January 2018 Archives

taghizadeh_013118.jpgرضا تقی‌زاده - کیهان لندن

در اوج تنش‌های سیاسی جاری میان واشنگتن و تهران، جمهوری اسلامی علاقمند به یافتن راه‌های تماس غیررسمی و رسیدن به «تفاهم» با نمایندگان دولت ترامپ پیش از رسیدن نیمه ماه مه سال جاری و انقضای مهلت باقی ماندن ایالات متحده در توافق اتمی است.

هفته گذشته دونالد ترامپ علاوه بر سخنرانی در جلسه رسمی مجمع جهانی اقتصاد در «داووس»، طی مذاکرات دو جانبه با روسای کشورهای بزرگ اروپایی در حاشیه اجلاس نیز بر ضرورت «اصلاح توافق اتمی» به عنوان شرط باقی ماندن آمریکا در آن تاکید کرد.

دعوت روز دوشنبه، نهم بهمن‌ماه، رییس جمهور آمریکا از سفرای کشورهای عضو شورای امنیت به کاخ سفید به منظور گفتگو پیرامون «اقدامات بی‌ثبات کننده جمهوری اسلامی» (و کره شمالی) و تاکید او بر تناقض فعالیت‌های موشکی ایران با مفاد قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت، تازه‌ترین تهاجم سیاسی دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

yemenhaleyparts.jpgمیهمانان دعوت شده به کاخ سفید به همراهی نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل همان روز یک انبار نظامی را که در آن قطعات موشک شلیک شده ساخت ایران و سایر تجهیزات نظامی مورد استفاده حوثی‌های یمن نگهداری می‌شد مورد بازدید قرار دادند.

تنش‌های سیاسی میان تهران و واشنگتن طی چهار ماه گذشته و به دنبال خودداری دولت ترامپ از تایید پایبندی ایران نسبت به تعهدات توافق اتمی در روز ۱۳ اکتبر سال گذشته، سیر تصاعدی داشته است.

سوابق مذاکرات سیاسی محرمانه

با وجود تظاهر به داشتن اختلاف‌های ساختاری با واشنگتن، حکومت مذهبی از نخستین روزهای به قدرت رسیدن در ایران راه‌های گفتگوی محرمانه با آمریکا را باز گذاشته و از هر فرصت برای انجام مذاکرات غیررسمی با آن کشور استقبال کرده است.

اکبر هاشمی رفسنجانی تا زمان حیات بیش از هر دولتمرد دیگر جمهوری اسلامی مستقیم و غیرمستقیم درگیر مذاکرات سیاسی محرمانه با آمریکا بوده.

نخستین مذاکرات محرمانه با اهمیت جمهوری اسلامی و آمریکا در الجزایر صورت گرفت و نمایندگان دولت محمدعلی رجایی (بهزاد نبوی) و دولت آمریکا (وارن کریستوفر) در مورد آزادی گروگان‌های سفارت آمریکا و همچنین تشکیل دیوان داوری در هلند برای رسیدگی به امور مورد اختلاف دو کشور به توافق رسیدند.

آخرین مذاکرات محرمانه با اهمیت جمهوری اسلامی و آمریکا با هدف رسیدن به توافق اتمی، در آخرین سال دولت دوم احمدی نژاد، با وساطت یک کشور دیگر عربی (عمان) پایه‌ریزی شد و بعد از شرکت حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، توسط جواد ظریف وزیر خارجه او، مذاکرات در محور تازه‌ای قرار گرفت و سرانجام در ژوییه سال ۲۰۱۵ به امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) منجر شد.

انتظارات و تلاش‌های تازه جمهوری اسلامی متوجه نجات برجام از خطر جدی فروپاشی، بعد از خروج احتمالی آمریکا از توافق اتمی و در نتیجه روبرو شدن اقتصاد بحران‌زده ایران با دشواری‌های تازه، در وضعیتی است که جمهوری اسلامی ضمن رویارویی با نارضایتی‌ها و تظاهرات اعتراضی سراسری، تعهدات خارجی خود را نیز به شدت افزایش داده است.

راههای محرمانه برای تماس

مذاکرات سیاسی محرمانه تحولات تاریخی بسیاری را در دوران معاصر شکل داده‌اند که پذیرفته شدن چین کمونیست به عضویت رسمی سازمان ملل متحد و در اختیار گرفتن کرسی ثابت شورای امنیت در سال ۱۹۷۱، قرارداد صلح ویتنام در سال ۱۹۷۳ و لغو نظام تبعیض نژادی و به قدرت رسیدن نلسون ماندلا در ابتدای دهه ۱۹۹۰ در آفریقای جنوبی نمونه‌هایی از آنها به شمار می‌روند.

جمهوری اسلامی علاوه بر کادرهای سیاسی و همچنین ماموران امنیتی مستقر در کشورهای ثالث (عراق، افغانستان و یمن)، به کار گرفتن «دیپلماسی خط دوم» Track II diplomacy or backchannel diplomacy، استفاده از ظرفیت کشورهای مورد اعتماد برای ارسال پیام و ایفای نقش میانجی (الجزایر، روسیه و عمان)، دادن ماموریت غیررسمی به کارکنان موسسات حقوقی خارجی به استخدام درآمده برای انجام مذاکرات رسمی، روش‌های متعدد دیگری را برای انجام تماس‌های محرمانه با آمریکا به خدمت گرفته است.

محمدجواد ظریف با تجربه‌ترین مهره سیاسی جمهوری اسلامی برای تدارک مذاکرات سیاسی پشت پرده با آمریکا، و در عین حال چهره موثر تبلیغات سیاسی حکومت طی سه دهه گذشته به شمار می‌رود.

khomeni_013118.jpgاگر رضا شاه اجبارکننده بی حجابی بود، ۴۳ سال بعد آیت الله خمینی در نقش اجبارکننده حجاب ظاهر شد.

یورونیوز، دختران خیابان انقلاب با برداشتن روسری هایشان در روزهای اخیر بار دیگر پرسش از حجاب اجباری را به میان متن مردم برده اند.

نگاهی به کانال های تلگرامی که این روزها به فراگیرترین رسانه اجتماعی در ایران تبدیل شده، نشان می دهد که در گروههای خانوادگی نیز بحث از حجاب اجباری به یکی از داغترین موضوعات روز تبدیل شده است.

مردم ایران در کمتر از یکصد سال گذشته با دو پدیده اجباری درباره حجاب مواجه شده اند. با اینکه سابقه انتقاد از حجاب در تاریخ معاصر ایران به دوره ناصر الدین شاه و همچنین جنبش زنان در دوره مشروطه باز می گردد اما ایرانیان در دوران زمامداری رضا شاه و در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ بر اساس حکم حکومتی مجبور شدند حجابشان را کنار بگذارند.

کمتر از ۵۰ سال بعد از این، تاریخ بار دیگر اجبار در حجاب زنان را به صورت دیگری بازگرداند. اینبار زنان به اجبار باید حجاب بر سر می گذاشتند.

همچنان که با ظهور دختران خیابان انقلاب بسیاری از جمله مصطفی تاجزاده از سران جریان اصلاح طلب نوشتند: «انقلاب اسلامی با حضور و مشارکت زنان با حجاب و بی حجاب به پیروزی رسید. جمهوری اسلامی نیز با رای مشترک بانوان باحجاب و بی حجاب تاسیس شد.» با این حال تاریخ اجباری شدن حجاب پیچیده تر از چنین قضاوتی است. گزارش های متعددی از وقایع پیش از انقلاب وجود دارد که بویژه در سال ۱۳۵۶ زنان بی حجاب که در تظاهرات ضد حکومتی شرکت می کردند با توهین و بدرفتاری مواجه می شدند.

بنابراین اگرچه عکس های قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن نشان می دهد که زنان بی حجاب و با حجاب در کنار یکدیگر در مبارزه علیه شاه و بعد از انقلاب در خیابان و محل کار حضور داشته اند، با اینحال این در کنار هم بودن لزوما درکنار هم بودنی بدون تنش نبوده است.

در روزهای پیش از انقلاب رویکرد مذهبی کم و بیش در ارتباط با لزوم اعمال حجاب قابل تشخیص بود و در روزهای اول انقلاب نیز بسیاری از جریانهای مذهبی از اینکه با وجود انقلاب هنوز کسی بی حجاب به خیابان می آید ناراضی بودند.

آیت الله خمینی، اجبارکننده حجاب

اگر رضا شاه اجبارکننده بی حجابی بود، ۴۳ سال بعد آیت الله خمینی در نقش اجبارکننده حجاب ظاهر شد.

آیت الله خمینی در ۲۷ دی ماه ۱۳۵۶ به مسئله کشف حجاب می پردازد و نکته جالب اینکه از اجبارهای حکومتی در این باره انتقاد می کند و می گوید: «بهانه دومی که باز به تقلید از آتاتورک بی صلاحیت- آتاتورک مسلحِ غیر صالح- باز انجام داد، قضیه کشف حجاب [بود] با آن فضاحت. خدا میداند که به این ملت ایران چه گذشت در این کشف حجاب. حجابِ انسانیت را پاره کردند اینها. خدا می‏داند که چه مخَدراتى را اینها هتک کردند و چه اشخاصى را هتک کردند. علما را وادار کردند با سرنیزه که با زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنى که با خون دل مردم با گریه تمام می‏شد، [شرکت کنند]. مردم‏ دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت میکردند و الزام میکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادى زن» این بود که الزام میکردند، اجبار میکردند با سرنیزه و پلیسْ مردم محترم را، بازرگانهاى محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند.» (صحیفه امام، ج‏3، ص: 299 و 300)

duals_013118.jpgرادیو زمانه، کارن وفاداری از شهروندان زرتشتی دوتابعیتی که در زندان به سر می‎برد و همسرش هم زندانی است، در نامه‌ای به شهروندان دوتابعیتی هشدار داده هرگز روی تابعیت دوم خود حساب نکنند.

کمپین حقوق بشر در ایران روز چهارشنبه ۱۱ بهمن/۳۱ ژانویه از دریافت نامه‌ای از کارن وفاداری در تاریخ ۲۱ ژانویه خبر داده که در زندان اوین تهران نوشته شده است.

در این نامه آمده است که حکم زندان او هفته پیش توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی در دادگاه انقلاب صادر شده است.

او در این نامه نوشته است: «برای نخستین بار در تاریخ قضایی ایران شخص بنده با ماده ۹۸۹ قانون مدنی که در سال ۱۳۰۳ تدوین شده محکوم شده‌ام. شوربختانه این که به هیچ‎کس از جمله بنده و وکیل اینجانبان (اشاره به همسرش که او هم در حبس است)، چنین تفهیم اتهامی نشده و از چنین قانونی بی‌اطلاع بودیم.»

ماده ۹۸۹ قانون مدنی ایران می‌گوید: «شهروند ایرانی که بدون رعایت مقررات قانونی بعد از تاریخ ۱۲۸۰ خورشیدی شهروندی یک کشور دیگر را کسب کرده باشد، آن شهروندی کان لم یکن بوده و فقط تابعیت ایران به رسمیت شناخته می‌شود و در عین حال کلیه اموال غیرمنقول او با نظارت مدعی العموم محل به فروش رسیده و پس از وضع مخارج فروش، قیمت آن به او داده خواهد شد.»

کارن وفاداری تاکید کرده است: «این موضوع به این معناست که چه برای من، چه برای همسرم و چه برای تک‌تک شما عزیزان دوتابعیتی زرتشتی که به خاطر عشق به میهن و با هدف سرمایه‌گذاری به کشور بازگشته‌اید، همواره خطر از دست دادن املاک و دارایی‌ها و اجبار به ترک کشور وجود دارد. در نتیجه دیگر دوتابعیتی بودن نه تنها منزلتی برای شما هم‌کیشان به حساب نمی‌آید، بلکه خطر اعمال ماده منسوخ ۹۸۹ را نیز به همراه خواهد داشت.»

پیش از این در تاریخ ۲۸ دی ماه سال ۹۵، حسین نقوی حسینی، از نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری که از جریان‌های تندروی اصولگرا شناخته می‌شود گفته بود مطابق قانون دادستان می‌تواند به عنوان مدعی‌العموم اموال غیر منقول افراد دوتابعیتی را بفروشد و تأکید کرده بود که قانون برای افراد دو تابعیتی مجازات پیش‌بینی کرده است: اصرار نقوی حسینی بر جرم بودن تابعیت مضاعف: دادستان می‌تواند اموال غیرمنقول‌شان را بفروشد

این نماینده مجلس ۱۰ روز پیش از این اظهارنظر، در روز شنبه ۱۸ دی‌ ماه در گفت‌و‌گو با سایت خبری میزان، وابسته به قوه قضاییه گفته بود افراد دو تابعیتی حق داشتن اموال غیرمنقول ندارند. او تابعیت مضاعف را جرم دانسته و گفته بود بر اساس قانون مدنی، افراد دارای تابعیت یک کشور دیگر تابعیت ایرانی خود را از دست می‌دهند و «در اصل یک تابعیتی» هستند.

Ali_Keshtgar_NEW.jpgقوه محرکه (گشتاور) همه نهضت‌ها و جنبش‌های اعتراضی ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب ۵۷ خواسته‌های یکسانی بوده‌اند؛ ورود ایران به دوران تاریخی جدید که بنای کشور و دولت را بر مدرنیته می‌گذارد و با تولد دولت-ملت مدرن و نهادینه شدن آزادی‌های اجتماعی و سیاسی، شهروندان در برابر قانون، حقوق برابر پیدا می‌کنند.


این پروژه اما صد و ده‌سال پس از انقلاب مشروطه همچنان در دستور کار جنبش ملی ایرانیان است.


هر یک از جنبش‌ها و خیزش‌های مهم پیش از انقلاب ۵۷ در پیشبرد این هدف موفقیت‌هایی کسب کرده‌اند.


rouhaniMotahari_013118.jpgرادیو فرانسه، حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، در سخنانی که به مناسبت چهلمین سالگرد بازگشت آیت الله خمینی به ایران در مقبرۀ او در بهشت زهرای تهران ایراد کرد، گفت : محال است که نظام گذشتۀ پادشاهی در ایران احیا شود. او تأکید کرد : مادام که مردم ایران عاشق فرهنگ اسلامی هستند "هیچ قدرتی نمی تواند مسیر ملت را عوض کند."

رئیس جمهوری اسلامی ایران در جای دیگری از سخنانش مسئولان کشور را به شنیدن صدای مردم و مطالبات و خواسته های آنان فراخواند و گفت : "هیچکس نمی تواند ملت بزرگ ایران را از اظهار نظر و انتقاد و حتا اعتراض بازدارد"

حسن روحانی سپس در هشداری خطاب به رهبران حکومت اسلامی ایران تصریح کرد که اگر آنان نارضایتی های مردم را نادیده بگیرند سرانجامی همانند سرنوشت شاه در انتظار آنان خواهد بود. او گفت : علت سقوط شاه این بود که وی سلطنت خود را مادالعمر و ابدی می دانست، صدای نقد و نصحیت مردم، مصلحان و ناصحان و فرهیختگان کشور را ناشنیده می گرفت تا اینکه عاقبت ناچار شد تنها یک صدا و آنهم صدای انقلاب را بشنود.

روحانی در پایان گفت : "هرگز نخواهیم گذاشت که استبداد به ایران بازگردد و بیش از همیشه برای تحقق خواست مردم آماده هستیم." وی همچنین پیش بینی کرد که در تظاهرات ٢٢ بهمن ماه امسال مردم وفاداری شان را نسبت به رهبر و نظام اسلامی ایران نشان بدهند.

علی مطهری : «هوا کردن چهار روسری اتفاق مهمی نیست»

علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، در واکنش به اعتراضات جاری علیه حجاب اجباری در این کشور گفت : "اینکه چهار نفر روسری خود را هوا کنند، اتفاق مهمی نیست." علی مطهری منکر حجاب اجباری در ایران شد و گفت : "ما اجباری در حجاب نداریم. بسیاری از بانوان تقریباً بی حجاب هستند."

نایب رئیس مجلس شورای اسلامی سپس افزود : "اساساً اگر انتقادی هم در کار باشد، این است که چرا دولت بر رعایت حجاب نظارت کافی ندارد." علی مطهری در پایان تأکید کرد : "مشکل کشور ما حجاب نیست و در مجموع خانم ها حجاب را کم و بیش رعایت می کنند و ما هم قائل به سختگیری نیستیم."

با این حال، در اظهاراتی جداگانه عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در واکنش به اعتراض های جاری علیه حجاب اجباری در ایران گفت که اقدام "دختران خیابان انقلاب" "تجاهر به گناه، خلاف شرع و قوانین است و جرم تلقی می شود." دادستان تهران دستگیری یکی از زنانی که روسری اش را در ملاء عام از سر برداشته تأئید کرد و گفت : "حسب گزارش پلیس یک نفر دستگیر و پرونده اش به دادسرای ارشاد منتقل شده است." دادستان تهران تأکید کرد که در صورت ادامۀ اعتراض های جاری علیه حجاب اجباری دادستانی با عاملان این اعتراض ها به عنوان مجرم برخورد خواهد کرد.

اظهاراتی مشابه حجت الاسلام محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور گفت که بی حجابی جرم است و فرد مجرم باید از نظر قانونی تحت تعقیب قرار بگیرد. او کسانی را که در اعتراض به حجاب اجباری روسری های خود را در ملاء عام از سر برمی دارند، "نادان" خواند و افزود که این افراد به تحریک خارج دست به این "اعمال بچگانه" می زنند.

نسرین ستوده، وکیل دعاوی در ایران، که وکالت برخی زنان دستگیرشدۀ معترض به حجاب اجباری در ایران را برعهده دارد گفته است که مقامات ایران معادل نود هزار یورو وثیقه برای آزادی یکی از موکلان او تعیین کرده اند و با این اقدام نشان داده اند که آنان قصد آزاد کردن زن معترض به حجاب اجباری را ندارند.

AbbasAbdiف. م. سخن - خبرنامه گویا

بعد از «قیام» زنان و دختران ما علیه حجاب و پوشش اجباری با یک تکه چوب و حجابی که بر آن آونگ شده است، آقای عباس عبدی هم به اظهار نظر در این باره پرداخته و مثلا «راه میانه ای» که نه سیخ قانون بسوزد و نه کباب شرع، ارائه داده است ضمن این که در مقدمه ی مطلب اش با یادآوری خاطره ای از کشف حجاب مادر بزرگ محترم اش سیخکی هم به پادشاهان پهلوی زده است.

پیرامون خدمت رضا شاه به مردم و زنان ایران با دستور کشف حجاب، در مطلب مربوط به خانم جمیله کدیور با عنوان «خانم کدیور! لطفا پای رضا شاه را وسط نکشید!» پرداخته ام و آن را دوباره تکرار نمی کنم.

فقط این را به گفتار قبلی ام اضافه می کنم که اگر در زمان رضا شاه کشف حجاب با زور صورت می گرفت، در زمان محمد رضا شاه این زور و اجبار برداشته شد و زنان روستایی و عمدتا قشر پایین اجتماع، چادر و روسری بر سر می کردند. فیلم های مستند باقی مانده از آن دوران تایید کننده ی این مدعاست. در مزیت های برداشتن حجاب از سر زنان و ایستادن حکومت در مقابل زورگویی پدران و برادران و همسران نیز هر چه بگویم کم گفته ام. آن چه زورگویی رضاشاه نامیده می شود نه علیه زنان بلکه علیه «سنت های مردانه»ای بود که این حجاب را به زنان تحمیل می کرد و آن ها مثل خانم جمیله کدیور تصور می کردند که «آزادانه» حجاب بر سر می کنند حال آن که وقتی حجاب به زور از سر زنان برداشته شد و این زور «رضا شاهی» مردان متعصب را خفه کرد و مانع از آزار دادن زنان شان شد، دیدیم که جامعه چگونه شکوفا شد و نیمی از جمعیت ایران که در آشپزخانه های نمور و تاریک به اسارت در آمده بودند آزاد شدند و بخش عظیمی از نیروی کار ایران را در اختیار گرفتند.

اما آقای عباس عبدی به روال «نیمچه حکومتیان - نیمچه منتقدان حکومتی» راه حلی ارائه داده است که ظاهرا هر دو طرف را باید راضی نگه دارد. ایشان می نویسد:
«...بهترین راه این است که قانون به گونه‌ای نوشته شود که مُرِّ آن اجرا شود. در این صورت قانون یا باید از طریق زور و فشار اجرا شود یا از طریق مردم پذیرفته و درونی شود. البته در هر حال اجرای قانون ضمانت اجرا می‌خواهد. نباید اجازه داد که قانون متروک شود. مثل قانون ماهواره که عملا متروک شده است. هم هست و هم نیست. این خیلی بد است که قانون بی‌اعتبار شود. بی‌اعتباری یک قانون، به قوانین دیگر نیز سرایت می‌کند و همین می‌شود که می‌بینیم. بی‌اعتباری قانون محصول بی‌توجهی مردم به قانون نیست، بلکه ناشی از این است که نمی‌دانند چرا چنین قانونی را باید رعایت کنند؟ نمونه‌اش ماهواره که مخالفت با استفاده از آن نتیجه‌ای نداشت. قانونگذاری باید براساس واقعیت متن اجتماعی باشد. اجرای نیم‌بند قانون حجاب کارساز نیست. ظاهرا تغییر آن نیز در حال حاضر مقدور نیست. ولی یک راه وجود دارد، همان وجود کلمه ‌شرعی است که شرعی بودن را به خود افراد احاله می‌دهد. شاید بسیاری از این افراد اصولا این حد از حجاب را ضروری دین ندانند. یا از افراد گوناگونی تقلید کنند همچنان که هستند کسانی که چنین نظری را داشته باشند. در این صورت پوشش‌های عادی و بدون روسری را مصداق این تبصره قانونی ندانست ولی پوشش‌های نامناسب را می‌توان با استناد به اصل ماده ۶۳۸ که جریحه‌دار شدن عفت عمومی است برخورد کرد که اتفاقا فلسفه قابل دفاعی برای مجازات است...»

این یعنی چه؟ یعنی این که از فردا «امنیه»ی حکومت اسلامی با حجاب زنان کاری نداشته باشند ولی به جان آن ها بیفتند برای پوشش نامناسب که عفت عمومی را جریحه دار می کند؟ چه کسی مقدار «عفت عمومی» را تعیین می کند؟ «پاسبان» و پاسدار محله؟ بسیجی شهر و روستا؟ یا سردارانِ پاسدار جمهوری اسلامی؟

013118_top.jpgرضا حقیقت‌نژاد - ایران وایر

مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس ایران که از سال ۸۹ در حصر خانگی به سر می برد، در نامه ای به سرگشاده به آیت الله خامنه ای، انتقادات گسترده ای متوجه رهبر جمهوری اسلامی کرده است.

انتشار نامه سرگشاده مهدی کروبی در شرایطی صورت می گیرد که در ماه های اخیر با تصویب شورای عالی امنیت ملی، تغییراتی در حصر خانگی مهدی کروبی و میرحسین موسوی صورت گرفته بود. اعضای خانواده کروبی اجازه یافته اند آزادانه با او دیدار کنند و برخی شخصیت های سیاسی نیز دیدارهای با او انجام داده اند.

انتشار این نامه که ادامه دهنده نامه های قبلی او به خامنه ای است نشان می دهد مجموعه گفتگوهای سیاسی که احتمالا برای تغییر و یا جلب نظر مهدی کروبی بوده، شکست خورده است. در ماه های اخیر، حکومت ایران می کوشید با مدیریت کردن روند رفع حصر، در قالب یک پروژه تدریجی از هزینه زایی آن جلوگیری کند. خبرهای مبهم و اطلاع رسانی قطره چکانی و حرکت پله پله مدیران رفع حصر، توام با منت گذاری ضمنی بر خانواده موسوی و کروبی نیز بود. نامه مهدی کروبی نشان می دهد که او چنین روندی را بر نمی تابد، به ویژه اینکه در پایان نامه اش می گوید « آمادگی شرکت خود را به همراه مشاورانم در هر مناظره‌ای مرتبط با انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن اعلام می‌نمایم» و در بخش دیگری از نامه می نویسد «من نیز با قبول مسئولیت‌ام در جهت اصلاح نظام مطابق آرمان‌های انقلاب و حقوق ملت مندرج در فصل سوم قانون اساسی تلاش کرده و می‌کنم» این دو جمله به خوبی نشان می دهد از نظر مهدی کروبی، رفع حصر به معنای امکان دیدار با خانواده و دوستانش نیست، او خواستار حق فعالیت سیاسی و اجتماعی است.

Ebrahim_Asgharzadeh.jpgاصلاح‌طلبی رادیکال

اعتماد ـ مریم وحیدیان - صحنه نمایش سیاست بی‌ارتباط با تماشاگران و مخاطبان خود نیست. هنگامه انتخابات و وقایعی چون آنچه در دی ماه با حضور معترضان در خیابان‌ها رخ داد، همه شواهدی از تاثیر تماشاگران بر بازیگردانان صحنه سیاست است. نور پروژکتور اگر چه بر کنش‌ها و تحولات سیاسی عرصه قدرت روشنایی ایجاد کرده اما سیاستمداران نیز گاهی باید نورهای پروژکتور را به سمت مخاطبان خود هدایت کنند. پس از اعتراضات دی ماه این پرسش از فعالان جریان اصلاحات به وجود می‌آید که مناسبات‌شان با بدنه اجتماعی چیست؟ چه فعل و انفعالاتی زیر پوست جامعه در جریان است و آنها در ادامه کنشگری خود برای بازیگردانی در عرصه سیاست باید به چه مسائلی توجه کنند؟ ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب از دانشجوهای خط امامی که به عنوان یک دانشجو تجربه روزهای انقلاب اسلامی ۵٧ را دارد و در مجلس سوم و شورای شهر اول حضور داشته، خود در بطن و متن موفقیت‌ها و اشتباهات جریان اصلاح‌طلبی بوده است. حالا پس از چهار دهه او معتقد است که جریان اصلاحات باید سوژه دموکراسی‌‌ساز جامعه را از طبقه متوسط بالا دست به طبقه فرودست تغییر دهد. او از لزوم ایجاد جنبش اصلاح‌طلبی حرف می‌زند که تا با بدنه اجتماعی پیوند نداشته باشد، نمی‌تواند اساسا جنبشی بسازد. سازماندهی بدنه اجتماعی و توجه به تشکل‌های کارگری و سندیکاها و «ان.‌جی.‌او‌»ها راهکاری است که او پیشنهاد می‌کند.

اگر بپذیریم که بخشی از جامعه ایران دچار یأس و سرخوردگی است سهم شما در به وجود آمدن این شرایط چقدر است؟

خیلی زیاد است. من قبل از انقلاب با مستبد مبارزه کردم و این اشتباه بود. من باید با استبداد مبارزه می‌کردم. این اشتباهی است که نسل من مرتکب شد. همه انرژی نسل ما خلاصه می‌شد در اینکه اگر ما به نص و اصل برگردیم، می‌توانیم دنیا را بهشت کنیم. این شعار بازگشت به خویشتن بود. همه ذهن جلال آل‌احمد هم این بود که همه زیبایی‌ها و خوبی‌ها اینجا است. اینجا کجاست؟ جایی که فرد نیست. دکتر شریعتی هم همین‌طور بود. نسل ما اینطور بود. من عاشق فیلم‌های ضد خان یا روستایی بودم. شعری که راجع‌ به روستا و ضد شهر بود. شهر، مدرنیته، صنعت، غرب همه اینها به عنوان مظهر پلشتی در ذهن ما شکل می‌گرفت. خلق، خلق قهرمان، توده مردم، روستایی‌ها... سادگی روستاها، بازگشت به آنچه مربوط به گذشته است و احتمالا در صدر اسلام همه اینها بوده است. این نوع نگاه باعث می‌شد ما با دیگری مرزبندی داشته باشیم و این دیگری، غرب است. من وقتی برمی‌گردم به نص و گذشته اعتماد به نفس پیدا می‌کنم و به آرامش می‌رسم و می‌توانم بهشت ایجاد کنم. این اتفاقی است که در هر انقلابی شکل می‌گیرد و در یک انقلاب دینی قطعا بیشتر از همه.

برخی می‌گویند دموکراسی، قربانی امنیت می‌شود؛ آیا سال ۵٨ استقلال‌طلبی شما بر دموکراسی‌‌خواهی مقدم شد؟

JamileKadivarف. م. سخن - خبرنامه گویا

خانم کدیور در مطلبی با عنوان «چند نکته پیرامون آزادی انتخاب پوشش»، در باره ی رضا شاه و حجاب اسلامی چنین نوشته اند:
«-زنان نه فقط در عصر جمهوری اسلامی موضوع محوری سیاست و مبارزه قدرت بوده‌اند، در عهد پهلوی پسر و پدر هم در مرکز سیاست‌های حکومت و موضوعی برای مبارزه قدرت با طیف متدین و مذهبی و روحانیون جامعه بوده‌اند.
-سیاست کشف حجاب عصر رضاشاه و غربی کردن ظاهر زنان در عصر محمدرضا پهلوی، یکی از دلایل قانونی کردن سیاست حجاب اجباری بعنوان شاکله‌ای از سیاست‌های ضدغربی جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب شد.»

ایشان در پایان «نکته»هایشان نوشته اند:
«-بعنوان کسی که نوع پوشش و سبک زندگی خود را آزادانه انتخاب کرده‌ام، بر این باورم که حکومت با رواداری باید حق انتخاب نوع پوشش را به خود زنان و دختران واگذار کند. چهار دهه اجبار نشان داد که سیاست حکومت در این رابطه سیاستی شکست خورده بوده است.»

اگر به «نکته»های ایشان پاسخ میدهم از آن روست که ایشان اهل قلم است و دستی هم در سیاست دارد. در غیر این صورت در باره ی دیدگاه مثلا مادر بزرگ یا عمه جان خود اظهار نظر نمی کنم که حجاب شان اصیل و واقعی ست و مطلقا رنگ و بوی سیاسی ندارد.

خانم کدیور که «فکر می کند» پوشش و سبک زندگی اش را آزادانه انتخاب کرده است، اگر به زندگی خود در خانه ی پدر و همسر گرامی اش درست بنگرد متوجه خواهد شد انتخاب پوشش و سبک زندگی اش نه تنها آزادانه نبوده بلکه جبر اندر جبر بوده است. با چراییش کاری ندارم فقط این را عرض کردم تا ایشان به عنوان یک فرد مثلا «آزاد» خود را قاطی زنان «واقعا» آزاد جامعه نکند و زیاد به پر و پای کسانی که با زحمت بسیار «آزادی پوشش» را در ایران رواج دادند نپیچند.

Ahmad_Faal_new.jpgمقدمه


پیش از ورود به این بحث توضیح یک مقدمه ضروری است. وقتی میان دو طرز فکر و یا دو آئین فکری مختلف و یا دو سیاست مختلف، اختلاف جدی و منازعه‌انگیز صورت می‌گیرد، برای از بین بردن اختلافات چهار راه‌حل وجود دارد. این راه‌حل‌ها به این ترتیب است:
۱- گفتگو میان طرف‌های اختلاف
۲-‌ بی‌تفاوت شدن در برابر اختلافات
۳- تسلیم شدن یک طرف نسبت به طرف دیگر
۴- خشونت و جنگ، و کار را به چیرگی یک طرف بر طرف دیگر واگذاشتن
از میان این چهار راه‌حل، ‌بی‌تفاوتی راه‌حل نیست، پنهان کردن و یا به تعویق انداختن سه راه‌حل دیگر است. راه‌حل سوم یعنی تسلیم شدن، نوعی خشونت پنهان و بدترین خشونت است. زیرا هم فردی که تسلیم می‌شود و هم فردی که تسلیم می‌کند، وارد روابط زور و قدرت می‌شوند. این روابط نمی‌تواند بدون از بین بردن حقوق انسانی دو طرف همراه نباشد. هر چند طرفی که تسلیم می‌کند از منافع بیشتری برخوردار می‌شود، اما همین منافع ناقض حقوق اساسی اوست. یکی از این حقوق، حق آزادی است، امر تسلیم کردن دیگری ناقض این حق است. از سوی دیگر توافق بر اساس تسلیم، توافق محکمی نیست. طرف ضعیف و تسلیم شده همواره در صدد تلافی نسبت به طرفی است که او را به تسلیم واداشته است. از این دو راه‌حل که راه‌حل واقعی نیستند، دو راه‌حل بیشتر باقی نمی‌ماند. یک راه‌حل گفتگوست، راه‌حل دوم بکار بستن خشونت، حذف و چیرگی نسبت به طرف دی۰گری است. برای حل و فصل اختلافات، خواه در حوزه اندیشه و خواه در حوزه سیاست و خواه در حوزه عمل اجتماعی و یا در حوزه روابط بین الملل؛ راه‌حلی به نام شیر یا خط کردن وجود ندارد. این چهار جریان با بستن راه‌حل گفتگو، مهمترین عامل دامن‌گستری خشونت در کشور هستند. اعتراض‌های مردمی نیز به موجب مداخله این چهار جریان سیاسی ضد گفتگو به خشونت کشیده می‌شوند.

Farzam_Karbasi.jpgاولین قربانیان انقلاب شوم ۵۷ که دربرابر خمینی قد علم کردند، زنان ایرانی بودند که در چهارگوشه ایران با شعار "نه روسری نه تو سری" به میدان مبارزه آمدند وتا به امروز نیزازپای ننشستند. زنان درکردستان نیز همواره در این میدان حضور داشته‌اند و میدان مبارزه را خالی نکردند. مبارزه زنان کردستان در حالی به پیش میرود که کردستان با مشکلات عدیده اقتصادی روبه رو بوده و هست. مشکلات اقتصادی که از طرف حکومت اسلامی به صورت سیستماتیک و آگاهانه و در نتیجه تخصیص دادن کمترین بودجه‌های سالانه به استان کردستان تحمیل شده است. درنتیجه این سیاست، کردستان یکی از محرومترین استانهای ایران با خیل عظیمی از جوانان تحصیلکرده، اما بیکار میباشد.

zibakalam_013118.jpgصادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیل‌گر مسائل سیاسی در گفت و گو با فرارومی‌گوید: آقای عارف و بسیاری از اصلاح‌طلبان دچار یک اعتماد به نفس کاذب شده‌اند. آقای عارف چنان از انتخابات سال 98 صحبت می‌کنند که انگار تنها مساله مهم آنها انتخابات و رد صلاحیت‌هاست. انگار ایشان در کره ماه یا سوئیس زندگی می‌کنند. ایشان اصلا متوجه این نیستند که از اعتماد عمومی نسبت به اصلاح طلبان و فراکسیون امید کاسته شده است.

این تحلیل‌کر مسائل سیاسی با بیان اینکه نه عملکرد آقای روحانی و نه عملکرد فراکسیون امید عملکرد قابل توجهی بوده است ادامه می‌دهد: شرایط برای 98 متفاوت تر از 94 است. چه آقای عارف و چه سایر شخصیت‌های اصلاح‌طلب به جای آنکه نگران عملکرد شورای نگهبان باشند باید نگران اعتماد از دست رفته اصلاح‌طلبان باشند و باید سعی کنند آب رفته به جوی را بازگردانند. در جریان اعتراضات اخیر ما شاهد بودیم که معترضین هیچ توجه، ارزش و احترامی برای اصلاح طلبان قائل نبودند. با این حرف نمی‌خواهم سردی آنها را به همه حامیان جریان اصلاحات نسبت دهم، اما واقعیت این است که آن گرما و پشتیبانی که در انتخابات 29 اردیبهشت نسبت به اصلاح طلبان وجود داشت مقدار زیادی کاهش پیدا کرده است. موضع‌گیری‌های اصلاح‌طلبان چه در مجلس چه بیرون از آن، حداقل انتظارات مردم را برآورده نمی‌کند و این باعث شده است که شکافی بین مردم هوادار اصلاح طلب با این جریان سیاسی به وجود بیاید. من فکر می‌کنم که رهبری اصلاح‌طلبان به بازبینی به عملکردشان نیاز جدی دارند. اگر آنها نخواهند این را بپذیرند که مقدار زیادی از اقبال عمومی را از دست دادند، از نظر رفتاری با اصولگرایان تفاوتی پیدا نمی‌کنند. اصولگرایان هم وقتی در دوم خرداد 76 با سردی مردم رو به رو شدند، در این 20 سال هیچ وقت نخواستند در آینه به خودشان نگاهی بیندازند. امروز هم اصلاح طلبان هم همین رفتار را از خود نشان می‌دهند.

به اعتقاد زیباکلام، اصلاح‌طلبان باید کاستی‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را برای مردم توضیح دهند و بگویند چه کار می‌توانستند انجام دهند که نکرده اند و بگویند چه چیزهایی دست آنها نیست. اما آنها هم مثل آقای روحانی رویشان را به سمت دیگری گرفته‌اند و نمی‌خواهند نارضایتی‌ها را ببینند. آنها می‌توانستند بعد از اعتراضات اخیر درباره موضع گیری خود به مردم توضیح دهند. فارغ از درستی یا نادرستی این موضع گیری، آنها اصلا توجهی به اعتراضات مردم نشان ندادند و درست رفتاری کردند که اصولگرایان از خود نشان می‌دهند.

daneshmand_013018.jpgرییس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان کاشان از ممنوع المنبر شدن حجت الاسلام مهدی دانشمند در شهرستان کاشان خبرداد.

جماران نوشت: حجت الاسلام عبدالصاحب حسینی گفت: حجت الاسلام مهدی دانشمند به دلیل توهین و جسارت به مداحان، هیئات مذهبی و روحانیت سه عنصر موثر در ترویج دین اسلام در آخرین جلسه دهه دوم محرم هیات حضرت ابوالفضل(ع) گذر نو مدرسه امام کاشان، در شهرستان کاشان ممنوع المنبر شد.

وی با اشاره به اینکه، حجت الاسلام مهدی دانشمند در این جلسه از مردم می خواهد دین خود را از مداحان و روحانیت و هیئات مذهبی نگیرند، افزود: خطا و اشتباه از هر انسانی به غیر معصوم سر می زند، اما اگر یک هیأت و یک مداح و یک روحانی تخلفی داشت نباید آن از تریبون منبر یه همه تعمیم داد.

حجت الاسلام حسینی ادامه داد: روحانیت و سازمان تبلیغات اسلامی نسبت به سخنان آقای دانشمند اعتراض خود را اعلام کردند و اما ایشان اشتباه خود را نپذیرفت و این بار در جلسه ای در شهرستان آران و بیدگل باز هم همان حرف های خود را تکرار کرد به طوری که این بار به مسؤولان و فرماندار مسؤول شورای تأمین شهرستان شکایت شد و دستور منع منبر حجت الاسلام مهدی دانشمند از سوی فرماندار و دادستان کاشان صادرشد.

به گفته وی، پلیس امنیت نیز از دو هیات مذهبی کاشان که از حجت الاسلام دانشمند دعوت کرده بودند درخواست کرد تا دعوت خود را ازایشان پس بگیرند درغیر این صورت مرکز هردو هیات درکاشان پلمپ خواهد شد،این دو هیات نیز دعوت های خود را حجت الاسلام مهدی دانشمند پس گرفتند که جای تشکر دارد.

حجت الاسلام حسینی متذکر شد: حجت الاسلام مهدی دانشمند تا اطلاع ثانونی تحت هیچ عنوانی اجازه ندارد برای هیئات مذهبی کاشان منبر داشته باشد و در صورت تخلف برخورد قاطعانه خواهد شد و در این زمینه با هیچکس تعارف نخواهیم داشت.

رییس اداره تبلیغات اسلامی کاشان، ادامه داد: در وضعیتی که جامعه اسلامی ایران با تهاجم فرهنگی دشمن مقابله می کند، نمی خواهیم مبلغان دین به سمت و سویی کشیده شوند که از زبان یک روحانی ساده لوح مطالب سخیفی بیان شود که سبب خشنودی دشمنان دین اسلام و تشییع شود.

Dokhtar_Enghelab_small.gifروز سوم ژانویه ۲۰۱۸ روزنامه صبح سوئد داگنز نی هتر به مناسبت برداشتن حجاب توسط "دختر خیابان انقلاب" در هنگامه اعتراضات خیابانی، گفتگویی با مهرداد درویش پور جامعه شناس و میترا پورشجری فعال حقوق بشر در باره این رخداد و تاثیرات آن بر جامعه داشت که ترجمه آن از نظرتان می‌گذرد.

کلیپ فیلم زن یرانی که با برداشتن حجاب علیه حکومت اسلامی مبارزه می‌کند توسط رسانه‌های مجازی در تمام جهان پخش شده است. درحالیکه بسیاری اورا همچون یک قهرمان می‌ستایند در سوئد منقدان حکومت ایران برداشت متفاوتی از آن دارند. برخی همچون میترا پورشجری فعال حقوق بشر در شهر مالمو در مخالف با چنین کمپین هایی برآنند که این باعث می‌شود جهان بپندارد حجاب مهمترین مشکل زنان ایران است.

Siamak_Ahmadi.jpg

بحثی پیرامون ضرورت شکل دهی مدیریت گذار

فریدون احمدی

· نمی توان پیش بینی کرد کی و چگونه اما پایان و فرجام ماجرای جمهوری اسلامی، آغاز شده است. با اتکا به این واقعیت که به هر حال بخشی از نخبگان سیاسی ایران در خارج از کشور بسر می برند، در شرایط کنونی هم پیوندی و هماهنگی نیروها و شخصیت های مورد اعتماد و شناخته شده برای بخش های مختلف مردم، در خارج از کشور ضرورت تام دارد. این کانون یا کانون های همبسته، می تواند در پیوند و هماهنگی با فعالین داخل کشور مدیریت دوران گذار را برعهده بگیرد. تاکنون فرصت های زیادی از چنگ رفته است، امید که این بار مخالفین دموکراسی خواه جمهوری اسلامی از رویدادها عقب نمانند. شخصیت های خوش نام، توانمند و کم و بیش شناخته ای که مورد اعتماد نسبی بخش هایی از مردم باشند، هم در داخل کشور و هم در خارج، نه نایابند و نه پنهان.

***

در آغاز سال نو میلادی خیزش نیرومند یک جنبش سراسری دل های شیفتگان و پایوران تغییر و تحول در ایران و نجات کشور ازنکبت جمهوری اسلامی را شادمان کرد و امید رهایی از بختکی که نزدیک به چهار دهه است با سیاهی مایه گرفته از اعماق تاریخ بر سینه ایرانیان و پهنه این سرزمین فروخفته و چنبره زده است را جان و جوانی تازه بخشید. خیزش اعتراضی که به سرعت ده ها شهر بزرگ و کوچک را در برگرفت، نشان داد که با یک جنبش مردمی از بطن جامعه مواجهیم و نه با یک بازی سیاسی درچارچوب در گیری های جناحی.

Recycle.gifداستان، با عیادت پزشک از بیماری در بیمارستان آغاز می‌شود و با خروجش از اتاق بیمار ادامه می‌یابد و بُعد دیگری می‌یابد. یکباره عیادت از یک بیمار و پذیرش‌اش در بیمارستان تبدیل به مسئله‌ی بغرنجی می‌شود و از آن پس، مردمی که تا دیروز فقط از کار و شهرت و صفات نیک این پزشک می‌شنیدند، ناگهان در تمام رسانه‌ها انتقادات تندی از او و عملکردش می‌خوانند و تصاویرش را با دستار به سرهای دولتی می‌بینند! آدمی که همه مدح‌اش را می‌گفتند، امروز ناسزا نثارش می‌کنند، و چه ناسزاهایی!!! این پزشک، پزشک معروفی ست و اگر مایه‌ای نداشت، از او که یک خارجی ست، در آلمان ــ کشوری که در آن درس خوانده است و کار می‌کند و سکونت دارد ــ، اینسان قدردانی نمی‌شد.

تنی چند از پزشکان پذیرای گفته‌های او ــ در باره سوگند اطباء که موظف به درمان هر بیماری هستند ــ در مورد پذیرش آن بیمار بخصوص و درمان او در آن بیمارستان، نیستند، و دیگران هم تنها با گفتن ناسزا خشم خود را نسبت به این پروفسور ابراز می‌دارند. تصویرهای قدیمی او با آخوندها که در آرشیوها موجود بود و کسی نمی‌دید و ظاهرآ برای کسی مسئله‌ای نمی‌بود، امروز همراه با آخرین تصویرش به دور دنیا می‌چرخد، که عکسی ست از او در بیمارستان، در اتاق همان آخوند بیماری که متهم به جنایت و تبهکاری ست!

mardom_dar_Evin.jpgکیهان لندن ـ روشنک آسترکی - با گذشت یک ماه از آغاز تظاهرات سراسری در ایران همچنان تعداد زیادی از بازداشت‌شدگان این اعتراضات در زندان بسر می‌برند. بر اساس گزارش‌ها تا کنون بیش از ۳۰۰۰ نفر در ارتباط با اعتراضات سراسری در ایران بازداشت شده‌اند و در این مدت مشخص شده که دست کم ۵ تن از بازداشت‌شدگان در زندان یا بازداشتگاه جان باخته‌اند.

سینا قنبری جوان ۲۳ ساله‌ای است که پیکر بی‌جانش در حالی که یک کیسه زباله سیاه دور گردنش بود در بند قرنطینه زندان اوین پیدا شد. مقامات قضایی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند.

سارو قهرمانی جوان ۲۴ساله‌ای است که اداره اطلاعات سنندج پیکر او را پس از ۱۰روز بازداشت به خانواده وی تحویل داد. به گفته مادر وی آثار شکنجه و ضرب وشتم بر روی گردن و سر و پشت وی مشخص بود.

علی پولادی یکی دیگر از بازداشت‌شدگان تظاهرات سراسری که روز ۲۲ دی توسط ماموران انتظامی چالوس بازداشت و به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در همین بازداشتگاه به مرگ مشکوک جان سپرد. صبح روز ۲۳ دی ماموران انتظامی به خانواده پولادی اطلاع دادند که برای گرفتن پیکر فرزند خود به اداره اطلاعات مراجعه کنند. به گفته برادر علی پولادی، برادرش بیماری خاصی نداشته و در زمان بازداشت سالم بوده است.

Dokhtar_Enghelab_grand.jpgکیهان لندن ـ رضا پرچی‌زاده - طیِ چند هفته‌ای که از تظاهراتِ سراسری برای براندازیِ رژیمِ ولایتِ فقیه در ایران گذشته، برخی اظهارِ نگرانی کرده‌اند که «تظاهرات خوابید و تمام شد و رفت». این مقاله با این هدف نوشته شده تا بلکه بخشی از نگرانی‌ها در مورد کاهشِ شتابِ خیزشِ مردمی به جهتِ تغییرِ رژیم در ایران را رفع کند.

حقیقت این است که هیچ انقلابی یک‌شبه و یک‌ماهه و یک‌ساله به سرانجام نمی‌رسد. نمونه‌های زیادی در تاریخِ جهان هست. بیایید از خود ایران آغاز کنیم. وقتی برگردیم و وقایعِ منتهی به انقلابِ ۱۳۵۷ را بررسی کنیم، می‌بینیم که خودِ انقلاب حدودِ یک سال طول کشید. زمینه‌سازی برای تغییرِ رژیم از اواخرِ دهه‌ی چهل خورشیدی آغاز شده بود و با مساعد شدنِ شرایطِ داخلی و بین‌المللی در اواخرِ دهه‌ی پنجاه به بار نشست. در این مدت تظاهرات و اعتراضات چندین بار قطع و وصل و بالا و پایین شد تا در نهایت رژیمِ شاهنشاهی را ساقط کرد. اینکه چه نیروهایی به دنبالِ تغییرِ رژیم بودند و چه نیروهایی در نهایت موفق شدند قدرت را تصاحب کنند البته موضوعِ این مقاله نیست.

Dariush_Shayegan.jpgشرق ـ احمد غلامی - این گفت‌وگو یک هفته پیش از بستری‌شدن داریوش شایگان در بیمارستان انجام شده و به تأییدشان رسیده است. هرکاری می‌کردم دلم نمی‌آمد آن را چاپ کنم. انتظار کشیدم تا او از وضعیت اغما بیرون بیاید تا بعد آن را چاپ کنیم، اما چون موضوع گفت‌وگو درباره کتاب اخیرا ‌منتشرشده «فانوس جادویی زمان» بود، صلاح ندیدم این متن بیش از این به تأخیر بیفتد، چه آن‌که خود ایشان هم متن را فرستاده و مایل به چاپ آن بود. شاید این گفت‌وگو نگذارد اندیشمند فرزانه‌ای که جز فرهنگ اندیشه‌‌ای دیگر نداشت، در این روزها از یادمان برود. داریوش شایگان را حدود سی سال است می‌شناسم؛ از زمانی که انتشارات فرزان‌روز به ‌همت ایشان و دیگر دوستانش، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی و هرمز همایون‌پور، تأسیس شد و کارهای آن فراتر از یک نشر بود. درواقع آنجا جایی برای بحث، تبادل ‌نظر و نقد کتاب بود، آن‌هم در مقطع زمانی دهه هفتاد که کمتر جایی برای گردهم‌آمدن روشنفکران وجود داشت. نشر فرزان‌روز به‌ اعتبار مؤسسان آن بهترین مترجمان و ادبا و اهالی اندیشه را که میراث ما بودند به دور یکدیگر جمع کرده بود و کنشی فکری را در جامعه رخوت‌زده آن دوران ایجاد می‌کرد. تنها در آنجا بود که می‌شد چهره‌هایی همچون کریم امامی، گلی امامی، احمد کریمی‌حکاک و باقر پرهام را دید و با آنان به گفت‌وگو نشست. اگر بگوییم جلسات درسگفتارهای امروز، نشست‌های ادبی و فلسفی تا حد بسیاری وامدار آن جریان هستند اغراق‌ نکرده‌ایم. داریوش شایگان در آن جمع سرآمد و تیرک این خیمه فرهنگی بود. مردی متواضع که هرکسی از هر طیف فکری را با روی گشاده می‌پذیرفت و با فروتنی به گفت‌وگو با او می‌نشست. تنها خصلتی که در شایگان ذره‌ای وجود نداشت، تکبر و خودشیفتگی بود. خصیصه‌ای که سکه رایج این روزهای ماست. مهم‌تر از آن از معدود کسانی بود که هرگز فکر نمی‌کرد نادیده انگاشته شده و قدر ندیده است. با اینکه به فراخور شأن و جایگاهش در وطن خود چندان قدر ندید. او شیفته واقعی فلسفه بود، معلمی بود نه در پی آوازه و شهرت و نه فخرفروشی و دیگران را عمله فکری خود نمی‌دید. هم‌چنان نیز روح آزاده‌ای دارد و آزادگی را با تمام وجود ستایش می‌کند. کسی را مرید خود نمی‌شناخت و هرکسی ادعا می‌کند که مریدش بود به‌ یقین خلاف می‌گوید زیرا او به‌معنای واقعی برای شأن و اعتبار دروغین منزلتی قائل نبود و هرکسی را به میزان انسانیتش ارج می‌نهاد. در کنار شایگان اعتمادبه‌نفس ازدست‌رفته خود را باز می‌یافتید و بدون واهمه از اتوریته استادی او، می‌توانستید ابتدایی‌ترین سؤال‌ها و فکرهایتان را بر زبان ‌آورید و او در جایگاهی نه فراتر از تو، بلکه در موقعیتی برابر و یکسان با تو پرسش‌هایت را پاسخ می‌داد. داریوش شایگان در فروتنی و خلوص یگانه است، اینک او بر تخت بیمارستان آرمیده و در فضایی که بی‌شباهت به فضای داستان‌های پروست نیست، شاید تنها صداها را می‌شنود و در ذهنش در جست‌وجوی زمان ازدست‌رفته خویش است، شاید در خواب و بیداری، بوها، صداها و رنگ‌ها را در یک درهم‌آمیزی جنون‌آسا باز تجربه می‌کند که بی‌شباهت به جنون هشیاری بودلر نیست. شاید در حال سرودن شعرهایش است که اگر چشم باز کند، بندی از آن را هم در یاد نخواهد داشت. همه ما بیم آن داریم که او این تجربه جنون‌آسای خواب و بیداری را به دنیای واقعی ترجیح بدهد و دل نکند از آن. اگر این انتخاب او باشد این بار انتخابی از سر خودخواهی است و بدون توجه به همه کسانی که چشم‌انتظارش هستند، کاش این بار هم مثل همیشه فقط به خودش فکر نکند و بازگردد به دنیایی که می‌گفت ادبیات و هنر می‌تواند نجاتش بدهد،تغییرش بدهد.

***

شخصيت داريوش شايگان را در كجاي کتاب «فانوس جادويي زمان» مي‌توان پیدا کرد، چه بخشي از این کتاب به شما نزدیک‌تر است؟ اغلب کسانی به‌سمت پروست می‌روند که با او به‌شکلی همدلی دارند‌ یا به‌دلیلی خاص به سمتش می‌روند، «در جستجوي زمان ازدست‌رفته»، کتابی نیست که از سَر تففن سراغش رفت.
اول کتاب «فانوس جادویی زمان» درباره گرایشم به پروست مطالبی گفته‌ام: زمانی که در دانشگاه ژنو دانشجو بودم، به دلیل علاقه‌ای که به ادبیات داشتم سر کلاس استاد ژان روسه، که از نمایندگان مکتب ژنو است، در دوره‌ای شش‌ماهه با موضوع پروست شرکت کردم و از آن موقع به این نویسنده علاقه‌مند شدم و شروع کردم به خواندن رمان «جستجو». جلد اول رمان را خواندم، اما اشتغالات دیگر ذهنی مانع از آن شد که مابقی مجلدات را بخوانم. تا اینکه بیست‌وپنج، شش سال پیش در بازگشت به ایران، تمام آثار پروست را همراه خود آوردم و کل مجموعه را خواندم. اگرچه تحت تأثیر این کتاب قرار گرفتم، اما باز فرصتی دست نداد که روی این موضوع کار کنم، چون مشغول نگارش کتاب «افسون‌زدگی جدید و هویت چهل تکه» بودم. هنگام نوشتن کتاب «جنون هشیاری»، نظریات والتر بنیامین درباره پیشگامی بودلر در طرح مفهوم «تذکار» که بعدها در رمان پروست نقش عمده‌ای ایفا می‌کند، نظرم را جلب کرد. این شد که برگشتم به دوباره خواندن پروست، اما این دفعه با نگاه خریدارانه.
کتاب «جستجو» بی‌آنکه پیرو مکتب فلسفی خاصی باشد، از لحاظ شیوه طرح‌کردن مسائل اساسی، رمانی فلسفی است. مخصوصاً قسمت اول کتاب که با خواب شروع می‌شود، خواب بنیادین! که خواب خیلی عجیبی است. البته اولین خوانندگان رمان «جستجو»، درباره این بخش نسبتاً طولانی درباره شرح غلت‌زدن فردی که دریافت‌های لحظه نیمه‌بیداری‌اش را به تفصیل بیان می‌کند، نظر چندان مساعدی نداشتند، چون به اهمیت این موضوع آگاه نبودند. خوابی که در اینجا پروست از آن سخن می‌گوید در حقیقت مظهر «جوهر» است. راوی داستان، در آن حالت نیمه-خفتگی مدام از خودش می‌پرسد، من کی‌ام؟ کجا هستم؟ در چه زمانی به سر می‌برم؟ زمان از لحظه بیداری راوی شروع می‌شود و کل رمان در کُنه این خواب بنیادین مستتر است. همان‌طور که رولان بارت گفته این خواب بنیادین، در حکم «ماندالا»ی تبتی بودایی است که تمام داستان، بالقوه در آن موجود است. در قسمتی از کتاب «فانوس جادویی زمان»، برای روشن‌تر‌شدن این مفهوم پیچیده، از تمثیل «قرقره» استفاده کرده‌ام: قرقره‌ای ریسمان-پیچیده‌ای که هنوز گشوده نشده است. قرقره مصداق جوهر است که به‌محض گشوده‌شدنش، زمان آغاز و دنیایی خلق می‌شود. شش مجلد بعدی رمان در حقیقت گام‌به‌گام با این ریسمان در حال گشوده شدن که همان مسیر سیروسلوک راوی داستان است، پیش می‌رود و ادامه پیدا می‌کند: گذر از خان‌های مختلف و برخورد با مرشدهای گوناگون-برگوتِ نویسنده، الستیرِ نقاش، و ونتویِ موسیقیدان- و برگرفتن تعالیمی از آنان؛ آزمودن آلام عشق و دست به گریبان شدن با پریشانی حسادت؛ فروغلتیدن در ورطۀ یأس و نومیدی، تا آنجا که می‌توان گفت شش جلد از رمان هفت جلدی «جستجو»، شرح نومیدی راوی داستان است که مدام در تحقق‌بخشیدن به رسالت نویسندگی‌اش شکست می‌خورد و مأیوس می‌شود، هم از خودش و هم گاهی از ادبیات به طور کلی. بالاخره اما در پایان، یعنی در مجلد «زمان بازیافته»، با وقوع پی‌درپی «رستاخیزهای خاطره»، راوی موفق می‌شود رسالتش را محقق کند. ساختمان کتاب بسیار دقیق و از پیش طراحی شده است، با علمِ به اینکه پروست قسمت آخر جلد پایانی را بلافاصله بعد از قسمت نخست جلد اول نوشته بوده، یعنی ساخت رمان از ابتدا در ذهنش کاملاً شکل گرفته بوده است.این‌ها همه از رمان «جستجو» کتابی می‌سازد که اگر در کنه آن فرو بروید، گرفتارش می‌شوید. توجه نویسنده به دنیای ناآگاه یکی از وجوه فوق‌العاده رمان است؛ می‌دانیم که پروست هیچ وقت فروید را نخوانده بود، و البته فروید هم پروست را نخوانده بود، ولی عجیب اینجاست که پروست چنان در عمق ناآگاه انسان غور و تأمل کرده که به همان نتایج فروید رسیده است. اما اینها همه درنهایت معطوف به هدف دست‌یافتن به جوهر است. یعنی به‌نوعی زمان بی‌زمانی یا ابدیت. اینجاست که پروست تا حدی رنگ و بوی عرفانی پیدا می‌کند.
خب درواقع اگر بخواهم در صحبت‌های شما به‌دنبال پاسخي به پرسشِ خودم بگردم شاید همین جنبه عرفانی کار، شما را مجذوب خودش کرده؛ این بی‌زمانی، یا زمان مدور، باعث شده به‌سمت پروست بروید. اما این چندان مهم نیست، مهم این است که شما دقیقا بعد از بودلر سراغ پروست می‌روید؛ دو پرتره‌اي که در تفکر اروپایی معاصر بيشتر کسانی به سراغشان رفته‌اند که تفکر چپ داشته‌اند و دست‌كم خوانشِ چپ از اين آثار در دوران معاصر اقبال بيشتري داشته است.

ban_013018.jpgیورونیوز، لغو ممنوعیت ورود پناهجویان در حالی صورت می گیرد که مقامات آمریکایی گفته اند کنترلهای شدیدی برای شناسایی و ارزیابی پرونده‌های پناهجویانی که از این کشورها به آمریکا می آیند اعمال خواهند کرد.

یک سال بعد از طرح ممنوعیت ورود شهروندان ۱۱ کشور اکثرا مسلمان به آمریکا از سوی دونالد ترامپ، روز دوشنبه اعلام شد که آمریکا این ممنوعیت ها را برای پناهجویانی که از این کشورها خواهان ورود به آمریکا هستند، لغو می کند.

با این حال مقامات آمریکایی گفته اند کنترلهای شدیدی بر ارزیابی پرونده های پناهجویانی که از این کشورها به آمریکا می آیند اعمال خواهد کرد.

بر اساس طرح پیشین دونالد ترامپ که انتقادهای وسیعی را در پی داشت ورود شهروندان کشورهای ایران، مصر، عراق، مالی، لیبی، کره شمالی، سومالی، سودان جنوبی، سودان، سوریه و یمن ممنوع شده بود که در طرح جدید تنها پناهجویانی که از این کشورها درخواست ورود به آمریکا داشته باشند با تدابیر کنترلی سخت می توانند وارد آمریکا شوند.

لغو ممنوعیت های گذشته در پی آخرین تغییرات در قوانین مربوط به پناهندگی آمریکا صورت می گیرد. بر اساس تغییرات جدید، تحقیقات اضافی برای برخی شهروندان این ۱۱ کشور برای پناهجویی صورت می گیرد و لیست کشورهایی که بعنوان کشورهای با خطر امنیتی بالا ارزیابی شده اند بطور دوره ای مورد بازبینی قرار خواهد گرفت.

مقامات آمریکایی درباره قوانین جدید گفته اند که این تغییرات نه تنها وضعیت امنیتی را بهبود می بخشند، مهمتر از آن به ما کمک می کنند تا بهتر بتوانیم پناهنجویان مشروع را که از آزار و سرکوب گریخته اند مورد ارزیابی قرار دهیم.

پیشتر مدافعان حقوق پناهجویان برنامه ممنوعیت ورود شهروندان ۱۱ کشور از جمله پناهجویان را سیاست دونالد ترامپ برای کاهش پذیرش پناهجویان ارزیابی کرده بودند.

تعداد پناهجویان پذیرفته شد در دوره دونالد ترامپ نسبت به آخرین سال ریاست جمهوری باراک اوباما به نصف کاهش یافته است.

بررسی های رویترز نشان می دهد که در سه سال گذشته ۴۰ درصد پذیرش پناهجویان ایالات متحده آمریکا از ۱۱ کشوری است که پیش از این ورود شهروندانشان به آمریکا ممنوع شده بود.

رویترز همچنین گفته است که در مدتی که طرح ترامپ اعمال می شد تعداد پناهجویان از این کشورها به شدت کاهش یافته بود و تنها ۴۶ پناهجو توانستند از این کشورها وارد آمریکا شوند.

UN.jpgرادیو فردا ـ سفیر روسیه در سازمان ملل متحد روز چهارشنبه ۱۱ بهمن پس از سفری به واشینگتن برای بازرسی از تسلیحاتی که آمریکا مدعی است حکومت ایران به حوثی‌های یمن داده است گفت هیچ دلیلی برای اقدام سازمان ملل علیه ایران وجود ندارد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، دولت آمریکا از ماه‌ها پیش در تلاش است تا شورای امنیت به نوعی ایران را محکوم کرده و یا مجازات کند و در عین حال تهدید کرده که اگر «معایب فاجعه‌بار» توافق هسته‌ای جامعه بین‌المللی با ایران اصلاح نشوند از این توافق خارج خواهد شد.

واسیلی نبنزیا، سفیر روسیه در سازمان ملل متحد، گفت: «ما فقط حرف‌های مبهمی در مورد اقدام علیه ایران شنیده‌ايم. اگر پیشنهاد مشخصی ارائه شود آن را بررسی خواهیم کرد. قبل از اینکه بدانیم ماجرا چیست چگونه می‌توان در مورد آن قضاوت کرد».

وقتی از او سئوال شد که آیا در سازمان ملل پرونده‌ای علیه ایران وجود دارد آقای نبنزیا گفت: «نه!»

edam.jpgرادیو فردا ـ کمیسر حقوق بشر دولت آلمان با محکوم کردن اعدام متهمی در ایران که در ۱۵ سالگی مرتکب قتل شده بود، این اقدام جمهوری اسلامی را نقض غیرقابل قبول قوانین بین‌المللی خواند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، باربل کوفلر روز چهارشنبه ۱۱ بهمن در اعتراض به اعدام علی کاظمی گفت که وکیل متهم حتی از اجرای حکم اعدام موکل خود نیز مطلع نشده بود.

علی کاظمی که هنگام اجرای حکم اعدام ۲۲ سال داشت متهم بود که در جریان یک دعوای گروهی یک جوان دیگر را به قتل رسانده است. اعدام او واکنش شدید عفو بین‌الملل را به دنبال داشت که آن را «فوق‌العاده بی‌رحمانه» توصیف کرد.

sochi_013018.jpgرادیو فرانسه، نشست مذاکرات صلح سوریه که به ابتکار روسیه در شهر سوچی در حاشیه دریای سیاه برگزار می‌شود، روز سه‌شنبه آغازی پرتلاطم داشت. خبرگزاری رویترز از محل برگزاری این نشست گزارش داد که برخی از نمایندگان اپوزیسیون سوریه پس از ورود به فرودگاه و دیدن پرچم دولت دمشق، حاضر به خروج از فرودگاه نشدند و سخنرانی سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه نیز با اعتراض‌هایی مواجه شد.

یک هیأت از مخالفان مسلح بشار اسد که از ترکیه آمده بودند در اعتراض به نصب پرچم دولت سوریه، پس از ورود، حاضر نشدند که فرودگاه سوچی را ترک کنند.

احمد البوری، که پیشتر در مذاکرات آستانه شرکت کرده بود، گفت: "ما به ترکیه باز می‌گردیم." او اضافه کرد که پیشتر روس‌ها را در جریان شرایط گروه‌شان قرار داده بود و برگزارکنندگان باید تمام نمادها و پرچم‌هایی را که معرف دولت سوریه است از محل برگزاری نشست بردارند.

همچنین در مراسم گشایش نشست مذاکرات صلح سوریه در سوچی که با عنوان "کنگره گفت‌وگوی ملی" برگزار می‌شود، سخنرانی وزیر امورخارجه روسیه که حامل پیام ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری این کشور بود، با فریادهای برخی از حاضران که عملکرد روسیه در بحران سوریه را نقد می‌کردند، متوقف شد.

آنان فریاد می زدند که روسیه به عنوان متحد بشار اسد غیرنظامیان را در سوریه به قتل می‌رساند. در مقابل، برخی دیگر از حاضران از وزیر امورخارجه روسیه دفاع کردند. لاوروف از حاضران خواست تا اجازه دهند سخنرانی‌اش تمام شود و گفت که آنان بعدا فرصت بیان نظراتشان را دارند.

bandar_abbas_eteraz.jpgرادیو فردا ـ شامگاه دوشنبه نهم بهمن ماه، ویدئوهایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که نشان‌ می‌دهد در چند شهر ایران، اعتراض‌هایی علیه رهبر جمهوری اسلامی و حکومت ایران صورت گرفته‌است.

این ویدئوها، از برگزاری تجمعاتی اعتراضی در بندرعباس ،‌خرم آباد،‌ اراک، کرمان و شیراز حکایت دارد و در آن معترضان شعارهایی چون «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «مرگ بر خامنه‌ای» سر می‌دهند.

photo_2018-01-30_10-18-25.jpg

هر پست برق، یک ماشین گشت!

photo_2018-01-31_02-57-55.jpg

تصویر روز: زن محجبه هم با حمایت از دختران خیابان انقلاب با پوشش اجباری مخالفت کرد. سه‌شنبه 10 بهمن مشهد:

photo_2018-01-31_01-44-56.jpg

اين مادربزرگ نازنين شال سفيدش را به عصا مي بندد:

تنها نیستید!

photo_2018-01-31_05-49-22.jpg

حرف های يكی از دختران خیابان انقلاب در شيراز - مردم به او كمك كردند تا از پلیس فرار كند:

Abbas_Jafari_Dolatabadi.jpgرادیو فردا ـ دادستان تهران روز چهارشنبه در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا، در پاسخ به این پرسش که «آیا دربارهٔ آنچه که به عنوان «دختران خیابان انقلاب» معروف شده پرونده‌ای تاکنون تشکیل شده‌است؟» گفت: «حسب گزارش پلیس یک نفر دستگیر و به دادسرای ارشاد ارجاع شده‌است.»

عباس جعفری دولت‌آبادی در پاسخ به این پرسش که «آیا صدور قرار ۵۰۰ میلیون تومانی برای این فرد که مطرح شده صحت دارد؟» اظهار کرد: «از وثیقه آن اطلاعی ندارم. قرارها متناسب خواهد بود. این اقدام خلاف شرع و خلاف قوانین است و جرم تلقی می‌شود. تجاهر به گناه جرم است.»

اشاره وی به زنانی است که به «دختران خیابان انقلاب» معروف شده‌اند و در روزهای گذشته در چند نقطه تهران و اصفهان روسری‌های خود را از سر برداشته، به یک چوب وصل کرده و با ایستادن بر روی یک بلندی، آن را مانند پرچم تکان دادند.

وی در پاسخ به این سوال که «در صورت ادامه یافتن این مسئله، دادگستری چه برخوردی خواهد کرد؟» گفت: «دادستان به وظایف خود عمل خواهد کرد.»

Jamileh_Kadivar.jpg

جمیله کدیور، نماینده‌ی دوره‌ی ششم مجلس شورای اسلامی و مشاور امور زنان مهدی کروبی در انتخابات دهم ریاست جمهوری، با اشاره به سیاست شکست‌خورده‌ی «حجاب اجباری» در چهار دهه‌ی گذشته، خواستار واگذاری «حق انتخاب نوع پوشش به خود زنان و دختران» ازسوی حکومت جمهوری اسلامی ایران شد.

✅ ۱- زنان نه فقط در عصر جمهوری اسلامی موضوع محوری سیاست و مبارزه قدرت بوده‌اند، در عهد پهلوی پسر و پدر هم در مرکز سیاست‌های حکومت و موضوعی برای مبارزه قدرت با طیف متدین و مذهبی و روحانیون جامعه بوده‌اند.

✅ ۲- سیاست کشف حجاب عصر رضاشاه و غربی کردن ظاهر زنان در عصر محمدرضاپهلوی، یکی از دلایل قانونی کردن سیاست حجاب اجباری بعنوان شاکله‌ای از سیاست‌های ضدغربی جمهوری اسلامی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب شد.

✅ ۳- حجاب اجباری از همان ابتدا با مخالفت طیف گسترده‌ای از زنان مواجه شد. راهپیمایی زنان در تهران در ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، اولین واکنش گسترده زنان مخالف این قانون بود. در این راهپیمایی نه فقط زنان بی حجاب که جمعی از زنان باحجاب نیز شرکت داشتند.

Narges_Hosseiny.jpgرادیو زمانه ـ در حالی که روز گذشته، دوشنبه ۹ بهمن، شش زن در ایران با برداشتن روسری از سر و بالا رفتن از سکوها، حرکت ویدا موحدی، زن مشهور به دختر خیابان انقلاب را ادامه دادند، یکی از این زنان به نام نرگس حسینی بازداشت شده است. نسرین ستوده، وکیل دادگستری خبر بازداشت نرگس حسینی را تایید کرده و می‌گوید که وکالت او را به عهده خواهد گرفت.

نسرین ستوده به زمانه گفته سه‌شنبه ۱۰ بهمن به درخواست خانواده نرگس حسینی برای اخذ وکالت به دادسرای ارشاد در خیابان بخارست مراجعه کرده اما تا ساعت ۱۲ نرگس حسینی را برای تفهیم اتهام به دادسرا نیاوردند. این وکیل دادگستری گفته: ‌ «من از دادسرا به محل کارم آمدم و از خانواده خواستم که به محض آمدن ایشان به دادسرا به من اطلاع دهند، اما هنوز موفق به دیدن نرگس حسنی نشده‌ام.»

حرکت همزمان چندین زن در اعتراض به حجاب اجباری، در شبکه‌های اجتماعی بسیار پربازتاب بوده و زمینه ساز بحث‌های فراوان درباره حجاب اجباری و واکنش حکومت ایران به این موضوع شده است. بسیاری این جرکت زنان را ستوده‌اند و آن را شجاعانه توصیف کرده‌اند و آن را استمرار اعتراض زنان ایرانی در کمپین‌های مبارزه با حجاب اجباری به ویژه کمپین آزادی‌های یواشکی و چهارشنبه‌های سفید دانسته‌اند. گروهی هم در مخالفت با این کمپین‌ها تلاش می‌کنند حرکت زنان ایرانی را بی تاثیر از این کمپین‌ها توصیف کنند. هشتگ دختران خیابان انقلاب از هشتگ‌های پرکابرد امروز و دیروز در توییتر و فیس بوک بوده است.

حجاب اجباری اما در ایران به یکی از چالش‌های روزمره زنان در برخورد با حکومت تبدیل شده است. در طول چهار دهه اجباری شدن حجاب در ایران، هزاران زن بازداشت و تهدید شده‌اند یا فرصت‌های شغلی و تحصیلی خود را به دلیل نافرمانی مدنی در زمینه حجاب از دست داده‌اند. بودجه کلانی هم در ایران برای مبارزه با بدحجابی و ترویج حجاب صرف می‌شود.

به گفته نسرین ستوده، مطابق تبصره ماده ۶۳۸ قانون محازات اسلامی، چنانچه زنی در معابر عمومی بذون حجاب اسلامی ظاهر شود، بعد از رعایت همه تشریفات قانونی مانند حق دفاع، حق گرفتن وکیل، حق تفهیم اتهام، و محاکمه عادلانه، قاضی می‌تواند بین ۱۰ روز تا دو ماه به او حبس بدهد یا بین پنج هزار تا ۵۰ هزار تومان او را جریمه نقدی کند.

نسرین ستوده می‌گوید: «عملا اتفاقی که در کوچه و خیابان ایران می‌افتد این است که خانمی مورد هجوم قرار می‌گیرد که اساسا دارای حجاب است اما حجابش از نطر ماموران کافی نیست و از آن به عنون بد حجابی استفاده می‌کنند، این خانم در خیابان متوقف می‌شود، با الفاظ زننده مورد تحقیر و توهین قرار می‌گیرد گاهی دستمال به او می‌دهند و از او می‌خواهند آرایشش را پاک کند، گاهی به او تذکر می‌دهند که مانتویش ۵ سانتی متر کوتاه است و با رفتار توهین آمیز به وزرا منتقل می‌شود. بسیاری در آنجا مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند و بعد از این ماجراها برای چنین کسی که شخصیتش در هم کوبیده شده، مهم نیست که مامور پرونده قضایی تشکیل بدهد با نه، چون اتفاقاتی که نباید بیفتد افتاده است.»

DE_013018.jpgآیدا قجر - ایران وایر

امروز، نهم بهمن ماه تصویر هشت زن در تهران و اصفهان و مشهد که روی بلندی ایستاده، شال‌های سفید و رنگی خود را به چوبی وصل کردند و در هوا تکان می‌دهند در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. حرکتی که در پی کمپین «چهارشنبه‌های سفید» به راه افتاد و حالا به «دختران خیابان انقلاب»‌ یا «دختران انقلاب» موسوم شده است. این نام اشاره به ویدا موحد دارد، نخستین زنی که این حرکت را در خیابان انقلاب تهران انجام داد.

یکی از این دختران، شیما بابایی است. ۲۴ مرداد ماه ۱۳۹۶، وقتی شیما بابایی سر کار بود، پلیس «امنیت اخلاقی» با منزل مادر او تماس گرفت و گفت شیما باید برای «پاره‌ای از توضیحات» به دفتر این نهاد مراجعه کند. او با همسرش به این نهاد مراجعه و درخواست احضاریه کتبی کرد. احضاریه همان لحظه آماده شد و مهر خورد. چهارشنبه بود و شیما هم با شال سفید به پلیس امنیت اخلاقی رفته بود. مامور پلیس به او گفت روز شنبه مراجعه کند. روز شنبه که همراه با پدرش به پلیس «امنیت اخلاقی» رفت. ماموری به نام «رفیعی»‌ او را بازجویی کرد که «چرا با حجاب مخالفی؟» اما در پی بحث، صدای «رفیعی» بالا رفت و در پاسخ اعتراض پدر شیما، با او دست به یقه شد.

پدر شیما «جانباز»‌ جنگ ایران و عراق است: «پدرم عصبانی شد و گفت شما با جانباز مملکت این‌طور رفتار می‌کنید؟ من به جنگ نرفتم تا دخترم حق پوشش نداشته باشد و این‌گونه به اعتراضش پاسخ داده شود. هولش دادند بیرون از اتاق اما من را به دادسرای ناحیه ۲۱ فرستادند. دادستان دادسرا به من گفت "تن‌ت می‌خاره، سابقه سیاسی داری و علیه نظام تبلیغ می‌کنی." گفتم بله، تنم برای گرفتن حق‌م می‌خاره. بهم جواب داد "برو به شعبه ۶ دادیاری و اگر امروز حال تو را نگیرم، خودم نیستم."

دادیار که فامیلی اش "دهقانی" بوده، برخوردی ظاهرا ملایم داشته و به شیما گفته فرهنگ جامعه ما، قدرت پذیرش حجاب اختیاری ندارند و با توجه به رفتارهای شیما از طرف دادستان دستور دارد برای او قرار وثیقه‌ای سنگین تعیین کند تا نتواند تهیه کند و در بازداشت بماند. با این حال دادیار برای او قرار کفالت صادر کرد اما وقتی پدرش می‌خواست فیش حقوقی‌اش را ضامن آزادی فرزندش کند مشخص شد پلیس «امنیت اخلاقی» برای او هم به اتهام «توهین به پلیس» شکایت تنظیم کرده است. در نهایت شیما را برای ۵ ساعت بازداشت کردند تا یک وکیل ضامن او شد. در آذرماه برای پدر شیما هم «حکم جلب»‌ صادر شد.

darsahn_013018.jpgدرصحن: ۳۲ درصد از درآمد نفت بدون اجازه رهبری هزینه نمی شود. دولت مکلف است این مبلغ از درآمد نفتی را به صندوق توسعه ملی واریز کند و بدون اجازه رهبری حق هزینه کرد آن را ندارد.علی لاریجانی رئیس مجلس این موضوع را از جمله شئونات رهبری برشمرده و گفته رهبری تعیین می کند سیاست های کلان چیست و اگر دولت بخواهد این بودجه را هزینه کند باید از ایشان اجازه بگیرد.

دولت برای برداشت در حوزه عمرانی، تبصره ای در قانون بودجه سال ۹۷ پیش بینی کرده است. علی لاریجانی در جلسه روز گذشته مجلس اعلام کرد که این تبصره با اجازه مقام معظم رهبری و برای سال ۹۷ به قانون اضافه شده اگر دولت این اجازه را نگرفته بود باید این تبصره را کلا حذف می کردیم. او این سخنان را در پاسخ به تذکر کواکبیان نماینده تهران داد که نسبت به وجود این تبصره در قانون بودجه اعتراض کرده و گفته بود اگر قرار است که این بودجه با نظر رهبری هزینه شود چه لزومی به این است که در قانون بودجه بیاید. رهبری می تواند نظر دهد و دولت هزینه کند.

لاریجانی این اعتراض را قابل بحث دانست ولی بر این جمله تاکید کرد که به هر حال این تبصره در راستای اجرای سیاست های کلان است که در شئونات رهبری ایران است.

اعتراضات نمایندگان به لایحه بودجه ۹۷ به حدی گسترده بود که اکثریت نمایندگان رای به رد کلیات این لایجه دادند اتفاقی که کمتر سابقه داشته است. حذف بخشی از یارانه نقدی، گران شدن منابع انرژی، کمبود بودجه عمرانی و ... از جمله اعتراضات به این لایحه بود. کمیسیون تلفیق بودجه ۷۲ ساعت فرصت دارد تا کلیات لایحه را اصلاح و به مجلس بازگرداند اگر مجلس مجدد کلیات را رد کند، لایحه به دولت باز می گردد و این بدان معناست که دولت باید لایحه فوق العاده ارائه کند تا امور جاری دولت در سال ۹۷ دچار اخلال نشود.

Hossein_Bagherzadeh.jpg*

*

*

روسری تحمیلی‌ات
- این سند رقیت من و تو -
را برای لحظه‌ای کنار زدی
و موهایت
در صفیر باد
سرود آزادی را سر دادند،
و پیامی فرستادند
از سوی تو
به مردانی که
پوشش تو را تعیین کرده‌اند:
«ای آقایان،
من انسانم
اگر حق انتخاب داشته باشم،
شما با سلب حق انتخاب من
انسانیتم را نفی کرده‌اید
هویت انسانی مرا در هم شکسته‌اید،
اینک
من با این انتخاب نمادین
انسانیتم را باز می‌ستانم».

در صفیر باد،
موهایت
انسانیت تو را فریاد می‌زنند
انسانیت زن را باز می‌ستانند...

golpa3_013018.jpgگلپا: اگر کسی پایش را روی دستانم بگذارد، دردم می‌گیرد؛ ناچارم بگویم آخ!


همدلی | علی نامجو

شهر خلوت می شد و مغازه دارها، کرکره ها را پایین می کشیدند تا زودتر برسند به خانه و رادیو را بگیرند و گلها را بشنوند. همان گلهایی که گلپا آوازش را می خواند. تصور این صحنه حتی برای بازی تیم ملی فوتبال در جام جهانی هم شاید غیرممکن باشد اما روزگاری صدای گلپا بازار را می توانست تعطیل کند. اگر بگذریم استعفای آقای پیرنیا از مدیریت برنامه گلها و انتصاب آقای ابتهاج به عنوان مسئول این برنامه و تغییرات وسیع در چیدمان هنرمندان رادیو در آن سال‌ها، بعد از انقلاب بود که دیگر صدای گلپا، دیگر ستاره های آواز و چهره های فراموش نشدنی نوازندگی و آهنگسازی موسیقی ایرانی دیگر مجالی برای شنیده شدن در رادیو و تلویزیون رسمی ایران نیافت و این گروهِ به انزوا کشیده شدهِ (البته نه از سوی مردم)، در اوج پختگی و توانایی شدند صداهای ممنوع. جریان حاکم موسیقی در آن دوره تصمیم گرفته بود به احیا و گسترش موسیقی ردیفی و دستگاهی دوره قاجار اما شاید هیچ گاه کسی نپرسید آیا مردم هم با این تصمیم موافقند؟ اکنون چهار دهه از آن روزگار گذشته و بسیاری از افراد همان گروه خاص امروز از نوآوری در موسیقی ایرانی، سلیقه و انتخاب مردم حرف می زنند. استاد بزرگی در این عرصه می گوید دوران ما گذشته و این نسل حق شنیدن آثار تازه دارد. با کمال احترام و ادب چرا در روزهای ابتدایی انقلاب کسی از نسل جوان و حقوق و سلیقه اش حرفی نزد؟ چرا در آن دوره تعدادی معدود (هرچند کارشناس و خبره و استاد تمام! ) به جای همه مخاطبان تصمیم گرفتند؟ اگر ملاک سلیقه و انتخاب جوانان بود، چرا در دو دهه ابتدایی امکان حضور صدایی تازه فراهم نشد و همه رفتند به سوی تقلید از شیوه خوانش و نوازندگی همان گروه خاص. امروز سال هاست از آن روزگار گذشته و بسیاری از نام آوران و خاطره سازان موسیقی ایرانی دیگر نفس نمی کشند اما همان اندک نفراتی که هنوز در میان ما حضور دارند همچنان در انزوا هستند و مدافعان همان گروه خاص گاهی به درد دل‌های «نسل ممنوع شده» چنان واکنش های تندی نشان می دهند که انگار تجربه کرده اند چهل سال خانه نشینی را، آن هم نه به انتخاب مردم که به انتخاب رفقایی که روزگاری با هم همنشین بودند. امروز هشتاد و چهارمین بهار زندگی اکبر گلپایگانی(گلپا) خواننده موسیقی ایرانی است که مرد حنجره طلایی موسیقی ایران لقب گرفته است. با او به بهانه تولدش گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:


در ذهن بسیاری از علاقه مندان موسیقی در ایران یکی از نام‌های جاودان گلپا است. آقای گلپایگانی روز تولد هشتادوچهار سالگی برای مردم ایران چه حرف‌هایی دارید؟


می خواهم به همه هموطنانم بگویم مردم سرزمینم را دوست دارم و با هیچ آدمی دشمنی ندارم اما اگر کسی پایش را روی دستانم بگذارد، دردم می‌گیرد بنابراین ناچارم بگویم آخ! این واکنش اصلا نه دلیل بر دشمنی من با کسی است و نه به سیاست ربطی دارد، فقط نشان دهنده درد گرفتن دستان من است! من به وضع امروز موسیقی ایران معترضم. مگر من همان کسی نیستم که روزگاری مردم کشورش را با آواز آشتی داد؟ از آدم هایی که در دوره انتشار «مست مستم ساقیا دستم بگیر»، زندگی می‌کردند، بپرسید: آن قطعه چقدر شنیده شد؟ مردم حتی روی دوچرخه هایشان هم این قطعه را زمزمه می‌کردند.


حدود پانزده سال است که دهم بهمن ماه در خانه شما جشن تولدتان برگزار می‌شود. چرا اینقدر به حضور هنرمندان و ورزشکاران در این جشن علاقه‌مندید؟


ابتدا این نکته را باید بگویم که امسال این روز با آغاز ایام فاطمیه مصادف شده است. برای احترام به این ایام و چون در جشن تولد، هنرمندان حضور دارند و نواختن ساز و خواندن آواز جزئی از برنامه است، بهتر است چند روز دیرتر این جشن را برگزار کنیم. همان طور که می‌دانید گاهی عده ای دنبال نکته می‌گردند تا از یک اتفاق سوءاستفاده کنند. از سوی دیگر چون بسیاری از هنرمندان، ورزشکاران و شخصیت‌های محترم برای این جشن به خانه من می‌آیند و ساعاتی را کنار هم می‌نشینیم و به گفت و گو و دید و بازدید مشغول می‌شویم، برای این عزیزان ممکن است حاشیه‌ای ایجاد شود. بنابراین قرار شد 10روز این برنامه را به تعویق بیندازیم. در این جشن، خانم پرتویی، پریسا، صالح، آقای ظریف، فرهت، روحانی و تعداد دیگری از هنرمندان ارزشمند عرصه‌های مختلف و گروهی از ورزشکاران حضور خواهند داشت. ناگفته نماند که جشن تولد مرا پنجشنبه هفته قبل در خارج از کشور در سالن معروف پالادیوم امریکا برگزار کرده‌اند. این خبر را هم به مردم ایران هرجای دنیا هستند، می‌دهم که یکی از قطعات جدیدم با نام «راز و نیاز» امروز منتشر شد.


در روز تولد ظاهرا رسم جالبی وجود دارد که در آن می‌شود یک آرزو را بر زبان آورد. شما در هشتاد و چهارمین بهار زندگی آرزویی ندارید؟


راستش به جای آرزو در این لحظه از کسانی که در این سال‌ها نگذاشتند یا نخواستند مردم ایران آثار اکبر گلپایگانی را بشنوند، سئوال ساده ای دارم. می‌خواهم بپرسم نقطه ضعف‌های من گلپا چیست؟ تا بدانم و بروم خودم را اصلاح کنم. لطفا نقاط ضعف مرا بگویند تا ببینم کدام یک از کارهایی که برای مردم در عرصه موسیقی انجام دادم، بد بود و اثرگذاری نداشت؟ یکی از دوستان گفت این موضوع را چرا باید مطرح کرد؟ گفتم چون می‌خواهم دلایل و آدم هایی که بر اساس این دلایل با من نامهربانی کردند، بشناسم. کاش بیایند و به من بگویند چرا نخواستند برای مردم ایران بخوانم؟ در این سال‌ها از هرکدام از مسئولین که این سئوال را پرسیده ام، جواب تکراری به من می‌داده‌اند. می‌گویند ما در این ماجرا نقشی نداشته‌ایم، شما از رفقای خودتان بپرسید که کدامشان این کار را بدعت گذاشتند؟ من می‌خواهم این دوستان نزدیک را بشناسم و از آنها فقط بپرسم چرا با من و مردم ایران این کار را کردید؟ نمی‌خواهم با این دوستانی که در مقابل من و بسیاری از بزرگان موسیقی دشمنی کردند، مسیر دشمنی را دنبال کنم بلکه می‌خواهم به جبران این بی مهری‌ها به آنها محبت کنم. اما تاکنون کسی دلیل این رویه را به من نگفته و سالهاست فکر می‌کنم این راه راه درستی نبوده است.

putin_013018.jpgدویچه وله - آمریکا فهرستی از نام۲۱۰ تن از میلیاردها و سیاستمداران روس را منتشر کرده که در حلقه نزدیک به پوتین هستند. روسیه به این اقدام واکنش نشان داده است. انشتار این فهرست می‌تواند برای تحت‌تاثیر قرار دادن انتخابات روسیه باشد.

وزارت دارایی آمریکا با انتشار نام گروهی ۲۱۰ نفره از قدرتمندترین افراد در روسیه که در ارتباطی نزدیک با پوتین قرار دارد، می‌خواهد میان الیت جامعه روس و ولادیمیمر پوتین رئیس جمهوری فعلی و نامزد اصلی انتخابات آتی فاصله ایجاد کند.

در این فهرست نام ۱۱۴ سیاستمدار پرنفوذ و ۹۶ تن از الیگارش‌های روسیه، مانند آلکسی میلر، مدیرعامل اجرایی گازپروم، اویگن کاسپرسکی، رئیس شرکت امنیت رایانه‌ای کاسپرسکی، دیمیتری مدودف، نخست وزیر، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه و رومان آبرامویچ، میلیارد روس نیز دیده می‌شود.

این فهرست هفت صفحه‌ای در چارچوب قانون "مقابله آمریکا با دشمنان از طریق تحریم" و به درخواست کنگره آمریکا ارائه شده است. ظاهرا آمریکا قصد ندارد ابتدا تحریم‌های جدیدی علیه روسیه وضع کند، اما این فهرست می‌تواند زمینه‌ای برای تحریم‌های بعدی باشد.

دونالد ترامپ سال گذشته با اکراه بسیار قانون یاد شده را امضا کرد و رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا این قانون را بی‌مورد دانست. او از وزارتخانه خود خواست که فهرستی از شرکت‌هایی را ارائه دهند که در ارتباط با کنسرن‌های نظامی و امنیتی روسیه هستند.

Abbas_Abdi.jpgاعتماد - به نظر می‌رسد که یک برداشت ناصواب و نادرست از مسائل اجتماعی موجب شده است که در ایران به جای آنکه دادگاه‌ها فصل‌الخطاب مجادلات و ابهامات و تردیدها باشند، خودشان موضوع مجادلات و تنش‌های بیشتر می‌شوند. نمونه روشن آن پرونده آقای سعید طوسی است؛ پرونده‌ای که خبر آن به صورت افشاگرانه و از یک رسانه فارسی‌زبان خارجی و نه از طریق عادی به افکار عمومی راه یافت و منشا مجادلات گوناگونی شد. اکنون که حکم صادر شده است، مجادله بدتری را رقم زده است که اتفاقا بیش از محکومیت به ضرر متهم تمام خواهد شد، ضمن آنکه جامعه را دچار نوعی از ناامیدی و یأس کرده است که در این یادداشت به آن می‌پردازم.

رییس محترم قوه قضاییه اخیرا اعلام کرده است که با قضات فاسد و رشوه‌گیر برخورد قاطع می‌شود و اسامی آنان رسانه‌ای می‌شود و این را اقدامی مهم جهت پاکسازی فضای دستگاه قضایی دانسته است. ولی واقعیت این است که مساله اصلی در این قوه وجود چنین قضاتی نیست، هرچند این مساله به نوبه خود بسیار مهم است، ولی مساله اصلی این است که دستگاه قضایی قادر نیست افکار عمومی را نسبت به احکام صادره از سوی دادگاه‌های خود در پرونده‌های مهم جلب کند.

falahatpishe_013018.jpgدویچه وله - یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می‌گوید ایران نباید در تشکیل "ائتلاف ضدآمریکایی" روی حمایت روسیه حساب کند، زیرا مسکو به "نومنطقه‌گرایی" روی آورده. او می‌خواهد که ایران هم در راستای "نومنطقه‌گرایی" با منطقه تنش‌زدایی کند.

حشمت‌الله فلاحت‌‌‌پیشه، نماینده اصولگرا در توضیح مخالفت روسیه با تلاش ایران برای ایجاد ائتلافی ضدآمریکایی، سیاست کرملین را در راستای "نومنطقه‌گرایی" توصیف می‌کند که سنخیتی با سیاست‌های ضدآمریکایی ندارد.

طرح یک ائتلاف ضدآمریکایی برای مقابله با حضور ایالات متحده در شمال سوریه را سرلشکر رحیم صفوی، مشاور و دستیار ارشد آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرده است. او ایران، عراق و پاکستان را اعضای بالقوه این ائتلاف می‌داند.

فلاحت‌پیشه اما تلویحا حمایت روسیه از این ائتلاف را منتفی دانسته و در رابطه با آن در مصاحبه‌ای با سایت مجلس (خانه ملت) توضیح داده است. او می‌گوید: «کشورهایی که به دنبال جهانی شدن بوده نیز خواهان تحولات نومنطقه‌گرایی هستند که با منطقه‌گرایی گذشته تفاوت دارد. در گذشته منطقه‌گرایی رویکردی تهاجمی، جغرافیایی و موضوعی (سیاسی و نظامی) داشت ولی در شرایط کنونی تحولات نومنطقه‌گرایی با رویکرد تعامل است.»

فلاحت‌پیشه تصریح می‌کند که کشورهایی که به دنبال "نومنطقه‌گرایی" هستند به دلیل همین رویکرد تعامل‌گرا "کشورهای دچار چالش با دنیا را در میان خود راه نمی‌دهند". او اضافه می‌کند که روسیه هم رویکرد تعامل با دنیا را برای تحقق تحولات نومنطقه‌گرایی در پیش گرفته و بنابراین به دنبال افزایش تعامل با کشورهایی است تا قدرت چانه‌زنی خود را افزایش دهد.

روسیه در سال‌های اخیر با همه کشورهای منطقه، از جمله کشورهایی که جمهوری اسلامی در چالش و ستیز با آنهاست، مانند عربستان و اسرائیل نیز مناسبات خوبی داشته است. به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران، مسکو گرچه با بازی با کارت و امکانات ایران توانسته حضور و نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی خود را تحکیم و گسترش ببخشد، ولی امتیاز چندانی به ایران نداده و از نزدیکی بیش از حد به تهران امتناع کرده تا مناسباتش با کشورهای دیگر منطقه دچار اختلال نشود.

Mehdi_Karoubi.jpgمهدی کروبی از حصر نامه‌ای به علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی نوشته و در آن ضمن اشاره به اعتراض‌های اخیر به خامنه‌ای گفته است این اعتراض‌ها «زنگ خطری است که هرچه زودتر باید آن را دریابید». او گفته است بانی دخالت سپاه پاسداران و نیروهای نظامی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و همچنین وابسته کردن حوزه‌های علمیه به قدرت سیاسی، رهبر جمهوری اسلامی است. کروبی همچنین رویکرد خامنه‌ای در رویدادهای سال ۸۸ را به باد انتقاد گرفته و گفته است حاضر است در مورد آن رخداد مناظره کند.

متن کامل نامه مهدی کروبی به رهبر جمهوری اسلامی را که سایت «سحام نیوز» آن را منتشر کرده در زیر بخوانید:

MohammadJafar_Montazeri.jpgایرنا - دادستان کل کشور با اشاره به اقدام دختری که در خیابان انقلاب، حجاب خود را نزد عموم برداشته است، گفت: این اقدام، یک حرکت بچگانه و از روی تحریک احساسات و القائات خارج از کشور است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، حجت الاسلام محمدجعفر منتظری روز چهارشنبه در حاشیه گردهمایی مسئولان حقوقی و امور مجلس نیروی انتظامی در جمع خبرنگاران افزود: این امر جزئی است و در مجموعه ۸۰میلیون نفری کشور ما شاهدیم که بانوان محجبه، با چادر یا حجاب تعریف شده و دارای پاکدامنی و عفاف لازم هستند و به خودشان اجازه این حرکات را نمی‌دهند.



zelzelehzadegan.jpgشرق - حدود ۸۰ روز از زلزله ۷، ۳ ریشتری کرمانشاه می‌گذرد و با گذر روزها مشکل سرما هم به مشکلات زلزله‌زدگان اضافه شده است؛ سرمایی که در مناطق کوهستانی بیشتر می‌شود و اگر سرپناه چادر باشد، سرما تا مغز استخوان می‌رود. حالا ۸۰ روز پس از زلزله، نماینده مردم بخشی از مناطق زلزله‌زده یعنی گیلانغرب، سرپل‌ذهاب و قصرشیرین می‌گوید حداقل ۳۵ تا ۴۰ درصد مردم زلزله‌زده کانکس ندارند، آن‌هم در این سرما. او همچنین به نحوه تقسیم‌بندی برای اهدای کانکس هم انتقاد دارد. نمایندگان کرمانشاه هم از اقدامات دولت یا به عبارت بهتر انجام‌نشدن اقدامی از سوی دولت انتقاد کردند.
«فرهاد تجری» در گفت‌وگو با «شرق» از وضعیت زلزله‌زدگان می‌گوید. او گفت هرچه شرایط آب و هوایی بدتر می‌شود، مشکلات مردم زلزله‌زده هم بیشتر می‌شود. تجری مشکلات سوخت‌رسانی را یکی از مشکلات موجود در این مناطق عنوان کرد و افزود: «مشکل کمبود سوخت یکی از مشکلاتی است که باید وزارت نفت در جهت تأمین آن اقدام می‌کرد. بخشی از آن را بخش خصوصی انجام داده، ولی متأسفانه برای بخشی دیگر از این مشکل، هنوز معجزه یا حرکت خاصی از وزارت نفت ندیده‌ایم». نماینده مردم گیلانغرب، سرپل‌ذهاب و قصرشیرین در مجلس درباره وضعیت اسکان مردم زلزله‌زده از نحوه تقسیم کانکس‌ها بین زلزله‌زدگان انتقاد کرد و گفت: «درباره اسکان در این هوای سرد و زیر صفر شاهد اسکان مردم در چادرها هستیم که اصلا مناسب نیست. با این شرایط بارندگی برف و باران و باد، گاهی ریزگردها هم اضافه می‌شوند که شرایط بدی را فراهم کرده است». تجری این شرایط را نیازمند حمایت بیشتر و به‌ویژه حمایت بیشتر در بحث کانکس‌ها دانست. او در ادامه با انتقاد از بنیاد مسکن گفت: «بنیاد مسکن از ابتدا دسته‌بندی غلطی را انجام داده که همان مبنای تقسیم‌بندی کانکس‌ها قرار گرفت». او ادامه داد: «همین تقسیم‌بندی باعث نارضایتی زیاد و همچنین عدم پوشش صحیح با کانکس‌ در شرایط اسکان موقت شده است».

Rizgard.jpgشرق ـ معصومه اصغری - وابستگی مناطق مختلفی از کشورمان به آب در شرایطی که خشک‌سالی و کم‌آبی سال‌هاست پایش را بر گلوی شهرهای مختلف کشور گذاشته است، مشهود است؛ اما در این میان هستند شهرهایی که نه‌تنها آب ندارند، بلکه هوا هم ندارند. وضعیتی که یک روز و دو روز نیست تا از کنار آن به‌راحتی گذشت و غافلگیرکننده‌بودن حضور ریزگردها در شهرهای استان خوزستان و برخی شهرهای اطراف آن، زندگی مردم این شهرها را تحت‌تأثیر خود قرار داده است. در این گزارش به اثرات پدیده گردوغبار بر روند مهاجرت از استان خوزستان پرداخته‌ایم.
خوزستان که سال‌ها پس از جنگ تحمیلی و تخریبی که داشت، زندگی مردمانش شرایطی عادی نداشت و بسیاری از مهاجران هشت سال جنگ هیچ‌گاه به شهرهایشان برنگشتند، تازه داشت به شرایطی نسبتا مناسب می‌رسید که وقوع پدیده‌ای با منشأ خارجی و اتفاقا از همان کشوری که سال‌ها درگیر جنگ با آنها بودند، زندگی آنها را دوباره دگرگون کرد. خوزستان به گفته شهروندان آن، در دهه‌های قبل نیز گاه‌وبی‌گاه گردوغباری را شاهد بوده است؛ اما این غبار و به ‌قولی ریزگرد، هیچ‌گاه آن اندازه نبود که چشم چشم را نبیند، مردم مجبور شوند رانندگی را کنار بگذارند چون صد متر جلوترشان را نمی‌بینند و با وجود ماسک گردوغبار راه گلویشان را ببندد.

MohammadReza_Aref.jpgمحمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید، در گفت‌وگو با «جماران» به مسائلی مانند انتخابات ۹۲ و ائتلاف سال ۹۴ پرداخت. گزیده صحبت‌های عارف در ادامه می‌آید:
‌ما همواره بر هویت اصلاح‌طلبانه خود تأکید داریم؛ اما شرایط زمانی را هم مدنظر داشته‌ایم. آیا ما می‌خواهیم تجربه دهه ۸۰ در دو انتخابات ۸۴ و ۸۶ تکرار شود؟
پاسخ ما مشخص است؛ خیر. بنابراین با حفظ هویت و ترجیح منافع ملی بر منافع جناحی و گفتمانی باید تصمیم‌گیری کنیم. به همین دلیل، در انتخابات مجلس در سال ۹۴، ائتلافی عمل کردیم؛ اما در انتخابات شوراها که در سال جاری برگزار شد، مستقل و کاملا اصلاح‌طلبانه وارد رقابت شدیم.

معجزه آیت الله خامنه اى!

| No Comments

Turkey_in_Afrin.jpgشرق - ۱۱۲نفر از وکلای سرشناس دادگستری که برخی از آنان از استادان حقوق بین‌الملل دانشگاه‌های ایران هستند، حمله ارتش ترکیه و شبه‌نظامیان ملی‌گرای ترک و سلفی‌های طرفدار ترکیه را به شهر عفرین و مناطق کرد شمال سوریه محکوم کردند و از سازمان ملل متحد و مراجع بین‌الملل خواستار جلوگیری از ادامه این تجاوز شدند. حقوق‌دانان ایرانی معتقدند این تجاوز نقض حاکمیت ملی سوریه و همچنین منشور ملل متحد و اصل عدم ‌توسل به زور است، در این بیانیه آمده است:

sochiSyria_012918.jpgاعتمادآنلاین | شهاب غدیری- کنفرانس دو روزه سوچی که قرار است امروز (دوشنبه) آغاز شود به نام «کنگره گفت‌وگوی ملی سوریه» معروف شده و نخستین مذاکراتی است که در خاک روسیه، متحد اصلی سوریه، انجام می‌شود.

به گزارش گروه بین‌الملل اعتمادآنلاین، الجزیره در گزارشی نوشت: در این اجلاس سفیر سازمان ملل در امور سوریه، استفان دی‌میستورا و نمایندگانی از سوریه، ایران و ترکیه حضور خواهند داشت.
از میان گروه‌های مخالف کمیسیون مذاکرات سوری (SNC)، که با نام کمیته ارشد مذاکرات (HNC) معروف است این گفت‌وگوها را تحریم کرد. از نظر این گروه اپوزیسیون مذاکرات سوچی به دنبال برهم زدن تلاش‌های سازمان ملل برای رسیدن به توافق ملی است که پیش‌تر در مذاکرات ژنو طرح آن ریخته شده بود.
عمر کوش، تحلیل‌گر سوری مستقر در ترکیه در مصاحبه با الجزیره گفت: این مذاکرات می‌خواهد مسیر گفت‌وگوهای ژنو را منحرف کند.
کوچ در ادامه افزود: هدف این مذاکرات از میان بردن امکان رسیدن به راه حلی سیاسی است. دولت سوریه چند روز پیش از مذاکرات، آتش بس غوطه شرقی را زیر پا گذاشت. مذاکرات سوچی تلاشی است برای «به دست آوردن کنترل بیشتر خاک سوریه [...] و در روزهای اخیر شدت درگیری‌ها در این منطقه بیشتر شده است».
به رغم درخواست‌های مکرر سازمان ملل دولت بشار اسد و روسیه از انتقال آزاد افراد زخمی و بیمار جلوگیری کرده است. سوریه اکنون به کمک متحدانش موضع قوی‌تری در مذاکرات پیدا کرده و همچنان تلاش می‌کند به قدرت خود بیافزاید.
به گفته کوش، تنها 10 نماینده از میان اپوزیسیون می‌خواهند در این مذاکرات شرکت کنند.
اپوزیسیون دولت بشار اسد جناح‌های متعددی دارد. شکاف اصلی داخل مخالفان بشار میان SNC و دوگروه معارض دیگر است که با روسیه رابطه خوبی دارند و بشار اسد با آن‌ها مشکلی ندارد.

evin.jpgرادیو زمانه ـ محمدعلی وکیلی، عضو هیئت رئیسه مجلس ایران از انجام بازدید گروهی از نمایندگان مجلس از زندان اوین خبر داد اما گفت فعلاً در این باره جزئیاتی ارائه نخواهد شد.

محمدعلی وکیلی گفت بعد از ظهر امروز، سه‌شنبه ۱۰ بهمن تعدادی از نمایندگان مجلس از محل نگهداری بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر در زندان اوین بازدید کردند.

با این حال وکیلی افزود: «با توجه به توافقی که پس از انجام بازدید با دیگر نمایندگان داشتیم، قرار شد فعلاً درباره جزئیات اظهارنظر نکنیم.»

Sepah_Pasdaran.jpgرادیو زمانه ـ تصویب لایحه «الحاق به کنوانسیون مقابله با جرائم سازمان یافته ملی» (پالرمو) در مجلس شورای اسلامی آن هم پیش از پایان مهلت جمهوری اسلامی برای اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی (FATF) اصول‌گرایان را نگران کرده است. آن‌ها واهمه دارند که این لوایح نه تنها دست سپاه پاسداران را در حمایت از گروه‌‌های شبه‌نظامی شیعه در عراق و سوریه و لبنان و یمن ببندند، بلکه سرانجام به «خلع سلاح» سپاه پاسداران بینجامد. وزارت خارجه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرده که این نگرانی‌ها بیهوده است.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی چهارشنبه ۴ بهمن با الحاق ایران به «کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با جرائم سازمان یافته فراملی» (پالرمو) موافقت کردند. بر اساس ماده واحده این لایحه، دولت ایران موظف است مفاد کنوانسیون پالرمو از جمله مواد ۲، ۳، ۵، ۱۰ و ۲۳ این معاهده را بر اساس «قوانین و مقررات داخلی به ویژه اصول قانون اساسی» اجرا کند.

Mehdi_Ghaedi.jpgایلنا ـ هافبک جوان استقلال در راه بوشهر تصادف شدیدی کرد.

به گزارش خبرنگار ورزشی ایلنا مهدی قائدی، هافبک جوان استقلال تهران که برای کارهای مربوط به دانشگاهش به بوشهر رفته بود شب گذشته در حادثه رانندگی مصدوم و روانه بیمارستان خلیج فارس شد.

او به همراه برخی دوستانش سوار بر ماشین در حال برگشت از تماشای مسابقات فوتبال ساحلی بود که خودرو آنها در اتوبان امام علی (ع) بوشهر واژگون می‌‌‌‌‌‌شود.

در سانحه واژگونی‌خودرو، به غیر از مهدی قائدی سه نفر دیگر هم در ماشین بوده‌اند. دو نفر جراحات سطحی داشتند که بعد از مداوای سرپایی از بیمارستان ترخیص شدند. یک نفر در آی‌سی‌‌‌‌‌‌‌‌یو است و مهدی قائدی هم به علت خونریزی داخلی به اتاق عمل رفته و بعد از انجام عمل، در آی‌سی‌یو بستری شده است.

fesad_012718.jpg

مجتبی احمدی - شبکه بیان

فساد اقتصادی و سوءاستفاده‌های مالی به قدری در جمهوری اسلامی گسترده است که به یک مسئله عادی تبدیل شده و حکومت نیز راهکاری برای جلوگیری یا کاهش آن ندارد. کارشناسان مالی و اقتصاددانان بر این باورند که اختلاس و فساد مالی گردابی‌هایی قدرتمند هستند که باعث سقوط دیکتاتوری‌ها می‌شوند. حالا این گرداب قدرتمند در حال بلعیدن دولت حسن روحانی است.

دیوان محاسبات ایران که وظیفه نظارت بر همه فرایندهای مالی کشور را بر عهده دارد به تازگی گزارشی را درباره «عملکرد دولت در بودجه 1395» منتشر کرده است که نشان می‌دهد، دولت روحانی در فساد اقتصادی و بی‌نظمی‌های مالی، رکوردهای محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور پیشین ایران را شکسته است.

آمار و ارقامِ فساد و قانون‌گریزی‌های دولت روحانی در این گزارش می‌تواند به عنوان یک رکورد در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شود. حسن روحانی یک میلیارد و 177 میلیون دلار از سهم صندوق توسعه ملی از نفت را واریز نکرده و معلوم نیست این مبلغ کلان صرف چه چیزی شده است.

عادل آذر، رئیس دیوان محاسبات ایران در مجلس شورای اسلامی پرده دیگری از تخلف‌های گسترده دولت برداشته و گفته است «11 هزار و 479 میلیارد تومان حاصل از فروش داخلی گاز طبیعی به حساب خزانه واریز نشده و باید در این موارد اقدام عاجلی صورت گیرد.» وجود این انحراف‌های مالی در کارنامه سال 95 دولت روحانی در حالی است که در پنج سال گذشته معاون اول او بارها دولت احمدی‌نژاد را بابت فساد اقتصادی محکوم کرده و خود را پرچم‌دار مبارزه با فساد اقتصادی دانسته است.

سازمان شفافیت بین‌الملل اوایل سال 2017 میلادی اعلام کرد ایران در بین 176 کشور جهان، در زمینه فساد اداری، اقتصادی و تجاری، رتبه 131 را از آن خود کرده است. از جمله حکومت‌های فاسدی که در کنار جمهوری اسلامی از آن‌ها یاد می‌شوند، سومالی، افغانستان، سودان و عراق هستند.

barjam_012918.jpgرویداد۲۴- مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه درباره نزدیک شدن مواضع آمریکا و اروپا برای اعمال تغییر در برجام با وجود مقاومت جمهوری اسلامی ایران گفت: خواستن و توانستن در سیاست فرق دارد. بر این نکته تأکید می‌کنم که در مرحله کنونی باید سنجید تا چه اندازه توانایی به کرسی نشاندن مواضع خود را داریم یا بار دیگر خواهیم گفت که در قالب تحریم‌ها یا فشارها استقلال پیدا خواهیم کرد و یک دهه هزینه می‌پردازیم و درنهایت آنچه مهم خواهد بود، حذف تحریم‌ها در لایه‌های گوناگون تحریمی بر ضد جمهوری اسلامی است که این بار دیگر فرصتی باقی نیست و باید یک تصمیم‌گیری نهایی و بسیار مهم صورت گیرد.
روزنامه وال‌استریت ژورنال به نقل از رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه آمریکا نوشته است که «مقام‌های این کشور و انگلیس، فرانسه و آلمان این هفته (میلادی) برای آغاز مذاکرات رسمی در مورد نگرانی‌های واشنگتن درزمینهٔ توافق هسته‌ای، دیدار و گفت‌وگو کرده‌اند و آنچه در موردش به توافق دست‌یافته‌ایم، همکاری باهمتایان اروپایی‌مان است.»
تیلرسون البته پیش‌تر در هفته گذشته گفته بود که کارگروه‌هایی هفته آینده برای گفت‌وگو در موردتوافق هسته‌ای باهم دیدار می‌کنند، اما فردی مطلع اعلام کرد که «برایان هوک» دستیار نزدیک تیلرسون و مدیر برنامه‌ریزی سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا با مقام‌های اروپایی دیدار داشته تا مذاکرات رسمی در لندن را درحالی‌که تیلرسون در داووس سوئیس به سر می‌برد، آغاز کند.
در همین خصوص محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز مطرح کرده است که «معتقدم مماشات و کج دار و مریز دراین‌باره جواب نمی‌دهد. من بر این باورم که موضع مبنایی اروپا آن است که در خصوص توافق هسته‌ای نباید دوباره مذاکره‌ای صورت گیرد و اینکه تمامی مفاد این معامله، موبه‌مو لحاظ و رعایت شوند و انتظار ما آن است که اروپا به این توافق پایبند باشد و من معتقدم این انتظاری است که جامعه جهانی نیز از شما (اروپایی‌ها) دارد.»
مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین‌الملل و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با رویداد۲۴ در رابطه با دیدار آمریکایی‌ها با اروپایی‌ها در خصوص برجام گفت: توافق هسته‌ای یک بهانه به‌حساب می‌آید، اصل قضایا در نشست گروه 7 در رم رقم خورده است.

ظهور نسل محزون در ایران

| No Comments

Eterazat_dokhtar_daneshjou.jpgنویسندگان: عقیل دغاغله - زکیه سلیمی

منبع: مریپ

ترجمه: سایت دیپلماسی ایرانی - تهران

روز جمعه، ۲۹ دسامبر ۲۰۱۷، ناگهان تظاهرات شهر مذهبی مشهد، کلان شهری مهم واقع در شمال شرق کشور را درنوردید. اگرچه شواهد حکایت از آن داشت که تظاهرات از سوی تندرو ها طراحی شده تا حسن روحانی ناکارآمد جلوه داده شود، اما ناآرامی ها به سرعت به سراسر کشور تسری پیدا کرد و از کنترل تمام گروه های سیاسی خارج شد. اغلب رسانه های جریان اصلی و بین المللی با عجله به این موضوع اشاره کردند که این ناآرامی ها بزرگترین تظاهرات از زمان جنبش سبز است؛ تظاهراتی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ آغاز شد و جوانان پیش برنده آن بودند.


رسانه های خارجی فی الفور به تحلیل تظاهرات ایران پرداختند، اهمیت عامل اقتصادی همچون فقر، تورم و بیکاری را برجسته کرده و همزمان بر نقش هدایتگر جوانان مستاصل و فقیر در چرخه جدید ناآرامی ها تاکید کردند. هرچند برخی از شعار ها علیه افزایش چشمگیر قیمت غذا و دیگر مایحتاج ضروری بود، اما بسیاری از شعار ها حکایت از نارضایتی های سیاسی و اشاره به تغییر احساسات سیاسی جوانان ایرانی داشت. شعار و موضع یکسان علیه اصلاح طلبان و اصولگرا ها از تغییر در شیوه ارتباط جوانان ایرانی با حاکمیت حکایت دارد. تظاهرات آن ها منعکس کننده ایجاد شکاف در ساحت سیاسی ایران است. برای دهه ها در ساختار سیاسی ایران موضع اصلاح طلبانه برای مقابله با نهاد ها و سیاستمداران محافظه کار مورد حمایت قرار داشت.


غافلگیرکننده ترین جنبه تظاهرات اخیر از جانب گرایش های پوپولیستی قابل مشاهده بود که متشکل است از جوانان طبقه متوسط ایرانی، کسانی که از ناامیدی های عمومی و به ویژه از ناامیدی های نسلی خود به شعارهای رمانتیک و اغلب رادیکال ملی گرایانه نقب زده اند.


نسل محزون - Blue Generation
بهترین راه به منظور تبار شناسی تظاهرات اخیر این است که از مراسم غیرمنتظره تدفین مرتضی پاشایی آغاز کنیم، خواننده سی ساله ایرانی که نوامبر ۲۰۱۴ به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت. خبر درگذشت او هزاران تن از جوانان ایرانی را برای تشییع جنازه به خیابان های تهران کشاند. برای چند روز، صد ها جوان، اغلب زیر ۲۵ سال، در سراسر کشور گردهم آمدند و با آواز و روشن کردن شمع یاد او را گرامی می داشتند. پاشایی برای اغلب افرادی که در این جمعیت سنی قرار نمی گرفتند ناآشنا بود. ناظران در مقالاتی که در خصوص این حضور خیابانی غیرمنتظره نوشتند اذعان کردند که نه پاشایی را می شناختند و نه ترانه های او را گوش داده بودند، انجمن جامعه شناسی ایران میزگردی برگزار و جامعه شناسان سر شناس کشور را برای تحلیل محبوبیت ناشناخته یکی از اسطوره های جوانان دعوت کرد.


مراسم تدفین پاشایی نشانه ای زودرس از ظهور نسلی جدید در ایران بود که ارتباط کمی با انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰)، یا عصر اصلاحات پرزیدنت محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵) احساس می کرد. در حقیقت بسیاری از آن ها سنشان کمتر از آن است که حتی جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ را تجربه کرده باشند.


ترانه های سودازده پاشایی، حال و هوای غم زده نسلی را نمایندگی می کرد که احساس می کند حزن و اندوه (Blues) دارد. این «نسل محزون» (blue generation) احساس می کند مورد خیانت اتوکراسی فاسد قرار گرفته است و اعتقاد اندکی به ایدئولوژی های سیاسی موجود دارد. مهم ترین شاخصه متمایزکننده احساسات سیاسی نسل آن ها فقدان هرگونه وابستگی سیاسی یا احساس تعلق خاطر به نهاد ها یا فرهنگ سیاسی پساانقلاب در ایران است.


نسل محزون در دوران کوتاه و گذرای ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر شکل گرفته است. آن ها شاهد یا تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، ایثار، عدالت اجتماعی، دوره پساانقلابی توسعه مجدد دولت و ملت، یا دوره اصلاحات اولیه و یا حتی استقلال ملی دارند که در سال های نخستین جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.


این نسل تصورش از حاکمیت، نهادی است که گردهم آیی موسیقی را لغو می کند، دستورالعمل های اجباری پوشش وضع می کند، فعالیت های فرهنگی و تفریحی را قدغن می کند. آن ها دولت را ناکارآمد، فاسد و ناتوان در اداره کشور شناسایی کرده اند. این ایماژ به واسطه اخبار هر روزه در خصوص کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر مرض های اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان بی خانمان، خشونت خیابانی و وخامت خدمات عمومی تقویت شده است. دختران و پسران جوانی که در شهرهای کوچک و بزرگ به خیابان ها ریختند خسته از دولتی هستند که بیش از آنکه نگران فراهم کردن فرصت های اقتصادی یا احترام به حقوق و آزادی های اولیه آن ها باشد، دلواپس پوشش آن هاست. تظاهرات اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به حاکمیت بیگانه هستند.

ghari_012918.jpgایران اینترنشنال، محمود صادقی، نماینده مجلس شورای اسلامی،‌ در پی اعلام خبر تبرئه‌شدن سعید طوسی، قاری معروف قرآن توسط شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر تهران،‌ تصویر رأی دادگاه را نیز منتشر کرده است.

صادقی روز شنبه ۷ بهمن، سپس با انتشار چند توییت دیگر علیه قوه قضاییه، اعلام کرد: «اسناد پرونده حاکی از اعمال نفوذ آشکار در فرایند دادرسی است. حدود ۲ سال بود که مدیرکل دادگستری پرونده را ازدادگاه گرفته بود».

وی در توئيت دیروز حود نوشت: «حکم مستشاران عاریتی شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر کیفری استان تهران مبنی بر تبرئه کودک آزار قرآنی نشان می‌دهد دستگاه قضایی صدای اعتراض مردم را خوب شنیده است.»

‏وی افزود: «شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر تهران بدون امضای رئیس دادگاه با رأی دو مستشار از شعبه دیگر حکم صادره علیه مربی صوت و لحن مبنی بر ۴ سال حبس را نقض و او را تبرئه کرد؛ اسناد پرونده حاکی از اعمال نفوذ آشکار در فرایند دادرسی است. حدود ۲ سال بود که مدیرکل دادگستری پرونده را از دادگاه گرفته بود.»

ghariSTtabraeh1.jpgبه گزارش انصاف نیوز، سعید طوسی از قاریان نزدیک به بیت سید علی خامنه‌ای،‌ رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به این خبر گفت: «رأی تبرئه‌ام صادر شده و به وکیلم نیز ابلاغ شده و به زودی منتشر می‌شود.»

طوسی در واکنش به سخنان محمود صادقی ادعا کرده است:«من این آقا را اصلاً نمی‌شناسم. قطعاً ایشان هر کسی هست دروغ می‌گوید و ادعای بی‌خودی دارد و برای خودش حرف زده است. اگر ایشان مشکلی دارند با وکیلم، آقای حمید هروی تماس بگیرند تا توجیه شوند».

خبر تبرئه سعید طوسی از سوی دستگاه قضا با واکنش‌های زیادی را در پی داشت.

مصطفی تاجزاده،فعال سیاسی، شهیندخت مولاوردی، دستیار ویژه رئیس جمهور ایران در امور حقوق شهروندی و الهام فخاری، نماینده شورای شهر تهران،نیز با انتشار توییتی به این خبر واکنش نشان داده‌اند.

تاجزاده در توئیت خود نوشته است:«حکم سعید طوسی با اعمال نظرهای مقامات، افکار عمومی را شدیدا جریحه دار کرده است. اگر این پرونده عادلانه رسیدگی نشود، انگشت اتهام به سوی کانونی متوجه خواهد شد که مصلحت خود او و کشور نیست.»

ghariSTtabraeh2.jpgاز سوی دیگر، تاجزاده و صادقی، هشتگ‌هایی را نیز برای اعتراض به این حکم در شبکه‌های اجتماعی به راه انداخته‌اند.

محمد گندم‌نژاد طوسی،‌ معروف به سعید طوسی؛ قاری مشهور قرآن که از قاریان نزدیک به بیت سید علی خامنه‌ای،‌رهبر جمهوری اسلامی، متهم به ارتباطات ناسالم با نوجوانان بوده که بنا به گفته‌ی محسنی‌اژه‌ای پس از اعتراض، در مورد «مساله خلاف عفت» منع تعقیب شد، اما برای او قرار مجرمیت برای «تشویق به فساد» صادر شد.

پرونده این اتهام از سال ۱۳۹۰ پس از شکایت چند نفر از قاریان جوان باز شد که در سال ۱۳۹۵ در رسانه‌ها علنی شد.

به گزارش برخی رسانه‌ها، وی متهم به رابطه جنسی و تجاوز به ۱۰ تا ۱۹ پسر نوجوانی شده‌است که نزد او قرائت می‌آموخته‌اند. این جوانان طوسی را متهم کردند که او آنان را آزار جنسی داده‌ است.

یورونیوز، دومین دختر خیابان انقلاب در اعتراض به حجاب اجباری بر بالای سکویی در خیابان انقلاب تهران ایستاد که ویدا موحد برای نخستین بار نام «دختر خیابان انقلاب» را بر آن حک کرد.

روز دوشنبه عکس‌هایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که نشان می‌داد دختر دیگری بدون حجابی بر موهایش بر همان سکویی ایستاده است که ویدا موحد، معروف به دختر خیابان انقلاب برای نخستین بار و بطور نمادین روسریش را بر سر چوبی گره زد.

برخی از گزارش‌ها و عکس‌های منتشر شده از سومین دختر خیابان انقلاب نیز خبر می دهد که در نزدیکی میدان فردوسی بر سکویی مشابهی بالا رفته و روسری سفید رنگش را بر سر چوبی گره زده است.

d49509dfb94_249280.jpg

بعد از حرکت اعتراضی ویدا موحد ۳۱ ساله که مادر یک کودک ۱۹ ماهه نیز هست، دختران دیگری در شهرهای مختلف و نقاط مختلف تهران با اقدامی مشابه کار او را تکرار کرده بودند با این حال این دومین بار است که دختری بر همان سکویی بالا می رود که ویدا موحد اعتراضش را آغاز کرد.

کاربران شبکه‌های اجتماعی در مواجهه با اقدام دومین دختر خیابان انقلاب همانند همه سوژه های اجتماعی-سیاسی دو دسته شده اند. در توئیتر بیشتر کاربران از اقدام این دختر حمایت کرده اند و تعدادی نیز که بیشتر مشخصاتی نزدیک به جریان های اصولگرا دارند به تمسخر او پرداخته اند.

با این حال در پی دستگیری ویدا موحد و سپس آزادی او که نسرین ستوده وکیل دادگستری خبر آن را منتشر کرد، اقدام این دختر را باید اقدامی توصیف کرد که با آگاهی از احتمال دستگیر شدن و مجازاتی که قانون مجازات اسلامی برای این اقدام در نظر گرفته، انجام شده است.

در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی آمده است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»

روسری سفید بکار رفته توسط این دختران معترض با کمپین اعتراضی «چهارشنبه های سفید» پیشنهاد شده از سوی مسیح علینژاد خبرنگار مقیم آمریکا، مرتبط است که از زنان خواسته بود برای اعتراض به حجاب اجباری روزهای چهارشنبه روسری سفید بر سر کنند اما این دختران روسری سفید را نه بر سر بلکه بر سر چوب آویزان کردند.

اقدام آنها را می توان هم اعتراض به حجاب اجباری به شیوه ای رادیکال و همزمان اعتراضی صلح آمیز ارزیابی کرد. با این حال مشخص نیست در صورت گسترش این شیوه از اعتراض، مقامات حکومتی چه واکنشی به آن نشان دهند.

taksirDAIran.jpg

Ali_Keshtgar.jpgنزدیکترین کشور جهان به لحاظ تاریخ، زبان و فرهنگ به ایران، افغانستان است. این کشور در روزهای اخیر، بارها آماج وحشیانه‌ترین اقدامات تروریستی قرار گرفته و قربانیان تازه‌ترین حمله، تا هنگام نوشتن این یادداشت، به ۱۰۳ کشته و ۲۳۵زخمی رسیده است و بیمارستان‌های افغانستان پر از مجروحان جریان موج جدید بمب‌گذاری‌هاست که طالبان همه آنها را بر عهده گرفته است!

اما پرسشی که پس از انتشار پیاپی اخبار جنایات طالبان در افغانستان مطرح می‌شود این است که چرا علی خامنه‌ای و هسته اصلی قدرت تا کنون در قبال این جنایات هولناک چیزی نگفته‌اند در حالی که در حوادثی بسیار جزئی‌تر در منطقه، خود را موظف به موضع‌گیری می‌دانند.

forooghi_012918.jpgروزنامه همدلی

مهدی فیضی‌صفت - شاید اگر تورج شعبانخانی به خسرو هریتاش پیشنهادش نمی‌داد، امروز موسیقی ایران «فریدون» نداشت، شاید اگر در جوانی دل به دختر زیبارویی نمی‌باخت و ازدواج معشوقه‌اش، قلبش را آتش نمی‌زد، امروز فریدون فروغی، فریدونی نبود با سوز صدایی که غم را موج موج از گوش مخاطب به وجودش جاری می‌کند. چه کسی مانند او می‌توانست بخواند «دلم از خیلی روزا با کسی نیست»، چه کسی مثل «فریدون» می‌توانست فریاد بزند «دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره» و چه کسی چون فروغی می‌توانست آواز کند «غم تنهایی اسیرت می‌کنه، تا بخوای بجنبی پیرت می‌کنه.» حتی اگر نزدیک به دو دهه اسیر سکوت شود، نامش فراموش نشدنی است، دوستدارانش از یاد نبردند خواننده‌ای را که با سیل هنرمندان مهاجر همراه نشد و ماند، حتی به قیمت خاموشی. او که صدای سوزناک و سبک منحصر به فردش، آثار ماندگاری را در حافظه‌شان ثبت کرد. فریدون فروغی در ابتدا به عنوان خواننده سبک پاپ و راک در موسیقی ایرانی مطرح شد؛ اویی که روزی تصور نمی‌کرد قطعه‌ای به زبان فارسی بخواند. دهه شصت و هفتاد میلادی بود، دوران ظهور و فراگیری موسیقی راک انگلیسی. عاشق «ری چارلز» بود، گیتار در دست می‌گرفت، «ری چارلز» می‌زد و می‌خواند اما «آدمک» زندگی موسیقایی او را متحول کر. نام فریدون فروغی در کنار فرهاد مهراد به عنوان خوانندگان موسیقی اعتراضی ایران حک شده، فریدونی که غمگنانه زیست، غمگنانه آواز خواند و غمگنانه چشم از جهان فرو بست. او را در روستای قورقورک بوئین زهرا قزوین در کنار برکه‌ای کوچک به خاک سپردند، جایی که سال‌ها پیش برایش خوانده بود «قریه من رویای من بود، اون چشمه خوب دنیای من بود». فریدون فروغی اگر امروز زنده بود، شصت‌وهفتمین سالروز تولدش را جشن می‌گرفت. او را از یاد نمی‌بریم، نه به خاطر «یار دبستانی»، «زندون دل» و ده‌ها کار ماندگار دیگر، چون او فریدون فروغی بود.


فریدون، فروغی در ترانه روزگار ما


محمدعلی بهمنی - اگر قرار باشد از اسم فریدون فروغی صحبت کنم باید بگویم «او و کارهایش، فروغی در ترانه روزگار ما بودند.» او همیشه این مزیت را با خود به همراه داشت که با ارائه هر اثرش، چراغی را در ترانه و موسیقی پاپ ما روشن می‌کرد. شناخت من از او به زمانی برمی‌گردد که کاری را با آقای تورج شعبان‌خانی انجام داده بود و من در تهیه و تولید اولیه‌اش حضور داشتم و این باب آشنایی من با فریدون فروغی بود. ما منتظر «فروغی» بودیم که در موسیقی اتفاق بیفتد یا دست‌کم یک روشنی برای موسیقی پاپ ما باشد. در خصوص فرهاد نیز باید بگویم آن چه که او در موسیقی انجام داد، فراتر از حد انتظار بود. در این جا لازم می‌دانم به موضوع مهمی اشاره کنم. باید به کسانی که می‌خواهند مسیر این دو را ادامه دهند، نگاهی متفاوت داشته باشیم چرا که صدای فریدون و فرهاد متفاوت بود و به همین دلیل باید با دقت و حساسیت به ادامه‌دهندگان راه‌شان توجه کرد. به باور من اگر کسی می‌خواهد ادامه دهنده راه این عزیزان باشد ابتدا باید درک اجتماعی و هنری آنها را بیابد و به آن پی ببرد. چون فرهاد و فریدون به یک درک سوم از صدا، موسیقی و شعری رسیده بودند که قصد داشتند از آن بهره ببرند. به نظر من اگر آنهایی که می‌خواهند این راه را ادامه دهند به آن درک نرسند؛ شاید تنها یک چیزی شبیه صدای فریدون و فرهاد را ارائه دهند ولی جوانان نسل امروز باید بدانند مسیری که می‌خواهند در آن پای بگذارند در حافظه، ذهن و زبان ما زنده و ماندگار است. فرهاد و فریدون از موسیقی، شعر و صدای ارائه شده درک کاملی داشتند و جدا از آن چه خود بودند، درک اضافه‌ای نیز داشتند. امیدوارم ادامه دهنده‌های راه آنها مطالعه کنند و با زندگی آنها زیست داشته باشند. درست است که خود فریدون و فرهاد دیگر نیستند تا این جوانان زندگی‌شان کنند اما باید با زندگی‌نامه آنها و چراهای‌شان درگیر شوند. چرایی که آنها را به این سطح از واقعیت رسانده، قابل تامل است. هر کسی که راه این عزیزان را ادامه دهد بسیار دوست‌داشتنی است. در مورد تنهایی و برخوردهای نامتناسب با فریدون در قبل و بعد از انقلاب نیز باید بگویم: خلا همیشه وجود دارد. روزگار یا تاریخ آن روزگارها اولین آسیب‌ها را با کوچک‌ترین تغییر، متوجه هنر و هنرمند کرده است. یعنی هنر سرگردان است. البته هنر کار خودش را ادامه می‌دهد اما دیده نمی‌شود. این دیده نشدن برای کسانی که هنردوست هستند و آنهایی که یک مسیر شفاف را دنبال می‌کنند مدتی سرگردانی به بار می‌آورد. اگر تاریخ را ببینیم همیشه این اتفاق‌ها را شاهد بوده‌ایم اما همیشه ذات هنر و ذات آن چه یک هنرمند واقعی ارائه داده مثل یک صدا و یک آیینه روبه‌روی دوست‌داران است و آفرینش را با ایجاد کوچک‌ترین فرصت بهره دوباره، در وجود این‌ها زنده می‌کند و به همین دلیل نباید نگران بود. اکنون آن قدر فرزندان هوشمند داریم که وقتی کار فکری آنها را نظاره می‌کنیم، می‌بینیم که چه ظرفیت‌های فکری عظیمی دارند. تنها باید فضا برای‌شان فراهم شود که با شناختم از هنر می‌گویم هنر برای خود فضاسازی خواهد کرد.


به خاطر همه همراهی هایش از فریدون ممنونم


حسین زمان - ترانه‌های افرادی مثل فریدون فروغی و بیش از او، فرهاد مهراد در واقع به نوعی بیانگر مسائل و معضلات زمان خودشان بوده است. البته این آثار حاصل کار ترانه‌سرا، آهنگساز و خواننده با همدیگر بوده است اما این که پشت این ترانه‌ها چه تفکری نهفته بوده و از جانب چه کسانی بروز پیدا می‌کرده، باید خیلی دقیق‌تر بررسی شود. فضایی که هنرمند در آن زندگی می‌کند روی ترانه‌ها موثر است. اصلا بحث هنر و موسیقی را کنار بگذاریم. مردم یک جامعه در کسوت‌های مختلف مانند استاد دانشگاه یا دانشجو، خصلت‌های مختلف دارند. عده‌ای مسائل و مشکلات جامعه خود را می‌بینند و فقط نظاره‌گر هستند. بعضی دیگر می‌بینند و فقط متاثر می‌شوند. برخی هم می‌بینند، متاثر می‌شوند و البته عکس‌العمل نشان می‌دهند. خصلت آدم‌ها با همدیگر فرق دارد. هنرمندان نیز همین گونه هستند. هنرمندانی هستند که مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه خود را به خوبی درک می‌کنند اما به خاطر محافظه‌کاری یا ترس از این که موقعیت خود را از دست بدهند هیچ وقت به دنبال این موضوع نمی‌روند که اعتراض به مشکلات جامعه را در آثار و یا صحبت های خود بگنجانند. عده‌ای نیز هستند که سعی می‌کنند مشکلات را به گونه‌ای در کارهای خود مطرح کنند که خیلی لطمه نبینند.


فرهاد و فریدون مشکلات جامعه را می‌دیدند و متاثر می‌شدند و این تاثر به شکلی در کارهای آنها دیده می‌شد. حتی کارها در آن زمان نیز تا حد زیادی محافظه‌کارانه بود و عوامل کار بعضا با همان شکل هم مورد سوال و تذکر واقع می­‌شدند .آنچه مسلم است، نام هنرمندان بزرگی مانند فریدون فروغی هیچگاه از یاد و خاطره ما خارج نمی‌­شود افرادی از این دست اصلا نیازی به تمجید ندارند. هنرمندان بزرگی چون فروغی و فرهاد که حالا دیگر سال­‌هاست از میان ما رفته­‌اند مشخصه­‌هایی مخصوص به خودشان را داشتند و به بیان بهتر دارای سبک هنری مختص به خود بودند.از منظر فاکتورهای فنی صدای رسا، پر طنین و پر صلابت فریدون فروغی از ویژگی‌های منحصر به فرد این هنرمند توانمند بود. چیزی که در اکثر خوانندگان دهه پنجاه مشهود بود، عشق شان به این هنر و اصالت هنری شان بود؛ که متاسفانه این روزها چه در داخل و چه در خارج از کشور، کمتر شاهد آن هستیم. صدای فریدون فروغی یار و همدم روزها و شب‌های تنهایی من در دوران نوجوانی و جوانی بود، از این بابت از او سپاسگزارم.


ای کاش هم‌نسل تو بودم


نیما مسیحا - کارهای فریدون از دوران کودکی همراه من بود. این توفیق اجباری به خاطر علاقه‌ای بود که پدرم به فریدون و فرهاد داشت. در آن روزگار، درک کاملی از اشعار او نداشتم اما بعدها فریدون برایم آشنایی قدیمی جلوه می‌کرد. در همان سال‌های کودکی که آهنگ‌های فریدون در ناخودآگاهم می‌نشست، احساس خوب و دلنشینی نسبت به ملودی‌ها و به خصوص صدای او داشتم. فریدون فروغی در ذهنم جایگاه بلندی داشت و همچنان نیز دارد. نگاه او نسبت به کاری که ارائه می‌داد و از طرف دیگر انتخاب‌های خاصش، او را ویژه کرده بود.

تنها یک بار فریدون را دیدم و دیگر فرصتی پیش نیامد که با او ملاقاتی داشته باشم. در همان دیدار، درکم از او این گونه بود: «مردی را دیدم که مهربان، صمیمی و در عین حال عمیق بود.» ای کاش هم‌نسل او بودم. زیرا فریدون فروغی یکی از تاثیرگذارترین افراد در موسیقی پاپ ایران بود. ملودی‌های زیبا و ترانه‌های متفاوت فریدون در کنار صدای فوق‌العاده‌اش، او را به نقطه‌ای متمایز در موسیقی تبدیل کرده است. همیشه فریدون را دوست داشتم و دارم و هنوز هم به کارهای او گوش می‌دهم. در این جا لازم می‌دانم از یک حادثه وحشتناک، گله کنم. فریدون فروغی را در روستای قورقورک اشتهارد کرج در کنار برکه‌ای کوچک، در سایه کوهی بزرگ و در آرامشی که سال‌ها انتظارش را می‌کشید به خاک سپردند. او در خاموشی و مظلومیت از دنیا رفت. در حالی که سال‌ها، هواداران خود را در حسرت ارائه قطعه‌ای جدید یا اجرای کنسرت گذاشت. با این حال او همچنان در یاد دوستداران موسیقی به خصوص پاپ مانده و با تغییر نسل، نه تنها از محبوبیت او کم نمی‌شود که بر تعداد طرفداران او افزوده می‌شود.

Iraj_Mesdaghi_2.jpgخامنه‌ای بیست و ششم دی‌ماه ۱۳۹۶ در دیدار خانواده شهید ییلاقی سخنانی را ایراد کرد که بخشی از آن ده روز بعد در پنجم بهمن ماه بطور هماهنگ در سایت‌‌های نظام اسلامی انتشار یافت.

او در مورد سرنوشت دانشجویان پیروخط امام گفت:‌

«جوان نسل اوّل، کسانی بودند که از روی احساسات، از روی هیجان [کار کردند]؛ احساسات بود، احساسات خوبی هم بود و همان احساسات کار کرد، یعنی یک نظام کهن را سرنگون کرد و اسلام را رو آورد.

این را ما کوچک نمی‌گیریم، امّا غالباً دانه‌دانه‌ی افراد ــ نمی‌گویم همه ــ از روی احساسات لانه‌ جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمریکایی‌ها صحبت کردند و عذرخواهی کردند.

این ناشی از چیست؟ ناشی از کم‌عمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود؛ انگیزه بود، امّا زیرساختش محکم نبود.» (منابع: تسنیم، فرارو)

هرچند خامنه‌ای و رفسنجانی هنگام تسخیر سفارت آمریکا، به همراه حسن روحانی و هادی غفاری و محمد منتظری و... در سفر حج بودند و طبق گفته‌ی رفسنجانی چنانچه در تهران بودند اجازه نمی‌دادند چنین امری به وقوع بپیوندند. اما پس از اشغال سفارت هر دو به موج سواری پرداختند و خامنه‌ای در سال‌های اخیر برای تنگ‌کردن فضای سیاسی و مقابله با هرگونه گشایش، بر طبل استکبار ستیزی کوبیده و از گروگانگیری و... حمایت می‌کند.

صحبت‌های خامنه‌ای در مورد دانشجویان پیرو خط امام، انگیزه‌ای شد تا نگاهی داشته باشم به سرنوشت آن‌ها که در پی می‌آید.

درحالی که پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در مهرماه ۱۳۵۸ انجمن‌های اسلامی و اعضای دفتر تحکیم وحدت دارای کمترین نفوذ در دانشگاه‌ها بودند و در اقلیت محض به سر می‌بردند، با یک توطئه‌ی حساب‌شده به منظور مطرح‌کردن خود و خلعِ شعارْ‌ کردنِ نیروهای سیاسی مخالف، در ۱۳ آبان‌ماه سفارت آمریکا را اشغال کرده و دیپلمات‌های آمریکایی را به گروگان گرفتند و خود را «دانشجویان پیرو خط امام» خواندند.

دانشجویان پیرو خط امام در حدود ۳۰۰ دانشجو از دانشگاه‌های شریف و پلی تکنیک (امیرکبیر) و ملی (شهید بهشتی) و تهران بودند. دانشجویان دانشگاه علم و صنعت که نمایندگی‌شان با محمود احمدی‌نژاد بود و بعدها در دولت وی پست‌های حساسی را اشغال کردند معتقد به تسخیر سفارت روسیه بودند و نقشی در اشغال سفارت آمریکا نداشتند، اما آن‌ها نیز بعدها به این دسته از دانشجویان پیوسته و در سفارت حضور یافتند. علی احمدی، هاشمی ثمره و احمدی‌نژاد عناصر اصلی انجمن اسلامی علم و صنعت بودند.

در واقع عناصر اصلی دفتر تحکیم وحدت نقش عمده را در جریان اشغال سفارت آمریکا به عهده داشتند.

سازمان‌ مجاهدین خلق اولین نیرویی بود که به حمایت گسترده از این دانشجویان پرداخت و به همراه حزب توده و دیگر گروه‌های چپ بر آتش مبارزه «ضد‌امپریالیستی»‌ دمیدند.

مجاهدین از اولین ساعات گروگانگیری با بسیج نیروهای تشکیلاتی‌ خود به صورت بیست‌و چهارساعته به گرم‌کردن فضای بیرون سفارت و خیابان‌های اطراف پرداختند و با شعارهای حمایت‌آمیز خود از اقدام دانشجویان تقدیر کرده و به یکی از بزرگترین بحران‌های سیاسی قرن بیستم دامن زدند.

شعار‌های ضد‌امپریالیستی و ضدآمریکایی و دعوت دانشجویان به افشاگری هرچه بیشتر توسط نیروهای تشکیلاتی مجاهدین تنظیم و سر داده می‌شد. نمایش فیلم «سقوط ۵۷» ساخته باربد طاهری توسط مجاهدین در پیاده‌روی مقابل سفارت، اعلام روزه سیاسی، طبخ و تقسیم آش در شب‌ها مقابل سفارت، برگزاری نماز جماعت و تنظیم شعارها تماماً به عهده‌ی مجاهدین بود. مسئولیت صحنه با سعید منبری یکی از کادرهای مجاهدین بود که در سال ۱۳۶۱در درگیری با نیروهای نظام کشته شد.‌ چریک‌های فدایی خلق نیز به منظور حمایت از دانشجویان پیروخط امام تظاهراتی را از دانشگاه تهران به سمت سفارت آمریکا سازمان دادند.

حزب توده که بره‌کشان‌‌اش بود. چرا که در اوج جنگ سرد به نیابت از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی می‌توانستند شعارهای آمریکا‌ستیزانه داده و کشور را در مسیر دلخواه خود قرار دهند.

مجاهدین از این که خمینی آمریکا را «شیطان بزرگ» خواند و رابطه با آمریکا را رابطه‌ی «گرگ و میش»‌ نامید در پوست خود نمی‌گنجیدند. این سازمان در آذرماه ۱۳۵۸ شتابزده کتابی با عنوان «۴ پیام تاریخی امام خمینی» انتشار داد که دو پیام آن مربوط بود به «سخنان امام خمینی خطاب به نماینده ویژه‌ی پاپ» و «پیام امام خمینی به شورای امنیت فرمایشی به هنگام تشکیل این شورا برای رسیدگی به مسئله‌ی جاسوسان آمریکایی در ایران»

اکثریت قریب‌ به اتفاق نیروهای سیاسی ایران به حمایت از اقدام دانشجویان پرداختند. یکی از اولین آثار گروگانگیری سقوط دولت بازرگان بود که بطور عجیبی با استقبال نیروهای سیاسی روبرو شد و صحنه‌ی سیاسی به صورت تعیین‌کننده‌ای به سمت قدرت‌گرفتن روحانیت و حزب جمهوری اسلامی و نیروهای ارتجاعی چرخید.

سپس نهضت آزادی با یک انشعاب روبرو شد و عزت‌الله سحابی با خروج علیه پدرش و بازرگان به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا پرداخت و در سال ۱۳۶۰ از همین منظر برخلاف نظر نهضت‌آزادی به حمایت از برکناری بنی‌صدر و تحقق کودتای نیروهای ارتجاعی روحانیت و حزب‌جمهوری اسلامی پرداخت.

در پی گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا، سازمان چریک‌های فدایی خلق، سازمان مجاهدین خلق، حزب توده، پیکار و دیگر نیروهای چپ به همراه ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنی‌صدر و... بی‌توجه به قوانین بین‌المللی خواهان محاکمه گروگان‌های آمریکایی شدند.

مجاهدین و حزب توده نیروهای اصلی مخالف آزادی گروگان‌های آمریکایی بودند. مجاهدین با شدت آن را سازش با امپریالیسم می‌خواندند و در همان دوره سرود‌های «نبرد با آمریکا»، «سرکوچه کمینه» را انتشار دادند که به ترور مستشاران آمریکایی در دهه‌ی ۵۰ اشاره داشت. این سازمان با فرصتی طلبی ترور‌های صورت گرفته توسط بخش مارکسیست-لنینیست این سازمان را به نام خود جا می‌زد و با فریبکاری ترانه می‌ساخت «مجاهد پرکینه، سرکوچه کمینه، آمریکایی بیرون شو، خون‌ات روی زمینه». مسعود رجوی رهبر این سازمان هنگامی که می‌خواست به دامان آمریکایی‌ها بیاویزد منکر این ترورها شد و مسئولیت آن‌ها را متوجه‌ی بخش مارکسیست-لنینیست این سازمان کرد. در مقاله‌ی «چه کسانی مستشاران آمریکایی را ترور کردند» در این مورد توضیح دادم.

هیچ‌یک از این نیروها توجهی نداشتند که گروگانگیری نه تنها موجب بسته شدن فضا و بسط سرکوب در جامعه خواهد شد بلکه خود دانشجویان نیز با توجه به مشروعیتی‌ که کسب کرده‌اند به نیروهای سرکوبگر خواهند پیوست و اقدامات بعدی را سازمان خواهند داد. رفراندوم قانون اساسی، ایجاد بسیج، جا افتادن سپاه پاسداران، تلاش ناکام نیروهای آمریکایی در طبس، تحریم اقتصادی، فاجعه‌ی انقلاب فرهنگی، کودتای نوژه، جنگ ایران و عراق و... از نتایج مستقیم این اقدام نابخردانه بود که باعث ویرانی ایران شد و کشور همچنان از آثار وخامت‌بار آن در عرصه‌های گوناگون رنج می‌برد.

اصغر زاده در پاسخ به سوال نشریه اندیشه پویا که می‌پرسد چه شد که شما چهارده ماه در سفارت ماندید می‌گوید:‌

«دانشجویان چنین قصدی نداشتند. دانشجویان از یک مرحله‌ای به بعد دیگر در ماجرای سفارت نقشی نداشتند.

چه کسی نقش داشت؟

اصغرزاده: تصمیم‌گیری در خصوص سفارت و گروگان‌ها به عهده‌ی حکومت و بطور مشخص امام خمینی قرار گرفت. امام خمینی رهبر انقلاب از قضیه‌ی تسخیر سفارت برای ایجاد وحدت ملی و متحد کردن همه‌ی گروه‌ها استفاده کردند، مملکت از آشفتگی عبور کرد اما باید بگویم که دانشجویان نقش تصمیم‌‌گیر را در مورد گروگان‌ها نداشتند.

این‌طور که شما می‌گویید دانشجویان از جایی به بعد کاره‌ای نبودند؟

اصغرزاده: بله ما خودمان هم داخل سفارت تبدیل به گروگان شده بودیم. ما دانشجویانی بودیم که انقلاب را دوست داشتیم و نمی‌خواستیم انقلاب ضربه بخورد.» (منبع: تاریخ ایرانی)

ابتکار نیز در مصاحبه با بی بی سی تاکید می‌کند:

«بسیاری از چیزهایی که اتفاق افتاد، از جمله آنچه که در رابطه با روابط ایران با غرب و آمریکا رخ داد، دانشجویان مستقیما در آن مداخله نداشتند و مداخله آن‌ها فقط در حد همان واقعه بود. بعد از آن دانشجویان اصلاً مداخله‌ای نداشتند و بخشی از روند تحولات نبودند.» (منبع: فارس)

بعد از شکست عملیات نیروهای آمریکایی در طبس، دانشجویان پیرو خط امام با همکاری اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی گروگان‌ها را در دسته‌های مختلف در مشهد، ساری، تبریز، رشت، یزد، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر زندانی کردند.

در اواسط تابستان ۵۹ در پی فرار ناموفق یکی از گروگان‌ها در توافق با اطلاعات سپاه پاسداران، گروگان‌ها در اختیار دولت رجایی قرار دهد. بدین ترتیب گروگان‌ها به زندان اوین و زندان کمیته مشترک منتقل شدند و سرنوشت گروگان‌ها را مجلس و مذاکرات بهزاد نبوی در الجزایر تعیین کرد. بهزاد نبوی و تیم همراه او که تجربه‌ای در مذاکرات و نحوه‌ی نگارش قرارداد‌های بین‌المللی نداشتند "قرارداد الجزایر" را که باعث بر باد رفتن منافع مردم ایران بود امضا کردند و فی‌المجلس موجب میلیاردها دلار ضرر شدند.

دانشجویان پیرو خط‌ امام و دفتر تحکیم وحدت یکی از اهرم‌های نظام در تصفیه‌ی دانشگاه‌ها و سرکوب خونین پس از ۳۰ خرداد بودند.

غالب دانشجویانی که سفارت آمریکا را به اشغال در آوردند، پس از پایان گروگانگیری به وزارت کشور، وزارت خارجه، سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی، سپاه پاسداران و جهاد سازندگی پیوستند.

Sadredin_Zahed.jpgشرق ـ عسل عباسیان - صدرالدین زاهد، از بازماندگان مهم‌ترین جریان تئاتری ایران، -کارگاه نمایش- پس از ۱۸ سال دوباره به ایران بازگشته و پس از حدود ۴۰ سال، بار دیگر شب گذشته در آخرین شب جشنواره سی‌وششم تئاتر فجر، به دبيري فرهاد مهندس‌پور، با اجرای نمایش «افسانه ببر» داریو فو در تئاتر شهر روی صحنه رفته است. با این کارگردان و بازیگری که نامش در کنار نام هنرمندانی همچون آربی اُوانسیان، عباس نعلبندیان، بیژن مفید، سوسن تسلیمی، شهرو خردمند، خجسته کیا، هوشنگ توزیع و بسیاری دیگر، پیوند ناگسستنی دارد؛ و نامش در فهرست معدود بازیگران ایرانی یکی از مهم‌ترین پروژه‌های تئاتر معاصر جهان، یعنی نمایش «اورگاست» به کارگردانی پیتر بروک، قرار دارد که در دهه ٥٠ با حضور گروه بین‌المللی هنرمند نامدار دنیا در مقبره اردشیر و نقش رستم اجرا شد، درباره بازگشتش به ایران و درباره اینکه این سال‌ها دور از ایران چه می‌کرده است، گفت‌وگو کردیم.

* آقای زاهد! شما بعد از ١٨ سال به ایران بازگشتید و «افسانه ببر» را روی صحنه بردید. شاید حالا وقت خوبی باشد که بگویید این سال‌ها چه می‌کردید؟

Ahmad_Tavakoli.jpgایلنا ـ نماینده ادوار مجلس تاکید کرد: برای اسلامی ماندن ناچار هستیم به رسانه‌ها میدان دهیم.

به گزارش ایلنا، احمد توکلی در نشست «شفافیت و رسانه» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، گفت: در دین مقدس اسلام، تمام عبادات‌شان خود را دارند ولی امام علی (ع) می‌فرمایند اگر امر به معروف و نهی از منکر را یک طرف و طرف دیگر همه عبادات را بگذارید، همانند یک اقیانوس در برابر رطوبت است.

وی با بیان اینکه امر به معروف و نهی از منکر بیشتر متوجه حکومت است تا افراد، اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر یک مسئولیت عمومی است. البته برای انجام این واجب، باید مقدمات آن را فراهم کرد. امر به معروف و نهی از منکر نیازمند اطلاعات است. اگر مردم بدانند دولت چه می‌کند، می‌توانند امر به معروف و نهی از منکر کنند.

Farzam_Karbasi.jpgچند روز پیش از این، جناب ف.‌ م. سخن در سایت گویا مطلبی با نام، "سخنی صریح با رضا پهلوی" منتشر نمودند که، من هم براساس آگاهی و شناختم از اندیشه سیاسی شاهزاده رضا پهلوی، درپاسخی به نوشته ایشان مطلبی در سایت گویا منتشرنمودم. که این پاسخ من با مطلب دیگری از جناب ف.‌م. سخن همراه بود و به نظر من این قبیل داد و ستد‌های نوشتاری منجر به شناخت بیشتر شخصیت‌های سیاسی و آگاه شدن مردم خواهد شد وجای بسی خوشحالیست. اما چند روز پیش و به صورت اتفاقی با مطلبی به قلم جناب سام قندچی برخوردم که، ایشان در رابطه با مطالب منشر شده توسط جناب ف.‌م. سخن نوشته بودند و بدون ذکر نام بنده من را "نماینده شاهزاده رضا پهلوی، بدون داشتن چنین عنوانی" خطاب کرده بودند. به همین منظور لازم دانستم توضیحات کوتاهی در این باره عرض کنم.

dollar_012918.jpgرادیو زمانه، نرخ برابری دلار پس یک دوره کوتاه مدت کاهش، بار دیگر به مرز ۴۶۰۰ تومان رسید. قیمت دلار در مرکز مبادلات ارزی هم به ۳۷۰۰ تومان نزدیک شد.

قیمت دلار دوشنبه ۹ بهمن در بازار ارز تهران بار دیگر افزایش یافت. خبرگزاری‌ها قیمت یک دلار در بازار ارز تهران را ۴۶۰۰ تومان گزارش کردند.

همچنین خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، از افزایش قیمت دلار در مرکز مبادلات ارزی خبر داد. قیمت یک دلار در این مرکز ۳۶۹۰ تومان اعلام شده است.

رئیس کل بانک مرکزی ایران هفته گذشته افزایش قیمت دلار را «مقطعی» دانسته و گفته بود که با مدیریت توزیع ارز قیمت‌ها کاهش خواهد یافت.

به‌رغم وعده ولی‌الله سیف مبنی بر کنترل قیمت ارز، صرافان تهران همچنان توزیع نامناسب دلار از سوی بانک مرکزی را عامل افزایش قیمت می‌دانند.

محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی پیش از این گفته بود که یک کمیته از نمایندگان مجلس و بانک مرکزی بر توزیع ارز نظارت خواهد کرد.

قیمت دلار در بازار آزاد ایران طی سه ماه گذشته نزدیک به ۵۰۰ تومان افزایش یافته است.

Mousavi_Rahnavard.jpgبی بی سی ـ غلامرضا حیدری، یک عضو کمیته حصر فراکسیون امید مجلس، با اشاره به تغییراتی در وضعیت حصر خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، گفت: "ان‌شاالله محدودیت‌های محصورین تا عید کمتر خواهد شد."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آقای حیدری با اشاره به کاهش محدودیت ملاقات فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد گفت: "ما گشایشی در این وضعیت می‌بینم. ما از مدت‌ها پیش که به دیدار روسای قوا و دبیر شورای عالی امنیت ملی رفتیم، امیدوار بودیم که به سمت کاهش محدودیت‌های حصر پیش می‌رویم البته باید حوصله داشته باشیم."

Mehdi_Mazloumi.jpgخبرگزاری هرانا - مهدی مظلومی کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی سه سال پیش به دلیل محدودیت‌های کاری در ایران از کشور رفت و در ترکیه به شبکه جم پیوست، چندی پیش این کارگران سینما تصمیم گرفت به ایران بازگردد، او در مرز زمینی آستارا دستگیر شد و حالا با قرار وثیقه اجازه ورود به کشور پیدا کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، گفته می‌شود او که ماها قبل گفته بود دلم برای کار در ایران تنگ شده است، حالا پانزده روز است که از مرز آستارا به ایران بازگشت و هنگام ورود بازداشت شد.

Nayereh_Tohidi.jpgایران وایر ـ آیدا قجر ـ اعتراض‌ها به بیانیه همبستگی فمینیست‌های ایرانی و آمریکایی همچنان در شبکه‌های اجتماعی در جریان است. به طوری‌که کنار هم قرار گرفتن نام فمینیست‌های مختلف که این بیانیه را امضا کرده‌اند، با نام «لیندا صرصور» کنش‌گر فلسطینی‌ - آمریکایی و مونتاژ عکسی که او را در جوار «دختر خیابان انقلاب» قرار داده است، نویسندگان و امضاکنندگان را به حمایت از «یک اسلام‌گرا» متهم کرده است.

ضمن جست‌وجو در اینترنت، مواضع «لیندا صرصور» مشخص می‌شود. او در ویدیویی، همگان را به «جهاد» علیه دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا دعوت می‌کند و باور دارد که از قوانین شرعی «سوبرداشت» ‌ شده است. این کنش‌گر همچنین محمد، پیامبر اسلام را یک «فمینیست» ‌ خوانده است.

در پی انتشار این بیانیه و شدت پیدا کردن اعتراضات و حمله به شخصیت‌هایی چون مهرانگیز کار، حقوق‌دانی که در شبکه‌های اجتماعی فعال است، نویسندگان بیانیه توضیحی تکمیلی منتشر کردند و در آن شرح دادند که نام «لیندا صرصور» چطور به این بیانیه اضافه شده است: «در آخرین ساعات بسته شدن لیست امضاءها بود که امضای دو تن از برگزارکنندگان مرکزی راهپیمایی زنان در واشنگتن توسط خانم کارمن پرز به ما ارسال شد که نام خانم لیندا صرصور یکی از آن‌ها بود که ما هیچگونه سابقه ارتباط و همکاری چه قبل و چه در فرایند تهیه و تدوین این بیانیه با آنها نداشته‌ایم. واقعیت این است که ما با قبول گنجاندن این امضاء تصور نمی‌کردیم تمامی تلاش‌ها و اهداف این بیانیه و اسامی افراد شناخته شده دیگر نادیده گرفته شود.»

از همین‌روی به سراغ «نیره توحیدی» فمینیست ایرانی و استاد دانشگاه در رشته «مطالعات جنسیتی» در آمریکا رفتیم که در جریان تدوین این بیانیه بوده است. جدای از قرار گرفتن نام «لیندا صرصور»‌ به عنوان امضاکننده، مسایل دیگری هم بود که اعتراض بسیاری از جمله کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود جلب کرد. در این بیانیه لینکی قرار داشت که به «چهارشنبه‌های سفید»، گفته‌هایی از «مسیح علی‌نژاد» و مساله حجاب در ایران برمی‌گشت. اما عکس این مقاله، زنی محجبه را نشان می‌داد با انگشتی رنگی شده به مهر انتخابات. این اولین اعتراض‌ها بود که گفته شد نویسندگان بیانیه خواسته‌اند از شرکت در انتخابات حمایت کنند.

hamidHamidi_012718.jpgدماوند - مانی تهرانی

در بخشی از مستند قتلهای زنجیره‌ای ساخته "حمید حمیدی" به موضع حسن عباسی نظریه پرداز سپاه پاسداران درباره خشونت اشاره شده که می‌گوید ترور مقدس یعنی دوستان خدا باید دشمنان خدا را از بین ببرند. جدا از اینکه این فرد و همفکرانش نمی‌گویند چه معیار حقوقی جهان شمولی برای سنجش این دوستی و دشمنی وجود دارد و با کدام متر عقلایی خداناباوران را لایق حذف می دانند، صرف بیان این عبارات به معنی ترویج خشونت عریان است.

جمهوری اسلامی از فردای پیروزی انقلاب۵۷ با تیرباران امرای ارتش ایران در پشت بام مدرسه علوی تسلسل خشونتی را آغاز کرد که تا امروز همچنان ادامه دارد.با وقوع اعتراضات سراسری و فریاد مردم برای سرنگونی حکومت، این بحث اهمیت پیدا می کند که کارکرد خشونت چیست؟ و آیا خشونت می تواند برای مردم دستآوردی داشته باشد؟ آن هم در شرایطی که عده‌ای از مخالفان آشکارا مردم را به خشونت تشویق می کنند و البته بسیاری از چهره‌های سرشناس اپوزیسیون نظیر ابوالحسن بنی‌صدر و رضا پهلوی از مردم خواسته‌اند که از خشونت پرهیز کنند.
جمهوری اسلامی اما در طول چهار دهه گذشته اغلب مخالفان شاخص خود را به قتل رسانده تا در بزنگاه‌ها،جنبشهای اعتراضی مردم رهبر نداشته باشد و به بار ننشیند و امروز نیز از خوراندن قرصهای روانگردان به بازداشتی‌ها گرفته تا شکنجه و کشتن آن‌ها و ریختن آبرویشان؛از اعمال خشونت هیچ ابایی ندارد و حتی صادق لاریجانی رئیس دستگاه قضا مردم را تهدید کرده که اجازه نمی‌دهد هزینه اعتراض در کشور پایین بیاید! گفت و گوی تارنمای دماوند با این مستند ساز و فعال حقوق بشر را در ادامه می خوانید:

*شما درباره قتل‌های زنجیره‌ای مستند تحقیقی ساخته‌اید، فکر می‌کنید این خشونت دولتی با حذف فیزیکی آلترناتیو به قوام جمهوری اسلامی کمک کرد یا اینکه صرفأ نفرت را گسترش داد؟

قتل‌های زنجیره ای مربوط به دو دهه پیش است و در شرایط متفاوت با امروز اتفاق افتاد و با نگاه امروز اگر به آن بازگردیم، شاید یکی از دلایل و زمینه قتل‌ها همین بوده باشد و سرکوبگران حکومت اسلامی- که به قدرت سایه یا موازی نیز معروف بودند- با این تصور که روزی حکومت دچار این چالشها و گرفتاری ها خواهد شد،به حذف افرادی اقدام کردند که ظرفیت رهبری و هدایت جامعه را بالقوه دارا بودند. پرسش شما پاسخ قاطع آری یا نه ندارد و این فرضیه هم می تواند یکی از دلایل حذف این افراد بوده باشد. ضمن اینکه در طول این سالها روند اقتصادی و اجتماعی جامعه ایران تغییر کرده و نمی دانیم که اگر امروز این افراد در قید حیات بودند چه مواضعی داشتند، زیرا مبنای شناخت ما از این افراد به جایی می رسد که نقطه پایان زندگی شان بوده. به طور کلی جمهوری اسلامی از روز اول بر دو مفهوم اعمال خشونت و توهم توطئه پایدار شده و سرکوب و نقض حقوق انسانی، یکی از روشهای سازمان یافته این حکومت برای بقاء است. آستانه تحمل افراد در برابر سرکوب نیز بر حسب خاستگاه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی فرد متفاوت است. مثلأ یک نویسنده و هنرمند با سانسور سرکوب می شود و مردم عادی از طریق اقتصادی محدود و هر روز فقیر تر می شوند؛ اما معنی، آستانه تحمل و نوع واکنش این دو گروه به سرکوب متفاوت است. چنانکه در اعتراضات اخیر مردم عادی خشم و انزجار خود از بی تفاوتی حکوت به فساد و ناکارآمدی را نشان دادند.

*برخی از آمران و عاملان خشونت در دهه های گذشته، امروز از عدم خشونت و لزوم اصلاحات می گویند. آیا اعمال خشونت، پشیمانی به دنبال دارد و یا تثبیت حکومت باعث این چرخش شده؟

نمی توان نیت خوانی کرد و ممکن است دیدگاههای مختلفی داشته باشند.

*منظور سوال من افراد شاخص و عمده این جریان است.

اعمال خشونت و دفاع در برابر خشونت، دو مفهوم جداگانه است. وقتی کسی از باتوم و گاز اشک آور در برابر مردم استفاده می کند، طبیعتأ مردم عاصی هم از خود دفاع می کنند. خشونت همواره از سوی حکومت به جامعه تزریق می شود و بازتاب آن را در برخورد مردم می بینیم. ساختار این حکومت بر پایه خشونت بنا شده و حاکمان جمهوری اسلامی از طریق بستن راه گفت و گو و رفتار مدنی، خشونت را در جامعه نهادینه کرده اند. البته در کنار این تصور می کنم چرخش برخی از خشونتگران سابق برآمد و دنباله خرد ورزی جامعه ایران هم است.به میزان این خرد ورزی نمی توان اشاره کرد، زیرا معیاری برای اندازه گیری آن وجود ندارد. فارغ از اینکه در جامعه اعتقادات فرد و گروه سیاسی مشخصی تأمین می شود یا نمی شود، اگر مسئولان پاسخگو باشند و مردم بتوانند بدون ترس از تحقیر و برچسب خوردن و مجازات، با مسئولان گفت و گو کنند؛ ارتباط جامعه با حکومت قطع نمی شود و کار به خشونت نمی کشد، اما این حکومت از روز اول و بر پشت بام مدرسه رفاه با کشتار و خشونت آغاز کرد و در هر دوره هم به اشکال مختلفی از خشونت دست زد.

*جمهوری اسلامی سالانه هزاران تن را به دلیل جرائم عمومی اعدام می کند. اخیرأ و در پی اصلاحیه قانون جرائم مواد مخدر گفته شده که درصد بالایی از اعدامها لغو و به مجازات جایگزین تبدیل می شود. خشونت سیاسی و مدنی با هم متفاوت و یا بر میزان هم تأثیرگذار است؟

حکومت اسلامی ناچار شده قانون مربوط به مجرمان مواد مخدر را تغییر دهد تا میزان اعدامها در این حوزه کاهش پیدا کند و مجازات جایگزین اعمال شود. این اتفاق نیک حاصل گزارشهای فعالان حقوق بشر و مخالفان اعدام است که باعث فشار بر حکومت شد و این تغییرات مثبت را به حکومت تحمیل کرد. خشونت مدنی و سیاسی را نمی توان از هم تفکیک کرد. بسیاری از فعالان مدنی صرفأ به دلیل یک مطالبه معین غیر سیاسی هدف خشونت و مجازات سنگین قرار گرفته اند. مثلأ بسیاری از زنان در بیان به ساختار سیاسی هم کاری ندارند و فقط حقوق مدنی و ابتدایی خود جهت انتخاب نوع پوشش و ورود به ورزشگاهها را طلب می کنند، اما با خشونت و سرکوب روبرو می شوند. متأسفانه حکومت در ایران -حتی حکومت پهلوی- همه مخالفان خوذ را با اتهامات واهی مثل تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی سرکوب می کند و بدون حق دسترسی به وکیل و دادرسی علدلانه افراد را محکوم می کند. این خشونت ساختاری است و از دستفروش تا فعال مدنی و سیاسی، همه را شامل می شود.

Evin.jpgاعتماد ـ ماه گذشته کشور شاهد اتفاقاتی بود که در آن تعدادی از مردم در اعتراض به وضعیت اقتصادی و معیشتی خود دست به تجمع زدند. این تجمعات هرچند در ظاهر در روزهای نخست خود مردمی بود اما با گذشت زمان، افراد سودجو با تحریک احساسات مردم دست به اقدامات خلاف قانون، تخریب اموال عمومی و سردادن شعار‌های هنجارشکن زدند. همین اتفاق سبب برخورد نیروهای امنیتی و انتظامی با مسببان این موضوع و بازداشت این افراد شد.
پس از نزدیک به ۱۰ روز که آرامش به فضای کشور بازگشت، خبر کشته شدن چند فرد از بازداشتی‌های اعتراضات اخیر مخابره شد. هرچند مسوولان مربوطه این خبر را تکذیب و اعلام کردند، این افراد در زندان خودکشی کرده و همچنین در اعتراضات نیز بازداشت نشده‌اند. افکار عمومی خواهان روشن شدن ابعاد مختلف این جریان بود. به ویژه پس از آنکه محمود صادقی در توییتر خود نوشت: ‏طبق اعلام بستگان یکی از بازداشت‌شدگان که در زندان فوت کرد، او طی چند تماس با خانواده‌اش اظهار داشته مسوولان او و دیگر بازداشتی‌ها را مجبور به خوردن قرص‌هایی می‌کردند که حال‌شان را بد می‌کرده. این اظهارنظر آن هم از زبان یک مقام مسوول در کشور باعث شد این موضوع ابعاد پیچیده‌تری به خود بگیرد. بر این اساس تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خواستار بازدید از زندان اوین شدند. این هیات ۱۰ نفره‌ از نمایندگانی از کمیسیون‌های حقوقی، آموزش و امنیت ملی و همچنین سه فراکسیون ولایی، امید و مستقلین و هیات رییسه تشکیل شده که شامل عبدالکریم حسین زاده، محمد کاظمی، حسن نوروزی، محمدجواد فتحی، محمد دهقان، محمدعلی وکیلی، ‌الله‌یار ملکشاهی، فاطمه سعیدی، ولی‌الله نانواکناری و محمد برومندی هستند.

zendan_gohardasht.jpgایران وایر ـ سالن ۱۰، بند ۴، زندان گوهردشت کرج؛ اینجا محل زندگی ۳۰ زندانی است، آنها تبعیدی هستند و از زندان های مختلف به این بند فرستاده شده اند. آنها در حکم شان، «حبس در تبعید» نداشته اند ولی مسئله اصلی آنها فعلا تبعید نیست، مسئله این است که از امکانات اولیه زندگی در زندان محروم مانده اند.

رئيس زندان گوهردشت، غلامرضا ضیایی است. در لیست تازه تحریم های آمریکا علیه ایران که ۲۲ دی ماه اعلام شد، نام او هم به اتهام نقض حقوق بشر به چشم می خورد.

به گفته یک زندانی ساکن این بند، آنها حداقل امکانات گرمایشی را ندارند، بند فاقد تلفن است و برخی زندانیان که به دلیل طولانی بودن مسیر مدتی طولانی شرایط ملاقات برایشان فراهم نیست، مدت‌ها از خانواده‌هایشان بی‌خبر مانده اند.

freed_012818.jpgرادیو زمانه، نسرین ستوده از آزادی ویدا موحد، دختر معترض خیابان انقلاب خبر داده و نوشته «در مراجعه‌ای که برای پیگیری پرونده‌ی دختر خیابان انقلاب به دادسرا داشتم، مدیر دفتر گفت که وی آزاد شده است.»

او این خبر را هشتم بهمن ماه در صفحه فیس‌بوکش اعلام کرده است.

دی‌ماه گذشته همزمان با شروع اعتراضات سراسری در ایران، زنی در خیابان انقلاب تهران روسری سفید خود را بر سر چوبی آویخت و بر بالای بلندی‌ای، به حجاب اجباری اعتراض کرد. تصویر این زن جوان، به سرعت به نمادی برای اعتراض به پوشش اجباری در ایران تبدیل شد و در اعتراضات سراسری ایران هم مورد استفاده قرار گرفت اما از سرنوشت او اطلاعی در دست نبود. چند روز پس از انتشار عکس‌ها و فیلم‌های او برخی از شاهدان در صحنه اعلام کردند که این دختر در همان محل دستگیر شده است.

بعدتر، نسرین ستوده، وکیل دادگستری در فیس بوک خود خبر بازداشت این زن جوان را تأیید کرده و نوشته بود: «امروز من و رضا به همان محلی رفتیم که دختر خیابان انقلاب با پرچم سفیدش بر بلندایی ایستاده بود، رفتیم تا از وضعیت‌اش مطلع شویم. تحقیق محلی ثابت کرد که دختر جوانی که هنوز نامش را نمی‌دانیم، همان روز بازداشت شده است.»

به نوشته نسرین ستوده، او بعد از بازداشت مدت کوتاهی آزاد شده بود اما دوباره دستگیر شد. بنا بر تحقیقاتی که این حقوق دان و وکیل دادگستری انجام داد «دختر خیابان انقلاب» کودک ۱۹ ماهه‌ای دارد و ۳۱ ساله است. همچنین، گفته شده که او پس از بازداشت به کلانتری ۱۴۸ خیابان انقلاب منتقل شده و سپس پرونده‌اش را به دادسرای خیابان خارک فرستاده بودند، دادسرایی که فعلا به خیابان شیرودی در مفتح منتقل شده است.

eterazat_11.jpgمیزان - ۲۵ جلسه شورای معاونان دادسرای تهران، روز شنبه، هفتم بهمن سال جاری با حضور معاونان و سرپرستان نواحی دادسرای تهران، سرپرستان دوایر نظارت و دادیاران تحقیق ناحیه ۱۴ دادسرا، به ریاست دکتر جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان تهران، برگزار شد. دادستان تهران اعلام کرد که تاکنون ۹۵ فقره کیفرخواست برای متهمان اعتراضات اخیر صادر شده است و ۱۰ نفر از دستگیرشدگان نیز هنوز در بازداشت به‌سر می‌برند. او با اشاره به «ادامه تحرکات در فضای مجازی» از دادسراها خواست تا به این موضوع توجه داشته باشند.
دادستان تهران با اعلام آمادگی دادسرا در ورود به موضوع ارز مطابق قانون، به بازداشت شش نفر در این زمینه در هفته گذشته اشاره کرد و افزود: برای ما تفاوتی نمی‌کند که این دولت بر سر کار باشد یا دولت دیگری و همان‌گونه که در سال ۱۳۹۱ ورود کردیم، اکنون هم مطابق قانون اقدام خواهیم کرد.
او اعلام کرد در بخش صنعت برق، متهمی از طریق ایجاد ارتباط با سیستم اطلاعاتی بیگانه و برقراری حداقل ۱۴ ملاقات با افسران اطلاعاتی موساد، بسیاری از اطلاعات مربوط به صنعت برق و هسته‌ای کشور را در قبال دریافت ۱۴۰ هزار یورو در اختیار آنان گذاشته و نتیجه اینکه، اطلاعات کشور با ثمن بخس در اختیار سرویس‌های بیگانه قرار گرفته است. این فرد به اتهام جاسوسی به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.
دادستان تهران مبارزه با فساد را از سیاست‌های اصلی دستگاه قضائی اعلام کرد و با نفی فساد سیستماتیک افزود: معتقدیم در جمهوری اسلامی که ماهیت ضدفساد دارد، فساد سیستماتیک وجود ندارد. اگرچه جلوه‌هایی از فساد مانند زخم‌هایی که مگس‌ها روی آن می‌نشینند مشاهده می‌شود، اما فساد سیستماتیک نیست و به‌هر‌حال این زخم‌ها باید برطرف شوند.

Shoray_e_Negahban_janati_Yazdi.jpgخبرآنلاین ـ بودجه شورای نگهبان از ٢٣ میلیارد و ٨١٢٦ میلیون در لایحه بودجه سال ٨٧، به ١٠٥ میلیارد و ٧٩٠٠ میلیون در لایحه بودجه سال ٩٧ رسیده است. این اعداد گویای آن است که بودجه شورای نگهبان در یک دهه اخیر ۴.۵ برابر شده است. شورای نگهبان یک ردیف بودجه مشخص و ثابت در لوایح بودجه سنواتی دارد؛ ردیف ١٠١٦٠٠.

بررسی یک دهه اخیر این ردیف بودجه نشان می‌دهد که تا سال ٩٠ تنها یک ردیف بودجه به شورای نگهبان تخصیص داده شده بود، اما از سال ٩١ ردیف تازه‌ای با نام «کمک به اشخاص حقیقی و حقوقی» هم به این بودجه اضافه شده است؛ رقمی که تا کنون توضیحی درباره محل مصرف آن داده نشده است.

با بهبود نسبی شرایط جوی و توقف بارش‌ها دو فرودگاه مهرآباد و خمینی بار دیگر فعالیت خود را آغاز کردند. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی شرکت فرودگاه‌ها مهرآباد امروز نخستین پرواز ورودی از شهر اصفهان و پس از آن نیز پروازی از مشهد به زمین نشست.

janMehrabadSnow.jpgjanMehrabadSnow2.jpg

وبلاگ ناظران رادیو فرانسه، باکرگی در روز ازدواج همچنان در بخش بزرگی از جامعه ایران نکته شاخصه مهمی است. اما آن مسئله باعث نمی‌شود که بسیاری از زنان ایرانی از رابطه جنسی پیش از ازدواج خودداری کنند، در نتیجه بازسازی پرده بکارت به یک تجارت بزرگ در ایران بدل شده است که نه تنها برخی از پزشکان و جراحان زنان بلکه فروشندگان "قرص‌های بکارت"نیز از آن سود کلانی به جیب می‌زنند. کافی است نگاهی به شبکه‌های اجتماعی انداخت تا تبلیغ آنها را در هر استان و شهر بزرگ و متوسطی پیدا کرد.

برای دهه‌ها، عمل جراحی تنها راه برای زنانی بود که می‌خواستند در شب ازدواج "باکره"باشند. این عمل در واقع دوختن بخش‌هایی از لب‌های درونی واژن است که در هنگام "اولین"رابطه جنسی با همسر شکافته شده و خون‌ریزی خواهد کرد، تا شوهر زن باور کند که او پیش از این رابطه جنسی نداشته و خونریزی در پی پاره شدن پرده باکرگی بوده است. با اینکه بسیاری از پزشکان و دانشمندان اساساً وجود پرده باکرگی در زنان را که در اولین رابطه جنسی پاره خواهد شد و خون خواهد آمد تکذیب می‌کنند. بسیاری از زنان امکان دارد اساساً غشایی که در اولین رابطه جنسی دچار خونریزی شود را نداشته باشند و یا بسیاری دیگر به دلایل دیگر این غشای نازک را از دست بدهند. با این حال افسانه پرده باکرگی همچنان زنده است و سابقه مکتوب چنین عمل‌هایی از دهه ۵۰ خورشیدی در ایران مانند بسیاری دیگر از کشورهای دیگر مانند فرانسه وجود دارد.

ویدئویی که برای آموزش استفاده از قرص‌های باکرگی در یوتیوب منتشر شده است

قرصی با مایع سرخ

اما از دهه ۷۰ خورشیدی، قرص‌هایی تولید شد که می‌توانند در حین عمل جنسی مایعی سرخ از واژن آزاد کنند که مانند یک خونریزی خفیف بود.

قیمت، شکل و اندازه آنها متفاوت است اما شیوه کار همه یکی است. حدود یک ساعت پیش از رابطه جنسی باید آنها را درون واژن قرار داد، گرما و رطوبت درون واژن جذب غشای بیرون قرص می‌شود و آن را شکننده می‌کنند در نتیجه در هنگام رابطه جنسی این قرص پاره می‌شود و مایعی سرخ آزاد می‌کند تا احتمالاً شوهر را به اشتباه بیندازد.

کافی است در تلگرام و اینستاگرام جستجو کرد، به راحتی می‌تواند کانال‌ها و صفحات فروش این قرص‌ها را یافت. می‌توان قرص‌ها را سفارش داد و این بسته پستی بدون هیچ اشاره‌ای به ماهیت آن بر روی جعبه و بسته پستی به آدرس مورد نظر شما فرستاده خواهد شد. قیمت‌ها نیز متفاوت هستند، از سی هزار تومان تا ۳۵۰ هزار تومان.

img_2546.jpg

makhmalbaf2_012818.jpgتاجزاده عزیز!

حقیقت، آینه‌ای بود که از آسمان به زمین افتاد و شکست، هر کس تکه‌ای از آن را برداشت، خود را در آن دید و پنداشت حقیقت تنها در دست اوست. در حالى که حقیقت پیش همگان پخش بود.

گفتگو، این آینه‌های شکسته را در کنار هم مى گذارد، تا حقیقت متکثرتری نمایان شود. مبنای فلسفی دمکراسی نیز جز هم نشینی این آینه‌ها نیست.

اگر گفتگو، با معیارهاى گفتگوى صحیح، که حقیقت جویى، شنیدن سخن یکدیگر، شخصى نکردن، متهم نکردن یکدیگر، پاسخ شفاف دادن به سوالات مطرح شده، تحریف نکردن حرف یکدیگر و به حاشیه نکشاندن بحث است، به گفتمان همه ما تبدیل شود، و شنوندگان، به جاى هو کردن و هورا کشیدن، سخنان را بشنوند و استدلال برتر را بپذیرند، تاریخ ما ورق خواهد خورد.

دوست عزیزم مصطفى!

در غیابت به احترام آن که اهل گفتگوهستى، تمام قد مى ایستم. چرا که اگر گفتگو خاموش شود، سوءتفاهم و فریب و خشونت به صدا درخواهند آمد، و مى شود همانکه اکنون شده است. قصد من و شما به یقین مچ انداختن نیست، تا نتیجه اش تنها این باشد که در این بحث چه کسى برد و چه کسى باخت. که هر دوى ما سرما خورده زمستان یک استبدادیم و در جستجوى راهى براى خروج از این بن بست سیاه ملى.

با خشونت انقلاب و حمله خارجى مخالفم

مصطفى گرامى! علیرغم آن که با روشنى در نامه خود اعلام کردم:

"من همچنان امریکا را باعث کودتاى ٢٨ مرداد و استبداد بعدى آن در ایران تا زمان انقلاب ۵٧ مى دانم. ترامپ را آدمى از نظر روانى نامتعادل مى دانم و امیدوارم هرچه زودتر به دست مردم آمریکا عوض شود. همچنان با حمله خارجى مخالفم، و حمله دولت هاى خارجى را به قصد کمک به دمکراسى در ایران نمى دانم. اما دیگر باور هم ندارم حکومت ایران اصلاح پذیر باشد. خامنه‌اى آنقدر از ترس یا لجاجت، بر استبداد دینى اصرار مى کند که لاجرم با خشونت انقلاب و یا حمله خارجى هاى منفعت طلب عوض خواهد شد. در این صورت، تحمیل راه حل پر مصیبت حمله خارجی یا خشونت انقلابی بر کشور و ملت، مسئولیت اوست، و مسئولیت اصلاح طلبان بلاتکلیف، نه مردم جان به لب رسیده ایران."

اما متاسفانه شما جورى سخن مرا نقد کردید، که خوانندگان از نامه شما چنین نتیجه گرفتند که انگار من با انقلاب خشن داخلى، حمله خارجى و سوریه‌اى شدن موافقم. حال آنکه من گفته بودم خامنه‌اى و تداوم اصلاحات ناکارآمد، لاجرم ما را به سوى این فرجام بد مى برد. اگر نمى خواهید به این فرجام بد دچار شویم، به سهم خود اصلاحات را اصلاح کنید.

دیکتاتورها انقلاب را تحمیل مى کنند

مهندس بازرگان گفته بود: "شاه رهبر انقلاب ایران بود. چون با اصلاح ناپذیرى‌اش مردم را به سوى انقلاب هدایت کرد." من هم مى گویم: "خامنه‌اى رهبر انقلاب بعدى است. چون او با اصلاح ناپذیرى اش مردم را به انقلابى خشن هدایت مى کند. و با ایجاد ناامنى در خاورمیانه، اسباب حمله خارجى‌ها به ایران مى شود." از این کلام روشن من، نیت خوانى خلاف واقع، و متهم کردن گوینده به معنایى کاملا بر عکس آنچه گفته است، خارج از قواعد گفتگوى صحیح است.

درعین حال هیچ به سوال روشن من پاسخ ندادید که اگر حمله خارجی به طور مطلق بد است، چرا دولت اصلاحات، به همراه سپاه پاسداران در حمله به افغانستان با آمریکا مشارکت کرد؟

مصطفاى عزیز!

نگرانى‌ات را از احتمال کشیده شدن ایران به خشونت انقلاب، حمله خارجى و جنگ داخلى در مى‌یابم. من هم چون شما نگران خشونتم، از آن بالاتر در تکاپوى جلوگیرى از خشونت بوده‌ام. در هفته‌اى که ایران در آتش جنبشى به حق مى سوخت، ضمن همراهى و تایید این جنبش با شکوه، تمام تلاشم را کردم تا فیلم سینمایى "پرزیدنت" که چهار سال پیش آن را در نقد خشونت دیکتاتورها و انقلابهاى خشن ساخته ام، از بى بى سى فارسى پخش شود. لینک فیلم را همینجا مى گذارم تا اگر آن را ندیده اید، ببینید.

012818A_top.jpgاکبر گنجی - ویژه خبرنامه گویا

مسابقه ها و نبردها، دارای بازیگران و مبارزان متعددی هستند. "حرکت اعتراضی مردمی" یک هفته ای- ۷ الی ۱۳ دی- دیماه ۹۶ نیز از این حکم مستثنا نبود. برای تحلیل و تبیین این رخداد، باید به همه بازیگران و عاملان آن، و نقشی که بازی کردند، پرداخته شود. فروکاستن مسأله به يک عامل و خيال پردازی کردن ( آرزو را واقعیت قلمداد کردن) به جای تحليل و تبيين، نه خدمت به تقرب به حقيقت است و نه رهایی بخش. در چهار مقاله "بگوئید "مرگ بر روحانی"، بخوانید "مرگ بر حسن روحانی"" ، "ریشه های حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ " ، "رابطه میزان مشارکت در حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و انقلاب و گذار به دموکراسی" و "تأثیر نزاع بر سر جانشینی آیت‌الله خامنه‌ای بر حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶"؛ برخی از زوایای این حرکت و بازیگرانش شکافته شد.

دولت های منطقه و قدرت های جهانی هم بازیگرانی هستند که مطابق با توان و قدرتشان در تحولات دیگر کشورها تأثیرگذار بوده و هستند. تأمین "منافع" اساس روابط است. همه دولت ها، برای منافعشان، در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کرده و می کوشند تا در راستای اهداف و منافعشان به رخدادها شکل بخشند. دولت آمریکا همیشه به طور رسمی ادعای رهبری جهان را داشته است. زمامداران آمریکا همیشه کشورشان را "استثنایی" قلمداد کرده و می کنند. "رهبر استثنایی جهان" بیش از همه دولت های دیگر، در امور داخلی دیگر کشورها دخالت کرده و می کند )جاشوا زیتز در پولیتیکو نوشت که ترامپ و استثنایی بودن آمریکا را به معنای شونیسم ملی گرایانه پوپولیستی ضد مهاجران بازسازی کرده است).

سیاست دولت دونالد ترامپ درباره ایران

دونالد ترامپ در رقابت های انتخاباتی نوک تیز حملات خود را به مداخلات نظامی آمریکا و "تغییر رژیم" ها معطوف کرده بود و می گفت: آمریکا ۶ تریلیون دلار را در خاورمیانه در همین راستا به هدر داد(ترامپ اخیراً گفت: «پس از صرف هزینه احمقانه ۷ تریلیون دلاری در خاورمیانه، زمان بازسازی کشورمان فرا رسیده است»)، اگر من رئیس جمهور شوم، به مداخله نظامی خارجی و سیاست "تغییر رژیم" پایان داده و به ساختن آمریکا- که از نظر زیرساخت ها به کشوری جهان سومی تبدیل شده و واشنگتن هم چیزی جز باتلاقی فاسد نیست که باید نابود شود- خواهم پرداخت. شعار "اول آمریکا" (America First) نماد این رویکرد بود. اما پس از پیروزی، بودجه نظامی آمریکا را به ۷۰۰ میلیارد دلار افزایش داد، ژنرال های قدرتمند را به عنوان اعضای دولت خود برگزید و بر مداخلات نظامی آمریکا در جهان افزود.

دونالد ترامپ حتی پيش از رسيدن به مقام رياست جمهوری در رابطه با ایران، می گفت که توافق هسته ای بدترین توافق تاریخ جهان است. دولت اوباما ۱۵۰ میلیارد دلار به ایران پرداخت کرد[ اینجا، اینجا، اینجا ]. (این مدعا دروغ بود: اولاً: پول های توقیف شده، بخشی از ذخایر ارزی بانک مرکزی ایران بود که آزاد شد، نه این که آمریکا به ایران پولی داده باشد. ثانیاً: ذخایر بانک مرکزی و پول های دولت کمتر از رقم یاد شده بود. ثالثاً: ذخایر بانک مرکزی پشتوانه پول ملی است و دولت نمی تواند آن را هزینه کند). می گفت در اولین روز کاری اش- ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷- توافق هسته ای را پاره خواهد کرد. اما مخالف حمله نظامی به ایران و تغییر رژیم ایران توسط دولت آمریکا است.

عملکرد جمهوری اسلامی (حمله به سفارت آمریکا، حمله به سفارت بریتانیا، حمله به سفارت عربستان سعودی، خصوصاً شعارهای نابخردانه "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" و "نفی هولوکاست" هویت سازی ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی برای خود ساختن، عدم برقراری روابط دوستانه با آمریکا، و...) از یک سو، و لابی قدرتمند اسرائیل در درجه اول و عربستان سعودی در درجه دوم، اجماعی ضد ایرانی در واشنگتن پدید آورده است. اگر چه رئیس جمهور آمریکا قدرتمندترین سیاستمدار جهان است، اما ساختار جا افتاده دموکراتیک آمریکا و بورکراسی واشنگتن و رسانه های آزاد ، به ترامپ فهماند که قادر به عملی کردن هر خواستی نیست.

پس از آغاز ریاست جمهوری، پنج عامل رویکرد ترامپ را به شدت ایران ستیزانه کرده است:

اول- اجماع ضد ایرانی واشنگتن و اکثریت جمهوری خواه کنگره.

دوم- حامیان مالی ترامپ که عمدتاً مهمترین طرفداران راست افراطی اسرائیل به رهبری بنجامین نتانیاهو هستند. برای نمونه، شلدون ادلسون سرمایه دار طرفدار رادیکال اسرائیل یکی از حامیان اصلی مالی ترامپ بود. او گفته بود به عنوان اخطار بمب اتمی را بر روی کویر ایران بیندازید و اگر جمهوری اسلامی برنامه هسته ای اش را متوقف نکرد، تهران را بمباران اتمی کنید. پاول سینگر سرمایه دار صهیونیست دیگر حامی مالی او بود. برنی مارکوس، سرمایه دار صهیونیست صاحب شرکت home depot که سالانه یک درصد کل سود شرکت خود را به اسرائیل هدیه می کند، حامی سوم ترامپ بود( این مقاله مهم درباره حامیان مالی ترامپ را بخوانید). جرد کوشنر- داماد ترامپ- نیز که دارای روابط بسیار صمیمانه ای با نتانیاهو و محمدبن سلمان است، و شرکت او سرمایه گذاری بسیاری در شهرک سازی اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطینی ها دارد، نیز در ایران ستیزی ترامپ موثر بوده است.

سوم- نظامیان های دولت ترامپ که همگی سابقه جنگ در کشورهای خاورمیانه- و در نتیجه درگیری با ایران- را داشته اند. ژنرال جیمز متئیس فرمانده کل نیروهای آمریکا در خاورمیانه بود، ژنرال جان کلی در عراق خدمت کرد و پسرش در افغانستان کشته شد ، سپهبد مک مستر در عراق خدمت کرد، و غیره. در عین حال همین ژنرال های ایران ستیز، با عقلانیت نظامی، تاکنون مانع بسیاری از هوس های غیر عقلایی ترامپ شده اند.

چهارم- ترامپ حسادت شگرفی به باراک اوباما داشته و دارد. او همه دستاوردهای اوباما را نابود ساخته و می سازد. توافق هسته ای یکی از دستاوردهای اوباما است. اگر این توافق ملغی یا کاملاً برای ایران بی فایده شود، راه جنگ با ایران گشوده خواهد شد. برای این که ایران دوباره فعالیت های هسته ای سابق را از سر خواهد گرفت. اسرائیل و سعودی ها، ترامپ را به این سو می رانند.

پنجم- گفتمان آمریکایی- اسرائیلی- سعودی، ایران را "عامل قدر قدرت بی ثبات ساز خاورمیانه" می شناساند. هنری کیسینجر و مکس بوت از "امپراتوری جدید پارس" در خاورمیانه سخن گفته اند. در مقابل اين نظر، استیون والت ، استاد دانشگاه هاروارد، در فارن پالیسی ۱۶ ژانویه ۲۰۱۸ ، نوشته که اصلاً چنین تهدیدی وجود خارجی ندارد. برای این که ایران به طور کلی فاقد توان و قدرتی است که آن را به قدر قدرت خاورمیانه تبدیل سازد.

بدین ترتیب، اهریمن سازی از ایران آغاز شد و "تغییر رژیم" در دستور کار قرار گرفت. هدف دولت ترامپ، تغییر رژیم جمهوری اسلامی - از راه تحریم ، لغو توافق هسته ای، انقلاب و حمله نظامی- است. تحلیل گران آمریکایی در این مورد بسیار هشدار داده و می دهند. راجر کوهن در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۸ در نیویورک تایمز نوشت که سال اول ریاست جمهوری ترامپ بدون فاجعه گذشت. ولی سال ۲۰۱۸ باید منتظر فاجعه حمله نظامی ترامپ به ایران یا کره شمالی بود.

رادیو فرانسه، "الکسی ناوالنی"، یکی از رهبران مخالف ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه، روز یکشنبه ٨ بهمن/ ٢٨ ژانویه، از سوی پلیس در مسکو بازداشت شد. بازداشت این ناراضی سیاسی در حالی است که هزاران نفر در روسیه با فراخوان او برای محکوم کردن "تقلب" در روند انتخابات ریاست جمهوری روسیه تظاهرات کردند. قرار است این انتخابات روز ١٨ مارس برگزار شود.

خبرگزاری فرانسه از مسکو گزارش داده که چند دقیقه پس از پیوستن "الکسی ناوالنی" به هوادارانش در خیابان "تورسکایا" در مرکز مسکو، ده‌ها نیروی پلیس او را بازداشت و سوار بر یک خودرو وَن کردند. با این حال، ناوالنی پس از بازداشت در صفحه توئیتر خود نوشت:

«آنها مرا بازداشت کردند؛ این هیچ اهمیتی ندارد. به خیابان تورسکایا بیایید. شما برای من نیامده‌اید بلکه برای خودتان و آینده‌تان آمده‌اید». وی اضافه کرد: «بازداشت یک نفر اهمیتی ندارد، اگر ما بیشمار باشیم».

پس از بازداشت الکسی ناوالنی، پلیس مسکو با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که او به اتهام «نقض قانون از طریق ساماندهی یک تظاهرات» بازداشت شده‌ است.

بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه، نزدیک به ٤هزار نفر در مرکز شهر "مسکو" جمع شده بودند. این درحالی است که پلیس روسیه تعداد تظاهرکنندگان را هزار نفر اعلام کرده است.
همچنین در شهر "سن پترزبورگ" دومین شهر روسیه، حدود ١۵٠٠ نفر در اعتراض به دولت تجمع کردند و شعارهایی علیه پوتین سر دادند.

در حالی که دمای هوا در برخی مناطق روسیه تا ٤۵ درجه زیر صفر پائین آمده است، خبرگزاری فرانسه اضافه کرده که هزاران نفر دیگر در نزدیک به ١٢٠ شهر در سراسر روسیه علیه دولت تظاهرات کردند.

M_Sahar.jpg*

*

*

دزد دینی با خدا دارد تماس
می کند صدمیلیاردی اختلاس


دزد دینی باخدا هم خانه است
بهرغارت صاحب پروانه است


آستینی کوته و دستی دراز

دزد دینی از خدا دارد جواز


دزد دینی باش و ملت را بچاپ

زانکه در اسلام این است انقلاب

گر تهیدستی رباید قرص نان
دست باید قطع کردش در زمان

قائدی گر ، دزد و قطاع الطریق
سربرآورد از دلِ عهد عتیق

اولیا را گفت اینک نائبم
دست در دست امام غائبم ،

کشوری را در تَفِ آتش سپرد،
کشت و ویران کرد و خُفت و خورد وبرد،

زانکه پنهان در لباس دین بود،
حاجتش نزد خدا تأمین بود

در میان ناکسان ، کس می شود
دزدی اش امری مقدس می شود

می خزد در جامۀ پیغمبری

اختلاسش می شود تقواگری

غارتش ایمان دینی می شود

بارویش دیوار چینی می شود

تا خمینی نقش زد بر اسکناس

شد وطن غارت به یُمن اختلاس

تا مدرس سکه این پول شد

هستی ایرانیان منقول شد

شیخ فضل الله تا برداشت تاج
اهل دین زد بر وطن چوب حراج

تا چنین شد شیخ برملت سوار
داد پیغمبر به دزدان اعتبار

تا به ملت چیره گشتند اهل دین
طعمۀ غارتگران شد سرزمین

ثروت ایرانیان زیر عبا
در کف دزدان دینی شد هبا

فقه دزدی را مقدس کرد وگفت
حکم قرآن است بُرد و خورد و خُفت

وینچنین ایمان و دین را پلّه کرد
برد و خورد و خفت و کشت و ذله کرد

ای تهیدستی که بی نان مانده ای
ناتوان در بند ایمان مانده ای

نان تو در حلقۀ فرمان شیخ
هست در خون تو ، خوش بر خوان شیخ

اینچنین آن پَست می دزدد ترا
نان بدزدی ، دست می دزدد ترا !

خود ولی در هستیِ تو بی هراس
از خدا دارد جوازِ اختلاس

آری ، آن دست چپاول اینچنین
حکم قرآن دارد و فرمانِ دین!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

م. سحر
http://msahar.blogspot.fr

Seid_Tousi_2.jpgرادیو زمانه ـ انتشار خبر تبرئه شدن سعید طوسی، قاری قرآن نزدیک به بیت رهبر جمهوری اسلامی، بار دیگر هشتگ‎های #سعیدطوسی و #سعید_طوسی را در شبکه‎های اجتماعی داغ کرده و موجی از اعتراض‎ها به این حکم به وجود آمده است.

فرآیند قضایی غیرشفاف رسیدگی به اتهامات مطرح شده علیه این قاری قرآن سبب شده است تا بار دیگر عملکرد قوه قضاییه در دادگاه افکار عمومی به نقد کشیده شود. این در حالی است که دستگاه قضایی جمهوری اسلامی انتقادها از خود در زمینه‎های مختلف (جان باختن بازداشت‌شدگان، وضعیت نگهداری زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی، مشکلات زندان‎ها و ...) را نمی‌پذیرد و معمولا آنها را به «دشمن خارجی» و «عوامل داخلی» آن نسبت می‎دهد.

Mahmoud_Delkhasteh.jpg"روش خشونت زدایی در مبارزه، به معنی، بکار نبردن خشونت متجاوزانه و نیز بکار گیری روشهایی که امکان تولید، مصرف و باز تولید خشونت از طرف رژیم را به حداقل برساند؛ هم امکان مداخله خارجی در مبارزه جامعه ملی را به صفر نزدیک می کند و اینگونه اهرمهای دخالت در وطن و سوریه ای کردن ایران را از آنها سلب، و هم موثرترین و کم خسارت ترین روش برای استقرار مردمسالاری در استقلال و آزادی وطن را فراهم می کند."

زمانی که مخالفان دیکتاتوری رژیم اسد در تظاهرات غیر خشونت آمیز، بدست نظامیان سوریه به قتل می رسیدند و جنبش به طرف مسلح شدن حرکت می کرد، به سوریه ای هایی که تماس داشتم هشدار دادم که جنبش را مسلحانه کردن به فاجعه منجر خواهد شد و تنها هدفی که به آن نخواهند رسید همان دموکراسی خواهد بود. از نویسنده سخت انتقاد می کردند که از دور دستی بر آتش دارد و هیچ نمی فهمد که رژیم تا بحال 5000 از تظاهر کنندگان را به قتل رسانده است. پاسخ می دادم که مبارزه بر ضد دیکتاتوری و برای مردمسالاری بهایی دارد و هیچ قدرتی، بخصوص از نوع استبدادی خود را خود بخود منحل نمی کند و باید منحل شود. ولی اگر دست به اسلحه ببرید، هم به آن هدف نخواهید رسید و هم اینکه چندین اموری رخ خواهد داد:

mcmaster_012818.jpgایران اینترنشنال، نشریه‌ی آمریکایی «نشنال اینترست» در گزارشی آورده است که جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، محتمل‌ترین جانشین برای اچ آر مک‌مستر، مشاور امنیت ملی کاخ سفید است.

در گزارش این نشریه (+لینک) آمده است:

نشانه‌های خروج مک‌مستر از کاخ سفید همچنان خودنمایی می‌کنند. شایعه‌ی خروج مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، از ماه اوت گذشته تا امروز، بر سر زبان‌ها بوده و با این‌که او در اوایل هفته‌ی گذشته، اصرار کرده است که «من مشغول به کار هستم»، هنوز موقعیتش چندان تضمین‌شده به‌نظر نمی‌رسد.

اچ آر مک‌مستر، هفته‌ی گذشته گفته بود: «این یک شغلی که من دارم، واقعاً عالی است؛ این‌که هر روز به‌دنبال حفاظت و پیشبرد منافع مردم آمریکا باشم و تمام تلاش خودم را بکنم که بهترین گزینه‌ها را برای رئیس‌جمهوری فراهم کنم تا پس‌از تصمیم‌گیری او درمورد آن‌ها، ما در اجرای تصمیماتش، او را یاری کنیم».

اما چه کسی قرار است جانشین مک‌مستر بشود؟ یک کاندیدای جدّی و درجه یک، جان بولتون، مفسر خبری فاکس‌نیوز و سفیر پیشین آمریکا در سازمان ملل است.

بولتون که از هواداران سرسخت خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران است، در ماه اوت (مردادماه) گذشته، با گفتن این‌که او نمی‌تواند حتی با دونالد ترامپ، یک گفت‌وگوی رو در رو داشته باشد، خبرساز شده بود.

کیهان لندن - فرید خلیفی - سپتامبر ۱۹۴۵. جنگ جهانی دوم پایان یافته است. ساکنان زمین در حال شعف و گرامیداشت یاد از دست رفتگان عفریت جنگ هستند. اما آیا جنگ پایان یافته؟ با پایان این جنگ، خطر دیگری به سرعت در حال گسترش است. خطری به نام کمونیسم که از شرق تا غرب تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند. اتحاد جماهیر شوروی که یکی از کشورهای هم پیمان متفقین در جنگ جهانی دوم محسوب می‌شده، اکنون با پایان جنگ جهانی دوم، جبهه تازه‌ای در برابر امریکا و متحدان اروپایی‌اش می‌گشاید. جبهه‌ا‌ی تازه‌ با نام «جنگ سرد»...
اگرچه اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا هیچگاه در طی سال‌های جنگ سرد در رویارویی مستقیم نظامی با یکدیگر قرار نگرفتند، اما مسابقه تسلیحاتی بی‌سابقه‌ای میان این دو قدرت درگرفت. مسابقه‌ای که از گستره فضا تا آب‌های اقیانوس‌ به محل برگزاری آن تبدیل شد.

eterazSenfi_012818.jpgاز کارگران اتوبوسرانی تهران تا کارخانه کیان کرد ملایر

صدای آمریکا، گروهی از کارگران اتوبوسرانی تهران و کارخانه «کیان کرد» ملایر در پیگیری مطالبات صنفی خود دست به تجمع‌های اعتراضی جداگانه زدند.

به گزارش خبرگزاری‌های داخلی ایران، صبح شنبه ۷ بهمن کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در اعتراض به سالها تعویق در واگذاری منازل مسکونی خود در مقابل ساختمان شهرداری تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند.

قرار بوده این ساختمان‌ها حدود ۵ سال پیش تحویل کارگران شود اما به گفته آنها هنوز این پروژه‌ها نیمه کاره رها شده‌اند.

از سوی دیگر، سومین هفته از تجمع کارگران کارخانه «کیان کرد» ملایر در اعتراض به خلف وعده کارفرما برای پرداخت معوقات دستمزد از روز شنبه آغاز شده است.

کارگران معترض«کیان کرد» مدعی هستند دست‌کم ۵ ماه دستمزد و عیدی سال‌های ۹۵ و ۹۶ را از کارفرمای خود طلبکارند.

تجمع های اعتراضی کارکنان و کارگران واحدهای تولیدی و خدماتی و بازنشستگان در سالهای اخیر در پی تداوم رکود اقتصادی در ایران، اوج گرفته و ادامه یافته است.

بخش تولید اقتصاد ایران به ویژه در بخش تولید، منهای نفت، از پنج سال پیش در رکود فرورفته و موجب تعطیلی یا زیان دهی بسیاری از واحدها شده است.

اعتراض‌های خیابانی دی ماه امسال نیز از اعتراض به وضعیت اقتصادی، فساد و بیکاری آغاز شد و اوج گرفت. گفته می‌شود اعتراض‌ها در برخی از شهرها که نرخ بیکاری بیشتری داشتند، تندتر و شدید بوده است.

mousavi_012818.jpgپس از هفت سال؛ محدودیت‌ ملاقات‌ دختران میرحسین و رهنورد با پدر و مادر محصور برداشته شد

کلمه، دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که طی دو ماه اخیر دو بار در هفته امکان ملاقات با پدر و مادر محصور خود در زندان خانگی را داشته‌اند، حالا بر اساس اعلام ماموران امنیتی می‌توانند هر زمان که خواستند به دیدار زهرا رهنورد و همسرش نخست وزیر دوران دفاع مقدس بروند.

به گزارش کلمه، دیدارهای اعضای خانواده میرحسین و رهنورد که از دو ماه پیش، از یک بار در هفته، به دو نوبت افزایش پیدا کرده بود، حالا با اعلام مسئولان به دختران، بدون محدودیت زمان شده و اعضای درجه یک (دختران و خانواده‌شان) می‌توانند بدون زمان‌بندی هفتگی به دیدار دو محصور خانه اختر بروند.

همچنین در هفته اخیر تعداد دیگری از خانواده رهنورد، از جمله برادر و چند نفر از اعضای نزدیک نیز اجازه یافته‌اند که در منزل مادر رهنورد و هنگامی که بر بالین مادر بیمارش حاضر بوده با او دیدار داشته باشند.

خواهران میرحسین نیز توانستند به همراه همسرانشان در منزل بن‌بست اختر با وی دیدار داشته باشند.

این تغییر در ملاقات‌ها بیشترین گشایش در حصر ظالمانه طی هفت سال گذشته است؛ هفت سالی که برخی ماه‌های آن با بی‌خبری مطلق خانواده از محصوران و بالعکس همراه بوده است.

دختران میرحسین و رهنورد ضمن استقبال از امکان حضور بیشتر در کنار پدر و مادر خود می‌گویند همچنان از تماس تلفنی و ارتباط مداوم با والدین محرومند. میرحسین و رهنورد نیز کماکان در خانه اختر محصورند و امکان ارتباط و تردد آزاد و نیز دیدار آزادانه با دیگران را ندارند.

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در پایان هفتمین سال حصر خانگی خود به سر می‌برند. حصری که در دوره‌هایی طولانی با بی‌خبری مطلق ادامه یافت و در چند سال اخیر بالاخره ملاقات‌های دختران و برخی دسترسی‌ها مانند دریافت روزنامه و یا دیدار چند ماه یکبار با خواهران و برادران محصوران نظم و سامان پیدا کرده بود.

طی دو ماه گذشته اما در پی گشایش‌هایی اندک، مکان ملاقات از محل امن مجاور زندان اختر، به داخل خانه منتقل شده، ماموران از حضور در ملاقات منع شدند و تعداد دیدارها به دو بار در هفته افزایش پیدا کرده بود.

jahangiri_012818.jpgادعای جهانگیری مبنی بر «پایان دوران حصر» + سانسور خبرگزاری های حکومتی

رادیو زمانه، معاون اول رئیس‌جمهوری ایران در سخنانی گفت که دوران حصر پایان یافته است. سخنان او در رسانه‌های ایران بازتاب یافت اما ساعتی بعد، بسیاری از رسانه‌های دولتی واژه «حصر» را به «حذف» تغییر دادند. او در این جلسه توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را با قطعنامه پایان جنگ ایران و عراق مقایسه کرد.

اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهوری یکشنبه هشتم بهمن در جلسه شورای عالی اداری استان فارس با اشاره ضمنی به اعتراضات سراسری دی‌ماه گفت که «اگر کوتاهی و قصور و غفلت مدیران باعث رنجش مردم شده است، باید طلب بخشش کنیم» اما «اگر به جای نقد، نفرت و خشونت در جامعه زیاد شود، آینده کشور به خطر می‌افتد.»

معاون اول اصلاح‌طلب رئیس‌جمهوری که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری به دلیل مواضع انتقادی‌اش از سوی حامیان اصلاحات به «سوپرمن» تشبیه شده بود، با ستایش از علی خامنه‌ای، رهبر ایران، کارنامه رهبری او را «درخشان» خواند و خواستار وحدت اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان و اعتدالیون شد.

او بدون اشاره به نام میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، چهره‌های کلیدی جنبش سبز که در حصر خانگی به سر می‌برند، از حصر انتقاد کرد و گفت: «دوران حصر سپری شده و باید با یکدیگر گفتگو کنیم.»

هرچند رسانه‌های دولتی ایران همچون ایسنا و ایلنا این خبر را پوشش دادند، اما واژه حصر در آن ساعتی بعد به واژه «حذف» تغییر کرد.

سخنان جهانگیری درباره پایان دوران حصر پس از آن بیان می‌شود که زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی در اعتراض به خبر منتشرشده از سوی الیاس حضرتی، نماینده اصلاح‌طلب تهران گفته بود «پایان حصر بدون میرحسین بی‌معنا است». حضرتی در توئیتی ادعا کرده بود که حصر رهنورد پایان یافته است.

Daemi_Eiraei_Sadeghi.jpgخبرگزاری هرانا - آرش صادقی فعال حقوق بشر محبوس در زندان رجایی شهر کرج، در پی تبعید توام با ضرب و شتم همسرش گلرخ ایرایی به همراه آتنا دائمی، دیگر کنشگران مدنی، از امروز شنبه، دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده است. این اعتصاب غذا در حالی است که خود آقای صادقی از بیماری و ضعف جسمانی شدید رنج می‌برد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه مورخ ۴ بهمن‌ماه آتنا دائمی و گلرخ ایرایی در زندان اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و سپس به زندان قرچک ورامین تبعید شدند. این دو زندانی که هم اکنون در قرنطینه بند ۳ این زندان نگهداری می‌شوند از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند.

eterazat_dokhtar.jpgشبکه دفاع از مبارزات مردم ایران - فرانکفورت، در همبستگی با خیزش عمومی مردم ایران در این شهر همراه با تعدادی از فعالان سیاسی مستقل شهر ماینتس موفق به تدارک برنامه‌ی ویژه‌ای شده‌اند.

در این مراسم منیره برادران، عبدالکریم لاهیجی، هادی خرسندی، اسفندیار منفردزاده و مجید کاظمی حضور دارند.

تمام تلاش و هدف این برنامه پژواک صدای خفه‌شدگان است. این مراسم از طریق فضای مجازی پخش زنده خواهد شد.

Saudi_Woman.jpgایسنا ـ برای نخستین بار در تاریخ عربستان، وزارت دادگستری این کشور ۳۰۰ زن را استخدام می‌کند.

به گزارش ایسنا، به نقل از النشره، به دنبال تصمیم ولید صمعانی، وزیر دادگستری عربستان مبنی بر ایجاد فرصت‌های شغلی برای زنان سعودی، منابع عربستان از تصمیم این وزارت‌خانه درباره استخدام ۳۰۰ زن خبر دادند.

این اقدام برای نخستین بار در تاریخ وزارت دادگستری صورت می‌گیرد و زنان عربستانی استخدام شده در قسمت مطالعات اجتماعی، قضایی، حقوقی و دستیار امور اداری فعالیت خواهند کرد.

استخدام زنان عربستانی تنها در پنج شهر ریاض، مکه، جده، دمام و مدینه منوره خواهد بود.

پیشتر صمعانی تاکید کرده بود که وزارت دادگستری مایل است زنان را در این وزارت‌خانه استخدام کند، زیرا این امر در تسهیل ارائه خدمات به زنان در زمینه قضایی و جمع‌آوری اسناد حائز اهمیت است.

barf.jpgبه گزارش «انتخاب»، مدارس نوبت صبح و بعدازظهر در استان‌های تهران و البرز تعطیل شده‌اند. تعطیلی مدارس به مازندران، گیلان، آذربایجان غربی، شرقی، قم، همدان، کرمانشاه، کردستان و خراسان رضوی هم رسیده است.

همچنین بر اساس اعلام هما، ۱۶ پرواز هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به دلیل شرایط جوی لغو شده. فرودگاه مهرآباد در اتفاقی کم سابقه و نادر اعلام کرد که همه پروازها تا اطلاع ثانوی لغو شده. پروازی که از چین به تهران می‌آمد هم در فرودگاه زاهدان بر زمین نشست. پروازهای متعددی در فرودگاه‌های مشهد و تبریز هم لغو شده.

majles-290117.jpgتسنیم ـ کلیات لایحه بودجه ۹۷ با رأی اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب نشد.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری تسنیم، کلیات لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کل کشور در جلسه علنی نوبت عصر امروز (یکشنبه، ۸ بهمن) پارلمان با رأی اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی تصویب نشد.

نمایندگان مجلس در این جلسه، از مجموع ۲۱۶ نماینده حاضر، با ۸۳ رأی موافق، ۱۲۰ رأی مخالف و ۹ رأی ممتنع کلیات لایحه بودجه سال ۹۷ کل کشور را تصویب نکردند.

همچنین لاریجانی نیز گفت که این گزارش باید به کمیسیون تلفیق بودجه ۹۷ ارجاع شود و این کمیسیون نیز ۳ روز برای بررسی مجدد این لایحه فرصت دارد و طبیعتاً در روز چهارشنبه باید لایحه بودجه ۹۷، دوباره در صحن علنی پارلمان بررسی شود، البته یک بار برای بررسی لایحه بودجه ۹۷ فرصت دارد.

***

واکنش نوبخت به رد شدن کلیات بودجه

ایسنا ـ رییس سازمان برنامه و بودجه با تاکید بر اهمیت تصویب کلیات بودجه سال ۹۷ و لزوم تسریع در بررسی جزئیات این لایحه، خاطرنشان کرد: عدم رای نمایندگان به کلیات بودجه تنها باعث اتلاف ۷۲ ساعته وقت نمایندگان شده و پیام منفی به جامعه منتقل می‌کند.

به گزارش ایسنا، محمدباقر نوبخت رییس سازمان برنامه و بودجه بعدازظهر یکشنبه در جریان بررسی کلیات لایحه بودجه سال ۹۷ در صحن علنی مجلس شورای اسلامی پس از بیان اظهار نظرات مخالفان و موافقان این لایحه با تقدیر از موافقان کلیات لایحه بودجه سال آینده، اظهار کرد: مجلس پس از استماع بیانات موافقان و مخالفان محترم لایحه در مرحله‌ یک تصمیم قرار گرفته است؛ این تصمیم قطعا بر پایه ملاک و شاخصی خواهد بود که بتواند متناسب با این تصمیم انتخاب شود.

وی ادامه داد: تصمیم مجلس محترم این است که آیا به کلیات لایحه بودجه رای بدهد یا خیر؛ مفهوم دیگر این تصمیم آن است که مجلس محترم قرار نیست که الان در خصوص بودجه سال ۱۳۹۷ تایید یا عدم تایید داشته باشد بلکه فقط موضوع رای به کلیات مطرح است.

رییس سازمان برنامه و بودجه گفت: شاخصی که می‌تواند به ما کمک کند که آیا ما و وجدان‌مان و خدایمان و مردمی که از تصمیمات ما مطلع می‌شوند، ببینند آیا نمایندگان‌شان به حق یا شاخص درست عمل کردند یا نه، مهم این است که از چه شاخصی برای چه موضوعی استفاده شود. در جلسه امروز موضوع ما بودجه است و باید بدانیم بودجه‌ای که بر اساس ماده یک قانون محاسبات عمومی، بودجه‌ای است که قرار است توقعات ما را برطرف کند دارای چه ظرفیت‌هایی است.

نوبخت با تاکید بر اینکه این بودجه قرار نیست که بتواند به همه مشکلات کشور در طی یک سال پاسخ مثبت بدهد، خاطرنشان کرد: بودجه سال آینده بر اساس ماده یک قانون محاسبات عمومی یک پیش‌بینی از درآمد و منابع تامین اعتبار و همچنین برآوردی از مصارفی است که اگر در راستای سیاست‌های مورد نظر هزینه شود، می‌توانند ما را به اهداف‌ مورد نظرمان برسانند.

وی ادامه داد: بر اساس این ماده قانونی در بودجه تنها دو موضوع پیش‌بینی منابع و مصارف و سیاست‌ها و اهداف بیان می‌شود.

Evin.jpgرادیو فردا ـ یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی از به «تعویق» افتادن زمان بازدید نمایندگان از زندان اوین به‌دلیل آنچه «شرایط نامساعد جوی» عنوان شد٬ خبر داد.

محمدعلی وکیلی روز یکشنبه هشتم بهمن، با اعلام این موضوع در گفت‌و‌گو با خبرگزاری ایلنا گفت که هنوز زمان انجام این بازدید مشخص نشده است و به‌زودی در این رابطه اطلاع‌رسانی می‌شود.

قرار بود پیش از ظهر روز یکشنبه٬ ۱۰ نماینده به بازدید از زندان اوین، محل نگهداری شماری از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های دی‌ماه، بروند.

پایگاه خبری جماران روز شنبه هفتم بهمن این نمایندگان را عبدالکریم حسین زاده، محمد کاظمی، حسن نوروزی، محمدجواد فتحی، محمد دهقان، محمدعلی وکیلی، الله‌یار ملکشاهی، فاطمه سعیدی، ولی الله نانواکناری و محمد برومندی معرفی کرده بود.

خبرگزاری ایلنا و روزنامه ایران نیز نوشته‌اند که فاطمه سعیدی، تنها نماینده زنی‌ است که در جمع بازدیدکنندگان از اوین، حضور خواهد داشت.

Nobakht_Zanganeh.jpgاعتماد ـ عادل آذر، رییس دیوان محاسبات، چهارشنبه هفته قبل با حضور در صحن علنی مجلس گزارشی مفصل از تفریغ بودجه سال ۹۵ کل کشور ارایه کرد. گزارشی که در بخش‌هایی عملکرد دولت را مورد تایید قرار داده اما در برخی فصول و بخش‌ها نیز ایراداتی اساسی به کارنامه یک‌ساله دولت در اجرای لایحه بودجه سال ۹۵ وارد کرده و حتی دولت را به انجام برخی تخلفات به‌ویژه در حوزه نفت و انرژی متهم کرده است.

تفریغ بودجه یک نوع حسابرسی کلی عملیات مالی دولت است. به زبان ساده‌تر اگر بودجه سالانه را حساب و کتابِ دخل و خرج سالانه دولت بدانیم که ابتدا در لایحه‌ای مدون توسط دولت به مجلس ارایه می‌شود و پس از تصویب آن در کمیسیون تلفیق بودجه و متعاقبا صحن علنی مجلس برای اجرا به دولت بازگردانده می‌شود، گزارش تفریغ بودجه عبارت است از گزارشی که توسط مجلس و مشخصا به کمک بازوی نظارتی قوه مقننه یعنی دیوان محاسبات تهیه و در صحن علنی مجلس قرائت می‌شود. به این اعتبار آن‌چه دیوان محاسبات مجلس در گزارش تفریغ بودجه سالانه در اختیار افکار عمومی قرار می‌دهد، همان حساب و کتاب دقیق و جزیی‌نگر عملکرد دولت در اجرای لایحه بودجه مصوب مجلس در یک سال است و این دیوان در گزارش تفریغ سالانه به تفصیل بررسی می‌کند که دولت در هر بخش چه میزان از تکالیف خود را بنابر آن‌چه در لایحه بودجه لحاظ شده به انجام رسانده است.

سعید طوسی: تبرئه شدم

| No Comments

Seid_Tousi.jpgشرق - خبر کوتاه بود. سعید طوسی تبرئه شد. محمود صادقی اما در توییترش مستنداتی منتشر کرد که سویه‌های دیگری از ماجرا را نشان می‌داد. سعید طوسی اما گفته، «رأی تبرئه‌ام صادر شده و به وکیلم نیز ابلاغ شده و به‌زودی منتشر می‌شود». و سؤالات بیشتر را به وکیلش حواله داده. حمید هروی، وکیل مشهدی سعید طوسی، اما از پاسخ‌گفتن به سؤال‌ها طفره می‌رود. می‌گوید «الان پشت رول هستم. خیلی اهل رسانه نیستم. از صبح خیلی‌ها تماس گرفته‌اند. اجازه بدهید سخنگوی قوه قضائیه اعلام نظر کنند. من بعدا موضع‌گیری خواهم کرد». اصرار خبرنگار «شرق» برای پاسخ‌دادن به سؤال‌ها درنهایت به ارائه سؤالات مکتوب به آقای وکیل منتهی شد و پاسخی که به‌سادگی دریغ می‌شود.
اما واکنش‌ها به تبرئه طوسی متفاوت است. برخی نمایندگان مجلس صدا را پایین می‌آورند و چندان علاقه‌ای به ورود و اظهارنظر دراین‌باره ندارند، برخی دیگر پیگیری این خبر را به صلاح نمی‌دانند و برخی منتقدند. احمد توکلی، نماینده مجلس نهم، ازجمله منتقدان و متعجبان است. او به اعتمادآنلاین گفته: «یکه خوردم. مسائل اخلاقی و فسادهایی که در این زمینه وجود دارد یک وادی گسترده است که اگر دیده‌بان شفافیت بخواهد به آن ورود کند حریف آن نمی‌شود».

روحانی مطرب!

| No Comments

در پناه ولایت!

| No Comments

جای امن؛ نزد قاری قرآن − کارتون از اسد بیناخواهی - رادیو زمانه

Assad-Binakhahi-Sexuaon-600x337.jpg

برخی توصیه‌ها و نظرات پزشکی و بهداشتی در میان مردم رواج دارند که بخش زیادی از آنها نادرست هستند. در این‌جا به برخی از این تلقیات و توصیه جان‌سخت و دلایلی نادرستی آنها اشاره شده است. [لینک به گزارش تصویری]

19004847_303.jpgبوی بد دهان از معده برمی‌خیزد

این نظر که بوی بد دهان ناشی از بوی بد معده است، اشتباه است. دلیل اصلی بوی بد دهان، ناشی مشکلات در دهان، بینی، دندان‌ها و حلق است. این موضوع به عدم رعایت پاکیزگی دهان و دندان‌ها برمی‌گردد. به گفته پزشکان تنها در موارد بسیاری نادری بیمارهای معده می‌تواند دلیلی برای بوی بد دهان باشند. [لینک به گزارش تصویری]

snow_012818.jpgرادیو فردا، بارش برف و وزش بادهای شدید در شماری از استان‌های ایران، به تعطیلی مدارس، مسدودیت راه‌ها، تاخیر در آغاز به کار اداره‌ها و تاخیر در پروازها، انجامیده‌است.

بارش برف و در مواردی وزش بادهای تند در استان‌های مختلف ایران گزارش شده‌است؛ سازمان هواشناسی کشوری از بارش و باد در استان‌های شمال‌غرب و غرب، بخش‌هایی از اصفهان، تهران، قم، ارتفاعات خوزستان و نیز استان‌های شمالی خبر داده‌است.

مدیر کل این سازمان به خبرگزاری مهر گفته است بارش برف و بادهای تند در تهران، گیلان، مازندران، قم، اصفهان و نقاط دیگری از کشور در روز یک‌شنبه ادامه خواهد داشت.

همین موضوع سبب شده تا شماری از مدارس مقاطع مختلف در استان‌های ایران روز یک‌شنبه، هشتم بهمن ماه، تعطیل اعلام شوند.

مدارس تهران در تمامی مقاطی در شیف صبح روز یک‌شنبه تعطیل هستند. اداره‌های پایتخت نیز دست‌کم با دو ساعت تاخیر آغاز به فعالیت می‌کنند.

economy_01272018.jpgروزنامه جمهوری اسلامی خطاب به رئیس جمهور نوشت:از مجموع قوای سه‌گانه، شما یک قوه را در اختیار دارید که خانه پر آن می‌شود یک سوم قدرت البته با خوشبینی کامل. ولی همین یک سوم هم در اختیار شما نیست.
زیرا اولاً اقتصاد کشور بگونه ای طراحی شده که تقریباً 90 درصد آن در اختیار چند نهاد غیردولتی است.
ثانیاً رسانه ملی و سایر رسانه‌ها هم در اختیار دولت نیستند و اگر یک روزنامه دولتی و چند روزنامه حامی دولت وجود دارند، در برابر انبوه رسانه‌هائی که با بودجه‌های سرسام آور مشغول ناامید کردن مردم از دولت هستند چیزی بیش از قطره‌ای در برابر یک دریا نیستند.
و ثالثاً حتی کارگزاران دولت در دستگاه‌های مختلف به میزان بیش از 70 درصد با دولت هماهنگ نیستند. به زیر مجموعه وزارت کشور نگاه کنید و ببینید چند درصد استانداران و فرمانداران و بخشداران و حتی مسئولان موجود در خود وزارتخانه با سیاست‌های دولت هماهنگ و با شما همفکر هستند و کارائی لازم را دارند.

Afarin_Nisari_Karen_Vafadari.jpgبه گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، دادگاه خانم نیساری و آقای وفاداری در تاریخ ۹۶/۹/۵ و در شعبه ۱۵دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد. حکم قاضی صلواتی در حالی صادر شده که اتهامات وارد شده توسط متهمان رد شده است.

یک منبع آگاه به سایت کانون مدافعان حقوق بشر گفت که قاضی دادگاه، بدون توجه به دفاعیات وکیل و اعتراض به انتساب اتهامات بدون ارائه کمترین مستندات حقوقی، احکام سنگینی علیه خانم نیساری و آقای وفاداری صادر کرده است.

Saeid_Tousi_Rahbar.jpgایران وایر ـ رضا حقیقت‌نژاد - محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس دیروز در توییتر با انتقاد شدید از دستگاه قضایی، خبر داد که سعید طوسی، قاری قرآن که متهم به آزار جنسی کودکان بود، تبرئه شده است.

به نوشته محمود صادقی «‏شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر تهران بدون امضای رئیس دادگاه با رأی دو مستشار از شعبه دیگر حکم صادره علیه مربی صوت و لحن مبنی بر ۴سال حبس را نقض و او را تبرئه کرد؛ اسناد پرونده حاکی از اعمال نفوذ آشکار در فرایند دادرسی است. حدود ۲سال بود که مدیرکل دادگستری پرونده را از دادگاه گرفته بود.»

صادقی که خبر از اعمال نفوذ در پرونده داده بود، در توییت دیگری نوشت: «‏از قرائن چنین برمی آید که کودک آزار قرآنی مستظهر به حمایت فرد یا افرادی است که در بیت مقام معظم رهبری نفوذ کرده‌اند.» منظور او از این افراد چه کسی است؟

حجت الاسلام «احمد مروی»، معاون ارتباطات حوزوی بیت آیت الله خامنه‌ای، مهرماه۹۰ در گفتگو با روزنامه جام جم به یک جزوه روزانه اشاره کرد: «یک جزوه صبح به صبح روی میز آقا [آیت الله علی خامنه ای] می‌گذارند که این خودش یک دریچه بزرگی است به سوی همه مردم.»

mehrdadPayandeh_12262017.jpgدویچه وله - مهرداد پاینده که ۳۳ سال پیش به آلمان پناهنده شده بود، به عنوان رئیس اتحادیه سندیکاهای سه ایالت آلمان انتخاب خواهد شد. او گفته است که در سیاست‌های خود به نیازهای مهاجران در آلمان توجه خواهد کرد.

رئیس بعدی اتحادیه سندیکاهای سه ایالت نیدرزاکسن، برمن و زاکسن‌آنهالت آلمان یک آلمانی ایرانی تبار است. به این ترتیب، مهرداد پاینده روز سوم فوریه قرار است جانشین هارتموت توله گردد.

مهرداد پاینده سال ۱۳۶۴ ایران را ترک کرد و پس از رفتن به ترکیه و بلغارستان به آلمان آمد و در این کشور تقاضای پناهندگی داد. او در ایران نیز سابقه کار سندیکایی دارد. سابقه فعالیت‌های سندیکایی او در زمان شاه آغاز شد و پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت.

پاینده به دشواری‌های کار سندیکایی در ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: «در ایران حتی تقاضا برای اضافه حقوق نیز کافی است تا به آدم انگ وابستگی به سازمان سیا را بزنند.»

مهرداد پاینده ۵۷ ساله که دانش‌آموخته رشته اقتصاد در دانشگاه هامبورگ، برمن و سمفروپول (در کریمه اوکراین) است و دکترای خود را در همین رشته در دانشگاه برمن اخذ کرده است، همواره به فعالیت‌های سندیکایی علاقه داشته است. همین موضوع باعث شده که او فعالیت‌های سندیکایی خود را در آلمان نیز دنبال کند.

adan.jpgدویچه وله ـ درگیری شدیدی میان ارتش یمن و جدایی‌طلبان جنوب این کشور در جریان است. در این درگیری‌ها ده‌ها نفر کشته و زخمی شده‌اند. گفته می‌شود که مقر دولت عبد ربه منصور هادی به تصرف نیروهای جدایی‌طلب جنوب یمن در آمده است.

پس از تصرف پایتخت به دست حوثی‌ها دولت عبد ربه منصور هادی مجبور به انتقال پایگاه خود از صنعا به عدن شد
نمایی از شهر عدن

روز یکشنبه (۲۸ ژانویه/ ۸ بهمن) در شهر بندری عدن، محل استقرار دولت عبد ربه منصور هادی، درگیری شدیدی منجر به کشته و زخمی شدن ده‌ها نفر شد. دولت پرزیدنت هادی از طرف جامعه بین‌الملل به عنوان دولت قانونی یمن به رسمیت شناخته می‌شود.

Ahmadinejad_Khamenehei.jpgرادیو زمانه ـ وبسایت دولت بهار متن نامه‌ای را منتشر کرده که در آن محمود احمدی‌نژاد به خامنه‌ای در خصوص فعالیت‌های برادران لاریجانی و دولت ایران هشدار می‌دهد. احمدی‌نژاد در این نامه قوای سه گانه ایران را متهم کرده که به دنبال حذف او هستند.

رئیس دولت نهم و دهم در این نامه ادعا کرده قوه قضائیه و صادق لاریجانی رئیس آن قصد دارند او را محکوم و از صحنه سیاسی ایران حذف کنند.

در نامه‌ای که وبسایت دولت بهار منتشر کرده، احمدی‌نژاد با اشاره به نارضایتی‌های عمومی، عملکرد برادران لاریجانی را سبب لطمات جبرانناپذیر به اعتماد عمومی، رهبر ایران و دستگاه قضایی دانسته. او از رهبر ایران خواسته تا با ورود به این مسئله جلوی تداوم تخریب دستگاهی قضایی را بگیرد.

Abdi_Nabavi.jpgشرق ـ حسین جلالی ـ اولین نشست از سلسله ‌نشست‌های کمیته آموزش حزب «اتحاد ملت» درباره انقلاب، پنجشنبه پنج بهمن با سخنرانی عباس عبدی و بهزاد نبوی در دفتر مرکزی این حزب برگزار شد. محور سخنرانی‌ها این پرسش بود که «آیا انقلاب ایران اجتناب‌پذیر بود؟». عبدی بر این باور است که این سؤال، جواب ندارد؛ چراکه «پدیده‌های اجتماعی منفرد و تکرارناپذیر هستند». او با نگاهی به سیر حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در رژیم شاه، از شکافی حرف زد که بین حوزه سیاسی و حوزه‌های دیگر به ‌وجود آمده بود. عبدی در ادامه از وضعیتی سخن گفت که کار حکومت‌ها به نقطه بحرانی فروپاشی و انقلاب یا اصلاحات می‌رسد و تأکید کرد: «بدترین زمان برای چنین حکومتی، وقتی است که می‌خواهد تغییر سیاست بدهد. بدتر از آن، وقتی است که تغییر سیاست ندهد». او نقش نیروهای اپوزیسیون را در حرکت به سمت اصلاحات یا فروپاشی نیز تعیین‌کننده دانست. بهزاد نبوی، سخنران بعدی این نشست، با اشاره به اینکه دوران شاه برای برخی از جوانان که آن زمان را ندیده‌اند جاذبه پیدا کرده است، سعی کرد تصویری از اختناق زمان شاه ترسیم کند. او شاه را یکی از عوامل اصلی انقلاب دانست و به‌عنوان چریکی که در دوران شاه برای مبارزه دست به اسلحه برده بود، گفت: «احساس می‌کردیم جایگاهی برای فعالیت‌های سیاسی و اصلاح‌طلبانه وجود ندارد؛ وگرنه همه ما، از مرحوم حنیف‌نژاد که مجاهدین خلق را تشکیل داد، تا مجید و مسعود احمدزاده که چریک‌های فدایی را تشکیل دادند و بقیه که اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند، دنبال مبارزه اصلاح‌طلبانه بودیم. وقتی رژیم اصلاحات را به بن‌بست رساند، همه دنبال حرکت چریکی رفتند». در ادامه خلاصه‌ای از سخنرانی این دو چهره اصلاح‌طلب را می‌خوانید.

jebhemelli_012618.jpgهموطنان عزیز، در حدود ده ماه قبل در تاریخ دوازده اسفند ماه ۱۳۹۵جبهه ملی ایران در قسمت پایانی بیانیه ای که تحت عنوان « سی و هشت سال پس از انقلاب در کجا ایستاده ایم » منشرکرد چنین نوشت:
« جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که حاکمیت جمهوری اسلامی برای رفع بحران های فزاینده وخطرا تی که کشور را مورد تهدید قرار میدهد باید در سیاست های داخلی و خارجی خود به صورتی جدی تجدید نظر نموده و به طرف اجرای اهداف اولیه انقلاب باز گردد، آزادی های اساسی ملت ایران، آزادی بیان وقلم وآزادی احزاب و اجتماعات را محترم بشمارد. انتخابات مهندسی شده و زیر نظارت استصوابی شورای نگهبان را موقوف وبه انتخابات آزاد و متعارف مانند تمام کشورهای آزاد جهان تن در دهد. زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند را در سراسر کشور آزاد کند. به قوانین وحقوق بین المللی احترام بگذارد. سیاست مستقل ایرانی وراه عدم تعهد واقعی را در پیش گیرد. از حضور در منازعات منطقه ای خود داری نماید. از فساد های مالی وغارت اموال عمومی در هر جا و توسط هر مقامی به طور قاطع جلوگیری کند. از تمام منابع کشور صرفا برای رفع معضلات معیشتی مردم این سرزمین و ارتقای سطح زندگی آنها استفاده نماید. شاید که با این تمهیدات کشور از بحران های خطیر وغیر قابل پیش بینی رهایی یابد. »

متاسفانه حاکمیت جمهوری اسلامی به هشدار های میهن دوستانه و آزادیخواهانه جبهه ملی ایران گوش فرا نداد و اکنون ده ماه پس از آن تاریخ، فضای به شدت بسته سیاسی کشور همراه با اشتباهات فاحش سیاسی وهدر دادن منابع و امکانات کشور در راه هایی به دور از منافع ملی وعدم برخورد با فساد های مالی عظیم، کار را به انفجار اجتماعی رسانید. صرفنظر از شایعاتی که برنامه ریزی های پشت پرده رقیبان حکومتی را مسبب اولین جرقه حرکت اعتراضی مردم در مشهد معرفی میکند ویا اینکه تظاهرات بگونه ای خودجوش و ناگهانی آغاز شده باشد، اولین حرکت اعتراضی مردم در تاریخ هفتم دیماه در شهر مشهد اتفاق افتاد و سپس این اعتراضات در بیش از یکصد شهر کوچک وبزرگ کشور به منصه ظهور رسید وبر اساس آنچه به طور رسمی اعلام شده است، طی این خروش اجتماعی ده ها تن کشته ونزدیک به چهار هزار نفر بازداشت شده اند.

گو اینکه آمار غیر رسمی اعداد بسیار بزرگتری را گوشزد می نمایند. در شرایطی که حاکمیت جمهوری اسلامی حضور و فعالیت قانونی سازمان های سیاسی مخالف وشخصیت های مورد وثوق مردم را بر نمی تابد شاهد جنبش اعتراضی مردم بدون راهنما وبدون برنامه می باشیم. واضح است که به کار بردن زور وبر خورد خشونت بار با مردم و توهین به آنان ومنسوب کردنشان به دشمنان خارجی، راه حل خرد مندانه ای برای آرامش جامعه نیست وفقط پاک کردن صورت مسئله به جای حل کردن آن است. واقعیت این است که از سوء سیاست های داخلی وخارجی وسوء مدیریت ها، تبعیض ها وفساد ها که منجر به فقر و بیکاری وگرانی و تورم روز افزون گردیده، طاقت ملت ایران، طاق شده است. و مردم امید خود را نسبت به آینده از دست داده اند. سه سال قبل وقتی مذاکرات جمهوری اسلامی با قدرت های جهانی تحت عنوان « برجام » به نتیجه رسید، مردم ایران امیدوار شدند که هم با رفع تحریم ها و آزاد شدن دارایی هایشان و هم با جلب شدن سرمایه گذاری های خارجی مشکلات اقتصادی آن ها مرتفع خواهد شد. ولی نا گهان با تحرکات نا معقول برخی و با به پرواز در آمدن موشک های شعار نویسی شده، همه چیز متوقف گردید. ضمن آنکه مردم ایران از آزاد شدن دارایی های بلوکه شده خود نیز چیزی عایدشان نگردیدوتغییر ملموسی را حس نکردند.

Saale88اصل مطلب برای کسی که از رویداد خیابانی در کشوری مانند کشور ما عکس و ویدئو تهیه می کند همانا گرفتن عکس و ویدئو ست! به عبارتی ما نمی توانیم از تهیه کننده ی عکس و ویدئو انتظار داشته باشیم تا با ملاحظاتی که عکاسان و تصویربرداران حرفه ای در نظر می گیرند، عکس و ویدئو تهیه کند.

اصل در کار شهروند خبرنگاران ایرانی در وهله ی اول
حفظ امنیت خود
و در وهله ی دوم
تهیه عکس و ویدئوست.

بنابراین کسی به شهروند خبرنگار ایرانی نمی تواند ایراد بگیرد که چرا تصویر ناواضح است یا تکان زیاد دارد یا فوکوس کامل نیست یا صداها نامشخص است. توانایی های شهروند خبرنگار همین بوده که ارائه داده و بیش از این از او انتظاری نیست.

اما شاید بتوان با رعایت نکات کوچکی که امنیت شخص را به خطر نمی اندازد، کیفیت عکس و فیلم را بهتر کرد و به این وسیله خبر تصویری را در وسعت بیشتری در رسانه های خارجی منعکس کرد.

دوربین های موبایل امروزی و به طور کلی دوربین های دیجیتال، تصاویرشان در همه ی رسانه ها قابل پخش است. تنها مشکلی که وجود دارد کیفیت تصویر ارائه شده است که بعضی وقت ها کاملا «غیر قابل استفاده» در رسانه های بزرگ و همگانی می شود.

شهروند خبرنگار می تواند با در نظر گرفتن نکاتی که اکنون بیان خواهم کرد، کیفیت تصاویرش را به اندازه ی قابل توجهی بهبود بخشد و آن را قابل پخش در رسانه های بزرگ کند. باز تاکید می کنم که:
اساس کار، حفظ امنیت شخص است نه اصرار به گرفتن تصاویر عالی.

پس اگر امنیت مان به خطر نمی افتد می توانیم این کارها را انجام دهیم:
برای «دیده نشدن» در صحنه ی زد و خوردهای خیابانی، لازم است که موبایل را به شکلی در دست بگیریم که اطرافیان متوجه تصویربرداری ما نشوند.
زمانی که ما دوربین را روشن و خاموش می کنیم، «ناچاریم» آن را به شکلی آشکار در دست بگیریم و با نگاه به صفحه ی آن اقدام به روشن و خاموش کردن دوربین کنیم. از طرفی برای دیدن صحنه، «ناچاریم» دوربین را به طرف صحنه نشانه برویم. این دو کار کسانی را که در اطراف ما هستند متوجه تصویربرداری ما می کند.

برای روشن و خاموش کردن دوربین، روش های دیگری غیر از فشار دادن دکمه ی روی موبایل یا دکمه استارت و استوپ روی صفحه ی موبایل هست:
در آیفون، ما می توانیم هدفون آیفون را به گوشی وصل کنیم و در حالت عکاسی یا تصویر برداری، با فشار دادن دکمه ی کم و زیاد کردن صدا بر روی هدفون، عکس بگیریم یا دوربین را برای تصویر برداری روشن و خاموش کنیم.

با این روش، کسی متوجه عکاسی و تصویر برداری ما نخواهد شد.

اما با قرار دادن تصویر در کادر دوربین چه کنیم؟

Rouhani_Sepah.jpgکیهان لندن ـ احمد رأفت - دستور علی خامنه‌ای رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی مبنی بر لزوم خروج نیروهای مسلح از فعالیت‌های اقتصادی غیرمرتبط، ادعایی است که به سختی می‌توان آن را باور کرد. امیر حاتمی وزیر دفاع دولت «تدبیر و امید» در گفتگو با روزنامه ایران اعلام کرد «ستاد کل نیروهای مسلح بر اساس دستور آیت‌الله خامنه‌ای پیگیری خواهد کرد تا نیروهای مسلح از فعالیت‌های اقتصادی غیرمرتبط خارج شوند». هنوز ۲۴ ساعت از اظهارات وزیر دفاع نگذشته بود که دو تن از مقامات عالیرتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حرف‌های متفاوتی زدند.

اسماعیل کوثری جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله یکی از مهم‌ترین قرارگاه‌های امنیتی سپاه در پایتخت اعلام کرد «سپاه هیچ‌گاه وارد کار اقتصادی نشده است و بیشتر فعالیت‌اش کار عمرانی آن هم بر اساس قانون اساسی و به درخواست دولت بوده است». محمد‌صالح جوکار معاون پارلمانی سپاه پاسداران اصلا منکر این دستور شد و گفت سپاه اطلاعی از دستور رهبری برای واگذاری بنگاه‌های اقتصادی‌اش ندارد. معاون پارلمانی سپاه در گفتگو با اعتماد آنلاین گفت «من نتوانستم به چنین ابلاغیه‌ای دسترسی پیدا کنم و آن را ندیدم. من نمی‌دانم ماخذ این اظهارات وزیر دفاع چیست.» البته محمدصالح جوکار مانند اسماعیل کوثری منکر فعالیت‌های اقتصادی سپاه نیز شد: «اینکه می‌گویند سپاه و ارتش فعالیت اقتصادی دارند، خود جای سوال دارد.»

dast_Khamenehei.jpgدر لایحه دولت مبلغ یک میلیارد و شش میلیون دلار معادل سه هزار میلیارد و پانصد و بیست میلیارد تومان برای کمک به تسویه بدهی پاداش پایان خدمت بازنشستگان آموزش و پرورش پیش بینی شده بود که این مبلغ پس از اذن رهبری کلا حذف شده است. ظاهرا مسئولان صدای اعتراض مردم را شنیده‌اند.

مصوبه عجیب کمیسیون تلفیق درباره برداشت از منابع صندوق توسعه ملی؛ بودجه صدا و سیما در جدول ارسالی برای اخذ اذن از رهبری ۱۰۰ میلیون دلار، مصوبه تلفیق ۱۵۰ میلیون دلار! معلوم نیست این وسط با چطور ۵۰ میلیون دلار به بودجه رسانه ملی اضافه شد! فاعل بالاختیار یا مفعول بالاضطرار؟
کمک به تسویه بدهی پاداش بازنشستگان آموزش و پرورش از صندوق توسعه ملی حذف شد. بودجه تقویت بنیه دفاعی از ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار پیشنهادی دولت به ۲ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار افزایش یافت!
سه پارگرافی که در بالا خواندید، توئیت‌های "محمود صادقی" نماینده اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی است که به اختصاص ۴ میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی با اذن رهبری به موراد مختلفی پرداخته شده است.
اتفاقی عجیب و بدعتی بی سابقه که ظاهرا به قدر کافی توجه ارباب جرائد و رسانه‌ها را به خود جلب ننموده است. برای این که بدانیم چه اتفاقی در شرف وقوع است باید ابتدا نظری بر اساسنامه و فلسفه تشکیل صندوق ذخیره ارزی بیاندازیم.

Tajzadeدر گفت و گویی که میان محسن مخملباف و مصطفی تاجزاده بعد از حوادث اخیر ایران صورت گرفت، تاجزاده به موضوع سوریه ای شدن ایران و به قولی «سوریزاسیون» ایران اشاره کرد و مخملباف را مشفقانه نسبت به این «فاجعه» هشدار داد.

نکته ی جالب توجه اینجاست که به محض پیش کشیده شدن حرف از آینده ی بدون اسلام حکومت ایران، عده ای از اصلاح طلبان حکومتی فورا به یاد سوریه و لیبی و عراق می افتند و چنان با دستپاچگی از کلنگی شدن ایران سخن می گویند تو گویی همین فردا حکومت خواهد رفت و بولدوزر های شرق و غرب بر روی خاک ایران زمین شروع به شخم زدن خواهند کرد!

لب کلام این ها چنین است:
حکومت اسلامی به هر صورت و قیمتی شده باقی بماند تا ایران مثل سوریه کلنگی نشود!

یکی هم نیست از این حضرات سوال کند که:
چه کسی باعث کلنگی شدن سوریه شده است؟ مردم معترض یا حکومت بشار اسد و همپیمانان خارجی او؟

اگر بشار اسد حاضر می شد وارد رقابت برابر و بر اساس رای گیری واقعی با مردم معترض شود، آیا سوریه کلنگی می شد؟

اگر فردا، ایران کلنگی شود، آیا تقصیر مردم است یا حاکمیت فعلی ایران؟

گناه کلنگی شدن سوریه یا هر جای دیگر را به پای مردم و اعتراض آن ها نوشتن، یا نشانه ی نادانی و جهل است یا منفعت طلبی نویسندگان آن.

این که با هر اشاره ی جدی به تغییر نظام سیاسی کشور، اصلاح طلبان حکومتی به یاد سوریه و لیبی و عراق می افتند دیگر به حد اشباع رسیده است و تکرار آن باعث تهوع شنونده می شود.

القاء این توهم و نوشتن گناه آن به پای مردم معترض بس نبود، اکنون تاجزاده برای آن اصطلاح «سوریزاسیون» هم به کار می برد تا از این پس راحت تر بتواند در این باره داد سخن دهد!

توجه تاجزاده را اگر گوشی برای شنیدن دارد به یک مورد از تاریخ قرن اخیر جلب می کنم:
کار لجاجت ژاپن برای ادامه جنگ در دوران جنگ دوم جهانی به جایی رسید که صلح خواهان ژاپن به طور جدی افکندن بمب اتم توسط امریکایی ها را نجات بخش ژاپن نامیدند.

بی بی سی - در ادامه سیر آزادی برخی از قدرتمندترین چهره‌های عربستان سعودی از هتل ریتز کارلتون ریاض، امروز شنبه ۲۷ ژانویه شاهزاده ولید بن طلال میلیاردر اهل عربستان هم آزاد شد.

ولید بن طلال که یکی از ثروتمندترین افراد دنیا محسوب می‌شود و نامش در فهرست ثروتمندترین افراد جهان در مجله فوربز منتشر شده، نوه عبدالعزیز آل سعود، بنیان‌گذار عربستان سعودی است.

او چند ساعت بعد از اینکه در گفتگو با رویترز گفت که انتظار دارد در روزهای آتی از کلیه اتهامات مبرا و آزاد شود، آزاد شد.

92aa6a11e28.jpgعکسی از ولید بن طلال شاهزاده سعودی در بازداشت

شرایط و چگونگی آزادی او هنوز مشخص نیست، مقامات دولت عربستان هم تا این لحظه در این‌باره اظهار نظری نکرده‌اند اما یکی از اعضای خانواده ولید بن طلال آزادی او را تایید کرده است.

برخی از قدرتمندترین چهره‌های عربستان سعودی که در پی طرح مبارزه با فساد در این کشور از پاییز در هتل ریتز کارلتون ریاض زندانی بودند از روز گذشته در حال آزاد شدن هستند. در میان آزاد شدگان نام ولید الابراهیم رییس شبکه تلویزیونی ام‌بی‌سی و خالد التویجری رییس سابق دادگاه سلطنتی هم دیده می‌شوند.

Ali_Shakeri_Zand_2.jpgبه‌دنبال تظاهرات وسیع اخیر در ایران و شعارهای مردم علیه اسلامِ سیاسی و حکومتی موضوع جدایی دین از حکومت بار دیگر به یکی از موضوعات حادّ روز تبدیل شد و بحث‌ها و گفت‌و‌گوهایی پیرامون آن درگرفت که گاه بسیار دور از حقیقت و حتی بی‌پایه هم بود. بدین مناسبت ما از آقای علی شاکری زند خواستیم که در صورت امکان یادداشتی را که در این‌باره در یکی از فصول ترجمه‌ی خود از رساله‌ی دکترای دکتر شاپور بختیار نگاشته‌اند برای انتشار در اختیار ما قراردهند. با سپاس از ایشان که این متن را پس از تکمیل و با توضیحات بیشتری برای ما فرستادند ما اینک به انتشار آن اقدام‌ می‌کنیم.


احترام آزادی

*


۱

جدایی دین از حکومت یا حکومت لاییک*


حکومت لاییک، که نباید آن را با جامعه‌ی سکولار اشتباه گرفت، حکومتی است که در آن در عین کمال آزادی برای ادیان، قدرت سیاسی از نهاد دین مستقل است و کسی نمی‌تواند نظری را به‌نام دین بر آن تحمیل‌کند. در مقابل سکولار صفتی است که تنها اختصاص به حکومت و رژیم سیاسی ندارد و می‌تواند به عنوان صفت برای هر نهاد اجتماعی صدق کند و به‌کار رود، حتی در یک رژیم سیاسی غیرمستقل از دین. ‌

Fariba_Adelkhah.jpgجهت اطلاع مسئولان محترم و ایات اعظام

بدون ابراز کمترین نقد، شکایت، و یا اتهام
عرضی داشتم از سر تعامل، شعار مورد علاقه نظام
ونیز با ارزوی تسامح و قدری سعه صدر و اهتمام
سه دهه و اندی گذشته ازاجبار و عمو میت یافتن حجاب شرعی در ملع عام
حجابی که تعریف نشد، اما در سایه جنگ و با چاشنی حبس وشلاق تحمیل شد سر انجام
امروز با دقایقی پرسه زدن بر روی شبکه‌های اجتماعی پر ازدحام
یا با نگاهی به پروفایلهای پرو پیمان و عکسهای رنگین فام
بی مقدمه وذکر وامصیبتا در کوی و برزن و بر پشت بام
خواستم یاد اوری کنم که اثری نیست از اثار این حجاب پر هزینه، پر شکایت و ناکام
انچه اتفاق افتاده به نظر افتاده! بی ذره‌ای تقیه یا ابهام
و صد البته با کمترین هزینه، طغیان و یا حس انتقام
و اینهمه بی انکه پای توطئه به میان‌اید و به باد رود دین و ائین و اسلام
یا اینکه در هم ریزد پایه‌های حکومت و بلرزد اعتبارنظام
اینک برای رهائی ابدی از شر نه فقط مومنات گل اندام! که یک سبد الام
به نظر وقت باز بینی ماده ۶۳۸ قانون جزاست، سر انجام
به لطف این حرکت، هر چند برای عده‌ای با جام زهری به کام
زنان دعا گو خواهند شد و و بسیاری مرید ودر رکاب علما علیهم السلام
مناقشه نباشد هر چند در مثل که معروف است و گفته‌اند از قدیم الایام
ماهی را هر وقت از اب بگیرید تازه است و خوشگوار انشا الله به کام

شهرام رفیع زاده - ایران وایر

هفتم تیرماه 88 خبرگزاری های رسمی در ایران عکس هایی از حضور شماری از چهره های ارشد قضایی-امنیتی جناح حاکم را که مشغول قرائت فاتحه بر سنگ قبر آیت الله «محمد حسینی بهشتی» بودند، منتشر کردند. این در حالی بود که «علیرضا حسینی بهشتی»، یکی از فرزندان آیت الله بهشتی در سلول انفرادی بازداشتگاه «اوین»، تاوان آن را پس می داد که مشاور ارشد «میرحسین موسوی» در جریان انتخابات 22 خرداد همان سال و عضو کمیته پی گیری سرنوشت بازداشت شدگان و آسیب دیدگان پس از انتخابات بود.

تاثیر و نقش آیت الله بهشتی در کنار روح الله خمینی در بنیان گذاشتن و تثبیت جمهوری اسلامی در سال های نخست پس از انقلاب و نیز نقش او در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز بنیان گذاری آن چه اکنون «قوه قضاییه جمهوری اسلامی» خوانده می شود، چنان غیرقابل انکار است که حتی شاگردان سابق در تابستان پر تلاطم 88 نیز ترجیح دادند با وجود امضای حکم بازداشت و به زندان افکندن فرزندش، هم چنان عکس های یادگاری فاتحه خوانی برای استاد خویش را از خود دریغ نکنند.

beheshtifamilyIW2.jpgبهشتی طی انفجار دفتر «حزب جمهوری اسلامی» در هفتم تیرماه 1360 در حالی کشته شد که ریيس ديوان عالی كشور و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بود. او در عین حال، از دوم تیر ماه همان سال در کنار «محمدعلی رجایی» و «اکبر هاشمی رفسنجانی»، یکی از سه عضو «شورای موقت ریاست جمهوری» و هم‎زمان نایب رییس مجلس خبرگان قانون اساسی بود.

علیرضا حسینی بهشتی و دیگر اعضای خانواده آیت الله بهشتی در سه دهه پس از انقلاب، از خانواده های «شهدا» به شمار می آمدند. او البته دانش آموخته دکترای فلسفه سیاسی است و تا سال 88 از جمله استادان گروه علوم سیاسی «دانشگاه تربیت مدرس» تهران بود.

علیرضاحسینی بهشتی از سال ها پیش نیز عضو «جمعیت توحید و تعاون» بوده است که اعضای آن همگی در شمار حلقه اصلی فکری و اجرایی میرحسین موسوی هستند. او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 88، مشاور ارشد میرحسین موسوی و مدیر مسوول روزنامه «کلمه سبز» به صاحب امتیازی میرحسین موسوی بود. از همین رو، پس از انتخابات نه تنها مورد حمله رسانه های جناح حاکم قرار گرفت بلکه دوبار بازداشت شد؛ ابتدا در 18 شهریور 88 به اتهام عضویت در هیات مشترک موسوی- کروبی برای پی گیری وضعیت بازداشت شدگان و آسیب دیدگان پس از انتخابات که چهار روز بعد، در روز 22 شهریور آزادش کردند و بار دیگر در هفتم دی ماه 88، فردای روزعاشورایی که در تهران معترضان به شدت سرکوب شدند.

beheshtifamilyIW3.jpg

Mahmoud_Alavi.jpgایسنا - وزیر اطلاعات گفت: برخورد مهربانانه و روی خوش با مردم مایه رفع بحران‌ها، شکست‌ها و بن بست‌ها است.

به گزارش ایسناحجت‌الاسلام والمسلمین سید محمود علوی در جلسه شورای اداری سیستان و بلوچستان افزود: وظیفه نخست ما جذب حداکثری مردم و امیدواری آنان به نظام جمهوری اسلامی است؛ چراکه مردم توانایی رفع مشکلات کلان به ویژه اشتغال و مقابله با دشمنان را دارند.

وی همچنین در ادامه بر به فعلیت رساندن امکانات و در اختیار گذاشتن آنها برای استفاده مردم تاکید کرد.

Ahmad_Mazani.jpgتابناک ـ در یک نگاه اجمالی و با تکیه بر داده‌های موجود، می‌توان ریشه وقایع دی‌ماه سال جاری را در دو مقوله «سیاست» و «معیشت» جست. در این اعتراضات، چندین شعار به گوش رسید. گروهی دغدغه‌های اقتصادی‌ و معیشتی‌شان را مطرح کردند، گروهی اصلاح‌طلبان را خطاب قرار دادند، گروهی دیگر خواستار برکناری روحانی بودند و گروهی مجموعه حاکمیت را زیر سؤال بردند و دست آخر برخی، از بازگشت سلطنت سخن گفتند.

به گزارش «تابناک»؛ اما چیزی که امروز بیش از هر زمان دیگری، فضای مجازی را پر کرده، هشتگ هایی مانند «من براندازم» و نظیر این است و بسیاری از کاربران فضای مجازی، شعار عبور از اصلاحات و عبور از روحانی را سر می‌کنند.

بنا بر این گزارش، به نظر می‌رسد، پس از ناآرامی‌های ماه گذشته، بخشی از بدنه اصلاح طلب‌ها نسبت به سران آن کامل بی اعتماد شده‌اند و تنها راه اصلاح امور را در تغییر نظام می‌جویند. این در حالی است که بسیاری از تئوریسین‌های سیاسی، این نظر را به شدت نفی می‌کنند و اعتقاد دارند، اگر گشایشی باشد، تنها با اصلاح امور با حرکت‌های آرام و به دور از خشونت است.

Babak_Zanjani.jpgایلنا ـ مسئول کمیته پیگیری مطالبات وزارت نفت گفت: شرکای خارجی بابک زنجانی به ایران آمده و اعلام کردند که ما بدهی‌هایش را پرداخت می‌کنیم، ولی هنوز خبری از پداخت بدهی‌ها نیست.

اصغر هندی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، با اعلام اینکه تاکنون فقط یک پنجم بدهی‌های بابک زنجانی به وزارت نفت پرداخت شده است، گفت: با توجه به رای دادگاه ۹۰ درصد اموال بابک زنجانی به وزارت نفت منتقل شده که این میزان یک پنجم بدهی‌اش را می‌پوشاند و بابت بقیه مطالبات هم منتظریم ببینیم چه پیش می‌آید.

وی افزود: شرکای خارجی بابک زنجانی به ایران آمده و اعلام کردند که ما بدهی‌هایش را پرداخت می‌کنیم، ولی هنوز خبری نیست.

talab_khoshk.jpgاعتماد ـ در حالی که ۲۸ تالاب کشور آسیب جدی دیده‌اند و همچنان شش تالاب در معرض تهدید مونترو قرار دارند؛ هنوز رایزنی‌های بین‌المللی در حوزه دیپلماسی آب به نتیجه روشنی ختم نشده است. حوضه آبریز مشترک ایران با کشورهای افغانستان، عراق و ترکیه اهمیت همکاری‌های مشترک منطقه‌ای را نشان می‌دهد اما آنطور که حمید ظهرابی، سرپرست محیط زیست طبیعی و تنوع محیط زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید با وجود همکاری ما با افغانستان و عراق، ترکیه هنوز به اندازه کافی در این زمینه مشارکت نکرده است. این مقام سازمان محیط زیست دیروز در نشست خبری در آستانه روز جهانی تالاب‌ها در پاسخ به سوال «اعتماد»، گفت: رایزنی‌های بین‌المللی با همکاری وزارت امور خارجه با کشورهای افغانستان، عراق و ترکیه برای تعامل در حوزه مدیریت منابع آبی مشترک آغاز شده و در این رابطه یک کارگروه مشترک هم با کشور افغانستان تشکیل شده است. به گفته ظهرابی هر چند همکاری با کشور افغانستان در این زمینه پیشرفت مناسبی داشته اما همکاری با عراق مستلزم مشارکت ترکیه است که تاکنون همکاری مناسبی نداشته است. در صورتی که این مذاکره‌ها به نتیجه برسند می‌توان امیدوار بود بخشی از حقابه تالاب‌های کشور تامین شود. این در شرایطی است که به گفته او ۲۸ تالاب کشور آسیب جدی دیده‌اند. ظهرابی، از شناسایی ۲۵۰ تالاب در کشور خبر داد و گفت که برای ۱۰۵ تالاب مطالعه انجام شده است. به گفته ظهرابی اطلاعات به دست آمده نشان می‌دهد ۲۸ تالاب دچار آسیب جدی شده‌اند به گونه‌ای که ۴۰ درصد تا ۹۰ درصد پهنه این تالاب‌ها به کانون‌های گرد و غبار تبدیل شده است.

sepah_01272018.jpgبی بی سی - سپاه پاسداران می‌گوید روز شنبه در نواحی مرزهای غربی ایران با یک "تیم ۲۱ نفره" از اعضای گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) درگیری داشته است.

محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه، می‌گوید سه نفر از نیروهای سپاه در این دریگری کشته شده‌اند.

به گفته آقای پاکپور "تعدادی" از اعضای گروه دولت اسلامی هم در درگیری کشته شدند و دو نفر از آنها هم فرار کرده‌اند.

    فرمانده نیروی زمینی سپاه می‌گوید ۱۶ نفر از اعضای این گروه دستگیر شده‌اند.

    بنا به اطلاعیه روابط عمومی قرارگاه نجف نیروی زمینی سپاه، مستقر در کرمانشاه، این افراد از مرزهای غربی وارد ایران شده بودند.

    پس از حملات همزمان اعضای داعش به مجلس ایران و آرامگاه آیت‌الله خمینی، مقام‌های ایرانی بارها از درگیری و بازداشت تیم‌های مسلحانه "تروریستی" وابسته به داعش خبر داده‌اند.

    ghari_012718.jpgصدای آمریکا، با صدور حکم تبرئه سعید طوسی قاری قرآن که به تجاوز جنسی متهم شده بود توسط یک شعبه تجدیدنظر، در فضای مجازی خیلی از کاربران به این حکم واکنش نشان دادند و حتی برخی آن را با صدور حکم زندان طولانی برای پزشک سابق تیم ژیمناستیک آمریکا مقایسه کردند و نوشتند در حالیکه در آمریکا دستگاه قضایی حکم به زندان او داد، اما در ایران این قاری با اعمال فشار تبرئه شد.

    دو سال پیش صدای آمریکا برای نخستین بار گزارش داد که «محمد گندم نژاد طوسی»، معروف به «سعید طوسی» قاری قرآنی که رابطه نزدیکی با دفتر رهبر جمهوری اسلامی دارد، در پرونده‌ای قضایی متهم به تجاوز جنسی به چند شاگرد نوجوان پسر است اما با نفوذ مقامات ارشد جمهوری اسلامی به نفع سعید طوسی، این پرونده به نتیجه نرسیده است.

    ابتدا او جوابیه ای به صدای آمریکا داد ولی بعد شکایت ها را تایید کرد. کمی بعد قوه قضائیه ایران بالاخره تایید کرد که طوسی به تجاوز متهم شده است. اما کمی بعد مقام های حکومتی از جمله مکارم شیرازی خواستار سکوت درباره این پرونده شدند.

    شاکیان این پرونده در گفتگوهای متوالی به صدای آمریکا گفته اند که در پرونده اعمال نظرهایی می شود و به آنها برای پس گرفتن شکایت فشار آورده شده است.

    چند نفر در توئیترهای خود تبرئه طوسی را با حکم طولانی زندان برای پزشک سابق تیم ژیمناستیک آمریکا مقایسه کردند. به تازگی «لری ناصر» از سوی دادگاه برای آزار جنسی و گرفتن عکس از آنها به ۱۷۵ سال زندان محکوم شد.

    کاربران ایرانی می گویند مقایسه این دو حکم نشانه خوبی برای سنجش قوه قضاییه مستقل است:

    nasserghari1.jpgبرخی هم تبرئه «سعید طوسی» را با ماجرای تبرئه دیگر چهره های صاحبنفوذ نظام جمهوری اسلامی ایران مقایسه کردند.

    تبرئه های اینچنینی در دستگاه قضایی ایران مسبوق به سابقه است. بعد از ماجرای حمله به کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، فرهاد نظری، فرمانده نیروی انتظامی که به عقیده برخی عامل حمله بود، در دادگاه تبرئه شد. یا مورد دیگر تبرئه سعید مرتضوی در پرونده کهریزک بود که بعدها با اصرار یکی از شاکیان با نفوذ نهایتا به ۲۰۰ هزار تومان جریمه محکوم شد.

    nasserghari2.jpg

    gharitajdadeghimilani.jpg

    برنامه کامل جهان آرا با حضور علی علیزاده و داریوش سجادی:

    یورونیوز، با وجود طرح مسائل مهمی نظیر تغییرات اقلیمی، جلوگیری از رکود اقتصادی مجدد در جهان و مبارزه شکاف جنسیتی که در اجلاس امسال مجمع جهانی اقتصاد، داووس ۲۰۱۸ حاشیه‌ها جالب و گاه عجیبی داشته است.

    از جوراب‌های رنگارنگ نخست وزیر کانادا و تمرین یوگای نماینده هند تا دردسرهای رفت و آمد حاضران در هوای سرد داووس توجه رسانه‌ها را بخود جلب کرده است.

    جوراب‌های رنگارنگ جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا

    جاستین ترودو مثل همیشه با پوشیدن جوراب‌هایی با طرح‌های عجیب و رنگ‌های شاد، توجه عکاسان و خبرنگاران را بخود جلب کرد. او در اولین حضور در مقابل دوربین ها تنها یک جوراب ساده آبی با نقطه‌های سیاه پوشیده بود اما بعد آقای نخست وزیر با پوشیدن یک جفت جوراب آبی با اردک‌های زرد کوچک در هنگام ملاقات با ملاله یوسف‌زی، فلاش دوربین‌های خبرنگاران را روشن کرد.

    جاستین ترودو در ملاقات‌های خود از جیمز کوئینسی مدیر کوکاکولا نیز یک جفت جوراب با طرح خرس نیز هدیه گرفت.

    808x454_sto.jpg

    یوگا روی یخ توسط نمایندگان هند در داووس

    پیش از برگزاری اجلاس وزیر امور خارجه هند اعلام کرده بود که هیات شرکت کننده از این کشور در اجلاس داووس برای شرکت کنندگان کلاس یوگا برگزار خواهد کرد.

    وزارت امور خارجه هند گفته بود که دو مربی یوگا برای برگزاری این کلاس‌ها همراه هیات شرکت کننده این کشور خواهند بود.

    صحنه آخرالزمانی ورود هلیکوپترهای هیات دونالد ترامپ به داووس

    فرود هفت هلیکوپتر هیات شرکت کننده ایالات متحده و دونالد ترامپ، رئیس جمهوری این کشور به داووس بدلیل برف و یخبندان با مشکلاتی روبرو شد.

    اما رسانه ها منظره ورود این هلیکوپترها در زمان طلوع خورشید از پشت کوه‌‌های برفی داووس، تصویری آخرالزمانی توصیف کردند.

    b1-b7920c130323_29109.jpgسرویس‌های بهداشتی با نشانه جنسیت خنثی در اجلاس داووس

    بر روی در توالت‌هایی در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر داووس سوئیس علامت جنسیت خنثی وجود دارد. از سرویس‌های بهداشتی بدون جنسیت هر فردی بدون توجه به جنس و جنسیت می‌تواند استفاده کند. معمولا در جهان این سرویس‌های بهداشتی توسط تمام مردم قابل استفاده‌است اما بیشتر توسط افرادی تراجنسیتی ها استفاده می‌شود.

    روی این علامت نوشته است: هر کسی بدون در نظر گرفتن جنسیت، هویت یا عقیده‌ای می‌تواند از این سرویس بهداشتی استفاده کند.

    808x53210769_945140.jpg

    janeshini_012618.jpgاکبر گنجی - رادیو فردا

    دو عامل سالخوردگی و بیماری ، احتمال مرگ آیت الله خامنه ای را افزایش داده اند. انتخاب جانشین او، کار دشواری است که همه به آن چشم دوخته اند. میان نامزدهای محتمل جانشینی هم نوعی رقابت در گرفته است. این مسأله اساسی یا جنگ قدرت ، با حرکت اعتراض مردمی دی ماه ۹۶ رابطه داشت. حرکت اعتراضی معلول علل و دلایل بسیار بود و هست. در سه مقاله "بگوئید "مرگ بر روحانی"، بخوانید "مرگ بر حسن روحانی"" ، "ریشه های حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ " و "رابطه میزان مشارکت در حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و انقلاب و گذار به دموکراسی"؛ به برخی از زوایای این حرکت پرداختم.

    در این نوشتار فقط و فقط از رابطه مستقیم و غیر مستقیم "رقابت بر سر جانشینی رهبری" بر پیدایش "حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶" سخن خواهم گفت. درست در سومین روز حرکت اعتراضی، آیت الله احمد جنتی- که ریاست مجلس خبرگان رهبری را هم برعهده دارد- در ۹ دی ۱۳۹۶ به نقش این مسأله اذعان کرد و گفت: "دشمنان...حتماً حتماً دارند فکر می‌ کنند که برای بعد از رهبری چه کار باید بکنند". این سخنان در روز ۹ دی ماه، که از نظر آنان، روز پایان فتنه ۸۸ است، و همه ساله آن را بزرگ می دارند، ایراد شد. نگرانی آنان بی دلیل نبوده و نیست و همین نگرانی ها بر پیدایش حرکت اعتراضی دی ماه تأثیرگذار بود.

