حمیدرضا گودرزی، وکیل محمدعلی نجفی، در گفتوگویی با «اعتمادآنلاین»:
آشنایی ابتدایی محمدعلی نجفی با میترا استاد دوستانه و در بحث ازدواج موقت فارغ از هر جبر و اجباری بود/ ۸۰ درصد رضایت مربوط به مهریه میشد
حمیدرضا گودرزی، وکیل آقای نجفی که پرونده قتل میترا استاد را تا هیات عمومی دیوان عالی کشور کشاند تا ثابت کند این قتل بر اثر کمانه کردن گلوله اتفاق افتاده و نه شلیک مستقیم، ناگفتههایی درباره این پرونده دارد، ناگفتههایی از پرونده اتهامی آقای نجفی درباره برخوردهای سیاسی، سکوت آقای نجفی و دلیل عدم موافقت با آزادی مشروط او که ممکن است حتی به قیمت جانش تمام شود.
اعتمادآنلاین | مرجان لقایی
هفت خرداد سال ۹۸ وقتی همه ما یک زندگی عادی را شروع میکردیم محمدعلی نجفی، نخبه دانشگاه امآیتی آمریکا، همرزم شهید چمران، وزیر علوم، وزیر آموزش و پرورش، معاون رئیسجمهور در دورههای مختلف و در آخرین سمت شهردار پایتخت با شلیکی مواجه مواجه شد که زندگی شخصی خودش و البته جناح سیاسی منتسب به او هم دچار تحولاتی شد. مرگ میترا استاد، همسر دوم آقای نجفی، جراحتی بر زندگی او داشت که درمانشدنی نیست. واقعیت این است که محمدعلی نجفی به قتل ناخواسته میترا استاد اعتراف کرده، اما آیا این پرونده فقط یک پرونده قتل همسرکشی معمولی است؟ پس ماجرای فایلهای صوتی ارسال شده به یک نهاد امنیتی چیست؟ تکلیف دو ساک سیاهی که در منزل آقای نجفی در برج دوبلار گم شده چیست؟ چرا تلفن همراه آقای نجفی هنوز تحویل داده نشده؟ آیا محمدعلی نجفی چهره محبوب معلمان، خیّر مدرسهساز و استاد دانشگاه شریف قربانی یک کشمکش سیاسی شده؟ حمیدرضا گودرزی، وکیل آقای نجفی که پرونده قتل میترا استاد را تا هیات عمومی دیوان عالی کشور کشاند تا ثابت کند این قتل بر اثر کمانه کردن گلوله اتفاق افتاده و نه شلیک مستقیم، ناگفتههایی درباره این پرونده دارد، ناگفتههایی از پرونده اتهامی آقای نجفی درباره برخوردهای سیاسی، سکوت آقای نجفی و دلیل عدم موافقت با آزادی مشروط او که ممکن است حتی به قیمت جانش تمام شود.
