July 2025 Archives

Emad_Baghi_2.jpgسرمقاله روزنامه سازندگی

از زمانی که بمباران زندان اوین توسط صهیونیست‌ها انجام شد خبرها و تحلیل‌های فراوان و مفیدی منتشر گردید اما به نکته مهمی که مربوط به فهم دلیل این حمله است کمتر توجه شده است. گرچه از لحاظ حقوقی این اقدام، مصداق بارز جنایت علیه بشریت و زیر پا گذاشتن قواعد حقوق بشر دوستانه بود اما اگاهی از دلیل اصلی این حمله عمق جنایت را بیشتر آشکار می‌کند همان چیزی که برخی از رسانه‌های برون مرزی با پرداختن به مسئله زندانیان و جابجایی آنها کوشیدند تبدیل به موضوعی حاشیه ای کنند و خطای بزرگ مسئولانه قضایی و امنیتی در مورد آزاد نکردن زندانیانی که راه‌های حقوقی متعددی برای آزادی شان وجود داشت به این حاشیه سازی کمک کرد.

درباره دلیل حمله، خود متجاوزان ادعا می‌کنند که اقدام نمادین کرده اند که خودش عذر بدتر از گناه است. افزون بر آن برخی دیگر هم به نقل از برخی منابع امنیتی گفته اند، هدف، از بین بردن شبکه‌ای از مأموران مخفی اسرائیل صورت گرفته که در روزهای گذشته بازداشت شده اند؛ زیرا این افراد در هفته‌های آینده می‌توانستند سرپل‌های عملیاتی موساد در داخل ایران را فاش کنند.

اما اگر کل پروژه طراحی شده را به خوبی بشناسیم آن وقت هدف از ین جنایت هم به خوبی روشن می‌شود و نشان می دهد برنامه ای صدها برابر ضدانسانی تر از فاجعه سینما رکس آبادن طراحی شده بود زیرا در اتاق فکر دولت ها و لیدرهای آلترناتیو طراحی شده بود.

سازماندهی شبکه‌ای از عوامل اسراییل و انتقال چند هزار پهباد و ریز پرنده به داخل کشور و پخش آنها در شهرهای مختلف در بازه مختلف چند ماهه یا چند ساله، تدارک خانه‌های تیمی و بسترسازی به وسیله اسراییل اینترنشنال، و پیام‌هایی که قبل از اجرای عملیات برای عده‌ای از مسئولان نظامی و سیاسی فرستاده شده بود نشان می‌دهد، کودتای بسیار سنگین در داخل همزمان با یک عملیات ضربتی گسترده هوایی از خارج با پشتیبانی چندین کشور و با ضریب خطای صفر طراحی شده بود که حداکثر ظرف ۴۸ ساعت نتیجه بدهد. نقطه کلیدی طرح این بود که مردم ناراضی و عصبانی به خاطر آنچه در سال‌ها رخ داده با سرکوب سنگین نهادهای نظامی امنیتی و پایین آمدن ریسک به خیابان می‌ریزند و برای متجاوزان فرش قرمز پهن می کنند و کار تمام می‌شود.

war.jpg

مقدمه

درگیریهای نظامی 12 روزه ای که با حملات غافلگیرکننده اسرائیل در 23 خرداد 1404 به ایران آغاز و با بمباران تاسیسات برنامه هسته ای ایران توسط آمریکا به اوج خود رسید و سپس با اعلام آتش بس غیر منتظره از سوی ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در 3 تیرماه متوقف شد، جامعه ما را در بهت و حیرت فرو برده است. بسیاری از بی دفاعی کشور در برابر تهاجم خارجی دچار خشم و نا امیدی و سرگشتگی شده و گروه هایی از مردم نیز این حوادث را مقدمه زوال و سقوط رژیم جمهوری اسلامی دیده خود را برای دوران پسا جمهوری اسلامی مهیا میکنند. صرفنظر از ویژگیهای نظامی این درگیریها، از جمله تسلط بلا منازع هوایی اسرائیل و آمریکا بر آسمان ایران و برتری شگفت انگیز اطلاعاتی آنها نسبت به شبکه و دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی، که طبعا توسط متخصصان نظامی و اطلاعاتی بررسی میشود، این سئوال نیز در سپهر سیاسی-اجتماعی، مخصوصا برای مردمی که از سیاستهای ماجراجویانه رژیم و ناکارایی و فساد و بی لیاقتی سران آن به تنگ آمده اند مطرح شده است که آیا، باید این جنگ را میهنی دانسته و علیرغم ماهیت ارتجاعی و ضد مردمی جمهوری اسلامی در کنار آن و علیه مهاجمان قرار گرفت و یا همانطور که بسیاری از فعلان سیاسی برانداز میگویند باید این فرصت را برای انحلال این رژیم ارتجاعی غنیمت شمرده تلاش کرد تا از شر آن راحت شد.

داشتن پاسخی مناسب برای این سئوال مخصوصا از آن جهت مهم است که این جنگ موضوعی مربوط به گذشته نیست و احتمال شروع مجدد درگیریهای نظامی وجود دارد. روشن است که در این درگیریها اسرائیل و آمریکا دست بالا را داشته و نظام جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار خواهد داشت و اگر درگیریهای نظامی تجدید و به احتمال زیاد تشدید شود احتمال سقوط و اضمحلال رژیم ولایت فقیه زیاد خواهد بود. بنابراین این سئوال که آیا این جنگ را باید جنگی میهنی و عادلانه دانسته و در کنار رژیم ولایت فقیه و علیه مهاجمان ایستاد، و یا آنکه آن را مانند فرصتی برای سرنگونی این رژیم ارتجاعی دانسته و برای سرنگونی آن پای فشرد پرسشی است که هم اکنون نیز برای بسیاری از ایرانیان در داخل و خارج کشور مطرح است.

در این مقاله بجای پاسخ مستقیم به این پرسش سعی شده است مواضع و اقدامات طرفین درگیری در چارچوب مفهوم "جنگ عادلانه" بررسی شود. با توجه به اصول جنگ عادلانه که در زیر آمده خوانندگان خود میتوانند نتیجه گیری کنند که مواضع کدام یک از طرفین جنگ با معیارهای اخلاقی سازگار تر است و بر آن اساس موضع خود نسبت به این جنگ را، نه بر اساس خشم و نفرت از رژیم ولایت فقیه و یا متقابلا صرفا بر مبنای احساسات وطن پرستانه و دشمنی با متجاوزان به مرزهای کشور، بلکه بر مبنانی شاخصهای عقلانی که در چارچوب اخلاق جنگ در سطح جامعه بین المللی پذیرفته شده، تعیین کنند.

  1. جنگ عادلانه

نظریه "جنگ عادلانه" (Just War) چارچوبی اخلاقی و فلسفی است که برای ارزیابی مشروعیت اخلاقی ورود به جنگ و نحوه انجام عملیات جنگی و نیز اقدامات پس از جنگ برای بازگشت به شرایط صلح به کار می‌رود. ریشه‌های این نظریه در اندیشه کلاسیک و مسیحی، به‌ ویژه در آثار سنت آگوستین و توماس اکویناس قرار داشته و در دوره معاصر نظریه پردازانی مانند مایکل والتزر و جف مک ماهون(1) به آن پرداخته اند. بر اساس این نظریات رعایت چارچوبهای اخلاقی و یا عدالت در ورود به جنگ (به عبارت لاتین Jus ad Bellum) در مواد (4) 2 و 51 منشور سازمان ملل گنجانده شده و در فصل هفتم منشور اصول 39 الی 51 به شورای امنیت سازمان ملل اجازه می دهد منابع یا کشور(های) تهدید کننده صلح را تعیین و از زور برای حفظ صلح استفاده کند. این اصول در مجموع این معنی را افاده میکنند که (ورود به) جنگ باید یک علت عادلانه و متقاعد کننده داشته باشد و توسط نهاد سیاسی (دولت) شناخته شده و مشروعی نیز انجام شود.

متعاقبا در چهار کنوانسیون سال 1949 ژنو و نیز مقررات مصوب سال های 1977 و 2005 دفتر سازمان ملل در ژنو مقررات و اصول کلی انجام عملیات جنگی (به عبارت لاتین Jus in Bello) نیز تصویب و در اسناد و بیانیه های سازمان ملل ثبت و قرار داده شد. کلیات اصول اخلاقی انجام عملیات جنگی شامل قائل شدن به تمایزبین نظامیان و غیر نظامیان در عملیات جنگی، تناسب عملیات نظامی با اهداف اعلام شده، ضرورت داشتن کاربرد قوای قهریه در رسیدن به هدافهای اعلام شده جنگ و رفتار انسانی با غیر نظامیان و اسیران جنگی است. باید توجه کرد که مشروعیت ورود به جنگ (Jus ad Bellum) و رعایت اصول اخلاقی در عملیلت جنگی (Jus in Bello) مستقل از یکدیگرند و در صورت وقوع یک جنگ حتی اگر شروع آن غیر عادلانه و فاقد مشروعیت (یعنی بر خلاف Jus ad Bellum) بوده باشد اصول اخلاقی عملیات جنگی و یا (Jus in Bello) باید رعایت شود.

عدالت پس از جنگ "Jus post bellum" سومین ستون نظریه جنگ عادلانه است که در کنار "Jus ad bellum" (عدالت در آغاز جنگ) و"Jus in bello" (عدالت در حین جنگ) قرار می‌گیرد. در حالی که دو اصل نخست بر دلایل ورود به جنگ و شیوه‌های انجام آن متمرکزند، Jus post bellum به عدالت در پایان جنگ و نظم پساجنگی می‌پردازد. عدالت پس از جنگ به اصول اخلاقی و حقوقی‌ای اشاره دارد که باید فرآیند گذار از جنگ به صلح را هدایت کنند. هدف این اصول بطور کلی آن است که صلح به شیوه‌ای عادلانه و نه از طریق انتقام‌ جویی یا سلطه‌ طلبی برقرار شده و حقوق طرف شکست ‌خورده رعایت گردد. همچنین روند بازسازی باید منصفانه و پایدار بوده و بر اساس کرامت انسانی انجام شود.

این اصول اکنون بخشی از قانون بین المللی حقوق انسانی بوده و همه دولتها، حتی آنهایی که معاهدات خاصی را امضاء نکرده اند، متعهد به رعایت آنها هستند. این اصول در اساسنامه نهادهای دادگاه بین المللی (ICJ) برای نظارت بر جنگ و صلح و دادگاه بین المللی کیفری (ICC) که نهاد ناظر بر جنایات جنگی است تلفیق شده است. شورای امنیت سازمان ملل کشورهای عضو را ملزم به رعایت اصول و مقررات ورود به جنگ کرده و مجوزهای لازم برای دخالت در یک جنگ و یا تحمیل تحریم های مشخص علیه کشورهای ناقض این اصول و مقرات را صادر میکند. این اصول توسط ۱۹۴ کشور امضاکننده کنوانسیون‌های ژنو به رسمیت شناخته می‌شود و جزو قواعد آمره (Jus Cogens) حقوق بین‌الملل محسوب می‌گردد. در سطور بعد ابتدا اجزای مهم سه بخش متمایز عدالت در جنگ ارائه و سپس عملکرد طرفین جنگ 12 روزه اخیر ایران در مقابل اسرائیل-آمریکا بررسی میشود.

  1. بخشهای سه گانه جنگ عادلانه و اجزای آنها

الف) عدالت در آغاز جنگ: به عبارت لاتین (Jus ad bellum) یا مشروعیت ورود به جنگ

در این نظریه مشروعیت اخلاقی ورود به جنگ یا معیارهایی که دولت آغازگر جنگ باید رعایت کند شامل مواردی مانند:

  • هدف مشروع .(Just Cause): جنگ باید به دلایلی مشروع آغاز شود؛ مانند دفاع از خود، دفاع از دیگران در برابر تجاوز، یا جلوگیری از جنایات بزرگ. اهدافی چون تجاوز، کشورگشایی یا منفعت‌طلبی اقتصادی مشروع نیستند.
  • مرجع مشروع .(Legitimate Authority): فقط نهادهای سیاسی قانونی و به ‌رسمیت‌شناخته‌شده (مانند دولت‌های مستقل یا شورای امنیت سازمان ملل) حق اعلام جنگ دارند.
  • نیت درست .(Right Intention): انگیزه واقعی باید اخلاقی و برای تحقق عدالت و صلح باشد، نه انتقام‌ جویی یا گسترش سلطه. مانند دفع تجاوز، رفع خطر و نه به قصد انتقام و یا اشغال خاک دیگران،
  • آخرین راه‌حل .(Last Resort): جنگ باید پس از ناکامی همه راه‌های صلح‌آمیز (دیپلماسی، تحریم، میانجی‌گری) آغاز شود. آزمودن راه های صلح آمیز و دیپلماسی برای حل اختلافات قبل از آغاز جنگ،
  • احتمال موفقیت .(Probability of Success): باید امکان منطقی برای پیروزی و تحقق اهداف مشروع جنگ وجود داشته باشد.
  • تناسب .(Proportionality): ابزار و تسلیحات نظامی مورد استفاده متناسب با اهداف نظامی بوده و بیش از حد لازم نباشد،

عنوان میشود. در مورد هر کدام از این اصول بحثهای مفصلی در ادبیات موضوع وجود دارد که در این مختصر نمی توان به آنها پرداخت. برای مثال مشروعیت آغاز کننده جنگ معمولا در روابط بین الملل به معیارهایی مانند عضویت در سازمان های جهانی مانند سازمان ملل و یا شناخته شدن دولت مورد نظر از سوی دولتهای دیگر اتلاق می شود اما بسیاری از صاحبنظران دولتهای اقتدارگرا را که، نه از طریق انتخابات آزاد و منصفانه بلکه، با بکارگیری زور و سرکوب مخالفان بر سر کار آمده و حکومت میکنند فاقد مشروعیت دانسته و بنابراین جنگهایی را که از سوی چنین دولتهایی آغاز شود غیر عادلانه می دانند. در مورد سایر اصول مانند داشتن نیت صحیح از آغاز جنگ و یا آزمودن تمام راه های دیپلماتیک و صلح جویانه قبل از شروع جنگ نیز بحثهای مفصلی وجود دارد. مثلا چگونه میتوان به نیت صحیح دولتهایی که انگیزه آنها ریشه در ایدئولوژیهای قومی، نژادی، یا دینی (یهودی، اسلامی) داشته و نیت آنها هدم و نابودی طرف مقابل است باور داشت؟ هم چنین روشن است که در جنگ 12 روزه اخیر بین اسرائیل-آمریکا با ایران شانس کافی به مذاکره و میانجیگری برای جلوگری از جنگ داده نشد و حمله اسرائیل به ایران حتی قبل از پایان مذاکرات ایران و آمریکا، و احتمالا برای استفاده از عنصرغافلگیری و غیر منتظره بودن حمله در میان مذاکرات، صورت گرفت.

