October 2025 Archives

smotrich2.jpgوزیر اسرائیلی به عربستان: شما شترسواری کنید، ما راه پیشرفت خود را می‌رویم

👈یورونیوز - بتسالل اسموتریچ، وزیر تندروی دارایی اسرائیل در اظهاراتی جنجالی گفت اگر عربستان سعودی عادی‌سازی روابط خودش با اسرائیل را مشروط به تشکیل «کشور فلسطین» می‌داند، همان بهتر که «بر شترهایش سوار بمانند.»

آقای اسموتریچ که رهبری حزب «صهیونیسم مذهبی» را بر عهده دارد، روز پنجشنبه در یک کنفرانس در اسرائیل گفت: «اگر عربستان سعودی بخواهد عادی‌سازی روابط را به تشکیل کشور فلسطین گره بزند، پاسخ ما روشن است، نه، متشکریم.»

این وزیر اسرائیلی گفت: «شما در شن‌های صحرای عربستان بر شترهایتان سوار شوید، ما هم به مسیر پیشرفت واقعی خود با یک اقتصاد، جامعه، کشور و همه چیزهای بزرگ و شگفت‌انگیزی که بلد هستیم، ادامه می‌دهیم.»

یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون، به‌سرعت این اظهارات را محکوم کرد. آقای لاپید در پیامی به زبان عربی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به دوستانمان در پادشاهی عربستان سعودی و خاورمیانه می‌گوییم که اسموتریچ نماینده دولت اسرائیل نیست.» او سپس از آقای اسموتریچ خواست تا عذرخواهی کند.

خبر تکمیلی:

وزیر دارایی اسرائیل از اظهاراتی که در مورد عربستان سعودی کرده بود عذرخواهی و ابراز تأسف کند

ایندیپندنت فارسی - بزلئل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل روز پنجشنبه اول آبان در بیانیه‌ای ویدیویی درباره اظهارات اخیرش درباره عربستان سعودی گفت: «اظهارات برنامه‌ریزی نشده و نادرست من درباره عربستان سعودی واقعاً نابجا بود و من از آن پشیمانم.» او پیشتر گفته بود: «اگر عربستان به ما پیشنهاد عادی‌سازی روابط در قبال تشکیل کشور فلسطین را بدهد، پاسخ ما این خواهد بود: دوستان عزیز، نه متشکریم! شما به همان شترسواری در صحرای عربستان ادامه دهید.»

***

roommatebanner.jpgدرباره‌ی همخانگی در ایران روایت‌های بحث‌برانگیزی وجود دارد. انگیزه‌ی برخی پیدا کردنِ «شریک جنسی» است. عده‌ای هم «استقلال فردی خود» را می‌خواهند. بعضی این سبک زندگی را «یک بهانه و زمینه ساز فساد» و عده‌ای «یک فرصت» برای کاهش فشار اقتصادی و رهایی از محدودیت‌ها می‌دانند

زهرا شریعتی، انصاف پلاس

مردم و کارشناسان در این باره نظرات متفاوتی دارند. گزارش انصاف نیوز از همخانگی در ایران و چالش‌های آن را در ادامه بخوانید:

عکس و وُیس بفرست اوکی بود تماس می‌گیرم!

«مسعود» ۳۳ ساله، به‌دنبال همخانه «خانمِ بی حاشیه، شاغل با صدا و سیمای دلخواهش!» است. او می‌گوید: از ازدواج و تعهد خوشش نمی‌آید. می‌خواهد مثل «دو تا دوست» و تا وقتی «اوکی» هستند، در رابطه باشند.

«غزاله لعلیانی»، دکتری تخصصی باکتری‌شناسی و بیماری‌های عفونی، درخصوص خطراتِ روابط جنسی غیرمحافظت‌شده به انصاف نیوز گفت: ایدز، هپاتیت ب، HPV و تبخال تناسلی، از جمله بیماری‌های مقاربتی هستند. از طریق زخمِ باز، وسایل شخصی آلوده و خالکوبی نیز خطر ابتلا وجود دارد.

خانم لعلیانی درباره ابتلای خاموش به برخی ویروس‌ها هشدار می‌دهد: تبخال تناسلی در مبتلایان مرد و سوزاک در نیمی از زنان مبتلا، علائم خاصی ندارد و افراد با ابتلا به فرم شدیدترِ این بیماری‌ها متوجه ابتلای خود و شریک جنسی‌شان می‌شوند.

در خانه‌ی مادرم دست به سیاه و سفید نمی‌زدم

«مونا» به‌خاطر کار و تحصیل به تهران آمده است. او می‌گوید در خانه‌ی مادرش حتی غذا هم درست نمی‌کرده و کاری به چیزی نداشته است. او گفت: اما الان می‌توانم یک زندگی را به تنهایی اداره کنم. زمان بُرد تا یاد بگیرم گلیمم را از آب بیرون بکشم، اما واقعا ارزشش را داشت!

دکتر مجتبی نیکپور، روانشناس، درباره‌ی تاثیر همخانگی بر کیفیت تعاملات فردی و حس مسئولیت‌پذیری افراد به انصاف نیوز گفت: هم‌خانگی یک تمرین اجتماعی زیر یک سقف است. یادگیری حل تعارض، ارتباط موثر و کنترل هیجان، در موقعیت‌های مختلفِ زندگی مثل کار و تحصیل، به انعطاف‌پذیری و اجتماعی شدن ما کمک می‌کند.

همخانه شدن در تهران چقدر خرج بر می‌دارد؟

به نظر می‌آید تعداد نفرات همخانه، مشخصات خانه و لوکیشن و البته توافق افراد در تعیینِ قیمت نقش مهمی دارند.

مثلاً یک واحد ۸۰ متری در عبدل آباد که سه نفر خانم در آن ساکن هستند، ۷۰ میلیون پیش - ۱۰۰ هزار تومان اجاره و یک واحد ۹۰ متری در صادقیه با دو نفر همخانه صد میلیون پیش- ۹ میلیون اجاره آگهی گذاشته شده است.

شرایط ازدواج خراب شده، چشم و هم‌چشمی هم زیاد است

یک خانم میانسال، تاخیر در ازدواج و چشم‌و‌هم‌چشمی را ریشه‌ی همخانگی می‌داند: «دوران ما پسر و دخترها خیلی زود ازدواج می‌کردند.» او ادامه داد: «پسرِ من درباره چی با من حرف بزنه؟ خوب با پدر و مادر محدودیت داره » او در آخر ابرویش را بالا انداخت و گفت: «در اینستاگرام هم می‌بیند دوستش از خانواده جدا شده، می‌گوید من از او چی کم دارم؟!»

«شجاعت» میوه‌ی درختِ استقلال است

«صاحبخانه‌ی پیرم می‌گفت من تنها هستم. باید هر روز بیایی و به من سر بزنی»، خانمی جوان این را گفت. او با عصبانیت ادامه داد: او فهمیده بود نمی‌توانم «نه» بگویم و سوءاستفاده می‌کرد. اما بالاخره با قاطعیت در برابرش ایستادم.

دکتر نیکپور درباره‌ی اهمیت کنشگر بودن گفت: نباید از موضع ضعف وارد هم‌خانگی شد. چون خیلی تحت تاثیر آن فصا قرار می‌گیریم و احساس ناتوانی می‌کنیم. باید تصمیم‌گیرنده باشیم. یعنی استراتژی شرایط محیط را خودمان بچینیم؛ با اعتراض، قانون و یا تغییر.

۸۰ ضربه شلاق مجازات شمخانی

| No Comments

دریابان «علی شمخانی» از فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی در واکنش به انتشار عمومی ویدئوی بخشی از مراسم عروسی خبرساز دخترش بار دیگر گفته است «پاسخم به حواشی اخیر همان محتوای قبل است؛ حرام‌زاده‌ها، من هنوز زنده‌ام.»

فرامرز داور - ایران وایر

با توجه به اینکه عامل انتشار این ویدئو بی‌تردید فردی ایرانی است، نسبت حرام‌زاده دادن به او یا آنها در قانون مجازات اسلامی که مجموعه مقررات کیفری در جمهوری اسلامی است، مجازات حدّ و شلاق دارد.

shamkhaniflogging.jpg
قانون مجازات اسلامی برگرفته از فقه شیعی است. در فقه اسلامی، چه فقه شیعه و چه فقه سنی، نسبت دادن حرام‌زادگی یا ولدالزنا بودن به یک مسلمان، از گناهان بسیار بزرگ است و در حکم قذف قرار دارد، یعنی همان حکمی که برای نسبت انجام عمل زنا به کسی وجود دارد.

بر اساس آموزه‌های فقهی اسلام، اگر کسی به یک مسلمان شامل مرد مسلمان و زن مسلمان بگوید که «حرام‌زاده‌ای» یا عبارتی هم‌معنا با آن به کار ببرد، مانند عبارت خطابه‌ای شمخانی که گفته «حرام‌زاده‌ها»، مرتکب فعل مجرمانه قذف شده است و برای قذف، حد شرعی ۸۰ ضربه شلاق تعیین شده است.

مستند فقهی این مجازات در قانون مجازات اسلامی، آیه ۴ از سوره نور در قرآن است. فصل چهارم قانون مجازات اسلامی از ماده ۲۴۵ به موضوع قذف پرداخته است. شرایط اجرای حد شرعی قذف که ۸۰ ضربه شلاق است، عبارت‌اند از:

  • قذف‌کننده بالغ، عاقل و مختار باشد،
  • نسبت دادن صریح و بدون ابهام باشد،
  • شخصی که مورد نسبت قرار گرفته، مسلمان و عفیف باشد،
  • و نهایتا قذف‌کننده نتواند چهار شاهد عادل برای اثبات ادعای خود یعنی حرام‌زاده بودن فرد مسلمان بیاورد.

در صورتی که شرایط حد فراهم نباشد، مثلاً عبارت مبهم باشد یا نسبت حرام‌زاده بودن به شخصی داده شده باشد که کافر یا مشهور به فساد باشد، حد جاری نمی‌شود، اما مجازات تعزیر برقرار است که اندازه آن با نظر حاکم شرع یا قاضی حکومت اسلامی تعیین می‌شود و عنوان مجرمانه آن هم توهین و افترا است.

هم «روح‌الله خمینی» در کتاب تحریرالوسیله که یکی از منابع قانون مجازات اسلامی است و هم «علی خامنه‌ای» در یک فتوا برای عمل قذف، مجازات ۸۰ ضربه شلاق قائل شده‌اند.

بنابراین، عمل علی شمخانی عملی مجرمانه بین قذف یا توهین و افترا است و بر اساس احکام فقه رهبر پیشین و رهبر کنونی جمهوری اسلامی و مقررات فعلی کیفری مجازات دارد.

khandagh.jpgآبتین نیک‌منش

چه می‌شود که اختلال دو ساعته‌ی مترو، ناگهان به صحنه‌ی اعتراض سیاسی با شعارهای رادیکال بدل می‌شود؟
واقعه‌ی گلشهر، روایتی از بی‌اعتباری نهادها بود. وقتی در هر اختلال و نقصی، از کوچک تا بزرگ، تنها در عرض یک ساعت، نوک پیکان اعتراض به رأس ساختار سیاسی و موجودیت نظام نشانه می‌رود، یعنی نهادهای میانی دیگر کارکرد خود را از دست داده‌اند. از نگاه مردم، بود و نبودشان تفاوتی ندارد.

شاید اگر در لندن، استانبول یا مسکو قطار دچار نقص فنی شود، مردم نهایتاً سازمان مترو یا شهرداری را بر سر مدیرانش خراب کنند؛ اما بعید است به‌یک‌باره شعار سرنگونی تمامیت نظام سیاسی را بدهند یا پادشاه پیشین را صدا کنند. اینجاست که می‌فهمیم چند اتفاق افتاده؛ همان آریتمی‌های خطرناک در نوار قلب.

تا همین چند سال پیش، رئیس‌جمهور، شهردار و مدیر این نهاد و آن سازمان هم مورد خطاب مردم ناراضی و منتقدان بود. یکی می‌گفت احمدی‌نژاد فلان کرد، دیگری می‌گفت روحانی فاسد بود و آن یکی می‌گفت نه، رفسنجانی دزد بود. اما در چند سال گذشته، گویی دیگر نهادی جز ولایت فقیه مسئول نیست و تمامی نهادهای دیگر، در ذهن مردم بازیچه و صرفاً آلت دست فرض می‌شوند.

نتیجه‌ی بی‌اعتباری نهادها، ایجاد پتانسیل تبدیل هر بحران به دومینوی سقوط است. اگر قرار باشد هر اتفاقی، مثل قطعی برق یا توقف مترو، منجر به شعارهایی چون «مرگ بر خامنه‌ای» یا «رضا شاه، روحت شاد» شود، تکلیف چه خواهد بود؟ آن هم در نظامی که با چندین ابر بحران از اقتصاد تا فرهنگ و محیط‌زیست روبه‌روست. از کجا معلوم یکی از این بحران‌ها، همین روزها نتواند برایش دردسری بزرگ مثل آبان ۹۸ یا قیام مهسا درست کند؟

آن هم وقتی که اکثریت، موجودیت یک سیستم و یک فرد را عامل این وضع می‌دانند. دیگر نه رئیس‌جمهور مسئول است، نه شهردار، نه رئیس اداره‌ی برق، نه آمریکا و اسرائیل. هیچ‌کس دیگر در تیررس نیست؛ فقط یک نفر مخاطب خشم و نفرت است.

چیزی که خامنه‌ای همیشه از آن وحشت داشت و با سیاستی دقیق و ریاکارانه تلاش می‌کرد دولت و انتخاب مردم را مسئول مشکلات معرفی کند. در حالی‌که جزء‌به‌جزء تصمیمات از سوی خامنه‌ای و منصوبانش گرفته می‌شد، او در ظاهر شبیه اپوزیسیون، جلوی بسیجی‌ها نمایش انتقاد و مظلومیت می‌داد. هم‌زمان، در پشت پرده به ظریف و روحانی دستور امضای برجام و تسلیم می‌داد و در برابر نیروهای ارزشی با چهره‌ای مظلوم می‌گفت: «من که از اول به غربی‌ها بدبین بودم و راضی نبودم، اما چه کنیم، عده‌ای کار خود را می‌کنند!»

با اشاره‌ی او، مجلس ولایت‌مدارش برجام را در بیست دقیقه تصویب می‌کند! سپس در صداوسیمای تحت امرش، مستند و فیلم می‌سازد تا القا کند این دولت مزدور آمریکا و تیم مذاکره‌کننده‌اش جاسوس بوده‌اند!

رنگ باختن این حنا و شناسایی عامل اصلی، همان سیگنال‌های خطرناکی است که وقتی پزشکان در نوار قلب یک بیمار می‌بینند، از ادامه‌ی حیات او بیمناک می‌شوند؛ به‌ویژه اگر وی دچار بیماری‌های مزمن و زمینه‌ای مانند مرگ روایت‌ها، انزوای بین‌المللی، تحریم حداکثری، جنگ با جوانان و زنان، اقتصاد ورشکسته و سیستم اطلاعاتی آبکش در برابر اسرائیل باشد.

آیا بوی بحران بقا را استشمام نمی‌کنید؟

:::

مهدی پرپنچی

تصور کنید روبه‌روی یک زلزله‌شناس نشسته‌اید. از او می‌پرسید: «در این منطقه، در ده سال آینده زلزله می‌آید یا نه؟» بی‌درنگ می‌گوید: «وقوع زلزله در این منطقه در ده سال آینده، قطعی است.» سه سال می‌گذرد. دوباره همان سؤال را می‌پرسید. دوباره همان پاسخ را می‌شنوید: «از امروز تا ده سالِ آینده، وقوع زلزله در این منطقه قطعی است.»

parpanchiThoseBlind.jpgشما جا می‌خورید: «پس آن سه سال چه شد؟» او جرعۀ دیگری از قهوه‌اش را می‌خورد و با متانت علمی پاسخ می‌دهد: «در زلزله‌شناسی، بازۀ‌ پیش‌بینی جابه‌جا می‌شود، نه اصل حکم. وقوعِ زلزله قطعی است و بازه زمانیِ آن، یک بازه متحرک است نه ثابت!»

در سیاست نیز دقیقاً همین منطق حاکم است. در نظام‌های دیکتاتوری، سکوتِ گسل، نشانه رضایتِ مردم و‌ امنیتِ حکومت نیست، نشانۀ‌ زلزله‌ای است که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! تاخیر در سقوط، فقط به این معناست که پنجره‌ محاسبه یا «بازۀ متحرکِ قطعی» در حال جابجایی است و اجلِ معلق هنوز فرود نیامده است.

بسیاری از رژیم‌های خودکامه‌ای که سقوط کردند، درست پیش از سقوط، «آرام» بودند: تونس در سالِ بیست‌وسومِ بن‌علی آرام بود، رومانی تا هفته‌ قبل از اعدامِ چائوشسکو آرام بود، اروپای شرقی تا یک سال قبل از ریزش دیوار برلین آرام بود.

آرامش و سکوت در نظام دیکتاتوری، غالباً آخرین برهانِ قاطع برای سقوطِ محتوم است.

کم نیستند تحلیگرانی که مدعی اند «چون جمهوری اسلامی از دل انقلاب برآمده، راهِ مهار انقلاب را بلد است.» این تحلیلگران، همان خطایی را تکرار می‌کنند که در اروپای شرقی و شوروی تکرار شد: متخصصانِ امنیتیِ شوروی، نه‌ تنها انقلاب‌ها را می‌شناختند، بلکه آن شناخت را به برنامه‌ امنیتیِ دقیق و مدون، تبدیل کرده بودند! و با این حال عین برف آب شدند و از بین رفتند. دانستنِ مکانیسم سقوط، مانع سقوط نشد.

مسئله فروپاشیِ جمهوری اسلامی در ایران، مسئله‌ «خواهد شد یا نه» نیست. مسئله این است که آیا روندِ حکمرانیِ فعلی، بدون تغییراتِ کلان ساختاری یا تغییر پارادایم، قابلِ استمرار است یا نه؟

پاسخِ جامعه‌شناسی قدرت به این سؤال منفی است. یک نظم وقتی سه چیز را همزمان از دست بدهد، از مدارِ بقا خارج شده است: کارکرد توزیع رفاه، توان مهارِ تعارضات درونی و قابلیتِ بازتولیدِ وفاداری.

تحلیلگران خطا را آنجا مرتکب می‌شوند که «شکلِ وقوع» را معیار «اصل وقوع» می‌گیرند. چون تحولِ بنیادیِ آینده در ایران نمی‌تواند شبیه ۵۷ باشد، پس امکان وقوع آن را انکار می‌کنند. اما اغلبِ فروپاشی‌های عصر جدید، نه شبیه انقلاب‌های کلاسیک بوده، نه نیازی به رهبریِ واحد داشته و نه با صف‌آرایی سازمان‌یافته، امکانِ وقوع یافته است.

شوروی بدون خمینی، بدون خیابانِ ۵۷، بدون شبکۀ سازمان‌یافته روحانیت، بدون کنفدراسیون دانشجویانِ خارج کشور، بدون گروه‌های چریکی، و بدون ایدئولوژی انقلابی، فرو ریخت.

الزام و حتمیّتِ وقوع، ضرورتاً به شکل و شمایلِ وقوع متعهد نیست!

ایرانِ امروز در وضعیتِ اجبارِ تحول است: علت‌ها یا گسل‌هایِ کلاسیکِ سقوط فعال شده، مدلِ فهم و درکِ رسمیِ حکومت از شرایط، دچار خطاهای فاحش است و زمانِ سقوط به منطقِ زلزله‌شناسانۀ «بازۀ متحرکِ قطعی» وارد شده است.

دیکتاتوریِ اسلامی، نه واکسینه شده، و نه موجودی استثنایی است. هر کس می‌گوید «نظام می‌ماند چون بلد است»، در واقع می‌گوید «ساختارِ فروپاشیده نمی‌میرد چون ساکنانش مرگ را می‌شناسند».

نقطه‌ پایان جمهوری اسلامی را نه مهارتِ امنیتی‌ها تعیین می‌کند و نه توهمِ تحلیلگران. نقطه‌ پایان را قانون ساختار تعیین می‌کند.

در مرحلهٔ زوالِ ساختاری، نظام‌ها نه به دلیل کم‌دانیِ حاکمان سقوط می‌کنند، نه به دلیل زیادخواهی مردم! این رژیم‌ها سقوط می‌کنند چون ساختار به نقطه‌ای رسیده است که دیگر قابلِ بازتولید نیست! فروپاشی ضرورتاً به سبب چند تصمیم نادرستِ یک حکومت‌ شکل نمی‌گیرد؛ بلکه ناشی از ایرادات بنیادینی‌ است که در اعماق ساختار آن ریشه دوانده است.

bzbanner.jpg

بابک زنجانی؛ مردی که به «افساد فی‌الارض» محکوم شد و حکم اعدام هم گرفت، او امروز در شبکه اکس جمهوری اسلامی را مسخره کرد:

- خدا را شکر چند تصمیم اقتصادی مهم گرفته شده است

- چهار صفر از پول ملی حذف خواهند کرد تا تورم کوچک به‌نظر برسد!

‏- «ریال» را «قران» خواهند کرد تا مردم حس آرامش پیدا کنند!

‏- نام «بانک آینده» را «ملی» می‌گذارند تا ناترازی‌اش هم ملی شود!

- پیشنهادم این است که برای هوای اهواز هم یک صفر از ۵۰ درجه حذف کنند تا آب‌وهوای عالی و دلپذیری برای هم‌وطنان ایجاد شود!"

babakztweet.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgاحمد ایراندوست، بازیگر سینما و تلویزیون، در رابطه با پرونده اخیر پژمان جمشیدی:


تـ جـ او ز برای رابطه پژمان کاملاً بی‌معناست. آن دختر با میل خودش سوار ماشین پژمان شده، با میل خودش به خانه‌اش رفته و رابطه‌شان هم با رضایت طرفین بوده. این دو حدود شش ماه با هم در ارتباط بودند و هیچ اجباری در کار نبوده است.


این دختر پیش از شکایت از پژمان، درخواست پـ و ل کرده بود و حتی بعداً برای جمع‌آوری مدارک به پزشکی قانونی مراجعه کرده است. به‌نظر من هدف، تخـ.ـریب شخصیتی پژمان است؛ چون او الان ستارهٔ کمدی سینمای ایران است و همیشه وقتی کسی به اوج می‌رسد، عده‌ای می‌خواهند او را زمین بزنند.


پژمان پسر خوبی است، اهل کمک و انسان‌دوست است. کلمهٔ تـ جـ او ز هیچ‌وقت با او هم‌معنی نیست و این ماجرا بیشتر شبیه به یک تسویه‌حساب شخصی یا سوءاستفاده رسانه‌ای است./اخبارتهران

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

کانال تیترپلاس

***

ایران اینترنشنال - سعیده وارسته، همسر امیررضا جلیلیان، از پژوهشگران پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، در مصاحبه‌ با ایران‌اینترنشنال خبر داد این دانشمند هسته‌ای به اتهام «جاسوسی برای بریتانیا» به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.

scientistarrested.jpg
وارسته پنج‌شنبه اول آبان گفت همسرش از مردادماه ۱۴۰۳ در بازداشت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به سر می‌برد و پس از ماه‌ها بی‌خبری، به ۱۰ سال زندان محکوم شده است.

این در حالی است که در ماه‌های گذشته، جمهوری اسلامی به‌دلیل بازداشت‌های خودسرانه و پرونده‌سازی‌های سیاسی-امنیتی، با انتقاد نهادهای بین‌المللی و فعالان حقوق بشر مواجه شده است.

جلیلیان، دانشمند هسته‌ای با سابقه همکاری‌های بین‌المللی

جلیلیان از چهره‌های شناخته‌شده در حوزه علوم و فنون هسته‌ای و از پژوهشگران پیشین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

او در سال ۱۳۶۹ در رشته داروسازی دانشگاه تهران پذیرفته شد و پس از دریافت دکترای داروسازی، تحصیلات تخصصی خود را در زمینه رادیوداروها تکمیل کرد. حوزه‌ای که نقش مهمی در درمان سرطان‌های پیشرفته دارد.

جلیلیان در سال ۱۳۹۲ به پژوهشگاه علوم و فنون هسته‌ای، زیرمجموعه سازمان انرژی اتمی ایران، پیوست و به‌عنوان عضو هیات علمی و پژوهشگر به فعالیت پرداخت.

او بعدها مجری طرح ملی رادیوداروها در ایران شد. پروژه‌ای کلیدی برای تولید داخلی رادیوداروهای مورد نیاز بیماران سرطانی در کشور.

iaea.jpg

از تهران تا وین؛ ماموریت علمی زیر نظر آژانس

وارسته در ادامه مصاحبه خود با ایران‌اینترنشنال گفت در سال ۱۳۹۳، جایگاهی شغلی در بخش رادیوداروی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خالی شد و همکاران جلیلیان از او خواستند برای تصدی آن اقدام کند.

او افزود: «همسرم پس از طی مراحل قانونی و سه مصاحبه تخصصی، در اسفند همان سال پذیرفته شد و سه ماه بعد به وین نقل مکان کردیم. برای این جابه‌جایی، مجوز نهادهای امنیتی ایران لازم بود و همه مراحل از طریق سازمان انرژی اتمی انجام شد.»

به گفته وارسته، این پژوهشگر طی ۹ سال فعالیت در آژانس، چندین کتاب و مقاله تخصصی در زمینه رادیوداروها منتشر کرد و همچنان به همکاری‌های علمی خود با ایران ادامه داد.

جلیلیان در طول این سال‌ها، چندین ‌بار برای دیدار با خانواده و شرکت در نشست‌های تخصصی به ایران سفر کرد اما «هر بار در مکانی نامعلوم از جمله در برخی هتل‌های تهران از سوی نیروهای امنیتی احضار و بازجویی می‌شد».

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران وایر - بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی، جوانی ۲۶ساله به اتهام پوشیدن شلوارک در بوستان «علوی» قم، بازداشت و مکلف به خلاصه‌نویسی یک کتاب مذهبی شده است.

پدر این جوان که خود وکیل دادگستری است، می‌گوید: «پسرم در پارک علوی قم با شلوارک اسکیت بازی می‌کرده که ماموران کلانتری شهرک پردیسان او را بازداشت و با دست‌بند به کلانتری می‌برند و به‌دستور قاضی کشیک شب، در بازداشتگاه نگه‌ می‌دارند.»

به‌‌گفته این وکیل دادگستری یک روز بعد، فرزند او با قرار کفالت آزاد شده و به‌عنوان مجازات باید یک کتاب مذهبی را بازنویسی کند.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

پدر این جوان گفته است با توجه به اشراف بر قوانین، علیه کلانتری و بازپرس اعتراض کرده و گفته است که این اقدام غیرقانونی است چرا که «پوشیدن شلوارک جرم نیست و تحریک احساسات نمی کند.»

Untitled-14434.jpg

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، زندانی سیاسی که بامداد شنبه ۲۶ مهرماه در زندان مرکزی قم به اتهام «جاسوسی» اعدام شد، «جواد نعیمی» نام داشته است. گزارش‌ها حاکی است که او از متخصصان شاغل در تاسیسات هسته‌ای نطنز و اهل قم بوده است.

exectuedNuclearScientist.jpgخبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی، روز یکشنبه، بدون اشاره به هویت این فرد گزارش داد یک زندانی در قم به اتهام «جاسوسی برای موساد» و «همکاری با وزارت امور خارجه آمریکا» اعدام شده است. در گزارش رسمی هیچ جزئیاتی از پرونده یا روند دادرسی منتشر نشد.

بر اساس اطلاعات موجود، جواد نعیمی پیش از این در رسانه‌های داخلی معرفی یا نامش در ارتباط با هیچ پرونده امنیتی مطرح نشده بود.

tweet.jpg

شمخانی؛ از نعلین‌پوشی در فرمانداری تا هتل اسپیناس

روایت زندگی شمخانی، بازتابی است از چهره متناقض نظامیانی که در دل قدرت جمهوری اسلامی به ثروت و نفوذی بی‌سابقه دست یافته‌اند

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

در وصف احوالات سردار دریادار علی شمخانی، حافظ شیرازی نغزترین و کوتاه‌ترین وصف‌ها را برای نسل‌هایی که پس از او آمدند و می‌آیند، به جا گذاشته است. نخست آنکه «یارب روا مدار که گدا معتبر شود» و بعد، وصف دوم که دایره شمول گسترده‌تری دارد و همه اهالی ولایت فقیه را در برمی‌گیرد: «زاهدان کاین جلوه بر محراب و منبر می‌کنند/ چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند»

shamkhaniNourizadeh.jpg
من با دکُلته پوشیدن ستایش شمخانی، لباس عروس خریدن از مزون‌های پاریسی، لباس زیبا و گرانبهای عارفه بانو، همسر سوم شمخانی (مادرعروس)، انگشتر الماس عروس و کمی گرانبهاتر، خاتم سفارشی مادرشان از هدایای علی‌ خان در سفر به دبی برای همسر زیبایش، هیچ مخالفتی ندارم. برگزاری عروسی چند میلیاردی در هتل اسپیناس پالاس تهران را هم عیب نمی‌دانم.

در هر نظامی، اهالی حکومت به مکنت و دولت می‌رسند و چون اغلب نوکیسه‌اند، از افراط و تفریط در نمایش ثروت و اعتبارشان پرهیزی ندارند. بر عکس آن‌ها که اعتبارشان مدیون خانواده و نیاکانشان یا اعتبار و جایگاه فرهنگی و انسانی آن‌ها است، از این نوع نمایش‌ها پرهیز می‌کنند.

مشکل من و میلیون‌ها ایرانی، مکتبی است که رنگ دین دارد، اما سر تا پا پر از فریب و نفاق و دروغ‌زنی است. آن‌ها که نمازشان فریب است و صیامشان تزویر، بین نافله‌ها سر می‌برند و پس از دعای کمیل، چشم‌ها را از بینایی محروم می‌کنند. مکتبی که هم شقاوت چنگیزی دارد و هم فساد شاه سلطان‌حسینی. هم جلادباشی دارد و هم لعابچی‌باشی. خلوتش آلوده است و جلوتش، بی‌شرمی و جنایت. صدها پولدار برای دختر و پسرشان در هتل اسپیناس جشن می‌گیرند، شمخانی هم روی آن‌ها، اما... .

یکی از دلائل رشد عجیب شمخانی عرب بودن او و ارتباطش با عشایر شیعه عراقی در منطقه بصره بود. رژیم که در سرکوبی عرب‌های ایران، همچون بلوچ‌ها و کرد‌ها و لر‌ها و بختیاری‌ها و شاهسونی‌ها و تالشی‌ها، بی‌رحم بود، با اتکا به شمخانی بیشر عرب‌ها را تحت کنترل داشت.

ساده‌زیستی و مدیریت سرکوبگرانه شمخانی توجه خامنه‌ای را به او جلب کرد تا جایی که به وزارت سپاه رسید. روزی که خامنه‌ای شمخانی را به فرماندهی نیروی دریایی ارتش (و سپاه) منصوب کرد، صدای بسیاری از افسران نیرو دریایی ارتش درآمد. تا آنکه شمخانی یونیفرم سپید زرین‌نشان نیروی دریایی ارتش را بر تن کرد و فرماندهان نیروی دریایی را به دفترش خواند و در آنجا با نطقی حساب‌شده، آنان را آرام کرد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

لب کلامش این بود که حق با شما است و من استحقاق این منصب را ندارم، اما به هر دلیلی، امروز اینجا نشسته‌ام و با امکاناتی که می‌گیرم، قصد بازسازی نیروی دریایی را دارم. کمکم کنید. این به نفع شما و نیروی دریایی است.

ورود شمخانی به مافیای سپاه پس از این دوران آغاز شد و ثروت و تجمل سردار را به وادی دیگری کشاند. فرزندانش از همسر اول، آذرمیدخت طباطبایی، زنی محجبه و دور از زندگی اجتماعی، عاطفه و زینب و حسن و حسین را با پول کلان و ضیاع و عقار، زبان عتاب بست و برج شمخانی در خیابان وزرا جولانگاه اهل بیت نخست شد و سردار دل‌مشغول با معصومه خانم، همسر دوم. اما آن که دل از کف او ربود، عارفه خانم بود؛ مادر ستایش که در فیلم عروسی کنار دختر و همسرش راه می‌رود، می‌رقصد و در لندن پنت‌هاوس دارد با ستایش دخترش و در خیابان فرشته، در درکه و در کردان و رامسر، در فرمانیه و در تهران ویلاهایی به نام دارد.

البته دخترش از همسر اول، یعنی همسر حسین میرمحمدعلی‌آذر، همان کسی است که حکایت ویلای باشکوه او به نام کودک خردسالش شهره خاص و عام است؛ ویلایی که طبقه اضافی آن در لواسان تخریب شد.

202020.jpg

حمایت قاطع مایلی‌کهن از پژمان جمشیدی: او نیاز به حمله و خفت‌گیری ندارد

به گزارش تابناک به نقل از خبرورزشی، محمد مایلی کهن، سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران و سایپا در مطلبی در واکنش به مسائل مطرح شده پیرامون پژمان جمشدی گفت:

پژمان جمشیدی قبل از اینکه راهی پرسپولیس بشود، در سایپا شاگردم بود و او را به طور کامل می‌شناسم. هدف من از بیان این جملات، دفاع کردن مطلق از او نیست بلکه می‌خواهم به عنوان یک شهروند سوالی را مطرح کنم و از هموطنان عزیزم بخواهم واقع بینانه قضیه را مد نظر قرار بدهند. در فضای مجازی این گونه مطرح شده که ایشان خدای نکرده به یک نفر با اتکا بر زور و اجبار تعرض کرده است!

من اصلاً نمی‌دانم این شایعه که مطرح شده از کجا سرمنشا گرفته است ولی سوالم اینجاست آیا آقای پژمان جمشیدی که هم فوتبالیست سرشناسی در این مملکت بوده و هم اینکه حالا در جامعه سینمایی از او به عنوان یک سوپر استار یاد می‌شود، واقعا نیاز به تجاوز و خفتگیری داشته است؟ آیا واقعا با این سطح از شهرت و محبوبیت، بر فرض محال، برای انجام برخی امور نیازمند به اجبار و حمله بوده؟ این دقیقاً همان پرسشی است که خیلی دوست دارم به آن جواب داده شود.

zarifbanner.jpgظریف: سکوت کرده‌ام تا خدشه‌ای به منافع ملی وارد نشود

جواد ظریف در یادداشتی صریح درباره روابط همسایگی، همکاری‌های بین‌المللی و موج اخیر هجمه‌ها سخن می‌گوید و با نگاهی شاعرانه حال و هوای این روزها را ترسیم می‌کند.