آشنایی ابتدایی آقای نجفی با خانم استاد دوستانه و در بحث ازدواج موقت فارغ از هر جبر و اجباری بوده است/ این ازدواج هم به خواست خانم استاد و هم آقای نجفی بود
*آقای گودرزی، خیلی خوش آمدید. ما در مورد پرونده آقای نجفی تقریباً اطلاعات کامل را در اختیار داریم. جلسات دادگاه علنی بوده است و شما هم توضیحاتی را به صورت مبسوط به رسانهها ارائه دادهاید. ما میخواهیم در مورد ابعاد نادیده این پرونده صحبت کنیم. صریح میپرسم؛ ازدواج آقای نجفی با خانم میترا استاد یک ازدواج عاشقانه بود یا یک ازدواج سیاسی؟
در ابتدا عرض سلام دارم خدمت حضرتعالی و همکارانتان در رسانه خوب اعتمادآنلاین، و همه همکاران مطبوعاتی که میدانیم در حال تلاش برای بهتر شدن جامعه هستند. بنده برای مطبوعات ارزش بسیاری قائل هستم. شخصاً معتقدم که اگر امروز ما خدمت شما رسیدهایم، بهتر است مساله آقای نجفی را از ابعاد دیگری همانطور که فرمودید بررسی کنیم. یعنی مطالب نگفته و تحلیلهای انجامنشدهای را که از دید من وجود دارد میخواهم خدمت شما عرض کنم. حتماً مستحضر هستید اکنون با گذشت چند سال میتوان یک تحلیلی از پرونده کرد. الان دیگر پرونده در دادسرا نیست و آن شلوغیها و جوهای شدید کنار رفته است و به نحوی سکوت در پرونده آقای نجفی حاکم شده است و نمیدانم که جامعه تا چه حد به دنبال این قضیه است... آیا به شدت روزهای اول موضوع را دنبال میکند، سوال میکند یا خیر... حالتی از بیتفاوتی ایجاد شده است. امروز من سعی میکنم که بگویم اگر هم بیتفاوتی ایجاد شده است به چه دلیل است؟ سوال اول را من ابتدا جواب بدهم؛ ببینید، آقای نجفی به دلیل سازش و صلحی که با خانواده مرحوم استاد انجام شده، شاید خیلی از مطالبی را که به صورت وسیع ایشان مطرح کردند ما مطرح نکردیم، اما میتوانیم به کلیات ابعاد قضیه نگاهی داشته باشیم. آشنایی ابتدایی ایشان با خانم استاد دوستانه و در بحث ازدواج موقت فارغ از هر جبر و اجباری نیز بوده است و این ازدواج هم به خواست خانم استاد و هم آقای نجفی بوده است.
تا آنجا که من اطلاع دارم، خانم میترا استاد وارد زندگی آقای نجفی شده است/ میترا استاد به عنوان کسی که میخواسته در شورای شهر اسلامشهر کاندیدا شود نیاز به حمایت روحی و روانی داشت/ مهریهای که برای میترا استاد تعیین شده ۱۳۶۲ سکه است و بعد از آنکه با هم زندگی میکردند تنشهایی وجود داشته است/ خانم استاد خیلی عصبی و تندخو و آقای نجفی انسانی آرام و متین و روشن بودند
یکی از همکاران شما از من پرسید که آیا خانم میترا استاد وارد زندگی آقای نجفی شده است یا آقای نجفی ایشان را انتخاب کردهاند... تا آنجا که من اطلاع دارم، خانم میترا استاد وارد زندگی آقای نجفی شده است. ایشان به عنوان کسی که میخواسته است در شورای شهر اسلامشهر کاندیدا شود نیاز به حمایت روحی و روانی داشته است و مراجعه کرده است و باب آشنایی باز شده است و بعد از آن مبحث ازدواج دائمی امری اختیاری نبوده و تصمیم قطعی آقای نجفی نبوده است. کمااینکه شما میبینید میزان مهریهای که برای ایشان تعیین شده ۱۳۶۲ سکه است و بعد از آنکه با هم زندگی میکردند تنشهایی وجود داشته است. انسانها وقتی زیر یک سقف میروند از یکدیگر شناخت پیدا میکنند و خلقیات و رفتارهای روحی و روانی همدیگر را تحلیل میکنند. خانم استاد خیلی عصبی و تندخو بودند و آقای نجفی انسانی آرام و متین و روشن بودند. اینها را نمیگویم برای اینکه [توجیه کنم، برای اینکه] جامعه خود قضاوت کند. ما اینجا با کسی روبهرو هستیم که تحصیلات عالیه دارد و در سطح ریاضیات پیشرفته شاگرد اول بوده است و بعد از آن ایشان رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان شده است و بعد از آن وزیر علوم شده، سه دوره هم در آموزشوپرورش وزیر بوده و بعد هم رئیس سازمان برنامه و بودجه و معاون و مشاور رئیسجمهورها بوده [است]. رئیس سازمان گردشگری بوده است و در نهایت شهردار تهران شده است.