ب) عدالت در حین جنگ (Jus in bello): یا قواعد اخلاقی در مورد نحوه اجرای جنگ

این اصل مربوط به چگونگی اجرای جنگ است، صرف‌نظر از این‌که جنگ چگونه و چرا آغاز شده است. حتی اگر جنگی به‌طور غیر عادلانه شروع شده باشد، باید در طول آن عملیات طرفین جنگ نیز اصول کلیدی اخلاقی را نقض نکنند. این اصول کلیدی شامل:

  • تفکیک یا تمایز (Discrimination):. طرف‌های جنگ باید بین نظامیان و غیرنظامیان تمایز قائل شوند؛ حمله مستقیم به غیرنظامیان کاملاً ممنوع است.
  • تناسب (Proportionality):. استفاده از زور باید متناسب با هدف نظامی باشد؛ تخریب بیش از حد یا آسیب جانبی شدید غیرقابل توجیه است.
  • ضرورت نظامی (Military Necessity):. زور باید فقط برای رسیدن به اهداف نظامی مشروع استفاده شود، نه برای ارعاب یا مجازات.
  • ممنوعیت ابزارهای شر مطلق (No Means Mala in Se):. استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی یا روش‌هایی که ذاتاً غیرانسانی هستند (مانند سلاح‌های شیمیایی، شکنجه یا تجاوز جنسی) ممنوع است.
  • رفتار انسانی با اسرای جنگی (Fair Treatment of POWs):. اسرای جنگی باید طبق کنوانسیون‌های ژنو با احترام و انسانیت رفتار شوند.

در اینجا هم میتوان ملاحظه کرد که معمولا عدالت در جریان درگیرهای جنگی رعایت نمیشود. برای مثال در جنگ 12 روزه اخیر تفکیک اهداف نظامی و غیر نظامی و یا تناسب میزان آتش با اهداف نظامی کمتر رعایت شد. از صدها کشته شده بمبارانهای اسرائیل شاید بیش از 80% از غیر نظامیان و مردم عادی بوده اند. موشکهای پرتاپ شده از سوی ایران هم عمدتا بر اهداف غیر نظامی اصابت کرده و غیر نظامیان اسرائیلی را کشته یا مجروح کرد. واضح است که فرماندهان نظامی غالبا توجیه هایی مانند حفظ نیروهای خودی و تحقق اهداف تعیین شده در کمترین زمان و هزینه ممکن برای کاهش تلفات داشته و در بیشتر موارد از حداکثر نیروی نظامی در دسترس برای رسیدن به هدفهای خود استفاده میکنند.

ج) عدالت پس از جنگ (Jus post bellum):

همانطور که گفته شد عدالت پس از جنگ مجموعه‌ای از اصول اخلاقی و حقوقی است که باید فرایند گذار از درگیری نظامی به صلح پایدار را هدایت کند. اصول کلیدی عدالت پس از جنگ و هدف از این اصول را میتوان شامل موارد زیر دانست:

  • صلح عادلانه (Just Peace):. هدف نهایی باید برقراری صلحی پایدار و عادلانه باشد، نه مجازات یا تحقیر طرف مقابل. حقوق طرف شکست‌خورده محترم شمرده شود، شرایط صلح نباید سرکوبگرانه بوده یا بذر درگیری آینده باشد.
  • تناسب و نظم عمومی (Proportionality & Public Order):. تحریم‌ها، محاکمه‌ها یا غرامت‌های پس از جنگ باید متناسب با میزان خسارت وارد شده باشد. تلاش‌های بازسازی باید برای احیای نظم، قانون و نهادهای پایه طراحی شوند.
  • احقاق حقوق (Rights Vindication):. توافق صلح باید به نقض‌هایی مانند نقض حاکمیت یا حقوق بشر رسیدگی کند. جنایات جنگی باید از طریق محاکمه‌های عادلانه و شفاف پیگیری شوند. توافقات پس از جنگ باید حقوقی را که در طول جنگ نقض شده‌اند، احقاق کنند (مانند حاکمیت ملی، حقوق بشر). اگر جنایات جنگی اتفاق افتاده باید از طریق محاکمات عادلانه و نه انتقام‌جویی‌های خودسرانه مورد پیگرد قرار گیرند.
  • توان‌بخشی و آشتی (Rehabilitation & Reconciliation):. جمعیت شکست‌خورده باید در مسیر آشتی و مشارکت سیاسی گنجانده شود. مجازات جمعی یا سوءاستفاده از جامعه شکست‌خورده باید اجتناب شود.
  • تفکیک (Discrimination):. همانند Jus in bello، مردم غیرنظامی باید محافظت شوند و اقدامات پس از جنگ نباید آن‌ها را هدف قرار دهد. همان‌گونه که در «عدالت در حین جنگ» آمده، غیرنظامیان باید محافظت شوند. دولتها نباید صرفا بر اساس سوء ظن به افراد و یا جمعیتها در همکاری با دشمن پس از جنگ اقدامات تنبیهی بر علیه افراد و جمعیتهای بی‌گناه بکار بندد.
  • بازگشت به حاکمیت (Restoration of Sovereignty):. در صورتی که حاکمیت یک کشور در خلال جنگ نقض شده باشد (مانند اشغال)، پس از استقرار صلح، باید به آن کشور بازگردانده شود.

اهمیت عدالت پس از جنگ (Jus post bellum) در آن است که رعایت آن از چرخه‌های بی‌پایان خشونت، پس از پایان جنگ، جلوگیری میکند. در پایان بسیاری از در جنگها، بخصوص در کشورهای در حال توسعه با حکومتهای اقتدارگرا که دارای اقوام و باورمندان به اعتقادات دینی مختلف هستند شاهد خشونت نهادهای نظامی امنیتی بر علیه افراد و گروه هایی بوده ایم که دولت مرکزی مشکوک به همکاری آنها با دشمن بوده و یا آنها مانع ثبات و پایداری خود تلقی میکند. عدم رعایت اصول عدالت پس از جنگ می‌تواند منجر به نارضایتی، بی‌ثباتی، و درگیری‌های مجدد شود. به همین دلیل، امروزه در حقوق بین‌الملل و مطالعات صلح، Jus post bellum به عنوان یکی از ارکان مهم اخلاق جنگ و سیاست خارجی مسئولانه تلقی می‌شود.

  1. عملکرد طرفین جنگ 12 روزه ایران-اسرائیل/آمریکا از منظر اصول جنگ عادلانه

در ارزیابی عملکرد ایران و اسرائیل/آمریکا در جنگ ۱۲ روزه اخیر (۱۲ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵)، میتوان رفتار این دولتها را در چارچوب سه‌ گانه نظریه جنگ عادلانه یعنی "عدالت ورود به جنگ"، "عدالت در جریان جنگ" و "عدالت پس از جنگ" را بررسی کرد:

1.4 عدالت ورود به جنگ (Jus ad Bellum)

همانطور که گفته شد ملاک‌ها برای ورود به جنگ در یک جنگ عادلانه عبارت بودد از ارائه دلیل موجه، اختیار مشروع، نیت درست، آخرین چاره، احتمال موفقیت و تناسب ابزارها

Hamed_Aiynehvand_3.jpgفراست سیاسی اقتضا می کرد جمهوری اسلامی پس از دو رخداد مهم خروج امریکا از برجام و ترور قاسم سلیمانی می پذیرفت دوران رجزخوانی منطقه ای و لفاظی های بلند پروازانه به سرآمده است و از همان مقاطع دست کم اصلاح بنیادی سیاست خارجی ستیزه جویانه و ناسازگار با نظم منطقه ای را صرف نظر از اصلاح یا ادامه سیاست های ویرانگر داخلی اجرا می کرد. واقعیت این است که بنیاد سیاست خارجی و روندهای حاکم برآن به کلی با سیاست داخلی متفاوت است.

آنچه برخی نظریه پردازان سیاست بین الملل مبتنی براینکه سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی کشورهاست بیان کرده اند صرفا جهت برجسته کردن اهمیت نقش کارگزارانی است که نقش موثری در اداره کشور دارند و تفکرات آنها می تواند تاثیرات مستقیمی بر نگرش آنها بر سیاست خارجی داشته باشد، نه اینکه واقعا سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی باشد. مهمترین نمونه در تائید این سخن سیاست خارجی چین است که به هیچ عنوان ادامه سیاست داخلی آن نیست و در بسیاری اوقات در مسیری معکوس آن است. کج فهمی سید علی خامنه ای و هم پیمانان در سپاه از پیام پنهان خروج از برجام و ترور سلیمانی اشتباهی استراتژیک بود و سبب شد هم چنان بررویه های ناصواب گذشته در سیاست خارجی پای فشاری شود.

نابینایی در تغیر (change blindness) یک پدیده روانشناختی است که در آن فرد متوجه تغییرات واضح و آشکاری در یک صحنه بصری نمی‌شود، حتی اگر آن تغییرات مستقیماً در معرض دید او باشند. با تسری آن به عرصه سیاست باید گفت نظام بدون محاسبه تاثیرات عمیق آن دو رخداد و فروکاست اهمیت آن و تمسخرکارزار فشار حداکثری ، به جای پذیرش شروط دولت ترامپ برای انعقاد توافقی دیگر ، اصرار کرد برجام زنده است و با دیگر اعضا به کار خود ادامه می‌دهد.

khatami.jpg- محمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات با اشاره به جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل اعلام کرد: «اسرائیل با کمک همه جانبه دولت مغرور آمریکا حاکمیت سیاسی ایران را نشانه رفت.»

- او افزود: «آمریکا باید گرگ زخمی و درنده اسرائیل را بازدارد و خود نیز به این نتیجه برسد که راهی به جز مذاکره با احترام متقابل وجود ندارد.»

ایسنا - محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران، با صدور پیامی ضمن ادای احترام به ملت بزرگ ایران، از خردمندی و تاب‌آوری آنان در مقابله با تجاوز اخیر اسرائیل و حمایت از مدافعان وطن تقدیر کرد. او تأکید کرد که روح تاریخی و فرهنگی ملت ایران با رشادت‌ها و خدمتگزاری بی‌منت، دوباره بازآفریده شد.

سیدمحمدخاتمی با صدور پیامی ضمن ادای احترام به ملت بزرگ و هوشمند ایران تصریح کرد: من در برابر این خردمندی و تاب‌آوری ایرانی که روح تاریخی و فرهنگی ملّت ما را همراه با رشادت و فداکاری مدافعان وطن و خدمتگزاری بی‌شائبه و بی‌منت دولت باز آفرید، سر تعظیم فرود می‌آورم.

به گزارش ایسنا، متن پیام رئیس جمهوری اسبق ایران به این شرح است: «تجاوز اسرائیل با حمایت آمریکا منطقه ای را که نیازمند آرامش و همزیستی و پیشرفت است، در معرض آشوبی گسترده قرار داد که آتش آن دامان همه منطقه و جهان را خواهد گرفت.

ایران زمین، سرزمین ماندگار خرد و نوع‌دوستی و همبستگی و تاب‌آوری بوده و هست.

اسرائیل، عریان ترین صحنه‌های آدم کشی و نقض موازین بین المللی را در طول جنگ دوازده روزه به نمایش گذاشت. هدف اسرائیل فروپاشاندن یکپارچگی سرزمینی ایران بود. خوی تجاوزگری این رژیم بیمارستان و محل کسب و کار و زندگی و زندان نشناخت و اسرائیل با کمک همه جانبه دولت مغرور آمریکا حاکمیت سیاسی ایران را نشانه رفت.

شاهد ابراز همدلی و همبستگی و هوشمندی ملت بزرگ ایران برای مقابله با تجاوز بیگانه و حفظ تمامیت ارضی ایران بودیم. اما دشمن به خواسته های نهایی خود نرسید، بلکه با صدای یکپارچه ملت مواجه شد.

قدرت دفاعی متکی بر دانش و فناوری و برنامه ریزی تماماً ایرانی حصار امن پدافندی گنبد آهنین دشمن را در هم شکست. باید نگرانی ها و بیم‌ها را ازچهره ملک و ملت زدود و به جای آن افقی امن و مطمئن را به توسعه پایدار و همه جانبه گشود.

امروز به رغم دشواری‌های متعدد و پیچیده دست ایران برای مذاکره و حل مسائل مزمن و جدید بسته نیست. ضمن اینگه بزرگترین سرمایه کنونی ما وحدت و انسجام ملّی است.

آمریکا باید گرگ زخمی و درندهٔ اسرائیل را بازدارد و خود نیز منطقاً به این نتیجه برسد که راهی به جز مذاکره با احترام متقابل وجود ندارد. دشمنان ما دیگر نمی توانند در این وهم باقی بمانند که ایران و ایرانیان را می توان از طریق جنگ تسلیم خواسته های نامشروع و تجاوزگرانه کرد.»

jota.jpgدیوگو ژوتا، مهاجم لیورپول و برادرش هر دو بر اثر تصادف رانندگی جان خود را از دست دادند

به گزارش فوتبالی ، دنیای فوتبال امروز با خبر تلخی مواجه شد که جامعه هواداران را در بهت و اندوه فرو برد؛ دیوگو ژوتا، مهاجم ۲۸ ساله تیم لیورپول و تیم ملی پرتغال، در یک سانحه رانندگی جان باخت. این حادثه صبح امروز در منطقه زامورا در خاک اسپانیا رخ داد؛ جایی که ژوتا به همراه برادر کوچکترش، آندره، در حال سفر بودند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که خودروی این دو فوتبالیست از مسیر اصلی خارج شده و پس از واژگونی دچار آتش‌سوزی شده است. با وجود تلاش نیروهای امدادی، هر دو سرنشین خودرو جان خود را از دست داده‌اند. آندره ژوتا، برادر ۲۶ ساله دیوگو نیز که همچون او در دنیای فوتبال فعال بود، قربانی این سانحه دلخراش شد.

این اتفاق غم‌انگیز تنها چند روز پس از مراسم عروسی دیوگو ژوتا رخ داده و همین موضوع، ابعاد انسانی تراژدی را دوچندان کرده است. واکنش‌ها در فضای مجازی و رسانه‌ها به سرعت گسترش یافته و بازیکنان، باشگاه‌ها و هواداران از سراسر جهان، با انتشار پیام‌هایی از درگذشت نابهنگام این بازیکن مستعد ابراز تأسف و همدردی کرده‌اند.

این فوتبالیست پرتغالی با روحیه جنگنده و شخصیت آرامش، نه تنها در زمین، بلکه در دل هواداران نیز جایگاه ویژه‌ای داشت.

دیگو ژوتا تنها ۱۱ روز پیش ازدواج کرده بود:

:::

در حاشیه یک مراسم حکومتی با عنوان بزرگداشت کشته‌شدگان «اقتدار» در مصلی تهران، یکی از شرکت‌کنندگان در مصاحبه با خبر صدا و سیما جمهوری اسلامی گفت: «من اینجام تا به ترامپ نشان بدم ما اینجا هستیم، پشت رهبرمون هستیم. »

:::

Babak_Khati.jpgطرفداری از صلح یا تعلق به یک آب و خاک یا عکسش، طبیعتا به عنوان یک منش در زندگی افراد و گروه‌های سیاسی معنا دارد و باید دارای سیر و پس‌زمینه و نه به صورت یک نقطه در خلا باشد و همین، حافظه تاریخی را به عنوان امری اجتناب ناپذیر در درک و مصداق‌یابی این مفاهیم تبدیل می‌کند.

بنابراین برپایه کدام داده‌ها، می‌توان وطن دوستی اعضا و جوارح ماهیتی به نام جمهوری اسلامی را که اساسا زیر سایه امت‌گرایی و نفی دائمی ملیت پرورش یافته، پذیرفت؟!

درمورد مساله صلح نیز افراد، گروه‌ها و ایدئولوژی‌هایی که در مساله اسرائیل-فلسطین، خواهان حذف یکی از طرفین این معادله باشند، در حالی‌که عملا از یک نظریه نسل کشی حمایت می‌کنند، بقای‌شان را نیز به جنگ و ناامنی گره زده‌اند و این از طرفی یعنی در هرگونه حل و فصل این مساله -مثلا در قالب دو کشوری یا...-، آنها دیگر جایی در معادلات قدرت و سیاست نخواهند داشت.

