که او کنار همکاران خودش هم درست و حسابی نمانده است، آن هم در زمان صلح نه جنگ...

او کی درباره پرستو احمدی که یک کنسرت کوچکِ بی‌ تماشاچی در یک کاروانسرای وسط بیابان ضبط کرد حرف زد؟ درباره توماج صالحی و مهدی یرّاحی و حکم شلاقش چطور؟ نه آقای شجریان کنسرت شما در میدان آزادی رایگان نیست‌!!!!

masih.jpgتهدید به قتل پس از تجاوز با اتکا به روابط حکومتی

کانال تلگرام مسیح علی نژاد

باز هم روایت دردناک یک تجاوز این بار از سوی کسانی که خود را صاحب نفوذ در تبریز و وابسته به حکومت و باشگاه تراکتورسازی این شهر می‌دانند.

قربانی زنی ست که کفش آهنین به پا کرد تا در بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی از متجاوز شکایت کند. با وجود اینکه همه شواهد و مستندات بر قربانی شدن این زن گواهی می‌داد، اما در کشوری که سیستم امنیتی و قضایی آن همدست متجاوز است، چگونه می‌توان به عدالت امید داشت؟

زن جوانی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۴۰۲ یک واحد در مجتمع کسری تبریز (پشت پارک ائل‌گلی) اجاره می‌کند.

حدود یکماه بعد برای راه‌اندازی برخی لوازم الکتریکی در واحد خود از جمله وصل کردن آنتن مرکزی، می‌خواهد اقدام کند که می‌گویند مسئول فنی برای این کار در مجتمع کسری، شخصی به نام «سالار سروری‌نژاد» است و همه امور نصب و راه‌اندازی سیستم‌های الکترونیکی مجتمع از طریق این شخص باید انجام شود.

این شخص با تایید نگهبانی و مدیر مجتمع، اطمینان این زن را جلب کرده و همان شب به بهانه نصب آنتن او را گیر می‌اندازد و پس از ضرب و شتم، مورد تجاوز قرار می‌دهد. همانجا به او می‌گوید اگر می‌خواهی صبح فردا را ببینی صدایت نباید دربیاید...

این زن در اولین فرصت هم از متجاوز و هم از مالک مجتمع که شخص متجاوز را به عنوان مسئول خدمات ساختمان به او معرفی کرده بود شکایت می‌کند.

عجیب آنکه وقتی این زن ماجرا را به مالک ساختمان آقای باقر کسرائی می‌گوید و اظهار می‌کند که مسئول فنی مجتمع شما که به من معرفی کردید به من تجاوز کرده است، او با وقاحت به این زن می‌گوید که این مجتمع اصلا محل تن‌فروشی زنان است و سرت را بیانداز پایین که بتوانی اینجا زندگی کنی!

riyahi.jpgتوانا - مهدی یراحی، با انتشار ویدیویی از فیلم تایتانیک، در روزی که خبر برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، خبرساز شده، بدون آنکه نامی از او ببرد، این برداشت را برای کاربران داشته که انتخاب این بخش از فیلم تایتانیک مرتبط با این خبر بوده است. مقایسه‌ی مهدی یراحی میان نوازندگان کشتی تایتانیک و برگزاری کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی، تصویری تکان‌دهنده از وضعیت امروز ایران است.

همان‌طور که آن نوازندگان در لحظات فروپاشی، بی‌توجه به سرنوشت انسان‌ها، تنها به نواختن ادامه می‌دادند، شجریان نیز در زمانی که مشروعیت نظام فرو ریخته و جامعه در حال غرق شدن در بحران‌های اخلاقی، سیاسی و انسانی است، به صحنه آمده تا با صدای خود به دستگاه تبلیغاتی حکومت جان تازه‌ای ببخشد.

این انتخاب در تضاد آشکار با میراث پدر اوست؛ محمدرضا شجریان در سال‌های پر التهاب همواره در کنار مردم ایستاد و با آوازهایش صدای اعتراض و آزادی شد.

اکنون اما، در شرایطی که زنان از ابتدایی‌ترین حقوق‌شان همچون اجرای موسیقی محرومند، نوازندگان زن اجازه حضور روی صحنه ندارند، خوانندگان منتقد زندانی شده و شلاق خورده‌اند، صفحه اینستاگرام خوانندگان زن مسدود شده و ده‌ها هنرمند به دلیل ممنوع‌الکاری در حاشیه رانده شده‌اند، اجرای چنین کنسرتی نه «هنر برای مردم»، بلکه هنر در خدمت پروپاگاندای حکومتی است.

این همراهی، فاصله‌ای عمیق میان همایون و همان مردمی ایجاد می‌کند که موسیقی پدرش روزی امید و پایداری‌شان را فریاد می‌زد.

shahebdin.jpgدوئل در خیابان جمهوری

شهاب‌الدین حائری شیرازی

وضعیت پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل به دوئل بین دو رهبر آمریکا و اسرائیل از یک طرف و رهبران ج ا از طرف دیگر می‌ماند.

آنچه ناظران قضاوت می‌کنند تلاش هر دو طرف برای زودتر کشیدن هفت‌تیر است‌.

هفت‌تیر کشیدن در طرف ج ا، همان دستیابی به بمب اتم است و در طرف مقابل، تغییر سیاستهای ج ا است احتمالا با هدف قرار دادن رهبر ج ا و از بین بردن امکان دسترسی ج ا به بمب اتم با زدن ذخایر اورانیوم غنی شده که احتمالا باقی مانده.

این وضعیت به زودی پایان خواهد یافت چرا که چنین وضعیت پر استرس و پرخطری برای هیچکدام از طرفین درگیر قابل استمرار نیست.

احتمال مسلح شدن ج ا به بمب اتم آنچنان هورمونهای هیجان طرف غربی را به جنب وجوش انداخته که همین الان هم خود را مقصر و دارای تاخیر می‌داند و به دنبال پایان دادن سریع و قاطع به قابلیت غنی‌سازی اورانیوم در ایران است.

یکی از مسائلی که جنگ ۱۲ روزه نشان داد این بود که طرف اسرائیلی چه بسا خیلی کارها از جمله زدن فرماندهان را پیش از این هم می‌توانست انجام دهد اما به چنین روزی موکول شده بود که اگر جنگی تمام عیار صورت پذیرد، که صورت پذیرفت و زد.

حال به دلائلی چند از جمله در دسترس بودن رهبری در بسیاری مواقع تاکنون، نشان می دهد امکان هدف قرار دادن ایشان را داشتند و تصمیم نداشتند تاکنون برای ترور رهبر، که فی الحال تصمیم را دارند و مسئولان اسرائیل به صراحت بیان می‌کنند.

لذا سخن گفتن از اینکه اگر رهبر ترور شد چه خواهد شد و چه باید کرد ضروریست تا غافلگیر نشویم.

به نظر می‌رسد کلان سیاستهای مورد نزاع فعلی که موجب جنگ شده نظیر غنی‌سازی و فعالیت منطقه‌ای و... پس از ترور احتمالی رهبر، قابل استمرار نیست به دلائلی چند.

۱_تنها کسی که ۳۷ سال سیاستهای فعلی را تعقیب کرده و حاضر به تغییر آنها نیست به هیچ وجه، ایشان است و دیگران در شرائط خاص پس از نبودن رهبر فعلی، تن به این تغییر، جبرا خواهند داد.

۲_با آغاز جنگ بعدی احتمالا شدت بمباران و موشک باران و همچنین عملیاتهای پهپادی به نحوی خواهد بود که قدرت مرکزی در غیاب رهبر فعلی را به سرعت به مصالحه خواهد کشاند.

۳_پشتوانه نظری سیاستهای کلان نظیر غرب ستیزی و نابودی اسرائیل چنان تضعیف شده که شاید اگر تنها مانع تغییر این سیاستها را حضور رهبر فعلی بدانیم سخن به گزافه نگفته‌ایم.

به هر حال جا دارد حاکمیت از خود بپرسد اگر در نبود رهبری فعلی ج ا، این سیاست‌ها تغییر خواهد کرد، چرا همین الان و بدون آنکه جنگ جدیدی درگیرد این سیاستها تغییر نکند؟

این سوال بسیار جدی است که چه بسا پاسخ به آن می‌تواند مانع وقوع جنگ جدیدی شود.

azari.jpgارشان اذری

مقدمه

دههٔ پنجاه خورشیدی نقطهٔ اوج مدرنیزاسیون ایران بود. محمدرضا شاه پهلوی با تکیه بر درآمدهای نفتی و برنامه‌های توسعه‌ای بلندمدت، ایران را در مسیر صنعتی‌سازی، گسترش آموزش عالی، بهداشت عمومی و آزادی‌های اجتماعی قرار داد. با این حال، گروهی از نیروهای سیاسی ـ چه چپ‌های مارکسیست و چه اسلام‌گرایان سنتی ـ این واقعیت‌ها را نادیده گرفتند یا عامدانه تحریف کردند. پرسش اصلی این است: چرا این جریان‌ها در برابر پیشرفت عینی ایران کور شدند و به‌جای خدمت به روند توسعه، در پی ویرانی آن برآمدند؟

۱. ایدئولوژی به‌جای واقعیت

چپ‌ها در دههٔ پنجاه، جهان را از دریچهٔ کمونیسم و مارکسیسم می‌دیدند. ذهنیت غالب آنان این بود که ایران باید در مسیر «انقلاب پرولتاریایی» حرکت کند، همان‌گونه که کوبا، ویتنام یا چین درگیر انقلاب‌های چپ‌گرایانه بودند. در نگاه آنان، هر دستاورد مدرن در ایران صرفاً «بورژوایی» و «امپریالیستی» بود.

اسلام‌گرایان نیز در جبهه‌ای دیگر، هر اصلاح و آزادی اجتماعی را «فساد غربی» می‌خواندند. برای آنان، دانشگاه مختلط، آزادی زنان یا سکولاریسم به معنای تهدیدی برای هویت دینی بود.

نتیجه این شد که دو جریان متضاد، در نقطهٔ مشترکی هم‌داستان شدند: نادیده گرفتن پیشرفت‌ها و تمرکز بر سرنگونی نظام موجود.

۲. غفلت از مقایسهٔ منطقه‌ای

یکی از جنبه‌های بارز این کوری، بی‌توجهی به وضعیت منطقه بود.

ترکیه درگیر کودتاهای نظامی و بی‌ثباتی مزمن بود.

پاکستان از بحران‌های سیاسی و اقتصادی رنج می‌برد.

افغانستان کشوری عقب‌مانده و روستایی باقی مانده بود.

عراق و سوریه در چنگال دیکتاتوری‌های نظامی به سر می‌بردند.

در چنین فضایی، ایران از نظر آموزش عالی، شهرنشینی، آزادی‌های اجتماعی و توسعهٔ اقتصادی، پیشرفته‌ترین کشور منطقه بود. اما برای چپ‌ها و اسلام‌گرایان، این مقایسه اهمیتی نداشت؛ آن‌ها همه‌چیز را از دریچهٔ آرمان‌شهرهای ایدئولوژیک می‌سنجیدند.

۳. دانشجویان و نفوذ کمونیسم

بخش بزرگی از مخالفان حکومت پهلوی، دانشجویان اعزامی به اروپا و آمریکا بودند. اینان با هزینهٔ دولت برای تحصیل و بازگشت به کشور فرستاده شده بودند تا متخصص و سازندهٔ آینده باشند. اما بسیاری از آن‌ها در محیط‌های دانشجویی غرب، به‌جای تمرکز بر علم و مهارت، جذب گروه‌های کمونیستی و مارکسیستی شدند.

این دانشجویان به‌جای آنکه با دانش مدرن به ایران بازگردند و کارخانه و صنعت را پیش ببرند، با تفکرات انقلابی و آرمان‌گرایی سوسیالیستی برگشتند. ذهنیت آنان این بود که ایران باید مانند کوبا یا چین، «انقلابی خلقی» تجربه کند. نتیجه آن شد که به‌جای خدمت به کشور، خود به تخریب زیرساخت‌های توسعه یاری رساندند.

mansouri.jpgحمایت آذر منصوری از "کنسرت مردمی" همایون شجریان

فرارو - آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات ایران با اشاره به انتقادات علیه همایون شجریان برای برگزاری کنسرت رایگان در میدان آزادی تهران، این رفتار را غیر منصفانه خواند.

آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

در شرایطی که بسیاری از مردم توان خرید بلیت‌های گران کنسرت‌ها را ندارند، همایون شجریان می‌خواهد کنسرتی رایگان برگزار کند؛ پیشنهادی که سال‌ها پیش هم مطرح کرده بود. دلیل این حملات غیر منصفانه علیه او چیست؟

نه دل به دولت و تاج و نگین خوش است ......... مرا رضای خلق خدا، همنشین خوش است مرا»

گفتنی است این کنسرت جمعه ۱۴ شهریور، ساعت ۲۲ در میدان آزادی برگزار خواهد شد. همایون شجریان پیش‌تر اعلام کرد، قطعاتی که در این کنسرت اجرا خواهم کرد عمدتاً از قطعات کنسرت اخیرم خواهد بود اما با قطعه «دیار عاشقی‌هایم» شروع و با «مرغ سحر» تمام می‌کنیم. ارکستر همراهی کننده من، ارکستر سیاوش است که ۳۰ نفر نوازنده ساز ایرانی و کلاسیک داریم.

za.jpgزیدآبادی: اگر بابل دارالمومنین است شاید شهری بخواهد دارالشادی باشد

شیخ هادی قنبری مدیر حوزۀ علمیه بابل گفته است؛ در دارالمؤمنین بابل برگزاری کنسرت معنایی ندارد!
مشخص نیست که از نگاه آقای قنبری کنسرت در شهرهای دیگر چه معنایی دارد که در بابل معنایی ندارد؟ همینطور معلوم نیست که ایمان از چه جنسی است که از نظر وی مردم بابل مؤمن‌اند و مردم دیگر شهرها لابد خیر!

قبلاً هم نوشته بودم که اگر قرار باشد عدۀ خاصی به هر شهری صفتی منسوب کنند و بر همان مبنا جلوی شادی مردم و یا هر فعالیت قانونی را بگیرند، لازمه‌اش این است که هر شهر و روستایی اعلام استقلال کند و قوانین و مقررات ویژۀ خود را به اجرا بگذارد!

اگر چنین رسم و رسومی رایج شود؛ نامگذاری‌ها هم به صفات مذهبی چون دارالمؤمنین، دارالعباد، دارالعباده و زیارتگاه و غیره محدود نخواهد ماند. برای نمونه تعدادی از اهالی یک آبادی هم ممکن است شهر خود را "دارالشادی" بنامند و از برگزاری هر نوع مراسم عزاداری از سوی دیگران جلوگیری کنند. یا حتی بعضی پا را از این نیز فراتر بگذارند و بر آبادی خود "دارالفجور" نام دهند و مانع هر نوع انجام مناسک دینی در شهر یا روستای خود شوند!
این آقایان چرا یک لحظه نسبت به پیامدهای حرف خود نمی‌اندیشند و اسیر کلام خود می‌شوند؟

زیدآبادی

post.jpg

abdolkarimi.jpg

فیلسوف اصلاح‌طلب، تمام‌قد در مقاومت، منتقد در داخل

ویدیوی منتشرشده نشان می‌دهد بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه، در مناظره با صادق زیباکلام می‌گوید: «حاکمیت در ساخت موشک شاهکار کرد اما سرمایه اجتماعی را نادیده گرفت.»

او افزود: «من در برابر اسرائیل و آمریکا تمام قد در جبهه مقاومت هستم.»

عصبانی شدن صادق زیباکلام در مناظره با بیژن عبدالکریمی

:::

2-6.jpgایران اینترنشنال - رییس‌جمهور و وزیر علم و فناوری اسرائیل در کنفرانس چشم‌انداز «فراتر از ۲۰۲۵» با هیئتی از پژوهشگران ایرانیِ در تبعید، به نمایندگی از شاهزاده رضا پهلوی، دیدار کردند.

گیلا گملیل، وزیر علم و فناوری اسرائیل، با انتشار تصویری از این دیدار نوشت: «چشم‌انداز منطقه‌ای بدون جمهوری اسلامی، چشم‌اندازی است که ما و مردم ایران در آن مشترکیم، و امروز این چشم‌انداز بیش از هر زمان دیگری نزدیک شده است.»
او نوشت در این دیدار استقرار پایه‌های توافق ابراهیم مورد مورد نظر بوده است.

شاهزاده رضا پهلوی نیز از این دو مقام ارشد دولت اسرائیل تشکر کرد و نوشت «در زمانی که مردم ایران از بحران شدید آب، کمبود برق و فروپاشی اقتصادی رنج می‌برند، هیئت کارشناسان مرا پذیرفتند.»