مسائلی در روابط آنها به وجود آمد و آقای نجفی آنقدر عصبی شد که اقدام به خودکشی کرد و در بیمارستان قلب رجایی بستری شد/ در برگ معاینه جسد خانم میترا استاد آثار زدن رگهای دست را میبینید؛ یعنی ایشان هم اقدام به خودکشی کرده است
*همین مساله شهرداری؛ آیا ازدواج ایشان ارتباطی با شهردار شدنشان و آن پروندههای فساد دارد یا خیر؟
مستندات مطالبی که شما میفرمایید در پرونده آقای نجفی، به جز نوشتههای ایشان، مطلب دیگری وجود ندارد. وقتی یک وکیل میخواهد صحبت کند باید مستند صحبت کند. من عرض کردم که ایشان (خانم استاد) وارد زندگی آقای نجفی شدند؛ یعنی به عنوان یک شخص مراجعهکننده آمده است؛ حالا به شکل و شمایلی توانسته ایشان (آقای نجفی) را جذب کند و به صورت صیغه و ازدواج موقت در ابتدا ارتباط بین آنها برقرار شده است. مسائلی در روابط آنها به وجود آمده که آقای نجفی آنقدر عصبی شده است که ایشان اقدام به خودکشی کرده و در بیمارستان قلب رجایی بستری شده است؛ مسالهای که ما شاید تا به الان در مطبوعات نگفتهایم. شما وقتی برگ معاینه جسد خانم میترا استاد را ببینید آثار زدن رگهای دست را میبینید؛ یعنی ایشان هم اقدام به خودکشی کرده است.
آقای نجفی به لحاظ فشارهایی که در درون خانواده برایشان ایجاد شد، تهمتها و افتراها و مسائلی که خانم استاد به وجود میآورده موبایلش را میگرفت/ خودکشی آقای نجفی ناموفق بود و درمان شد و به خانه برگشت اما دیگر آن زندگی شدنی نبود
*آقای نجفی چطور؟
آقای نجفی به لحاظ فشارهایی که در درون خانواده برایشان ایجاد شده است، تهمتها و افتراها و مسائلی که ایشان (خانم استاد) به وجود میآورده است، موبایل ایشان را میگرفته است... آقای نجفی هم آن شرایط آزادی روحی و روانی را از دست داده و تحت فشار خردکنندهای قرار گرفته است و به همین خاطر مرد بزرگی بوده است. یک چهره سیاسی بوده که تحمل این شرایط برایش راحت نیست و به همین خاطر ایشان اقدام به خودکشی کرد و بعد هم در بیمارستان بستری شد. خودکشی ناموفق بود و درمان شده و به خانه برگشته است و دیگر آن زندگی شدنی نیست.
آقای نجفی یکسری از لوازم را به دخترشان دادند که ایشان بردند، اما به جز این لوازم یعنی یادداشتها و... در منزل ماند/ خانه در اختیار ماموران تحقیق و بررسی صحنه بود و اگر لوازمی هم ضبط شده باید در آن خانه میماند/ بعدها متوجه شدیم که کلید را به آقای مسعود استاد دادهاند/ ما نمیدانیم چه وسایلی در خانه آقای نجفی بوده که بخواهیم بگوییم کدام نیست و کدام هست
*شما در صحبتهایتان گفتید مسائلی مطرح بوده که این ازدواج دائم اتفاق افتاده است. آقای نجفی هم در دادگاه درباره دو ساک سیاه صحبت کردند که کسی از آنها خبر ندارد. آیا این ساکها پیدا شدند؟ به آقای نجفی بازگردانده شد؟
آقای نجفی یکسری از لوازم را به دخترشان زهرا خانم دادند که ایشان بردند. اما به جز این لوازم یعنی یادداشتها و... در منزل مانده است و ایشان به قم رفتند و به آگاهی برگشتند؛ یعنی دیگر رابطه با آن خانه قطع شده است و بعد از آن خانه در اختیار ماموران تحقیق و بررسی صحنه بوده است و اگر لوازمی هم ضبط شده باید در آن خانه میماند، اما بعدها ما متوجه شدیم که کلید را به آقای مسعود استاد دادهاند. آقای نجفی هم میگوید من یادداشتها را میخواهم. من هم چند بار به دادسرا مراجعه کردم و گفتم موبایل ایشان آنجاست و هنوز هم به ما تحویل نشده است؛ یعنی ما نمیدانیم چه وسایلی بوده است که بخواهیم بگوییم کدام نیست و کدام هست. بخشی از آنها یادداشتهای آقای نجفی بود.