    نامزدهای محتمل اصلی و جنگ قدرت

    در دهه ۱۳۸۰ آیت الله خامنه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت: "باید حداقل ۱۰ رهبر در آستینتان داشته باشید". پس از آن کمیته محرمانه ای در مجلس خبرگان تشکیل شد و آنان درباره افرادی که در مظان این جایگاه هستند بحث و بررسی کرده و آن ها را محرمانه انتخاب می کنند.

    اکبر هاشمی رفسنجانی هم در مصاحبه با روزنامه قانون ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ گفت کمیسیونی در مجلس خبرگان رهبری "در مقطعی پس از مذاکره با چند صد نفر"، دو نفر را "به صورت سری" به عنوان گزینه رهبری آینده جمهوری اسلامی معرفی کرده بود. او اضافه کرد که "دو سه نفر متخصص" در کمیسیون اصل ۱۰۷ قانون اساسی روی گزینه‌های احتمالی رهبری آینده "مطالعه می ‌کنند" و "به افراد نمره می ‌دهند تا اگر روزی لازم شد، در خبرگان مطرح می‌ شود". اسامی افراد شایسته جانشینی رهبری فقط در اختیار آیت الله خامنه ای قرار گرفته و می گیرد.

    با توجه به شرط ها و ویژگیهایی که قانون اساسی برای ولی فقیه تعیین کرده است، در میان اعضای مجلس خبرگان رهبری، هاشمی شاهرودی، صادق لاریجانی و ابراهیم رئیسی از دیگران بیشتر مطرح هستند. اگرچه آیت الله خامنه ای و اصول گرایان به آیت الله محسن اراکی و آیت الله علیرضا اعرافی- مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور و رئیس جامعة المصطفی- هم توجه داشته و دارند(رجوع شود به مقاله "معجزه «شیعه کردن ۵۰ میلیون نفر» و «به شهادت رساندن» تعداد کثیری از آنان در سوریه و عراق"). اصول گرایان و سپاهیان اگرچه با این افراد نسبت واحدی ندارند، اما هر یک از آنان که انتخاب شود، جایگاه آنها در نظام همچنان تثبیت شده است.

    در این میان، حسن روحانی هم چشم به جانشینی آیت الله خامنه ای دوخته است. این خبر بسیار بدی است که هیچ یک از گروه های اصول گرا و فرماندهان سپاه و بسیج خواهان آن نیستند. برای این که او را فردی می دانند که به دنبال سازش با "کدخدای جهان"- آمریکا- و کنار گذاشتن شعارها و ارزش های انقلاب و جمهوری اسلامی است. در اعماق ذهنشان حسن روحانی را همان بوریس یلتسین به شمار می آورند.

    همه نامزدهای محتمل می دانند که عملکرد مثبت آنان از یک سو، و عملکرد منفی رقبا در انتخاب رهبری آینده موثر است. نقش ارکان حکومت- به خصوص نظامیان و فقها- و سه طیف اصول گرا، اعتدالیون و اصلاح طلبان هم در تعیین رهبر آینده دخالت دارند. بدین ترتیب اتئلاف های گوناگون و توطئه و تخریب علیه یکدیگر شکل گرفته و می گیرد.

    اتئلاف احمدی نژاد و هاشمی شاهرودی

    تنها شانس محمود احمدی نژاد برای آینده، رهبری هاشمی شاهرودی است. مطابق این ائتلاف، هاشمی شاهرودی رهبر و محمود احمدی نژاد رئیس جمهور می شود. به فعالیت های احمدی نژادی ها در این چارچوب باید نگریسته شود. حملات بی امان احمدی نژاد به برادران لاریجانی و حسن روحانی برای همین مقصود صورت گرفته و می گیرد. احمدی نژادی ها اصلاً هیچ حمله ای به ابراهیم رئیسی نمی کنند.

    ائتلاف حسن روحانی و علی لاریجانی

    اصلاح طلبان هیچ چاره ای جز حمایت از نامزدی حسن روحانی برای ریاست جمهوری در سال های ۹۲ و ۹۶ نداشتند. اصلاح طلبان امیدوارند که فردی از طیف آنان در انتخابات ۱۴۰۰ رئیس جمهور شود. اما حسن روحانی که از نردبان اصلاح طلبان بالا رفته است، گویی برای ادامه مسیر به آنان نیازمند نیست. چون اصلاح طلبان نماینده ای در خبرگان رهبری ندارند. حسن روحانی با علی لاریجانی بسته است. مطابق این ائتلاف، حسن روحانی رهبر و علی لاریجانی رئیس جمهور خواهد شد. حسن روحانی تدریس درس خارج فقه را آغاز کرده است.

    سیاست این دو، به حاشیه راندن نیروهای تندرو همه جناح های حکومت، بهبود روابط با جهان غرب، ادغام در اقتصاد جهانی، و...است. در این رویکرد، بدون حل مشکل روابط با جهان غرب، نمی توان مسائل و مشکلات اقتصادی را حل و رفع کرد. برای این که آمریکا می تواند به تنهایی با تصویب تحریم های یکجانبیه، راه سرمایه گذاری خارجی و انتقال تکنولوژی به ایران را مسدود سازد.

    ائتلاف ابراهیم رئیسی و قالیباف و پایداری ها

    ابراهیم رئیسی به خوبی می داند که هاشمی شاهرودی بیمار است. غیر از مسأله ایرانی نبودن، مسائل اقتصادی هم دارد. خاندان صادق لاریجانی هم گرفتار فساد اقتصادی هستند. اگرچه هر سه (شاهرودی و لاریجانی و رئیسی) سرکوبگرانی قهارند، ولی آن دو در جنایت به پای ابراهیم رئیسی نمی رسند. ابراهیم رئیسی از نظر اقتصادی "فرد پاک و متعلق به طبقه محروم" این سه نفر قلمداد می شود. صادق لاریجانی در سال های اخبر ضربات زیادی خورده است که افشای استفاده از سود حساب های قوه قضائیه یکی از آن ها بود. آیت الله موحدی کرمانی ادعا کرد که رئیسی دارای ۱۶ میلیون "رأی حلال" است. پدر همسرش- آیت الله علم الهدی- اخیراً گفت که حسن روحانی با سازماندهی و کلک در انتخابات پیروز شد. از نظر رئیسی و جبهه پشت سر او، خطر اصلی، حسن روحانی است. در این ائتلاف، رئیسی رهبر شده و سردار قالیباف یا سردار محمد باقر ذوالقدر رئیس جمهور می شوند.

    حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶

    اصول گرایان برای رفع خطر حسن روحانی قصد داشتند کارش را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت ۹۶ یکسره سازند. از مدت ها قبل کل اصول گرایان مسائل و مشکلات اقتصادی را برجسته کرده و سردار رستم قاسمی- فرمانده پیشین قرارگاه خاتم الانبیأ- گفت «امروز کشور به لحاظ اقتصادی در لبه پرتگاه است». سرلشکر محسن رضایی گفت اگر روحانی دوباره رئیس جمهور شود، ایران "سودان دوم" خواهد شد. اما انتخابات را باختند. ولی مسأله را رها نکردند. آنان به شدت هرچه تمامتر در مطالبات اقتصادی دمیدند و تا تواستند به تجمعات اعتراضی اقتصادی علیه حسن روحانی دامن زدند.

    کل کابینه احمدی نژاد از انتخابات تاکنون نیروهای اصلی ابراهیم رئیسی را تشکیل داده و می دهند. آنان در مشهد با همکاری بسیج مشهد، جبهه پایداری، آیت الله علم الهدی، احمدی نژادی ها، آغاز حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ را کلید زدند. بدین ترتیب، اعتراض ها از مشهد آغاز شد.

    وقتی آیت الله علم الهدی برای کسب قدرت و پیروزی در انتخابات به اصول گرایان تکلیف شرعی می کند:"زنای محصنه بکنید، عرق بخورید و انواع فسق و فجور را بکنید بعد هم توبه کنید، خدا شمارا می‌ بخشد"، اما اگر وحدت و ائتلاف نکنید و انتخابات را به اصلاح طلبان و اصول گرایان ببازید، مسلماً جهنمی و خائن هستید؛ معلوم است که برای به زیرکشیدن حسن روحانی هم دست به هر کاری خواهد زد.

    آیت الله علم الهدی در ۶ دی ۹۶ - روز قبل از آغاز حرکت اعتراضی از مشهد- حملات بسیار تندی به حسن روحانی کرد که با آمریکا و اروپا برای حفظ قدرت بسته است و حتی گفت:"جریان مقابل ما در انتخابات مهندسی شده به قدرت دست یافت...هدف آنان حفظ اقتدارشان است زیرا برای تداوم اقتدار، آن ها بعد از این که با یک انتخابات مهندسی شده به قدرت دست یافتند، به هر ترتیب آن را حفظ کنند و آن را ادامه بدهند آن هم با دست گذاشتن در دست دشمن و دشمن را به عنوان پشتیبان تداوم قدرت خودشان قرار دهند این ها این هدف را دارند".

    سردار محمد باقر قالیباف در ۷ دی ۹۶ گفت "در اقتصاد به گل نشستیم" و "فساد سیستماتیک" کل کشور را فرا گرفته است.

    mehrdad-khansari1.jpgتظاهرات تکان دهنده دیماه ۹۶ در ایران بار دیگر توجه همگان را به سوی مشکلات انباشته شده و مسائل حل نشده در ایران معطوف نمود. این بار گرچه تعداد تظاهرکنندگان در مقابل اعتراضات «رای من کجاست؟» خرداد ۱۳۸۸ بسیار کمتر بود، ولی از آنجا که این تظاهرات موفق شد تا در فرصتی کوتاه و بطور بی سابقه ای، اعتراضات طبقات محروم را از نارضایتی های موجود در سراسر کشور به نمایش بگذارد، نه تنها توجه مردم و وسائل ارتباط جمعی جهان متوجه بحران های حل نشده ایران گردید،‌ بلکه مهمتر از آن، حضور پیگیر مردم در خیابان ها موفق شد تا پیامی صریح و شفاف به حاکمیت برساند که توده های مردم تا ابد، عبد و عبید سیستمی نخواهند ماند که نیازهای حیاتی آنان را فدای منافع و انحصارطلبی های قشری و پایان ناپذیر اقلیتی می سازد که نسبت به مصالح دراز مدت و منافع ملی کشور بی اعتنا می باشند.

    گرچه حاکمیت توانست در درگیری های اجتناب ناپذیری که تاکنون موجبات مرگ حداقل ۲۵ شهروند ایرانی و بازداشت بیش از ۳۰۰۰ شهروند دیگر را فراهم آورده است، موقتا از ادامه تظاهراتی که بعلت گرانی، رکود و بیکاری در جامعه، کلیت نظام را لرزانده بود، جلوگیری نماید ولی همه به خوبی میدانند که فارغ از تغییرات عظیم و بنیادی، امکان بهبود اوضاع در شرایط کنونی به هیچ وجه میسر نخواهد شد. به این جهت و بخصوص با توجه به تشدید میزان تحریکات و دسته بندی هائی که در عرصه بین المللی علیه ایران بطور آشکار برنامه ریزی می شود، به احتمال زیاد ما،‌در صورت عدم ایجاد فضای مناسب در عرصه بین المللی و تمکین حاکمیت به خواسته های مردم، باز هم در آینده ای نه چندان دور،‌شاهد ناآرامی های مشابهی خواهیم بود.

    در این ایام ما همچنین شاهد عکس العمل های مختلف از سازمانها و شخصیت های منفرد در ارتباط با ناآرامی های اخیر، بویژه در خارج از کشور از طریق رسانه های دست جمعی و شبکه های اجتماعی بوده ایم که اغلب بدون توجه به تجربیات گذشته و بویژه در زمانیکه مملکت باید به حق به دنبال «یک راه حل ملی با مشارکت ملی برای روبرو شدن با این بحران عظیم ملی» باشد، بیشتر در رویای «میوه چینی» از اقدامات دیگران و امید واهی به سقوط قریب الوقوع نظام، کماکان در راستای راه و روش هائی قدم به پیش میگذارند که بارها و بارها در گذشته با بن بست روبرو شده است.

    در این میان، پیام و پیشنهادات پخش شده ای از سوی آقای مصطفی تاج زاده در ایران و پاسخی که متعاقبا از سوی آقای محسن مخملباف به ایشان انتشار یافت،‌حداقل فرصتی را فراهم آورد تا افکار احتمالا بسوی اولویت هائی هدایت شوند که توجهات را نه تنها متوجه مشکلات انباشته شده در جامعه ما می سازد، بلکه حد اقل، گزینه هائی را مطرح می سازد که می تواند زمینه را برای رسیدن به یک چارچوب عملی و غیر خشن، برای روبروئی با مشکلاتی که نه تنها نظام حاکم بر ایران بلکه آینده ملت و کشور ایران را با مخاطرات جدی روبرو ساخته است، فراهم آورد.

    جان کلام تاج زاده

    آقای تاج زاده در یک گفتار تصویری اشاره به نکاتی کرده اند که تاکید بر لزوم ایجاد شرایطی می کند که «اصل تکثر را رعایت نماید و از آن طریق مطالبات مردم را محقق سازد»، و ضمن تکیه بر این نکته که «اصلاحات کم بهاترین وبی صدمه ترین فورم تغییرات است»، اشاره به عواقب هولناکی که متوجه جامعه و مردم عادی در کشور هائی چون افغانستان و سوریه» (سناریوئی که نباید در ایران تکرار شود) نموده است. او با تاکید بر اینکه علاوه بر حاکمیت، مردم عادی نیز دارای مسئولیت در تعیین راه و روشی سازنده برای عبور از بحران های متعدد کنونی می باشند، مردم را نیز از خطرات ناشی ار سیاست های کشورهای خارجی و توطئه هائی که احتمالا می تواند مملکت را به سوی جنگ داخلی و قومی بکشاند، برحذر میدارد. خواسته ایشان در نهایت، ‌با توجه به محدودیت هائیکه در داخل ایران شامل حال ایشان می باشد، از حد و حدود برگذاری انتخابات آزاد و دمکراتیکی که درآن تمام نیروهای سیاسی بتوانند آزادانه امکان شرکت داشته باشند، فراتر نرفته است.

    بازتاب مخملباف به بیانات تاج زاده

    آقای مخملباف بطور کلی خطر پدید آمدن سناریوهائی شبیه سوریه در ایران را رد میکند و جمهوری اسلامی و حامیانش را مسئول فجایعی میداند که مانع از ایجاد ثبات در پی حرکت های مردمی در سوریه شده است. بطور خلاصه، ایشان معتقد است که «تغییرات یا از طریق اصلاحات، یا انقلاب و یا حمله از بیرون» میسر میشود،‌ و ما را به این ارزیابی هدایت میکند که مقوله ناکارآمد اصلاحات که بزعم ایشان از سوی امثال تاج زاده به یک «ایدئوأوژی» تبدیل شده است، کاملا شکست خورده و مردود می باشد. بر اساس منطقی که ایشان ارائه داده اند، ظاهرا راهی برای مردم ایران به منظور خروج از بحران فعلی جز انقلاب و یا تن دادن به حمله از بیرون باقی نمی ماند. بر اساس نوشته و استنتاج شخصیت هنرمندی چون آقای مخملباف، ‌اینظور بنظر می رسد که گوئی کاسه صبر ایشان به لب رسیده و امیدش به اینکه «حکومت ایران اصلاح پذیر باشد»، علیرغم هزینه سنگین و صدماتیکه که گزینه های دیگر ایشان می تواند مردم و جامعه ایران را با آن روبرو سازد، قطع شده است.

    گزینه باقیمانده؟

    حقیقت این است که علاوه بر مسئولیت دولت، مسئولیت همه شهروندان، ‌همانطور که آقای تاج زاده یادآور شده است،‌ایجاب می کند که ما هرگز در راستای پیاده کردن معتقداتمان نه تنها مایوس نشویم، بلکه با عبرت از تجربیات گذشته و آنچه را که در اطراف و اکناف کشورمان به وضوح دیده ایم،‌به دنبال راه و روش هائی نرویم که بنام دمکراسی و حقوق بشر و دیگر الگوهای والا و ارزشمند، ثبات جامعه و‌ آسایش و آینده ملت ایران را از آنچه که هست بدتر سازد.

    وینستون چرچیل، می گوید: «موفقیت شامل عبور از یک شکست به شکست دیگر، بدون از دست دادن شور و اشتیاق» در راستای رسیدن به هدف اولیه می باشد. گرچه آنهائیکه امروز با همان شور و اشتیاق روزهای اول، مبارزه برای استقرار حاکمیت مردم را دنبال کرده اند (حد اقل نزدیک به دو دهه قبل از ورود امثال آقایان تاج زاده و مخملباف به این صحنه) کماکان در جستجوی بهترین فرمول برای حل مشکلات مردم می باشند، ولی تجربیات زیادی در رابطه با فرمول های بی اثر دارند که تلاش بیشتر در راستای بکار گرفتن آنها دیگر عقلائی بنظر نمی رسد.

    مطمئنا خود آقای مخملباف هم ضمن رد مسیر اصلاحات، راهکار کارساز مشابهی را به گزینه های پیشنهادی دیگر خودشان ترجیح می دهد،‌بویژه با توجه به این واقعیت که کشور ما در شرایط حاد کنونی امروز، بهر حال از مقوله اصلاحات به نوعی که قبلا مطرح شده بود، عبور نموده است. امروز، روح اصلاحات در قالب طرح «آشتی ملی» با هدف حراست از «منافع ملی» که مورد تائید بسیاری از شخصیت های سیاسی داخل و خارج از کشور می باشد، کماکان کم بهاترین و بی صدمه ترین و از همه مهمتر،‌معقول ترین گزینه برای عبور از بحران کنونی است.

    در نهایت آنچه که باقی می ماند برداشتن قدم های بعدی است. ما می توانیم پیشنهادات آقای تاج زاده با در نظر گرفتن همه ملاحظات آقای مخملباف را بطور جامع تری تبدیل به یک الگوی عملی نمائیم. بطور مثال، ما می توانیم از طرح «انتخابات آزاد آقای تاج زاده»، پیشنهادی که فراتر از صرفا کنار زدن مقوله نظارت استصوابی است و به گفته ایشان شامل نیروهائی نیز می شود که قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول ندارند، بعنوان آغاز مباحثی برای رسیدن به یک «جاده راه» عملی برای ایجاد تغییرات ضروری که در ضمن ثبات جامعه کشور را همچنان مجفوظ نکاهدارد، استفاده کنیم.

    با استقبال از روح پیشنهادات آقای تاج زاده بعنوان قدم اول، و با اولویت دادن به اصل «گفتگوی ملی» به منظور رسیدن به یک تعریف مشترک از «منافع ملی»، می توان، در قالب طرح «آشتی ملی» زمینه هائی را فراهم آورد که بدون خدشه وارد آوردن بر ثبات و امنیت کشور و از همه مهمتر آرامش زندگی روزمره مردم، ایران را یکپارچه و قدرتمند از مشکلات کنونی اش بری ساخت و آینده نسل های بعدی را به بهترین وجه ممکنه تامین نمود.

    بهمن ماه ۱۳۹۶

    terrorBook_012618.jpgالعربیه - رور به کار برده فاش می‌کند. این روش‌ها با استفاده از خمیردندان مسموم و کشنده آغاز و تا هواپیماهای بدون سرنشی، تلفن‌های همراه انفجاری و لاستیک‌های منفجرشونده خودرو از راه دور ادامه می‌یابد.

    به گزارش روزنامه بلومبرگ (+لینک) کتاب Rise and Kill First نشان داد اسرائیل در ترور تعدادی از دانشمندان هسته‌ای ایران نقش داشته و تعدادی قطعه یدکی خراب به تاسیسات اتمی ایران فروخته است. این کتاب مدعی است، برخی روسای جمهوری آمریکا از جمله باراک اوباما نیز از روش‌های اسرائیل برای ترور مخالفان استفاده کرده‌اند.

    در کتاب Rise and Kill First توسط رونین برگمان نوشته شده، آمده که اسرائیل در هفتاد سال گذشته حدود 2700 ترور انجام داده که برخی از آنها به نتیجه نرسیده‌اند.

    رونین برگمان که خبرنگار روزنامه یدعوت احرنوت اسرائیل است، توانست برخی داستان‌های ترور را از کارمندان موساد، شین‌بت و همچنین ارتش اسرائیل به دست آورد. او نام برخی از آنها را در کتاب آورده و از آوردن نام برخی دیگر خودداری کرده است.

    در این کتاب 600 صفحه‌ای حدود دو هزار مصاحبه آمده و برخی تاکتیک‌های ترور که اسرائیل از آنها برای ترور 6 دانشمند هسته‌ای ایران، به جای برافروختن جنگ با این کشور، استفاده کرده، پرده برداشت.

    کی از منابعی که رونین برگمان در نوشتن این کتاب به آنها استناد کرده، میر داگان است که 8 سال ریاست موساد را بر عهده داشت و در سال 2016 درگذشت. داگان در اواخر دوران مسئولیت خود با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل درباره موضوع حمله نظامی به ایران دچار اختلاف شد. نتانیاهو باور داشت روش‌های مورد استفاده موساد، از جمله فروش قطعات یدکی خراب به تاسیسات هسته‌ای ایران کافی نیست. به گفته برگمان، داگان اعتقاد داشت تاکتیک‌های اطلاعاتی و به ویژه ترورها نقش خود را [به خوبی] ایفا می‌کنند. او می‌گفت: «برخی مواقع بهتر است راننده را بکشید، بهتر از آنکه قطعات یدکی خراب به خودروی او بدهید.»

    مسموم کردن یاسر عرفات

    در این کتاب به وضوح آمده است که اسرائیل از روش مسموم‌سازی از طریق اشعه برای از بین بردن یاسر عرفات در سال 2004 استفاده کرد. این موضوع از سوی اسرائیل رد شد ولی برگمان گفت که نظارت ارتش اسرائیل مانع از آن است که او جزئیاتی که درباره مرگ عرفات می‌داند، را شرح دهد.

    برگمان که پیش از این نیز کتاب‌های متعددی تالیف کرده، اعتراف کرد که نهادهای اطلاعاتی اسرائیل کوشیده‌اند، مانع دیدار و گفتگوهای او با کارمندان موساد شوند ولی او در ده‌ها بار با کارمندان موساد دیدار و گفتگو کرده و توانسته با ایهود باراک و ایهود اولمرت دو نخست وزیر سابق اسرائیل نیز دیدار کند.

    Hamid_Farkhondeh.jpgچهارشنبه شب گذشته در برنامه 60 دقیقه تلویزیون فارسی بی بی سی مصاحبه ای داشت با غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی درباره اعتراضات اخیر و اینکه آیا حکومت و اصلاح طلبان از این حوادث درس گرفته اند یا نه. آقای کرباسچی قبل از ورود به موضوح مصاحبه در قامت یک طلبکار ظاهر شد و با حمله به بی بی سی فارسی این شبکه خبری را متهم کرد که گویا در نحوه بازتاب اخبار تظاهرات و اعتراضات بیطرف نبوده و "دستپاچه شد و فکر کرد که اتفاقی در ایران قرار است بیفتد.... و بسیار ناشیانه عمل کرد". ایشان در طول مصاحبه نیز نیز این حملات به بی بی سی که گویا ایران مشکلات را بیش از آنچه هست نشان می دهد و اصولا تمرکز بر روی اخبار منفی در ایران دارد و یا اینکه چرا بی بی سی فارسی با شاهزاده رضا پهلوی درباره اعتراضات مصاحبه کرده است، ادامه داد. آقای کرباسچی حدود یک سوم از وقت مصاحبه خود را به این ایرادها از بی بی سی فارسی اختصاص داد، درحالیکه می توانست از این وقت برای تبیین بهتر نقطه نظرات خود و دوستانش درباره اعتراضات اخیر و اصولا راه حل پیشنهادی حزب کارگزاران سازندگی و دیگر اصلاح طلبان به مردم و به جناح رقیب برای حل مشکلات مردم و پاسخگویی به خواسته های آنان کند.

    این اولین بار نیست که آقای کرباسچی به بی بی سی فارسی و خبرنگارش با این لحن صحبت می کند. می شود حملات و پرخاشگری ایشان را نوعی جنگ زرگری برای فرار از ایراد حکومت به وی برای شرکتش در یک شبکه خبری پربیننده خارجی باشد. بهرحال اگر مصاحبه شونده مجوز شرکت خود در مصاحبه را به قیمت حملات خیراخلاقی به مصاحبه کننده صادر کند تا شاید از فشار و تضییقات حکومت درپی یک مصاحبه مصون بماند، شاید بهتر آن باشد که اصولا از شرکت در مصاحبه صرف نظر کند، بویژه اینکه تحلیل یا حرف بعید و نویی نسبت به آنچه تاکنون که از سوی مصاحبه کنندگان دیگر ارائه شده است هم مطرح نباشد. اگر چنین بود شاید که تازگی خبر و گیرایی تحلیل اجازه می داد یک شبکه خبری و شنودگان مشتاق لقای لحن زشت مصاحبه شونده را به عطای غنی محتوای گفته هایش ببخشند.

    شبکه خبر جهانی بی بی سی در جهان بعنوان معتبرترین شبکه خبری مشهور است. بی بی سی و به شمول آن بی بی سی فارسی این شهرت و احترام را به پاس همراه کردن سرعت خبر با دقت و همچنین رعایت بیطرفی و تساوی زمانی در پخش نقطه نظرات مختلف و متضاد و تلاش حرفه ای خبرنگارانش بدست آورده است. جالب است آقای کرباسچی که در همین مصاحبه خود را اصلاح طلب می داند و موافق پخش صداهای گوناگون در صحنه سیاسی ایران، از مصاحبه بی بی سی فارسی با شاهزاده رضا پهلوی که بهرحال طرفدارانی در ایران دارد و حداقل یک صدای متفاوت است، اعتراض دارد و می خواهد برای بی بی سی فارسی نیز تعیین تکلیف کند که با چه کسانی مصاحبه کند یا نکند. ظاهرا از نظر آقای کرباسچی شرکت خود ایشان یا افرادی مانند علی علیزاده و عطا الله مهاجرانی که درمواردی صریحا از سیاست های آیت الله خامنه ای حمایت می کنند، اشکالی ندارد، اما طرح نظراتی که راهی خارج از ساختار نظام جمهوری اسلامی دنبال می کنند، ایراد دارد.

    آقای کرباسچی بی بی سی را به ارائه اخبار منفی درباره ایران متهم می کند، درحالیکه ایشان که دستی نیز در روزنامه و روزنامه نگاری دارد باید خوب بداند که کار روزنامه نگاری و خبررسانی عمدتا شامل خبر و تحلیل درمورد کمبودها و نارسایی هاست و این یک امر جهانی است و محدود به اخبار درباره ایران نیست. اتفاقا هرچه کشوری از دمکراسی بیشتری بهره مند باشد، گزارش و اخبار نارسایی ها بیشتر و بهتر از طریق رساناهایش به گوش مردم می رسد و همانطور که خبرنگار بی بی سی به آقای کرباسچی یادآوری کرد تنها کشورهایی مانند کره شمالی، کوبا و کامبوج و ویتنام هستند که علیرغم مشکلات عدیده مردمشان، کار خبرنگاران و رادیو و تلویزیونهاشان مرتب بزک کردن جامعه و ارائه "اخبار خوب" و رهبرپسند یا حزب پسند هستند.

    بعلاوه کشوری که طی چهار دهه گذشته در همه عرصه ها چنین بد مدیریت شده، کشوری که رهبرانش ادعای مدیریت جهان دارند اما توانایی مدیریت آب یک دریاچه را ندارند، کشوری که علیرغم داشتن ذخیره عظیم نفتی بخش بزرگی از مردمش زیر خط فقر زندگی می کنند، کشوری که در آن دست دزد جوان زیر دستگاه قطع دست می رود اما دزدان پیرش بر صدر می نشینند، کشوری که رئیس جمهور پیشین اش برای خروج از خانه خود با محدودیت روبروست و نخست وزیر پیشین اش همراه با همسرش و رئیس پیشین مجلس اش به جرم یک دادخواهی ساده درمورد آرای به صندوق ریخته شده مردم و زدن چند حرف حساب و قانونی نزدیک هشت سال است در حصر غیرقانونی هستند و سرانجام کشوری که گویا بلای زمینی رهبران سیاسی بی کفایتش کافی نبوده که از آسمان نیز بر سر آنها گرد و غبار میریزد، پخش اخبار خوب بیشتر به یک شوخی شبیه است.

    هیچ شبکه خبر رسانی به اندازه بی بی سی فارسی از سوی اغلب قطب های سیاسی ایران بخاطر مصاحبه با طیف سیاسی رقیب و پخش خبر و گزارش درمورد آنها، مورد حمله قرار نگرفته است. و این گواهی است بر دو موضوع: اعتبار بی بی سی فارسی و عدم مدارا در دو قطب جامعه سیاسی ایران، همه به دنبال حذف رقیب هستند، بجای به رسمیت شناختن او و گفتگو با او. تا وقتی که مصاحبه شونده خودی هست و اخبار بر وفق مراد شبکه پخش کننده خبر درست عمل کرده است و هنگامی که فرصتی در اختیار رقیب قرار می گیرد و شعاری و سخنی مثبت به نفع اوست، بلافاصله آن شبکه غیر حرفه ای، استعماری و دست بیگانه می شود.

    بهتر است آقای کرباسچی که در صدا و سیمای کشور خودش چندان محل و مجالی برای ارائه نظارات خود و طیف فکری اش ندارد اگر فرصتی دیگر از سوی بی بی سی فارسی یا دیگر رساناهای خارج کشور در اختیارش گذاشته شد حتی اگر تشکر بلد نیست، بجای لگد زدن به دیگران، نفی دیگران و ایراد از کارهایشان، به اثبات خود و دفاع از برنامه های خود بپردازد.

    [email protected]

    ahmad-faal-small01.jpgمقدمه: در مقاله‌ی قبل وقتی حکمرانان را مخاطب درس‌های خود قرار دادم، عده‌ای از دوستان و خوانندگان اظهار کردند که حکمرانان در ایران اساساً نه قابل گفتگو هستند و نه اعتنایی به درس‌ها و استدلال‌های مخالفان خود دارند. اما درس‌ها و استدلال‌ها همیشه برای اعتنا کردن بیان نمی‌شوند. چنانچه گفتگوها نیز همیشه برای دستیابی به یک امر مشترک، پیگیری نمی‌شوند. در این قسم از بحث بنا دارم تا با طرح یک بحث دامنه‌دار به جامعه نشان دهم، چرا و چگونه اعتراض‌های آنها به هیچ فرجامی نرسید؟ هرچند دورنمای این اعتراض‌ها به عنوان زمینه‌ها و پتانسیل‌های جدید نمی‌تواند قابل انکار باشد. اما آنچه که در اینجا مورد توجه است، تحلیل مقطعی و علل نافرجامی مقطعی اعتراضات است. اینکه حرکتی امروز صورت گیرد به امید فردا، خود علامت یک گسست اجتماعی است که نمی‌توان آن را بیرون از عوارض اجتماعی و تاریخی ایران تحلیل کرد. برای این منظور لازم است از راه جریان‌شناسی و گفتگو با کنش‌گرانی که در حرکت اعتراضی مشارکت داشتند، دلایل نافرجامی آنها را توضیح دهیم.

    استدلال‌ها و درس‌ها و حتی گفتگوها، برای این منظور سامان می گیرند تا واقعیتی را از پرده ابهام و تاریکی بیرون بیاورند. با این وجود گفتگوها می‌توانند به عنوان ابزار سلطه قرار گیرند. چنانچه گفتگوها در روابط بین‌الملل با همین هدف صورت می‌گیرند. هابرماس از یک وضعیت آرمانی یاد می‌کند که در آن گفتگوها نه با هدف سلطه و چیرگی، بلکه با هدف "تفاهم" صورت می‌گیرند. هابرماس وضعیت آرمانی گفتگو را وضعیتی می‌داند که طرفین گفتگو در یک موقعیت ایده‌آل، جستجوی حقیقت را هدف قرار می‌دهند. در وضعیت غیرآرمانی، یعنی در یک وضعیت واقعی زندگی اجتماعی و به خصوص زندگی سیاسی، اغلب گفتگوها با هدف چیرگی، اقناع سازی و نفوذ صورت می‌گیرند. گفتگو در وضعیت آرمانی یکی از روش‌های پرده برداشتن از ابهام و روشن کردن واقعیت است. گفتگوهای غیرآرمانی هم وقتی که استمرار پیدا کنند و به مثابه یک روش (و نه ابزار) بکار گرفته شوند، می‌توانند به گفتگو در وضعیت آرمانی نزدیک شوند. در این نوشتار بنا بر این نیست تا موضوعی به نام گفتگو میان حاکم و محکوم گشوده شود. کوشش بر این است تا از گفتگو به عنوان یک روش آزمونی استفاده شود.

    درس‌ها و استدلال‌ها، یک روش به آزمون کشاندن کسانی است که خود را در پرده واقعیت پنهان می‌کنند. شرکت‌کنندگان در گفتگو اگر به استدلال‌ها اعتنا کردند، چه بهتر، اما اگر اعتنا نکردند به مثابه ابتلاء و آزمایش آنها، بکار گرفته می‌شود. گفتگو کردن روشی است که اگر یک طرف باید درس بگیرد، ولی از درس گرفتن امتناع می‌کند، واقعیت خود را مثل آفتاب در معرض قضاوت عمومی قرار می‌دهد. ابتلاء یا آزمون، یک روش علمی مبارزه مسالمت‌آمیز است. به عنوان مثال، دولت آمریکا مدعی حقوق بشر است. ما می‌دانیم و بسیاری دیگر می‌دانند که او دروغ می‌گوید. راه حل مبارزه با آمریکا، دفاع همه جانبه از حقوق بشر و کشاندن او به آزمون حقوق بشر است. قطعاً دولت آمریکا به عنوان یک کشور دموکراتیک مجبور است ملاحظات صوری درباب حقوق بشر داشته باشد. این ملاحظات را دیکتاتوری‌ها هرگز ندارند. از جمله این ملاحظات، وجود نظام رسانه‌ای آزاد است. و از جمله ملاحظات دیگر، یک نظام حقوقی مستقل است. این دو ملاحظات سرچشمه در جامعه مدنی آمریکا دارند. جامعه مدنی، یکی از محدود کننده‌های دولت‌ها در کشورهای پیشرفته صنعتی است. همین ملاحظات ابزارها و منافذ خوبی هستند تا نشان دهیم، دولت آمریکا از حقوق بشر به عنوان یک ابزار استفاده می‌کند. در این آزمون و ابتلاست که دولت آمریکا نمی‌تواند مقاومت کند، و هیمنه آن شکسته خواهد شد. اکنون با نشان دادن گفتگو به عنوان یک روش آزمونی و سپس تحلیل جریان‌شناسی کنش‌گرانی که نقش تخریبی دارند، بر اساس همین روش آزمونی، تصویری از حرکت اعتراضی جامعه بدست خواهیم داد.

    ابتلاء جریان‌ها از راه گفتگو

    یکی از روش‌های دیگر ابتلا و به آزمون کشاندن دیگران، از راه گفتگوست. گفتگو بهترین و مهمترین ابزار دستیابی به دو امر مهم است. یکی از اهداف مهم، "دستیابی به امر مشترک"، و هدف دوم "کشف حقیقت"، و یا پرده برداشتن از واقعیتی است که یک طرف و یا هر دو طرف دچار ابهام، کجی و یا انکار هستند. اگر فردی و یا گروهی و یا یک جریان فکری و سیاسی از هر دو هدف فاصله داشته باشد، می‌توان از راه آزمون و ابتلاء چهره پنهان آنها را از پس پرده واقعیت بیرون کشاند. درس‌ها به حکمرانان روشی برای آزمون و ابتلاء آنها بود. در این قسم از مباحث به این موضوع می‌پردازم که چگونه می‌توان با کمک یک آزمون دیگر، این بار مخاطب درس‌های خود را مردم و جامعه قرار دهیم. در این آزمون وقتی دلایل خود را درباره رابطه گفتگو با ماهیت جریان‌های سیاسی ارائه می‌دهیم، این رابطه دلایل ما را درباره فرجام اعتراضات توضیح می‌دهد. به این موضوع می‌پردازیم که بنا به تجربه بیش از چند دهه، با چهار گروه و یا چهار جریان سیاسی اساساً نمی‌توان گفتگو کرد. با وجود ‌بی‌فایده بودن هرگونه گفتگو با این جریان‌های سیاسی و فکری، اما آزمون گفتگو کردن با آنها، جهت عمومی ‌اعتراض‌های اخیر را برای ما مکشوف می‌کند. حالا این به چه معناست؟ به این معنا که وقتی دانستیم که یک جریان سیاسی قابل گفتگو کردن نیست، نباید عنان اعتراض عمومی‌ را به آنها واگذار کرد. متأسفانه همین چهار گروه هدایت اعتراضات را بر عهده داشتند. یک گروه از آنها که شامل بنیادگرایان مذهبی بودند، جرقه نخست را با هدف مخالفت با دولت در مشهد زدند، اما وقتی اعتراضات مرزهای دولت را درنوردید و از محدوده مخالفت با دولت فراتر رفت، این گروه از گردونه اعتراض به موضع مقاومت در برابر آن وارد شدند. اما سه جریان دیگر تا آخر باقی ماندند و ماهیت اعتراضات را در غیاب یک اندیشه راهنما، و در غیاب نیروهای قابل توجهی از طبقه متوسط ، و در غیاب رهبرانی که دارای اندیشه راهنمای آزادی هستند، رقم زدند. این سه جریان سیاسی عبارتند از سلطنت طلبان، دین‌ستیزان و هواخواهان مجاهدین خلق ایران. در این قسمت از بحث ویژگی‌های مشترک این چهار جریان سیاسی و فکری را که مانع از هرگونه گفتگویی هستند، شرح خواهم داد. اما پیشتر لازم است یک مقدمه درباب ماهیت گفتگو ارائه دهم.

    شرایط آرمانی گفتگو

    هابرماس از یک نوع گفتگو و یا دیالوگ راستین یاد می‌کند. هر نوع گفتگویی از نظر‌هابرماس گفتگوی راستین نیست. بسیاری از گفتگوها اهدافی مانند، فریب و یا لفاظی را تعقیب می‌کنند. به علاوه هر گفتگویی به "گفتمان" منجر نمی‌شود. منظور از گفتمان نزد‌ هابرماس، فضایی از گفتگو است که امکان ارتباط و تفاهم میان طرف‌های گفتگو را ایجاد می‌کند. گفتمان نوعی توافقی اصیل برای رسیدن به یک مشارکت دست‌جمعی است[1]. گفتگو هرگاه از روابط قدرت آزاد شد، به گفتمان تبدیل می‌شود. اما آزاد شدن از روابط قدرت بدون آزاد شدن از منافع گویندگان ممکن نیست. منافع گویندگان مانع اساسی گفتگو است. این روایت از انسان که حیوانی منافع‌گراست، و دستیابی به حداکثر کردن منافع تلاش غایی و نهایی هر فرد و هر جامعه و هر دولت است، بدون هیچ گزافی نقض هر گونه گفتگویی است که حقیقت را هدف قرار می‌دهد. به همین منظور‌هابرماس برای رسیدن به تفاهم از یک وضع آرمانی گفتگو یاد می‌کند. وضع آرمانی گفتگو، وضعی است که در آن فضای گفتمانی به وجود می‌آید. ‌هابرماس سه شرط را جزو شروط اساسی یک وضع آرمانی گفتگو قرار می‌دهد. پیش از آن از سه جهان یاد می‌کند. یک جهان عینی، دوم جهان درونی و سوم جهان هنجاری[2]. جهان عینی مثل همه اشیائی که بیرون از ما و بیرون از ذهن ما وجود دارند. جهان درونی شامل احساسات، عواطف و اندیشه‌های ماست. سرانجا جهان هنجاری شامل بایدها و نبایدها و ارزش‌هایی است که درون آن زندگی اخلاقی خود را تنظیم می‌کنیم.‌ هابرماس نظریه خود را درباب وضعیت آرمانی با این سه جهان تنظیم می‌کند. بطوریکه وقتی در یک گفتگو از هر یک از این جهان‌ها یاد می‌کنیم، شروط آرمانی سامان کنش ارتباطی را به نحوی تدارک می‌بیند که طرف‌های گفتگو به یک مفاهمه مشترک دست بیابند. این شرایط عبارت اند از:

    یکم داشتن صداقت، وقتی که از جهان درونی خود سخن می‌گویم.

    دوم تجربه صدق، وقتی که از جهان عینی سخن می‌گوییم.

    سوم درست بودن، وقتی که از هنجارهای خود سخن می‌گوییم.

    هابرماس در الگوی آرمانی خود سخنی از تعهد، پایبندی و علاقه طرفین گفتگو نسبت به حقیقت، به میان نمی‌آورد. اگر بعضی از نظرها مفهوم حقیقت را امر انتزاعی به حساب می‌آورند، نقد خود را به هابرماس به این عبارت تغییر می دهم که: هابرماس در الگوی آرمانی خود سخنی از پایبندی و علاقه طرفین گفتگو نسبت به امر درست و نادرستی که مربوط به جهان هنجاری می‌شود، به میان نمی آورد. مواردی را که‌ هابرماس به عنوان پیش شرط‌های آرمانی گفتگو قرار می‌دهد، فرض‌هایی هستند که حتی در شرایط غیرآرمانی چیزی به (و یا از) باور افراد و طرف‌های گفتگو کم و یا زیاد نمی‌کند. مثلاً ممکن است کسی در مورد صادق بودن خود تردیدی نداشته باشد، اگرچه فرد صادقی نباشد. همچنین کسی درباره درست بودن "باید و نبایدهای" خود تردید ندارد، اگرچه هیچ تحقیقی درباره آنها انجام نداده باشد. سرانجام هیچکس نمی‌گوید مشاهدات او در جهان خارج صدق نمی‌کنند. اما پایبندی و تعهد به حقیقت یک آزمون ویژه است که که هم زود در گفتگو آشکار می‌شود، و هم آنکه پیش از گفتگو هر کس می‌تواند دیگری را با معیاری که شرح می‌دهم، در معرض آزمون پایبندی و تعهد قرار دهد. ممکن است گفته شود، تفاسیر مختلف درباب حقیقت وجود دارد و لذا امر حقیقت خود یک باب مهم اختلاف است. این گفته درست است، اما مراد من این نیست که حقیقت چیست، که در باب آن اختلاف باشد و یا نباشد. درست و نادرست بودن حقیقت یک امر است و تعهد داشتن و دغدغه حقیقت داشتن، یک امر دیگر است. مراد من تعهد داشتن به حقیقت است، مثل کسی که دوستدار حقیقت است. یا کسی که دغدغه و نگرانی او انجام دادن کار درست است. حالا اگر حقیقت هم یک واژه فلسفی و انتزاعی است، اما می‌توانیم از اصطلاح درست و نادرست استفاده کنیم. بسیاری از ما آدمیان در طی روز و یا در طی زندگی کارهای درست و نادرست انجام می‌دهیم. و یا آراء و افکاری را به درست و نادرست می‌پذیریم. اما نکته مهم این است که تا چه اندازه در فکر و اندیشه کار درست انجام دادن و یا فکر درست انجام دادن هستیم؟ یا مثلا اگر درست نبودند، تا چه اندازه شجاعت داریم نادرستی‌ها را از ذهن و زبان خود پس برانیم، اگرچه بدان‌ها دلبستگی قبلی داشته باشیم؟ این را هم اکیداً اضافه کنم، اینکه فردی خود را بر حق می‌داند و یا یافته‌های خود را برحق می‌شناسد و برای خود و همم‌گروه و هم‌فکران خود نوعی حقانیت قائل است، با آنچه که تعهد و پایبندی به حقیقت یاد می‌کنیم، تفاوت اساسی دارد. تمام نحله‌های فکری دنیا، مذاهب موجود، حتی در قبایل بدوی آفریقا خود را برحق می‌دانند، هیچ تردیدی در یافته‌های خود ندارند. این نوع برحق شماردن می‌تواند مشمول بسیاری از افرادی باشد، که نه تعهدی به‌ حقیقت دارند و نه نگرانی و دغدغه حقیقت دارند. تعهد و پایبندی آنها به اجرا و یا عمل به یافته‌های خود آنهاست.

    پایبندی به حقیقت و یا امر درست، یک آزمون درونی است. البته شاخص‌های بیرونی هم برای صدق آن می‌توان جستجو کرد، چنانچه محور بحث ما از این جا به بعد اشاره به همین شاخص‌های بیرونی است. صداقت آزمون درونی نیست. زیرا خیلی سخت است کسی به خود بگوید آدم صادقی نیست، و یا حتی اگر اعتراف کند که صادق نیست، عدم صداقت خود را توجیه نکند. مثلاً به این دلیل صادق نیست که دیگران با او صادق نبوده‌اند. یا به این دلیل که زندگی و زمانه عدم صداقت را از آدم می خواهد، در چنین زمانی صداقت علامت نادانی است. با این وجود، صرف نظر از توجیهات، خود را فرد صادقی می‌شناسد. لکن تعهد و پایبندی به حقیقت و یا امر درست می‌تواند به مثابه یک آزمون درونی مورد استفاده قرار گیرد. یک معیار روشن برای اینکه هر فرد بداند و خود را مورد آزمون قرار دهد، که تعهد و پایبندی به حقیقت دارد یا خیر؟ بدین‌‌ترتیب که هرگاه انسان در خلوت خود قرار می‌گیرد، آیا آماده پذیرفتن حقیقتی برخلاف یافته‌ها و باورهای پیشین خود، هست و یا نیست؟ در برابر حقایقی که برای او روشن نیست، و یا به تازگی به او عرضه می‌شوند، موضع مخالف می‌گیرد؟ دور ریختن یافته‌ها و عقاید خود، شجاعتی بس سترگ می‌خواهد، ‌بی‌جهت نیست که هم از قول پیامبر و هم از قول حضرت علی نقل شده است که: حق را بگویید و لو اینکه علیه نفس خودتان باشد.

    کم نیستند آنهایی که با خود هم صادق نیستند. نه تنها دیگران، بلکه خود را هم مدام فریب می‌دهند. برای این منظور باید به شاخص‌های بیرونی تعهد و پایبندی به حقیقت و یا امر درست مراجعه کرد. با وجود این، حتی آنهایی که با خود صادق نیستند، نمی‌توانند از دام آزمون درونی پایبندی به حقیقت و یا امر درست فرار کنند. به عنوان مثال، یک دین‌دار متعصب، و یا اغلب افرادی که مذهبی هستند، آیا می‌پذیرند که هرگاه برای آنها استدلال شد که باورهایشان غلط است، آئین خود را ترک گویند؟ آیا این استعداد و پتانسیل ترک کردن باورهای بنیادی را هرگاه اشتباه بودن آن بر انسان آشکار شد، در خود می‌بیند؟ مثال را از باورهای خود نویسنده شروع کردم، که خود را از دام خودفریبی برهانیم. با مراجعه به تجربه‌های درونی روشن می‌شود که آزمون پایبندی به حقیقت (یا امر درست)، نسبت به پیش فرض‌های ‌هابرماس، آزمون مناسب‌تر و محکم‌تری برای ایجاد یک فضای آرمانی گفتگو ایجاد می‌کند.

    با این وجود در گفتگوها به دلیل عدم صداقت و به دلیل وجود انواع منافع و امراض، از جمله میل به چیرگی در فضای گفتمانی، هیچکس آماده نیست تا خود را در معرض آزمون واقعی قرار دهد. اینجاست که باید به شاخص آزمونی که مستقل از عوامل گفتگوست، مراجعه کنیم. مهمترین شاخص بیرونی عدم تعهد و پایبندی به حقیقت، اتکا به یک مرجع و یا به یک محور بیرونی است. این مرجع می‌تواند شخص باشد، می‌تواند سازمان باشد، می‌تواند یک قومیت و فرهنگ خاص باشد، می‌تواند دولت و یا یک ایدئولوژی و مرام خاص باشد، و حتی می‌تواند خدا باشد. اجازه بدهید از همین مرجع آخری شروع کنم. توجه شما را به دو جریان فکری اشاعره و معتزله در قرون دوم و سوم هجری جلب می‌کنم. دیدگاه‌های معتزلیان نه تنها در آن ایام، بلکه در این ایام به لحاظ نقد ادبی، از پیشرفت‌های درخور توجهی برخوردار بودند. به طوری که امروز گرایش‌هایی از نومعتزلیان در میان روشن‌اندیشان دینی مشاهده می‌شود. این دو مشرب فکری وقتی با بعضی از مفاهیم کلامی مانند احکام اخلاقی مواجه می‌شدند، یکی از آنها که اشاعره بودند، هر حکم اخلاقی را از آن رو درست می‌دانستند که از فرمان خداوند صادر شده است. مثلا اگر خداوند امر به شکنجه هم داده باشد، از نظر اشاعره امر شکنجه کار درست و بر حقی است، تنها به این دلیل که خداوند بدان حکم کرده است. از این نظر درست و نادرست یک حکم شرعی و یا یک حکم اخلاقی، نه در خود آن حکم و نه در پیامدهای آن، بلکه در منشاء صدور آن وابسته است. معتزلیان این امر را نمی‌پذیرفتند و آن را خلاف عقل و شرع می‌دانستند. در دیدگاه معتزلیان، صدور احکام ضداخلاقی مانند شکنجه دور از شأن خداوند است. خداوند در ذات خود عادل است و از عدل خلاف عدل صادر نمی‌شود. شکنجه کردن حکم عادلانه‌ای نیست که از خداوند صادر شود. در اینجا وقتی ما با یک حکم اخلاقی مواجه شویم که ببینیم آیا درست است و یا نادرست، حق است و یا ناحق، اشاعره می‌گفتند که باید برویم ببینیم که این حکم از سوی خداوند صادر شده است و یا خیر؟ اما معتزلیان می‌گفتند، باید ببینیم آن حکم با عقل سازگار است و یا خیر؟ اگر سازگار نبود، حکم خداوند نیست، اگر سازگار بود حکم خداوند است[3]. اگر بخواهیم یک قدم از معتزلیان فراتر رویم و به آزمون پایبندی به حقیقت نزدیک شویم، باید از یک معتزله سؤال کنیم که اگر ناحق بودن و نادرست بودن خود خداوند به عنوان یک مرجع مطلق، بر او روشن شد، آماده است از کل آراء خود از جمله از دین‌داری دست بردارد؟ یا آنکه مثل همه دین‌داران دیگر زمین و زمان را بهم می‌دوزد تا به یُمن عقل توجیه‌گر، وجود دین و خدا را اثبات کند؟ در ادامه چهار جریان سیاسی را نشان خواهم داد که هرگونه گفتگویی با آنها بی‌حاصل است. این چهار جریان با محور قرار دادن یک کانون قدرت، و رابطه وابستگی و مرید و مرادی با این کانون، در حالی که فاقد کمترین صلاحیت اخلاقی و سیاسی بودند، هدایت حرکت اعتراضی مردم را بر عهده گرفتند. نشان خواهم داد که چگونه حرکت اعتراضی جامعه به موجب حضور این جریان‌های سیاسی و فکری بی‌نتیجه ماند.

    www.ahmadfaal.com

    [email protected]

    @BayaneAzadi



    [1] - کتاب بحران مشروعیت، نوشته هابرماس، ترجمه جهانگیر معینی، انتشارات گام نو، صفحه 32

    [2] - برای مطالعه بیشتر به کتاب یورگن هابرماس نقد در حوزه عمومی، نوشته رابرت هولاب، ترجمه دکتر حسین بشیریه، انتشارات نشر نی، صفحه 37 مراجعه شود

    [3] - برای اطلاع از دیدگاه‌های اشاعره و معتزلیان در باره عدالت به کتاب عدل الهی نوشته مرحوم مطهری مراجعه شود

    یورونیوز - فیلمی که حدود یک هفته پیش در فرودگاه دوسلدورف آلمان ضبط شد مهارت کم نظیر خلبان به تصویر کشیده شده است. طوفان موسوم به «فردریک» روز ۱۸ ژانویه یکی از شدیدترین بادهای چند سال اخیر را برای همراه اروپا به همراه آورد. این طوفان که با حداکثر سرعت ۱۴۰ کیلومتر در ساعت از سمت دریای شمال به سمت خشکی می تاخت در هند و آلمان دست کم چهار قربانی گرفت و سیستم های حمل و نقل هر دو کشور را به شدت مختل کرد.

    در این روز و در فرودگاه دوسلدورف آلمان ویدئوی ضبط شد که در آن خلبان هواپیمایی پره دار با مهارت تمام گویی که با باد می رقصد و هواپیما را در شرایطی سخت سالم بر باند فرودگاه فرود می آورد.

    - از خبر واگذاری بنگاه‎های اقتصادی سپاه چند روز گذشته و انگار گوش فرماندهان این نهاد نظامی بدهکار دستور خامنه‎ای نیست.
    - مصباحی مقدم عضو جمع تشخیص مصلحت نظام گفته «اداره امور کشور دست روحانیون نیست»
    - آیا آن‌طور که اصلاح‌‏طلبان می‎گویند سپاه قصد کودتا دارد و خود را برای فردای پس از مرگ خامنه‌‏ای آماده می‎کند؟
    - روحانی چه نقشی برای اصلاح‏‌طلبان بازی می‎کند که این روزها به هر قیمتی پشت دولت او ایستاده‌اند؟

    ***

    tadbiromid_012618.jpgبرزو فارسی - کیهان لندن

    محمدصالح جوکار معاون پارلمانی سپاه و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی از دستور علی خامنه‌‏ای مبنی بر واگذاری بنگاه‎های اقتصادی سپاه و ارتش ابراز بی‎اطلاعی کرده و گفته است: «من نتوانستم به چنین ابلاغیه‌ای دسترسی پیدا کنم و آن را ندیدم.»

    او در گفتگو با اعتمادآنلاین، با بیان اینکه «من نمی‎دانم این خبر که شما می‎گویید وزیر دفاع اعلام کردند از کجاست» افزود: «بحث این است که این خبر می‎گوید سپاه و ارتش فعالیت اقتصادی دارند که جای سوال است! مثلاً قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء در پروژه‎های دولتی شرکت می‎کند اما نه پول می‎گیرد و نزدیک به ۳۰ هزار میلیارد از دولت طلب دارد با این حال پروژه‎ها را انجام می‎دهد. پروژه‎هایی که سپاه دارد اقتصادی نیست و درآمدزایی ندارد که بخواهد از آن استفاده کند.»

    جوکار با بیان اینکه «فعالیت‎های اقتصادی سپاه به قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء خلاصه می‎شود» تصریح کرد: «این قرارگاه پروژه‎های عمرانی را انجام می دهد بدون اینکه نفعی برایشان داشته باشد. غالبا هم در این زمینه بیش از آنکه پول بگیرد کار و فعالیت ارائه داده است. من فعالیت اقتصادی در این مجموعه که منافعی برای سپاه به همراه داشته باشد نمی‎بینم.»

    شنبه، ۳۰ دی‎ماه، امیر حاتمی وزیر دفاع از دستور خامنه‌‏ای برای واگذاری بنگاه‎های اقتصادی ارتش و سپاه خبر داد و ادعا کرد مسئولیت این کار به ستاد کل نیروهای مسلح واگذار شده و «ستاد کل در کل نیروهای مسلح این موضوع را دنبال می‌کند تا این نیروها از کارهای اقتصادی غیرمرتبط به هر دلیل، خارج شوند.»

    فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح که پاسدار حسین باقری است تا امروز در این مورد سکوت کرده است؛ حتی پس از آنکه اسماعیل کوثری جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله تهران گفت اقدامات عمرانی و سازندگی سپاه و ارتش بر اساس اصول قانون اساسی است، وی واکنش نشان نداد.

    حال تردیدها در این مورد که امیر حاتمی از قول خامنه‌ای درباره دستور پیگیری واگذاری بنگاه‌های اقتصادی ارتش و سپاه خبر داده زیاد شده است. آنچه وزیر دفاع ادعا کرده چقدر واقعیت دارد؟ آیا او می‎تواند در این سمت به عنوان یک نظامی ادعایی خلاف واقع به نقل از فرمانده کل قوا یعنی علی خامنه‌‏ای بیان کند؟ اگر این دستور صحیح باشد، چرا فرماندهان سپاه که از گروه دیگری به رهبر جمهوری اسلامی نزدیک هستند یا آن را کتمان و انکار می‎کنند یا می‎گویند که بر اساس قانون فعالیت می‎کنند و اصلا نه تنها درآمدی ندارند تازه طلبکار هم هستند!

    آیا این احتمال وجود دارد که آنچه خامنه‎ای دستور داده به مصلحت سپاه نباشد و آنها در مقابل آن ایستادگی کنند و این موضع‎گیری‎ها و حتی سکوت فرماندهان ارشد این نهاد نظامی از جمله رییس کل ستاد نیروهای مسلح و فرمانده کل سپاه نشانی از اختلافی مهم و عظیم بر سر «سهم شیر» باشد که به چنین تناقض‌گویی‌هایی منجر شده است؟

    بازخواست از رهبری باید در حیطه وظایف ایشان باشد

    وبسایت شفقنا روز دوم بهمن در گفتگویی با غلامرضا مصباحی‎مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از او پرسید «چرا برخی از مردم بسیاری از گرفتاری‎ها به‌خصوص مشکلات اقتصادی را از چشم روحانیون می‎دانند؟» او پاسخ داده است «باید از مردم خواست که دوباره برگردند و با توجه به قلمرو مسؤولیت‎های روحانیت اظهار نظر کنند. برخی معتقدند که این کشور در دست روحانیت است، رهبری نظام، رییس قوه قضاییه، رییس خبرگان رهبری و رییس جمهور روحانیون هستند، اما اگر از این جایگاه‎های رسمی و حضور روحانیون بگذریم، اداره امور کشور دست روحانیون نیست [...] رهبری از نظر قانون اساسی مجاز به ورود در امور اجرایی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست [...] بازخواست از رهبری باید در حیطه وظایف ایشان باشد.»

    ترس از کودتای سپاه علیه دولت

    همزمان با خبر وخامت حال جسمی علی خامنه‎ای بعضی منابع غیررسمی از احتمال کودتای سپاه پاسداران علیه دولت روحانی توسط طائب رییس اطلاعات سپاه و جعفری فرمانده کل سپاه خبر داده و مطرح شده است که قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس مخالف این طرح است. این خبر غیررسمی یا شایعه هر چه هست آنقدر در بین بخشی از دولتی‎ها و اصلاح‎طلبان اثرگذار بود که حتی بخشی از آنها از جمله حزب کارگزاران تلاش کرده‌اند خود را به سلیمانی نزدیک کنند. انتشار تیترهای پرطمطراق و مجیزگویی در وصف شجاعت و دلاوری‎های او مثل «سردار ملی» و «هراس جهان از سردار سلیمانی» را جزو علائمی می‌توان ارزیابی کرد که برخی اصلاح‎طلبان برای جذب او به کار برده‌اند تا در روز موعود پس از مرگ خامنه‎ای بتوانند حمایت بخشی از سپاه را در مقابل حزب‎اللهی‎ها و بسیجی‎های تا دندان مسلح داشته باشند.

    برادران طائب (مهدی و حسین) که یکی رییس اطلاعات سپاه و دیگری رییس قرارگاه امنیتی عمار است هر دو در آخرین سخنرانی‎ خود و به طور کل اکثر موضع‎گیری‎هاشان روی دو مسئله تاکید می‌کنند که هر دو به دولت روحانی برمی‎گردد: «پروژه نفوذ و دوتابعیتی‎ها» و «مذاکره بر سر موشک‎ها و برجام

    پس از سرکوب خشن تظاهرات سراسری و معترضان و آرام گرفتن موقتی اعتراضات، موج حمله به دولت از سوی جناح‎ اصولگرا در سپاه و نمایندگان مجلس گرفته تا رسانه‎ها و امامان جمعه و مراجع، شروع شد و آنها مثل کنه به جان کابینه و مدیران اجرایی افتاده‌اند.

    آنچه امروز اصلاح‏‌طلبان را ترسانده قدرت بی‌حد و حساب سپاه است، به‌خصوص آنکه به چشم دیده‌اند سپاه در بزنگاه‌های اساسی شاید از خامنه‎ای هم عبور کند و اتفاقاً در بدنه روحانیون هم در سراسر ایران کم نیستند کسانی که بر طبل سپاه می‎کوبند.

    khamenei_012618.jpgرادیو فردا، رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی از اینکه اکثر دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در ایران بعد از سال‌ها «با آمریکایی‌ها صحبت کردند و عذرخواهی کردند» انتقاد کرد و این اقدام را نشانه «کم‌عمق بودنِ انگیزه» آنان دانست.

    به گزارش خبرگزاری ایلنا، آیت‌الله علی خامنه‌ای در سخنانی که روز ۲۶ دی بیان کرده و متن آن روز جمعه ۶ بهمن منتشر شده‌است، گفت: «ایشان افزودند: این را ما کوچک نمی‌گیریم، امّا غالباً دانه‌دانهٔ افراد ــ نمی‌گویم همه ــ از روی احساسات لانه جاسوسی را آن روز رفتند و با شجاعت تمام گرفتند، امّا بعداً رفتند با آمریکایی‌ها صحبت کردند و عذرخواهی کردند.»

    وی اضافه کرد: «این ناشی از چیست؟ ناشی از کم‌عمق بودنِ آن انگیزه است. آن انگیزه متّکی به یک زیرساخت محکم نبود؛ انگیزه بود، امّا زیرساختش محکم نبود».

    آقای خامنه‌ای همچنین با اشاره به محسن حججی، از نیروهای ایرانی کشته شده در سوریه، افزود: «جوان‌های امروز ــ [هرچند] بعضی [از آنها] هستند که بی‌خیال در خیابان راه می‌روند؛ زمان جنگ هم بودند، نه اینکه نبودند ــ امّا آن [جوانی] که دنبال وظیفه می‌رود، می‌فهمد چه‌کار دارد می‌کند».

    سخنان رهبر جمهوری اسلامی دربارهٔ «عذرخواهی» دانشجویان اشغال‌کننده سفارت آمریکا درحالی است که تاکنون گزارشی دربارهٔ عذرخواهی این دانشجویان از آمریکا یا افراد گروگان گرفته منتشر نشده بود.

    تنها در یک مورد عباس عبدی، از دانشجویان مؤثر در اشغال سفارت آمریکا، در سال ۷۷ با باری روزن، یکی از دیپلمات‌های گروگان‌گرفته شده در پاریس دیدار کرد.

    باری روزن، وابسته مطبوعاتی سفارت آمریکا در تهران در زمان گروگان‌گیری پس از این دیدار گفت که آقای عبدی از او عذرخواهی کرده‌است.

    عباس عبدی اما این موضوع را تکذیب کرد و در یادداشتی اعلام کرد که او در جایگاهی نیست که موضوع را اعم از درست یا غلط بودن این‌گونه اقدامات، شخصی تلقی کند تا بر اساس آن عذرخواهی شود.

    israel_IRI_012618.jpgرادیو فرانسه، جمهوری اسلامی ایران، بگفتۀ دَنی دانون، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، هم اکنون ٣٠٠٠ تن از نفرات سپاه پاسداران را در سوریه استقرار داده و در مجموع ٨٢٠٠٠ نفر نظامی و شبه نظامی مسلح را در این کشور در کنترل خود دارد. در همین حال، نخست وزیر اسرائیل با اشاره به توافقی که برای مصونیت پرواز هواپیماهای این کشور بر فراز سوریه با روسیه امضاء کرده است، گفت کشور او استقرار نیروهای ایرانی را در سوریه نمی‌پذیرد و برای گفتگو در این باره روز دوشنبه با ولادیمیر پوتین دیدار و گفتگو می‌کند.

    دَنی دانون، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، روز پنجشنبه ٢٥ ژانویه، در برابر شورای امنیت این سازمان گفت شمار نفرات مسلح حزب‌الله لبنان در سوریه ٩٠٠٠ تن، شبه نظامیان شیعۀ افغان، پاکستانی و عراقی ١٠٠٠٠ تن و دیگر گروه‌های مسلح که بویژه از شهروندان سوری تشکیل شده ٦٠٠٠٠ نفر است و کلیۀ این افراد و گروه‌ها زیر کنترل ایران قرار دارند.

    سفیر اسرائیل در سازمان ملل گفت کشور او تصمیم به افشای این گزارش محرمانه گرفته تا به جهانیان نشان دهد که اگر به رویدادهای سوریه بی توجه بمانند، خطرات وتهدیدات ناشی از اقدامات ایران هر روز بیشتر می‌شود.

    بگفتۀ دَنی دانون وجود نیروهای گوناگون مورد حمایت ایران در سوریه، نشانِ تلاش تهران برای ایجاد هرج و مرج در منطقه و تهدید اسرائیل است.

    از همین رو، نخست وزیر این کشور، بنیامین نتانیاهو، روز دوشنبه ٢٨ ژانویه/ ٨ بهمن، به مسکو می‌رود و با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، دیدار می‌کند. بنیامین نتانیاهو با اشاره به حضور نیروهای روسیه در زمین و آسمان سوریه اطمینان داد که بر اساس توافق «خودداری از برخورد» که میان مسکو و تل‌آویو امضاء شده‌است، نیروهای هیچیک از دو کشور در سوریه به یکدیگر تیراندازی نخواهند کرد. این توافق ورود هواپیماهای اسرائیلی را به حریم هوائی سوریه بی آنکه سامانه‌های ضد هوائی روسیه آنها را هدف قرار دهند، ممکن می‌سازد.

    georgeSorros_012618.jpgیورونیوز - جورج سوروس، بازرگان و سرمایه‌گذار آمریکایی مجارتبار، در جریان مراسم شام سالانه اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در داووس عملکرد شرکت‌های اینترنتی و شبکه‎های اجتماعی همچون فیسبوک و گوگل را به چالش کشید. او با انتقاد از انحصارطلبی این شرکت‌ها آنها را تهدیدی برای دموکراسی دانست.

    وی همچنین در این مراسم هشدار داد که انحصارطلبی شرکت‌هایی چون گوگل و فیسبوک «موانعی بر سر راه نوآوری» هستند.

    آقای سوروس منتقد شرکت‌های بزرگ اینترنتی است که قادرند توجه مردم را به طور چشمگیری به خود جلب کنند. وی درباره این باره گفت: «تلاش زیادی برای دفاع از آنچه جان استوارت میل (فیلسوف و اقتصاددان سیاسی بریتانیایی قرن نوزدهم) آن را آزادی ذهن خواند لازم است.»

    وی افزود: «این امکان وجود دارد که افرادی که در عصر دیجیتال زندگی می‌کنند در بازیابی آزادی ذهن دچار مشکل شوند.»

    آقای سوروس به این مساله اشاره کرد که اتحادیه اروپا که صاحب غول‌های اینترنتی نیست، بهترین گزینه برای «محافظت از جامعه در برابر آنها» است در حالی که جامعه ایالات متحده آمریکا در این باره ضعیف عمل کرده است.

    انتقاد از ترامپ، پوتین و رشد دیکتاتوری در جهان

    جورج سوروس با اشاره به نقش اینترنت و شبکه‌های اجتماعی افزود که انحصارطلبی این شرکت‌ها «پیامدهای گسترده سیاسی» دارند و از اثرات مخرب آنها بر جامعه و ذهن افراد می‌توان به انتخاب دونالد ترامپ به سمت رئیس جمهوری آمریکا اشاره کرد.

    آقای سوروس دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا را فردی با تمایلات «دیکتاتوری» خواند و دولت او را «خطری برای جهان» دانست و افزود که معتقد است آقای ترامپ تا سال ۲۰۲۰ میلادی و یا زودتر مجبور به ترک سمت خود خواهد شد.

    جورج سوروس ۸۷ ساله که از بازماندگان هولوکاست (کشتار دسته‌جمعی و نسل‌کشی در جریان جنگ جهانی دوم) است نسبت به افزایش حاکمیت دیکتاتوری و مافیایی در نقاط مختلف جهان از جمله روسیه تحت سلطه ولادیمیر پوتین هشدار داد و این برهه از تاریخ را «دردناک» توصیف کرد.

    آقای سوروس در پایان سخنانش سال ۲۰۱۸ میلادی را سال «لغزش و ریزش دموکراسی» خواند.

    - مدیر مسوول روزنامه جوان نزدیک به سپاه دولتی‎ها را که فرزندانشان خارج از ایران درس می‎خوانند «خائن بالقوه» دانسته و نوشته آنها هم دزدی می‎کنند و هم به ریش نظام می‎خندند.
    - پسر مهدی کروبی از حسام‌الدین آشنا مشاور روحانی پرسیده «آيا مردمى كه هزينه كثافت‌كارى حرام‌خواران مسلّح را داده‎اند نبايد نام آنان و وابستگى‌شان به محافل قدرت را بدانند؟»

    ***

    با بالاگرفتن انتقادات از گفتگوی تلویزیونی حسن روحانی، حسام‎الدین آشنا مشاور امنیتی او دست به توییت شد و در دفاع از او به‌ویژه در مورد ورشکستگی موسسات مالی و عدم پرداخت مطالبات مالباختگان نوشت که مقصر دولت نیست.

    آشنا گفته تقصیر به گردن «نزول‌خوران تسبیح به دست» و «پینه بر پیشانی»‎هایی است که صاحبان این موسسات هستند و با اسلحه رییس بانک مرکزی را تهدید می‎کردند و وقتی هم که کارشان خراب شد دولت را مجبور کردند از جیب ملت بدهی‌ها را بپردازد.

    دفاع مشاور روحانی از او با واکنش محمدتقی کروبی پسر مهدی کروبی روبرو شد و او نیز در توییتر خود نوشت: «آشنا از نزول‌خوران تسبیح به دست مسلّح می‌گوید که روحانى با لغو مجوز و پرداخت بدهى بساط‌شان را جمع کرد. آیا مردمى که هزینه کثافت‌کارى حرام خواران مسلّح را داده‎اند نباید نام آنان و وابستگى‌شان به محافل قدرت را بدانند؟ اگر مدعى‌العموم خواب است ملّت مال باخته امّا بیدار است.»

    از خصلت‎های رهبران و مسئولان نظام‎های خودکامه است که با لرزان شدن پایه‎های قدرت، سعی می‎کنند مسئولیت را به گردن یکدیگر بیاندازند تا خود را در افکار عمومی تبرئه کنند.

    در این بین گاهی هم بعضی‎ از آنها هول می‎شوند و خواسته یا ناخواسته از دهان‎شان حرف‌هایی در می‎رود که بیشتر افشاگری است، همچنان که پاسدار عبد‌الله گنجی مدیر مسوول روزنامه «جوان» رسانه‌ی نزدیک به سپاه در سرمقاله روز چهارشنبه، چهارم بهمن، با انتقاد از حضور دوتابعیتی‎ها در دولت به‌خصوص وزارت نفت از فهرستی ۱۰۰نفره نام برده و گفته «ننگ نظام جمهوری اسلامی است که مدیران آن دل در گرو همانجایی دارند که سال‌هاست نظام و ملت آنان را به بدترین شکل از حقوق مختلف خود محروم کرده است.»

    او پرسیده «برای بقای نظامی که بر کاکل مدیرانی بچرخد که اسب زین‌کرده‌شان بالقوه آماده پرش به سمت فرنگ است چه تضمینی وجود دارد؟!»

    423015C8-55D0-45EB-8BD9-36BCF2FC0B1A.jpegحادثه سانچی و غرق شدن این نفتکش غول پیکر پس از هشت روز سوختن، در کنار همه ابهاماتی که به دنبال داشت، سوالاتی در افکار عموم به وجود آورد که پیش از این مطرح نشده بودند. سوالاتی مهم که اکنون بهترین زمین برای پاسخ دادن آنهاست!

    به گزارش «تابناک»، از نخستین ساعاتی که خبر وقوع تصادف سانچی با یک کشتی دیگر در آب‌های دریای چین مخابره شد، بسیاری چشم انتظار اظهار نظر وزیر نفت در این خصوص بودند. انتظاری که جامه عمل نپوشید تا برخی نقد زنگنه را در دستور کار قرار دهند و بابت بی توجهی وزیر نفت به آتش گرفتن نفتکش کشورمان و سرنوشت خدمه آن، به وی بتازند.

    انتقاداتی پرشمار که بالاخره مسئولان وزارت نفت را بر آن داشت که به ماجرا واکنش نشان دهند. شفاف‌سازی به کمک اطلاعیه‌ای که در بخشی از آن آمده: «افکار عمومی اطلاع نداشت که شرکت ملی نفت کش در سال‌های گذشته و در جریان خصوصی‌سازی از شرکت ملی نفت ایران منفک شده و ۶۶ درصد سهام آن به هلدینگ شستا و صندوق بازنشستگی کشوری از زیرمجموعه‌های وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی واگذار شده و ۳۴ درصد باقی مانده در اختیار صندوق بازنشستگی نفت قرار دارد و به همین دلیل وزارت نفت یا شرکت ملی نفت ایران قانوناً نمی‌تواند دخالت موثری در اداره شرکت ملی نفت کش داشته باشد.»

    از اینجای ماجرا به بعد بود که همگان دریافتند که چرا زنگنه، وزیر نفت در این خصوص اظهار نظر نمی‌کند و به جایش ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیگیر حادثه سانچی و ابعاد آن است. وزیری که هیچ ارتباطی با نفت و نفتکش نباشد داشته باشد، اما بزرگترین شرکت نفتکش جهان در زیرمجموعه اش قرار دارد. نه در زیرمجموعه اش، که در زیرمجموعه‌ی زیر مجموعه‌ی زیرمجموعه اش!

    بله درست خوانده اید؛ شرکت ملی نفتکش ایران در زیرمجمعه چند هلدینگ در زیر مجموعه سازمان بازنشستگی کشوری و شرکت سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) قرار دارد که این دو نهاد یکی مستقیما و یکی به واسطه سازمان تامین اجتماعی در زیرمجموعه وزارت خانه‌ای که ربیعی وزیر آن است قرار دارند. ارتباطی با چند واسطه که همین نکته برای تعجب از «ملی» خواندن شرکت نفتکش کفایت می‌کند، اما علاوه بر آن نکات مهم تری نیز مطرح است. نکاتی که نشان می‌دهد این شرکت یا «ملی» نیست و باید این قید از نامش حذف شود و یا «ملی»‌ست که در این صورت می‌بایست تغییراتی در روند اداره آن به وجود آورد.

    شهرام رفیع زاده - ایران وایر

    خانواده «محمدعلی رجایی»، دومین رییس جمهوری ایران که هشتم شهریور سال 60 در انفجار دفتر نخست وزیری به همراه «محمدجواد باهنر» کشته شد، از سال 88 وقتی در حمایت از «میرحسین موسوی» به انتقاد از حاکمیت پرداختند، تقریبا از عرصه سیاست رسمی ایران حذف شدند.

    «محمود احمدی نژاد» و حامیانش در جریان انتخابات سال 84 و تا پایان دولت نهم تلاش گسترده ای در شبیه سازی خود با محمدعلی رجایی داشتند تا جایی که صدای خانواده رجایی، به ویژه همسرش، «عاتقه صدیقی» را در آورد. تلاش رییس جمهوری وقت چنان ابعادی یافت که یک سال پیش از برگزاری انتخابات 22 خرداد 88، خانم صدیقی طی گفت و گویی با روزنامه «اعتماد» در 30 خرداد 87 به چنین شبیه سازی اعتراض کرد: «در کلام شهيد رجايی هيچ گاه به اين شکل صحبت از امام زمان و هاله نور نبود. شهيد رجايی واقعيت ها را براساس ايمان و عمل صالح دنبال می کرد اما امروز گاه براساس وهم و خيال امور تعقيب می شوند.شهيد رجايی در سازمان ملل از واقعيات شکنجه ها و ظلم و ستم استعمار می گفت اما امروز از هاله نور می گويند و اين که در کل سخن رانی، يک نفر هم پلک نزد. خب، اين خيالات کجا، آن رفتار شهيد رجايی کجا؟»

    IW_rajayee1.jpgمحمدعلی و کمال رجایی

    «کمال الدین رجایی»، پسر محمدعلی رجایی نیز در آبان 87 به مجله «شهروند امروز» گفت: «الان عده‌ای راه افتاده‌اند دنبال رجایی و عكس رجایی تا او را مصادره كنند ولی اگر رجایی امروز بود، او را تحمل نمی‌كردند.»

    کمال الدین رجایی اکنون حدود 47 سال دارد. او در آن مصاحبه به اعتراض گفته بود: «امروز یک رجایی قلابی درست كرده‌اند كه به جوانان بگویند دنبال رجایی نباش و ما هر چه از رجایی بگوییم، می‌گویند دروغ است. اگر ما از رجایی واقعی صحبت كنیم، جنگ و دعوا می‌شود. رجایی را با لباس چهار جیب در عكس‌ها به نسل جدید معرفی می‌كنند. مگر تمام شخصیت رجایی همین بود؟»

    او با تاکید براین که مایل نیست یک «آقا زاده» باشد، گفته بود به همین خاطر در كوچه و خیابان، خود را به فامیلی مادرش(صدیقی) معرفی می‌كند و با پشتوانه نام پدر وارد هیچ سازمان دولتی نشده و هیچ پست دولتی نگرفته است.

    «جمیله رجایی»، فرزند ارشد محمدعلی رجایی و عاتقه صدیقی است که در زمان کشته شدن پدرش در انفجار دفتر نخست وزیری، 17 سال داشت. او که متولد 1343 است، گفته کلاس پنجم دبستان بوده که پدرش به زندان رفته و پشت نیمکت‎های کلاس سوم راهنمایی نشسته بوده که پدرش آزاد شده است.

    Naghavianبه گزارش جماران؛ ناصر نقویان در کانال تلگرامی خود نوشت:
    در آن پست نوشتم که مسؤولین دشمن را رها کرده و به درد و داد مردم برسند.
    منظورم این نبود که دشمن نداریم یا دشمن کاری نمی کند یا اساسا نباید از دشمن و دشمنی ها و نقشه های دشمنانه سخن گفت، این سخن واضح و حرف روشنی است که هم دشمن داریم و هم باید طرح و ترفندهایش را شناخت و در دامش نیفتاد و هم باید برای خنثی کردن نقشه های دشمن بیکار ننشست.
    حرف این است که رهبری، در سالگرد ارتحال امام ره در حرم امام در سال ٩٤ از سیاستهای کلی و طرح های اساسی و بنیادین تفکر و اندیشه امام صحبت کردند و آنجا گفتند که در بین همه شاخه های تفکر و اندیشه امام، "بیشترین تکیه و تاکید حضرت امام، بر حفظ مردم و احترام به افکار عمومی و بخصوص رسیدگی مسؤولین به اقشار کم درآمد و بی پناه و آسیب پذیر بوده است و باید مسؤولین و مجریان نظام بیش از هر چیز به قشر آسیب پذیر و مستضعف توجه کنند و نگذارند فاصله فقیر و غنی از هر جهت زیاد شود، حتی این مطلب در فرمایشات و دستورات امام ره از تکیه بر دشمن و آمریکا، بیشتر مورد توجه و اهتمام ایشان قرار داشت".

    kerryPalestine_012618.jpgایران اینترنشنال، مجله آمریکایی فرانت پیج در گزارشی روز جمعه ۶ بهمن‌ماه می‌نویسد جان کِری، وزیرخارجه پیشین آمریکا در دولت پرزیدنت اوباما با توصیه به فلسطینی‌ها برای «مقاومت در برابر ترامپ» در اجرای سیاست خارجی کشور «خرابکاری می‌کند.»


    فرانت پیج می‌نویسد (+لینک): «به گزارش روزنامه اسرائیلی معاریو، جان کری اخیراً با «حسین آقا» یکی از رهبران فلسطینی در لندن ملاقاتی داشته است و طی آن به وی گفته است یک پیام خصوصی و محرمانه را برای محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین ببرد. پیام این بوده است که «عباس باید در حال حاضر با وقت بازی کند و تسلیم خواسته‌های پرزیدنت دونالد ترامپ نشود.» به گفته‌ی فرانت پیج، ظاهراً جان کری به عباس پیام داده بوده که «ترامپ برای مدت زیادی رئیس‌جمهور باقی نخواهد ماند و شاید این امر به بیش از یک سال هم نکشد».

    این گزارش می‌افزاید: «جان کری همچنین از عباس خواسته بوده تمام انتقاد خود را به‌جای دولت آمریکا، متوجه شخص دونالد ترامپ بکند و به‌جای تمرکز برای صلح میان فلسطین و اسرائیل مورد نظر ایالات متحده، طرح صلح اروپایی‌ها و کشورهای عرب را به‌پیش ببرد. از آن گذشته، جان کری به حسین آقا گفته است که وی به‌طور جدی قصد دارد برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ خود را کاندیدا کند.»


    به گزارش فرانت پیج، جان کری هنوز واکنشی به این خبر نشان نداده است.


    هم‌زمان روزنامه نیویورک سان با انتشار این خبر کِری را متهم کرده است که «نقشی خرابکارانه در سیاست خارجی آمریکا ایفا می‌کند که نمونه کاملا روشن آن توافق هسته‌ای فاجعه‌بار با ایران است».

    IRGC-boats-uS-persian-gulf.jpgرادیو فردا: مقام های نظامی آمریکا روز پنجشنبه پنجم بهمن، گفته اند، طی پنج ماه گذشته رویارویی قایق های تندرو ایران با نیروهای آمریکا در خلیج فارس متوقف شده است.

    به گزارش وال استریت جورنال، این مقام های نظامی تاکید کرده اند: قایق های تندرو طی دو سال گذشته با کشتی های آمریکایی که در حال عبور از خلیج فارس بودند رویارویی های داشتند، که می توانست خطر اشتباه محاسباتی را افزایش دهد، اما طی پنج ماه گذشته چنین اتفاقی نیفتاده است.

    این مقام های نظامی آمریکا ضمن استقبال از این موضوع، ابراز امیدواری کرده اند که این رویکرد ایران ادامه داشته باشد.

    بیل اوربان، یک سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکایی نیز در این باره گفته است: ما نمی خواهیم در خصوص دلایل این روند مثبت اخیر گمانه زنی کنیم، با این حال امیدواریم (این روند) در آینده نیز ادامه داشته باشد.

    در همین زمینه، ژنرال ژوزف ووتل، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا هفته جاری در جریان سفر به خاورمیانه به خبرنگاران گفته است، من امیدوارم (این توقف رویارویی‌ها) به این دلیل بوده باشد که نشان داده ایم که آمادگی لازم را داریم .... و این‌که چنین (اقداماتی) قابل تحمل نخواهد بود و ارتش‌های حرفه‌ای دست به چنین اقداماتی نمی زنند.

    پیش از این گزارش‌های متعددی از رویارویی شناورهای سپاه پاسداران با کشتی‌های جنگی آمریکایی در منطقه خلیج فارس منتشر شده و مقام‌های آمریکایی نیز بارها اقدامات شناورهای سپاه در نزدیک‌شدن به ناوهای این کشور را «غیرحرفه‌ای» و «ناایمن» توصیف کرده، و در مورد «خطر اشتباه محاسباتی» ناشی از این رویارویی‌ها هشدار داده‌‌ بودند.

    این در حالی بود که مقام‌های جمهوری اسلامی می گفتند، مأموریت این شناورها در مرزهای آبی ایران انجام می‌شود، و وزارت دفاع ایران نیز تاکید می کرد که نظارت یکان‌های دریایی ایران بر رفت‌و‌آمد شناور‌های خارجی در خلیج فارس «به طور طبیعی در آب‌های سرزمینی ایران صورت می‌گیرد».

    در یکی از آخرین موارد پیش آمده، یک پهپاد سپاه پاسداران در مردادماه سال جاری به یک ناوهواپیما بر آمریکایی نزدیک شد.

    یک سخنگوی مرکز فرماندهی نیروی دریایی آمریکا، عبور بدون چراغ ناوبری یک پهپاد ایران در شب از نزدیکی ناو هواپیمابر نیمیتز را اقدامی «غیرحرفه‌ای و خطرناک» خوانده بود.

    در اردیبهشت‌ماه نیز، نیروی دریایی ایالات متحده از رویارویی «تنش‌آمیز» یک ناوشکن خود با یکی از شناورهای سپاه پاسداران در خلیج فارس خبر داد و اعلام کرد که ناوشکن آمریکایی در این رویارویی به سوی قایق سپاه گلوله منوّر شلیک کرده است.

    با این حال، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در زمان رقابت‌های انتخاباتی گفته بود در صورت پیروزی، اگر شناورهای تندروی ایرانی برای ناوهای آمریکایی «مزاحمتی ایجاد کنند» او دستور خواهد داد تا شناورها هدف قرار گیرند.

    وی با بیان اینکه «سیاست او در قبال مزاحمت‌های قایق‌های سپاه در خلیج فارس متفاوت خواهد بود»، افزوده بود: «درباره ایران، زمانی که آنها بخواهند با قایق‌های کوچک خود دور ناوشکن‌های زیبای ما بچرخند و حرکاتی نسبت به مردم ما انجام دهند که نبایست به آنها چنین اجازه‌ای داده می‌شد، به آنها شلیک کرده و از (این) آب‌ها بیرون انداخته خواهند شد».

    kurdsSyria_012618.jpgدویچه وله - دولت محلی عفرین از بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، خواسته است که برای حفاظت از مرزهای این کشور نیروهای ارتش را به عفرین اعزام کند. ارتش ترکیه عملیات گسترده‌ای را علیه کردها در خاک سوریه آغاز کرده است.

    دولت محلی عفرین با انتشار بیانیه‌ای در وب‌سایت خود از بشار اسد کمک خواسته است. در این بیانیه آمده است: «ما از حکومت سوریه می‌خواهیم که به وظیفه خود برای حفاظت از مرزهای کشور عمل کند و نیروهای ارتش را برای مقابله با اشغال‌گران ارتش ترکیه به منطقه بفرستد.» عفرین یکی از سه منطقه‌ شمال سوریه است که توسط کردها به صورت نیمه خودمختار اداره می‌شود. این منطقه، بر اساس تخمین سازمان ملل متحد، حدود ۳۲۴ هزار نفر سکنه دارد.

    ارتش ترکیه از شنبه گذشته (۳۰ دی‌ / ۲۰ ژانویه) عملیات تهاجمی گسترد‌ه‌ای را علیه کردهای شمال سوریه آغاز کرده است. هدف از این عملیات که "شاخه زیتون" نام دارد بیرون راندن نیروهای مسلح "یگان‌های مدافع خلق" (ی‌پ‌گ) از عفرین عنوان شده است. ترکیه قصد دارد یک "منطقه امن" به وسعت ۳۰ کیلومتر در سرحدات خود با عفرین ایجاد کند.

    رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، پنج‌شنبه شب (۲۵ ژانویه) از نیروهای ارتش ترکیه در این منطقه دیدار و تأکید کرد که این عملیات "تا دست‌یابی به هدف" ادامه خواهد داشت.

    هشدار برای پرهیز از درگیری با نیروهای آمریکایی

    نیروهای مسلح "یگان‌های مدافع خلق" ارتباط نزدیکی با حزب کارگران کردستان "پ‌‌ک‌ک" دارند که از سال‌ها پیش وارد نبرد مسلحانه با دولت مرکزی ترکیه شده است. "یگان‌های مدافع خلق" همزمان از مهم‌ترین متحدان آمریکا در نبرد علیه گروه تروریستی داعش به شمار می‌روند و توسط آمریکا با ارسال سلاح و پشتیبانی نیروهای ویژه ارتش حمایت می‌شوند.

    رئیس‌جمهور آمریکا در یک گفتگوی تلفنی با همتای ترک خود، رجب طیب اردوغان، از او خواسته است تا از هرگونه اقدامی که منجر به درگیری با نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه شود بپرهیزد. آمریکا تصریح کرده است که افزایش خشونت ‌در سوریه منجر به تضعیف اهداف مشترک در این کشور خواهد شد.

    به گفته وزیر امور خارجه ترکیه، رئیس‌جمهور ترکیه در مقابل از دونالد ترامپ خواسته است که نیروهای آمریکایی را از منطقه منبج در شمال سوریه خارج کند.

    عفرین، منبج و جزیره سه منطقه تحت کنترل کردها در شمال سوریه هستند که دولت محلی نیمه خودمختار دارند. کردهای سوریه از زمان آغاز جنگ داخلی این کشور با پرهیز از درگیری مستقیم با نیروهای اسد، منطقه تحت نفوذ خود را در شمال سوریه گسترش داده‌اند. بشار اسد که در چند جبهه درگیر نبرد با گروه‌های شورشی مختلف است تا کنون گسترش نفوذ کردها در شمال سوریه را تحمل کرده است.

    oil_012518.jpgرادیوفردا، بهای نفت شاخص برنت، روز پنج‌شنبه ۵ بهمن ماه با افزایشی چشمگیر به حدود ۷۱ دلار رسید.

    به گزارش خبرگزاری رویترز، کاهش ارزش دلار و افت ذخایر راهبردی نفت آمریکا برای دهمین ماه پیاپی باعث شد که قیمت نفت به بالاترین میزان از سال ۲۰۱۴ برسد. قیمت نفت شاخص وست تگزاس اینترمدیت آمریکا نیز به ۶۰ دلار رسید.

    هر دو شاخص عمده نفت یاد شده نسبت به نیمه سال گذشته میلادی ۶۰ درصد افزایش قیمت داشته‌اند.

    بر اساس آخرین گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا، ذخایر استراتژیک آمریکا در هفته جاری ۱٫۱ میلیون بشکه کاهش یافته و به حدود ۴۱۱ میلیون بشکه رسیده‌است که کمترین میزان از سال ۲۰۱۵ است.

    در این میان ارزش دلار نیز نسبت به ارزهای دیگر به کمترین میزان از دسامبر سال ۲۰۱۴ سقوط کرده‌است. معمولاً وقتی ارزش دلار کاهش پیدا می‌کند، سرمایه‌داران به بازارهای کالا، از جمله خرید نفت روی می‌آورند که باعث افزایش تقاضا و در نتیجه اوج‌گیری قیمت نفت می‌شود.

    فریدون فشارکی، مدیر شرکت مشاوره «گلوبال انرژی فکتز» به رویترز گفته‌است که قیمت نفت می‌تواند دوباره افزایش یابد.

    Modafean_Haram.jpgرادیو فردا ـ سفیر اسرائیل در سازمان ملل می‌گوید ایران قصد دارد سوریه را به بزرگترین پایگاه نظامی در جهان تبدیل کند. به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس دنی دنون روز پنجشنبه در نشست شورای امنیت سازمان ملل گفت بر اساس مدارک سری که وی منتشر می‌کند هم اکنون بیش از ۸۲ هزار جنگجو در سوریه تحت کنترل ایران هستند.

    به گفته او ۶۰ هزار سرباز سوری، نُه هزار تن از افراد حزب الله لبنان، سه هزار نفر از اعضای سپاه پاسداران و حدود ده هزار نفر از شبه نظامیان شیعه عراقی، افغان و پاکستانی در سوریه تحت کنترل ایران هستند.

    20A55171-E08B-45C9-ADB1-AB38D65DECB9.jpegعکس «دختر خیابان انقلاب» در عرض یکی دو روز، پهنه ی گیتی را در نوردید و نه تنها در اغلب رسانه های اپوزیسیون و صفحات مجازی بازتاب یافت بلکه در نشریات خارجی نیز به شکلی در خور توجه انعکاس پیدا کرد.

    در دوران ما، بخش عمده ی خبر رسانی در باره ی حرکت های اعتراضی علیه حکومت اسلامی از طریق رسانه های مجازی صورت می پذیرد. «شهروند خبرنگار» عنوان زنان و مردانی ست که با یک دستگاه موبایل، از موارد جالب توجهِ حرکت های اعتراضی عکس و فیلم تهیه می کنند و آن را همراه با نوشته ای در صفحات مجازی منتشر می کنند.

    مهم ترین نکته ی این پدیده، همان عکس و فیلم است که به صورت مصور و مستند واقعه را نشان می دهد. اگر در گفتار و نوشتار موضوع صحت خبر قابل اثبات نباشد، در عکس و فیلم تردید کمتر می شود. می گوییم کمتر می شود چون در این زمینه هم گرفتار تصاویر و فیلم های جعلی هستیم ولی به هر حال دریافت صحت و سقم عکس و فیلم از نوشته آسان تر است.

    در دوره ی ما، «شهروند خبرنگاران» نقش مهمی در انتقال کیفیت و کمیت رویدادها دارند. در کشوری که رادیو تلویزیون در اختیار حکومت است و رسانه های غیر حکومتی نیز گرفتار تیغ سانسور و خودسانسوری هستند انتشار آنچه «شهروند خبرنگاران» تهیه می کنند از اهمیت خاصی بر خوردار است. اگر دستگاه های کوچک و همراه در اختیار ما نبود و «شهروند خبرنگار» به وسیله ی آن ها رویدادها را ضبط نمی کرد، از بسیاری از رویدادهای اعتراضی بی خبر می ماندیم و هرگز نمی توانستیم به صحت و سقم شنیده ها پی ببریم.

    کار شهروند خبرنگار، به نوعی کار فردی ست. شهروند خبرنگاری که از رویدادی فیلم تهیه می کند، به نوعی solo video journalist است. البته سولو ویدئو ژورنالیستی که بابت کاری که می کند، دستمزدی دریافت نمی دارد. تنها عاملی که به چنین شهروند خبرنگاری انگیزه ی تهیه ی تصویر می دهد کنجکاوی او و نیز دریافت ضرورت انتشار خبر و مطلع کردن همگان است.

    بنگاه های خبری، به سولو ویدئو ژورنالیست، مولتی مدیا ژورنالیست multimedia journalist یا MMJ، یا one-man band، یا backpack journalist (ژورنالیست کوله به پشت)، یا do-it-all reporter (گزارشگر همه کاره)، نیز می گویند.

    به گزارش "ورزش سه"، دختر اسکی باز ایرانی که در 20 سالگی حضور در المپیک زمستانی سوچی 2014 را تجربه کرده بود، چندی پیش به عنوان یکی از مشعل داران المپیک 2018 پیونگ چانگ کره جنوبی راه این کشور شد. او که حمل مشعل المپیک را یکی از بهترین تجربه های زندگی خود می داند، دیروز توانست در رقابت با عاطفه احمدی سهمیه المپیک زمستانی را برای دومین دوره متوالی کسب کند. حالا فروغ عباسی با تجربه بیشتری نسبت به دوره قبلی راهی المپیک زمستانی می شود که تا چند هفته دیگر در کره جنوبی استارت خواهد خورد. او در کنار محمد کیادربندسری، سید ستار صید و سمانه بیرامی باهر 4 نماینده ایران در المپیک زمستانی خواهند بود. به همین بهانه با فروغ عباسی بعد از قطعی شدن سهمیه المپیک زمستانی همکلام شدیم که در ادامه مشروح صحبت های وی را می خوانید.

    forooghabbasi18olymp0.jpgforooghabbasi18olymp00.jpgبا اقتدار سهمیه گرفتم
    من نتایج بهتری در مسابقات بین المللی کسب کرده بودم و همه تصور می کردند که سهمیه مستقیم المپیک از سوی فدراسیون به من داده شود. با این حال کمیته فنی به خاطر نتایج خوبی که اخیرا عاطفه احمدی در لیگ گرفته بود، در انتخاب من مردد شد. به همین خاطر روز گذشته یک مسابقه انتخابی بین من و احمدی برگزار شد که خدا را شکر توانستم با اقتدار پیروز شوم و سهمیه خودم را قطعی کنم.

    forooghabbasi18olymp2.jpgخوشحالم حرف و حدیثی باقی نماند
    شاید اگر مسابقه انتخابی برگزار نمی شد، دادن سهمیه مستقیم به من حرف و حدیث های زیادی را بر جای می گذاشت. با این حال خوشحالم که بدون حرف و حدیث راهی المپیک می شوم. در واقع گرفتن سهمیه به این شکل به خودم هم بیشتر چسبید. اینکه با سختی توانستم به هدفم برسم، قطعا برای من خیلی با ارزش تر از دوره قبلی است.


    این سهمیه برایم ارزش بالایی داشت
    من به عنوان مشعل دار به کره جنوبی رفته بودم و خیلی دوست داشتم که به عنوان ورزشکار هم به این کشور بروم. کسب این سهمیه برای من خیلی مهم بود و ارزش بالایی داشت. در چند ماه اخیر تمام تمرکزم را روی این مساله گذاشته بودم و خدا را شکر می کنم که به هدفم رسیدم.
    المپیک قبلی هدفم رسیدن به خط پایان بود اما...


    من در المپیک سوچی هم حضور داشتم. آن موقع خیلی جوان و بی تجربه بودم. حتی می توانم بگویم در اولین تجربه مسابقات بین المللی به المپیک رفتم و هدفم این بود که به خط پایان برسم. همه مسئولان اطرافیان با رسیدن من به خط پایان خوشحال می شدند. این بار اما شرایط متفاوت است و تجربه بیشتری دارم. امیدوارم بتوانم عملکرد بهتری را از خود به ثبت برسانم تا پیشرفت را احساس کنم.

    ماهنامه فیلم نوشت: «از میان هفت داور جشنواره فجر، شش نفر چهره‌های سینمایی هستند که سینمادوستان و تماشاگران جشنواره آن‌ها را می‌شناسند اما داور هفتم برای بسیاری ناآشناست، زیرا او بیش‌تر یک شخصیت رادیویی است...

    rahbari_fajr_davar.jpgحسن خجسته متولد ۱۳۳۱ در مشهد، معاون صدای جمهوری اسلامی و برادر همسر آیت‌الله خامنه‌ای است. به گزارش ماهنامه فیلم، خجسته کتاب‌ها و مقالات زیادی نیز در زمینه رادیو نوشته. لیسانس جامعه‌شناسی، فوق لیسانس مردم‌شناسی، دکترای مدیریت استراتژیک از دانشگاه عالی دفاع ملی و عضو هیات علمی دانشکده تولید دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی است
    از جمله سوابق اجرائی و پژوهش وی (که بیشتر در زمینه رادیو بوده):
    - تهیه‌کننده برنامه صبحگاهی رادیو
    - مدیر گروه اجتماعی رادیو تهران
    -دوره رئیس جشنواره بین‌المللی رادیو
    - عضو ستاد عالی تدوین برنامه پنجم سازمان صدا و سیما 1386
    - نایب رئیس اتحادیه رادیو تلویزیون‌های آسیا و اقیانوسیه (ABU)
    - عضو هیأت امناء بنیاد سینمایی فارابی از آبان 1392»

    mg6154_9icl.jpg

    nuttela_012618.jpgیورونیوز - ظاهرا شبکه های اجتماعی نقش اصلی را در ایجاد این جنون خرید نوتلا ایجاد کردند. امیرا دختر جوان ساکن پاریس در توئیتر خود این حراج را اعلام کرد. مطلب وی ۱۶ هزار بار ریتوئیت شد. او می‌گوید: «برای خنده این توئیت را ارسال کردم فکر نمی کردم کسی به آن توجه کند اما ناگهان این همه ریتوئیت شد.»

    تخفیف هفتاد درصدی «نوتلا» در یک فروشگاه های زنجیره‌ای فرانسه به آشوب و دعوا و در برخی موارد مداخله پلیس انجامید.

    در پی تبلیغات حراج یک فروشگاه زنجیره برای تخفیف فروش شیشه‌های ۹۵۰ گرمی نوتلا به قیمت ۱/۴۱ یورو، صبح روز پنجشنبه علاقمندان به این شکلات در مقابل سوپر مارکت‌های زنجیره‌ای، صف‌های طولانی تشکیل دادند.

    با باز شدن در فروشگاه صحنه‌های عجیبی شکل گرفت. در برخی از شهرها ژاندارمری و پلیس مجبور به مداخله برای آرام کردن مشتریان مشتاق شد.

    کارمند یک سوپر مارکت به روزنامه پاریزین می‌گوید: «صحنه مبارزه بود. ما به اندازه موجودی سه ماه فروختیم. در صندوق‌ها بجز نوتلا نبود. اما یک خانم موهای خانم دیگری را می‌کشید. پیرزنی یک کارتون نوتلا بر روی سرش گذاشته بود. دست یک نفر دیگر خون‌آلود بود.»

    در شهرستان «اوآز»، «پا دو کاله» و چندین شهر جنوبی فرانسه، فروشندگان شاهد دعوا و درگیری میان مشتریان بودند.

    ظاهرا شبکه های اجتماعی نقش اصلی را در ایجاد این «جنون خرید نوتلا» ایجاد کردند. امیرا، دختر جوان ساکن پاریس در توئیتر خود اتبلیغ ین فروشگاه برای حراج را منتشر کرد. مطلب وی ۱۶ هزار بار ریتوئیت شد. او می‌گوید: «برای خنده این توئیت را ارسال کردم. فکر نمی کردم کسی به آن توجه کند اما ناگهان این همه ریتوئیت شد.»

    trumpToilet_012618.jpgیورونیوز - دونالد ترامپ و همسرش ملانیا از موزه ای در نیویورک خواستند تا نقاشی موسوم به «چشم انداز برفی» اثر ون گوگ را برای کاخ سفید به امانت بگیرند اما موزه «گوگنهایم» نیویورک با احترام و ظاهراً به کنایه و طنز پاسخ داده که حاضر است به جای آن توالتی طلایی را امانت دهد.

    رئیس جمهوری و بانوی اول آمریکا می توانند برای تزیین و آراستن کاخ سفید آثار هنری را به امانت بگیرند و درخواست کاخ سفید برای امانت گرفتن آثار هنری امری غیرمعمول به شمار نمی رود.

    موزه «گوگنهایم» با این استدلال که نقاشی «چشم انداز برفی» اثر ونسان ون‌گوگ با اجازه صاحبان اصلی اثر و همکاری آنان با این موزه نمایش و امانت داده می‌شود به کاخ سفید پاسخ داده است که متاسف هستیم، نمی توانیم این نقاشی را که «انتقال آن به جز در موارد خیلی خیلی نادر» ممنوع است، امانت دهیم.

    trumpgoldtoilet.jpgاین موزه نیویورک در ادامه افزوده که می تواند توالت طلا، اثر موریزو کاتلان، هنرمند ایتالیایی را که با طلای ۱۸ عیار ساخته شده است، برای مدتی طولانی به کاخ سفید امانت دهد.

    کاخ سفید هنوز واکنشی به گزارش رسانه های آمریکایی نشان نداده است.

    گرداندن متهم در شهر با لباس زنانه، شکستن شیشه خودروها توسط ماموران پلیس به دلیل "عصبانیت"، حمله به پارتی‌های شبانه، توقیف خودروها به دلیل «بدحجابی راننده» [لینک به گزارش تصویری]

    16819748_303.jpgاسماعیل احمدی مقدم: از زنان کردستان عذرخواهی می‌کنم

    اسماعیل احمدی مقدم رئیس پلیس ایران، ۲۳ اردیبهشت، درباره پوشاندن لباس زنانه بر تن یک متهم در شهر مریوان گفته: «لباس زنانه تن این اراذل و اوباش نکردند و آن یک تنبان بود که روی سرش بسته بودند. البته بار دیگر از تمام زنان کردستان عذرخواهی می‌کنم». پیش‌تر دادگاهی در شهر مریوان این متهم به نزاع خانوادگی را به گردش در سطح شهر با لباس زنانه محکوم کرد. اجرای این حکم با اعتراض بسیاری از زنان کرد روبه‌رو شد. [لینک به گزارش تصویری]

    Reza_Maghsadi_new.jpg*

    *

    *

    یک شعرِ عاشقانه به رنگِ سپیده بود

    وقتی که دست‌های سپیدت زمانه را-

    معنای تازه داد.

    zan_rousari_sefid.jpg

    آیینه‌ها ز دورترین جای این جهان

    هریک به میهمانیِ دست تو آمدند

    تا عطرِ شادمانه‌ی آن جانِ تشنه را -

    برباغ ما دوباره، ببارانند.

    بانوی سربلند!

    بانوی درد وُ "بند"!

    در روبه‌روی تیره‌ترین روزگارِ تلخ

    دست تو از تبارِ زُلالِ سپیده‌هاست.

    بگذار از برابرت، سرمست بگذریم.

    زیباست

    آوازِ دست‌های تو زییاست.

    tahrimBarjam_012518.jpgرویداد۲۴، امیر ساعدی داریان

    اروپایی‌ها دست‌به‌کار شده‌اند؛ پیش از آنکه دیر شود و فرصت جلب نظر دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا از دست برود؛ فرصت راضی کردن او به ماندن در برجام و حفظ توافق هسته‌ای؛ آن‌هم با برنامه‌ریزی برای اعمال تحریم‌های تازه علیه جمهوری اسلامی ایران.

    ضرب‌الاجل 12 ژانویه دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا درباره توافق هسته‌ای بار دیگر نگرانی‌ها درباره آینده این توافق را افزایش داده به‌ویژه نزد طرف‌های دیگر این توافق که تاکنون تلاش بسیاری برای حفظ آن داشته‌اند.
    در همین حال اروپایی‌های از هراس اینکه رئیس‌جمهوری آمریکا شاید سر حرف خود در خروج از برجام در صورت عدم‌تغییر و حفظ ساختار فعلی بمانند به تکاپو افتاده‌اند تا به هر شکل ممکن حرارت ترامپ را فرونشانند.
    اروپایی‌ها گمان می‌کنند که هنوز می‌توانند به آینده برجام امیدوار باشند و این توافق را از خطر نابودی کامل در همان سال‌های ابتدای عمرش پیش از آن حتی به بلوغ برسد نجات دهند، آن‌هم با همراه شدن باسیاست‌های ترامپ درباره ایران.
    در همین راستا فرانسه، آلمان، بریتانیا و اتحادیه اروپا در حال برنامه‌ریزی حول این محور هستند که چطور نگرانی‌های عمیق رئیس‌جمهوری آمریکا در رابطه با برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را برطرف کنند و یا در پایان دوره برخی از محدودیت‌ها برای ایران - در چارچوب برجام- چه‌کاری باید انجام دهند.
    پیش‌ازاین ابتدا فرانسوی‌ها نسبت به برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی کرده بودند و خواستار اعمال محدودیت‌هایی برای مهار برنامه موشکی جمهوری اسلامی شدند. بر همین اساس امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه در دیدارها و تماس‌هایی که با همتایی آمریکایی‌اش داشت، ضمن تأکید بر درک نگرانی‌های واشنگتن نسبت به برنامه موشکی ایران، خواستار ازسرگیری مذاکراتی با ایران خارج از چارچوب برنامه هسته‌ای به‌منظور دستیابی به توافقی همچون برجام شده بود.
    رئیس‌جمهوری فرانسه همچنین در سفری که به خاورمیانه داشت در کنفرانس خبری در کشور امارات با تأکید بر اینکه «باید با ایران در مورد برنامه‌ موشکی‌اش وارد گفت‌وگو شد» گفته بود: «اعمال تحریم‌ها علیه ایران می‌تواند گزینه‌ای برای پاسخ به برنامه موشکی ایران باشد.» این سخنان ماکرون در حالی مطرح شد که او همچنان فرانسه را متعهد به توافق هسته‌ای دانسته و بر پایبندی تمامی طرف‌ها بر حفظ این توافق تأکید داشت.
    بر این اساس آنچه از سخنان و مواضع فرانسوی‌ها می‌توان برداشت کرد، این است که آن‌ها همچنان خواستار حفظ برجام هستند؛ البته با روش خودشان یعنی پاسخ دادن به نگرانی‌های رئیس‌جمهوری آمریکا و آرام کردن او در رابطه با تهدید پاره کردن برجام.
    این روش به نظر می‌رسد اکنون طرفداران تازه‌ای پیداکرده است. در همین راستا اخباری منتشرشده است که حکایت از آن دارد، آلمانی‌ها مشتری این روش شده‌اند و به‌واسطه آن خواستار حفظ برجام هستند.

    Jamshid_Chalangi.jpgیکی از نکاتی که در پی جنبش اخیر در ایران نظر مرا جلب کرد، ارائه‌ی نظرات و تحلیل‌های گاه بسیار «مشعشعانه»‌ای بود در باب طبقه یا طبقات شرکت کننده در این جنبش و مطالبات آنها.

    جالب تر اینکه بیشتر کسانی که در تلاش برای غالب ساختن نظرات خود در این زمینه در رسانه‌ها بودند، میانه‌ی چندانی نیز با نگاه سنتی طبقاتی به تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، آنگونه که بطور مثال مارکسیست‌ها دارند، نداشته و ندارند.

    اینان، بیشتر همسو با نگرانی نظام از جنبش، با نادیده گرفتن آگاهانه‌ی واقعیت‌های جنبش از جمله نارضایتی‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... مردم بر اساس وظیفه‌ی ولایتمدارانه‌ی خود عمل کرده و عمل می‌کنند. یعنی بازتاب رویداد‌های ایران آنگونه که دستگاه تبلیغاتی - اطلاعاتی ولایت می‌طلبد.

    در این مسیر، تحلیلگران و گزارشگران ولایتمداررویداد‌های ایران، علاوه بر داخل، رسانه‌های جهان آزاد را نیز جولانگاه عرضه‌ی نظرات و تحلیل هائی ساختند بی ارتباط با واقعیت‌های رویدادهای ایران والبته مرتبط با کرامات نفتی ولایت!

    Ramin_Hossein_Panahi.jpgخبرگزاری هرانا - وکیل رامین حسین پناهی زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی سنندج که مورخ ۲۶ دی‌ماه سال جاری در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق بغی محاکمه شده بود، صبح امروز از دریافت خبر محکومیت موکل خود به اعدام خبر داد. هرانا علاوه بر بررسی این موضوع در گفتگو با وکیل رامین حسین پناهی موفق به گفتگوی کوتاهی با رامین حسین پناهی در خصوص محکومیتش به اعدام شد که در پی می آید.

    به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رامین حسین پناهی زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی سنندج، که پیش‌تر در ۲۶ دی‌ماه سال جاری در شعبه اول دادگاه انقلاب محاکمه شده بود، صبح امروز مورخ ۵ بهمن ماه ۹۶ با ابلاغ حکم از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.

    پیش تر وکیل رامین حسین پناهی در گفتگو با هرانا موکل خود را از دست بردن به سلاح مبرا دانسته بود و اتهام او را "بغی" عنوان کرده بود.

    حسین احمدی نیاز در گفتگویی کوتاه با گزارشگر هرانا در پاسخ به صحت صدور حکم اعدام برای موکلش گفت: "بله این حکم به من ابلاغ شده و من هم ظرف بیست روز نسبت به این حکم اعتراض خواهم کرد و فرجام خواهی در دیوان عالی کشور را به عمل خواهم آورد."

    وی در مورد اتهام منجر به صدور حکم توضیح افزود: "اتهامات موکلم، بغی است و عضویت در کومله که به اعدام با طناب دار محکوم شده‌اند".

    وکیل رامین حسین پناهی در نهایت تاکید کرد: "ما تنها نگران این هستیم که نباید چنین حکمی صادر می‌شد و دولت و حکومت ایران باید بردباری بیشتری به خرج می داد، متاسفانه استدلال بنده که بغی جز جرائم سیاسی هست را لحاظ نکردند و من ظرف مدت بیست روز نسبت به این مسئله اعتراض خواهم کرد. من عرض می کنم که اعدام نمی تواند راهکار منطقی و صحیحی برای برون رفت کشور از مشکلات باشد."

    علاوه بر حسین احمدی نیاز، هرانا موفق شد گفتگویی کوتاه و "با واسطه" با رامین حسین پناهی که در زندان سنندج به سر می برد داشته باشد که به دلیل اهمیت موضوع عینا در پی می آید:

    آقای حسین پناهی آیا حکم به شما ابلاغ شده است؟

    khamenei_012318.jpgایران اینترناشنال ـ اندیشکده آمریکایی بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها در مقاله‌ای (+لینک) روز چهارشنبه ۴ بهمن‌ماه، موضوع ثروت‌های زیر کنترل بیت آیت‌الله خامنه‌ای را مطرح کرده و می‌نویسد: «یکی از راه‌های حمایت از مبارزه مردم ایران برای آزادی و عدالت اجتماعی درآوردن این ثروت‌ها از جیب او است».


    در این گزارش آمده است: «دولت ترامپ تاکنون حمایت لفظی و معنوی خود از معترضان ایرانی در مقابل دولتشان را اعلام کرده است. امروز نزدیک به یک ماه پس از آغاز این تظاهرات، پرسش اینست که دولت آمریکا چگونه می‌تواند یک کمک عملی را به مردم ایران بکند؟ پاسخ آسان است: به دنبال پول مردم بگردید که کجاست؟»


    این یادداشت می‌افزاید: «درحالی که هواداران آیت‌الله خامنه‌ای همواره لاف این را می‌زنند که رهبرشان یک زندگی ساده و معمولی دارد، آنها یادشان می‌رود که خامنه‌ای اداره یک مجمتع تجاری عظیم و چند هزار میلیارد دلاری را به‌عهده دارد که شبکه‌های سیاسی مورد حمایت خودش را تغذیه مالی می‌کند.

    toosi_012618.jpgبنا به توییت «محمود صادقی» - نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی - دادگاه تجدیدنظر حکم چهارسال حبس سعید طوسی را نقض و او را از اتهامات وارده تبرئه کرد.

    آقای صادقی در توییتر خود نوشت: «شعبه ۵۶ دادگاه تجدیدنظر تهران بدون امضای رئیس دادگاه با رأی دو مستشار از شعبه دیگر حکم صادره علیه مربی صوت و لحن مبنی بر ۴ سال حبس را نقض و او را تبرئه کرد؛ اسناد پرونده حاکی از اعمال نفوذ آشکار در فرایند دادرسی است. حدود ۲ سال بود که مدیرکل دادگستری پرونده را ازدادگاه گرفته بود».

    گفتنی ست سعید طوسی - قاری و مربی برجسته قرآن - چندی پیش به دلیل آزار جنسی شاگردان قرآنی خود مورد آماج انتقادات فراوان قرار گرفته بود. روند قضایی پرونده او نیز به دلیل اعمال نفوذ نهادهای بالادستی و پرنفوذ از شفافیت چندانی برخوردار نبود. بنا به ادعای برخی منابع او از حمایت بیت آیت الله خامنه ای برخوردار بوده است.

    sadeghiToosi.jpg

    faezehEUROnews_012318.jpgفائزه هاشمی بهرمانی دومین دختر اکبر هاشمی، متولد سال ۱۳۴۱ خورشیدی است. وی در پنجمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از تهران نامزد شد و توانست به مجلس راه یابد .علاوه بر این خانم هاشمی سابقه مدیر مسئولی روزنامه زن و ریاست بر فدراسیون اسلامی ورزش بانوان را در كارنامه خود دارد. روزنامه‌ای كه در سال ۷۸ توقیف و فدراسیونی كه در سال ۱۳۹۰ بدلیل عدم تخصیص بودجه در دولت محمود احمدی نژاد منحل شد. وی هم اكنون به عنوان یك فعال سیاسی، فعال در حوزه بانوان و عضو حزب كارگزاران سازندگی مشغول به فعالیت است.

    نوزدهم دی ماه امسال مصادف بود با نخستین سالگرد درگذشت پدر فائزه هاشمی، اكبر هاشمی رفسنجانی؛ چهره شناخته شده‌ای كه از او به عنوان یكی از پرنفوذترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران یاد می‌شود.

    به همین بهانه خبرنگار یورونیوز در تهران به سراغ خانم هاشمی رفته تا در گفت‌و‌گویی اختصاصی از وی در خصوص مسایل مرتبط با حوزه بانوان و همچنین خانواده هاشمی پس از درگذشت پدرش سوال كند.

    «از ابتدای انقلاب تا به امروز تحولات عظیمی اتفاق افتاده»

    فائزه هاشمی در پاسخ به این سوال كه چرا حضور زنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی علیرغم حساسیت‌های جامعه محقق نشده و سدهای موجود در این راه چگونه باید شكسته شوند می گوید: «اعتقاد ندارد كه اتفاقاتی نیافتاده» است.

    وی با اشاره به موضوع حضور فعلی زنان در عرصه‌های ورزشی و سیاسی می‌گوید: «در ورزش یا در عرصه اجتماعی و سیاسی از ابتدای انقلاب تا به امروز تحولات عظیمی اتفاق افتاده است. در دوره اقای احمدی نژاد وزیر زن داشتیم یا مدیران زن در حد معاون وزیر و نمایندگان مجلس وجود دارند اما این تعداد كم است.»

    «حضور جدی بانوان در عرصه های مختلف نیازمند سهمیه است»

    نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی ایران عدم تخصیص سهمیه برای حضور بانوان در عرصه‌های مختلف به ویژه انتخابات، را از دلایل عدم توفیق بانوان در انتخابات می‌داند و با اشاره به تجربه غرب در این خصوص می گوید: «ما سهمیه نداریم، كشورهای غربی و توسعه یافته ابتدا با سهمیه شروع كردند و بعد از عادی شدن حضور زنان سهمیه برداشته شد.»

    519A4613-6E5B-4362-A4E3-4B52873846D4.jpegباور کردنی نیست، ولی باید باور کنم:
    برای اولین بار کلمه کم آورده ام!

    قرن ها شعرای ما می ستودند:
    پادشاه ها را، امرا را، می را، عشق را...

    تا صد و پنجاه سال پیش که ستایش ها جهت ملی و میهنی پیدا کرد:
    ستایشِ آزادی، ستایش پیشرفت، ستایش شجاعت و شرف انسانی...

    و چند تن از شعرا نیز شروع کردند به سرودن شعر در باره ی موجودی که جایش گوشه ی آشپزخانه های تاریک و نمور بود؛ جایش در قبرستان خانه ی پدری و شوهر بود:
    زن!

    آری زن! موجودی فراموش شده در ظلمت دین؛ موجودی سرکوب شده در میدان جهل...

    و چراغ به دست او دادند! او را آماده ی رزم کردند! او را ستودند و بزرگ داشتند...

    و شد آن چه باید می شد. زنان از گورستان بیرون آمدند، زنده شدند، به ایران ما چهره ای تازه دادند؛ چهره ای شاداب.

    زنان در همه عرصه ها به پیشرفت های باور نکردنی دست یافتند. پزشک شدند، وکیل شدند، کارگر ماهر شدند، یکی شان حتی به فضا رفت... آیا این همان زنی ست که با آب حوض، کهنه ی بچه می شست و کاری جز این برایش متصور نبود؟

    و دو سه هفته پیش یک زن دیگر در تاریک خانه ی وحشتناک دین مانند ستاره ای درخشید و چون دنباله داری روشن و تابناک، فضای یاس زده ی کشورمان را روشن کرد:
    دختر خیابان انقلاب!
    دختری که با یک تکه چوب و روسری یی که به آن بسته بود، نه تنها ایران بلکه جهان را تحت تاثیر خود قرار داد...

    و همه به دنبال او روان شدند! کیست این دختر که چنین شجاعانه، تک و تنها، در برابر لشکر خصم، قد علم کرده و هماورد می طلبد؟ کیست که چنین دلیرانه، در مقابل ژ۳ ها و کلت ها، با یک تکه چوب و یک روسری که به آن بسته شده می ایستد و حریف را به نبرد فرا می خواند؟

    و امروز مشخص شد که این دختر، نامش ویدا موحد است...

    و من اگر شاعر بودم، زیبا ترین شعر ها را برای او می سرودم...

    افسوس که شاعر نیستم و به نوشتن همین چند کلمه ی ساده، به سادگی «دختر خیابان انقلاب» بسنده می کنم...

    E700F7ED-7CD6-402B-96C6-F0969A07306A.jpeg

    55841AEB-5A0E-43E3-88F4-805112D078E1.jpeg

    demoStats_012518.jpgسحام به متن گزارشی دست یافته که در آن آمار دقیق تری از اعتراضات سراسری در اختیار قرار می دهد.
    صبح دیروز منابع داخلی از ارسال گزارشی از سوی وزارت کشور به دفتر ریاست جمهوری خبر دادند.
    همچنین حسین ذوالفقاری معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور جزئیاتی از گزارش وزارت کشور به حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی درباره اعتراضات سراسری دی ۱۳۹۶ را اعلام کرده بود.
    بنا به گفته این مقام ارشد، گزارش وزرات کشور به رئیس جمهوری اسلامی «فارغ از برداشت‌های شخصی، علائق جریان‌های سیاسی» و صرفاً بر اساس «داده‌های تخصصی و اطلاعات معتبر» تهیه شده است.

    سحام بخشی از آمار این گزارش را در ذیل منتشر کرده است:

    Porotest-in-iranStats.jpg

    jonnati_012518.jpgرادیوفردا، رئیس مجلس خبرگان رهبری از جلسه «چندساعته» رهبر جمهوری اسلامی با شماری از «متخصصان» فضای مجازی خبر داد و افزود که در پی این جلسه، قرار است «یک حرکتی انجام دهند.»

    احمد جنتی همچنی افزود که «فضای مجازی بلایی است که به جان ما افتاده‌است و اگر جلو فضای مجازی را می‌گرفتند کار به اینجا نمی‌رسید. من گفته‌ام که نمی‌شود کلاً جلو فضای مجازی را گرفت ولی می‌توانیم آن را کند کنیم.»

    به گزارش روز پنج‌شنبه (پنجم بهمن) خبرگزاری تسنیم، احمد جنتی این موضوع را در جلسه مشترک هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری با کمیسیون‌های داخلی خود بیان کرد.

    آن‌طور که آقای جنتی اعلام کرده، آیت‌الله علی خامنه‌ای، «روز سه‌شنبه با عده‌ای از متخصصان فضای مجازی جلسه چندساعته‌ای برگزار کرده و در مورد این مسائل صحبت‌های مهمی انجام شد.»

    وی به محتوای این دیدار اشاره‌ای نکرد، اما افزود که بدنبال آن، «قرار است یک حرکتی انجام دهند. اما مهم این است که باید بدانیم چه باید کرد و چه کسی باید این کار را انجام دهد.»

    رئیس مجلس خبرگان بدون اشاره به جزئیات، اضافه کرده که «باید افرادی را که ناتوان هستند تغییر داده و افراد توانا را مورد استفاده قرار دهیم. پس باید تحولاتی در این تشکیلات به‌وجود بیاید.»

    DE_012518.jpgدویچه وله - اعتراض مسالمت‌آمیز ویدا موحد که به "دختر خیابان انقلاب" شهرت یافت و دستگیری او بار دیگر نشان داد که شهروند ایرانی در نظام جمهوری اسلامی از حق اعتراض بی بهره است. نگاهی داریم به بازتاب این اعتراض در شبکه‌های اجتماعی.

    نام "دختر خیابان انقلاب" بالاخره مشخص شد: ویدا موحد. این عنوان زمانی بر سر زبان‌ها افتاد که تصویر و ویدئویی از این زن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و بر صفحه‌ی اول روزنامه ایتالیایی "لا رپوبلیکا" جای گرفت.

    ویدا موحد زن ۳۱ ساله‌ای است که اوایل دی‌ماه ۹۶ و چند روز پیش از آغاز موج اعتراضات در ده‌ها شهر ایران، در تقاطع خیابان انقلاب و وصال شیرازی، در اعتراض به حجاب اجباری بی‌حجاب و در حالی که یک روسری سفیدرنگ را بر سر چوب کرده بود بر سکویی ایستاد و آن را در سکوت کامل تکان داد. موحد اندکی بعد دستگیر می‌شود و تا کنون خبری سرنوشت او در دسترس نیست.

    از قرار معلوم دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و به طبع آن نیروهای امنیتی تاب تحمل کوچک‌ترین حرکت اعتراضی مسالمت‌آمیز را ندارند، و جای شگفتی نیست که این انسداد سیاسی ابعادی همچون موج گسترده‌ی اعتراضات در سراسر ایران به خود گیرد.

    در اول بهمن‌ماه فعال مدنی و وکیل دادگستری، نسرین ستوده، در پی یک تحقیق محلی، در اکانت فیس‌بوک خود گفته است که این زن جوان که دارای کودکی ۱۹ ماهه است، در همان روز "بعد از بازداشت مدت کوتاهی آزاد شده و دوباره بازداشت شده است".

    خانم ستوده افزوده است: «ابتدا او را به کلانتری ۱۴۸ خیابان انقلاب منتقل می‌کنند و برایش پرونده‌ای در دادسرای مشهور به خیابان خارک تشکیل شده‌است.» وی همچنان در بازداشت و در زندان به سر می‌برد.

    نسرین ستوده سپس در گفت‌وگو با دویچه‌وله گفته است، این زن که نام او هنوز مشخص نبوده، به احتمال زیاد در زندان اوین به سر می‌برد. بالاخره در ۴ بهمن خبری انتشار یافت که نام واقعی "زن شجاع خیابان انقلاب" را ویدا موحد اعلام کرد.

    این گونه حرکت‌های اعتراضی بسیاری کاربران را در شبکه‌های اجتماعی فعال کرده است.

    بهزاد معزی در شبکه توییتر خود می‌نویسد:

    "تحمل مسالمت‌آمیزترین نوع اعتراض راندارند. اما به زودی تمام خیابان‌های ایران با این نماد پر می‌شود. نماد ایستادگی، نمادصلح‌طلبی و نماد عدالت‌جویی".

    dokhtarehENGTwt1.jpg

    Sazgara_Tajzadeh.jpgرادیو زمانه ـ مکتوب مصطفی تاجزاده در جواب محسن مخملباف را دیدم و خوشحال شدم که مصطفی (اگراجازه داشته باشم اورا به نام کوچک صدا کنم)، دوکار را کرده است، اول این که مثل خیلی اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از موضع خداوند عالم به دیگران نگاه نکرده و حاضر به گفت‌‌‌وگو شده و دوم این که بر لزوم گفت‌‌‌وگوی دمکراتیک به عنوان مقدمه‌‌‌ای واجب برای رسیدن به دمکراسی تاکید کرده است. ولو این گفت‌‌‌وگو با افراد بیرون از حلقه نظام باشد.

    من چرا این چند خط را به مصطفی می‌‌‌نویسم؟

    اول این که مصطفی را سالم و پاک و دور از رانت خواری و فساد می‌‌‌دانم. چون با کسانی که ساختمان‌‌‌های چند میلیاردی به قیمت حلوا جوزی از حکومت گرفته‌‌‌اند و اکنون تیغ به روی مردم می‌‌‌کشند و آن‌‌‌ها را کرکس می‌‌‌خوانند، قاعدتا حرف زدن بر سرحقوق وخواسته‌‌‌های مردم بی‌‌‌فایده است.

    دوم این که مصطفی را از آن دسته اصلاح طلبانی نمی‌‌‌دانم که می‌‌‌گویند حاضرنیستیم این بساط جمهوری اسلامی به هم بخورد، چون در آن حالت باید برویم ته صفی بایستیم که از مدت‌‌‌ها قبل غیر مسلمان‌‌‌ها سر آن صف ایستاده‌‌‌اند. مصطفی را امروزه دمکراتی می‌‌‌شناسم که به حاکمیت صندوق رای باور دارد، ولو از درون آن، نفی جمهوری اسلامی و اسلامگرایی بیرون بیاید.

    مصطفای عزیز،

    لطفا از سه راهی سوریه شدن یا انقلاب خشونت بار وماندن نظام ولایت فقیه بیرون بیا. شاه هم می‌‌‌گفت اگر من بروم، ایران ایرانستان می‌‌‌شود. رفت و نشد. جمهوری اسلامی هم می‌‌‌گوید اگر من بروم، ایران سوریه می‌‌‌شود. می رود و نخواهد شد.

    Zibakalam.jpgایلنا ـ یک استاد دانشگاه تهران درباره درخواست احمدی‌نژاد و طرفدارنش برای راهپیمایی و گردهمایی گفت: ماهیت این مجوز برای این است که لبه تیز اعتراضات اخیر را به سمت دولت بگیرند.

    صادق زیباکلام در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایلنا درباره درخواست راهپیمایی و تجمع از سوی احمدی‌نژاد و جریان منتسب به وی، گفت: اساسا راهپیمایی، تظاهرات، گردهمایی‌های سیاسی، اجتماعی و مذهبی که غیرمسلحانه باشد حسب قانون اساسی آزاد است.

    وی ادامه داد: مجلس قانونی را تصویب کرده است مبنی بر این‌که باید از وزارت کشور مجوز راهپیمایی گرفته شود، شاید این قانون به این خاطر است که اختلالی در نظم عمومی و ترافیک ایجاد نشود.

    این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان این که دوستان و طرفداران آقای احمدی نژاد یا هر جریان سیاسی دیگری اگر بخواهند در جایی که محل عبور و مرور نیست تجمع برگزار کنند، نیازی به مجور ندارد، گفت: مجوز وزارت کشور برای زمانی است که ممکن است یک بی نظمی و یا اختلالی پیش بیاید، اگر گردهمایی در جایی صورت بگیرد که مسئله برهم خوردن نظم عمومی درمیان نباشد قطعا باید از این حق برخوردار شوند و تشکیل اجتماع دهند.

    girl-enghelab-ave.jpgرادیو زمانه: عفو بین‌الملل با انتشار گزارشی خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط زنی شده که به خاطر انجام یک عمل اعتراضی مسالمت‌آمیز علیه حجاب اجباری در تاریخ ۲۷ دسامبر/۶ دی در تهران بازداشت شد. این زن در شبکه‌های اجتماعی به نام دختر خیابان انقلاب مشهور شده است.

    بر اساس برخی از گزارش‌ها در شبکه‌های اجتماعی، نام این زن ویدا موحد است. نسرین ستوده، وکیل دادگستری چند روز قبل در فیسبوک خود اعلام کرده بود که ویدا موحد، دختر خیابان انقلاب ۳۱ ساله است و یک کودک ۱۹ ماهه دارد.

    عفو بین‌الملل با انتشار بیانیه‌ای با تأکید بر این موضوع که حجاب اجباری تبعیض‌آمیز و تحقیرآمیز است، اعلام کرده که مقامات ایران باید به آزار و تعقیب قضایی زنانی که صدایشان را علیه حجاب اجباری بلند می‌کنند خاتمه دهند و حجاب اجباری را لغو کنند.

    عفو بین‌الملل همچنین تأکید کرده که حجاب اجباری حقوق متعدد زنان در ایران را در چند دهه گذشته نقض کرده است. این حقوق شامل حق آزادی عقیده و مذهب، حق آزادی بیان و حق محافظت در برابر تبعیض، دستگیری و بازداشت خودسرانه، شکنجه و دیگر رفتارها و مجازات‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز می‌شوند.

    عفو بین‌الملل همچنین اعلام کرده که در روز ۶ دی یک زن جوان دیگر نیز که در حدود ۱۸ سال دارد، در ارتباط با اعتراض به حجاب اجباری در تهران دستگیر شده است و هم‌اکنون در زندان قرچک به سر می‌برد.

    به گفته عفو بین‌الملل، این دستگیری‌ها ظاهراً بخشی از یک جریان گسترده‌تر سرکوب علیه زنانی است که حجاب اجباری را از طریق مسالمت‌آمیز از جمله با شرکت و حمایت از کمپین «چهارشنبه‌های سفید» به چالش می‌کشند. عفو بین‌الملل نسبت به بازداشت، احضار و بازجویی، محاکمه و زندانی کردن این زنان اعلام نگرانی کرده است.

    این سازمان در همین رابطه به جزئیات وضعیت شیما بابایی مدافع حقوق زنان اشاره کرده است که پلیس امنیت اخلاقی تهران در مرداد ۱۳۹۶ او را برای بازجویی احضار کرد و هم‌اکنون در خطر محاکمه و مجازات کیفری قرار دارد.

    متوقف کردن زنان در خیابان، استفاده از الفاظ توهین‌آمیز و تهدیدآمیز، دستور به جلو کشیدن روسری، دادن دستمال برای پاک کردن آرایش در مقابل مأموران، هل دادن و کشیدن دست، زدن سیلی و ضرب و شتم و پرتاب وحشیانه‌‌ زنان به داخل ماشین‌های پلیس از جمله نمونه‌های آزار و خشونت فیزیکی است که عفو بین‌الملل در بیانیه خود به آن اشاره کرده است.

    این سازمان حقوق بشری اعلام کرده که این اعمال مصداق شکنجه و رفتارهای بی‌رحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز هستند که در قوانین بین‌الملل مطلقاً ممنوع شده‌ است.

    در بیانیه عفو بین‌الملل به ممنوعیت ورود زنان بدحجاب به اماکن عمومی همچون فرودگاه‌ها، دانشگاه‌ها، مراکز تفریحی، بیمارستان‌ها و ادارات دولتی و اخراج زنان از دانشگاه یا محل کار به دلایل خودسرانه‌ای مانند بیرون بودن مو از زیر روسری، آرایش «غلیظ» و یا پوشیدن شلوار کوتاه، تنگ یا رنگین نیز اشاره شده است.

    عفو بین‌الملل اعلام کرده است که مقامات جمهوری اسلامی باید فوراً ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و دیگر مقررات تحقیرآمیز و تبعیض‌آمیزی که حضور بدون روسری زنان در اماکن عمومی را ممنوع می‌کند، لغو کنند.

    اصل عدم تبعیض یکی از اصول پایه‌ای قوانین بین‌المللی حقوق بشر است و در میثاق بین‌المللی حقوق سیاسی و مدنی که ایران هم آن را امضاء کرده، تضمین شده است. بر این اساس، حکومت‌ها مجاز نیستند که زنان را ملزم به داشتن یا نداشتن یک نوع خاص از پوشش کنند.

    اجبار به رعایت یک نوع پوشش خاص مذهبی و فرهنگی ناقض حق آزادی عقیده و مذهب و حق آزادی بیان زنان است. زنان باید این آزادی را داشته باشند که در مورد پوشیدن یا نپوشیدن لباس‌ها و نمادهای مذهبی بر اساس باورهای شخصی خود تصمیم بگیرند.

    cezcElections_012618.jpgرادیو فرانسه، در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چک دو نامزد، با دو نگرش و مشی سیاسی بسیار متفاوت و حتی متضاد در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. قرار است که نتیجۀ رای‌گیری شنبه شب، ٢٧ ژانویه اعلام شود. این انتخابات دو قطبی شدن صحنۀ سیاسی چک را به خوبی نشان می‌دهد: یک سو نامزد ناسیونالیست و محافظه‌کار که علاقۀ خود را به نظام سوسیالیستی پیشین پنهان نمی‌کند و در سوی دیگر نامزد لیبرال ترقی‌خواه که به اتحادیۀ اروپا گرایش دارد.

    روز جمعه ٢۶ ژانویه/۶ بهمن، دور دوم انتخابات ریاست جمهوری چک برگزار شد. در این مرحله، رئیس جمهوری کنونی، میلوش زِمان که نزدیک به روسیه توصیف می‌شود، رو در روی جیری دراهوس قرار گرفت که بیشتر به اروپای غربی نزدیک است. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که میزان آرای دو طرف بسیار به هم نزدیک خواهد بود.

    میلوش زِمان ٧٣ ساله که از فعالان و رهبران تاریخی چپ چِک محسوب می‌شود، به خاطر طرفداری‌هایش از نظام سیاسی چین و همچنین جبهه‌گیری‌هایش علیه مسلمانان شناخته شده است. گفته می‌شود که او در جامعۀ روستایی و در شهرهای کوچک هواداران زیادی دارد. آقای زمان در دور اول نزدیک به ٣٩درصد آراء را به خود اختصاص داد در حالی که رقیبش، آقای دراهوس ۶٨ ساله فقط ٢٧درصد آرا را جمع کرد. به نظر می‌رسد که ساکنان شهرهای بزرگ و به ویژه پراگ، پایتخت جمهوری چک، از این کاندیدا بیشتر حمایت کنند.

    در آخرین مناظره تلویزیونی، جیری دراهوس رقیبش را متهم کرد که "نماد تفرقه و نفاق" است. او گفت که رئیس جمهوری کنونی نمایندۀ دوران سپری‌شده است و هیچ برنامۀ جدیدی برای کشور ندارد. در مقابل، میلوش زمان که به تجربۀ سیاسی طولانی خود می‌بالد، پاسخ داد که رقیبش فاقد درک و واقع‌بینی سیاسی است.

    در حالی که اکثر مردم چک از مسئلۀ مهاجرت و ورود خارجی‌ها سخت ناراحت و نگرانند، میلوش زمان که گاه "پوپولیست" توصیف می‌شود، مدام بر این موضوع تأکید می‌کند و می‌گوید که جلو ورود مهاجران را خواهد گرفت. او دراهوس را متهم می‌کند که طرفدار پذیرش مهاجران است.

    به گفتۀ اکثر ناظران چک، دور دوم انتخابات عملاً نوعی همه‌پرسی است که طی آن مردم به نفع یا علیه میلوش زمان رای می‌دهند.

    dollar_012518.jpgرویداد۲۴- حاج اسماعیلی، کارشناس مسائل اقتصادی، بر این عقیده است که نرخ دلار به دلایل عوامل مختلفی ازجمله فضای بین‌المللی، واردات و عدم ثبات در اقتصاد کشور، افزایش پیداکرده است و به نظر می‌رسد نرخ دلار تا 5 هزار تومان هم افزایش پیدا کند.
    بازار سکه و ارز در روزهای اخیر مدام در حال پایین و بالا شدن است. مرزها را هم رد کرده‌اند و قیمت‌های بی‌سابقه‌ای را از خود به نمایش می‌گذارند. این نوسانات ارزی آن‌قدر زیاد شده است که برخی از صرافان ترجیح دادند تا قیمت ارز را از روی تابلو‌های دیجیتال خود حذف کنند و آرام و بی‌صدا منتظر قیمت‌های جدید نرخ ارز باشند.
    92 و 96 سال وعده‌های جذاب شیخ دیپلماسی در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و خصوصاً اقتصادی بود. همان روزهای که رئیس دولت تدبیر و امید بااقتدار و قاطعیت اعلام کرد: «دولت تلاش می‌کند تا در رابطه با نرخ ارز یکسان‌سازی صورت گیرد و در این مسیر حرکتی تدریجی و سنجیده را دنبال می‌کنیم» یا زمانی که ولی‌الله سیف رئیس بانک مرکزی، گفت: «بازار ارز طی روزهای آینده روند باثبات بیشتری را به خود خواهد دید و حتی شاهد سیر نزولی در بازار آزاد خواهیم بود». همین سخنان و وعده‌ها تا حد زیادی باعث آرام شدن بازار سکه و ارز شده بود و به گفته بسیاری از کارشناسان، هرچند وضعیت اقتصادی مردم در دولت یازدهم بهبود پیدا نکرد اما فضای حاکم بر اقتصاد، فضای باثباتی بود.
    در چندماهه اخیر اما گویی دولت دیگر همانند چهار سال گذشته توان کنترل و تنظیم بازار ارز را ندارد؛ زیرا در همین چندماهه که از دولت دوازدهم می‌گذرد نرخ سکه و ارز روند صعودی به خود گرفته است و مشخص هم نیست تا کجا قرار است ادامه پیدا کند.

    majlis_012518.jpgصدای آمریکا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی رای به پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی دادند. کنوانسیونی که حمایت از گروه های تروریستی را منع می کند و جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته بارها مورد انتقاد آمریکا و غرب به خاطر حمایت از گروههای تروریستی همچون حزب الله لبنان بوده است.

    خبرگزاری‌های داخلی ایران گزارش دادند که نمایندگان روز چهارشنبه ۴ بهمن با اکثریت آرا به لایحه‌ای رای دادند که به دولت اجازه می داد با چند شرط به کنوانسیون مبارزه با جرایم سازمان یافته پیوندد.


    گره حزب الله

    ایران که حامی اصلی حزب الله لبنان و یکی از حامیان حماس است، از سوی آمریکا و برخی از کشورهای منطقه متهم به تغذیه مالی گروه‌های تروریستی است. عضویت نداشتن در این کنوانسیون‌های بین‌المللی این کشور را بیشتر در مورد اتهام حمایت از تروریسم و پولشویی قرار می‌دهد.

    پرزیدنت ترامپ و مایک پنس بارها جمهوری اسلامی ایران را بزرگترین دولت حامی تروریسم نامیده اند.

    وزارت خارجه ایالات متحده تابستان گذشته در گزارشی اعلام کرد که حمایت از تروریسم توسط ایران در جهان کاسته نشده و از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و همچنین حزب الله لبنان ادامه دارد.

    دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، نیز حدود ۱۰ روز پیش در بیانیه‌ای که کاخ سفید منتشر کرد حکومت جمهوری اسلامی را بزرگترین حامی ترور خواند و گفت: «این رژیم، حزب الله لبنان، حماس و تروریست‌های بسیار دیگری را قادر به ایجاد هرج و مرد و کشتن افراد بی گناه ساخته است. این رژیم برای بیش از صد هزار پیکارجو تامین مالی، تسلیحات و آموزش فراهم کرده است تا تخریب و نابودی را به منطقه خاورمیانه تعمیم بدهند.»

    نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل نیز پیشتر ایران را به نقض قطعنامه‌های شورای امنیت و حمایت از گروه‌هایی چون حوثی‌های یمن و حزب الله لبنان متهم کرد.

    Rouhani_osoulgaraian.jpgاعتماد ـ مرجان زهرانی ـ به نظر می‌رسد در جناح اصولگرا محافظه‌کاری‌ بر کنش‌های رادیکالی غلبه کرده است. این شرح حال و روز اصولگرایانی است که حسن روحانی را از خود نمی‌دانند. نه حالا و در دولت دوازدهم، بلکه از همان روزهای مناظرات انتخاباتی سال ۹۲ بود که متوجه شدند این روحانی همان روحانی نیست که مدت‌ها و سال‌ها با «روحانیت مبارز» نشست و برخاست داشت. حالا قریب به ۶ ماه پس از روی کار آمدن دولت دوازدهم و ۴ سال و ۶ ماه بعد از حضور روحانی در جایگاه عالی‌ترین مقام اجرایی دریافته‌اند که «عبور از روحانی» آنها را به پاستور نمی‌رساند. این گزاره را گرچه نه به صراحت اما می‌توان از لا به لای مواضع و اظهارات‌شان دریافت. از همین روی شاید شعار «مرگ بر روحانی»‌شان کنار رفته و احتمالا پای ایده حمایت از دولت به جلسات خصوصی و پشت پرده‌شان راه یافته است. همان جلساتی که روزگاری فرمان شلیک به روحانی را صادر می‌کرد گویی حالا فرمان آتش‌بس داده است.



    رانت و فساد بزرگ سفارت ایران در استرالیا (اسناد)، بهرام قاسمی: بررسی می‎کنیم

    رویداد۲۴- دامنه فساد و رانت دیگر محدود به دایره مرزهای جغرافیایی کشور نیست. فساد و رانت مرزهای کشور را درنوردیده و به سفارتخانه‎های ایران رسیده است؛ از جمله در سفارت ایران در استرالیا؛ جایی که پسر سفیر با استفاده از رانت ویژه، مجوز تاسیس دفتر کارگزاری خدمات کنسولی در شهر ملبورن را دریافت می‎کند و اکنون خدماتی بیش از تعرفه‎های تعیین شده ارایه می‎دهد.

    مدتی است صدای اعتراض ایرانیان مقیم استرالیا به ویژه شهر ملبورن از ارایه خدمات کنسولی سفارت ایران در این شهر بلند شده است؛ صدایی که البته احتمالا به دلیل مسافت زیاد این شهر تا تهران! تاکنون شنیده نشده است.

    اعتراض ایرانیان مقیم شهر ملبورن نسبت به تخلفات شرکت کارگزاری ارایه خدمات کنسولی در این شهر است. شرکتی که تحت مدیریت فرزند سفیر ایران در استرالیا مجوز فعالیت گرفته است که نه تنها آغاز فعالیت آن با رانت و عملا غیرقانونی بوده، بلکه این شرکت در رفتاری عجیب و بی‎سابقه، اقدام به دریافت مبالغی بیش از تعرفه های تعیین شده می کند.

    AustFesad1.jpgعبدالحسین وهاجی سفیر ایران در استرالیا

    ملبورن با حدود ۴ میلیون نفر جمعیت، پایتخت ایالت ویکتوریا، اولین پایتخت کشور استرالیا قبل از شهر کانبرا و مهمترین شهر فرهنگی این کشور است. ملبورن به لحاظ جمعیت دومین شهر کشور پهناور استرالیا است و همانند سایر شهرها و کشورهای دنیا، ایرانیان مهاجر زیادی را در خود جای داده است. طبق آمارهای منتشر شده، استرالیا پنجمین مقصد ایرانیان برای مهاجرت است و شهر ملبورن نیز یکی از محبوب‎ترین مقاصد مهاجرت برای ایرانیان محسوب می‎شود.

    با این حال تا سال‎های گذشته ایرانیان مقیم در این شهر از دریافت خدمات کنسولی همچون صدور یا تعویض شناسنامه، تعویض کارت ملی و پاسپورت، ثبت ازدواج و طلاق و... محروم بودند و به ناچار برای دریافت این خدمات باید به سفارت ایران در شهر کانبرا سفر می‎کردند.

    بنابراین نیاز به تاسیس یک دفتر ارایه خدمات کنسولی برای ایرانیان مقیم ملبورن از سال‎های قبل احساس می‎شد. اما نه با روش و شیوه‎ای که عبدالحسین وهاجی سفیر جمهوری اسلامی ایران برگزید؛ شیوه‎ای که بدون کوچکترین تردیدی پدیدآورنده ظن رانت و وجود ژن خوب است؛ آن هم با اعطای مجوز تاسیس دفتر خدمات کنسولی در شهر ملبورن به پسر 31 ساله‌اش «محمد صادق وهاجی».

    سفارتخانه‎ها می‎توانند خدمات کنسولی به شهروندان را به دفاتر بخش خصوصی واگذر کنند و عموما برای این موضوع، فراخوانی صادر می‎شود تا از میان واجدین شرایط یک شرکت انتخاب شود و با کسب مجوز دفتر خدمات کنسولی را در شهری دورتر از محل استقرار سفارت ارایه دهند. اما در مورد شرکت «تابنده» که محمدصادق وهاجی پسر سفیر ایران در استرالیا آن را تاسیس و راه اندازی کرده است نه سفارت ایران در استرالیا فراخوانی را برای واجدین شرایط راه اندازی «دفتر کارگزاری خدمات کنسولی» در این شهر صادر کرد و نه وزارت امور خارجه ایران.

    از سوی دیگر این در حالی است که اساسا راه‎اندازی دفاتر کارگزاری با مدیریت اقوام درجه یک مسئولین بلندپایه دولتی خلاف قانون محسوب می‎شود.


    AustFesad2.jpgمدارک ثبت شرکت «تابنده» توسط محمد صادق وهاجی، پسر عبدالحسین وهاجی سفیر ایران در استرالیا

    جدا از این رانت آشکار در اعطای مجوز به پسر سفیر موضوع دیگری که باعث انتقاد و اعتراض بسیاری از ایرانیان مقیم در این کشور شده است، بحث تعرفه خدمات است که کارگزاری «تابنده» ارایه می‎کند. دفاتر کارگزاری‎ خدمات کنسولی معمولا باید بر اساس تعرفه مصوب هیئت دولت که از سوی وزارت خارجه به تمامی سفارت‌خانه‌ها ابلاغ می‎شود به ارایه خدمات بپردازند.

    2FAF73F3-F977-47B1-9D9A-500C071110E1.jpegمولوی عبدالحمید اسماعیل‌زهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان و مدیر مدرسه دینی دارالعلوم زاهدان در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت که برای سفر به سایر استان‌ها و شهرهای ایران باید با مسوولان استانداری سیستان و بلوچستان هماهنگی کند در غیر این صورت اجازه سفر به خارج از این استان به او داده نمی‌شود.

    عبدالحمید به کمپین گفت بارها شده برای سفر به خارج از سیستان و بلوچستان هم هماهنگی کرده و اطلاع داده اما باز مانع سفر او شده‌اند.

    وی افزود: ما با استانداری سیستان و بلوچستان هماهنگ کردیم که می‌خواهیم برویم رمشک در استان کرمان و از آنها خواستیم که با استانداری کرمان هماهنگ کنند. هماهنگ کردند و گفتند هیچ مانعی نیست. اما بعد به من آنطور که از استانداری سیستان و بلوچستان اعلام کردند گفتند شورای تامین استان جلسه‌ای تشکیل داده و اعضای شورا با این سفر مخالفت کرده‌‌اند. ظاهر قضیه همین است.

    مولوی عبدالحمید تاکید کرد: ما چون فشارها و وضعیت را می‌دانستیم گفتیم که هماهنگی بکنیم. می‌دانستیم که اگر بدون خبر و هماهنگی برویم مشکلات ایجاد می‌کنند و محدودیت ایجاد می‌کنند و بعد می‌گویند به ما خبر ندادید. برای همین گفتیم هماهنگی بکنیم و با هماهنگی برویم که نگذاشتند. قبلا می‌خواستیم برویم مشهد که نگذاشتند. گفتیم روزی هزاران نفر وارد مشهد می‌شوند گفتند اینها با شما فرق می‌کنند و شما بیایید مردم می‌آیند ملاقات شما و باید اطلاع بدهید که در جریان باشیم. آن بار گفتند اطلاع ندادید. حالا برای کرمان گفتیم اطلاع بدهیم که مشکلی نباشد ولی اجازه ندادند. البته من فکر نمی‌کنم که با هماهنگی هم موافقت کنند. بارها هماهنگی کرده‌ام ولی موافقت نکرده‌اند.

    امام جمعه اهل سنت زاهدان، کوتاه فکری و تنگ نظری را دلیل این محدودیت‌ها دانسته و به کمپین گفت: غیر از تنگ نظری چیز دیگری نمی‌بینم. ما شهروند این کشور هستیم حق داریم از حق شهروندی خودمان استفاده کنیم. ایران کشور و وطن ما است و می‌خواهیم شهرهای مختلف برویم اما نمی‌گذارند. مردم در مناطقی که اهل سنت هستند دعوت می‌کنند، انتظار دارند برویم هموطنان‌مان را ملاقات کنیم ولی مشکلات است.

    Rabiiوزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از تأمین منابع عیدی بازنشستگان خبر داد و گفت: در شورای عالی کار چانه‌زنی‌ها برای تعیین حداقل دستمزد در جریان است و تلاش می‌کنیم این مسئله به شب عید کشیده نشود.
    به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، علی ربیعی از تأمین منابع عیدی و پاداش بازنشستگان خبر داده درباره تعیین مزد کارگران گفت: در شورای عالی کار چانه‌زنی‌ها برای تعیین حداقل دستمزد در جریان است و تلاش می‌کنیم این مسئله به شب عید کشیده نشود.

    وی اعلام کرد: استراتژی ما این است که این افزایش حقوق از نرخ تورم بیشتر باشد البته دریافتی‌های تا سقف 2میلیون تومان را درصدی افزایش خواهیم داد تا فاصله دریافتی‌های پایین و بالا را کمتر کنیم.
    وی در ادامه از ثبت‌نام 50هزار نفر برای وام اشتغال روستایی خبر داد و گفت: از 50هزار درخواست وام در مرحله اول، حدود 8000 وام پذیرفته شده است که از امروز پرداخت این وام‌ها در 5 استان انجام می‌شود.

    ربیعی افزود: امسال از مبلغ 12هزار میلیارد تومان پیش‌بینی‌شده در این طرح، دو هزار میلیارد تومان پرداخت می‌شود. البته این طرح طبق قواعدی انجام می‌شود که منجر به ایجاد اشتغال شود.

    وی درباره باز شدن جعبه سیاه نفتکش سانچی توضیح داد: جعبه سیاه این کشتی دیروز با حضور نمایندگان سازمان بنادر و دریانوردی، کشتیرانی، طرف سوئدی سازنده کشتی و طرف پانامایی باز شد. قرار بود جعبه سیاه دو کشتی (سانچی و کریستال) همزمان باز شود که ما گفتیم ابتدا جعبه سیاه سانچی باز شود.

    وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ابراز کرد: با توجه به وجود سم در کشتی نمی‌توان داخل آن رفت. رباتها هم فقط عکس می‌گیرند و آنها هم نمی‌توانند داخل کابین‌ها بروند.

    وی درباره مقصر سانحه سانچی، گفت: شکایت در دریا قواعد خاصی دارد و شرکت‌های بیمه و حقوقی میزان خسارت را تعیین می‌کنند. در دریا این طور نیست که یک طرف صددرصد مقصر باشد بلکه هر دو طرف را با درصدهای متفاوت مقصر می‌گیرند.

    ربیعی همچنین درباره دو صندوق فولاد و بازنشستگان کشوری گفت: طرحی در مجلس مطرح است که بر اساس آن صندوق فولاد با صندوق بازنشستگان کشوری ادغام شود ولی ادغام مشکلی را در این زمینه حل نمی‌کند.

    570D7DE1-F1AD-4840-9E7C-9E291CA5C190.jpegمعلوم نیست رئیس جمهور آمریکا چه طرحی برای صلح خاورمیانه دارد. تنها روشن است که او میلیون‌ها دلار کمک به فلسطینی‌ها را تا زمان بازگشت آنها به میز مذاکره با اسرائیل نخواهد پرداخت.
    دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در نظر دارد کمک‌های مالی به فلسطینی‌ها را تا زمان اعلام آمادگی آنها برای از سرگیری مذاکرات صلح با تل آویو معلق کند.
    ترامپ در ملاقات با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در داووس گفت، این پول روی میز است اما وقتی به فلسطینی‌ها تحویل داده می‌شود که مذاکرات صلح را از سر بگیرند.
    ترامپ با ابراز خشم از این که محمود عباس با معاون‌ رئیس‌جمهور آمریکا در سفر هفته گذشته او به خاورمیانه ملاقات نکرده گفت: «آنها هفته گذشته نخواستند مایک پنس را ببینند و احترام ما را نگاه نداشتند.»
    دیدار برنامه ریزی شده پنس و محمود عباس به خاطر کشمکش ناشی از تصمیم ترامپ در مورد پایتخت اسرائیل لغو شد. رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در واکنش به تعیین اورشلیم (بیت‌المقدس) به عنوان پایتخت اسرائیل، حاضر نشد معاون ترامپ را در سفر خاورمیانه‌ای او ملاقات کند. مایک پنس در این سفر، با پادشاه اردن، رئیس جمهوری مصر و بنیامین نتانیاهو دیدار داشت.

    poul.jpgشرق - خلاصه گزارش تفریغ بودجه ٩۵ که صبح دیروز در صحن علنی مجلس قرائت شد نشان می‌دهد که وزارت نفت در مجموع ۱۶هزار میلیارد تومان از درآمدهای ناشی از فروش گاز و همچنین تحویل خوراک به شرکت‌های پتروشیمی در سال ۹۵ را به خزانه واریز نکرده است. بر‌اساس این گزارش که از سوی دیوان محاسبات منتشر شده شرکت ملی گاز مبلغ ١١ هزار و ۴٧٩ میلیارد تومان از منابع حاصل از فروش داخلی گاز طبیعی در سال ٩۵ را به حساب خزانه واریز نکرده است. همچنین شرکت ملی نفت ایران مبلغ چهار هزار و ۴٧٩ میلیارد تومان از وجوه واریزی توسط شرکت‌های پتروشیمی بابت ارزش خوراک دریافتی را به حساب خزانه‌داری کل کشور واریز نکرده است. این اتفاق در حالی رخ داده است که طبق آیین‌نامه اجرائی تبصره ١۴ قانون بودجه ٩۶، درآمدهای سازمان هدفمندی یارانه‌ها از محل اصلاح قیمت حامل‌های انرژی تأمین می‌شود؛ بنابراین این اتفاق نیز می‌تواند مشکلاتی را متوجه دولت کند. درهمین ارتباط کارشناسان اقتصادی تأكید می‌کنند که احتمالا وزارت نفت با واریزنکردن مبلغ ١۶ هزار میلیارد تومان به خزانه قصد دارد درخصوص دریافت ١۴,۵ درصد فروش نفت و گاز تهاتر کند. این کارشناسان همچنین با تأكید بر اینکه قطعا این رقم صرف توسعه صنعت نفت و گاز و نه هزینه‌های جاری شده اضافه می‌کنند که طبق اصل ۵٢ و ۵۴ قانون اساسی که مربوط به اصل بودجه و دیوان محاسبات است، همه درآمدهای دولت ابتدا باید به خزانه واریز و سپس هزینه شود. بنابراین واریز‌نشدن این رقم به خزانه خلاف است اما باید دید این میزان پول که اهمیت زیادی هم دارد، صرف چه اموری شده است.

    Atena_Daemi_Golrokh_Eiraei.jpgکیهان لندن ـ آتنا دائمی و گلرخ ایرایی، دو فعال مدنی زندانی در زندان اوین، روز چهارشنبه، ۴ بهمن‌ماه، در زندان مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند و سپس به زندان قرچک ورامین منتقل شدند.

    آتنا دائمی و گلرخ ایرایی روز چهارشنبه به بخش اجرای احکام زندان اوین فراخوانده و سپس برای بازجویی به بند دو-الف منتقل شدند.

    به دلیل مخالفت این دو فعال مدنی برای بازجویی جداگانه، روند بازجویی با مشکل مواجه شد. سپس مامورین که شامل ۵ مرد و ۲ زن بودند برای انتفال این دو فعال مدنی وارد اتاق آنها شده در پاسخ به اعتراض و درخواست برگه یا حکم انتقال، به‌شدت از سوی ماموران مرد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

    hamedan_012518.jpgرادیوزمانه، جواد و امین اشرفی، دو مهندس نیروگاه همدان دو هفته است در مکانی نامعلوم در بازداشتند. بنا بر اطلاع منابع نزدیک به خانواده‎های آنها، این دو برای اعتراف‌ اجباری زیر فشار هستند.

    یک منبع آگاه درباره روند بازداشت و شرایط این دو مهندس بازداشت شده به زمانه می‎گوید: «ماموران امنیتی ساعت هشت صبح روز ۲۱ دی‌ ماه، این دو را بدون ارائه‌ حکم بازداشت و همراه با ضرب‌ و شتم و از محل کارشان ربوده و به مکانی نامعلومی منتقل کردند.»

    جواد و امین اشرفی بعد از چندین روز بی‌خبری سرانجام در تماسی کوتاه با خانواده‌های‎شان گفته‎اند برای اعتراف‌ اجباری تحت فشار بازجوها قرار دارند: «آنها در این تماس گفته‌اند چند روز اول بعد از بازداشت را تحت بازجویی‌های سنگین بوده‌اند و بعد از چند روز به زندان همدان تحویل شده‌اند.»

    با وجود این اما چند روز بعد، نهادی که نام و نشانش برای خانواده‎های این دو بازداشت شده روشن نیست، آنها را از زندان همدان خارج و به مکانی نامعلوم منتقل کرده است.

    نانوایی زنانه در کرج

    | No Comments

    larijaniMajlis_012318.jpgرادیو فرانسه، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به درخواست و تذکر شهباز حسن پور بیگلری، نمایندۀ سیرجان در مجلس شورای اسلامی، گفت که بررسی لایحۀ بودجۀ سال ٩٧ در مجلس شورای اسلامی ایران از هفتۀ آیندۀ آغاز می شود و در صورت نیاز مجلس در جلسات غیرعلنی لایحۀ بودجه را بررسی خواهد کرد تا نمایندگان بتوانند نظرات خود را در مورد آن ارایه کنند.

    پیشتر نمایندۀ سیرجان از علی لاریجانی خواسته بود که بررسی لایحۀ بودجۀ سال آینده توسط مجلس به طور غیرعلنی صورت بپذیرد.

    نه رئیس و نه نمایندۀ مجلس شورای اسلامی در مورد ضرورت بررسی غیرعلنی لایحۀ بودجۀ سال ۹٧ توضیحی نداده اند. آنان نگفته اند که به چه دلیل بررسی شفاف و علنی لایحۀ بودجه مانع از ارایۀ نظرات نمایندگان مجلس می شود. با این حال، اعلام علنی ردیف ها و جزئیات این لایحه یکی از دلایل ناآرامی های دی ماه ایران شناخته شده است، به این دلیل که مردم برای اولین بار پی بردند که سالانه مبالغ هنگفت و بی حساب و کتابی از دارایی های عمومی به بنیادها و سازمان های مذهبی و وابسته به روحانیت و همچنین به سپاه پاسداران و سازمان بسیج تعلق می گیرد، در حالی که کشور با مشکلات و مسائل عدیدۀ اقتصادی به ویژه فقر و بیکاری روبرو است.

    این رویکرد در تضاد آشکار با ادعای شخص رئیس جمهوری است که از مردم دعوت کرده بود که در شفافیت کامل دربارۀ جزئیات لایحۀ بودجۀ سال آینده علناً ابراز نظر کنند. با این حال، معلوم نیست که چگونه رئیس جمهوری از عموم مردم می خواهد که دربارۀ این لایحه علناً ابراز نظر کنند، در حالی که خود مجلس رعایت چنین شفافیتی را مانع بررسی لایحۀ بودجه می داند.

    richardNephew_012318.jpgآرش عزیزی - ایران وایر

    در تک‌تک جلسات مذاکرات هسته‌ای حاضر بود اما چهره‌اش را کم‌تر می‌دیدیم. ظریف و کری که جلوی دوربین‌ها می‌خندیدند و دست می‌دادند، ریچارد نفیو در اتاق‌های پشتی به دنبال جزئیات کارشناسی بود. هم او بود که تحریم‌های گسترده جهانی علیه ایران را طراحی کرده بود و حالا می‌خواست آن‌چه خودش «بازی طولانی مدت» می‌بیند به نتیجه برسد. ریچارد نفیو تا پیش از روز ۱ فوریه ۲۰۱۵، یعنی چند ماه پیش از توافق وین، معاون ارشد هماهنگ‌کننده سیاست‌گذاری تحریم‌ها در وزارت خارجه آمریکا بود و دقیقا دو سال در این سمت حضور داشت. پیش از آن او از مه ۲۰۱۱ تا ژانویه ۲۰۱۳ مدیر ایران تیم امنیت ملی دولت آمریکا بود. در همین سال‌ها بود که تحریم‌های آمریکا به اوج خود رسیدند و یکی از گسترده‌ترین موارد اعمال فشار اینچنینی در تاریخ جهان معاصر شدند. نفیو پیش از آن در «دفتر امنیت بین‌المللی و عدم گسترش تسلیحاتی» وزارت خارجه و دفتر مشابهی در وزارت انرژی کار می‌کرد. پس از پایان دوران شلوغ و پراضطراب مذاکرات هسته‌ای او به فضای دانشگاهی آمد و اکنون به طرح نظراتش در رسانه‌ها درباره سیاست ترامپ در مورد برجام و ایران مشهور است. نفیو به عنوان «دانشور پژوهشی ارشد» در «مرکز سیاست‌گذاری جهانی انرژی» در دانشگاه کلمبیا کار می‌کند و در قالب همین سمت کتابی با عنوان «هنر تحریم‌ها»‌ نوشته که در پرتوی تجربه ایران به موضوع عمومی استفاده از تحریم به عنوان وسیله‌ای در دیپلماسی می‌پردازد و از مشروعیت آن دفاع می‌کند. آقای نفیو پیش از این لیسانس مسائل بین‌المللی و فوق لیسانس مطالعات سیاست‌گذاری امنیتی را از دانشگاه جرج واشنگتن گرفته. روز ۱۹ دسامبر بود که به دفترش در دانشگاه کلمبیا واقع در شمال منهتنِن نیویورک رفتم. در روزهای شلوغ مذاکرات هسته‌ای گاه از راه دور دیده بودم که چطور با عجله وارد اتاق مذاکرات می‌شود. این‌بار اما با آرامش محیط دانشگاهی در یکی از اتاق‌های جلسات نشستیم و حدود یک ساعت گپ زدیم. بعد از صحبت اتاقش را نشانم داد و از جمله عکس‌های یادگاری‌‌اش به همراه خانواده و با روسای سابقش از جمله رئیس‌جمهور اوباما و جان کری. درگرفتن اعتراضات در ایران انتشار این گفتگو را بیش از یک ماه به عقب انداخت.

    روز توافق هسته‌ای وین من از جان کری، وزیر وقت امور خارجه آمریکا، پرسیدم اگر دولت آمریکا عوض شود بر سر برجام چه می‌آید؟ گفت این توافقی است که هر دولتی باید به آن پایدار باشد. حالا می‌بینیم که به موقعیت کنونی رسیده‌ایم. به نظرتان وضع برجام که در کتاب‌تان‌ آن‌را «یک پیروزی» می‌نامید که هزاران نفر برایش کار کرده‌اند، امروز چطور است؟

    • به نظرم شکی نیست که برجام به خطر افتاده. به نظرم اگر آن سوالی که از وزیر خارجه پرسیدید در سال ۲۰۱۵ از من پرسیده بودید، من هم همان جواب را می‌دادم. تا حدودی به این خاطر که فرضی داشتیم در مورد نوع دولتی که خواهیم داشت، حالا چه جمهوری‌خواه و چه دمکرات. هیچ کس واقعا فکر نمی‌کرد دونالد ترامپ رئیس‌جمهور شود و مواضعی اینچنینی بگیرد. کری به نظرم داشت به نمونه‌های تاریخی نگاه می‌کرد، مثلا رونالد ریگان هم وقتی نامزد انتخابات بود، علیه توافق الجزایر موضع گرفت اما به دلایل واضح بعدا با آن کنار آمد. از این نظر، قصد ما گمراه کردن کسی نبود. ما هم مثل بقیه غافلگیر شدیم. اما بالاخره رئیس‌جمهورمان همینی است که هست. ایشان با کلی نمایش می‌خواهد به انواع مختلف بخش‌های عظیمی از میراث باراک اوباما را از میان ببرد. انگیزه‌های او متفاوت از رئیس‌جمهور قبلی است. ایشان در ضمن به روشنی تصمیم گرفته نگرانی‌های بعضی کشورهای خاورمیانه را بیشتر از بقیه جدی بگیرد و این بخصوص در مورد ایران است. اگر چیزی جلوی ترامپ را نگرفته بود تا همین حالا از برجام خارج شده بود، یعنی در همان ماه ژانویه. اما به نظرم هنوز بعضی از تیم دولت او هستند که نتوانسته‌اند به این سوال بنیادین پاسخ دهند که بدون برجام چطور می‌شود برنامه هسته‌ای ایران را کنترل کرد؟ برای این سوال پاسخی پیدا نمی‌کنند. تا وقتی اهمیت این سوال پابرجا باشد به نظرم برجام هم حفظ می‌شود. اما احتمال دارد که این اهمیت دیری نپاید و چندین مورد هست که می‌تواند باعث شود در شش ماه یا یک سال آینده بحرانی دربگیرد که باعث از میان رفتن برجام شود. من به هیچ وجه مطمئن نیستم که سال آینده این موقع سرجایش باشد اما چیزهای از این غریب‌تری هم قبلا اتفاق افتاده‌اند.

    وقتی صحبت از سیاست‌های ترامپ نسبت به ایران یا خاورمیانه می‌شود با چه روبرو هستیم؟ ایشان اصلا سیاست یا استراتژی مشخصی دارد؟ یا به حرف مشاورین متفاوت گوش می‌کند؟ مثلا آیا از اساس طرفدار سعودی‌ها است؟

    • اتفاقا همین الان دارم سند سیاست امنیت ملی‌اش را می‌خوانم که همین را بفهمم! به نظرم چهارچوب استراتژیکش بر بنیان سه مفهوم است. اول این‌که آمریکا در زمان اوباما برخورد مناسبی با متحدین سنتی خود نداشته. برای همین است که می‌خواهد رابطه بهتری با نتانیاهو و سعودی‌ها و دیگران داشته باشد. از این نظر می‌خواهد نظرات و نگرانی‌هایشان را جدی بگیرد. دوم، او مشاورین بسیاری دارد که تجربه اصلی‌شان در خاورمیانه در تخاصم‌های افغانستان و عراق بوده و نقش دولت ایران هر هیچ یک از این دو از زاویه آمریکا مثبت نبوده. در نتیجه دارد به حرف کسانی گوش می‌دهد که کارهای ایران را از نزدیک دیده‌اند و دل خوشی ازشان ندارند. سوم، جهت‌گیری عمده استراتژیک او این است که با دشمن باید مثل دشمن برخورد کرد. اگر به طرقی مختلف با کشورهایی مثل ایران مخالف هستیم باید به تمام طرق مخالف‌شان باشیم. نوعی نگاه سیاه و سفید به امور است. به نظرم این نگاه باعث می‌شود توافق ایران را بالکل بی‌ارزش بداند. این‌را اضافه کنید به حرف‌های مشاورینش و حرف‌های نتانیاهو و محمد بن سلمان و چشم‌انداز غریزی سیاه و سفید خودش و می‌بینیم جای تعجبی نیست که حاضر شده استراتژی‌ای داشته باشد که در آن ایران در مرکز تمام امور شر منطقه است. در نتیجه هر کاری ایران می‌کند بد تلقی می‌شود و هر کاری در مقابلش انجام دهیم هم خوب است. این چارچوب کلی رویکرد استراتژیک ترامپ است.

    پس آیا می‌شود گفت شاهد بازگشت نومحافظه‌کاران عصر مثل بوش یعنی چهره‌هایی مثل جان بولتون هستیم؟‌ چون گرایش ضددخالت‌جویی هم در کارزار انتخاباتی ترامپ حاضر بود و بخشی از طرفداران راست‌گرای او هم همین را می‌خواهند. آیا این دو گرایش در تناقضند؟

    • حزب جمهوری‌خواه آمریکا سنتا سه چشم‌انداز در سیاست خارجی دارد که در تصادم با یکدیگر هستند. یک گروه انزواگرایان افراطی هستند که حرف‌شان این است که «اصلا ما چرا در هیچ کجای دنیا حاضر باشیم؟ ما باید همین‌جا در کشور خودمان باشیم و بس.» دومی، نگاه غالب است که می‌گوید ما باید نسبت به تمام متحدین و شرکایما‌ن خیلی نزدیک باشیم و بهشان کمک کنیم. یعنی اساس کار این‌ها مدیریت اتحاد با کشورها است. سومی، نومحافظه‌کاران هستند که می‌گوید آمریکا باید بی‌توجه به دوستان و متحدین خود دست به گسترش دموکراسی بزند و چشم‌انداز کلان آمریکا این است. در دولت جورج دبلیو بوش به روشنی بین جمهوری‌خواهان جریان غالب که خواستشان «همکاری با کشورهای متحد» بود و نومحافظه‌کاران تصادم وجود داشت. اما میزان این تصادم اصلا به پای این دولت نمی‌رسید. چون این دو گرایش نزدیک به هم هستند و به کلی مجزا از یکدیگر نیستند. به نظرم در دولت ترامپ دقیقا دو گرایش متضاد با یکدیگر وجود دارند. به نظرم او خودش را انزواگرا می‌داند، یعنی اصلا نمی‌فهمد نیروهای آمریکا چرا باید در خارج از مرزها حاضر باشند. اصولا قدر چندانی برای مسائل بین‌المللی قائل نیست و برای همین اصلا نمی‌فهمد ما چرا در صحنه جهانی حاضریم اما در ضمن گرایش قوی نومحافظه‌کاری در بعضی از مهم‌ترین مشاورین او را باید در نظر گرفت، کسانی مثل نیکی هیلی که از رفتارشان برمی‌آید که رویکردی نومحافظه‌کارانه دارند. آن چهره‌هایی که در این دولت اصلا حضور ندارند چهره‌های جریان غالب هستند. در نتیجه ترامپ زیگزاگی عمل می‌کند و گاهی اوقات از روز به روز موضعش عوض می‌شود. یک روز موضعی تهاجمی دارد که مثلا هر کاری لازم هست انجام می‌دهیم تا دنیا جای بهتری شود. بعد روز بعد جوری عمل می‌کند که انگار دارد می‌پرسد اصلا ما چرا در هیچ کجای دنیا حاضر هستیم؟ به نظرم او قادر به حل این تنش نخواهد بود، چون در تفکر خودش و بعضی متفکرین کلیدی‌اش شکافی ماهوی وجود دارد.

    زوج های سینمایی ایران

    | No Comments

    Hossein_Bastani.jpgحسین ذوالفقاری دبیرشورای امنیت کشور، امروز سرفصل‌های گزارشی را اعلام کرده که به گفته او، بر مبنای "بررسی‌های همه جانبه دستگاه‌های مختلف عضو جامعه امنیتی-انتظامی ایران" در مورد اعتراضات دی ماه تهیه شده است. این گزارش، که از سوی وزارت کشور به رئیس جمهور داده شده، حاوی مجموعه آماری است که به دلایل مشخص، گمراه کننده به نظر می‌رسند.

    این مقام امنیتی، از جمله گفته است: "۵۹ درصد افراد بررسی شده از شرکت کنندگان در تجمعات دارای تحصیلات زیر دیپلم و دیپلم، ۲۶ درصد نامعلوم، ۱۴ درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و یک درصد با مدارک بالاتر بودند. همچنین ۸۴ درصد افراد زیر ۳۵ سال سن داشته و فاقد سابقه امنیتی بودند. "

    پیش از هر چیز، تعریف مجموعه‌ای تحت عنوان افراد "دارای تحصیلات زیر دیپلم و دیپلم" برای شرکت کنندگان در تجمعات اعتراضی، سردرگم کننده خواهد بود. به این علت که دانش آموزان مدارس و دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه‌ها -که آخرین مدرک تحصیلی آنها هنوز دیپلم است- نیز، در چنین گروهی طبقه بندی می‌شوند.

    eterazat_dokhtar.jpgروز سه شنبه ۲۳ ژانویه ۲۰۱۸ دیداری بین مهرداد درویش پور و مریم ابراهیمی از سوی "جمعیت دفاع از مبارزات مردم ایران" با آگنس یولین مسئول مسائل مربوط به ایران در بخش خاورمیانه و شمال آفریقا وزارت امورخارجه سوئد صورت گرفت.


    در این دیدار هیئت نمایندگی، ضمن اشاره به تظاهرات ۶ ژانویه در استکهلم و دیگر شهرها و نامه صد نفر از چهره‌های هنری و فرهنگی ایرانی تبار مقیم سوئد درحمایت از مبارزات مردم ایران و سرکوب آن توسط حکومت که نسخه‌ای ازآن برای وزارت امور خارجه سوئد ارسال شده بود، نگرانی خود را از دستگیری‌های گسترده اخیر و شکنجه آنان و دیگر زندانیان سیاسی بیان کردند. آنان با اشاره به موارد مشکوک مرگ برخی از این زندانیان نظیر سیما قنبری جوان ۲۲ ساله و برخی دیگر که با خوراندن قرص به آنها موجب مرگ‌شان شده و بی اطلاعی از سرنوشت "دختر خیابانی انقلاب" که حجاب خود را در حین تظاهرات برداشته بود، از امکان سر به نیست کردن دستگیر شدگان باقی مانده در زندان و وضعیت نابسامان سایر زندانیان سیاسی ابراز نگرانی کردند. آنان خواهان اعمال فشار دولت سوئد برای آزادی دستگیر شدگان و ارسال هیئتی بین المللی مستقل برای رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی ایران شدند. دیدارکنندگان ضمن تاکید بر مخالفت‌شان با هر نوع زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران، خواستار آن شدند سوئد با تشویق اتحادیه اروپا و سازمان ملل، فشار سیاسی و دیپلماتیک برای متوقف کردن سرکوب‌ها توسط جمهوری اسلامی ایران را افزایش دهند. آنان همچنین خواستار آن شدند سوئد با احضار سفیر ایران به وزارت امورخارجه سوئد به گونه‌ای جدی تر مخالفت خود با سرکوب تظاهرات و اعتراضات مردم ایران را بیان کند. علاوه برآن هیئت دیدارکننده بر ضرورت واکنش شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و نقش مبتکرانه‌ای که سوئد می‌تواند در این زمینه ایفا کند تاکید کردند.



    Ahmadinejad_Friends.jpgایران اینترناشنال ـ هفت نفر از یاران احمدی نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران، ‌ با ارسال نامه‌ای به وزیر کشور، ‌ خواستار برگزاری تجمع اعتراضی نسبت به برخی «روندهای جاری در ایران و انتقاد از شرایط بد اقتصادی» شد‌ه‌اند.

    این نامه خطاب به عبدالرضا رحمانی، ‌ وزیر کشور ایران روز چهارشنبه ۴بهمن در سایت دولت بهار، (سایت وابسته به محمود احمدی نژاد) منتشر شده است.

    در متن این نامه ضمن اشاره به تجمعات اعتراضی دی ماه سال‌جاری در تهران و سایر شهرهای ایران آمده است: «طی ماه‌های اخیر جمع کثیری از مردم در مناطق مختلف در اعتراض به برخی سیاست‌ها، رفتارها و شرایط بد اقتصادی و نحوه مدیریت بخش‌های گوناگون کشور، اقدام به تجمع و راهپیمایی کردند که در مجموع از سوی مدیران سازمان‌های مخاطب و همچنین نهادهای امنیتی با پاسخ و برخورد مناسبی مواجه نشدند.»

    Zendan.jpgما زنان ـ بر اساس گزارش‌هایی که از زندان‌های مخوف سراسر ایران به گوش می‌رسد، بازجویان و شکنجه‌گران ماشین امنیتی رژیم در محل استقرار خود در سیاهچال‌ها، با وارد آوردن فشار و شکنجه کردن دستگیرشدگانی که هیچ‌گونه دسترسی به وکیل‌مدافع ندارند، در حال سناریوسازی ابراز ندامت از سوی بازداشت‌شدگان جنبش اعتراضی توده‌ها هستند و تاکنون مرگ سینا قنبری در تهران، محسن عادلی در دزفول، وحید حیدری و شهاب ابطحی زاده در اراک، حسین قادری ، کیانوش زندی، سارو قهرمانی ، محمد نصیری در زنجان، علی پولادی در چالوس و چند نفر دیگر با عناوینی چون خودکشی یا زیاده‌روی در مصرف مواد مخدر و یا مرگ در حین درگیری مسلحانه در رسانه‌های رسمی و یا فضای مجازی مطرح شده‌اند.

    در پی تظاهرات مردم جان به لب رسیده دیماه ۹۶ در بیش از ۷۰ شهر ایران، ۲۵ نفر در خیابان‌ها به ضرب گلوله ماموران رژیم کشته و هزاران نفر دستگیر و به شکنجه کاههای مخوف رژیم در سراسر ایران تحویل داده شده اند. تعداد واقعی و رسمی بازداشت شدگان هیچ گاه از طرف مقامات رسمی قضایی رژیم اعلام نشد، اما در برخی از مطبوعات رسمی ایران از ۳۷۰۰ نفر(به نقل از محمود صادقی نماینده مجلس) تا ۴۰۰۰ نفر نام برده می‌شود که توسط ارگان‌های متعدد رژیم در سراسر ایران بازداشت شده‌اند . طبق اخبارغیررسمی که به بیرون درز کرده است، تلاش شبانه روزی ماموران شکنجه رژیم برای درهم شکستن روحیه زندانیان به اشکال مختلف ادامه دارد تا به قول مقامات غائله را هرچه زودتر «جمع» کرده باشند.

    arthurwagner_012318.jpgیورونیوز، حزب «آلترناتیو برای آلمان» در برنامه خود ضمن هشدار نسبت به «خطر اسلامگرایی» در آلمان خواستار کنترل بیشتر مرزهای این کشور شده است.

    حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» روز سه شنبه ضمن تائید گرویدن یکی از اعضای خود به دین اسلام از کناره گیری او از کمیته اجرایی حزب خبر داد.

    به گفته دانیل فریسه، سخنگوی حزب «آلترناتیو برای آلمان» آرتور واگنر، یکی از اعضای سرشناس این حزب در ایالت براندنبورگ از روز ۱۱ ژانویه (۲۱ دی) از کمیته اجرایی این حزب استعفاء داده است. وی علت کناره گیری آرتور واگنر را «دلایل شخصی» اعلام کرد.

    دانیل فریسه افزود که حزب متبوعش مشکلی با کناره گیری آرتور واگنر ندارد. او در عین حال تاکید کرد که برنامه این حزب افراطگرا علاوه بر مسیحیان و همجنسگرایان تامین کننده منافع مسلمانان نیز هست.

    alternative-for-deutschland555.jpg

    آرتور واگنر که اصلتی روسی دارد از سال ۲۰۱۵ میلادی تاکنون از نمایندگان ارشد حزب «آلترناتیو برای آلمان» در ایالت براندنبورگ محسوب می شد. وی عضو کمیته ایالتی حزب برای رسیدگی به مسائل کلیساها و اجتماعات مذهبی بود.

    او پیش از عضویت در حزب اسلام ستیز «آلترناتیو برای آلمان» به فعالیت در حزب دموکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان مشغول بود. آرتور واگنر تاکنون شخصا واکنشی به گزارشهای منتشر شده در مورد گرویدن او به اسلام نشان نداده است.

    حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در جریان انتخابات سراسری ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ (شهریور ماه) ضمن کسب آرای قابل توجه به سومین حزب بزرگ در بوندستاگ (پارلمان آلمان) تبدیل شد. این در حالی است که راست افراطی آلمان از زمان جنگ جهانی دوم موفق به راهیابی به پارلمان فدرال نشده بود.

    حزب «آلترناتیو برای آلمان» در برنامه خود ضمن هشدار نسبت به «خطر اسلامگرایی» خواستار کنترل بیشتر مرزهای آلمان شده است.

    oboor_012318.jpgدویچه وله - اعتراض‌های دی‌ماه در شهرهای ایران عجالتا فروکش کرده اما همچنان بحث روز رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و محافل سیاسی است. اعتراض‌های ماه گذشته سومین رخداد در ۲۰ سال اخیر است که طی آن معترضان کلیت نظام سیاسی را زیر سوال بردند.

    عبور از این و آن سال‌هاست که بخشی از بحث‌های ایرانیان در حوزه سیاست شده؛ "عبور از روحانی"، "عبور از اصلاح‌طلبان"، "عبور از خاتمی"، "عبور از جمهوری اسلامی". هر یک از این مفاهیم در شرایط مشخص سیاسی معنای خاص خود را داشته و دارد.

    مفهوم "عبور" برای نخستین بار در سال ۱۳۷۸ و در میانه نخستین دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مطرح شد؛ وقتی که اعتراض دانشجویان به بسته‌شدن روزنامه "سلام" در تیرماه آن سال با حمله بی‌رحمانه نیروهای امنیتی و انصار حزب‌الله به کوی دانشگاه در امیرآباد تهران مواجه شد.

    با وجود آن که بسیاری از دانشجویان معترض حاضر در ناآرامی‌های تیر ماه ۷۸ هوادار دولت خاتمی بودند، اما آن روزها بسیاری از آنان حاضر نبودند به سخنان یاران و مشاوران خاتمی گوش فرا دهند. "عبور از خاتمی" برای نخستین بار در جریان همین ناآرامی‌ها زمزمه شد.

    "عبور از روحانی" تازه است و برای اولین بار در مشهد و در تظاهراتی مطرح شد که آغازگر اعتراض‌های موج‌وار در دهها شهر کشور بود. تظاهرات مشهد که گفته می‌شود طرفداران علم‌الهدی و رئیسی سازمانگران آن بودند، ظاهرا هدفش عبور از حسن روحانی و شعارش "مرگ بر روحانی" بود، اما به‌سرعت و در همان نخستین ساعات، به "عبور از نظام" فرا رویید و شعارهای معترضان، راس هرم قدرت در ایران را نشانه گرفت.

    بعد از اعتراض‌های دی‌ماه امسال "عبور از اصلاح‌طلبان" نیز در مباحث سیاسی ایرانیان جای ویژه‌ای را به خود اختصاص داد. کلید این بحث‌ها را شعار "اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تموم شد ماجرا" زد که در جریان اعتراض‌های دی‌ماه در برخی شهرها داده شد. به‌ویژه آنکه بسیاری از "اصلاح‌طلبان"، حتی آنها که تا پیش از موج اعتراض‌های اخیر از موقعیت و محبوبیتی خاص در میان مردم برخوردار بودند، با برخی شعارهای معترضان که از نظر آنها براندازانه بود، همدلی نشان ندادند.

    بحث "عبور از اصلاح‌طلبان" هم‌چنان ادامه دارد و تقریبا یکی از موضوع‌های ثابت مناظره‌ها و گفت‌وگوها در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی است. این بحث‌ها به تازگی با سخنرانی اخیر محمد خاتمی در جمع اعضای انجمن مدرسین دانشگاهها اوج تازه‌ای پیدا کرد. این سخنرانی خاتمی در حقیقت ارزیابی و تحلیل او از ریشه‌ها و عوامل به‌وجود آورنده اعتراض‌های اخیر در کشور بود.

    خاتمی در سخنرانی خود گفت که منشا اعتراض‌ها "بروز نارضایتی و بروز نوعی بی‌اعتمادی جامعه به حاکمان و جریاناتی است که در نظام هستند اعم از اصلاح‌طلبان و دیگران". اما او در عین‌حال گفت: «جوانانی که حتی شعارهای تند و ساختارشکنانه می‌دادند، برانداز نبودند. اینها اعتراض داشتند؛ "آشغال" و "آشوب‌طلب" نبودند بلکه جوانانی بودند که احساساتشان غلبه کرده...»

    این سخنان خاتمی با واکنش منفی کاربران در شبکه توییتر مواجه شد. هزاران توییت با هشتگ "#براندازم" در توییتر منتشر شد که در آنها از این سخنان خاتمی انتقاد شده بود. در برخی گزارش‌ها گفته می‌شد که در کمتر از ۲۴ ساعت نزدیک به ۳۰ هزار توییت با این هشتگ در توییتر منتشر شد.

    Soal_Question.jpgنوشته پیش رو نقد مختصری است به مقاله «#براندازم، و حمله بی‌سابقه به خاتمی؛ پایان اصلاح‌طلبی حکومتی؟» به قلم آقای جمشید برزگر که در سایت بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده است. مقاله‌ی مورد اشاره به طور خلاصه با توجه به واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی با «#براندازم» به سخنان اخیر آقای خاتمی که حساب معترضین را از برانداز‌ها جدا کرده بود، و همچنین شعارهای مورد استفاده در اعتراضات اخیر همچون «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا»، پیش بینی می‌کند که تسلط آقای خاتمی و مشی اصلاح‌طبانه او در گفتمان سیاسی ایران رو به پایان است.

    این نوشته در پی پاسخ به این سوال است که آیا تحلیل ارائه شده در مقاله مورد اشاره به لحاظ آماری دقیق است یا خیر؟ پاسخ این پرسش به طور خلاصه منفی است. در ادامه چرایی این پاسخ را توضیح خواهیم داد.

    paresh.jpgهر مخلوقی از بدو پدیداری آن تا بلوغ و شکوفایی، مسیر و زمانی را طی می‌نماید؛ هرچند این پدیده و موجود، ممکن است گاهی بر اثر جهش، فاقد تراز زمان و مکان معین بوده و از فاکتور میانبرهای مثبت برخوردار باشد و بالعکس، همین جنین مورد نظر ممکن است به دلایل درونی و یا بیرونی سقط شود که این بخش از پروسه مد نظر ما نمی‌باشد.

    اگر مدل حکومت‌ها را همچون موجودی زنده و پویا به حساب آوریم که در علوم سیاسی و اجتماعی این یک اصل پذیرفته شده است و مدل‌های سیاسی را نیز در این قالب بریزیم، متوجه این سیر تکاملی در آنها خواهیم شد؛ همچنان که شاهد هستیم سیستم حکومت‌ها تا به امروز مراحل گوناگونی را سپری کرده‌اند و بشر آرمانگرا ناگزیر از سیر این فرایند بوده و خواهد بود؛ اما نکته‌ی بسیار با اهمیت در مباحث حکومت و حاکمیت که نباید از آن غافل ماند این است که هیچگاه فاکتورها و مولفه‌های داخلی محض، نسخه‌ای نخواهند بود تا با اتکاء به آن نوعی از حکومت را برای یک سرزمین تجویز و تاسیس نمود، بلکه فضای پیرامونی و محیطی نیز یک متغیر تاثیر گذار است که چاره‌ای جز دخیل کردن آن در معادلات داخلی نخواهیم داشت!

    Sepah_dourbin.jpgرادیو زمانه ـ یاسین آل‌نعمه - نظامیان بیش از ۲ دهه است که بازیگر اصلی اقتصاد ایران به شمار می‌آیند. سپاه پاسداران و شرکت‌های متعدد و زنجیره‌ای که در هم تنیده‌اند، نیروی انتظامی و بنگاه‌هایی که هم تجارت می‌کنند و هم بانکداری و ارتش که البته هنوز سهم کمتری دارد، در کنار بنیادهای حکومتی بیشترین سهم از اقتصاد ایران را دارند: ۴۰ تا ۶۰ درصد.

    بنگاهداری نظامیان در دو دهه گذشته محل اختلاف جناح‌های درون قدرت جمهوری اسلامی بوده و همچنان هست. حسن روحانی در نخستین دور تبلیغات ریاست جمهوری‌اش وعده کرد که از حجم فعالیت اقتصادی نظامیان بکاهد. وعده‌ای که نه تنها تحقق نیافت که به فربه‌تر شدن نظامیان انجامید.

    حالا اما وزیر دفاع جمهوری اسلامی، در شرایطی که روحانی و دولتش از مواضع پیشین کامل عقب نشسته و فرمانبرداری محض پیشه کرده، می‌گوید که نظامیان به فرمان رهبر جمهوری اسلامی از اقتصاد بیرون خواهند رفت. او وعده کرده است که ارتش تاپایان سال ۱۳۹۷ از اقتصاد بیرون برود.

    اقدامی که شعف گروهی را برانگیخته و «فرمان خروج» را گامی مثبت و اصلاح‌طلبانه می‌خوانند و معتقدند که حضورشان در انتخابات اردیبهشت ۹۶ حداقل یک دستاورد داشته است.

    Saeid_Hajarian.jpgسعید حجاریان ـ اعتماد ـ در یک نگاه اجمالی و با تکیه بر داده‌های موجود، می‌توان ریشه وقایع دی‌ماه سال جاری را در دو مقوله «سیاست» و «معیشت» جست. در این اعتراضات، چندین شعار به گوش رسید. گروهی دغدغه‌های اقتصادی‌ و معیشتی‌شان را مطرح کردند، گروهی اصلاح‌طلبان را خطاب قرار دادند، گروهی دیگر خواستار برکناری روحانی بودند و گروهی مجموعه حاکمیت را زیر سوال بردند و دست آخر بعضی، از بازگشت سلطنت سخن گفتند.

    بخش نخست یادداشت حاضر را به بررسی ریشه‌ها و تبعات گزاره «عبور از روحانی» اختصاص داده و در بخش دوم تا حد امکان نحوه مواجهه با این اعتراضات را تشریح خواهم کرد.

    دولت یازدهم زمینی سوخته‌ و مجموعه‌ای از بدهی‌های انباشته را از دولت پیش از خود به ارث برد. این ارثیه نامیمون، به همراه مطالبات هشت‌ساله (۹۲-۸۴) مردم و شعارهای مطرح شده در انتخابات سال ۹۲ به انتظارات مردم دامن زد و در نتیجه بر شدت فشارها بر دولت افزوده شد. ریشه مشکلات فعلی را لزوما نباید در عملکرد و نگرش دولت روحانی جست؛ یعنی اگر رقیب وی نیز به پاستور می‌رفت، چنین وضعیتی خواه‌ناخواه حادث می‌شد چرا که احمدی‌نژاد درآمد بادآورده کشور (از فروش نفت) را به نام عدالت، هزینه کرد و یک گام در جهت توسعه کشور بر نداشت.

    - از بست نشینی و افشاگری و ویدیو‏های پی‎درپی اعتراضی تا سکوت مطلق و غیبت طولانی!
    - سکوت او به این دلیل نیست که محصور شده بلکه اطرافیان‎اش می‎گویند سالم است و هیچ محدودیتی ندارد.
    - رییس دولت‌های نهم و دهم در نشست مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر شد.
    - اصلاح‏‌طلبان و سپاه به او مشکوک‎اند و متهم‎اش می‎کنند که سر و صداها زیر سر اوست.
    - شایعه شده، بخشی از هواداران احمدی‌نژاد در میان ری‏‌استارتی‎ها هستند که نه نظام را قبول دارند و نه اپوزیسیون دمکرات را و مردم را تشویق به درگیری و خشونت و انتقام‌جویی می‌کنند.

    ***

    AN22_012318.jpgسه روز پس از اظهارات تند علی خامنه‎ای رهبر جمهوری اسلامی ایران علیه محمود احمدی‌نژاد رییس دولت‌های نهم و دهم، نخستین شعله اعتراضات سراسری علیه حکومت و شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود از مشهد که جمهوری اسلامی آن را در کنار شهر قم یکی از پایگاه‌های معنوی خود می‌داند آغاز شد.

    هسته‌های اصلی این تجمع مال‏باختگانِ موسسات مالی و اعتباری ورشکسته و همچنین بازنشستگان و بیکاران بودند، اما با پیوستن گروه‌های دیگر جامعه به آنها تظاهرات در سراسر ایران گسترش یافت و شعارهای ضدخامنه‎ای و ضدحکومت و به گفته جمهوری اسلامی «ساختارشکنانه» با صدای بلند فریاد زده شد. این تظاهرات اگرچه با دخالت نیرو‌های امنیتی و انتظامی به شدت سرکوب شد اما در بیش از ۹۰ شهر ایران مردم به خیابان‌ها رفته و نارضایتی عمیق خود را به نمایش گذاشتند.

    و اما رهبر جمهوری اسلامی روز چهارشنبه، ششم دی‌ماه، در تهران رو به احمدی‎نژاد گفته بود، نمی‌شود که انسان یک دهه همه‌کاره کشور باشد، بعد در دهه بعدی تبدیل شود به «مخالف‌خوانِ» کشور.

    وی همچنین تاکید کرد این کسانی که کشور در اختیارشان هست یا بوده، دیگر حق ندارند علیه کشور حرف بزنند، اینها باید پاسخگو باشند.

    این سخنان هشداردهنده به نورچشم سابق «رهبر» و رییس دو دوره قوه‌ مجریه جمهوری اسلامی ایران در حالی از سوی بزرگترین حامی او بیان شد که محمود احمدی‌نژاد و تیم او پیش از آن انتقادات بسیار تندی علیه قوه قضائیه و براداران لاریجانی مطرح کرده و نه تنها آنها را فاسد خواندند بلکه خواستار محاکمه‎شان در یک دادگاه صالح شدند.

    پیش از این، در آبان ۹۶ احمدی‎نژاد در یک سخنرانی گفته بود «هر کسی در هر مقام و منصبی که باشد، اگر ملت او را نخواهد، او غاصب است... هر اقدامی انجام دهد، تخلف است. هر تصرفی در بیت‌المال انجام دهد، بعدا باید پاسخگو باشد.»

    جدال لفظی بین احمدی‎نژادی‎ها و حکومت حتی به درگیری و تهدید بین هواداران آنها هم رسید. اما سردی روابط خامنه‎ای و احمدی‎نژاد ریشه در دوره دوم ریاست جمهوری او (اواسط دولت دهم) دارد که بعدا ظاهرا به شدت تیره و تار شد و کار به آنجا رسید که خامنه‎ای به صراحت احمدی‎نژاد را از حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ منع کرد؛ ولی احمدی‎نژاد بی‌اعتنا به توصیه‌ی خامنه‌ای ثبت نام کرد و در نهایت شورای نگهبان صلاحیت او را که دو دوره در رأس قوه مجریه قرار داشت و شخص دوم مملکت بود، رد کرد.

    dollar_012318.jpgهنوز دلاری بین صرافی‌ها توزیع نشده است

    به گزارش خبرنگار ایلنا، در حال حاضر عرضه دلار بانکی متوقف شده است.

    یکی از صرافان به خبرنگار ایلنا، از عرضه احتمالی دلار بانکی از ساعت ۱۵ خبر داد و گفت : در صورت توزیع دلار به صرافان، عرضه دلار بانکی از سر گرفته می‌شود.

    وی گفت: علیرغم وعده به صرافان هنوز دلاری به صرافی‌ها عرضه نشده است.

    این صراف ادامه داد: به دلیل اتمام موجودی عرضه دلار را متوقف کرده‌ایم.

    قیمت دلار در بازار آزاد، ۴ هزار و ۶۰۰ تومان عنوان می‌شود.

    Abbas_Abdi_370.jpgاعتماد ـ اگر بخواهیم در میان نهادهای موجود کشور یکی را مهم‌تر از سایر نهادها معرفی کنیم، به نظرم باید میان دستگاه قضایی و شورای نگهبان یکی را بر دیگری ترجیح دهیم. اهمیت این دو نهاد، حتی قابل مقایسه با مجلس و دولت نیز نیست. در این یادداشت، فعلا شورای نگهبان را ترجیح می‌دهیم؛ شورایی که باید مظهر یک فرهنگ حقوقی و فقهی بالا باشد. شورایی که باید تصمیمات و نظرات آن در بالاترین سطوح فقهی و حقوقی شناخته شود. منظور از بالا بودن این جایگاه، فقط وجه قانونی آن نیست، بلکه وجه واقعی آن است که باید هم‌شأن و متناسب با وجه قانونی آن باشد. برای نمونه هنگامی که می‌گوییم یک نفر مرجع تقلید است، این امر بدان معناست که همه اهل فن درباره لغت به لغت فتاوای این مرجع تقلید فکر و اظهارنظر و دقت می‌کنند. ادبیات یک مرجع تقلید از یک روحانی متوسط متفاوت است. فتاوای او و ادبیات فتوا باید خالی از تعلقات سیاسی و مادی باشد. قضات هم در چنین جایگاهی هستند. برای نمونه ممکن است افراد عادی در توصیف بعضی افراد از کلمه اراذل و اوباش استفاده کنند، ولی هیچ حقوقدان و قاضی معتبری از این لحن سود نمی‌جوید، چون بار معنایی حقوقی ندارد. این فقط یک برچسب است که علیه دیگران زده می‌شود و تبعات خاصی دارد که یک قاضی نمی‌تواند آن را به کار برد. ادبیات قضات بسیار پاکیزه و دارای بار معنایی حقوقی و دقیق است. به دور از سیاست است. ادبیات یک مرجع تقلید نیز چنین است و نیز ادبیات شورای نگهبان باید از هر نظر شسته و رفته و به دور از کلمات غیرحقوقی و برچسب‌زنی باشد.

    hasan_Rouhani_2.jpgاعتماد ـ آرزو فرشید ـ بر سر شاخ نشسته و بن می‌برند. همان‌هایی که ساز «عبور از روحانی» را کوک کرده و به فردای بعد از او نمی‌اندیشند. بدون در نظر گرفتن شرایط و محدودیت‌های موجود، مطالبات برحق اما بر زمین مانده را پتک کرده و بر سر دولت و حامیان اصلاح‌طلبش می‌کوبند. حال آنکه اگر رقیب هم راهی پاستور می‌شد، معلوم نبود از این بهتر عمل کند. «عبور از روحانی» آتشی است که هم اصلاح‌طلبان پشیمان بر آن هیزم می‌ریزند و هم اصولگرایان تندرو. تندروهای اصولگرا گمان می‌کنند که عبور از روحانی به منزله عبور از اصلاح‌طلبی و نهایتا بازگشت به دامن آنهاست. برخی به ظاهر اصلاح‌طلب نیز تصور می‌کنند با خالی کردن پشت رییس‌جمهور و انتقاد از او فضا را برای حضور پرقدرت‌تر در انتخابات آتی مهیا می‌کنند. از همین رو است که شاهدیم برخی به اسحاق جهانگیری پیشنهاد خروج از دولت می‌دهند تا چهار سال پیش‌رو را صرف بیان نظرات خود کند و در صورت کاندیداتوری در ۱۴۰۰ به چوب ناکامی‌های روحانی رانده نشود. بازندگان انتخابات ۹۶ که گویی در اردیبهشت ماه متوقف شده و با همان رویکرد تبلیغاتی سفر می‌روند و سخنرانی می‌کنند نیز در خیال جذب رای‌هایی هستند که از سبد روحانی می‌ریزد. هیچ یک از دو گروه مذکور اما به آخر و عاقبت این عبور کردن‌ها فکر نمی‌کنند. نه یادشان مانده حاصل «عبور از خاتمی» چه بود و نه تندروهای اصولگرا دست از خوش‌خیالی برداشته و با شنیدن شعارهای ساختارشکنانه اعتراضات اخیر به خود می‌آیند.

    Mahtab_Karamati.jpgشرق ـ معصومه تاجیک، قهرمان ایرانی موی‌تای جهان به‌عنوان سفیر ورزشی-گردشگری کشور تایلند در ایران انتخاب شد. دیروز در جریان یازدهمین نمایشگاه بین‌المللی گردشگری و صنایع وابسته تهران تفاهم‌نامه‌ای بین معصومه تاجیک و سفارت تایلند امضا شد. در این مراسم که سفیر تایلند در ایران، معاون خاورمیانه نهاد گردشگری تایلند، مهتاب کرامتی و الهه منصوریان، قهرمان ایرانی ووشوی جهان هم حضور داشتند، درباره اهداف این تفاهم‌نامه توضیح داده شد. معرفی تاجیک به‌عنوان سفیر ورزشی تایلند در راستای حمایت از ورزش موی‌تای که ورزش اصیل تایلندی است و همچنین حمایت از ورزش بانوان و مسئولیت اجتماعی (csr) صورت گرفت. گروه فیلم مستند صفرتاسکو که قصه زندگی خواهران منصوریان، قهرمانان ووشوی جهان بود و اخیرا اکران بسیار موفقی داشت، به‌عنوان حامیان معنوی معصومه تاجیک در این مراسم حضور داشتند.لزوم حمایت از ورزش زنان هدف اصلی برگزارکنندگان این مراسم بود. قرار است به‌زودی رکوردهای معصومه تاجیک ۲۸ساله در گینس ثبت شود. کالایانا ویپاتی پومی پراتس، سفیر تایلند در ایران در گفت‌وگوی کوتاهی با «شرق» درباره اهداف گردشگری برگزاری چنین مراسمی گفت: «در حقیقت هدف کشور تایلند از شرکت در چنین مراسمی ارتباط بیشتر مردم تایلند و ایران با همدیگر و شناساندن تایلند و زیبایی این کشور به مردم ایران است. ما خیلی خوشحالیم که تایلندی‌های زیادی در حال سفر به ایران‌اند. در آن‌سو هم طبق اعلام مقامات ایرانی در سال ۲۰۱۷ تایلند مقصد اول گردشگری ایرانی‌ها بوده است». از گروه فیلم صفر تا سکو مهتاب کرامتی، سحر مصیبی، الهه منصوریان، و شیدا آبا در مراسم حاضر بودند.



    Mahmoud_Vaezi.jpgایسنا - رئیس دفتر رئیس‌جمهور روز گذشته در حاشیه جلسه هیئت‌دولت، درباره دستور مقام معظم رهبری به ستاد کل نیروهای مسلح مبنی بر خروج ارتش و سپاه از فعالیت‌های اقتصادی و تأکیدات رئیس‌جمهوری در‌این‌باره گفت: «موضوع واگذاری فعالیت‌های اقتصادی، تصمیمی است که آقای رئیس‌جمهور بر آن مصمم هستند و فقط به نیروهای مسلح محدود نمی‌شود. رئیس‌جمهوری در‌این‌باره دستوراتی را به بنیاد شهید، سازمان تأمین اجتماعی و بانک‌ها داده‌اند و اعتقاد دارند دولت تا جایی که می‌تواند باید از تصدی‌گری خود کاهش دهد تا در آینده تصدی‌گری دولت در حوزه اقتصادی به صفر برسد».

    محمود واعظی افزود: «در مقابل باید تلاش کنیم که از بخش خصوصی واقعی حمایت کنیم. در این راستا، آنچه در کشور در حال انجام است، مربوط به همه اعضای دولت است و فقط برای نیروهای مسلح نیست».

    او همچنین درباره اظهارات وزیر خارجه آمریکا مبنی بر تشکیل کارگروهی مشترک میان اروپا و آمریکا برای بررسی اعمال تعدیل‌هایی در برجام، عنوان کرد: «موضع نظام، دولت و وزارت خارجه در ارتباط با برجام موضعی یکسان است و از نظر ما مذاکرات برجام تمام شده و تحت هیچ شرایط و عنوانی دوباره انجام نخواهد شد».

    Rashidpour_Rouhani.jpgاعتماد ـ علیرضا بهداد، نرگس رسولی - سخنان دوشنبه شب رییس‌جمهور درباره مسائل مختلف کشور، در حوزه اقتصاد، آنگونه که باید انتظار اقتصاددانان و فعالان اقتصادی را برآورده نکرد و سبب شد تا برخی از آنان در گفت‌وگو با «اعتماد» به بیان نقدهای خود در این خصوص بپردازند.

    به باور این دسته از اقتصاددانان، انتظار بر آن بود تا رییس‌جمهور با توجه به تغییرات عمیق در بودجه ۹۷، تبعات مصوب نشدن بودجه مد نظر خود در کمیسیون تلفیق را شرح دهد، از اصلاح قیمت‌ها سخن بگوید و به این موضوع اشاره کند که اقتصاد ایران در چه درجه‌ای از چالش‌ها قرار گرفته و اگر اصلاحات عمیق در آن اجرا نشود، آحاد اقتصادی با چه ضرر و زیان‌هایی مواجه خواهند شد.

    شاید بهتر بود تا رییس‌جمهور از بودجه‌ای که با دستان خود به مجلس تقدیم کرده جانانه دفاع می‌کرد و با شرح دلایل اقتصادی افزایش قیمت‌ سوخت در بودجه ۹۶، مسوولیت افزایش قیمت حامل‌های انرژی را بر عهده می‌گرفت و بیصدا از کنار آن نمی‌گذشت.

    از کیفیت سوالات این‌گونه بر می‌آمد که حسن روحانی نمی‌خواهد درباره اصلاحات اقتصادی و واقعی‌سازی قیمت‌ها سخن بگوید و افکار عمومی را از خود برنجاند ولی در مقابل هم نتوانست با توضیحاتی که درباره سرنوشت سپرده‌گذاران و بازار ارز داد دل آنان را به دست آورد.

    اما آخرین سوال مجری از رییس‌جمهور که تحت تاثیر خبرهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی بود، حسن روحانی را به جایی رساند که جلوی چشم میلیون‌ها بیننده اعتراف کند، توجیه قانع‌کننده‌ای برای بالا بردن تعرفه واردات خودروهای هیبریدی ندارد. اینکه خودروهای وارد شده هیبریدی واقعی نبوده‌اند.

    روی دیگر این سوال قول مجری از رییس‌جمهور بود. وقتی که او از روحانی پرسید آیا تعرفه واردات خودروهای هیبریدی واقعی را کم خواهد کرد، رییس‌جمهور به جای آنکه سازوکارهای موجود واردات را بیان کند، به سرعت پاسخ مثبت داد تا واردکنندگان خودرو از این پس با برچسب «هیبریدی واقعی» وارد بازار شوند.

    یک فقیری اگر دزدی بکند نامش می‌شود «سرقت»، ثروتمندی اگر دزدی بکند نامش می‌شود «اختلاس» که پرونده‌اش در دست بررسی است».

    العربیه - یک مادر بزرگ روس، نتوانست شکست نوه‌اش را در کشتی فرنگی مشاهده کند و پس از اینکه نزدیک بود ضربه فنی شود، با ورود به تشک بازی، یک ضربه محکم بر سر حریف نوه‌اش وارد کرد.

    به گزارش شبکه عرب‎زبان روس "روسیا الیوم"، در این مسابقه محلی که «غوراش» نامیده می‌شود، مادر بزرگ که ظاهرا از داوری بازی هم ناراضی بود، با ورود به تشک، مسابقه را به جنجال کشاند.

    ویدیویی که در یوتیوپ و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، نشان می‌دهد که پیرزن در طول بازی، به داوران این مسابقه اعتراض می‌کرد.

    مسابقه دو گشتی‌گیر که در منطقه روستوک روسیه برگزار می‌شد، به خوبی پیش می‌رفت تا اینکه نوه پیرزن که لباس آبی به تن داشت، به زمین افتاد و در حالیکه از سوی حریفش، ضربه فنی می‌شد، ناگهان پیرزن وارد میدان شد و ضربه محکمی را به سر حریف نوه‌اش وارد کرد.

    موشک کروز برد بلند قدیر برای اولین بار توسط یگان‌های شناور نیروی دریایی ارتش در دومین روز از رزمایش مشترک محمد رسول الله(ص) در دریای عمان شلیک شد.

    به گزارش خبرگزاری مهر، در دومین روز از مرحله اصلی رزمایش مشترک محمد رسول الله (ص) ارتش جمهوری اسلامی ایران، یگان‌های شناور نیروی دریایی ارتش با موفقیت توانستند با شلیک یک فروند موشک کروز برد بلند قدیر، شناور دشمن فرضی را در فاصله دور و در عمق دریا منهدم کنند.

    2696783.jpgموشک کروز برد بلند قدیر که برای اولین بار است، توسط یگان های شناور نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران تست عملیاتی می‌شود، یک موشک پیشرفته با قابلیت آماده سازی سریع، ارتفاع پروازی پایین، ضد جنگ الکترونیک،برخورداری از نقطه چرخش و دقت بالای ناوبری است که جزء موشک های پیشرفته و به روز ضد سطحی به شمار می رود.

    یکی از مهمترین ویژگی‌های موشک کروز قدیر، انهدام دقیق اهداف و قدرت تخریب بالاست که این ویژگی امروز در رزمایش مشترک محمد رسول الله(ص) ارتش با موفقیت مورد ارزیابی قرار گرفت.

    در ادامه یگان موشکی نیروی دریایی ارتش، با شلیک یک فروند موشک کروز نصرساحل پایه ارتقاء یافته با دقت بالای نشانه گیری و هدف یابی دقیق نسبت به انهدام هدف از پیش تعیین شده اقدام کرد.

    cat_012518.jpgبی بی سی - یک دادگاه فدرال در کالیفرنیا به گربه‌ای که به دلیل قیافه اخمویش در شبکه‌های اجتماعی معروف شده ۷۱۰ هزار دلار (۵۰۰ هزار پوند) پرداخت کرده است. دادگاه این حکم را پس از رسیدگی به پرونده کپی رایتی که این گربه در آن دخیل بوده، صادر کرد.

    شرکت موسوم به "گربه اخمو" از صاحبان کمپانی تولید قهوه گرنید در آمریکا به دلیل سوء‌استفاده از توافقی که مربوط به استفاده از عکس‌های این گربه بود، شکایت کرد.

    براساس این توافق کمپانی گرنید تنها حق استفاده از عکس این گربه را برای فروش نوشیدنی به اسم "گرامپوچینو" داشته، اما این کمپانی سایر محصولات از جمله تی شرت و نوعی قهوه را هم تحت نام این گربه فروخته بود.

    gorbehakhmoo1.jpg

    اسم واقعی این گربه تاردار سوس است. انتشار عکس‌هایی از این گربه در سال ۲۰۱۲ در اینترنت به دلیل قیافه اخمو و بداخلاقش با واکنش‌های زیادی همراه شد.

    گفته شده که این گربه اخمو در یکی از جلسات دادگاه حضور داشته است.

    این گربه ۶ ساله یک شرکت به نام خودش دارد و محصولاتی از جمله لباس، تقویم و اسباب بازی با تصاویر او تولید می شود.

    او سفرهای زیادی به کشو‌ر‌های جهان داشته و در برنامه‌های تلویزیونی حضور پیدا کرده است.

    gorbehakhmoo2.jpg

    MohammadJafar_Montazeri.jpgخبرگزاری صداوسیما - دادستان کل کشور از دادستان‌ها خواست از مدیران ذیربط بخواهند دوتابعیتی‌ها را معرفی کنند تا برخورد شود.

    حجت الاسلام و المسلمین محمدجعفر منتظری در گردهمایی رؤسای کل دادگستری‌ها، دادستان‌ها، معاونان اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم و معاونان راهبردی دادگستری‌های سراسر کشور تاکید کرد: وقتی یک کشور به یک نفر تابعیت مضاعف می‌دهد مشخص است که امیدی دارد تا او را به عنوان عامل نفوذی خود انتخاب کند و رئیس یکی از بانک‌ها که دو تابعیتی بود، خیانت کرد و به دامن کانادا رفت.

    دادستان کل کشور خاطرنشان کرد: انتظار داریم وقتی گفته می‌شود صد و چندنفر دو تابعیتی وجود دارد باید بررسی شود، همه مسئولان حساس شوند و ذره بین به دست گرفته و با وسواس مسئله را پیگیری کنند.

    Ahmad_Janati.jpgایسنا ـ رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: در مورد اقتصاد، گرفتاری‌های مان کم نیست. یکی مسائل بانکی است که بانک‌ها خود منشاء فساد شده‌اند. خیلی‌ها پیش از این نسبت به این موضوع هشدار دادند، اما گوش ندادند و مجبور شدند برخی از این بانک‌های قلابی را تعطیل کنند و پول مردم را هم تمام و کمال ندادند و در آن مانده‌اند.

    به گزارش ایسنا، آیت‌الله احمد جنتی صبح امروز طی سخنانی در سومین جلسه مشترک هیئت رئیسه مجلس خبرگان با کمیسیون‌های این مجلس با تبریک فرا رسیدن میلاد حضرت زینب (س) و در پیش رو بودن دهه فجر اظهار کرد: جامعه طلبگی و اعضای مجلس خبرگان در سطح عالی قرار دارند و اگر رعایت احکام اسلام را آنطور که باید و شاید نکنند پسندیده نیست؛ چرا که مسئولیت آنان بیشتر است.

    gheysar_012518.jpgبی بی سی - پلیس در ایالت ویرجینیای آمریکا ویدیوی تعقیب و گریز خودروی یک ایرانی-‌آمریکایی به نام بیژن قیصر را منتشر کرده که در نهایت به کشته شدن او منجر شد.

    ویدیو نشان می‌دهد که پلیس پارک‌های آمریکا - که یک نهاد فدرال است - عصر دوشنبه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۷ (حدود دو ماه پیش) دو بار خودروی جیپ آقای قیصر، ۲۵ ساله، را در کنار جاده متوقف می‌کند ولی او ناگهان از صحنه می‌گریزد.

    دفعه سوم که خودرو در یک ناحیه مسکونی مجبور به توقف می‌شود، مامور پلیس از خودروی خود پیاده می‌شود و در شرایطی که به نظر می‌رسد شیشه در طرف راننده خودروی آقای قیصر پایین نیست و فعل و انفعالی بین او و ماموران رخ نمی‌دهد، به سمت راننده شلیک می‌کند.

    همچنین به نظر می‌رسد وقتی خودروی جیپ قدری به جلو حرکت کرد، ماموران پنج گلوله اول را شلیک می‌کنند.

    این ویدیو با دوربین نصب شده در خودروی پلیس محلی فرفاکس ویرجینیا ضبط شده که در صحنه حضور داشتند. ویدیو نشان می‌دهد که هر بار خودرو قدری حرکت می‌کند ماموران چند تیر دیگر شلیک می‌کنند. در نهایت جیپ آقای قیصر در حاشیه خیابان به حالت نیمه واژگون متوقف شد.

    وکیل خانواده قیصر به روزنامه واشنگتن پست گفته مدارک پزشکی نشان می‌دهد که چهار گلوله به ناحیه سر و یک گلوله به مچ اصابت کرده است.

    خانواده قیصر روز چهارشنبه (۲۴ ژانویه) با صدور بیانیه‌ای از تصمیم پلیس فیرفاکس ویرجینیا برای انتشار این ویدیو قدردانی کرد.

    در بیانیه آمده است: "این ویدیوی آزاردهنده، قتل بی‌دلیل یک مرد جوان توسط افرادی را نشان می‌دهد که مسئول حفظ ایمنی عمومی هستند."

    بیانیه می‌افزاید: "هیچ کس ابدا در معرض آسیب نبود تا این که دو مامور پارک‌های آمریکا چند بار به بیژن قیصر تیراندازی کردند، در حالی که بدون اسلحه در جیپ خود نشسته بود."

    خیلی نگران هستم. به‌ویژه آنکه می‌بینیم بسیاری از تندروهای داخلی و خارجی علیه برجام با یکدیگر همراه شده‌اند. هدف ترامپ و تندروهای داخلی هم تنها بلااثر کردن موضوع برجام است.

    ***

    nabavi_012318.jpgروزنامه وقایع اتفاقیه با بهزاد نبوی مصاحبه ای انجام داده است. بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:

    * خیلی نگران هستم. به‌ویژه آنکه می‌بینیم بسیاری از تندروهای داخلی و خارجی علیه برجام با یکدیگر همراه شده‌اند. هدف ترامپ و تندروهای داخلی هم تنها بلااثر کردن موضوع برجام است.

    *در شرایط فعلی، اوضاع اقتصادی خوبی نداریم. لایحه بودجه‌ پیشنهادی دولت به مجلس کسری قابل‌توجهی داشت که در صورت تصویب تغییرات پیشنهادی کمیسیون تلفیق، این کسری بیشتر هم می‌شود.

    *شرایط امروز در مواردی نامناسب‌تر از اواخر جنگ است، حتی با دوره میانی دهه هفتاد نیز قابل قیاس نیست، اگرچه درآمد ارزی کشور در آن ایام حدود هفت میلیارد دلار بود اما میزان واردات در دولت هشتم، بسیار محدود بود و این واردات در دولت‌های نهم و دهم بر‌اساس سیاست «آوردن درآمد نفت بر سر سفره‌های مردم!» و با استفاده از درآمدهای افسانه‌ای نفت به حدود ۷۰‌میلیارد دلار در سال رسید.

    *من در زندان، ضد انقلاب ،یعنی ضد همه انقلاب‌ها شدم! از انقلاب فرانسه تا بهار عربی. از نگاه من انقلاب‌ها مشکلات اساسی دارند. مهم‌ترین مشکل آنها این است که با تفکر انقلابی، ساختار موجود کشور را نابود می‌کنند و به‌دلیل بی‌تجربگی در ایجاد ساختار جدید دچار مشکلات اساسی می‌شوند. خود ما هم در ابتدای انقلاب تجربه نداشتیم و طبعا در اداره کشور دچار مشکلات اساسی بودیم. اجرایی‌ترین فرد در میان ما مرحوم مهدی بازرگان بود که تصور می‌کنم مهم‌ترین سمت اجرایی‌اش ریاست سازمان آب تهران در زمان مرحوم محمد مصدق بود. به این نتیجه رسیدم که در عصر حاضر برای ما و همه ملت‌ها و کشورها، تنها راه، اصلاحات است. گفتمان اصلاح‌طلبی تعطیل‌بردار نیست. در هیچ کجای دنیا، امروز دیگر انقلاب مقبولیتی ندارد.

    * در سال ۹۲ در زندان وقتی روحانی به ریاست‌جمهوری برگزیده شد، نامه‌ای برای ایشان نوشتم و ضمن تبریک انتخاب‌شان، تاکید کردم که ما در حال تحمل حبس‌مان هستیم و مشکلی هم نداریم. انتظارمان از شما حل مسائل سیاست خارجی و به تبع آن، مسائل اقتصادی است. واقعیت این است که من از همان موقع معتقد بودم که اگر روحانی در زمینه حل‌کردن این مسائل توفیق پیدا کند، در سایر زمینه‌ها هم قدرت بیشتری خواهد داشت.

    *سه راه برای تغییر وضع موجود به وضع مطلوب متصور است: انقلاب، دخالت خارجی و اصلاحات. دو مورد اول را هم خودمان و هم سایر کشورهای دنیا تجربه کرده‌ایم. در سراسر جهان جز داعش به انقلاب فکر نمی‌کند، حتی القاعده هم دیگر کمتر به اقدامات انقلابی دست می‌زند. این نظر من پیرمرد نیست که رمق انقلاب ندارم و ممکن است محافظه‌کار شده باشم، بلکه حتی جوانان هم دیگر اعتقاد و انگیزه انقلاب را مثل دوره جوانی ما ندارند. دخالت خارجی هم دیگر یک راه‌حل شکست‌خورده است که مثال بارز آن را در افغانستان، عراق، یمن و سوریه می‌بینیم. دخالت آمریکا در عراق و افغانستان را دیدیم چه نتیجه‌ای در پی داشت؟ حالا این کشورها چه دارند؟ یمن و سوریه هم در آتش جنگ داخلی می‌سوزند؛ بنابراین دو راه مذکور را امروز همه مردود می‌دانند و دنبال آن نیستند. تنها راهی که می‌ماند همین اصلاحات است که از دوم خرداد ۷۶ در کشور ما مطرح شد.

    *من شنیده‌ام که تقریبا در کل کشور در حدود ۶۰‌شهر و جمعا حدود ۶۰‌ تا ۱۰۰‌هزار نفر به خیابان‌ها آمده بودند. این آمار نشان می‌دهد که این اعتراضات آن‌چنان وسیع نبوده است و به‌همین علت، هم نسبتا زود فروکش کرد. ضمنا به‌نظر می‌رسد که ناآرامی‌های اخیر، در کوتاه‌مدت دستاوردهای مطلوبی هم برای مخالفان دولت داشت. به‌عنوان مثال، فضای مجازی تا اندازه‌ای محدود و موضع‌گیری‌ها علیه اصلاح‌طلبان در فضای مجازی بسیار تند شد. به‌ویژه آنکه تلاش ویژه‌ای کردند تا شخص آقای خاتمی را هم تخریب کنند.

    * این جو درمیان‌مدت بعید می‌دانم که استمرار پیدا کند. بالاخره گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی، به‌ویژه در خارج از کشور از این شرایط و به‌ویژه حملات به اصلاح‌طلبان و میانه‌روها که برای اولین‌بار آنها در ۱۳۷۶ از دوم خرداد به‌عنوان «فتنه خاتمی» نام بردند، ذوق‌زده شده بودند. چندی قبل از این ناآرامی‌ها، جمعی در فضای مجازی و به نام اصلاح‌طلب هیاهوی «پشیمانی از رای به روحانی» را مطرح کردند که مورد استقبال مخالفان ائتلاف اعتدال، میانه‌روی و اطلاح‌طلبی هم قرار‌گرفت، شبیه موج «عبور از خاتمی» که اواخر دوره دوم ریاست‌جمهوری او مطرح شد. شاید برخی با حسن‌نیت تصور کنند با این «اعلام پشیمانی» خرج خود را از روحانی جدا می‌کنند. حال آنکه امکان جدایی این خرج برای اصلاح‌طلبان وجود ندارد. به‌فرض شکست دولت، اصلاح‌طلبان هم شکست خواهند خورد. اصلاح‌طلبان باید تمام تلاش‌شان را کنند تا روحانی موفق شود. تنها کاری هم که در دولت دوم روحانی همگی‌ باید برای تحققش تلاش کنیم جلب سرمایه‌های خارجی است. همان‌طور که می‌دانید ما برای اینکه اشتغال را در وضع فعلی حفظ کنیم، باید چند سال پیاپی، سالانه ۶۰‌میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داشته باشیم. این درحالی است که از سال ۹۲ تاکنون هر سال کمتر از پنج میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در کشور عملا تحقق یافته است».

    Sadegh_Zibakalam.jpg

    پوک و سطحی بود

    انتخاب ـ صادق زیباکلام نسبت به گفتگوی تلویزیونی دیشب روحانی با مردم واکنش نشان داد.

    زیباکلام در توئیتی نوشت: ایکاش آقای روحانی متوجه میشدند که هربار که با مردم صحبت میکنند بخش دیگری از ۲۴میلیون رای‌شان را از دست میدهند. ایکاش ایشان میتوانستند متوجه شوند که وقتی بجای پرداختن به مشکلات و مسائل جدی و واقعی جامعه به سئوال و جوابهای تصنعی، پوک و سطحی میپردازند در حقیقت به شعور مردم توهین میکنند.

    ***

    موج انتقاد از سخنان رئیس جمهور

    بی بی سی - گفتگوی تلویزیونی یک ساعته حسن روحانی که دیشب از دو شبکه سراسری صدا و سیمای ایران، شبکه یک و شبکه خبر، پخش شد، واکنش کاربران را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. واکنش‌هایی عموما انتقادی که از شکل مصاحبه و پرسشگری رضا رشیدپور، مجری تلویزیونی تا پاسخ‌ها و نکته‌های روحانی را در بر می‌گیرد.

    دو هشتگ #روحانی و #رشیدپور از دیشب تا لحظه نگارش این گزارش بیش از ۱۲ هزار بار در توییتر استفاده شده است. شبکه‌ای اجتماعی که فیلترینگ آن، موضوع پرسش و پاسخ این گفتگو هم بود.

    حسام‌الدین آشنا، مشاور رسانه‌ای حسن روحانی، در یک نظرسنجی توییتری عملکرد رئیس‌جمهور ایران در مصاحبه را به رای گذاشته است. از حدود بیش از شش هزار و ۵۰۰ نفری که در این رای‌گیری شرکت کرده‌اند، ۸۳ درصد گزینه ضعیف را انتخاب کرده‌اند. نتایجی بسیار نزدیک به نظرسنجی مشابه پایگاه خبری جماران از "میزان موفقیت رئیس‌جمهور در پاسخگویی به دغدغه‌های مردم" که از حدود پنج هزار نفری که در این رای‌گیری شرکت کرده‌اند، ۷۸ درصد گزینه ضعیف را انتخاب کرده‌اند.

    _99715529_ashna111.jpg_99715533_img_2041.jpg

    منتقدان گفتگوی تلویزیونی چه می‌گویند؟

    یکی از اصلی‌ترین انتقادها، اشاره نکردن به اعتراضات اخیر و موضوع کشته‌ها و دستگیرشده‌ها بود. مساله‌ای که مجری به آن اشاره‌ای نکرد و روحانی در خلال سخنانش با اشاره‌ای گذرا، به مجاز بودن "اعتراض مردم در خیابان در چارچوب قانون" از آن عبور کرد.

    اما عیسی سحرخیز، فعال سیاسی پس از اشاره به مغفول ماندن این موضوع در گفتگو تلویزیونی توییت کرده است:

    shahrkhizRJinterview11.jpg

    ستاره گفت‌وگو "مجری" بود

    وبسایت "فرارو" در یادداشتی درباره گفت‌وگوی تلویزیونی حسن روحانی به انتخاب یک ستاره به عنوان مجری (رضا رشیدپور) اشاره کرده و نوشته است: «احتمالا برنامه‌ریزان گفت‌وگوی تلویزیونی رئیس جمهور با انتخاب یک ستاره به عنوان مجری آن تلاش می‌کردند که بر جذابیت‌های آن بیافزایند تا خشکی و عدم انعطاف گفت‌وگوی‌های پیشین را نداشته باشد.»

    اما به اعتقاد نویسنده یادداشت، از این نکته غافل شده‌اند که ممکن است به جای رئیس جمهور این مجری سرشناس به ستاره گفت‌وگوی تلویزیونی بدل شود. اتفاقی که عملا شب گذشته رخ داد؛ حالا اگر برنامه‌ریزان گفت‌وگو شب گذشته به دنبال تبدیل کردن روحانی به ستاره آن بودند باید گفت در این رابطه شکست خوردند، اما اگر صرفا به دنبال افزایش مخاطب بودند، به هدف خود رسیدند.

    گفت‌وگو "مهندسی‌شده" بود

    نویسنده یادداشت مزبور در ادامه مدعی است که گفت‌وگوی شب گذشته حسن روحانی مهندسی‌شده بوده است: «مشخص بود که به مجری برنامه حداقل در مواردی خطوط قرمز داده شده است. آنجا این مسئله روشن شد که رشیدپور هیچ سوال جدی درباره مهمترین اتفاق پس از آغاز دولت دوازدهم از رئیس جمهور نپرسید. این نقطه ضعف مهم مصاحبه روحانی بود.»

    نویسنده این یادداشت می‌گوید: «اگر این گفت‌وگو مهندسی نشده بود قاعدتا باید مجری از رئیس جمهور با صراحت بسیار بیشتری درباره اعتراضات و ناآرامی‌های اخیر سئوال می‌کرد.»

    اما هستند کسانی که نوک انتقادها را به سمت دیگر گفتگو ببرند. عزت‌الله ضرغامی، رئیس پیشین صدا و سیما در کانال تلگرامش نوشته: " نتیجه بازی دیشب چیزی از ارزش‌های رضا رشیدپور کم نکرد! سخنان "تکراری"! کلیشه ای و غیر متفاوت رئیس جمهور باعث شد تا همه قضاوت ها به سمت مجری برود و این خوب نیست!"

    بخش نسبتا مفصلی از گفتگوی تلویزیونی روحانی درباره بحران ریزگردها در جنوب ایران و آلودگی هوا در شهرهای بزرگ بود. جایی که روحانی با توضیح طرح آبرسانی به هورالعظیم و ارائه طرح اشتغالزای «جایگزینی خودرو فرسوده» تاکید کرد مقابله با این معضل‌ها "زمانبر است و احتیاج به پول دارد".

    اعترافی که به مذاق عده‌ای از شهروندان که با مساله ریزگردها دست به گریبانند چندان خوش نیامد که "بالاخره کِی؟"

    این اتفاق در مورد موضوع دلار هم افتاد. روحانی با اشاره به نقش نداشتن دولت در بالا رفتن قیمت ارز، از تامین بودن منابع ارزی دولت خبر داد و گفت: "هیچ مشکلی در واردات و صادرات نداریم." اما بعضی از کاربران می‌پرسند چرا روحانی اشاره‌ای نکرد که بالاخره دلیل رکوردشکنی قیمت دلار در روزهای اخیر چیست؟

    سخنان روحانی درباره پروژه مسکن مهر و تعبیر "قوطی‌هایی که در مناطق دور افتاده ساخته شده‌اند" خشم عده‌ای از کاربران نزدیک به جریان اصولگرایی را برانگیخته است و حسن روحانی را متهم به برخورد اشرافی و از بالا به پایین با ساکنان این خانه‌ها کرده‌اند.

    گفتگوی شب گذشته رضا رشیدپور و حسن روحانی:

    Mohammadali_Abtahi.jpgاعتماد ـ ۱- روحانی سوال مربوط به سانچی را متفاوت جواب داد. تاکید روحانی بر اینکه کشتی نفتکش در اختیار وزارت کار بوده و از این مساله به کوچک کردن بنگاه‌های اقتصادی گریز زد جالب بود اما بخش مربوط به خانواده‌های آسیب‌دیده در این حادثه رسمی بود.
    ۲- در مورد زلزله رشید‌پور سوال خوبی را مطرح کرد و جواب روحانی التیام‌بخش بود. با این حال کاش به بحث مشکلات حفاظتی در کنار مرز اشاره بیشتری می‌کرد. نسبت به بافت فرسوده و تخصیص مجانی زمین و ساختمان ادعای بزرگی کرد که بعید است این در توان دولت باشد و احتمالا از مواردی است که بعد از کلنگ زدن جامعه مدنی باید در این مورد پرسشگر باشد.

    Mahmoud_Sadeghi.jpg

    خاتمی گفت باید مرز فعالیت‌های اصلاح‌طلبی را با برخی جریان‌ها مشخص کنیم

    ایلنا ـ دبیرکل انجمن مدرسین دانشگاه‌ها گفت: در دیدار با خاتمی تاکید داشتیم که اگرچه اصلاح‌طلبان هم‌اکنون در مصدر امور نیستند اما به لحاظ پشتیبانی‌ که آقای خاتمی از روحانی داشت الان انتظار از آقای خاتمی این است که با بیان نقدهایی که به آقای روحانی وجود دارد و به نوعی به دولت تذکر دهند.

    محمود صادقی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایلنا با اشاره به دیدار اخیر اعضای شورای مرکزی انجمن مدرسین دانشگاه‌ها با سید محمد خاتمی عنوان کرد: این دیدار پیرو کنگره انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه که در دوم آذر برگزار شد و انتخاب اعضای جدید شورای مرکزی این تشکل ترتیب داده شد. در این دیدار گزارشی از کنگره و برنامه‌های آینده انجمن به آقای خاتمی ارائه شد. طبق قانون جدید احزاب اعضای شورای مرکزی در این دوره از ۱۵ نفر به ۲۱ نفر رسید که چهار نفر آنها را خانم‌ها تشکیل می‌دهند.

    Mostafa_Tajzadeh.jpgبنام خدا

    دوست عزیز و قدیمی
    جناب آقای محسن مخملباف

    با سلام و احترام
    نامه ۱۰ ژانویه ۲۰۱۸ جناب‌عالی را بدقت خواندم. از اینکه باوجود دوری از وطن همچنان اخبار و حوادث ایران را دنبال می‌کنید خوشحالم، اگر چه برخی مواضع شما متاسف و نگرانم کرد، بویژه فراز پایانی نامه که "حمله خارجی" یا "انقلاب خشونت‌بار" را سرنوشت گریزناپذیر کشور می‌خوانید و درعین حال به من انتقاد می‌کنید که چرا خطر سوریه شدن ایران را جدی می‌دانم!؟ مگر تهدیدی مهیب‌تر از جنگ و آشوب داریم؟ سوریه با بیست و اندی میلیون جمعیت تاکنون چند صد هزار کشته و مجروح، میلیون‌ها آواره و میلیاردها دلار خسارت داده و هنوز معلوم نیست کی به ثبات می‌رسد و امنیت گذشته خود را باز می‌یابد! ایران با ۸۰ میلیون جمعیت چه هزینه‌ای باید بپردازد، اگر گرفتار جنگ و آشوب شود؟
    روشن بگویم. "سوریزاسیون" از نظر من همین است که شما سرنوشت شوم ایران و ایرانی می‌خوانید؛ بروز خشونت‌های داخلی و دخالت‌های خارجی. ایران اگر گرفتار یکی از آن دو شود، وقوع دیگری به نظر من قطعی است. به این ترتیب اولین اختلاف ما به تحلیل و پیشگویی مطلقا بدبینانه شما برمی‌گردد که جنگ یا خشونت انقلابی را تقدیر مسلم و اجتناب‌ناپذیر ایران می‌بینید و هم‌زمان اصلاحات و خاتمی را که می‌توانند نقش استثنایی در جلوگیری از وقوع هر دو ایفا کنند، زیر ضرب گرفته‌اید. من برعکس شما همچنان به رشد آگاهی‌های عمومی و نیز مواجهه عقلانی حکومت با مسائل، بویژه بعد از اجتماعات اعتراضی اخیر امیدوارم و اینکه هنوز می‌توان از بهم خوردن اوضاع، آشفتگی امور و درگیری مردم با مردم جلوگیری کرد.
    اما قبل از نقد پیش‌بینی شما درباره آینده کشور اجازه می‌خواهم چند نکته درباره سه کشوری که نام برده‌اید، یادآور شوم.
    ۱. چرا شما از حمله امریکا و متحدینش به افغانستان دفاع می‌کنید ولی «مخالف حمله خارجی به ایران هستید» و تاکید دارید که «حمله دولت‌های خارجی را به قصد کمک به دموکراسی در ایران نمی دانید»؟ مگر افغانستان طالبانی و جمهوری اسلامی چه تفاوتی دارند که اشغال یکی را لازم و آزادی‌بخش می‌خوانید ولی با حمله نظامی به دیگری مخالفت می‌کنید؟ پاسخ شما هرچه باشد، به این معناست که معتقدید دخالت نظامی خارجی در ایران وضع میهن و مردم را بهبود نخواهد بخشید بلکه بدتر خواهد کرد.

    Ali_Motahari.jpg

    علی مطهری به حسین شریعتمداری: چرا کیهان به آزادی و حقوق بشر نمی‌پردازد؟

    انتخاب - علی مطهری، نایب رییس مجلس در پاسخ به یکی از مطالب روزنامه کیهان نوشت: درست نیست که تا دولتی به حقوق ملت توجه کرد و به آزادی‌های انسانی احترام گزارد، دائم از معیشت مردم که همیشه می‌توان نقصی در آن یافت بگوئیم و وقتی دولتی همسوی خودمان روی کار آمد معیشت را فراموش کنیم.

    به گزارش «انتخاب»، متن پاسخ مطهری به روزنامه کیهان به شرح زیر است:

    Kourosh_Golnam.jpgهوشنگ امیر احمدی را بیشتر بشناسیم

    نگاهی کوتاه به مقاله امیر احمدی و "نقشه راه" ِ او


    آنچه در ایران رُخ داد، با شتابی شگفت انگیز ردپای خود را نه تنها در ایران که در بیرون از مرزهای ایران نیز نهاده و خواهد نهاد. در باره خیزش گسترده مردم که برای نخستین بار همه "خطِ قرمزهای" حکومت را در هم شکست، در زمانِ کوتاهی که از آن گذشته، فراوان نوشته شده است ولی به فرصت طلبانی که تا دیروز به هر دری زدند تا جایی در حکومت به آنان داده شود و با همه التماس‌ها، تملق گویی‌ها و لابی گری‌ها، به جایی نرسیدند، ولی مطلبی نوشته نشده و یا نگارنده ندیده است. من در این نوشته کوشش کرده‌ام به یکی از این فرصت طلبان که به قول خودش "به چوب دو سر طلا مبدل شده" یعنی با همه خوش رقصی‌ها، امروز نه اصلاح طلبان حکومتی و نه اصول گرایان اهمیتی به او نمی‌دهند و اینک حتا در نقش "نجات دهنده" پا به میدان نهاده، پرداخته‌ام.


    دستپاچگی فرصت طلبانِ بد نام


    هوشنگ امیر احمدی یکی از این فرصت طلبانِ بد نامی است که به شتاب دست بکار شده است و برای مردم بپا خواسته ایران، در مقاله‌ای به درازای پیشینه خوش رقصی‌ها و همکاری‌هایش با حکومت اسلامی، در نقش آموزگارِ دلسوز و مشگل گشا نمایان شده است (۱). ایشان خیال می‌کند مردم پیشینه او، لابی گری برای حکومت، مجیز گویی از "آقا" و (با پوزش از خوانندگان) حتا از ابلهی چون احمدی نژاد، نامه نویسی به جنتی، دلسوزی جانانه برای سپاه پاسداران جنایت پیشه و... را فراموش کرده‌اند! شگفت است که در مقاله‌ای که سر هم بندی کرده است، گذشته از این که در"نقشه راهِ " خود برای حل مشکل به علی خامنه‌ای که "مشکل ساز اصلیِ" مردم است رو کرده و او را تنها کسی دانسته که راه حل مسئله را در دست دارد؛ نیز کوشش کرده است که حکومت را با قدرت و صلابت بنمایاند. این در حالی است که تنی چند از آخوندها به خامنه‌ای و بی کفایتی او تاخته‌اند و یکی از آن‌ها حتا او را آخوند درجه سه و چهار نامیده است.
    فرازهایی از دُر افشانی‌های "استاد" در مقاله‌اش:
    " ازطرف دیگر، نیروهایی در داخل و خارج از کشور هستند که به کمتر از براندازی کامل نظام اسلامی رضایت نمی‌دهند. آنها هم دراشتباه هستند. جمهوری اسلامی ایران، نظامی کماکان قدرتمند است و طرفداران بسیار و پر صلابتی دارد. درگیری با چنین نظامی که ایدئولوژیک هم هست حتی اگر خارجی‌ها هم در طرف براندازان باشند بسیار مشکل خواهد بود. "
    این "طرفداران بسیار و پُر صلابت" کجا هستند و کی هستند؟ آیا نیروهای سرکویگر در درون و مزدوران حکومت چون حزب الله لبنان در برون مرز هستندکه اگر پولی که از کیسه ملت دزدیده شده و به آنان پرداخت می‌شود؛ بریده شود، چون برف در برابر خورشید، ذوب و آب می‌شوند؟ چاقو کش‌ها و چماق به دست‌ها هستند که به فرمان رهبر دستشان به خون مردم آغشته است؟ این‌ها را می‌گویند" طرفدارانِ بسیار و پُر صلابت؟! " این‌ها برای کسی چون جنابعالی که با این اوباش حشر و نشر داشته، اندک آسیبی ندیده و در جای گرم و نرم خود نشسته است، پُر صلابتند نه برای مردم گرفتاری که زیر سایه رهبری حکیمانه "آقا"، امروز در کشوری ثروتمند، نیازمند نان شب شده‌اند.

    Mohammad_Jafari.jpgدر ابتدا، این نکته را لازم میدانم خاطر نشان کنم: بسیاری در تحلیلهای خود از خلاف قانون اساسی و یا قانونهای مصوب مجلس شورای اسلامی، عمل کردن هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای و دور زدن این قوانین سخن میگویند و مینویسند که به جای خود، درست و بجاست است و وجاهت دارد. اما مهمتر از همه، هم در نظر و هم در عمل، عقیده نداشتن آقای خمینی به هیچ قاعده و قانونی بود. او جز قانون قدرت و آنچه که خود بمثابه تجسم قدرت میخواست را قانون میکرد و همان را نیز مرتب تغییر میداد. نمونه‌ها به اندازه‌ای زیاد است که امروز هر آدم بی طرف و با انصافی بخواهد در آن تشکیک کند، آب در هاون می‌کوبد. بنا براین کسانی که در پی رسیدن به آزادی، دموکراسی، حقوق مداری، عدالت و رشد هستند، یکی از مهمترین کارشان باید نقد روش و منش آقای خمینی و حاصل آناست که رهبری خامنهای و وضعیت امروز کشوراست. البته در این نقد به نکات مثبت وی هم باید پرداخته شود. مگر نشنیدیم وقتی آقای خمینی قدرت را قبضه کرد، گفت: «اگر سی و پنج ملیون بگویند آری، من می‌گویم نه!؟» و یا «اگر ملت موافقت کند، من مخالفت میکنم»؟. مگر مجلس به او ننوشت که نقض قانون اساسی از سوی شما از حد گذشت و مگر پاسخ نداد بعلت جنگ بود و از این پس به قانون اساسی عمل میشود و مگر پس از آن، به نقض قانون ادامه نداد و دم از ولایت مطلقه فقیه نزد؟ هنوز متوجه نشدهایم که آقای خمینی به هیچ قانونی پایبند نبود؟ یا باز وقتی گفت: «حفظ حکومت اوجب واجبات است» و یا برای حفظ دین باید، «جاسوسی کرد، مشروب خورد و دروغ گفت» بازهم متوجه نشدیم که آقای خمینی به احکام دین نیز پیابند نیست؟ و یا در خرداد ۶۰ که برضد منتخب ملت ایران کودتا کرد یعنی مرحله نهایی کودتا را به انجام رساند، باز هم متوجه نشدیم آقای خمینی قدرتمداری خویش را قانون میداند؟ در آن تاریخ فقط و فقط یک آزادی خواه از اقلیت نمایندگان آزاده و پای بند قانون در مجلس، از طرف مردم درسخنرانی روشنگرایانهاش از جمله فریاد زد: بعد از این کودتا "انا لله و انا الیه راجعون" یعنی فاتحه قانون و دموکراسی و آزادی خوانده شد. آن شخصیت ایراندوست، جز زنده یاد مهندس علی اکبر معین فر، اولین وزیر نفت در حکومت موقت مهندس بازرگان و نماینده بعدی درمجلس که اخیراً چهره در نقاب خاک کشید، نبود.

    این‌ها همه یکطرف قضیه است. طرف دیگر قضیه این است: کسانی که امروز خود دم از قانون اساسی و دور زدن آن و اجرا نشدن قانون و آزادی می‌زنند، نباید بگویند وقتی رهبر انقلاب خود و حواریونش به قانون اعتناء و حتی عقیده نداشتند، چه توقعی می‌توان داشت که قانون اساسی به اجرا در آید؟ در پاریس، در همان زمان که زمان اوج انقلاب بود و آقای خمینی در نقش رهبر و سخنگوی انقلاب در انظار ملت ایران و جهان به مردم ایران وعده استقلال و همه نوع آزادی، برابری، عدالت و رشد می‌داد، که آن به «بیان انقلاب» و یا «بیان پاریس» مشهور شد، آقای دکتر یزدی (موافق جلد سوم خاطراتش) برنامه قبضه کردن قدرت، تحت نام «برنامه سیاسی راهبردی» را به آقای خمینی میداد و او با اجرای آن موافقت میکرد. یادآور میشود که این طرح تا حدود ۳۵ سال بعد از پیروزی انقلاب از دید عمومی پنهان مانده بود، و به قلم اینجانب در نقد خاطرات آقای دکتر ابراهیم یزدی، سه مقاله در اردیبهشت ۱۳۹۵ و مقاله چهارمی در آذر ۱۳۹۵، با نام «خشونت، خشونت زاست و بر خود می‌افزاید» انتشار یافت. نقد من، بدون کم و کاست، روشنائی انداختن به آن طرح بود و من از خودم چیزی در نیاورده بودم و هم اکنون هم کتاب خاطرات آقای یزدی در اختیارهمه است و میتوانند خود به قول معروف راستی آزمایی کنند. بنا برآن خاطرات ۵ نفر دیگر به جز خود دکتر یزدی، آقایان: مطهری، بهشتی، بازرگان، اشراقی (داماد آقای خمینی) و احمد آقا از آن طرح اطلاع داشته‌اند.

    Mahmoud_Delkhasteh.jpgمقدمه

    کار جامعه شناسی سیاسی، بخصوص جنبشهای اجتماعی از سطح به عمق گذر کردن است. در عین حال که امواج و تلاطمها و کف ها دریای خشمگین را ملاحظه می کند، ولی می داند که نیاز دارد برای درک بهتر دینامیسمهایی که این تلاطمها را سبب شده، به زیر سطح آب رفته و جریانهای زیر آبی این دریای طوفانی را مطالعه کند، تا از این طریق به تفسیری دست بزند و پیش بینی هایی بکند که درجه صحت آنها در حد ممکن بالا باشد. شاید آنالوژی مطالعه روانکاوانه ضمیر آگاه و ضمیر نیمه آگاه و ضمیر نا خود آگاه، در اینجا بکار بیاید، تا روش کار روشنتر قابل رویت شود.

    البته این کار از دو جهت سخت می شود:

    dualcitizens_012318.jpgدر صورت تصویب طرح اصلاح قانون تابعیت...

    ایران اینترنشنال، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، طرح «اصلاح قانون تابعیت» را تهیه و تدوین کرده‌اند که قرار است پس از تحقیق و تفحص از دوتابعیتی‌ها، به هیات رئیسه مجلس ارائه شود و در دستور کار مجلس قرار گیرد.

    به گزارش فارس (+لینک)، نمایندگان مجلس هدف از این طرح را اتخاذ تصمیمات لازم جهت رفع خلاءهای قانونی متعدد که در حوزه مسوولان و مدیران ارشد دوتابعتی مطرح است، دانسته‌اند.

    براساس این طرح به‌‌کارگیری یا استخدام افرادی که بدون ترک تابعیت ایرانی، تابعیت سایر کشورها را کسب کرده‌اند، ممنوع بوده و مرتکب علاوه بر اجرای مقررات ماده ۹۸۹ قانون مدنی، به جزای نقدی درجه۴یا حبس درجه ۶ و استرداد تمام حقوق و مزایایی که دریافت کرده است، محکوم می‌شود.
    این طرح همچنین شامل کسانی می‌شود که در حین به کارگیری یا اشتغال، تابعیت سایر کشورها را کسب کرده‌اند، نیز می‌باشد.
    بر اساس این طرح افراد دوتابعیتی مکلفند ظرف مدت سه ماه پس از لازم‌الاجرا شدن این قانون، خدمت خود را ترک نماید. در غیر این صورت به مجازات‌های مقرر در ماده یک این قانون و استرداد تمامی حقوق و مزایایی که پس از پایان مهلت سه ماهه مذکور دریافت کرده‌اند محکوم می‌شوند.
    همچنین در این طرح افرادی که به هر دلیلی نظیر قوانین محل تولد یا ازدواج با اتباع خارجی و مانند آن بدون کسب تابعیت، تابعیت سایر کشورها به آنان تحمیل شده است یا خواهد شد و هم‌چنین افرادی که تابعیت ایرانی را کسب کرده یا می‌کنند نیز، از اشتغال به مقامات ذیل ممنوع بوده و به جزای نقدی درجه ۴ یا حبس درجه ۶ و استرداد تمام حقوق و مزایایی که دریافت کرده است، محکوم می‌شود.

    - ریاست جمهوری و معاونین و مشاورین او
    - عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضاییه و دادستانی کل
    - وزارت و معاونت وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری
    - نمایندگی مجلس شورای اسلامی
    - عضویت شوراهای استان و شهرستان و شهر
    - استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هر گونه پست و مأموریت سیاسی
    - قضاوت
    - عالی‌ترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی
    - تصدی کلیه پست‌های حساس یا اطلاعاتی یا امنیتی.

    - بی بی سی

    تنها نقشی که احمدی نژاد در شرایط دشوار امروز می توانست برای خود متصور باشد رهبری یک انقلاب بود چون ریاست جمهوری را از وی دریغ داشته‌ بودند و رهبر کشور نیز نمی تواند باشد اما با نظریه‌ "انقلاب دائمی" در جمهوری اسلامی می توانست نقشی تازه برای خود دست و پا کند. او نمی دانست که "انقلاب" دارد از وی پیشی می گیرد

    ***

    ahmadinejad_012318.jpgسخنان احمدی نژاد در بوشهر (۷ دی ۱۳۹۶) بیانگر نقشی تازه بود که وی برای خود در دوران مابعد انتخابات ۹۶ ریاست جمهوری قائل بود. او زمانی که در بوشهر از انقلاب سخن می گفت احتمالا از شروع یک حرکت اعتراضی علیه نظام در مشهد خبر نداشت.

    او از حمله به قوه‌ قضاییه در بست نشینی شهر ری (۲۵ آبان ۱۳۹۶) آغاز کرد. بعد در جمع دانشجویان در بافق کرمان (۲۵ آذر ۱۳۹۶) و بوشهر به دولت روحانی و مجلس رسید: "اگر مردم هر صاحب منصبی در دولت، مجلس یا دستگاه قضایی را نخواهند آیا آنها حق تصرف دارند و می توانند مدیریت کنند؟" او در بوشهر به کلیت نظام نیز رسید: "نمی توانید حتی یک مدیر الهی و مردمی پیدا کنید که در برابر فقر اکثریت مردم و چپاول و سیری ناپذیری عده‌ای اندک سکوت کرده باشد و خروش انقلابی نداشته باشد." (۷ دی ۱۳۹۶) نتیجه‌ منطقی این سخن با توجه به سکوت همه مدیران و مقامات عالی رتبه‌ نظام در برابر فقر اکثریت مردم آن بود که هیچکدام الهی و مردمی نیستند.

    این سیری است که وی به طور طبیعی (بر اساس منش و شخصیتش) داشت بعد از ممانعت از نامزدی برای ریاست جمهوری و محاکمه‌‌ نزدیکانش طی می کرد. تنها نقشی که وی در شرایط دشوار امروز می توانست برای خود متصور باشد رهبری یک انقلاب بود چون ریاست جمهوری را از وی دریغ داشته‌ بودند و رهبر کشور نیز نمی تواند باشد اما با نظریه‌ "انقلاب دائمی" در جمهوری اسلامی می توانست نقشی تازه برای خود دست و پا کند. او نمی دانست که "انقلاب" دارد از وی پیشی می گیرد.

    احمدی نژاد عدم رضایت انبوه مردم از شرایط معیشتی و اقتصادی را می دید و در آستانه‌ گرانی و فلاکت بیشتر جای خالی یک رهبر برای معترضان را احساس می کرد. در شرایطی که محمد خاتمی "پشیمانی از رای به روحانی" را در قالبی کاملا محافظه کارانه و حکومتی "دسیسه" معرفی می کرد و دیگر اصلاح طلبان هر روز در پی دیدار با نهادهای حکومتی بودند تا وفاداری خود را به نظام و رهبری اثبات کنند او فضا را برای قرار گرفتن در جلوی صف ناراضیان بسیار مناسب می دید. او شامه‌ تیزی برای درک شرایط دارد. اگر چنین شامه‌ای نداشت نمی توانست حتی رفسنجانی و ناطق نوری را پشت سرگذاشته و خامنه‌ای را از همه‌ رفقای قدیم خود جدا سازد.

    خطاب‌های خامنه‌ای به وی در ششم دی ۹۶ هم تاثیری بر مواضع و سخنرانی‌های وی نگذاشت؛ او به صراحت گفت که مخالفان نظر رهبر نمی توانند بروند و بمیرند. احمدی نژاد تصور می کرد که حتی اگر تعداد بیشتری از نزدیکان وی را بازداشت یا محاکمه کنند یا خود وی را در حصر خانگی قرار دهند او در موقعیتی متفاوت با موسوی، کروبی و خاتمی قرار می گیرد: او کسی است که نظرات رهبر را آشکارا به دیوار می زند و بدون هراس از بسیجیان برای سخنرانی به شهرستان‌ها می رود.

    البته هواداران وی از جنس همان بسیجیانی هستند که چهار دهه مشغول سرکوب مردم بوده‌اند. آن سه به هیچ وجه حکومت جمهوری اسلامی را حکومت ظلم و مقامات سه قوه را غاصب معرفی نکردند. اصلاح طلبان از وفاداران به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه بوده و هستند و در چارچوب نظام عمل کرده‌اند. حتی موسوی و کروبی که نتایج انتخابات ۸۸ را نپذیرفتند مبشر انقلاب علیه جمهوری اسلامی نبودند.

    ضرورت انقلاب

    احمدی نژاد اما همچنان- به ظاهر- انقلابی است. او در جمع دانشجویان می گوید: "انقلاب خیلی پدیده خوبی ست، یک هدیه الهی است. ما همواره باید در حال انقلاب و تحول به سمت کمال باشیم... بگونه‌ای رفتار می کنند که انقلاب چیز بدی بود، این جا شیاطین هم می آیند تبلیغ و طراحی می کنند که آقا انقلاب چیست بگذارید کنار، انقلاب تمام شد، خیلی خسارت داشت، بدبخت شدیم، بیچاره شدیم!... عملکرد این آقایان مشکلات درست کرده، چرا انقلاب برود؟ این آقایان بروند. آقا یعنی انقلاب با این عظمت، ملت با این عظمت برود که این آقایان بمانند! نخیر ملت هست و می ماند، شماها باید بروید، تشریفتان را ببرید." (دولت بهار ۲۵ آذر ۱۳۹۶) به نظر نمی آید که وی بخواهد از طرق عادی در انتخابات یا گفتگوی پشت پرده با خامنه‌ای و دیگر مقامات اهدافش را به پیش ببرد و باعث شود "آقایان بروند" چون راه این کارها بر وی بسته است. تنها راه بسیج عمومی و حرکت انقلابی بود.

    او به قدرتمندان حکومت نوید خشم و قهر انقلابی می داد: "ملت را نمی خواهم بگویم سیل است، نمی خواهم بگویم زلزله است، نمی خواهم بگویم طوفان است، ملت یک قدرت الهی بی نظیر و بلامنازع است و اگر این برآیند اراده ملت بر جایی متمرکز شود هر چه بر سر راه باشد از جا می کند." (۷ دی ۱۳۹۶) تنها در شرایط انقلابی است که انقلابیون "هرچه بر سر راه باشد از جا می کنند." او در این جمله کسی را استثنا نمی کرد.

    نقش رهبری

    تحلیل ادبیات احمدی نژاد در سخنرانی بوشهر نشان می دهد که وی خود را در قد و قامت رهبر یک جنبش مردمی ضد ظلم و امتیاز و تبعیض و فساد می دید، گویی در دوران هشت ساله‌ ریاست جمهوری وی فسادی در کشور رخ نداده است. تصور این بود که پس از ۵ سال از پایان دولت وی، اکنون بسیاری از شهروندانی که در سفرهای استانی عریضه نوشته و مبلغی دریافت می کردند سوابق فساد و سرکوب در دوران وی را فراموش کرده و نوستالژی بریز و بپاش دوران وی را دارند. دولت روحانی نیز بریز و بپاش دارد اما خرده ریزهای آن به روستاییان نمی رسد. احمدی نژاد در حالی به میدان آمد که بسیاری از روحانی قطع امید کرده بودند اما بلافاصله بعد از شروع حرکت غیبش زد.

    برخلاف خاتمی و رفسنجانی که پس از ریاست جمهوری خود را در معرض پرسش‌های مردم قرار نمی دادند و دیدارهای کنترل شده داشتند او به میان مردم می رفت و با بسیجیان و "متدینان" به محاجه می ایستاد. او از موضع رهبری مردم به مقامات توصیه می کرد، امید و آرزوهای آنها را بیان می کرد، مخالفان خود را به مجازات وعید می داد، روسای سه قوه را غاصب و خود و دوستانش را مظلوم معرفی می کرد، و نزدیکانش در میان جمعیت شعار انقلابی "هیهات من الذله" می دادند. اما بلافاصله بعد از آن که شعار معترضان در یک هفته‌ای که ایران را تکان داد او و همراهانش به غارهای خود خزیدند.

    reportToRouhani_012318.jpgبی بی سی - حسین ذوالفقاری، دبیر شورای امنیت کشور و معاون امنیتی انتظامی وزارت کشور ایران، جزئیاتی از گزارش این وزارتخانه به رئیس جمهور درباره اعتراض های اخیر در شهرهای ایران ارایه کرده است.

    به گفته این مقام بلندپایه وزارت کشور ایران، در گزارش ارائه شده به حسن روحانی، رئیس جمهور، از سه موضوع "استمرار فعالیت دشمنان خارجی"، "کاهش اعتماد عمومی" و "مدیریت ناصحیح افکار عمومی" به عنوان دلایل اعتراضات مردمی ماه گذشته یاد شده است.

    سه عاملی که وزارت کشور ایران می گوید دلیل اعتراض ها بود:

    ۱. استمرار فعالیت های دشمنان خارجی کشور از جمله آمریکا و اقدامات اذنابش در منطقه و گروهک های معاند.

    ۲. کاهش اعتماد عمومی بدلایل گوناگون از جمله ضعف کارآمدی سازمانها و نهادها در پاسخگویی به شرایط کنونی جامعه و نارضایتی ناشی از منازعات و برخی ضعف ها.

    ۳. مدیریت ناصحیح افکار عمومی و افزایش مطالبات و انتظارات چه در رقابت های انتخاباتی و چه در رقابت های سیاسی بدون توجه به منابع و امکانات کشور و در نتیجه انباشت انتظارات تحقق نیافته و نارضایتی مردمی.

    آقای ذوالفقاری گفته "این گزارش فارغ از برداشت های شخصی، علائق جریان های سیاسی" تهیه شده و اضافه کرده "دخالت اینگونه جهت گیری‌ها منجر به اشتباه محاسباتی و در نهایت نتیجه مثبتی برای کشور ندارد".

    وی تاکید کرده است که "گزارش وزارت کشور مبتنی بر داده های گردآوری شده تخصصی و اطلاعات معتبر است."

    او همچنین درباره ترکیب سنی و تحصیلات معترضان آماری ارائه داده است. بر این اساس ۵۹ درصد افراد بررسی شده از شرکت کنندگان در تجمعات دارای تحصیلات زیر دیپلم و دیپلم، ۲۶ درصد نامعلوم، ۱۴ درصد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی و یک درصد با مدارک بالاتر بودند. همچنین ۸۴ درصد افراد زیر ۳۵ سال سن داشته و فاقد "سابقه امنیتی" بودند.

    معاون وزیر کشور در توضیح این ناآرامی ها با اعلام اینکه از اول آذر ماه امسال تغییراتی در ترکیب افراد حاضر در تجمعات و رادیکالتر شدن شعارهای مطرح شده ایجاد شد، گفت: "در طول سالجاری ۳۷درصد فراخوانها درخصوص مسائل اقتصادی بوده است از این میزان ۷۴ درصد فراخوان ها در اعتراض به عملکرد موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز بوده، در حالی که با وجود تزریق ۱۱ هزار میلیارد تومان از خزانه کشور توسط دولت برای جبران ضرر و زیان سپرده گذاران و پرداخت حدود ۹۰ درصد وجوه سپرده گذاران، انتظار می رفت مسائل موجود در این اقشار تاحد زیادی مرتفع شده باشد اما متاسفانه در این زمینه اطلاع رسانی درستی از سوی مسؤولان صورت نگرفته بود این در حالی است که اگر اقدامات، به زبان مردم و کاملاً شفاف، اطلاع رسانی شده بود، با وضعیت متفاوتی روبرو بودیم."

    jalalSadatian_012318.jpgگفتگوی کیهان لندن با جلال ساداتیان سفیر پیشین جمهوری اسلامی در لندن

    - محمد جواد ظریف در روزنامه فايننشال تايمز ایده «منطقه قوی، بر اساس امنیت دسته‎جمعی» را مطرح کرده است.
    - ظریف در مقاله خود تلویحاً چند پیشنهاد مطرح کرده که مضمون عموم آنها نظامی و تسلیحاتی است.
    - چراغ قرمزهای کیهان چاپ تهران در روزهای اخیر روی «برنامه تسلیحات موشکی» روشن شده و نسبت به عقب‌نشینی از آن هشدار می‎دهد.
    - جلال ساداتیان به کیهان لندن می‎گوید: طرح ظریف یک چشم‎انداز است برای همگرایی کشورهای اسلامی و یک واقعیت طبیعی است که برخی از پارامترها و شرایط تحقق آن را نداریم.

    محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در مقاله‎ای در روزنامه فایننشال تایمز به شرایط جدید منطقه خاورمیانه پس از داعش اشاره کرده و نوشته است که شکست این گروه تنها نویدبخش بازگشت ثبات نبوده و همزمان به ‏تنش‎ها و بحران‌های جدیدی دامن زده که یکی از آنها تلاش هماهنگ برای «احیای هیجانات عصبی» است که به باور او ‏مدت‌هاست واقعیت سیاست خارجی ایران را پوشانده است.‏

    او در این مقاله تاکید کرده شرایط جدید، فرصت برای اقدام مشترکِ کشورهای منطقه جهت رسیدن به ثبات و امنیت را فراهم کرده، اما رسیدن به آن نیاز به «زبان و رهیافت جدید» است.

    به ادعای محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، جهان و همین طور خاورمیانه «در ‏حال گذار به یک نظم جهانی پساغربی است.»

    وزیر خارجه جمهوری اسلامی با همین فرض ایده تشکیل «منطقه قوی» در غرب آسیا را بر اساس «شبکه‌سازی امنیتی» مطرح کرده و نوشته کشورهای کوچک و بزرگ و حتی ‏آنهایی که در طول تاریخ، رقیب هم بوده‌اند به ایجاد ثبات در منطقه کمک می‌کنند.‏

    ظریف نوشته که در این ایده «استیلاطلبی و حذف دیگر بازیگران» جایی ندارد و فعالیت‎های بی‌ثبات‌کننده، مسابقه تسلیحاتی و رقابت‌های مخرب باید کنار گذاشته شود.

    او در بخش دیگری از این مقاله «شبکه‌سازی امنیتی» را مطرح کرده و برای پرهیز از واگرایی و برای جلوگیری از «ایجاد یک نظام الیگارشی توسط ‏کشورهای بزرگ» پیشنهاد مشارکت و همگرایی بر اساس «حق حاکمیت دولت‌ها»، پرهیز از تهدید یا توسل به زور، حل مسالمت‌آمیز مناقشات، احترام به ‏تمامیت ارضی کشورها، عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت کشورها» را مطرح کرده است.

    ظریف همچنین تاکید کرده برای گذار از آشفتگی فعلی به سوی ثبات، باید قبل از هرچیز «رو به گفتگو و سایر اقدامات اعتمادساز ‏بیاوریم.» او در این بخش به «روابط بین حاکمان و مردم، بین دولت‌ها ‏و بین ملت‌ها» در خاورمیانه اشاره کرده و گفته چنین گفتگویی می‌تواند و باید جایگزین تبلیغات و لفاظی‌ها شود.

    RezaPahlaviبا سپاس فراوان، جناب فرزام کرباسی مطلبی با عنوان «پاسخی به مطلب ف.‌ م. سخن با نام "سخنی صریح با رضا پهلوی"» نوشته اند که با اشتیاق آن را خواندم و این چند خط را که به نظرم آمد خدمت شان تقدیم می کنم.

    در همین جا از ایشان اجازه می خواهم به دوستی که نوشته ی قبلی مرا در صفحه ی فیس بوکم «همراه با لحن تحقیر آمیز و حق به جانب علیه شاهزاده...» دانسته بود پاسخ دهم که من اهل تحقیر کسی خصوصا کسی که در راه ایران تلاش می کند نیستم ولی ممکن است صراحت زبان من در ارتباط با «بزرگان»، حق به جانب به نظر بیاید. این هم علت دارد. چشم ما از عاقبت «بزرگان» ترسیده است! بزرگانی که با احترامات فراوان به اوج آسمان ها برده شده اند به گونه ای که خود را در آن اوج ها گم کرده اند. من سعی می کنم در ارتباط با بزرگان حد وسط را رعایت کنم و حتی بر خلاف رفتارم با «آدم های معمولی» احترامات عادی را نیز به کناری بگذارم. به عبارتی اگر نوشته های من در گفت و گو با انسان های عادیِ امثال خودم حاوی احترامات رایج است، سعی می کنم در گفت و گو با بزرگان همان احترامات را هم به کار نبرم و اجازه بدهم حرف ام، صاف و پوست کنده به گوش شخصیت مربوط برسد.

    اما می رسیم به مهمترین موضوعی که آقای فرزام کرباسی در نوشته ی متین و منسجم شان به آن اشاره کرده اند: موضوع رفراندوم برای انتخاب نوع نظام سیاسی.

    به عبارتی نکته ای که رضا پهلوی بر آن همیشه تاکید دارد موکول کردن انتخاب «نوع» نظام، به فردای ایران آزاد است.

    در این مورد من این توضیح را می دهم که امیدوارم جناب کرباسی آن را کافی بدانند:


    اولا روزی که حکومت اسلامی برود، روز آرام و تر و تمیزی نخواهد بود. این حکومت موقع رفتن اش خون های بسیار خواهد ریخت و مردم هم طبیعتا در مقابل این خونریزی ها واکنش سخت و خونبار نشان خواهند داد. بعد نوبت آشوب و اغتشاش و ادامه ی درگیری ها و ورود سازمان ها و احزاب و شخصیت های سیاسی خارج از کشور به داخل گود مبارزات مردم خواهد رسید و خلاصه ما از هر سوی ایران صداهای مختلف با خواسته های مختلف و نحوه ی مبارزه ی مختلف خواهیم شنید. «هر قدر حکومت اسلامی دیرتر برود، این زد و خوردها و کشمکش ها و خونریزی ها بیشتر و طولانی تر خواهد شد.»

    اگر در سال ۵۷ حکومت اسلامی توانست آشوب های داخل کشور را جمع کند به خاطر «رهبری خمینی» و همراه بودن اکثریت مردم با او بود. آشوب ها هم تا سال ۵۹ ادامه داشت و بعد هم با جنگ همراه شد.

    بنابراین ما مثل انسان های شیک و فرهیخته، نخواهیم توانست که در روز رفتن آقایان، سر میز تصمیم گیری بنشینیم و سر فرصت و با آرامش خیال به رتق و فتق امور رفراندوم بپردازیم و مردم و سایر گروه ها هم مودبانه و ساکت و آرام به این رفراندوم تن در دهند.

    این است که می گویم موضوع انتخاب نوع نظام در فردای آزادی ایران، تخیلی و موهوم است و در واقعیت امر هرگز به سادگی تحقق نخواهد یافت.

    علی‌اصغر بادبان در گفت‌وگو با ایلنا:

    اگر خدای ناکرده تامین اجتماعی ورشکست شود، هیچکس از پس این قصه برنخواهد آمد. وقتی چهار میلیون نفر را در هر ضریبی که مایلید ضرب کنید، درمی‌یابید که با ورشکستگیِ سازمان، چه تعداد آدم، گرسنه خواهند ماند. دولت هم به طریق اولی از پسِ پرداخت مستمری اینها برنخواهد آمد.