او افزود: «این مأموریت بخشی از پروژه شکوفایی ایران است؛ نقشه راهی برای تولد دوباره ایران که هدفش آزادسازی تمام ظرفیت‌های ملت ما پس از سقوط جمهوری اسلامی است.»

aliabadi.jpgایندیپندنت فارسی - عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه در مجلس شورای اسلامی برای نخستین بار از «اقدام دشمن در خطوط گاز» خبر داد و اعلام کرد که دولت پزشکیان مخازن خالی تحویل گرفته است.

علی آبادی که برای توضیح به پرسش‌های «نمایندگان» درباره وضعیت بحرانی انرژی و کمبود و قطع برق و آب به مجلس رفته بود، بدون ذکر جزئیات گفت در دولت ابراهیم رئیسی «زمانی که من وزیر صمت بودم، اقدامی را که دشمن در خطوط گاز انجام داد، هیچ جا اعلام نکردم.

جلسه علنی است و مایل نیستم اطلاعاتی که نباید داده شود، داده شود. به هر صورت آنچه ما تحویل گرفتیم مخازن خالی بود اما امسال همکاران من در وزارت نفت مخازن را به وضعیت خوبی رسانده اند.»

در بهمن سال ۱۴۰۲ مقام‌های جمهوری اسلامی وقوع چند انفجار در خط لوله سراسری انتقال گاز در دو استان چهارمحال و بختیاری و فارس را اقدامی خرابکارانه و تروریستی معرفی کردند. معلوم نیست منظور عباس علی‌آبادی که در آن زمان وزیر صمت دولت ابراهیم رئیسی بود، از «اقدام دشمن در خطوط گاز» همین انفجارها بوده یا نه.

ghalijang.jpgایران وایر - محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی، روز سه‌شنبه ۱۱ شهریور در سخنرانی پیش از دستور خود گفت که جمهوری اسلامی به زودی «تصمیم واحد» نظام را در واکنش به فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط تروییکای اروپایی «اعلام و اعمال» خواهد کرد.

قالیباف با ادعای این که فرایند بازگشت تحریم‌ها علیه ایران «غیرقانونی» است، گفت: «ایران باید اقدامی بازدارنده برای هزینه‌مند کردن این اقدام غیرقانونی طرفهای اروپایی انجام دهد تا منجر به تغییر تصمیم دشمن در فعال کردن مکانیسم ماشه شود.»

او همچنین گفت بزرگ‌نمایی تاثیر این سازوکار از سوی دشمن صورت گرفته، چرا که تحریم‌های یکجانبه آمریکا به مراتب گسترده‌تر و تاثیرگذارترند و حتی مانع فروش نفت ایران هم نشده‌اند.

عباس گودرزی، سخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی، نیز پس از جلسه غیرعلنی امروز مجلس درباره مکانیسم ماشه گفت: «مجلس، دولت، شورای عالی امنیت ملی و همه جریان‌های سیاسی اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا و دیگر طیف‌ها متفق‌القول هستند که پاسخ جمهوری اسلامی باید پشیمان‌کننده، متقابل و هزینه‌ساز باشد.»

او با اشاره به گزارش کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره تبعات احتمالی مکانیسم ماشه افزود: «بازگشت قطعنامه‌های شورای امنیت تاثیر واقعی و ملموسی بر اقتصاد کشور نخواهد داشت. امروز بیش از دو هزار فرد و نهاد توسط آمریکا تحریم شده‌اند، در حالی که مکانیسم ماشه نهایتا حدود ۱۲۰ فرد و نهاد را شامل می‌شود. بنابراین شرایط بدتر از وضعیت فعلی نخواهد شد و هدف اصلی دشمن ایجاد یک فضای روانی است.»

گودرزی هشدار داد که این فضای روانی ممکن است به افزایش قیمت ارز و التهاب در بازار منجر شود. او گفت: «مجلس، دولت و همه نهادهای نظام متحد و منسجم هستند و پاسخ جمهوری اسلامی به اقدامات خصمانه، قاطع، بازدارنده و هزینه‌ساز خواهد بود.»

به گفته سخنگوی هیات رئیسه مجلس، بررسی طرح‌ها و پیشنهادهای نمایندگان در این زمینه طی روزهای آینده با محوریت کمیسیون امنیت ملی ادامه خواهد داشت تا تصمیم‌های راهبردی لازم اتخاذ شود.

333.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین و به نقل از ایسنا، سردار علی‌محمد نایینی، در دوره «دانش‌افزایی اساتید بسیجی»، اظهار کرد: دشمنان ایران، به‌ویژه قدرت‌های استکباری، همواره در تحلیل شرایط و توانایی‌های جمهوری اسلامی دچار اشتباه بوده‌اند.

اتکای دشمنان به محاسبات صرفاً مادی سبب شد، مؤلفه‌های واقعی قدرت ایران همچون فرهنگ مقاومت، روحیه جهاد و شهادت، رهبری مقتدرانه، ایمان دینی، نصرت الهی و وحدت ملی را درک نکنند. آنان حتی خود قربانی همان جنگ شناختی شدند که علیه ایران به راه انداختند و بارها تصمیمات اشتباه گرفتند.

نائینی یادآور شد: ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ایران را میان جنگ و مذاکره قرار داد تا کشور را وادار به تسلیم کند، نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، مدعی شد جمهوری اسلامی در ۲۴ ساعت سرنگون می‌شود و حتی سخن از تخلیه تهران به میان آورد. دشمن با طراحی گسترده و پیچیده جنگ ترکیبی و بسیج تمام توان نظامی غرب، نبردی وجودی علیه ایران آغاز کرد. اما واکنش جمهوری اسلامی همه محاسبات آنان را بر هم زد. دشمن تصور داشت با ترور فرماندهان اصلی، ساختار فرماندهی ایران فرو می‌پاشد، اما عکس آن رخ داد.

سخنگوی سپاه پاسداران تأکید کرد: دشمنان با اطمینان از موفقیت، جنگی همه‌جانبه آغاز کردند اما در برابر مقاومت مردم ایران و تدابیر رهبر انقلاب، عقب‌نشینی کردند و درخواست آتش‌بس دادند. این پیروزی عنایت الهی است که نشان داد ایمان، وحدت ملی و رهبری الهی، قدرت شکست‌ناپذیر ایران است.

نائینی با مقایسه این نبرد با دوران دفاع مقدس، افزود: در هر جنگ، جمهوری اسلامی پیروز جنگ بود، آنچه تعیین‌کننده و شاخص پیروزی و شکست است، اهداف سیاسی و راهبردی جنگ است.

هدف دشمن در دو جنگ تجزیه کشور بود، در هر دو جنگ مردم ایران، مانع تحقق اهداف دشمن شدند، در افکار عمومی در صحنه‌ داخلی، منطقه‌ای و جهانی باور به پیروزی ایران جدی است و این موضوع دستاورد مهمی به حساب می‌آید.

وی با اشاره به تلاش دشمن برای جداسازی مردم از نظام، گفت: در ابتدای جنگ دشمن گفت ما با مردم کاری نداریم، مسئله ما جمهوری اسلامی است، ملت ایران تفکیک نکرد، با درک صحیح از نیات دشمن، حمله رژیم صهیونیستی را متوجه امنیت و منافع ملی خود و کشور دانستند و یکپارچه و قوی در کنار نظام ایستادند. همین اتحاد مقدس، روایت ایران ضعیف را از بین برد و نشان داد که ایستادگی مردم و تاب‌آوری مثال‌زدنی آنان، پیروزی بزرگی برای تاریخ است.

پیروزی تنها در میدان نبرد نیست بلکه در جنگ روایت‌ها نیز معنا پیدا می‌کند. مهم‌ترین دستاورد جمهوری اسلامی این بود که مردم خود را پیروز دانستند و در سطح جهانی نیز اندیشکده‌ها و نظرسنجی‌ها برتری ایران را تأیید کردند.

سخنگوی سپاه افزود: بسیاری از صاحبنظران منطقه‌ای و اعضای اندیشکده‌های غربی، ایران را برنده جنگ معرفی یا اعتراف کردند رژیم صهیونیستی به اهدافش نرسید و در برابر حملات موشکی ایران دچار فروپاشی شد. دشمن با سانسور در رسانه‌ها بسیاری از شکست‌ها و خسارت ها را پنهان کرد. محکومیت جهانی تجاوز اسرائیل و حمایت افکار عمومی از ایران جزو شاخص‌های پیروزی است.

نائینی با بیان اینکه ایران در حالی آتش‌بس را پذیرفت که در موضع برتر قرار داشت، افزود: مردم نیز سئوال می‌کردند چرا در اوج قدرت، جنگ متوقف شد. برخی معتقد بودند اگر به‌جای روزی ۵۰ موشک، ۵۰۰ موشک شلیک می‌شد یا همین روند را یک هفته دیگر ادامه می‌دادیم، چیزی از تلاویو نمی‌ماند.

سخنگوی سپاه پاسداران تصریح کرد: یکی از دلایل مهم پیروزی، مقاومت اقتصادی بود. در ایران باوجود تحریم‌های شدید، ثبات نسبی اقتصادی و زندگی عادی مردم جریان داشت، در حالی که اسرائیل دائما با آژیر خطر و پناهگاه‌ها و آوارگی درگیر بود.

نائینی با اشاره به واکنش سریع نیروهای مسلح و بازسازی فوری زنجیره فرماندهی پس از شهادت برخی فرماندهان، گفت: این امر نشان‌دهنده استحکام ساختاری نیروهای مسلح است. ایران نه‌تنها در بازدارندگی شکست نخورد بلکه توانست سطح آن را ارتقا دهد. امروز باید روایت پیروزی ایران به افکار عمومی منتقل شود تا دشمن با جنگ شناختی آن را کمرنگ نکند.

دشمن با تمرکز بر فرماندهی، مراکز پرتاب، سامانه‌های پدافندی و سایت‌های عملیاتی به ایران حمله کرد اما ناکام ماند و با پاسخ قاطع و فوری حملات موشکی و پهبادی و محکومیت جهانی روبه‌رو شد.

وی ادامه داد: برخی روشنفکران غرب‌زده داخلی که از درک واقعیت قدرت ایران غافل‌اند آگاه باشند که نباید اجازه داد روایت دیگری جز پیروزی جمهوری اسلامی غالب شود.

2-3.jpgبه گفته ابراهیم عزیزی در جامعه‌ای که سازش و ظاهرپرستی بر حقیقت و شجاعت غلبه کرده، سکوت و بی‌تفاوتی خود بخشی از ابتذال و خیانت به انسانیت است

:::

جشنی برپا شده به نام «جشن منتقدان»

ابراهیم عزیزی (بازیگر سینما و تلویزیون ایران)


چیزی نقد می‌شه؟ قدرت، ابتذال، سازش.

تنها چیزی که نقد می‌شه، خود حقیقته.

بازیگران زن، بی‌هیچ تعلقی به خون و درد و خیزش زنانی که با فریادشان تاریخ رو لرزوندن، روی صحنه قدم می‌ذارن. مرد و زن روبه‌روی لنز عکاس‌ها می‌ایستند، ژست می‌گیرند، و بعد طلبکارانه می‌گویند: ما رو قضاوت نکنید. شما خبر ندارید به ما چی گذشته.


ما هم از شماییم، اما یه دنیای دیگه برای خودمون داریم، همه مثل هم نیستن.

اما قضاوت نکردن یعنی خیانت. قضاوت نکردن یعنی پاک کردن حافظه‌ی جمعی.

یکی از همین بازیگران با شالی از تور، توری که منتظره تا یه باد بیاد و از روو سر بلندش کنه و ببره برسونه به دست اهلش، "ماهیگیر".


پس هم حجاب داره و هم نداره. هم تأیید می‌کنه و هم انکار. هم سر خم کرده و هم وانمود می‌کنه آزاده. این شال، فقط نماد یک تکه پارچه نیست، نماد جامعه‌ایه که به سازش خو گرفته، نماد فرهنگیه که می‌خواد هم «بله» بگه هم «نه»، بدون این‌که مسئولیت هیچ‌کدوم رو بپذیره.

اما وقتی همین شال لحظه‌ای از سرش می‌افته، با اضطراب، با آهی از درون، با صدای بلند می‌گه: «شال... شال... شال...».


گویی تموم هستیش، آینده‌ش، بودنش، به این تکه تور بسته شده.

و باز هم فراموش می‌کنه همکارش رو، همون که به خاطر همین شال و کنار مردم وایسادن و صحنه رو ترک کرد.
و این وسط، مردها...


مردهایی که نه شالی روی دوششونه، نه توری روو سرسونه، نه محدودیتی سر راهشونه. بی‌هیچ اضطرابی از افتادن یا برداشتن چیزی، روی صحنه میرن، می‌خندن، عکس می‌گیرن، کار می‌کنن.

روی صحنه میرن، می‌خندن، عکس می‌گیرن، کار می‌کنن و همین دور باطل همیشه ادامه داره.

نگران «ظاهر» نیستن، چون ظاهرشون هیچ‌وقت به گرو گرفته نشده. این امتیازِ نانوشته، این آزادیِ انحصاری، خودش بی‌عدالتی‌ایه که دیده نمی‌شه.


اونا می‌تونن فقط به نقش و قرارداد فکر کنن، چون باری از جنسیت به دوششون نیست. و درست همین جاست که سکوتشون سنگین‌تر می‌شه. چون وقتی رفیق و همکار زن‌شون برای همون «شال» تحقیر و حذف می‌شه، مردها با خیال راحت جلو میرن، بدون این‌که چیزی به زبون بیارن.

این لحظه یه تراژدی نیست!؟

وقتی برای بقای فردی‌ نون معامله می‌کنید، به جامعه یاد می‌دید سازش بالاترین فضیلته.


و این همون چیزیه که حکومت‌ها می‌خوان:
نسلی که شجاعت رو فراموش کنه.

شما در تضادی بیمارگونه زندگی می‌کنید. هر روز باید بین نشون دادن آزادی و پنهون کردن ترس در نوسان باشید. این دوگانگی نه تنها اعتماد عمومی رو می‌کُشه، بلکه خود شما رو هم از درون فرسوده می‌کنه.

بالاخره چهره‌ى واقعى كدومه؟

مردم نمى‌دونن، ووقتی مردم ندونن،

ديگر اعتمادى نمى‌مونه.

فرزند خلف بودن شايد در ظاهر امنيت ونان با خودش همراه داشته باشه، ولى در باطن، چیزی جز ويرونى روح به جا نمى‌ذاره.

انسان در نگاه شما معنی‌ش رو از دست نداده!؟ «انسان» تقليل يافته به «نان».

نان ديده‌شدن، نان تيتر خبر بودن، نان قراردادهاى تازه. بله، نان. نانى كه در خونه‌ست, اما روح رومى كُشه.
انسان شده الف, نون، سين، الف, نون.

نون توى خون.

نه، قضاوت نكردن ممكن نيست.

قضاوت نكردن يعنی خيانت به حقيقت, يعنى همراهى با مرگ انسانيت.

اگر سكوت كنيم، خود ما هم شريک اين ابتذال مى‌شيم.

oilprice.jpg"اویل پرایس نوشت که اطلاعات تازه‌تر از ایران نیز تایید می‌کند آزمایش موشک‌های سوخت جامد نسل جدید با برد چهار هزار و ۲۰۰ کیلومتر و قابلیت حمل کلاهکی به وزن ۷۰۰ کیلوگرم موفقیت‌آمیز بوده است"

در حالی که سه کشور اروپایی روند سازوکار مکانیسم ماشه را علیه جمهوری اسلامی فعال کرده‌اند، یک منبع ارشد مرتبط با ساختار امنیتی اتحادیه اروپا اعلام کرد حکومت ایران در حال «ایفای نقشی روزافزون و خطرناک» در «تهدیدهای موجودیتی علیه امنیت اروپا» است

ایران اینترنشنال - این منبع آگاه امنیتی که نامش فاش نشده، به نشریه «اویل پرایس» که در زمینه اخبار صنعت نفت و انرژی فعال است، گفت اقدامات جمهوری اسلامی «به‌ویژه در هماهنگی با روسیه و همچنین چین و کره شمالی، طی ماه‌های اخیر در گزارش‌های اطلاعاتی به‌وضوح تایید شده و اروپا نمی‌تواند اجازه تداوم آن را بدهد.»

این منبع افزود: «از ژوئن سال گذشته تاکنون ده‌ها دانشمند هسته‌ای برجسته روس به ایران اعزام شده‌اند. سه کارشناس ارشد موشکی از کره شمالی نیز از حدود همان زمان در تهران حضور داشته‌اند.»

او تاکید کرد: «این همکاری‌ها روند دستیابی ایران به دانش تسلیحاتی را به سطحی بحرانی رسانده است.»

اواسط مرداد، فایننشال‌تایمز خبر داد یک هیئت ایرانی از موسسه‌های علمی روسیه بازدید کرده است.

این موسسه‌ها، فناوری‌ها و قطعاتی دو‌منظوره تولید می‌کنند که می‌توانند در تحقیقات تسلیحات هسته‌ای نیز به کار روند.

بر اساس این گزارش، این سفر چهارم اوت سال گذشته و با پرواز ماهان‌ایر انجام شده است.