نوشته کامل جواد ظریف در اینستاگرام:

سلام دوستان

هفته گذشته متن مستدل و متوازنی را برای حمایت از روابط همسایگی و همکاری‌های بین‌المللی در کنار روشنگری در برابر سوءاستفاده‌‌های مغرضانه از اظهارات یک همکار قدیمی تهیه کرده بودیم و قصد داشتیم در روز یکشنبه و پس از اجرایی شدن بند ۸ قطعنامه ۲۲۳۱ آن را منتشر کنیم.

در این میان، پنجشنبه شب گذشته و در جلسه‌ای که از مدت‌ها قبل تنظیم شده بود، به احترام پرسش چندین نفر از حضار، ناگزیر از ارائه توضیحات مختصری شدم. پس از آن به توصیه دوستان و بزرگان، از انتشار متن مزبور خودداری کردم و در طول هفته گذشته در برابر موج گسترده هجمه سازماندهی‌شده، که علیرغم توصیه‌ها هنوز ادامه دارد، به صورت یک‌جانبه سکوت کرده‌ام تا خدشه‌ای به منافع ملی وارد نشود:.

ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

دوست و برادر دانشمند و هترمندم، دکتر محمد ابراهیم انصاری لاری، با خط زیبای خود زبان حالم را ترسیم فرموده‌اند که حیف است آن را نبینید.

تندرست و شاد و سربلند باشید

zarifInsta.jpg

akhtarbanner2.jpgاختر قاسمی

در روزهایی که صدای اعتراض مردم دوباره از متروها، دانشگاه‌ها و خیابان‌های ایران بلند شده و شعارهای «رضاشاه روحت شاد» و «جاوید شاه» بار دیگر طنین انداخته‌اند، بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور همچنان ترجیح می‌دهد این صداها را نشنود.

همان گروه‌های قدیمی که از انقلاب ۵۷ تا امروز، دشمن اصلی خود را نه جمهوری اسلامی، بلکه خانواده‌ی پهلوی می‌دانند.

در حالی که فیلم‌های متعددی از شهرهای مختلف ایران منتشر شده و مردم با صدای بلند شعار می‌دهند، برخی از فعالان سیاسی مقیم اروپا، به‌جای همدلی با معترضان، اصالت این شعارها را زیر سؤال برده‌اند.

به‌عنوان نمونه، یکی از فعالان فمینیست مقیم آلمان، در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۲۵ در حساب کاربری خود در شبکه‌ی اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت که شعار «رضاشاه روحت شاد» در یکی از تجمعات «صداگذاری» بوده است و حتی رسانه‌هایی چون ایران‌اینترنشنال و من‌وتو را نیز به مشارکت در آن متهم کرد. (اسکرین‌شات در زیر)

shadiamintweet.jpg




این اظهارنظر، نه تنها بدون هیچ مدرک مستند بیان شد، بلکه در عمل تکرار همان روایتی بود که رسانه‌های حکومتی سال‌هاست برای بی‌اعتبار کردن اعتراضات مردمی به‌کار می‌برند.

در واقع، وقتی شعار «مرگ بر دیکتاتور» از دهان مردم بیرون می‌آید، برایشان «اعتراض مردمی» است؛ اما همین مردم وقتی نام رضاشاه را بر زبان می‌آورند، ناگهان «مزدور» یا «صداگذاری» می‌شوند!

این تناقض نشان می‌دهد که مشکل این طیف هرگز با «دیکتاتور» و حکومت خون‌خواری نیست که نیم قرن است مردم ایران را به زنجیر کشیده،

بلکه با نام پهلوی و ایده‌ی دولت مدرن و ملی است؛

با آن نظم و هویت ایرانی که هنوز هم لرزه بر اندامشان می‌اندازد: نظم در برابر آشوب، قانون در برابر ایدئولوژی، و ایران در برابر قوم‌گرایی.

ترس اصلیِ این گروه‌ها از بازگشت دیکتاتوری نیست؛

از بازگشت خرد ملی و پیوند دوباره با هویت و تاریخ ایران است.

آنان، درست مانند جمهوری اسلامی، با تاریخ این سرزمین ، از دوران باستان تا پادشاهان پهلوی در ستیزند و می‌کوشند آن را وارونه و سیاه جلوه دهند.

برخی از چهره‌هایشان حتی آشکارا گفته‌اند: «ما ترجیح می‌دهیم جمهوری اسلامی بماند، اما پهلوی بازنگردد!»

و حالا این نسل جوان که در دانشگاه‌ها، خیابان‌ها و متروها فریاد می‌زند:

«رضاشاه روحت شاد» و «جاوید شاه».

نه از سر نوستالژی، چرا که بیشترشان دهه‌ها پس از دو رژیم گذشته به دنیا آمده‌اند،

بلکه به یُمن گردش آزاد اطلاعات، در دهه‌ی گذشته توانسته‌اند به تاریخ دوران پهلوی‌ها دسترسی پیدا کنند، پیشرفت و شکوه ایران آن روزگار را ببینند و آن را با نیم‌قرن عقب‌ماندگی و ویرانی امروز مقایسه کنند.

این جوانان نه در خیال گذشته، که در آرزوی آینده‌ای مدرن و آزاد فریاد می‌زنند؛

آینده‌ای که در آن دوباره شکوه و عظمت به سرزمین‌شان بازگردد.

و هیچ توییت و هیچ فاندی نمی‌تواند بر این واقعیت صداگذاری کند.

انکار صدای مردم، ادامه‌ی همان بیماری مزمنِ روشنفکری ایرانی‌ست؛

جریانی که نیم قرن پیش با شعار آزادی و برابری به برپایی یکی از سیاه‌ترین حکومت‌های تاریخ کمک کرد و هنوز حاضر نیست مسئولیت خطای تاریخی خود را بپذیرد.

امروز همان نسل تازه‌ای که قربانی نتیجه‌ی آن خطاهاست، می‌خواهد تاریخ را بازنویسی کند، نه از سر بازگشت به سلطنت، بلکه برای بازگشت به خودِ و ایران خود.

در این بازگشت، «رضاشاه» دیگر فقط نام یک پادشاه نیست، بلکه رمز مشترک میلیون‌ها ایرانی است که پس از دهه‌ها تحقیر و تفرقه، دوباره می‌خواهند ملتی باشند که چون گذشته جایگاه خود را در جهان مدرن باز یابند.

پ. ن:
اسکرین شات فعال فمنیست در نفی شعارهای مردم:

eyebanner.jpgایران وایر - به اطلاعاتی دست یافته که نشان می‌دهد غروب روز یک‌شنبه، ۲۷مهر۱۴۰۴، ماموران یگان ویژه مستقر در اطراف معدن طلای «اندیرگان» در ورزقان استان آذربایجان شرقی، به‌ روستاییان معترض به اقدامات معدن شلیک کرده‌اند.

در اثر این شلیک‌ها، «ابراهیم جعفریان»، ۵۴ساله با ده‌ها ساچمه در بدن و ارگان‌های اصلی مثل کلیه، معده و روده‌ها، در آی‌سی‌‌یو بستری است و پس از دو عمل جراحی، تازه چشم‌هایش را باز کرده. «جواد دهقان»، ۶۰ساله نیز با ساچمه‌هایی که به سر و چشمش شلیک شده، در آستانه تخلیه چشم راست قرار دارند. به ایران‌وایر گفته شده که هر دو این شهروندان در بیمارستان «امام رضا» تبریز بستری هستند. همچنین دو نفر دیگر از اهالی روستای اندیرگان، از جمله یک نوجوان ۱۷ساله با چندین ساچمه در بدن، از بیمارستان مرخص شده‌اند.

درباره اعتراض اخیر روستاییان و شلیک یگان ویژه در اندیرگان چه می‌دانیم؟

منابع ایران‌وایر می‌گویند که حدود ساعت ۶:۳۰ غروب یک‌شنبه، ۲۷مهرماه، شماری از اهالی روستای اندیرگان از توابع ورزقان در استان آذربایجان شرقی که یک معدن طلا به همین‌ نام هم آن‌جاست، دست به اعتراض زدند. علت این اعتراض مسالمت‌آمیز، تلاش معدن برای قرار دادن بلوک‌های بتنی بزرگ در مسیر و راه معدن بوده که از قضا محل عبور و مرور اهالی روستا برای رسیدن به باغ‌ها، کندوهای عسل و محل چرای دام‌هایشان نیز هست.

attack.jpg

یک فرد مطلع که به‌دلایل امنیتی نام او نزد ما محفوظ است، درباره دلیل اعتراض آن شب مردم روستا به ایران‌وایر می‌گوید: « ۱۷سال است که غیرقانونی دارند کار می‌کنند. معدن از ده ما راه ندارد ولی باز هم از داخل ده رفت‌و‌آمد می‌کنند و این غیرقانونی است. چند بار تابه‌حال اعتراض شده و یگان ویژه آمده. در تمام این اعتراضات از دو طرف هم زخمی داشتیم ولی الان یک سال است که یگان ویژه این‌جا کامل مستقر است و نمی‌رود. یعنی روستایی‌ها وقتی می‌خواهند به باغ‌هایشان، محل چرای دام‌هایشان یا جایی که زنبورهایشان را نگه می‌دارند، بروند، نمی‌توانند راحت رفت‌وآمد کنند.»

این شخص در ادامه می‌افزاید: «چهار پنج ماه پیش نرده گذاشته بودند، بعد معدن تصمیم گرفت به‌جای این نرده‌ها، از آن بلوک‌های بتنی که کنار جاده‌ها و اتوبان‌ها می‌گذارند، بچیند. هدف‌شان این است که رفت‌و‌آمد مردم از این‌که هست هم سخت‌تر شود. خب قدرت در دست‌شان است و اهرم فشار از بالا هم نیست. نه رسانه‌ای هست که صدای اعتراض ما را بشنود و نه کسی به اعتراض ما گوش می‌دهد. شب می‌خوابند صبح یک تصمیمی می‌گیرند و آن را اجرا می‌کنند.»

به گفته این شخص مطلع، آن روز، عده‌ای از مردم روستا، وقتی می بینند که معدن در حال کار گذاشتن بلوک‌های بتنی است، اعتراض می‌کنند: «برای همین درگیری شد. مردم حرف‌شان این بود که این نرده‌ها را گذاشتید، غیرقانونی است ولی دیگر بلوک‌ها را اجازه نمی‌دهیم. اول یک درگیری کوچک شد و مردم با سرهنگ نیروی انتظامی صحبت کردند و شرایط داشت آرام می‌شد. داشتند بلوک‌ها را برمی‌داشتند که بگذارند روی ماشین و درگیری ختم شود که یک ستوان دوم به اسم بهزاد یوسفی، می‌آید، شروع می‌کند هم به مافوق خودش که سرهنگ سعادت باشد و هم به روستایی‌ها و زن و بچه مردم فحش می‌دهد.»

این شخص آگاه در ادامه نیز می‌گوید: «به مافوقش می‌گوید تو بی‌عرضه‌ای که این‌ها را نمی‌گیری. سر و صدا می‌شود و بعد نه هشداری می‌دهند و نه تیر هوایی، نه هیچ‌چیز، یک‌دفعه، به سمت مردم از چهار پنج متری شلیک می‌کنند.»

یک فرد مطلع دیگر نیز درباره نقش این ستوان نیروی انتظامی می‌گوید: «همه چیز تقصیر بهزاد یوسفی است، به سرهنگ سعادت، مافوقش هم دری وری گفت. سرهنگ سعادت گفت ما با مردم روستا کاری نداریم، مردم عزیز ما هستند. اما این بهزاد یوسفی آمد به سعادت گفت بی‌عرضه‌ای و هشدار نداده به مردم بیچاره شلیک کرد.»

زمان برای ایران در خروج از بحران‌های پایدار تنگ می‌شود

یورونیوز - ایران در حالی که در سال جاری هدف حملات هوایی و موشکی آمریکا و اسرائیل قرار گرفته، و در ماه سپتامبر نیز شاهد بازگردانده شدن تحریم‌های سازمان ملل متحد بوده، اقتصادش بیش از پیش دچار فروپاشی و رکود شده است.

iriRunningout.jpg

خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی نوشته است با وجود همه این مشکلات، حکومت دینی ایران تاکنون هیچ اقدام جدی برای متوقف کردن این روند، مانند ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با غرب، انجام نداده است.

در گذشته، علی خامنه‌ای، رهبر ۸۶ ساله ایران، از مزایای «صبر راهبردی» تهران در رویارویی با دشمنانش سخن می‌گفت. اما اکنون این نگرانی وجود دارد که این صبر به بی‌عملی تبدیل شده است، زیرا متحدان ایران در «محور مقاومت»، به‌شدت آسیب دیده‌اند و هیچ نشانه آشکاری نیز از حمایت چین یا روسیه از تهران دیده نمی‌شود.

آقای خامنه‌ای در ماه سپتامبر هشدار داد: «یکی از آسیب‌ها و خطراتی که کشور را تهدید می‌کند، همین وضعیت نه جنگ و نه صلح است، که وضعیت خوبی نیست.»

با وجود این، هیچ تلاشی برای تغییر این وضعیت صورت نگرفته است. همزمان ایرانیان از وقوع دوباره جنگ نگران هستند. هر آتش‌سوزی یا حادثه‌ای در مراکز صنعتی، بهانه‌ای برای نگرانی تازه می‌شود، و این در حالی است که آنان با توجه به کاهش ارزش پول ملی ایران در برابر دلار شاهد کاهش بیشتر پس‌اندازهایشان هستند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

علی عبدالله خانی، معاون سیاسی و بین‌الملل معاون راهبردی ریاست‌جمهوری ایران، در گفت‌وگویی که در ماه اکتبر در وب‌سایت «نورنیوز» منتشر شد، گفت: «حتی اگر بپذیریم که احتمال وقوع جنگ دوم وجود دارد، رویکرد درست در اداره کشور این نیست که با هشدارهای مکرر در هر چند روز یک‌بار، افکار عمومی را در نگرانی دائمی نگه داریم.»

tehran.jpg

تلاش ایران برای از میان بردن تحریم‌ها یا کاهش آن

ماه سپتامبر، سازمان ملل متحد تحریم‌ها و قطعنامه‌های شورای امنیت این سازمان علیه ایران ذیل سازوکار ماشه را بازگرداند، اما تهران تلاش کرده است اثر آن‌ها را کم‌اهمیت جلوه دهد یا حتی تأکید کند که این تحریم‌ها دیگر وجود ندارند. چین، ایران و روسیه در یک بیانیه مشترک در آخر هفته، این تحریم‌ها را که مربوط به توافق هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۵ هستند، «دارای نقص قانونی و رویه‌ای» دانستند.

اگرچه چین و روسیه اعلام کرده‌اند این تحریم‌ها را علیه ایران اعمال نخواهند کرد، اما آمریکا، کشورهای اروپایی و برخی دیگر از کشورها از اعمال این تحریم‌ها خبر داده‌اند.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgاختصاصی ایران اینترنشنال - هوشمند رمضانی‌پور، فعال سیاسی ایرانی که پس از سال‌ها فعالیت علیه جمهوری اسلامی از کشور گریخته، در مصاحبه با ایران‌اینترنشنال گفت در یکی از اردوگاه‌های پناهجویان در یونان به‌دلیل حمایت از اسرائیل مورد شکنجه قرار گرفته و به‌شدت زخمی شده است.

رمضانی‌پور با صدایی آرام و محتاط از یک اردوگاه پناهندگان در صربستان، در مصاحبه با ایران‌اینترنشنال به شرح تجربه‌های دردناک خود پرداخت: «اینجا قاچاقچی‌ها هستند. صادقانه بگویم، من بارها مرده‌ام و دوباره زنده شده‌ام؛ هم در ایران و هم اینجا.»

این فعال سیاسی ۳۹ ساله افزود زمانی که در یک اردوگاه پناهندگان در شمال یونان زندگی می‌کرد، به‌دلیل پوشیدن تی‌شرتی با طرح پرچم اسرائیل و دعوت به برگزاری تجمعی در حمایت از این کشور، شناسایی شد و پس از آن، از سوی برخی مهاجران مورد شکنجه قرار گرفت و تا مرز مرگ پیش رفت. او ادامه داد: «روزی هزار بار خودم را لعنت می‌کنم. ای کاش فرار نکرده بودم و همان‌جا مرده بودم تا حالا مجبور نباشم این همه درد را تحمل کنم.»

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpg

از زمزمه دلتنگیم، از همهمه بی زاریم

نه طاقت خاموشی، نه تاب سخن داریم

آوار پریشانی ست، رو سوی چه بگریزیم؟

هنگامه ی حیرانی ست، خود را به که بسپارم

تشویش هزار " آیا " وسواس هزار " اما "

کوریم و نمی بینیم ، ور نه همه بیماریم

دوران شکوه باغ، از خاطرمان رفته است

امروز که صف در صف، خشکیده و بی باریم

دردا که هدر دادیم، آن ذات گرامی را

تیغیم و نمی بریم، ابریم و نمی باریم

ما خویش ندانستیم ، بیداریمان از خواب

گفتند که بیدارید ، گفتیم که بیداریم!

من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
امید رهایی نیست ، وقتی همه دیواریم "حسین منزوی"

آری هنگامه ی حیرانی است !حیرانی ازسر نوشتی که خود برای خویشتن رقم زدیم .سرنوشتی تلخ !که دریک نئشه همگانی زمام خود را بدست کسی دادیم که هیچ حسی نه نسبت به وطن داشت ونه به باشندگان آن!مردی که نخبگان را پست کرد وسفله نامردمان را برکشید .

تن به حقارتی دادیم که ماحصل آن آن جیزی جز ویرانی ونکبت نبود!کشیدن یک کشور از اوج به حضیض !حاکم کردن فضائی رعب انگیز بر جامعه.فضائی که در آن جز تخم تحقیر، نفرت وسنگدلی افشانده نمی شود!

rahmati.jpgپس از غزه، كجاست؟

با توجه به اينكه پرزيدنت ترامپ فردى قابل پيش بينى نيست ، امما از راههاى مخصوص به خودش به اهدافش استفاده می کند! گاهى ممكن است در مرحله اول به آنچه مى گويد نرسد ولى در مرحله دوم يا مراحل بعدى ممکن می شود که به آن اهداف برسد.براى مثال حماس را تهديد مى كند كه اگر گروگانهاى اسرائيلى را و ساير دستوراتش را تا بر سر كار آمدن پرزيدنت، عملى نشود ، غزه را جهنم مى كند و ديديم اين حرف در مقطعى عملى نشد ولى امروز با گذشت چندين ماه همان حرف را به کرسی مى نشاند. در مورد ايران، و مسئله ى هسته اى ، گاهى تندگويى و گاهى شل گويى و گاهى مدارا و گاهى با قهر کار می کند، تا بالاخره با فشار نتانياهو به تاسيسات هسته اى فردو و نظنز حمله مى كند و اکنون هيچ خدايى را هم بنده نيست و اكنون مرتب به دنيا اعلام ميكند كه ما با" ب٢ " و پنجاه و دو پرواز و بیست و دوسال تمرین و چهارده ١٤ تن بمب در فردو فرو ريختيم تا به دنيا نشان دهيم آنچه مى گوئيم عملى مى كنيم! اكنون دونالد ترامپ سرمست از اين بمباران، رژيم را تهديد مى كند كه اگر دوباره اقدام كنيد برایتان جهنم درست مى كنيم.

البته تا اينجاى كار سعى ترامپ در اين است كه رژيم را به پاى مذاكره بكشاند ولى نه آنطور كه رژيم مى خواهد. او ميخواهد تا جايى كه امكان دارد با پنبه سر ببرد! اگر دُم به تله ندادند با زور حرفش را به كرسى بنشاند. ترامپ قصد دارد رژيم را به مذاكره بكشاند تا تسليم شدن خامنه اى را به نمايش بگذارد اين هم يك نوع روشی از متد برخوردهای ترامپ است. اگر خواسته هاى ترامپ از سوى خامنه اى پذيرفته شود ( البته مجبور است وگرنه به جنگ چند روزه خواهد انجاميد) شاهد مناظره های زیبایی خواهیم بود . بخاطر همین است که ولایت فقیه مخفی شده، مرتب درسخنرانی هایش از پیروزی های رویایی اش می گوید و طوری می حرف می زند که فلان شده ها "من هنوز زنده ام!"

خواسته هاى ترامپ چيست؟

  • ٤٠٨ كيلوگرم اورانيوم ٦٠٪؜ غنى شده را تحويل آژانس بدهند.
  • برد موشكهاى دور بالستيك را تا ٥٠٠ كيلومتر كاهش دهند. از دید اسرائیل، این شرایط منطق لازم برای آغاز یک عملیات نظامی پیش‌دستانه را فراهم می‌آورد زیرا اگر مذاکرات نتواند برنامه هسته‌ای و موشکی ایران را متوقف کند، اسرائیل ممکن است نتیجه بگیرد که تنها گزینه پیشگیری، حمله نظامی است تا در آینده دیر نشود یعنی پیش از آنکه جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای مجهز شده و آن را بر موشک‌هایی با بردِ زياد سوار کند.
  • غنى سازى در ايران را قطع كنيد.
  • دست از نيابتى ها در لبنان و عراق و يمن و حماس در فلستين بردارند. لازم است ياد آورى كنيم امروز روز تركيه ، قطر و مصر خواهان خلع سلاح حماس هم هستند.
  • اكنون ترامپ خواسته كه رژيم رابطه سياسى خود را با اسرائيل هم برقرار كند!خواسته اى است كه هرگز برقرار نخواهد شد.
  • خواسته ديگر آمريكا ،خلع سلاح كامل حماس است ولى حماس نیروی نيابتى است كه زير بار اين يكى هم نخواهد رفت و ديديم كه رژيم با فرمانده هاى باقى مانده و عزالدين قسام ارتباط برقرار كرده است. اكنون همچنان براى كمك به حماس تلاش مى كند و سعى دارد دلار هاى يامفت را دوباره به غزه بفرستد، تا دوباره منطقه را به آشوب بكشاند .اسرائیل اكنون با تحويل گرفتن تمامى گروگانها و باز پس ندادن پيكر گروگانهاى كشته شده ،دست بازترى براى كوبيدن غزه را دارد. ارتش اسرائیل هنوز در غزه حضور دارد و احتمالن قصد از بين بردن تونلهاى غزه را دارد و قبل اين كار آنجا را ترك نخواهد كرد.

ترامپ بارها بخاطر خرابكارى هاى رژيم، تكرار كرده است كه جمهورى اسلامى بايد اعمال تروربستى را با سازندگى كشور عوض كند، در امارات بطور بسيار روشن از خرابى هاى ايران گفت و در مقايسه با عربستان و ديگر كشورهاى حاشيه نشین خليج فارس بسيار سخن راند،او ايران را به ويرانه اى تشبيه كرد و عامل ويرانى ها را جمهورى اسلامى دانست.حمايت از نيابتى ها كه خواستار قطع ارتباط با اين گروه ها شده است.

آن ور بام، حمید فرخنده

| No Comments

farkhondeh.jpgارزش‌هایی چون صلح، مخالفت با میلیتاریسم، نفی اشغالگری اسرائیل و دفاع از حقوق پایمال‌شده‌ی مردم فلسطین، همبستگی جهانی با ملت‌های تحت ستم و مقابله با امپریالیسم، دخالت در امور دیگر کشورها یا کشورگشایی، از جمله ستون‌های فکری چپ در قرن بیستم بود. چپ‌ها از خود تصویری داشتند که در آن همیشه در کنار مردم تحت ستم و در برابر قدرت‌های سرکوبگر ایستاده‌اند. در دوران جنگ سرد نیز اگرچه بسیاری از چپ‌ها چشمان خود را بر کاستی‌ها و سرکوب‌های درون کشورهای اردوگاه سوسیالیسم می‌بستند و دخالت‌های شوروی در چکسلواکی برای سرکوب بهار پراگ و یا در مجارستان، افغانستان و حمایت از برخی کودتاهای نظامی به‌دست افسران جوان چپ‌گرا را توجیه می‌کردند (کودتا انقلاب خوانده می‌شد)، اما به‌هرحال در برابر جنگ‌ها، کودتاها و اشغالگری‌های غرب به رهبری آمریکا که در قرن بیستم کم‌شمار هم نبود، ایستادگی می‌کردند و این مواضع را از افتخارات خود می‌دانستند. اصولاً این مواضع صلح‌طلبانه و ظلم‌ستیزانه باعث جلب بسیاری از اقشار مختلف، به‌ویژه نسل جوان همه کشورها، چه در کشورهای پیشرفته و چه در جهان سوم، به چپ‌ها شده بود.

اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بخش بزرگی از همین چپ‌ها که فرهنگ ایمانی و قبله‌ای به امور عالم داشتند، گویی قبله‌ی فکری خود را ناگهان گم کردند. کسانی که زمانی شیفته‌ی شوروی بودند و رفتارهای آن نظام توتالیتر را نادیده می‌گرفتند، ناگهان ۱۸۰ درجه چرخیدند. امروز بخشی از همان چپ‌های سابق به نتایجی شگفت‌انگیز رسیده‌اند: اینکه فلسطینی‌ها گویا «داوطلبانه زمین‌هایشان را فروختند و رفتند»، یا اینکه در نگاه آن‌ها سرزمین فلسطین تا سال‌های قبل از صدور بیانیه‌ی «بالفور» یا تا زمان تشکیل دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ منطقه‌ای بی‌در و پیکر و بی‌صاحب بوده و یهودیان و اسرائیلی‌ها فقط گویی سرزمین موات را آباد کرده‌اند و پس حق مالکیت و تشکیل دولت فقط از آنِ آن‌هاست! انگار علیرغم اسناد موجود اشغال، جنگ، کشتار، ویران کردن صدها روستای فلسطینی و آواره کردن صدها هزار فلسطینی هرگز رخ نداده است. برخی حتی تا بدان‌جا پیش می‌روند که گرچه منکر این اتفاقات نمی‌شوند، اما تقصیر را گردن قربانی می‌اندازند! به‌زعم آن‌ها چون فلسطینی‌ها مانند اسرائیلی‌ها سیاست‌مدار لایق و نفوذ کافی در محافل سیاسی و اقتصادی جهانی نداشتند، باید تسلیم زور و قدرت بیشتر می‌شدند. یعنی نهایتاً در سنت قدیمی تاریخ وجود داشته: «الحق لمن غلب» (حق با نیرویی است که قدرت بیشتر دارد)، بدون توجه به حقوق بین‌الملل، قطع‌نامه‌های سازمان ملل، اخلاق و حقوق بشر و همبستگی جهانیِ وجدان‌های آزاده فرای مرزهای ملی.

پس در نگاه این گروه، همبستگی جهانی نیز دیگر مفهومی ندارد. رنج ملت‌های دیگر به ما ارتباطی ندارد، مگر آن‌که خودشان یا مردم‌شان درگیر مشکلی مشابه باشند. تناقض زمانی آشکار می‌شود که همین افراد در برابر سرکوب در ایران، از جهانیان می‌خواهند با مردم ایران ابراز همبستگی کنند.

حتی در زمینه‌ی مخالفت با دخالت نظامی در امور کشورها نیز معیارهای این بخش از چپ‌ها وارونه شده است؛ آنان که روزی مخالف هرگونه مداخله‌ی خارجی بودند، اکنون دخالت نظامی آمریکا در ایران را برای «نجات مردم» توجیه می‌کنند.

پرسش این است که آیا «رفقای سابق» در آن دوران واقعاً به ارزش‌هایی که روزی فریاد می‌زدند، باور داشتند؟ تغییر ارزش‌ها امری طبیعی و حق انسان‌هاست و منافع ملی ما البته در اولویت قرار دارد، اما این چه ربطی به ارائه‌ی تفسیر غیرواقعی و غیرمستند از تاریخ دارد؟ آیا این رفقای دیروز، تاریخ درگیری‌ها میان یهودیان و فلسطینی‌ها و مناقشه‌ی فلسطین و اعراب با اسرائیل را واقعاً خوانده بودند؟ یا آن‌که آن زمان نیز تنها از پشت عینک ایدئولوژیک به جهان می‌نگریستند و به‌طور فله‌ای مواضع و نگاه اردوگاه سوسیالیسم و حزب و سازمان خود به جهان را پذیرفته بودند و حالا فقط رنگ سرخ عینک خود را عوض کرده‌اند؟

Bahram_Farokhi_2.jpgدو قرن گذشته است، اما سایه‌ها هنوز همان‌اند

تهران بار دیگر در میانه‌ی بازی دو امپراتوری قدیمی گرفتار شده است.

در خیابان‌های سیاست ایران، صداهایی شنیده می‌شود که یادآور روزگار قاجار است: صدای چکمه‌های دیپلماتیک روسیه از شمال، و لبخند موذی انگلیس از غرب. گویی تاریخ بازگشته، نه با توپ و تفنگ، بلکه با لابی‌های رسانه‌ای، قراردادهای انرژی و افشاگری‌های دیپلماتیک.

ایران امروز، همچون دو قرن پیش، میان دو قدرت گرفتار آمده است: روسیه‌ی پوتین و غربِ لندن و واشینگتن. هر دو با ظرافت و حسابگری در عرصه‌ی سیاست ایران نفوذ دارند. جناح‌های داخلی نیز، هر یک بازوی یکی از این دو قطب شده‌اند: از یک‌سو حسن روحانی و محمدجواد ظریف با پشت‌گرمی محافل غربی و انگلیسی، و از سوی دیگر علی خامنه‌ای، سپاه پاسداران و اصول‌گرایان که به مسکو تکیه دارند.

افشاگری‌های ظریف و لاوروف: نبرد دو روایت

در هفته‌های اخیر، جدال کلامی میان دو چهره‌ی دیپلماسی، محمدجواد ظریف و سرگئی لاوروف، پرده از مرحله‌ی تازه‌ای از نفوذ قدرت‌های خارجی در سیاست تهران برداشت.

ظریف در گفت‌وگویی کم‌سابقه فاش کرد که روسیه از همان آغاز مذاکرات هسته‌ای در سال ۲۰۱۵ مانع برقراری رابطه‌ی طبیعی ایران با جهان شد. او گفت:

«روسیه دو خط قرمز دارد: نخست آن‌که ایران هرگز نباید رابطه‌ای عادی با جهان داشته باشد، و دوم، نباید وارد درگیری مستقیم با جهان شود.»

و در ادامه می افزاید:

«روس‌ها به ما گفتند اگر سوخت نیروگاه بوشهر را خودتان تولید کنید، ما دیگر ایمنی آن را تضمین نمی‌کنیم.»

این سخنان که در رسانه‌های غربی از جمله The Guardian و Reuters بازتاب یافت، عملاً رد پای نفوذ مسکو در سیاست تهران را آشکار می کند. پاسخ روسیه نیز تند و حساب‌شده بود.
لاوروف در واکنش گفت:

«روسیه هرگز از برجام منحرف نشده و تصمیم نهایی همواره میان تهران و واشینگتن بوده است.»

او بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران را «غیرقانونی» و «بازی خطرناک غرب» می خواند.

این جدال لفظی چیزی فراتر از اختلاف دو وزیر است؛: جنگ روایت‌هاست میان دو امپراتوری که هر یک می‌کوشند ایران را در مدار خود نگه دارند, یکی در مدار شرق، دیگری در مدار غرب.

تکرار تاریخ: تهرانِ امروز، قاجارِ دیروز

تهران این روزها بیش از هر زمان به پایتخت دوران قاجار شباهت دارد: همان درباریان محتاط، همان سفارتخانه‌هایی که در سایه تصمیم می‌گیرند، همان مردمی که از بازی قدرت‌ها خسته‌اند و تنها نظاره می‌کنند.

در قرن نوزدهم، ایران میان دو امپراتوری روسیه تزاری و بریتانیای کبیر تقسیم نفوذ شد. امروز نیز همان دو بازیگر بازگشته‌اند، تنها ابزارشان عوض شده است: توپ و تفنگ جای خود را به دیپلماسی، قراردادهای انرژی و جنگ رسانه‌ای داده است.

و باز، مردم همان مردم‌اند. در کوچه و خیابان، متلک‌های سیاسی دهان‌به‌دهان می‌چرخد:

«در این مملکت یا در استخر می‌میرند، یا در خواب!»

طنزی تلخ که نشان از ترسی عمومی دارد: ترس از مرگ‌های ناگهانی، حذف‌های بی‌صدا و تصفیه‌حساب‌های پنهان قدرت.

ایرانیان، خسته از جناح‌بندی‌های تکراری، این‌بار با بی‌اعتمادی نظاره می‌کنند. گویی ضرب‌المثل قدیمی دوباره زنده شده است:

«زهر سو که کشته شود، به سود اسلام است!»

اما در پشت این تلخی، خشمی خاموش نهفته است، خشم نسلی که از بازی قدرت‌ها و بی‌عملی اصلاح‌طلبان به ستوه آمده است.

غرب، ترامپ، و بازی تازه لندن

در سوی دیگر میدان، غرب با احتیاط و ظرافتی حساب‌شده در حال جابه‌جایی مهره‌هاست. دونالد ترامپ از یک سو ایران را تهدید می‌کند، و از سوی دیگر، از «گفت‌وگوی مشروط» سخن می‌گوید.
Reuters در ۱۴ اکتبر نوشت که تهران دعوت ترامپ به مذاکره را «متناقض» خوانده است، زیرا همان زمان تحریم‌های تازه‌ای علیه بانک‌های ایرانی اعمال شده بود.

در لندن نیز، اندیشکده‌ها و دستگاه سیاست خارجی بریتانیا بر این باورند که بهترین راه مهار ایران، نه جنگ، بلکه استفاده از «چهره‌های قابل‌قبول در داخل نظام» است.

در همین چارچوب است که بار دیگر، اصلاح‌طلبان به عنوان ابزاری برای تغییر موازنه‌ی قدرت مطرح می‌شوند. غرب پس از جنگ ۱۲ روزه می‌داند که فروپاشی کامل نظام می‌تواند منطقه را شعله‌ور کند: از این‌رو به دنبال «تغییر نرم» در تهران است.

به تعبیر یکی از تحلیل‌گران بریتانیایی:

liaghat.jpgتأملی فلسفی-سیاسی در پاسخ به بابک خرمدین و پرسش از آینده‌ی ایران

یادآوری: این مقاله، پاسخی‌ست به دو کامنت از بابک خرمدین که در واکنش به دو مقاله‌ی منتشرشده‌ی «ارزیابی قدرت، حذف مردم» و «سراب رهبری در بادیه‌ی سیاست» نوشته شده‌اند. هر دو کامنت، با لحن متفاوت، به مسئله‌ی آلترناتیو سیاسی، مشروعیت رهبری، و مسئولیت روشنفکری در لحظه‌ی بحران پرداخته‌اند.