به این ترتیب گروه‌های تندروی اسرائیلی که اکنون نیز دولت را در دست دارند، جمهوری اسلامی، گروه‌های نیابتی و... جملگی مصداق‌هایی هستند که ماندگاری‌شان را در تداوم گفتمان نفرت و جنگی می‌بینند که طی دهه‌های گذشته در سطح گفتمانی و نیابتی و از نظر جغرافیایی در پهنه لبنان، نوار غزه، اسرائیل، سوریه، عراق یمن و ... جریان داشته و بالطبع وقتی این دامنه‌ی سرزمینی به کشور ایران هم می‌رسد باز هم براساس همان گفتمان جنگ‌طلبانه دوسویه اولیه بوده و محکوم است و در این میان داشتن دست پایین در یک طرف مترادف با صلح‌دوستی آن نیست!

Reza_Farmand_2.jpg

اکنون که خون‌خواهی قَدَر بر سرشان می‌کوبد
غارتگران ایران،
درندگان زندگی و آزادی،
زن‌شکنان،
متجاوزان به هرچه انسانی‌ست،
شهروندان تار و مار شده:
بازماندگان کشته‌شدگان، غارت‌شدگان
از میهن‌ رانده‌شدگان را به یاری می‌خوانند
*
آنان در میدان‌های قُرُق شده
سرودهای میهن‌پرستانه سرمی‌دهند
نماد‌های ایران باستان را بر سخن‌هاشان می‌آویزند
و شیفتگان ساده دل این آب و خاک را
پیرامون علم و کُتل خود گرد می‌آورند
*
خدامردان هزار زبان
خدامردان آفتاب‌پرست
بادشناسان
استادان شطرنج دغلکاری
هزاران زمینِ بازی را
در گوشه و کنار جهان پهن می‌کنند
بازیگاهی که که یک دروازه بیش ندارد
سپس چپ‌گرایانی را که بنیاد مقدس باورهاشان
کینه‌ورزی به سرمایه‌کار و اسراییل است
به آسانی با خود هم‌تیم می‌کنند
آنگاه با جانی تازه
تا می‌توانند به سرنوشت ایران گل می‌زنند

*

etebari22.jpgویژه خبرنامه گویا
در روز اول ژوئیه ۲۰۲۵، مقاله‌ای به قلم الدار مامدوف، مشاور پیشین سیاست خارجی در پارلمان اروپا، در سایت Responsible Statecraft منتشر شد، با عنوان: «First it was regime change, now they want to break Iran apart» (اول هدفشان تغییر رژیم بود، حالا می‌خواهند ایران را تکه‌تکه کنند). مامدوف در این مقاله پرده از روندی نگران‌کننده در میان برخی محافل سیاست‌گذاری غربی برمی‌دارد: چرخش گفتمان از فشار برای تغییر رژیم در ایران، به سمت تجزیه کشور بر مبنای خطوط قومی.
در مرکز این گفتمان، نام اندیشکده نومحافظه‌کار آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» (Foundation for Defense of Democracies) به چشم می‌خورد. مامدوف هشدار می‌دهد که برخی چهره‌های این بنیاد و رسانه‌های هم‌سو با آن، از جمله اورشلیم پست، آشکارا تجزیه ایران را به‌عنوان یک گزینه ژئوپلیتیک مطرح می‌کنند.

او به‌ویژه به سرمقاله جروزالم پست به تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۲۵ اشاره می‌کند که در آن از دونالد ترامپ خواسته شده «برای اتمام کار سرنگونی رژیم خامنه‌ای» از تجزیه ایران حمایت کند. در این سرمقاله آمده بود: «رئیس‌جمهور ترامپ باید ائتلافی از کشورهای خاورمیانه تشکیل دهد که هدف آن تجزیه ایران باشد؛ و برای مناطق سنی، کردی و بلوچ که مایل به جدایی هستند، تضمین‌های امنیتی فراهم کند.»

پسر قاسم سلیمانی در مصاحبه‌ای با صدا و سیمای جمهوری اسلامی گفت: فرماندهانی که در حملات اخیر اسرائیل کشته شدند، همیشه هنگام صحبت درباره حاج قاسم، آن‌قدر دلتنگ او بودند که دل آدم برایشان می‌سوخت. او افزود: خدا را شکر که به آرزویشان رسیدند و پیش حاج قاسم رفتند.

:::

swiss.jpgپرتاب از بالکن، مرگ در خیابان، و خودکشی مشکوک در زندان؛ گزارش تازه‌ای در سوئیس از نقش احتمالی دستگاه‌های امنیتی ایران در قتل سه تبعه این کشور، از جمله دو دیپلمات ارشد، پرده برداشته است

ایران اینترنشنال

پایگاه خبری وای‌نت به‌دنبال انتشار گزارش تازه‌ای از سوی رسانه عمومی سوئیس نوشت، مقام‌های اطلاعاتی و دیپلماتیک در سوئیس بار دیگر درباره دخالت احتمالی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی، از جمله اطلاعات سپاه پاسداران، در مرگ مشکوک سه شهروند سوئیسی در ایران ابراز نگرانی کرده‌اند.

بر اساس این گزارش، که مجموعه‌ای از اسناد و شهادت‌های محرمانه را تحلیل کرده، این افراد طی سه سال گذشته در شرایطی غیرعادی در ایران جان باخته‌اند؛ از سقوط مرگبار از بالکن یک دیپلمات تا مرگ مشکوک یک مامور اطلاعاتی در پی بیماری ناگهانی و جان‌باختن یک گردشگر به‌اتهام جاسوسی.

سوئیس که از زمان انقلاب ۱۳۵۷ به‌عنوان حافظ منافع آمریکا در ایران فعالیت می‌کند، سال‌ها نقشی حساس در ارتباطات محرمانه میان تهران و واشینگتن ایفا کرده است.

اما بنابر گزارش وای‌نت، سوءظن فزاینده جمهوری اسلامی به همکاری دیپلمات‌های سوئیسی با ایالات متحده ممکن است به هدف‌گیری مستقیم آن‌ها منجر شده باشد.

سقوط مرموز معاون سفیر

نخستین مورد، ماه مه ۲۰۲۱ رخ داد؛ زمانی‌که «سیلویا برونر»، معاون سفیر سوئیس در تهران، از طبقه هفدهم یک برج مسکونی در تهران به پایین سقوط کرد و جان باخت. مقام‌های جمهوری اسلامی این حادثه را خودکشی اعلام و دلیل آن را «مشکلات روانی» عنوان کردند.

اما به‌نوشته وای‌نت، اظهارات اولیه نیروهای امدادی ایران که از نبود شواهد کافی برای خودکشی سخن گفته بودند، پس گرفته شد و مقام مسئول آن نیز برکنار شد.

در عین حال، مقام‌های سوئیسی با انجام تحقیقاتی که در پایان سال ۲۰۲۴ به‌دلیل «فقدان مدرک قطعی» مختومه شد، تردیدهایی جدی در خصوص نحوه مرگ این دیپلمات ابراز کرده‌اند.

برادر برونر به بازرسان گفته که ماموران امنیتی جمهوری اسلامی پیش از مرگ خواهرش به خانه او رفته بودند و رد چکمه‌های آن‌ها عمدا در آپارتمان باقی مانده بود؛ نشانه‌ای روشن از این‌که او تحت مراقبت قرار دارد.

همچنین یک یادداشت خودکشی در خانه یافت شد، اما بدون امضا؛ و کالبد بی‌جان او در حالی به سوئیس بازگردانده شد که مغز، قلب و دیگر اندام‌های کلیدی‌اش از بدن خارج شده بود.

یک کارشناس پزشکی قانونی سوئیس به اس‌آر‌اف گفته است احتمال خودکشی وجود دارد، اما «نمی‌توان رد کرد» که برونر به پایین پرت شده باشد.

mohbanner.jpgغیبت خامنه‌ای در مراسم محرم

- در این مراسم‌ها دعوت از مقام‌های حکومتی بدون حضور رهبر سابقه نداشته است. این غیبت در حالی رخ داده که خامنه‌ای حتی در دوران اوج همه‌گیری کرونا نیز به‌تنهایی در مراسم عزاداری حسینیه شرکت کرد

- بنا بر گزارش‌ها، خامنه‌ای از ابتدای آغاز جنگ ۱۲ روزه به مخفیگاهی زیرزمینی منتقل شده و با وجود آتش‌بس، همچنان از مخفیگاهش خارج نشده است

در پی غیبت علی خامنه‌ای در مراسم عزاداری محرم در حسینیه دفتر خودش، تعدادی از کاربران نزدیک به نهادهای حکومتی در شبکه‌های اجتماعی، علت غیبت رهبر جمهوری اسلامی را توجه به «توصیه‌های حفاظتی» عنوان کردند.

صادق نیکو، فعال سیاسی نزدیک به محمدباقر قالیباف نیز با اشاره به غیبت خامنه‌ای در این مراسم، نوشت: «او ۴۰ سال است مسائل حفاظتی را رعایت کرده و به دیگران نیز توصیه می‌کند.»

امید نریمانی، از فعالین سایبری نزدیک به سپاه نیز علت‌عدم حضور خامنه‌ای را «توجه به مسائی امنیتی و حفاظتی» عنوان کرد.

علی چاهخوزاده، خبرنگار نزدیک به قاسم سلیمانی در شبکه ایکس نوشت که خامنه‌ای «بنا به توصیه‌های حفاظتی و عقلانی حضور پیدا نکرد.»

محمد محمدی‌تبار، آخوند نزدیک به سعید جلیلی نیز از تیم حفاظت خامنه‌ای به خاطر غیبت او در مراسم عزاداری دفتر خودش «تشکر» کرد.

این کاربران اما توضیح نمی‌دهند که با وجود آتش‌بس و ادعای حکومت مبنی بر پیروزی در جنگ، چرا همچنان رهبر جمهوری اسلامی نگران امنیت خود است؟

mohlarge.jpg

صدا و سیمای جمهوری اسلامی طی جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل بارها و بارها خبر‌ها و گزارش‌هایی را پخش کرد که نسبتی با واقعیت نداشت؛ خبر‌هایی از جنس سرنگون‌ کردن جنگنده‌های اف۳۵ و گروگان گرفتن خلبان زن اسرائیلی تا پخش تصاویر ساخته هوش مصنوعی از میزان تخریب حملات موشکی جمهوری اسلامی.

صدا و سیما در نهایت روایتی از آتش‌بس ارائه داد که گویی عملیات موشکی علیه پایگاه آمریکا در قطر باعث خاتمه جنگ شده است.

:::

تنها هدف استراتژیکی که با موفقیت توسط سپاه در اسرائیل مورد حمله قرار گرفت، پالایشگاه نفت حیفا بود.

آزمایشگاه علمی "وایزمن" نیز مورد اصابت موشک قرار گرفت. آزمایشگاه علمی وایزمن یک مرکز تحقیقاتی علمی و پزشکی است و از نظر نظامی یک هدف استراتژیک محسوب نمی‌شود. تمام خسارات دیگر به مناطق مسکونی وارد شده بودند. تنها یک سرباز ارتش اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه کشته شد.

:::

irgcfox.jpgبه گزارش فاکس نیوز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادی که «زمانی نیرویی انقلابی و پرنفوذ بود»، پس از مجموعه‌ای از شکست‌های نظامی سنگین با بحرانی عمیق و آینده‌ای نامشخص روبه‌رو شده است.

ایران اینترنشنال - افشون استوار، کارشناس مسائل ایران و نویسنده کتاب «پیشتاز امام: دین، سیاست و سپاه پاسداران» به فاکس‌نیوز گفت: «آنچه سپاه طی ۲۵ سال گذشته برایش تلاش کرد، اساساً از دست رفته است. کارزار آن‌ها برای ساخت بازدارندگی داخلی با موشک‌ها و غنی‌سازی هسته‌ای و گسترش نفوذ منطقه‌ای از طریق نیروهای نیابتی، عملاً فروپاشیده است.»

به گفته استوار، شکست‌های یک سال اخیر از جمله تضعیف حزب‌الله در لبنان، فلج شدن حماس در غزه، از دست رفتن نفوذ در سوریه و نابودی زیرساخت‌های نظامی و هسته‌ای در حملات اسرائیل و آمریکا، باعث شده جای پای منطقه‌ای سپاه به شدت محدود شود و رژیم برای بازبینی راهبرد خود تحت فشار قرار گیرد.

بهنام ‌بن‌طالب‌لو، مدیر ارشد برنامه ایران در بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها هم در گفت‌وگو با فاکس نیوز تاکید کرد: «سپاه به دلیل بی‌اعتمادی روحانیون به ارتش ملی وفادار به شاه ایجاد شد. وظیفه اصلی سپاه از ابتدا حفظ و دفاع از انقلاب بود. به همین دلیل، افراط‌گرایی رژیم تا امروز تداوم یافته و گروگان‌گیری و تروریسم هم هرگز متوقف نشده است.»

کارشناسان معتقدند روایت ایدئولوژیک «نبرد دائمی با آمریکا و اسرائیل» امروز برای اکثریت مردم ایران جذابیتی ندارد و جامعه به دنبال عادی‌سازی روابط با غرب است.

استوار در این باره گفت: «بیشتر ایرانی‌ها از مواضع انزواطلبانه رژیم خسته شده‌اند و خواهان روابط بهتر با جهان‌ هستند.»

با این حال، سپاه همچنان قدرت گسترده‌ای دارد و پیوندش با روحانیت حاکم بسیار عمیق است. بن‌طالب‌لو تاکید کرده که «سپاه و روحانیون شریکان قدرت‌اند و ایران را سکویی برای صدور انقلاب می‌بینند.»

ترامپ کودتای درونی را می‌پذیرد؟

در حالی که رحیم صفوی، مشاور خامنه‌ای، از تلاش اسرائیل برای کودتا در جریان جنگ خبر داده، روحانی و حسن خمینی از یک‌سو، و احمدی‌نژاد و چند فرمانده سپاه از طرف دیگر می‌کوشند غرب را به یک شبه‌کودتا در قالب جانشینی خامنه‌ای راضی کنند تا بقای نظام تضمین شود. گزارشی از مجتبا پورمحسن

:::

roostayee.jpgفرزانه روستایی

هیچ خاک بر سری بدتراز این نیست که در جامعه شناسی مدرک دکتری داشته باشی، اما مشاور کسانی شوی که باتون و میله آهنی در دست دارند. همانها که سه سال پیش در یک کامیون یخچال دار سه نفری به یک دختر ۱۷ ساله دست بسته به نام نیکا شاکرمی تجاوز و هنگامی که او مقاومت می کرد صورت او را با لگد له کردند.

بدتر از این نمی شود که جامعه شناس وزارت اطلاعات شوی و به جای موشکافی و ریشه یابی مسائل امروز و ارائه راه حل برای نجات کشور، عملکرد سیستم را سفیدشویی کنی. آن هم وزارتخانه ای که از شدت نفوذ عوامل خارجی می شود گفت که دفتر موساد در تهران است.

بدتر از‌ این نمی شود که استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران کسوت سعید الصحاف وزیر فرهنگ صدام حسین را بر تن کند. درست در روزهای اول آوریل سال ۲۰۰۳ که نیروهای آمریکا در فرودگاه بغداد مستقر شده بودند و ارزیابی می کردند چگونه با حداقل درگیری پایتخت عراق را اشغال کنند سعید الصحاف به ناموس خود قسم می خورد که همه چیز خوب و تحت کنترل است و فقط کمی با دشمن مساله داریم که مهم نیست.