👈کیهان لندن - یک زن ۵۴ ساله صبح روز سه‌شنبه ۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴ با انداختن خود روی ریل قطار در ایستگاه مترو «امام» تهران خودکشی کرد و جان ‌باخت.

روزنامه «هفت صبح» گزارش داده، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت، پیکر این زن به پزشکی قانونی منتقل شده و دستور بازبینی دوربین‌های مترو و تحقیقات در رابطه با این خودکشی صادر شده است.

Untitled-3.jpg

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgدوحیاط بود اولی حیاط بیرونی در وسط یک اطاق پذیرائی و کتاب خانه قرار داشت ، دومی حیاط اندرونی نامیده می شد .آن‌ اطاق که بزرگتر بود، اطاق مهمان بود؛ وکوچکتر کتابخانه. در اطاق کتابخانه قفسه‌های پر از کتاب بود وچند تابلو قدیمی. زیباترین‌شان تصویری ازیک زن بود که به سختی، با گاو‌آهنی زمین را شخم می زد. خسته و با چشمانی غمگین! اما درخشان. بامیزی ازچوب و ماهوت سبز و یک مجسمه نیم تنه که پسرک هرگز نتوانست بداند که مجسمه کیست!

مجسمه برنزی که ساکن همیشگی وساکت اطاق بود. حضورش بر اطاق سنگینی می کرد. پسرک هر بار که به چشمان آن زن می نگریست غمی مبهم بر قلبش سنگینی می کرد. او بی آن که بداند گرفتار آن اطاق شده بود. به چراغ نفتی‌های روسی خیره می شد. رنگهای آبی فیروزه ای و صورتی آن ها که نقش هائی از گل وچهره چند زن بود، اورا محسور می کرد. در‌های اطاق از یک طرف به باغچه کوچک پر از گل های اطلسی گشوده می شد واز طرف دیگر به اطاقی کوچک در حیاط اندرونی. زمستانها یک بخاری هیزمی تمام وقت می سوخت وگرمای مطبوعی به اطاق می داد بوی چوبهای سوخته با بوی گل گلدان های شعمدانی که پشت پنجره نهاده شده بودند پسرک را کیفور می ساخت. بیشتر وقت پسرک در این اطاق می گذشت.

ساعت ها شاهنامه چاپ سنگی بمبئی را که پر از تصویر بود نگاه می کرد. داخل جنگل‌های انبوه می گشت و پهلوانی می کرد. داخل جا دری اطاق کوچک که به کتابخانه باز می شد همیشه بسته بود. این جا دری را به او داده بودند. کتاب‌های مدرسه اش را همان جا می نهاد. جا دری که دیوارهای قطوربین دو اطاق، آن را عمیق تر می ساخت و برایش حکم اطاقی کوچک داشت.

گاه به صحبت مردانی که در اطاق جمع می شدند گوش می خواباند. هر کدام از آنها را بی آنکه ببیندشان می شناخت.

sarkhosh.jpgدر تاریخ هیولاها، تراژیک‌ترین داستان متعلق به هیولای دکتر فرانکنشتاین است؛ مخلوقی که برای یک هدف مشخص ساخته شد، اما آنقدر قدرتمند و پیچیده شد که در نهایت، خالق خود را به ورطه‌ی نابودی کشاند. این دقیق‌ترین توصیف برای پدیده‌ای به نام «بابک زنجانی» است. او یک مفسد اقتصادی منفرد نیست؛ فرانکنشتاینِ «دولت موریانه» است. مخلوقی که توسط سیستم برای انجام عملیات‌های مالی پنهان در دوران تحریم خلق شد، اما اکنون با در دست داشتن «جعبه سیاه اسرار»، خالق خود را به گروگان گرفته و از یک ابزار به یک باج‌گیر استراتژیک تبدیل شده است.

برای فهم این پدیده، باید به آزمایشگاهی بازگردیم که او در آن متولد شد: دوران تحریم‌های فلج‌کننده و دولت محمود احمدی‌نژاد. در آن زمان، «دولت موریانه»--همان کارتل امنیتی-اقتصادی که ساختار رسمی کشور را از درون می‌بلعد--برای بقای خود به راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها و جابجایی میلیاردها دلار پول نفت نیاز داشت. این کاری بود که دولت رسمی با ساختار شفاف و قابل رصدش قادر به انجام آن نبود.

اینجا بود که به یک «کارگزار دورزن» (Bypass Broker) نیاز پیدا شد؛ یک چهره‌ی غیررسمی در بخش خصوصی که بتواند شبکه‌ای از شرکت‌های صوری و حساب‌های بانکی پیچیده در سراسر جهان ایجاد کرده و پول‌های سیاه را جابجا کند. بابک زنجانی، که خود را «بسیجی اقتصادی» می‌نامید، برای این نقش انتخاب شد. این یک معامله‌ی همزیستانه بود: سیستم به او مصونیت، دسترسی و رانت‌های افسانه‌ای می‌داد و او برای سیستم، شریان‌های حیاتی مالی را باز نگه می‌داشت.

او محصول ضروری یک سیستم غیرشفاف بود؛ محصولی که البته با اراده و طمع سیری‌ناپذیر خود، این نقش را پذیرفت و در آن به استادی رسید.

پس از تغییر دولت و روی کار آمدن حسن روحانی، سیستم تصمیم گرفت این مخلوق را کنترل کند.

دستگیری و محاکمه‌ی زنجانی آغاز شد. اما خیلی زود مشخص شد که این یک محاکمه‌ی عادی نیست. سیستمی که برای فسادهای به مراتب کوچکتر، افراد را به سرعت اعدام می‌کند، در برابر او متوقف شد. چرا؟ زیرا زنجانی دیگر یک «متهم» ساده نبود؛ او به یک «دارایی استراتژیک» تبدیل شده بود.

حکم اعدام او نه برای اجرا، که به عنوان یک اهرم فشار صادر شد. او به دو دلیل زنده ماند:

Babak_Khati.jpgبرای اینکه بدانیم آیا حضور رضا پهلوی به عنوان یک چهره آشنا از خاندان سلطنتی گذشته می‌تواند به‌طور مثبت و مؤثر در مدیریت گذار دموکراتیک ایران نقش‌آفرین باشد، گام اول بررسی امکان اصالت این مساله بر اساس شواهد سیاسی و تاریخی است.

پاسخ این سوال براساس شواهد و مستندات بله است و در گذارهای پس از دیکتاتوری یا جنگ، چهره‌های شناخته‌شده از نظام‌های قبلی توانسته‌اند نقش تسهیل‌کننده و جلب‌کننده اعتماد عمومی برای تحقق گذار را ایفا کنند.

چنین کسانی در دوران پس از گذار، در مورد اسپانیا و کامبوج تبدیل به پادشاه مشروطه (بدون قدرت اجرایی) گردیده‌اند، در بلغارستان مدتی به عنوان نخست وزیر و صاحب قدرت اجرایی کشور انتخاب شده‌ و در مواردی چون رومانی، یوگسلاوی، آلبانی و... پس از کمک به تحقق گذار در ادامه نیز در کسوت یک فعال سیاسی اجتماعی شناخته شده در پایش و تضمین دمکراتیک بودن نظام جدید پس از گذار فعالیت نموده‌اند.

بنابراین وجود یک "چهره آشنا" می‌تواند در شرایط مناسب، فرصت‌ساز باشد.

(این مساله در یادداشت"

"چراغ به دست بر گسل میان جمهوری و پادشاهی خواهان "

https://news.gooya.com/2025/01/post-94696.php

مفصل برررسی شده است.)

اما "امکان" نقش‌آفرینی لزوماً به معناى "تضمین" آن نیست و برای اینکه چنین نقش‌آفرینی‌ای در مورد شاهزاده رضا پهلوی واجد مشروعیت و اثربخشی باشد، چهار شرط شفاف وجود دارد:

تعهد تام به فرایند گذار:

شاهزاده رضا پهلوی باید تضمین نماید که کل انرژی و نفوذش، در جهت تحقق گذار دموکراتیک و نه پیش‌برد اهداف شخصی یا گروهی خواهد بود.

marlir.jpgبرگردان: علی شبان

اشاره:

واقعیت حزب ِ چپ فرانسه و جنبشی را که ژان لوک ملانشون سالهاست رهبری می‌کند، برای نخستین بار زیر ذره بین دو روزنامه‌ نگار فرانسوی با اثری مستدل و پژوهشی عمیق و مستند رفته است. و پرده از تصویر سیاسی آن و بهره برداری از یک سیستم پوپولیستی برداشته است.

فیلیپ مارلیر Philippe Marlière اندیشمند سیاسی ۵۹ ساله فرانسوی، استاد علوم سیاسی دانشگاه لندن University College London و پژوهشگر در زمینه‌های سوسیال دموکراسی، چپ ِ رادیکال و ایدئولوژی جمهوری خواهانه در فرانسه است. و بیست سال از عمر خود را به فعالیت در حزب سوسیالیست این کشور گذاشت. او ده‌ها کتاب به زبان‌های انگلیسی و فرانسه در زمینه ی چپ ِ فرانسه منتشر کرده است. در مقاله‌ای برای «لوموند»، از سکوت گروه های چپ پس از افشاگری های کتاب La Meute [ دسته‌ای از سگ‌ های دونده که برای شکار آموزش دیده اند. ] و نقش حزب چپ ِ «فرانسه تسلیم ناپذیر» در آفرینش شخصیت سازی از رهبر آن، انتقاد می کند. و تأکید او بر این است که « تاکنون هیچ حزب سیاسی ی فاقد دموکراسی داخلی، [ در فرانسه] نتوانسته است چپ ها را دور خود جمع کند».

coveb.jpg
La Meute در ۳۵۲ برگ، کتابی پژوهشگرانه است که شارلوت بلایش Charlotte Belaiche از روزنامه لیبراسیون و اولیویه پِرو Olivier Pérou از لوموند [ دو روزنامه‌ نگار و روزنامه هایی که راست گرا نیستند] در ۷ ماه مه ۲۰۲۵، عملکرد و ساز و کار جاری در حزب چپ «فرانسه تسلیم ناپذیر» و رهبر آن را در چارچوب رَویه ای هِرم گونه، شخصیت آفرینی های مطلق و رهبری اقتدارگرایانه نشان می دهد. و جای شگفتی نیست که این اثر پر ارزش، در رده ی کتاب‌های پُر فروش در فرانسه قرار گرفت و هفته ها، موضوع ِ بحث شبکه‌های تلویزیونی و سایر رسانه ها بود. ژان لوک ملانشون، یکی از چهره‌های جنجالی چپ از زمان ِ ترک حزب سوسیالیست فرانسه در سال ۲۰۰۸ است. او موفق به ایجاد یک دستگاه نظامی ی کاملاً وفا دار به خود شده است، که گاهی اوقات به قیمت تکفیر عمومی و پاکسازی فعالان درون حربی می انجامد.

این دو ویژه کار ِملانشونیسم، ، در پژوهش ِ عمیق خود، که حاصل دوسال کار و مصاحبه با بیش از دویست نفر است، عملکرد حزب « فرانسه تسلیم ناپذیر» ( LFI) را توصیف می کنند. « جایی که هر اختلاف نظری به عنوان خیانت تلقی می شود، جایی که مخالفت تحمل نمی شود، و جایی که، خشونت ِ کلام، هنجاری پذیرفته شده است». (گزیده ای از متن کتاب).

Behrouz_Varzandeh.jpgداستان یک تراژدی

یکی به نام «امنیت» می‌کشت،
دیگری با مستیِ «انقلاب».
و آن‌یکی، در جامهٔ پاسدارِ «انقلاب».

اما دست‌هایشان یک زبان داشت،
و زبانشان یک تیغ.
تنها تفاوت، رنگ جامه‌شان بود.

روزی روزگاری، در سرزمینی که تاریخش سرشار از تکرار خطاها بود، پیرمردی «نام‌دار» با سیمایی غبارگرفته، از سالیان غیبت به‌در آمد و در میان هلهله هوادارانش دوباره قدم به‌عرصه گذاشت؛ نه با پوزشی بر لب و نه با توضیحی در آستین، بلکه تنها با لبخندی محو و نقابی تازه: «مشاور».

مردی که نامش آشنا بود. پرویز ثابتی -- همان که روزگاری در اتاق‌های دربسته، پشت میزی فلزی و زیر نور چراغی زرد، با سیگاری نیم‌سوخته و خودکاری قرمز، نام‌ها را از فهرست جامعه خط می‌زد. نه حکمی می‌نوشت، اما همه می‌دانستند امضای اصلی از اوست. نه عمامه بر سر داشت، نه ردای قضا، اما فرمان می‌راند؛ نه چکی می‌زد، اما با نوازش شلاق «اعتراف» می‌گرفت.

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgدگرگونی و براندازی فرمانروایی ها و حکومت ها همیشه با جنگ، انقلاب و یا انتخابات انجام می گیرد. انتخابات در کشورهای دیکتاتوری و واپس نگه داشته شده دروغی و مهندسی شده است. در این گونه کشورها، خواست و اراده ی مردمان به چیزی شمرده نمی شود و تنها زور و فرمان در کار است. کسانی هم که در هر جای جهان می جنگند زیر فرمان و زور هستند و آزاد نیستند. هیچ انسان آزاده و تندرستی خواهان جنگ و خونریزی نیست. انسان آزاده و تندرست، خواهان، آرامش، عشق، دوستی و آزادی است. آزادی و انتخابات آزاد؛ آرامش و دوستی و آبادی به دنبال دارد.

در انتخابات آزاد با شیوه های کم و بیش دموکراتیک در کشورهای باختری، حزب های گوناگون و یا شهروندان کشور با آزادی و آسودگی برابر قانون، رأی خود را برای نامزدهای برگزیده خود در گنجه یا صندوق رأی می اندازند و در برابر چشمان مردمان و دوربین های تلویزیون و برگزیدگان مردم رأی ها را می شمارند.

نامزد های هر کدام از حزب ها یا هر یک از گروه های اپوزیسیون که رأی بیشتری داشته باشند به پارلمان یا مهستان) مجلسی بود که پادشاهان اشکانی برای اداره ٔی امور مملکت با اعضای آن مشورت می کردند.) می روند و برای فرمانروایی کشور دولت را بر می گزینند. در این هنگام دولتی که فرمانروایی را در دست داشته جای خود را به گروه اپوزیسیون پیروز شده در انتخابات می دهد. در این گونه کشورها نمایندگان هر حزب که بیشترین رأی را در پارلمان به دست بیاورند در دوره ای کوتاه، چهار یا هفت ساله فرمانروایی کشور را انجام می دهند.

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgاین تصویر چهار متجاوز جنسی‌ست که به زنی جوان در منطقه سرچشمه تهران با خیال راحت و بدون ترس تجاوز کردند و از خودشان در حال تجاوز فیلم گرفتند.


استیصال یک دختر بی‌پناه که چهار پسر با خیال راحت و بدون ترس به او تجاوز می‌کنند و از خودشان در حال تجاوز فیلم می‌گیرند هولناک است. ویدیوی تجاوز حتی به صورت سانسور شده قابل انتشار در اینستاگرام نبود. اما چهره این افراد باید منتشر شود تا شناسایی شوند.



این وضعیت امنیت در جمهوری اسلامی ست و حکومت همچنان مشغول جنگ با زنان به خاطر چند تار موست.


از هویت و سرنوشت زن قربانی اطلاعی در دست نیست. اما چهره این متجاوزان را تا می‌توانید پخش کنید تا شناسایی شوند و در غیاب امنیت در پایتخت ایران زنان دیگری قربانی این متجاوزان نشوند.

2.jpgبی بی سی - مقام‌های دادستانی در کالیفرنیا از دستگیری یک باند سرقت خبر داده‌اند. دیوید اهل، سرکرده این باند که مغازه عمده فروشی به نام «آریا هول‌سیل» دارد متهم است با همکاری خویشاوندان و کارکنانش بیش از«۱۰ میلیون دلار» کالا را از فروشگاه‌های زنجیره‌ای «هوم‌ دپو» بزرگترین خرده‌فروشی ابزارآلات ساختمانی در آمریکا به سرقت برده است.

به گفته‌ مقام‌های قضایی، این پرونده بزرگ‌ترین سرقت سازمان‌یافته‌ ثبت‌شده در تاریخ فروشگاه‌های «هوم‌ دپو» در آمریکا است.

به گفته ناتان هوچمن، دادستان لس‌آنجلس، اعضای این باند در ۷۱ شعبه واقع در لس‌آنجلس، اورنج، ونتورا، ریورساید و سن‌برناردینو، قطعات الکتریکی گران‌قیمت از جمله بریکر برق، دیمرها و کلید و پریزهای برق را سرقت می‌کردند. گفته می‌شود گاهی روزها تمام شعبه‌های منطقه به صورت همزمان هدف قرار می‌گرفته‌اند.

تاکنون ۱۴ نفر بازداشت و ۹ نفر رسما متهم شده‌اند و حدود ۳/۷ میلیون دلار از اموال مسروقه مصادره شده است.