آقای نجفی چند ساک را به دخترش تحویل داد ولی بقیه لوازم که در منزل ماند دیگر به او تحویل نشد/ وسایل و اسنادی که آقای نجفی به دخترش تحویل داد کارت ملی و کارت شناسایی و لوازم ضروری روزمره بود
*لیستی به شما از وسایل ایشان ندادند؟
خیر. فقط آقای نجفی چند ساک را به دخترخانمشان تحویل دادند ولی بقیه لوازم که آنجا در منزل ماند دیگر به آقای نجفی تحویل نشد.
*آن وسایل و اسنادی که آقای نجفی به دخترشان تحویل دادند...
کارت ملی و کارت شناسایی و لوازم ضروری روزمره ایشان بود...
قتل خانم میترا استاد نمیتواند مانند قتلهای دیگر باشد، این قتل پسزمینه سیاسیامنیتی دارد/ آقای نجفی با فساد مبارزه میکرد و پروندههای زیادی را تشکیل داد و به دادسرا فرستاد، مسلماً برخی نهادها و سیستمها با ایشان در تضاد شدیدی افتادند/ تحت عنوان افترا آقای نجفی را تحت تعقیب قرار دادند
*اینها در اختیار دختر آقای نجفی است...
بله. مشکلی ندارد. اگر اجازه بدهید این پرونده را از دیدگاه دیگری بررسی کنیم. مطالبی که شما میفرمایید جزئیات قضیه است اما من میخواهم این پرونده را از یک نگاه دیگر تحلیل کنیم. قتل خانم میترا استاد نمیتواند مانند قتلهای دیگر باشد. این قتل پسزمینه سیاسیامنیتی دارد. به دو دلیل؛ یکی اینکه مرتکب قتل کسی است که دارای مناصب عالی سیاسی در جمهوری اسلامی است. سابقه ندارد که فردی در چندین دوره وزیر و معاون رؤسای جمهور بوده باشد و مرتکب قتل شده باشد. پس این پرونده از این نگاه یک پرونده سیاسی است. اما مساله دومی هم هست که این پرونده سیاسی را سیاسیتر کرده؛ و آن اینکه آقای نجفی در سیستم کاری در شهرداری تهران انسانی پاکدست بود که با فساد مبارزه میکرد و پروندههای زیادی را تشکیل داد و به دادسرای تهران فرستاد و مسلماً برخی نهادها و سیستمها با ایشان در تضاد شدیدی افتادند و شروع به مصاحبهها و گفتارهایی علیه ایشان کردند که ایشان مرتکب قتل شده است و باید مجازات شود. یکی از پروندههایی هم که علیه آقای نجفی تشکیل شد پروندهای [بود که] تحت عنوان افترا ایشان را تحت تعقیب قرار دادند.