    ***

    AA_Badban_012318.jpgبه گزارش خبرنگار ایلنا، کمیسیون تلفیقِ مجلس شورای اسلامی در بررسی بودجه سال آینده، پیشنهادات سازمان تامین اجتماعی را نپذیرفت. در بودجه‌ای که تنظیم و ارائه شده، نه تنها پرداخت اصل و فرع بدهی‌های سازمان تامین اجتماعی به عنوان مهم‌ترین سازمانِ بیمه‌گر کشور نادیده گرفته شده، بلکه به عقیده خیلی از کارشناسان، مصوبات کمیسیون تلفیق به دنبالِ رفع کسری‌های بودجه دولت از جیب تامین اجتماعی است که این رویکرد، معضل را به شدت پررنگ‌تر می‌کند. به همین منظور به سراغ علی‌اصغر بادبان (کارشناس و عضو سابق شورای عالی سازمان تامین اجتماعی) رفتیم تا چند و چون مصوبات کمیسیون تلفیق و تاثیر آن بر آینده تامین اجتماعی را مورد ارزیابی قرار دهیم. بادبان در گفتگوی زیر تاکید می‌کند اگر راه‌حل عاجلی برای مشکلات تامین اجتماعی اندیشیده نشود، بحرانِ قریب‌الوقوع، نیمی از جمعیت کشور را درگیر خواهد کرد.

    کمیسیون تلفیقِ مجلس بررسی بودجه را به پایان رساند و نمایندگان مجلس هم نتوانستند به دولت بابت پرداخت بدهی‌های سازمان تامین اجتماعی فشار بیاورند. نه تنها راهکاری برای پرداخت این بدهی‌ها ارائه نشد؛ بلکه کمیسیون تلفیق مصوباتی در تعارض با منافع تامین اجتماعی داشت. مثلا اینکه منابع درمان سازمان را به خزانه کل منتقل کنند؛ تهاتر اموال و قس‌علیهذا... سوال اینجاست که چرا نمایندگان نخواستند یا در بهترین حال نتوانستند به دولت فشار بیاورند که بدهی‌های انباشته کارگران را پرداخت کند؟ آن هم در شرایطی که عموم کارشناسان بیمه‌ای معتقدند اگر طلب سازمان پرداخت نشود، بحران تامین اجتماعی قریب‌الوقوع است؟

    در اینکه چرا نتوانستند به دولت فشار لازم را بیاورند، تکلیف روشن است؛ آقایان تهِ قُلَک دولت را هم می‌دانند چه خبر است. متاسفانه دولت جاهایی که نباید هزینه کند، هزینه می‌کند و جاهایی که باید هزینه کند، پول ندارد و نمی‌تواند هزینه کند. اینکه نمایندگان مجلس نتوانستند ضرورت پرداخت بدهی‌های تامین اجتماعی را جا بیندازند، به این دلیل بود که طرفداران تامین اجتماعی، طرفداران بقای تامین اجتماعی، طرفداران نزدیک به چهارمیلیون خانوار مستمری‌بگیر تامین اجتماعی و طرفداران این همه بیمه شده‌ی تامین اجتماعی که نصف جمعیت کشور را شامل می‌شود، تعدادشان در مجلس کم است. در کمیسیون تلفیق که بسیار هم کمتر هست. به نظر من؛ اگر این فشار به دولت وارد نشود و کاری صورت نگیرد، اوضاع به شدت بحرانی می‌شود. تامین اجتماعی فی‌الحال نیز برای پرداخت مستمری‌ها و برای پرداخت هزینه‌های درمان به بیمارستان‌ها و دانشگاه‌ها، شدیدا لَنگ است.

    منظورتان این است که همین الان که با هم صحبت می‌کنیم نیز تامین اجتماعی مشکل دارد.

    بله، همین الساعه؛ همین الان تامین اجتماعی ده هزار میلیارد تومان به بانک رفاه با نرخ ۱۴ درصد بدهکار است. این پول را گرفته که مستمری‌ها را بدهد. مساله اینجاست که با ده هزار میلیارد تومان هم مشکل پرداخت‌های تامین اجتماعی حل نمی‌شود. باید هر ماه همین مقدار وام بگیرد تا بتواند مستمری‌های ماهانه را بپردازد. پس قاعدتا به جایی خواهد رسید که توان بازپرداخت همین وام‌ها را هم نداشته باشد. تامین اجتماعی بدون تعارف در حال ورشکستگی است. هرکس بگوید اوضاع غیر از این است، لاپوشانی می‌کند، می‌خواهد روی مشکلات، روکش و سرپوش بگذارد؛ می‌خواهد مردم نبینند و نفهمند که چه خبر است. اگر خدای ناکرده تامین اجتماعی ورشکست شود، هیچ کس از پس این قصه برنخواهد آمد. هیچ کس نخواهد توانست این معضل را حل کند؛ چون چهار میلیون نفر را در هر ضریبی که مایلید ضرب کنید، آنوقت درمی‌یابید که با ورشکستگیِ سازمان، چه تعداد آدم، گرسنه خواهند ماند. دولت هم به طریق اولی از پسِ پرداخت مستمری اینها برنخواهد آمد. آقای رئیس جمهور از اول هم وعده داده بود که بایستی تامین اجتماعی را در شرایط بسیار اضطراری ببینیم و برای حل مشکلاتش، راهکارهایی درخور بیندیشیم.

    muller_sessions_012318.jpgبی بی سی - سخنگوی جف سشنز، دادستان کل آمریکا تایید کرده هفته گذشته در مصاحبه با تیم رابرت مولر، بازرس ویژه پرونده ترامپ-روسیه حاضر شده است. دادستان کل، بالاترین مقام دولتی است که تاکنون برای مصاحبه با بازرسان ویژه پرونده ترامپ-روسیه فراخوانده شده است.

    ماموریت بازرس ویژه که بهار گذشته و در پی اخراج جیمز کومی، رئیس وقت پلیس فدرال (اف‌بی‌آی) آغاز شد بر یافتن حقایق درباره ارتباط میان ستاد انتخاباتی و حلقه یاران آقای ترامپ با روسیه و تاثیر آن بر انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۶ است.

    آقای مولر که خود برای سال‌ها رئیس اف‌بی‌آی بوده همچنین درصدد یافتن پاسخ به این پرسش است که آیا رئیس جمهور آمریکا با اخراج جیمز کومی قانون شکنی کرده است یا خیر.

    آقای سشنز که ماه مه سال گذشته در نامه‌ای به دونالد ترامپ، اخراج رئیس وقت اف‌بی‌آی را توصیه کرده بود، نامش در ارتباط با پرونده ترامپ-روسیه همواره خبرساز بوده و در یک سال گذشته بارها برای ادای توضیحات به کنگره فراخوانده شده بود. با وجود این، او نخستین وزیر کابینه آقای ترامپ است که رسما برای پاسخ دادن به سوالات بازرس ویژه به مصاحبه دعوت شده است.

    rahbar_012318.jpgزیتون - سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۹۷ مجلس خبر داد که با «اجازه» رهبر جمهوری اسلامی، چهار میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برداشت خواهد شد. قرار است ۶۳ درصد از این مبلغ صرف فعالیت‌های نظامی جمهوری اسلامی در سال آینده شود.


    اصغر یوسف‌نژاد امروز (سه‌شنبه) اعلام کرد که از این مبلغ ۲.۵ میلیارد دلار برای بنیه دفاعی و برای صداوسیما ۱۵۰ میلیون دلار در نظر گرفته شده است.


    بر اساس گفته او ۱۵۰ میلیون دلار برای مقابله با ریزگردها،۲۰۰ میلیون دلار برای آب‌رسانی به روستاها،۲۵۰ میلیون دلار برای آبیاری تحت فشار و ۲۰۰ میلیون دلار برای آبخیزداری هزینه خواهد شد.


    همچنین قرار است که برای بازسازی مناطق زلزله‌‌زده و سیل‌زده ۱۰۰ میلیون دلار، واکسینه پهلو و عفونت کودکان ۱۰۰ میلیون دلار و پروژه‌های استان سیستان‌وبلوچستان ۳۵۰ میلیون دلار اختصاص یابد.


    مبلغی که برای برنامه‌های نظامی ایران برداشت شده، بیش از ۱۶ برابر مبلغی است که برای مقابله با ریزگردها اختصاص یافته است.


    در حالی با «اجازه» آیت‌الله خامنه‌ای این مبلغ از صندوق توسعه ملی برداشته می‌شود که طبق اساس نامه آن جایی برای «اجازه» رهبری دیده نشده است.

    بر اساس اساسنامه منتشر شده در وب سایت صندوق توسعه ملی

    ترکیب اعضای هیأت امناء به شرح زیر است:


    ۱. ریٔیس جمهور (ریٔیس هیأت امناء)؛ ۲. ریٔیس سازمان برنامه و بودجه کشور (دبیر هیأت امناء)؛ ۳. وزیر امور اقتصادی و دارایٔی؛ ۴. وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی؛ ۵. وزیر نفت؛ ۶. ریٔیس کل بانک مرکزی جمهوری اس می ایران؛ ۷. ریٔیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران به عنوان عضو ناظر و بدون حق رأی؛ ۸. ریٔیس اتاق تعاون ایران به عنوان عضو ناظر و بدون حق رأی؛ ۱. دو نفر نماینده از کمیسیونهای اقتصادی و برنامه و بودجه و محاسبات به انتخاب مجلس شورای اس می؛ ۱۱. دادستان کل کشور؛
    تبصره دوم این ماده تاکید می‌کند که تصمیمات هیئت امنا با حداقل پنج رأی اتخاذ میگردد؛ تبصره ششم نیز تصریح می‌کند که بودجه ستاد صندوق به تصویب هیئت امنا می‌رسد.


    صندوق توسعه ملی سال ۸۴ به عنوان جایگزین صندوق ذخیره ارزی تاسیس شد

    avay_e_tabeid.jpgچهارمین شماره فصلنامه "آوای تبعید" منتشر شد. در این شماره با همکاری بیش از پنجاه شاعر و نویسنده و هنرمند، آثاری در عرصه شعر، داستان، تئاتر، نقد و بررسی ادبیات، تاریخ و اسلام‌شناسی انتشار یافته است.

    "آوای تبعید" نشریه‌ای است که از سال گذشته بر گستره ادبیات و فرهنگ منتشر می‌شود. در معرفی این نشریه آمده است:

    "تبعیدی فقط آن کس نیست که از زادبوم خویش تارانده شده باشد. تبعیدی می‌تواند از زبان، فرهنگ و هویتِ خویش نیز تبعید گردد. آن‌کس که شعر، داستان، هنر، فکر و اندیشه‌اش در کشور خودی امکان چاپ و نشر نداشته باشد، نیز تبعیدی است. این نشریه می‌کوشد تا زبان تبعیدیان باشد. تبعید را نه به مرزهای جغرافیایی، و تعریف کلاسیک آن، بل‌که در انطباق با جهان معاصر می‌شناسد.

    eslahtalaban.jpgموج اعتراضی اخیر در تهران و سایر شهرهای کشور، اگر یک روی خود را در خیابان به نمایش گذاشت، روی دیگرش در نقد و انتقادها در فضای مجازی بروز پیدا کرد.
    در‌این‌میان اما جریان اصلاح‌طلب با فاصله‌گرفتن ازسردرگمی روزهای نخست اعتراض‌ها، توانست ظرفیت خود را برای تحلیل از آنچه رخ داده، به کار بگیرد. این درحالی بود که گاهی به‌سبب تحلیل‌هایی که از سوی فعالان این جریان صورت می‌گرفت یا نوع تحرکات نمایندگان وابسته به این جریان در مجلس، انتقادهایی این جریان و فعالان آن را نشانه می‌گرفت. بدنه معترض خواستار همراهی جریان اصلاح‌طلب به عنوان جریانی بود که مدعی است بدنه اجتماعی جامعه را از آنِ خود دارد. اما صدور برخی بیانیه‌ها نظیر بیاینه مجمع روحانیون مبارز با دبیرکلی رئیس دولت اصلاحات، نوک انتقادات را متوجه رهبر این جریان کرد.
    با‌این‌حال رئیس دولت اصلاحات، این‌بار در جریان یکی از دیدارهایی که داشته بر موضوعاتی دست گذاشته که در شعارهای معترضان هم جلوه‌گر شده بود؛ توجه به این نکته که اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نتوانسته‌‌اند توقعات مردم را برآورده کنند یا این نکته که حمایت از دولت نباید باعث فراموشی مطالبات مردم بشود.

    رادیو زمانه، سفارت چین در تهران به خبرنگارانی که به نشت خبری سفیر رفته بودند، ۵۰ هزار تومان پول پرداخت کرد. برخی خبرنگاران این مبلغ را به سفارتخانه بازگرداند.

    حمیدرضا حاجی‌پور خبرنگار روزنامه دولتی ایران دوشنبه ۲ بهمن در حساب کاربری توئیترش نوشت: « دیروز پس از پایان نشست خبری سفیر چین در رابطه با رفع ابهامات کمک‌رسانی این کشور به حادثه‌دیدگان ایرانی، به خبرنگاران حاضر ۵۰هزار تومان هدیه داده شد».

    او در ادامه از بازگرداندن این مبلغ توسط تعدادی از عکاسان و خبرنگاران خبر داد.

    sanchi-khabarnegaran-reshveh.pngبرخی دیگر از خبرنگاران هم که در این نشست حاضر بودند، اهدای «یک پاکت» به حاضران را تائید کرده‌اند. به نوشته برخی از آنان در هر یک از این پاکت‌ها ۵۰هزار تومان وجه نقد قرار داشت.

    گروهی از کاربران توئیتر هم در واکنش به این موضوع، این اقدام سفارت چین در تهران را پرداخت «رشوه به خبرنگاران» برای عدم پیگیری حادثه نفتکش سانچی دانستند.

    نشست خبری سفیر چین با گروهی از خبرنگاران ایران عصر یکشنبه ۱ بهمن با موضوع ابهام‌زدایی از حاثه نفتکش سانچی در تهران برگزار شد.

    مقام‌های دولتی دو طرف تا به حال نسبت به انتشار این خبر واکنشی نشان نداده‌اند.

    نفتکش سانچی ۱۶ دی امسال در برخورد با یک کشتی دیگر دچار حادثه آتش سوزی شد. در این حادثه تمامی ۳۲ تن کادر فنی و خدماتی نفتکش کشته شدند.

    مقام‌های دولتی ایران وعده کرده‌اند که در روزهای آینده با بازیابی جعبه سیاه سانچی دلیل حادثه را به صورت عمومی اعلام کنند.

    Rashidpour_Rouhani.jpgشرق ـ حسن روحانی در ابتدای سومین گفت‌وگوی تلویزیونی خود با مردم در دولت دوازدهم ابراز امیدواری کرد که در این گفت‌وگو سؤالاتی مطرح شود که به ابهامات و پرسش‌های مردم پاسخ داده شود. روحانی درباره حادثه کشتی سانچی گفت: این حادثه بسیار تلخ بود و منجر شد ما ۳۲ عزیز متخصص‌مان را از دست بدهیم و این برای ما بسیار تأسف‌برانگیز بود. من ساعاتی بعد از وقوع حادثه از آن مطلع شدم که نفت‌کش با یک کشتی چینی برخورد کرده است. همان وقت با مسئولان صحبت کردم و فردای آن روز کمیته‌ای متشکل از وزارت خارجه، وزارت نفت، وزارت راه‌و‌شهرسازی و وزارت کار به دلیل خاصی مسئولیت، این امر را بر عهده گرفته است. وزارت خارجه مسئولیت برقراری ارتباط با مسئولان چینی و کشورهای اطراف را داشت تا کار امدادی انجام شود. همه امید ما این بود که آن عزیزان را نجات دهیم؛ اما با وقوع انفجارهایی در نفت‌کش، از این امید ما کاسته شد؛ اما علی‌رغم امید کمی که داشتیم، تمام تلاشمان را برای آنها انجام دادیم و حتی قبل از اینکه تیمی از وزارت کار به چین برود، دو تیم از شرکت ملی نفت و بنادر و کشتی‌رانی به چین رفتند و ما حتی از نیروی دریایی ارتش هم تیمی را برای امدادرسانی به آن منطقه بردیم. باید چرایی وقوع حادثه سانچی و پیگیری‌های حقوقی آن در کنار رسیدگی به خواسته‌های خانواده‌های داغدار این حادثه انجام شود.

    باید به این نکته اشاره کنم که دلیل بر عهده‌گرفتن مسئولیت این حادثه در سطحی از سوی وزارت کار، این بود که متأسفانه در دولت‌های نهم و دهم به خاطر اینکه این دولت‌ها به برخی سازمان‌های عمومی و تأمین اجتماعی بدهی داشتند، در ازای آن بدهکاری اموالی را به این سازمان‌ها واگذار کردند که یکی از این اموال نفت‌کش‌ها است که در اختیار سازمان تأمین اجتماعی است و من از اواخر دولت یازدهم و اوایل دولت دوازدهم دستور اکید دادم که بنگاه‌های اقتصادی دستگاه‌های دولتی به بخش خصوصی واگذار شود و این دستگاه‌ها اگر می‌خواهند سهامی در بورس داشته باشند، مدیریت بنگاه‌های اقتصادی را واگذار کنند که به‌جد این کار را در دولت پیگیری کردیم.

    Ali_Larijani.jpgایسنا ـ رییس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به اظهارات نماینده سیرجان برای بررسی ابعاد بودجه در یک جلسه غیرعلنی گفت: لازم باشد جلسه غیرعلنی برگزار می‌کنیم.

    به گزارش ایسنا، شهباز حسن‌پور نماینده مردم سیرجان در مجلس شورای اسلامی در جریان رسیدگی به لایحه الحاق ایران به کنوانسیون سازمان ملل برای مبارزه با جرایم سازمان یافته فراملی خطاب به لاریجانی که اداره جلسه را به عهده داشت، گفت: به یک جلسه غیرعلنی نیاز داشتیم، برای بررسی ابعاد بودجه نمایندگان حرف داشتند.

    Mousavi_Rahnavard.jpgشرق ـ رفع حصر رهنورد و درگذشت میرحسین موسوی؛ شایعه‌ای که هیچ‌کدام واقعیت نداشت. یکشنبه‌شب الیاس حضرتی، مدیرمسئول اعتماد و نماینده مجلس در توییتر خود نوشت: «منابع موثق اطلاع دادند خانم زهرا رهنورد چندروزی است به دلیل بیماری مادرشان خارج از حصر به‌سر می‌برند». این در حالی است که ایسنا در ادامه به نقل از توییت‌های زهرا و نرگس موسوی، دختران زهرا رهنورد، ضمن تکذیب شایعات مربوط به رفع حصر زهرا رهنورد، ملاقات او با مادر بیمارش را تأیید کرد.

    شکستن چندین آجر و بلوک سیمانی با ضربه دست، از عادی‌ترین کارهایی بود که در این نمایش انجام شد....

    mikePence_012318.jpgیورونیوز - معاون رئیس جمهوری آمریکا در گفتگو با خبرگزاری رویترز با اشاره به توافق هسته‌ای میان ایران و ۶ کشور قدرتمند گفت که اروپا باید میان آمریکا و «ماندن در یک توافق به شدت ناقص» یکی را انتخاب کند.

    مایک پنس، معاون رئیس جمهوری آمریکا روز سه‌شنبه در گفتگو با خبرگزاری رویترز با اشاره به توافق هسته‌ای میان ایران و ۶ کشور قدرتمند گفت که اروپا باید میان آمریکا و «ماندن در یک توافق به شدت ناقص» یکی را انتخاب کند.

    وی در این مصاحبه که به سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه اختصاص یافته بود درباره گفتگوهای صلح فلسیطینی-اسرائیلی گفت که از سرگیری این مذاکرات به طرف فلسطینی بستگی دارد و «هر وقت آنها به پای میز مذاکره بیایند» گفتگوها از سر گرفته خواهد شد.

    آقای پنس در عین حال تاکید کرد که کاخ سفید با شرکای خود در حال رایزنی است تا «راه حلی برای صلح» در منطقه بیابد. وی همچنین گفت که طرح انتقال سفارت آمریکا در اسرائیل به بیت المقدس تا «چند هفته آینده» منتشر خواهد شد.

    معاون رئیس جمهوری آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره احتمال انتخاب دوباره بنیامین نتانیاهو به نخست وزیری اسرائیل گفت که «من طرفدار سرسخت نتانیاهو هستم اما در اسرائیل حق رای ندارم.»

    رویترز: اروپا در مورد اولتیماتوم ترامپ برای ایران هنوز بلاتصمیم است

    ایران اینترنشنال، خبرگزاری رویترز در تحلیلی پیرامون موضع دولت ترامپ در مورد آینده توافق هسته‌ای می‌نویسد کشورهای اروپایی متحد آمریکا هنوز در مورد چگونگی هماهنگ کردن سیاست‌های خود با واشنگتن در مورد ایران تصمیم مشخصی نگرفته‌اند.

    در تحلیل رویترز آمده است: «یک روز پیش از اعلام اولتیماتوم دونالد ترامپ در روز ۱۲ ژانویه، که در صورت عدم رفع نواقص توافق هسته‌ای با ایران، آمریکا از این توافق بیرون خواهد آمد، وزرای خارجه سه کشور اروپایی پشتیبانی قاطع خود را از این توافق اعلام کرده بودند. اما این موضع‌گیری قاطعانه آنها باعث نشد که واشنگتن نظر خود را در مورد این توافق هسته‌ای عوض کند. به گفته مقامات ارشد دولت آمریکا، گردهمایی این سه وزیر خارجه حتی باعث شده بود که کاخ سفید در نظر خود راسخ‌تر هم بشود.

    اکنون ترامپ یک فرصت ۱۲۰ روزه را به کنگره و متحدان اروپایی آمریکا داده است که یا شرایط آمریکا را در این توافق بگنجانند، یا آنکه واشنگتن این حق را برای خود محفوظ می‌دارد که یک‌جانبه این توافق را ترک کند.

    با این حال، سه کشور اروپایی فرانسه، بریتانیا و آلمان علیرغم آغاز گفتگو در میان خود برای یافتن یک استراتژی حمایت همزمان از توافق هسته‌ای و همسویی با نگرانی‌های آمریکا در مورد رفتار متزلزل‌کننده ایران در خاورمیانه، تردید دارند که بتوانند واشنگتن را به ماندن در این توافق ترغیب کنند.

    یک دیپلمات اروپایی می‌گوید: «ما در حال گفتگو و بررسی راه‌های مقابله با آن‌دسته از نگرانی‌های مربوط به آزمایش‌های موشکی و رفتار متزلزل‌کننده ایران در منطقه هستیم. ولی قصد نداریم آنها را در چارچوب توافق هسته‌ای اعلام کنیم. این‌ها دو موضوع جداگانه هستند.»

    همزمان رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا امروز اعلام کرده است که به عقیده او توافق هسته‌ای تا پایان این مهلت ۱۲۰ روزه از سوی آمریکا بازنویسی و تصحیح نخواهد شد. وی به خبرنگاران گفته است: «دولت آمریکا در زیر فشار برای بازنویسی توافق هسته‌ای است تا به خواست پرزیدنت ترامپ پاسخ گفته باشد. اما ما نمی‌توانیم برای دیگران هم مهلت تعیین کنیم.»

    بی بی سی - تعدادی از نمایندگان عرب پارلمان اسرائیل (کنست) به دلیل اعتراض در جریان سخنرانی مایک پنس، معاون دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از جلسه اخراج شدند.

    آقای پنس که در جریان سفر خود به خاورمیانه امروز دوشنبه ۲۲ ژانویه وارد اسرائیل شد، بعد از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل برای سخنرانی به کنست رفت.

    آقای پنس در ابتدای سخنرانی خود در پارلمان اسرائیل با اعتراض گروهی از نمایندگان عرب کنست روبرو شد.

    _99693349_044247289-1.jpgنمایندگان ائتلاف فهرست مشترک احزاب عرب در پارلمان اسرائیل پیش از این گفته بودند که به دلیل تصمیم رئیس جمهور آمریکا درباره شناسایی بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل سخنرانی آقای پنس را بایکوت می‌کنند.

    گروهی از این نمایندگان با شروع سخنرانی آقای پنس شروع به فریاد و نمایش پلاکارهایی در اعتراض به این تصمیم کردند. در پی این اعتراض‌ها گروهی دیگر از نمایندگان با اعضای عرب پارلمان درگیر شدند و اندکی بعد نمایندگان عرب از جلسه اخراج شدند.

    dokhtar_Hejab_khiaban.jpgرادیو زمانه ـ نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال مدنی در فیس بوک خود خبر داده که زن معترض خیابان انقلاب در بازداشت است.

    دی‌ماه گذشته همزمان با شروع اعتراضات سراسری در ایران، زنی در خیابان انقلاب تهران روسری سفید خود را بر سر چوبی آویخت و بر بالای بلندی، به حجاب اجباری اعتراض کرد. تصویر این زن جوان، به سرعت به نمادی برای اعتراض به پوشش اجباری در ایران تبدیل شد و در اعتراضات سراسری ایران هم مورد استفاده قرار گرفت اما از سرنوشت او اطلاعی در دست نبود. چند روز پس از انتشار عکس‌ها و فیلم‌های او برخی از شاهدان حاضر در صحبنه اعلام کردند که این دختر در همان محل دستگیر شده است.

    fire_012218.jpgایران اینترنشنال، حسن رحیمی رئیس پلیس تهران بزرگ حمله به شهرداری تهران را رد کرد این در حالی است که رییس حراست کل شهرداری از خبر حمله به شهرداری منطقه۱۲تهران خبر داده و آن را تایید کرده است اما رییس پلیس تهران بزرگ می‌گوید که هیچ حمله شبانه ای به ساختمان شهرداری و ساختمان‌های جانبی آن صورت نگرفته است.

    رحیمی رئیس پلیس تهران بزرگ درباره انتشار خبری مبنی بر اینکه نیمه شب گذشته تعدادی افراد ناشناس با بمب‌های آتش‌زا به ساختمان اصلی شهرداری تهران حمله ور شدند و این ساختمان را به آتش کشیدند، گفت: این خبر کذب محض است و هیچ‌گونه حمله‌ای به شهرداری تهران نشده است.به گفته سردار رحیمی، به ساختمان‌های جانبی شهرداری نیز هیچ‌گونه حمله‌ای صورت نگرفته است.


    اما بنا به گفته رییس حراست کل شهرداری، دو راکب موتور سوار ناشناس، ساعت ۳۵ دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم بهمن با شکستن یکی از شیشه‌های بخش اداری طبقه همکف ساختمان اصلی شهرداری منطقه ۱۲ شی مشتعل حاوی مواد آتش‌زا را به درون ساختمان پرتاب کردند که این آتش سوزی بلافاصله اطفا و مصدومی درپی نداشته است.


    حمیدرضا قالیباف رئیس حراست کل شهرداری تهران به خبرگزاری شهر گفته است که در کمترین زمان ممکن این آتش سوزی توسط عوامل آتش نشانی اطفا شده با این وجود خساراتی به طبقه همکف ساختمان شهرداری منطقه ۱۲ وارد شده اما خوشبختانه این حادثه مصدومی نداشته است.


    به گفته قالیباف، موضوع از سوی مقام های امنیتی و انتظامی در حال پیگیری است و پس از بررسی‌ها، نتایج به اطلاع شهروندان خواهد رسید.


    پیش از این نیز به برخی مکان‌های عمومی با همین روش حمله شده بود. حمله به مسجد «جوادالائمه» در شرق تهران با مواد آتش‌زا، حمله به ساختمان باشگاه پرسپولیس در تهران با مواد آتش‌زا، اقدام به شکستن شیشه‌های ۶ بانک و یک صرافی در محدوده شمال شهر تهران، یک حسینیه در منطقه درکه تهران نیز به تازگی با حمله دو موتور سوار به آتش کشیده شد. برخی سایت های نزدیک به حکومت مدعی شدند این حملات صورت گرفته کار «گروه ری استارت» بوده است. ری‌استارت نام یک گروه مخالف حکومت است که توسط سید محمد حسینی تولید و اجرا می‌شود.

    Houshang_Amirahmadi.jpgدستور آیت الله خامنه‌ای به ستاد کل نیروهای مسلح کشور برای "خروج" انها از فعالیت‌های اقتصادی "غیر مرتبط" اتفاق مهمی برای اقتصاد ایران و نیروهای انتظامی کشور، مخصوصا سپاه، است. ‌ منظور از فعالیت غیر مرتبط احتمالا آن دسته از فعالیت‌ها هستند که برابر الزام‌ و یا قانون اساسی باید در حوزه این نیرو‌ها بمانند. مثلا، برابر قانون اساسی، سپاه در زمان صلح باید در سازندگی کشور شرکت داشته باشد و یا صنایع نظامی کشور را نمیشود به بخش خصوصی منتقل کرد.


    هدف این‌ سیاست‌ احتمالا کاهش نگرانی از تحریمهای اینده و هم چنین پاسخگویی به‌ آنهایی است که‌علیه سپاه‌ "سمپاشی" میکنند که خود دولت از آن جمله است. البته این فرض هم‌ محتمل است که نظام متقاعد شده است که با این انتقال، جان‌ تازه‌ای به اقتصاد مرده کشور دمیده میشود.



    Hamed_Aiyenehvand.jpgتظاهرات اخیر در کشور به سه دلیل فراگیری، محتوای ضدیت با کلیت جمهوری اسلامی و عبور از اصلاح طلبان و در بعد دیگری حجم و سیع بازداشتها و کشته شدن تعدادی از هم وطنان در خیابان و زندان قابل اعتنا است. ویژگیهای مورد اشاره در خصوص جنبش اعتراضی اخیر در ایران اگرچه مهم است اما به اعتقاد من مساله مهمتر رصد و تحلیل واکنشهای هر دو جناح حاکمیت به واقعیت‌های پیرامون جنبش اعتراضی امروز ایران است. از تحلیل‌های شاذ و نادر اصول گرایان که پای خواهر زاده صدام و اعراب را وسط کشیدند و اخیرا هم مدعی شدند که بازداشت شدگان به خاطر رفتارهای زشت خود و از سر پشیمانی در زندان دق کرده‌اند می‌گذرم چون نمی‌خواهم در توهین به شعور مردم سهیم باشم اما کسانی را که ولو به ظاهر اهل گفتگو و منطق هستند را محترم می‌شمارم. پس از روز‌های وحشت حاکمیت که دریای خروشان مردم به جان آمده آشغال خوانده شد برخی از اصلاح طلبان معترضین را کرکس خواندند و عده‌ای که فهیم تر‌اند چون تاج زاده بانگ سوریه‌ای شدن ایران که تهدید ضمنی معترضین به کشتار بی رحمانه و مشت آهنین است را کوک کردند. ایشان در ویدئویی که اخیرا منتشر کرده براهین و دلایلی اقامه کرده و بر سوریه‌ای شدن ایران در صورت تداوم جنبش اعتراضی اصرار ورزیده است. دو ستان مختلفی نوای فریب کارانه سوری شدن ایران که فقط از اردوگاه اصلاح طلبی به گوش می‌رسد را به چالش کشیده‌اند اما از نکاتی نیز غفلت کرده‌اند یا بی اهمیت قلمداد کرده‌اند که در ادامه به آنها اشاره می‌کنم. پیش از آن به طور خلاصه به مخاطبان یاد آوری می‌کنم که مهمترین ادله تاج زاده در اصرار به سوری شدن ایران چیست و سپس به رد آنان می‌پردازم.

    tavakoli_012218.jpgعضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اگر در برابر فساد مقاومت نکنیم شکست می‌خوریم. بارها این را گفته‌ام که اگر خودمان را اصلاح نکنیم و به اصلاح جامعه قیام نکنیم، حتماً سقوط خواهیم کرد.

    به گزارش فارس؛ «احمد توکلی» در خصوص نقش مجلس در فرآیند مبارزه با مفسدین اقتصادی، قیام علیه فساد را وظیفۀ تک‌تک نمایندگان مجلس دانسته و اظهار داشت: «فساد بلیه‌ای است که به جان انقلاب، اسلام و کشور افتاده است و چپ و راست یا اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نمی‌شناسد. همه را به کام خودش خواهد کشید. به کشور ضربه خواهد زد. هر کسی که غیرت دینی و ملی دارد باید نسبت به این مسئله، حساس باشد و کوتاه نیاید.»

    این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام که اعتقاد دارد باید مردانه با فساد مبارزه شود تا پیروزی حاصل گردد، خاطرنشان کرد: «ممکن است بپرسید با چهار تا و نصفی آدم چطور می‌خواهید با این حجم فساد مبارزه کنید، من می‌گویم ما جلو راه افتادیم که اذان‌گوی بی‌موقع باشیم.»

    توکلی در تشریح این ضرب‌المثل توضیح داد: «در زمان هارون‌الرشید، یک روز مردی سراسیمه وارد دکۀ پیرمرد کفش‌دوزی که مؤذن مسجد جامع شهر بود، می‌شود. پیرمرد می‌پرسد چرا این‌قدر سراسیمه‌ای؟ مرد می‌گوید فلان افسر هارون به همسر من تعرض می‌کند. پیرمرد هم بلافاصله در شرایطی که هنوز وقت نماز فرانرسیده بود بالای گل‌دسته مسجد جامع رفت و اذان گفت. هارون عصبانی شد و پرسید کیست که این موقع اذان می‌گوید و مردم را گمراه می‌کند؟ او را نزد خلیفه بردند. هارون پرسید چرا این موقع اذان گفتی؟ خجالت نمی‌کشی؟ پیرمرد گفت در مملکتی که افسر خلیفه به زن مسلمان تعرض کند، اذانش را باید همین‌گونه بی‌موقع گفت و در ادامه توضیح داد که ماجرا از چه قرار بوده است؛ بعد از اینکه افسر خاطی را حسابی گوشمالی دادند، هارون به پیرمرد گفت هر زمان این جور اتفاق‌هایی رخ داد، بی‌موقع اذان بگو.»

    hamdeli_etehad.jpgبعد از جریانات هفتم دی ماه ۱۳۹۶ روزی یک پیام تلفنی (اس‌ام اس) از دخترم که در سوئد بزرگ شده است دریافت کردم. او با لحنی ناراحت که از پیامش احساس می‌شد نوشته بود: پس چرا هر گروهی کار خودش را می‌کند و هیچیک از هم پشتیبانی نمی‌کنند؟

    او در یک محیط دموکراتیک بزرگ شده و می‌بیند چگونه در سوئد سیاستمداران با عقاید گوناگون برای یک هدف مشترک که بهبود و اداره‌ی کشورشان باشد در کنار هم بر سر یک میز می‌نشینند و کوشش می‌کنند تا با هم به توافق برسند.

    لینک به مقاله عباس میلانی در: NPR و New York Daily News

    Farzam_Karbasi.jpgجناب ف.‌م. سخن مطلب شما را با نام "سخنی صریح با رضا پهلوی" مطالعه کردم. مایلم توضیحاتی درباره نقطه نظرات شما، خدمتتان عرض کنم. پیشاپیش خوشحالی خودم را از مطرح شدن این مباحث ابراز می‌دارم، چرا که منجر به شناخت هرچه بیشتر از شخصیت‌های سیاسی مطرح در اپوزیسیون ایران خواهد شد.

    Sadegh_Zibakalam.jpg

    «پشیمانی» از رأی به روحانی، ارزش صندوق رأی را از بین می‌برد

    صادق زیباکلام ـ آرمان - آنها از مدت‌ها پیش و با تمام توان درصددند بگویند حسن روحانی هیچ کاری انجام نداده و به طور کل در عملکرد خود ناموفق بوده است. تندرو‌ها با تحریک افکار عمومی برای عبور از روحانی و با داغ کردن موضوعاتی مانند «پشیمانی» و «رای ما را پس بده» در فضای مجازی علیه رئیس‌جمهور جولان می‌دهند و می‌توان گفت در آتشی که خود شعله‌ور کردند گرفتار می‌آیند. بخش قابل توجه از کلماتی که از سوی این جریان در فضای مجازی و حتی خارج از آن، علیه دولت استفاده می‌شود و با آن دولت را بمباران می‌کنند، جملات و واژه‌هایی مانند «پشیمانی» و «رای ما را پس بده» هستند. مخالفان به‌گونه‌ای وانمود می‌کنند که روحانی تا امروز کاری نکرده، کارنامه‌اش منفی و همه وعده‌هایش دروغ از آب درآمده است تا مردم را نسبت به رئیس‌جمهور ناامید کنند.

    mikePence_012218.jpgرادیو فردا، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، دوشنبه دوم بهمن در نشست ویژه مجلس اسرائیل گفت از این تریبون یک پیام برای مردم ایران دارد؛ روزی که شما از حکومت کنونی حاکم بر کشورتان رهایی یابید، ما دوستان شما خواهیم بود؛ آن روز خواهد رسید.

    مایک پنس، در این سخنرانی جمهوری اسلامی ایران «رژیم ظالم» و «سرکوبگر» ملت ایران و «بزرگ‌ترین تأمین‌کننده تروریسم»؛ «تروری که به اسرائیل نزدیک شده»، توصیف کرد.

    معاون رئیس‌جمهور آمریکا برجام، توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را یک فاجعه نامید و گفت این توافق تنها زمان دستیابی ایران به بمب هسته‌ای را به تعویق انداخت و آمریکا دیگر آن را تأیید نخواهد کرد.

    آقای پنس گفت که «به اسرائیل، به همه خاورمیانه و جهان قول می‌دهم، آمریکا هرگز نخواهد گذاشت که ایران به بمب اتمی برسد».

    آقای پنس که سخنرانی‌اش مستقیم از رسانه‌های عمده اسرائیل پخش می‌شد، با تأکید بر اینکه اسرائیل «همپیمان» آمریکاست، رسماً خبر داد که سفارت آمریکا در اسرائیل پیش از پایان سال میلادی آینده، ۲۰۱۹، به اورشلیم منتقل می‌شود.

    سخنان آقای پنس با یک نیایش به زبان عبری، همراه با شادباش او در آستانه هفتادمین سال استقلال اسرائیل، و توصیف‌هایش از اورشلیم به عنوان حقیقت حضور چند هزار ساله یهودیان در این شهر باستانی، با تشویق‌های پی در پی رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، نمایندگان مجلس و سایر مقام‌های بلندپایه اسرائیل روبه‌رو می‌شد.

    سفر آقای پنس به اسرائیل که از یکشنبه اول بهمن آغاز شده و سخنرانی ویژه او در کنست برای تأکید بر حمایت از تصمیم پانزدهم آذر دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل انجام شده است.

    مایک پنس در سخنرانی‌اش در مجلس اسرائیل گفت تصمیم آقای ترامپ در به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل «در راستای صلح» بوده است؛ او بر ادامه تلاش آمریکا برای رسیدن اسرائیل و فلسطینیان به صلح تأکید کرد و محمود عباس، رئیس تشکیلات فلسطینی را به بازگشت به میز مذاکرات با اسرائیل فرا خواند.

    larijani_012218.jpgرادیو فرانسه، آیت الله صادق آملی لاریجانی، رئیس قوۀ قضائیه ایران، امروز دوشنبه دوم بهمن ماه در نشست مسئولان عالی قضایی کشور گفت که او اجازه نخواهد داد که هزینۀ اعتراض برای ناراضییان کشور کاهش بیابد.

    رئیس قوۀ قضائیه ایران که از اعتراض های اخیر کشور تحت عنوان "آشوب" و از معترضان به عنوان "آشوبگران" یاد می کرد، اظهار داشت : "اجازه نمی دهیم که برخی افراد و جریان ها هزینۀ آشوب ها را کم کنند، زیرا معتقدیم که پایین آمدن هزینه آشوب ها برای آشوبگران، امنیت و اقتدار" نظام را تهدید خواهد کرد.

    رئیس قوۀ قضاییه سپس آن دسته از افراد و جریاناتی را در داخل کشور مورد انتقاد قرار داد که به گفتۀ او وقوع اعتراض های خیابانی را بدون اشکال دانستند. رئیس قوۀ قضاییه پرسید : "آیا واقعاً آشوب و ساختارشکنی اشکال ندارد؟"

    رئیس قوۀ قضاییه کوتاه آمدن در مقابل معترضان و کسانی را که به گفتۀ او اصل یا ساختار نظام را در جریان اعتراض های اخیر زیر سئوال برده و شکستند، خطرناک خواند و گفت : "ما قاطعانه و در چارچوب قانون با این گروه ها برخورد خواهیم کرد."

    صادق آملی لاریجانی معترضان را به وابستگی به بیگانگان و مشخصاً وابستگی به آمریکا متهم کرد و مدعی شد که دولت ایالات متحد آمریکا "میلیون ها دلار برای ایجاد اغتشاش و ناامنی در ایران از جمله در جریان حوادث اخیر هزینه کرده است و امیدوار بود که این هزینه به نتیجه برسد."

    صادق آملی لاریجانی سپس از مسئولان جمهوری اسلامی خواست که در قبال تلاش های آمریکا برای نفوذ در کشور از خود غفلت نشان ندهند. او گفت که آمریکا قصد دارد با بهره برداری از خلاء آگاهی مردم، در ایران نفوذ کند.

    2AEDDFC7-36DF-4600-8280-E605B3BCC807.jpegخدا رفتگان شما را بیامرزد، ما یک آشنای نازنینی داشتیم که در جوانی و با مقام دیپلمات به خاطر نوشیدن مشروب خانگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. این حکایت مربوط به سال ۱۳۶۲ است و من در آن زمان دوره ی خدمت ام را در خط مقدم جبهه می گذراندم.

    در چند روزی که برای مرخصی به تهران آمدم، خبر آمد که فلان کس درگذشت و بشتاب به سمت پزشک قانونی که او را بعد از شکافتن دل و روده اش به شما تحویل خواهند داد و شما با چند بانوی محترم از خاندان شخص درگذشته، جسد را ابتدا برای شست و شو به بهشت زهرا می برید و بعد ایشان را به قم برده در جوار حضرت معصومه در قبر خواهرش که آن زمان زنده بود دفن می کنید. تنها مرد جمع هم شما هستید و باید این چند خانم عزادار را همراهی کنید. کل خانم ها البته چهار نفر بودند که با یک تاکسی نارنجی می شد امر ایاب و ذهاب شان را سامان داد.

    من که تازه از جنازه کده ی جبهه به تهران آمده بودم باز وظیفه داشتم به امور دفن جنازه ی آشنایمان بپردازم لذا ابتدا به ضلع جنوبی پارک شهر رفتم و در محوطه ی پزشکی قانونی منتظر دریافت جسد شدم. جسد با یک آسانسور مخصوص برانکار از زیرزمین به بالا آمد و وقتی من اسم آشنای از دست رفته مان را بر روی جسد دیدم به طرف جسد بسته بندی شده رفتم که قسمت سینه اش هم کمی خون آلود شده بود و ایستادم تا مسوولان مربوطه بیایند جسد را در آمبولانس بگذارند.

    در این لحظه آقای مو فرفری تپل مپلی به من نزدیک شد پرسید این جسد مال شماست؟ گفتم بله مال بنده است! گفت بگیر سرش رو؟! گفتم بله؟! گفت بگیر سرش رو بذاریم تووی آمبولانس!

    چشمی عرض کردم و سر جسد را گرفتم و از یک برانکار به برانکار دیگر او را منتقل کردیم و برانکار دوم را در آمبولانس قرار دادیم. راننده گفت بریم؟! گفتم نه باید صبر کنیم تاکسی حامل خانم ها برسد که رسید و راننده به من گفت ماشین داری گفتم خیر گفت پس بشین بریم! ما هم در آمبولانس در حالی که جسد در پشت سر ما قرار داشت نشستیم و راننده گازش را گرفت و به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم.

    به بهشت زهرا که رسیدیم دیدیم ای عجب! صف مرده و کشته است که جلوی غسالخانه کشیده شده است و بساطی ست آن سرش ناپیدا. این را هل بده آن را هل بده به ما گفتند که ظرفیت مرده شور خانه تکمیل است و برای امروز جسد دیگری نمی پذیرند. در آن سال ها مرده شور ها امر جمع و جور کردن قطعات بدن و به شکل آبرومند در آوردن آن ها را بر عهده داشتند.

    به ما گفتند اگر می خواهید، جسد را ببرید به غسالخانه ی قبرستان فلان (که اسم اش از یادم رفته) و مرحوم مغفور را آنجا بشویید. گفتیم چشم و با راننده محترم حرکت کردیم به سمت اگر اشتباه نکنم بهشت سکینه یا یک بهشت دیگر. تاکسی خانم ها هم پشت ما می آمد.

    به بهشت سکینه که رسیدیم دیدیم بر خلاف بهشت زهرا خلوت خلوت است و جلوی مرده شور خانه پرنده پر نمی زند. پیاده شدم داخل مرده شور خانه رفتم و با صدای بلند صدا زدم: کسی اینجا نیست؟! و این کار را چند بار انجام دادم تا یک شخص غول پیکر با گالش های سیاهْ رنگِ «کفش ملی»، شیلنگ در دست به طرف من آمد و گفت بفرمایین! غرض ام را که شستن مرده ی ما بود به استحضار ایشان رساندم گفت مساله ای نیست ولی هیچکس اینجا نیست که به من کمک کنه. تو باس خودت به من کمک کنی؟!

    گفتم بله؟! من در امر شست و شوی جسد کمک کنم؟! انگار که قرار است کاری معمولی صورت پذیرد جناب مرده شور گفت: بله. بعد با حالتی استهزاگونه گفت از مرده که نمی ترسی؟! که خدمت اش با لبخندی خبیثانه عرض کردم: نه. من تازه از جبهه اومدم و چیزایی که دیدم شما تا حالا توو زندگی ات ندیدی و خال بالا را زدم روی ورق مرده شور محترم!

    Ali_Khomeini.jpgآرمان - این روزها حوادث اخیر در کشور که متاسفانه صدماتی را هم به‌جا گذاشته است، مورد تحلیل کارشناسان اجتماعی، سیاسی و مذهبی قرارگرفته است. بسیاری اعتقاد دارند اعتراضات اخیر به علت برخی مشکلات اقتصادی است و برخی تجمیع خواسته‌های اقتصادی و سیاسی را علت بروز حوادث اخیر می‌دانند. اما آنچه مورد وثوق کارشناسان است سوء استفاده دشمنان از اعتراضات قانونی مردم است. نوه بنیانگذار انقلاب اسلامی در تحلیلی ضمن بر شمردن علت‌های این حادثه و سوء استفاده دشمنان از اعتراضات مردمی اعلام کرد اگر برای قشر مستضعف کار نکنیم ضربه خواهیم خورد. حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی خمینی در دیدار امام جمعه، مسئولان و جمعی از مردم شریف‌آباد استان تهران با اشاره به گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب و مسیری که امام در دوران انقلاب طی کرد، به اشکالات موجود در نظام اشاره کرد و گفت: ما در این سال‌ها پیشرفت‌های بسیاری داشته‌ایم اما در این چهل سال اشکالات زیادی نیز وجود داشته که بعضی از آنها به دلیل بی‌تجربگی و یا کوتاهی مسئولان ما بوده است. وی ادامه داد: بعضی از آنها به خاطر جنگ بوده و بعضی به دلیل دشمنی‌هایی بوده است که دنیا با تفکر انقلابی ما داشته است، بالاخره ما در مقابل آمریکا و اسرائیل سر خم نکرده‌ایم، این کم جرمی نیست.

    Evin.jpgتظاهرات اعتراضی که در دی‌ماه سال جاری به مدت چند روز در ده‌ها شهر ایران برپا شد در نوع خود بی‌سابقه بود. هم به دلیل شرکت طبقات محروم جامعه در این اعتراضات، هم گسترده بودن آن در چندین شهر کوچک و هم شعارهای ساختارشکنانه‌ی معترضان.

    این حرکت اعتراضی نیز همچون دیگر موارد مشابه آن در گذشته با سرکوب و بازداشت معترضان همراه شد. مسئولان حکومتی ایران هنوز آمار دقیقی از کشته‌ و بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر ارائه نداده‌اند اما بر اساس گفته‌های پراکنده‌ی برخی از مسئولان، ۲۵ نفر کشته و ۳۷۰۰ نفر بازداشت شده‌اند.

    این بار از آن‌جا که اعتراضات با طرح مطالبات اقتصادی آغاز شد و سپس بلافاصله به شعارهای سیاسی علیه کل حکومت تبدیل گردید و همچنین به دلیل حضور برجسته طبقات محروم در این اعتراضات، رویکرد مسئولان حکومتی نیز متفاوت بود. تقریباً همه‌ی آن‌ها از یک سو وانمود کردند که اعتراض را «حق مردم» می‌دانند و از سوی دیگر تلاش کردند تا «اغتشاش» و «دخالت بیگانگان» در این اعتراضات را برجسته کنند تا بتوانند کل این حرکت را از این طریق سرکوب کرده و غائله را بخوابانند.

    arz.jpgاعتماد - امیر عباس آذرم‌وند - اتفاقات بازار ارز تهران در روز گذشته، تداعی‌گر اتفاقات زمستان ٩٠ بود. قیمت دلار بالا رفت، خرید و فروش با اما و اگر همراه بود و درنهایت پلیس و برخی نیروهای امنیتی به این بازار سرک کشیدند و بازار پلیسی و امنیتی شد. بازار ارز متلاطم بود و صرافی‌ها حاضر به انجام معامله نبودند. اما دلالان به راحتی معاملات را انجام می‌دادند و سکان خرید و فروش را به دست گرفتند. این وضعیت به گونه‌ای بود که پشت شیشه برخی از صرافی‌ها متنی در مورد توقف خرید و فروش ارز نصب کرده بودند تا حتی جواب سوالات مشتریان را ندهند. تعداد اندکی از صرافی‌ها نیز تنها حاضر به خرید دلار بودند ولی ارز نمی‌فروختند. خرید و فروش نشدن ارز در صرافی‌های رسمی سبب افزایش تقاضا و تراکم آن و همین امر خرید و فروش دلار فردایی را افزایش داد. بازار تا حدی پلیسی شد که دادستان تهران اعلام کرد پنج نفر در تهران به جرم اخلال در بازار ارز دستگیر شدند و نیروی انتظامی نیز حضور محسوسی در مناطق حوالی سبزه میدان و چهارراه استانبول دارد. با این همه اگر دولت نتواند در این ماجرا دخالت کند بعید است که ثبات به سرعت به بازار بازگردد و از طرف مقابل تجربه سال ١٣٩٠ نشان می‌دهد تزریق ارز به تنهایی نیز نمی‌تواند مشکلات بازار را حل کند و ممکن است کار به جایی برسد که دیگر ذخایر ارز در کشور ناکافی باشد. هر چند با اعلام سخنرانی امشب رییس‌جمهوری تب و تاب بازار را کاهش داد، با این وجود بعید است بدون دخالت جدی دولت فعلا امکانی برای کنترل بازار وجود داشته باشد.

    دست دولت در جیب مردم!

    | No Comments

    jeebmardom_012218.jpgروزنامه جهان صنعت در تیتر یک خود با عنوان «دست دولت در جیب مردم» نوشته است: « بازار سیاه ارز‌ داغ‌ترین روزهای عمر خود را تجربه می‌کند، نرخ‌ها به صورت لحظه‌ای تغییر می‌کند، مردم پشت در صرافی‌ها صف کشیده‌اند، اما ارزی برای عرضه وجود ندارد و صف‌های طویل پشت درهای بسته قفل شده است. صرافی‌ها با کمبود منابع ارزی مواجه شده‌اند و تاب‌‌ افزایش نرخ‌ها را ندارند. حضور مردم پشت درهای بسته اما هر روز بیشتر می‌شود.»

    ***

    جهان‌صنعت - بازار سیاه ارز‌ داغ‌ترین روزهای عمر خود را تجربه می‌کند، نرخ‌ها به صورت لحظه‌ای تغییر می‌کند، مردم پشت در صرافی‌ها صف کشیده‌اند، اما ارزی برای عرضه وجود ندارد و صف‌های طویل پشت درهای بسته قفل شده است. صرافی‌ها با کمبود منابع ارزی مواجه شده‌اند و تاب‌‌ افزایش نرخ‌ها را ندارند. حضور مردم پشت درهای بسته اما هر روز بیشتر می‌شود.


    تابلوهای صرافی‌های خیابان فردوسی از کار افتاده‌اند و توان پوشش دادن نرخ‌های بالای بازار را ندارند. در اولین روز بهمن‌ماه نرخ دلار به صورت ناگهانی افزایش 140 تومانی را تجربه کرد. آخرین نرخ ثبت‌شده روی این تابلوهای معاملاتی حدود 4700 تومان بوده که با تغییرات لحظه به لحظه وارد کانال 4600 تومان شده است.


    نگاهی به قیمت دلار در بازار آزاد در دی‌ماه نیز نشان می‌دهد این ارز دی‌ماه را با رقم 41 هزار و 860 ریال شروع کرد و در پایان این ماه به 45 هزار و 330 ریال رسید یعنی طی یک ماه 6/7 درصد رشد داشت.


    اما آنچه در این خصوص عجیب به نظر می‌رسد این است که مقامات واکنش خاصی به این افزایش‌ها نشان نمی‌دهند و تنها به اظهارات بی‌اساسی در این خصوص بسنده می‌کنند که همین مهم خود به التهابات بیشتری در بازار دامن می‌زند. در این مدت بارها رییس کل بانک مرکزی اعلام کرده این افزایش نرخ‌ها طبیعی است و به زودی نرخ‌ها در بازار کاهشی می‌شود‌ اما آنچه در واقعیت بازار مشاهده می‌شود با آنچه آقای رییس کل بیان می‌کند تطابقی ندارد.

    DC19BB6B-7B0D.jpgبرای کنترل افزایش نرخ‌ها نیروی انتظامی با هماهنگی بانک مرکزی از هفته گذشته عملیات پلمب دفاتر واسطه صرافی‌ها را آغاز کرد اما این روزها برای کنترل نرخ بازار برخورد با پیک‌های بازاری که مسوول جا‌به‌جایی و تعیین نرخ ارز هستند نیز در دستور کار قرار گرفته است‌ اما گویی این اقدامات توان پایین کشیدن افسار نرخ‌ها را ندارد و قیمت‌ها همچنان رو به جلو در حال حرکت است.


    بیشتر از سه ماه است که نرخ‌های بازار ارز پدال گاز را فشار داده‌اند و گویی تمایلی به فشار دادن اهرم ترمز ندارند. روشن است که نرخ ارز یکی از شاخص‌های اصلی و تاثیرگذار بر بازار اقتصاد داخلی کشور است و می‌تواند کمک شایانی در جهت رشد اقتصادی کشور باشد‌ چرا‌که تبادلات تجاری را رونق می‌دهد و با ارزآوری در کشور می‌تواند منجر به سرمایه‌گذاری‌های بیشتری در کشور شود‌ اما این مهم زمانی محقق می‌شود که شرایط کشور برای حضور سرمایه‌گذار در داخل کشور فراهم باشد، چه آنکه در شرایطی تمایل به حضور در بازارهای ایرانی به دلیل تحریم‌ها بسیار کمرنگ شده بود و اکنون که در دوران پسابرجام این شرایط بهتر شده است، افزایش در نرخ‌های ارزی می‌تواند باز هم حضور سرمایه‌گذاران را در بازارهای داخلی ایران به عقب بازگرداند.


    این موضوع چندان پیچیده نیست. وقتی سرمایه‌گذار بتواند با نرخ‌های پایین‌تری وارد بازار سایر کشورها شود، لزومی ندارد با نرخ‌های بالای ارزی وارد بازار ایران شود. بنابراین باز هم عقب‌گردی در بازار داخلی کشور اتفاق می‌افتد و دست دولت برای دستیابی به رشد اقتصادی کوتاه می‌شود.


    به طور کلی بازار ارز پیچیدگی‌های زیادی دارد و تمام زوایای بازار را می‌تواند با خود همراه کند. از جمله اینکه افزایش در نرخ‌های بازار ارز به راحتی می‌تواند به نرخ‌های بالای تورم در کشور دامن بزند و دستاورد چهار‌ساله دولت یازدهم را زیر سوال ببرد؛ در دوران چهار‌ساله اول حسن روحانی، دولت در پی آن بود تا بتواند به هر قیمتی که شده قیمت‌ها را در بازار پایین بکشد و در این خصوص نرخ ارز را نیز توانست در حد ثابتی نگه دارد. به عبارت دقیق‌تر باید بگوییم که سناریوی جهش ارزی در دوران روحانی تکرار شده است و کسی را یارای مقابله با این جهش‌ها نیست.


    ملت قربانی سیاست


    این سناریو سال گذشته نیز در همین ایام اتفاق افتاد؛ سال گذشته بود که نرخ ارز در بازار چند‌نرخی شد و همین امر سبب شد تا نرخ به شکل بی‌سابقه‌‌ای بالا رود که همان زمان هم مسوولان دولتی وعده دادند قیمت دلار کاهش می‌یابد‌ اما این اتفاق رخ نداد و نرخ ارز به اندازه‌ای که جهش کرده بود، پایین نیامد. اکنون نیز باید بگوییم نرخ‌ها به هیچ عنوان به مقدار اولیه خود بازنمی‌گردند و بهتر آن است که دولت از افزایش‌های بیشتر نرخ‌ها جلوگیری کند.


    اما نکته قابل تامل این است که دولت موافق افزایش نرخ ارز است چرا‌که منبعی برای جبران کسری بودجه به شمار می‌رود. به طوری که در حال حاضر دولت دست در جیب مردم کرده و ملت قربانی سیاست شده‌اند.


    ‌اگر بخواهیم از این کانال به این موضوع بپردازیم باید این پیش‌بینی را برای بازار داشته باشیم که به زودی قیمت‌های داخلی با روندی جهشی رو به جلو حرکت می‌کنند و معلوم است که دود آن به چشم مردم به خصوص اقشار ضعیف جامعه می‌رود، چه آنکه باز هم به دوران تلخ قیمت‌های نجومی در دولت محمود احمدی‌نژاد برمی‌گردیم.


    بنابراین باید بگوییم که زیان اصلی در این خصوص به مردم وارد می‌شود؛ چرا که افزایش قیمت ارز می‌تواند منافع دولت را تامین کند‌ به این معنی که دولت با افزایش نرخ‌ها می‌تواند ارز را با قیمت بیشتری به فروش برساند و به این صورت سود زیادی به جیب بزند. این مهم دور از واقعیت نیست، چرا‌که اکنون در ماه‌های پایانی سال قرار داریم و منابع مالی دولت رو به اتمام است و کسری‌های بودجه دولت بیداد می‌کند؛ بنابراین رها کردن فنر ارز در این شرایط مساوی است با سودهای فراوانی که به حساب دولت سرازیر می‌شود تا بتواند بخشی از کسر‌های بودجه دولت را ترمیم کند.

    mashrooiat_012018.jpgرادیو فردا - در روزهای گذشته فیلم‌هایی از جلسه انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای بعنوان رهبر دوم جمهوری اسلامی در روز ۱۴ خرداد ۶۸ در اینترنت منتشر شده است.

    در این فیلم‌ها توسط خود علی خامنه‌ای و دیگر اعضای مجلس خبرگان تأکید شد که او مرجع نیست و حتی رهبر کنونی جمهوری اسلامی در یک سخنرانی در همین جلسه گفت که ولی فقیه نیست و بر جامعه‌ای که احتمال رهبری او مطرح شود باید خون گریست.

    در مقابل بعضی اعضای مجلس خبرگان رهبری ازجمله آیت‌الله امینی و احمد جنتی خواستار آن شدند که شورایی از فقها و مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای خامنه‌ای مشورت فقهی و نظری بدهند. در این جلسه بر مخفی ماندن این انتخاب تاکید زیادی شده و مساله رهبری موقت آقای خامنه‌ای تا زمان برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی به صورت عمومی اعلام نشد.

    در برنامه دیدگاه‌های این هفته این سوال را مطرح کرده‌ایم که منتشر شدن این فیلم‌ها نزدیک به سی سال بعد به چه معناست و آیا رهبری آقای خامنه‌ای قانونی و شرعی است؟ همراه با دو کارشناس: محسن کدیور، اسلام شناس و استاد مطالعات دینی دانشگاه دوک در آمریکا، و حسن شریعتمداری، فعال و تحلیلگر سیاسی در آلمان.

    Abmiveh.jpgایسنا ـ انواع آبمیوه‌های قاچاق و به ویژه آبمیوه‌های عربی در اکثر مراکز خرید جولان می‌دهند و ماه‌هاست پیگیری‌ها درباره وضعیت قاچاق انواع آبمیوه از سوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بی‌نتیجه مانده است.

    به گزارش ایسنا، درماه‌های گذشته اخباری مبنی بر کشف محموله‌های قاچاق آبمیوه منتشر شده و به طور مثال اعلام شد فرمانده انتظامی لرستان از توقیف یک دستگاه تریلی و کشف مقادیری آبمیوه خارجی قاچاق به ارزش دو میلیارد ریال در خرم آباد خبر داده است؛ موضوعی که به نوع خود می‌تواند مهر تائیدی بر داستان قاچاق انواع نوشیدنی‌ها باشد.

    حتی بدون این اخبار هم گذری در بازار، به خوبی گویای این است که انواع آبمیوه‌هایی که ممکن است حتی سلامت آنها مورد تردید باشد در بازار جولان می‌دهند. بخش قابل توجهی از این نوشیدنی‌ها نیز متعلق به کشورهای عربی هستند.

    Etiad_Nojavanan.jpgایسنا ـ مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزش و پرورش به اقدامات آموزش و پرورش برای مقابله با مصرف مواد در مدارس اشاره کرد و گفت: در مدارس در هر سه دوره تحصیلی، پیشگیری ارائه می‌شود.

    به گزارش ایسنا، دکتر منصور کیایی با اشاره به کاهش سن سوء مصرف مواد در کشور گفت: عوامل مخاطره آمیز روانی و بهداشت روان کودکان و نوجوانان از دلایل گرایش سنین پایین به مصرف مواد است. متاسفانه در گزارش‌هایی که منتشر شده است، «اضطراب» یکی از عمده‌ترین دلایل مخاطره آمیز گزارش شده است. شاید دلیل اینکه در بین نوجوانان مصرف داروهایی مانند ترامادول افزایش پیدا کرده است، مربوط به متغیرهای بهداشت روان است.

    Ali_Tajernia.jpgاعتماد ـ زهیر موسوی - نزدیك به شش ماه از آغاز به كار دولت دوازدهم می‌گذرد. درست است این زمان برای ارزیابی عملكرد دولت كافی نیست اما در همین مدت كم شاهد برخی اتفاقات بوده‌ایم. وزرایی در دولت دوازدهم حضور دارند كه ژنرال‌های دولت اول روحانی بودند اما در این شش ماه آن‌طور كه باید و شاید نتوانستند انتظارات را برآورده كنند. «علی تاجرنیا» معتقد است برخی وزرا از چیدمان كابینه دوازدهم راضی نبوده و به همین دلیل انگیزه خود را برای ادامه همكاری در دولت از دست داده‌اند.

    * در دولت یازدهم وزرایی حضور داشتند كه نتایج عملكرد آنها، دستاورد‌های دولت یازدهم را شامل می‌شد اما همان وزرا در دولت دوازدهم رفتار متفاوتی از خود نشان داده‌اند و همین رفتار متفاوت سبب شده است بیش از گذشته در تیررس رسانه‌های منتقد قرار گیرند. دلیل این تفاوت رفتاری و عملكردی برخی وزرا در چیست؟

    Pars_Jonoubi.jpgشرق ـ محمد ابراهیمی - ایران با حدود ٣٣تریلیون مترمکعب ذخایر گازی در جایگاه اول جهان قرار دارد، اما هنوز تولید داخل، کفاف تقاضا را نمی‌دهد. اگرچه کشور با وجود هزینه مصرف سوخت مایع در نیروگاه‌ها و تزریق ناکافی گاز به میادین نفتی، همچنان صادرات گاز به ترکیه و عراق را صورت می‌دهد. الهام شبان، مدیر مرکز مطالعات نفت خزر باکو و دالغا خاتین‌اوغلو، کارشناس مسائل انرژی ایران در نشریه تخصصی «نچرال گس ورلد» بریتانیا موضوع بازارهای جهانی گاز و گزینه‌های ایران را برای «شرق» تحلیل کرده‌اند. خاتین‌اوغلو در این گفت‌وگو می‌گوید: «انتظار می‌رود پارس جنوبی که هم‌اکنون سهمی ٧٠درصدی در تولید گاز ایران دارد، تا چهار سال آینده به «نقطه شبنم» برسد و با افت چشمگیر فشار و تولید مواجه شود. اگر شرکت‌های غربی و صاحب فناوری مانند توتال فرانسه وارد این پروژه نشوند، تولید گاز این میدان شاید به میزانی افت کند و کشور دچار خسارت خواهد شد». همچنین این دو کارشناس در گفت‌و‌گو با «شرق» با نگاهی به چشم‌انداز بلندمدت ٢٠٤٠ بازار گاز معتقدند گاز در میان انرژی‌های فسیلی بیشترین رشد مصرف در جهان را خواهد داشت که این نرخ رشد را حدود سالانه ١,٦ درصد برآورد می‌کنند.

    * ایران در نظر دارد در دو سال آینده تولید گاز خود را به شدت افزایش دهد، اما آیا صادرات گاز برای ایران صرفه اقتصادی دارد؟

    Mohammadali_Najafi.jpgشرق ـ شهردار تهران بودجه ۱۷، ۵‌هزار‌میلیاردی و انقباضی سال ۹۷ را روز گذشته و در موعد قانونی تقدیم شورای شهر تهران کرد؛ بودجه‌ای که با توجه به شهرداری ورشکسته‌ای که نجفی تحویل گرفته بود و ۵۲‌ هزار ‌میلیارد بدهی قطعی و پیش‌بینی شده نباید و نمی‌توانست از این بیشتر هم تنظیم شود، اما تحول و تغییراتی از نوع خانه‌تکانی در آن رخ داده که قبل از هر چیز نشان‌ رفتن به سمت شفافیت دارد. شهردار تهران در تبصره‌های بودجه شهرداری تهران که همواره محملی برای ابهام و تخلفات و به قول برخی ویژه‌خواری بود، دست‌ به ‌اصلاح و حذف برده است؛ تبصره‌هایی که پیش‌تر به‌عنوان نمونه رحمت‌الله حافظی گفته بود کمک به خیریه امام‌رضا هم از محل همین تبصره‌ها بوده و هیچ‌گاه گزارش این عملکردها به اعضای شورا نمی‌رسد. بودجه شهرداری تهران در سال‌های گذشته همیشه روندی صعودی داشت، حالا شهردار اصلاح‌طلب شهرداری تهران ترجیح داده است بودجه‌ای عملیاتی و بدون افزایش را پیش‌بینی کند تا مانند سال‌های گذشته شاهد متمم‌های حاوی بودجه‌های سنگین در پایان سال نباشیم. نجفی در جریان ارائه گزارش خود در صحن علنی شورای شهر تهران به انقباضی‌بودن بودجه با وجود پیش‌بینی تورم بیش از ۱۰درصدی برای سال آینده اشاره کرد و گفت: درحالی‌که با نوسان سهم درآمدهای پایدار روبه‌رو هستیم، دیون سنواتی (حدود ۲۹‌ هزارو ۵۰۰‌ میلیارد تومان به صورت قطعی) نیروهای مازاد در شهرداری تهران و انبوه پروژه‌های نیمه‌کاره، ما را با چالشی جدی رو‌به‌رو کرده است. او به پیش‌بینی منابع درآمدی بودجه برای سال آینده به صورت واقعی و قابل وصول و افزایش کیفیت منابع درآمدی اشاره کرد و گفت: با تغییر رویکرد از شهر فروشی به ایجاد منابع پایدار، واریز درآمد نیابتی و سود سهام سازمان‌های وابسته و شرکت‌های تابعه به خزانه شهرداری، کاهش وابستگی به واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای و پیش‌بینی حداقلی واگذاری دارایی‌های مالی، افزایش سهم منابع پایدار و استفاده از ظرفیت‌های لایحه بودجه سال ۱۳۹۷ کل کشور که مشتمل بر درآمدهای حاصل از اجرای طرح کاهش آلودگی هوا (LEZ) است، اجازه انتشار اوراق مشارکت و استفاده از منابع مالی خارجی، منابع درآمدی قابل‌توجهی پیش‌بینی شده است.

    دو هفته پس از بروز حادثه برای ناوچه دماوند، بزرگترین کشتی جنگی ایران در دریای خزر، رسانه‌های روسیه با تفسیر تصاویر منتشره اخیر از وضعیت این شناور مدعی شده‌اند، دماوند که سه سال پیش به ناوگان شمال نیروی دریایی ایران اضافه شده، در حال از دست رفتن است.

    resized_832513_448.jpgبه گزارش «تابناک»؛ روزنامه ایزوستیا روسیه مدعی شده، با توجه به تصاویری که در روزهای اخیر از وضعیت ناوچه دماوند منتشر شده، این شناور ایرانی نه تنها از میان سنگ‌های موج‌شکن بزرگترین پایگاه نیروی دریایی ایران در بندر انزلی بیرون کشیده نشده است، بلکه آشکار است که بخش‌های زیادی از بدنه آن به زیر آب رفته است.

    روزنامه ایزوستیا در کنار دیگر رسانه‌های روسی همچنین مدعی شده که شکستگی آشکاری در قسمت پد بالگرد دماوند دیده می‌شود که ممکن است سبب شود، ایران جدیدترین محصول صنایع نظامی دریایی خود را ـ که با شماره بدنه 77 در دریای خزر مشغول به خدمت بود ـ از دست دهد.

    دویچه وله - با ادامه عملیات ترکیه در شمال غرب سوریه و نبرد با نیروهای کرد، شهرهای آلمان شاهد چندین درگیری خشونت آمیز میان ترک‌های هواداراردوغان و کردها بودند. پلیس می‌گوید، به کسی آسیب جدی وارد نشده است.

    تظاهراتی که برعلیه حملات ترکیه در شمال سوریه در هانوفر آلمان برپا شده بود، به درگیری انجامید. به گزارش خبرگزاری آلمان، درجریان این تظاهرات که روز دوشنبه ۲۲ ژانویه (۲ بهمن ۹۶) در فرودگاه هانوفر برگزار شد، معترضان کرد با یک گروه هوادار ترکیه به زد و خورد پرداختند. گزارش‌ها حاکی از درگیری بین ده‌ها نفر بود.

    زد وخورد چنان شدید بود که پلیس برای متفرق کردن جمعیت متوسل به استفاده از اسپری فلفل شد. نیروهای پلیس به سرعت وارد عمل شدند و درگیری را که در یکی از پایانه‌های فرودگاه هانوفر رخ داده بود تحت کنترل درآوردند.

    پلیس شکایت‌های متعددی در مورد آسیب‌های جسمی و تخریب اموال دریافت کرده است.بنا بر گزارش اولیه پلیس به کسی آسیب جدی وارد نشده است.

    بعدازظهر همین روز تظاهرات دیگری در مرکزشهرهانوفر برگزار شد که صلح آمیز به پایان رسید.

    حوادث مشابهی در شهرهای دیگر آلمان اتفاق افتاد که مقامات پلیس آلمان آنها را با تحولات اخیر در شمال سوریه ارتباط می‌دهند. یکشنبه شب (۲۱ ژانویه)، افرادی ناشناس به یک مسجد ترک در شهر کاسل آلمان رنگ پاشیدند.

    در اقدامی دیگر، افرادی ناشناس به پنجره‌های دفتر اتحادیه ترکی- اسلامی "دیتیب" (Ditib) در شهرمیندن درایالت نوردراین وستفالن اشیایی پرتاب کردند و با اسپری رنگ روی دیوارهای ساختمان شعارهایی مانند "تقاص عفرین" نوشتند.

    دیتیب بزرگ‌ترین نهاد اسلامی نزدیک به دولت ترکیه در آلمان است.

    میز کار اسلامی!

    | No Comments

    photo_2018-01-22_15-57-03.jpg

    3d.jpgکمپین حقوق بشر ایران ـ از آغاز اعتراضات مردم در دی ماه ۱۳۹۶ تاکنون حداقل خانواده‌های سه فعال دانشجویی و سیاسی به وزارت اطلاعات احضار یا بازداشت شده‌اند. ارسلان یاراحمدی، روزنامه نگار کرد، در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران می‌گوید که ماموران وزارت اطلاعات روز نهم دی ماه پدر او را در روستای بدرآباد روانسر در کرمانشاه بازداشت و پس از ۳ روز با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند.

    امید اقدمی، فعال حقوق کودکان و عضو انجمن دوستداران حقوق کودک تبریز هم در مصاحبه با کمپین از احضار و بازجویی ۶ ساعته مادرش در تبریز خبر داده است. کمپین همچنین مطلع شده است که پدر آیدین محسن‌نژاد دانشجوی هنر تبریز و مدیر مسوول نشریه دانشجویی جامعه برای مدتی بازداشت شده است.

    شهرام رفیع زاده - ایران وایر

    حجت الاسلام «غلامرضا حسنی» سال ها نمایندگی ولی فقیه در استان آذربایجان غربی را برعهده داشت و امام جمعه ارومیه بود. او از روحانیانی است که باوجود نقش گسترده اش در سرکوب جریان درگیری های پس از انقلاب و هواداران آیت الله «سیدمحمدکاظم شریعتمداری»، نامش در دوره اصلاحات به خاطر سخن‏رانی های گاه طنزآمیزش به نامی شناخته شده در ایران بدل شد.

    پشت این نام اما ماجرای اعدام «رشید حسنی»، پسر ارشد او به اتهام عضویت در «سازمان چریک های فدایی خلق» قرار دارد.

    در خاطرات حجت الاسلام حسنی که از سوی «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» منتشر شده، او روایتی از اعدام پسرش نقل کرده است: «پسر بزرگم رشید، با رژیم شاه سخت مبارزه می‏كرد. دوران ستم‏شاهی كه در دانشگاه تهران تحصیل می‏نمود، یكی دو بار دستگیر و زندانی شد. قبل از پیروزی، وقتی به ارومیه و روستا می‏آمد، در برگزاری هر چه باشكوه تر مراسم نماز جمعه‏ "بزرگ‏آباد" تلاش می‏كرد و در فعالیت‏های جنبی آن، از قبیل بیل‏زنی در باغات، شخم زدن، كمك به فقرا و مستمندان می‏كوشید. او پس از پیروزی انقلاب، ناگهان به گروه سیاسی سازمان فداییان خلق پیوست و از سران آن‏ها شد؛ به طوری كه مسؤولیت شاخه‏ آذربایجان غربی بر عهده‏ او بود.»

    hassaniAZ1.jpgحجت الاسلام حسنی گفته بود:«خیلی با او صحبت كردم تا در راهش تجدید نظر كند ولی نكرد. در همان زمان انشعابی در میان اعضای این گروه پدید آمد و به دو گروه اقلیت و اكثریت منشعب شدند و اقلیت‏ها به جمع گروهك‏های سیاسی محارب پیوستند و جنگ مسلحانه بر ضد حكومت اسلامی آغاز كردند. الآن یادم نیست رشید جزو كدام یك از این‏ها شد ولی به هر حال من احساس خطر كردم و تصمیم گرفتم جلوی فعالیت‏های او را بگیرم. نخست چند بار تذكر و تهدید انجام گرفت ولی فایده نكرد.»

    ekhtelasFarar_012018.jpgبی بی سی - به گفته یکی از نمایندگان مجلس، یکی از مدیران وزارت نفت که متهم به ۱۰۰ میلیارد تومان اختلاس است "سه ساعت پس از احضار از ایران گریخته است."

    چند روز پیش رسانه‌های ایران خبر دادند که یکی از مدیران مالی بخش اکتشافات وزارت نفت که متهم به اختلاس است، از ایران خارج شده است. وزیر نفت ایران این موضوع را تأیید کرده است.

    اسدالله قره‌خانی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، به خبرگزاری خانه ملت گفته است که این فرد برای مدت طولانی بیش از ۳۰ سال کارمند وزارت نفت بوده اما تخلفات او از جمله جعل اسناد و مدارک که در ۱۰ سال آخر خدمتش اتفاق افتاده، به تازگی کشف شده است.

    بر اساس گزارش‌ها تغییر سیستم نرم‌افزاری بخش اکتشافات وزارت نفت که متهم در آن مشغول به کار بوده، باعث پی بردن به این تخلفات شده است.

    آقای قره‌خانی گفته که یک ساعت بعد از کشف، موضوع به دستگاه‌های نظارتی اطلاع داده شده است. او این طور توضیح داده است: "زمانی که مسئولان این بخش متوجه انحرافات شدند، این فرد را احضار کردند و در همان زمان که پرونده‌ها را دقیق‌تر بررسی کردند، متوجه شدند که اختلاس وجود دارد. پس از اینکه به وی اعلام کردند، متوجه شدند که این فرد اتاق کار خود را ترک کرده است."

    او می‌گوید سه ساعت بعد از احضار متهم به دستگاه‌ نظارتی، او با کمک همسرش بلیت هواپیما گرفته و به مقصد کانادا گریخته است.

    Hamid_Farkhondeh.jpgدر جریان اعتراضات اخیر اصلاح طلبان بشدت از سوی نیروهای اپوزیسیون سرنگونی طلب و تحول خواهان رادیکال مورد حمله و انتقاد قرار گرفتند. گفتند چرا اصلاح طلبان از مردم معترض در خیابان ها فعالانه حمایت نمی کنند و یا فراخوان پیوستن به حرکت مردم معترض نمی دهند؟ گفتند چرا حال که مردم علیه غارتگران اموال عمومی و مسئولان فاسد اقتصادی و سیاسی کشور به میدان آمده اند، آنها مردم را به پرهیز از خشونت و عدم تخریب اموال عمومی دعوت می کنند؟ نوشتند آیا ویران کردن و آتش زدن چند خودرو و ساختمان دولتی اصولا در مقایسه با دزدی های کلان و فساد نهادینه شده در نظام جمهوری اسلامی، چندان مهم است؟ می پرسند مگر اصلاح طلبان عدم پیوستن اقشار پایین جامعه به جنبش سبز را کمبود و نقض آن جنبش نمی دانستند؟ پس چرا حال که اقشار کم درآمد در ابعاد جغرافیایی گسترده به میدان آمدند، اصلاح طلبان فعال در جنبش سبز به جنبش محرومان نپیوستند؟

    با اندکی تساهل و تسامح می توان گفت دلیل اصلی این خودداری اصلاح طلبان از پیوستن به جنبش اعتراضی اخیر، تفاوت میان نگاه اصلاحی و نگاه انقلابی به تحولات سیاسی کشور است.

    سلطنت طلبان اما از جنبش اخیر که اصل نظام و هر دو جناح عمده در حکومت را مورد سوال قرار داد حمایت گسترده کردند، با پرچم های شیر و خورشید نشان در تظاهرات همبستگی با مردم ایران در شهرهای بزرگ خارج کشور شرکت کردند و در مواردی به مصادره تظاهرات نیز پرداختند. آنها بویژه با طرح شعارهایی در حمایت از سلطنت و خانواده پهلوی در اعتراضات اخیر، جانی تازه گرفتند. سلطنت طلبان اما همواره با این تناقض روبرو هستند که چطور است رژیم استبدادی و یک صدایی شاه را قابل اصلاح می دانستند و مخالف انقلاب 57 هستند، اما نظام غیردمکراتیک اما چند صدایی جمهوری اسلامی را غیرقابل اصلاح می دانند و موافق انقلابند؟ بویژه با در پیش رو داشتن تجربه 40 سال گذشته و شاهد ویرانی ها و صدمات گسترده انسانی و مادی که انقلاب بر پیکر کشور وارد می کند، بودن.

    اصلاح طلبان هم برای وفاداری به راهبرد سیاسی خود و هم برای اینکه بتوانند از اعتراضات مردم حمایت کنند مهم بود که همزمان خشونت و تخریب از سوی تظاهرکنندگان را نیز محکوم کنند. اینکه اموال عمومی بطور کلان در حکومت به غارت می رود دلیلی بر درست یا موجه بود تخریب اموال عمومی در ابعاد کوچکتر در خیابان ها نیست. وقتی اقدامی که حکومت انجام می دهد بد است، اگر مردم آن کار را انجام دهند نیز همچنان بد است. چنانکه خشونت بزرگی که حکومت علیه شهروندان بکار می برد توجیه گر درستی خشونت کوچک از سوی شهروندان نیست، هرچند این خشونت و تخریب از سوی شهروندان می تواند قابل درک باشد. اتفاقا خشونت کوچک خیابانی بهانه به دست کسانی می دهد که ابزار اعمال خشونت های بزرگ علیه شهروندان در دست دارند. از سوی دیگر برای سرکوب راحت تر یک حرکت اعتراضی خشونتگران حاکم می توانند با رخنه در صف تظاهرکنندگان به خشونت و تخریب دست زنند تا زمینه سرکوب تظاهرات و اعتراضات بحق مردم را فراهم کنند. گسترش خشونت می تواند باعث محروم شدن جنبش اعتراضی از شرکت گسترده عموم مردم شود که عموما تظاهرات و اعتراضات مسالمت آمیز را بخاطر ریسک کمتر آن بر حرکت های آمیخته با خشونت و تخریب ترجیح می دهند. نهایتا گسترش خشونت می تواند به انقلاب یا جنگ داخلی و سوریه ای شدن کشور منجر شود که درمورد ایران با توجه به صفبندی نیروها و توازن قوا شکل دوم محتمل تر است.

    ایراد تحول خواهان رادیکالی که به اصلاح طلبان در عدم همراهی با خیزش اخیر یا محکوم کردن خشونت و تخریب انتقاد می کنند عمدتا در این است که آنها اصلاح طلبی را سیاستی تاکتیکی ارزیابی می کنند تا راهبردی استراتژیک که اصلاح طلبان برای خود ترسیم و تعریف کرده اند. در این نگاه نوعی پوپولیسم دیده می شود. گویی اصلاح طلبی را تاکتیکی مصلحتی و از سر ناچاری برای مخالفت با جناح اقتدارگرای حکومت می دانند در شرایط سرکوب شدید و عدم حضور جنبش اعتراضی. می پندارند حال که جنبش اعتراضی در این شکل گرفته یا هرزمان که چنین حرکتی شکل بگیرد، باید اصلاح طلبی را کنار گذاشت یا از آن عبور کرد و فعالانه در اعتراضات رادیکال و خارج از چارچوب اصلاح طلبی شرکت و حتی آن را رهبری کرد.

    این نگاه باعث شده است که هربار که برنامه ها، تدابیر و سیاست های اصلاح طلبانه چه در مجلس و چه در دولت با کارشکنی اصولگرایان و هسته اصلی قدرت در کشور روبرو می شود و یا هر زمان که جنبشی اعتراضی در کشور در جریان باشد، آنها فریاد بن بست یا شکست اصلاحات سر دهند، نظام را اصلاح ناپذیر بدانند و آغاز فصل عبور از اصلاح طلبان یا اصلاح طلبی را اعلام کنند. چنین نگاهی به اصلاح طلبی به این معنی است که گویا اصلاح طلبان مولفه ای ثابت و منفعل در صحنه پیش رفت اصلاحات هستند، امکان ابتکار عمل ندارند و سیاست های آنها در طرف مقابل تاثیرگذار نیست. اگر اقتدارگرایان در برابر اصلاحات مخالفت و کارشکنی نمی کردند که کل مسئله حل بود و ما با یک نظام تقریبا دمکراتیک در ایران روبرو بودیم. همین که بارها و در مقاطع مختلف "عبور از اصلاح طلبی" اعلام می شود و نه یک بار، نشان از این دارد که اصلاح طلبی در کشور زنده و راهبردی ریشه دار است.

    جریان های عمده اصلاح طلبان در کشور هم از اعتراضات دی 96 و حق تظاهرات مسالمت آمیز مردم دفاع کردند و نسبت دادن این تظاهرات به امریکا و اسرائیل و رقبای منطقه ای ایران را توهین به صدای حق طلبانه و عدالت طلبانه مردم ایران دانستند و هم بویژه با وفاداری به راهبرد خویش و درس گیری از به خشونت کشیده شدن تظاهرات جنبش سبز در ماه های پایانی آن جنبش، تخریب و خشونت را محکوم کردند. آنها حاکمیت را به شنیدن صدای اعتراضات مردم و اقدام جهت اصلاح امور کشور تا فرصت باقی است، دعوت کردند.

    [email protected]

    dollar02323.jpg

    رادیو فردا: خبرگزاری‌های ایران گزارش دادند که قیمت دلار در روز یکشنبه اول بهمن، به مرز۴۷۰۰ تومان رسیده است. این رقم، بالاترین نرخ دلار در سال ۹۶ به شمار می‌رود.

    در این میان، به گزارش خبرگزاری تسنیم، قیمت دلار برای دقایقی به ۴۷۱۰ تومان نیز رسید اما پس از وارد شدن دلارهایی که بانک مرکزی به صرافان می دهد، قیمت دلار به ۴۵۹۵ تومان بازگشت.

    براساس گزارش‌ها، یورو نیز بیشترین افزایش قیمت را در میان سایر ارزها داشته و قیمت آن با ۱۲۳ تومان افزایش، به ۵۷۰۳ تومان رسید.

    همچنین قیمت سکه طلا که در یک هفته گذشته افزایش داشته است، روز یکشنبه به یک میلیون و ۵۲۱ هزار تومان رسید که بالاترین نرخ سکه در سال جاری محسوب می‌شود.

    تسنیم اعلام کرد که «با تشدید تلاطم در بازار، بسیاری از صرافی‌ها در اعتراض به این وضعیت مغازه‌های خود را تعطیل کرده و دست از کار کشیده‌اند».

    بهای ارز، سکه و طلا در ایران پس از تجمع‌ها و تظاهرات ماه گذشته در ایران افزایش یافت و هر دلار آمریکا روز ۱۳ دی در تهران بیش از ۴۴۲۰ تومان خرید و فروش شد.

    بهای هر دلار آمریکا در روز هفتم دی ماه و پیش از شروع اعتراض‌ها، ۴۲۰۳ تومان بود.

    JamesMattisپولتیکو نوشت: احتمال می رود تغییر رویکرد وزیر دفاع ایالات متحده در خصوص ایران چندان پایدار نباشد، با این وجود همین چرخش نسبی در دوره کنونی حائز اهمیت بسیاری است.

    به گزارش «انتخاب»، این رسانه انگلیسی زبان ادامه داد: طی دورانی که جیمز متیس در کابینه دولت پیشین ایالات متحده به عنوان فرمانده ارشد نیروهای مسلح حضور داشت، بارها و بارها از باراک اوباما درخواست کرد تا در اعتراض به حضور شبه نظامیان ضد آمریکایی در عراق، به خاک ایران حمله نظامی انجام دهد. شبه نظامیانی که به اعتقاد او وابستگی هایی به نظام جمهوری اسلامی ایران داشتند.

    اما جالب است که مواضع وی در دولت فعلی، یعنی به عنوان وزیر دفاع کابینه دونالد ترامپ کاملا سمت و سویی خنثی به خود گرفته و خواستار پیگیری مواضعی معتدلانه در قبال تهران است.

    اگرچه احتمال طولانی بودن این چرخش موضع اندک است (چرا که برخی کارشناسان معتقدند به زودی جنگ علیه داعش تبدیل به جنگ بین آمریکا و متحدانش از یک سو و ایران از سوی دیگر برای توسعه نفوذ خود در منطقه خواهد شد)، اما کماکان تغییر موضع جیمز متیس را می توان بسیار مهم ارزیابی کرد، چرا که وی همان فرمانده اسبق نظامی دولت اوباماست که بارها و بارها ریاست جمهوری پیشین آمریکا را بر سر مواضع دیپلماتیکی که اتخاذ می کرد، به چالش کشیده است. افزون بر این ها جیمز متیس همان فردی است که 3 تهدید اصلی خاورمیانه را ؛ ایران، ایران و ایران تلقی می‌کرد!

    علیرغم مخالف های متیس با باراک اوباما در دوران ریاست جمهوری وی، اکنون مواضع متیس کاملا تغییر کرده، تا جایی که طی سال گذشته میلادی، او، نه تنها از دستاوردهای دولت اوباما برای توافق هسته ای با ایران دفاع می کرد، بلکه هر نوع اعمال تغییر در این مواضع را اشتباه تلقی می کرد.

    وی به طور ویژه دلیل اصلی این موضع گیری جدید در خصوص توافق هسته ای را ، حضور همزمان ایران و آمریکا برای مبارزه با داعش در خاک عراق و سوریه عنوان می کرد. مهم ترین بخش این تغییر رویکرد را می توان تغییر سیاست های فکری متیس در حوزه حمله نظامی دانست. در واقع وی از مواضع تند اسبق خود در راستای حمله نظامی به ابران فاصله گرفته و اکنون معتقد است، جنگ با ایران راهکاری نادرست خواهد بود.

    Abdolsatar_Doshouki.jpgبراستی روزگار ما مردمان خاور میانه روزگار غریبیست نازنین! ارتش آزاد سوریه که قرار بود یک ارتش آزادیبخش ملی برای رهایی ملت سوریه باشد، اکنون بعنوان پیاده نظام مزدور برای ارتش متجاوز ترکیه در عفرین ء نفرین شده بر علیه بخشی از مردم سوریه شامل کرد و عرب (که آنها نیز بر علیه بشار اسد می جنگند) بکار گرفته شده است. صف طولانی اتوبوس های سفید مملو از به اصطلاح "پیکارجویان آزادیبخش" سوریه ای به دستور "سلطان" و به نیابت از وی تانک ها و هواپیماهای جنگی ترکیه را در عملیات گسترده نظامی تحت عنوان "شاخه زیتون" در خاک سوریه بر علیه بخشی از مردم سوریه همرایی می کنند.

    یک هفته پیش ائتلاف غرب به رهبری آمریکا اعلام کرد قصد دارد یک گارد مرزی جدید در شمال سوریه که متشکل از نیروهای دموکراتیک سوریه (قوات سوریا الدیمقراطیه یا ق.س.د) که ائتلافی از نیروهای کرد و عرب تحت حمایت آمریکا می باشد تشکیل دهد. اگرچه آمریکا به نوعی این ادعای خود را پس گرفت، و در عمل اتفاق خاصی نیفتاد. اما همین ادعای صرف بهانه خوبی بود برای ترکیه تا یکبار دیگر از کردها انتقام جویی کند. کردهایی که در سال ۲۰۱۶ با پشتیبانی هوایی نیروهای آمریکایی این منطقه و از جمله شهر منبیج را از کنترل داعش خارج کردند.

    بین ۸ هزار تا ۱۰ هزار جنگجوی کرد و عرب در عفرین حضور دارند. ترکیه قصد دارد حدود ۱۵ هزار جنگجوی ارتش آزاد سوریه را وارد کارزار مرگبار بکند تا به نیابت از ترکیه منطقه را از جنگجویان کرد و همپیمانان عرب آنها پاکسازی کنند. یعنی همان کاری که در کوبانی انجام شد. کردها که با ریسمان آمریکا و تائید ضمنی روسیه وارد چاه نفرین شده عفرین شدند، اکنون با سکوت آمریکا و روسیه مواجه شده اند. سکوتی مرگبار اما معنادار! سکوتی که بعد از گفتگوی تلفنی مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه با رکس تیلرسون همتای آمریکایی وی صورت گرفت. رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز تهدید کرده است که حملات توپخانه و جنگنده های ارتش ترکیه به مواضع یگان‌های حمایت از خلق کرد بیرحمانه و بی وقفه خواهد بود. آسمان عفرین در اختیار نیروی هوایی روسیه است، یا بهتر است بگوئیم "بود". مضاف بر اینکه روسیه سربازان خود را نیز از منطقه خارج کرده است. از سوی دیگر خبرگزاری فرات وابسته به کردها مدعی است که صبح یکشنبه کردها حملات مشترک ارتش ترکیه، ارتش آزاد سوریه، القاعده و داعش را دفع کرده اند.

    اگرچه دولت سوریه تجاوز ترکیه به خاک آن کشور را محکوم کرده و از جامعه جهانی درخواست نموده تا این تهاجم را محکوم و تدابیر لازم را برای متوقف ساختن آن اتخاذ کنند؛ اما دیگر دیر شده است، خیلی دیر. سوریه به میدان جنگ نیابتی ابرقدرت ها و کشورهای منطقه تبدیل شده است. جنگی که حتی افغانها هم در آن قریب به دو هزار تلفات داده اند. جنگی که به نابودی سوریه انجامیده است. کشوری که نگارنده در گذشته بارها به آنجا سفر کاری داشته ام. کشوری که اگرچه دیکتاتورزده بود، اما مردمان متمدن و نسبتا سکولار داشت که کرد و عرب و شیعه و سنی و مسیحی همزیستی مسالمت آمیزی با یکدیگر داشتند. اما اکنون آن "تمدن اجتماعی" و رفتار متمدنانه و همزیستی مسالمت آمیز خاطره دوری است از زمان های گذشته و بسیار دورتر از تصور آدمی.

    جنگ قوانین بیرحم خود را دارد. قوانینی که حتی قانون هم نیستند. زیرا در تلاطم امواج خون و خشم و نفرت و کشتار بیرحمانه هیچ متغیری ثابت نیست. و این داستان غم انگیز مردان و زنانی است که برای آزادی سرزمین خویش در مقابل دیکتاتور به اسلحه و خشونت پناه بردند و "ارتش آزاد سوریه" را تشکیل دادند. زهی افسوس که همان ارتش امروزه بعنوان یک ابزار و آلت دست، همانند داعش و القاعده و افغان و چچن و غیره (که در خدمت دیگران بودند)، در خدمت ارتش ترکیه درآمده است تا لوله تفنگ خود را نه بسوی بشار اسد، بلکه بسوی دیگر هموطنان و دشمنان بشار اسد، یعنی نیروهای دموکراتیک سوریه نشانه برود و بعنوان پیاده نظام ارتش اشغالگر ترکیه در یک جنگ نیابتی مورد "سوءاستفاده" قرار بگیرد. آزادمردانی که دیگر نمی توان از آنها بعنوان "ارتش آزادیبخش" یاد کرد.

    این سرنوشت اسفبار ارتش آزاد سوریه باید برای ما ایرانیان سرلوحه عبرت باشد که خون را نمی توان با خون شست و بیگانگان را نباید به کارزار مرگبار جنگ داخلی دعوت کرد. زیرا تجربیات سالهای اخیر ثابت کرده است که سفر دشوار بسوی دمکراسی و آزادی از میادین خونبار جنگ داخلی و کشت و کشتار بیرحمانه نمی گزرد. در آنسوی این کشت و کشتار خانمانسوز، عایدی جز نفرت و خون حاصل نخواهد شد. براستی چه فرقی بین افغان های فریب خورده که به نیابت از جمهوری اسلامی وارد جنگ سوریه شده اند و ارتش آزاد سوریه که اکنون به نیابت از ترکیه به نبرد بر علیه هموطنان خود برخاسته اند می باشد؟ آن یکی بیگانه است، و این دیگری خودی که بر علیه خودی به خواست بیگانه برخاسته است. دریغا که دیگران چه سرنوشت غمباری برای سوریه رقم زده اند. دریغا!

    عبدالستار دوشوکی

    مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

    یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۶

    [email protected]

    - در بوشهر، ماهشهر، اردبیل، اهواز و چالوس کارگران دست به تجمع و اعتصاب زده‌اند.
    - رژیم همچنان با بازدید کمیته‎های پیگیری از بازداشتگاه‎ها موافقت نکرده و خانواده‎ها نگران سرنوشت عزیزان خود هستند.
    -خانواده‎های زیادی در شهرهای کوچک و بزرگ پشت زندان‎ها بلاتکلیف هستند و از سرنوشت فرزندان خود خبر ندارند.
    - بار روانی افزایش تلفات و کشته‎ها بر ذهن مردم به‌خصوص کودکان بیشتر شده؛ خبر رها کردن اجساد در رودخانه کارون کودکان را وحشت‏زده کرده است.
    - رژیم به شدت نگران خیابان‌ها در بهمن‌ماه و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است به‌ویژه آنکه بدنه‌ی خود نظام نیز به شدت ریزش کرده است.

    با وجود تهدیدها و مقابله شدید نیروهای امنیتی با برگزاری هرگونه تجمع در سرتاسر ایران، گروهی از مردم شهرستان رباط‎کریم در جنوب تهران در اعتراض به وضعیت معشیتی و گرانی‎ها دست به اعتراض زدند.

    ظهر شنبه، ۳۰ دی‎ماه، فیلم‎های کوتاهی از تظاهرات پراکنده اهالی رباط‎کریم در خیابان‌ها منتشر شد که بازتاب زیادی در شبکه‎های اجتماعی داشت. معترضان شعار می‌دادند، «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر روی هواست امروز» و «حسین حسین شعارشون، دزدیه افتخارشون».

    این اعتراض که بدون هیچ فراخوان قبلی صورت گرفت یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که تنها به زور گلوله و باتوم است که جلوی اعتراضات خیابانی مردم گرفته شده است.

    وعده‎های دولت حسن روحانی برای رسیدگی به وضعیت معیشتی مردم از شروع اعتراضات تا کنون هیچ یک عملی نشده و روزانه بر شمار کارگرانی که حق و حقوق عقب افتاده خود را مطالبه می‎کنند بیشتر می‎شود.

    کارگران فاز ۱۴ شرکت «احداث» بندر کنگان در استان بوشهر در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق دست به اعتراض زدند.

    کارگران کاغذ پارس هفت‌تپه به دلیل کم شدن پایه حقوق خود در محوطه این کارخانه تجمع کردند و شعار دادند:‌ «داعشی حیا کن، کاغذ پارس رها کن».

    1bahmandemos1.jpg

    DW_EU_US_012018.jpgدویچه وله، هفته‌نامه اشپیگل به نقل از محافل دیپلماتیک در بروکسل فاش کرد که اتحادیه اروپا در پی تدارک تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران است. پیامی هم به تهران و هم به واشنگتن.

    در آخرین شماره هفته‌نامه اشپیگل که روز شنبه (۲۰ ژانویه/ ۳۰ دی) منتشر شده است به نقل از محافل دیپلماتیک در بروکسل فاش شد که آلمان، فرانسه و بریتانیا در پی وضع تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران هستند.

    اتحادیه اروپا می‌خواهد با این تحریم‌ها با سیاست‌های بی‌ثبات‌سازی منطقه توسط جمهوری اسلامی مقابله کند. به گزارش اشپیگل ایران از شورشیان حوثی در جنگ یمن و همچنین شبه‌نظامیان حزب‌الله در لبنان حمایت می‌کند، در جنگ سوریه با ارسال کمک‌های نظامی از بشار اسد جانبداری می‌کند و با هواپیماهای غیر نظامی نیرو به سوریه اعزام می‌کند.

    اشپیگل می‌افزاید، آلمان تلاش می‌کند با ترغیب شرکای اروپایی به اعمال تحریم‌های جدید از یک سو برنامه موشکی ایران را هدف گیرند و نشان دهند در قبال سیاست‌های ایران بی‌تفاوت نیستند و از سوی دیگر به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بگویند که انتقاد‌های او را نسبت به برجام جدی می‌گیرند.

    هدف اصلی اتحادیه اروپا اما حفظ برجام است که در سال ۲۰۱۵ از سوی گروه ۵+۱ و ایران به امضا رسید. ترامپ این توافقنامه را "بدترین توافقنامه تاریخ آمریکا" می‌داند و به خروج از برجام تهدید کرده است.

    رئیس جمهور آمریکا به شرکای اروپایی تا اواسط ماه مه ۲۰۱۸ فرصت داده است تا "نواقص وحشتناک" این توافق‌نامه را رفع کنند.

    Kimiyayiفرهنگ > سینما - روزنامه شرق نوشت: چندروزی است که از بستری شدن مسعود کیمیایی در بیمارستان و عمل جراحی که برایش اتفاق افتاده و شرایط جسمی این کارگردان پیش‌کسوت سینمای ایران، صحبت می‌شود.

    پولاد کيمیايي از بهترشدن شرايط جسمي پدرش گفت و افزود: «مدتي پدرم کمردرد شديدي داشت و در اين مدت متخصصان تلاش کردند تا شرايط جسمي پدر بهتر شود، اما در نهايت با زيادشدن درد، تصمیم گرفته شد که بهتر است عمل جراحي صورت بگيرد».

    او ادامه داد: «در ماه‌هاي گذشته پدر استرس زيادي داشت و ماجراهايي که در مورد فيلم اخيرش؛ «قاتل اهلي» داشت، فشار روحي سنگيني را متحمل شد و تحت فشار بود و در نهايت دکتر صمديان که زحمت بسياري براي درمان بيماري پدر کشيد، تصميم قطعي را درباره اينکه بهتر است پدر جراحي شود دادند و با اينکه عمل بسيار پرريسکي به دليل شرايط سني و بيماري قلبي پدر بود، پذيرفتيم که اين عمل انجام شود».کيميايي در بخش ديگري از صحبت‌هايش گفت: «خداراشکر عمل موفقيت‌آميز بود و شرايط جسمي پدر بهتر است و به‌زودي از بيمارستان مرخص مي‌شود. طبعا با توجه به جراحي‌ای که پشت‌سر گذاشت نياز است تا دوره‌اي استراحت مطلق و به‌دور از هرگونه فشار و استرس باشد تا ان‌شاءالله بهبودي کامل صورت بگيرد».

    demonstrations_012018.jpgایران اینترنشنال، اندیشکده آمریکایی میدل ایست فوروم در گزارشی (+ لینک) پیرامون اعتراضات اخیر در ایران می‌گوید «چهره واقعی پرزیدنت حسن روحانی در ورای این حوادث آشکار شده است».

    در این گزارش آمده است: «باید صبر کرد و دید که آیا تظاهرات اعتراضی اخیر در ایران آغاز یک دوره جدید از یک روند طولانی مخالفت‌های عمومی با حاکمان این کشور خواهد بود یا آنکه یک انفجاری مقطعی از نارضایتی‌هاست که به دنبال آن یک دوره آرامش نسبی دیگر برقرار خواهد شد. در هر صورت، این حوادث باید یکبار برای همیشه به این توهم که گویا پرزیدنت حسن روحانی یک میانه‌رو است پایان دهد».

    این گزارش می‌افزاید:«روحانی در سال ۲۰۱۳ به‌عنوان یک «میانه‌رو» در انتخابات نمایشی ریاست جمهوری که میان کاندیداهای دست‌چین‌شده از سوی رهبر نظام برگزار می‌شود، برنده شده بود.

    اگرچه او در مقایسه با محمدباقر قالیباف از فرماندهان سابق سپاه پاسداران اندکی «میانه‌روتر» به‌نظر می‌رسید، با این حال روحانی نیز مخلوق رژیم حاکم است که پس از سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ تا امروز در همه سرکوب‌های حکومتی دست داشته است.

    او واقعاً می‌توانست یک میانه‌رو باشد، درصورتی که کسی قول‌های انتخاباتی او را جدّی گرفته بود و روحانی حداقل یکی از آنها را هم برآورده می‌کرد. قول‌هایی نظیر آزاد کردن رهبران جنبش سبز، اجرای دقیق قانون اساسی و دفاع از حقوق انسانی مردم، مبارزه با فساد، کوتاه کردن دست سپاه پاسداران از منابع کشور، رسیدگی به نیازهای جوانان برای آزادی‌های بیشتر اجتماعی، بهبود روابط ایران با جهان و... از جمله وعده‌های روحانی بوده است.

    مهم نیست که روحانی چه می‌گوید و چه می‌اندیشد، در نظام دیکتاتوری ایران علی خامنه‌ای همه‌کاره رژیم است. در رژیم‌های دیکتاتوری هم قول‌های انتخاباتی فرق بین هیچ و صفر است.

    با اینکه معترضان ایرانی در میان شعارهایشان فریاد زده‌اند «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا»، ظاهراً ماجرا هنوز تمام نشده است. اما یک چیز تمام شده است: مردم ایران می‌دانند که روحانی واقعاً کیست و چیست».

    sepah_012018.jpgزیتون - به گفته امیر حاتمی٬ وزیر دفاع٬ رهبر جمهوری اسلامی به ستاد کل نیروهای مسلح ایران مأموریت داده تا واگذاری بنگاه‌های اقتصادی «غیرمرتبط» در سپاه پاسداران، ارتش و وزارت دفاع را پیگیری کند.

    حاتمی در گفت‌وگو با روزنامه ایران اعلام کرد که ستادکل نیروهای مسلح بر اساس این دستور آیت‌الله خامنه‌ای، پیگیری خواهد کرد تا نیروهای مسلح از فعالیت‌های اقتصادی «غیرمرتبط خارج شوند.»

    اگرچه او تاکید کرد که فعالیت‌های نیروهای مسلح در حوزه «سازندگی» از جمله فعالیت‌های قرارگاه خاتم الانبیای سپاه پاسداران، بر اساس نیاز دولت ادامه پیدا خواهد کرد.

    وزیر دفاع از اعلام اسامی شرکت‌ها و بنگاه‌های درحال واگذاری وزارت دفاع خودداری کرد و تنها گفت که بخش‌های «مربوط به بازار سرمایه» در این وزارتخانه واگذارخواهند شد.

    به گفته امیر حاتمی برای واگذاری این فعالیت‌ها نیازی به سازمان خصوصی‌سازی نیست و «این کار در بازار سرمایه قابل انجام است.»

    نیروهای مسلح ایران طی سال‌های پس از پایان جنگ با عراق مؤسسات مالی و اقتصادی را در بخش‌های مختلف ایجاد کرده‌اند. از جمله مؤسسات اقتصادی سپاه پاسداران، بنیاد تعاون سپاه و بانک انصار است.

    bankaccounts_012018.jpgرادیو زمانه، پس از سال‌ها پافشاری دولت حسن روحانی، رئیس‌جمهوری، مجلس ایران به دولت اجازه داد تا به حساب‌های بانکی شهروندان سرکشی کند. این تفتیش ذیل قانون هدفمندی یارانه‌ها، و با هدف حذف یارانه‌های غیرضروری صورت می‌گیرد.

    در جریان بررسی لایحه بودجه سال ۹۷ کمیسیون تلفیق اعلام کرد این مجوز از آن رو صادر می‌شود که دولت بتواند در راستای حذف یارانه شهرواندان غیرنیازمند، حساب آنها را سرکشی کند.

    حسن روحانی در حالی از مجلس همسویش برای دسترسی به حساب بانکی شهروندی اجازه اخذ کرد که در سال ۱۳۹۳ مجلس اصولگرای نهم او را از «تفتیش» در حساب‌های مردم بازداشته بود.

    بنابر مصوبه این کمیسیون «افرادی که مایل به بررسی تراکنش‌های مالی خود و آزمون وصع آنها توسط دولت نیستند، می‌توانند از دریافت یارانه اعلام انصراف کنند».

    مخالفان این تصمیم، دسترسی دولت به اطلاعات حساب‌های بانکی افراد را ناقض «حریم خصوصی شهروندان» می‌دانند.

    قرار است دولت در سه ماه نخست سال ۱۳۹۷ نسبت به حذف یارانه خانوارهای پردرآمد اقدام کند.

    پیش از این سرکشی دولت به حساب‌های بانکی محدود به بررسی تراکنش‌های مشکوک بود؛ زمانی که در بهار سال ۱۳۹۵، سازمان امور مالیاتی دستورالعمل نحوه سرکشی مأموران مالیاتی به حساب‌های بانکی را با عنوان «رسیدگی به تراکنش‌های بانکی مشکوک» برای اجرا ابلاغ کرد.

    از زمان ریاست جمهوری حسن روحانی، دولت او تلاش کرده بود به اطلاعات حساب‌های بانکی مردم دسترسی پیدا کند.

    دولت روحانی از سه سال پیش با استناد به قانون هدفمندی یارانه‌های قصد داشت، ضمن دسترسی به اطلاعات بانکی سپرده‌گذاران، وضعیت اقتصادی مردم را مورد بررسی قرار دهد.

    economicwows_012018.jpgایران اینترنشنال، خبرگزاری میدل ایست آی در تحلیلی پیرامون اعتراضات اخیر در ایران می‌نویسد مجموعه‌ای از بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که زمینه‌ساز این اعتراضات بوده است هنوز دست‌نخورده باقی مانده و در آینده بار دیگر فوران خواهد کرد.

    در این تحلیل آمده است: «مقصود فراستخواه جامعه‌شناس ایرانی می‌گوید حکومت ایران نیز مانند سایر حکومت‌های دنیا تعریف مشخصی از خود دارد. اما مشکل مردم ایران این است که این حکومت 'دیگران'، یعنی مردم را، به رسمیت نمی‌شناسد و حقوق آنها را نادیده می‌گیرد. نگاه کوتاه‌بینانه حکومت به خود و قدرت خود به تبعیض و پایمال شدن حقوق ملت می‌انجامد و ثروت عظیم کشور تنها خرج برنامه‌ها و منافع مورد نظر حکومت می‌شود.»

    به گفته این تحلیل، حکومت ایران با چهار 'دیگران' سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در میان ملت روبروست که از روشنفکران ناراضی، هنرمندان سانسور شده، جمعیت زنان، و طبقات فرودست و زحمتکش و جمعیت جوانان بیکار تشکیل می‌شود که به‌نوبه و در فرصت‌های مختلف تاریخی بر علیه حکومت شورش می‌کنند.

    میدل ایست آی می‌افزاید: «شگفتی‌آور این است که در هر مقطع از این شورش‌ها بر علیه حکومت هیج رهبری با خواسته‌های دقیق و مشخص خود را نشان نداده است. از نظر تئوری، جنبش اصلاح‌طلبی خواهان ایجاد یک جامعه مدنی است. اما روحانی یک فرد محافظه‌کار است که هیچ‌گاه در کمپ اصلاح‌طلبان نبوده است.

    با اینکه اصلاح‌طلبان همواره 'دولت پنهان' را مسبّب همه گرفتاری‌های ایران می‌دانند و این 'دولت پنهان' در بطن حکومت و نه در بیرون آن حضور دارد، آنها هرگز خواهان تغییر رژیم برای رسیدن به این جامعه مدنی نیستند.»

    khodkoshi.jpgتسنیم ـ رییس سازمان پزشکی قانونی کشور می‌گوید آمار خودکشی در ایران نه تنها بالا نیست بلکه نسبت به سایر کشورهای دیگر هم پایین‌تر است؛ البته ارایه آمار خودکشی صلاح نیست و تجربه نشان داده، هر موقع اطلاع‌رسانی کردیم، آمار افزایش یافته است.

    احمد شجاعی در گفت‌وگو با تسنیم در پاسخ به این سئوال که آیا در پروژه بانک ژنتیک از زنان زندانی دارای جرایم خشن نیز نمونه ژنتیکی اخذ می‌شود یا خیر گفت: در این رابطه، با ایجاد کارگروهی از کارشناسان مختلف، جرایم اولویت‌دار تعریف و بر اساس جرایم اولویت‌بندی شده، نمونه‌ها از زندانیان اخذ می‌شود و زن و مرد بودن زندانی تفاوتی ندارد.

    رییس سازمان پزشکی قانونی افزود: در مرحله نخست این طرح، ۱۰ جرم اولویت‌دار مشخص شده است که پس از اخذ نمونه ژنتیک از زندانیان دارای این جرایم، پروژه وارد مرحله دوم شده و جرایم اولویت‌دار بعدی تعیین می‌شود.

    انواع مردن در ايران

    | No Comments

    حمله به دو روحانی در قم

    | No Comments

    مهدی کاهه دادستان عمومی و انقلاب در رابطه با حمله یک فرد به دو شهروند شهر قم از شناسایی و دستگیری این فرد خبر داد.

    مهدی کاهه دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان قم در رابطه با حمله یک فرد به دو شهروند شهر قم از شناسایی و دستگیری این فرد خبر داد.

    وی گفت: بر اساس تحقیقات مقدماتی مشخص شده است که این فرد از اهالی و ساکنین استان قم نبوده و در زمان وقوع جرم به دلیل مصرف شیشه تعادل روحی و روانی نداشته است.

    ghomAkhMazroob1.jpgghomAkhMazroob2.jpgکاهه افزود: خوشبختانه دو شهروند مضروب که روحانی بوده اند بلافاصله پس از این اتفاق به بیمارستان منتقل شده و تحت درمان سرپایی قرار گرفتند.

    وی در رابطه با آتش زدن خودرو توسط این متهم نیز گفت: خودروی مذکور مربوط به خود متهم بوده که به دلیل توهم داشتن قصد داشته خود و ماشین را به آتش بکشد که در حین خودسوزی ماموران نیروی انتظامی مانع این اقدام شدند.

    وی در پایان گفت: بر اساس استعلام‌های اولیه این فرد جزو اراذل اوباش نبوده و هیچ ارتباطی هم به اغتشاشات اخیر نداشته است.

    مشروعیت «او»

    | No Comments

    رادیو فردا، او هفته‌های اخیر چند چالش را پشت سر گذاشته است. این روزها بیش از پیش در مرکز توجهات بوده و بسیاری فرصت را برای مشروعیت‌زدایی از او مغتنم شمرده‌اند. اما آیا میزان مشروعیت رهبر جمهوری اسلامی در میان هوادارانش هم تغییری کرده است؟

    رشته اتفاقات اخیر در خیابان‌هایی که «مرگ بر خامنه‌ای» طنین بلندشان شد تا انتشار ویدیویی که خود را در آن فاقد مشروعیت می‌داند، چه تاثیری بر شأن نهاد رهبری و مشروعیت و جایگاه آیت‌الله خامنه‌ای داشته است؟ در این برنامه مشروعیت رأس هرم قدرت در ایران را به بحث می‌گذاریم.

    Motahhari022.jpgنایب رییس مجلس شورای اسلامی با تاکید بر موافقت دادستان تهران برای بازدید نمایندگان از زندان اوین، گفت: قاعدتا این بازدید باید هفته آینده انجام شود.

    به گزارش ایسنا، علی مطهری در حاشیه جلسه علنی امروز (یکشنبه) در جمع خبرنگاران پارلمانی گفت: همین امروز صبح با آقای لاریجانی درباره بازدید نمایندگان از زندان اوین صحبت کردم. ایشان گفت دادستان تهران موافق انجام این کار هستند و قرار شد روسای کمیسیون‌های امنیت ملی و قضایی مجلس هیات 5، 6 نفره‌ای را برای انجام این بازدید تعیین کنند.

    نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: با صحبتی که با رییس کمیسیون قضایی داشتم همین امروز و فردا این هیات باید تعیین شود.

    نایب رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه فعلا بحث بازدید از زندان اوین و تحقیق درباره فردی که خودکشی کرده، در جریان است، گفت: قاعدتا نیاز به تحقیقات بیشتر درباره تعداد خودکشی‌هاست و بد نیست بازدید از اوین به کل کشور تعمیم داده شود و درباره کل افرادی که گفته می‌شود در حوادث اخیر در زندان‌های کشور خودکشی کرده‌اند تحقیق شود تا تبلیغات و شبهات از بین برود.

    مطهری با رد شایعاتی درباره مخالفت برخی مسئولان قضایی با بازدید نمایندگان مجلس از زندان اوین، تاکید کرد: همانطور که گفتم دادستان تهران با این مساله موافقت کرده است.

    iran-protest11.jpgرادیو فرانسه: شماری از وکلای دادگستری در ایران، در نامه‌ای خطاب به صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضائیه ایران، ضمن ابراز نگرانی نسبت به «آمار بازداشت‌شدگان» در جریان اعتراضات اخیر، خواستار پذیرفتن وکالت افراد بازداشتی شدند.

    ۱۵۵ تن از وکلای دادگستری، در نامه خود خطاب به صادق آملی لاریجانی، گفته‌اند: «طی تجمعات اعتراض‌آمیز روزهای گذشته، بازداشت‌های گسترده‌ای توسط نهادهای امنیتی و انتظامی صورت گرفته که مسئولیت بعدی آن با دستگاه‌های قضایی تحت مدیریت جنابعالی بوده است».

    امضاکنندگان با بیان اینکه آمار دقیقی از شمار بازداشت‌شدگان در دست نیست، آورده‌اند: این موضوع، موجب «برهم خوردن آرامش روانی و نگرانی مردم» شده است.

    امضاکنندگان این نامه که عضو کانون وکلا در شهرهای مختلف ایران هستند، با اشاره به أصول قانون اساسی، خطاب به رییس قوه قضائیه، نوشته‌اند: انتظار داریم برای «یاری رساندن به وکلای دادگستری در اجرای قانون و دیدبانی از حقوق هر یک از بازداشت‌شدگان، زمینه‌ساز و یاری‌رسان حضور وکلای دادگستری در پذیرش وکالت بازداشت‌شدگان باشید».

    این وکلای دادگستری، ضمن تاکید بر وظیفه حرفه‌ای خود مبنی بر "دفاع از حقوق افراد جامعه"، بر أساس اصل ۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند: «هتک حرمت و حیثیت متهمان به هر صورت ممنوع و موجب مجازات» می‌شود.

    در جریان اعتراض‌های اخیر در ایران، به گفته مقام‌های دولتی دست‌کم ۲۵ تن، در شهرهای مختلف کشته شدند. شمار بازداشت‌شدگان بیش از ۳ هزار تن تخمین زده می‌شود اما عباسعلی کدخدائی، سخنگوی قوه قضائیه ایران، روز شنبه، شمار بازداشت‌شدگان را ۳۰۰ تن اعلام کرد.

    تاکنون مرگ سه تن در بازداشت‌شدگاه‌ها به اسامی سارو قهرمانی، وحید حیدری و سینا قنبری، از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی ایران مورد تائید قرار گرفته است.

    RezaPahlaviف. م. سخن - خبرنامه گویا

    در چند هفته ی اخیر شاهد حرکت اعتراضی مردم در سراسر ایران بودیم. این حرکت چنان که انتظار می رفت با سرکوب حکومت همراه شد و تعداد زیادی از بچه های ما به خاطر حضور در این حرکت روانه ی زندان شدند.

    دو سه مساله همراه با این حرکت آشکار شد:
    -نبود رهبری موثر که بتواند به حرکتِ خود به خودی مردم جهت بدهد و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای آن ها مشخص کند.
    -ادعاهای نادرست و خودبزرگ بینانه ی کسانی که در خارج از کشور جزو افراد «موثر» اپوزیسیون به شمار می روند و جو گیر شدن آن ها.

    برای کلمه ی جوگیر متاسفانه معادل کلاسیکی پیدا نکردم و خودِ این کلمه بهتر از هر کلمه ی دیگری منظور را می رساند.

    در خارج از کشور شاهد به حرکت در آمدن این افراد و گروه ها بودیم:
    -افراد و گروه هایی که هنوز اندر خم کوچه ی «اصلاح طلبی حکومتی» مانده اند و دائما با پیش کشیدن وضعیت سوریه مردم را از «سوریه ای» شدن وضعیت کشورمان می ترسانند.
    -گروه های جمهوری خواه چپ که کارشان جز صدور اعلامیه های بالا بلند و داستان سرایی چیز دیگر نیست.
    -گروه های جمهوری خواه ملی که با وجود عملکرد پاکیزه، اتوریته ی لازم برای جذب مردم عادی و جان به لب رسیده را ندارند.
    -گروه های سلطنت طلب که از رضا پهلوی عبور کرده اند و جز ایجاد درگیری در میان افراد سیاسی خارج از ایران کار دیگری انجام نمی دهند.
    -شخص رضا پهلوی و هواداران او.

    وضعیت گروه های اول که مشخص است. یا در حال اعلامیه دادن اند یا کار زیادی در جهت همراه کردن مردم و گروه های سیاسی از آن ها بر نمی آید.
    وضعیت رضا پهلوی که در جریان حرکت های اخیر، ضعف های سیاسی اش بیش از پیش مشخص شد.

    من معتقد نیستم که فقط حکومت اسلامی و دستگاه سرکوب اش باعث به ثمر نرسیدن حرکت های اعتراضی مردم می شوند. وضعیت گروه های بالا و ضعف هایشان عاملی ست که اگر مهم تر از سرکوب حکومت نباشد، کم اهمیت تر از آن نیست، و یا لااقل می توان گفت که اگر ما نمی توانیم در ماهیت حکومت تغییری ایجاد کنیم، می توانیم یا باید بتوانیم در ماهیت اپوزیسیون خارج از کشور تغییر ایجاد کنیم.

    dollar_012018.jpgدویچه وله - سرانجام بهای دلار از مرز ۴۵۰۰ تومان عبور کرد و رکورد دیگری به جا گذاشت. افزایش بهای دلار تاثیری مستقیم بر اقتصاد ایران دارد. ادامه این روند می‌تواند به تورم منجر شود و حتی نرخ رشد اقتصادی ایران را در بلندمدت کاهش دهد.

    قیمت دلار آمریکا که در هفته گذشته سیر صعودی را در پیش گرفته بود در روز شنبه (۳۰ دی/۲۰ ژانویه) از مرز ۴۵۰۰ تومان عبور کرد و در ساعاتی از روز به ۴۵۷۰ تومان رسید.

    متناسب با افزایش بهای دلار، دیگر ارزهای مهم جهانی نیز رکوردهای جدیدی به جا گذاشتند. بهای یورو به ۵۶۰۵ تومان و پوند بریتانیا به ۶۱۷۳ تومان رسید.

    سکه تمام طرح جدید نیز در روز شنبه در بازار طلا یک میلیون و ۵۰۶ هزار تومان خرید و فروش شد.

    خبرگزاری ایرنا از قول ولی‌الله سیف‌، رئیس کل بانک مرکزی نوشت که "بر اساس روند هر ساله، نرخ ارز در ماه‌های بهمن و اسفند مسیر کاهشی پیدا می‌کند."

    رئیس کل بانک مرکزی افزایش قیمت ارزها را "شتاب‌زده" خواند و در توییتی نوشت که برخی افراد حتی بیش از "دلال‌ها و سوداگران" از افزایش بهای دلار شادی می‌کنند و "با بزرگنمایی تغییرات قیمت چنان اظهار خوشحالی می‌کنند که کم از شادی ترامپ ندارد."

    بهای دلار در سال ۱۳۸۸ حدود یک هزار تومان و در پایان دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در سال ۱۳۹۱به ۳۹۸۰ تومان رسید. پیروزی روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۲ دلار را به ۳۵۸۰ تومان رساند و تا پایان دولت یازدهم شاهد تنها ۲ درصد افزایش (یعنی هر دلار به بهای ۳۷۰۰ تومان) بودیم.

    دلایل مختلفی از جمله پایان مذاکرات اتمی و تایید برجام را می‌توان به عنوان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های ثبات نسبی بهای دلار برشمرد. بی‌شک سیاست‌های دولت برای مقابله با تورم، افزایش فروش نفت، توازن در ارائه بودجه و غیره را می‌توان از دیگر عوامل برای ثبات بهای سکه و ارز در ایران دانست.

    shahrodi_012018.jpgبه گزارش خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت‌الله هاشمی شاهرودی مسئله اقتصاد و معیشت کشور را یکی از اولویت‌های اصلی کشور دانست و با اشاره به جنگ اقتصادی که امروز آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی در پیش گرفته است، گفت: امروز دشمنان مشکلات اقتصادی کشورمان را به عنوان زمینه‌ای برای اعمال فشار و جلوگیری از پیشرفت‌های ملت ایران مورد سوءاستفاده قرار می‌دهند و ضرورت دارد همه مسئولان کشور برای حل معضلات اقتصادی و گرفتاری‌های معیشتی مردم اقدام عاجل کنند.

    آیت‌الله هاشمی شاهرودی سیاست‌های کلی ابلاغی در حوزه نظام سلامت کشور را نمونه‌ای از سیاست‌های حیاتی کشور که با جان و زندگی مردم سروکار دارد، مورد توجه قرار داد و خواستار نظارت مستمر بر آن شد.

    آیت‌الله هاشمی شاهرودی، توجه به داشته‌های علمی کشورمان در حوزه طب قدیم را خواستار شد و افزود: توجه به طب سنتی به معنای بی‌توجهی به یافته‌ها و پیشرفت‌های پزشکی روز نیست، بلکه مقصود احیای طب قدیم و تبدیل آن به علم روز و مکمل پزشکی نوین است.

    رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین از الطاف و دعای خیر آحاد مردم در جریان بیماری اخیر خود، تقدیر و تشکر کرد.

    MasoudNoghrehkar_small.gifسوسیال دموکراسی راه عقلانی وعملیِ گذارجامعه ما از وضعیتی اسفبار به مرحلهای انسانی و

    متعالی است. معنای این سخن این نیست که سوسیال دموکراسی عصای جادو و

    محلل همه مسائل ومشکل ها و پاسخگوی همه پرسش ها ست، سوسیال دموکراسی یک دستگاه فکری ورفتاری، یک

    پراکسیس، یک اندیشه، عمل وفعالیت آگاهانه و هدفمند برای تغییراست که می تواند جامعه

    ما را درمسیرِازمیان برداشتن حکومت اسلامی وتحول پیش براند.

    ****

    گفت و گوی مهدی ذوالفقاری (رادیو پویا - برکلی)* با مسعود نقره کار در بارۀ سوسیال دموکراسی

    مهدی ذوالفقاری: قبل از طرح سوال های‌ام درباره سوسیال دموکراسی، درباره "جمعیت هواداران سوسیال دموکراسی" که به تازگی اعلام موجودیت کرده، وهمچنین تارنمای این جمعیت، تارنمای " آزادی و عدالت اجتماعی" و انتشارنخستین دفترِ سوسیال دموکراسی در ایران، برایمان بگوئید.

    مسعود نقره کار: این جمعیت، که من هم یکی از افرادش هستم، شکل گرفته از تعدادی از کوشندگان سیاسی و فرهنگی‌ای ست که سوسیال دموکراسی را راه‌گشای مشکلات مردم میهنمان و جهان می دانند، و تلاش می کنند این باور و اندیشه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را تبلیغ و ترویج کنند و درصورت امکان همراه با سوسیال دموکرات های دیگر جمعی بزرگتر سازمان دهند. تارنمای " آزادی و عدالت اجتماعی" و " دفترهای سوسیال دموکراسی در ایران"، که نخستین شماره آن به زودی منتشر خواهد شد، به نوعی ارگان های این جمعیت محسوب می شوند، که با هدف تبلیغ و ترویج سوسیال دموکراسی و انعکاس نظرات موافق و مخالف سوسیال دموکراسی در ایران و جهان، راه اندازی ومنتشر شده اند.

    ذوالفقاری : تعریف یا برداشت شما از سوسیال دموکراسی یا "مردم سالاری اجتماعی" چیست ؟.

    م.ن: سوسیال دموکراسی مفهوم و پدیده‌ای تعریف شده است، بُنمایه‌های باور و ایده‌ای برآمده ازروند سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌ای که هدف‌اش تحقق رفاه، عدالت، مردم سالاری و صلح بوده است. باور و ایده‌ و روندی که با عنایت به نقد نظری مارکسیسم وتجربه نظام سیاسی و اقتصادی سرمایه داری شکل گرفت و سپس‌تربا اتکا به تجربه نظام‌های "سوسیالیستی"، و شکست تجارب عملیِ تلاش برای تحقق سوسیالیسم و کمونیسم، تحول، تنوع وتداوم یافته است. این باور و ایده را برخی "مکتب یا ایدئولوژی" سوسیال دموکراسی نیزخوانده اند. ادوارد برنشتاین، (1850-1932)، تئوریسین و سیاستمدار آلمانی، درزمره ی یکی از نخستین کسانی بود که ایده سوسیال دموکراسی یا " سوسیالیسم تکاملی" را مطرح کرد، دراین معنا و تعبیرکه با اصلاح، تغییرو تکامل تدریجی سوسیالیستی درجوامع پیشرفته و دموکرات، سوسیالیسم قابل تحقق خواهد بود بی آنکه نیازی به انقلاب در معنای زیروروکردن جامعه، و تلاش و مبارزه برای تغییرات کیفیِ ناگهانی باشد. تجدید نظرطلبیِ برنشتاین و همفکران وی "نه به انقلاب، آری به اصلاح و تحول" بود Evolution, not Revolution))، " تجدید نظر"ی که به حوزه های مختلف ازجمله فلسفه، اقتصاد سیاسی و سیاست تسری یافت.

    من گمان می کنم برای سخن گفتن و تعریف دادن از سوسیال دموکراسی بهتراین باشد که روی بُنمایه های این باور و ایده مکث کنیم. اجازه می خواهم با نگاهی به اهداف حزب سوسیال دموکرات سوئد - که تا حدودی به هدف های‌شان دست یافته‌اند- به اصلی ترین مؤلفه ها و ویژگی های سوسیال دموکراسی اشاره کنم:

    از نگاه سوسیال دموکرات ها پدیده های رفاه، عدالت، مردم سالاری و صلح یعنی دستیابی به حق، حقی که از تامین نیازهای اولیه زندگی تا تامین عدالت درهمه عرصه های زندگی، از آزادی های فردی واجتماعی تا مردم سالاری را در برمی گیرد. نخ تسبیح ِاین دانه‌ها، حقِ آزادی‌ست.

    - حق آزادی در این معنا که هرکس حق دارد "آزادانه به عنوان یک فرد مستقل درمسیر دلخواه خود رشد کند و حق کنترل زندگی خود، وحق دخالت درامور جامعه را داشته باشد. آزاد بودن فرد از اجبارها و فشارهای بیرونی، آزادی از گرسنگی، نادانی، ترس و نگرانی ازآینده حق هر یک از آحاد جامعه است. آزادی به معنی حق مشارکت در تصمیم گیری ها، دررشد و تعالی شخصی، دررفت و آمد و درنحوه برخورد با دیگران ، و آزادی اختیاردر انتخاب مسیرزندگی خود، درادارهٔ زندگی خود و در تعیین سرنوشت خود است.

    - آزادی با برابری پیوندی ناگسستنی دارد. برابری به این معنا که " هر فردی، صرفنظر از پیشینه اش، به اندازهٔ دیگران فرصت ساختن زندگی خود و حق دخالت برابردرامورجامعهٔ خود را داشته باشد. این برابری شامل حق انتخاب راه و روش و رشدی متفاوت با دیگران است، بدون وجود تفاوت‌هایی که منجربه سلطه و انقیاد و نابرابری های درقدرت می شوند و برجامعه و زندگی روزمرهٔ مردم اثرمی گذارند." برای تحقق آزادی وبرابری، رعایت و حفظ حقوق فردی و یافتن راه حل های اساسی برای مشکلات جمعی ضروری ست، تا هم آزادی های فردی وفرصت و امکان رشد شخصی افراد تامین گردد وهم آنچه که بهترین راه برای نفع همگان است تحقق یابد."

    - عدالت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درمعنای تامین نیازهای مردم درسطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی ازخواست های سوسیال دموکرات‌هاست. دولت های سوسیال دمکرات برای تامین نیازهای اقتصادی و اجتماعی مسئولیت رسمی و قانونی دارند، ضمن اینکه فرد، جمع وجامعه نیزمسئولیت هائی در برابردولت دارند. هر دو سو برای تحقق رفاه در جامعه می باید گام بردارند. برای سوسیال دموکرات ها اما روشن است که تحقق منافع جمعی، بدون وجود همبستگی و همکاری میان مردم امکان پذیر نیست، اتحاد اجتماعی ازاین درک برمی آید که همه ما به یکدیگر وابسته ایم وبهترین جامعه، جامعه ای است که براساس همکاری توام با ملاحظه و احترام به یکدیگر بنا شده باشد. همه افراد جامعه می بایست حقوق و فرصت های مساوی درجامعه داشته باشند و بتوانند در حل مسایل جامعه خود نقش داشته باشند و هر فردی وظیفه دارد برای حل مشکلات جامعه قبول مسئولیت نمایند."

    - مردم سالاری جوهرۀ سوسیال موکراسی‌ست، دراین معنا که مردم حق حکومت کردن دارند،. پذیرش و رضایت مردم است که به حکومت قانونیت یا مشروعیت می دهد. حکومت دارای قدرتی محدود‌ و پاسخگو به مردم در برابر مسؤلیت های اش است. در جامعه ای سوسیال دموکرات تمامی قدرت در جامعه در اختیار همهٔ افرادی ست که دوشادوش هم جامعه را می سازند. مردم به طور مسالمت آمیز توان تغییر زمامداران را دارند. عرصه های عمومی براساس قانون و رای اکثریت و عرصه های خصوصی مستقل از حکومت اداره می شوند. افزایش مشارکت و گسترش رقابت، توزیع قدرت سیاسی به عنوان یکی از مهم ترین ومرکزی ترین موضوع های سیاست در سوسیال دموکراسی است. تامین حقوق و آزادی های سیاسی و اجتماعی و مدنی شهروندان، نظام چند حزبی، انتخابات دموکراتیک، پذیرش میثاق جهانی حقوق بشر، مؤلفه های مهم این نوع مردم سالاری ست. منافع و خواسته های اقتصادی هرگز نباید به محدود کردن دموکراسی بینجامد، بالعکس این دموکراسی است که همیشه این حق را برای خود محفوظ می دارد که برای برنامه های اقتصادی شرط و شروط بگذارد و (قدرت ) بازار آزاد را محدود کند. دموکراسی باید درسطوح و جنبه های گوناگون و گسترده اعمال گردد. سوسیال دموکراسی درتلاش و تقلا برای ایجاد جامعه ایست که درآن مردم به عنوان شهروندان و افراد آزاد بتوانند برجامعه بطور کلی و نیز بر محیط دور و بر خود بطور مشخص و هر روزه تأثیر گذار باشند. سوسیال دموکراسی درتلاش و تکاپو برای داشتن سیستم اقتصادی ای بوده است که درآن هرفرد به عنوان یک شهروند، یک حقوق بگیر و یک مصرف کننده بتواند برجهت ونحوه توزیع کالاهای تولیدشده و نیز برشرایط و سازمان محیط های کاری تأثیر بگذارد.".

    سوسیال دموکراسی در تقابلِ روشن با مغالطه سوسیال داروینیسم و بخش هائی از" نئو لیبرالیسم "، که در بهترین تعبیر فقر را محصول کیفیتِ نازل کارِ فرد، و ثروت را محصول سخت کوشی و خوش فکری فرد می داند، دارد. سوسیال دموکراسی دربرخی ازکشورها به طورعملی دراین مسیرگام برداشته است تا " فرصت و امکانات برای همگان، از هرکس به میزان استعدادش و به هرکس به میزان کارش" تحقق یابد. سوسیال دموکرات ها بر این باورند که همبستگی اجتماعی مانع رشد و تعالی فردی و موفقیت فرد نخواهد شد، اما آن نوع از خود پرستی که برای نفع شخصی به استثمار دیگران می پردازد ومنافع جمعی را قربانی خواسته های استثمارطلبانه و منافع شخصی می کند، پذیرفتنی نیست.

    درراستای تحقق ایده‌ها و خواست های مطرح شده سیاست های گاه متفاوتی مطرح و پیش برده شده است، از اندیشه و کردار ویلی برانت و اولاف پالمه تا آنچه که شرودر و تونی بلر و میتران فکر و عمل کردند. متاسفانه در گذشته و امروز بخش‌هائی از سوسیال دموکراسی پایبند و وفاداربه ایده‌ها و باورها و آرمان‌های عدالت‌محورانه و صلح طلبانه سوسیال دموکراتیک نماندند، برای نمونه در رابطه با صلح و ستیزِبا جنگ، به این ایده و باورصلح طلب و جنگ ستیز پشت کرده اند.

    در راستای تحقق ایده و باور سوسیال دموکراسی تا به امروزسوسیال دموکرات‌ها پیروزی ها و شکست ها ازسرگذرانده‌اند، اوج وفراز و نشیب‌های بی سابقه‌ای را شاهد بوده اند، مخالفت ها دیده، می بینند و خواهند دید. مخالفان، که سالیانی ست مشغول فاتحه خوانی درمرگ سوسیال دموکراسی هستند هنوزمجبورند این "مردۀ" زنده را به قید ِ زمان حال تقبیح و نقد کنند. مخالفان می گویند: سوسیال دمکراسی جریانی مدافع و درخدمت سرمایه داری ست که نه فقط الترناتیوی در برابر جامعه سرمایه داری ارائه نمی دهد، بلکه مشکلات جامعه سرمایه داری را سرمایه دارانه حل می کند. می گویند نظام های سوسیال دموکراتیک و دولت های رفاه اگرتسهیلاتی برای مردم فراهم کرده اند ( مثل بیمه سالمندان، بیمه بیکاری، بیمه بهداشتی و درمانی همگانی ، آموزش و پرورش رایگان و...) با هدف جلوگیری از پیشرفت سوسیالیسم و کمونیسم بوده است، والا درعمل هیچ تفاوتی با سرمایه داری ندارند، و سوسیال دموکرات ها حتی در حوزه سیاست و آزادی های فردی و اجتماعی و سیاسی از سرمایه داری عقب ترند. در بهترین حالت سوسیال دمکراسی جناح چپ سیاست و اقتصاد سرمایه‎داری دانسته اند. در کناراین دست انتقادها تجربه زندگی ست که شاخِ شمشاد ایستاده است و نشان می دهد برای کاهش وزدایش مسائل ومشکلات بشر، سوسیال دموکراسی باور وایده‌ای عملی و قابل اجراتراز باورها و ایده های تاکنون مطرح شده، است. وافزون بربرچسب های فوق با نسبت دادن" آمپیریست" و " سوسیوگرافیست" و... به سوسیال دموکرات ها بر واقعیتی به بزرگی ایده‌ای که هنوزعمل می کند و راه گشاست، نمی توان چشم بست. بدیهی ست این سخن به این معنا نیست که سوسیال دموکراسی و سوسیال دموکرات‌ها بدون نقص ولغزش و خطا بوده اند اما سوسیال دموکرات ها تلاش کرده اند ازخطاهای شان برای رسیدن به هدف شان درس بگیرند، وهدف این است: "داشتن جامعه ای آزاد از سلطه گری و سلطه پذیری، جامعه ای بدون تمایزات طبقاتی، جامعه ای بدون جداسازی های نژادی و مذهبی و قومی، جامعه ای بدون پیشداوری و تعصب و تبعیض، جایی که به حضورهمه نیاز هست و برای همه جا هست، جایی که هر کس حق مساوی و ارزش مساوی دارد، جایی که هر کودکی بتواند رشد کند وانسان بالغی بشود مستقل وآزاد، جایی که هرکس آزاد است بعنوان یک فرد مستقل رشد و پیشرفت کند ونیزآزاد است درهمکاری برابر و وفادارانه با دیگران برای یافتن بهترین راه حل ها برای مشکلات اجتماعی تلاش کند و ارائه طریق نماید."

    سوسیال دموکرات ها با توجه به هدف فوق ودرراستای تحقق ایده ها و باورها و پروژه‌های اجتماعی، هرگز ازبازنگری در ایده و باور، دربه دست دادنِ تعریف ازخود، بررسیدنِ نقادانه روابط شان با گروه ها وقشرها و طبقات جامعه، برنامه های شان برای کاهش و زادیش مسائل و مشکلات مردم درکوتاه و درازمدت، مواضع شان نسبت به آرزوها و آرمان‌ها، سازمان دهی و برقراری رابطه با تشکل‌ها ی مختلف در گستره فرهنگی و اجتماعی، فضاسازی و گفتمان‌سازی برای رشد و ارتقای فرهنگ دموکراتیک، فرهنگ گفت و گو و چالش‌های سیاسی ونظری و برنامه‌ای، و نوع و کیفیت و نحوه بهره‌گیری ازاهرم‌های قدرت، غافل نشده اند.

    بحث ها و چالش های سوسیال دموکرات ها دررابطه با تئوری دولت، جایگاه دولت به عنوان قلب کاربرد قدرت سیاسی، شکل گیریِ اشکال جدیدی از دولت، دولت رفاهی و دولت مدرن، بحران در دولت، رابطه دولت با توده های مردم و بالعکس، نقش دولت در حوزه‌ی مالی (مالیاتی و بانکی و ارزی( و به طورکلی نقش دولت در سیاست های رفاهی، توزیع عادلانه درآمدها، تامین اجتماعی و اشتغال کامل، بحث ها و چالش های دائمی بوده اند. مباحث و مسائلی همچون تقسیم طبقات اجتماعی دردنیای معاصر، روابط نیروهای اجتماعی، اندیشه‌های ساختگرایانه درتحلیل طبقات اجتماعی و رابطه آن‌ها با دولت، روابط اجتماعی جدید، مشارکت در قدرت، دموکراسی نمایندگی و دموکراسی مستقیم، " مسیر دموکراتیک به سوسیالیسم"، چگونگی گسترش، تکامل، تقویت، هماهنگی و جهت دهی به مراکز پراکنده مقاومت توده ها در شبکه های دولتی، پدیده جهانی شدن و مفاهیمی همچون"عدالت اقتصادی" وامکان تحقق برابری دراین عرصه، و مفهوم استثمار(Exploitation)، هردَم عرصه های نوین و گسترده تری در برابر سوسیال دموکرات ها قرارمی دهد. بحث برسرِاین که آیا آخرین دوران متکی به استثمار فرد از فرد دوران سرمایه داری و وجود مالکیت خصوصی سرمایه دارانه خواهد بود، ویا وضعیت و موقعیت طبقه کارگربا توجه به انقلاب های شگرف درعرصه های فنی، تکنیکی وسایبری، و مفاهیمی همچون کارگران فکری وطیف گسترده کارگران یدی و فکریِ طرفدارسرمایه داری و راستگرا، اتوماتیزاسیون و تحول نسبی سرمایه‌داری صنعتی به سرمایه‌داری مالی در کشورهای غربی، کاهش کّمی طبقه کارگر و تاثیرگذاری آن درگستره سیاسی، تحولات جهانی‌شدن درگستره مسائل اقتصادی و اجتماعی، حرکت آزاد سرمایه در جهان، مدنی و عادلانه کردن سرمایه داری صنعتی و متمدن کردن سرمایه داری مالی و جهانی شده، وچگونگی رابطه زیربنا و روبنا دراین بازارشلوغ و پُرتحرک، از مباحث مطرح درمیان سوسیال دموکرات ها بوده وهست. سوسیال دموکرات ها درتدوین برنامه های خود و پاسخ یابی پرسش های‌شان از توان وقدرت جریان های رقیب و روند قدرت‌گیری آن ها غافل نبوده اند.

    ذوالفقاری: برای روشن تر شدن بحث و گفت و گو نگاه کوتاهی نیز به سوسیال دموکراسی در جهان و سوسیال دموکراسی در ایران داشته باشید:

    م.ن: میلاد سوسیال دمکراسی به پیش ازانقلاب بلشویکی اکتبر 1917 برمی گردد. مارکسیست‎‎ها و مارکسیست لنینیست های بلشویک هم تا مدتی خود را سوسیال دمکرات می خواندند. درانترناسیونال دوم که در سال ۱۸۸۹ در پاریس و به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب فرانسه برگزارشد احزاب سوسیال دمکرات از کشورهای مختلف حضورداشتند، سوسیال دمکرات هائی که با سوسیال دمکرات های امروزین تفاوت‌ها داشتند.

    سوسیال دموکراسی امروزین با نام ها و اندیشه های لاسال، کائوتسکی وبرنشتاین گره خورده است. آنچه امروز به عنوان سوسیال دموکراسی درجهان مطرح است، علیرغم تنوع و تفاوت دیدگاهی و متدیک، ریشه دراندیشه و کردار ادوارد برنشتاین، تئوریسین و سیاستمدار آلمانی دارد. برنشتاین یکی از برجسته ترین تئوریسین‌ها و شخصیت های سیاسی‌ای بود که با طرح "سوسیالیسم تکاملی"، ضرورتِ تجدید نظردرنظرات و دیدگاه های مارکس را مطرح کرد. او آنچه مارکس و انگلس در مورد موقعیت ونقش طبقه کارگرپیش بینی کرده بودند را منطبق با واقعیت نمی دید و ویژگی( ماهیت) انقلابی مارکسیسم را عاملی در راستای از میان برداشتن سرمایه داری و تحول جامعه به سوی سوسیالیسم نمی دانست. برنشتاین با باوربه سوسیالیسم، مطرح کرد که می توان با اصلاحات(رفورم)، ازجامعه سرمایه داری عبور و به جامعه سوسیالیستی دست یافت. پس از مرگ انگلس نظرات برنشتاین برحزب سوسیال دموکرات آلمان، به عنوان مهمترین جریان سوسیال دموکراتیک غالب شد و در سطح اروپا و مناطقی از جهان گسترش یافت. جناح غالب دراین حزب بتدریج از مارکسیسم به عنوان یکی ازمنابع الهام خود فاصله گرفت و به ایجاد دولت رفاه، بسط دموکراسی و بسترسازی برای ارتقای فرهنگی، تقویت رابطه با اتحادیه‌های کارگری، با روشنفکران و دانشجویان و بخش‌‌های میانی مدرن جامعه، قابل دسترس‌کردن آموزش و بهداشت و درمان و دیگر خدمات اجتماعی برای همه روی آوردند. درعرصه بین المللی نیز راهبرد تنش‌زدایی و تقویت صلح بین المللی را در دستورکارشان قراردادند.

    آنچه سوسیال دموکراسی در آلمان و سوئد و فرانسه و انگلستان از سرگذرانده نشان داده است که سوسیال دموکراسی درحد" سوسیالیسم تکاملی" برنشتاین و همفکران او باقی نمانده و بسته به زمان وشرایط جوامع گوناگون پذیرای تنوع ها و تفاوت هائی درحوزه نظر وعمل شده است. تنوع و تفاوت در رابطه با ایده و باوری که با الگوهای کلیشه ای و ثابت، و با جزم اندیشی همخوانی ندارد، امری طبیعی و قابل پیش بینی است. درجهان مسیر طی شده برخی ازجریان های سوسیال دموکرات با ایده وباور سوسیال دمکراسی خوانائی نداشته و ندارد. درک ها و برداشت های گونه گون از سوسیال دموکراسی سبب شده تا این ایده و باوراز اندیشه و کردار راست روانه و چپ روانه مصون نماند. نقش شرودر درآلمان، وحذف بخشی از خدمات دولت رفاه یا "راه سوم" تونی بلر در بریتانیا وسیاست ورزی سوسیال دمکرات های فرانسه، اقدام ها و دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده اند. از"سوسیالیسم دموکراتیک" نیز به عنوان انشعابی فکری از سوسیال دموکراسی با گرایش چپ ترو رادیکال‌تراز دموکراسی نام می برند. امروزمرزمیان سوسیالیسم پادگانی- کوماندوئی با سوسیال دموکراسی و سوسیالیست‌هائی که به دموکراسی باوردارند و دستیابی به سوسیالیسم را درمتن و روند و مسیرِحرکت ها و جنبش های دموکراتیک قابل تحقق می بینند، روشن تر از هرزمانی خود را نشان می دهد.

    سوسیال دموکراسی امروزدرجهان درزیر سخت ترین فشارهاست. سرمایه داری انحصاری، بخش بزرگی از "چپ های انقلابی" ومذهبیون در مبارزه با سوسیال دموکراسی شمشیرازرو بسته اند. "چپ های انقلابی"جهان چون گذشته سوسیال دمکراسی را " ارتداد" و"رویزیونیسم" ای معرفی می کنند که "با عنوان توسعه و نوسازی مارکسیسم می خواهد ماهیت انقلابی مارکسیسم مبنی بر تحول بنیادی جامعه را با تئوری های فلسفی، تاریخی، اقتصادی و سیاسی بورژوائی جایگزین کند و روح انقلابی و ابتکارعمل طبقه کارگر و متحدان وی را ازبین ببرد. ریشه های طبقاتی این تجدید نظر طلبی را نفوذ بورژوازی انحصاری بر طبقه کارگر و جنبش کارگری، و حاملین اش را اقشار و گروه های خرده بورژوائی و بخش هائی از طبقه کارگر که بوسیله امپریالیسم به فساد کشیده شده اند و به اریستوکراسی و بوروکراسی کارگری تعلق دارند، دانسته اند". بسیارانی از مخالفان سوسیال دموکراسی مجموعه سوسیال دمکراسی را جناح چپ یا فراکسیون چپ بورژوازی دانسته اند که از سوی خرده بورژواهای شهری پشتیبانی می شوند. حتی سندیکا ها ی کارگری که به سوسیال دمکراسی باوردارند نیز شامل همین نسبت ها شده اند.

    برخی از خطاهای سوسیال دموکرات ها، همچون شرکت و دفاع ازجنگ جهانی اول، سرکوب جنبش های اعتراضی درآلمان، احتمال شرکت در قتل روزالوکزامبورک و لیبکنخت، و...خطاهای نسل امروزین درآلمان و انگلستان و فرانسه سبب تضعیف و کاهش وزن واعتبارسوسیال دموکراسی در این کشورها و در جهان شده است.

    گفته می شود یکی ازمشکلات سوسیال دموکراسی درجهان دورشدن جوانان ازاین ایده و باوراست، اما تجربه انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 درامریکا و گسترش تمایل جوانان به سوسیال دموکراسی نشان می دهد که این مشکل عمومیت ندارد و جهانی نیست. عمرسوسیالیسم و سوسیال دموکرسی در امریکا عمری طولانی ست، عمری با افت و خیزهای متعدد، خیزش سوسیال دمکراسی درامریکا نشان می دهد پاره‌ای مشکلات سوسیال دموکراسی در اروپا نمی توانند جهان گسترباشند.

    ****

    در میهنمان ایده و باور سوسیال دموکراتیک درمتن واقعیت های جاری جامعه و وضعیت اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی وجود داشت. رفاه، عدالت، مردم سالاری و صلح خواست بخش بزرگی از مردم میهنمان بوده است. این خواست ها بارها درطول تاریخ میهنمان، درمقاطع مختلف با توجه به شرایط سیاسی،اجتماعی و اقتصادی خاص، به اشکال گوناگون مطرح شده است. پیش از انقلاب اکتبر در روسیه ، در ایران سوسیال دمکراسی شناخته شده بود، که دمکراسی، حاکمیت مردم، آزادی، عدالت اقتصادی واجتماعی تعریف و معنا می‎شد.

    بحث درباره اهمیت و نقش تشکل های سياسی و اجتماعی نیز ازدوره ناصرالدين شاه مطرح ومورد توجه قرارگرفت. دردوره تدارک و شکل گیری جنبش مشروطه زمینه برای فعالیت این نوع تشکل ها، به عنوان ایده های برون مرزی که ازغرب و شمال ایران وارد می شدند، مهیا شد. انجمن ها و تشکل ها اما سامان و سازمان یافته و با برنامه نبودند. دردوران مشروطه درمجلس نخست، حزب و تشکلی با برنامه مدون و سازمان یافته وجود نداشت، دو جناح مجلس شكل‌گرفت، كه به تعبير تقی‎زاده جناح تندروان و محافظه كاران بودند.

    افكارسوسيال‌دموكراسي انقلابي پیش ازانقلاب مشروطه رو به رشد و تقویت داشت. این ایده و فکر توسط كارگران ايرانی شاغل در معادن نفت و مراكز صنعتی قفقاز كارمي‌كردند به ایران آورده شد. روشنفكران ودانشجویانی كه درروسيه تزاری و اروپا تحصيل می‌كردند نیز با بازگشت به میهن باعث بسط و توسعه این ایده و فکر شدند. آغازفعالیت گروه یا محفل مطالعاتی سوسیال دموکرات تبریزدرتابستان سال 1905 را برخی تولد سوسیال دموکراسی در ایران دانسته اند. این گروه پس ازانقلاب 1905 روسیه، زمانیکه عقاید سوسیال دموکراسی در قفقاز گسترش یافته بود، بوجود آمد. جریان اجتماعیون عامیون "سوتسیال دیموقرات" یا حزب سوسیال دمکرات انقلابی ایران نخستین جریان سیاسی یا حزب سوسیال دموکراتیک در ایران شناخته شده است و"علی مسیو"را از پیش کسوتان سازمان دادن اجتماعیون عامیون معرفی کرده اند. در شکل گیری این سازمان از نقش " گروه یا سازمان همت" درباکو نام برده شده است، در کنار انجمن همت، گروه ها و حوزه های متعدد سیوسیال دموکرات در ایران شکل گرفته بودند، که بعدها در شکل گیری حزب عدالت و حزب کمونیست شرکت کردند، و یا جناح هائی ازاحزاب و گروه های دیگر را شکل دادند.

    اجتماعیون عامیون درسال‌های انقلاب مشروطیت فعالانه از آرمان دموکراتیک جنبش مشروطه دفاع کرد. مرکز یا انجمن غیبی یا سازمان مخفی اجتماعیون عامیون در تبریز را مهم‌ترین و موثرترین هسته حزبیِ اجتماعیون عامیون شناخته‌اند."اجتماعیون عامیون ایران" که با نام حزب عدالت رسما فعالیت خود را آغاز کردند. به عنوان یک حزب سوسیال دمکرات، با جنبش های داخل ایران، ازجمله جنبش‌های گیلان، آذربایجان و خراسان ارتباط داشتند. اجتماعیون عامیون نخستین کنگره حزب کمونیست ایران را بعد از انقلاب اکتبردر گیلان برگزارکردند.

    سپس‌تر رد پای افکار سوسیال دموکراتیک را در جناح هائی درحزب توده ایران، وبعدها با تغییرو تحولی تجدید نظرطلبانه در نیروی سوم ( خلیل ملکی و...) و درجریان هائی مثل جبهه ملی( برخی مصدق را سوسیال دموکرات معرفی کرده اند)، نهضت مقاومت ملی و بسیاری از جریان های سیاسی، حتی سیاسی مذهبی هائی مثل خداپرستان سوسیالیست و جاما و... و شخصیت ها و چهره های سیاسی، از جمله شاپور بختیار و مصطفی شعاعیان دیده می شد.

    پس از انقلاب سال 57 نیز تلاش هائی در راستای بازسازی، تقویت، گسترش وشکل‌دهی سازمان ها و گروه های سوسیال دموکرتیک از سوی شخصیت ها و فعالین سوسیال دموکرات درایران صورت گرفت، برای نمونه، جبهه دمکراتیک ملی و شخصیت هائی همچون شکرالله پاک نژاد، که حکومت اسلامی سرکوبگرانه و جنایتکارانه مانع فعالیت آن ها شد. درخارج از کشورحزب ها و سازمان ها و گروه ها و شخصیت های سوسیال دموکرات ایرانی حضوری فعال و چشمگیردارند، بی آنکه از ویژگی " پراکندگی و فرقه گرائی" فاصله گرفته باشند.

    ذوالفقاری: در پاسخگوئی به مجموعه ی خواست های مادی و معنوی انسان جهان سرمایه داری ناتوانی ها نشان داده است، آنچه "سوسیالسم واقعا" موجود" خوانده می شد نیز ناتوان تر از جهان سرمایه داری عمل کرد. از میان راه های سومی که برای برون رفت از مشکل ها و معضل های جامعه بشری مطرح شده و در عمل نیز تجربه شده اند فکر و عملکرد سوسیال دموکراسی به عنوان یک آلترناتیو بیش از راه های دیگر پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان بوده است، به نظر شما چرا چنین روندی پیش آمده است؟ آیا چشم انداز گسترده تری برای تحقق سوسیال دموکراسی می بینید؟ آیا سوسیال دموکراسی با توجه به قدرت سرمایه داری( علیرغم بحران ها و مشکلات اش) می تواند بر ضعف ها و کمبودهای‌اش غلبه کند؟

    م.ن : مردم رفاه، آرامش و آزادی می خواهند. مردم می خواهند آنطور که دوست دارند زندگی کنند و اگر قوانین و ضوابطی نیز برای کنترل آنان و روابط شان تدوین و عمل می شود عادلانه و جهت تعالی آن ها و زندگی شان باشد. بسیارانی از متفکران و کوشندگان عرصه دین، فلسفه، سیاست و فرهنگ سخنان و حرف های زیبا، شعار و وعده های بسیار گفته و نوشته اند که درعمل عمری کوتاه وگذرا داشته اند. اگر تجربه و زندگی محک باشد آنچه به نام سوسیالیسم و کمونیسم مطرح شد علیرغم انسانی و عادلانه بودن این اندیشه و ایده، تا کنون رفاه و آرامش و آزادی بهراه نداشته است. و برعکس درعمل در مواردی جز تشدید و افزایش اختناق و درد و رنج سبب نشده است. سرمایه داری گام های بزرگی در راه تامین رفاه و آرامش و آزادی برداشته است اما بی عدالتی عجین شده با وجودش برهمه دستاوردهای‌اش سایه انداخته و چشم انداز تیره ای از حیات آینده اش برابر بشریت گسترده است. برخی به نام ادیان حکومت راه انداختند و خیال شان این بود که راه سومی ابداع کرده اند، مثل حکومت اسلامی که جز نکبت و فقر و تروریسم و توحش چیزی برای مردم ارمغان نیاورده است. بنابراین گروه هائی از اهل فکر و اندیشه و مردم حق دارند به دنبال راه های دیگری باشند. آنچه به نام سوسیال دموکراسی در حکومت و دولت تجربه شده از دو دیگر نتیجه بهتری داده و تا حدودی به خواست های رفاهی و آزادیخواهانه مردم پاسخ داده است. بدیهی ست ایده ال نبوده و نیست و بدون اشکال هم نبوده و نخواهد بود اما عمل کرده و تا حدودی آزادی و رفاه نسبی مردمان بسیاری از جوامع را فراهم آورده است. از نگاه من به روشنی قابل پیش بینی نیست در آینده چه خواهد شد اما خوش بین‌ام به سوسیال دموکراسی و فکر می کنم علیرغم افت و خیزهای بسیار پیش خواهد رفت. شکست ایده و باور و تجربه سوسیال دموکراسی جهان را سریعتر به لبه پرتگاه خواهد کشاند. سرمایه داری در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ دچار مشکلاتی جدی ست. سوسیالیسم در معنای "مالکیت اجتماعی وسائل تولید( دولتی - همه خلقی) و تعاونی، کارآزاد به سود جامعه ، بربنای روابط همکاری و تعاون افراد جامعه و...اصل توزیع " ازهرکس به میزان استعدادش و به هرکس به میزان کارش"، به انضمام این ایده که دولت دراین دوره به رهبری حزب سوسیالیست یا کمونیست کلیه اموراقتصادی و فرهنگی را اداره خواهد کرد" به طورکامل‌، غیرعملی ست، چه رسد به اینکه از مرحله‌ای سخن گفته شود که " نیروهای مولده می شکفند و عالی ترین سطح زندگی برای مردم تامین می شود و جامعه ای خواهیم داشت که کار در آن وسیله نیست بلکه منبع حظ عمیق روحی ست ، تمایز طبقاتی در کار نیست. دولتی در کار نیست و خودگردانی اجتماعی در کار است" . با ادعا و شعار انسان و شرایط محیط زندگی‌اش تغییرضرورنخواهند کرد. به نظرمی رسد" افق تنگ حقوق بورژوائی " و"فرهنگ امپریالیستی" را با شعار وپرخاش، و یا انفعال نمی توان گشاد ومتحول کرد. راه تغییر این افق تنگ و فرهنگ، ازطریق سوسیال دموکراسی هموار وعملی خواهد بود. با ایده و باوری آزاداندیشانه و آزادیخواهانه، عدالت محورانه و صلح جویانه که با جزمیت و دگماتیسم و نگاه و رفتار ایدئولوژیک - مذهبی مرزبندی روشنی داشته باشد چراغ راهِ بهروزی انسان فروزان خواهد ماند.

    ذوالفقاری: در اردوی مخالفان حکومت اسلامی طیف وسیعی در داخل و خارج کشور، سوسیال دموکراسی را راه برون رفت از مشکلات ومعضلات موجود در جامعه مان می دانند. از سوسیال دموکراسی نامی برده نمی شود اما آنچه به عنوان راه حل های نظری و عملی از سوی این افراد و نیروهای ترقیخواه و دموکراسی طلب طرح می شوند همان سوسیال دموکراسی ست، شما در این رابطه چگونه می اندیشید؟ آیا برداشت من درست است؟

    م.ن: عرض کردم، بخش بزرگی ازمردم ایران، مثل مردمان سراسر دنیا خواستار رفاه و آرامش وآزادی و صلح هستند. مردم میهن ما درراه تحقق این خواست ها و آرزوهای شان تلاش ها وجانفشانی ها کرده‌اند. تجربه های بسیاری- تلخ و شیرین- پشتوانه دارند. یک رژیم طرفدار نظام سرمایه داری و یک حکومت استبداد دینی و احزاب و سازمان های سیاسی مختلف چپ و میانه و راست را تجربه کرده اند. متاسفانه مجموعه این تجربه ها برای دستیابی به خواست ها گفته شده منفی بوده اند. سرزمین ثروتمند ما با میلیون ها نیروی کار فداکار و زحمتکش یدی و فکری، منابع غنی زیرزمینی و منابع و ثروت های طبیعی، میلیون ها هکتار زمین لایق کشاورزی، دشت ها و جلگه ها ی وسیع و حاصلخیز، جنگل های عظیم با منابع گسترده آبی و دریائی، و با تاریخ و فرهنگی که عناصر پویا و زاینده در دل خود به وفور داشته، درشرایط نکبت باری قراردارد که شاهد آن هستیم.

    به گمان من سوسیال دموکراسی راه عقلانی وعملیِ گذارجامعه ما از وضعیتی اسفبار به مرحله ای انسانی و متعالی است. معنای این سخن این نیست که سوسیال دموکراسی عصای جادو و محلل همه مسائل ومشکل ها و پاسخگوی همه پرسش ها ست، سوسیال دموکراسی یک دستگاه فکری ورفتاری، یک پراکسیس، یک اندیشه، عمل وفعالیت آگاهانه معطوف به هدف برای تغییراست که می تواند جامعه ما را در مسیراز میان برداشتن حکومت اسلامی و تحول پیش براند. تجربه نشان داده است که از دل و درون نظام سرمایه داری می باید به جامعه ای آزاد و دموکرات وعادلانه نقب زد وبه آن دست یافت. سوسیالیسم باواسطه از سرمایه داری بیرون می آید نه بلاواسطه، آنان که به خیال و درهوای نابودی سرمایه داری درشرایط کنونی خوش اند حال و هوائی غیرواقعی دارند، نابودی سرمایه داری در شرایط کنونی یعنی نابودی بشریت، این شعار که یا سوسیالیسم یا بربریت، یک شعار قشنگ و دلنشین است اما رابطه ای با زندگی واقعی و جاری ندارد. اگر آنان که قرار است سرمایه داری و سوسیال دموکراسی را نابود کنند آلترناتیوی زمینی وبهتر نشانمان دهند، من یکی مریدشان می شوم. آلترناتیو کسانی که من می شناسم و تجربه کردم ذهنی ست. به نظر می رسد نسل جوان نیز این واقعیت ها را دریافته و به همین خاطربه سوسیال دموکراسی تمایل بیشتری دارد، حتی در میان کوشندگان سیاسی و فرهنگی نسل خودمان و مسن ترها افزایش چنین تمایل و گرایشی محسوس است .

    ذوالفقاری: به نظر شما چرا سوسیال دموکراسی پیش از انقلاب بهمن حتی در میان روشنفکران سیاسی و فرهنگی و فلسفی، و نیز کوشندگان سیاسی و فرهنگی مورد توجه قرار نگرفت؟، و چرا امروز، طی دهه های اخیر به جریان قدرتمندی - در مقایسه با سایر جریان های اپوزیسیون حکومتی- در جامعه ی ما بدل شده است. دلیل این دگرگونی و تحول چیست؟ چرا تمایل به سوسیال دموکراسی در میان ایرانیان افزایش یافته است؟

    م.ن: پس ازدوره ای کوتاه که سوسیال دموکرات ها در ایران توانستند فعالیت علنی داشته باشند، سیطرۀ اختناق سیاسی به گونه ای پیش رفت که هرنوع باور و ایده ناهمخوان با حکومتیان به شکل های مختلف سرکوب می شد. آنان که افکار سوسیال دموکراسی داشتند چوب چند سرطلا شدند. حکومت، جریان های چپ که خود را سوسیالیست و کمونیست می پنداشتند، و همینطورمذهبیون علیه آنان بودند. برای نمونه خلیل ملکی و نیروی سومی ها را درنظر بیاورید، نه فقط خلیل ملکی وجریان نیروی سوم، سایرسوسیال دموکرات ها هم در شرایط سختی فعالیت های جمعی، نظری و سیاسی خود را پیش می بردند. جریان های ملی، چپ رادیکال، و مذهبی ها هرچه دل ِ تنگ شان می طلبید به سوسیال دموکرات ها نسبت می دادند اما از این ایده و باوربهره‌ها می بردند. البته سوسیال دموکراسی ما به مانند "متجدد و مدرن" شدن مان طی یک پروسه ی قانونمند پدید نیامده ، وبیشتر یک طرح و نقشه و پروژه بوده است، بنابراین ضعف ها و مشکلات خودش را داشته و دارد. بومی گرایان آن را کپی برداری ازغرب دانسسته اند و آن را نفی می کرده اند، تو گوئی بهره گیری ازالگوهای سازنده و نوین گناه کبیره است.کم نبودند افراد و جریان هائی که از واژه کپی برداری و وارادتی بودن برای ارعاب و تهدید و تحدید استفاده می کردند و می کنند. البته تجارب تاریخی منفی در مورد انواع دخالت های " بیگانگان"، و به ویژه تجربه حزب توده ایران که باافتخار از حزب برادربزرگ، حزب کمونیست اتحاد شوروی سوسیالیستی، دنباله روی بی چون و چرامی کرد یکی از عوامل برداشت نادرست فوق است. تردید نباید کرد که بهره گیری ازایده ها، الگوها و تجارب دیگران امری درست و مثبت است. برای نمونه تجربه مشروطه را داریم، حتی کلمه مشروطه در نیمه دوم سده نوزدهم از راه عثمانی به فرهنگ واژگانی فارسی راه یافت. ترک ها آن را از واژه " شارت" فرانسه یا کارتای لاتین ساختند که در آغاز به معنی لوحی بود که فرمان ها را روی آن می نوشتند، و بعد به "قانون" اتلاق شد. البته به این واقعیت نیز باید توجه کرد که ذهنیت و تجربه ی تاریخی مردم ما زخم خورده ی حمله های بیگانگان به سرزمین مان و دخالت های شان به شکل های مختلف است، این حمله ها ودخالت ها درکنارآسیب های زیادی که به همه ی عرصه های حیات اجتماعی زده اند نوعی ترس و هراس از بیگانگان را نیز به پاره ای از روان جامعه بدل کرده اند. بخشی از مردم به همین دلیل به اندیشۀ چپ به عنوان یک پدیده ی وارداتی ازروسیه و غرب، و به مثابه ی یک عامل و پدیدۀ بیگانه و مهاجم نگریسته اند، پدیده ای که تداعی کننده ی همه ی آسیب هایی ست که مردم ما از یورش و سلطه ی بیگانگان دیده اند.

    اما برگردم به بخش اول سؤال تان. موانعی که باعث جلوگیری از رشد و تعمیق سوسیال دموکراسی قبل از انقلاب شدند، همان موانعی بودند که ازتحقق، رشد و تعمیق آزادی، دموکراسی و حقوق بشر جلوگیری می کردند، که "فلات، شریعت و سلطنت" در راس آن ها قرار داشتند، که بزرگ‌ترین شان مانع استبداد سلطنتی و نهاد دین، به ویژه تشیع سیاسی بوده اند.

    جوهره تبلیغ و تلاش استبداد سیاسی و استبداد مذهبی تحقیر، تقبیح، اتهام زنی، دفع و نفی و حذف آزاد اندشان و آزادیخواهان و دموکراسی طلبان بوده است. در دوران مشروطیت شیخ فضل الله نوری و بعد تر فرزند فکری و رفتاری او آیت الله خمینی وبسیاری از روحانیون، آزادی و مظاهر آن را امور و کلمه ای قبیحه و منورالفکرانه معرفی می کردند. واژه عدالت و سوسیالیسم، مثل واژه ومفهوم وطن و وطن پرستی و میهن دوستی را غیر شرعی و شریک قائل شدن برای خداوند تعبیر کردند. مجلس و پارلمان را" کفر آباد" نامیدند. درتبلیعات روحانیون سوسیالیسم و دموکراسی حامل فکر و رفتاری ضد اسلامی شدند، و پدیده هائی بلیه ی تجدد و مدرنیته و مدرنیزاسیون، وعامل سلطه بیگانه گان خوانده شدند، عواملی که از طریق کشورهای غربی و یا از راه همسایه شمالی روسیه و بعد تر شوروی به کشورمان وارد شدند. روحانیون شیعه و مرتجعین مشابه آنان ستیز با سوسیالیسم و دموکراسی را همانا ستیزبا استعمار و استثمارو استحمارغرب و شرق پنداشته اند. دلیل اصلی این کینه ورزی و ستیز روشن بوده است، سوسیالیسم و دموکراسی ایده، فکر و اندیشه ای پویاست، وآزادی، عدالت، پرسشگری، سنجشگری و جستجوگریِ حقیقت از ویژگی های‌ سوسیالیسم و دموکراسی ست، ویژگی ها و خواست هائی که با احکام و اصول دین اسلام و مذهب تشیع نه فقط همخوانی ندارند که در تقابل و تضاد قرار می گیرند. ازمحورهای تبلیغاتی روحانیون عَلَم کردن رابطه ی سوسیالیسم، دموکراسی، لائیسیته وسکولاریسم بوده است تا راحت تر سوسیالیست ها را دشمنان وضد باور مذهبی مردم معرفی کنند. درمغالطه روحانیون سوسیالیست ها ضد دین و دنیا پرست معرفی شده اند که برآنند با سکولاریسم شان قدرت دین وروحانیون را بگیرند، که متاسفانه این عوامفریبی در میان توده نا آگاه کارسازافتاده است. حکومت های استبدادی جریان های چپ و روشنفکران را از امکانات اشاعه نظرشان محروم ساختند، واگر امکاناتی نیز وجود می داشت بسیار محدود و در سطح و محیط های دانشگاهی و فرهنگی بوده اند. دیکتاتورهای بزرگ و کوچک به اشکال مختلف به تخریب وترورشخصیتی و فیزیکی سوسیالیست ها و سوسیال دموکرات ها پرداخته اند وچپ ها را جاسوس شرق و غرب و "خرابکار" معرفی کرده اند.

    در کنار استبداد سیاسی و مذهبی، ساختار و سلطه مناسبات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عقب مانده ی ایلی، قبیله ای، فئودالی، مستبدانه، و نیزبی سوادی و بی علاقه گی اکثریت مردم میهنمان به مطالعه ی روزنامه، نشریه و کتاب، و فقدان فرهنگ و مناسبات دموکراتیک به حضور و گسترش مخالفت و ستیزبا سوسیال دموکرات ها کمک کرده اند. بخش اعظم مردم میهنمان آمخته و پذیرنده ی " فرهنگ " شنیداری بوده اند، و رسانه های سمعی و بصری ( رادیو و تلویزیون و...) و آخوند ها، با توجه به امکانات و شیوه تبلیغ و ترویج شان، منابع خبری و تغذیه فکری آنان بوده‌اند.

    جریان های مختلف چپ معتقد به سوسیالیسم که عدالت خواهی جوهره ی اندیشگی شان بود در کنارخود زنی و مانع تراشی هیچگونه سازگاری در حد تحمل یکدیگر نداشتند. دفاع و پذیرش یک جانبه سیاسی نظری و فلسفی، و رد و نفی مطلق سیاست و نظر و فلسفه ی طرف مقابل لطمه ی سنگینی به روند تحول چپ در میهنمان زده است.

    دررابطه با افزایش گرایش وتمایل بخشی از جامعه روشنفکری وکوشندگان سیاسی و فرهنگی به سوسیال دموکراسی می باید هوشیار بود که به ورطه بی تعادلی در نغلطید. تجربه بی تعادلی را درشیفتگی ها و نفرت ها، و در نفی کردن ها و مطلق کردن ها کم نداشته ایم. به یاد داشته باشیم وقتی پای اندیشگی و فرهنگ و رفتارغرب به میان می آمد بودند عزیزانی که می خواستند از سرتا ناخن پا و از کلاه تا فورم نوک کفش و خلاصه همه جوره غربی شویم، در مورد "مارکسیسم وطنی" و پسوند های اش نیز همینگونه بود، در این نگاه غرب به جانوری امپریالیستی بدل شد که می بایست از روی زمین برداشته شود. این نوع شیفتگی و مطلق اندیشی به شتاب زدگی در تحلیل و ارزیابی سوق‌مان داد، که حاصل اش نیز تحلیل ها و ارزیابی ها و رفتارهای شتابزده و غالبا نادرست بوده است، که در مقطع انقلاب بهمن شاهد آن بودیم. افراط و تفریط، پذیرش و نفی مطلق که ریشه در تفکر اسطوره ای و دینی( مذهبی) و ایدئولوژیک داشته ودارد، و نیز ذهنیتی حماسی و اسطوره ای که خود را قهرمان و پیشگام می پندارد، زمینه ساز بروز این بی تعادلی هاست. سیاه وسفید، دیو و فرشته ، اشقیا و اولیا کردن ها، و بالاخره این درک و فهم که ما خیرهستیم آنهم خیرهای ناب والباقی شرند و آنهم شرهای ناب، نشانه های بی تعادلی ست. نگاه، باور و ارزیابی های مطلق طبقاتی از انسان و جامعه ، درک و فهم متفاوت و ناقص از آزادی، عدالت، دموکراسی، پارلمانتاریسم، توسعه سیاسی و اجتماعی، رابطه زیربنا و روبنا، جایگاه و وظایف دولت نیزدر زمره موانع دستیابی ما به یک جریان قدرتمند سوسیال دموکراسی بوده است.

    انقلاب بهمن که انقلاب اسلامی ازآب درآمد، سبب تقویت مانع بزرگ، یعنی مذهب شد. بزرگترین مانع دستیابی به آزادی، دموکراسی و عدالت، درشکل و محتوی مذهب تشیع سیاسی، به حکومت رسید. این نهاد دشمن آزادی و دموکراسی تلاش کرد ه است تا مانع رشد سوسیال دموکراسی در جامعه شود اما به نظر می رسد علیرغم سرکوب و کشتار وحشیانه نتوانسته چنین کند. جهان چون دهکده ای ست و جوانان میهن ما و بخشی از مردم به سهولت می بینند و می شنوند که کدام باور واندیشه سیاسی درعمل درراستای کاهش مشکلات و رنج های مردم جهان گام برداشته است. خیل عظیم مهاجران و انقلاب شگرف رسانه ای مردم میهنمان به ویژه نسل جوان را از نزدیک با سوسیال دموکراسی آشنا ساخته است.

    ذوالفقاری: امروز شکل گیری یک جریان سوسیال دموکراتیک در حد حزبی فراگیر، دغدغه ی بسیاری از کوشندگان و روشنفکران سیاسی وفرهنگی میهنمان است ، برای شکل گیری چنین جریانی و تبدیل آن به یک حزب فراگیر و جنبش، به نظر شما چه باید کرد؟

    ن: درایران خواست ها و مطالباتِ بخش آگاه جامعه ، گروه های اجتماعی زنان، دانشجویان، جوانان، اهل قلم، کارگران و سایر زحمتکشان یدی، کارمندان، معلمان، روشنفکران، اقلیت های دینی و قومی و...مشخص و روشن اند. آن ها خواستار رفاه، آزادی، دموکراسی و تحقق حقوق بشرهستند، آن ها نظامی مردم سالار می خواهند، بارها فریاد کرده اند که رفاه، آرامش، عدالت و صلح می خواهند. مگرغیر از این است؟ خُب این ها یعنی سوسیال دموکراسی، منتهی عرض کردم، که موانع متعددی بر سرراه تحقق این خواست ها قرار دارند که مهمترین اش درحال حاضر حکومت اسلامی ست. نخست باید این مانع از سر راه برداشته شود. مبارزه برای تحقق خواست های مطرح شده مسیری ست که سرانجام طوماراین حکومت جهل و جنون و جنایت را درهم خواهد پیچید. برای پیروزی درچنین مبارزه‌ای در کنار سایراحزاب و سازمان های سیاسی و صنفی ، و تشکل های مدنی وجود و حضور یک حزب قدرتمند سوسیال دموکرات ضروری ست. درآرایش سیاسی در میهن ما، جای یک جریان سوسیال دموکرات خالی بوده و هست، جای حزبی وفاداربه آزادی های سیاسی و اجتماعی، وفاداربه عدالت خواهی، وفادار به صلح ، جریانی که برنامه ریزی و سیاستی روشن و عملی درراستای تامین آزادی وامنیت و رفاه اجتماعی و اقتصادی، واستراتژی روشن برای حل مشکلات در عرصه های اقتصاد، مدیریت و مسائل اجتماعی داشته باشد. سوسیال دموکراسی در میهن ما، درمیان بخش‌های آگاه جامعه ایده و باوری ست شناخته شده با پیشینه مثبت و تاثیر گذار، جریان ها و گروه ها و شخصیت ها و چهرهائی که چنین ایده و باوری را نمایندگی کرده اند از درخشان ترین چهره های آزادیخواهی وعدالت طلبی در میهنمان بوده اند. نسل جوان باید بیشتر و عمیق تر در این باره بداند، البته وظیفه ماست بیش‌تردراین رابطه روشنگری کنیم. درعرصه جهانی نیزسوسیال دموکراسی پیشینه و حیاتی امروزین دارد و مردم میهنمان و به ویژه نسل جوان به تجربه خود با این پدیده آشنا شده اند.

    به موانع و مشکلات برای برپائی یک حزب سوسیال دمکراتیک نیزاشاره کردم، اما دراینجا به جوانبی دیگرهم اشاره می کنم:

    ازضعف ها و معایب ما - مردم میهن ما- بی علاقگی و بی توجهی نسبت به کارجمعی ست، درواقع این کار را بَلَد نیستیم. اگرجمعی هم شکل بگیرد یا شورو هیجان و عاطفه سبب آن می شود که سخت شکننده خواهد بود یا به دلائل مختلف به سرعت به تَفَرق و قهر و خصومت، ویا به فرقه زدن کشیده می شود، البته استثناهائی نیز وجود داشته و دارند. تجربه نشان داده است که ما نیازمندِ فضای فکری، سياسی و فرهنگی‌‌ای دمکراتیک در میان جامعه ی روشنفکری و کوشندگان سياسی و فرهنگی هستیم، فضائی سرشار از تحمل ديگری و دگرانديشی و مخالفت که نشانه ای از مدرن بودن و فرهنگ سوسیال دموکراتیک باشد. درباره آسیب شناسی ضعف ها ومعایب نوشته و گفته شده‌است، و دلائل تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیائی و دینی آن را برشمرده اند. هنوز بسیاری ازعلت ها پا برجاست به ویژه استبداد و فرهنگ استبدادی‌ای که رنگ و لعاب مذهبی هم دارد. با این احوال نمی باید دست روی دست گذاشت تا شرایط و جوانب گوناگون بر وفق مراد شوند، منتهی می باید واقع بینانه به مساله نگاه کرد نه اراده گرایانه.

    در شرایط کنونی، شرایطی که حاکمیت اسلامی برجامعه حاکم است امکان شکل گیری یک جریان گسترده و فراگیرسوسیال دموکرات در ایران وجود ندارد. نزدیکی به این حکومت نیزدورشدن از سوسیال دموکراسی ست. سوسیال دموکراسی با استبداد مذهبی، توتالیتاریسم و جهل و جنایت ناسازگاراست." جمهوری اسلامی" یک نظام تئوکراتیک و مرتجع است. دین اسلام، که جوهرۀ اصلی فکر و رفتار این حکومت است با مردم سالاری ناهمخوان و متضاد است، اسلام دین حاکمیت مطلق برهمه امور فردی، اجتماعی و سیاسی ست، یک دین و ایدئولوژی توتالیتر(تمامیت خواه)، سازمان دهنده و هدایت کننده کلیت جامعه که خواسته و می خواهد برهمه امورآن سیادت داشته باشد. حکومت اسلامی بیگانه و درستیزبا اختیار و قدرت مستقل وخود مختار مردم وتصمیم گیری آنان درتعیین سرنوشت خویش است. این حکومت تجلی ديکتاتوری مذهبی و بوروکراسی و گسترش فساد و رشوه خواری دردستگاه حکومتی و اداری ست. تلاش جناح هائی ازرژیم نیز برای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی اسلامی از بالا، نيروهای اجتماعی جديدی پديد آورده است بی آنکه رژيم حتی برای پاسخگويی به خواست ها و نيازهای آن ها برنامه‌ای داشته باشد. شکاف بيشترميان فقر و ثروت، خودکامگی، سرکوب و کشتاردگراندیشان، روشنفکران و مخالفان سیاسی و عقیدتی، توهم بازگشت به امپراطوری و خلافت اسلامی با صدور انقلاب اسلامی، از ویژگی های ضد دمکراتیک این حکومت است.

    حکومت اسلامی که خشن ترين خوانش از مذهب تشيع و اسلام تار و پودش را شکل داده و راهنمای عمل اش شده، حکومتی بنيادگرا - طالبانی و داعشی ست، و به آن بخش از آموزه های دينی وفادارانه عشق می ورزد که تبعيض وخشونت و تروررا نه فقط تبليغ و ترويج، که تقديس می کند. حکومتی که خود را حق و ديگران را باطل می داند و در راه پيروزی "حق عليه باطل" از هر وسيله ی ارهابی وارعابی استفاده کرده است. سرکوب وحشيانه ی مخالفان ودگرانديشان، (سرکوب نظامی -امنيتی، ايدئولوژيک - دينی و سرکوب نرم)، اتکا به روانشناسی اجتماعی ایجاد انفعال وهراس با براه انداختن جنگ روانی علیه سوسیالیسم ، با این هدف که جامعه به دنبال عدالت و آزادی نباشد، از ویژگی های این حکومت است. تجربه ی شکست انقلاب و پيامد های آن و نيز تبليغ های اصلاح طلبان حکومتی پيرامون خطرتغييرات ريشه ای و اساسی در حکومت و جامعه، برتشديد ترس و نگرانی ی مردم در رابطه با دست زدن به تغييرات اساسی دامن زده اند. ترس از زندان و شکنجه و اعدام، ترس ازمحروميت های اجتماعی، ترس از بروز نا امنی و هرج و مرج درجامعه، ترس از تجزيه ايران، ترس از بروز جنگ وقحطی و آوارگی و...ترس هايی هستند که عمدتا" حکومت اسلامی و پايوران اش توليد و در سطح جامعه توزيع کرده اند. در کنار اين نوع ترس آفرينی های ِ حکومتی هنوز تاثيرات روانی شکست انقلاب و خيزش ها و جنبش های اجتماعی پس ازانقلاب بر روان جامعه سنگينی می کند. بحران بی اعتمادی ناشی از بی لياقتی ها و خطا ها و لغزش های رهبران اکثر احزاب و سازمان های سياسی و شخصيت های اپوزيسيون به کار جمعی و تحزب و سازمان يابی، و به طور کلی به اپوزيسيون واقعی حکومت اسلامی لطمه هايی جدی وارد کرده است. اصلاح طبان حکومتی نیز تلا ش کرده اند خواست تغييراساسی و بنيادی و ساختاری حکومت اسلامی را انقلاب بنمايانند و ازانقلاب نيز تصوير و توصيفی جز قهر و خشونت و خونريزی به دست ندهند.

    در این میانه فقدان یک بديل فکری و سياسی ِ دموکراتيک در برابر حکومت اسلامی، بدیل متشکلی که دارای پايگاه اجتماعی نيزباشد، ازعوامل ادامه حیات حکومت اسلامی ست. در کنار فقدان يک حرکت وتشکل فراگير با پايگاه اجتماعی ضرور، آسيب شناسی فکری و سياسی خيزش ها، جنبش ها و جريان های اپوزيسيون در داخل و خارج کشور نيز نشان از ضعف ها و لغزش ها ی اپوزیسیون دارد. در مورد بدیل و آلترناتیو به نظرمن، غیراز"دموکرات بودن" هیچ مدل استراتژیک انحصاری به کار نخواهدآمد، زمانۀ "مدل" ساختن های هوائی و خودمحورانه گذشته است، زندگی و تجربه چنین حکم می کند.

    شرايط خاورميانه و جهان، نيازجهان به نفت و گازايران و موقعيت جغرافيايی یا ژئو پلیتیک ايران هم به داد حکومت اسلامی رسیده اند.

    ذوالفقاری: چرا در خارج از کشور که شرایط برای شکل گیری جریان و جنبشی سوسیال دموکراتیک مهیا تراست نتوانستیم یک جریان متشکل و تاثیرگذارِ سوسیال دموکراتیک شکل بدهیم؟ عوامل عدم شکل گیری چنین جریان و جنبشی به نظر شما کدامند؟ و چه راه های عملی ای برای تسریع شکل گیریِ چنین جریانی پیشنهاد می کنید؟

    م.ن: پاسخ این که چرا ما نتوانستیم در خارج از کشور یک جریان متشکل سوسیال دموکراتیک سامان بدهیم را من به طورعمده درعواملی ذهنی می بینم بی آنکه بخواهم نقش عوامل عینی را نادیده بگیرم.علت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ عدم تمایل به کارجمعی و علاقه به تکروی انگارروی ژن‌های ما جا خوش کرده‌اند. درکار جمعی ضعف داشته و داریم، و عرض کردم که این کار را بَلَد نیستم، فرهنگ و اخلاق اش را نداریم، و این ضعف و ناتوانی فقط دررابطه با کارمتشکل و سازمانیافته در داخل کشورنیست، اختلال ها گریبان ما تبعیدیان و مهاجران را نیزگرفته اند، عمق و گسترش این ضعف ها و معایب بیش از آنی ست که تصور می شود، حتی زندگی طولانی دریک فضای دموکراتیک کم تاثیر یا بی تاثیربوده است. عمرمهاجرت و تبعید دارد به 4 دهه می رسد وبه تجربه درمی یابیم تغییراساسی درما ایجاد نشده است.

    بنابراین، به گمان من اپوزیسیونی که می باید یک جریان سوسیال دموکراتیک را درخارج از کشورشکل بدهد دچارناتوانی های فرهنگی، سیاسی و روانی ست. فرقه گرائی، خود حق پنداری، خود محوری، خوی قدرت گرا، جزم اندیشی هنوز با ما هستند. البته حکومت اسلامی هم بیکار ننشسته است، تولید و صدوراصلاح طلبان حکومتی و ایجاد توهم نسبت به ظرفیت و توانایی اصلاح حکومت اسلامی حربه‌اش شده است، واین غیراز صدور نفوذی‌های حرفه‌ای ست. عقب ماندن ازگفتمان آزادی، دموکراسی وحقوق بشر، محصولِ تفکر و متدولوژی پیشامدرن، بینش اسطوره ای و قرائت های استالینی و شبه استالینی ازسوسیالیسم و معرفت شناسی و سیاست، هنوزمانع تعاون و تفاهم اجتماعی ماست.

    با این حال همانگونه که تاکید کردم نمی توان دست روی دست گذاشت، باید شروع کرد، البته باید پیش‌تر شروع می کردیم، اما هیچگاه برای شروع مبارزه و فعالیت درراه آزادی و عدالت دیر نیست.

    در خارج ازکشوردرکنار تبلیغ و ترویج باورو ایده سوسیال دموکراسی وشناساندنِ بیشتر آن به ایرانیان، به ویژه به نسل جوان، می باید در راستای شکل دادن یک حزب سوسیال دموکرات قدرتمند حرکت کرد. دراین مسیرهمکاری و همیاری و حضورهمه شخصیت ها، جریان ها و گروه های سوسیال دموکرات ضروری ست. بدون این مجموعه جریانی تاثیر گذار و قدرتمند شکل نخواهد گرفت. موفقیت در این راه به کیفیت و کمیت افراد شکل دهنده این حزب، کیفیت رابطه این افراد با جریان های سیاسی موافق و مخالف، سطح رابطه با گروه های اجتماعی و جریان ها و محافل سوسیال دموکراتیک درداخل کشور بستگی خواهد داشت.

    به نظرمن این گام های عملی باید برداشته شوند:

    1- کارنظری و سیاسی با هدف شناخت و شناساندن سوسیال دموکراسی، به عنوان یک آلترناتیو نظری، سیاسی و سازمانیِ راه گشا.

    2- شناخت و شناساندن ضعف ها و لغزش های سوسیالیسم، سوسیال دموکراسی، سوسیالیسم دموکراتیک با اتکا به تجربه های تاریخی و امروزین.

    3- تلاش در جهت گردآوردن سوسیال دموکرات ها دریک تشکل فراگیر با چشم انداز برپائی یک حزب سوسیال دموکرات.

    4- سامان دادن تشکل های دموکراتیک و صنفی در میان گروه های مختلف اجتماعی.

    5- تلاش درراستای سازمان دادن یک تشکل فراگیر دموکراتیک حول خواست های دموکراتیک.

    6- تقویت رسانه های اپوزیسیون وبرپائی رسانه هائی جهت تبلیغ و ترویج سوسیال دموکراسی.

    7- همکاری گسترده با محافل و جریان های دموکراتیک جهانی.

    ***

    آرزوی سوسیال دموکرات ها همبستگی و روابط سازنده در میان مردم، و درهمه ابعاد آن است. نباید از تکرار آنچه هدف سوسیال دموکرات هاست غافل شد، هدف: "داشتن جامعه ای است آزاد از سلطه گری و سلطه پذیری، جامعه‌ ای بدون تمایزات طبقاتی، جامعه ای بدون جداسازی های نژادی و مذهبی و یا قومی، جامعه ای بدون پیشداوری و تعصب و تبعیض، جایی که به حضورهمه نیازهست و برای همه جا هست، جایی که هر کس حق مساوی و ارزش مساوی دارد، جایی که هر کودکی بتواند رشد کند و انسان بالغی بشود مستقل وآزاد، جایی که هر کس آزاد است بعنوان یک فرد مستقل رشد و پیشرفت کند و نیز آزاد است در همکاری برابر و وفادارانه با دیگران برای یافتن بهترین راه حل ها برای مشکلات اجتماعی تلاش کند و ارایه طریق نماید."

    ------

    منبع :سایت آزادی و عدالت اجتماعی

    https://azadivaedalat.com/

    * این گفت و گو، به اختصار، ضبط رادیوئی شده است، می توانید در برنامه " آزادی و عدالت اجتماعی " رادیو پویا آن را بشنوید.

    https://www.radiopooya.com/---------------------.html

    zibakalam_012018.jpgهیچ مقامی از ما نپرسید ریشه اعتراضات چیست؟

    زیباکلام می‌گوید با وجود احترامی که برای رئیس جمهور قائلم اما هیچ کس در کشور نظر دانشگاهیان را نمی‌خواهد و وضعیت علوم انسانی در هردو دولت آقای روحانی با گذشته تفاوتی ندارد.

    فرارو - چند روز پیش حسن روحانی رئیس جمهور در مراسم اختتامیه جشنواره فارابی علوم انسانی را قطب‌نمای مسائل اجتماعی در کشور خواند. او آنجا گفت: علوم انسانی جایگاه بسیار ارزشمندی دارد و اگر بنا بر این است که اصلاح اداری انجام شود یا برنامه‌ریزی حرکت برای کشور تدوین و یا تحولی در جامعه ایجاد شود، ابتدا باید در حوزه علوم انسانی و فرهنگ جامعه این اتفاق بیفتد.

    روحانی با تاکید بر اینکه علوم انسانی را نمی توان مهندسی کرد، اظهار کرد: تحول در علوم انسانی با مهندسی درست نمی شود، علوم انسانی با پول و سفارش پیشرفت نمی کند و متحول نمی شود بلکه باید به جای اینگونه مسائل فضای آزاد در اختیار اندیشمندان ودانشمندان قرار داده شود تادر این فضا علامه طباطبایی‌ها و مطهری‌ها به وجود بیایند. روحانی در این جلسه به ناآرامی‌های کشور اشاره کرد و گفت حالا که اعتراضات تمام شده کار جامعه شناسان، روانشانسان اجتماعی اساتید و فرهیختگان حوزه علوم انسانی آغاز شده است و آنها باید مسائل را تحلیل کنند.

    روحانی در حالی بر اهمیت و جایگاه علوم انسانی تاکید داشته است که علوم انسانی بارها به موضوعی برای بحث و جدل بسیاری از اساتید این حوزه تبدیل شده است.

    در دولت محمود احمدی‌نژاد اسلامی کردن علوم انسانی بارها مطرح شد و برخی از مجلاتی که در حوزه علوم انسانی منتشر می‌شدند، تقریبا هر شماره بخشی از صفحات خود را به موضوع این علوم می‌پرداختند. بعضی از کارشناسان و فعالان این حوزه معتقد بودند این قبیل موضوعات به خاطر بی‌اعتمادی دولتمردان به علوم انسانی طرح می‌شود.

    سخنان رئیس جمهور در اختتامیه جشنواره فارابی بهانه ای شد تا اکنون که چهار سال و اندی از دولت روحانی می‌گذرد وضعیت و جایگاه علوم انسانی را بررسی کنیم. در این باره فرارو با صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به گفت و گو نشسته است.

    زیباکلام می‌گوید با وجود احترامی که برای رئیس جمهور قائلم اما هیچ کس در کشور نظر دانشگاهیان را نمی‌خواهد و وضعیت علوم انسانی در هردو دولت آقای روحانی با گذشته تفاوتی ندارد.

    العربیه - جزئیات بیشتری درباره جشن ازدواج حمزه بن لادن، پسر اسامه بن لادن در سن 17 سالگی در ایران منتشر شده است.

    حمزه در آن هنگام در محل اقامتش در ایران با دختر "عبدالله احمد عبدالله" مشهور به "ابو محمد المصری" یعنی شخصیت دوم در تشکیلات القاعده و نایب "ایمن الظواهری" ازدواج کرد.

    طبق ویدیویی که در "العربیه.نت" منتشر می‌کند و اخیرا ضمن مدارکی دیگر توسط سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) منتشر شده، حمزه كه كنيه او "ابو اسامه" است، در آغاز سال 2005 یعنی پس از مرور 4 سال از هجوم 11 سپتامبر و پناهنده شدن شماری از رهبران تشکیلات القاعده از جمله برخی فرزندان اسامه بن لادن به ایران در این کشور ازدواج می‌کند.

    در این ویدیو شماری از رهبران تشکیلات القاعده که نام آنها در لیست تروریسم بین‌المللی درج شده از جمله "محمد شوقی الاسلامبولی" برادر "خالد الاسلامبولی" قاتل انور السادات رئیس‌جمهوری پیشین مصر که نام وی بر یکی از خیابان‌های تهران اطلاق شده و در کنار او داماد اسامه بن لادن و سخنگوی سابق تشکیلات القاعده به نام "سلیمان ابوالغیث الکویتی" مشاهده می‌شود. احتمالا دیگر سخنگوی القاعده یعنی "سیف العدل"، فیلم‌برداری از این مراسم را انجام داده است.

    در این ویدیو "ابوالغیث" همسر "فاطمه بن لادن"، دختر "اسامه بن لادن" که بی‌میلی او از ظاهر شدن در فیلم مشهود است، داستان آشنایی خود با "اسامه بن لادن" و "ایمن الظواهری" در شهر قندهار افغانستان را بازگو می‌کند.

    در این مراسم تعدادی از برادران "حمزه" از جمله "سعد بن لادن" حضور دارند. "حمزه" پس از خروج از ایران در اثر حمله یک پهپاد آمریکایی در وزیرستان کشته شد. او در این مراسم می گوید :"حمزه نهمین برادر من است که او را زن می‌دهم"، همچنین دیگر فرزند بن لادن، "حسن بن لادن" در کنار برادرش "محمد بن لادن" که همگی آنان در ایران اقامت داشتند در این ویدیو مشاهده می‌شود.

    در این ویدیو مشخص می‌شود که مراسم ازدواج ابتدا در یکی از مساجد ایران آغاز می‌شود و سپس همگی حاضرین به منظور ادامه مراسم به مکانی که سپاه پاسداران ایران به عنوان مسکن برای فرماندهان قاعده اختصاص داده منتقل می‌شوند.

    "حمزه بن لادن" اینک جایگزین پدر خود در تشکیلات القاعده است.

    UK_hacker_012018.jpgایران اینترنشنال، یک جوان ۱۵ ساله بریتانیایی با تظاهر به اینکه او رئیس سازمان اطلاعاتی آمریکا (سیا) است به اطلاعات محرمانه دولت ایالات متحده در مورد ایران و افغانستان دست یافته است.

    به گزارش روزنامه دیلی تلگراف (+ لینک)، کین گمبل از اتاق خواب منزلشان در استان لسترشایر انگلیس توسط «مهندسی اجتماعی» (که در آن یک فرد از خود تصویری غیرواقعی با استفاده از اطلاعات در مورد دیگران می‌سازد) توانسته است به حساب‌های کاربری آنلاین برخی از مقامات ارشد آمریکا در سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوسی آن کشور دست یابد.

    کین گمبل که در حال حاضر به‌خاطر فعالیت‌های غیرمجاز خود در دادگاه اولد بیلی لندن محاکمه می‌شود متهم است که با تماس با افرادی که واسطه تماس با مسئولان امنیتی و جاسوسی آمریکا در یک سازمان اینترنتی مهم و بزرگ هستند آنها را «تشویق کرده است» که باور کنند او جان برِنان، رئیس پیشین سازمان سیا است.

    وی سپس با دسترسی به کامپیوترهای اف‌بی‌آی خود را مارک جیلیانو معاون ریاست پیشین این سازمان معرفی کرده و به اطلاعات محرمانه در کامپیوترهای آنها دست یافته است.

    قاضی هادون کیو در دادگاه رسیدگی به جرایم کین گمبل گفته است: «گمبل افراد سازمان سیا را به کنترل خود در آورده بود و با آنها بازی کرده است تا زندگی آنها را مختل کند.»

    گمبل که اکنون ۱۸ سال دارد به ۱۰ جرم خود اعتراف کرده است و به زودی محکومیت او اعلام می شود.

    جان لوید جونز دادستان رسیدگی به پرونده گمبل گفته است: «او در سال ۲۰۱۵ به یک روزنامه‌نگار گفته بوده که به‌شدت از دولت فاسد و بی‌رحم آمریکا عصبانی است و می‌خواهد کاری در این مورد بر علیه آنها بکند.»

    taleghani_011818.jpgشهرام رفیع زاده - ایران وایر

    آیت الله سیدمحمود طالقانی یکی از روحانیانی است که به رغم نقش مهمش در انقلاب سال 57 در نخستین سال پس پیروزی انقلاب، خود و فرزندانش با چالش های مهمی مواجه شدند.فرزندان آیت الله طالقانی نیز در جریان مبارزه سال های پیش از انقلاب نقش قابل توجهی داشتند که از آن میان مجتبی طالقانی و اعظم طالقانی شهرت بیشتری دارند.

    مجتبی طالقانی در سال 1355 نامه ای سرگشاده به پدرش آیت الله طالقانی نوشت و در نشریه مجاهد، ارگان سازمان مجاهدین خلق، منتشر کرد. در این نامه مجتبی طالقانی با اشاره به اینکه «با چهره‌های مختلفی از مذهب از نزدیك برخورد كرده و تاحدی كه می‌توانستم آن‌ها را بشناسم»، نوشته بود از طریق «چهره های مختلف مذهب» نتوانسته به دستاورد عملی برسد كه «گره گشای حقیقی راه‌های مختلف مبارزات باشد» و از همین رو پس از آشنایی با مارکسیسم و در پیامد آن «آغاز جنبش مسلحانه و ظهور سازمان مجاهدین خلق باعث پیدایش نقطه عطفی در جریان فكری افرادی مانند من شد.»

    TaleghaniAghazadeh1.jpgاو در این نامه به ناکارآمدی مذهب در روند مبارزه تاکید کرده بود که «مذهب به هیچ وجه و واقعاً به هیچ وجه نمی‌توانست كوچك‌ترین مسأله سیاسی استراتژیك و ایدئولوژیك مرا حل كند، بلكه به واسطه نقطه ایده‌آلیستی آن شدیداً استنباطات ما را از پراتیك مبارزاتی خودمان، از واقعیت‌هایی كه در جهان جاری است و از مبارزات خلق‌ها به انحراف می‌كشاند. مسأله اصلی حل مشكل جنبش و از بین بردن موانعی است كه در مقابل آن قرار دارد و این چیزی است كه تنها با برخورد صادقانه با جهان و قوانین تحول جامعه و تاریخ و غیره به دست می‌آید یعنی همان چیزی كه ماركسیسم كشف كرده است.»

    نامه مجتبی طالقانی که در نوع خود تاریخی به شمار می رود در تاریخ نگاری های رسمی جمهوری اسلامی در ردیف بحران هایی قرار گرفت که در خانواده های روحانیان موثر در انقلاب یا تشکیل جمهوری اسلامی بروز یافته و حتی برخی چون عبدالحسین خسروپناه که به تحقیق و تئوری پردازی به نفع جناح حاکم در ایران می پردازند، آن را در شمار «آسیب های جدی» وارده به دین پژوهی در چند دهه اخیر قرار داده است.

    TaleghaniAghazadeh2.jpgمجتبی طالقانی همچنین در نخستین سال های از انقلاب و و حین عضویت در «سازمان پیکار برای آزادی طبقه کارگر»، یکی از نخستین کسانی بود که از سوی نیروهای نزدیک به آیت الله خمینی بازداشت شد.

    پنج شنبه 23 فروردین 58 دقیقا دو ماه پس از پیروزی انقلاب یک گروه ضربت از سپاه تازه تاسیس پاسداران به دستور محمد غرضی پس از آنکه مجتبی طالقانی و برادرش ابوالحسن و همسر برادرش را پس از خروج از سفارت تازه تاسیس «فلسطین»بازداشت کرده و به پادگان سلطنت آباد منتقل کردند.

    علی محمد بشارتی که در آن هنگام «مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران» بود، سال ها بعد در کتاب خاطراتش فاش کرد که وی دستور بازداشت مجتبی طالقانی را صادر کرده: «با وجود آنكه مرحوم آیت‌الله طالقانی خدمت زیادی به انقلاب كردند، می‌دانستم كه فرزندش سیدمجتبی، خلاف كرده و مرتكب قتل شده است و باید مجازات شود. من به عنوان مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه این مطلب را به صورت مكتوب خدمت آقای غرضی، مسئول عملیات سپاه، اطلاع دادم و از ایشان خواستم كه سیدمجتبی طالقانی را دستگیر كنیم. آقای غرضی با این اقدام موافقت كرد و بالاخره او را دستگیر كردیم.»

    بشارتی خود می گوید که در دومین ماه پس از انقلاب «این اقدام همانند بمبی در سراسر كشور منفجر شد و به یک بحران داخلی تبدیل گردید. بسیاری، حتی در شورای انقلاب واكنش نشان دادند و گفتند عاملان این اقدام باید محاكمه شوند. آیت‌الله طالقانی هم به نشانه اعتراض به كرج رفتند و متعاقبا آقای غرضی دستگیر شد.»

    TaleghaniAghazadeh3.jpgپیگیری های آیت الله محمود طالقانی و نزدیکانش برای با خبر شدن از سرنوشت دو پسر و نیز عروسش به نتیجه ای نمی رسد اما بنابر گزارش های منتشر شده در روزنامه های فروردین 58 سرانجام خودرو فرزندش را در یکی از مراکز تحت تصرف کمیته و سپاه پاسداران پیدا می کنند و در نهایت معلوم می شود که گروهی از پاسداران به فرماندهی محمد غرضی اقدام به بازداشت فرزندان آیت الله طالقانی کرده اند.

    با آشکار شدن جزئیات بیشتر، شورای انقلاب بازداشت فرزندان آیت الله طالقانی را محکوم کرد و محمد غرضی از سوی نیروهای دژبان پادگان جمشیدیه که تحت امر سرهنگی به نام رحیمی بودند، بازداشت شد.

    در ادامه این ماجرا، پاسداران همکار محمد غرضی پس از تماس های تلفنی با منزل آیت الله طالقانی خواستار آزادی محمد غرضی در قبال آزادی فرزندان آیت الله طالقانی می شوند اما پس از مخالفت آیت الله طالقانی با چنین اقدامی، یک گروه از پاسداران به فرماندهی علی دانش‎منفرد این بار منزل خود آیت الله طالقانیرا محاصره می کنند.

    TaleghaniAghazadeh4.jpg

    evin-gate232.jpgصدای آمریکا: خانواده یک ایرانی که در زندان جان سپرد مدعی است به فرزندشان به زور دارویی ها خورانده شده بود که حال او را بد کرد. پنهانکاری هایی حول مرگ مشابه دیگر زندانی ها دیده می شود.

    روزنامه گاردین در گزارشی نوشت: درباره شرایط منجر به مرگ دست کم پنج معترض دستگیر شده در بزرگترین تظاهرات سراسری در ایران طی نزدیک به یک دهه اطلاعات اندکی وجود دارد.

    در اعتراض هایی که بر سر شکایات اقتصادی از هفتم دی ماه آغاز شد و سراسر ایران را در بر گرفت، حداقل ۲۵ نفر کشته شدند. اعتراضات پس از دو هفته سرکوب خاموش شد.

    محمود صادقی، نماینده صریح الهجه مجلس که رفتار سرکوبگرانه مقامات را تحت موشکافی قرار داده، گفته است حدود ۳۷۰۰ تن در اعتراضات دستگیر شدند. رشته توییت های صادقی طی ناآرامی ها منبع نادر اطلاعات از درون ایران بوده است.

    محمود صادقی سه شنبه در توییتی نوشت: «طبق اعلام بستگان یکی از بازداشت شدگان که در زندان فوت کرد، او طی چند تماس با خانواده اش اظهار داشته مسولان او و دیگر بازداشتی ها را مجبور به خوردن قرص هایی می کردند که حالشان را بد می کرده...».

    پنج شنبه سازمان زندان ها این ادعا را رد کرد.

    این نماینده مجلس هویت زندانیان را فاش نکرد، ولی دست کم سه تن از آن هایی که در زندان مرده اند، شناسایی شدند.

    سینا قنبری، ۲۳ ساله، در زندان اوین، مرد. مقام های مسول گفتند او خودکشی کرده بود.

    سارو قهرمانی، ۲۴ ساله، یکی دیگر از زندانی هایی بود که یازده روز پس از ناپدید شدن در اعتراضات در شهر سنندج، جسدش به خانواده اش تحویل داده شد. رسانه های دولتی با نمایش ویدیویی از پدر سارو ادعا کردند او عضو گروه های اپوزیسیون کُرد بود. فعالان حقوق بشری می گویند پدر سارو را به این اعترافات مجبور کرده بودند.

    محمود حیدری، ۲۲ ساله، دیگر زندانی بود که در بازداشتگاه پلیس در شهر اراک جان سپرد. مقامات گفتند او خودکشی کرده بود.

    محمود صادقی و بیش از چهل نماینده مجلس در نامه ای خطاب به علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، خواستار تحقیقاتی مستقل درباره این مرگ های مشکوک شده اند.

    abbasabdi_012018.jpgبا نوجوانی که پرچم ایران را آتش زد دیدار کنید

    اعتماد - عباس عبدی از سردار سلیمانی درخواست کرد که برای یک ساعت به دیدار نوجوانی برود که پرچم ایران را آتش زد، بعید است با داماد صدام رابطه داشته باشد یا...

    پیشنهاد می‌کنم بلند شوید و یک ساعت از وقت خود را صرف دیدار با این نوجوان کنید. ظاهرا برحسب اطلاع نیروی انتظامی به سرعت شناسایی و دستگیر شده است. فیلمبردار هم ببرید تا از دیدار شما تصویربرداری کنند. بعید می‌دانم که از آن طرف آب آمده باشد یا به ادعای برخی رابطه‌ای سببی یا نسبی با داماد صدام‌حسین داشته باشد. به احتمال زیاد خانواده او چندان ناآشنا نباشند. او در همین نظام آموزش و پرورش ما درس خوانده است.

    این زندان جای کسانی است که عمر خود را در مقام بی‌تدبیری و اتلاف منابع کشور و پرخاشگری به این و آن گذرانده‌اند و اکنون نیز طلبکار می‌شوند.

    هیچ کدام از این دوستان به خود نگفتند که چرا خاوری و خاوری‌ها با انداختن یک چفیه هر کاری می‌کنند و بعد به کانادا فرار می‌کنند؟ ریشه این رفتار در نابود کردن سرمایه تاریخی کشور در جنگ تحمیلی پیش پای متقلبان و فاسدان است. حال چگونه از یک جوان ١٦ ساله انتظار داریم که خود را با این میراث همدل کند؟ اگر به اروپا سری بزنید، هنوز هم در یک روز و ساعت مشخص از هر ماه صدای آژیر در می‌آید تا مردم بدانند آرامش و آسایش امروز خود را مدیون جانفشانی‌های چه کسانی هستند.

    almonitor_rouhani_011918.jpgالمانیتور نوشت (+لینک): روحانیون اصولگرا وارد جدالی تازه با حسن روحانی رئیس جمهور ایران که خود از روحانیون معتدل شناخته می شود، شده اند.

    به گزارش «انتخاب»؛ این وبسایت آمریکایی در ادامه آورده است: روز جمعه سیزدهم ژانویه، کاظم صدیقی امام جمعه اصولگرا با اشاره به اعتراضات اخیر گفت: اجتماع ملت، تبدیل به دریا شد و آشغال ها را شست.

    این سخنان صدیقی در مورد معترضان اخیر منجر به مجموعه ای از انتقادات از سوی چهره های معتدل و اصلاح طلب و در نهایت رئیس جمهور شد.

    روحانی در واکنش به این سخنان با اشاره ی مستقیم به صدیقی، اظهار داشت: هر کس که اعتراض می کند خس و خاشاک یا گاو و گوساله یا اشغال است؟ چرا اینطور صحبت می کنید؟ چرا توهین می کنیدو بی ادبانه با جامعه برخورد می کنید؟

    در همین حال، روحانی به دلیل سخنانش در مورد مثالی که در سخنانش درباره لزوم نقد، استفاده کرده بود مورد حمله قرار گرفت.

    روحانی در سخنانی که در حین اعتراضات رخ داد، در روز 8 ژانویه گفت: همه باید نقد شوند و هیچکس اسثنتا نیست. همه مسئولان در کشور باید نقد شوند. هیچکس معصوم نیست. اگر روزی امام زمان امد، می توان نقد کرد....پیامبر نیز به سایرین اجازه نقد می داد. دیگر از ایشان بالاتر که در تاریخ نداریم.

    00646AE3-5E7F-4871-ACF6-4450B14CEB80.jpegپس از رونمایی از کشتی طلا که بر بدنه آن، متن قرآن حک شده، نقدهایی درباره اینکه اساساً چرا باید در این شرایط اقتصادی مردم ایران، چنین اثری خلق شود، مطرح شد اما سوای ابعاد اقتصادی، این پرسش مطرح است که آیا اساساً ساخت کشتی طلا وجهه هنری پررنگی دارد و مثلاً اثر را اکنون می‌توان در حراجی‌های بزرگ هنر جهان به عنوان یک اثر برجسته تاریخی عرضه کرد و با سیل مشتریان مواجه شد و آیا متریال این اثر بر جنبه هنری‌اش نمی‌چربد؟

    به گزارش «تابناک»؛ پس از رونمایی از کشتی طلا که بر بدنه طلایی‌اش متن قرآن کریم درج شد و نقدهای بسیار گسترده از سوی تمامی طبقات از جمله روحانیون مطرح نسبت به این حرکت -آن هم در این دوران حساس- مطرح شد، روابط عمومی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه(س) با صدور بیانیه‌ای به جای این مجموعه را کشتی طلا بخواند، «قرآن مطلا» خواند و تاکید کردند: «با طراحی و هزینه شخصی آقای موسویان (سازنده کشتی) تولید شده که به درخواست سازنده آن و هماهنگی به‌عمل‌آمده از سوی استانداری قم برای بازدید عموم مردم برای مدتی کوتاه به موزه آستانه مقدس منتقل شده بود و طبق نیت شخصی مالک، این اثر به حرم امام حسین علیه‌السلام اهدا می‌شود»

    Aarefرئیس فراکسیون امید با بیان اینکه شبکه ملی اطلاعات بسیار بهتر از این می‌توانست دنبال شود، خواستار جدیت دولت در پیگیری توسعه این شبکه شد.
    به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا عارف نماینده مردم تهران و رئیس فراکسیون امید مجلس در حاشیه جلسه علنی امروز و در جمع خبرنگاران درباره دیدگاه این فراکسیون نسبت به وضعیت قیمت حامل‌های انرژی و یارانه‌ها در سال آینده اظهار داشت: کمیسیون تلفیق عدد پیشنهادی دولت را حذف کرده و اینکه چه اتفاقی در صحن مجلس بیفتد، فعلاً نمایندگان برای ارائه پیشنهادات ۱۰ روز وقت دارند و باید منتظر پیشنهادهای ارائه شده در صحن مجلس باشیم.

    وی تأکید کرد: جهت‌گیری اصلی این بوده است که جلوی افزایش غیرمنطقی قیمت‌ها را بگیریم و این موضع فراکسیون امید است و تلاش نمایندگان عضو کمیسیون تلفیق این بوده است که بودجه را به سمت حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و حل مشکلات معیشتی مردم ببرند؛ اقدامات خوبی نیز انجام شده اما اینکه آیا این اقدامات کفایت می‌کند یا خیر، هنوز به جمع‌بندی روشنی نرسیده‌ایم.

    رئیس فراکسیون امید مجلس خاطرنشان کرد: در طی روزهای آینده جلساتی در فراکسیون امید خواهیم داشت تا در این باره بحث کنیم و نتیجه آن را به اطلاع مردم خواهیم رساند.

    B9A1E930-589F-4120-A136-388EF2494A5D.jpegزیتون - مازیار بهرامی: افشاگری دو روز پیش محمود صادقی نماینده تهران در مجلس درباره خوراندن اجباری«قرص» به بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر، پرده‌ای دیگر از راز مرگ چند تن از معترضان در زندان‌ها را کنار زد.

    پس از این افشاگری، سخن‌گوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در گفت‌وگو با «زیتون» با «بی‌اساس» خواندن ادعای همکار خود، حال زندانیان را «خوب» توصیف کرده و مرگ شماری از آنان در بازداشت را ناشی از «دق کردن به دلیل احساس گناه» دانست.

    محمود صادقی در پیام توئیتری خود نوشته بود: «طبق اعلام بستگان یکی از بازداشت‌‌شدگان که در زندان فوت کرد، او طی تماس با خانواده‌اش اظهار داشته مسئولان او و دیگر بازداشتی‌ها را مجبور به خوردن قرص‌هایی می‌کردند که حالشان را بد می‌کرده.»

    هر چند محمود صادقی نام این فر را مطرح نکرده امّا بسیاری این ماجرا را به مرگ سینا قنبری جوان ۲۲ ساله‌ای که پس از ۵ روز بازداشت جان خود را در زندان اوین از دست داد نسبت داده‌اند.

    Alizadeکلمه: مسعود علیزاده، از آسیب‌دیدگان کهریزک که بیشترین افشاگری‌ها را به عنوان یک شاهد علیه فاجعه کهریزک داشته و شکایتش از سعید مرتضوی منجر به تهدیداتی علیه وی شد در یادداشتی کوتاه از مصرف قرص‌هایی می‌گوید که منجر به تشنج شدید وی در کهریزک شده است.

    به گزارش کلمه، ماجرای قرص‌هایی که به بازداشت‌شدگان اعتراضات اخیر داده شده، حاشیه‌ساز شده است. اولین بار به طور رسمی، محمود صادقی، نماینده مردم تهران در مجلس، در توییتر خود اعلام کرد که گزارش‌هایی مبنی بر اینکه به بازداشت‌شدگان قرص‌هایی داده شده که حالشان را بد کرده، دریافت کرده است.

    توییت صادقی به عنوان یک مقام رسمی در کنار زمزمه‌هایی که وجود داشت، موج اجتماعی وسیعی ایجاد کرد، تا آنجا که سازمان زندان‌ها ناچار شد در اطلاعیه‌ای کوتاه آن را تکذیب کند و با فرار رو به جلو خبردهندگان را تهدید به پیگیری قضایی کرد. هرچند صادقی پاسخ این اطلاعیه را نیز داد و از دستگاه قضایی و سازمان زندان‌ها خواست که پاسخی شفاف برای گزارش‌های وی ارائه کنند.

    قرص دادن به زندانیان سیاسی از سال ۸۸ یکی از موارد مبهم خاطرات زندانیان بوده است. تا آنجا که خانواده محمدعلی ابطحی در اوج شلوغی‌های دادگاه‌های نمایشی تابستان ۸۸ اعلام کردند که ابطحی در ملاقات به آنها خبر داده که قرص‌هایی مصرف می‌کند که نمی‌داند چیست.

    گمانه‌زنی‌ها از تجویز داروهای روان‌گردان یا ارامبخش‌‌های قوی دارد اما هنوز هیچ مرجعی به صورت شفاف اعلام نکرده قضیه چیست.

    حالا مسعود علیزاده، از آسیب‌دیدگان کهریزک در سال ۸۸ با شرح مختصری از خاطرات خود در زندان کهریزک از داروهایی می‌گوید که به عنوان چرک‌خشک‌کن مصرف کرده اما باعث تشنج شده است.

    یادداشت مسعود علیزاده را که در اختیار کلمه قرار گرفته با هم می‌خوانیم:

    Laridjaniبیش از ۱۵۰ تن از وکلای دادگستری ایران در جهت ایفای رسالت وکالت در اجرای قانون و دیده‌بانی از حقوق هر یک از بازداشت‌شدگان حوادث اخیر، در نامه‌ای به آملی لاریجانی، نوشته‌اند که برای رفع و رجوع نگرانی‌های فعلی ناشی از تضییقات سابق و نواقص قانونی من جمله تبصره ماده ۴۸ قانون آئین دادرسی کیفری، انتظار داریم زمینه‌ساز و یاری‌رسان حضور وکلای دادگستری در پذیرش وکالت بازداشت‌شدگان باشید.

    به گزارش کلمه متن این نامه و اسامی امضاکنندگان آن به شرح زیر است:

    جناب آقای شیخ صادق آملی لاریجانی
    ریاست محترم قوه قضائیه

    سلام علیکم
    همانگونه که مستحضرید طی تجمعات اعتراض آمیز روزهای گذشته، بازداشت‌های گسترده‌ای توسط نهادهای امنیتی و انتظامی صورت گرفته که مسوولیت بعدی آن با دستگاه‌های قضایی تحت مدیریت جنابعالی بوده است‌، دراین راستا آمار دقیقی از تعداد افراد بازداشت‌شده یا حادثه‌دیده در دست نیست که این امر موجبات تخدیش آرامش روانی و نگرانی مردم را فراهم نموده است.

    اینجانبان جمعی از وکلای دادگستری ایران به جهت ایفای رسالت وکالت در دفاع از حقوق افراد جامعه و با اتکاء به اصول قانون اساسی و مواد قانونی به شرح ذیل:

    ۱- بند ششم از اصل سوم قانون اساسی در بیان وظایف اصلی حکومت در خصوص محو هر گونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی،

    ٢- اصل نهم قانون اساسی درخصوص اینکه هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند،

    ٣- اصل ۲۷ قانون اساسی مبنی بر تجویز آزادی مردم در تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها،

    ۴- اصل ۳۵ قانون اساسی با تاکید بر حق انتخاب وکیل در محاکم و لزوم فراهم آوردن امکانات تعیین وکیل برای اشخاص فاقد توانایی،

    ۵- اصل ٣٩ قانون اساسی که هتک حرمت و حیثیت متهمین را به هر صورت ممنوع و موجب مجازات می‌داند،

    ۶- اصول ۱۵۶ به بعد قانون اساسی در تبیین وظایف قوه مستقل قضائیه من جمله: مسئولیت تحقق بخشیدن به عدالت - پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی - احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع و هکذا،

    ٧- ماده ۱۹۰ قانون آئین دادرسی کیفری که تضمین کننده حقوق متهم از حیث حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی است تا جائیکه سلب این حق را موجب بی‌اعتباری تحقیقات و مجازات انتظامی برای مقام تحقیق دانسته،

    به جهت یاری رساندن به وکلای دادگستری در اجرای قانون و دیده‌بانی از حقوق هر یک از بازداشت‌شدگان که قطعا بایستی دغدغه جنابعالی نیز باشد و برای رفع و رجوع نگرانی‌های فعلی ناشی از تضییقات سابق و نواقص قانونی من جمله تبصره ماده ۴۸ قانون آئین دادرسی کیفری، انتظار داریم زمینه‌ساز و یاری‌رسان حضور وکلای دادگستری در پذیرش وکالت بازداشت‌شدگان باشید.
    با احترام

    774322C4-B6AB-48BF-A2C5-E883527C6E25.jpegحمله تروریستی شامگاه شنبه (۳۰ دی) به هتل اینترکنتیننتال کابل پنج کشته و شش زخمی بر جای گذاشت. تمام مهاجمان کشته شده‌اند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته است.
    خبرگزاری رویترز از پایان حمله تروریستی شنبه شب به هتل اینترکنتیننتال کابل خبر داده است. بر اساس این گزارش که صبح یک‌شنبه منتشر شده، آخرین مهاجم نیز کشته شده است. این خبر از سوی نجیب دانش سخنگوی وزارت کشور افغانستان اعلام شده است.
    به گفته نجیب دانش غیر از مهاجمان پنج نفر دیگر نیز کشته و شش تن زخمی شده‌اند. او گفته تلفات کمتر از آن بود که پیش‌بینی می‌شد. دو مهاجم مسلح اولیه که وارد هتل شده و به سوی میهمانان شلیک کرده بودند شنبه شب کشته شدند. پیشتر اعلام شده بود که هنوز یکی از مهاجمان داخل هتل است و احتمالا در طبقه آخر سنگر گرفته است.
    یک گزارشگر خبرگزاری آلمان گزارش داده که ساعت ۹ صبح به وقت محلی صدای شلیک گلوله و نیز یک انفجار شدید را شنیده و نیروهای امنیتی را بر بام هتل دیده است.

    iranpakistan_012018.jpgایران اینترنشنال، نشریه آمریکایی دیلی کالر در شماره روز خود شنبه ۳۰ دی ماه می‌نویسد (+ لینک) حکومت ایران در مواجهه با فشارهای داخلی و بین‌المللی بی‌صبرانه به دنبال یافتن متحدان جدید منطقه‌ای می‌گردد و اکنون با ' کارت اسلام' نزدیکی به دولت پاکستان را هدف دیپلماسی خود قرار داده است.

    در این گزارش آمده است: «در هفته‌های گذشته سیلی از اخبار نزدیکی ایران و پاکستان در مطبوعات در کشور منعکس شده است. دو کشور در زمینه‌های تجاری، دفاعی، توسعه تسلیحاتی، مبارزه با تروریسم، بانکداری، خطوط راه‌آهن و همکاری‌های پارلمانی قراردادهای جدیدی را امضاء کرده‌اند.

    اما هدف اصلی از این قراردادها را باید از زبان رضا ربانی ریاست مجلس سنای پاکستان شنید که در سخنرانی در نشست اخیر بین المجالس کشورهای اسلامی در تهران بیان کرد.

    وی گفته است: «اکنون یک سنایوری جدید در جهان در حال شکل‌گیری است که در آن آمریکا، اسرائیل و هند قصد غلبه بر کشورهای منطقه را دارند و امت اسلامی می‌بایستی برای مقابله با آن متحد شود. زیرا امروز پاکستان مورد هدف آنهاست و فردا ایران و بعد از آن هر کشور مسلمان دیگر می‌تواند باشد.»

    Abdiگروه احزاب خبرگزاری فارس- امین صبحی و مریم عاقلی: اگر پیروزی انقلاب حضرت روح‌الله را در 22 بهمن 57 خلاصه کنیم، بیهوده به خطا رفته‌ایم، انقلاب زمانی پیروز شد که جوانی دست‌فروش به زمره ملازمان خمینی پیوست و یا طلبه‌ای جوان از «محله شهر» کرمان در سال 1332 خود را به قم رساند تا با ادامه تحصیل، بعدها به حلقه یاران روح‌الله بپیوندد؛ امام روح‌الله از این ملازمان پابرهنه کم نداشت.

    پرونده «مبارز کهن‌سال» به حلقه‌ای از ملازمان روح‌الله می‌پردازد که از «نوق» بهرمان کرمان خود را برای تحصیل به شهر قم رساند.

    روستایی که هنوز که هنوز است، «گوگل‌مپ» هم به‌سختی نقطه‌ای به این اسم را در حوالی رفسنجان پیدا می‌کند.

    آنچه هاشمی رفسنجانی را از سایر همراهان خمینی کبیر جدا می‌کند این است که او برخلاف انقلابیونی چون رجایی و باهنر خانواده‌ای نسبتاً متمول داشت، تاجرزاده بود و پدرش از باغداران پسته بهرمان محسوب می‌شد.

    او با پیوستن به زمره یاران امام، به‌سرعت رشد می‌کند و در بین انقلابی‌ها و مردم تبدیل به یک شخصیت معروف و تأثیرگذار در نهضت انقلاب اسلامی می‌شود.

    «فقدان هم‌رزم و همگامی که سابقه همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به 59 سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است» این برشی از پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب پیرامون رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است، مَرد پُرفرازونشیب عرصه سیاسی که از زمان شکل‌گیری هسته اولیه نظام جمهوری اسلامی، پای‌کار نهضت امام خمینی (ره) بوده است.

    هاشمی مرد کارزار سیاست در محضر آیات طباطبایی، امام خمینی (ره)، محقق داماد، سید محمدکاظم شریعتمداری و حسینعلی منتظری تلمذ کرده بود پس از تبعید امام، در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور نقش پررنگ‌تری داشت.

    هاشمی سال 37 با خانم عفت مرعشی ازدواج کرد که البته همسرش باوجوداینکه دختر یکی از روحانیون مطرح بود اما نقش رسانه‌ای نسبتاً پررنگی در عرصه سیاسی داشت.

    سال‌های 68 تا 76 دوران ریاست‌جمهوری این «مبارز کهن‌سال» بود که در آن مقطع وی به‌عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیت‌های سیاسی به‌حساب می‌آمد، البته در آن دوره وی مورد هجمه‌های شدید جریان اصلاح‌طلب قرار گرفت و همین امر باعث شد وی بحث اعتدال را در برابر رادیکالیسم جریان چپ مطرح و در در خطبه‌های نماز جمعه به آن بپردازد.

    اصلاح‌طلبان که در آن دوره با القابی همچون «عالیجناب سرخپوش» و «آغاسی» به وی می‌تاختند، در دوره 88 وی را «تکیه‌گاه» و «امیرکبیر» زمان خطاب کردند.

    در اواسط دهه 80 و پس از درگذشت آیت‌‌الله مشکینی در سال 86، او رئیس مجلس خبرگان رهبری شد اما در اسفند سال 89 و پس از نقش خاص و متفاوتی که در فتنه 88 ایفا کرد، آیت‌‌الله مهدوی کنی با اکثریت آرا برکرسی ریاست این مجلس نشست.

    مرحوم هاشمی البته پس از وقایع 88 همچنان از سوی رهبری به‌عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد و این جایگاه آیت‌الله را نزد رهبر معظم انقلاب نشان می‌داد.

    آیت‌الله هاشمی که معتقد بود قطار انقلاب در سال 84 با انتخاب احمدی‌نژاد از ریل خود خارج‌شده است، در سال 92 باوجود رد صلاحیتش برای کاندیداتوری، حمایت همه جانبه‌ای از روحانی داشت و همواره در طول مدت ریاست‌جمهوری روحانی از وی حمایت کرد.

    یار و رفیق دیرین مقام معظم رهبری روز 19 دی‌ماه در عصر یک روز زمستانی علیرغم تلاش پزشکان به دلیل عارضه قلبی در سن 82 سالگی دار فانی را وداع گفت و جسمش در مرقد امام (ره) آرام گرفت.

    حوزه احزاب خبرگزاری فارس در اولین سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی در بخش‌های مختلف ازجمله دوران دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات، دهه 80 و ریاست‌جمهوری روحانی و... در گفت‌و‌گو باشخصیت‌های سیاسی به بررسی ابعاد شخصیتی، مدیریتی و سیاسی و فکری وی پرداخته است.

    البته در پرونده «مبارز کهن‌سال» وابستگان آیت‌الله روایتگر ابعاد زندگی خصوصی و مشی خانوادگی او هستند و این پرونده تلاش می‌کند تصویر دقیق‌تری از 82 سال مجاهدت آیت‌الله برای انقلاب اسلامی را بازنمایی کند.

    بیشتر بخوانید:

    (1) محمد هاشمی: آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همه دوره‌ها از جمله دوره دوم خرداد مظلوم واقع شده بود

    (2) غلامعلی رجایی: جریان اصلاحات وقتی به تعقل رسید، از هاشمی مشورت گرفت و از ایشان استفاده کرد

    (3) باهنر: اصلاح‌طلبان آن‌چنان نارنجک روی سر هاشمی خالی کردند تا وی را پودر کردند

    (4)​ محسن هاشمی: یکی از راهبردهای آیت‌الله‌ هاشمی در عدالت اجتماعی، توزیع «ثروت» به جای توزیع «فقر» بود

    (5) مصباحی‌مقدم: هاشمی گفت کارگزارانی‌ها در دولت اصلاحات به من نارو زدند

    (6) دری نجف‌آبادی: هاشمی «اعتدال» را در برابر رادیکالیسم دوم خرداد و تندروی اصلاح‌طلبان مطرح کرد

    (7)توکلی‌بینا: هیچ وصیت‌نامه جدیدی از مرحوم هاشمی در کار نیست/هاشمی از استفاده اسلحه‌ها برای ترور «منصور» خبر داشت

    در این بخش از پرونده «مبارز کهنسال» با عباس عبدی که دهه 70 از منتقدان جدی آیت‌الله هاشمی بود به گفت‌وگو پرداختیم.

    عباس عبدی متولد اول تیر 1335 در تهران و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه امیرکبیر تهران است؛ وی پژوهشگر اجتماعی، روزنامه‌نگار و فعال و تحلیلگر برجسته اصلاح‌طلب است.

    در پیشینه عباس عبدی، عضویت در شورای سردبیری روزنامه‌های سلام و صبح امروز و عضویت در شورای مرکزی حزب منحله مشارکت به چشم می‌خورد.

    عضویت در بخش اطلاعات خارجی دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری، مسئولیت دفتر پژوهش‌های اجتماعی در معاونت سیاسی دادستان کل کشور، معاونت فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و عضویت در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران از دیگر سوابق وی است.

    مشروح گفت‌وگوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با عباس عبدی پس از بازبینی نهایی وی از نگاهتان می‌گذرد:

    شهرام رفیع زاده - ایران وایر

    در عکس مشهوری که آیت الله خمینی را حین پایین آمدن از پلکان هواپیمای ایرفرانس در روز 12 بهمن 57 نشان می دهد، دو روحانی نیز در میان همراهان او دیده می شود؛ مرتضی مطهری و حسن لاهوتی.

    آیت الله حسن لاهوتی در زمان پیروزی انقلاب 51 سال داشت. او از روحانیان مبارزی بود که سال ها بر علیه محمدرضا شاه فعالیت می کرد و بارها به همین دلیل بازداشت شده و به زندان افتاده بود؛ اولین بار در سال 42 به خاطر اعتراض به بازداشت آیت الله خمینی و آخرین بار در سال 54 که تا آبان سال 57 تداوم یافت.

    UnLahooti-2.jpgنزدیکی او به آیت الله خمینی در سال های پیش از انقلاب از نخستین ماموریتی که در فردای پیروزی انقلاب به او واگذار شد آشکار است؛ فرماندهی نیروهای انقلاب و سازماندهی و راه اندازی سپاه پاسداران.

    علاوه بر حسن لاهوتی، پسران او سعید و وحید نیز در سال های پیش از انقلاب به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شده بودند و وحید لاهوتی در زندان با مسعود رجوی از اعضای ارشد مجاهدین خلق آشنا شده بود.

    رویدادهای پس از انقلاب اما همانقدر که آیت الله لاهوتی را به تدریج در صف منتقدان قرار می داد، سرنوشت دیگری برای خانواده لاهوتی رقم زد؛ چنانکه در نخستین روزهای پس از انقلاب و بنابر وعده قبلی میان خانواده ها حمید و سعید لاهوتی با فائزه و فاطمه هاشمی، فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کردند.

    اما این همه ماجرا نبود. از نخستین روزهای پس از انقلاب، انقلابیون نیز به جان همرزمان سابق خود افتادند. محمدرضا مهدوی کنی که خود پیش از انقلاب از دوستان لاهوتی بود در کتاب خاطراتش از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب در مدرسه رفاه به روز دهم یا یازدهم اسفند سال 57 اشاره کرده و نوشته با آقایان بهشتی باهنر، هاشمی رفسنجانی، علی خامنه‌ای، مفتح، محلاتی، شاه‌آبادی"در اتاقی نشسته بودیم و از جریانات و اوضاع مملكت صحبت می‌كردیم. ساعت حدود یازده‌ و نیم بود كه ناگهان مرحوم شهید مطهری سراسیمه از اتاق دیگر وارد شدند و گفتند: الان این نهضتی‌ها و بعضی از این وزرای نهضت، اینها با آقای لاهوتی در محضر امام هستند و امام، حكم فرماندهی نیروهای انقلابی را برای آقای لاهوتی نوشته‌اند و بناست ساعت 12 از رادیو پخش شود و این فاجعه است." 1

    با این حال حکم آیت الله خمینی به نام حسن لاهوتی صادر و او در پادگان عباس‌آباد مستقر و مشغول راه اندازی سپاه پاسداران شد. با تشکیل حزب جمهوری اسلامی آنگونه که پسر ارشدش حمید لاهوتی به هفته نامه شهروند امروز گفته"به مرور آقای لاهوتی از یك دیدگاه انتقادی برخوردار شده بود. موافق حزب جمهوری نبود و می‌گفت این حزب با هدف رسیدن به قدرت شكل گرفته در حالی كه آرمان ما در انقلاب این نبوده است."

    UnLahooti-1.jpg

    abdolhamid_012018.jpgقانون اساسی ایران نیاز به تغییر دارد

    مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، روز جمعه ۲۹ دی‌ماه با تأکید بر این‌که «برخی مواد قانون اساسی نیاز به تغییر دارد»، گفت که «همهٔ مشکلات و فشارهای مردم اقتصادی نیستند.»

    به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل سنت زاهدان، عبدالحمید اسماعیل‌زهی، معروف به مولوی عبدالحمید، در خطبه‌های نماز جمعه این هفته زاهدان گفت: «همهٔ مشکلات و فشارهای مردم اقتصادی نیستند؛ فشارهای سیاسی و اجتماعی نیز باید برطرف شوند و همه مردم ایران در چارچوب قانون اساسی آزاد باشند.»

    این سخنان مولوی عبدالحمید پس از آن بیان می‌شود که ایران شاهد هفته‌ها تظاهرات و اعتراضات در بیش از صد شهر بود که با اعتراض‌ها به وضعیت اقتصادی شروع شد و سپس اعتراض‌های اجتماعی و سیاسی علیه حاکمیت نیز بر آن افزوده شد. سرکوب این اعتراض‌ها بیش از ۲۰ کشته و بیش از ۳۷۰۰ بازداشتی در پی داشت.

    در جریان این اعتراضات، شهر چابهار در استان سیستان و بلوچستان نیز شاهد راهپیمایی اعتراضی بود که معترضان طی آن خطاب به حاکمیت، شعار «ایران را پس می‌گیریم» سر دادند.

    امام جمعه اهل سنت زاهدان در سخنان روز جمعه خود افزود: «بیکاری و معیشت مردم از دیگر مشکلاتی است که باید مسئولین برای آن چاره‌اندیشی کنند. آزادی‌های مذهبی نیز که طبق قانون اساسی مشروع دانسته شده‌است باید تأمین شده و به خواسته‌های مردم توجه شود.»

    او در ادامه با تأکید بر این‌که «نباید یک قوم به‌خاطر مذهب بر دیگران ترجیح داده شود»، گفت که «برخی مواد قانون اساسی نیاز به تغییر دارد.»

    در دوران اختلاس‌های میلیاردی، دیدن این تصاویر و افتخار به چنین اقدامی، دردناک‌تر است:

    ekhtelasAbnabat.JPG

    Trumpخبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: کتاب «استبداد» نوشته تیموتی اسنایدر که چندی است دربازار نشر کشورمان با ترجمه‌های متنوع عرضه شده، یکی از آثار تازه سیاسی اجتماعی مهم در بازار بین‌الملل است که مدت زیادی از چاپش نمی‌گذرد و اثری تر و تازه محسوب می‌شود.

    مطالعه این کتاب برای جماعت کتابخوان کشور، این منفعت را دارد که هم یک اثر به روز را مطالعه کنند و هم با مناسبات و اندیشه‌های متفکران سیاسی تاریخی امروز جهان آشنا شوند. این کتاب جوایز مختلفی از جمله جایزه‌ هانا آرنت، جایزه کتاب لایپزیک، جایزه کمیته آشویتس هلند، رالف والدوامرسون و همچنین جایزه ادبی فرهنگستان ادب و هنر آمریکا را از آن خود کرده است. علاوه بر جوایزی که کتاب برای نویسنده اش به دست آورده، عمیق بودن مطالبش در عین سادگی و کوتاهی، علل دیگری برای توصیه مطالعه آن است.

    این کتاب در واقع یک جزوه کتاب علمی‌است که در ۱۲۰ صفحه پالتویی گرد آمده و نویسنده‌اش، با دقت، مو را از ماست بیرون کشیده است. بهانه اصلی‌اش را هم می‌توان وضعیت آمریکای استبدادزده امروز توسط دونالد ترامپ عنوان کرد. چون اسنایدر با یادآوری فاجعه‌های انسانی و استبدادزده قرن بیستم، به وضعیت امروز آمریکا برگشته و رفتار ترامپ را متذکر می‌شود. در ابتدای کتاب، بیشتر اتفاقاتی که نویسنده برای نمونه از استبداد در قرن بیستم، یادآور می‌شود، استیلای هیتلر، جنگ جهانی دوم، کشتار یهودیان، حکومت وحشت و خفقان‌آور شوروی و پیروزی کمونیست‌ها در چکسلواکی است و این میان، از نویسندگان و متفکران آن دوران‌ها نیز جملاتی را نقل می‌کند. البته پیش از همه، به قانون اساسی آمریکا هم اشاره می‌شود.

    amazon_012218.jpgبی بی سی - آمازون امروز اولین فروشگاه بدون فروشنده خود را در شهر سیاتل آمریکا به روی عموم باز کرد. در این فروشگاه خریداران از انتخاب تا پرداخت پول کالا را خودشان انجام می‌دهند.

    دوربین‌های نصب شده در سقف فروشگاه و حسگرهای الکترونیک، هر خریدار را تشخیص داده و متوجه می‌شوند که چه کالاهایی را انتخاب کرده و هنگام خروج نیز پول کالا از کارت اعتباری خریدار برداشته می‌شود.

    خریدار پیش از رود به فروشگاه باید اپلیکیشن "آمازون گو" را در موبایل خود نصب کند و وقتی که خریدار کالایی را از قفسه بر می‌دارد حسگرها کالا را وارد لیست خرید می‌کنند.

    آمازون در یک سال گذشته به کارکنان خود اجازه داد که از این فروشگاه خرید و به این ترتیب آن را آزمایش کنند. انتظار می‌رفت آمازون مدتی قبل این فروشگاه را به روی عموم باز کند اما به گفته یکی از کارکنان، دوربین‌ها در تشخیص افرادی که شکل بدنشان شبیه هم بوده دچار مشکل می‌شدند یا زمانی که کودکان کالایی را از قفسه بر می‌داشتند و آن را در قفسه اشتباه می‌گذاشتند.

    جانا پوئرینی، مدیر آمازون گو، گفت عملکرد فروشگاه در دوران آزمایشی خوب بوده است. او گفت این فناوری پیش از این وجود نداشته و در واقع گامی است به جلو از نظر دید کامپیوتری و همچنین یادگیری ماشین.

    1stAmzGoStore1.jpgآمازون اعلام نکرده که آیا این کار را در فروشگاههای دیگرش هم انجام خواهد داد یا نه. علاوه بر این آمازون فعلا قصد ندارد این فناوری را در صدها فروشگاه زنجیره‌ای مواد غذایی خود بکار گیرد.

    با این حال آمازون می‌داند که هر چه مشتریان سریعتر خرید خود را بکنند و از فروشگاه بیرون بروند احتمال آنکه باز هم برای خرید مراجعه کنند بیشتر می‌شود بنابراین اگر مشتریان بتوانند بدون ایستادن در صف خرید و پرداخت پول را انجام دهند باعث برتری بر رقبا می‌شود.

    آمازون اولین بار در سال ۲۰۱۵ به خرده فروشی روی آورد و اولین کتاب فروشی خود را در همین شهر سیاتل که مقر خود آمازون هم هست راه اندازی کرد و اکنون سیزده کتاب فروشی مشابه در آمریکا دارد.

    1stAmzGoStore2.jpg

    روزی که ما امکانات آن‌چنانی داشتیم تمام شیخ‌نشین‌های خلیج فارس دِه بودند...

    braindrain_012018.jpgمعاون رییس‌جمهور گفته است که جوانان را اذیت نکنید تا فرار مغزها نکنند. حالا ما می‌خواهیم به ایشان پیشنهاد بدهیم که چه کار کنند که جوان‌ها این‌قدر اذیت نشوند تا فرار مغزها نکنند...

    قانون - علیرضا لبش

    معاون رییس‌جمهور گفته است که جوانان را اذیت نکنید تا فرار مغزها نکنند. حالا ما می‌خواهیم به ایشان پیشنهاد بدهیم که چه کار کنند که جوان‌ها این‌قدر اذیت نشوند تا فرار مغزها نکنند:

    1- مزدوج‌شان کنید: از قدیم می‌گفتند، برای دیوانه زن بگیر، خوب می‌شود. این جوان‌ها هم تا وقتی که ازدواج نکرده‌اند، همین طور فرار مغزها می‌کنند. وقتی مزدوج شوند دیگر آن‌قدر غرق اجاره خانه، قسط وام و خرج زندگی می‌شوند که فکر فرار را از سرشان بیرون می‌کنند.

    2- شرایط مجردی را برای جوانان سخت کنید: این جوان‌ها تا وقتی که این‌قدر دوران مجردی بهشان خوش می‌گذرد به فکر ازدواج نمی‌افتند. باید جوانان مجرد را حبس کنند و گوشی و اینترنتش را بگیرند تا به فکر ازدواج بیفتند و دیگر نتوانند به فرار مغزها فکر کنند.

    3- تلگرام و اینستاگرام را قطع و وصل کنید: با قطع تلگرام و اینستاگرام، جوان احساس بدبختی و اذیت می‌کند و وقتی دوباره این‌ها وصل می‌شوند، جوان احساس می‌کند که دیگر اذیت نمی‌شود و دیگر فرار مغزها هم نمی‌کند.

    4- قیمت ارز و سکه را بالا و بالاتر ببرید: با ارز ارزان، جوان احساس می‌کند که چقدر از این قیمت ارزان اذیت می‌شود و تصمیم می‌گیرد فرار مغزها کند. اگر قیمت ارز 10 برابر الان باشد، جوان دیگر اذیت نمی‌شود، چون پول بلیت هواپیمایش را هم نمی‌تواند پرداخت کند که از کشور خارج شود.

    خوش خوشانش می‌شود و همین جا می‌ماند. قیمت سکه هم به مهریه و این چیزها مربوط است. هر چقدر قیمت سکه افزایش پیدا کند به تحکیم نهاد خانواده کمک می‌کند و جوان خیال خام ترک همسر و وطن را از سر بیرون می‌کند.

    5- در کلاس‌های زبان را کلا تخته کنید: جوان از اینکه این همه کلاس زبان رفته، زورش می‌گیرد و اذیت می‌شود و بعد به فرار مغزها دست می‌زند. اگر کلاس‌های زبان را از سطح شهر جمع‌آوری کنید، دیگر جوانی که زبان بلد نیست، اذیت نمی‌شود و می‌نشیند سر خانه و زندگی‌اش.

    6- سازمان جلوگیری از اذیت جوانان و فرار مغزها تشکیل دهید: مدیریت این سازمان را هم می‌توانید، به یکی از همین آقایان چند شغله واگذار کنید و از مدیران بازنشسته دیگر هم برای بخش‌های مختلف استفاده کنید. تنها به یاد داشته باشید که هیچ جوانی نباید در این سازمان به کار گرفته شود، چون جوان اگر کار پیدا کند، از رفتن سر کار اذیت می‌شود و امکان دارد فرار مغزها بکند.

    7- قیمت مسکن را بالاتر ببرید: جوان اگر خانه داشته باشد، از آرامش خانه اذیت می‌شود و به سرش می‌زند که از خانه فرار کند. اگر خانه‌ای در بین نباشد دیگر فراری هم وجود ندارد.

    oneNightStand_011818.jpgرادیوفردا، «هم‌باشی یک‌شبه»؛ آنچه در فرهنگ غرب با عبارت «وان نایت استند» شناخته می‌شود. تعهد و حتی رابطه‌ای در کار نیست. جذابیت یا نیاز جنسی حرف اول و آخر را می‌زند. دو نفر که در این برنامه از تابو، زن و مرد فرض شده‌اند، رابطه‌ جنسی برقرار می‌کنند و از هم خداحافظی می‌کنند. اتفاقی که در ایران هم البته می‌افتد اما آمار و تحقیق مدونی درباره‌ آن در دسترس نیست.

    محبوبه عباسقلی‌زاده فعال حقوق زنان می‌گوید بخصوص زنان در چنین شکلی از رابطه آسیب می‌ببینند اما مرمر مشفقی که او هم در حوزه زنان فعالیت می‌کند، می‌گوید زنان خوب است که بیاموزند برای برطرف کردن نیاز جنسی لازم نیست حتماً عاشق شوند و ازدواج کنند.

    با خانم مشفقی برنامه این هفته را آغاز می‌کنیم. خانم مشفقی اینکه «مردان دارای نیاز جنسی فوری هستند» گزاره‌ای است که به‌رسمیت شناخته شده؛ نه در ایران تقریباً در همه جای جهان. در مورد زنان چه‌قدر این فوریت در نیاز جنسی به رسمیت شناخته شده؟

    مرمر مشفقی: این باورِ امکان کنترل و سرکوب عطش جنسی بیشترش تحت فشار اجتماعی و تربیتی است که از کودکی صورت می‌گیرد. وقتی از کودکی به زنان یاد می‌دهند که چنین حسی را اصلاً ندارید یا آدم نباید به آن فکر کند و اگر فکر کند زن ناجوری است یا گناه کرده؛ خب ناخودآگاه آدم یاد می‌گیرد که چه‌طور سرکوب کند و باور به داشتن چنین احساسی را نداشته باشد. مثلاً ممکن است یک زن این عطش جنسی را دارد و وقتی نمی‌گوید کس دیگری هم نمی‌آید برایش تعریف کند.

    من در کشوری زندگی می‌کنم که برابری جنسیتی بسیار بالاست و در مورد مسائل جنسی خیلی راحت صحبت می‌کنند. سایت‌های مختلفی برای نوجوان‌ها هست که چه‌طور با بدن خودشان با نیازهای جنسی‌شان آشنا بشوند و دقیقاً چیزی که من در اینجا می‌بینم با جامعه زنان ایران متفاوت است. مثلاً اینکه زنان خیلی عریان‌تر درباره مسائل جنسی صحبت می‌کنند و می‌گویند که عطش جنسی دارند و هیچ تفاوتی بین زن و مرد در این زمینه نیست.

    من از یک تجربه شخصی خودم اشاره بکنم؛ یک بار در وبلاگم درباره عطش جنسی زنان نوشته بودم و از تجربه خودم نوشته بودم که یک روزهایی می‌شود که آدم واقعاً به نقطه‌ای از عطش جنسی می‌رسد که فقط می‌خواهد سرش را بکوبد به دیوار. این را دقیقاً یک آقایی نوشته بود و خیلی هم استقبال شده بود. ولی وقتی من این را نوشتم کامنت‌های عمومی خیلی منفی و بسیار پرقضاوت درباره من به عنوان یک زن بود. ولی در کامنت‌های خصوصی من زنان جوان بسیاری آمده و نوشته بودند که حتی تجربه جنسی نداشته‌اند ولی فکر می‌کردند که یک حسی دارند که هرگز نمی‌توانند آن را خالی کنند. دردی را بر سر این قضیه با خودشان می‌کشیدند و کسی جرئت نداشت که در موردش صحبت کند.

    اوباما باز می‌گردد!

    | No Comments

    obama_011918.jpgیورونیوز، شاید حضور باراک اوباما در کارزارهای انتخابات میان دوره‌ای آمریکا زنگ خطری باشد برای دونالد ترامپ و متحدان جمهوریخواه وی

    باراک اوباما، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده آمریکا به دنیای سیاست باز ‌می‌گردد.

    به گزارش مجله نیوزویک (+لینک) چاپ آمریکا، شنیده‌ها حاکی از آن است که آقای اوباما قصد دارد در سال ۲۰۱۸ به عرصه سیاسی بازگردد و نقش برجسته‌ای را در دوره انتخابات حساس میان دوره‌ای کنگره ایفا کند.

    بنا بر این گزارش، نزدیکان چهل و چهارمین رئیس‌جمهوری آمریکا پیش‌بینی می‌کنند که او سال سیاسی پر باری را در پیش رو داشته باشد. به نظر می‌رسد وی کارزارهای حمایتی از نامزدهای حزب دموکرات را دوچندان خواهد کرد.

    آقای اوباما از زمان ترک کاخ سفید در سال گذشته، فعالیت سیاسی چندانی نداشته اما وی پیش از پایان دومین دوره ریاست جمهوری تعهد کرده بود تا در عرصه سیاست فعال بماند.

    با وجود آنکه بیش از یک سال از اقامت دونالد ترامپ در کاخ سفید نمی‌گذرد، اما موضع‌گیری‌های پر سر و صدا و بی وقفه وی، باعث شده تا همین مدت کوتاه برای هواداران حزب دموکرات بسیار طولانی باشد.

    آقای اوباما در سال ۲۰۱۷ در چند مورد از جانشین خود انتقاد کرد اما به ندرت نام آقای ترامپ را مستقیما بر زبان آورد. رئیس جمهوری پیشین آمریکا علیه تلاش‌های جمهوری‌خواهان برای ملغی کردن بیمه خدمات درمانی عمومی موسوم به اوباماکر سخن گفت، در حمایت از حفظ قانون داکا (مشهور به قانون رویاپردازان درباره مهاجرانی که از کودکی به ایالات متحده آمده اند) موضع‌ گرفت و به‌ویژه و از تصمیم آقای ترامپ برای خروج از پیمان تغییرات آب و هوایی انتقاد کرد.

    در حالی که دونالد ترامپ در پایان اولین سال حضور در کاخ سفید محبوبیت بسیار پایینی دارد، آقای اوباما در زمان خروج از قدرت محبوب‌تر شد و میزان رضایت مردمی از او به بیش از ۶۰ درصد رسید. در اواخر سال ۲۰۱۷ میزان محبوبیت وی حتی در ایالت آلاباما که ساکنان آن سنتا جمهوری‌خواه هستند، از ترامپ بالاتر رفت.

    شاید حضور باراک اوباما در کارزارهای انتخابات میان دوره‌ای آمریکا زنگ خطری باشد برای رئیس جمهوری و متحدان جمهوریخواه وی. براساس نتایج یک نظرسنجی که در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۷ انجام شده، ۵۲ درصد از پاسخ‌دهندگان مایل بودند که اوباما کماکان در قدرت باقی می‌ماند.

    در سال ۲۰۱۷ آقای اوباما تنها در کارزار انتخاباتی ویرجینیا و برای حمایت از رالف نورتام شرکت کرد. کاندیدایی که اد گلیسپی، رقیب دموکرات خود را شکست داد.

    جهانگیر آموزگار درگذشت

    | No Comments

    jahangirAmoozgar_011818.jpg«جهانگیر آموزگار» اقتصاددان و عضو سابق هئیت اجرایی صندوق بین‌المللی پول درگذشت

    صدای آمریکا، جهانگیر آموزگار اقتصاددان ایرانی که سالها در مقام یکی از اعضای ارشد صندوق بین المللی پول فعال بود، روز چهارشنبه دیروز در ۹۸ سالگی در واشنگتن درگذشت. آقای آموزگار علاوه بر کمک به اقتصاد ایران، در پیشبرد و توسعه اقتصادی بسیاری از کشورهای درحال توسعه نقشی فعال و موثر داشت.

    «جهانگیر آموزگار» فرزند «حبیب الله آموزگار» از قضات وزارت عدلیه ایران در دوران رضا شاه و برادر بزرگتر «جمشید آموزگار» نخست وزیر پیش از انقلاب (۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷) بود که پیشبرد مهم ترین هدف اوپک برای قیمت گذاری نفت و تلاش برای ایجاد فضای باز سیاسی در ایران پیش از انقلاب اسلامی را در مقام نخست وزیری کارنامه خود داشت.

    وجه مشخصه و مشترک هر دو برادر در امور اقتصادی بود اما جهانگیر بیشتر دوران زندگی خود را در واشنگتن برای همکاری با کارشناسان امور مالی در صندوق بین المللی پول و بانک جهانی صرف کرد و به همان اندازه در صحنه بین المللی شناخته می شد که برادرش جمشید در صحنه سیاسی و اقتصادی ایران.

    جهانگیر آموزگار وهمسرش النور، هفت سال پیش، صندوق هنر معاصر در نگارخانه هنر فریر در موسسه «اسمیتسونین» واشنگتن را دائر کردند. اسمیتسونین بزرگ‌ترین موزه علمی-فرهنگی و تحقیقاتی جهان است که از نظر حیطه کاری و نوع برنامه‌ها و فعالیت‌هایش، شبیه به سازمان میراث فرهنگی ایران است.

    شهبانو فرح پهلوی در پیام تسلیتی که در وب سایت خود خطاب به کورس آموزگار یکی دیگر از برادران جهانگیر و جمشید آموزگار منتشر کرد، از جهانگیر آموزگار به عنوان مردی ایران دوست ، دانشمند، وخدمتگزاری صدیق به ایران نام برد و نوشت وی از نسلی بود که به همت آن نسل اقتصاد ایران رونق و شکوفائی درخور ملاحظه ای یافت.

    تسلیت شهبانو فرح پهلوی به مناسبت درگذشت شادروان دکتر جهانگیر آموزگار

    DT6qgsUVoAEa2.jpgکورس آموزگار نیز در دوران پیش از انقلاب عهده دار مقامات ارشدی بود که وزارت آبادانی و مسکن از جمله آنهاست.

    mirfetros.jpg*به خاطرسُلطه وسیطرهء روحانیّون ومخالفت آنان،کشف حجاب درزمان رضاشاه باموانع ومشکلات فراوان همراه بود.

    *درحالیکه نیروهای مارکسیستی ترکیه نسبت به «کمال اتاتُرک» ارادت واحترام فراوان داشتندودربرابردادگاه های نظامی ترکیه؛خودرا«کمالیست های واقعی»می دانستند،مارکسیست های ایرانی،رضاشاه را«فاشیست واز رذل ترین عناصر و قدّاره بند»می نامیدند!

    * اگرجمهوری اسلامی-پس ازحدود40سال آموزش وپرورش گسترده وتبلیغات شدید-هنوزنتوانسته فرهنگ واخلاقیّات و«ارزش»های خود را درجامعهء ایران(خصوصاً درمیان زنان ایران)تثبیت وتحکیم کند،به یُمنِ تجدّدگرائی دوران رضاشاه ومحمدرضاشاه است.

    ****

    اشاره:

    بخش نخست گفتگوی علیرضامیبُدی بانگارنده موردعنایت و استقبال خوانندگان عالیمقدار قرارگرفته است.این، دومین بار است که مقاله ای تاریخی،اینچنین موردتوجهء علاقمندان قرارمی گیرد.کمّ وکیف نظرات ارائه شده ازسوی خوانندگان،پدیدهء فرخنده ای است و نشانهء نسیمی تازه درحیات فکری وفرهنگی ما و نمونهء نوینی ازضرورتِ بازاندیشی درتاریخ معاصرایران می باشد.ازاین گذشته،برخی شعارها -دراعتراضات اخیرِمردم وخصوصاًجوانان ایران -انصاف واعتدال بیشتری را دربارهء رضاشاه طلب می کند.این شعارها،تنهانوعی«نوستالُژی»نیست،بلکه درعین حال،ترجمان داوری و نگاه نسل یانسل های نوینی است که برای رهائی ازقیدوبندهای قرون وسطائی وداشتنِ«ایران نوین» پیکارمی کنند؛موضوعی که دغدغهء رضاشاه وروشنفکران آن عصربوده است.

    گفتگوی علیرضامیبُدی بانگارنده شامل موضوعات مختلفی دربارهء تجدّدگرائی و موانع استقرارآن درایران بود.بخش پایانی این گفتگو به کشف حجاب و آزادی زنان درزمان رضاشاه (17دی ماه1314)و تفاوت های آن بااصلاحات «کمال اتاتُرک» درترکیه پرداخته است.

    ع.م

    ***

    یکی ازضعف ها وکمبودها درعرصهء مطالعات تاریخی اینست که ما هنوزنتوانسته ایم رویدادهای تقویمی را به تاریخ تبدیل کنیم شایدبه این خاطرکه قهرمانان وضدقهرمانانِ ماجرا هنوززنده اند درحالیکه وقتی ما به دوران امیرکبیر(باآنهمه فجایع وکُشتاربابی ها)نگاه می کنیم، نگاه مهربان تر یا منصفانه تری به آن داریم.

    اجازه دهیدکه به«تجدّدآمرانهء رضاشاه»طوردیگری نگاه کنیم:فرض بفرمائید که اصلاً«سردارسپه» یارضاشاهی نبود،آیافکرمی کنیدکه اگر مثلاً منتسکیو (باکتاب معروف «روح القوانین»اش) درایران حکومت می کرد،آیابهتراز رضاشاه ومحمدرضاشاه عمل می کرد؟بنده فکرنمی کنم،چرا؟برای اینکه ساختارهای اجتماعی وفرهنگی ایران ظرفیّت پذیرش منتسکیو را نداشت و او هم- دیر یا زود -به نوعی«اقتدارگرائی»و«تجدّدآمرانه» می رسید.

    بخاطرهمین کمبودها وضعف ساختارهای مدنی،در تمامت دوران پس از مشروطیّت،مشروطه خواهان ما به استبداد گرویدند.آزادیخواهان ما،آزادی دیگران را پایمال کردند وحامیان ومدعیان حکومت قانون، بی قانونی ها کردند و...

    رضاشاه وآخوندها

    گفتیم که یکی از دشمنان سرسخت رضاشاه ،آخوندهاوروحانیّون شیعه بودندکه باحکومت رضاشاه،مقام وموقعیّت اجتماعی شان -بشدّت- تضعیف شده بود.آیت الله خمینی(که شاهد وناظرِاصلاحات واقدامات رضاشاه بود)درکتاب«صحیفهء نور»می گوید:

    در اين عصری که من درک کردم و گمان دارم هيچ يک از آقايان درک نکرده ايد ،روحانیّت را با تمام قوا کوبیدند، به گونه ای که این حوزهء علمیّه که آن وقت هزار و چند صد تا محصّل داشت، رسید به چهارصد نفر، آن هم چهارصد نفری توسری خورده، چهارصد نفری که نتواند یک کلمه صحبت کند. تمام منابر را در سرتاسر ایران [تعطیل کردند] تمام خُطبا را در سرتاسر ایران زبان شان را بستند».

    ویا:

    چقدرعلما را اسيرکرده... و چقدر علما را هتک حرمت کردند وچقدر

    عمّامه ها را از سر اهل علم برداشتند... و خدا می داند در زمان [ رضاشاه] چه کشيديم...[رضاشاه]با سرنيزه و قُلدریِ تمام، مراسم اسلامی را تعطيل کرده بود».

    رضاشاه ودولت انگلیس

    دربارهء دشمنی دولت فخیمهء انگلیس با رضاشاه ،قبلاً اشاره ای کرده ایم،امّا کینه ودشمنی«بولارد»(سفیرکبیروقت انگلیس درایران)نسبت به رضاشاه درواقع،سرنوشت رضاشاه را رقم زد.«بولارد» ازآخرین رجال انگلیسی درعصراستعماربودکه مانند«لُرد کُرزُن» (وزیرامورخارجهء انگلیس)،ایران را «مِلک طِلق»یاحیاط خلوت انگلستان می دانست ودرهمهء اموراساسی ایران مداخله می کرد،چیزی که بتدریج باعث رشدوطغیان احساسات ضدانگلیسی درایران شدکه درجنبش ملّی کردن صنعت نفت به اوج خود رسید.«بولارد»درخاطرات وگزارشهای محرمانه اش تأکید می کند که:«برخلاف افسانه های رایج،انگلیسی ها هیچ نقشی درروی کارآوردن رضاشاه نداشتند».«بولارد»اعتراف می کندکه:باپخش خبرهای نادرست -ازطریق رادیودهلی ورادیولندن - درتخریب شخصیّت رضاشاه کوشید،خبرهائی که « روال حکومت رضاشاه را مختل میکرد».

    ... تردیدی نبودکه رضاشاه -دراینجایاآنجا-برخی ازبهترین اراضی واملاک زمینداران بزرگ را بنام خود کرده ویا رؤسای ایلات وعشایر، کمونیست ها وروحانیّون را سرکوب نموده بود،امّا بازتاب اغراق آمیزاین اقدامات توسط رادیو«بی بی سی»یا«رادیودهلی» ودرنتیجه،مختل شدن« روال حکومت رضاشاه »، تبعات ناگواری داشت وازجمله،باعث بُروزِحسِ سوء ظن دررضاشاه وخشم وغضب او نسبت به یاران نزدیکش(تیمورتاش وعلی اکبرداور)شده بود.(خشم وغضبی که آتاتُرک نیزنسبت به دوستان ویاران نزدیکش در«حزب جمهوريخواه مترقی»إعمال کرده بود!).

    کشف حجاب ورضاشاه

    ... مسئلهء تجدّدوکشف حجاب ازآغازجنبش مشروطیّت دراشعارزنانی مانند«بدری تُندَری»( فانی)و«عالمتاج قائم مقامی» (ژاله)وجودداشت.این خواست حتّی منجربه ایجادانجمن مخفی«مجمع کشف حجاب» شده بود(توسط میرزاابوالقاسم خان مراغه ای وهمسرش،شهنازرشدیه،دخترمیرزاحسن خان رشدیّه)...این خواست وشعارتجدّدگرائی دراشعارشاعرانی مانندملک الشعرای بهاروعارف قزوینی وعشقی وایرج میرزا هم وجودداشت،خصوصاًآنجاکه«بهار»درقصیدهء «یامرگ یاتجدّد»می گفت:

    فرتوت گشت کشور وُ او را

    بایستهتر ز گور و کفن نیست

    یا مرگ یا تجدّد و اصلاح

    راهی جز ایندو، پیش ِ وطن نیست

    به خاطرسُلطه وسیطرهء روحانیّون، کشف حجاب درزمان رضاشاه باموانع ومشکلات فراوان همراه بود. مثلاً،درخیابان های تهران، زنان ومردان،جداازهم، در دو طرفِ پیاده رو حرکت می کردند(چیزی شبیه به زنانه-مردانه کردن اتوبوس ها درتهران ویاعدم اجازهء زنان برای حضوردرورزشگاه ها درجمهوری اسلامی). باتوجه به این خط کِشی هاوموانع مذهبی،رضاشاه سعی می کردکه برای آماده سازی مردم به بیحجابی ازهرراه ممکن استفاده کند،یکی ازاین راه ها، تشویق وآزادگذاشتنِ زرتشتی ها، ارمنی هاوبهائی ها به بی حجابی بود.بااین سیاست، در1310 خورشیدی-یعنی 3سال پیش ازسفربه ترکیه- وقتی هیأتی از زنان خارجی از سوی «جامعهء ملل»(سازمان ملل امروزی) وارد تهران می شدند،به دستور رضاشاه اعلام شدکه: «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا مُلّایی متعرّض آنان شود، شهربانی باید از زنان بیحجاب حمایت کند».

    یک سال بعد (در آذرماه 1311) بدستوررضاشاه،تشکیل «کنگرهء نسوان شرق» وحضور زنان بیحجاب از کشورهای مختلف در تهران، فرصت دیگری بود برای عادی سازی بی حجابی درمیان مردم.این کنگره به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شده بودودرآن،ازبی حجابی به عنوان «مظهری از تمدّن» یاد شده بود.

    این آماده سازی ها-بتدریج-روحیهء امنیّت و اعتمادبه نفس رادر زنان ایران تقویت کرد بطوری که چندسال بعد،حضورزنان بی حجاب درخیابان های معروف تهران(مانندلاله زار) چشمگیربود.همهء این رویدادها،زمینه هائی بودند برای اعلام کشف حجاب در17دی ماه 1314.

    رضاشاه واتاتُرک،شباهت ها وتفاوت ها:

    تجدّدآمرانهء دوران رضاشاه و اتاتُرک در دو بَسترتاریخی متفاوت ظهورکرد.اتاتُرک در واقع میراث خوارِ اصلاحات اجتماعی دوران امپراطوری عثمانی بودکه تا دروازه های شهر«وین»دراتریش ادامه داشت.این گسترهء سیاسی وجغرافیائی باعث شده بودتا رجال سیاسی عثمانی با فرهنگ وقوانین اروپائیِ قلمرو خلافت آشنا شوندواصلاحاتی را درامورقضائی وقانونی انجام دهند،مثلاً:«سلطان سلیمان عثمانی»(دراواسط قرن 16میلادی)- بخاطرتوجه اش به اصلاحات اجتماعی واستقرارقوانین عرفی وگسترش آموزش وپرورش نوین- به «سلطان سلیمان قانونی» شهرت داشت،اصلاحاتی که کم و بیش تا فروپاشی خلافت عثمانی درجنگ جهانی اوّل وظهور«اتاترک»ادامه داشت ...ازاین گذشته،جغرافیائی که اتاترک اصلاحاتش را شروع کرده بود باجغرافیای رضاشاه بسیار متفاوت بود:درایران،رضاشاه میراث خوا ر ِایران ویران وآخوندزدهء دوران قاجارها)بود درحالیکه می دانیم که 90 درصدمردم استانبول درزمان اتاتُرک،غیرمسلمان بودندولذا تجدّدگرائی اتاترک درترکیه بامقاومت کمتری روبرو بود.ازاین گذشته،«اتاتُرک»درشهر ِ«سالونیک» پرورش یافته بود؛شهری که کم وبیش بافرهنگ اروپائی آشنائی داشت، درحالیکه رضاشاه درروستای کوچکی بنام«آلاشت» درمازندران بدنیاآمده بودکه فاقدکمترین امکانات آموزشی وپرورشی بود.

    مهم ترازهمه،«اتاترک» در دانشگاه جنگ تحصیل کرده بودکه شیوهء تعلیم وتربیت آن تحت تأثیر تعلیمات دانشگاه معروف نظامیِ«سن سیر»در فرانسه بود.اتاترک-بعدها- باسفربه پاریس وبرخی از شهرهای اروپائیِ امپراطوری عثمانی(مانندصوفیه درمجارستان) با فرهنگ ومدنیّت اروپا آشناشد،شرایطی که رضاشاه، فاقد یا محروم ازآنهابود.

    رضاشاه در خرداد ماه 1313، به تركيه رفت ولی چندسال قبل ازسفربه ترکیه اقداماتی درجهت بهبودحقوق زنان وحتی تلاش هائی برای کشف حجاب انجام داده بود.خوشبختانه اسنادومدارک مربوط به رَوَندکشف حجاب درزمان رضاشاه وبازتاب آن درنشریات خارجی- سال ها پیش- توسط وزارت امورخارجه (درسال 1355)درایران منتشرشده وبخشی ازاین اسناددرکتابی بنام«رَوَندکشف حجاب»تالیف آقای «حمید بصیرتمنش» چاپ شده...برای نمونه ،دریکی ازاسناد می خوانیم که درخردادماه 1304 نشریهء «بیرمنگام پُست»(چاپ انگلیس)نوشت:

    - دختران رضاشاه بدستورپدر چادرازسربرداشته وسواربراسب درخیابان های تهران گردش کرده اند.

    درتاريخ 6 سپتامبر 1931م / 4 شهريور 1310 خورشیدی( 3سال قبل ازسفررضاشاه به ترکیه)روزنامهء معروف ترکیه بنام«مليّت»(چاپ استانبول) نوشت:

    -« رضاشاه نزديک به پانصد تن از زنان ايراني را به دربار دعوت کرد و پس ازنطقی،از آنها خواست تا چادرهای شان را بردارند و آنان نيز با خرسندی، فرمان شاه را پذيرفتند».