متهمان با حکم‌های حبس از ۴ تا ۳۲ سال زندان روبرو هستند و ممکن است دستگیری‌ها ادامه داشته باشد.

Untitled-1445.jpg

بنر اعتراضی "آزادی برای ایران" بر فراز ساختمان مترو لندن

«گاردین» گزارش داد که صبح سه‌شنبه ۱۱شهریور۱۴۰۴، مردی در لندن به بالای برج ساعت ایستگاه «کینگزکراس» صعود کرد و بنری با شعارهای اعتراضی علیه حکومت جمهوری اسلامی و در حمایت از آزادی مردم ایران به نمایش گذاشت.

protestlondon.jpgگاردین نوشت که بر روی بنر این فرد به زبان‌های فارسی و انگلیسی نوشته شده بود: «ایران متعلق به مردمش است. آزادی برای ایران. هر معامله‌ای با آنان علیه حقوق بشر است. دیکتاتورها ترور و فقر را تحمیل می‌کنند.»

پلیس راه‌آهن بریتانیا اعلام کرد حدود ساعت ۸ صبح پس از دریافت گزارش حضور فردی در موقعیت خطرناک، به محل اعزام شده است. نیروهای امدادی شامل آمبولانس، تیم واکنش اضطراری و آتش‌نشانی نیز برای کمک در صحنه حاضر شدند. دو دستگاه خودرو آتش‌نشانی و حدود ۱۰ آتش‌نشان در عملیات مشارکت داشتند.

ایران وایر: فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تازه‌ترین مصوبه خود، واژه‌های «کروچنده» و «کروچندگی» را به‌جای «کرانچی» و «کرانچینس» تصویب کرد.

براساس این مصوبه، «کروچنده» به ماده غذایی ترد گفته می‌شود که هنگام جویدن، صدا ایجاد می‌کند.



این تصمیم، با واکنش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شد؛ از جمله پیشنهاد استفاده از واژه کوتاه‌تر «کروچی» برای سهولت در تلفظ و همچنین طرح ادعای وام‌گیری دوباره از زبان‌های خارجی.

هنوز زنده‌ام؛ خبر مرگ هم به من رحم نکرد!

ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های خبری نزدیک به جمهوری اسلامی منتشر شده است که در آن سعید طوسی، قاری قرآنی که متهم به تجاوز است، به خبر کشته شدنش در مشهد واکنش نشان می‌دهد و درباره این موضوع صحبت می‌کند.
:::

کارزار «زنان خانه‌دار طالبان»؛ افشای تصاویر همسران مقام‌های طالبان در اعتراض به محدودیت‌های زنان

رادیو بین المللی فرانسه - سارا آدامز،‌ مامور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سی‌آی‌ای) در اقدامی کم‌پیشینه با انتشار تصاویر همسران مقام‌های طالبان، به سیاست‌های سرکوب‌گرانه این گروه برضد زنان و دختران افغانستان، اعتراض کرده است. آدامز این کارزار را با عنوان «زنان خانه‌دار طالبان» آغاز کرده و تاکنون تصاویر ۱۰ همسر مقام‌‌های طالبان را منتشر کرده است. او هشدار داده که درصورت تداوم محدودیت‌ها، تصاویر زنان مقا‌م‌های بیشتری را منتشر خواهد کرد.

wiveslarge.jpg

سارا آدامز، تصاویر ۱۰ زن مرتبط به مقام‌های طالبان را از روی گذرنامه‌های دیپلماتیک آنان گرفته است. برای مشخص شدن رابطه آنان با مقام‌های طالبان، آدامز همراه با تصاویر، بخشی از گذرنامه‌ها که پست و مقام شوهران آنان درج شده را نیز در برگه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.

بر اساس اطلاعاتی که این مامور پیشین سی‌آی‌ای، منتشر کرده، زنانی که تصاویر آنان تاکنون منتشر شده، همسران دبیر دوم طالبان در کنسولگری پشاور، دبیر اول سفارت طالبان در مسکو، دبیر سوم نمایندگی طالبان در کنسولگری زاهدان، وابسته امور پناهندگان در کسنولگری افغانستان در کویته، دبیر سفارت طالبان در آستانه، دبیر سوم کسنولگری طالبان در پشاور، دبیر اول کنسولگری طالبان در مشهد، دبیر دوم نمایندگی طالبان در بیشکک، دبیر اول نمایندگی طالبان در دبی و دبیر سوم سفارت طالبان در اسلام‌آباد هستند.

این تصاویر درحالی منتشر شده که اخیرا، ملاهبت‌الله، رهبر طالبان در یکی از سخنرانی‌های خود خواهان ممنوعیت تصاویر زنان در شناسنامه‌ شد. به دنبال این مساله، اداره ثبت‌ و احوال نفوس نیز اعلام کرد که درج عکس زنان در شناسنامه‌ها/تذکره، اجباری نیست.

آدامز با انتقاد از این محدودیت تازه رژیم طالبان، نوشته است که «زنان طالبان با گذرنامه‌های دیپلماتیک (همراه تصاویر) به خارج سفر می‌کنند، درحالی که تصاویر دختران افغان از کارت‌های شناسایی‌شان حذف می‌شود.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

نشر این تصاویر با واکنش‌های متفاوتی در فضای مجازی روبه‌رو شده است. برخی‌ها می‌گویند که نشر تصاویر زنان طالبان، «نیرنگ و ریا»ی حکومت طالبان را برملا می‌سازند. این افراد می‌گویند که طالبان آنچه که برای دختران و زنان افغانستان می‌خواهند، برای زنان خود نمی‌خواهند.

برخی‌های دیگر نیز به تصاویر آرایش‌کرده زنان طالبان اشاره کرده و گفته‌اند که حکم اینکه طالبان می‌گویند آرایش زنان، «مردان را تحریک می‌کند» چیست؟

sholehsadi.jpgقاسم شعله سعدی در ده اصل، تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل به ایران را طرحی برای تجزیه کشور و تشکیل «اسرائیل بزرگ» دانسته و تأکید می‌کند: این جنگ ملی و میهنی بوده، اسرائیل از همه نظر مقصر است، تسلیم پذیرفتنی نیست، دفاع از وطن حتی با وجود حکومت غیردموکراتیک ضروری است و همکاری سلطنت‌طلبان با اسرائیل خیانت تاریخی محسوب می‌شود

أصول ده گانه ی تنظیم کننده تبیین تجاوز اسرائیل به ایران که بدون آنها هر تحلیلی از جنگ ۱۲ روزه عقیم است‌

قاسم شعله سعدی نماینده مجلس دوره سوم و چهارم، اختصاصی کانال اکبر گنجی



✅من در دو جلسه به مدت دو ساعت نظراتم درباره تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا و سازمان ناتو به ایران را با دوستان در میان گذاشتم. اینک قصد دارم خلاصه مطالب ام را در ده اصل خدمت دوستان عرض کنم. با توجه به حساسیت موضوع، خلاصه نظرام را از رو برای شما قرائت می کنم:

🔺اول- هدف اسرائیل از تجاوز به ایران، اولاً: نابودی زیرساختهای ایران، ثانیاً: تغییر رژیم در ایران برای فرو پاشی سیاسی به قصد تجزیه ایران، ثالثا: هموار کردن راه تشکیل «اسرائیل بزرگ» بود. ایران با وسعت جغرافیایی بزرگ اش، مانع مهمی در راه تشکیل اسرائیل بزرگ است و باید به تکه های کوچک تقسیم شود.

🔺دوم- اسرائیل در تجاوز به ایران هم از تروریسم دولتی برای شهادت فرماندهان ارشد نظامی استفاده کرد، هم مدتهاست تروریستهای قومی را در مناطق مرزی کردستان و خوزستان و سیستان و بلوچستان مسلح می کند تا به هدف تجزیه ایران دست یابد. اسرائیلی ها با صراحت تمام خواستار جدایی آذربایجان از ایران و پیوستن آن به جمهوری آذربایجان شده اند.

🔺سوم- این جنگ یک جنگ ملی و میهنی برای دفع دشمن متجاوزی بود که نخست وزیر و وزیر دفاع اش با حکم بازداشت دیوان کیفری بین المللی به جنایتکار جنگی و جنایتکار علیه بشریت متهم هستند. این رژیم، نسل کش و رژیم آپارتایدِ مذهبی هم هست. هر کس بگوید این جنگ، جنگ ملی و میهنی نبود، یعنی باید دشمنِ اسرائیلی و آمریکایی را رها می کردیم تا به مقاصد توسعه طلبانه شان در ایران دست یابند و ایران را از طریق تجزیه نابود کند. غیر میهنی و غیر ملی قلمداد کردن جنگ برخلاف میهن پرستی ایرانیان بوده و علامت همراهی با دشمن متجاوز اسرائیلی است، اگر نگوییم معیار مزدوری اسرائیل و خیانت به وطن اس، که به نظر من قطعاً هست.

ansariR.jpgهیچ واجبی اکنون بالاتر از حفظ ایران نیست

رهبر معظم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

با عرض سلام و دعا برای توفیق،

با صراحت و قاطعیت عرایضی از موضع مشترک عقل و شرع تقدیم می‌کنم. امیدوارم به مرحله عمل برسد و مورد عنایت خاص قرار بگیرد.

یکم: احکام عقل و شرع همواره مقید و مشروط به شناخت موضوعات آن‌ها است و فهم موضوعات در بسیاری موارد نیازمند تخصص‌های مهم و کارشناسی‌های دقیق است. مجمع تشخیص مصلحت از این جهت تأسیس شد و لذا مرکز مجمع تشخیص مصلحت جای دانشمندان و کارشناسان عالی‌مقام است و این بر قاعده مقبول عقل و شرع مبتنی است که عبارت است از مناسبت حکم و موضوع.

بخشی از احکام در هزار و چهارصد سال قبل، ناظر به موضوعات آن زمان است که اکنون در جهان مدرن، موضوعات یکسره تغییر کرده است. مثال ساده آن تربیت فرزند و حجاب است که امروز اصرار بر آن موجب هتک اسلام و پیامبر گرامی اسلام می‌شود و واقعیت آن هم اکنون قابل مشاهده است.

دوم: دنیای امروز با دنیای دیروز یکسره متفاوت است و موضوعات احکام نیز تفاوت کرده است و فهم این موضوعات در بسیاری موارد، تخصص‌های بسیار و کارشناسی و علوم دقیقه‌ای را ضرورت می‌سازد.

هر حکم عقل و شرع سه شرط اساسی دارد: ۱) این‌که شدنی و امکان‌پذیر باشد؛ ۲) این‌که مستلزم مفسده نباشد؛ ۳) این‌که مستلزم تضییع حکم و مصلحت اهم نباشد.

و این سه شرط لزوماً با تخصص و علوم دقیقه مربوط است. مثال روشن آن جنگ دیروز و جنگ امروز است. جنگ آن روز با شمشیر و نیزه بود و فقط شجاعت لازم داشت، اما جنگ امروز در هواست و با بمب اتم انجام می‌شود و نیازمند بسیاری معادلات فیزیکی و معنوی و رسانه‌ای است.

بسیاری از احکام ناظر به جهان دیروز و انسان دیروز و جامعه دیروز است. انسان امروز و جامعه امروز و اقتصاد امروز و صنعت امروز با انسان دیروز و جامعه و اقتصاد و صنعت دیروز متفاوت است و این همه در هم پیچیده و شناخت آن‌ها نیازمند علوم و دانش‌ها و اطلاعات جدید است و لذا مدیریت جامعه امروز به همین اندازه پیچیده و دقیق و انبوه است.

سوم: پیامبر گرامی اسلام از فرستاده قریش برای صلح استقبال کرد و گستاخی او را به خود نگرفت و وقتی رسول خدا به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم»، سهیل‌بن‌عمرو که فرستاده قریش بود گفت: این را ما قبول نداریم. بنویس «باسمک اللهم». حضرت به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود بنویس آنچه سهیل می‌گوید و باز فرمود بنویس «از محمد رسول خدا»، و سهیل گفت ما تو را اگر رسول خدا بدانیم با تو جنگ نمی‌کنیم. اسم خودت و پدرت را بنویس. حضرت فرمود بنویس «محمد‌بن‌عبدالله».

و در یک بند از مصالحه آمده است که اگر کسی از قریش به مسلمانان بپیوندد باید برگردانده شود و اگر از مسلمان‌ها به قریش بپیوندد آن‌ها او را نگه دارند، و در بند دیگر آمده بود که مسلمان‌ها امسال از زیارت بیت‌الله‌الحرام محروم شوند و سال بعد با شرایطی بیایند در حالی که جز شمشیر و سیله دفاعی نداشته باشند و این همه را پیامبر پذیرفت و مصالحه انجام شد. اصحاب پیامبر که سال‌ها از خانه و کاشانه دور مانده و سخت آماده پیکار بودند و پیروزی را نزدیک می‌دیدند، برآشفتند و فریاد اعتراض بلند کردند. خلیفه دوم که از جرئت خاصی برخوردار بود به پیامبر مراجعه کرد و گفت: آیا ما موحد و آن‌ها مشرک نیستند؟ حضرت فرمود: بلی. عمر گفت: چرا با این شرایط، این ذلت را برای خود بپذیریم؟ رسول اکرم فرمود: «أنا عبدُالله و رسولُه و لن أُخالِفَ أمرَه و لن یُضیِّعنی»؛ «من بنده خدا و رسول اویم و هرگز با امر خدا مخالفت نمی‌کنم و خداوند مرا ضایع نخواهد کرد». «من مأمور صلحم».

(این مطالب را بارها گفته‌ام و تکرار آن‌ها را باز هم لازم و مفید می‌دانم).

در جریان فتح مکه برخی اصحاب شعار «یوم‌الانتقام» مطرح کردند و رسول خدا به علی‌ابن‌ابی‌طالب فرمود اعلام کن: «الیوم یوم‌المرحمه» (امروز روز گذشت و مرحمت است). و جالب این‌که به خانه ابوسفیان که سردسته مخالفان و شوهر «هند جگرخوار» بود امتیازی داد و آن این‌که هر کسی به خانه ابوسفیان برود در امان است.

این در شرایطی که قریش بر قتل رسول خدا اجماع کرده بودند و حضرت ناگزیر به مهاجرت از مکه نموده و برای سر او صد شتر جایزه گذاشته بودند، و هند به بدترین صورت، بدن حمزه را مثله کرده بود و زواید بدن او را قطع و به گردن آویخته بود و بدترین نوع شکنجه را به طرفداران آن حضرت انجام داده بودند که برخی از شکنجه‌ها را نمی‌توان به زبان آورد؛ من‌جمله آنچه بر سر مادر عمار آوردند. و بدین صورت رسول خدا وحدت عرب را حفظ کرد و سلسله قتل و جنگ را تمام کرد و همه را با هم برادر قرار داد و از غنایم جنگ حنین سهم بیشتری به قریش و دشمنان خود بخشید که مهاجرین اعتراض کردند و فرمود: بگذارید شتران از آنِ آن‌ها باشد و من از آنِ شما. و این بوده شیوه و سیره رسول خدا و اسلام.

قرآن مجید نیز، جز در مقام دفاع که صلح امکان نداشته باشد، هرگز جنگ را اجازه نکرده است.

چهارم: بنابراین من نمی‌دانم چرا گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا مجاز نباشد و دشمنی با آمریکا سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران باشد. ایران طبق تعلیم مسلم اسلام باید دشمنی با آمریکا را به همکاری تبدیل کند و از محو اسرائیل صرف‌نظر نماید و اسرائیل را به فلسطینیان و جهان عرب و جامعه جهانی اسلام و سازمان ملل واگذار نماید و حقوق بشر و خدمت و محبت و همکاری با جهان را سرلوحه سیاست خود قرار دهد و اگر خدمتی می‌تواند، آن را بدون قید و شرط نثار همه کند و از دخالت در کشورهای دیگر به هر صورت دست بکشد و اعتماد جهان و بین‌المللی را به صلح و محبت و همکاری و خدمت جلب نماید. بدین صورت بزرگ‌ترین خدمت را به بشریت و اسلام انجام داده است.

پنجم: پیغمبر به صریح قرآن مأمور تزکیه نفس از رذیلت‌ها و هواهای کثیف نفسانی و من‌جمله تعلیم حکمت، یعنی کار درست و تجربه مفید و مؤثر است (سوره جمعه).

محور و تکیه‌گاه قرآن اخلاق پاک است و این پیام قرآن است. قرآن بر بلندای قدرت قرار دارد و قدرت و حکومت هرگز جزء تعلیم قرآن نیست و اگر مخلوط با قدرت شود، هم قدرت و هم اخلاق فاسد خواهد شد.