قانون میگوید اگر شهرداران و مسئولان با پروندههایی برخورد کنند که تخلف و جرمی در آنها اتفاق افتاد باشد و اعلام نکنند، به حبس محکوم میشوند/ با پرونده افترا همان زمان که ما درگیر محاکمه قتل بودیم آقای نجفی را خواستند/ تحت عنوان افترا و نشر اکاذیب نجفی را تحت محاکمه قرار دادند که به چهار ماه حبس محکوم شد، ما اعتراض کردیم و به دادگاه تجدید نظر رفت
کسی که شهردار تهران بوده اگر به موارد فسادی بربخورد و آن را به حراست و بازرسی شهرداری ارائه دهد و آنها هم گزارش کنند که این موارد خلاف وجود دارد، به نظر میآید ما که حق رسیدگی نداریم، آیا شهردار حق ندارد گزارش کند؟ قانون میگوید اگر شهرداران و مسئولان با پروندههایی برخورد کنند که تخلف و جرمی در آنها اتفاق افتاد باشد و اعلام نکنند، به حبس محکوم میشوند. ما از طرفی مسئولان را در فشار قرار دادیم که تخلفها را اعلام کنید و از طرفی وقتی هم که اعلام میکنند، هنوز پرونده در دادسرا رسیدگی و مختومه نشده و شاید هنوز هم باز باشد، با پرونده افترا همان زمانی که ما درگیر محاکمه قتل بودیم ایشان را خواستند. مطبوعات هم دیدند و محاکمه کردند و به عنوان افترا برای ایشان قرار صادر کردند و من هرچه بحث کردم که ایشان وظیفهاش را انجام داده و شما چگونه این کار را میکنید [فایده نداشت]. ایشان را تحت عنوان افترا و نشر اکاذیب تحت محاکمه قرار دادند که من به عنوان وکیل در دادگاه و دادسرا از ایشان دفاع کردم و به حبس هم محکوم شدند. به چهار ماه حبس محکوم شدند که ما اعتراض کردیم و به دادگاه تجدید نظر رفتند. در آنجا اعلام رضایت کردند و به خاطر رضایت آنها قرار منع تعقیب آمد.
آقای نجفی یا هر کسی در هر مسئولیتی اگر مبارزه با فساد داشت، نباید او را تحت اتهام و تعقیب قرار داد/ اگر پرونده قتل آقای نجفی معمولی است چرا با او مانند قاتل معمولی برخورد نمیکنید؟/ قوه قضائیه میگوید اگر برای کسی قرار وثیقه صادر شد آن را قبول کنید و نگذارید کسی در زندان بماند، در حالی که وثیقه آقای نجفی را نپذیرفتند
*شما از یک نهاد صحبت میکنید یا یک فرد؟
اصلاً نمیخواهم مساله را به یک شخص منتسب کنم. میخواهم بگویم آقای نجفی یا هر کسی در هر مسئولیتی اگر مبارزه با فساد داشت، نباید ایشان را تحت اتهام و تعقیب قرار داد. اگر از این دیدگاه به پرونده آقای نجفی نگاه کنیم، به نظر من از یک پرونده قتل عادی خارج است. همه جا میگویند که این پرونده قتل معمولی است... اگر این یک پرونده قتل معمولی است چرا با ایشان مانند [قاتل] معمولی برخورد نمیکنید؟ این یک قتل معمولی است که اولیای دم رضایت دادهاند و پس از مراجعات بسیار وسیعی که ما انجام دادیم قرار موقت بازداشت ایشان را شعبه 9 دادگاه کیفری 1 فک کرد و به یک میلیون [میلیارد] تومان وثیقه تبدیل کرد. ما سند سپردیم و ایشان با وثیقه آزاد شد. شب جمعه تعطیل با من تماس گرفتند که شما موکلت را فردا صبح معرفی کن. ایشان را مجدداً با وثیقهای که وجود داشت بازداشت کردند و بارها وثیقههای مکرر معرفی کردیم و ایشان در زندان ماند تا زمانی که حدود یک سال بعد رأی قطعی شد. همه جا قوه قضائیه میگوید اگر برای کسی قرار وثیقه صادر میشود، حتی روز تعطیل هم باید قرار وثیقه را قبول کنید و نگذارید کسی که وثیقه دارد زندان بماند، فوری وثیقه را قبول کنید. در حالی که وثیقه ایشان را نپذیرفتند. دهها نامه و مراجعه و صدها مصاحبه و گلهگزاری....
وثیقه آقای نجفی پذیرفته شد و ایشان آزاد شد، اما مجدداً بازداشت شد/ پرونده نجفی با استدلالهایی که هست از شمایل عادی خارج شده است/ روزهای اول خیلیها با آقای نجفی همدردی میکردند و تبرئه ایشان را میخواستند
*وثیقه را نپذیرفتند یا پذیرفته شد و مجدداً بازداشت شدند؟
وثیقه پذیرفته شد و ایشان آزاد شد، اما مجدداً بازداشت شد.