    ازاین گذشته، گفتیم که درسال 1300خورشیدی(یعنی 13سال قبل ازسفررضاشاه به ترکیه)روشنفکرانی ماننددکترعلی اکبرسیاسی درملاقات با رضاخان سردارسپه(رضاشاه بعدی)،ایدهء اصلاحات اجتماعی به سبک اروپا را با رضاشاه درمیان گذاشته بودندورضاشاه هم ضمن تأئید مَرامنامهء «انجمن ایران جوان» به آنان گفته بود:

    - «...مَرام شما،مَرام خودِمن هم هست...طرح وبرنامه از شما ولى عمل از من خواهد بود».

    باتوجه به تفاوت خاستگاه خانوادگی ومحیط تربیتی رضاشاه و اتاترک،گفتیم که در رابطه با توسعهء ملّی وتجدّد اجتماعی، این دو شخصیّت هدف ها وبرنامه های مشترکی داشتند،با این تأکیدکه بَستراصلاحات اجتماعی اتاتُرک(بخاطرتجربه های دوران امپراتوری عثمانی) مناسب وتقریباً آماده بود. رواج تصوّف وعرفان درآناطولی ترکیه(مانندگروه های بَکتاشیّه،مولویّه وغیره)و رواج نوعی مدارا وتساهل مذهبی درترکیه باعث شده بود تا تجدّدگرائی اجتماعی اتاتُرک بامقاومت کمتری روبرو گردد.

    همچنین، کمک ها ومساعدت های دولت های فرانسه و انگلیس(دررقابت با روسیه)رواج تجدّدگرائی درترکیه راتسهیل کرده بوددرحالیکه درایران،هم دولت روسیه وهم-خصوصاً -دولت انگلیس،همیشه درامرتجدّدگرائی وتوسعهء ملّی درایران،کارشکنی واخلال کردند(خصوصاً درزمان میرزاتقی خان امیرکبیرورضاشاه). درزمان میرزاتقی خان امیرکبیر،مخالفت دولت های روس وانگلیس، موجب قتل فجیع امیرکبیرشد ودرزمان رضاشاه،این مخالفت ها باعث سقوط حکومت رضاشاه وتبعیدتحقیرآمیزش ازایران شد.

    ازجمله اقدامات وهدف های مشترک رضاشاه واتاترک عبارت بود:

    1-جدائی دین ازسیاست ومبارزه باروحانیون؛

    2-ایجاددادگستری نوین وتدوین قوانین مدنی بجای قوانین و محاکم شرعی؛

    3-کشف حجاب وتلاش برای آزادی زن وتامین برابری حقوق زنان بامردان.درواقع،کشف حجاب بدست رضاشاه درزنان ایران نوعی امیدواری واعتمادبه نفس به وجودآوردکه باوجودمخالفت های شدیدعلمای مذهبی(مانندآیت الله خمینی)،در 6بهمن 1341 به دادن حق رأی به زنان وتأمین حقوق اجتماعی آنان منجرشده بود.

    4-آموزش وپرورش اجباری برای همگان،

    5-ترویج ملّی گرائی وتلاش برای جایگزین کردن هویّت ملّی به جای هویّت اسلامی،(درایران این ملّی گرائی با توجه به تاریخ ایران باستان وتشکیل «موزهء ایران باستان» وبرگزاری جشن هزارهء فردوسی واقدامات دیگر همراه بود).درهمان زمان،«ارباب کیخسرو زرتشتی»(نمایندهء زرتشتیان وشخصیّت فرهنگ دوستی که تأسیس کتابخانهء مجلس شورای ملّی ازخدمات اواست)تأکیدمی کرد:

    -«باظهور رضاشاه زرتشتیان توانستند گمشدگان خرابههای مداين را در خانهء پهلوی پيدا كنند».

    ...علی اصغرحکمت(وزیرفرهنگ رضاشاه)تاکیدمی کندکه روزی رضاشاه درموزهء ایران باستان خطاب به ولیعهد(محمّدرضاشاه) گفت:

    -ببین این آثارتاریخی وباستانی را! ما اززیربوته سبزنشده ایم!ما دارای تاریخ وفرهنگ کهنسالی هستیم!،به همین جهت است که اسمم راگذاشته ام: «پهلوی!».

    6- کوشش برای تساوی حقوق زنان و حضورآنها درعرصه های اجتماعی

    7-احداث دانشگاه و دها مدارس حرفه وفن وکوتاه کردن دست آخوندها ازآموزش وپرورش جامعه؛

    8-تغییر لباس و عمّامه و كلاه وتعویض آنها با لباس هاوکلاه های اروپائی؛

    9-سرکوب سران ایلات وعشایر وتمرکزآنها درشهرها؛

    10- ایجاد شناسنامه و اجبار کردن مردم به داشتن نام خانوادگی؛

    11- -تشویق وتدریس موسیقی درمدارس وایجادنوعی«هوای تازه»درفضای آموزشی ایران وترکیه.

    همهء این اصلاحات اجتماعی،هم درایران وهم درترکیه بانوعی زور واجباروآمریّت همراه بود و به همین جهت، گاه بامقاومت نیروهای مذهبی روبرو شده بود (مانند«جنبش شيخ سعيد» درشرق ترکیه و ماجرای«شیخ بُهلول»و واقعهء مسجدگوهرشاد درمشهد)... تجدّدگرائی آمرانه درایران وترکیه-ابتداء از طرف كارمندان دولت و بخشی از شهرنشینان باسواد و مرفه مورد استقبال قرارگرفت .درترکیه هم -مانندایران - ازطرف مردم عادی شکایت هائی دراعتراض به«کشف حجاب اجباری»وبرداشتنِ آمرانهء چادرازسرِزنان توسط «آژان»هاوپاسبان ها ابرازشده بود.

    به نظرمن، اعتقادبه«مدل آتاتُرکی» در اصلاحات رضاشاه، درست نیست،وقتی ما عکس های مربوط به کشف حجاب در دوران رضاشاه واتاترک را باهم مقایسه می کنیم، می بینیم که باتوجه به سلطه وسیطرهء آخوندها درایران،رضاشاه در امر«کشف حجاب»وآزادی زنان،پیشتازتر ازاتاترک بوده ،ازجمله اینکه همسرودختران رضاشاه (برخلاف همسرآتاتُرک) کلاه وپوشاک اروپائی دارندنه اسلامی.

    همسرودختران رضاشاه

    اتاترک وهمسرش

    گفتنی است درحالیکه نیروهای مارکسیستی ترکیه نسبت به کمال اتاتُرک ارادت واحترام داشتندودربرابردادگاه های نظامی؛خودرا«کمالیست های واقعی»می دانستند،مارکسیست های ایرانی،رضاشاه را«فاشیست»و«از رذل ترین عناصر وقدّاره بند و یاغی»می نامیدند(دراین باره نگاه کنیدبه کتاب«دموکراسی ناقص»،نوشتهء«م.الف.جاوید»؟).

    چنان نگاهی به رضاشاه وتداوم آن درزمان محمدرضاشاه،درواقع، میخ هائی بودند برتابوتِ نوزادِ نیمه جانِ تجدّد درایران که«انقلاب اسلامی» نتیجه وحاصل آن بود.

    به عبارت دیگر:رضاشاه نهال تجددگرائی را درشوره زارِ بازمانده ازدوران قاجارها کاشته بود.این نهال نورس به مراقبت ومواظبت وآبیاریِ آیندگان احتیاج داشت،امّابخاطر سلطهء ایدئولوژی های فریبا(چه دینی وچه لنینی) و حملهء روس وانگلیس به ایران(درشهریور1320 )، این نهالِ نورس،پایمال دشمنان ایران شد وما-باز-تامدتی دچارنوعی«انقطاع تاریخی»شدیم.

    به طوری که گفته ام:

    آیندگان به تکراردوبارهء اشتباهات مانخواهندپرداخت به این شرط که ما- اکنونیان-رو در رو باتاریخ،گذشته وحال را از چنگ تفسیرهای انحصاری یا ایدئولوژیک آزاد کنیم.برای داشتنِ فردائی روشن و مشترک، امروز، باید تاریخی ملّی و مشترک داشته باشیم.

    تجدّدگرائی رضاشاه وتداوم وتعمیق آن درزمان محمدرضاشاه،باهمهء کمبودهایش-کامیابی های فراوان داشت واگرجمهوری اسلامی-پس ازحدود40سال آموزش وپرورش گسترده وتبلیغات شدید-هنوزنتوانسته فرهنگ واخلاقیّات و«ارزش»های خود را درجامعهء ایران(خصوصاًدرمیان زنان ایران)تثبیت وتحکیم کند،به یُمنِ تجدّدگرائی دوران رضاشاه ومحمدرضاشاه است.

    http://mirfetros.com/fa/

    rouya-toloui.jpgحدود چهار دهە از انقلاب ۱۳۵۷ گذشتەاست. انقلابی کە دستاورد آن برقراری یک حکومت اسلامی با معجونی از اندکی جمهوری و مقدار زیادی ولایت یا همان سلطنت خودکامەی فقیە بود. درواقع ایران از سلطنت بە جمهوری گذار نکرد، بلکە در نظامی بدعتی کە نە این است و نە آن، گرفتار شد. بیش از هزار سال مبلغین حکومت اسلامی چە در فرم شیعە و چە در فرم سنی آن داعیە برابری، عدالت و رفع همە مشکلات را داشتند. تجربەی برپایی جمهوری اسلامی در ایران، حکومت طالبان در افغانستان و خلافت داعش در بخش هایی از سوریە و عراق پردە از ادعاهای پوشالی برداشت و باردیگر ناتوانی ترکیب سیاست و دین را در ادارەی امور بشری اثبات کرد. علی رغم تمامی دردهایی کە چند نسل در طی این چهار دهە در ایران کشیدەایم، شاید این مرحلە از تجربەی حکومت اسلامی لازم بود تا ادعاهای آن در عمل آزمودە شدە، تابوهای تقدسش از بین رفتە و بە شکست کامل بیانجامد. دیگر حتی تجویز نسخەی "اسلام واقعی" و ادعای اینکە اینها مسلمین واقعی نبودند هم نمی تواند پاسخگوی فریاد کسانی باشد کە در خیابان های ایران شجاعانە خواستار پایان نظام اسلامی شدند. البتە شکستن این تابوهای ۱٤٠٠ سالە سهل و سادە نبود. مقاومت تابوهای درونی شدە و پایبندی های دینی تا همین چند سال پیش در میان برخی از روشنفکران، هنرمندان و سیاسیون تا جایی دیدە می شد کە مدتی طول کشید تا بە عنوان مثال کاریکاتورها، نقدها و مقالاتشان مستقیما مقام ولی فقیه و روحانیت را نشانە بگیرد.

    بهر روی تجربەی تلخ اسلام سیاسی و برپایی حکومت اسلامی در ایران انسان های بسیاری را آزرد و یا قربانی کرد. زنان از بزرگترین بازندگان این انقلاب اسلامی بودند. هرچند کە حجاب اجباری و تحمیل پوشش اسلامی نماد ظاهری تبعیض شدید علیه زنان است، اما داستان تنها بە همین ظاهر ختم نشدە و دریایی عمیق از انواع تبعیضات در ورای آن قرار دارد. زنان نە تنها حق انتخاب آزادانە پوشش، بلکە بسیاری از حقوق خود را در همەی عرصەهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی از دست دادند وبە شدت تحقیر شدە و اعتماد بە نفسشان تخریب گشت. شاید فقط باید زن بود و سالها تجربە زیستن در داخل کشور را داشت تا نهایت تلخی زن بودن در سایەی یک نظام اسلامی را کاملا درک کرد. نسل جوانتر زنان امروز از جهاتی تجربەی تلخ و دشوار نسل مادران خود را در یکی دو دهەی وحشتناک اول انقلاب ندارند. در واقع برای هر سانتیمتر اضافی مویی کە از پیشانی زنان مجال بیرون زدە شدن از زیر حجاب اجباری را یافتە، و نیز برای هر تغییر اندک مثبت در جامعە و در قانون ازدواج، خانوادە و قوانین قضایی هزینەهای بسیاری توسط زنان پرداخت شدە است.

    با این وجود، جای بسی افتخار است کە علی رغم تمامی این ناملایمات جنبشی نوین با ماهیتی فمینیستی و خودآگاهی زنانە بە دست زنان ایران شکل گرفت و طرق مختلف مبارزەی غیر خشونت آمیز، از تظاهرات خیابانی گرفتە تا کمپین های مختلف را آزمود. اگرچە جنبش زنان ایران فراز و فرودهای فراوانی داشتە، در مواردی توسط استمرار طلبان (نام جدید جناح اصلاح طلب) و حتی جریانهای سیاسی اپوزیسیون مصادرە بە مطلوب شدە؛ با بازداشت و تبعید فعالان خود مواجە گشتە؛ پراکندگی و دلسردی فعالان و کنشگران را از همدیگر تجربە کردە؛ و علی رغم تمامی تلاشها هنوزهم بە دستاورد برابری جنسیتی دست نیافتە است، اما باز هم پتانسیل انسجام و تأثیر گذاری در بزنگاههای مختلف را داراست. در واقع با توجە بە بافت فرهنگی جامعە و حتی اپوزیسیون نظام کە بشدت متأثر از تبعیض های جنسیتی است، بخش بزرگی از کار اصلی جنبش زنان از فردای تغییر حکومت اسلامی، تازە آغاز خواهد شد.

    و اما این روزها شاهد ظهور موج جنبش اعتراضیی بودیم کە بە جنبش دی معروف شد. موج اول جنبش دی خود را بە صورت جنبشی سکولار، تحول طلب و بی پروا نشان داد . دست بر قضا زن شجاع ایستادە در خیابان انقلاب کە متعاقب شرکت در کمپین چهارشنبەهای سفید علیه حجاب اجباری، حجاب خود را برداشتە و چون پرچم صلح و آزادی بە نوسان در آوردە بود، بە سرعت نماد جنبش دی شد. حضور شجاعانەی دیگر زنان در تظاهرات و اعتراضات خیابانی نیز فرصت بسیار مهمی فراهم آورد کە این بار زن در حاشیە انقلاب و خیزش اعتراضی بە مثابەی امری "مردانە" نباشد. البتە هنوز تا پذیرفتە شدن حضور کارای زنان و حتی لیدرشیپ زنانە راه طولانیی در پیش است. زدودن شعارها از بار ضد جنسیتی و زن خوار پنداری نیز نیاز بە کار و ممارست فراوان دارد. بهر تقدیر بە نظر من این جنبش و موجهای پیاپی آن کە خواه ناخواه در آیندە روی خواهند داد، یک بزنگاه مهم تاریخی برای جنبش زنان ایران است. بزنگاهی کە می تواند تأثیرشگرفی نە تنها در منطقە بلکە بر جهان داشتە باشد.

    همچنانکە اشارە شد حجاب اجباری و تحمیل پوشش اسلامی نماد ظاهری تبعیض شدید علیه زنان است. فمینیست های مسلمان در غرب حجاب را همچون حق مسلم زنان در انتخاب پوشش مطرح و کار را بە جایی رساندند کە زنی محجبە با پوشش مقنعەای از پرچم آمریکا را سمبلی از تظاهرات بزرگ زنان علیه ترامپ کردند. در حالیکە برخی فمینیستهای غربی رفتە رفتە در حال پذیرش حجاب بە عنوان یک "انتخاب" هستند، ناگهان زن ایرانی خستە از چهاردهە حجاب اجباری، در میانە میدان مبارزە، حجاب اجباری را بە مانند نماد ظلم و تبعیض علیه زنان مطرح و کشف حجاب می کند. او خود عامل این کشف حجاب است و هیچ فمینیسم غربی ای مشوق و خط دهندەاش نیست. پس در اینجا زن مبارز ایرانی خالق یک گفتمان جدید و کاملا متضاد با گفتمانی است کە در غرب در حال رواج است. زن ایرانی پس از چهاردهە تجربەی تلخ عینی حرف های بسیاری برای فمینیست های جهان دارد و می رود تا نماد سکولاریزم در منطقەای گردد کە اسلام سیاسی امانش را بریدە است. در واقع همچنانکە بروز انقلاب اسلامی در ایران تأثیرات غیر قابل انکاری بە لحاظ گسترش اسلام سیاسی در منطقە داشت، برچینی نظام اسلامی و برپایی نظام سکولار پس از تجربەی تلخ حکومت اسلامی نیز تأثیرات شگرفی در منطقە خواهد داشت.

    و اما نقش جنبش زنان ایران در این بزنگاه تاریخی چیست؟ جنبش زنان ایران در عین سمبل مبارزەای سکولار بودن، می تواند بحث انتخابی بودن یا نبودن حجاب را بەصورت مستدل بە چالش کشیدە و بە بحث بگذارد. بازگویی تجربە زنان ایرانی برای دیگر فعالان حقوق زنان در جهان و بەویژە آنان کە هنوز زیستن تحت لوای یک حکومت اسلامی را تجربە نکردەاند، اما آرزویش را دارند، و یا حجاب را بە مثابە ابراز یک هویت سیاسی بە کار می برند، بسیار ضروریست. آیا حجاب کە بر مبنای آموزەها و قوانین دینی کە چند همسری و حتی تبعیض و خشونت علیه زنان را روا می داند و اساس حجاب بر مبنای ترس از مجازات و عقوبت اخروی و نیز پوشاندن زن برای جلوگیری از هوس غیر قابل کنترل مرد است، براستی یک انتخاب است؟ آیا می توان فقط حجاب را بە عنوان یک هویت سیاسی در مقابل هویت غربی علم کرد و از بقیەی موارد قوانین و دستورالعملهای ضد زن چشم پوشید یا آنها را توجیه کرد؟ این پرسشها و بسیاری دیگر نیاز بە پاسخ های مستدل و از روی تجربە دارد. باشد آنچە کە نسل سوختەی ما تجربە کرد چراغ آزادی و آسایش نسل پس از ما قرار گیرد.

    رویا طلوعی

    دی ماه ۱۳۹٦

    Mehdi_Aslani_small_2.jpgسعید حجاریان یکی از بنیان‌گذاران پیشینِ نظامِ اطلاعاتی‌‌ی حکومت اسلامی به بهانه‌ی خیزشِ اخیر در تازه‌ترین موضع‌گیری‌‌اش فیلم قیصر ساخته‌ی مسعود کیمیایی را دست‌مایه‌ی مکتوبِ خود قرار داده است. (1)

    در خوانش سعید حجاریان نکته‌ی کانونی‌ی فیلم قیصر تغییر نسلی است که میان لوطی‌ها رخ داده.

    «نسل‌ اول خان‌دایی با بازی جمشید مشایخی ا‌ست که در زمره عیاران به‌شمار می‌رود. وی به‌کلی غلاف کرده است و در گوشه‌ی خانه روزگار سپری می‌کند؛ شاهنامه می‌خواند و دیگران را به فتوت و جوانمردی نصیحت می‌کند. وی زمانی سردمدار محله بوده و به قول خود آجر را از داخل دیوار بیرون می‌کشیده اما با تغییر رویکرد، سال‌هاست که به‌عنوان محتشمی در محله شناخته می‌شود و به امر خیر و رتق‌ و فتق امور مردم می‌پردازد. شاید بتوان گفت مثال اعلای او پوریای ولی است که همه این صفات را در خود جمع کرده است. نسل بعدی، فرمان با بازی ناصر ملک‌‌مطیعی است. وی قصاب محله است. فرمان به زیارت خانه خدا رفته و عهد کرده است که دیگر دست به چاقو نبرد اما هنوز رگ انتقام‌جویی در وجودش هست. نسل سوم، قیصر با بازی بهروز وثوقی است که دیگر نمی‌توان به او لوطی گفت. وی مرزهای لوطی‌گری را رد کرده و عملا لاشخور شده است. وی به هیچ ادبی پایبند نیست و همه ملاهی و مناهی را مرتکب می‌شود، عملا با خان‌دایی نیز در می‌افتد و متلک‌بارانش می‌کند و شاید هم در گوشه ذهنش او را بی‌غیرت، بزدل و ترسو می‌داند.» (2) نظریه‌پرداز امنیتی و ارشد اصلاحات پس از خوانش ابتر و نادقیق خود از فیلمِ قیصر نمونه‌هایی از سه نسل لوطی‌ها را در میان گروه‌های سیاسی بر‌می‌شمارد: «شاید بهترین نمونه آن‌ها-از نسل اولی‌ها- حاج‌مهدی عراقی باشد که سعی داشت گروه‌های دوم و سوم را نیز به راه بیاورد، به‌گونه‌ای که آن‌ها را سیاسی کند و در خدمت نهضت قرار دهد. ملاقات وی با طیب حاج رضایی که بعدها به یکی از یاران امام تبدیل شد و به دست شاه تیرباران شد، نمونه‌ای از فعالیت‌های وی است.»(3) حجاریان تکلیف قیصر را هم بی‌آن‌که نمونه‌ای مشخص به‌دست دهد روشن می‌کند. قیصر "لاشخور" است و نمادِ «گروه‌های خودسر که در عمل و کلام به هیچ‌‌چیز پایبند نیستند.» (4)

    هیچ‌یک از موافقان و مخالفان فیلم قیصر از ابراهیم گلستان، پرویز نوری، نجف دریابندری و پرویز دوایی که نگاه‌شان به قیصر مثبت بود تا جدی‌ترین مخالفِ قیصر، هوشنگ کاووسی، قیصر را "لاشخور" ندانستند. دکتر کاووسی اقدام قیصر را اصلاح جامعه نخوانده و آن‌را شخصی و خصوصی می‌خواند: « یک پهنه خون برادر را از عده‏‌ای گرفتن اقداماتی در زمینه اصلاح یک جامعه نمی‌‏تواند باشد. جامعه‏‌ای که معایب و نقایصش قیصر و فرمان را وامی‏‌دارد که دور از مراجعه به نظم و مقامات قضائی خود اصالتا عدالتگر و منتقم خویش باشند.»(5)

    قیصر پاشنه خواباند، چاقو غلاف کرد و از زیرِ گذر به آبادان رفت تا با "کسبِ حلال" گذران زنده‌گی کند. قیصر از زیرِ گذر و بازارچه می‌آید. سنتی است، اما "لاشخور" نیست، قیصر تؤامان نماد نوعی از مروت و رفاقتِ مردانه نیز هست. او نه‌تنها کنار قدرت نمی‌ایستد که علیه نظم موجود شورش می‌کند. حال آن‌که "لاشخور"ها و لمپن‌ها نه‌تنها هیچ نقشی در درآمدزایی و چرخه‌ی تولید ندارند، که زالووار از خونِ دیگران ارتزاق می‌کنند. لباس شخصی‌ها، عواملِ خودسر، اسیدپاش‌های حرفه‌ای که هیچ‌وقت شناسایی و مجازات نخواهند شد و هماره به فرموده عمل کرده‌اند را می‌توان در شمار "لاشخور"ها به حساب آورد. این نوشته قصد ندارد تا تفاوت مفهومی‌ی لات‌ها و عیاران و پهلوانان برشمارد چه آنان که "درراه قدرت پلید شمشیر می‌زنندو بدزبانی پیشه می‌کنند"، با کسانی که با قدرت هم‌شانه‌گی نمی‌کنند یک‌سره متفاوت‌ اند. (6)

    اگر بتوان قیصر را "لاشخور" خواند. حسین الله‌کرم و حاج‌بخشی و زهرا خانم و عباس فالانژ و بی‌شمار لباس شخصی‌ها را باید چه نام نهاد؟

    از دیگر قهرمان‌های ذهنی‌ی آقای حجاریان که پوریای ولی می‌خواندش، حاج مهدی عراقی است. هم‌او که از خیزشِ ارتجاعی‌ی 15 خرداد 42 تا واپسین دمِ حیات سرسپرده‌ی مذهب و خمینی و قدرتِ حاکم بود. حاج مهدی عراقی از اصلی‌ترین بنیان‌گذاران شاخه‌ی ترور در جریان اسلامی و حامی‌ی بی‌‌چون‌وچرای نواب صفوی بود و خود به دلیل دست داشتن در ترور منصور به حبس رفت. پس از رهایی از زندان اما با ریاستِ زندانِ قصر اولین زندانبان اسلامی شد. چه‌گونه می‌توان با این درجه از بدفهمی وی را در کنار خان‌دایی‌ی قیصر قرار داد؟! خان‌دایی در فیلم قیصر نماد افتاده‌گی است و نوعی درخودفرورفتن و روی‌کرد به عرفان و جهان‌بریده‌گی. او تن‌توانایی‌اش را در زورخانه به امانت داده. خان‌دایی بی‌نیاز از قدرت در خلوت خویش با شاهنامه کنار آمد. حاج مهدی عراقی اما به گماشته‌گی‌ی خمینی فخر ‌فروخت. در دورانی که قوه‌ی قضاییه و دستگاه امنیت در اختیار سعید حجاریان و هم‌فکران اصلاح‌طلب‌اش بود، در اوین دایی‌هایی از جنس "لاشخور"ها حضوری نمادین داشتند. مجتبا محراب‌بیگی مشهور به دایی مجتبا و جلیلِ بنده، معروف به دایی جلیل در هم‌راهی با مجتبا حلوایی و مجید قدوسی و عباس ابطحی (سید) و... در شمار "لاشخورها"یی بودند که دست‌باز سر بریدند و تن دریدند و رگ زدند. چرا که مرگ کسب و کارشان بود. آن‌ها هیچ‌گاه ناشناس نبودند و همه‌شان به پاس انجام وظیفه ارتقاء مقام یافتند.

    تئوریسین اصلاحات در توضیح و چرایی‌ی عدم تأثیرگذاری‌ی نسل اولی‌ها (جوان‌مردانی از نوع حاج مهدی عراقی) بر نسل‌های بعدی سه علت را برمی‌شمارد: «دراین‌باره می‌توان چند علت را برشمرد. اولین آن‌ها رشد بی‌رویه جمعیت است. حد فاصل سال‌های منتهی به انقلاب، جمعیت افزایش یافت و این موضوع باعث شد انتقال تجربه به‌خوبی صورت نگیرد. اساسا یکی از دلایل شکاف نسلی عدم ارتباط نسل قبلی با نسل بعدی است که یکی از عواملش تکثیر اولاد است. یعنی پدران فرصت ندارند تجربه زیسته خود را به فرزندان منتقل کنند. دومین علت را می‌توان در ضعف دستگاه مسئول رسيدگي و پلیس سراغ گرفت که هرکس ناامید از دستگاه رسمی است، به خود اجازه می‌دهد سرخود عمل کند و شخصا دست‌به‌کار شود. سومین دلیل به برخي فتاوای شاذ بازمی‌گردد.» (7)

    یادش به‌خیر آقای جوادی معلم انشاء ما در دبستان ذوالفنون برای امتحان نهایی تصدیق ششم ابتدایی جملاتی را روی یک صفحه کاغذ کپی کرده بود که هرجای انشاء قرار می‌دادی دستِ کم نمره‌ی 14 گرفته بودی. "رشد بی‌رویه‌ جمعیت" را می‌توان در هر متن سیاسی اجتماعی مانند کم‌بود آب و برق و نان و ترافیک و آلوده‌گی‌ی هوا و.... گنجاند و نمره گرفت.

    یا این حکمِ نظری که نتیجه‌ی شکاف نسلی محصولِ تکثیر اولاد است!

    سعید حجاریان آگاهانه و تعمداً لفظِ شیک و عمومی‌ی پلیس را بدیل نیروی چندگانه‌ی سرکوب از بسیج و گشت‌های متنوع و متعدد و سپاه و موتورسوار و لباس شخصی قرار می‌دهد. نیرویی که فارغ از کنترل شدید امنیتی صبح تا شام با چند تارِ موی بیرون‌زده و رُژِ لب و ارتفاع مانتو و چکمه و هزار مورد شخصی‌ی جامعه درگیر است.

    در روایتِ حکومت‌مدار و امنیتی‌ی سعید حجاریان می‌خوانیم که "هرکس ناامید از دستگاه رسمی است، به خود اجازه می‌دهد سرخود عمل کند." این نگاه در زیر پرچم تاریخ‌نگاری‌ی حکومتی حتا قادر نیست دستان آلوده‌ی ره‌بران نظام شست‌وشو ‌دهد.

    سعید حجاریان بیش از هرکس می‌داند همه‌ی ترورهای مخالفین در خارج کشور از ترورهای سیاسی و میکونوس تا قتل‌های زنجیره‌ای با حمایتِ تام‌وتمام دستگاه حاکم و اذن ره‌بری عملیاتی شده و مطلقاً "ناامیدی از دستگاه رسمی" درکار نبوده. سعید حجاریان سومین علت گسست نسلی را مرتبط با "برخی فتاوی شاذ" (8) می‌داند.

    حجاریان حتا شبیه حرف‌های خودش هم نیست؛ ‌هنگامی که پس از گلوله‌ی شلیک‌شده‌ی سعید عسگر بر شقیقه‌‌اش گفت: «معتقدم سعید عسگر در جریان ترور من کاره‌ای نبود. عسگر تنها ماشه بود. آن‌هایی که ماشه را کشیدند مهم هستند.» (9) عضو ارشدِ اصلاحات با شمِ قوی‌ی اطلاعاتی‌ی‌امنیتی‌اش‌‌ ماشه‌کش‌ها را خوب می‌شناسد؛

    دستِ کم در دوران قدرقدرتی و فرمان‌روایی‌ی خود که با تولید محصولاتی از نوع زهرا خانم و عباس فالانژ و دیگر خودسرانِ دست‌آموزی که به وظایفِ مکتبی‌شان عمل می‌کردند.

    چه‌گونه است که نظام امنیتی‌ی حکومتی که اعلامیه‌ی فلان گروه سیاسی در دوردست‌ترین مکان‌ها را کشف می‌کند یا عبدالمالک ریگی را از آسمان دوبی به داخل ایران کشیده و دست‌گیر می‌کند، قادر به شناسایی‌ی اسیدپاشِ موتورسوار نیست. به‌راستی گروه‌های خودسر هنوز برای سعید حجاریان ناشناس هستند؟ سعید عسگر را می‌توان برادر ناتنی‌ی عباس فالانژ خواند که مانتو و دامن دختران سیاسی را با تیغ موکت‌بری می‌درید. آن‌کس که سه‌راهی و نارنجک در میانه‌ی میتینگ‌هایی که خود مجوز داده بودید منفجر می‌کرد، ناشناس نبود و نیست. آن‌زمان به نفع‌تان نبود آشنایی دهید. حالا هم‌چون گربه بر تعفنی برجای‌مانده خاک می‌پاشید. شمایان هر زمان از چرخه‌ی قدرت به بیرون پرت شدید زبان‌تان تغییر کرد. بر سعید حجاریان بیش‌تر و به‌تر از هرکس دانسته است که نظام متکی بر آپارتاید دینی و جنسی و قومی که هنوز دل در گرو اصلاح‌اش دارد، بر خودسری استوار بوده. و این میراثِ شومِ شیعیسم خمینی برای ایران بود. در تاریخ معاصر ایران خودسرتر از روح‌الله خمینی نداشته‌ایم. دو نمونه‌ی قتلِ امیرعباس هویدا و فرخ‌رو پارسا شاهدی است بر این مدعا. در هر دو مورد ابتدا با کد‌خدامنشی‌ و وساطت بازرگان و بنی‌صدر رضایت می‌دهد و حکم که نزنیدشان. سپس تلفن‌های حضرت قاضی‌القضات چند ساعت قطع می‌شود و بعد تمام!

    سپهسالار ارتجاع و قداره‌بند و خودسر اصلی همانا شخص خمینی است که اصلاح‌طلبان کماکان موجودیت و موضوعیت‌شان را از وی می‌گیرند. عضو ارشد و سابق وزارت اطلاعات در ادامه‌ی تحلیل‌اش می‌نویسد: «امروز این پدیده گسترش یافته و لات‌ها لزوما سیاسی نیستند. جامعه ما با مسائلی همچون بحران فروپاشی خانواده و مواد مخدر توهم‌زا و حاشیه‌نشینی روبه‌روست و شاهد هستیم در مناطقی که این عناصر با یکدیگر پیوند خورده‌اند، پلیس امكان ورود و کنترل ندارد. [...]این‌ موارد و نمونه‌هایی دیگر باعث رواج هولیگانیسم و وندالیسم (10) شده‌ و بر مشکلات جامعه افزوده‌اند. راه شکستن این فضا، اصلاح و مقیدشدن کلام و عمل نیروهای دست بالا است که اگر چنین شود، لات‌بازی و خودسری در پایین از میان می‌رود.» (11)

    آقای حجاریان شما کم آورده‌اید. این‌بار صندوق به کمک‌تان نیامد و شما قادر به شمردنِ خیابان نیستید.

    شما حق دارید قهرمان‌هایتان را در میان حاج مهدی عراقی‌ها و لاجوردی‌ها بجویید.

    تمام تلاشِ شما این است که با خوانشِ نادقیقِ فیلم قیصر به نتیجه‌گیری‌ی سیاسی‌ی جناحی رسیده و در نهایت قدرت مستقر و نیروی شر را بدل به خیر کنید. با نگاهِ شما اعتراض (و نه شورش) آزاد است، اما تا آن‌جا که رخصت هست، تا زنجیر!

    .................................

    4-1 "فتیان، لوطی‌ها و خودسرها" سعید حجاریان روزنامه‌ی شرق 27 دی ماه 96.

    5- "حرف‌‏های ماقبل آخر" دکتر هوشنگ کاووسی مجله‌ی نگین بهمن ماه 1348.

    6- برای دانستن بیش‌تر نگاه کنید به جستار "زیرِ گذرِ تیغ و تن"، نوشته‌ی بهروز شیدا.

    8-7- سعید حجاریان روزنامه شرق 27 دی 96 و نیز فتاوی شاذ به معنی نادر و در مقابل مشهور به کار می‌رود.

    9- نگاه کنید به گفت‌و‌گوی سعید حجاریان با روزنامه‌ی شرق، ۲۹ اسفند 92.

    10- ریخته‌مانِ واژه‌گانِ بی‌هویتِ حوزه و چاه مانند "فتیان" که معنایی معادل جوانی و فتوت می‌دهد و یا ملاهی و مناهی؛ برگرفته از لهو و نهی و فتاوی شاذ معادل نادر در کنار استعمالِ واژه‌گانی هم‌چون هولیگانیسم و وندالیسم (اوباش‌گرایی و تخریب‌گرایی) از جانبِ سعید حجاریان، ناترکیبی‌ی پوشیدن کت و پاپیون با پیژامای راه‌راه تداعی می‌کند.

    11- "فتیان، لوطی‌ها و خودسرها" سعید حجاریان روزنامه‌ی شرق 27 دی ماه 96.

    forbesIRI_EU_011918.jpgایران اینترنشنال، نشریه آمریکایی فوربز در تحلیلی پیرامون آینده روابط اروپا با ایران، پس از اعلام شرایط جدید دولت ترامپ برای حمایت از توافق هسته‌ای، می‌نویسد کشورهای اروپایی در این مورد به مرور به مواضع آمریکا نزدیکتر می‌شوند.


    در این تحلیل آمده است: «در پی اعلام چهار شرط دولت ترامپ برای ادامه حمایت واشنگتن از توافق هسته‌ای، حکومت تهران نگران است که چرا دولت‌های اروپایی مخالفت چندان مشخصی با این مواضع جدید آمریکا از خود نشان نداده‌اند.

    [لینک به مقاله کامل به زبان انگلیسی در وبسایت فوربز]


    این چهار شرط عبارتند از افزایش بازرسی‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران از جمله مراکز نظامی: اطمینان خاطر از اینکه ایران هرگز به بمب هسته‌ای دست پیدا نخواهد کرد: حذف همه تاریخ‌های انقضای توافق هسته‌ای: و درخواست از کنگره برای تصویب یک لایحه در مورد موضوع برنامه تولید موشک‌های بالستیکی ایران.»


    به گفته‌ی فوربز، تهران اکنون شدیداً نگرن این مسأله است که به‌نظر می‌رسد آمریکا و متحدان اروپایی آن اکنون به‌سوی یک توافق عمومی در مورد این خواسته‌های واشنگتن حرکت می‌کنند.


    فوربز می‌افزاید: «رسانه وابسته به مراکز قدرت در ایران واکنش اروپا در مقابل خواسته‌های دولت ترامپ را «محتاطانه» توصیف کرده‌اند. مقامات ایرانی اذغان کرده‌اند که دولت‌های اروپایی به‌جای ایستادن بر مواضع مشخص قبلی خود، امروز صحبت از «در حال بررسی بودن پیشنهادات دولت ترامپ» می‌کنند. برخی جناح‌های حکومتی حتی دولت روحانی و وزیر خارجه او را متهم کرده‌اند که به‌نوعی با بازنویسی توافق هسته‌ای موافقت غیرمستقیم کرده‌اند. تا جایی که جناح‌های تندرو اعلام کرده‌اند هرگونه امیدواری نسبت به مخالفت اروپا با بازنویسی توافق هسته‌ای بی‌پایه است و واشنگتن و اروپا در پشت صحنه در دو نقش ولی با یک هدف عمل می‌کنند.

    cancer_011818.jpgبی بی سی - پژوهشگران روش جدیدی را برای تشخیص سرطان تنها با یک آزمایش ابداع کرده‌اند که اقدام سریع برای درمان و جلوگیری از پیش‌روی بیماری را امکانپذیر می‌کند.

    پژوهشگران علوم پزشکی در دانشگاه جان هاپکینز آمریکا با اعلام این دستاورد گفته‌اند که با رایج شدن این روش، که آن را "بافت‌برداری مایع" نام داده‌اند، می‌توان افراد را هر سال آزمایش کرد و در صورت وجود خطر ابتلاء به یکیاز هشت نوع سرطان رایج، در صدد درمان آنان برآمد. این گروه پیش‌بینی کرده است که این روش ظرف چند سال آینده در سطح وسیع در دسترس خواهد بود.

    تاکنون این روش روی بیش از یکهزار نفر در مراحل اولیه ابتلای به سرطان آزمایش شده و نشان داده است که در مقایسه با روش‌های کنونی آزمایش می‌تواند حدود ٧٠ در صد از موارد وجود بافت‌های سرطانی را تشخیص دهد. این تشخیص در مرحله‌ای صورت می‌گیرد که هنوز سرطان گسترش نیافته و به این ترتیب، امکان درمان سریع آن بیشتر است.

    شیوه کار در این روش شامل جستجو برای یافتن دی‌ان‌ای جهش یافته و پروئتین‌هایی که به داخل جریان خون ریخته می‌شود. این روش می‌تواند وجود سرطان روده بزرگ، پستان، کبد، ریه، مری، تخمدان، پانکراس و معده را تشخیص دهد. در برخی از این موارد، مانند سر طان پانکراس، تا کنون تشخیص بیماری تنها زمانی میسر بود که عوارض ابتلای به آن بروز می‌کرد.

    پیتر گیبس، پژوهشگر کانادایی که این آزمایش را به کار گرفته و به آن "سرطان-یاب" نام داده، گفته است که به نظر او، رواج این روش می‌تواند جان هزاران نفر را به سرعت و بدون هزینه زیاد نجات دهد. او گفته است که این روش به معنی آن است که "برای اولین بار می‌توانیم با یک آزمایش خون، وجود انواعی از سرطان را به سرعت تشخیص دهیم در حالیکه با روش‌های کنوی، برای تشخیص آنها می‌بایست صبر کنیم تا عوارض بیماری ظاهر شود."

    با توجه به افزایش احتمال ابتلای به سرطان در سنین بالاتر عمر، روش جدید را می‌توان به طور وسیع و مرتب، مثلا سالانه، برای این گروه سنی به کار برد. همچنین آزمایش افرادی که به دلایل مختلف ممکن است با خطر بیشتر ابتلای به این بیماری مواجه باشند قادر به تشخیص به موقع و موفقیت در درمان است.

    در حال حاضر، آزمایش این روش روی ده هزار نفر آغاز شده و در صورت مثبت بودن نتیجه، می‌تواند به زودی به عنوان یک شیوه متداول به کار گرفته شود.

    سرنوشت آقازاده احمد جنتی

    | No Comments

    شهرام رفیع زاده - ایران وایر

    محمدحسین جنتی لادانی،‌ فرزند احمد جنتی، از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱ در درگیری مسلحانه با سپاه پاسداران، کشته شد.

    محمدحسین متولد 1330 در قم بود و در کوران مبارزه علیه شاه هنگامی که هنوز دانش آموز دبیرستان بود دو بار بازداشت شد؛ یک بار شش ماه زندانی شد و باردیگر در مرداد 54 بازداشت و به حبس ابد محکوم شد.

    فاصله احمد جنتی و حسین جنتی در چگونگی مبارزه در دوران شاه نیز وجود داشت، چنانکه عزت شاهی در کتاب خاطراتش می نویسد: «آشنایی با حسین، برادرش علی و پدر ایشان برایم مغتنم بود،گاهی من به قم می رفتم، حتی اگر حسین هم نبود باز در منزل آنها بیتوته می کردم و به گپ و گفتگو با پدر ایشان می نشستم. البته من سعی داشتم خیلی دستم رو نشود.» عزت شاهی تاکید می کند که ترجیح می داد با احمد جنتی کمتر از مسایل مبارزاتی خود سخن بگوید.

    mohammadHOsseinJOnnati.jpgعضویت محمدحسین جنتی در سازمان مجاهدین خلق درسال های پس از انقلاب همچنان تداوم یافت و در حالی که پدرش احمد جنتی در خوزستان مشغول اعدام های گسترده بود، حسین جنتی به عضوی ارشد در سازمان مجاهدین خلق بدل شده بود تا آن جا که مسئولیت دفتر سازمان مجاهدین خلق در اصفهان را بر عهده داشت.

    در جریان تشکیل و استقرار جمهوری اسلامی که روحانیان هوادار آیت الله خمینی و از جمله احمد جنتی به ساختار حکومت تازه تاسیس می پیوستند، حسین جنتی نه تنها همراه با مجاهدین خلق جمع منتقدان پیوست که اندکی بعد در 30 خرداد 60 و آغاز جنگ مسلحانه همچنان به مجاهدین وفادار بود.

    حسین موسوی تبریزی که از شهریور سال 60 دادستانی کل انقلاب را بر عهده داشته و در سال های اخیر در ردیف «روحانیان نزدیک به جناح اصلاح طلب» شناخته می شود، در سال 83 طی گفت و گویی با «ماهانامه چشم انداز ایران»، گفت حسین جنتی در جریان حمله «کمیته انقلاب،سپاه و دادستانی به 80 خانه تیمی شناسایی شده مجاهدین خلق همزمان با موسی خیابانی، اشرف ربيعی، و خیلی های دیگر از اعضای مجاهدین خلق زده [کشته] شدند».

    به گفته موسوی تبریزی حسین جنتی در خانه مخفی که موسی خیابانی و اشرف ربیعی نبود اما در یکی دیگر از 80 خانه مخفی مجاهدین که همزمان در یک روز ( 19 بهمن 60) مورد حمله قرار گرفت "دستگیر شد."

    mohammadHOsseinJOnnati1.jpg

    96Protest_011918.jpgاکبر گنجی - خبرنامه گویا

    میزان مشارکت مردم در حرکت اعتراضی دی ماه ۱۳۹۶ مسأله مهمی است که شاید هیچ کس نتواند برآورد نسبتاً واقع گرایانه ای از آن ارائه کند. برای این که الف- وضعیت بحرانی بود. ب- نهادهای مستقل از امکان و آزادی بررسی این نوع حرکت ها محروم هستند. با این همه، میزان مشارکت مردم در حرکت اعتراضی، نه تنها با فروپاشی رژیم (انقلاب) ارتباط وثیقی دارد، بلکه با گذار به دموکراسی هم در ارتباط است. در مقاله "ریشه های حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ " درباره نسبت حرکت اعتراضی با وضعیت اقتصادی سخن گفته شد. در این نوشتار از این منظر خاص به حرکت اعتراضی اخیر پرداخته خواهد شد.

    "نارضایتی سیاسی" و "اعتراض سیاسی"

    کارنامه ۳۹ ساله جمهوری اسلامی در حوزه های گوناگون موجب "نارضایتی سیاسی" شده است.این نارضایتی همیشه وجود داشته و فقط کاهش یا افزایش یافته است. خشکسالی بلند مدت، کم آبی، آلودگی وحشتناک هوا، تخریب محیط زیست، مسائل و مشکلات اقتصادی(تبعیض، فساد سیستماتیک، رانت خواری، و...)، مسائل و مشکلات اجتماعی، سیاست خارجی تهاجمی دشمن تراش، تحریم های اقتصادی، و....؛ بسترهای اجتماعی "نارضایتی سیاسی" هستند.

    مردم حق دارند از "نارضایتی سیاسی" به "اعتراض سیاسی" گذر کنند، اما لزوماً نارضایتی سیاسی به اعتراض سیاسی منتهی نمی شود. اعتراض سیاسی ممکن است به شورش، جنبش اجتماعی، کودتا و انقلاب تبدیل شود. معمولاً گفته می شود که شورش اعتراضی خودجوش، فاقد برنامه و رهبری است و سریع هم تمام می شود. اما اعتراض سیاسی جدی، نیازمند سازماندهی و رهبری است.

    اعتراض های سال ۱۳۷۱ مشهد، یک شورش بود که سریع سرکوب و تمام شد. اما اعتراض سیاسی سال ۱۳۸۸، به "جنبش انتخاباتی سبز" منتهی شد. ستادهایی که برای انتخابات در سراسر کشور برپا شده بودند، شبکه های اجتماعی بالفعلی را پدید آوردند. رهبری این "اعتراض سیاسی انتخاباتی" هم روشن بود. ماه ها طول کشید تا رژیم بتواند آن "جنبش انتخاباتی" را سرکوب کند. البته مطالبات معترضان، بعدها از انتخابات، به همه قلمروها افزایش یافت. "نارضایتی سیاسی" چند دهه ای زمان شاه، وقتی به "اعتراض های سیاسی" سال های ۵۷- ۱۳۵۶ انجامید، در نهایت به انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ منتهی شد. آیت الله خمینی رهبری آن انقلاب را بر عهده داشت. مردم به روحانیت وجوه شرعی پرداخت می کردند. آیت الله خمینی از طریق مساجد و حسینیه ها و بازار، سازماندهی خاص خود را داشت. البته گروه های سیاسی مذهبی و غیر مذهبی فراوانی در آن دوران شکل گرفته بود که آنان هم همگی انقلاب را پیش می راندند. انقلاب ۵۷ ، یکی از مصادیق "انقلاب های کلاسیک کل گرایانه" است.

    ادعای مخالفان جمهوری اسلامی

    مخالفان جمهوری اسلامی بدون در اختیار داشتن امکانی برای برآورد میزان مشارکت مردم در حرکت اعتراضی، ادعاهای بزرگی مطرح ساختند. به چند نمونه زیر بنگرید:

    "بدین ترتیب جنبشی ساختگی علیه رئیس جمهوری که به دست عوامل جناح تندرو رژیم طراحی شده بود به خاطر اوضاع مادی و در عین حال وضعیت ذهنی و روانی جامعه‌ ایران به یک اعتراض همگانی و عمومی تبدیل شد... هدف نهایی جنبش سرنگونی رژیم است".

    "شورش‌های کنونی ایران...از سوی فرودستان و به‌حاشیه ‌رانده‌شدگان آغاز شد و بیش از هرچیز، از نبردی طبقاتی خبر می‌ داد...جنبشی که در چهار روز ۷۰ شهر ایران را درنوردید، به واسطه منطق سرایت گسترش یافت. عاطفه شورشی همچون ویروس از شبکه‌ها بین بدن‌ها منتشر شد و اعتراض را فراگیر کرد....درخشان‌ترین صورت‌بندی[مطالبات معترضان] همین شعار است:«نان، کار، آزادی»".

    مردم بین اصلاحات تدریجی و سرنگونی جمهوری اسلامی، دومی را انتخاب کردند. پس همه به آن می پیوندیم.

    "انفجار جنبش مردمی...انفجاری با غریوی چنان رعدآسا که بانگش بی ‌درنگ هزاران فرسنگ دورتر از کانونش شنیده شد و شعله‌ای چنان دامن‌گستر که در چشم بهم زدنی، به هر سامان و شهر و شهرک رسید ...جنبش دیماه...این توان را دارد که به زلزله‌ای چنان مهیب مبدل شود که کوچکترین خاکریزش، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است".

    "توفان آخرین اعتراضات اجتماعی در ایران، به نظر می‌ رسد که از منظر مقیاس نسبت به جنبش سبز سال ۱۳۸۸ تقریباً خیره ‌کننده و گسترده‌تر است".

    opec_011918.jpgمنبع: فایننشال تریبون/ مترجم: روزبه آرش - دیپلماسی ایرانی

    بهای نفت خام در بازارهای جهانی به مرز ۷۰ دلار برای هر بشکه رسیده است. به باور کارشناسان بهای نفت می تواند به ۸۰ دلار هم برسد. همین موضوع باعث شده که روسیه اقدام به بررسی سیاست کاهش تولید نفت خام خود کند. و این احتمال وجود دارد که روسیه از سیاست کاهش تولید نفت سازمان اوپک خارج شود. آلکساندر نوواک، وزیر انرژی روسیه با اشاره به وضعیت حاکم بر بازارهای جهانی نفت، اعلام کرده است که این کشور اقدام به بررسی مجدد سیاست کاهش تولید نفت خام خود خواهد کرد. احتمال می رود روسیه هفته آینده موضوع خاتمه دادن به همراهی خود با سیاست کاهش تولید نفت اوپک را به اطلاع مسئولان این سازمان برساند.

    دنیای چینی

    با گسترش رابطه چین و روسیه، این کشور کمتر و کمتر حضور در اوپک را مهم و پررنگ می داند. با توافق جدید روسیه و چین که در سال جدید آغاز شده است، بزرگ ترین پالایشگاه چینی یعنی پتروچاینا، دریافت و فرآوری نفت از خط لوله نفت روسیه را دو برابر کرده است. رویترز به نقل از یک مقام آگاه در چین نوشته است که پالایشگاه ۴۱۰ هزار بشکه در روز پتروچاینا در شمال شرق دالیان چین در سال ۲۰۱۸ حدود ۲۶۰ هزار بشکه نفت خام خط لوله روسیه را فرآوری خواهد کرد که در مقایسه با سال ۲۰۱۷ حدود ۸۵ تا ۹۰ درصد بیشتر است. از اول ژانویه، خط لوله نفت شرق سیبری-اقیانوس آرام روسیه به چین کار خود را آغاز کرده و حجم صادرات نفت را از ۱۵ میلیون به ۳۰ میلیون تن در سال رسانده که برابر با ۲۲۰ میلیون بشکه است. شرکت نفت روس نفت روسیه از این خط لوله بهره برداری می کند. واردات نفت چین از روسیه در نوامبر به یازده درصد رسید و عربستان سعودی با ۷.۸ درصد در رتبه دوم صادرات نفت به چین قرار گرفت.

    سیاست اوپکی ها

    کشورهای عضو اوپک همچنان بر ادامه سیاست کاهش تولید نفت اصرار دارند. سهیل المزروعی، وزیر نفت امارات متحده عربی و همچنین محمد الرمحی، وزیر نفت عمان ابراز خوش بینی کرده اند که کشورهای عضو این سازمان در همراهی با کشورهای دیگر، با پیروی خود از سیاست کاهش تولید نفت، در راستای ایجاد ثبات در بازارهای نفت تلاش کنند. اوپکی ها گرچه نسبت به نتایج حاصله از سیاست کاهش تولید نفت ابراز خرسندی کرده اند، ولی بر این باورند که ثبات لازمه در بازارهای جهانی نفت به دست نیامده و از این رو، سیاست محدود کردن تولید باید ادامه یابد.

    روسیه در همراهی با سیاست اوپک، روزانه ۳۰۰ هزار بشکه از تولید نفت خام خود کاسته است. حال اما افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی، تجدید نظر در این سیاست را الزامی ساخته است. بر اساس گزارش های منتشر شده، بهای هر بشکه نفت برنت ظرف روزهای گذشته به ۷۰ دلار رسید. این در حالی است که برخی از کارشناسان حتی پیش بینی کرده اند که بهای نفت در سال جاری میلادی از مرز ۸۰ دلار نیز بگذرد. وضعیت بحرانی ونزوئلا و همچنین بحران های سیاسی حاکم بر خاورمیانه می توانند از جمله عواملی باشند که باعث افزایش بیشتر بهای این فرآورده در بازارهای جهانی شده اند. آلکپروف، یکی از سهامداران بزرگ شرکت نفت روسیه به خبرنگاران گفته است که هرگاه بهای نفت خام به مدت شش ماه معادل بشکه ای ۷۰ دلار بماند، روسیه گام به گام اقدام به افزایش تولید نفت خام خود خواهد کرد.

    iranRev_011918.jpgخلاصه نوشته ای از ریموند تنتر و ایوان ساشا شیهن، مقاله کامل به زبان انگلیسی در وبسایت نشنال اینترست (+لینک)

    ترجمه صدای آمریکا

    تحریم های غیر هسته ای جدید آمریکا علیه ایران که وزارت خزانه داری ایالات متحده به تازگی اعلام کرد، نشانگر قصد پرزیدنت ترامپ برای تشدید فشارها بر رژیم از طریق پیگرد قانونی ماجراجویی های تهران ضمن ادامه سخت گیری بر سر عمل تهران به توافق هسته ای است. از این رو صادق لاریجانی، رییس قوه قضاییه ایران، و یک شبکه چینی کمک کننده به برنامه نظامی ایران به فهرست تحریم ها افزوده شدند.

    برخورد خشن جمهوری اسلامی با معترضان، رژیم را در مقابل دولت ترامپ در موقعیتی حساس قرار داده است. دولت ترامپ اینک تمایل بیشتری به حمایت از حقوق بشر و پشتیبانی از آمال مردم ایران دارد.

    اما آیا سال ۲۰۱۸ برای ایران حامل انقلاب خواهد بود؟ شاید! ائتلاف متنوعی از تظاهر کنندگانی که به خیابان ها آمدند این را روشن کرده است که حکومت مذهبی ایران آینده ای ندارد. تمام دیکتاتوری ها سرنگون خواهند شد، زیرا از حمایت عمومی بی بهره اند. با ادامه اعتراضات، اگر تظاهرات سراسری به معنای عدم برخورداری رژیم از حمایت عمومی نیست، پس چه معنایی دارد؟

    پرسش این نیست که آیا تغییر رژیم اتفاق خواهد افتاد، بلکه این است که چه موقع اتفاق خواهد افتاد.

    Khuzestan-pollution22.jpgرادیو زمانه: افزایش تصاعدی غلظت گرد و خاک معلق در هوا، مدارس ۱۷ شهر و بانک‌ها و دستگاه‌های دولتی ۱۳شهرستان خوزستان را به تعطیلی کشاند. آلودگی هوا در خوزستان از روز گذشته(جمعه ۲۹ دیماه) شدت گرفته و تا کنون به طور تساعدی افزایش یافته است.

    شاخص مجاز ریزگردها و آلاینده ها ۱۵۰ میگروگرم بر متر مکعب است. اما اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان گزارش داد که تا ساعت ۱۰ شنبه، غلظت گرد و خاک در شهرستان‌های استان بدین شرح است:

    • سوسنگرد به ده هزار میکرو گرم بر متر مکعب (۶۶برابر حد مجاز )
    • شوش سه هزار و ۹۷۸ میکروگرم بر مترمکعب
    • اهواز دو هزار و ۳۲۹ میکروگرم بر مترمکعب
    • دزفول دو هزار و ۸۰۹ میکروگرم بر مترمکعب
    • سوسنگرد ۹هزار و ۹۱۵ میکروگرم بر مترمکعب
    • شادگان ۹هزار و ۹۱۵ میکروگرم بر مترمکعب

    هواشناسی استان خوزستان اعلام کرده بود که منشا گرد و خاک در روز جمعه کانون‌های داخلی و در روز شنبه کانون‌های خارجی(عراق) بوده است.

    از روز گذشته به دنبال تداوم پدیده ریزگردها در برنامه پروازها به خوزستان و بالعکس اختلال ایجاده شده.

    بنابر اعلام روابط عمومی فرودگاه بین‌المللی اهواز امروز دو پرواز ورودی به این شهر، به سبب نامساعد بودن شرایط جوی و کاهش دید افقی مجبور به بازگشت به فرودگاه مهرآباد تهران شدند.

    همزمان از خوزستان گزارش می‌رسد اعلام دیر هنگام تعطیلی ادارات شهرهای شمال خوزستان موجب سرگردانی سرگردانی مراجعه کنندگان شده است. فرمانداری‌های شهرهای شمالی خوزستان تصمیم خود مبنی بر تعطیلی دستگاه‌های دولتی را تنها ساعتی پیش از ظهر اعلام کردند. این تعطیلی دیرهنگام به اعتراض کارکنان ادارات انجامیده است.

    اکنون در شهر آلوده خوزستان فقط مراکز بهداشتی درمانی، امدادی، عملیاتی به کار خود ادامه می‌دهند.

    آلودگی هوا در خوزستان و پدیده گردوغبار شدید چندین سال است که تکرار می‌شود و بحرانی‌تر شده است.

    آبان‌ سال ۱۳۹۴ دولت حسن روحانی در جریان تدوین «سند ملی مقابله با گرد و غبار» اعلام کرده که مقابله با پدیده ریزگردها دست‌کم دو دهه و با روند فعلی تأمین بودجه ۳۰ سال به طول خواهد انجامید.

    خوزستان بیش از ۱۳ سال است که با پدیده گرد و غبار مواجه است.

    مسئولان در ابتدا معتقد بودند که بخشی از این طوفان شن از کشورهای همسایه از جمله عراق و سوریه و اردن بر می‌خیزد. اما در سال‌های اخیر کارشناسان و مسئولان تصدیق کردند که بخشی از گرد و غبارهای خوزستان ریشه در کانون‌های داخلی گرد و غبار دارد و ناشی از انتقال‌آب از سرشاخه‌های کارون، سدسازی، اکتشاف نفت و در نتیجه خشکی تالاب‌ها و رودخانه‌های استان است.

    در سال‌های گذشته ساکنان این استان بارها در اعتراض به وضعیت ناسالم زیست محیطی و پروژه‌های انتقال آب و طوفان‌های گرد و غبار تجمعات اعتراضی برگزار کرده بودند. خوزستان در اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ نیز یکی از کانون‌های اصلی درگیری بود.

    congress_011918.jpgیورونیوز، همزمان با اقدام کنگره، روسیه اعلام کرد که فروپاشی احتمالی توافق هسته‌ای ایران، پیامد جدی برای بحران کره به همراه خواهد داشت.

    مجلس نمایندگان آمریکا روز پنج‌شنبه طرحی را ارائه داد تا بر اساس آن شرایط سختگیرانه‌‌تری در توافق هسته‌ای ایران و شش قدرت بزرگ جهان لحاظ شود و چنانچه تهران این الزامات و شرایط جدید را نپذیرفت، بار دیگر تحریم‌های لغو شده علیه این کشور به اجرا گذاشته شود.

    بر اساس این طرح که توسط پیتر روسکام، نماینده جمهوریخواهان ارائه شد، توافق هسته‌ای ایران و شش قدرت جهان «باید دست‌کم اجازۀ انجام بازرسی‌ها، از جمله بازرسی از تاسیسات نظامی، در هر جا و در هر زمان را بدهد».
    ضرورت انتشار گزارش فعالیت‌های هسته‌ای نظامی و غیرنظامی اکنون و گذشتۀ ایران، همچنین ممنوعیت غنی‌سازی هسته‌ای برای مقاصد نظامی و ممنوعیت توسعۀ موشک‌های بالستیک از دیگر بخش‌های این طرح است.

    در این طرح آمده است که تحریم‌های ایران تنها زمانی کاسته خواهند شد که تهران به این «شرایط اساسی» احترام بگذارد.

    همزمان با ارائۀ این طرح در پارلمان آمریکا، سناتورهای این کشور نیز طرح دیگری را برای سخت‌تر شدن شرایط در توافق هسته‌ای با ایران به بحث گذاشتند.

    دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا هفتۀ گذشته بار دیگر تعلیق تحریم‌های مرتبط با فعالیتهای هسته‌ای ایران را تمدید کرد اما از نمایندگان کنگره و متحدان اروپایی آمریکا خواست تا «تناقضات وحشتناک» در متن این توافق را اصلاح کنند.

    واشنگتن معتقد است که این توافق که پس از ۱۲ سال مذاکره حاصل شده است، نمی‌تواند از برنامۀ توسعه موشکهای بالستیک ایران و دخالتهای این کشور در درگیری‌های منطقه‌ای، همچنین نقض حقوق بشر در داخل ایران جلوگیری کند.

    JamesMattis_011918.jpgآمریکا بر تقویت توان دفاعی مقابل چین و روسیه تمرکز می‌کند

    بی بی سی - جیمز ماتیس، وزیر دفاع آمریکا، اعلام کرده است که در استراتژی دفاعی جدید آمریکا، این کشور به جای مبارزه با تروریسم بر تقویت توان نظامی خود متمرکز می‌شود تا در رقابت تسلیحاتی با قدرت‌هایی مثل چین و روسیه پیش بیفتد.

    آقای ماتیس گفت آمریکا در حال از دست دادن برتری نظامی خود در حوزه‌های مختلف است و باید بودجه نظامی خود را بالا ببرد تا بتواند برای جنگ آماده شود.

    او همچنین به ایران و کره شمالی به عنوان کشورهایی اشاره کرده که از نظر آمریکا ثبات منطقه‌ای و جهانی را بر هم می‌زنند.

    آقای ماتیس با گفتن این که نیروهای آمریکا باید آماده جنگ باشند، خواهان بودجه نظامی بیشتری شد.

    در سند جدید وزارت دفاع آمریکا، چین به عنوان تهدیدی بزرگ برای منافع این کشور قلمداد شده است.

    ژنرال ماتیس، چین را به استفاده از آنچه اقتصاد غارتگرانه خواند متهم کرد و گفت این کشور با چنین روشی همسایگانش را مورد ارعاب قرار می‌دهد.

    وزیر دفاع آمریکا همچنین گفت روسیه به مرزهای سایر کشورها تجاوز کرده است.

    آقای ماتیس در هشداری به روسیه گفت: "اگر ما را به چالش بکشید، طولانی‌ترین و بدترین روزتان خواهد بود."

    وزارت دفاع آمریکا خلاصه‌ای از بخش‌های غیرمحرمانه استراتژی جدید را منتشر کرده‌ است. این اولین بار از سال ۲۰۱۴ به بعد است که چنین سندی منتشر می‌شود.

    soleimani_011918.jpgدویچه وله - قاسم سلیمانی دلیل کمک ایران به گروه‌های فلسطینی را نه حمایت از یک جریان، بلکه از جمله "مقابله" با اسرائیل عنوان کرده است. اسماعیل هنیه نیز در نامه‌ای به علی خامنه‌ای از حمایت‌های ایران و "هدایت‌های" او قدردانی کرده است.

    قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس (بازوی برون‌مرزی سپاه پاسداران) روز پنجشنبه(۲۸ دی/ ۱۸ ژانویه) در یک سخنرانی طولانی از جمله به حمایت ایران از گروه‌های فلسطینی اشاره کرد و گفت: «ما به‌خاطر یک جریان به فلسطین کمک نمی‌کنیم، بلکه حمایت ما از مردم فلسطین به سبب انجام وظیفه دینی و انقلابی و مقابله با رژیم صهیونیستی است».

    جمهوری اسلامی در ادبیات خود از اسرائیل به عنوان "رژیم صهیونیستی" نام می‌برد.

    قاسم سلیمانی در بخش دیگری از سخنان‌اش اشاره‌ای هم به دلایل حضور ایران در سوریه، کشور همسایه اسرائیل، کرد و افزود: «می‌گویند ما چرا در سوریه نبرد کردیم؟ خب، به این سبب که یک رژیم گمراه و گستاخی همچون رژیم صهیونیستی با دارا بودن بیش از ۳۰۰ کلاهک هسته‌ای و با اتخاذ استراتژی جنگ پیش‌دستانه، هر توانایی را قبل از فعلیت یافتن نابود و بمباران می‌کند؛ اما امروز جمهوری اسلامی با عزت و اقتدار در برابر چنین رژیمی ایستاده است و دلیل آن علاوه بر سربازان نژادی خود در درون کشور، سربازان دیگری هستند که در نقاط دیگر، این دشمن را متوقف کرده‌اند».

    منظور فرمانده نیروی قدس به "سربازان دیگر"، می‌تواند اشاره‌ای باشد از جمله به حزب‌الله لبنان که در کنار جمهوری اسلامی و با حمایت آن، در سوریه حضور دارد. ایران همچنین از شیعیان افغانستان و پاکستان نیز با عناوین "فاطمیون" و "زینبیون" برای حمایت از حکومت بشار اسد در سوریه استفاده می‌کند.

    البته قاسم سلیمانی در سخنان خود روشن نکرده است که جمهوری اسلامی دقیقا به دنبال چه "توانایی" ویژه‌ای است که چنانچه در سوریه حضور نداشته باشد، اسرائیل می‌تواند آن توانایی را "قبل از فعلیت یافتن" و با استفاده از "استراتژی جنگ پیش‌دستانه" نابود کند؟

    قاسم سلیمانی این سخنان را در حالی گفته است که دونالد ترامپ ظن تلاش ایران برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای را پس از پایان یافتن مهلت توافق با ایران بر سر غنی‌سازی اورانیوم را مطرح می‌کند. رئیس جمهوری آمریکا خواستار دائمی شدن توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران است، زیرا به گفته او، در غیر این صورت خطر دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح‌های اتمی منتفی نخواهد بود. ترامپ همچنین به برنامه‌های موشکی ایران با سوءظن می‌نگرد و خواستار مذاکره با ایران بر سر موشک‌های دوربرد این کشور است.

    قدردانی حماس از "هدایت‌های" خامنه‌ای

    هم‌زمان با سخنان قاسم سلیمانی و اشاره او به دلایل حمایت ایران از گروه‌های فلسطینی، رئیس دفتر سیاسی سازمان حماس نیز روز پنجشنبه در نامه‌ای به علی خامنه‌ای از "حمایت‌های ملت ایران و هدایت‌های" او قدردانی کرد و گفت که ایران به دلیل "هدایت‌های بزرگوارانه" رهبر جمهوری اسلامی «برتری بزرگی در تقویت مجاهدین و ریشه‌دار کردن گزینه مقاومت و مبازره در فلسطین داشته و خواهد داشت».

    bodyguards_011818.jpgروزنامه ایران با علی فریادرس از محافظان قدیمی آیت الله هاشمی گفت و گو کرده، تا دیده ها و خاطرات خود را از همراهی طولانی با آیت الله هاشمی باز گو کند.

    آقای فریادرس شما چه زمانی وارد تیم حفاظتی مرحوم آیت الله هاشمی شدید و این مسئله چگونه اتفاق افتاد؟

    مهر ماه 1360 بعد از اینکه مدتی در جبهه بودم و در چند عملیات نیز شرکت داشتم، وارد تیم حفاظتی شدم. به یاد دارم زمانی که سرتیم حفاظت مرحوم هاشمی ما را که 5 نیروی جدید بودیم به ایشان معرفی کرد، به علت فامیلی هایمان که جالب بودند، با خنده های حاج آقا همراه شد. به این خاطر لحظه آشنایی ام با حاج آقا برایم خاطره انگیز شد.

    در زمان حضور در تیم حفاظت آقای هاشمی چند سال داشتید؟

    در آن دوران 22 یا 23 سالم بود.

    چه شناختی از آقای هاشمی داشتید؟

    من شخصا شناخت زیادی از ایشان نداشتم اما در مراودات و رفت و آمدهایی که مدیران و کارشناسان با ایشان داشتند به موضوعات جالبی برمی خوردم. مثلا زمانی که ایشان رئیس مجلس بودند، من در دفتر ایشان پست مراقبت داشتم و وظیفه ام این بود که امنیت اتاق ملاقاتشان را چک کنم. یکبار، شب هنگام آقای غرضی -وزیر نفت وقت- با حدود 20 نفراز معاونان و مدیران ارشد وزارت، خدمت حاج آقا رسیدند.

    بعد از اتمام ملاقات، حاج آقا تشریف بردند، اما آنها هنوز در اتاق بودند و با هم درباره نتیجه جلسه گپ می زدند. برخی مکالمات آنها را می شنیدم. این افراد اکثرا مهندس و معاونین وزارت نفت و تحصیلکرده های پیش از انقلاب بودند، از صحبت های آنها متوجه شدم از اینکه یک روحانی تا این حد در حوزه نفتی اطلاعات داشته باشد، تعجب کرده بودند. در واقع سوالاتی که حاج آقا از آنها پرسیده بود برایشان جالب بود. این موضوعات باعث شد که من هم به فکر فرو بروم و تلاش کنم شناختم از ایشان بیشتر بشود.

    رابطه آقای هاشمی با تیم حفاظت چطور بود؟ به خصوص در سال های اول انقلاب که جو ترور و نفوذ منافقین در تیم های حفاظتی خیلی نگران کننده بود؟

    مرحوم هاشمی بسیار خوشبین بودند. هیچ وقت به اعضای تیم حفاظتی ظن و گمان بدی نداشتند. گاهی پیش می آمد که مسئولین امنیتی خدمت ایشان می رسیدند و می خواستند مطلب محرمانه ای اعلام کنند با اینکه نسبت به حضور محافظین در جلسه ملاحظه داشتند اما حاج آقا می فرمودند اینجا غریبه نیست نظرتان را بگویید. از ویژگی های شخصیتی شان این بود که همه را خوب و قابل اطمینان می دانستند. همین خصلت باعث می شد ما از اینکه در خدمت ایشان هستیم، احساس بسیار خوبی داشته باشیم.

    حجم فعالیت های سنگین ایشان تیم حفاظت را خسته نمی کرد؟

    ما هیچ وقت احساس خستگی نمی کردیم. این عشق و علاقه که درمسئولین مملکتی نسبت به کشور وجود داشت در ما هم تاثیر گذاشته بود. گاهی جلسات شبانه برگزار می شد و 12 شب به منزل بر می گشتیم اما از این بابت نارضایتی نداشتیم.

    در این مدت آیا شاهد طرح ترور ایشان بوده اید؟

    در طول دورانی که ایشان رئیس مجلس بودند در ساعت های متفاوتی از منزل خارج می شدند تا فرصت هر گونه برنامه ریزی ترور از منافقین یا دیگران سلب شود. به یاد دارم قبل از اینکه ایشان از منزل خارج شوند با موتور منطقه را زیر نظر می گرفتیم تا امنیت مسیر را بررسی کنیم. یکبار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی یک منزل تیمی شناسایی کردند که قصد برنامه ریزی برای ترور ایشان را داشته اند.

    آنها در اعترافاتشان گفته بودند زمانی که موتور سوارشان به ما نزدیک شد ما ترسیدیم عملیات را انجام بدهیم چون فکر کردیم لو رفته ایم. البته ما در گشت مراقبتی خودمان متوجه برنامه آنها نشده بودیم چون هنوز هیچ اقدامی در صحنه میدانی انجام نداده بودند. اما طبق اعترافشان قصد برنامه ریزی برای ترور ایشان را داشته اند. البته به مرور تیم های حفاظتی قوی شدند و کاملا به دشمن اشراف پیدا کردیم و خطرات هم کمتر شد. خوشبختانه تیم حفاظتی ایشان همیشه قوی بود.

    شم امنیتی آقای هاشمی چطور بود؟ پیش می آمد که خودشان احساس عدم امنیت کنند یا نکته ای را گوشزد کنند؟

    به نظر من که مدت طولانی ایشان را همراهی کردم، شم حفاظتی و امنیتی شان در سطح بالایی بود. اما اینکه نکته ای را بخواهند بگویند اقتضای کار چنین بود که شخصا به ما چیزی نمی گفتند بلکه سر تیم حفاظت را در جریان می گذاشتند.

    زمانی که ایشان فرمانده جنگ بودند و رفت و آمدهایی به جبهه داشتند در این مقاطع حفاظت از ایشان به چه نحوی بود؟

    اواخر جنگ بیشتر رفت و آمدها به مناطق جنگی با قطار و در برخی موارد با سایر وسایل حمل و نقل صورت می گرفت و اگر با هواپیما سفری داشتیم، هواپیمای ایشان تا مقصد یعنی فرودگاه اهواز اسکورت می شد. البته بعد از اینکه عراق از سایر کشورها کمک دریافت کرد و حملات هوایی اش را شدت بخشید، بیشتر سفرهای ما زمینی صورت می گرفت. با توجه به اینکه ایشان مسئولیت جنگ را بر عهده داشتند رفت و آمدهای زیادی به مناطق جنگی و جبهه ها داشتند.

    طبق گزارش های رسمی ایشان حدود 210 سفر به جبهه های دفاع مقدس انجام دادند، که تامین امنیت و مراقبت از ایشان در این مناطق کار آسانی نبود. به خصوص اینکه برخی از این سفرها طولانی مدت بود و دشمن نیز به شدت تلاش می کرد که مقرهای استقرار حاج آقا را شناسایی و به آنجا حمله کند. به عنوان مثال سفری را به یاد دارم که حاج آقا در عملیات غرور آفرین والفجر 8 که ایران فاو را تسخیر کرد 15روز تمام در منطقه عملیاتی حضور مستمر داشتند. حاج آقا در این 15 روز حتی لباسهایشان را خودشان می شستند، با اینکه ما جوان بودیم و دوست داشتیم خدمت کنیم، اما قبول نمی کردند که کارهای شخصی ایشان را انجام بدهیم.

    vali_nasr_011718.jpgولي رضا نصر اسلام‌شناس، استاد دانشگاه، متفکر سیاسی و مفسر مسائل بین‌المللی، و از اساتید شناخته‌شدهٔ مسائل خاورمیانه در غرب است. او رئیس مدرسه مطالعات بین‌المللی پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز است.

    منبع : آتلانتیک / ترجمه تحریریه سایت "دیپلماسی ایرانی" در تهران

    تظاهرات اخیر در بسیاری از شهرهای ایران دنیا را غافلگیر کرد، اما این انتظار که تظاهرات به خیزشی عمومی بدل می شود و جمهوری اسلامی را نابود می کند درست از آب در نیامد.

    این تظاهرات اقتصادی بودند. این ناآرامی ها بازتابنده فرسودگی عمیق برآمده از رکود اقتصادی، سوء مدیریت و فساد و رشد نابرابری در کنار تمرکز آشکار ثروت در بالا بودند.

    همان قدر که مهم است بگوییم این تظاهرات برای چه رخ داد، مهم است بگوییم برای چه چیزهایی رخ نداد. این تظاهرات تکرار خیزش های شهری و سکولار شهروندان متمول که خواستار تغییرات اجتماعی و فرهنگی، آزادی بیان و مشارکت سیاسی هستند نبود. و این خبر خوبی برای جمهوری اسلامی بود. به طور سنتی تهدیدات جدی علیه سیستم زمانی مطرح می شود که تهران دچار ناآرامی می شود، همچون سال 2009 که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری تهران ناآرام شد.

    فاکتور مهم در تظاهرات اخیر و علت اینکه تظاهرکنندگان جنگی که ترامپ جبار سعی داشت در توئیت های اش ترسیم کند را رقم نزد؛ این است که صدای ناراضیان شهری به فریاد پوپولیستی برای عدالت اقتصادی نپیوست. چرا؟ اول اینکه آنچنان که جواد صالحی اصفهانی شرح داده است طبقه متوسط شهری مهمترین گروهی است که از سیاست های آزادسازی اقتصادی پرزیدنت حسن روحانی و همچنین صحبت های اش در خصوص مدرنیته، منتفع شده و مهمترین پیشتیبان او در سیاست هسته ای اش است. آنها انتظار داشتند که توافق هسته ای به انزوای بین المللی ایران پایان دهد، منافع اقتصادی را توسعه دهد و فضای سیاست داخلی را بهبود بخشد.

    آنها روحانی را مسیری منظم به سوی تغییر می پندارند. بسیاری از این شهرنشین ها حتی هراس آن را داشتند که تظاهرات به هرج و مرج ختم شود یا اینکه شیب سیاسی ایران را به سود پرزیدنت محمود احمدی نژاد، سیاستمدار عوام فریب تند کند.

    alamalhoda-small01.jpgامام جمعه مشهد با بیان اینکه سطح معیشتی طلاب باید افزایش یاید، گفت: اگر امروز وضعیت اقتصادی طلبه مناسب نباشد خطرهای مختلفی بنای روحانیت و حوزه را تهدید می‌کند.

    به گزارش ایسنا، آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی در همایش بزرگداشت عالم واقف مرحوم میرزا ابوصالح رضوی (نواب) که در مدرسه عالی نواب برگزار شد، اظهار کرد: معیار پیشبرد و تعالی انسان در مراتب اخروی و مراحل معنوی ایمان و علم است؛ اگر قرار باشد ایمان با علم آمیخته شود، سبب پیشرفت در تکامل الهی انسان در خط عبودیت و بندگی خداوند می‌شود، اما اگر هر کدام از این دو نباشند، یعنی علم باشد و ایمان نباشد یا ایمان باشد و علم نباشد طی کردن مراحل معنوی برای انسان در خط تکامل امکان پذیر نیست و مولفه تعالی محقق نمی‌شود.

    وی ادامه داد: با گذشت 1180 سال از ابتدای غیبت امام زمان(عج) تا امروز که دنیای اسلام دستش از دامان امام کوتاه است، اما اینکه بر سفره معارف و علوم دینی زانو زده، مرهون تداوم حوزه‌های علمیه و جریان اصیل روحانیت است.

    علم‌الهدی با بیان اینکه «اگر این تشکیلات و ساختار نبود معلوم نبود که این علوم و معارف به دست ما می‌رسید یا خیر»، تصریح کرد: معلوم نبود امروز در عرصه بهره‌برداری و تدبیر فکری از مبانی اسلامی با چه جریانی رو به رو بودیم.

    وی خاطرنشان کرد: انسانی که در خط تکامل است بایستی با دو عامل و بال ایمان و علم پرواز کند، اما باید نسج‌ها و جریان جسمی او هم از مسیر تغذیه حلالی شکل بگیرد که ظرف اندیشه بندگی خدا واقع شود و در خط بندگی سیر تکاملی قرار گیرد.

    امام جمعه مشهد با اشاره به اینکه «حوزه‌های علمیه باید بکوشند وسیله انتقال و گسترش اهل بیت(ع) و اندیشه‌های ناب محمدی واقع شود»، عنوان کرد: این گسترش همیشه به وسیله انسان‌هایی بوده که در جریان زندگی در یک بستر پاک و مقدس و جریان اقتصادی کاملاً حلال و برخاسته از نیت‌های مخلصانه رشد پیدا کرده‌اند و این موقوفات را به وجود آورده‌اند.

    وی افزود: شیخ الطائف هزار سال قبل اولین حوزه علمیه شیعه در نجف را تاسیس کرد و قوام و دوام آن به خاطر انسان‌های پاک و خلوص آن‌ها بوده که وقف نهادینه آن‌ها بستر زندگی انسان‌هایی شود که در سایه علم و ایمان باشد. اگر این اخلاص‌ها نبود معلوم نیست امروز ساختار عظیم این حوزه عامل اجرایی توسعه اسلام و معارف اهل بیت(ع) می‌بود یا نه.

    علم‌الهدی بیان کرد: گذشته از تمام اغراق‌ها و جریان‌های افراطی و فکری که مبالغه می‌کنند آن چیزی که امروز دنیا را تشنه اسلام می‌کند و یک جریان ساختار نو و بکر در دنیا برای عرصه‌های سیاست فردسازی و فرهنگی جلوه کرده است، مولود حوزه علمیه‌ای بوده که عمر خود را ادامه داده است. پایگاه عظیمی که علوم اهل بیت(ع) را در دنیا توسعه می‌دهد و سبب شده که دنیا به اسلام ناب دلباخته ‌شود، جریان روحانیت و حوزه علمیه و طلاب و جریان‌های آموزشی مدارس حوزه علمیه است.

    وی تصریح کرد: این‌جاست که ارزش افرادی مانند نواب رضوی برای ما مشخص می‌شود. ایشان در صدد بودند جریان اقتصادی نهادینه ایجاد کنند که در بستر آن انسان‌هایی مسیر تکامل خود را طی کنند و جریان تغذیه و زندگی طلاب را تامین کرده، جریان اقتصاد طلبگی جدا از مردم و آلودگی هر جامعه‌ای به یک منبع پاک و مباح وصل باشد.

    نماینده ولی‌فقیه در خراسان رضوی خاطرنشان کرد: این گروه تامین‌کننده تغدیه سپاه امام زمان(عج) در قرن‌ها و سال‌ها قرار گرفتند و نتیجه آن آمیختگی همان علم و ایمان است و ما باید از این بزرگان در این مسیر سرمشق بگیریم.

    وی با تاکید اینکه «امروز در حوزه مسئله معیشت طلاب حرف اول را می‌زند»، اظهار کرد: اقتصاد در بعضی جریان‌ها نقش اول را دارد و امروز مسئله تامین زندگی طلاب امر مهمی است و همه کسانی که در این زمینه دستی در آتش داشته و متولی تامین معیشت طلاب هستند فعالیت خود را گسترش دهند و سعی خود را در این زمینه انجام دهند چراکه سطح معیشتی طلاب باید توسعه یاید.

    علم‌الهدی ادامه داد: اگر امروز وضعیت اقتصادی طلبه مناسب نباشد خطرهای مختلفی بنای روحانیت و حوزه را تهدید می‌کند. از یک سو باید مسولین امر این کار را انجام دهند و از سوی دیگر همه ما می‌دانیم که سطح زندگی روحانی و طلبه باید در پایین‌ترین جریان‌ها قرار گیرد، اما اگر طلبه در زندگی خود دیگران را ملاک قرار دهد و زندگی متجملانه و مرفهانه را سرمشق خود کنند، مسوولان به گرد معیشت طلاب نمی‌رسند.

    وی اضافه کرد: ما باید تلاش کنیم که حتی‌الامکان سطح معیشتی طلاب را بالا ببریم تا طلبه فردی مستغنی باشد و با آرامش خاطر درس بخواند و فعالیت‌های خدماتی خود را انجام دهد.

    841636B8-C22A-4428-8AA8-55EB492E1DDE.jpegمرحوم حضرت نوح (ع) یک کشتی ساخت و انواع و اقسام جک و جانور را سوار آن کرد تا از توفان الهی جان سالم به در ببرند و خشم خداوندگار، نسل جاندار را از روی زمین بر ندارد که دست اش درد نکند کار خوبی کرد.

    البته زحمت حضرت نوح، و عمل حضرت باریتعالی روی هم رفته عجیب بود چرا که خداوند می توانست به جای این همه مصیبت بر سر «کره ی زمین» و جاندار و بی جان آوردن، با یک مثلا سیل «منطقه ای»، خدمت کفار آن زمان برسد و آن ها را از روی زمین بردارد و نه این که کره ی زمین را بزند نابود کند برای از میان بردن کفار!

    ولی خب. لابد مصلحتی در کار ایشان بوده است که این کار را کرده و این مصیبت را بر سر زمینیان آورده! ما که جرات نداریم از یک آخوند دو زاری در کشور اسلام انتقاد کنیم، چه جای دارد که بخواهیم از خداوند عالمیان انتقاد کنیم؟!

    امروز هم یک «هنرمند قرآنی» پیدا شده که برایمان کشتی با بدنه ی طلا و منقش به آیات قرآنی درست کرده که احتمالا این کشتی هم قرار است عده ای از زمینیان را نجات دهد و به ساحل رستگاری و فلاح رهنمون شود که دست ایشان هم درد نکند. ولی من یکی حاضرم به یک تخته پاره در وسط دریا بچسبم اما سوار این کشتی نجات نشوم چون جوری که هنرمند قرآنی این کشتی را ساخته استبعادی ندارد که به آب نیفتاده در همان اسکله و مرحله ی «مسافرگیری» غرق شود و مسافران آن را به کشتن دهد!

    آخر برادر من! جناب هنرمند قرآنی! کشتی یی که شما برای نجات مسلمین جهان ساخته ای اولا با ابعاد قناسی که دارد به قول آقای غرضی «همه کس کش» است تا «همه کس نجات ده»! شما لااقل به اندازه ی لئوناردو داوینچی یک نسبت خوبی میان بدنه و تیرک بادبان ها ایجاد می کردی که ما لااقل از دیدن ریخت کشتی دچار وحشت نشویم و عطای نجات را به لقایش نبخشیم.

    MohammadKhatamiزیتون- محمد خاتمی، رییس جمهوری اصلاحات٬ خواست تا همه دستگاه‌های حکومتی سهم خود را در «قصور و تقصیر منجر به نارضایتی‌ها بپذیرند» و باید فضایی فراهم شود تا «مردم بتوانند خواست‌ها و مطالبات خود را با امنیت و حتی بدون لکنت به زبان آورند.»

    محمد خاتمی در ادامه پیامی که برای تسلیت به بازماندگان حادثه کشتی سانچی منتشر کرد؛ تاکید کرد: «در چندین شهر کشور تظاهراتی صورت گرفت، در فضایی که کمبودها و نارسایی‌ها در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و طبیعی فراوان است و انتظارهایی که نوعاً به حق است، ولی برآوردن آنها بخشی بیرون از قدرت مسؤولان و بخش دیگر ناشی از ضعف‌های ساختاری و رفتاری و سیاست‌ها و رویکردهایی است.»

    EmamiYeKashaniخطیب نماز جمعه این هفته تهران ضمن تاکید بر اینکه باید دلیل تعطیلی کارخانه‌ها و بیکاری کارگران را جستجو کرد، گفت که طبق فرموده رهبری، راه باز است و در کشور مشکلی نیست.

    به گزارش ایسنا، آیت‌الله امامی کاشانی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه تهران با تسلیت به خانواده‌های شهیدان کشتی سانچی، به نامه حضرت علی (ع) به مالک‌اشتر که در نهج‌البلاغه آمده اشاره کرد و گفت: در حکومت باید به طبقه‌ای که ندارد یا سوال می‌کند و یا به خاطر آبرو سوال نمی‌کند، رسیدگی شود. این نکته‌ای است که امیرالمومنین (ع) بسیار روی آن تکیه کرده است و نکته دیگری را با عنوان عامل اصلی حکومت مطرح می‌کند، اینکه حدود و حقوق کشور اسلامی باید مصون باشد که هر کس از دور نگاه کرد بگوید که این کشور علی (ع) است و این کشور اسلامی است.

    خطیب نماز جمعه این هفته تهران خاطرنشان کرد: اگر محتاج و گرفتاری را مراعات نکردیم چه بسا دشمنان از این موضوع علیه امیرالمومنین(ع) شعار می‌دهند و اگر آنها بیایند و این حرکات را انجام دهند، دشمنان روی دوش گرفتاران و روی آه و ناله آنها سوار می‌شوند و به عبارتی روی موجی که افراد قانع و گرفتار یا کم درآمد دارند سوار خواهند شد.

    SeyedHassanیادگار امام گفت: معتقدم دوره «نگفتن‌ها» و «ندیدن‌ها» گذشته است و به طور جدّ باید ضعف ها را بازگو کرد، اما همه وظیفه داریم امید را در جامعه حفظ کنیم.

    به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدحسن خمینی طی سخنانی در جریان بازدید از خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) و گفت‌وگو با خبرنگاران این خبرگزاری، اظهار کرد: امروز توفیق پیدا کردم در حضور دوستان مجموعه ایسنا باشم و برای این توفیق از دکتر حمیدرضا طیبی، ریاست مجموعه جهاد دانشگاهی و همچنین آقای علی منتظری و مدیرعامل این مجموعه آقای علی متقیان تشکر می‌کنم.
    ‎وی با اشاره به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی افزود: حضور در جمع خبرنگارانی که هرکدام دقت و ظرافت ویژه‌ای در نکته‌سنجی سخنان یک سخنور دارند، فرصتی مغتنم است. همچنین بنا دارم تا در این مراسم یادی از خبرنگاران شهید و دبیر تازه درگذشته این خبرگزاری کرده و از خداوند متعال برای آنان طلب مغفرت کنم.

    ‎وی «اعتماد مناسب مردم» را مهمترین سرمایه ایسنا خواند و یادآور شد: ما با روش‌هایی می‌کوشیم که گوش‌ها را به سمت خودمان جذب کنیم و خصوصا در زمانه‌ای که وسایل ارتباطی زیاد است هرکس با توجه به نرم‌افزارهایی که در اختیار دارد می کوشد تا از این امکان استفاده کند.

    Israel_011818.jpgصدای آمریکا، دو سال پیش که توافق هسته ای ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک امضا شد، کشورهای غربی از اینکهه مانع ایران هسته ای شده اند، گفتند اما همان زمان اسرائیل مخالف این توافق بود و با روی کار آمدن دولت ترامپ پیام مشابهی از واشنگتن صادر شد؛ اینکه توافق ایران خوب نیست و باید اصلاح شود.

    اسرائیل و آمریکا چگونه می‌توانند مانع یک ایران هسته‌ای شوند؟‌ این پرسش کلیدی است که «مایکل لیپین» خبرنگار صدای آمریکا با «مکس سینگر» تحلیلگر ارشد مرکز «مطالعات راهبردی بگین - سادات» در اسرائیل در میان گذاشته است.آقای سینگر، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و تخصص او سیاست دفاعی آمریکا و رابطه آمریکا و اسرائیل است.

    سوال: به نظر شما ایالات متحده در برجام می ماند یا از آن خارج می شود؟

    سینگر: پرسشهای واقعی اینها هستند: ایالات متحده و اسرائیل چگونه می توانند تلاش کنند تا از دستیابی ایران به جنگ افزار هستهای جلوگیری نمایند؟ من فکر نمی کنم که حفظ یا عدم حفظ این توافق ربط چندانی با این مسئله داشته باشد. این توافق اساسا یک اقدام تأخیری بود و به این معضل در بلندمدت پاسخی نداد، به جز این که دربرگیرندۀ انکار ایرانیها در داشتن جنگ افزار هستهای یا تلاش آنها برای دستیابی به جنگ افزار هسته ای بود. بنا بر این، هر اقدامی که ایالات متحده و سایر کشورهای جهان میخواهند برای متوقف کردن ایران انجام دهند با آن توافق همراستا است.

    سوال: شما فکر می‌کنید ایالات متحده و اسرائیل برای دستیابی به آن هدف نهایی، یعنی جلوگیری از ایران به نحوی که هرگز نتواند به جنگ افزارهای هسته‌ای دست یابد، چه کار خواهند کرد؟

    سینگر: خوب، من فکر می‌کنم امکان [اقدامات] نظامی مدنظر قرار خواهد گرفت و من فکر می‌‌کنم این ایده که یک اقدام نظامی برای تأثیرگذار بودن باید تمامی شبکههای تأسیسات نظامی را منهدم نماید، نادرست است.

    من فکر میکنم که [اقدام نظامی] حتی اگر بتواند بخشهایی را برای مدت یک با دو سال از کار بیاندازد، تأثیر بزرگی خواهد داشت؛ زیرا شما می‌توانید آن را تکرار کنید یا شاید آنها نگران احتمال تکرار آن اقدام از سوی شما باشند. این اقدام همچنین ممکن است وضعیت داخلی را تغییر دهد. بنابراین، من فکر می کنم که اقدام نظامی ممکن است همچنان یکی از احتمالات باشد و می تواند تفاوت بزرگی را رقم بزند.

    نکتۀ دوم این است که پیامدهای خیزشهای کوچک، یا نیمه خیزشهایی، که تقریبا هفتۀ پیش در ایران روی دادند -- که من فکر می کنم به همه، از دولت ایران گرفته تا جهان خارج، وسعت مخالفت با دولت و رژیم را نشان دادند -- و من فکر می کنم آن ادراک اکنون بر مسائل تأثیر می گذارد و در آینده نیز تأثیر خواهد گذاشت.

    من نمیتوانم با اطمینان بگویم که به کدام سمت و سو خواهیم رفت. ولی به نظر من چنین میآید که تشویق این دست اقدامات در حد مناسب باید بخشی از سیاستهای هم ایالات متحده و هم اسرائیل باشد.

    Chenaaraaniهاجر چنارانی در گفت‌وگو با خبرنگار پارلمانی ایلنا، با اشاره به آخرین وضعیت رسیدگی به سانحه آتش‌سوزی در نفتکش سانچی اعلام کرد: باتوجه به آن که این نفتکش در فاصله اندکی از آب‌های چین دچار سانحه شده، طبیعتاً این کشور باید پاسخگو باشد و جای تعجب است که برخی مقامات جمهوری اسلامی بدون بررسی دقیق ماجرا از قصور این کشور چشم‌پوشی کردند.

    نماینده اصولگرای نیشابور در مجلس با اشاره به اینکه رسیدگی به این پرونده به‌طور خاص به کمیسیون امنیت ملی در سیاست خارجی مجلس محول شده است، گفت: تمام تلاش‌مان را خواهیم کرد که به‌طور ویژه به ابعاد مختلف این سانحه پرداخته و آن را مورد رسیدگی قرار دهیم.

    طرح دعوای حقوقی در زمینه دریافت غرامت برای خانواده جان‌باختگان سانچی

    عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یادآور شد: متاسفانه علاوه بر هزینه سنگین ناشی از خسارات وارده به نفتکش سانچی، تعدادی از هموطنان‌مان نیز بر اثر این حادثه در گذشتند و خانواده‌های آنها داغدار شدند که لازم است با طرح دعوای حقوقی خسارات وارده تامین شود.

    حضور وزرای امورخارجه، نفت، راه و کار در جلسه یکشنبه کمیسیون امنیت ملی

    عضو فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس همچنین از حضور تعدادی از وزرای دولت در جلسات آتی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس برای بررسی ابعاد این پرونده خبر داد و گفت: بنابر تصمیم‌گیری در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی قرار است وزرای امور خارجه، راه و شهرسازی و همچنین وزیر نفت در جلسات کمیسیون امنیت حاضر شده و درباره جزئیات این پرونده توضیح دهند. همچنین لازم است، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به‌عنوان نماینده به محل حادثه اعزام شده بود به مجلس بیاید.

    Usبا شکست طرح بودجه موقت در رای‌گیری سنای آمریکا، روند تعطیلی ادارات دولتی شروع شد. دیدار دونالد ترامپ با سناتور چاک شومر، رهبر فراکسیون دمکرات‌ها نیز در آخرین دقایق بی‌نتیجه ماند.
    تلاش‌ها برای کسب ۶۰ رای لازم برای تصویب بودجه موقت دولت تا روز شانزدهم فوریه با شکست روبرو شد.
    علیرغم اینکه مجلس نمایندگان آمریکا روز پنج‌شنبه (۱۸ ژانویه/ ۲۸ دی) با ۲۳۰ رای در برابر ۱۹۷ رای به طرح بودجه موقت رای مثبت داده بود، اما درپی بازماندن مجلس سنا از کسب توافق، دولت فدرال آمریکا در ورطه تعطیلی قرار گرفت.
    میچ مک کانل، رهبر اکثریت جمهوریخواه در مجلس سنا با انتقاد از دمکرات‌ها گفت "آنها همه ما را به گروگان گرفته‌اند".
    در این رای‌گیری ۵۰ سناتور رای مثبت دادند و ۴۹ سناتور رای منفی. چاک شومر، رهبر فراکسیون اقلیت گفت "تعدادی از سناتورهای جمهوری‌خواه نیز رای منفی داده‌اند".

    مجسمه‌ی برفی دختر خیابان انقلاب که اعتراض نمادین او به حجاب اجباری الهام‌بخش زنان و مردان ایرانی شد، توسط جوانان مریوانی در استان کردستان ساخته شد.

    38043248735.jpg

    دختر خیابان انقلاب کیست و کجاست؟

    پوشش متفاوت جهانگیری!

    | No Comments

    به گزارش خبرآنلاین، اسحاق جهانگیری روز شنبه در ادامه سفر خود به استان البرز با همراهی حسن قاضی‎زاده و محمد شریعتمداری وزرای بهداشت و صنعت، در آیین افتتاح همزمان طرح های صنعتی و دارویی در شرکت سیناژن شرکت کرد. او همچنین از خط تولید چی‌توز بازدید کرد.

    18-14Eshagh1.jpg18-14Eshagh2.jpg18-14Eshagh3.jpg

    صدای آمریکا، در حالیکه پایگاههای هواشناسی در ایران و خارج از ایران می گویند از روز شنبه در شهر قم، بارندگی خواهد بود، نهادهای حکومتی روز جمعه «نماز باران» در این شهر مذهبی برگزار کردند.

    براساس نقشه های هواشناسی روز شنبه این شهر شاهد بارندگی خواهد بود.

    namazehbaranghom1.jpgnamazehbaranghom2.jpgاز دو روز پیش برخی نهادهای مذهبی در شهر قم از جمله دفتر حوزه علمیه قم و همچنین دفتر امام جمعه شهر، از مردم خواست ساعت ده صبح روز جمعه در مصلی شهر قم نماز باران بخوانند. آنها در فراخوان خود گفته اند مدتهاست در شهر باران نیامده و با نیایش و درخواست از خدا می توان انتظار بارندگی در شهر قم داشت.

    خبرگزاری های وابسته به نهادهای حکومتی از جمله تسنیم این مراسم نماز باران را به طور گسترده پوشش داده اند.

    نقشه های هواشناسی پیش بینی کرده اند روز شنبه ۳۰ دی دمای هوای قم به حدود ده درجه سانتیگراد کاهش یابد و به احتمال ۶۵ درصد در این شهر بارندگی صورت بگیرد.

    به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نمایشگاه نقاشی های زرتشت رحیمی با عنوان «در غیاب ابراهیم» روز گذشته در گالری ثالث گشایش یافت. در پوستر این نمایشگاه چهره ابراهیم حامدی خواننده‌ پیشکسوت که این روزها در لس‌آنجلس مشغول فعالیت است به چشم می‌خورد. این نمایشگاه تا نهم بهمن ماه در گالری ثالث میزبان علاقه مندان خواهد بود.

    18-1-20-104733Event_5078.jpg

    دانشجویان رشته مجسمه‌سازی دانشگاه هنرتهران- باغ‌ملی در یک اقدام اعتراضی درب دفتر مدیر گروه مجسمه سازی این دانشگاه را گل (آجر) گرفتند.

    گفته می‌شود این اقدام دانشجویان در پاسخ به حذف فضاهای کارگاهی و اینکه اعضا هیات علمی مانع فعالیت خیلی از اساتید مجرب در این دانشگاه می‌شوند صورت گرفته است.

    8302996998723.jpg

    رادیو فردا

    F3039A8A-A868-4A92-8D08-55950D1D1224_w1023_s.jpg

    ایرن اینترنشنال، باب کاری (Bob Curry)، یکی از کماندوهای بریتانیایی که در سال ۱۹۸۰ در حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن شرکت کرده بود، پس‌از جدایی از همسر و ورشکستگی شرکت تجاریش، بی‌خانمان شده (+لینک) است.

    سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن، در تابستان سال ۱۹۸۰، مورد حمله‌ی یک گروهی از تروریست‌های عراقی قرار گرفت، تسخیر شد و ۲۶ دیپلمات و کارمند آن، به‌مدت ۶روز، به گروگان گرفته شدند.

    سرانجام با حمله‌ی کماندهای ضدتروریستی بریتانیایی به ساختمان سفارت‌خانه که هم‌زمان به‌صورت زنده از تلویزیون‌های بین‌المللی پخش می‌شد، این گروگان‌گیری با کشته‌شدن چهارتن از تروریست‌ها و یک کارمند سفارت، پایان یافت.

    BobCurrySAS.jpgروزنامه‌ی دیلی‌استار در لندن، روز پنج‌شنبه ۲۸ دری‌ماه، گزارش داد که باب کاری اکنون در اتاقی در یک مسافرخانه زندگی می‌کند که مخارج اتاق و صبحانه‌ی آن را دولت بریتانیا پرداخت می‌کند.

    باب کاری به روزنامه‌ی دیلی‌استار گفت: «من به شهرداری محل مراجعه کردم و شرایط زندگیم را برای آن‌ها توضیح دادم. کسی که داستانم را برایش تعریف می‌کردم، مرا نگاه می‌کرد و فکر می‌کرد که من هیچ هستم. این واقعاً سخت است که آدم به شهرداری محل برود و تقاضای کمک‌خرجی بکند. من از این کار نفرت داشتم، ولی باید آن را انجام می‌دادم».

    باب کاری گفته است که برخی شب‌ها ناچار است روی مبل منزل دخترش بخوابد.

    دویچه وله - ​​​​​​​رسانه‌های ایران از قطع دست مردی در مشهد به اتهام دزدی گوسفند خبر دادند. در ایران معلول کردن افراد برای تنبیه آنان و کاهش جرائم در نظر گرفته شده، اما در سطح بین‌المللی به عنوان عملی غیرانسانی مورد انتقاد است.

    روز پنجشنبه (۲۸ دی / ۱۸ ژانویه) خبر قطع دست مردی ۳۴ ساله منتشر شد که به ۲۱ فقره دزدی گوسفند در شهرهای گوناگون استان‌های خراسان رضوی و جنوبی اعتراف کرده بود.

    متهم در مدت‌زمانی طولانی دست به این سرقت‌ها زده و شش سال پیش دستگیر شده است. وبسایت "خراسان" در این زمینه نوشت: «اگرچه در اثنای این سرقت‌ها، اموالی از قبیل سرویس طلا، موتورسیکلت و ... نیز مورد دستبرد سارق یا سارقان قرار می‌گرفت اما تحقیقات پلیس بیانگر آن بود که سرقت گوسفند، هدف اصلی دزدان از دستبرد به منازل روستایی و گاهی شهری است.»

    "خراسان" در ادامه گزارش خود می‌نویسد که ماموران انتظامی در سال ۱۳۹۰ موفق به دستگیری متهم که آن زمان ۲۸ ساله بوده، می‌شوند و حکم قطع دست او در روز ۲۸ دی ۹۶ در زندان مرکزی مشهد اجرا می‌گردد.

    37927053_303.jpg

    یک نمونه از مجازا‌ت‌هایی که طالبان برای سرقت اعمال می‌کنند (مارس ۲۰۱۷)

    مجازات‌های مشابه

    قطع دست مجازاتی است که براساس قانون مجازات اسلامیِ جمهوری اسلامی و آیه ۳۸ سوره مائده در مورد دزدها اعمال می‌شود. قوه قضائیه ایران در ۳۹ سال گذشته پیوسته حکم قطع دست را در مورد متهمان اجرا کرده است.

    در میان استان‌هایی که صدور این حکم رایج است، بیش از همه نام خراسان جنوبی و رضوی و اصفهان به‌چشم می‌خورد. در مرداد ماه ۹۴ در مشهد علاوه بر دست، پای یک متهم را نیز قطع کردند.

    چنین اقدامی آخرین بار از سوی طالبان در ولایت هرات افغانستاندر مارس سال گذشته میلادی صورت گرفت.

    ایجاد رعب و وحشت

    پس از قطع دست‌وپای یک متهم در مشهد حسین رئیسی، حقوقدان و مدرس دانشگاه، به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت: «قوه قضائیه و در راس آن صادق لاریجانی به ایجاد رعب و وحشت در بین مردم بسیار تمایل دارد و به نوعی می‌خواهد به صورت مکانیکی از وقوع جرائم جلوگیری کند.»

    رئیسی ضمن بیان اینکه «حتی بسیاری از متفکرین اسلامی هم اجرای چنین مجازات‌هایی را جایز نمی دانند» تاکید کرد که «افزایش آمار جرم و جنایت، شمار زندانی‌ها و پرونده‌های وارده به دادگستری» نشان می‌دهد که این گونه مجازات «هرگز از وقوع جرم جلوگیری نمی‌کند».

    قرآن و قطع دست

    در حالی که اکثر مفسران قرآن معتقدند که در سوره مائده فرمان قطع دست سارقان صادر شده، آیـت‌الله محمد جواد موسوی غروی بر این باور بود که «غرض، صدور حکم بریدن دست نبوده است».

    او گفته است: «ید در این آیه به معنای قدرت به کار رفته، زیرا آن که می‌دزدد با تکیه بر مقام و منصب و قدرتی است که توان و ابزار و امکان دزدیدن را برایش فراهم می‌آورد. بنابراین باید دست او را از مقام و قدرت قطع نمود یعنی توان و ابزار دزدی را از او گرفت و اگر کسی به جهت نیاز و فقر دست به دزدی زد، حرج و گناهی بر او نیست و با توسعه عدالت و عادلانه ثروت باید دست او را هم از این کار قطع نمود.»

    غروی معتقد بود که برای جلوگیری از وقوع جرم باید در حوزه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اقداماتی صورت بگیرد.

    سازمان‌های ملی و بین‌المللی مدافع حقوق بشر پیوسته ناقص‌العضو کردن متهمان را اقدامی غیرانسانی و ناموثر خوانده ‌و به جمهوری اسلامی اعتراض کرده‌اند.

    Golzadeh_Ghafouri.jpgایران وایر ـ شهرام رفیع زاده ـ علی گلزاده غفوری روحانی مجتهدی با مدرک دکترای حقوق بود که دی ماه سال ۸۸ در تهران درگذشت. نام او در دهه هفتاد و هشتاد کمتر شناخته شده بود اما او در سال‌های پیش از انقلاب و همچنین نخستین سال‌های پس انقلاب از جمله روحانیان سرشناس و مشهوری بود که نقش پر رنگی انقلاب و پس از آن تدوین قانون اساسی داشت. با این همه به فاصله کوتاهی پس از این بود که دو پسرش در سال ۶۰ به جوخه آتش سپرده و تیرباران شدند و یک دختر و دامادش نیز در جریان اعدام‌های سال ۶۷ اعدام شدند.

    در سال‌های پیش از انقلاب، علی گلزاده غفوری با آیت الله محمد بهشتی و حجت الاسلام محمد جواد باهنر در سازمان تدوین کتاب‌های درسی همکار بود، و البته چهره هایی چون عبدالکریم سروش نیز از شاگردان دوره تدریس او در مدرسه علوی به شمار می‌روند.

    Kourosh_Erfani.jpgقیام اعتراضی اخیر در ایران تحلیل‌ها و تفسیرهای فراوانی را بر انگیخته است. «تحلیل» به بررسی روابط علت و معلولی در یک چارچوب روشمند می‌پردازد و «تفسیر»، نگاه فرد یا جریان خاصی را در مورد رویداد بیان می‌کند.

    جنبش هنوز زنده است و فراز و نشیب‌های طبیعی یک جنبش اجتماعی فاقد سازماندهی و رهبری مشخص درانتظار آن است. بی شک یک بار که این جنبش، پس از قوام پیدا کردن و یافتن مسیر، تشکل و رهبری، منجر به تغییری مهم شود، پژوهشگران به بررسی ابعاد و شرایط آن و نیز علت‌ها و ریشه‌های آن خواهند پرداخت. اما این بار، برخلاف حرکت‌های گذشته که موجی از احساس گرایی و کنش ورزی مکانیکی را با خود بر می‌انگیخت، فرصت هست که گام به گام و با بهره بردن از روش شناسی علوم اجتماعی خصلت‌های موجود و در حال تحول آن را مورد بررسی قرار دهیم.
    نوشتار حاضر، بدون آن که به هیچ عنوان ادعای یک پژوهش آکادمیک یا چیزی شبیه به آن را داشته باشد، نتیجه‌ی یک بررسی گذراست بر روی محتوای برخی شعارهای ارائه شده در طول این قیام، در فاصله‌ی هفتم دی ماه ۱۳۹۶ - که روز آغازین آن بود- تا زمان نمونه گیری برای این بررسی که در تاریخ هفدهم ۱۳۹۶ انجام شده است. روش به کار برده شده برای این کار مختصر تحقیقاتی، «تجزیه و تحلیل محتوا» (۱) نام دارد که در آن از تکنیک مطالعاتی «واژه سنجی» (۲) بهره برداری شده است.

    Masoud_Kadkhodaei.jpgحضور خشن و بی‌پروای چماقداران و جاهلان و لات‌‌های سازماندهی شده در ارگان‌های اجراییِ حکومت جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراض‌های دادخواهانه‌ی اخیر و نیز تظاهرات سال ۸۸ و اعتراض‌های پیش از آن، یک بار دیگر نشان می‌دهد که بررسی افراد و گروه‌های سرکوبگر، و نیز چگونگی سازمان‌یابی آنان بسیار با اهمیّت است. جاهلان و لات‌ها که از آغاز انقلاب بهمن به ترساندن مردم و سوختن کتابفروشی‌ها و گردهمایی‌های فرهنگی و دموکراتیک و ستیز با آزادی زنان پرداختند، در طول چهل سال گذشته به یاری روحانیان در سازمان‌های گوناگونِ بسیج به شکل لباس شخصی، مأمور امر به معروف و نهی از منکر، مدّاح و... دست به سرکوب طبیعی‌ترین و ابتدایی‌ترین خواسته‌های شهروندان زده و آنان را به ستوه آورده‌اند. کوتاه کنم، چهل سال است که آنان به گسترش نفرت و کینه در جامعه پرداخته‌ و مردم کشور را از کوچک و بزرگ تحقیر کرده و بر گلیم فقر نشانده‌اند.

    پس باید از آقای نقره‌کار سپاسگزاری کرد که در کتاب "زنگی‌های گود قدرت" به بررسی این گروه‌ها پرداخته و تلاش نموده تا ردّ و ریشه‌‌ی آنان را در تاریخ ایران پیدا کند. او با اهمیّت دادن به بررسی این گروه‌ها، با انتشار کتابش گامی جدّی را در این راستا آغاز کرده است. همینکه کتاب او به چاپ دوم رسیده نشان می‌دهد که دست روی موضوع مهمی گذاشته است.

    Mahmoud_Delkhasteh.jpg"و کوشش در حقنه کردن آقای رضا پهلوی به عنوان رهبر اپوزسیون و در نتیجه، فرو کش کردن تظاهرات، بما می گوید که سلطنت طلبان، با امکانات عظیم رسانه ای و مالی خود،از عوامل تاخیر جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان هستند و کوشش در استقرار آزادی ها در جمهوری شهروندان نیاز به عبور کامل از این مانع دارد."

    همانطور که در مقاله:"گَرده جادویی َپری در تظاهرات مشهد" توضیح داده شد، هنوز علم توانایی توضیح اینکه چگونه جرقه جنبشها زده می شود را ندارد و لازم است به سراغ هنر رفت. ولی نکته بسیار مهم در ده روز ادامه دار که ایران را تکان داد این است که این حرکت نه دارای دو پویایی که چهار پویایی می باشد که شاید بشود گفت که در تاریخ جنبشهای اجتماعی در جهان بی سابقه است:

    دیدگاه نو، انتشار تصویری از "احمدرضا جلالی" پزشک و پژوهشگر محکوم به اعدام در زندان اوین تهران، نگرانی‌ها نسبت به وضعیت جسمی و روحی او را افزایش داده است. آقای جلالی که محقق مقطع دکترا در رشته‌ی "پزشکی بحران" در ایتالیا بود، بیست ماه قبل (اردیبهشت ۱۳۹۵) در جریان سفری به ایران، ‌توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بازداشت شد و پس از ماه‌ها بازجویی، شکنجه و زندان انفرادی به اتهام جاسوسی برای اسراییل به اعدام محکوم گردید. این حکم اخیرا توسط دیوان عالی جمهوری اسلامی نیز تایید شده است.

    این در حالی است که احمدرضا جلالی، اتهام جاسوسی برای اسراییل را قویا رد کرده و فیلم اعترافاتش را که ماه گذشته از تلویزیون و خبرگزاری‌های حکومتی ایران پخش شد، تحت فشار و گزینشی توصیف کرده است. ویدا مهران‌نیا همسر احمدرضا جلالی نیز او را فردی «علمی» توصیف می‌کند که هر شش ماه یک بار در ایران کارگاه‌های آموزشی برای محققان و دانشگاهیان برگزار می‌کرده است. این زندانی امنیتی که هم‌اکنون در بند هفت زندان اوین تهران محبوس است، در بیست ماه گذشته چند بار دست به اعتصاب غذای اعتراضی زده و دست‌کم در یک مورد برای مدت کوتاهی در بیمارستان بستری شده است.

    photo_2018-01-16_13-13-21.jpg

    mohammad-sahimi-small01.jpgمقدمه

    در سال ۲۰۱۱، زمانیکه "بهار عربی‌" در مصر آغاز شد، و تقریباً همزمان در لیبی‌ نیز تظاهرات برگزار شد، نگارنده دو مقالهٔ به زبان انگلیسی‌ درباره آن تحولات منتشر کرد، و در آن درس‌هایی‌ را که به گمان اوهموطنان میتوانستند بیاموزند را برشمرد. از چهار سال قبل نیز که مقالهٔ نگارنده درباره دلایل واقعی‌ جنگ در سوریه منتشرشد، اوهمیشه درباره خطر سوریه‌ای و لیبیأیی شدن ایران هشدار داده است. با آغاز ریاست جمهوری آقای دانالد ترامپ، به قدرت رسیدن جناح ماورای راست در آمریکا، و اتحاد دولت ترامپ با دو دشمن اصلی‌ کشور در حال حاضر، یعنی‌ اسرائیل و عربستان سعودی، بر شدت نگرانی‌‌های نگارنده و همفکران او درباره تهدیدات بر ضدّ امنیت ملی‌ و یکپارچگی کشور افزوده شده است، و به‌‌‌ همین دلیل نگارنده دائماً درباره آن هشدار میدهد.

    درحرکت اعتراضی اخیر در ایران، با وجودیکه آغاز آن توسط "دولت پنهان" بر ضدّ دولت آقای حسن روحانی هدایت شده بود، ولی‌ به دلیل شرایط بسیار بد اقتصادی، مردم دیگر هم بدان پیوستند. متأسفانه در چندین جا برخورد خشونت آمیز اتفاق افتاد که تعدادی از هموطنان ما کشته شدند [که دستکم ۷ نفر آنها از نیروی انتظامی بودند]. به همین دلیل، امثال نگارنده، باردیگر در مقالات، پست ها، و مصاحبه‌های خود هشدار دادند که اعتراضات مشروع مردم نباید بهانه‌ای برای تبدیل ایران به یک سوریه و یا لیبی‌ دیگر شود. اپوزیسیون طرفدار تحریم اقتصادی و تهدید و جنگ نظامی این هشدار را نادیده میگرفت، و از طریق رسانه‌های فارسی‌ زبان، از صدای آمریکا و رادیو فردا گرفته، تا بی‌ بی‌ سی‌ و تلویزیون "من و تو" به تحریک مردم ‌پرداخت. کار به جایی‌ رسید که از نظر این جماعت هر کسی‌ که این هشدار را جدی میگرفت، طرفدار جمهوری اسلامی بود.

    human-rights-watch.jpgسازمان دید‌بان حقوق بشر در گزارش سالانه خود نقض حقوق بشر در بیش از ۹۰ کشور جهان از جمله ایران را بررسی کرده است. در سال ۲۰۱۷ نیز ایران در زمینه «سرکوب و نقض آزادی بیان، محاکمات عادلانه، برابری جنسیتی و آزادی‌های مذهبی» جزو کشورهایی قرار گرفته که حقوق بشر را نقض می‌کنند. بر اساس بیست و هشتمین گزارش جهان این سازمان حقوق بشری نیروی امنیتی و نهادهای امنیتی و انتصابی ایران در سرکوب حقوق بشر دخالت دارند.

    در بیست و هشتمین گزارش ۶۴۳ صفحه‌ای سازمان دیدبان حقوق بشر بیش از ۹۰ کشور از نظر وضعیت آزادی بیان مورد بررسی قرار گرفته‎اند. سازمان دیده‌بان حقوق بشر شرایط برخی کشورها از جمله ایران در نقض آزادی بیان و حقوق بشر را اسف‎بار خوانده و انواع و اقسام نقض حقوق بشر از طریق سرکوب آزادی بیان، نابرابری جنسیتی، بی‌عدالتی در دادرسی عادلانه، محدودیت‎های مذهبی و دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر را به عنوان کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی برشمرده است.

    بر اساس این گزارش مقامات امنیتی و قوه قضاییه ایران در سال ۲۰۱۷ همچنان روزنامه‌نگاران، فعالان رسانه‌ای آنلاین و مدافعان حقوق بشر را سرکوب کرده‌اند و به استانداردهای بین‌المللی در زمینه آزادی بیان و حقوق بشر بی‌توجه بوده‎اند.

    این گزارش همچنین نشان می‌دهد آمار مجازات اعدام در ایران همچنان بالاست: «بر اساس گزارش نهادهای حقوق بشری در سال ۲۰۱۷ حداقل ۴۷۵ نفر در ایران اعدام شده‌اند. در ایران، بی‌احترامی به پیامبر، روابط همجنسگرایانه، زنا، ارتداد و برخی از جرایم مربوط به مواد مخدر مجازات مرگ دارند.»

    نقض گسترده آزادی‎های مذهبی در ایران از دیگر موارد مطرح شده در این گزارش است:

    «تا ماه نوامبر سال ۲۰۱۷ دست‌کم ۹۲ بهایی در ایران در زندان بوده‌اند. مهوش ساکت، فریبا کمال آبادی و بهروز کمالی، سه نفر از اعضای جامعه بهاییان ایران هستند که پس از تحمل ۱۰ سال زندان در اواخر سال ۲۰۱۷ از زندان آزاد شدند.»

    بر اساس گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، دیگر اقلیت‌های مذهبی مانند سنی‌ها، زرتشتی‌ها و ... نیز با نقض حقوق شهروندی‌شان روبه‌رو بوده‌اند و در فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی مشارکت داده نشده‎اند/ نمی‎شوند.

    دیدبان حقوق بشر همچنین از آنچه اقدام سپاه پاسداران در استفاده از افغان‌های ساکن ایران برای جنگ در سوریه در قالب سپاه فاطمیون خوانده، به شدت انتقاد کرده است.

    معلولان، قربانیان همیشگی

    در بخش دیگری از گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر درباره وضعیت حقوق بشر در ایران اما به حقوق معلولان و زیر پا گذاشته شدن آن از سوی جمهوری اسلامی اشاره شده است.

    این سازمان حقوق بشری نسبت به نقض حقوق معلولان از سوی دولت ایران در حوزه‌های متفاوتی مانند بارداری، مجازات و خشونت، عدم عدالت و انکار ظرفیت‌های قانونی برای استخدام آنها ابراز نگرانی کرده و کمیته حقوق معلولان این سازمان پیشنهاد داده است که جمهوری اسلامی قوانین خود را با کنوانسیون حقوق افراد معلول منطبق کند.

    ایران در سال ۲۰۰۹ این کنوانسیون را پذیرفته است.

    حقوق همجنسگرایان، انکار پشت انکار

    نادیده گرفته شدن حقوق همجنسگرایان در ایران از دیگر موارد مطرح شده در گزارش دیدبانی سالانه سازمان دیدبان حقوق بشر است.

    بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، رفتار جنسی همجنسگرایانه مجازات شلاق دارد و در مورد دو مرد می‌تواند به مجازات اعدام نیز منجر شود.

    دیدبان حقوق بشر در این مورد به خبر دستگیری شش نفر در اردبیل به جرم «ترویج هم‌جنسگرایی» در نرم‌افزار پیام‎رسان تلگرام در تاریخ ۱۴ سپتامبر استناد کرده است.

    بخشی از این گزارش اما به نابرابری‌های جنسیتی در ایران اشاره دارد. سازمان دیدبان حقوق بشر ضمن تایید و تاکید بر سیاست‌های تبعیض‌آمیز محیط‌های کاری در ایران به این نکته اشاره کرده است که زنان در حوزه فعالیت‌های اقتصادی به حاشیه رانده شده‌اند و تنها ۱۶ درصد از نیروی کار را زنان تشکیل می‌دهند.

    بر اساس این گزارش نرخ بیکاری در زنان دو برابر مردان است. این درحالی است که حسن روحانی، رییس جمهوری ایران، در کارزار انتخاباتی خود در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران از به حاشیه رانده شدن زنان در عرصه‌های اقتصادی انتقاد کرده و قول داده بود نقش زنان را در تصمیم‌گیری‌های دولت افزایش بدهد:

    «پس از روی کار آمدن دوباره حسن روحانی با وجود انتظار همگانی از او، هیچ زنی به عنوان وزیر انتخاب نشد.»

    در گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر به نقض گسترده آزادی‌های زنان در امور شخصی و اجتماعی از جمله در رابطه با ازدواج، طلاق، ارث و نگهداری از فرزند نیز پرداخته شده است: «در سال ۲۰۱۷ قوانین تبعیض‎آمیز علیه زنان همچنان وجود دارند: زنان برای خروج از کشور نیاز به اجازه پدر یا همسر دارند و حق انتخاب مکان زندگی با مرد است.»

    2BA630C5-07DE-42BA-8AC6-FE12A61D1D07.jpegدر خبرها آمده است:
    «در شهر قم روز چهارشنبه، ۲۷ دی‌ماه، با حضور امام جمعه این شهر، معاون استاندار و مسؤولان مذهبی و سیاسی قم از «قرآن کَشتی مُطلا» رونمایی شد. به گزارش خبرگزاری تسنیم، علی‌اصغر موسویان سازنده این کَشتی، کل قرآن را بر روی یک قایق به طول سه متر، عرض یک متر و ارتفاع یک متر با سوزن فولادی حکاکی کرده که قرار است روز سوم شعبان به حرم امام سوم شیعیان در عراق منتقل شود! خبرگزاری مهر به نقل از سازنده‌ی این قایق قرآنی نوشته بنا به توصیه علی خامنهای مبنی بر ابتکار و نوآوری در آثار قرآنی توانسته بیست و سومین اثر هنری قرآنی خود را که این «قرآن کشتی مطلا»ست خلق کند...»

    بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، از آبروریزی های دینی حکومت خوشحال می شوند و آن را برای بیدار شدن مردم جهل زده ی کشورمان مفید می دانند.

    D4946942-6F96-4168-9A01-EE049162A4A7.jpeg

    من اما دلم برای مسلمانان معتقدی که خدایشان خدای جبار نیست و دین شان ابزار سیاست نیست می سوزد و وقتی می بینم کس یا کسانی، دانسته یا ندانسته، با کاری که به نام دین می کنند آبروی اسلام مردم عادی را می برند، غمگین می شوم.

    مخالفت ما با این مردم و اعتقادات شان نیست. مخالفت ما با حکومتی ست که دین این مردم شریف را بازیچه ی دست عوامل خود کرده است.

    E936B1B2-DB63-45F0-A119-804D52EE0C8C.jpeg

    خبر ساخته شدن «کشتی» طلایی، که بر آن سوره های قرآن حک شده، با سر و صدای بسیار منتشر می شود. معلوم نیست سازنده این «کشتی»، سرمایه گذار این کشتی، و در بوق کرنا کننده ی خبر ساخته شدن این کشتی اصولا می دانند که «اثر هنری» یعنی چه یا نمی دانند و جاهلانه خود را هنرمند و هنردوست می پندارند؟

    شما سوره های قرآن را از این کشتی بردارید! چه باقی می ماند جز یک شی زشت، که نه کشتی ست نه قایق! نه ابعاد بدنه اش به ابعاد بادبان هایش می خورد، نه از نظر زیباشناسی چیزی به بیننده ی اثر ارائه می کند.

    این «کشتی»، که لابد به خاطر شاهکار بودن اش به عراق برده خواهد شد، یک کاردستی بی قواره و بچگانه است که جز خجالت و سر افکندگی برای سازنده و دارنده اش چیزی به ارمغان نمی آورد.

    آن، فیلمِ محمد مجید مجیدی که با آن هزینه ی کلان، مایه ی سر افکندگی و آبروریزی مسلمانان صادق شد، این هم از کار دستی سه متر در یک متر، که عرق شرم بر پیشانی هر هنرمندی حتی هنرمند متوسط می نشاند!

    از کانال یوتوب شاهد علوی

    در این ویدئو:

    1- تاکید رفسنجانی، موحدی کرمانی و سایر حاضران بر مخفی کردن محتوای جلسه و مذاکرات از رسانه‌ها و مردم

    2- تاکید جنتی، امینی و رفسنجانی بر نیاز خامنه‌ای به مشورت فقهی و نظری برای غلبه بر آن‌چه امینی وحشت خامنه‌ای (وحشت از ندانستن) می‌نامدش.

    موحدی کرمانی: آن‌چه ایشان اینجا گفتند و مساله موقتی بودن تا رفراندوم در خبر و رادیو گفته نشود.

    رفسنجانی: نه در خبر نمی‌گوئیم، تو خبر نمی‌گیم که... (خطاب به مشکینی) می‌گویند تا بعد از رفراندوم جایی این مسائل گفته نشود.

    یکی در میان جمع: نقل قول‌ها از "امام" اما ذکر شود در روزنامه‌ها و خبرها.

    رفسنجانی: این را در نماز جمعه‌ای، جایی می‌گوئیم. نمی‌شه الان گفت. در یک وقت مناسبی باید گفت. خیلی خوب در یک مصاحبه‌ای می‌گوئیم... آقای مشکینی مصاحبه کوتاهی بکند و خبر را ایشان بدهد. بعد ما یک توضیحی در یک جایی خواهیم گفت ...

    یکی از حاضران: یعنی خبر (اعلام انتخاب رهبری) از توضیح شما جدا خواهد بود؟

    رفسنجانی: ما این را در خبر نمی‌گوئیم آقایان فقط رای (نتیجه نشست) را بگویند. مشکینی: جلسه را ختم می‌کنیم، انشالله این خبر خوش را به امت‌تان برسانید!

    جنتی: ایشان در تصمیم‌گیری‌ها در مسائل مهم حتما با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت کنند. مشکینی: ایشان حتما باید با مراجعی همچون گلپایگانی تفاهم کنند و نظر آن‌ها را جلب کنند. ایشان همچنین شورایی از فضلا و مجتهدین دارای نظر برای خودشان درست کنند تا در مورد مسائلی که رای حاکم شرع لازم است نظر آن‌ها را استفاده کنند تا آن‌چه خودشان وحشت دارد (نداشتن سواد فقهی) به این شکل جبران شود.

    رفسنجانی: همان پیشنهاد اقای جنتی کافی است و این مشورت‌ها را مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌تواند بدهد و ما همین را به ایشان پیشنهاد می‌کنیم.

    Iran_Russia_Syria.jpg• بنا بر توافق صورت گرفته بین دولت‌های روسیه و سوریه، تقریبا ایران و شرکت‌های ایرانی از فرایند بازسازی و سرمایه گذاری در این کشور کنار گذاشته شده‌اند و حتی در بخش هایی کنسرسیومی بین دولت روسیه و سوریه تشکیل شده است و اگر ایران بخواهد در فرایند بازی سازی سوریه شرکت کند، باید با روس‌ها وارد مذاکره شود. این در حالی است که روسوفیل‌های وطنی، تریبون رسانه ملی ایرانیان را در اختیار روس‌ها می‌گذارند تا منافع روسیه را در ایران تبلیغ کنند.

    تابناک ـ این روزها خیلی تلاش می‌کنیم که خبر خوب منتشر کنیم؛ اما از گوشه و کنار، خبری از خبر خوب نیست. ما حتی وقتی روسوفیل‌های وطنی، تریبون برنامه جهان آرای شبکه افق را در اختیار روس‌ها می‌گذارند، می‌خواهیم خبر خوب منتشر کنیم، ولی همان روز می‌شنویم، که روس‌ها کامل دست ایران را از بازسازی سوریه کوتاه کرده‌اند، قلممان منجمد می‌شود.

    به گزارش «تابناک»؛ بنا بر توافق صورت گرفته بین دولت‌های روسیه و سوریه، تقریبا ایران و شرکت‌های ایرانی از فرایند بازسازی و سرمایه گذاری در این کشور کنار گذاشته شده‌اند و حتی در بخش هایی کنسرسیومی بین دولت روسیه و سوریه تشکیل شده است و اگر ایران بخواهد در فرایند بازی سازی سوریه شرکت کند، باید با روس‌ها وارد مذاکره شود؛ اینها گمانه زنی رسانه‌ای نیست، بلکه موضوعی است که در دولت مطرح شده و دولت ایران را به شدت نگران کرده است.

    این در حالی است که روسوفیل‌های وطنی، تریبون رسانه ملی ایرانیان را در اختیار روس‌ها می‌گذارند تا منافع روسیه را در ایران تبلیغ کنند. شخصی روس را به تلویزیون دعوت می‌کنند و او هم می‌گوید، «تعجب می‌کند که چرا ایران برجام را پذیرفت. اگر روسیه بود حتما برجام را نمی‌پذیرفت» و کسی هم نمی‌گوید که اگر برجامی حاصل شد، یکی از عوامل به بن بست رساندن ایران، همان روس‌ها بودند که در قطعنامه‌های تحریمی، دولت اوباما را یاری رساندند. اگر ایران به سمت توافق با غرب رفت، به خاطر ناامیدی و پیمان شکنی همین روس‌ها بود که در اوج لفاظی‌های رژیم اسرائیل برای حمله به ایران از در اختیار گذاشتن سامانه اس ۳۰۰ که پول آن را هم از ایران گرفته بودند، سر باز زد!

    روسوفیل‌های وطنی تلویزیون تمایل ندارند در کشور درباره پیمان شکنی روسها و ضرباتی که آنان بر پیکر منافع ملی ایرانیان وارد کرده‌اند، سخنی بگویند. روس هایی که در قطعنامه‌های ملل متحد، پشت ما را خالی کردند، در هنگام نیاز سامانه‌های دفاعی را به ما ندادند و در حال درو کردن زحمات ایرانیان در سوریه هستند و در یمن هم پا به پای عربستان پیش می‌روند.

    روزنامه جوان از روزنامه‌های انقلابی چندی پیش نوشته بود که «در یکصد سال گذشته مردم ایران فراموش نکرده‌اند که غائله‌سازی روس‌ها در تبریز و تبانی با انگلیس برای اشغال و غارت ایران و نادیده گرفتن عرف دیپلماتیک و سیاسی و تعیین «سیکو» برای ارتباط با سازمان منافقین و گسترش لانه‌های جاسوسی در سراسر ایران و به ویژه مناطق کردی و آذری هم مرز با روسیه ژست دوستی با ایران و فروختن ارزان این دوستی به غرب برای کسب سهم‌الغارت در نظام بین‌الملل با آمریکا، بخشی از شخصیت رهبران روسیه و اتحاد شوروی است. ما هنوز فراموش نکرده‌ایم در جنگ هشت ساله چطور از صدام حمایت لجستیکی و تسلیحاتی می‌کردید و چگونه هواپیماهای صدام را که پس از بمباران و کشتار مردم شهرهای ایران به فضای شما پناه می‌بردند، «اورهال» و آماده عملیات‌های بعدی می‌کردید.».

    هدف این گزارش آگاهی بخشی در مورد تازه ترین اقدام روسیه برای تحت تأثیر قرار دادن منافع ایران در روسیه است. هدف آگاهی دادن به روسوفیل‌های تلویزیون است که می‌خواهند منافع ملی وطن را قربانی روس‌ها کنند، همان گونه که انگلوفیل‌های وطنی و آمریکوفیل‌های وطنی، در گذشته و حال این کار را می‌کنند، با این تفاوت که روسوفیل‌ها، رسانه ملی ایرانیان را هم در اختیار خود دارند.

    پی نوشت۱: در دوران حکومت قاجار، در کنار ایرانیان وطن پرست، دو گروه خیلی بارز و برجسته در میان سیاستمداران و صاحب منصبان در ایران به وجود آمد: روسوفیل‌ها و انگلوفیل‌ها. گروه نخست برای به حداکثر رساندن منافع روس‌ها در ایران و گروه دوم برای به حداکثر رساندن منافع انگلیس‌ها در ایران، تلاش می‌کردند. واضح است که هم انگلوفیل‌ها و هم روسوفیل‌ها علیه ایرانیان وطن پرستی که برای سرزمین مادری، تلاش می‌کردند، اقدامات فراوانی انجام دادند. با پیروزی انقلاب اسلامی، این دو گروه از کشور رخت بربستند، ولی گویا به تدریج فیل‌های مختلف در حال بازگشت به سیاست ایرانی هستند!

    iranianAustria_011718.jpgالعربیه - اودو لاندباور عضو پارلمان ایالت نیدراوسترایش اتریش، که از او به عنوان ضدمهاجرترین سیاستمدار این کشور نام برده می‌شود و از طرح نگهداری مهاجران در خارج از شهرها حمایت می‌کند، خود از مادری ایرانی و مهاجر به دنیا آمده است.

    اودو لاندباور از پدری اتریشی و مادری ایرانی در 12 آوریل 1986 به شهر نوینکیرخن استان نیدراوسترایش اتریش به دنیا آمد. او در دانشگاه وین حقوق خواند و در سال 2011 به عنوان عضویت «رینگ فرایهایتلیشر یوگند اوسترایش»، شاخه جوانان حزب آزادی اتریش درآمد و از سال 2013 تا کنون به نمایندگی از این حزب در پارلمان محلی استان نیدراوسترایش حاضر است. او همچنین برای دوره جدید پارلمان محلی نیز از سوی حزب راست‌گرای پوپولیست FPÖ (حزب آزادی اتریش) به رهبری هاینتس کریستیان اشتراخته، نائب فعلی صدراعظم اتریش کاندیدا شد. این انتخابات در 28 ژانویه 2018 برگزار می‌شود.

    landbavar02.jpg لاندباور به همراه مادر ایرانی‌اش

    اودو لاندباور در آوریل سال 2017 از شهردار وین، پایتخت اتریش خواست دستور دهد یک کیوسک کباب‌فروشی که متعلق به یک ترک مهاجر بود، تعطیل شود، به این دلیل که کیوسک‌دار به خوبی نمی‌توانست آلمانی حرف بزند.

    در این کیوسک که با نام "کباب‌علی" در منطقه "وینرنویشتانت" قرار داشت از 11 سال پیش کباب ترکی، شاورما، دوروم، فلافل و همبرگر عرضه می‌شد. لاندباور در این‌باره گفته بود شکل کیوسک با آنچه او برای مرکز شهر تصور می‌کند، تطابق ندارد.

    landbavar03.jpgاودو لاندباور

    لاندباور همچنین از فراگیر شدن غذاهای دیگر کشورها در مهدکودک‌های اتریش عرضه می‌شود و جشن‌های دیگر فرهنگ‌ها نکو داشته می‌شود، انتقاد کرده بود. در مصاحبه روزنامه آلمانی زبان "دی پرسه" در تاریخ 15 ژانویه 2018 اودو لاندباور در پاسخ به این سوال که آیا او از غذاها و جشن‌های ایرانی لذت می‌برد، گفت: «هرگز. مادر من به اتریش سفر کرد و در سفر با پدرم آشنا شد... من ریشه‌های [ایرانی] او را به عنوان یک کودک هیچ‌گاه تجربه نکردم».

    landbavar04.jpg

    یوهانا میکل لایتنر

    لاندباور همچنین درباره اینکه آیا از اینکه یک فرد چندزبانه نیست، حسرت نمی‌خورد، گفت: «نمی‌دانم. من با وضع فعلی کاملا راحت هستم».

    این سیاستمدار ایرانی-اتریشی پیش از این یوهانا میکل لایتنر، رئیس دولت محلی استان نیدراوسترایش را به دلیل خوشرفتاری و پذیرفتن مهاجران، "موزلیم‌ماما" به معنای مادر مسلمانان خوانده بود و با انتشار تصویری از یوهانا میکل لایتنر که با فوتوشاپ حجاب به او پوشانده بود، خواستار این شده بود مردم در انتخابات 28 ژانویه به او رای ندهند.

    landbavar05.jpgاودو لاندباور از سرسخت‌ترین هواداران طرح پیشنهادی هربرت کیکل، وزیر کشور فعلی اتریش است. براساس طرح پیشنهادی کیکل برای بالا بردن امنیت در شهرهای این کشور، پناهجویان در کمپ‌هایی خارج از شهرها نگهداری شوند تا امکان تماس و ارتباط‌شلن با شهروندان اتریشی به حداقل برسد.

    Makaremحکایت های جمهوری اسلامی، حکایت هایی ست ترکیب شده از کمدی و تراژدی، آن هم در سطح بالا و از نوع بسیار مرغوب! به هر گوشه این حکومت شگفت انگیز که نظر می افکنیم، عجایبی می بینیم که نمی دانیم بخندیم یا گریه کنیم!

    اوایل سال شصت یکی از دوستان من در هتل رویال گاردن سابق که در خیابان تخت جمشید بین پهلوی و حافظ قرار داشت کار می کرد. گهگاه به آن جا می رفتیم و رستوران گردان آن هم که راه افتاد گاهی برای شام می ماندیم.

    در یکی از این رفت و آمد ها متوجه شدیم جلسه ای در پایتخت برگزار شده و عده ای آدم درب و داغان را از جاهای مختلف دنیا به اسم «کارشناس» و «صاحب نظر» به جمهوری اسلامی دعوت کرده اند و عده ای را هم در همان هتل رویال گاردن که اسم بعد از انقلاب اش را فراموش کرده ام اسکان داده اند. وقتی منتظر آسانسور بودیم تا ما را به رستوران گردون ببرد، یکی از مهمانان گرانقدر که از افریقا به ایران تشریف آورده بود، ناگهان دامن دشداشه اش را بالا زد و با عریان کردن «ال و اوضاع»ِ مبارک، بی هیچ تعارف و خجالتی کنار گلدان بزرگ گل و گیاهی که در کنار آسانسور بود به صورت نشسته مشغول قضای حاجت شد!

    رفیق ما و ما، کلی به ماجرا خندیدیم و البته آن شب از خوردن شام در رستوران گردان هتل صرف نظر کردیم!

    این ماجرا مربوط به حوالی سال های شصت و شصت و یک بود ولی بعدها، در جای جای «میهن اسلامی» بسیاری از عجایب و غرایب را به چشم دیدیم که چون ممکن است شنونده وقوع آن ها را باور نکند، آن ها را تعریف نمی کنیم!

    امروز دیدم حضرت آیت الله مکارم شیرازی از سخنان حسن روحانی که گفته است حتی اگر امام زمان ظهور بفرمایند در دوره ی ایشان هم می توان انتقاد کرد، رنجیده خاطر شده اند و برای «دکتر» حسن خط و نشان کشیده اند و فرموده اند که معصومین و بخصوص حضرت امام زمان «عج» جزو خط قرمز های ما هستند و شما برو از هر کی میخوای انتقاد کن، چه کار داری به کار معصومین؟!

    ما به عنوان یک فرد مسلمان شیعه ی اثنا عشری، از کودکی در مخ مان فرو کرده اند که اسلام یعنی همین که ما داریم، یعنی یک حضرت محمد «ص» داشتیم که ایشان حضرت علی «ع» را جانشین خود کرد و بعد حضرت امام حسن «ع» و حضرت امام حسین «ع» بر سر کار آمدند و بقیه ی امامان هم که از ششم و هفتم به بعد و خاصه در ردیف های دهم و یازدهم اسامی شان را با هم قاطی می کنیم امور مسلمین جهان را بر عهده داشته اند تا رسیده ایم به حضرت امام مهدی «عج» که به ایشان علیه السلام نمی گوییم بلکه عجل الله تعالی فرجه شریف می گوییم و ایشان پسر بچه ای بودند که برای این که دشمنان به ایشان دسترسی پیدا نکنند رفته اند در جایی و به روایتی در چاهی و به روایت دقیق تر در چاهی در جمکران پنهان شده اند و این پنهان شدن تا امروز ادامه داشته است و ایشان یک روز که ظلم در جهان به حد نهایت خود برسد با ۳۱۳ نفر از یاران شان قیام می فرمایند و بساط ظلم و جور را در هم می پیچانند! (وقتی هم می گوییم که امام این همه کشته مرده دارد آن وقت یاران ایشان همه اش ۳۱۳ نفر می شوند به ما پاسخ می دهند که این تعداد ستاد فرماندهی ایشان است والّا جمعیت هوادار ایشان بی شمار است! و وقتی می گوییم پس اگر بی شمار است چرا ظلم و جور در جهان بسیار می شود و ایشان ظهور می فرمایند، که در این جا پاسخ دهنده یک نگاهِ بدجور به ما می اندازد و به ما می فهماند که ببند دهن ات رو و وارد معقولات نشو!)

    afrin-Turkey22.jpgدویچه وله: وزیر دفاع ترکیه می‌گوید که عملیات عفرین آغاز می‌شود و زمان و ساعت آن بخشی از نقشه ترکیه است. ارتش ترکیه علیه مواضع یگان‌های مدافع خلق در عفرین حمله توپخانه‌ای انجام داده است.

    روز جمعه (۱۹ ژانویه/ ۲۹ دی) ارتش ترکیه از شهرهای حصه و قیرق‌خان استان مرزی ختای به مواضع "یگان‌های مدافع خلق" گروه مسلح کردهای سوریه، در عفرین سوریه با توپخانه حمله کرد.

    نورالدین جانیکلی،وزیر دفاع ترکیه ،در مصاحبه با شبکه خبری "آ. خبر" اعلام کرد که طبق گفته اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، عملیات عفرین انجام خواهد گرفت. این مقام ترکیه حتی از ساعت عملیات عفرین صحبت کرد که بخشی از طرح عملیات است.

    اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، پیش از آن هشدار داده بود که ارتش این کشور هر آن ممکن است به عفرین، منبج و شرق فرات حمله بکند. این مناطق تحت کنترل یگان‌های مدافع خلق است که آمریکا از آن حمایت می‌کند. ترکیه یگان‌های مدافع خلق را "گروه تروریستی" وابسته به حزب کارگران کردستان (پ‌ک‌ک) می‌داند اما آمریکا از یگان‌های مدافع خلق در جنگ علیه داعش در سوریه حمایت کرد و این گروه را هم‌پیمان خود می‌داند.

    هدر نائورت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در واکنش به ترکیه گفت که ترکیه یکی از متحدان مهم و ارزشمند ناتو است و هدف آمریکا از حضور در سوریه از بین بردن داعش است. او تاکید کرد که ترکیه باید فعالیت‌های خود را روی داعش متمرکز کند.

    نورالدین جانیکلی، وزیر دفاع ترکیه، در مصاحبه خود اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمریکا را "ارزیابی بیهوده‌ای" دانست. او تاکید کرد که "تمرکز بر داعش" دیگر موضوعیتی ندارد و رویکردی که بزرگترین خطر را داعش می‌داند و همه بر این اساس اقدام کنند دیگر برای ترکیه فاقد ارزش است.

    خروج روسیه از عفرین

    در ادامه تحولات پیرامون سوریه ارتشبد خلوصی آکار، رئیس ستاد مشترک ارتش، و هاکان فیدان، رئیس سازمان اطلاعات ترکیه، با سرگئی شویگو، وزیر دفاع، و ژنرال والری گراسیموف، رئیس ستاد مشترک ارتش روسیه، در مسکو دیدار و درباره تحولات اخیر در سوریه و منطقه گفتگو کردند.

    دی) خبرگزاری آناتولی ترکیه در یک خبری فوری گزارش داد که "نیروهای روسیه پیش از عملیات احتمالی ارتش ترکیه در عفرین در حال خروج از این منطقه هستند". این خبرگزاری ادامه می‌دهد که نظامیان روسیه به منطقه نبل و الزهرا که در کنترل رژیم بشار اسد، انتقال می‌یابند.

    اعتراض کردهای سوریه به ادامه تهدیدات ترکیه

    پیش از اعلام حمله ترکیه به عفرین، کردهای سوریه در چندین شهری که تحت تصرف خود دارند، علیه دولت ترکیه تظاهرات کردند. تظاهرکنندگان شعار دادند که با سلاح در برابر حمله احتمالی ترکیه مقاومت خواهند کرد.

    چند هزار نفر از کردهای خشمگین در جوادیه در استان حسکه در شمال شرقی سوریه تظاهرات کردند. خبرگزاری فرانسه تظاهرات مشابهی را از چند شهر کردنشین دیگر نیز گزارش داده است.

    تظاهرکنندگان علیه اردوغان و همچنین درباره عزم خود برای دفاع از عفرین شعار می‌دادند. به گزارش خبرگزاری‌ها روز پنجشنبه در عفرین نیز، با وجود باران سیل‌آسا، مردم زیادی در خیابان گرد آمده، علیه دولت ترکیه و دخالت احتمالی ارتش آن در شمال سوریه شعار دادند.

    شاه از ایران فرار نکرد

    بازخوانی یادداشتی از صادق زیباکلام . روزنامه شرق - ۱۹ بهمن ۱۳۹۲

    WorldCup_011818.jpgیورونیوز، حضور تیم‌های ملی عربستان سعودی و ایران در این رقابت‌ها انگیزه بیشتری به اعضای داعش داده است تا از فرصت برگزاری جام جهانی استفاده کند.

    جام جهانی فوتبال سال ۲۰۱۸ میلادی که در ماه‌های ژوئن و ژوئیه در روسیه برگزار خواهد شد، «هدف جذابی» برای داعش است تا از مسکو و دیگر کشورهایی که در شکست‌های پیاپی این گروه افراطی در سوریه و عراق نقش داشته‌اند، انتقام بگیرد.

    نیوزویک نوشت (+لینک) بنا بر گزارشی که روز پنج‌شنبه توسط موسسه تحقیقاتی «IHS» مستقر در بریتانیا منتشر شد «یک حملۀ موفقیت‌آمیز در روسیه، تبلیغ فوق‌العاده‌ای برای داعش، جنگجویانش و طرفدارانش خواهد بود و بار دیگر خطر تهدیدات بین‌المللی این گروه برای جهان را، حتی با وجود از دست دادن سرزمین‌هایشان در سوریه و عراق، به همگان گوشزد خواهد کرد.»

    بر اساس این گزارش، حضور تیم‌های ملی عربستان سعودی و ایران در این رقابت‌ها انگیزه بیشتری به اعضای داعش داده است تا از فرصت برگزاری جام جهانی به نفع خود بهره ببرد.

    اسلامگرایان افراطی داعش در سال گذشتۀ میلادی همزمان با از دست دادن سرزمین‌های تحت کنترلشان در عراق و سوریه، بر شدت حملات خود در دیگر نقاط جهان افزودند و ادعا کردند که عامل حملات مرگباری از جمله در استانبول، لندن، منچستر، بارسلون و تهران بوده‌اند.

    ابوبکر بغدادی، رهبر داعش که خلافت خود خوانده‌اش در بخش‌هایی از سوریه و عراق سرانجام در سال ۲۰۱۷ فروپاشید، همچنان فراری است.

    jewish-Iran2323.jpgدویچه وله: ظاهرا ایرانیانی که محل کار و سکونت‌شان به‌تازگی به وسیله پلیس آلمان بازرسی شده برخی مراکز یهودیان را تحت نظر گرفته‌ بوده‌اند. مجله فوکوس نوشته است که ایرانیان مظنون به جاسوسی وابسته به یک گردان ویژه سپاه قدس هستند.

    سه روز پس از انتشار خبر تفتیش خانه و محل کار ۱۰ ایرانی در ایالت‌های مختلف آلمان، مجله آلمانی فوکوس به نقل از منابع نزدیک به نیروهای امنیتی این کشور می‌گوید که این افراد از شماری از مراکز یهودیان و وابسته به اسرائیل جاسوسی کرده‌اند.

    جوزف شوستر، دبیر کل شورای یهودیان آلمان، به این هفته‌نامه گفته است که این اقدام نباید بدون مجازات بماند. گفته می‌شود مراکزی که ایرانیان مظنون به جاسوسی تحت نظر گرفته بودند به طور عمده در برلین قرار دارند.

    مجله فوکوس به نقل از منابع نزدیک به ماموران امنیتی گزارش داد که مرکز جمعیت یهودیان ارتدوکس در میدان الکساندر برلین و خاخام این مرکز نیز به وسیله افراد ایرانی مظنون به جاسوسی تحت نظر بوده‌اند.

    روز سه‌شنبه (۱۶ ژانویه / ۲۶ دی) ماموران اداره امنیت آلمان با حکم دادستانی فدرال خانه و محل کار ده شهروند ایران را در برلین و ایالت‌های بادن وورتنبرگ، بایرن، و نوردراین وستفالن بازرسی و مدارکی را ضبط کردند.

    مظنون به جاسوسی و ارتباط با سپاه قدس

    دادستانی آلمان می‌گوید که حکم خود را بر اساس گزارش‌ها و اطلاعات اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی صادر کرده است. بخش چهارم این اداره وظیفه عملیات ضدجاسوسی را بر عهده دارد.

    هفته‌نامه فوکوس می‌گوید که این افراد وابسته به سپاه قدس، واحد برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی هستند که به طراحی و اجرای عملیات تروریستی در کشورهای مختلف متهم می‌شوند.

    مطابق گزارش‌ها یکی دیگر از مکان‌هایی که احتمالا به عنوان هدف حمله تروریستی تحت نظر قرار گرفته دفتر سازمان با نفوذ موسوم به "کمیته یهودیان آمریکا" در برلین بوده است.

    مسئولان این مرکز در گفت‌وگو با نشریه آلمانی "بیلد" خواستار برخورد قاطعانه دولت آلمان با جاسوسان احتمالی ایران و اخراج سفیر جمهوری اسلامی، علی ماجدی، از برلین شده‌اند.

    بایدر برگر، مدیر کمیته یهودیان آمریکا در برلین، می‌گوید که پس از برملا شدن طرح احتمالی ایران برای انجام عملیات تروریستی در آلمان، سیاست‌مداران آلمانی نباید به سادگی از این موضوع بگذرند.

    درخواست اخراج سفیر ایران

    برگر می‌گوید که اخراج سفیر ایران از برلین می‌تواند یک پیام روشن برای تهران باشد و فراتر از این باید آلمان و متحدان اروپایی‌اش سپاه پاسداران و حزب‌الله لبنان، شبه‌نظامیان مورد حمایت ایران را به فهرست تشکل‌های تروریستی اضافه و آنها را تحریم کند.

    اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی آلمان در گزارشی که ژوئیه ۲۰۱۷ منتشر شد به فعالیت‌های ماموران وابسته به سپاه قدس، از جمله برای شنود و جمع‌آوری اطلاعات درباره "اهداف یهودی یا اسرائیلی"، اشاره کرده بود.

    ماه مارس سال گذشته نیز دادگاهی در برلین یک پاکستانی‌تبار را به اتهام جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات برای نیروی قدس سپاه پاسداران با هدف انجام عملیات تروریستی در آلمان و فرانسه محاکمه و به چهار سال و سه ماه زندان محکوم کرد.

    این فرد پاکستانی‌تبار متهم شده است که دست‌کم یک سال در مورد یک استاد فرانسوی- اسرائیلی دانشگاه پاریس به نام "داوید راوش"، برای ماموران امنیتی ایران اطلاعات جمع‌آوری می‌کرده و دست‌کم ۳۰۰ عکس و ۲۰ ویدئو درباره مسیرهای رفت و آمد و امکانات حفاظتی او تهیه کرده است.

    در جریان محاکمه این فرد هم‌چنین آشکار شد که او درباره راینهولد روبه، سیاست‌مدار آلمانی و رئیس پیشین انجمن آلمان و اسرائیل نیز اطلاعاتی جمع‌آوری و در اختیار ماموران امنیتی ایران گذاشته است.

    Plascoبه گزارش خبرنگار ایلنا، علی ایزدی و حمید صمدی ۶ سال پیش با هم دوره خدمت خود را در آتش‌نشانیشروع کردند. آنها از همان روز اول که با هم دوره آموزشی را آغاز کردند تا امروز در ایستگاه یک حضور دارند.

    صبح روز سی‌ام دی‌ماه مانند تمام روزهای شیفت علی ایزدی آتش‌نشان ایستگاه یک، مشغول پخت املت برای صبحانه بود. املت که آماده شد، هنوز اولین لقمه را نخورده بودند که زنگ ایستگاه به صدا در می‌آید و خبر از حریق گسترده‌ای در ساختمان پلاسکومی‌دهد. بچه‌های ایستگاه یک که در اطفاء حریق در میان آتش‌نشان معروفند، عازم محل حادثه می‌شوند.

    شهید محسن روحانی، شهید محمد آقایی، علی ایزدی و حمید صمدی به محل حادثه می‌روند و خود را به سرعت به طبقه دهم و محل حریق می‌رسانند، شهید فریدون علی‌تبار هم که آن روز صبح امتحان دانشگاه داشته، بلافاصله خود را به محل حادثه می‌رساند. علی ایزدی و حمید صمدی دو آتش‌نشانی که در دقایق اولیه به ایستگاه پلاسکو رسیده بودند، پس از گذشت یکسال در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره حادثه پلاسکو و ناگفته‌هایی دراین باره می‌گویند که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

    Alamolhodaaمهر - نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با ارسال نامه‌ای به دبیر شورای عالی امنیت ملی به اتهام دخالت در اغتشاشات مشهد واکنش نشان داد و خواستار ریشه یابی دقیق حوادث اخیر مشهد شد.

    به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله سید احمد علم الهدی با ارسال نامه‌ای به دبیر شورای عالی امنیت ملی خواستار ریشه یابی دقیق حوادث اخیر مشهد شد.

    در این نامه آمده است: به استحضار می‌رساند مدتی بعد از تجمع اعتراض آمیز تنی چند از مردم در ۷ دیماه ۹۶ در میدان شهدای شهر مقدس مشهد و اغتشاشات در قالب آن از بعضی که بعضا افراد مسئول در نظام هستند اتهاماتی مبنی بر نقش اینجانب در این ماجرا اظهار شد.

    Russiaوزیر خارجه روسیه برجام را یک "دستاورد بزرگ بین‌المللی" خواند و شکست آن را پیامی نگران‌‌کننده برای جهان دانست. لاوروف گفت، از بین رفتن برجام تأثیری مخرب بر چشم‌انداز حل و فصل معضل اتمی کره شمالی خواهد گذاشت.
    سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، روز پنجشنبه (۱۸ ژانویه/ ۲۸ دی) در نشست منع گسترش سلاح‌های کشتار جمعی شورای امنیت سازمان ملل متحد، نسبت به شکست توافق هسته‌ای با ایران موسوم به برجام هشدار داد و گفت که از بین رفتن این توافق پیامی نگران‌کننده برای جهان در بر خواهد داشت و به تلاش‌ها برای برچیدن زرادخانه‌ی هسته‌ای کره شمالی آسیب خواهد رساند.
    لاوروف توافق هسته‌ای با ایران در سال ۲۰۱۵ میلادی (۱۳۹۴ خورشیدی) را یک "دستاورد بزرگ بین‌المللی" خواند و گفت: «شکست برجام، به‌خصوص به‌خاطر اقدامات یکی از طرفین، پیامی هشدارآمیز برای تمامی ساختار امنیتی بین‌المللی، از جمله چشم‌انداز حل و فصل معضل اتمی کره شمالی خواهد داشت».

    Mohsen_Refighdoust.jpgشرق ـ محسن رفیق‌دوست که در هر مصاحبه یک خاطره و ادعای جدید رو می‌کند، این‌بار در گفت‌وگو با سایت قلم‌نیوز از فهرست هاشمی‌رفسنجانی برای رهبری رونمایی کرده و گفته که او را «حاج اکبر» صدا می‌کرده است. بخش‌هایی از این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:
    آقای هاشمی هم راحت در دسترس بود و هم امثال ما را قبل از سال ۱۳۴۲ می‌شناخت و به ما اعتماد داشت. برای جنگ‌افزارسازی خدمت امام نامه نوشتم و تقاضای ۱۵ میلیارد تومان پول کردم. امام فرمود اول باید آقای هاشمی این برنامه را تأیید کند. آقای هاشمی تأیید کرد و امام فرمود که برای این کار اسلوبی می‌گذارم.

    Dori_Najafabadi.jpgشرق ـ خبرگزاری فارس گفت‌وگویی را با قربانعلی دری‌نجف‌آبادی، امام‌جمعه شهر اراک و نیز وزیر اطلاعات دولت اول خاتمی، انجام داده که بخش‌هایی از آن را در زیر می‌خوانید.


    *‌ آقای محمد هاشمی اخیرا در گفت‌وگویی که با فارس داشتند تأکید کردند که حتی روح برادرم از قتل‌های زنجیره‌ای خبر نداشت.
    - واقعا همین‌طور بود، من نمی‌خواستم این را بگویم، اما اخیرا یکی از بچه‌های وزارت اطلاعات که آن زمان هم متعرض ما می‌شد، مصاحبه مفصلی انجام داده و گفته روح مقام معظم رهبری و هاشمی صددرصد از این موضوع مبراست، به وزارت هم ارتباطی نداشت، چهار، پنج نفر بیرون نشسته و برای خود تصمیمی گرفتند، اما این موضوع سیاسی شد و پیگیری آن باید طبق مقررات انجام می‌گرفت و هیچ حرفی در این نیست. به‌‌هرحال بنده شهادت می‌دهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند (خنده)، این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم این‌طور نگفته بودم.


    kargaran_Haft_tapeh.jpgشرق ـ محمد مساعد - شرکت کشت و صنعت «هفت‌تپه» چند ماهی هست که در صدر خبرهای مخابره‌شده از خوزستان قرار دارد؛ شرکتی که در ۱۴کیلومتری شهر شوش با وسعت بیش از ۲۰ هزار هکتار، در سال ۱۳۳۸ آغاز به کار کرده و روزی قرار بوده قطب کشاورزی علمی ایران شود اما حالا این شرکت که بیش از پنج‌هزار کارگر دارد، شاهد اعتصاب پیاپی کارگران معترض است. تجمعات اعتراضی این کارگران معمولا هر روز از ساعت شروع کار آغاز می‌شود و تا ظهر ادامه پیدا می‌کند. مدیران هفت‌تپه می‌گویند مشکلات این شرکت میراث دوران مدیریت دولتی آن است و آنها در جریان خصوصی‌سازی، شرکتی ورشکسته تحویل گرفته‌‌اند اما کارگران حرف‌های دیگری دارند. اعتراضات کارگران هفت‌تپه، از عقب‌افتادن حقوقشان تا قطع برخی مزایا و شاید مهم‌تر از همه انباشت وعده‌های عمل‌نشده، را دربر می‌گیرد و نگرانی آنها از دچارشدن کارخانه‌شان به سرنوشت چند کارخانه خصوصی‌شده دیگر در این منطقه، به شدت اعتراضاتشان افزوده است. از دیگر‌ سو اما مدیران شرکت، کارگران را به «کم‌کاری» متهم می‌کنند و معتقدند حل مشکلات شرکت نیازمند صبر و حوصله بیشتری است. اعتراض روزهای اخیر کارگران هفت‌تپه اما با انتشار وسیع فیلم سخنرانی یکی از کارگران این شرکت همراه شد؛ کارگری که بعد از این سخنرانی با قمه مورد سوءقصد افراد ناشناس قرار گرفت.



    هادی سامع، خبرنگار پارلمانی تابناک نوشت: یک گزارش ساده درباره کتابخوان نبودن نماینده‌های مجلس نوشتم و حالا یک ماه است هر وقت به مجلس می‌روم یکی از نماینده‌ها جلویم را می‌گیرد و تهدید می‌کند.

    یکی می‌خواهد «پدرم را در بیاورد» یکی هم می‌خواهد «ممنوع الورودم کند» دیگری می‌خواهد مرا «بدهد دست آدمهایش» و آن یکی قهر کرده. با این نماینده‌ها فکر نمی‌کنم به جایی برسیم.

    محسن علوی آقازاده وزیر اطلاعات (محمود علوی) که الان نماینده مردم لامرد هستند امروز در مجلس مرا تهدید کرد که پدر من را در خواهد آورد. گفتم چه شده گفت «چرا فلان گزارش و فلان حرفی که من زدم را منتشر کردی.» گفتم برادر من خودت این حرف‌ها را زدی. گفت: «پدرت را در می‌آورم حالا ببین چیکارت می‌کنم!»

    663151_288.jpg

    یورونیوز، مراسم خاج‌شویان در سالگرد غسل تعمید عیسی مسیح در رود اردن، در تاریخ ۱۹ ژانویه هر سال توسط کلیسای ارتدوکس و در شهرهای مختلف روسیه و مکان های که برای این موضوع در نظر گرفته شده است برگزار می شود.

    ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه با فرو رفتن در دریاچه یخ زده سلیگر مراسم خاج‌شویان ارتدوکس‌ها را بجا آورد.

    آقای پوتین نیمه شب پنجشنبه به محل این دریاچه در ۴۰۰ کیلومتری شمال مسکو رفت. وی از طریق پله‌های چوبی وارد حفره‌ ایجاد شده روی یخ‌های دریاچه شد و چندین بار سر خود را وارد آب کرد و بیرون آورد.

    دمای هوا در آن زمان منفی شش درجه گزارش شده بود.

    مراسم خاج‌شویان در سالگرد غسل تعمید عیسی مسیح در رود اردن، در تاریخ ۱۹ ژانویه هر سال توسط کلیسای ارتدوکس و در شهرهای مختلف روسیه و مکان‌های که برای این موضوع در نظر گرفته شده است برگزار می شود.

    مردم کشور روسیه بر این باورند که آب در این روز به خصوص، مقدس شده و به همین دلیل در این روز خاص آبتنی می‌کنند.

    آقای پوتین به‌زودی قرار است در انتخابات ریاست جمهوری روسیه که ۱۸ مارس سال جاری برگزار می‌شود، شرکت کند. وی در دوران ریاست جمهوری خود به طور مرتب در مراسم کلیسای ارتدوکس شرکت کرده است.

    تنها رهبر ارکستر زن ایرانی، شراب شیراز، خانه نیما یوشیج، اعتراض به وضع ژیمناستیک، نسرین ستوده در زن‌مردگی، شوک در جاده چالوس، فروچاله‌های "نادانی"؟ و تصاویر دست​چین دیگری از گشت و گذار این هفته در ایران. [لینک به گزارش تصویری]

    42223525_303.jpgآموزش پخت آبگوشت به میشاییل کلور برشتولد (Michael Klor Brechtold) سفیر آلمان در ایران. او در توئیتر خود نوشت:« کلاس آموزش آشپزی آبگوشت برای من، توسط آشپزهای ماهر! خوشمزه‌ است!» [لینک به گزارش تصویری]

    کافه سینما - «مجبورید ما را نگاه کنید»!. این پیغام سینمای نفتی و انحصاری نظم قدیم ایران است که سالن‌های سینما را، با نادیده گرفتن حق انتخاب بیننده ایرانی، اسیر خود نگاه داشته است. (امیر قادری دراین‌باره در هفته‌های اخیر، بسیار گفته و نوشته است.) تصاویر کافه سینما را می‌بینید از اکران یک فیلم ترسناک آمریکایی در اهواز، که به سئانس فوق‌العاده کشیده شده، و بلیت‌های فیلم آنابل 2، که برای دانلود در اینترنت هم موجود است، با قیمت‌های چند ده هزار تومانی در بازار سیاه معامله می‌شده است:

    AhvazFmovie01.jpgAhvazFmovie02.jpgAhvazFmovie03.jpg

    Benzin.jpgشرق ـ شیما نوروزی. کارشناس اقتصادی ـ سال گذشته یادداشتی از نگارنده با عنوان «شکست قطعی احمدی‌نژاد در یارانه‌ها» در تاریخ ۲۷ دی‌ماه در روزنامه شرق به چاپ رسید که در آن به جزئیات دلایل شکست هدفمندی یارانه‌ها با ارائه آمار و ارقام پرداخته شده بود. در تاریخ ۲۳ دی‌ماه سال جاری نیز مطلبی با عنوان «ثابت‌ماندن قیمت بنزین از جیب فقرا» از معاون امور اقتصاد و برنامه‌ریزی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در همین روزنامه منتشر شد که بر خود لازم دانستم مجددا بخش‌هایی از یادداشت سال گذشته را مرور کنم و نکاتی را یادآور شوم.

    mortezaKazemian_011718.jpgمرتضی کاظمیان - رادیو فردا

    فیلم‌هایی که به تازگی از جلسه غیرعلنی انتخاب رهبر دوم جمهوری اسلامی توسط خبرگان رهبری منتشر شده، سندهای جدید و مهمی از کیفیت حکومت روحانیان در ایران است.

    این فیلم‌ها تنها از یک رخداد تاریخی (انتخاب حجت‌الاسلام خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جدید نظام ولایت‌فقیهی) گزارش نمی‌دهند؛ فراتر، ابتذال و قانون‌گریزی و بداخلاقی و بی‌توجهی به ادعاهای دینی را در جمهوری اسلامی ملموس می‌سازند.

    افزون بر این‌ها، انتشار فیلم‌ها در این برش زمانی از چالش سهمگینی که در حوزه انتخاب رهبر سوم نظام، در پس پرده ساختار قدرت جاری است، پرده برمی‌گیرد.

    برخی از نکته‌های قابل اشاره در مورد محتوای فیلم‌های مزبور در ادامه آمده است.

    ۱. خون گریستن نامزد رهبری

    سیدعلی خامنه‌ای، عضو وقت مجلس خبرگان رهبری در مخالفت با پیشنهاد رهبری وی تصریح می‌کند که «واقعا باید خون گریست در جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبر شدن] کسی مثل بنده در آن مطرح شود.»

    او اما رهبر شد و یک‌باره «آیت‌الله» و صاحب فتوا. رهبر دوم جمهوری اسلامی نزدیک به سه دهه است که زمام امور را دراختیار گرفته؛ وی نه تنها تمامی رقبا و همراهان (به‌ویژه هاشمی رفسنجانی) را از کانون مرکزی قدرت رانده و دور کرده، بلکه هیچ‌گونه پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری نیز نشان نداده است.

    از سال ۱۳۶۸ تاکنون او حتی یک‌بار هم حاضر به انجام مصاحبه انتقادی با روزنامه‌نگاران مستقل نشده است.

    ۲. دروغ خبرگان به ملت

    مجلس خبرگان با تدلیس و پشت کردن به قانون، حجت‌الاسلام خامنه‌ای را تا زمان بازنگری و تغییر قانون اساسی «رهبر موقت» دانست. این عنوان اما هیچ‌گاه رسمی نشد. او رهبر جمهوری اسلامی معرفی شد. پس از انتشار فیلم‌های اخیر بود که خیانت در امانت و فریبکاری خبرگان رهبری از پس پرده برون افتاد.

    مجتهدان و فقهای عضو مجلس خبرگان برای هفته‌ها حقیقتی را از ملت ایران پنهان کردند و خود را برای این دروغ‌گویی، مجاز و صاحب‌اختیار دانستند.

    آنان با بی‌اعتنایی به تاکیدهای قانون اساسی نشان دادند که به «میثاق ملت و حکومت» اعتنایی ندارند، و اصل تداوم حکومت روحانیان است هرچند با دروغ و فریب و عهدشکنی.

    ۳. رهبرشدن غیرقانونی

    سیدعلی خامنه‌ای «مرجع» نبود. او درحالی به رهبری برگزیده شد که اصل ۱۰۷ قانون اساسی وقت جمهوری اسلامی از طرف قریب به اتفاق خبرگان رهبری و نیز خود وی نقض شد؛ اقدامی غیرقانونی و از منظر دینی، غیرشرعی.

    تأمل‌برانگیز این‌که حتی خود حجت‌الاسلام خامنه‌ای نیز در نطق‌اش تاکید می‌کند که «این مسئله اشکال فنی دارد، اشکال اساسی دارد. نه از لحاظ قانون اساسی، و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد.»

    برمبنای اصول ۵، ۱۰۷ و ۱۰۹ قانون اساسی (مصوب ۱۳۵۸) رهبر یا شورای رهبری باید از میان مراجع برگزیده می‌شد.

    با وجود این، هم قریب به اتفاق خبرگان به یک «غیرمرجع» رأی دادند و هم خود حجت‌الاسلام خامنه‌ای پذیرفت «ولی فقیه» جمهوری اسلامی شود.

    قابل‌تأمل آن‌که رهبر جدید زمانی (سال ۱۳۶۵ در جلسه علنی مجلس خبرگان) تاکید کرده بود: «انصافا از قانون اساسی جز این برنمی آید که آن کسی که رهبر هست بایست مرجع هم باشد.»

    sadeghi_011718.jpgرادیو فردا، محمود صادقی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس ایران، روز سه‌شنبه ۲۶ دی‌ماه گفت: یکی از زندانیانی که اخیرا در زندان فوت کرد، در تماس با خانواده خود گفته بود که زندانیان به خوردن قرص‌هایی مجبور شده‌اند که حال آن‌ها را بد می‌کرده است.

    آقای صادقی در حساب کاربری توییتر خود نوشته است: «طبق اعلام بستگان یکی از بازداشت‌شدگان که در زندان فوت کرد، او طی چند تماس با خانواده‌اش اظهار داشته مسئولان او و دیگر بازداشتی‌ها را مجبور به خوردن قرص‌هایی می‌کردند که حال‌شان را بد می‌کرده...»

    در حالی که منابع و فعالان حقوق بشری از کشته شدن سه تا پنج تن از بازداشت‌شدگان در جریان اعتراضات اخیر در بازداشتگاه‌های ایران خبر می‌دهند، مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی تنها «خودکشی» و مرگ دو نفر را در این مدت پذیرفته‌اند و ادعا می‌کنند که آنها در ارتباط با اعتراض‌های اخیر بازداشت نشده بودند.

    011718SadeghiTwt.jpgمحمود صادقی روز یکشنبه در خصوص آمار افرادی که به گفته مسئولان جمهوری اسلامی، در بازداشت خودکشی کرده‌اند، گفته بود: «دو نفر قطعی است؛ آقای سینا قنبری در تهران و آقای وحید حیدری در اراک. اخیرا از کردستان و سنندج نیز گزارشاتی آمده است که دو یا سه نفر در بازداشت فوت کرده‌اند. البته این اخبار تایید نشده است».

    در همین زمینه، پروانه سلحشوری، نماینده تهران در مجلس، ‌ضمن ابراز نگرانی نسبت به تعداد کشته‌شدگان در زندان‌ها، سازمان زندان‌ها را مسئول جان زندانیان دانست و خواستار «پاسخگویی» این سازمان شد.

    khamenei_011718.jpgخلاصه نوشته ای از جاناتان اسپایر، مقاله کامل به زبان انگلیسی در وبسایت میدل ایست فوروم

    ایران اینترنشنال، وب‌سایت تحلیلی خبری «میدل ایست فوروم» در آمریکا، در گزارشی پیرامون شرایط کنونی ایران می‌نویسد که اعتراضات اخیر مردم در ایران، برای جمع‌آوری قوا و بررسی چگونگی روبرو شدن دوباره با نیروهای امنیتی و نظامی، به‌طور موقت کاهش یافته است.

    این گزارش می‌افزاید: «با این‌حال، از روند این اعتراضات تاکنون، می‌توان چندین نتیجه‌ی مهم گرفت:

    نخست آن‌که، برای آن‌دسته از ایرانیان که خواهان تغییر رژیم‌اند، وجود یک حزب انقلابی لازم است. این الزاماً به‌معنای حضور و تشکیل یک حزب سیاسی رسمی نیست؛ بلکه سازمانی با توانایی‌های بسیج مردمی در قالب خواسته‌های مترقی برای آینده‌ی کشور، در چارچوب یک استراتژی عمومی برای تغییر شکل سیستم حكومتی، مد نظر است. در حال حاضر، هیچ تشکیلات یا مجموعه‌ای در بطن جامعه‌ی ایرانی، به‌صورت یک سازمان یا حتی شبکه‌ای از افراد وابسته‌به این نوع اندیشه‌ی مبارزاتی وجود ندارد.

    درست همانند جنبش سبز، حرکت جاری نیز می‌تواند با وعده‌های دروغین «اصلاح‌طلبی» و «میانه‌روی» و انجام برخی تغییرات ظاهری، به بیراهه کشانده شود. پراکندگی مخالفان و عدم هماهنگی آن‌ها، می‌تواند این زمینه را به‌خوبی برای حکومت فراهم کند.

    دوم آن‌که، اتهام دست‌داشتن خارجی‌ها در این جنبش، بیانگر بیم و نگرانی حکومت، به‌ویژه رهبری آن، از ابعاد مردمی این مخالفت‌هاست.

    حالا که رهبری حکومت ایران، برای منحرف کردن افکار، دخالت خارجی، به‌ویژه آمریکا را بهانه‌ی سرکوب این جنبش قرار می‌دهد، جا دارد دولت ترامپ این ادعای او را برآورده کند و به‌طور مشخص‌تری از این جنبش حمایت کند. آتش آزادی‌خواهی ایرانیان باید همیشه روشن بماند!»

    farah_Shah.jpgبی‌بی‌سی ـ علی همدانی ـ "هر بار که صبح ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ را به یاد می آورم اندوهی عمیق و بی پایان قلبم را می فشارد. آن روز تهران در سکوتی دلهره آور فرو رفته بود. گویی پایتخت ما که از چند ماه پیش در خون و آتش به سر می برد، ناگهان نفس در سینه حبس کرده بود". این توصیف فرح پهلوی، آخرین ملکه ایران است از بامداد آخرین روز حضور او و شاه در ایران.

    ekhtelas_011718.jpgمجتبی احمدی - شبکه بیان

    فساد اقتصادی و سوءاستفاده‌های مالی با نظام جمهوری اسلامی گره خورده و عجین شده است. از اختلاس محسن رفیق‌دوست و فسادهای شهرام جزایری تا اختلاس سه هزار میلیاردی و هشت هزار میلیاردی صندوق فرهنگیان همه در حکومتی رخ داده است که مدعی نمایندگی خدا بر روی زمین است.

    به گزارش «شبکه رسانه‌ای بیان» در تازه‌ترین فساد اقتصادی، کارمندی «ساده» در بخش مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران که سابقه طولانی دارد، دست به اختلاسی 126 میلیارد تومانی زده است.

    می‌گویند تیمی از وزارت اطلاعات و قوه قضائیه مأمور شده‌اند تا چگونگی این اختلاس را بررسی کنند و ببیند آیا این کارمند ساده به‌تنهایی چنین فسادی را مرتکب شده یا همدستانی هم داشته است.

    کارمند ساده مدیریت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران 30 سال سابقه خدمت دارد و به‌عنوان ذیحساب فعالیت داشته است. او به لطف پول‌های بادآورده نفتی برای خود و خانواده‌اش تابعیت کانادا را دست‌وپا کرده و پس‌ازاین سرقت بزرگ به استانبولِ ترکیه و از آنجا به کشور دوم خود فرار کرده است.

    چندی پیش سازمان بین‌المللی شفافیت در جدیدترین رده‌بندی کشورهای جهان بر اساس شاخص ادراک فساد اعلام کرد، رتبه ایران در جهان با یک پله نزول به رتبه 131 رسیده و میزان فساد اقتصادی و اداری در ایران بیشتر شده است.

    پرسش مهم این است که چرا وقتی فرد اختلاس کننده متواری می‌شود، مسئولان متوجه اختلاس می‌شوند؛ در ماجرای اختلاس مدیرعامل پیشین بانک ملی نیز وقتی محمودرضا خاوری به انگلیس و کانادا فرار کرد، افشاگری‌ها آغاز شد. آیا این به معنای وجود باندهای اختلاس‌گر در دستگاه‌های دولتی و قضایی نیست؟ هدایت الله خادمی، نایب‌رئیس کمیسیون انرژی مجلس با اشاره به اینکه کارمند ساده به کانادا فرار کرده است، می‌گوید «مشخص شده که 15 میلیون دلار به ‌علاوه 60 میلیارد تومان در حساب اکتشاف وجود ندارد.» اگر به قیمت دلار آزاد رقم 15 میلیون دلار را محاسبه کنیم، چیزی حدود 66 میلیارد تومان می‌شود که با احتساب 60 میلیارد دیگر، 126 میلیارد تومان ناپدید شده است.

    gharamat_011718.jpgرادیوفرانسه، علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ایران، در نشست امروز علنی مجلس به طور سربسته اعلام کرد که دولت ترکمنستان شکایتی را علیه ایران به دیوان بین المللی داوری تسلیم کرده که در نتیجۀ آن دولت تهران ناگزیر خواهد بود به غیر از صدها میلیون دلار خسارتی که به ترکیه می پردازد، مبالغ مشابه ای را به عنوان خسارت به ترکمنستان نیز بپردازد.

    علاءالدین بروجردی در جلسۀ امروز مجلس شورای اسلامی گفت : "چه کسی پاسخگوی صدها میلیون دلاری است که در نتیجۀ بی تدبیری وزارت نفت و شکایت کشور ترکیه به این کشور پرداخت می شود و همین ماجرای تأسف بار با ترکمنستان نیز در حال تکرار است." علاءالدین بروجردی سپس اضافه کرد که دولت ترکمنستان به "دلیل ندانم کاری های جمهوری اسلامی به مراجع بین المللی شکایت کرده و اگر دولت ایران در این شرایط بار دیگر در این مراجع محکوم بشود باید صدها میلیون دلار دیگر" از منابع عمومی اینبار به ترکمنستان بپردازد.

    رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی توضیحی در مورد دلایل و انگیزه های شکایت ترکمنستان ارایه نداد و نگفت که چرا ایران صدها میلیون دلار خسارت به دولت آنکارا می پردازد. او گفته است که در نتیجۀ اختلافات ترکمنستان با دولت ایران روابط اقتصادی دو کشور از ۵ میلیارد دلار به ۵٠٠ میلیون دلار کاهش یافته، در حالی که دو کشور بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک دارند.

    دولت آنکارا در سال ۲۰١۲ به دلیل گرانی گاز وارداتی از ایران و قطعی و کم فروشی مکرر آن علیه جمهوری اسلامی به دیوان بین المللی داوری شکایت کرد و دیوان بین المللی داوری نیز در تابستان گذشته ایران را به پرداخت ١ میلیارد و ٩۰۰ میلیون دلار جریمه و تخفیف در قیمت گاز صادراتی به این کشور محکوم نمود.

    Sheidan_Vasigh.jpgبه جوانان رهایی‌خواهِ خیزش مردمی دیماه ۹۶ در ایران

    در دنیای امروز ما، که با تحولات بزرگ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، در سطح ملی و بین‌المللی، رو به رو شده است، مبارزه‌‌‌‌‌ی رهایی‌خواهانه می‌رود که به واقعیتی انکار‌ناپذیر تبدیل شود. مبارزه برای حیاتی و جهانی دیگر، بدون ستم و سلطه‌ی خودکامگی، سرمایه‌داری، دولت‌سالاری، دین‌سالاری، مردسالاری...

    این مبارزه‌، که ناگزیر در دوران کنونی، خصلتی ملی - جهانی دارد، برای آینده‌ای دور و موهوم نیست. مبارزه‌ای است در این‌جا و از حالا. این مبارزه مرحله‌ پذیر نیست. برنامه‌‌ریزی‌شده از پیش نیست. این مبارزه از تاکتیک‌ها و استراتژی‌های کلاسیک و منسوخ، که توسط نیرویی برین، دسته‌ای، حزبی، طبقه‌ای، سوژه‌ای، آوانگاردی... تعیین شده باشند پیروی نمی‌کند. این مبارزه‌ای است برای رهایشِ امروز. برای زندگیِ خوب و کافیِ امروز، در برابری و مشارکتِ آزادِ انسان‌ها در بسیاری و چندگانگی‌ آن‌ها. این مبارزه‌ اکنون در همه جا در حال برآمدن و شکل‌گیری است، اما هم‌چنان نا استوار، متزلزل و آسیب‌پذیر است.

    جنبش‌های میدانی سال‌های گذشته در سراسر جهان و از جمله خیزش جوانان و تهیدستان ایران در دی‌ماه ۹۶ را می‌توان در پرتو نگاهی رهایی‌خواهانه، که نگاه من است، مورد تأمل قرار داد. جوانان زن و مرد، دانشجو، زحمتکش یا بیکار، طی چند روز و شب، در بسیاری از شهر‌های بزرگ و کوچک ایران، با افشای فقر و فلاکت، فساد و تبهکاری حاکمان، دست به مقابله با ستم و سلطه‌ی دین‌سالاری، خودکامگی و بی‌عدالتی برای کسب آزادی و زندگی بهتر زدند. جنبشی اجتماعی و در عین حال سیاسی، هم در اعتراض به فشار اقتصادی و هم در نفی سلطه‌ی دین و صاحبان زر و زور. جنبشی بی برنامه، بی رهبر و بی خطیب، اما خودجوش، رادیکال و بی هراس... از قهر و سرکوب، مرگ و زندان. جنبشی در جست و جوی شیوه‌های نوینِ مبارزه و مقاومت، شکل‌های نوینِ مداخله‌گری و هماهنگی، ایده‌های نوینِ سیاسی و اجتماعی.

    این جنبش‌های نوینِ زمانه‌ی‌ ما بسیاری از داده‌ها و شیوه‌های «سیاستِ» سنتی و کلاسیک را به زیر پرسش می‌برند و یا به کل به دور می‌اندازند. این جنبش‌های نوینِ زمانه‌ی‌ ما، با طرح بغرنج‌‌هایی نظری و عملی، وظیفه‌ای عاجل و خطیر بر دوش فلسفه‌ سیاسی قرار می‌دهند: بازاندیشی «سیاست» در راستای نظریه و عملِ رهایی‌خواهی.

    سیاستِ رهایش، که از برای تغییر جهانِ ما باید فرا رسد، تنها با ابداع مفاهیم جدید و کنار گذاشتن مفاهیم منسوخ گذشته امکان‌پذیر می‌شود.

    ------------------------------------------------

    جورجو آگامبن1، فیلسوف معاصر و مبارزِ ایتالبایی، نظریه‌پرداز توانایی برکنار‌کننده2، در کتابچه‌ای زیر دو عنوان‌: وسیله‌ها بدون فرجام‌ها و یادداشت‌ها در باره‌ی سیاست3، تزهایی را درباره‌ی «سیاستی» که باید فرا رسد، در خطوط اساسی فرموله می‌کند. هنگام نگارش این تزها در سال 1992، آگامبن هنوز مفهوم فلسفی- سیاسیِ توانایی برکنارکننده را تبیین نکرده بود، اما بنیادهای این تئوری در همین یادداشت‌های او به چشم می‌خورند. من در پایان این جستار بر این نظریه تأکید خواهم کرد.

    پروبلماتیک ناظر بر یادداشت‌ها، که در عین حال می‌تواند مشغله‌ی فکری، فلسفی و سیاسیِ فعالان رهایی‌خواه جهان و از جمله ایران را تشکیل دهد، پدیداری است که ما «سیاست رهایی‌خواهی‌4» می‌نامیم. من در این جا و در پرتو خوانشی که با نگاه خود از فلسفه سیاسی آگامبن به دست می‌دهم، اصول و بنیادهای چنین سیاستی را، در زمانه‌ای که با تغییر و تحولات بزرگ آن می‌زییم، مورد تأمل قرار می‌دهم.

    در پیشگفتار نوشتار با عنوان گوشزد، فیلسوف ما بی‌درنگ تأکید می‌ورزد که موضوع یادداشت‌های سیاسی او همانا تأمل بر مسائل مشخص سیاست است. به واقع امروزه، اندیشه‌ی سیاسی دوران برزخ یا به گفته‌ی آگامبن کسوف خود را می‌گذراند، زیرا که از رویارویی با چالش‌های ناشی از تغییرات بزرگ عصر ما، که مقوله‌ها و مفهوم‌های‌5 فلسفه ‌سیاسی را به تدریج از درون تهی کرده‌اند، سر باز می‌زند. پس فلسفه سیاسی باید به تقابل با چالش‌های شرایط جدید رود و این مهم را وظیفه‌ی بزرگ و اصلی‌ خود بداند. فلسفه سیاسی امروز از موقعیتی فرودست نسبت به مذهب، اقتصاد و حتا حقوق برخوردار است، در نتیجه باید از چنین وضعیتی برون آید. تأمل سیاسی آگامبن جزئی از این شرط‌بندی به شمار می‌رود.

    یادداشت‌ها در باره‌ی سیاست چند سال قبل از انتشار آثار اصلی آگامبن به رشته تحریر درمی‌آیند. برخی از آن‌ها عبارتند از: هومو ساکر6، وضعیت استثنایی7، جنگ داخلی، برای یک نظریه سیاسی استازیس8، کُمونُته‌ای که فرا‌می‌رسد‌9 و غیره. با مطالعه این‌ها، متوجه می‌شویم که در یادداشت‌ها، آگامبن به طرح ایده‌ها و دریافت‌های اصلی و ویژه‌اش از سیاست، آن گونه که ما فهمیده‌ایم، می‌پردازد، یعنی مبارزه برای یک زندگی بشری و یک سیاست غیر‌دولت‌گرا و غیر‌حقوق‌گرا.10

    بدین‌سان، از همان زمان نگارش یادداشت‌ها، ایده‌های اصلی، حداقل به‌طور بخشی و در خطوط عمده، به قول آگامبن در هسته‌های اصلی‌اش‌، وجود دارند. در این میان، من چهار محور اساسی را بر گزیده‌ام و آن‌ها را، بنا بر دریافت خود از فلسفه سیاسی آگامبن و در راستای پروبلماتیکِ رهایی‌خواهی، مورد توجه و تأمل قرار می‌دهم‌:

    1- رهایی از توتالیتاریسم و دموکراسیِ سرمایه‌داریِ دولت‌گرا.

    2- کنارگذاردن مفاهیم کلاسیک فلسفه سیاسی.

    3- هم‌زمان اندیشیدن به پایان دولت‌11 و پایان تاریخ.

    4- نقدِ قدرت مؤسسان (چون پیش‌درآمدی بر نظریه توانایی برکنارکننده).

    (توجه: در همه جا، جملات با حروف ایتالیک به نقل از آگامبن است، مگر آن که با شماره‌ای همراه باشند که در این صورت به یادداشت‌ها و کتاب‌نامه در پایان این جستار ارجاع می‌دهند.)

    --------------------------------------------------

    1- رهایی از توتالیتاریسم و دموکراسیِ سرمایه‌داریِ دولت‌گرا.

    فلسفه سیاسی امروز، به گفته آگامبن در آغاز یادداشت‌ها در باره‌ی سیاست، از دو مانع ایدئولوژیکی، بزرگ و اصلی، که بازدارنده‌ی نوسازی‌‍‌اش شده بودند، رهایی یافته است: یکی استالینیسم و دیگری ترقی‌خواهی دولت‌گرا در شکل دموکراسیِ سرمایه‌داری. این دو ایدئولوژی، در سده‌ی بیستم، پیشرفت هر گونه از سر گیریِ آزاد و مستقل فلسفه سیاسی متناسب با چالش‌های زمانه را نا‌ ممکن می‌ساخت.

    مانع نخست، می‌دانیم که به واقع درست صد سال پیش با انقلاب اکتبر روسیه ظاهر می‌شود. در شکل نظریه‌‌ی ‌عملی، ایدئولوژی‌ یا نظامی که خود را "کمونیستی" در "گسست" از سرمایه‌داری و سوسیال‌دموکراسی اعلام می‌کند. حال اکنون آشکار شده است که نظام جدیدِ "سوسیالیستی"، از همان بدو استقرار تحمیلی و به زور خود در روسیه‌ی 1917، دست به تجدید مناسبات سلطه و ستم در شکلی دیگر از طریق بازتولید آن‌ها هم در داخل کشور و هم در خارج می‌زند. ویژگی‌های این سیستم توتالیتر، «سوسیالیسم واقعاً موجود»، عبارتند از: تحکیم و تقویت هرچه بیشتر دولت، دیکتاتوری تام و تمام حزب - دولت، ترور پلیسی، لغو آزادی‌های فردی و جمعی، سرمایه‌داری دولتی، نظامی‌گری و سیادت‌طلبی منطقه‌ای و جهانی.

    مانع ایدئلوژیکی بزرگ دوم، که در غرب شکل می‌گیرد، محصول پوشیده بودن واقعیت دولت دموکراتیک مدرن یعنی دموکراسی نمایندگیِ دولت‌گرا و سرمایه‌دارانه است. سلطه‌ی این سیستم، مدت زمانی دراز، از سوی ایدئولوژی ترقی‌خواهی، که مدافع برتری آن نسبت به نظام‌های خودکامه و توتالیتر است، پنهان و مستور شده بود. این سلطه، که امروزه به گونه‌ای کامل و روشن تحقق‌پذیرفته است، دیگر مخفی و نهان نبوده بلکه آشکار و عریان است، مسلم است، برانگیزنده است، آزاردهنده است، ستمگرانه و همگانی در مقیاس جهانی است.

    Hamed_Ayinehvand_3.jpgشعله‌های ستیز میان شاه وملت از آغاز انقلاب مشروطه در ایران همواره روشن بوده اما هیچ گاه جز در ماه‌های پایانی منتهی به انقلاب ۵۷ فراگیر نبوده است. امروز که در سالگرد خروج شاه هستیم این سوال جدی است: آیا انقلاب ۵۷ اجتناب نا پذیر بود؟ پاسخ اولیه این است که بله انقلاب ۵۷ می‌توانست به سادگی با بن ست رو به روشود، چنانچه واکنش رژیم پهلوی به برخی رویدادها خردمندانه می‌بود، مثلا اگر بلافاصله بعد از هویدا بختیار به نخست وزیری می‌رسید می‌توان با قاطعیت گفت که روند رویدادها با آنچه اتفاق افتاد کاملا تفاوت می‌کرد. در کنار روحانیت به عنوان نیروی اصلی انقلاب نیروهای ملی و چپ نیز حضور داشتند یکی در مقام شریک قدرت با روحانیت که شراکتش بسیار کوتاه بود و دیگری در تظاهرات خیابانی و به ویژه نبردهای مسلحانه‌ منتهی به پیروزی قطعی انقلاب در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، که نقش قابل ملاحظه و با اندک مسامحه شاید تعین کننده‌ای هم ایفا کردند. اندکی بعد نیز متحمل سرکوب‌های خونین و مهاجرت‌های انبوه و بی‌سابقه در سال‌های دهه‌ی ۶۰ شدند. روند دردناکی که تاکنون نیز در گستره‌ای کلی‌تر شامل کلیه نخبگان با قوت و دامنه‌ی زیاد ادامه دارد و سیل مهاجرتی که در بگیرنده همه نیروهای جدی است، ایران را تا اندازه‌ی زیادی از مغزها و دلهای پر امید تهی ساخته است.

    spies_011718.jpgدویچه وله - موضوع جاسوسی ایران در آلمان ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گیرد. به گزارش روزنامه "میتل دویچه تسایتونگ"، برخی از نمایندگان پارلمان آلمان هم در مرکز توجه جاسوسان جمهوری اسلامی بوده‌اند.

    پس از انتشار خبر تفتیش خانه‌ها و محل کار ده ایرانی به اتهام جاسوسی برای "یک نهاد اطلاعاتی ایران"، روزنامه "میتل دویچه تسایتونگ" گزارشی حاوی اظهارنظرهای سیاستمداران و نمایندگان مجلس آلمان در باره جاسوسی جمهوری اسلامی در آلمان منتشر کرد.

    در این گزارش به نقل از راینهولد روبه، سیاستمدار وابسته به حزب سوسیال دموکرات آلمان آمده است: «ایران یکی از فعال‌ترین کشورها در زمینه جاسوسی در آلمان است».

    روبه ضمن اشاره به افزایش شمار افراد و نهادهایی که در آلمان در مرکز توجه جاسوسان ایرانی قرار دارند، ابراز تاسف کرده که در این رابطه هنوز کسی دستگیر نشده است.

    سیاستمدار آلمانی به مسئولان حکومتی ایران توصیه می‌کند، "با توجه به وخیم‌ترین شدن اوضاع داخلی" ایران، به جای فعالیت‌های جاسوسی در کشورهایی که خواهان همکاری سازنده با جمهوری اسلامی هستند، به "موضوعات دیگری" اهمیت بدهند. او یادآور می‌شود که آلمان با ایران همکاری سازنده داشته و دارد و در موفقیت مذاکرات هسته‌ای نقش مهمی ایفا کرده است.

    بی بی سی - قیمت دلار در بازار ایران با افزایشی دوباره رکوردی تازه به جا گذاشته و هم‌زمان قیمت طلا و سکه هم بیشتر شده است.

    به گزارش رسانه‌های ایران و تعدادی از صرافی‌‎های بزرگ تهران قیمت دلار امروز چهارشنبه ۲۷ دی به حدود ۴۴۵۰ تومان در بازار آزاد رسید.

    قیمت سایر ارزهای خارجی هم در بازار افزایش یافته است. نرخ فروش یورو در بازار آزاد به ۵۵۴۰ تومان رسید و هر پوند بریتانیا با قیمتی بیش از ۶۲۰۰ تومان فروخته شد.

    خبرگزاری فارس گزارش داده است که چند ساعت بعد از آغاز کار، اغلب صرافی‌ها بهای دلار را از روی تابلوهای قمیت برداشته‌اند و تقریبا هیچ یک از آنها حاضر به فروش دلار نبوده‌اند. بنا بر این گزارش بعضی دلالان، دلار را تا ۴۴۷۰ تومان قیمت داده‌اند.

    1258888dollar11.jpgخبرگزاری دولتی ایران، ایرنا هم گزارش داده است که قیمت هر سکه طلای طرح جدید با ۱۲ هزار تومان افزایش در بازار آزاد به یک میلیون و ۵۵۰ هزار تومان رسیده و هر قطعه سکه بهار آزادی طرح قدیم هم با سه هزار تومان رشد یک میلیون و ۴۷۰ هزار تومان معامله شده است.

    نرخ ارز مرجع بانک مرکزی هم همراه با بالا رفتن قیمت ارز در بازار آزاد افزایش یافته و قمیت دلار بانک مرکزی به حدود ۳۶۵۵ تومان رسیده است.

    shah_011718.jpgگزارشی از جوسی انسور در روزنامه تلگراف

    ترجمه صدای آمریکا

    ولیعهد شاه فقید ایران از شنیدن اسم پدربزرگش از زبان معترضان تظاهرات اخیر در ایران تعجب کرده بود.

    برای اولین بار طی چند دهه، رضا شاه پهلوی یک بار دیگر بر لب ها و اذهان دست کم بعضی از شهروندان ایران حتی در قم و مشهد نشسته بود.

    رضا پهلوی، فرزند ۵۷ ساله محمدرضا شاه، به روزنامه تلگراف گفت: «مثل زمانی است که ابرها برای مدتی جلوی خورشید را گرفته اند، اما سرانجام نور چیره می شود.»

    شاهزاده رضا پهلوی که هنگام انقلاب ۱۳۵۷ یک نوجوان بود اینک یک جنبش اپوزیسیون را از منزلش در ایالت مریلند در آمریکا رهبری می کند.

    رضا پهلوی می گوید: «بیشترین نکته مشترک ایرانیانی که با آن ها صحبت می کنم این است که والدین شان را برای رویدادهای سال ۱۳۵۷ و قرار دادن آن ها در وضعیت آشفته کنونی شان مقصر می دانند. بیشتر آن ها به من می گویند اشتباه پدران و مادران شان را تکرار نخواهند کرد.»

    بیش از دو سوم جمعیت ایران پس از انقلاب به دنیا آمده اند و خاطره و تجربه ای از پیش از انقلاب و زمانی که ایران قانون اساسی مشروطه را رد کرد و حکومت اسلامی روحانیون را به جای آن پذیرفت ندارند.

    خاندان پهلوی در دوران حکومت خود به سرکوب کمونیست ها و اسلامگرایان دست می زد و با به کار گیری پلیس مخفی، شکنجه و اعدام اعتراضات سیاسی را خاموش کرد. از دوره حکومت ۵۴ ساله پهلوی گاهی به عنوان دوره «دیکتاتوری سلطنتی» یاد می شود.

    حامیان خاندان پهلوی در ایران می گویند کشور در آن دوره شاهد پیشرفت بود، از روابط خوب با غرب، رشد سریع صنعتی و یک اقتصاد قوی لذت می برد.

    حمید دانشجوی ۲۴ ساله از اهواز می گوید: «حداقل زمان شاه آزادی های اجتماعی داشتیم و پاسپورت مان ارزشی داشت.»

    رضا پهلوی می گوید: «اطمینان دارم این آغاز یک انقلاب است، انقلاب ها طی یک شب اتفاق نمی افتند.»

    astan_ghods.gifشرق:

    جناب آقای رحمانیان
    مدیرمسئول محترم روزنامه «شرق»
    با سلام و احترام، پیرو درج مطلبی با عنوان «واکنش علی مطهری به پاسخ آستان قدس» مستدعی است دستور دهید وفق قانون مطبوعات، این پاسخ عینا در همان صفحه و با همان اولویت منتشر شود.
    اداره کل روابط عمومی آستان قدس رضوی
    چند روز پیش، آقای دکتر علی مطهری طی سخنانی در کنگره حزب همبستگی به صورت بسیط و بدون تفکیک خاصی، درباره پرداخت مالیات توسط آستان قدس شبهه‌ای وارد کرد و اظهار داشت: «معنی ندارد بگوییم آستان قدس معاف از مالیات است». در پاسخ به این اظهارنظر کلی، روابط عمومی آستان، در جوابیه‌ای تصریح کرد:

    حسین خمینی؛ آقازاده مغضوب

    | No Comments

    شهرام رفیع زاده - ایران وایر

    «حسین خمینی»، فرزند «مصطفی خمینی» و نوه ارشد پسری روح الله خمینی، بنیان‏گذار جمهوری اسلامی است. حسین برخلاف پسر عموهایش «حسن»، «علی» و «یاسر»، به جز چندسال اول پس از انقلاب، در دوره رهبری پدربزرگش هم در شمار آقازاده‎های مغضوب قرار گرفته بود.

    «سیدحسین» و خواهرش «سیده مریم»، دو فرزند مصطفی و حاصل ازدواج پسر ارشد آیت الله خمینی با «معصومه حائری»، دختر شیخ «مرتضی حائری یزدی» و نوه شیخ «عبدالکریم حائری یزدی»، موسس حوزه علمیه قم هستند.

    با این که در روایت رسمی جمهوری اسلامی، مرگ مشکوک مصطفی خمینی که به همراه پدرش در تبعید به سر می برد، از دلایل اصلی آغاز اعتراضاتی بود که به سقوط حکومت پهلوی در 22 بهمن 57 منتهی شد اما تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب و با آغاز اختلافات انقلابیون، حسین خمینی به منتقدان طیفی از روحانیانی پیوست که مقدمات قبضه کردن قدرت را فراهم می آوردند.

    hosseinKhomeniIranW2.jpgحسین خمینی در انتخابات دوره اول ریاست جمهوری، جانب «ابوالحسن بنی صدر» را گرفت. با تشدید فشارها بر بنی صدر و قدرت گرفتن بیش تر طیفی از روحانیان، از جمله «محمد بهشتی»، «اکبر هاشمی رفسنجانی»، «محمدجواد باهنر» و «علی خامنه ای» در جمهوری اسلامی، حسین خمینی نیز به تدریج انتقاداتش را صریح تر و علنی تر ابراز کرد تا آن جا که هم در اندرونی بیت آیت الله خمینی زبان به اعتراض گشود و هم در بیرون با سخن‎رانی هایش اعتراضات خود را بیان کرد؛ از جمله آن ها، سخن‎رانی شدیدالحن 11 اردیبهشت سال 60 او در مشهد بود.

    سانسور و حذف حسین خمینی از این جا به بعد شدت گرفت تا آن جا که اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات یک شنبه 13 اردیبهشت سال 60 خود می نویسد: «در جلسه هیات رییسه مجلس، سخن‎رانی پريروز حسين آقای خمينی در مشهد مطرح و به همه مطبوعات اطلاع داده شد که حرف‌های او را ننويسند... ظهر، احمد آقای خمينی و آقای صانعی ناهار را مهمان من بودند؛ در مورد حسين آقا و صحبت‌های مشهد بحث شد؛ بايد به هر نحو که شده سعی کنيم که محفوظ بماند؛ برخورد را صلاح ندانستيم و راه ارشاد را پيشنهاد کرديم و از اداره تلویزیون، سخت گله داشتند.»

    احتمالا به دنبال همین جلسه است که در 24 اردیبهشت سال 60، آیت الله خمینی نامه ای به حسین خمینی نوشت و به او «امر شرعی» کرد که از سیاست کناره کند تا در «زمان آتی» از او استفاده شود: «پسرم، حسين خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد كه پس از گذشت ايام، انسان متوجه می شود. من ميل دارم كسانی كه به من مربوط هستند در اين كوران های سياسی وارد نشوند. من اميد دارم كه شما مجاهدت در تحصيل علوم اسلامی، با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار كردن نفس اماره بالسو، برای آتيه مورد استفاده واقع شوی. من علاوه برنصيحت پدری پير، به شما امر شرعی می كنم كه در اين بازی های سياسی وارد نشوی و واجب شرعی است كه از اين برخوردها احتراز كنی. من به شما امر می كنم كه به حوزه علميه قم برگرد و با كوشش به تحصيل علوم اسلامی- انسانی بپرداز. از خداوند تعالی توفيق شما و همه محصلين را خواستارم.»

    hosseinKhomeniIranW1.jpg

    alizadeh_011718.jpgحسین علیزاده - ایران وایر

    «نظام جمهوری اسلامی ایران امروز كشوری محترم، اثرگذار، متنفذ و دارای عزت بین‌المللی است...عزت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران امروز بیش از هر زمان دیگری است.»

    این یکی از ادعاهای همیشگی آیت الله علی خامنه ای است. او بارها مشابه این سخنان را تکرار کرده و مدعی شده که نظام تحت زعامت او از جایگاه و منزلت ممتازی نه تنها در سطح منطقه بلکه از عزتی بین المللی برخوردار است.

    آن چه علی خامنه ای تحت عنوان «عزت بین المللی» از آن نام می برد، در روابط بین الملل، «اعتبار بین المللی» کشورها نامیده می شود. اعتبار بین المللی یکی از مولفه های قدرت هر کشور در کنار دیگر مولفه های قدرت مانند تولید علم و داشتن اقتصاد توانمند، توان نظامی بالا، متحدان قوی و... است.
    با این توضیح، پرسش این است که اعتبار بین المللی جمهوری اسلامی تحت زعامت آیت الله خامنه ای در چه حد است و ادعای او چه قدر صحت دارد؟ آیا آن چنان که او ادعا می کند، جمهوری اسلامی از عزت بین المللی برخوردار هست؟

    برای پاسخ بد نیست نگاهی به «سیزدهمین اجلاس بین المجالس کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی» به میزبانی ایران بیاندازیم که روز سه شنبه 26 دی 1396 در تهران به کار خود پایان داد و سپس اعضای آن به دیدار رهبر جمهوری اسلامی رفتند.

    علی خامنه ای بهتر از هر فرد دیگری می داند- بنا بر اعلام خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)- از 57 کشور مسلمان، فقط 41 کشور در اجلاس تهران حضور یافته بودند. این بدان معنا است که 16 کشور مسلمان مطلقا در اجلاس مزبور شرکت نکردند.
    جالب تر این که از 41 کشور حاضر در این اجلاس، تنها 13 کشور در سطح روسای مجالس و 9 کشور در سطح نایب رییس حضور داشتند. به عبارت دیگر، 19 کشور مسلمان حضورشان نه در سطح روسای مجالس و نه نایب رییس بود. این کشورها تنها به ارسال یک هیأت پارلمانی در سطح نازل بسنده کرده بودند در حالی که اجلاس در سطح سران برگزار شده بود.

    D8412102-0A7E-4A72-9B15-CAF1B8DA9DCE.jpegحجت الاسلام کاظم صدیقی امام جمعه ی موقت تهران در خطبه های نماز جمعه تهران گفت:
    «اجتماع ملت، دریایی را ایجاد کرد و آشغال‌ها را شست و تمیز کرد»!

    بعد از بیان این جملات، سیل اعتراضات به طرف صدیقی به راه افتاد که چرا به معترضان «آشغال» گفته است!

    ممکن است باور نکنید ولی به اعتقاد من حجت الاسلام صدیقی واقعیت را بیان کرده است:
    «اجتماع ملت، دریایی را ایجاد کرد و آشغال ها را شست و تمیز کرد!

    ملت واقعا در این چند روزه مثل دریا توفانی شد، به خروش آمد، و چند روزی آشغال های جمع شده در چهل سال گذشته را شست و تمیز کرد!

    البته این خروش توفانی، مثل هر خروش توفانی دیگر عمر کوتاهی داشت ولی در همین زمان کوتاه، توانست آشغال ها را در یک جا جمع کند و کنار هم قرار دهد:
    آشغال تندرو ها و آشغال کند رو ها!
    آشغال حاکمان امروز و آشغال حاکمان دیروز!
    آشغال راضیان به وضع موجود حکومت و آشغال اصلاح طلبان حکومت!
    و خلاصه در یک کلمه آشغال جمهوری اسلامی!

    موج هایی به راه افتاد که بعضی از اصلاح طلبان به آن گفتند «موج بی ریشه»! تو گویی موج ریشه دارد که اینان به بی ریشه بودن متصف اش می کنند.

    نه حکومت، نه بیرون رانده شدگان از حکومت، دریا را نمی شناسند. موج را نمی شناسند و کارکرد آن را نمی دانند. نمی دانند از کجا می آید و چه می کند و به کجا می رود. بیچاره ها فکر می کنند که موج مثل درخت است که باید ریشه داشته باشد.

    آری. صدیقی راست گفت:
    اجتماع ملت، دریایی ایجاد کرد و آشغال های حکومتی را شست و تمیز کرد!

    یک روز هم این آشغال ها جمع آوری و به مراکز بازیافت زباله ی تاریخ روانه خواهند شد.

    کار دریا البته این نیست. کار دریا به حرکت در آمدن و ایجاد موج خروش است. بعد که دریا آرام شد، همه جا دیدن دارد! آشغال های حکومت را هم که جمع کنند و ببرند، لذت تماشای دریا مضاعف خواهد شد. این یک نمونه از خروش دریا بود. نمونه های دیگر قطعا در راه است! کسی که این حرف را نپذیرد دریای مردم را نشناخته است!

    letterfrominside_011718.jpgخبرگزاری ایرانشهر - اخیرا نامه‌ای از ایران به خبرگزاری ایرانشهر واصل شده‌است که نویسنده آن گفته به دلایل امنیتی از بیان نام خود خودداری می‌کند، اما می‌کوشد تا سخنی را بر قلمش جاری کند که حرف ملت خردمند ایران است. نویسنده این نامه معتقد است که جامعه امروز ایران از خشنونت مبری است و حتی باید در شعارهای خود اذعان به ننگ حاکمان را جایگزین مرگ خواهی برای دیگران کند.

    باید یادآوری کرد معنای "مرگ بر رژیم آخوندی" که مردم داخل و خارج سر داده اند به معنی نابودی تمام و کمال حکومت جمهوری اسلامی است و از "ننگ بر" شاید نتوان این معنا را دریافت کرد. با این توصیف، متن این نامه بدون هیچگونه تغییری در زیر آمده است:

    نزدیک به چهار دهه می گذرد که نظام سفاک جمهوری اسلامی با تاراج ثروت ملی و مکیدن خون مردم شریف ایران به حیات ننگین خود ادامه می دهد. نظامی که دستاوردی جز عقب ماندگی، فقر گسترده مردم، نابودی منابع طبیعی و آینده فرزندان میهن نداشته، حتی پیش از تأسیس خود با دروغ و نیرنگ، چنگال های کثیف خود را در پیکر ملت پاک فرو برده و مشغول چپاول است. سردم داران رژیم خودکامه و وابستگان شان که خود را صاحبان دین انگاشته اند، با تزریق فرهنگ مسموم به جامعه سعی در تسلیم و فرمان برداری مردم نجیب دارند و با زور استبداد، ظلم و ستم، تبعیض و تحقیر و دیگر اعمال ضدانسانی، حق آزادی را سلب و مردم آزادی خواه ایران را به شدیدترین و بی سابقه ترین شکل سرکوب می کنند. در کنار مزدوران خود فروخته رژیم غیرقانونی که با چماق و سرنیزه و گلوله، رو در روی مردم عدالت خواه ایران صف آرایی کرده اند، دستگاه تبلیغات رژیم منفور، ضد فرهنگ پر سر و صدا و بد بوی خود را چون آوار بر سر مردم ایران می ریزد و با تهاجم و تمسخر عقل و خرد مردم، پرده جهل و سیاهی را پهن تر می کند. رسانه های مواجب بگیر رژیم فاسد، روزمره بر طبل توخالی اقتدار پوشالی حاکمیت زورگو می کوبند و می کوشند با تقدس نمایی، بر جنایات و دزدی های حاکمان ناپاک سرپوش گذاشته و با ترویج ابتذال، افکار عمومی را از مسایل اصلی ایران و جهان منحرف کنند. مظهر برجسته فرهنگ منحط حاکمان فرومایه همان شعار مرگ بر ... است. چهل سال است زمام داران ستم پیشه جمهوری سیاه اسلامی با شعار مرگ به زمین و زمان می تازند و خواهان نابودی هر صدای مخالف هستند. مرگ بر آن کشور یا دولت. مرگ بر این کس. مرگ بر آن غیرخودی. مرگ بر ما. مایی که ضد ولایت فقیه هستیم. در این سال ها دژخیمان حکومت نهایت سوءاستفاده از این شعار را کرده اند. دستگیری و زندان و شکنجه، اعدام و قتل بی گناهان به هر بهانه و پاشیدن بذر مرگ و نیستی، فقط گوشه ای از آن است. تأثیر این شعار در ابعاد بزرگ تر، تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی، حذف مردم شایسته و کاردان و سوار کردن عناصر مفت خور و بی کفایت و مال اندوز بر دوش ملت و تأمین هزینه های گزاف سوءمدیریت و سوداگری از طریق خالی کردن جیب مردم بیچاره است.

    zibakalam_011618.jpgصادق زيباكلام در نامه‌اي به كاظم صديقي امام جمعه موقت تهران به خاطرنشان كرده است كه بودجه امور فرهنگی-مذهبی ۸۱۰۰میلیارد تومان است و بودجه محیطزیست، ۳۰۰میلیارد تومان! متن اين نامه را بخوانيد:

    بسمه‌تعالی
    محضر باسعادت حضرت آیت‌الله جناب کاظم صدیقی
    امام‌جمعه موقت شهرستان تهران مدظله‌العالی
    با سلام و تحیات
    در خطبه‌های گران‌سنگ نماز جمعه تهران(۲۲دی‌ماه) ضمن گلایه از امناء دولت فخیمه در خصوص قلت بودجه‌های مراکز حوزوی که به امور گسترش باورهای مذهبی جامعه اهتمام می‌ورزند، فرمودید که بودجه این نهادها خیلی هم اعداد و ارقام زیادی نیستند و به‌پای برخی از دانشگاه‌ها هم نمی‌رسند. بنده جسارتا بودجه سال گذشته ۴۴موسسه، سازمان، نهاد و بنیادی که در امور فرهنگی - مذهبی فعالیت می‌کنند را جهت استحضار به محضر ارجمندتان جمع‌آوری کرده و در پایان با بودجه‌های برخی از دانشگاه‌ها بعلاوه محیط‌زیست و جنگلبانی کشور مقایسه نموده‌ام. مستحضر هستند که به‌جز وزارت ارشاد، هیچ‌یک از این چهل ارگان و نهاد نه به دولت، نه به مجلس و نه به هیچ نهاد دیگری در قبال میلیاردها تومان بودجه‌هایی که دریافت می‌دارند پاسخگو نبوده و هیچ نظارتی بر دخل‌وخرجشان اعمال نمی‌شود.

    جنابعالی درهمان خطبه‌ها اضافه فرمودید که در مقابل بودجه‌های دانشگاه‌ها این ارقام خیلی هم زیاد نیستند. بنده جسارتا بودجه برخی از دانشگاه‌های اصلی کشور را هم جهت مقایسه خدمتتان عرضه می‌دارم.


    دانشگاه فردوسی: ۳۲۰میلیارد تومان
    دانشگاه تبریز: ۲۵۰میلیارد تومان
    پلی‌تکنیک(امیرکبیر): ۲۵۰میلیارد تومان
    دانشگاه اهواز: ۲۰۰میلیارد تومان
    دانشگاه کرمان: ۱۷۰میلیارد تومان

    و بالاخره بودجه‌هایی که من بر روی آن‌ها عقده پیداکرده‌ام، محیط‌زیست و جنگلبانی کشور هرکدام با قریب به ۳۰۰میلیارد تومان را هم باز به‌منظور مقایسه به استحضار مبارکتان می‌رسانم. ای‌کاش فقط می‌شد یک نظرسنجی ابتدایی از مردم ایران به عمل می‌آمد و اگر اکثریت ترجیح می‌دادند که بودجه امور دینی کشور ۲۷برابر بودجه محیط‌زیست کشور باشد، آن ۳۰۰میلیارد را هم خرج تبلیغات ایدئولوژیک دینی حکومتی نمایید.
    ایام به کام باد
    صادق زیباکلام

    MohammadReza_Aref.jpgاعتماد ـ محمد‌حسین مهرزاد- علیرضا کیانپور ـ بعد از انتخابات پرحاشیه سال ٨٨ خیلی چیزها در جریان اصلاحات عوض شد. خیلی‌ها به حاشیه رانده شدند و برخی هم در کانون توجه قرار گرفتند. با نزدیک شدن به سال ٩٢ و پایان کار دولت احمدی‌نژاد بود که اصلاح‌طلبان فهمیدند اگر می‌خواهند در عرصه بمانند، باید رویکرد دیگری اتخاذ کنند. فهمیدند آنقدر از غیرخودی‌ها ضربه خورده‌اند که دیگر تاب تحمل ضربات احتمالی خودی‌ها را ندارند. فهمیدند باید متحدتر از همیشه باشند و به‌نفع اهداف مشترک ازخودگذشتگی کنند و در این راهبرد، قرار شد کار اصلی را محمدرضا عارف انجام دهد. او هم به هر طریق از‌خود‌گذشتگی کرد و از انتخابات کنار رفت تا اهداف اصلاحات‌طلبانه محقق شود؛ حتی با حال و هوایی معتدل و روحانی!

    اصلاح‌طلبان همان زمان همچنین فهمیدند برای اتحاد نیازمند شورا و مشورتند. فهمیدند بدون اتاق فکر و نقش‌آفرینی هر آنچه از شخصیت متنفذ و حزب موثر دارند، راه به جایی نمی‌برند. پس دست به تشکیل یک شورای عالی سیاستگذاری زدند و با تعریف گام‌های سه‌گانه به مدد صندوق‌های رای و پایگاه اجتماعی‌شان که به‌خصوص در ابتدای راه، قدرتمندتر از هر زمان دیگری بود، در ٦ سالِ بعد از دولت یازدهم، کرسی‌های مجلس دهم و خبرگان پنجم و پس از آن، دولت دوازدهم و شوراهای پنجم را تصاحب کردند و اکنون، بیش از هر زمان دیگری باید پاسخگوی اعتماد‌اجتماعی این سال‌ها باشند.

    محمدرضا عارف که در تمام این سال‌ها یکی از نفرات اصلی جریان اصلاحات در عرصه بیرونی و به‌اصطلاح مقابل لنز دوربین‌ها بوده، به عنوان سرلیست فهرست امید تهران به‌همراه ٢٩ نفر دیگر وارد مجلس شد و ریاست فراکسیون امید را برعهده گرفت. همزمان به عنوان رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، فهرست‌های انتخاباتی شوراهای شهر را بست و درادامه ریاست شورایی متشکل از ٣٠ نماینده تهران و ٢١ عضو اصلاح‌طلب شورای شهر پایتخت را برعهده گرفت اما درتمام این مدت بیشترین انتقادها را به‌خاطر مشی و مرامی تحمل کرد که خود، آن را راهبردی استراتژیک می‌داند و از آن به عنوان «استراتژی سکوت و فحش‌خوری آگاهانه» به عنوان یکی از الزامات بی‌بروبر‌گرد این مسیر پر‌فراز و نشیب یاد می‌کند. او همزمان معتقد است آنگاه که لازم باشد «فریاد» هم خواهد زد!

    بعد از انتخابات امسال، اعلام شد که شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، با مکانیزم‌هایی که درون خودش تعریف کرده، دست به آسیب‌شناسی کلی زده و از نخبگان و فعالان شناخته‌شده نظرخواهی کرده تا اشکالات و انتقاداتی را که وجود دارد، برطرف کند. چند ماهی است که اعلام می‌شود این ارزشیابی‌ها انجام شده، آسیب‌شناسی اتفاق افتاده، ولی در عرصه عمومی خروجی آن را نمی‌بینیم. یعنی نه اعلام می‌شود که این آسیب‌ها چه بوده، نه اعلام می‌شود که چقدر این انتقادات وارد بوده یا وارد نبوده. آیا قرار است تغییری چه به لحاظ ترکیب و چه به لحاظ نحوه عملکرد، در شورای عالی اتفاق افتد؟ فضای مبهمی ایجاد شده که القا می‌کند شورای عالی، نهادی است که یک سال قبل از انتخابات شروع به فعالیت می‌کند و بعد از انتخابات، کار را تعطیل می‌کند تا یک سال قبل از انتخابات بعدی؛ آخرین وضعیت شورای عالی چگونه است؟

    به نظرم اینکه ما پس از انتخابات وارد مرحله آسیب‌شناسی شویم، امری طبیعی و لازم است و در ذات گفتمان اصلاحات نهفته است. ما تعصبی نسبت به تصمیمات گذشته نداریم. صرفا تعصب داریم که بهتر عمل و اشکالات را رفع کنیم. دوره قبل هم همین روند را طی کردیم. بعد از انتخابات مجلس همین روند را طی و تغییراتی در ساختار شورای عالی ایجاد کردیم.

    در دوره دوم شورای عالی با تخریب‌های بیشتری روبه‌رو شدیم که البته برای ما طبیعی بود چراکه به هر حال دستاورد شورای عالی برای عده‌ای سنگین تمام شده بود. وقتی کل لیست تهران در مجلس رای آورد، رقیب، این رویداد بزرگ را تصادف تلقی می‌کرد. رقبا می‌گفتند در دوره بعد این اتفاق نمی‌افتد اما دوره بعد و در انتخابات شوراها، پیروزی ما قوی‌تر از دوره قبل محقق شد. طبیعتا رقابت‌ها و برخی مسائلی که درون جبهه اصلاحات داریم نیز هجمه‌هایی را متوجه این نهاد می‌کرد. قرار نیست درون این جریان همه عین هم فکر کنند. اختلاف‌نظرهایی بود و هست. گاهی تعصب‌های حزبی، حتی تعصب‌های فردی در عمل مطرح می‌شود و وقتی وارد مصداق و گزینش نامزدها می‌شویم اختلاف نظرها و بحث‌هایی که پیش می‌آید، منجر به بروز مشکلاتی می‌شود و به همین دلیل، این‌بار جدی‌تر از دفعه قبل وارد بحث آسیب‌شناسی شدیم.

    در دوره قبل، از کلیه احزاب عضو شورای عالی و واحدهای استانی نظرسنجی کردیم اما در نوبت اخیر، درکنار همین روند، از حدود ٧٠-٦٠ نفر از چهره‌های شاخص و نخبه جامعه که در رسانه‌ها و تریبون‌ها نسبت به عملکرد شورای عالی انتقاداتی مطرح کرده بودند، به صورت رسمی دعوت کردیم و با ارسال نامه‌هایی، از آنها نظرخواهی کردیم چرا که مبنای ما این بود که برای حفظ انسجام باید اشکالات حتی‌الامکان مرتفع شود. البته همیشه پیش‌فرض ما حفظ وحدت و تقویت انسجام درون جبهه اصلاحات بوده است و بر اینکه چه تشکیلاتی و با چه ساز و کاری، بتواند این راهبرد را مدیریت کند، تعصبی وجود ندارد. از اواخر دوره اول چند حزب عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نامه نوشتند که ماموریت شورای عالی به اتمام رسیده و باید شورای هماهنگی وارد کار شود که اتفاقا در این رابطه در جلسات شورای عالی بحث کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این مساله، مربوط به شورای عالی نیست، بلکه مربوط به شورای هماهنگی است چراکه کل اعضای شورای هماهنگی در شورای عالی عضویت داشتند و باید نظر شورای هماهنگی به شورای عالی اعلام شود که در این‌صورت به طور طبیعی، نقطه‌نظرات این احزاب نیز لحاظ می‌شد. از طرفی بعضی از این دوستان می‌‎گفتند که تشکیل شورای عالی باعث تضعیف احزاب شده است. این انتقاد برای ما بسیار جدی بود. به خصوص بنده، بارها و بارها مطرح کرده بودم که ما فرض‌مان این است که تشکیل شورای عالی باید باعث انسجام جریان اصلاحات و تقویت احزاب شود. اگر در جاهایی، عملکرد ما باعث تضعیف احزاب شده، بگویید که آن را اصلاح و اشکالات را رفع کنیم. حقیقتا تا به حال هیچ مصداقی مبنی بر اینکه شورای عالی باعث تضعیف عملکرد حزبی شده ندیده‌‎ایم. البته ممکن است، حزبی بگوید در فلان لیست، اعضای حزب ما حضور ندارند که آن هم مربوط به رویکرد ما بوده است و قرار نبود به کسی یا حزبی سهم بدهیم. احزاب فراوانی داشتیم و بنا بود حرکت‌مان جبهه‌ای باشد و این راهبرد به تایید شورای عالی نیز رسیده بود که در انتخابات نمی‌توانیم به حزب یا احزابی سهمیه بدهیم.

    به هر حال ما تاکید داشتیم که باید بیشتر مراقبت کنیم تا رفتار ما باعث تقویت گفتمان و در نهایت تقویت احزاب شود. به‌خصوص باتوجه به هجمه‌هایی که ٣- ٢ ماه بعد از انتخابات شوراها به لیست شورای شهر تهران وارد می‌شد، بسیار شدید بود و گفتیم این دفعه در ارزیابی عجله نکنیم و دقیق‌تر بررسی کنیم. چرا که فرصت بیشتری داشتیم. در دور قبلی، فرصت زیادی نداشتیم. از انتخابات قبل تا شوراها، صرفا یک سال وقت داشتیم و باید در یک زمان محدود چند ماهه تصمیم‌گیری می‌کردیم. این دوره فرصت بیشتر داشتیم و بحث ما این بود که بتوانیم به ساز و کاری ماندگار برسیم؛ ساز و کاری که صرفا این‌طور تلقی نشود که این ساز و کار فقط برای انتخابات بوده است. باوجود آنکه بعضی از اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات این تلقی را داشتند، تلقی من چیز دیگری بود. از اول که پذیرفتم که به این شورا بروم، تلقی‌ام این بود که شورای عالی باید به عنوان یک نهاد هماهنگ‌کننده و انسجام بخش در کل جریان اصلاحات باشد چرا که اولا احزاب اصلاح‌طلب محدود به این ١٨ تا٢٠ حزب نمی‌شوند و احزاب اصلاح‌طلب دیگری هم در سطح ملی و استانی داریم که در شورای عالی نماینده رسمی ندارند و ثانیا برخی از شخصیت‌های برجسته و تاثیرگذار در جریان اصلاحات داریم که تاثیرگذاری بسیاری در استان‌ها و مرکز دارند و مسلما نمی‌توان این ظرفیت‌ها را نادیده گرفت. البته وقتی وارد رویکرد حزبی شویم، اینها نادیده گرفته می‌شوند. واضح است که در نهایت و در درازمدت، رویکرد ما باید حزبی باشد و در یک مقطع زمانی که ان‌شاءالله نباید آن‎قدرها دیر باشد، باید به یک حزب یا چند حزب فراگیر برسیم و این یک یا چند حزب فراگیر، باید محور فعالیت‌ها باشند که راحت بتوانیم کار کنیم و پاسخگوی مردم باشیم. اما در حال حاضر این شرایط فراهم نیست. بنابراین ارزیابی‌ها در این مسیر انجام شد و به‌دور از تعجیل، آسیب‌شناسی را از طریق کمیته امور استان‌ها پیگیری کردیم و در ادامه، کمیته خاصی به این منظور تشکیل شد و خوشبختانه به نتایج خوبی هم رسیدیم.

    به برخی از نتایج و جمع بندی‌ها اشاره می‌کنم یک نتیجه‌گیری این بود که این شورا نباید فقط شورای عالی انتخابات باشد؛ بلکه باید ماندگار باشد. بعد از تشکیل مجلس دهم این سوال جدی پیش آمد که اکنون فراکسیون امید باید پاسخگوی چه نهادی باشد؟ اگر شورای عالی نباشد، دوستان در مجلس بخواهند رایزنی کنند تشکیلات بالاسری آنها کجاست؟ اگر بگوییم شورای عالی منحل شده، مردم می‌گویند حالا که از ما رای گرفتید، از این به بعد چه کسی مطالبات ما را پیگیری می‌کند؟ بنابراین حتی در آن زمان هم باید شورای عالی حفظ می‌شد تا پاسخگوی مطالبات مردم باشد. بعد از آن در دور دوم که این بحث جدی‌تر شد که باید تشکیلات شورای عالی پایدار و مستمر بماند. در نظرسنجی‌ها و آسیب‌شناسی‌های اخیر این نکته مورد تاکید قرار گرفت که شورای عالی سیاستگذاری باید ماندگار بماند. روی ترکیب اعضا خیلی بحث شد. می‌دانید که در دوره اول، تعداد اعضای حقیقی و حقوقی برابر بود. برخی احزاب معترض بودند. در دور دوم، تعداد اعضای حقیقی نصف تعداد اعضای حقوقی شد. یعنی ترکیب شوراها به صورت یک‌سوم اعضای حقیقی و دوسوم اعضای حقوقی.

    Iran_EU.jpgدبی-العربیه. نت فارسی - روزنامه فایننشال تایمز چهارشنبه ۱۷ ژانئیه ۲۰۱۸ از توافق تهران با اروپا برای گفت‌وگو بر سر برنامه موشکی ایران و نقش این کشور در نزاع‌های منطقه‌ای خبر داد.

    به نظر می‌رسد این توافق نتیجه فشارهای دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برای اصلاح توافق هسته‌ای ایران باشد. ترامپ بارها تهدید به خروج آمریکا از این توافق کرده؛ مساله‌ای که خوشایند اروپایی‌ها نیست.

    korea_011718.jpgرادیو زمانه، در مذاکرات کره جنوبی و کره شمالی، دو طرف توافق کردند که در مراسم گشایش المپیک زمستانی پیونگ‌چانگ ورزشکاران‌ دو کشور زیر یک پرچم رژه بروند و تیم مشترک هاکی روی یخ زنان دو کره در مسابقات شرکت کند.

    به‌گزارش رویترز، نمایندگان کره جنوبی و کره شمالی برای نخستین بار پس از دو سال، از هفته گذشته در حال مذاکره بر سر چگونگی شرکت در مسابقات المپیک زمستانی در ماه فوریه هستند.

    بازی‌های المپیک زمستانی پیونگ‌چانگ کره جنوبی از ۹ تا ۲۵ فوریه (۲۰ بهمن تا ۶ اسفند) برگزار خواهد شد.

    وزارت امور اتحاد کره جنوبی چهارشنبه ۱۷ ژانویه / ۲۷ دی در بیانیه‌ای اعلام کرد که کره شمالی هیئتی با بیش از ۴۰۰ نفر، از جمله ۲۳۰ دختر و پسر جوان رقصنده، ۱۴۰ هنرمند و ۳۰ تکواندوکار برای برگزاری مراسم المپیک زمستانی اعزام خواهد کرد. کمیته المپیک شمار دقیق ورزشکاران کره شمالی را اعلام خواهد کرد.

    خبرگزاری فرانسه نوشته است که کره شمالی هفته گذشته اصل اعزام ورزشکاران خود به المپیک زمستانی پیونگ‌چانگ را پذیرفت.

    در روز ۳۱ دسامبر / ۱۰ دی، کره جنوبی به کره شمالی پیشنهاد داد که در جریان مراسم گشایش المپیک ورزشکاران دو کشور در کنار یکدیگر رژه بروند و یک تیم مشترک هاکی روی یخ زنان در مسابقات شرکت کنند که هر دو پیشنهاد از سوی کره شمالی پذیرفته شدند.

    پیش از بازی‌های المپیک، دو طرف دوره مشترکی برای اسکی‌بازان در شمال و یک رویداد فرهنگی در کوهستان «کومگانگ»، برگزار خواهند کرد. مقامات سئول قصد دارند هفته آینده از این محل‌ها بازدید کنند.

    شنبه آینده نمایندگان دو کشور به لوزان، مقر کمیته بین‌المللی المپیک، خواهند رفت تا درباره شرایط مشارکت خود و تأیید توافقات صورت گرفته بین دو کشور با مسئولان این کمیته گفت‌وگو کنند.

    ورزشکاران دو کره پیش از این در جریان مراسم گشایش المپیک سال ۲۰۰۰ سیدنی، ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۶ تورین زیر یک پرچم رژه رفته بودند. از سوی دیگر، آن‌ها هرگز یک تیم مشترک برای بازی‌های بین‌المللی ارائه نداده بودند، تنها در سال ۱۹۹۱ در مسابقات قهرمانی جهان تنیس روی میز، تیمی با ورزشکاران دو کشور انتخاب شده بود. کره شمالی بازی‌های المپیک تابستانی سئول در سال ۱۹۸۸ را تحریم کرده بود.

    هیئت کره شمالی از ۲۵ ژانویه وارد کره جنوبی خواهد شد.

    کره شمالی همچنین هیئتی متشکل از ۱۵۰ نفر به بازی‌های پارالمپیک اعزام خواهد کرد.

    Ali_Motahari.jpgشرق:
    جناب آقای رحمانیان
    مدیرمسئول محترم روزنامه «شرق»
    با اهدای سلام، نظر به پاسخ آستان قدس رضوی به سخن اینجانب که «هر کسی یا هر نهادی که درآمدی دارد باید مالیات بدهد. معنی ندارد که بگوییم آستان قدس معاف از مالیات است.» مستدعی است متن زیر عینا در آن روزنامه درج گردد. سخن من در کنگره حزب همبستگی درباره این مطلب بود که یکی از آسیب‌ها و آفت‌های اقتصادی کشور ما این است که بخش خصوصی آن کوچک است و علاوه‌بر بخش دولتی، دو بخش دیگر یعنی بخشی که در اختیار نظامیان است و بخش‌های دیگر اقتصادی مانند ستاد اجرائی فرمان امام (ره) و بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی در مقابل بخش خصوصی قرار گرفته‌اند که شرایط رقابت سالم را در مناقصه‌ها و غیر آن از بین برده‌اند و این دو بخش اخیر می‌توانند هرگونه فشاری را به هر دولتی وارد کنند و خواسته‌های خود را بر او دیکته نمایند.

    Alaadin_Broujerdi.jpgایسنا ـ رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت که در حال حاضر نمی‌توان درباره قصور احتمالی چین در حادثه نفتکش سانچی نظر داد.

    علاءالدین بروجردی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: با توجه به اینکه آقای برومندی از طرف کمیسیون به همراه هیات ایرانی به محل اعزام شده بود منتظر ارائه گزارش ایشان به کمیسیون هستیم و تا زمان اینکه اطلاعات ایشان را دریافت نکنیم نمی‌توانیم نظر بدهیم.

    وی درباره طرح شایعاتی مبنی بر قصور چین در این حادثه و نحوه امدادرسانی، یادآور شد: به نظر من این موضوع بیشتر فضاسازی و خط آمریکایی‌هاست که بین ما و چین مشکل ایجاد کنند. همه دنیا می‌دانند که رادارهای مختلف هرگونه تحرکی را ثبت و ضبظ می‌کنند.

    17Day.jpgدر باره روز تاریخی ۱۷ دی، روزی که چادرها به فرمان رضا شاه از سر زنان ایران برداشته شد، بسیار شنیدیم، و از پسِ شنیده‌ های خودم چنین احساس می‌ کردم که در گیلان و در شهر رشت، به ویژه در میان خویشان من، چادر بر سر نداشتن آنچنان مسئله‌ای نبود و راحت از سرها برداشته شد. شاید چون بندر انزلی در آن دوران دروازه اروپا بود، و در دهات و در شالیزارها هم زنان بدون حجاب دیده می ‌شدند.

    هنگامی‌ که پس از انقلاب روزی در پاریس با دکتر فریدون کشاورز به سخن نشستیم، به من گفت که در رشت با خانواده ما از نزدیک آشنا بود و با دو دایی بزرگ من به یک مدرسه می‌رفتند، بارها به خانه‌ ی هر دو مادر بزرگ من دعوت شده بود و شرح ساختمان و دار و درخت خانه‌ ها تقریبآ همانی بود که باقی مانده بود. اما آنچه که او از فضای آن خانه ‌ها گفت، برای من جالب بود.

    می‌ گفت:

    زنان خانواده ‌ی شما در آن زمان، درون خانه رو نمی‌ گرفتند و حتی در شهر هم در این باره صحبت می شد و چنین رفتاری در آن دوران پسندیده نبود!

    Emadedin_Baghi.jpgدر وانفسای خبرهای ناگوار این روزها از اعتراضات کسانی که زیر چرخ دنده‌های فقر و بیکاری و تحقیر و... له شده‌اند تا کشته شدن ۲۵ نفر و بازداشت جمعی از افراد تا موج سواری بیگانگان دسیسه گر، که همه این خبرها روح انسانی را می‌خراشد، اما یک خبر، خشنود کننده و التیام بخش بود. در روزنامه‌های چهارشنبه ۲۰ دی۱۳۹۶ خبر دستور توقف اعدام‌ها از سوی رئیس قوه ‌قضائیه طبق قانون جدید درباره متهمان مواد مخدر منتشر شد. بر اساس دستورالعمل اجرائی قانون الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر اکنون قضات اجرای احکام کیفری مکلف‌اند در اسرع‌ وقت ضمن توقف اجرای حکم محکومان به اعدام، پرونده آنها را مورد بررسی قرار دهند. گفته می‌شود این دستورالعمل جلوی اعدام حداقل پنج هزار نفر را خواهد گرفت.

    Bijan_Safsari.jpgماجرای کشتی نفت کش سانچی و کشته شدن ۳۲ خدمه ایرانی آن عاقبت پس از ۸ روز شعله ورشدن در ابهای دریای چین درهشتم ژانویه با مرگ همه سرنشینان این کشتی به پایان رسید و دولت ایران بی آنکه پاسخی به پرسشهای مطرح شده در اذهان عمومی خاصه پرسشهای وابستگان خدمه کشته شده این کشتی، داده باشد تنها با اعلام یک روز اعزای عمومی پرونده این ماجرای تاسف برانگیز و جانگداز را می‌بندد

    از یک سو عدم پیگیری موثر و بایکوت خبری این سانحه از سوی دولت ایران بعنوان مالک این کشتی و ایضاعدم کمک رسانی به هنگام دولت چین که محل وقوع این سانحه در ابهای این کشور بوده و از سوی دیگر، وقوع حوادث مشابه در یک سال گذشته در همان محل سانحه کشتی سانچی یعنی در دریای چین، وقوع این حادثه را فراتر از حد یک تصادف دریایی ساده در اذهان عمومی ساخته است طرفه آنکه روزنامه وال استریت ژورنال (۱) (Wall Street) Journal) اخیرا مقاله‌ای در ارتباط با سانحه کشتی سانچی منتشر می‌کند که در ان پرده از گسترش سیستم جنگ الکترونیک بسیار پیشرفته چین برداشته و می‌نویسد در تمامی سانحه‌های مشابه یک سال اخیر در ابهای چین، تمامی کشتی‌های مورد حادثه سیگنالهای ردیابی آنها قبل از تصادف متوقف گردیده

    یک کارشناس کشتیرانی ایرانی بنام "م - لنگرودی" که خود سالها با گذراندن مدارج علمی و دانشگاهی مرتبط با کشتیرانی در نیروی دریایی ایران مشغول بوده و چند سالی است بعنوان پناهنده سیاسی در کشور آمریکا بسر می‌برد و هم اکنون در ارتباط با تخصص خود مشغول تدریس در یکی از دانشگاه‌های امریکا در ایالت ویرجینا است.‌م - لنگرودی در ارزیابی سانحه کشتی نفت کش سانچی و در ارتباط با مقاله مورد اشاره روزنامه وال استریت ژورنال در مقاله ایی برای نگارنده نوشته است:

    majlis_011618.jpgرادیو فردا، ۱۷۰ نماینده مجلس شورای اسلامی در نامه ای به سران سه قوه در ایران، با اعلام اینکه تجمع‌های اخیر «در بستر» پیام‌رسان‌های خارجی انجام شده است، خواستار جایگزینی پیام‌رسان‌های داخلی به جای این پیام‌رسان‌ها و ساماندهی فیلترشکن‌ها شدند.

    به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، این نمایندگان در نامه‌ای که در جلسه علنی روز سه‌شنبه ۲۶ دی مجلس قرائت شد، اعلام کردند که در چند ماه گذشته، به گفته آنان، «بدخواهان و دشمنان ملت ایران با سوءاستفاده از برخی زمینه‌های داخلی، حداکثر بهره را از پیام‌رسان‌های خارجی برای ایجاد ناامنی، فساد و آشوب در شهرهای ایران برده‌اند».

    دراین بیانیه از «حمله داعش به مجلس شورای اسلامی، ترویج خشونت، ایجاد آشوب‌های خیابانی اخیر، فروش مواد مخدر و روانگردان‌ها» از جمله اقداماتی نام برده شده که «در بستر پیام‌رسان‌های خارجی» انجام شده است.

    این نمایندگان مجلس خواستار حمایت از پیام‌رسان‌های داخلی و جایگزین کردن آنان به جای پیام‌رسان‌های خارجی و اقدام فوری برای «ساماندهی فیلترشکن‌ها» شدند.

    پس از تجمع‌ها و تظاهرات اخیر در ایران، پیشنهاد چهره‌ها و رسانه‌های اصولگرا برای جایگزینی پیام‌رسان‌های داخلی به جای پیام‌رسان‌های خارجی شدت گرفته است.

    Mohsen_Makhmalbaf.jpg

    دوست بسیار گرانقدر و عزیزم

    آقاى مصطفى تاجزاده.

    همواره شما را به عنوان انسانى شریف، مبارز، معتدل، و پر جرات ستایش کرده‌ام، اما حقیقت‌جویى مرا وامى دارد که به نقد سخنان شما در تحلیل حوادث اخیر برآیم و این نامه را برایتان بنویسم.

    در ویدئوى منتشره درباره حوادث اخیر همچون پیش، با استناد به این که باید جلوى سوریه‌اى شدن ایران را گرفت، بر تداوم شیوه اصلاحات اصرار ورزیده‌اید. چنانکه گویى ما از بین دوگانه (سوریه‌اى شدن، افغانستانى شدن) و ادامه اصلاحات بى‌نتیجه، که چیزى جز شرکت در انتخابات طراحى شده و در مشت خامنه‌اى نیست، راه دیگرى نداریم، و از نظر شما، اصلاحات نه تنها وحى منزلى براى ایران، که براى همه دنیا و همه اعصار، حتى براى دوران هیتلر است.

    در ویدئوى مزبور استدلال کرده اید که افغانستان بعد از دخالت غرب به جایى نرسیده، چرا که نیمى از افغانستان امروزه در دست طالبان است.

    تاجزاده عزیز! اگرحکومت طالبان حکومت بدى بود، و حمله بین المللی باعث شد نیمى از افغانستان از دست طالبان آزاد شود، چرا نتیجه مى‌گیرید که چون همه افغانستان امروز از دست طالبان آزاد نیست، پس آن آزاد شدن از اصل بى فایده بوده است! مگر براى نجات افغانستان از دست طالبان، راه دیگرى هم در آن زمان موجود بود؟ اگر موجود بود، چرا حکومت ایران و دولت اصلاحات با آن حمله همراه شدند؟! و چرا آن زمان اصلاح طلبان نه تنها لب به اعتراض نگشودند که در تعیین دولت بعد از حمله در افغانستان سخت فعال و همکار غرب بودند؟

    naftkesh_011618.jpgصدای آمریکا، یک روز بعد از غرق شدن نفتکش ایرانی با ۳۲ سرنشین، خبرهای ضد و نقیضی درباره ماموریت آن و جزئیات حادثه منتشر شده است. در گزارش هایی از برخی نمایندگان نقل شده که این نفتکش به جای کره جنوبی به سمت کره شمالی می رفته و حتی برخی حادثه آن را ناشی از حمله موشکی و انفجار دانسته اند تا برخورد با کشتی تجاری چینی.

    سایت تابناک در داخل ایران به نقل از چند نماینده نوشت که نفتکش ایرانی سانچی قرار بود به کره شمالی برود. این سایت حتی به نقل از نمایندگان و به استناد بولتن های محرمانه امکان حمله موشکی از سوی کشوری دیگر - شاید آمریکا- به نفتکش ایرانی را رد نکرد.

    در ماههای اخیر گزارش های زیادی از رابطه مخفی ایران و کره شمالی در رسانه های آمریکایی منتشر شده است. حتی برخی مقام های ارشد کره شمالی به بهانه شرکت در مراسم تحلیف مرداد ماه حسن روحانی، حضور یازده روزه در تهران داشته اند. اما هنوز هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه نفتکش ایرانی به جای کره جنوبی به کره شمالی می رفته، در دست نیست.

    ساعتی بعد از این اظهارات، ابتدا، کیم سئونگ هو، سفیر کره جنوبی در تهران و بعد سخنگوی وزارت خارجه مقصد کره شمالی برای این نفتکش را رد کردند.

    در حالیکه ادعای حمله موشکی به نفتکش ایرانی مطرح شد که هیچ گزارشی از شلیک موشک در شنبه گذشته در نزدیکی مرزهای چین گزارش نشده است.

    Police_Germany.jpg

    رادیو فردا، دادستانی فدرال آلمان رسما اعلام کرد که بامداد روز سه‌شنبه، ۲۶ دی‌، ۱۰ محل کار و زندگی متعلق به چند ایرانی «مظنون به جاسوسی» را بازرسی کرده است.

    به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از دادستانی آلمان، این بازرسی‌ها در چند محل در گوشه و کنار کشور آلمان انجام گرفته است. با این حال، دادستانی محل آنها را افشا نکرده است.

    پیشتر، مجله فوکوس چاپ آلمان گزارش داده بود که این بازرسی‌ها در شهر برلین و همین طور در ایالات بادن‌ـ‌وورتمبرگ، باواریا و راین وست‌فالیا انجام شده است.

    به گفته دادستانی آلمان، هنوز کسی در این ارتباط دستگیر نشده است.

    ظن دست زدن به «اقدام جاسوسی» در این محل‌ها، دلیل بازرسی از آنها ذکر شده است.

    در همین حال، خبرگزاری آلمان از گزارش‌هایی می‌گوید مبنی بر این که مظنونین، «اعضای سپاه قدس» سپاه پاسداران جمهوری اسلامی هستند، اما دادستانی آلمان از تایید این گزارش‌ها خودداری کرد.

    Mohammadreza_Tajik.jpgشرق - مرجان توحیدی - سر خیابان، حجله گذاشته‌اند. کمی جلوتر ساختمان شرکت ملی نفت‌کش است که بالاسر آن، تصویر ٣٠ دریانورد جان‌باخته در حادثه سانچی را نصب کرده‌اند و صدای قرآن تا نیمه‌های کوچه به گوش می‌رسد. دسته‌های گل سفید و پلاکاردهای عزا، دو طرف کوچه بیش‌ازپیش داغ این روزها را به رخ می‌کشد. برای مصاحبه با محمدرضا تاجیک وارد دفتر او در همین خیابان شدم تا درباره ماهیت اعتراضات اخیر و مواجهه اصلاح‌طلبان با شرایط جدید صحبت کنیم. تاجیک تلاش کرد در طول مصاحبه تأکید کند پیش از آنکه بخواهد نامی بر این اعتراض‌ها بگذارد و آنها را در ظرف نظری ببرد، بیشتر باید بگوید این پدیده، چه نیست. او از نفرت و عصبانیت متراکم و متقاطعی در جامعه سخن گفت که نتیجه‌اش چنین شد و در پاسخم به این سؤال که چرا الان چنین شد، گفت: در انقلابات رنگی که در بلوک شرق اتفاق افتاد، اصطلاحی داشتند: «حالا وقتشه». تاجیک به اصلاح‌طلبان توصیه کرد با به‌محاق‌رفتن این وقایع، اصلاح‌طلبان به تعطیلات تاریخی نروند. او گفت: «کار ما به صورت جدی از حالا شروع شده است. اگر در تعطیلات تاریخی هم بودیم، باید این تعطیلات را رها کنیم و برگردیم. بنشینیم و ببینیم چگونه می‌توانیم تدبیر و تمهید کنیم که این وقایع ققنوس‌وار از خاکستر خود برنخیزد». به گفته او: «فردای بعد از این وقایع در کشور ما، فردای دیگری است. بی‌تردید، تاریخ ما با این وقایع ورق می‌خورد».

    ‌* تحلیل شما از اتفاقاتی که رخ داد، چیست؟ اعتراض بود یا شورش یا جنبش؟ جنس این وقایع چه بود؟

    Sarou_Ghahremani.jpgکیهان لندن ـ احمد رأفت - سارو قهرمانی، جوان ۲۴ ساله سنندجی، یکی از قربانیان کهریزک‌هایی است که این بار نه تنها در تهران، بلکه در شهرهای مختلف ایران، پیکر جوانانی را که در اعتراض‌ها بازداشت شده‌اند، تحویل خانواده‌هایشان می‌دهند.

    محمد‌ابراهیم زارعی، فرمانده سنندج مدعی است که سارو در یک درگیری مسلحانه کشته شده است و کشته شدن وی ربطی به ناآرامی‌ها در این شهر ندارد. ناآرامی‌هایی که در آنها به گفته فرماندار سنندج «با کمک و همکاری خوب مردم به هیچ فردی آسیب نرسید». البته فرماندار هم که می‌داند کسی حرف‌های او را باور نمی‌کند، پدر سارو، محمد قهرمانی، را با تهدید مقابل دوربین نیز می‌نشاند تا دروغ‌هایش را تائید کند.

    Sanchi.jpgشرق ـ شکوفه حبیب‌زاده: سناریوها درباره علت حادثه نفت‌کش سانچی کماکان ادامه دارد و به‌دلیل دقیق‌نبودن اطلاعاتی که از جانب مسئولان ارائه شده، شایعات نیز به‌صورت درهم با اخبار واقعی به بیرون نشر پیدا کرده‌اند. در یکی از این شایعات مطرح شده بود مقصد این نفت‌کش به کره‌شمالی بوده و نه کره‌جنوبی و این مسئله موجب اختلاف شده و چین پس از اخطار به نفت‌کش ایرانی شلیک می‌کند. این شایعه آنقدر دست‌به‌دست شد تا سخنگوی وزارت امور خارجه را به واکنش واداشت. بهرام قاسمی در‌این‌باره گفت: «مقصد ‌‌نفت‌کش سانچی کره جنوبی بوده و شایعات منتشرشده در فضای مجازی در این خصوص کذب و مردود است». هرچند این شایعه قدری توهم توطئه را دنبال می‌کند اما مسئله آن است که در افکار عمومی چند سؤال مهم بی‌پاسخ مانده است. اینکه چرا با وجود تعلل چینی‌ها که بارها از سوی مسئولان دریایی ایران در گفت‌وگوهای مختلف بر آن تأکید شده، سخنگوی وزارت خارجه سخن از همکاری بسیار خوب چین به میان می‌‌آورد؟ قاسمی در اظهارنظر اخیر خود علاوه بر اینکه خود را از نقدها درباره کم‌کاری‌ها در اعمال فشارهای دیپلماتیک مبرا کرده، گفته است: «وزارت خارجه از ابتدای این حادثه با تشکیل ستاد در مرکز و ارتباط مستمر روزانه بین تهران، پکن و شانگهای کار را دنبال کرده و به بهترین شکلی که می‌توانسته این پیگیری‌ها را انجام داده و هیچ‌گونه کوتاهی در این زمینه صورت نگرفته است. دولت چین هم از ابتدای این قضیه و بعد از برقراری تماس‌های ما، اقدام به تشکیل ستاد بحران کرد و همکاری بسیار خوبی را با ما داشت ولی نوع حادثه و میزان حرارت و ارتفاع آتش و مجموعه حجم میعانات به قدری بود که امکان هرگونه دسترسی و نزدیک‌شدن به ‌‌نفت‌کش را غیرممکن می‌کرد». از همان روز اول، مطالبه عمومی جامعه بر آن بود که از آنجا که حادثه در چین به وقوع پیوسته، به دور از نگاه سیاسی و بدون درنظرگرفتن اینکه چین کشوری دوست و برادر است، به این حادثه نگریسته شود و اعمال فشار دیپلماتیک برای نجات دریانوردان، حتی اگر احتمال زنده‌بودن آنها یک در هزار باشد، مطرح شده بود. علاوه بر آنکه مسئولان دریایی بارها اعلام کرده بودند که یک شرکت (شرکت ملی نفت‌کش) یا یک سازمان (سازمان بنادر و دریانوردی) به‌تنهایی قادر نیست چین را ملزم به همکاری‌هایی بیشتر در عملیات نجات و اطفای حریق کند و اینجا لازم است این پیگیری‌ها در رده‌های بالاتر و از جانب دولت، صورت گیرد، اما شاهد بودیم که با تأخیر فراوان آن‌هم دست و پاشکسته چنین مسئله‌ای رسیدگی می‌شود؛ چراکه چین از همان روزهای اول، به ‌بهانه‌های مربوط به حفظ محیط‌زیست و جلوگیری از آلودگی دریا، از فرستادن شناورهای آتشخوار ممانعت به‌عمل می‌آورد و با وجودی‌که تعداد بیشتری شناور آتشخوار در محل حضور داشت، پس از گذر روزها، دو شناور آتشخوار را به محل می‌فرستد و شب‌ها هم عملیات اطفای حریق را متوقف می‌کند.

    Reza_Maghsadi_new.jpg*

    *

    *
    zan_darya_sorkh.jpgرؤیای ما زیباست.
    رؤیای ما را باد هم، ویران نخواهد کرد.

    حتا اگر در روبه‌روی واژه‌های تلخ بنشینیم.

    حتا اگر توفان ِ تاریکی-
    در فکر پیدا کردن ِ معنای ما باشد.
    رؤیای ما، همواره پابرجاست

    زیرا
    همریشه‌ی دریاست.

    Ahmad_Shirzad.jpgاعتماد ـ اعتراضات اخیر از جهتی رخداد یک شکاف را در جامعه نشان داد که می‌توان از آن به شکاف بین نسلی، اجتماعی و اقتصادی اشاره کرد. حتی کسانی که معتقدند به سبب تحریک خارجی این اعتراضات رخ داده نیز منکر وجود شکاف‌های داخلی و نارضایتی‌ها نیستند، ممکن است منشأ این نارضایتی‌ها را به جناح مقابل نسبت دهند اما به هر حال قبول دارند که نارضایتی‌هایی وجود دارد.

    badluck_011518.jpg*منبع: شرق الاوسط
    *نویسنده :عبد الرحمن الراشد
    *ترجمه از کیهان لندن

    عبارت «بدبیاری یکی دو تا نیست» واقعا درباره وضعیت رژیم کنونی ایران صدق می‌کند. نخست یک زلزله‌ی شدید کشور را لرزاند؛ بعد تظاهرات سراسری در بسیاری شهرها به راه افتاد؛ سپس بزرگترین نفتکش کشور‌ پس از برخورد با کشتی دیگری در دریا دچار آتش‌سوزی شد وآنگاه اکثریت اعضای کنگره آمریکا به تصویب قانون تحریم‌های جدید علیه تهران رای دادند.

    اگر چه در ایران تظاهرات خیابانی فعلا فرو نشسته، اما اعتراضات به روش‌های مختلف وابزارهای دیگری دوباره از سر گرفته می‌شود.

    البته تظاهرات به تنهایی برای سرنگونی رژیمی که موجودیت‌اش را بر اساس نظمی «شیطانی» متشکل از نیروهای تندرو دینی، امنیتی، بسیج، سپاه پاسداران و سرویس‌های اطلاعاتی و سرکوبگر دیگر تأسیس شده و اغلب خدمات اینترنتی را تحت کنترل خود گرفته یا آنها را مسدود کرده و بدون توجه به افکار عمومی جامعه بین‌المللی هزاران ایرانی را در سیاه‌چال‌هایش زندانی یا اعدام کرده، نمی‌تواند کافی باشد.

    اما زمانی که واکنش مردم نسبت به این فجایع با فشارهای عمومی داخلی، بین‌المللی و اقتصادی همراه شود بی‌شک رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی ایران را تضعیف خواهد کرد به طوری که در نهایت مجبور به تغییرات جزیی مانند چین، یا تغییرات کلی مانند روسیه یا همچون دولت‌های اروپای شرقی به صورت مسالمت‌آمیز سقوط کرده و یا مانند نظام لیبی سرنگون خواهد شد.

    برای رژیم‌هایی چون حکومت ایران سرکوب تظاهرات و سایر نافرمانی‌های مدنی کار سختی نیست همانطور که در قیام‌های اخیر و همچنین در سال ۲۰۰۹ و پیش از آن مردم را سرکوب کرد. اما سرکوب تظاهرات پایان مشکل رژیم اسلامی نخواهد بود؛ نظام ولایت فقیه از چندین بیماری جدی و خطرناک رنج می‌برد. نخست اینکه این رژیم پیر و فرسوده شده و پس از چهل سال در دست گرفتن قدرت مطلق نه تنها هیچ توسعه‌ای نیافته بلکه نتوانسته به نیازهای مردم و نسل‌های جدید ایرانی پاسخ دهد. رژیم ایران همچنین از اختلافات و دسته‌بندی‌های درونی رنج می‌برد، از جمله درگیری‌های میان خود روحانیت که انسجام داخلی رژیم را تهدید می‌کند. علاوه بر این، نظام جمهوری اسلامی اکنون در حال پرداخت بهای جاه‌طلبی‌های رهبران مذهبی و نظامی‌اش نیز هست که جنگ‌های پر هزینه منطقه‌ای را بر ملت ایران تحمل کرده‌اند. توسعه‌طلبی‌های تهران در منطقه به دلیل عدم پذیرش از سوی کشورهای منطقه‌ نمی‌تواند دوام بیشتری بیاورد.این عدم پذیرش و انزوای منطقه‌ای و دشمنی قدرت‌های بزرگ بخصوص ایالات متحده آمریکا در سایه ریاست جمهوری ترامپ که تصمیم گرفته عملکرد موسسات اقتصادی و نظامی ایران را از لحاظ فنی، تجاری و سیاسی زیر ذره‌بین قرار دهد، شرایط را بر رژیم ایران سخت‌تر خواهد کرد.

    این عوامل در کنار هم قادرند رژیم تندرو مذهبی ایران را که ماهیتی مخالف پیشرفت و همزیستی مسالمت‌آمیز دارد و بر ادامه جنگ و گسترش تروریسم اصرار می‌ورزد، سرنگون کند.

    تظاهرات اخیر شاخص بسیار مهمی بود؛ این تظاهرات نشان داد که رژیم محبوبیت خود را حتی در حومه شهرها از دست داده است. پیشتر گفته می شد که مردم تهران و طبقه متوسط که در سال ۲۰۰۹ قیام کردند، نمی‌توانند سرنوشت ایران را تعیین کنند، چون قدرت رژیم در در مناطق خارج از پایتخت است؛ امروز اما همان مناطق علیه رژیم قیام کرده‌اند.

    نظامی که خمینی تاسیس کرد فرسوده شده و در حال فرو ریختن است، سرنگونی این رژیم در آینده‌ای نه چندان دور به تدریج یا به سرعت صورت خواهد گرفت. سرنگونی حکومت ایران نه به دلیل اینکه قدرت‌های بزرگ یا دولت‌های منطقه آن را می‌خواهند، بلکه به این دلیل است که ملت ایران مدت‌هاست آن را نمی‌خواهد. ملتی که نشان داد اکثریت نیروهای مترقی آن چه در داخل و چه در خارج با جمهوری اسلامی مخالف‌اند.

    در حال حاضر حفظ حیثیت رژیم ولایت فقیه در داخل و خارج برای مسئولان نظام مسئله بسیار مهمی است پس نباید تعجب کنیم اگر این رژیم برای بهبود زخم‌های داخلی‌اش و بهبود چهره‌اش که بر اثر این اعتراضات سراسری به شدت بر آن خدشه وارد شده، به جنگ‌افروزی بیشتری در خارج از مرزهای خود روی بیاورد تا با کسب پیروزی‌های کاذب و موقت در آن سوی مرزهای خود، زیان‌های ناشی از فقدان مشروعیت داخلی را جبران کند.

    این همه اما در حالیست که جمهوری اسلامی ایران منابع مالی کافی برای اصلاح وضعیت اقتصادی ندارد، این اوضاع با تظاهرات گسترده در این کشور بدتر شده و اگر فعالیت نظامی خود در خارج از مرزها را گسترش و یا ادامه دهد، اوضاع حکومت وخیم‌تر خواهد شد.

    Davoud_Hermidasbavand.jpgشرق ـ با شروع اعتراضات اخیر در ایران، برخی کشورهای غربی به موضع‌گیری درباره این تحولات پرداختند و حتی ایالات متحده در روندی کاملا غیرمعمول، به دنبال طرح موضوع در شورای امنیت سازمان ملل بود که به نتیجه نرسید. ایران در چهارراه تعاملات جهانی قرار دارد و با داشتن ذخایر قابل توجه نفت و گاز، از منظر ژئوپلیتیک نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ایران در محور و مرکز تعاملات منطقه‌ای و جهانی قرار دارد؛ بنابراین رویدادهای داخل ایران بیش از همه آثار و تبعات خود را در منطقه بر جای خواهد گذاشت و با توجه به مصالح و منافعی که قدرت‌های فرامنطقه‌ای برای خود در خاورمیانه و آسیای مرکزی قائل هستند، در قبال تحولات کشورمان واکنش‌هایی دارند که در دنیا امری طبیعی است. مسئله رویه‌های غیرعادی در برخورد با پدیده اعتراض در ایران است که ریشه در خصومت‌های حال و گذشته با ایران دارد. به‌هرحال آنچه در شهرهای مختلف شاهد آن بودیم و مواضع خارجی نشان داد، این بود که بانیان اولیه این موضوع باید احتمال از کنترل خارج‌شدن آن و اثری را که در روابط خارجی ایران می‌گذاشت، می‌دادند. البته آقای روحانی پیگیری مطالبات خصوصا اقتصادی را حق مردم دانست، اما برخی تجمعات نیز شکل دیگری به خود گرفت که فرصت را برای واکنش‌های داخلی و خارجی ایجاد کرد.

    Mohammad_Bagher_Ghalibaf.jpgایسنا ـ مشاور سیاسی محمدباقر قالیباف به گزارش اخیر ارائه شده توسط نجفی، شهردار تهران در شورای شهر که ادعاهایی نسبت به عملکرد قالیباف داشته، واکنش نشان داد.

    حسین قربان‌زاده در گفت‌وگو با ایسنا، در این رابطه گفت: آقای نجفی نیمی از این دوره را عضو شورای شهر تهران بودند و به قالیباف برای شهردار شدن رای دادند. مردم حق دارند بپرسند که چرا نحوه مواجهه ایشان در این دو موقعیت متفاوت است.

    وی‌ ادامه داد: مردم حق دارند که از ایشان بپرسند آیا این شهر در این ۱۲ سال یک نکته مثبت نداشت که پاورقی این ۵۰۰ صفحه گزارش باشد؟ و از طرف دیگر مردم حق دارند بپرسند که چرا یک جمله در گزارش شهردار محترم تهران، خطاب به دولت نمی‌بینیم؟

    khatami_011618.jpgبی بی سی - محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران با اشاره به ناآرامی‌ها و اعتراض‌های اخیر در این کشور گفته است که همه دستگاه‌های حکومتی باید سهم خود را در "قصور و تقصیر" منجر به نارضایتی‌ها بپذیرند و باید فضایی فراهم شود تا "مردم بتوانند خواست‌ها و مطالبات خود را با امنیت و حتی بدون لکنت به زبان آورند".

    او نسبت به "تحقیر مردم و نمک پاشیدن به زخم آنها" هشدار داده و با اشاره به مترصد بودن "دشمن" برای سوءاستفاده از نارضایتی‌ها گفته: "فاجعه است اگر گروه‌های اجتماعی و کسانی که درد و مطالبه‌ای دارند و حتی معترضند، دیده نشوند و حتی آشوب‌گر و اغتشاشگر به حساب آیند".

    آقای خاتمی که ریاست شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز را به عهده دارد در پیامی که روز دوشنبه ۲۵ دی‌ماه در سایت او منتشر شد درباره اعتراضات اخیر در شهرهای مختلف ایران نوشت: "در چندین شهر کشور تظاهراتی صورت گرفت، در فضایی که کمبودها و نارسایی ها در عرصه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و طبیعی فراوان است و انتظارهایی که نوعاً به حق است."

    او بر لزوم پاسخگویی مسئولان و برنامه ریزی سنجیده برای حل مشکلات تأکید کرد.

    آقای خاتمی هشدار داده است که نومیدی از "اقدام‌ها و دلخوری از تبلیغات رسمی و بی توجهی به رأی و اراده ملت" سبب کاهش امید به آینده می‌شود و باعث می‌شود "مردم رو به رسانه‌ها و پایگاه‌ها و محافلی بیاورند که خیر مردم را نمی‌خواهند و هدفی جز تضعیف اصل نظام، مأیوس کردن مردم از بهبود اوضاع و حتی تحریک عمومی به خشونت و افراط گرایی و تخریب ندارند."

    Gholamreza_Ghafari.jpgایسنا ـ معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم از آزادی بیش از ۹۰ درصد دانشجویان بازداشتی تجمعات اخیر خبر داد و گفت: با جدیت پیگیری وضعیت دانشجویانی که هنوز آزاد نشده‌اند نیز هستیم.

    دکتر غلامرضا غفاری در گفت‌وگو با ایسنا با اعلام این مطلب که آمار دقیقی از دانشجویان در بازداشت نداریم، اظهار کرد: بسیاری از دانشجویان بازداشتی تجمعات اخیر آزاد شدند، اگر چه آمار دقیقی از تعداد دانشجویان در بازداشت نداریم؛ اما یقینا تعداد این دانشجویان محدود است و در تلاش هستیم این دانشجویان نیز به‌زودی آزاد شوند.

    eterazat_dokhtar.jpgایسنا ـ سیدجواد حسینی در نشست اعضای ستاد گرامیداشت دهه فجر که در محل استانداری خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: ناآرامی‌های اخیر اعتراض به موضوعی بحق بود که به سرعت تبدیل به یک اغتشاش ناحق، گسترش آن در سطح کشور و تبدیل شعارهای معمولی به شعارهای رادیکالی شد، اما از آنجا که این اعتراضات از پشتوانه‌ای برخوردار نبود به سرعت کنترل و مدیریت شد. در این ناآرامی‌ها در مجموع معاندان نظام بخش عمده‌ای از این اعتراضات را مدیریت کرده و قصد داشتند دامنه آن را به دهه فجر بکشانند. معاون سیاسی استاندار خراسان رضوی گفت: کسانی که در ناآرامی‌های اخیر دستگیر شدند، به هیچ‌وجه اصولگرا، اصلاح‌طلب یا اعتدالگرا نبودند، بلکه با هر سه جناح مخالف بودند.

    environement.jpgایسنا ـ سرپرست گروه سلامت هوای وزارت بهداشت درباره آثار زیان بار آلودگی هوا بر سلامت مردم، هشدار داد. شاهسونی با اشاره به اینکه سالانه ۳۶۰ هزار مرگ در کشور داریم، گفت: از این تعداد حدود ۳۶ هزار مرگ منتسب به آلودگی هوا است. آلودگی هوا بار اقتصادی زیادی به دولت تحمیل می‌کند. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده که ۸۷ درصد از مردم دنیا در مناطقی زندگی می‌کنند که ذرات معلق بالاتر از حد استاندارد است. وی با بیان اینکه یکی از مشکلات مهم در کشور ما آلودگی هوا است، گفت‌: طبق برآوردهای سال ۲۰۱۷ ذرات معلق پنجمین علت مرگ در دنیا شناخته شد. به گفته وی، ۲/۴ میلیون مرگ در دنیا منتسب به آلودگی هوا است. بانک جهانی اعلام کرده که از هر ۱۰ مرگ یک مرگ منتسب به ذرات معلق است. شاهسونی با اشاره به یک برنامه مطالعاتی که از سوی وزارت بهداشت انجام شده، اظهار کرد: در مطالعاتی که در کرج داشتیم هزینه مستقیمی که مردم برای بیماری‌هایی مثل سکته قلبی و سکته مغزی به خاطر انتساب به آلودگی هوا می‌پردازند ۱/۱ میلیارد تومان است و هزینه مرگ منتسب به آلودگی هوا ۱۵۰ میلیارد تومان است. این مبالغ، مبالغ بسیاری است که به دولت تحمیل می‌شود. نماینده وزارت بهداشت اظهار کرد: بر اساس برآورد وزارت بهداشت در سال ۹۴ در ۲۵ شهر بامجموع ۳۰ میلیون نفر جمعیت، ۱۲۸۰۰مرگ منتسب به آلودگی هوا بوده است. همچنین در همین سال در تهران ۴۳۰۰ نفر در اثر آلودگی هوا فوت شده‌اند. افزون بر این در سال ۹۵ در شهر تهران با ا فزایش غلظت آلاینده‌ها، مرگ ۴۸۱۰ نفر منتسب به آلودگی هوا بوده است.

    refrendom_011518.jpgصدای آمریکا، در حالیکه رئیس جمهوری ایران ده روز پیش اعتراض را «حق مردم» دانسته بود، اعتراضات ولو مسالمت آمیز با برخورد ماموران امنیتی حتی نهادهای زیر نظر دولت روبرو می شود. تازه ترین مورد برخوردهای اینچنین به بازداشت یک «جانباز جنگ عراق و ایران» مربوط می شود.

    برخی گزارش‌های حاکی از آن است که محمد مهدوی‌فر، از منتقدان جمهوری اسلامی که از او به عنوان جانباز جنگ ایران و عراق یاد شده، بازداشت شده است.

    وبسایت خبری هرانا گزارش داده است که آقای مهدوی فر که به مشهد سفر کرده بود روز یکشنبه ۲۴ دی ماه توسط ماموران امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی برده شد.

    آقای مهدی فر در پی اعتراض‌های اخیر چندین نامه سرگشاده به مقام‌های جمهوری اسلامی نوشته بود و در پیام‌هایی خواستار برگزاری رفراندوم شده بود.

    او پیشتر نیز به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر جمهوری اسلامی و نشر اکاذیب بازداشت، محاکمه و به زندان محکوم شده بود، اما هرانا به نقل از نزدیکان او نوشته‌اند که آقای مهدوی فر احتمالا به دلیل فعالیت‌های اخیر خود در جریان اعتراض‌های دی ماه بازداشت شده است.

    refrendom_11225.jpg

    Kazem_Sadighi.jpg• امام‌جمعه موقت تهران خطاب به روحانی گفت: ما دلسوز شما هستیم به جنگ با دشمنان بروید و شما مسئولیت کمرشکنی دارید؛ بهتر است فرصت خود را صرف رفع مشکلات مردم کنید نه مقابله با یک طلبه.


    امام‌جمعه موقت تهران خطاب به روحانی گفت: ما دلسوز شما هستیم به جنگ با دشمنان بروید و شما مسئولیت کمرشکنی دارید؛ بهتر است فرصت خود را صرف رفع مشکلات مردم کنید نه مقابله با یک طلبه.