ششم: ژاپن پس از فاجعه هولناک اتم، سه میلیون نیروی مسلح آماده پیکار داشت و می‌توانست نیروهای آمریکا را جزیره به جزیره دنبال کند و خون‌های زیادی از آن‌ها بریزد؛ اما خرد عمیق و فهم درست از معادلات سیاست و قدرت و عواقب آن، کناره‌گیری از منازعات بین‌المللی را سیاست خود اتخاذ کرد و بر مشکلات داخلی خود متمرکز شد. نخست‌وزیر ژاپن «تاناکا» می‌گوید: ما زیر کوه‌ها را کاویدیم و زیر دریا را درو کردیم تا شکم خود را سیر کنیم و به صنعت رسیدیم. و از اروپا یاد گرفتیم و تقلید کردیم و اکنون صنعت خود را داریم و ابداع می‌کنیم.

روزنامه‌نگار مصری، محمد حسنین هیکل، می‌گوید: قدرت بزرگی مثل ژاپن احتیاج به ارتش بزرگ و اتم دارد و جز معادله قدرت، مانعی برای جنگ وجود ندارد؛ و نخست‌وزیر ژاپن می‌گوید راه دیگر برای جلوگیری از جنگ، همکاری است و ما با چین چنین کردیم و نتیجه گرفتیم.

نخست‌وزیر ژاپن می‌گوید: آرزویی که من دارم این است که نیروی ژاپن را برای بازآفرینی ژاپن به کار ببریم. (برگرفته از گفت‌وگوی هیکل با نخست‌وزیر ژاپن).

هفتم: ژاپن ۴۵۰ هزار کیلومترمربع مساحت دارد و تمام مواد خام خود را از خارج وارد می‌کند و باید همه راه‌های دریایی باز باشد تا بتواند محصولات خود را بفروشد؛ و لذا با همه جهان در صلح است و به کشورهای ضعیف بدون شرط کمک می‌کند و در حقیقت به کل جهان از هر جهت کمک می‌کند و از رضایت ملت و اعتماد به مدیریت برخوردار است و قطعاً خوشبخت است.

nezami.jpgسلام نظامی و پیروزی در نیمه مربیان

تیم فوتبال ایران در دومین دیدار خود در رقابت‌های کافا موفق شد قابل تیم ملی فوتبال هند به پیروزی برسد.

تیم فوتبال که خود را برای حضور در رقابت‌های جام جهانی ۲۰۲۶ آماده می‌کند، در بازی نخست خود در تورنمنت کافا مقابل افغانستان به پیروزی ۳ بر یک رسید و در برابر هند با نتیجه سه بر صفر پیروز شد.

:::

گل اول تیم فوتبال ایران را «امیرحسین حسین‌زاده» دقیقه ۵۹، گل دوم را «علی علیپور» دقیقه ۸۹ و گل سوم را «مهدی طارمی» دقیقه ۶+۹۰ به ثمر رساندند.

«امیر قلعه‌نویی» سرمربی تیم فوتبال امروز دوشنبه ۱۰شهریور۱۴۰۴ تیمش را با ترکیب اولیه پیام نیازمند، رامین رضاییان، محمدحسین کنعانی‌زادگان، محمد امین حزباوی، روزبه‌ چشمی، محمد نادری، امید نورافکن، مهدی هاشم‌نژاد، مهران احمدی، امیرحسین حسین‌زاده و مجید علیاری وارد زمین کرد.

تیم‌های فوتبال ایران و هند تا پیش از این دیدار ۱۱ بار با هم روبرو شده بودند که سهم هند یک پیروزی و سهم ایران ۸ برد از این مسابقات بود. دو تیم یک بار نیز به تساوی رسیده بودند.

پیش از آغاز مسابقه ایران مقابل هند، بازیکنان و اعضای کادر فنی تیم فوتبال در زمان پخش سرود جمهوری اسلامی، با انجام نمایش «سلام نظامی» به این سرود ادای احترام کردند.

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgمحمدباقر قالیباف، رییس مجلس، درباره بحران انرژی گفت: «زمستان می‌گفتیم در تابستان دیگر قطعی برق نداریم ولی دیدید که بیشتر شد.»

او افزود: «مردم در مواقعی قطعی برق را می‌پذیرند، اما بی‌نظمی و بی‌عدالتی در قطعی برق را نمی‌پذیرند.»

رییس مجلس درباره فعال شدن مکانیسم ماشه گفت: «لازم است که ایران اقدامی بازدارنده برای هزینه‌مند کردن این اقدام غیرقانونی طرف‌های اروپایی انجام دهد تا منجر به تغییر تصمیم دشمن در فعال کردن مکانیسم ماشه شود. تصمیم واحد نظام جمهوری اسلامی در این زمینه به زودی اعلام و اعمال می‌شود.»

7565.jpg

shajarian.jpgایران وایر - همایون شجریان، خواننده موسیقی ایرانی، در نشستی که ۱۰ شهریورماه برگزار شد، اعلام کرد که پس از سال‌ها انتظار، مجوز برگزاری کنسرت خیابانی او صادر شده است و این اجرا بالاخره عملی می‌شود.

شجریان درباره محل و زمان اجرای این رویداد هنری گفت کنسرت خیابانی او جمعه ۱۴ شهریورماه، ساعت ۱۰ شب در میدان آزادی برگزار می‌شود.

او درباره برنامه اجرا نیز توضیح داد که قطعات شامل آثار پیشین اوست و کنسرت با قطعه «دیار عاشقان» آغاز و با «مرغ سحر» به پایان خواهد رسید. همچنین برنامه‌ریزی برای پخش آنلاین نیز در نظر گرفته شده است.

شجریان تاکید کرد که تمرکز او بر شروع این پروژه و خلق تجربه‌ای خوب برای مردم است و هیچ منعی برای حضور مخاطبان وجود ندارد.

او درباره کوچ هنرمندان حرفه‌ای از سالن‌های کنسرت به فضای باز نیز گفت: «این موضوع بیشتر به میزان تقاضای مخاطبان برمی‌گردد. تالارها ظرفیت محدود دارند و ما می‌خواهیم هم تعداد زیادی مخاطب داشته باشیم و هم از دلالی بلیت جلوگیری کنیم.»

ارکستر این کنسرت، ارکستر سیاوش، شامل ۳۰ نوازنده زهی است و شجریان تاکید کرد که این اجرا تنها متعلق به خودش است و خواننده دیگری او را همراهی نمی‌کند.

او در پایان به سابقه ایده کنسرت خیابانی اشاره کرد و گفت: «حدود هشت سال پیش این ایده مطرح شد و خانم فروزان و خانم نادره رضایی پیگیر اجرای آن بودند. نمی‌دانم چه شد که موانع برداشته شد اما مهم این است که برنامه بالاخره اجرایی شد.»

naseri.jpgعبدالله ناصری

اختصاصی تحکیم ملت

در سال‌های اخیر، عبور از جمهوری اسلامی و حکومت دینی همه‌گیر و عیان است. از پایان دولت آقای سید محمد خاتمی بسیاری از اندیشه‌مندان ایرانی به ناکارآمدی حکومت فقهی و حتی دروغ‌بودن آن پی بردند.

این کمینه، ناکارآمدی اسلام سیاسی را در عصر اصلاحات و با سنگ‌اندازی خامنه‌ای و هوادارانش به اسم دین برای دولت را از نزدیک لمس کرد و در روز تنفيذ آرای احمدی‌نژاد که ارکستر زنده در نزد خامنه‌ای نواخت به دروغ‌بودن جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه پی برد. از یادمان نرفته که رهبر ریاکار حکومت، وزیر وقت ارشاد یعنی همین خاتمی را به خاطر فعالیت قانونی آموزشگاه های موسیقی بر نتافت.

روند تمایلات خودخواهانه رهبر، کار را به جایی رساند که چهار سال پس ازدولت گماشته‌ی خود، رسما فرمانده کودتای انتخاباتی و مانع انتخاب موسوی شد.

جنبش مؤثر سبز راه خود را پیش برد و با تداخل جنش‌های دی ۹۶، آبان ۹۸، و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" در همدیگر و خصوصا وقتی میرحسین موسوی با صدور بیانیه‌های مختلف که دال مرکزی آن‌ها گذار از جمهوری اسلامی بود، آن جنبش قوی‌تر شد و توانست یک وفاق ذهنی بین عابران از ولی‌فقیه ایجاد کند‌.

اکنون دغدغه‌ اصلی مردم ایران، گذر از جمهوری اسلامی و نبود خامنه‌ای است. این که بر نبود رهبر فعلی تأکید دارم بدین سبب‌ است که حتی در صورت ماندگاری جمهوری اسلامی، جامعه‌ی مدنی ایران با هر "رهبرباش" دیگری امیدوارتر و قوی‌تر خواهد شد. جو روانی/ خبری ایجاد شده توسط دولت اسرائیل درباره‌ حذف رهبر حکومت هم با همین برداشت قابل توجیه است.

البته تأکید می‌کنم که بیان این هم‌سویی به معنای دعوت از و همراهی با نتانياهو نیست (که به مراتب همه مستبدان امروز جهان از او سفیدتراند)، بلکه پاسخی به متوهمان داخلی است که تبلیغ می‌کنند استمرار اسلام سیاسی در ایران با رهبر کنونی بهتر است. (https://fa.shafaqna.com/media/2020/03/dsc_2615.jpg)

hajizadeh.jpgایران اینترنشنال - جنگنده‌های اسرائیل بامداد ۲۳ خرداد پس از نزدیک شدن به خانه امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، به سمت پناهگاه فرماندهان سپاه تغییر مسیر دادند و با روشن کردن سامانه‌های شناسایی، او و همراهانش را به رفتن به پناهگاه واداشتند. همگی این افراد در بمباران کشته شدند.

بر اساس گزارشی که رسانه عبری وای‌نت دوشنبه ۱۰ شهریور منتشر کرد، حدود ساعت ۰۴:۱۵ صبح ۲۳ خرداد، بخش بزرگی از نیروی هوایی اسرائیل در حال عملیات نزدیک ایران بود.

حاجی‌زاده که ابتدا قصد داشت شب را در منزل بماند، به‌دلیل نشانه‌هایی از «احتمال عملیات»، نشست اضطراری فرماندهان را در پناهگاه فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران برگزار کرد اما سپس تصمیم به خاتمه جلسه گرفت.

بر اساس این گزارش، فرماندهان ارتش اسرائیل برای جلوگیری از خروج حاجی‌زاده و همراهانش از سنگر، به ۱۴۰ هواپیمای این کشور دستور دادند به‌طور هم‌زمان سامانه‌های شناسایی خود را روشن کنند تا روی رادار ایران ظاهر شوند.

این اقدام باعث شد حاجی‌زاده و دیگر فرماندهان همراه او به پناهگاه بازگردند و در حمله هوایی کشته شوند.

از سوی دیگر دو مقام ایرانی به نیویورک‌تایمز گفتند محمدجواد اسدی، فرمانده نیروهای «انصارالمهدی» که مسئول حفاظت از مقامات و عوامل برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است، دست‌کم یک ماه پیش از جنگ نسبت به «خطر ترور» هشدار داده و خواستار تشدید تدابیر شده بود.

این گزارش با اشاره به «فهرست ۲۵ نفره اهداف» در شبی که اسرائیل آن را «ضربه گشایش» توصیف کرده است، افزود تمرکز اسرائیل بر «حلقه ضعیف حفاظتی» یعنی محافظان شخصی بوده است.

به‌گفته منابع اسرائیلی، این محافظان با «استفاده بی‌ضابطه» از تلفن‌های همراه، ردیابی می‌شدند.

وای‌نت تاکید کرد جابه‌جایی لحظه‌به‌لحظه فرماندهان و برخی از دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز از همین مسیر رصد و حملات به‌صورت هم‌زمان اجرا شد.

جباریت!

| No Comments
مسعود پزشکیان: ایران از پیشنهاد چین برای اصلاح در حکمرانی جهانی استقبال می‌کند
مسعود پزشکیان، دوشنبه ۱۰ شهریور در نشست شانگهای پلاس گفت: «لازم می‌دانم همراهی جمهوری اسلامی را با دیدگاه‌های سازنده رییس‌جمهور چین در خصوص ضرورت اصلاح در حکمرانی جهانی که در قالب ابتکار حکمرانی جهانی مطرح شده است، اعلام کنم.»

za.jpg
جباریت!

احمد زیدآبادی

کشورهایی مثل چین و روسیه اگر واقعاً داعیۀ "اصلاح در حکمرانی جهانی" دارند، ابتدا باید حکمرانی داخلی خود را اصلاح کنند.

با جباریت در حکمرانی داخلی، نمی‌توان ادعای اصلاح حکمرانی در سطح جهان را داشت!

***

در همین زمینه:

تخم مرغ های ایران در سبد چین و روسیه

ارزیابی مرتضی کاظمیان

:::

محمدجواد ظریف، وزیر اسبق امورخارجه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

در تابستان ۱۴۰۰، در نامه‌ ۱۴۲ صفحه‌ای به دبیرکل ملل متحد دلایل و مستندات اینکه اروپا گزینه به اصطلاح «اسنپ بک» را از دست داده است، ارائه و اشاره کردم که ایران آماده بود که اجرای کامل برجام را زنده کند.

آن پیشنهاد روش معقول خارج شدن (از بحران) بود.

Untitled-5.jpg

Untitled-6.jpg

راهی جز مذاکره وجود ندارد

| No Comments

viber_image_2025-08-30_05-29-37-690.jpgاسحاق جهانگیری طی سخنانی در جمع تعدادی از فعالان بخش خصوصی عضو اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران گفت: «بعد از جنگی که بر ما تحمیل شد، اکنون کشور وضعیتی دارد که خطیر، پیچیده، سیّال، در هم تنیده، تهدیدزا و نیز فرصت‌زا بودن از ویژگی‌های آن است که باید به صورت جدی به آن بپردازیم.

گام نخست فهم درست از این شرایط و موقعیتی است که هم نظام حکمرانی باید فهم درستی داشته باشد که ما در چه شرایطی هستیم و چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی در آینده ممکن است بیفتد و هم جامعه مدنی، جامعه سیاسی، نخبگان و بخش خصوصی ایران باید به فهم مشترک و درستی از این شرایط برسند و به گفت‌وگویی بپردازیم که به سرنوشت همه مردم ایران بستگی دارد. یعنی باید با گفت‌وگو با همدیگر خطر را دور و با تصمیم‌های صحیح و اقدامات ملی از این مرحله عبور کنیم.»

او در خصوص درس‌ها و مؤلفه‌های اساسی جنگ تحمیلی 12 روزه تصریح کرد: «اولین موضوع مقاومت میهنی و انسجام ملی بود که اتفاق افتاد. در تاریخ ایران مکرراً گفته شده است که تمدن و فرهنگ ایران طوری است که مردم در مقابل تهاجم خارجی از کشورشان دفاع می‌کنند. ولی در سال‌های اخیر این زمزمه‌ها می‌شد که این قدر مشکلات زیاد است و مردم خسته شده‌اند که راضی هستند دشمن کار را تمام کند.

مردم ایران بر همه اینها مهر باطل زدند. دومین مسئله مهم تصمیم‌گیری به‌موقع و درست بود. خیلی از چالش‌هایی که امروز با آنها درگیر هستیم و به عنوان نقاط منفی مهم از آنها اسم می‌بریم، نتیجه تصمیم نگرفتن به‌موقع و صحیح بوده است. در این وضع آب، برق، گاز و تنش‌هایی که در فضای داخلی و خارجی داریم، وظیفه مسئولین این است که تصمیم به‌موقع و درست بگیرند تا از مشکل عبور کنیم.»

جهانگیری ادامه داد: «سومین موضوعی که کمتر گفته می‌‌شود و به نظر من خیلی تعیین‌کننده است، مسئله کاربرد تکنولوژی مدرن در جنگ است. الان ما هم جنگ اوکراین را شاهد هستیم که روسیه با غرب است و هم جنگ اسرائیل با ایران و از قدیم می‌گفتند که جنگ با اسرائیل به معنای جنگ با غرب و ناتو است. یعنی جنگ با اسرائیل اینطوری نیست که جنگ با کشوری چندمیلیونی که در فاصله دوری از ما قرار گرفته است؛ کل تکنولوژی مدرن غرب در این جنگ‌ها به کار گرفته شده است.

چهارمین مسئله‌ای که از این جنگ و پساجنگ باید یاد گرفت این است که «قدرت اقتصادی در کنار قدرت نظامی تعیین‌کننده است». تأثیر جنگ فقط در میدان نبرد نیست. آثار اصلی و پیامد عمیق و گسترده جنگ بر مسائل و ساختارهای اقتصادی سیاسی و اجتماعی است که بعداً معلوم می‌‌شود که بر تولید، زنجیره تأمین تولید و محصول و همچنین روی اقتصاد کلان، بازار سرمایه، کاهش ارزش پول ملی، تورم و رکود اقتصادی چه تأثیری می‌گذارد. اینها بحث‌هایی هستند که به صورت جدی باید پرداخته شود.»