*آیا این یک حرکت قانونی است؟
این یک حرکت قانونی نیست، اما عملاً وثیقه پذیرفته نشد. ما هرچه مراجعه کردیم صدایمان به جایی نرسید و پرونده ماند تا اینکه قطعی شد. شما اگر در هیات عمومی دیوان عالی کشور پرونده آقای نجفی را نگاه کنید، روی میزی که گذاشتند نوشتند «زندانی ندارد»... شاید اشتباه زدند.. من حتی وقتی مراجعه کردم گفتند ایشان که آزاد است. گفتم ایشان آزاد شد و صبح [روز] بعد مجدداً به زندان برگشت. این پرونده با این استدلالها از شمایل عادی خارج شده است. یک مساله دیگر هم هست؛ وقتی فردی با این سوابق مرتکب قتل میشود یک شوک روانی به جامعه وارد میشود و همه دنبال این هستند که این پرونده یک پرونده عادی نخواهد بود. و جامعه هم شروع به گرفتن مواضع مختلف میکند. روزهای اول خیلیها همدردی میکردند و تبرئه ایشان را میخواستند و خواستار آزادی ایشان بودند و میگفتند که ایشان مجرم و قاتل نیست و افسانهسراییهای بسیاری هم کردند. [در] داستانپردازهایی که پیرامون این قضیه بود و همدردیهایی که وجود داشت میگفتند تو قربانی منصب سیاسی هستی و بیشتر حواس جامعه هم متوجه گذشته ایشان بود.
در دادسرا مقولهای به نام رضایت هیچوقت جنبه عملی و جدی به خود نگرفت/ پرونده به جهت جریانات پشت پرده سیاسی که داشت به سرعت به دادگاه رفت
*آقای گودرزی، تا از این مرحله دادسرا خارج نشدهایم بگویم که همیشه زمزمههایی بوده است که پدر خانم استاد در دو سه روز اول حادثه در دادسرا حاضر شدند و میخواستند همان موقع رضایت بدهند. اما افرادی مانع شدند و گفتند بعداً رضایت دهید. آیا این به همان تضادهای سیاسی آقای نجفی برمیگردد یا خیر، مسالهای دیگر مطرح بود؟
آقای شهریاری در مصاحبهای که کرده بود گفته بود، من یک جلسه گذاشتم (تاکید بر سازش جزو وظایف قضات است) که اگر میشود با هم سازش کنید، و آقای نجفی هم عذرخواهی کردند که اولیای دم آرام شوند اما آنها رضایت ندادند. آقای مسعود استاد هم خیلی تند همه جا مصاحبه میکرد و بحث شکایت و قصاص را مطرح میکرد. پس در دادسرا مقولهای به نام رضایت هیچوقت جنبه عملی و جدی به خود نگرفت. به لحاظ جوی که جامعه دچار تشنج شده بود و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده بود، پرونده به قدری تند شد که حتی دادسرا هم با قضیه خیلی تند برخورد کرد؛ یعنی اصرار بر این بود که ظرف هفت هشت روز پرونده به دادگاه برود. وقتی هم به دادگاه رفت با نقایص زیاد و عجیبوغریبی روبهرو شد. در دادسرا حاضر نشدند ما ایرادها را بخوانیم و نقایص را اعلام کنیم و رفع نقص انجام دهیم. پرونده به جهت همین جریانات پس پرده سیاسی که داشت کشیده شد که به سرعت به دادگاه برود.