    به گزارش تسنیم، کاظم صدیقی امام‌جمعه موقت تهران در واکنش به اظهارات روحانی که به کنایه گفته بود برخی مردم را آشغال خطاب کرده‌اند، گفت: آنچه را که در خطبه نماز جمعه تهران به سمع مردم عریز و نمازگزاران رسید تجلیل از مردم و تشکر فراوان از اجتماع مثال‌زدنی مردم در مقابله با آدم کشی، تخریب و آتش‌سوزی و سلب امنیت عمومی بود؛ بنده در نماز جمعه از مردم تشکر کرده و از حق اعتراض ایشان حمایت کردم.

    donald-trump-stormy-daniels.jpgیورونیوز، بنا به ادعای آلانا اوانز، دوست او استورمی دنیلز [نام حرفه ای استفانی کلیفورد] در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۶ در تماسی تلفنی از او دعوت کرده بود به اتاق هتلی برود که وی و دونالد ترامپ در آن به سر می بردند. یک هنرپیشه فیلمهای پورنو در آمریکا می گوید دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در گذشته یک بار او را به رابطه جنسی سه نفره دعوت کرده است. آلانا اوانز، بازیگر ۴۲ ساله فیلمهای پورنو در حالی این مطلب را در گفتگو با شبکه «ان بی سی» مطرح کرد که هفته گذشته گزارشی مبنی بر پرداخت حق السکوت از سوی وکیل رئیس جمهوری آمریکا به استفانی کلیفورد، یکی دیگر از هنرپیشه های فیلمهای پورنو منتشر شده بود.

    بنا به ادعای آلانا اوانز استفانی کلیفورد در ماه ژوئیه سال ۲۰۰۶ میلادی در تماسی تلفنی از او دعوت کرده بود به اتاق هتلی برود که وی و دونالد ترامپ در آن به سر می بردند. آلانا اوانز گفت: «هنگامی که استورمی به من گفت با دونالد است به دلیل هویت او [دونالد ترامپ] مسائل زیادی به ذهن خطور می کند.» دونالد ترامپ در سال ۲۰۰۶ یک تاجر بانفوذ و ثروتمند نیویورکی بود. آلانا اوانز تاکید می کند که او در جریان آن تماس تلفنی به وقت گذرانی با دونالد ترامپ و استفانی کلیفورد دعوت شده بود.

    131834.jpgبه گفته این هنرپیشه فیلمهای پورنو او در جریان تماس تلفنی استفانی کلیفورد با دونالد ترامپ هم مکالمه کوتاهی داشته است. بنا به ادعای وی دونالد ترامپ به وی گفته است: «بیا با ما باش! بیا خوش بگذرانیم و جشن بگیریم.»

    آلانا اوانز تاکید می کند که دونالد ترامپ از نقش آفرینی او در فیلمهای پورنو آگاهی داشته است. رئیس جمهوری ایالات متحده پس از انتشار گزارشهایی مبنی بر پرداخت حق السکوت از طرف او به استفانی کلیفورد این مطلب را تکذیب کرده بود.

    در حاشیه هیجدهمین دوره مراسم اجلاس سالانه بنیاد جهانی انرژی با حضور متخصصین آب و انرژی کشور مختلف جهان در ایران.

    189842_761.jpg

    یورونیوز، برخی از پرسش‌های آزمون: نام حیواناتی مانند شیر و کرگدن را زیر عکس‌های آنها بنویسید؛ چند عدد را به ترتیب و سپس برعکس بشمارید. آیا می‌توانید در میان حیوانات زیر شیر را پیدا کنید؟ حروف و اعداد زیرا را با رعایت ترتیب، به یکدیگر وصل کنید. دو پرسشی که در بالا مطرح شد بخشی از آزمون تشخیص سلامت روان و سنجش سلامت حافظۀ دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا بود و پس از انجام این آزمایش، پزشک کاخ سفید اعلام کرد او مشکل روانی ندارد.

    36bfd9216e_80613.jpgونی جکسون، پزشک دونالد ترامپ می‌گوید که آقای ترامپ توانسته است در جریان چکاب فیزیکی سالانۀ خود، به تمام این پرسش‌ها پاسخ دهد. دکتر جکسون همچنین اعلام کرد: «فکر نمی‌کنم او از نظر بالینی مشکلی داشته باشد. با توجه به تجربه من، رئیس جمهور تیز و در صحبت کردن ماهر است.»

    تیم پزشکی کاخ سفید برای سنجش وضعیت سلامت آقای ترامپ تست «ﺁﺯﻣﻮﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﻰ ﻣﻮﻧﺘﺮﺍﻝ» (MoCA) را انتخاب کرده بود؛ شیوه‌ای که برای تشخیص احتمال از دست دادن حافظه و توانایی تفکر روشن که گاهی پیش از زوال عقل پیش می‌آید، طراحی شده است.

    از جمله سوالاتی که در آزمون ۳۰ گزینه‌ای (MoCA) وجود دارد این است که آزمون‌شونده نام حیواناتی مانند شیر و کرگدن را زیر عکس‌های آنها بنویسد، یک کپی از شکل مکعبی که در پرسشنامه وجود دارد بکشد، پنج کلمه را به خاطر بسپارد و تکرار کند و چند عدد را به ترتیب و سپس برعکس بشمارد.

    پزشک کاخ سفید می‌گوید دونالد ترامپ به خوبی توانسته است از عهده این تست برآید.

    یک نماینده از پارلمان اروپا: ساروها به خیابانها آمدند و سارو یکی از آن‌ها بود که زیر شکنجه کشته شد

    12220.jpg

    یورونیوز - یک زن و شوهر ساکن کالیفرنیای آمریکا که ۱۳ دختر و پسرشان را در خانه زنجیر، زندانی و شکنجه کرده بودند، توسط پلیس دستگیر شدند.

    یک زن و شوهر ساکن کالیفرنیای آمریکا که ۱۳ دختر و پسرشان را در خانه زنجیر، زندانی و شکنجه کرده بودند، توسط پلیس دستگیر شدند.

    به گفته پلیس، والدین این دختران و پسران برخی از آنها را با زنجیر به تخت بسته بودند و آنها طی سالها از سوء تغذیه رنج برده‌اند.

    همسایه‌های این خانواده که در ۱۱۳ کیلومتری شرق لس آنجلس زندگی می کنند، گفته‌اند که این زن و شوهر هیچ رابطه اجتماعی با دیگران نداشتند و به ندرت در میان مردم ظاهر می شدند و در یک مورد وقتی آنها چند فرزند این خانواده را در حال جارو کردن حیاط خانه دیده‌اند، این کودکان رفتاری داشته‌اند که گویا تا کنون کسی را ندیده‌اند.

    پلیس وقتی به این موضوع پی برد که دختر ۱۷ ساله این خانواده توانست از خانه فرار کند و با پلیس تماس بگیرد.

    به گفته پلیس فرزندان این خانواده که از سوی والدینشان زندانی و شکنجه شده‌اند بین ۲ تا ۲۹ سال سن دارند و ۷ نفر آنها در سنین بزرگسالی هستند.

    وقتی پلیس این کودکان را از خانه بیرون آورد بسیار کثیف بودند و از سوء تغذیه رنج می‌بردند.

    دیوید فیلن پدر ۵۷ ساله این خانواده و لویس آنا مادر ۴۹ ساله این خانواده با اتهام شکنجه و ایجاد خطر مرگ برای کودکان مواجه‌اند.

    kidshostage_FB2.jpg

    kidshostage_FB.jpg

    4daneshjoo.jpgرادیو فردا ـ گزارش‌ها از تهران حاکی از بی‌خبری و نگرانی خانواده‌های چهار تن از بازداشت شدگان روزهای اخیر در تهران است.​

    نزدیکان احسان محمدی، سهیل آقازاده، لیلا حسین زاده و احسان درویش در گفت‌وگو با رادیو فردا می‌گویند که خانواده‌های این چهار دانشجو با توجه به آنکه از زمان بازداشت‌شان تاکنون، هیچ تماس با آنها و یا خبری از وضعیت‌شان نداشته‌اند، به شدت نگرانند.

    یکی از فعالان دانشجویی که خواست نامش فاش نشود، به رادیو فردا می‌گوید که اخبار مربوط به کشته شدن دست‌کم دو تن از بازداشت شدگان در زندان‌ها موجب نگرانی خانواده‌ها شده است.

    احسان محمدی و لیلا حسین زاده روز ۱۱ دی و سهیل آقازاده و سینا درویش روز ۱۴ دی، به دست ماموران امنیتی بازداشت شدند. همراه با آنان، بیش از ۱۰۰ تن نیز بازداشت شدند که تاکنون شماری از آنها با قید وثیقه آزاد شده اند.

    Jalal_Eijadi.jpgجلال ایجادی

    جنبش اعتراضی چهره بازیگران را عریان تر نمود. آیت الله خامنه‌ای و بیت ولایت فقیه و پاسداران و نظام قضایی لاریجانی با دستگیری بیش از هزار معترض و کشتار ۲۳ نفر و تبلیغات دروغ علیه تظاهرکنندگان، نشان دادند که از نظر آنها برای حفظ نظام مطلقه دینی و منافع طبقه فاسد رانت خوار راهی جز سرکوب وجود ندارد. دستگاه حوزوی و شخصیت‌های ایدئولوژیک مانند حسین شریعتمداری و علمای دینی مانند احمد جنتی آشکارا نشان دادند که برای حفظ اسلام و جمهوری اسلامی، قادرند هر جنایتی را توجیه ایدئولوژیک نمایند. اصلاح طلبان حامی و شریک حکومت نیز با لجن پراکنی علیه مردم معترض و «کرکس» خواندن آنها با تمام قوا به حمایت از جمهوری اسلامی و اسلام و ظلم ستمگران حکومتی پرداختند. حال پس از سرکوب و فروکشی اعتراض، بیانیه‌ای از جانب شانزده نفر اصلاح طلب منتشر می‌شود تا حقیقت واژگونه نشان داده شود و بدی مطلق، قابل اصلاح معرفی شود. هدف این نوشته نقد این بیانیه است.

    bohran_011418.jpgمجتبی احمدی - شبکه بیان

    جمهوری اسلامی در حساس‌ترین دوران تاریخی خود قرار گرفته است و باید از یک گردنه سخت اقتصادی عبور کند. از یک سو منابع و درآمدهای نظام به شدت کاهش یافته است و از سوی دیگر نیازها و هزینه‌های دستگاه‌های مختلف افزایش قابل‌توجهی داشته‌اند. البته افزایش قیمت نفت در یک ماه اخیر شاید امیدواری را به جمهوری اسلامی بازگردانده است ولی اوضاع صنایع، شرکت‌ها، ادارات و بازنشستگان دولتی به‌گونه‌ای است که شاید نفت 100 دلاری هم نتواند از پس حل آن برآید. از سوی دیگر فساد گسترده در حکومت و انتقال منابع برای تجهیز حزب‌الله، سوریه، یمن، فلسطین و دیگر گروه‌های تروریستی فشار مضاعفی را به اقتصاد ایران وارد کرده و حکومت را در یک تنگنای تاریخی قرار داده است. در ادامه به چند ابَر چالش اقتصادیِ پیش روی جمهوری اسلامی می‌پردازیم که به احتمال فراوان سال 2018 را به سالی متفاوت برای این حکومت و مردم ایران تبدیل خواهد کرد.

    بحران صندوق‌های بازنشستگی

    صندوق‌های بازنشستگی به بحرانی غیرقابل حل برای دولت تبدیل شده‌اند. در 20 سال اخیر همه دولت‌ها مغلوب وضعیت صندوق‌ها شده و نتوانسته‌اند راهکاری برای حل بحران این نهاد اقتصادی بیابند. ریشه مشکل صندوق‌های بازنشستگی در مسئله فساد و رکود اقتصادی خلاصه می‌شود. نخست: حجم بسیار زیادی از موجودی صندوق‌های بازنشستگی در قالب تسهیلات به افراد خاص داده شده و در مقابل ضمانت‌های کافی از آن‌ها گرفته نشده است. نمونه بارز این مسئله، صندوق فرهنگیان است که بیش از 8 هزار میلیارد تومان از موجودی آن به غارت رفته و هیچ‌کس هم پاسخگو نیست. دوم: سوء مدیریت در صندوق‌های بازنشستگی به اینجا ختم نمی‌شود؛ هیئت‌رئیسه و هیئت‌امنای صندوق‌ها با بی‌تدبیری خود بخش دیگری از منابع را در محل‌هایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که اکنون قدرت نقد شوندگی ندارند. برای مثال حجم بالایی از دارایی صندوق‌ها که قرار بود پشتوانه روزهای سخت بازنشستگان باشد، زمانی در بخش پررونق مسکن سرمایه‌گذاری شد و اکنون‌که این بخش در رکود مطلق به سر می‌برد این منابع نیز بلوکه شده‌اند. وضعیت صندوق‌هایی هم که دولت به دلیل کسری بودجه منابع آن‌ها را پیش‌خور کرده است تعریفی ندارد و اساساً چیزی در آن‌ها باقی نمانده تا مستمری، مزایا و بیمه تکمیلی بازنشستگان پرداخت شود. تجمع بازنشستگان در سراسر کشور و اعتراض به نادیده گرفته شدن حقوقشان گواهی بر اوضاع بحرانی صندوق‌هاست.

    مالیات‌های بی‌رحم

    تقریباً در همه کشورهای توسعه‌یافته هنگامی‌که با رکود مواجه می‌شوند، از فشارهای مالیاتی می‌کاهند. حتی نمونه‌هایی هستند که در دوره بی‌رونقی صنایع، مالیات‌ها منفی می‌شوند؛ یعنی درصدی از مالیات‌هایی که دولت قبلاً دریافت کرده است به صاحبان کسب‌وکار باز می‌گرداند تا چرخ اقتصادشان دوباره به حرکت درآید؛ اما در ایران داستان بسیار متفاوت است. درحالی‌که اقتصاد ایران وارد ششمین سال رکود خود می‌شود، دولت در بودجه 1397 میزان مالیات‌ها را افزایش داده است. دولت در لایحه بودجه 97 بالغ بر 128 هزار میلیارد تومان درآمد مالیاتی پیش‌بینی کرده است که در مقایسه با امسال، رشد 16 هزار میلیارد تومانی را نشان می‌دهد. این 16 هزار میلیارد قرار است از اقتصادی دوشیده شود که کاملاً در رکود قرار دارد. دولت سعی می‌کند هر طور شده بار کسری بودجه خود را به دوش مردم بیندازد؛ اما مردم نیز دیگر نایی برای تحمل ریاضت‌های اقتصادی ندارند. فشار مالیاتی به بخش‌های صنعت و خدمات که لای چرخ‌های بی‌تدبیری نظام در حال خرد شدن هستند، بی‌تردید میزان بیکاری را افزایش خواهد داد و بحران را عمیق‌تر خواهد کرد؛ چراکه امروزه یکی از مشکلات عمده صاحبان کسب‌وکار، مالیات‌هایی هستند که مانند یک صخره در مقابلشان قرار گرفته است.

    eterazat_7.jpgما جمعی از ایرانیان مقیم سوئد، فعال در عرصه فرهنگ و هنر، همبستگی‌ و پشتیبانی خود را از خواسته‏های مردم ایران که خواهان گذار از ‏جمهوری اسلامی و دستیابی به یک نظام دموکراتیک و آزاد مبتنی بر جدایی دین از دولت هستند، اعلام می‏کنیم. ما هرگونه ‏اقدام سرکوب‏گرانه و تهدید و کشتار مردم بی‌‏دفاع در تجمع‌های اعتراضی را محکوم و خواهان آزادی کلیه دستگیرشدگان هستیم.

    ما مصرانه از دولت سوئد می‏خواهیم که سفیر جمهوری اسلامی را احضار و از او بخواهد که جمهوری اسلامی به سرکوب، دستگیری، کشتار و آزار و اذیت مردم پایان دهد، و دستگیرشدگان وقایع اخیر در ایران را، بدون هیچ قید و شرطی آزاد کند. مردم ایران حق دارند که آزادانه اعتراض کنند، عقاید و نظرات و خواسته‏هایشان را بیان و سرنوشت‏شان را تعیین کنند، بی‏آنکه تحت پیگرد قرار گیرند.
    مردمی که در اعتراض به شرایط غیرقابل تحمل حاکم برایران، به خیابان‏ها آمدند، عموما از طبقه زحمتکش و تهیدست جامعه بودند. جمهوری اسلامی در پاسخ به این اعتراضات، با خشونت به مردم حمله کرد و آنان را به گلوله بست. بیش از ۲۷ تن را به قتل رساند و تاکنون بیش از چهارهزار نفر را دستگیر و چهار تن از آنان را در زندان به قتل رسانده‏ است. ما هشدار می‏دهیم، با تجربه‏ای که در نزدیک به چهار دهه‏ از حکومت جمهوری اسلامی داریم، زندانیان هیچ‏گاه در زندان‏های ایران امنیت جانی نداشته‏، شکنجه و اعدام شد‏ه ‏اند.

    russiaToday_011518.jpgراشا تودی - ترجمه رضا نافعی، سایت خلیج فارس

    نویسنده این مقاله رانیه لوپ نام دارد. سالها در مرکز فرماندهی ناتو در اروپا کار می کرده و مدت ها پس از فروپاشی دیوار دو آلمان نیز ناشناس مانده بود تا این که بعنوان کسی که اخبار ناتو را به دولت وقت آلمان شرقی می رسانده شناخته شد. محاکمه و محکوم به ۱۲ سال زندان شد. پس از گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد شد به حرفه روزنامه نگاری با نوشتن تحلیل های سیاسی روی آورد.


    من مقاله او را ابتداء مقداری خلاصه و سپس برای انتشار جهت آگاهی فارسی زبانان ویرایش کردم. طبیعی است که با برخی برداشت ها و اصطلاحات او موافق نباشم اما نزد خود به این نتیجه رسیدم که آگاهی از یک تحلیل متفاوت بهتر از نداشتن آگاهی از آنست، ضمن آن که پذیرش هر آنچه او نوشته الزامی نیست.

    -----------------------------------------------------------------------------

    «امریکا و اسرائیل، دو متجاوز بزرگ، دو دولت تروریست، ایران را کشوری را که صد سال است به هیچ کشوری حمله نکرده متهم به تجاوز می کنند. این تجاوز کی و کجا رخ داده است؟


    از قرار معلوم همین که جمهوری اسلامی ایران تسلیم سلطه جوئی جهانی امریکا و سلطه جوئی منطقه ای اسرائیل نشده، و در برابر آن مقاومت کرده، خود به معنی تجاوز است.


    یک مقام ارشد امریکائی گفته است که نوع "بحث ها" در هفته ها و ماه های آینده ژرف تر خواهد شد. در واقع آنچه مورد نظر است بررسی چگونگی "استراتژی جامع پرزیدنت ترامپ برای مقابله با ایران" ، و فعالیت های ایران در سوریه است.


    گزارش های دیگری که در روزهای نخست سال نو در رسانه های محلی و همچنین بزبان انگلیسی در "تایمز اف اسرائیل" منتشر شد حکایت از آن داشت که "مقابله با ایران" شامل قتل شخصیت های برجسته ایرانی نیز می گردد.


    طبق این اخبار سازمان های اطلاعاتی امریکا برای به قتل رساندن ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، به اسرائیل چراغ سبز داده اند.


    ژنرال سلیمانی فرمانده سپاه قدس، فعالیت های نظامی بین ایران و سوریه، عراق، حزب الله و حماس را هماهنگ می کند. او از سال ۱۹۹۸(برابر با ۱۳۷۶ شمسی) این سمت را دارد. اسرائیل در عین حال فراموش نکرده است که حمایت ایران از حزب الله بود که نگذاشت ارتش ظفرنمون اسرائیل با تجاوز به جنوب لبنان بر آن کشور مسلط شود.


    در عین حال اسرائیلی ها افتخار می کنند که تا کنون چندین و چند تن از دانشمندان اتمی و طراحان موشکهای ایران را بقتل رسانده اند.


    اتاق های فکری که نزدیک به دولت امریکا هستند یک سلسله تحلیل های جالب عرضه کرده اند. در اینجا دو مورد از این مطالعات برای تسلط بر ایران مورد بحث قرار می گیرد. برای پی بردن به طرز تفکر حکام واشنگتن باید تمام سند را مطالعه کرد.


    طرح نخست از موسسه معروف "بروکینگز" است که آن را در سال ۲۰۰۹ منتشر کرده است با عنوان: "کدام راه به ایران"، گزینه هائی برای استراتژی جدید امریکا. طرح دوم را موسسه CATO Libertarian در اکتبر سال ۲۰۱۷ عرضه کرده است با عنوان "خطائی که تحمیلی نیست: خطرات مواجهه با ایران". گرچه تحقیق بروکینگز امروز نیز کتاب راهنما برای سرنگونی دولت ها در کشورهای دیگر است، اما طرح CATO Libertarian در مورد ایران واقع بینانه تر است.


    هر دو تحقیق نتیجه می گیرند که تجاوز بازهای آمریکا به ایران، اعمم از این که حمله ای یکباره و بسیار شدید باشد یا حمله ای گسترده برای اشغال ایران باشد مانند حمله امریکا به عراق، هر دو برای ایالات متحده گزینه های بدی هستند. در عین حال که به رغم تحولات سال ۲۰۰۹ جنگ اقتصادی و تحریم علیه ایران، همراه با بی ثبات سازی داخلی، راه حلی مناسب برای دستیابی به هدف است، اما CATO در تحقیقات خود به این نتیجه می رسد که واشنگتن گزینه ای برای تغییر رژیم در ایران ندارد.


    در عوض، کاتو توصیه می کند که دولت ایالات متحده ایران را به همین صورت که هست به عنوان یک کشور بپذیرد و با تهران بعنوان یک کشور برابر حقوق، از طریق دیپلماسی نزدیک گردد. اما به نظر می رسد که واشنگتن هیچ گونه آمادگی برای پذیرفتن این پیشنهاد ندارد. در عوض، پیشنهاد می شود که پیروی از راهنمایی بروکینگز برای تغییر رژیم، که آزمون نیز شده است، ادامه داده شود. سند Brookings به چهار فصل تقسیم می شود:

    shahroodi_011518.jpgدویچه وله - آیت‌الله شاهرودی می‌گوید به خاطر اختلاف نظر میان پزشکان معالجش در ایران به ناچار برای ادامه درمان به آلمان رفته است. شاهرودی گفته در هانوفر "نزد پزشکان خودمان" مثل دکتر سمیعی بوده است. سمیعی معالجه او را تکذیب می‌کند.

    آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی ۳ روز پس از پایان اقامت جنجالی‌اش در مرکز بین‌المللی علوم اعصاب در هانوفر در یک نشست خبری شرکت کرد و درباره سابقه بیماری خود و روند درمان آن توضیحاتی داد.

    گفته می‌شود خروج شاهرودی از بیمارستان و ترک آلمان به علت افزایش اعتراض‌ها و طرح چند شکایت علیه او از جمله به اتهام نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت اندکی شتابزده انجام شده است.

    رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین قوه قضائیه با اشاره به اینکه یک سال است مبتلا به مشکلی در روده شده گفت: «بعد از مدت‌ها مشخص شد که غده در روده بزرگ است بنابراین به اطبا مراجعه کردم، البته دوستان اصرار می‌کردند که برای معالجه به خارج از کشور بروم که من قبول نکردم.»

    به گزارش خبرگزاری ایسنا شاهرودی می‌گوید پس از دو عمل جراحی در بیمارستان فوق تخصصی ساسان تهران دچار مشکل کلیه شده و به رغم اختلاف نظر پزشکان بار دیگر در همین بیمارستان جراحی شده است.

    رئیس سابق قوه قضائیه گفت: «همین اختلاف نظرهای پزشکان موجب شد که هم بستگان و هم پزشکان اصرار کنند که معالجه را در خارج از کشور دنبال کنم که به همین دلیل مدارک پزشکی به خارج از کشور فرستاده شد البته این مدارک به مراکز درمانی که متخصصان ایرانی تاسیس کرده بودند ارائه شد و آنجا مطرح کردند با توجه به این اختلاف نظرها باید برای ادامه معالجه به خارج از کشور بروم.»

    hadeseh_011518.jpgفضل الله رنجبر فرماندار کرمانشاه در گفت وگو با خبرنگار ایلنا درباره شنیده شدن صدای مهیب در برخی از مناطق شهر کرمانشاه گفت: ساعتی قبل صدای مهیبی در برخی از مناطق شهر کرمانشاه شنیده شد که باعث نگرانی مردم شد.

    وی با بیان اینکه در حال بررسی موضوع هستیم، اظهار داشت: از مسئولان ذیربط خواسته شده تا بررسی کنند و علت صدا یا انفجار را اطلاع دهند که تاکنون هیچ گزارشی از انفجار گاز یا موضوع دیگری نشده است.

    فرماندار کرمانشاه افزود: مشکل امنیتی در سطح منطقه وجود ندارد و باتوجه به پیگیری‌های انجام شده این انفجار و صدای مهیب نیز به دلایل مسائل امنیتی نبوده است.

    رنجبر با تکذیب دیده شدن نور عجیب بر فراز آسمان شهر کرمانشاه تصریح کرد: صدای مهیب امشب هیچ ارتباطی با زلزله های اخیر در این استان ندارد.

    velayatF_011418.jpgمهر و جور «رهبر»

    زیتون - مهسا محمدی

    در«قیامی» که در ۱۴ خرداد ۶۸ حجت‌الاسلام علی خامنه‌ای را به آیت‌الله خامنه‌ای و بعدها «رهبر انقلاب» و «امام» تبدیل کرد، ۱۴ نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری بر جای ماندند و برای تایید رهبری او برنخواستند.

    در فیلمی که اخیرا از این نشست منتشر شد، علی خامنه‌ای در حالی که چند دقیقه پیش از آن از عدم کفایت خود برای رهبری سخن گفته بود و آثار «نارضایتی» همچنان در چهره اش نمایان بود، در چرخشی به سوی رای‌دهندگان گویی می‌خواهد بداند که چه کسی از جا برخاسته و چه کسی درباره عدم کفایت وی برای رهبری با او هم نظر است.

    خامنه‌ای بنابر رای قاطع بیش از ۶۰ به ۱۴ خبرگان و با تایید رهبر تازه درگذشته از طریق سه خاطره نقل شده از هاشمی رفسنجانی علیرغم «ان قلت»های مخالفانش به رهبری موقتی و بعدها بی سرو صدا به رهبری دائمی ایران رسید.

    با این وجود اتحاد رهبر تازه جمهوری اسلامی با بزرگترین حامیانش که با سرعتی اعجاب‌آور و قبل از اعلام خبر مرگ آیت الله خمینی او را به رهبری برگزیدند، دیری نپایید.

    احمدخمینی، از دست راست آیت‌الله خمینی تا بیابانهای کوشک

    احمد خمینی، فرزند و به قولی نزدیکترین فرد به آیت‌الله خمینی هر چند در جلسه خبرگان حضور نداشت اما یکی از دو حامی اصلی بود.

    احمد خمینی در نقل قول معروف خود از آیت‌الله خمینی تائید تلویحی خود را همراه با کلام پدرش متنفذ کرد و گفت: «وقتی که آیت‌الله خامنه‌ای در سفر کره بودند، امام گزارش‌های آن سفر را از تلویزیون ‌می‌دیدند. منظره دیدار از کره، استقبال مردم و سخنرانی‌ها و مذاکرات آن سفر، خیلی جالب بود امام بعد از آن که اینها را مشاهده کردند، فرمودند: "الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند"».

    بعد از شروع رهبری آیت الله خامنه‌ای، احمد خمینی با وجود عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی، به دلیل مرگ پدرش دیگر به منبع قدرتی عظیم مانند قبل دسترسی نداشت به مرور از جریان امور کنار گذاشته شد.

    چنانچه در خاطرات هاشمی رفسنجانی آمده تنها یک سال بعد از شروع رهبری خامنه‌ای که هنوز جلسات سه نفره احمد خمینی، خامنه ای و رفسنجانی برقرار بود در پایان یکی از این جلسات و در راه بازگشت به خانه احمد خمینی از رفسنجانی می‌خواهد تا « اطلاع بیشتر از امور جاری کشور» داشته باشد و خواهان آن است که به گفته رفسنجانی «در جلسه دیگر من و رهبری » هم حضور داشته باشد.

    در خاطره دیگری از خرداد همان سال آمده « احمدآقا تقاضای گرفتن بخشی از پادگان نیروی دریایی برای مقبره امام را داشت که رهبری به آینده موکول کردند، همچنین احمدآقا پیشنهاد کرد نماز جمعه تهران در مرقد امام اقامه شود که جز در مناسبت های خاص، پذیرفته نشد».

    مرگ احمد خمینی در ۲۵ اسفند ۷۳و در ۴۹ سالگی حرف و حدیث فراوانی در پی داشت.

    براساس روایت‌ها پیش از آن در دو سال آخر عمرش، با آنکه عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی بود، به خلوت و انزوا رفت و اکثر اوقات در خانه‌ای دورافتاده در بیابانی کویری، در منطقهٔ کوشک نصرت مابین تهران و قم، ساکن بود.

    هاشمی رفسنجانی این انزوا و مرگ و ابهام‌های بعد از آن را اینگونه توصیف می‌کند: «عصر به احمد آقا تلفن کردم و احوالپرسی نمودم. سپس به منزل‌مان آمد. از علت انزوا و خانه‌نشینی‌اش پرسیدم. اظهار خستگی و افسردگی و کسالت جسمی نمود. قرار شد به تدریج در جلسات و شوراهایی که عضویت دارد، شرکت کند».

    در جای دیگری می‌نویسد: «به خانه آمدم. محسن(هاشمی) و حمید (همسر فائزه هاشمی)اینجا بودند دربارهٔ شایعات مربوط به مرگ احمد آقا صحبت بود. خیلی شایعات نادرست به دلیل مرگ نابهنگام وجود دارد... رادیو اسرائیل هم شیطنت می‌نماید.»

    هاشمی رفسنجانی، رهبری در سایه، مرگ در استخر

    از میان حامیان آیت‌الله خامنه‌ای اما تنها کسی که به مرگ توضیح‌ناپذیر و پر حرف و حدیث از دنیا رفت و رسانه‌های داخل و خارج درباره خبر آن «شیطنت» کردند، احمد خمینی نبود. این سرنوشتی بود که کمی بیش از ۳۰ سال بعد در استخری در قیطریه به انتظار خود هاشمی رفسنجانی هم نشسته بود.

    رفسنجانی در خاطرات روزهای بعد از مرگ خمینی و انتخاب خامنه ای بارها از اینکه این «کار مهم» اینگونه «سریع» و بی دردسر به انجام رسیده بود، اظهار شادمانی کرده و حتی در بخشی از خاطرات خود نوشت که حتی « غربی‌ها» هم از انتخاب او « خوشحالند و امیدوارند که اعتدال حاکم باشد و رادیکال‌ها منزوی شوند».

    سالها به طول انجامید تا رهبر جمهوری اسلامی توان قد علم کردن دربرابر هاشمی رفسنجانی که خود را به تعبیر کارشناسان نه فرزند انقلاب که یکی از پدران آن می‌دانست پیدا کند.

    مهمترین بروز آن شاید در زمان رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بود که بی‌تردید تایید تلویحی رهبر را هم با خود داشت.

    در همان زمان زهرا مصطفوی، دختر آیت‌الله خمینی، در واکنش به این رد صلاحیت در نامه‌ای به آیت الله علی خامنه‌ای برای نخستین بار رسما اعلام کرده است که پدرش علاوه بر آقای خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی را هم مناسب جانشینی خود می‌دانست. او در این نامه خواستار دخالت آیت الله خامنه‌ای در موضوع رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی توسط شورای نگهبان شد که رهبر جمهوری اسلامی ترتیب اثری به آن نداد.

    به نظر می‌رسید در این مرحله دیگر حتی همدستی همقطاران قدیمی هاشمی هم کارساز نیست و اهرم «خاطره گویی» از بنیانگذار جمهوری اسلامی هم از کار افتاده است.

    Hossein_Noushazar.jpgپیش از آنکه علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی در ۱۲ دی در نخستین اظهار نظرش درباره تظاهرات سراسری دی ۹۶، نارضایتی‌ها را به دخالت خارجی و هم‌پیمان شدن «دشمنان» با «پول و سلاح و سیاست و دستگاه امنیتی» نسبت دهد، مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی یک‌صدا از تظاهرکنندگان می‌خواستند که خواسته‌ها و مطالبات معیشتی خود را از «مجرای قانونی» مطرح کنند. برای مثال، ولی داداشی، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، ۱۱ دی گفته بود: «اگر مردم به دنبال مطالبات اقتصادی، رفاهی و معیشتی هستند باید این مطالبات از مجاری قانونی پیگیری شود.»

    یک شب پیش از این سخنان در شامگاه ۱۰ دی مردم در ابهر عکس خامنه‌ای را پایین کشیدند، در درود معترضان به بانک‌ها و برخی مؤسسات دولتی حمله کردند، در ملایر به دفتر امام جمعه یورش بردند و استان گیلان هم ناآرام بود. اما تنها دو روز پیش از این وقایع، در ۸ دی کارگران راه‌آهن اندیمشک در اعتراض به سه ماه دستمزد معوقه و قراردادهای کوتاه‌مدت تجمع کرده بودند. آیا می‌توان خواسته‌های صنفی کارگران را از خواسته‌های سیاسی به سادگی متمایز کرد؟ از این پرسش به پرسش دیگری می‌رسیم: آیا برای طرح مطالبات صنفی مجرای قانونی وجود دارد؟

    به تاریخ مراجعه کنیم:

    maybodi_011418.jpgرویداد۲۴- حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی بیان کرد: نتیجه کار رئیس دوره نهم و دهم که مردم را خس و خاشاک خواند و حتی فردی که معترضان را بزغاله دانست را اکنون مشاهده می‌کنیم. برخی از دولتمردان و خطبا کشور ادبیات آن‌ها به‌جز تحریک و ایجاد نارضایتی مردم چیز دیگری در پی ندارد.

    کاظم صدیقی، خطيب موقت نماز جمعه تهران در سخناني با خطاب قرار دادن معترضان روزهاي اخير آن‌ها را آشغال خواند. صدیقی در سخنراني‌اش گفت: «آنچه باید بگویم این است که ما بدهکار و سپاسگزار هستیم. این ملت صبور و نجیب و متدین وقتی ببیند که باید بیرون بیایند، باوجود همه فشارها و بداخلاقی‌های مسئولان بیرون می‌آیند. یاوه‌گویی‌هاي رئیس‌جمهوری را که دیوانگی دارد و روانشناسانشان می‌گویند تعادل ندارد، شنيديم. می‌گوید حکومت از مردم می‌ترسد، ولی مردم از حکومت حمایت می‌کنند و صاحبش هستند و هرکجا احساس خطر كنند، سینه سپر و انقلاب را قدم‌به‌قدم تصفیه کرده و آشغال‌ها را می‌برند.»

    این ادبیات برای مردم ایران تازگی ندارد، سال 88 محمود احمدی‌نژاد در جمع طرفداران خود قرار گرفت و معترضان را نسبت به نتیجه انتخابات «خس و خاشاک» خطاب کرد و احمد علم الهدی، خطیب نماز جمعه مشهد آن‌ها را بزغاله و گوساله دانست. البته احمدی‌نژاد پس از مدتی با توجه به واکنش هم طیفان سیاسی خود نسبت به چنین اظهارنظری گفت که هرگز چنین سخنی مطرح نکرده، اما باوجود گذشت چندین سال از آن هنوز مردم شنیده‌هایی ازاین‌دست را فراموش نکرده‌اند.

    تریبون نماز جمعه باید مکانی برای ایجاد وحدت و ایجاد انسجام در کشور باشد و دامن زدن به دوقطبی شدن جامعه زیبنده خطیب این تریبون پراهمیت در کشور نیست. نمک پاشیدن بر زخم کسانی که به دلیل مشکلات اقتصادی دست به اعتراض زدند و رهبر معظم انقلاب هم اعتراض را حق آنها دانستند و بر ضرورت پیگیری حقوق آنان تاکید کردند، آخر عاقبت خوشی به دنبال ندارد به‌خصوص آنکه به دنبال این اظهارات از سوی کاظم صدیقی، او خطاب به دولت مدعی شد «اگر می خواهیم دین را رواج دهیم باید بودجه حوزه های علمیه و فرهنگ را تقویت کرد» درخواستی که به ویژه با افزایش روزافزون مشکلات اقتصادی مردم اساسا منطقی به نظر نمی‎رسد.

    حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‎وگو با رویداد۲۴ در رابطه با آشغال خوانده شدن معترضان اخیر توسط خطیب نماز جمعه تهران و افزایش نارضایتی‌ها گفت: براین باور هستم که متأسفانه طراحان چنین سخنانی از اخلاق اسلامی هیچ اطلاعاتی ندارند و دعوتی که قرآن انجام می‌دهد تا با مخالفان خود به چه صورت رفتار کنند، اطلاع ندارند و اصلاً آن آیات را مطالعه نکرده‌اند و برای جلب رضایت عده‌ای حاضر هستند از مرزهای اخلاقی- اسلامی بگذرند و معترضان را خس و خاشاک یا بزغاله و آشغال معرفی کنند.

    وی در ادامه اضافه کرد: نتیجه کار رئیس دوره نهم و دهم که مردم را خس و خاشاک خواند و حتی فردی که معترضان را بزغاله دانست را اکنون مشاهده می‌کنیم. برخی از دولتمردان و خطبا کشور ادبیات آن‌ها به‌جز تحریک و ایجاد نارضایتی مردم چیز دیگری در پی ندارد.

    این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در این رابطه یادآور شد: امام‌جمعه تهران در روز گذشته که مردم را آشوبگر و آشغال خواند راهی جز استغفار ندارد و باید اعلام کند که اشتباه انجام داده است. ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هم این کار را انجام داد یعنی پس‌ازاینکه بعضی از کشورها را چاه مستراح خواند دست به عذرخواهی زد و عنوان کرد که اشتباهی صورت گرفته، این آقا هم باید همین کار را انجام دهد.

    این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم بیان کرد: براین باور هستم روحانیون درصورتی‌که درد مردم را درک می‌کردند و آن‌ها را می‌شناختند روزگار ما بهتر از آن می‎شد که مشاهده می‌کنیم یا حتی درصورتی‌که همین خطیب نماز جمعه در زیرخط فقر زندگی می‌کرد، به‌طور حتم درباره مردم چنین سخن نمی‌گفت. این گروه ارزندگی‌های خوبی برخوردارند و فشار اقتصادی بر دوش آن‌ها نیست، بنابراین دردهای کسانی که به خیابان می‌آیند و فریاد می‌کشند را درک نمی‌کنند.

    فاضل میبدی اظهار داشت: انتظار می‌رود که شورای مرکزی ائمه جمعه درباره این نوع افکار و افراد فکری کند زیرا سبب از بین رفتن آبروی اسلام و کشور می‌شوند، علاوه بر آن چنین سخنانی به دوقطبی شدن جامعه منجر خواهد شد.

    وی درباره درخواست افزایش بودجه حوزه علمیه قم از سوی خطیب نماز جمعه تهران نیز ابراز کرد: بودجه‌هایی که برای حوزه‌ها و نهادهای مذهبی در لایحه بودجه آمده مسبب برخی از اعتراضات بوده زیرا مشخص نیست به کدام دلیل باید بودجه‌های عمرانی را کاهش دهیم و بودجه نهادهای فرهنگی را افزایش دهیم. خطیب نماز جمعه پس از بیان این‌همه سخن دراین‌باره بدون توجه به هیچ‌یک از آن‌ها بودجه بیشتری را تقاضا می‌کند.

    این عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم دراین‌باره توضیح داد: باید پرسش شود که خروجی بودجه نهادهای فرهنگی چه بوده است و تا چه اندازه موفق شدند جوانان را به اسلام و دین نزدیک‌تر سازند؟ درصورتی‌که خطیب نماز جمعه تهران از نتیجه خروجی بودجه نهادهای فرهنگی خبر داشت شاید به گونه دیگری صحبت می‌کرد، در ظاهر تنها چیزی که موردتوجه‌شان قرار دارد بیان سخنرانی و پخش آن از صفحه تلویزیون است.

    فاضل میبدی در این خصوص خاطرنشان کرد: آسیب‌های اجتماعی (فحشا، اعتیاد، طلاق، قتل و ...) در جامعه نتیجه چست؟ نتیجه این است که بودجه‌های فرهنگی نه‌تنها هیچ تأثیر مثبتی نداشته، بلکه در بخش‌هایی از اثر منفی هم برخوردار بوده است. چنین سخن گفتن جز اینکه اسلام، تشییع و نظام را بدنام کند، نتیجه دیگری به دنبال ندارد.

    Abbas_Abdi.jpgعباس عبدی ـ اعتماد ـ موضع اصلاح‌طلبان نسبت به اعتراضات و رویدادهای اخیر، یکی از اصیل‌ترین مواضعی است که یک گروه سیاسی می‌توانست اتخاذ کند. منظورم از موضع اصیل، صرفا درست بودن آن نیست، هرچند معتقد به درستی این موضع‌گیری نیز هستم ولی منظور از موضع اصیل، خالص بودن آن نسبت به ایده‌ها و ارزش‌های یک گروه و فارغ از منافع سیاسی و جناحی است. احزاب و گروه‌ها ممکن است مواضعی را اتخاذ کنند که مطابق ارزش‌های آنان باشد، برای نمونه از یک نامزد خاص و منسوب به خودشان دفاع کنند، ولی این موضع در عین درستی می‌تواند حمل به همسویی با منافع شود و اصالت لازم را نداشته باشد. ولی در این جریان نه تنها اصلاح‌طلبان به معنای مرسوم ذی‌نفع نبودند، بلکه شاید به تعبیری باید با اعتراضات همراهی و از آن دنباله‌روی می‌کردند تا دچار هزینه نشوند. حداقل در کوتاه‌مدت چنین هزینه‌ای را پرداختند. هرچند به نظر بنده در میان و بلندمدت به نفع کشور موضع‌گیری کرده‌اند و از این حیث نام و یادشان باقی خواهد ماند، ضمن آنکه موضع‌گیری آنان در عمل هم بسیار موثر بود و هجوم تبلیغاتی علیه اصلاح‌طلبان به علت همین موفقیت بود. بخشی از افرادی که خود را منسوب به اصلاحات معرفی می‌کنند و به جای نقد چنین رویدادی، موضع دنباله‌روی با آن گرفتند به علت ترس از همین هزینه‌ها بود که خود را تابع و همسو با فضای مجازی کردند. به نظر می‌رسید که اگر اصلاح‌طلبان وارد میدان نمی‌شدند و موضع‌گیری نمی‌کردند، چه بسا این جریان تخریبی گسترش می‌یافت یا در کوتاه‌مدت قابل جمع کردن نبود یا هزینه بسیاری را به کشور تحمیل می‌کرد.

    evin.jpgرادیو زمانه ـ از زندان اوین خبر می‌رسد یکی از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری اخیر در تهران، دچار حمله قلبی شده است.

    یک منبع مطلع با اعلام این خبر به زمانه، این فرد را علی نوری معرفی کرد که در اعتراضات تهران بازداشت شده. او روز یکشنبه ۲۴ دی دچار حمله قلبی شده است.

    بر اساس اعلام یک منبع نزدیک به این فرد در بازداشت، او پس از دستگیری به قرنطینه زندان اوین شده و ماموران پس از چند ساعت به او اعلام کرده‌اند که می‌خواهند او را به بند ۲۰۹ منتقل کنند اما او در نهایت به بند شش فعلی (۳۵۰ سابق زندان اوین) منتقل می‌شود.

    rouhani2_011518.jpgرادیو فردا، جامعه مدرسین حوزه علیمه قم و تعدادی از روحانیون در ایران به سخنان حسن روحانی درباره امکان «نقد» پیامبر اسلام و امامان شیعه شدیدا حمله کردند و از مسئولین خواستند که از ورود به مسائل دینی «پرهیز کنند».

    به گزارش خبرگزاری تسنیم، جامعه مدرسین حوزه علیمه قم روز یکشنبه ۲۴ دی، در بیانیه ای بدون ذکر نام حسن روحانی، سخنان او «مبنی بر جواز نقد» پیامبر اسلام و امامان شیعه را برخلاف «مسلّمات اعتقادی» شیعیان دانست.

    این گروه در بیانیه خود تاکید کرد که «معصوم بودن» پیامبر اسلام و «خطاناپذیری» امامان شیعه «مورد اتفاق قاطبه مسلمین و کلیه مذاهب و فرق اسلامی است و ده‌ها روایت مسلّم الصدور دیگر به اثبات رسیده است».

    جامعه مدرسین حوزه علیمه قم همچنین اعلام کرد که «نفی عصمت» پیامبر اسلام و امامان شیعه «مخالفت صریح با اسلام و مذهب تشیّع است».

    این گروه از مسئولین خواست که «از ورود به مسائل اعتقادی و تخصّصی فکری در اظهارات خویش پرهیز کنند» و تنها «به حل مشکلات معیشتی و گرفتار‌های اقتصادی مردم» بپردازند.

    دراین بیانیه تاکید شد که اظهارنظر مسئولان در«مسائل اعتقادی و تخصصی نه تنها گرهی از کار مردم باز نمی‌کند، که افزون بر مشکلات دنیوی آنان، دین آنان را نیز با مشکل مواجه می‌کند».

    حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران، روز ۱۸ دی، در جمع مدیران وزارت اقتصاد گفته بود که «همه مسئولین قابل نقد هستند و معصوم نداریم».

    وی تاکید کرده بود که «ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم».

    به گفته آقای روحانی، پیامبر اسلام هم «اجازه نقد می داد. دیگر بالاتر از پیغمبر نداریم. وقتی پیامبر حرفی می‌زد، گاهی کسی از مسلمانان خطاب به او می‌گفت این حرفی که می‌زنی نظر خودت است یا خدا به تو وحی کرده است. اگر می‌گفت از طرف خدا است که می‌گفت حرفی نداریم. اگر می‌گفت از طرف من است، انتقاد می‌کرد و می‌گفت، من قبول ندارم».

    Human_Rights_Iran.jpgبا اندوه و شرمساری، هر ساله، کشور ایران در اجرای بیشترین مجازات اعدامها در میان دیگر کشورهای جهان در رده‌ای بالا قرار می‌گیرد. شکنجه نیز در زندانهای ایران، امری است طبیعی و مستمر. شکنجه هایی که در زندانهای جمهوری اسلامی ایران (رژیم) اعمال می‌شوند، از مرزهای تصور گذشته (از جمله، تجاوزاتِ دسته جمعی شکنجه گران به دختران و پسران دستگیر شده در تظاهرات. بیاد بیآوریم ترانه موسوی و دیگران را در جریان کهریزک و دیگر انواع شکنجه‌ها، و آنگاه دیرتر انکار و انکار از طرف رژیم و کشتن شاهِدان (نظیر دکتر وظیفه رامین پوراندرجانی، دکترِ کهریزک) را). هر گاه که رژیم، منافعش را در خطر ببیند، به نسبتِ ترسش از خواسته‌های زندانی، نوع شکنجه را سنگین تر و برای مبارزین سیاسی در چنین دوره هایی، سنگین ترین شکنجه‌ها را اعمال می‌کند و در نهایت، در دادگاههای اسلامی، جرم معترضین را "محاربه" می‌نامد تا بتواند با دستی باز و بر اساس قانون اساسی اسلامی، به قتل زندانیان اقدام نماید.

    Hamed_Ayinehvand_3.jpgکاربران ایرانی تلگرام در داخل کشور، شب گذشته پس از گذشت چند روز از فیلتر پیام رسان تلگرام که به دنبال تظاهرات سراسری در کشور صورت گرفت شاهد رفع فیلتر آن بودند. تقریبا مدت زیادی است که لایه‌های بالای قدرت در ایران تلاش زیادی انجام دادند تا فضای مجازی و به ویژه پیام رسان تلگرام را عامل بسیاری ازمشکلات اجتماعی، فرهنگی و البته سیاسی که ترجمان آن در ادبیات سیاسی حاکمیت تشویش افکار عمومی است معرفی کنند. اما این استدلال از فرط بی پایه بودن تقریبا توسط هیچ یک از طبقات اجتماعی حتی در میان هواداران حکومت پذیرفته نشد و در کنار پاره‌ای از دلایل دیگر که توضیح خواهم داد زمینه‌های بد نامی بیشتر حکومت را فراهم کرد.

    shahroodi_011418.jpgایسنا: رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه به دلیل ایجاد اختلاف نظر در بین پزشکان معالجم مجبور شدم برای ادامه درمان به آلمان بروم، گفت: ما اصرار کریدم که پروتکل درمانی هر چه سریعتر آماده شود تا ما ادامه معالجات را در ایران پیگیری کنیم.

    آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی در نشست خبری امروز خود با اشاره به اینکه یک سال است مبتلا به مشکلی در روده شده بودم، اظهار کرد: بعد از مدت‌ها مشخص شد که غده در روده بزرگ است بنابراین به اطبا مراجعه کردم البته دوستان اصرار می‌کردند که برای معالجه به خارج از کشور بروم که من قبول نکردم.

    وی افزود: من در مشهد و تهران به دکتر مراجعه کردم و در بیمارستان ساسان دو عمل جراحی داشتم که بعد از مدتی مشکل دیگری در کلیه چپ من ایجاد شد که پزشکان بر سر معالج من دچار اختلاف نظر شدند. برخی از آنها بر عمل جراحی اصرار داشتند و برخی اعتقاد به جراحی نداشتند اما بالاخره غده دوم که بزرگ شده بود مجبور شدم عمل کنم و این عمل را در بیمارستان ساسان انجام دادم.

    رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: همین اختلاف نظرهای پزشکان موجب شد که هم بستگان و هم پزشکان اصرار کنند که معالجه را در خارج از کشور دنبال کنم که به همین دلیل مدارک پزشکی به خارج از کشور فرستاده شد البته این مدارک به مراکز درمانی که متخصصان ایرانی تاسیس کرده بودند ارائه شد و آنجا مطرح کردند با توجه به این اختلاف نظرها باید برای ادامه معالجه به خارج از کشور بروم.

    هاشمی شاهرودی با بیان اینکه بنابراین سفر مختصر، غیررسمی، معمولی و بدون سر و صدا داشتم تا این اختلاف نظرها حل شود، گفت: پزشکان بررسی کردند و برخی اقدامات آنجا را قبول نداشتند مثل عمل سوم.

    وی با بیان اینکه در آلمان پزشکان یک عفونت کشف کردند که در ایران کشف نشده بود، اظهار کرد: ما اصرار داشتیم پروتکل درمانی سریعتر نوشته شود تا ادامه معالجه در ایران انجام شود زیرا باقی ماندن در آلمان ضرورتی نداشت. در آلمان گفتند اگر درمان در آنجا انجام نمی‌شد عفونت به خون می‌رسید و راه علاجی نبود. البته در آلمان هم ما نزد پزشکان خودمان مثل دکتر نجابت و سمیعی بودیم. بیمارستان دکتر سمیعی مخصوص عمل مغز و اعصاب است اما بخشی هم برای امراض داخلی دارد که آنها لطف کردند و من نزد پزشکان خودمان بودم.

    Karbaschi.jpgاعتماد ـ غلامحسین کرباسچی ـ رییس‌جمهور موضع‌گیری مطلوبی نسبت به اعتراضات اخیر در کشور داشته است و بسیار اهمیت دارد که دولت حرف‌های مردم را بشنود و نسبت به درخواست‌ها و اعتراضات مردم حساس باشد. همه مسوولان اجرایی و در وهله اول شخص رییس‌جمهور باید نیازها و خواسته‌های مردم را بشناسد. اما تمام واکنش رییس‌جمهور نباید نسبت به این مساله...

    در سخنرانی‌هایش به رویارویی لفظی و جنجال کلامی با شخصیت‌های جناح رقیب تقلیل یابد. بالاخره برخی از شخصیت‌ها و فعالان سیاسی منتقد آقای روحانی هستند. در مساله‌ای به این مهمی چشم جامعه به حرف‌های رییس‌جمهور جلب شده است.‌شان او چنین نیست که همه جا نقل شود که آقای روحانی جواب حجت‌الاسلام صدیقی را داده است. اگر ازآقای صدیقی حرف نادرستی نسبت به مردم نقل شده است خیلی‌ها در فضای حقیقی و مجازی نسبت به آن حساسیت نشان داده‌اند تا آنجا که خود ایشان هم به نوعی اقدام به جبران آن تعبیر کرده.

    dolat12.jpgایسنا ـ هیأت وزیران در جلسه عصر یکشنبه خود به ریاست حسن روحانی رییس جمهور، به بررسی گزارش وضعیت آلودگی هوای کلانشهرها و اقدامات انجام شده، موانع اجرایی و راهکارهای موجود پرداخت و تصمیماتی را در این زمینه اتخاذ کرد.

    به گزارش ایسنا، بر این اساس، مقرر شد طرح محدودیت تردد خودروها و نیز تردد شبانه کامیون‌ها در سطح شهر به محض اعلام پیش بینی سازمان هواشناسی در خصوص احتمال وقوع پدیده پایداری هوا از حداقل سه روز قبل از تاریخ وقوع پیش بینی شده در محدوده مورد نیاز به تشخیص مراجع مورد نظر عملیاتی شود و نیروی انتظامی نیز موظف شد کلیه مشکلات اعمال مقررات برای متخلفین از جمله فراهم کردن امکان استعلام و ارسال پاسخ به تعداد کلیه خودروهای متخلف از طریق سامانه سیمفا را مرتفع نماید.

    Vahid_Farkhondeh_Khouy_Fard.jpgاین روزها به برکت رسانۀ غیر ملی (صداوسیما) و فضای مجازی، هرطرف که سرت را می‌چرخانی، یک افشاگر در حال یاوه گویی مشاهده خواهیدکرد، افشاگری در این فضا به اندازه‌ای طرفدار پیدا کرده که ممکن است درآینده‌ای نزدیک یک واحد درسی با نام "علوم افشاگری" یا "جَبروهندسۀ افشاگر" در تمام رشته‌های تحصیلیِ دانشگاهها قرار گیرد. این حجمۀ برمَلا سازی در فضای سیاسی جامعه ما موجب شده که ارتش "ویکی لیکس" اشک در چشمانش جمع شود و نعره زنان به سویِ فضای افشاگری ایران بشتباند.


    انواع جنجال هایی که امروزه ما شاهد آن هستیم، بنا بر تقاضای جامعه ایست که همه ما در آن رشد کرده‌ایم و خوب می‌دانیم زمانی که فضای رسانه ایِ یک کشور سانسور زده باشد، فرصتی مهیا خواهد شد تا عده‌ای سودجو، مهملات و هرزه گویی‌های خود را درقالبِ افشاگری به جامعه تزریق کنند. بنابراین، این جامعه محکوم خواهدشد تا فاش کردنِ افشاگر را ولو به دروغ بپسندد، و گویی از شنودِ آن هم لذت می‌برد. به طوری که در قوه مخیله افشاگر، یک درصد هم خطور نمی‌کند که افشایِ جعل و کذب او پس از مدتی آنقدر دهن به دهن بچرخد تا اراجیفی که به خوردِ جامعه داده است را مبدل به واقعیت کند، و درنهایت خودش هم به دروغی که پخش کرده است، اعتقاد پیدا می‌کند.


    حال به جایی رسیده‌ایم که بجای اینکه وقت مبارکمان را در راستای مبارزات سیاسی با "اصل استبداد" بگذاریم، مرتبا باید با این افشاگرانِ مضحک مبارزه کنیم (چرا که معتقدیم اولین قدم برای اصول مبارزاتی "صداقت" است). به همین روی در این نگارش تصمیم دارم به انواع و اقسام افشاگری‌های مسخرۀ این روزها بپردازم.

    Evin.jpgرادیو فردا ـ دو نماینده مجلس شورای اسلامی از بی‌نتیجه بودن درخواست نمایندگان مجلس برای بازدید از زندان اوین خبر داده‌اند و در این زمینه علی مطهری گفته است که هیئت رئیسه مجلس تشکیل «کمیته حقیقت‌یاب» را برای بازدید از بازداشتگاه‌ها بررسی می‌کند.

    پس از انتشار گزارش‌هایی در مورد کشته شدن چند تن از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر در بازداشتگا‌ه‌ها که با هشدار نمایندگان در مورد احتمال تکرار «کهریزک دوم» همراه بود، گروهی از نمایندگان مجلس درخواست بازدید از زندان اوین را مطرح کردند.

    در این زمینه فاطمه سعیدی نماینده تهران و نایب رئیس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس روز چهارشنبه ۲۰ دی ماه گفته بود که «با توجه به ناآرامی‌های اخیر و موج بازداشتی‌ها و همچنین حواشی ایجاد شده پیرامون آن»، تقاضای بازدید از زندان اوین به قوه قضائیه ارائه شده و امیدواریم هرچه‌ سریع‎تر نسبت به اجرایی شدن آن اقدام شود.

    yemen_moushak_2.jpgایران وایر ـ حسین علیزاده ـ در حالی که برنامه توسعه موشکی ایران مورد توجه و انتقاد امریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد، سازمان ملل در روز جمعه ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ گزارش خود را درباره بررسی‌های به عمل آمده در خصوص منشا ساخت موشک‌های حوثی‌ها که تا کنون چند عدد از آن به مناطقی در عربستان شلیک شده، منتشر کرد. سازمان ملل در این گزارش تأیید می‌کند که موشک‌های شلیک شده به عربستان ساخت ایران هستند.

    مهم تر از این نظر کارشناسی، گزارش ۷۹ صفحه‌ای سازمان ملل خاطر نشان می‌سازد که دسترسی حوثی‌ها به موشک‌های ساخت ایران، نقض قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت توسط ایران نیز است. به عبارت دیگر گزارش مزبور نه تنها تأکید دارد که موشک‌های حوثی منشأ ایرانی دارد، بلکه تصریح می‌کند این توانمندی پس از تصویب قطعنامه ۲۲۱۶ مورخ جولای ۲۰۱۵ از سوی ایران به حوثی‌ها واگذار شده است. به بیان دیگر این گزار ش راه را بر ادعای احتمالی تهران مسدود کرده، اگر تهران مدعی شود توان موشکی خود را پیش از تصویب قطعنامه مزبور در اختیار حوثی‌ها قرار داده است.

    به این ترتیب، گزارش اخیر سازمان ملل هم منشأ موشک‌ها را ایرانی دانسته و هم تحویل آن را پس از تصویب قطعنامه ۲۲۱۶ دانسته و نتیجه گرفته که "گروه بازرسی چنین یافته که جمهوری اسلامی ایران پاراگراف ۱۴ قطعنامه ۲۲۱۶ را به اجرا نگذاشته که در آن خواسته شده از فراهم ساختن، فروش یا انتقال مستقیم یا غیرمستقیم موشک به حوثی ها" خودداری شود.

    Concert.jpgخبرگزاری مهر ـ معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد در بخشنامه‌ای اعلام کرد: برگزاری کنسرت‌های موسیقی در محیط‌های دانشگاهی ممنوع است و واحدهای دانشگاهی تحت هیچ عنوان یا مراسمی مجاز به برگزاری آن نیستند. معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی در بخشنامه‌ای ۸ دستورالعمل فرهنگی را به واحدهای دانشگاهی ابلاغ و اجرای آن برای دانشگاه را ضرورتی مهم تلقی و بر رعایت همه‌جانبه آن تاکید کرد. در این بخشنامه آمده است: «برگزاری اردوهای فرهنگی، علمی و ورزشی در دانشگاه‌ها ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. با این وجود برگزاری این اردوها به صورت مختلط، تحت هیچ شرایط و عنوانی مجاز نیست. انتظار می‌رود روسای واحدهای دانشگاهی در راستای تحقق این امر و اجرای «آیین‌نامه اردوهای دانشجویی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی» مصوب جلسه ۲۹۷ شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی، موضوع را در جلسه شورای دانشجویی و فرهنگی واحد مطرح و دستور لازم را در خصوص اجرای هرچه بهتر این آیین‌نامه صادر کنند. اجرای هرگونه برنامه‌های موسیقی در دانشگاه تنها بر اساس «آیین‌نامه برنامه‌های موسیقایی در دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی سراسر کشور» شماره ۵۲۱۷/ ۹۴/ مصوب جلسه ۲۷۷ شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی است. بنابراین برگزاری کنسرت‌های موسیقی در محیط‌های دانشگاهی ممنوع است و واحدهای دانشگاهی تحت هیچ عنوان یا مراسمی مجاز نیستند به برگزاری آن اقدام کنند.»

    sanchi1_011518.jpgیورونیوز - «۳۲ نفر بدون کفن و دفن مردند، بدون سر قبر مردند، فوت شدند، خانواده هایشان ضجه زدند بعد از ۱۰ روز آمده اند برای همدردی. همدردی یعنی چی؟»

    خانواده و نزدیکان خدمه نفتکش سانچی در پی غرق شدن این نفتکش و جانباختن تمام خدمه روز یک شنبه با حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهوری دیدار کردند که از سوی حسن روحانی برای دیدار با این خانواده ها ماموریت داشت.

    یکی از بستگان این جانباختگان در جلسه در حالی که اعتراضش را فریاد می‌زد خطاب به خبرنگاران و نماینده رئیس جمهوری گفت: «۳۲ نفر بدون کفن و دفن مردند، بدون سر قبر مردند، فوت شدند، خانواده‌هایشان ضجه زدند بعد از ۱۰ روز آمده‌اند برای همدردی. همدردی یعنی چی؟»

    حسینعلی امیر، نماینده رئیس جمهوری در دیدار با خانواده های جانباختگان گفت: «به نمایندگی از آقای رئیس جمهور خدمت خانواده های محترم، خواهران و برادران عزیز و شریف که عزیزان خودشان را در این حادثه سخت و دلخراش از دست دادند.»

    اعتراض خانواده‌های جانباختگان این حادثه به مقامات دولتی درباره چندین موضوع بوده است.

    نخستین اعتراض این خانواده عدم ابتکار عمل مقامات دولتی برای بسیج جامعه بین المللی و خصوصا چین برای کمک به خدمه این نفتکش است. این خانواده‌ها معتقدند اگر مقامات دولتی سریع‌تر دست به کار می شدند و فشار بیشتری به چین می‌آورند احتمال نجات خدمه این کشتی وجود داشت.

    کارشناسان می‌گویند شدت انفجار به حدی بوده است که کشتی‌های امدادی تا روزها نمی‌توانستند نزدیک این نفتکش شوند. با این حال ابهامات زیادی در این ارتباط وجود دارد از جمله برخی اظهار نظرها درباره این موضوع که چینی‌ها ترجیح داده‌اند نفتکش بسوزد تا آلودگی دریایی در اثر نشت نفت کمتر شود.

    با این وجود کارشناسان منتظر انتشار محتوای جعبه سیاه این نفتکشند تا بر اساس آن بتوانند اطلاعات بیشتری درباره چرایی این حادثه و برخورد یک کشتی با نفتکش منتشر کنند.

    انتقاد دیگر خانواده های خدمه این نفتکش به عدم اطلاع رسانی سریع صدا و سیما بود. آنها معتقدند که صدا و سیما منفعلانه عمل کرده اند و این حادثه و نگرانی خانواده ها را نادیده گرفته است.

    نفتکش سانچی با محموله معیانات گازی و نفت سبک از عسلویه به مقصد کره جنوبی حرکت کرده بود.

    داریوش در ایران

    | No Comments

    یک تصویر نوستالژیک...

    darInIran.jpg

    متن آهنگ و کلیپ، ترانه "برادر جان" داریوش:

    برادر جان نمی دونی چه دل تنگم

    برادر جان نمی دونی چه غمگینم

    نمی دونی نمی دونی برادر جان

    گرفتار کدوم تلسمو نفرینم

    نمی دونی چه سخته در به در بودن

    مثل طوفان همیشه در سفر بودن

    برادر جان برادر جان نمی دونی

    چه تلخ وارث غم پدر بودن

    دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ

    دلم تنگه از این روز های بی امید

    ازین شب گردی های خسته و مایوس

    از این تکرار بیهوده دلم تنگه

    همیشه یک غمو یک درد ویک کابوس

    دلم تنگ برادرجان برادر جان دلم تنگ

    دلم خوش نیست غمگینم برادر جان

    از این تکرار بی رویا بی لبخند

    چه تنهای غمگینی

    که غیر از من همه

    خوشبخت وعاشق

    عاشقو خورسند

    به فردا دل خوشم

    شاید که تا فردا طلوع

    خوب خوشبختیه من باشه

    شبا با رنج تنهای من سر کن

    شاید که فردا روز عاشق شدن باشه

    دلم تنگ برادر جان برادر جان دلم تنگ

    zan_musician.jpgایلنا ـ این روزها درحالی که مجموعه وزارت ارشاد و شخص وزیر ارشاد با حضور در کنسرت‌های جشنواره موسیقی فجر سعی در حمایت از اجراهای قانونی دارند، همچنان در استان اصفهان با عملکردهای خارج از قانون، اجازه حضور بانوان موزیسین روی سن داده نمی‌شود.

    به گزارش خبرنگار ایلنا، کنسرت ارکستر ملی اصفهان روزهای ۲۲ و ۲۳ دی با خوانندگی سالار عقیلی درحالی در سالن کوثر این شهر روی صحنه رفت که همچون سالیان گذشته اداره کل فرهنگ و ارشاد این استان از حضور بانوان موزیسین روی سن ممانعت به عمل آورد.

    ZaeriSedighiمحمد رضا زائری در ایران زندگی می کند و طبیعتا مثل خیلی های دیگر که در ایران زندگی می کنند نمی تواند راحت و صریح بنویسد و انتقادهای خود از حکومت را باز گوید. من وقتی گفته های او خطاب به امام جمعه ی تهران را می خواندم جملات اش این گونه در ذهن ام تغییر شکل می داد:

    «نمی دانم چرا رسم روزگار چنین شده! دیروز احمدی نژادِ بی چاک و دهن به مردم خس و خاشاک می گفت، امروز هم نوبت حاج آقا صدیقی ست که با ادبیات تلخ و تاسف انگیز به مردم «آشغال» بگوید و معترضان کشور را چنین بنامد. من نمی دانم چه دلیلی دارد حاج آقا صدیقی که کارش روضه خوانی و گریه کردن و گریه ی مردم را در آوردن است به چنین موضوعی وارد می شود و با توهین به مردم، خاطره ی تلخ «خس و خاشاک» را زنده می کند!

    حالا که ما «مجبوریم» آقایان ائمه جمعه را تحمل کنیم و ولی فقیه حاضر نیست که این افراد را عوض کند و آدم حسابی به جای آن ها بگذارد، چرا این آقایان عقب مانده، یعنی اشخاصی مثل جنتی و موحدی کرمانی و صدیقی و احمد خاتمی، حواس شان را جمع نمی کنند و دهان شان را نمی بندند که آبروی روحانیت و حوزه و مرجعیت و نظام و انقلاب و رهبری را بیش از این نبرند؟

    چرا این آقایان متوجه نیستند که بیرون از اتاق های دربسته و پشت محافظان آن ها، مردمی هستند که جان شان به لب شان رسیده و جز فریاد زدن و حق طلبی کار دیگری نمی توانند بکنند؟ چرا این آقایان نمی فهمند که امروز دوران اینترنت و تلگرام و توییتر است و هر مزخرفی که به زبان می آورند بلافاصله در فضای مجازی شنیده و خوانده می شود؟

    Ahmad_Tavakoli.jpg

    روزنامه شرق در گفت‌وگویی با احمد توکلی به موضوع ناآرامی‌های اخیر پرداخته است.

    بخشی از مصاحبه را می خوانید:

    بسیاری بر این باورند که جرقه اعتراضات در مشهد با شیطنت‌های یک جناح آغاز شد تا جایی که حتی آنجا شعار مرگ بر روحانی هم سر داده شد. نشانه‌های دیگری هم وجود دارد. مانند اینکه مثلا یک دانشگاه در سایت خبری خود مطالبه استعفای روحانی را طرح کرد. آیا موافق هستید که استفاده سیاسی از مشکلات اقتصادی مردم تیری بود که بی‌هدف رها شد که امکان کنترل و مدیریت آن را سخت کرد و یک اعتراض را بدل به یک بحران ملی کرد؟
    این اشتباه بزرگی است که مسائل ملی را در سطح روابط جناحی تقلیل دهید. اعتراضات مشهد برخلاف آشوب روزهای بعد، کاملا مردمی و نتیجه بی‌اعتنايی دولت به این انتقادات و اعتراضات بود. اینکه برخی مدعی شدند این اعتراضات را جناح مقابل راه انداخته است، ظلم به اعتراض بحق مردمی است. ضمن اینکه هیچ دلیل روشن و قانع‌کننده‌ای نیز برای این ادعا نداشتند. البته طبیعی است که منتقدان سیاسی دولت از اعتراض مردم استقبال کنند.

    آیا با هرکسی که شعار سیاسی یا ساختارشکنانه داد، باید برخورد شود یا فقط با کسی که دست به اسلحه برد یا حملات تخریبی کرد، باید برخورد شود؟
    قانون جمهوری اسلامی اجازه نمی‌دهد کسی مرگ بر رئیس‌جمهور یا شخصیت‌های طراز اول بدهد. زمانی که آقای خاتمی سال ٧٧ در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد سخنرانی داشت، عده‌ای علیه قوه قضائیه شعار دادند و گفتند مرگ بر یزدی اما آقای خاتمی حاضر نشد که برائت‌جویی کند بلکه صرفا گفت که دوست ندارم از مرگ سخن گفته شود. می‌خواهم بگویم این مرگ‌برگفتن‌های سیاسی سابقه‌دار است و البته همان زمان هم غیرقانونی و غیراخلاقی بود.

    این تحلیل برخی اصولگرایان هم هست. آقای محبیان یا برخی دیگر هم اشاره کرده‌اند به اینکه برخی مخالفان دولت دنبال بهره‌برداری بودند و پشت برخی از این تجمعات انگیزه‌های جناحی وجود داشت. خب این حرف اشتباهی است. شما که دارید بحث را جناحی می‌کنید، فکر نمی‌کنید که به منافع ملی ضربه می‌زنید؟

    گاهی ما درباره نگاه یا تحلیل صحبت می‌کنیم گاهی درباره یک واقعیت بیرونی. شما می‌گویید چنین واقعیتی در بیرون وجود نداشته که بخشی از جریان اصولگرایی پشت‌ سر جرقه اولیه رخدادها بوده است؟
    خب با کدام دلیل؟ کدام سند؟ تحلیل این و آن که نمی‌شود دلیل.

    اینکه بخشی از جریان اصولگرایی بحث استعفای آقای روحانی را مطرح کرده است آیا یک نشانه یا نمونه سند نیست؟
    خیر. با فرض اینکه این خبر شما درست باشد، مگر شهروندان چنین حقی ندارند که خواستار عزل رئیس‌جمهور خود شوند؟ حالا چنین مطالبه‌ای به معنی سازماندهی اعتراضات خیابانی است؟ به نظرم طرح چنین ادعایی نوعی ساده‌سازی اعتراضات اخیر است. کسانی که ادعای جناحی آشوب‌ها را دارند، عمق این اعتراضات را متوجه نشدند.

    حسن روحانی: ماجرا تمام شد

    | No Comments

    rouhani_011418.jpgرادیو زمانه، حسن روحانی در تازه‌ترین اظهار نظر خود درباره اعتراضات سراسری، از عملکرد نیروهای امنیتی تقدیر کرد و اعتراضات را پایان یافته خواهند. او همچنین اظهارات کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران را «بی‌‌ادبانه و توهین‌آمیز» توصیف کرد و گفت «هرکس حرف می‌زند یا اعتراضی می‌کند، یا خس و خاشاک است یا گاو یا گوساله و یا آشغال. این چه طرز حرف زدن است».

    رئیس جمهوری ایران که در جشنواره فارابی سخن می‌گفت با اشاره به اعتراضات سراسری دیماه در ایران گفت: «چرا توهین کرده و بی‌ادبانه با جامعه برخورد می‌کنیم. عده‌ای آمده‌اند و اعتراض داشتند و برخی هم از این اعتراض‌ها سوء استفاده کردند، اما نباید همه را به یک چوب برانیم، بلکه باید دقیق سخن بگوییم به‌خصوص در تریبون‌های مقدس دقیق‌تر حرف بزنیم چرا که ملت ما ملت بزرگی هستند».

    کاظم صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه ۲۲ دیماه معترضان را «آشغال» خواند. سخنان او با واکنش منفی کاربران شبکه‌های اجتماعی، اصلاح‌طلبان و حتی برخی از اصول‌گرایان همراه شد و بسیاری آن را با اظهارات محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری پیشین ایران پس از آغاز جنبش اعتراضی ۱۳۸۸ مقایسه کردند که معترضان را «خس‌و‌خاشاک» نامید.

    حسن روحانی در ادامه سخنان خود مدعی شد «نیروهای امنیتی به خوبی این اعتراضات را اداره کرده‌اند و ماجرا تمام شد». پیش از روحانی، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران نیز ۱۳ دیماه نیز این اعتراضات را پایان‌یافته خوانده بود.

    اعتراضات ۱۰ روزه دیماه ۱۳۹۶ که در ۷۲ شهر کوچک و بزرگ ایران برگزار شد، بیش ۳۷۰۰ تن بازداشت و دست‌کم ۲۲ تن کشته شدند. همچنین بین سه تا پنج‌تن دیگر نیز نیز در دوران بازداشت جان باختند.

    راهپیمایان در این اعتراضات که یکی از شعارهای اصلی آن «نان، کار، آزادی» بود، به گرانی و فساد اقتصادی و گسترش بیکاری و همچنین استبداد سیاسی معترض بودند.

    اکنون حسن روحانی می‌گوید «عده‌ای در خیابان‌ها، به حق یا ناحق اعتراض کردند» اما تشخیص اینکه برخی از معترضان از جایی تحریک شده‌اند یا قصد جاسوسی داشتند «باید در یک دادگاه صالح ثابت شود».

    با این حال او تأکید کرد که آمریکایی‌ها هم در موضوع داخلی ایران و هم در برجام شکست خوردند.

    خط عمومی‌ای حکومت در برابر خیزش اعتراضی دی‌ماه تفکیک میان اعتراض به حق و اغتشاش، و بردن اعتراض در چارچوب گفتار حکومتی و از این طریق حکومتی کردن آن بوده.

    همزمان بسیاری از مقامات ارشد جمهوری اسلامی از جمله رهبر ایران «دشمنان خارجی» را نیز به دست داشتن در اعتراضات متهم کرده‌اند.

    از سوی دیگر جناح‌های محافظه‌کار مخالف دولت بر وجه اقتصادی اعتراضات و دولت و هوادارانش بر وجه سیاسی این اعتراضات تأکید می‌گذارند.

    آقای روحانی! از حق کشته‌ها حرف بزن، زنده‌ها خودشان حرف خواهند زد

    در همین زمینه کانال جامعه نو در واکنش به اظهارات امروز حسن روحانی از رییس جمهوری خواست به جای پاسخ به دیگران از کشته‌های اعتراضات اخیر صحبت کند.

    در این یادداشت تلگرامی آمده است:

    آقای روحانی در نهمین جشنواره بین‌المللی فارابی گفته است: کسانی مردم را خس و خاشاک و آشغال نامیده‌اند و ...

    نزدیکان آقای روحانی به ایشان برسانند که این تاکتیک «حرف نغز قابل تیتر کردن» حداقل امروز جواب نمی‌دهد. در روزی که خبر مرگ دلخراش بیش از سی جوان زحمتکش کشور در یک نفت‌کش و تایید خبر مرگ موسوم به خودکشی جوانان ناکام از اینجا و آنجا می‌رسد، لطیفه گفتن رئیس‌جمهوری جای استیضاح ملی مردمی دارد.

    آقای روحانی! به‌جای حرف زدن از کلمات اشخاصی که مردم آن‌ها را می‌شناسند، درباره کشته‌شدگان حرفی بزن. توضیح بده برای جلوگیری از کشتار چه کردی و چگونه پیگیری خواهی کرد.

    tajzadeh_011418.jpgبخشی از سخنان مصطفی تاجزاده در سالروز تولد ضیا نبوی

    پیک نت، در سال ۸۱ در مناظره با یکی از پرچمداران "عبور از خاتمی" در دانشگاه امیرکبیر به طرح یک سوال پرداختم؛ «یک کار یا فعالیت نام ببرید که می خواهید انجام دهید اما دولت و مجلس اصلاحات مانع شماست و با عبور از اصلاحات و شکست آن دستتان باز می شود و با آزادی و فراغ بال بیشتری می توانید اهداف خود را محقق کنید؟ در جانب مقابل من می توانم کارهای زیادی برشمرم که شما اکنون قادر به انجام آنها هستید و با خروج یا اخراج اصلاح طلبان از قدرت دیگر توان انجامشان را ندارید."

    من بار دیگر این پرسش را درباره دولت روحانی مطرح می کنم تا نسل جدید آگاهانه تر تصمیم بگیرد.

    از منظر آزادی ها من مدعیم که شما هیچ کاری نمی توانید نام ببرید که در زمان احمدی نژاد می توانستید انجام بدهید ولی امروز نمی توانید؛ از ایجاد تشکل در دانشگاه و نیز در جامعه و انتشار روزنامه و مجله تا بهره مندی از فضای مجازی و اعتراض کردن به عملکرد حکومت و ارکانش. پس ما در هر دو زمینه یک گام جلو هستیم اگر چه اوضاع خوب نیست.

    راهبرد wait and see را اولین بار جبهه ملی در ایران مطرح کرد. بعد از سرکوب خونین ۱۵ خرداد ۴۲ گفتند صبر می‌کنیم تا هر زمان شاه به بن‌بست رسید، راه برای ما باز شود. صبر کردند تا سال ۱۳۵۶ که شاه به بن بست رسید، اما چیزی که متوجه نبودند، این بود که راهبرد "صبر و انتظار" خود آنان را نیز از جامعه و تحولات آن عقب نگه می‌دارد.

    امروز مجموعه سیاسیون کشور به این نتیجه رسیده اند که راهی کم هزینه تر و مطمئن تر از اصلاحات نداریم. معنای سخن من این نیست که اصلاح طلبان ضعف ندارند، یا اشتباه و کوتاهی نکرده‌اند. بلکه عرف سیاسیون کشور در انتخاب بین راهبردهای مختلف اصلاحات را برگزیده است.

    جایگزین اصلی اصلاحات انقلاب است. من در انقلاب ۵۷ شرکت فعال داشتم. اعتراف می‌کنم بزرگترین انتقادی که امروز در پاسخ دادن به آن دشواری دارم، این است که چرا به اندازه کافی تلاش نکردیم که با شاه به مصالحه برسیم و با اصلاحات کشور را پیش ببریم.

    اگر کنار بنشینیم تا ببینیم که چه اتفاقی خواهد افتاد، بدانید که جز پیشرفت ارتجاع و جز بستن همه ی دهان‌ها و شکستن تمام قلم‌ها و جز بازگشت تحریم‌های کمرشکن و سایه شوم جنگ به آسمان ایران نتیجه نخواهیم گرفت.

    شک ندارم که تداوم مسیر کنونی بن بست است. جمهوری اسلامی باید دست به اصلاحات بنیادین بزند، اگر بخواهد بماند.

    من اگر روحانی رای نیاورده و خدای ناکرده رئیسی رییس جمهور شده بود، بازهم تحقق مطالبات ملی را با صدای بلند فریاد می زدم اگرچه امید حلش را کمتر از الان می‌داشتم.

    ما بدلیل نظارت استصوابی و محدودیت های موجود اگر صد بار دیگر نیز انتخابات برگزار شود، در مقابل رئیسی به روحانی رای می‌دهیم اما نامزد مطلوب ما در شرایط اسفناک اقتصادی کنونی مهندس موسوی است اگرچه برابر دولت پنهان قاطعانه از دکتر روحانی حمایت می‌کنیم.

    ما باید در صحنه بمانیم و حرف خود را بزنیم. آقای روحانی کف مطالبات ما را نمایندگی می کند. سقف مطالباتمان خیلی بالاتر است.

    shahroudi_Hanover.jpgپرونده شاهرودی هنوز باز است. وکلای همکار ما در تلاش هستند که حکم جلب بین‌المللی او را به جرم جنایت علیه بشریت بگیرند. دادستان آلمان مشغول بررسی پرونده‏ و مطابقت آن با حقوق بین‌الملل است که جنایت علیه بشریت در آن تصریح شده است. پرونده‌‏ای که وکلای ما در اختیار دادستان قرار داده‌‏اند، شامل شکایت تعداد زیادی شاهد عینی، اسناد کارشناسی و مدارکی است که شاهرودی را به جرم‌هایی که در دوران ریاست او بر قوه قضائیه انجام گرفته، مرتبط می‌‏سازد. این پرونده، قوی‌‏ترین و سنگین‌ترین پرونده بعد از پرونده میکونوس است که علیه یک مقام عالی‌رتبه جمهوری اسلامی در آلمان به جریان افتاده است.

    این اقدام، گام دیگری است از گام‌های عدالت‌خواهانه توده‌های ستم‌‏دیده و رنج‌کشیده مردم ایران و در پشتیبانی از جنبش مبارزاتی آنان، برای رسیدن به آزادی و یک جامعه نوین و عادلانه و برابر.

    دادگاه مردمی ایران تریبونال

    ۱۴ ژانویه ۲۰۱۸ برابر با ۲۴ دی ۱۳۹۶

    tehranCC_011418.jpgمحمد علی نجفی شهردار تهران می گوید:« به پرونده هایی برخورد کردیم که نشان می دهد شهرداری پیشین قراردادهایی را با ناجا منعقد کرده که پولش صرف انتخابات شده است. »

    دویچه وله - شهردار تهران می‌گوید اواخر سال ۹۵ قراردادی میان شهرداری و نیروی انتظامی به امضاء رسید که پول آن صرف انتخابات شده است. نجفی در گزارشی به شورای شهر از تخلف‌های گسترده و سوءمدیریت در شهرداری دوره قبل پرده برداشت.

    محمد علی نجفی صبح یک‌شنبه (۲۴ دی ماه/ ۱۴ ژانویه) گزارش صد روزه خود را که شامل بررسی عملکرد شهرداری در دوره قبل نیز می‌شود به اعضای شورای شهر تهران ارائه کرد.

    شهردار تهران ابراز تاسف کرد که در بررسی پرونده‌های شهرداری "مواردی از سوء استفاده" آشکار شده که باید از طریق مراجع قضایی پیگیری شود.

    به گزارش "شوراآنلان" نجفی گفت: «اواخر سال ۹۵ شهرداری با یکی از شرکت‌های نیروی انتظامی (ناجا) قراردادی را در خصوص تدوین شاخص‌های ارزیابی عملکرد به مبلغ یک میلیارد تومان به امضاء رسانده است که شاید ارزش واقعی آن حتی ۱۰ میلیون تومان هم نبوده است.»

    شهردار تهران می‌گوید آخرین پرداختی به این شرکت اول مرداد ماه و پس از انتخابات انجام شده و در بررسی‌های بعدی مشخص شد که دوم مرداد نیز یک قرار داد دیگر به همین شرکت به امضاء رسیده و ارزش دو قرارداد روی هم یک میلیارد و ۴۳۰ میلیون تومان بوده است.

    تبلیغات انتخاباتی با پول شهرداری

    به گفته نجفی مبلغ دو قرارداد به حساب شرکت وابسته به ناجا ریخته شده اما یک میلیارد و ۲۵۷ میلیون تومان آن را به یک حساب بانکی متعلق به رئیس دفتر یکی از معاونان شهردار قبلی واریز کردند و این پول نیز "خرج انتخابات" شده است.

    شهردار پیشین تهران، محمد باقر قالیباف یکی از نامزدان دوازدهمین دوره ریاست جمهوری بود که چند روز پیش از رأی‌گیری به نفع نامزد اصول‌گرایان، ابراهیم رئیسی کنار کشید و به روایتی مجبور به کناره‌گیری شد.

    پیش از این نیز درباره محل تامین منابع مالی کمپین انتخاباتی قالیباف شایعات و ابهام‌هایی مطرح و شهردار سابق تهران متهم به سوءاستفاده از اموال و امکانات شهرداری برای تبلیغات انتخاباتی شده است.

    بحث شفافیت درباره هزینه‌های انتخابات و منابع تامین آن پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۹ اردیبهشت نیز مطرح شد اما محمد جعفر منتظری، دادستان کل کشور همان زمان گفته بود که در این زمینه "قانون مناسبی" وجود ندارد که دستگاه قضائی بر مبنای آن وارد عمل شود.

    بخشی از گزارش شهردار تهران به بدهی‌های این نهاد اختصاص داشت که از زمان کنار رفتن قالیباف درباره آن ارقام متناقضی ارائه شده است.

    sanchi_2.jpgیورونیوز ـ به گزارش خبرنگاز یورونیوز از تهران، نفتکش سانچی بعد از هشت روز سوختن در میان دود و آتش غرق شد و این در حالی بود که تیم ۱۲ نفره تکاوران ایرانی به محل حادثه رسیده بودند.

    تمامی ۳۲ نفر دریانورد نفت‌کش ایرانی در دریای چین جان باخته‌اند و دیگر امیدی به زنده ماندن هیچ یک از آنان نیست.

    محمد راستاد، رییس سازمان بنادر و دریانوردی و سخنگوی کمیته رسیدگی به حادثه نفت‌کش سانچی امروز یکشنبه ۲۴ دی با اعلام این خبر گفت: «کارکنان و خدمه کشتی ایرانی در ساعت اولیه حادثه به دلیل انتشار گازهای سمی و شدت انفجار، متاسفانه جان باخته‌اند.»

    خبرگزاری ایرنا نیز به نقل از خبرنگار خود در شانگهای گزارش داد که بنا بر اطلاعات دریافتی از اظهارات خدمه کشتی باری چینی که با نفتکش ایرانی برخورد کرد، اطلاعات دریافتی از کشتی‌های امدادرسان و همچنین فرمانده چینی گروه امداد و نجات، به نظر می‌رسد دریانوردان کشتی ایرانی در ساعت اولیه آتش‌سوزی به دلیل انتشار گازهای سمی و شدت انفجار، جان باخته‌اند.

    Saroo_Ghahramani.jpgرادیو زمانه ـ در حالی که مقامات قضایی در روزهای گذشته جان باختن دو نفر از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری دی ماه در بازداشتگاه‌ها را به علت خودکشی تایید کردند و یک مورد مرگ در بازداشتگاه تکذیب شد، نایب رییس مجلس ایران بار دیگر از مرگ یک نفر در تهران و دو نفر در شهرستان‌ها خبر داده است.

    خبرگزاری کار ایران (ایلنا) روز شنبه ۲۳ دی گزارش کرده که علی مطهری درباره افرادی که «گفته می‌شود خودکشی کرده‎اند»، گفته است: «به ما گفتند یک نفر در تهران و دو نفر در شهرستان خودکشی کردند و بنا شد که گزارش دقیقی به ما بدهند که فعلا منتظر آن گزارش هستیم.»

    تا پیش از این به نظر می‌رسید ابهام درباره شمار افراد جان‌باخته در بازداشتگاه‌ها به دنبال اعتراضات اخیر به مورد محسن عادلی برگردد، اما حالا نام قربانی تازه‎ای مطرح شده است که گفته می‌شود در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج جان باخته است.

    بر اساس خبرهای منتشر شده از قول یکی از نزدیکان سارو قهرمانی، او حدود ۱۱ روز پیش در میانه اعتراضات در سنندج بازداشت شده و صبح امروز پیکر بی‌جانش از سوی نیروهای امنیتی به پدر و مادرش تحویل داده شده است. گفته می‌شود هنگام خاکسپاری او تنها پدر و مادرش حضور داشته‌اند و اجازه برگزاری مراسم ترحیم به خانواده‌اش داده‌ نشده.

    ghadyani_011418.jpgکلمه - ابوالفضل قدیانی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و از زندانیان سیاسی در زمان محمدرضا شاه و جمهوری اسلامی در بیانیه‌ اعتراضات اخیر را فراگیرترین اعتراضات سال‌های پس از انقلاب خواند و رهبر ایران را مقصر آن دانست.

    همانگونه که آگاهان و دلسوزان این مرز و بوم به تلویح و تصریح پیش بینی می‌کردند، فساد و ناکارآمدی اقتصادی حکومت ولایت فقیه و سرکوب آزادی‌های مشروع مدنی و سیاسی جان را به لب توده محروم و مطرود رساند و باعث شد که در هفته‌های اخیر، ایران شاهد فراگیرترین اعتراضات سال‌های پس از انقلاب باشد. هرچند بر همگان واضح و مبرهن است - ولی متأسفانه پرچمداران امروز اصلاحات از گفتنش حتی به اشاره نیز ابا دارند- مقصر اصلی چنین وضعی آقای علی خامنه‌ای است. کسی که نهادهای تحت تولّی‌اش عملا شصت درصد اقتصاد ایران را در اختیار خود دارند و با مصونیت از حسابرسی و حساب کشی مشغول غارت اموال عمومی و ثروت ملی اند. کسی که بخش مهمی از بودجه عمومی، مصروف نهادهای رسمی و نیمه رسمی زیر نظر او مانند ستاد تبلیغات اسلامی و نهاد نمایندگی رهبری و ... می‌شود، نهادهایی که نه تنها نقشی در تولید و رشد اقتصادی ندارند بلکه کارویژه‌شان تولید مدام نفرت و خشونت و توزیع ایدئولوژی مسمومی است که بقای ایشان را در قدرت تضمین می‌کند. کسی که برای مصون ماندن از محاسبه، فاسدترین و گوش به فرمان ترین دستگاه قضایی تاریخ معاصر ایران را پدید آور​​ده و رسانه‌ها و منتقدان را منکوب و مرعوب و محصور ساخته است. کسی که برای برقرار نگه داشتن سلطه‌ی استبدادی‌اش طبقه‌ی مولد اقتصادی کشور را خرد کرده است و جوانان مستعد را از سرزمین مادری‌شان بالاجبار کوچانده. کسی که تمامیت‌طلبی‌ و حرص بی حدش به قدرت، ثبات سیاسی را در این سرزمین به آرزوی محال بدل کرده است و بستر سرمایه‌گذاری‌های مولد را خشکانده. کسی که بدون رضایت عمومی ثروت این ملت مظلوم رادر سوریه و اینجا و آنجا صرف در قدرت نگاه داشتن دیکتاتورهای فاسد و تطمیع افراد وابسته کرده... این سابقه سیاه و عشق بی حد و حصر به قدرت و جاه البته جایی برای امیدواری به تغییر منش و کردار او باقی نمی‌گذارد و این حق طبیعی مردم است که مطابق با نص صریح قانون اساسی در اصل ۲۷ به استبداد این فرد اعتراض کنند و حقوق دریغ شده خود را طلب کنند.

    این اعتراضات برخاسته از متن جامعه و در پاسخ به ظلم و ناکارآمدی حاکمان آن بوده و علی الاصول بر حق است، هر چند عده‌ای -به گمان من به خاطر خفقان حاکم و از سر ناآگاهی یا لجبازی- شعارهایی در حمایت از خاندان منفور، جنایت‌پیشه، چپاولگر و وابسته‌ی پهلوی بدهند. به خشونت کشیده شدن این اعتراضات نیز ناشی از پایمال شدن حق طبیعی اعتراض به حاکمان است. اگر مکانیزمی برای اجرای کامل اصل ۲۷ قانون اساسی مبنی بر آزادی تجمعات برقرار بود و مردم می‌توانستند اعتراض خود را به حکمرانی شخص آقای خامنه‌ای به صورت مدنی و مسالمت‌آمیز ابراز کنند، خشونت از ابتدا مجال ظهور و بروز پیدا نمی‌کرد که شخص او آن را طلبکارانه دستاویز حمله به معترضان کند. این دغلکاری رسوا که برای عوض کردن جایگاه شاکی و متهم به معترضان بهتان وابستگی بزنند دیگر برای مردمان این دیار باورپذیر نیست. مردم ایران نیک می‌دانند که متاع خیانت‌پیشگان و وطن‌فروشانی همچون به اصطلاح مجاهدین خلق خریداری میان خلق ایران ندارد، همه می‌دانند ملت ایران با دروغ‌های رژیم مرتجع، آزادی‌کش و غارتگر عربستان تحریک نمی‌شود، جهان می‌داند دولت غاصب و جنایتکار اسرائیل نزد ملت ایران منفورتر از آن است که کسی به ترهات قاتلی مانند نتانیاهو وقعی بنهد، و بر کسی پنهان نیست که فاشیستی مانند ترامپ نمی‌تواند مردم ایران را بیانگیزاند که به خیابان سرازیر شوند. تشت رسوایی بنگاه‌های دروغ پراکنی وابسته به آقای خامنه‌ای دیری است از بام هفت آسمان به زمین افتاده و بر کوس رسوایی‌شان در تمام کوچه و خیابان‌های ایران کوفته شده است.

    etemaad_011418.jpgعليرضا كيانپور - اعتماد

    اعتراضات، ناآرامي‌ها يا هر عنوان ديگري كه به‌وقوع پيوست حالا ديگر به پايان راه خود رسيده است. تحولي و تحركي اجتماعي كه محاط كردن مختصات آن در اصطلاحات برآمده از ادبيات سياسي و ترم‌هاي علم سياست، آن را بيش از آن‎كه خيزش يا جنبش بداند، مفهوم سومي تعريف خواهد كرد. با اين حال شايد سوالي كه اين روزها كمتر مورد توجه قرار گرفت اين بود كه جريان اصلاحات به عنوان گفتماني سياسي-اجتماعي كه طي دهه‌هاي اخير همواره سعي كرده خود را به عنوان منتقد مشروع و قانونمند حاكميت، حامي مطالبات قانوني شهروندان و مدافع اِعمال تحولاتي درچارچوب قانون اساسي در راستاي منابع و مصالح ملي تعريف كرده، كجاي اين مسير تحولات ايستاده است.


    با اين همه، بگذاريد پيش از ورود به بحث پاسخگويي به اين سوال به نكته مهم ديگري كه در اين مباحث مغفول مانده، بپردازيم. آنكه اساسا مسائلي كه اين روزها كشور را دستخوش تحولاتي اساسي در سطح اجتماع و سياست كرد و عملا منجر به واكنش اكثر قريب به اتفاق مسوولان امروز و ديروز مملكت و سياسيون داخل و خارج كشور كرد به لحاظ طبقه‌بندي مفهومي و از منظر تعاريف ترميك در علم سياست چه بوده است. بماند كه ظاهر امر نشان مي‌دهد با توجه به انچه روي‌داد«جنبش» و «خيزش» نبوده،لاجرم توصيف ماوقع را بايد در مفهومي ديگر جست‌و‌جو كرد.


    علماي علم سياست در تعريف و چارچوب‌مند كردن اين اصطلاح و تمييز ميان آن با «جنبش» و «خيزش» اگرچه به وجود شباهت‌هايي ميان اين سه معترفند اما درعين حال اعتقاد دارند وجود بعضي عناصر در يكي، و فقدان برخي عناصر ديگر در آن ديگري‌ها، محل و منشأ تفاوت و تفاوت‌هايي است كه اين سه‌گونه رويداد اجتماعي را با يكديگر متفاوت ساخته است. تا آنجا كه به‌زعم متفكران علم سياست همان‎طور كه ميان مفاهيمي كلان همچون انقلاب، اصلاحات، قيام و... تمايزهايي اساسي وجود دارد، ميان برخي تحولات و تحركات اجتماعي همچون«خيزش» ، «جنبش» و از اين دست مفاهيم نيز تفاوت‌هايي ديده مي‌شود؛ البته متفكران همزمان به شباهت‌هاي غيرقابل‌انكار اين مفاهيم معترف بوده و مي‌دانند وجود عنصري به‌ظاهر ناچيز در يك تحول اجتماعي و فقدان عنصري در تحولي ديگر مي‌تواند منشأ اين تفاوت‌ها باشد. تا آنجا كه اگر در يك نگاه كلي، هرگونه حركت اجتماعيِ اعتراضي بعضا خشونت‌آميز گروه‌هايي از جامعه به‌منظور اعمال تغييراتي در وضعيت سياسي- اجتماعي آن جامعه را نوعي قيام اجتماعي بدانيم، آنچه در ادبيات سياسي به عنوان خيزش يا جنبش نام برده مي‌شود، مفاهيمي است كه برحسب ميزان خشونت، نوع راهبري سياسي و چگونگي نيل به اهداف و نحوه حمايت از آن تحولات اجتماعي از داخل يا خارج كشور، يكديگر متفاوت و متمايز خواهند بود.


    بر اين اساس، در يك نگره كلي، اين سوال مطرح است كه اگر عده‌اي بدون هماهنگي و مقصد سياسي مشخص، بر اثر محرك خاصي دست به نا‌آرامي بزنند و نظم جامعه را مختل كنند، اين اقدام اجتماعي به‌زعم علماي سياسي چه خواهد بود. حال آنكه اگر همين اقدام جمعي بر پايه اراده‌اي متكي بر تفكر و تشكل با حمايت عمومي صورت گيرد، از آن به عنوان «خيزش» نام مي‌برند. از آن سو در حالي كه در اقدامات بدون هماهنگي و مقصد سياسي مشخص، اراده جمعي وجود ندارد و ممكن است از يك فرد شروع شود، اما اراده جمعي در خيزش، اصل و اساسي غيرقابل انكار است. تا آن‌‎جا كه به‌لحاظ سياسي، بعضا خيزش را مرحله‌اي آبرومندانه‌تر از اين دست تحركات كور اجتماعي دانسته‌اند. بماند كه اين گفته لزوما نه به‌ معناي تاييد خيزش در قياس با اين دست اقدامات خشن است و نه بالعكس. در اين دايره گفتماني، اما مفهومي ديگر نيز مورد بحث قرار مي‌گيرد. «جنبش» كه در قياس با دو گونه قبلي، به‌مراتب نظام‌مندتر و مديريت‌شده‌تر است و از آن‌ به عنوان شكل تكامل‌يافته خيزش ياد مي‌شود كه ايده اجتماعي و سياسي مشخص و مدوني دارد.


    با اين مقدمه حال شايد بتوان آنچه كشور در روزهاي گذشته درگير آن بود را تعريف كرد. با نگاهي به اين تعاريف و تطبيق آنچه در خيابان‌هاي برخي شهرهاي بزرگ و كوچك كشور رخ داد، به نظر مي‌رسد تحولات اجتماعي ايران كه از روز ششم و هفتم دي‌ماه در مشهد و برخي ديگر از شهرهاي شرق كشور آغاز شد و آهسته‌‎آهسته به سمت نيمه‌هاي مركزي، غربي و بعضي نقاط شمال و جنوبي گسترش يافت را مي‌توان با نگاهي تلويحي و بسيط، تحركي اجتماعي بدون هدف مشخص و بدون راهبري و مديريت سياسي و از بالا به پايين، كه به‌گفته ناظران و تحليلگران بيش از هرچيز به‌دلايلي همچون «فقر»، «بيكاري» و «تبعيض» رخ داد.


    حال فارغ از تعريف و تبيين اين رويداد مهم اجتماعي-سياسي نكات ديگري نيز در بازخواني اين رخداد تاريخي، حائز اهميت است كه شايد يكي از مهم‌ترين نكات در اين مقال، جايگاه جريان اصلاحات به عنوان يك جريان سياسي قانونمند داخل نظام باشد كه همواره سعي كرده خود را به عنوان جرياني منتقد و طرفدار حقوق مشروع مردم تعريف كند و با اتكا بر مشي عقلاني، قانونمند و مبتني بر مصالح و منافع ملي، با رويكردي تدريجي و زمان‌مند، زمينه‌ساز اعمال اصلاحات ضمني و درصورت نياز اساسي اما متكي بر قانون اساسي در حاكميت و به نفع حقوق و مطالبات مردم شود.


    در چنين شرايطي با كنار هم قرار دادن اين دو گزاره يعني اصل بروز نا‌آرامي خشونت‌آميز اجتماعي حدودا يك هفته‌اي در برخي شهرهاي كشور و جايگاه جريان سياسي اصلاح‌طلب پيش و پس از اين اعتراض‌ها درمي‌يابيم، نخي نامرئي ميان اين دو موضوع به‌ظاهر نامربوط قابل رويت است. تا آن‌جا كه رسانه‌هاي خارجي بعضا حرفه‌اي با سابقه چند ١٠ ساله و البته همان يكي دو كانال تلگرامي نوپا كه در اين روزها به‌خط آتش اعتراض‌هاي خياباني تبديل شده و سعي كردند به‌زعم خود فقدان مديريت و راهبري سياسي اين تحركات سياسي-اجتماعي را پوشش داده و به‌نوعي اين اعتراضات خشونت‌آميز را هدايت كنند، در يك نقطه، همدل و هم‌كلام شدند؛ اينكه حال كه زورمان به اصل حاكميت نمي‌رسد و باوجود شعارهاي پرشور و انقلابي، خاصيت تاثيرگذاري و ايجاد تحول نداريم، اگر نمي‌توانيم حتي زمان برپايي اين تجمع‌هاي اعتراضي را چند روز بيشتر كش بدهيم و نيز اگر نمي‌توانيم فريادهاي ناشي از عصبيت جمعيت معترض و البته پايبند به اصول اساسي ملي و حاكميتي را به نوعي انتقاد اساسي و هدفمند از حكومت و حاكميت تبديل كنيم، لااقل اصلاح‌طلبان را به عنوان يك جريان منتقد درون نظام كه همواره مياندار نزاع‌هاي سياسي داخل كشور بوده و ضمن دنبال كردن مطالبات مردم، قدرت چانه‌زني با حاكميت و تاثيرگذاري در تصميمات را داشته و نيز در مقاطعي حتي توانسته به پشتيباني مردم، نهادها، سكوها و تريبون‌هاي حاكميتي را در اختيار گرفته و صداي مردم باشد، از ميدان به‌در كنيم كه مگر در آن صورت، نااميدي مردم از اصلاحات دروني و زمان‌مند، موج معترضان را به سمت بديل‌هاي بي‌پشتوانه اين معاندان پيش ببرد. بديل‌هايي كه يك روز تحت لواي فرزند شاه مخلوع سنگر مي‎گيرند و فرداي روز با دشمنان قسم‌ خورده مردم و صاحبان اردوگاه اشرف كه در جنگ تحميلي و پيش و پس از آن، حقيقت و ذات وجودي‌شان را نمايان ساختند، همقسم مي‌شدند.


    همزمان توجه به اين نكته نيز حائز اهميت است كه اصلاحات و جريان اصلاح‌طلب و دموكراسي‌خواه در كشور تنها با اين دشمنان خارجي دست به‌گريبان نيست و ازقضا، باوجود آنكه عداوت دشمنان خارج‌نشين اين روزها علني‌تر و آشكارتر از هميشه نمايان شده، نابرادري دشمنان داخلي در تمام اين سال‌ها مشكل اصلي اين جريان بوده است. آنجا كه يك روز جريان اصلاحات را فريب‌خورده و بازيچه ايادي غرب دانسته و روزي ديگر اين جريان معتقد به منافع ملي و پايبند به قانون اساسي را با محدوديت‌هاي گاه و بيگاه به حبس و حصر كشاندند.


    در چنين شرايطي اما سوال اساسي اين است كه پاسخ اصلاحات بايد به اين عداوت‌ها و نامردمي‌ها چه باشد. اصلاح‌طلبان امروز بايد در اين شرايط حساس تاريخي چگونه وارد ميدان شوند كه نه دشمنان خارجي شاد شوند كه احيانا فشارشان در اين روزها آنها را از مرز و محدوديت عقلانيت خارج كرده و به دايره افراط انداخت و همزمان چگونه عمل كنند كه دشمنان داخلي، جايگاه و محبوبيت‌شان نزد قاطبه مردم را به مخاطره نكشانند. جايگاه و محبوبيتي كه با اتكا به بررسي نتايج چند انتخابات اخير غيرقابل كتمان است.


    شايد بهترين تجويز براي آينده راه اصلاحات و اصلاح‌طلبان بازگويي همان مشي و روشي است كه اين گروه سياسي طي روزهاي اخير البته بدون هماهنگي مشخص و بدون آنكه دليلي براي حساب‌شده و مديريت‌شده بودنش در دست داشته باشيم، به كار بست. اصلاح‌طلبان اگر اين روزها از هر دو سوي مرز مورد عتاب و سرزنش قرار گرفتند و به ظاهر از اينجا مانده و از آن‌جا رانده شدند، در عوض ذره‌اي از اصول خود عدول نكردند. اصلاحات كه در تمام طول حيات چند دهه‌اي خود، همواره بر لزوم اصلاح درون‌گفتماني حاكميت در چارچوب قانون، پافشاري بر حقوق مشروع تك تك شهروندان و البته دوري از هرگونه خشونت و اقدام آشوب‌طلبانه تاكيد كرد، امروز و در اين روزهاي سخت هم ذره‌اي تغيير موضع نداده است و به اين اعتبار، اگر اكثريتي شامل بيش از ٢٤ ميليون نفر از اين ملت در خردادماه امسال به‌پشتوانه همين مشي و مرام جريان اصلاحات، به ميدان آمده و از نسخه به‌مراتب معتدل‌تر اين گفتمان كه در دولت تدبير و اميد و اعتدال‌گراي روحاني نمود يافته بود، حمايت كردند، طبيعتا ادامه راه را نيز بايد به‌خاطر همان روش و منش همراه اصلاحات بمانند. حال اينكه چه مي‌شود اصلاحات كه روزگاري به‌خاطر پافشاري بر اصول خود مبتني بر ٢ محور «حمايت از حقوق مشروع شهروندان» و «پرهيز از خشونت» همچون تمامي جريانات رفرميست تاريخ بشر مورد تاييد عقلاي جهان قرار مي‌گيرد، امروز به سيبل منتقدان تبديل شده و به‌خاطر پافشاري بر همان اصول به اصطلاح فحش مي‌خورند، مساله‌اي‌ است كه بايد بيش از اين مورد مداقه قرار گيرد. با اين همه آنچه مسلم است، اصلاحات امروز همان اصلاحات ديروز و پيش از آن است كه با اتكا بر اصولي مشخص، چشم به صبحي صادق دارد و عتاب احتمالي امروز از جانب سياستمدار داخلي و آن رسانه خارجي را نيز صرفا نشيبي مي‌بيند، در اين راه پر فراز و نشيب به‌سمت افقي روشن!

    shahroudi_Airport.jpgشرق - آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز پنجشنبه آلمان را به مقصد ایران ترک کرد و به کشور بازگشت. در همین خصوص، روز گذشته، روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در بیانیه‌ای نوشت: «بستری‌شدن حضرت آیت‌الله شاهرودی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در یکی از بیمارستان‌های آلمان بنا بر توصیه اکید تیم پزشکی و برخلاف تمایل ایشان بوده است و پس از بهبودی و طی روند درمانی در آلمان به ایران مراجعت نموده‌اند و در مجمع تشخیص مصلحت نظام و جایگاه‌های دیگر در خدمت مردم و انقلاب اسلامی خواهند بود».

    صدای آلمان اعلام کرده که آیت‌الله شاهرودی از مصونیت دیپلماتیک خود استفاده کرده و به ایران بازگشته است. این رسانه همچنین در این خصوص مدعی شد که برخی رسانه‌های این کشور گزارش دادند که اعتراض‌هایی به حضور آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی در آلمان صورت گرفته است. روزنامه آلمانی هانوفرشه آلگمانیه هم ۱۵ دی در گزارشی مدعی شد دولت ایالت «نیدرزاکسن» که شهر هانوفر، محل بستری آیت‌الله شاهرودی در آن قرار دارد، همچنین «اشتفان وایل»، نخست‌وزیر این ایالت، نامه‌ای اعتراض‌آمیز در مورد حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دریافت کرده‌اند. «فولکر بک» سیاست‌مدار حزب سبزهای آلمان نیز علیه او شکایت‌نامه‌ای تنظیم کرده و به دادستانی آلمان ارائه داده است.

    Houshang_Amirahmadi.jpgمقدمه


    قرار بود که این نوشته بصورت یک مصاحبه عرضه شود اما بعد از اینکه به تعدادی از سوالات «انتخاب خبر» جواب دادم متوجه شدم که آنچه در فکر دارم را بهتر می‌شود به شکل یک مقاله عرضه کرد. پس توافق شد از مصاحبه به مقاله تغییر مسیر دهیم.

    در شروع از «انتخاب خبر» برای این فرصت تشکر می‌کنم. فعالیت این رسانه بسیار پیشرو بوده است و باید بگویم تقریبا همه رسانه‌های ملی جور واجور کشور را به نوعی پشت سر گذاشته است. آنها ممکن است اسم بزرگتری از «انتخاب خبر» داشته باشند چون از جاهای زیادی حمایت می‌شوند ولی «انتحاب خبر» حرفهای درست را به موقع درون مردم برده است و برای خودش افتخار آفریده است. تاریخ هم همین را ثبت خواهد کرد.

    مصاحبه‌های قبلی خود من با «انتخاب خبر» تجزیه و تحلیل و پیشبینی‌های درستی از اتفاقاتی که بعدا افتادند را بدون تعارف و با صراحت یبان کردند و راه حل هم ارایه دادند که البته طبق معمول نادیده گرفته شدند و نتیجه‌اش را هم دیدند. amirahmadi ۱

    بطور ویژه، در یکی از مصاحبه‌های قبلی‌ام با «انتخاب خبر» تحت عنوان «آینده انقلاب ایران و نقش آیت الله خامنه ای» اعتراضات مردمی جاری پیش بینی شده بود. من در آن مصاحبه به صراحت گفته بودم که یا آیت الله خامنه‌ای انقلاب می‌کنند و یا مردم این کار را خواهند کرد. من گفته بودم که ایران دارد وارد مرحله مبارزه بین انقلاب و ضد انقلاب می‌شود و گریزی از این مبارزه هم نخواهد بود. عینا همین حرف را دو سال قبل در یک تلویزیون برون مرزی زدم و چند ماه پیش هم در برنامه صفحه دو بی بی سی با توضیحات بیشتری تکرار کردم.

    ما هنوز هم درهمین وضعیت هستیم و مشکل برطرف نشده است چون علل این اعتراضات کماکان سرجایشان هستند. خیزش مردمی ممکن است آرام گرفته باشد اما به هیچوجه سرکوب نشده است و نمی‌تواند هم بشود. آتش فعلا با زور به زیر خاکستر رفته است. اگر مسائل عدیده کشور حل نشوند این آتش دوباره شعله ور خواهد شد چون مسایل مانده‌اند و خواسته‌ها قابل سرکوب نیستند. و متاسفانه باید بنویسم که با توجه به همه شریط موجود، این مسائل به سادگی حل هم نخواهند شد. کشور به تغییرات بنیادی نیاز دارد.

    عبور از بحران به سوی یک ایران بهتر، حمایت رهبری و سپاه را می‌طلبد


    پیشنهاداتی که در زیر می‌آیند وقتی نوشته می‌شوند که اعتراضات خیابانی در کنترل کامل نیروهای نظام اسلامی درآمده‌اند. به عبارت دیگر، احتمالا دولت و حکومت اسلامی و طرفداران اصلاح طلب و اصولگرای آنها نیازی به عملی کردن هیچ بندی و فکری از این پیشنهادات را نخواهند دید. به اعتقاد من آنها اشتباه می‌کنند و امیدوارم که چنین فکر نکنند. این اعتراضات خاموش شدنی نیستند. آتش زیر خاکستر رفته است. مردم را می‌شود به خانه‌ها و بازداشتگاه‌ها فرستاد اما نه برای مدت طولانی، چون دلیل اعتراضات آنها و خواست عدالت خواهی آنها که از انقلاب مرحوم آیت الله خمینی نشأت گرفته است خاموش شدنی نیست.

    اکثریتی از این ایرانی‌ها چیز مهمی ندارند که ببازند. متاسفانه جمهوری اسلامی با توجه به همه شرایط داخلی و خارجی، امکان حل مشکلات آنها را هم به تنهایی ندارد. همچنین باید بنویسم و هشدار دهم که در آینده نزدیک وضعیت مالی دولت شاید خیلی بدتر هم بشود. دولت آقای ترامپ در فکر افزایش تحریم‌ها و برگرداندن تحریم نفت و بانک مرکزی است. این را من از منابع بسیار موثقی شنیده‌ام و اعتقاد دارم امکان عملی شدن این سیاست‌های ضد ایرانی بسیار بالا است. متاسفانه بعد از سالها که برای عادی شدن رابطه ایران و آمریکا کوشش کرده‌ام هنوز این رابطه دشمنانه است و نقشه راهی برای بهبودی این رابطه وجود ندارد.

    ترامپ در آخرین صحبت‌های خود که ۱۲ ژانویه مطرح کرد، اگرچه در برجام ماند اما حلقه محاصره اقتصادی کشور ایران را تنگ تر کرد تا جایی که رییس قوه قضائیه ایران هم زیر تحریم رفت. ایشان در این سخنرانی به کنگره امریکا و اروپائیان و آن دیگرانی که عضو ۵+۱ هستند هم هشدار داده که اگر تا ۱۲۰ روز برجام اصلاح نشود از آن خارج خواهد شد. اصلاح برجام هم برایش همانطور که من بارها نوشته‌ام، دائمی کردن محدودیت‌های برجام برای ایران، کاهش قدرت موشکی و خروج ایران از منطقه است. معنی حرف ترامپ این است که امکان برگشت تحریم‌ها روی نفت و سوئیفت بسیار بالا رفته است مگر اینکه جمهوری اسلامی باز هم تسلیم این سیاست تهدید بشود.

    از طرف دیگر، نیروهایی در داخل و خارج از کشور هستند که به کمتر از براندازی کامل نظام اسلامی رضایت نمی‌دهند. آنها هم دراشتباه هستند. جمهوری اسلامی ایران، نظامی کماکان قدرتمند است و طرفداران بسیار و پر صلابتی دارد. درگیری با چنین نظامی که ایدئولوژیک هم هست حتی اگر خارجی‌ها هم در طرف براندازان باشند بسیار مشکل خواهد بود.

    من جداً نگران ایران آینده هستم. متاسفانه با توجه به همه شرایط داخلی و خارجی، و با توجه به حضور کوته نظران در هر دو گروه متخاصم، اگر نشود به نوعی از آشتی و وحدت ملی رسید، کشور ما می‌تواند وارد فاجعه‌ای بشود که تاریخ ایران نظیرش را ندیده باشد. اطمینان دارم که با طرح پیشنهاداتی که در زیر می‌آیند، که البته هیچ ضمانت اجرایی هم ندارند، به شدت مورد حمله دشمنان صلح و آشتی قرار خواهم گرفت (همچنان که برای پیشنهاد آشتی بین ایران و آمریکا ۳۰ سال است مورد حمله هستم).

    با این وجود گفتم به عنوان یک وطن پرست مسئول، نقطه نظراتم را بنویسم و با رهبری نظام و مردم ایران در میان بگذارم. باشد که حداقل بخشی از این پیشنهادات عملی شوند و از آن فاجعه قابل پیش بینی جلوگیری گردد. ما ایرانیان به احساسات بیش از تعقل بها می‌دهیم. این بار امیدوارم چنین نباشد و با مسئولیت پذیری بسیار بالایی با این بحران مواجه شویم.

    در وضعیت انقلابی کنونی، سه نیرو در مقابل هم قرار دارند. نظام، که اصولگرایان و اصلاح طلبان را به همراه خود دارد، مردم معترض در کشور، که خواهان بهبود وضع خود و تغییرات اساسی در ساختارهای مدیریتی کشورهستند، و نیروهای برانداز، که خواهان سرنگونی کامل و هرچه سریع تر نظام جمهوری اسلامی هستند. این نیروی سومی از خارج هم حمایت می‌شود.

    shabzendedar_011318.jpgتسنیم نوشت: آیت‌الله شب زنده‌دار در واکنش به سخنان اخیر روحانی درباره انتقاد از پیامبر گفت: معلوم می‌شود در حوزه درست درستان را نخوانده‌اید و آدم بی سواد این حرف‌ها را می‌زند.

    آیت‌الله شیخ مهدی شب‌زنده دار استاد دروس عالی حوزه علمیه و عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در واکنش به اظهارات حسن روحانی رئیس‌جمهور درباره وارد بودن انتقاد به پیامبر و امام زمان گفت آدم بی‌سواد این حرف‌ها را می‌زند.

    وی در ابتدای صحبت‌هایش گفت: قبل از شروع در بحث، این نکته را عرض می‌کنم که گاهی در کلمات بعضی از بزرگان حکومت ما کلماتی گفته می‌شود که قابل تحمل برای جامعه شیعه و حوزه علمیه نیست. ما نسبت به عقاید شیعه با هیچ کس رودربایستی نداریم و انقلاب ما برای این است که این ارزش‌ها گسترش و قوام پیدا کند. این که گفته می‌شود معصوم و امام هم قابل نقد هستند، اگر مقصود گوینده این باشد که افرادی نقد می‌‌کرند و معصومین به آن‌ها اجازه می‌دادند، این بلااشکال است. اما نقد امروز به معنای این است که کسی اشتباه دارد و اگر کسی اشتباهش را به او گفت او باید بپذیرد.

    وی افزود: نقد ائمه از ناحیه کسانی است که به مقامات ائمه آشنا نبودند و یا ریگی به کفش داشتند. ائمه که نقد ندارند. آنها معصومند. پیامبر معصوم بود. این معنا ندارد که ما عقاید شیعه را مورد هجمه قرار بدهیم. ما نسبت به عقاید شیعه با احدی رودربایستی نداریم و اگر بنا باشد این مطالب تکرار بشود همان‌طور که قبلا هم شبیه این مطلب نسبت به مولا امیرالمومنین بیان شده بود، بدانند که حوزه در مقابل آن‌ها برخواهد خواست.

    عضو ارشد جامعه مدرسین با تأکید برا اینکه شما باید خدا را شکر گذار باشید که این فرصت به شما داده شده است که خدمت‌گذار باشید، اظهار داشت: به خاطر عقاید شیعه و ولایت فقیه به اینجا رسیدید. و الا شما چه جایگاهی داشتید که حالا هر روز درباره عقاید شیعه مناقشه می‌کنید. معلوم می‌شود در حوزه درست درستان را نخوانده‌اید. اینکه ما می‌گوییم درست درست بخوانید و فقه و اصول خود را درست کنید برای همین است. آدم بی سواد این حرف‌ها را می‌زند. این چه حرفی است که می‌زنید؟ ما جانمان را برای ائمه کف دست گذاشتیم.

    رئیس جمهور در دیدار با وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی در صحبت‌هایی گفته است "همه باید انتقاد شوند و استثناء ندارد. تمام مسئولین در کشور قابل نقد اند. ما در کشور معصوم نداریم مگر اینکه یک وقت امام دوازدهم ظهور کرد که‌ آن وقت هم می شود نقد کرد. پیغمبر هم اجازه نقد می‌داد بالاتر از پیغمبر که در تاریخ نداریم. وقتی پیغمبر صحبتی می‌کرد یک نفر بلند می شد و می‌گفت «أ من الله ام منک؟" حرف خودت است یا خدا وحی کرده است؟ اگر می گفت "من الله" که هیچ امر خداست اما اگر می‌گفت "منی" طرف مقابل می‌گفت قبول ندارم و نقد می‌کرد. ما در زمان حکومت معصوم هم نقد را داریم ."

    astan_ghods.gifشرق ـ در پی انتشار گزارشی در روزنامه «شرق» به تاریخ۲۳ دی ۱۳۹۶، با عنوان «نایب‌رئیس مجلس: معنی ندارد بگوییم آستان قدس معاف از مالیات است»، تولیت آستان قدس جوابیه‌ای را به شرح زیر به دفتر روزنامه ارسال کرده است که طبق قانون مطبوعات متن جوابیه عینا منتشر می‌شود. لازم به توضیح است که تیتر گزارش مزبور، بخشی از سخنان علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس، در کنگره حزب همبستگی است که در بخشی از سخنان خود گفته بود: «مسئله دیگر تعیین‌تکلیف نهادهای زیرمجموعه رهبری از قبیل ستاد اجرائی فرمان امام (ره) و بنیاد مستضعفان است که اینها بعد از سرنگونی حکومت شاه برای تعیین‌تکلیف اموال به‌طور موقت ایجاد شدند، اما امروز بخشی از اقتصاد کشور در دست اینهاست و باید اصلاح شوند؛ جز این راه، راه دیگری نداریم. هرکسی یا هر نهادی که درآمدی دارد، باید مالیات بدهد؛ معنی ندارد که بگوییم آستان قدس معاف از مالیات است».

    Gholamhosein_Mohseni_Egehei.jpgخبرگزاری فارس ـ حجت الاسلام محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه ظهر امروز در صد و بیست و سومین نشست خبری خود گفت: مثل چنین روزهایی شاه خائن از کشور گریخت و هنوز صدای انقلابی مردم در گوشمان است.

    در هفته‌های اخیر شرارت‌های آمریکا و صهیونیست هایی را داشتیم که با پشتیبانی‌شان، شرارت هایی را در کشور ایجاد کردند و فکر می‌کردند می‌توانند بر موج نارضایتی مردم سوار شوند.

    عواملی خود را بین صفوف مردن فرستادند تا نا آرامی ایجاد کنند و عده‌ای احیاناً کشته شوند.

    این نشان داد که کینه توزی آمریکا ادامه دارد و برای رسیدن به اهداف خود از هر ابزاری مثل فضای مجازی استفاده می‌کنند
    اما مردم متدین و انقلابی ما هوشیار هستند و وقتی فهمیدند نقشه دشمن است بلافاصله صف خود را از اغتشاشگران جدا کردند و در مدت کوتاهی در استانهای مختلف مقابل اغتشاشگران ایستادند و اعلام کردند که ممکن است مشکلاتی باشد اما هیچ وقت در صف دشمن قرار نمی‌گیرند.

    اتفاق دیگری که افتاد بی حیایی آمریکا بود که تحریم هایی را علیه شخصیت‌های نظام از جمله رییس قوه قضاییه اعمال کردند.

    آمریکای فلک زده نمی‌داند مردم ما انقدر از دولتمردان آمریکا متنفرند که اگر به کسی چیزی گفته شود و تحریم شود در کارنامه او نمره مثبت ثبت می‌شود.

    اگر مردم ما خوشحال نباشند از اینکه عده‌ای اسمشان در لیست تحریم‌ها قرار نگیرد نگرانی هم ندارند.

    حجت الاسلام محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه ظهر امروز در صد و بیست و سومین نشست خبری خود گفت: در خصوص اغتشاشات اخیر که نقش و خمایت‌های دشمن بوز و توسط نیروهای انقلابی و اطلاعاتی در حال پیگیری است و کسانی که شناسایی شده‌اند و می‌شوند مجازات خواهند شد.

    عده‌ای هم که یا برای مطالبات خود آمده بودند یا در صف دشمن نیودند و یا جوانی بوده که فریب خورده و حرفی زده اما پرچمی را یا مسجدی را آتش نزده و خسارتی را به بار نیاورده، حتما جدا شوند و اگر هم دستگیر شدند به زندان نبرند و برایشان سوءسابقه درست نکنند

    افراد مجرمی که تشکیلاتی در این ایام دست به اغتشاش زدند باید شناسایی شوند.

    وی افزود: به همه دادستان‌ها و نیروهای انتظامی تاکید شد که پالایش کنند و افراد بی گناه آزاد شوند برای همین در دو مرحله عده کثیری آزاد شدند.

    تعدادی هم بودند که طبق گزارش اولیه و سازمان اطلاعات سپاه به عنوان مطلع و لیدر بازداشت شدند که در سه روز اول برای ۶۲۲ نفر قرار بازداشت موقت صادر شد. از این تعداد هم عده‌ای آزاد شدند.

    Sepanta_Niknam.jpg• من سعی کردم جو را آرام نگه دارم تا یک تصمیم حقوقی گرفته شود نه یک تصمیم سیاسی. به‌همین‌خاطر با مسئولان تراز اول کشور صحبتی انجام ندادم تا فضا سیاسی نشود و تصمیمی گرفته شود.

    به گزارش عصر ایران، روزنامه وقایع اتفاقیه با سپنتا نیکنام گفت و گویی انجام داده است که بخشی از این مصاحبه را می‌خوانید:

    *هشت ماه است که پرونده عضویت شما در شورای اسلامی شهر و روستا مطرح است اما اظهارنظر یا مصاحبه خاصی از جانب شما منتشر نمی‌شود. دلیل آن چیست؟

    همسر رییس جمهورهای ایران

    | No Comments

    گفتگو با شهردار بم

    ganji_9Day_011318.jpgاکبر گنجی - خبرنامه گویا

    حرکت اعتراضی مردمی یک هفته ای- ۷ الی ۱۳ دی ۱۳۹۶- نیازمند تبیین است. تحلیل گران در فضای مجازی و وبسایت ها، بر مبنای دیدگاه ها، اطلاعات و آرزوهایشان، از آن تحلیل های متفاوتی ارائه کرده اند. در این نوشتار فقط و فقط به رابطه علل اقتصادی و آن حرکت اعتراضی پرداخته خواهد شد. گروهی حرکت اعتراضی را یک انقلاب (انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین، انقلاب کوبا، انقلاب اسلامی ایران، و...) می دیدند یا می بینند که در حال سرنگونی رژیم است و فاتحه رژیم خوانده شده است. گروه دیگری آن را یک جنبش اجتماعی به شمار آوردند. برخی از شورش سخن گفتند. این حرکت اعتراضی، هرچه که بود، با وضعیت اقتصادی موجود ایران چه رابطه ای داشت و عاملان و فاعلان آن به کدام طبقه تعلق داشتند؟

    تحلیل آیت الله خامنه ای و اصول گرایان

    آیت الله خامنه ای، سپاهیان و بسیجیان، مراجع تقلید و فقیهان، و کل اصول گرایان، ریشه اصلی این "حرکت اعتراضی مردمی" را مسائل و مشکلات اقتصادی قلمداد کرده که دولت حسن روحانی آن را پدید آورد و دشمنان خارجی از اعتراض برحق مردم علیه مشکلات اقتصادی و دولت حسن روحانی سوء استفاده کردند و گروهی اندک آن را به انحراف و شعارهای ساختارشکنانه کشاندند. به عنوان نمونه، در دوران انتخابات ریاست جمهوری سرلشکر محسن رضایی نوشت که: "ادامه دولت‌های جناحی و شخصی، به ‌ویژه آقای روحانی، ایران را به سودان دوم تبدیل می‌ کند". همه چهرهای شاخص اصول گرایان می گفتند اقتصاد کاملاً نابود شده است و کشور بر لبه پرتگاه قرار دارد(رجوع شود به مقاله "کشوری بر «لبه پرتگاه» و عدم پاسخگویی خامنه‌ای"). آنان همگی تا آنجا پیش رفتند که در تبیین کلیه مسائل اجتماعی و فرهنگی و دینی و ایدئولوژیک، از تحلیل مارکسیستی زیربنا/روبنا استفاده کرده و گفتند که اگر مسائل و مشکلات اقتصادی حل شود، دیگر مسائل غیر اقتصادی هم حل خواهند شد(رجوع شود به مقاله " "سردار گازانبری" و "آیت الله قتل عام" برای فریب توده ها به مارکسیسم توسل جسته اند"). این ادعا را همچنان فعالانه تعقیب می کنند.

    پس از انتخاب حسن روحانی، نه تنها این رویکرد تغییر نکرد، بلکه همه اصول گرایان بسیج شده و بیش از پیش از وضعیت هولناک اقتصادی ایران و بی عرضگی "دولت اشرافی" حسن روحانی برای حل آن سخن گفتند. به عنوان نمونه، در صبح اولین روز اعتراض ها، سردار محمد باقر قالیباف در ۷ دی ۹۶ گفت: "امروز اگر ما در اقتصاد به گل نشستیم و مردم در چرخه زندگی این عرصه در حال له شدن هستند به واسطه عدم حضور مردم در اقتصاد است. فساد سیستماتیک در کشور که هر روز مشاهده می ‌کنیم ریشه اصلی آن در این است که مردم در اقتصاد حضور ندارند".

    بدین ترتیب، آیت الله خامنه ای و کل اصول گرایان، مسأله اصلی کشور را مسائل اقتصادی به شمار می آورند که به حرکت اعتراضی برحق مردم منتهی شده است. اما دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان از این حرکت برحق مردمی سوء استفاده کردند. از نظر آنان، فقط و فقط مطالبات اقتصادی از قوه مجریه موجه و برحق است، اما مطالبات سیاسی ساختارشکن بد و خواست دشمنان است.

    تحلیل مارکسیستها

    گروهی از چپ ها در نوشته های خود از بحران های عمیق اقتصادی ناشی از سیاست های نئولیبرالی و رانتی دولت حسن روحانی سخن گفتد. و این که چگونه اکثریت مردم، گرفتار فقر و تبعیض و چپاول و بیکاری و تورم و رکود اقتصادی و فساد رژیم حاکم شده اند. حرکت اعتراضی، حرکت محرومان بود. واکنش آنان علیه تبعیض و فساد و سوءمدیریت و فقر و گرانی و بیکاری و بهره کشی بود. این حرکت به انقلابی- نه از نوع کلاسیک- منتهی خواهد شد.

    برخی چپ ها که برای اولین بار لایه های محروم، فقیر، کم درآمد ، حاشیه نشینان، کارگران و بخشی از لایه های میان درآمد جامعه، بر گرد خواست های خود، علیه کلیت نظام ستم شوریده اند و حتی اگر سرکوب شود، مقدمه انقلاب است.

    برخی چپ ها از دوران "پیشا انقلابی" سخن گفته و فرمان تسخیر زندان ها و آزادی زندانیان سیاسی را صادر کردند. برخی به گونه ای می نوشتند که گویی با یک انقلاب کارگری روبرو هستیم. البته گروه اندکی از دانشجویان مارکسیست نیز در دانشگاه تهران شعارهای "نان آزادی مسکن" سر دادند.

    مسأله اصلی این بود که خیلی ها ، این حرکت را، یک "انقلاب" می دیدند. انقلابی که علل اقتصادی موجب آن شده بود و با اقتصاد سیاسی مارکس و انگلس قابل تبیین است. نوشتند بحران سیاسی موجود معلول اقتصاد سیاسی نظام است که اقتصاد نئولیبرالی است.

    اقتصاد و انقلاب

    در این که کشور دست به گریبان مسائل و مشکلات اقتصادی و نابرابری و فساد و ویژه خواری است، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. مسأله رابطه اقتصاد با انقلاب، شورش و اعتراض سیاسی است. آیا رابطه علت و معلولی میان مسائل اقتصادی (مثلاً شکاف طبقاتی ، بیکاری، و...) با اعتراض سیاسی و انقلاب وجود دارد؟ آیا میان علل اقتصادی و سرنگونی رژیم سیاسی همبستگی وجود دارد؟

    بگذارید براساس یک پژوهش، علمی سخن بگوئیم. پژوهشی در آمریکای جنوبی نشان داد که در دوره ۱۹۸۸- ۱۹۴۵ ، هیچ رژیم غیردموکراتیکی، با سه سال متوالی رشد اقتصادی منفی ، نتوانست دوام آورد و ساقط شد. احتمال بقای رژیم غیر دموکراتیک دارای سه سال متوالی رشد اقتصادی منفی، فقط ۳۳ درصد است. اما احتمال بقای رژیم های دموکراتیک دارای سه سال متوالی رشد منفی اقتصادی، ۷۳ درصد است ( گریم گیل، پویایی دموکراسی سازی، ترجمه سعید حاجی ناصری و فرید حسینی مرام،نشر اختران،چاپ نخست ۱۳۹۴ ، ص ۲۱ ).

    اجازه دهید این پژوهش را با وضعیت اقتصادی دو کشور دارای حکومت چپگرا- یونان و ونزوئلا- مقایسه کرده و سپس به سراغ ایران برویم.

    یونان

    بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ موجب بحرانی سراسری در اقتصاد جهانی شد. سیاست های ریاضتی که به دنبال این بحران در کشورهای مختلف اعمال شد، اعتراض های سیاسی بسیاری پدید آورد. در خود آمریکا جنبش وال استریت ظاهر شد که پلیس آمریکا آن را جمع کرد. در اسپانیا نیز شاهد اعتراض های وسیعی بودیم.

    با کشته شدن یک نوجوان به دست پلیس در دسامبر ۲۰۰۸ ، شورش های محرومان یونان علیه اقشار مرفه و حاکم آغاز شد. در می سال ۲۰۱۰، ۳ تن دیگر در حرکت های اعتراضی کشته شدند.

    وضعیت اقتصادی یونان با آن مدعا سازگار نبوده و نیست. به گزارش بانک جهانی، رشد اقتصادی یونان در سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۶ به ترتیب، منفی ۰.۳۳۵ ، منفی ۴.۳۰۱، منفی ۵.۴۷۹ ، منفی ۹.۱۳۲، منفی ۷.۳، منفی ۳.۲۴۱، مثبت ۰.۷۴، منفی ۰.۲۹۱ و منفی ۰.۲۴۴ درصد بود. بدین ترتیب، سال های مداوم رشد منفی اقتصادی، به همراه دیگر شاخص های منفی اقتصادی، نتوانست رژیم را از پای در آورد.

    به گزارش بانک جهانی، نرخ بیکاری در یونان در سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۷ به ترتیب ۷.۸، ۹.۶، ۱۲.۷، ۱۷.۹، ۲۴.۴، ۲۷.۵، ۲۶.۵، ۲۴.۹، ۲۳.۵ و ۲۳.۱ درصد بوده است.

    بدهی خارجی یونان در اثر سیاست های ریاضتی تحمیلی اتحادیه اروپا و بانک جهانی، از ۴۴۵ میلیارد یورو در ژانویه ۲۰۱۶، به ۴۱۵ میلیارد یورو در جولای ۲۰۱۷ کاهش یافته است. به گزارش سازمان سیا، بدهی خارجی یونان در ماه مارس ۲۰۱۶، ۵۰۶.۶ میلیارد دلار بوده است. منبع دیگری می گوید که بدهی خارجی یونان به ۳۲۵ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۷ کاهش یافته است.

    به گزارش وبسایت فرد، ضریب جینی یونان در سال ۲۰۱۲ ، ۳۶.۷ بوده است. گزارش سازمان ملل درباره توسعه، میانگین ضریب جینی یونان در دوره ۲۰۱۵- ۲۰۱۰ را ۳۶.۷ نشان می دهد (ص ۲۰۶).

    ونزوئلا

    ونزوئلا سال هاست که گرفتار بحران اقتصادی عمیق و اعتراض های سیاسی است. در سال ۲۰۱۴ در اعتراض های سیاسی ونزوئلا ۴۰ نفر کشته شده اند. به گزارش دولت ونزوئلا در اعتراض های سیاسی سال ۲۰۱۷ تا ماه جولای- که تظاهرات ممنوع شد- ۱۱۱ نفر از طرفین است. اما به گفته اپوزیسیون ونزوئلا تا آن زمان ۱۲۶ تن کشته شده اند. اپوزیسیون انتخابات شوراهای شهر اخیر را به کلی تحریم کرد و دولت هم آنان را از نامزدی در انتخابات آینده پارلمان محروم کرد. وضعیت فلاکتبار اقتصادی ونزوئلا مبطل آن ادعای "سه سال پیاپی رشد منفی اقتصادی و سقوط سیاسی" است.

    به گزارش بانک جهانی، نرخ رشد اقتصادی ونزوئلا در سال های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ به ترتیب منفی ۸.۸۵۶ و منفی ۷.۷۵۵ بود. نرخ رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ترتیب منفی ۳.۲۰۲ و منفی ۱.۴۸۹ بود. نرخ رشد اقتصادی این کشور در سال ۲۰۱۴ منفی ۳.۸۹۴ بود. به گزارش وبسایت استاتیستا ، رشد اقتصادی ونزوئلا در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به ترتیب منفی ۶.۲، منفی ۱۶.۵ و منفی ۱۲ درصد بوده است. به عبارت دیگر، در ۴ سال پیاپی اخیر، رشد اقتصادی منفی بالایی را تجربه کرده است.

    به گزارش بانک جهانی، نرخ تورم ونزوئلا در سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۵ به ترتیب ۳۱.۴، ۲۷، ۲۸.۲، ۲۶.۱، ۲۱.۱، ۴۰.۶، ۶۲.۲ و ۱۱۰ درصد بوده است. وبسایت گلوبال فاینس به نقل از صندوق بین المللی پول، تورم ونزوئلا را در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به ترتیب، ۴۷۵.۸ درصد و ۱۶۶۰ درصد گزارش کرده است. به گزارش صندوق بین المللی پول، نرخ تورم ونزوئلا در سال ۲۰۱۸ به ۲۳۰۰ درصد خواهد رسید. همچنین به پیش بینی صندوق بین المللی پول، نرخ بیکاری ونزوئلا در سال ۲۰۱۸ به ۳۰ درصد افزایش خواهد یافت.

    به گزارش سازمان سیا، بدهی خارجی ونزوئلا تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۶، ۱۰۹.۸ میلیارد دلار بوده است. به گزارش وبسایت تردینگ اکونومیک ، بدهی خارحی ونزوئلا در سپتامبر ۲۰۱۷ ، ۲۴۴ میلیارد دلار بوده است که در ماه اکتبر به ۸۳ میلیارد دلار کاهش یافت. منابع گوناگون، بدهی خارجی ونزوئلا را ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار تخمین می زنند.

    گزارش سازمان ملل درباره توسعه ، میانگین ضریب جینی ونزوئلا در دوره ۲۰۱۵- ۲۰۱۰ را ۴۶.۹ نشان می دهد(ص ۲۰۷).

    ایران

    دهه اول انقلاب ایران مبطل آن مدعاست. به گزارش بانک جهانی، میانگین رشد اقتصادی ایران در دهه اول انقلاب (۱۹۸۸- ۱۹۷۹) منفی ۱.۸ درصد بوده است. سه سال پیاپی ۱۹۸۰ و ۸۱ و ۸۲ رشد منفی بالا بوده است. همین طور سه سال پیاپی ۱۹۸۶ و ۸۷ و ۸۸. به گزارش بانک جهانی، رشد اقتصادی ایران در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ به ترتیب منفی ۷.۵ و منفی ۰.۲ درصد بود.

    با این که اقتصاد ایران گرفتار تبعیض، فساد، تورم، بیکاری، فقر، ویژه خواری و...است، با این همه، تقریبا همه شاخص های مهم اقتصادی ایران در این مدت بهتر از یونان و ونزوئلا بوده است. اولاً: نمی توان رابطه علی میان وضعیت اقتصادی(مثلا نابرابری و تبعیض و فقر و بیکاری و...) و حرکت اقتصادی اخیر برقرار کرد. حتی نمی توان ادعا کرد که حرکت اعتراضی با وضعیت اقتصادی "همبستگی بالایی" دارد. برای این که از یک سو، شاخص های مهم اقتصاد ایران بهتر از یونان و ونزوئلا بوده است، و از سوی دیگر، وضعیت نسبت به دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بدتر نشده است. به میانگین رشد سالیانه اقتصادی روسای جمهور گذشته بنگرید: دوره ۸ ساله هاشمی رفسنجانی(۱۹۹۶- ۱۹۸۹):۵.۱۷ درصد ، دوره ۸ ساله سید محمد خاتمی(۲۰۰۴- ۱۹۹۷): ۴.۳۳ درصد ، دوره ۸ ساله محمود احمد نژاد(۲۰۱۲- ۲۰۰۵): ۳.۲۳ درصد.

    به گزارش بانک جهانی، رشد اقتصادی ایران در ۴ سال دوم احمدی نژاد (۲۰۱۲- ۲۰۰۹) به ترتیب مثبت ۱، مثبت ۵.۸، مثبت ۲.۶ و منفی ۷.۴ درصد بوده است. رشد اقتصادی ایران در ۴ سال اول حسن روحانی (۲۰۱۶- ۲۰۱۳) به ترتیب منفی ۰.۲، مثبت ۴.۶، منفی ۱.۳ و مثبت ۱۳.۴ درصد بوده است.

    صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۱۰۷ را حدود ۴ تا ۴.۵ درصد برآورد کرده اند. تخمین آنان این است که رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۸ هم در همین حدود باشد. اما مقامات دولت روحانی- با توجه به عملکرد ۶ ماه اول سال- رشد اقتصادی ایران در سال ۹۶ را ۵ تا ۷ درصد برآورد کرده اند.

    به گزارش بانک جهانی، نرخ بیکاری در ایران در سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۷ به ترتیب ۱۰.۵، ۱۲، ۱۳.۵ ، ۱۲.۳، ۱۲.۲ ، ۱۰.۴، ۱۰.۶، ۱۱.۱ ، ۱۱.۴ و ۱۱.۴ درصد بوده است.

    به گزارش بانک جهانی، نرخ تورم ایران در سال های ۲۰۰۸ الی ۲۰۱۶ به ترتیب ۲۵.۵ ، ۱۳.۵، ۱۰.۱، ۲۰.۶، ۲۷.۳، ۳۹.۳، ۱۷.۲، ۱۳.۷، ۸.۵ درصد بوده است.

    به گزارش سازمان سیا، بدهی خارجی ایران تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۶، ۸ میلیارد و ۱۹۶ میلیون دلار بوده است. گزارش بانک جهانی در این مورد کمتر از سازمان سیا است. صندوق بین المللی پول ، تولید ناخالص داخلی را ۳۶۸ میلیارد دلار می داند. بدهی کلی دولت (داخلی و خارجی) ۳۲ درصد تولید ناخالص داخلی است (صفحه ۱۰۶)، اما بدهی خارجی دولت، ۲ درصد تولید ناخالص داخلی است(صفحه ۱۱۰).

    به گزارش وبسایت فرد، ضریب جینی ایران در سال ۲۰۱۳، ۳۷.۵ بوده است. به گزارش بانک جهانی، ضریب جینی ایران در سال ۲۰۱۳، ۳۷.۳۵ بوده است. گزارش سازمان ملل درباره توسعه، میانگین ضریب جینی ایران در دوره ۲۰۱۵- ۲۰۱۰ را ۳۷.۴ نشان می دهد(ص ۲۰۷).

    در گزارش ۱۷ ژانویه ۲۰۱۷ موسسه کیتو تحت عنوان "شاخص فلاکت ۲۰۱۶" که به بررسی وضعیت ۵۹ کشور پرداخته، ونزوئلا با عدد ۵۷۳.۴ مفلوکترین و غمگین ترین کشور جهان است. پس از آن کشورهای آرژانتین(۸۳.۸)، برزیل (۷۵)، آفریقای جنوبی (۴۴.۹)، مصر (۴۳.۹)، اوکراین (۳۶)، آذربایجان(۳۵.۹) و ترکیه (۳۰.۷) به ترتیب رتبه های دوم تا هشتم را کسب کرده اند. ایران با ۲۹.۳ در رتبه نهم قرار دارد. به نظر موسسه کاتو عامل عمده فزاینده شاخص فلاکت ایران، نرخ بهره وام‌ها است. در عین حال ایران نسبت به سال ۲۰۱۵، دو پله بهبود پیدا کرده است. در آن سال ایران با شاخص فلاکت ۳۶.۷ در رتبه هفتم قرار داشت. یعنی نمره بهبودی ۷.۴ است. ایران در سال ۲۰۱۴ با ۴۹.۱۰ در جایگاه پنجم قرار داشت.

    براساس گزارش سازمان شفافیت بین‌المللی، ایران از نظر شاخص فساد در وضعیت بدی قرار دارد. ایران دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی دارای کمترین فساد بوده است. با آغاز به کار احمدی نژاد، فساد در ایران به سرعت افزایش می یابد. به سال ها و رتبه جهانی ایران در شاخص فساد بنگرید:

    ۲۰۰۳ : ۷۹ . ۲۰۰۴ : ۸۸ . ۲۰۰۵ : ۹۳ . ۲۰۰۶ : ۱۰۵. ۲۰۰۷ :۱۳۱ . ۲۰۰۸ : ۱۴۱. ۲۰۰۹ : ۱۶۸. ۲۰۱۰ :۱۴۶ . ۲۰۱۱ : ۱۲۰. ۲۰۱۲ :۱۳۳ . ۲۰۱۳: ۱۴۵. ۲۰۱۴ :۱۳۶ . ۲۰۱۵: ۱۳۰. ۲۰۱۶ : ۱۳۱.

    همان گونه که دیده می شود، بالاترین فساد متعلق به دوران احمدی نژاد است. فساد در دوران حسن روحانی اگرچه بسیار بالاست، اما از دوران احمدی نژاد کمتر است.

    shah_021318.jpgایران اینترنشنال، نشریه‌ی تحلیلی دیپلمات، روز شنبه ۲۳ دی‌ماه، با مروری بر حوادث روزهای گذشته‌ی ایران، در مقاله‌ای (+لینک) می‌نویسد: «بازگشت یک سیستم پادشاهی مشروطه به ایران، کاملاً امکان‌پذیر است».

    در این مقاله آمده است:

    در تجمعات اعتراضی هفته‌ی گذشته در ایران که اکنون آرام گرفته است، ایرانیان ضمن اعتراض به شرایط اقتصادی کشور، دخالت‌های حکومت خود در غزه، لبنان، سوریه و یمن را هم زیر سؤال بردند.

    نکته‌ی جالب‌تر از همه در این اعتراضات، آن بود که با این‌که اکثر جوانان معترض، از طبقات زحمتکش و محافظه‌کار مذهبی بودند، اما آن‌ها خواهان استقرار یک نظام جمهوری سکولار یا پادشاهی لیبرال مشروطه شده‌اند.

    بسیاری، در شعارهای اعتراضی خود، از رضاشاه، بنیان‌گذار سلسله‌ی پادشاهی پهلوی، به نیکی یاد می‌کردند و شعار «رضاشاه، روحت شاد» می‌دادند. برخی نیز فریاد می‌زدند: «ایران که شاه نداره، حساب‌کتاب نداره» و به این اشاره می‌کردند که آشوب و فساد و دزدی در ایران،بیداد می‌کند.

    motahari_011318.jpgعلي مطهري نايب‌رئيس مجلس در سخناني در کنگره حزب همبستگي با اشاره به سالگرد درگذشت مرحوم هاشمي‌رفسنجاني گفت: «مرحوم هاشمي جايي که احساس ‌کرد جامعه راه انحرافي را مي‌رود، ايستاد و آگاهي‌بخشي کرد و اجازه نداد اين اتفاق بيفتد و در نهايت پيروز شد. بالاخره صحنه جامعه را برگرداند و عوض کرد و کاري کرد که جريان حاکم در سال ۹۲ کنار رفت».


    به گزارش «ايسنا» او افزود: «بايد برداشت درست از اصل ولايت فقيه داشته باشيم. ولايت فقيه تعطيلي عقل نيست که يک نفر فکر مي‌کند و بقيه عمل مي‌کنند بلکه همه بايد فکر کنند و همه اظهار نظر کنند و در نهايت حکم ولايت فقيه ملاک باشد؛ بنابراين جايي که خطايي رخ مي‌دهد، بايد حرفمان را بزنيم. اين نيست که صرفا ساکت باشيم و تملق و چاپلوسي کنيم».

    zaeiri_011218.jpgحجت الاسلام محمدرضا زائری نوشت: نمی دانم روزگار چه رسمی دارد برای ناکام کردن پیاپی ما که هر روز چیزی از دلبستگی‌ها و دلخوشی هایمان می‌ستاند؟ یک روز اعتمادمان به این دانشمند نکته سنج و فرزانه با سخنان نسنجیده و بی حسابش به باد می‌رود و روزی دیگر باورمان به صداقت آن استاد دنیاگریز با افشای زدوبندهای پشت پرده اش با اصحاب قدرت رنگ می‌بازد! حالا هم نوبت حاج آقای صدیقی است که با ادبیات تلخ و تأسف انگیز "آشغال" در وصف برخی معترضان ناآرامی‌های اخیر کشور باعث نگرانی و تأسف ما بشوند و ناکاممان سازند. نمی دانم چه دلیلی دارد موضوعی را که ظاهرا پایان یافته و رهبر انقلاب هم حرف آخر را در باره آن زده‌اند دوباره در‌تریبون نماز جمعه مطرح کنند و جایی که قرار است بلندگوی وحدت و آرامش یا محراب امیدبخشی و معنویت باشد به چالشهای اختلاف برانگیز سیاسی بیالایند؟

    نمی دانم چه دلیلی دارد حاج آقای صدیقی که با روضه خوانی‌ها و گریه‌های خویش در شیرین‌ترین لحظات توسل و توجه معنوی بسیاری از شهروندان تهرانی سهیم بوده‌اند به چنین موضوعی وارد شوند و با عبارت‌ها و کلماتی عجیب خاطره "خس و خاشاک" را زنده کنند؟ نمی دانم حالا که بزرگان مصلحت نمی‌دانند ائمه و خطبای مهمترین نماز جمعه کشور را تغییر دهند و چهره‌های جوان و آگاه و دقیق و جوان پسند و مناسب وشایسته را منصوب نمایند، چرا خود همین آقایان جنتی و موحدی کرمانی و صدیقی و خاتمی قدری حواسشان را جمع نمی‌کنند تا آبروی روحانیت و حوزه و مرجعیت و نظام و انقلاب و رهبری باشند؟
    چرا آقایان متوجه نیستند که بیرون از اتاق‌های دربسته و پشت دیوارهای محافظان شان هم مردمی هستند؟ چرا آقایان نمی‌دانند که جز تحلیل‌های بولتن سیاسی رسمی و محدودشان چیزهایی در متن جامعه جاری است؟ چرا آقایان نمی‌فهمند که کلمه به کلمه و جمله به جمله شان در این روزگار توسط رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی می‌گردد و شنیده یا خوانده می‌شود؟ آیا تحریک کردن عواطف بخشی از جامعه با عباراتی مثل "یک مشت آشغال" صواب است؟ آیا انگشت کردن در زخمی که همه -حتى رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان- برای التیام آن می‌کوشند رواست؟
    آیا لگد زدن بر پیکر زخم دیده مردمی که سراسر اعتراض و دلخوری و آزردگی و درد هستند انصاف است؟ اگر مردم امروز سخنی نمی‌گویند و حرفی نمی‌زنند و به میدان نمی‌ریزند و فریاد نمی‌کشند فقط از آن روست که نمی‌خواهند آبی به آسیاب دشمن بریزند و به خاطر آن است که راضی نیستند آتش بیار معرکه‌ترامپ و نتانیاهو باشند! آقایان، تو را به خدا به هوش بیایید و تو را به خدا گوش کنید! این مردم درد دارند و عقده‌های بسیار در گلو نگه داشته اند! چرا نباید عالمان دین اینجا هم چون همه جای جغرافیای این سامان در کنار مردم باشند و اکنون هم چون همیشه‌ی تاریخ این قوم با درد و داغشان هم ناله گردند؟
    چرا نباید روحانیان به سنت تاریخی مراجع تقلید و بزرگان حوزه در کنار مردم باشند و برای دردهایشان فریاد و بانگ و پرچم و بارو شوند؟ چرا نباید عمامه به سرها و آخوندها پیش و بیش از هر کسی از ظلم و تبعیض و فساد و رانت‌خواری فریاد بزنند و برای مبارزه با سودجویانی که نام دین و انقلاب را به لجن کشیده‌اند سینه سپر کنند؟ چرا نباید برای حفظ آرمانهای انقلاب و برای صیانت از حیثیت رهبری همچنان روحانیت اصیل ما انقلابی بمانند و انقلابی رفتار کنند؟ آقای صدیقی عزیز! چرا خاطره‌های شیرین ما را خراب می‌کنید؟ حاج آقای صدیقی عزیز! تو را به خدا فقط روضه بخوانید! آقایان، باور کنید دلمان برای نماز جمعه تنگ شده، ما هم حق داریم به نماز جمعه بیاییم! خواهش می‌کنم نماز جمعه را از ما نگیرید!

    oil_011318.jpgخبرآنلاین، پیش بینی ها نشان می دهد درآمد حاصل از صدور نفت و میعانات گازی از ایران در سال 1397 به حدود 53 میلیارد دلار بالغ می شود که در این میان سهم هر ایرانی از این درآمد 662 دلار و 50 سنت خواهد بود .

    زهرا علی‌اکبری: مساله سهم هر ایرانی از پول نفت سال هاست به دغدغه ای جدی در افکار عمومی ایران تبدیل شده است .

    لحاظ کردن یارانه تحت عنوان سهمی از درآمد نفت از سوی بخشی از جامعه ایران از یک سو و همچنین مانور برخی دیگر بر این مساله در قالب سهم هر ایرانی از محل افزایش قیمت فروش فرآورده های نفتی در داخل کشور سبب شده است، سهم خواهی در این حوزه به مساله ای جدی در ادبیات اقتصاد سیاسی ایران تبدیل شود.

    برآوردهایی غیر کارشناسی و عجیب از سهم هر ایرانی از درآمد نفت در حالی در سطح جامعه مطرح می شود که بررسی ها نشان می دهد درآمد نفتی ایران در قیاس با جمعیت کشور رقم چندان قابل توجهی نیست و توزیع این پول ، به فرض محال ، در جامعه نیز نمی تواند گرهی از مشکلات اقتصادی ایران باز کند.

    آدرس غلطی که در این حوزه برخی برای لاپوشانی مساله یا مسائل اصلی بحران های اقتصادی در ایران از آن استفاده می کنند، خود می تواند نعل وارونه ای برای درمان دردهای بی‌شمار اقتصاد ایران تلقی شود.

    سهم من کو؟

    طبق پیش بینی های صورت گرفته ، در سال آینده ایران روزانه 2 میلیون و 130 هزار بشکه نفت راهی بازارهای جهانی خواهد کرد. در عین حال حجم صادرات میعانات گازی به روزانه 400 هزار بشکه در روز خواهد رسید. این در حالی است که اگر این سهم را در کنار سهم فروش صد هزار بشکه ای میعانات گازی به پتروشیمی ها قرار دهیم و با اغماض قیمت پیش بینی شده نفت ، یعنی 55 دلار را برای هر بشکه از آن در نظر بگیریم ، باز سهم هر ایرانی از درآمد نفتی به حدود 662 دلار خواهد رسید که رقمی چندان قابل توجه نیست.

    برای روشن تر شدن موضوع بهتر است اعداد و ارقامی که در این قیاس مورد استفاده قرار می گیرند شفاف شود.

    همان گونه که اشاره شد قیمت فروش هر بشکه نفت در سال آینده در حدود 55 دلار در نظر گرفته شده است ، قیمت میعانات گازی ، به این ترتیب کمتر از 55 دلار خواهد بود اما برای سهولت قیاس قیمت مبنا برای میعانات گازی نیز 55 دلار در هر بشکه در نظر گرفته می شود.

    در این حالت ایران روزانه 2 میلیون و 600 هزار بشکه نفت 55 دلاری را عرضه می کند. مجموعه درآمد ایران از محل فروش نفت باید در عدد 365 روز سال ضرب شود، رقم دقیق این درآمد 52 میلیارد و 200 میلیون دلار است که با توجه به احتمالات رقم بالادستی 53 میلیارد دلار محاسبه می شود.

    این درآمد بدیهی است که باید به ریال تبدیل شود. طبق پیش بینی های صورت گرفته در بودجه ، رقم دلاری حاصل باید در 3850 تومان، یعنی نرخ معادل دلار در لایحه بودجه سال آینده ضرب شود.

    در این صورت کل رقم ریالی حاصل از فروش نفت 203 هزار میلیارد تومان خواهد بود که با تقسیم بر جمعیت 80 میلیون نفری ایران ، سهم هر فرد ایرانی از این درآمد به 2 میلیون و 550 هزار و 625 تومان می شود. حتی اگر قیمت دلار 4200 تومان، یعنی نرخ متوسط دلار در بازار آزاد برای این محاسبه لحاظ شود، باز این درآمد به حدود 2 میلیون 782 هزار و 500 تومان می رسد که با رقم 231 هزار و 875 تومان برابری می کند.

    این پیش بینی برای سال آینده است و در سال جاری رقم تقریبا و تحقیقا از این میزان کمتر خواهد بود. به این ترتیب سهم هر ایرانی از پول نفت در سال اینده برابر با 212 هزار و 552 تومان تا 231 هزار و 875 تومان خواهد بود.

    sadeghLarijani_021318.jpgرادیو فرانسه، وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران، روز شنبه ۱۳ ژانویه، در واکنش به قرار گرفتن نام صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه این کشور در فهرست تحریم‌های آمریکا، اعلام کرد که آمریکا با این اقدام "از تمامی خطوط قرمز رفتاری در جامعه بین المللی عبور کرده" و "با واکنش جدی جمهوری اسلامی" روبه‌رو خواهد شد.

    روز جمعه همزمان با اظهارات دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا درباره برجام، وزارت خزانه‌داری این کشور ۱۴ شخص حقیقی و حقوقی ایرانی از جمله آیت‌الله صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، را به اتهام "نقض حقوق بشر" یا ارتباط با برنامه موشکی تهران به فهرست تحریم‌های خود افزود.

    بنا بر اعلام وزارت خزانه‌داری آمریکا، صادق لاریجانی در مقام ریاست قوه قضائیه، مسئول اجرای احکامی است که با تعهدات بین‌المللی ایران، از جمله اعدام کسانی که پیش از سن قانونی مرتکب جرم شده‌اند، یا شکنجه زندانیان، در تضاد است.

    shahroudi_Airport_2.jpg اختر قاسمی ـ در این یک هفته‌ی گذشته حرکت جمعی ایرانیان آلمان در اعتراض به حضور آیت‌الله شاهرودی در کلینکی خصوصی در آلمان (به سرپرستی پروفسور سمیعی) و تلاش‌شان برای دستگیری و محاکمه او در دادگاه بین‌المللی گرچه به موفقیت نرسید اما درس‌هایی را به من و ما آموخت که مایلم یکی یکی به آن‌ها بپردازم:

    از نگاه من این کمپین سراسری ایرانیان برای شکایت و دستگیری شاهرودی گرچه موفق به دستگیری او نشد اما یک برد بزرگی برای ما ایرانیان داشت و درس‌هایی را به ما آموخت:

    Mohsen_Hashemi_pedar.jpgانتخاب - محسن هاشمی، فرزند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت و گو با «انتخاب» می گوید: اینکه وصیت نامه دیگری از ایشان وجود داشته باشد، خانواده از آن اطلاعی ندارد هرچند نمی توان امکان آن را نیز رد کرد.

    او درباره اینکه «اگر آیت الله هاشمی امروز در میان ما بود چه واکنشی به حوادث اخیر کشور نشان می داد»، نیز می گوید: ایشان مثل همیشه تلاش می کرد مسایل اقتصادی کشور را از طریق رایزنی و عقلانیت حل کند و از بار فشار اقتصادی بر دوش مردم بکاهد اما فضای جامعه نیز نا امن وبی ثبات جلوه نکند.

    مشروح گفت و گوی «انتخاب» با محسن هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است:


    hashemi_011218.jpgماجرای رادیواکتیو در خون هاشمی و خانواده اش چطور کشف شد؟

    فاطمه هاشمی جزئیات تازه‌ای را از موضوع وجود مواد رادیواکتیو در بدن مرحوم هاشمی رفسنجانی اعلام کرد.

    به گزارش اعتماد آنلاین، فاطمه هاشمی می‌گوید حوله‌ای که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را با آن به بیمارستان بردند نیز به رادیواکتیو آلوده بوده است. پیش از این فائزه هاشمی اعلام کرده بود که فاطمه، خواهرش و عفت مرعشی، مادرش نیز به مواد رادیواکتیو آلود هستند. فاطمه هاشمی می‌گوید چون جواب آزمایش‌ها را ندارند نمی‌توانند برای درمان به پزشک مراجعه کنند.

    در ادامه مشروح گفت‌وگوی فاطمه هاشمی را می‌خوانید:

    خواهر شما اعلام کرد که علاوه بر پدرتان در بدن شما و مادرتان هم وجود مواد رادیواکتیو گزارش شده است. شما این موضوع را از پزشکان شنیدید؟

    ما پزشکی را ندیده‌ایم. این گزارشی بود که شورای عالی امنیت ملی داد و چندین بار هم از آن‌ها خواستیم که حداقل برای معالجه اطلاعات به ما بدهند تا بتوانیم به متخصص مراجعه کنیم. برای آن یکسری آزمایش‌های خاصی هست که هر جایی آن را انجام نمی‌دهند و بیشتر هم مکان‌های امنیتی این آزمایش‌ها را انجام می‌دهند و به همین خاطر ما هیچ اقدامی انجام ندادیم.

    آیا در این باره به پزشکی مراجعه کرده‌اید؟

    به پزشک مراجعه کنیم چه بگوییم؟ اولین چیزی که می‌خواهند جواب آزمایش است.

    شورای عالی امنیت ملی وجود این مواد را در بدن شما و مادرتان چگونه تشخیص داد؟

    اول یک آزمایش ادرار از بابا داشتند. سوند بابا را که از بیمارستان برده بودند. آن‌طوری که خودشان گفتند، روی ادراری که در سوند بوده است آزمایشی انجام دادند. بعد از من خواستند که آزمایش ادرار مادرم را بگیرم و برایشان بفرستم و بعد از خود من خواستند. بعد هم ما را بردند در یک مرکز و با دستگاه اسکنی که بود برای رادیواکتیو اسکن کردند. البته شورای امنیت هم اول به خود ما این موضوع را نگفت. من از یک مسئول دولتی این ماجرا را فهمیدم که من و مادرم هم آلوده هستیم، ولی گفتند که چون مقدار آن کم است چیز مهمی نیست و کاری هم نمی‌شود کرد. چندین بار هم گفتیم که جواب را می‌خواهیم. یک جوابی بعد از مدت‌ها دادند که وقتی به چند پزشک نشان دادم گفتند این اعداد و رقم‌هایی که در این جواب گذاشته‌اند خیلی جور در نمی آید.

    چطور شد که فقط شما و مادرتان آزمایش دادید و فقط شما را برای اسکن بردند؟

    فقط از من و مادرم آزمایش گرفتند و ما را اسکن کردند. از ما سوال کردند که چه کسی بیشتر با حاج آقا ارتباط داشته است که گفتیم اول مادرم بعد پرسیدند که چه کسی رفت و آمد بیشتری داشته که گفتم من! البته من اسم یکی دو نفر دیگر از بچه‌ها را دادم ولی آن‌ها را برای آزمایش نبردند. جوابی هم به این سوال ندادند، حتی آن روزی که همه خانواده را جمع کردند و گفتند که علاوه بر ادرار، حوله بابا هم آلوده بوده است. گفتند این حوله‌ای است که به تنشان بوده و با آن ایشان را به بیمارستان آورده بودند. این موضوع را در آخرین جلسه‌ای که ما را جمع کردند، گزارش دادند.

    برادرتان گفته که گویا دوباره پرونده باز شده است، اطلاعی در این باره دارید؟

    یک صحبتی شده است و نمی‌دانیم که شورای امنیت دوباره پیگیری آن را شروع کرده است یا نه. فقط آقای روحانی این پرونده را به شورای امنیت برگردانده است و نمی‌دانیم که چه اقدامی انجام داده‌اند.

    afroogh_011218.jpgفردا: برنامه پیش‌رو این هفته میزبان عمادافروغ نماینده سابق مجلس بود. افروغ که سال‌هاست در زمینه نقد درون‌گفتمانی مشغول پژوهش بوده و در این زمینه آثار متعددی منتشر کرده است در این برنامه سخنان صریحی به زبان آورد که در ادامه خواهد آمد.

    ابتدا به ساکن نظر شما را در ارتباط با حوادثی که هفته گذشته در کشور ما اتفاق افتاده چیست؟

    شورش ها قابل پیش بینی بود

    این یک بحث، اما به نظر من این قضیه واقعا یک جریان اقتصادی و اجتماعی است. و یک واقعه قابل پیش بینی بوده و پیش بینی هم شده بود. حالا نه اینکه کسی بیاید پیش بینی کند در فلان تاریخ در فلان روز و ... این غلط است و اصلا این پیش بینی به لحاظ علمی قبول هم نداریم. اما به لحاظ آن سازو کارهای علی و درونی می شد حدس زد که اتفاقی رخ خواهد داد.

    چرا این را می گویید؟

    چند تا دلیل برای آن دارم. من اصلا اینجا نمی خواهم مخاطبم مخاطب خاصی باشد. فقط من جریانی عرض می کنم. سالها است که عدالت از این کشور رخت بسته است. شکاف اقتصادی حداقلش در شکاف درآمدی رسمی است. حالا می گویید با بخش خصوصی نمی توانیم کار داشته باشیم، بخش دولتی چه؟ اینها همیشه احساس می شد. احساس نوعی تبعیض می شد.

    حتی من نکته ای عرض کنم برخلاف تصور خیلی ها. بعد از انتخابات سال 76 جهاد دانشگاهی یک پیمایشی انجام داده است از کسانی که به رئیس جمهور منتخب رای داده اند 51 درصدی که رای دادند گفته بودند که از رئیس جمهور خواسته اقتصادی داشتیم. چرا این خواسته اقتصادی به یک خواسته سیاسی تبدیل می شود؟ به خاطر اینکه جامعه ما طیفی است اما عده ای به دنبال قطبی کردن آن هستند.

    سود برخی در قطبی کردن جامعه ایران است

    جامعه ما قطبی نیست. نه به لحاظ اقتصادی قطبی است و نه به لحاظ اجتماعی. نه سیاسی. اما عده ای از گروه های سیاسی ما به دنبال قطبی کردن آن هستند. چون اگر فضا قطبی شود جنگ حیدری نعمتی به مراتب برای آن ها سود آورتر است تا اینکه طیفی باشد. چون وقتی طیفی شد متکثر می شود. امکان بهره برداری شان هم کمتر می شود. وقتی دو قطب شد می شود 50 به 50. اما متکثر شد کم می شود و توزیع می شود و واقعا این دوگانه نگری ها و فضاهای تصنعی قطبی و این تکه پاره کردن جامعه ما به نظرمن امکان پیش بینی را به ما می داد.

    ما پیش بینی می کردیم، صحبت هم می کردیم. مواضع مختلف ما این را نشان میدهد، خود ما چند وقت پیش گفتیم که مردم چک سفید امضا به شما ندادند. اتفاقاتی در سطح مردم در حال رخ دادن است که سطح رسمی با آن بیگانه است و هیچ توجهی ندارد. همین چندوقت پیش با خود روزنامه جام جم مصاحبه ای کردم و این را مطرح کردم، قبل از این اتفاقات. این بنابراین وجه اقتصادی دارد.

    Mohammad_Jafari.jpgنوار بسیار گویایی که به تازگی، در باره بخشی از جریان انتخاب رهبر پخش شده است، معلوم میکند که در آن مجلس، رهبر بطورموقت انتخاب شده است. چرا موقت؟ قبل از اینکه به تشریح نوار بپردازیم و پاسخ این چرا را بیابیم، بطور اجمال، نکاتی را یاد آوری میشویم:


    یکم: خیزش مردم، حدود بیش از۸۰ شهر ایران را در بر گرفت. دانشجویان و زنان و قشرهای کارگر، بیکاران تحصیل کرده و نکرده، حاشیه نشینها، خلاصه قشر فقیر تهیدست و فراموش شده، شعار سر دادند که: «دین را پله کردند، مردم را ذله کردند»، «اصول گرا اصلاح طلب! دیگر تمامه ماجرا»، «رهبر خدایی می‌کند، ملت گدایی می‌کند»، «مرگ بر دیکتاتور» و «آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی». عدهای هم ساخته و پرداخته سازمان اطلاعات رژیم و قلیلی البته شاه اللهیهای فرصت طلب در بعضی از شهرها و از جمله قم شعارهای بنفع سلطنت پهلوی سردادند! باید گفت حاکمان هم دین را پله برای رفتن به قله قدرت کردند و هم ایران را گرفتار فقر کرده و به سمت تجزیه و نابودی سوق داده‌اند. دیده شده که هم اصول گرایان و هم اصلاح طلبان، چه در داخل و چه خارج از کشور، جز انگشت شماری، تمام قد پشت نظام دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه ایستادند و مردم را «آشوبگر و آشوب طلب، عدهای فریب خورده، خرابکار، از خارج تحریک شده» و... قلمداد کردند. آقای محمد خاتمی که تا دیروز از سخنرانی محروم وحتی ممنوع التصویرو محصور بود، به یکباره آزاد شد و در مقام ریاست مجمع روحانیون مبارز اطلاعیه بر ضد مردمی صادر کرد که برای آزادی، حقوق فردی و اجتماعی و طلب نان و کار خود بپا خاسته بودند. مردم ستم دیده و زجر کشیده هم درست فهمیده بودند که اصول گرایان و اصلاح طلبان دو روی یک سکه هستند که شعار سر دادند: «اصول گرا، اصلاح طلب! دیگر تمامه ماجرا». با کشتار بیش از ۲۳ نفر چه در جریان تظاهرات مسالمت آمیز، چه پس از دستگیری معترضین در داخل زندان، و گسیل بیش از سه هزار نفر به زندانها، مردم را این بار هم موقتاً به خاموشی کشاندند.

    Javad_Khadem.jpg«این مواضع دقیقا همان جنس و آهنگی را داشت که جواد خادم از طراحان کودتای نوژه در گفتگو با نوری زاده در ایران فردا مطرح کرد. گمان می‌کردند که موج اعتراضات سراسر کشور را در بر می‌گیرد و تا ۲۲ بهمن کار نظام ساخته است. به تعبیر جواد خادم ۲۲ بهمن نماد نظام خُرد می‌شود.

    حال آقایان که دیدند. فروپاشی نظام به ثمر نرسید و احتمالا یک دهه دیگر بایست صبر کنند تا به سن جواد خادم برسند! تا شاید حرکت سینوسی‌شان عود کند و موجی برخیزد، طبیعی است که در مورد اینجانب که موضعی دیگر داشته و دارم و به صراحت اعلام کرده‌ام که از نظام و رهبری و انقلاب از موضع انتقادی دفاع می‌کنم، سخن به تهمت بگشایند.»

    از [ملکوت] سایت شخصی عطاالله مهاجرانی

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    آقاى مهاجرانى گرامى، امروز یکى از دوستانم اظهار داشت که من مورد اظهار لطف شما قرار گرفته‌ام، تا جایى که درباره عود حرکت سینوسى من هم قلم فرسائى کرده بودید. شاید شناخت زیادى از من نداشته باشید من هم سید هستم اما هرگز از ان استفاده تبلیغاتی نمیکنم چون براى من کسر‌شان است که خودم را اقاى جواد خادم بنامم، امیدوارم که من اشتباه کرده باشم. کلمه سید یک قسمت از نام شما در شناسنامه شما باشد از این جهت از شما پوزش میخواهم. سوء استفاد از سید بودن بنظرم نشانه اى از نژاد پرستى در تاریخ اشغال فرهنگى تمدن عرب بر ایرانیان است، چون قبل از هر چیز خود را انسان خدائى میدانم. شما شناخت زیادى إز من ندارید، من اجدادى چون شاه نعمت الله ولى، میرزاى شهید و ملا هادى سبزوارى و پسیان دارم و عرفان را در خدمت پدر بزرگم ابوالفضل قوام شهیدى از شیوخ بزرگ دارویش نعمت الهى اموخته‌ام و خانواده بزرگتر من کلى ازمشاهیر خراسان را در بر دارد، پدر بزرک پدرى من بعد از کشتار مسجد گوهرشاد در زندان رضاشاه کور شد و بعد ازشهریور ۲۰ بلافاصله بعد از ازادى مرد. پدر من توسط رهبر شما اعدام شد گرچه با یک تقاضاى عفو مختصر میتوانست جان خود نجات دهد، خود من هم در دادگاه انقلاب شما محکوم به اعدام هستم.

    Mohsen_Heidarian.jpgویدیویی که از جلسه ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ خبرگان برای انتخاب جانشین آیت الله خمینی منتشر شده، موقت بودن انتخاب آقای خامنه‌ای به سِمت رهبری و همزمان، اصرار بر مخفی ماندن این مساله از افکار عمومی، شباهت کم نظیری با نحوه عروج به قدرت استالین دارد. تصادفی نیست که عروج قانون شکنانه هر دو، بسرعت به فساد دولتی گسترده و انتقام جویی شخصی کشیده شد. در هر دو حالت می‌بینیم که خودکامگان می‌کوشند تا خودسری‌ها را در سرپوش نمادین «ضرورت» و «امنیت» پنهان دارند و از قبح آن بکاهند. زیرا در حکومت "ایدئولوژیک" چه اسلامی چه کمونیستی مرزی میان حکومت و قدرت و قانون نیست.

    در ۳ آوریل ۱۹۲۲ استالین به دبیر کلی کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه (بلشویک‌ها) رسید. او نیز ابتدا از قبول این سمت سرباز میزده و خود را لایق نمیدانست. تحت اصرار دیگران این سمت را قبول کرد. هم خامنه‌ای و هم استالین هر دو قبل از عروج به قدرت، این توانایی و اعتماد به نفس را در خود نمی‌دیدند که از عهده "رهبری" بر آیند. اما هر دو که اتفاقا پیش زمینه روشنفکری و شاعری هم داشتند، پس از عروج به قدرت، برای پوشاندن ضعف‌های شخصیتی و کمبود اعتماد به نفس، به همان نسبت قدرتی که می‌افزودند، در کاربرد خشونت و قانون شکنی نیز بی پروا تر و عریان نتر رفتار می‌کردند.

    Akbar_Karimian.jpgپس از خیزش ملی و اعتراض‌ها و تظاهرات دلیرانه مردم در گوشه و کنار کشور، دو مطلب اساسی بر همگان روشنتر شد، یکی اینکه استمرارطلبان نظام، (اصلاح طلبان)، بصورت مشخص و روشن موضع‌شان را در قبال سرکوب و استبداد نشان دادند و دیگر آنکه بدون هیچ شکی ملت عبورشان از جمهوری اسلامیرا اعلام کردند. این نکته را مردم در یک " رفراندوم " عملی در مصیبت زلزله کرمانشاه بخوبی و روشنی نشان دادند. ملت ایران چنان به یاری یکدیگر شتافتند که جای قدردانی و افتخار برای تمامی هموطنان شد. ولی در این مصیبت ملی، مردم حتی حاضر نشدند که کمک‌هایشان را از طریق سازمانهای دولتی و یا نهادهای وابسته به نظام به منطقه زلزله زده ارسال کنند.

    از سوی دیگر، مردم شاهد بی کفایتی و بی لیاقتی رهبران، مسئولین و جناحهای سیاسی درون نظامی جمهوری اسلامی هستند. مردم شاهد سقوط روزبروز کشور و نابودی سرمایه‌های انسانی و ملی‌شان و به هدر رفتن امکانات و فرصتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌شان بودند و هستند. مردم شاهد جنایتها، اختلاسها، فساد اجتماعی، اعتیاد، بیکاری، فقر، نابودی محیط زیست، نابودی میراث فرهنگی و غیره بودند و هستند.

    اینها زمینه‌های خیزش ملی را فراهم کرد. خیزشی که باور و اعتماد بنفس از دست رفته ملت را برای تحولات و حق حاکمیتش تا حد زیادی بازگرداند. امید بدست آمده و شجاعتهای قابل تحسین مردم در مقابل نظام سرکوبگر چنان بود که جهانیان را متوجه حرکت و جنبش دمکراتیک آنها کرده و از هر سوئی نهادهای دموکراتیک و انسان دوست اعلام یاری و همبستگی کردند. تحولی بزرگ در حال شکل گیریست؛ این را تمامی جناحهای نظام بخوبی درک و حس کردند. در ابتدا سرکوب را مثل همیشه چاره کار خود دانسته و در این راه استمرار طلبان نظام اولین قدم را برداشتند و خواستار سرکوب "شورشها" شدند. چندی نکشید که آنها هم متوجه شدند که سرکوبها، بمانند ۸۸، اثر گذار نخواهد بود.

    Eterazat_12.jpgمتنی که در زیر ملاحظه میکنید بر این اساس تدوین شده که اگر نظام جمهوری اسلامی بهر دلیل دچار اضمحلال و فروپاشی شد جنبش ضد استبدادی مردم ایران قادر باشد خلا ناشی از فقدان حکومت کنونی را با یک دولت دوران گذار پر نماید. دولت دوران گذاری که بایستی از هم اکنون از طرف جامعه مدنی برای گذار از استبداد دینی بسوی استقرار یک دموکراسی پارلمانی، برگزاری انتخابات مجلس موسسان را در دستور کار خود قرار دهد.

    ما امضاء کنندگان این متن پیشنهاد برگزاری «رفراندوم» را برای تعیین شکل حکومت، از هر طرف که باشد، بعنوان یک فریب تاریخی میدانیم وآنرا بر اساس تجربه شوم رفراندوم ۱۲ فروردین ماه سال ۱۳۵۸ در خدمت استقرار یک استبداد جدید ارزیابی میکنیم.

    «خدعه ای» که آن زمان از جانب آیت الله خمینی تدارک دیده شد و نظام جمهوری اسلامی را برای ما به ارمغان آورد، چهل سال است که دارد متداوما کشور ما را قدم به قدم بطرف یک فروپاشی محتوم سوق میدهد. از این لحاظ لازم میدانیم که این متن از هم اکنون در اختیار جنبش ضد استبدادی قرار گیرد تا اشتباه گذشته برای بار دوم تکرار نشود. ما پیشنهاد رفراندوم را به مثابه یک راهکار دمکراسی زمانی می‌پذیریم که قبلا بعنوان ماده‌ای از قانون اساسی در آینده توسط یک مجلس موسسان نهادینه شده باشد. در غیر این صورت آنرا بعنوان یک ابزار پوپولیستی مردود میدانیم و امیدواریم مردم ایران دوباره در هیجان و التهاب فریب پوپولیسمی تازه از راه رسیده را نخورند.

    shahroudi_Airport_0.jpgتظاهراتی در بروکسل در برابر مقر اتحادیه اروپا در میدان شومن که اصلی ترین ارگان‌های اروپایی (کمیسیون، کابینه خانم فدریکو موگرینی و شورای اروپا) در آن قرار دارد، گذاشته شد. جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران برای گفتگو، مذاکره و توضیح به سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و انگلیس) به بروکسل پایتخت اروپا آمد. پیشتر از طریق مطبوعات و سایت‌های فرانسه زبان اعلام شده بود که قرار است در دیدار با اروپایی‌ها به مسائل مربوط به توافقات مربوط به برجام و نیز اعتراضات اخیر ایران پرداخته شود.

    ایرانیان دموکرات و آزادیخواه ساکن بلژیک که جمعی جمهوریخواه و دمکرات از فعالین سیاسی هستند این بار تصمیم گرفتند با نام و هویت جمهوریخواهی اعتراضات خود را سازمان دهند. آنها با نام " ایرانیان جمهوریخواه، ملی، دمکرات و چپ ساکن بلژیک" در برابر مقر اتحادیه اروپا تظاهراتی را سازماندهی کردند. دو اعلامیه بزبان فارسی و فرانسه را در سایت‌ها و وسایل ارتباط جمعی ایرانیان و اروپایی‌ها بدو زبان فارسی و فرانسه برای حمایت و پشتیبانی از خواستهای دمکراتیک، عدالتخواهانه و آزادیخواهانه مردم معترض در ایران تهیه و ارسال کردند. سایت‌های فارسی زبان برگزاری تظاهرات در بروکسل خوب پوشش دادند. حضور گسترده وسایل ارتباط جمعی اروپایی و عربی نیز در روز تظاهرات قابل توجه بود.

    sanchi.jpg• معاون وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه نفتکش سانچی به صورت کامل در حال غرق شدن است، گفت: پس از طی مراحل قانونی سه پیکر خدمه به ایران تحویل می‌شوند. چیزی از نفتکش سانچی بر روی آب باقی نمانده است، کشتی به صورت کامل غرق شده است.

    فرارو- با توجه به اینکه شب گذشته امکان امدادرسانی به کشتی فراهم نشده است، تصاویری که هم اکنون از شانگهای ارسال شده حاکی از این است که احتمال غرق شدن این نفت‌کش افزایش یافته است.

    خونگ رییس سازمان دریانوردی شانگهای در گفت‌وگو با ایلنا، اعلام کرد: همانطور که پیش از این نیز گفته بودم تحلیل‌های کارشناسی و بررسی‌های فنی نشان می‌دهد به محض وقوع تصادف بین دو کشتی چینی و نفتکش ایرانی، انفجار اولیه به قدری شدید و مهیب بوده است که در همان لحظات اولیه همه ۳۲ خدمه کشتی ایرانی جان باخته‌اند.

    yemen_moushak.jpgرادیو بین المللی فرانسه ـ سازمان ملل اعلام کرد که ایران با ارسال سلاح برای حوثی‌های یمن تحریم‌های تسلیحاتی این سازمان علیه این گروه شورشی را نقض کرده است.

    خبرگزاری فرانسه روز جمعه ۱۲ ژانویه/ ۲۲ دی ماه به گزارشی از سازمان ملل دست یافته که در آن تاکید شده که ایران با ارسال پهباد و موشک‌های بالستیک برای حوثی‌های یمن، تحریم‌های تسلیحاتی شورای امنیت علیه این گروه شیعه را نقض کرده است.

    براساس این گزارش این موشک‌ها از مواضع حوثی‌های یمن به سوی عربستان سعودی شلیک شده است.

    در گزارش سازمان ملل آمده است که کارشناسان این سازمان به عنوان مسئول نظارت بر اجرای تحریم‌های یمن، به قطعاتی از بدنه موشک و پهبادهای یمنی دست یافته‌اند که منشاء ایرانی دارند.

    براساس این گزارش ایران برای شیعیان حوثی، امکان استفاده از موشک‌های بالستیک را فراهم کرده که برخلاف بند ۱۴ قطعنامه ۲۲۱۶ سازمان ملل است.

    vezarat_kharejeh.jpgایسنا ـ وزارت امور خارجه در خصوص تمدید تحریم‌های برجام و برخی تحریم‌های جدید توسط دولت آمریکا بیانیه‌ای صادر کرد.

    به گزارش ایسنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:


    روز جمعه مورخ ۲۲ دی ۱۳۹۶ رئیس جمهور آمریکا علیرغم تلاش یک ساله خود برای از بین بردن برجام، بار دیگر ناگزیر به تمدید اسقاطیه‌های الزامی در برجام گردید. استحکام درونی برجام و حمایت بین المللی از این توافق، راه را بر تلاش‌های آقای ترامپ، رژیم صهیونیستی و اتحاد نامیمون تندروهای جنگ طلب برای لغو این توافق یا ایجاد تغییرات در آن بسته است.
    با این حال، رئیس جمهور آمریکا بر اساس رویه یک ساله خود همچنان به اقدامات خصمانه علیه مردم ایران ادامه داده و تهدیداتی را تکرار می‌کند که بارها در اجرای آنها ناتوان مانده است و با ادامه روش یک سال گذشته خود همزمان با انجام اقدامات اجباری مندرج در برجام، و برای نشان دادن خصومت با مرم بزرگ ایران، از سر استیصال تعدادی از اتباع ایرانی و غیرایرانی را به بهانه‌های غیرقانونی، کهنه و مضحک در فهرست تحریم قرا‌‌‌‌‌ر داده است تا حداقل جبران بخشی از ناکامی‌های خود را کرده باشد.

    montazerolmahdi.jpgشرق ـ معاون اجتماعی و سخنگوی ناجا درخصوص ناآرامی‌های اخیر اعلام کرد بازداشت‌شدگان به شیوه دستگیری‌های هوشمند پلیس بازداشت شده‌اند. سردار سعید منتظرالمهدی درخصوص دستگیری‌های هوشمند پلیس در ناآرامی‌های اخیر، به فارس گفت: در این اتفاقات که صغیر و کبیر پلیس را پیروز در میدان می‌دانند، آموزش‌هایی که پلیس قبلا برای نیروهای خود اعمال داشته، مفید بوده است.

    منتظرالمهدی افزود: وجود یگان‌های ویژه و ضداغتشاش در هر جامعه‌ای نشانه دموکراسی‌بودن آن است؛ این نیروها، نیروهایی تربیت‌شده هستند که کمترین هزینه را برای جامعه دارند؛ آنها آمادگی لحظه‌ای دارند و روزانه آموزش می‌بینند تا بتوانند هوشمندانه عمل کنند. مأموران ما هم در ناآرامی‌های اخیر خویشتنداری کرده و با مدیریت بر هیجانات خود به انجام وظیفه پرداختند.

    معاون اجتماعی نیروی انتظامی تصریح کرد: در قضیه اخیر متأسفانه خسارت‌هایی به جامعه وارد شد، اما پلیس با همکاری خوب مردم توانست لیدرهای اصلی اغتشاشات را دستگیر کند.

    farar_maghzha.jpgشرق - سال‌هاست با ترکیب «فرار مغزها» آشنا هستیم. تاکنون بحث‌ها، اظهارات و مطالب فراوانی در این زمینه مطرح و منتشر شده است؛ اما آنچه این‌‌روزها این موضوع را ویژه‌تر کرده، وجود آمارهای ضدونقیض درباره مهاجرت نخبگان، تحصیل‌کرده‌ها و دانشجویان ایرانی به کشورهای دیگر است. عده‌اي از آمارهای بالای مهاجرت نخبگان ایرانی از کشور خبر می‌دهند و برخی این آمار را بدون سندیت می‌دانند. برای یافتن اطلاعات دقیق‌تر در این زمینه، سراغ پرویز کرمی، مشاور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهوری و دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان، رفته‌ایم و با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم تا نظرش را از کم‌وکیف مهاجرت نخبگان یا به زبانی صریح‌تر «فرار مغزها» جویا شویم. کرمی در این گفت‌وگو بسیاری از ادعاها و اظهارات منتشرشده پیش از این را بر اساس آمار و اسناد مربوط به مؤسسات بین‌المللی رد می‌کند و آمارهایی جدید ارائه می‌دهد.

    ‌ مهاجرت نخبگان و سرآمدان علمی کشورمان به نقاط دیگر دنیا که از آن با عنوان فرار مغزها یاد می‌شود، مدت‌هاست به موضوعی مناقشه‌برانگیز و حاشیه‌ساز تبدیل شده است؛ آیا آمارهای رسمی شما نیز این موضوع را تأیید می‌کند؟ مثلا به‌تازگی از قول مسئولی اعلام شد ۱۸۰ ‌هزار نفر از دانش‌آموختگان کشور در سال ۱۳۹۴ به خارج رفته‌اند یا آماری به نقل از صندوق بین‌المللی پول در سال ٢٠٠٩ منتشر شده که حکایت از مهاجرت گسترده نخبگان از ایران دارد. نظرتان درباره این آمار چیست؟

    4zan_Nobel.jpgچهار زن برنده نوبل صلح طی صدور بیانیه‌ای از دولت ایران خواستند در مورد وقایع اخیر و دستگیر‌های گسترده در واکنش به تجمعات صلح آمیز، تحقیقات مستقل انجام داده و فورا تمام بازداشت شدگان را آزاد و ناقضان حقوق بشر را شناسایی و مجازات کند. آنها همچنین حمایت خود را از خواسته‌های مشروع اقتصادی و حقوق بشری مردم ایران اعلام کردند.

    متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
    برندگان جایزه نوبل صلح شیرین عبادی، جودی ویلیامز، لیما گبوی و توکول کرمان، از جمهوری اسلامی ایران خواستند تا در مورد استفاده از خشونت، به ویژه خشونت‌های کشنده و دستگیری‌های دسته جمعی در واکنش به اعتراضات در ۷۵ شهر در سراسر کشور، که از ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ شروع شده بود، تحقیقات مستقل انجام دهد. دولت باید به اعضای پارلمان ایران و مقامات حقوق بشری سازمان ملل، یعنی گزارشگر ویژه ایران، اجازه انجام تحقیقات موازی دهد. برندگان صلح نوبل همچنین خواستار آزادی فوری فعالان و معترضانی شدند که صرفا برای تجمعات صلح آمیز و بیان عقاید خود بازداشت شده‌اند. آنها خواستار پاسخگویی ناقضان حقوق بشر شدند..
    طبق گزارش‌های دولتی، در هفت روز از اعتراضات، حداقل ۲۲ تن در خیابان‌ها کشته شدند. یک عضو پارلمان ایران تأیید کرد که مقامات حدود ۳۷۰۰ معترض را در سراسر کشور دستگیر کرده‌اند. حداقل دو تن از این معترضین در زمان بازداشت جان باخته‌اند. اعضای پارلمان ایران همچنین خاطر نشان کردند که ۹۰ فعال دانشجویی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند که اکثر آنها در هیچ اعتراض خیابانی دخیل نبوده‌اند اما به عنوان یک اقدام پیشگیرانه بازداشت شده‌اند. بسیاری از معترضان همچنان در بازداشت هستند و از شرایط بازداشت و نحوه نگهداری آنها اطلاعات کمی موجود است.
    در واقع جمهوری اسلامی ایران برای چندین دهه حقوق شهروندان ایرانی را که تحت قانون اساسی و قانون بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده است نادیده گرفته است. آزادی بیان و آزادی تجمعات صلح آمیز به شدت سرکوب می‌شود. مقامات به طور مرتب استانداردهای محاکمه عادلانه را نادیده گرفته و بدرفتاری در زندانها یک امر عادی است. مردم ایران با تبعیض سیستماتیک بر اساس جنسیت، قومیت و مذهب مواجه هستند.
    علاوه بر این، مقامات سیاست‌های اقتصادی را دنبال می‌کنند که پاسخگوی نیازهای مردم، به ویژه در شهرهای کوچک و روستاهایی که اعتراضات اخیر در آنها رخ داده، نبوده است. دولت دارای بودجه نظامی عظیمی است و منابع مالی را صرف دخالت در کشورهای منطقه می‌کند، در حالی که فقر و بیکاری در داخل کشور ادامه دارد. لغو تحریم‌ها تا به حال تاثیر کمی بر زندگی مردم داشته است و فساد در میان مقامات دولتی به طور گسترده و در سطح بالایی وجود دارد. هنگامی که روزنامه نگاران این سیاست‌ها را مورد سوال قرار می‌دهند یا کارگران تجمعاتی را برای تقاضای دستمزد و شرایط زندگی بهتر سازماندهی می‌کنند، آنها با سانسور و دستگیری روبرو می‌شوند. همه این عوامل مردم را به خیابان‌ها کشاند تا نارضایتی خود را از وضعیت فعلی ابراز کنند.
    چهار برنده جایزۀ نوبل صلح از خواسته‌های مشروع اقتصادی و حقوق بشری ایرانیان حمایت کرده و از مقامات ایران خواستند که به آنها پاسخ دهند. ما از جمهوری اسلامی خواستار:
    • احترام به حقوق معترضان و بازداشت شدگان و آزادی همه کسانی که به واسطه اقدامات صلح آمیر دستگیر شده اند
    • تحقیق و مجازات نقض حقوق بشر
    • و توجه به خواسته‌های قانونی اقتصادی و حقوق بشری مردم ایران
    هستیم.
    جدی ویلیامز، برنده نوبل صلح (۱۹۹۷)
    شیرین عبادی، برنده نوبل صلح ) ۲۰۰۳)
    توکل کرمان، برنده نوبل صلح )۲۰۱۱)
    لیما گبوی، برنده نوبل صلح )۲۰۱۱)

    Salman_Samani.jpgایلنا ـ سخنگوی وزارت کشور تاکید کرد: در میان بازداشت‌شدگان اخیر تعدادی کمی هم دانشجو بازداشت شده‌اند و مقرر شده‌است وزارت علوم، بهداشت و آموزش و پرورش این مساله را پیگیری و متناسب با آن اقدام کنند.

    به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، سید سلمان سامانی در نشست خبری خود در پاسخ به سوال ایلنا درباره آخرین آمار خودکشی بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر کشور عنوان کرد: درباره این مساله اطلاعات جمع‌بندی شده‌ای نداریم.

    وی افزود: در میان بازداشت‌شدگان تعدادی کمی هم دانشجو بازداشت شده‌اند و مقرر شده‌است وزارت علوم، بهداشت و آموزش و پرورش این مساله را پیگیری و متناسب با آن اقدام کنند.

    سخنگوی وزارت کشور گفت: از ابتدای شروع دولت تدبیر و امید تاکنون ۴۳ هزار تجمع داشته‌ایم که تعدادی از آن‌ها دارای مجوز بوده است و تعدادی هم مجوز نداشته‌اند. این آمار در انتخابات امسال رکورد زد و به بالاترین حد خود رسید.

    بی بی سی - مدیر یک مدرسه پسرانه در استان کرمان در جنوب ایران به خاطر کتک زدن یک دانش‌آموز برکنار شده است.

    این خبر را رسانه‌های ایران به نقل از روابط عمومی آموزش و پرورش کرمان اعلام کردند.

    پیشتر تصویر یک دانش‌آموز در جیرفت منتشر شده بود که نشان می‌داد صورتش پانسمان شده است.

    اعضای خانواده به خبرنگاران گفته بودند که روز پنجم دی ماه، بعد از درگیری این دانش‌آموز با دو همکلاسی دیگر، مدیر مدرسه او را نگه داشته و بعد از تعطیل شدن مدرسه، کتک زده بود.

    99581443_15.jpgاین عکسی است که از صورت دانش‌آموز آسیب دیده در جیرفت منتشر شده است

    گفته می‌شود مدیر مدرسه با مشت به صورت و دهان این دانش‌آموز ضربه زده است.

    محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش ایران، دیشب توییتی را بازنشر کرده بود که می‌گفت وزیر آموزش و پرورش پیگیر این مساله است.

    پیش‌تر ادعا شده بود که پدر این دانش‌آموز تهدید شده که از مدیر شکایت نکند اما آموزش و پرورش جیرفت در کرمان، این موضوع را تکذیب کرده است.

    آموزش و پرورش استان کرمان می‌گوید دو روز پس از این حادثه، مدیر متخلف به هیات تخلفات کارکنان اداری معرفی و برکنار شده و مدیری دیگر جایگزین او شده است.

    یحیی کمالی‌پور، نماینده جیرفت، با انتقاد از این اتفاق گفته است دانش‌آموز هر خطایی هم که کرده باشد، نباید با تنبیه بدنی مواجه شود.

    او گفته که درباره این موضوع با وزیر آموزش و پرورش صحبت کرده است.

    هنوز هم حق زارممد (بهروز وثوقی) را بالا می‌کشند - کلیپی طنز از سایت توانا!

    به گزارش پایگاه اینترنتی هیل؛ یک حامی حقوق بشر در واکنش به اظهارات نژادپرستانه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا درباره کشورهای آفریقایی، با استفاده از یک پروژکتور، واژه «کثافت خانه» را روی سردر هتل ترامپ در واشنگتن دی سی به نمایش درآورد.

    این واژه در قالب داستانی روی سردر هتل نمایش داده شد و در پایان داستان تعداد زیادی ایموجی پوپ (مدفوع) نیز کنار این عبارت به نمایش درآمد. در بخشی از این داستان آمده است: «به مکانی برای اقامت احتیاج دارید؟ کثافت خانه ما را امتحان کنید. این محل یک کثافت خانه است.» این حامی حقوق بشر که نامی از آن برده نشده است در بخشی از بیانیه خود اعلام کرد :«ما همه برای پایان دادن به برتری نژاد سفید مسئول هستیم».

    hotelshithole11.jpg

    آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر یکشنبه در جمع خبرنگاران در خصوص سفر به آلمان و انجام درمان پزشکی توضیحاتی ارائه کرد.

    011418shahroodi.jpg

    صدای آمریکا، اعتراضات اخیر ایران توجه خیلی از رسانه های بین المللی و آمریکایی را به ایران جلب کرد، بخصوص اینکه در اعتراض های گسترده اخیر، بخشی از جامعه کاملا در سکوت بود و حتی بعضی بی تفاوت بودند و سرگرم زندگی خود.

    نشریه ویکلی استاندارد، در گزارشی، از یک طبقه خاص در ایران نوشته و عنوان گزارش خود را «ایران دیگر» نامیده است.

    weeklyStdIURI2.jpgدر بخشی از این گزارش می خوانیم:

    احتمالاً به تازگی مطالب مربوط نا آرامی های ایران را که منجر به مرگ ۲۴ نفر و دستگیری هزاران نفر شد، شنیده اید. بسیاری از تظاهرکنندگان فریاد مرگ بر رهبران ایران از جمله حسن روحانی و آیت الله علی خامنه ای سر دادند اما به نظر می رسد، در ایران همه ناراضی نیستند.

    بعضی از مردم در سایه سلطه رژیم مذهبی بسیار هم آسوده و مرفه هستند. آنها بدون توجه به اعتراض ها، مدام هم مدارک مربوط به خوشگذرانی، عیاشی ها و ساعت های خوشی شان را در اینترنت به اشتراک می گذارند.

    رسانه های غربی مدتی پیش توجه شان به صفحه @therichkidsoftehran جلب شد که در آن اصطلاحا بچه پولدارها، عکسهایی از لحظات خوش خود را منتشر می کنند.

    weeklyStdIURI1.jpgعکس هائی که در این صفحه منتشر می شود، بسیار شبیه همان چیزهائی ست که میان جوانان ایالات متحده آمریکا می بینیم که گاهیف تنها یک روسری یا پرچم ایران به آنها اضافه می شود و می فهمی این عکس در ایران است، نه در آمریکا.

    در این صفحه و صفحات مشابه، کسانی هستند که در برابر آئینه عینک آفتابی می زنند و در حالی که یک تلفن همراه به گوش چسبانده اند، قیافه سکسی می گیرند.

    زنان جوان در بیکینی های کوتاه تر از حد طبیعی، بی پروا در ضیافت های کنار استخر، یا سوار بر قایق های مجلل ، و یا در حال تفریحات غربی گران قیمت مشاهده می شوند.

    دختران بیست و چند ساله در حالی که دمپائی های ۱۰۰۰ دلاری هرمس به پا دارند، در کنار استخرهای بزرگ در خانه های با شکوه تهران پرسه می زنند.

    همه اینها، در حالی است که در طرف دیگر شهر، آدمهای مستاصل کلیه خود را می فروشند تا شکم خانواده شان را سیر کنند. این ایران دیگری است.

    weeklyStdIURI3.jpg

    اسکای نیوز گزارش داد: صادق خان در آستانه آغاز سخنرانی‌اش در نشست جامعه فابیان بود که گروهی از معترضین وابسته به جنبش دست راستی «پندراگون های سفید» با سردادن شعارهایی در حمایت از دونالد ترامپ و برگزیت، نظم جلسه را برهم زدند.

    آن‌ها که پرچم ایالات‌متحده آمریکا را در دست داشتند، شعار صادق خان را بازداشت کنید سر می‌دادند.

    یکی از معترضین با صدایی بلند فریاد زد: خانم‌ها و آقایان ما اینجا جمع شدیم تا بدون خشونت یک شهروند را در کمال آرامش بازداشت کنیم.

    مأموران پلیس بلافاصله وارد عمل شدند تا نظم جلسه را کنترل کنند، که در این میان یکی از معترضین فریاد زد ما اینجا را ترک نمی‌کنیم، هزینه ورودی را پرداخت کرده‌ایم و در چارچوب قوانین مدنی در کنار یکدیگر ایستادگی می‌کنیم. اگر به ما دست بزنید مرتکب تجاوز خواهید شد. عقب بروید و به ما دست نزنید.

    بااین‌حال شرکت‌کنندگان با هو کردن و کف زدن، جو جلسه را دست گرفته و مأموران پلیس را در اخراج معترضین همراهی کردند.

    برای سارو قهرمانی و سایر کشته‌ شدگان اعتراضات مردمی‎

    مانا نیستانی - سایت ایران وایر

    011418MN.jpg

    صدیقی امام جمعه تهران؛ معترضان آشغال بودند

    منبع: سایت ایران وایر

    0001ManaN_garbage.jpg

    kazem-sedighi11.jpgرادیو فردا: درحالیکه پیش از این اختصاص بودجه به نهادها و موسسات دینی اعتراض هایی را به دنبال داشته است،امام جمعه تهران خواستار افزایش بودجه حوزه‌های علمیه شد.

    به گزارش خبرگزاری ایسنا،کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، در خطبه‌های روز ۲۲ دی گفت که در بودجه سال ۹۷ برای بخش فرهنگ «بودجه قابل اعتنایی در نظر گرفته نشده است».

    وی اضافه کرد:«اگر بخواهیم دین را رواج دهیم باید برای حوزه‌های علمیه و مراکز فرهنگی‌ بودجه مناسب پیش‌بینی شود».

    سخنان امام جمعه تهران در حالی بیان شده است که اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه واکنشهایی را به دنبال داشته و به جز برخی از فعالان سیاسی و رسانه ها، برخی از مراجع تقلید نیز به این بودجه‌ها اعتراض کرده اند.

    براساس گزارشها در بخشهای مختلف بودجه سال ۹۷ بیش از دو هزار میلیارد تومان به حوزه‌های علمیه اختصاص یافته است.

    از جمله برای حمایت از حوزه‌های علمیه و مدارس علوم دینی ۴۲۰ میلیارد تومان و برنامه حمایت از آموزش طلاب علوم دینی ۳۵۳ میلیارد تومان اختصاص یافته است.

    همچنین مرکز خدمات حوزه‌های علمیه حدود ۲۹۷ میلیارد تومان برای حق بیمه طلاب و روحانیون غیرشاغل و ۲۵۳ میلیارد تومان برای برنامه پوشش بیمه پایه اجتماعی طلاب تعریف کرده است.

    در بودجه سال آینده همچنین برای «جامعه المصطفی العالمیه» که برای آموزش روحانیون غیر ایرانی فعالیت می کند ۳۰۵ میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته است.

    انتشار بودجه حوزه‌های علمیه انتقادهایی را به دنبال داشت.از جمله آیت الله یوسف صانعی،از مراجع تقلید شیعه در قم اختصاص بودجه به حوزه‌های علیمه را « زمینه ساز فساد» خوانده است.

    وی تاکید کرده بود:«عریض و طویل کردن حوزه صحیح نیست. این همه ساختمان و مدرسه برای چه می خواهیم که مرتب حوزه‌های علمیه را اضافه کنیم».

    بخشهایی از بودجه حوزه های علمیه در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ افزایش یافته است.

    از جمله بودجه مرکز خدمات حوزه‌های علمیه قم از ۸۱۵ میلیارد تومان در سال ۹۶ به ۸۹۷ میلیارد تومان در سال ۹۷ افزایش یافته که افزایش ۱۰ درصدی را نشان می دهد.

    مرتضی کاظمیان،تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس، در مقاله ای در مورد بودجه پیشنهادی دولت نوشت: «برای فهرست‌کردن نهادها و سازمان‌ها و مراکزی که بودجه عمومی را برای پروژه‌های ایدئولوژیک می‌بلعند، آغاز کار آسانی نیست؛ اما شاید بتوان ابتدا به این اشاره کرد که شورای عالی حوزه‌های علمیه بودجه‌ای ۴۴۰ میلیارد تومانی دارد. برای ملموس شدن رقم مزبور، می‌توان به بودجه دانشگاه فردوسی مشهد با ۳۲۷ و دانشگاه تبریز با ۲۵۶ میلیارد تومان اشاره کرد.»

    پس از مطرح شدن جزئیات بودجه سال ۹۷،کمپین هایی نیز در فضای مجازی با عنوان «تغییر بودجه به نفع مردم» تشکیل شده و برخی از شرکت کنندگان در این کمپین‌ها خواستار کاهش بودجه حوزه‌های علمیه،صدا و سیما و نهادهای نظامی شده اند.

    با این حال نمایندگان مجلس تنها اعلام کرده اند که برخلاف لایحه دولت مواردی چون عوارض خروج از کشور و قیمت انرژی افزایش نخواهد یافت.

    حسن روحانی و اعضای دولت او تاکید کرده اند که این بخشهای لایحه دولت نباید تغییر کند.

    برخی از مقام‌های جمهوری اسلامی دلیل تجمع‌های اخیر را موضوعات اقتصادی و مواردی چون افزایش قیمت‌ها دانسته‌اند. این در شرایطی است که معترضان در تجمع‌های خود ضمن اعتراض به گرانی و افزایش قیمت‌ها،‌ شعارهای سیاسی از جمله علیه علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، حسن روحانی،رئیس جمهوری ایران و در حمایت از خاندان پهلوی سر داده‌اند.

    kayhanInterview_011218.jpgمی‌توانستند با باتوم، شوکر و هر چه دم دستشان می‌آمد ما را کتک زدند

    - وقتی پرسیدم چرا مرا دستگیر کردید با مشت به دهانم کوبید و دندانم شکست.
    - تا می‌توانستند با باتوم، شوکر و هر چه دم دستشان می‌آمد ما را کتک زدند.
    - در زندان اوین میان بازداشت‌شدگان متادون توزیع می‌کردند.
    - بعد از مرگ سینا قنبری فضای بند قرنطینه زندان اوین متشنج شد.
    - سینا روحیه خوبی داشت و اصلا قابل قبول نیست خودکشی کرده باشد.

    روشنک آسترکی - کیهان لندن

    از آغاز اعتراضات سراسری در ایران تا کنون گفته می شود بیش از ۳۵۰۰ نفر در شهرهای مختلف بازداشت شدند. برخی از بازداشت‌شدگان با قرار وثیقه یا کفالت موقتا و تا روز برگزاری دادگاه از زندان آزاد شده‌اند و برخی هنوز در زندان هستند. از سرنوشت برخی از بازداشت‌شدگان و محل نگهداری آنها نیز اطلاعی در دست نیست. همچنین تا کنون خبر جان باختن مشکوک دست کم دو نفر از بازداشت‌شدگان تایید شده اما برخی خبر‌ها تعداد کسانی را که در بازداشتگاه به مرگ مشکوک درگذشته اند ۵ نفر عنوان می‌کنند. بیش از بیست نفر نیز در جریان اعتراضات سراسری در خیابان و توسط ماموران نظامی و امنیتی کشته شده اند..

    کیهان لندن با محسن، یکی از بازداشت‌شدگان شهر تهران، که در نخستین روز تجمعات تهران، ۹ دی ۹۶، بازداشت و روز شنبه، ۱۶ دی‌ماه، با قرار کفالت ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد گفتگو کرده است. محسن از نحوه بازداشت، شکنجه و ضرب و شتمی که بازداشتی‌ها تجربه کردند، آنچه در زندان به او گذشته و مرگ سینا قبری در زندان اوین می‌گوید.

    بازداشت توسط لباس‌شخصی‌ها در میدان انقلاب

    محسن در مورد نحوه بازداشت خود به کیهان لندن می‌گوید: «نهم دی‌ماه حوالی ظهر به همراه همسرم به میدان انقلاب رفتیم، پس از مدتی که جمعیت مقابل دانشگاه تهران شکل گرفت و شعارها آغاز شد یگان ضدشورش به جمعیت حمله‌ و مردم را پراکنده کرد. ما به سمت خیابان کارگر رفتیم، لباس شخصی‌ها در گروه‌های چند نفری به سمت مردم می‌رفتند و بازداشتشان می‌کردند. یکی از آنها از پشت به من ضربه زد و وقتی من به سمتش برگشتم با مشت به صورت من کوبید و گفت «به آقا فحش می‌دهی؟ من جانم را برای آقا می‌دهم» بعد هم به همراه دوستانش به من حمله و شروع به کتک زدن من کردند. وقتی همسرم خواست جلوی آنها را بگیرد به صورت همسرم هم اسپری فلفل پاشیدند و همسرم روی زمین افتاد.‌‌ همان موقع مرا کشان کشان به سمت ونی که سر میدان انقلاب پارک بود بردند و تحویل یک نفر دادند. من پرسیدم شما کی هستید از کدام ارگان هستید و چرا مرا گرفتید که آن فرد با مشت زد توی دهان من و همانجا یکی از دندان‌های من شکست. چند نفر دیگری هم از قبل بازداشت کرده بودند و توی ون بودند و وقتی ون پر شد به ما چشم بند زدند و ماشین راه افتاد.»

    محسن می‌گوید نه افرادی که او را بازداشت کردند لباس فرمی از یکی از نهادهای نظامی و انتظامی بر تن داشتند و نه اتومبیل ونی که بازداشتی‌ها را به آن منتقل کردند آرم داشت. محسن و دیگران را حدود ساعت ۳۰: ۴ بعد از ظهر به زیرزمین مسجدی در نزدیکی میدان بردند.

    آنجا وسایل بازداشتی‌ها را از آنها گرفتند و به اتاق‌هایی که در زیرزمین مسجد بود منتقل کردند.

    محسن در مورد برخورد لباس شخصی‌ها با بازداشتی‌ها می‌گوید: «در میان بازداشتی‌ها همه سن و سالی بودند. نیروهای لباس شخصی هیچ سرپرست و ناظری نداشتند و هر کس اعتراضی می‌کرد به شدت کتک می‌خورد. صدای شکنجه یک نفر را می‌شنیدم که جوان هیکل داری بود و دیدیم او را به اتاق بغلی ما بردند و چنان این جوان را کتک می‌زدند و به در و دیوار می‌کوبیدند که دیوار‌ها می‌لرزید. پیرمردی به برخورد ماموران با آن جوان اعتراض کرد و رو به ماموران گفت شما کی هستید؟ چرا توی مسجد خدا دارید جوانان این ممکلت را اینطوری می‌کُشید؟ یکی از بسیجی‌ها پیرمرد را کتک زد و گفت به تو چه ربطی دارد؟ تو خودت مجرمی! یکی از بسیجی‌ها هم که شاید مرا داخل تظاهرات دیده بود بی‌مقدمه از پشت به من هجوم آورد و با مشت و لگد به سر و کمرم می‌کوبید و فحش رکیک می‌داد و می‌گفت تو کی هستی که فکر می‌کنی می‌توانی اعتراض کنی و به آقا فحش بدی؟»

    محسن در ادامه به کیهان لندن می‌گوید "مدام بسیجی‌ها جنگ روانی ایجاد می‌کردند و می‌گفتند: «شما کی هستید که فکر می‌کنید می‌تونید نظام را عوض کنید؟ شما که هیچ، هیچ کس نمی‌تونه نظام را عوض کنه. چه فکری پیش خودتان کردید؟ ما سوریه را حفظ کردیم و حالا شما فکر می‌کنید ما اینجا را از دست می‌دهیم.»

    محسن همچنین می‌گوید پسر نوجوان ۱۶ ساله‌ای میان بازداشت‌شدگان حضور داشت که پیک موتوری بود و در حال گذشتن از محدوده میدان انقلاب بازداشتش کرده بودند. پسر نوجوان گریه می‌کرد و می‌گفت من اصلا توی تظاهرات نبودم داشتم کار می‌کردم و از آنجا می‌گذشتم که چند بسیجی به سمت او حمله کردند و در حال کتک زدن او الفاظ رکیکی به کار می‌بردند و می‌گفتند: «حالا فلانت که کردیم و فلان بلا که سرت آوردیم معلوم می‌شود. ببین چه بلایی سرت بیاریم.»

    zarghami_011218.jpgعزت الله ضرغامی گفت: تعبیر کلی "آشغال" در مورد معترضین، مشابه "خس و خاشاک" هزینه ساز است.

    ضرغامی در کانال تلگرامی خود در ادامه نوشت: کلام غیردقیق، زمینه‌ساز فهم نادرست و بروز فتنه است.

    او ادامه داد: راه حل معضلات فرهنگی - اجتماعی افزایش بودجه حوزه های علمیه نیست!

    حجت الاسلام صدیقی در نماز جمعه امروز تهران با اشاره با ناآرامی‌های اخیر گفت: اجتماع ملت، دریایی را ایجاد کرد و آشغال ها را شست و تمیز کرد. اگر می خواهیم دین را رواج دهیم باید بودجه حوزه های علمیه و فرهنگ را تقویت کنیم

    murder_011218.jpgرادیو فردا، پس از قتل چهار زن عضو یک خانواده به ضرب گلوله در کرمانشاه، دادستان عمومی و انقلاب استان کرمانشاه گفته است که دستگیری عوامل این حادثه «به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفته است».

    بر اساس اظهارات محمدحسین صادقی، دادستان عمومی و انقلاب استان کرمانشاه، سه دختر یک خانواده و مادرشان حوالی ساعت ۱۰ صبح روز جمعه در «آرامستان کرمانشاه» هدف گلوله سرنشینان یک خودرو قرار گرفته و به قتل رسیده‌اند.

    از اظهارات این مقام قضایی استان کرمانشاه بر می‌آید که عاملان این حادثه سرنشینان یک خودروی پراید بوده‌اند. همچنین روایت دادستان کرمانشاه حاکی از آن است که قتل این چهار زن یک قتل خانوادگی است.

    در این باره آقای صادقی به دو خبرگزاری ایسنا و میزان گفته است که در تیرماه امسال مردی پدر همسر خود را با سلاح گرم به قتل رسانده، اما اولیای دم به تازگی از قصاص او گذشته‌اند.

    او افزوده است که پس از آن برادران مقتول در اعتراض به اقدام همسر و فرزندان او، اقدام به قتل آنها کرده‌اند.

    جزئیات بیشتری در این زمینه منتشر نشده است.

    پیش از این هم دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه از وقوع قتل‌هایی در جریان «نزاع‌های خانوادگی و عمومی» در مناطق مختلف این استان خبر داده است.

    C5A10614-754B-4A3E-BE12-FEB512F58954.jpeg«پارک اعتراض» مصوبه جدید شورای شهر تهران است که می‌خواهد اعتراضات مردمی را قانونمند و بی‌دردسر کند تا جلوی موج سواری و تبدیل شدن آن به اغتشاش را بگیرد. اما این طرح از کجا آمده‌ است؟


    مجله مهر: جرقه اعتراضات سراسری به گرانی و موسسات مالی و اعتباری ابتدا از مشهد آغاز شد اما بعد از آن به باقی شهرها کشید و بیش از همه پایتخت را تحت تاثیر خود قرار داد. اعتراضات به حقی که قشر ضعیف را به خیابان کشاند تا نارضایتی خود را نسبت به گرانی‌ها و وضع نامناسب معیشتی نشان دهد. اما اعتراضات با موج سواری ضدانقلاب به آشوب‌های خیابانی تبدیل شد تا امنیت عمومی را با مشکل روبرو کند. موج سواری که از طریق شبکه‌های اجتماعی بر شدت آن افزوده می‌شد و در نهایت موجب فیلتر دو شبکه اجتماعی پرطرفدار شد. در طول این مدت بارها این سوال مطرح شد که چگونه می‌توان اعتراضات مردمی را به نحوی مدیریت کرد که موجب دست درازی‌های ضد انقلاب نشود و هم صدای اعتراضات شنیده شود و هم جلوی آشوب‌های خیابانی و موج‌سواری‌ها گرفته شود؟

    شورای اسلامی شهر تهران در آخرین جلسه خود برای رسیدگی به این موضوع طرح تازه‌ای تصویب کرد. طبق این طرح تهران نیاز به یک «پارک» یا «محلی» همیشگی برای اعتراضات مردمی دارد. محلی که مردم آن را بشناسند و هنگام اعتراض‌هایشان تنها آن‌جا را به عنوان محل تجمع انتخاب کنند و مسئولین نیز برای رویارویی مستقیم با مرد معترض به مکان موردنظر بروند. مکانی که برای اعتراضات مردمی مناسب‌سازی شده باشد و موجب تمیز دادن مردم عادی از آشوبگران خیابانی شود. کاری که مشابه آن در انگلستان وجود دارد و مردم می‌دانند برای بیان اظهارات‌شان به مسئولین و نشان دادن اعتراضات‌شان باید به «هاید پارک» بزرگ لندن بروند.

    euroasia_011218.jpgایران اینترنشنال، وبسایت تحلیلی خبری یوروژیا در گزارشی می‌نویسد، تظاهرات اعتراضی هفته گذشته در سراسر ایران نه‌تنها مشکلات و ناهنجاری‌های عمیق اقتصادی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی را برملا کرد، بلکه در صحنه‌ای بزرگ‌تر آشفتگی جهان اسلام در عصر کنونی را به‌نمایش گذاشت.

    در این گزارش آمده است: «واکنش رژیم‌های مسلمان خاورمیانه و شاخ آفریقا به اعتراضات همگانی مردم کشورشان نشان می‌دهد که در جهان اسلام هنوز یک کشوری که بتواند خود را نمونه و رهبر پیشرفته آن‌ها نشان دهد وجود ندارد».

    اگرچه عربستان سعودی و ایران در سال‌های اخیر برای یافتن این جایگاه در رقابت‌های سختی بوده‌اند، اما به‌نظر می‌رسد در حال حاضر مجموعه‌ای از کشورهای ترکیه، ایران و مصر مشترکاً رهبری جهان اسلام را به‌عهده گرفته‌اند.

    در این میان عربستان سعودی به‌طرز شگفتی‌آوری از ابراز نظر مستقیم در مورد حوادث اخیر ایران خودداری کرده است. اگرچه رسانه‌های عربستان سعودی گزارش‌های روزمره‌ای را در مورد انفجار نارضایتی مردم ایران از حکومتشان منتشر کرده‌اند، ولی رهبران این کشور سکوت اختیار کرده‌اند.

    در نقطه مقابل عربستان سعودی، دولت رجب طیب اردوغان ضمن حمایت از حق مردم ایران برای اعتراض، در حمایت بی‌قید و شرط از حکومت ایران کوتاهی نکرده است. اردوغان شاید تنها رهبر خارجی بود که با آغاز اعتراضات عمومی در ایران شخصاً به حسن روحانی تلفن کرد و حمایت خود را از حکومت او اعلام کرد.

    دولت مصر نیز چندان واکنش مشهودی در مورد اعتراضات ایرانیان نشان نداده است. در این میان آنچه مشخص است اینست که در این آشفتگی جهان اسلام، هریک از قدرت‌های منطقه‌ای در صدد است کشور خود را به‌عنوان نمونه پیشرو در آن نشان دهد، اگرچه هر کدام آنها از نواقص و کمبودهای گوناگونی مانند کمی جمعیت، اقتصاد ناتوان، تضادهای قومی و وجود افراطیون سیاسی در میان خود رنچ می‌برد.»

    trump_011018.jpgیورونیوز - آقای ترامپ در همان نشست در واکنش به سخنان سناتور دموکرات ریچارد دوربین که در دفاع از مهاجرپذیری صحبت کرد، گفت که آمریکا باید در پی اعطای اقامت به مهاجران از کشورهایی مثل نروژ باشد.

    رسانه‌های ایالات متحده آمریکا از اشاره توهین‌آمیز دونالد ترامپ، رئیس جمهوری این کشور به مهاجران برخی کشورها خبر دادند.

    آقای ترامپ روز پنج‌شنبه در ادامه سیاست‌های ضدمهاجرتی خود در یک نشست رسمی در کاخ سفید با اشاره به ورود مهاجران از کشورهایی چون السالوادور، هائیتی و برخی کشورهای آفریقایی گفت: «چرا ما این مردم را از کشورهایی که سوراخ مستراح هستند به اینجا راه می‌دهیم؟»

    وی در همان نشست در واکنش به سخنان سناتور دموکرات ریچارد دوربین که در دفاع از مهاجرپذیری صحبت کرد، گفت که آمریکا باید در پی اعطای اقامت به مهاجران از کشورهایی مثل نروژ باشد.

    دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۲۰ دی ماه در کاخ با ارنا سولبرگ، نخست وزیر نروژ دیدار کرده بود.

    اگر چه برخی نمایندگان دموکرات و حتی جمهوری‌خواه کنگره آمریکا به این سخنان توهین‌آمیز دونالد ترامپ واکنش نشان دادند، اما کاخ سفید بدون تکذیب این خبر در بیانیه‌ای تنها از سیاستمداران «مدافع کشورهای خارجی» انتقاد کرد. برخی تحلیل‌گران آمریکایی می‌گویند این بیانیه تلویحا سخنان جنجالی رئیس جمهوری را تأئید کرده است.

    در بیانیه کاخ سفید همچنین با تأکید بر این که آقای ترامپ برای منافع مردم آمریکا می‌جنگد، آمده است: «آقای ترامپ در پی اصلاح قوانین مهاجرتی آمریکاست تا این کشور پذیرای مهاجرانی باشد که به رشد اقتصای آمریکا کمک می‌کنند.»

    پیش از این نیز نیویورک تایمز به نقل از رئیس جمهوری آمریکا نوشته بود که شهروندان هائيتی و نیجریه مبتلا به ایدز هستند و نباید به آمریکا بیایند.

    واکنش سازمان ملل به سخنان ترامپ

    سازمان ملل متحد به انتشار سخنان توهین‌آمیز رئیس جمهوری آمریکا که ظاهرا هائیتی، السالوادور و جند کشور آفریقایی از جمله نیجریه را هدف قرار داده بود، واکنش نشان داد.

    یک سخنگوی این سازمان روز جمعه با «تکان‌دهنده» خواندن صحبت‌های دونالد ترامپ در نشست رسمی کاخ سفید «نژادپرستانه» و «شرم‌آور» خواند.

    سیاست‌های ضدمهاجرتی ترامپ

    سیاست‌های ضدمهاجرتی بخشی از شعارهای اصلی آقای ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی را تشکیل می‌داد. او از زمان به قدرت رسیدن با اتخاذ تصمیم‌هایی در این زمینه از جمله صدور فرمان منع ورود مهاجران از چند کشور مسلمان، بخشی از وعده‌های انتخاباتی خود را عملی کرد.

    دولت ترامپ همچنین در تازه‌ترین تصمیم خود در اجرای سیاست‌های ضدمهاجرتی، روز دوشنبه ۱۸ دی ماه با حذف دستور العمل مربوط به وضعیت اقامت موقت اتباع السالوادور، زمینه اخراج بیش از دویست هزار تن از آنها را از آمریکا فراهم کرد.

    سیاست‌های ضدمهاجرتی بخشی از شعارهای اصلی آقای ترامپ در جریان کارزار انتخاباتی را تشکیل می‌داد. او از زمان به قدرت رسیدن با اتخاذ تصمیم‌هایی در این زمینه از جمله صدور فرمان منع ورود مهاجران از چند کشور مسلمان، بخشی از وعده‌های انتخاباتی خود را عملی کرد.

    دولت ترامپ همچنین در تازه‌ترین تصمیم خود در اجرای سیاست‌های ضدمهاجرتی، روز دوشنبه ۱۸ دی ماه با حذف دستور العمل مربوط به وضعیت اقامت موقت اتباع السالوادور، زمینه اخراج بیش از دویست هزار تن از آنها را از آمریکا فراهم کرد.

    Abdolsatar_Doshouki.jpg

    چون منقل اگرچه دود آهی داریم

    بر طال ملک نه کارگاهی داریم

    با ما سخنی ز شرح شمسیه مگوی

    ما نیز ازین نمد کلاهی داریم

    قیام ده روزه ملت ایران یکبار دیگر آز و حرص برخی از طمع ورزان حرفه ای را به گونه وسوسه انگیزی به بیراهه کشاند تا از نمد قیام مردم کلاهی برای خود بدوزند. اگر چه اینبار خوشبختانه، شورای رهبری جنبش در پاریس و لندن تشکیل نشد تا موج سواری کنند. اما برخی ها به سنت دیرینه با ادعاهای صد من یه غاز از کاهی کوهی ساختند و داستانها بر وصف "مراد" خویش سفتند ، تا هژمونی خود را بر همگان غالب کنند. آن هم در شرایطی که بهترین جوانان ایران خطر کرده و به خیابانها آمدند تا با گفتن "نه بزرگ" به نظام ولایت فقیه نفی کلیت آن را فریاد بزنند. جوانان بلوچ نیز همانند بقیه هموطنان خود به خیابانها آمده و فریاد "آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی" سردادند. زیرا این شعار غالب راهپیمایی ها در شهرهای مختلف کشور بود. اکنون هزاران تن از آن جوانان شجاع در شکنجه گاهای "فقیه سلطان" زجر می کشند. دور باد از ما تا قیام آنها را مصادره کرده و ادعا کنیم که آنها به رهبرانی چون "من" و "ما" احتیاج دارند. آن هم در شرایطی که وقتی آنها خودجوشانه به قیام برخاستند، ما غرب نشینان در خواب گران بودیم. اگرچه در موارد نادری برخی از معترضین در ابراز ضدیت با نظام مذهبی حاکم و آخوندها شعار "رضا شاه روحت شاد" را سر دادند و یا در یک جایی چند نفر فریاد زدند: "ولعیهد کجایی، به داد ما بیایی"؛ اما بیش از ۹۸ درصد معترضین خواهان "جمهوری ایرانی" بودند. ذکر این حقیقت تلخ هرگز به معنای بی حرمتی به شخص شاهزاده رضا پهلوی (که برای او احترام قائلم) نیست. بلکه مخالفت با تحریف حقایق و فرهنگ نهادینه شده گزافه گویی و مداهنه در بین ما ایرانیان است.

    ژورنالیسم متعهد:

    یکی از وظایف اصلی و اصول بنیادین روزنامه نگاری، پرهیز از مبالغه ارزان و اغراق گویی فراوان و هدفمند؛ و اهتمام در رعایت حقیقت و عدم دخل و تصرف و تحریف در انعکاس اخبار بدانگونه که رخ داده اند، می باشد. برای نمونه متاسفانه آقای دکتر نوری زاده در مصاحبه اخیر خود با شاهزاده رضا پهلوی، بر خلاف سیاق ژورنالیسم حرفه ای؛ و از ره "عزیزپنداری" معمولی و یا به رسم "خوش آمدگویی" اصول روزنامه نگاری را زیر پا گذاشتند، و یا حداق بر حسب "حکایت بر مزاج مستمع گوی، اگر خواهی که دارد با تو میلی"، ادعا کردند که مردم زاهدان در تجمعات خود برای سلطنت شعار داده اند. تا آنجایی که بنده خبر دارم و از بقیه دوستان نیز تفحص نموده ام؛ مردم زاهدان یا چابهار یا هیچکدام از شهرهای استان سیستان و بلوچستان در طی دو هفته گذشته هیچگونه شعاری در حمایت از نظام پادشاهی و یا رژیم گذشته نداده اند. زیرا پدران آنها هرگز خیری از رژیم گذشته ندیده بودند تا در قرن بیست و یکم در حسرت و فراق دوران به اصطلاح طلایی ماقبل "امام" و "انقلاب" احساس دلتنگی بکنند. وانگهی شعارهای آنها در فضای مجازی موجود است که فریاد می زنند "جمهوری ایرانی". حال چرا روزنامه نگار قدیمی مثل دکتر نوری زاده که اکنون صاحب تلویزیون و رسانه و امکانات فراوان هم هستند، حقیقت را در مقابل شاهزاده رضا پهلوی وارانه جلوه می دهند، خود داستانی است پر آب چشم در بستر فرهنگی ما ایرانیان. البته متاسفانه از این نوع "وارانه جلوه دادنها" و تحریف حقایق و تمجید سلایق محدود به این نمونه نیست و این داستان قدیمی سر دراز دارد.

    عبور بی بازگشت از گذشته:

    یکی از خصیصه های بارز قیام ده روزه دی، عبور ملت از مولفه "گزینه بد و بدتر" و انتخاب بین چاه و چاله اصولگرا و اصلاح طلب بود. همگان اذعان دارند که ملت ایران در بهمن سال ۵۷ از چاله نظام پادشاهی به سیه چال بزرگ جمهوری اسلامی فرود آمد. عده ای نیز تبلیغ می کنند که ملت ایران به اشتباه خود پی برده است و می خواهد برای خلاصی از شکنجه گاه های وحشتناک نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی به "نوازشگاهای گذشته ساواک" پناه ببرد تا جبران مکافات شود. غافل از اینکه زندان مخوف و بدنام اوین در دوران رژیم گذشته بنا شده بود و در آن دوران نیز مشتریان بل الاجبار و بی پناه فراوانی داشت. چهل سال نوسان بین انتخاب بد و بدتر در نظام جمهوری اسلامی و کم حافظه ای ملت ایران مرا بر آن وا می دارد تا نقلی از متون دوزخ بیاورم. می گویند از اوصاف جهنم پس از گرزهای آتشین و شعله های مداوم آذر که معصیت کاران پیوسته در آن می سوزند و پس از خاکستر شدن دوباره زنده می شوند یکی هم مراتب و درجات آن است که به گناهکاران بزرگ اختصاص می یابد. از جمله طبقه هفتمین جهنم بنام تابوت که جای مخربین و بدعتگذاران است؛ و در آن عقربی به نام عقرب جراره و ماری به اسم مار غاشیه می باشد که تا هفتصد سر برای او معلوم کرده اند. اما با این همه، عقربهای آن چنان الیم و وحشتناک می باشد که جهنمیان از ترس آنها به مار غاشیه پناه می آورند.

    آینده ایران، پادشاهی یا جمهوری؟:

    بنده نیز برای شخصیت محترمی مثل شاهزاده رضا پهلوی احترام فراوانی قائلم و او را یک سرمایه برای اپوزیسیون می دانم. در نتیجه هیچگونه مشکلی با شخصیت بسیار فرهیخته و آزادیخواه ایشان ندارم. بنده هیچگونه مشکلی خاص و غیرقابل حل نیز با نظام "پادشاهی پارلمانی" ندارم. زیرا بین سه تا چهار دهه تحت سایه نظام "پادشاهی پارلمانی" در بریتانیا زندگی کرده ام، بدون آنکه فشار خونم بالا برود و یا حتی در قبال نهادهای قانونگزاری ضد دمکراتیک و فئودالی نظیر مجلس عیان بریتانیا زره ای از خوابم را از دست داده باشم. اما هراس من از مشکل فرهنگی ما ایرانیان است که "قدیسیت" ویژه ای برای حاکم یا سلطان قائل هستیم . و از طریق تملق و قرابت به سلطان و حاکم و رانت خواری سیاسی ـ اقتصادی می خواهند نان را به نرخ روز بخورند ـ آنهم بضرر دیگران. در تاریخ ایرانی پادشاهانی بسیاری بوده اند که "دیکتاتور" از مادر نزاده بودند. اما متاسفانه حلقه های مختلف چاپلوسان و درباریان و "آتش به اختیاران" فرمان به گوش متملق و فرصت طلب آنها را به مستبد تبدیل کردند. در سال ۲۰۰۸ میلادی (قریب به ده سال پیش) در مقاله ای بنام "زمينه يابی علل ناكامی اپوزيسيون در بستر تاريخ فرهنگ استبدادی وسنتی ايران" به تفصیل به بررسی این موضوع پرداختم؛ و نوشتم که داریوش اول به نقل از كتبیه بیستون می گوید: "خدای بزرگ اهورامزدا است كه داریوش را شاه كرد. اهورامزدا این سرزمین را به من ارزانی فرمود و مرا شاه نمود و من شاه هستم به خواست اهورامزدا." وی در كتیبه اش در شوش نیز یزدانی بودن "فرّ" خویش را تكرار می كند و می گوید آنچه را كه من كردم به خواست اهورامزدا بود. حال این سخنان حاكم ایران در ۲۵ قرن پیش را با سخنان حاكم فعلی (خامنه ای) در قرن بیست و یكم مقایسه كنید. چه چیزی تغییر كرده است؟ او اگر "فر" یزدان و یا سایه الله بود، این دیگری آیت الله و نماینده خدا است. نظامی می گوید: "نزد خرد، شاهی و پیغمبری / چون دو نگین است در انگشتری". "گفته ی آنهاست كه آزاده اند / كاین دو ز یك اصل و نسب زاده اند". فردوسی نیز می گوید: " چنان دان كه شاهی و پیغمبری / دو گوهر بود در یك انگشتری".

    با عنایت به برهان مستدل فوق و با توجه به این حقیقت که "امامت" و "سلطنت" هر دو موروثی و مادام العمر هستند، باید گفت که در مملکت ما قدرت بین دو نگین (سلطنت و مذهب) در انگشتری استبداد که ریشه ای تاریخی و طولانی در کشور ما دارد، جابجا شده است. جابجایی مجدد قدرت سیاسی از نگین مذهب به نگین سلطنت تکرار معکوس اما تلخ و اسفبار تاریخ ما خواهد بود. زیرا علیرغم دمکرات منشی و فرهیختگی و آزادگی شخصیتی مانند شاهزاده رضا پهلوی، متاسفانه فرهنگ ما یک فرهنگ استبداد پرور بوده و است. مضاف بر اینکه در کشور ما سلطنت هرگز سرنگون نشد، بلکه تغییر شکل داد. و جمهوری نیز هرگز به مملکت ما نیامد، تا مدعیان ادعا کنند "ملت جمهوری را هم تجربه کرده است". البته شاید عده ای ایراد بگیرند که هدف آنها نه استقرار سلطنت بلکه نظام "پادشاهی پارلمانی" است. باید گفت که اسم یا واژه ها چندان مهم نیستند، یا وگرنه اسم رسمی سیستم فعلی حاکم بر ایران "جمهوری اسلامی" است و نه حکومت ولایت فقیه.

    گزینه عقلانی ما باید نگین سوم یعنی "مردم" یا "جمهور" باشد که بتوانند هر چهار سال به چهار سال، اگر خوششان نیامد، نگین و انگشتر را یکجا عوض کنند. فرهنگ استبدادپرور ایرانی با فرهنگ ژاپن و بریتانیا و هلند و اسکاندیناویا زمین تا آسمان فرق می کند. متاسفانه فرهنگ ما ایرانیان این قابلیت و ظرفیت را دارد تا هر نوع حاکم دائمی (هر چقدر خوب و محترم و انسان و آزادمنش) تحت هر عنوانی نظیر حاکم، پادشاه، سلطان، ولی فقیه، خلیفه و غیره را تبدیل به یک مستبد بکند که توسط انسانهای حقیری احاطه شده است تا بر مردم "حکم" براند. در نتیجه هراس من نه از شخص شاهزاده رضا پهلوی، که از فرهنگ ملت ایران است. و من در عرض بیش از نیم قرن عمر خویش این فرهنگ ایرانی را در داخل ایران و حتی در بین ایرانیان مقیم غرب دیده و تجربه کرده ام. در نهایت تنها گزینه عقلانی برای یک ایران آزاد و دمکراتیک ، جمهوری سکولار و دمکراتیک ایرانی است. و نه تجویز از چاه در آمدن، و به چاله ما قبلی فرورفتن. این وظیفه همه ما است تا با روشنگری و فرهنگ سازی و به چالش کشیدن فرهنگ "مداهنه"، و فرایند بازاندیشی تاریخی، بستر فرهنگی اجتماعی لازمه را برای کاشتن و آبیاری نهال آزادی و دمکراسی در کشورمان آماده کنیم. صدالبته با احترام به حق دمکراتیک دیگران در ترویج اندیشه و خواسته های خویش.

    عبدالستار دوشوکی

    مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن

    جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۶

    [email protected]

    ۱ ـ https://www.youtube.com/watch?v=0cu2xaVqSHU&t=1717s

    ۲ ـ http://www.asre-nou.net/php/view.php?objnr=1495


    asghar-farhadi-hedyeh-tehrani.jpgصدای آمریکا: در پی تظاهرات گسترده مردمی در ایران و اعتراض به حکومت در شهرهای مختلف، تعدادی از سینماگران داخل کشور با انتشار پیام در شبکه های اجتماعی به این جریان واکنش نشان دادند.

    به گزارش صدای آمریکا در روزهای اخیر شاهد اظهار نظر چهره هایی چون تهمینه میلانی، حمید فرخ نژاد، مهناز افشار، ترانه علیدوستی، مهدی کرم پور و پریناز ایزدیار در این رابطه بودیم اما سخنان اصغر فرهادی کارگردان سرشناس و برنده دو جایزه اسکار تازه ترین پیامی است که درباره این تظاهرات و برخورد خشونت آمیز حکومت با معترضین منتشر می شود.

    این پیام در برخی از سایت های خبری داخلی و صفحات شخصی این هنرمند در شبکه های اجتماعی منتشر شد.

    بخشی از نامه اصغر فرهادی :

    آنچه در این سالها بخشى از مردم را به اعتراض در شکلهای مختلف واداشته، پرسشهای بی‌ پاسخی‌ است که در طی این چند دهه در همه زمینه‌ ها از سر پنهان‌ کاری و مصلحت‌ جویی یا نادیده گرفته شده و بی‌ پاسخ مانده و یا به آن‌ها پاسخ‌های غیرواقعی و توهم‌ آلود داده شده.

    بی ‌اعتنایی به چرا‌ها و پرسشهای انباشته شده در جامعه، برخلاف تصور کسانی که بالا‌ترین وظیفه‌ شان پاسخ‌گویی‌ است، حاصلش نه فراموشی و آرامش که تحقیر اجتماعی ا‌ست و زخم ملتهب تحقیر، مهم‌ترین و قوی‌ترین عامل خشم. هیچ خشمی به اندازه خشم تحقیرشدگی ماندگار و عمیق نیست. به سکوت واداشتن، بازداشت و تهدید پرسش‌گران به معنای از میان رفتن پرسشها نیست. پرسشها باقی‌اند و در گوشه ذهنها در حال تکثیر.

    با تأثر و همدردی با خانواده‌های داغدار و همه آسیب‌دیدگان این اعتراضات و یاد نوجوان عزیز همشهری‌ام «آرمین صادقی» که این روز‌ها چشم‌های سرشار از میل به زندگی‌اش لحظه‌ای از نظرم دور نمی‌شود.»

    واکنش هدیه تهرانی

    اما پس از انتشار این نامه، هدیه تهرانی بازیگر سرشناس ایرانی و هنرمندی که سابقه همکاری با اصغر فرهادی را در کارنامه حرفه ای خود دارد، پیامی در پاسخ به او منتشر کرد که در برخی از سایت های خبری و شبکه های اجتماعی منعکس شد.

    بخشی از پاسخ هدیه تهرانی :

    " نه آقای فرهادی، به گمانم مسئله جسارت سوال پرسیدن نیست! مسئله پاسخ به پرسشها نیست.

    درد مردم چرایی نیست، چرایی فقر، بیکاری و بیماری، درمان، دارو و تامین اجتماعی و بیمه، کمبود امکانات برای معلولان، جانبازان، درد وجود بچه‌ های کار، بچه‌ های بی سرپرست، زنان بی سرپرست، گور خوابی، فروش اعضای بدن، مشکلات زنان سرپرست خانواده، فارغ‌ التحصیلان بیکار، کارگران و کارمندان و دستمزدهای ناچیز، وام و بهره‌های کلان، مصائب کشاورزان، بی خانمانی، بدبختی‌های حاصل از سیل و زلزله و چادر نشینی، انواع آلودگی، اعتیاد، فساد و فحشا، سرنوشت کودکان، ناامیدی و رنج مردان و تبعیض علیه زنان، سرگردانی نخبگان گمنام، سرخی صورت اکثریت هنرمندان از سیلی خودشان، زندانیان زن و مرد دربند به خاطر فقر ، نابودی جنگل‌ها ، دریاچه‌ها ، تالاب ها ، ریز گردها ، مرگ طبیعت و انقراض جانداران و آدم‌ها و بیش و بیش.....‌

    نه آقای فرهادی، مردم چرایی این دردها و ناهنجاریها را می ‌دانند و به دنبال پاسخ به پرسش‌هایشان فریاد نمی‌زنند... مردم دردشان را فریاد می‌زنند و فقط زندگی، خوبی، صلح، آرامش و آزادی می‌ خواهند ، حق تنفس بدون درد بدون خون بدون خشم ، مردم چرائی داغ مادران ایران را می‌ دانند و سرزمین مادری دارمان را می شناسند."

    بحث این دو سینماگر ایرانی بازتاب گسترده ای در فضای مجازی داشت و با واکنش های متفاوتی از سوی کاربرانی همراه بود که موافق یا مخالف یکی از این هنرمندان هستند.


    Kourosh-Erfani3.gifاعتراضاتی که از هفتم دی ماه آغاز شد ما را وا می دارد که به طور جدی در مورد ویژگی های آن بیاندیشیم و به عنوان نیروی دگرگونی خواه ضعف های آن را شناسایی و در صدد رفع آنها باشیم. جنبش اینک در ورای تحلیل های نظری صرف و آکادمیک به الگوهای قابل استفاده برای پیشبرد کار خویش نیاز دارد و به همین دلیل همفکری همه ی آنهایی که می توانند ایده های گره گشا پیشنهاد دهند را می طلبد.

    جنبش و خصوصیات ذاتی آن

    هر جنبش تغییرگرایی برای کسب نتیجه نیاز به سه عنصر دارد: هدف، برنامه و رهبری. هدف خواست مهم و مشخصی است که می خواهد به آن دست یابد. برنامه عبارت است از مسیر استراتژیکی که باید طی کند تا به هدف برسد و رهبری عبارت است از نیرویی که این مسیر را مدیریت و جنبش را هدایت می کند. بدون این سه عنصر، شانس موفقیت و یا حفظ دست آوردهای یک جنبش به شدت کاهش می یابد. تجربه ی این گزاره را در سال 1357 و 1388 داشته ایم.

    جنبش اعتراضی دی ماه گذشته از وسعت و رادیکالیسم بالایی برخوردار بود، اما به طورمشخص این سه عنصر در آن غایب بودند: هدف روشن، استراتژی مشخص و رهبری. لیکن نباید از یاد برد که جنبش اجتماعی پدیده ای است زنده و در حال دگرگونی. زمانی که یک جنبش اجتماعی سه ضرورت لازم یعنی ‌هدف، استراتژی و رهبری را ندارد، لازم است و می تواند گام به گام این عناصر را برای خود بسازد و تدارک ببیند.

    در کشورهای دمکراتیک جنبش ها این فرصت را دارند که این سه عنصر را از قبل برای خود فراهم کنند، در حالی که در کشورهای دیکتاتوری چنین امکانی وجود ندارد و لازم است جنبش، در مسیر تحول خود، این سه ضرورت را تدارک ببیند. به نظر می رسد در جنبش اخیر ایران، بر خلاف حرکت های گذشته، به دلیل وجود رسانه ها و فضای مجازی، این امکان وجود داشته باشد که به سمت حرکتی برویم که در طول زمان استمرار یابد، تکمیل شود و قدم به قدم ضعف های خود را جبران کند.

    برای این منظور لازم است یک دستگاه نظری داشته باشیم تا ویژگی حرکت گام به گام را ترسیم کند. در این زمینه اشاره می کنیم به نظریه ی جنبش های موجی که در کشورهای زیر سلطه ی دیکتاتوری به وقوع می پیوندد و اجازه می دهد جنبش در طول زمان دوام بیاورد. این نظریه را می توان در درازای زمان کامل تر ساخت و تدقیق کرد.

    الگوی موج به موج جنبش

    خصلت طبیعی حرکت موجی در این است که یکسان و یکنواخت شروع و تمام نمی شود، بلکه بر عکس، نقطه فرود و نقطه فراز دارد و این بالا و پایین رفتن ها در کم یا زیاد شدن کنشگری در دل جنبش نقش دارد. تا زمانی که ضرورت ایجاد کننده ی اعتراضات باقی است، جنبش بالا و پایین می رود، فعالیت های آن کم و زیاد می شود، اما ادامه می یابد. اوج گرفتن و فروکش کردن، منطق یک جنش موج به موج است. کسانی که به شکل مکانیکی با این نوع حرکت های اجتماعی برخورد می کنند، فروکش کردن مقطعی را به معنای از بین رفتن و خاموش شدن آن می بینند، در حالی که چنین نیست. فراز و فرود ها می توانند به چندین نوبت برسند، اما در ادامه ی حیات خود- و وقتی ضرورت جنبش همچنان برقرار است-، در یک نقطه به موفقیت نهایی می رسند. این نوع جنبش ها تا زمانی که جامعه به حداقلی از رفاه عمومی و آزادی نرسد ادامه پیدا می کند و بعد از کسب حداقل ها می توانند ضرورت خود را از دست دهند.

    با هر موجی، جنبش یک گام به جلو می رود و میزانی از سه عنصر مورد نیاز خود یعنی هدف روشن، استراتژی مشخص و رهبری را فراهم می کند. هر بار که مردم و جامعه تکان می خورند، رژیم دیکتاتوری یک گام عقب می نشیند. به طور مثال در همین چند روز اخیر نظام بر سر افزایش قیمت بنزین، حکم اعدام برای قاچاقچیان مواد مخدر، بستن فضای تلگرام عقب نشینی نشان داد. چرا؟ از ترس این که جنبش ادامه و گسترش یافته و به سمت رادیکالیزم کشیده شود. پس، با تحرک و تهاجم جنبش، نظام حاکم مجبور به امتیازدهی می شود.

    به این ترتیب خیزش دی ماه ۱۳۹۶ را می توانیم به عنوان موج اول از یک سری حرکت هایی که در آینده قرار است ادامه پیدا کرده و رشد کند تصور کنیم. البته این گفته به معنای این نیست که این پدیده به شکل مکانیکی یا جبری اتفاق می افتد. اینها حاصل اراده ی کنشگران هستند.

    اما هر موج با خود جنبه های مثبت و منفی، یا تاسف بار و امید بخش دارد که باید بررسی شود تا از درس هایی که می آموزیم موج بعدی را بهتر به پیش ببریم.

    • از جنبه های تاسف بار جنبش مردمی دی ۹۶: تعداد ۲۴-۲۵ نفر کشته، نزدیک به ۴ هزار دستگیری که ۵ نفر آنها جان خود را تا این جا در زندان از دست دادند. البته این نکات منفی را برخی به عنوان «هزینه طبیعی» این چنین حرکت های زیر سلطه یک نظام استبدادی می دانند. به هر روی می توان تلاش کرد با کسب آمادگی و سازماندهی این هزینه را کم کرد و به حداقل رساند، هر چند که هیچ گاه نمی توان جنبشی بی هزینه و بی مشکل را تصور کرد. به ویژه در یک دیکتاتوری سرکوبگر و رو به زوال.
    • جنبه امید بخش جنبش مردمی دی ۹۶: حرکت به سمت جلو بوده است. هر چند جنبش قدری فرود آمد اما حالا یک قدم جلو هستیم. این بار تمام جهان و حتی رسانه های محافظه کاری مثل بی بی سی و یا نمایندگان کنگره ی آمریکا و دولت های اروپا متوجه شدند که ملت ایران از رژیم جمهوری اسلامی به طور عمیق و گسترده تنفر دارد. تا همین چهار هفته پیش یک اجماع جهانی بر سر این نکته نبود و هنوز حرف از انتخابات آخر و مشروعیت دولت روحانی بود. با اعتراضات سراسری اخیر، مردم ایران به این جو کاذب تبلیغاتی پایان دادند و این نکته را جا انداختند که دیگر این رژیم را نمی خواهند.

    گام های بعد جنبش:

    در موج بعدی، مردم ایران می روند که هدف جنبش خود را مشخص کنند. هرچند الان هم نشانه هایی از این تعیین هدف وجود دارد. با شعار کلیدی: «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» مردم نشان دادند توهم ساخته و پرداخته ی دستگاه تبلیغاتی رژیم، در مورد وجود دو گرایش متفاوت در نظام، دیگر توسط بخش عمده ای از جامعه ی ایران زدوده شد و حنای اصلاح طلبی دیگر رنگ ندارد. خواست مردم به نحو بارزی در جهت کنار زدن رژیم فرسوده و ورشکسته شکل گرفته است. حال لازم است که در گام بعدی، جنبش به سمت مشخص کردن استراتژی خود برود، یعنی از چه راهی می خواهد کنار زدن این رژیم را به پیش ببرد.

    سپس، وقتی که هدف و استراتژی در امواج بعدی اعتراضات اجتماعی تعیین شد، می رویم به پای این که کدام جریان قرار است آن را رهبری کند. این جریان می تواند مردمی باشد یا وابسته، دمکراتیک باشد یا حتی مستعد استبداد، اما به دست گرفتن رهبری جنبش برای این جریان فقط بستگی به این خواهد داشت که آیا می تواند حرکت را در مسیر خود به سوی هدف هدایت و مدیریت کند یا خیر. هر نیرویی که بتواند جنبش را سازماندهی کند آن را رهبری هم خواهد کرد.

    فراموش نکنیم که سیاست عرصه ی قدرت است و اگر یک جریان سیاسی در صحنه، نفر، امکانات، تجربه، دانش و توان سازماندهی داشته باشد، به نحوی که جنبش را به سوی کامیابی به پیش برد، همان جریان، رهبری جنبش را در دست خواهد گرفت، چه دیگران را خوش آید چه نیاید. همان اتفاقی که در سال ۵۷ روی داد، جریان ارتجاعی خمینی و فرصت طلب مؤتلفه ی بازار سوار بر موج اعتراضات اجتماعی شد و قدرت را به چنگ آورد. این که مردم یک جریانی را بخواهند یا خیر، دوست داشته باشند یا نه، تا زمانی که به عنوان توده های سازمان نیافته در برابر یک قدرت سازمانیافته قرار بگیرند، نمی توانند کاری از پیش ببرند.

    در جنبش های موج به موج، کار بر اساس یک منطق عمل گرا به پیش می رود:

    موج اول: فرازی که جنبش را به راه می اندازد، بعد از آن فرود می آید تا خود را بازسازی و سازماندهی و پیدا کند.

    موج دوم: که در آن جنبش برای خود هدف مشخص می کند، این که موج بعدی چه زمانی خواهد بود را دقیق نمی دانیم ولی قدر مسلم در راه است.

    موج سوم: جنبش بر اساس هدفی که برای خود تعیین کرده مسیر رسیدن به آن را به عنوان استراتژی حرکت مشخص می کند.

    موج چهارم: جنبش که حالا هدف و مسیر دستیابی به آن را برای خود مشخص کرده است می رود تا رهبری خود را انتخاب کند.

    وقتی که از این منطق حاکم بر حرکت های موجی خبر نداریم با هر فرازی هیجان زده شده و احساس نزدیک بودن به نقطه ی پایان و پیروزی را داریم و با هر فرودی تصور می کنیم که جنبش خوابیده و سرخورده می شویم. این در حالیست که باید دریابیم یک جنبش اجتماعی مانند دو صد متر نیست، به مثابه یک دو چهارصد متر امدادی است و شاید، به باور برخی، دو ماراتون است. گام به گام باید پیش رفت، به جنبش پرداخت، آن را تغذیه کرد، نقاط ضعف را برطرف کرد و نقاط قوت را تقویت، تا در خیزش و موج بعدی یک گام دیگر به جلو برود و در نهایت، به پیروزی دست یابد.

    بنابراین نمی بایست با هر فروکشی سرخورده شد، باید به کسب آمادگی، سازماندهی و بالا بردن سطح آگاهی ادامه داد. زمان مشخص برای به نتیجه رسیدن جنبش نباید تعیین کرد. برخی تحولات داخلی و خارجی می تواند به آن شتاب بخشد و یا آن را کند سازد. اما پرسش اساسی این است که آیا هدف مشخص است و آیا در حال پیشرفت در مسیر هستیم یا خیر. اگر بلی از طریق چه روش هایی؟ آیا به سمت اعتصابات سراسری برویم و یا اعتراضات فعال و گسترده .... یا راه دیگری؟ کسانی که برای این پرسش ها جواب های مشخص و عملی دارند همان هایی هستند که رهبری جنبش را و پس از پیروزی، قدرت سیاسی را، در دست خواهند گرفت.#

    atlantic_011218.jpgخلاصه نوشته ای از ولی نصر، مقاله کامل به زبان انگلیسی در وبسایت آتلانتیک (+لینک)

    برگردان فارسی: صدای آمریکا

    اعتراضات اخیر در شهرهای بزرگ و کوچک بیشمار در ایران جهان را شگفت زده و دولت و حاکمیت سیاسی ایران را شرمسار کرد. اما این انتظار که اعتراضات به قیامی مردمی تبدیل شده و جمهوری اسلامی را ناکار کند، تحقق نیافت.

    این اعتراضات تکرار قیام های سکولار شهری در گذشته نبود؛ قیام هایی که تغییرات اجتماعی و فرهنگی، آزادی بیان و مشارکت سیاسی را طلب می کرد. به طور سنتی جدی ترین تهدیدها علیه رژیم زمانی ایجاد شده که تهران دست به شورش زده است؛ همانطور که در سال ۱۳۸۸ چنین شد.

    در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶، صدای مخالفان شهری به خواست عامه پسند عدالت اقتصادی ملحق نشد. جمعیت شهری از سیاست های لیبرالیستی حسن روحانی در اقتصاد بیشترین نفع را برده اند و حامی اصلی او در پیگیری توافق هسته ای بودند.

    بسیاری از این جمعیت شهری ترسیدند اعتراضات اخیر به آشوب بیانجامد یا سیاست ایران دوباره به سوی عوام گرایی رییس جمهوری قبلی محمود احمدی نژاد کشیده شود.

    هیچ رژیمی تا زمانی که بر مناطق شهری عمده کنترل داشته باشد، به طور جدی تهدید نشده است.

    تا زمانی که طبقه متوسط و فقیر شهری به حرکتی مشترک نپیوندند، همانطور که این امر در انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد، انقلابی در ایران رخ نخواهد داد.

    trump2_011218.jpgصدای آمریکا، دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده، که از ابتدا مخالف توافق اتمی سال ۲۰۱۵ جامعه جهانی با ایران بوده است، روز جمعه ۱۲ ژانویه برای «بار آخر» تعلیق تحریم‌های هسته‌ای علیه تهران در چارچوب آن توافق را تمدید کرد.

    رسانه های آمریکا ضمن اعلام این خبر گفتند، پرزیدنت ترامپ خواستار تقویت توافقی شده است که دولت پیش از او زیر بار آن رفته و گفته است اگر تا ۱۲۰ روز آینده - زمان تمدید مجدد تعلیق تحریم ها - اصلاح نشود، از آن خارج خواهد شد.

    در همین حال و لحظاتی پیش از اعلام این خبر، وزارت خزانه داری آمریکا نیز از تحریم ۱۴ فرد و نهاد، از جمله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی، به دلیل نقض حقوق بشر و همچنین ارتباط با برنامه موشکی ایران خبر داد.

    ایران و شش قدرت جهانی گروه ۱+۵ شامل ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان، پس از بیش از یک دهه گفت‌وگو موفق شدند ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ در پایتخت اتریش به توافقی جامع بر سر برنامه بحث‌برانگیز هسته‌ای تهران دست یابند.

    دونالد ترامپ که در دوران تبلیغات انتخاباتی و پیش از آغاز به کار دولت خود در اول بهمن ۱۳۹۵ برجام را یک «توافق بد» خوانده، می‌گوید ایران با فعالیت‌های بی‌ثبات کننده خود در منطقه روح برجام را نقض می‌کند و پایبندی آن را به توافق تایید نکرده است.

    کنگره آمریکا ۶۰ روز فرصت داشت در مورد بازگرداندن تحریم‌های هسته‌ای ایران، که در چارچوب برجام لغو شده‌اند، تصمیم بگیرد. با به سر رسیدن این زمان و عدم تصمیم‌گیری کنگره، رئیس جمهوری باید تا پایان مهلت قانونی تصمیم خود را اعلام می کرد.

    طبق قانون، مجوز لغو تحریم‌های آمریکا علیه ایران باید هر ۱۲۰ روز تمدید شود.

    تصمیم امروز پرزیدنت ترامپ در حالی اعلام شد که وزیران خارجه سه کشور عمده اروپایی عضو گروه ۱+۵ و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز پنجشنبه و پس از دیدار با وزیر خارجه ایران، از رئیس جمهوری آمریکا خواستند به برجام پایبند بماند.

    مقام‌های اروپایی در این نشست مشترک در بروکسل، ضمن تأکید بر لزوم حفظ توافق اتمی با ایران، اذعان کردند که برنامه موشکی بالیستیک ایران و نقش جمهوری اسلامی در منطقه «نگران‌کننده» است؛ اما باید در «چارچوب دیگری» بررسی شوند.

    منتقدان برجام می‌گویند رئیس جمهوری پیشین آمریکا برای رسیدن به توافق با ایران، بیش از حد به تهران امتیاز داده است و در عین حال درآمد‌های ناشی از لغو تحریم‌ها به تقویت فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران در خاور میانه منجر شده است.

    برخی نیز در داخل آمریکا، از جمله باب کورکر رئیس جمهوریخواه کمیته روابط خارجی سنا، ابراز نگرانی کرده بودند که خروج واشنگتن از توافق جامع هسته‌ای ۲۳ تیر ۱۳۹۴ با ایران می‌تواند پیامدهای منفی بر بحران کنونی با کره شمالی داشته باشد.

    Asemeh_Jahangir.jpgرادیو فردا ـ در جریان اعتراض‌های اخیر در حدود ۱۰۰ شهر ایران، ۲۲ تن کشته شدند و دست‌کم دو تن دیگر نیز در زندان‌ها جان خود را از دست دادند که مقام‌های ایران این دو مورد را «خودکشی» اعلام کردند. علاوه بر این موارد، هزاران تن نیز در جریان این اعتراض‌ها بازداشت شدند که مقام‌های قضایی ایران، تعداد دقیق و اسامی این افراد را اعلام نکرده‌اند.

    عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران، از مقام‌های جمهوری اسلامی خواستار انجام تحقیقات درباره کشته‌شدگان و رسیدگی به وضعیت بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر در ایران شده است.

    در گفت‌وگویی اختصاصی با رادیو فردا، خانم جهانگیر از جمله به تشریح دیدگاه خود درباره برگزاری تجمعات اعتراضی در ایران پرداخته است.

    tower_011018.jpgایران اینترنشنال، نشریه آمریکایی تاور در گزارشی (+لینک) در مورد تظاهرات اعتراضی اخیر در ایران می‌نویسد فساد و دزدی در میان مقامات دولتی پس از به‌دست آوردن میلیون‌ها دلار سرمایه در اثر توافق هسته‌ای، دلیل اصلی شورش مردم کشور بوده است.

    در این گزارش آمده است: «لی اسمیت عضو ارشد انستیتوی هادسون برای مطالعات اقتصادی می‌گوید اگرچه تظاهرات هفته گذشته ایرانیان جنبه سیاسی به‌خود گرفته بود، اما ریشه‌های اقتصادی آن برای رهبران جمهوری اسلامی امری ناشناخته نیست.»

    اسمیت می‌گوید: «اقتصاد در زیر رژیم‌های استبدادی، مانند آنچه که در ایران حاکم است، همواره آئینه‌ای از سیستم سیاسی آنهاست. سهمیه‌بندی و تهیه بودجه برای منابع مالی در رژیم‌های دیکتاتوری بر مبنای تبعیض و استثناء و اولویت‌های سیاسی انجام می‌گیرد. اعتراض به شرایط اقتصادی در حقیقت اعتراض به ساختار سیاسی کشور است.»

    تاور می‌افزاید: «در رأس حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی سپاه پاسداران آن قرار دارد که مسئول اجرای امنیت داخلی و برنامه‌های خرابکارانه توسعه‌طلبی در خارج از مرزهای کشور است.

    بر مبنای آمار رسمی، بیش از ۴۰ درصد اقتصاد ایران در کنترل سپاه پاسداران است که از درآمدهای نفتی، توسعه زیربنایی، ساختمان‌سازی، صنایع تولیدی، الکترونیکی و بخش‌های صادرات و واردات تغذیه می‌کند.

    به گفته پژوهشگر امور اقتصادی ایران سعید قاسمی‌نژاد، «سپاه پاسداران و رهبران آن همزمان وام‌های کلانی را از بانک‌های دولتی قرض گرفته‌اند که یا به یغما رفته‌اند و یا در پروژه‌های شکست‌خورده اقتصادی نابود شده و هرگز به خزانه مملکت باز نگشته‌اند».

    مقاله تاور می افزاید: «به زبان ساده، این یعنی اینکه دولت مرکزی ایران سرمایه و پول کافی برای درمان دردهای بیشمار اقتصادی و اجتماعی کشور در اختیار ندارد.

    این در حالی است که جک لیو وزیر پیشین خزانه‌داری آمریکا در زمان امضای توافق هسته‌ای ادعا کرده بود که: «انتظار می‌رود ایران با این توافق و آزاد شدن سرمایه‌های آن و رفع تحریم‌های بانکی و اقتصادی به برنامه‌ریزی جدیدی برای بودجه کشور در امور ساختمان زیربنای اقتصادی، تثبیت ارزش پول ملی و گسترش بازار وارداتی به کشور همت بگمارد.»

    پرزیدنت اوباما نیز در تأیید این گفته‌ها اعلام کرده بود که «آمریکا امیدوار است و کارشناسان ما بر این باور هستند که پول‌های آزاد شده در اثر این توافق به‌سوی بهبود وضعیت زندگی و آسایش ایرانیان و کمک به بازسازی کشورشان برود.نه تروریزم و فساد!»

    RafsanjaniKhamenei

    حتما در اطراف خود دیده اید که والدین شخص فارغ التحصیل، فرزندشان را در میهمانی ها و جمع های دوستانه، «دکتر» یا «مهندس» صدا می زنند و به این وسیله می خواهند تیتر فرزندشان را در اجتماع دور و بر خود، جا بیندازند.

    نکته ی جالب اینجاست که گاهی اوقات این تلاش ها بی نتیجه می ماند و شخص با وجود دکتر و مهندس شدن، همچنان به روال سابق، حسن و حسین نامیده می شود!

    حکایت سید علی خامنه ای هم از این حکایت هاست! مرد بد اقبال، بعد از ۲۸ سال در اختیار داشتن سکان رهبری هنوز در جامعه و حتی در میان افراد حکومت، همان سید علی سابق مانده است و هر چه تیتر و لقب و عنوان به او داده اند، افاقه نکرده است! شاهد آن هم همین گفت و گوهایی ست که بعد از انتشار نوار کامل انتخاب او به عنوان رهبر در سطح جامعه و مجامع سیاسی به راه افتاده است.

    ۲۸ سال در کاری بودن و قبل از آن هم سال هایی چند کار آموزی کردن، عمله ی عادی را هم تبدیل به بنا می کند اما کاراکتر سید علی، به گونه ای بوده است که با وجود مهندس شدن هم کماکان همان عمله ی سابق به نظر می آید!

    این موضوع در طول این سال های طولانی به سید علی آسیب روحی فراوان زده و به رغم لقب دادن اطرافیان و امام خواندن و آیت العظمی خواندن او، او را دچار خود کم بینی مفرط کرده است.

    افراد خود کم بین، برای نشان دادن قدرت خود در کاری که هستند، گاه بر خلاف منطق و نظر اکثریت دست به کارهایی می زنند تا ثابت کنند که آن ها هستند که تصمیم گیرنده اند و می توانند نظر خود را به کرسی بنشانند.

    این افراد خصلت بد دیگری نیز دارند و آن این که همطرازان خود را به چشم رقیب و دشمن می بینند و به هر صورت شده، خواهان پیشی گرفتن از آن ها هستند.

    حضور هاشمی رفسنجانی در کنار خامنه ای چنین رقابت و دشمنی یی را رقم زد و خامنه ای بخصوص در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد خواست تا قدرت و برتری اش را نسبت به رفسنجانی با بال و پر دادن به احمدی نژاد نشان دهد که از بد حادثه شخص بال و پر داده شده توو زرد از آب در آمد و دلیلی دیگر شد برای سید علی ماندن این فرد بد اقبال!

    برای یافتن مقام و عظمتی که شخص برای خود قائل است، گاه موضوع بزرگ نمایی را به حال خود رها کردن و کار را به دست سرنوشت سپردن می تواند موثر باشد، خاصه آن که رقیب و همطرازی برای خامنه ای باقی نمانده و به قول معروف علی مانده است و حوض اش!

    Motahhariعلی مطهری طی سخنانی در پنجمین کنگره حزب هبستگی با اشاره به سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: باید کلمه مصلح اجتماعی را برای ایشان بکار ببریم. شهید مطهری می فرمود مصلح واقعی کسی است که با نقاط ضعف جامعه مبارزه می کند، اگرچه از محبوبیت او کاسته می شود. ما این حالت را در مرحوم هاشمی رفسنجانی می دیدیم. مخصوصا در این سال های آخر که ایشان رسالت خود را به خوبی انجام داد.

    مطهری تاکید کرد: مرحوم هاشمی جایی که احساس می‌کرد جامعه راه انحرافی را می‌رود ایستاد و آگاهی بخشی کرد و اجازه نداد این اتفاق بیفتد و در نهایت پیروز شد. بالاخره صحنه جامعه را برگرداند و عوض کرد و کاری کرد که جریان حاکم در سال ۹۲ کنار رفت. نامه‌ای که هاشمی رفسنجانی در سال ۸۸ به رهبری نوشتند به نظرم سند افتخاری است که ایشان تاکید کردند اگر از اینجا جلویش را نگیریم نمی‌توانیم کاری کنیم.

    وی افزود: اگر به تبلیغات زمان انتخابات برگردیم متوجه می‌شویم در آن زمان هم رفتاری که آقای قالیباف با آقای روحانی داشت و کمتر از آن رفتاری که آقای رئیسی داشت در روح و روان مردم تاثیر خود را برجای گذاشته است؛ اینکه بگوییم این ۳۰۰۰ میلیارد یا ۸۰۰۰ میلیارد را چه کسی برد یا چه کسی خورد شاید درست نباشد و ممکن است خیلی از این موارد و اختلاس‌هایی که نام برده می‌شود، معوقات بانکی باشد؛ در واقع دزدی نشده اختلاسی نشده باید بروند پول را برگردانند.

    نایب رییس مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: امروز یک گام پا را فراتر گذاشته‌ایم. سال ۸۸ کسی جرات نمی‌کرد، اما امروز می بینیم هم اصولگریان و اهم اصلاح‌طلبان حق اعتراض را قبول دارند اما اصلاح‌طلبان همان موقع هم می‌گفتند. باید اعتراض را در جمهوری اسلامی به رسمیت بشناسیم و این به معنی براندازی و مخالفت با ولایت فقیه نیست. ما هم مانند بقیه کشورها باید اجازه دهیم مردم در یک فضا و مکان مناسب کار خود را انجام دهند. نباید از شعار دادن مردم و توهین مردم به مقامات بترسیم.

    khobregan_entekhab_rahbar.jpgایرنا ـ پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان چهارشنبه شب درپی انتشار فیلمی از جلسه رای‌گیری مجلس خبرگان رهبری در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ در فضای مجازی به توضیح بخش هایی از جلسه انتخاب رهبری اقدام کرد.

    مشروح گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان رهبری در مورد جلسه رای گیری ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ به شرح زیراست:

    قانون اساسی در مورد انتخاب رهبر چه می‌گفت؟

    طبق اصل صد و هفتم قانون اساسی کشور که در سال ۵۸ با رای مردم اجرایی شد، در این شرایط باید خبرگان ملت، فردی واجد صلاحیت مرجعیت را که دارای بینش سیاسی و توانمندی در اداره کشور باشد به رهبری برمی‌گزیدند و در صورتی که فردی را شایسته این مقام نمی‌یافتند، در قانون این امکان وجود داشت که خبرگان گروهی از مراجع واجد صلاحیت (۳ تا ۵ نفر) را به عنوان شورای رهبری انتخاب کنند تا با هم اداره کشور را به عهده بگیرند.

    لازم است گفته شود که دانستن تفاوت اجتهاد و مرجعیت برای فهم تمام این مطلب ضروری است. مجتهد کسی است که توانایی استنباط و فهم احکام دین از منابع فقهی را دارد و می‌تواند حکم دین را در موارد مختلف تشخیص دهد؛ اما مرجع تقلید کسی است که نظریات فقهی خود را در کتابی که معمولا توضیح المسائل نامیده میشود منتشر کرده باشد و در یک کلام علاوه بر اجتهاد، مقلدانی داشته باشد که از او تقلید می‌کنند و وجوهات شرعی خود را در اختیار او قرار می‌دهند.

    eterazat_dokhtar.jpgمن به هیأت ما زاده شدم؛

    به هیأت پرشکوه انسان

    احمد شاملو

    اگر مشروطه را نقطه‌ی عطف تحرکات سیاسی - اجتماعی مردم برای دست‌یابی به خواست متعالی آزادی، عدالت و احترام به کرامت انسانی بدانیم، بیش از یک‌صد سال است که ما مردم ایران در فرازهای تاریخ معاصرمان کنار یکدیگر ایستاده‌ایم. در این سال‌ها چه بسیار برای دست‌یابی به پیروزی‌هایی هر چند کوچک به شعف آمده‌ایم و چه بسیار برای جان‌باختگان این راه گریسته‌ایم.
    در آخرین سلسله تظاهرات که سال هشتاد‌و‌هشت به کوشش طبقه‌ی متوسط جامعه شکل گرفت، برخلاف این روزها، شاهد حمایت چشم‌گیر آزادی‌خواهان ایران، روزنامه‌نگاران‌، هنرمندان و فعالان فرهنگی و اجتماعی داخل و خارج ایران بودیم.
    امروز معترضان، خواهان تغییرات ساختاری اساسی در کشور هستند. معترضانی که با استمرار بر‌ خواست‌های خود نشان دادند انگیزه‌ی حرکت‌شان، رفع مشکلات معیشتی، بی‌عدالتی اجتماعی، تبعیض قومی و مذهبی، تبعیض جنسیتی، اعمال خشونت بر مردم و تحجرگرایی است.
    مردمی که پس از بی‌نتیجه ماندن اعتراض‌های پی‌گیر صنفی و مدنی مسالمت‌آمیزشان، نه تنها به حقوق از دست‌رفته‌ی خود دست نیافتند، بلکه با افترا، خشونت و بی‌رحمی سازمان‌دهی‌شده‌ای مواجه شدند.