در کامنت اول، بابک با لحنی انتقادی می‌پرسد: «اگر رضا پهلوی آلترناتیو نیست، پس چه کسی هست؟ آیا باید نیم قرن دیگر منتظر ظهور امام زمان باشیم؟»

در کامنت دوم، با خشم می‌نویسد: «چرا شماها در سال ۵۷ پشت خمینی جمع شدید؟ مگر او جز نشستن در خارج چه کرده بود؟»

این دو پرسش، هرچند با لحن متفاوت، اما حامل یک دغدغه‌ی واحدند: در لحظه‌ی بحران، چه کسی می‌تواند نماینده‌ی خواست مردم باشد؟ و آیا نقد چهره‌ها، به معنای انکار مسئولیت سیاسی نیست؟ پاسخ ما، نه انکار، بلکه بازخوانی‌ست--از منظر فلسفه، تاریخ، و تجربه‌ی زیسته.

۱. آلترناتیو، فرآیند است--نه نام

در فلسفه‌ی سیاسی، از کانت تا آرنت، آلترناتیو نه در نام‌ها، بلکه در فرآیندهای مشروعیت‌سازی از پایین شکل می‌گیرد. کانت در «صلح پایدار» تأکید می‌کند که هیچ جامعه‌ای نباید تحت قیمومیت قدرتی باشد که از آن مشروعیت نطلبیده است. آرنت در «در باب انقلاب» می‌نویسد: «قدرت، از کنش جمعی برمی‌خیزد--نه از زور، نه از تبلیغ، نه از وراثت.»

آلترناتیو، در این معنا، یعنی کنش جمعی برای بازتعریف مشروعیت. نه امام زمان است، نه چهره‌ی مهندسی‌شده؛ بلکه فرآیند سازماندهی، گفت‌وگو، و مقاومت از پایین است.


۲. تجربه‌ی تاریخی: از بختیار تا خمینی

در میان چهره‌های سیاسی آن دوران، شاپور بختیار تنها کسی بود که با شناخت دقیق از ماهیت اسلام سیاسی، هشدار داد:
«دیکتاتوری نعلین خطرناک‌تر از دیکتاتوری چکمه است.»

او بر این باور بود که تنها از مسیر انتخابات آزاد و بازگشت به قانون اساسی مشروطه می‌توان به دموکراسی و سکولاریسم رسید--نه به‌عنوان بازگشت به گذشته، بلکه به‌عنوان نقطه‌ی عزیمت برای اصلاحات بنیادین. بختیار قصد داشت با تکیه بر اصول مشروطه، مسیر گذار به دموکراسی مدرن را هموار کند--دموکراسی‌ای که بسی جامع‌تر از ظرفیت‌های سنتی آن قانون باشد. اما ساختار بسته‌ی سلطنت، که امکان تشکیلات‌سازی و گفت‌وگوی آزاد را از او سلب کرده بود، مانع از آن شد که این ایده‌ی خیرخواهانه به ثمر بنشیند.

Reza_Farmand_2.jpg
رفیق، نیم سده در غرب زیسته است
بی‌انکه یکبار هم
سامانه‌های کلیدی کشور میزبان‌اش را بررسی کند
و بکوشد تا دریابد که چگونه این‌همه انسان
چون خانواده‌ای بزرگ، دست در دست هم
در بلوار دمکراسی گام می‌زنند
و اینکه چگونه هر شهروند
در صندوق رای برای خودش کسی‌ست

*

رفیق، دُرُست همانند مهاجران دینداری‌ست
کز حریمِ باورهاشان دور نمی‌شوند
و در جامعه‌ای موازی با جامعه‌ی میزبان می‌زیند

*

رفیق پس از نیم سده زندگی در غرب
هنوز ایدئولوژی کپک‌زده‌اش را
در ذهن‌اش مومنانه نشخوار می‌کند
و از بینش طبقاتی‌اش بالا و پايین می‌رود
و سخت به میزبان‌اش می‌تازد که چرا
راه و رسم فرمانروایی
و رمز و راز بهروزی از رفقا نمی‌آموزد
*
رفیق در مدار شیخ می‌چرخد
چرا که شیخ را ناخدایی بزرگ می‌پندارد
که کشتی‌های جنگی‌اش برای زندگی به آب می‌اندازد
حال آنکه ساحل مقدس شیخ، نیستی‌ست
و او با مرگ‌نَمای شکسته‌ی دین‌اش
ایران را بر موج‌های ناشناخته
به سوی چرخاب‌ها و سخره‌سنگ‌ها می‌بَرد

*

رفیق در مدار شیخ می‌چرخد
و خشاب تفنگ‌اش را که به روی چشم ایران
و غرب و اسرائيل نشانه گرفته است
با شور انقلابی پُر می‌کند
و در چپ‌راهه‌ها چنان سردرگم شده است
که شیخ را از جهان آزاد زیباتر می‌بیند
شیخی که ایران را چون غنیمتی بزرگ تاراج می‌کند
شیخی که طنین نقره‌گون قلب باستانی ایران را انکار می‌کند
شیخی که جان پرنیانی ایران را
زیر پای برادران دینی‌اش پهن کرده است
برادران مزدوری که همواره
رویاروی زنان و مردان این سرزمین
در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها سنگر گرفته‌اند
*

رضا فرمند

hajkhanoom.jpg
اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید:

یاشار سلطانی کشتی ما با کشتی شمخانی فرق دارد!

شمخانی: حیف است که کشتی نظام سوراخ شود

رادیو فردا - علی شمخانی در اولین اظهارنظر رسانه‌ای پس از جنجالی که انتشار فیلم عروسی دخترش برانگیخت، گفت «ما همه سوار بر کشتی‌ای هستیم که شهدای انقلاب اسلامی به آب انداخته‌اند و حیف است که خدای ناکرده با اختلافات ما در این کشتی نقطه‌ضعف و سوراخی پیدا شود».

🔸خبرگزاری ایسنا روز چهارشنبه ۳۰ مهر نوشت شمخانی که نمایندۀ علی خامنه‌ای در شورای‌ عالی دفاع است، با اشاره به اظهارات اخیر مسعود پزشکیان در مورد اختلافات داخلی گفت توصیه‌اش این است که همه «تحت ولایت رهبری» متحد باشند، چون «دشمن به دنبال آن است که تک‌تک ما را گیر بیاورد و اساس کشور را دچار اختلال کند».

🔸مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، ۲۴ مهرماه در یک سخنرانی گفته بود «ما از آمریکا و اسرائیل نمی‌ترسیم بلکه از دعوا و اختلافات داخلی می‌ترسیم».

خبرگزاری ایسنا و علی شمخانی توضیح نداده‌اند که دلیل انتشار این توصیه یک هفته پس از سخنان پزشکیان چیست، اما در روزهای اخیر انتشار فیلم عروسی دخترِ علی شمخانی که فروردین سال گذشته در هتل اسپیناس پالاس تهران به‌طور مجلل و بدون رعایت حجاب اجباری برگزار شده بود، واکنش‌های گسترده‌ای در میان افکار عمومی ایرانیان داخل و خارج از کشور ایجاد کرد.

Untitled-5.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgامیرحسین اصلانیان همبازیِ قدیمِ پژمان جمشیدی پیامی منتشر کرده که ظاهرا از طرفِ همسایگانِ پژمان است و سندِ برائتِ اوست
.
در این پیام فردِ همسایه میگوید موضوع به آن شکلِ دارک که مطرح شده و شاهین صمدپور جَو داده، نیست و این دو نفر به گواهِ همسایگان با هم ماهها رفت و آمد داشتند و چه بسا نامزد بودند. پس آن داستانِ ناآشنایی و اغفال و خفت//گیری از سر صحنه فیلمبرداری (!) از اساس منتفی است.
‌.
امیدواریم عاقبتِ این موضوع برای هردو طرف ختم بخیر باشد و اگر نیاز است که زودتر بزرگانِ فوتبال بانی خیر بشوند و رضایت بگیرند و بیش از این به آبروی یکی از چهره‌های موجه فوتبال و سینما لطمه وارد نشود.

569083747_18543505069015810_371623721353304958_n.jpg

edaam.jpgایران اینترنشنال - میلاد پناهی‌پور، وکیل دادگستری، اعلام کرد که موکلش منوچهر فلاح، کارگر ۴۲ ساله اهل گیلان و زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، به اتهام «تخریب به قصد مقابله با حکومت» به اعدام محکوم شده است. به گفته این وکیل، اتهام به انفجار یک ترقه صوتی کوچک مقابل دادگستری گیلان مربوط می‌شود.

پناهی‌پور، پنج‌شنبه اول آبان در گفت‌وگو با سایت امتداد گفت که فلاح در کودکی پدرش را از دست داده و این حادثه تنها خسارتی معادل ۱۵ میلیون تومان برجای گذاشته است. با این حال، دادگاه حکم اعدام صادر کرده است.

این وکیل توضیح داد که فلاح از زمان کودکی و پس از فوت پدرش با کارگری گذران زندگی کرده و همواره با فقر و سختی معیشت دست‌و‌پنجه نرم کرده است. او طی بیش از دو سال و نیم حبس، تنها چند بار اجازه ملاقات داشته و به‌دلیل شرایط روحی خود، تمایلی به دیدار دختر کم‌سنش در فضای زندان نداشته است.

او با اشاره به وضعیت روحی و معیشتی موکلش گفت که صدور چنین حکمی برای انسانی که نه سلاحی در اختیار داشته و نه آسیبی به کسی وارد کرده، «نهایت بی‌عدالتی» است.

ایران‌اینترنشنال ۱۴ اردیبهشت گزارش داد با مطالعه حکم اعدام صادر شده برای فلاح دریافته تنها مبنای قاضی دادگاه انقلاب برای انتساب اتهام محاربه به او، وارد کردن خسارت مالی بسیار ناچیز به در و نمای ساختمان دادگستری رشت بوده است.

در این گزارش آمده بود، وکلا می‌گویند ایرادات فراوانی در این حکم به چشم می‌خورد و آن‌چه در پرونده وجود دارد، مستنداتی نیست که قاضی بتواند بر پایه آن‌ها، فلاح را به محاربه متهم یا برای او کیفرخواست محاربه و حکم اعدام صادر کند.

مبنای صدور حکم مرگ

پناهی‌پور گفت ماده استنادشده ناظر بر تخریب تاسیسات حیاتی عمومی است؛ حال آن‌که در پرونده فلاح نه تاسیساتی آسیب دیده، نه کسی مجروح شده و نه خللی در خدمت‌رسانی ایجاد شده؛ تنها خسارت، آسیب جزئی به یک در فلزی بوده است.

او تاکید کرد موضوع صرفا انفجار یک ترقه صوتی بسیار کوچک در نیمه‌شب و بدون حضور رهگذر بوده، اما دادگاه با تفسیر نادرست ماده ۶۸۷ آن را تخریب تاسیسات حیاتی تلقی کرده است.

این وکیل افزود از فردای همان روز، دادگستری گیلان عادی کار کرده و نه خدمت‌رسانی مختل شده و نه شهروندی آسیب دیده است؛ پس سخن از کدام تخریب و مقابله با حکومت است؟ آیا عدالت چنین پاسخی می‌طلبد؟

به گفته او، با وجود ایرادات حقوقی و فنی، دیوان عالی کشور فرجام‌خواهی را رد کرده و موکلش پس از بیش از دو سال و نیم حبس در آستانه اجرای حکم است. فلاح در آخرین ملاقات گفت: «جانم فدای مردم ایران.»

پناهی‌پور این حکم را نمونهٔ روشن نقض اصل تناسب جرم و مجازات دانست.

ایران اینترنشنال - مصطفی آل‌احمد، نویسنده و فیلمساز ایرانی در پستی در صفحه اینستاگرام خود به سوابق شمخانی در سرکوب خونین اعتراضات دی ماه ۹۶، مرداد ۹۷، آبان ۹۸، اعتراضات متروپل و خیزش شهریور ۱۴۰۱ در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی اشاره کرد.

mostafaAlehAhmadL.jpg

او در همین زمینه گفت: «تا آن جا که من تحقیق کردم با دستور شورای عالی امنیت ملی در زمان دبیری شمخانی در تیرماه ۱۴۰۱ بود که من و محمد رسول‌اف (کارگردان مطرح سینمای ایران) دستگیر شدیم؛ آن هم به‌خاطر بیانیه‌ای که در حمایت از مردم آبادان و در انزجار از حادثه متروپل بود.»

این هنرمند معترض افزود بعدا معلوم شد که موعود شمخانی، برادرزاده علی شمخانی، با شرکت حسین عبدالباقی که ساختمان متروپل را ساخته، در ارتباط بوده است.

آل‌احمد نوشت: «موعود شمخانی ۲۷ ساله، متهم فسادهای مختلف در منطقه اروند بوده و خب ما درباره چیزی نظر داده بودیم که برای حضرات گران بود.»

گروهی از تحلیل‌گران معتقدند شمخانی به‌عنوان یکی از چهره‌های بسیار نزدیک به خامنه‌ای و از اعضای اصلی حلقه نزدیک به او، از مخمصه‌ و شایعات دیگری که متوجه فساد اقتصادی مربوط به او و خانواده‌اش بوده، گذر کرده و بیرون راندن او از حلقه حاکمیت با انتشار این ویدیو و افشاگری‌های موجود - هر چند بسیار بر افکار عمومی تاثیرگذار است - کار ساده‌ای نیست.

یک روزنامه‌نگار ساکن ایران که نخواست نامش فاش شود به ایران‌اینترنشنال گفت شمخانی به عنوان کسی که نام خود و فرزندانش در پرونده‌های قاچاق نفت، اسلحه و کشتی‌رانی به شکل جدی وجود دارد و از تحریم‌ها سود سرشار برده و به عنوان یکی از عوامل اصلی وضع نابسامان سیاسی و اقتصادی موجود کشور، باید پاسخگوی عملکردش باشد.

نوشته کامل مصطفی آل‌احمد در اینستاگرام:

اعتراف به جدایی از مردم ایران

علی شمخانی پس از حمله اسرائیل به نهادها و سرداران جمهوری اسلامی در مصاحبه‌ای با صدا و سیمای جمهوری اسلامی آشفته ظاهر شده و می‌گوید:

"اجازه ندهیم اختلافی هر چند کوچک به هر دلیل ما بین ما و ایرانیان ایجاد شود."

باید پرسید در شرایط جنگی که حتما او خیلی هم متمرکز نیست، چگونه ذهن ناخودآگاه او سمت نظام و خودش را از ایرانیان جدا کرده و می‌گوید نباید میان ما و ایرانیان اختلاف ایجاد شود؟

این‌ها موارد ساده‌ای نیست، مگر مثلا هیچ یک ما مردم ایران، جایی در لحظه‌ای خود را از ایرانیان جدا کرده‌ایم؟
مگر تا کنون از دولت‌مردان کشورهای دیگر چنین عباراتی که خود را از مردم خود، منفک بدانند شنیده‌ایم؟

علی شمخانی از ۱۹ شهریور ۱۳۹۲ تا اول خرداد ۱۴۰۲ به هنگام ریاست جمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است.

کافیست مروری بر نقش نیروهای امنیتی این دوران داشته باشیم که مهمترین آن‌ها حوادثی چون اعتراضات دیماه ۹۶ ، مرداد ۹۷، آبان ۹۸ ، اعتراضات متروپل و شهریور ۱۴۰۱ است.

در زمان دبیری او در شورای امنیت ملی هر کس اعتراضی کرد بیشتر از همیشه به اتهامات امنیتی محکوم شد.
تا آن جا که من تحقیق کردم با دستور شورای عالی امنیت ملی در زمان دبیری شمخانی در تیرماه ۱۴۰۱ بود که من و محمد رسول‌اف دستگیر شدیم، آن هم به خاطر بیانیه‌ای که در حمایت از مردم آبادان و در انزجار از حادثه متروپل بود. همان موقع که شورای امنیت ملی دستور دستگیری ما را داده بود، شمخانی دو معاون داشت که هر دو بعدا به اتهام جاسوسی برای بریتانیا تحت تعقیب قرار گرفتند. بعدا معلوم شد موعود شمخانی، بردارزاده علی شمخانی با شرکت حسین عبدالباقی که متروپل را ساخته در ارتباط بوده است. موعود شمخانی ۲۷ ساله متهم فسادهای مختلف در منطقه اروند بوده و خب ما درباره چیزی نظر داده بودیم که برای حضرات گران بود.

علی شمخانی عضو هیئت مدیره منطقه آزاد اروند بود که برادرزاده خود موعود شمخانی را نماینده خود در منطقه آزاد قرار می‌دهد. فرد دیگری که پروژه‌های آبادان و خرمشهر به او واگذار می‌شد، ناجی شمخانی پسر عموی علی شمخانی بود. برادر دیگر شمخانی عبدالعظیم شمخانی در ۲۵ سالگی با مدرک دیپلم مدیر زیباسازی اهواز می‌شود. داستان شمخانی‌ها و فساد گسترده‌ی آن‌ها ادامه دارد، پسران شمخانی ...

***

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgاحمد زیدآبادی

پس از گذشت چند روز از انتشار فیلم عروسی دختر علی شمخانی شاید الان فرصت مناسبتری برای نوشتن در بارۀ یک وجه خاص این ماجرا باشد.

طبعاً من هم موافق انتشار مراسم خصوصی افراد نیستم و دخالت در سبک زندگی شخصی آنان را مجاز نمی‌دانم؛ اما همه می‌دانیم در عصری که انقلاب در تکنولوژی رسانه‌ای، پنهان داشتنِ مراسمی با حضور ده‌ها نفر را غیر ممکن کرده است، لو رفتن فیلم‌های مراسم را باید امری حتمی فرض کرد.

در این زمانه اگر خانواده‌ای مراسمی خارج از محدودۀ اعضای خودشان برگزار کنند، باید منتظر انتشار فیلم‌های آن نیز باشند. بنابراین، اگر از این امر بیم دارند، باید از برگزاری مراسمی که امکان دفاع از آن را ندارند، پرهیز کنند.

همۀ ما مراسم عروسی زوج‌های مذهبی-انقلابی در دهه‌های اول انقلاب را به یاد داریم. در این نوع ازدواج‌ها، عروس با مانتو و مقنعه و حتی چادر پای سفرۀ عقد می‌نشست و داماد هم با پیراهنی که روی شلوارش افتاده بود، در مراسم ظاهر می‌شد. هیچ فرد ذکور بالغی حق ورود به محل زنان را نداشت. حتی اگر داماد مجبور به لحظه‌ای حضور در آن محل می‌شد، پیشاپیش با سلام و صلوات جمعیت را خبر می‌کردند که مبادا تار موی زنی هویدا باشد.

یک لیوان چای یا شربت، دو نوع شیرینی و حداکثر سه نوع میوه شامل سیب و پرتقال و خیار، نهایت چیزی بود که با آنها از مهمانان پذیرایی می‌شد. اگر دامادی ولخرجی می‌کرد و شام را هم به فهرست پذیرایی خود اضافه می‌کرد، یک پلوقیمه یا پلومرغ هم به خلّون‌ها داده می‌شد.

حالا آن وضعیت را با آنچه در فیلم عروسی دختر آقای شمخانی دیده می‌شود، مقایسه کنید! چه تفاوتی دیده می‌شود؟ از منتهی‌الیه یک افراط به منتهی‌الیه متضاد آن، طی طریق شده است! روشن است که هر افراطی به تدریج به ضد خودش منجر می‌شود. به واقع، فرهنگ و سبک زندگی این قشر هم به کلی دگرگون شده است.

حالا پرسش این است که وقتی فرهنگ خانواده‌ها و زن و فرزندان افراد مذهبی-انقلابی تا بدین پایه تغییر کرده است، آنها چطور انتظار دارند که سایر اقشار جامعه مثل دهۀ شصت لباس بپوشند و زندگی کنند؟

به گمان من، انعطاف برخی از ذینفوذان حکومتی در موضوع حجاب، پیش از آنکه به مصلحت عمومی برگردد به مقاومت زنان و دختران و نوه‌های خودشان در برابر حجاب اجباری برمی‌گردد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایندیپندنت فارسی - روز چهارشنبه ۳۰ مهرماه، همزمان با آنکه روزنامه همشهری، وابسته به شهرداری تهران از تصمیم بانک مرکزی ایران برای «انحلال بانک آینده» خبر داد، ایسنا به نقل از رئيس بانک آینده خبر داد که «تا این لحظه هیچ‌گونه ابلاغیه یا اعلام رسمی در خصوص انحلال و ادغام بانک آینده صادر نشده است.»

بر اساس گزارش ایسنا، مقرر شده تا پس از برگزاری جلسه نهایی میان هیئت عالی بانک مرکزی و نهادهای ذی‌ربط، تصمیم قطعی درباره وضعیت بانک آینده اتخاذ و سپس به‌صورت رسمی اطلاع‌رسانی شود. این درحالی است که در گزارش همشهری تاکید شد که با تصمیم بانک مرکزی، روند انحلال بانک آینده آغاز شده و از شنبه سوم آبان‌، تمامی شعب آن با نام «بانک ملی ایران» فعالیت خواهند کرد.

در همین حال، امروز ۳۰ مهرماه، غلامحسین محسنی اژه‌ای، رئيس قوه قضاییه جمهوری اسلامی نیز در جمع دانشجویان استان ایلام، رئیس بانک مرکزی را تهدید کرد که «به وظیفه‌تان عمل کنید، چون در غیر این‌صورت ورود می‌کنیم و هزینه را برایتان بالا می‌بریم.»

او سپس افزود: «آقای فرزین، برای هر تصمیمی در مورد بانک آینده، چه برای انحلال، چه اصلاح و حتی محدودکردن اختیارات، اختیار قانونی کافی دارید. ۷ سال است که هیئت‌مدیره و مدیرعامل بانک آینده با نظر بانک مرکزی عزل و نصب می‌شود و حق انتخاب را از سهام‌داران گرفتید، اما در این ۷ سال باز هم زیان انباشته ۵۰ هزار میلیاردی این بانک چندین‌برابر بیشتر شده است. بعد از این اختیارات و انتصاب هیئت‌مدیره‌های مختلف، وضع بانک بهتر شد یا بدتر؟»

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

چنین اختلاف‌نظرها و درگیری‌هایی میان مدیران ارشد نظام جمهوری اسلامی درباره سرنوشت بانک آینده، نشان می‌دهد بحران این بانک صرفا یک مسئله مالی یا مدیریتی نیست، بلکه به شکاف و کشمکش قدرت درون حاکمیت نیز گره خورده است.

کانال حوری

دو تصویر با فاصله تقریبا ۵۰ سال! دو تصویر گویا از همزیستی زنان با پوششی متفاوت.

این دو تصویر در خود حرفها دارند برای بیننده. در پشت اولی تغییر فرهنگی از سنت به مدرنیته با ابزارهای فرهنگی همچون رادیو و تلویزیون و سینما و کتابخانه و دانشگاه است و دومی حاصل مبارزه ای مستمر با ابزارهای سرکوب از اسیدپاشی به صورت زنان تا زدن پونز و چوب و چماق بر سر زنان و تا کشتن و کور کردن و تجاوز در زندان و ...به جرم بی حجابی است.

twopictures.jpg

تصویر دوم حامل دردها و زخمهایی عمیق به روح و روان مردم است. زخمهایی که هیچ گاه فراموش نخواهد شد و در حافظه تاریخ خواهد ماند. بازماندگانمان سالها بعد در کتاب‌ها خواهند خواند زنان این سرزمین به چه قیمتی حق انتخاب پوشش خود را به دست آوردند!

آیا نمیشد با همان ابزارهای فرهنگی که زنان و دختران را با پوشش‌های متفاوت در کنار هم دوستانه و با آرامش در سال ۵۲ گرد آورده بود، فرهنگ حجاب را آموزش میدادند و انتخابش را به خود مردم وامی گذاردند تا امروز جامعه حامل این زخم عمیق نباشد؟


اما گویی بقای انقلاب ۵۷ بدون زخم زدن به روح و روان مردم ممکن نیست! با ۸۰ هزار تازه نفس!

perahan.jpgکلیپ کوتاه با تفسیر طنز!

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

roostayee.jpgفرزانه روستایی

ماجرای شمخانی و لباس سینه باز میلیارد تومانی دختر او بسیار شبیه داستان خنده دار آن دوچرخه ساز بسیجی اهوازی است که در زمان احمدی نژآد به او بورس تحصیلی دادند تا در غرب درس بخواند. وقتی که از درس فارغ شد خانواد ه تصمیم گرفتند برای او همسری بیابند و از او سراغ ویژگی های یک همسر خوب را گرفتند. بسیجی ما که هم ته مانده اعتقادات مذهبی داشت و هم آزادی های فردی غرب را تجربه کرده بود از خانواده خواست تا دختری را برای او بیابند که ایمان و خلوص حضرت زهرا را داشته باشد و چند ویژگی دیگر را.

وقتی از او می پرسند همسر تو باید چه مشخصات دیگری داشته باشد می گوید که میان تنه او باید عین کیم کارداشیان فراخ باشد و بالاتنه او نیز کپی جنیفرلوپز. اما یک نکته دیگر را نیز به اضافه کرد و آن اینکه شجاعت و ابتکار و پیگیری همسرداری او نیز نباید از میا خلیفه کمتر باشد.

وقتی مدل لباس دختر دبیر شورای امنیت ملی را در آن عروسی می بینیم که بسیاری نه از یقه دریده او، بلکه از دورویی و روبه صفتی این خانواده سپاهی حرامخوار دچار حال به هم خوردگی و عصبانیت شدند می توان دریافت چرا این همه لطیفه رکیک در باره این خانواده در رسانه ها می چرخد و تمام نمی شود. البته برای مردم ایران این ماجرا فقط یک ورژن بالاتر از سیسمونی گیت دختر قالیباف و دروغگویی امام جمعه کلاهبردار تهران و انتشار فیلم لواط رئیس اداره ارشاد استان گیلان بود که هیچکدام پیگردی نداشت.

خدا می داند در میان این طبقه نوظهور تازه به دوران رسیده چه فیلم ها و چه اخبار دیگری هست که جناح رقیب با سکوت وزارت اطلاعات هنوز آن را علنی نکرده است. اما هر چه هست مردم این همه فساد و دورویی را به حساب عالی ترین مقام سیاسی اداری کشور می گذارند که حتی سخنرانی پریروز او نتوانست التهاب خبر عروسی شمخانی ها را تعدیل کند. بی شک از این فیلم ها از این به بعد زیاد درز خواهد کرد و مردم نیز از این آبروریزی ها زیاد شادمان خواهند شد.

***

keefbanner.jpgایران اینترنشنال - پس از چند روز گمانه‌زنی و سکوت مقام‌های رسمی، وزیر راه و شهرسازی سرانجام تایید کرد در پی بروز برخی «ناهماهنگی‌ها» در روند بازرسی از او در فرودگاه اردبیل، از پرواز صرف‌نظر کرده و تصمیم گرفته از مسیر زمینی راهی تهران شود. ایران‌اینترنشنال پیش‌تر گزارشی در این‌ خصوص منتشر کرده بود.

فرزانه صادق چهارشنبه ۳۰ مهر در مصاحبه با خبرنگاران پس از جلسه هیات دولت، به حواشی فرودگاه اردبیل اشاره کرد و گفت: «به‌دلیل عدم آگاهی تیم بازرسی از پروتکل‌ها و تشریفات مربوط به مقامات سیاسی، وزرا و مسئولان دولتی، ناهماهنگی‌هایی پیش آمد که امکان انجام پرواز را از بین برد.»

او افزود: «این مساله می‌توانست باعث معطلی مسافران داخل هواپیما شود. به همین دلیل، تصمیم گرفتیم به‌صورت زمینی بازگردیم.»

ایران‌اینترنشنال پیش‌تر گزارش داد وزیر راه و شهرسازی ۲۲ مهر پس از تن ندادن به بازرسی در روند اجرای پروتکل‌های امنیتی و مشاجره با ماموران در فرودگاه اردبیل، از پرواز صرف‌نظر کرد.

بر اساس این گزارش، صادق ساعاتی بعد از این حادثه، مدیرکل فرودگاه‌های استان و رییس فرودگاه اردبیل را شبانه عزل کرد.

missminister.jpg

روابط عمومی شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوایی ایران ۲۴ مهر با انتشار بیانیه‌ای، تغییر مدیر فرودگاه اردبیل را تایید کرد اما نوشت: «تغییرات مدیریتی در تمامی بخش‌ها امری طبیعی است و بر اساس ارزیابی‌ها و ملاحظات مدیریتی انجام می‌شود.»

شرکت فرودگاه‌ها هرگونه ارتباط میان برکناری مدیر فرودگاه اردبیل و درگیری‌های پیش‌آمده بر سر بازرسی از وزیر راه را تکذیب کرد و آن را «شایعه»، «محتوای حاشیه‌ای» و «برداشت نادرست» خواند.

در ادامه این بیانیه آمده بود: «مطابق قوانین و دستورالعمل‌های رسمی، بازرسی وسایل همراه شخصیت‌های کشوری از جمله اعضای هیئت دولت، وزرا و مقامات عالی‌رتبه، تابع ضوابط مشخص و مصوب مراجع ذی‌صلاح انجام می‌شود.»

پایگاه خبری عصر ایران ۲۶ مهر بیانیه شرکت فرودگاه‌ها را «غیرحرفه‌ای و پرخطا» توصیف کرد و نوشت این اطلاعیه و همچنین سکوت شخص صادق، روابط عمومی وزارت راه و فرودگاه اردبیل مهر تاییدی بر حواشی رخ‌داده به شمار می‌رود.

این رسانه افزود: «اگر اتفاق رخ نداده، چرا وزیر و وزارت راه تکذیب نمی‌کنند؟ اگر اتفاق رخ داده، چرا با تایید خبر از عملکرد خود دفاع نمی‌کنند؟»

با این حال، وزیر راه در مصاحبه ۳۰ مهر خود با خبرنگاران تنها به «ناهماهنگی‌ها» در تشریفات بازرسی اشاره کرد و سخنی از برکناری رییس فرودگاه اردبیل به میان نیاورد.

این نخستین بار نیست که نام وزیر راه و شهرسازی در مرکز یک جنجال رسانه‌ای قرار می‌گیرد. پیش‌تر در خردادماه، افشای هزینه حدود یک میلیارد تومانی سفر او و خانواده‌اش به جزیره کیش از محل بودجه عمومی، واکنش‌های گسترده‌ای را برانگیخته بود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: حجاب دستور خداست، خانم‌ها با دستور شیطان همراهی نکنند!

سردار پاسدار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفته: «خانم‌ها باید متوجه باشند که حجاب دستور خود خداست، حتی دستور پیامبر نیست! دستور خود خدا است! در برابر دستور خدا نباید همراهی با شیطان کرد و می‌بایست دستور خدا را اجرا کرد.»

فدوی در ادامه گفت: «شیطان بعدا به صراحت و علنی اعلام برائت می‌کند و سپس می‌گوید به من ربطی نداشت، می‌خواستید پیروی نکنید، می‌خواستید بی‌حجاب نشوید، می‌خواستید دنبال روال غیر از دستور خدا نروید!»

جمهوری اسلامی به تازگی موج جدیدی از سرکوب به بهانه «حجاب» به راه انداخته است؛ ون‌های گشت ارشاد اسلامی به خیابان‌ها بازگشته و نیروهای جدید سرکوب با عنوان «حجاب‌بان» و «آمر به معروف» راهی خیابان‌ها و معابر عمومی شده‌اند.

برخی تحلیلگران افزایش فشارهای اجتماعی را راهکار حکومت برای رصد و سرکوب شهروندان با هدف جلوگیری از آغاز اعتراضات سراسری ارزیابی می‌کنند.

alishamkhaniRahbar.jpgعلی شمخانی؛ زیگزاگ سیاسی و فرصت‌طلبی در دیوانسالاری سرکوب

امروز نما / ابوعلی هلالات

> چگونه فرزند «حاج صالح گاراژ دار» به الیشگارشی نظامی-امنیتی-اقتصادی رژیم آخوندی تبدیل شد؟

> شمخانی در سرکوب دانشگاه جندی‌شاپور اهواز و پردیس گلستان نقش مستقیم داشته است

> شمخانی در سرکوب و متلاشی کردن لشکر ۹۲ زرهی اهواز نقش داشته است

> شمخانی در جریان سرکوب جنبش سبز، در حلقه تصمیم‌گیری امنیتی فعال بوده است

> شمخانی در اعتراضات دی ۹۶ در صدور دستور سرکوب اعتراضات مسالمت‌آمیز نقش داشته است

> شمخانی در اعتراضات آبان ۹۸ نقش کلیدی در صدور دستور سرکوب داشته است

> شمخانی در سرکوب اعتراضات ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی) هم نقش داشته است

> شمخانی به دلیل نقض حقوق بشر، توسط دولت کانادا تحریم شده است

> علی شمخانی نمونه بارز یک نظامی-بوروکرات فرصت‌طلب و عامل سرکوب در جمهوری اسلامی است

وقایع اخیر مربوط به مراسم عروسی دختر علی شمخانی موجب شد تا تمرکز بروی فعالیت های سرکوبگرانه او کم شود. حال آنکه مهمترین بخش زندگی علی شمخانی معروف به «علی اعوج» به سوابق او در سرکوب مربوط است. این همان بخشی است که امکان استفاده از امتیازات کلان و رانت را برای او مهیا کرده است. این فرزند «حاج صالح گاراژ دار» اینک به نمونه ای از الیشگارشی نظامی-امنیتی-اقتصادی رژیم آخوندی تبدیل شده است.

۱. پیش‌زمینه و خاستگاه اجتماعی

علی شمخانی در اهواز متولد شد و در بستر اجتماعی-سیاسی خوزستان رشد کرد، منطقه‌ای با جمعیت عرب و کارگران نفت. او در محله خزعلیه و عامری اهواز به دلیل کمی لوچ بودن یکی از چشمانش، به عربی به «علی اعوج» معروف بود.

پیش از سال ۱۳۵۴، او فعالیت سیاسی یا مذهبی برجسته نداشت و دارای شناخته شدگی در میان فعالین مذهبی- سیاسی نبود. اما با آشنائی با برخی از افراد نظیر علی ماهینی بوشهری در مدرسه فیاض خرمشهر به فعالیت مذهبی و سیاسی علاقمند شد. در همان سال، شمخانی به عنوان دانشجوی کشاورزی بخش ملاثانی دانشگاه جندی شاهپور با فعالین سیاسی آن زمان ارتباط پیدا کرد.

او با شاخه‌هایی از سمپاتیزانهای «مجاهدین خلق» و سپس برخی از اعضای «منصورون» همکاری کرد، اما هیچگاه به عضویت آنها در نیامد. در دوره پس از سقوط پهلوی دوم ابتدا با شاخه اهواز «جنبش مسلمانان مبارز» تحت نام هواداران «امت» و شخصی بنام اسماعیل کروشاوی -نماینده این گروه در همان شهر همکاریهایی داشت. این تجربیات اولیه، پایه شکل‌گیری شخصیتی فرصت طلب و آماده چرخش های تاکتیکی و آماده انطباق زیکزاکی را فراهم کرد.