جلایی پور در یادداشت اخیر خود ایرانیان خارج از کشور را به همراهی با اسراییل و استقبال از جنگ و شادی از تخریب سرمایه های ملی و نیز حقوق بگیر موساد معرفی کرده است. تو گویی آن چند هزار پهپاد و ریز پرنده های قاتل که سران نظام را هدف قرار دادند همگی از چمدان خارج نشینان پرواز کردند، نه از جیب بغل فرماندهان سپاه و مدیران ارشد وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه. تو گویی این ایرانیان خارج از کشور بودند که مملکت را دادند دست روسها و روزی که پای جنگنده های اسراییل به آسمان ایران باز شد همه پدافند کشور از مدار خارج شدند. تو گویی واگذاری مطلق آسمان کشور به یک کشور دیگر را خارج نشینان رقم زدند و باز خارج نشینان بودند که مخابرات و سیستم دفاعی و بانکی و اطلاعات حساس امنیتی را هک و از کار انداختند.

فقط یادآوری کنم که امروز کشور ایران تنها کشوری است که جنگنده نیروی هوایی و پدافند و پوشش راداری ندارد و هواپیماهای اسراییلی همان قدر در آسمان ایران احساس امنیت دارند که در کشور خودشان.

رسانه های خارج از کشور:

فرض کنیم آنچه جلایی پور در مورد خارج نشینان می گوید صحت داشته باشد. یک پیشنهاد عملی برای تعطیلی رسانه ها و بسته شدن دهان ایرانیان خارج از کشور این است که سرداران سپاه و شرکت های میلیاردی بیت و بنیاد و آستان قدس و قرارگاه خاتم همه با هم تصمیم بگیرند تا باند مشکوک سعید جلیلی را از صدا و سیما بیرون کرده و اجازه دهند تا دیگر نیروهای سیاسی که داعشی و هوادار قتل و غارت مردم نیستند در اداره رادیو تلویزیون مشارکت داشته باشند. اطمینان دارم اگر تلویزیون را از اسلامگراهای مشکوک مهوع کمی پاک کنند رسانه ها و منابع خبری خارج از کشور مانند برف آب خواهند شد. در ضمن به جلایی پور پیشنهاد می کنم از برادران محترم اطلاعات درخواست کند تا برای شفاف شدن قضایا لیست بلند بالای خبرچین ها و ماموران نظام را که در رادیو تلویزیون های خارج از کشور کار و گزارش به ایران ارسال می کنند را در اختیار ایشان قرار دهند تا جلایی پور متوجه شود اصلا در جریان هیچ چیز قرار ندارد و او را فقط جلو انداخته اند.

IMG_1810.png... برای اسراییل چندان مهم نبود که این سران دلقک رو بزنه چون این ها هیچ ارزش نظامی واسه هیچکس جز خود نظام نداشتن ولی این کار رو کرد و با شیوه های شگفت انگیز و بالاتر از خطری تک تک شون رو هدف قرار داد و به دَرَک واصل شون کرد. من شخصا به خاطر این عملیات از اسراییل بسیار متشکرم. واقعا دل خیلی از ما ایرانی ها رو که از این هیولاها ضربه خورده بودیم و زندگی مون رو از دست داده بودیم، بچه هامون رو از دست داده بودیم، از همه مهم تر ایران مون رو از دست داده بودیم خنک کرد...

بچه های ایرون من به شما افتخار می کنم. همین که توو این وضعیتی که حکومت واستون به وجود آورده زندگی می کنید و می خواهید شاد باشید و شادی تون رو نشون می دید باعث افتخار منه. همین که راه می افتید میرید سفر و یادتون نمیره که دشمن شما جمهوری اسلامی ه نه اسراییل این باعث افتخاره. همین که می دونید این موشک ها که اسراییل میزنه نه به شما، نه به ایران، نه به کشور عزیز ما بلکه به جمهوری نکبت اسلامی و اژدهای هفت سر ی ه که روی کشور ما چمبره زده و همه ی ما ایرانی ها و حتی دنیا رو عاصی و ذله کرده باری با این موشک ها این اژدها رو می زنه نه شما عزیزان رو نه کشور عزیز مون ایران رو این باعث افتخار منه. همین که شماها گول دستگاه تبلیغات رژیم رو نمی خورید و به اسم وطن زیر پرچم خرچنگ نشان نمیرید و می گید جنگ تموم میشه وقتی این حکومت اسلامی سرنگون بشه این باعث افتخاره. همین که وقتی درست بدونید به خیابون ها می ریزید و کشورتون رو می خواهید از اسلامی های دیو سیرت پس بگیرید باعث افتخاره. من مطمئن هستم بعد از آتیش تهیه ای که اسراییل روو سر دشمن مشترک مون جمهوری اسلامی ریخت شما با یک جرقه مثل سال ۱۴۰۱ و سال های قبل شعله ور میشید و ریشه ی این اسلامی های قلدر که کشورمون رو اشغال کردن می سوزونید.

:::

nofooz.jpgنفوذ موساد در ایران: شکست اطلاعاتی جمهوری اسلامی چگونه رقم خورد؟

عطا محامد - ایران وایر

«جا دارد همه مسوولان جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند.» این هشدار «علی یونسی»، وزیر پیشین اطلاعات ایران، در تیرماه ۱۴۰۰ بود؛ جمله‌ای کم‌سابقه که عمق نفوذ دشمن را به ساختارهای امنیتی جمهوری اسلامی آشکار می‌کرد. حالا، بعد از ۱۲ روز جنگ و حمله به فرماندهان سپاه در قلب ایران، یکی از سوال‌های مهم این است که «چگونه دشمن تا این اندازه نفوذ کرد؟»

۲۳خرداد۱۴۰۴، حمله‌ برق‌آسا و هدفمند به چندین فرمانده ارشد سپاه پاسداران در اعماق جغرافیای امنیتی ایران صورت گرفت. درحالی‌که این حمله اسراییل به ایران، یکی از بی‌سابقه‌ترین ضربات اطلاعاتی و نظامی به ساختارهای جمهوری اسلامی بود، مقامات رسمی تاکنون واکنش شفافی به این شکست اطلاعاتی ارائه نداده و در عوض به دستگیری افرادی در سطح شهرها بسنده کرده‌اند. نبودِ اطلاع‌رسانی رسمی، زمینه‌ساز گسترش تحلیل‌های متناقض، روایت‌های غیررسمی و واکنش‌های گسترده در فضای عمومی به این شکست شده است.

آنچه در این حمله رخ داد، اشراف اطلاعاتی بی‌سابقه اسراییل بر ایران را نشان داد. مفهومی که سال‌ها در زبان مقامات جمهوری اسلامی تکرار می‌شد، حالا به حقیقتی عینی بدل شده است: «نفوذ»؛ واژه‌ای که پیش‌تر شاید بیشتر در مقام شعار، ابزار تهدید یا وسیله‌ای برای پرونده‌سازی داخلی به کار می‌رفت، اکنون معنایی عینی و پرهزینه یافته است.

دوران احمدی‌نژاد: ترورها، استاکس‌نت و نخستین نشانه‌های آشکار

سال ۱۳۸۵، ترور «اردشیر حسین‌پور»، فیزیکدان هسته‌ای، نخستین مورد از سلسله حوادثی بود که بعدها به موساد نسبت داده شد. پزشک قانونی علت مرگ را مسمومیت گازی یا «گازگرفتگی» اعلام کرد؛ بعدها، برخی منابع ازجمله «مصطفی معین» وزیر علوم سابق ایران، فاش کردند که حسین پور با طراحی سرویس اطلاعاتی اسراییل کشته‌شد و دستگاه‌های اطلاعاتی ایران با پنهان‌کاری، سعی در حفظ وجهه خود داشتند.

این روند با ترورهای زنجیره‌ای «دانشمندان هسته‌ای» شدت گرفت، سال ۸۸ «مسعود علی‌محمدی» در ورودی خانه‌اش، «مجید شهریاری» در بلوار ارتش تهران در سال ۸۹، یک سال بعد «داریوش رضایی‌نژاد» و چند ماه بعد «مصطفی احمدی‌روشن» در حوالی پل سیدخندان تهران ترور شدند. «رامین مهمان‌پرست»، سخنگوی وزارت خارجه وقت در توضیح اولیه خود گفته بود «در تحقیقات اولیه علایمی از خباثت‌ مثلث رژیم صهیونیستی، آمریکا و عوامل اجیرشده در ایران در این رخداد تروریستی قابل رویت است.»

برخی در جمهوری اسلامی این اقدامات را به موساد نسبت دادند و به دنبال عوامل آن در ایران گشتند. دستگاه‌های اطلاعاتی فردی به نام «مجید جمالی فشی» به اتهام ترور علی‌محمدی دستگیر و بعدها اعدام کردند؛ اما همان زمان گزارش‌هایی درباره اجباری بودن اعترافات او و دست‌کاری شدن مدارکش توسط مقامات امنیتی منتشر شد.

این تنها اعتراف گیری اجباری نبود، در سال ۹۱ رسانه‌های جمهوری اسلامی، مستندی ۳۸ دقیقه‌ای به نام «کلوپ ترور» را منتشر کردند که روایتی بود از اقدامات «سربازان گمنام امام زمان» در دستگیری کلیه عوامل ترور «دانشمندان هسته‌ای». این مستند ۱۳ نفر را نشان می‌داد که به جاسوسی اعتراف کرده بودند. یکی از آن‌ها، «مازیار ابراهیمی»، سال‌ها بعد پس از آزادی‌اش فاش کرد که تحت شکنجه شدید وادار به اعتراف شده بود. بااین‌حال، مستند برای بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی خوشایند واقع شد. «رمضان شریف» مسوول وقت روابط عمومی سپاه گفت: «مستند عبرت‌آموز «کلوپ ترور»، شیوه‌های به دام انداختن طعمه‌های رژیم صهیونیستی برای جاسوسی و عملیات تروریستی را نشان داد و زمینه‌ای برای روشنگری در جوانان فراهم آورد.» او این ترورها را کار اسراییل می‌دانست.

تنها عملکرد دولت اسراییل و موساد ترور نبود. در سال ۱۳۸۹، ورود بدافزار «استاکس‌نت» به تاسیسات هسته‌ای ایران، بعد تازه‌ای به نفوذ داد. این ویروس که توسط همکاری اطلاعاتی اسراییل و آمریکا طراحی‌شده بود، باهدف اختلال در سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم طراحی‌شده و برای مدتی توانست ضربات فنی مهمی وارد کند. در ابتدا مقام‌های ایرانی وقوع این حمله را انکار کردند و آن را به «جنگ نرم» تقلیل دادند، حتی اعلام شد که به برنامه هسته‌ای آسیبی وارد نشده است؛ «حیدر مصلحی»، وزیر وقت اطلاعات جمهوری اسلامی، در نسبت به این ماجرا گفت: «اشراف ما بر شبکه‌های مجازی اجازه فعالیت در این زمینه را از دشمنان سلب کرده است.» اما با گذر زمان، واقعیت آن پذیرفته شد و حتی برخی تحلیل‌گران داخلی آن را شکست جدی اطلاعاتی دانستند.

در این دوره، پدیده‌ای به نام «حلقه انحرافی» نیز در مرکز اتهام‌های نفوذ قرار گرفت. اطرافیان احمدی‌نژاد، به‌ویژه «اسفندیار رحیم مشایی»، معاون وقت رئیس‌جمهور، هدف مستندها و برنامه‌های تلویزیونی امنیتی قرار گرفتند. ادعاهایی درباره ارتباط با فرقه‌های انحرافی، پروژه‌های آخرالزمانی، مهدویت و حتی ارتباط با عوامل خارجی مطرح شد. اگرچه به‌صورت رسمی هیچ‌گاه ارتباط مستقیمی میان این حلقه و موساد عنوان نشد، اما بسیاری آن را نشانه‌ای از آغاز جنگ داخلی امنیتی در درون جمهوری اسلامی می‌دانستند.

za.jpgقرمطی‌جویی!

احمد زیدآبادی

برخی از افراد ذی‌نفوذ یا مسئول به گونه‌ای از "دور بعدی جنگ" حرف می‌زنند که گویی از یک امر عادی و طبیعی مثل احتمال وزش باد یا وارونگی هوا خبر می‌دهند!

"عادی‌سازی جنگ" ظاهراً در دستور کار این عده قرار گرفته است!

متأسفانه جهت‌گیری متضاد نیروهای ذی‌نفوذ در کشور، امکان هر نوع سیاست روشن و مشخص و قاطع را سلب کرده و جای آن را شرم و تعارف و دفع‌الوقت گرفته است! این بلاتکلیفی و تعلیق، به برخی افراد و محافلِ از هر جهت ناآگاه به تمام اصول و قواعد زمامداری، فرصت داده است تا یاوه‌های مسلم و بدیهی را تحت عنوان رهنمود سیاسی مطرح کنند و با تسلط بر فضای تبلیغاتی کشور، هر توصیه و راه‌حل عملی و واقع‌بینانه برای عبور کشور از این گردنهٔ تاریخی را به اتهام خیانتکاری آلوده سازند و مانع طرح آن شوند.

پیش از این بارها نوشته‌ام که سیاست سرشتی تراژیک دارد و گاه این سرشت به غلیظ‌ترین شکل خود ظاهر می‌شود. این اتفاق هم‌اکنون در کشور ما رخ داده است. زمامداران بین خیر و شر مخیر نیستند. به ناچار از بین شرور مختلف، آن را که زیان کمتری برای ایران دارد، باید انتخاب کنند. برای شناخت این موضوع همهٔ احتمالات و سناریوها باید بدون ملاحظه و در کمال صداقت مطرح شود و آزادانه مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا عموم مردم بدانند که کشور با چه گزینه‌های ممکنی روبروست و عواقب هر یک از آنها چیست تا بلکه اجماعی ملی در بارهٔ یک انتخاب مشخص صورت گیرد.

روال فعلی اما عکس این روند ضروری است. محافلی بسانِ سلطان محمود، گویی انگشت در سوراخ جهان کرده‌اند تا صاحب هر نظر متفاوت از خود را بجویند و به اتهام قرمطی بودن به صلابه بکشند!

ایندیپندنت فارسی - حساب فارسی منتسب به سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائیل (موساد) در اکس، روز سه‌شنبه، کارزار آنلاین خود علیه جمهوری اسلامی را تشدید کرد و با استناد به گزارشی که اعلام کرده بود جمهوری اسلامی نام فرمانده جدید قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا را فاش نخواهد کرد، نوشت: «ما دقیقا می‌دانیم او کیست و او را خوب می‌شناسیم.» غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه خاتم در ۲۳ خرداد در حمله اسرائیل کشده شد و با حکم رهبر جمهوری اسلامی، علی شادمانی جایگزین او شد. اما او نیز چهار روز بعد در حمله اسرائیل کشته شد.

این پیام چند دقیقه پس از آن منتشر شد که کیهان نوشت: اگر مسایل ویژه امنیتی اجازه می‌داد فرد دوم جایگزین فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء که به جای شادمانی اداره این قرارگاه را عهده‌دار شده است، نیز اعلام می‌شد.

m1.jpgm2.jpgm3.jpg

پیش‌تر در همان روز، همین حساب منتسب به موساد مدعی شد که علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، «تسلیم» شده و با مذاکره با آمریکا و اسرائیل موافقت کرده است. موساد این اقدام را «آغاز پایان جمهوری اسلامی» خواند و اعلام کرد: «شمارش معکوس آغاز شده است.» ساعاتی بعد نیز عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد که آتش‌بس امکان دیپلماسی را فراهم آورده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا هم گفت که «هرچه بخواهیم از جمهوری اسلامی می‌گیریم.»