    Badamchianعضو شورای مرکزی حزب موتلفه گفت: آقای هاشمی در پاکی مالی به سر برد و پول‌هایی که قبل از پیروزی انقلاب به دست آورد حاصل کار خودش بود. او غیر از آن چیزی که از طریق کسب حلال به دست‌ آورده بود منبعی دیگری نداشت و به هیچ‌ وجه اهل سوءاستفاده نبود.

    «آیت‌الله هاشمی یکی از سیاستمداران برجسته کشور و جهان بود و در پاکی مالی به سر می‌برد و پول‌هایی که قبل از پیروزی انقلاب به دست آورد حاصل کار خودش بود. وی در جریان اجرای حکم حسنعلی منصور شرکت نداشت». اینها بخشی از سخنان اسدالله بادامچیان است که سابقه آشنایی ۵۰ ساله با مرحوم آیت‌الله هاشمی دارد. عضو برجسته حزب مؤتلفه اسلامی معتقد است هر کس آنچه را که از آقای هاشمی می‌داند بگوید و سعی کنیم هاشمی را مصادره نکنیم. وی با اشاره به مواضع اصولگرایان در سال‌های اخیر معتقد است ما فاصله نگرفتیم و معتقدیم کسانی که مبارزه می‌کنند سلیقه‌های گوناگون دارند: «هیچ وقت با آقای هاشمی اختلافی در اصل نظام جمهوری اسلامی نداشتیم و مؤتلفه با اختلاف‌ سلیقه با هاشمی در ارتباط و به او احترام می‌گذاشت». ماحصل گفت‌وگوی عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه را با ایلنا می‌خوانید:

    Trumpیکی از همکاران نزدیک ترامپ گفت که رئیس جمهوری آمریکا تصمیم خود مبنی بر ادامه تعلیق تحریم‌ها را گرفته و آن را تمدید خواهد کرد. این فرد مطلع اعلام کرده که ترامپ برای اصلاح توافق اتمی مهلت تعیین خواهد کرد.
    خبرگزاری رویترز روز جمعه (۲۲ دی/۱۲ ژانویه) به نقل از یکی از همکاران دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا گزارش داد که رئیس جمهوری تصمیم خود را گرفته و از قرارداد اتمی با ایران خارج نخواهد شد و تعلیق تحریم‌های ایران را تمدید خواهد کرد.
    این مقام نزدیک به رئیس جمهوری آمریکا که خبرگزاری رویترز از ذکر نامش خودداری کرده گفته است این تصمیم را ترامپ روز پنجشنبه گرفته و کاخ سفید تا قبل از ظهر روز جمعه (به وقت آمریکا) این تصمیم را اعلام خواهد کرد. رویترز می‌نویسد که این فرد از تصمیم ترامپ آگاهی دارد.

    Ali_Khamenehei.jpgآقای سید علی خامنه‌ای، ولی مطلقه فقیه نظام جمهوری اسلامی،

    ما ایرانیان میهن دوست امضاء کننده این بیانیه، پشتیبانی کامل خود را از خواسته‌های هم میهنان معترضمان در ایران که خواهان گذار از جمهوری اسلامی و دستیابی به یک نظام دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت هستند اعلام می‌داریم.

    ما حق هر ایرانی می‌دانیم که بتواند آزادانه نسبت به نظام کشورش و لزوم تغییر آن در چهارچوب اصل جهانی آزادی بیان و اجتماعات ابراز نظر نماید. این حق سی و نه سال است که از ایرانیان سلب شده است. اکنون هم میهنان ما و به ویژه جوانان که به حق از ستم و فساد گسترده و انحصار طلبی کاربدستان نظام اسلامی جانشان به لب رسیده، برای استقرار یک حکومت بر خاسته از اراده مردم فریاد اعتراض و خشم خود را به خیابان‌ها آورده‌اند. شما چاره‌ای جز درخواست بخشش از ملت ایران و استعفاء ندارید.

    drought_011218.jpgرادیو زمانه، فقط خطر زلزله تهران را تهدید نمی‌کند. بحران بی‌آبی هم زندگی اجتماعی در پایتخت را به مخاطره انداخته است. فرماندار تهران اعلام کرده که اگر کاهش بارندگی به همین شکل ادامه یابد، ۵۲ درصد از اهالی تهران از آب آشامیدنی محروم می‌مانند. مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب تهران اعلام کرده که برای عبور از بحران آب در پایتخت، هر روز کارشناسان جلساتی را برگزار می‌کنند. با این حال ظاهراً تنها یک راه باقی مانده: مجازات مشترکان پرمصرف یا جیره‌بندی آب. کارشناسان همچنان به چرخه معیوت مدیریت مصرف آب و دفع فاضلاب در مدار بسته در یک «شهر پایدار» به عنوان مهم‌ترین دلیل بحران کم‌آبی تهران اشاره می‌‌‌کنند.

    محمد پرورش، مدیر عامل شرکت آب و فاضلاب تهران جمعه ۲۲ دی در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از برگزاری جلسات روزانه برای چاره‌اندیشی پیرامون بحران آب آشامیدنی در تهران خبر داده است. به گفته این مقام مسئول «چندین سناریو» برای گذر از پیک آبی طرح شده. مبنای همه این سناریوها مدیریت مصرف است در معنای صرفه‌جویی و نه اصلاح چرخه معیوب بازیافت مؤثر آب‌های فاضلاب:

    «مدیریت مصرف موضوعی است که مشترکان در تمام فصول باید به آن توجه داشته باشند چراکه نه تنها تهران بلکه کل کشور چندین سال است که با تنش آبی دست و پنجه نرم می‌کند.»

    پنجشنبه ۲۱ دی عیسی فرهادی، فرماندار تهران هشدار داده بود که چنانچه بارندگی افزایش پیدا نکند، نیمی از اهالی تهران و استان البرز از دسترسی به آب آشامیدنی محروم می‌مانند:

    مشخصات پرواز آیت الله هاشمی شاهرودی از هامبورگ به مقصد تهران

    آیت الله هاشمی شاهرودی قرار است با این پرواز به ایران بگریزد:
    ایران ار - پرواز ۷۲۲ - از مبدا هامبورگ - ساعت ۱۳:۲۵ امروز پنجشنبه ۲۱ دی ماه - ترمینال ۱

    اخبار تکمیلی: لحظه‌ به‌ لحظه با فرار هاشمی شاهرودی از آلمان....

    تیتر خبری مجله بیلد آلمان: قاضی مرگ ایرانی، از کلینیک می گریزد! او قصد دارد از هامبورگ به ایران پرواز کند. معالجه ی سرطان او در هانوفر نیمه کاره ماند:

    photo_2018-01-11_03-48-47.jpg

    آیت الله شاهرودی با خودروی نمره دیپلماتیک از کلینیک خارج شد:

    photo_2018-01-11_04-09-11.jpg

    او تحت حفاظت کارکنان سفارت جمهوری اسلامی به فرودگاه رفته است:

    photo_2018-01-11_04-09-11 (2).jpg

    فرودگاه هامبورگ: معترضان به بازگشت شاهرودی به ایران:

    photo_2018-01-11_05-24-46.jpgphoto_2018-01-11_05-24-47.jpg

    سخنان شجاعانه زن ایرانی در فرودگاه آلمان در تجمع ایرانیان برای جلوگیری از فرار شاهرودی:

    هواپیمایی که شاهرودی را به ایران باز گرداند:

    photo_2018-01-11_05-32-08.jpg

    آیت الله شاهرودی در حال فرار:

    photo_2018-01-11_13-03-49.jpgهواپیما در مسیر تهران:

    photo_2018-01-11_05-32-30.jpg

    فرار از بیمارستان!

    | No Comments

    shahroodifararphshp.jpg

    shahroodifararphshp2.jpg

    بی بی سی، اجرای مشترک گروه موسیقی بوشهری لیان به همراه گروه خانه درام چین در جشنواره موسیقی فجر در تهران خبرساز شد.

    در شب سوم جشنواره موسیقی، جمعه ۲۲ دی ماه، گروه لیان به سرپرستی محسن شریفیان با نوازندگانی از چین در فرهنگسرای نیاوران اجرا داشت که به گفته بعضی از شرکت‌کنندگان در میان برنامه پوشش یکی از نوازندگان زن از سر او افتاد.

    در عکس‌هایی که یکی از عکاسان خبرگزاری مهر در اینستاگرام خود منتشر کرده، به نظر می‌آید که یک زن دیگر که ظاهرا از مسئولان اجرای برنامه است، روسری سیاه بر سر او می‌اندازد.

    محمد مهیمنی، عکس‌‌ها را در اینستاگرام خود منتشر کرده است.

    chinaFajrHijab1.jpgchinaFajrHijab2.jpgchinaFajrHijab3.jpgchinaFajrHijab4.jpgسی‌و‌سومین جشنواره موسیقی فجر از بیستم دی‌ماه آغاز شده و ده روز ادامه خواهد داشت.

    زنان به طور ویژه در این برنامه فقط دو برنامه مختص بانوان دارند.

    shahroodifararphshp3.jpg

    Saudiدولت عربستان سعودی اعلام کرد زنان خارجی بالای 25 سال می توانند به تنهایی و بدون همراهی 'محرم' برای گردشگری به این کشور سفر کنند.

    پایگاه روسیا الیوم نوشت: منابع رسانه ای سعودی به نقل از عمر المبارک مدیر اداره گذرنامه در سازمان گردشگری و آثار ملی سعودی، اعلام کردند که از این پس برای زنان خارجی بالای 25 سال به منظور ورود به این کشور، بدون همراهی محرم، روادید گردشگری صادر می شود.

    به گفته المبارک، روادید گردشگری به صورت جداگانه صادر می شود و برای 30 روز معتبر خواهد بود و با روادید اشتغال، حج وعمره وسفر عادی متفاوت است.

    به گفته منابع رسانه ای، قوانین جدید صدور روادید در سه ماهه نخست سال جاری میلادی منتشر خواهد شد.

    به نوشته روسیا الیوم، در یک دوره آزمایشی صدور روادید گردشگری در عربستان بین سالهای 2008 و 2010، حدود 32 هزار گردشگر به این کشور سفر کردند.

    RamezanSharifسخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد: در اینکه حزب بعث و بقایای خاندان صدام در جنایت‌ علیه امت اسلامی به‌ویژه ملت ایران، هر آنچه از دستشان بر می‌آمده انجام داده‌اند، شکی وجود ندارد.

    به گزارش «تابناک»، سردار رمضان شریف پیش از ظهر امروز در حاشیه آیین اختتامیه جشنواره مطبوعات و خبرگزاری‌ها، پایگاه‌های خبری ابوذر و بزرگداشت روز بسیج رسانه در جمع خبرنگاران اظهار کرد: در بین دشمنان جمهوری اسلامی دشمنان شناخته شده‌ای وجود دارند.

    او با اشاره دشمنی منافقین، سلطنت‌طلبان، آل سعود به نیابت از آمریکایی‌ها، حزب بعث و غیره افزود: در اینکه حزب بعث و بقایای خاندان صدام در جنایت‌ علیه امت اسلامی به‌ویژه ملت ایران، هر آنچه از دستشان بر می‌آمده انجام داده‌اند، شکی وجود ندارد.

    سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: در جریان اغتشاشات اخیر هم ملت ایران نشان داد که از منافقین به دلیل 17 هزار شهید ترور و جنایت‌های متعدد، آل سعود و سلطنت‌طلبان به دلایل اینکه که در طول تاریخ همواره دشمنی‌های خود علیه انقلاب اسلامی را آشکار کرده‌اند، نفرت دارند.

    وی خاطرنشان کرد: طبیعی است که هرگاه فرصتی پیش بیاید و گروه‌های ضدانقلاب و دشمنان ایران اسلامی فرصتی برای ضربه زدن پیدا کنند، دشمن نیز امکانات خود را در این مسیر به کار می‌گیرد تا به امنیت و پیشرفت کشور ضربه بزند اما با وجود حمایت‌ها و پشتیبانی‌های همه‌جانبه مالی اطلاعاتی و لجستیکی نظام سلطه و استکبار و ارتجاع منطقه، همواره در این عرصه ناتوان بوده‌اند.

    شریف بیان داشت: در اینکه خانواده صدام جنایتکار و معدوم هم در این حوادث نقش داشتند نیز اطلاعات وجود دارد و این اطلاعات نشان می‌دهد که آنها نیز سعی داشتند با کمک به گروه‌های معاند به نظام اسلامی ایران ضربه بزنند.

    به گزارش قم اسپورت، روز یکشنبه در حدود ساعت ۱۷:۳۰ در خیابان خاکفرج قم ، دختر دوچرخه سواری توسط یک موتورسوار از پشت هل داده می شود ، تعادل خود را از دست می دهد و از ناحیه صورت و سر به شدت آسیب می بیند.

    وی می گوید: داشتم با آرامش کنار خیابان به سمت منزل ، رکاب می زدم اما ناگهان ضربه ای رو حس کردم دیگه نفهمیدم که چه اتفاقی افتاد. تا اینکه صدای کسی رو شنیدم که می گفت خانم خانم... و به هوش اومدم.

    این دوچرخه سوار اینطور ادامه می دهد: بلندم کردن نشوندنم روی جدول کنار خیابون. گفتم چی شده ؟ گفتن تصادف کردی. گفتم چرا ؟ با کی؟ گفت یه موتورسوار عمدا بهت زد و فرار کرد. یهو دوچرخه رو دیدم یادم اومد داشتم رکاب میزدم. بعد از درد کتف و شونه و دستم زدم زیر گریه.

    دختر دوچرخه سوار از لحظه تصادف چیزی را به خاطر ندارد. پس از این اتفاق بوده که پلیس و آمبولانس وارد کار می شوند و دوچرخه سوار به بیمارستان منتقل می شود.

    3592ea654fcd57.jpgاین دختر دوچرخه سوار که نخواسته نامش فاش شود می گوید: صورتم که داغون شده. دستم شکسته. کتف و شونه و گردن و زانومم درد میکنه. سرمم که خیلی درد میکنه نمیدونم کی بود. داداشم رفته محل تصادف ولی کسی رو پیدا نکرده . شکایتم امروز داداشم رفته . کارشو راه ننداختن. دوچرخمم ندادن.

    با این حال مشکل سپس مرتفع شده و به این موضوع رسیدگی لازم صورت گرفته و دوچرخه وی نیز به او بازگرداتده شده است. در این زمینه همکاری لازم با او صورت گرفته است.

    khameneiHashemi_011018.jpgاکبر گنجی خبرنامه گویا

    امروز نخستین سالگرد درگذشت اکبر هاشمی رفسنجانی بود. همزمان کلیه رسانه های اصول گرا فیلم هاشمی را منتشر کرده اند که در آن گفته است:"در ایران دو نفر مانند من و رهبری را پیدا نمی‌ کنید که تا این اندازه نزدیک به هم باشند، عشق من آقای خامنه‌ای است. بیش از ۵۰ سال است که ما با هم دوست و همکار هستیم و اسرار جدا از هم نداریم".

    این ادعا دروغ محض است. چرا؟


    الف- معنای این ادعا این است که علی خامنه ای از همسر و فرزندان هاشمی هم به او نزدیکتر بوده اند. یعنی خانم عفت مرعشی عشق هاشمی نبود، علی خامنه ای که او را حاشیه نشین و فرزندانش را زندانی و ممنوع الخروج از کشور کرد، عشقش بود؟


    ب- علی خامنه ای حداقل بعد از خرداد ۱۳۷۶ دیگر چنان رابطه نزدیکی با هاشمی رفسنجانی نداشت. هاشمی چندین بار گفت که پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش، ابتدأ دیدارهای او و رهبری به دو ماه یک بار تبدیل شد و بعدها به موارد ضروری کاری کاهش یافت و بسیار کم همدیگر را می دیدند.

    پ- خامنه ای اگر شخصاً هم در مراسم افراد انقلابی و ارزشی شرکت نکند، حداقل رئیس دفترش یا فرزندانش را به مجالس ترحیم این گونه نیروها به نمایندگی اعزام می کند. امروز رئیس دفتر خامنه ای- محمدی گلپایگانی- و فرزندانش در مراسم هاشمی شرکت نداشتند. یعنی علی خامنه ای ، هاشمی رفسنجانی را حتی یک انقلابی و ارزشی به شمار نمی آورد، چه رسد به رابطه عاشق و معشوقی.


    ت- نیروهای اصول گرای نظامی و غیر نظامی ای که خود را نیروهای انقلابی و ارزشی قلمداد می کنند، نیز، در این مراسم حضور نداشتند. به جای آن، کوشش شان را صرف این کردند که هاشمی رفسنجانی خاطره سازی درباره آیت الله بهشتی کرده و دروغ گفته است(به عنوان نمونه به مقاله "تراژدی دروغ در قامت اعتدال" وبسایت مشرق- یکی از وبسایت های سپاه- بنگرید). آنان حتی به شدت به آیت الله جوادی آملی تاختند که چرا از هاشمی رفسنجانی تعریف و تمجید کرده است؟ آیا نامه «بدون سلام و والسلام» هاشمی در سال ۸۸ به رهبری را از یاد برده اید؟


    ث- هر کس اندکی علی خامنه ای را می شناسد، می داند که با رحم و شفقت و گذشت میانه ای ندارد. بسیار متکبر و کینه ای است. حصر چند ساله بزرگانی چون آیت الله منتظری، مهندس میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی ، چند نمونه از کینه توزی اوست. کینه توزی و انتقام گیری ملکه او شده است.

    Ar67j323244w2w2_small.jpgاز فیسبوک علی اکبر امیدمهر، دیپلمات پناهنده جمهوری اسلامی

    قیام ملی و سرتاسری مردم ایران در داخل کشور و اتحاد اپوزیسیون واقعی و برانداز در خارج و حمایت جانانه (تظاهرات در اقصی نقاط جهان از 100 تا 10000 نفره) ازین قیام باعث واکنش جهان در مقابل رژیم بطرفداری ار مردم ایران شد.در آمریکا،قطعنامه پیشنهادی علیه رژیم و به طرفداری از خیزش مردم برای تغییراین رژیم،بطور متحد و یکپارچه از سوی جمهوریخواهان و دموکراتها و تنها با دو مخالف در مجلس نمایندگان به تصویب رسید.از زمان روی کار آمدن پرزیدنت ترامپ هیچ مصوبه ای با این قاطعیت و اکثریت به تصویب نرسیده بود.روز قبل رهبر رژیم همچون همیشه با چشمان بسته و گوشهای ناشنوا اما و فقط دهان همیشه بازش،خیزش ملی میهنی میلیونی سرتاسری را به آنسوی مرزها و تدارک از سوی دشمن نسبت داد.

    با تند تر و خشن تر و فحاش تر شدن ادبیات همیشگی اش علیه مردم،حلقه حکومتی هواداران رژیم را تنگ تر و در مقابل نفرت اکثریت قریب به اتفاق یک ملت 80 میلیونی را تمام و کمال به جان خرید.وی ادبیاتی را بکار برد و راهی را رفت که همتاهای قبلی اش در لیبی قبلا آنرا گفته و رفته اما معدوم گردیدند.همتای دیگرش در مصر هم اکنون به حبس ابد محکوم است(قیام مردم لیبی علیه دیکتاتوری فردی قذافی در فوریه 2011 آغاز و قذافی همچون خامنه ای شمشیر ها را از خفا در آورده و از رو علیه مردم لیبی بکار گرفت.اما در کمتر از یک سال در اکتبر 2011 دستگیر و اعدام شد.محمد مرسی ریس جمهور اخوان المسلمینی مصر در 2012 ریس جمهور شد.اما بعلت سرکوب خشن مردم وادامه قیام مصریان ،یک سال بعد توسط ارتش غیورو مردمی مصر بر کنار گردید).شواهد تاریخی زیادی در پنج قاره جهان حاکی از سقوط دیکتاتوری هایی است.که قبلا همین راه رژیم جمهوری اسلامی را رفته و سرانجام توسط مردم خود سرنگون شدند.

    Abolhasan_Banisadr.jpgتوضیح «مجلس خبرگان» کنونی در باره کار آن مجلس خبرگان که آقای خامنهای را «رهبر» گرداند، واجد یک تصدیق و چهار دروغ است و میگوید اصل راهنمای این مجلس نیز، سنجیدن حق به شخص است:

    ۱. بیانیه نه تنها تصدیق میکند که گزینش آقای خامنهای خلاف قانون اساسی بودهاست، نه تنها تصدیق میکند، در سطح مراجع تقلید، شخص واجد شرائط رهبری وجود نداشتهاست، بلکه تصدیق میکند که اکثریت مجلس خبرگان واضع قانون اساسی، حقیقت را از مردم پوشانده و با تدلیس، قانون اساسی را به تصویب آنها رسانده، بنابراین، فاقد اعتبار است. در حقیقت، در مجلس خبرگان اول، جانبداران ولایت فقیه مدعی شدند که نه یک که چند مرجع واجد شرائط وجود دارند. پس، تصویب آن قانون اساسی از سوی مجلس خبرگان اول و رأی مردم به آن، با این فرض انجام شد که مراجع موجود شرائط رهبری را دارند.

    ۲. وقتی مجلسی بر طبق قانون اساسی انتخاب میشود، این قانون نیست که باید خود را با مجلس تطبیق دهد بلکه این مجلس است که باید بر طبق آن قانون عمل کند.

    Ali_Keshtgar.jpgهر ناظر امور ایران می‌داند که نه در اعتراضات مردمی سال ۸۸ و نه در جنبش اعتراضی گسترده دیماه ۹۶ مردم، سازمان مجاهدین که دیری است به یک فرقه فراموش شده و جدا از جامعه متحول ایران تبدیل شده، هیچ گونه نفوذ و تاثیری نداشته است.


    اما چرا علی خامنه‌ای و آخوندها و فرماندهان برگماشته او همواره با خوشحالی و آب وتاب ادعاهای سراسر بی اساس و کاملا فرصت طلبانه‌ی این گروه را بزرگنمایی می‌کنند و در شبه تحلیل‌های کاملا وارونه از اعتراضات به حق مردم از آن بهره برداری تبلیغاتی می‌کنند؟


    آقای خامنه‌ای در سخنان روز سه شنبه۱۸ دیماه در شهر قم گفت:
    "یک راس این مثلث آمریکا و صهیونیسم بودند... راس دوم این مثلث یکی از دولتهای پولدار خلیج فارس است که هزینه این نقشه را تامین کرد و راس سوم نیز، پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند. "



    Naser_Zeraati_New.jpgآقای دکتر عطاءالله مهاجرانی وزیرِ فرهنگ و ارشادِ دولتِ اصلاحاتِ آقای خاتمی این روزها، در بارۀ انتشار فیلم مجلس خبرگان در سالِ ۶۸ و چگونگی گزینشِ حجّت‌الاسلام خامنه‌ای در مقامِ رهبر جمهوری اسلامی، یادداشتی در کانالِ تلگرامشان نوشته‌اند و این ـ به تعبیرِ خویشاوندِ نزدیکشان آقایِ کدیور ـ «تدلیسِ» حضراتِ حاکم را از «زاویۀ» دیگری، موردِ توجه و بررسی قرار داده، بارِ دیگر، تمام‌قد، به دفاع از «حضرتِ آقا» برخاسته‌اند؛ البته با یاری گرفتن از شیخ اجل سعدی بزرگوار و نیز امام زین‌العابدین.

    من تا پیش از خواندن این متن و توضیح پایانی در بابِ چراییِ هجرتِ آقایِ دکتر در این‌جا، تصوّر می‌کردم ایشان بر اثرِ فشارهایِ جناحِ اصولگرا (بخوانید: هوادارانِ پروپاقرصِ آقایِ خامنه‌ای) ناگزیر تن به مهاجرت به بلادِ کفر، آن هم انگلستانِ ملعون، داده‌اند. در نتیجه، حیرت می‌کردم که چرا آقایِ دکتر این‌قدر سنگِ ولی فقیه و رهبرِ معظم را به سینه می‌زنند و هر بار، به هر بهانه، در ستایشِ آن مقامِ والا، چنین قلمفرسایی‌هایی می‌فرمایند.

    Ali_Sadrzadeh.jpgچرا حسابی جداگانه برای فلسطین

    از پاسخ شما به نوشته‌ام بسی خوشحالم. خوشحالتر از پاسخ شما از نوشته‌های دیگرانم مثل آقای محمد برقعی که او هم کوشیده به این جدال فکری وارد شود. خوشحالی‌ام از آن روست که می‌بینم ضرورت بحث فلسطین و اسرائیل‌ و این‌که ما ایرانیان در این میان کجاییم یکی از نیاز‌های اصلی است. نه تنها اندیش‌ورزان که ظاهرن همه جامعه ما می‌خواهند بدانند که چرا ما باید این همه نگران سرنوشت فلسطین باشیم. شعار نه غزه نه لبنان... که در این ده سال اخیر هر از گاهی در گردهمایی مخالفان شنیده می‌شود گواه آنست که در زیر پوست جامعه پرسشی‌ست که به پاسخ نیازمند است. آن هم از جانب همه. بر خلاف شما که معتقدید در ابتدا نمی‌خواستید پاسخ مرا بدهید بر این باورم که همه ما ایرانیان هر کس به سهم خود باید در این مجادله رک و بی‌پروا شرکت کنیم. چون این مسئله همچنان که حوادث روز نشان می‌دهد با سرنوشت و آینده‌مان ارتباطی تنگاتنگ دارد.

    عنوان پاسخ شما به نوشته من چنین است «تاریخ‌نگاری یک‌سویه در توجیه مظالم اسرائیل‌». در همین جمله آغازین دو اشتباه دارید. از لفظ غلط می‌گذرم. نخست این‌که موضوع نوشته‌ی من و جدالم با شما این‌ست که من و شما دست از تاریخ‌نگاری برداریم و آن را به مورخین واقعی و بی‌طرف بسپاریم. حال چگونه من تاریخ‌نگار شدم و آن هم یک‌سویه و در خدمت مظالم اسرائیل‌. برای خودم کشف جالبی بود.

    Mohammad_Borghei.jpgاین روزها نوار مجلس خبرگان، برای انتخاب آقای خامنه‌ای به رهبریت درخرداد۱۳۸۹، از بیشتر رسانه‌های خارج از کشور پخش شده است.
    این نوار، افشاگری بزرگی در تاریخ حکومت جمهوری اسلامی است. متوجه می‌شویم آیت الله مومن، عضو معتبر و ثابت مجلس خبرگان، بارها در مورد شیوه رای گیری و اعتقادش به آیت الله خامنه‌ای فرصت طلبا نه دروغ گفته است. وچند افشاگری مهم دیگر در این روال، از جمله عده‌ای در آن ایام آیت الله خامنه‌ای را مجتهد اعلم، ویا لااقل مجتهدجامع الشرایط نمی‌دانستند. درست است که شاهدان معتبر تایید کردند که آیت الله خمینی بارها و به صراحت ایشان را لایق رهبری و جانشین مناسب خود دانسته بودند، اما مقام علمی ایشان از برخی از علما ئ آن جمع، چه رسد به مراجع تقلید‌ی که شانشان بالاتر از آن است که عضو مجلس خبرگان باشند، کمتر است. و بالاخره این انتخاب قرار بود موقت باشد ولی برخلاف قرار تبدیل به دائمی شد

    Ahmad_Faal.jpg

    فریب دادن خود و دیگران تا مدتی می‌تواند فریب‌دهنده و فریب‌خورده را راضی نگاه دارد. اما به محض اینکه پرده فریب از واقعیت برداشته شد، فریب‌دهنده و فریب‌خورده آسیب‌های جبران ناپذیری می‌بینند. نقش فریب وارونه کردن رابطه اسطوره و واقعیت است، یا به عبارتی وارونه کردن رابطه حقیقت و مجاز است. فریب واقعیت را پنهان می‌کند و آن را چنان نشان می‌دهد که افسانه است. گاه ممکن است فریب یک رخداد اسطوره‌ای یا افسانه‌ای را به شکلی نشان دهد که کسی در واقعی بودن آن هیچ تردیدی نداشته باشد. ارنست کاسیرر معتقد است که نقش دولت‌ها اساساً تبدیل افسانه به واقعیت است[1]. اما واقعیت چیست؟ اکنون اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد، ده واقعیت که امرهای مستمر در تاریخ جمهوری اسلامی هستند، به عنوان درس‌هایی از جامعه شناسی سیاسی ایران برای شما بازخواهم گفت.

    1- دستکم طی بیست سال سال گذشته با وجود محدودیت‌های کامل، مردم ایران در تمام ادوار انتخاباتی به کسانی رأی دادند که برخلاف میل حاکمیت بود. تنها یک مورد استثنایی وجود داشت، که اگر قصد فریب خود و دیگران را نداشته باشیم، همین مورد نیز در راستای مخالفت با حاکمیت قابل ارزیابی است. اظهارنظر درباره دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد را به تعلیق می‌گذاریم. اینکه نتیجه انتخابات حقیقت بود و یا خیر، این را هم به تعلیق می‌گذاریم. اگر مخالفان و موافقان تقلب، صدها و هزاران سند در اثبات و یا انکار تقلب در اختیار دارند، همه را به تعلیق می‌گذاریم. چون قصد داریم در این بخش درس‌های خود را متوجه حاکمیت بگردانیم، فقط به اشاره یک حقیقت بسنده می‌کنیم. انتظار می‌رود که همین اشاره تمام حقیقت را از پرده بیرون بیاورد. آقای احمدی نژاد هزار و یک ویژگی داشت، اما از نقطه نظر آنچه که به این بحث مربوط می‌شود، نه از قول مخالفان، بلکه از قول اغلب وزرای او، و از قول اغلب اصول‌گرایان و از جمله دادستان کل کشور، او کلکسیون قانون‌گریزی و دروغ بود. وزیر کشور او، مرحوم کردان و معاون اول او، آقای رحیمی هر دو متخصص جعل سازی بودند[2]. خوب، دولتی که تخصص و حرفه رئیس آن و اعضای دولتش جعل و دروغ باشد، چگونه می‌توانیم به آماری که دولت او از یک انتخابات حیثیتی و حیاتی ارائه می‌دهد، اعتماد کنیم؟ گوش دادن و درس گرفتن را از همینجا شروع کنید:

    اول از همه حق بدهید که عجالتاً انتخابات 88 را به تعلیق بگذاریم. در انتخابات 84 آقای احمدی نژاد دو کار بزگ کرد. نخست آنکه، در نقش یک اپوزسیون ظاهر شد. دوم آنکه، با وعده‌های پولی و ژست‌های توده‌ای بخش بزرگی از عوام و حاشیه‌نشینان کشور را فریب داد. همین امروز هم، نه تنها بخشی ازحاشیه‌نشینان، بلکه بخشی از دانشجویان و شهرنشینان بر این اعتقاد هستند که آقای احمدی نژاد تنها کسی است که می‌تواند طومار حاکمیت را جمع کند. همین نگاه نیز به آقای رئیسی در همین دوره انتخابات ریاست جمهوری وجود داشت. اینجانب در نارمک تهران با سه گروه از جوانانی که ظاهر آنها گزارش دیگری از شخصیت و افکار آنها ارائه می‌داد، اما به نفع آقای رئیسی تبلیغ می‌کردند، گفتگو کردم. هر سه گروه از مخالفان سرسخت نظام جمهوری اسلامی ‌بودند. نمی‌خواهم مدعی شوم که این سه گروه جوانان گزارش کامل حقیقت بودند. اما این پرسش که انگیزه‌های آنها و از جمله انگیزه هرزخواننده‌ای مانند تتلو چیست، در دستگاه نظری اصول‌گرایان بدون پاسخ می‌ماند.

    در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری 24 میلیون نفر به آقای روحانی و بیش از 15 میلیون نفر اساساً در انتخابات شرکت نکردند. اگر عده‌ای بگویند تنها بخشی از مخالفان حاکمیت به آقای روحانی رأی دادند، و بقیه در زمره موافقان کلیت نظام بودند، این اظهارنظر نمی‌تواند بدون فریب خود و دیگران مطرح شود. اما اگر بخواهیم از فریب دست بشوئیم و حقیقت را باور کنیم باید به صراحت گفت: "مگر موافقان نظام با این همه تبلیغات از سوی حاکمیت، و حتی اظهارات صریح رهبری، چلاق بوده‌اند و یا مغزشان تعطیل بود که به نماینده نظام و ولایت فقیه رای ندهند"؟ حقیقت این است که تقریباً نزدیک به همه مخالفان وضع موجود به آقای روحانی رأی دادند. به عبارتی، نظام جمهوری اسلامی حداقل با یک جمعیت مخالف 40 میلیونی مواجه است. بخش بزرگی از طرفداران رئیسی هم به همان ترتیبی بود که عرض کردم.

    مسئله مهم این است که مردم بیرون از دایره تعین شده، انتخاب دیگری ندارند. جامعه، انتخاب و رأی به آقای روحانی را وسیله‌ای می‌شناسند که به واسطه او می‌توانند حداقل یک کانال تنفسی بیرون از نظم موجود داشته باشد. در یک عبارت ساده، جامعه روحانی و خاتمی را تنها منفذ تنفسی و یا یک کانال تنفسی بیرون از مدار بسته نظام سیاسی حاکم می‌شناسند.

    2- فرض کنیم همه جامعه بطور مطلق و تام از وضع موجود و نظام موجود دفاع می‌کنند. 70 میلیون جمعیت ایرانی همه و همه قدم به قدم و با طیب خاطر تابع و مطیع اوامر حاکمیت هستند. سؤال اینجاست، اگر روزی روزگاری خدای ناکرده همه این 70 میلیون جمعیت مطلقاً مخالف و به حضور و وجود شما اعتراض داشتند، و اساسا چنین نظامی را اگرچه یک نظام الهی و آسمانی است برنتابند، چه باید بکنند؟ پرسش اساسی که هیچگاه نه مطرح شد و نه پاسخی برای آن ارائه شد، این است که: مردم ایران و جامعه ایران، از چه راهی می‌توانند بگویند ما شما را نمی‌خواهیم؟ واقعیت این است که نظام انتخاباتی در ایران یک دور باطل است. بدین معنا که سامانه انتخابات به گونه‌ای است که نظام همواره خود را تأیید می‌کند. به قول علمای سیاسی یک نظام ابطال‌ناپذیراست. اکنون به عنوان یک فرضیه و یا طرح نظری و علمی می‌گوئیم، اگر این مردم شما را نخواهند چگونه باید خود را نشان دهند؟ اگر پاره‌ای از نظرها مانند مصباح یزدی بر این باور باشند که برای استمرار مشروعیت و حکومت نیازی به آراء مردم نیست، نخست آنکه، صاقانه و به صراحت و رسماً به عدم خواست مردم اعتراف کنید. دوم آنکه، چگونه حکومتی که اکثریت بالای جامعه با آن مخالف هستند، جز از راه اعمال زور و نشان دادن داغ و درفش، آنهم در دنیای امروز که عصر اطلاعات، ارتباطات، آگاهی و رهایی است، می تواند حکم براند؟

    3- اساساً حاکمیت با هرگونه تجمع اعتراضی مخالف است. و اساساً مهم هم نیست که برخلاف قانون اساسی خودنوشته عمل می‌کند. چه آنکه قدرت، نه به هیچ قاعده‌ای متکی است، و نه در برابر هیچ قانون و قراری تعهد دارد. مقامات جمهوری اسلامی گویی اینکه پس از 40 سال آموزش دیدن در قدرت و حاکمیت، به خوبی و به درستی تربیت شده‌اند که مقتضی خواست قدرت اظهار نظر کنند. این هم متاسفانه یک آفت بزرگی است که دیگر به هیچ وجه نمی‌توان یک زبان مشترک با حاکمان پیدا کرد. تقسیم کامل است: حاکم و محکوم. در نتیجه زبان هم مقتضی این تقسیم‌بندی کامل است: زبان حاکم و زبان محکوم. خاصه آنکه، کسانی که امروز 40 سال تجربه حکمرانی را دارند، از آغاز نوجوانی و جوانی به موقعیت و مقام صدارت و وکالت و ریاست رسیده‌اند. در نتیجه تمام آموزش‌ها و تربیت‌های آنها، آموزش‌ها و تربیت‌هایی است که در درون حاکمیت و مقتضیات قوانین و ماهیت قدرت بدست آورده‌اند. این خیلی بد است و بداقبالی بزرگی است برای حاکمان، که همه آموزش‌ها و تربیت‌های آنها از خلال حکمرانی بدست آمده است. حتی آن قسم از آموزش‌ها و تربیت‌هایی که به دوران قبل از انقلاب مربوط می‌شوند، یا بسیار کمرنگ، یا به دلیل فقدان اندیشه راهنمای آزادی، بکلی در آموزش و تربیت حکمرانی بی‌رنگ شده است. از این روست که متأسفانه باز تکرار می‌کنم که زبان حاکم و محکوم کامل شده است. با این وجود هنوز فرض می‌گیرم که شاید بتوان نه از راه هم‌زبانی، بلکه از راه هشدار و انذار نسبت به وضعیت پیشارو، نوعی فهم مشترک در مفاهیم ایجاد کرد. به همین دلیل به حکمرانان عرض می‌کنم،

    4- ابتدا از مسائل روشن شروع می‌کنیم، تا قدری جلوی خودفریبی را بگیریم. وزیر کشور در یکی از اظهارت خود گفت، کل جمعیت تظاهر کننده در تمام کشور 41 هزار نفر بودند. از این مسئله درمی‌گذریم که در حوادث 88 وقتی اینجانب با چشمان خود جمعیت چند ده هزار نفری و در ماههای نخست جمعیت چند صدهزار نفری را در نقاط مختلف شهر مشاهده می‌کرد که در هولناکترین شرایط خطر و مرگ در خیابان‌ها حضور پیدا می‌کردند، در همان ایام روزنامه کیهان کل جمعیت تظاهرکننده را 6 هزار نفر تخمین می‌زد. اما فرض می‌گیرم که وزیر کشور مثل کیهان قصد ندارد اینگونه با کوچکنمایی اعتراضات، اسباب نادیده گرفتن آنها را تعقیب کند. آقای وزیر و دیگرانی که جمعیت اعتراضی را چه در سال 88 و چه در زمان حاضر، اینگونه آمارشناسی می‌کنند، یا قبل از انقلاب در تظاهرات نبودند و یا اگر بودند، با هدف نادیده گرفتن اوضاع آن ایام، قصد فریب دارند. در این جا لازم است توجه شما را به تظاهرات قبل از انقلاب جلب کنم،

    الف) اولین تظاهرات پس از مرگ مرحوم دکتر شریعتی و در اعتراض به مرگ او در شهر اهواز با 20 نفر شروع شد. دومین اعتراض پس از مرگ مرحوم مصطفی خمینی از مسجد حسینه اعظم شروع شد، در مجموع حدود 30 الی 40 نفر جوان بودیم که به طرف مرکز شهر حرکت کردیم. 20 دقیقه بعد به دلیل حمله پاسبان‌های معمولی با باتون‌های معمولی، پراکنده شدیم. تقریبا تا ماهها بعد و تا سال بعد، هم در اهواز و هم وقتی به تهران می‌آمدم، جمعیت تظاهرکننده که خطر به خود می‌خریدند و با نیروهای سرکوبگر که از حد چند گروه پاسبانی و چند گروه سربازان ارتش تجاوز نمی‌کردند، در سراسر شهر اهواز بیش از 1000 نفر نبودند و در تهران بیش از چندهزار نفر نبودند. هم اکنون نیز همه آنهایی که در انقلاب بودند می‌توانند شهادت بدهد که تا زمانی که تظاهرات و انقلاب خطرناک بود و جنگ و گریز بود، یعنی چیزی در حدود یک سال اول، تنها و تنها نیروهای انقلابی مرکب از جوانان و دانشجویان در آن شرکت داشتند. به تدریج هم که انقلاب گسترده‌تر می‌شد و جمعیت‌های بیشتری به صفوف آن می‌پیوستند، بازهم در شرایط خطر و التهاب (آنهم با آن حجم بچه‌گانه سرکوب)، جمع تظاهرکنندگان در تهران یک صدم تظاهرکنندگان در سال 88 نمی‌رسید. حالا این حجم از تظاهرات را با حجم نیروهای سرکوب در سال 88 مقایسه کنید. اگر کسانی نرفته‌اند و ببینند، ولی فیلم‌های آن وجود دارد. زمانی مرحوم خمینی در 15 خرداد خطاب به رژیم گفت: شما با پاسبان و سرنیزه برسر مردم ایستاده‌اید، اگر راست می‌گوئید پاسبان‌ها را از توی خیابان جمع کنید، آنگاه ببینید دو روز دوام می‌آورید (نقل به مضمون)[3]. بعد از انقلاب، پاسبان سابق ابقاء شد و دو پاسبان دیگر به نام‌های سپاه و بسیج کنار آن به وجود آمدند. اجازه بدهید باز برای آنکه مانع خودفریبی حاکمان شویم، توجه شما را به اعتراضات سال 88 جلب می‌کنم. روزی که بعد از تظاهرات عاشورا 88 حکمرانان با تبلیغات صدا و سیما قانع شدند که در عاشورا عده‌ای به شادمانی پرداختند (حالا معلوم نیست این شادمانی چگونه بود؟ چون هرگاه اینجانب از لابلای صفوف کماندوها نزدیک تظاهرات می‌شدم، میزان استرس در حد سکته کردن بود. حالا این وسط چگونه در عاشورا جشن و شادمانی بپا کردند، خدا داند. دستکم هیچیک از حکمرانان در آن ایام هم نخواستند گزارش مشاهدات میدانی آقای دکتر مهدی خزئلی را در روز عاشورا، بخوانند و ببینند[4])، دستگاه قوه قضائیه اعلام کرد که حکم کسانی که از این به بعد بیرون بیایند، محارب است. همین حکم برای اینجانب کافی بود که به همه اعلام کنم، که جنبش به پایان رسید. این حکم یعنی هزینه هر تظاهرکننده مساوی است با مرگ. حکمرانان دقت نمی‌کنند که در حرکت اعتراضی سال 88 حجم نیروهایی که شهر را به کنترل خود در آوردند، از صدها و شاید هزاران موتور سوار، از نیروها و یگان‌های ویژه ارتش گرفته تا نیروهای بسیج، از نیروهای کماندویی نیروی انتظامی گرفته تا لباس شخصی‌ها، از نحوه و تنوع مسلح شدن آنها، با کلاه کاسکت، بدون کلاه کاسکت، با جلیقه و بدون جلیقه، با لباس شخصی، با باتون‌های برقی، با شوکر، با زنجیر، با گاز فلفل (که در یکجا برای پادرمیانی توی صورت من و همسرم پاشیدند) از تعداد ماشین‌هایی که فقط هیبت آنان ترسناک بود، از دالان‌های عریض و طویلی که نیروهای کماندو در مراکز شهر ایجاد می‌کردند، که گاه برای عبور باید از این دالانها رد شد، همه و همه در اندازه‌ای بودند که بدون خوردن چند قرص آرامش بخش محال بود نزدیک تراکم این نیروها شد (که در یک مورد شاهد بودم که چگونه یک دختر خانم وقتی با یک فاصله دور از نیروهای نظامی می‌خواست به منزل خود که در همان حوالی بود بازگردد، داشت از فرط ترس سکته می‌کرد). بعد می‌گوئید چندهزار نفر بیشتر نبودند؟ اصلا این چه هنری است که ادعا شود به تظاهرات خاتمه دادیم و یا چند صدنفر بیشتر نبودند؟ اگر هنر است و می خواهید هنر بیشتر به خرج دهید، خوب است با فانتوم و اف 15 و با تجهیزات زرهی و خمپاره‌اندازه و تیربارهایی که روی پشت بام‌ها نصب می‌کنید، شهر را به تصرف در بیاورید و بعد بگوئید، تعداد تظاهرکنندگان و مخالفان نظام 4 نفر بیشتر نبود. لابد آن 4 نفر هم دیوانه بودند.

    اصلا بگوئید 20 نفر، مگر کجای دوران انقلاب ما که یک به صد این ارعاب وجود نداشت، مردم در جنگ و گریز در جمعیت‌های بزرگ ظاهر شدند؟ بله وقتی خطر برطرف شد، در اولین راهپیمایی عید فطر و پس از آن در اربعین 57 مردم بدون هیچ بیم و واهمه‌ای به خیابان‌ها آمدند و اسمش را گذاشتیم انقلاب.

    من تردید ندارم و شما هم حتم دارم تردید ندارید که اگر همان شرایط بی‌خطر را برای مردم به وجود بیاورید، جمعیت میلیونی که چه عرض کنم، شهرهای کوچک هم در جمعیت‌های میلیونی در خیابان حاضر می‌شوند، تا مراتب نفی و اعتراض خود را فریاد کنند. و فراتر از آن، اثبات این ادعا چندان دشوار نیست که حتی اگر حجم ارعاب و وحشت و میزان کنترل‌ها در سال 88 و در شرایط حاضر، در حد همان گروه‌های پاسبانی و سربازی دوران شاه تقلیل پیدا می‌کرد، حتی در شرایط خطر و جنگ و گریز، مردم برای نشان دادن اعتراض و مخالفت خود صدها برابر دوران انقلاب بیرون می‌آمدند. انصاف در قضاوت هم چیز خوبی است.

    5- یکی از مدعیات حاکمیت این است که معترضین دست به تخریب می‌زنند. و گاه حداکثر کاری که می‌کنند، این است که بین آشوبگران و معترضین تفکیک قائل می‌شوند. برای اینجانب که هم قبل از انقلاب در صف انقلاب بودم و هم در سال 88 بسیاری از روزها را اگر نه به عنوان یک جنبش‌گر و یا به عنوان یک فتنه‌گر، اما قطعا به عنوان یک محقق از نزدیک شاهد اعتراض‌ها بودم، روشن نیست که مراد و مقصود حاکمیت از تخریب و آشوب چیست؟ مگر خود ما در دوران انقلاب در اولین تظاهراتی که به پا کردیم یک راست سراغ سینماها و بانک‌ها نرفتیم و به شکستن شیشه‌های آنها به عنوان نماد حاکمیت، اقدام نکردیم؟ مگر در موقع پرتاب گاز اشک‌آور برای خنثی کردن اثر آن، لاستیک اتومبیل‌ها را نمی‌سوزاندیم؟ در سال 88 حداکثر تخریبی که قابل مشاهده بود همین آتش زدن سطل‌های زباله برای خنثی کردن اثرات گاز اشک آور و یا ایجاد مانع برای عبور اتومبیل‌هایی بود که با آنها برخورد می‌شد. در موارد معدودی هم که به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد، اتومبیل‌های نیروهای انتظامی را به آتش می‌کشیدند. خوب مگر در جنبش اعتراضی وال استریت و یا در جنبش اعتراضی انگلیس، جنبش‌گران اتومبیل‌های پلیس را در موارد بسیار بیشتر به آتش نکشاندند؟ این منطق دوگانه با هدف فریب صورت می‌گیرد و یا با هدف گزارش واقعیت؟ به علاوه قابل درک است که وقتی یک حرکت اعتراضی از سوی تهدیستان صورت می‌گیرد، آنهم بدون هیچ تشکیلات، بدون هیچ رهبری و بدون هیچ سازماندهی، طبیعی و روشن است که که پاره‌ای محدود از حرکت‌های تخریبی و حتی آشوبگرانه صورت می‌گیرد. این وضعیت در حرکت‌های اعتراضی به خصوص از ناحیه تهیدستان کاملا طبیعی است. اگر حرکت‌های اعتراضی مجال سازماندهی و هدایت می‌داشتند، آثار و خطرات زیانبار آن بسیار کمتر بود. چنانچه بدنام‌ترین و حتی غیرمطمئن‌ترین جریان‌های اپوزسیونی در داخل و خارج از کشور، پیام‌های خشونت‌زدایی به معترضین ارسال می‌کردند.

    6- این ادعا که اعتراضات از ناحیه عربستان و یا داعش صورت می‌گیرد. هم بی‌اساس است و هم به شدت خطرناک و بر ضد امنیت ملی است. بی‌اساس است چون: مگر طی یکی دو سال اخیر یک رشته از اعتراض‌های صنفی از ناحیه کارگران و از ناحیه مال‌باختگان صورت نگرفت که روز به روز بر دامنه آن افزوده می‌شد؟ این اعتراضات طبق گزارش‌ها، بیش از صدها بار در دهها شهر صورت گرفت. خیلی روشن بود که این اعتراضات وقتی با یک رشته از عوامل دیگر دست به دست دادند، به یک خیزش عمومی منجر شود. این عوامل کدام بودند:

    الف) روایت خُورد و بُردها و فسادهای مالی در این چند سال اخیر که تقریباً در تاریخ خُورد و بُردهای جهان یک نمونه تمام عیار بود، باید یک جایی در اعتراض عمومی سربا زمی‌کرد. هر کجای جهان اگر یک به صد این حجم از اختلاس‌ها به وجود می‌آمدند، تا کنون صدبار زلزله اتمی نظام سیاسی آن کشور را زیر رو می‌کرد. خیلی وقاحت می‌خواهد که هیچ اتفاقی در کشور صورت نگرفته، کلی هم طلبکار باشند.

    ب) فتنه خواندن اعتراضات ۸۸ با فریب خود و هواداران خود تا چند صبا اثرگذار بود. اگر به تعبیر خود حاکمان امروز شخص آقای احمدی نژاد و تیم همراه او کلکسیون دروغ و نقض قانون بودند، نمی‌توان اعتراض مردمی را نسبت به آن جریان در سال ۸۸ فتنه نامید ولو اینکه بعضی از مسئولان را خوش می‌آمد یا نمی‌آمد. اگر مردمی در برابر چنین دولتی قیام نکنند باید به حال زار آنها گریست. خوب است آنها که خود را بر قلّه عدالت و ارزش‌های انسانی و الهی می‌نشانند قدری از جفرسون سومین رئیس جمهور آمریکا بیاموزند که وقتی در پاریس بود و خبر شورش دهقانان به رهبری جوانی بنام شیزو به گوش او رسید گفت: «از آشوب دهقانان نترسید، از روزی بترسید که مردم بخاطر ترس نتوانند بر حاکمان خود برآشوبند».

    آن اعتراضات به ظاهر خاموش شدند. اما اگر اندکی از جامعه شناسان و به ویژه جامعه شناسان سیاسی مدد می‌گرفتند، درمی‌یافتند که در تمام دنیا و به خصوص در ایران، جنبش‌های اجتماعی به ظاهر خاموش می‌شوند. اما در پس زمینه ناخودآگاه جمعی و یا وجدان جمعی، متراکم می‌شوند. انرژی اعتراضات هرگز از میان نمی‌روند، بلکه در برهه‌های بعد در نازکترین لایه‌های زندگی سیاسی و اجتماعی، به سطح جامعه وارد می‌شوند و اعتراض و جنبشی بس سنگین‌تر و فراگیرتر ایجاد می‌کنند. چنانچه حرکت اعتراضی سال 88 به خودی به خود به وجود نیامد، بلکه حاصل دهها حرکت اعتراضی جوانان و دانشجویان طی ده سال قبل از آن بود.

    ج) زخم ناشی از مال باختگان کم نبود که زخم‌ها یکی پس از دیگری کل پیکره جامعه را به درد و رنجی بزرگ مبتلا کرد. در حالی که جامعه کاملاً رنج دیده و زخم خورده از وضعیتی بود که بدان مبتلا شده بود، درز پیدا کردن اخبار بودجه‌های صدها میلیاردی برای هزینه کرد دستگاه‌های غیرمولدی که علی‌القاعده باید الگوی قناعت، الگوی نان به نمک خوردن، الگوی فدا شدن و الگوی معنویت و رویگردانی از زخارف دنیوی باشند، و نهایتاً الگوی استقلال باشند، تا استخوان درد و رنج جامعه را عمیق‌تر کرد.

    د) رویگردانی آقای روحانی بعد از دور دوم انتخابات از مردم به طرف دستگاه‌های قدرت و به طرف همان‌هایی که مردم در مخالفت با آنان به او رای دادند، روح عمومی جامعه را بشدت جریحه‌دار کرد. در واقع حرکت چرخشی دولت روحانی، نوعی دهن کجی به آراء عمومی و دهن کجی به وظیفه نمایندگی بود. اگر آنچه که در بند نخست همین متن آوردیم، مردم تنها و تنها به این دلیل به آقای روحانی و دولت او رأی دادند که او را تنها منفذی می‌شناختند که بیرون از مدار بسته حاکمیت امکان تنفس به آنها می‌داد. اگر شخص رئیس جمهور ذره‌ای به وجدان اخلاقی و انسانی و دینی پای‌بند بود، یا کاملا به وظیفه نمایندگی خود عمل می‌کرد و یا آنکه با یک عذرخواهی از مردم می‌خواست که قادر به ایفای این وظیفه نیست و عطای حاکمیت را به لقایش می‌بخشید.

    حاصل اینکه، هر حکومتی بود بجز حکومت‌های کاملاً خودکامه، این تحلیل‌ها و گزارش‌ها را به عنوان درس آویزه گوش خود می‌ساخت. اما گویی اعتیاد حکمرانان به قدرت و حفظ دیوانسالاری قدرت به جایی رسیده است که آدمی را از این همه ناشنوایی در شگفت می‌ماند.

    اما اظهار نظرها درباره دخالت داعش و عربستان بسیار خطرناک است. زیرا،

    الف) این اظهارنظرها و ادعاها نافی و ناقض ادعاهایی است که حضور در سوریه و جنگ با داعش را توجیه می‌کرد. بطور مکرر مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه اظهار می‌کردند و می‌کنند که اگر در سوریه نمی‌جنگیدیم اکنون باید با داعش در تهران و در شهرها می‌جنگیدیم. بدتر و خطرناکتر از این اظهارنظر ممکن نبود که بگوئیم نیروهای داعش بطور ناگهانی و برنامه‌ریزی شده در بیش از 50 شهر ایران حضور پیدا می‌کنند، آتش می‌زنند، از شورشیان گرفته تا پلیس را می‌کشند، و شعارهای جمعیت را به دلخواه خود هدایت می‌کنند. اینگونه حضور داعش در براه انداختن و یا هدایت آشوبگران و برنامه‌ریزی‌ها برای ادامه و استمرار آن، حتی برای یک هفته، صدبار بدتر از بارها حمله تروریستی است که داعش می‌خواست با حضور خود در ایران به نمایش بگذارد.

    ب) اظهارنظرها درباره دخالت عربستان نیز خطرناک و بر ضد امنیت ملی است. مضحکه این اظهارات زمانی بیشتر می‌شود که از سوی دبیر شورای امنیت ملی بیان می‌شود. گویی اعتیاد به قدرت به اندازه‌ای است که الفبای فهم امنیت را هم در مخیله خود از دست می‌دهند. چگونه یک کشور می‌تواند در بیش از 50 کشور آشوب به پا کند؟ حضور عوامل یک کشور عربی از جنوب کشور گرفته تا شمال و از غرب کشور گرفته تا شرق، از مناطق سنی نشین گرفته تا مناطق شیعه نشین، تا حتی در مناطقی که کاملاً پایگاه ایدئولوژی رسمی حاکمیت است، به جد تهدید کننده امنیت ملی است. حرکت اعتراضی مردم نیز در سال 88 با تزریق 100 میلیارد دلار به رهبران آن، به عربستان نسبت داده شد. این دروغ‌های گزاف تنها برای خام کردن افرادی است که وقتی در اوامر و نواهی قدرت ذوب می‌شوند، توانایی فکر کردن را کاملاً از دست می‌دهند. دبیر شورای امنیت ملی و سایر اظهارنظرها گویی اینکه در همان دام بی‌اعتنایی افتاده‌اند که صدا و سیمای جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب در آن گرفتار است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی به این حقیقت که قاطبه مردم و یا نزدیک به همه مردم ایران چی فکر می‌کنند، کاملا بی‌اعتنا است. و حتی نسبت به اینکه نخبگان فرهنگی و علمی کشور، اساتید و دانشجویان چه استدلالی بر علیه این شبکه رسانه‌ای به خرج می‌دهند، کاملاً بی‌اعتناست.‌هانا آرنت در کتاب خود شرح مبسوطی از ویژگی جنبش‌های توتالیتاریستی ارائه می‌دهد. از جمله یکی از ویژگی مهم توتالیتاریست‌ها این است که نسبت به استدلال مخالفان خود بی‌اعتنا هستند[5]. متاسفانه دیری است که بی‌اعتنایی به استدلال مخالفان در روح و افکار مسئولان کشور چنان رخنه کرده است، که دقیقاً مصداق آیه‌ای شده اند که قرآن می‌گوید خداوند بر دل‌های آنها قفل زده است[6].

    ج)همینجا اضافه کنم که دفاع یک دولت فاسد و شبکه‌های رسانه‌ای وابسته به دول غرب از یک حرکت اعتراضی، درست و یا نادرست بودن آن حرکت اعتراضی را نشان نمی‌دهد. چنانچه هم در پیش از انقلاب بی بی سی به شبکه رسانه‌ای انقلاب بدل شده بود و هم در همین دوران اخیر، حمایت صریح تمام دول جهان از جمله کشورهای دشمن از براندازی قذافی و صدام حسین، چیزی از حقانیت قیام مردم لیبی و عراق نمی‌کاست. متقابلاً ایستادگی یک دولت در برابر دولت‌های فاسد از جمله ایستادگی در برابر آمریکا و اسرائیل، چیزی به حقانیت آن دولت ها نمی‌افزاید. مثال آن در تاریخ معاصر فراوان است. خطر دیگر اظهارات دبیرشورای امنیت ملی اینجاست که نسبت دادن حرکت‌های اعتراضی مردم به کشورهای خارج، خطر و تهدید جدی برای مخدوش کردن مرزهای اخلاقی یک حاکمیت است.

    7- اعتراضات اخیر به گفته خود مسئولین ریشه در نابسامانی‌های اقتصادی دارند. مسئله بیکاری، مسئله رشد اقتصادی، مسئله تهدید همه جانبه محیط زیست، مسئله گسترش بیابان در کشور، مسئله مصرف‌زدگی در جامعه، مسئله افزایش روزافزون نظام توقعات در جامعه، مسئله تحریم‌ها و هر روز و هرسال کشور را در فراز و نشیب تهدیدها و تحریم‌ها بردن، مسئله 11 میلیون جمعیت حاشیه‌نشینی در کشور، مسئله گسترش روزافزون آمار اعتیاد در کشور، مسئله فساد اداری که روی دست تمام جهان زده‌ایم، مسئله مرگ و میر تصادفات جاده‌ای که مقام نخست را در جهان داریم، مسئله آمار خودکشی‌ها، آمار قتل‌های خانوادگی، آمار مصرف مواد آرایشی که سرآمد منطقه هستیم، مسئله دروغگویی‌ها و بی‌اعتمادی‌ها، مسئله بیماری‌های عصبی که ناشادترین کشور جهان هستیم، اینها مسائلی نیستند که با این دولت و آن دولت و حتی با استخدام کردن تمام نخبه‌های جهان حل شوند. هر راه‌حلی که ارائه شود جز دروغ گفتن به جامعه کاری از پیش نمی‌برد. رشد اقتصادی را به 6 درصد که هیچ، به 60 درصد هم برسانید ، یا توجه به ناامنی‌ها و تلاطم‌ها در حوزه سیاست، و با توجه به گرایش‌ها به بحران دائمی، دور بعد توسط دولت بعد، به رشد منفی خواهیم رسید. حتی اگر به رشد منفی نرسیم، رشد اقتصادی، توسعه اقتصادی نمی‌شود، و اگر به توسعه هم برسیم، با توجه به زمینه‌های فلسفی و فکری تولید فساد اداری و تخریب دائمی محیط زیست به توسعه پایدار نمی‌رسیم. حاصل آن چیزی جز تخریب دائمی کشور در یک مدار بسته نیست. واقع این است که راه‌حل‌ها در یک مدار بسته به ضد راه‌حل تبدیل می‌شوند. این حقیقت بس مهمی است که حکمرانان چشم و گوش خود را بر روی آن بسته‌اند.

    8- در جاهای دیگر گفته‌ام و باز تکرار می‌کنم، مسئله شیعه گرایی و حمایت از شیعیان منطقه، بدترین آفتی است که کشور را در بحران دائمی و در مدار بسته فقر و تهدید نگاه داشته است. مداخله در سرنوشت کشوهای دیگر و وابسته کردن دولت‌ها و گروه‌های سیاسی کشورهای دیگر، خدمت به آنها نیست، آموزش آنها در خیانت کردن به کشور است. همانگونه که گرفتن هرگونه کمک مادی و تسلیحاتی از کشورهای دیگر برای گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در داخل کشور، فلاکت سیاسی و خیانت بزرگ محسوب می‌شود. به همین ترتیب کمک مادی و تسلیحاتی به دیگران و وابسته کردن آن به خود، آموزش آنها در خیانت به کشور است. این تقسیم‌بندی که ما خوبیم و دیگران بد، از نفسِ نقضِ استقلال که بالاترین خوبی و بالاترین فضل یک دولت و جریان سیاسی است، نمی‌کاهد.

    کمک‌ها و مداخلات تا زمانی که در حد کمک معنوی بمانند، تا وقتی که این کمک‌ها مشمول یک طرز فکر خاص و یا یک آئین خاص نباشند، بلکه صرفا حقوق ملل ستمدیده مد نظر باشند، اقدامی پسندیده، برحق و مورد قبول حقوق بین المللی است. اما بر هیچکس پوشیده نیست که کمک‌های ایران کاملا مداخله‌جویانه و با هدف گسترش قدرت و حوزه‌های نفوذ صورت می‌گیرد. به علاوه از این نظر حتی مشکلی نیست که ایران نقش یک استعمارگر مخرب را در منطقه ایفاء کند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که این نقش با دو مانع اساسی روبروست. مانع اول بودجه اقتصادی کشور است. ایران بدون به فقر کشاندن کشور نمی‌تواند به این نقش خود ادامه دهد. مانع دوم وارد شدن در یک مدار بسته و دائمی بحران است. زیرا تمام کشورهای منطقه رویاروی این نقش قرار گرفته‌اند. این نقش، کشور عربستان را از حد یک کشور عقب‌مانده فرهنگی و عقب‌مانده سیاسی ، و تنها به یمن دلارهای نفتی، به یک کانون و مرجعیت سیاسی و مصیبت در منطقه تبدیل کرده است. این نقش داعش را به عنوان یک جنبش ضدشیعی پدید می‌آورد. این نقش افکار عمومی منطقه و حتی جهان اسلام را بر ضد نه تنها ایران، بلکه بر ضد ایرانیت سوق داد. یک مطالعه میدانی دقیقاً این ضدیت را به ما نشان می‌دهد.

    دولت و نظام جمهوری اسلامی نمی‌خواهند بپذیریند که بخش بزرگی از بیچارگی‌های اقتصاد کشور ناشی از همین نقش مداخله‌جویانه و گسترش شیعه‌گرایی در منطقه است. رشد و توسعه اقتصادی و از بین بردن فقر و بیکاری به باز شدن رابطه اقتصادی و سیاسی، و ایجاد امنیت داخلی و بین المللی نیاز دارد. پروژه اتمی کردن کشور با صرف صدها میلیارد دلار مستقیم و صدها میلیارد دلار هزینه‌های جانبی دیگر، کشور را به فقر و نکبت طولانی کشاند. توافق برجام هرچند یک تسلیم‌نامه محض و نادیده گرفتن این حجم از سرمایه‌گذاری‌ها بود. اما دولت نتوانست آن را وسیله‌ای برای بازشدن مدار بسته قهر و خشونت در درون و بیرون مرزها بگرداند. راه‌حل صیح این بود که رئیس جمهور به آشکار با مردم هزینه‌های مصرف شده و اهداف تعقیب شده این پروژه را بازمی‌گفت. راه‌حل این بود که رئیس جمهور به آشکار به مردم می‌گفت، هم به دلیل بودجه کشور و هم به دلیل تهدیدها و تحریم‌ها، قادر به ادامه این پروژه نبودیم. راه‌حل این بود که رئیس جمهور پیامدهای پروژه اتمی را بر فقر و نکبتی که دامنگیر جامعه می‌شد، با مردم بازمی‌گفت. راه‌حل این بود که به مردم بازمی‌گفت که، اگر پروژه اتمی کشور تنها اهداف علمی را تعقیب می‌کرد، پس چرا هر زمان که بحث محدودیت به میان می‌آمد، این نظامیان و افراطی‌ها بودند که برآشفته می‌شدند؟ مگر محافل حقوقی بین المللی ابله و احمق هستند که این نیّات را درنیابند؟ اگر رئیس جمهور قادر به ایفای نقش نمایندگی خود نیست، عزت دنیا و آخرت او این بود که با توضیح و بیان حقایق استعفای خود را تقدیم ملت می‌کرد. اما او هم گویی آموزش دیده و تربیت شده همین نظام قدرت است، و بسیار دشوار است که از آموزش‌ها و تربیت‌های خود دست بشوید.

    9- سه سال پیش، وقتی مدیر عملیات پالایشگاه‌های پارس جنوبی نزد اینجانب آمد تا به اظهارات و نظرات کارمند دون پایه خود درباره علل مفاسد اداری، گوش دهد. به او یادآور شدم که نه تنها هیچ اراده‌ای برای از بین بردن فساد اداری وجود ندارد، بلکه تمام جلسات، سمینارها، دستوالعمل‌ها، ایجاد نظام سلامت اداری، همه و همه با این هدف صورت می‌گیرند که هیچ کاری انجام نشود. او با ذوق و شوق مایل بود به نظرات خود ادامه دهم. و حتی در میان صحبت‌ها، وقتی یکی از روسای اداره بی‌مقدمه وسط مباحث ورود کردند، گفت اجازه بدهید داریم نزد آقای فعال تلمذ می‌کنیم. برای او از نظام جانشینی و پیشرفت صحبت کردم. از معیارهایی که افراد سازمان می‌توانند تحت لوای آن هرم سلسله مراتبی قدرت و شؤنات اداری را به مراتب بالاتر طی کنند. شرح ماجرای نظام جانشینی را به مثابه یکی از ریشه‌های اصلی فساد اداری که به هیچ وجه قابل حل شدن نیست، توضیح دادم. زیرا معتقدم که حل این مسئله به نفی سامانه‌ای می‌پردازد که نظام سیاسی و اداری کشور بر اساس آن سامان گرفته‌اند. برای او توضیح دادم که چگونه فساد ساختاری در کشور هیچ راه‌حلی ندارد. زیرا معیارهایی که در نظام جانشینی و پیشرفت اداری وجود دارند، بر اساس مقتضیات سیاسی در نظام قدرت طراحی شده‌اند. این معیارها دوری و نزدیکی با ایدئولوژی نظام قدرت، را اندازه‌گیری می‌کند. براساس این معیارها نظام اداری پس از 35 و 36 سال آموزش‌ها و تربیت‌ها، به گونه‌ای سامان یافته است که نوعی نفاق و ریاکاری آشکار روابط سازمانی را تحت تأثیر خود قرار داده است. نظامی که 35 سال فریاد مبارزه و جنگ با منافقین را برتارک آسمان نواخته است، دیری است که در سازوکار نظام اداری، خود به کارگاه تولید نفاق تبدیل شده است. در چنین نظامی تکنوکرات‌های خنثی که به نوعی خود را سازگار با نظام قدرت نشان می‌دهند، سریعتر از دیگران راه سلسله مراتبی پیشرفت را در هرم قدرت طی می‌کنند. حتی حزب الهی‌هایی که تا حدی صداقت دارند و مستقل هستند، محلی برای ارتقاء در سلسله مراتب سازمان نمی‌یابند. نظام اداری تکنوکرات‌های و بورکرات‌های خنثی و تسلیم را به آنها ترجیح می‌دهد. برای مدیر عملیات شرح دادم که اکنون فکر می‌کنید بعد از 35 سال چه اتفاقی می‌افتد؟ مدیر باز هم مایل به شنیدن اظهارات اینجانب بود. برای او شرح دادم که پس از 35 سال شما نه با یک نظام اداری، بلکه با یک باتلاق مواجه هستید. زیرا همه آنهایی که می‌توانند در پرده نفاق دوام بیاورند و در هرم سلسله مراتب قدرت و پیشرفت کورس رقابت از دیگران بربایند، به جزئی از سامانه فساد و تبهکاری تبدیل می‌شوند. نظام آموزشی و تربیتی در الگوی سلسله مراتبی پیشرفت، براساس آموزه‌های اثباتی و روش‌های اثباتی سامان گرفته‌اند. از این نظر، در این سامانه محلی برای نگاه‌ها و تفکر انتقادی باقی نمی‌گذارد. برای مدیر عملیات توضیح دادم که حتی اگر فرض کنیم رئیس جمهور و بالاتر از او رهبری، از جمله منزه‌ترین شخصیت‌هایی باشند که خداوند در جهان خلق کرده است. اما طی 35 سال، دور تا دور خود حلقه‌ای از یک باتلاق انسانی پدیده آورده‌اند. آنها هیچ انتخابی بیرون از باتلاق انسانی ندارند. تمام انتخاب‌های آنها از درون همین باتلاق صورت می‌گیرد. حتی زمانی که دست به انتخاب‌هایی چون رئیس مبارزه با مواد مخدر یا رئیس مبارزه با مفاسد اداری می‌زنند، چاره‌ای جز انتخاب کردن از میان همین باتلاق انسانی ندارند. به همین دلیل است که معتقدم، نه تنها هیچ اراده‌ای وجود ندارد، بلکه تعمداً بنا بر این است که هیچ کاری صورت نگیرد. مدیر عملیات آقای منبتی پس از شنیدن اظهارات اینجانب، رفت که رفت و هرگز پشت سرخود را نگاه نکرد. یکسال بعد به یمن حسابرسی فساد مالی وی برملا شد. با وجود آشکار شدن فساد مالی و عزل از منصب مدیریت، اما باتلاق انسانی انتخاب دیگری جز او نداشت. او موفق شد در همین باتلاق انسانی، مجددا به عنوان مدیر پالایشگاه‌هاشمی‌نژاد در سرخس انتخاب شود. نیازی نبود تا دریابیم کسی که بیشتر خود را متشرع نشان می‌داد، از همه فاسدتر و منافق‌تر بود. کافی است به کارنامه دارائی‌های 170 میلیاردی و 200 میلیاردی هر یک از وزراء فعلی و قبلی نظر بیاندازید. این دارایی‌ها در یک نظام بی‌ادعا و سرمایه‌دارانه هیچ مشکلی نبود. حتی از جهاتی می‌توانست اسباب پیشرفت جامعه شود. اما در نظامی که قاعده خود را بنا به وعده‌های انقلاب، تا امروز، دفاع از محرومان و مستضعفین می‌شناسد، پوزخندی آشکار به جامعه فقرزده ایرانی است. این دسته از وزراء و مدیران که امروز به یمن امتیازهای ارشدیت کورس از بدترین نظام‌های سرمایه‌داری ربوده‌اند، از خود نمی‌پرسند که مشروعیت خود را در ابتدا، از کجا بدست آورده‌اند؟ چگونه شد و چرا آنها نسبت به خیل عظیم متخصصان و توانمندان دیگر در نظام اداری کشور ارجحیت پیدا کردند؟ تنها طرح حقوق‌های نجومی یک کشور با این همه نابرابری‌ها، مسئله نبود. مسئله اصلی که هرگز مطرح نشد و مطرح نخواهد شد، خاستگاه مشروعیت این دسته از مدیران و دولتمردان است. در حقیقت اگر بخواهیم ریشه مفاسد اداری را جستجو کنیم و از آنجا به ریشه اعتراضات جامعه پی ببریم، باید از دوگانگی‌ای یاد کرد که خاستگاه مشروعیت مدیران و دلتمردان، با نظام جانشینی و سلسله مراتبی ایجاد کرد. در خاستگاه مشروعیت با الگوی فداکاری و ایثار و پرهیزکاری مواجه‌ایم، اما در نظام سلسله مراتب جانشینی، با ناپرهیزی کامل در تسلیم مناقانه نسبت به قدرت مواجه هستیم. وقتی این دوگانگی ساختاری به وجود آمد، از همان زمان باید درمی‌یافتیم که این دوگنگی حاصلی جز تولید دائمی فساد ببار نمی‌آورد.

    10- آنچه در بند 8 و 9 اشاره کردم، نشان می‌دهد که نظام سیاسی خواه در سیاست داخلی و خواه در سیاست خارجی گرفتار یک مدار بسته است. مسئله فقر، نابرابری و بیکاری به هیچ وجه در یک مدار بسته راه‌حل پیدا نمی‌کنند. تغییر این دولت به آن دولت، صرفاً جابجایی در مدار بسته قدرت است. بنا به آمار، متوسط رشد جمعیت از سال 1357 تا کنون 2.15 درصد و متوسط رشد اقتصادی 2/2 درصد بوده است. این بدان معناست که طی 38 سال انقلاب وضعیت ما در نقطه صفر قرار دارد. اکنون اگر از این معادله درآمدها ناشی از نفت را کسر کنید، وضعیت اقتصادی کشور ما از فقیرترین کشور جهان عقب‌تر بود. صدای اعتراضات را امروز و سال 88 زیر صدای چکمه‌های نیروهای پلیسی خاموش کردید، اما به عنوان یک جامعه شناس سیاسی خدمت شما عرض می‌کنم، این صدا مانند همه صدهای دیگر از زمان مشروطیت تا امروز هرگز به خاموشی ابدی فرو نمی‌روند. یکی از ویژگی جامعه ایرانی دوگانگی وجدان عمومی و افکار عمومی است. سیاستمداران اغلب فریب افکار عمومی را می‌خورند که تحت تأثیر تبلیغات و هیجانات و روزمرگی‌هاست. آنها قادر به درک وجدان عمومی که در پس هیجانات روزمرگی ریشه در ذخائر انرژیک تاریخی دارد، نیستند. اگر نبود وجود وجدان عمومی، و اگر نبود این حجم از انرژی‌های ذخیره شده در وجدان عمومی، حتی تصور انقلاب 22 بهمن ماه 1357ممکن نبود. اعتراضات سال 88 جنبش طبقه متوسط بود. اما اعتراضات دی ماه 96 ناشی از شورش تهیدستان بود. در مقاله بعد تفاوت میان شورش اجتماعی و جنبش اجتماعی را شرح خواهم داد. اما همین اندازه در حد هشدار و انذار عرض کنم که پیوند میان شورش اجتماعی و جنبش اجتماعی جامعه را در معرض یک انقلاب دیگر قرار خواهد داد. این هشدارها از این روست که به بیان این حقیقت بس مهم بپردازم که شکستن مدار بسته، و باز شدن در قلمرو مرزهای درون و بیرون، جز با یک انفجار درونی ممکن نخواهد شد. این انفجار اگر توسط خود نظام صورت گیرد، با کمترین هزینه واتخاذ یک راه‌حل مسالمت آمیز کشور سامان درستی پیدا خواهد کرد. و اگر نه، دیر یا زود توسط جامعه با یک هزینه سنگین صورت خواهد گرفت.

    @BayaneAzadi

    [email protected]

    www.Ahmadfaal.com

    فهرست منابع



    [1] -برای مطالعه بیشتر به کتاب افسانه دولت نوشته ارنست کاسیرر انتشارات خوارزمی مراجعه شود

    [2]- اشاره به جعل مدرک دکترا توسط این دو فرد

    [3] - سخنرانی معرف مرحوم خمینی در 15 خرداد 1342

    [4] - برای مطالعه اینکه در روز عاشورای 1388 چه گذشت به گزارش آقای دکتر مهدی خزئلی مراجعه شود

    [5] - برای مطالعه درباره ویژگی‌های توتالیتاریسم به کتاب ارزشمند هانا آرنت تحت عنوان توتالیتاریسم مراجعه شود.

    [6] - قران سوره محمد آیه 24

    Siamak_Zarifkar.jpgچندی پیش هدیه تهرانی نسبت به پیام اصغر فرهادی (پرسش، تحقیر، خشم) عکس عکس العملی نشان داد که که حکایت از خشمی پنهان می کرد. چه خوب که هم اصغر فرهادی و هم هدیه تهرانی از سر مسئولیت پذیری شهروندی با اعتراضات ناشی از دردهای اقتصادی، فردی، سیاسی، جنسیتی و اجتماعی مردمی که به خیابان ها آمدند، اعلام هم دلی و هم دردی کردند؛ هر چند با دو زبانی متفاوت. اما چرا در واکنش هدیه تهرانی خشمی غیر عادی نهفته بود؟ در سنت روان کاوی شنیدن آنالیز شونده و هم زمان آن چه در خود آنالیز کننده رخ می دهد، با ایجاد یک فاصله احساسی، نقش محوری را بازی می کند. روان درمانی مراجع محور (کارل راجرز) پا را از این فراتر گذاشته و شنیدن را فعالانه تر در فرآیند گفتگو با مراجعه کننده پیش می برد. فعالانه تر بدین معنی که پس از شنیدن، بسیاری از واژه های اصلی شنیده شده، دوباره توسط مشاور بازگو می شوند. این جاست که مراجعه کننده احساس امنیت می کند، زیرا متوجه می شود که او به درستی و برخلاف جهان پیرامون که دائم برداشت ها و نصیحت ها و امر و نهی های خود را به او تحمیل می کند، شنیده می شود. مارشال روزنبرگ نیز با استفاده از این سنت ها تا آن جا پیش می رود که مدلی را تحت عنوان ارتباطات بدون خشونت ابداع می کند. اولین اصل همه این مکاتب، مشاهده و شنیدن صحیح دیگری است و نه برداشت ها و تفسیرهای به رای. هر چند که در روان کاوی بیشتر به زوایای پنهان نهفته در کلام و رویاها و تمناها پرداخته می شود.

    aadeli_011018.jpgصدای آمریکا، گزارش‌های پراکنده حاکی از آن است که محسن عادلی، که در روزهای گذشته گفته شده بود در بازداشتگاهی در دزفول جان باخته است، بر اثر شلیک گلوله در محل اعتراض‌های خیابانی کشته شده است.

    پدر محسن عادلی به یکی از روزنامه نگاران گفته است که روز دهم دی که اعتراض‌ها در دزفول آغاز شده بود، برادر محسن مورد اصابت گلوله دو موتورسوار ناشناس قرار گرفت و محسن که برای پیگیری وضعیت برادرش به خیابان رفت در بین معترضان و نیروهای امنیتی گیر افتاد و بر اثر اصابت گلوله ماموران به سرش جان باخت.

    این در حالیست که پیش از آن گزارش‌هایی درباره کشته شدن محسن عادلی در بازداشتگاه منتشر شده بود، اما روز چهارشنبه ۲۰ دی معاون سیاسی اجتماعی فرمانداری دزفول اعلام کرد که محسن عادلی «در جریان نا آرامیهای دهم دی ماه در کوی مدرس دزفول مصدوم شده و در بیمارستان جان باخت.»

    روز قبل از هم یکی از فعالان رسانه‌ای به نقل کمیته پیگیری بازداشت‌های دی ماه ۹۶ نوشت که محسن عادلی فرزند علی قاسم عادلی بزرگ طایفه «دربالایی» بر اثر اصابت مستقیم گلوله به شهادت رسیده است نام برادر دیگر محسن عادلی نیز در بین مجروحین دیده می‌شود.

    بدین ترتیب به نظر می رسد که نام محسن عادلی نیز باید به فهرست کشته شدگان اعتراضات اخیر که در خیابان جان باخته‌اند اضافه کرد.

    طی روزهای اخیر، در پی تایید مرگ سینا قنبری در تهران، گزارش شده که نسرین ستوده، وکیل دادگستری اعلام کرده است براساس شنیده‌های او سه نفر در بازداشتگاه زندان اوین جان باخته‌اند.

    سازمان عفو بین‌الملل همچنین محسن عادلی را یکی از بازداشت شدگان جان باخته عنوان کرده است. کمیته پیگیری بازداشت‌های دی ماه ۹۶ به تازگی اعلام کرده است که او احتمالا بر اثر شلیک مستقیم در جریان اعتراض‌های اخیر کشته شده و اصلا به بازداشتگاه نرفته است.

    پیشتر «کمپین حقوق بشر در ایران» اعلام کرده بود که بجز سینا قنبری که مرگ او رسما در بازداشتگاه قرنطینه اوین تایید شد، وحید حیدری در اراک و محسن عادلی در دزفول، دو تن از معترضان اخیر، در بازداشتگاه جان باخته‌اند.

    درباره وحید حیدری هم گفته شده که خودکشی کرده است اما خانواده او این موضوع را رد کردند.

    mohammadHashemi_011018.jpgحرف‌های احمدی‌نژاد را کسی دیگر می‌زد چه برخوردی می‌شد؟

    خبرآنلاین

    محمد هاشمی گفت: حرف‌هایی که احمدی‌نژاد و اطرافیانش زدند اگر کس دیگری می‌گفت چه برخوردی با او می‌کردند. حالا به چه دلیل مصلحت است به آقای احمدی‌نژاد کاری نداشته باشند، دیگر باید از بزرگان سئوال کرد.

    محمد هاشمی در پاسخ به این سئوال که سیاسیون بعد از فوت آیت الله هاشمی درباره اینکه چه کسی می تواند جای خالی ایشان را پر کند نام شخصیت هایی را مطرح می کردند، به نظر شما در یک سال گذشته آیا کسی توانست جای آیت الله هاشمی رفسنجانی را پر کند؟ به خبرآنلاین گفت: ویژگی هایی که آقای هاشمی داشت، هیچ کس چنین ویژگی هایی ندارد. به هر حال ایشان از جهات مختلف می توانست کمک کند و این نوع مسائل صوری و دستوری نیست که بگویند فلانی جای فلانی برود. اینها اکتسابی است و یک عمر آقای هاشمی این ویژگی ها را کسب کرده بود بنابراین مشابهی ندارد. در یک سال گذشته هم شاهد بودیم کسی پیدا نشد.

    وی در پاسخ به این سئوال که آقای هاشمی پیش بینی درباره آقای احمدی نژاد داشت و وقتی آن را در قالب نامه منتشر کرد، خیلی از سیاسیون آن زمان سکوت کردند یا حتی به نقد نامه آیت الله هاشمی پرداختتند اما امروز خود آنها وقتی رفتارهای آقای احمدی نژاد را می بینند به نوعی مواضع آیت الله هاشمی را تکرار می کنند به نظر شما الان باید در مقابل رفتار آقای احمدی نژاد چه کرد؟ اظهار داشت: من به پشت پرده حوادث آشنایی ندارم اما این را می دانم این حرف هایی که آقای احمدی نژاد و اطرافیانش این روزها زدند اگر کس دیگری می زد چه برخوردی با او می کردند. واقعا برخوردهای بسیار سخت و زندان طویل مدت و شاید اعدام. حالا به چه دلیل مصلحت است به آقای احمدی نژاد کاری نداشته باشند، دیگر باید از بزرگان سئوال کرد.

    مسئول دفتر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سئوال که فکر می کنید نامه آقای هاشمی درباره آقای احمدی نژاد امروز نیاز است باری دیگر مرور شود؟ اظهار کرد: این نامه نشان می دهد آنچه آقای هاشمی در خشت خام می دید بعضی ها در آینه نمی بینند. ایشان آن زمان همه این مسائل را می دید و پیش بینی کرد.

    محمد هاشمی درباره عملکرد صداوسیما نسبت به آیت الله هاشمی گفت: صداوسیما سال گذشته یک هفته اول بعد از فوت آقای هاشمی خوب رفتار کرد اما بعد دوباره مثل گذشته یاد آقای هاشمی را به فراموشی سپرد.

    basij_011018.jpgرادیو فردا، رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اعلام اجرای یک طرح هفت ساله تربیتی موسوم به «طرح شهید بهنام محمدی» ‌در مدارس ایران گفت: «در این طرح، از هر مسجد، دو یا سه بسیجی به کمک اولیا و کادر آموزشی مدارس می‌روند تا آنان را در کارهای تربیتی یاری رسانند».

    به گزارش خبرگزاری ایسنا، غلامحسین غیب پرور که در جمع فرماندهان بسیج دانش آموزی استان کهگیلویه و بویراحمد سخن می‌گفت، افزود: «این طرح تربیتی از سال تحصیلی آینده با پوشش یک میلیون دانش‌آموز آغاز به کار می‌کند».

    او اشاره کرد که طرح تربیتی «شهید بهنام محمدی»، طرح ویژه این سازمان نظامی است و آن را «نقطه پیوند مسجد، مدرسه و خانه» دانست.

    بهنام محمدی، نوجوان بسیجی،‌ در مهر ماه سال ۵۹ در جریان حمله نیروهای عراقی به خرمشهر کشته شد.

    رئیس سازمان بسیج مستضعفین در بخشی از سخنانش با اعلام اینکه «هر یک از جوانان ما باید حداقل به یک مسجد وابسته باشند»‌ افزود: «نمی‌توان فردی را بسیجی دانست اما با مسجد کاری نداشته باشد».

    این مقام نظامی جمهوری اسلامی در عین حال،‌ در مورد نقش مدرسه در طرح موسوم به «طرح شهید بهنام محمدی» گفت: «مدارس ما قبل از آموزش باید کانون تربیت باشند».

    غلامحسین غیب پرور همچنین از آنچه «دیدگاه‌های خوب وزیر آموزش و پرورش»‌ نامید،‌ تمجید کرد و گفت: «هم‌افزایی میان بسیج و آموزش و پرورش باید بیش از پیش تقویت گردد».

    7E57C388-75BC-478A-818F-30C453D4191E.jpegف. م. سخن - خبرنامه گویا

    فولکر بک، سیاستمدار آلمانی و نماینده ی سابق پارلمان آلمان خبر داده است که سید محمود هاشمی شاهرودی امروز پنجشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۹۶ از طریق فرودگاه هامبورگ به ایران باز خواهد گشت. ساعت پرواز معمولا در نزدیکی های ظهر است. بازگشت شاهرودی به ایران بیشتر به فرار می ماند چرا که علیه او در مراجع قضایی آلمان شکایت شده است. شکایت از دستْ داشتن این موجود در کشتار انسان ها.

    من طی چند مطلب و مقاله نشان دادم که هاشمی شاهرودی نه تنها مسوول کشتار انسان ها در ایران، بلکه مسوول صدور فتوا برای کشتار همراه با «آزار و درد» انسان ها می باشد.

    ما تلاش کردیم متن فتوا و نظر قضایی او در مورد دردناک کردن مجازات محکومان را ترجمه و همراه با یک متن توضیحی برای رسانه های آلمان ارسال کنیم. متن فتوا و نظر قضایی او ترجمه شد ولی متن توضیح هنوز آماده نشده است. اگر امروز این موجود به ایران بگریزد دیگر امیدی به حتی مطرح شدن نحوه ی جنایات در جمهوری اسلامی نخواهد بود.

    من ترجمه ی متن فتوا و نظر قضایی شاهرودی را در همین جا قرار می دهم تا اگر امکان افزودن متن به زبان آلمانی به آن باشد این کار را خوانندگان علاقمند انجام دهند شاید کمکی به شناساندن این موجود در نزد آلمانی ها شود. این متن برای رعایت کامل دقت و صحت، توسط حقوق دان ایرانی در آلمان جناب دکتر شفایی به آلمانی ترجمه شده است...

    "خفه شو کوئیلو!"

    | No Comments

    QL_011018.jpgرامین پرهام- کیهان لندن

    اخیراً پائلو کوئیلو، نویسنده برزیلی مقیم سوئیس که با «کیمیاگر» خود شهرت جهانی به دست آورد، توئیتی توهین‌آمیز خطاب به یک شخصیّت ایرانی، شاهزاده رضا پهلوی، منتشر کرده است. انتشار این توئیت بلافاصله مورد توجه بی‌بی‌سی فارسی قرار گرفت و هیاهویی به‌پا کرد. کوئیلو در توئیت خود چنین می‌گوید: «خفه ‌شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ سازماندهی کرد، مردم ایران برای حمایت از کشورشان بر می‌خیزند»!

    یادآور می‌شوم که در پی جنبشِ ملی و خیزشِ مردمی در ایران برعلیه فرقه تبهکار حاکم و فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی، شاهزاده رضا پهلوی از دولت امریکا خواسته بود تا شرکت‌های اینترنتی را تشویق به ارائه خدمات مجازی به ایرانیان بکند (رویترز و بی بی سی).

    با توجه به اهمیّت موضوع، بر آن شدم تا به عنوان یک ایرانی نکته به نکته پاسخ توئیت اهانت‌آمیز کوئیلو را بدهم. ولی پیش از آن بد نیست نگاهی بیاندازیم به پیشینه کیمیاگر برزیلی مقیم سوئیس در رابطه با فرقه تبهکار حاکم در ایران...

    کوئیلو در خرداد ۱۳۷۹ به دعوت مرکز بین‌المللی گفت و گوی تمدن‌ها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ایران سفر کرد... در گزارش سفر وی آمده: «...کوئیلو به همراه همسرش ساعت ۱:۴۵ بامداد روز ۴/۳/۱۳۷۹ از راه پاویون وی آی پی و ترمینال ۱ پروازهای خارجی وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. وی توسط آقای محمدعلی شعاعی به نمایندگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقایان فرهاد کاشانی کبیر، رائد فریدزاده، و خانم آرمیتیس شفیعی از مرکز بین‌المللی گفت و گوی تمدن‌ها... مورد استقبال قرار گرفت. کوئیلو سپس با اتومبیل تشریفات از نهاد ریاست جمهوری، به محل اقامتش در هتل همای تهران منتقل شد. در ساعت ۰۰:۳ در حضور خبرنگاران خارجی، یک جلسه معارفه در هتل هما تشکیل شد... کوئیلو روز پنج شنبه که مصادف با اربعین حسینی بود، ساعت ۱۱:۰۰ بامداد از هتل هما حرکت کرد و به بازدید از مراکز مذهبی و آیین‌های مذهبی ایران پرداخت. وی نخست به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و به همراه همسرش به زیارت پرداخت و ادای احترام کرد... وی به شدت تحت تأثیر فضای روحانی حاکم بر جامعه ایران قرار گرفت و با مشاهده مزار شهدای گمنام به شدت گریست... بعد از ظهر روز پنج شنبه، به دیدن مراسم تعزیه امام حسین (ع) در بلوار اباذر تهران رفت... پنج شنبه شب در مراسم عزاداری امام حسین (ع) در منزل یکی از همکاران مرکز گفت و گوی تمدن‌ها شرکت کرد و تحت تأثیر داستان غم‌انگیز شهادت امام حسین (ع) گریست...»

    به عبارت دیگر، کوئیلو زمانی به «ایران اسلامی» رفته و تحت تأثیر «فضای عرفانی و روحانی حاکم بر جامعه» هر جا رسیده گریه سر داده، که نه خون دانشجویان کوی دانشگاه خشک شده بود و نه خون نویسندگان و روشنفکرانِ قربانیِ قتل‌هایِ زنجیره‌ای!

    حال برسم به نکاتی که وی در توئیت توهین‌آمیز خود آورده...

    khobregan_011018.jpgدویچه وله - انتشار فیلمی از جلسه رای‌گیری مجلس خبرگان درباره انتخاب ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی کماکان خبرساز است. این فیلم مجلس خبرگان را نیز وادار به موضع‌گیری کرده است. توضیحاتی پیرامون تصمیم‌گیری درباره رهبری خامنه‌ای.

    از جلسه جنجالی مجلس خبرگان رهبری و رای‌گیری نمایندگان این مجلس درباره خامنه‌ای بیش از ۲۸ سال می‌گذرد. انتشار فیلمی از آن جلسه در فضای مجازی کشور بسیار خبرساز شده است. فیلمی که در آن به موضوع عدم‌صلاحیت خامنه‌ای برای کسب مقام رهبری اشاره می‌شود و سرانجام قرار بر این می‌شود که او به طور موقت و تا برگزاری رفراندوم این وظیفه را برعهده گیرد. رفراندومی که هیچگاه برگزار نشد.

    در همین رابطه پایگاه خبری مجلس خبرگان رهبری ناگزیر به انتشار توضیحاتی شده است. توضیحاتی که از جمله روز ۲۱ دی‌ماه (۱۱ ژانویه) در سایت فرارو نیز نقل شده است. توضیحاتی ناظر بر بن‌بست حاکم بر جلسه ۱۴ خردادماه سال ۱۳۶۸. این توضیحات اما بیش و پیش از آنکه موضوع را روشن کند، باعث طرح مشکل حقوقی دیگری می‌شود: مشکل تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی و رفراندومی که قرار بوده برای تصویب آن برگزار شود.

    مرجعیت و اجتهاد

    در اصل ۱۰۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی پیش‌بینی شده است که رهبر و ولی فقیه می‌بایست دو شرط را تامین کند. مرجعیت و بینش سیاسی و توانایی اداره کشور. در فقه شیعه بین مرجعیت و اجتهاد تفاوت وجود دارد.

    بر اساس همان اصل قانون اساسی و از آنجا که خامنه‌ای مرجع تقلید نبود نمی‌توانست فرد مناسبی برای این مقام باشد. قانون اساسی پیش‌بینی کرده بود که هرگاه فرد واجد شرایطی برای احراز این مقام یافت نشود، باید شورای رهبری تشکیل شود. شورایی متشکل از سه یا ۵ نفر.

    از کجا "کار گره خورد"؟

    کار تعیین رهبر در جلسه یادشده به بن‌بست رسید. این بن‌بست به دو علت بود. یکی اینکه مراجع تقلید موجود هیچکدام موفق نشدند دو سوم آرای مجلس خبرگان را کسب کنند. در توضیح مجلس خبرگان تنها به رای‌گیری برای رهبری آیت‌الله گلپایگانی اشاره می‌شود. گفته شده که تعداد آرای مثبتی که گلپایگانی از آن خود کرد، بسیار نازل‌تر از آرای منفی بود. ۱۴ رای مثبت در برابر ۶۱ رای منفی.

    mohajerani_011018.jpg«روز نخست رهبری آیت الله خامنه‌ای، روز یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، بعد از جلسه دولت به دیدار ایشان رفتیم. پیش از آن هر چند وقت یک بار هیات دولت به ریاست ایشان تشکیل می‌شد. این بار ما به عنوان هیات دولت با مقام رهبری دیدار داشتیم. در نگاه نخست ایشان ساده‌تر شده بودند. قبا داشتند و نه لباده»


    ایران اینترنشنال، این بخشی از یادداشت عطاءالله مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات در دور اول محمد خاتمی است که هم اکنون در بریتانیا زندگی می‌کند.


    در پی انتشار فیلم مجلس خبرگان و چگونگی انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی، واکنش‌های فراوانی دیده شد، عطالله مهاجرانی نیز در کانال تلگرام خود با انتشار متنی به بررسی این مستند پرداخت.


    او با اشاره به فیلم منتشر شده، به سخنان آیت‌الله خامنه‌ای از دو زاویه پرداخت و نوشت: «فیلمی از مجلس خبرگان مثل نقل و نبات در شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها می‌گردد. گوشه‌ای از بحث مجلس خبرگان در خرداد ماه ۱۳۶۸در‌باره انتخاب آیت الله خامنه‌ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی را نشان می‌دهد. می‌توان به این فیلم و سخن یا اعتراف آیت‌الله خامنه‌ای در‌باره خود، از دو زاویه نگاه کرد.


    یکم: کسانی که از بنیاد با رهبری آیت الله خامنه‌ای مخالف بوده و هستند. می‌گویند ببینید خودش هم موافق رهبری خودش نبوده است. ثانیا رهبری ایشان موقت بوده و قرار بوده است که رفراندم برگزار شود.


    دوم: کسانی که همین فیلم را نشانه صلاحیت آیت الله خامنه‌ای برای رهبری می‌دانند.»​


    وزیر ارشاد دولت اصلاحات در ادامه توضیحات خود با مطرح کردن این پرسش که چگونه می‌توان این دو زاویه دید را سنجید و تفسیر کرد، به پاره ای از خاطرات نخستین دیدار هیات دولت در روز نخست رهبری اشاره کرد و به نقل از آقای خامنه‌ای نوشت: «بار بسیار سنگینی را بر دوش من نهاده‌اند. شانه‌های من برای این بار ناتوان است. به خداوند توکل می‌کنم. یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ! دنباله آیه را نخواندند. تازه این سخن پس از انتخاب ایشان به عنوان رهبری بود . این ویژگی که فرد، پای بر نفس خود می‌گذارد و خود را کوچک می‌شمرد، نشانه توانایی و بزرگی‌ست. فرهنگ ما متفاوت از فرهنگ غربی‌ست که با فریب و دروغ خود را چنان می‌نمایند که نیستند. ترامپ محصول چنین رویکرد و فرهنگی‌ست.»


    مهاجرانی در ادامه با نوشتن سروده‌ای از سعدی در باب تواضع خاطر نشان کرد:

    rezaPahlavi_011018.jpgرادیو فردا، رضا پهلوی روی صفحه تلفن همراه خیره شده و خیلی مصمم، کلیپ‌های شعارهای ایرانیان را نشان داده و توضیح می‌دهد که چرا شعارهای معترضان در میهنش، این بار متفاوت از قبل است. حتی با وجود اینکه گزارش‌ها می‌گویند که ناآرامی‌ها فروکش کرده، اما رضا پهلوی معتقد است مردم ایران مشغول ورق زدن آینده‌ای تازه برای خود هستند.

    رضا پهلوی می‌گوید: «ما می‌دانیم که فرمول نهایی، تغییر نظام است. اما این چیزی است که مردم ایران آن را می‌خواهند، و (چنین چیزی) چون آمریکا گفته، چون بریتانیا گفته، چون سعودی‌ها گفته‌اند یا اسرائیلی‌ها، روی نمی‌دهد. تنها دلیل روی دادن آن این است که مردم ایران آن را می‌خواهند».

    پسر آخرین پادشاه ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، حامی جایگزینی نظام دینی در ایران با یک دمکراسی پارلمانی و فراگیر برای همه است. برای او، تظاهراتی که شهرهای ایران در دو هفته گذشته شاهد آن بودند، فقط برای قیمت تخم‌مرغ، بیکاری و یا فرصت اقتصادی نبود. همه این تظاهرات بیانگر شکایت بزرگتری از نظام سیاسی است.

    رضا پهلوی در گفت‌وگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس می‌گوید که نارضایتی فعلی (مردم ایران) برای نظام جمهوری اسلامی، خطرناک‌تر از خشونت‌هایی است که پس از اعلام نتایج انتخابات جنجال‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸ روی داد - زمانی که ایرانی‌ها با مسیری که دولت در پیش گرفته بود تضاد داشتند؛ دولتی که در هر حالتی فاسد و غیردمکراتیک، مخالف حقوق بشر و جدایی دین از سیاست بود.

    رضا پهلوی روی صفحه تلفن همراه خیره شده و خیلی مصمم، کلیپ‌های شعارهای ایرانیان را نشان داده و توضیح می‌دهد که چرا شعارهای معترضان در میهنش، این بار متفاوت از قبل است. حتی با وجود اینکه گزارش‌ها می‌گویند که ناآرامی‌ها فروکش کرده، اما رضا پهلوی معتقد است مردم ایران مشغول ورق زدن آینده‌ای تازه برای خود هستند.

    رضا پهلوی می‌گوید: «ما می‌دانیم که فرمول نهایی، تغییر نظام است. اما این چیزی است که مردم ایران آن را می‌خواهند، و (چنین چیزی) چون آمریکا گفته، چون بریتانیا گفته، چون سعودی‌ها گفته‌اند یا اسرائیلی‌ها، روی نمی‌دهد. تنها دلیل روی دادن آن این است که مردم ایران آن را می‌خواهند».

    پسر آخرین پادشاه ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، حامی جایگزینی نظام دینی در ایران با یک دمکراسی پارلمانی و فراگیر برای همه است. برای او، تظاهراتی که شهرهای ایران در دو هفته گذشته شاهد آن بودند، فقط برای قیمت تخم‌مرغ، بیکاری و یا فرصت اقتصادی نبود. همه این تظاهرات بیانگر شکایت بزرگتری از نظام سیاسی است.

    رضا پهلوی در گفت‌وگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس می‌گوید که نارضایتی فعلی (مردم ایران) برای نظام جمهوری اسلامی، خطرناک‌تر از خشونت‌هایی است که پس از اعلام نتایج انتخابات جنجال‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸ روی داد - زمانی که ایرانی‌ها با مسیری که دولت در پیش گرفته بود تضاد داشتند؛ دولتی که در هر حالتی فاسد و غیردمکراتیک، مخالف حقوق بشر و جدایی دین از سیاست بود.

    طبق اسناد آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا "سیا"، قرار بود سفر ملک ‌حسین، پادشاه پیشین اردن به آمریکا برایش آنقدر مطبوع باشد که هیچگاه فراموش نکند. سوزان کابوت، مامور تصاحب قلب پادشاه شد. نگاهی ‌تصویری به این تله عشقی: [لینک به گزارش تصویری]

    42095189_303.jpgاخیرا ۳۵ هزار صفحه اسناد آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) که به پرونده "کندی" شهرت یافته از طبقه‌بندی سری خارج شده و اجازه انتشار یافته‌اند. دو برگ از این اسناد اما ماجرایی را فاش می‌کنند که در آن سوزان کابوت، هنرپیشه زیبا‌رو و "درجه دو" هالیود نقش اول را در کنار ملک حسین، پادشاه متوفی اردن هاشمی ایفا می‌کند. [لینک به گزارش تصویری]

    MohammadJavad_Zarif.jpgشرق - رایزنی‌های برجامی بار دیگر آغاز شد؛ از مسکو تا بروکسل؛ در مسکو با همتای روس و در بروکسل با همتایان اروپایی. این رایزنی‌ها هم‌زمان شده با فرارسیدن موعد تصمیم دونالد ترامپ درباره برجام. «استیون گلدستاین»، مدیر کل دیپلماسی و امور عمومی وزارت امور خارجه آمریکا، اعلام کرده دولت ترامپ جمعه ساعت ۲۴ به وقت نیویورک و ۸ صبح شنبه به وقت تهران تصمیم خود را درباره توافق هسته‌ای با ایران (برجام) اعلام خواهد کرد. اگرچه ممکن است اعلام این تصمیم تا هفته آینده نیز به تأخیر بیفتد، اما شرکای دیگر برجام نگران این تصمیم‌گیری هستند. نشانه‌های زیادی دال بر این است که این نوبت، ترامپ کار خود را با برجام و ایران یکسره می‌کند و از این توافق خارج می‌شود، اما دیگر شرکا می‌کوشند همچنان آمریکا را از این تصمیم بازدارند. روز گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، راهی مسکو شد تا با همتای روس خود درباره برجام مذاکره کند. ظریف امروز برای مذاکره درباره برجام با همتایان اروپایی‌اش راهی بلژیک می‌شود. سفر دوم به دعوت فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، انجام می‌شود. در این سفر عباس عراقچی تنها عضو باقی‌مانده از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در کنار ظریف حضور دارد.

    بحران اقتصادی در ونزوئلا به مرحله بسیار خطرناکی رسیده به طوریکه تورم چندهزار درصدی باعث شد طبقه متوسط و رو به پایین این کشور، به مرز نابودی برسند. به گزارش «انتخاب»؛ فروشگاه‌هایی با قفسه‌های خالی نشان از کمبود مواد غذایی و خدماتی و همچنین کاهش شدید قدرت اقتصادی مردم ونزوئلا است. مجلس تحت کنترل اپوزیسیون ونزوئلا اعلام کرد، سال گذشته میلادی تورم در این کشور بحران‌زده به ۲۶۰۰ درصد رسید. این آمار تاکیدی بر مشکلات عمیق ونزوئلا در حوزه غذایی، دارویی و سایر کالاهای اساسی است که به شدت کمبود آنها حس می‌شود. اخیرا هم در سراسر این کشور گزارش‌هایی از غارت منتشر شده است. ونزوئلا جزو برترین کشورها در زمینه ذخایر نفتی است اما تولید اندک و افت جهانی بهای نفت خام، این کشور آمریکای لاتین را به سمت بحران اقتصادی فلج‌کننده‌ای سوق داد.

    venzmarkets3.jpg

    پشت پرده سکوت احمدی نژاد

    | No Comments
    لیلا شریف - نامه نیوز
    احمدی نژاد و یارانش چند ماهی بود که با پوشیدن لباس مدعیان انتقاد از قوه قضائیه، تلاش کردند خود را بر سر زبان ها نگه دارند. برای گرد و خاک سیاسی هر روز یک بهانه سیاسی رو کردند، اما دستگیری حمید بقایی -به دلیل اتهامات مالی- و احضار اسفندیار مشایی؛ فصل تازه‌ای را در پرونده «رفتارهای سیاسی خاص» احمدی نژاد و یاران غارش رقم زد.
    در گذر روزهای پرجنجال تیم احمدی‌نژاد، کار به جایی رسید که رهبری در صحبتی بدون بردن نام احمدی‌نژاد، تاکید کردند « کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند.»
    سخنانی که از نگاه سیاسیون مخاطب اصلی آن شخص رئیس دولت های نهم و دهم بود.
    1540795_974.jpgاحمدی‌نژاد که پیش از این،عیار سرکشی‌هایش را نشان داده بود، درسفری به بوشهر که بلافاصله بعد از سخنان رهبری انجام داد زمانی که جوانی از رفتار او در برابر تأکیدات رهبری انتقاد کرد، اینگونه پاسخ داده بود:« اگر رهبری زمانی چیزی گفت و شما نظر دیگری داشتی باید بمیری؟...رهبری می گوید به من هم انتقاد کنید.»
    شاید از همین روست که اگر شواهدی که نشان می‌دهد احمدی‌نژاد چندان به استراتژی سکوت اعتقاد نداشته است را در کنار سکوت این روزها‌ی رئیس دولت سابق قرار دهیم، با یک سئوال اساسی مواجه می‌شویم:چگونه این مرد پر هیاهو و یاران غارش، پس از شدت گرفتن اعتراضات اخیر مردم، یکباره در لاک خود فرو رفته و خط سکوت خبری را پیش گرفته‌اند؟

    بی بی سی - رسانه‌های محلی در ایران از برخورد یک ناوچه نیروی دریایی با موج‌شکن بندر انزلی در دریای خزر خبر داده‌اند.

    به گزارش سایت خبری "گیل‌نگاه" که تصاویری از ناوچه دماوند را منتشر کرده، این سانحه در حدود ساعت ده صبح امروز چهارشنبه ۲۰ دی و در هوایی توفانی رخ داده است.

    ویدیوهایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که حاکی از برخورد این کشتی جنگی با موج شکن است.

    روابط عمومی نیروی دریایی ارتش اعلام کرده "افزایش سرعت باد و طوفان شدید" علت حادثه بوده و خبرگزاری‌های ایرانی می‌گویند "آسیب‌های وارده ناچیز بوده و صدمه وارده در زمان کوتاهی برطرف خواهد."

    منابع محلی می‌گویند گروه‌های امداد و نجات در حال فعالیت هستند و اعضای خانواده‌های سرنشینان ناوشکن در محل حادثه حاضر شده‌اند.

    سایت گیل‌نگاه گزارش داده است که ۱۸ سرنشین در هنگام وقوع حادثه داخل ناوچه دماوند بوده‌ا‌ند که به گزارش این سایت شش نفر از این تعداد در لحظات اولیه به داخل دریا پرت شدند. منابع خبری غیررسمی از نجات ۴ نفر از این افراد خبر می‌دهند اما گفته می‌شود از سرنوشت ۲ نفر دیگر خبری در دست نیست. این اطلاعات از سوی منابع رسمی تأیید نشده است.

    کانال تلگرام شبکه خبر تلویزیون ایران بعد از ظهر امروز ویدیویی را با عنوان "برخورد ناوچه دماوند با دهانه موج‌شکن بندر انزلی" منتشر کرد که در آن ناوچه در حالت نامتعادلی در کنار موج شکن دیده می‌شود.

    _99535436_880fa9b5-db0e-49c8-8dc9-6c20210604fa.jpg

    ناوشکن یا ناوچه دماوند در زمستان سال ۱۳۹۱ در مراسمی با حضور محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت و فرماندهان ارشد نظامی در دریای خزر به آب انداخته شد.

    دو سال بعد این ناوشکن رسما به منطقه چهارم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ملحق شد.

    دماوند که حدود ۱۰۰ متر طول و بیش از ۱۳۰۰ تن وزن دارد، بعد از ناوشکن جماران ساخته شد که ابتدا جماران دو نام گرفت و بعد از آن تغییر نام داد.

    Reza_Maghsadi_new.jpg• ازکردستانِ دلم برای فرزاد کمانگر و یاران به خون خفته‌اش که به همراه بی‌شمارانی دیگر در زمان مسئولیت قضایی آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی به خاک افتادند. این شعر در همان زمان نوشته شد.

    ‌ای آتشِ گُداخته! ‌ای کُرد!

    زیباییِ ترانه‌ی جاری!

    این شعر را برای تو می‌گویم.

    Kamangar_Mother.jpgدیشب شکوهِ عاطفه‌ات را گریستم.

    با جانِ شاعرانه‌ترین لحظه‌های تو

    تا اوجِ عاشقانه‌ترین واژه، زیستم.

    وقتی که در برابرِ فریادِ بامداد

    چشم تو از سپیده، سخن گفت

    دیدم چه عاشقانه، چه زیبا

    خورشید را به شانه‌ی فردا گذاشتی.

    شادابیِ شقایقِ عاشق!

    این شعر را برای تو می‌گویم

    با یک مدادِ تلخِ تپنده

    با یک مدادِ درد، که می‌گوید:

    از سینه‌ی صمیمیِ لاهیجان

    تا گریه‌ی ستاره‌ی کردستان

    تنها

    یک

    آه

    فاصله‌ست.

    ‌ای آتشِ گُداخته!‌ ای کُرد!

    میراث‌دارِ شعله‌ورِ شورِ سربلند!

    من گیلکم

    بوی بهارنارنج

    در لابلای واژه‌ی سبزم چکیده است.

    آنسان که در ترانه‌ات، چشمِ زمانه‌ام

    زیباتر از صدای تو، شعری ندیده است.

    بگذار از طراوتِ سبزینه‌های چای

    در جانِ بی‌قرار وُ دلِ چاک‌چاک ما

    یک شاخه گل، به نام تو بگذاریم

    بگذار "عشق" را

    در آخرِ کلامِ تو بگذاریم

    ۲۲ اردیبهشت ۸۹

    Taghi_Rahmani_3.jpgهاشمی را عادت آن بود که در جای نفر دوم، دارای نقش اول باشد.

    برای این رفتار هم رو دست خورد اما کم نیاورد.

    او توسعه سیاسی را باور نداشت پس با دولت اصلاحات همراه نشد.

    ولی با اصلاح طلبان هم دشمنی نکرد تا این که اصلاح طلبان که در روش هنوز اهل حذف بودند تصمیم گرفتند که هاشمی را حذف کنند.

    اصلاح طلبان اتاق فکر نداشتند بلکه محفل جدل داشتند با اشتراک نظر بر توسعه سیاسی.

    برای توسعه سیاسی هم عجله داشتند چرا که می‌ترسیدند که رشته کار از دستشان بیرون رود.

    Reza_Vazei.jpgاعتراضاتی که از هفتم دی ماه در مشهد آغاز و با یک چشم بهم زدن به بیش از ۹۰ شهر و روستا کشیده شد، تحلیل هایی را با خود بهمراه آورده است. عدده ای مخالف به اشتباه و یا بدلیل نداشتن آگاهی نسبت به آنچه در چهل سال گذشته به جامعه ایران رفته است،اعتراضاتِ اخیر را به گرانی ها و تخم مرغ نسبت میدهند و گاها از اعتراضات به عنوانِ "انقلاب تخم مرغی" نام میبرند. دیگر رسانه های جناح های اصولگرا و اصلاح طلب هر کدام به روش های نخ نما شده خود اشاره دارند. جناح اصولگرا اعتراضات را به بیگانگان نسبت میدهد و اصلاح طلبان حرکات را به جناح مقابل برای هدف قرار دادن دولت و بی اعتبار کردن آن میدانند.

    اما باید در نظر داشت که، اعتراضاتِ اخیر بدلیل گرانیِ تخم مرغ نبوده است و دلیل این کنشگری ها عمیق تر از آن چیزی است که عدده ای معتقد هستند. عمقی به درازای چهاردهه. اگر به ساختار تشکیل دهنده اعتراضات در این چند روز نگاهی کنیم، معترضان افرادی از قشر و طبقه های اجتماعی هستند که در این چهل سال نه دیده و نه شنیده شده اند؛ و با انتشار بودجه سال ۱۳۹۷ که به گروه و نهادهای خاصِ بی مصرف تعلق گرفت و لیست گرانی کالاها در مقابل بودجه سال ۱۳۹۷ بهانه ای شد برای یک انفجار اجتماعی به گستردگی کل ایران. شعار ها پر واضح این پیام را می دهد که، جامعه از طرفی خستگی فرو خورده نسبت به وضع موجود را به نمایش گذاشت و از طرفی دیگر نگرانی ها نسبت به مسائل اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی اش را نشان داد.

    Paresh.gifمردم ایران بار دیگر فریاد دادخواهی خویش را علیه بیعدالتی و خفقان و سرکوب حکومت جمهوری اسلامی سر داده‌اند. این مردم با آگاهی از قدرت اهریمنی رژیم پای به صحنه گذاشته‌اند و فراموش نکرده‌اند که این حکومت از همان آغاز، تنها با زبان شلاق و تفنگ با آنان سخن گفته است. ویژگی این حرکت در آن است که دیگرسخنی از دعواهای جناحهای درون حکومت وجود ندارد. برای نخستین بار در طول تاریخ حکومت جمهوری اسلامی، جنبش همگانی بوجود آمده که بازی اصلاح طلبانه‌ی درون حکومت، شعار مردم نیست وآنها بصورت یکپارچه و بطور روشن فریاد میزنند که دیگر این رژیم منفور را نمیخواهند.

    tehrani_010918.jpgبه گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هدیه تهرانی با انتشار متنی در اینستاگرام، به یادداشت اصغر فرهادی درباره اعتراضات اخیر کشور واکنش نشان داد و نوشت:

    «بله آقای فرهادی، این روزها که هیچ، در باقی روزهای قبل نیز، ما با احساسات و اندیشه‌های متفاوتی دچار چالش بودیم و ‌هستیم ... اینکه در انبوه فقدان‌ها، نمی‌دانیم چه بگوییم، چه بنویسیم و چه کنیم. مثل شما هر چه بگوئیم آن چیزی نیست که می‌خواهیم و چند روز بعد هم باز آن چیز نیست، انبوه درد و فقدان فزاینده‌ای که نه فقط ما بلکه دنیا در این دوران دچار آن است و در این میان ما در زیر فشار تاثیرات دنیا و فقدان‌های خودمان و به جبر مکان و زمان‌مان دست و پا می‌زنیم، فقدان آب، هوا، نان، کار، فرهنگ، اندیشه سالم، راستی، درستی، صلح، امنیت و آرامش. انبوه درد و نا امیدی برای دست یافتن به حداقل‌های زیستنی که هر انسانی لایق آن است، نه فقط خواص و از ما بهتران.

    هیچکس نمی‌دانست چه بگوید و چه کند جز تحمل در خویشتن خویش و یا خود را به خواب زدن و امید به فردا داشتن، تا این‌که فریادهای درون به بیرون و به کوچه‌ها کشیده شد. آقای فرهادی این‌که «چرا به کوچه کشیده شد؟» سوال است، نه این‌که این مهم را فراموش کنیم و برای آرامش خودمان به این تحلیل برسیم که مردم برای پرسش به کوچه آمدند تا پاسخی دریافت کنند.

    نه آقای فرهادی، به گمانم مسئله جسارت سوال پرسیدن نیست! مسئله پاسخ به پرسش‌ها نیست.

    درد مردم چرایی نیست، چرایی فقر، بیکاری و بیماری، درمان، دارو و تامین اجتماعی و بیمه، کمبود امکانات برای معلولان، جانبازان، درد وجود بچه‌های کار، بچه‌های بی سرپرست، زنان بی سرپرست، گور خوابی ، فروش اعضای بدن، مشکلات زنان سرپرست خانواده، فارغ‌التحصیلان بیکار، کارگران و کارمندان و دستمزدهای ناچیز، وام و بهره‌های کلان، مصائب کشاورزان، بی خانمانی، بدبختی‌های حاصل از سیل و زلزله و چادر نشینی، انواع آلودگی، اعتیاد، فساد و فحشا، سرنوشت کودکان، ناامیدی و رنج مردان و تبعیض علیه زنان، سرگردانی نخبگان گمنام، سرخی صورت اکثریت هنرمندان از سیلی خودشان ، زندانیان زن و مرد دربند به خاطر فقر ، نابودی جنگل‌ها ، دریاچه‌ها ، تالاب‌ها ، ریز گردها ، مرگ طبیعت و انقراض جانداران و آدم‌ها و بیش و بیش‌ ...

    نه آقای فرهادی، مردم چرایی این دردها و ناهنجاری‌ها را می‌دانند و به دنبال پاسخ به پرسش‌هایشان فریاد نمی‌زنند... مردم دردشان را فریاد می‌زنند و فقط زندگی، خوبی، صلح، آرامش و آزادی می‌خواهند ، حق تنفس بدون درد بدون خون بدون خشم ، مردم چرائی داغ مادران ایران را می‌دانند و سرزمین مادری داغدارمان را می‌شناسند...»

    اصغر فرهادی، امروز در واکنش به اعتراضات اخیر کشور، یادداشتی را با عنوان «پرسش، تحقیر، خشم» منتشر کرد و در آن علت این اعتراضات را بی‌پاسخ ماندن پرسش‌های مردم عنوان کرد. (متن یادداشت را می‌توانید اینجا بخوانید.)

    feminist_010918.jpg دفاع صد زن مشهور فرانسوی از مردها خبرساز شد

    آنها نسبت به ظهور آن بخش از دیدگاههای فمینیستی که به شکل «تنفر از مردان و تنفر از جنسیت» تجلی می‌یابد، هشدار داده‌اند

    در بیانه‌ای که روز سه‌شنبه در نشریه «لوموند» فرانسه منتشر شد، صد نفر از زنان مشهور این کشور اعلام کردند که با برخی از دیدگاههای فمینیستی که در پی رسوایی اخلاقی هاروی واینستین از مشهورترین تهیه کنندگان هالیوود شکل گرفته است، مخالفند.

    بی بی سی، کاترین دونوو، یکی از صد زن فرانسوی است که در نامه سرگشاده‌ای در واکنش به رسوایی آزار و اذیت جنسی زنان نسبت به ظهور اصول جدید و سختگیرانه اخلاقی هشدار داده‌ است.

    شماری از فمینیست‌های فرانسوی این نامه را محکوم کرده و امضاکنندگان نامه را متهم کرده‌اند که خشونت‌های جنسی را بی‌اهمیت جلوه داده‌اند.

    این نامه از موج محکومیتی که پس از ادعاهای آزار و اذیت جنسی علیه هاروی واینستین مطرح شد راه افتاده ابراز تاسف کرده است.

    آقای واینستین اتهام مربوط به رابطه جنسی بدون رضایت طرف مقابل را رد کرده است.

    نامه زنان نویسنده، دانشگاهیان و هنرمندان فرانسوی روز سه شنبه در روزنامه لوموند منتشر شد.

    کاترین می‌یه، نویسنده کتاب پرفروش زندگی جنسی کاترین م.، کاترین رب-گریه، نویسنده، کریستینه بویسون، هنرپیشه و شمار دیگری از نویسندگان، محققان و هنرمندان فرانسوی این نامه را امضا کرده‌اند.

    امضاکنندگان نامه گفته‌اند آنها از آزادی‌های جنسی دفاع می‌کنند که آزادی اغوا از جمله آنهاست.

    این نامه می‌گوید "مردانی بدون روند قانونی مجازات شده‌اند، حرفه و شغل خود را به خاطر لمس زانو یا بوسیدن فردی از دست داده‌اند."

    نویسندگان نامه گفته‌اند "تجاوز یک جرم است اما تلاش برای اغوای کسی، چه مصرانه و چه ناشیانه جرم نیست."

    mehranbarati_011018.jpgشیما شهرابی - ایران وایر

    بستری شدن «محمود هاشمی شاهرودی»، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس هیات حل اختلاف قوای سه گانه در کلینیک خصوصی هانوفر که به پروفسور «مجید سمیعی»، جراح پرآوازه ایرانی مغز و اعصاب تعلق دارد، حواشی زیادی به همراه داشته است.

    هاشمی شاهرودی سال ها پیش به مدت 10 سال ریاست قوه قضاییه ایران را برعهده داشت؛ دورانی که فعالان حقوق بشر نقدهای زیادی به رفتارش در آن مدت دارند و کارنامه و دستورات او را خلاف و ناقض قوانین حقوق بشر می‌دانند.

    در چند روز گذشته ایرانی‌های مقیم آلمان همراه فعالان حقوق بشر تجمع‌های اعتراضی به خاطر حضور او در آلمان برگزار کرده و خواستار رسیدگی دادگاه‌های آلمان به رفتارهای خلاف حقوق بشری شاهرودی شده اند. دامنه این اعتراض‌ها روز گذشته با شکایت رسمی «فولکر بک»، نماینده پیشین پارلمان آلمان از «حزب سبز» گسترش یافت. فولکر بک شکایتی رسمی علیه شاهرودی تنظیم و آن را به مقامات قضایی ایالت نیدرزاکسن آلمان ارسال کرده است.

    «مهران براتی»، از فعالان حقوق بشر آلمان در این خصوص به «ایران وایر» می‌گوید: «دولت آلمان از سال ۲۰۰۳ قوانین کیفری خود را در سطح بین‌المللی ارتقا داده است و مساله جنایت علیه بشریت و تمام مسایل مربوط به شکنجه، قتل و چیزهایی از این دست را در این سطح پوشش می‌دهد.»

    براتی می گوید در این موارد، لازم نیست فرد جنایت کار و شاکی حتما آلمانی باشند بلکه دادگاه‌های آلمان بر اساس اصل تشخیص شکایت علیه بشریت رای می‌دهند: «در دو مورد درباره سیاست‎مداران کشورهای آفریقایی، دادگاه‌های آلمان با استناد به این قانون رای به پی‎گرد و بازداشت آن‌ها دادند. درباره آقای محمود هاشمی شاهرودی هم اگر ثابت شود که ایشان راسا در دادن احکام قضایی، فراسوی حقوق بشر دست داشته‌اند و خواهان مجازات‌هایی فراتر از قانون مجازات ایران بوده‌اند، می‌تواند حکم پی گرد و بازداشت صادر شود.»

    در حال حاضر کمپین‌ها و گروه‌های حقوق بشری در کشورهای امریکا، کانادا، آلمان و... در حال جمع آوری مدارکی برای اثبات این موضوع هستند: «برخی خانواده اعدام شدگان در زمانی که ایشان بر مسند ریاست قوه قضاییه بودند، در آلمان یا کشورهای دیگر حضور دارند و می‌توانند مدارکی به دادستانی ارایه دهند. کمپین‌های حقوق بشری هم در جمع‌آوری این مدارک موثر هستند چون دادستانی نمی‌تواند بر مبنای ارایه یک یا دو مدرک اقدام کند و نیاز به جمع آوری مدارک بیش تر برای اثبات مجرم بودن هاشمی شاهرودی دارد.»

    براتی بررسی مدارک را از سوی دادستانی کشور آلمان کاری زمان‌بر می‌داند و حدس می‌زند که قبل از تصمیم نهایی دادستانی، هاشمی شاهرودی به ایران بازگردد: «به احتمال قوی، آقای شاهرودی با پاسپورت دیپلماتیک آمده و از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است و از این امکان استفاده خواهد کرد و به ایران برخواهد گشت. اما دادستان می‌تواند حتی اگر ایشان برگردد، مدارک را کافی تشخیص دهد و علیه ایشان اعلام جرم کند. آن‌وقت ایشان تبدیل به فردی می‌شوند که به محض ورود به یکی از کشورهای اروپایی، باید دستگیر شوند.»

    Mohammad_Bagheri.jpgرادیو زمانه ـ رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران می‌گوید تیراندازی‌های صورت‌گرفته در اعتراضات سراسری اخیر «از پشت سر و یا مناطق نامشخص اجرا شده» و «مشکوک» است.

    سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران چهارشنبه ۲۰ دی گفت: «در شورش‌های هفته گذشته حتی یک مورد سراغ نداشتیم که از نیروهای انتظامی، سپاه یا بسیج با اسلحه به خیابان آمده باشند.»

    او ضمن بیان این‌که «آمریکا جان افرادی را بدون این‌که نیتی برای تعرض به پلیس یا اماکن عمومی داشته باشند، می‌گیرد» افزود: «موارد کشته‌هایی که اتفاق افتاده عمدتاً مشکوک است؛ چراکه تیراندازی‌های صورت‌گرفته از پشت سر و یا مناطق نامشخص اجرا شده که در دست بررسی است.»

    rahbar_Evin_010918.jpgدویچه وله - حسن یوسفی اشکوری، محقق و دین‌پژوه انتشار فیلم کوتاهی از جلسه مجلس خبرگان هنگام انتخاب آیت‌‌الله خامنه‌ای برای رهبری جمهوری اسلامی را مانند یک "بمب ساعتی" می‌داند. او در گفت‌وگو با دویچه‌ وله تصریح می‌کند که این ویدئو مشروعیت رهبر جمهوری اسلامی را زیر سوال می‌برد.

    حسن یوسفی اشکوری که به عنوان که نماینده اولین دوره مجلس شورای اسلامی آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی را از نزدیک می‌شناخته است، رهبر شدن آیت‌الله خامنه‌ای را طرح آقای هاشمی می‌داند و اشاره می‌کند که آقای هاشمی حتی پس از برگزاری همه‌پرسی تغییر قانون اساسی و حذف شرط مرجعیت برای مقام رهبری به مجلس خبرگان برای تأیید صلاحیت آقای خامنه‌ای و ماندن در مقام رهبری رجوع نکرد.

    آیا رهبر شدن خامنه ای غیرقانونی بود؟

    رضا حقیقت‌نژاد - ایران وایر، انتشار ۱۹دقیقه از جلسه مجلس خبرگان در تاریخ ۱۴خرداد۶۸، بحث های جدیدی درباره نحوه انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی دامن زده است. در این جلسه، ابتدا مجلس خبرگان با رای اکثریت حاضر در جلسه با فردی بودن رهبر موافقت کرد. سپس از ۶۰ نفر از ۷۴ نفر عضو حاضر در جلسه، به رهبر شدن آیت الله خامنه ای رای مثبت دادند. اکبر هاشمی رفسنجانی که اداره این جلسه را بر عهده داشت، می گوید انتخاب شورای رهبر و یا رهبر موقت و تا زمان برگزاری رفراندوم است. منظور او همه پرسی بازنگری قانون اساسی است که ۶مرداد۶۸ برگزار شد و ناظر به همین تغییرات، مجلس خبرگان رهبری در ۱۵مرداد۶۸ جلسه فوق العاده برگزار شد و از ۶۴عضو حاضر، ۶۰ نفر به رهبری خامنه ای رای مثبت دادند.

    در هنگام برگزاری جلسه اول، مقررات جلسه طبق قانون اساسی بود که تا آن هنگام بازنگری نشده بود. در اصل قانون اساسی پیش از سال ۶۸، به فوت رهبر اشاره نشده ولی آمده بود که مجلس خبرگان «هرگاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند، او را به عنوان رهبر به مردم معرفی نمایند، وگرنه سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی می کنند.» این اصل معطوف به اصل۵ همان قانون نیز بوده که به «فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر» اشاره کرده است. ناظر به همان اصل می توان گفت نیازی به رای گیری برای شورایی شدن یا فردی شدن رهبری نبوده و قانون اساسی سابق و فعلی نظر و اولویت به رای گیری برای انتخاب فرد بوده و در واقع تاکید کرده اگر فرد پیدا نشد، شورا را انتخاب کنند. با این حال به نظر می رسد مجلس خبرگان برای محکم کاری اقدام به رای گیری برای هر دو مورد کرده است.

    مسئله چالش برانگیز اما «رهبری موقت» است که در قانون اساسی به آن اشاره نشده است. انتخاب موقت بودن رهبر ناظر به یک رویداد دیگر بوده است. آیت الله خمینی ۴اردیبهشت۶۸، در نامه ای هیاتی مرکب از ۲۵نفر را مسئول بررسی نقایص و اشکالات قانون اساسی و تصویب اصلاحات می کنند و نهایی شدن را منوط به تاییدشدن توسط آرای عمومی مردم می داند؛ یعنی همه پرسی قانون اساسی. شورای بازنگری قانون اساسی حدفاصل ۷ اردیبهشت تا ۲۰تیرماه ۶۸، ۴۱جلسه برای بازنگری در قانون اساسی برگزار کرد. آیت الله خامنه ای در مقام رهبر موقت، مصوبات این شورا تصویب و تایید و دستور همه پرسی داد.

    Shahroudi_Hanover.jpgدر پی بستری شدن آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی، رئیس پیشین قوه قضائیه ایران در شهر هانوفر آلمان، جمعی از ایرانیان نامه‌ای به صورت پتیشن خطاب به مردم آلمان نوشته‌ و از آن‌ها تقاضای کمک کرده‌اند تا با امضای خود ایرانیان را یاری کنند و اجازه ندهند که آیت‌الله شاهرودی به ایران برگردد و از مقامات آلمان بخواهند پس از درمان، او را به دادگاه بین‌المللی به جرم جنایت علیه بشریت تحویل دهند.

    برای امضای این پتیشن [اینجا را کلیک کنید].

    Mohammad_Maljou.jpgاعتماد ـ اسماعیل محمدولی - حوادث دی‌ماه ٩٦ همه را غافلگیر كرد. چه آنها كه از سال‌ها قبل نسبت به وقوع آن هشدار می‌دادند و چه كسانی كه مسبب آن بودند. دكتر محمد مالجو در گفت‌وگویی تحلیلی با «اعتماد» تاكید می‌كند كه ریشه این حوادث را باید در علل متنوعی جست. او سیاست‌هایی را بررسی می‌كند كه در سال‌های پس از جنگ نه تنها داشته‌های طبقات ‌فرودست‌تر را گرفتند بلكه همزمان درآمدهای آنان را نیز كاهش دادند. مالجو به سلب‌مالكیت از این طبقات در سطوح و با شدت‌های مختلف اشاره می‌كند و حوادث دی‌ماه را در رویدادی می‌داند كه پیشاپیش بسیار محتمل بود اما كسی نمی‌دانست چه زمانی و به چه ترتیبی و با چه شدتی به وقوع خواهد پیوست.

    محمد مالجو در شهریور ١٣٩٢ در مقاله‌ای با نام «تنش‌های بنیان‌كن» در نشریه «نقد اقتصاد سیاسی» نوشته بود: «به همان اندازه كه مبادرت به واكنش دسته‌جمعی فعالانه متشكل به صحنه‌گردانی نیروهای كارگری یا فعالان سیاسی چپ در میان‌مدت بسیار نامحتمل است، به نظر می‌رسد مبادرت به واكنش دسته‌جمعی فعالانه نامتشكل در میان‌مدت به صحنه‌گردانی خودجوش قشرهای گوناگون تهی‌دستان شهری محتمل باشد؛ قشرهایی چون حاشیه‌نشینان شهری و بی‌خانمان‌ها و فروشندگان خرده‌پای دوره‌گرد و دست‌فروشان و مهاجران فقرزده روستایی و مهاجران فلاكت‌زده خارجی و متكدیان و بیكاران و كارگران روزمزدی كه غالبا با بلیه بیكاری دست به گریبانند. چنین واكنشی در قالب آنچه در علوم اجتماعی شورش‌های نان نامیده می‌شود امكان ظهور دارد. شورش‌های نان هنگامی محتمل خواهند بود كه از یك‌سو پوزیسیون در حوزه اقتصاد داخلی نتواند نرخ رشد اصابت تنش‌های طاقت‌فرسای اقتصاد داخلی به طبقات فرودست‌تر اجتماعی را مهار كند و از دیگر سو انواع نیروهای سیاسی و اجتماعی معترض نیز كه بركنار از هیات حاكمه هستند نتوانند نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جاری را در جهت نوعی از تغییر هدفمند در حوزه سیاست داخلی سازمان‌دهی كنند. شورش‌های نان به یك معنا محصول ناتوانی توأمان پوزیسیون و اپوزیسیون است، محصول مشترك دو نوع عجز، عجز پوزیسیون در حوزه اقتصاد داخلی و عجز اپوزیسیون در حوزه سیاست داخلی. »

    این اقتصاددان در گفت‌وگوی پیش رو مجموعه سیاست‌هایی را تحلیل می‌كند كه كشور را به سمت حوادث دی‌ماه ٩٦ هدایت كرد. مالجو با برشمردن راهكارهایی برای مهار شدت بحران، درباره آینده به دو جناح سیاسی هشدار می‌دهد.

    روزنامه اعتماد لازم به تذكر می‌داند این گفت‌وگو شروع سلسله‌ مصاحبه‌هایی است برای تحلیل اقتصادی وقایع دی‌ماه كه در آنها سعی می‌شود نظرات كارشناسانی با گرایش‌های متفاوت فكری نشر داده شوند.

    * همكاران شما درباره علت اعتراضات اخیر اختلاف‌نظر دارند. شما اعتراضات را سیاسی می‌دانید یا اقتصادی؟

    Asemeh_Jahangir.jpgکانون مدافعان حقوق بشر با ارسال نامه‌ای به اسماء جهانگیر، گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران، با اشاره به تجمعات واعتراض‌های مردم ایران در روزهای گذشته، از این مقام سازمان ملل متحد خواست تا به هر شیوه ممکن، توجه مقامات مسئول جمهوری اسلامی را به اجرای قوانین داخلی و همچنین ضوابط حقوق بشر جلب کرده تا نسبت به تأمین امنیت جانی بازداشت‌شدگان و آزادی فوری و بدون قید و شرط آنها اقدام کنند.

    این سازمان مردم‌نهاد در نامه خود به خانم جهانگیر، با اشاره به اصل 27 قانون اساسی که شرکت در تجمعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح، مجاز شناخته شده، از به‌کارگیری خشونت برای کنترل آن توسط حکومت انتقاد کرده است.

    رونوشت این نامه برای کمیساریای عالی حقوق بشر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد بازداشت های خودسرانه، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد آزادی بیان و گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد استقلال قضات و وکلا نیز ارسال شده است.

    Netanyahu_011018.jpgایران اینترنشنال، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، گفته احتمال دارد دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، برجام را لغو کند

    رسانه‌های اسراییل گزارش دادند که بنیامین نتانیاهو، این سخنان را روز سه‌شنبه ۱۹دی‌‌ماه با سفیران عضو ناتو در اسراییل مطرح کرده و به کشورهای اروپایی هشدار داده که اقدام احتمالی ترامپ برای خروج از برجام را جدی بگیرند.

    بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل از منتقدان سرسخت برجام است و آن‌را « خطای تاریخی» توصیف کرده است. او همواره خواستار اعمال فشار بر ایران برای اجرای دقیق تعهداتش در برجام بوده است.

    پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، واشنگتن یک بار پایبندی ایران به برجام را تایید کرد و در تازه‌ترین موعد تصمیم‌گیری در باره آن، برجام را به کنگره واگذار کرد تا نمایندگان کنگره درباره تعلیق یا اعمال مجدد تحریم‌های مرتبط با برجام تصمیم‌گیری کنند. کنگره در موعد مقرر تصمیم‌گیری درباره برجام را مسکوت گذاشت و حال دولت آمریکا گفته که احتمالا تا روز جمعه تصمیم خود در این‌باره را اعلام خواهد کرد. بسیاری احتمال می‌دهند که اعتراضات اخیر و سرکوب معترضان توسط حکومت ایران، می‌تواند بر تصمصم ترامپ اثر بگذارد. ترامپ پیشتر گفته بود: «پول‌هایی که بعد از برجام به دست حکومت ایران رسیده، برای «ماجراجویی‌های رژیم در منطقه» و «تروریسم در جهان» هزینه شده است.»

    پیش از آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ، بنیامین نتانیاهو همواره منتقد سرسخت مذاکرات هسته‌ای میان دولت وقت آمریکا و قدرت‌های جهانی با ایران بود و بعد از دستیابی به برجام نیز آن را «یک خطای تاریخی» نامید اما در آخرین ماه‌های دولت باراک اوباما از انتقاد از آن کاسته و تاکید می‌کرد که باید ایران را برای اجرای دقیق تعهداتش بر اساس برجام رصد کرد.

    مجید تخت‌روانچی، معاون سیاسی دفتر حسن روحانی رئیس جمهور ایران، روز چهارشنبه ۲۰دی درباره بر این‌که ما اولین کشوری نخواهیم بود که از برجام خارج می شویم، گفته است: «اگر برجام برای ما منافعی نداشته باشد از آن خارج می‌شویم، اما دنیا باید بداند مسئولیت این اقدام با کیست.»

    forbes_010918.jpgایران اینترنشنال، نشریه‌ی فوربز در سرمقاله‌ای پیرامون حوادث اخیر ایران و آینده‌ی انقلاب اسلامی و کشور و مردم ایران می‌نویسد، اگرچه چهل سال پس از سقوط شاه، رژیم حاکم هنوز بر ارزش‌های خود به‌عنوان خواسته‌های انقلاب اصرار می‌ورزد، اما موضوعیت آن‌ها با خواسته‌های نسل جوان کشور از میان رفته و ادامه‌ی حیات سیاسی حاکمان کنونی، از دوسو با چالش‌های داخلی و خارجی مورد تهدید قرار دارد.

    در این مقاله آمده است:

    موج اعتراضات اخیر مردمی علیه حاکمیت کنونی در ایران، بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف آن را به نمایش گذاشته است: چهل‌ سال پس‌از انقلاب، این حکومت هنوز نتوانسته است یک مدل اقتصادی کارآمد به مردم عرضه کند.

    این اعتراضات، گسترده‌ترین و بزرگ‌ترین صحنه‌ی مخالفت با رژیم حاکم بر ایران، برای ابراز نارضایتی عمومی، از زمان جنبش سبز تا امروز بوده است.

    فریادهای «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرکنندگان، مشخصاً قدرت بلامنازع آیت‌الله خامنه‌ای را هدف قرار داده است. این علی خامنه‌ای بوده که در ۳۰ سال گذشته، بر آتش انقلابی‌گری در کشور دمیده است.

    اما پرسش معقول این است که اصرار بر این انقلابی‌گری، درحالی‌که ۷۰ درصد مردم کشور پس‌از انقلاب به‌دنیا آمده‌اند، برای چیست؟

    Ali_Motahari.jpgاعتماد ـ ۱۷ دی سالروز کشف حجاب توسط رضاخان است. رضاخان به پیروی از آتاترک در ترکیه، به خیال فرنگی کردن ایران اقدام به این کار کرد. او فکر می‌کرد پیشرفت اروپایی‌ها در صنعت و نظام اجتماعی ناشی از بی‌حجاب شدن زنان اروپاست که سال‌ها قبل از آن آنها هم از پوشش مناسبی برخوردار بودند. البته وضعیت زنان ایرانی در دوره رضاخان وضع مورد نظر اسلام نبود، چرا که اکثر قریب به اتفاق آنها پرده‌نشین بودند و استعدادهای انسانی آنها شکوفا نمی‌شد و نقش مستقیمی در ساختن جامعه و تاریخ نداشتند اگرچه نقش غیرمستقیم زن از راه تاثیری که بر مرد دارد همیشه وجود داشته است. راه اصلاح آن وضع، کشف حجاب نبود بلکه همان راه اسلام بود یعنی ایجاد فضای مناسب برای تحصیل و ورود بانوان به جامعه، تا ضمن عمل به تعهدات خود در خانواده و وظیفه مادری نیروی کار و تولید جامعه را افزایش دهند و این امر با رعایت پوشش اسلامی و حریم میان زن و مرد بیگانه قابل تحقق بود. اما رضاخان چشم بسته به سوی فرهنگ غربی رفت و از نیروی روحانیت در ایران و عواطف مذهبی مردم غافل بود. لذا با مقاومت شدید مردم مواجه شد که اوج آن فاجعه کشتار معترضان در مسجد گوهرشاد مشهد بود.

    Hospital_Iran.jpgشرق ـ سمیرا حسینی - «بدون چادر نمی‌توانید وارد اورژانس بیمارستان شوید»؛ این را زن میانسالی که جلوی در ایستاده تا جلوی زنان مانتویی را بگیرد، می‌گوید. از بیماران مانتویی می‌خواهند با چادر وارد مرکز درمانی شوند. بیمارانی که گاه حالشان خوب نیست، نای ایستادن ندارند و برای راه‌رفتن به بغل‌دستی‌شان تکیه می‌دهند. این شرایط ورود به برخی از درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های پایتخت است. مراکزی که گاه بیماران به دلیل دفترچه بیمه‌ای که از آن خدمات می‌گیرند، ناچار به رفتن به آنجا هستند. بیمارستان بقیه‌الله یکی از همین مراکز است که زنان مانتویی نمی‌توانند از در ورودی آن عبور و خدمات دریافت کنند؛ موضوعی که این بیمارستان در سایت خود نیز آن را به بیماران متذکر شده است: «در این مجموعه ورود همه خواهران با پوشش چادر بوده و افراد غیر باید برای ورود از درِ انتظامات بیمارستان چادر تهیه کرده و با پوشش چادر وارد شوند و همچنین آرایش نداشته باشند».

    isisAfghan_011018.jpgخبرگزاری فرانسه در گزارشی مفصل نوشت که گروه دولت اسلامی سلطۀ خود را در افغانستان تا کابل و خطرناکترین مناطق این کشور گسترش داده است. در این گزارش می خوانیم که داعش توانسته از میان طبقۀ متوسط، دانشجویان، اساتید دانشگاه ها و تجار و کسبه افغانستان عضوگیری کند. گروه داعش که تا پیش از این در شرق افغانستان مستقر بود طی هجده ماه گذشته مسئولیت حدود بیست حملۀ نظامی و عملیات تروریستی را در پایتخت افغانستان برعهده گرفته است.

    به گزارش رادیو فرانسه، پیشروی داعش موجب نگرانی مردم غیرنظامی خسته از دهه ها جنگ و خشونت و همچنین مقامات امنیتی و نظامی افغانستان و ایالات متحد آمریکا شده است. شاخۀ داعش در افغانستان تحت عنوان "خراسان" از سال ٢٠١۴ فعال شده و فعالیت های نظامی آن در افغانستان از سال ۲٠١٦ رو به گسترش نهاده است.

    به گفتۀ کارشناسان کسانی که جذب داعش در افغانستان می شوند متعلق به نسلی هستند که هرگونه حساسیّت را نسبت به جنگ و خشونت از دست داده‌اند. یک مقام امنیتی افغانستان گفته است که نیروهای داعش در افغانستان را نه کشاورزان که افراد تحصیلکرده تشکیل می دهند.

    اگر چه آمار و اطلاعات دقیقی در مورد شمار اعضای داعش در افغانستان وجود ندارد، اما، صفوف این گروه به یاری شبکه های اجتماعی، مساجد و همچنین مدارس و دانشگاه های افغانستان رو به توسعه است. توسعۀ نفوذ داعش در افغانستان این کشور را به یکی از پایگاه های مهم این گروه تبدیل کرده که قادر است از این طریق بسیاری از جهادیون پراکنده را به صفوف خود جلب کند. یکی از اهداف مهم گروه داعش در افغانستان، به گفتۀ کارشناسان، برانگیختن تنفر اکثریت سنی از شیعیان است.

    un_cri_Persan.jpgبرای اعتراض به سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، فقرا، بیکاران، جوانان، دانش آموزان و دگر اندیشان در ایران؛
    برای حمایت و پشتیبانی از خواستهای دمکراتیک، عدالتخواهانه و آزادیخواهانه معترضین در ایران؛
    برای آزادی همه دستگیر شدگان حوادث اخیر و تمام زندانیان سیاسی- عقیدتی؛
    ایرانیان جمهوریخواه، ملی، دمکرات و چپ برای خواستهای بالا در برابر مقر اتحادیه اروپا در بروکسل دعوت به تظاهرات می‌کند. ما گرد هم می‌آییم تا به دیکتاتوری و سرکوب در ایران اعتراض کنیم.

    آدرس: میدان شومن (Rond- point Robert Schuman , 1000 BXL)
    روز، تاریخ و ساعت تظاهرات: پنجشنبه ۱۱ ژانویه از ساعت ۱۲ تا ۱۴

    ایرانیان جمهوریخواه، ملی، دمکرات و چپ ساکن بلژیک
    چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ برابر با ۱۰ ژانویه ۲۰۱۸

    برای تماس:
    ۰۴۷۵-۷۱۶۹۲۵

    frontPageHorowitz_010918.jpgایران اینترنشنال، مجله آمریکایی فرانت پیج در شماره امروز خود سه‌شنبه ۱۹ دی ماه ضمن انتقاد از «چهل سال سیاست‌های احمقانه، بی‌تفاوتی، طمع‌ورزی، سازشکاری و مماشات کشورهای غربی در مقابل حکومت جمهوری اسلامی» می‌گوید انقلاب اسلامی یک حرکت جهادگرایانه بود که به اشتباه پیام آور آزادی و دموکراسی خوانده شده بود.

    در این مقاله آمده است: «روحانیون ایران بار دیگر در مورد سرکوب تظاهرات مردم کشور بر علیه حکومت مذهبی که هفته پیش آغاز شده بود به لاف‌زنی پرداخته‌اند. تغییر رژیم از درون، هنوز یک امید واهی به‌نظر می‌رسد زیرا پلیس و نیروهای امنیتی رژیم مانند گذشته همه توان نظامی و سرکوبگر خود را علیه اوج‌گیری اعتراضات به‌کار گرفته‌اند. به‌نظر می‌رسد سوزاندن کارت‌های شناسایی و قبض‌های آب و برق برای ایرانیانی که 'جامعه جهانی' ناظر پایمال شدن حقوق بشر آن‌ها است،تنها راه باقی مانده باشد.

    سیاست‌های کاملاً نابخردانه، بی‌تفاوتی، مماشات و طمع‌ورزی غرب در مقابل بزرگترین جریان جهادگرایانه عصر نوین، دست‌های افراد گناهکار بسیاری را به خون بی‌گناهان آغشته کرده است که امروز باید پاسخگوی آن باشند.

    برای شروع، از جیمی کارتر و وزارت خارجه کوته‌فکر ما می‌توان نام برد. گروه مشاوران وزارت خارجه کارتر، به‌طور کامل تعبیری اشتباه از انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران داشتند. مسئولان وزارت خارجه ما که در افکار فسیل‌زده مقاومت‌های ضداستعماری و استقلال‌خواهی ناسیونالیست‌ها و دفاع از حقوق بشر غرق بودند از ماهیت شدیداً مذهبی و ارتجاعی مقاومت در مقابل شاه غافل ماندند. طبقه روحانیون و پدرخوانده سیاسی آنها آیت‌الله خمینی تنها بر مبنای نفرت آنها از مدرنیته و اصلاحات اجتماعی دوران شاه و پدرش در مورد امور مذهبی، آزادی زنان، توسعه فرهنگی و آموزشی، حقوق ادیان و اقلیت‌های مختلف و همه آن قوانین مربوط به توسعه اقتصادی و اجتماعی که خمینی آنها را ' لغو قوانین شریعت اسلامی' می‌خواند نشأت می‌گرفتند. آنها نسبت به از دست دادن قدرت روحانیون در امور اجتماعی، خصوصی و سیاسی ملت ایران نگران بودند.

    انقلاب اسلامی درحقیقت جهادی مذهبی بر علیه همه آن سیاست‌های مدرنیزه کردن جامعه ایرانی بود که از دید روحانیون به ' آلوده' کردن دستورات مذهبی می‌انجامید که از سوی کافران غربی برای کشور نسخه‌پیچی شده بود. اندکی آگاهی نسبت به تاریخ اسلام هم می‌توانست برای کارشناسان سیاسی ما آشکار کند که این تضادهای خشن در سراسر تاریخ اسلام بر علیه هرگونه نفوذ فرهنگی غرب مسیحی به تولید افراطیونی از خوارج قرن هفتم گرفته تا وهابی‌های قرن ۱۸ و اخوان‌المسلمین و القاعده و داعش امروزی خواهد انجامید.

    nedaAmin_010918.jpgسرویس امنیت داخلی اسرائیل: شواهدی مبنی بر فعالیت غیرقانونی ندا امین یافت نشد؛‌ ماجرا پایان یافته است

    تایمز اسرائیل - سرویس امنیت داخلی اسرائیل (شین‌بت) که ماه گذشته ندا امین بلاگر زاده‌ی ایران را بر سر ظن به ارتباط با ایران مورد سؤال قرار داده بود، در بیانیه‌ای اعلام کرد شواهدی مبنی بر فعالیت غیرقانونی یافت نشده و بازپرسی از وی پایان یافته است.

    سرویس امنیت داخلی اسرائیل می‌گوید ندا امین، بلاگرِ بخش فارسی تایمز اسرائیل هرگز دستگیر نشد، بلکه با موافقت خودش به پاره‌ای پرسش‌ها پاسخ داد؛ امین می‌گوید «این خبر خوبی است» اما خود همیشه می‌دانسته که تخلفی نکرده است.

    در بیانیه‌ی شین‌بت گفته شده است که امین به خاطر ارتباط‌های خود با ایران «با موافقت خود وی مورد بازپرسی قرار گرفت، و دستگیر و بازداشت نشده است». «در پایان بازپرسی، به وی اطلاع داده شده که هیچ‌گونه شواهدی مبنی بر فعالیت غیرقانونی وی یافت نشده و بازپرسی پایان یافته است».

    edwardLotovak_010918.jpgرادیو فرانسه، هفتۀ نامۀ فرانسوی "لوپوئن" به مناسبت ناآرامی های جاری در ایران با "ادوارد لوتواک" موّرخ آمریکایی و عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در دورۀ ریاست جمهوری رونالد ریگان گفتگویی انجام داده است که در آن مورخ آمریکایی "ورشکستگی" رژیم اسلامی ایران را اجتناب ناپذیر دانسته است. لوتواک گفته است : همۀ داده ها از ورشکستگی رژیم ایران حکایت دارد و همانطور که رونالد ریگان شاهد فروپاشی اتحاد شوروی بود، هیچ بعید نیست که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری فعلی آمریکا، شاهد فروپاشی رژیم اسلامی ایران باشد.

    "ادوارد لوتواک" در مصاحبه اش با هفته نامۀ "لوپوئن" گفته است: درآمدهای نفتی ایران که ۸۰ درصد صادرات این کشور را تشکیل می دهند برای تأمین نیازهای ایران با ۸۰ میلیون نفر جمعیت کفایت نمی کنند. به گفتۀ عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا، حکومت ایران برای به حرکت انداختن چرخ اقتصاد این کشور باید روزانه ٢۵ میلیون بشکه نفت صادر کند، در حالی که کل صادرات نفت این کشور در حال حاضر از ۲ میلیون و ۵٠٠ هزار بشکه در روز فراتر نمی رود.

    به همین خاطر "ادوارد لوتواک" تصریح کرده است که درآمد سرانۀ ایرانیان امروز معادل درآمد سرانۀ کشوری همانند "بوتسوانا" است با این تفاوت که "بوتسوانا" بخش اعظم منابع خود را صرف برنامۀ اتمی، خریداری اسلحه، تولید موشک های بالستیکی، مداخلات نظامی در کشورهای منطقه و حمایت مالی از گروه های تروریستی نظیر حزب الله لبنان نمی کند.

    به گفتۀ "ادوارد لوتواک" ایران از یک مشکل بزرگ دیگر رنج می برد و آن فسادی است که کل رهبران این کشور را دربرگرفته است. این فساد شامل فرزندان رهبر جمهوری اسلامی ایران به ویژه مجتبی نیز می شود که به گفتۀ "ادوارد لوتواک" دارایی هایش به ٢ میلیارد دلار می رسد. قانع ترین فرزند رهبر ایران، به گفتۀ "ادوارد لوتواک"، دارایی اش به ۵٠٠ میلیون دلار می رسد.

    مورخ آمریکایی بر تاثیر مخرب بنیادهای ایران بر اقتصاد این کشور تأکید کرده و افزوده است : با این حال مسبب واقعی ورشکستگی و فقر ایران سپاه پاسداران است که به دلیل برنامه های اتمی و موشکی اش محرک تحریم های اقتصادی علیه ایران بوده و حکومت ایران را به ماجراجویی در کشورهای منطقه نیز واداشته است. عضو پیشین شورای امنیت ملی آمریکا در پایان گفته است که مردم ایران پی برده اند که این ماجراجویی ها هزاران میلیارد دلار زیان به اقتصاد ایران وارد آورده است.

    eterazat_amniati.jpgشرق ـ حق اعتراض تا کجا به رسمیت شناخته می‌شود؟ ‌ریشه رخدادهای اخیر اقتصادی بود یا سیاسی؟ آیا جریان‌های سیاسی از اعتراضات اخیر مردم سوءاستفاده کردند؟ «علی تاجرنیا»، نماینده سابق مجلس و فعال سیاسی اصلاح‌طلب و «عباس سلیمی‌نمین»، روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر، با گرایش‌ اصولگرا در میزگردی که در روزنامه «شرق» برگزار شد، درباره اتفاقات اخیر مناظره کردند. سلیمی‌نمین معتقد است این اعتراضات یک گام به جلو در توسعه سیاسی و به‌رسمیت‌شناختن حق اعتراض مردم بود، اما تاجرنیا معتقد بود تا زمانی که این اعتراض‌ها نهادمند و متشکل انجام نشود و برای آن مرز تعیین نشود، کور است و بی‌اثر.

    حال وهوای تهران در سال 1357

    | No Comments

    یورونیوز - یک مرد روس از اهالی شهر مورمانسک روسیه با دزدیدن یک تانک در نیمه‌های شب وارد یک مغازه مشروب فروشی شده و یک بطری شراب از مغازه برداشت. پلیس محلی وی را در حالی که در تلاش برای بازکردن بطری شراب و فرونشاندن عطش خود بود بازداشت کرد. گفته می‌شود که وی در زمان ارتکاب این عمل احتمالا مست بوده است. در زمان تلاش این مرد برای خارج شدن از مغازه و فرار از محل وقوع جرم، دست‌کم به یک خودرو سواری خسارت وارد شد. ارتش روسیه از اظهارنظر درمورد این که چطور یک شهروند عادی غیرمسلح می‌تواند وارد پایگاه نظامی شده و یک ماشین زرهی را به سرقت ببرد، سرباز زده است.

    russianTanksm1.jpgrussianTanksm2.jpgrussianTanksm3.jpg

    farhadi_010918.jpgدر روزهای گذشته عده‌ای از دوستان و هم‌وطنان، جویای نظر و واکنشم نسبت به اعتراضات رخ داده در کشور بودند.

    چندین بار دست به نوشتن بردم اما نوشته‌ها، متأثر از احساساتم آن نبود که می‌خواستم. امروز سعی دارم به دور از احساسات در این‌باره بنویسم.

    چند سال پیش در مقدمه کتاب فیلم‌نامه‌هایم نوشتم:«اگر با این نوشته‌ها توانسته باشم جسارت پرسش‌گری را در تماشاگران تقویت کرده و ترس‌شان را از کاشتن بذر سوال در ذهن‌ها‌ بکاهم از زمانی که برای نوشتن صرف کرده‌ام راضی و خوشنودم که دنیای امروز پیش از آنکه به مقام و مسئول پاسخ‌گو نیاز داشته باشد محتاج مردمی‌ست پرسش‌گر. مردمی که از گذاشتن علامت سوال در برابر هر آنچه برایشان ثابت و قاطع است نهراسند.»


    این روزها خبرها و مطالب زیادى درباره اعتراضات در نقاط دور و نزدیک کشور شنیده و خوانده‌ایم. کلمه‌ای که در بسیاری از این نظرات و بحث‌ها استفاده کلیدی و مکرر شده «مطالبه» است. مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.


    اما در کنار همه این مطالبات و در دایره‌ای گسترده‌تر، آنچه در این سال‌ها بخشى از مردم را به اعتراض در شکل‌های مختلف واداشته، پرسش‌های بی‌پاسخی‌ست که در طی این چند دهه در همه زمینه‌ها از سر پنهان‌کاری و مصلحت‌جویی یا نادیده گرفته شده و بی‌پاسخ مانده و یا به آن‌ها پاسخ‌های غیرواقعی و توهم‌آلود داده شده.


    بی‌اعتنایی به چراها و پرسش‌های انباشته شده در جامعه، برخلاف تصور کسانی که بالاترین وظیفه‌شان پاسخ‌گویی‌ست، حاصلش نه فراموشی و آرامش که تحقیر اجتماعی‌ست و زخم ملتهب تحقیر، مهم‌ترین و قوی‌ترین عامل خشم. هیچ خشمی به اندازه خشم تحقیرشدگی ماندگار و عمیق نیست. به سکوت واداشتن، بازداشت و تهدید پرسش‌گران به معنای از میان رفتن پرسش‌ها نیست. پرسش‌ها باقی‌اند و در گوشه ذهن‌ها در حال تکثیر.

    با تأثر و هم‌دردی با خانواده‌های داغدار و همه آسیب‌دیدگان این اعتراضات و یاد نوجوان عزیز همشهری‌ام «آرمین صادقی» که این روزها چشم‌های سرشار از میل به زندگی‌اش لحظه‌ای از نظرم دور نمی‌شود.

    اصغر فرهادى

    Farhad_Khosrokhavar.jpgایران تبلورِ یک تناقض است. دقیقاً در همان لحظه‌ای که تحلیل گرانِ غربی، نیمی شگفت زده و نیمی سرخورده و بی اعتنا، شاهدِ موفقیّت‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی (در سوریه، لبنان، یمن، عراق و...) هستند، در جبهه‌ی داخلی ست که نارضائی و اعتراض چهره‌ی خویش را نشان می‌دهد. کشور واردِ دوره‌ای از ناآرامی و تنش می‌شود که ماهیّت آن با ناآرامی‌های گذشته به شدّت متفاوت است.

    انتخابات ریاستِ جمهوری در سال ۱۳۸۸ (و پیروزی محمود احمدی نژاد در آن، انتخاباتی که از نظر بخش عظیمی از مردم توأم با تقلب بود)، تظاهرات دانشجوئی سالِ ۱۳۷۸ (که با خشونتِ تمام سرکوب شد بدون آن آن که محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاح طلبِ وقت برای جلوگیری از آن سرکوب کاری کند) یا اعتراض‌های کارگری سال‌های اخیر (کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه و کارگران کارخانه‌های خودرو سازی) همگی شامل بخشی از جامعه بود و کلّ جامعه را در بر نمی‌گرفت. به ویژه این که، اعتراض‌های سال‌های گذشته رو در روی رژیم نمی‌ایستاد و آن را به چالش نمی‌کشید.

    hashemi_010918.jpgیورونیوز، از همان روز مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی شایعات بسیاری در مورد این که محافظان او پیش از مرگش استخر را ترک کرده بودند در میان مردم و برخی رسانه‌های خارج از کشور شایع شده بود. اما امروز خانواده او آشکارا در «مرگ» او تشکیک کرده و به طور تلویحی از وجود توطئه‌ای برای قتل او خبر می‌دهند.

    درست یک سال پس از مرگ اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام، فرزند او یاسر هاشمی خبر از ارجاع دوباره پرونده مرگ پدرش به شورای عالی امنیت ملی داد.

    هاشمی به رسانه‌های داخلی ایران گفته است این پرونده که بسته شده بود بار دیگر به درخواست حسن روحانی، رئیس جمهوری و رئیس شورای عالی امنیت ملی در این نهاد عالی کشور گشوده شده است.

    اکبر هاشمی بهرمانی مشهور به هاشمی رفسنجانی که در سوم شهریور ۱۳۱۳ در شهرستان رفسنجان به دنیا آمده بود، درست یک سال پیش، یعنی در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۵ در حالی که ۸۲ سال داشت بر اثر ایست قلبی درگذشت.

    گویا محسن هاشمی، برادر یاسر که ریاست شورای شهر تهران را بر عهده دارد، قرار است به زودی برای رؤیت پرونده مرگ پدرش به محل شورای عالی امنیت ملی برود. این خبر را یاسر هاشمی اعلام کرده است.

    شبهه و شایعه در مرگ رفسنجانی

    هاشمی رفسنجانی در روز یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵ در حال شنا در استخر کوشک متعلق به مجمع تشخیص مصلحت نظام واقع در نزدیکی مجموعه سعدآباد دچار عارضه قلبی شد. عملیات احیا توسط محافظان حاصلی نداشت و او در ساعت ۱۸:۲۰ پس از ایست قلبی و در شرایطی که علائم حیاتی نداشت به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد. تلاش بیش از یک ساعته برای احیای وی ناموفق ماند و ساعت ۱۹:۳۰ دقیقه همان روز فوت او اعلام شد.

    همان گونه که در حیات رفسنجانی شبهه و شایعه بسیاری در مورد اسرار محفوظ در سینه‌اش و نیز در مورد میزان ثروت او و خانواده‌اش مطرح بود، مرگ او نیز با حرف و حدیث‌ها و شایعه‌های زیادی همراه شده است.

    نخستین شایعات و اعتراض‌ها از سوی خانواده خود رفسنجانی آغاز شد. از زمان درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی اعضای خانواده او چندین بار علت فوت او را مشکوک اعلام کردند. آنها همچنین آشکارا به مسئولانی که رفسنجانی را طرد کرده بودند حمله کردند. فاطمه دختر بزرگ هاشمی در هنگام تشییع جنازه پدرش خطاب به سردار فیروز‌آبادی گفت: «پدر من اهل "فتنه" نبود».

    چند ماه پس از مرگ هاشمی رفسنجانی، خانواده او نسبت به سرنوشت وصیت‌نامه نیز اظهار بی‌اطلاعی کردند. محسن هاشمی گفت مشغول جستجوست، اما هنوز وصیت‌نامه جدیدی از پدرش پیدا نشده است. فاطمه هاشمی نیز در مهر ماه گذشته اعلام کرد که خانواده رفسنجانی وصیت‌نامه او را پیدا نکرده‌اند. به گفته خانم هاشمی، اکبر هاشمی رفسنجانی چهار یا پنج سال پیش نوشتن وصیت‌نامه خود را اغاز کرده، اما اکنون اثری از آن نیست.

    رادیو اکتیو در بدن آیت‌الله

    هنوز همه جزئیات پرونده در دست بررسی مرگ «آیت الله» در شورای عالی امنیت ملی منتشر نشده است، اما دختر کوچک او، فائزه که از چهره‌های شناخته‌شده اصلاح‌طلبان است، در اواخر آذر ماه گذشته به روزنامه اعتماد اعلام کرد که مطابق گزارش شورای عالی امنیت ملی ایران در کالبد پدرش به میزان ۱۰ برابر حد مجاز مواد و تشعشعات رادیواکتیو وجود داشته است.

    Vahid_Heidari_300X170.jpg• «گرفتند و زدند و کشتند و حالا آبرویش را می‌برند»

    کمپین حقوق بشر در ایران ـ خانواده و بستگان وحید حیدری، جوان معترض اراکی که دهم دی ماه ۱۳۹۶بازداشت و روز شنبه، ۱۶ دی ماه جنازه‌اش به خاک سپرده شد در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفتند که ادعاهای مربوط به اعتیاد و یا همراه داشتن مواد مخدر واقعیت ندارد.

    عموی وحید حیدری به کمپین گفت که برادرزاده‌اش معتاد نبود و خانواده او نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده است. آقای حیردی به کمپین گفت: «هنوز نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده است. چون ما روستا بودیم و وحید در اراک بود. کاسب بود، سر کار خودش بود. معتاد نبود و این چیزهایی که می‌گویند واقعیت ندارد و معلوم نیست چطور شده است.»

    وحید حیدری، یکی از بازداشت شدگان اعتراضات شهر اراک است که روز دهم دی ماه در جریان اعتراضات مردم این شهر بازداشت شد. او در بازداشتگاه کلانتری۱۲ رضوی اراک در بازداشت بوده و به گفته خانواده‌اش دستفروش بود و در همان میدانی بازداشت شده که دستفروشی می‌کرد. عموی او به کمپین گفت که جنازه برادرزاده‌اش را روز شنبه به خاک سپرده‌اند و او جنازه را ندیده است.

    Zahra_Najafi.jpgاین‌روزها هر مسئولی که تریبون دستش می‌افتد خبر از بازگشت امنیت کامل بعد از اغتشاشات می‌دهد. درست مثل اینکه، آهوی به شما داده نشده ‌ای، از دستتان بگریزد، آن را گرفته و به شما بازگردانند!

    امنیت یعنی مقابله با هر تهدیدی که بر جان، سلامتی، آرامش و مال انسان رحل اقامت افکنده. یعنی اگر کشوری در سال با ۸۰۰هزار تصادف، مرگبارترین حوادث رانندگی در جهان را داراست، طوریکه نه تنها رَندی بلکه هزاران اندی هم از آن جان سالم به در نمی‌برند، نمی‌تواند ادعا کند که در امنیت است.

    شاخص‌های عدم امنیت فقط مورد فوق الذکر نیست. بحران‌ زیست محیطی تا پارسال، پیرارسال گاز می‌گرفت، امسال رسما لگد هم می‌اندازد. کم بارش‌ترین پاییز طی ۶۷ سال، ریزگردهای خوزستان و آلودگی هوا، پاشنه در کشور را از جا کنده‌اند.

    سایت دماوند - محمد مهدوی‌فر، زندانی سیاسی تازه آزاد شده، تخریب‌چی و غواص جنگ با انتشار فراخوانی مردم را دعوت به حضور در خیابانها با شعار رفراندوم نمود. با با اشاره به عمر چهل ساله جمهوری اسلامی رفراندوم را حق قانونی مردم معرفی کرده و می‌افزاید:«چهل سال پیش جمهوری اسلامی، هندوانه‌ی ناگشوده‌ای بود که پدران و پدربزرگانِ ما به خاطر وعده‌هایی که به آن‌ها داده شده بود، برای رسیدن به آزادی و رفاهِ بیشتر به آن رأی دادند و اکنون بعد از گذشت چهل سال باید معلوم شود چند درصدِ مردم خواهانِ بقای جمهوری اسلامی و چند درصدِ مردم خواهان پایان جمهوری اسلامی هستند.» متن کامل این فراخوان را در ادامه بخوانید:

    0227319126.jpgملت شریف ایران

    درودِ خداوند بر شما و بر اراده‌ی استوارِ شما برای رسیدن به آزادی

    روسیاهی برای ملتی نیست که برای گرفتن حقِ خویش به پا خاسته است. روسیاهی برای کسی است که ملت را دشمن و عامل بیگانه می‌نامد. ما سخنِ زور نمی‌گوییم و زیر بار سخن زور هم نمی‌رویم. ما حق خودمان را طلب می‌کنیم. بدیهی‌ترین حق هر ملتی، حق تعیین سرنوشت است.

    چهل سال پیش جمهوری اسلامی، هندوانه‌ی ناگشوده‌ای بود که پدران و پدربزرگانِ ما به خاطر وعده‌هایی که به آن‌ها داده شده بود، برای رسیدن به آزادی و رفاهِ بیشتر به آن رأی دادند و اکنون بعد از گذشت چهل سال باید معلوم شود چند درصدِ مردم خواهانِ بقای جمهوری اسلامی و چند درصدِ مردم خواهان پایان جمهوری اسلامی هستند.

    به عبارتی روشن‌تر ما خواهان همه‌پرسی یا رفراندوم برای تعیین نوعِ حکومت هستیم. در هفته‌ای که گذشت بسیاری از هموطنانِ مظلوم ما به خاطر اعلام همین خواسته‌ی بر حق و بدیهی، باتوم خوردند، گلوله خوردند، دستگیر شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند.

    حاکمیت به مردم می‌گوید برای اعتراض کردن به ما، بیایید از خودِ ما مجوز بگیرید و چه کسی است که نداند، این حاکمان برای هیچ اعتراضی در چهل سال گذشته به هیچ‌کس مجوز نداده‌اند، در حالی که در تنها اصلِ قانون اساسی که اجتماعات را به رسمیت شناخته است یعنی اصل بیست و هفتم، ابداً ذکری از مجوز نشده است. قانون اساسی صراحتاً می‌گوید: "تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است."

    mossad_010918.jpgرادیو فردا، رسانه‌های اسرائیل سه‌شنبه نوزدهم دی سخنانی را از یوسی کُهِن رئیس سازمان جاسوسی این کشور منتشر کرده‌اند که بر اساس آن، وی گفته‌است که موساد «در ایران چشم، گوش و بیشتر از اینها را دارد» اما همزمان در ارزیابی از تظاهرات ضد حکومتی اخیر ایران گفته‌است که «انتظار وقوع انقلاب در ایران را نداشته باشید».

    به گزارش هاآرتص و ای.نت، یوسی کهن این سخنان را در نشست سالیانه بخش دستمزدها در وزارت دارایی اسرائیل در اورشلیم/بیت‌المقدس بیان کرد.

    بر اساس این گزارش‌ها، رئیس موساد افزوده است که «مردم ایران از حسن روحانی رئیس جمهوری ایران انتظارات زیادی داشتند؛ اما روحانی نتوانست بخش عمده نابسامانی اقتصادی را بهبود دهد و این واقعیت، مردم را به خیابان‌ها کشاند».

    آقای کهن همچنین گفته‌است که او نیز «دلش می‌خواست که در ایران یک انقلاب رخ دهد» اما «تظاهرکنندگان ایران با نیروی نظامی شدیدی روبرو شده‌اند که بی اعتنا به رعایت موازین حقوق بشر، هر کسی را که سر برآورد، سرکوب می‌کنند».

    رئیس موساد افزوده‌است که رژیم ایران هنوز نیز بودجه‌های کلانی را با هدف گسترش نفوذ خود در سراسر خاورمیانه هزینه می‌کند و «دالان‌های مختلف هوایی و زمینی ایجاد کرده تا شبه نظامیان شیعه را به منطقه بیاورد و غیر از شیعیان در نزدیکی مرز شمالی اسرائیل، ائتلاف‌های کوچک آزاردهنده دیگری تشکیل داده‌است؛ اینها موجب نگرانی رهبران دنیای سنی هم هستند که از گسترش نفوذ ایران و تجهیز سازمان‌های شیعه به سلاح‌های دقیق هراس دارند».

    اما به گفته یوسی کهن، «از بعد از روی کارآمدن دونالد ترامپ در آمریکا، «تغییرات عمده‌ای در درک وضعیت خاورمیانه» و از «بیم گسترش شیعه‌گری ناشی از ایران» در دولت واشینگتن «به سود اسرائیل» ایجاد شده، مناسبات آمریکا و اسرائیل تقویت شده و آمریکا منافع اسرائیل را بیشتر در نظر می‌گیرد و در مقابله با نفوذ ایران، به تلاش‌های اسرائیل بیشتر کمک می‌کند».

    Mahmoud_Delkhasteh.jpg• اینکه این جرقه چگونه زده می‌شود یک چیز است و اینکه جرقه مشهد، نه تنها استبداد را از خندق و سنگر اصلاح طلبی خود محروم و امپراطور را عریان، چیز دیگر. حال شرایط به سالها و ماه‌های قبل از انقلاب ۵۷ باز گشته است و فضای خاکستری اصلاح طلبی از میان بر خاسته و در فضای سیاه و سفید، خط قرمزی میان جامعه ملی و استبدادی تبهکار حائل شده است تا یکی به نفع دیگری نبود شود و البته در چنین شرایطی و مثل همیشه این مردم هستند که حرف آخر را می‌زنند.

    کلید استارت انقلابها و قیامها و خیزش‌ها بر علیه استبدادها چگونه زده می‌شود؟ عوامل ساختاری از جمله ایدئولوژی ورشکسته قدرت حاکم و اقتصاد ویران و جنگ داخلی میان نخبگان رژیم استبدادی، از عوامل لازم می‌باشند، ولی کافی نیستند. از جمله به این دلیل که این عوامل در بسیاری از کشورها، بخصوص کشورهایی با نظامهای استبدادی وجود دارند، ولی اکثر این جوامع به جنبشهای خود انگیخته و حتی سازمان داده شده دست نمی‌زنند. اینگونه بود که بسیاری از متفکران و سیاستمداران انقلابی که نگاهی ساختار گرایانه، دترمینیستی و جبر آلود به جامعه و تاریخ داشتند در پیش بینی‌های خود خطا کردند. برای مثال مارکس با مطالعه ساختاری رشد سرمایه داری در انگستان و مقایسه آن با دیگر کشورهای غربی به این نتیجه رسیده بود به این نتیجه رسید که انگستان، اولین کشوری خواهد بود که طبقه کارگر در آن دست به انقلاب خواهد زد و این انقلاب در زمان زندگی او رخ خواهد داد. البته این فیلسوف عصیانگر، از دنیا رفت و نه در زمان او که در بعد از او نیز انقلابی در انگستان رخ نداد. لنین نیز بر این نظر رسیده بود که در زمان او انقلابی در روسیه رخ نخواهد داد و تا آخر عمر در سویس خواهد ماند.

    Hamed_Aiyenehvand.jpgبدون تردید در میان کارگزاران و مدیران بلند پایه جمهوری اسلامی مرحوم هاشمی رفسنجانی چهره شاخصی بود. چه به جهت هوش سیاسی، چه از منظر سوابق مبارزاتی و چه از جنبه مدیریتی در میان مدیران سیاسی جمهوری اسلامی کم نظیر بود. در میان حلقه نخست هوادران آیت‌الله خمینی اعم از روحانی و مکلا، او و آقای خامنه‌ای چهره‌های شاخصی بودند که تا پیش از در گذشت آیت‌الله خمینی در باند قدرت باقی ماندند.

    ازمیان تمامی کسانی که در شورای انقلاب عضویت داشتند برخی از روحانیون که دارای قرابت فکری بیشتری با مرحوم آیت‌الله منتظری بودند مانند بهشتی و مطهری خیلی زودتر از آنکه تمایزات و صف بندی‌ها در جمهوری اسلامی جدی شود کشته شدند و نیروهای ملی و مذهبی نیز چون مرحوم سحابی (پدر و پسر)، بازرگان، فروهر، بنی‌صدر، پیمان و.. نیز خیلی زود به اشتباه خود در همراهی و همگامی با آیت‌الله خمینی پی بردند. برخی کناره گرفتند و برخی کنار گذاشته شدند.

    IRIspy_010918.jpgرادیو فردا، در حالی که ایران احضار سفیر خود در آلمان به وزارت امور خارجه این کشور را تکذیب کرده، برلین می‌گوید که سفیر جمهوری اسلامی را به خاطر «جاسوسی» احضار کرده است.

    وزارت خارجه آلمان می‌گوید که سفیر ایران احضار کرده تا تلاش تهران را درباره جاسوسی از افراد و گروه‌های نزدیک به اسرائیل مورد انتقاد قرار دهد.

    برلین می‌گوید که چنین اقداماتی کاملا غیرقابل قبول بوده و برخلاف قوانین آلمان است.

    احضار سفیر ایران پس از آن صورت می‌گیرد که یک پاکستانی فروردین‌ماه امسال به خاطر جاسوسی برای ایران در آلمان از سوی دادگاهی در برلین به چهار سال و سه ماه زندان محکوم شد.

    حیدر سید مصطفی به دلیل جمع‌آوری اطلاعات از رییس سابق انجمن آلمان‌-اسرائیل و همچنین یک استاد اقتصاد اسرائیلی-فرانسوی در پاریس برای نیروی قدس سپاه پاسداران مجرم شناخته شده است.

    وزارت خارجه آلمان سفیر ایران را به این دلیل احضار کرده است تا اعتراض صریح برلین از این اقدام تهران را به وی ابلاغ کند. این جلسه روز ۲۲ دسامبر پارسال بوده است ولی خبر آن تاکنون منتشر نشده بود.

    یک مقام وزارت خارجه آلمان گفته است: «جاسوسی از از افراد و نهادهای دارای پیوند ویژه با دولت اسرائیل در خاک آلمان نقض فاحش قوانین آلمان است».

    Tajamo_Daravish.jpgرادیو زمانه ـ تجمع و تحصن جمعی از درویش‌های گنابادی در مقابل زندان اوین که درخواست آزادی چهار درویش گنابادی بازداشت شده در حاشیه اعتراضات سراسری اخیر را فریاد می‌زدند، با حمله نیروهای یگان ویژه رو‌به‎رو شد. این در حالی است که در طول روزهای گذشته مقامات جمهوری اسلامی برگزار کردن تجمع مسالمت‌آمیز را جزو حقوق شهروندان برشمردند و رهبر جمهوری اسلامی نیز در سخنرانی امروز خود درباره اعتراضات، با وجود نسبت دادن همه ماجراها به دشمن، از حق اعتراض و تجمع شهروندان دفاع کرد.

    تجمع شمار زیادی از درویشان گنابادی در مقابل زندان اوین با انتشار فراخوان تجمع دراویش و طرفداران محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه و زندانی عقیدتی که در زندان اوین دوران محکومیت خود را پشت سر می‌گذارد، صورت گرفت و در این تجمع برخی بستگان زندانیان همچون مادر سهیل اعرابی و فعالان مدنی همچون نسرین ستوده نیز حاضر شدند.

    به گواهی برخی شاهدان عینی اما نیروهای امنیتی با محاصره معترضان حاضر در محل در نهایت به آنان حمله کردند و شمار زیادی از آنها را بازداشت کردند.

    بچه‌های پولدار تهران ممکن است به توضیح دلایل اعتراضات کمک کنند


    به گزارش فرارو، تجمعات اخیر ایران رسانه‌های جهانی را به کنکاش در دلایل شکل‌گیری اعتراضات واداشت. در این راستا، امروز برخی رسانه‌ها به "بچه‌های پولدار تهران" پرداختند.

    روزنامه "سان" طی گزارشی (+لینک) نقش اشرافی‌گری در برانگیختن اعتراضات را مورد بررسی قرار داد. این روزنامه نوشت: اعتراضات، به دلیل خستگی مردم از سختی‌های اقتصادی به راه افتاد. در ابتدا صد‌ها نفر قیمت بالای کالا‌های اساسی را محکوم کردند، اما بعدا تظاهرکنندگان در ۵۰ شهر خشم خود را تخلیه کردند.
    سان با اشاره به بچه‌های پولدار تهران عنوان کرد: جوانان بیست و چندساله خوشتیپ در مقابل دیدگان فقرا، پورشه‌‎ها و مازراتی‌هایشان را در خیابان‌های شهر‌ها می‌رانند.
    SunRKI1.jpg
    این روزنامه سبک زندگی مجلل این بچه‌های ثروتمند را عامل برانگیختن اعتراضات ایران دانست.
    یک روزنامه‌نگار ایرانی، حساب کاربری "بچه‌های پولدار" را به خاطر جولان دادن با ثروت‌شان در حالی که هموطنان‌شان در رنج هستند، محکوم کرد.

    امیر احمدی آرنیان، روزنامه‌نگار ایرانی، گفته به نظر می‌رسد که جوانان ثروتمند کاملا نسبت به هموطنان‌شان که برای تامین غدای خانواده تلاش می‌کنند، بی‌توجه هستند.
    او در روزنامه نیویورک‌تایمز نوشت: ایرانی‌های جوان و ثروتمند، مانند طبقه جدید آریستوکرات رفتار می‌کنند و از منابع ثروت‌شان ناآگاه هستند. آن‌ها گستاخانه پورشه‌ها و مازراتی‌هایشان را در مقابل چشمان فقرا در خیابان‌ها تهران می‌رانند و پُست‌هایی درباره ثروت‌شان در اینستاگرام منتشر می‌کنند.

    در آخرین پُستی که در صفحه‌های آن‌ها در اینستاگرام منتشر شده، از این روزنامه‌نگار انتقاد کردند.
    SunRKI3.jpgوبگاه یاهو نیوز هم اشرافی‌گری این ثروتمندان جوان را مورد توجه قرار داد و نوشت: برای یافتن منبع خشم معترضان فقط به ایستاگرام نگاهی بیندازید. شکاف عظم درآمد میان فقیر و غنی در صفحاتی مانند صفحه "بچه‌های پولدار تهران" کاملا متجلی است. صفحه‌ای که پس از بدنامی اخیر بین‌المللی، وضعیت خود را به حالت پرایوت (شخصی) تغییر داد.
    "بچه‌های پولدار" هم به اندام و هم به ثروت‌شان مباهات می‌کنند. با بدتر شدن وضعیت اقتصاد، شکاف بین فقیر و غنی در ۱۰ سال گذشته مطرح شده است.
    SunRKI2.jpgSunRKI5.jpg

    bazdasht.jpgخبرگزاری هرانا - صبح روز گذشته دست‌کم ۵۰ تن از بازداشت شدگان اعتراضات روزهای اخیر از بازداشتگاه یک نهاد امنیتی که گمان می رود متعلق به اداره اطلاعات باشد جهت انگشت نگاری به زندان زاهدان منتقل و پس از اخذ انگشت نگاری مجددا به بازداشتگاه امنیتی مذکور منتقل شدند.

    به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز گذشته مورخ ۱۹ دیماه، جمعیتی که دست‌کم ۵۰ زندانی تخمین زده میشود جهت انگشت نگاری به زندان زاهدان منتقل و پس از تکمیل مراحل انگشت نگاری مجددا به وزارت اطلاعات منتقل شدند.

    eterazat_11.jpgکیهان لندن ـ دادستان عمومی و انقلاب کرمان با ادعای اینکه پشت تظاهرات رد پای پررنگ سرویس‌های جاسوسی دیده شده خبر داد که هشت مدیر کانال تلگرامی در کرمان دستگیر شده‌اند.

    دادخدا سالاری، صبح سه‌‏شنبه، ۱۹ دی، در جلسه شورای معاونان دادگستری استان که با حضور قضات دادسرای کرمان برگزار شد، گفت «در حال حاضر ۲۷ نفر از عوامل اصلی و محوری اغتشاشات اخیر در بازداشت بسر می‌برند».

    او همچنین تاکید کرده «تحقیقات فنی و تکمیلی به صورت فوق‌العاده از متهمان برای ریشه‌یابی موضوع ادامه دارد و با عوامل اصلی حوادث اخیر با قاطعیت و بدون اغماض برخورد می‌شود».

    این مقام قضایی ادعا کرده در حوادث اخیر فضای مجازی مهم‌ترین بستر آشوب‌ها بوده و بازداشت‎ها با رصد نیروهای اطلاعاتی، امنیتی و انتظامی، صورت گرفته و اکثر آنها در جهت ناامن‌سازی جامعه در بستر کانال تلگرام صورت گرفته است.

    Ahmad_Azizi.jpgاعتماد ـ نمی‌شود کتمان کرد که بی‌بی‌سی‌ فارسی، بی‌دفتر و دستکی در ایران اما پشت‌گرم به موهبت‌های عصر سایبری، رسانه شدن آدم‌های معمولی با گوشی‌های همراه‌شان و البته سابقه و تجربه طولانی نهاد عظیم بی‌بی‌سی، خریدارانی پر‌و‌پا‌قرص در کشورمان دارد. خیل عظیمی نیز، بیشتر از میان خارج‌نشینان و کم و بیش در ایران‌مان، با مجریان و کارشناسان آن درباره رخدادهایی سیاسی و غیر‌سیاسی مصاحبه می‌کنند و هرطور شده حرف و صدای‌شان را به گوش مخاطبان می‌رسانند. بی‌بی‌سی هم الحق با رویکرد و عملکردی حرفه‌ای همین صداها را دستمایه القای ملاحظاتی پنهان پشت پرده سیاستش قرار می‌دهد. به یمن تجربه چندین دهه حضور در مواردی بسیار اثر گذار در عرصه خبررسانی، تحلیل و تفسیر- پیر‌تر‌های‌مان نقش آفرینی آن در توفان انقلاب اسلامی را باید خوب به یاد داشته باشند- بی‌بی‌سی خوب توانسته شمار مشتریانش را بالا ببرد؛ با بالا و پایین بردن همین صداها، با پس و پیش کردن‌شان و رویکردی گزینشی در بازتاب آنها، گاه نیز با اختلاط راست و نا‌درستی و سوزاندن توام‌ تر و خشک، مستقیم یا غیر‌مستقیم. نقش و اثر‌گذاری آن را هم البته در مواردی نمی‌توان انکار کرد.

    eterazat_10.jpgرادیو فردا ـ یک نماینده مجلس اعلام کرد که در تجمع‌های اخیر در ایران سه هزار و ۷۰۰ نفر بازداشت شده‌اند.

    محمود صادقی روز سه‌شنبه، ۱۹ دی، در مصاحبه با وب‌سایت خانه ملت، وابسته به مجلس، «آمار کل» افراد بازداشت شده در تجمع‌های اخیر را سه هزار و ۷۰۰ نفر اعلام کرد.

    آقای صادقی همچنین گفت که به دلیل اینکه تعدادی از دانشجویان «توسط نهادهای مختلف انتظامی و امنیتی» بازداشت شده‌اند، نمی‌توان آمار دقیق دانشجویان بازداشت شده را اعلام کرد.

    وی اضافه کرد: «بر اساس آمار دستگاه‌ها و نهادهای مختلف و مراجعات مردمی، تعداد دانشجویان بازداشتی حدود ۴۰ تا ۶۸ نفر تخمین زده می‌شود که با توجه به آزادی بسیاری از این افراد این آمارها در حال کاهش است».

    Ahmad_Janati.jpgرادیو زمانه ـ احمد جنتی، دبیر ۹۰ ساله شورای نگهبان درباره اعتراضات سراسری اخیر در ایران اظهارنظر کرد و همان مواضع رهبر جمهوری اسلامی و مقامات حکومتی در این‌باره را تکرار کرد: کار دشمنان بود و اغتشاشگران را از مردم معترض جدا باید کرد.

    احمد جنتی چهارشنبه ۲۰ دی در جلسه هفتگی اعضای شورای نگهبان گفت: «اغتشاشات اخیر با برنامه‌ریزی قبلی و با هماهنگی دشمنان خارجی و بعضی عوامل داخلی صورت گرفته است.»

    او این اعتراضات را با جنبش موسوم به سبز در سال ۸۸ مقایسه کرد و افزود: «این فتنه از ابتدا با توهین و هتک حرمت به مقدسات و شعارهای هنجارشکنانه مطرح شد و تا جایی پیش رفت که به اماکن مذهبی مانند مساجد و حسینیه‌ها حمله کردند و قرآن و پرچم جمهوری اسلامی ایران را آتش زدند.»

    germanMPShahroodi_010818.jpgرادیو فرانسه، با گذشت سه روز از افشای خبر بستری شدن محمود هاشمی‌شاهرودی، رئیس پیشین قوه قضائیه و رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی، در آلمان یک عضو برجسته حزب سبزهای این کشور رسماً علیه او شکایت کرد و رئیس دیده‌بان حقوق بشر آلمان خواستار جلوگیری از فراری دادن او شد.

    بستری شدن هاشمی شاهرودی در کلینیک مغز هانوفر، می‌رود تا به چالشی سخت میان دولت‌های ایران و آلمان منتهی شود.

    امروز دوشنبه ٨ ژانویه/ ١٨ دی، پرتیراژترین روزنامه پایتخت آلمان "BZ" ، نوشت که "فولکر بک" سیاستمدار برجسته حزب سبزها شکایتی رسمی علیه شاهرودی تسلیم دادگستری آلمان کرده است؛ وی در این شکایت شاهرودی را به صدور حکم اعدام برای صدها نفر از جمله افراد نابالغ متهم کرده.
    "فولکر بک" در عین حال با اشاره به بیانیه دیروز وزارت خارجه آلمان، ضمن ابراز تعجب از این که برلین تاکنون اقدامی علیه شاهرودی نکرده گفته است: «ما اجازه نداریم استراحت‌گاه نقض‌کنندگان حقوق بشر باشیم، بلکه باید آن‌ها را وادار به پاسخگوئی کنیم».

    وزارت خارجه آلمان، دیروز در پاسخ، به خبرنگاران گفته بود که شاهرودی از چند هفته پیش به علت بیماری مغزی در کلینیک تخصصی مغز هانوفر بستری است. ریاست این کلینیک را پروفسور مجید سمیعی جراح مغز ٨٠ ساله ایرانی به عهده دارد.

    درخواست جلوگیری از فرار شاهرودی
    همزمان با طرح شکایت سیاستمدار حزب سبز، "ونسل میشالسکی" رئیس دیده‌بان حقوق بشر آلمان در تماس با روزنامه برلین اعلام کرده که «برپایه قوانین بین‌المللی با وجود اینکه جرایم شاهرودی در خارج از آلمان اتفاق افتاده، امکان محاکمه او در آلمان وجود دارد».
    رئیس دیده‌بان حقوق بشر آلمان افزوده است: «مسئولان دادگستری آلمان باید وارد عمل شوند و در صورتی که خطر فرار شاهرودی وجود داشته باشد؛ دست به اقدامات لازم برای جلوگیری از این خطر بزنند».

    روزنامه "BZ" در گزارش خود با اشاره به اعتراضات سراسری اخیر در ایران نوشته است: «در زمانی که مردم در ایران می میرند، شاهرودی در آلمان از خدمات درمانی لوکس و درجه اول برخوردار است. این مرد ٦٩ ساله، علاوه بر جرائم دیگر، حکم اعدام کودکان نابالغ را صادر کرده است».

    با توجه به گزارش های متعددی که رسانه های آلمانی در سه روز اخیر پیرامون ضرورت برخورد با شاهرودی منتشر کرده اند، احتمال پی‌گیری قضائی او تقویت شده است.

    گروه‌های ایرانی و آلمانی مدافع حقوق بشر، در تلاش جمع آوری شکایت‌های شاکیان خصوصی شاهرودی هستند. آن‌ها ابراز امیدواری کرده‌اند که بتوانند به اتکای این شکایت‌ها، با پشتیبانی حقوقدانان آلمانی زمینه را برای دستگیری و محاکمه شاهرودی فراهم کنند.

    Majles.jpgرادیو زمانه ـ علی‌اصغر یوسف‌نژاد، سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه سال ۹۷ مجلس، اعلام کرد که این کمیسیون همان تصمیماتی را که دولت برای افزایش عوارض خروج از کشور در بودجه در نظر گرفته بود، تأیید کرده است.

    به‌گزارش خبرگزاری خانه ملت، علی‌اصغر یوسف‌نژاد روز سه‌شنبه ۱۹ دی از افزایش عوارض خروج از کشور به ۲۲۰ هزار تومان خبر داد.

    یوسف‌نژاد گفت: «براساس مصوبه کمیسیون تلفیق عوارض خروج از کشور برای زائران عتبات عالیات براساس قانون بودجه سال ۹۶ باقی ماند و زائرین اربعین که مقصد آن‌ها کشور عراق است از پرداخت عوارض معاف شدند.»

    Khamenehei.jpg

    دشمن − دشمن...

    رادیو زمانه ـ سرانجام خامنه‌ای بالای منبر رفت تا به خیزش دی ماه پاسخ دهد. قبلا قولش را داده بود. در روز ۱۲ دی‌ماه گفته بود: «من در خصوص این قضایا حرف‌هایی دارم و در وقت آن با مردم عزیزمان سخن خواهم گفت.»

    گذاشت سرکوب کنند، عده‌ای را بکشند، عده‌ای را اسیر کنند، کهریزک را احیا کنند، تا عده‌ای هوراکش را دور خود جمع کند و اعلام پیروزی کند.

    ترجیع‌ سخنان ۱۹ دی‌ماه ولی فقیه مثل همیشه "دشمن−دشمن" بود. خیزش مردم را به دشمن نسبت داد و سرکوب معترضان را به مردم. او مقابله با معترضان را در دنیا بی‌نظیر خواند و گفت: «این‌ها حوادث معمولی نیست، این‌ها هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم.»

    روزی که خامنه‌ای گفت من لیاقت رهبری ایران را ندارم

    لحظه‌ای که اعضای مجلس خبرگان درباره جانشینی آیت‌الله خمینی بحث می‌کردند و حجت‌الاسلام خامنه‌ای اعتراف کرد از هیچ نظری صلاحیت رهبری ایران را ندارد. هاشمی رفسنجانی هم گفت این انتخاب موقتی است و تا زمان برگزاری رفراندوم اعتبار دارد.

    khameneiRahbari_010818.jpgایران اینترنشنال، در ویدیویی که برای اولین بار از تلویزیون پخش می‌شود، جزئیاتی از شرح نشست مجلس خبرگان رهبری در چگونگی انتخاب جانشین آیت‌الله خمینی و تردید علی خامنه‌ای در مشروعیت قانونی و شرعی خود برای این مقام نشان داده می‌شود.

    در این ویدیو که در اختیار تلویزیون ایران‌اینترنشنال قرار گرفته، علی خامنه‌ای در خصوص پیشنهاد برای جانشنینی وی برای مقام رهبری جمهوری اسلامی با صراحت گفت:«واقعا باید خون گریست به حال جامعه اسلامی که حتی احتمال کسی مثل بنده در او (به عنوان رهبر) مطرح شود.» وی در این ویدیو، ضمن تاکید بر رد این پیشنهاد از سوی هاشمی رفسنحانی رهبر وقت مجلس خبرگان رهبری، افزود که مساله (تعیین وی به عنوان رهبر) مشکل فنی دارد، و در پاسخ به این پیشنهاد به رفسنجانی گفتم که بنده قطعا چنین چیزی را قبول نخواهم کرد.

    علی خامنه‌ای در ویدیوی کامل این نشست، گفت:«حالا غیر از این‌که خود من حقیقتا لایق این مقام نیستم و این را بنده می‌دانم. اصلا این قضیه از لحاظ فنی اشکال پیدا خواهد کرد، رهبری، رهبری صوری خواهد بود نه رهبری واقعی. خُب، من نه از لحاظ قانون اساسی و نه از لحاظ شرعی برای بسیاری از آقایان (اعضای مجلس خبرگان) حرفم حجیت حرف رهبر را ندارد، این چه رهبری خواهد بود.»

    وی در ادامه سخنانش با اشاره به عدم مطابقت پیشنهاد تعیین وی برای مقام رهبری با قانون اساسی، مشروعیت شرعی خود برای این مقام را مردود دانسته و با لحنی تاکیدی، رو به اعضای مجلس خبرگان می‌افزاید:« خوب در همین جلسه چندین نفر از آقایان تصریح کردند که من صاحب نظر نیستم.»

    هاشمی رفسنجانی به همراه تعدادی از نمایندگان مجلس خبرگان در واکنش به سخنان علی خامنه‌ای و برای متقاعد کردن وی به پذیرش این مقام، تاکید می‌کنند که موضوع رهبری وی موقت خواهد بود.

    در پایان این نشست نمایندگان خبرگان به «فردی بودن» رهبری در مقابل ایده «شورایی بودن» این مقام رای دادند. آنان همچنین علی خامنه‌ای را با رای کمی بیشتر از دو سوم نمایندگان حاضر تصویب کردند.

    هنوز هیچ واکنش رسمی از جانب دفتر رهبری جمهوری اسلامی یا دیگر مقامات در خصوص پخش این ویدیو به رسانه‌ها اعلام نشده است.

    Mohsen_Adeli.jpgرادیو زمانه ـ در حالی که عکس‌ها و فیلم‌هایی از مراسم تشیع و خاک سپاری جوانی به نام محسن عادلی، اهل دزفول در رسانه‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، فرماندار دزفول مرگ او در زمان بازداشت را تکذیب کرده است.

    تصویری از محسن عادلی و مراسم تشییع او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است

    ارسلان جعفری شهنی، به خبرگزاری ایلنا گفته: ‌ «در حوادث اخیر هیچ فردی در شهرستان دزفول در هنگام بازداشت فوت نشده و بنده این خبر را تکذیب می‌کنم.»

    Instagram.jpgتسنیم ـ معاون دادستان کل کشور از اخطار این دادستانی به وزارت ارتباطات به خاطر رفع فیلتر از شبکه اجتماعی اینستاگرام که پس از آشوب‌های اخیر با مصوبه شورای امنیت فیلتر شده بود، خبر داد.

    به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، «عبدالصمد خرم‌آبادی» در کانال شخصی خود در پیام‌رسان سروش نوشت: یکی از اعضای کانال سوال کرده‌اند: چرا با وجودی که اینستاگرام دارای میلیون‌ها محتوای مجرمانه علیه امنیت کشور و مقدسات اسلامی و غیر اخلاقی است دستور رفع فیلتر آن صادر نشده است؟ آیا مراجع قضایی نمی‌خواهند از این اقدامات غیرقانونی جلوگیری کنند؟

    معاون دادستان کل کشور اضافه کرده است: بله کاملا درست است، شبکه اجتماعی اینستاگرام در ظاهر امر یک شبکه‌ اطلاع رسانی است اما در واقع یک شبکه جاسوسی غیرقابل کنترل است که میلیون‌ها محتوای مجرمانه علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و محتوای غیراخلاقی و علیه مقدسات اسلامی را منتشر می‌کند. اطلاعات میلیون‌ها شهروند ایرانی در سرور‌های اینستاگرام در آمریکا ذخیره، نگهداری و تحلیل شده و مورد سوء استفاده سرویس‌های جاسوسی قرار می‌گیرد.

    NYT_Evin_010918.jpgنیویورک تایمز در گزارشی به وضعیت بازداشت شدگان در تهران پرداخته است.

    صدای آمریکا، نویسنده این گزارش که در ایران به سر می برد، نوشت: مردی میانسال به نام حسین یکشنبه با دستانی فرو رفته در جیب هایش در زیر برف زمستانی در برابر زندان اوین ایستاده بود تا از وضعیت فرزندش مجید مطلع شود. مجید در اعتراضات ضد حکومتی روزهای اخیر دستگیر شده است. حسین می گوید: «همسرم و من هر روز این جا هستیم. من دنبال دردسر نمی گردم، فقط می خواهم پسرم آزاد شود.»

    مجید ۳۲ ساله کارمند یک شرکت مخابراتی است و هر روز از زندان تلفن می زند. پدر او اصرار دارد که فرزندش در تظاهرات حضور نداشته و به اشتباه دستگیر شده است.

    بیش از پانصد نفر فقط در تهران دستگیر شده اند. سازمان های خبری داخلی از بازداشت بیش از یک هزار نفر در سراسر ایران خبر می دهند ولی رقم بیش از این است. بنا بر گزارش های دولتی متوسط سن بازداشت شدگان ۲۵ سال است.

    بر اساس گزارش خانواده ها و دوستان مستقر در بیرون زندان اوین، تعدادی آزاد شده اند، اما صدها تن همچنان در زندان هستند.

    نزدیک به یکصد نفر از جمله دراویش گنابادی در مقابل زندان اوین تحصن کرده و چادر زده اند و با تاکید بر حق اعتراض مسالمت آمیز خواهان آزادی زندانیان سیاسی اند.

    علی یکی از تجمع کنندگان به امید آزادی دوست اش حسین که هشتم دی در تظاهرات دستگیر شد جلوی زندان اوین ایستاده است. علی می گوید «حسین مثل خیلی های دیگر عصبانی بود». حسین وقتی می بیند تلفن همراه زنی توسط کسی از دستش قاپیده شده آن شخص را که بعدا می فهمد مامور لباس شخصی بوده برای پس گرفتن تلفن دنبال می کند. علی می گوید سند خانه حسین را برای وثیقه آورده است تا بلکه دوستش را آزاد کنند.

    Evin.jpgسینا قنبری یکی از جوانان معترض، در زندان اوین «خودکشی» کرد

    اصناف نیوز ـ «محمود صادقی»، نماینده‌ی مردم تهران در مجلس، ساعت ۱۱ صبح امروز - دوشنبه - درباره‌ی شایعه‌ی جان سپردن یکی از بازداشت‌شدگان تجمعات اخیر در اثر خودکشی در زندان اوین با نام «سینا قنبری»، گفت: درحال پیگیری هستم.

    صادقی گفت: "متاسفانه خبر فوت سینا قنبری صحت دارد و طبق اطلاعی که از یکی از مراجع اطلاعاتی گرفتم این فرد توسط نیروی انتظامی بازداشت شده و آن‌طور که گفتند در زندان اوین اقدام به خودکشی کرده است."

    مهدی محمودیان بامداد امروز در توییتر خود نوشت: «کمیته‌ی پیگیری‌ بازداشت‌های دی‌ماه ۹۶ از درگذشت یکی از بازداشت شدگان در زندان اوین خبر داد. شب گذشته سینا قنبری جوان ۲۳ ساله‌ تهرانی که چند روزی بود در بند قرنطینه زندان اوین در بازداشت بسر می‌برد به‌دلایلی نامعلوم جان سپرده است.»

    sadeghi2ndKahrizak.jpg

    توضیحات نماینده تهران درباره فوت جوان ۲۲ ساله در زندان اوین

    نماینده مردم تهران اعلام کرد که پس از پیگیری از مراجع مربوطه به وی اعلام شده علت فوت جوان ۲۲ ساله در زندان اوین، ‌خودکشی بوده است.

    طیبه سیاوشی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایلنا درباره انتشار خبری مبنی بر فوت جوان ۲۲ ساله در زندان اوین گفت: این موضوع را از وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی پیگیری کردم که اعلام شد این فرد جوان ۲۲ ساله دیپلمه‌ای بود که توسط نیروی انتظامی بازداشت و تحویل دستگاه قضایی شده‌ است. طبق اطلاعی که به من داده شده، این فرد در زندان خودکشی کرده است.

    نماینده مردم تهران ادامه داد: این موضوع را به دفتر آقای لاریجانی هم اطلاع دادم. در چند روز اخیر در پیگیری‌های متعدد با قوه‌قضاییه، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی خواستار این بودیم که نظارت کامل و دقیقی بر جوانانی که در این ناآرامی‌ها بازداشت شده‌اند، داشته باشند و اگر این افراد در تخریب اموال نقشی نداشتند، آزاد شوند.

    عضو فراکسیون امید در پاسخ به این پرسش که آیا نمایندگان تهران درخواستی برای ملاقات با این بازداشت شدگان داشته‌اند، اظهار کرد: ‌ روز گذشته به اتفاق برخی از نمایندگان مجلس همچون خانم‌ها سلحشوری و سعیدی و آقای موسوی جلسه‌ای با افرادی که نماینده دانشجویان بازداشت شده بودند برگزار کردیم. همچنان پیگیر این موضوعات هستیم اما تاکنون و تا جایی که اطلاع دارم درخواستی برای ملاقات داده نشده است.

    جزئیات تازه درباره مرگ یکی از بازداشت‌شدگان در زندان اوین

    به گزارش بی بی سی ساعاتی بعد از آن که دو نماینده مجلس ایران مرگ سینا قنبری، یکی از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر را در زندان اوین تأیید کردند، مدیر کل زندان‌های تهران گفت که این زندانی در دستشویی زندان خودکشی کرده است.

    مصطفی محبی، مدیر کل زندان‌های استان تهران به خبرگزاری کار ایران، ایلنا گفت "سینا قنبری فرزند علی‌اکبر با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان اقدام به خودکشی از طریق حلق‌آویز خود کرده است".

    آقای محبی به دلیل، مکان یا زمان بازداشت آقای قنبری اشاره‌ای نکرده و نگفته است که سینا قنبری چطور خود را حلق‌آویز کرده است.

    یکی دیگر از کسانی که سرنوشت او در جریان این بازداشت‌ها با ابهام روبرو شده اشکان آبسواران ۲۰ ساله است. خانواده او می‌گویند که روز ۱۴ دی او با تلفن خودش با آنها تماس گرفته و اطلاع داده که بازداشت شده است. اما اکنون مادرش می‌گوید بعد از مراجعه به زندان اوین به او گفته‌اند که فرزندش مفقود است.

    در روزهای اخیر بسیاری از فعالان و کاربران شبکه‌های اجتماعی از "تکرار سناریوی کهریزک" ابراز نگرانی کرده و خواهان اطلاع‌رسانی شفاف درباره بازداشت‌شدگان و دسترسی آنها به وکیل و رسیدگی به پرونده آنها در روند قضایی قانونی شده‌اند.

    در جریان اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تعدادی از بازداشت‌شدگان به بازداشتگاه کهریزک در جنوب تهران فرستاده شدند و در آنجا چند نفر به دلیل ضرب و جرح و وضعیت نامناسب بازداشتگاه جان خود را از دست دادند.

    vezarat_Amouzesh_Parvaresh.jpgشرق - شهرزاد همتی - روز گذشته در خبری به‌ نقل از معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش‌وپرورش، ادعا شد نام وزارت آموزش‌وپرورش به نام «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر می‌کند؛ ادعایی که هرچند علیرضا کاظمی در گفت‌وگو با «شرق» آن را قویا تکذیب کرد و گفت هرگز چنین صحبتی از زبان او گفته نشده، اما یک روز تمام فضای مجازی و فعالان آموزشی کشور را به هیاهو واداشت. وزارتخانه‌ای که مشکلات ریشه‌ای فراوانی دارد، دخل‌و‌خرجش با هم نمی‌خواند و در پرداخت حقوق ماهیانه کارمندانش درمانده است، به چه چشم‌انداز و هدفی روی موضوع بی‌اهمیت تغییر نام کار می‌کند که هزینه‌ای چندمیلیاردی خواهد داشت. برای این کار باید تمام تابلوهای ادارات کل و شهرستان‌ها و ساختمان‌های وابسته به این وزارتخانه و همچنین سربرگ‌ها و تمام کتبی که تا امروز چاپ شده‌اند، تغییر کنند؛ حتی در صورت صحت ماجرا، تغییر نام وزارت آموزش‌وپرورش جدا از کج‌سلیقگی‌های پنهان و پیدایش، تنها تغییر یک نام نیست. گویا ماجرای تغییر نام وزارتخانه در گردهمایی مشترک شورای معاونان و مدیران کل ستادی و استانی آموزش‌وپرورش اتفاق افتاده بود. خبرگزاری‌ها عنوان کردند معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش‌وپرورش با تأکید بر اینکه رویکرد اصلی و راهنمای ما در تمام اقدامات وزارتخانه و ازجمله در معاونت پرورشی و فرهنگی، سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش است، گفته است: مطابق این سند قرار است وزارت آموزش‌وپرورش از نهاد علمی و آموزشی صرف، به نهادی فرهنگی و تربیتی تبدیل شود و به «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر نام دهد و بر اساس این تغییر نام، نگاه به رویکردهای آن، چه در آموزش‌وپرورش و چه در جامعه، تغییر یابد. در بخش‌های دیگری از صحبت کاظمی آمده بود: تغییر رویکرد حوزه پرورشی و فرهنگی از نخبه‌گرایی صرف به عمومی‌سازی و جریان‌سازی فرهنگی، قرآنی و دینی در سطح مدارس، از دیگر رویکردهای معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش‌وپرورش است.

    تصویری از پسر معاون اول رییس جمهور که به تازگی به خدمت سربازی اعزام شده است
    jahangirisonsarbazi.jpg

    Naser_Fokouhi.jpgشرق ـ در این‌ روزها که برخی ناآرامی‌ها و اعتراضات پیش‌بینی‌پذیر اتفاق افتاد، کافی نیست فقط حق اعتراض را به رسمیت بشناسیم؛ موضوعی که به خودی خود بدیهی و قانونی است. بلکه باید به پرسش‌هایی از این دست پاسخ دهیم؛ چگونه باید به این حق، تحقق و ضمانتی عملی و چنان حدی از تأثیرگذاری داد که مانع آسیب‌زاشدن آن شود؟ چرا اعتراضات به شکلی خاص پدید آمده و رادیکالیزه می‌شوند؟ از آنجا که هنوز فرصت و داده‌های کافی برای تحلیل این امر وجود ندارد، نگارنده چارچوب نظری بحث را صرفا اندکی در قالب شهر سیاسی باز می‌کند. برای این کار، باید واژه «شهرمندی» (urbanity) را از دو مفهوم «شهرنشینی» (urbanism) و «شهروندی» (citizenship) جدا کرد. شهرنشینی مفهومی بیشتر زیستگاهی و فضایی-زمانی و «شهروندی» مبحثی حقوقی- سیاسی است؛ اما «شهرمندی» با درجات متفاوت از پایین تا بالا را می‌توان موقعیتی دانست که شهرنشینی در پهنه‌ای معلوم به درجه‌ای از توسعه (ولو نامتوازن و ناپایدار) رسیده باشد که بازگشتی برای آن به موقعیت پیش‌شهر وجود نداشته باشد؛ در این حال، در جامعه مجموعه‌ای از روابط، ساختارها، کنش‌ها، قوانین و حتی اشیا و سازوکارها وجود دارد که ظرفیت‌هایی خاص را می‌سازند؛ ظرفیت‌هایی هم محدود‌کننده و هم آزادیبخش، هم درونی و هم برونی، هم مثبت و هم منفی.

    Rouhani_Dolat_Majles.jpgاعتماد ـ حسن روحانی، دیدار روز گذشته خود با وزیر و معاونان وزارت اقتصاد را به فرصتی تبدیل کرد تا به تغییر ماهیت بودجه در مجلس و حذف سه تبصره مهم آن از سوی کمیسیون تلفیق انتقاد کند و سنگ را به میدان بهارستان بیندازد و بگوید نمایندگانی که بودجه را تغییر داده‌اند، بایدپاسخگوی فقر و بیکاری مردم در سال آینده باشند. کمیسیون تلفیق مجلس عملا با تغییرات اساسی در تبصره‌های بودجه و حذف شاه‌بیت‌های آن، سندی را به صحن علنی پیشنهاد می‌کند که مورد نظر دولت نیست تا رییس‌جمهور در نخستین برنامه مالی دولت دوازدهم با سد ملاحظات سیاسی و اجتماعی روبه‌رو شود و این ملاحظات به او اجازه ندهد تا سیاستگذاری‌های مورد نظر برای اصلاح قیمت‌ها و ایجاد یک میلیون شغل در سال با استفاده از واقعی‌سازی قیمت انرژی محقق شود.
    به باور برخی کارشناسان اقتصادی بهتر بود که سیاستگذاران اقتصادی دولت از سال ۹۳ به صورت پلکانی اقدام به اصلاح قیمت انرژی می‌کردند اما با توجه به تعلل صورت گرفته عملا فرصت سه ساله برای این اصلاحات از بین رفت. حال که وضع شکاف بین درآمد و هزینه خانوار زیاد شده و رخ‌نمایی می‌کند، دولت با کمبود منابع مواجه شده و به غیر از حذف یارانه‌های انرژی و حمایتی خود نمی‌تواند منابع مورد نیاز برای راه‌اندازی پروژه‌های عمرانی و ایجاد اشتغال را به کار گیرد.

    طنزنوشته ای از اسد مذنبی

    photo_2018-01-10_08-03-19.jpg

    shahroodi_010818.jpg-مادر ریحانه جباری از شاکیان هاشمی‌شاهرودی در آلمان است.
    -یک نماینده سابق پارلمان آلمان از هاشمی‌شاهرودی به اتهام جنایت علیه بشریت و آدمکشی شکایت کرده است.
    -آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی حکم اعدام فاطمه حقیقت‌پژوه را به اتهام قتل شوهرش که قصد تجاوز به دختر ۱۶ ساله‌اش را داشت، امضا کرده است.
    -تظاهرات اعتراضی بعد از ظهر چهارشنبه ۱۰ ژانویه در مقابل بنای یادبود هولوکاست در برلین برگزار می‌شود.
    -این معترضان نیستند که باد چهره خودشان را پنهان کنند، بلکه مأموری که از معترضان هانوفر در برابر بیمارستان فیلم و عکس گرفته، باید خودش را پنهان کند.
    -ما نه کاری به دکتر سمیعی داریم و نه به درمان هاشمی شاهرودی؛ بلکه اتفاقا می‌خواهیم که هاشمی‌شاهرودی سالم به دادگاه بیاید و محاکمه شود.
    -معترضان فاصله لازم با بیمارستان هانوفر را رعایت کردند تا مزاحم بیماران نشوند.
    -محافظان بیمارستان هانوفر بیشتر شده‌اند و حتی دکتر سمیعی هم کمتر به بیمارستان می‌آید.

    در صورت همکاری دولت آلمان با جریان محاکمه قضایی آیت‌الله محمود هاشمی‌شاهرودی، این نخستین‌بار خواهد بود که افراد و خانواده‌های زخم‌خورده از جمهوری اسلامی، یک مقام حکومتی جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار می‌دهند. به طوری که ممکن است به محاکمه کشیده شود.

    آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی ۶۹ ساله که نام وی به عنوان جانشین علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی مطرح بوده است، برای درمان تومور مغزی بی سر و صدا به آلمان آمده است.

    او که در بیمارستان تخصصی مغز و اعصاب در هانوفر به ریاست پروفسور مجید سمیعی بستری شده، کسی نیست جز رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو فقیه شورای نگهبان، نایب رئیس دوم مجلس خبرگان رهبری و همچنین عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که ۱۰ سال در ریاست قوه‌ قضاییه جمهوری اسلامی به عنوان یکی از دستگاه‌های سرکوبگر در ایران به جمهوری اسلامی خدمت کرده و احکام اعدام و زندان و پیگرد صادر کرده است.

    Ahmad-Tavakoli.jpgعصر ایران؛ مهسا صفایی- "دولت‌های ما سیاست‌های نولیبرال بانک جهانی را اجرا کرده‌اند و این سیاست‌ها موجب چنین عوارض اجتماعی می‌شود. آقای نوربخش وقتی که سیاست تعدیل را پذیرفت در هیات دولت پیشنهاد داد، بودجه‌ای اختصاص داده شود که تجهیزات ضد شورش خریداری شود چرا که سیاست‌های تعدیل در هر جا که اجرا شده بود تظاهرات اجتماعی ایجاد کرده است.

    این موضوع را خودشان هم می‌دانستند و به صراحت بیان می‌کردند. سوال این است که وقتی شما می‌دانید کاری بر خلاف میل مردم است و به آنها فشار می‌آورد چرا باید آن کار را انجام دهید؛ آن هم مردمی که اینقدر نجابت دارند. "

    این‌ها گزیده‌ای از صحبت‌های احمدتوکلی سیاست‌مدار و اقتصاددان، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس پیشینِ مرکز پژوهش‌های مجلس و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی است.

    توکلی در گفتگو با عصر ایران در خصوص ریشه اقتصادی اعتراضات مردمی که اخیرا اتفاق افتاد، نظرات مفصلی دارد و چنین رخدادهایی را قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر می‌داند. در حد وسع زمانی با او به صحبت نشستیم تا از منظر اقتصادی این نارضایتی‌ها را آسیب شناسی کند.

    متن کامل این گفت‌وگوی تلفنی را در ادامه بخوانید:

    Homayoun_Shajarian.jpgیورونیوز ـ محمدرضا شجریان موسیقیدان، آهنگساز و خواننده شهیر ایرانی است که به دلیل بیماری مدت‌ها از صحنه اجرا دور مانده است. همایون شجریان فرزند محمد رضا شجریان در گفت‌وگو با یورونیوز از آخرین شرایط و وضعیت سلامت پدرش خبر داد.

    همایون شجریان نیز از نوازندگان و خوانندگان ایرانی است که طی چند ماه گذشته بسیار پر کار بوده است. کنسرت ایران من در تالار وزارت کشور و کنسرت نمایش سی که با استقبال بی‌نظیر علاقمندان در کاخ سعدآباد تهران به مدت سی شب برگزار شد، آخرین اجراهای وی در تهران بود.

    جواد منتظری، خبرنگار یورونیوز در تهران گفت‌و‌گویی اختصاصی با وی انجام داد تا از آخرین وضعیت سلامت پدرش مطلع شود.

    Mhamoud_Ahmadinejad_Victory.jpgروزنامه قانون - التهاب روزهای پر سر و صدا خوابیده‌است اما حاشیه‌های اعتراض‌های روز‌های اخیر هنوز به گوش می‌رسد. روز گذشته در رسانه‌ها و فضای مجازی خبری مبنی بر اینکه محمود احمدی نژاد با محدودیت هایی روبه‌رو شده است، شایعه‌شد.

    برای اطلاع از صحت اخبار منتشر شده درباره این موضوع و موضع جریان موسوم به بهاری‌ها در قبال مسائل رخ‌داده در جامعه به سراغ بهمن شریف زاده از نزدیکان رییس دولت‌های نهم و دهم رفتیم که در ادامه مشروح گفت و‌گو با این روحانی را می‌خوانید.

    * خبرهایی مبنی بر ایجاد محدودیت هایی برای آقای احمدی نژاد به گوش می‌رسد. حتی برخی منابع خبری مدعی شدند که وی بازداشت شده است. آیا این اخبار صحت دارد؟

    - خیر این موضوع صحت ندارد. برخی دوستان امروز صبح (دیروز) با ایشان در دفتر ولنجک دیدار کردند. ایشان هیچ محدودیتی برای برنامه و کارهای‌شان ندارند و به برنامه‌های روزانه خودشان می‌رسند.

    * در روز‌های گذشته کشور با اعتراض‌های همراه بود که این اعتراضات به درگیری منجر شد. برخی از مسئولان کشور ریشه این انتقادات و تظاهرات را به شکل تلویحی و بدون اشاره به اسم آقای احمدی نژاد و با دادن نشانه هایی به ایشان منتسب کردند. آیا آقای احمدی نژاد در پیدایش این موضوع نقش داشتند؟

    - اینکه برخی افراد این صحبت را مطرح می‌کنند تخمین ذهن برخی از دوستان و خلاف واقع است. آقای احمدی نژاد درباره حوادث اخیر سکوت اختیار کردند و هیچ نظری ندادند.

    * چرا سکوت کرد؟ او از چند ماه قبل در سفر‌های استانی خود و سخنرانی‌ها ادعاهایی را نسبت به دولت و عملکردش مطرح می‌کرد!

    - آقای احمدی نژاد منتقد وضعیت موجود است و با ماهیت اعتراض‌ها که به وضعیت اقتصادی کشور شده موافق‌ است اما وقتی کار به درگیری و خشونت کشید، سکوت اختیار کردند.

    یعنی ایشان به نحوه اعتراض‌ها منتقد بودند و در این نوع اعتراضات سوء استفاده‌های زیادی از وضعیت اعتراض‌ها می‌شود. این نکته را اشاره کنم که آقای احمدی نژاد از ماه‌ها قبل به این وضعیت معترض بود. نامه ۳۰ صفحه‌ای ایشان در نقد وضعیت کشور و قوه قضاییه را فراموش نکنید. نامه‌ای که با کمک قضات، وکلا و کارشناسان نوشته شد و در آن نقد هایی مطرح شد که هیچ کس نمی‌توانست به آن‌ها پاسخ دهد.

    * آن نامه هیچ جوابی حتی به شکل خصوصی نگرفت؟

    - خیر. به این دلیل که به طور کامل از تفکر وکلا و قضات در آمده بود و علمی بود و جای جواب برای کسی نگذاشته بود. اقدامات و اعترض‌های ایشان هنوز پابرجاست اما به دلیل وضعیت اعتراض‌ها که به خیابان کشیده شد، سکوت کردند.

    * چند روز قبل از این اعتراض‌ها بود که سه نفر از نزدیکان آقای احمدی نژاد یعنی آقایان بقایی، جوانفکر و خراسانی که مدتی بود به بست نشینی در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) پایان داده بودند، باز این رویه بست‌نشینی خود را شروع کردند اما به یکباره و بدون اطلاع آن را متوقف کردند. دلیلش چه بود؟

    - دلیل این موضوع نیز به اعتراضات بازمی گردد. با شکل اعتراضات خیابانی تصمیم گرفته شد در حال حاضر موضوع بست‌نشینی منتفی شود و موضع جریان آقای احمدی نژاد به شکل متحد سکوت است.

    * یعنی اگر اعتراض‌ها به شکل دیگری مطرح می‌شد آقای احمدی نژاد امکان داشت از این اعتراضات حمایت کند؟

    - ببینید این اعترضات یک شکل و یک ماهیت دارد. موضوع این است که ماهیت این اعترض‌ها وضعیت زندگی مردم بود اما شکل اعتراضات به گونه‌ای بود که هدف این اعترضات گم شد. به همین دلیل تصمیم گرفته شد در مقابل ماجراهای اخیر موضعی گرفته نشود. اما انتقادات و اشکالات به وضعیت کشور وارد است و قابل کتمان نیست.

    * به نظر شما احمدی نژاد یا جریانش، نسبت به ادعاها مبنی بر نقش او در به وجود آمدن اعتراضات پاسخی خواهند داد؟

    - نمی‌دانم. اما برخی از حامیان ایشان نسبت به این اظهار نظر‌ها پاسخ هایی را مطرح کرده‌اند. اما اگر ایشان خودشان صلاح بدانند موضع می‌گیرند و من اطلاعی از تصمیم‌شان ندارم.

    * یک شایعه‌ای نیز مطرح شد مبنی بر اینکه احمدی‌نژاد را از مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار گذاشته‌اند. آیا چنین موضوعی مطرح شده است؟ او به جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌رود؟

    - این موضوع کذب است. آقای احمدی نژاد رابطه خوبی با آیت‌ا... شاهرودی دارند و از نظر فکری این دو نفر به یکدیگر نزدیک هستند و مشکلی وجود ندارد که آقای احمدی نژاد نخواهد به جلسات مجمع برود. ایشان در جلسات شرکت می‌کنند و کاری به این شایعات ندارند.

    Sina_Ghanbari_small.jpgتکرار کهریزک در اوین پاسخ جمهوری اسلامی است به جوانان محرومی که در پی دادخواهی به خیابان آمدند. بنا به اعتراف سخنگویان دستگاه بیداد قضایی سرکوبگران در جریان اعتراضات اخیر در ۲۲ مورد خون جوانان وطن را بر زمین ریخته‌اند. همچنین تا به امروز بنابه آمار منتشر شده نزدیک به دو هزار تن از فرزندان محروم و کارد به استخوان رسیده مردم به شکنجه گاههای رژیم منتقل شده‌اند.

    بنابه اخباری که از زندانها به بیرون انتقال یافته دژخیمان و بازجویان دستگاههای نظامی و قضایی جمهوری اسلامی برای پشیمان کردن زندانیان از ادامه مبارزه و ابراز ندامت آنان را آن چنان تحت فشار و شکنجه‌های ددمنشانه قرار داده‌اند که برخی از آنان در زندان‌ها جان باخته‌اند.

    امروز دوشنبه ۱۸ دیماه سخنگوی وزارت کشور اعلام کرد که نمی‌تواند آمار دقیقی از رقم بازداشت شدگان اعتراضات اخیر ارائه کند.

    Kourosh_Golnam.jpgنخست، جلسه شورای امنیت در باره خیزش‌ها در ایران

    همآنگونه که پیش بینی می‌شد، روسیه به شدت آمریکا را برای به میان آوردن این موضوع در شورای امنیت مورد انتقاد قرار داد. چین هم به شکلی دیگر و با میان آوردن مسئله اسراییل و فلسطین در خاورمیامه و مهم تر شمردن آن، هم چون روسیه طرح حیزش مردم در ایران و سرکوب را مسئله داخلی ایران قلمداد کرد. فرانسه هم با آنان هم سو شد البته با انتقادی از برخوردهای حکومت ایران و پا فشاری بر برجام. ولی آنگونه که روزنامه‌های وابستهِ حکومت بیان داشته‌اند، آمریکا تنها نماند زیرا هلند، لهستان، سوئد و انگلستان با وجود آنکه طرح ارائه شده را برای صدور قطع نامه در شورای امنیت مناسب ندیدند ولی از حکومت ایران و برخورد خشونت آمیز با تظاهر کنندگان انتقاد نموده و خواستار رعایت حق شهروندی و اعتراض در ایران شدند.

    Mohammad_Borghei.jpgآقای ترامپ به تازگی سربخشی بزرگی نسبت به اسرائیل، و انکار حق کامل حق فلسطینی را کرده است. تبعیضی که با وجود تصویب کنگره، چند دهه است که رئیس جمهورهای آمریکا، از بیم محکومیت جهانی، از اجرای آن خودداری کرده‌اند. وآن اعلام آن که اورشلیم پای تخت اسرائیل است و ادعای دیرینه فلسطینی‌ها در این مورد مردود است. جالب است که پس از این ناعدالتی بزرگ از فلسطینی‌ها شدیدا گلایه کرده که چرا از او سپاسگزار نیستند. او می‌گوید اورشلیم سال هایکی از موارد اختلاف بزرگ فلسطینی‌ها و اسرلئیل بوده است. خوب من تنها رئیس جمهور آمریکا هستم که موضوع را حل کرده‌ام. فلسطین دیگر حقی در اورشلیم ندارد، پس دعوایی هم نخواهد بود. بعد هم که فلسطینی‌ها معترض شده‌اند، فرموده‌اند تمام کمک به آنان را قطع می‌کنم، تا بدانند اگر قدر این بزرگواری مرا ندانند، بلاهای بسیاری بر سرشان می‌آید، و آینده اشان تیره تر می‌شود.
    با این گونه نگرش آقای ترامپ نهایت آرزوی دولت ناتینایا هواست. جالب است که تنی چند از اهل قلم ایرانی هم وارد با همین بینش، به رابطه اسرائیل و فلسطین پرداخته‌اند. از آن جمله آقای علی صدر زاده. ایشان در نشریه گویا مطلبی نوشته‌اند در نقد نوشته آقای اشکوری، تحت عنوان "تراژدی فلسطین"، با عنوان "تراژدی ما، تاریخ نگاری یک سویه در خدمت خشونت"، نوشته آقای صدرزاده، نشان می‌دهد ایشان فردی است آگاه و صاحب نظر و خوش قلم. ایشان در نقد آقای اشکوری، از همان دو ترفند کهنه و تکراری اسرائیل در پاسخ به معترضانش بهره گرفته است. در ذیل نخست آن دو ترفند را در رابطه با این مطلب می‌شکافم، سپس با مراجعه به مسایل روز، به نقد عملکرد اسرائیل می‌پردازم. ودر آخر به سیاست اسرائیل در مورد ایران، و همدلی آقای صدرزاده و هم اندیشانشان با آن می‌پردازم

    Morteza_Esmaeilpour.jpgبحران مشروعیت بزرگترین دل نگرانی دولت‌ها و حکومت‌ها در جوامع سنتی وعرفی است. دولت‌های معاصر تماما به دنبال برگزاری و اداره کردن حکومتی دمکرات هستند که در آن مردم از مسیرهای مختلف ضمن انتقاد به رویکرد دولت، مشروعیت حکومت را تایید کنند. بحران مشروعیت در بسیاری موارد منتقی به انقلاب و یا دستکم اصلاحات عمیقی شده است. اصولا حکومتداران مایل به تنش در جامعه نیستند و به همین دلیل حاضر به هر گونه هزینه جهت ایجاد ثبات در کل کشور خود هستند.


    حکومتداران تمام تلاش خود را جهت کسب مشروعیت به کار می‌برند تا از هر گونه شرایط بحران زا خارج شوند تا مقدمات مشروعیت بخشی خود را پیدا کرده و بقای قدرتمندی خود را تضمین کنند. حکومت ایران نیز جدا از این تفکر نیست و تلاش دارد مشروعیت از دست رفته خود را مجدد کسب کند زیرا پس از اعتراضات سراسری اخیر نه تنها مشروعیت مدرن خود را به عنوان ساختار حکومتی از دست داد بلکه مشروعیت سنتی خود را نیز به صورت مشهود از دست داده است. در تعریف مشروعیت سنتی باید اشاره داشت که در جوامع سنتی تفکر و تمرکز عموم جامعه بر محور مواردی همچون اعتقادها، نگرش‌های عاطفی_احساسی، باورها و تصورات است که عمدتا این رویکرد را بدنه جامعه سنتی-عرفی با خود یدک می‌کشد که در این تظاهرات سراسری شاهد بودیم که اقتدار سیاسی و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی کاملا زیر سوال رفته و مردم آن مشروعیتی که پیشتر به آن دامن زده بودند را از بین بردند.

    eterazat_atash.jpgحسین باستانی ـ بی‌بی‌سی ـ تجربه اعتراضات خیابانی هفته پیش ایران، سوالی اساسی را پیش روی مخالفان و موافقان حکومت قرار داده است: امکان بروز اعتراضاتی مشابه در آینده، تا چه حد وجود دارد؟

    پاسخ به چنین سوالی، پیش از هر چیز نیازمند پاسخ‌گویی به این پرسش است که در هفته گذشته، واقعا چه اتفاقی افتاد که بیش از ۷۰ شهر ایران صحنه تظاهرات اعتراضی شدند؟

    در مواجهه با پرسش اخیر، تاکنون مجموعه توضیحات متنوعی ارائه شده که هرکدام، به بخشی از دلایل نارضایتی مردم از وضعیت موجود اشاره دارند. اما کماکان این پرسش کلیدی باقی است که چرا نارضایتی های موجود، اخیرا به شکلی متفاوت با هر زمان دیگری در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بروز کردند؟

    با صرف نظر کردن از این روایت خاص حکومتی که علت تحولات اخیر "توطئه خارجی" بوده -و مشکل بتوان تصور کرد مطرح کنندگانش نیز به آن باور داشته باشند- تاکنون تحلیل های مطرح شده در رسانه های رسمی، عمدتا متوجه مشکلات اقتصادی بوده است. تحلیل‌هایی که بر مشکلات مشخصی همچون بحران موسسات اعتباری و صندوق های بازنشستگی، گرانی مواد غذایی، بیکاری و ... به عنوان دلایل اعتراضات خیابانی اصلی تاکید داشته اند.

    • مرگ یک تن از بازداشت شدگان در زندان؛
    • دست‌کم ۲۷ تن در اعتراض‌ها کشته شده‌اند؛
    • بیش از ۲.۰۰۰ تن بازداشت شده‌اند؛
    • بیش از ۱۰۰ دانشجو در بازداشت به سر می‌برند؛
    • شکنجه‌‌ی معترضان بازداشت شده و فشار بر آنها برای «اعتراف» به وابستگی به قدرت‌های خارجی.

    eterazat.jpg۱۸ دی ۱۳۹۶ (۸ ژانویه ۲۰۱۸) ـ بنا به اعلام «کمیته‌‌ی پیگیری بازداشتهای اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶» یکی ازمعترضانی که در اعتراض‌های پس از ۷ دی ماه بازداشت شده، به نام سینا قنبری (۲۲ ساله)، شب شانزدهم دی ماه جان خود را «به دلایل نامعلوم» در قرنطینه‌‌ی زندان اوین از دست داده است. نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در تماس با دو تن از نمایندگان مجلس، ادعا کرده‌اند که او خودکشی کرده است. از سرنوشت یک معترض بازداشت شده‌‌ی دیگر خبری نیست. مسؤولان زندان اوین به خانواده‌‌ی اشکان آبسواران (۲۰ ساله) گفته‌اند که او مفقود است. درحالی‏که اشکان آبسواران روز ۱۴ دی خبر بازداشت خود را با تلفن به خانواده اش داده بود.

    شماری از مقام‌های جمهوری اسلامی از دستگیری «لیدر»های اعتراض‌ها سخن گفته‌اند و رئیس دادگاه‌های غیرقانونی انقلاب اسلامی اعلام کرده است که: «برخی افراد که به عنوان سردسته و لیدر در اغتشاشات حضور داشته‌اند، قاعدتاً یکی از اتهامات‌شان محاربه است.»

    dollar_010818.jpgرادیو زمانه، نرخ برابری دلار در بازار ارز ایران به ۴۵۰۰ تومان رسید. خبرهای تائید نشده از توزیع ارز گران توسط بانک مرکزی حکایت دارد.

    دلار امریکا دوشنبه ۱۸ دی بار دیگر برای مدت زمان کوتاهی یک رکورد جدید به جای گذاشت. خبرگزاری دانشجویان ایران، «ایسنا»، نرخ برابری دلار در صرافی وابسته به بانک‌ها ۴ هزار و ۳۹۵ تا ۴ هزار و ۳۹۷ تومان گزارش کرد.

    برپ ایه این گزارش صرافی‌های مستقر در میدان فردوسی نیز هر یک دلار را حداقل ۱۵ تومان گران‌تر از نرخ عرضه شده در بانک‌ها به مشتریان تحویل می‌دهند.

    نرخ برابری دلار هفته گذشته به دنبال گسترش اعتراض‌های سراسری در ایران به بیش از ۴۴۰۰ تومان رسید. اما بانک مرکزی با توزیع دلار در بازار، توانست به صورت موقت روند افزایشی قیمت را کنترل کند.

    010818A_top.jpgمحسن فیض‌اللهی - روزنامه همدلی

    اهل علمِ سیاست در تعریف جوامع سالم گفته‌اند، جامعه‌ای سالم است که در آن اعتراض وجود داشته باشد. اعتراض‌ها در هر جامعه‌ای، خودبه‌خود، موجبات ترمیم، اصلاح و بازسازی می‌شود، پس می‌توان نفس اعتراض را به فال نیک گرفت. اتفاقات موجود می‌تواند زمینه‌های اصلاحات در کشور و تغییراتی اساسی در برخی رویکردهای موجود در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را فراهم کند. به‌دنبال اعتراضات مردم در بسیاری از شهرهای کشور نسبت به مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، واکنش‌های بسیاری از سوی مقامات کشوری و لشکری صورت گرفت. برخی ریشه اعتراضات را به دشمنانِ «خارج از کشور»، برخی به عربستان و «برادرزن صدام» و برخی نیز ریشه اعتراضات را «کم‎کاری دولت» قلمداد کردند. در حالی که به‌نظر می‌رسد این تجمعات و اعتراضات کاملاً مردمی بوده، ولی آن‌چه در جریان واکنش‌ها مغفول ماند مردم معترض، و آنچه نادیده گرفته شد علتِ اصلیِ اعتراضات مردم- مشکلات معیشتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی- بود. بنابراین آن‌چه در وضعیت کنونی مهم به‌نظر می‌رسد حل این بحران و شنیدن صدای مردم است. با توجه به نظر اکثر فعالین سیاسی، کارشناسان و دیگر چهره‌های مهم و پر نفوذ کشوری به «رسمیت شناختن» اعتراضات مدنی نخستین گام و مهم‌ترین گام برای حل بحران اعتراض‌ها است. اگر بنا بر این باشد که مردم مطالباتی دارند و دولت و حاکمیت نیز مطالبات مردم را -که ولی نعمت هستند- به رسمیت می‌شناسند، مهم‌ترین گام در جهت برطرف کردن بحران و رفع مشکلات مردم در سطوح مختلف این است که باید برای آن‌ها راهکاری عملی، فوری و کارشناسانه تدوین شود. بدون شک تغییر و اصلاح در ساختارهای مهم، نه کار دولت به تنهایی است و نه حاکمیت، بلکه باید یک عزم ملی و فراگیر در بین نخبگان و مدیران کارآمد کشوری شکل گیرد تا بتوان آرامش را به جامعه و مردم بازگرداند. مخصوصا حالا که تب و تاب اعتراض ها فروکش کرده است و فضایی آرام مستقر شده ،به طور قطع زمان آن رسیده است تا با دور شدن از تصویرسازی‌های ذهنی (درست یا غلط) راهبردی برای شنیده شدن صدای مردم، طراحی شود. از این منظر شاید حتی بتوان شکل‌گیری اعتراض‌های مدنی چند وقت گذشته را به فال نیک گرفت. البته اگر منجر به اتفاقی شود که فصل شنیده شدن صدای مردم را به فصلی همیشگی در تقویم اجتماعی ایران، تبدیل کند.


    روحانی: همه مردم معترض خط گرفته و سازماندهی شده نیستند
    در به رسمیت شناختن اعتراضات و به حق شمردن آن‌ها رئیس جمهور، پیش‌دستی و اعلام کرد که همه مردم معترض، خط گرفته و سازمان‌دهی شده نیستند و علاوه بر مطالبات اقتصادی، خواستار باز شدن بیشتر فضای سیاسی نیز هستند. اما موضع‌گیری روحانی تنها در به رسمیت شناختن اعتراضات خلاصه نشد. وی در بخش دیگری از سخنانش در واکنش به اعتراضات، نقد مردم نسبت به عدم مبارزه جدی‌تر با فساد را گوشزد کرد و گفت مردم می‌پرسند چرا مسائل به‌خوبی برای آنان تبیین نمی‌شود. او در ادامه سخنان خود گفت: «انتقاد در همه امور کشور حق مردم است و ما معتقدیم حکومت و کشور متعلق به مردم است و مردم باید آن‌چه می‌خواهند را به‌خوبی بیان کنند.» شکی نیست که مردم نسبت به عملکرد دولت و سیستم اجرایی اداره کشور، معترض هستند و باید تبعیض و فساد را هر چه زودتر در کشور ریشه کن کرد و گرنه خیابان‌های کشور بازهم می تواند محل تجمع معترضین و حتی ساختارشکنان باشد.

    مسیر حبس و حصر برداشته شود
    از مسائل مهمی که برای حل بحران موجود توسط حزب اتحاد ملت پیشنهاد شده عبارت‌ا‌ست از: «برداشته شدن موانع پیش پای انجمن‌های صنفی، سندیکا‌ها و اتحادیه‌های اصناف، نهادهای مردمی، سازمان‌ها و احزاب سیاسی برای بیان روشن و مسالمت‌آمیز مطالبات صنفی، سیاسی و اجتماعی/ صدا وسیما نباید در مسیر«انحصارگرایی»، «ملی عمل نکردن» و « نبودن صدای همه گروه‌های مخالف» در خود عمل کند/ مدیران و موسسان صندوق‌های مالی و اعتباری که در امانت مردم خیانت کرده‌اند را، افشاء و مجازات کنیم / با مردم صادقانه و شفاف، سخن بگوییم و مشکلات و موانع و کمبود منابع را برای آنان توضیح دهیم/ رعایت متعهدانه اصول هشت‌گانه حکمروایی خوب است: مشارکت، حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیت‌پذیری، پاسخ‌گویی، وفاق عمومی و آشتی ملی، عدالت و برابری همگان در برابر قانون، اثربخشی و کارآیی / مسیر حصر و حبس و محدودیت و ممنوعیت از چهره‌های موثر و دلسوز کشور برداشته شود / عدم محدود کردن و فیلتر کردن و کنترل دسترسی مردم به شبکه جهانی اطلاعات و ...»


    توجه به نسل جوان و شنیدن صدای آنان
    مجمع زنان اصلاح طلب نیز در بیانیه‌ای آورده است که: «‌توجه جدی به نسل جوان و سرمایه عظیم اجتماعی آنان، که بخشی دچار سرخوردگی، یاس، ناامیدی و ابهام در سرنوشت خود شده و شنیدن صدای رسای اعتراض آنان و پاسخ‌گویی منطقی و عملی به خواسته‌ها و نیاز‌ها و مطالبات برحق آنان، موجب ترمیم و تزاید این سرمایه بی‌بدیل اجتماعی خواهد شد.»


    در ادامه بیانیه این مجمع ضمن محکوم کردن هر اقدامی که منجر به تضییع حقوق شهروندان شود، آمده است که :«باید در چارجوب قانون اساسی و بر اساس اصل مدارا، منطق و بهره‌گیری از خرد جمعی و با سرلوحه قرار دادن گفتگوی ملی، از حمایت و پشتیبانی مردم بهره مضاعف برد.»

    155173_665.jpgریشه مشکلات در نظارت ناپذیری و انحصارگری است

    ۱6 تن از فعالین اصلاح طلب، در قالب یک بیانیه نیز به تبیین، ارائه راهکار اتفاقات پیش آمده پرداختند، و علت نوشتن بیانیه‌ خود را وظیفه اخلاقی، انسانی و ملی خود دانسته اند. این 16 نفر برخلاف برخی گروه ها که به فرافکنی پرداخته‌اند و ریشه مشکلات را به خارج از کشور ارجاع دهند، مشکلات و نارضایتی‌های موجود در جامعه را، نه تنها گسترده بلکه عمیق هم دانسته‌، و رنج مردم و دلیل اعتراضات آنها را از کمبودهای اقتصادی و معیشتی، بیکاری و کمبود درآمد معرفی کرده‌اند. البته ریشه تمام مسائل و مشکلات را در ناکارآمدی و نظارت‌ناپذیری، فساد و انحصارگری می‌دانند.


    استقلال نهادهای نظارتی
    در یکی از بندهای بیانیه این 16 نفر آمده است:«چند وجه اقتصادی اعتراضات عمومی‌تر است، ولی ریشه حل مشکلات اقتصادی در اصلاحات سیاسی و گسترش و تقویت نظارت‌های مردمی و کارآمدشدن و استقلال نهادهای نظارتی رسمی و آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای است. ما معتقدیم بدون پذیرش چنین اصلاحاتی نمی‌توان به تغییرات اساسی و حل مسائل اقتصادی و کاهش نارضایتی‌ها دست یافت. محسن آرمین، محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، رضا تهرانی، حمید جلایی پور، سعید حجاریان، محمدرضا خاتمی، هادی خانیکی، عبدالله رمضان‌زاده، محسن صفایی‌فراهانی، عباس عبدی، فیض‌الله ‌عرب‌سرخی، علی‌‎رضا ‌علوی‌تبار، آذر منصوری، محسن میردامادی، محمد نعیمی‌پور، 16 نفری هستند که با همفکری این بیانیه را تنظیم و منتشر کرده‌اند.


    مشکل پارتی بازی و ورود افراد نالایق در سطح مدیریت است
    هم‌چنین در میان کسانی که به صورت انفرادی و با تکیه بر تجربه و تخصص خود، راهکارهایی برای وضعیت موجود ارائه کردند برخی اقتصاددانان، سیاسیون و نمایندگان مجلس نیز به چشم می‌خورد. مهدی پازوکی، کارشناس مسائل اقتصادی در گفت‌وگو با رویداد۲۴ با اشاره به اعتراضات اخیر مردمی و لزوم مبارزه گسترده با فساد اقتصادی، از روحانی خواسته است که: «تهدید اعتراضات را اکنون به فرصت مبارزه با فساد تبدیل کند.» از نگاه این اقتصاددان بزرگ‌ترین مشکلی که باعث شد تا این تجمعات و اعتراضات عظیم در سراسر کشور شکل بگیرد، وجود تبعیض، عدم شفافیت، پارتی‌بازی، ورود افراد نالایق در سطح مدیریت و... است.


    گفت ‌وگو ملی، رفع تبعیض و مبارزه با فساد کارساز است
    محمد دهقان -نایب رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی مجلس نیز مهم‌ترین راهکار تامین و جلب رضایت و مدیریت اعتراضات مردم را «رفع تبعیض مبارزه با مفاسد اقتصادی» دانست.


    غلامرضا ظریفیان، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها هم، در یک گفت‌وگو ضمن باور داشتن به این‌که اقدام برای انجام گفت‌وگوها در مورد مشکلات و چالش‌های جدی، که کشور با آن روبرو است، باید خیلی زودتر صورت می‌گرفت، گفته بود: «باید گفت‌وگوی جدی درباره اصلی‌ترین مسائل اجتماعی بین نخبگان، جناح‌های سیاسی و بخش‌های مختلف حاکمیت انجام شود.»


    سرکوب و کنترل، مسائل را حل نمی‌کنند
    محسن میردامادی و بهزاد نبوی، از شخصیت های با نفوذ اصلاح طلبان، طی یادداشت‌هایی که در روزنامه جامعه فردا -که به دلیل مشکلات مالی به کار خود نیز خاتمه داد-با بررسی شرایط موجود، دست به ارائه راهکارهایی زدند که -به زعم آنها- با اتکا به پیشنهادهای کارشناسانه، می‌توان از بروز مشکلات و مسائل پیش آمده، پیش‌گیری کرد.


    میردامادی و نبوی در یادداشت‌های خود، گفته بودند تا زمانی که حق اعتراض مردم، به رسمیت شناخته نشود، نمی‌توان هیچ راه‌حلی، چه کوتاه‌مدت و چه بلندمدت، برای بحران فعلی پیشنهاد داد. هم‌چنین طبق آن‌چه در نوشته‌های آنها آمده است، بر این باورند، ممکن است با روش‌هایی بتوان اعتراض‌ها را متوقف کرد، اما با در پیش‌گرفتن این روش‌ها شاید شرایط تحت کنترل حاکمیت دربیاید، اما بی‌شک مسئله حل نمی‌شود و موضوع به قوت خود باقی می‌ماند و زمان دیگری و به نحو دیگری بروز پیدا می‌کند.

    Mohammad_Hashemi.jpgشرق ـ «آقای هاشمی در ماه‌های آخر عمرشان چند باری درباره‌ وضعیت کشور صحبت کردند و تاکیدشان این بود که مردم راه‌شان را پیدا کرده‌اند و سفارش‌شان هم به ادامه حرکت اعتدالی بود و در برابر مردم، گروه‌های افراطی را در اقلیت می‌دیدند. براساس گفته‌های ایشان و آینده‌نگری‌ای که داشتند این اقلیت افراطی نمی‌توانند کاری کنند هرچند که به حضورشان ادامه می‌دهند.»

    یک‎سالی می‎شود که «ستون انقلاب» درست در کنار «معمار کبیر جمهوری اسلامی» تن به خاک سپرده است که انتظار می‌رفت در این ۱۲ ماه تلاش بیشتری برای زنده نگهداشتن یاد آیت‌الله انجام شود اما از سویی اگر دید دیگری نسبت به ماجرا داشته باشیم بعید نیست با خودمان به این نتیجه برسیم که پذیرش سخنان «آیت‎الله» از مقطعی از سوی برخی مدعیان کاهش یافت و پذیرش این گزاره، لزوماً نیازمند بررسی حال‎ و روز فعلی نیست. هاشمی از سال ۸۸، آرام‎آرام پا به صحنه‎ای گذاشت که او، همانی که انگار همیشه باید با صفاتی همچون «رئیس»، «فرمانده» و «سردار» از وی یاد می‎شد را به جایی رساند که مخالفان، «عمود خیمه فتنه» بخوانندش، «فائزه» و «مهدی»‎اش را روانه‎ زندان و بازداشتگاه کردند، آخرین خطبه‎ی نماز جمعه‎اش را با شعار «مرگ بر فتنه‎گر» همراهی کنند، حتی محسن رفیقدوست هم از در کنایه و باب رفیق‌ دوستی در این میان سنگ‌تمام بیندازند! و در عقلانیت او شک کنند.

    هاشمی اما انگار نه آن رفتارها را می‎دید، نه آن شعارها را می‌شنید، نه آن کنایه‎ها را به خود می‎گرفت و نه آن رنگ‎عوض‎کردن‎ها را به روی خود می‎آورد؛ راه خودش را می‎رفت و در هر دیدار و مناسبتی که لب می‎گشود بازهم همان اندیشه‎ها و راهکارهای آشنایش را طرح می‏‌کرد و بر آن‎ها پای می‎فشرد. کار حتی به «عدم احراز صلاحیت»ش در انتخابات هم رسید، اما او بازهم از کوره در نرفت. نه گلایه‎ای کرد، نه مخالفتی نشان داد؛ تنها مردم را به حضور حداکثری در انتخابات دعوت کرد و نتیجه‎اش هم انتخاب نزدیک‎ترین کاندیدا به او، یعنی حسن روحانی بود. شخصیتی که سابقه همراهی‎اش با «فرمانده جنگ» به سال‎های دهه‎ ۱۳۶۰ بازمی‏‌گردد و سیاست‎های اقتصادی و اجتماعی دولتش مشابه دولت‎های پنجم و ششمِ «سردار سازندگی» و مشی سیاسی‎اش هم وامدار «اعتدال‎گرایی» رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

    Iraj_Mesdaghi_2.jpg

    ایرج مصداقی - خبرنامه گویا

    دکتر مجید سمیعی یکی از پدیده‌های نظام اسلامی است، اگرچه در خارج از کشور به سر می‌برد. نکته‌ی جالب این است که نظام اسلامی هم او را «ابر جراح»‌[1] خطاب می‌کند و هم حقه‌باز و کلاهبردار!

    بعد از زخمی شدن خامنه‌ای در انفجار مسجد ابوذر در تیرماه ۱۳۶۰، دکتر سمیعی به عنوان جراح مغز و اعصاب از آلمان برای مداوای وی به ایران سفر کرد. وی پس از معاینه خامنه‌ای تأکید کرد که شانسی برای بهبود دست وی نیست.[2] از قرار معلوم روابط او با نظام اسلامی از همان‌جا آغاز شد و به سفرهای متعدد وی به ایران نیز منجر شد. بیمارستان سمیعی در رشت در سایه‌ی تلاش‌های وی ساخته شد.

    ساختمان مرکز بین‌المللی علوم اعصاب در شهر هانوفر آلمان، به شکل مغز ساخته شده است که توسط سمیعی اداره می‌شود. در یکی از سفرهای سمیعی به ایران در سال ۱۳۸۹ قرار شد مرکزی درمانی با ساختمانی مشابه در تهران احداث شود. ساخت این مرکز در اراضی منطقه ۲۲ تهران با تبلیغاتی گسترده همراه بود، اما انجام پروژه در مرحله اسکلت فلزی متوقف ماند.

    او مداوای بسیاری از چهره‌های نظام اسلامی را به عهده داشته و در حال حاضر مسئولیت مداوای هاشمی‌شاهرودی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز در هانوفر آلمان به عهده دارد. وی پیشتر به تیم معالج مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری پیوست اما نتیجه‌ای حاصل نشد.[3]

    آقای رضا باقری یکی از هموطنان ایرانی در آلمان در صفحه‌ی فیس بوک خود یادداشتی را به اشتراک گذاشت که ما را با چهره‌ی سمیعی آشنا می‌کند.

    در یادداشت او آمده است:‌

    در سال ۱۹۹۹ برادر همسر من در سن ۲۱ سالگی با مرض سرطان مغزی وارد آلمان شد. با دکتر سمیعی در هانوفر تماس گرفتم و تقاضای یک ویزیت نمودم. ایشان پرسیدند آیا پرداخت ویزیت شخص می‌باشد یا از طرف سوسیال آمت؟ من گفتم او پناهنده سیاسی است؛ ولی هرقدر پول ویزیت باشد پرداخت میکنم. ایشان گفتند بهتر است دکتر دیگری را در فرانکفورت جستجو کنید. در مقابل اصرار ما که او نیاز به قوت قلب از طریق یک دکتر ایرانی مثل شما را دارد؛ گفتند من هیچگونه کمکی نمی‌توانم بکنم. و خواهان قطع مکالمه شد. در هر صورت پس از مدت کمی برادر همسر من فوت کرد؛ اما این تقاضا و جواب منفی دکتر سمیعی را هیچوقت فراموشم نمی‌کنم.»

    با این حال مقامات نظام پزشکی ایران او را حقه‌باز می‌نامند. سمیعی در سال ۲۰۱۴ مدعی شد آكادمی جهانی جراحان مغز و اعصاب، جایزه این آكادمی با عنوان Golden Neuron Award را به وی اعطا كرد.

    دکتر محمدمهدی قیامت، معاون آموزشی و پژوهشی رییس سازمان نظام پزشکی تهران با بیان اینکه جایزه اعطا شده به پرفسور سمیعی ارزش علمی ندارد، گفت:

    «متخصصین و مسئولان جامعه پزشكی به خوبی می‌دانند كه پروفسور سمیعی در حال حاضر اجازه کار در کشور آلمان ندارد ضمن این‌كه پزشکان آن‌جا نیز شناخت چندانی درباره وی ندارند.»

    به گفته كارشناس خبره جرایم پزشكی، پروفسور سمیعی «با سوار شدن بر موج رسانه‌ای بیمارانی را که حتی برخی شان بضاعت گذراندان امورات زندگی روزمره خود را هم ندارند به مرکز هانوفر منتقل می‌کند؛ در واقع آنجا را از بیماران ایرانی پر می‌کند و اغلب بیماران نیز ناراضی بر می‌گردند.»

    وی همچنین اضافه کرد: «متأسفانه برخی افراد و چهره‌ها پول می‌دهند تا جایزه دریافت نمایند. نمونه‌های آن نیز چندی قبل و در پی انتشار اخبار رسمی درباره چند چهره در عرصه ورزش بود كه همگان دیدند چه مسایلی درباره این جوایز و پول‌های پرداختی وجود داشت. در امور پزشكی مشابه نیز یكی از مصداق‌‌ها پروفسور سمیعی است.

    دکتر قیامت تاکید کرد: «در واقع جایزه‌هایی بار علمی دارند که مورد تأیید مراکز شناخته شده رسمی و بین‌المللی باشند. حال آنكه متأسفانه پروفسور سمیعی از طریق ارتباطاتی که دارد با ایجاد انجمن‌های ساختگی عده‌ای را به عنوان مسئول اجرایی و دست اندر كار در چنین مراكزی معرفی می‌کند و سپس آن‌ها او را به این القاب و عناوین مفتخر می‌کنند!» [4]

    دکتر ایرج فاضل وزیر اسبق وزارتخانه‌های بهداشت و علوم که در حال حاضر رئیس نظام پزشکی است نیز در رابطه با سمیعی گفت:

    «همانطور كه قبلاً نيز گفته‌ام سپردن سکان جراحی مغز و اعصاب كشور به پروفسور سمیعی صددرصد اشتباه بود.»[5]

    پروفسور بهروز برومند که از او رسانه‌های ‌داخلی به عنوان پدر علم نفرولوژی ایران یاد می‌‌کنند در این باره گفت:

    «به عقیده من جوایز علمی را معمولأ باید بر اساس اکتشاف‌ها یا ابداع های بسیارخاص و منحصر به فرد اعطا کنند حال آن که نمی‌دانیم پروفسور سمیعی بابت کدامین اکتشاف یا اختراع علمی- پزشکی به این عنوان نائل آمدند؟ ضمن این كه تا آنجا كه می‌دانیم ایشان در آلمان و اروپا چند سالی است كه بازنشسته شده‌اند.» [6]

    سایت تابناک هم در این مورد نوشت:

    «اما اشکال بزرگ‌تر هنگامی آشکار می‌شود که می‌بینیم این جایزه را مؤسسه‌ای با نام «آکادمی جهانی جراحی اعصاب» (WORLD ACADEMY OF NEUROLOGICAL SURGERY) به پروفسور سمیعی اعطا کرده که نهادی خصوصی، ناشناخته و البته تقریبا تازه کار است که از سوی هیچ نهاد علمی تأیید نشده و بیشتر به جمعی دوستانه و دورهمی شباهت دارد تا یک نهاد معتبر علمی که رویکردهای دقیقی برای پاسداشت جایگاه علم و عالمان داشته و تلاش دارد در پیشبرد اهداف پزشکی گام بردارد آن گونه که در سایت این نهاد آمده، آکادمی جهانی جراحی اعصاب که معلوم نیست مقرش در کجاست و در کدام کشور به ثبت رسیده، در سال ۲۰۰۵ آغاز به کار کرده و تاکنون چهار پروفسور را در مقاطع زمانی نامنظم، بر پایه اسلوب نا‌آشکار مستحق اعطای جایزه و عنوان عصب طلایی (Golden Neuron Award) دانسته است که آخرینشان پروفسور سمیعی است.» [7]

    اما چیزی نگذشت که وزرای علوم و بهداشت دولت روحانی روز سه شنبه ۲۴ فروردین ماه ۹۵ به استقبال سمیعی رفتند و در مراسم تقدیر و تشکر از تلاش‌های مستمر و بنیادین وی در دانشگاه علوم پزشکی ایران شرکت کردند. این مراسم با حضور دکتر سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس‌ جمهور، دکتر سیدحسن هاشمی وزیر بهداشت، دکتر محمد فرهادی وزیر علوم در سالن مرکز همایش‌های رازی دانشگاه برگزار شد و دکتر حاجی میراسماعیل رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران، اعضای هیئت رئیسه، دانشجویان و اساتید دانشگاه، مدیران و رؤسای مراکز تابعه، مدیران گروه‌های بالینی و پایه، رزیدنت‌های اعصاب، نورولوژی، گوش و حلق و بینی، دانشجویان پزشکی و علوم پایه حضور داشتند.» [8]

    هاشمی رفسنجانی نیز همان موقع با سمیعی و هیأت همراهش در مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کرد. [9] و حسن خمینی به او لوح تقدیر و تندیس طلا داد. [10] در برج میلاد با حضور شهردار تهران و دکتر دلیری معاون توسعه مدیریت و منابع معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از تندیس سمیعی رونمایی شد. وی همچنین با روحانی دیدار و گفتگو کرده است [11] و از او تقدیرنامه و ... دریافت کرده است.

    ایرج مصداقی ۶ ژانویه ۲۰۱۸

    [email protected]

    www.irajmesdaghi.com

    Javad_Larijani.jpgخبرگزاری تسنیم- عبدالله عبداللهی و مونا رحیم‌بصیری: حوادث اخیر در کشور که به فاصله یک هفته برخی شهرهای کشور را با اغتشاشاتی هرچند محدود روبرو کرد، بویژه از آنجا که پس از یک سری اعتراضات اقتصادی و با بهانه قرار دادن آن آغاز شده بود ضرورت وجود تحلیل‌های کارشناسی درباره ماهیت و ریشه این مسائل را تقویت کرده است. سوالات اصلی اینهاست که آیا اغتشاشات اخیر یک اعتراض واقعاً مردمی برای مسائل اقتصادی و صرفاً مرتبط به خواستهای مردم کشورمان بود یا حقیقت پیچیده‌تری دارد که باید راجع به آن صحبت شود؟ فصل ممیز برخی نارضایتی‌های اقتصادی در کشور با اغتشاشات اخیر چیست؟

    محمدجواد لاریجانی که هم‌اینک ریاست پژوهشگاه دانش‌های بنیادی و همچنین دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه را به‌عهده دارد، سال‌ها به‌عنوان معاون وزیر امور خارجه کشورمان فعالیت کرده و مرکز تحقیقات این وزارت‌خانه را نیز خود راه‌اندازی کرده است. او در مصاحبه پیش‌رو از تئوری خود در مورد حوادث اخیر می‌گوید و معتقد است جنس این حوادث اخیر از جنس حوادث فتنه سال ۸۸ است که در شعار و برچسب متفاوت است. وی همچنین می‌گوید در جریان اخیر به برکت تجربه سیاسی مهم و بصیرت حاصل از برخورد با فتنه ۸۸، تلاش طراحان در غبارآلود کردن فضا، بسیار مصنوعی و ناموفق بود و همگان بی پرده مسائل را می‌دیدند. آنچه در ذیل می‌آید مشروح گفتگوی تسنیم با محمد جواد لاریجانی است:

    khamenei_010718.jpg

    خواب خوش رهبر ایران پریشان شده است

    ایران اینترنشنال، نشریه آمریکن کنسرواتیو روز یکشنبه ۱۷ دی ماه در تحلیلی نوشته حوادث هفته گذشته در ایران خواب خوش آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی را پریشان کرده است.

    در این مقاله آمده است: «درحالی که روز چهارشنبه ده‌ها هزار ایرانی در خیابان‌های تهران به پشتیبانی از رژیم ایران راهپیمایی می‌کردند، سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه اعلام کرد که «فتنه جدید پایان گرفت».

    جعفری تنها خودفریبی و خوش‌خیالی می‌کند.

    اعتراضات هفته گذشته در سراسر ایران همچون انفجار رعد و برقی در شب تاریک فضای اجتماعی سیاسی ایران رهبران آن را از خواب خوش بیدار کرده است.

    این اعتراضات پرزیدنت حسن روحانی را به‌خاطر شکست در کاهش تورم و بیکاری و نرساندن هیچ‌گونه منفعتی به مردم کشور پس از قرارداد هسته‌ای محکوم کرده است. اما محکومیت آیت‌الله خامنه‌ای از سوی تظاهرکنندگان روی سیاست خارجی رژیم و دخالت‌های آن در عراق و سوریه و لبنان و یمن و غزه تمرکز داشته است.

    Hassan_Rouhani.jpgایسنا ـ رییس جمهور وظیفه همه مسوولان را خدمت به دین، انقلاب، کشور و مردم دانست و با بیان اینکه اگر با جان بپذیریم مردم همه کاره کشورند، مسائل حل می‌شود، تاکید کرد: ما ملت بزرگی داریم؛ معصوم نداریم و همه مسوولان قابل نقد هستند و اگر نقد با امید، اراده و راه حل درست همراه باشد، بسیار مفید است.

    به گزارش ایسنا، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی روز دوشنبه در دیدار وزیر و معاونان وزارت امور اقتصادی و دارایی اظهارداشت: همه جای دنیا برخی از خواسته‌ها و تجمع مردم سوء استفاده می‌کنند اما مردم به حق می‌گویند ما را ببینید، به حرفمان گوش کنید و به خواست ما عمل کنید.

    رییس جمهور در این دیدار با بیان اینکه مدیران وزارت اقتصاد سختکوش و در مسیر درست حرکت می‌کنند، از زحمات وزیر سابق دکتر طیب نیا و همکاران ایشان تشکر کرد و گفت: دکتر کرباسیان دانش و تجربه را توام با هم دارد.

    روحانی خاطر نشان کرد: امروز وظیفه همه ما این است که به کشور، فرهنگ، دین، آیین، انقلاب، تاریخ و نسل‌های آینده خدمت کنیم و می‌توان گفت که پایه‌گذار کشور برای نسل‌های آینده هستیم.

    protest112.jpgدویچه وله: تظاهرات اعتراضی در ایران وارد دهمین روز خود شده است. تاکنون ۲۲ نفر کشته و دوهزار تن دستگیر شده‌اند. سخنگوی ناجا می‌گوید "دستگیرشدگان فریب‌خورده" آزاد شده‌اند و قائله خاتمه یافته، ولی از اعتراض‌های جدید گزارش می‌رسد.

    سعید منتظر المهدی، سخنگوی ناجا روز یکشنبه (۱۷ دی/۷ ژانویه) اعلام کرد: «اغلب دستگیرشدگان فریب‌خورده در اغتشاشات اخیر با قید ضمانت آزاد شدند و عاملان اصلی و لیدرهای آشوبگر نزد سیستم قضائی در بازداشت به سر می‌برند.»


    سخنگوی ناجا به تعداد آزادشدگان و یا شمار دستگیرشدگان اشاره‌ای نکرد اما تائید کرد که ۲۰ نفر از جمله یک پلیس کشته شده‌اند. به گفته سخنگوی ناجا، "نحوه جان باختن تعدادی نیز در طی یورش، حمله مسلحانه و تیراندازی به مقرهای نیروهای مسلح" بوده است.

    بیانیه سپاه درباره تظاهرات اعتراضی

    سپاه پاسداران نیز روز یکشنبه (۱۷ دی/۷ ژانویه) تظاهرات سراسری در ۱۰۰ شهر کشور را به "آمریکا، انگلیس، اسرائیل، سازمان مجاهدین و سلطنت‌طلبان" نسبت داد. سپاه در بیانیه کوتاه خود از "ده‌ها هزار بسیجی" برای مقابله و "آرام‌سازی آشوب‌ها" قدردانی کرد.

    این برای نخستین بار است که سپاه پاسداران رسما به دخالت ده‌ها هزار بسیجی در سرکوب و فرونشاندن تجمعات اعتراضی اعتراف کرده است. یک مقام عالیرتبه سپاه اما پیش از این گفته بود که سپاه فقط در سه استان کشور اصفهان، لرستان و همدان وارد عمل شده است. نیروهای شبه‌نظامی بسیج زیر نظر مستقیم سپاه پاسداران سازماندهی شده‌اند.

    سخنگوی ناجا در سخنان خود اشاره‌ای به شمار زخمی‌ها و همچنین شمار دستگیرشدگان نمی‌کند. این در حالی است که طبق گفته‌ی دیگر مسئولین تعداد دستگیرشدگان در مجموع به دو هزار نفر می‌رسد.

    "شناسایی طراحان اصلی اغتشاشات"

    منتظر المهدی، سخنگوی ناجا در بخشی از صحبت‌های خود می‌گوید طراحان و صحنه‌گردانان هم شناسایی و دستگیر شده‌اند. به گفته او "قائله خاتمه پیدا کرده است". اما این مقام عالیرتبه امنیتی کشور در این باره به نامی اشاره‌ای نکرده است.

    سخنگوی ناجا در صحبت‌های خود به سن افراد بازداشت شده و یا آزاد شده نیز اشاره‌ای نکرده است. این درحالی است که بنابه نوشته روزنامه‌های ایران اکثر دستگیرشدگان کم سن و سال هستند.

    سید محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، از کشته شدن حداقل دو دانش‌آموز کم سن و سال خبر داده بود. حسین ذوالفقاری، معاون امنيتی وزارت کشور، میانگین سنی بیش از ۹۰ درصد بازداشت‌شدگان را زیر ۲۵ سال اعلام می‌کند.

    فاطمه سعیدی، نماینده کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس نیز در این رابطه گفته است که "به صورت جدی پیگیر وضعیت دانش‌آموزان بازداشتی هستیم".

    هدایت‌الله خادمی، نماینده شهرستان ایذه، در مصاحبه با ایلنا (۱۷ دی/۷ ژانویه) در رابطه با وضعیت حوزه انتخابیه خود به این خبرگزاری می‌گوید، افرادی که در تجمعات ایذه بازداشت شده‌اند، غالبا نوجوان و جوان میان ۱۶ تا ۲۴ سال هستند.

    اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه

    سخنگوی ناجا و سپاه پاسداران و دیگر نهادهای امنیتی کشور اعلام می‌کنند که "قائله خاتمه یافته" است. اما گزارش‌ها و اخباری متعددی که از نقاط مختلف کشور می‌رسد، خلاف آن را نشان می‌دهد.

    طبق آخرین خبرهایی که از شهرستان‌های مختلف ایران رسیده است، هنوز تظاهرات و تجمعات اعتراضی ادامه دارد. از جمله در شهرهای ماهشهر و کرج شب روز شنبه (۱۶ دی) تجمعات اعتراضی ادامه داشت.

    طبق آخرین گزارش‌ها کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه نیز اعتصاب خود را آغاز کردند.

    به گزارش کانال تلگرامی "اتحادیه آزاد کارگران ایران"، کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه نیز از ساعت ۹ صبح روز یکشنبه (۱۷ دی) ، در "همه قسمت‌های کارخانه" دست به اعتصاب زده‌اند.

    ShahroudiSamiiاز معایب «اپوزیسیون»ِ اهل قلم، که یکی و دو تا هم نیست یکی این است که همیشه در حال از این شاخه به آن شاخه پریدن و موضوع اصلی را با هزار موضوع فرعی قاطی کردن است!

    این، یکی از شیوه های «افسران جنگ نرم» حکومت نیز هست که بحث های مهم و اصلی را به بیراهه بکشانند و در این امر بسیار موفق نیز هستند.

    امروز، یکی از مقامات مهم قضایی حکومت اسلامی در آلمان است. مخالفان حکومت فرصت دارند برای افشای جنایت های او و از همه مهم تر «درس ها و فتواهایی که برای انجام جنایت می دهد».

    امروز، کسی در خاک آلمان حضور دارد که فتوای به صلیب کشیدن انسان داده است. فتوای از بلندی افکندن انسان. فتوای سوزاندن انسان. فتوای بریدن دست و پای انسان، آن هم به شکلی که درد با آن همراه باشد. و این شخص با این طرز تفکر بالاترین مقام قضایی کشور بوده است.

    امروز، کسی در خاک آلمان حضور دارد که فتاوی و فرامین جنایتکارانه و ضد انسانی اش به صورت نوشته شده و سندِ در دسترس در اختیار ماست...

    آنگاه ما چه می کنیم؟! هیچ. به جای این جنایتکار، گریبان پزشک معالج او را می گیریم که چنین است و چنان است و دست اش با حکومت در یک کاسه است و چه است و چه است! به عبارتی خان را رها می کنیم یقه ی نوکر خان را می گیریم!