شاید این تصور وجود داشت که دادگاه زود رأی میدهد و بعد هم رأی به دیوان عالی کشور میرود و زود تایید میشود و زود هم اجرا میشود/ وقتی به دادسرا رفتم پرونده را برای مطالعه به من ندادند و همانجا هم آخرین دفاع را گرفتند و ظرف کمتر از یک ساعت کیفرخواست صادر شد که خیلی عجیب بود
شاید این تصور وجود داشت که دادگاه زود رأی میدهد و بعد هم رأی به دیوان عالی کشور میرود و زود تایید میشود و زود هم اجرا میشود. این را میدانم که وقتی من به دادسرا رفتم پرونده را برای مطالعه به من ندادند و همانجا هم آخرین دفاع [را] گرفتند و فوری هم ظرف کمتر از یک ساعت کیفرخواست صادر شد [که] خیلی عجیب بود. کیفرخواست در آستانه تعطیلات صادر شد و پرونده به دادگاه رفت.
زمانی که گذشت در پرونده آقای نجفی به وجود آمد و او آزاد شد ورق قضیه برگشت/ گاهی فکر میکنم شاید قوه قضائیه در مقابل فشار اجتماعی جامعه ناچار از تغییر رأی خود شد
نکته دیگری که وجود دارد این است که جامعه با ایشان همدردی میکرد. تا زمانی که گذشت به وجود آمد و ایشان آزاد شد به نظر من ورق قضیه برگشت؛ یعنی تعدادی از افراد جامعه میگفتند که ایشان چرا آزاد شد؟! این تصور در ذهینت عدهای ایجاد شد که ایشان به این دلیل که منصب سیاسی و قدرت داشته دادگاه لاکچری برگزار شده و توانسته مبلغ بالایی بدهد و رضایت را بگیرد و زود آزاد شده است. نمیدانم این موضوع را گروههای مخالف در فضای مجازی [رواج دادند] و بزرگ کردند یا خود جامعه به این نتیجه رسید؛ ولی مسالهای است که رخ داده. ایشان (آقای نجفی) از مزایایی که یک فرد عادی در پرونده قتل میتواند داشته باشد محروم شد. وثیقهاش را قبول نکردند و پرونده به شرایط بالاتر رفت. من گاهی فکر میکنم شاید قوه قضائیه در مقابل فشار اجتماعی جامعه ناچار از تغییر رأی خود شد.
اینکه در روز تعطیلی متهمی را که با قرار قانونی آزاد شده به زندان برگردانید رویهای غیرقانونی و غیرمعمولی و غیرمنطقی در محاکم است، ولی قوه قضائیه به آن تن داد و حاضر شد این کار را انجام دهد و این بها را بپردازد/ رضایت گرفتن از خانواده استاد کار سادهای نبود/ تصور میشد نجفی به دلیل اینکه منصب سیاسی داشته رضایت گرفته، اصلاً چنین چیزی نبود
*فشار اجتماعی یا فشار سیاسی؟
سیاسی و اجتماعی... اینکه در روز تعطیلی متهمی را که با قرار قانونی آزاد شده به زندان برگردانید رویهای غیرقانونی و غیرمعمولی و غیرمنطقی در محاکم است، ولی قوه قضائیه به آن تن داد و حاضر شد این کار را انجام دهد و این بها را بپردازد. این شاید نشاندهنده قدرت رسانهها باشد. اگر فضای مجازی را در نظر بگیریم، این نشاندهنده قدرت فضای مجازی است که گروهی میتوانستند آن را هدایت کنند، نمیدانم... نشاندهنده عدم استقلال رأی و عدم حاکمیت قانون هم هست. اگر فضای مجازی ما و افکار عمومی یا سیاسی ما بخواهد کاری را انجام دهد بهتر نیست از طریق قانون انجام دهد؟ چرا از طریق غیرقانونی انجام دهد، آقای نجفی که متهم به قتل است. بازداشت ایشان که از اول راه راحتتری بود، خب چرا آزاد شد؟ چرا مانند یک فرد عادی وقتی با مصیبت و بدبختی و به سختی رضایت گرفت، رضایت گرفتن ایشان راحت نبود و من هم تا الان راجع به این موضوع صحبتی نکردهام. اما رضایت گرفتن از خانواده استاد کار سادهای نبود که تصور میشد ایشان به دلیل اینکه منصب سیاسی داشته است رضایت [گرفتهاند]، اصلاً چنین چیزی نبود.