۲. ورود به ساختار دستگاه های شبه نظامی و نقش مستقیم در سرکوب

پس از سال ۱۳۵۸، شمخانی ابتدا به کمیته انقلاب اسلامی اهواز پیوست و سپس وارد سپاه پاسداران شد. او در جریان بلوای سرکوب دانشگاه جندی‌شاپور اهواز و پردیس گلستان نقش مستقیم داشت و با همکاری چهره‌هایی چون آخوند جنتی و آخوند خزعلی در سرکوب دانشجویان و نیروهای دگراندیش فعال بود. این دوره، نشان‌دهنده توانایی او در استفاده از ابزارهای خشونت و سرکوب برای تثبیت جایگاه سیاسی و امنیتی است و پایه شبکه‌های نفوذ اولیه او را شکل داد. همین امر این امکان را به او داد تا در سرکوب و متلاشی کردن لشکر ۹۲ زرهی اهواز با همکاری غرضی-استاندار وقت- و شیخ محسن عراقی- بعدا شیخ محسن اراکی- نقش بازی کند

۳. صعود در ساختار نظامی و امنیتی

با آغاز جنگ ایران و عراق، شمخانی از فرماندهی محلی در خوزستان به سمت‌های ملی ارتقا یافت: فرمانده نیروی دریایی سپاه و جانشین فرمانده کل سپاه. او با استفاده از جایگاه نظامی و روابط نزدیک با هاشمی رفسنجانی در دوران جنگ، پروژه‌های کلان دفاعی و صنعتی را در دست گرفت. پس از جنگ، سمت‌های وزیر دفاع و دبیر شورای عالی امنیت ملی جایگاه او را در ساختار بوروکراسی امنیتی و سرکوب داخلی تثبیت کرد. این مسیر نشان می‌دهد که قدرت و خشونت را ابزار شبکه‌سازی و تثبیت نفوذ خود کرده است.

۴. زیگزاگ سیاسی و فرصت‌طلبی بوروکراتیک

شمخانی همواره مسیر سیاسی خود را بر اساس حفظ نفوذ و دسترسی به قدرت تنظیم کرده است:

> نزدیکی به رفسنجانی در دوران جنگ: برای تثبیت جایگاه و دسترسی به منابع دفاعی و صنعتی.

> تعامل با خاتمی در دوران ریاست جمهوری: نقش میانجی امنیتی میان حاکمیت و جریان اصلاح‌طلب؛ ارسال نامه و دیدار در جریان جنبش سبز.

> همکاری با خامنه‌ای در دوره پسااصلاحات: بازگشت به حلقه وفاداران رهبری و تثبیت جایگاه امنیتی.

,> نزدیکی و کشمکش با روحانی: ابتدا نقش میانجی میان سپاه و دولت، سپس اختلافات جناحی و تلاش برای حفظ نفوذ در بوروکراسی.

این الگو نشان می‌دهد که شمخانی پایبندی سیاسی ندارد و هر جریان مسلط را ابزاری برای قدرت و حفظ جایگاه خود می‌بیند. بقول برخی از دوستانش او باوری ندارد اما قدرت و ثروت می ستاید.

👈یورونیوز - وقتی به این فکر می‌کنیم که چه چیزی یک رابطه عاشقانه را خاص می‌سازد، معمولا کارها و رویدادهای «بزرگ» به ذهنمان می‌آیند. اما در واقع، آنچه عشق را به شکلی پایدار تغذیه می‌کند، رفتارهای کوچک و تکرارشونده‌ای است که به شریک زندگی‌تان اطمینان می‌دهد: «من تو را می‌بینم. برایم مهمی.»

couple_love_lesson.jpg

حتی یک دقیقه ارتباطِ کامل و متمرکز در روز می‌تواند پیوند عاطفی میان زوجین را تقویت کند و به آن‌ها در برابر فشارهای روزمره تاب‌آوری ببخشد. کافی است هر روز تنها ۶۰ ثانیه را کنار بگذارید تا بدون حواس‌پرتی، بدون گوشی، و بدون عجله، کاملا در لحظه حضور داشته باشید و آگاهانه به سوی یکدیگر با گرمی و گشودگی رو کنید.

برای نمونه، می‌توانید یکی از این آیین‌های یک‌دقیقه‌ای را امتحان کنید:

  • در آغوش کشیدن یکدیگر پس از یک روز کاری طولانی: حتی یک بغل ۲۰ ثانیه‌ای می‌تواند سطح کورتیزول (هورمون استرس) را پایین بیاورد و میزان اکسی‌توسین، هورمون پیوند و صمیمیت را افزایش دهد. پژوهشی در سال ۲۰۲۲ نشان داد زنانی که پیش از انجام یک کار پراسترس، شریکشان را در آغوش گرفتند، واکنش استرسی کمتری نسبت به آن‌هایی داشتند که چنین نکردند. در آغوش گرفتن به مدت یک دقیقه کامل، سیستم عصبی شما را آرام‌تر می‌کند و به‌طور ملموسی از شدت استرس می‌کاهد.
  • بیان قدردانی پیش از خواب: هر شب، هر یک از شما تنها به یک چیز اشاره کنید که در آن روز از دیگری قدردان بوده‌اید؛ بزرگ یا کوچک بودن آن هم تفاوتی ندارد. استمرار مهم‌تر از جزئیات است. تحقیقات نشان می‌دهد زوج‌هایی که به طور منظم سپاسگزاری روزانه را تمرین می‌کنند، صمیمیت و تاب‌آوری بیشتری دارند، زیرا قدردانی فضای عاطفی رابطه را از انتقاد به پیوند تبدیل می‌کند.
  • بررسی کوتاه صبحگاهی: تنها یک دقیقه وقت بگذارید و بپرسید: «امروز ذهن‌ات درگیر چه چیزی است و من چطور می‌توانم کمکت کنم؟» همین پرسش ساده، حس حمایت را منتقل می‌کند و شما را در طول روز در جایگاه دو هم‌پیمان قرار می‌دهد.
  • آیین‌های بی‌کلام: برای کسانی که ترجیح می‌دهند پیوندی غیرکلامی داشته باشند، می‌تواند شامل گرفتن دست‌ها، تماس پیشانی‌ها، یا انجام یک تمرین تنفسی کوتاه دو‌نفره باشد. گاهی برای احساس حضور دیگری، نیازی به کلام نیست. شاید در آغاز این لحظات کوچک بی‌اهمیت به نظر برسند، اما با تکرار، به ریسمانی محکم میان شما تبدیل می‌شوند و بدل به نشانه‌ای می‌شوند از اینکه «رابطه ما اتفاقی نیست، چیزی است که آگاهانه از آن مراقبت می‌کنیم.»

مهدی پرپنچی

انقلاب اسلامی قرار بود انسان تراز نوینی را خلق کند که مسلح به سلاح ایمان است. مدیرانش لباس خاکی می‌پوشیدند و بوی عرق و گلاب می‌دادند. ریش انبوه نامرتب داشتند و در یک کلام، به زخارف دنیوی بی‌اعتنا بودند! اندک اندک، این خلوص متصلب انقلابی، جای خود را به «مانور تجمل» داد و ایدئولوژی انقلابی از درون پوسید.

parpanchiRevolution.jpgدر ابتدای انقلاب حتی از به کار بردن واژه «مقامات» پرهیز می‌شد. جمهوری اسلامی «مقام» نداشت،‌ «مسئول» داشت. قرار بود «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» باشند. قرار بود در نظام اسلامی، «ریاست» بی معنا باشد. کسانی که در راس امور بودند، «پاسخگو»هایی بودند که بنا بر «تکلیف شرعی»، پذیرفته بودند «نوکر مردم» باشند.

به تدریج ورق برگشت. «پاسخگو»ها، ادعای برتری ژنتیکی پیدا کردند. نوابغی شدند که منت بر سر مردم گذاشته و مدیریت جامعه را عهده‌دار شده‌ اند. جمهوری اسلامی تبدیل به شرکت سهامی خاصی که شد که در آن، تنها خواص انقلاب به سطوح بالای ثروت و قدرت دسترسی دارند.

با مرگ ایدئولوژی، موتور محرک نظام خاموش شد.. «پاسخگو»هایی که بنا بر «تکلیف شرعی»، «مسئولیت» پذیرفته و وام‌دار انقلاب بودند، تبدیل شدند به «مدیرانی» که باید بار نظام را بر دوش بکشند: معترضان را بکشند تا ولایت فقیه زنده بماند. تحریم را دور بزنند تا دلارهای بیت خامنه‌ای ته نکشد، و شبکه‌های رانت را زنده نگه دارند تا ساختار فرونپاشد. به این ترتیب رابطه‌ حاکم و کارگزار وارونه شد: امروز بقای ولایت، نه محصول ستون‌های ایمان، که گروگانِ نسلِ مدیرانی است که تا مغز استخوان فاسدند. «ولی فقیه» دیگر، فصل‌الخطاب نیست. خامنه‌ای نه رهبر، که گروگان باندهای مافیایی است که حکومتش را بدهکار آنان است!

مدیران فعلی جمهوری اسلامی با معیارهای اول انقلاب، همگی «حرام‌خوار» اند. نسلی از حرام‌خواران میلیارد دلاری که از بطن همین انقلاب زاده شده اند. حرام‌زادگانی که هنوز زنده‌ اند و ولایت فقیه را زنده نگه داشته اند.

رونمایی حسین تهی از همسرش

| No Comments

2020.jpgایران اینترنشنال - کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان، معترض کشته‌شده در اعتراضات ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرام خود از درگذشت علی آرام، پزشک خبر داد و نوشت او در درمان آسیب‌دیدگان نقش مؤثری داشت و از آن‌ها و خانواده‌های دادخواه هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌کرد.


او نوشت یکی از آشنایان او گفته است: «این پزشک همیشه با مهربانی در کنار مردم بود و حتی تا نیمه‌های شب برای مداوای بیماران تلاش می‌کرد.»


سجادیان اضافه کرد که دکتر آرام همیشه از او می‌پرسیده چه زمانی مردم ایران به آرامش می‌رسند.

noqrekar.jpgپیروزی روحانیون در انقلاب بهمن ماه 1357 بتدریج سیمای روشنفکری، کیفیت و رابطه روشنفکران با قدرت وجامعه را دچار تغییر کرده است.

بخشی از روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگیِ چپ گرا و ملی گرا، در هنگامۀ انقلاب و پس از به قدرت رسیدن روحانیون به ورطۀ حمایت، همکاری و دنباله روی ازحاکمان اسلامی درغلطیدند. بسیارانی از مردم و گروه های اجتماعی، که جریان ها و شخصیت های چپ و ملی را تجلی روشنفکری پنداشته اند، همکاری و همیاری این نوع شخصیت ها و جریان ها با روحانیون را به حساب همۀ روشنفکران و جریان روشنفکری ایران گذاشته اند، بی آنکه به این واقعیت توجه شود که روشنفکری از همان آغاز پیدائی از گونه ها و تیپ های مختلف روشنفکران شکل گرفته است و تعمیم دادن و سخن گفتن از یک روشنفکری واحد، حتی در یک طیف فکری و سیاسی، دقیق و واقعی نیست. بسیاری از چهره ها و شخصیت های مطرح در تاریخ معاصر میهنمان که روشنفکر قلمداد و خوانده شده اند، ایدئولوگ یا کنشگران سیاسی و فرهنگی بوده اند.

همکاری وهم پیمانی بخشی از روشنفکران با حکومت اسلامی تصادفی و فقط به دوران انقلاب بهمن 57 و پیروزی آخوندیسم بر نمی گردد. این همکاری و هم پیمانی ریشه دراندیشه التقاطی وهم اندیشی های بخشی از روشنفکران با دین و اسلام سیاسی داشته است. در دوران حیات رژیم محمدرضا پهلوی و حکومت اسلامی بخشی از روشنفکری، روشنفکری ای بود که: "... گرایش چپ و الگوی سنتی روشنفکری خلقی برآن غلبه داشت و " عمدتاً متاثر از نگاه و ارزش های چپ جهان سومی بود: انقلابی، ضد آمریکایی، عوام گرا، "عدالت"جو، ضد دموکراسی، مرد سالار، و البته، ضد روشنفکری!. غلبه روحانیت در جریان انقلاب اسلامی، این نوع "روشنفکری" را با بحران هویتی مواجه ساخت، چنانچه، بسیاری از همان ارزش ها را روحانیت "ضد امپریالیست" حاکم نیز ادعای نمایندگی شان را داشت. بحران های مکرری که در آن سالها جنبش چپ را از میدان بدر کرد (سرکوب، تسخیر سفارت آمریکا، جنگ با عراق، بستن دانشگاهها)، اجازه تفکر مستقل را از روشنفکری سیاسی آن دوره بیشتر سلب کرد. خروج از ایران و استقرار در کشورهای دیگر نیز مزید بر علت گردید. بهر رو، در دهه اول انقلاب، نه روشنفکران آمادگی ذهنی تاثیر گذاری انتقادی بر روند موجود را داشتند و نه شرایط بحرانی کشور این امکان را به آنها می داد." (1)

رامین جهانبگلو در پاسخ این پرسش که چرا بیشتر روشنفکران ایران به خیل هواداران انقلاب پیوستند و تنها اندکی از آنان یا به این انقلاب بی اعتنا ماندند و یا با رعایت جانب احتیاط با آن به مخالفت برخاستند، می نویسد:

" ...پاسخ این پرسش را باید در ذهنیت روشنفکری و سیاسی افرادی دانست که "روشنفکران انقلابی" نام گرفتند. به نظر می رسد که این گروه به دو دلیل از انقلاب ایران پشتیبانی کردند: نخست، به دلیل فریبایی مفهوم " انقلاب"و آنچه از آن به ذهن متبادر می شد: در ذهن آنان این فریبایی همراه بود با افسونگری" ایده آلیسم ناکجاآبادی" و "رمانتیسم سیاسی" که در دهه های 1340و 1350 بسیاری از روشنفکران ایرانی را مسحور و مجذوب خود کرده بود. دلیل دوم: و عمده تر انقلابی گری روشنفکران آن روز ایران را باید نارسایی و نا پختگی اندیشه های فلسفی و سیاسی آنان دانست. به عبارت دیگر، تمرکزصرفا ایدئولوژیک آنان بر ابعاد سیاسی جامعه ایران در قالب مفاهیم و مفروضات مارکسیستی، مانع از آن شد تا به تحلیل و تفسیری منسجم و نظام مند از تاریخ و میراث فلسفه و فرهنگ غرب بپردازند."(2)

پس از انقلاب، در طول حیات حکومت اسلامی، بخشی از روشنفکران سیاسیِ سکولار و لائیک با توجه به سرشت و عملکرد اسلام سیاسی و خمینیسم، نقد و نفی کامل این حکومت، جایگزین هایی را مطرح کرده اند. سوی دیگر همخوانی های فکری و سیاسی، منافع و مصلحت های شخصی و قدرت طلبی پاره ای از"روشنفکران" سبب شده اند که آنان اصلاح پذیر بودن حکومت اسلامی را توجیه و تبلیغ کنند، اصلاح پذیریِ حکومتی که پرسشگری، عقلانیت، فرد باوری، آزاداندیشی و آزادیخواهی را برنتافته است. مجموعه ای از چهره های متخصص و تحصیلکرده و "روشنفکران خاص" نیز در ساختار حکومتی راه یافته اند. نواندیشان دینی یا" روشنفکران دینی" در عرصه های سیاسی، فرهنگی و فلسفی با حکومت اسلامی همکاری، رابطه و مراوده داشته اند، و خواستار " اصلاحات درون حکومتی " بوده اند و نقد و پرسشگری را محدود ومشروط پیش برده اند. اندک شماری از " نواندیشان دینی" تا نفی حکومت اسلامی پیش رفته اند، شماری که هدف شان اصلاح دین شده است و امیدی به تغییر واصلاح حکومت اسلامی ندارند.

تغییر الگوی روشنفکری سیاسی را برخی روشنفکران ازآغاز دهه ی 1370دانسته اند:

" ... زمانی که چند مانع پیشین از میان رفته بودند: مرگ آیت الله خمینی، پایان جنگ، پایان مبارزات مسلحانه منطقه ای، مستقر شدن "تبعیدی ها" در جامعه برونمرزی، تثبیت نسبی جمهوری اسلامی، و فروپاشی اردوگاه "سوسیالیستی". در این دهه، نظام ارزشی جدیدی از سوی نسل جدید روشنفکری- چه اسلام گرا و چه سکولار- مطرح گردید. این رویکرد بیان یک گسست ارزشی جدی نسبت به الگوی انقلابی- ضد امپریالیستی دهه ی اول انقلاب بود. تقارنی که میان جهت گیری نواندیشان دینی و نسلی از روشنفکران سکولار در مورد لزوم تغییرات اصلاح گرانه، تقویت جامعه ی مدنی، قانون گرائی، انتخابات، توسعه سیاسی و شکل گرفت، که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 نمودی آشکار بخود گرفت... اگر درمبانی ارزشی روشنفکری ایران تحولات جدی صورت گرفت، این شامل نگاه فلسفی آنها نسبت به مردم و جامعه نشد. روشنفکری کشور همچنان در صدد " هدایت مسئولانه" و "رهائی" تمامی مردم بود. اگر در گذشته، روشنفکران مردم را به انقلاب دعوت می کردند، نگاه غالب این سالها، اکنون مردم را به "اصلاح" و "صندوق رای" دعوت می کرد.

akbarganji.jpgاکبر گنجی

✅ترامپ همیشه مدعی «اول آمریکا» بود و هست. ناقدانِ ترامپیستِ ضد جنگ تاکنون می گفتند که در واقع «اول اسرائیل» شده ایم و نتانیاهو حاکم بر آمریکاست. ترامپ می گفت زلنسکی بهترین هنرپیشه و تاجز جهان است. هر گاه به آمریکا می آید، ۶۰ میلیارد دلار می گیرد و می رود. اینک ناقدان به ترامپ می تازند که رئیس جمهور آرژانتین را جایگزین رئیس جمهور اوکراین کرده است.

🔹ترامپِ آرژانتین با اره برقی و بولدزرِ نئولیبرالیسم به جان اقتصاد کشورش افتاد و تمامی یارانه ها را حذف کرد. کتابِ فون هایک (پیامبران آسمانیِ «بنیادگراییِ نئولیبرالیسم» هایک و میلیتون فریدمن هستند و به توضیح مفصل جوزف استیگلیتز، نئولیبرالیسم دارای تمامی ویژگی های یک دین بنیادگراست و آثار این دو، کتاب مقدسِ بنیادگراییِ نئولیبرالیسم است) در دست به عنوان نماد پیروزیِ نئولیبرالیسم به کشورها سفر کرد و در اسرائیل کتاب فون هایک را به نتانیاهو هدیه کرد.

🔺پیروان ایرانی نئولیبرالیسم و الگوی ترامپِ آرژانیتن برای اقتصاد ایران، حقیقت مهمی را مخفی می سازند. ترامپِ آرژانتین برای یارانه زدایی ۲۰ میلیارد دلار از ترامپ هدیه گرفت. اینک هم که «کشتیِ تایتانیکِ نئولیبرالیسم» اش به کوه یخی برخورد کرده، ترامپ می گوید ۲۰ میلیارد دلار دیگر به او می دهم، به شرط آنکه مردم آرژانیتن در انتخابات به او رأی دهند، کمکها دوام خواهد یافت. در فیلم اول ملی در حال رقص در آمریکاست

در فیلم دوم ترامپ در مورد اهدای ۲۰ میلیارد دلار جدید به آرژانتین مورد پرسش قرار می گیرد. او پاسخ می دهد: این به نفع آرژانتین نیست، من این کار را می‌کنم چون مایلی را دوست دارم، اما آرژانتینی‌ها دارند از گرسنگی می‌میرند، آنها نه پولی دارند و نه چیزی [دارند که بخورند تا نمیرند].



🔹پرسش مهم: آرژانتین یک تحریم هم ندارد. چه کشوری به ایران تحت تحریم های فلج کننده که کمر مردم را کاملاً شکسته و آنان را به «سیاه چاله ی فقر و فلاکت» پرتاب کرده، ۴۰ میلیارد دلار برای کاهش آسیب های یارانه آزادیی و آزادسازی اقتصادی در بدترین شرایطِ ممکن هدیه خواهد کرد؟

🔺پرسش مهم دوم: ترامپِ آرژانتین همیشه در کاخ سفید و ویلای ترامپ در حال رقص با ترامپ و عروس هایش است. آیا پزشکیان که حق و مجوز برای دیدار با ترامپ و یا پاسخ به نامه ترامپ ندارد، رقاص ایرانی است که به کاخ سفید رود با همسر و عروس های ترامپ برقصد و ۴۰ میلیارد دلار بابت ترامپیست بودن و وفاداری مطلق به ترامپ و نتانیاهو و اسرائیل بگیرد و برای ایران به ارمغان بیآورد؟ آیا کل لابی اسرائیل در آمریکا و خودِ اسرائیل- مانند رئیس جمهور آرژانتین- حامی پزشکیان هستند؟ ایران در شرایط جنگی است و حکومت جمهوری اسلامی موظف است همچون دوران جنگ ۸ ساله- به رهبری افرادی شبیه مهندس میرحسین موسوی و بهزاد نبوی که چنان کردند- حداقلی از معیشت را برای همگان به صورت برابر تأمین کند. نه اینکه با «اره برقی و بولدزر بنیادگرایی نئولیبرالیسم» اکثریت مردم را راهی جهنم کند.

liaghat.jpg

دور است سر آب ازین بادیه هشدار داد

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل

باری به غلط صرف شد ایام شبابت
در مقاله‌ی «آقایان مشاوران شاهزاده!»، ف.م.سخن با لحنی تند، مشاوران رضا پهلوی را نقد می‌کند و می‌نویسد: «اسم و شغل‌تان در تاریخ ثبت شد، حالا لطفاً دست از سر مردم بردارید». اما در همان متن، رضا پهلوی را «رهبری کاردان» می‌نامد--بی‌آن‌که از تجربه‌ی میدانی، از زیست در متن رنج، یا از سازماندهی از پایین سخنی به میان آید.
این تناقض، نه فقط تحلیلی، بلکه اخلاقی‌ست. زیرا رهبری، نه در نام، بلکه در زیست شکل می‌گیرد؛ نه در دفترچه، بلکه در میدان؛ نه در وراثت، بلکه در اعتماد عمومی.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه: رسانه به مثابه ابزار سلطه و بازتولید ایدئولوژی

در نظام‌های استبدادی و اقتدارگرا، رسانه‌های وابسته به حکومت نقش دوگانه‌ای ایفا می‌کنند: از یک سو ابزار مشروعیت‌بخشی به قدرت سیاسی‌اند و از سوی دیگر مانع شکل‌گیری فضای گفت‌وگویی مستقل در جامعه می‌شوند. در ایران، ساختار متمرکز قدرت در زمینه رسانه محصول پیوند سه مؤلفه است: اقتصاد رانتی، سیطره گفتمان حاکم، و انحصار قانونی در مالکیت رسانه‌ای. بر اساس اصل ۱۷۵ قانون اساسی، صدا و سیما نهادی «ملی» معرفی می‌شود اما عملاً زیر نظر مستقیم رهبر ولایی و شورای نظارت انتصابی عمل می‌کند. در نتیجه، توزیع امکانات رسانه‌ای از اساس الگوی نابرابر و ناعادلانه و در خدمت بازتولید گفتمان حاکم است. رسانه‌های مستقل، خصوصی یا محلی عملاً امکان دسترسی برابر به امواج، بودجه تبلیغاتی و پلتفرم‌های پخش را ندارند.

۲. چارچوب نظری: اقتصاد سیاسی رسانه و قدرت نمادین

مطالعهٔ اقتصاد سیاسی رسانه با آثار هربرت شیلر، نوام چامسکی و ادوارد هرمان آغاز شد که نشان دادند مالکیت رسانه‌ها و وابستگی آن‌ها به ساختار قدرت اقتصادی، محتوا و جهت‌گیری آن‌ها را تعیین می‌کند. در ایران، این چارچوب باید با نظریه‌های فوکو دربارهٔ قدرت و دانش، بوردیو درباره میدان رسانه‌ای و سرمایه نمادین و آلتوسر درباره دستگاه‌های گفتمان حاکم و دولت ترکیب شوند تا اقتصاد سیاسی رسانه های حکومتی در ایران قابل فهم شود. بر این مبنا، رسانه‌ها نه تنها ابزار اطلاع‌رسانی بلکه دستگاه‌های بازتولید مشروعیت سیاسی و فرهنگی هستند.

از منظر فوکو، رسانه بخشی از رژیم حقیقت است؛ یعنی شبکه‌ای از گفتارها و نهادها که تعیین می‌کند چه چیز «حقیقت» محسوب شود. در ایران، رژیم ولایی حقیقت مبتنی بر گفتمان آخرالزمانی شیعه ولایی، سرسپردن به رهبر، و حذف صداهای متکثر است. از منظر بوردیو، این نظام، میدان رسانه‌ای را از سرمایهٔ فرهنگی مستقل تهی کرده و آن را به سرمایهٔ سیاسی ـ امنیتی وابسته ساخته است.

۳. ساختار نهادی و اقتصادی رسانه در ایران

رسانه در ایران از نظر ساختاری و مالی به چند بلوک اصلی تقسیم می‌شود:

بلوک حاکمیتی: شامل صدا و سیما، شبکه خبر، العالم، پرس‌تی‌وی، و خبرگزاری‌های رسمی نظیر ایرنا، ایسنا، فارس و تسنیم. بودجه این رسانه‌ها مستقیماً از منابع عمومی، نهادهای نظامی (سپاه)، و بنیادهای زیر نظر رهبری تأمین می‌شود.

بلوک نیمه‌دولتی یا شبه‌خصوصی: روزنامه‌ها و شبکه‌هایی که ظاهراً خصوصی‌اند اما از طریق یارانه‌های دولتی و تبلیغات نهادهای حکومتی تغذیه می‌شوند.

بلوک مستقل و مدنی: رسانه‌های غیردولتی، نشریات محلی، و پلتفرم‌های دیجیتال که غالباً با فشار قضایی، فیلترینگ، و محدودیت مالی مواجه‌اند.

به این ترتیب، توزیع امکانات رسانه‌ای از بودجه و تبلیغات تا پهنای باند اینترنت، مستقیم و غیر مستقیم کاملاً در انحصار بلوک حاکمیتی است و سایر بازیگران در موقعیتی حاشیه‌ای و شکننده قرار دارند.

حافظ (۱):

واعظان کاین جلوه در محراب وُ منبر می کنند/چون به خلوت می روند آن کارِ دیگر می کنند

shamkani22.jpeg

koodakKar.jpg

عرش وُ فرش وُ کُرسی وُ لوح وُ قلم

آنچه آورده؛ چه بوده جز ستم

با دروغ وُ با وقاحت وعده ها

آدم وُ عالم کشاندی تا عَدَم

در کف ات فوارۀ نفت آمده

حاصلش برپاییِ مرگ وُ اَلَم

حُرمتِ انسان وُ حُریّت حرام

از عَدم باید نویسد هر قَلَم

بُت تراشیدن پرستیدن نشان

صنعتِ میعاد وُ میلادِ صَنَم

مجلس ات طاعون تبارانِ تباه

خبرگانت خائنینی در رفاه

حوزه ها مشغولِ نشرِ فاجری

تارِ مویِ دختری کُفر وُ گناه

دفتر وُ صحنِ زمان صحرایِ تن

دین وُ دکان آمده اینک پناه

ارزشی شد واعظی وُ زاهدی

شیخ وُ مُفتی نوحه خوان رَمّالِ جاه

چاه راهِ رستگاری شد عیان

مکتب وُ محراب وُ منبر؛هان!گواه

نیست ایمانِ شما جز ادعا

قُدوۀ قتل اید وُ غارت اقتدا

از شرافت هیچ بویی بُرده اید!؟

ای خطیبِ فاسد ای مردِ خدا

با فریب وُ خدعه بر مسند شدید

دَلقِتان آلودۀ حرص وُ دغا

خفت وُ خواری نصیبِ سرزمین

آن امامِ پَست تان اندر خفا

با عبایی وُ قبایی حیله گر

در رکوع وُ پیشِ دنیا در دعا

خانه شد ویرانه بیرون از زمان

مردمان آوارگانی بی مکان

شد زیارتگاهتان بازارِ زر

از مُقوّا شد همه تقوایتان

سفره ها سرشارِ زَقّومِ(2)سَقَر(3)

مرشدی آورده مُعجز بی گمان

داغِ مرگِ زندگی بر دل نهاد

آسمان زندانِ بی رنگین کمان

آرزو در گور می گرید غریب

کودکِ پژمُرده برگی در خزان...

عبرتِ تاریخ آمد در سخن

روزگارانِ غم افزایِ وطن

حیف؛ از این مردمانِ با شکوه

حیف؛ از این خانه وُ نامِ کُهَن

تا به کِی ایرانِ ما خونین جگر

معرفت در زیرِ شلاقِ شَمَن...

انقلاب آید قیامت قامتی

تا تو را ویران کُنَد ای اَهرِمن

مافیا وُ محفلِ آدم کُشان

با شَمَن با کیش وُ ریش اندر کَفَن

ــــــــــــــــــــــ

۱-(حافظ به سعی سایه صفحۀ 272.نشر کارنامه تهران 1374).2-زَقّوم=درختی است در جهنم،دارای میوه ای بسیار تلخ(فرهنگ معین جلد دوم صفحۀ 1742).3-سَقَر=دوزخ،جهنم(فرهنگ معین جلد دوم صفحۀ 1893).

سعدی(کلیات سعدی گلستان باب دوم صفحۀ 120.تصحیح محمدعلی فروغی):

ترکِ دنیا به مردم آموزند/خویشتن سیم وُ غلّه اندوزند

سرکوبِ انسان وُ آزادی وُ زندگی وُ شادی:

شیخان را؛نانِ خشک خوردن وُ زحمتِ فقیهانه وُ فقیرانه وُ عابدانه است وُ ریاضت وُ نماز وُ روزه وُ تسبیح وُ سجاده وُ مُهر وُ داغِ عبادتِ الهی بر پیشانی وُ...؛آنان چشمداشتی به دسترنجِ مردمان ندارند وُ در کمالِ سادگی وُ صداقت وُ بی نیازی روزگار می گذرانند وُ تنها وُ تنها در اندیشۀ آسایش وُ آرامش وُ بزرگیِ مردمان اند وُ سرزمینِ باستانیِ ایران را چنان آباد وُ آزاد وُ زیبا ساخته اند که رشکِ تاریخ وُ همه جهان شده است وُ...دنیا از حسادت وُ اندوهِ آن؛در ماتمِ مدام است وُ عزاخانه ای شده است که نگو وُ نپرس...

آن مجالسِ عیش وُ نوشِ شبانه وُ آن خانه ها وُ آن قصرهایِ شگفت انگیز همه وُ همه دروغ وُ تبلیغاتِ دشمن است...شیخِ خرگردن وُ نمک به حرام وُ شکم بُشکه شایعه است...تقویتِ اراذل وُ اوباش وُ دشمنی با مردم ایران کذبِ محض است...تولیدِ نکبت وُ فحشا وُ فساد وُ سرقت وُ غارت وُ قتل وُ تجاوز وُ عفریتِ فقر...تحریفِ خصم است...نظامی بی شرم وُ بی شرافت وُ کثیف وُ عفونی وُ مُسری به نام جمهوریِ اسلامی طیب وُ طاهر است وُ قوۀ قضائیه ای که خشونت وُ شکنجه وُ قتل را تبلیغ وُ ترویج می کند وُ اعترافاتِ اجباری می گیرد مباح است وُ مجاز است وُ وظیفۀ گشتِ کُشتارِ ارشاد حراست از ثروتِ باد آورده است وُ قانون وُ خشم وُ خشونت حرفِ مُفت است وُ به عاملان وُ آمرانِ امر به معروف وُ نهی از منکر؛لوحِ تقدیر هم تقدیم می کنند...تمامِ اینها وظیفۀ اسلامی وُ انقلابی است وُ سخن از عفاف وُ اخلاق وُ تأمل وُ...بیهوده است زیرا که آن جنّتِ موعود چیزی نبود جز؛جهنمِ مشهود...شمخانی وُ شرکا...نشانِ ناچیزی از آن رذالت وُ دوزخی است که وعده داده بوده اند...

هاتف اصفهانی(دیوان تصحیح وحید دستگردی صفحۀ 87.ناشر کتابخانه ابن سینا):

من شیخ دامن پاک را آگاهم از حالِ درون/هاتف تو از وی بهتری با صدهزار آلودگی

ایران اینترنشنال - در ادامه افزایش فشار جریان‌های اصلاح‌طلب بر دولت برای بازنگری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در نامه‌ای سرگشاده به مسعود پزشکیان، رئیس‌ دولت، خواستار تغییر راهبردی در رویکرد ایران نسبت به ایالات متحده شد.

reformistLetter.jpgاین حزب تاکید کرده است که پس از ۴۷ سال تقابل و سیاست‌های «آرزومحور و ایدئولوژیک»، زمان آن فرا رسیده تا جمهوری اسلامی با «واقع‌گرایی و عقلانیت» مسیر تازه‌ای در روابط خارجی خود انتخاب کند.

در این نامه که به امضای آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت رسیده، آمده است: «نبود یک راهبرد مشخص و آینده‌نگر در سیاست خارجی، به‌ویژه در قبال آمریکا، موجب از دست رفتن فرصت‌های تاریخی و افزایش هزینه‌های ملی شده است.» حزب از دولت خواسته است با تدوین «نقشه راه روشن» برای روابط تهران و واشینگتن، از واکنش‌های مقطعی و سیاست‌های انفعالی فاصله بگیرد و به سمت دیپلماسی خلاق و اعتدال‌گرایانه حرکت کند.

این خواسته حزب اتحاد ملت در حالی مطرح می‌شود که سیاست خارجی جمهوری اسلامی توسط علی خامنه‌ای به عنوان «رهبر» تعیین و اعلام می‌شود و او بارها اعلام کرده که تغییری در رویکرد حکومت نسبت به آمریکا انجام نخواهد داد. چند روز پیش نیز خامنه‌ای در سخنانی تازه بار دیگر بر سیاست همیشگی‌اش علیه ایالات متحده آمریکا اصرار ورزید.

حزب اتحاد ملت همچنین با انتقاد از عملکرد دستگاه دیپلماسی دولت پزشکیان، گفته است در شرایطی که کشور بیش از هر زمان به «دیپلماسی خلاق» نیاز دارد، «نشانی از آن در رفتار سیاست خارجی دولت دیده نمی‌شود». این حزب در پایان ابراز امیدواری کرده که در دوران پزشکیان، فصلی تازه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی آغاز شود؛ فصلی که بر پایه «منافع ملی، عزت مردم و واقع‌گرایی سیاسی» بنا شود.