به نوشته اورشلیم‌پست، این دو پیام جدیدترین بخش‌های کارزاری است که حساب فارسی منتسب به موساد آغاز کرده است. موساد به‌طور رسمی ارتباط با این حساب را تایید یا تکذیب نکرده است.

مقام‌های جمهوری اسلامی هنوز به‌طور رسمی از انتصاب جانشین علی شادمانی، فرمانده سابق قرارگاه خاتم‌الانبیا که در حملات اسرائیل کشته شد، سخنی نگفته‌اند. علی خامنه‌ای، ۸۶ ساله، آخرین بار در تاریخ ۲۶ ژوئن در تلویزیون دولتی ظاهر شد و وعده داد که «هرگز تسلیم نخواهد شد»؛ موضعی که در تضاد با ادعای اخیر این حساب کاربری درباره تسلیم جمهوری اسلامی است.

sardar.jpgایران وایر - مادر «غلامعلی رشید»، فرمانده «قرارگاه خاتم‌الانبیا» در گفت‌وگویی با خبرگزاری «ایسنا»، از فعالیت‌های پسرش در دوران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ صحبت کرد. او گفت رشید در کنار دیگر افراد مذهبی شهر دزفول، پس از اعلام مبارزه از سوی «روح‌الله خمینی»، وارد فعالیت‌های ضد حکومت پهلوی شد.

به گفته مادر رشید، او در سال‌های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، در عملیات‌هایی مانند پخش اعلامیه‌های خمینی و بمب‌گذاری در محل برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در تخت جمشید مشارکت داشت. او افزود که پسرش همراه با گروهی از فعالان مذهبی دستگیر و به زندان‌های دزفول و اهواز منتقل شد.

غلامعلی رشید، از فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی و رییس قرارگاه عملیاتی خاتم‌الانبیا سپاه پاسداران بود که در بامداد ۲۳خرداد۱۴۰۴ در جریان حمله هوایی اسراییل به تهران کشته شد.

مادر غلامعلی رشید به ایسنا گفت، در سال ۱۳۴۲ بعد از قیام خمینی علیه رژیم شاه و تا زمانی که ایشان از کشور تبعید شد علمای دزفول و مردم دزفول در سراسر کشور به فعالیت پرداختند و زمینه را برای بازگشت خمینی به کشور مهیا کردند. آن زمان طلبه جوانی به نام عبدالحسین سبحانی در دزفول بود، افرادی مثل سید احمد آوایی، عزیز صفری، حمید صفری، عیدی فعال، حمید آستی و غلامعلی رشید را دور خود جمع کرد و تقریبا سال ۱۳۴۹ به فعالیت علیه رژیم شاه یک سری کارها را آغاز کردند؛ ازجمله بمب‌گزاری در محل جشن‌های ۲۵۰۰ ساله پهلوی، پخش اعلامیه امام خمینی (ره) که کل افراد دستگیر شدند و به زندان دزفول و بعد اهواز منتقل شدند.

dooshki.jpgعبدالستار دوشوکی

تصویر ملاقات شاهزاده رضا پهلوی با بوریس جانسون نخست ‌وزير سابق بریتانیا باعث شوق و شعف و شادی و حتی امیدواری طرفداران سلطنت در فضای حقیقی (در مقابل پارلمان بریتانیا) و فضای مجازی ایکس شده است که آن را متراژ و معیار مقبولیت و به رسمیت شناختن شاهزاده در فضای سیاسی مخالفین رژیم بعنوان "رهبر" کل اپوزیسیون توسط "سیاستمداران خارجی" تلقی و تبلیغ می کنند.

برای پذیرش و ادراک فهم عقلانی و خردورزانه این مولفه که صِرف ملاقات یک یا چند شخصیت سابق سیاسی غربی با شاهزاده یا با هر رهبر اپوزیسیون ایرانی دیگری به ذات خود اعتبار بخش و امیدوار کننده است, ناچارم برخی از داده های القاء شده در مغز و ذهنیت خویش را بقول انگلیسی ها دِلیت (delete) یا پاک و یا بقول دونالد ترامپ مثل سایت فُردو "کاملا محو" (obliterate) بکنم.

ذهنیتی که خود طرفداران پادشاهی در طی سالیان اخیر آن را با شدت و حدت فراوان به دیگران از جمله بنده القاء کرده اند که مثلا دیدار خانم مسیح علینژاد با مقامات فعلی یا جاری (و نه سابق) مثل رئیس جمهور فرانسه و یا نخست وزیر هلند (رئیس فعلی ناتو) و غیره؛ و یا به ملاقات رفتن دهها نخست وزیر سابق و جاری و روسای جمهور و معاون رئیس جمهور و وزرای ارشد سابق آمریکایی و غربی و صدها نماینده مجالس کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی که به حضور مریم رجوی رفته اند و یا در کنفرانس ها و تجمعات مجاهدین از کنگره آمریکا گرفته تا پاریس و آلبانی و پارلمان اروپا و غیره شرکت کرده اند, نه تنها مایه افتخار و مقبولیت امثال خانم ها مریم رجوی و مسیح علینژاد نیست, بلکه برعکس. و اینگونه ملاقات ها را نه تنها نکته قوت و مقبولیت نمی دانستند, بلکه با زبان تند و حتی خشن آنها را بعنوان ضدملی و القاب دیگری نفی و طرد می کردند.

در زبان انگلیسی ضرب المثلی است که می گوید (what's good for the gander is good for the goose) یعنی آن چه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپسند. اگرچه آخرین باری که صادقانه (و شاید هم ساده لوحانه) از شاهزاده تقاضا کردم تا از طرفداران تند و تیز خود درخواست نمایند تا شعار "خدای ایران کیه؟ کینگ رضا پهلویه" را سر ندهند, زیرا خوبیت ندارد. طبیعتا چنین درخواستی در فرهنگ تصلف و لاوه گری ایرانی سبب تعزیز و تحبیب نخواهد شد که هیچ بلکه حادث عقوبت عاق خواهد شد. اما باز هم از آنجایی که برای شاهزاده احترام قائلم, ناچارم که از ایشان مجددا تقاضا کنم تا از "این دسته" از طرفداران "دو آتشه" خود درخواست نمایند تا منبعد آنچه را که بر خود نمی پسندند بر دیگران هم نپسندند و یا برعکس آن, که همان معنی را می دهد؛ به امید آنکه خصومت ها و کدورت ها کم رنگ تر شوند.

عبدالستار دوشوکی

مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

۲۱ روز زیر زمین

| No Comments

underG.jpgاز آخرین حضور علنی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، ۲۱ روز گذشته است. آخرین بار او روز چهارشنبه، ۲۱ خرداد، دو روز پیش از آغاز حمله اسرائیل، در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیده شد

مراد ویسی - ایران اینترنشنال

خامنه‌ای پس از آن، نه تنها در هیچ مراسم علنی حضور نیافته، بلکه به نظر می‌رسد به یک مخفیگاه زیرزمینی منتقل شده باشد؛ جایی که بتواند از خطر بمب افکن‌ها و پهپادهای اسرائیلی در امان بماند.

این وضعیت برای رهبری که بارها گفته بود در روز جنگ لباس رزم خواهد پوشید، پیامدهای سنگین تبلیغاتی و سیاسی دارد. در حالی که بیش از ۱۰ روز از پایان جنگ می‌گذرد، خامنه‌ای هنوز به فضای عمومی بازنگشته و این غیبت، حتی به‌نوعی در میان حامیان نظام نیز به‌عنوان نشانه ضعف تلقی می‌شود.

در شرایطی که طرفدارانش می‌خواهند حضور مجدد او در بیت رهبری به‌مثابه تجدید حیات برای جمهوری اسلامی تعبیر شود،ادامه غیبتش نشان‌دهنده آن است که ساختار حاکم تا چه اندازه در وضعیت تدافعی و شکننده قرار دارد.

شاید عجیب به‌نظر برسد، اما برای بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی و حامیان آن، صرف اینکه رهبر کشته نشده و ساختار ظاهری حکومت «سقوط نکرده‌»، نوعی پیروزی خوانده می‌شود.

این تفکر ناشی از این واقعیت است که خود مقامات نیز تا حد زیادی انتظار فروپاشی داشتند و حال که این اتفاق تا امروز نیفتاده، آن را نوعی دستاورد تلقی می‌کنند.

یکی از ویژگی‌های کلیدی حکومت‌های اقتدارگرا از جمله جمهوری اسلامی، آلمان نازی، فاشیسم ایتالیا و اتحاد جماهیر شوروی اتکای شدید آن‌ها به نمایش قدرت از طریق مراسم‌های جمعی و تبلیغات است.

جمهوری اسلامی همواره بر پخش مکرر سخنرانی‌های خامنه‌ای تاکید داشته است اما تفاوت مهم آن با حکومت‌های مشابه در این است که در اغلب آن حکومت‌ها، شخص دیکتاتور در میان جمعیت ظاهر می‌شد، با مردم دست می‌داد و خود را نشان می‌داد. خامنه‌ای اما هیچ‌گاه چنین نکرده است جز حضور محدود مخفیانه و با تغییر چهره بعد از زلزله بم در سال ۱۳۸۲.

خامنه‌ای از سال ۱۳۶۸ که رهبری را بر عهده گرفته، تا امروز بیش از ۱۹۶۰ سخنرانی داشته است یعنی به‌طور متوسط سالی حدود ۵۴ سخنرانی. اما اکنون این ابزار مهم تبلیغاتی نیز از او گرفته شده است. دیگر نمی‌توان تصویر او را در نماز جمعه یا در حال سخنرانی در بیت پخش کرد و این یک ضعف راهبردی بزرگ برای حکومت محسوب می‌شود.

تاثیرات روانی و شخصی برای خامنه‌ای

خامنه‌ای اساساً شخصیتی است که به سخنرانی وابستگی روانی دارد. او در کنفرانس‌های خبری یا جلسات پرسش‌و‌پاسخ حضور نمی یابد و خود را بالاتر از پاسخگویی به خبرنگاران و مردم می‌داند.

leilas.jpgسعید لیلاز، تحلیلگر سیاسی و اقتصادی، در گفت‌وگویی با شبکه افق با انتقاد از عملکردهای گذشته گفت: «ما در دو سه دهه اخیر، مردم را از خودمان پراکنده کرده‌ایم.»

ما در طول تاریخ معاصر همواره در حال《ساخت مردم》بوده‌ایم.‌ هر کدام از گفتمان‌های سیاسی اجتماعی سعی داشته‌اند تعریف خودشان را از《کیستی》#مردم ارائه دهند.‌

در چند دهه گذشته اصلاح طلبان همواره مردم را کسانی دانسته‌اند که به دنبال《آزادی》هستند. اصولگرایان مردم را کسانی می‌دانند که به دنبال《عدالت》هستند. به نظر هسته سخت قدرت، مردم اما کسانی هستند که با پروژه《مقاومت》همراه باشند. از نظر سلطنت‌طلب‌ها نیز مردم《براندازان》هستند.

و هر کدام از این دسته‌جات، مردمی که همراه آنها نبوده‌اند را اقلیت، فریب‌خورده، خس و خاشاک، نفوذی، مستضعف‌فکری، و... خوانده‌اند!

موضوع را احتمالا باید از این زاویه مطرح کرد و دید هر گفتمان به چه نتیجه‌ای نیاز داشته؟ و برای رسیدن به آن نتیجه از این منبع قدرت چه بخشی را تعمیم داده است؟

البته همواره آنان‌که بر خر مراد حکومت سوار بوده‌اند، مردم را در چارچوب دلخواه خود تفسیر کرده‌اند! اما چه باید کرد که اساسا مردم به تمامی امکان تجلی اراده داشته باشند؟

:::

Ettemadi.jpgاتحاد نامرئی، هم‌نوایی ویرانگر چپ و جمهوری اسلامی در سایۀ اسرائیل‌ستیزی

ناصر اعتمادی - تریبون زمانه

چهل‌وشش سال اسرائیل‌ستیزی جمهوری اسلامی عاقبت به حملات بی‌سابقهٔ اسرائیل به تأسیسات نظامی و اتمی ایران با مشارکت ایالات متحد آمریکا منجر شد. به گواهی قرائن، این جنگ سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد، بی‌آنکه روشن باشد که در این میان سرنوشت و موجودیت ایران و ایرانیان چه خواهد شد. اینکه سیاست‌های اسرائیل‌ستیزانهٔ جمهوری اسلامی عاقبت پای جنگ را--پس از جنگ هشت‌ساله با عراق--مجدد به خاک ایران بازگرداند، چندان تعجب‌آور نیست. اما اینکه جامعهٔ مدنی، روشنفکری و اپوزیسیون سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، متوجه پیامدهای خطرناک این جنگ نشد و هیچ‌گونه مقاومتی علیه این رویکرد ویرانگر از خود نشان نداد--و بدتر، در پیشبرد این ستیز، در ائتلافی ناگفته و ناخودآگاه با جمهوری اسلامی همراه شد--مایهٔ شگفتی است.

آینهٔ دشمنی: ایدئولوژی یا ضرورت؟

از همان نخستین سال‌های انقلاب ۵۷، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی، اسرائیل را نه صرفاً یک دشمن منطقه‌ای، بلکه نماد عینی امپریالیسم جهانی و امتداد غرب در قلب جهان اسلام معرفی کرد. در این منظومهٔ فکری، اسرائیل مساوی است با طرح استعماری جهانی برای تضعیف امت اسلامی. از همین رو، آرمان فلسطین به عصاره‌ای از رسالت فراملی و ضدصهیونیستی انقلاب بدل شد، و در نهایت، حذف و نابودی اسرائیل، نه فقط یک هدف سیاسی، بلکه تجلی فریضه‌ای دینی و حتی آخرالزمانی تلقی گردید.

این تلقی با خمینی آغاز شد و در گفتار خامنه‌ای به‌گونه‌ای منسجم‌تر ادامه یافت، خاصه در قالب ایدهٔ «نابودی اسرائیل تا بیست‌وپنج سال آینده». اما فراتر از مضامین مذهبی، این دشمنی به جمهوری اسلامی امکان داد تا رهبری آنچه «جبههٔ مقاومت» نام گرفت را با ساختن گروه‌های مسلح اسلام‌گرا چون حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی در دست گیرد، و از طریق آن، در چشم افکار عمومی عرب، چهره‌ای ضداسرائیلی و قهرمانانه برای خود بتراشد.

در نتیجه، اسرائیل‌ستیزی نه‌فقط عنصری ایدئولوژیک، بلکه ابزار انسجام درونی و صدور بحران به بیرون از مرزها شد. در نظامی که وفاداری سیاسی با ایمان دینی درآمیخته، وجود یک دشمن خارجی، برای توجیه سرکوب و تثبیت وفاداری درونی، ضرورتی همیشگی است. از همین رو، گفتمان رسمی، اعتراضات داخلی را همواره به «دستور اسرائیل» نسبت می‌دهد، ولو آن اعتراضات بر سر قیمت نان یا بی‌عدالتی‌های آشکار باشد.