جهانگیری با تأکید بر اینکه مردم انتظار دارند که حاکمیت سایه جنگ را از کشور دور کند، گفت:«مسئولیت جنگ و صلح طبق اصل 110 قانون اساسی بر عهده رهبری است. با شناختی که من دارم، ایشان ضدجنگ هستند و پرهیز از جنگ یکی از سیاست‌های قطعی بوده الان هم سایه جنگ باید از پیش روی کشور برداشته شود. این وظیفه حاکمیت است.

je.jpgکانال آرزوی فردای بهتر

دموکراسی تنها راه حل باقی مانده برای عبور از بحران و اجتناب از جنگ حتمی است و جمهوری اسلامی قبل از اینکه به فروپاشی کامل برسد به مطالبه مردم لبیک بگوید و متعاقبا یک گذار مسالمت آمیز را برای ایران تضمین کند.

اگر ما نتوانیم مسالمت امیز از کنار جمهوری اسلامی عبور کنیم قطعا به نابودی کامل کشور می انجامد و گناه خون های ریخته شده به گردن مسئولین سیاسی و اجرایی و نظامی سنگینی خواهد کرد.

جمهوری اسلامی دستهایش را به نشانه تسلیم بالا ببرد و از تنش بیشتر جلوگیری کند چون جنگ به هر شکلش خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد مضافا به اینکه به نابودی تمام زیر ساخت‌های کشور می انجامد و حتی این امکان وجود دارد که کشور های همسایه در امور داخلی ما دخالت کنند و کشور وارد فاز جنگ تمام عیار داخلی بشود و وضع از این هم بدتر بشود مگر عراق ده سال بعد از سقوط صدام دچار خلاءقدرت و دخالت بیگانگان و جنگ داخلی نشد و ده ها هزار عراقی کشته نشدن برای کشور ما هم می تواند اتفاق مشابهی بی افتد.

لذا جمهوری اسلامی کوتاه بیاید و قدرت را رها کند.

حکومت بخوبی می داند در مقابل مخالفین و جهان بین المللی دیگر هیچ شانسی ندارد و اگر چنانچه خودش کوتاه نیاید سرنوشت سختی در انتظارش خواهد بود.

جمهوری اسلامی به نقطه غیر قابل بازگشت رسیده و اگر درست تصمیم نگیرد و از این آخرین فرصت ها بدرستی استفاده نکند در مقابل عمل انجام شده قرار می گیرد و پشیمانی سودی نخواهد داشت و روحانیون سیاسی و سپاه و همه مسئولین هزینه آن را می پردازند و قطعا تسویه حساب های بمراتب وحشتناکتر از دوران انقلاب ۵۷ در انتظارشان است مضافا به اینکه قضاوت تاریخ را دست کم نگیرد و تا ایران باقی است مردم ایران از انها به بدی نام خواهند برد.

shahrdar.jpgایسنا - مدیرکل ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری اهواز با اشاره به وقوع سانحه برای شهردار اهواز و سقوط از ارتفاع هنگام بازدید از یک پروژه عمرانی، از ادامه درمان او در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) خبر داد.

سروش بزاز اظهار کرد: بعد از ظهر روز گذشته (۸ شهریور) رضا امینی شهردار اهواز، هنگام بازدید از پروژه تعریض پل راهنمایی و رانندگی، از ارتفاع عرشه پل سقوط کرد و بیمارستان منتقل شد.

وی افزود: در حال حاضر شهردار اهواز در بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) بیمارستان بستری است و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد.بزاز با بیان اینکه بررسی‌های اولیه نشان از کوفتگی شدید دارد، گفت: تشخیص دقیق شرایط سلامتی وی برعهده پزشکان است و تاکنون اجازه ترخیص به او داده نشده است.

مدیرکل ارتباطات و امور بین‌الملل شهرداری اهواز گفت: از همه شهروندان و بزرگان اهوازی که با پیگیری‌های تلفنی، حضور در بیمارستان و دیگر روش‌ها از مدیریت شهری حمایت کرده‌اند، تشکر می‌کنیم.

viber_image_2025-06-27_16-04-01-9700000.jpgبه گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در مصاحبه‌ای با گاردین در تهران اعلام کرد که اروپا در آستانه رها کردن نقش میانجی‌گری خود بین آمریکا و ایران است و به جای آن، پرونده هسته‌ای ایران را به وتوی رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ واگذار می‌کند.

اسماعیل بقایی گفت که به محض بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل در کمتر از ۳۰ روز آینده به درخواست اروپا، آمریکا دوباره وتوی خود را در شورای امنیت بر آنچه در ادامه رخ می‌دهد، از جمله تداوم تحریم‌ها، اعمال خواهد کرد.

نقش اروپا در حال کاهش است

او اظهار داشت: «اروپایی‌ها دارند کاری را انجام می‌دهند که ترامپ به آن‌ها دیکته کرده است. نقش اروپا در حال کاهش است. اگر به تاریخچه رهبران سیاست خارجی اروپا در موضوع توافق هسته‌ای نگاه کنید - از خاویر سولانا، کاترین اشتون، فدریکا موگرینی تا جوزپ بورل - همه تلاش کردند میان ایران و آمریکا میانجی‌گری کنند و اعتبار خود را به‌عنوان شریک مذاکره‌کننده ثابت کنند.

اما حالا اروپایی‌ها تصمیم گرفته‌اند نماینده آمریکا و اسرائیل باشند. این کاملاً غیرمسئولانه است که این نقش را به آمریکا واگذار کنند.»

اروپا حمله اسرائیل به ایران را تأیید کردند

او به اظهارات فریدریش مرتز، صدراعظم آلمان، اشاره کرد که گفته بود اسرائیل با حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ژوئن «کارهای کثیف... برای همه ما» را انجام داده است. بقایی افزود: «به نوعی، همه کشورهای اروپایی آنچه اسرائیل انجام داد را تأیید کردند و احتمالاً اطلاعات به رژیم اسرائیل ارائه داده‌اند.»

مجلس خروج از NPT را تصویب کند باید اجرا کنیم

بقایی همچنین گفت که دولت ایران از نظر قانونی نمی‌تواند مانع خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) شود، اگر پارلمان، قانونی برای خروج از آن به دلیل بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل توسط اروپا تصویب کند.

او گفت که خروج از این معاهده در صلاحیت پارلمان است. تعداد نمایندگان حامی طرح خروج از NPT روز سه‌شنبه اعلام خواهد شد، اما نمایندگان پیش‌بینی می‌کنند این طرح با حمایت قاطع در پارلمان به سرعت تصویب شود. خروج از NPT به معنای از دست دادن تمام حقوق سازمان ملل برای نظارت بر برنامه هسته‌ای ایران است.

برای مقابله با اسرائیل آماده‌ایم

گروه‌های قدرتمند در مجلس ایران متقاعد شده‌اند که ایران توان وارد کردن خسارات سنگین به اسرائیل در صورت حمله دوم غربی را دارد. بقایی گفت: «ما آماده‌ایم، چون این موضوع به عزت و حاکمیت ما مربوط است. فکر می‌کنم شما در بریتانیا روحیه بلیز را در زمان حمله نازی‌ها داشتید. ما هم همین روحیه را داریم، چون می‌دانیم این جنگی که در میانه مذاکرات به ما تحمیل شد، بسیار ناعادلانه بود.»

سه کشور امضاکننده اصلی توافق هسته‌ای اولیه - فرانسه، آلمان و بریتانیا - روز پنج‌شنبه گذشته به سازمان ملل اطلاع دادند که قصد دارند در پایان سپتامبر، مگر اینکه ایران سه شرط را برآورده کند، تحریم‌های سازمان ملل را بازگردانند: بازگشت بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل به سایت‌های هسته‌ای بمباران‌شده ایران، ارائه جزئیات محل ۴۰۰ کیلوگرم ذخیره اورانیوم غنی‌شده با غنای بالا، و موافقت با مذاکره با آمریکا درباره آینده برنامه هسته‌ای‌اش.

شروط اروپا نشان از عدم جدیت است

اروپا می‌گوید هنوز چهار هفته برای دیپلماسی و رسیدن به توافق بر سر این شرایط فرصت باقی است. بقایی این شرایط اروپایی را «نشانه‌ای از عدم جدیت و حسن نیت آن‌ها» توصیف کرد.

ایران اعتماد به آژانس را از دست داده است

او افزود: «بین بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و ایران فقدان اعتماد شدید وجود دارد. نگرانی واقعی این است که اطلاعات جمع‌آوری‌شده در سایت‌ها توسط آژانس به اسرائیل منتقل شود. این نگرانی به‌ویژه پس از رویکرد سیاسی‌شده آژانس تشدید شده است. نمی‌توانیم نادیده بگیریم که گزارش‌های قبلی آژانس توسط آمریکا و اسرائیل سوءاستفاده شد تا قطعنامه‌ای در هیئت مدیره آژانس تصویب کنند که ادعا می‌کرد ایران به تعهداتش پایبند نیست.» او گفت این قطعنامه به‌عنوان بهانه‌ای برای حمله اسرائیل به ایران در ژوئن استفاده شد.


ظریف بازجویی شده

| No Comments

bazjooee.jpgانصاف نیوز - مجید تفرشی در پاسخ به مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه ملک فهد خبر داده که جواد ظریف در سال‌های گذشته بازجویی شده است.

این تاریخ‌پژوه و تحلیلگر سیاسی در پاسخ به نوشته شیرین سعیدی در شبکه‌ی اجتماعی ایکس که پرسیده بود آیا تا به حال جواد ظریف بازجویی شده، نوشت: بله، با اصرار امثال آقای علی‌رضا اکبری جاسوس اعدام شده بریتانیا.

تفرشی که تاکید دارد درباره‌ی این موضوع اطلاعات خوبی دارد در پاسخ به فردی که از علیرضا اکبری با عنوان حامی ظریف یاد کرده بود گفت این ادعا دروغ است.

گفته شده است که علیرضا اکبری در دوران حضور علی شمخانی در وزارت دفاع معاون او بوده و هنگامی که شمخانی مسئولیت دبیرخانه‌ی شعام را بر عهده داشت برای مدتی به عنوان مشاورش فعالیت می‌کرد.

وزارت اطلاعات از آقای اکبری با عنوان 'یکی از مهم‌ترین عوامل نفوذی سرویس جاسوسی انگلیس' یاد کرده و در بیانیه‌ای اعلام کرد او با توجه به موقعیت و دسترسی‌هایش به یک جاسوس کلیدی تبدیل می‌شود که همزمان توسط چندین افسر برجسته‌ی میز ایران تخلیه‌ی اطلاعاتی و هدایت می‌شد.

او چند روز پس از صدور این اطلاعیه در دی‌ماه ۱۴۰۱ اعدام شد.

khbanah.jpgدبیر شورای انقلاب فرهنگی:‌ مذاکره غیرمستقیم با آمریکا پس از جنگ مورد تایید خامنه‌ای است

ایران‌اینترنشنال - عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعلام کرد علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل مذاکره «غیرمستقیم» با آمریکا را تایید کرده است.

خسروپناه دوشنبه ۱۰ شهریور در نشستی گفت شرایط کنونی به معنای «تعطیلی دیپلماسی» نیست و «ابدا» نباید کار دیپلماتیک را تعطیل کرد.

او افزود: «باید با کشورها و سازمان‌های بین‌المللی گفت‌وگو کنیم و ارتباطات قوی داشته باشیم... اصل مذاکره حتی به صورت غیرمستقیم با آمریکا، پس از جنگ مورد تایید رهبری بوده است.»

پیش از این در ۲۱ مرداد، محمدرضا عارف، معاون اول مسعود پزشکیان، اعلام کرده بود جمهوری اسلامی آماده است در «شرایط مناسب»، حتی ‌به‌صورت مستقیم با آمریکا مذاکره کند.

خامنه‌ای دوم شهریور این موضوع را بار دیگر رد کرد و با انتقاد از مدافعان گفت‌وگو با واشینگتن هشدار داد «باطن قضیه دشمنی آمریکا» با مسائلی چون مذاکره مستقیم «حل‌نشدنی» است.

ایران‌اینترنشنال ۹ شهریور در گزارشی اختصاصی نوشت مقام‌های ارشد وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در جلسات خصوصی از بی‌اعتنایی مقام‌های کاخ سفید به پیام‌های تهران برای از سرگیری مذاکرات خبر داده‌اند.

china.jpgسایت ایران اینترنشنال - چین قصد دارد پس از اجلاس سازمان همکاری شانگهای یک رژه نظامی برگزار کند. هرچند هدف این مراسم «گرامی‌داشت پایان جنگ جهانی دوم» اعلام شده است، اما تحلیل‌گران حضور رهبران کشورهای مشهور به «محور آشوب» در این مراسم را حاوی پیام‌هایی ضمنی از سوی چین به غرب می‌دانند.

روزنامه بریتانیایی گاردین، دوشنبه ۱۰ شهریور، در گزارشی به امضای هیات تحریریه این رسانه، حضور شی جین‌پینگ، رهبر چین در کنار رهبران کشورهایی چون روسیه، کره‌شمالی، ایران و میانمار، کشورهایی که بیشترین تحریم‌های آمریکا را تحمل می‌کنند، «نمایشی از قدرت نظامی و دیپلماتیک پکن» در بحبوحه مذاکرات حساس تجاری با ایالات متحده تلقی می‌کند.

این مقاله حضور ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه، کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، و مسعود پزشکیان، رییس‌ دولت در جمهوری اسلامی در کنار شی جین‌پینگ را تکمیل شدن چهارگانه‌ای نامیده که تحلیلگران سیاسی و اقتصادی غربی آن را «محور آشوب» توصیف کرده‌اند.

گاردین یکی از نقاط عطف این مراسم را دوری جستن رهبران غربی از آن عنوان کرده است.

تنها دو نفر از سران دولت‌های غربی در رژه پیروزی چین حضور دارند: رابرت فیتسو، نخست‌وزیر اسلواکی، که با وجود عضویت کشورش در اتحادیه اروپا در جنگ اوکراین از پوتین حمایت می‌کند.

دیگری الکساندر ووچیچ، رییس‌جمهوری صربستان، که با وجود تاکید بر تعهد کشورش به پیوستن به اتحادیه اروپا، به دنبال روابط خوب با روسیه و چین است.

به نوشته گاردین، کارشناسان سیاسی می‌گویند که این رژه با هدف نشان دادن نفوذ شی جین‌پینگ بر کشورهایی طراحی شده است که مصمم به بازترسیم نظم جهانی تحت رهبری غرب هستند.

آلفرد وو، مدرس سیاست‌گذاری عمومی در دانشگاه ملی سنگاپور، به این روزنامه گفته است: «شی جین‌پینگ تلاش می‌کند نشان دهد که بسیار قدرتمند است، نفوذ دارد و در چین مورد استقبال قرار می‌گیرد. زمانی که شی فقط یک رهبر منطقه‌ای بود، به پوتین نگاه می‌کرد و الفبای رهبری را از او می‌آموخت. اما حالا او یک رهبر جهانی است.»

این رسانه بریتانیایی با اشاره به حضور نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، و رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه در اجلاس شانگهای و همین‌طور در رژه پیروزی، به‌ویژه در شرایطی که رابطه دهلی‌نو واشینگتن بر سر افزایش ۵۰ درصدی تعرفه‌های آمریکا بر صادرات به تیرگی گراییده است، زمان‌بندی این برنامه‌ها را فرصتی ویژه برای چین ارزیابی کرده است.

گاردین، به نقل از مایکل کوگلمن، تحلیلگر جنوب آسیا نوشته است: «مودی در لحظه‌ای به چین آمد که روابط هند و چین در حال تثبیت است و روابط هند و آمریکا به تیرگی گراییده است. این تصویری قدرتمند از چین ارائه می‌دهد. البته مطمئن نیستم آمریکایی‌ها هنوز به‌خوبی فهمیده باشند که در چنین مدت کوتاهی، چه میزان اعتماد را از دست داده‌اند.»

motahari.jpgروسری را در خیابان سخت نگیرند اما کسی که نافش را بیرون گذاشته، چه کسی باید جلویش را بگیرد؟

محمدحسن نجمی- نیلوفر مولایی - خبرآنلاین

علی مطهری نماینده ادوار مجلس و فرزند سیاستمدار شهید مطهری در چند روز گذشته مهمان «کافه خبر» خبرآنلاین شد و در یک گپ و گفت هم از ماجرای مذاکره با اروپا روایت می کند و هم خطر بزرگ مکانسم ماشه.

او که احتمال شروع مجدد جنگ میان ایران و اسرائیل را بعید می داند، گریزی به مشورت هایش با علی لاریجانی زده و می گوید: «ده روز پیش، کسالتی داشتم و ایشان به دیدن من آمدند. یک ساعتی بودند و صحبت‌هایی کردیم. حرفشان حرف درستی بود که دیدم در مصاحبه هم گفتند که غربی‌ها تا از رسیدن به هدف هایشان از راه جنگ نا امید نشوند، پای میز مذاکره حاضر نمی‌شوند و حاضر نیستند به توافقی برد-برد برسیم.»