نرخ ارز در بازار

| No Comments

اشانتیون از جیب مردم ایران

ایران اینترنشنال - محمدجواد محقق نیا، تحلیل‌گر حکومتی مسائل اقتصادی، در گفت‌و‌گویی با «خانه اقتصاد» درباره مقرون به صرفه بودن معاملات نفتی جمهوری اسلامی با چینی‌ها به مقایسه درآمد نفتی حکومت با آرامکو عربستان، در دوره رضا‌ پهلوی و محمد‌رضا پهلوی پرداخت و گفت: «[زمان حکومت پهلوی] قبلا ۹۰ درصد پول نفت را باج سبیل به آمریکا می‌دادند حالا ما امروز ۱۰ درصد اشانتیون به چین می‌دهیم.»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgفرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی با اشاره به جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل گفت: « خلبانان ما در دفاع مقدس ۱۲ روزه به دسته‌های ۴ یا ۵ فروندی دشمن یورش بردند و آن‌ها را از انجام عملیات خود منصرف کرده و بازگرداندند.»


حمید واحدی افزود: «شب‌هایی بود که خلبانان ما ۴ الی ۵ برابر تعداد سورتی پرواز که برای یک پایگاه تعریف کرده بودیم را انجام دادند که نشان‌دهنده توانمندی کارکنان فنی، آماده سازی هواپیماها و قدرتمندی خلبان و عقابان ما بود.»

***


***

22222.jpgایران اینترنشنال - سرویس مخفی ایالات متحده شامگاه چهارشنبه در محل سفارت سابق ایران در واشینگتن یک تمرین آموزشی صحنه جرم برگزار کرد. یکی از افسران حاضر در محل در گفت‌وگو با خبرنگار ایران‌اینترنشنال برگزاری این تمرین را تأیید کرد.

سفارت سابق ایران در خیابان ماساچوست شمال‌غربی و در منطقه‌ای موسوم به Embassy Row واقع شده است. این ساختمان از دهه ۱۹۵۰، هم‌زمان با برقراری روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا، تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ محل فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی ایران بود.

پس از قطع روابط دیپلماتیک در سال ۱۳۵۸، دولت آمریکا سفارت را تعطیل و دارایی‌های آن را تحت نظارت «دفتر منافع ایران در سفارت پاکستان» قرار داد. ساختمان از آن زمان بدون استفاده باقی مانده است.

در مقابل، سفارت پیشین آمریکا در تهران که در پی اشغال آن توسط دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام» غارت شد، بعدها به موزه‌ای تبدیل شد که جمهوری اسلامی هر سال برای مقاصد تبلیغاتی و ضدآمریکایی از آن استفاده می‌کند.

:::

***

یورونیوز - قوه قضائیه ایران روز سه‌شنبه ۲۱ اکتبر (۲۹ مهر) اعلام کرد در پی شکایت یک شاکی خصوصی، «یک بازیگر سینما» بازداشت شد.

خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه، با بیان این‌که چندی پیش خانمی با مراجعه به مرجع قضایی از یک بازیگر سینما به اتهام «تجاوز به عنف» شکایت کرد، نوشت: «در پی شکایت شاکی خصوصی و بررسی‌های تخصصی و علمی انجام شده این بازیگر مشهور سینما با احضار به مرجع قضایی تفهیم اتهام و بازداشت شد.»

jamshidiarrestlarge.jpg
خبرگزاری نیمه‌رسمی فارس و رسانه‌های داخل ایران نام این فرد را «پژمان جمشیدی»، فوتبالیست سابق و بازیگر ۴۸ ساله عنوان کرده‌اند.

هم‌زمان رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران دخالت این نهاد در بازداشت وی را رد کرده است.

به گزارش ایرنا، بابک نمک‌شناس به خبرنگاران گفت: «موضوع از طریق شکایت شخصی یک خانم با هویت مشخص آغاز شد. این فرد با مراجعه به دادگاه کیفری یک تهران شکایتی را علیه شخص مورد نظر مطرح می‌کند و در پی آن، پرونده‌ای در مرجع قضایی تشکیل می‌شود.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

وی با بیان این‌که در پی این شکایت، متهم به شعبه نهم بازپرسی دادگاه کیفری یک تهران احضار شده گفت: «در همان‌جا و پس از انجام تحقیقات و تفهیم اتهام، بنا بر تشخیص مقام قضایی قرار قانونی برای این فرد صادر شده و در حال حاضر در اختیار مرجع قضایی قرار دارد.»

در همین حال پایگاه روزنامه «هفت صبح» ایران جزئیات بیشتری از پرونده شکایت منتشر کرده است.

presidentpezeshkian.jpgبهترین دلیل ناکارآمدی ساختاری نظام جمهوری اسلامی!

احمد حیدری

به کلیپ بالا از سخنان رئیس جمهور توجه کنید. نهادی غیر قانونی و فوق قانون به نام «سران قوا» بر انجام کاری تصمیم می‎گیرد ولی به علت مخالفت گروهی دیگر - که به احتمال قوی یک نهاد انتصابی است - موفق به اننجام تصمیم نمی‎شوند و حتی رئیس جمهور نمی‌تواند نام آن گروه یا نهاد را ببرد!

این هم سخن دشمن، ضدانقلاب، آمریکا و استکبار جهانی نیست بلکه سخن اولین مقام اجرایی کشور و یکی از سران قوا و ناظر به مشکل هر سه رئیس قوه یعنی سخن هر سه رئیس قوه است!





دلیل از این واضح‌تر بر ناکارآمدی ساختار جمهوری اسلامی؟

دلیل از این واضح‌تر بر لزوم اصلاحات ساختاری؟

در این زمینه سخن فراوان است ولی اگر در خانه کس است، همین یک حرف بس است!

«علی شمخانی» و خانواده‌اش، چهره‌هایی جنجالی هستند که نامشان در اکثر اتفاقات تلخی که در ایران روی‌داده به گوش می‌رسد؛ از سقوط متروپل تا فاجعه هواپیمای اوکراینی و از تحریم‌های نفتی تا شبکه‌های ثروت پنهان. حالا بار دیگر نام این خانواده بر سر زبان‌هاست، نه به خاطر جنگ یا سیاست، بلکه به دلیل انتشار ویدیویی از مراسم عروسی مجلل دختر خانواده که بسیاری آن را یادآور رنج و فقر هزاران ایرانی است

عطا محامد - ایران وایر

shamkhaniPappillonmovie.jpg

بعد از انتشار این ویدیو، شمخانی، بی آن‌که به انتقادها پاسخ دهد، این بار نه به زبان مردم خود، بلکه به عبری دیالوگ پایانی فیلم معروف «پاپیون» را نوشت: «حرام‌زاده‌ها، من هنوز زنده‌ام!» پاسخی که بیش از هر چیز، نشانه دوری او از واقعیت جامعه و احساس مردم است. سرنوشت عجیب برای مردی که زمانی گفته بود «تاکنون سهم مردم خوزستان از شرکت‌های نفتی و واحدهای صنعتی بزرگ استان، فخرفروشی مدیران و کارکنان غیربومی و پروازی و حسرت بوده است.» اما امروز خود و خانواده‌اش به نماد همان فخرفروشی بدل شده‌اند؛ تصویری روشن از مقاماتی که از میان فقر مردم برخاستند و بر ثروتشان نشستند.

ویدیو و واکنش‌ها

ویدیو مراسم عروسی دختر شمخانی اگرچه به‌تازگی در فضای مجازی منتشرشده، اما اصل عروسی مربوط به فروردین ۱۴۰۳ است؛ موضوعی که آن زمان نیز با حاشیه‌هایی همراه شده بود و حتی چهره‌هایی مانند «علی‌اکبر رائفی‌پور» و برخی نمایندگان مجلس از آن انتقاد کرده بودند. آن‌ها از هزینه‌های چندمیلیاردی این مراسم در هتل اسپیناس پالاس، انتخاب استودیوی لوکس عکاسی، و نشانه‌های آشکار از سبک زندگی اشرافی انتقاد کرده بودند. همچنین از نقض معیارهای رسمی و بی‌توجهی به قوانین حجاب در محیطی وابسته به یکی از مقام‌های ارشد نظام سوال شده بود.

اما حالا پس از انتشار عمومی بخشی از فیلم عروسی، موج واکنش‌ها همگانی شده است. درون حاکمیت، چهره‌های اصول‌گرا و اصلاح‌طلب حکومتی با لحنی مشابه، درز این ویدیو را «نقض حریم خصوصی» و «ترور رسانه‌ای» توصیف کردند. روزنامه «اعتماد» آن را ادامهٔ «ترور شمخانی پس از نجات از حمله اسراییل» دانست و مشاور قالیباف از «ترور زرد مقام‌های نظام به‌ویژه آن‌ها که تکیه‌گاه کشور در مبارزه با اسراییل‌اند» سخن گفت. همچنین، خبرگزاری «دانشجو» باوجود محکوم کردن انتشار فیلم به دلیل «نقض حریم خصوصی»، از تناقض سبک زندگی مسوولان با شعارهای رسمی سخن گفت و تأکید کرد که جامعه از دیدن این تصاویر «به‌شدت متأثر شده است.»

خبرگزاری «فارس» با تأکید بر فاصله میان شعار و عمل مسوولان، ماجرا را نشانه‌ای از فروپاشی اعتماد عمومی و نابودی سرمایه فرهنگی نظام دانست. «مهدیه شادمانی»، دختر «علی شادمانی»، فرمانده سابق سپاه، انتشار این ویدیو را بخشی از «پروژه موساد» و تلاشی برای ترور شخصیت مقامات توصیف کرد. خبرگزاری «مهر» آن را محصول «بازی سیاسی» و غفلت برخی مدیران دانست که برای نظام هزینه‌سازی می‌کند. «نورنیوز»، رسانه نزدیک به شمخانی، این «گروگان‌گیری از خانواده عروس» را بخشی از «جنگ ادراکی» علیه ایران خواند و درعین‌حال از «یک‌صدایی میان طیف‌های سیاسی» در دفاع از حریم خصوصی تمجید کرد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایندیپندنت فارسی - صبح سه‌شنبه ۲۹ مهرماه، خبر بازداشت یکی از مطرح‌ترین چهره‌های سینما و ورزش ایران به اتهام «تجاوز جنسی» و «آدم‌ربایی» شوک بزرگی به افکار عمومی وارد کرد.

آنچه ابتدا مدیرعامل خبرگزاری میزان با یک پیام کوتاه در شبکه اجتماعی ایکس مطرح کرد، ظرف چند ساعت به یکی از اصلی‌ترین سوژه‌های رسانه‌ای ایران تبدیل شد. در اطلاعیه اولیه نامی از متهم برده نشد، اما روند انتشار اطلاعات و همچنین واکنش اطرافیان متهم به‌سرعت نشان داد که فرد بازداشت‌شده کسی جز پژمان جمشیدی نیست؛ یکی از پرکارترین بازیگران و ستاره پرفروش‌ترین فیلم‌های سالیان اخیر که پیش از ورود به دنیای سینما، نیز به دلیل سال‌ها عضویت در باشگاه پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران، نزد مردم ایران محبوبیت زیادی داشت.

حالا بر اساس آخرین اطلاعات رسیده به ایندیپندنت فارسی در روز چهارشنبه ۳۰ مهر، زن جوانی با نام اختصاری «م.پ» که ۲۰ سال دارد و از دوران کودکی تاکنون در چند اثر سینمایی و سریال تلویزیونی نقش‌آفرینی کرده، شاکی اصلی این پرونده است.

بر اساس گزارش‌ها، تا ظهر چهارشنبه نیز تلاش سه وکیل مدافع پژمان جمشیدی و نیز وساطت‌های برخی چهره‌های شناخته‌شده هنر و فوتبال ایران برای انصراف این زن از شکایتش، به نتیجه نرسیده است و به همین دلیل، این ستاره شناخته‌شده سینمای ایران همچنان در زندان قزل‌حصار کرج در بازداشت موقت به‌ سر می‌برد.

پس از انتشار اخبار اولیه، قوه قضاییه با انتشار اطلاعیه‌ای کوتاه تایید کرد که یک بازیگر سینما پس از طرح شکایت یک زن و بررسی‌های قضایی اولیه بازداشت شده است. این پرونده مستقیم در دادگاه کیفری ۱ تهران در حال رسیدگی است.

سرهنگ بابک نمک‌شناس، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران، هم توضیح داده که نیروی انتظامی در این بازداشت نقشی نداشته و برخورد قضایی مستقیما از سوی مقام قضایی انجام شده است.

در این اطلاعیه‌ها آمده که شاکی پرونده زنی ۲۰ ساله است و اتهامات مطرح‌شده «تجاوز جنسی و آدم‌ربایی» اعلام شده‌اند. جلسه اول دادگاه هم دوشنبه ۲۸ مهر برگزار و پس از تفهیم اتهام، قرار بازداشت موقت صادر شده و با رد اعتراض متهم، جمشیدی به بخش قرنطینه واحد ۳ زندان قزل‌حصار انتقال یافته است.

trumpKham.jpgایران اینترنشنال - در پی سخنان علی خامنه‌ای درباره رد پیشنهاد گفت‌وگوی مستقیم با دونالد ترامپ، کاخ سفید اعلام کرد که درهای دیپلماسی هنوز بسته نیست، اما تاکید کرد تا زمانی که رهبران جمهوری اسلامی «تروریسم را کنار نگذارند و حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت نشناسند»، صلحی در خاورمیانه متصور نخواهد بود.

اظهارات خامنه‌ای در شرایطی مطرح ‎‌شد که استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه، ۲۸ مهر تایید کرد واشینگتن تماس‌هایی از مقام‌های جمهوری اسلامی دریافت کرده و در پی آن است که «یک راه‌حل دیپلماتیک بلندمدت» در این زمینه بیابد.

خامنه‌ای در بخشی از سخنرانی خود با لحنی تحقیرآمیز، ترامپ را «فاقد صلاحیت گفت‌وگو» خواند و او را به دلیل اعتراض‌های داخلی در آمریکا به تمسخر گرفت و گفت: «بهتر است او ابتدا میلیون‌ها معترض در کشور خودش را آرام کند.»

در پاسخ به این اظهارات، یکی از مقامات کاخ سفید در پاسخ کتبی به پرسش‌های ایران اینترنشنال گفت: «همان‌طور که رئیس‌جمهوری تاکید کرده است، حتی در برابر ایران -- رژیمی که موجب مرگ و بی‌ثباتی در خاورمیانه شده -- دست همکاری و دوستی همچنان دراز است. اما هیچ اقدامی به اندازه آن‌که رهبران ایران تروریسم را کنار بگذارند و حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند، برای صلح در منطقه مؤثر نخواهد بود.»

این مقام آمریکایی همچنین تاکید کرد که «رئیس‌جمهوری ترامپ همواره روشن گفته است: بزرگ‌ترین دولت حامی تروریسم در جهان هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد.»

جنگ لفظی خامنه‌ای و ترامپ

مراد ویسی

ترامپ چند نوبت در روزهای اخیر به سیاست‌های جمهوری اسلامی حمله کرد و با اشاره به بمباران برخی تأسیسات، ادعا کرد که «تأسیسات هسته‌ایشان را منهدم کردیم» و جمهوری اسلامی دیگر «قلدر خاورمیانه» نیست که بتواند آزار برساند؛ به‌زعم او همین امر به پیشبرد توافق صلح در غزه کمک کرده است.

در پاسخ به این مواضع، خامنه‌ای که پس از جنگ ۱۲ روزه رفتار نیمه‌علنی و نیمه‌مخفی از خود نشان می‌داد -- و جنبه‌ نیمه‌مخفی حضورش پررنگ‌تر بوده -- بالاخره پس از حدود یک ماه و نیم در جمعی حاضر شد و بندبه‌بند به اظهارات ترامپ پاسخ گفت.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

محور اصلی مواضع خامنه‌ای، ردِ امکان توافق با آمریکا و تاکید بر ادامه‌ «سیاست مقابله» با واشینگتن بود. او معامله‌ای را که ترامپ پیشنهاد می‌کند، نوعی «تسلیم» خواند و گفت جمهوری اسلامی و «مردم ایران» حاضر به چنین کاری نیستند -- و مانند همیشه، مردم را به عنوان سپر بکار گفت. مجموع این سخنان نشان می‌دهد که دست‌کم در افق نزدیک، هیچ توافقی میان جمهوری اسلامی و آمریکا در کار نخواهد بود و هر دو طرف فعالانه در فاز تقابل باقی مانده‌اند.

جایگاه بلند یک فرانسوی ایرانی‌تبار در دستگاه قضایی فرانسه

رادیو بین المللی فرانسه - امروز سه‌شنبه ۲۱ اکتبر نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور پیشین فرانسه، در زندان «سانته» پاریس زندانی شد. او به جرم زد و بندِ تبهکارانه در پروندۀ جناییِ انتقال پول از لیبی به فرانسه برای تأمین مالی کارزارهای انتخاباتی‌اش در سال ۲۰۰۷ به پنج سال زندان با «قرار بازداشت موقت با حکم تعلیقی» محکوم شده است.

Judgepeimanemarzban.jpgپس از صدور حکم محکومیت سارکوزی روز پنجشبنه ۲۵ سپتامبر، هواداران او در شبکه‌های اجتماعی بی‌درنگ کارزاری برضد رئیس دادگاه کیفری پاریس به راه انداختند و حتی او را به مرگ تهدید کردند چنان که روز جمعه ۲۶ سپتامبر دفتر دادستانی پاریس برای یافتن عاملان این «پیام‌های تهدیدآمیز» دو پروندۀ تجسّسی گشود.

به دنبال جار و جنجالی که پس از محکومیت سارکوزی به راه افتاد، روز دوشنبه ۲۹ سپتامبر رئیس دادگاه قضایی پاریس در گفت و گو با رادیو «فرانس اَنتِر» به دفاع از قاضی‌ تهدید شده پرداخت و گفت: حکمی که دادگاه کیفری پاریس برضد نیکلا سارکوزی صادر کرده، حکمی نیست که تنها یک قاضی صادر کرده باشد، بلکه حکمی است که سه قاضی محاکمه کننده پس از بحث‌های طولانی و هم‌فکری صادر کرده‌اند. فراموش نکنید که حتی وکلای نیکلا سارکوزی نیز از کیفیت بحث‌ها بسیار راضی بودند و آن را می‌ستودند. گفته شده است حکم دادگاه به حاکمیت قانون آسیب زده است. در حالی که تهدید قاضی است که به حاکمیت قانون آسیب می‌زند. در یک نظام دموکراتیک چنین تهدیدهایی پذیرفتنی نیستند.

واما رئیس دادگاه قضایی پاریس کیست؟ او یک فرانسوی ایرانی‌الاصل است. نام کاملش «پیمان قلعه مرزبان» است. در سال ۱۹۷۰ در فرانسه زاده شده و ملیت فرانسوی دارد. این قاضی ۵۵ ساله، پیش از آنکه به ریاست «دادگاه قضایی پاریس» برگزیده شود، رئیس دادگاه «بوبینیی» شهری در نزدیکی پاریس، بود. او را مظهر موفقیت جمهوری‌خواهانه در فرانسه می‌دانند.

پیمان قلعه مرزبان می‌گوید: نخستین بار که گذارم به دادگاه پاریس افتاد، تنها پانزده سال داشتم. نوجوانی کنجکاو بودم و برای شرکت در یک جلسۀ دادرسی فوری به دادگاه رفته بودم. انسانیتِ حاکم بر دادگاه مرا مجذوب کرد. حرفۀ من در همانجا زاده شد. من این حرفه را به دلیل سودمندی اجتماعی‌اش، میل به گوش دادن به سخنان یکدیگر و کوشش برای بیان آنچه حقیقت قضایی می‌توان نامید، انتخاب کردم.

پیمان قلعه مرزبان هر جا در مقام قاضی کار کرده، تحسین همگان را برانگیخته است. در دادگاه «بوبینیی» که پنج سال ریاست آن را بر عهده داشت، او را دادگری‌ با اخلاقِ کاری فوق‌العاده توصیف می‌کردند. زیرا همیشه و در هر زمانی آماده بود جامۀ قضاوت بپوشد و داد بستاند. همگان او را دادگری دقیق و دلسوز می‌دانند. عدالت‌خواهی او زبانزد خاص و عام است. تعهد او به دفاع از عدالت زمانی که احساس می‌کند به ناحق زیر حمله قرار گرفته، سستی‌ناپذیر است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

پس از محکوم شدن سارکوزی در دادگاه کیفری پاریس، هنگامی که کارزارهای ننگین برضد نهاد قضایی فرانسه به راه افتاد، پیمان قلعه مرزبان در مصاحبه ای با روزنامه‌نگاران گفت: کشور ما در شرایط بسیار حساسی قرار گرفته است. نهاد قضایی کشو را گروهی زیر حمله گرفته‌اند. حاکمیت قانون را نهاد قضایی برقرار می‌کند. وظیفۀ من در مقام رئیس دادگاه قضایی پاریس این است که شرایط بی‌طرفانه‌ای را که قضات در آن تصمیم می‌گیرند، تضمین کنم و از آنان محافظت کنم؛ و نیز توضیح دهم که تصمیم‌های قضات، سرانجامِ اجرای قانون است. وظیفه دارم بگویم که قضات تا چه اندازه با وسواس و دقت برای به انجام رساندن مأموریت‌های خود کار می‌کنند. ما می‌توانیم به تصمیم دادگاه خرده بگیریم، اما نمی‌توانیم در اعتبار دستگاه قضایی کشور تردید کنیم.

تابستان امسال، پیمان قلعه مرزبان که به تازگی به این سمت برگزیده شده بود، به «رشیده داتی»، وزیر فرهنگ و وزیر پیشین دادگستری، یادآوری کرد که حق ندارد به قضاتی که او را به جرم فساد و اعمال نفوذ روانۀ دادگاه کیفری کرده‌اند، حمله کند.

با چنین قاضی باشرفی در رأس دادگاه قضایی پاریس کم نیستند کسانی که اکنون به خود می‌لرزند.

توسط: علیرضا مناف زاده

arrrst.jpgایندیپندنت فارسی - صبح سه‌شنبه ۲۹ مهر، شرق خبر بازداشت پژمان جمشیدی، بازیکن سابق پرسپولیس و هنرپیشه معروف سینما و تلویزیون را منتشر کرد. به گزارش شرق، جمشیدی پس از بازداشت «با اتهامی سنگین به بخش قرنطینه واحد ۳ زندان قزلحصار منتقل شده است.»

همزمان با انتشار این خبر، روزنامه هفت صبح از بازداشت یک «سوپراستار سینما و تلویزیون» به اتهام تجاوز جنسی خبر داد. براساس این گزارش، متهم که نام او اعلام نشده، به یک دختر جوان حدودا ۲۰ ساله تجاوز کرده است. هفت صبح در گزارش خود به نقل از قربانی آورده است: «دختر حدودا ۲۰ ساله در شکایت خود گفت:«من یک بازیگر تازه‌کار هستم و از مدت‌ها قبل هنرجوی بازیگری بودم. رویای هنرپیشگی در سر داشتم تا اینکه در یک پروژه کاری با آقای سوپر‌استار سینما و تلویزیون آشنا شدم. او به من وعده داد و گفت می‌تواند من را وارد پروژه کاری کند. چند شب بعد به بهانه اینکه من را تا مسیری برساند، سوار خودرویش شدم اما بعد از طی مسافتی، منحرف شد و هرچه به او التماس کردم پیاده‌ام کند، توجهی نکرد. بعد من را با اجبار به خانه‌اش برد و آنجا دست و پایم را بست و به من تجاوز کرد.»

پس از انتشار این گزارش، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران بزرگ با تائید خبر بازداشت «یک هنرپیشه مشهور» و بدون ذکر نام متهم به خبرگزاری تسنیم گفت: «موضوع از طریق شکایت شخصی یک خانم با هویت مشخص آغاز شد؛ این فرد با مراجعه به دادگاه کیفری یک تهران شکایتی را علیه شخص مورد نظر مطرح می‌کند و در پی آن، پرونده‌ای در مرجع قضایی تشکیل می‌شود.

پس از تشکیل پرونده، مقام قضایی برای فرد مورد شکایت احضاریه صادر کرده و وی جهت رسیدگی به شعبه نهم بازپرسی دادگاه کیفری یک تهران احضار می‌شود. در همان‌جا، پس از انجام تحقیقات و تفهیم اتهام، بنا بر تشخیص مقام محترم قضایی، قرار قانونی برای این فرد صادر شده و در حال حاضر در اختیار مرجع قضایی قرار دارد.»

یورونیوز - روزنامه اسرائیلی جروزالم پست گزارشی به نوشته الکس وینستون منتشر کرد که برگردان آن را می‌خوانید: «در دوازده روز سرنوشت‌ساز ماه ژوئن، حملات هوایی اسرائیل علیه زیرساخت‌های ایران چنان ویرانگر بود که کشور را تا آستانه بحرانی وجودی و کم‌سابقه از زمان برقراری جمهوری اسلامی پیش برد.

iranNoReturnL.jpg

برای نخستین بار از دوران جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی با دشمنی خارجی روبه‌رو شد که توان آن را داشت تا آن را به زانو درآورد. برخلاف نبردهای نیابتی‌اش در یمن، سوریه و لبنان، این بار تنها در کمتر از دو هفته، اسرائیل ضعف پدافند هوایی ایران، محدودیت‌های برنامه نوسازی نظامی‌اش، و شکاف میان روایت حماسی جنگ و عملکرد واقعی در میدان نبرد را آشکار کرد.

چند روز پیش، در ویدیویی منتشرشده در وب‌سایت رسمی رهبر ایران، دکتر کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، از "شباهت‌ها و تفاوت‌های" میان آن دو جنگ سخن گفت.

خرازی، که از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷ نماینده ایران در سازمان ملل بود و سپس تا ۲۰۰۵ وزارت خارجه را برعهده داشت، اظهار داشت: "یکی از شباهت‌ها این است که در هر دو جنگ، متکی به خود بودیم. تسلیحات لازم را با منابع داخلی فراهم کردیم. حتی در جنگ هشت‌ساله، سلاح‌های فراوانی در کشور بود اما باید خودمان آن‌ها را تولید و به‌کار می‌گرفتیم."

اما این ادعا با واقعیت‌های تاریخی سازگار نیست. با وجود فضای شدید ضدغربی آن روزها، اسرائیل به‌طور پنهانی بخشی از تسلیحات لازم را برای ایران فراهم کرد تا مانع سقوط جمهوری نوپای اسلامی به دست نیروهای صدام حسین شود. برای تل‌آویو، عراق در آن زمان تهدیدی راهبردی بود و تقویت تهران نوعی موازنه در برابر بغداد محسوب می‌شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

پرونده معروف "ایران-کنترا" نیز نمونه دیگری از این مناسبات پنهان بود؛ ماجرایی که در سال ۱۹۸۶ فاش شد و به یکی از رسوایی‌های بزرگ دولت ریگان بدل گشت: فروش مخفیانه سلاح به ایران، با هدف آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان، و انتقال غیرقانونی درآمد حاصل به شورشیان نیکاراگوئه که علیه دولت ساندینیست چپ‌گرا می‌جنگیدند.

با این حال، خرازی در سخنان اخیرش تأکید کرد: "انگیزه، ایمان و توان دفاع از کشور در هر دو جنگ آشکار بود. مردم در هر دو مقطع نقش تعیین‌کننده‌ای داشتند؛ چه در جبهه‌ها و چه در پشت صحنه."

hassanzadeh.jpgپاسدار حسن حسن‌زاده فرمانده سپـاه «محمد رسول‌الله» تهران بزرگ در مصاحبه با وبسایت «دفاع پرس» که ۱۹ مهرماه منتشر شد، گفته است گشت‌های خیابانی از مأموریت‌های اصلی بسیج و سپاه پس از جنگ ۱۲ روزه بود.

او توضیح داده است: «با توجه به آمادگی‌ها و تمرینات نیرو‌های ما، در آن دوران مجموعه‌ای از گشت‌های اطلاعاتی، عملیاتی، گشت‌های پیاده، موتوری، خودرویی و ترکیبی، و ایست و بازرسی‌ در مکان‌های مختلف همچون بزرگراه‌ها، خیابان‌های اصلی، میادین، محلات، ارتفاعات شمالی و حتی حاشیه تهران فعال شدند.»

وی در سخنانی تهدیدآمیز اعلام کرد با هر تهدیدی از سوی ضدانقلاب که آرامش را بهم بزند مقابله خواهد شد.

حسن‌زاده گفت: «مأموریت اصلی تیم‌های سازمانیافته بسیج کمک به مردم، یاری‌رسانی به پلیس و کنترل شرایط در معابر و محلات است.»

او در تشریح این طرح عنوان کرد: «در سطح شهر تهران با کمک نیرو‌های بسیجی در حوزه‌ها، پایگاه‌ها و گردان‌های آن، موفق به اجرای این طرح جامع شدیم که دارای مراحل مختلفی است و برای آینده نیز تمهیدات لازم را اندیشیده‌ایم.»

به گفته این سپاهی، در مقطع فعلی «تعداد این گشت‌ها محدود شده و نسبت به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه کاهش یافته است، اما نیرو‌ها کاملاً آماده هستند و حضور فعالی دارند.»

حسن‌زاده در بخش دیگری از مصاحبه گفته از ماموریت‌های دیگر سپاه تهران «یاری‌رسانی به نیروی انتظامی و کنترل شرایط در محلات، معابر و نقاط ورودی و خروجی است» و «اقدامات ما از مردم‌یاری و خدمات شهری گرفته تا مقابله سخت با هر گروه مسلحی که بخواهد در تهران کوچکترین ناامنی ایجاد کند را شامل می‌شود.»

این اظهارات در شرایطی مطرح می‌شود که حکومت نگران است به دلیل فشارهای اقتصادی و وضعیت بد معیشتی مردم دست به اعتراض بزنند.

اغلب تحلیلگران داخل ایران به حکومت هشدار می‌دهند با فعال شدن مکانیسم ماشه، فشارهای اقتصادی به مردم بیشتر خواهد شد، اما به نظر می‌رسد مقامات رژیم نسخه‌ای برای خروج از بحران ندارند به ویژه آنکه علی خامنه‌ای همچنان با هرگونه مذاکره با دولت دونالد ترامپ مخالفت می‌کند. زمامداران جمهوری اسلامی در این مدت یا مشغول تهدید مردم به سرکوب و بگیر و ببند هستند و یا وعده‌های توخالی می‌دهند که با شرایطی که گرفتارش هستند امکان تحقق آنها را ندارند.

در این میان، دولت مسعود پزشکیان ناتوان از حل بحران‌ها، برنامه‌هایی را برای تبلیغات و افزایش «تاب‌آوری» مردم در مقابل مشکلات راه‌اندازی کرده که محور آن هنرمندان هستند! معلوم نیست چنین اقداماتی قرار است چه چیزی بر سفره مردم بیاورد و یا بار کدام هزینه ثابت مانند اجاره مسکن یا آب و برق را از دوش آنها بردارد!

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgروزنامه «فرهیختگان» گزارش داده در ۷ سال اخیر، واردات ایران با ۱/۵ برابر افزایش از ۴۵ به ۷۳ میلیارد دلار رسیده ‌است. این گزارش افزوده نکته قابل‌ تأمل اقلام وارداتی است که هر سال عجیب‌تر می‌شود؛ مثلا در سال گذشته ۵۴۸۷ تن شلنگ، ۴۶۵۷ تن آب‌پنیر و ۲۴ میلیون دلار آب پنیر وارد کشور شده‌ است.

همچنین در سال ۱۴۰۳ بیش از ۴۵ تن ژل تزریقی زیر پوست، وارد کشور شده که معادل حدود ۱۸ وانت پر از ژل زیبایی است! از سوی دیگر ۲۵ تن کامپوزیت دندان‌پزشکی برای مصارف درمانی و زیبایی وارد ایران شده‌ است.

سه‌شنبه ۲۹ مهر در پی خرابی مترو در مسیر گلشهر-تهران، مسافران شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای»، «رضاشاه روحت شاد» و «جاوید شاه» سردادند.

***

اختصاصی رادیو فردا - مهرزاد بروجردی، پژوهشگر و استاد دانشگاه در آمریکا، برای اولین‌بار به شکل علنی درباره ترور پدرش، ملک محمد بروجردی که از رؤسای شرکت ملی نفت ایران در ماه‌های منتهی به انقلاب بهمن ۵۷ بود، گفته است.

broojerdiExclusive.jpgاو در گفت‌وگویی با برنامه خبری تحلیلی ایستگاه ۱۹ رادیو فردا به جزئیات حادثه ترور پدرش و نقش گروه «منصورون» اشاره کرده و انگشت اتهام خود را به سمت علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی ایران، که این‌روزها با فراگیر شدن نسخه کوتاهی از ویدئوی عروسی دخترش بحث برانگیز شده گرفته است.

هرچند او در میان حرف‌هایش اتهام مشابهی را هم به محسن رضایی، فرمانده‌کل پیشین سپاه پاسداران، وارد می‌کند. آقای بروجردی می‌گوید، زمان آن رسیده که «پیشینه واقعی این افراد برای مردم آشکار شود.»

رادیو فردا فرصت پاسخگویی را برای افرادی که نامشان در این گفت‌وگو برده قائل است.

من پیش‌تر نام پدر شما را دیده بودم، اما نمی‌دانستم که این رابطه در واقع رابطه پدری و فرزندی است. با وجود اینکه طی این سال‌ها شما می‌توانستید درباره‌ی این موضوع بنویسید و ابزار ارتباطی هم در اختیارتان بود تا این مسئله را بازتاب دهید، هیچ‌وقت دراین‌باره صحبت نکردید. چرا اکنون فکر کردید زمان مناسبی است که درباره‌ی این داستان و ارتباط ترور پدرتان با گروه چریکی منصورون و شخص آقای شمخانی صحبت کنید؟

بله، من تا به حال اشاراتی به این مسئله کرده بودم، ولی نه لزوماً با نام آوردن افراد مشخص. دلیلش هم این بود که قصد داشتم مقاله مفصلی درباره این موضوع بنویسم. اما اتفاقات اخیر و نقش افرادی مثل آقای شمخانی در حکومت، و واقعاً آن «دوربازی»‌هایی که برای مردم درمی‌آورند، مرا به این نتیجه رساند که باید این مسئله را علنی مطرح کنم. مردم باید بدانند این افراد چه کسانی هستند، چه کرده‌اند، و پله‌های ترقی‌شان را چگونه طی کرده‌اند تا به این مقامات رسیده‌اند. برای همین تصمیم گرفتم مشخصاً از نقش ایشان و آقای محسن رضایی در این ترورها نام ببرم.