سنگ محک فلسطین؛ از چپ انقلابی تا روشنفکری ناسیونالیست

در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، بسیاری از گروه‌های چپ ایران، چه فدایی و چه مجاهد، تحت تأثیر فضای ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی چپ جهانی و عرب قرار گرفتند. الگوی مبارزه، «چریک فلسطینی» بود و فتح، نماد رهایی‌بخشی. فلسطین نه یک مسئلهٔ عربی، بلکه معیاری برای تشخیص اصالت انقلابی محسوب می‌شد. از این منظر، اسرائیل ابزار خاورمیانه‌ای امپریالیسم، و دشمن طبیعیِ خلق‌ها قلمداد می‌شد.

این تصور، بی‌هیچ بازاندیشی نظری، به گفتمان رسمی جمهوری اسلامی انتقال یافت. روشنفکران چپ‌زده، ملی‌گرایان مذهبی و حتی برخی لائیک‌ها نیز، با وجود دشمنی با نظام، نسبت به این محور، سکوتی عمیق و ساختاری اختیار کردند.

از سوی دیگر، در میان روشنفکران ایرانی، چه چپ و چه ملی‌مذهبی، مسئلهٔ یهود و حقوق یهودیان، اساساً غایب بوده است. چپ ایرانی، به‌رغم پزِ عدالت‌خواهی، هولوکاست را نادیده گرفت، پناهندگی تاریخی یهودیان را نادیده گرفت، و اسرائیل را تنها نماد زور و ستم دید. این ساده‌سازی، راه را برای هم‌نوایی ضمنی با گفتمان جمهوری اسلامی هموار ساخت. در ذهن بخشی از این طیف، اسرائیل نه‌فقط یک کشور، بلکه تصویر فشردهٔ غرب مدرن و سرمایه‌داری جهانی بود. همین تصویر، هرجا رنگ ضدامپریالیستی می‌گرفت، مخاطبانش را از چپ مارکسیست تا روحانی سنت‌گرا یکجا جمع می‌کرد.

تنها تضمین بقای رژیم

| No Comments

bagha.jpgچرا جمهوری اسلامی اکنون می‌تواند خطرناک‌تر باشد؟

ایران اینترنشنال - با وجود حملات گسترده علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، تحلیلگران امنیتی اسرائیلی هشدار داده‌اند که انگیزه جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هسته‌ای نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه تشدید شده است.

به‌دنبال حملات سنگین اسرائیل و آمریکا به سه مرکز کلیدی هسته‌ای ایران، نگرانی‌ها درباره ماهیت تهدید هسته‌ای جمهوری اسلامی وارد مرحله تازه‌ای شده است.

روزنامه اسرائیلی «اسرائیل هیوم»، سه‌شنبه ۱۰ تیر در گزارشی تحلیلی نوشته است که با وجود تخریب گسترده در تاسیسات نطنز، فردو و اصفهان، و از میان رفتن زیرساخت‌های سانتریفیوژها، بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد از دید بازرسان و سازمان‌های اطلاعاتی پنهان مانده و سرنوشت آن مشخص نیست.

آونر ویلان، مقام سابق امنیتی اسرائیل، در این گزارش هشدار داده است که جمهوری اسلامی پس‌از از دست دادن ظرفیت بازدارندگی متعارف خود، از جمله نیروهای نیابتی و زرادخانه موشکی، اکنون سلاح هسته‌ای را به‌عنوان تنها تضمین بقای خود می‌بیند.

به گفته او، جمهوری اسلامی ممکن است از زیرساخت‌های کوچک‌تر، فناوری‌های ذخیره‌شده و تیم‌های موازی مخفی بهره ببرد تا مسیر تسلیحاتی شدن را با سرعت بیشتری پی‌ بگیرد.

به‌رغم ادعاهای مقام‌های دولت آمریکا مبنی بر «نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران»، گزارش‌های ماهواره‌ای موسسه علم و امنیت بین‌الملل به ریاست دیوید آلبرایت، همسو با ارزیابی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، از وارد آمدن «خسارات سنگین» به تاسیسات نطنز و فردو حکایت دارد.

در نطنز، جایی که حدود ۱۸ هزار سانتریفیوژ فعال بود، بسیاری از ساختارهای سطحی و زیرزمینی از کار افتاده‌اند. در فردو نیز، تاسیسات تقویت‌شده زیرزمینی به احتمال زیاد آسیب جدی دیده است، گرچه رسانه‌های آمریکایی این ارزیابی را زیر سوال برده‌اند.

تاسیسات فرآوری اورانیوم در اصفهان نیز به‌شدت تخریب شده‌اند؛ از جمله ساختمان‌های مرتبط با تبدیل اورانیوم فلزی و تبدیل کیک زرد به گاز، که حلقه‌های کلیدی در چرخه سوخت هسته‌ای به‌ویژه برای ساخت بمب محسوب می‌شوند.

kp.jpgدو کلمه...

یدالله کریمی پور

هفته ای می شود آتش بس برقرار شده است؛ ولی شبح آغاز دوباره نبرد‌، بمباران و موشکباران، شهروندان ابران و اسراییل را در هراسی ژرف فرو برده است. تا جایی که به جمهوری اسلامی بر می گردد، چنین فضای خوفناک و نابودگری تنها با دو تصمیم استراتژیک پُرخرد، روشن و آسان به کلی برطرف می شود:


۱- رفع دشمنی با اسرائیل؛

۲- زنده سازی مناسبات جامع با ایالات متحده.

واقع امر آن است که پشت بایستگی این دو دگرگونی، سه برهان سنگین حقوقی خفته است:

۱- نخست آن که از ۱۹۳ عضو ملل متحد، ۱۹۲ عضو، استراتژی دوستی یا رفع دشمنی قهرآمیز را با اسرائیل پیگیرند. تنها استثنا جمهوری اسلامی است؛

۲- از این ۱۹۳ ملت- دولت، ۱۶۴ واحد اسرائیل را به رسمیت می شناسند، ولی آن ۲۹ کشور دیگر، غیر از ایران، بعلاوه ۱۱۲ کشور دیگر، موافق تشکیل کشور مستقل فلسطینی هستند. ولی این سیاست را از راه‌های صلح آمیز و حقوقی پیگیری می کنند؛

۳- افزون بر ۱۶۴ کشوری که اسرائیل را به رسمیت می شناسند، ۵ عضو دائم شورای امنیت نیز دارای بهترین مناسبات با این دولتند و ۲۷ کشور از جمله ایالات متحده، چک، بریتانیا و...حامی همه جانبه دفاعی اسرائیل بوده اند.

به گمانم این دو کلمه، یعنی رفع دشمنی قهر آمیز با اسراییل و احیای مناسبات جامع با ایالات متحده. رویکردی است که خواه و ناخواه دیر یا زود (به گمانم حداکثر تا پایان سال جاری خورشیدی) رخ خواهد داد.

:::

نرخ ارز در بازار

| No Comments

سوتی تنفسی شمخانی؟

| No Comments

ایندیپندنت فارسی - علی شمخانی، مشاور علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از هدف قرار گرفتن خانه‌اش و خبرهای ضدونقیضی که درباره وضعیت سلامتی او منتشر می‌شد، سرانجام در مراسم تشییع فرماندهان کشته‌شده سپاه حضور یافت. درحالی‌که اندکی پیش‌تر نورنیوز، رسانه نزدیک به شمخانی، وضعیت سلامتی او را «ناپایدار» توصیف کرده بود، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، در مراسم سالم و سرحال به نظر می‌رسید و تنها یک عصا در دست داشت.

شگفتی وضعیت سلامتی شمخانی پس از جان سالم به در بردن از ترور وقتی بیشتر شد که او در یک مصاحبه تلویزیونی از دستگاه تقویت ریه (Incentive Spirometer) استفاده ‌کرد، در این ویدئویی که از این مصاحبه در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد، شمخانی توانست شاخص دستگاه را تا ۴۰۰۰ سی‌سی بالا ببرد؛ عددی که بالاتر از سطح متوسط یک مرد جوان ورزشکار است.

shamlarge.jpg

این مساله از دید متخصصان و کاربران تیزبین پنهان نماند و موجی از واکنش‌ها را به همراه داشت. برخی متخصص به این نکته اشاره کردند که اگر ادعای جراحی یا آسیب ریوی او صحت داشته باشد، رسیدن به چنین عددی تقریبا غیرممکن است. به گفته‌ آن‌ها، بیمارانی که به‌تازگی جراحی قفسه سینه یا ریه داشته‌اند، معمولا بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ سی‌سی ظرفیت دارند و افراد سالم در سن شمخانی (بالای ۶۵ سال)، آن هم بدون تمرین تنفسی مداوم، در بهترین حالت می‌توانند حدود ۲۳۰۰ سی‌سی را ثبت کنند.

افزون بر این، استفاده از این دستگاه معمولا هر یک تا دو ساعت به‌صورت آرام و در فضای بدون استرس انجام می‌شود و ضرورتی برای استفاده فوری و نمایشی از آن در وسط یک برنامه زنده وجود ندارد.

این‌که شمخانی در مقابل دوربین و در حال اجرا، به‌راحتی از دستگاه استفاده کرده، بدون سرفه، بدون نشانه‌ای از درد یا ضعف تنفسی، و حتی بدون محدودیت در صحبت کردن یا حرکت، برای برخی نشانه‌ای از ساختگی بودن یا دست‌کم بزرگ‌نمایی آسیب‌دیدگی او تلقی شده است.

ambu.jpgکیهان لندن - شامگاه دوشنبه نهم تیرماه ۱۴۰۴ پدافند هوایی در نقاط مختلف تهران فعال شد. اهالی خانه‌های سازمانی ارتش در شرق تهران در شهرک «بهشتی» دو صدای انفجار مهیب شنیدند. دقیقاً مشخص نشده منشاء این انفجارها چه بوده اما گفته شد پدافند یکی از پهپادها را هدف قرار داد. برخی دیگر اما می‌گویند یک نقطه خاص هدف قرار داده شد.

آوا تودی نوشت: به گزارش منابع مردمی و تصاویر منتشرشده، ابتدا صدای شلیک پدافند هوایی شنیده شد و بلافاصله پس از آن، یک گلوله ضدهوایی عمل‌نکرده مستقیماً در داخل شهرک سقوط و منفجر شد. گزارش‌های منتشرشده حاکی از آن است که هدف گلوله ضدهوایی یک پهپاد یا یک ریزپرنده بوده است. بر اثر این انفجار، چند تن از ساکنان، از جمله زنان و کودکان، زخمی شده‌اند.

وحیدآنلاین با انتشار فایل صوتی زیر و با نقل قول از فرستنده این محتوا نوشت:

وویس مدیر شهرک بهشتی: برابر اعلام مسئولین ظاهرا یک پهپاد یا ریزپرنده هدف گرفته شده، زخمی‌ها رو بردند بیمارستان شهدا (گفتند اخبارش رو هم زیاد بازتاب ندید) شاید اگر خبرش منتشر نشده بود همچنان داشتند به مردم دروغ می‌گفتند که این صداها مربوط به تست پدافنده! معلوم هم نیست حالا واقعا چیزی هدف گرفته شده یا بنا به بعضی از پیام‌های دریافتی مثل ماجرای خسارت به خودروها در خیابان ستارخان گلوله پدافند افتاده و برای رفع مسئولیت اینطور میگن)

بر اساس ویدیوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، تعدادی آمبولانس وارد شهرک شده و همچنین گزارش شد جای ترکش روی بدنه چند ماشین دیده شده است.

:::

Behrouz_Varzandeh.jpgدر تاریخ معاصر ایران، بارها صدای خیانت در لباس آزادی‌خواهی طنین‌انداز شده است. نمونه آنان که برای نابودی یک استبداد، فرش قرمز زیر پای استعمار پهن کردند، در تاریخ فراوانند. امروز نیز بار دیگر با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستیم: کسانی که با چهره‌ای انقلابی، با ادبیاتی پرشور و با ادعای حمایت از مردم ایران، در عمل به زبان نیروهای متخاصم خارجی سخن می‌گویند.

ف.م. سخن، نمونه‌ی عریان و بی‌پرده‌ی این طیف است. او در نوشته‌ای که بیش از آنکه شجاعانه باشد، نشانه‌ی سردرگمی و توهم مطلق سیاسی است، از حمله اسرائیل و آمریکا به خاک ایران دفاع کرده، آن را ضروری و شرافتمندانه جلوه داده، و حتی خواهان ادامه آن شده است. این نوشته نه یک موضع سیاسی، که یک فاجعه اخلاقی و فکری است؛ نمونه‌ی بارزی از آن‌که چگونه نفرت از یک رژیم می‌تواند انسان را به دامان دشمنان مردم خودش بیندازد.

بمباران به‌جای براندازی؟ یا فقط معامله‌ بر سر منافع؟

ف.م. سخن با هیجان از بمباران اصفهان، فردو و نطنز توسط آمریکا و اسرائیل سخن می‌گوید. گویی صحنه‌ی فیلمی هیجان‌انگیز را روایت می‌کند، نه واقعیت تلخ تجاوز به حاکمیت ملی و نابودی ظرفیت‌های علمی و صنعتی کشور. او بدون ذره‌ای اندیشه، فراموش می‌کند که این بمباران‌ها نه برای نجات مردم، که برای برچیدن آن بخشی از توانایی‌های ایران بود که می‌توانست پایه‌ای برای تقویت زیرساخت‌های کشور در ایران آزاد و دموکرات آینده باشد.

اگر هدف این حملات، نجات مردم از استبداد بود، پس چرا همان لحظه که مراکز هسته‌ای منهدم شدند، مهاجمان با همان رژیم نکبت که گویا باید بَرَش میداشتند، پای میز مذاکره نشستند؟ این حقیقت تلخ را ف.م. سخن و همسویانش، به‌دلایل مشخص، هرگز توضیح نمی‌دهند، زیرا که پذیرفتن آن، درضمن به معنای پذیرش فریب خوردن و سرکار بودنشان است.

1-2.jpgاطلاعات تازه‌ای از قتل فرزاد گرمابیان، جوان ۲۳ ساله اهل نازی‌آباد تهران، به دست «توانا» رسیده است که ابعاد جدیدی از این واقعه را روشن می‌کند.


بامداد سوم تیر ۱۴۰۴، دوست فرزاد حدود ساعت ۳ صبح با او تماس می‌گیرد و می‌گوید پس از دعوا با پدرش، خودروی پدر را یواشکی برداشته و می‌خواهد «دور بزنند». در مسیر، در برابر ایست بازرسی اول، راننده که از ترس توقیف خودرو و تماس مأموران با پدرش هراسان بوده، خودرو را متوقف نمی‌کند و فرار می‌کند.


در ایست بازرسی دوم، مأموران بدون شلیک تیر هوایی یا هدف‌گیری لاستیک خودرو، مستقیماً از پشت به سمت ماشین تیراندازی می‌کنند. گلوله به سرنشین عقب خودرو که فرزاد بود، برخورد کرده و پس از عبور، به گردن فرزاد اصابت می‌کند و جان او را می‌گیرد.


بر اساس گزارش دریافتی، فرزاد گرمابیان راننده خودرو نبوده و هیچ‌گونه مواد یا وسایل غیرقانونی همراهشان نبوده است. حتی نتیجه آزمایش الکل فرزاد منفی اعلام شده است.


این حادثه، یک نمونه دیگر از شلیک‌های بی‌ضابطه نیروهای امنیتی است که جان شهروندان بی‌گناه را می‌گیرد. برخی تحلیل‌گران معتقدند افزایش خشونت نیروهای امنیتی در پی حملات اخیر اسرائیل و بحران‌های امنیتی داخلی، تلاشی است برای القای «کنترل اوضاع» در حالی که این اقدامات نشان‌دهنده بحران عمیق‌تر و ترس حکومت است.