    بیش از این وارد این بحث نمی شوم که هر جمله و هر کلمه در این باب بنویسم، من نیز در این دام بیشتر خواهم افتاد.

    ما، ایرانیان خارج از کشور، باید آلمانی های آزادیخواه را با «دیدگاه های» فقهی و قضایی این موجود که اکنون در آلمان است آشنا کنیم و آن ها را به همصدایی با خودمان فرا بخوانیم.

    ورود به بحث پروفسور سمیعی در این مقطع، یکی از بیجا ترین و بی محل ترین بحث هاست که باید از آن پرهیز کنیم.

    vezarat_keshvar.jpgرادیو زمانه ـ سخنگوی وزارت کشور جمهوری اسلامی می‌گوید که اطلاعی از جان سپردن یکی از بازداشت شدگان اعتراض‌های اخیر در زندان اوین ندارد.

    سه چهارم تجمع‌های اعتراضی در ایران از سوی سپرده‌گذاران موسسه‌های مالی و اعتباری برگزار شده است.

    سلمان سامانی سخنگوی وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران دوشنبه ۱۸ دی به خبرنگاران گفت که نمی‌تواند آمار دقیقی از بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر ارائه کند.

    برپایه گزارش منابع خبری از آغاز اعتراض‌های سراسری در ایران بیش از ۲۰۰۰ نفر دستگیر شده‌اند. سامانی گفت که بر اساس تصمیم شورای عالی امنیت ملی « بسیاری از تجمع‌کنندگان انگیزه ضدامنیتی نداشتند، در اسرع وقت آزاد شدند».

    به گزارش ۸دی، امشب در هنگامی که عزت الله ضرغامی بعنوان سخنران مراسم اختتامیه نخستین جشنواره ملی مطبوعات و خبرگزاری ها در رشت در حال سخنرانی بود حجت الاسلام سمیعی از روحانیون گیلانی با سخنانی از ریاست سابق سازمان صدا و سیما خواست با روشنگری در مورد فساد اقتصادی و خطرات پیش روی انقلاب و مسئله فساد اقتصادی به صحبت بپردازد که صحبت هایش با استقبال حضار و ضرغامی مواجه شد.

    HDP_3740.jpg

    با رکود و تورم در اقتصاد ایران، زباله‌گردی به منبع درآمد اصلی برخی از ایرانیان تبدیل شده است. پیش از این معاون وزیر بهداشت ایران گفته بود "۳۰ درصد مردم کشور گرسنه‌اند". [لینک به گزارش تصویری]

    42057577_303.jpgاز جمله تصاویری که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، این تصویر است. نیروهای امنیتی برای برخورد با معترضان "تظاهرات سراسری" در خیابان‌ها صف کشیده‌اند. آن‌ها بی‌توجه به کودکی که پشت سرشان از سطل زباله مشغول جمع‌آوری آشغال است به خیابان نگاه می‌کند. [لینک به گزارش تصویری]

    -992A8A8FF166.jpgاختصاصی تسنيم: رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضرورت سفر وی به آلمان برای معالجه را تشریح کرد.

    پرویز داودی رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم با اشاره به حاشیه های سفر آیت الله هاشمی شاهرودی به آلمان، گفت: این سفر بنا به توصیه موکد پزشکان و برخلاف میل آیت الله هاشمی شاهرودی انجام شده است و اگر ضرورت پزشکی اقتضا نمی کرد، هیچ دلیلی برای اعزام ایشان به آلمان نبود.


    وی با بیان اینکه، تمام بخش های درمان آیت الله هاشمی شاهرودی در ایران انجام شده و به دستور پزشکان ایرانی، ایشان مجبور به عزیمت به آلمان شده اند، تاکید کرد: برای انجام مرحله نهایی درمان، پزشکان ایرانی تاکید کردند که آیت الله هاشمی شاهرودی باید عازم آلمان شوند و ایشان مجبور شدند که تاکید پزشکان را بپذیرند و بر همین اساس این سفر انجام شد.

    داودی گفت: اکنون وضعیت جسمی آیت‌الله هاشمی شاهرودی مساعد شده است و ایشان به‌زودی به کشور بازخواهند گشت.

    ----------------------------------------------------

    اطلاعیه دفتر پروفسور سمیعی در باره ی شاهرودی:


    چند نکته قابل تامل در مورد اخبار ضد و نقیض و نادرست چند روز اخیر:

    ۱- قسم پزشکی هر پزشکی را ملزم به مداوای بیمار بدون در نظر گرفتن جنس، نژاد، مذهب و پیشینه بیمار می کند.

    ۲- اگر چه آقای هاشمی شاهرودی در آلمان بستری هستند، بیمار پروفسور سمیعی نبوده و نیستند و اخبار مبنی بر پذیرش آقای شاهرودی در منزل پروفسور کاملا نادرست می باشد.

    ۳- سوءاستفاده از نام و عکس افرادی مثل پروفسور سمیعی که سابقه ۵۰ ساله کاری ایشان چیزی جز خدمت به مردم و علم و دوری از هر گونه فعالیت سیاسی و اقتصادی نبوده است، برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت بسیار غلط و فقط به منظور محدود کردن خدمات رسانی پروفسور سمیعی به ایرانیان انجام می گیرد.

    ۴- وظیفه انسانی و پزشکی هر طبیبی این است که در هر شرایط بدون جناح بندی و ورود به عرصه سیاست، سعی در رساندن بیشترین خدمات به بیماران را داشته باشد.

    ۵- هر پزشکی که در معالجه بیمارش جنس، نژاد، گرایش جنسی، سیاسی و یا هر مولفه دیگری را لحاظ کند می باید کار طبابت را کنار بگذارد.

    ۶- افرادی که از پزشکان تقاضای معالجه نکردن بیماری به دلایل فوق را دارند درک درستی از وظیفه و قسم پزشکی ندارند.

    با آرزوی سلامت و پیروزی برای ملت ایران

    دفتر پروفسور مجید سمیعی - مرکز بین المللی علوم اعصاب هانوفر آلمان»

    ----------------------------------------------------

    تيتر روزنامه بيلد آلمان، در باره ی بستری شدن هاشمی شاهرودی در کلینیک دکتر سمیعی در شهر هانوفر آلمان: قاضی مرگ ایران اینجا پنهان شده است

    photo_2018-01-06_16-52-35.jpg

    majlis298232.jpgرادیو زمانه: مجلس شورای اسلامی ایران در نشستی غیرعلنی به اعتراضات سراسری اخیر در این کشور پرداخت. اگرچه پیش از این زمزمه‌هایی از بررسی نقش محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری سابق در این جلسه به گوش می‌رسید، اما به گفته بهروز نعمتی، سخنگوی هیأت رئیسه مجلس این بحث به دلیل عدم حضور فرمانده سپاه پاسداران ایران مطرح نشد.

    نشست غیرعلنی مجلس ایران یکشنبه ۱۶ دی‌ماه و با حضور وزیران اطلاعات و کشور، دبیر شورای عالی امنیت ملی، جانشین فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و رئیس صدا و سیما برگزار شد. این نشست مخفیانه عنوان «جلسه مشورتی» را یدک می‌کشید.

    به گفته نعمتی، مسئولان ایرانی در این جلسه به بررسی نقش «سرویس‌های جاسوسی در منطقه و آمریکا» به عنوان عوامل پشت پرده این اتفاقات پرداختند.

    محمدرضا رضایی‌کوچی، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی نیز در تشریح این بررسی اعلام کرد که «اغتشاشات اخیر از طرف آمریکا، انگلیس و عربستان حمایت می‌شده و آن‌ها تلاش می‌کردند تا بحران را وسیعتر کنند و نقش مستقیمی دراین موضوعات داشتند. سلطنت طلبان و منافقین نیز در حمایت از اغتشاش‌گران حضور پررنگی در این مسائل داشتند.»

    او البته اذعان کرد که «زمینه بخشی از این اعتراضات به سوء مدیریت‌های داخلی و مشکلات اقتصادی بازمی‌گردد.»

    مقام‌های ایرانی تا کنون هیچ مدرکی دال بر نقش‌آفرینی سرویس‌های اطلاعاتی خارجی منتشر نکرده‌اند.

    اعتراضات سراسری پنج‌شنبه هفتم دی در مشهد و شهرهای دیگری در استان‌های خراسان رضوی و جنوبی آغاز شد. راهپیمایان در این اعتراضات که یکی از شعارهای اصلی آن «نان، کار، آزادی» است، به گرانی و فساد اقتصادی و گسترش بیکاری و همچنین استبداد سیاسی معترضند. مردم تا کنون در بیش از ۷۲ شهر معترضان به خیابان آمده‌اند.

    مسئله احمدی‌نژاد

    پیش از این برخی مسئولان از دست‌داشتن محافظه‌کاران منتقد حسن روحانی، رئیس‌جمهوری در آغاز اعتراض‌ها در مشهد خبر داده بودند. محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران نیز در سخنانی بدون اشاره به نام مشخصی، از نقش یکی از مسئولان اجرایی سابق سخن گفته بود.

    سخنان او اشاره‌ای به محمود احمدی‌نژاد تعبیر شد. نعمتی اما گفته است که بحث درباره نقش احتمالی او به دلیل عدم حضور جعفری در نشست غیرعلنی مجلس صورت نگرفته است.

    شایعات درباره احتمال برخورد با احمدی‌نژاد بالا گرفته است. یک سایت لبنانی در خبری مدعی بازداشت احمدی نژاد در شیراز و حصر خانگی او شده بود که یکشنبه از سوی عادل حیدری، وکیل احمدی‌نژاد تکذیب شد. فرمانده سپاه گفته بود که «نیروهای امنیتی درحال بررسی این مسئله هستند و اگر به دخالت این مسئول سابق برسند قطعاً متناسب با وضعیت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد.»

    انکار شلیک به معترضان، عدم ارائه آمار بازداشت‌شدگان

    نعمتی ضمن تشریح نشست غیرعلنی مجلس مدعی شد که سپاه «دخالت چندانی» در سرکوب اعتراض‌ها نداشته است. هرچند فرمانده سپاه از اعزام نیروهای این نهاد نظامی برای مقابله با معترضان در حداقل سه استان اصفهان، لرستان و همدان «به طور محدود» خبر داده بود. رئیس کمیسیون عمران نیز از تقدیر از سپاه و بسیج در جریان این اعتراضات خبر داد.

    با اینکه اعتراض‌های ۱۰ روز گذشته در ایران دست‌کم ۲۱ کشته بر جای گذاشته، رضایی‌کوچی ادعا کرد که نیروی انتظامی از هیچ سلاحی استفاده نکرده و شمار مجروحان آن «هشت برابر» معترضان مجروح‌شده بوده است.

    سخنگوی هیأت رئیسه مجلس همچنین درباره بازداشت‌شدگان اعتراض‌های اخیر گفت که آمار دقیق آنها در نشست غیرعلنی مجلس نیز مطرح نشده است. به ادعای او، موضوع دانشجویان بازداشتی از سوی وزارت اطلاعات پیگیری خواهد شد.

    در همین زمینه، رضایی‌کوچی مدعی شد که اکثریت بازداشت‌شدگان مدرک تحصیلی زیر دیپلم و شغل آزاد داشته‌اند.

    فیلترینگ تلگرام نیز یکی دیگر از موضوعات این نشست غیرعلنی بوده. به گفته نعمتی، رفع فیلتر تلگرام منوط به تعهد مدیران آن شد و مقرر شد وزارت ارتباطات تعهدات الزام‌آور را برای رفع فیلتر اخذ کند.

    shahroodibrainCancer_010718.jpgدویچه وله - با وجود تلاش حکومت برای پنهان نگه‌داشتن حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت ایران در آلمان، بستری شدن او در مرکز علوم اعصاب شهر هانوفر آلمان، به ریاست پروفسور سمیعی، خبرساز شد. ایرانیان در برابر محل درمان شاهرودی تجمع کردند.

    ه گزارش روزنامه آلمانی "هانوفرشه آلگماینه" (HAZ)، روز شنبه (۶ ژانویه/ ۱۶ دی) حدود ۲۰۰ ایرانی در برابر "مرکز بین‌المللی علوم اعصاب" در شهر هانوفر آلمان تجمع کرده و دست به تظاهرات زدند. دلیل این تظاهرات بستری شدن محمود هاشمی شاهرودی، یکی از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی، در این مرکز درمانی بود.

    تجمع‌کنندگان به زبان فارسی و آلمانی علیه شاهرودی و حکومت جمهوری اسلامی شعار می‌دادند. به گفته پلیس آلمان، این تظاهرات در آرامش برگزار شد. شاهرودی متهم است که در دوران ریاست بر قوه قضائیه، ایران شاهد اجرای احکام اعدام، بازداشت‌های خودسرانه و شکنجه منتقدان و در مواردی اعدام جوانان زیر ۱۸ سال بوده است. به گزارش "هانوفرشه آلگماینه"، مسئولان بیمارستان علوم اعصاب هانوفر برای اعلام موضعگیری قابل دسترسی نبوده‌اند.

    فیلمبرداری "محافظ شاهرودی" از معترضان

    ایرانیان حاضر در برابر محل اقامت هاشمی شاهرودی به روزنامه "هانوفرشه آلگماینه" گفته‌اند که "در این کلینیک یک جنایتکار درمان می‌شود". به نوشته این روزنامه، پس از تجمع در برابر بیمارستان، یکی از محافظان احتمالی شاهرودی با خروج از بیمارستان به گرفتن عکس و فیلمبرداری از تظاهرکنندگان پرداخته است.

    یکی از حاضران در تجمع به "هانوفرشه آلگماینه" گفته است، پیش از بروز درگیری میان تظاهرکنندگان و محافظ مزبور، این فرد دوباره وارد ساختمان کلینیک شده است.

    "بررسی" اتهام‌های شاهرودی در آلمان

    به گزارش "هانوفرشه آلگمانیه"، دولت ایالت نیدرزاکسن آلمان و اشتفان وایل، نخست‌وزیر سوسیال دمکرات این ایالت نیز نامه‌ای اعتراض‌آمیز در مورد حضور هاشمی شاهرودی در مرکز علوم اعصاب دریافت کرده‌اند.

    در این نامه نوشته شده است: «دستان این سلاخ آغشته به خون مردم ایران است. او باید به اتهام "جنایت علیه بشریت" محاکمه و محکوم شود». بر اساس همین گزارش، دادستان دریافت نامه را تایید کرده و در حال بررسی اتهام‌های مطرح شده است.

    محمود هاشمی شاهرودی ۶۹ ساله، متولد شهر نجف عراق، عضو فقیه شورای نگهبان، نایب رئیس دوم مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی است. او از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ نیز ریاست قوه قضائیه ایران را برعهده داشته است. در این فاصله زمانی مطبوعات ایران با محدودیت‌ها و توقیف‌های گسترده‌ای مواجه شدند و محاکمه دسته‌جمعی شماری از معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز در دوران ریاست او بر دستگاه قضایی ایران آغاز شد.

    پنهان کردن محل مداوا

    روزنامه‌های آلمانی "بیلد" و "هانوفرشه آلگمانیه" جمعه گذشته خبر داده بودند که محمود هاشمی شاهرودی، یکی از نامزدهای احتمالی جانشینی رهبر جمهوری اسلامی، برای مداوا در بیمارستانی در هانوفر آلمان بستری شده است.

    AN_010718.jpgبه گزارش اسپوتنیک، روزنامه عربی "القدس العربی" چاپ لندن نوشت؛ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین ایران به دلیل حمایت و تحریک اعتراضات خیابانی اخیر در ایران دستگیر شده است.

    تا کنون رسانه ها و خبرگزاری های داخلی ایران به انتشار این خبر واکنشی نشان نداده و مقامات ایران نیز خبر دستگیری رئیس جمهور پیشین ایران را تایید و یا تکذیب نکرده اند.

    در همین زمینه: گزارش (سایت بلیز +لینک) - (نیویورک پست +لینک) - (دیلی میل +لینک) - (العربیه +لینک)


    به نقل از روزنامه "القدس العربی" 28 دسامبر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین ایران در سفر به بوشهر گفت: "برخی از مقامات کنونی دولت ایران بدون توجه به مشکلات مردم عادی زندگی می کنند و از حقیقت جامعه خبر ندارند". وی همچنین دولت حسن روحانی را به سوء مدیریت متهم کرد.


    احمدی نژاد طی هفته‌های اخیر انتقادات تندی علیه قوه قضاییه ایران مطرح و اتهاماتی را نسبت به رئیس دستگاه قضا و رئیس مجلس شورای اسلامی ایران وارد کرده است.

    سایت عصر ایران به نقل از یک منبع مطلع و نزدیک به احمدی نژاد نوشت: محمود احمدی نژاد بازداشت نشده و خبر رسانه‌های عربی در این خصوص نیز کذب است.

    همچنین سایت النشره لبنان نیز در خبری مدعی بازداشت احمدی نژاد در شیراز و حصر خانگی او شده بود.

    zibakalam_010718.jpgابراهیم فیاض و صادق زیباکلام در مناظره‌ای که داشتند میان اعتراضات در ایران و دیگر کشورها تفاوت قائل شدند. زیبا کلام این تفاوت را در حاکمیت دید و ابراهیم فیاض علاوه بر تفاوت‌های ساختاری به شرایط خاص جامعه ایران نیز اشاره کرد

    خبرآنلاین

    وقتی ناآرامی‌ها و تجمعات اخیر به وقوع پیوست، خیلی از سیاسیون وقایع را با سال ۸۸ مقایسه کردند و نقاط اشتراک و افتراقی را برای آنها برشمردند اما یک نگاه مشترک این است که حکومت در سال ۹۶ خیلی ملایم با معترضان برخورد کرد، دیدگاهی که ابراهیم فیاض و صادق زیباکلام نیز آن را تأیید کردند.

    هفتم دی سال 96 روز خاص و متفاوت از روزهای عادی بود. در شهرهایی از خراسان رضوی به طور مشخص مشهد تجمعات اعتراضی رخ داد که گرچه معترضان ابتدا دولت روحانی را خطاب قرار دادند و از وضعیت معیشتی خود اعلام نارضایتی کردند اما ساعتی نگذشت که سمت و سوی شعارها تغییر کرد و دیگر شهرها نیز محل برگزاری تجمعاتی شدند که همزمانی این اتفاقات برای مسئولان حاکمیتی جای سئوال داشت.

    اما ریشه ناآرامی‌ها کجا بود؟ چه شباهت و تفاوتی بین اعتراضات سال 88 و 96 وجود دارد؟ فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چه نقشی در بروز ناآرامی‌ها داشت؟ برای بحث و بررسی این سئوالات ابراهیم فیاض و صادق زیباکلام از اساتید دانشگاه تهران مهمان خبرگزاری خبرآنلاین بودند و دیدگاه های خود را بیان کردند.

    ابراهیم فیاض ریشه ناآرامی ها را جرزنی سیاسیون می داند که سال 88 اصلاح طلبان و سال 96 اصولگرایان ‌این کار را انجام دادند اما زیباکلام معتقد است: جرزنی سیاسی نبود، هم سال 88 و هم سال 96 فرصتی به وجود آمد تا مردم اعتراضان را نشان دهند.

    ردپای احمدی نژادی ها در اعتراضات اخیر، خوشحالی رضا پهلوی، ترامپ و آل سعود از ناآرامی ها، نحوه مواجهه حکومت با این اعتراضات و ...بخش های دیگر این مناظره بود که مشروح آن در ادامه آمده است؛

    ****

    خبرآنلاین: ریشه ناآرامیهای اخیر را در چه می‌بینید؟

    فیاض: به نظرم در دو اتفاق سال 88 و سال 96، با نوعی جرزنی نخبگان روبرو بودیم. آن بار اصلاح طلبان بودند این بار اصولگرا. در سال 88 تراژیک بود و در سال 96، کمیک شد.

    یادم هست سال 88 در جلسه‌ای با حضور دکتر رهبر رئیس دانشگاه تهران گفتم بعد از 88 دیگر مساله سیاسی در ایران نخواهیم داشت و مسائل جنسی بروز می کند. در آن جلسه به من چپ چپ نگاه کردند. اما دیدید که بعدش تذکرات حجاب و ... بیشتر شد و مسائل از سطح سیاسی به اجتماعی پیش رفت. ولی دولتمردان نمی خواهند این را قبول کند چون خودشان حذف می شوند و سردمدار نیستند. برای همین این تجمعات اخیر «سر» نداشت و مردم خودشان بودند و لات و لوت ها و اغتشاشگران آمدند وسط که چند نفر لیدر شدند و بقیه ویرانگری کردند. این روند همچنان ادامه خواهد داشت. امیدوارم سیاسیون این را بفهمند. سران اقتصای و سیاسی بفهمند که مسائل تازه شروع شده است.

    خبرآنلاین: یعنی شما می‌فرمایید که ساختار اجتماعی متغیر شده و ساختار سیاسی ویران شده؟

    فیاض: سردمداران ما می‌خواهند تحولات را آنطور که خودشان می خواهد ایجاد کنند. چیزی شبیه به شوروی؛ که با وجود تکنولوژی برجسته نظامی، از تکنولوژی روزمه اجتماعی و ملموس برای مردم عقب افتاده ایم. موشک نقطه زن داریم اما پرایدی که مدام چپ می شود هم داریم! اینها نشان می دهد که جامعه به نفع سیاست نابود شده است. نه تنها احزاب و NGOها که حتی مساجد هم به نفع سیاست نابود شده اند. دانشگاه هم به نفع سیاست نابود شد.

    خبرآنلاین: آقای فیاض معتقدند که ریشه این اتفاقات نابود شدن ساختاری های اساسی جامعه بوده است. نظر شما چیست آقای زیباکلام؟

    زیباکلام: به نظرم یکسری نارضایتی ها و مخالفت های سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی در عمق جامعه ایران به وجود آمده است. نارضایتی از سیاست خارجی و سیاست های کلان داخلی و فرهنگی جمهوری اسلامی ، ایدئولژی ای که نظام مبلغش است و ...

    البته نظام رویش را آن طرف می کند تا با نارضایتی ها روبرو نشود. این نارضایتی ها هرازگاهی فوران می کند. در همه نظام های اقتدارگرا و ایدئولوژی محور این اتفاقات می افتاد. در مسائل 88 شاهد بودیم که این ظرف سرریز شد اما از سوی لایه های مرفه و تحصیل کرده جامعه و از خیابان انقلاب به بالا و نیروهای اجتماعی دانشجویان و نویسندگان. اما نظام نخواست مواجهه جدی با این بیابد که مردم چه می گویند. چندین نفر را دستگیر و زندان و بعد هم گفتند جورج سروس و سفارت انگلیس و آمریکا بوده و به زعم خودشان مساله تمام شد. اما در انتخابات 94 باز این مساله خودش را نشان داد؛ دیدید که حتی یک اصولگرا نتوانست در تهران در انتخابات مجلس و خبرگان انتخاب شود. به این هم توجه نکردند که در انتخاب 29 اردیبهشت هم این ماجرا تکرار شد و باز هم توجهی نشد که چرا 24 میلیون نفر به روحانی رای دادند؟ آنقدر توجه نکردند تا اینکه قضایای دی ماه رخ داد!

    از نظر جامعه شناسی به نظر من دلایل اعتراضات 88 و 96، یکسان بود و همانطور که 20 میلیون رفتند و سال 76 به آقای خاتمی رای دادند؛ امسال هم رفتند به روحانی رای دادند. البته اقشار و لایه هایی که در 96 تظاهرات کردند از 88 متفاوت بودند.

    خبرآنلاین: آقای زیباکلام! شما ریشه ناآرامی های اخیر را به نارضایتی های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط می دانید، درحالیکه در دوره های متعدد این زمینه ها بوده است، مثلا در دوره احمدی نژاد تورم بالایی را مردم تجربه کردند یا در دوره آقای خاتمی برخی نارضایتی ها از وضعیت سیاسی کشور بود اما هیچوقت زمینه ساز ناآرامی ها نشد. چرا اینبار این زمینه ها به ناراآرمی می رسد؟

    زیباکلام: تفاوتش در این است که در مقاطع قبلی این امید وجود داشت که می شود این روند را اصلاح کرد. نوری در ته تونل نظام وجود داشت که باعث شده بود که مانند اینبار به طغیان و آخر خط نرسند. نمی دانم چقدر متوجه شدید که این 24 میلیون نفری که رفتند و به روحانی رای دادند به سختی راضی به این شدند که پای صندوق بروند. من این را با گوشت و پوست و استخوان حس کردم، در این سفرهایی که از این شهر به آن شهر می رفتم مردم می گفتند چرا برویم رای بدهیم، چه چیزی در این خراب شده ممکن است اتفاق بیفتد که برویم رای بدهیم. نمی خواهم بگویم عملکرد روحانی باعث این ناآمیدی شده اما مجموعه اتفاقات 7، 8 ماه اخیر تیر خلاص بود و مردم قطع امید کردند.

    farah_010718.jpgصدای آمریکا - هشتاد و دومین سالگرد فرمان موسوم به کشف حجاب، توسط رضا شاه، بنیان گذار پادشاهی پهلوی، موضوع پیامی است که شهبانو فرح، آخرین ملکه این دودمان خطاب به مردم ایران، به ویژه زنان ایرانی فرستاده است.

    شهبانو فرح در این پیام که روز یکشنبه ۱۷ دی منتشر شده، فرمان رضا شاه را حرکتی انقلابی توصیف کرده است که طی آن به زنان گفته شده بود آزاد باشید و چادر را از سر بردارید.

    شهبانو فرح در این پیام همچنین بخشی از نامه محمد رضا شاه، ولیعهد آن زمان خطاب به پدرش رضاشاه را نقل کرده است که در آن با اشاره به انگیزه کشف حجاب و تاثیری که می‌توانست بر آزادی زنان بگذارد گفته بود «حتی شنیده‌ام داشتن خط و سواد را هم قدما چندان برای زن لازم نمی‌دانستند.»

    شهبانو فرح در پیام خود با این یادآوری که هفده دی پس از آن و تا پیش از انقلاب اسلامی روز آزادی زن نامیده می‌شد، و محمد رضاشاه نیز حقوق زنان و مردان را مساوی اعلام کرده بود، ابراز خوشوقتی کرده است که زنان ایران از آن پس ضمن دفاعی شجاعانه از حقوق پایمال شده خود با تمام قوا مبارزه کرده‌اند تا فرزندانی تربیت کنند که مبارزین راه آزادی امروز ایران باشند.

    shojaee_010718.jpgایران وایر

    «مسعود شجاعی» پس از ۵ ماه سکوتش را شکست و در گفت و گو با روزنامه «آل پاییس» اسپانیا در مورد دلایل بازی کردنش مقابل مکابی اسرائیل و عدم دعوت به تیم ملی ایران حرف زد. مسعود شجاعی و احسان حاج صفی، دو بازیکن ایرانی تیم پانیونیوس یونان پس از بازی مقابل نماینده اسرائیل در جام یوفا، از سوی «محمدرضا داورزنی» تهدید شد که دیگر به تیم ملی ایران دعوت نمی‌شوند. اما پس‌ازآن، فقط مسعود بود که از لیست تیم ملی ایران دور ماند.

    حالا شجاعی در مورد روزهایی که مجبور بوده مقابل تیم باشگاهی مکابی اسرائیل به میدان برود، برای اولین بار توضیح داده است: «من از سرمربی تیم خواستم تا در این بازی به میدان نروم و به او گفتم که یک قانون وجود دارد که به من اجازه نمی‌دهد برابر تیم‌های اسرائیلی بازی کنم، ولی آنها این اجازه به من ندادند و تنها عنوان کردند که در تل آویو بازی نکنم. در بازی رفت با دو گل شکست خوردیم و در بازی برگشت مربی هم به من و هم به احسان حاج صفی بازی داد. وقتی به سران باشگاه گفتیم که در یونان هم نمی‌توانیم بازی کنیم، آنها گفتند که ما تیمی ایرانی نیستیم و اینجا یونان است و ما به همین خاطر مجبور شدیم در آن بازی حضور پیدا کنیم. اگر ما به دلایل سیاسی بازی نمی‌کردیم یوفا ممکن بود باشگاه را تا پنج میلیون یورو هم جریمه کند. آنها به ما گفتند که برای چنین بازی‌هایی شما را جذب کرده‌ایم و در صورت عدم حضور در میدان یوفا حداقل یک سال شما رو محروم خواهد کرد.»

    تا اینجای داستانی که مسعود شجاعی از دلایل بازی کردنش مقابل نماینده اسرائیلی حرف می‌زند را تقریباً شنیده‌ایم، اما آنچه نمی‌دانیم این است که کاپیتان آن روزهای تیم ملی ایران، روزهای قبل از بازی و حتی در صبح همان روز تلاش کرده تا با فدراسیون فوتبال تماس بگیرد. اما هیچ‌کس پاسخگویش نبوده. شجاعی به روزنامه اسپانیایی گفته است: «از شب قبل از بازی شروع کردم به تماس گرفتن با مدیران فدراسیون فوتبال. صبح روز بازی خیلی زود بلند شدم تا کسی را در فدراسیون فوتبال ایران پیدا کنم، ولی کسی پاسخگوی من نبود.»

    نشریه آل پاییس در بخشی از این گزارش به صحبت‌های «محمدرضا داورزنی» معاون ورزش قهرمانی ایران در مورد شجاعی اشاره‌کرده و نوشته است: «او به‌جای اینکه مراقب ورزشکاران کشورش باشد، آتش را برافروخت.»

    رادیو فردا، رهبر جمهوری اسلامی در حکمی محمدجواد حاج‌علی‌اکبری را به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و تعدادی از روحانیون نزدیک به خود را به عنوان اعضای این شورا منصوب کرد.

    آقای علی‌اکبری که در دولت محمود احمدی‌نژاد مدتی معاون رئیس جمهور در امور جوانان بود، پیش از این سمت‌هایی چون رئیس مرکز امور رسیدگی به مساجد، امام جمعه دماوند و عضو هیئت مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را عهده‌دار بوده است.

    او همچنین از شاگردان «درس خارج» آیت‌الله خامنه‌ای و نماینده او در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان بوده است.

    شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، نهادی است که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی و با هدف ایجاد هماهنگی بین امامان جمعه شهرهای مختلف تشکیل شده، و هر هفته مواضع سیاسی خود را در قالب بولتن‌هایی به امامان جمعه ابلاغ می‌کند.

    6FC_w1023_r1_s.jpgمحمدجواد حاج‌علی‌اکبری (چپ) پیشتر برای مدتی رئیس سازمان ملی جوانان بود

    همچنین اختیارات رهبر ایران در انتصاب و جابه‌جایی امامان جمعه شهرهای مختلف به این شورا تفویض شده است.

    ترکیب این شورا که ریاست آن در سال‌های اخیر با سیدرضا تقوی بود، همواره دربرگیرنده طیفی از روحانیان اصولگرای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی بوده و از این رو در سه دهه اخیر نحوه مواجهه این شورا با دولت‌های مختلف تابع دیدگاه‌های آیت‌الله خامنه‌ای بوده است.

    رضا تقوی، رئیس سابق شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، از سال ۷۹ و به مدت ۱۷ سال این مسئولیت را عهده‌دار بود و اکنون نیز با حکم آیت‌الله خامنه‌ای همچنان در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه عضویت خواهد داشت.

    علاوه بر آقای تقوی، مهدی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، هاشم محلاتی از اعضای دفتر رهبر جمهوری اسلامی، علی قاضی عسکر نماینده رهبر جمهوری اسلامی در امور حج، عباسعلی اختری امام جمعه سابق سمنان، و علی شاهچراغی امام جمعه ری، به عنوان اعضای شورای سیاستگذاری ائمه جمعه منصوب شده اند.

    رهبر جمهوری اسلامی همچنین حبیب‌الله غفوری قائم‌مقام مدیر حوزه‌های علمیه کشور، و محمد جعفری گیلانی رئیس هیئت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، را نیز به عنوان عضو شورای سیاستگذاری ائمه جمعه منصوب کرده است.

    shirinEbadi_010718.jpgرادیو فرانسه، به دنبال اعتراضات و ناآرامی‌های گسترده در سراسر ایران و بازداشت بیش از ٢ هزار نفر بر اساس اعلام وزارت کشور که حداقل ٩٠ درصد آنها را جوانان و دانشجویان تشکیل می‌دهند و نیز وضعیت نامشخص دانشجویانی که بدون هیچگونه حضور و فعالیتی در اعتراض‌ها دستگیر شده‌اند، "شیرین عبادی" وکیل، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه نوبل صلح در گفتگو با رادیو بین‌المللی فرانسه درمورد سرنوشت این بازداشت شدگان ابراز نگرانی نمود.

    شیرین عبادی، در گفتگو با رادیو بین‌المللی فرانسه، اظهار داشت که بر اساس اطلاعاتی که از سوی زندانیان سیاسی اوین به او رسیده است، دستگیرشدگان در اعتراضات اخیر در زندان شکنجه شده‌اند و آمار بازداشت‌شدگان در کل کشور به بیش از ٢هزار نفر می رسد که اکثریت قریب به اتفاق آنها جوانانی هستند که خواهان کار می‌باشند و در اعتراض به بیکاری و گرانی به خیابان رفته اند و از حق قانونی خودشان یعنی تجمعات مسالمت‌آمیز استفاده کرده بودند. وی اضافه کرد که در دستگیری آنها، تشریفات مربوط به بازداشت که در قانون آیین دادرسی کیفری پیش‌بینی شده، رعایت نشده است و خانواده ‌ا از فرزندان خود بی اطلاع هستند، چرا که معلوم نیست آنها را به کجا برده‌اند.

    این فعال حقوق بشر، خاطرنشان کرد که طبق اطلاعاتی که از طریق برخی زندانیان سیاسی زندان اوین به او رسیده است، صدای ناله و شکنجه برخی از این افراد به گوش می‌رسد به ویژه در بند ٢٤١ و بند ٢ الف، آنها به شدت تحت فشار و شکنجه هستند که به دروغ اعلام کنند از خارج هدایت شده‌اند و پول گرفته‌اند که به خیابان‌ها بیایند و تظاهرات کنند.
    وی ابراز امیدواری کرد که سرنوشت این بازداشت شدگان از سرنوشت بازداشت‌شدگان سال ١٣٨٨ بهتر باشد و با ابراز نگرانی که مبادا کهریزک دومی به راه افتد، خواستار آن شد که مدافعین حقوق بشر، صدای افراد معترض و کسانی باشند که به خاطر اعتراضات برحق خود اکنون دستگیر شده اند تا صدای برحق مردم شنیده شود و اجرای قانونی که هرچند نواقص متعدد دارد اما حکومت قائل به اجرای آن نیست، محقق شود. او دلیل بازداشت دانشجویانی که حتی برخی از آنها در تظاهرات هیچگونه حضوری نداشته‌اند را ترس دولت از دانشجویان و قشر جوان دانست که در حقیقت آنها به گناه ناکرده متهم شده‌اند.

    F1B3F0C4-C1F9-4BB2-9F22-5FFF8D029585.jpegسید محمود هاشمی شاهرودی، مدت ده سال رییس قوه ی قضاییه و قاضی القضات جمهوری اسلامی ایران بوده است.

    ما در باره ی نظرات فقهی و اسلامی او در خصوص نحوه کشتن و ناقص العضو کردن مجرمان نوشته ایم و نمونه هایی از کتاب او که در اینترنت هم منتشر شده است به دست داده ایم.

    در برخی کشورها حکم اعدام وجود دارد. اعدام به اشکال مختلف می تواند اجرا شود. نکته ای که در مورد اعدام باید در نظر گرفت، موضوع قانونی بودن یا نبودن آن نیست که بحثی جداگانه دارد. موضوع مهم، نحوه ی اعدام و کشتن مجرم است.

    در ایران، برای مجرم، مجازات های دیگری نیز در نظر گرفته شده از جمله قصاص و ناقص کردن اعضای بدن. باز در مورد قانونی بودن این مجازات در یک کشور اسلامی به رغم وحشیانه بودن آن صحبتی نمی کنیم تا بحث کشدار و بی نتیجه نشود.

    بنا به فتوای سید محمود هاشمی شاهرودی، مجرم را می توان به این اَشکال نیز کشت:
    به صلیب کشیدن، از بلندی در افکندن، آتش زدن.

    فتوای این شخص که در زمان قاضی القضات بودن اش لازم الاجرا بوده، هنوز هم برای مقلدانش لازم الاجراست.

    146A8BDF-0B1F-472A-9A03-C4F2DFEF913B.jpeg3197ED2E-AADA-406E-B73A-01B83D2DAEBA.jpegموضوع ما فراتر از کشتن و اعدام شخص است:


    موضوع ما کشتن و اعدام و ناقص العضو کردن شخص به شیوه های دردناک و وحشتناک است.

    هاشمی شاهرودی بر دردناک بودن و ترسناک بودن مجازات «تاکید دارد». او بر این که موقع بریدن دست و پای محکوم، باید شاهد درد کشیدن او باشیم «تاکید ورزیده است».

    ما از مقامات قضایی آلمان می خواهیم این موضوع را مد نظر قرار دهند.

    اگر هم به طور قانونی نمی توان پیگیر این جنایتکار شد، دستکم مردم آلمان بدانند که چه موجودی را به کشورشان برای «معالجه» و «سالم شدن» راه داده اند.

    holland_010618.jpgرادیو فردا، پلیس هلند روز شنبه ۱۶ دی‌ماه هشت نفر را که موفق شده بودند موانع سفارت ایران در لاهه را درهم شکسته و به سوی ساختمان آن اشیای مختلف پرتاب کنند بازداشت کرد.

    هیلدا ویفربرخ، سخنگوی پلیس هلند، گفته است: «افراد بازداشت شده به موارد مختلف قانون‌شکنی از جمله اغتشاش، برهم زدن نظم عمومی، تلاش برای ایجاد حریق و ورود غیرقانونی به سفارت متهم شده‌اند».

    به گزارش خبرگزاری فرانسه، فیلم منتشره در شبکه تلویزیونی «ان‌اواس» هلند نشان می‌دهد که گروهی از افراد با سر دادن شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» به زبان فارسی، از موانع فلزی مقابل سفارت ایران عبور کرده و چیزهایی که احتمالاً تخم‌مرغ و سنگ بودند به طرف ساختمان پرتاب کردند.

    معترضان در شهرهای لاهه و آمستردام روز شنبه با برگزاری تجمع‌هایی علیه سرکوب حرکت‌های ضد دولتی در ایران اعتراض کردند.

    گزارش‌های دیگر حاکی است که ایرانیان مقیم چند شهر دیگر اروپایی روز شنبه اقدام به برپایی تجمع‌های مختلف کرده و به سرکوب معترضان در ایران اعتراض کردند.

    خبرگزاری آلمان گزارش داده که روز شنبه صد‌ها تن در شهرهای برلین و هامبورگ برای حمایت از معترضان در ایران دست به تظاهرات زدند.

    این خبرگزاری شمار افراد شرکت‌کننده در تجمع دروازه براندنبورگ برلین را ۱۳۰۰ نفر اعلام کرده و گفته که تعدادی از آنها نیز از شهرهای هانوفر، هامبورگ، کلن و سایر مناطق در این تجمع شرکت کرده بودند.

    در شهر هامبورگ نیز ۳۰۰ تظاهرکننده در مخالفت با رهبری جمهوری اسلامی روز شنبه گردهم آمدند.

    گفت‌وگو با مهرداد درویش‌پور درباره تجمع حمایت از اعتراضات ایران در شهر استکهلم، سوئد:

    جواد دبیران، سازمان‌دهنده تجمع برلین، گفته است: «مردم خواهان تغییر رژیم و پایان دیکتاتوری مذهبی هستند».

    معترضان پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها نوشته بود: «مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنه‌ای».

    یکی دیگر از این گردهمایی‌ها در استکهلم، پایتخت سوئد، برگزار شد.

    مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس و از برگزارکنندگان این تجمع در گفت‌وگو با رادیو فردا گفت: روز شنبه تظاهراتی به دعوت «جمعیت پشتیبانی از مردم ایران» برگزار شد و در آن صد‌ها نفر شرکت کردند، از جمله نمایندگانی از احزاب پارلمانی سوئد، حزب سوسیال دمکرات، حزب سبز، حزب چپ و نماینده اتحادیه کارگری فلزکاران مکانیک. چند تن از چهره‌های هنری هم سخنرانی داشتند.

    NorthKoreaرهبر کره شمالی در سخنرانی خود برای مردم کشورش اعلام کرد که باید شرایط لازم جهت عادی‌سازی روابط بین دو کره فراهم شود.

    به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری تاس، آژانس خبری کی.ان.سی.ای کره شمالی گزارش داد: کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی کاملا مشخص کرده که کشورش به سیاستی نیاز دارد که به نقطه عطفی برای یک اتحاد مجدد کامل منجر می‌شود. نباید به گذشته بازگشت، باید گذشته را فراموش کرد و بر بهبود روابط بین دو کره متمرکز شد.

    کیم جونگ اون ادامه داد،‌ این فرصتی مغتنم برای متحد کردن اقدامات و تلاش‌های مردم کره است تا به افزایش تنش در شبه جزیره کره پایان داده شود.

    کیم جونگ اون در ادامه صحبت‌هایش گفت: این تنها مساله عادی‌سازی روابط بین دو کره نیست، بلکه درباره آشتی ملت و اتحاد مجدد با اراده آزاد است.

    روز چهارشنبه، کره شمالی و کره جنوبی خط مستقیم ارتباطی را در روستای مرزی "پانمونجوم" ایجاد کردند.

    روز جمعه، وزارت اتحاد مجدد دو کره در سئول اعلام کرد که پیونگ یانگ پیشنهاد سئول برای انجام مذاکرات در سطح عالی برای نخستین بار از دسامبر ۲۰۱۵ را پذیرفته است.

    انتظار می‌رود این مذاکرات در ۹ ژانویه ۲۰۱۸ در این روستای مرزی انجام شود. دو طرف درباره حضور احتمالی تیم ملی کره شمالی در بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۸ صحبت خواهند کرد.

    english_010618.jpgدبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش: تدریس زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی دولتی و غیر دولتی در ساعات رسمی یا غیررسمی ممنوع است و در صورت مشاهده برخورد خواهد شد.

    مهدی نوید ادهم در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما گفت: متأسفانه دیده می‌شود در برخی دبستان‌ها کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی به عنوان کلاس‌های فوق برنامه دایر می‌کنند و برای تشکیل این کلاس‌ها از اولیای دانش آموزان شهریه می‌گیرند که این تخلف است.

    وی افزود: برنامه آموزش و پرورش در دوره ابتدایی تقویت زبان فارسی و فرهنگ ایرانی اسلامی دانش آموزان است و آموزش زبان‌های خارجی در دوره ابتدایی به هیچ عنوان توصیه نشده است و آموزش این زبان از دوره اول دبیرستان قابل اجراست.

    نوید ادهم به تأسیس مدارس نمونه دولتی و هیأت امنایی اشاره کرد و گفت: تأسیس مدارس نمونه دولتی در شهر‌ها بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش ممنوع است و فعالیت این مدارس در شهر‌ها و مناطق برخوردار خلاف قانون است.

    وی افزود: مدارس نمونه دولتی طبق قانون باید در مناطق محروم و روستایی و برای افزایش کیفیت خدمات آموزشی و برابری تحصیلی دانش آموزان روستایی با مناطق شهری و برخوردار تشکیل شود.

    نوید ادهم تأکید کرد: متأسفانه در سال‌های اخیر برخی مدارس نمونه دولتی در شهر‌های بزرگ تأسیس شده و دانش آموز پذیرفته اند که این خلاف مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش است.

    دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش همچنین به فعالیت مدارس هیأت امنایی اشاره کرد و گفت: تنها اختلاف مدارس هیأت امنایی با مدارس عادی نحوه مدیریت مدرسه به صورت هیأت امنا و برای افزایش کیفیت آموزشی است و دریافت هر گونه وجه در این مدارس در صورت ارائه نکردن کلاس‌های فوق برنامه در ساعات غیر درسی ممنوع است.

    وی افزود: متأسفانه مدیران برخی مدارس هیأت امنایی بدون تشکیل هیچ کلاس فوق برنامه و تنها به بهانه هیأت امنایی بودن مدرسه از اولیا شهریه می‌گیرند که این خلاف مقررات آموزش و پرورش است.

    shipchina_010618.jpgرادیو فردا - خبرگزاری رسمی چین می‌گوید در پی برخورد دو کشتی در آب‌های کرانه شرقی این کشور، ۳۲ نفر ناپدید شده‌اند. ۳۰ تن از ناپدیدشدگان شهروندان ایران و خدمه نفت‌کشی بودند که «از ایران راهی کره جنوبی» بود.

    به گفته وزارت حمل‌ونقل چین، این سانحه عصر روز شنبه ۱۶ دی ماه به وقت آن کشور رخ داده، ۳۰ ایرانی و دو شهروند بنگلادشی نیز از آن زمان تا کنون «ناپدید شده‌اند».

    خبرگزاری رسمی چین، شین‌هوا، ۱۷ دی ماه در گزارشی می‌گوید سانحه دریایی بین یک نفت‌کش ثبت‌شده در پاناما و یک شناور فله‌بر ثبت‌شده در هنگ‌کنگ، در ساعت هشت شب، ۳۰۰ کیلومتری مدخل رودخانه یانگ‌تسه رخ داده‌است.

    رودخانه یانگ‌تسه، طولانی‌ترین رودخانه در قاره آسیا است و به «دریای چین شرقی» می‌ریزد.

    وزارت حمل‌ونقل چین گفته تمامی ۳۲ خدمه‌ای که ناپدید شده‌اند، کارکنان و ملوانان نفت‌کشی بودند که ثبت‌شده در پاناما است. تمامی خدمه کشتی فله‌بر که جملگی شهروندان چین هستند، نجات پیدا کرده‌اند.

    مقام‌های دریایی چین هشت شناور را برای انجام ماموریت نجات به منطقه فرستاده‌اند. علاوه بر این کره جنوبی نیز یک کشتی گارد ساحلی خود را برای کمک به عملیات به منطقه فرستاده‌است.

    هنوز از سرنوشت ناپدیدشدگان اطلاعی در دست نیست.

    شین‌هوا گزارش داده‌است که نفت‌کش حامل بیش از ۱۳۰ هزار تن نفت، تحت مدیریت ایران، و راهی کره جنوبی بود.

    کره جنوبی از مهم‌ترین مشتریان نفتی تهران است.

    مقام‌های ایران هنوز واکنشی به واقعه نشان نداده‌اند.

    shoraDemo_010718.jpgرادیو زمانه، شورای شهر تهران یکشنبه ۱۷ دی طرحی را تصویب کرده که بر اساس آن تجمعات اعتراضی مردم شهر تهران به «مکان‌های تعیین‌شده» محدود می‌شود.

    بر اساس طرح «تعیین مکان برای برگزاری تجمعات مردم»، شهرداری موظف شده تا ظرف مدت یک ماه مکان‌هایی را جهت تجمعات و اعلام انتقادات مردم شهر تهران به شورای شهر معرفی کند.

    طرح «برگزاری اجتماعات در مکان‌های مسقف و سربسته» را نخستین بار ناصر موسوی لارگانی، نماینده مجلس ۱۱ دیماه امسال، یعنی چهار روز پس از آغاز اعتراض‌های سراسری در ایران، مطرح کرد. او گفته بود که تجمعات اعتراضی «باید در یک محیط بسته انجام شود تا بتوان اوضاع را کنترل کرد».

    پس از آن حسام‌الدین آشنا، مشاوران رئیس دولت نیز خواستار ایجاد محدودیت بیشتر برای اعتراض‌های خیابانی و «طرح‌های جایگزین» شده بودند.

    اکنون علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران که ۲۱ کرسی آن در دست نمایندگان اصلاحطلب است، در توجیه مصوبه شورای شهر تهران مبنی بر برگزاری تجمعات مردمی در مکان‌های معین گفته:

    مبنای تدوین این مصوبه، اصل ۲۷ قانون اساسی بوده که بنابر آن تنها اجتماعاتی اجازه برگزاری دارند که مخل آرامش نباشند و بدون اسلحه برگزاری شوند.

    638F76AE-3EC3-4EEB-8819-DC2BCB63FE75.jpegتابناک - حالا که تجمعات اخیر با رساندن صدای اعتراض مردم به گوش مسئولان پایان یافته و البته در این بین عده ای فرصت طلب نیز فضا را پیگیری اهداف نامشروع خود فراهم دیدند و صحنه اعتراض بخش هایی از مردم به شرایط موجود را عرصه ای برای سوء استفاده خود دیدند، می توان این اتفاق و دلایل شکل گیری و ابعاد مختلف آن را بررسی کرد؛ از جمله اینکه کدام نهادها و چه اتفاقاتی باعث شکل گیری اعتراضات اخیر شد.

    به گزارش «تابناک»، مسئولان، تحلیلگران و سیاسیون عوامل و دلایل مختلفی را برای شکل گیری اعتراضات اخیر برشمرده اند و به تحلیل آن پرداخته اند؛ از مولفه های اقتصادی گرفته که موجب نارضایتی لایه هایی از مردم و جامعه شده است تا دلایل سیاسی و ناکارآمدی در بخش هایی از نهادها و مجموعه ها که مردم با اعتراض به آن در صدد اصلاح برآمده اند.

    در عمده تحلیل هایی که پیرامون دلایل شکل گیری اعتراضات اخیر ارائه شد نقش بخش ها، اقدامات و افراد مختلف مورد اشاره قرار گرفت. ناکارآمدی بخش هایی از عوامل اجرایی و عدم پاسخگویی نهادهایی از نظام، ناکارآمدی نهادهایی از دولت، عدم نظارت کافی و پیگیری لازم توسط مجلس برای کارآمدی بهتر بخش های مختلف دولت، رفتار عمومی مسئولان و عدم برقراری ارتباط کافی با بدنه و بخش های مختلف مردم، تفاخر و اشرافی گری و ایجاد شکاف طبقاتی، تحریکات و تحرکات رئیس جمهور سابق و برخی اطرافیانش که طبق اعلام برخی مسئولان در حال بررسی است، نقش تریبون های عمومی اعم از صدای و سیما، تریبون در اختیار برخی ائمه جمعه و نشریات و رسانه ها، توسعه شبکه های اجتماعی و سهولت دسترسی به اخبار و اطلاعات توسط لایه های مختلف مردم و افزایش مشکلات اقتصادی برای مردم کف جامعه از مهمترین دلایل شکل گیری اعتراضات اخیر خوانده شده است.

    Gabrielزیگمار گابریل، وزیر امور خارجه آلمان خواهان "گفت‌‌وگوهای صریح و جدی" با جمهوری اسلامی شده است. او همچنین در مورد استفاده‌ی ابزاری از اعتراض‌های خیابانی ایران در عرصه سیاست خارجی هشدار داده است.
    زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه آلمان در گفت‌وگویی با نشریه‌ی "بیلد آم‌زونتاگ" در باره رویدادهای اخیر ایران و اعتراض‌های خیابانی در این کشور که مرگ ده‌ها نفر و بازداشت‌ها صدها تن را در پی داشت، موضع‌گیری کرد.
    وزیر خارجه آلمان هشدار داد که از درگیری‌های داخلی ایران نباید در عرصه سیاست بین‌الملل استفاده‌ی ابزاری شود.
    او در عین حال خواستار "گفت‌وگوهایی صریح و جدی" با جمهوری اسلامی شد. گابریل تصریح کرد که با ایران باید در مورد "نفوذ مسئله‌ساز جمهوری اسلامی در منطقه و همچنین برنامه موشکی این کشور" صحبت شود.

    eterazat_university.jpgشرق: چند روزی از تجمعات و ناآرامی‌ها گذشته است، حالا بحث بازداشت‌شدگان و تعیین تکلیف آنها در اولویت نهادها و همچنین خانواده‌های آنان قرار گرفته است. بر‌همین‌اساس، دادستان تهران روز شنبه در جلسه شورای معاونان دادسرای تهران، وظیفه قضات را تعیین تکلیف سریع متهمان تجمعات اخیر در کشور دانست و گفت: «لازم است میان افراد فریب‌خورده که در خیابان‌ها دستگیر شده‌اند و عوامل اصلی این جریانات تفکیک قائل شد. درباره دسته اول تسریع در رسیدگی و آزادی متهمان در دستور کار قرار گیرد و نسبت به عوامل اصلی آشوب‌ها، تحقیقات کامل‌تری انجام شود تا زمینه محاکمه فراهم شود.
    به گزارش «میزان»، عباس جعفری‌دولت‌آبادی، خواستار تسریع در رسیدگی به پرونده‌های مهم مربوط به آشوب‌ها مانند آتش‌زدن پرچم جمهوری اسلامی، واژگون‌کردن یک دستگاه خودروی آتش‌نشانی و حمله به مراکز نظامی و انتظامی شد.
    او همچنین اعلام کرد: «تعداد ۷۰ نفر از متهمان آشوب‌ها با تکمیل تحقیقات و اخذ ضمانت آزاد شدند. روند آزادی سایر متهمان به استثنای عوامل اصلی آشوب‌ها، پس از اخذ سوابق آنان از نهاد‌های امنیتی و ارزیابی دلایل تحصیل شده، ادامه خواهد یافت».


    علت اختلاف آمار بازداشتی‌ها از زبان رئیس دادگستری تهران


    نکته دیگری که درباره بازداشت‌شدگان حوادث اخیر وجود دارد، اختلاف در تعداد افراد بازداشت‌شده است. در همین خصوص، غلامحسین اسماعیلی، رئیس کل دادگستری استان تهران، در گفت‌وگو با «مهر» در پاسخ به این سؤال که در چند روز اخیر مراجع مختلف آمارهای متفاوتی از بازداشتی‌های اغتشاشات اخیر ارائه دادند، به‌‌طوری‌‌که معاون فرماندار بیش از ۴۵۰ بازداشتی و مسئولان زندان تهران کمتر از ۱۰۰ بازداشتی را اعلام کردند، تعداد کل بازداشتی‌های اخیر در استان تهران چقدر بوده است؟ گفت: «اختلاف آمار ناشی از این است که افراد بعضا تحت قرار قضائی بودند و آزاد شدند یا بعضا تحت نظرگاه‌های نیروی انتظامی بودند که برخی از اینها بلافاصله به زندان معرفی شدند. اینکه مراجع مختلف آمار متفاوت بدهند به لحاظ وضعیت آمار و اطلاعاتی است که از منابع مربوطه به اینها می‌رسد، بنابراین قابل‌توجیه است».
    او افزود: «هنوز از نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، دادستانی و سپاه آمار جمعی نگرفته‌ایم. در مرحله دستگیری‌ها دادسرای تهران اقدامات قضائی را انجام می‌دهد و دادستان تهران باید آمار دقیقی از بازداشتی‌ها داشته باشد».


    تأیید کشته‌شدن ۲۰ نفر


    همچنین سخنگوی نیروی انتظامی در گزارشی درباره عملکرد ناجا در وقایع اخیر از شناسایی طراحان و صحنه‌گردانان اصلی حوادث اخیر زیر چتر و اشراف اطلاعاتی پلیس، همدلی و وفاق پلیس و مردم و جداسازی صف مردم و معترضان و مخربان اموال شخصی و عمومی و متعدیان به جان و مال مردم خبر داد و گفت: «عاملان هتک حرمت به پرچم جمهوری اسلامی و مسببان رهایی خودروی آتش‌نشانی شناسایی و دستگیر شدند. عاملان اصلی و لیدر‌های آشوبگر نزد سیستم قضائی و در بازداشت به سر می‌برند». به گزارش ایلنا، سعید منتظرالمهدی، افزود: «جان‌باختن حدود ۲۰ نفر در حوادث اخیر که در بین آنان فرزند و پدری بود که با رهاشدن خودروی آتش‌نشانی توسط آشوبگران جان باختند، دل هر ایرانی را به درد آورد. تعدادی نیز در حمله مسلحانه و یورش به مقر‌های نیرو‌های مسلح کشته شدند. نحوه و چگونگی کشته‌شدن برخی دیگر از جان‌باختگان، مبهم و در حال بررسی است». او همچنین از مصدوم‌شدن برخی کارکنان ناجا و دیگر رده‌های نظامی و شهادت یک نفر از عزیزان آن رده خبر داد.


    نامه ۳۷ تشکل دانشجویی به وزیر علوم


    تعدادی از دستگیرشدگان تجمعات اخیر، دانشجویان هستند، همین بهانه‌ای شد تا ۳۷ تشکل دانشجویی به منصور غلامی، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نامه نوشتند و خواستار پیگیری وضعیت دانشجویان دستگیر‌شده، شدند. در این نامه آمده است: «متأسفانه در چند روز گذشته عده‌ای از یاران دبستانی ما با دلایل مبهم بازداشت شده‌اند و اکنون از وضعیت آنان خبری در دسترس نیست. طبق ماده ۱۲ منشور حقوق دانشجویی، اجتماعات و اعتراضات مسالمت‌آمیز در دانشگاه، آزاد و بلامانع است، از طرفی مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی نیز تجمعات به شرط عدم حمل سلاح و عدم تعارض با مبانی اسلام آزاد است، حال چگونه و با چه توجیهی می‌توان عده‌ای از دانشجویان را بازداشت کرد؟ به علاوه موج دیگر بازداشت‌شدگان این روزها، کسانی هستند که پیگیر وضعیت دوستان بازداشت‌شده خود بودند». در این نامه خطاب به وزیر آمده است: «انتظار دانشگاهیان از شما این است که قبل از آنکه صبر دانشگاه از این همه بی‌مهری و بی‌تفاوتی بیش از این لبریز شود، هر چه سریع‌تر نسبت به آزادی بی‌قید‌و‌شرط دانشجویان بازداشت‌شده اقدام کرده و سازوکار و نتایج را به دانشجویان و خانواده‌های بازداشت‌شدگان اعلام فرمایید».


    وزیر علوم: پیگیری‌ها به‌طور جدی ادامه دارد


    وزیر علوم نیز در واکنش به انتشار اخباری مبنی بر دستگیری برخی از دانشجویان در ناآرامی‌های اخیر گفت: «مذاکرات لازم با مقامات انتظامی، امنیتی و قضائی به ‌عمل آمده و پیگیری‌ها برای حل مشکل این دانشجویان به‌طور جدی ادامه دارد».
    به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، منصور غلامی با اشاره به اینکه مشکل برخی از دانشجویان تاکنون حل شده، عنوان کرد: «در مواردی که اموال تخریب شده، گاهی پای شاکی خصوصی در میان است و متأسفانه رسیدگی به کار افرادی که مرتکب جرایم عمومی و مشهود شده‌اند، کمی زمان‌بر است. با‌این‌همه و با توجه به نزدیکی امتحانات ترم دانشجویان، امیدوارم با رایزنی‌هایی که در حال انجام آن هستیم و با مساعدت مقامات انتظامی و قضائی، مشکل باقی‌مانده دانشجویان نیز به‌زودی حل شود و همه تلاش خود را برای پیگیری مسائل قضائی دانشجویان و حل مشکل آنها به عمل خواهند آورد».


    رئیس دانشگاه امیرکبیر: پیگیر وضعیت دانشجویان بازداشتی هستیم


    به گزارش ایسنا، رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر از بازداشت سه نفر از دانشجویان این دانشگاه در تجمعات اخیر خبر داد و گفت: این دانشجویان در محیط بیرون از دانشگاه بازداشت شده‌اند و پیگیر وضعیت آنها هستیم.
    احمد معتمدی عنوان کرد: با وجود موقعیت جغرافیایی حساس دانشگاه صنعتی امیرکبیر و قرارگرفتن این دانشگاه در مرکز شهر، ‌ خوشبختانه دانشجویان در تجمعات اخیری که اتفاق افتاد شرکت نداشتند و فعالیت‌های عادی دانشگاه در چند روز تجمع بدون اختلال ادامه پیدا کرد. اکثر دانشجویان در دوره فرجه امتحانی بودند و در کتابخانه‌ها و حتی خوابگاه‌ها خود را برای امتحان پایان ترم آماده می‌کردند. تشخیص تشکل‌های دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر این بود که تجمعات اعتراضی اخیر تجمع اصیلی نیست، بنابراین هیچ‌کدام از تشکل‌های فعال با گرایش‌های اصلاح‌طلبانه و اصولگرایی در این تجمعات مشارکت نکردند.


    آزادی ۱۳ دانشجوی دانشگاه علامه


    رئیس دانشگاه علامه طباطبایی نیز به ایسنا گفت: «تعدادی از دانشجویان این دانشگاه به‌منظور پیگیری مسائل یکی از بازداشت‌شدگان تحولات اخیر به دانشگاه مراجعه کرده بودند که بعد از خروج از دانشگاه با مشکل مواجه شدند و تعداد ۱۵ نفر از دانشجویان بازداشت شدند. با پیگیری‌های انجام‌شده ۱۳ نفر از دانشجویان بازداشت‌شده دانشگاه علامه طباطبایی آزاد شدند و امیدواریم دو نفر باقی‌مانده نیز چند روز دیگر آزاد شوند». حسین سلیمی افزود: «جزئیاتی از پرونده دانشجویان بازداشتی دانشگاه علامه طباطبایی ندارم و براساس مسئولیتی که دارم هرکدام از دانشجویانی که با مشکل مواجه شوند، مسائل آنها را پیگیری و دنبال خواهم کرد. خوشبختانه در تجمعات اخیر هیچ تشنجی در داخل دانشگاه علامه طباطبایی اتفاق نیفتاد و اتفاقات پیش‌آمده بیشتر یک مطالبه اجتماعی بود که در بیرون از دانشگاه‌ها اتفاق افتاد و متأسفانه عده‌ای ضد انقلاب از آن سوءاستفاده کردند».


    آزادی تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران


    دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران هم از پیگیری‌های این تشکل برای آزادی دانشجویان دستگیرشده در پی تجمعات اخیر در کشور خبر داد. محمد رهبری، در ارتباط با وضعیت دانشجویان دستگیرشده در روزهای اخیر گفت: «ما تا امروز (یکشنبه) پیگیری‌های زیادی برای آزادی دانشجویان بازداشتی داشته‌ایم، قول‌ها و وعده‌هایی داده شده که این هفته تعدادی از آنها آزاد می‌شوند و شنبه‌شب نیز تعدادی از دانشجویان آزاد شده‌اند. البته آمار دقیقی از تعداد دانشجویان آزادشده نداریم. به نظر می‌رسد آزادی دانشجویان به تأمین قرار کفالت نیاز دارد و با قید ضمانت امکان آزادی برای آنها فراهم است». او افزود: «تا شنبه صبح، در مجموع اسامی نزدیک به ۴۰ دانشجوی بازداشتی در دو دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران از سوی دوستان و هم‌کلاسی‌های آنها به دست ما رسیده است که ما فهرست اسامی بازداشت‌شدگان را برای پیگیری وضعیت آنها و آزادی‌شان، در اختیار نهادهای مرتبط قرار داده‌ایم و مسئولان امر را از اسامی بازداشت‌شدگان که کمتر اطلاعی از آنها وجود داشته، مطلع کرده‌ایم. متأسفانه تا قبل از اعلام اسامی برخی از دانشجویان بازداشتی به مسئولان دانشگاهی، اطلاعی از بازداشت آنها در میان مسئولان وجود نداشت که تلاش ما در وهله اول این بود که مسئولان را نسبت به اسامی این افراد آگاه کنیم تا امکان پیگیری پرونده آنها راحت‌تر شود. در میان اسامی بازداشت‌شدگان، سلایق مختلف فکری دیده می‌شود و انتساب بازداشت‌شدگان به یک جریان فکری صحت ندارد».


    دانش‌آموزان در زندان نگهداری نخواهند شد


    وزیر آموزش‌وپرورش نیز درباره بروز مشکلاتی برای برخی دانش‌آموزان در روزهای اخیر گفت: «رایزنی‌های این وزارتخانه با دستگاه‌های ذی‌ربط از جمله وزارت اطلاعات و قوه قضائیه برای حل مشکل این دانش‌آموزان ادامه دارد. تاکنون بر اثر رایزنی‌های انجام‌شده مشکل عمده دانش‌آموزانی که جرمی مرتکب نشده بودند، حل شده است».
    محمد بطحایی، افزود: «با توجه به نزدیکی فصل امتحانات، اهتمام جدی به عمل آورده‌ایم که با همکاری و رایزنی با دستگاه‌های انتظامی، اطلاعاتی و قضائی مشکل سایر دانش‌آموزان نیز حل شود. تا مشخص‌شدن وضعیت و تعیین‌تکلیف تک‌تک دانش‌آموزان و امور مربوط به آنان این موضوع را پیگیری خواهیم کرد».
    او اطمینان داد هیچ‌یک از دانش‌آموزانی که با مشکل مواجه شده‌‌اند تا تعیین‌تکلیف نهایی در زندان نگهداری نخواهند شد.


    آزادی تعدادی از تجمع‌کنندگان کرمانشاه، اردبیل و گلستان


    دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه نیز از آزادی تعدادی از تجمع‌کنندگان ناآرامی‌های اخیر در کرمانشاه با اخذ تعهد خبر داد و گفت: «سطح برخورد با هدایت‌کنندگان، مدیریت‌کنندگان و لیدرها با کسانی که سهم کمتری داشته‌اند، متفاوت خواهد بود».
    به گزارش ایسنا، محمدحسین صادقی، با بیان اینکه طرح اعتراض زمینه قانونی دارد و باید از زمینه قانونی برای این مسئله استفاده کرد، به آتش‌زدن یک حسینیه در کرمانشاه اشاره کرد و افزود: «با این افراد پس از شناسایی برخورد جدی می‌شود. کسانی که اموال عمومی را تخریب کرده‌‌اند، باید منتظر کیفر باشند. باید یاد بگیریم در زمینه قانون مطالبات خود را دنبال کنیم و دستگاه‌های متولی نیز باید خودشان را پاسخ‌گو بدانند».
    دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان اردبیل هم گفت: «در تحصن روز شنبه یک‌سری از افراد به دلیل برخی شعارها و اقدامات مجرمانه دستگیر شدند که تعداد آنها به ۴۱ نفر می‌رسید که اغلب این افراد با ارائه تذکر و اخطار آزاد شدند که همگی در قالب فضای هیجانی دست به اقداماتی زده بودند و حتی شش نفر آنها نیز زیر ۱۸ سال بودند».
    به گزارش تسنیم، ناصر عتباتی، افزود: «افرادی که در بازداشت ماندند، کسانی بودند که مردم را تحریک کرده و اغلب آنها نیز در هفته جاری آزاد شدند؛ ولی سه نفر که تحت تأثیر یک گروهک ضد‌انقلاب و ضد‌دین اقدام به آتش‌زدن درِ دو مسجد کرده بودند، دستگیر شدند».
    او عنوان کرد: «در ادامه بررسی‌ها چهار نفر از فعالان فضای مجازی که مردم را برای حضور در اغتشاشات تحریک می‌کردند، دستگیر شدند که در بررسی‌های صورت‌گرفته ارتباط دو نفر از آنها با گروه نفاق محرز شده و بررسی‌ها درباره دو نفر دیگر نیز ادامه دارد».
    دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گلستان در تشریح آخرین وضعیت پرونده ناآرامی‌های اخیر در گرگان به میزان، گفت: دو شعبه بازپرسی به صورت ویژه به این پرونده‌ها رسیدگی می‌کنند.
    حجت‌الاسلام مصطفی حقی افزود: «تعداد زیادی از افراد بازداشت‌شده با تعهد و قرار تأمین وثیقه از زندان آزاد شده‌‌اند و به آنها تذکر داده شده که در صورت تحریک مردم در فضای مجازی و برگزاری تجمعات غیرقانونی با آنان مماشات نخواهد شد. ۱۲ نفر از لیدر‌ها و عاملان اصلی اغتشاشات اخیر هم در گرگان دستگیر شده‌‌اند و به پرونده آنان به صورت ویژه رسیدگی خواهد شد».


    نماینده تهران: تلاشمان این است که پرونده‌سازی نشود


    غلامرضا حیدری، نماینده مردم تهران، هم در توییتی نظر خود را درباره بازداشت‌شدگان این‌گونه بیان کرد: «در حاشیه جلسه امروز مجلس به فرمانده نیروی انتظامی گفتم: شما خود دارای فرزند هستید؛ پس بهتر است از پرونده‌سازی برای بازداشت‌شدگان که اکثرا جوان هستند، خودداری کرده و آنان را آزاد کنید. این درخواستم با موافقت او مواجه شد. تمام تلاشمان این است که برای دانشجویانی که غالبا بی‌گناه‌ هستند، پرونده‌سازی صورت نگیرد».
    هدایت‌الله خادمی، نماینده ایذه نیز درباره بازداشت‌شدگان در وضعیت حوزه انتخابیه خود گفت: ‌ «افرادی که در تجمعات ایذه بازداشت شده‌اند، غالبا نوجوان و جوان بین ۱۶ تا ۲۴ سال هستند، با خانواده‌های آنان گفت‌و‌گو‌هایی را انجام داده‌ام تا مشکلاتشان به‌زودی برطرف شود. قریب به اتفاق خانواده‌های این افراد معتقد بودند فرزندان‌شان ارتباطی به این درگیری‌ها ندارند و زمانی که از دبیرستان به منزل بازمی‌گشتند، نا‌خواسته وارد این جریانات شده‌اند».
    او افزود: «از آمار تعداد بازداشتی‌ها اطلاع دقیقی ندارم و امیدوارم با صحبت‌هایی که شده، افرادی که نقش اساسی در‌این‌میان نداشته‌اند، به‌زودی آزاد شوند».

    صداوسیمای میلی!

    | No Comments

    kzzzz121k.jpg

    شعار "خامنه اى بى ناموس" توسط جوانان اهوازى!

    amadNews_010518.jpgایران وایر

    کانال تلگرامی «آمدنیوز» و «ری استارت»، اکنون دو عبارت کاملا شناخته شده در ادبیات سیاست داخلی ایران هستند.

    مشهورترین چهره ای که نامش با کانال تلگرامی آمدنیوز گره خورده، روح الله زم است و مدیر «ری استارت» را محمد حسینی اداره می کند.

    کانال تلگرام «آمدنیوز» با بیش از یک ۱.۴میلیون عضو، ۱۰دی ماه توسط مدیران شبکه تلگرام مسدود شد. اتهام این کانال تشویق به خشونت توسط معترضانی بود که در روزهای اخیر در شهرهای مختلف ایران علیه سیاست های حکومت ایران شعار دادند. مدیران کانال تلگرام آمدنیوز اعلام کرده اند فردی که تشویق به خشونت کرده اخراج شده است. آنها اکنون کانال تلگرام «صدای مردم» را راه اندازی کرده اند که حدود ۱.۴میلیون عضو دارد.

    این عدد از دو جهت حائز اهمیت است. نخست اینکه دولت ایران دسترسی مردم به تلگرام را محدود کرده ولی آنها با استفاده از فیلترینگ دوباره عضو این کانال شده اند. از سوی دیگر، دولت ایران اعلام کرده در صورت حذف شدن کانال صدای مردم، دست از فیلترینگ تلگرام بر می دارد. این پیشنهاد توسط مدیران تلگرام پذیرفته نشده و عملا مذاکرات دولت ایران و تلگرام به بن بست رسیده است. همین دو نمونه به خوبی نشان دهنده اهمیت موقعیت این کانال در فضای اطلاع رسانی امروز ایران است.

    یک موضوع دیگر که کانال آمدنیوز را از سایر رسانه ها متمایز کرده، دسترسی مدیران این کانال به برخی اسناد محرمانه درباره مسائل امنیتی و فساد اقتصادی بوده که به طرح اتهاماتی علیه رئیس قوه قضاییه، سپاه پاسداران و رهبر جمهوری اسلامی منجر شده است. سازمان های امنیتی جمهوری اسلامی همچنین برخی خبرنگاران در داخل کشور را به اتهام ارتباط با آمدنیوز بازداشت کرده اند.

    «ری استارت» از سوی محمد حسینی به عنوان یک «جنبش» توصیف می شود. گستره مخاطبان «ری استارت» به اندازه «آمدنیوز» نیست ولی رهبر این گروه می گوید ۳۰ میلیون طرفدار دارد و گروهش حاصل ترکیبی عرفان و تصوف است. او عنوان «ری استارت» را به این خاطر انتخاب کرده که به حامیان خودش دوباره فکر کردن را آموزش بدهد.

    mouseShahroodi_010618.jpgف. م. سخن

    هاشمی شاهرودی مانند یک موش ترسو به آلمان آمده و در کلینیک پروفسور سمیعی برای معالجه بستری شده است. او ۱۰ سال تمام ریاست قوه ی قضاییه جمهوری اسلامی را بر عهده داشته و قاضی القضات این نظام بوده است. او از ترس اعتراضات ایرانیان و مردم آلمان به جنایت هایی که کرده یا حکم به انجام آن ها داده بی سر و صدا و به صورت پنهان به کشور آلمان آمده تا بعد از به دست آوردن سلامت جسمی خود، در ایران فتوا به جنایت های عجیب و عظیم بدهد.

    برای آگاهی دادستان آلمان باید گفت در جمهوری اسلامی قاضی القضات می تواند هر حکمی خواست نسبت به هر کس که صلاح دید صادر کند. او می تواند حکم به قتل یا حکم به آزادی هر کس که خواست بدهد.

    اگر این فرد که عراقی است با پاسپورت کشور عراق به آلمان و شهر هانوفر نیامده باشد، من به عنوان یک ایرانی از او شکایت دارم. این فرد از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۸ می توانسته حکم به اعدام اشخاص بدهد و از این جهت شاید به طور قانونی نتوان او را در مقابل دادگاه مسوول شناخت. اما نحوه ی کشتن و ناقص العضو کردنی که این شخص بر اساس آن حکم و فتوا می داده از منظر قانونی و در مقابل قوانین منطبق بر «حقوق بشر» محکوم است و من با استناد به کتاب نوشته شده توسط این شخص و موارد مندرج در آن از او به عنوان یک «انسان» و بر اساس حقوق «انسانی» شکایت دارم. نظر این شخص در باره ی به قتل رساندن و ناقص العضو کردنِ «قانونی» انسان ها از این قرار است و او مدت ده سال بر این مبنا حکم به قتل انسان ها یا ناقص العضو کردن شان داده است:

    AN_010518.jpgرادیو زمانه، محمود احمدی‌نژاد که در روزهای گذشته به دسیسه‌چینی در ناآرامی‌های اخیر ایران متهم شده، در اولین اظهارات عمومی‌اش هیچ اشاره‌ای به این اعتراضات نکرد. او تنها به این جمله بسنده کرد که «من هستم و جا نزده‌ام و اگر مرا هزار بار قطعه قطعه کنند و دوباره زنده شوم، باز هم در مقابل این افراد خواهم ایستاد».

    رئیس جمهوری پیشین در نشستی در خوزستان بار دیگر به تهدید به افشاگری اکتفا کرد و گفت که «اگر شرایطی فراهم شود از جنایات اقتصادی برخی از افراد و گروه‌ها» پرده برمی‌دارد.

    در هفته‌های پیش از آغاز اعتراضات سراسری اختلافات بین محمود احمدی‌نژاد و یارانش و صادق لاریجانی و دستگاه قوه قضائیه‌اش بالاگرفته بود. اما در پی هشدار آیت‌الله خامنه‌ای به او و بعدتر آغاز تظاهرات سراسری در شهرهای ایران، احمدی‌نژاد سکوت کرد.

    با این وجود، سه روز پیش محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران بدون آنکه از محمود احمدی‌نژاد نام ببرد، او را به دسیسه‌چینی در اعتراضات اخیر متهم کرد:

    «[اعتراضات در مشهد] با فراخوان یکی از سایت‌هایی صورت گرفت که وابسته به شخصی است که این روزها زبان به مخالف‌خوانی نسبت به اصل و ارزش‌های نظام گشوده است. نیروهای امنیتی درحال بررسی این مسئله هستند و اگر به دخالت این مسئول سابق برسند قطعاً متناسب با وضعیت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد.»

    رویداد۲۴- مدیر مركز اسلامی هامبورگ از آیت‌الله هاشمی شاهرودی عیادت کرد. در این دیدار پروفسور سمیعی نیز حضور داشت.
    سرانجام بعد از مدت ها سکوت درباره این که آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی برای درمان به کدام کشور رفته است، خبرگزاری اهل بیت(ع) از درمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در آلمان خبر داد و نوشت:
    به گزارش مدیر مركز اسلامی هامبورگ با حضور در یکی از بیمارستان‌های آلمان از آیت‌الله هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام عیادت کرد.
    shahroodiHamburg1.jpgshahroodiHamburg2.jpgبه گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رمضانی مدیر مركز اسلامی هامبورگ با حضور در یکی از بیمارستان‌های آلمان از آیت‌الله هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام عیادت کرد.
    در این دیدار که پروفسور سمیعی نیز حضور داشت دکتر رمضانی، بهبودی و سلامتی کامل رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را از خداوند متعال مسألت کرد.
    پروفسور سمیعی در حال حاضر ریاست بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد که خود بنیان‌گذار آن بوده‌ است.
    دو هفته پیش حجت الاسلام سیدعلا هاشمی شاهرودی فرزند آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تعطیلی دروس آیت الله هاشمی شاهرودی برای تکمیل دوره درمانی گفته بود آیت الله هاشمی شاهرودی برای تکمیل دوره درمانی سفری به خارج از کشور کردند و به زودی باز می گردند اما هیچ جای نگرانی وجود ندارد و خوشبختانه در سلامت کامل هستند و دروس و برنامه‌ها را پیگیری می‌کنند.
    تا کنون دفتر آیت الله هاشمی شاهرودی درباره محل بستری شدن وی در خارج از کشور، اطلاع رسانی نکرده است.

    ayatollahMike_010518.jpgیورونیوز - مایکل دی آندریا ملقب به «شاهزاده تاریکی» و «آیت الله مایک» مسئول اجرای یکی از سیاست های دولت آمریکا علیه ایران است.

    محمدجعفر منتظری، دادستان کل ایران روز گذشته (۱۴ دیماه) در واکنش به حوادث اخیر ایران گفت: «ریشه اغتشاشات اخیر در سیا و موساد است.»

    وی افزود که «طرح سرنگونی ایران را سازمان اطلاعات جاسوسی ایالات متحده آمریکا ( سیا) و اسرائیل، و با هزینه عربستان سعودی» آغاز کرده‌اند.

    دادستان کل کشور در بخش دیگری از سخنانش گفته است: «طراح اصلی این پروژه، یک آمریکایی به نام مایک دی اندریا، مسئول سابق مبارزه با تروریسم سازمان سیای آمریکا است.»

    این اولین بار نیست که مقامات ایران ریشه و عامل حوادث و اعتراضات داخل کشور را «دشمن خارجی» می‌دانند.

    علی خامنه ای، رهبر ایران نیز در اولین و تنها واکنشی که نسبت به حوادث اخیر ایران داشت ریشه اعتراضات را به «دشمنان خارجی» نسبت داد.

    این در حالی است که رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا در ماه ژوئن گذشته گفت که سیاست دولت این کشور در قبال ایران «انتقال مسالمت آمیز» قدرت است.

    چند روز پیش از صحبت‌های وزیر خارجه آمریکا، نیویورک تایمز مقاله‌ای منتشر و در آن عنوان کرد که «چالش به اجرا درآوردن دیدگاه‌های دونالد ترامپ درباره ایران در سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا بر دوش فردی به نام مایکل دی آندریا قرار دارد.»

    این فرد به «آیت الله مایک» معروف است؛ او قبلا نیز مدیریت مرکز ضدتروریستی سیا را برعهده داشته است.

    درباره آیت الله مایک چه می دانیم؟

    نیویورک تایمز در مقاله‌ای که در ماه ژوئن سال ۲۰۱۷، (۱۲ خرداد ۱۳۹۶) منتشر کرد از فردی صحبت می کند که «مایکل دی آندریا» نام دارد. به او لقب های «شاهزاده تاریکی» و «آیت الله مایک» را داده‌اند و «مسئول اجرای یکی از سیاست‌های جدید و مهم دولت آمریکا علیه ایران است». درباره دیدگاه شخصی دی آندریا درباره ایران اطلاعات زیادی در دست نیست.

    مایکل دی آندریا در ویرجینیای شمالی بزرگ شده است. پیوندهای او با سیا به دو نسل قبل باز می گردد.

    به گفته نیویورک تایمز «مایکل دی آندریا» پس از ازدواج با یک زن مسلمان، به «آیت الله مایک» معروف شد. وی همسرش را در یکی از مأموریت های خارجی سیا ملاقات کرد و برای ازدواج با او به دین اسلام در آمد گرچه می‌گویند چندان پایبند اصول دینش نیست.

    به گفته کارمندان اطلاعاتی پیشین و کنونی سیا انتصاب «مایکل دی آندریا» را شاید بتوان اولین گام مهم دولت ترامپ برای عملی کردن مواضع سیاسی سرسختانه‌اش نسبت به ایران دانست.

    آقای ترامپ، ایران را «مهمترین دولت تروریستی جهان» خوانده و در طول مبارزات انتخاباتی خود قول داده است که توافق تاریخی بین ایران و شش قدرت جهانی را لغو کند.

    انتصاب آقای دی آندریا یکی از مجموعه اقداماتی است که در سیا تحت رهبری مایک پومپئو، جمهوریخواه محافظه کار و عضو سابق کنگره، به انجام رسیده و نشان از رویکردی خشن‌تر در عملیات مخفیانه سیا دارد. مایک پومپئو، در کنگره آمریکا یکی از مخالفان سرسخت توافق هسته‌ای ایران بود.

    مقاله نویس نیویورک تایمز می افزاید: «از نظر رئیس سیا، مایکل دی آندریا فردی است معتاد به کار که می تواند به خوبی نقش تجسس درباره ایران را در سیا بر عهده بگیرد.» به گفته وی، رابرت ایتینگر، یکی از وکلای سابق سیا درباره اینکه آیا انتصاب آقای دی آندریا نشانه ای از تصمیم سیا برای اقدامات تهاجمی تر علیه ایران است یا نه گفته است: «فکر نمی کنم چنین برداشتی نادرست باشد.»

    پیشینه آیت الله مایک در سیا

    مایکل دی آندریا شهرت و سابقه‌ای فوق العاده دارد، شاید هیچکدام از کارمندان سیا به اندازه او در تضعیف القاعده نقش نداشته‌اند. وی هنگامی که ناظر بر شکار اسامه بن لادن و مدیر برنامه حمله‌های تهاجمی امریکا با پهباد بود به «شاهزاده تاریکی» معروف شد. سیا عملیات تهاجمی با پهباد را تحت رهبری آقای دی آندریا به یمن گسترش داد و بسیاری در سیا، او را یکی از عوامل اصلی در تضعیف و فلج کردن القاعده می‌دانند.

    مأمورانی که تحت هدایت «آیت الله مایک» کار کرده‌اند نقشی اساسی در قتل عماد مغنیه در از فرماندهان نظامی حزب الله لبنان در فوریه ۲۰۰۸ میلادی داشته اند. با همکاری اسرائیلی ها سیا با بمبی که در خودرو کار گذاشته شده بود، آقای مغنیه را در دمشق به قتل رساندند.

    ویژگی های شخصی آیت الله مایک

    به گزارش نیویورک تایمز «آیت الله مایک» سیگاری قهاری است. او در سیا به همان اندازه که به خاطر زیرکی عملیاتی شهرت دارد به بدخلقی نیز مشهور است. کسانی که با او کار کرده اند در توصیف رفتار او اغلب واژه «تندخو» را به کار می برند و بسیاری از کارمندان سیا حاضر نشده‌اند با او کار کنند.

    سازمان سیا نسبت به مقاله نیویورک تایمز هیچ واکنشی نشان نداد زیرا سازمان اطلاعلات مرکزی آمریکا هیچگاه درباره هویت و کار مأموران مخفی خودش صحبت نمی‌کند. کسانی که چیزی درباره آیت الله مایک گفته‌اند تنها به شرط ناشناس ماندن حاضر به این کار شده‌اند.

    از سوی دیگر مایک پومپئو، رییس سیا در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی ام.اس.ان.بی.سی ضمن ابراز نگرانی از «نفوذ ایران» در منطقه، عراق، یمن و سوریه نفوذ تهران را «فاجعه بار» خواند و گفت که ایران حزب الله لبنان را تقویت می‌کند و از حوثی ها در یمن حمایت می‌کند.

    hermidadbavand_010518.jpgدماوند - مانی تهرانی

    اعتراضات سراسری مردم ایران در حالی به دهمین روز خود نزدیک می شود که به درخواست دولت آمریکا شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی این اعتراضات جلسه اظطراری تشکیل داد. همزمان در میان ایرانیان نوعی غافلگیری به چشم می خورد. به این معنی که با وجود اطلاع از نارضایتی عمومی، حکومت و مخالفان تصور نمی کردند جمعیت قابل توجهی در نزدیک به هشتاد شهر ایران با این سرعت ترس را کنار بگذارند و علیه حکومت شعار سر بدهند. این اعتراضات که از مشهد و با شعارهای اقتصادی و ضد دولتی شروع شد، به سرعت به اعتراض سیاسی علیه تمامیت حکومت تبدیل شد و به شهرهای دیگر گسترش پیدا کرد و نه تنها مراسم حکومتی نه دی را تحت الشعاع قرار داد، بلکه خلاف تظاهرات حامیان حکومت در نهم دیماه ₈₈ -که از استمرار و شدت حضور خیابانی جنبش سبز کاسته بود- این بار بر حضور خیابانی معترضان تأثیر نگذاشت، اما در پی تمام این اقدامات نیز معترضان همچنان در خیابانها هستند و علیه جمهوری اسلامی شعار سر می دهند. یکی از این شعارها: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی است. به همین منظور به سراغ "داود هرمیداس باوند" کارشناس روابط بین الملل و سخنگوی جبهه ملی ایران رفته ام که نظرات او را در ادامه می خوانید.

    *موضع شما در قبال اعتراضات مردم ایران چیست؟

    رویداد غیر مترقبه ای است که با اعتراضات اقتصادی علیه دولت روحانی در مشهد آغار شد، ولی فراتر رفت و بیش از خواست و حد تصور بانیان تجمع گسترش پیدا کرد و بر مبنای شعارها و مطالبات کاملأ متفاوت ادامه یافت. آقای روحانی پیگیری مطالبات خصوصأ اقتصادی را حق مردم دانست، اما همچنان تجمعات شکل دیگری پیدا کرده که واکنشهای داخلی و خارجی خاص خودش را نیز در پی دارد.

    *یکی از شعارهای اصلی مردم در خیابانها استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی است. موضع جبهه ملی ایران در برابر این اعتراضات و مطالبه جمهوری ایرانی از سوی مردم چیست؟

    منظور این شعار همان برگزاری انتخابات آزاد است تا در پرتو تحولات زمان جامعه بتواند تصمیم متفاوت و خاص خودش را ابراز کند.

    *به نظر می آید جنبش برای پیروزی به ریختن دیوار ترس و فراگیری جغرافیایی نیاز دارد که هر دو ویژگی را دارد، اما رهبری و سازماندهی ندارد. نتیجه این شرایط چه خواهد شد؟

    مطالبات مردم خصوصأ در عرصه اقتصادی مشهود است. با وجود اختلاسها و دیگر نابسامانی های این عرصه انتظار می رفت به زودی حکومت با واکنش خاص جامعه روبرو شود و این واکنش قابل پیش بینی بود. مخصوصأ برجام انتظاراتی ایجاد کرده بود و به نظر می رسید که بتواند مشکلات اقتصادی جامعه را دستکم تعدیل کند. وعده های آقای روحانی در زمینه آزادی مثل آزادی زندانیان سیاسی نیز بر زمین ماند و گفته شد اینها در صلاحیت قوه قضائیه است. مجموعه این نارسایی ها سبب شد نارضایتی در جامعه ایجاد شود، هر چند قابل انتظار نبود که به این شکل فی البداهه و گسترده ابراز شود.

    -همزمان با سرعت گرفتن همکاری‌های آمریکا و اسرائیل در چارچوب « دیپلماسی پنهان»، علیه جمهوری اسلامی، کشور‌های عربی منطقه به منظور رفع اختلافات درونی و دست یافتن به ائتلاف تازه‌ای علیه حکومت مذهبی تهران تلاش‌های خود را افزایش داده‌اند.


    -جمهوری اسلامی، 28 سال پس از حکومت بلامنازع و غیرپاسخگوی علی خامنه‌ای، در حالی که تب رقابت برای جانشینی او در درون نظام داغ‌تر از هر زمان پیش است، تا چه مدت دوام خواهد کرد؟

    rezaTaghizadeh_010618.jpgرضا تقی‌زاده - کیهان لندن

    همزمان با آغاز تظاهرات اعتراضی روز پنجشنبه، هشتم دیماه، در شهر‌های مختلف ایران که با سرعت به هفتاد شهر کشیده شد و انعکاس گسترده در رسانه‌های خارجی یافت، خطوط «غیررسمی» توافقی «محرمانه» میان آمریکا و اسرائیل انتشار یافت که به موجب آن دو کشور اقداماتی مشترک و هماهنگ را برای مقابله با حضور نظامی ‌جمهوری اسلامی‌ در منطقه به‌موقع اجرا می‌گذارند.

    طرح انتشار یافته از سوی کانال ۱۰ تلویزیون اسرائیل ترجمان نظام‌یافته دیدگاه‌ها و هدف‌های راهبردی دونالد ترامپ در رابطه با «مهار جمهوری اسلامی ‌ایران» است که رییس جمهوری آمریکا پیشتر سرفصل‌های آن را رسما مطرح ساخته بود.

    در فاصله سخنرانی ۱۳ ماه دسامبر ترامپ و روز انتشار غیررسمی‌ سند اخیر شورای امنیت ملی کاخ سفید روز ۱۷ ماه دسامبر سند ۵۵ صفحه‌ای «استراتژی امنیت ملی» آمریکا را که نخستین سند نوع خود در دولت ترامپ محسوب می‌شود، انتشار داد.

    سند استراتژی امنیت ملی تازه کاخ سفید چکیده منظم شده سخنرانی‌های یک سال گذشته رییس جمهور آمریکا در زمینه سیاست خارجی است که علاوه بر روسیه و چین، به ایران در آن جایگاه مشخصی داده شده.

    دونالد ترامپ، جمهوری اسلامی ‌را مستقیما در تقابل (antithetical) با ارزش‌ها و علائق آمریکا معرفی کرده و به دفعات خواستار ائتلاف و همکاری‌های منطقه‌ای برای مقابله آن شده است.

    محتوای سند تازه

    بر پایه اطلاعات منتشره، تنظیم طرح تازه همکاری‌های مشترک آمریکا و اسرائیل که ظاهرا به دلیل «محرمانه» قلمداد شدن، انتشار آن به صورت رسمی‌ منتفی است، نتیجه تبادل نظر دو تیم عالی‌رتبه آمریکایی و اسرائیلی است که به ترتیب در گروه میزبان ژنرال مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید و نمایندگان ارشد وزارت خارجه و دفاع آمریکا حضور داشته و در تیم اسرائیل، بن شبات مشاور امنیت ملی نخست وزیر آن کشور و مقامات ارشد وزارت دفاع و وزارت خارجه اسرائیل شرکت داشته‌اند.

    ghodsRazavi_010618.jpgرادیو زمانه، مسعود تقی‌زاده خامسی در پاسخ به پرسش روزنامه شرق درباره تعامل او با آستان قدس گفته «هر مدیر و شهرداری، به‌خصوص مدیرانی که بومی مشهد هستند و فضا را می‌شناسند، باید آستان را به عنوان مجموعه‌ای که ظرفیتی بزرگ در شهر دارد، بشناسند و قبول کنند».

    شهردار مشهد آستان قدس رضوی را مجموعه‌ای «ثروتمند و دارای ظرفیت» توصیف کرد که شهرداری می‌توان بر روی «همکاری و سرمایه‌گذاری» آن حساب کند.

    به گفته مسعود تقی‌زاده خامسی، شهرداری مشهد هر ١٠ روز یک بار با آستان قدس بر سر مسائل اقتصادی مشترک گفت‌وگو می‌کند.

    تولیت آستان قدس رضوی از آغاز دوران صفوی و رسمی شدن مذهب تشیع در ایران اهمیت یافت و توسط پادشاه وقت تعیین می‌شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران انتخاب تولیت بر عهده ولی فقیه یا همان رهبر جمهوری اسلامی گذاشته شد. عباس واعظ طبسی از آغاز انقلاب تا زمان مرگش در اسفند ۱۳۹۴ تولیت این سازمان را برعهده داشت. آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی از تاریخ ۱۷ اسفند همین سال تولیت این سازمان را به ابراهیم رئیسی واگذار کرد.

    هاشم خواستار، محمد ملکی، ناصر زرافشان، محمد نوری زاد، قاسم شعله سعدی، و محمد نجفی در صفحه آخر.

    eshkevari-small022.jpg

    درآمد

    چندی پیش مقاله ای از من با عنوان «تراژدی فلسطین» در سایت زیتون منتشر شد. بر این نوشته، نقدی به قلم آقای علی صدر زاده با عنوان«تراژدی ما، تاریخ‌نگاری یک‌سویه در خدمت خشونت» در سایت «گویانیوز» منتشر شد. پس از خواندن این نقد، مدتی با خود کلنجار می رفتم که پاسخی بدهم یا نه. زیرا تجربه های مکرر به من آموخته است که این نوع مجادله ها کمتر راه به جایی می برد و این گونه بگو مگوهای رسانه ای، غالبا در فضایی تیره و همراه با پیش داوری ها و مفروضات پیشینی چه بسا نادرستی رخ می دهد و در نهایت با گسترش گفتگو و مجادله، مواضع دو طرف از هم دور و دورتر می شود و به ویژه به دلایل مختلف دلخوری ها و آزردگی ها نیز پدید می آید. از جمله نوشته دوست گرامی جناب صدر زاده کاملا واجد همین خصوصیات است. با این همه، به دلایلی، بر آن شدم پاسخی بنویسم و امیدوارم که خلاف تصورم نتیجه مثبت بدهد. به ویژه که در این میان پای مخاطبان به عنوان طرف سوم مباحثه، نیز در میان است و در نهایت آنانند که داوری خواهند کرد.

    مناسب دیدم که به شیوه خود ایشان از تیتری مشابه استفاده کنم. زیرا، به شرحی که خواهد آمد، دریافت مضمونی نوشتار ایشان، این احساس را در من ایجاد کرد که نویسنده (که البته به احتمال زیاد بدون قصد و غرض) در نهایت در پی توجیه مظالم و جنایات دولت اسرائیل در طول هفتاد سال بوده است.

    نکته قابل ذکر دیگر این که نوشتار جناب صدر زاده، از یک نظم و انتظام منطقی برخوردار نیست. با این حال من تلاش می کنم نقدهای جناب صدر زاده را در یک منظومه منسجم و مرتبط بگنجانم و در هر مورد به کوتاهی توضیحی تقدیم کنم. از آنجا که نوع ادبیات منتقد محترم به گونه ای است که تدریس و تعلیم را به ذهن متبادر می کند، موضوعات مورد بحث را ذیل عنوان «درس» طبقه بندی کرده ام. امیدوارم نزدیک به صواب باشد.

    بیفزایم، جناب صدر زاده اعلام کرده که نوشته را برای زیتون فرستاده و به دلیل عدم پاسخ، مقاله را به گویا نیوز سپرده است. در حد اطلاع من تعمدی در کار نبوده و صرفا تعجیل آقای صدرزاده اسباب انتشار نقد ایشان در گویا نیوز و البته بعدا در زیتون شده است.

    یکم. درس تاریخ نگاری

    جناب صدر زاده چند بار درس تاریخ نگاری داده و مرا به عدم رعایت قواعد تاریخ نگاری متهم کرده است. در آغاز چند فراز از نوشتار پراکنده ایشان را عینا می آورم:

    «. . .این چگونه تاریخ نویسی است که با دشنام و گزاره هایی شروع می شود که غلط، بحث انگیز و یا لااقل مورد اختلاف دانشمندان بی طرف و تاریخ نویسان معتبر جهان است . . .».

    «. . . بازشماری حوادث گذشته، تاریخ نیست . . . آنچه شما نوشته اید نه تاریخ بلکه تفسیر ایدئولوژیک تاریخ است. تفسیری ناقص، بحث انگیز و در یک کلام غیر قابل قبول . . .».

    «توافق روی تفاسیر و تحلیل تاریخ نه میسر است و نه مطلوب . . .».

    در پاسخ محض اطلاع ایشان و خوانندگان چند نکته را یادآوری می کنم.

    نکته اول:

    گویا جناب صدر زاده گمان کرده اند که من در عین تاریخ نگاری تاریخیت نوشته ام را انکار کرده ام. از این رو ایشان به صورت طعن آلودی می نویسد: «گفته اید قصد تاریخ نگاری ندارید ولی کم لطفی فرموده اید. تمام نوشته شما تاریخ است . . .».

    آنچه من ادعا کرده ام در همان نوشته من به روشنی آمده است. نیازی به تفسیر ندارد. در فرازی که ایشان نیز آن را عینا نقل کرده چنین آمده است:

    «بگویم مراد گزارش تاریخی این دوران نیست بلکه قصد آن است که چند سرفصل چگونگی تشکیل دولت غاصب اسرائیل تا سال ۱۹۴۸ را بازگویم تا کسانی که هیچ اطلاعی از رخدادهای فاجعه‌بار این شجره خبیثه ندارند اندکی با خبر شوند». سپس این سرفصل ها را در پنج گام برشمرده و در قسمت دوم به نکاتی از نظر خودم مهم اشاره کرده ام. از این رو کار من در قلمرو تاریخ نگاری است ولی هدف مشخصی داشته و در مقام استنتاج معقول از آن بوده ام.

    اگر منتقد محترم از پیشداوری ها فاصله می گرفت و اندکی همدلانه تر متن را می خواند، متوجه می شد که بین «قصد تاریخ نگاری» و «اشارت های تاریخی برای حصول به نتیجه ای معین»، تفاوت آشکاری وجود دارد. اگر قصد تاریخ نگاری حدود یک قرن تحولات جنبش جهانی صهیونیسم و روند پیدایی دولت کنونی اسرائیل بود، طبعا هم به تطویل (حتی در حد یک کتاب) نیاز بود و هم می بایست منابع لازم و معتبر ذکر می شد و هم به ویژه زبان و ادبیات آن متناسب این نوع آثار می بود.

    از قضا نوشته خود جناب صدر زاده گواه خوبی است برای اثبات این تفاوت و تمایز. یعنی در حالی که در آن به دهها موضوع مهم و غیر مهم تاریخی استناد و اشاره شده است، اما بی تردید نویسنده قصد تاریخ نگاری نداشته است.

    نکته دوم:

    جناب صدر زاده!

    در باب این جمله که «این چگونه تاریخ نویسی است که با دشنام . . .» توضیحی تقدیم می کنم.

    جدای از ایراد دشنام گویی که جداگانه بدان خواهم پرداخت، ظاهرا ایراد اصلی حضرتعالی فرازهای بعد است. فرموده اید گزاره های من «غلط، بحث انگیز و لااقل مورد اختلاف دانشمندان بی طرف و تاریخ نویسان معتبر جهان است».

    شگفت است! شما که لالایی بلدید چرا خواب تان نمی برد؟! معقول این بود که مستندا نشان می دادید که کدام دعوی من «غلط» است؟ گزارش کار هرتسل و جنبش صهیونیسم جهانی؟ طرح بالفور؟ اشغال فلسطین به وسیله انگلستان و ماجرای توطئه آمیز کوچ مهاجران اروپایی و مقاومت مشروع بومیان فلسطین و سرکوبی خونین و وحشیانه و اعمال تروریستی صهیونیست های مهاجر در سرزمین فلسطین؟ و . . . اگر غلط بودن اینها را نشان می دادید، موجب سپاس بود. چرا که اشتباهات من اصلاح و اطلاعات من تصحیح می شد.

    در باره جمله «بحث انگیز» بعدی هم البته حق با شماست. کدام داده های تاریخی بحث انگیز نیست؟ تاریخ های رایج را عموما حاکمان نوشته اند و مردمان بی صدا صدایی نداشته اند. در مورد مانحن فیه نیز، اسرائیلی ها و صهیونیست ها تاریخ خود را به سود خود نوشته و می نویسند و طبق این تاریخ اینان قوم برگزیده خدایند و باید به «ارض موعود» خود بازگردند و اکنون خداوند بر اینان رحمت آورده و به زودی نیز از نیل تا فرات را تصاحب خواهند کرد و حتی (چنان که شنیده و خوانده ام) شماری از مسیحیان نیز در آمریکا به این دلیل از صیهونیست های اسرائیل حمایت می کنند که با تسخیر ارض موعود و اورشلیم مسیح ظهور خواهد کرد و دین شان عالمگیر خواهد شد! صد البته فلسطینیان و اعراب همسایه نیز تاریخ خود را نوشته و می نویسند. اما به راستی در این میان تحقیق و داوری «دانشمندان بی طرف و تاریخ نویسان معتبر جهان» چگونه است و در واقع چگونه می بایست باشد؟ ادعای من این است آنچه من در پنج گام نوشته ام، واقعیت های تاریخ است؛ هرچند سخنی تمام نیست و مراد نیز ارائه چنان گزارشی تمام و جامع نبوده و نیز ممکن است نتیجه گیری های من محل اختلاف باشد.

    نکته سوم

    اما در باره این جمله «بازشماری حوادث گذشته، تاریخ نیست»، حق با شماست ولی اولا، «تاریخ محض» و بدون تفسیر وجود خارجی ندارد و ثانیا، بازخوانی و حتی بازسازی حوادث تاریخی، بدون بازشماری رخدادهای بالنسبه معتبر ممکن نیست. از جمله تحولات هفتاد ساله اسرائیل و فلسطین بدون فاکت های تاریخی گذشته و صد سال اخیر ناممکن است و من نیز در همان چند سطر کوشیده ام حداقلی از اطلاعات مهم را در اختیار مخاطبانم بگذارم تا بدانند سوابق امر چگونه بوده و اکنون چه می شود کرد؛ چه باید کرد خودم را البته در آخرین فراز مقاله آورده ام.

    نکته چهارم

    فرموده اید آنچه من نوشته ام «نه تاریخ بلکه تفسیر ایدئولوژیک تاریخ است». در جای دیگر مرقوم فرموده اید که «نقطه آغازین شما ایدئولوژیک است و جای تعجب نیست که تفسیرتان نمی تواند بی طرفانه و واقعی باشد».

    به راستی جناب صدر زاده «تفسیر ایدئولوژیک تاریخ» چگونه تفسیری است؟ اصولا «ایدئولوژی» چیست و شما چه تعریفی از این اصطلاح دارید؟ در این سالهای اخیر، متأسفانه، ایدئولوژی و ایدئولوژیک اندیشی به دشنامی و انگی برای ترساندن طرف مقابل و یا برای گریز از پاسخ گویی تبدیل شده است. گویی ایدئولوژی به گفته یکی از منتقدان تنها با «اعدام» درمان می شود.

    در هرحال اکنون مجال بحث و فحص در باره ایئولوژی نیست و موضوع اصلی در این گفتار هم نیست ولی ظاهرا جناب صدر زاده (مانند بسیاری دیگر) ایدئولوژی را به معنای مارکسی آن یعنی آگاهی کاذب و یا آگاهی وارونه مراد می کند. اگر چنین باشد، باید عرض کنم که اولا، چنین تفسیر و تعریفی از ایدئولوژی تنها تعریف این اصطلاح نیست و ثانیا، هرگز دعاوی اصلی من در مکتوب مورد بحث، مصداق چنین تعریفی نیستند.

    توضیحا عرض می کنم که: اگر مراد این باشد که مدعیات من خارج از چهارچوب استدلال عقلانی و یا غیر مستند به داده های تاریخی است، به شدت انکار می شود و چنین برچسبی را کاذب می دانم. در مقاله کوتاه من یک سلسه گزاره هایی مطرح شده و (چنان که گفته شد) حال بر منتقد محترم است که تکذیب کند و یا به پرسش های من جواب بدهد. راهش انگ زدن نیست. درست است که «البینه علی المدعی» و من باید منابع و اسناد دعاوی خود را ارائه دهم ولی انتظار بود که جناب منتقد، حداقل در همان حد اعلام نظر و موضع، دیدگاه خود را بیان کند تا حقیقتا روشن شود در کدام قسمت و در کدام گزاره با من اختلاف نظر دارد. مثلا بفرماید که چرا فلسطین محل «وطن ملی» صهیونیست های غالبا اروپایی و غیر بومی تعیین شد؟ آیا از نظر ایشان بهانه اسکان شماری از یهودیان در روزگارانی دور در فلسطین و یا وجود اماکن مقدس مذهبی این قوم در این مکان، برای تجمع دوباره در قرن بیستم و تأسیس یک دولت قوم گرای مذهبی کفایت می کند؟ آقای صدر زاده آشنا با تاریخ و متخصص خاورمیانه، این استدلال سست و لغو را می پذیرد؟ آیا این همه خشونت و ویرانی و کشتار و آوارگی میلیون ها عرب (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) را بهای منطقی تشکیل وطن و دولت ملی یهودیان بازگشته از یهودیه قدیم می داند و از آن دفاع می کند؟ بعد با موارد نقض آن چه خواهد کرد؟ آیا اصولا اصرار بر قید دولت یهود، با ساختار یک نظام سیاسی مدرن و سکولار و دموکرات، سازگار است؟ فعلا هیچ یک مجال تفصیل نداریم ولی ایشان می توانست دیدگاه چند جمله ای خود را روشن اعلام کند تا روشن شود که اشکال در شیطان ایدئولوژی نیست، اشکال و در واقع اختلاف در جاهای دیگر است.

    اما داستان تکراری بی طرفی در تاریخ نگاری. توافق داریم که به دلایل مختلف معرفت شناختی و از جمله تأثیرپذیری های ذهن و زبان آدمی از محیط و تربیت و نیز محدودیت های شناخت آدمی، ورود به هر حوزه معرفتی و به ویژه در داوری ها، با ذهنیت تهی ممکن نیست؛ با این حال، یک محقق در مقام تحقیق و گردآوری داده ها، التزام اخلاقی و نیز تعهد علمی دارد که منابع و یا استفاده از منابع را بی طرفانه انجام دهد و در مقام تحلیل داده ها و اسناد نیز حداقل تا آنجا که خود آگاه اواجازه می دهد، جانب انصاف و همه جانبه نگری را رعایت کند و به هر تقدیر داوری های او محتاطانه و مستند باشد. این بدان معناست که یک محقق و تحلیل گر و مفسر تاریخ، تحلیل و تفسیرش نسبی است و تا اطلاع ثانوی و از این رو افق دیدش همواره گشوده است و آماده است که معارض ها ببیند و نقدها را بشنود و در صورت انکشاف حقیقت تازه نظر و نظریه اش را اصلاح کند و یا تغییر دهد.

    در ارتباط با گزارش کوتاه تاریخی ام در باب منازعه صهونیست های مهاجر و مهاجم ساکن در اسرائیل کنونی با بومیان فلسطینی، در حد امکان چنین کرده ام. سخن دقیق تر این است که این نوشته دو بخش دارد. یکی گزارش برخی سرفصل های تاریخ معاصر فلسطین و دیگر تحلیل های کوتاه و طرح چند پرسش. پرسش ها نیز پاسخ می طلبند. در باره ناگفته ها نیز نمی توان به طور ایجابی سخنی گفت و به داوری نشست.

    به این نکته مهم نیز اشاره کنم که من در مقام تحقیق تاریخ جامع نبوده ام و انگیزه اصلی من صرفا یک اقدام انسانی و عدالت خواهانه بوده که می خواستم با برخواندن وفادارانه چند جمله از یک کتاب تاریخ خونین و جنایتکارانه، هم به سوابق امر ارجاع دهم و هم به ظلم و ظالمان اعتراض کنم و در مقابل از ستمدیگان مضاعف حمایت نمایم. همین!

    نکته پنجم

    باز در قلمرو درس تاریخ گفته اید: «تعجب نمی کنم که در تاریخ نویسی شما چیزی از شش میلیون یهودی سوخته شده در کوره های نازی نمی خوانم. با این که این کشتار یکی از داده های مهم برای فهم چگونگی تشکیل دولت اسرائیل است».

    در ارتباط با این بخش و صرفا در باب توضیح واضحات چند نکته را عرض می کنم:

    اولا (چنان که گفته شد)، من در مقام تاریخ نگاری کل ماجرای تاریخ صد ساله نبوده ام تا نیازی باشد تمام جوانب ماجرا و تمام حوادث و تحولات را ببینم و گزارش کنم؛

    ثانیا، تلویحا عدم اشاره به کوره های آدم سوزی را به معنای موافقت با چنین فاجعه ای بزرگ دانسته ید؛ در اینجا با شما همنوا می شوم که از «تراژدی ما» سخن گفته و اظهار ناامیدی کرده اید؛ چیزی جز این نمی توانم بگویم صد رحمت به «نیمه پنهان» نویسان وطنی!

    ثالثا، بر اساس معیار حضرتعالی، می شود پرسید: چرا شما از تاریخ خونبار تشکیل اسرائیل از گذشته های دور تا همین الان کلمه ای نگفته اید؟ به ویژه این پرسش از این جهت موجه می نماید که شما از یک سو به من ایراد می گیرید که چرا به هولوکاست اشاره نکرده ام و فاجعه بارتر این که عدم اشاره بدان را به معنای موافقت با آن جنایت بی سابقه تفسیر کرده اید؛ و از سوی دیگر شما، برخلاف من که حول هدفی معین چند جمله ای نوشته ام، در باره کثیری از موضوعات نظری و سیاسی و تاریخی و مسائل نه تنها فلسطینی و اسرائیلی بلکه حتی در باب مسائل داخلی ایران نیز نظر و تحلیل ارائه داده و دهها داوری های سنگین کرده اید. می توانم بپرسم، دلیل این خودداری چیست؟ وقتی حضرتعالی از یک طرف تمام فلسطینی های تحت ستم مضاعف و چند لایه اشغالگران متجاوز از عرفات تا دیگران را متهم به انواع گناه کرده و ناکرده می کنید و عموم کسانی که در طول کمتر از یک قرن برای حفظ خانه و کاشانه آبا و اجدادی شان مبارزه و مقاومت کرده و می کنند را با تعابیر گزنده و یک سویه و در مواردی ناحق مورد هجمه و حمله قرار می دهید و در مقابل چشم تان را هم بر تاریخ فاجعه می بندید و هم تلویحا جانب اسرائیل را می گیرید، چه تفسیری می توان از این نوع تحلیل سیاسی و تاریخی داشت؟ نیت خوانی نمی کنم و حتی همچنان با حسن ظن به شما دوست گرامی نظر می کنم ولی وقتی با معیارهای خودتان به متن شما نظر کنیم، این تعبیر و تفسیری به آسانی به ذهن خطور می کند.

    آیا شما نمی دانید که تشکیل اسرائیل همراه با ترور و وحشت و کشتار و ویرانی بوده و بر دریای خون و به زور سرنیزه و با حمایت های خارجی تا کنون سرپا ایستاده است؟ حتما می دانید وقتی که در سپتامبر سال 1947 قطعنامه سازمان ملل سرزمین فلسطین را به دوبخش یهودی و عرب فلسطینی تقسیم کرد، صهیونیست های متمرکز در «آژانس یهود» به شدت ناخرسند شده و به آن اعتراض کردند. شما اطلاع دارید که در سال 1974 این ابوعمار بود که با شاخه زیتون به سازمان ملل رفت و پیشنهاد صلح داد. شما می دانید که سایکس - پیکو با اهدافی معین خاورمیانه جدید را طراحی کرده و در تشکیل اسرائیل نقش داشته است. شما می دانید که گلدامایر زمانی تشکیل دولت اسرائیل را «شایعه» دانست و صریحا گفت: «اسرائیل دولت خود را در سرزمین بدون مردم بنا نهاده و در آنجا چیزی به نام ملت فلسطین وجود نداشته است». عنایت دارید که داستان تشکیل اسرائیل با استقلال طلبی ها و یا مستقل شدن های معاصر ماهیتا متفاوت است. برخی کشورها و دولت های جدیدالولاده پس از جنگ جهانی مانند عراق و کشورهای خلیج فارس، قرن ها و بلکه هزاره ها در سرزمینی خود حضور داشته و بعدا در زمانی معین و به دلایلی استقلال یافته و دولت تشکیل داده اند، اما اسرائیل را عمدتا مهاجران خارجی و بیگانه با توطئه و زور و جنگ و ترور و ویرانگری، در جایی موهوم به نام «وطن ملی یهود» بنا نهاده اند. می پرسم چرا ین واقعیت های تاریخی، جایی در نوشتار متنوع شما ندارد؟

    اما بخش دوم ایراد شما. هرچند داستان کوره های آدم سوزی و آنچه بر یهودیان ستم دیده و قربانی خشم و خشوت نازیسم آلمانی و کوچ برنامه ریزی شده و یا ناگزیر بخشی از یهودیان به فلسطین بی تردید در تسریع مهاجرت ها و در تشکیل دولت اسرائیل مؤثر بوده است ولی تمام شواهد تاریخی نشان می دهد که جنبش صهیونیسم جهانی در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفته و از همان زمان نیز حداقل گزینه اصلی شان استقرار در سزمین فلسطین بوده است. البته باید اذعان کرد یهودآزارهای دیرین در اروپا در نطفه بستن چنین ایده ای اثر داشته است. از این رو چگونگی و چرایی شکل گیری دولت اسرائیل را با یک و یا دو عامل (از جمله استعمار) نمی توان توضیح داد. با این ملاحظه، با شما کاملا موافقم که «تاریخ اعراب و فلسطینی ها پیچیده تر از این هاست و لایه های گوناگون دارد» ولی برای رفع هر نوع سو تفاهم مناسب بود که به چند لایه از انواع لایه اشاره می کردید.

    اما نکته تأسف بار این است که چرا باید اعراب مسلمان تاوان هولوکاست را بدهند؟! آیا عادلانه است که جنایتی با جنایت دیگر توجیه شود؟ قابل تأمل این که در روزگاران درازی که یهودیان اروپایی به وسیله هموطنان مسیحی خود تحت تعقیب قرار داشته و آزار دیده و اخراج می شدند، همین مسلمانان عرب و قلمرو عثمانی بود که اینان را می پذیرفته و به طور نسبی امنیت لازم را برایشان فراهم می کردند. طنز تلخ تاریخ است، یهودیانی که خود در تاریخ این همه آوارگی و آزار را تجربه کرده اند، امروز از کسانی انتقام می گیرند که در قیاس با دیگران با آنان مهربان تر بوده اند.

    دوم. درس صلح طلبی

    جناب صدر زاده در واکاوی درخشان خود صلح خواهی مرا نیز به چالش کشیده و فراز پایانی نوشته را، که در آن دیدگاه سیاسی و راهبردی خود را به کوتاهی اما به روشنی گفته ام، «زورکی» (بخوانید ریاکارانه) تفسیر کرده و گفته است یک اسرائیلی با این نوشته هرگز صلح خواهی ام را باور نخواهد کرد و بعد افزوده است: «اگر اسرائیلی فرضی ما این آشتی جویی زورکی شما را رد کند و بگوید با شما و افرادی مثل شما هرگز به صلح پایدار نخواهد رسید، چه خواهید گرفت؟».

    ظاهرا درست گفته اند: «چون غرض آمد هنر پوشیده ماند»! اما محض اطلاع جناب صدر زاده به آن دوست فرضی اسرائیلی خواهم گفت: عزیز برادر! سوراخ دعا را گم کرده اید و سرنا را از سرگشادش می دمید (البته حال که بنا بر فرضیات است می توان فرض کرد که این اسرائیلی ایرانی تبار است و با زبان پر کنایه پارسی آشناست) ولی چند نکته را فراموش نکنید:

    اولا، من در مقام گزارش کوتاهی از چگونگی رژیم نوبنیاد اسرائیل بوده ام و نه در مقام نظریه پرداز صلح و یا در مقام یک مذاکره کننده (مثلا) هیئت فلسطینی و حتی یک ایرانی مسلمان منتقد اسرائیل. به عبارت دیگر، یک انسان ایرانی به مناسبتی خواسته از طریق نوشتاری کوتاه برخی مواضع خود در قبال یک چالش ویرانگر صد ساله در قلب جهان اسلام و عرب را اعلام کند. همین! نه بیشتر! من از فلسطینیان مدعی تر نیستم، خود آنان اند که باید برای احقاق حقوق خود بکوشند و با طرف مقابل به گفتگو بنشینند و به مصالحه مرضی الطرفین برسند و البته من هم به عنوان فردی ناظر و حامی اگر نظری داشته باشم ارائه خواهم داد.

    ثانیا، مجموعه ملاحظات و استدلال های جناب صدر زاده (به ویژه از ذهن و زبان یک اسرائیلی فرضی) حاوی تفسیر شگفتی است. از این ملاحظات چنین فهمیده می شود که دیدگاه های انتقادی رادیکال مخالفان و منتقدان اسرائیل سبب شده است که تاکنون صلح استوار نشده است. نتیجه: مسئول شکست صلح عرفات و دیگر فلطسینی ها هستند و البته کمی دورتر نیز کسانی چون اشکوری مانع صلح اند. اما چه باید کرد؟ پاسخ فلسفی: باید دیدگاه تان را به کلی تغییر دهید و تمام باورهایتان در باب مناقشه اعراب و اسرائیل را اعتقادا ونه زورکی به کناری نهدید و یا انکار نمایید و در نهایت به مشروعیت ذاتی و اولیه جنبش جهانی صهیونیست ها و بانیان اسرائیل و حاکمان کنونی آن ایمان بیاورید و آنگاه مدعی صادق صلح و آشتی بشوید و گرنه صلح بی صلح.

    اگر این تفسیر از مجموعه ملاحظات سخنگوی یک اسرائیلی فرضی (جناب صدر زاده) درست باشد (که ظاهرا جز این نیست)، به آن اسرائیلی چند نکته ی یادآوری خواهم کرد:

    نکته اول

    نکته نخست آن است که نوع دیدگاه و اعتقاد افراد در ارتباط با جنگ و صلح، ارتباط الزام آوری با رویکرد عملی این افراد به جنگ و یا صلح ندارد. بی تردید نوع نگاه ما به عالم و آدم و نوع تفسیر ما از روابط آدمیان در قلمرو جامعه و سیاست، در رویکردهای عملی و سیاستگذاری های مان تأثیر دارد ولی این گونه نیست که تمام تصمیمات و رفتارهای ما برآمده ضروری و گریزناپذیر از تمام و یا بخشی از افکارمان باشد. اندیشه و نظر مهم است و اثرگذار ولی تصمیم به عمل و اجرای آن به عوامل پیچیده ای بستگی دارد. مثلا التزام عملی به دموکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر هیچ ملازمه ای ضروری با باور قلبی و قبول نظری تمام مبانی و یا ارکان دموکراسی و حقوق بشر و یا بخش هایی از آن ندارد. نویسندگان حقوق بشر نیز هرگز در مقام اثبات برهانی و منطقی مواد اعلامیه نبوده اند و برای اقناع عقلی و نظری آن نکوشیده اند، بلکه آنان، با توجه به تجارب بشر و به ویژه دو تجربه تلخ جنگ جهانی اول و دوم، متنی فراهم آوره اند تا ملت ها و دولت ها با التزام عملی به آن هرچه بیشتر از تخاصم و درگیری فاصله بگیرند و به صلح و امنیت و عدالت نزدیک تر شوند؛ اهدافی که همواره آرزوی تمامی آدمیان بوده و هست. وانگهی، آدمی در زندگی تک منبعی نیست تا در تصمیم سازی هایش در زندگی روزمره به یک منبع مراجعه کند و بر اساس آن عمل کند؛ آبشخور فکری و معرفتی آدمی بسی متنوع اند و پیچیده و هر یک در جایی بر اندیشه و تصمیمات مان اثر می گذارند. با توجه به این ملاحظات است که رورتی می گوید اول دموکراسی بعد فلسفه.

    اگر چنین باشد (که هست) من از یک سو با توجه به دلایلی که در دست است (ولو این که اجماعی نباشد) رژیم اسرائیل را غاصب و ظالم می دانم ولی در عین حال به دلیل التزام به قانون و حقوق بین الملل و مخالف جنگ و خشونت و طرفدار جدی صلح و آشتی و مسالمت در تمام روابط انسانی و بین المللی و رعایت مصالح عالی تر، موجودیت چنین دولتی را به رسمیت می شناسم ولی در عین حال از یک سو به عنوان یک انسان مدافع آزادی و عدالت بی ابهام واقعیت ها را فاش می گویم و همزمان برای تأمین حداقل عدالت و حقوق مظلومان (هرکه و در هرکجای که جهان باشد) مبارزه می کنم. در کجای این دیدگاه و رویکرد تناقض هست؟ مگر عموم مردم چنین نمی کنند؟ در هرحال برای تحقق صلح و آشتی، لزومی ندارد که «دیگری» را مهدورم الدم بدانم، بلکه کافی است که در فرجام کار، صلح را برای بشریت مفیدتر از جنگ و خشونت بشناسم.

    به آن اسرائیلی می گویم: دوست من! صلح طلبی من «زورکی» نیست و اگر کسی در گوش شما چنین واگویه کرده، خلاف به عرض رسانده است، نشنیده بگیرید و فراموش کنید. بله! به گفته جناب صدر زاده، «راه درازی آمده ام تا بالاخره به اجبار اسرائیل را به رسمیت» بشناسم ولی اکنون تجربه و منطق و به واقع واقعیت های تلخ و ظالمانه حاکم بر جهان، مرا به این نتیجه رسانده است و نه این که کسی مرا به این تصمیم مجبور کرده باشد. در هرحال دیری است که برای منافع بیشتر به سود صلح و امنیت عمومی و از جمله فلسطینی ها و حتی امنیت اسرائیل (چنان که در همان مقاله بدان تصریح کرده ام) از صلح البته با تحقق حداقل عدالت برای طرف مظلوم و تحت ستم مضاعف دفاع می کنم.

    نکته دوم

    دوست اسرائیلی من! وفق اطلاعات من و به استناد شواهد و قراین پرشمار، علت اصلی عدم برقرای صلح نه عرفات بوده و نه حتی تندروهای فلسطینی و نه به طریق اولی امثال اشکوری! علت العلل ناکامی صلح اسرائیلی ها و به ویژه جناح تندرو و افراطی حاکم و قدرتمند در اسرائیل است. از 1948 تا کنون این اسرائیل بوده است که غالب قطعنامه های سازمان ملل را یا نقض کرده و یا نادیده گرفته و به هرحال عملی نکرده است. به ویژه در این دوران، به هر بهانه ای قلمرو بیشتری از زمین همسایگان را تصرف عدوانی کرده و گوشش نیز بدهکار هیچ بنی بشری نیست. حتی از قرار صلح اسلو به بعد نیز اسرائیل های بوده و هستند که ناقض مقررات بین الملی اند و نه تنها به قانون عمل نمی کنند بلکه با حمایت های کسانی چون رئیس جمهور فعلی آمریکا و برخی حامیانشان به یاغی گری خود ادامه می دهند. تداوم شهرک سازی غیر قانونی (چیزی که حتی آمریکایی ها ولو به ظاهر نیز مخالفش اند) عنوانی جز شرارت و یاغی گری دارد؟

    البته اذعان می کنم که خوشبختانه در کشور اسرائیل افراد پر شماری هستند که به جد حامی صلح اند و گاه با راست کیشان هم پیمانان نتانیاهو مخالفت می کنند. بسیاری از اینان، حتی با تشکیل دو دولت موافق اند و البته به گفته درست جناب صدر زاده «نه از عشق به فلسطینی ها، بلکه به خاطر منافع خودشان». بیفزایم، وفق همین گفته جناب صدر زاده، برای صلح طلبی نیازی نیست که تمام عقاید و مبانی معرفتی افراد تغییر کند و بعد صلح طلبی رخ دهد. چرا که اسرائیلی های صلح طلب، در عین وفاداری به بنیادهای صهیونیسم و حفظ منافع اساسی رژیم اسرائیل، موافق صلح اند.

    سوم. درس اخلاق

    سومین تأکید جناب صدر زاده روی اخلاق است که با انگشت نهادن روی برخی تعابیر و یا به طور کلی ادبیات نوشتار نگارنده به نکاتی اشاره کرده است. از قضا مهم ترین بخش نقدنوشته ایشان همین قسمت است.

    ایشان در این قلمرو روی دو نکته انگشت نهاده است. یکی دشنام گویی است و دیگر این که این نوع ادبیات بالضروره مولد خشونت است و از این منظر به زعم ایشان بین ادبیات نوشتار من با القاعده و داعش و . . . فرقی نیست. به این نوشته ایشان توجه بفرمایید: یهودی اسرائیلی فرضی «به خود می گوید که من این واژه ها را خوب می شناسم. او می داند و می بیند که صفحات و جملات آخر این نوع ادبیات را در پایان حماس و جهاد اسلامی و القاعده و دیگر انتحاری ها نوشته اند و در حال نوشتن اند . . .».

    در باب این فقره به چند نکته اشاره می کنم:

    نکته اول

    تعابیر به کار رفته در نوشتارم در باره اسرائیل در مجموع و به طور کلی، درست و منطبق با واقعیت است. مثلا نسبت هایی چون جعلی بودن رژیم اسرائیل، یاغی گری، افکار و اعمال فاشیستی و نژاد گرایانه و قوم گرایانه، دمل چرکین، ترریستی ترین دولت هفتاد سال اخیر جهان، دولت اشغالگر و . . . اینها دشنام به معنای اخلاقی آن نیست و به انگیزه دشنام گویی و یا اهانت بر قلم جاری نشده اند. آدم کش را «قاتل» و سارق را «دزد» خطاب کردن، دشنام نیست. مگر سازمان ملل چند بار اقدامات سرکوبگرانه ارتش اسرائیل در نوار غزه را جنایت جنگی ندانسته است؟ البته اسرائیلی ها طبعا این نسبت ها قبول ندارند و همواره تحت عنوان دروغین یهودستیزی محکومش می کنند و کسانی چون آقای صدر زاده نیز صد البته می توانند با این عناوین مخالف باشند، ولی مجاز نیستند کسانی که به صدق این گزاره ها باور دارند و برای صدق دعوی شان استدلال می کنند را از به کار بردن چنین عناوینی منع کنند و بدتر از آن، به پیروی از راست گرایان افراطی اسرائیلی و حامیانش در سطح جهانی، که سوگ مندانه رسانه های عمومی را در تسخیر خود گرفته اند، منتقدان را با برچسب افراطی و بنیادگرا و یهودستیز و دشمن صلح و مانند آنها از صحنه خارج کنند.

    قابل توجه این که، چنین معیاری دامن جناب صدر زاده را هم می گیرد. از باب مثال جدای از برخی تعابیر موهن و حداقل نامناسبی که در باره من به کاربرده اند (مانند: حرفهای شعاری، لفاظی، روضه خوانی و . . .) در باره مرشد عالی نتانیاهو و اسرائیل جناب ترامپ هم یک بار از تعبیر «مواضع ابلهانه ترامپ» و بار دیگر هم از تعبیر «مواضع احمقانه ترامپ» استفاده کرده اند. اگر اینها دشنام و اهانت نیست، پس چیست؟ اگر فرضا همین تعابیر را من درباره نتنانیاهو به کار می بردم، ایشان اعتراض نمی کرد؟

    وانگهی، چنین عناوینی را من جعل نکرده ام بلکه در این هفتاد سال در ادبیات جهانی و حقوقی و در اسناد رسمی سازمان ملل و حتی در افکار و آثار شماری از متفکران و نویسندگان آزاده و آزاداندیش یهودی نیز بسیار به کار رفته است. از باب نمونه در قطعنامه 33 79 در نوامبر 1975 مجمع سازمان ملل عبارت «نژادپرستی» برای صهیونیسم به کار رفته و این جنبش را شکلی از نژادپرستی دانسته است.

    نکته دوم

    این جمله جناب صدر زاده: «در پی خشونت کلامی ضرورتا خشونت عملی می آید»، به کلی در جای نادرستی استفاده شده است. چنان که قبلا توضیح دادم، هیچ ضرورت منطقی و جبری بین باورهای ذهنی و معرفتی و عملکردها و رفتارها نیست؛ از این رو، بسیار اند کسانی که دموکراسی را در نظر نپذیرفته و حتی با آن مخالف اند ولی خود دارای منش دموکرات هستند و بر عکس فراوانند در نظر مدافع سینه چاک دموکراسی و حقوق بشرند ولی در عمل دیکتاتور تمام عیار اند. اگر بین فکر و باور ذهنی پیوند منطقی و عملی الزام آور وجود داشت، اکنون اروپا و آمریکای مدعی وضعیت بهتری داشت. اصلا وضعیت اسرائیل خود دعوی یاد شده را تکذیب می کند. می گویند اسرائیل دموکرات ترین کشور خاورمیانه است (که ظاهرا درست هم هست) ولی همین دولت (به ویژه در قبال شهروندان عرب و فلسطینی خود) نظامی آپارتاید پدید آورده که در دیکتاتوری ترین کشورهای منطقه نیز بی مانند یا کم مانند است و رفتاری با اعراب فلسطینی دارد که در جاهای دیگر دیده نشده و نمی شود. واقعیت این است که این نوع تناقضات، هم در زندگی فردی ما فراوان است و هم در روابط اجتماعی ما و هم در روابط بین الملل و جهانی بسیار.

    نکته سوم

    اما قابل تأمل این که تمام تلاش جناب صدر زاده معطوف است به تخریب یک سویه عرفات و دیگر اعراب فلسطینی و در این سوی جهان امثال اشکوری و همتایانش. ایشان می نویسد: «عرفات اسرائیل را غاصب می خواند و فلسطینیان را مظلوم و قربانی». سخن شگفتی است. مگر جز این است؟ بعد می افزاید: «فلسطینی چون فلسطینی است به خودی خودی نه مظلوم است و نه قربانی». این هم از کرامات شیخ ماست! مگر عرفات و یا کسی دیگر گفته فلسطینی ذاتا و در وضعیت طبیعی و تاریخی خود مظلوم است و قربانی؟! فلسطینی به این اعتبار قربانی است که مطامع استعماری و صهیونیستی او را در پای زور و قدرت ذبح کرده و به این اعتبار مظلوم است که متجاوزان بیگانه و مهاجر و مهاجم با غصب خانه و تخریب کاشانه شان و با آوارگی بومیان این سرزمین به او ظلم کرده است!

    به هرحال تندروهای جنگ طلب و خشونت گرا و بنیادگرا، در هر دو سوی منازعه، حضوری جدی دارند و اینان اند که البته هر یک به سهم خود مانع صلح عادلانه بین عدالت خواهان هستند. از این رو عادلانه و اخلاقی نیست که فقط به اصطلاح به تندروهای یک طرف بتازیم و با طرف دیگر کاری نداشته باشیم و بدتر به گونه ای تحلیل کنیم که تجاوزها و متجاوزان تبرئه شوند. به ویژه باید توجه داشت که حتی بنیادگرایان مسلمان نیز در طیف بندی های سیاسی هفتاد سال اخیر، در گروه ستمدیدگان و حاشیه نشینانی هستند که عمدتا از فرط استیصال و یأس از اجرای عدالت به افراطی گری روی آورده اند. با کدام معیارهای عدالت و اخلاق می توان ظالم و مظلوم را (ولو این که مظلوم اشتباه بکند و یا افراطی باشد) تمایزی قایل نشد و حتی زشت تر مظلوم را بر ظالم رجحان نهاد؟ اگر سارق مسلحی به خانه ای حمله کرد و صاحب خانه در مقام دفاع از کاشانه سرپناه خود اشتباه هم کرد و افراطی هم شد، منطقا و اخلاقا باید اول سارق متجاوز را محکوم کرد و بعد مدافع اشتباه کار را. وانگهی، اصولا گسترش بنیادگرایی و افراطی گری در میان مسلمانان، بیش و پیش از همه وجود کانون بحران یعنی دولت اسرائیل و تجاوزهای پایدارش در منطقه است. اسرائیل مسبب الاسباب بنیاگرایی در خاورمیانه اسلامی - عربی و به طور غیر مستقیم در جهان است.

    به هر تقدیر، من اگر در فلسطین باشم در کنار «الفتح» و ابومازن می ایستم ولی مسئولیت اصلی پیدایی جریان هایی چون جهاد اسلامی و یا حماس را اعمال و رفتار اسرائیلی ها می دانم و لذا اگر قرار بر محکومیت باشد، اول باید مقصر اصلی را محکوم کرد.

    چهارم. درس رژیم شناسی

    درس چهارم جناب صدر زاده «رژیم شناسی» است که به راستی «شاهکار» است. ایشان نوشته اند که: «آخرین دولتی که می خواهد از نمد فلسطین برای خود کلاهی دست و پا کند جمهوری اسلامی ایران است؛ آن هم در تمامیت اش، چه اصلاح زندانی اش، چه نواندیش تبعیدی اش و چه فقیه کنونی اش . . .خمینی رهبر همه است». یعنی همه سر و ته یک کرباس اند! چرا که همه رژیم اسرائیل را اشغالگر می دانند و با اعمال و رفتار این تشکیلات مخالف اند و در کنار مردم فلسطین ایستاده اند و جانب مظلوم را گرفته اند و بر ظالم خرده می گیرند. این جان کلام است.

    در باره چنین تفسیر درخشانی چه می توان گفت جز اظهار تأسف عمیق؟! با این همه، برای شیر فهم شدن آن دوست اسرائیلی فرضی ناگزیر به عنوان توضیح واضحات به چند نکته اشاره می کنم.

    نکته اول

    نخست این که مگر هرچه خمینی و خامنه ای و حتی القاعده و داعش گفته اند و بگویند لزوما باطل و غلط است؟ هر فرد و یا جمع، هرچند در مجموع نادرست و غیر قابل دفاع، در عمرش ممکن است حرفهای درست و مواضع معقول و قابل دفاع هم داشته باشد. مگر در سخنان نتانیاهو حرف حساب و معقول یافت نمی شود؟ مگر ترامپ گاه سخنانی درست نمی گوید؟ در این صورت، چنین مقایسه ای مهمل و لغو است و احیانا برای ترساندن و ارعاب گفته شده است. از قیاسش خنده آمد خلق را!

    از قضا، یکی از مواضع درست آیت الله خمینی و حاکمان بعدی جمهوری اسلامی حمایت از طرف مظلوم و انتقاد و یا مخالفت با طرف ظالم در منازعه اسرائیل و فلسطین و اعراب است و این جای تحسین و تقدیر دارد. اما آنچه (حداقل از نظر من) نادرست است و جای انتقاد و حتی اعتراض دارد، فلسطینی تر شدن از خود فلسطینی هاست و در ایران عده ای هنوز در رؤیای ناشدنی محو اسرائیل هستند و با هر نوع صلحی مخالف اند؛ سیاستی که تا کنون حداقل زیانش به مراتب بیشتر بوده است تا سودش و تحمیل هزینه ای گزاف بر مردم ایران و حتی بر خود نظام جمهوری اسلامی.

    در هرحال آنچه مرا و امثال مرا به انتقاد و حتی مخالفت از رهبران جمهوری کشانده و می کشاند، صرفا حرف های نادرست نیست، بلکه عدم وفاداری به حرفهای درست و حق زیادی است که زده و می زنند ولی در عمل خلافش را انجام می دهند.

    نکته دوم

    شگفت است! باز هم از سخن جناب صدر زاده محترم وام می گیرم و می گویم واقعا باید حتی از برخی از روشنفکران و حقوق بشری های وطنی نیز مأیوس بود! چگونه و با چه منطقی می توان به صرف این که رهبر بسیاری (از جمله من) در روزگاری آیت الله خمینی بوده و یا به دلیل مقارنت و حتی یکی بودن مواضع افراد و یا جریان های مختلف و در موارد بسیار زیادی متضاد (مثلا در باره اسرائیل)، همه را با یک چوب راند و با چند جمله و صدور یک فتوای کلی (شبیه فتاوای فقهی) همه را یکپارچه کرد و مردود شمرد؟ اصولا با کدام منطق و تجربه می توان در مورد تمام افراد و جریان های رژیم متکثر و حتی متناقضی چون «جمهوری اسلامی ایران» حکم واحدی صادر کرد؟ با این منطق، لابد رضا پهلوی هم عنصری از تمامیت رژیم است که گاه با حمله خارجی به ایران مخالفت کرده و حتی ممکن است ناپرهیزی کند و از حقوق فلسطینی ها حمایت کرده و این مردمان را مظلوم بداند! ای کاش برخی از مدعیان اپوزیسیون (به ویژه در خارج از کشور) از یک صدم شجاعت اخلاقی افرادی در داخل کشور و حتی برخی از کسانی که به واقع در «تمامیت رژیم» تعریف می شوند را داشتند و حاضر بودند برای حمایت از آزادی و عدالت هزینه بدهند و به ستم در همه جای جهان بدون تبعیض اعتراض کنند.

    نکته سوم

    اما جدای از این کلیات، تا آنجا که به من مربوط می شود، من با هیچ معیاری در تمامیت رژیم جمهوری اسلامی تعریف نمی شوم. زیرا در عین اشتراک نظر با مسئولان نظام در اصل حمایت از مردم فلسطین و دفاع از حقوق حقه آنان و در اعتراض به مظالم رژیم مذهبی اسرائیل، از جهات مختلف با برخی سیاست های خارجی و منطقه ای و از جمله در قلمرو مناقشه اسرائیل و فلسطین، مخالفم. جدای از تمایزات بسیار، مهم ترین تمایز من در این مورد خاص با تمامیت رژیم آن است که من پشت سر مردم فلسطین حرکت می کنم و نه جلوتر و متمایل به جناح فتح و دولت خودگردان فعلی فلسطین هستم و از تشکیل دو دولت (و یا هر تصمیمی که جناح خواهان صلح گرفتند) حمایت می کنم. برای من اساس صلح و امنیت است و تحقق حداقل (نه حداکثر) عدالت و صد البته برای همه و نه فقط برای بچه نُنُر آمریکا و غرب.

    جناب صدر زاده از این نکته غافل است که اعلام به رسمیت شناختن اسرائیل و آن هم از جانب کسی چون من در داخل کشور، ذنب لایغفر است و حتی ممکن است کار به زندان و محکومیت برسد؟

    سخن واپسین

    در پایان می گویم که با دو توصیه جناب صدر زاده موافقم. یکی پرهیز از نفرت افکنی و تولید خشونت و دیگر نگاهی به آینده.

    اما در باره مورد نخست، واقعیت این است که به عنوان یک قاعده اهل مدارا و صلح نباید کاری کنند که خشونت و نفرت بازتولید شود و من نیز در اندیشه و گفتار و نوشتار تا کنون چنین مشی کرده و خواهم کرد ولی گاه جدال ظالم ومظلوم (چه در سطح داخل کشور و چه در سطح جهانی) چندان آشکار و آزار دهنده است که آدمی را از عمق جان می آزارد و به فریاد می آورد. با این حال توصیه جناب صدر زاده را پاس می دارم.

    در مورد دوم نیز کاملا موافقم ولی این را به معنای نادیده گرفتن واقعیات گذشته و حال و یا اعلام بی طرفی مطلق در منازعه ظالم و مظلوم نمی بینم. از قضا «گذشته چراغ راه آینده است». دفاع از مظلوم و ستیزه با ظالم، یک تعهد اخلاقی و یک وظیفه انسانی و یک تکلیف عدالت طلبانه است. نمی دانم مراد جناب صدر زاده از واگذاری گذشته های مناسبات اسرائیل و فلسطین به «روضه خوان ها» چیست؟ اگر مراد فراموشی مطلق و حتی مراد عدم ذکر حوادث هفتاد ساله است، این نه شدنی است و نه شایسته است فراموش شود. این بدان معناست که به تعبیر آیت الله منتظری «جنایتکاران» کشتار دهه شصت و از جمله کشتار بی رحمانه زندانیان سیاسی در تابستان 67 از بازماندگان و خانواده ای قربانیان انتظار داشته باشند که رذیلت ها را نه تنها فراموش کنند بلکه حتی آن را فضیلت بشناسند! چنین کاری شدنی و یا اخلاقی است؟

    من بر عکس جناب صدر زاده، معترضم که چرا روشنفکران ایرانی و دموکراسی خواهان مشهور (اعم از مذهبی و غیر مذهبی)، چندان به بزرگترین فاجعه قرن توجه چندانی نشان نمی دهند. قابل تأمل این که اینان عموما از موضع دموکراسی خواهی و حقوق بشری، از «حق تعیین سرنوشت» دفاع می کنند ولی وقتی پای حق مردم فلسطین می رسد، این حق فراموش می شود و حتی بی اعتبار می گردد. البته قطعا یکی از عوامل آن بیم از انگ خوردن است و این که کسانی آنان را خدای ناکرده در «تمامیت رژیم حاکم» تعریف کنند که صد البته فاجعه خواهد بود!

    نامه اعتراضی پس از بستری شدن هاشمی شاهرودی در آلمان

    دویچه وله - از انتشار خبر سفر سید محمود هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای درمان به خارج از کشور چند روزی می‌گذرد. سرانجام معلوم شد که او در شهر هانوفر آلمان بستری است. نامه‌ای اعتراضی به مقامات ایالتی نوشته شده است.

    روزنامه‌های آلمانی بیلد و "هانوفرشه آلگمانیه" (HAZ) روز جمعه (۵ ژانویه/ ۱۶ دی) خبر دادند که "آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی ۶۹ ساله که از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی است و جانشین احتمالی او محسوب می‌شود برای مداوا در بیمارستانی در آلمان بستری شده است."

    خبر سفر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای مداوا را دو هفته پیش سید علا هاشمی، فرزند او بدون نام بردن از کشوری خاص اعلام کرده بود. او گفته بود:« آیت‌الله هاشمی شاهرودی برای تکمیل دوره درمانی سفری به خارج از کشور کردند و بزودی باز می‌گردند و جای هیچ نگرانی وجود ندارد و خوشبختانه در سلامت کامل هستند و دروس و برنامه‌ها را پیگیری می‌کنند».

    42047520_303.jpg

    عیادت حجت‌الاسلام رمضانی، مدیر مرکز اسلامی هامبورگ از آیت‌الله هاشمی شاهرودی در بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر

    "دادستان هانوفر در حال بررسی اتهام‌های شاهرودی"

    همزمان با انتشار خبر بستری شدن هاشمی شاهرودی در آلمان، خبرگزاری "اهل بیت" (ابنا) با انتشار خبر عیادت حجت‌الاسلام رمضانی، مدیر مرکز اسلامی هامبورگ از آیت‌الله هاشمی شاهرودی، عکسی را منتشر کرد که در آن، پروفسور سمیعی نیز دیده می‌شود.

    پروفسور سمیعی در حال حاضر ریاست بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر در آلمان را بر عهده دارد.

    "فوکوس آنلاین" آلمان می‌نویسد: «پرفسور سمیعی دارای روابط بسیار خوبی با ایران است و در حال احداث یک بیمارستان در تهران است که به لحاط وسعت دوبرابر بیمارستان هانوفر است».

    "فوکوس آنلاین" می‌افزاید: «در دوران ریاست هاشمی شاهرودی بر قوه قضائیه، ایران شاهد اجرای احکام اعدام، بازداشت‌های خودسرانه و شکنجه منتقدان و چند مورد اعدام جوانان زیر ۱۸ سال بوده است».

    تجمع ایرانیان هانوفر آلمان مقابل کلینیک پروفسور سمیعی در اعتراض به بستری بودن محمود هاشمی شاهرودی:

    به گزارش "هانوفرشه آلگمانیه" (HAZ) دولت ایالت نیدرزاکسن و اشتفان وایل، نخست وزیر سوسیال دمکرات این ایالت، نامه‌ای اعتراض‌آمیز در مورد حضور هاشمی شاهرودی دریافت کرده‌اند.

    در این نامه نوشته شده است :«دستان این کشتارگر به خون مردم ایران آغشته است. او باید به اتهام "جنایت علیه بشریت" محاکمه و محکوم شود».

    براساس گزارش "هانوفرشه آلگماینه" دادستان دریافت این نامه را تایید کرده و در حال بررسی اتهام‌های مطرح شده است.

    هاشمی شاهرودی متولد شهر نجف در عراق است. او عضو فقیه شورای نگهبان، نائب رئیس دوم مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

    Nahid-Hosseiny.gif

    جنبش های اجتماعی و تاثیرات آنها که از بطن جامعه بر خاسته اند، نقشی تعیین کننده در پروسه دموکراسی سازی جامعه کنونی ایران ایفا میکنند. شناخت، مطالعه واهمیت این جنبشها چه از نقطه نظر آکادمیک و چه سیاسی در شرایط کنونی ایران حائز اهمیت فراوان می باشند. ابتدا اشاره کوتاهی به تاریخچه و نظریه های موجود در این زمینه صورت میگیرد و سپس به نقش آنها در تغییرات اجتماعی پرداخته میشود. درخاتمه، این نوشته نگاهی به جنبش اعتراضی جاری در ایران را با خود خواهد داشت.

    نظریه های موجود جنبشهای اجتماعی نوین

    جنبشهای اجتماعی نوین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر از زوایای مختلف تعریف شده، و نظریه پردازان بر حسب شرایط تاریخی و زمانی، تبیین های متنوعی را از آنها ارائه داده اند. درنتیجه شیوه های رسیدن به خواستها نیز ممکن است متفاوت باشد. این نوشته فقط به نظریه هایی می پردازد که با شرایط کنونی جامعه ایران نزدیکی های بیشتری دارد. از آنجاییکه هدف جنبشهای اجتماعی کلاسیک که در پی انقلاب و به قدرت رساندن طبقه کارگربودند، برای همه آشناست، در این نوشته تلاش میشود فقط بر جنبشهای اجتماعی نوین تمرکز شود.

    جنبش اجتماعی نوین، حرکت گروهی مردم با یک هدف مشترک در قالب یک رفتار جمعی برای تغییرات اجتماعی است که خارج از کانال و حوزه های قانونی و رسمی مستقربه ظهور میرسند. هدف جنبش های اجتماعی نوین عمدتا بهتر کردن شرایط زندگی است، همه آنها لزوما و از ابتدا قصد ساختار شکنی ندارند اما ممکن است در ادامه و گسترش خود، نظام سیاسی را مستقیما نیز هدف بگیرند. تاریخ آغاز جنبشهای اجتماعی نوین به مبارزات دانشجویان دانشگاه پاریس در 1968 بر میگردد که با سرعت، حمایت جنبش زنان و جنبش کارگری و روشنفکری در کشور فرانسه را بخود جلب کردند. جنبشی که در ابتدا خواستار تغییر در قوانین آموزشی دانشگاه بوده و از یک گروه دانشجویی شروع شده بود، میلیونها نفر از مردم شهرهای فرانسه را با خود همراه کرد و با موفقیت در مدت فقط چند هفته به خواسته های خود رسید. بعد از آن، عنوان جنبش های نوین اجتماعی وارد ادبیات جامعه شناسی ومبارزات اجتماعی بخصوص در غرب شد، اما با فراگیری جهانی اینترنت و استفاده از شبکه های اجتماعی دیگر، مرزی برای این نوع مبارزه در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته باقی نگذاشت. جنبش سبز سال 2009 میلادی (1388 شمسی) مثالی بارز از این نوع حرکت اجتماعی در ایران میتواند بحساب بیاید که در آن گروهی متکثر، با یک هدف مشترک، به طور خودخوش، و بدون رهبری و با استفاده از شبکه های اجتماعی، جنبشی را بر علیه نادیده گرفتن حق شهروندی خود به راه انداختند. اما حاکمیت با سرکوب و ارعاب، مانع دست یافتن این جنبش به هدف خود شد. جنبش های بهار عربی نیز از زمره جنبشهای اجتماعی نوین بحساب می آیند. میتوان گفت اهداف دموکراسی خواهانه و گسترش آن بسمت استقرار یک سیستم دموکراتیک حکمرانی، شاید مهمترین دغدغه فکری جنبش های نوین اجتماعی دوران اخیر بوده است.

    در دهه 1970 جنبشهای نوین اجتماعی مورد توجه و بحث فراوان نظریه پردازان جامعه شناسی قرار گرفتند، از آن زمان تاکنون، تغییر شرایط زندگی و بخصوص جهانی شدن تکنولوژی، معنا وشیوه های مبارزه در این جنبش ها نیز دچار تحول ساخته است و آن را بیش از گذشته به عنوان یک پدیده اجتماعی پیچیده و قابل مطالعه در مرکزتوجه جامعه شناسان و مراکز تحقیق و مطالعه کنشهای مردمی در دانشگاهها قرار داده است. در اینجا بهتر است گفته شود که درزمینه جنبش های نوین اجتماعی در ایران کار زیادی صورت نگرفته اما میتوان ازتلاشهای دکتر سعید مدنی دراین زمینه به عنوان یک آغاز یاد کرد.

    در غرب، از جمله نظریه پردازانی که تئوری جنبشهای نوین اجتماعی را درزمینه جامعه مدنی پایه گذاری کرده اند آلن تورن، آلبرتوملوچی و مانویل کاستلز هستند، که هرکدام به مضمون و معنی این پدیده اجتماعی به شکلی از اشکال تنوع و تحول بخشیده اند. این چنین بنظر میرسد، نوشته های مانویل کاستلز بیشتر با شرایط و ویژگی های ایران نزدیکی دارد.

    آلن تورن به مسئله فرهنگی در جنبش های اجتماعی توجه دارد ودر واقع آنرا موتور تغییرات اجتماعی میداند. اومعتقد است که كنش اجتماعي، باعث نظم در روابط اجتماعي میشود و جنبشهاي اجتماعي عوامل جمعي كنش اجتماعي هستند. این جنبشها دائما در طی یک پروسه، زندگی انسانها را دچارتغییر و تحول میکنند.

    آلبرتو ملوچی (1) مسئله بسیج منابع را مطرح میکند و اینکه این جنبشها معمولا از هیجان مقطعی برخوردار هستند، و معتقد است که جامعه صنعتی بشدت فردی شده و اساسا افراد هستند که از طریق کنشهای اجتماعی سعی دارند به زندگی خود معنا ببخشند و نه بوسیله داشتن رهبر، آگاهی طبقاتی، دلبستگی های مذهبی و یا قومی خود را تعریف کنند.

    مانویل کاستلز مسئله بحث و ستیز در مورد هویت جمعی را وظیفه اصلی جنبشهای اجتماعی میداند و معتقد است که سوشیال مدیا تاثیر مهمی در زندگی امروزه ما داشته است، او از قدرت ارتباطات در دهکده جهانی صحبت میکند (2). او در کتابش به نام "شبکه‌های خشم و امید: جنبش‌های اجتماعی در عصر اینترنت"، از جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی نوین یاد میکند ولی بیشتر کار و تحلیل او وقایع تونس و مصر را مورد توجه قرارمیدهد وبه دلایل نامعلومی کمتربه جنبش سبز می پردازد(3).

    شکست یا موفقیت جنبشهای نوین اجتماعی

    بر اساس شرایطی که شاهد هستیم نمی توانیم ادعا کنیم جنبشی شکست خورده و یا پیروز شده است. چون هر کدام از این تصورات، یک امر نسبی بوده و نیاز به داده های متعدد و تحلیل دقیق دارند. اما ما شاهد جنبشهایی هستیم که در آنها عنصر ازادیخواهی، دموکراسی و حقوق شهروندی دیده میشود. این جنشبها از قبل وجود داشته و الان هم تحت شرایط خاصی دوباره چهره می نمایند. یعنی جنبشها را باید نه بطور مقطعی بلکه باید به عنوان یک پروسه مورد تحلیل قرار داد ، بطور مثال اگر آنها در شعار اولیه خود شکست خوردند، نباید تصور کرد پس بطور کامل دیگر تمام شده اند. در ایران امروز، ما شاهد جنبش زنان، جنبش داتشجویان، جنبش کارگری، جنبش معلمین، جنبش دفاغ از محیط زیست و جنبش های قومی هستیم. ممکن است هر کدام از این جنبشها، جنبشهای کوچکتری را نیز در درون وپیرامون خود دارا باشند. مثلا جنبش نه به حجاب اجباری، جنبش یک میلیون امضا و جنبش تحصیلی زنان همه در حیطه جنبش زنان می گنجند که هر کدام دارای شعار خاص خود نیز بوده و هستند، اولی برای حق پوشش، دومی برای تغییر قانون و جنبش تحصیلی زنان با شعار نانوشته "تحصیل برای تغییر" وارد میدان شده اند. یعنی ما در مضمون این جنبشها هم حق فردی و هم حق قانونی و هم حق کار و تحصیل را به وضوح مشاهده میکنیم، که در نظر اول فقط خواستار تغییر سبک زندگی خویش هستند ولی در کل یک جنبش اجتماعی آگاهانه ای را شکل میدهند که خواسته های سیاسی معینی را با شیوه ها وابزار مسالمت آمیز در چشم انداز حرکت خود قرار داده اند. البته فراموش نکنیم که جنبشها دارای فازهای مختلفی هستند، ممکن است قصد اصلاح و رفرم به درجاتی معین خواست اولیه آنها بوده باشد، ولی اگر نهادهای حکومتی مستقر به خواسته های آن جواب ندهند، ناگزیر بسمت شعارهای ساختارشکنانه و انقلابی روی می آورند. مثل جنبش سبز سال 1388، که ابتدا با شعار "رای من کو" شروع گردید در فاز بعدی، شعار "مرگ بر دیکتاتور" را نیز در لیست خواسته های آن وارد کرد(4)، اگرچه این جنبش نتوانست به خواسته اولیه خود دست یابد، اما از آنجاییکه یک جنبش خودخوش، وبدون رهبری مشخص در معنای کلاسیک آن بود، و بطور وسیعی از شبکه های اجتماعی برای ارتباط گیری و خبر رسانی وبه حرکت در آوردن نیروهای خود استفاده میکرد، ما بطور مکررشاهد تاثیرات آن در سطح کنشهای جمعی اجتماعی که در سالهای بعد از فروکش کردن آن تاکنون در ایران به ظهور رسیده اند بوده ایم. از جمله در انتخابات ریاست جمهوری دور اول و دوم اقای روحانی، و در مراسم تدفین آقای رفسنجانی، شرکت کنندگان بر خواسته های سال 1388 خود تاکید کردند. در جنبش های اجتماعی نوین بهارعربی نیز ما شاهد جنبش با فازهای متفاوت بودیم. در تونس کشته شدن یک دستفروش که با اعتراض مردم به این حادثه در سال 2010 شروع شد، به خواست پایین کشیدن بن علی رئیس جمهور آن کشور منجر شد ودرنهایت هم چنین خواستی تحقق یافت. در سال 2011 درمصر، جنبش مردمی ابتدا با تظاهرات در میدان التحریر شروع شد ولی به علت مقاومت حکومت، به انقلاب و سرنگونی حسنی مبارک منجر شد(5). آنتونیو نگری می گوید مقاومت مردمی امری جاودانه، پایدار و مستمر در جوامع است که متناسب با شرایط تاریخی جامعه در اشکال متفاوت پدیدار می شود.

    نقش سوشیال مدیا در جنبش های نوین اجتماعی

    در دنیای امروز گسترش ارتباطات، پیدایش دنیای مجازی و شبکه های اجتماعی تاثیرات انکار ناپذیری را در روابط انسانها و بخصوص در جنبش های اجتماعی نوین بر جای میگذارند. داشتن یک تلفن همراه متصل به یک شبکه اجتماعی، کافی است تا شما را در بطن مسایلی که در اجتماع پیرامون شما میگذرد قرار دهد، کستلز سه ویژگی مهم جنبش های اجتماعی نوین را در "انقلاب فناوری اطلاعات، جهانی سازی، و شبکه سازی" توضیح میدهد(6).

    امروزه دیگر آموزش ودسترسی به آگاهی درمدرسه و دانشگاه رفتن خلاصه نمیشود، شیوه های مختلف یادگیری، و دسترسی به اطلاعاتی که قبلا در انحصار کانونهای مختلف قدرت و ثروت بودند؛ پایان دوران اختناق و سانسور را رقم زده است. بدون شبکه های اجتماعی که در دنیای مجازی به هم میرسند، جنبشهای اجتماعی به این صورتی که تا بحال پیش رفته است، نمی توانست سر زمینهای دنیای خاورمیانه را در نوردد. حکومتها میتوانند اخلال کنند ولی نمی توانند برای همیشه مانع ارتباط گیری افراد یک اجتماع شوند. جنبش های اخیر در خاورمیانه و شمال افریقا بدون استفاده از شبکه های اجتماعی متصل به هم در دنیای مجازی نمیتوانستند امکان ایجاد تعییرات اجتماعی را فراهم کنند. البته تاثیرات زیانباراین شبکه ها نیز طرف دیگرمعادله است که نباید از کانون توجه دور بماند که در مقاله دیگری به آن می پردازم.

    توضیحی در مورد مراحل مختلف جنبشهای اجتماعی نوین

    جنبشهای اجتماعی نوین به عنوان یک پروسه از مراحل مختلفی عبور میکنند. دریک توضیح خلاصه احتمالا بتوان این پروسه را در چهار مرحله توضیح داد.

    مرحله اول آن تشخیص مسئله ومشکل یک گروه اجتماعی است که در طی زمان معینی در اذهان شکل گرفته و تبدیل به یک سوال جدی شده و به عنوان مشکل عمومی تبیین میگردد، در این مرحله راههای ارتباطی نیز جستجو میگردد. برای بسیج نیرو، امروزه شبکه های اجتماعی نقش ارتباطی را ایفا میکنند.

    درمرحله دوم اعتراض و شورش بیرونی شروع میشود که مهمترین شکل بروز آن تجمعات خیابانی است. افراد با پایگاه طبقاتی مختلف ونظریات متنوع تحت عنوان یک شعاراصلی، وارد یک حرکت و کنش جمعی آشکار میشوند. این اعتراضات، گرچه معمولا مسالمت آمیزند، اما در صورت بی اعتنایی، بی تفاوتی ویا مقاومت و خشونت نهادهای دولتی نسبت به خواسته های کنشگران، میتوانند به اشکال خشونت آمیز گذر کنند. اگر جنبشی بتواند از مراحل اول و دوم که در واقع آمادگی گرفتن اولیه برای شروع حرکت است با موفقیت طی کند و توسط قدرت مستقر و یا نهادهای وابسته به آن سرکوب نشود امید به موفقیت وچشم انداز نتیجه بخش آن افزایش می یابد. چون سرکوب حرکت جمعی، شانس کسب و رسیدن به هویت جمعی معنی دار را که در مرحله سوم انجام میگیرد از بین میبرد.

    اما مرحله سوم این جنبشها بسیار مهم اند، چون افراد معترض ناچار به پیدا کردن وتعریف یک هویت جمعی برای توضیح، توجیه و مشروعیت بخشی وتداوم واستمرار کنش جمعی خویش هستند. هویت جمعی یعنی شناسنامه جنبش، یعنی ظرفی که معترضین هدف اصلی و استراتژی خود را درآن می گنجانند. در واقع شرکت کنندگان از این طریق خود را معنی کرده و به جامعه پیرامون خود اعلام میکنند که چه کسانی هستند و چه میخواهند. هویت جمعی عامل تعیین کننده ارتباط و اتصال شرکت کنندگان به یکدیگر بوده، و شرط تداوم حرکت در جهت خواست های تعیین شده است. در عین حال در جریان مبادلات خود بخودی ویا آگاهانه خبری، فکری ونظری بین افراد ذینفع در کنش اجتماعی، تشابهات و اشتراکات و یا مرزبندهای نظری شکل میگیرند، ممکن است همه هدف مشترکی را پی بگیرند ولی شیوه های مختلفی را برای رسیدن آن ارائه کنند. اینجا دیگر مرزبندی صورت میگیرد و لزوم تشکیل جمعیت ها، احزاب و سازمانهای جدید طرح شده، و یا این که در گیر شدن سازمانهای مستقر و موجود مرتبط با آن کنش اجتماعی به میان کشیده میشود. البته این مرحله در جریان وبستر حرکت، و کنش و واکنش متقابل جنبش با نهادهای مستقر متعلق به قدرت و دولت، و سازشها و گفتگوهای احتمالی بین آنها به تکوین و تکامل و نقطه پایان خویش میرسد. اما اغلب و معمولا در کشورهای در حال توسعه خشونت و سازش ناپذیری حاکمان به مانع اصلی تحولات و تغییرمورد نظر کنش و جنبش اجتماعی تبدیل میشود.

    در مرحله چهارم جنبش، درگیری معترضین ابعاد وسیعی بخود میگیرد و چون معمولا شبکه های اجتماعی ستون اصلی ارتباطات و بسیج نیرو را درمیان معترضین ایفا میکند، آسیب پذیری آنها حرکت به جلو را سختتر ویا کنش اجتماعی را با تاخیر مواجه میسازد. اما اگر نیروی جنبش از مرحله سوم بگذرد، و نیاز به سازماندهی و مدیریت و رهبری داشته باشد، آنگاه در طی مرحله چهارم، جنبش به یک مجموعه ای نیاز دارد که حرکت جمعی به جلو را مدیریت کند. در نتیجه افراد توانا و دوراندیش و صاحب نظریکه در میان شرکت کنندگان خود را نشان داده اند، کمیته رهبری را تشکیل میدهند. ولی شیوه مدیریت و رهبری هرمی و از بالا به پایین نیست بلکه افقی است، و همین نوع مدیریت این اجازه را به افراد میدهد که شرکت کنندگان همیشه دارای نظر معین بوده، و در بررسی ونقد وجمعبندی حرکت، مشارکت فعال داشته و در مقام هم تصمیم گیرو هم مجری در جنبش نقش ایفا کنند، نکته ای که کاستلز به آن اشاره دارد.

    نگاهی به ایران

    اگر درمورد خود ایران این بحث را ادامه دهیم، باید این واقعیت را قبل از هرچیز در نظر بگیریم که تقریبا 60 درصد از جمعیت ایران از نظر سنی در زیر 35 سال قرار دارند، نصف جمعیت ایران بعد از انقلاب اسلامی متولد شدند، اکثریت جمعیت شرکت کنندگان در جنبشهای اعتراضی بین 20-30 سال دارند (7). به همین دلیل نیز استفاده از شبکه های اجتماعی فیسبوک، تویتر، تلگرام و اینستاگرام به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است، در سال 2008 یعنی قبل از جنبش سبز، تا 65 درصد از دانشجویان دانشگاهها به دختران اختصاص داشت، در حال حاضرعلیرغم ایجاد موانع بسیار، هنوز هم دختران دانشجو در اکثریت هستند. شهرنشینی رواج بیشتری پیدا کرده و همینطور تبادل افکار و نظر با بیش از 5 میلیون نفر ایرانی که در غرب زندگی میکنند و مسافرت خود ایرانیان داخل به کشورهای مختلف، امکان ارتباط گیری با دنیای واقعی را برای آنها فراهم میسازد. دیگر نیازی نیست فردی دانشگاه برود و یا عضو حزب و تشکیلاتی باشد که یاد بگیرد که او در این دنیا دارای حق و حقوقی است، چنین بنظرمیرسد که فعالیت سیاسی دیگرامری جداگانه نیست، بلکه مردم سیاست را میخواهند زندگی کنند، آنان نیاز به شغل، مسکن و آزادیهای فردی و اجتماعی دارند. علیرغم استبداد و سانسوراز طرف حکومت، جامعه ایرانی دارای رشد خوبی از نظر درک اجتماعی است، جامعه مدنی رشد کرده است، و همه این عوامل باعث شده که فرصتهای مهمی برای تغییر اوضاع کشور و استمرار و تداوم خواستهای دموکراتیک فراهم گردد، قدرت و تحمل مردم ما در جنبش سبز کم نبود، آنها مسالمت آمیز از یک حق صحبت کردند، ولی توسط حکومت سرکوب شدند اما ریشه های جنبش برای تغییر همچنان بر جای خود استوار ماند و مشروعیت نظام را برای همیشه زبر سوال برد، و امروز شورشها و خیزشهای خیابانی جاری در نقاط مختلف کشور به نوعی و در ابعادی ادامه همان جنبش است، ولی ما این بار شاهد تحول کیفی شعارها نسبت به آن مقطع هستیم و همینطوراین جنبش از نظر طبقاتی و جغرافیایی محدودیت جنبش سبز را نیز ندارد.

    در سال 2009 مردم از فاز تحمل حکومت مذهبی هنوز نگذشته بودند وهنوز هم به اصلاح طلبانی که به مردم باورانده بودند که تغییرات گام به گام با رهبری آنها تنها راه تغییرات مثبت در کشور است اعتماد میکردند و به همین دلیل هم همین مردم در انتخابات دو دوره آقای روحانی فعالانه شرکت کردند، اما آقای روحانی بهر دلیلی نتوانست به خواسته های مردم عمل کند، مردم از روحانی نیز عبور کردند و حتی هیچ اثری از شعارهای مذهبی سابق را در اعتراضات خود باقی نگذاشتند، این بار هدف اصلی معترضین به زیر سوال کشیدن ضرورت وجودی نظام حاکم بود، " ملت گدایی میکند، آقا خدایی میکند، " آخوندها حیا کنید، مملکت را رها کنید" و "مرگ بر دیکتاتور" همه در جهت نفی کلیت نظامی است که هدف واحد مشترک معترضبن را اشکار میکند. البته شعارهای دیگری مثل " سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن، سیاست خارجی رژیم را زیر سوال کشیده و سیاست اصلاح طلبان و اعتدالیون و اصولگرایان حکومتی را با بیان " اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا"، شکست خورده اعلام میکند. از روی شعارهای داده شده میتوان ادعا کرد که جنبش دموکراسی خواهی در ایران یک گام بزرگ نسبت به جنبش سبز سال 2009 به پیش بر داشته است. اکنون دیگر شیوه مبارزات مردم اغلب و بطور مستمری "جنبشی" شده است، نپذیرفتن این واقعیت، ما را برای ایجاد تغییرات اجتماعی به عقب می برد. جنبش زنان، جنبش حفظ محیط زیست، جنبش کارگری، جنبش قومی و جنبش دانشجویی از زمره جنبشهای جاافتاده و موثر در تغییرات اجتماعی ایران بوده اند که باید هرچه بیشتر در جهت هماهنگی وبه هم پیوستگی برای رسیدن به خواسته های همگانی مشترک مورد حمایت و تشویق و تقویت قرار گیرند.

    ریشه اصلی اعتراضات جاری

    همانطوریکه در بالا اشاره رفت، مردم ما برای انجام اصلاحات، صبورانه منتظر ماندند و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز به امید کمی تغییر، شرکت فعال داشتند، اما بنظر میرسد که نتیجه ای نگرفته اند. زلزله کرمانشاه و نادیده گرفتن مردم در آن منطقه توسط تمامی ارکان حکومت، ایرانیان را تکان داد، بیکاری، فقدان آزادی های فردی، بی اعتنایی مفرط به خواسته های اقشار کم درآمد وکارگری، بی توجهی به غارت اموال مالباختگان، افزایش بودجه سپاه پاسداران ونهادهای صرفا مصرف کننده دینی حاکم، ادامه کمکهای میلیاردی سالیانه حکومت ایران از بودجه کشور به یمن و سوریه وحزب الله لبنان، دیگر نمیتوانست از سوی اقشار گسترده مردم ناراضی کشور بی پاسخ بماند. جرقه واقعی این پاسخ برعکس ادعاهای موجود نه تلاش افراطیون حکومتی در مشهد وخراسان برای سازمان دادن اعتراض برعلیه دولت روحانی، بلکه سه برابر شدن قیمت تخم مرغ بود. ریشه اصلی نارضایتی عمیق موجود در سراسر کشور را باید در بی اعتنایی نظام حاکم به سرنوشت مردم وعدم مدیریت صحیح اداره کشورجستجو کرد. امروز کل نظام هدف است و بهمین دلیل ما آثاری از شعارهای مذهبی و اصلاح طلبان حکومتی نمی بینیم. مردم حکومت مذهبی نمی خواهند. جنبش حاضر حتی اگرسرکوب شود، درزمانی دیگربا فازی نوین وقدرتمند دوباره سربلند خواهد کرد.

    دکتر ناهید حسینی

    4 ژانویه 2018

    References:

    [1] https://www.memrise.com/course/349256/political-sociology/3/

    [2] Castells, M., (2009), Communication Power. Oxford: Oxford University Press

    [3] Castells, M., (2015), Networks of outrage and hope, social movements in the Internet age

    [4] Madani, S., (2010). 'The Green Movement continues today in the stage of consolidation in the

    form of art, literature, politics and lifestyle', interview with Iran green voice In Farsi language, published on 15 May2010. http://www.irangreenvoice.com/article/2010/may/15/3320

    [5] Castells, M., (2015(. 'Networks of Outrage and Hope', Social Movements in the Internet Age,

    second edition. Enlarged and updated. Policy Press (Pp:21-72, 256-262).

    [6] Castells. M., )2002(. local and global: Cities in the Network Society, Volume 93, Issue 5, Pp: 548-

    558, December 2002

    [7] Nabavi. N. (2012). Editor, Iran from Theocracy to the Green Movement. Published by PALGRAVE

    MACMILLAN, Pp: 39-55, 123-137

    rouya-toloui.jpgیک هفتە ازتداوم تظاهرات اعتراضی ایرانیان کە چشمان جهانیان را بە خود خیرە کردە می گذرد. شعارهای تظاهر کنندگان حاکی از ظهور یک جنبش سکولار با خواست تحولات بنیادین است کە بە طور واضح و شفاف خواهان برچیدە شدن بساط حکومت مذهبی در ایران می باشد. اگر چە ظهور خیابانی سرنگونی خواهان ساختار شکن ناگهانی بە نظر می رسد، اما این جنبش ریشەای عمیق در چهار دهە سرکوب و انباشت مطالبات و وعدەهای محقق نشدە دارد. ظرفیتی کە اشباع شدە و اکنون دیگر فوران می کند. اعتراضات خیابانی بارها در مناطق مختلف ایران روی دادە، اما هیچگاه اقبال گسترش در دیگر مناطق را با این وسعت نداشتە است. این گستردگی و این رادیکال بودن شعارها و خواستەهاست کە بسیاری از مخالفین را بە ناتوانی حاکمیت در سرکوب کامل اعتراضات امیدوار کردە است.

    ویدیوهای مختلف شهروندان خبرنگار حاکی از حضور شجاعانە زنان در این اعتراضات است. زنان هم در تظاهرات خیابانی، هم در حال شعارنویسی بر دیوارها و هم بە صورت شهروندان فیلمبردار و گزارشگر دیدە می شوند. کسانی کە شاهد انقلاب ۱۳۵۷ در دوران کودکی و نوجوانیمان بودەایم، حضور فعال زنان را در آن زمان نیز بیاد داریم. صرف حضور گستردە زنان در آن انقلاب موجب آزادی، بهبود وضعیت و ارتقای حقوقشان نشد بلکە بر عکس، زنان از اولین سرکوب شدگان انقلاب ۱۳۵۷ بودند کە نە تنها تظاهراتشان بر علیه حجاب اجباری در هفدە اسفند ۱۳۵۷ سرکوب شد، بلکە حقوق قانونی دوران سلطنت پهلوی را هم از دست دادند.

    تجربەی چهار دهە تبعیض جنسیتی طاقت فرسا بە زنان می آموزد کە این بار بایستی کاملا آگاهانە و هوشیارانە در جنبش اعتراضیی کە احتمال دارد سرآغاز انقلاب دیگری باشد مشارکت نمایند. زنان باید نە تنها در اعترضات، بلکە در پیروزی و دستاوردهای پس از آن هم سهیم باشند و حق برابر خود را بگیرند. چنانچە حضور زنان از هم اکنون همراه با آگاهی های فمینیستی و جنسیتی، مطالبات مشخص، کارتیمی و شبکەای، سازماندهی گروهی و اعمال تواناییهای لیدرشیپ و رهبری گروهی باشد، هیچ کس نخواهد توانست پس از پیروزی این جنبش اعتراضی افقی کە خوشبختانە تا حال حاضر رهبر کاریزمای واحدی با قابلیت تبدیل بە دیکتاتور آیندە را ندارد، دوبارە زنان را بە حاشیە و کنج خانەها براند. درواقع زنان امروز ایران از پشتوانەی سالها تجربەی غنی مشارکت کمابیش زنان در جنبش زنان ایران برخوردارند کە در نوع خود یک جنبش شبکەای و افقی بودەاست. در وهلە حساس کنونی می توان از تجربیات جنبش زنان استفادە کرد و حتی موانع و ضعف های آن را ارزیابی و نقد کردە و اشتباهاتش را تصحیح نمود.

    از موارد مهم حضور آگاهانەی زنان تنظیم شعارهایی با مضمون برابری طلبی جنسیتی و حمل شعار نوشتەها و یا فریاد آن شعارها در تجمعات است. حتی اگر تعداد زنان کمتر از مردان باشد یا طنین صدایشان در غریو صدای مردان ادغام گردد باز هم دوربین های شهروندان خبرنگار بە شکار لحظەهای حضور زنان و اشتراک آنها در شبکەهای اجتماعی کە اتفاقا نقش برجستەای در اطلاع رسانی اعتراضات کنونی دارند، خواهد پرداخت. پس صدای زنان و خواستەهایشان بە گوش خواهد رسید، کافیست کە زنان مشارکت کنندە آگاهانە شعارهای خود را مطرح نمایند. فراموش نکنیم کە تکرار خواستەهای برابری طلبی و رفع تبعیض خواه ناخواه آنها را ملکە اذهان خواهد ساخت.

    در خیزشها و انقلابات همیشە از زنان بە عنوان نماد مشارکت درپوسترها و عکس ها استفادە شدە است. بسی حائز اهمیت است کە زن شجاع امروز ایران کە جان بر کف نهادە و علی رغم تمامی مخاطرات در اعتراضات شرکت می کند تنها در پوسترهای هیجانی تحسین آمیز، و تشویق کنندە خلاصە نگردد. حضور زن در این پوسترها با همت و خواست خود زنان می تواند معنادار گردد. در کنار همەی پیامهای پوسترها می توان پیام های برابری طلبی و احقاق حقوق مسلم زنان را ماهرانە گنجاند. بە عنوان مثال هنگامی کە پوسترهایی با تصویر مشتهای گرەکردە طراحی می شوند، مطمئن گردیم کە مشتهای گرە کردە زنان و مردان با هم دیدە می شوند. اگر تنها مشتهای مردانە در تصویر دیدە شوند این برداشت بە ذهن متبادر می شود کە انقلاب و خیزش امری مردانە است و باید آنرا "مردانە" انجام داد و بە ثمر رساند.

    شعارهای دادە شدە در تظاهرات نیز بە لحاظ بار جنسیتی بسیار حائز اهمیت هستند. برخی شعارها درعین اینکە بە ظاهرحالتی دعوت کنندە دارند، اما می توانند کاملا بار منفی جنسیتی داشتە و ضد زن باشند. بە عنوان مثال اخیرا ویدیویی در فضای مجازی دست بە دست می شد کە تظاهر کنندگان فریاد می زدند: "بی غیرتها" نشستن، "زنان" بە ما پیوستن! چنین شعاری حاوی تبعیض جنسیتی و توهینی بزرگ بە زنان است. این شعار عملا بە کسانی کە مشارکت نکردەاند می گوید کە ما گروهی از "مردان" در حال خیزش و انقلابیم . پس ای "مردانی" کە بە ما نپیوستەاید، شما از "زنان" هم کمتر و پست تر هستید! فراموش نکنیم کە ما بە پا خواستەایم چون از وضع موجود ناراصی هستیم و می خواهیم تغییر مثبتی ایجاد کنیم. یک تغییر بسیار مهم تغییر در فرهنگ زن خوار پنداری است. چنانچە زنان و مردان آگاه و مخالف تبعیض جنسیتی در حین تظاهرات بە مخالفت با طرح چنین شعارهایی برخیزند و یا در شبکەهای اجتماعی بە بازبینی و نقد شعارها بپردازند، می توان از تکرارچنین اشتباهاتی اجتناب ورزید.

    پایان سخن اینکە بدون شک ما شاهد تنوعات بسیاری در مشارکت کنندگان در خیزش اعتراضی هستیم. این تنوع و تفاوت در خواستەها ومطالبات شامل زنان و جنبش زنانی ها هم می شود. یکی از حسن های جنبش جهانی زنان بە رسمیت شناختە شدن تفاوتها در طی موج سوم فمینیزم است. این حسن را می توان در برهە حساس کنونی کە بە اتحاد و همکاری همگان نیاز است بە کار گرفت و از آن بهرە برد. لزومی ندارد کە همە ما یکسان فکر کنیم و مطالبات یکسانی داشتە باشیم. کافیست تفاوتها را بە رسمیت شناخت و بە آنها احترام گذاشت. بە عنوان مثال زنان ملیت ها و اقوام و طبقات مختلف ایران طبق تئوری اینترسکشنالیستی از لایەهای تودرتو و درهم تنیدەی تبعیض رنج می برند و همە مطالبات آنان را نمی توان تنها دررفع تبعیض جنسیتی خلاصە کرد. از همین روی بە رسمیت شناختن لایەهای مختلف تبعیض، تلاش برای رفع آن و دوری کردن از ادبیات سیاسی غلط حاکم کە بە هرگونە تلاش برای رفع تبعیضهای ملیتی بە دیدەی تردید و نگرانی می نگرد بسیار حائز اهمیت است. قبل از آنکە تسلیم ادبیات غلط سیاسی فعلی شویم و با توهمات مختلف از هم دور گردیم بە یاد آوریم کە بە ثمر نشستن این خیزش بە همەی ما نیاز دارد، حتی اگر بە صورت شبکەها و دستەهای مختلف فعالیت می کنیم.

    رویا طلوعی

    ۱٤ دی ماه ۱۳۹٦

    huthie_missiles_010518.jpgتعدادی دیگر از شاهزداگان عربستانی بازداشت شدند

    یورونیوز - افراد دستگیر شده با تحصن در کاخ سلطنتی در ریاض تلاش داشتند مخالفت و اعتراض خود را به سیاست های جدید ریاضت اقتصادی نشان دهند.

    مقامات عربستانی در اقدامی جدید یازده شاهزاده دیگر معترض به سیاست های اقتصادی آل سعود را بازداشت کرده اند.

    رسانه های عربستان با اعلام این خبر یادآور شدند افراد دستگیر شده با تحصن در کاخ سلطنتی در ریاض تلاش داشتند مخالفت و اعتراض خود را به سیاست های جدید ریاضت اقتصادی نشان دهند. اجرای این سیاست ها دولت را موظف می سازد پرداخت هزینه استفاده شاهزادگان از خدمات عمومی و نیز فاکتورهای آب و برق آنها را قطع کند.

    به نوشته روزنامه اینترنتی «سبق» شاهزادگان معترض پس از امتناع از ترک کاخ و اصرار بر محقق شدن خواسته هایشان توسط نیروهای گارد سلطنتی بازداشت شدند.

    به گزارش این نشریه اینترنتی پرداخت خسارت مادی مرتبط با صدور حکم اعدام برای یکی از وابستگان نزدیک آنها از جمله دیگر خواسته های شاهزداگان دستگیر شده بوده است.

    عربستان سال گذشته میلادی دهها نفر از اعضای خانواده سلطنتی و تنی چند از تجار و مسئولان بلند پایه دولت را در راستای آنچه «مبارزه با فساد» نامیده شد، دستگیر و در یک هتل مجلل زندانی کرد. بیست سه تن از دویست فردی که ماه نوامبر در عربستان سعودی به اتهام فساد مالی دستگیر شده بودند اخیرا پس از مصالحه مالی و پذیرفتن پرداخت وجه تعیین شده از سوی دولت این کشور آزاد شدند.

    عربستان سعودی، بزرگترین صادر کننده نفت در جهان برای مقابله با کاهش درآمد نفتی که بر اساس تخمین ها این کشور را در سال جدید میلادی با 195 میلیارد ریال کسری بودجه مواجه خواهد کرد به سوی اجرای سیاست های ریاضتی و اصلاحی سوق داده است. کاهش یارانه ها، دریافت مالیات بر ارزش افزوده و قطع بودجه اختصاص یافته برای پرداخت هزینه های مصرفی اعضای خانواده سلطنتی از جمله اصلاحات برنامه ریزی شده در این کشور است که قرار بوده از ابتدای سال جاری میلادی به اجرا در آید.

    تحلیلگران معتقدند این اقدام دولت عربستان بخشی از برنامه ها و طرح های جدید محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور برای ایجاد اصلاحات است که بیش از مبارزه با فساد و حاکمیت قانون یکدست سازی حکومت و حذف مخالفان و رقبای داخلی را هدف قرار گرفته است.

    mohammadHashemi_010518.jpgرادیو زمانه - محمد هاشمی، استاد حقوق اساسی دانشگاه شهید بهشتی با دفاع از اعتراضات سراسری در ایران گفت «مجوز گرفتن برای برگزاری تجمع با منطق قانون اساسی سازگار نیست».

    این استاد شناخته شده حقوق اساسی حق تجمع را حقوق بنیادین و اولیه دانست و گفت:

    «در قانون اساسی جمهوری اسلامی حق تشکل و حق تجمع وجود دارد و هر دو به رسمیت شناخته شده است هرچند شرط و شروطی برای آن در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال در این تجمعات افراد نباید مسلح باشند یا حرکت آنها مخل مبانی اسلامی باشد. البته این به آن معنی نیست که آزادی مردم در تجمع را محدود کنیم.»

    او گفت طبق اصل ۹ قانون اساسی هیچ مقامی حق ندارد آزادی‌های مشروع را حتی با وضع قانون سلب کند.

    محمد هاشمی ضمن دفاع از تظاهرات چند روز اخیر در ایران، این اعتراضات را انتقادی به مشکلات معیشتی و محدود شدن برخی آزادی‌ها در ایران دانست.

    این اعتراض‌ها تا کنون بیش از ۲۱ کشته بر جا گذاشته است. دو هزار تن نیز در ارتباط با آن بازداشت شده‌اند.

    به گفته نویسنده کتاب «حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران»، اینکه مقامات از مردم می‌خواهند برای تجمعات و پیگیری اعتراضات از مقامات بالا مجوز دریافت کنند، با روح قانون اساسی سازگار نیست.

    دولت، وزارت کشور و مقامات نظامی و قضایی بارها این اعتراضات را غیرقانونی خوانده‌اند.

    وزارت کشور در ایران از مردم می‌خواهد تا پیش از انجام هر راهپیمایی یا تجمعی از این وزارتخانه مجوز بگیرند.

    این درحالی است که بنابر اصل ۲۷ قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راه‏پیمایی‏ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است».

    در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز معترضان با استناد به همین اصول قانون اساسی تجمعات خود را قانونی و عملکرد حکومتی را غیرقانونی توصیف می‌کردند.

    اعتراضات سراسری پنج‌شنبه هفتم دی در مشهد و شهرهای دیگری در استان‌های خراسان رضوی و جنوبی آغاز شد. راهپیمایان در این جنبش که یکی از شعارهای اصلی آن «نان، کار، آزادی» است، به گرانی و فساد اقتصادی و گسترش بیکاری و همچنین استبداد سیاسی معترضند. مردم تا کنون در ۷۲ شهر معترضان به خیابان آمده‌اند.

    paolo_010518.jpgپائولو کوئیلو، نویسنده برزیلی که در ایران بسیار شناخته شده است، توییتی علیه رضا پهلوی، آخرین ولیعهد ایران منتشر کرد.

    کوئیلو در واکنش به سخنان رضا پهلوی در توییتر خود خطاب به او نوشت: "ساکت شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ سازماندهی کرد، مردم ایران برای حمایت از کشورشان بر می‌خیزند."

    در پی تظاهرات اعتراضی اخیر و فیلتر شدن بعضی شبکه‌های اجتماعی در ایران، رضا پهلوی در گفتگو با رویترز گفته بود که دولت امریکا باید شرکت‌های ارتباطاتی و اینترنتی را تشویق کند به ایرانیانی که علیه رهبر روحانی کشورشان دست به اعتراض زده‌اند، خدمات ارائه بدهند.

    پائولو کوئیلو بعد از ذکر این سخنان رضا پهلوی و انتشار توییتی شدیداللحن، در پاسخ به یک کاربر توییتر که از او حمایت کرده و توییتش را تایید کرده بود، نوشت: "من از مردم ایران حمایت می‌کنم نه از افراد سبک‌مغزی مانند این وارث تاج و تخت که مثل بسیاری دیگر در همین توییتر خواستار دخالت خارجی هستند."

    _99483191_pauolo.jpgاین توییت پائولو کوئیلو که در توییتر حدود ۱۴/۵ میلیون دنبال کننده دارد، تا این لحظه ۸۷۴ بار بازنشر شده، حدود ۵۰۰ پاسخ گرفته و حدود سه هزار بار لایک شده است.

    افرادی که به آقای کوئیلو پاسخ داده‌اند را به می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛ کسانی که او را تشویق کرده‌اند و گفته‌اند از موضع‌گیری و عدم انفعال او راضی هستند و کسانی که او را متهم به دخالت در امور ایران کرده‌اند و سلطنت‌طلبانی که علیه او توییت کرده‌اند.

    از جمله توییت‌هایی که در پاسخ به آقای کوئیلو منتشر شده توییتی است با هشتگ ShutUpPaulocoelho و عکسی که کتابهای آقای کوئیلو را درحال سوختن در آتش نشان می‌دهد.

    نویسنده کیمیاگر، این توییت را بازنشر کرده و نوشته: "من در سالهای اخیر به این صحنه‌های سوزاندن کتابهایم در بسیاری از کشورهایی که می‌خواهند رسم نازی‌ها را در سوزاندن کتاب زنده نگه‌دارند، عادت کرده‌ام و معتقدم ایرانی‌ها بدون دخالت خارجی، خودشان حرف آخر را درباره سرنوشتشان می‌زنند، آنها به اندازه کافی قوی و باهوش هستند."

    آقای کوئیلو در توییترش نوشته توییت‌هایش را پاک می‌کند.

    کتاب‌های زیادی از آقای کوئیلو همچون کیمیاگر، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد و کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم بارها در ایران ترجمه و تجدید چاپ شده‌اند. او در سال ۷۹ شمسی، زمانی که بین اهالی کتاب در ایران محبوبیت فراوان پیدا کرده بود به ایران سفر کرد.

    آثار کوئیلو را مترجمان متعددی ترجمه و چندین ناشر منتشر کرده‌اند اما آقای کوئیلو آرش حجازی را مترجم رسمی آثار خود و انتشارات کاروان را ناشر رسمی خود در ایران می‌داند.

    آقای حجازی، که پزشک است، در حوادث سال ۸۸ در آخرین دقایق زندگی ندا آقا سلطان قصد نجات او را داشت و از سوی عده‌ای به قتل ندا آقاسلطان متهم شده بود. او همواره این ادعا را رد کرده است.

    آقای حجازی پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری، از مدیریت انتشارات کاروان استعفا کرد. در بهمن سال ۸۹ محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد وقت گفت که آثار پائولو کوئیلو در کتابفروشی های ایران در دسترس عموم است و فقط مجوز ناشر آثار او در ایران که "یک فراری ضد انقلاب" است، لغو شده است.

    آقای کوئیلو در آن زمان از تعطیلی موسسه "ناشر رسمی آثارش" ابراز تاسف کرد و گفت که درباره موضع وزیر فرهنگ ایران نسبت به انتشارات کاروان قضاوت نمی کند، ولی واقعا خوشنود است که کتاب هایش همچنان می توانند در ایران چاپ و توزیع شوند.

    کتاب های آقای کوئیلو همچون کیمیاگر بارها در ایران ترجمه و تجدید چاپ شده است. این کتاب به ۷۰ زبان ترجمه شده و تاکنون بیش از ۶۵ میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. آخرین اثر آقای کوئیلو که به فارسی ترجمه شده "جاسوس" نام دارد.

    MohsenRezaiدویچه وله - محسن رضایی مانند برخی دیگر از مقامات جمهوری اسلامی مدعی شد طراحی اعتراضات اخیر ایران در اربیل عراق انجام شده است. در سناریوی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افراد جدیدی به بازیگران این صحنه اضافه شده‌اند.

    روایت رسمی حکومت جمهوری اسلامی از آنچه "پشت صحنه اغتشاشات اخیر" خوانده می‌شود رفته رفته شکل می‌گیرد و از زبان شخصیت‌های مختلف رسانه‌ای می‌شود.

    هسته اصلی این روایت همان چیزی است که در چهل سال گذشته از فرط تکرار دیگر بسیاری از حامیان حکومت را نیز قانع نمی‌کند و بعضا به سخره گرفته می‌شود؛ در "منطق" حکومت مبتنی بر ولایت فقیه سرنخ همه اعتراض‌ها و ناآرامی‌ها به "دشمنان خارجی"، آمریکا، اسرائیل، سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین خلق می‌رسد.

    در مورد اعتراض‌های گسترده‌ای که هفتم دی ماه از مشهد آغاز و به بیش از صد شهر ایران کشیده شد نیز در بر همین پاشنه می‌چرخد، منتها ترکیب "دشمنان خارجی" بسیار متنوع‌تر از پیش شده است.

    رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای ۱۲ دی ماه با اشاره به حرکت‌های اعتراضی، بدون نام بردن از کشور خاصی گفته بود "دشمنان ایران" هم پیمان شده‌اند تا برای "نظام اسلامی" مشکل ایجاد کنند.

    روایت دخالت "دشمنان" از زبان دادستان

    دو روز بعد محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور ادعا کرد آمریکا، اسرائیل و عربستان طرحی برای "یکسره کردن کار [جمهوری اسلامی] در بهمن ماه بخصوص تا ۲۲ بهمن" ریخته بودند که قرار بود از طریق دو "اتاق عملیات" در اربیل عراق و هرات افغانستان به اجرا گذاشته شود.

    منتظری می‌گوید سرپرستی "اتاق عملیات" در اربیل را مایکل دی‌اندریا بر عهده داشته که مطابق برخی گزارش‌ها از خرداد ماه امسال مسئول عملیات ایران در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) شده است.

    Telegramسخنگوی هیات رییسه مجلس شورای اسلامی با تشریح نشست غیرعلنی صبح امروز مجلس با حضور وزرای اطلاعات، کشور، دبیر شورای عالی امنیت ملی، جانشین فرمانده سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و رییس سازمان صداوسیما، گفت که رفع فیلتر تلگرام منوط به تعهد مدیران آن شد و مقرر شد وزارت ارتباطات تعهدات الزام‌آور را برای رفع فیلتر اخذ کند.

    به گزارش «انتخاب»، بهروز نعمتی در نشست خبری ظهر امروز (یکشنبه) خود در جمع خبرنگاران، اظهار کرد: مجلس امروز جلسه مشورتی با مسئولان امنیتی داشت که در این جلسه در خدمت وزرای اطلاعات، کشور، جانشین فرمانده کل سپاه، فرمانده نیروی انتظامی و رییس سازمان صداوسیما بودیم و از ابعاد مختلف به موضوع اغتشاشات دو هفته گذشته پرداخته شد و نمایندگان از کمیسیون‌های مختلف مواردی را مطرح کردند.

    Washingtonبه گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، منابع آگاه و افراد نزدیک به دولت «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور آمریکا می‌گویند مقام‌های امنیتیِ کاخ سفید در حال تدوین راهبردهایی برای حمایت از «تظاهرات‌ها» در ایران و تشدید آنها هستند.

    وبگاه «واشنگتن‌فری‌بیکن»، وابسته به نومحافظه‌کاران آمریکایی با گزارش این خبر افزود مقام‌های کاخ سفید، همچنین درگیر مباحثاتی درباره حفظ یا عدم حفظ توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 با توجه به وقوع اغتشاشات در ایران هستند.

    دولت ترامپ بایستی ظرف دو هفته آینده طبق تعهدات آمریکا در توافق هسته‌ای برجام درباره تمدید یا عدم تمدید معافیت‌های تحریمی علیه ایران تصمیم‌گیری کند. برخی از مقام‌های کاخ سفید می‌گویند ادامه معافیت‌های تحریمی باعث تداوم حکومت ایران خواهد شد.

    89D3F655-70E1-4EE6-98A1-9E7BF1B33CA6.jpegزیتون- فائزه مهرابی: محمد جعفر منتظری دادستان کل کشور مایکل دآندریا، مسئول سابق مبارزه با تروریسم سازمان سیا را «طراح اصلی» تجمع‌های اخیر دانسته است. فردی که به «آیت‌الله مایک» مشهور است. مایکل دآندریا، کارشناس ضد تروریسم که در دولت دونالد ترامپ مسئول میز ایران در سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا،سی‌آی‌ای شده، به القابی مانند «شاهزاده تاریکی» و«آیت‌الله مایک» مشهور است.

    همسرش مسلمان است و برای اینک‌که بتواند با او ازدواج کند به اسلام گرویده. او یکی از شخصیت‌های فیلم‌هایی است که درباره مرگ اسامه بن لادن رهبر القاعده ساخته شده. مایکل دآندریا در این فیلم‌ها نماز هم می خواند. او مسئولیت تعقیب اسامه بن لادن را به عهده داشته است.

    پس از انتصاب او به سمت مدیر میز ایران در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، روزنامه وال استریت جورنال، به نقل از مقام‌های آمریکایی اعلام کرد که سی‌آی‌ای دفتر جدیدی که به طور اختصاصی به امور ایران می‌پردازد ایجاد کرده است و این نشان می‌دهد دولت دونالد ترامپ، ایران را در اولویت برنامه‌های خود قرار داده است. طبق این گزارش، از این به بعد تمام پرسنل، منابع و کارشناسان امور ایران در سازمان سی‌آی‌ای زیر نظر این دفتر کار خواهند کرد.

    MohammadHashemiبه گزارش ایلنا، محمد هاشمی رفسنجانی رئیس اسبق رسانه ملی و رئیس دفتر مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، جمعه ۱۵ دی ماه و در آستانه سالگرد درگذشت آن مرحوم با حضور در برنامه تلویزیونی «دستخط» به سوالات مجری برنامه در حوزه های مختلف پاسخ داد؛

    متن کامل گفتگوی این برنامه به شرح زیر است؛

    «در این برنامه در خدمت مهندس محمد هاشمی رفسنجانی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما و اخوی مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هستیم.

    س: ان شالله خوب هستید؟ رفع کسالت شده؟

    الحمدالله رو به بهبود هستیم.

    س: چون در سالگرد ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هستیم، از ایشان شروع کنیم. این یک سال بر شما چطور گذشت؟

    خیلی سخت! به هر حال برای ما خیلی سخت بود. تحمل فراغ ایشان مشکل است واقعا. چون من بعد از انقلاب و در این سی و چند سال گذشته با ایشان خیلی مانوس بودم. در این ۸-۷ سال گذشته من مسئول دفتر ایشان بودم و هر روز با هم بودیم.

    س: ارتباط نزدیکی داشتید. چند سال از شما بزرگ‌تر بودند؟

    ۸ سال بزرگ‌تر بودند.

    Emadedin_Baghi.jpgگفت‌وگوی «وقایع‌اتفاقیه» با عمادالدین باقی

    وقایع اتفاقیه شماره ۵۱۷ - پنجشنبه ۱۴ دی ص1و۱۳۹۶

    با وجود اینکه در یادداشت کوتاهی در صفحات اینستاگرام و تلگرام خود بیان کرده بودم که چرا سخن نگفتن درباره رخدادهای اخیر در شهرهای مختلف را ترجیح می دهم اما آقای محمد جمالی خبرنگار گروه سیاسی روزنامه همین مسئله، یعنی آنچه در تماس تلفنی وی در باب امتناع از مصاحبه گفته بودم را به عنوان نگاه دیگری به این حوادث منعکس کرد.

    *همانطور که مطلع هستید مسئولان از فروکش کردن هیجانات و اعتراضات خبر داده‌اند، از نظر شما آیا پیامی که مردم در این روزها داشتند توسط مسئولین شنیده است؟

    در این مورد در روزهای اخیر بنده اظهار نظری نکردم و طی یادداشتی در کانال خودم و اینستاگرام توضیح دادم که چرا علاقمند نیستم در این مورد اظهار نظر کنم. دلیلش این است که حرف‌های اصلی و جدی را نمی‌توان زد. حرف‌هایی که در این ایام گفته می‌شود اگرچه بعضا ارزشمند هستند، اما معتقدم حرف‌های اصلی و اساسی که باید گفته شود نیست، چه در مورد علل و ریشه ها و چه در خصوص نتایج و راه حل ها، حرف‌هایی نیست که باید گفته شود. به عبارت دیگر صرفا بخش مجاز آن بیان می‌شود، آن بخش‌هایی که به کسی برنخورد و کارشناسان برای بررسی ریشه‌ها و علل این مشکلات احساس آرامش نمی‌کنند. به همین دلیل بنده مدتی است ناراحتم که همیشه مجبوریم طوری حرف بزنیم که منعی برای انتشار نداشته باشد و به عبارتی بخش مهمی از حرف ها را خودمان سانسور می کنیم و اینطور حرف‌ها هم خیلی گره‌گشا نیست، از این جهت در این موضوع وارد نشدم و الان اعتقادم این است که کسانی که باید پیام این اتفاقات را بگیرند قطعا نگرفته‌اند و حرف‌هایی هم که می‌زنند تعارفات است، البته وقتی رییس‌جمهور می‌گوید حق اعتراض محفوظ یا شفافیت لازم است و مردم فضای بازتر می‌خواهند نشان می‌دهد که او متوجه شده است ولی به هرحال شخص ایشان که تعیین کننده نیست، قدرت‌ها وگروه‌های ذی نفوذ دیگری هم تعیین کننده هستند که به نظر این پیام را نگرفته‌اند.

    *البته حق محفوظ است اما آیا شرایط تحقق این حق هم وجود دارد؟ و بعد از فروکش کردن ماجرا سازوکاری وجود دارد که اعتراضات به درگیری نیانجامد؟

    بنده در یادداشتم پیشتر نوشته‌ام که در مورد این حوادث نه می‌توان ریشه‌یابی درست و علمی انجام داد و نه راه حل ارائه کرد چراکه راه‌حل‌هایی که می خواهیم بیان کنیم قطعا رسانه‌ها امکان چاپ ندارند و برای خود ما هم تبعات دارد. من معتقدم فروکش کردن این حوادث، موقتی است کما اینکه در دهه‌های اخیر هم بارها این اتفاق افتاده است ولی چون دفعات قبل هم هیچ‌وقت پیام این اتفاقات شنیده نشده دوباره تکرار شده است و هر بار روند حوادث در این چند دهه شدیدتر بوده و هر بار خطرناک‌تر شده است، به این دلیل که مسائل هیچ‌وقت درست ریشه‌یابی نمی‌شود و کسی برای این کار نیز احساس امنیت نمی‌کند. بخش متصلب تصمیم گیر در ایران کمتر به نظرات کارشناسی اهمیت می‌دهد، به همین دلیل من سودی نمی‌بینیم و ترجیحم بوده است که در این بحث به کل سکوت کنم.

    *فارغ از محدود‌ه‌ای که برای رسانه در انشار اخبار وجود دارد شما عملکردشان را با وجود همین وضعیت چطور می‌بینید؟ آیا توانستند آن‌طور که بایسته بود عمل کنند؟

    بله آنچه در توانشان بوده است را انجام داده‌اند، ولی بخش قبلی صحبت‌های من پاسخ این سوال شما نیز هست، بالاخره با این مسائلی که بیان شد طبعا روزنامه‌ها هم نمی‌توانند همچون امثال من آنطور که بایسته است به طرح مسئله بپردازند.

    *بلاخره ما با بعضی محدود‌یت‌ها مواجه هستیم.

    ببینید آنقدر خط قرمز ها زیاد و دایره این محدودیت‌ها تنگ است که نه روزنامه‌ها قادرند وظیفه خودشان را درست انجام دهند و نه من به عنوان کارشناس قادرم حرفم را با احساس امنیت بیان کنم. تکرار می‌کنم به دلیل خط قرمزهای زیاد و فراوان و تنگ نه می‌شود ریشه‌یابی کرد نه راه حل داد و نه اخبار را منعکس کرد .در نتیجه درجا می‌زنیم و این حوادث هم موقتی خاموش می‌شود. کمااینکه هر بار که اتفاق افتاده است هر بار شدید‌تر و بعد هم شدیدتر خواهد شد . به این دلیل که مطلبی که باید شنیده شود شنیده نمی شود .

    *بلاخره ما در این فضا تلاش می کنیم تحرک داشته باشیم!

    بله تحرک از بی‌تحرکی بهتر است همین نه بیشتر .ولی معنای آن نیست که کاری که در خور است انجام می‌شود

    9thday_010518.jpgرادیو فردا، گزارش ها حاکی است که جمعه ۱۵ دی ماه درنهمین روز از اعتراضات، شماری از شهرهای ایران شاهد تجمع اعتراضی بودند.

    در شبکه های اجتماعی تصاویری از تظاهرات اعتراضی در تهران، تاكستان، خمين،اراك، مشهد، قزوين، رشت و لاهيجان منتشر شده است.

    گزارش ها حاکی است که طی ۹ روز اخیر دست کم ١٠١ شهر شاهد تظاهرات اعتراضاتی بوده اند.

    فیلم های منتشر شده بیانگر حضور گسترده نیروهای امنیتی در خیابان‌های تهران است. با این حال، تجمع اعتراضی درحوالی خیابان شانزده آذر و ولیعصر برگزار شده است .

    تصاویر از منتشر از بازی بازی تراکتورسازی و استقلال در تبریز نیز نشان می دهد که تماشاگران شعار «مردم آذربایجان ذلت نمی‌پذیرد» سر داده اند.

    ganji_010518.jpgاکبر گنجی

    آخوندهای درباری مواجب بگیر: مقدس یا نابود کننده اسلام؟

    فیلسوفان سیاسی دوران ماقبل مدرن می گفتند قدرت سیاسی را به "فردی عادل" واگذار کنید تا دنیا خوب و عادلانه شود. نگرش آنان به قدرت سیاسی، ایده آلیستی و اوتوپیایی بود. احتمالاً نیکو ماکیاولی (۱۵۲۷- ۱۴۶۹) اولین فردی بود که با نگاهی واقع گرایانه ، سرشت قدرت سیاسی و سیاستمداران را برملا کرد. در شهریار نوشت می خواهد فقط "به حقیقت امور چنانکه امور واقع نشان می دهند بپردازد و نه به انگاره های خیالی". لرد اکتون(۱۹۰۲- ۱۸۳۴)، مورخ انگلیسی، در نامه ای به اسقف مندل کرایتون در پنجم آوریل ۱۸۸۷ ،کل واقعیت و حقیقت قدرت سیاسی را در یک سخن مشهور خلاصه کرد و گفت: "قدرت فساد می ‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق. مردان بزرگ همیشه مردان بدی هستند، حتی وقتی که به جای اقتدار از نفوذ خود استفاده می ‌کنند". شارل دو منتسکیو(۱۷۵۵- ۱۶۸۹) راه برونشویی در برابر همگان نهاد: قدرت را باید با قدرت مهار کرد. تفکیک قوا ، اولین گام برای کنترل قدرت سیاسی و کاهش آفات و مفاسد آن بود. در واقع ادعای واقع گرایانه فیلسوفان سیاسی دوران آغازین مدرن این بود: قدرت سیاسی اولین فضیلتی را که از آدمی می ستاند، قدرت عدالت ورزی است.

    رابطه آیین ها با صور محقق شده تاریخی آنان

    ادیان شرقی (بودیسم، هندوئیسم، کنفوسیوئیسم، و...) ، ادیان غربی ( یهودیت، مسیحیت، اسلام، و...) و ایدئولوژی ها (سوسیالیسم، مارکسیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، نئولیبرالیسم، سرمایه داری، و....) وقتی از ایده های انتزاعی عریان به تاریخ و زمین گام نهاده و نظام های سیاسی ساخته اند، آن نظام های محقق شده، با آن آیین و ایدئولوژی چه ارتباطی دارند.

    چپ ها که نمی توانستند میلیون ها جنایت در اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی و بلوک شرق سابق را بپذیرند، "سوسیالیسم محقق" را از سوسیالیسم واقعی متمایز کردند. مسلمانان هم گفتند:"اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیب/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست". بدین ترتیب، یک راه فرار از مسئولیت پذیری این است که صورت های تحقق یافته تاریخی ناپذیرفتنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و مارکسیسم و لیبرالیسم و...را از اصل آئین جدا ساخته و محصول "خوانش نادرست" و "عملکرد ناصواب" پیروان قلمداد سازیم. این کاری است که پیروان هر دین و ایدئولوژی ای انجام می دهند.

    اما مخالفان و دشمنان یک دین و یک ایدئولوژی، تمامی مفاسد و سرکوب ها و جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت را به ذات آن دین یا ایدئولوژی فرو می کاهند. یعنی می گویند، تمامی این آفات، معلول و محصول ذات خود این ایدئولوژی است(البته کلیه ادیان و ایدئولوژی ها فاقد ذات ثابت ارسطویی بوده و هستند).

    حقیقت این است که میان یک دین و ایدئولوژی با صورت تاریخی محقق شده اش نسبتی برقرار است. اما در این جا با رابطه ای علت و معلولی مواجه نیستم. یک روایت از یک مکتب محقق می شود، اما به هر حال، روایت های گوناگون یک دین یا یک ایدئولوژی ، خوانش های همان دین یا ایدئولوژی هستند. در تک تک موارد باید نشان داد که "این ایده" خاص به "فلان پیامد" منتهی شده است. به عنوان مثال، شکاف طبقاتی و نابرابری های گسترده، پیامد سرمایه داری افسار گسیخته است. به همین دلیل، کشورهای اسکاندیناوی- که دولت هایشان انواع خدمات اجتماعی را به شهروندان ارائه می کنند- شاهد بالاترین نرخ برابری بوده و هستند.

    نگرش و رویکرد آیت الله خمینی به قدرت سیاسی

    آیت الله خمینی نظریه پرداز ولایت فقیه بود. او قدرت سیاسی و اقتصادی را "حق ویژه" فقیهان قلمداد می کرد. پیش از انقلاب ساده باورانه می گفت قدرت سیاسی را به فقها بسپارید، آنان با اجرای احکام فقهی، جهان را بهشت می سازند و آن وقت معنای عدالت را در خواهید یافت. اگرچه در دست گرفتن قدرت توسط او، موجب تغییرات اساسی در دعاوی پیش از انقلابش شد، ولی تا آخر عمر، بر قدرت ولی فقیه افزود و نظریه ولایت فقیه را به نظریه ولایت مطلقه فقیه تبدیل کرد و در واقع فقیه را نه جانشین امام زمان و پیامبر، یا همسطح آنان، بلکه به خدا تبدیل کرد(اکبر گنجی،"خدا مرده است، زنده باد دولت"، در بود و نمود خمینی، وعده بهشت، برپایی دوزخ ، صص ۴۳۴- ۴۱۳).

    با این که در دوران رهبری آیت الله خمینی کشور درگیر جنگ بود و درآمدهای ناچیز دولت صرف جنگ و نیازهای اساسی مردم می شد، او می دید که رفتار روحانیت در قدرت در حال تغییر است و پیامد طبیعی آن این است که نگاه مردم هم به روحانیت و فقیهان در حال تغییر است.

    اصطلاح "آخوندهای درباری" یکی از تعابیر آیت الله خمینی بود. او در پایان دهه ۱۳۴۰در انتهای کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه فرمان داد عمامه های آخوندهای درباری را از سرشان بردارید، کتکشان بزنید و از حوزه ها اخراجشان کنید. فقیه واقعی مدافع حقوق ملت و آزادی و استقلال آنان است.

    پس از انقلاب، آیت الله خمینی بازهم از "آخوندهای درباری" سخن گفت(وقتی آیت الله منتظری هفته وحدت میان شیعیان و سنیان را اعلام کرد و برخی آخوندها مخالفت کردند، آنان را "آخوندهای درباری" نامید). آخوندهای درباری کسانی بودند که با گفتار و رفتار خود، کل روحانیت را بی حیثیت و اسلام را بی اعتبار می ساختند. می گفت، مخالفان با چشم های تیزبین خود، از این به بعد، هر گفتار نادرست و رفتار ناشایست یک روحانی در قدرت را به کل روحانیت و اصل اسلام تعمیم خواهند داد.

    پاسخی به گزارش دروغین صدا و سیما! شاهین صمدپور درباره فیلترینگ تلگرام از قشرهای مختلف مردم:

    و این هم تاثیرات مثبت فیلتر‌شدن تلگرام! طنزی از علیرضا رضائی:

    تجمع گروهی از ایرانیان شهر هانوفر آلمان در مقابل کلینیک مغز و اعتصاب پروفسور سمیعی در اعتراض به بستری بودن محمود هاشمی شاهرودی

    بی بی سی - شماری از ایرانیان در آلمان با تجمع مقابل بیمارستانی که محمود هاشمی شاهرودی در آن بستری است، خواهان ممانعت از بازگشت آقای شاهرودی به ایران و محاکمه او به اتهام نقض حقوق بشر شدند.

    آقای هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین قوه قضاییه ایران، برای درمان به هانوفر آلمان سفر کرده و در کلینیک جراحی اعصاب هانوفر بستری است.

    سفر درمانی رئیس مجمع تشخیص به خارج انتقادهای زیادی را به دنبال داشته است.

    منتقدان گفته‌اند مسئولان ایرانی باید از همان خدمات پزشکی و درمانی بهره‌مند شوند که اکثریت ایرانیان به آنها دسترسی دارند.

    دیوارها رسانه‌اند. دیوارنوشته‌ها در حافظه تاریخ باقی می‌مانند و به نسل‌های بعد نشان می‌دهند در برهه‌‌های زمانی مشخص خواسته مردمان یک سرزمین چه بوده است. دیوارنوشته‌هایی از تظاهرات سراسری در شهرهای مختلف ایران را ببینید. [لینک به گزارش تصویری]

    42044940_303.jpgاز انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تا امروز در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی ایران در اهمیت "دیوارنویسی" بسیار نوشته شده است. کتاب‌ها منتشر شده و در رسانه‌های رسمی بارها به نقش و اهمیت "دیوارنویسی" در پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ پرداخته‌اند. با گذشت حدود ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامی، به نظر می‌رسد باز هم "دیوارنویسی" در ایران رونق گرفته است. [لینک به گزارش تصویری]


    مردم مورد علاقه رهبری

    | No Comments

    کاریکاتور از : بهنام محمدی

    mardommoredealagheRahbar.jpg

    دیدار، رضا مقصدی

    | No Comments

    Reza_Maghsadi_new.jpg*

    *

    *

    zn.jpgسال گذشته بود، جان
    با همه‌ی غم ِ جهان
    عاشق یک ترانه شد.

    سال گذشته بود، دل
    در تپش ِ یگانه‌اش
    شاعر این زمانه شد.

    خنده به خنده با توام
    سال ِ جوانه‌های سبز!
    آبی ِ بیکرانه را
    در رگ ِ من روانه کن!

    منتظران ِ عشق را
    شادی ِ هر ترانه کن!

    abutalebi_010518.jpgایران آنلاین - حمید ابوطالبی فعال شدن لایه‌های پیچیده اعتراضات اجتماعی، صرفا اقتصادی نیستمشاور رئیس جمهوری در یک رشته توئیت، از آیت الله خاتمی، خطیب نمازجمعه تهران بابت انتساب همه اعتراض های اخیر به گرانی ها و برجسته کردن نقش دولت در این زمینه انتقاد و تاکید کرد که دولت‌ ستیزکردن جامعه به نفع امنیت ملی نیست.

    حمید ابوطالبی با بیان اینکه درخطبه‌های امروز نمازهای جمعه به حق بودن شروع اعتراضات و شنیده شدن حرف مردم اشاره کرد، نوشت: این سخنان، سخنانی نیکو و مبین این امر است که این حق به رسمیت شناخته شده و قرار است همیشه به آن احترام گذاشته شود؛ چراکه مبنای آن قانون اساسی بوده و ربطی به دولت ها ندارد.

    وی اضافه کرد: اما ضرورت دارد بپذیریم که فعال شدن لایه‌های پیچیده اعتراضات اجتماعی، نمی‌تواند گزینشی و صرفا اقتصادی باشد؛ زیرا انرژی آزاد شده از کنش‌های اجتماعی مبتنی بر نارضایتی‌های چند دهه‌ایِ اقتصادی، عامل تحرک و گسترش دیگر لایه‌های کنشگری اجتماعی است.

    مشاور رئیس جمهوری تا کیدکرد: لذا باید نسبت به گام‌زدن در این حوزه هشیار باشیم. چراکه گسست‌ اجتماعی برآمده از آن، به آسانی ترمیم نشده و دولت‌ستیزکردن جامعه به نفع امنیت ملی نبوده؛ و راه‌ حل مشکلات مزمن کشور، سوق دادن کنش‌ها و لایه‌های نارضایتی به سمت دولت نیست. همه باور دارند تمام تحولات پس از انتخابات به هم مرتبط‌‌ند.

    hamidAbutalebi1111.jpg

    کارتونی از «چیرد رویاردز» کارتونیست هلندی

    azadiRahbariGame.jpgمعترضانی که در محله بختیاری خمینی‌ شهر کشته شدند

    photo_2018-01-05_11-59-58.jpgبدون شرح!

    aynafaskeshKH.jpg

    --------------------------------------------------------------------------------------

    -گزارش‌ها حاکی است که به رغم تدابیر شدید امنیتی،‌ شامگاه پنج‌شنبه بار دیگر تجمع‌های اعتراضی در تهران و چند شهر دیگر برگزار شده است.

    -خبرگزاری آسوشیتدپرس از مقر سازمان ملل در نیویورک از آغاز جلسه اضطراری شورای امنیت درباره اعتراضات اخیر ایران خبر می‌دهد.

    - نماینده فرانسه تاکید کرد هر تغییری در ایران باید از طرف خود مردم ایران و از داخل ایران رخ بدهد.

    - نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، گفت در سال ۱۳۸۸ جهان از معترضان در ایران حمایت نکرد، اما این بار که مردم ایران خود به اراده خود اعتراض می‌کنند، آمریکا کنار آنها می‌ایستد.

    - نماینده بریتانیا در جلسه شورای امنیت خواهان توجه به خواسته‌های مشروع معترضان و همچنین حق اعتراض مسالمت‌آمیز شد و از کشته شدن معترضان اظهار تاسف کرد و از ایران خواست تا به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه سفر به ایران را بدهد.

    - سفیر چین ضمن برجسته کردن دیگر مسایل خاورمیانه، اعتراضات در ایران را مساله داخلی این کشور را دانست و شورای امنیت را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این موضوع دانست.

    - پس از چین، نماینده روسیه هم در موضع‌گیری مشابه به آمریکا تاخت و با اشاره به آیین‌نامه‌های شورای امنیت بررسی "مشکلات داخلی" ایران را ورای صلاحیت شورای امنیت دانست. نماینده روسیه با اشاره به اعتراضات داخلی آمریکا نظیر "جنبش اعتراضی اشغال وال استریت" گفت آن هم مسایل داخلی آمریکا بود و جای رسیدگی به آن در شورای امنیت نبود.

    محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران در توییتر به این جلسه واکنش نشان داده و نوشته است: "شورای امنیت به تلاش آشکار آمریکا برای دست‌کاری و ربودن ماموریت این شورا نه گفت. اکثریت بر لزوم پایبندی به برجام تاکید کردند و بر پرهیز از دخالت در امور داخلی دیگر کشورها سخن گفتند. یک اشتباه بزرگ دیگر از سوی دولت ترامپ در صحنه سیاست خارجی."

    --------------------------------------------------------------------------------------

    در حاشیه راهپیمایی پس از اقامه نماز جمعه امروز:

    hashiehfriprayer11.jpgدو صندوق بازنشستگی ایران ورشکست شدند

    وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران بحرانی است. یک مقام دولتی از ورشکستگی دو صندوق «لشگری» و «بازنشستگی کشوری» خبر داده است و می‌گوید که موج بعدی اعتراض‌ها از سوی بازنشستگان خواهد بود.

    حمایت مولوی عبدالحمید از اعتراضات سراسری در ایران

    مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل تسنن زاهدان در نماز جمعه این شهر از خواسته‌های مردم معترض که در روزهای اخیر به خیابان‌ها آمده‌اند حمایت کرد و گفت مردم خواهان «تغییرات» هستند.

    مولوی عبدالحمید، جمعه ۱۵ دی در نماز جمعه زاهدان گفت: «بسیاری از سیاست‌ها و قوانین در شعبه‌ها و شئونات مختلف نیاز به تغییر دارند. بسیاری از قوانین تجربه‌ شده‌اند که پاسخگوی نیاز جامعه نیستند و نیاز به اصلاح دارند. هر قانونی که نتواند مشکلات مردم را حل کند و مانعی بر مسیر حل مشکلات ایجاد کند باید تغییر داده شود.» او با اشاره با اعتراضات سراسری اخیر مردم گفت: «مسئولان امر باید به تجمعات و راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیزی که این‌ روزها در کشور در جریان است توجه کنند و حرف معترضان را بشنوند.»

    بیانیه اعتماد ملی

    حزب اعتماد ملی در بیانیه‌ای که روز پنج‌شنبه منتشر شد هشدار داد که برخورد خشونت‌آمیز با مردم معترض «پیامدهای ناگوارتری خواهد داشت».

    در این بیانیه که در وب‌سایت رسمی این حزب منتشر شده است ضمن تاکید بر این که اعتراض و انتقاد مسالمت‌آمیز «حق مردم» است هشدار داده شده است که «صاحبان قدرت، از صدر تا ذیل، باید بدانند که مسئولیت ایجاد شرایط موجود کشور بر عهده آنهاست و همگی باید پاسخگو باشند».

    حزب اعتماد ملی همچنین تاکید می‌کند که «باید این نظام پالایش و درمان شود، [و] ساختارهای سیاسی معیوب مثل نظام انتخاباتی اصلاح شوند».

    عقب‌نشینی دولت و مجلس: «انرژی گران نمی‌شود»

    در ادامه مخالفت نمایندگان مجلس شورای اسلامی با افزایش قیمت حامل‌های انرژی، یک عضو هئیت رئیسه مجلس می‌گوید: بهای برق، آب و گاز یک ریال هم گران‌تر نخواهد شد.

    به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، «ایسنا»، غلامرضا کاتب عضو هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی صبح جمعه ۱۵ دی عضو از عدم افزایش حقوق نمایندگان مجلس در سال آینده خبر داد.

    میانجیگری روسیه؟

    خبرگزاری فرانسه گزارش می‌دهد که روسیه که پیشتر با برگزاری جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره اعتراضات ایران مخالفت کرده بود خواستار مذاکره «پشت درهای بسته» در این باره شده است.

    پس از آن که اعلام شد شورای امنیت روز جمعه به درخواست آمریکا نشستی اضطراری درباره اعتراضات ایران برگزار می‌کند، سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، تشکیل چنین نشستی را «مخرب و مضر» توصیف کرد.

    احمد خاتمی: صدای «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» باید خفه شود

    احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران روز ۱۵دی، در خطبه‌های نماز جمعه در واکنش به تجمعات اعتراضی چند روز اخیر در ایران به انتقاد شدید از فضای مجازی پرداخته و گفت: «همه شما دیدید که فضای مجازی آتش‌بیار معرکه بود. این فضا دم به دم می‌گفت که کجا شلوغ است و چه شعارهایی می‌دهند.»

    احمد خاتمی در این باره تاکید کرد: « وقتی فضای مجازی محدود شد «فتنه» فروکش کرد، نگویید که ما با فضای مجازی مخالفیم، ما با فضای مجازی که کلیدش در دست نظام باشد موافقیم.»

    خطیب نماز جمعه تهران تاکید کرد: «حرف ما این است که اگر فضای مجازی می‌خواهیم داشته باشیم باید سرورش داخلی باشد.»

    زیبا کلام: اگر بە رفراندم تن بدھند اکثریت مردم بە جمھوری اسلامی رای نە میدھند

    فایل صوتی منتسب به یک جلسه سپاه در مورد تظاهرات سراسری

    پست جدید و کنایه‌آمیز علی کریمی در اینستاگرام

    =C-B8FD619495AE.jpeg

    58829094_o.jpg

    مصاحبه بی بی سی با سردبیر آمدنیوز

    مصاحبه چالشی مسیح علی نژاد با امام جمعه اصفهان در مورد تظاهرات سراسری

    یک نظرسنجی جالب زیر توییت جواد ظریف

    zariff_poll.jpg

    دلیل واقعی اعتراضات مردم ایران از زبان خودشان

    بلندتر کردن دیوار کلانتری‌ها و مکان‌های امنیتی در اهواز

    IMG1426381818636.jpg

    پایین آوردن عکس خامنه‌ای جلوی ماموران نیروی انتظامی در مسجد سلیمان (۱۳دی)

    کنایه های یک معترض ایرانی به تجمع حکومتی با تعداد کم حامیان در شیراز

    jamshidbarzegar_010518.jpgجمشید برزگر تحلیلگر بی‌بی‌سی

    تظاهرات ضدحکومتی در ایران، به دهمین روز خود نزدیک می‌شود و اکنون می‌توان تصویری کم و بیش روشن‌تر از وضعیت فعلی و نتایج و پیامدهای احتمالی این اعتراضات سخن گفت.

    با آنکه مقامات و رسانه‌های جمهوری اسلامی در روزهای اخیر با صراحت از پایان اعتراضات خبر داده‌‌اند، روند رویدادها و آنچه در شهرهای مختلف ایران می‌گذرد از واقعیتی کاملا متفاوت پرده برمی‌د ارد.

    تا همین جا نیز می‌توان از نتایج و پیامدهایی سخن گفت که به احتمال فراوان تاثیراتش تا مدت‌ها بر فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران سایه خواهد افکند.

    گستردگی اعتراضات

    اولین و مهم‌ترین ویژگی اعتراضات اخیر، گستردگی و پراکندگی آن در نقاط مختلف ایران است. از این زاویه، اعتراضات اخیر در تمام دوران استقرار جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده و حتی با اعتراضات سال ۱۳۸۸ نیز قابل مقایسه نیست. اعتراضاتی که از مشهد شروع شد، خیلی سریع و غیرمنتظره به دیگر شهرهای بزرگ و کوچک سرایت کرد. از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، ده‌ها شهر صحنه اعتراضاتی آکنده از شعارهایی بی‌سابقه یا کم‌سابقه و درگیری بوده‌اند. براساس اظهارات مقامات مسئول، این اعتراضات تا همین جا، دست‌کم ۲۱ کشته برجای گذاشته و به بازداشت بیش از هزار تن انجامیده که از وضعیت آنان اطلاعی در دست نیست.

    ماهیت اعتراضات و خاستگاه اجتماعی معترضان

    دومین ویژگی اصلی این اعتراضات، ماهیت ضدحکومتی آن است که به‌طور همزمان از نارضایتی‌های اقتصادی و سیاسی تغذیه می‌شود. براساس شعارهای سرداده شده در این اعتراضات و نیز نقاطی از شهرها که صحنه تظاهرات و درگیری بوده‌اند، می‌توان دریافت که طبقه فرودست و بخشی از طبقه متوسط که در سال‌های اخیر نحیف‌تر و ضعیف‌تر شده و به‌ویژه جوانانی که چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی و سیاسی چشم‌انداز روشنی پیش روی خود نمی‌بینند و خسته و ناامید از صورتبندی‌های رایج و غالب، مسیری کاملا متفاوت را در پیش گرفته‌اند که ضدیت با کلیت نظام سیاسی مستقر مهم‌ترین شاخصه آن است، هرچند به سختی می‌توان دریافت که معترضان به دنبال چه جایگزینی هستند و آینده مطلوب مورد نظر آنان چیست.

    فقدان رهبری و غیبت احزاب سیاسی

    سومین ویژگی این اعتراضات دست‌کم تا اینجای کار این بوده که معترضان فاقد سازمان‌دهی واحد و رهبری مشخص هستند. در تظاهرات اخیر، به‌رغم یکسانی و یا شباهت‌های بسیار بین شعارها در شهرهای مختلف، هیچ نشانه‌ای از حضور و یا حمایت از احزاب و گروه‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی دیده نشده است. تنها استثنا در این میان، شعارهایی بوده که در حمایت از خاندان پهلوی سرداده شده است. نبود رهبری و سازمان‌دهی مشخص، باعث شده که برخی از این اعتراضات به عنوان "شورش‌های کور" یاد کنند و برخی نیز سخن از آن بگویند که در صورت تداوم اعتراضات، حرکت اعتراضی فعلی به یک جنبش فراگیر بدل خواهد شد و رهبری و نمایندگی سیاسی خود را پیدا خواهد کرد. تداوم اعتراضات می‌تواند گروه‌های فعلا پراکنده مخالف جمهوری اسلامی را به ناگزیر به وحدتی تاکتیکی و در نگاهی خوشبینانه‌تر، استراتژیک سوق دهد.

    Hamed_Ayinehvand_3.jpgدر روزهای اخیر موجی از تحلیل ها از سوی اصلاح طلبان در فضای مجازی راه افتاده است و مخرج مشترک همه آنها این است : با خیزش اخیر در ایران که غالب افراد آن را جنبش فرو دستان شهری و بخشی از طبقه متوسط تشکیل می دهند همراهی نکنید و ادله ای می آورند از جمله کمبود مطالبات مدنی و سیاسی، فقدان آلترناتیو و در لفافه قدرت سرکوب نظام که اسم رمز آن جلوگیری از سوریه­ای شدن است. از بیست سال گذشته تا امروز اصلاح طلبان بر طبل اصلاحات گام به گام کوبیدند اما عملا جز عقب نشینی گام به گام در برابر هسته سخت قدرت کاری نکردند. قاطبه اصلاح طلبان دل خوشی از وجدان بیدار میر حسین موسوی و کروبی ندارند و علی رغم اینکه شعار رفع حصر لغلغه زبان آنهاست در دل اما ناراحتند که آن دو شیر بیشه شجاعت در کنار بانو رهنورد از باج دادن به نظام و معامله و مسامحه برسر منافع مردم سر باز زدند و باعث بدبین شدن نظام به اصلاح طلبان شدند تا آنها برای بازگشت به آغوش نظام به تقلا و زحمت بیفتند.

    رهبران جنبش سبز به حصر رفتند تا آبروی آنان دست مایه بازگشت به قدرت اصلاح طلبانی شود که احمدی نژاد نتیجه تحریم آنان از سوی مردم به دلیل وادادگی ها و خلف و عده هایشان در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی بود. تاریخ را باید از اول به آخر خواند نه بالعکس. خوانش تاریخ به صورت معکوس نتایج واژگونه ای در بردارد و باعث می شود تا فرصت طلبان دست به توجیه بزنند و منافع خودشان را به اسم منافع ملی به مردم غالب کنند چنانکه از مسیر" تکرار می کنم ها..." چیزی نصیب هردو طبقه متوسط و فرودست نشد اما ژنهای خوب با شریک شدن در قدرت از منافع و رانتها بهره مند شدند.

    درک اینکه چرا اکنون طبقه متوسط شهری در تهران و برخی شهرهای بزرگ تمام قد وارد میدان تظاهرات خیابانی نمی شود چندان پیچیده نیست. آنها در 88 هزینه های زیادی پرداختند و انرژی آنها در پس8 سال فریاد رفع حصر و عدم تحقق آن ، گردش به راست آشکار روحانی و سرخوردگی نشات گرفته از آن ، رو به کاهش گذاشته است اما اگر هوشمندی به خرج بدهند با موضع گیری های اصلاح طلبان در روزهای اخیر باید دریابند که در مساله رفع حصر خود آنها بخشی از موانع هستند نه نیروی فشاری جهت برداشته شدن آن .

    آنها اگر واقعا خواهان رفع حصر بودند دست کم با تهدید ضمنی اعلام عدم مشروعیت نظام و استنکاف از شرکت در انتخابات و پافشاری بر روی محاکمه علنی یا رفع حصر،چیزی که کروبی از روحانی خواست، نظام را به چالش می کشیدند.

    شک ندارم منهای شعارهایی که به نفع سلطنت طلبان داده شد و از سر بغض بود و نه از سر دل بستگی به پهلوی؛در باقی شعارها و مطالبات فرو دستان چون حمله به انحصار طلبی روحانیت، فساد سیستماتیک ،ظلم و نابرابری و فقدان آزادی طبقه متوسط نیز شریک است. طبقه ای که به میدان آمده چون با مفهوم "رفراندوم" آشنا نیست شعار در مدح پهلوی می دهد. آنها اگر شعاری در رفع حصر نمی دهند و نام بزرگ مردی چون میر حسین را فریاد نمی کنند از سر عدم ارادت به محصورین نیست اعلام این مطلب است که در اندیشه حفظ ساختار فعلی نیستند.

    اگر نظام مانند88 از این مهلکه جان به در ببرد هر دو طبقه متوسط و فرودست متضرر خواهند شد و وضعشان از آنچه امروز هست بدتر می شود .در پی امنیتی تر شدن فضا و شرایط نظام سیاسی نه جایی برای مطالبات فرهنگی و سیاسی طبقه متوسط باز خواهد شد و نه نظام با تشدید تحریمها و فرار سرمایه ها ی داخلی و عدم سرمایه گذاری خارجی توانایی پاسخگویی به مطالبات فرودستان را خواهد داشت. در این میان اگر برجام که عملا دستاوردی برای مردم نداشته رسما هم با خروج امریکا از اعتبار بیفتد مشکلات صد چندان خواهد شد.

    اصلاح طبان با تحلیل های بی وجه ، وعده های سر خرمن و ایجاد ترس از سوریه ای شدن ایران که به هز ارو یک دلیل که مجال طرح آن دراینجا نیست اشتباه هست در صدد جلوگیری از گسترش جنبش هستند تا هم چنان فضای تکرار کردن و فرستادن ژنهای خوب به مراکز فرعی قدرت برایشان فراهم باشد. بی آنکه در خصوص آینده تظاهرات خیابانی و جنبش متاخر جوانان ایرانی پیش بینی کنم خوشحالم که کاسبان حصر و مدافعان آزادی بیان و جامعه مدنی قلابی و در راس آنها محمد خاتمی به واسطه قرار گرفتن در یک موقیعت عملی( تظاهرات فراگیر با شعارهای ساختار شکن ) بیش از پیش نشان دادند با اصول گرایان فرقی ندارندو احمد و محمد خاتمی دو روی یک سکه اند و در حفظ جمهوری اسلامی هم داستان.

    وقتی نوشتم خاتمی در زمین نظام بازی می کند و محدودیت ها موسمی و برای چهره نگه داشتن وی برای مقبول افتادن تکرارها نزد مردم است مصطفی تاج زاده برآشفت و مرا به "سو پر ترقی خواهی" که چیز جدیدی کشف کرده ام، تشبیه کرد اما به فاصله چند روز بعد از پاسخگویی تاج زاده به یاداشت بنده تحت عنوان " پشیمانی از بازی در زمین نظام است نه رای به روحانی " سیل خروشان مردمی با شعار" اصلاح طلب،اصول گرا دیگه تمومه ماجرا" چرت اصلاح طلبان را پاره کرد.

    تشکیل جلسه مجمع رو حانیون به ریاست خاتمی و صدور بیانیه در راستای حفظ نظام ولایی و آشوبگر خواندن معترضان از سوی خاتمی به قدری رسواست که توجیه و تطهیر آن جز آبرو ریزی چیزی در برندارد. من به خاطر ارادت و علاقه ام به مصطفی تاج زاده به مثابه در خواست پسری از پدر ش می خواهم با تبری جویی از خاتمی به سیل خرو شان مردمی بپیوندد و با تشویق طبقه متوسط شهری به پیوستگی هرچه بیشتر با جنبش فرو دستان به جای استفاده از هشتگ # سوریه نمی شویم از هشتگ # تظاهرات سراسری استفاده کند.

    Ali_Shakeri_Zand_2.jpg

    بخش چهارم

    ـ انزوای مهاباد در کردستان

    تأسیس این حکومت که در روز سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۲۴ اعلام‌موجودیت‌کرد در شهری صورت‌گرفت که به‌سختی می‌توانست ادعایی برای مرکزیت کردستان ایران داشته باشد، تا چه رسد به پایتختی برای سراسر کردستان. در همان زمان که این «جمهوری» کارش را آغاز کرد، بخش اصلی مناطق کردنشین ایران، کماکان به عنوان استان چهارم ایران برجا بود و هر سه شهر بزرگ کردنشین سنندج، ایلام، و کرمانشاه نیز در این استان قرار‌داشتند.

    «واقعیت امر این است که حزب دموکرات کردستان ایران به هیچ وجه نتوانست وارد استان کردستان که بخشی ازمنطقه ی نفوذ انگلستان بود، بشود. در استان آذربایجان غربی نیز بر سر حاکمیت بر شهرهایی مانند میاندوآب و نقده، میان فرقه دمکرات کردستان[کذا فی‌الاصل؛ حزب دموکرات کردستان] و فرقه‌ی دمکرات پیشه وری اختلاف نظر وجود داشت. حتی در شهر بوکان نیز پرچم حزبی که در قلعه ی سردار نصب شده بود، به وسیله ی خاندان ایلخانی‌زاده و به ویژه قاسم آقا به پایین آورده شد و بعدها در روستای یکشو نصب گردید33.

    دکتر محمد علی مهرآسا عضو جبهه ملی و زاده‌ی سنندج، می گوید:

    « چنانکه اشاره شد، این جمهوری از مهاباد و بوکان بیشتر وسعت نیافت. در آن زمان شهر سنندج با وسعت و جمعیتی دو تا سه برابر مهاباد دور از ماجرابود؛ از جنوب بوکان تا مریوان و کامیاران مردم عادی کرد از این جمهوری خبر نداشتند و تنها اهل مطالعه در جریان بودند33

    همو اضافه‌می‌کند :

    « قاضی محمد و رهبران آن خیزش، چنان شتابی برای رسیدن به مقصود داشتند که تنها به منطقه ی مهاباد و حومه اش تا بوکان که زیر نفوذ ارتش سرخ قرار داشت بسنده کرده و به عجله تأسیس جمهوری را در منطقه ای به وسعت یک دهم خاک کردستان ایران اعلام کردند که جمع کل جمعیت زیر حکومتشان به شصت هزار نفر نمی رسید.»

    تا جایی که درباره‌ی اهمیت سیاسی ـ جغرافیایی آن می‌گوید:

    « باید گفت، در آن هنگام جمهوری مهاباد اصولاً زیاد مورد توجه [مرکز]نبود و درحاشیه قرارداشت. آنچه مورد بحث بود آذربایجان بود که سرزمینی وسیع بود و اهمیتی فوق العاده برای ایران از هرنظر داشت. اصولاً مهاباد جرئی از استان آذربایجان بود که قاضی محمد آن را از دست پیشه وری هم درآورده بود. جمهوری مهاباد درواقع زائده ای بود که همراه جمهوری آذربایجان رشدمی‌کرد34

    ترکیب رهبری

    در رأس «جمهوری»

    ترکیب ایلی و غیردموکراتیک سران این حکومت نیز گویای حقایق بسیاری است که یکی از آنها محدودیت قلمرو آن است.

    وزیر جنگ این حکومت محمدحسین خان صدر قاضی پسر عموی قاضی محمد بود و وزیر کشور نیز ابولقاسم سیف قاضی برادر کوچک‌تر خود او. آنها دارای تحصیلات عالی در روسیه بودند. مصطفی بارزانی نیز به عنوان ژنرال ارتش با سه‌هزار تن پیش‌مرگ‌های خود از عراق به جمهوری مهاباد پیوست.

    هیچ امر دیگری هم نتیجه‌ی یک انتخابات نبود. قاضی محمد به هنگام تشکیل جمهوری هیچ انتخاباتی برگذار نکرد و خود را رئیس‌جمهور نامید. انتخاب قاضی محمد، چنان که گفته شد، عملاً از طرف مقامات شوروی انجام‌شد35.

    و در همین منطقه‌ی کوچک هم میان سران این «جمهوری» و دیگر سران عشایر اختلاف شدید بود. سران عشایر بزرگ منطقه همچون دهبکری و مکری‌های بوکان، منگور و شکاک‌ها در سایر شهرهای اطراف این جمهوری را به‌رسمیت نمی‌شناختند و حتی امیراسعد رئیس یکی از بزرگترین ایل‌های مکریان یعنی دهبُکری‌ها، زیرسلطه این جمهوری نرفت و با آن مخالف بود. دهبکری‌ها و خانواده ایلخانی زاده‌ها در نوعی در رقابت خاص با قاضی محمد بودند و حتی زمانی که پرچم جمهوری مهاباد در قلعه‌ی سردار بوکان برافراشته‌شد مدت زیادی نگذشت که با اختلاف‌هایی میان گروه‌های مختلفی از کُردها در این شهر روبه‌روگشت و آن را از ساختمان این قلعه پایبن آوردند. به جز معدودی از اهالی مهاباد و برخی از خاندان فیض‌الله بیگی بوکان دل خونی از کَردهای حزب دموکرات کردستان و شخص قاضی محمد داشتند. نمونه‌ی این دل‌های آزرده‌خاطر ابراهیم محمودیان بود که برادرش غفور محمودیان از سوی نماز علی‌اوف و قاضی محمد ترور‌شده‌بود.

    همچنین می‌دانیم که «انتخاب قاضی محمد نخستین انتخاب روس‌ها نبود: پیش از آن روس‌ها با پیشنهاد تأسیس [یک] دولت دست نشانده به سراغ سه امیر عشایر، یعنی علی آقا امیراسعد، عمرخان شکاک و قرنی آقا مامش رفتند، که هر سه‌ی این افراد پس از آگاه شدن از نقشه‌ی روس‌ها که در جهت تجزیه‌ی ایران بود، مؤدبانه پیشنهاد نمایندگان نظامی اتحاد جماهیر شوروی را ردکردند35

    با این تفاصیل می‌بینیم که استدلال آقای حسن قاضی و امثال ایشان درباره‌ی مشروعیت قاضی محمد و دیگر کسانی که به اصطلاح برای کار خود از مردم «بیعت»گرفته بودند هیچ پایه‌ی جدی و در خور اعتنایی ندارد36.

    از سوی دیگر جمهوری مهاباد، بر خلاف شعارهایی که امروزه داده می‌شود، به هیچ وجه حالت یک «دولت خودمختار» را نداشته، بلکه به گفته‌ی مهرآسا داعیه‌دار یک استقلال کامل سیاسی بود.

    این نظر را به وی نحو زیر مستدل‌میسازد. در مورد ادعای خودمختاری معتقد است که سخن از استقلال بوده و عنوان خودمختاری نادرست است، زیرا:

    ۱ـ مهاباد « رسماً و به‌نام، وزیر جنگ داشت و وزیر جنگش هم «محمد حسین سیف قاضی» عموزاده‌اش بود. ۲- وزیر امور خارجه داشت و به تبریز و بادکوبه نماینده یا سفیر فرستاده بود. ٣- ارتش جدا تشکیل داده بود و حتا دو نفر از افسران کرد ارتش عراق را برای تعلیم افرادش به مهاباد دعوت کرده بود. ۴- درهیچ یک ازمراسمی که انجام میشد پرچم ایران درکنار پرچمی که برای حکومتش ساخته بود دیده نمی‌شد. اینها همه علائم استقلال است. زیرا در خود‌گردانی ها تنها نیروی انتظامی که نگهدار نظم و امنیت ناحیه‌اند در اختیار حکومت ناحیه اند و ارتش تابع مرکز است. ولی هم قاضی محمد، و هم پیشه‌وری ارتش ایران را در ناحیه منحل‌کرده و ارتش محلی با یونیفورم نظامیان روس تشکیل داده بودند؛ و بارها درمقابل دوربین خبرنگاران از آن ارتش هم سان و رژه می‌دیدند. و همان زمان عکس این رژه رفتن را جراید تهران چاپ کرده بودند. من این عکس را دارم و همراه این نوشته برایتان می فرستم.»

    در عین حال او در پاسخ به این پرسش که آیا رهبران جمهوری مهاباد واقعا دیدگاه تجزیه طلبی داشتند؟
    می گوید:
    «خیر؛ آنها نه دیدگاه تجزیه‌طلبی داشتند و نه سوء‌نیت. اما عدم‌آگاهی به مسائل و بی‌اطلاعی از بافت خودگردانی و خودمختاری آنها را به بیراهه برد و به سوی جدائیِ ناخواسته سوق‌داد.
    سران آن جمهوری را سه عامل فریب داد. ۱- ساده اندیشی خودشان ۲- دولت اتحاد جماهیر شوروی ٣- قوام السلطنه(به مقدار کمتر) که می‌توان گفت هرسه عامل ریشه درهمان ساده‌اندیشی داشت37

    یکی دیگر از نشانه‌های خصلت استقلال‌طلبانه‌ی دو اقدام تبریز و مهاباد اختلافاتی بود که بر سر مناطق تحت «حاکمیت» خود داشتند؛ اختلافاتی که در میان دو منطقه‌ی خودگردان ـ زیرا و حتی خودمختار ـ نمی‌تواند که بر طبق تعریف هر دو تحت یک حاکمیت بزرگ ملی قراردارند، نمی‌تواند معنایی داشته‌باشد.

    مهرآسا می‌گوید:« در بخشی از آذربایجان غربی از جنوب رضائیه به سوی شمال تا رودخانه ی ارس، جمعیت شهرها و قصبات مخلوطی از کرد زبان و ترک زبان است که قاضی محمد ادعای آن را نیز داشت، ولی نه دولت آن زمان آذربایجان حاضر به پذیرش این درخواست بود و نه آذربایجان غربی در اکنون و آینده حاضر به از دست دادن آن است36

    و دیده‌بودیم که به گفته‌ی حریقی «... حزب دموکرات کردستان ایران به هیچ وجه نتوانست وارد استان کردستان که بخشی ازمنطقه ی نفوذ انگلستان بود، بشود. در استان آذربایجان غربی نیز بر سر حاکمیت بر شهرهایی مانند میاندوآب و نقده، میان فرقه دمکرات کردستان و فرقه‌ی دمکرات پیشه وری اختلاف‌ِنظر وجود داشت. حتی در شهر بوکان نیز پرچم حزبی که در قلعه‌ی سردار نصب‌شده‌بود، به‌وسیله‌ی خاندان ایلخانی‌زاده و به‌ویژه قاسم آقا به پایین آورده‌شد و بعدها در روستای یکشو نصب‌گردید38.» به‌همین دلیل نیز برای تعیین حدود مرزی دو خاک خودمختار کمیسیونی به آذربایجان اعزام‌شد39.

    سرانجامِ

    حکومت خودمختار مهاباد

    چنان که می‌دانیم با خروج نیروهای شوروی از ایران حکومت فرقه‌ی دموکرات آذربایجان فروپاشید و سران آن چنان که در بالا گفته‌شد به شوروی رفتند. ارتش نیز توانست به شهرهای آذربایجان و سپس شمال کردستان بازگردد. در حالی که بارزانی با نیروهای خود به‌شکل «جنگ و گریز» به شمال رفت و از ارس گذارکرد، قاضی محمد به‌رغم توصیه‌ی دوستانش به خروج از مهاباد و گریختن به محلی امن از این کار خودداری کرد و ارتشی‌هایی که وارد مهاباد شدند با تشکیل دادگاه صحرایی او و چند تن از اعضای دولتش را محکوم به اعدام کرده به شکل تحقیرآمیزی در میدان شهر به‌دار‌آویختند. بر طبق منابع موجود آلن سفیر آمریکا، شاید به دلیل رقابت با شوروی، از شاه خواسته‌بود که از اعدام قاضی محمد چشم‌پوشی‌کند و شاه به او از این حیث اطمینان داده‌بود. پژوهش‌های موجود چنین نشان‌می‌دهد که قوام‌السلطنه نخست وزیر با اعدام قاضی محمد مخالف بوده و دستوری برای فرماندهان ارتش در این باره صادرکرده‌بوده‌است. فرماندهان ارتش با وجود دریافت خبر، به قصد تجاهل نسبت به آن شبانه تصمیم خود به اعدام را عملی‌ساخته ادعامی‌کنند که دستور دولت دیر به آنها رسیده‌بوده‌است. از آنجا که اقدام فرماندهان ارتش بدون موافقت نهایی شاه غیرقابل‌تصور به‌نظر‌می‌رسد این پرسش پیش‌می‌آید که آیا شاه به قولی که به سفیر آمریکا داده‌بود عمل‌کرده یا اینجا نیز مانند موارد دیگری با دورویی خاص خود رفتارکرده‌است.

    مهرآسا درباره‌ی علل شکست قاضی محمد اینگونه اظهار‌می‌کند:

    «یکی ازعلتهای شکست جمهوری مهاباد را هم باید دربی‌تجربگی و ناپختگیِ اقدام‌کنندگان جستجوکرد. بنیانگذاران آن جمهوری فاقد هر گونه تجربه و آگاهی از زمامداری و حتا سیاست بودند؛ و برروی پشتیبانی حزب کمونیست شوروی و قول و قرارهای دروغین دولت قوام‌السلطنه به کاری پرداختند که جز پانهادن در گودال مارها نام دیگری نداشت. زیرا:
    ۱- بیست سال خفقان حکومت رضاشاهی و فقدان هرگونه آزادی و به‌تبع آن عدم دسترسی به منابع کسب اخبار لازم، و بی‌اطلاعی ازوضع جهان به دلیل نبود وسائل ارتباط جمعی، مردم ایران را عموماً و کردها را خصوصاً در حد اقل آگاهی از وضع دنیا و سیاست جهان قرار داده بود.
    ۲- شادروان قاضی محمد نیز از این کمبودِ آگاهی و فقدان شم سیاسی برخوردار بود. او تحصیلات آکادمیک نداشت و مباحث دینی و شریعت را خوانده‌بود و پیش از آن یک ملا و پیشنماز به‌حساب‌می‌آمد. هرچند شیفتگانش از مطالعات او سخنها گفته اند و ... اما واقعیت این است که او در حوزه‌ی دین تلمذ‌کرده‌بود. او یک سفر هم به اروپا نکرده و حتا اطلاع کافی ازجغرافیای ایران و بالاتر از آن اوضاع و احوال حکومتهای خودمختار جهان نداشت37

    وی علت ماندن قاضی محمد در مهاباد را نیز در همین ناپختگی سیاسی او می‌داند:

    «علت اینکه قاضی و یارانش فرار نکردند، ریشه در همان ساده اندیشی و ساده نگری قاضی محمد و سران حزبش نسبت به اتفاقات و جریانات سیاسی داشت. آنان در آغاز شروع کار، به قوام گفته‌بودند که قصد ما جدائی نیست و تنها می‌خواهیم حکومتی محلی بسازیم. گرفتاری و مسئله‌ی مهم برای حکومت و دولت قوام نیز آذربایجان بود که باید تمام هم و تلاش را برروی رهاییِ آن می گذاشت. یک جمهوری که تمام اقلیمش از یک شهر کوچک و یک بخش تجاوز نمی‌کرد، و وجود و عدمش نیز بستگی کامل به آذربایجان و نیروهای اشغالگر داشت، نمی‌توانست سبب دغدغه‌ی خاطر سیاستمداری کهنه‌کار چون قوام باشد. اصل ماجرا آذربایجان بود، نه مهاباد. به قاضی پیشنهاد فرار داده‌شد. اما او مرتب تکرارمی‌کرد که ما کاری خلاف نکرده‌ایم تا فرار‌کنیم. و این همان ساده‌اندیشی و عدم‌اطلاع از قانون و مقررات کشور و جهان بود! علتی دیگر را برای فرار نکردن و ماندن قاضی محمد در این می‌دانند که او مردی خوش‌نیت و خوش‌قلب بود و می‌دانست که ارتش شاه تنها به کشتن او بسنده‌نخواه‌کرد و فرار او دوستان را نجات نخواهد داد. او گفته‌بود و به‌درستی هم گفته‌بود که جان من از جان دیگران مهمتر نیست. قاضی و سران حکومت مهاباد را به دستور محمد رضا شاه و با رأی دادگاه نظامی(درواقع دادگاه صحرائی) اعدام کردند و قاتل آنها خود محمدرضا شاه بود37

    همانطور که در حکومت خودمختار مهاباد دیدیم رهبری در دست گروه‌های خانوادگی، یا بهتر بگوییم، در دست یک یا چند ایل و طایفه مانده‌بود، که از اختلافات شدید با ایلات و طوایف دیگر هم برکنار نبودند، امروز نیز در آنچه اقلیم کردستان عراق می‌نامند شاهد یک گروه رهبری ایلی، و اختلاف آن با ایلات دیگر هستیم، که به رغم تأسیس نهادهایی چون ریاست جمهوری و پارلمان، کمترین شباهتی به یک دموکراسی ندارد. در کردستان عراق جاه‌طلبی‌ها و سوءاستفاده‌های شخصی و خانواده‌ای از عناوین و سمت‌های دهان‌پرکن ریاست جمهوری و وزارت نشان می‌دهد که آنچه بسیاری از رسانه‌های بی‌مسئولیت جهان، و با زور دستگاه‌های خبرسازی دولت اسرائیل، به عنوان آرزوی دیرینه‌‌ی مردم کردستان در بوق و کرنای تبلیغاتی دمیده‌می‌شود، چیزی جز دنباله‌های همان اختراعات کهنسال دستگاه‌های ایدئولوی‌پردازی شوروی سابق نیست که امروزه قدرت‌های دیگری جای آن را گرفته‌اند. همه‌پرسی دستگاه بارزانی برای استقلال «اقلیم» از لحاظ سلطه‌ی قدرت ایلی بر سراسر زندگی سیاسی و فقدان آزادی‌های سیاسی واقعی، با کمکی که به افشای حقایق بیشتری درباره‌ی این حکومت کرد تتمه‌ی آبروی این به‌اصطلاح حکومت ملی را نیز زائل‌ساخت40.

    چنان که در سراسر این نوشته نشان‌‌دادیم ایرانیان یک ملت بیشتر نیستند؛ همانگونه که تقسیم آنها به شیعه و سنی، یا مسلمان و غیرمسلمان به منظور ایجاد اختلاف و سوءِاستفاده است و آن را قاطعانه محکوم می‌کنیم41 باید تقسیم تصنعی آن به اکثریت و اقلیت قومی را نیز که در دست گروهک هایی بی‌مسئولیت دستاویزی برای اعمال اغراض کوته‌نظرانه‌ی خصوصی است با همان نیرو رد و محکوم کنیم. این تقسیم‌بندی‌ها، هر دو، صرفاً ایدئولوژیکی هستند و دستاویزهایی در دست ماجراجویانی که در زندگی دوست‌دارند با آتش بازی‌کنند، بدون توجه به این که اینگونه آتش‌ها در همین دو قرن گذشته و کنونی بارها خان‌ومان‌های چندین ملت جهان را سوزانده‌است. در گذشته همواره ساخت جامعه‌شناختی ایلی بخش‌های شمال کردستان که در آن شهرهای بزرگی چون کرمانشاه و سنندج وجودنداشت و تحرک شدید ایلات که برخلاف ساکنان شهر‌های بزرگ از وابستگی آنها به خاک و محل می‌کاست موجب‌می‌شد که روابط ثابت و پایدار میان این واحدهای اجتماعی پرتنش، دشوار و محدود بماند، و نواحی محل سکونت آنها بیشتر از مناطق دیگر دستخوش آشفتگی و ناامنی‌های شدید گردد. اینگونه آشفتگی‌ها در دوران‌هایی که از توان و اعتبار حکومت مرکزی کاسته‌می‌شد به آشوب و ناامنی کامل می‌انجامید. در دوران‌هایی چون جنگ بین‌المللی یکم، با ورود روس‌ها از یک سو، و ترکان عثمانی و عشایر کردی که با خود به ایران آوردند، افزون بر کشتارهای بی‌حساب وابستگان ادیان، مذاهب و عشایر گوناگون از یکدیگر، که همان قدرت‌های اشغالگر به آن دامن‌می‌زدند، شاهد فتنه‌ی اسماعیل آقا سمیتقو (سیمگو)، شرارت‌های او و کشتارهایش از مردم بیگناه در چندین شهر بوده‌ایم. و در جنگ دوم ناظر حوادثی مشابه با آن که به فتنه‌ی عبیدالله خان موسوم‌گردید. پس این تصور که عدم اطاعت برخی از عشایر این نواحی از حکومت مرکزی از عشق مردم به استقلال بوده تعبیری ایدئولوژیکی است که سرکردگان برای سروری خود ساخته‌اند زیرا در این نقاط بخشی از عشایر یا پیروان مذاهب متفاوت به تحریک سرانشان که بر سر سیادت در کشاکش بودند وارد زدوخورد می‌شدند و سرکشی‌های آنها منحصر به روابط آنها با مرکز نبوده‌است. اگر آنها خود قادر به تأمین نظم و روابط قانونی بودند، از حکومت مرکزی بطور کامل یا نسبی بی‌نیاز‌می‌شدند. اما، با ضعف فرهنگِ انتظام عمومی و قانونی، حکومت مرکزی برای آنها از هر جای دیگر ضروری‌‌تر می‌گردد. این قاعده‌ای است که نه تنها در کشور مصنوعی افغانستان که پس از دوران استقلال روی نظم و آسایش ندیده بلکه در کشور ساختگی جمهوری پاکستان نیز، که آن هم دست‌پخت استعمار انگلیس و متعصبان مذهبی جاه‌طلبی چون محمدعلی جناح بود، همواره به ثبوت رسیده‌است. ناامنی‌های وسیعی که با ورود متفقین از شمال و جنوب به ایران، ممانعت قوای شوروی از ورود نیروهای مرکز به شمال کردستان و دسائس انگلستان از پشت مرزهای عراق برای تحریک عده‌ای از سران عشایر استان در مناطق تحت اشغال خود به سرعت در این منطقه برقرارشد همگی از صحت این قاعده حکایت‌دارد.

    قدمت برای یک ملت ویژگی بزرگی است؛ آن را نمی‌توان با دلار، با چاه‌های نفت و مخازن گاز و حتی با تکنولوژی پیشرفته‌ی هسته‌ای و موشکی خریداری‌کرد. آمریکا و روسیه که از حیث ثروت‌های زیرِزمینی با کشور ما هم‌ردیف‌اند و عربستان سعودی که به اندازه‌ی ریگ‌های بیابانش چاه نفت دارد از این ویژگی محروم‌اند و این در روحیات آنها دیده‌می‌شود. قدمت ایرانی در زرتشت و اوستا و کورش و خداینامه‌ها و فردوسی اوست، همانگونه که قدمت یونانی در هومر و پریکلس و سقراط اوست، و اینها کالای تجارتی نبوده قابل خرید‌و‌فروش نیستند. آنها که قدمت ما را به ورود اسلام می‌رسانند دچار جهالت اند و آلتی در دست سوءِ‌نیت خویش‌. در این قدمت همه‌ی ایرانیان شریک‌اند و اگر مردم تاجیکستان جدایی را از سر ناچاری برمی‌تابند اما با حفظ این علائق مشترک بر این قدمت خود آگاه مانده‌اند، معلوم نیست شهروند کردستانی یا بلوچ چگونه می‌تواند با تأسیس یک جمهوری نوبنیاد اما پوشالی باز هم خود را در این میراث شریک‌بداند.

    فدرالیسم هم، درست به‌همان دلیلی که درباره‌ی ضرورت اجتناب از اقتباس نیاندیشیده‌ی مفاهیم ویژه‌ی تاریخ و جغرافیای سیاسی دیگران گفته‌شد، برای ما دردی را چاره‌‌نمی‌کند. کسانی که بدین مفهوم توسل‌می‌جویند، چنان که محمدرضا خوبروی‌پاک42 به‌درستی توضیح داده‌است، توجه‌ندارند که حکومت‌های فداراتیو برای متحدساختن اقوام متفرق و اغلب گونه‌گون است نه برای جداساختن و گردآوری مجدد آنها به‌گونه‌ای تصنعی. تشکیل حکومت‌های فدرال یا فدراسیون‌ها (به‌فرانسوی fédérationاز فعل لاتینیfœderare ، به‌معنی: بستن قرارداد اتحاد)، که قدمت آن از یک‌قرن‌ونیم تجاوز‌نمی‌کند، به‌منظور هم‌پیمانی و پیوستگی مجموعه‌هایی از مردم و اقوام و نواحی به‌وجود‌آمد که بی آن با هم پیوندی‌نداشتند یا حتی در حال جنگ به‌سرمی‌بردند. افزون بر نمونه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا، نمونه‌های دیگر آن نیز در جهان مدرن بسیار است، و حتی اقوام ژرمنی هم که امروز در چارچوب جمهوری فدرال آلمان متحداند نخستین بار تنها در نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم در دوران صدارت بیسمارک دارای حکومت واحد شده‌بودند. درباره‌ی ملت فرانسه که، پیش از این دیدیم، قدمت اتحاد آن به یکهزارسال نمی‌رسد، ژول ژول میشله مورخ بزرگ فرانسوی (1874ـ 1798) می‌گوید « فرانسه نمی‌توانست وحدت ضعیف فدراتیوی از نوع ایالات متحده‌ی آمریکا یا سوییس را بپذیرد». آیا ایرانیان هم نیازی‌دارند که پس از دست‌ِکم دوهزاروپانصد سال زندگی مشترک با هزاران پیروزی و شکست در کنار یکدیگر و در کشوری واحد بار دیگر با هم عقد‌ِاتحاد ببنندند؟ و اگر هم قرار بر خود‌مدیری و عدم‌ِتمرکز اداری است، قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی مصوب پدران ما در دوران مشروطه، که از ابتکار سراسری مردم کشور در تشکیل آن انجمن‌ها سرچشمه‌می‌گرفت، در صورتی که به‌درستی اجراگردد، از هر جهت بسنده‌‌خواهدبود. ‌

    اما در عین حال نیز این حقایق نه دردهای جانگزایی چون شرمساری هر ایرانی از وجود پدیده‌ی خوفناک گورخوابان اطراف پایخت کشور را درمان‌می‌کند نه تنگدستی و سخت‌زیستی مردم استان‌های دورمانده‌ای چون بلوچستان و بی‌توجهی مرکز به بیکاری جوانان و بلایای اجتماعی دیگر در کردستان و خوزستان را چاره‌می‌سازد؛ آن‌هم مرکزی که در شکل کنونی خود با همه‌ی مردم ایران دشمنی می‌ورزد. هیچ‌یک از مناطق ایران از یاری یکدیگر بی‌نیاز نیستتند و وحدت ملت ایران بدون همبستگی و همدردی و یاری همه‌جانبه میان همه‌ی نواحی کشور برجا‌نمی‌ماند. اما تحقق این همدردی و این یاری‌ها در گرو برقراری دموکراسی است؛ پس پیش از هر چیز دیگر برای تحقق این شرط است که مبارزان همه‌ی مناطق ایران باید به هم دست‌یاری‌دهند، بدون آن که به هیچ عنوان دیگری از آن انحراف‌حاصل‌کنند.‌

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    * این مقاله پیش از این در آخرین شماره‌ی دوماهنامه‌ی میهن منتشرشده‌است.

    33 پیمان حریقی، سایت ایران بوم؛

    http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/11537-nagofte-zohor-shekast-yek-jomhori.html

    افزون بر این می‌دانیم که حزب دموکرات کردستان ایران در تاریخ خود با جریانات سیاسی گوناگون رابطه‌های مختلفی داشته‌است. در زمان جمهوری مهاباد این حزب رابطه‌ای شبیه با رابطه‌ی دیپلماتیک با فرقه دموکرات آذربایجان داشت. پس از جمهوری مهاباد نیز میان حزب دمکرات کردستان و حزب توده ایران تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ وحدت تشکیلاتی وجود داشت. حریقی، همان.

    34 مصاحبه با دکتر محمدعلی مهر‌آسا، جبهه ملی انفو

    http://www.jebhemelli.info/html/tazeha/08/mehrasa22.12.08.htm

    35 پیمان حریقی، همان.

    36 این پژوهشگر می‌گوید «ولی نفس اعلام جمهوری، وجود پرچم کردستان، نقشه کردستان و سوگندی که پیشوا قاضی محمد در روز دوم بهمن سال ۱۳۲۴ ادا کرد و بیعتی که گرفت [حائز اهمیت است]. در اسناد حزب دمکرات کردستان و اسناد جمهوری هست که در آن روز حدود بیست‌هزار نفر در میدان "چوارچرا"، میدان "چهارچراغ"، در مهاباد حضور داشتند [و با قاضی محمد بیعت کردند]. آن سوگندنامه و آن بیعت درواقع تأکیدی است بر هویت سیاسی کردها. ولی این که آیا در آن زمان معین امکان تحقق این مسئله بوده است یا نه، این قابل بحث است»؛ نک. بی‌بی‌سی، حسن قاضی، همان.

    37 مهرآسا، همان.

    38 پیمان حریقی، همان، به نقل از روزنامه ی کوردستان (ارگان رسمی حزب دموکرات کردستان ایران )، برگرفته از حکومت کردستان و کرد در بازی سیاسی شوروی، همان، ص ۱۴۷.

    39 در رساله‌ی دکترای علوم سیاسی زنده‌یاد دکتر پرویز همایون پور، تحت عنوان قضیه‌ی آذربایجان، دانشگاه لوزان، نیز مبحثی درباره اختلافات مرزی میان دو دولت خودمختار و کمیسیون رسیدگی به آن وجود دارد.

    40 «بارزانی بی‌توجه به مخالفت‌های ایالات ‌متحده، ترکیه، ایران و دولت مرکزی عراق و با نادیده‌گرفتن نگرانی‌های احزاب مخالف کُرد همه‌پرسی را برگذار کرد و همان‌طور که انتظار می‌رفت اکثریت کُردهای اقلیم به جدایی این منطقه رأی آری دادند(...)»

    «بسیاری از منتقدان بارزانی را به خاطر اقتصاد اقلیم سرزنش می‌کنند و اقلیم کردستان به رهبری بارزانی را یکی از فاسدترین بخش‌های عراق می‌دانند. به گفته برخی از نمایندگان پارلمان اقلیم، ‌میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی اقلیم کردستان در سال‌های اخیر ناپدید شده است. در ماه مارس سال ٢٠١٧ یکی از نمایندگان پارلمان اقلیم کردستان گفت چیزی حدود یک‌میلیاردو ٢٦٦ میلیون دلار از درآمدهای نفتی اقلیم در سه ماه اخیر ناپدید شده‌ است. بسیاری از منتقدان هم می‌گویند بارزانی به جای خدمت به مردم اقلیم و سروسامان‌دادن به اوضاع اقتصادی، ثروت عظیمی برای خود و اعضای خانواده‌اش به جیب زده ‌است. پسر بارزانی رئیس سازمان اطلاعات منطقه اقلیم بوده و نچیروان بارزانی، برادرزاده مسعود بارزانی، نخست‌وزیر اقلیم کردستان است. خانواده جلال طالبانی هم از این اتهامات مصون نمانده‌اند و منتقدان می‌گویند همسر طالبانی و پسرش و دیگر نزدیکان به رهبر حزب اتحادیه میهنی، بخشی از درآمدهای حاصل از فروش نفت اقلیم را برای خود برداشته‌اند.» شرق.

    41پیداست که منظور ما انکار وجود ادیان و مذاهب گوناگون در کشورمان یا عدم احترام به آنها نیست؛ اما به‌همان اندازه مهم است که بگوییم و تکرار‌کنیم که این گوناگونی نباید به عرصه‌ی سیاست راه‌داده‌شود و دستمایه‌ی سودجویان برای تقسیم مردم و بهره‌برداری از اختلافاتی گردد که به‌صورت مصنوعی رواج‌داده‌می‌شود.

    42 دکتر محمدرضا خوبروی پاک، فدرالیسم در جهان سوم، مجلد اول، نشر هَزار، تهران، 1389، صص. 20ـ 16.

    در مقاله‌ای در شماره‌ی 802 نشریه ی نیمروز، به‌تاریخ جمعه ۲۷ شهريور ۱۳۸3 از همین پژهشگر، از جمله، چنین می‌خوانیم

    « برخى از نظريه پردازان، به‌ويژه در جهان سوم، مى پندارند كه فدراليسم مى‌تواند سرمشقى واحد براى همه‌ی جوامعى باشد كه در آن موضوع همزيستى گروه‌هاى گوناگون وجود دارد. گفتنى است كه به استثناى بلژيك، در ديگر كشورهاى فدرال، همواره جنگ، انقلاب، يا نيل به استقلال پس از استعمار، موجب انتخاب فدراليسم شده‌است.
    در ايران، بحث درباره فدراليسم و خودمختارى بيشتر از آنچه مورد درخواست اعضاى گروه قومى باشد، محدود به نخبگانى شده‌است كه خود را برگزيد‌ه‌ی گروه‌هاى قومى مى‌دانند. اغلب اينان به دام افتاده اند و به گفته «هابس باوم» گرفتار پیش‌ـ‌ملى‌گرائى خلقى (Protonationalisme Populaire) و اغراق و مبالغه در مورد «محلى‌گرائى» مردمى هستند. (...) بنا كردن ملى گرائى براساس ايل و عشيره و يا براساس مذهب و زبان، خطرهاى فراوانى دارد و نمونه هائى از آن را پس از فروريزى اتحاد جماهير شوروى ديديم. به قول «كارل پوپر» هر چه تلاش برگشت به دوران قهرمانى جامعه ايلى افزايش يابد تفتيش عقايد، پليس مخفى تروريسم و گانگستريسمى كه صورتكى رومانتيك نيز بر چهره دارند، افزون‌تر مى‌شود.
    فدراليسمى كه امروزه به ويژه در محافل چپ ايران- بيشتر از سوى برخى از نخبگان قومى- عنوان مى شود توهمى شاعرانه بدون توجه به تاريخ و سنت‌هاى ما و بدون مطالعه در تاريخ، سرنوشت و الزام‌هاى فدراليسم است.
    در آغاز، فدراليسم، براى تأسيس دولت ملى، در مورد جوامعى بود كه به دليل‌هاى گوناگون توانائى تشكيل دولتى متمركز را نداشتند و از سوى ديگر مى خواستند با اتحاد ميان خود در برابر دشمن مشترك ايستادگى كنند. همه جوامعى كه در جستجوى تعادلى شايسته ميان وحدت ملى و چندگانگى خواستارى (قومى، مذهبى، زبانى و غيره) بودند. فدراليسم را به عنوان يك نظريه سياسى پذيرفتند. اما توفيق رفيق اغلب آنان نبود. در كشورهائى هم كه فدراليسم به موفقيت نسبى دست‌يافت هنوز انبوهى از مشكلات همزيستى برجاست.

    (...) نظريه فدراليسم كه در آغاز براى آشتى دادن يگانگى دولت با ناهمگونى گروه هاى داخل يك جامعه بود، امروزه گاه خود، سبب عمده تنش و كشمكش است.
    اشتباه عمده مبلغان چپگراى فدراليسم اين است كه خيال مى كنند هر جنبش جدائى خواهانه و يا خودمختارى طلبى الزاماً چپ است و قابل احترام. در حالى كه در ايتاليا و بلژيك فدرال شده، نه تنها اتحاديه شمال و جنبشفلاماندها چپ نيستند، بل تمايلات افراطى راست در آنها بسيار قوى است.
    (...) اين ايدئولوژى تمايزطلبانه، فردگرائى را در ذهن و روح حاكم كرده و راه را به روى دشمنى هاى فرضى و پيش‌داورى هاى غرضى مى‌گشايد. به‌گونه اى كه جائى براى بشر‌دوستى باقى‌نمى ماند و افراد گروه قومى بى هيچ دليلى گروه قومى ديگر و اعضاى آن را دشمن خود تصور‌مى‌كنند. بديهى است منظور از بشر‌دوستى آن نيست كه چون همه را اعضاى خانواده بشرى مى دانيم، تفاوت ها و گوناگونى آنان را انكار كنيم. نهايت محلى گرائى، بى اعتنائى به همانندى ها و اشتراك منافع و سرنوشت مشترك است. پافشارى برخى از نخبگان محلى‌گرا به تفاوت هاى اغراق‌آميز يا به‌كلى ساختگى، بى‌ترديد زاينده بيزارى است. اين حقيقت را اگر هم داعيه‌داران آن، در آغاز، انكار ورزند سرانجامى جز جدائى‌خواهى و گرفتارى‌ها و پريشانى‌ها نخواهد داشت كه- برابر آنچه در جاهاى بسيار شاهديم- در وهله‌ی نخست گريبانگير جامعه‌اى مى‌شود كه آنگونه گزاف‌ها را به‌نام آن عرضه مى‌دارند.
    لزومى ندارد كه فرد را در يك گتوى ويژه محبوس نمائيم، بلكه بايد از او خواست كه هويت فرهنگى خود را با زندگى شخصى‌اش درآميزد و در همان حال فعالانه در امور عمومى مداخله و مشاركت كند. بديهى است كه قوانين و نهادهاى مردمى و دموكراتيك بايد مشاركت فرد را تضمين‌كنند و در عين حال، نخبگان قومى نيز وظيفه دارند كه قابليت شخصى افراد را براى رسيدن به هدف مشاركت آماده‌كرده آن را متعالى‌سازند.(...)
    به دو نمونه اروپائى بنگريم: در ايتاليا، دولت، همه خدمات سازمان هاى دولتى را حذف و آنها را به مناطق و ديارها واگذاشته است. در اسپانيا نيز پس از تصويب قانون اساسى جديد، چنين وضعى وجود دارد. اما مردم اين دو كشور- به استثناى برخى گروه ها- نه خود را فدرال مى خوانند و نه هوادار جدائى از كشور هستند. (...)