شما در آن زمان که این اتفاق افتاد، سن زیادی نداشتید. یعنی آن موقع...؟
من ۱۵ ساله بودم.

دقیقاً یادتان هست ماجرا چگونه رخ داد و چطور در جریان آن قرار گرفتید؟

بله، عرض کنم که من چهار ماه پیش از آن ماجرا همراه پدرم به آمریکا آمده بودم تا در بوستون دبیرستان بخوانم. ایشان هم از طرف شرکت نفت به تگزاس اعزام شده بود تا یک دوره‌ آموزشی را بگذراند. ما یک روز پس از حادثه سینما رکس از ایران خارج شدیم و یک هفته بعدش هم حکومت نظامی اعلام شد. پدرم پس از پایان دوره به ایران برگشت. ایشان با اعتصاب در شرکت نفت موافق نبود و سر کار می‌رفت. گروه منصورون او را تهدید کرده بود و در یک روز، در مقابل خانه ما در اهواز، ایشان را به همراه یک مهندس آمریکایی به نام پال گریم، که همکارش بود، به قتل رساندند. من این خبر را در روزنامه بوستون دیدم، چون صفحه اول نوشته شده بود که «یک مهندس آمریکایی در ایران کشته شد»، و وقتی خواندم دیدم نام پدرم هم آمده است، به عنوان همکار او که در یک عملیات دیگر کشته شده است.

اما تا آنجا که مطلع هستم، آقای گریم را گروه منصورون نکشت، بلکه گروه دیگری به نام موحدین مسئول بود.

درست است. این دو گروه با هم همکاری می‌کردند و قتل‌ها همزمان انجام شد. منصورون مسئولیت قتل پدرم را بر عهده گرفت و موحدین -به رهبری آقای حسین علم‌الهدی- آقای گریم را ترور کردند.

پدر شما پیش از این اتفاق، آیا پیام تهدیدآمیزی دریافت کرده بود؟ چون درباره آقای گریم گفته شده که هم او و هم رئیس بالادستش پیام‌های تهدیدآمیز گرفته بودند، تا حدی که آن مقام ارشد کشور را ترک کرد.

بله، آن فرد آقای جورج لینک بود. در آن زمان در اهواز، این گروه در مساجد فهرستی از حدود ده نفر منتشر کرده بود -اگر درست یادم باشد- که در آن، نام پدرم هم به‌عنوان مخالف اعتصابات آمده بود و گفته بودند باید از میان برداشته شود. تهدیدها وجود داشت، ولی پدرم جدی نگرفته بود. چون معتقد بود باید سر کار رفت؛ آن زمان دی‌ماه و فصل سرما بود و به خانواده می‌گفت پیرزنی که در تبریز در این سرمای زمستانی نیاز به نفت و گاز دارد، نباید به این شکل از سوخت محروم شود. او می‌گفت اگر مخالفان شاه می‌خواهند مبارزه کنند، باید شیوه دیگری پیدا کنند. پس از کشته‌شدن پدرم و آقای گریم، تولید نفت کاهش یافت و از نظر اقتصادی شوک بزرگی به حکومت شاه وارد شد.

در گزارش‌هایی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده، هم به این موضوع اشاره شده است. اما نکته‌ای که وجود دارد، قطعیتی است که شما در مورد نقش آقای شمخانی بیان می‌کنید. چون گروه منصورون فقط آقای شمخانی یا رضایی نبود؛ افرادی مثل آقای ذوالقدر و رشید هم بودند. می‌خواهم بدانم این قطعیت از کجا می‌آید؟ آیا صرفاً به جایگاه کنونی آقای شمخانی مربوط است، یا اطلاعات دقیقی دارید که نشان دهد او در این ترور نقش مستقیم داشته است؟

بله. اولاً این گروه مسئولیت حمله را بر عهده گرفت. اگر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی در سال ۶۷ یا ۶۸ نگاه کنید، هنگام رأی اعتماد برای وزارت آقای شمخانی، یکی از افتخارات او را «شرکت در عملیات مسلحانه پیش از انقلاب» عنوان می‌کنند. بر اساس اطلاعاتی که طی ۴۵ سال جمع‌آوری کرده‌ام، ایشان در آن ترور نقش عملی داشتند؛ همراه با آقای محسن رضایی، و با کمک آقای جهان‌آرا که اسلحه‌ها را برایشان آورده بود. هر دو در هنرستان شرکت نفت محصل بودند و پدرم هم در همان‌جا تدریس می‌کرد. بنابراین شناسایی او برایشان آسان بود.

اما چگونه می‌توان با اطمینان گفت که آقای شمخانی مستقیماً نقش داشته؟ چون همان‌طور که می‌دانید، روایت‌های متفاوت و گاه متناقضی درباره آن عملیات منتشر شده است.

بله، درست می‌فرمایید. این کار اقدام فردی یا خودسرانه نبوده است. یک گروه تروریستی تصمیم به چنین عملی گرفته و دو نفر را مأمور اجرای آن کرده بود. بر اساس شهادت همسایگان، در صحنه حادثه دو نفر دیده شده بودند. بعد هم وقتی پدرم را به بیمارستان بردند، این افراد آمدند تا مطمئن شوند کار تمام شده است. از مجموع اظهارات شاهدان چنین برمی‌آید.
اما همان‌طور که گفتید، هیچ‌کدام از اعضای گروه صراحتاً نگفته‌اند در آن عملیات شرکت داشته‌اند، چون بار منفی آن برایشان زیاد بود. با این حال، بر اساس مطالعاتم درباره گذشته اعضای منصورون و نقش‌های کلیدی‌شان در آن زمان، انگشت اتهام به‌ویژه به سوی آقایان شمخانی و رضایی است.

برخی ممکن است بگویند مطرح‌شدن این موضوع در این زمان خاص می‌تواند بخشی از بازی‌های سیاسی درون حکومت ایران باشد. شما چطور به این گمانه پاسخ می‌دهید؟

بله، چنین احتمالی وجود دارد. اما دغدغه من این نبوده است. در گذشته هم در نوشته‌هایم، حتی در صفحه فیس‌بوکم، چند بار به ترور پدرم اشاره کرده بودم. این بار فقط تصمیم گرفتم با ذکر نام‌ها موضوع را روشن‌تر بیان کنم. دلیلش هم این است که فکر می‌کنم بعد از این همه سال، زمان آن رسیده که پیشینه این افراد را آشکارا برای مردم توضیح داد. من همیشه سعی کرده‌ام احساسات شخصی را وارد تحلیل‌های حرفه‌ای خودم نکنم، اما با توجه به وقایع اخیر در ایران و نقش همین افراد در ساختار قدرت، دیگر سکوت را جایز ندانستم.

واکنش آقای شمخانی را هم به انتشار این ویدئو دیدید. به نظر شما واکنش ایشان چگونه بود؟

بله، متأسفانه با همان ادبیات چاله‌میدانی گفتند «حرام‌زاده‌ها، من زنده‌ام». من حاضر نیستم به آن شکل پاسخ بدهم، اما در جواب می‌گویم: بله، شما زنده‌اید، ما هم زنده‌ایم، و برای دادخواهی از کارهایی که شما کردید و صدماتی که به مردم زدید، این مسیر ادامه دارد.

آیا شما یا خانواده‌تان هیچ‌گاه فرصت یافتید موضوع ترور پدرتان را پیگیری کنید؟ چون ترور چند ماه پیش از انقلاب رخ داد و احتمالاً امکان پیگیری وجود نداشت.

بله، درست است. ترور حدود چهل روز پیش از انقلاب رخ داد. پس از آن، این افراد از مهره‌های اصلی نظام جدید شدند. آقای رضایی رئیس سپاه شد، آقای شمخانی و دیگران نیز پست‌های بالایی گرفتند؛ از جمله رشید، ذوالقدر، جهان‌آرا، اسماعیل دقایقی و دیگران. در چنین شرایطی پیگیری این پرونده در ایران ممکن یا منطقی نبود.

آیا در همان زمان، سازمان امنیت حکومت پهلوی (ساواک) به سرنخی درباره عاملان ترور دست یافته بود؟

باید به پرونده‌هایم رجوع کنم تا پاسخ دقیق بدهم. اما سندی دارم از ساواک به امضای آقای ودیعی که در آن به کشته‌شدن این دو نفر و کاهش تولید روزانه نفت اشاره شده است. درباره اطلاع آمریکایی‌ها از ماجرا هم، سال‌ها پیش با مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکا صحبت کردم. او گفت آقای خمینی از این ترورها بی‌اطلاع بود و پس از وقوعشان از ایران با او تماس گرفتند و خبر را دادند، نه اینکه از فرانسه دستور داده شده باشد. به نظر می‌رسد عملیات با تأیید آیت‌الله راستی کاشانی انجام شد و بعداً برای جلب رضایت خمینی، خبر را به او رساندند. پس از بازگشت خمینی به ایران نیز، همین افراد محافظان او شدند و بعد در ساختار نظام به مقام‌های مهمی رسیدند.

ghatel.jpgگزارش اولیه: مهرزاد بروجردی از "ترور" پدرش به دست علی شمخانی در سال ۵۷ خبر داد

رادیو فردا - مهرزاد بروجردی،‌ تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاهِ ساکن آمریکا، علی شمخانی مشاور رهبر جمهوری اسلامی را به «ترور» پدرش در اهواز در سال ۱۳۵۷ متهم کرد.

🔸آقای بروجردی در پستی در شبکهٔ اجتماعی فیس‌بوک، با عنوان «قاتلی که عروسی دخترش مردم را به خشم آورد»، خطاب به دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران نوشت: «شما همان کسی هستید که در ۲ دی ۱۳۵۷ در اهواز، همراه شریک جرم‌تان محسن رضایی، پدر من، ملک‌محمد بروجردی، را ترور کردید».

🔸این نویسنده و پژوهشگر علوم سیاسی اشاره‌ای به جزئیات اتفاقی که به آن اشاره شده، نکرده است.

🔸در اسنادی که پس از انقلاب از مکاتبات سازمان امنیت حکومت پیشین ایران، ساواک، منتشر شده از ملک‌محمد بروجردی به عنوان رئیس بهره‌برداری‌های شرکت «نفت شرق اهواز» نام برده شده که با انجام اعتصاب‌های آن زمان در صنعت نفت ایران مخالفت کرده بود.

🔸او با این حال اضافه کرده که شمخانی بعد از آن «ترور و جنایت‌های دیگر»، که به نوشتۀ بروجردی در «۲۳ سالگی» این مقام فعلی صورت گرفت، «پله‌های قدرت را یکی‌یکی بالا رفت»، اما در حافظهٔ تاریخ «فقط با یک کلمۀ قاتل» شناخته می‌شود.

🔸مهرزاد بروجردی خطاب به شمخانی اضافه کرده که پس از انتشار ویدئوی جنجالی عروسی، «مردم شما را همان‌طور می‌بینند که هستید. کسی که سال‌ها به نام انقلاب و دین، مردم را به قناعت و تحمل سختی‌ها دعوت کرد، اما خودش در پنت هاوس زندگی کرد، برای دخترش عروسی میلیاردی گرفت و پسرانش با فساد و قاچاق نفت نام‌شان در فهرست تحریم‌ها افتاد».

نوشته کامل مهرزاد بروجردی:

قاتلی که عروسی دخترش مردم را به خشم آورد

آقای شمخانی،

ویدیوی عروسی دخترتان را دیدم. برای من مهم نیست چه کسی آن را منتشر کرده و با چه نیتی. آنچه آشکار است، یک عروسی پر زرق‌وبرق در هتلی گران‌قیمت است؛ جایی که نه نشانی از سادگی دیده می‌شود، نه از آن «ارزش‌ها»یی که شما سال‌ها از پشت تریبون‌ها مردم را به آن دعوت می‌کردید.

با دخترتان کاری ندارم، او حق دارد هرطور که می‌خواهد جشن بگیرد. سخن من با شماست.

poland.jpgمناظره مجازی وزیران خارجه ایران و لهستان

ایندیپندنت فارسی - لندن در حملات روسیه علیه اوکراین به کار رفته بود، مناظره مجازی در شبکه اجتماعی اکس بین وزیران خارجه جمهوری اسلامی ایران و لهستان صورت گرفت.

عباس عراقچی در پیامی که به زبان لهستانی در شبکه اجتماعی اکس منتشر کرد، مدعی شد که پهپاد نمایش داده شده به جمهوری اسلامی ایران ربطی ندارد و «لابی اسرائیل» را به تلاش برای «ساخت روایت‌های جعلی» با هدف بر هم زدن روابط تاریخی ایران و اروپا متهم کرد.

در واکنش به این پیامم، رادوسلاو سیکورسکی، وزیر خارجه لهستان، با کنایه نوشت: «خوب است که وزیر خارجه ایران به لهستانی می‌نویسد اما بهتر این بود که به روسیه پهپاد نمی‌فروخت و پروانه ساخت پهپادها را به آن‌ها نمی‌داد که علیه اوکراین به‌کار ببرند.»

او در ادامه ابراز امیدواری کرد که حکومت تهران به جای «صادر کردن انقلاب و غنی‌سازی اورانیوم»، تمرکز خود را روی بازسازی تمدن ایرانی که «زمانی دنیا را شیفته کرده بود» بگذارد.

:::

childlarge.jpgایران اینترنشنال - پس از انتشار گزارش‌هایی درباره کشته شدن ذوالفقار شرفی شش ساله با شلیک مستقیم نیروهای انتظامی در هویزه، اطلاعات رسیده به ایران‌اینترنشنال نشان می‌دهد خودداری ماموران از رساندن او به بیمارستان و رها کردن او و خانواده‌اش در جاده، منجر به مرگ این کودک شده است.

منابع محلی سه‌شنبه ۲۹ مهر‌ماه به ایران‌اینترنشنال گفتند ماموران انتظامی پس از به رگبار بستن خودرو و جراحت شدید ذوالفقار و خواهر کوچکش «تهانی»، محل را ترک و خانواده مجروح را بدون کمک رها کردند.

بر اساس این گزارش‌ها، ذوالفقار به‌دلیل خونریزی شدید و عدم دریافت خدمات پزشکی به موقع، سر صحنه تیراندازی جان خود را از دست داد.

این منابع گفتند تهانی که از ناحیه دست‌ها و لگن هدف گلوله قرار گرفته بود، ابتدا به بیمارستان دولتی گلستان اهواز منتقل و علت جراحت در پرونده او «نزاع با دولت» ثبت شد.

بیمارستان برای انجام عمل جراحی مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از خانواده درخواست کرده اما به‌دلیل ناتوانی مالی خانواده، درمان این کودک با سه روز تاخیر و در یک بیمارستان دیگر (خصوصی) انجام گرفت.

منابع محلی همچنین با استناد به اظهارات مقام‌های دولتی، به ایران‌اینترنشنال گفتند ماموران دخیل در این تیراندازی بازداشت شده‌اند اما تاکنون هیچ اطلاعی از هویت یا وضعیت آنان در دست نیست.

shamkhani.jpgواکنش‌ شمخانی به حواشی ویدیوی جنجالی عروسی دخترش

فارس - علی شمخانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی ایران، در حاشیه مراسم ختم سردار افشار، در واکنش به حواشی ایجادشده درباره ویدئوی جنجالی مراسم عروسی دخترش گفت:

«پاسخم به حواشی اخیر همان محتوای قبل است؛ حرام‌زاده‌ها، من هنوز زنده‌ام»

این اظهارات در واکنش به گزارش‌هایی بود که روز گذشته در برخی رسانه‌ها منتشر شد. در این گزارش‌ها ادعا شده بود که ویدیوی خصوصی مراسم عروسی خانوادۀ شمخانی، نخستین‌بار از سوی برخی حساب‌های کاربری مرتبط با اسرائیل منتشر شده است اما پیگیری خبرنگار فارس از منابع امنیتی نشان می‌دهد این ویدیو اولین‌بار توسط یک اکانت مرتبط با جریان سلطنت‌طلب در اختیار عموم قرار گرفته است.

t2.jpg
گرچه این مراسم چند سال پیش برگزار شده، اما انتشار آن در روزهای اخیر واکنش‌های منفی زیادی در شبکه‌های اجتماعی به دنبال داشته است.

پس از انتشار این تصاویر، برخی کاربران به آن‌چه «تجمل‌گرایی» در عروسی دختر شمخانی خوانده‌اند، انتقاد کردند.

ضرغامی، وزیر پیشین میراث فرهنگی در واکنش به این موضوع نوشت: «مجلس خصوصی و کاملاً زنانه است؛ پدر عروس، بر اساس آیین عشیره‌ای خود، درحالی‌که سرش را پایین انداخته، دست دخترش را در دست داماد می‌گذارد.

عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در نشست منطقه‌ای دیپلماسی استانی گفت: کالاهای ایرانی هر کدام باید دیپلماسی خاص خود را داشته باشد مانند دیپلماسی زعفرانی.

***

جنجال دوباره کیم کارداشیان

| No Comments

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgعصبی به من می توپد ."فیلم عروسی دختر شمخانی را دیدی؟ نمی فهمم شما چطور از این قرمصاق ها دفاع کردید ؟هنوز هم بخشیتان دفاع می کنید؟" می گویم:" زیاد ناراحت نباش مگر چه اتفاقی افتاده ؟ این که دختر شمخانی لخت وخانمش لخت تر از او با لباس های آنچنانی در هتل آنچنانی عروسی گرفته ومیلیاردی هزینه کرده چیز جدیدی نیست که باعث این همه ناراحتی وسر وصدا بشود!

مملکت مال آنهاست بچه ای که بابا بزرگ رئیس مجلسش سیسمونیش را از ترکیه بصورت اختصاصی وارد کند! باید عروسیش بهتر از دخترشمخانی باشد. فکر میکنی بچه های امام جمعه زمین خوارکه خانه مردم رابنام عروسش کرده ریخت وپاششان کمتر از هزینه این عروسی است؟ در کشوری که وزیرانش یک قلم سه میلیارد دلار سر چای دبش بجیب میزنند! نمایندگان مجلسش برای رانت خواران سینه چاک میکنند ! مردیکه ای لات بنام نگهبان عفاف وحجاب لشگر هشتاد هزار نفری از هر چه لات ،پاچه ور مالیده ،بزرگ شده گان زیر دست پای آیات اعظام حوزه ها را زیر عنوان حراست از اخلاق ومعنویت اسلامی راه میاندازد !میلیارد ها بودجه صرف آن میکند. دیگر جائی برای اعتراض به این گونه مسائل پیش پا افتاده است؟چرا این همه سر اندام نیمه لخت دختر وزن شمخانی بیچاره که تازه از سو قصد اسرائیل جان سالم بدر برده حساسیت نشان می دهی؟ در حالی که هزینه عروسی دختر بیچاره شمخانی پول یک لنگه درمقبره امام ساده زیستی که میخواست همه را بمقام انسانیت برساند نمی شود. زیاد عصبی نشو آرام بگیر بگذار "بابک زنجانی "ماست خیارش رادر مخفیگاه حضرت آقا که حکم بر برائتش داد با آرامش صرف کند و راه چاره ای برای دور زدن تحریم ها پیدا نماید."

با دقت نگاهم می کند.

"همین ؟

پس تکلیف این همه دختران وپسران جوانی که بخاطریک تار مو ،بخاطر یک اعتراض ساده برای انتخاب یک سبک زندگی ساده وآرام کشته شدندچه می شود؟ نکند تو هم جز آن دست افرادی هستی که می گوئی حالا که در جنگ با اسرائیل هستیم ،طرح این گونه مسائل توطئه دشمن است!

کسانی که ادعا می کنند وطن پرستی حکم می کند بجای برجسته کردن این گونه مسائل پشت سر آقا بیاستی وجنگ با اسرائیل را پیش ببری !به عربی غلیظ میگویند "حب الوطن من الایمان "

Gileh_Mard.jpgیکی نان نداشت بخورد پیاز میخرید میخورد اشتهایش باز بشود.

حالا حکایت ماست.

ما در جوانی‌هایمان عقل به کله مان نبود ؛ بجای اینکه مثل بچه آدم بنشینیم شعر سعدی و رودکی و حافظ و فردوسی بخوانیم میرفتیم شعرهای انقلابی می خواندیم:

«بر سینه ات نشست
زخم عمیق کاری دشمن
اما ای سرو ایستاده نیفتادی
این رسم توست که ایستاده بمیری»

خودمان اگرچه حتی جرات نداشتیم به پاسبان سر گذرمان از گل نازک تر بگوییم همینکه چشم مان به ژاندارم و آژان و «پنهان پژوهان »می افتاد رعشه مرگ می گرفتیم اما با خواندن چنین شعرهایی خیال میکردیم حالا یکپا میرزا کوچک خان جنگلی شده ایم و می توانیم تفنگ حسن موسای ساچمه ای بابا بزرگ خدا بیامرزمان را برداریم بزنیم به کوه و جنگل ، بزنیم دخل هر چه ژاندارم و ارباب و پاسبان ونمیدانم عمله ظلم را در بیاوریم

همان زمان ها یک آقای شاعری بود که حالا اسم شان یادمان نیست از آن شاعر ها بود که میگفت میخواهد برود توی باغ شان درختان سیب و انار و انگور و انجیر و آلبالو را از ریشه در بیاورد بجایش نارنج بکارد!

می گفتیم : نارنج برای چه؟

میگفت: هفته دیگر برای تان« یک سبد نارنجک خواهم آورد!

آقا ! اگر بدانید با خواندن اینجور شعر ها چه کیفی میکردیم ؟ میگفتیم یک مرده به نام به که صد زنده به ننگ!

اصلا آقا دل مان میخواست در آن «سوق القنادیل » همان ژاندارم ها و پاسبان ها و آژان ها بیایند ما را دستگیر کنند به دادگاه نظامی ببرند ، آنجا ما را به اعدام محکوم کنند و ما در میدان چیتگر بهنگام شلیک گلوله ها پیش از آنکه ایستاده بمیریم سر بر سر سودا بدهیم و فریاد بر آوریم : مرگ بر ملا نصر الدین!

حالا که آرد مان را بیخته و الک مان را آویخته ایم میدانید چه دل مان می خواهد ؟ میخواهیم بدانیم چه بر سر همان شاعر نارنجک کار آمده است ؟

آیا در خاوران زیر خروار ها خاک خوابیده یا اینکه در ساحل یکی از همان کشورهای امپریالیستی نشسته است و قصه وامق و عذرا می خواند ؟

می توان پوشید چشم از هر چه میآید به چشم
آنچه نتوان چشم از آن پوشید بیداری بود

گیله مرد ( حسن رجب نژاد)

به گزارش اقتصاد آنلاین، انتشار خبر بازداشت یک بازیگر سرشناس سینما به اتهام تجاوز، شوک تازه‌ای به فضای رسانه‌ای ایران وارد کرده است. هرچند هنوز هیچ مرجع رسمی نام فرد را اعلام نکرده، اما کاربران شبکه‌های اجتماعی با اشاره به قرائن و گزارش‌های غیررسمی، از پژمان جمشیدی به عنوان متهم اصلی این پرونده یاد می‌کنند.

jamshidi_shamkhani.jpgماجرا از آنجا آغاز شد که خبرگزاری رسمی قوه قضاییه در گزارشی تأیید کرد «یک بازیگر مشهور» به اتهام تجاوز بازداشت شده است. هم‌زمان پلیس اعلام کرد در این بازداشت نقشی نداشته و فرد مذکور با احضار قضایی و پس از شکایت رسمی، راهی زندان شده است.

بر اساس اطلاعات منتشرشده، این بازیگر به واحد ۳ زندان قزل‌حصار منتقل شده؛ بخشی که معمولاً مخصوص متهمان به قتل و تجاوز است. در حالی که هیچ نهاد رسمی نامی از پژمان جمشیدی نبرده، هیچ مقام قضایی یا رسانه‌ای هم این گمانه را تکذیب نکرده است.

در اردیبهشت‌ماه امسال نیز خبری از شکایت یک زن جوان علیه یک بازیگر مطرح به اتهام مشابه منتشر شده بود؛ اما آن زمان هویت فرد اعلام نشد. حالا بسیاری از کاربران معتقدند همان پرونده قدیمی در مهرماه به مرحله بازداشت رسیده است.

از سوی دیگر، برخی کاربران فضای مجازی معتقدند موج خبری اخیر درباره پژمان جمشیدی با هدف انحراف افکار عمومی از ماجرای انتشار فیلم عروسی دختر علی شمخانی ایجاد شده است؛ موضوعی که طی هفته‌های گذشته به یکی از داغ‌ترین حاشیه‌های سیاسی و رسانه‌ای کشور تبدیل شد.

این گمانه وقتی پررنگ‌تر می‌شود که خبر مربوط به شکایت از این بازیگر در اردیبهشت مطرح شده بود اما درست در زمانی دوباره رسانه‌ای شد که انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی بازتاب گسترده‌ای پیدا کرده بود. به گفته کاربران، «زمان‌بندی عجیب» بازتاب پرونده، نشانه‌ای از مدیریت خبری برای تغییر تمرکز افکار عمومی است.

ماجرا زمانی پیچیده‌تر شد که یک تهیه‌کننده سینما در گفت‌وگو با خبرگزاری ایرنا (که بعداً خبرش حذف شد) گفته بود این بازیگر قبلاً نیز با اتهام مشابهی روبه‌رو بوده اما با تطمیع شاکی و دخالت وکیل، پرونده مختومه شده است. حذف ناگهانی گزارش ایرنا از خروجی سایت و باقی ماندن رد آن در موتورهای جست‌وجو، پرسش‌های تازه‌ای ایجاد کرده است.

dictator.jpg(تحلیل تاریخی، فلسفی و تطبیقی از بحران دموکراسی در میان اپوزیسیون ایران)

ارشان آذری

مقدمه: واژه‌ای زیبا، مفهومی ناشناخته

دموکراسی، یکی از پرکاربردترین واژه‌های عصر ماست، اما کمتر جامعه‌ای توانسته معنای راستین آن را درک کند. بسیاری از ملت‌ها با شعار آزادی و عدالت برخاستند، اما در نهایت، در بند ایدئولوژی‌های تازه گرفتار شدند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.

در میان نیروهای سیاسی ایرانی، از چپ و اسلام‌گرا گرفته تا جمهوری‌خواه و مدعی آزادی، همگی دم از دموکراسی می‌زنند، اما در عمل، روح دموکراسی را که بر پایه‌ی گفت‌وگو، مدارای فکری و احترام به رأی مردم است، درک نکرده‌اند.
دموکراسی یعنی پذیرفتن چندصدایی؛ یعنی قبول رأی مردم حتی اگر برخلاف میل ما باشد. اما بخش بزرگی از اپوزیسیون ایران، هنوز دموکراسی را ابزاری برای کسب قدرت می‌بیند، نه راهی برای خدمت به ملت.

ایدئولوژی و مرگ آزادی

در هیچ نقطه‌ای از جهان، ایدئولوژی به آزادی و دموکراسی نینجامیده است. تجربه‌ی شوروی سابق، چین کمونیست، کره شمالی، کوبا و ونزوئلا نشان می‌دهد که ایدئولوژی، چه از نوع چپ و چه از نوع مذهبی، ذاتاً دشمن آزادی است.

در نظام‌های ایدئولوژیک، حقیقت تنها یک معنا دارد: همان که رهبر یا حزب می‌گوید. این همان ساختاری است که هانا آرنت آن را «ذهنیت توتالیتر» می‌نامد -- ذهنیتی که در آن مخالفت، انحراف و پرسشگری جرم محسوب می‌شود.
از دهه‌ی ۱۳۲۰ به بعد، بیشتر جریان‌های سیاسی ایران گرفتار همین ذهنیت شدند؛ از حزب توده گرفته تا گروه‌های مذهبی و انقلابی، همه خود را مالک حقیقت می‌دانستند. نتیجه روشن بود: نفی گفت‌وگو و تولد خشونت سیاسی.

در حالی‌که در کشورهای پیشرفته، مانند آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، ملت‌ها با کنار گذاشتن ایدئولوژی و تمرکز بر قانون و آموزش شهروندی توانستند دموکراسی پایدار بسازند، در ایران مسیر دیگری پیموده شد. به جای اصلاح عقلانی و تدریجی، انقلاب ایدئولوژیک جایگزین اصلاحات قانونی گردید -- و کشور از مسیر توسعه و آزادی خارج شد.

از شعار آزادی تا میراث خشونت

شعار آزادی، اگر با خرد و آگاهی همراه نباشد، می‌تواند به ویرانی بیانجامد.
در دهه‌ی ۱۳۵۰، گروه‌هایی چون مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی خلق با تفسیر خشونت‌بار از عدالت اجتماعی، به عملیات مسلحانه، بمب‌گذاری و ترور دست زدند. آنان به جای رشد آگاهی ملی، مبارزه را به میدان خون و نفرت کشاندند.

سازمان مجاهدین خلق، با ترور مستشاران نظامی و کارمندان ایرانی، خود را پیشتاز آزادی معرفی کرد، اما در عمل، به ترویج خشونت و وابستگی خارجی دامن زد. بعدها در دوران جنگ ایران و عراق، این گروه با دشمن متجاوز هم‌پیمان شد و از خاک وطن علیه مردم خود جنگید. هیچ نشانه‌ای از دموکراسی در ساختار و رفتار آنان دیده نمی‌شود: از رهبری مادام‌العمر گرفته تا سرکوب فکری اعضا و حذف منتقدان درون‌سازمانی.

در سوی دیگر، چپ‌های مارکسیستی نیز به جای نقد علمی و فکری، به منطق «حذف طبقات» و «مبارزه‌ی مسلحانه» روی آوردند. نتیجه، خشونتی بود که جز نفرت و شکست، میراثی بر جای نگذاشت.
و در نهایت، جریان اسلام‌گرایی با شعار دین و عدالت، قدرت را در دست گرفت و همان چرخه‌ی نفی و حذف را ادامه داد. ائتلاف گروه‌های چپ و مذهبی در سال ۱۳۵۷، نه انقلاب آزادی، بلکه شورش علیه عقل و قانون بود.

hr.jpgدر روزهایی که جامعه ایران درگیر عمیق‌ترین بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، جمهوری اسلامی به‌جای پاسخ‌گویی به ریشه‌های این بحران‌ها، سیاست اعدام را با شدتی بی‌سابقه به ابزار کنترل و سرکوب بدل کرده است.

موج گسترده‌ی اجرای احکام مرگ، به‌ویژه در زندان قزلحصار، نشانه‌ی فروپاشی اخلاقی و حقوقی نظام قضایی و بی‌اعتنایی آشکار به کرامت انسانی است.

بیش از یک سال است که کارزار مدنی و شجاعانه‌ی «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از درون قزلحصار آغاز شده؛ حرکتی خودجوش از زندانیان سیاسی که هر هفته با اعتصاب غذا علیه فرهنگ مرگ اعتراض می‌کنند. در واکنش به موج تازه‌ی اعدام‌ها، گروهی از زندانیان بند دو قزلحصار (زندانیان غیرسیاسی) با دوختن لب‌های خود و اعتصاب غذا، صدای اعتراض‌شان را به جامعه ایران و جهان رساندند. گزارش‌ها از وخامت حال تعدادی از آنان و انتقال به بهداری زندان حکایت داشت.

اکنون آنها در ازای وعده مقامات فضائی در خصوص تعلیق شش ماهه اجرای حکم اعدام، اعتصاب غذای‌شان را به صورت موقت و مشروط متوقف کرده‌اند.

ما اعلام می‌کنیم: مسئولیت کامل جان، سلامت و امنیت این زندانیان بر عهده جمهوری اسلامی ایران است.

سیاست اعدام نه اجرای عدالت، که تداوم خشونت سازمان‌یافته و اعترافی به ناتوانی در اصلاح اجتماعی است. در جامعه‌ای گرفتار فقر، تبعیض و فساد، گسترش احکام مرگ نشانه‌ی اقتدار نیست، بلکه اعتراف به شکست قانون و اخلاق است.

اعدام در ذات خود نفی کرامت انسانی و انکار حق حیات است. هیچ نظامی، حتی با استناد به دین یا قانون، حق ندارد جان انسان‌ها را به ابزار سیاست و کنترل اجتماعی بدل کند. در حالی که بسیاری از کشورهای جهان با تکیه بر حقوق بشر اعدام را لغو کرده‌اند، تداوم آن در ایران نشانه‌ی انزوا و درماندگی نظامی است که از گفت‌وگو با جامعه خود عاجز مانده است.

ما از مردم ایران، اندیشمندان، وکلا، هنرمندان و کنشگران مدنی در داخل و خارج کشور می‌خواهیم در برابر این روند ضدانسانی سکوت نکنند. اکنون وظیفه اخلاقی و مدنی ماست که با هر ابزار مسالمت‌آمیز برای توقف و لغو مجازات اعدام در ایران بکوشیم.

همچنین از تمام نهادهای بین المللی حقوق بشری، آزادیخواهان و عدالت طلبان جهان می‌خواهیم در برابر گسترش اعدام‌ها در ایران واکنشی قاطع نشان دهند.

جمهوری اسلامی باید بداند که ادامه‌ی این خشونت دولتی نه مشروعیتی می‌آفریند و نه امنیتی پایدار؛ بلکه نفرت، خشم و گسست اجتماعی را ژرف‌تر می‌کند و اعتماد عمومی را نابود می‌سازد.

ما، به نام وجدان انسانی، اعلام می‌کنیم:

اعدام با عدالت مناسبتی ندارد. اعدام پایان عدالت است. نه به اعدام.

زندگی را پاس بداریم؛ صدای زندانیان قزلحصار باشیم.