غیر از فرزاد گرمابیان چند مورد دیگر شلیک بی‌ضابطه و قتل شهروندان در ایست‌های بازرسی گزارش شده است که در تمام موارد، آن‌ها هیچ کار خلاف قانونی انجام نداده بودند.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

سرانجام باوه‌گویی و دشمنی بیمارگونه حکومت اسلامی برای نابودی اسراییل ایران را به جنگی کشاند که شوربختانه مردم نیز دچار آسیب و هراس شدند ولی باید گفت نفرین ابدی برآن‌کس که با دیوانگی خود هم غزه را به نابودی رهنمودشد و هم ایران را به جنگ کشاند. جنگی که جنگ مردم ایران نبود بلکه جنگ حکومت اسلامی بود که نمایند ه مردم ایران نیست.

تنها به 12 روز نیاز بود تا جهان در نهایت شگفتی شاهد آن باشدکه چگونه هیمنه پوشالی جند دهه حکومت اسلامی در هم شکسته شود. اسراییل 12 روز آسمان ایران را در اختیار گرفت و هرکار که خواست انجام داد. شمار زیادی ازسرداران گزافه گو و کارشناسان اتمی را به دیار عدم فرستاد، مهمترین پایگاه‌های نظامی حکومت را خاکستر کرد و با قدرتی خیره‌کننده نشان داد که حکومت اسلامی ببر کاغدی و شیر بی‌یال‌ودمی بیش نبوده ونیست که تنها قدرتش سرکوب مردم بی پناه ایران است. اسراییل چنان بلایی به روزگار حکومت بلوف و گنده گو آورد که عراقچی مفلوک به هر جا پناه برد که کاری کنند که جنگ متوقف شود و در این میان بارها خدمت ارباب پوتین رفت، خیلی مؤدب شده بود که کشورهای همسایه عرب را در جریان کارها قرار دهد. قطر، امارات ، عربستان، اردن، کویت ، چین وچند بار به روسیه و ... ازین کشور به آن کشور و شگفت این‌که اسراییل باید اجازه پرواز می‌داد و می‌توانست هرگاه اراد کند او را در آسمان متلاشی کند، خواری و خفتی ازین بیش‌تر نمی‌توان برای این باوه‌گویان تصور کرد. حکومت دچار دگردیسی شد و زبان در دهان آنان به گونه‌ای دیگر چرخید و گفتار همیشگی در باره ایران اسلامی و امت اسلامی ایران 12 روزه به ملت ایران و مردم ایران مبدل شد.

رهبر در سوراخ موش

رهبر مالیخولیایی که سال‌ها توپ خالی درکرده بود هنوز هم‌‌چنان در سوراخ موش در دنیای خیالی خویش غرق است و رجز خوانی می‌کند؛ او در توهم خود هم اسراییل را "له" کرده است و هم امریکا را"شکست" داده است!

اکنون یکی،یکی پهلوان پنبه‌های حکومت وارد گود خالی می‌شوند. علی لاریجانی از براداران "جانی" ادعا نموده است که اسراییل با او تماس گرفته است با دادن 12 ساعت مهلت برای فرار. این می‌تواند درست باشد و شگفت نیست چون اسراییل با شماری تماس گرفته است، نکته ولی ادعای این جانی است که می‌گوید "من جواب درخورشان را دادم!" من امیدوارم که اسراییل نوار کفت‌و‌گو با این جانی را پخش کند تا پاسخ د رخور او را یشنویم.

یک پهلوان پنبه دیگر که از قاتلان هم‌میهنان بی‌گناه کرد در مهاباد است نیز وارد میدان خالی شده است. اگر مایل بودید در این زمینه این مقاله افشاگر آقای شاهد علوی"حمیدرضا جلایی‌پور و اعدام‌ ۵۹ نفر در سال ۱۳۶2" را در همین خبرنانه گویا بخوانید:

Nikrooz_Azami_3.jpgسومین روز آتش بس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، خامنه ای از مخفیگاهش پیام فرستاد و گفت: "اسرائیل زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریبا از پا درآمد و له شد".

از دو حالت خارج نیست؛ یا وی از ماجرای جنگ پیچیده و سازمان داده شده اسرائیلی ها که با نفوذ بر دستگاه های اطلاعاتی و نشانه گرفتن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و همچنین بمباران نمادهای سرکوبگر رژیم، که باعث تضعیف قابل توجه این حکومت شده با خبر نیست یا اینکه این سخنان که از مخفیگاه بیرون آمده، به وی دیکته شده بود.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در ارتباط با سیاست داخلی و خارجی خصوصاً منطقه ای به نقطه بن بست رسیده بود که نه راه پس داشت و نه پیش. جامعه ایران اما، در تب تاب بود برای عبور از این وضعیت ابر بحران که همه شئون زندگی را تحت تأثیر مخرب خود قرار داده بود. برای چنین عبوری دو را بیش نبوده است(هنوز هم دو راه بیش نیست)؛ یا حکومت سرنگون شود(رژیم چنج) یا اصلاحات واقعی آغاز گردد که پیش از هر چیز نیازمند به اصلاحات سیاسی می باشد.

آغاز جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی بواسطه سند برگی بوده که اسرائیل در دست داشت و آن چیزی نبود جز، شعار نابودی کشور اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی بواسطه و به موازات همین شعار تخریبی، دست به تشکیل نیروهای نیابتی در منطقه زد تا به دور کشور اسرائیل کمربند اسلامی اش را محکم کند. چنین تهدیدی برای اسرائیل، به اسرائیل این حق را می دهد تا از خود دفاع کند، حمله نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی معطوف به همین "تهدید" جمهوری اسلامی است. اسرائیل در این جنگ تا مرز سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفت اما در عمل آنگونه که مشاهده کردیم، امریکا در این راه، همراه نبوده است، چرا؟

Gileh_Mard.jpgما يك پسر خاله اى داشتيم كه حالا چهل و چند سالی است خط و خبرى ازش نداريم . نميدانيم زنده است يا مرده ؟ چه ميدانم ؟ شاید سردار اسلام شده بود و توی این تیر و ترقه بازی های اخیر توسط این صهیونیست های حرام لقمه دود شده و به هوا رفته است ! .

اين پسر خاله مان آدم عجيب غريبى بود ؛اهل شر بود ؛ اهل دعوا بود ؛ آدم بزن بهادرى نبود ه ها ! اما نميدانم چرا همه اش دوست داشت با اين و آن دست به يقه بشود.
از بس كتك خورده و زخم و زيلى شده بود يك جاى سالم نمى توانستى توى بدنش پيدا كنى ؛ اصلا انگار خلق شده بود براى دعوا مرافعه و كتك خوردن ! اما مگر از رو ميرفت ؟ مگر حيا ميكرد ؟
يك روز به ما خبر دادند كه
توى بيمارستان است
رفتيم بيمارستان ديدنش . ديديم دماغش را شكسته اند ؛ روى صورتش هفت هشت تا بخيه زده اند ؛ كله اش را باند پيچى كرده اند ؛ به هر انگشت دستش مرهمى گذاشته اند ؛ دست راستش آسيب ديده و پاى چشم چپش هم چنان باد کرده و سياه شده است كه انگار بادنجان بم!گفتيم : چه بلايى سرت آمده پسر خاله جان ؟تصادف كرده ای ؟ چت شده ؟
در جواب مان گفت : چنان زدمش كه تا دم مرگ هم يادش نمى رود !
گفتيم : زديش ؟كى رو زديش ؟خدا از قد جنابعالی بردارد بگذارد روى عقلت !
گفت : پسر اوسا رحيم رو چنان زدمش تا شش ماه بايد توى بيمارستان بخوابد !
ما از بيمارستان آمديم بيرون خواستيم برويم خانه مان . سر كوچه مان ديديم پسر اوسا رحيم ، سر و مرو گنده ، ايستاده است با بچه هاى محله گل میگوید گل مى شنود .
نميدانم پسر خاله مان حالا زنده است يا نه ؟ اما این آقای عظما و آن جناب سرهنگ ها و سرداران تریاکی که ادعا میکنند پوزه اسراییل و امریکا را بخاک مالیده اند ما را بد جورى ياد پسر خاله جان مان مى اندازند
« گیله مرد »

Akbar_Moarefi.jpgپس از حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای و سکوهای پرتاب موشک جمهوری اسلامی برخی از ایرانیان داخل و خارج از کشور که جزو مزدوران حقوق بگیر جمهوری اسلامی نیستند فریاد برآوردند که مام وطن مورد تجاوز بیگانگان قرار گرفته است و بلافاصله "امپریالیسم آمریکا" و "صهیونیسم متجاوز" را مورد نکوهش قرار دادند. این عده گویی دچار آلزلیمر انتخابی شده اند و فراموش کرده اند که مام وطن بیش از 46 سال است مورد تجاوز توسط دشمن قرار گرفته است. این متجاوز که با حمایت نیروهای مسلح فلسطینی دولت محمد رضا شاه را ساقط کرد دهها هزار ایرانی را در طول حکومت نکبت خود به قتل رساند، موجب فرار استعدادها از مام وطن و مهاجرت ده درصد جمعیت شد که عموماً تحصیل کرده هستند، دریاچه ارومیه را خشک کرد، رودخانه زاینده رود را خشکاند، با ساختن سد گوتوند و آلودن آب به نمک هزاران درخت نخل را در خوزستان خشکاند، فرونشست زمین را در سراسر ایران موجب شد، میراث های فرهنگی را تخریب و غارت کرد، به صورت دختران اسید پاشید، در مدارس دخترانه گاز سمی منتشر کرد. ولی این وطن دوستان که دچار آلزایمر خودخواسته شده اند مدعی اند که نخیر هر کدام به جای خود. نکبت جمهوری اسلامی توجیه کننده تجاوز اسرائیل به ایران نیست.

البته اگر اسرائیل در حمله خود مردم ایران را هدف گرفته بود این ادعا درست می بود ولی بد نیست آمار کشته شدگان ایرانی در جریان عملیات نظامی اسرائیل را بررسی کنیم. اسرائیل در طول 12 روز هزار و پانصد سورتی یا حمله هوایی در ایران انجام داده که در طی آن حدود 4500 بمب بر روی ایران انداخته شد. ولی مجموع تعداد کشته شدگان بین 600 تا 1000 نفر گزارش شده است. این تعداد کم کشته شدگان در مقایسه با تعداد بمب های فروریخته یا در نتیجه مداخله دست بریده حضرت عباس بوده یا دقت نیروهای اسرائیلی در اجتناب از کشتار و تمرکز بر تخریب قابلیت های نظامی جمهوری اسلامی.

killed.jpgدو جوان همدانی به نام‌های مهدی عبایی و علیرضا کرباسی شب گذشته در اطراف همدان به‌دست بسیج به گلوله بسته شدند و جان خود را از دست دادند

پوریا زراعتی در اینستاگرام نوشت: مهدی عبایی و علیرضا کرباسی دو جوان اهل همدان که دیشب برای طبیعت‌گردی و آف‌رود به اطراف شهر رفته بودند، به دست نیروهای بسیج با شلیک رگبار به قتل رسیدند.

‏به گفته‌ی یکی از دوستان مهدی و علیرضا به من، این دو جوان و یکی دیگه از دوستاشون [در مجموع سه نفر] حوالی دوازده بامداد سه‌شنبه دهم تیرماه داشتن می‌رفتن آف‌رود که اول «تاریک دره»، انتهای گنجنامه، گشت بسیج بهشون ایست میده.

بچه‌ها توقف می‌کنند، بسیجی‌ها ازشون می‌پرسن کجا میرن و اینا هم میگن طبیعت‌گردی. ‏مأمورهای رژیم شروع می‌کنند به خشونت و سوال جواب‌های بیخود درباره اسرائیل و جاسوسی و این مزخرفات.

‏بحث‌شون بالا می‌گیره و بسیجی‌ها هر سه‌شون رو می‌بندن به رگبار. ‏مهدی و علیرضا همون‌جا جان باختند و نفر سوم که تیر به پاش خورده الان در بیمارستان «بعثت» همدان بستری‌ست.

Bahram_Farokhi_2.jpgچهل‌وهفت سال پیش، سرزمین باستانی ایران، با نهادهایی در حال مدرن‌شدن و پادشاهی‌ای اصلاح‌طلب، به دست مردی افتاد که چهره‌ای آرام، زبانی قرآنی و وعده‌هایی فریبنده داشت. روح‌الله خمینی، آن فقیه تبعیدی ساکن نوفل‌لوشاتو، در قامت یک قدیس ظاهر شد، اما در واقعیت، با خدعه و فریب، نقاب و نیرنگ، تمدنی چند هزار ساله را به آتش کشید. با لبخند به میدان آمد، اما به زودی کشور را به سیاهی کشاند.
و اینک در سال ۲۰۲۵، جهان بار دیگر شاهد حضور دونالد ترامپ در مقام ریاست‌جمهوری ایالات متحده است؛ چهره‌ای که تقریباً هر روز، یا با توییتی تازه و یا در قالب مصاحبه‌ای جنجالی، خود را در صدر اخبار نگاه می‌دارد. ترامپ به‌وضوح علاقه‌مند است نبض رسانه‌ها را در دست داشته باشد, اما نتیجه این حضور مداوم در فضای رسانه‌ای، گاه به سردرگمی و حتی تناقض‌گویی منجر شده است. او برخی اظهارات پیشین خود را تکذیب می‌کند، گاه مواضعی متضاد اتخاذ می‌نماید و در مواردی نیز آشکارا واقعیت را وارونه جلوه می‌دهد.
در چنین فضایی، تحلیل‌گران سیاسی به‌سختی می‌توانند اظهارنظرهای او را به‌عنوان مبنای تصمیم‌گیری جدی تلقی کنند. با این حال، ترامپ این شیوه را,که می‌توان آن را «روش ترامپی» نامید,به‌گونه‌ای تعمدی و هدفمند به کار می‌گیرد: سردرگم کردن دوستان و دشمنان به‌گونه‌ای که توان پیش‌بینی رفتار کاخ سفید و اتخاذ تصمیم‌های مؤثر از آنان سلب شود.
در رابطه با رژیم اسلامی ایران نیز همین الگو دیده می‌شود. اظهارنظرهای متناقض ترامپ درباره رژیم اسلامی، نظام مذهبی حاکم بر ایران را دچار نوعی استیصال سیاسی کرده است؛ تا آنجا که واکنش‌های مقامات جمهوری اسلامی، بیشتر رنگی از اضطراب و تدافعی بودن دارد تا برخوردی راهبردی و قاطع.

taj.jpgایران وایر - وب‌سایت «دیده‌بان ایران» در خبری مدعی شده است که «مهدی تاج»، رییس و «هدایت ممبینی» دبیرکل فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی، طی هفته‌های گذشته برای دریافت ویزای آمریکا اقدام کرده بودند، اما هنوز سفارت آمریکا به آن‌ها پاسخی نداده است.

دیده‌بان در خبری که آن را «اختصاصی» دانسته، نوشته است: «رییس و دبیرکل فدراسیون فوتبال، تلاش خود را برای دریافت ویزای آمریکا از از سفارت آمریکا در ارمنستان از مدتی پیش آغاز کرده بودند اما اقداماتشان به دو دلیل ممنوعیت مجدد ورود برخی از ایرانیان به خاک آمریکا و همین طور وقوع جنگ میان ایران و اسرائیل متوقف شد.»