مسئله حجاب هم از دیگر مسائلی بود که مطهری با اشاره به آن تاکید می کند: «من نمی‌گویم کسی که در خیابان روسری ندارد را بگیریم. می‌گویم با آن موارد ناهنجاری که هست - مثلا کسی با رکابی آمده یا شکمش را بیرون گذاشته است - برخورد شود. اکثریت قاطع مردم با این نوع برخورد موافق‌اند.»

* آقای مطهری! به نظر شما اگر ایران غنی سازی صفر را می‌پذیرفت، آیا حمله دوازده روزه اسراییل شکل می‌گرفت؟

بله، شکل می‌گرفت. چون آن‌ها تنها به غنی سازی صفر راضی نیستند. اگر ما امروز هم آن را بپذیریم، بلافاصله موضوع موشک را مطرح می‌کنند که باید برد موشکی شما بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر نباشد. بعد هم مسئله حضور ایران در منطقه را مطرح می‌کنند. واقعیت این است که تا حکومت اسراییل بر منطقه را نپذیریم، آن‌ها رها نمی‌کنند.

* چقدر احتمال شروع جنگ دوباره وجود دارد؟

از نظر من این احتمال بسیار کم است. آن‌ها یک بار آزمایش کردند و به نظرم نتیجه خوبی نگرفتند.

مشخص است از داخل افرادی بوده‌اند که کمک کرده‌اند

* درمورد این غافلگیری در جنگ، چقدر پدیده نفوذ را دخیل می‌دانید؟ این که مکان و جای استراحت فرماندهان ارشد ما در دست خلبان اسراییلی باشد، این خیلی عجیب است. از طریقی به اسراییل رسیده است. به نظر شما کجا می‌تواند رخنه صورت گرفته باشد؟

* شما مدت زیادی هم در مجلس بوده اید و این مسائل را پیگیری می‌کردید.

این جا نظریات مختلف است و دو نظر وجود دارد. برخی می‌گویند اطلاعاتی را از طریق تماس‌ها و ارتباطات دیجیتال می‌گرفتند و از تقاطع این‌ها نتایجی به دست می‌آمد و از هوش مصنوعی هم استفاده می‌کنند. بیشتر اقداماتشان بر این اساس بوده است. ولی مانعة الجمع نیست که افراد نفوذی هم در دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و وزارت دفاع حضور داشته باشند. این که با وجود تغییر محل جلسه شورای‌عالی امنیت ملی آنجا را بزنند، این یک اتفاق لحظه‌ای است و در همان ساعات رخ داده است. مشخص است از داخل افرادی بوده‌اند که کمک کرده‌اند. این خیلی بد است که به این راحتی رخ دهد و اگر آنجا را می‌زدند و سران نظام شهید می‌شدند، مشکل ما بزرگتر می‌شد. هر دو جور آن هست. هم از این اطلاعات دیجیتال استفاده می‌کنند و هم از افراد نفوذی که باید خیلی مراقب باشیم.

اضطراب اجتماعی چيست

| No Comments

حل تکلیف جنگ! هادی خرسندی

| No Comments

khorsandi.gif

میشود جنگ یا نخواهد شد؟

خیر، بعله، مسلماً، لابد

>

نه بعید است، میشود، شاید

صلح قطعی است، جنگ میآید

>

احتمالاً، گمان کنم، ابداً

پیش ازین هم که گفته بودم من!

*

در تلویزیون، دو کارشناس

هر یکی در سخن بریزد تاس:

>

«طاق شاید بیاید» این میگفت

آن یکی معتقد که «شاید جفت»

>

من و اعصاب خُرد و جان ضعیف

تا به کی اینچنین بلاتکلیف؟

>

محو کانال آن و این بودن؟

گیر رمّال و فال بین بودن؟

>

چشم خسته ست و گوش در زحمت

بر ریموت کنترل زدم، ......... راحت!

----------

هادی - دهم شهریور ۱۴۰۴

www.gorbehe.com

viber_image_2025-07-22_18-54-08-344.jpgمنوتو - دادگاه عالی سوئیس در لوزان حکم محکومیت طارق رمضان، استاد پیشین دانشگاه آکسفورد و چهره برجسته جریان اسلام‌گرایی رادیکال و نوه بنیانگذار اخوان المسلمین حسن بنا، را تایید کرد.


در ۲۸ اوت، دادگاه اعلام کرد که درخواست فرجام‌خواهی رمضان علیه محکومیت قبلی‌اش به اتهام تجاوز و اجبار جنسی را رد کرده است.


بر اساس بیانیه دادگاه عالی: «دادگاه فدرال درخواست طارق رمضان برای تجدیدنظر در حکم تجاوز و اجبار جنسی که توسط دادگاه جنوا صادر شده بود را رد کرد.»


دادگاه جنوا در سال ۲۰۲۳ رمضان ۶۳ ساله را به دلیل تجاوز به زنی با نام مستعار بریژیت در اسناد دادگاه، در سال ۲۰۰۸ گناهکار شناخت.


بریژیت که به اسلام گرویده بود؛ شهادت داد که رمضان در شب ۲۸ اکتبر ۲۰۰۸ در اتاقی در هتلی در جنوا به او تجاوز کرده است. وکیل او گفت که موکلش بارها مورد تجاوز قرار گرفته و تحت شکنجه و رفتار وحشیانه بوده است. دادگاه، رمضان را به سه سال زندان محکوم کرد که دو سال آن به حالت تعلیق درآمده است.


رمضان، که از سال ۱۹۸۶ ازدواج کرده و پدر چهار فرزند است، ادعا کرد که بریژیت خود به اتاق او آمده و او را بوسیده، اما او دیدار را ناگهان پایان داده و قربانی یک دام شده است.


شاکی در سال ۲۰۱۸ علیه رمضان شکایت کرد و گفت پس از شنیدن اتهامات مشابه علیه او در فرانسه، تشویق شده است که اقدام قانونی کند.


گزارش‌ها حاکی است که رمضان مظنون به تجاوز به سه زن دیگر در فرانسه بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ است و علاوه بر پرونده سوئیس، باید در دادگاه‌های فرانسه نیز پاسخگو باشد.


وکلای بریژیت اعلام کردند که او از تصمیم دادگاه عالی خوشحال است: «تایید حکم، تسکین بزرگی است و پایان یک دوره طولانی رنج و مبارزه برای موکل ما را رقم می‌زند.»


وکلای رمضان نیز گفتند پرونده را به دادگاه حقوق بشر اروپا خواهند برد. طارق رمضان از نظریه‌پردازان جریان اسلام‌گرایی رادیکال در اروپا است و نوه حسن‌البنا، بنیان‌گذار اخوان‌المسلمین در مصر ۱۹۲۸ محسوب می‌شود.


او که در سوئیس متولد شده، توسط منتقدانش اسلام‌گرای رادیکال توصیف می‌شود. در سال ۲۰۰۹ به کرسی مطالعات معاصر اسلامی در دانشگاه آکسفورد منصوب شد که به دلیل ارتباط او با اخوان‌المسلمین و گروه‌های اسلام‌گرای رادیکال دیگر، جنجال‌برانگیز شد. در سال ۲۰۱۷ و پس از مطرح‌شدن اتهامات تجاوز، دانشگاه او را به مرخصی اجباری فرستاد.

شاعر مسلمان چینی، گیله مرد

| No Comments

Gileh_Mard.jpgآقا! ما امروز یک شعر بسیار بسیار زیبا از یک شاعر مسلمان چینی خواندیم حظ کردیم.

آدمیزاد چینی باشد مسلمان باشد شاعر هم باشد دیگر نور علی نور است به حرضت عباس

پس این آقایان مائوتسه تونگ و لیو شائوچی و نمیدانم چینگ چیان اینهمه سال به چه کاری مشغول بودند چه غلطی میکردند که ما هنوز در ممالک محروسه چین مسلمان داریم؛ آنهم شاعر مسلمان؟

چطور نتوانستند سرشان را زیر آب کنند؟

حالا یقه ام را نگیرید که آقا! بیا این شعر را برای مان ترجمه کن. مگر من خودم حالیم شد چی گفته؟

مگر شما قرآن میخوانید حالی تان میشود چه میخوانید؟

مگر وقتی دعای ندبه و دعای فرج و دعای کمیل و دعای عشرات و نماز وحشت ودعای ابوحمزه ثمالی و دعای توسل و دعای جوشن کبیر و جوشن صغیر و نمیدانم هزار جور ورد و استغاثه و مناجات میخوانید میدانید چه شکری میل میفرمایید؟

وقتی ملای محله تان بالای منبر به زبان تازی بشما دشنام میدهد و شما همینطور گله گله اشک میریزید و به پیشانی تان میکوبید هرگز خواسته اید بدانید چه گفته است و چه میگوید؟

پس چطور است از من میخواهید این شعر لطیف و ظریف چینی را برای تان ترجمه کنم؟ آخر پدر آمرزیده ها! مگر من چینی میدانم؟

مگر ملای محله تان عربی میداند؟ مگر او میداند چه چیزی بلغور میکند؟

مگر وقتی بابا بزرگ تان به رحمت خدا میرود و آقای ملا باشی توی قبر پای لحد گوشش را می‌گیرد یا عبدالله ابن عبدالله میخواندو سوره نسا را زیر گوشش زمزمه میکند هیچ بنده خدایی میداند چه میگوید؟

دست بر دارید آقا! از ما نخواهید این شعر زیبای چینی را برایتان ترجمه کنیم. همینطور توی خماری بمانید حظ کنید!

اجرتان هم با آقای کون چون تانک

床前明月光,
疑是地上霜。
举头望明月,
低头思故乡。

assadi.jpgجمهوری اسلامی پس از بیش از چهار دهه حکمرانی، امروز در نقطه‌ای ایستاده است که بسیاری از تحلیلگران آن را «آغاز پایان» می‌نامند. این نظام از درون دچار بحران‌های ساختاری و از بیرون منزوی و ایزوله است. آنچه به چشم می‌آید نه نشانه‌های قدرت، بلکه تدابیر بقا در شرایط ضعف است: سرکوب و اعدام در داخل، باج‌دهی و دریوزگی در برابر روسیه و چین، و جنگ‌طلبی در برابر غرب.

سیاست کلان جمهوری اسلامی همواره بر پایه دروغ، ریاکاری و وارونه‌نمایی واقعیت استوار بوده و در منطق آن، «حمله بهترین دفاع» است. اما این الگوی تهاجمی بیش از هر چیز نشان‌دهنده درماندگی است، نه اقتدار.

سرکوب داخلی، اعدام‌ها و فروپاشی اجتماعی

ستون اصلی بقای جمهوری اسلامی، سرکوب سازمان‌یافته جامعه است. این سرکوب در سه سطح آشکار است:

۱. اعدام‌ها و دستگیری‌ها: ایران در سال‌های اخیر در صدر آمار جهانی اعدام قرار گرفته است. هزاران زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان‌های کشور محبوس‌اند، تنها به جرم اعتراض، اندیشه یا عقیده‌ای متفاوت. دستگاه قضایی، که باید حافظ عدالت باشد، به ابزاری برای ایجاد وحشت بدل شده است.


۲. ایجاد محیط وحشت و خفقان: سیاست ارعاب در خیابان‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس و محیط کار اجرا می‌شود. حکومت با ایجاد ترس دائمی، تلاش می‌کند هرگونه اعتراض اجتماعی را در نطفه خفه کند.


۳. بحران معیشت و تحقیر اجتماعی: در کنار سرکوب، ناکامی ساختاری در اداره کشور مردم را با بی‌آبی، خاموشی‌های مکرر، سقوط ارزش پول ملی، تورم افسارگسیخته و بیکاری گسترده روبه‌رو کرده است. این مجموعه نشان‌دهنده ناتوانی مطلق نظام در تأمین حداقل‌های زندگی است.

در چنین فضایی، هیچ جناحی بر دیگری غلبه ندارد؛ همگی به نوعی حس سرنگونی را درک کرده‌اند و با مظلوم‌نمایی و وارونه‌نمایی واقعیت، می‌کوشند بقای موقت خود را توجیه کنند.


سیاست خارجی دوگانه؛ دریوزگی و جنگ‌طلبی و زدن بر طبل جنگ راه گریزی حاکمیت و شخص علی خامنه ایی است

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpgبخش اول:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100866.php

بخش دوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-100983.php

بخش سوم:

https://news.gooya.com/2025/08/post-101083.php

« در تحقیق بسیار طولانی که اخیرا نیویورک تایمز با عنوان: «تاریخ پنهان جنگ در اوکراین» (72)

که حاصل 300 مصاحبه با فرماندهان ارتش آمریکا، اوکراین و افسران اطلاعاتی می باشد، نقش رهبری آمریکا در اداره جنگ را نشان می دهد و اینکه فرماندهان نظامی اوکراین تحت فرماندهی فرماندهان نظامی آمریکا که بیشتر در پایگاه هوایی ویسبادن/Wiesbaden آمریکا در آلمان مستقر هستند، عمل می کرده اند. از جمله ژنرال کریستوفر تاد دوناهو/Christopher Todd Donahue فرمانده نظامی آمریکایی:

«ژنرال (کریستوفر) دوناهو توضیح داد که اوکراینی ها هستند که می جنگند و می میرند، تجهیزات و تاکتیک های آمریکایی را آزمایش می کنند و درس های آموخته شده را به اشتراک می گذارند. او گفت: "از شما متشکرم"، "ما همه این چیزهایی را می سازیم که هرگز نمی توانستیم داشته باشیم».

بی ثباتی دائم، رمز وارد کردن اوکراین به ناتو

کودتای 2005 که به "انقلاب نارنجی» معروف شد و ریاست جمهوری ویکتور یوشچنکو برای بردن اوکراین به طرف ناتو و کشور را در مقابل ناتو قرار دادن، از چنان پایه مردمی ضعیفی برخوردار بود که سنجش افکارها نشان می داد که درصد موافقان این نامحبوب ترین رئیس جمهور تاریخ به %2.7 نزول کرده بود. در نتیجه در انتخابات بعد، اکثریت مردم به یانوکویچ که می خواست اصل بیطرفی قانون اساسی را رعایت کند رای داده و پیامد آن این بود که کوشش دولت آمریکا و اتحادیه اروپا که کوشش در ایجاد دولتهای رعیت/vasal states می کرد با شکست مواجه شد.

بنابر این در کوشش دوم در انجام کودتا، تصمیم گرفته شد تا بعد از انجام کودتا، سیاستهایی پیش گرفته شود تا سبب بی ثباتی در اوکراین شده و کشور را در وضعیت بحرانی قرار دهد. به همین علت همانطور که در گفتگوی ویکتوریا نولاند با سفیر آمریکا بحث شده بود، قرار بر این شد که نئونازی های اوکراینی که بشدت ضد روس بودند و در بکاربردن خشونت بر علیه مخالفان سیاسی خود تردید نمی کردند را در رابطه نزدیک با دولت قرار دهد. نتیجه آن سیاستهایی بود که قصد اصلی آن ایجاد دوگانگی و تنش در جامعه اوکراین بین روس زبانها و اوکراینی زبانها شد. در این راستا بود که زبان روسی، فرهنگ روسی و کلیسای ارتدوکس مورد حمله قرار گرفته و به حاشیه رانده شد. عملی که از آن به عنوان جنوساید فرهنگی نام برده می شود.

اولبن واکنش روسیه، دخالت نظامی بدون خونریزی در شبه جزیه کریمه که در سال 1954 خروشچف در شرایطی ابهام انگیز که گفته شده مست بوده است امضا کرده بود. البته در آن زمان همه مناطق بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود و زیاد تفاوتی نمی کرد که این شبه جزیره متعلق به کدام جمهوری باشد. اهمیت استراتژیک این شبه جزیره در این بود که از سال 1783، پطر کبیر ناوگان دریایی روسیه را این شبه جزیره مستقر کرده بود. یعنی تنها بندری که روسیه از طریق آن به آبهای گرم دسترسی داشت.

نئوکانزواتیوها در واشنگتن که کوشش آنها در به محاصره در آوردن روسیه در دریای سیاه با مشکل روبرو شده بود، کودتای خود را فراموش و ناگهان به قوانین بین المللی /International law توسل جستند و اینکه در این قوانین تمامیت ارضی کشورها غیرقابل نقض است. این در حالیست که آمریکا مدتی بعد از فروپاشی شوروی گفتمان جدیدی در قوانین بین المللی معرفی کرده بود: «نظم مبتنی بر قوانین/rules based order» قوانینی که بر اساس آن قوانین بین الملل که تمامیت ارضی کشورها را غیر قابل نقض می دانست، حال هم می توانست بر اساس اصل "مداخله بشر دوستانه" نقض شود و هم حق خودمختاری/self-determination منطقه ای از کشوری که تحت تهاجم "بشر دوستانه" قرار گرفته بود را نقض کند.