فهرست اسامی امضاکنندگان به ترتیب الفبا

الف- (١٢٩-١) ترانه آب‌روش، علیرضا آبیز، رها آجودانی، سهند آدم‌عارف، ابوطالب آدینه‌وند، شکوفه آذر، فرمیسک آذرامین، مهشید آذرفر، شکوفه آذرماسوله، یاسمن آریانی، پروین آزاد، سهیلا آزادبخت، عباس آزاده، آرمان آزادی، طیبه آزادیخواه‌ قهستانی، محمدکریم آسایش، حمید آصفی، سهند آقایی، سبحان آقایی، مسعود آقایی، حمید آقایی، یاورآفتاب، مصطفا آل‌احمد، مهدیه آهنی، شهریار آهی، مژگان آورند، نیما آویدنیا، کیانوش آیانی‌صفت، حامد آئینه‌وند، لاله ابر، مهدی ابراهیم‌زاده، بیژن ابراهیمی، زهرا ابراهیمی، احسان ابری، سپیده ابطحی، سعیده ابطحی، وحید ابهری، داوود ابوالقاسمی، حامد ابومعرف، امیر اثباتی، محمود اجاقلو، هادی احتظاطی، سارا احسان، شاپور احسانی‌راد، محمدصادق احمد آخوندی، داوود احمدلو، پیمان احمدی، فریدون احمدی، آوات احمدی، امیرحسین احمدی، باقر احمدی، محمدرضا احمدی، مطلب احمدیان، سعید احمدی‌دلجو، علیرضا احمدی‌راد، زرتشت احمدی‌راغب، مانی اخوان، مازیار اخوت، علیرضا اربابی، مهین اربابی، معین ارجمند، علیرضا اردبیلی، سعید اردشیری، پروین اردلان، کمال ارس، آتیلا ارفعی، مرجان اروندی، عبدالله ازلی، عاطفه اسدی،مصطفی اسدی، بهروز اسدی، ودود اسدی، رضا اسدی، نازنین اسدی، هوشنگ اسدی، ندا اسدی، حسن اسدی ‌زیدآبادی، سعید اسکندری،فهمیه اسکندری، کیقباد اسماعیل‌پور، پریا اسماعیلی، مریم اشرافی، داود اشرفی، زهرا اشعری، فرید اشکان، دانیال اصغرنیا، محمد اصل‌روستا، حسن اعتمادی، آرش اعلم، پری‌ماه اعوانی، محمدرضا افخمی، مریم افرافراز، سهند افشار، علی افشاری، فاطمه افشاری، آزاده افصحی، مهناز افضلی، سعید افضلی، شهرام اقبال‌زاده، امید اقدمی، مینا اکبری، حمید اکبری، شقایق اکبری، روزبه اکرادی، آرش الله‌وردی، علی الله‌ویسی، بهار الماسی، هما امامی، بهناز امانی، ناصر امیرلو، هستی امیری، نوشابه امیری، ارس امیری، سیروس امیری‌زنگنه، محمود امیری‌مقدم، هاشم امینی، سمیرا امینی، آسیه امینی، اکبر امینی‌ارمکی، شهره انتصاری، ناهید انتصاری، نیره انصاری، وهاب انصاری، هوشیار انصاری‌فر، حسین انورحقیقی، سیاوش اوستا، محمد اولیایی فرد، سعیده ایزدی وجمیله ایمانی.

ب- (١٧٩-١٣٠) سیدمراد باباحیدری، مهدی بابادی، مریم بابایی، هدی بابایی، مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه‌ای، لادن بازرگان، پری باغبان، شیده باقری، روح‌الله باقری، علیرضا باقری، آرزو باهر، گشتاسب باوند، هانیه بختیار، فرامرز بختیار، لقائیه بختیاری، رسول بداقی، علی بدلانی‌زاده، مهران براتی، شهریار براتی، منیره برادران، شیرین برق‌نورد، سحر برلویی، ارژنگ برهان، فریبا برهانزهی، محسن برهانزی، پوران برومند، رضا برومند، نسترن بزازی، یدالله بلدی، فریبا بلوچ، مهیم بلوچ‌سرخوش، رحیم بندویی، فانوس بهادروند، یگانه بهادری، امیرحسین بهبودی، زهرا بهرامی، مهرداد بهزادی، قربان بهزادیان‌نژاد، سید علیرضا بهشتی شیرازی، علی بهمنیاری، علیرضا بهنام، جوما بورش، کیانوش بوستانی، الهه بیابانی، بهنام بیات، نورا بیانی، نیلوفر بیانی، نیلوفر بیضایی و آدینه بیگی.

king.jpgیادداشت

در نوشته‌ی زیر قصد این ندارم که خدمات و اقدامات سیاسی-اجتماعی و فرهنگی سلسله‌ی پهلوی در ساختن ایران نوین را مورد بررسی قرار دهم و یا آن‌ها را زیر سؤال ببرم. بیش و پیش از آن می‌خواهم منش و روش حکمرانی این سلسله، یعنی رضاشاه و محمدرضاشاه را در قیاس با ارزش‌ها و معیارهایی که شاهنامه برای شاهان برشمرده و بر آن بنیاد، برآمدن و فروافتادن برخی شاهان را کاویده، بسنجم و روشن کنم. دلیل اینکه شاهنامه را برگزیدم، این است که به‌جز اینکه شاهنامه اثری ملی و آئینه ی تمام نمای ملت و تاریخ ایران است، اثری است که پادشاهی خواهان ایران، بسیار به آن تکیه می‌کنند و آن را ملاک و معیار ارزیابی‌های تاریخی‌شان در توجیه و تبیین نظام شهریاری در ایران قرار می‌دهند. انتخاب سلسله‌ی پهلوی نیز به این خاطر است که پرونده‌ی تاریخی این سلسله پرونده‌ای هنوز گشوده است، به‌ویژه که در سال‌های اخیر به‌عنوان بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی، جدی‌تر از گذشته وارد میدان سیاست نیز شده است.

*****

شاهنامه‌ی فردوسی نه‌تنها تاریخ و اسطوره‌ی ایران باستان را روایت می‌کند، بلکه کتابی در آیین شهریاری و اخلاق پادشاهی نیز هست. فردوسی در این اثر سترگ، در روایت شاهان اسطوره‌ای و تاریخی، از کیومرث تا یزدگرد سوم، نوعی الگوی اخلاقی از "شهریاری مطلوب" را ارائه می‌دهد؛ الگویی که در آن، "شاه" تنها یک فرمانروا نیست و پادشاهی امری صرفاً موروثی نیست، بلکه نماد خرد، داد و راستی است و منش و روش او معیار سنجش ارزش‌های انسانی و اجتماعی به شمار می‌آید. منش و روش شاهانه در شاهنامه بر سه ستون اصلی استوار است: فرّه ایزدی، خرد و تدبیر و دادگری. در کنار این سه پایه‌ی اصلی، پایه‌های فرعی دیگری نیز قرار دارند که آن‌ها را تکمیل می‌کنند: مردم‌داری و پاسداری از ایران‌زمین، فروتنی و پرهیز از خودبینی و دلیری و مردانگی (پهلوانی).

بنابر روایت‌های شاهنامه، پادشاهی که این ویژگی‌ها را پاس می‌دارد، مایه‌ی آبادانی و نیک‌نامی است؛ و آن‌که از آن‌ها روی برمی‌تابد، به زوال و تباهی می‌رسد. در زیر، تحت دو عنوان شاهنامه و حکومت پهلوی، به ویژگی‌های برشمرده‌ی بالا می‌پردازم و عملکرد حکومت پهلوی را بر آن اساس خواهم سنجید:

1. فرّه ایزدی، مشروعیت الهی و اخلاقی

شاهنامه

در جهان‌بینی فردوسی، هر پادشاه با "فرّه ایزدی" (نیروی الهی) بر تخت می‌نشیند، اما حفظ آن نیازمند کردار نیک است. فرّه ایزدی با «خرد» پیوندی ناگسستنی دارد. شاه خردمند، برگزیده‌ی خداوند است. ازاین‌رو، داشتن تاج‌وتخت به‌خودی‌خود کافی نیست؛ شاه باید "خردمند"، «پرهیزگار» و «دادگر» باشد تا فرّه ایزدی از او روی برنتابد. هرگاه شاه از راستی و داد دور شود، فرّه از او می‌گریزد. این اصل، نوعی عدالت الهی در نظام اسطوره‌ای شاهنامه است. در فصل "پادشاهی نوذر" می‌خوانیم:

" ز بیدادی نوذر تاجور که بر خیره گم کرد راه پدر

جهان گشت ویران ز کردار اوی غنوده شد آن بخت بیدار اوی

بگردد همی از ره بخردی ازو دور شد فره ایزدی"

در نسخه‌ها و بخش‌های دیگر نیز آمده است:

زِ فرّه بود تختِ شاهی به‌جای چو فرّه نباشد، نباشد همای

چو فرّه زِ شاهی بگردد زِ جای نمانَد مر او را نه تخت و نه رای"

بدین گونه جمشید که در اوج دادگری، جهان را به آرامش می‌رساند، با غرور و دروغ، فرّه او را ترک می‌کند و نابود می‌شود و ضحاک با بوسه‌ی اهریمن بر دوشش، فرّه را از دست می‌دهد و نماد ستم و بیداد می‌گردد.

حکومت پهلوی

عملکرد سلسله‌ی پهلوی نیز در این زمینه رضایت‌بخش نبود. مشروعیت سلسله‌ی پهلوی، نه بر پایه‌ی پذیرش مردمی یا فضیلت اخلاقی، که بر قدرت نظامی و کودتا، پشتیبانی خارجی و اجبار و سرکوب استوار بود. این سه عامل، در تقابل کامل با مفهوم فرّه ایزدی قرار داشتند. در ادبیات مردم در انقلاب ۱۳۵۷، شاه نه "سایه‌ی خدا"، که "دست‌نشانده"ی بیگانگان خوانده می‌شد؛ توصیفی که نشان از زوال کامل فرّه ایزدی در نگاه عمومی‌داشت. شاه خود در آخرین کتابش "پاسخ به تاریخ" اعتراف می‌کند که: "او قربانی اعتماد بیش‌ازاندازه به غرب شده است." (نقل به مضمون)

2. خرد و تدبیر، بنیاد شهریاری

شاهنامه

در نگاه فردوسی، شاهِ شایسته پیش از هر چیز باید خردمند باشد. خرد، ناب‌ترین هدیه‌ی ایزدی و راهنمای شاه در همه‌ی امور و سرچشمه‌ی همه‌ی نیکی‌هاست. در "داستان بوزرجمهر" می‌خوانیم:

"چنان دان که اندر جهان نیز شاه یکی چون تو ننهاد برسر کلاه

به داد و به دانش به تاج و به تخت به فر و به چهر و به رای و به بخت"

و در نسخه‌ها و بخش‌های دیگر نیز آمده است:

"نزیبد بر ایشان همی تاج‌وتخت بباید یکی شاه بیداربخت

که باشد بدو فره ایزدی بتابد ز دیهیم او بخردی

و یا:

"زِ دانش بود پادشاهی به‌جای نه از تاج و زرّ و نه تختِ طلای

شاهِ بی‌خرد، هرچند قدرتمند باشد، از نگاه فردوسی سزاوار فرمانروایی نیست. مشورت با خردمندان نیز بخشی از خرد جمعی و از ارکان مهم حکمرانی خردورزانه است. شاه خردمند با «انجمن» یا "شورای بزرگان" مشورت می‌کند و رأی آنان را گرامی می‌دارد. او می‌داند که نادیده گرفتن آرای رایزنان و کارشناسان و حکمرانی بی‌دانش و بینش، به بی‌راهه و نابودی می‌انجامد.

حکومت پهلوی

عملکرد سلسله‌ی پهلوی نشان می‌دهد که حکومت پهلوی به‌ویژه از دوره‌ی دوم حکمرانی رضاشاه، یعنی از سال 1310 به بعد و محمدرضا شاه، پس از کودتای 28 مرداد 32 به‌تدریج به یک سیستم استبداد فردی تبدیل می‌شود که جایی برای خردمندی باقی نمی‌گذارد. انتخابات نمایشی و فرمایشی بودند و مجلس شورا ارزش و جایگاه واقعی خود را نداشت. احزاب مستقل و آزاد وجود نداشت و حتی احزاب فرمایشی در سال‌های آخر حکومت پهلوی، به بهای تنها حزب دولتی منحل شدند. از این‌ها گذشته، تصمیمات کلان کشور اغلب توسط شخص شاه گرفته می‌شد و مشاوره هیچ جایگاهی در شیوه‌ی حکمرانی‌اش نداشت. شاه، به‌جای تکیه بر رایزنان و کارشناسان، بر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تکیه زده بود (منبع: آبراهامیان، یرواند: ایران بین دو انقلاب). این‌ها همه نمونه‌های بارز نابخردی و بی‌تدبیری در عرصه‌ی سیاست ورزی حکومت پهلوی بود.

3. دادگری، ستون پادشاهی

شاهنامه

فردوسی شهریاری را بدون "داد" ممکن نمی‌داند. داد در شاهنامه مفهومی جامع است؛ هم عدالت در داوری است و هم در رفتار با مردم و تقسیم قدرت؛ و مهم‌تر از همه، پرهیز از ستم. در "پادشاهی کی کاووس" می‌خوانیم:

اگر دادگر باشی و پاک‌دین ز هر کس نیابی به‌جز آفرین

وگر بدنشان باشی و بدکنش ز چرخ بلند آیدت سرزنش

جهاندار اگر دادگر باشدی ز فرمان او کی گذر باشدی

و در نسخه‌ها و بخش‌های دیگر نیز آمده است:

چو بیدادگر پادشاهی کند جهان پر ز گرم و تباهی کند

زِ داد و دهش یافت گیتی نِژاد نیاید زِ بیداد، بنیادِ داد

شاه «خداوند» یا صاحب مردم نیست، بلکه «خادم» و «مسئول» آن‌هاست. رفاه و آرامش "رعیت"، نشانه‌ی موفقیت شاه است. شاه باید چنان باشد که "رعیت" در سایه‌ی حکومت او، با امنیت و آسایش زندگی کنند.

حکومت پهلوی

اگرچه پروژه‌های مدرنیزاسیون و اصلاحات در حکومت پهلوی با شعار عدالت و بهبود زندگی انجام شد و تااندازه‌ای و در کوتاه‌مدت به پیشرفت‌هایی نائل آمد، اما در درازمدت به تشدید نابرابری‌ها انجامید:

ثروت در دستان اطرافیان شاه و یک الیگارشی کوچک (هزار فامیل) متمرکز شد، درحالی‌که حاشیه‌نشینی شهری و فقر روستایی گسترش یافت. فساد مالی در دربار و نظام اداری به امری عادی و سیستمی تبدیل شده بود. عملکرد نهادهایی مانند ساواک، که خارج از هرگونه چارچوب قانونی عمل می‌کرد، نماد بارز بیداد بود (منبع: آبراهامیان، یرواند: ایران بین دو انقلاب). شاه، پناه مظلومان نبود، بلکه خود در رأس یک نظام ستمگر قرار داشت.

از منش‌ها و روش‌های دیگر شاهانه در شاهنامه‌ی فردوسی، ویژگی‌های زیر را می‌توان برشمرد:

4. مردم‌داری و پاسداری از ایران‌زمین

شاهنامه

"پاسداری از ایران‌زمین" یکی از ستون‌های اصلی جهان‌بینی شاهنامه و تکمیل‌کننده‌ی "روش شاهانه" است. پادشاه راستین در نگاه فردوسی، پاسدار میهن است، نه مالک آن. او باید آسایش و آبادانی کشور را بر آسایش خود مقدم بدارد. از نگاه فردوسی، پادشاه بی‌مردم ارزشی ندارد. در بخش "داستان اکوان دیو" می‌خوانیم:

"تو مر دیو را مردم بد شناس کسی کو ندارد ز یزدان سپاس

هرآن‌کو گذشت از ره مردمی ز دیوان شمر مشمر از آدمی"

و در جای دیگر می‌گوید:

ز بهر بر و بوم و پیوند خویش زن و کودک خرد و فرزند خویش

همه سربه‌سر تن به کشتن دهیم به آید که گیتی به دشمن دهیم"

این ابیات نشانگر پیوند میان شاه، مردم و میهن‌اند؛ سه عنصری که بقای یکی در گرو دیگری است. از نگاه فردوسی، پاسداری از ایران بدون مردم‌داری و دادگری ممکن نیست. کشوری که در آن، ستم و بی‌عدالتی فرمانروایی کند، از درون فرومی‌پاشد، هرچند از بیرون پاس داشته شود. منش پاسداری، آمیخته با «ایثار» است. شاه و پهلوان برای ایران زندگی نمی‌کنند، برای ایران می‌میرند. در شاهنامه، هستی ایران بر هستی فرد تقدم دارد و این بالاترین درجه از میهن‌دوستی است:

"چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک‌تن مباد"

بر این اساس، گریختن شاه به هنگام نبرد یا شکست و ناکامی و به هر دلیل دیگری، به معنای سر باز زدن از پاسداری از میهن و سپردن آن به دشمن و نشانه‌ی از دست رفتن فرّه ایزدی، بی‌خردی، و سرافکندگی است. فردوسی در این زمینه دیدگاهی کاملاً روشن دارد: در آیین شاهنامه، شاه و پهلوان باید تا واپسین دم پایدار باشند؛ گریز از میدان نبرد یکی از بزرگ‌ترین ننگ‌ها برای یک شاه و نشانه‌ی بی‌خردی، بزدلی و سقوط اخلاقی است.

حکومت پهلوی

در حکومت پهلوی اما چنین پیوندی، چه از سوی مردم و چه از سوی شاه دیده نمی‌شد. شاه که باید مدافع استقلال سیاسی کشور می‌بود، به عامل بیگانه بدل شده بود و سیاست‌های شتاب‌زده‌ی غربی‌سازی‌اش، همراه با نمایش مذهبی، اعتماد اجتماعی مردم به او را از بین برد و او نه به‌عنوان پاسدار میهن و فرهنگ ملی، بلکه به‌مثابه‌ی تهدیدی علیه آن نگریسته می‌شد (منبع: آبراهامیان، یرواند: ایران بین دو انقلاب).

دیدگاه‌ها و عملکردهای شاهزاده رضا پهلوی نیز با معیارهای مردم‌داری و پاسداری از ایران‌زمین همخوانی ندارد، هنگامی‌که او دست در دست بیگانگان، از آن‌ها انتظار حمایت و همراهی، حتی به قیمت حمله‌ی نظامی و نابودی زیرساخت‌های کشور و کشته شدن مردم برای رسیدن به قدرت سیاسی را دارد.

5. فروتنی و پرهیز از خودبینی

شاهنامه

در منش شاهانه‌ی فردوسی، غرور و خودپسندی آفت شهریاری است. جمشید چون دچار غرور می‌شود، فرّه ایزدی از او می‌گریزد و کشورش از هم می‌پاشد و ضحاک را خودکامگی و خودبینی او نابود می‌کند. شاه باید بداند که بخت و قدرت جاودانه نیست. در "پادشاهی خسرو پرویز " می‌خوانیم:

که نیک و بد اندر جهان بگذرد زمانه دم ما همی‌بشمرد

اگر تخت یابی اگر تاج و گنج وگر چند پوینده باشی به رنج

سرانجام جای تو خاکست و خشت جز از تخم نیکی نبایدت کشت

یا در فصل مربوط به "ضحاک" آمده است:

بدو گفت پردخته کن سر ز باد که جز مرگ را کس ز مادر نزاد

جهاندار پیش از تو بسیار بود که تخت مهی را سزاوار بود

حکومت پهلوی

هم رضا شاه و هم محمدرضا پهلوی در سا ل‌های پایانی حکمرانی‌شان دچار کیش شخصیت شده بودند و هیچ‌کس را به‌جز خودشان قبول نداشتند. همه‌ی نهادهای سیاسی و کشوری فرمایشی بودند و هر که کمترین و کوچکترین نقدی به سیاست‌های حاکم می‌داشت، یا از دربار و سیاست رانده می‌شد و یا سر به نیست می‌شد. محمدرضا پهلوی حتی مشاوره‌های شخصیت‌ها و نهادهای زیردست خود را نیز به گوش نمی‌گرفت (رجوع شود به خاطرات اسدالله عَلَم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی). اصطلاح "ماشین امضا" لقبی بود که به نخست‌وزیر و وزرای دولت‌های پهلوی دوم داده بودند، چراکه وظیفه‌ی آن‌ها فقط امضای اوامر و منویات شاه بود (منبع: ایفاء نقش نخست‌وزیران شاه به‌عنوان ماشین امضاء-مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی).

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgفیروز کریمی، مربی فوتبال امروز در شبکه ورزش صدا و سیمای جمهوری اسلامی به بهانه انتقاد از اظهارات المیرا شریفی‌مقدم، مجری شبکه دو، درباره وحید هاشمیان، با الفاظی زن‌ستیزانه به او توهین کرد: «به نظرم بیشتر به فکر آشپزی‌اش باشد، خیلی بهتر است.

همسر او (داوود عابدی) که دوست من است گفت مدتهاست که غذای گرم و درست و حسابی نخورده. به نظرم خانمش به غذای خانگی برسد، بهتر باشد تا با این سبک انتقاد کند».

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید:

***

roostayee.jpgفرزانه روستایی

واکنش افکار عمومی به عروسی دختر علی شمخانی استثنایی بود و هنوز ادامه دارد. ملت خوب آتویی از دروغگویی ذاتی آخوندهای حاکم پیدا کردند و مطمئن شدند که جمهوری اسلامی حتی یک سانتیمتر قابل اصلاح نیست و همه آنهایی که فکر می کنند این نظام را می شود اصلاح کرد حتما منفعتی در بقای نظام دارند. ماجرای عروسی دختر علی شمخانی حتی بالانس نیروهای دو جناح درگیر در رقابت های سیاسی داخلی را بر هم زد. تا حدی که اصولگرایان ضربه جبران ناپذیری از اصلاح طلبان دریافت کردند.

اگر این استدلال را یپذیریم که آبروریزی خانواده شمخانی یک ضربه ای کاری به نظام بوده است می توان به این نتیجه ضمنی رسید که علی خامنه ای برای نجات شمخانی خود را به خطر انداخت و از پناهگاه بیرون آمده است.

خیلی محتمل نیست، ولی احتمال می رود که لاریجانی برای شادمانی علی خامنه ای خبری از مسکو آورده باشد مبنی بر اینکه پوتین وعده هایی برای تامین پدافند یا فروش جنگنده های سوخو داده است. اظهار نظر دیروز خامنه ای در مورد اینکه بگذارید ترامپ فکر کند تاسیسات اتمی ایران نابود شده است به اندازه کافی متفاوت بود که توجه رسانه ها را به خود جلب کند، اما بعید است حساسیت افکار عمومی روی مساله شمخانی را تعدیل کرده باشد.

حتی اگر لاریجانی خبری از احتمال فروش تسلیحات تهاجمی یا پدافندی روسیه را به ایران آورده باشد این را نباید نادیده گرفت که سیستم پدافند هوایی و نیز جنگنده های روس در جریان جنگ اکراین عملا تاثیری بر معادلات صحنه نبرد زمینی و هوایی نداشتند. به عبارت دیگر، اگر جنگنده های سوخو۳۵ یا پدافند اس ۴۰۰ آنطور که می گویند سیتم تهاجمی و تدافعی کارآمد و مخوفی بودند کار جنگ اکراین به اینجا نمی کشید که رو سها آویزان پهپاد شاهد ایران شوند.

بیایید سه عدد از بحران های روز رژیم را پشت سر هم ردیف کنیم تا معلوم شود این سیستم چگونه در یک چاله نثار لعنت از سوی مردم ایران به تله افتاده است. یعنی : پوتین وعده دروغین و سرکاری فروش سوخو ۳۵ و اس ۴۰۰ را به لاریجانی داده تا برای خامنه ای بیاورد. خامنه ای با تصور اینکه این سلاحها معادلات نظامی جمهوری اسلامی را تغییر می دهد طی مراسمی این خبر را با تهدید ترامپ خرج و مصرف کرد، ولی در اصل با این هدف که هواس مردم را از آبروریزی عروسی دختر شمخانی پرت کند. دیگر از این بهتر نمی شود یک کشور را اداره و مردم را عصبانی کرد.

:::

بازنشر ویدیویی قدیمی از علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، که در آن خلیج فارس را «خلیج اسلام» می‌نامد، با واکنش گسترده کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شده است. بسیاری این اظهارنظر را تحریف تاریخی و نادیده‌گرفتن هویت ایرانی دانسته‌اند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgپاسخ داوود عابدی، گزارشگر، مجری و تهیه‌کننده سابق شبکه خبر و همسر المیرا شریفی‌مقدم به صحبت‌های فیروز کریمی و انتقاد تند عابدی از مجری برنامه شب‌های فوتبالی.
داوود عابدی با انتشار این ویدئو نوشت:

خطاب به فیروز کریمی و مجری محترم

اقا فیروز طنازی شما احتمالا متاثر از دست‌پخت همسر محترمتان در آشپزخانه هست

در ضمن یادمان باشد استقلال و پرسپولیس از هر نام و لقبی بزرگتر هستند


و شما منتقدان رو یک مشت جوانان خام و بی تجربه دانستید یادمون باشه که صاحبان سرخ آبی همین جوانان و هوادارانشان هستند و حق اعتراض و انتقاد دارند

خنده سـمی و ملیحانه‌ مجری محترم هم در گفتگو با اقای کریمی دور از انتظار نبود!

***

بعد از باخت به روسیه و "برد تاریخی"! مقابل تانزانیا، کمی آرامش حق مسلم "ژنرال" است

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

nikbanner.jpgنیکروز اعظمی

عبدالکریم سروش، که در ضدیت با هنرمندان نسل جوان ایرانی، چون گلشیفته فراهانی و شاهین نجفی (آنهایی که یک‌تنه در برابر حکومتی ایستاده‌اند که دامنه‌ی ترورش را تا بیرون از مرزهای ایران گسترانده) شمشیر از رو بسته و پیشتر به خاطر دست داشتن در جنایت "انقلاب فرهنگی" شهره ی شهر شده بود، چندی پیش با تکیه بر جهل "روشنفکری"دینی گفت که خمینی باسوادترین مرد تاریخ ایران، از پیش از اسلام تا پس از آن بوده است و محمدرضا شاه بی‌سوادترین. در پیِ این گفته، دیگری که از پُرخوریِ اندیشه‌های غربی دارد بالا می آورد، افزود؛ "رضاپهلوی کودن است". و حالا مسعود بهنود، همان که وجدانش نلرزید آنگاه که فروغ را صیغهٔ گلستان خواند، به خیل سینه‌زنانِ این خیمه پیوسته و گفته است: "خامنه‌ای صاحب چندین کتابخانه است و محمدرضا شاه هیچ نداشت."

من نه داور سواد و جهل‌ام و نه قاضیِ نیت و ناآگاهی، تنها می‌کوشم جهلِ این عصاقورت‌داده‌های پُر مدعا را نشان دهم. آنها که هنوز با ذهن و زبان تاریک‌شان، روح و روان انقلاب "زن، زندگی، آزادی" را می‌ خراشند و در سایه‌ی نام روشنفکری، تاریکی می‌پراکنند. در باب عملکرد خاندان پهلوی، از داوری‌های ایدئولوژیک بسیار شنیده و دیده‌ایم، اما آنچه هنوز از دایره ی قضاوت ایدئولوژیک فراتر نبرده ایم، انصاف تاریخ است. تاریخی که بر پایه‌ی سنجه‌های تاریخ‌نگاریِ مدرن و انتقادی نوشته شود، نه با کینه و تعصبِ ایدئولوژیک. آری، قضاوت را باید به تاریخ سپرد اما نه به منبرنشینان کتابخانه‌ها و نه به منادیان ژورنالیسم بدون وجدان بیدار که واقعیت را قربانی مصلحت می کنند و نه از رهگذر فرقه گرایی، بلکه به وجدان آگاهی که انصاف را از مسیر علم تاریخ‌نگاری نقاد بجوید.

اما بازگردیم به یاوه‌گویی ژورنالیست ما، مسعود بهنود؛ آن‌ که در ادعایش از اینکه خامنه‌ای اهل کتاب است و محمدرضا شاه نه، می‌کوشد برای اولی نرخ باسوادی بتراشد و برای دومی نرخ بی‌سوادی. ما فرض را بر این می گیریم که او راست می‌گوید. اما آن "کتاب‌خوانِ"نخست با این سرزمین چه کرد، و آن "بی‌کتاب" دوم چه؟ یکی از فرطِ "مطالعه"، کشور را در ظلمات خویش فرو برد و دیگریِ "بی‌سواد" و بی‌کتاب، دست‌کم چراغ‌ ها را چنان روشن نگه داشته بود که از تلالؤِ آن فروغ، انقلاب بزرگ اجتماعی دهه‌ی چهل شعله‌ور شد. بی‌تردید وجدان بیدار فرهنگی و تاریخی ما از آنان عذر خواهد خواست و آنها را تبرئه خواهد کرد. انقلاب و انقلابیون "زن، زندگی، آزادی"، آغازگر این وجدان‌ اند. و در خاتمه، اگر عاقبت کتاب خوانی، مسعود بهنود شدن است، من بر نادانی ام سجده خواهم کرد و پیشانی بر مُهر نماز خواهم نهاد.

«سایه‌ی بزرگی بر دیوار،

اما درون، تهی و سرد است»نیما

fajee.jpgکودک‌آزاری جان دانش‌آموزی را گرفت

بر اساس آن‌چه در رسانه‌های محلی استان فارس شده است، ۱۲ مهر تعدادی از دانش‌آموزان پایه ششم یک مدرسه در ناحیه یک شیراز، برای شوخی،‌ دست‌نوشته‌ای را در کلاس دست به دست می‌کردند که معلم این دست‌نوشته را می‌بیند و تحویل مدیران مدرسه می‌دهد. معاون مدرسه با تهدید و توهین وارد کلاس می‌شود، دست‌خط روی برگه را با دفترهای دانش‌آموزان تطبیق می‌دهد و سام ۱۲ ساله را مقصر معرفی می‌کند. رویا زارعی،‌ عمه این کودک، به یک رسانه محلی گفت: «معاون تا می‌تواند به بچه‌ها توهین می‌کند و تهدیدشان می‌کند که هرکس نویسنده‌ این جمله باشد، صبح فردا را نمی‌بیند.»

کودک‌آزاری منجر به مرگ در یکی از مدارس غیرانتفاعی شیراز!

🔸«سام زارعی» متولد ۱۳۹۲ بود و در کلاس ششم یکی از مدارس مطرح شهر شیراز درس می‌خواند؛ مدرسه‌ای که خانواده‌اش آن را مسیر رشد و تغییر زندگی فرزندشان می‌دانستند، اما همان مدرسه، او را به کام مرگ کشاند. رفتار چند نفر از مسئولان آن‌جا سبب شد این کودک، در حرکتی شوکه‌کننده و دردناک، تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد.

🔸«رویا زارعی» عمه‌ی سام، روایت تلخ ماجرا را این‌گونه برای ما تعریف می‌کند: روز ۱۲ مهرماه، در کلاس ششم «مدرسه‌ الف.ر»، چند دانش‌آموز به شوخی جمله‌ای نامناسب درباره‌ی یکی از معلمان روی کاغذ می‌نویسند و دست‌به‌دست می‌چرخانند. اما کاغذ به دست معلم می‌افتد و همین موضوع پای معاون پایه‌ی ششم آقای «خ» را به کلاس باز می‌کند.

🔸این عمه‌ی داغ‌دیده ادامه می‌دهد: معاون تا می‌تواند به بچه‌ها توهین می‌کند و تهدیدشان می‌کند که «هرکس نویسنده‌ی این جمله باشد، صبح فردا را نمی‌بیند.» سپس برای شناسایی، دستخطِ کاغذ را با دفترچه‌ی مشق بچه‌ها تطبیق می‌دهد و بر اساس شباهت دستخطِ سام، او را مقصر معرفی می‌کند؛ در حالی که تا این لحظه هیچ‌کدام از ما مطمئن نیستیم حتی آن نوشته از سام بوده باشد!

🔸زارعی می‌گوید که سام، از لحظه‌ی مقصر شناخته شدن تا حدود دو ساعت بعد، طبق فیلم‌های دوربین مداربسته‌ی مدرسه، با دست‌های در هم گره‌کرده از معاون التماس می‌کرده‌ تا از او بگذرد و با خانواده‌اش تماس نگیرد. اما به اشک‌ها و خواهش‌هایش هیچ توجهی نمی‌شود. حال او به قدری وخیم بوده که هنگام تعطیلی مدرسه نمی‌توانسته وسایلش را جمع کند و دوستانش لوازمش را داخل کیفش می‌گذارند.

🔸زارعی می‌گوید: سام بعد از برگشت از مدرسه حال خوشی نداشته و حتی ناهار هم نمی‌خورد. حدود ساعت چهار‌ونیم عصر، معاون مدرسه با پدرش تماس می‌گیرد و ضمن توضیح ماجرا تأکید می‌کند که سام فردا حق حضور در مدرسه را ندارد و والدینش باید خودشان مراجعه کنند.

🔸او با گریه ادامه داد: دوربین‌های مدار بسته‌ی خانه نشان می‌دهند، لحظه‌ای که سام متوجه تماس معاون با پدرش می‌شود، از خانه خارج شده، کنار نرده‌های راه‌پله ایستاده و سپس خود را از طبقه‌ی سوم به پایین پرت می‌کند. آن‌قدر تحت فشار روحی بوده که برای فرار از آن موقعیت به این تصمیم تلخ رسیده است.

nourizadRP.jpgآبتین نیکمنش

به تازگی،دوست عزیز و همسنگر مبارز ما،آقای محمد نوری زاد،پیامی دربردارنده پیشنهاداتی،خطاب به شاهزاده رضا پهلوی منتشر نموده اند که نقد هایی جدی بر آن وارد است.

آقای محمد نوری زاد در بطن گفتارشان،آشکار و نهان،شاهزاده را به عافیت طلبی و بی ارادگی متهم می‌کنند و تنها راه تبری جستن از این برچسب ها را بازگشت او به ایران در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی می‌دانند و می‌گویند مطمئن هستند که جمهوری اسلامی،شهامت کشتن یا شکنجه او را ندارد و نهایتا اگر هم کشته شوند، قهرمان خواهند شد!آن هم در نظامی که بنیان گذارش می‌گوید حفظ نظام از حفظ یک نفر ولو امام عصر هم باشد،اهمیتش بیشتر است.

نظامی که حاضر است آخرین امام شیعیان و حجت خدا را برای حفظ خود قربانی کند،به شاهزاده رحم می‌کند که ماندلا یا گاندی ثانی بسازد؟

این پیشنهاد آقای نوری زاد که از آن به مثابه یک ایده نایاب پرده برداری کردند،که البته از دید خودشان شاید عملی باشد،اما بیشتر شبیه رویاپردازی جوانانی است که به تازگی غرق یک ایدئولوژی یا گفتمانی الهیاتی شده اند،همانقدر احساسی،خام و رویاپردازانه!

شاید هنوز درگیر همان احساساتی هستند که از آن روایت فتح بیرون آمد،به همان فرم اما با سمت و سویی دیگر.
شایدم خواندن ماجرای نلسون ماندلا یا گاندی،منشأ این الهامات باشد اما باید به آقای نوری زاد گفت جمهوری اسلامی،نه آفریقای جنوبی است و نه انگلستان!

کدام عقل سلیمی چنین ریسک بی سر و تهی را خواهد پذیرفت؟

بر فرض که رضا پهلوی با خودکشی اش،قهرمان تاریخ ایران هم بشود،بعدش چه؟

و در صورت مرگ تنها آلترناتیو موجود،چه کسی جای او را پر خواهد کرد؟

آیا میتوانید در یک شب،چهره ای با سرمایه تاریخی و اجتماعی،مانند او برای ملت فراهم کنید؟

اتفاقا جمهوری اسلامی برای حذف یک آلترناتیو جدی،حاضر است هر ریسکی را به جان بخرد چرا که ریسک زنده بودن چنین فردی از ریسک کشتنش،قطعا بیشتر است.