این وب‌سایت با مبهم دانستن چرایی درخواست این دو مقام مدیریتی فوتبال ایران برای دریافت ویزای این ایالات متحده نوشته است که احتمال دارد تلاش مهدی تاج و هدایت ممبینی برای گرفتن ویزای آمریکا، مرتبط با برگزاری مراسم قرعه‌کشی جام جهانی ۲۰۲۶ باشد.

مهدی تاج یکی از فرماندهان اسبق سپاه پاسداران است که به صورت خود به خود و طبق دستورالعمل جدید «دونالد ترامپ» در فهرست افراد ممنوع‌الورود به خاک آمریکا قرار می‌گیرد.

زمان و مکان دقیق برگزاری مراسم قرعه‌کشی جام جهانی ۲۰۲۶ هنوز از سوی فیفا اعلام نشده است. فیفا صرفا فعلا اعلام کرده که این مراسم در «دسامبر ۲۰۲۵» و «در یکی از شهرهای آمریکا» برگزار خواهد شد.

mussad.jpgایندیپندنت فارسی - سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) اعلام کرد که سه نفر از بالاترین مقام‌های جمهوری اسلامی ایران‌ــ از جمله سرلشکر محمد پاکپور، فرمانده تازه منصوب‌شده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌ــ حساب کاربری فارسی زبان این سازمان در شبکه اجتماعی ایکس را زیر نظر داشته‌اند.

موساد در پستی به زبان فارسی که مخاطب آن ایرانیان ساکن داخل این کشور بودند، نوشت: «آقایان محترم پاکپور، موسوی و عراقچی از جمله وفادارترین بینندگان ما هستند».

به گزارش اورشلیم پست، در ادامه این پیام آمده است که این سه نفر با استفاده از «تلفن‌های دوم» صفحه موساد را دنبال و دو نفر از آن‌ها از اتصالات اینترنتی خصوصی استفاده می‌کنند.

موساد در ادامه، با لحنی تمسخرآمیز درباره این افراد نوشته که «به نشانه قدردانی» تصمیم گرفته است متقابلا حساب‌های آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کند. سرویس اطلاعاتی اسرائیل سپس به ایرانیان عادی هشدار داد: «شما می‌توانید به تماشای محتوای ما ادامه دهید، اما برای امنیت خود، لطفا از دنبال کردن صفحه یا واکنش به پست‌های ما خودداری کنید.»

tweet88.jpgاین سازمان قول داده است که «به ارائه اطلاعات مهم» به مخاطبان فارسی‌زبان رو‌به‌رشد خود ادامه دهد.

سرلشکر محمد پاکپور روز سیزدهم ژوئن پس از کشته شدن حسین سلامی در حمله اسرائیل، به فرماندهی کل سپاه پاسداران ارتقا یافت. سرلشکر عبدالرحیم موسوی هم در همان روز به‌عنوان رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی منصوب شد و جای خالی دیگری را که در حمله اسرائیل ایجاد شده بود، پر کرد. عباس عراقچی هم که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی است و در طول جنگ، رهبری دیپلماسی تهران بر عهده داشته است.

هر سه نفر بر انتقام گرفتن از اسرائیل تاکید کرده‌اند، اما افشاگری موساد نشان می‌دهد که آن‌ها پیام‌ها در شبکه‌های اجتماعی مرتبط با دولت اسرائیل را ردیابی می‌کنند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

موساد ادعا می‌کند پیام‌های پیشین این سازمان به زبان فارسی در تلاش برای اطلاع‌رسانی و ارتباط گرفتن با ایرانیان داخل کشور بوده است و قصد دارد به آن‌ها نکاتی از جمله استفاده از فیلترشکن‌ها آموزش دهد؛ ادعایی که بر راهبرد اسرائیل برای جدا دانستن مردم ایران از حاکمان آن تاکید دارد.

شهنام شب‌پره، نوازنده و برادر شهبال و شهرام شب‌پره، پس از طی یک دوره بیماری سخت، در هیوستن تگزاس درگذشت.

شهبال شب‌پره در اینستاگرام نوشت:

Untitled-1.jpg

sarafi.jpgبا تلاش حکومت برای محدودسازی خروج سرمایه‌، فعالیت چند صرافی در ایران دچار اختلال فنی شد

ایران اینترنشنال - بر اساس اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال، چند صرافی در ایران از صبح دوشنبه دچار اختلال فنی شده‌اند. در روزهای گذشته و پس از حمله سایبری به بانک‌های سپه و پاسارگاد، حجم قابل توجهی از سرمایه‌ به‌دلیل بی‌اعتمادی عمومی به نظام بانکی، از طریق صرافی‌ها به خارج انتقال داده شده است.

منابع مطلع، دوشنبه ۹ تیر به ایران‌اینترنشنال گفتند اختلال در صرافی‌ها در پی تلاش‌های حکومت برای محدود کردن توانایی مردم در خارج کردن سرمایه‌هایشان رخ داده است.

سقوط بازار سهام ایران در چهارمین روز بازگشایی پس از برقراری آتش‌بس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل ادامه یافت. هم‌زمان، قیمت دلار و سکه طلا نیز در بازار آزاد افزایش یافت.

بازارهای آزاد ارز و طلا که در جریان جنگ ۱۲ روزه فعالیتی نداشتند، پس از پایان درگیری‌ها به روند افزایشی خود بازگشتند.

ظهر سه‌شنبه ۱۰ تیر، قیمت دلار آمریکا در بازار آزاد ایران با حدود ۱۲ درصد افزایش نسبت به روز پس از اعلام آتش‌بس، به ۹۲ هزار و ۷۰۰ تومان رسید. این در حالی است که شنبه هفتم تیر نرخ دلار ۸۲ هزار و ۸۰۰ تومان بود.

پوند و یورو نیز ۱۰ تیر با افزایش حدود ۲.۵ درصدی نسبت به روز گذشته معامله شدند.

قیمت سکه طرح جدید هم با جهشی نزدیک به ۱۱ درصد نسبت به روز پس از آتش‌بس، به ۸۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسید.

kayhan.jpg- به‌دلیل ملاحظات امنیتی، نام جانشین فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیا اعلام نمی‌شود

- روزنامه کیهان که زیر نظر نماینده خامنه‌ای منتشر می‌شود، نوشت: «اگر مسایل ویژه امنیتی اجازه می‌داد فرد دوم جایگزین فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا که به‌جای علی شادمانی اداره این قرارگاه را عهده‌دار شده است، اعلام می‌شد.»

- اسرائیل پس از کشتن غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا، علی شادمانی، جانشین او را هم در حملات خود از پای درآورد

کیهان نوشت: دشمن می‌خواست فرماندهان و نیروهای ارشد ما که رده‌های مختلف در تصمیم سازی و تصمیم‌گیری نظامی و امنیتی کشور هستند را به شهادت برساند و کسی نتواند جایگزین آنها شود. آیا دشمن در این هدف خود موفق شد؟

شاهد بودیم که در کمتر از ۱۲ ساعت با تدبیر فرماندهی معظم کل قوا این ستون مستحکم انقلاب و نظام اسلامی همه فرماندهان ارشد نظامی جایگزین‌، تعیین و معرفی شدند و اگر مسایل ویژه امنیتی اجازه می‌داد فرد دوم جایگزین فرمانده قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) که به‌جای شهید عزیز سپهبد شادمانی اداره این قرارگاه را عهده‌دار شده است‌، نیز اعلام می‌شد.

در حوزه دانشمندان هسته‌ای نیز هر چند ثلمه بزرگی بر پیکره نظام وارد شده است اما به قول شهید بزرگوار دکتر فریدون عباسی در این حوزه بیش از هزار دانشمند و کارشناس برجسته تربیت شده‌اند که با پر کشیدن تعدادی از آنها هیچ خلائی در فناوری و صنعت هسته‌ای ما اتفاق نخواهد افتاد.

در بحث پدافند اگرچه ما لطمه‌های زیادی دیدیم و نیازمند جبران و بازسازی آن هستیم‌، اما توانمندی ایران در لایه پدافند زیرزمینی و سیار توانسته است تا حدود زیادی خسارت ما در این بخش را پوشش دهد و نقیصه‌ها را برطرف کند و اقدامات روزهای اخیر برای جایگزینی پدافندهای آسیب دیده قطعا دشمن را در صورت خطای محاسباتی دوم پشیمان خواهد کرد.

با قاطعیت می‌توان گفت؛ دشمن بر اساس اطلاعات چند ساله خود‌، محاسبات راهبردی چند ماهه و اقدامات راهبردی که در این ۱۲ روز حمله به کشور عزیزمان انجام داد، به آنچه که می‌خواست‌، مطلقاً نرسید. نه با زدن فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هسته‌ای توانست خلاء مدیریتی و تصمیم‌گیری کشور را مختل کند و نه برخلاف ادعای کذب رئیس‌جمهور متوّهم آمریکا‌، مراکز هسته‌ای ما از بین رفت.

:::

ایران وایر - «نوید محمدزاده»، بازیگر سینما و تئاتر با انتشار ویدیویی در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرد که پدر «فرشته حسینی»، همسرش، در جریان موج بازداشت مهاجران افغان در ایران دستگیر شده است.

او در این ویدیو توضیح می‌دهد که پدر همسرش بیش از ۳۰ سال است به‌طور قانونی در ایران اقامت دارد و دارای کارت آمایش است، اما با این حال بازداشت شده.

:::

یورونیوز - به گفته این بازیگر سرشناس سینمای ایران، بازداشت پدر همسر او صبح ۱۱ تیرماه بدون هیچ توضیحی رخ داده است.

بازداشت پدر همسر نوید محمدزاده تنها یکی از موارد برخورد با مهاجران افغان ساکن ایران است که طی سال‌های اخیر ابعاد گسترده‌تری یافته؛ چنانچه در این مورد خاص حتی دامنگیر فردی شده که کارت‌ آمایش داشته و ۳۰ سال به طور قانونی در خاک ایران زندگی کرده است.

واکنش فرشته حسینی به جو ضد افغان پس از حمله اسرائیل به ایران

فرشته حسینی، بازیگر ایرانی-افغان پس از حمله اسرائیل به ایران و فضای ضد افغان شکل‌گرفته علیه مهاجران، در اینستاگرامش نوشت :«خشم و نفرت‌مان را نثار آدم‌های بی‌گناهِ بی‌تقصیر نکنیم. حق هیچ مردمی نیست که در ظلم و ستم و تاریکی زندگی کنند. برای مردم عزیز ایران و مردم مظلوم افغانستان.»

او از مردم خواست تا از خشونت و نفرت‌پراکنی نسبت به افغان‌های ساکن ایران دست بردارند.

shamkhani.jpgشمخانی، آذر ۹۶: هیچ مقامی از جمهوری اسلامی در معرض تهدید نیست

علی شمخانی، مشاور علی خامنه‌ای و دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، سال ۱۳۹۶ با قاطعیت از «پایان دوران ترور و توانمندی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی» سخن می‌گفت.

در جریان حمله ۱۲ روزه اسرائیل به مواضع و مقام‌های حکومتی، او خود از جمله چهره‌های عالی‌رتبه جمهوری اسلامی بود که گفته می‌شود از عملیات برای کشتنش جان سالم به در برد.

:::

:::

irib.jpgکارشناس صداوسیما: آمریکا دوباره بی‌-۲ وارد آسمان ایران کند با شگفتی روبه‌رو خواهد شد

فرمایشات حکیمانه سید مرتضی علوی؛ مدیر روابط عمومی یک شرکت بیمه‌ای در صدا و سیما

ویدیوی منتشرشده در رسانه‌ها نشان می‌دهد مرتضی علوی، از کارشناسان صداوسیما می‌گوید: «اگر آمریکا دوباره بی‌-۲ وارد آسمان ایران کند با یک شگفتانه روبه‌رو خواهد شد که دیگر نتواند سر بلند کند.»

او افزود: ما با یک پدافند معمولی چهار اف-۳۵ را ساقط کردیم و موجب سقوط میلیارد دلاری لاکهید مارتین شدیم.

:::

araqchibanner.jpg

سحام نیوز - آقای خامنه ای بارها با کلماتی توهین آمیز مثل دلقک و شارلاتان ترامپ را خطاب قرار داده بود

دونالد ترامپ تاکنون واژه‌ای توهین‌آمیز علیه آیت الله خامنه‌ای استفاده نکرده است. برای اولین‌بار حالت چهره او را تقلید کرد و گفت نگذاشته او به شکلی زشت و خفت‌بار بمیرد.

عباس عراقچی از رئیس جمهور آمریکا خواست که لحن توهین‌آمیز نسبت به رهبر جمهوری اسلامی را کنار بگذارد.

araqchi.jpg
اما قبل از این علی خامنه‌ای بارها و بارها با کلماتی توهین‌آمیز، ترامپ را خطاب قرار داده بود: «عقب‌مانده»، «سبک مغز»، «شارلاتان و بی‌چاک‌دهن»، «یاوه‌گو»، «دلقک»، «خبیث» و حتی گفته بود «مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ»

:::

مهدی مطهرنیا: ۱۲ روزی که گذشت، محصول آن چیزی بود که در حوزه‌ی نظم آینده‌ی جهانی شکل گرفت

عبدی مدیا

نظم نوین جهانی، مستقر بر آن چیزی‌ست که من آن را هلال طلایی (هارتلند ریملند بزرگ) نامیده‌ام

ایالات متحده آمریکا بر اساس ادراک وسیعی که در دو سده اخیر از آئین قدرت کسب کرده، هنوز گهواره‌ی آئین قدرت است

آئین قدرت، مجموعه‌ی قواعد و مکانیزم‌هایی‌ست که - در دوره‌های زمانی گوناگون - به دنبال ایجاد تعادل در قدرت، معطوف به نظم بین‌المللی و امنیت جهانی‌ست

:::

فایل کامل گفتگوی عبدی مدیا با مهدی مطهرنیا:

:::

از کانال اسرائیل به فارسی

:::

rapper.jpgعضو کمیسیون امنیت ملی مجلس،‌ در شبکه ایکس پیامی در حمایت از باب ویلن،‌ خواننده بریتانیایی که در کنسرت خود فریاد «مرگ بر ارتش اسرائیل»‌سر داد، نوشت او «برادر رپی ماست.»

منوتو - مجتبی زارعی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با انتشار پستی در شبکه اجتماعی اکس، به تمجید از رفتار باب وایلن، خواننده گروه رپ-پانک در یک فستیوال موسیقی در بریتانیا در پرداخته است.

زارعی، وایلن را «برادر رپی ما» توصیف کرده و نوشته است: « اصلا گیریم حزب اللهی ها و حماسی ها و انصار و ایرانی ها نباشند ؛ رپ ها به جنگ با شما آدمخواران اسراییلی خواهند آمد» اعضای گروه بریتانیایی رپ-پانک باب وایلن پس از آن‌که در فستیوال موسیقی گلاستونبری در بریتانیا جمعیتی را به سر دادن شعار «مرگ بر ارتش اسرائیل» هدایت کردند، ویزاهای‌شان توسط ایالات متحده لغو شد و اکنون تحت تحقیقات پلیس محلی قرار گرفته‌اند.

قرار بود این گروه از اواخر اکتبر تور موسیقی خود در آمریکا را آغاز کنند. معاون وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که وزارت خارجه «در پی سخنان نفرت‌پراکنانه این گروه در فستیوال گلاستونبری از جمله هدایت جمعیت به سر دادن شعارهای مرگ‌خواهانه ویزاهای اعضای گروه را لغو کرده است.»

manoto.jpg

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from July 2025 listed from newest to oldest.

June 2025 is the previous archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.