    نويسنده ناگزير از تكرار و تأكيد است كه: «در نظم نوين جهانى مورد نظر قدرت هاى بزرگ، به غير از حق مداخله اى كه براى خود قائل اند، روش فدراليسم را براى تمام كشورهاى خاور نزديك و نيز كشور ما به بهانه حل مسئله اقليت ها پيشنهاد مى كنند.
    «نه تنها براى مقابله با اينگونه طرح هاى مداخله جويانه، نه تنها براى حفظ هويت غنى‌ترى كه تعلق به ملت ايران دارد، نه تنها براى پاسخگوئى به اغراق هاى محلى گرايان، بلكه براى بهروزى و تفاهم ملى بايد به چاره انديشى هاى گوناگونى دست يازيد و نويسنده پيشنهاد خود را بدينگونه خلاصه مى كند كه: با واگذارى قدرت تصميم گيرى و اجرا به ديارها، شهرستانها و دهستان ها- روش هائى كه راه هاى كلى آن به وضوح در قانون اساسى پيشين و قانون انجمن هاى ايالتى و ولايتى وجود دارد- مى توان به نوعى از خودمديرى رسيد كه سرآغازى است براى تمرين دمكراسى و واگذارى كار مردم به مردم.
    نک. نقدى بر فدراليسم، از همين نويسنده، تهران- شيرازه- ۱۳۷۷، ص. ۱.»

    یادداشت بالا در دوماهنامه‌ی میهن نیامده‌است.

    economy_010518.jpgجمهوری اسلامی با اصلاحات کوتاه‌مدت در چند زمینه مهم، حداقل برای چند سالی هم که شده می تواند خشم مردم را کنترل کند

    مجتبی احمدی - شبکه بیان

    هشتمین روز از اعتراض‌های مردمی در ایران می‌گذرد و دیشب (14 دی) بسیاری از شهرهای ایران صحنه دادخواهی طبقات مختلف جامعه بود. در مقابل، حکومت انگار ناشنوا شده است و قصد ندارد فریاد مردم معترض را بشنود. نیروهای ضد شورش پلیس با هر تجمع اعتراضی برخورد سخت می‌کند؛ این دستور مقامات ارشد نظام است؛ مقاماتی که گمان می‌کنند سرکوب بهترین راه‌حل این مشکل است. دیگر هیچ‌کس کم‌ترین تردیدی ندارد که جمهوری اسلامی مشروعیت و محبوبیت خود را از دست داده است و در بین اقشار مختلف خواهان چندانی ندارد. جمهوری اسلامی با وجود از دست دادن پایگاه مردمی خود، می‌تواند با اصلاحات کوتاه‌مدت در چند زمینه مهم، حداقل برای چند سالی هم که شده خشم مردم را کنترل کند و سبب بقای خود شود.

    اصلاح لایحه بودجه

    یکی از دلایل خروش مردم، لایحه بودجه‌ای بود که از سوی حسن روحانی به مجلس ارائه شد. مردم با دیدن برخی جزئیات این لایحه با عصبانیت زیادی واکنش نشان دادند. درحالی‌که هم‌اکنون (طبق آمار رئیس کمیته امداد) بیش از 20 میلیون نفر از ایرانیان در «فقر مطلق» به سر می‌برند، نهادها و چهره‌های مذهبی صدها میلیارد تومان از بودجه 97 را به خود اختصاص داده‌اند. قطع کامل بودجه این نهادها و چهره‌ها، کاهش مالیات‌ها در مقطع کنونی که اقتصاد ایران در رکود قرار دارد، اختصاص ردیف بودجه مستقل برای رفاه طبقات ضعیف جامعه و جلوگیری از افزایش قیمت هر کالا و خدماتی که در این بودجه تعیین شده است، می‌تواند راه‌حل مناسبی برای آرام کردن اوضاع کنونی ایران باشد. همچنین کاهش بودجه دستگاه‌های دولتی از طریق تعدیل دستمزد مدیران میانی و ارشد این دستگاه‌ها می‌تواند درک تصمیم گیران را از وضعیت اقشار کم‌درآمد افزایش دهد.

    Nasrollaahدبیر کل حزب الله لبنان در گفت و گو با المیادین در برنامه «لعبه الامم» گفت که وی در ماه ١٣٠٠ دلار حقوق می گیرد و این مبلغ برایش کافی است و هزینه هایش را نیز تأمین می کند.

    نصرالله در این گفت و گو به ورزش پرداخت و اعلام کرد، فوتبال را دوست دارد و هر از چند گاهی برخی از مسابقات فوتبال را دنبال می کند.

    دبیر کل حزب الله لبنان همچنین به ایمان و باور خود به هنر و موسیقی البته در حد و حدود حلال آن و قدرت آنها برای تأثیرگذاری شان بر مخاطبان اشاره کرد.

    نصرالله همچنین عشق و علاقه خود به مطالعه کتاب را نیز فاش کرد، ولی گفت که وی از مدتی پیش به دلیل سرگرم بودنش به بررسی و مطالعه گزارش ها درباره اوضاع منطقه در حال حاضر که آن را حساس توصیف کرد، از مطالعه کتاب دور شده است.

    ahmad_e_khatami111.JPGفرارو- احمد خاتمی خطیب نماز جمعه این هفته تهران در خطبه‌های اول این نماز با اشاره به ناآرامی‌های اخیر در کشور در سخنانی، گفت: حضرت رسول همواره می‌فرمودند که مقابل ابوسفیان رژه بروید تا قدرت شما را ببیند؛ آفرین بر شما مردم که این چند روزه صلابت، هیبت و قدرت خود را با راهپیمایی باشکوه در مقابل فتنه‌گران نشان دادید، شما مردم نشان دادید که این انقلاب و نظام اسلامی به جان شما بسته است. گزیده اظهارات احمد خاتمی را در ادامه می‌خوانیم:
    • مولا علی(ع) می‌فرمایند اگر می‌‌خواهید از شر شیطان در امان بمانید، حریم نگه داشتن برای خداست، تقوا سفارش همه انبیاء الهی است.
    • سفارش به تقوا در فرهنگ همه انبیاء بوده است، جامع‌ترین مضومون اخلاقی ما واژه تقواست، قرآن کریم مصادیقی برای تقوا بیان کرده است که یک مصداق آن، فرهنگ جهاد و شهادت است؛ اهل تقوا با جهاد مأنوس‌اند و به آن افتخار می‌کنند؛ با تقوا مقابل دشمنان بایستید و مقاومت کنید، این مصداق تقواست و خدا پشتیبان اهل تقواست.
    • حضرت علی می‌فرمایند: جهاد زینت تقواست، فرهنگ جهاد و آمادگی در برابر دشمنان لباس تقواست، قرآن می‌فرماید، اول به حساب دشمنانی که به شما تزدیک‌ترند، برسید تا صلابت و هیبت شما را ببینند، هیبت خود را به دشمنان نشان دهیم.
    • شما مردم عزیز، عمق فتنه‌ها را می‌شناسید، بصیرت‌افزایی، وظیفه خطیب جمعه است و بر روی این مطالب فکر و مشورت‌‌ها کرده‌ام، اینجا عاصمه جهان اسلام است و باید با حساب حرف زد.
    • آنچه این روزها در کشور ما می‌گذرد، جلوه‌ای از عقد‌ه‌گشایی‌های آمریکاست، آمریکا دم‌به‌دم در مقابل ملت ایران شکست خورده‌ است؛ داعش دست‌پرورده خودشان بود، می‌گفتند 3 سال طول می‌کشد که موصل آزاد شود، اما به کمک ایران، موصل 8 ماهه آزاد شد.
    • می‌خواستند اسرائیل جدید در منطقه درست کنند و قدرتی که آنها را ناکام گذاشت، ایران بود، پول‌ها خرج کردند تا سوریه، خط مقدم مقابله با رژیم صهیونیستی، شکست بخورد، اما نشد؛ در فتنه اخیر، پول را عربستان داد و آمریکا طراحی کرد، قرار بود از اتاق آمریکا در اربیل کم‌‌کم سلاح به ایران بیاید و در بهمن کار را در ایران تمام کنند، به این تفاله‌ها می‌گویم که جایتان در ایران نیست، اگر بیایید، در اولین قدم، قلم‌های پایتان را می‌شکنند و بعد هم چوبه‌های دار را آماده می‌کنند.
    • شروع اغتشاشات اخیر در کشور نشأت گرفته از اعتراضات به حق مردم بود. اینها اعتراضاتی به حق بود، مال‌باختگان بودند، می‌گفتتد که اگر مؤسسات اعتباری مجوز داشته‌اند، باید پول‌‌‌های‌مان را بدهید، البته می‌گویند مطالبات 98 درصد پرداخت شده، اگر مجوز نداشته‌اند، چرا حدود 5 سال کار کرده‌اند، این اعتراض ناحق نیست.
    • مردم مرگ بر گرانی می‌گویند، کیست که از گرانی خوشش بیاید؟!، کارگر می‌گوید که چند ماه است حقوق نگرفته است؛ تا اینجا کسی نمی‌گوید که اعتراض به حق نیست، قانون اساسی می‌گوید اعتراضات تا جایی که حمل سلاح در کار نباشد، اجازه داده شده است.
    • روحانیت همراه با آنهایی است که مشکل معیشت دارند؛ آیت‌الله نوری‌همدانی، از مراجع تقلید شیعه نیز به صراحت گفتند که حق مردم را بدهند، خواهش می‌کنم در اینجا بازی جناحی نکنند، مردم آزادی می‌خواهند، مردم می‌‌خواهند صدای‌شان شنیده شود، صدایی که به حمایت از ترامپ و نتانیاهو برمی‌خیزد، صدای ملت نیست. ملت این صدا را خفه‌ می‌کند؛ صدایی که به نیابت از نتانیاهو سر داده می‌شود، نه غزه، نه لبنان، و درباره جانم فدای ایران است دروغ است و آنها دروغ می‌گویند، کسی که این شعار را سر می‌دهد، در حمایت از مردم نیست و صدای بیگانه است، این صدا باید خفه شود.
    • ضدانقلاب سوار بر موج اغتشاشات اخیر شد، آموزش‌دیده‌های ضد انقلاب سوار بر این موج شدند، معترضین، خط خود را جدا کردند، کسانی که مشکل دارند و مالباخته هستند، به نماز جمعه و راهپیمایی 9 دی می‌آیند. این بدبختی ترامپ است که با معدود اراذل و اوباش ذوق‌زده شده‌ است.
    • اغتشاش‌گران رذالت کردند و برخی از سربازان گمنام امام زمان(عج) و سپاه پاسداران را شهید کردند، دفتر و خانه‌‌های برخی از ائمه جمعه را غارت کردند که این کار ضد انقلاب و نه معترضین بود.
    • فتنه کوی دانشگاه، فتنه سال 88 و فتنه چند روزه سال 96، اینها فتنه‌‌های دوران پس از پیروزی انقلاب در دهه‌های اخیر است که سه تشابه و یک فرق داشتند.
    • در هر 3 فتنه، آمریکا و رژیم صهیونیستی جلودار بودند، گروه‌های منفور ملت، مانند سلطنت‌طلبان که پرونده سیاهی از غارت و شکنجه در پرونده دارند، پیش رو بودند؛ شتر در خواب بیند پنبه‌دانه، سلطنت‌طلبان آرزوی آمدن به ایران را به گور خواهند برد.
    • در این 3 فتنه‌، آمریکا و اخیرا عربستان، گویی در حمایت از اغتشاش‌گران مسابقه گذاشته‌اند، ترامپ روانی اول صبح اولین چیزی که می‌نویسد، حمایت از فتنه‌گران است.
    • شباهت دیگر این است که به نام ملت، به اسلام و مقدسات اهانت کردند؛ اقلیتی بسیار ناچیز که با وقاحت، زبان خودشان را به نام ملت جا زدند.
    • در این فتنه اخیر، خودشان را خیلی زود رو کردند و به سرعت چهره ضد اسلامی و ضد ایرانی خودشان را نشان دادند؛ پرچم ایران را که مزین به الله است، با کمال وقاحت به این پرچم اهانت کردند، این پرچم نماد آزادی و آزادگی ملت ایران است؛ البته ناجا بشارت داد که این جنایتکار را دستگیر کرده‌اند که مستحق اشد مجازات است؛ به حمدالله، عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد؛ همه جناح‌ها اعم از اصولگراها و اصلاح‌طلبان و حتی آنهایی که علاقه‌ای به دین نداشتند، آن را محکوم کردند.
    • فضای مجازی آتش‌بیار معرکه بود، شما دیدید که وقتی فضای مجازی بسته و محدود شد، فتنه فروکش کرد، اینکه رهبری می‌فرمایند در فضای مجازی هزاران توپخانه در حال شلیک به سمت ملت ایران است، معنایش این است که توپخانه را از کار بیاندازید؛ فضای مجازی سالم در اختیار ملت ایران قرار گیرد، نگویند موقتا قطع کردیم و دوباره برمی‌گردد.
    • معتقدیم که فضای مجازی یک ظرفیت است و می‌تواند مایه آرامش و بحران باشد، اما دیدید که در کشور ما بحران شد؛ فضای مجازی داشته باشیم، اما سرورش در داخل باشد، چین و روسیه فضای مجازی آوردند و خودشان مدیریت می‌کنند، چرا اینترنت ملی را نمی‌آورند؟، البته خبر دارم که امکانات آن فراهم است، ملت ایران با فضای مجازی‌ای که کلید آن دست آمریکا باشد، موافق نیست، ننویسید که ما با فضای مجازی مخالفیم.
    • مسئولان محترم، شما را به خدا، به این هشدار مولا علی(ع) توجه کنید که می‌فرمایند "اگر اجازه دادید که دشمن به خانه‌تان بیاید، ذلیل می‌شوید"، رهبر انقلاب می‌فرمایند که فضای مجازی قتل‌گاه جوانان و دین شده است، تو را به خدا به فریاد برسید.
    • تقدیر میکنم از وزیر ارتباطات به دلیل ابتکار عمل در فراهم کردن مسیری برای مسدود کردن یک کانال ضد انقلاب در داخل کشور، این کانال ضد انقلاب بنزین و نفت در اغتشاشات می‌ریخت؛اگر آقایان فضا را باز کنند و اغتشاش پیش بیاید، در پیشگاه مردم و خدا پاسخی نخواهند داشت.
    • از همه نیروهای مسلح و به خصوص ناجا که در همه شهرها با صلابت و رأفت به صحنه آمد و افتخار آفرید، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهید دادند، ما به این بازوهای توانمند ملت، افتخار می‌‌کنیم.
    • تظاهرات روزهای اخیر مردم در مقابله با فتنه‌گران و اغتشاش‌گران را، یک تظاهرات خودجوش علیه فتنه‌گران بود که از سوی مردم با بصیرت بر پا شده است و همه آنها تشکر میکنم.
    • از دستگاه قضایی میخواهم که ضمن برخورد با رأفت و همراه با برادری با فریب‌خورده‌های اغتشاش اخیر، از دستگاه قضایی انتظار داریم با آنهایی که معاندانه وارد شدند، با اشد مجازات برخورد کند، اینها آمریکایی هستند و به آمریکایی‌‌ها هم نباید رحم کرد؛ یعنی مجازاتی برای آنها در نظر گرفته شود که قابل برگشت نباشد.
    • این انقلاب، انقلاب خدایی است و این نظام، الهی و شجره طیبه است و حمایت خدا با این انقلاب است؛ اگر فهرست توطئه‌های خنثی شده دشمنان را بگوییم، یک ساعت طول می‌کشد؛ چراغ راه در مقابله با این فتنه‌ها، ولایت است.

    Houshang_Moeinzadeh.jpg

    دریافت سرگذشت کتاب 23 سال.pdf

    کتاب ۲۳ سال از کتاب­های کم نظیر و آگاهی بخش است که پیش ‌‌از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، به صورت پنهانی در میان اهل نظر دست به دست می­گشت. پس از انقلاب نیز این کتاب سر منشاء و الهام بخش بسیاری از نوشته­های روشنگرانه­ای شد که در بارۀ اسلام و پیام­آورش نوشته شد. به عبارت دیگر: به همان شیوه­ای که پدران ما پس از تازش اعراب و سقوط سلسله­ی ساسانی به رویاروئي اسلام برخاسته بودند، این بار نیز پس از سقوط سلسله پهلوی و تسلط آخوندها بر ایران، فرزانگان ایرانی به رویاروئي حکومت آخوندها برخاستند.

    اسناد و مدارک متعدد تاریخی، گواهی می­دهند که ایرانیان، نخستین مردمانی بودند که دین اسلام را به تجزیه و تحلیل کشیدند و محتوای آن را از نظر دینی و جنبه فلسفی مورد مطالعه و بررسی و نقد قرار دادند. باز ایرانیان بودند که با افزودن روایاتی در قالب حدیث و سنت و تدوین فقه و دیگر ملزومات یک دین، اسلام سادۀ عربی را به صورت یک دین جهانشمول در آوردند. چرا که واقعیت­های تاریخی به روشنی نشان می­دهند که اعراب مسلمان شده، آن توان فکری و فرهنگی را نداشتند که چیزی به دین ساده و ابتدایی پیغمبر خود بیفزایند. نگاهی به اسلام اولیه و تنها سند باقی مانده از پیغمبر آن، «قرآن»، به سادگی نشان می­دهد که آنچه امروزه به نام دین اسلام و مذاهب و مکاتب مربوطه به آن وجود دارد، همان‌هایی هستند که ملل تحت استیلای اعراب و در رأس آن‌ها، ایرانیان تهیه و تدوین کرده و به اسلام افزوده­اند، تا بتوانند در سایۀ اختناق حاصل از سلطۀ خشونت بار اعراب، به سلامت زندگی کنند.

    بی‌گمان پیروان مکتب معتزله نخستین کسانی بودند که کوشیدند با نگاه خردمندانه، احکام و قوانین اسلام را تعبیر و تفسیر عقلانی کنند که متاسفانه کارشان بی­نتیجه ماند. با این همه، فرزانگان ایرانی دست از تلاش و کوشش برنداشتند. در این کارزار، روزبه پوردادویه (ابن مُقّفَع) که او را می­توان به عنوان پیشگام و نخستین فرزانۀ روشنگر ایرانی بعد از ظهور اسلام نامید، با ترجمۀ آثار نیاکان خود، این زمینه را آماده ساخت تا هم­میهنانش بتوانند با افکار و اندیشه­های پدران خود آشنا شوند و آن‌ها را با تعالیم اسلام، مقایسه کنند. در پی او شاخص­ترین شخصیت ایرانی که در این زمینه می­توان از او نام برد، محمد بن زکریای رازی، فیلسوف، شیمیست و پزشک نامدار ایرانی است که همزمان با ارائۀ فلسفۀ «قدمای خمسه»، در مقابل توحید اسلامی، شدیدترین انتقادات را به اصل نبوت و حرفۀ پیغمبری وارد کرد.

    نام بردن از فرزانگانی که در طول ۱۴۰۰ سال گذشته با افکار و اندیشه­های خود به مصاف اسلام رفته­اند، در این مختصر نمی­گنجد، و ما در این­جا به همین اندازه اکتفا می­کنیم که بگوئیم: ‌نقد تحلیلی احکام و قوانین به اصطلاح الهی یا آسمانی، قرن­ها قبل از این که غرب مسیحی به این اندیشه بیفتد، در ایران اسلامی شروع شده بود. علت این که بینشوران ایرانی مانند اندیشمندان غربی در کار خود موفق نشدند، یکی این بود که ایرانیان در میان همۀ کشورهای مسلمان شده، تنها مردمانی بودند که این بار سنگین را به دوش می­کشیدند. دیگر این که هنوز صنعت چاپ در کشورهای شرقی، مانند عصر روشنایی در غرب، شروع نشده بود. سه دیگر این که، ایران در چهار راهی قرار داشت که از چپ و راست و از شمال و جنوب مورد هجوم اقوامی بود که در گیری با آن‌ها، فرصت کافی برای مردم آن باقی نمی­گذاشت که بتوانند با فراغ بال به این کار بپردازند

    پس از عصر روشنایی در غرب و تابش انوار آن به شرق، بار دیگر بینشوران ایرانی، دست به کار شدند. نمونه­های شاخص آن میرزا فتحعلی آخوند زاده، میرزا آقا خان کرمانی، میرزا عبدالرحیم طالبوف و بسیاری دیگر هستند. وقتی هم در اثر کوشش فرزانگان ایران، نهضت مشروطه پا گرفت و ایرانیان نیز توانستند با تشکیل پارلمان و ایجاد حکومت مشروطه تا حدودی به استبداد حکومتی پایان دهند. تکلیف باورهای دینی نیز با ظهور رضا شاه بزرگ به صورت یک امر کاملاً شخصی در آمد. بگذریم از این که با تبعید او کار بزرگ وی ناتمام ماند.

    ABCDEF - Copie.jpg

    پس از این مقدمۀ کوتاه، سخن را به کتاب ۲۳ سال و شرح حال شخصیت­هائی که این کتاب را به ملت ایران ارمغان کرده­اند، می­پردازیم. اشارۀ کوتاهی هم به نقش این کتاب در کارزار مبارزات ایرانیان خواهیم کرد.

    الف: علی دشتی

    علی دشتی در سال ۱۲۷۶ شمسی، در شهر کربلا در یک خانواده روحانی ایرانی متولد شد. تحصیلات ابتدایی او مطابق معمول آن زمان، در مکتب خانه­های قدیمی کربلا گذشت و پس از آن به حوزه­های علمیه کربلا و نجف رفت و آخوند شد.

    در سن ۲۴ سالگی در اواخر جنگ جهانی اول، به ایران آمد. زمان کوتاهی در دشتستان اقامت گزید و سپس به شیراز و از آن­جا به اصفهان رفت و در نهایت راهی تهران شد.

    در بررسی زندگینامۀ علی دشتی به آسانی می­شود به دو حوزۀ کاملاً متفاوت و جدا از هم اشاره کرد:

    ۱- حوزۀ سیاست که علی دشتی نیز مانند بسیاری از هم عصرانش در زد و بندهای سیاسی زمان خود شرکت کرد و همانند هر سیاستمداری، بازیگری­های خاص خود را داشت. به همین علت نیز در طول ایامی که به سیاست مشغول بود، هم طعم زندان را و هم مزۀ تبعید را چشید. بی­شک از مزایای سیاست بازی نیز به حد کمال بهرمند شد! نماینده مجلس شورای ملی و سنا، سفیر کبیر ایران در مصر و لبنان شد و کوتاه مدتی نیز لباس وزارت بر تن کرد که در این نوشتار کاری به بررسی حوزۀ سیاسی او نداریم.

    ۲- در حوزۀ فرهنگ و ادبیات، علی دشتی علاوه بر مقاله نویسی و انتشار روزنامه «شفق سرخ»، یکی از کارهای عمده­اش ترجمه کتاب از زبان عربی و فرانسه به زبان فارسی بود که آن را در زندان شروع کرد. و سپس مانند بسیاری از صاحبان قلم، به قصه نویسی پرداخت و آثار ماندگاری مانند: فتنه، جادو، سایه، هندو و غیره به ادبیات فارسی ارمغان کرد و به عنوانِ یکی از نویسندگان پر کار عصر خود شناخته شد.

    علی دشتی، پس از موفقیت در عرصۀ قصه نویسی، چشم از آن پوشید و به عرصۀ تحقیق در ادبیات کلاسیک قدم گذاشت. با انتشار کتاب‌های فاخری مانند: «نقشی از حافظ»، «سیری در دیوان شمس»، «دمی با خیام»، «نگاهی به صائب»، «در قلمرو سعدی»، «شاعر دیر آشنا (نقدی بر خاقانی)»، «کاخ ابداع اندیشه گوناگون حافظ»، «در دیار صوفیان»، «تصویری از ناصر خسرو» که هر یک در نوع خود در ادبیات ایران تازگی داشت و شاهکاری به حساب می­آمد.

    علی دشتی کتاب‌های بسیاری نیز در جهت روشنگری و بیداری ایرانیان به رشته تحریر در آورد، مانند «پردۀ پندار»، «تخت پولاد»، «جبر است یا اختیار»، «عقلا بر علیه عقل»، «در دیار صوفیان» و غیره که در هر یک از این کتاب‌ها به مراتب از کتاب ۲۳ سال تند و تیزتر به دکانداران دین و مذهب حمله کرد.

    یادمان باشد که در دوران پر جنب و جوش و حرکت شتاب آمیز دگرگونی­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دوران رضا شاه بزرگ و سپس در زمان پسرش محمد رضا شاه، بسیاری از بزرگان و صاحبنظران دلسوز ایرانی، ضمن این که این دو پادشاه را یاری می­دادند، در عین حال نیز می­کوشیدند با تألیف و ترجمه و تعبیر و تفسیر نوشته­های بزرگان ایران و جهان در بیداری مردم ایران و آگاه ساختن آنان نقشی برعهده داشته باشند.

    در این عرصه ما می­توانیم به نام ده­ها، بلکه صدها تن از این بزرگان اشاره کنیم و آثار گرانبهای شان را به یاد آوریم که چگونه هر یک از این شخصیت­ها، چه خدمات ارزنده­ای به فرهنگ ایران کرده­اند و چه اثراتی در بیداری ایرانیان داشته­اند که یکی از برجسته­ترین این شخصیت­ها علی دشتی است.

    نگاهی به کتاب­هایی که علی دشتی جهت آگاهی و بیداری ایرانیان نوشته و منتشر کرده است، نشان می­دهد که این مرد بزرگ چه قدم مهمی برداشته و چه خدمت گرانبهایی به مردم ایران کرده است. او با احساس خطری که همیشه از جانب دینمداران دکاندار می­کرد، کوشید تا حاصل تحقیقات و تجربیات و تفکرات خود را در اختیار هم­میهنان خود قرار دهد تا مبادا از نو به دام فریب و نیرنگ این قشر از جامعه بیفتند.

    در طول هزار و چهار صد و اندی سال از تاریخ اسلام، تنها در ایران و به زبان فارسی هزاران کتاب و مقاله و نقد و بررسی در بارۀ اسلام نوشته و منتشر شده است که سر بسیاری از نویسندگان آن‌ها هم به باد رفته و بسیاری از آن نوشته­ها هم معدوم شده است. با این همه می­توان گفت که هیچ یک از آن نوشته­ها به اندازۀ کتاب ۲۳ سال در امر روشنگری اثر گذار نبوده و مورد استقبال مردم قرار نگرفته است. گواه بارز آن نیز این است که پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، کتاب ۲۳ سال که تا آن تاریخ به صورت پنهانی و آن­هم در نزد خواص حضور داشت، یک باره در سطح وسیع و گسترده­ای در سرتاسر ایران، در دسترس همگان قرار گرفت.

    واقعیت این است که با وقوع انقلابی که آن را رنگ و لعاب دینی و مذهبی زدند و بخش بزرگی از گردانندگان آن هم آخوندها بودند، «حرکت روشنگری عصر جدید ایران» هم آغاز شد. حرکتی که زیر بنای فلسفی آن، کتاب ۲۳ سال علی دشتی بود.

    علی دشتی بی­آنکه خبر از وقوع انقلاب، آن هم از نوع اسلامی­اش، داشته باشد، با کتاب ۲۳ سال خود جامعۀ ایرانی را به رویاروئی مکتب و مسلک آخوندها فرا خوانده بود. مکتب و مسلکی که خود او به خوبی از کهنگی و بی­پایه و بی­اساس بودن آن، کاملاً آگاه بود. او با کتاب ۲۳ سال خود، چشم و گوش مردم، به ویژه قشر نو ظهور طبقۀ متوسط جامعۀ ایران را باز کرد، قشری که شوربختانه فریب وعده­های کاذب گردانندگان فریبکار و خدعه گر انقلاب را خورد و هیزم بیار معرکۀ کهنۀ آخوندها شد.

    علی دشتی را در زندان حکومت اسلامی آن­قدر شکنجه و آزار دادند که پیر مرد کارش به بیمارستان کشید و در آن­جا بود که خسته و درمانده از دوست دیرین خویش، زنده یاد سعیدی سیرجانی تقاضای قرص سیانور کرد تا به زندگی­اش پایان دهد. زیرا دیگر توان تحمل خفت و خواری و شکنجه­های روحی و جسمی را نداشت.

    گفتنی است، دژخیمان اسلامی وقتی دیدند که چراغ عمر پیر مرد در اثر درد و رنجی که به جسم نحیف و به جان ضعیفش داده­اند، رو به خاموشی است، رهایش کردند تا در خانه­اش بمیرد و ننگ کشتن یک ادیب فرزانۀ دیگر به گردن حکومت اسلامی نیفتد! به خصوص این که این ادیب فرزانه، روز و روزگاری خود به جامعۀ آخوندی تعلق داشت و در مکتب آخوندها تلمذ کرده و به اجتهاد رسیده بود. کسی که بهتر از همۀ آخوندها از چم و خم تاریکخانۀ دین و مذهب اطلاع داشت و خصلت آخوندها را هم خوب می­شناخت. به همین علت هم مانند بسیاری از فرهیختگان ایرانی، دیر زمانی بود که از جرگۀ این جماعت جدا شده و به اختیار خود، خویشتن را خلع لباس آخوندی کرده بود.

    از عجایب روزگار این که، بیشتر زمامداران حکومت اسلامی، از خمینی گرفته تا آخوندهای ریز و درشت آن، نه می­دانستند و نه باور می­کردند که بزرگ­ترین ضربه به بنیاد حکومتشان، از سوی کتاب ۲۳ سال علی دشتی خواهد خورد.

    و، این طنز تلخ تاریخ است که

    همزمان با ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ که خمینی بر اریکه قدرت نشست، در هر گوشه و کنار شهرها و شهرستان­ها، حتی در خارج از ایران، علی دشتی با کتاب ۲۳ سال خود، حضور پیدا کرد و با افشاگری­های تاریخی خود، بنای مکتب و مسلکی که خمینی و آخوندها آن را نمایندگی می­کردند، به باد نقد گرفت.

    تا پیش از ظهور و به قدرت رسیدن خمینی و عرضۀ ولایت فقیه او، مردم ایران، کاری به چگونگی پیدایش دین اسلام و مذهب شیعه نداشتند و با ناهنجاری­های گذشتۀ این دو پدیده نیز کنار آمده، به گونه­ای با آن‌ها مدارا می­کردند. گذشتۀ اسلام و نحوۀ مسلمان و سپس شیعه مذهب شدن پدرانشان را هم به فراموشی سپرده بودند و کاری هم به دین و ایمان دیگران نداشتند.

    پس از ظهور رضا شاه و تلاش­های سرسختانه او برای کوتاه کردن دست آخوندها از سر مردم و حکومت، اینان به صورت جدی به حاشیه رانده شده بودند تا جائی که کوشش سرسختانۀ آن­ها، پس از رضا شاه نیز نتوانست مردم ایران را مانند گذشته، از نو به زیر چتر سلطۀ آخوندی بکشاند.

    اگر دخالت بیگانگان نبود که از گذشته­های دور با قشر آخوند، بده و بستان­های آنچنانی داشتند که اسناد و مدارک آن به فراوانی منتشر شده است؛ و اگر حمایت جهان غرب از دین برای مقابله با ایدۀ کمونیسم نبود، مسلماً مسألۀ آخوند و معرکۀ آخوندی در کشور ما برای همیشه از رونق و اعتبار می­افتاد.

    علی دشتی با کتاب ۲۳ سال، پل ارتباط روشنگران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، با روشنگرانی است که پس از انقلاب اسلامی پا به این میدان گذاشتند. روشنگرانی که برعکس دورا­ن­های پیش از ۱۳۵۷، دیگر ترسی از جان باختن و هراسی از ضرب و شتم آخوندها و دارو دستۀ آن‌ها ندارند. بی پروا می­کاوند و می­جویند و می­اندیشند و بی­باکانه می­گویند و می­نویسند و در بیداری و آگاهی هم­میهنان خود می­کوشند.

    **

    ب: دکتر علینقی منزوی

    دکتر علینقی منزوی، نویسنده، ادیب، محقق، اسلام شناس و کتابشناس نامدار ایرانی است که در انتشار کتاب ۲۳ سال نقش مهم و اساسی را بر عهده داشت.

    او بزرگ­ترین پسر شیخ آقا بزرگ تهرانی، دانشمند و عالم شیعی و مولف کتاب مشهور« الذریعه» بود که از دانشگاه تهران، دکترای الهیات در رشتۀ معقول و منقول و از دانشگاه سن ژوزف بیروت دکترای فلسفه داشت.

    علینقی منزوی در تألیف لغتنامۀ دهخدا با علی اکبر دهخدا و محمد معین همکاری می­کرد و مدت­ها هم از همکاران مرکز دائرۀ­المعارف بزرگ اسلامی بود. پس از درگذشت دکتر محمد معین هم کرسی استادی او در رشتۀ فوق لیسانس دانشکدۀ ادبیات بر عهده وی گذاشته شد.

    علینقی منزوی در سال ۱۳۴۵ به علت اتهامات سیاسی به عراق گریخت و به مدت ۹ سال در عراق و لبنان به سر برد. در سال ۱۳۵۴ در زمان سفارت منصور قدر در لبنان، به درخواست دخترش، دکتر پروین منزوی و به روایتی با پا درمیانی ناتل خانلری و علی دشتی که از دوستان او بودند، پروندۀ سیاسی­اش مختومه شد و به ایران بازگشت.

    آثار بسیار گرانبهائی که در رشته­های مختلف ادبی و فرهنگی از دکتر علینقی منزوی به جا مانده، بیانگر آن است که او اندیشمند سخت کوشی در خدمت فرهنگ ایران بود. با این که او در یک خانوادۀ روحانی متولد شده، رشد و نمو کرده بود و مانند بسیاری از بزرگان پیشین کشورمان محصل مکتب خانه­ها و حوزه­های مذهبی بود، با بسیاری از اهل ادب و فرهنگ ایران آشنائی، دوستی و همکاری داشت. متوسل شدن علی دشتی از تهران به علینقی منزوی در بیروت، برای چاپ کتاب ۲۳ سال، نشانگر پیوند فکری این دو انسان فرزانه بود.

    علی دشتی برای چاپ کتاب خود، با همۀ امکاناتی که در ایران در اختیارش بود، دست به دامان علینقی منزوی شد و این بار گران را بر دوش او نهاد. کسی که بی کمترین تردیدی، این مسئولیت را پذیرفت، بی­آن که کوچک­ترین هراسی به دل راه دهد، یا تصور آن را بکند که به خاطر کمک به انتشار این کتاب، ممکن است وی را به زندان بیفکنند و شکنجه­اش دهند....

    لازم به یاد آوری است که لبنان و شهر زیبای بیروت آن، همیشه یکی از مراکز مهم فرهنگی خاورمیانه و جهان اسلام بوده است. بسیاری از کتب دینی و فلسفی اسلامی بدون کمترین سانسوری در بیروت چاپ و منتشر می­شد، و در این مورد خاص شهرت بسزائی داشت. از این­رو بودن دکتر علینقی منزوی در بیروت را یکی از دلایل عمده­ی متوسل شدن علی دشتی به او باید در نظر داشت.

    قصۀ کتاب ۲۳ سال

    کتاب ۲۳ سال تا زمانی که به صورت کتاب منتشر شود، مسیر جالبی را طی کرده بود. می­گویند، مطالب این کتاب در جلساتی که در خانۀ علی دشتی با حضور بعضی از خواص بر پا می­شد، مورد بحث و گفتگو قرار می­گرفت.

    - زنده یاد دکتر محمد عاصمی، سردبیر فصلنامه وزین کاوه، پس از مرگ علی دشتی، در مقدمۀ انتشار این کتاب که در خارج از ایران انجام گرفت و اسم علی دشتی به عنوان نویسنده این اثر ذکر شده بود، شرح قصۀ کتاب ۲۳ سال و انتشارش در فصلنامۀ کاوه را چنین توضیح داده بود:

    «دشتی در سال ۱۳۵۲ در سفری که به مونیخ کرد، از من (محمد عاصمی) خواست که با او ملاقات کنم. در این دیدار کتابی را به من داد که سه روزه مطالعه کنم و نظرم را نسبت به آن به ایشان بگویم.»

    عاصمی می­نویسد: " کتابِ ۲۳ سال را بیست و چهار ساعته خواندم و از پیشداوری‌های خود نسبت به دشتی شرمنده شدم". بیست و سه سال بدون نام و نشان نویسنده در کاوه به چاپ می­رسد. عاصمی هم بر سر قول خود می­ایستد و این راز را تا پس از مرگ دشتی پنهان نگاه می دارد.

    - جواد وهاب زاده یکی از دوستان علی دشتی نیز در سایت «انقلاب اسلامی» در بارۀ کتاب ۲۳ سال، در ۲۷ آگوست ۲۰۱۲ چنین نوشته است:

    «در اواخر تابستان ۱۳۵۱ سپتامبر ۱۹۷۲ طبق مرسوم همه ساله ایشان را به مونیخ آوردم. این بار زنده یاد علی دشتی در هتل کونیکش هوف، کتابی استنسیل شده به من مرحمت فرمودند که در صفحه نخست آن، عنوان کتاب ۲۳ سال بود. اما نامی از نویسنده کتاب برده نشده بود. ایشان تأکید کردند که آن را بعداً بخوانم و نظر خود را در مورد مطالب کتاب ابراز دارم ......

    فصل آخر کتاب مرا بیش از فصول دیگر به خود مشغول داشت. سبک نگارش کتاب برایم جای شبهه­ای نمی­گذاشت که نگارنده کتاب کسی جز زنده یاد دشتی نیست.»

    روز بعد به اتفاق دوست قدیمی خود آقای دکتر محمد عاصمی که مایل به ملاقات با ایشان بود، به دیدار زنده یاد دشتی رفتیم. پس از ساعتی عاصمی خدا حافظی کرد و رفت و من و دشتی تنها ماندیم. پس از ساعتی در حین خداحافظی، ایشان به من توصیه کردند که کتاب را برای مطالعه در اختیار دوستم دکتر عاصمی بگذارم.

    من و دکتر عاصمی هر دو مسحور مطالب کتاب ۲۳ سال شده بودیم و به تشویق و خواهش او من در دیدار بعدی از زنده یاد دشتی پرسیدم که آیا اجازه می­دهد بخش‌هایی از کتاب را در مجله کاوه چاپ کنیم؟. ایشان پاسخ دادند که بعداً از تهران شما را مطلع می­کنم. از تهران به من پیغام فرستادند که چاپ بخش­هایی از کتاب در مجله کاوه مانعی ندارد، اما بدون ذکر نام ایشان.

    با مشورت دکتر عاصمی فصل آخر کتاب ۲۳ سال را که تحت عنوان پس از ۲۳ سال، ماجرای خلافت ابوبکر بود، انتخاب کردیم و در فروردین ۱۳۵۲ مارس ۱۹۷۳ همراه با مقدمه­ای از نگارنده به چاپ رسید که نقل آن خالی از فایده نیست:

    - «عاصمی عزیز، یکی از دوستان ارجمند و بزرگوار من که نویسنده­ای سرشناس و مردی است مردستان، از راه لطف و مهربانی کتاب پیوست را که تحت عنوان بیست و سه سال نوشته به من سپرده است.

    وقتی کتاب را خواندم به این فکر افتادم که با نظر تو در باره چاپ و نشر آن تصمیمی اتخاذ کنیم. ولی چون با وضع مالی مجله آشنا هستم و از مشکلات کار تو در این زمینه آگاهم، می­دانم که در حال حاضر چاپ جداگانۀ این اثر نفیس برای کاوه امکان ندارد. به همین جهت پیشنهاد می­کنم قسمت‌هایی از این کتاب را در مجله به چاپ
    برسانی، تا وقتی که از نظر مالی دستت باز شد به چاپ جداگانه آن مبادرت ورزی. این نویسنده صاحب عقیده از رجال ادبی اجتماعی معروف ایران است. سال­های درازی که من و تو هنوز خود را نمی­شناختیم روزنامه نویسی بنام بوده است و شماره تألیفاتش از اعداد دو رقمی در گذشته است و سیر و سلوکش در دیوان­های متقدمین بر جسته سرزمین ما از تفحص­های مؤثر و جاندار دوران اخیر بوده است. ایشان دلشان نمی­خواهد این مطالب فعلاً با نام خودشان نشر شود. می­گویند سبک هر نویسنده­ای با خود آن نویسنده است و طبیعی است که با این فتوا خوانندگان هوشیار مجله به فراست در خواهند یافت که این نثر محکم و مستدل و سنگین و دلپذیر از خامه کدام هنرمند خلاقی تراویده است. با سلام و اخلاص و سپاس، جواد وهاب زاده.»

    مجله کاوه را همراه نامه­ای برای زنده یاد دشتی به تهران فرستادم. ایشان بلافاصله در نامه­ای طولانی، پس از تفقد و تشویق متذکر شدند که با خواندن این مقدمه همه کس متوجه می­شود که نویسنده کتاب من هستم و حتی به شوخی نوشته بودند که این مقدمه فقط نام و نشانی منزل من را کم داشت و تأکید کردند که حتماً در شمارۀ بعدی کاوه به نحوی به اصلاح آن بپردازم. در شماره بعدی مجله کاوه خرداد ماه ۱۳۵۲ برابر با ژوئن سال ۱۹۷۳ در بخش دوم تحت عنوان ۲۳ سال، سودای غنیمت با نامه­ای کوتاه از من به شرح زیر به چاپ رسید:

    -«عاصمی عزیز، مقدمه شماره گذشته اشتباهی داشت که با این تذکر امید رفع آن را دارم. قضیه این است که دوست صاحبنظر بنده که این مطالب را به اختیار من گذاشته­اند، نویسنده آن نیستند و متأسفانه نویسنده اصلی را ایشان هم نمی­شناسند. به هر حال آنچه مسلّم است و عکس­العمل خوانندگان مجله هم مؤید آن است، مطالبی است عمیق پر مغز و روشنگر، و علی علیهّ­السلام فرموده است: بنگر که چه می­گوید، منگر که، که می­گوید. بنابر این باید ازاین نوشته­ها بهره گرفت و بر غنای اندیشه کمک کرد. نویسنده هر که باشد خدایش توانایی بیشتر در اندیشیدن بدهد که ما را نیز از این رهگذر نصیبی رسانده است. باسلام و اخلاص و سپاس - جواد وهاب زاده.»

    جواد وهاب زاده می­گوید: شادروان علی دشتی میل داشت کتاب ۲۳ سال را در ایران چاپ و منتشر کند و بعدها برای من تعریف کرد که: " کتاب ۲۳ سال را به یکی از مهم­ترین رجل سیاسی آن ایّام که من اکنون میل ندارم نام او را افشا کنم دادم، خواند و بسیار هم پسندید. اما به من گفت: صلاح نیست در ایران چاپ شود".

    کتاب پس از مدت کوتاهی در لبنان منتشر شد. در سفر بعدی که به اروپا آمد، چند جلد کتاب همراه خود برای من هدیه آورد که هنوز من یک نسخه آن را در کتابخانه خصوصی خودم دارم.

    پس از انقلاب افراد گوناگونی را به اتهام نوشتن کتاب ۲۳ سال دستگیر و زندانی کردند. از جمله دکتر علینقی منزوی را که مدت­ها در بند بود. در همین ایام شادروان علی دشتی هم دستگیر شد. یکی از دلایل دستگیری ایشان نوشتن همین کتاب ۲۳ سال بود ...

    پ:‌ من و کتاب ۲۳ سال

    اوایل سال ۱۳۵۴ بود که دکتر علینقی منزوی، یکی از فعالین سیاسی حزب توده که از کشورمان متواری بود، از جانب منصور قدر سفیر ایران در لبنان، به عنوان کارمند محلی استخدام و در بخش فرهنگی سفارت مشغول به کار شد.

    دلیل حضور او و آشنائی­اش با سفیر ایران را دقیقاً نمی­دانم. اما گفته می­شد که دختر دکتر علینقی منزوی، خانم دکتر پروین منزوی، با مراجعه به سفارت و گفتگو با سفیر ایران، از ایشان درخواست کرده بود، ترتیبی فراهم کند که پدرش بتواند به ایران برگردد. آقای قدر هم با نظر موافق، همزمان با ارسال درخواست خانم دکتر پروین منزوی و پدرش به ایران، خود منزوی را هم به خاطر تسلط کاملش به زبان عرب، به عنوان کارمند محلی برای قسمت فرهنگی سفارت استخدام می­کند تا ترتیبات لازم برای بازگشت او به ایران فراهم گردد.

    حضور دکتر منزوی در سفارت ایران، سبب شد که من هم که در آن زمان به عنوان رئیس نمایندگی سازمان اطلاعات و امنیت کشور در بیروت مشغول انجام وظیفه بودم، با او آشنا و با هم دوست شویم. ضمن این که، او در بعضی موارد هم در ترجمۀ متن­های عربی که مورد نیاز ما بود، دوستانه به ما کمک می­کرد.

    آغاز ماجرا

    غروب یکی از روزهائی که پس از تعطیل سفارت، در دفترم مشغول کار بودم، آقای دکتر علینقی منزوی به دیدارم آمد و با نگرانی گفت: مشکلی برایم پیش آمده که برای کمک و یاری خواستن از شما در این ساعت مزاحمتان شدم و در ادامه افزود: آقای علی دشتی که از دوستان بسیار قدیمی من هستند، کتابی برایم فرستاد که آن را در بیروت چاپ کنم و به ایران بفرستم. کتاب ارسالی ایشان را به چاپخانه­ای که متعلق به یک «ایرانی - عراقی» است، وشما هم او را می­شناسید، سپردم و تمام هزینه چاپ آن را هم پیشاپیش پرداخت کردم. ایشان چندی پیش به من خبر داد که کار چاپ کتاب به پایان رسیده و آمادۀ تحویل است. متاسفانه به علت یک سفر فوری که برایم پیش آمد، نتوانستم به موقع برای دریافت کتاب‌ها به چاپخانه مراجعه کنم. پس از تاخیر چند روزه، وقتی برای تحویل گرفتن کتاب‌ها رفتم، صاحب چاپخانه همزمان با تحویل چند نسخه به عنوان نمونۀ چاپ شده گفت: «کتاب چاپ شده است، ولی در فاصلۀ مدتی که شما برای دریافت کتاب‌ها تاخیر داشتید، بعضی از آخوندهای مخالف حکومت ایران که از عراق به بیروت آمده و به دفتر من هم رفت و آمد دارند، با دیدن نمونه­های چاپ شدۀ این کتاب و آگاهی از چاپ آن‌ها توسط من، به اعتراض پرداخته و از من خواسته­اند که از تحویل کتاب‌ها به شما خودداری کنم تا آن‌ها با مراجعه به مجلس اعلای شیعیان لبنان و آقای موسی صدر، تکلیف این کتاب را روشن کنند.

    در همین فاصله نیز تنی چند از همین آخوندها، به مجلس اعلای شیعیان لبنان مراجعه و با عنوان کردن این که کتاب ۲۳ سال، توسط یک فرد کمونیست بی­دین و ایمان علیه پیغمبر اسلام نوشته شده، از مجلس شیعیان خواسته­اند که مانع تحویل کتاب‌ها به شما و ارسالشان به ایران گردند. خواستۀ آن‌ها از مجلس اعلای شیعیان این بود که کتاب‌ها با نظارت روحانیون شیعه توقیف و بررسی و معدوم شود.

    صاحب چاپخانه در ادامه افزود: دو روز پیش هم همین آخوندها خبر ارسال درخواست مجلس اعلای شیعیان به وزارت کشور لبنان را به من دادند که خواستار توقیف کتاب‌ها شده­اند. به همین بهانه نیز آن­ها از من خواسته­اند که تا طی مراحل قانونی، از تحویل کتاب‌ها به شما خودداری کنم. و من اکنون در انتظار رسیدن حکم توقیف کتاب‌ها هستم و متأسفم که نمی­توانم آن‌ها را در این شرایط به شما تحویل دهم.

    دکتر منزوی گفت: من در موقع بستنِ قراردادِ چاپ کتاب، نامی از آقای علی دشتی نبرده و نویسندۀ کتاب را یکی از استادان دانشگاه ایران معرفی کرده بودم، که نمی­خواهد نامش مطرح گردد. از این­رو، صاحب چاپخانه و آخوندها، مرا به عنوان کسی که این کتاب را نوشته است، می­دانند و به همین علت هم در مراجعه به مجلس اعلای شیعیان، نویسندۀ کتاب را یک کمونیست بی­دین و بی­خدا عنوان کرده­اند.

    از دکتر منزوی پرسیدم: مگر آقای موسی صدر می­تواند جلوی چاپ و انتشار یک کتاب را در یک کشور آزاد جهان مثل لبنان بگیرد؟

    گفت: نه! ولی ایشان از طرف مجلس اعلای شیعیان می­توانند از حکومت لبنان بخواهند که به علت بی­حرمتی به پیغمبر اسلام، جلوی چاپ و انتشار آن را بگیرند و چنانچه چاپ شده، آن‌ها را توقیف و نابود کنند.

    گفتم: با توجه به این که پای دولت لبنان به میان کشیده شده، بهتر است شما با سفیرمان جناب قدر صحبت کنید که ایشان این موضوع را به صورت رسمی پیگیری کنند.

    دکتر منزوی گفت: نظر شما درست است، اما مصلحت این است که پیش از به میان کشیده شدن پای دولت لبنان به این قضیه، مسأله را با خود آقای موسی صدر حل و فصل کنیم، و افزود: همان­طور که می­دانید رابطۀ آقای موسی صدر با سفیرمان جناب قدر، چندان حسنه نیست و آقای صدر به حرف ایشان ترتیب اثر نخواهند داد. در عوض با توجه به احترامی که آقای صدر برای شما قائل هستند، اگر این تقاضا را شما از ایشان بکنید، بی­شک از کمک کردن مضایقه نخواهند کرد.

    گفتم: ممکن است نسخه­ای از این کتاب را در اختیار من بگذاری تا نگاهی به آن بیندازم. با خوشحالی گفت: حتماً! و از کیف خود نسخۀ چاپی کتاب ۲۳ سال را بیرون آورد و به من داد و گفت: در این کتاب، هیچ گونه اهانت و بی­احترامی به ساحت پیغمبر اسلام نشده است. کتاب به صورت تاریخی، سیر تحولات اسلام را با شرح حال پیغمبر اسلام از زمان طفولیت تا دوران بعثت و رحلت ایشان را شرح می­دهد.

    کتاب را از دکتر منزوی گرفتم و در اولین نگاه، مطلبی که توجهم را جلب کرد، این بود که کتاب فاقد شناسنامه است. نام نویسنده، ناشر، آدرس چاپخانه و غیره در کتاب قید نشده بود.

    پرسیدم: از کجا می­شود فهمید که این کتاب نوشتۀ آقای علی دشتی است؟ نام او که به عنوان نویسنده در کتاب ذکر نشده!؟

    دکتر منزوی گفت: ما نمی­خواستیم نام نویسندۀ کتاب را ذکر کنیم. اگر آخوندها بفهمند که آقای علی دشتی چنین کتابی نوشته است، غوغا به پا می­کنند و جان ایشان هم مانند احمد کسروی و دیگران به خطر می­افتد. در همین هنگام دفتر تلفن خود را از کیفش بیرون آورد و شمارۀ تلفن آقای علی دشتی را در تهران به من داد و گفت: لطف کنید و به ایشان تلفن بزنید و جویای صحت و سقم عرایض من بشوید.

    شمارۀ تلفن آقای علی دشتی را یادداشت کردم و به دکتر منزوی گفتم: اجازه بدهید من کتاب را بخوانم و با تهران نیز تماس بگیرم، نظرم را به شما اطلاع خواهم داد،

    کتاب ۲۳ سال را همان روز شروع به خواندن کردم و تمام شب نیز خواندن را ادامه دادم تا به پایان رساندم. همان­طور که دکتر منزوی گفته بود، من هم هیچ نوع توهین و بی­احترامی به پیغمبر اسلام در کتاب ندیدم. در عوض خیلی روشن، نه تنها به دوران بعث پیغمبر اسلام آشنا شدم، بلکه از شرح حال او از تولد تا بعثت نیز آگاه گشتم، چیزی که تا آن روز کوچک­ترین اطلاعی از آن نداشتم.

    فردای آن روز، مراتب را به تهران منعکس کردم و شمارۀ تلفن آقای علی دشتی را هم برایشان فرستادم که صحت و سقم اظهارات دکتر منزوی مبنی بر نام نویسندۀ کتاب را روشن کنند. در ضمن در مورد کمک به رفع مشکل دکتر منزوی، نیز نظرشان را استعلام کردم.

    پاسخ تهران، همان روز رسید که گفته بودند: نویسندۀ کتاب آقای دشتی است. اما،‌ در مورد کمک به دریافت و ارسال آن‌ها به ایران، شما رسماً و مستقیماً دخالتی نکنید!

    آقای منزوی را به دفتر خود دعوت کردم. نخست نظرم را در بارۀ کتاب ابراز داشتم و سخنان ایشان را که گفته بودند، کتاب حاوی هیچ نوع بی­حرمتی و اسائۀ ادب نسبت به پیغمبر اسلام نیست، تأئید کردم. بعد هم موضوع دستور مرکز را برای عدم دخالت در این امر به ایشان گوشزد نمودم.

    دکتر منزوی پس از شنیدن سخنان من گفت: شما کتاب را خواندید و دیدید که هیچ مطلب توهین آمیزی به پیغمبر اسلام در کتاب نیست. بنابراین، نه به خاطر آقای دشتی و نه به خاطر کمک به من، بلکه برای روشن شدن حقایق تاریخی و موضوعاتی که به دین و مذهبمان، به کشور و ملتمان مربوط می­شود، کمک کنید، این کتاب سلامت بماند و به ایران فرستاده شود! مردم ایران باید این کتاب را بخوانند و دست کم از حقایق درست دین و مذهبشان آگاه گردند!

    منزوی با هیجان غیر قابل وصفی می­گفت: باور کنید! چنین کتابی تا به امروز نه در ایران و نه در هیچ کشور اسلامی نوشته نشده. حیف است، اکنون که یکی از بزرگان میهنمان خطر کرده و چنین کتاب ارزشمندی نوشته است، به خواستۀ تنی چند از آخوندهای بیکاره و بی­سواد، از میان برود و مملکت ما از داشتن یک کتاب بسیار گرانبهای تاریخی محروم بماند. و اضافه کرد:

    - مطمئن باشید، نه تنها از این کار خود پشیمان نخواهید شد، بلکه روز و روزگاری از این خدمتی که برای آگاهی و بیداری هم میهنان خود کرده­اید، به خود خواهید بالید و به کاری که انجام داده­اید، افتخار خواهید کرد.

    او برای قانع کردن من، مدت­ها صحبت کرد. زیرا به خوبی می­دانست که در آن شرایط تنها راه حل مشکل او، قانع کردن من بود که با آقای موسی صدر گفت­وگو کنم، و برای مشکل اوراه حلی پیدا کنم. وگرنه همۀ زحماتی که او برای انتشار کتاب دوست سرشناس خود کشیده بود، به هدر می­رفت.

    در آن روز، علینقی منزوی در مقابل من نشسته بود و به خاطر سنگی که تنی چند از آخوندهای معاود عراقی به سوی ثمرۀ زحمات فرهنگی دوستش، علی دشتی انداخته بودند، می­کوشید که مرا با خود همراه کند، تا مگر نوزاد روشنگر تاریخی ایران را که در بدو تولد نیاز به تیمار داشت، از مرگ و نابودی نجات دهد.

    آن­روز، یکی از روزهای استثنائی زندگی من بود. رو در رویِ،‌ مرد فرزانه­ای نشسته بودم که با همۀ وجودش می­کوشید تا اثری را که با همۀ‌ دانش و اندوخته­های فرهنگی­اش، ارزش واقعی آن را می­دانست، از گزند حرامیان نجات دهد. کسی که به درستی می­دانست، که در آینده این اثر یگانه چه جنبش بزرگی می­تواند در جامعۀ عقب ماندۀ فکری و فرهنگی مردم ایران بر پا کند.

    در آن روز، من منطق و استدلال منزوی در بارۀ ضرورت نجات کتاب ۲۳ سال را با همۀ احساسم پذیرفتم، بی­آن که بدانم این پذیرش در اثر تأثیر محتوای کتاب ۲۳ سال بر من بود، یا شنیدن سخنان صمیمانه و پاکدلانۀ او. مهم­تر از همه این که من می­باید برخلاف دستور صریح سازمانی که در آن خدمت می­کردم، دست به کار شوم و پادرمیانی کنم تا بتوانم کتاب ۲۳ سال علی دشتی و علینقی منزوی را از توقیف و معدوم شدن نجات دهم.

    امروزه با گذشت سالیان دراز، وقتی به آن لحظات پر از نگرانی و دلواپسی­ها می‌اندیشم، به این نتیجه می­رسم که در آن روز، من هم تحت تأثیر سخنان صمیمانه­ی منزوی و هم متأثر از محتوای کتاب ۲۳ سال بودم، کتابی که در ناخودآگاه من اثر گذاشته بود.

    دریغ است که این مبحث را بدون ذکر این نکته به پایان ببرم! و آن این که کتاب ۲۳ سال اگر چه بیانگر افکار و اندیشه­های روشنگرانۀ زنده یاد علی دشتی و به نظر بسیاری از صاحبنظران، مهم­ترین اثر فرهنگی او به شمار می­رود. اما، از دیده من،‌ بی­انصافی و به دور از فضیلت فرهنگی است که تلاش و فداکاری دکترعلینقی منزوی در چاپ و ارسال آن به ایران، در آن روزهای آسیب پذیر، نادیده گرفته شود.

    من نمی­دانم که نقش دکتر منزوی در تدوین و تنظیم و آرایش و ویرایش کتاب ۲۳ سال چقدر بوده؟ اگر چه به نظرم این قسمت، اهمیت چندانی هم ندارد، ولی این را می­دانیم که علینقی منزوی نیز مانند علی دشتی در عراق متولد شده، تحصیلات خود را در حال و هوای محیط مذهبی آن­جا گذرانده بود. هر دو نیز به زبان علمی و ادبی عرب و به تاریخ اسلام، احادیث و روایات و غیره آشنائی و احاطه کامل داشتند. تاره یادمان هم باشد که علینقی منزوی، بر خلاف علی دشتی، علاوه بر دانش دینی و مذهبی رایج، در حوزه­ها و تلمذ در نزد بزرگان عالم شیعه، قدمی فراتر گذاشته و در «الهیات و فلسفه» نیز دکترای این دو رشته را به پایان رسانده بود و از نظر علمی و آکادمیک نیز شخصیتی صاحب نام به شمار می­آمد.

    او، در زمینه­های گوناگون فرهنگ ایران و اسلام تحقیق کرده، تألیفات بسیار ارزنده ای از خود به جا گذاشته که هر یک از آن آثار در ردیف بهترین آثار تحقیقی است. با این همه و بی­آن که نقش دکتر منزوی را در تهیه و تدوین کتاب ۲۳ سال در نظر بگیریم، زحمات او را برای چاپ و ارسالش به ایران، در شرایط سخت پیش آمده به نحوی بود که باید گفت:

    کتاب ۲۳ سال بدون حضور و کمک دکتر علینقی منزوی به سامان نمی­رسید و ما صاحب چنین گنجینۀ گرانبهائی نمی­شدیم.

    به خصوص این که بنا به گفتۀ آقای جواد وهاب زاده، دوست علی دشتی که بخشی از سخنانش در این نوشته آمده، در فصلنامۀ کاوۀ مونیخ دکتر محمد عاصمی، فقط بخش پایانی کتاب ۲۳ سال چاپ شده بود، نه همۀ کتاب.

    ***

    باری، در آن روز تحت تأثیر سخنان صمیمانه و منطق میهن دوستانۀ دکتر منزوی، به او قول دادم که فردا به مجلس اعلای شیعیان و به دیدار آقای موسی صدر بروم تا شاید با کمک ایشان، این کتاب را از مخمصه­ای که گرفتارش کرده­اند، بیرون بیاوریم.

    فردای آن روز به مجلس اعلای شیعیان لبنان و به دیدار آقای موسی صدر رفتم و ماجرای آقای علینقی منزوی و کتاب ۲۳ سال را، برایشان شرح دادم. کتابی را هم که با خود برده بودم، در اختیارشان قرار دادم تا ببینند که هیچ بی­احترامی به پیغمبر اسلام نشده است و برای حل و فصل موضوع آن، از ایشان چاره اندیشی کردم.

    آقای صدر گفتند: از ماجرای این کتاب خبر دارم. عده­ای از آخوندهای ایرانی به مجلس مراجعه کرده و خواسته­اند که جلوی تحویل کتاب آقای علینقی منزوی را که در بارۀ پیغمبر اسلام نوشته و به چاپ رسانده است، بگیریم و نگذاریم که این کتاب به ایران فرستاده شود، و افزودند: شما که این آخوندهای بیکاره را که از عراق به لبنان آمده­اند، می­شناسید! اگر ما در این مورد اقدامی نمی­کردیم، همین فردا داد و فریاد به راه می­انداختند و مدعی می­شدند که ما هم در چاپ این کتاب دست داشتیم و در ممانعت از خروج آن از لبنان کوتاهی کرده­ایم.

    با تأئید نظر آقای صدر، پرسیدم: با همۀ این­ها، به نظر شما، چکار می­توان کرد تا بشود این کتاب را که هیچ ضدیتی با اسلام و پیغمبر اسلام ندارد، سالم به ایران فرستاد؟.

    آقای صدر پس از دقایقی تأمل گفتند: مجلس اعلای شیعیان، نامه­ای مبنی بر توقیف این کتاب به خاطر بی­حرمتی احتمالی به ساحت پیغمبر اسلام نوشته و به وزارت کشور لبنان فرستاده است. ما از وزارت کشور لبنان خواسته­ایم که این کتاب‌ها را تا طی مراحل قانونی و تعیین تکلیف آن­ها، در اختیار خود بگیرند. در این مرحله تنها کاری که می­توان انجام داد، این است که در فاصلۀ رسیدن نامۀ مجلس اعلای شیعیان به وزارت کشور لبنان و طی مراحل اداری آن که به یقین ده پانزده روزی طول خواهد کشید، شما پا در میانی کنید و شخصاً از صاحب چاپخانه بخواهید که کتاب‌ها را مطابق قراردادی که با آقای منزوی داشته، تحویل ایشان بدهد. منزوی هم در اسرع وقت آن‌ها را از لبنان خارج کند. در آن صورت با رسیدن حکم توقیف کتاب‌ها به چاپخانه، این کتاب در چاپخانه و در کشور لبنان وجود نخواهد داشت که توقیف شود.

    آقای صدر با اظهار تأسف، مجدداً تأکید کردند که: به نظر من، حتماً خود شما با صاحب چاپخانه صحبت کنید که مبادا در تحویل کتاب‌ها اشکال تراشی کند! چون، به باور من، خود او خبر چاپ کتاب را به آخوندهای ایرانی داده، وگرنه آن‌ها از کجا خبر داشتند که چنین کتابی در آن­جا به چاپ رسیده است!؟

    از آقای صدر به خاطر راهنمائی­اش تشکر کردم و به سفارت بازگشتم. در دیداری که همان روز با آقای منزوی داشتم، ماجرای گفتگویم با آقای صدر را شرح دادم. و گفتم:‌ متاسفانه آقای صدر به دلیلِ موقعیتی که دارد، نمی­تواند در این امر، مستقیماً دخالت و کمک کند. اما با اطلاعاتی که در مورد مراحل اجرائی درخواست مجلس اعلای شیعیان به وزارت کشور لبنان دادند، می­توان اقداماتی انجام داد که از معدوم شدن کتاب‌ها جلوگیری کرد.

    کاری که باید انجام شود، این است که همین حالا با مراجعه به شرکت‌های حمل و نقل لبنانی، ببینید کدام یک از آن‌ها زودتر می­تواند بار شما را از لبنان به ایران حمل کند؟ با مشخص شدن آن، سریعاً قرار داد حمل کتاب‌ها از چاپخانه به ایران را ببندید. فردا صبح هم من با صاحب چاپخانه صحبت خواهم کرد تا ایشان را قانع کنم که کتاب‌ها را بدون در نظر گرفتن حرف و حدیث‌های آخوندها که هیچ رسمیت قانونی ندارد، به شما تحویل دهد. بعد هم قرار گذاشتیم که فردا آقای منزوی پیش از رفتن به چاپخانه با من تماس بگیرد که من نتیجۀ صحبتم با صاحب چاپخانه را به او خبر دهم.

    فردا صبح به صاحب چاپخانه تلفن زدم و موضوع کتاب آقای منزوی را مطرح و مدتی در مورد چاپ آن و موضوعاتی که پیش آمده، با او گفتگو کردم. صاحب چاپخانه پس از مدتی طفره رفتن، در نهایت به این شرط پذیرفت کتاب‌ها را به آقای منزوی تحویل دهد، که اگر از طرف دولت لبنان و مجلس اعلای شیعیان مشکلی برای او ایجاد شد، من شخصاً دخالت کنم و مشکل او را برطرف سازم.

    به آقای دکتر منزوی موافقت صاحب چاپخانه را خبر دادم و از ایشان خواستم سریعاً به چاپخانه برود و تا طرف پشیمان نشده کتاب‌ها را تحویل بگیرد. خوشبختانه دکتر منزوی هم با شرکتی که آن روز کامیونی عازم ایران داشت، صحبت کرده و پذیرفته بودند که بار ایشان را که چندان بزرگ و سنگین هم نبود، به ایران ببرند.

    آقای دکتر منزوی به چاپخانه می­رود و با جدال­های لفظی فراوانی که با صاحب چاپخانه پیدا می­کند، که شرح آن طولانی است، کتاب‌ها را تحویل می­گیرد و همان روز به ایران می­فرستد و روز بعد با خیال راحت به دیدار من آمد.

    دکتر علینقی منزوی در آن دیدار ضمن تشکر فراوان از من، چند نسخه از کتاب ۲۳ سال را هدیه­ام کرد و گفت: در دفتر چاپخانه، بگو و مگوی شدیدی با صاحب چاپخانه داشتم. او از این که من پای سفارت و شخص شما را به میان کشیده بودم، عصبانی بود. دلیل عدم تحویل کتاب‌ها را هم مشکلاتی عنوان می­کرد که فردا آخوندهای ایرانی برایش ایجاد خواهند کرد.

    دکتر منزوی می­گفت: این کتاب به همت و یاری شما از توقیف و معدوم شدن نجات پیدا کرد. اگر شما وارد این قضیه نمی­شدید و اگر آخوندها بعد از آقای موسی صدر، متوسل به سفارت می­شدند، آقای سفیر با اختلافاتی که با آقای صدر داشتند، معلوم نیست، سرنوشت این کتاب به کجا کشیده می­شد!

    من آن روز و روزهای بعد، هرگز به اهمیت کاری که برای دکتر منزوی کرده بودم، پی نبردم. تا روزی هم که انقلاب ۱۳۵۷ به وقوع پیوست و حکومت اسلامی آخوندها برسر کار آمد، نمی‌دانستم که در آن روزی که به دیدار آقای موسی صدر رفته بودم که با کمک او کتاب ۲۳ سال را از نابود شدن نجات دهم، بعد هم تعهدهائي که برای قانع کردن صاحب چاپخانه برای تحویل کتاب‌ها به دکتر منزوی داده بودم، چه کار بزرگی کرده بودم؛ و اگر من در آن روزها در کار کتاب ۲۳ سال دخالت نکرده بودم، ‌معلوم نبود که بر سر این کتاب چه می­آمد! و چه سرنوشتی پیدا می­کرد!

    پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و خروجم از کشور بود که متوجه شدم چه خدمت بزرگی به مملکتم کرده­ام و چه قدم ارزشمندی برای بیداری و آگاهی مردم میهنم برداشته­ام. چرا که این کتاب، زیر بنای فکری جنبش فرهنگی عظیمی شد به نام «حرکت روشنگری عصر جدید ایران». حرکتی که بزرگان بسیاری مانند، دکتر شجاع­الدین شفا، دکتر کورش آریامنش، دکتر مسعود انصاری و صدها فرزانۀ دیگر، دنبالۀ کتاب ۲۳ سال علی دشتی را گرفتند و با افروختن چراغ­های روشنگر بیشتر، نهضت عظیم بیداری ایرانیان را به راه انداختند. نهضتی که در طول تاریخ هزار و چهار صد سالۀ اسلام نظیرش را در هیچ زمان و در هیچ یک از کشورهای اسلامی نمی­توان پیدا کرد.

    حکایتی است، بس عجیب! کتابی که نه نویسندۀ آن، نه کسی که آن را به چاپ رساند و نه آن کسی که با حضورش در این عرصه مانع معدوم شدن کتاب شد، نمی دانستند که چه کار بزرگ و چه خدمت مهمی به فرهنگ کشور خود انجام داده­اند. آن‌هائی هم که در بیروت به دنبال توقیف و از بین بردنِ این کتاب بودند، کسانی که پس از انقلاب ۱۳۵۷به دنبال یافتن نویسندۀ کتاب می­گشتند، بازجویانی که در زندان، علی دشتی و علینقی منزوی را شکنجه می­دادند، و حتی آنانی که پس از پیروزی انقلاب به سرعت کتاب ۲۳ سال را در تیراژ بسیار وسیعی چاپ و در سرتاسر ایران پخش کردند، هیچ یک از میزان تأثیری که این کتاب بر افکار و اندیشه­های ایرانیان خواهد گذاشت، آگاه نبود. و نمی­دانست که این سلاح برنده ۲۳ سال، چگونه بیخ و بن مکتب و مسلکی را که امثال خمینی و آخوندهای دار و دسته او منادی آن بودند، به تیشه خواهد زد و به باد خواهد سپرد.

    شاید! تنها کسی که به درستی این پیش­بینی را می­کرد، کسی بود که در آن روز به یادماندنی، در دفتر من در سفارت بیروت، روبه روی­ام، نشسته بود و با همۀ وجودش می­کوشید، مرا برای پیشگیری از معدوم شدن این کتاب با خود همراه سازد. کسی که با همۀ پیر سالی، مانند کودکی برای نجات این کتاب به خواهش و تمنا نشسته بود، و آن شخص کسی نبود، مگر زنده یاد دکتر علینقی منزوی، فرزانۀ یگانۀ سرزمین ما که یادش گرامی باد!

    نظیر کتاب ۲۳ سال را در هیچ یک از انقلاب­ها و دگرگونی­­های فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی دنیا پیدا نمی­کنیم. کتابی که پس از ۱۴۰۰ و اندی سال، یک ملت بزرگ را از یک غفلت تاریخی دیرگاهش با خبر می­کند و نکته به نکته دروغ‌های تاریخی را که از زمان‌های بسیار دور به عنوان واقعیت به گوش پدرانش تا به امروز به گوش خود او می­خوانند، بر ملا می­سازد.

    کتاب ۲۳ سال، حاوی حقایقی است که قر­ن­های متمادی، گروهی با همۀ توانشان کوشیده بودند که از بر ملا شدن آن‌ها به مردم ایران جلوگیری کنند.

    و از شگفتی­های دیگر روزگار این است که، کسانی هم که باعث برملا شدن این حقایق شده­اند، دانش آموختگان مکتب­خانه­ها، مدرسه­ها و حوزه­های دینی بودند. کسانی که در خانواده­های روحانی زاده شده و تعلیم و تربیت دیده و خود روزگاری روحانی بودند.

    علی دشتی و علینقی منزوی که به اختصار شرح حال آنان داده شد، هر دو آخوند و آخوند زاده و تحصیلاتشان هم در حوزه­های آخوندی طی شده بود. در این مورد خاص گفتنی است که هیچکس به قدر خود آخوندها خبر از بی­پایه و بی­اساس بودن مبانی دین و مذهبشان ندارند. زیرا، جماعتی که می­خواهند وارد جامعۀ روحانیت یک دین و یک مذهب بشوند، ناچارند که در بارۀ آن‌ها به مطالعه بپردازند، و آن­جاست که پی به محتوای نهادهائی می­برند که به آن تعلق اعتقادی دارند. بی­شک، کسانی که با تأمل و تعقل در آئین خود جستجو می­کنند، به درستی می­فهمند که نهاد مورد اعتقادشان با چه دروغ‌ها و نیرنگ‌هائی همراه است. اما اکثر آن‌ها به خاطر سودجوئی و منفعت شخصی سکوت اختیار می‌کنند و از برملا کردن واقعیت‌ها پرهیز می‌نمایند، مگر افراد معدودی که دست از سود شخصی بر می­دارند و دست به افشاگری می‌زنند.

    *

    سرگذشت کتاب ۲۳ سال در این­جا به پایان رسید، اما قصۀ آن همچنان ادامه دارد. زیرا اثرات شگفت انگیز این کتاب در میان ایرانیان اهل نظر و صاحبان اندیشه و آن‌هائی که با نگرانی به دنبال پی­بردن به ریشه­های تاریخی سکوت و بی­تفاوتی ایرانیان در حوادثی که مربوط به سرنوشت خود و کشورشان هستند،‌ آن­قدر زیاد است که مطرح کردنشان در این نوشته مقدور نیست. با این حال، در این­جا تنها به چند نکته اشاره و بسنده می­کنیم و می­گذریم:

    ۱- بخش بزرگی از فرزانگان ایرانی، پس از انتشار کتاب ۲۳ سال، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی، با خواندن این کتاب، به دنبال مطالعۀ آثار فرزانگان دیگر ایرانی در بارۀ دین اسلام و مذهب شیعه کشیده شدند و دست به نگارش و انتشار آثاری زدند که بعضی از آن‌ها در نوع خود بی­نظیرند.

    ۲- موضوع حائز اهمیت دیگر، این است که آثاری که در طی چهار دهه پس از انتشار کتاب ۲۳ سال و در پی آن، وقوع انقلاب اسلامی، توسط ایرانی­ها نوشته و منتشر شده، به مراتب بیشتر از حجم کل آثاری است که در طول ۱۴۰۰ سال گذشته در نقد و تجزیه و تحلیل اسلام نوشته شده است.

    ۳ - موضوع بعدی خود من هستم و نقشی که در انتشار این کتاب برعهده داشتم. گوئیا! سرنوشتم این­گونه رقم خورده است که من هم در این حادثۀ استثنائی حضور پیدا کنم. حادثه­ای که در بیروت رخ می­دهد، درست در زمانی که من هم در بیروت بودم و لاجرم، پایم به ماجرای کتاب ۲۳ سال کشیده ‌شود. در زمانی که باور نمی­کردم که روز و روزگاری، این کتاب که یکی از نخستین خوانندگان آن بودم، زیر بنای افکار و اندیشه‌هایی گردد و مرا هم به مسیری بکشاند که دست به قلم ببرم و تحت تأثیر این کتاب و کتاب‌های دیگر، به کاروان روشنگری عصر جدید ایران بپیوندم و کتاب‌هائی بنویسم که به گفتۀ بسیاری از صاحبنظران، در ادبیات ایران، تازگی دارد.

    بر می‌گردم به گفتۀ زنده یاد دکترعلینقی منزوی که غروب روزی در سفارت ایران در بیروت، رو به روی من نشسته بود و برای نجات کتاب ۲۳ سال خطاب به من می گفت: « مطمئن باشید، نه تنها از این کار خود پشیمان نخواهید شد، بلکه روز و روزگاری از این خدمتی که برای آگاهی و بیداری هم­میهنان خود کرده­اید، به خود خواهید بالید و به کاری که انجام داده­اید، افتخار خواهید کرد».

    من امروز، از این که چند دهۀ ‌پیش در نجات یافتن کتاب ۲۳ سال از توقیف و معدوم شدن آن، نقش کلیدی ایفاء کرده­ام، به خود می­بالم و به کاری که انجام داده­ام، افتخار می­کنم. چرا که به درستی می­دانم:

    - اگر من این کتاب را سالم از چاپخانه بیرون نکشیده بودم،‌ همۀ زحمات زنده یادان علی دشتی و علینقی منزوی به هدر می­رفت و فرهنگ و ادبیات ایران نیز از داشتن چنین کتاب فاخری محروم می­ماند و ....

    پاریس اردیبهشت ۱۳۹۶ - هوشنگ معین زاده

    به نقل از ره آورد شماره ۱۲۱

    retired_010518.jpgدو صندوق بازنشستگی ایران ورشکست شدند

    رادیوزمانه، وضعیت صندوق‌های بازنشستگی در ایران بحرانی است. یک مقام دولتی از ورشکستگی دو صندوق «لشگری» و «بازنشستگی کشوری» خبر داده است و می‌گوید که موج بعدی اعتراض‌ها از سوی بازنشستگان خواهد بود.

    علی سرزعیم معاون اقتصادی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی جمهوری اسلامی جمعه ۱۵ دی به خبرگزاری دولتی ایران، «ایرنا» گفت که با تداوم روند کنونی صندوق تامین اجتماعی تا ۱۰ سال آینده ورشکسته می‌شود.

    پیش از این نیز مجلس شورای اسلامی از احتمال ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی خبر داده بود.

    سرزعیم افزایش تعداد دریافت کنندگان حقوق بازنشستگی و همچنین کاهش سنوات بازنشستگان را از راهکارهای مقابله با بحران ورشکستگی در صندوق‌های تامین اجتماعی برشمرد و خواستار «اصلاح قوانین بازنشستگی» شد.

    او گفت که سنوات یک ماه بازنشستگان باید از یک ماه به ازای هر یک سال کاهش یابد و از بازنشستگی پیش از موعد جلوگیری کرد.

    DCE056EB-3AEF-4B2A-AC24-4A097C89671C.jpegدر میان ما ایرانیان مرسوم است که آخرین نفری باشیم که به یک میهمانی می رسیم. زشت است برای ما که پیش از دیگران به جایی برسیم و این تصور را بوجود بیاوریم که خیلی عاشق و شیفته ی میهمانی آمدن بوده ایم و زودتر از دیگران به خانه ی میزبان رسیده ایم. کسی که کلاس دارد و ندید بدید نیست نباید در هیچ کاری، از جمله مهمانی رفتن عجله کند.

    در عالم «روشنفکری» هم ما باید برای خودمان ارزش و اعتبار قائل باشیم و یک سری مسائل را رعایت کنیم. خیلی زشت است که بی گدار به آب بزنیم و بعضی از کارها را با شتاب انجام دهیم و خود را سبک و بی مقدار نشان دهیم.

    مثلا مردم سرزمین ما که جان شان به لب رسیده، به ناگهان شروع به اعتراض می کنند و به خیابان ها می آیند. یک روشنفکرِ با کلاس و وزین، همین طوری مثل آدم های دستپاچه نمی پرد وسط که من از این حرکت های اعتراضی حمایت می کنم.

    نه که مردم سرزمین ما خیلی منتظرند ببینند ما «روشنفکران» چه می گوییم که دنبالمان راه بیفتند، لذا باید پیش از پشتیبانی و حمایت، یک سری مسائل را در نظر بگیریم و وجود برخی شرایط را در نظر بگیریم تا ببینیم اصولا ما باید از حرکت اعتراضی مردم حمایت بکنیم یا نکنیم!

    یک روشنفکر با کلاس، با ورود مردم به خیابان و با شنیدن اولین شعارها، فوری راه نمی افتد اینور و آنور به نفع مردم شعار بدهد و آن ها را حلوا حلوا کند و بر سرش بگذارد.

    یک روشنفکر با کلاس، اول صبر می کند ببیند بپاخاستن مردم به چه نتایجی منتهی می شود بعد شعار حمایت از مردم سر می دهد. چه معنی دارد روشنفکر با کلاس به پشتیبانی از جماعتی بر خیزد که مثلا سر و ته شان را بزنی می شوند ۵۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰۰ نفر؟! روشنفکر با کلاس صبر می کند جماعت داخل خیابان میلیونی که شدند از آن ها حمایت می کند و خود را به خاطر پنج شش هزار نفر سبک نمی کند.

    بنابراین شما عزیزان اگر امروز می بینید که خیلی ها در مقابل حرکت اعتراضی مردم سکوت کرده اند به خاطر این چیزهاست. ابله آن روشنفکرانی که از هول حلیم تووی دیگ می افتند و تا پنج تا آدم به خیابان می آیند خود را کشته مرده ی آن ها نشان دهند.

    لذا، شما روشنفکران عزیز که این مطلب را می خوانید، حد و اندازه و، قد و قواره ی خود را حفظ کنید و بیخودی خود را برای چیزهای بیهوده و حرکت هایی که فردا به سکوت و سکون منتهی خواهد شد سبک نکنید! از ما گفتن، از شما هم ایشاللا شنیدن!

    voa_010518.jpgصدای آمریکا، بد بینانه ترین ارزیابی که در باره نزاع جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی انتشار یافت، پیش بینی روزنامه گاردین چاپ لندن بود که در مقاله ای در آستانه سال نو میلادی نوشت که در سال پیش رو، درگیری بین عربستان و ایران وخیم ترین رویداد منطقه ای خواهد بود.

    این مقاله پیش از اظهارات علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی ایران انتشار یافت که در آن گفته بود عربستان سعودی در موج ناآرامی های کنونی در ایران نقش مستقیم داشته است.

    رسانه های عربستان ترجیح دادند نسبت به این ادعای شمخانی واکنش قاطعی نشان ندهند، به ویژه آن که دبیر شورای عالی امنیت هیچ گونه دلائل با شواهدی برای اثبات دیدگاه خود ارائه نداده بود.

    گرچه برخی فرماندهان سپاه پاسداران نیز این اتهام را بازگو کردند، ولی در سخنان رهبران ایران این اتهام بازگو نشده بود.

    روزنامه های عربستان در یک هفته اخیر رویدادهای ایران را در صدر گزارش های خبری خود قرار داده اند و این ارزیابی را تداعی می کنند که ایران با یک دردسر جدی و گسترده از جانب مردم ناراضی روبرو است.

    ahlehsonat_010518.jpgرادیو زمانه - مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل تسنن زاهدان در نماز جمعه این شهر از خواسته‌های مردم معترض که در روزهای اخیر به خیابان‌ها آمده‌اند حمایت کرد و گفت مردم خواهان «تغییرات» هستند.

    مولوی عبدالحمید، جمعه ۱۵ دی در نماز جمعه زاهدان گفت: «بسیاری از سیاست‌ها و قوانین در شعبه‌ها و شئونات مختلف نیاز به تغییر دارند. بسیاری از قوانین تجربه‌ شده‌اند که پاسخگوی نیاز جامعه نیستند و نیاز به اصلاح دارند. هر قانونی که نتواند مشکلات مردم را حل کند و مانعی بر مسیر حل مشکلات ایجاد کند باید تغییر داده شود.»

    او با اشاره با اعتراضات سراسری اخیر مردم گفت: «مسئولان امر باید به تجمعات و راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیزی که این‌ روزها در کشور در جریان است توجه کنند و حرف معترضان را بشنوند.»

    اعتراضات سراسری در شهرهای ایران از پنج‌شنبه ۷ دی آغاز شد و تا روز پنج‌شنبه ۱۴ دی ادامه داشته است. بر اساس آمار رسمی جمهوری اسلامی شمار کشته‌شدگان در این اعتراضات به دست‌کم ۲۱ نفر رسیده‌ و ۱۷۰۰ نفر بازداشت شده‌اند.

    مقامات حکومتی ایران تلاش دارند تا این اعتراضات را کار «اغتشاشگران» و «آشوب‌طلبانی» بنامند که از سوی کشورهای خارجی، از جمله آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل مورد پشتیبانی قرار می‌گیرند. در نماز جمعه امروز نیز اکثر امام جمعه‌ها بر همین مواضع مسئولان حکومتی تأکید کردند.

    مولوی عبدالحمید در این‌باره از مردم خواسته است تا ضمن بیان خواسته‌های خود از خشونت پرهیز کنند و خواسته‌های خود با «حفظ آرامش» مطرح کنند.

    resign_010518.jpgرییس دفتر رییس‌جمهور به ادعای درخواست جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران برای استعفای حجت‌الاسلام والمسلمین روحانی از مقام ریاست جمهوری واکنش نشان داد.

    به گزارش «انتخاب»، سید محمود واعظی در گفت‌وگو با ایلنا، درباره بیانیه برخی از دانشجویان دانشگاه‌های مبنی بر استعفای رییس‌جمهور و برگزاری انتخابات زودهنگام و انتشار آن در برخی از سایت‌های منتقد دولت،‌ گفت: من چنین چیزی را نشنیده‌ام. کسانی که اینگونه اظهارنظر می‌کنند باید جای پایشان را در خود شروع حرکات اخیر در مشهد هم ببینید.

    khamenei_010518.jpgشفقنا - وب سایت رهبر انقلاب اسلامی (خامنه ای دات آی آر) مقاله ای را منتشر کرد که در آن احمدی نژاد به شدت مورد انتقاد واقع شده است.

    در این مقاله به صراحت تاکید شده است که «رفتارهایی که هم خلاف شرع، هم خلاف قانون و هم خلاف اخلاق بود، چندین بار در طول دورهی دولتهای نهم و دهم صورت گرفت».

    در این یادداشت به مناظره انتخابات سال ۸۸ نیز اشاره شده و عنوان شده که «چه در مورد افشاگریهای سیاهنمایانه از مدیریت سالهای گذشته انقلاب و متهم کردن اشخاص در مناظرات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ » به احمدی نژاد تذکر داده شده است.

    در بخشی دیگر از این مقاله آمده است: ..... واضح است که بهکار گرفتن احساسات مردم در جهت ایجاد اختلاف نیز خلاف حقوق اساسی مردم است، چون امنیت روانی و اخلاقی شهروندان را سلب میکند(۱۳۹۱/۱۱/۲۸) و از همین باب هم خیانت به کشور است.

    به گزارش شفقنا در این مقاله با عنوان «نسبت رهبر انقلاب با افراد و جریان‌های سیاسی چگونه است؟»، بخشی به احمدی نژاد و دولت او اختصاص پیدا کرده و با اشاره به اینکه «رفتارهای رهبری، هم از باب خیرخواهی برای افراد و اشخاصی است که کنشگران اصلی نظام اسلامی در سطوح عالی مسئولیت هستند و هم از باب رعایت مصالح عالی مردم»، آمده است:

    NouriHamedaniبه گزارش خبرگزاری فارس از قم به نقل از دفتر آیت‌الله حسین نوری‌همدانی، این مرجع تقلید صبح امروز در درس خارج خود در مسجد اعظم از حضور پرشور مردم در محکومیت فتنه اخیر تشکر کرد و توجه مسؤولان به خواسته‌های مردم در اقتصاد و کنترل فضای مجازی را خواستار شد.

    وی حضور مردم نشانه را تعهد مردم نسبت به انقلاب، امام و رهبری دانست و بیان کرد: مردم در این راهپیمایی به دنیا فهماندند که بین خواسته خود و دشمن تفکیک قائل هستند؛ خواسته مردم بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی است و خواهان عملی شدن خواسته‌های رهبری نسبت به اشتغال و تولید ملی هستند و اجازه موج‌سواری به دشمن نخواهند داد.

    این مرجع تقلید با بیان اینکه ملت با حضور در صحنه جواب دشمن را همیشه خواهد داد، تأکید کرد: شورای امنیت بیش از این آلت دست مستکبران و آمریکا نباشد و در امور داخلی کشور ما دخالت نکند.

    09AE3434-F821-42A8-AC06-9393DC5F0725.jpegکشورهای روسیه و چین و فرانسه از طرح موضوع ناآرامی‌های اعتراضی روزهای گذشته ایران در شورای امنیت از آمریکا انتقاد کردند. سفیر روسیه، آمریکا را متهم کرد که باعث هدررفتن انرژی شورای امنیت می‌شود و اعتراضات مسئله داخلی است.
    جلسه اضطراری شورای امنیت در شامگاه جمعه (۵ ژانویه/ ۱۵ دی) به وقت محلی به درخواست آمریکا نخست به درخواست روسیه پشت درهای بسته و سپس بصورت عمومی برگزار شد.
    نخست نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل با اشاره به وضعیت سوریه گفت که بحران ایران می‌تواند به یک مناقشه بزرگ تبدیل شود و افزود: « به رژیم ایران هشدار می‌دهیم: دنیا نظاره‌گر است».
    نماینده آمریکا افزود: « در سال ۲۰۰۹ وقتی امید ایرانیان توسط حکومت‌شان سرکوب شد، جهان منفعلانه رفتارکرد. در سال ۲۰۱۸ دیگر ساکت نمی‌مانیم. مردم ایران در ۷۹ شهر به پا خواسته‌اند. آنها خواستار چیزی هستند که هیچ حکومت مشروعی نمی‌تواند از مردمش دریغ کند. حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین. آنها از ما کمک می‌خواهند.»

    abdollahNaseri_010518.jpgرویداد۲۴-عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در رابطه با بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارز درباره معترضان در شهرهای مختلف کشور گفت: مجمع روحانیون مبارز باید نسبت به بیانیه خود پاسخگو باشد زیرا بخشی از مسائل را دیده و قمستی از آن را ندید گرفته است.
    حوادث اخیر در کشور که با اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف شکل گرفت، جناح‌های سیاسی را در شوک فروبرد، اما نکته عجیب آن این بود باوجودآنکه اصولگرایآن‌همواره در چنین مواقعی موضع تندی می‌گرفتند در این چندروزه نقش دیگری ایفا کردند و با اصرار بر این مسئله که مسائل اخیر ربطی به بیگانگان ندارد، اعتراضات را حق مردم دانستند.
    اصلاح‌طلبان‌ هم از روز اول اعتراضات را حق مردم اعلام کردند، اما براین نکته نیز تأکید داشتند که باید مشاء آن معرفی شود، البته عصر روز دوشنبه مجمع روحانیون مبارز در رابطه با حوادث اخیر بیانیه‌ای منتشر کرد که بسیار تعجب‌برانگیز بود.
    در بخش‌هایی از بیانیه مجمع روحانیون مبارز آمده است:«حوادث تلخ روزهای اخیر در نقاط مختلف کشور نشان داد که عناصر فرصت‌طلب و عوامل آشوبگر با سوءاستفاده از اجتماعات و اعتراضات آرام مردمی با ایجاد آشوب، ناامنی، تخریب اموال عمومی، اهانت به مقدسات دینی و ملی و حتی قتل انسان‌های بی‌گناه اهداف پلید دشمنان را دنبال می‌کنند. بلافاصله پس از بروز اولین تجمعات و اعتراضات مردمی دشمنان قسم‌خورده و کینه‌توز ملت ایران و در رأس آن‌ها آمریکا و عوامل زبون آنآن‌همچون تروریست‌های منافق و برخی مزدوران منطقه ایی آنان به حمایت و تشویق آشوبگران و اقدامات خشونت‌بار آنان پرداختند و عمق فریبکاری خود در ادعای دموکراسی و دلسوزی برای مردم ایران را به نمایش گذاشتند.»
    عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو بنیاد باران در گفت‌وگو با رویداد۲۴ در رابطه با بیانیه مجمع روحانیون مبارز گفت: مجمع روحانیون مبارز باید نسبت به بیانیه فوق پاسخگو باشد زیرا بخشی از مسائل را دیده وقمستی از آن راندید گرفته است.
    وی انتظار خود از بیانیه مجمع روحانیون مبارز را چنین بیان کرد: انتظار داشتم این بیانیه کامل‌تر باشد و تمام ابعاد قضیه را می‌دید. ملت ما به‌طور حتم نمی‌خواهد کشورش مانند سوریه باشد، حاکمیت هم نباید مانند حاکمیت سوریه در برابر مردم قرار گیرد و این قصه را به خارج از کشور منتسب کند زیرا در آن مطالبات ملی مطرح شد. ایرادات جدی به دولت در بخش‌های اقتصادی بر اساس پیش‌بینی‌ها با بعضی از انتصابات ناکارآمد وارد است و این مسئله در حوزه دولت‌های محلی و استان‌ها بسیار جدی‎تر و قابل فهم‎تر برای مردم بود.
    این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در ادامه اظهار داشت: به همین جهت اعتراضات اخیر در بین مردم محروم در شهرهای کمتر برخوردار اقتصادی شکل گرفت، بنابراین دولت باید به این نکته توجه کند و نگاهش را به خارج نباشد و با حرف زدن امثال ترامپ، سران کشورهای عربی و صهیونیست‌ها فکر نکند این قضیه سازماندهی‌شده است یا جریان تکفیری در پشت این قضیه قرار دارد.
    عضو بنیاد باران در این خصوص ابراز کرد: قضیه حرکت‌های اجتماعی اخیر غیر مدیریت‌شده و بی رهبری است، اما درهرصورت مطالبات اجتماعی به‌حساب می‌آید. در کشور تحصیل‌کرده بیکار و حقوق معوقه زیاد داریم از طرف دیگر دارای پرونده‌های بزرگ مفاسد اقتصادی هستیم که هیچ زمان تکلیف آن برای افکار عمومی مشخص نشده و معلوم نیست حکومت با این افراد چه‌کاری می‌خواهد انجام دهد.

    12123_010318.jpgدر نماز جمعه همه را تخریب نکنیم و به زخم‌های مردم نمک نپاشیم/ مراقب باشیم به عملکرد رژیم سابق مبتلا نشویم/ فریب دشمن زمانی اثر دارد که نارضایتی وجود داشته باشد

    اعتمادآنلاین | هاشم هاشم زاده هریسی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با اعتمادآنلاین با تاکید بر اینکه «کشور در شرایط خاصی قرار گرفته است» به «آشوب گر و فتنه گر» خواندن معترضان واکنش نشان داد و گفت: «انشالله با وجود عشق مردم به انقلاب و نظام و همچنین حمایت پروردگار و یاری او بحرانی نخواهیم داشت اما این مساله نباید ما را مغرور کند؛ چرا که اگر مغرور شویم هم خدا ما را رها می کند و هم مردم ما را رها می کنند. اینطور نباشد که خاطرجمع شویم و هر چه دلمان خواست به مردم بگوییم.»
    او با طرح این پرسش که «در شرایط خاص چه باید بکنیم» تاکید کرد: «در چنین شرایطی باید در گفتار، تحلیل، اسم بردن و نسبت دادن ها به مردم بسیار دقت کنیم. بنزین روی آتش نریزیم، آشوب را آشوب تر نکنیم، اوضاع آشفته را آشفته‌تر نکنیم، روی زخم‌ها نمک نپاشیم. خیلی باید مراقبت کنیم. مخصوصا رسانه‌ها، صداوسیما و تریبون‌های مقدس و نماز جمعه باید دقت کنند. هر کس دلش برای نظام و انقلاب می سوزد باید مراقب باشد؛ مخصوصا روحانیت باید خیلی مراقبت کند. همه چیز را بهم ربط ندهیم و قاطی نکنیم. در غیراینصورت خدایی نکرده آنهایی هم که با ما هستند هم رنجیده می کنیم و آنها را هم از خود می رانیم و علیه خود می کنیم. ما باید حتی آنهایی که در دلشان چیزهایی بوده را به نیروهای خودی تبدیل کنیم و دلخوری هایشان را برطرف کنیم، نه اینکه خودی ها را هم برانیم.»
    این عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد: «قبل از انقلاب یک روزنامه فکاهی بود. این روزنامه در شماره ای قدرت رژیم را در برابر قدرت پشه ها مقایسه کرده بود. عکسی کشیده بود که پشه ها فیل را فراگرفته بودند و توانسته بودند فیل به آن عظمت را به زمین بیندازند، در پایین آن هم نوشته بود پشه چو پر شد بزند فیلی را! الان هم همین است. ما نباید همه را با خودمان دشمن کنیم؛ نباید داخل و خارج و همه را دشمن خود کنیم؛ آخر چرا؟ چقدر دشمن؟»
    هاشم زاده هریسی برنامه‌های صداوسیما و مستندهای این رسانه در آستانه سالگرد 9 دی را یادآور شد و با انتقاد از این برنامه ها گفت: «در آستانه این شورش‌ها و اعتراض‌ها من برنامه‌هایی در صداوسیما دیدم که احساس خطر کردم؛ نه اینکه آنها اینکار را کرده باشند اما به هر حال برنامه های صداوسیما تاثیر داشت و آنهایی هم که شاید نمی خواستند از خانه هایشان بیرون بیایند، به خیابان ها آمدند. من احساس کردم صداوسیما بنزین روی آتش می ریزند. همه را با هم قاطی می کنند و بهم ربط می‌دهند.»

    mohammadrezaNikfar_010318.jpgنمودهای کُنشی یک انقلاب بی‌کُنش

    محمدرضا نیکفر - رادیو زمانه

    این نوشته به این پرسش‌ها می‌پردازد:

    • معنای رخدادهای خیزش دی‌ماه چیست؟
    • آیا ادامه خواهند یافت؟
    • آیا یک انقلاب آغاز شده است؟
    • آیا می‌توانند حرکت‌های اعتراضی را مهار و سرکوب کنند؟

    نوشته برمی‌نهد که آنچه در اوایل دی‌ماه ۱۳۹۶ در خیابان‌های ایران جریان یافت کنش‌گری یک "انقلاب بی‌کنش" است که منظور از آن تحولات عمیق در جامعه ایران از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تا کنون است.

    در ادامه این ایده مطرح می‌شود که تحولات پیش رو به احتمال بسیار طبق الگوی کلاسیک انقلاب پیش نخواهد گرفت. ما پا در روند یک "دگرگشت" پیچیده و طولانی گذاشته‌ایم.

    دگرگشت به نقطه تعیین‌کننده‌اش می‌رسد آنجایی که به رژیم تحمیل شود که مشروعیت‌اش را به رأی بگذارد. برای تحمیل چنین چیزی به رژیم ابتدا باید یک نبرد سنگر به سنگر را پیش برد. تنها اتکا به نبرد خیابانی، خطرناک است. باید همه سنگرهای مدنی را تصرف کرد.

    Ali_Keshtgar.jpg

    علی کشتگر

    یک پرسش از خامنه‌ای و اطرافیانش


    چه شد که در رژیم پادشاهی مردم رهبری انقلاب خود را به روحانیون سپردند، آنان را بر تارک خود نشاندند و اینک ۳۹ سال پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی مردم علیه روحانیون قیام کرده‌اند؟ اگر این حوادث آن چنان که او امروز سه شنبه ۱۲ دیماه مدعی شد توطئه دشمنان خارجی است، چرا در زمان شاه که آمریکا و اسرائیل درایران بیشترین نفوذ را داشتند، توطئه و"رخنه" خارجی مانع از روی کار آمدن روحانیت نشد؟


    پاسخ درست به این پرسش آن است که اعتراضات مردم صددرصد منشاء داخلی دارد. ۳۹ سال خودکامگی ولایت مطلقه فقیه ماهیت فساد آلود، تبعیض آمیز، سرکوبگر و متضاد با منافع ملی آن را چنان بر آحاد مردم آشکار ساخته که به جرات می‌توان گفت که رشته‌های اعتماد میان مردم و روحانیت که در انقلاب ۵۷ موجب روی کار آمدن آنان شد برای همیشه گسسته شده است. اما جمهوری اسلامی که هنوز حاضر نیست صدای اعتراض مردم را بشنود بیهوده می‌کوشد اعتراضات مردم را به قدرت‌های خارجی نسبت دهد. شگفتا که شاه نیز اعتراضات مردم را نتیجه تحریکات انگلیس و حتی رادیو بی بی سی معرفی می‌کرد.

    SaeedMadaniزیتون- از اعتراض به « گرانی » آغاز شد و در چشم بر هم زدنی درِ خروج از دالان قدرت را به شخص اول حکومت جمهوری اسلامی نشان داد.

    هنوز ولی این گسترده ترین خیزش سه دهه اخیر علیه سیاست های حاکم هیچ «نامی» به خود نگرفته است. یک هفته از اوج گیری بزرگترین راهپیمایی‌های اعتراضی در طول عمر جمهوری اسلامی گذشته و ناظران هنوز برای خطاب قرار دادن آن که از میل بازگشت به «گذشته رضا شاهی» تا پرتاب شدن به فردای مدرن دموکراتیک را در خورجین داشت یا دارد، نامی جز «اعتراضات سراسری» در اختیار ندارند؛ کنایه ای از نبود هویت روشن تا اینجای کار.

    سعید مدنی پژوهشگر مسائل اجتماعی مانند بسیاری دیگر از تحلیلگران، در«جنبش» خواندن این حرکت اعتراضی تردید دارد. به گفته این پژوهشگر موضوعات اجتماعی که نویسنده کتابها و مقالات متعددی در حوزه آسیبهای اجتماعی است، این اعتراضات را تنها می توان «شورش» دانست.
    سعید مدنی در تعریف «شورش اجتماعی» و آثار سیاسی آن می گوید: « شورش فقط اعتراضی است نسبت به وضع موجود بدون آن که کسی در تدارک سازمان یافتگی یا تعیین هدف و مشی و استراتژی آن باشد. شورش در فرآیند تحول خود و در صورت تداوم می‌تواند‌ به جنبش اجتماعی، انقلاب یا کودتا منجر شود.»

    Unشورای امنیت سازمان ملل به دنبال درخواست آمریکا قرار است جلسه‌ای اضطراری تشکیل دهد تا اعتراض‌های خیابانی در ایران و چگونگی برخورد حکومت با این اعتراض‌ها را بررسی کرده و در قبال آن موضع‌گیری کند.
    قزاقستان که در حال حاضر ریاست ادواری شورای امنیت سازمان ملل متحد را بر عهده دارد، اعلام کرد که اعضای این شورا روز جمعه (۵ ژانویه / ۱۵ دی) ساعت سه بعدازظهر به وقت محلی شرق آمریکا در جلسه‌ای اضطراری حضور می‌یابند.
    در این جلسه اضطراری که به درخواست آمریکا برگزار می‌شود، قرار است اعتراض‌های خیابانی روزهای اخیر در ایران و نحوه برخورد حکومت جمهوری اسلامی با این اعتراض‌های گسترده مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در قبال آن موضع‌گیری شود.
    نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل‌، تصریح کرد که که کشته‌ها و بازداشت‌ها در جریان اعتراض‌های خیابانی در ایران باید هم در شورای حقوق بشر سازمان ملل و هم در شورای امنیت این سازمان طرح شود و مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
    برگزاری جلسه‌ای اضطراری مشروط بر موافقت دست‌کم ۹ عضو از ۱۵ عضو شورای امنیت است، افزون بر آنکه در این راستا هیچ عضوی از حق وتو برخوردار نیست.

    iran-protest11.jpgرادیو زمانه: در اعتراضات اخیر که در حدود ۱۰۰ شهر ایران در یک هفته گذشته جریان داشته، علاوه بر به جا گذاشتن ۲۱ کشته، صدها بازداشتی داشته است. از مجموعه آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان حکومتی در استان‌های مختلف، چنین برمی‌آید که تاکنون دست‌کم ۱۷۰۰ نفر از معترضان بازداشت شده‌اند. این دستگیری‌ها همچنان ادامه دارد.

    تجمعات گزارش شده بسیار گسترده بوده و در ۹ استان ایران روی داده است. استان‌های تهران، مرکزی، کرمان، گلستان، آذربایجان غربی، گیلان، البرز، اردبیل و خراسان رضوی عمده‌ترین محل‌های برگزاری تجمعات اعتراضی بوده‌اند. بر اساس اعلام مقامات رسمی در استان مرکزی ۳۹۶ نفر، در گلستان ۱۵۰ نفر، در رشت ۱۲۰ نفر، آدربایجان غربی ۳۰ نفر، درنظرآباد استان البرز ۶ نفر، در استان فارس ۹ نفر، در همدان ۱۵۰ نفر، در کرمان ۸۰ نفر، در کرج ۲۰ نفر، در مشهد ۱۳۸ نفر، در کاشان ۶۰ نفر، در اردبیل ۴۰ نفر، در رباط کریم ۱۱ نفر و در تهران ۴۵۰ نفر بازداشت شده‌اند.

    در عین حال، بنا بر گزارش‌های فعالان صنفی و دانشجویی، بیش از ۴۰ دانشجو هم در روزهای اخیر بازداشت شده‌اند.

    در اعتراضات سراسری روز نهم دی ماه در ایران، دانشجویان دانشگاه تهران و امیرکبیر (پلی تکنیک) که با جمعیت معترض در تهران همراه شده و شعارهایی مانند «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد»، «دانشجو، کارگر، اتحاد اتحاد» سر داده بودند، بازداشت شدند. دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران نیز در شب نهم دی ماه با شعارهایی مانند «کار، نان، آزادی» برای ساعاتی در محوطه این مجتمع خوابگاهی تجمع کردند.

    غلامرضا غفاری، معاون فرهنگی وزیر علوم گفته در حال پیگیری وضعیت دانشجویان از طریق حراست وزارت علوم و دانشگاه تهران است و تعداد زیادی از دانشجویانی که در روزهای اول ناآرامی‌ها بازداشت شده بودند، آزاد شده‌اند‌.

    معاون فرهنگی و اجتماعی وزیر علوم اما آماری از تعداد دانشجویان بازداشتی در اختیار نداشته و گفته: «آن‌هایی که دوستانشان اطلاع دادند که بازداشت شدند ما پیگیری کردیم که بیشترشان نیز آزاد شدند.»

    اظهارات غلامی در ارتباط با دانشجویانی است که در روزهای نخست اعتراضات در دانشگاه یا خیابان‌های اطراف بازداشت شده‌اند و او درباره کسانی که خارج از فضا بازداشت شده‌اند، اطلاعاتی ارائه نداده است.

    به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر اغلب این دانشجویان از فعالان شوراهای صنفی یا فعالان نشریات دانشجویی دانشگاه‌ها بوده‌اند ولی در میان اسامی نام دانشجویانی نیز به چشم می خورد که فعالیت دانشجویی مشخصی نداشته‌اند. شورای صنفی دانشگاه‌ها پس از بازداشت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه‌های تهران در روز نهم و دهم دی ماه، خواستار آزادی و توضیح مسئولان وزارت علوم شده بود اما ماموران وزارت اطلاعات به جای توضیح، تعدادی از این فعالان صنفی را نیز بازداشت کرده‌اند.

    از آنجا که بنا بر اعلام مسوولان اغلب بازداشت شدگان تجمعات اخیر را جوانان زیر ۲۵ سال تشکیل می‌دهند، معضومه ابتکار، معاون امور زنان و خانواده رییس جمهوری ایران در واکنشی به این موضوع گفته: «ما به گفت‌وگوی عمیق بین نسلی نیازمندیم. حتما نیازمند شنیدن صدای نوجوانان و جوانان هستیم، زیرا برای شنیدن صدای نسل دهه ۷۰ و ۸۰ فرصت و فضای کافی نه در خانواده و نه در جامعه فراهم نکرده‌ایم.»

    دستگیری‌ها همچنان ادامه دارد و از جمله، روابط عمومی اداره کل اطلاعات استان لرستان اعلام کرده که چهارنفر از هسته‌های «گروهک تروریستی منافقین» را دستگیر کرده است که بنا بر اعلام این نهاد امنیتی، در روزهای اخیر در لرستان اقدامات خرابکارانه انجام داده بودند. یک نفر از دستگیرشدگان هنگام درگیری مجروح شده است.

    نادر فتوره چی در صفحه شخصی خود نوشتmohajerani_010418.jpg

    دو سه روز قبل، همزمان با اظهارات علی شمخانی که اعتراضات را مرتبط با دخالت عربستان سعودی دانسته بود، عطالله مهاجرانی، همکار وی در کابینه اول محمد خاتمی، در توئیتی از این اظهارات دفاع کرده بود و نوشته بود که بهترست دبیرشورای عالی امنیت ملی و رئیس جمهور در «اینباره» بیشتر با مردم حرف بزنند.


    بنده، توئیت ایشان را در صفحه خودم بازنشر دادم و بالای آن نوشتم :«جناب شمخانی فرمودند اعتراضات به عربستان سعودی وصل است، یعنی همانجایی که فرزند تو را بورس تحصیلی کرده بود».


    عطالله مهاجرانی بلافاصله مرا بلاک کرد، بنده در واکنش به این رفتار سخیف منادی «گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها»، عکسی از صفحه بلاک شده را گذاشتم و نوشتم:«ای کاش می‌شد سفری 24 ساعته به لندن داشت تا فقط یک چک افسری توی گوش این «حیف نان» خواباند تا هروقت خواست کلمه «عربستان»را بنویسد، جایش گزگز کند».


    ماجرای ارتباط مهاجرانی با عربستان، به انتشار اسناد ویکی‌لیکس بازمی‌گردد که طی آن فاش شد فرزند او که در ایران به مشارکت در پروژه «گم شدن دکل» دست داشته و یک «رانتخوار نفتی»ست، خرج تحصیل و بورسیه‌اش را از دولت عربستان سعودی تامین کرده است.


    اعتراض من به مهاجرانی پدر، واکنش مهاجرانی پسر را در قالب «پیام خصوصی» در پی داشت.

    متن دو پیام او را در اینجا می‌گذارم تا ماهیت «تربیت مبتنی بر ارشاد اسلامی» برای همگان روشن شود.

    476230540660.png

    نمونه ای از پست های اخیر نادر فتوره چی:

    naderfatour2018.jpg

    97973AF5-3B0D-45EC-B0E9-994C295FE436.jpegکلمه - گروه خبر: آمار رسمی صدا سیما و خبرگزاری‌های رسمی، از ۴۵۰ بازداشتی و ۲۱ کشته در اعتراضات اخیر خبر می‌دهد. این آمار بازداشت‌هایی است که در زندان‌های رسمی نگه داری شذه و نام آنها در لیست زندانیان ثبت شده است.

    هنوز زندان کهریزک و اتفاقات رخ داده در آن بازداشتگاه از یادها نرفته است. در سال ۸۸ در هفته‌ی نخست اعتراضات، بسیاری از بازداشتیان به بهانه پر بودن زندان اوین به کهریزک فرستاده شدند و جنایتی در آن زندان رخ داد که هنوز نقل محافل است. اتفاقات رخ داده در کهریزک آنقدر سنگین بود که بالاخره مقامات رسمی آن زمان و حتی دادستان بانی آن داستان محبور شد از عنوان جنایات در مورد کار خود نام ببرد.

    این روزها نظام مجددا با یک آزمون دیگر مواجه شده است. او تجربه سال ۸۸ را پشت سر دارد، تعداد بازداشتی‌ها به نسبت سال ۸۸ بیشتر شده و مهم ترین نکته پایین بودن سن آنان است. بنا بر اخبار رسیده تعدادی از این بازداشتی‌ها دانش آموز هستند، دانش آموزانی که به جای حضور در کلاس در خیابان‎ها حضور پیدا کرد‌‌ند، دانش‌آموزانی که فقر و تبعیض را در خانه‌های خود بر سفره پدر زحمتکش تجربه کرده‌‌اند. آنها خشمگین از آنچه بر خود و خانواده‌شان رفته، هیجان زده و پر از خشم به خیابان آمدند. نمی‌توان از آنها توقع داشت که چون یک فعال سیاسی مطالبات خود و خانواده را از طریق اصلاح طلبی و گفت و گو پیگیری کنند، او سالهای سخت خانواده‌اش را دیده، نوجوان است و پر از احساس.

    UK_shame_010318.jpgایران اینترننال، روزنامه دیلی تلگراف در سرمقاله‌ای روز پنجشنبه ۱۴ دی‌ماه می‌نویسد (+ لینک): «عدم پشتیبانی دولت ترزا می از مردم شجاع و آزادیخواه ایران یک رسوایی سیاسی است.»

    تلگراف می‌نویسد: «ما را چه می‌شود؟ چرا از سوی همه سازمان‌ها و گروه‌های با عقاید سیاسی گوناگون در بریتانیا و همه کشورهای غربی، برای پشتیبانی از معترضان ضدرژیم در ایران فریاد پشتیبانی همه‌جانبه و بین‌المللی دیده نمی‌شود؟

    چرا این بی‌تفاوتی و خودداری از تشویق جوانان و مردان و زنان غیور ایرانی که جان خود را در خیابان‌های کشور در مخالفت با مستبدان مذهبی کشور به‌خطر انداخته‌اند، وجود دارد؟

    آیا ما دیگر فرق حق و ناحق را فراموش کرده‌ایم و تفاوتی میان خوب و بد قائل نمی‌شویم؟ یا اینکه روشنفکران و نخبگان ما آنقدر شرمنده و خجالت‌زده ارزش‌های غربی هستند که دیگر بیش از این نمی‌توانند خود را با مردم آن کشورهایی که به‌دنبال و آرزوی دست یافتن به آزادی و دموکراسی هستند مربوط بدانند؟

    برای مارکسیست‌های فرهنگی که اکنون حزب کارگر بریتانیا را کنترل می‌کنند پاسخ ساده است. از دید آنها، دشمنِ دشمنِ من، دوست من است و آنها دنیا را تنها از دریچه افکار مبارزه با استثمار و جنگ‌های طبقاتی می‌بیند. بی‌جهت نبود که جرمی کوربین خوشحال بود که روی تلویزیون نفرت‌برانگیز پرس تی‌وی رژیم ایران مرتباً ظاهر شود و برای سخنان ضدآمریکا یا ضد اسرائیل و ضد‌غربی خودش حقوق دریافت کند. شرم‌آور است که هنوز جرمی کوربین سخنی در مورد این اعتراضات بر زبان نیاورده است. او لحظه‌ای در محکوم کردن دونالد ترامپ در مورد انتخاب اورشلیم به‌عنوان پایتخت اسرائیل درنگ نکرد. اما ظاهراً کشته شدن ده‌ها نفر ایرانی معترض به‌دست رژیم سرکوب‌گر آنها برای او اهمیتی ندارد.

    این از نیروهای چپی. اما چرا دولت محافظه‌کار ما و سیاستمداران ما در وزارت خارجه، مهر سکوت بر لب زده‌اند؟ دولت ما اکنون با بدترین نوع سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مورد اوضاع ایران خودش را منطبق کرده است. چرا بوریس جانسون دهانش بسته مانده؟ آیا واکنش شرم‌آور سیاستمداران و دولتمردان ما در قبال مردم شجاع ایران چیزی جز دلجویی از یک رژیم سرکوبگر و نامشروع نیست؟»

    mohammadrahbar_010318.jpgمحمد رهبر - سایت زیتون

    ما کجا ایستاده‌ایم، در آغاز چهلمین سال انقلاب. سی‌ سال از جنگ می‌گذرد و بیست‌ سال از دوم خرداد سال ۷۶، همه چیز تغییر کرده و هیچ چیز عوض نشده است.

    تمام چهل سال گذشته را در برهه حساس کنونی بودیم و هر حرکتی به سمت توسعه و آرامش و رها شدن از این برهه حساسِ ابدی در همان گام‌های اول به گل‌نشسته و دوباره بازگشته‌ایم به سر خط. از عجایب این‌که با این همه انتخابات و رفت‌وآمد دولت‌ها باز هم آش و کاسه همان.

    پس از هر انتخاباتی به چشم دیده‌ایم یا حالی‌مان کرده‌اند که بخش اعظم قدرت در ایران چنان از تیررس رای مردم دور است که حتی خراشی نمی‌بیند چه رسد به اینکه تغییر کند و اصلاح شود.

    سال‌هاست که اقتصاددان و فرهنگی و هنرمند و هر کس که صاحب تخصصی است لازمه بهبود اوضاع را تغییری شگرف در سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی می‌داند و این حقیقت را همواره سربسته و آهسته گفته‌اند که تا روحانیان بر سر کارند و نظامیان پای کار و احکام فقهی زیربنا، کوچک‌ترین روزنه‌ی تحول بسته است.

    سرگشتگی ما از همان دوم خرداد شروع شد که به این قانون اساسی دخیل بستیم و رییس‌جمهوری با بیست میلیون رای و امید برگزیدیم و دست آخر تدارکارت‌چی تحویل گرفتیم که هر چه ریسیده بود را دولت امام زمانی مستظهر به رهبری پنبه کرد. در دوران سیاه و تباه هشت‌ساله احمدی‌نژاد، قیمت نفت بالا رفت و در پی‌اش ۸۰۰ میلیارد دلار درآمد، دود شد و به هوا رفت و نشان داد که در جمهوری اسلامی چه پول باشد و چه نباشد، توسعه‌ای نیست.

    rezaPahlavi_010318.jpgرادیو فردا، رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران، و از چهره‌های مخالف جمهوری اسلامی با اشاره به اعتراضات اخیر در ایران، خواستار آن شده که دولت ایالات متحده شرکت‌های آمریکایی را به ارائه خدمات اینترنتی به مردم ایران تشویق کند.‎

    رضا پهلوی در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز (+ لینک)، در عین حال از تصمیم دولت دونالد ترامپ در صدور فرمان منع مهاجرت و مسافرت به آمریکا در مورد شهروندان ایران، انتقاد کرده‌است.

    گفت‌وگوی فرزند آخرین شاه ایران با خبرگزاری رویترز در حالی صورت گرفته که یک هفته از اعتراضات در شهرهای مختلف ایران می‌گذرد و شماری از معترضان نیز در جریان آن جان خود را از دست داده‌اند.

    در جریان اعتراضات روزهای اخیر، شماری از معترضان علیه مقام‌ها و نهادهای ارشد جمهوری اسلامی، و در حمایت از پادشاهان پهلوی و نهاد پادشاهی در ایران، شعار داده‌اند.

    خبرگزاری رویترز نیز به این شعارها اشاره کرده و می‌گوید مخالفت با حکومت مذهبی ایران رو به فزونی گذاشته، در حالی‌که به‌نظر نمی‌رسد این اعتراضات رهبر مشخصی هم داشته باشد.

    مقام‌های جمهوری اسلامی، از جمله رهبر جمهوری اسلامی که خود هدف بسیاری از شعارها قرار گرفته، در روزهای گذشته اعتراضات در ایران را به «دشمنان»، و برخی کشورها، از جمله آمریکا یا اسرائیل نسبت داده‌اند. مقام‌های اسرائیلی دخالت در اعتراض‌ها را رد کرده و مقام‌های آمریکایی نیز می‌گویند اعتراضات در ایران خودجوش است و از سوی خود مردم ایران ابراز می‌شود.

    Kourosh_Golnam.jpgجناب ف.‌ م. سخن نوشته‌ای با تیتر "سازماندهی درست حرکت اعتراضی مردم؟! چه حرف مسخره‌ای!" (همه نشانه‌ها همآنگونه که در تیتر نوشنته ایشان آمده است) در سایت گویانیوز منتشر کرده‌اند.

    چون در تیتر مقاله پیشین من "مردم جانفشانی می‌کنند ولی نیاز به سازماندهی درست دارند" این نیاز به سازماندهی درست، آمده است، ضرورت داشت چند نکته را به ایشان یادآوری کنم:

    ۱ ـ من چند بار نوشته ایشان را خواندم و هیچ ارتباطی با مقاله خود در آن نیافتم. بنابراین اگر هدف نوشته من نبوده است، ایشان یا می‌توانستند تیتر دیگری برگزینند که بد خوانی نشود و یا در یک جمله در نوشته خود توضیح می‌دادند که هدف نوشته من نیست.

    msnbc_010318.jpgایرا اینترنشنال - چارلز هِکِر، کارشناس ارشد امور امنیت بین‌المللی در شرکت «کنترل ریسک» به خبرگزاری تلویزیون سی‌ان‌بی‌اس امروز پنجشنبه ۱۴ دی ماه گفته است اعتراضات جاری در ایران ممکن است کمتر شده باشد اما امری پایان یافته نیست.

    چارلز هِکِر در برنامه صبحگاهی این تلویزیون گفته است: «انتظار می‌رفت که سطح این اعتراضات بالا و پایین برود و در یک مرحله‌ای سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی با آنها برخورد کنند. اما باید توجه داشت که یک اختلاف بزرگ میان این اعتراضات با شرایط و اعتراضات میلیونی سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) وجود دارد و آن اینست که این تظاهرات در دسته‌های کوچک‌تر اما با شعارهای رادیکال‌تر و در سراسر کشور هم‌زمان صورت می‌گیرد. این شرایط نیروهای امنیتی را مجبور کرده تا افراد خود را در تعداد کمتری پراکنده کنند. اما این اعتراضات از میان نخواهد رفت و طبیعت آن موضوعی ادامه‌دار است.»

    این تحلیل‌گر در ادامه افزود: «رژیم اکنون متوجه همگانی بودن نارضایتی‌های مردم شده است و این‌که این اعتراضات صرفاً اقتصادی نیست و یک بُعد سیاسی دارد که متوجه تمام نظام حاکم می‌باشد. بنابراین، ممکن است برای زمان حال اوضاع اندکی آرامتر به‌نظر برسد، اما این امری پایان یافته نیست.
    تا جایی که به آمریکا و اتحادیه اروپا مربوط می‌شود آنها منتظر هستند ببینند که رهبران و خواسته‌های مطرح‌شده آنها دقیقاً چه هستند و سپس سیاست مشخص خود را در مورد آن دنبال کنند. اما یک واقعیت دیگر این است که هیچ‌کدام از آنها خواهان متزلزل شدن ایران به‌عنوان کشور قدرتمندی در شرایط بحرانی خاورمیانه نیستند. هیچ ضمانتی وجود ندارد که در صورت سقوط رژیم حاکم، اوضاع به‌طرف بهبودی شرایط ایران برود.»

    Saeid_Bashirtash.jpgجنبش اعتراضی مردم ایران در روزهای اخیر، که از این پس در این نوشتار «جنبش دی ۹۶» نامیده می‌شود، نقطهٔ عطفی در تاریخ ایران خواهد بود؛ چراکه این جنبش ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند مسیر تاریخ را برای ملت ایران تغییر دهد. در زیر، به اختصار، به مهم‌ترین این ویژگی‌ها می‌پردازیم.


    جنبش دی ۹۶، برخلاف جنبش سبز و حتی انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه، از شهرهای متوسط و کوچک آغاز شده است. اگر انقلاب مشروطه با اعتراض بازرگانان و حمایت روحانیان از آنان در تهران آغاز شد، جنبش دی ۹۶ اساساً متکی بر طبقات میانه و تنگ‌دست شهرهای سراسر ایران است. طبقات تنگ‌دست در این چند دهه دچار دگرگونی بنیادین فرهنگی شده‌اند. چهل سال پیش، طبقهٔ زحمت‌کش اکثراً بی‌سواد و مسجدی بودند و مرجع فکری آنان روحانی مسجد محله بود. اما امروزه بخش مهمی از جوانان بیکار و تنگ‌دست تحصیلات دانشگاهی دارند و از طریق اینترنت و ماهواره با جهان در ارتباط‌اند. دیدگاه‌های فرهنگی این اقشار دیگر آن چنان مذهبی نیست. نه تنها آخوند مسجد مرجع فکری‌شان نیست، بلکه روحانیان را مسئول اصلی مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود می‌دانند. مردم ایران دیگر مانند ۳۸ سال پیش، به صورت توده‌وار، گوش‌به‌فرمان روحانیان برای رأی دادن به نامزدهای موردنظرشان نیستند. بسیاری از آنان امروزه ارزش‌های فردگرایانهٔ لازم برای زندگی در نظامی دموکراتیک را دارند. ضمن اینکه بخش مهمی از طبقهٔ متوسط در سال‌های گذشته از حیث اقتصادی سقوط کرده و جزو اقشار تنگ‌دست شده است.



    Jalal-Eijadi_small.gifاز نظر تئوریک قدرت سیاسی بیانگر قدرتی است که از جانب شخص یا گروهی در جامعه اجرا می‌گردد. مفهوم قدرت مترادف تسلط بر جمعیتی است که در یک قلمرو جغرافیایی زندگی می‌کند. اشکال قدرت و شیوه اجرایی آن بسیار متنوع است. تجلی بارز قدرت سیاسی در شخصیت رئیس حکومتی مانند امپراتور، رئیس جمهور، پیشوا، ولی فقیه مطلق، منعکس می‌شود. ولی قدرت سیاسی در این شخصیت خلاصه نمی‌شود. تمامی سلسله مراتب سیاسی و بورکراتیک و نظامی، تمامی دستگاه تبلیغاتی و خبری حاکم، تمامی احزاب و گروههای ائتلافی در بالا، اجزای مهم این قدرت سیاسی‌اند.
    الگوی جمهوری اسلامی متکی بر ارجحیت دینی و متکی بر اصل ولایت مطلقه فقیه شیعه است. ولی جمهوری اسلامی در برگیرنده تمام دستگاههای دینی و نظامی و گروهبندیهای سیاسی سهیم در قدرت می‌باشد. آیت الله خامنه‌ای، دستگاه حوزوی، سپاه پاسداران، بسیجیان، احزاب اصولگرا و اصلاح طلب اجزای یک مجموعه هستند. این مجموعه سرشار از تضاد است ولی دارای یک همبستگی حیاتی می‌باشند. به این ترتیب زمانی که در جامعه کل این نظام به زیر سئوال برود، تمامی اجزای نظام در دفاع از منافع خود واکنش نشان می‌دهد. در جنبش اعتراضی کنونی از جمله شعارهای که شنیدیم چنین بودند: «مرگ بر خامنه ای»، «خامنه‌ای بدونه به زودی سرنگونه»، «مرگ بر اصل ولایت فقیه»، «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا». این شعارها خواهان نفی کل طبقه حاکمه و قدرت سیاسی آن است. در جنبش سبز ۱۳۸۸ اصلاح طلبان محبوب بودند ولی تجربه به جامعه نشان داد که اصلاح طلبان در تغییر جامعه موثر نیستند و مسئله مرکزی آنان سهم بری از قدرت است. با توجه به این خصوصیت نفی گرایانه، نمایندگان و ایدئولوگ‌های نهادها و ارگانها و جناحهای حکومتی و بویژه اصلاح طلبان، علیه جنبش اعتراضی صف آرایی نمودند.

    گزارشی در باره امامزاده ای با قدمت ۴ هزار سال!

    Mehrdad_Darvishpour.jpgدر گفتگو با مهرداد درویش پور جامعه شناس و فعال سیاسی مقیم سوئد به شناسایی جنبه‌های مختلف اعتراضات سراسری مردم و آسیب‌های احتمالی آن پرداختیم. از نظر درویش پور فقدان رهبری و ساختار لازم در این حرکتها اگر چه می‌تواند در ادامه برای آن آسیب زا باشد امّا می‌توان این نواقص را جبران کرد.


    متن کامل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:


    * به نظر شما اعتراضات جاری در کشور شورش کور است یا جنبش اقتصادی؟

    - هیچ یک. اگر شورش کور بود مرزبندی‌های مشخص با حکومت دینی نداشت. شعارهای نان، کار، آزادی و شعار «جمهوری ایرانی» یعنی این که بخش مهمی از این جنبش تا حدودی درخواست‌های مشخصی دارد و به همین دلیل نمی‌توان آن را یک «شورش کور» خواند.

    jaleh-wafa01.jpgجوانی معترض در تهران، در چند سطر تجربه حسی خود را با این نظام و خصوصا اصلاح طلبان اینگونه نوشت:

    من سنم به انقلاب قد نمیدهد ۲۸ سالمه، اما از پاکی وجود مادر و پدرم میدانم که این نظام حاصل اهداف انها که در انقلاب ۵۷ برای ساختن ایرانی آزاد شرکت کرده‌اند، نیست. آنها و نسل من جزبدی از این نظام ندیدیم ولی به خاتمی رای دادیم وهر بار که به امید بهتر شدن شرایط دل به اصلاح طلبی بستیم، شرایط زندگی برای همه ما سخت تر شد. پدر دبیرم را بخاطر مخالفت با نمره بیخوددادن به یک آقا زاده اخراج کردند و با وجود سختی حاصل از بیکاری مرا به دانشگاه فرستاد. دیشب به همراه پدر ومادر و برادر ۱۷ ساله‌ام رفته بودیم میدان انقلاب در تهران. با فرو آمدن باطوم یک مامور مزدور بر بدن برادر نو جوانم و شکسته شدن دست مادرم که قصد محافظت از او را داشت و شنیدن این جمله از مادرم که حقم بود! حقم بود چون با این دست به شماها رای دادم!

    این صحنه شکستن دست مادرم را که دیدم و صدای شکستنش که در گوشم پیچید، این شعرفریدون مشیری به ذهنم آمد ورهایم نمی‌کرد:

    Emadedin_Baghi.jpgاینکه انسان خودش تنوع و تحمل آراء و دگراندیشان را بپذیرد یا به او تحمیل شود ارزش یکسانی ندارد. اولی اختیاری و پایدار و دومی موقتی است و با رفع اضطرار از میان می‌رود. بخشی از تغییرات در دهه‌های اخیر از سر اضطرار بوده‌اند. یکی از آنها تغییر رویکرد مواجهه با آیت الله منتظری است. هنگامی که مدیران و تصمیم سازان مشاهده می‌کنند، سه دهه بایکوت تصویری و رسانه‌ای همزمان با آنچه روشنگری وافشاگری نامیده‌اند، برآیندی معکوس داشته به این جمع بندی می‌رسند که باید روش مؤثرتری را یافت، روشی که در مخاطب، رغبت انگیزد نه واکنش منفی، و القای بیطرفی و انصاف نماید ولی در پرتو آن همان هدف از پیش تعیین شده دنبال شود.

    Vahid_Farkhondeh_Khouy_Fard.jpgمهمترین شعار اساسی انقلاب اسلامیِ سال پنجاه وهفت که توانست اکثریت مردم کنار خود داشته باشد، عدالت و حمایت از مستضعفان بود. حال پس از گذشت چهل سال مهمترین دستاورد انقلاب، عرضه اختلاف طبقاتی، نابودی محیط زیست وکشاورزی، بیکاری و عدم عدالت اجتماعی، فساد و سیستم بانکی رباخواری است.

    اعتراضات گسترده مردم ایران ریشه درهمین تضادهای سیاسی، اقتصادی دارد که اگربخواهیم منصفانه به آن بنگریم، مشکل اساسیِ آن نه تنها دولت "حسن روحانی" بلکه از دولت "هاشمی رفسنجانی" با ورود "نئولیبرالیسم" به اقتصاد کشور آغاز گردید. زخمی که بدونِ هیچ رسیدگی در این سالها به حدّی عفونی گشته که مسبب فلج شدن دیگر اعضای نظام هم شده است. با نگاهی جزئی به شهرهایی که درآن، اعتراضات آغاز شد متوجه میشویم که بیشترینِ آنها مردمانی هستند که از بیکاری، فقر و گرانی، فزونترین آسیب‌ها را دراین سالها دیده‌اند. البته پس از آغازِ این اعتراضات، قسمتی از بدنه "جنبش سبز" با مطالبات مدنی به این اعتراضات پیویست تا وزن سیاسی این جنبش فراتر رود.

    eterazat_dokhtar.jpgهم‌میهنان!

    خیزش دلیرانه مردم ایران‌زمین چشم جهانیان را خیره کرده است.

    جمهوری اسلامی در کشتار و سرکوب و شکنجه مردمان و چپاول بی‌شرمانه دارائیهای این آب‌وخاک، همه مرزها را درنوردیده و ریسمان تهیدستی را چنان برگردن زنان و مردان کشورمان تنگ کرده، که انبوهی از آنان هراسان از امروز و ناامید از فردایشان، جان بر کف دستان خویش نهاده و به خیابان آمده‌اند. پاسخ سردمداران حکومت، همان است که همیشه بوده است:

    کشتار، و اگر این راهکار پاسخگو نبود، کشتار بیشتر!

    برماست، که در جایگاه قربانیان سیاستهای همان رژیم، وکسانی که بختشان یار بوده و توانسته‌اند جان خود را از مرگ و زندان و شکنجه برهانند و در هشت گوشه گیتی پراکنده شوند، به پشتیبانی هم‌میهنان بجان آمده خویش برخیزیم.

    ما، "پشتیبانان جنبش دموکراتیک مردم ایران ۱۳۹۶- نوردراین وستفالن" همه کسانی را که دل در گرو ایران‌زمین و سرنوشت مردمان آن دارند، فرامی‌خوانیم، تا گردهم آیند و صدای رسای مردم قهرمان ایران باشند.

    برای ایرانی آزاد و سکولار،
    در گردهمائی روز شنبه ششم ژانویه ۲۰۱۸
    ساعت از ساعت ۱۵ تا ۱۷

    ‌(Nähe Dom) Roncalliplatz
    vor dem Römisch-Germanischen Museum
    50667 Köln

    "پشتیبانان جنبش دموکراتیک مردم ایران ۱۳۹۶ - نوردراین وستفالن"

    Khaameneiعمل سیاسی نیاز به سیاست ورز حرفه ای دارد. زیاد حرف زدن و زیاد نظر صادر کردن از انسان، عملگر سیاسی نمی سازد. ماهیت عمل سیاسی با سخن سیاسی تفاوت دارد. حتی ماهیت عمل فرد سیاسی در موضع قدرت با ماهیت عمل فرد سیاسی در موضع مخالف قدرت با یک دیگر تفاوت دارد.

    سیاست در ایران از رشته هایی ست که تصور می رود بدون داشتن تجربه و تخصص می توان در آن ورود کرد. ورودی این چنین مثل نظر «کارشناسی» یی ست که همه ی ما مثلا در باره فلان مسابقه ی فوتبال اظهار می داریم! آری! اگر چنین و چنان می کردیم برنده بودیم یا اگر فلان بازیکن چنین و چنان می کرد گل می زد!

    نظر «کارشناسی» دادن ایراد ندارد ولی این که تصور کنیم به صرف داشتن نظر، عملگر سیاسی نیز هستیم ایراد دارد. عملگر سیاسی بودن در موضع مخالف قدرت نیازمند کسب تجربه و برخورد مستقیم با صاحبان قدرت است. در کنار این باید با تئوری های برخورد با حکومت نیز آشنا بود و از تجربیات دیگر ملل در برخورد با حکومت های مستبد درس گرفت.

    تهییج مردم از طریق پروپاگاندا یکی از روش های مقابله با حکومت هاست. این روش و روش های مشابه آن را «انقلابیون حرفه ای» در دوران پیش از انقلاب از روس های سرخ یاد گرفته بودند و به آن عمل می کردند.

    در تهییج، با عقل و خرد مردم کاری نیست. وظیفه ی تهییج کننده به هیجان آوردن انسان ها و قرار دادن هر چه بیشتر آن ها در مقابل حکومت است. وظیفه ی تهییج گر به خیابان کشاندن مردم و قرار دادن آن ها در مقابل حکومت تا پای جان است.

    نکته ی دیگر بزرگ نمایی و کوچک نمایی در دوران انقلاب است. عملگر سیاسی می تواند برخی حوادث را که می تواند بر آتش انقلاب دامن بزند بزرگ نمایی کند و برخی حوادث را که می تواند از آتش انقلاب بکاهد کوچک نمایی کند یا کلا آن را نادیده بگیرد.

    این روش ها روش انقلابی در دوران «سرخ» ها بوده که ایرانی ها هم از آن در دوران سلطنت برای مقابله با نظام وقت استفاده کرده اند. این روش ها اگر در دوران پیش از اینترنت جواب می داد، اکنون قدیمی و کهنه شده و در زمان حاضر مردم را نمی توان به شکل کور در مقابل حکومت قرار داد.

    یکی از کارهایی که برخی از عملگران سیاسی امروز انجام می دهند، بزرگ نمایی حوادث جاری ست. مردم وقتی بشنوند که در فلان جا فلان کلانتری یا شهرداری فتح شده، حتما تهییج و تحریک می شوند و به خیابان می آیند.

    eterazat_10.jpgنقد اقتصاد سیاسی - توسعه‌ی سریع حرکت‌ها و خیزش‌های اعتراضی جاری طی پنج روز در بخش اعظمی از کشور، ناظران و حتی کنشگران این اعتراضات را حیرت‌زده کرده است. تاکنون برخی گمان‌ها در مورد زمینه‌ها و عوامل بروز این ناآرامی‌ها مطرح شده است. به نظر می‌رسد در این گمان‌زنی‌ها از سویی شاهد خوش‌بینی مفرطِ تحول‌خواهان درباره‌ی پی‌آمدهای فوری خیزش کنونی و از سوی دیگر برداشت توطئه‌اندیشانه‌ی اصلاح‌طلبان و پروپاگاندای رسانه‌ای آنان هستیم که به شکلی کاملاً سازمان‌دهی شده این گمان را ترویج می‌کنند که جناح مقابل برای تضعیف دولت دوازدهم به سازمان‌دهی این اقدامات دست زده؛ برداشتی که بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی بن‌بست سیاسی تمام‌عیار اصلاح‌طلبان و افول حیات سیاسی آنان است.

    در یادداشت حاضر تلاش می‌شود برخی مضامین اصلی برای شناخت ویژگی‌های خیزش کنونی و راه‌های فرارفتن از آن مطرح شوند؛ با این توضیح که ما در ایران علاوه بر تجربه‌ی انقلاب سال ۱۳۵۷، جنبش‌های دهه‌های متعاقب آن، ازجمله حرکت‌های دانشجویی سال ۱۳۷۸ و نیز جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، را پشت سر گذاشته‌ایم و در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که تجربه‌ی «اسقاط النظام» در بهار عربی را با همه‌ی پی‌آمدهای تلخ آن از نزدیک دیده‌ایم، از این رو منطقی است که با نگاهی ریشه‌ای‌تر به تحولات جاری بنگریم.

    eterazat_11.jpgمردم جان به لب رسیده زیر فشارهای طاقت فرسای زندگی، در ده‌ها شهر ایران به خیابان‌ها آمده‌اند تا خود صدای اعتراض خویش باشند. این در حالی است که رهبر جمهوری اسلامی که بخش عمده قدرت را در دست دارد و حاضر نیست که تن به رای و خواست اکثریت ملت دهد. این در حالی است که دولت به جای نمایندگی از ملتی که با هزاران آرزو به آن رای داده‌اند از سهم ملت از بودجه ملی کاسته اما تسلیم سهم ویژه خواران شده است. و بالاخره این در حالی است که خیل کارگران، زحمتکشان، بیکاران، حاشیه شهرنشینان و اقشار کم در آمد و مال باختگان و... فریادرسی در ساحت قدرت برای خود نمی‌یابند.

    eslahat_010318.jpgمحمدخاتمی و اصلاح‏‌طلبان چوب دو سر طلا: سپاه «هدیه را باز نکرده پس فرستاد»

    - اصلاح‏‌طلبان با فرماندهی خاتمی در قماری بزرگ پشت به تظاهرات سراسری مردم کرده‌اند تا شاید نقش دست چندم در حفظ نظام بازی کنند؛ که همین هم تا کنون قبول نشده است.
    - پس از بیانیه جامعه روحانیون مبارز علیه معترضان نه تنها دست دوستی از سمت حکومت و «تندروها» به سمت خاتمی و یاران‎اش دراز نشد، بلکه سپاه و دار و دسته خامنه‌‏ای یقه آنها را گرفتند که چرا با شروع اعتراضات جناح اصولگرا را متهم کردید.

    برزو فارسی - کیهان لندن

    «هدف‎شان مشخص نیست، رهبری ندارند، برنامه ندارند، مشخص نیست از کجا خط می‎گیرند، اغتشاش‎طلب هستند، نخبگان پشت آن قرار ندارند» اینها اصلی‌ترین انتقادات و ایراداتی است که جناح خودی و حکومتی اصلاح‎طلب از آغاز تظاهرات سراسری مردم ایران در دی‌ماه ۱۳۹۶ که علیه فساد، گرانی و بحران معیشتی به خیابان‌ها آمده‌اند، مطرح می‎کنند.

    در نخستین روزهای تظاهرات تقریباً اکثر دولتی‎ها در کابینه از سخنگو و معاون اول گرفته تا رییس دفتر حسن روحانی و همینطور هواداران دولت و رسانه‎های نزدیک به اصلاح‎‏طلبان و همچنین حامیان آنها در جناح به اصطلاح «چپ» انگشت اتهام را به سوی احمد علم‎الهدی امام جمعه مشهد دراز کرده و گفتند آنها در مشهد حامیان خود را تحریک کردند تا دولت را زیر منگه و تحت فشار قرار دهند. گویی امثال علم‌الهدی بی‌خبر هستند که این مردم از زور فشار و فساد و نابسامانی اقتصادی چون انبار باروت هستند و آتش آنها ممکن است دامان خودشان را نیز بگیرد. این در حالیست که در رد این «اتهام»، غلامحسین کرباسچی و اصغر جلائی‌پور با شکایت احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد، به دادسرا احضار شده‌اند. اینها همان‎هایی هستند که ادعا می‌کنند تظاهرات مردم و اعتراضات زیر سر علم‎الهدی و باند رییسی است.

    غلامحسین کرباسچی (دبیر کل حزب کارگزاران)، محسن هاشمی‎رفسنجانی (رییس شورای شهر تهران)، محمد هاشمی (برادر هاشمی رفسنجانی)، حسین مرعشی (عضو حزب کارگزاران)، محمدباقر نوبخت (سخنگوی دولت)، آذر منصوری (عضو حزب اتحاد ملت)، عباس عبدی (استاد دانشگاه) و وزرای دولت حسن روحانی همگی به نوعی این اعتراضات را به جناح رقیب خودشان نسبت دادند و نخستین گام بزرگ و تاریخی را برای ایستادن در مقابل مردم برداشتند.

    به عنوان مثال اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی گفت که مسائل اقتصادی بهانه برخی مسائل شده و در پشت پرده مسائل دیگری مطرح است. آنها مطرح کرده‌ و می‌کنند این غائله برای تخریب دولت است و تندروها با شعار «مرگ بر روحانی» در کف خیابان به دنبال برگزاری انتخابات پیش از موعد هستند.

    به تدریج و پس از آنکه چند روز از اعتراض‌های سراسری گذشت، هر دو جناح سیاسی رژیم که تا آن روز به شدت با هم بر سر مسائل مختلف سیاسی در کشمکش و بگومگو بودند، احساس خطرکردند؛ به ویژه وقتی دیدند و شنیدند که محور تمام شعارها نه علیه فقط دولت بلکه بر ضد حکومت و اصل نظام است و منظور از «مرگ بر روحانی» در واقع مخالفت با حکومت روحانیت است. سر دادن شعار «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» توسط مردم سبب شد تا دو جناح در یکدیگر پناه بجویند.

    eterazat.jpg۵۹ هنرمند ایرانی خارج از کشور در بیانیه‌ای از اعتراضات مردمی در ایران حمایت کرده‌اند.

    امضا کنندگان این بیانیه قطع شدن اینترنت و خط‌های تلفن و وضعیت کنونی برخی از شهرهای ایران را به «حکومت نظامی» تشبیه کرده‌اند.
    در بخشی از این بیانیه آمده است: «ما نویسندگان، موسیقی‌دانان، فیلم‌سازان، محققان و هنرمندان ایرانی علاوه‌بر حمایت از خواست‌های مدنی، اجتماعی و اقتصادی مردم کشورمان، پشتیبانی خود را از خواسته‌های بر‌حق آنها اعلام و هر نوع سرکوب از جانب حکومت مستبد جمهوری اسلامی، خصوصا توسل به خشونت را شدیدا محکوم و اعلام می‌کنیم در کنار مردم ایران ایستاده‌ایم.»
    از امضاء کنندگان این بیانیه می‌توان به افرادی مانند پرستو فروهر، شاهین نجفی، حامد نیک‌پی، محمد تنگستانیو شاهرخ مشکین‌قلم، آرش سبحانی و نیلوفر بیضایی اشاره کرد.


    متن بیانیه:
    در روزهای گذشته، بخشی از مردم ایران که از فشارهای اقتصادی و سیاسی به تنگ آمده بودند، به نشانه اعتراض به خیابان‌ها آمد‌اند. نه تنها حکومت مستبد ایران به قطع اینترنت، خطوط تلفنی و برقراری وضعیتی مشابه حکومت نظامی متوسل شده است بلکه عده زیادی از معترضین به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته، بازداشت و ده‌ها نفر کشته شده‌اند.
    ما نویسندگان، موسیقیدانان، فیلم‌سازان، محققان و هنرمندان ایرانی علاوه‌بر حمایت از خواست‌های مدنی، اجتماعی و اقتصادی مردم کشورمان، پشتیبانی خود را از خواسته‌های بر‌حق آنها اعلام و هر نوع سرکوب از جانب حکومت مستبد جمهوری اسلامی، خصوصا توسل به خشونت را شدیدا محکوم و اعلام می‌کنیم در کنار مردم ایران ایستاده‌ایم.

    اسامی بر اساس حروف الفبا:
    ۱- غلام آل‌بویه
    ۲- عسگر آهنین
    ۳- منوچهر احمدی
    ۴- آزاده احمدیان
    ۵- فاطمه اختصاری
    ۶- هوشنگ اسدی
    ۷- نوشابه امیری
    ۸- آسیه امینی
    ۹- سعید اویسی
    ۱۰- عبدی بهروانفر
    ۱۱- مجید بهشتی
    ۱۲- محبوبه بیات
    ۱۳- نیلوفر بیضایی
    ۱۴- محمد تنگستانی
    ۱۵- حمیدرضا جاودان
    ۱۶- آرش جودکی
    ۱۷- بهروز حشمت
    ۱۸- شاهرخ حیدری
    ۱۹- امین خلقت
    ۲۰- رضا خندان مهابادی
    ۲۱- شهریار دشتومی
    ۲۲- قاضی ‌ربیحاوی
    ۲۳- آرش سبحانی
    ۲۴- فرجام سعیدی
    ۲۵- ستاره سهیلی
    ۲۶- اسد سیف
    ۲۷- سعید شریفیان
    ۲۸- امید شمس
    ۲۹- سعید شنبه‌زاده
    ۳۰- بهروز شیدا
    ۳۱- ملودی صفوی
    ۳۲- هومن عزیزی
    ۳۳- فریدون فرح‌اندوز
    ۳۴- سوسن فرخ‌نیا
    ۳۵- سودابه فرخ‌نیا
    ۳۶- آیناز فرد
    ۳۷- پرستو فروهر
    ۳۸- آتوسا فرهمند
    ۳۹- آرام قاسمی
    ۴۰- رضا کاظم‌زاده
    ۴۱- علی کامرانی
    ۴۲- سرور کسمایی
    ۴۳- فاطمه محمدی
    ۴۴- شاهرخ مشکین‌قلم
    ۴۵- حبیب مفتاح بوشهری
    ۴۶- پویان مقدسی
    ۴۷- کامران ملک‌مطیعی
    ۴۸- سیروس ملکوتی
    ۴۹- مهدی موسوی
    ۵۰- کیوان مهجور
    ۵۱- سروش مهرانی
    ۵۲- افشین ناغونی
    ۵۳- شاهین نجفی
    ۵۴- حسین نوش‌آذر
    ۵۵- مانا نیستانی
    ۵۶- احمد نیک‌آذر
    ۵۷- حامد نیک‌پی
    ۵۸- مصطفی هروی
    ۵۹- مریم هوله

    macaron_010318.jpgرادیو فرانسه، امانوئل ماکرون، رییس جمهوری فرانسه، بر اهمیت و ضرورت حفظ کانال گفت ‌وگوهای دیپلماتیک فرانسه با ایران تاکید کرد. او گفت قطع گفتگوها با ایران در حالی که خواست از بین بردن توافق هسته ای با ایران از سوی برخی کشورها مطرح است، می تواند ما را به سوی جنگ سوق دهد.

    رییس جمهوری فرانسه، روز چهارشنبه ۳ ژانویه در حاشیه دیدار و تبریک سال نو با مطبوعات و رسانه های این کشور گفت: لحن رسمی اظهاراتی که از سوی آمریکا، اسرائیل و عربستان - که متحدان ما هستند، علیه ایران بیان می‌شود، می‌تواند به جنگ با ایران منجر شود.

    امانوئل ماکرون گفت: اگر ما گفتگوهای خود با ایران را قطع کنیم، مخاطره ایجاد یک درگیری شدید با ایران افزایش خواهد یافت.

    امانوئل ماکرون تاکید کرد در حالی که برخی چنین رویکردی در باره ایران را براساس راهبردی عمدی و با آگاهی در پیش گرفته‌اند، فرانسه خواهان برقراری نوعی تعادل در ارتباط با ایران است.

    رئیس جمهوری فرانسه همچنین گفت که باید از توافق اتمی و برجام دفاع کرد و در همان حال برنامه موشکی ایران که صرفاً یک برنامه دفاعی محسوب نمی شود را باید تحت نظم و کنترل درآورد. او همچنین گفت که فرانسه خواهان آغاز گفتگو ها با ایران در باره نقش استراتژیک این کشور در منطقه است.

    امانوئل ماکرون در پاسخ به پرسشی در باره زمان سفر احتمالی وی به ایران گفت: بازگشت آرامش به این کشور و احترام به حقوق و آزادی های شهروندان در حال حاضر اولویت دارد. او گفت تا مادامیکه این شرایط احراز نگردیده است، در نظر ندارد سفری به ایران کند.

    یادآور می شویم که شهرهای مختلف ایران طی روز‌های اخیر شاهد اعتراضات بسیار گسترده مردمی به وضعیت اقتصادی و علیه حکومت ایران بوده‌اند. آخرین خبرها از سرکوب شدید این اعتراضات توسط نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران حکایت دارند.

    eterazat_7.jpgرادیو زمانه ـ در هفتمین روز تظاهرات سراسری ملایر پیشقراول بود و سپس تجمعاتی در شهرهای نوشهر، اهواز، دزفول، گوهردشت کرج، کازرون، سبزوار، مسجد سلیمان و جوق‌آباد اصفهان برگزار شد. خبرهای تأیید نشده‌ای از تجمع معترضان در میدان انقلاب تهران منتشر شده است. شعارها در هفتمین روز تظاهرات سراسری همچنان رادیکال بود و رهبر جمهوری اسلامی را نشانه رفته بود. در همان حال بستگان شماری از بازداشت‌شدگان مقابل زندان اوین تجمع کردند.

    تارنمای خبری تحلیلی دماوند نمی تواند به طور مستقل صحت خروج خانواده رهبر جمهوری اسلامی را تائید نماید

    دماوند - روزنامه حریت چاپ ترکیه به نقل از الکساندر شومیلین کارشناس روسی مدعی شد (+ لینک): «رهبر جمهوری اسلامی پس از وقوع اعتراضات سراسری در ایران، خانواده خود را به ترکیه فرستاده است.» این روزنامه که توسط روزنامه نگاران لائیک این کشور اداره می شود،در این گزارش خود با اشاره به وقوع ناآرامی گسترده در شهرهای سرتاسر ایران در اعتراض به گرانی فقر و حکومت استبدادی از قول الکساندر شومیلین یکی از کارشناسان مشهور روسیه در حوزه شرق آسیا می نویسد:« قیام مردمی را که در روز ۲۸ دسامبر در مشهد آغاز شد را می‌توان به سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۹۷۹ مشابه دانست.»

    hariet-285x300.pngشومیلین با اشاره ناآرامی‌های ایران می گوید:«به نظر من در بسیاری از شهرهای ایران،مردم آگاه شده اند و اعتراض خیابانی را آغاز کرده اند. معترضان از روحانیت و حضورشان در سیاست بشدت عصبانی هستند.»

    او در ادامه از اطلاعاتی که درباره خروج خانواده رهبر جمهوری و رفتن به ترکیه به دستش رسیده می گوید:«با توجه به اطلاعاتی که من دریافت کردم،حتی رهبر ایران علی خامنه ای به عنوان کسی که بیش از همه مضطرب شده به دلایل امنیتی خانواده خود را به ترکیه فرستاده است.»

    =

    china_010318.jpgرادیو فردا، سخنگوی وزارت خارجه چین، می‌گوید پکن «گزارش‌ها در مورد وضعیت ایران را رویت کرده» و «امیدوار هستیم ثبات در ایران حفظ شود و این کشور توسعه پیدا کند». روزنامه‌های رسمی چین هم مقاله‌هایی در مورد اعتراضات ایران منتشر کرده‌اند.

    دو روزنامه رسمی چین، به‌طور مشخص‌تری به ارائه تحلیل و رویکرد خود اقدام کرده‌اند؛ روزنامه‌های پیپل دیلی و گلوبال‌تایمز، که هرچند نه به ‌طور رسمی، اما بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های موجود در پکن به شمار می‌روند.

    پیپل‌دیلی، در سرمقاله‌ای گفته است: خطر انقلاب‌های رنگین، ایران را تهدید نمی‌کند.

    انقلاب رنگی، اصطلاحی است که برای توضیح تغییرات سیاسی بدون خشونت‌ به کار گرفته می شود که به‌طور مشخص در برخی کشورهای پساکمونیستی رخ دادند. اما در ادبیات کشورهایی مانند ایران، چین و یا روسیه، این واژه به‌معنی نزدیکی بیشتر به غرب و یا روی کار آمدن دولت‌های متمایل به غرب کاربرد دارد. مقام‌های حکومتی ایران گروه بزرگی از زندانیان سیاسی و عقیدتی و نیز منتقدان و معترضان به سیاست‌های جمهوری اسلامی را متهم به طراحی انقلاب رنگی کرده‌اند.

    روزنامه «گلوبال‌تایمز» نیز در مقاله‌هایی به موضوع اعتراضات روزهای گذشته در ایران پرداخته‌است. گلوبال‌تایمز معمولا بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های تندتری‌ در سازوکار سیاسی چین است.

    این روزنامه در سرمقاله روز دوشنبه خود گفته بود رخدادهای ایران «درسی برای کشورهای غیر غربی است»؛ کشورهایی که بیشتر آن‌ها دارای نوعی حکومت اقتدارگرا هستند و این اعتراضات همواره می‌تواند ثبات آن‌ها را به خطر بیاندازد. گلوبال‌تایمز می‌افزاید کشورهای غیرغربی «باید در درجه اول شرایط زندگی مردم خود را بهبود بخشند».

    AliAsghar_Haj_Seyed_Javadi.jpgمتن زیر پیامی است که در این لحظه حساس تاریخی از مبارزات مردم ایران، بنابه درخواست تعدادی از فعالین سیاسی در ایران از سوی آقای علی اصغر حاج سیدجوادی، مبارز قدیمی و سرشناس نهضت ملی و آزادی خواهی که عمری را در مبارزه و تلاش برای آزادی، استقلال و سعادت مردم ایران صرف کرده‌اند، تهیه شده است. با تشکر فراوان ازایشان که با وجود بیماری قبول دعوت نمودند.

    هموطنان جوان وفرزندان برومندم!


    خطاب به نسل جوان هم وطنم را در قله‌ای به ارتفاع نود سالگی مجاز می‌دانم.


    فرزندانم، در کنار شما نیستم اما به حکم سابقه هرگز از کنار شما و آرمان‌های شما برکنار نبوده‌ام. در این راه، روزگاری درسلطنت استبدادی شاه سالهاممنوع الخروج بودم وروزگاردیگری درولایت مطلقه فقیه به حکم رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب، مفسد فی الارض ومحارب باخداشدم. چه راهی برای من جزخروج ازکوه وبیابان باقی مانده بود.

    eterazat.jpgرادیو زمانه ـ طاهر خلجانی - در ادامه اعتراضات گسترده مردم ایران که همه جناح‌های اصلاح طلب و اصولگرای داخل نظام جمهوری اسلامی را شوکه کرده است به نظر می‌رسد مسئولان نظام تصمیم گرفته‌اند بازی تکراری خود را یکبار دیگر نیز انجام بدهند تا بلکه بتوانند اوضاع را مهار کنند.

    مقامات در ابتدا وجود اعتراضات را انکار کردند و طوری وانمود کردند که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است. سپس برای اولین بار در تاریخ جمهوی اسلامی مسئولان نظام اعلام کردند که اعتراضات اقتصادی مردم ایران را به حق می‌دانند اما از مردم می‌‌خواهند از آشوب‌گران فاصله بگیرند. بعد از آن علی شعمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی مردم معترض ایران را عوامل موساد و عربستان و بیگانگان نامید. سپاه نیز اعلان کرده است می‌خواهد کار را یکسره کند. تلویزیون جمهوری اسلامی نیز با پخش موزیک‌های ناسیونالیستی از مردم می‌خواهد در راه‌پیمایی "یوم الله ۱۵ دی" شرکت کنند.

    احتمالا اگر اوضاع کمی آرام شود علی خامنه‌ای سخنرانی تهدید آمیزی را ایراد خواهد کرد اما اگر اعتراضات ادامه پیدا کند رهبری در مقابل دوربین صدا و سیما گریه خواهد کرد و سعی خواهد کرد خودش را به امام زمان گره بزند تا افراد مذهبی را تحت تاثیر قرار داده و تهییج کند. در ادامه همه این اتفاقات دیشب تغییری در آرایش نیروهای سرکوب‌گر اتفاق افتاد که در ادامه شرح داده خواهد شد.

    vezarat_etelaat.gifایلنا ـ روابط عمومی وزارت اطلاعات طی اطلاعیه‌ای از درگیری با یک گروه تروریستی در پیرانشهر و دستگیری اعضای این تیم خبر داد.

    به گزارش ایلنا، اطلاعیه روابط عمومی وزارت اطلاعات به شرح زیر است:

    «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ

    به آگاهی ملت شریف ایران می‌رساند یک تیم مسلح تروریستی که با ماموریت انفجار، کشته سازی و قتل مردم بی‌گناه برای تداوم بخشی به اغتشاشات اخیر وارد ایران شده بود در پیرانشهر تحت رصد اطلاعاتی قرار گرفت که حین درگیری با سپر قرار دادن یک خانم روستایی اقدام به تیراندازی به سمت ماموران اعزامی کردند و در طی آن سه نفر از سربازان گمنام امام زمان (عج) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

    در جریان این درگیری یک تن از تروریست‌ها کشته و چند تن از آن‌ها نیز زخمی شدند. همچنین تعدادی ادوات شامل پنج قبضه سلاح کلاشینفک و خشاب مربوطه، چهار قبضه نارنجک، لباس نظامی، کوله‌پشتی تجهیزات نظامی و دفترچه یادداشت حاوی رهنمود لازم برای ایجاد ناامنی و اغتشاش کشف و ضبط گردید.

    شایان ذکر است پیش از این سه گروه تروریستی در غرب کشور شناسایی و دستگیر شده بودند.»

    Filtering_Telegram_Instagram.jpgدر روز‌های گذشته موجی از اعتراض سراسر کشور را فرا گرفته است. جمهوری اسلامی ایران با بازداشت ده‌ها شهروند خبرنگار، محدود کردن دسترسی به اینترنت و به ویژه شبکه‌های اجتماعی راه سانسور اطلاع‌رسانی و سرکوب شهروند خبرنگاران را در پیش گرفته است.

    از آغاز موج تازه اعتراض‌های مردمی که نزدیک به شصت شهر ایران را در بر گرفته است. بنا بر منابع مختلف ایرانی بیش از هزار نفر بازداشت شده اند. با وجود تعهد رییس جمهور حسن روحانی از این میان در کارزارهای انتخاباتی، مبنی بر رعایت حقوق شهروندان و آزادی بیشتر، دولت بازداشت جمعی و هدفمندی را برای شناسایی و خنثی کردن شبکه‌های مخالفان و تهدید روزنامه‌نگاران در پیش گرفته است.

    eterazat_3.jpgایران وایر ـ آرش عزیزی - در جریان هفت روز تجمعات اعتراضی در ایران، مجموع دستگیری‌ها از هزار نفر فراتر رفته‌اند.

    حسین اشتری، رئیس پلیس ایران، دیروز در یازدهمین همایش سراسری معاونان تربیت و آموزش ناجا در تهران مدعی شد که ۷۰ درصد عاملین اعتراضات دستگیر شده‌اند اما تعداد آن‌ها را مشخص نکرد.

    با این وجود، فرمانداران شهرهای مختلف به ارقام مشخصی اشاره کرده‌اند. علی اصغر ناصربخت، معاون سیاسی امنیتی فرماندار تهران، دیروز (سه‌شنبه) گفته بود حداقل ۴۵۰ نفر در تهران دستگیر شده‌اند.

    جواد جبله، دادستان ملارد، واقع در استان تهران، گفت یکی از «ادمین‌های شایعه‌ساز در فضای مجازی» در این شهرستان دستگیر شده است.

    دادستان کرج هم گفته تا کنون ۲۰ نفر در این شهر در رابطه با اعتراضات بازداشت شده‌اند.

    6E8D475C-C68E-473D-BB6D-CA2E737C711A.jpegکار من و امثال من نشان دادن شیوه ی کار سیاسی نیست. کار من و امثال من نوشتن در باره ی مسائل سیاسی است و دعوت به فکر کردن.

    اما چه باید کرد در سرزمینی که حکومت اش، مخالف و منتقد سازمان یافته ندارد و صدای اعتراضی اگر بر خیزد از اعماق دل کسانی بر می خیزد که طی چهار دهه ی گذشته و در طول نسل های مختلف جان به لب شده اند و صدای فریاد شان به آسمان بلند شده است؟

    آیا راهی داریم جز این که خود برای خود تصمیم بگیریم و بدون داشتن رهبری و سازمان دهی جدی و حرفه ای، دست در دست هم بگذاریم و نیروی عظیمی را که هستیم نگذاریم شاخه شاخه شود و به هدر برود؟

    کسانی که بیرون گود نشسته اند و ساده لوحانه شعار پیروزی بزرگ سر می دهند یا نادان اند یا غرض دارند. شعار بزرگ دادن آسان است و عملی کردن شعار حتی از نوع کوچک اش دشوار! عملی کردن شعار سیاسی هنر و تخصص می خواهد که ما و حتی کسانی که داعیه اپوزیسیون بودن دارند فاقد آن اند. از مجاهدین خلق ایران که ذاتا یک سازمان بسته ی نظامی و متکی به اصول نظامی ست بگذریم در میان مخالفان حکومت هیچ برنامه و طرحی برای روزهایی این چنین که مردم جان به لب رسیده آغاز به قیام می کنند وجود ندارد.

    بنابراین باید برای هرز نرفتن رود خروشان مردم و شاخه شاخه نشدن آن تمهیداتی بیندیشیم و فکر چاره کنیم. من و شما، هیچگاه خواهان انقلاب و سوزاندن کشور در آتش آن نبوده ایم. من و شما همواره خواهان زندگی مسالمت آمیز و آزادانه در کنار هم بوده ایم. من و شما خود را از هم جدا نکرده ایم و میان کسانی که شناسنامه ی ایرانی دارند و ملیت شان ایرانی ست فرق نگذاشته ایم.

    متاسفانه حکومتی بر ما مردم ایران حاکم شده که حداقل حقوق انسانی ما را از ما دریغ کرده است. در این بی حقوقی، افراد این حکومت ایران را غارت کرده اند. ایران را عقب رانده اند. در کنار میلیون ها میلیون ساعت زندگی جوانانی که می توانسته اند ایران را به اوج برسانند و از قوی ترین کشورهای جهان کنند، میلیون ها میلیون دلار ثروت ملی کشور به هدر و غارت رفته است. به همین خاطر ناچار شده ایم بر خیزیم و حقوق خود را از حکومت طلب کنیم. حق زندگی آزاد را از حکومت طلب کنیم. جلوی غارت مملکت را بگیریم. در نهایت حکومت را عوض کنیم و حکومتی متکی بر حقوق بشر بنیان نهیم. این هدف نهایی ماست.

    ولی ممکن است تا رسیدن به هدف نهایی و شکل گرفتن خردمندانه ی افرادی که «متفکر» اجتماعی هستند و قدرت رهبری صحیح جامعه را دارند زمان لازم داشته باشیم. انقلاب سال ۵۷ با وجود داشتن کسی که اکثریت مردم حاضر به شنیدن حرف ها و فرمان هایش بودند حدود ۴۰۰ روز به طول انجامید.

    Mohammad_Maleki.jpg• «خشونت و مرگ را که میراث «نظام ولایی» است، از شعارهایتان پاک کنید، و حتی «ننگ بر دیکتاتور» را بجای «مرگ بر دیکتاتور» آرزو کنید. ما در ایران آینده نمیخواهیم مانند «نظام ولایی» چوبه‌های دار برپا کنیم، بلکه میخواهیم بیداد تمامی این سالها را در دادگاههای عادلانه «دادخواهی» کنیم، تا چرخه‌ی خشونت و اعدام برای همیشه در سرزمینمان متوقف شود.»


    بسم الحق

    جوانان، زحمتکشان، دانشجویان و هموطنان عزیزم!

    اعتراضات سراسری شما علیه فقر و فساد و ظلم را تحسین میکنم، و برای این خیزش ملی آرزوی پیروزی، و برای ایران آرزوی آزادی دارم. مرا بعنوان پدر پیرتان با خود همراه بدانید.

    Internetنمی دانم روی سخن ام در این نوشته چه کسی باید باشد. من در حدی نیستم که بخواهم با رییس جمهور یک کشور مستقیما صحبت کنم. شاید به طنز، هر رییس جمهور و پادشاهی را مخاطب قرار دهم ولی این مطلب یک مطلب طنز نیست و طرح یک خواسته است؛ خواسته ای ساده و سر راست:
    ایجاد ارتباط میان جوانانی که در ایران علیه حکومت اسلامی به پا خاسته اند.

    خواست بچه های ما، مطلقا خرابکارانه یا آتش افروزانه نیست.

    خواست بچه های ما، به تسلیم در آوردن حکومتی ست که تحت لوای دین، چهار دهه در ایران و جهان فاجعه آفریده است.

    امروز بچه های ما به پا خاسته اند. به پا خاسته اند تا به حکومت اسلامی نشان دهند که ناراضی هستند. نارضایتی آن ها هم از حد گذشته و صداهای سرکوب شده، به شکل فریاد سراسر ایران را پوشانده است.

    بچه های ما برای رساندن صدای اعتراض شان به هموطنان خود و جهانیان، نیاز به وسایل ارتباطی دارند. مهم ترین وسیله ی ارتباطی که جوانان را به هم و به مردم شان متصل می کند اینترنت است.

    حکومت اسلامی، همیشه در موقع بروز بحران، کلید اینترنت و تلفن همراه را زده و به هر اندازه خواسته آن ها را قطع کرده است. این قدرتی ست که حکومت در اختیار دارد و می تواند هر طور خواست با آن رفتار کند.

    آقای ترامپ در سخنانی گفته است می تواند اینترنت آزاد در اختیار جوانان ایران بگذارد. اهل فن معتقدند چنین کاری در زمان حاضر ممکن نیست و تکنولوژی لازم برای آن وجود ندارد.

    ولی قطعا راه حل هایی برای عبور از هفت خوان قطع اینترنت وجود دارد.

    didgahno_010318.jpgسایت دیدگاه نو

    "پس از بروز اولین تجمعات و اعتراضات مردمی دشمنان قسم خورده و کینه‌توز ملت ایران و در رأس آنها آمریکا و عوامل زبون آنان همچون تروریست‌های منافق و برخی مزدوران منطقه‌ای آنان به حمایت و تشویق آشوبگران و اقدامات خشونت بار آنان پرداختند و عمق فریبکاری خود در ادعای دموکراسی و دلسوزی برای مردم ایران را به نمایش گذاشتند". این چند خط از بیانیه امروز مجمع روحانیون مبارز به ریاست محمد خاتمی نمونه‌ای از موضعگیری گروهی از از اصلاح طلبان ایران در برابر اعتراضات اخیر دانست. پیش از این نیز محمدرضا خاتمی برادر محمد خاتمی و از چهره های جناح اصلاح طلب خواستار برخورد قاطع و شدید با معترضان شده بود. این در حالی است که محمدرضا خاتمی در زمان اعتراضات سال ۸۸ خود یکبار بازداشت شد و پس از چند ساعت توسط سپاه با چشمان بسته درحالی که تنها لباس زیر به تن داشت در میدان نارمک تهران رها شده بود.

    موضع گیری هایی که با ابراز حیرت و اعتراض بسیاری از بدنه اصلاح طلبان و حمایت کنندگان از آن ها در انتخابات شوراها و مجلس و ریاست جمهوری شد. به گفته مخالفان اصلاح طلبان، این نوع موضعگیری ها و واکنش ها مشروعیت آنان راسلب کرده و نشان داده که در مواقع بحرانی و تهدید حکومت هر دو جناح حکومت روش مشابهی در پیش می گیرند. تعدادی از چهره‌های جناح اصولگرا در ابتدا در برخورد با اعتراضات اخیر، مشکلات اقتصادی معترضان را به رسمیت شناختند اما در عین حال به تحریک اغتشاشگران از طرف نیروهای داخلی و خارجی اشاره کردند. اما تعدادی از اصلاح طلبان خواهان برخورد شدید حکومت با معترضان شدند.

    عباس عبدی از چهره های شناخته شده اصلاح طلبان با اظهار گلایه از بی تفاوتی و انفعال مخالفان معترضان خواهان "برخورد تند با اغتشاشگران" شد. او با اشاره به خرداد شصت و برخورد حکومت با اعضا و طرفداران سازمان مجاهدین خلق گفت: "در سال ١٣۶٠ و هنگامی که سازمان مجاهدین با آن سازماندهی و تشکیلات مخوف و حتی مسلح اقدام به عمل مسلحانه علیه حکومت کرد و ده‌ها هزار نفر را در سراسر کشور بسیج و وارد میدان کرد، بلافاصله با واکنش خودانگیخته و نیمه‌سازمانی طرفداران انقلاب مواجه شد؛ در حالی که نیروهای نظامی و بخش عمده‌ای از طرفداران انقلاب در جبهه‌ها سرگرم جنگ بودند، ولی در داخل شهرها نیز به سرعت بساط آنان را جمع کردند."

    به اعتقاد او "این انتقامی است که کشورهای مرتجع منطقه می‌خواهند از ایران بگیرند و لحظه‌شماری می‌کنند که تمدن ایرانی را نیز در وضعیت لیبی و سوریه و عراق ببینند. مشکل آنان فقط دولت و حکومت ایران نیست، مسئله آنان تمدن و تمامیت ارضی ایران است. مسئله ما نیز باید همین باشد. هیچ خطری را کوچک فرض نکنیم." عباس عبدی سابقا در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، بازداشت و در اعترافات تلویزیونی اعلام کرد که از آمریکا و کشورهای غربی برای ارائه امار دروغ پول دریافت کرده است. او یکی از کسانی بود که در اشغال سفارت آمریکا نقش اساسی ایفا کرد، وی به همراه دانشجویان حط امام آغازگر بحران میان ایران و غرب بود، بحرانی که هنوز حل نشده است و عباس عبدی بعنوان یکی از گروگانگیران سفارت آمریکا شناخته میشود.

    Babak_Dad_Small_new.jpgاگر زندگی و حیات فقط یک معنا داشته باشد، شک ندارم که آن تلاش بشر برای رسیدن به حق و عدالت‌ و یک زندگی عزتمندانه و برابر است.
    با این وصف آدمی که در برابر ظلم سکوت نکند و حق‌طلب باشد، همواره «زنده» است. حتی اگر مثل هزاران حق‌طلب تاریخ، در خانه‌ی ابدی خفته باشد. خواه اگر ضربان قلبش در بستر بیماری گاه بزند و گاه بازی در بیاورد. به خدا که حق‌طلبان در همان بستر درد هم زنده، شاد و خلاق هستند. چون عصاره و معنای حقیقت زندگی را با خود و در خود دارند.

    Reza_Maghsadi_new.jpg*

    *

    *

    عقربه‌های ساعتم
    روی زمانِ تازه است.
    معنی‌ی روزگار من
    جان وُ جهانِ تازه است.

    کیست درین کرانه‌ها
    نام ِ ترا سرود کرد؟
    چیست که سینه‌ی ترا
    از تپشِ ستاره ها
    شعرِ سپیدِ رود کرد؟

    سالِ خمیده، در گذشت
    سالِ خجسته، سر رسید.
    عقربه‌های ساعتم
    سوی پرنده پر کشید.

    Bijan_Safsari.jpgآنچه امروز از خیزش مردم شاهدیم نتیجه ۳۹ سال انقلابی است که هیچ یک از ارمانهایش تحقق نیافت و رهبرانش به عهد و وفای خود نه تنها پایبند نبودند بلکه بر شبیخونشان نام انقلاب مستضعفان نهادند و به فریب مردم را صاحبان اصلی آن خواندند اما همین مردم همیشه در صحنه را چنان به اسارت و بندگی کشاندند که اگرنبود خیزش حق طلبانه امروز مردم این کهنه دیار به زودی نه از تاک و نه از تاک نشان اثری باقی می‌ماند.
    جمله‌ای از "زهیر کتبی" نویسنده و ادیب مشهور عربستانی نقل است که چند سال پیش در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی مردم عربستان درنطقی خطاب به مسئولان آن کشور گفته بود: "دریابید قبل از آنکه دیگران شما را دریابند"؛ یعنی همان هشداری که ده‌ها متخصص و کارشناس اقتصادی طی ۱۰ سال گذشته با نوشتن چندین نامه به رهبری نظام و ایضا رئیس دولت وقت، بار‌ها گوشزد کرده بودند و نسبت به آنچه "انقلاب گرسنگان" مشهور است هشدار دادند. آنان هم همچون آن ادیب مشهور عرب پیش بینی کرده بودند که "اگر مشکل فقر بزرگترین کشور تولید کننده نفت جهان حل نشود، عربستان (بخوانیدایران) باید به زودی شاهد یک قیام عظیم مردمی از جانب فقرا و مستمندان کشور که سال‌ها است سرکوب شده‌اند و کسی به آنها توجهی نکرده است، باشند

    eterazat.jpgاعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، در ماده ۲۰ خود، بر حق اجتماعات شهروندان تاکید کرده است، همچنین ماده ۲۱ میثاق حقوق مدنی و سیاسی حق شهروندان بر تجمعات مسالمت آمیزرا مطلق دانسته است و ایران به هر دوی آنها پیوسته است که مطابق ماده۹ قانون مدنی این معاهدات پس از پیوستن کشور به آن‌ها در حکم قوانین داخلی محسوب می‌شوند. طبق اصل ۲۷ قانون اساسی ایران نیز حق بر اجتماعات مسالمت آمیز بدون حمل سلاح، حقی است که به هیچ محوزی احتیاج ندارد و تاکنون مطلقا از ملت سلب شده است.

    اکنون اما چند روزی است که شهروندان با استفاده از این حق قانونی بر خواسته‌های مدنی و قانونی‌شان تاکید می‌کنند. آنان در شعارهایشان خواستار پایان دادن به فساد مالی، اداری و قضایی هستند که بر نهادهای مختلف چنگ انداخته است. این حق در موارد متعددی با مداخله‌ی نیروهای نظامی و انتظامی به خشونت کشیده شده است و متاسفانه به دلیل چنین مداخلات خشونت باری در شهرهای مختلف توسط نیروی انتظامی، تعداد زیادی از هموطنان مان کشته شده‌اند.

    lemond_010318.jpgرادیو فرانسه، روزنامۀ معتبر لوموند چاپ پاریس در شمارۀ امروز خود مصاحبه ای با یک پژوهشگر فرانسوی به نام "استفن دودوآنون" که به تازگی از ایران بازگشته دربارۀ ماهیت تحولات و اعتراض های جاری ایران انجام داده است. پژوهشگر فرانسوی گفته است که حکومت اسلامی ایران در برابر تظاهرات اعتراضی که در این کشور ابعاد ملی یافته کاملاً غافلگیر شده است.

    به گفتۀ "استفن دودوآنیون" آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به معنای حقیقی کلمه است. نویسندۀ فرانسوی یادآور شده است که این انقلاب ریشه در اعتراض های پراکنده ای دارد که علیه فقر و فاجعۀ زیست محیطی طی سال های گذشته به طور دائم در جریان بوده است. او گفته است : بی دلیل نیست که این تظاهرات و اعتراض ها عمدتاً در مناطق و شهرهای حاشیۀ کویر ایران روی می داد. "استفن دودوآنیون" سپس تصریح کرده است : آنچه اکنون در جریان است کاملاً متفاوت است. رویدادهای جاری ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از چهل شهر این کشور به طور همزمان جریان دارد و مستقیماً و به طور رادیکال رأس حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است. به گفتۀ پژوهشگر فرانسوی این ویژگی نقطۀ تمایز انقلاب جاری ایران در قیاس با جنبش سبز است.

    "استفن دودوآنیون" با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضا شاه آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید : این قبیل شعارها بیش و پیش از هر چیز نشانۀ انزجار عمومی از نظام حاکم و مخالفت مردم نه فقط با کلیت جمهوری اسلامی، بلکه حتا با خود اسلام است.

    به گفتۀ پژوهشگر فرانسوی، توده های اصلی انقلاب حاضر در ایران را مردم پابرهنۀ محلات و مناطق فقیرنشین تشکیل می دهند و در این معنا می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران دچار یک فروپاشی اجتماعی و ایدئولوژیک شده است.

    Mehdi_Aslani.jpg"راهی دیگر" عنوان مجموعه‌‌ای است دو جلدی " روایت‌هایی در بود‌و‌باشِ چریک‌های فدایی خلق ایران"، فرآورده‌ی هم‌کاری‌ی "پژوهشکده‌ی بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام" و نشر نقطه با گردآوری و ویرایش ناصر مهاجر و تورج اتابکی. (۱)

    قرار بود "پژوهشکده‌ی بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام" هفت سال پیش رشته کنفرانس‌هایی برپا کند با هدف ثبت و ضبط تجربه‌ی روزمره‌ی کنشگران جنبش چریکی در کشورهای گوناگون جهان. کنفرانس پا گرفت اما کنفرانس دوروزه‌‌ی ویژه‌ی ایران روی نداد. ویراستاران کتاب در مقدمه آورده‌اند: "بی‌درنگ از شماری از چریک‌های پیشین خواستیم تا روایتِ خود را از زندگی روزمره‌ی رهروان مبارزه‌ی مسلحانه دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ ایران به رشته‌‌ی نگارش کشند. " (۲)

    amniati_010318.jpgرادیو فردا - با تشدید تدابیر امنیتی در تهران خبرگزاری های دولتی در ایران از «آرامش نسبی» پایتخت خبر داده اند. این در حالی است که اعتراضات در برخی از شهرهای ایران سه شنبه ۱۲ دی ادامه داشت.

    به گزارش ایسنا، معاون سیاسی انتظامی فرمانداری تهران گفته است که «در هیچ‌یک از نقاط شهر تهران که در شب‌های گذشته که شاهد ناآرامی» بودند، سه شنبه شب تجمعی «رخ نداده و شهر در نهایت امنیت به سر می‌برد».

    با این حال تصاویر و تلویزیونی و عکس های خبرگزاری های دولتی حاکی از حضور گسترده نیروی امنیتی و پلیس ضد شورش در خیابان‌های تهران است.

    در شبکه های اجتماعی تصاویری از تظاهرات اعتراضی در گوهر دشت کرج در استان البرز منتشر شده است. این در حالی است که خبرگزاری صدا و سیمابه نقل از مقام های امنیتی و انتظامی کرج اعلام کرده این شهر سه شنبه شب آرام بوده است.

    در همین زمینه، رییس کل دادگستری البرز روز سه شنبه اعلام کرد که برگزاری هر نوع تجمع صنفی در استان تا اطلاع ثانوی ممنوع است.

    به گزارش ایسنا احمد فاضلیان گفته است «از امروز تا اطلاع ثانونی به منظور جلوگیری از سوء استفاده آشوبگران و معاندان اجازه برگزاری هیچ نوع تجمع صنفی و غیرصنفی داده نمی‌شود و هر نوع تجمع مصداق حرکت غیرقانونی و علیه امنیت کشور بوده و با مسببان آن برخورد خواهد شد.»

    برخی گزارش ها در شبکه اجتماعی حاکی است که سه شنبه تجمع اعتراضی در اهواز برگزار شده است. رویترز به نقل از شهروندان اهوازی نوشته است ماموران به سوی تجمع کنندگان گاز اشک آور شلیک کرده اند.

    همچنین تصاویری از اعتراضات در شهر همدان منتشر شده است.

    گزارش های منتشرشده در شبکه های اجتماعی حاکی است که تجمع های اعتراضی در خمینی شهر، آبادان، دزفول و مسجد سلیمان برگزار شده است.

    این در حالی است که خبرگزاری صدا و سیما می گوید، دو موتور سوار با عبور از مقابل فرمانداری شهرستان لنجان در استان اصفهان، کیوسک نگهبانی را که مامور نیروی انتظامی و دو سرباز وظیفه در آن مستقر بودند، با تفنگ شکاری هدف قرار دادند.

    این گزارش می افزاید، کسی در این حادثه آسیب ندیده است.

    mohammad-sahimi-small01.jpgمقدمه

    هدف این مقالهٔ تحلیل وقایع و اعتراض‌های خیابانی در ایران در طول چند روز گذشته است. در زمان جنبش دانشجویی ۱۳۷۸ و جنبش سبز ۱۳۸۸ بسیاری از تحلیل‌ها، که یا بر اساس احساسات شخصی‌ بودند و یا در حد رویا‌های شخصی‌، نیز منتشر شدند، بدون آنکه درباره آرایش نیرو‌های داخلی‌ کشور و توازن قوا فکری کرده باشند. نتیجه آن سرکوب جنبش‌ها و ناامیدی دوباره بود.

    مردم حق دارند متعرّض باشند

    در آغاز بخشی از تحلیل یک شخصیت برجسته سیاسی داخل ایران درباره حرکت اجتماعی کنونی نقل میشود. چون این شخصیت سیاسی، که از لحاظ سیاسی در سمت چپ طیف سیاسی قرار دارند و بسیار مورد احترام نگارنده میباشند، تحلیل خودرا به صورت ایمیل برای گروهی، از جمله نگارنده، فرستاده بودند ، نام ایشان ذکر نمی‌شود:

    "بی‌ شّک بیش از یک عامل در بروز اعتراضات دخیل بوده اند. میتوان افزایش پی‌ در پی‌ قیمت هارا، که با انتشار اخبار مربوط به بودجه دولت شتاب بیشتری پیدا کرد، به کبریتی مانند کرد که بر آتش نارضایتی‌‌های زیر خاکستر زده شد، و آنها را شعله ور ساخت. با این وجود اگر انباشت دراز مدت نارضایتی‌ و مطالبات سیاسی و اقتصادی بی‌ پاسخ وجود نداشت، و با تداوم و تشدید فقر و فساد و تبعیض، نقض قوانین و تضییع حقوق انسانی‌ و قانونی افراد، گروه‌ها و اقلیت‌های قومی و مذهبی‌، خلف وعدهٔ و پشت گوش انداختن‌های پی‌ در پی‌ قول و قرار‌ها رو به رو نمیشدند، اعتراضات در ابعاد و گستره کنونی تداوم نمیافتند. آگاهان بسیاری از درون و بیرون حکومت بروز واکنش‌های اعتراضی گسترده تر را در صورت تداوم و تشدید تنگناهای معیشتی، فقر و بیکاری پیش بینی‌ میکردند. تجمعات اعتراضی متناوب معلمان و کارگران مؤسسات تولیدی و خدماتی برای دریافت دستمزد‌های معوقه و یا افزایش حقوق، و یا آسیب دیدگان سیستم بانکی کشور، نشانه‌های پیشرس وقوع ناآرامی‌های گسترده تری بودند که هرگز توجه جدی مسئولان را جلب نکرد. بنا بر این تحریکات و موج سواری و بهره برداری تبلیغاتی برخی‌ دشمنان شاخص خارجی‌ جمهوری اسلامی نباید نسبت به درون زا بودن زمینه‌های اصلی‌ نارضایتی‌ اکثریت بزرگ مردم و معترضین خیابانی از سیاستها و روش مدیریت زمامداران و فساد دامنگیر بسیاری از عناصر وابسته تردیدی ایجاد کند.

    اعتراضات پراکنده کنونی از سنخ جنبش‌های اجتماعی نیستند زیرا برخی‌ از مهمترین مؤلفه‌های آنها؛ فراگیری و شمول و مشارکت قشرها و طبقات اصلی‌ جامعه، برخورداری از سازمان یافتگی و رهبری‌های شناخته شده سیاسی و اجتماعی و اهداف و برنامه مشخص و دست یافتنی را فاقدند. کارگران، معلمان، طبقه متوسط، روشنفکران، احزاب سیاسی مخالف و تشکل‌های مستقل دانشجویی، به رغم نارضایتی‌ از عملکرد حکومت و سهیم بودن در اغلب مطالبات معترضین، در اعتراضات جاری مشارکت فعال ندارند. صرف نظر از اعتراض علیه گرانی، ناکارآمدی حکومت، فساد مدیران و بیکاری و فقر که فراگیر و همگانی اند، روی اهداف و مطالبات سیاسی که طرح میشوند توافق و وحدت نظر وجود ندارد، و بعضی‌ از آنها نظیر بازگشت سلطنت فاقد حمایت مؤثر اجتماعی اند. "

    tabriz_010318.jpgاعتمادآنلاین | شهاب الدین بی‌مقدار نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین درباره علت حوادث اخیر در کشور اظهار کرد: مهم ترین علت این اتفاقات این است که یکسری مسائل اجتماعی از جمله بیکاری در کشور وجود دارد. به علاوه خبرهایی مختلفی درباره فساد در مملکت منتشر می شود و به آن ها به طور روشن هم رسیدگی نمی شود که در کنار آن باید گفت یکی از دلایلش عدم برگزاری دادگاه های علنی است.
    این نماینده مجلس گفت: این دلایل در کنار تبلیغاتی که دیگران می کنند و این ها را بزرگ نشان می دهند، باعث می شود که وقتی کبریتی زده می شود عده ای هم جمع شوند. ولی وقتی جمع می شوند برخی می آیند از احساسات پاک مردم سوء استفاده می کنند. البته در تبریز اتفاق خاصی نیفتاده است.
    او اضافه کرد: این مسائل باید حل شود ضمن اینکه باید یکسری آزادی‌ها به مردم بدهیم که بتوانند حرفشان و انتقادشان را مطرح کنند و دیگران نتوانند از آن سوء استفاده کنند.
    بی‌مقدار تأکید کرد: ما همانطور که برخی مقامات هم گفته اند اول باید مسئولین برای انتقاد همیشه آماده باشند. اگر مردم مشکلی دارند بیایند مطرح کنند. اصلی ترین مشکلات در بیکاری است. در شعارها می دیدیم که اکثرا بیکار هستند. جوان بیکار چه کار می کند؟ افسرده است و اگر هیجانی ببیند به سمت آن می رود. فکر می کنند که اگر این کارها را انجام دهند و اتفاقی رخ دهد می توانند به جایی برسند. در صورتی که نباید اینگونه فکر کنند.
    وی افزود: اگر خدایی ناکرده انقلاب دیگری رخ دهد کشور چند سال دیگر عقب می‌افتد و این مسائل به این آسانی حل نمی شود. بسیاری از مسائل اجتماعی ریشه در بیکاری دارد. در بسیاری از موارد طلاق، دیده ام که مسئله اصلی بیکاری بوده است. مسئولان باید دست در دست هم دهیم و راهی پیدا کنیم که مسئله بیکاری را حل کنیم.
    نماینده تبریز اظهار کرد: سرمایه‌گذاری در کشور به امنیت ذهنی سرمایه‌گذار نیاز دارد در حالی که می‌بینیم با این شلوغی‌ها قیمت دلار بالا رفته است و این بر امنیت سرمایه‌گذاری تأثیر می گذارد.

    dollar22_010318.jpgرادیو زمانه، با گسترش تظاهرات اعتراضی در سراسر ایران مردم سپرده‌های خود را از بانک‌ها خارج می‌کنند. نرخ ارز و سکه که پیش از آغاز تظاهرات سراسری به دلیل سیاست‌های بانک مرکزی ایران روند صعودی داشت، اکنون در پرتو اعتراضات افزایش کم‌سابقه‌ای پیدا کرده است.

    چهارشنبه ۱۳ دی، احمد وفادار، عضو هیأت امنای صنف طلا و جواهر ایران در مورد افزایش نرخ ارز و سکه طی روزهای گذشته به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفته است:

    «اعتراضات باعث شد برخی از مردم اقدام به خروج سپرده‌های خود از بانک‌ها و خرید دلار و سکه کنند. به دلیل این که مردم پول‌های‌خود را از بانک‌های خصوصی خارج می‌کنند و بیشتر به سمت خرید سکه و دلار روی آورده‌اند، قیمت طلا و دلار در روزهای اخیر بالا رفته است.»

    سه‌شنبه ۱۲ دی نرخ فروش دلار در صرافی‌ها ۴۳۵۰ تومان و یورو ۵۴۶۵ تومان بود. چهارشنبه ۱۳ دی قیمت دلار دلار به ۴۴۲۵ تومان و یورو به ۵۵۲۰ تومان افزایش یافت.

    رسانه‌های نزدیک به سپاه پاسداران تلاش می‌کنند افزایش قیمت ارز را پای اعتراضات سراسری چند روز اخیر بنویسند و معترضان را مسئول آن قلمداد کنند. بیان این معنا: اگر می‌خواهید اقتصاد رونق پیدا کند و وضع معیشت مردم بهتر شود، دست از اعتراض بردارید.

    احمد وفادار، عضو هیات امنای صنف طلا و جواهر ایران در گفت‌وگو با ایلنا تلاش کرد همین معنا را مجدداً به جامعه القاء کند:

    «رشد قیمت‌ها با توجه وضعیت موجود ادامه‌ دارد، مگر اینکه اعتراضات خیابانی کم شود و بازار به سمت ثبات حرکت کند.»

    Dollar.jpgشرق ـ ارمغان جوادنیا: ارز مداخله‌ای عبارتی نقش‌بسته روی تابلوی صرافی‌های عامل بانک مرکزی است که با ورودش به بازار ارز، دلار سه‌نرخی شد. سه‌ نرخ مبادله‌ای (۳۶۰۵)، مداخله‌ای (۴۲۸۰) و دلار عرضه‌شده از سوی برخی صرافی‌ها (۴۴۵۰) نرخ‌های این روزهای بازار ارز است. در روزهای ناآرام گذشته، بازار ارز چنان متلاطم شد که بانک مرکزی تصمیم به مداخله گرفت. کمیاب‌شدن ارز در بازار و گران‌فروشی برخی صرافی‌ها باعث شد بانک مرکزی از دیروز عرضه دلار به صرافی‌های عامل بانک‌ها را آغاز کند؛ ارزی که به قیمت چهارهزارو ۲۸۰ تومان و به مشتریان خاص عرضه می‌شود. گزارش میدانی «شرق» از چهارراه استانبول حاکی از آن است که دیروز بر اساس دستور بانک مرکزی ارز با نرخ مداخله‌ای در صرافی‌های عامل بانک‌ها از‌جمله ملی، ملت، پارسیان و توسعه صادرات توزیع شد؛ اما این عرضه فقط مخصوص دانه‌درشت‌ها و آنهایی است که بالای ۴۲۷ میلیون تومان ارز می‌خواهند. صرافی‌های عامل با ثبت‌نام از متقاضیان در ازای هر کارت ملی ۱۰۰ هزار دلار با نرخ مداخله‌ای (۴۲۸۰ تومان) می‌فروشند و عرضه کمتر از این رقم در دستور کار نیست. البته در برخی از صرافی‌های عامل بانک‌ها نیز به هر نفر پنج تا ۱۰ هزار دلار ارز مسافرتی به شرط داشتن بلیت و پاسپورت داده شد. به جز ناآرامی‌های روزهای گذشته پیش‌بینی نرخ ۳۸۵۰‌تومانی دلار در بودجه نیز عامل دیگری بود که موجب شد صرافی‌ها دلارها را در انبارها نگه دارند و به امید گران‌تر‌شدن آن، از خرید‌و‌فروش دلار خودداری کنند و در پی دلایل آن تأکید کنند که بانک مرکزی از عرضه ارز به صرافی‌ها خودداری کرده است.

    Ali_Motahari.jpgرادیو زمانه ـ علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس در نوشته کوتاهی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» برخی از معترضان در تظاهرات سراسری را مورد انتقاد قرار داد و گفت «جمهوری ایرانی» نظامی جز «جمهوری اسلامی» نیست.

    در حالی‌که برخی از معترضان در تجمعات اعتراضی خود شعار «جمهوری ایرانی» را به‌عنوان جایگزینی برای «جمهوری اسلامی» مطرح می‌کنند، علی مطهری استدلال کرده است که «وقتی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مسلمان هستند طبعاً جمهوری ایرانی همان جمهوری اسلامی خواهد بود. ایرانی بودن ما چیزی نیست که در مقابل اسلامی بودن ما قرار گرفته باشد.»

    010318_jafari.jpgایران اینترنشنال - سرلشکر محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران در حالی‌که از اعتراض‌ها و تجمعات اخیر با عنوان «فتنه ۹۶» نام برده است، فراخوان آن را به یکی از مسوولان سابق که از وی نامی نبرده، منتسب کرد.

    محمد علی جعفری روز چهارشنبه ۱۳ دی در مصاحبه با تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران، در مورد اعتراضات هفت روز گذشته در تهران و شهرهای مختلف، گفت: «این موضوع با فراخوان یکی از سایت‌هایی صورت گرفت که وابسته به شخصی است که این روزها زبان به مخالفت‌خوانی نسبت به اصل و ارزش‌های نظام گشوده است.» جعفری تاکید کرد: «نیروهای امنیتی درحال بررسی این مساله هستند و اگر به دخالت این مسوول سابق برسند قطعا متناسب با وضعیت و درخواست ناجا با او برخورد خواهند کرد.»

    فرمانده سپاه پاسداران از معترضان با عنوان« اغتشاشگرانی» یاد کرده و گفت: «آنها از روز جمعه به بعد در مرکز فتنه بودند و همه آموزش دیده ضدانقلاب و منافقین بودند که دستگیر شدند و به شدت با آنان برخورد خواهد شد.» جعفری افزود: «نیروهای امنیتی به سرعت توانستند حلقه‌ها و سرحلقه‌های «فتنه گران» را شناسایی و دستگیر کنند.»

    به نظر می‌رسد اشاره وی به محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور پیشین ایران باشد. این در حالیست که وی که روز ۷دی و در آغاز تجمعات و اعتراضات «نه به گرانی»‌ در بوشهر به سر می‌برد، اعلام کرد که «همه مراقب باشند، هر نوع تنش ودرگیری و یا حرکت خلاف و تهمت و افترا و تخریب محکوم است و ارتباطی با ما و ملت ندارد.»

    Mostafa_Moein.jpgایلنا ـ وزیرعلوم دولت اصلاحات با بیان اینکه متاسفانه موضع صدا و سیما نسبت به دولت، بیطرفانه نیست و تریبونی برای ترویج بی‌اعتمادی، افراطی‌گری علیه دولت بوده است، افزود: تحریکات و شعارهای مخالفان دولت در مشهد که از کنترل آنها خارج شد، جرقه‌ای برای شعله‌ور شدن اعتراضات سراسری ناشی از خشم‌های فروخفته مردم و احساس تحقیر جوانان در اثر بیکاری و فقر و فسادهای گسترده در ساختار کشور بود.

    مصطفی معین در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ایلنا، با اشاره به برخی تخریب‌‌ها علیه دولت با راه افتادن موجی مبنی بر اینکه از رای به روحانی پشیمانیم، اظهار داشت: این یک نوع ایجاد تزاحم و بحران‌سازی است که در تداوم بحران‌سازی‌های گذشته قرار دارد.

    وی گفت: همانطور که در سال ۷۶ هم کارناوال عصر عاشورا را راه انداختند و در دولت نهم و دهم نیز این جریان به صورت دولتی خود را نشان داد، پس از آن در دولت روحانی فضاسازی دیگری با عنوان «دلواپسان» راه افتاد و سپس به عنوان «ما پشیمانیم» تکرار و با شکست مواجه شد. اینها همه غیرطبیعی، تصنعی و برای ایجاد بحران و تضعیف دولت است که در نهایت موجب تضعیف نظام هم خواهد بود.

    D1451AE7-AF6C-4D92-8238-172202997642.jpegف. م. سخن - خبرنامه گویا

    در خبرها آمده بود که آقای ترامپ رییس جمهور امریکا گفته است:
    اگر رژیم ایران اینترنت را قطع کند، ماهواره ارتش امریکا را بر فضای ایران مستقر خواهد کرد.

    ما تا به امروز شعار زیاد شنیده ایم. در مورد اینترنت و در اختیار مردم قرار دادن مستقیم آن هم از سال ۸۸ چیزهایی به ما گفته شده ولی در عمل چیزی ندیده ایم.

    این که ماهواره ی ارتش امریکا بر فضای ایران مستقر خواهد شد یعنی چه؟

    آیا این ماهواره خواهد توانست اینترنت را بدون مراجعه به پرووایدرهای داخلی، در اختیار مردم قرار دهد؟

    اگر چنین است و چنین کاری شدنی ست چرا به جای در بوق و کرنا کردن و به موضوع، حالت شعاری دادن، این کار را انجام نمی دهید؟

    حکایت ما مردم مخالف حکومت اسلامی، حکایت جماعتی ست که آش را نخورده، دهان اش سوخته است!

    انواع و اقسام تهمت ها به مردم ایران زده شده و هر حرکت اعتراضی آنان با بهانه کردن «دست داشتن دشمن» سرکوب شده است.

    بیایید یک بار هم که شده، به مردم ایران در جهت مبارزه ی واقعی و عملی با حکومت اسلامی کمک کنید.

    طبیعی ست که مردم از هر کمکی که بدون چشمداشت و بدون برنامه ریزی برای خرابکاری باشد استقبال می کنند. این سخن را خیلی ها بر زبان نمی آورند چون از بر چسب خوردن می هراسند.

    در جامعه ی بشری، همه باید در مواقع سختی به یاری دیگران بشتابند و در این کار ایرادی نیست. اگر جوامع بشری و حکومت ها، مثلا در هنگام بروز زلزله به یاری مردم زلزله زده می شتابند، وضعیتی که در کشور ما حاکم است وضعیت بدتر از وقوع زلزله ی هشت ریشتری ست و دریافت هر گونه کمکی قابل درک است.

    اما، کمک رسانی باید درست و بجا باشد. امروز اگر اینترنت آزاد در اختیار مردم ایران قرار گیرد، حکومت اسلامی محال است بتواند در مقابل قدرت مردم سر تعظیم فرود نیاورد. افسوس که تا به امروز هر آن چه نام «کمک» بر خود گرفته در اختیار بخش «رحمانی» حکومت، یعنی اصلاح طلبان حکومتی قرار گرفته و آن ها از این «کمک» ها برای پر کردن جیب خود و گذران زندگی شان استفاده کرده اند.

    پس شعار بس است. شما اینترنت را در اختیار ما قرار دهید ما خودمان طریقه ی استفاده از آن را یاد خواهیم گرفت. در غیر این صورت در نقش منجی ظاهر نشوید و بهانه به دست حکومت اسلامی ندهید.

    DCF58703-73BD-4E1F-981A-5ED63BE7116B.jpegتعارف که نداریم؛ پس حرفمان را می زنیم:
    اپوزیسیونِ حکومت اسلامی، باید از شدت خجالت و شرمساری سرش را به دیوار بکوبد! باید آب شود و به زمین فرو رود!

    حرکت اعتراضی مردم بیشتر از این که بخواهد پیامی برای جمهوری اسلامی داشته باشد، پیام برای کس و کسانی که خود را اپوزیسیون می دانند دارد:
    پیامِ نبودن تان بهتر از بودن تان و چیزی نگفتن تان بهتر از گفتن تان!

    همین قدر که از کلمه ی اپوزیسیون استفاده می کنیم و هویت و اعتباری به کسانی که خود را اپوزیسیون می دانند می دهیم، ارزش دادن بیش از حد لازم است.

    به واقع کدام اپوزیسیون؟! کدام سازمان و حزب و جبهه؟! کدام جماعت دارای برنامه و طرح برای لحظاتی که مردم در خیابان اند و نمی دانند چه باید بکنند؟! تا کِی رفتن به مقابل دانشگاه و فریاد اعتراض سر دادن؟! تا کی حنجره را پاره کردن و جان را به خطر انداختن و صدای اعتراض را به گوش حکومت رساندن و در نهایت نتیجه نگرفتن؟!

    اپوزیسیون حکومت اسلامی باید از خجالت بمیرد؛ باید از خجالت بمیرد که چهار دهه در کشورهای آزاد زیست کرده و به اندازه ی نیم ساعت حرف موثر برای گفتن ندارد.

    مردم دیگر چه باید بکنند؟! چه مانده است که بکنند؟! بر خیزند، جان خود و فرزندان شان را به خطر بیندازند، بر سر کوی و برزن بروند، از بن جان فریاد بکشند و خروش بر آورند که این حکومت جبار باید برود؟!

    بعد از آن چه؟!

    اپوزیسیون در این چهار دهه کدام قدم را برای جلب اعتماد مردم برداشته؟! آقایان اهل سخن که دائم در بی بی سی و وی او اِ و رادیو فرانسه و جاهای دیگر نظر صادر می کنند و برای حرکت مردم تئوری می بافند کدام قدم عملی را در جهت جلب اعتماد مردم برداشته اند؟!

    Makarem_Shirazi.jpgرادیو زمانه ـ آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع دینی می‌گوید «برای برطرف کردن مشکلات احتیاجی به حرکت در خیابان‌ها نیست». او معتقد است که «افراد فریب‌خورده و ضدانقلاب» در اعتراضات شرکت دارند.

    ناصر مکارم شیرازی چهارشنبه ۱۳ دی در قم به اعتراضات سراسری اخیر در ایران اشاره کرد و گفت: «شرکت‌کنندگان در این اغتشاشات بسیار اندک هستند.»

    eterazat_3.jpgشرق ـ اعتراضات روزهای گذشته در تهران و سایر شهرهای کشور، مسئولان را بر آن داشت تا برای نحوه برخورد با معترضان، به فکر چاره‌جویی باشند. در همین راستا، خبرهای رسیده به «شرق» حاکی از آن است که مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری روز شنبه از برخی چهره‌های اصلاح‌طلب دعوت کرده تا بحران پیش‌آمده روزهای اخیر را بررسی کند. چهره‌هایی که در این نشست حاضر شدند، تمایلی نداشتند تا درباره جزئیات این جلسه سخنی به میان بیاورند. جلسه شورای ویژه مشاوران رئیس دولت اصلاحات هم بحث جلسه روز دوشنبه خود را به بررسی حوادث و اعتراضات روزهای اخیر اختصاص داده است. از دل این جلسه هم مشخص شده است که اصلاح‌طلبان باید در روزهای آتی چه موضعی را در برابر موج اعتراض‌ اتخاذ کنند و در موضع‌گیری‌ها به چه مواردی بپردازند. هم‌زمان جلسه هفتگی مجمع روحانیون مبارز هم با ریاست رئیس دولت اصلاحات برگزار شد و به صدور بیانیه‌ای منجر شد در قم هم مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه، دیگر تشکل روحانی اصلاح‌طلب، جلسه‌ای را برگزار کرده و مواضع خود را در قالب صدور بیانیه اعلام کردند. این دو تشکل روحانی اگرچه حق اعتراض مردم را به رسمیت شناخته‌‌اند و از مسئولان خواسته‌‌اند تا به اعتراض‌ها توجه کنند اما رویکرد آنها در وابستگی این اعتراضات به خارج از کشور متفاوت بوده است.

    Fadaian_Khalgh_Aksaryat.jpgنه به ولايت فقيه، آری به رفراندوم!
    رفراندوم برای تغيير قانون اساسی


    اعتراضات مردم روبروز گسترش پيدا می کند، شهرهای بيشتری را در برمی گيرد و مشخصأ جمهوری اسلامی و در راس آن علی خامنه ای را زير ضرب می گيرد. حرکتی که راه افتاده در اندک مدتی از اعتراضات دارای جنبه اقتصادی و معیشتی به مطالبه سیاسی فراگیر و "نه" به حکومت فراروئیده است. مردم فریاد می زنند جمهوری اسلامی نمی خواهيم. شعارها عليه ديکتاتور و علی خامنه ای است. مردم پوسترهای خامنه ای را به آتش می کشند و يا پاره می کنند. با تداوم اعتراضات، شعارها هرچه بيشتر بر شخص خامنه ای و حکومت متمرکز می شود. مردم بدرستی تشخيص داده اند که او پيش برنده سياست های ويرانگر، مسبب اصلی وضعيت بحرانی کشور و فقر و فلاکت مردم و طراح سياست توسعه طلبانه در منطقه و تصميم گيرنده برای حضور نظامی در سوريه است.
    اعتراضات روزهای اخير هنوز روی شعار ايجابی فراگير و سمت دهنده متمرکز نشده است. اگرچه حامل ارائه انواع بدیل های اثباتی در قبال سمتگیری ها و سیاست های کلان ویرانگر حکومت اسلامی است. جنبش اعتراضی تاکنون به مطالبه محوری معين فراگير دست نيافته است. موج اعتراضات برخاسته بايد در خدمت گذار به دموکراسی قرار گيرد. به نظر ما، برای موفقيت جنبش اعتراضی، لازم است که خواست برگزاری رفراندوم برای تغيير قانون اساسی به شناسنامه حرکت عمومی بدل گردد. خواست برگزاری رفراندوم می تواند به اين حرکت سيمای هدفمندی دهد و خواست گذار مسالمت آميز به دموکراسی را تقويت و تثبيت کند.

    Hassan_Rouhani.jpgرادیو زمانه ـ حسن روحانی در یک تماس تلفنی با امانوئل مکرون از او خواسته است تا با «یک گروهک تروریستی» که در فرانسه مستقر است و به‌گفته او در ناآرامی‌های اخیر ایران نقش دارد مقابله کند. او همچنین ایران را کشوری نامید که در آن «دمکراسی دقیقی» حاکم است. روحانی از تمام مواضع جمهوری اسلامی در خاورمیانه و برنامه موشکی آن دفاع کرد. سفر وزیر امور خارجه فرانسه به تهران نیز که قرار بود روز جمعه انجام شود به تعویق افتاد.

    تماس تلفنی حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران با امانوئل مکرون، همتای فرانسوی‌اش شامگاه سه‌شنبه ۲ ژانویه / ۱۲ دی انجام شد. در این گفت‌وگوی تلفنی، روحانی بدون اشاره مستقیم به اعتراضات سراسری اخیر در ایران، گفت: «ترویج خشونت به هیچ عنوان ارتباطی با آزادی‌های مشروع، نقد و بیان مطالبات ندارد و هیچ کشوری در خصوص امنیت مردم خود مسامحه نمی‌کند.»

    روحانی همچنین افزود: «در ایران دموکراسی دقیقی حاکم است و نمونه بارز آن در انتخابات ریاست جمهوری با حضور پرشور ملت پای صندوق‌ها، در پیشگاه جهانیان به نمایش درآمد.»

    eterazat_daneshgah.jpgخبرگزاری هرانا - شوراهای صنفی دانشجویان ۳۰ دانشگاه کشور با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نسبت به بازداشت دانشجویان دانشگاههای مختلف در پی حوادث اخیر کشور واکنش نشان داد. این شورا از وزیر علوم که پیش تر مدعی عدم بازداشت دانشجویان شده بود خواست برای آزاد کردن هر چه زودتر دانشجویان اقدام کند.

    به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جمعی از دانشجویان، پس از برگزاری جلسه مشترک شوراهای صنفی دانشجویان دانشگاه تهران با ریاست دانشگاه که به منظور پیگیری آزادی دانشجویانی که در روزهای نخست وقایع اخیر کشور بازداشت شده بودند توسط نیرو های امنیتی بازداشت شدند.

    مدلینگ لباس بهاره رهنما

    | No Comments

    eterazat_8.jpgپاریس، ۳ ژانویه ۲۰۱۷ (۱۳ دی ۱۳۹۶) ـ فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و سازمان‌ عضو آن جامعه‌ی دفاع از حقوق بشر در ایران امروز اعلام کردند: حکومت ایران باید فوری و بدون قید و شرط کلیه‌ی کسانی را که در اعتراض‌های سراسری دستگیر شده‌اند آزاد کند و تحقیقات مستقل و غیر جانبدارانه‌ای را درباره‌ی کلیه‌ی اشخاص کشته شده در تظاهرات در پیش بگیرد.

    از روز ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ (۷ دی۱۳۹۶)، هزاران تن از ایرانیان در تهران و بیش از ۵۰ شهر بزرگ و کوچک در سراسر کشور به خیابان‌ها رفته‌اند تا علیه بی‌کفایتی اقتصادی حکومت، فساد و سرکوب آزادی‌ها اعتراض کنند.

    trump_010318.jpgصدای آمریکا - رئیس جمهوری ایالات متحده در جدیدترین حمایت خود از اعتراضات مردمی در ایران به شهروندان داخل این کشور وعده داده که مردم ایران در وقت مناسب حمایت بزرگی از سوی ایالات متحده دریافت کنند.

    پرزیدنت دونالد ترامپ روز چهارشنبه ۱۳ دی در اولین نوشتار خود بر روی توئیت افزود که برای مردم ایران که خواستار بازپس گیری حاکمیت خود از مقامات فاسد هستند، احترام زیادی قائل است.

    رئیس جمهوری آمریکا اشاره ای به «حمایت بزرگ» آمریکا نکرد اما در روزهای گذشته، مقام های دولت آمریکاخواستار آزادی اینترنت و دسترسی آزادنه مردم به شبکه های اجتماعی شده بودند.

    فرمانده کل نیروهای مسلح آمریکا طی یک هفته ای که از اعتراضات مردم در سراسر ایران می گذرد، تا کنون هشت توئیت با مضمون حمایت از مردم ایران منتشر کرده است.

    010318trumpirantweet.jpgروز دوشنبه آقای ترامپ اعلام کرد زمان تغییر در ایران فرا رسیده است.

    پرزیدنت دونالد ترامپ، یکشنبه ۱۰ دی هم در توئیتر خود نوشت: ایران، نخستین دولت حامی تروریسم با موارد زیادی از نقض حقوق بشر که به صورت ساعتی اتفاق می افتد، حالا اینترنت را هم قطع کرده تا تظاهرکنندگان دوستار صلح نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. اصلا خوب نیست!

    پیش از این آقای ترامپ در موضع گیری جداگانه اعلام کرد با مردم ایران همراهی می کند. رئیس جمهوری آمریکا در اولین واکنش به اعتراضات در مشهد و کرمانشاه، خواستار توجه حکومت ایران به مطالبات مردم و تظاهرات مسالمت آمیز ایران شده بود.

    دولت ترامپ می گوید از شورای امنیت درخواست بررسی اضطراری پرونده ایران در شورای امنیت و شورای حقوق بشر را مطرح می کند.

    روز شمار اعتراض‌های گسترده در ایران

    شش روز اعترا‌ض‌ گسترده در ایران با خشونت نیروهای پلیس روبرو شده و تا کنون بیش از ۲۰ کشته برجای گذاشته است.

    از روز پنجشنبه ۷ دیماه، اعتراض های در شهرهای ایران آغاز شد. ابتدا این اعتراض ها شعارهای اقتصادی داشت اما به تدریج از مشهد، به کرمانشاه و سایر شهرهای ایران کشیده شد. در اعتراض های گسترده در شهرهای بزرگ و کوچک ایران، مردم معترض شعارهایی علیه نظام و رهبر جمهوری اسلامی سر دادند.

    مقام های ایران اختلاف در اینترنت و شبکه های اجتماعی ایجاد کرده اند، موضوعی که با انتقاد شدید دولت آمریکا روبرو شده است.

    eterazat_3.jpgرادیو زمانه ـ با گذشت پنج روز از تظاهرات در شهرهای مختلف ایران، مسئولان جمهوری اسلامی همچنان به سیاست «تهدید و وعده» خود برای پایان بخشیدن به اعتراضات ادامه می‌دهند. رئیس دادگاه انقلاب تهران تهدید کرد که اگر از این پس کسی دستگیر شود «جرم و مجازاتش» سنگین‌تر خواهد بود. اصلاح‌طلبان نیز خواهان قانونی رفتار کردن معترضان و مدارای نظام با خواسته‌های مردم شدند.

    حجت‌الاسلام موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران سه‌شنبه ۱۲ دی گفت: «هر روزی که از اغتشاشات بگذرد و افراد دستگیر شوند، جرم و مجازات‌شان بیشتر می‌شود و ما این‌ها را دیگر معترضین نسبت به حقوق‌شان نمی‌دانیم بلکه این افراد کسانی هستند که می‌خواهند به اصل نظام ضربه بزنند.»

    غضنفرآبادی افزوده است: «عنوان اتهامی برخی افراد دستگیرشده ممکن است محاربه و برخی نیز اقدام علیه امنیت ملی، تخریب اموال عمومی، تخریب اموال اشخاص، ضرب و شتم و غیره باشد.»

    او اتهام رهبران اعتراضات را نیز «محاربه» عنوان کرد و بدون آن‌که سند و مدرکی ارائه دهد گفت: «زیرا با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه ارتباط دارند و برنامه‌های آن‌ها را اجرا می‌کنند.»

    khatami_010218.jpgبا روش‌های اصلاح‌طلبانه دنبال حل مشکلات باشید

    بی بی سی - مجمع روحانیون مبارز بعد از جلسه شب گذشته خود به ریاست محمد خاتمی، در بیانیه‌ای گفته است که مردم حق دارند مطالبات خود را از طریق قانونی اظهار و "حتی فریاد" کنند اما هم‌زمان عناصر "فرصت‌طلب و عوامل آشوبگر" را به ایجاد آشوب و ناامنی متهم کرده است.

    این مجمع در بیانیه‌اش بعد از جلسه دوشنبه شب (۱۱ دی) به مشکلات معیشتی، سیاسی و اجتماعی مردم اشاره کرده و از مسئولان خواسته است که صدای ملت را بشنوند و زمینه حل مشکلات را فراهم کنند.

    این تشکل‌ اصلاح‌طلب درباره آشوب و ناامنی و تخریب اموال عمومی از سوی "عناصر فرصت طلب و عوامل آشوبگر" هشدار داده و گفته است این رفتارها باعث زیان مضاعف خواهد شد.

    مجمع روحانیون در این بیانیه که پیام اصلی آن مشابه موضع‌گیری‌های اکثر نهادها و مقام‌های جمهوری اسلامی است، از مردم خواسته "با روش‌های اصلاح طلبانه" به دنبال حل مشکلات باشند.

    محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران که ریاست شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز را به عهده دارد از زمان اعتراض‌های سال ۱۳۸۸ با محدودیت‌های بسیاری روبرو است. از زمان آغاز اعتراض‌ها در ایران از پنج‌شنبه هفته گذشته هنوز اظهار نظر مستقیمی از آقای خاتمی منتشر نشده است.

    rouhaniRaeisi_010218.jpgکیهان لندن

    - هر دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب رژیم تلاش می‎کنند ناآرامی‎های ایران را به گردن یکدیگر بیاندازند.
    - دلیل اصلی عدم حمایت طیف اصلاح‌طلبان و این پاره‌ی تن جمهوری اسلامی از اعتراضات مردم جان به لب رسیده عبور آنها از نظام و اصلاح‌طلبانش و از دید آنها «ماهیت ضدانقلابی» این اعتراضات است.
    - تندروها و دلواپسان در همان برزخی بسر می‌برند که اصلاح‌طلبان: بر سر دو راهی!
    - شعار دادن معترضان در حمایت از «پهلوی‌ها» و دفاع از نظام پادشاهی برای هر دو جناح و در رأس آنها سیدعلی خامنه‌ای، قوز بالاقوز شده است. آن هم در شرایطی که رهبری حتی به سپاه بسیجِ خود که خانواده‌های بدنه‌ی آنها از همین مردم معمولی هستند، نمی‌تواند اعتماد کند.

    از روزی که تظاهرات سراسری در ایران آغاز شد، پنج روز می‎گذرد و اصلاح‌‏طلبان همچنان مرغ‎شان یک پا دارد و سفت و محکم اعتراضات مردمی را انکار کرده و ادعا می‌کنند جرقه اعتراضات از مشهد توسط احمد علم‎الهدی، امام جمعه این شهر زده شده و با همین استدلال هیچ یک از چهره‎های شاخص این جناح از اعتراضات مردم حمایت نمی‌کنند و در عین حال از ترس شعار مردم علیه خود در رد صریح این اعتراضات نیز هنوز وارد میدان نشده‌اند.

    دهم دی‌ماه یک روز بعد از شروع اعتراضات شایع شد که غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی گفت «اعتراض به گرانی‎ها و افزایش قیمت‎ها زیر سر علم‌الهدی است و حتی مدعی شد شورای عالی امنیت ملی، او را به دلیل اقدام پشت پرده در تجمعات خیابانی مشهد فراخوانده و شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) شخصاً با لحن شدید به او تذکر داده است».

    چند ساعت بعد، احمدعلم‎الهدی ادعاهای کرباسچی را تکذیب و او را تهدید کرد که اگر ادعای خود را پس نگیرد و عذرخواهی نکند شکایت خواهد کرد. ادعای منسوب به کرباسچی توسط دبیرخانه شورای‎عالی امنیت ملی هم تکذیب شد.

    با بالاگرفتن این ماجرا، کرباسچی به آن واکنش نشان داد و اعلام کرد «اصل خبر را من جایی دیده‌ام، اما خبر ندارم که راست است یا دروغ است. یکی از رسانه‌های خارجی عنوان کرده بود که در کانال من این خبر را دیده است که من گفتم اصلا من کانالی ندارم. من تکذیب کردم که کانالی در تلگرام داشته باشم. ممکن است که فقط برای یک نفر چیزی را بفرستم و بپرسم که راست است یا دروغ است».

    اما واکنش گنگ کرباسچی و حتی اینکه گفت «خبرسازی تسنیم»، پایان این قضیه نبود و مسئله به قول معروف بیخ پیدا کرد. اما موضوع این بود که تسنیم همچنان بر ادعای خود پافشاری کرده و نوشته است چنین متنی از کرباسچی منتشر کرده.

    Reza_Alamehzadeh_300X170.jpgبه حرمت دوربين سوگند كه امروز جاى شما سينماگران هموطن در خيابان است. بيائيد به جاى در نوبت "جشنواره فجر" ايستادن رسما اعلام كنيد كه آن را تحريم مى كنيد.

    افتخارآفرين‌ترين جايزه براى شما امروز در دست مردمى است كه عليه رژيم مزدورپرور اسلامى به خيابان‌ها سرازير شده‌اند. به جاى سلفى گرفتن بر فرش قرمز جشنواره‌هاى رنگارنگ، با آنان يكى شويد و دوربينتان را رو به ايشان بگيريد. كليد رهائى از سانسورگران وزارت ارشاد و توقيف‌كنندگان آثار با ارزشتان در دست همين مردمى است كه ديروز تماشاگران فيلم‌هايتان بودند و امروز تماشاگر عملكرد خودتانند.

    رضا علامه‌زاده

    Kourosh_Golnam.jpgآن چه روشن است


    مردم دارند جانفشانی می کنند، زحمت می کشند و خواست اصلی آن ها کاملن روشن و بر حق است. مردم از این حکومت خسته و دل زده شده و فریاد می زنند که این رژیم را نمی خواهند. در این مسئله هیچ تردیدی نیست ولی بخش دیگری در این اعتراض ها هست که نگران کننده است. این نگرانی نبود برنامه ریزی و سازماندهی درست حتا در سر دادنِ شعار ها است. در برابر شعار های درستی هم چون : "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" و یا " نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران" و یا "ملت گدایی می کند، آخوند و یا "آقا" خدایی می کند"، یا "جمهوری اسلامی ، نمی خوایم، نمی خوایم" و شعارهای چون مرگ بر این و مرگ بر آن هم هست که جلوه خوبی ندارد یا این شعار"ملتی که شاه نداره، حساب کتاب نداره" که معنا و پیشینه درستی ندارد و شاید هدفمند از سوی شماری اندک از هم میهنان به میان آمده است که نه خواسته اصلی همه مردم را بیان می کند و نه ربطی به گرفتاری های مردم دارد. به همین انگیزه هم تنها همآن روز نخست در یک یا دو جا به میان آمد و روزهای پس ازآن این شعار دیگر شنیده نشد. ناسزا گویی و دشنام دادن نیز در شأن تظاهرکنندگان نیست. مردم باید نشان دهند که با اوباش حکومتی و سرکوبگرانِ بددهان و ناسزا گو، یکسان نبوده و نیستند. اگر چه در چهار روز گذشته کمتر دشنامی شنیده شده است.

    Masoumeh_Ebtekar.jpgحوادث روز‌های اخیر کشور تقابل‌هایی را در کف خیابان متاسفانه توام با خشونت و گفتمان‌هایی را در سطح سیاسی و اجتماعی به دنبال داشته است و در این وضعیت بازار قضاوت‌ها داغ است. از‌جمله آنکه آیا اصلاح‌طلبان استاندارد‌های دوگانه در مقابل رویداد‌ها دارند؟ البته که موضوعات در بستر‌های زمانی مختلف می‌تواند عکس‌العمل‌های متفاوت داشته باشد اما در هرشرایطی رسیدگی به تبعیض‌ها، بی‌قانونی و بی‌عدالتی، مقابله با فساد و بیکاری از چالش‌های مهم اجتماعی بوده که طیف‌ها و گرایش‌های مختلف خود را مدافع آن می‌دانند و کارآمدی و مقبولیت دولت‌ها نیز بر اساس نوع برخوردشان با این موارد محک زده می‌شود.

    جریان اصلاح‌طلبی همواره به حل و فصل مسائل در قالب اصلاح سیاست‌ها و قوانین، جابه‌جایی مسالمت‌آمیز قدرت از طریق صندوق رای، ارتقای سطح قانونمندی در جامعه از طریق آموزش حقوق شهروندی و کسب آزادی‌های مشروع سیاسی و اجتماعی برای رصد و دیده‌بانی مستمر اعتقاد داشته است.



    Hamed_Aiyenehvand.jpgوقتی اعتراضات سراسری مردم ایران در مراکز استانها و شهرهای مختلف کشور در پنجمین روز از آغاز آن در مشهد پایداری یافت، نخبگان اصلاح طلب در شوک فرو رفتند و با دم دستی ترین تحلیل گفتند چون سیرک انتخابات در این مقطع در کشور اجرا نمی شود اقدام به تجمع مردم مشکوک است و سازماندهی آن را به جناح رقیب خود در انتخابات نسبت دادند. پس از عبور مردم از شعار "مرگ بر روحانی" که خوشایند جناح شکست خورده انتخابات است و سر دادن شعارهایی که مطالباتی فراتر را مطرح می کرد، اصول گرایان جنبش مردمی را به رقبای منطقه ای ما چون عربستان و دشمنانی که همیشه وجود دارند چون امریکا و اسرائیل نسبت دادند.


    هر دو جریان اصلاح طلب و اصول گرا متاسفانه مردم را جز آلت دستی که به فرمان و در تائید حکومت جز در ۲۲ بهمن و روز قدس نباید به خیابان بیایند تصور می کنند و مشارکت آنان در روند اداره کشور را جز از مسیر انتخابات نمی دادند. انتخاباتی که به واسطه نظارت استصوابی شورای نگهبان از معنا تهی شده و حالت نمایشی پیدا کرده است که فرد پیروز آن را به هیچ روی نمی توان" نماینده اراده مردمی" خواند چه نماینده مجلس باشد چه رئیس جمهور...

    Vida_Farhoudi.jpg*

    *

    *

    برخاسته‌ای تا شب از ریشه فرو ریزد

    خورشید دَمد، ایران، یک‌پارچه برخیزد

    با پرتو پر مهرش، بیدار شود آرش

    رستم ز کتاب آید، با خلق بیامیزد

    هر خدعه شود عریان، بر مردم با ایمان

    تا ظلم بلرزانـَد، بس زلزله انگیزد

    سیلاب شهامت را، بیند وطن تشنه

    لاجرعه از آن نوشد، بی‌واهَمه بستیزد

    بیداد که می‌بیند، بی‌تاب زوالش را

    از نو به سخن آید، از خدعه نپرهیزد

    از خدعه ولی دیگر، بی‌چاره شده "رهبر"

    فرجام چو می‌داند، وقت است که بگریزد

    برخیز ز نو آید خورشید که می زاید

    فردای رهایی را، تا سرو بپاخیزد

    ویدا فرهودی

    دی ماه ١٣٩٦

    Eslaahtalabiف. م. سخن - خبرنامه گویا

    مردم عاقل و با فرهنگ ایران

    بسیار خوشحال ام که شما مردم عزیز و نازنین ایران نشان دادید که اعتراضاتی دارید، و این اعتراضات را شجاعانه بیان می نمایید.

    بدون تردید ما جمهوری اسلامی را ساخته ایم تا مردم بتوانند از مشکلات خود سخن بگویند و در صورت لزوم به خیابان ها بیایند.

    اکنون شما چون دو روز در اجابت خواسته هایتان دیر شد ناگهان به خیابان ها ریختید و به جناح تندرو که رییسی را می خواست رییس جمهور کند، و به ما که روحانی را می خواستیم رییس جمهور کنیم نشان دادید که دو روز تاخیر هم در بر آورده کردن خواسته هایتان زیاد است و ماها باید خواسته های بر حق شما را حداکثر یک روزه بر آورده کنیم.

    خب. راه پیمایی و اعتراض دیگر بس است. الان عده ای خرابکار ضد اصلاحاتِ طرفدار خشونت، که بسیار لات و لمپن نیز می باشند و در شعارهایشان به همه فحش می دهند و امریکا هم از آن ها حمایت به عمل می آورد به صفوف شما که همواره خواهان اصلاحات بوده اید وارد شده و به نام مردم ایران شعارهای بی تربیتی می دهند.

    مراقب باشید که گول آن ها را نخورید و گول ما را بخورید! چه معنی دارد که منافقین خلق و رضا پهلوی از شما حمایت می کنند؟ چقدر زشت است که هر کس از راه می رسد یک چیزی در حمایت از حرکت اعتراضی-اقتصادی شما می گوید و چیزی نمانده که فردا اسراییل خونخوار هم به پشتیبانی از شما بر خیزد.

    qasem_010118.jpgیورونیوز - الجریده به نقل از منبعی در بیت‌المقدس اعلام کرد که هر دو کشور آمریکا و اسرائیل به این توافق رسیده‌اند که قاسم سلیمانی «تهدیدی برای منافع دو کشور در منطقه است».

    هاآرتص روز دوشنبه به نقل از روزنامه کویتی الجریده گزارش کرد واشنگتن به تل‌آویو برای قتل قاسم سلیمانی، فرماندۀ سپاه قدس ایران چراغ سبز داده است.

    الجریده به نقل از یک منبع آگاه در بیت‌المقدس اعلام کرد که هر دو کشور آمریکا و اسرائیل به این توافق رسیده‌اند که قاسم سلیمانی «تهدیدی برای منافع دو کشور در منطقه است».

    در این گزارش آمده است که این توافق سه سال پس از آن حاصل شد که آمریکا تلاش اسرائیل برای قتل این ژنرال ایرانی را متوقف کرده بود. بنا بر این گزارش، سه سال پیش اسرائیل قصد قتل قاسم سلیمانی در منطقه‌ای در نزدیکی دمشق را داشت اما ایالات متحده آمریکا به رهبری ایران دربارۀ این طرح اسرائیل هشدار داده بود. این موضوع در آن زمان منجر به بروز اختلافات شدیدی میان دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا شده بود.

    این اولین بار نیست که اخباری مربوط به تلاش برای ترور قاسم سلیمانی چه در داخل ایران و چه خارج از مرزها مطرح می‌شود.

    روزنامه الجریده همچنین اعلام کرده است احتمالا محمدرضا فلاح‌زاده، دومین فرمانده ایران در سوریه نیز که به «ابوبکر» معروف است، از سوی اسرائیل هدف قرار خواهد گرفت.

    از زمان افزایش عملیات علیه نیروهای آمریکایی مستقر در عراق در سال‌های ۲۰۰۶ میلادی به بعد نام قاسم سلیمانی، در رسانه‌های بین‌المللی مورد توجه قرار گرفت. حضور پررنگ نیروهای تحت حمایت ایران در سوریه و عراق در سال‌های بعد، نقش سپاه قدس و فرمانده آن را بیش از پیش برجسته کرد.

    eterazat_dokhtar.jpgدست در دست هم برای همبستگی و حمایت از خواستهای دموکراتیک مردم معترض در ایران گرد هم آییم!

    در چند روز گذشته مردم در بیش از ۶۸ شهر ایران در اعتراض به گرانی، فساد و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی به خیابانها آمدهاند. این اعتراضات مسالمت آمیز به سرعت به مخالفت آشکار با دیکتاتوری و نبود آزادی و برای دفاع از حق اعتراض، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و عدالت اجتماعی فرا روییده است. معترضین شعارهای ضد حکومتی و مشخصاً علیه شخص علی خامنهای، ولی فقیه و رهبر جمهوری اسلامی ایران سر دادهاند. تا کنون در جریان این اعتراضات تعدادی کشته و زخمی و صدها نفر دستگیر شده اند.

    masih_010118.jpgاموال عمومي روح و روان ما بود كه تخريب شد. حالا مرا كه هر بار از اعتراض مسالمت آميز نوشتم متهم مي كنيد به تشويق مردم براي تخريب اموال عمومي؟ اموال عمومي خنده هاي من و مادرم بود كه در آخرين عكس يادگاري مان خشكيد. اموال عمومي پول توجيبي من بود كه نان نداشتيم بخوريم لباس كهنه ي اين و آن را مي پوشيديم ولي مقبره ها و گنبدهاي طلاي تان محاصره مان كرد خفه‌مان كرد .

    اموال عمومي دكل نفتي بود، سپرده هاي يانكي بود، سيصد هزار ملياردي بودكه اختلاس كرديد.
    اموال عمومي پول من بود كه هزينه شد تا آقازاده هاي شما براي تحصيل راهي خارج كشور شوند.
    اموال عمومي مسكن مهر بود كه آجر هاي مقوايي اش را با تُف به هم چسبانديد.
    اموال عمومي خيابان هاي پر از چاله است.
    اموال عمومي جاده هاي مرگبار است.
    اموال عمومي را شما با بالا پريدن از ديوار خانه هاي مردم و شكستنِ ماهواره هاي شان ويران كرديد.

    Jafar_Panahi.jpgجعفر پناهی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: از میدان انقلاب به طرف میدان فردوسى مى رفتم. هزاران بسیجى موتور سوار، نیروى انتظامى، نیروهاى ضد شورش...... با تجهیزات کامل بین میدان تا چهار راه ولیعصر دیده مى شدند. این لشگر کشى براى چیست؟ آیا براى امنیت است!؟! بیشتر حس اشغال به دست نیروهاى بیگانه میکردم تا امنیت! این همه ترس از تظاهرات براى چیست؟! اگر یک نظام سیاسى پایگاه مردمى داشته باشد لشگر کشى و کشتار نمى کند. ترس با لشکر کشى آشکار مى شود که خود به خود معنى آن فاقد پایگاه مردمى است. اگر معتقد به پایگاه مردمى هستید اجازه رفراندم بدهید، مگر رهبر انقلاب در سخنرانى بهشت زهرا نگفت: "به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است". خوب مسالمت آمیز ترین راه، رفراندم است. اگر رفراندم خرج دارد و بودجه‌اش را ندارید. بدون آنکه لشگر کشى کنید اجازه بدهید فقط یک روز طرفداران حکومت و یک روز دیگر هم بقیه آزادانه و بدون بگیر و ببند تظاهرات کنند، خواهید دید حتى خون از دماغ کسى بیرون نخواهد آمد. آنوقت قضاوت کنید، اطمینان داشته باشید که ملت به نتیجه احترام خواهند گذاشت. شما چطور؟؟

    panahi-payam.jpg

    jamshidAssadi_010218.jpgجمشید اسدی

    رسید روزی که میلیون های ایرانی در انتظارش بودند. مردم به ستوه آمده از تنگدستی و ستم دل آن پیدا کردند که بپاخیزیند و درد خود را فریاد زنند. جنبش روز پنجشنبه ۷ دی‌ ماه در مشهد به راه افتاد و بسیار تند به سراسر ایران گسترش یافت

    سرانجام این بپاخیزی را نمی توانم دانست. چه کسی می تواند سرانجام یک جنبش مردمی را بداند؟ هر چه هست، این جنبش تندپیچی بی بازگشت است در نظام جمهوری اسلامی. از شعارهای چند روزه مردم می توان پنج ویژگی بی سابقه جنبش کنونی را دریافت.

    ۱. گسترش بی چیزی و فقر. گزافه نیست اگر روزگار سخت اقتصادی مردم را مهم ترین انگیزه بپاخیزی هایی بدانیم. از سویی مردم درآمدی درخوری ندارند. بیکارند و یا اگر کاری هم دارند دستمزدشان را با دیرکرد دریافت می کنند. مستمری‌ بازنشستگان هم زندگی شان را بر نمی آورد.

    از سوی دیگر هزینه‌ها رو به افزایش است. اگر هم دستمزدی افزایش یابد، همتراز رشد تند هزینه‌ها نیست. از همین روست که قدرت خرید مردم همواره رو به فروپاشی است. پس جای شگفتی نیست که مردم ناخرسند باشند. به ویژه آن که گشایش اقتصادی که حسن روحانی وعده داده بود دست آوردی برای مردم نداشت و لایحه بودجه ۱۳۹۷ پیشنهادی وی نیز آیینه افزایش بیشتر هزینه‌ها در روزهای پیش رو شد.

    independent_010218.jpgایران اینترنشنال، روزنامه ایندیپندنت روز سه شنبه ۱۲ دی ماه در سرمقاله‌ای می‌نویسد فساد و بی‌عدالتی زمینه‌های بروز اعتراضات جاری در ایران می‌باشد و هرگونه واکنش سرکوبگرانه از طرف حکومت، می‌تواند کشورهای جهان را بر علیه آن کرده و مرگ توافق هسته‌ای را به‌دنبال بیاورد.

    در این سرمقاله آمده است: «ایران اکنون شاهد گسترده‌ترین تظاهرات ضددولتی از سال ۲۰۰۹ تا به امروز است و هر روز ابعاد آن افزایش پیدا می‌کند. تا امروز گزارش شده است که ۱۵ نفر در جریان این اعتراضات کشته شده‌اند اما چگونگی این تلفات انسانی هنوز مشخص نیست.

    با اینکه انگیزه تظاهرکنندگان ظاهراً اقتصادی به‌نظر می‌رسد، اما اکثر شعارهای آنها مستقیماً بر علیه رژیم مذهبی در قدرت است که پس از سقوط شاه تا به امروز بر کشور حاکم بوده است.»

    مقاله می‌افزاید: «ایران از زمان سقوط شاه تا امروز کشوری با مردمی از نظر سیاسی تکه‌پاره بوده است هنوز زود است که بتوان گفت این اعتراضات تا چه حد یک تهدید جدّی بر علیه حاکمیت و ثبات کل کشور است. مقدار و خواسته‌های معترضین در غیبت شاهدهای عینی و وجود گزارشگران خارجی نامعلوم به‌نظر می‌رسد. در چنین شرایطی بیشتر اخبار توسط سازمان‌های مخالف رژیم در دسترس عمومی قرار می‌گیرد که بعضاً غلوآمیز است.

    اما پاره کردن عکس آیت‌الله خامنه‌ای توسط تظاهرکنندگان بیانگر رادیکالیزه شدن جنبش جاری است. همین‌طور شعارهایی که در ستایش از شاه و دوران او و انتقاد از حمایت حکومت از رژیم بشاراسد داده می‌شود نیز حاکی از شکل گرفتن یک جنبشی جدید است.

    تا امروز حست روحانی و دولت او واکنش حساب‌شده‌ای از خود نشان داده‌اند و خواهان آرامش اوضاع شده‌اند. اما ممکن است او سرانجام در مقابل فشار جناح‌های دیگر مجبور به سرکوب جنبش بشود.

    در چنین صورتی، کشورهای غربی و اروپایی با مواضع سرسختانه دولت ترامپ در مقابل حکومت ایران همسویی پیدا خواهند کرد که می‌تواند مرگ توافق هسته‌ای را به‌دنبال بیاورد.»

    Khamenehei.jpgرادیو زمانه ـ از خامنه‌ای در مورد برآمد جنبش اعتراضی سرتاسری اظهار نظری منتشر شده است. بنابر خبر سایت رهبر، khamenei.ir، او در دیدار امروز با جمعی از "خانواده‌های شهدا" به اعتراضات اشاره‌ای کرده و گفته است: «در قضایای چند روز اخیر، دشمنان ایران با ابزارهای گوناگونِ در اختیارشان از جمله پول، سلاح، سیاست و دستگاه امنیتی هم‌پیمان شدند تا برای نظام اسلامی مشکل ایجاد کنند.»

    و سپس افزوده: «من در خصوص این قضایا حرف‌هایی دارم و در وقت آن با مردم عزیزمان سخن خواهم گفت.»

    JIS_010118.jpgرضا تقی‌زاده - کیهان لندن

    - عطش مردم برای رسیدن به آزادی، امروز از شهوت سرکشی ماموران حکومت به خلوت خانه و زندگی خصوصی آنها تند‌تر است.
    - نقطه ضعف بزرگ حکومت پیوند خوردن انزجار عمومی از عبا و عمامه و شنیدن «راهبردهای رهبری» و نصایح فسیل‌های نماز جمعه و مجلس خبرگان و مداخلات حکومت در زندگی روزانه آنهاست.

    گسترش اعتراض‌های خیابانی که روز پنجشنبه، ۸ دی‌ماه ۹۶، از مشهد آغاز شد، در چهارمین روز برپایی، حکومت مذهبی ایران را در وضعیتی قرار داده که نه حفظ آن به شکل کنونی ممکن است و نه اصلاح آن مقدور؛ جمهوری اسلامی به انتها رسیده و فروپاشی هیات خارجی آن تنها در گرو زمان است- زمانی نه چندان طولانی.

    دیکتاتوری مذهبی ایران پیشتر دو موج اعتراضی مسلح (۱۳۷۸) و غیر مسلح (۱۳۸۸) را پشت سر گذاشته و از آنها جان در برد. این‌بار حکومت اسلامی آسیب‌پذیرتر از هر دو زمان رویارویی با بحران‌های گذشته است.

    نقطه ضعف بزرگ این حکومت، پیوند خوردن انزجار عمومی از عبا و عمامه و شنیدن «راهبردهای رهبری» و نصایح فسیل‌های نماز جمعه و مجلس خبرگان و مداخلات بی امان حکومت در زندگی روزانه آنهاست.

    عطش مردم برای رسیدن به آزادی، امروز از شهوت سرکشی ماموران حکومت به خلوت خانه و زندگی خصوصی آنها تندتر است.

    مردم از فقر و گرسنگی و زیستن با ترس‌ها به تنگ آمده و زندگی آزاد را در هوایی تازه طلب می‌کنند.

    جوان‌ها کار می‌خواهند و احساس مفید بودن و امید به فردای بهتر را که امروز برای آنها فراهم نیست. می‌خواهند بدون مزاحمت موزیک مورد علاقه خود را بشنوند، بنوازند، برقصند و بدون ترس در استخر شنا کنند.

    انتظارات امروز مردم هم «معیشتی» است و هم «سیاسی» و هم فرهنگی و ده‌ها نوع دیگر و عامل اصلی هر یک از مشکلات خود را در حکومت زور و عاملان آن می‌بینند.

    یک نظام عقیدتی که رهبر آن طی ۲۸ سال حکومت استبدادی و بدون نظارت و بازخواست هر روز لایه تازه‌ای از قدرت را به انحصار خود کشیده و در عمل با غصب قدرت خدا، به جای او نیز نشسته است.

    Sadegh_Zibakalam.jpgشرق ـ صرف‌نظر از آنکه دامنه اعتراضاتی که از روز جمعه در مشهد به راه افتاد و در ۷۲ ساعت گذشته برخی از شهرهای دیگر را هم دربر گرفت، تا به کجا ادامه پیدا کند، جریانات سیاسی کشور به‌ویژه اصلاح‌طلبان را با این پرسش دشوار، اما اساسی روبه‌رو کرده که باید موضع‌گیری آنها در قبال این اعتراضات چه باشد؟ البته همین پرسش درباره اصولگرایان به‌علاوه جریان‌های تندرو مخالف دولت دکتر روحانی و بالاخره خود دولت دوازدهم نیز مطرح است. بگذارید با ساده‌ترین بخش که دولت باشد، شروع کنیم. دولت دکتر روحانی که معمولا ترجیح می‌دهد در برابر رویدادهای دشوار ایستادگی چندانی نکند، این‌بار هم همان واکنش را نشان داد. مانند عقب‌نشینی درباره افزایش قیمت نان و کاهش یارانه‌بگیرها (که هر دو تصمیم‌های درستی بودند)، به مجرد آنکه دولت با انتقاد رو‌به‌رو شد، آن تصمیمات را به بایگانی فرستاد؛ تکلیف تندروها نیز کم‌وبیش روشن است. آنها آنجا که مردم در مخالفت با دولت دکتر روحانی شعارهای آن‌چنانی سرداده و آن را متهم به بی‌کفایتی کنند، شاید خوشحال هم بشوند؛ اما با پیوستن اقشار و لایه‌های دیگری به جمعیت و رانده‌شدن شعار علیه رئیس‌جمهور به حاشیه و در عوض طرح شعارهای ساختارشکنانه، تندروها متوجه متن موضوع شدند. از این نقطه به بعد، هم تندروها و هم اصولگرایان رویکردشان به اعتراض‌ها تغییر کرد و همان شد که از شنبه‌شب در صداوسیما شاهد آن شده‌ایم: «مردم به‌حق از سیاست‌ها و عملکرد اقتصادی دولت در فشار و تنگنا هستند و علیه شرایط ناملایم اقتصادی خود دست به اعتراضات خیابانی زده‌اند؛ اما برخی از عناصر فرصت‌طلب، منافقین و ضدانقلاب وابسته به دشمن، سعی می‌کنند از اعتراضات به‌حق مردم سوء‌استفاده کرده و شعارهای دیگری سر دهند».

    ganji_010118.jpgاکبر گنجی - خبرنامه گویا

    در مورد حرکت اعتراضی روزهای گذشته ، به کوتاهی چند نکته را ذکر می کنم:

    اول- مردم حق دارند که جمهوری اسلامی را نخواهند و هر رژیم دیگری را جایگزین آن سازند. نظام سیاسی باید محصول و مخلوق مردم باشد و آنان آزادانه و رضایتمدانه آن را بسازند.

    دوم- مردم حق دارند مطالبات خود را از طریق تجمعات سیاسی بیان کنند. تظاهرات اعتراضی حق مردم است.

    سوم- مردم حق دارند به روش های مسالمت آمیز برای گذار از "جمهوری اسلامی" به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" اقدام کنند. نظام سیاسی ای که "واقعیت پلورالیسم"- تکثر واقعی مردم- را پذیرفته و اذعان می کند که مردم ایران یک دست نیستند و به جبهه های متفاوتی تقسیم می شوند که آرمان ها و ایده های متفاوتی را تعقیب می کنند. ادعای یکدستی همه یا اکثریت مردم، ادعایی ایدئولوژیک و نادرست است.

    چهارم- هر هدفی از نظر اخلاقی و حقوقی قابل دفاع نیست. هدف دستیابی به "نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر" قابل دفاع است. در چنان رژیمی، نهاد دین از نهاد دولت/رژیم سیاسی جداست.

    پنجم- با هر روش و وسیله ای نمی توان به هر هدفی دست یافت. برخی روش ها و وسایل، عاملان و بازیگران را از هدف دور می سازند. عقلانیت عملی- به تعبیر ماکس وبر- تناسب روش ها با اهداف است. توسل به خشونت و به راه انداختن جنگ داخلی، احتمال دارد به سرنگونی رژیم سیاسی مستقر منتهی شود، اما دموکراسی ساز نیست. دموکراسی خواهان مدافع حقوق بشر، نه تنها خشونت و جنگ را تجویز نمی کنند، بلکه با خشونت طلبان و جنگ طلبان در یک جبهه قرار نمی گیرند.

    با دروغ گویی نمی توان نظام دموکراتیک عدلانه ساخت:

    Ali_Larijani.jpgشرق - علی لاریجانی وسط جلسه‌های سنگین کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال ۹۷ آمد و درباره تجمع‌های اخیر در سراسر ایران سخن گفت. رئیس مجلس با بیان اینکه اگر رهبری انقلاب توسط امام (ره) و آیت‌الله خامنه‌ای نبود، ده‌ها بار آمریکا و برخی از کشورهای منطقه کشور را چپاول کرده بودند، افزود «مگر جنگ را ندیدیم؟ وقتی همه با هم شدیم، توانستیم در برابر آمریکا و شوروی بایستیم. جز سوریه و یکی، دو کشور بقیه در مقابل ایران بودند و هزار میلیارد دلار به ما خسارت زدند و ما بیش از ۲۵۰ هزار شهید و صدها هزار معلول دادیم و این نتیجه خصومت آنها با روحیه استقلال ما بود».

    eterazat_university.jpgرادیو زمانه ـ طاهر خلجانی ـ آنچه به واسطه اخبار رسانه‌ها و فیلمهای ارسالی از شهرهای مختلف ایران با موضوع اعتراضات اخیر در ایران درک می‌شود تفاوت بسیاری با آن دریافتی دارد که در خیابان‌ها و در میان معترضین به دست می‌آید. در خیابانهای ایران چه خبر است؟ به نفع بر اندازی شعار داده می‌شود؟ خواسته اقتصادی است؟ اعتراض به بیکاری و گرسنگی است؟ در حمایت از خاندان پهلوی شعار می‌دهند؟ معترضان جمهوری می‌خواهند یا سلطنت؟

    سگی که اذان میگوید!

    | No Comments

    Ali_Shamkhani.jpgایسنا ـ دبیر شورای عالی امنیت ملی برخی جزئیات از دخالت‌های عربستان سعودی در حوادث اخیر ایران را بیان کرد.

    به گزارش ایسنا، علی شمخانی در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی المیادین اظهار کرد: دشمنی آمریکا و به‌ویژه دونالد ترامپ با ایران در این مرحله دشمنی غیرقابل تصوری نیست و دلایل این مساله کاملا برای ما روشن است. در واقع آمریکا هرچه در منطقه خاورمیانه کاشته بود به شکل کامل از دست داد و به قول خودشان بیش از دو تریلیون دلار هزینه کردند اما امروز شما ببینید افغانستان، عراق، سوریه و لبنان چه وضعی دارند و هم‌پیمانان آمریکا در چه وضعی به سر می‌برند. پس طبیعی است که با ما دشمنی کنند.

    دختری که در حال فیلم گرفتن از اعتراضات خیابانی بود

    Abbas_Abdi.jpgاعتماد ـ اتفاقات روزهای گذشته یک واقعیت را برجسته‌تر کرد که از اصل اغتشاشاتی که در ادامه اعتراضات به‌وجود آمد، مهم‌تر بود. بی‌تفاوتی کسانی که به طور قطع از چنین رفتارهای غیرمدنی و خشونت‌آمیز ناراحت بودند، از اصل این رفتارها بدتر بود. در واقع شاید بتوان گفت که ریشه رفتارهای اغتشاشی برخی افراد در برداشتی است که آنان از وجود این انفعال داشتند. به نظر می‌رسد که کل حکومت باید متوجه این ماجرا باشد. در سال ۱۳۶۰ و هنگامی که سازمان مجاهدین با آن سازماندهی و تشکیلات مخوف و حتی مسلح اقدام به عمل مسلحانه علیه حکومت کرد و ده‌ها هزار نفر را در سراسر کشور بسیج و وارد میدان کرد، بلافاصله با واکنش خودانگیخته و نیمه‌سازمانی طرفداران انقلاب مواجه شد، در حالی که نیروهای نظامی و بخش عمده‌ای از طرفداران انقلاب در جبهه‌ها سرگرم جنگ بودند، ولی در داخل شهرها نیز به سرعت بساط آنان را جمع کردند. اکنون چه شده است که وضعیت منطقه و تجربیات زنده را می‌بینیم، ولی اقدامی جدی در مقابله با آن نمی‌کنیم؟ این پرسش یک پاسخ حاضر و آماده دارد. اول انقلاب نه این تبعیض‌ها بود، نه این سطحی‌نگری‌ها و خودمحوربینی‌ها، نه این فسادها و نه حتی این قدرت‌طلبی‌ها. ولی اکنون و پس از گذشت این سال‌ها طبیعی است که بنده نیز این توصیف از وضعیت را نفی نمی‌کنم و با کسانی که چنین مشکلاتی را طرح می‌کنند، همدل و همزبان هستم. حتی معتقدم که نیروهای اصولگرا که از برخی جهات اعتراض آنان به وضع کلی حکومت کمتر است، آنان نیز در جریان این قضیه بسیار منفعل عمل کردند. شاید بخشی از آن به خاطر ضدیتی بود که با دولت داشتند و بسیاری از آنان از اتفاقات روز شنبه خوشحال هم بودند، لذا نتوانستند تشخیص درستی دهند که این تظاهرات مثلا خودجوش مشهد که کاملا برنامه‌ریزی شده بود، به سرعت می‌تواند به شاخه‌های دیگر منتقل شود و لذا نتوانستند در برابر ماجرا واکنش درستی نشان دهند، حتی تا روز یکشنبه هم رسانه‌های رسمی آنان همچنان ساده‌انگارانه مساله را به اعتراضات مردم نسبت به وضع اقتصادی ربط می‌دهند.

    Jalal_Ijadi.jpgدر ایران چه میگذرد؟ پس از ۴۰ سال حکومت اسلامی یکبار دیگر طغیان و جنبش‌های اعتراضی با سرعت گسترش می‌یابد زیرا نظامی که برپایه ولایت مطلقه فردی و اسلام برقرار شده و در خدمت یک طبقه رانت خوار و فاسد است، غیرقابل تحمل است.


    این حاکمیت دینی سیاسی برضد منافع و آینده مردم ایران است. روحانیون و نظامیان و تکنوکراتهای فاسد ونالایق تمام ثروتهای ملی را به چپاول برده و تنها فقر و فساد و نابودی محیط زیست و سرکوب را برای ملت ایران باقی گذاشته‌اند. اقتصاد رانتی نفس تولیدگنندگان را گرفته است. قوانین جزایی اسلامی و خرافات دینی و قوه قضایی فاسد و دستگاه اداری رشوه خوار، روان مردم را آزرده ساخته و جان آنها را به لب رسانده است.سانسور و سرکوب وسیع هنرمند و نویسنده و روزنامه نگار و کنشگر سیاسی و فعال حقوق بشری و کنشگر زیست محیطی، ضربات سنگینی به جامعه وارد آورده است. اختصاص بودجه کلان به فعالیت نظامی و جاسوسی در منطقه، مردم را از حقوق خود محروم کرده است. اختصاص بودجه بیش از پنج هزار میلیارد تومان به نهادهای اسلامی خرافه پراکن و بودجه عظیم برای رسانه‌های تبلیغاتی دولتی، پژوهشگران دانشگاهی و فعالان هنری ادبی و زیست محیطی را از بودجه حداقل محروم نموده است.



    Jaleh_Vafa.jpgجنبش ملی ایرانیان با سرعت بسیار به اقصی نقاط کشور و حتی به کوچکترین شهرستانهای ایران در حال تسری است و مشارکت جوانان و خصىوصا زنان در آن بسیار چشمگیر است. شعارهای مردم کل حاکمیت نظام را خصوصا راس آنرا نشانه گرفته است و همگی ساختار شکنانه و از محدوده تنگ درون نظام خارج و نیزدر بر گیرنده حقوق ملی تمام آحاد ملی ایرانیان است. این امر گواه بر بلوغ سیاسی مردم ایران و درس گرفتن از عوامل بی دنباله شدن جنبشهای قبلی و مقابله با آن عوامل است.

    در عوض هر چه شاهد رشد و بلوغ جامعه و درس گرفتن از تجربیات قبلی در بهتر کردن کیفیت و ماهیت جنبش خود هستیم، شاهد سردرگمی، غافلگیری عمال نظام ولایت فقیه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا نیز هستیم که درس از تجربه نارضایتی مردم نگرفته وبلاهت همچون سونامی مخرب بر زبان - قلمشان جاری است.



    mokhalef.gifلُبِ سخنان عبدی در نوشته تازه‌اش در روزنامه"اعتماد" (۱) این است: مسئولان چرا بیکار نشسته و به سرکوب شدید مردم نمی‌پردازید؟! می‌خواهند ایران را به لیبی و سوریه تبدیل کنند! باقی نوشته و حتا آنجایی که از حق مردم برای اعتراض پشتیبانی می‌کند، تنها رنگ آمیزی برای گم کردن متن اصلی است.



    Hamed_Ayinehvand_3.jpgاعتراضات سراسری مردم در مراکز استانها و شهرهای مختلف کشور در حالی وارد پنجمین روز خود شده است که بسیاری از نخبگان اصلاح طلب در شوک به سر می‌برند و با تصور اینکه چون سیرک انتخابات وجود ندارد تظاهراتی که درآن رادیکال ترین شعارها در شهرهای مختلف داده شده است را به مخالفان دولت و جبهه رقیب نسبت دادند.


    این درک جامعه شناختی دو ستان اصلاح طلب از شرایط بالینی جامعه ایران نشان می‌دهد که به شدت از درک تحولات زیر پوستی در جامعه و نقش مهم شبکه‌های اجتماعی غافل بودند و گمان می‌کردند همواره می‌توانند با ایجاد ترس از هیمنه جبهه رقیب و ترساندن مردم از" دولت پنهان" از آنها به مثابه آلت دستی برای شریک شدن در بخشهایی کم اهمیت قدرت استفاده کنند. حافظه تاریخی مردم هر چند ضعیف را نادیده گرفتند و به جای آنکه توان خود را مصروف گفتگو با حاکمیت برای رعایت حقوق مردم و وادار کردن به استقرار دموکراسی و تن دادن به الزامات آن کنند تمام تلاششان را معطوف به این کردند تا نیروهای دست چندمی چون فاطمه حسینی و بهروز نعمتی را به جای فاطمه حقیقت جو و بهزاد نبوی به مجلس بفرستند و علی رغم عدم تحقق وعده رفع حصر از سوی حسن روحانی از او مجددحمایت کردند و به جای چاره اندیشی بر افت کیفی خروجی‌های انتخابات طی بیست سال گذشته و پافشاری بر اصلاحات ساختاری در پی منافع ژنهای خوب در قدرت بودند. وقتی هشدارهای جدی منتقدان دلسوزی چون راقم این سطور مبنی بر اینکه با خلف وعده‌ها گفتمان شما و اعتبارتان دود شده و به هوا خواهد رفت نادیده گرفته شد، طبیعی است که شنیدن شعار"اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا" آنان را سخت آزرده و ترسانده باشد.

    Reza_Alamehzadeh.jpgبا وسعت گرفتن جنبش اعتراضی هموطنان‌مان در ایران که از شمال تا جنوب و از شرق تا غربِ سرزمین پهناورمان گسترده شده، کسانی که در این سال‌های سکوت و اختناق با تکیه بر روابط آشکار و نهانی که با پایگاه‌های قدرتِ اهریمنی رژیم اسلامی داشتند، با انتقاد از این یا آن جنبه‌ی کم‌اهمیت از عمل‌کردِ دولتیان، توانسته بودند خودشان را به‌عنوان افراد شجاع و وطن‌دوست و مردمگرا در ذهن بخشی از مردم جا بزنند دیگر ناچار شدند دست به قلم برده و دستشان را رو کنند.

    اینجا اشاره به کسانی مثل عطاالله مهاجرانی ندارم که با این توئیتِ کوتاه به استقبال جنبش مردمی رفته است: [BBC وVOA با شور و هلهله و تشويق تظاهرات ايران را پوشش مى‌دهند. اگر كشور و ملت ايران را مى‌شناختند در می‌يافتند كه موج بی‌ريشه فرو می‌نشيند.]

    مهاجرانی باید خشمگین شده باشد چون خود آلوده به همان اسلامی است که در شعار مردم این‌گونه آمده است: "اسلامو پله کردین، مردمو ذله کردین!".

    اما از برخی‌های دیگر به راحتی نمی‌توان گذشت.

    Hossein_Shariatmadari.jpgحسین شریعتمداری - کیهان تهران ـ وقتی معرکه آغاز شد، خشک و ‌تر به هم آمیخته بودند و سره از ناسره قابل تشخیص نبود، تابلوی معرکه اعتراض به سختی معیشت و بر زمین ماندن وعده‌های ۵ ساله دولت بود، جماعتی هرچند کم‌شمار با مشاهده این تابلو به جمع معرکه‌گیران پیوستند و خواسته‌های معیشتی خویش را طلبیدند، بازار معرکه که گرم شد، کم کم صدای غریبه‌هایی بلند شد که زبان دشمنان مردم را به کام گرفته بودند، زنانی که هزینه آرایششان با چند ماه حقوق کارگران و کارکنان ساده برابری می‌کرد و مرد نماهایی که از مردانگی فقط مذکر بودن را داشتند.

    «مرگ بر سپاهی»! و بعد «نه غزه نه لبنان»! که نشان می‌داد از سرکوب یاران داعشی خود دل پرخونی دارند! و سپاه را به این علت که تکفیری‌های داعش را قلع و قمع کرده است، دشمن می‌دارند وگرنه تکرار شعاری که در فتنه ۸۸ رسما از سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به آشوبگران توصیه شده بود مفهومی نداشت.

    5thday_010118.jpgبی بی سی - گزارش‌ها از تهران حاکی است که تجمع‌های اعتراضی پراکنده در مناطق مختلف مرکز شهر برگزار شده و میان معترضان و مأموران انتظامی و امنیتی درگیری اتفاق افتاده است.

    خبرگزاری فارس می‌گوید که معترضان در نزدیکی میدان فردوسی تهران یک خودرو را به آتش کشیده اند.

    به گزارش این خبرگزاری، تجمع‌های پراکنده‌ای در خیابان آزادی، میدان انقلاب، چهارراه ولیعصر و خیابان انقلاب برگزار شده و مأموران در میدان انقلاب دست کم یکی از تجمع‌کنندگان را بازداشت کرده‌اند.

    خبرنگار نیویورک‌تایمز در تهران هم می‌گوید که معترضان در خیابان فلسطین دو سطل زباله بزرگ را آتش زده‌ بودند که پلیس تلاش می کرده آنها را خاموش کند.

    به گفته او یک دسته ۵۰ نفره از جوانان معترض علیه رهبر ایران شعار می دادند که با نزدیک شدن مأموران پلیس ضد شورش از محل دور شده‌اند.

    به گفته شاهدان، گروه‌هایی از شهروندان درون مغازه‌ها ایستاده‌اند و صحنه را تماشا می‌کنند.

    Revolutionعده ای از آقایان اصلاح طلب، و درست تر بگویم اصلاح طلب حکومتی، در عرصه ی اینترنت دوره افتاده اند که:
    آی ملت! اینان که در خیابان شعارهای بی ادبانه می دهند و ماشین پلیس به آتش می کشند، مشتی اراذل و اوباش اند! به گوش باشید آن طور که ما می گوییم شما اعتراض کنید!

    من به این آقایان مودب و فرهیخته، صفت پاستوریزه می دهم. این ها کسانی هستند که اصولا نمی دانند حرکت اجتماعی یعنی چه و مهیب تر از آن، معنی انقلاب اجتماعی را نمی دانند.

    اشخاص همسن و سال من انقلاب سال ۵۷ را دیده اند و شخصا آن را تجربه کرده اند. انقلاب، برای دگرگونی نظم حاکم پدید می آید و به خاطر خرابی هایی که بوجود می آورد خواست هیچ عقل سلیمی نیست ولی زمانی که حکومت، تمام راه های اصلاح و تغییر را می بندد، از انقلاب، حتی از نوع خونین اش گریزی نیست.

    انقلاب به خواست من و شمای نوعی به وجود نمی آید. وقتی حکومتی، ظلم را به نهایت برساند و تمام منافذ اعتراض را ببندد، ظرف جوشان جامعه به حالت انفجار می رسد، آن گونه که حتی باز کردن منافذ تخلیه، منجر به انفجار می گردد. به عبارتی وقتی فشار از مرحله ای گذشت، حتی باز کردن سوپاپ های اطمینان مانع از انفجار اجتماعی نمی گردد.

    internet_Business.jpgشهروند ـ نایب رئیس کمیسیون کسب و کارهای نوین اتاق ایران گفت: بین ۱۰ تا ۱۵ هزار کسب و کار در ایران به صورت کاملا مجازی اداره می‌شوند.

    بازار کسب‌وکارهای تلگرامی و اینستاگرامی، کساد شد. بعد از کشیده‌شدن تجمعات به خیابان‌های مرکزی تهران، تلگرام و اینستاگرام هم در ابتدا دچار مشکل و سپس به‌طور کامل از دسترس خارج شدند. این درحالی است که پیش از آن بسته‌های اینترنتی اپراتورهای کشور هم از کار افتاده بودند.

    وزیر ارتباطات در پیامی توییتری خبر از موقتی‌بودن فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام داد اما همین چند روز آشفتگی در اوضاع عمومی کشور کافی است که تا فروش بسیاری از کسب‌وکارهای مجازی به صفر رسیده و از رونق بیفتند تا جایی که برخی معتقدند ادامه این روند موجب ورشکستگی کامل تجارت‌های مجازی خواهد شد.

    eterazat_amniati.jpgپرسشی از محمدرضا شالگونی، محمد مالجو، فواد تابان، ملیحه محمدی، فرج سرکوهی، رضا حقیقت‌نژاد، رضا علیجانی، محمد حیدری

    رادیو زمانه - پنج‌شنبه هفتم دی مشهد دستخوش اعتراضی غافلگیر‌کننده شد. تظاهرکنندگان در راهپیمایی «نه به گرانی» ابتدا شعارهایی علیه حسن روحانی، رئیس‌جمهوری سر دادند اما این شعارها به سرعت به ورای دولت رفتند و بنیان‌های حکومت جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. اعتراض‌های مشابه پس از آن در بسیاری از شهرهای ایران تکرار شد و بالاخره به پایتخت هم رسید.

    معترضان طیفی گوناگون از شعارهای ضددولتی، ضدحکومتی، ناسیونالیستی، عدالت‌خواهانه و آزادی‌طلبانه را در نقاط مختلف فریاد می‌زنند. ناظران این اعتراض‌ها را با اعتراض‌های هشت سال پیش در جنبش سبز متفاوت ارزیابی کرده‌اند. برخی نیز به جایگاه طبقاتی متفاوت معترضان در اعتراض‌های اخیر اشاره کرده‌اند.

    در میان مقام‌های رسمی ایران نیز بر سر واکنش به این رویدادها اختلاف وجود دارد. حامیان دولت مدعی «دسیسه» مخالفان حسن روحانی در پس این اعتراض‌ها شده اند. منتقدان روحانی نیز ریشه این اعتراض‌ها را ناکارآمدی دولت قلمداد کرده‌اند.

    eteraz_zobaleh.jpgتسنیم ـ رییس دادگاه انقلاب تهران گفت: هر روزی که از اغتشاشات بگذرد و افراد دستگیر شوند، جرم و مجازات‌شان بیشتر می‌شود و ما اینها را دیگر معترضین نسبت به حقوق‌شان نمی‌دانیم بلکه این افراد کسانی هستند که می‌خواهند به اصل نظام ضربه بزنند.

    حجت‌الاسلام موسی غضنفرآبادی در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم با اشاره به اغتشاشات اخیر اظهار کرد: کسانی که از روزهای سوم به بعد اغتشاشات دستگیر شوند، جرم و مجازات‌شان سنگین خواهد بود زیرا با توجه به اعلام وزارت کشور مبنی بر غیرقانونی بودن این تجمعات، عالماً و عامداً و با علم و آگاهی اقدام به تجمع، اغتشاش و حرمت‌شکنی کرده‌اند.

    رییس دادگاه انقلاب اسلامی تهران تأکید کرد: هر روزی که از اغتشاشات بگذرد و افراد دستگیر شوند، جرم و مجازات‌شان بیشتر می‌شود و ما اینها را دیگر معترضین نسبت به حقوق‌شان نمی‌دانیم بلکه این افراد کسانی هستند که می‌خواهند به اصل نظام ضربه بزنند.

    eterazat_daneshgah.jpgمجید محمدی ـ رادیو فردا ـ قوای قهریه پس از دو روز سبک و سنگین کردن شرایط از شب ۹ دی ۹۶ سرکوب خشن اعتراضات را آغاز کردند. حکومت هر اقدامی در برابر این اعتراضات انجام دهد، چه مهندسی ارتباطات و نظام حمل و نقل و چه افتادن به جان معترضان با ماشین آب پاش، باتوم و گلوله‌ی مستقیم، بازنده‌ی نهایی است. «جزیره‌ی باثبات» آیت‌الله خامنه‌ای تلاطم‌های جدی برداشته است. حکومت چه بگذارد تجمعات ادامه یابد و مردم روحانیون را با عناوین «خدایی» و «سرمایه دار» به چالش بکشند (تا انرژی‌ها تخلیه شود) و چه تیر مستقیم به سوی معترضان روانه کند (مثل دورود که تاکنون دو نفر کشته شده‌اند) اعتراضات مایه شرمساری حکومتی است که ادعای حکومت عدل علی دارد. جمهوری اسلامی از هرچه در کشور کم گذاشته باشد (ایمنی، بهداشت و آموزش عمومی) از تامین ابزارها و خدمات سرکوب کم نگذاشته است.

    اما در این میان سه گروه دیگر هم هستند که در این شرایط هم‌پیمان حکومت به حساب آمده و از باخت حکومت چیزهایی هم نصیب آنها خواهد شد: اصلاح طلبان مذهبی و غیر مذهبی که بسیاری از آنها کاملا سکوت پیشه کرده و برخی هم در سمت سازمان سرکوب قرار گرفته‌اند (طبعا آنها که مردم را چند ماه پیش به شرکت در رای دادن به نفع روحانی تشویق کردند دشوار می توانند در کنار معترضان دی ماه ۹۶ قرار گیرند)، رسانه‌های چپ غربی که دارند نظر ترامپ مبنی بر انتشار «خبر قلابی» را با عدم پوشش یا پوشش نادرست و معوج اعتراضات اثبات می کنند، و اتحادیه‌ی اروپا که صدای اعتراضی علیه سرکوب معترضان از آن شنیده نمی‌شود. این اتحادیه سیاست همکاری با جمهوری اسلامی را به قیمت سکوت در برابر نقض حقوق بشر در ایران اتخاذ کرده است.

    نسلی خشمگین به خیابان‌ها آمده است. باید توجه داشت تاریخ تولد همه این جوانان معترض که در خیابان‌ها خشم‌شان شعله می‌کشد و ساختارشکنی می‌کنند بعد از انقلاب اسلامی سال ۵۷ است. [لینک به گزارش تصویری]

    41990696_303.jpgاخبار و ویدئوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی حاکی از ‌آن است که اعتراضات در تهران، دماوند، شاهین‌شهر، اراک، قزوین، ساوه، آمل، همدان، کرج، تویسرکان، مراغه، ایذه، بهشهر، کرمانشاه، سنندج، خوی، الیگودرز و چند شهر دیگر ادامه یافت و در اکثر موارد با دخالت مأموران امنیتی به خشونت گرایید. [لینک به گزارش تصویری]

    About this Archive

    This page is an archive of entries from January 2018 listed from newest to oldest.

    December 2017 is the previous archive.

    February 2018 is the next archive.

    Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.