این اصل من در آوردی را آمریکا، که خود را ورای قوانین بین المللی می دانست، معرفی کرده بود تا در کشور "دولتهای نادوست" دخالت نظامی کند. در واقع کلاه شرعی ای بیش نبود و با این کلاه شرعی بود که با نقض قوانین بین المللی در یوگسلاوی دخالت نظامی و کوزورو را، بگونه ای غیر قانونی، از این کشور جدا کرد. به سخن دیگر، سیاست آمریکا یادآور سخن معروف لویی چهاردهم بود که گفته بود «قانون منم» می بود. بنابر این حق، «اجرایی کردن «نظم مبتنی بر قوانین» تنها از اختیارات ولایت مطلقه آمریکا به عنوان تنها ابر قدرت تاریخ که مادلین آلبرایت، وجود آمریکا را مانند وجود خداوند ضروری می دانست میسر بود و بنابر این روسیه حق استفاده از آن را نداشت.(56)



Ahmad_Alavi.jpgمقدمه: وقتی مناسبات رسمی اقتصادی فرو می‌ریزند اقتصاد سایه توسعه می یابد

اجرای مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های جهانی، اقتصاد ایران را بیش از پیش از نظام مالی بین‌المللی جدا کرده و نقش شبکه‌های غیررسمی- شبکه سایه- را و در شرایط شرایط فعال مکانیسم افزایش خواهد داد. اقتصاد سایه، پاسخی به ناکارآمدی ساختار رسمی است که در کوتاه‌مدت فشار تحریم‌ها را کاهش می‌دهد و امکان ادامه مبادلات و تأمین کالاهای حیاتی را فراهم می‌کند. با این حال، در بلندمدت، افزایش فساد، رانت‌جویی، تضعیف درآمدهای دولت و بی‌ثباتی اقتصادی، آن را به عاملی برای تعمیق بحران ساختاری تبدیل می‌کند.

تحریم‌های بازگشتی دسترسی ایران به شبکه‌های مالی جهانی مانند سوئیفت و ابزارهای رسمی بانکداری را مسدود کرده است. در این شرایط، اقتصاد رسمی به‌شدت محدود می‌شود و اقتصاد سایه ــ شامل صرافی‌های غیررسمی، حواله‌های سنتی، شرکت‌های پوششی و قاچاق ــ به‌عنوان جایگزین ظاهر می‌شود. اقتصاد غیررسمی در این موقعیت، ابزاری انعطاف‌پذیر و پاسخ‌گو به بحران است که امکان ادامه مبادلات و کاهش فشار اجتماعی را فراهم می‌کند.

کارکرد کوتاه‌مدت اقتصاد سایه: انعطاف در برابر فشار

۱. سازوکار بقا و انعطاف‌پذیری

اقتصاد سایه در کوتاه‌مدت امکان انتقال ارز بدون بانک‌های جهانی را فراهم می‌کند و مانع فروپاشی فوری تجارت خارجی می‌شود.

۲. تأمین کالاهای حیاتی

شبکه‌های غیررسمی به واردات کالاهای ضروری مانند دارو، غذا و قطعات صنعتی کمک کرده و شکاف ناشی از تحریم‌ها را پر می‌کنند.

۳. تثبیت بقای حاکمیت

دسترسی محدود اما مستمر به کالا و ارز از کمبودهای شدید و بی‌ثباتی اجتماعی جلوگیری می‌کند و مانند یک سوپاپ اطمینان عمل می‌کند. حاکمیت با استناد به تحریم ها ناکارآمدی مدیریتی را توجیه نموده و تنگناهای اقتصادی را به عنوان دلیل تورم، بیکاری، سقوط ارزش پول ملی و فقر و فلاکت جلوه میدهد.

۴. هزینه مبادله کمتر از فروپاشی

هزینه فعالیت در شبکه‌های غیررسمی هرچند بالاست، اما در کوتاه‌مدت کمتر از هزینه فروپاشی کامل سیستم اقتصادی است.

در اولین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸، به چه چیزی باید توجه کرد

chinaIndia.gifبرگردان: شریف زاده و آزاد

در اکتبر ۱۹۶۲، در حالی که توجه جهانیان به بحران موشکی کوبا متمرکز بود، چین و هند در سراسر مرز هیمالیا وارد جنگ شدند. جنگ یک ماهه چین و هند، در زمینه یک رویارویی ۱۳ روزه ابرقدرت ها، به یک نمایش فرعی تبدیل شده بود. بعد از شش دهه، در حالیکه تاریخ تکرار نمی شود، اما حوادثی شبیه آن در حال وقوع است. یک بار دیگر، جهان به چشم انداز آشتی، بین واشنگتن و مسکو متمرکز شده است - این بار در چارچوب جنگ در اوکراین - در حالی که روابط در حال تحول بین پکن و دهلی نو نادیده گرفته میشود.

در سال ۱۹۶۲، مسلما موٓجه بود که روابط چین و هند در درجه دوم نسبت به روابط ایالات متحده و شوروی قرار گرفته شود. اما، امروز با توجه به وزن ژئوپلیتیکی چین و هند به عنوان پرجمعیت ترین کشورهای جهان (که نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت جهان را در بر میگیرند) و اقتصاد دوم ، و به زودی سومین اقتصاد بزرگ جهان، اوضاع دیگر آنطورنخواهد بود.

به زبان ساده، آنچه در این رابطه اتفاق می افتد برای بقیه جهان مهم خواهد بود.

به همین دلیل باید به نشست شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و نارندرا مودی، نخست وزیر هند در پایان ماه جاری توجه شود. این اولین سفر مودی به چین از سال ۲۰۱۸، مهم و قابل توجه است. این دیدار، نقطه اوج تلاش ها برای از سرگیری روابط دوجانبه پس از درگیری های مرزی آنها درسال۲۰۲۰ که بدترین دوره خصومت بین دو کشور در بیش از چهار دهه گذشته بود.

با این حال، به معنای گسترده تر، این نشست باید به عنوان تأکیدی مجدد بر تعهد دیرینه هر دو کشور به خودمختاری استراتژیک در سیاست های خارجی هر دو کشور تلقی شود. چین و هند مدت هاست که جهان بینی های همگرا نسبت به جهان نشان داده اند. هر دو خود را به عنوان دولت هایی با تمدنی قدیمی وتاریخی می دانند، هر دو به دنبال رهبری (یا صاحب "صداهایی") در جهان جنوبی هستند و هر دو خواهان توزیع عادلانه تر قدرت در یک نظم جهانی چند قطبی می باشند. این همگرایی در چندین زمینه آشکار شده است، از الگوهای رای گیری آنها در سازمان ملل گرفته تا روابط آنها با رژیم های ضعیف و غیردموکراتیک، و همچنین الزامات توسعه در هر دو کشور که بر نگرانی های آب و هوایی اولویت دارد.

کاهش روابط هر دو کشور با ایالات متحده، به نوبه خود، دلیلی را برای پکن و دهلی نو فراهم کرده است تا تنش ها را با یکدیگر کاهش دهند. در نتیجه، زمان آن فرا رسیده است که غرب موضع دیرینه خود را در نگاه کردن به هند به عنوان «موازنه ای» در برابر چین مورد ارزیابی مجدد قرار دهد. هند هرگز قرار نبود سنگری در برابر چین باشد که غرب (و به ویژه ایالات متحده) فکر می کرد. و سفر مودی به چین یک نقطه عطف بالقوه است - به سمت موضع هماهنگ تر بین هر دو کشور در مورد سیاست های خارجی خود.

تعهدات چین و هند به «خودمختاری راهبردی» با سه ویژگی متمایز مشخص می‌شود:

khaani.jpgبا پاسپورت سیاسی ۱۰۰ یورو نتوانستم تبدیل کند

هادی خانی، معاون وزیر اقتصاد، گفت در جریان یک سفر خارجی با پاسپورت سیاسی هنگام تلاش برای تبدیل تنها ۱۰۰ یورو، به او اعلام شد که جمهوری اسلامی در فهرست کشورهای پرخطر از نظر مبادلات مالی قرار دارد و تبدیل ارز او دو هفته زمان خواهد برد.

او در برنامه «گفتگوی ویژه خبری» صدا و سیما افزود مقام‌های محلی از او درباره منشا پول و هدف استفاده از آن پرس‌وجو کردند و در نهایت با واسطه‌گری یک تبعه آن کشور توانست مبلغ را تبدیل کند.

:::

attacked.jpgدونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه از حمله ارتش آمریکا به یک شناور ونزوئلایی خبر داد و مدعی شد که این شناور حامل مواد مخدر غیرقانونی و در راه آمریکا بوده است.

ترامپ همچنین مدعی شد که در این حمله ۱۱ نفر از اعضای باند ونزوئلایی جنایتکار «ترن د آراگوا» کشته شدند. رئیس‌جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه در کاخ سفید گفت: «ما یک قایق حامل مواد مخدر را هدف قرار دادیم. مقدار زیادی مواد مخدر در آن بود و مواد بیشتری هم از این‌جا به کشور ما سرازیر می‌شود. مدت‌هاست که مواد زیادی از ونزوئلا به کشور ما می‌آید.»

آقای ترامپ سپس با انتشار ویدیویی از حمله ارتش آمریکا به یک قایق در شبکه اجتماعی «تروت سوشال» نوشت: «صبح امروز به دستور من، نیروهای نظامی ایالات متحده حمله مستقیمی را علیه اعضای شناسایی‌شده باند تروریستی و مواد مخدر ترن دِ آراگوا در حوزه مسئولیت فرماندهی جنوبی انجام دادند. این حمله زمانی صورت گرفت که تروریست‌ها در آب‌های بین‌المللی در دریا مشغول حمل محموله مواد مخدر غیرقانونی به مقصد ایالات متحده بودند.»

رئیس‌جمهوری آمریکا افزود: «نتیجه این حمله، کشته شدن ۱۱ تروریست بود. هیچ‌یک از نیروهای آمریکایی در این عملیات آسیب ندیدند.»

این نخستین عملیات ارتش آمریکا از زمان استقرار کشتی‌های جنگی آمریکایی در دریای کارائیب جنوبی به دستور دونالد ترامپ است.

ایالات متحده آمریکا در ماه فوریه باند جنایتکار «ترن د آراگوا» (Tren de Aragua) را سازمان تروریستی اعلام کرد.

آقای ترامپ روز سه‌شنبه بار دیگر نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهوری ونزوئلا را متهم کرد که اداره این باند را در دست دارد. کاراکاس این ادعا را بارها رد کرده است. تصمیم به انهدام یک شناور مشکوک به حمل مواد مخدر در کارائیب، به جای توقیف و بازداشت خدمه اقدامی غیرمعمول و یادآور شیوه‌های ارتش ایالات متحده در مقابله با گروه‌های شبه‌نظامی چون القاعده است.

pahlevan.jpgدر اوج بحران اقتصادی، وزیر به وزیر لقب پهلوان داد

در این یادداشت کوتاه و انتقادی پژمان موسوی به اعطای «شال پهلوانی» از سوی یک وزیر به وزیر دیگر می‌پردازد. نویسنده در شرایطی که کشور با بحران‌های اقتصادی شدید، گرانی و مشکلات معیشتی مردم دست‌وپنجه نرم می‌کند، این اقدام نمادین را توهین به ملت و بی‌اعتنایی به دردهای واقعی جامعه می‌داند. او تأکید می‌کند که چنین عناوینی شایسته مردم هستند، نه وزرایی که کارآمدی‌شان مورد تردید است

درباره اعطای شال قهرمانی یک وزیر به وزیر دیگر

پژمان موسوی - سردبیر مجله تجربه

دو روز بعد از آغازِ فرایندِ فعال‌سازی مکانیسم ماشه، در روزهایی که دلار و سکه و طلا سر به فلک کشیده، در سالی که مردم در رنجِ نداری و تامینِ مایحتاجِ اولیه‌ی یک زندگیِ بخور نمیر هستند، یک وزیرِ کابینه به یک وزیرِ دیگرِ کابینه شالِ پهلوانی می‌دهد و او را لایقِ عنوانِ «پهلوان» می‌داند؛ آن هم کدام وزیر؟

وزیری که تقریبا همگان بر ناکارامدی‌اش متفق‌القول هستند. اگر این تحقیرِ ملت نیست، پس چیست؟

کاش عنوانِ «پهلوان» را دیگر بگذارید برای مردم محترم بماند...

اهدای شال پهلوانی به عراقچی

به گزارش ورزش سه، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، صبح امروز شنبه (8 شهریور ماه) به دعوت دکتر دنیامالی در جمع مسئولان و مدیران ورزشی حاضر شد تا شنونده دغدغه‌ها و مطالبات آن‌ها در خصوص مباحث حوزه دیپلماسی ورزش کشور باشد.

نشست مشترک وزیر امور خارجه با روسای ورزشی در حالی خاتمه پیدا کرد که یک شال پهلوانی به عباس عراقچی اهدا شد.

slarge.jpgبا توجه به اهمیت بالای دیپلماسی ورزش در توسعه ورزش قهرمانی، به دستور وزیر ورزش و جوانان تمامی روسای فدراسیون‌های ورزشی و مسئولان کمیته ملی المپیک و پارالمپیک در نشست با عراقچی شرکت داشتند تا پیشنهادهای لازم برای استفاده هر چه بهتر از ظرفیت امور خارجه در این عرصه مطرح شود.

احمد دنیامالی ضمن خیرمقدم به وزیر امورخارجه برای حضور در نشست هم اندیشی با روسای فدراسیون‌های ورزشی، صحبت‌هایش را با اشاره به دفاع ١٢ روزه اخیر آغاز کرد. وی در این رابطه گفت: در روزهایی که دشمن صهیونی به خاک کشورمان تجاوز کرد، بسیاری از تیم‌های ملی در خارج از کشور مشغول انجام مسابقه بودند و به دلیل لغو پروازها شرایط بازگشت به میهن را نداشتند.

pofz.jpg
در ادامه جلسه این فرصت به روسا و مدیران حاضر داده شد تا به بیان دغدغه‌ها و پیشنهادات خود در خصوص تعامل بیش از پیش وزارت امور خارجه با مجموعه وزارت ورزش و جوانان بپردازند.

:::

متن کامل سخنرانی پزشکیان در اجلاس شانگهای

جناب آقای شی‌جین‌پینگ؛ رئیس جمهور محترم جمهوری خلق چین

س‍پاس و قدردانی مرا به نمایندگی از ملت بزرگ ایران بابت مهمان‌نوازی و میزبانی شایسته این اجلاس و همچنین تمامی تلاش‌های مستمر شما و جمهوری خلق چین، برای شکل‌گیری و تقویت سازمان همکاری شانگهای پذیرا باشید.

جناب آقای رئیس؛

روسای جمهور، ‌نخست وزیران و اعضای محترم

سازمان همکاری شانگهای نماد صلح‌خواهی و صلح‌دوستی اعضای آن در جهانی است که هر روز با بحرانی تازه روبروست. تجاوز نظامی غیرقانونی به جمهوری اسلامی ایران توسط رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا در ژوئن گذشته و ادامه کشتار مردم مظلوم غزه، در کنار گسترش بی‌رویه استفاده از تحریم‌های غیرقانونی علیه کشورهای مختلف، نمونه‌های روشنی از ناکامی جهان معاصر در رسیدن به یک الگوی مناسب در حکمرانی جهانی و تثبیت صلح و امنیت بین‌المللی است.

سازمان همکاری شانگهای از ابتدای تاسیس با تاکید بر اصول اعتماد و منفعت متقابل، برابری، مشورت جمعی، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، مهمترین هدف خود را تضمین امنیت جمعی و گسترش همکاری در زمینه‌های مختلف قرار داده است. با احترام به این اصول، جمهوری اسلامی ایران آمادگی کامل خود را برای ایفای نقش مناسب در این زمینه اعلام می‌دارد.

جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که سازمان همکاری شانگهای، به عنوان یکی از ارکان مهم چندقطبی‌سازی نظام بین‌الملل، باید در دو مسیر موازی گام‌های عملیاتی، مشخص و شفاف برای ایجاد جهانی ‌صلح‌آمیزتر و همچنین جهانی مهیاتر برای گسترش همکاری‌های اقتصادی بردارد.

در این چارچوب، علاقمندم بر پیشنهاد مشخص جمهوری اسلامی ایران برای پیگیری سازمان یافته‌تر دو ضرورت یا تلاش مهم یعنی «ضرورت صلح‌سازی» و «ضرورت تقویت همکاری‌های مالی برای کاهش اثرگذاری تحریم‌های یک‌جانبه» تأکید نمایم.

در زمینه صلح‌سازی ضروری است کمیته‌ای متشکل از وزرای خارجه کشورهای عضو تشکیل شده و در مورد بحران‌های مختلفی که صلح و امنیت منطقه‌ای را تهدید می‌کند، ضمن تبادل نظر و مشورت، پیشنهادهای عملیاتی برای مدیریت بحران را تدوین کرده و سازوکاری برای پیگیری آن ارائه نماید.

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from September 2025 listed from newest to oldest.

August 2025 is the previous archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.