دوم

ایشان شخص شاهزاده و کارنامه اش را منهای میراث پدر و پدربزرگش،هیچ توصیف می‌کنند.

این در حالیست که وی اگر از باقی جریانات اپوزیسیون،پر کار تر نبوده، کم کارتر هم نبوده!
مذاکره مستمر با سیاستمداران نافذ در غرب،طرح ایده همکاری ملی و اجرای آن در جهت ریزش و شکاف در بدنه سرکوب،برگزاری نشست همگرایی مونیخ با حضور جریانات مختلف سیاسی،اقوام و مذاهب،رونمایی از وبسایت ایرانُ پس می‌گیریم با هدف بسیج توده و سازماندهی،داشتن تیم متخصص برای برنامه ریزی دوران گذار و انتشار دفترچه اضطرار،تنها بخشی از تلاش های اوست،اویی که می‌تواند،زحمتی به خود راه نداده،هر روز انتقاد نشنود و بی خطر ترور و آزار،برود دنبال عشق و حالش!

از آقای نوری زاد میپرسم چه شخصی جز شاهزاده می‌تواند در بزنگاه فروپاشی رژیم،به سرعت منابع مالی برای اداره دولت موقت فراهم کند؟جز او که با تسلطش بر ادبیات سیاسی و آشنایی با سیاستمداران غربی می‌تواند بخشی از اموال بلوکه شده ایران را بی درنگ آزاد کند؟

اگر به سرعت منابع مالی برای اداره کشور تامین نشود همان هراس همگانی یعنی هرج و مرج رخ خواهد داد!

از ایشان میپرسم چه کسی جز ایشان شانس این را دارد که وفاداری و حمایت بخشی از نیروهای مسلح را برای حفظ نظم و امنیت کشور جلب کند؟

قطعا نیروهای مسلح به فردی که شهرت و مقبولیت بیشتری دارد،میراث پادشاهی به او رسیده و حکومت خوشنام سابق در دست پدرانش بوده،به احتمال بیشتری جذب می‌شوند تا افرادی که یا ناشناخته هستند و یا مقبولیت عام ندارند.
پس باید این شانس و این سرمایه ملی را پاس داشت و قدر شناخت.

البته بخشی از پیشنهادات و انتقادات ایشان نیز که ناظر بر رفتار ناصواب برخی هوادارن شاهزاده است نیز بی راه نیست،چرا که بسیاری از علاقمندان به شاهزاده و پادشاهی خواهان اصیل،این رفتارهای دربردارنده فحاشی،تهدید و هتاکی را آفت جنبش و مایه سؤ استفاده جمهوری اسلامی برای ترساندن مردم از جریان شاهزاده و تبلیغات علیه اپوزیسیون می‌دانند.

ما نیز بر این باوریم که شاهزاده باید تمام کوشش خود را برای مرزبندی دقیق با این افراد به کار بندد تا تصویر شفاف و روشن تری از جریان او برای همگان ترسیم و رژیم در عرصه جنگ روایت ها،خلع سلاح شود.

:::

***

tavakoli.jpg"ما مثل اعراب، توسری‌خور اسرائیل نیستیم"

«یعقوب توکلی» پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت‌وگو با ایران ۲۴:

🔺ما از یک جلسه و آبگوشت با عرفات رسیدیم به انفجار موشک فجر در تل‌آویو، این یعنی پیروزی.

🔺حزب‌الله لبنان اولین بار اسرائیل را در سال ۲۰۰۰ از لبنان بیرون کرد و در ۲۰۰۶ دوباره شکست داد.

:::



🔺ایران با نیروهای موشکی خود، دست برتر نظامی منطقه را حفظ کرده است.

🔺موشک‌های فجر ایران، در حملات به اسرائیل موفقیت‌آمیز عمل کردند و چندین لایه دفاعی را شکستند.

🔺جمهوری اسلامی، برخلاف تروریسم سازمان‌یافته صهیونی، قدرت دفاعی خود را برای بازدارندگی و حمایت منطقه‌ای به کار می‌گیرد.

🔺اعراب در جنگ‌های قبل با اسرائیل شکست خوردند ولی ما جواب محکمی دادیم.

🔺تجربه جنگ‌های منطقه‌ای نشان می‌دهد که اسرائیل، با اقدامات تجاوزکارانه، بنیان تروریسم را در سیاست خود دارد.


king.jpgدونالد ترامپ در واکنش به تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالفانش، ویدئویی ساخته شده با هوش مصنوعی را در شبکه اجتماعی خود، تروث، منتشر کرد که او را در حالی که تاج بر سر داشت، به عنوان خلبان یک جنگنده با نام «ترامپ شاه» بر سر معترضان مدفوع می‌ریزد

یورونیوز - پس از آنکه دونالد ترامپ در شبکه اجتماعی خود، تروث، ویدئویی ساخته شده با هوش مصنوعی منتشر کرد که نشان می‌دهد او با یک جنگنده بر سر معترضان به دولتش در خیابان‌های آمریکا مدفوع می‌ریزد، این اقدام رئیس جمهور آمریکا با واکنش تند برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی مواجه شد.

میلیون‌ها آمریکایی روز شنبه با شعار «شاه نمی‌خواهیم» به سیاست‌های «اقتدارگرایانه» دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اعتراض کردند.

به گفته برگزارکنندگان، تظاهرات ۱۸ اکتبر که سومین بسیج گسترده مردمی از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید بود، نزدیک به ۷ میلیون نفر را در ۵۰ ایالت آمریکا گرد هم آورد، رقمی که این تظاهرات را به بزرگ‌ترین بسیج یک‌روزه علیه یک رئیس‌جمهور آمریکا در تاریخ معاصر تبدیل می‌کند.

چندین چهره هالیوودی مانند جیمی کیمل، اسپایک لی، رابرت دنیرو و گلن کلوز نیز به معترضان پیوستند و مخالفت خود را با ریاست‌جمهوری ترامپ و افزایش گرایش‌های اقتدارگرایانه اعلام کردند.

جیمی لی کرتیس، بازیگر برنده جایزه اسکار، عکسی را در حساب کاربری خود در اینستاگرام منتشر کرد که در آن، با پوشاندن برخی از حروف تابلوی «پارک ممنوع» توسط نوارچسب، این جمله به «پادشاهی ممنوع» تبدیل شده بود.

او نوشت: «مهم نیست که این بزرگ‌ترین تجمع اعتراضی تاریخ بوده یا نه؛ مهم این است که ما حضور پیدا کردیم، ایستادیم، گفتیم چه فکر می‌کنیم و چه احساسی داریم. او در ادامه با بیان اینکه اکنون زمان کار است، نوشت: «یک سال وقت داریم تا از راه صندوق رای پیامی واقعی بفرستیم؛ پیامی که صدای آمریکایی ماست. پس بیایید کارمان را شروع کنیم!»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایندیپندنت فارسی - به گزارش «تایمز»، هنریک لاینکت، مشاور خانواده و کشیش نیمه‌وقت اهل آلمان که ساکن کاستا دل سول اسپانیا است، پس از دیدن یک مستند درباره هاینریش هیملر، رئیس اس‌اس و طراح اصلی هولوکاست، متوجه شد که نوه یکی از مخوف‌ترین چهره‌های تاریخ است.

لاینکت ۴۸ ساله ابتدا در اینترنت تصویر معشوقه هیملر، هدویگ پوتهاست، را دید و متوجه شباهت عجیب او با مادربزرگش شد. تحقیقات او و بررسی مدارک تولد نشان داد هیملر رسما خود را پدر نانت-دوروتئا، مادر هنریک، شناخته بود.

لاینکت به اشپیگل گفت: «کاملا شوکه و منزجر شدم. اگر می‌شد مرده‌ها را زنده کرد، پدربزرگم را بلند می‌کردم و حسابی کتکش می‌زدم.» او افزود فرزندانش که مادرشان مکزیکی است و از ۲۰۱۸ در اسپانیا زندگی می‌کنند، هیچ اطلاعی از این موضوع نداشتند و از خبر شوکه نشدند.

هدویگ پوتهاست، دختر یک بازرگان و منشی اهل کلن، از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۱ به عنوان دستیار شخصی هیملر کار می‌کرد و دو فرزند از او داشت: یک پسر به نام هلگه و یک دختر به نام نانت-دوروتئا. پس از خودکشی هیملر در ۱۹۴۵، پوتهاست با یک تاجر به نام هانس گئورگ آدولف اشتاک ازدواج کرد و نام خانوادگی او به فرزندانش منتقل شد.

با وجود اینکه مادربزرگ هنریک، که او را «موتی» صدا می‌زد، فردی مهربان و دوست‌داشتنی بود و برایش شکلات می‌آورد، کشف تاریک‌ترین بخش تاریخ خانواده‌اش باعث شد لاینکت احساس شوکه‌کننده‌ای داشته باشد. این کشیش می‌گوید که احتمالا هیچ‌گاه دلیل مخفی نگه داشتن این بخش تاریک تاریخ خانوادگی از سوی مادربزرگ و مادرش را نخواهد دانست.

هوشنگ نهاوندی درگذشت

| No Comments

dargozasht.jpgبی بی سی - هوشنگ نهاوندی، سیاست‌مدار و از معتمدان محمدرضا شاه پهلوی در ۹۳سالگی درگذشت. او پیش از انقلاب رئیس دفتر مخصوص شهبانو فرح پهلوی بود. آقای نهاوندی پس از انقلاب ایران ساکن بلژیک شد و در دانشگاه‌های فرانسه تدریس می‌کرد.

او تحصیل‌کرده رشته حقوق در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و از دانشگاه دولتی پاریس مدرک دکتری اقتصاد دولتی داشت.

آقای نهاوندی در دوره‌ای وزیر آبادانی و مسکن و در ماه‌های پایانی سلطنت، وزیر علوم بود.

پیش از وزارت علوم، آقای نهاوندی مدتی رئیس دانشگاه پهلوی در شیراز و سپس رئیس دانشگاه تهران بود.

آقای نهاوندی درباره آن سال‌ها و درخصوص دوره ریاست‌اش بر دانشگاه تهران به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود در دو سال آخر ریاستش ترجمه‌ای از کتاب تاریخ عقاید اقتصادی کارل مارکس از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد که «ترجمه را بر حسب اتفاق دکتر کریم سنجابی انجام داده بود همان شخصی که وزیر دکتر [محمد] مصدق هم بود. شاه خیلی هم از چاپ این اثر ابراز رضایت کرد. روی هم رفته [شاه] شاید در دل هم راضی نبود اما این کارها را ضروری می‌دانست و تشویق می‌کرد.»

هوشنگ نهاوندی رابطه نزدیکی با حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت داشت که در بهمن ۱۳۴۳ به دست فدائیان اسلام مقابل مجلس شورای ملی به قتل رسید اما روابط چندان گرمی با امیرعباس هویدا که دوره‌ای طولانی نخست‌وزیر بود، نداشت.

آقای نهاوندی در دوره ریاست بر دانشگاه تهران معتقد بود گزارش‌های دولت که به شاه می‌رسد دقیق نیستند و تلاش کرده بود خارج از روال اداری، گزارش گروهی از کارشناسان دانشگاهی درباره نرخ تورم سالانه را به اطلاع شاه برساند.

او از مخالفان خروج شاه از ایران در دی‌ماه ۱۳۵۷ بود. کمتر از یک ماه بعد از این خروج، سلطنت در ایران سقوط کرد و روح‌الله خمینی به قدرت رسید.

آقای نهاوندی به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود: «کسانی بودند که مخالف رفتن شاه از ایران بودند و من فکر می‌کنم که تاریخ حق را به آنها خواهد داد... به تمام آن گروهی که تا ساعت آخر به شاه می‌گفتند از ایران نروید... به کیش بروید یا به هر جایی می‌خواهید بروید، ارتش و دولت را آزاد بگذارید.»

khamglh.jpgعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اظهارات دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، درباره نابود شدن برنامه هسته‌ای حکومت ایران را «خیال» خواند

ایران اینترنشنال - خامنه‌ای صبح دوشنبه ۲۸ مهر با «جمعی از قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی» دیدار کرد.

رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار گفت: «رییس‌جمهور آمریکا افتخار می‌کند که صنعت هسته‌ای ایران را بمباران کردیم و از بین بردیم. خیلی خوب، به همین خیال باش. اصلا شما چه کاره هستید که اگر کشوری صنعت هسته‌ای دارد، در قبال آن باید و نباید مطرح کنید.»

او با انتقاد از ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا را فردی «با رفتار سخیف و دروغ‌های فراوان درباره منطقه» توصیف کرد.

خامنه‌ای در ادامه گفت ترامپ اگر توانایی دارد، «برود میلیون‌ها نفری را که در همه ایالت‌های آمریکا علیه او شعار می‌دهند آرام کند».

ترامپ تاکنون بارها اعلام کرده در پی حملات ایالات متحده به سایت‌های نطنز، فردو و اصفهان در جریان جنگ ۱۲ روزه، برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نابود شده است.

رییس‌جمهوری آمریکا ۲۷ مهر در آخرین اظهار نظر خود، بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران از سوی بمب‌افکن‌های بی-۲ را یکی از «زیباترین عملیات نظامی» تاریخ خواند و گفت نابودی توان هسته‌ای باعث شد جمهوری اسلامی دیگر «قلدر خاورمیانه» نباشد.

پیش از این، رسانه‌های حکومتی گزارشی درباره برنامه رهبر جمهوری اسلامی برای دیدار با جمعی از ورزشکاران و برگزیدگان علمی منتشر نکرده بودند.

به نظر می‌رسد این سکوت خبری با ملاحظات امنیتی و نگرانی از تامین امنیت خامنه‌ای پس از جنگ با اسرائیل مرتبط باشد.

rp23.jpgدر روزهایی به‌سر می‌بریم که ماشین اعدامِ رژیم جنایتکار اسلامی با تمام توان کار می‌کند و یکی پس از دیگری، رکوردهای پیشینِ جنایت‌های خود را در ۴۶ سال گذشته پشت سر می‌گذارد.

درون زندان قصر، هم‌وطنان محکوم به مرگ با خانواده‌های خود در بیرون از زندان، در اعتصاب به‌سر می‌برند.

انجمن‌ها و گروه‌های حقوق بشری در اروپا نشست‌های متعددی برگزار می‌کنند و با سرسختی و کوشش فراوان، اسامی و جزئیات اعدام‌شدگان را گردآوری کرده و در معرض دید جهانیان می‌گذارند.

احزاب و گروه‌های سیاسی در داخل و خارج کشور نیز در تلاش‌اند تا این اعمال قرون وسطایی را محکوم کرده و فریاد اعتراض خود را به مجامع بین‌المللی و کشورهای دموکراتیک برسانند.

رهبران سیاسی اپوزیسیون، در تمام سال‌های اسارت میهن، بارها با مسئله‌ی اعدام روبه‌رو شده و این عمل شنیع را محکوم کرده‌اند. آنان آینده‌ای برای ایران عزیز آرزو کرده‌اند که در آن نظامی دموکراتیک، بر پایه‌ی تفکیک قوا و دستگاه قضایی مستقل، حاکم باشد و اعدام برای همیشه از قاموس عدالت رخت بربندد.

شاهزاده رضا پهلوی نیز بارها در پیام‌های خود اجرای حکم اعدام را «غیرقابل‌قبول» توصیف کرده و مرز میان تمدن و توحش را در یک جمله ترسیم نموده است:

«پایان اعدام و منع هر نوع شکنجه، پیش‌درآمد بر انسان‌مداری است.»

این جمله نه صرفاً موضعی اخلاقی، بلکه اعلام وفاداری به آرمان بزرگ مدرنیته ایرانی است؛ همان آرمانی که از دوران مشروطه تا امروز در تار و پود وجدان ملی ما جاری بوده است:
آرمان قانون، عدالت و کرامت انسانی.

اما در روزهای اخیر، از حلقهٔ مشاوران نزدیک به ایشان، صدایی شنیده می‌شود که به نام «عقلانیت امنیتی»، از بازگشت مجازات مرگ سخن می‌گوید؛ گویی هنوز انسان تنها از ترس مرگ بازمی‌ایستد و نه از درک عدالت.

و درست در همین‌جاست که باید پرسید:

چگونه می‌توان در پی ساختن فردایی دموکراتیک بود، اما هم‌زمان به منطق بازدارندگی با مرگ ایمان داشت؟
چگونه می‌توان از آزادی سخن گفت، اما با زبانی که هنوز بوی انتقام می‌دهد؟

ایران آینده، اگر قرار است آزاد باشد، باید بر ستون‌های قانون و انسانیت استوار شود، نه بر خشم و خون.

مشاورانی که امروز در کنار شاهزاده‌اند، باید درک کنند که ملت ایران دیگر در جستجوی «قهرمان» نیست؛ در جستجوی حاکمیت قانون است.

در پادشاهی مشروطه، شاه نماد وحدت ملی است، نه داور مرگ و زندگی.

در جامعه‌ای متمدن، «آزاد بودن صد گناهکار، بهتر از در بند بودن یک بی‌گناه» است.

از پاریس تا تهران: ریشه‌های انسان‌گرایی مشروطه:

پایه‌های اندیشهٔ شاهزاده در مخالفت با اعدام، در حقیقت ادامهٔ سنتی است که از اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه (۱۷۸۹) تا اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) امتداد دارد؛ همان سنتی که سلطنت‌های مطلقهٔ اروپا را در قرن نوزدهم، به پادشاهی‌های مشروطه بدل کرد.

در انگلستان، پس از اصلاحات ۱۸۳۲ و جنبش لغو مجازات مرگ در دهه‌های بعد، قانون‌گذاری با الهام از فلسفهٔ John Locke و Jeremy Bentham به سوی حق حیات رفت.

در ایتالیا، جنبش Risorgimento و متفکرانی چون Cesare Beccaria با رسالهٔ تاریخی خود در باب جرائم و مجازات‌ها (۱۷۶۴) اعلام کردند:

«اعدام، نه عدالت است و نه بازدارندگی؛ تنها بازتولید همان خشونتی است که می‌خواهد مهارش کند.»

در فرانسه، ویکتور هوگو در پارلمان فریاد زد:

آیا نفخ عامل چاقی است؟

| No Comments

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgمهمان خانواده ای بودم که چند فرزند جوان دارد. فرزند بزرگشان تحصیل کرده در دانشگاهی معتبراست که دیدی بسیار باز به مسائل جهان وایران دارد .هر زمان که فرصتی پیدا می شود ساعتی با هم به گفتگو می نشینیم . برای من نگاهش از دید نسلی که بافاصله سی سال جلوتر از من به مسائل پیرامون می نگرد بس مهم است .

صحبت بر سر نقش اپوزیسیون خارج از کشور است.

می گویم "از ما که آبی برای این ملت گرم نشد ! امید به جوان هاست که چه خواهند کرد؟" خنده ای می کند ."مسلم اما یک چیز را فراموش نکنید! این قدر شیفته نسل جدید نشوید .من جز این نسل هستم! درون آن بزرگ شدم . تنها چند سالی است که در خارجم . این گونه که شمااین نسل را ترسیم می کنید این طور هم نیست !می گویم:" بسیار مایلم از دید شما که خود از این نسل هستید بشکلی جامع تر در مورد نسل شما بشنوم ."

"میدانید این نسل بار بسیار مصائب ومشکلات را با خود حمل می کند .تراما هائی با این نسل وجود دارد که اگر روزی دهان باز کند مانند یک گدازه آتشفشان تر وخشگ خواهد سوزاند .میدانم که دلبستگی عمیقی به ای نسل دارید! اما این کافی نیست شما باید ببینید این نسل که امروز از آن صحبت می کنید .چه مسیر تلخ ،پر از فشار ،تحقیر ،هراس ونا امیدی را طی کرده وطی می کند . هر حادثه هر فشار نقش خود را در ضمیر آنها نهاده است. شما چه میزان از فشاری را که بخش زیادی از این نسل که فرزندان بخش وسیع جامعه متوسط و متوسط به پائین جامعه وبخش بسیار کم در آمد جامعه هستند،تحمل کرده اند! آگاهید؟

اصلا تصورش راهم نمی کنید!

نسلی تلنبار شده از کینه ونفرت ، نسلی که مجبور بوده تمام کارها وخواسته های خود رابا دلهره در خفا انجام بدهد.از همان پنج شش سالگی .باورش بسیار سخت است اما واقعیت تلخ جامعه ماست که متاسفانه وجود دارد.

letter.jpgاز زبان فرزندی در میان غبار سالیان

ای مردان و زنان روزگار خشم و شور،
ای آنان که در بهمن پنجاه‌وهفت ۵۷، برف را به جای شکوفه گرفتید و بر شاخه یخ‌زده امید لانه ساختید،
سلام بر شما که خواستید ظلم را براندازید، بی‌آن‌که بدانید هر ظلمی، فرزندی از همان نژاد در آستین دارد.


از چنگال شاه گریختید و در دام شیخ افتادید.

به خیال آزادی، زنجیری تازه بر دست بستید و پنداشتید که از طلاست.

از بام استبداد فرود آمدید و در چاه تقدس سقوط کردید.

و هنوز، خاک این چاه بوی فریب می‌دهد.


ای نسل فریاد،
اگر روزی فریاد زدید، امروز سکوت مکنید.

سکوت شما، تکرار همان خطای دیروز است.

شما که از آتش نادانی سوختید، مباد بر زخم فرزندانتان خاکستر بی‌تفاوتی بپاشید.

و ای کاش این بار فریب مقایسه را نخورید.

برخی می‌کوشند با زر و زیور تبلیغ و رسانه، چهره گذشته را صیقل دهند و شما را به حسرت آنچه نبوده است گرفتار کنند.

مبادا به یاد نان و نظم دیروز، ظلم امروز را فراموش کنید،
و مبادا از نفرت امروز، به سایه دیروز بازگردید.


مردم را می‌فریبند با وعده بازگشت،
چنان‌که دیروز فریب دادند با وعده طلوع.

اما بازگشت و طلوع، اگر بر پایه خرد و شناخت نباشد، یکی است:

چاهی دیگر در نقاب چشمه.

اندک کسانی نیز هستند که با پروپاگاندای بازگشت ‌جویانِ دوران گذار، در خیال بازسازی گذشته‌اند.

به آنان هشدار دهید که مبادا همچون پدران و پدربزرگان، به خیال شکوه و قدرت، دوباره سرنوشت را دست‌کاری کنند.

نسل پنجاه‌وهفت مسئول است خطای گذشته را با آگاهی جبران کند،
نه آن‌که میان بد و بدتر، باز بد را برگزیند و فرزندان را در چرخه نادانی رها سازد.

ای نسل فریاد،
آیا نشنیدید که هر که بی‌دانش به میدان رود، شمشیرش دستان خویش را می‌بُرد؟

از مدرسه و دانشگاه برخاستید، اما گوش به وعظ منبر سپردید،
و اکنون همان منبر بر گرده اندیشه فرزندانتان نشسته است.

ما، فرزندان خاک و خون،
در کوچه‌هایی بزرگ شدیم که نام آزادی بر دیوارش نوشته بودید،
اما صدای زنجیر از پس هر پنجره می‌آمد.

در کتاب‌هایتان خواندیم که استبداد پهلوی پایان یافت،
اما در خیابان‌ها دیدیم که استبداد تنها جامه عوض کرده است؛
گرگی است که این بار پوست میش بر تن دارد و تسبیح در دست.

ای پدران و مادران،
به فرزندانتان هشدار دهید که از چاله بیرون آمده، به چاه در نیفتند؛
چاهی که نیم قرن پیش شما را بلعید و هنوز صدای سقوطتان در گوش تاریخ است.

امروز فریب آنان را نخورید که با تکیه بر قدرت‌های بیگانه و پروپاگاندای رسانه‌ای،
می‌خواهند دل خسته مردم را شکار کنند.

liaghat.jpgاز ونزوئلا تا ایران: آلترناتیوهایی با وعده‌های جذاب برای جهان، بی‌ریشه در جنبش مردم
در جهانی که سیاست به صحنه‌ی بازاریابی بدل شده، نوبل صلح دیگر نشانه‌ی عدالت نیست، بلکه مهر تأیید بر پروژه‌هایی‌ست که مردم را به «فرصت سرمایه‌گذاری» تقلیل می‌دهند. گفت‌وگوی ماریا کورینا ماچادو با پسر ترامپ، و اشاره‌ی هم‌زمان به رضا پهلوی به‌عنوان آلترناتیو پیشنهادی برای ایران، نمونه‌هایی‌ست از این منطق مشترک: بازاریابی سیاسی برای قدرت خارجی، نه پشتیبانی اخلاقی از جنبش مردم.9
ماچادو: نوبل صلح یا بازاریابی استراتژیک؟
در یکی از ویدیوهای بازنشرشده در گویانیوز--که برگرفته از کانال «گاراژ» به مدیریت مهدی تدینی‌ست--گفت‌وگویی میان ماریا کورینا ماچادو، برنده‌ی نوبل صلح، و دونالد ترامپ جونیور منتشر شده که در آن، ماچادو ونزوئلا را «فرصتی درخشان برای شرکت‌های آمریکایی» می‌نامد. او وعده می‌دهد که دولت را از نفت کنار بزند، همه‌چیز را خصوصی‌سازی کند، و راه را برای سودآوری شرکت‌های خارجی باز کند.
این سخنان، در ظاهر، دعوت به توسعه‌اند؛ اما در بطن خود، حامل منطق اقتصادی‌ای‌ست که دولت را به مانع، و بازار را به ناجی بدل می‌کند. مردم، در این تصویر، نه سوژه‌ی تغییر، بلکه زمینه‌ی سودآوری‌اند. نوبل صلح، در اینجا، نه نماد عدالت، بلکه ابزار مشروع‌سازی پروژه‌ای‌ست که صلح را با سود می‌سنجد.
رضا پهلوی: آلترناتیوی با وعده‌های مشابه
در همان کلیپ، اشاره می‌شود که رضا پهلوی نیز با همین منطق، خود را به قدرت‌های جهانی عرضه کرده است--نه به‌عنوان صدای مردم، بلکه به‌عنوان آلترناتیوی قابل سرمایه‌گذاری. روزنامه‌ی هاآرتص در گزارشی تحقیقی فاش کرد که بخشی از حمایت‌های آنلاین از او، محصول کارزار تبلیغاتی دولت نتانیاهو بوده است؛ با صدها حساب جعلی فارسی‌زبان مستقر در اسرائیل.
این افشاگری نشان می‌دهد که «حمایت جهانی» از آلترناتیو پیشنهادی، نه از دل همدلی با مردم ایران، بلکه از دل مهندسی سایبری و منافع ژئوپلتیک شکل گرفته است. در این منطق، مردم ایران نه سوژه‌ی تغییر، بلکه ابزار مشروعیت‌بخشی به پروژه‌ای خارجی‌اند.

hamzeh.jpgسرکوب وحشيانه و سيستماتيك شهروندان عرب در اقلیم اهواز توسط نظام جمهوری اسلامی، و همراهی بخش هایی از بدنه جامعه سیاسی ایران با این سرکوب ها، نه تنها یک واکنش تاکتیکی به اعتراضات یا فعالیت‌های حق‌طلبانه است، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای سرکوب هویت‌های قومی است. این رویکرد، که ریشه در ترس از هویت‌طلبی دارد، سال‌ها است که با خشونت، اعدام‌های فراقضایی و شکنجه همراه بوده و اخیراً با اعدام‌های مخفیانه شش زندانی سیاسی عرب در زندان سپیدار اهواز در مهر ۱۴۰۴ (اکتبر ۲۰۲۵) تشدید شده است.

این رویدادها، که بدون اطلاع خانواده‌ها و با اعترافات اجباری همراه بودند، نمادی از رویکرد خشونت آمیز فالانژهای نظام ایران علیه مردم عرب‌ هستند و به همین دلیل به طور خاص، در ذهن فعالان و مردم منطقه، تداعی‌کننده خشونت‌های فالانژیستی است. این خشونت متاسفانه بر پایه نفرت قومی و رویکرد استراتژیک برای حذف "دیگری" بنا شده است. جمعه شب گذشته نیز یک کودک عرب به نام ذوالفقار شریفی، در شهر حویزه، مورد اصابت گلوله نفرت فالالنژها ها قرار گرفت و کشته شد. خواهر همين کودک نیز با همان گلوله های نفرت ر‌ژیم فالانژیستها به شدت مجروح شد.

25888.jpg

تصویر: ذوالفقار شریفی، کودک عرب کشته شده توسط پلیس ایران
***
از ابتدای انقلاب در ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی با نهضت "خلق عرب" در خرداد ۱۳۵۸ روبرو شد؛ نهضت عرب ها کنشی مدنی که خواستار خودمختاری فرهنگی، مصرف بخشی از درآمدهای نفتی برای مناطق نفت خیز و پذیرش زبان عربی به عنوان زبان رسمی اقلیم و حقوق دیگر بود. این کنش مدنی، که در محمره و اهواز متمرکز بود، با سرکوب خشن ارتش و فالانژهای انقلابی همراه شد و صدها کشته برجای گذاشت. این الگو در دهه‌های بعد تکرار شد. انتفاضه ۱۳۸۴ اهواز، که با اعتراض به تلاش رژیم برای تغییر ترکیب جمعیت عرب ها، تبعیض اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همراه بود، منجر به کشته شدن ده‌ها معترض و بازداشت های گسترده شد.

در سال‌های جنگ ایران-عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷)، ده‌ها شهروند عرب به اتهامهای ساختگی "همکاری با دشمن" اعدام شدند، و حاکم شرع وقت اهواز، محسن اراکی، نقش کلیدی در این اعدام‌ها ایفا کرد. این در حالی است که عرب ها در جبهه های جنگ و به خصوص ساختار امنیت جبهه ها حضوری موثر داشتند. در دهه ۱۳۹۰، اعتراضات مردم اقلیم اهواز که بر سر کمبود آب، آلودگی محیط زیست و محرومیت اقتصادی بود با تیراندازی مستقیم به معترضان پاسخ داده شد و صدها نفر زخمی یا کشته شدند.

تشکل های سیاسی عرب که از دهه ۱۹۲۰ در میان مردم ریشه دارند، اغلب به عنوان بهانه‌ای برای سرکوب گسترده استفاده شده‌اند. این در حالی است که اکثریت این تشکل ها رویکرد مدنی دارند. از انقلاب تا کنون، صدها اعدام سیاسی عرب‌ها ثبت شده، که اغلب با اتهامات ساختگی توجیه می‌شوند. این تاریخچه نشان‌دهنده یک استراتژی مداوم است: استفاده از خشونت برای تضعیف هویت عربی اقلیم و جلوگیری از هرگونه مطالبه به حق قومی است. در هفته‌های اخیر، اعدام شش زندانی سیاسی عرب؛ علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی و سالم موسوی در ۱۲ مهر ۱۴۰۴ بدون اطلاع خانواده‌ها و با وعده‌های دروغین عفو انجام شد. این اعدام‌ها، که توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب اهواز در اسفند ۱۴۰۱ صادر شده بود، بخشی از موج گسترده‌تری از سرکوب است: همزمان، هفت زندانی مذهبی عرب دیگر به ۳۱ سال حبس محکوم شدند، و بعد از این کشتار یک فعال مدنی به نام حسن ساعدی در بازداشتگاه اطلاعات اهواز تحت شکنجه کشته شد.

۱. مقدمهAhmad_Alavi.jpg

مداحان حکومتی در ایران، که در گذشته به عنوان نوحه‌خوانان و حاملان سنت‌های سوگواری سنتی و آئینی شناخته می‌شدند، در دهه‌های اخیر نقشی فراتر از فعالیت در عرصه مذهبی یافته‌اند. آن‌ها اکنون در میدان‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و رسانه حضور فعال دارند و به‌عنوان بازیگران عرصه قدرت و سرکوب نرم رژیم ولایی فعال شده اند. تحول جایگاه آنان ریشه در سیاست‌های گفتمان ولایی دارد که در غیاب کاریزمای رهبری فعلی رژیم، نیازمند ابزارهای تازه‌ای برای بسیج سرسپردگان و مریدان و کنترل احساسات جمعی آنها بود. این پدیده در چارچوب نظریه‌های دولت رانتی و اقتصاد سیاسی دین قابل تبیین است. در چنین ساختاری، دین و نمادهای مذهبی نه صرفاً امر ایمانی بلکه ابزاری برای توزیع منابع، بازتولید مشروعیت و کنترل اجتماعی‌اند. مداحان از این منظر، کنشگرانی‌اند که در پیوند میان دولت، رانت و ایدئولوژی جای دارند.

۲. پیش‌زمینه‌های تاریخی و گفتمان مذهبی

۲.۱. تحول تاریخی مداحی

مداحی در گذشته، جایگاهی آئین و مناسبات سنتی داشت، اما پس از انقلاب ۱۳۵۷، به ابزاری سیاسی بدل شد. در دوره روح الله خمینی، مداحان نقشی حاشیه‌ای داشتند، اما با آغاز رهبری علی خامنه‌ای، که فاقد کاریزمای رهبر پیشین بود، حکومت برای بسیج عواطف سرسپردگان ولایی و مشروعیت‌بخشی جدید، به سازماندهی و تقویت مداحان پرداخت. در دهه ۱۳۸۰ با تشکیل نهادهایی چون «خانه مداحان تهران» و «سازمان بسیج مداحان»، مداحی به بخشی از ساختار رسمی قدرت تبدیل شد. دوره احمدی‌نژاد نقطه اوج این روند بود؛ مداحان از حمایت مالی و رسانه‌ای گسترده برخوردار شدند و از طریق شبکه‌های هیئتی در عرصه‌های انتخاباتی و فرهنگی نفوذ یافتند. به تعبیر فوكو (1978)، آنان به حاملان نوعی «قدرت زیست‌سیاست مذهبی» بدل شدند که از طریق زبان و عاطفه، فرمان‌پذیری اجتماعی را بازتولید می‌کند.

۲.۲. زمینه سیاسی

از اوایل دهه ۱۳۸۰، مداحان به مثابه ابزار «جهاد تبیین» در خدمت گفتمان رسمی نظام قرار گرفتند. خامنه‌ای آنان را بخشی از «قدرت نرم انقلاب» معرفی کرد. در انتخابات ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، بسیاری از مداحان حکومتی به حمایت از احمدی‌نژاد برخاستند و پس از اعتراضات ۱۳۸۸، نقش فعالی در بسیج نیروهای سرکوب حاکمیت اعم از نظامی و شبه‌نظامی و تبلیغات ضداصلاح‌ات ایفا کردند. مداحانی چون منصور ارضی و سعید حدادیان با سخنرانی‌های تهاجمی و تهدیدآمیز، در فضای سیاسی کشور تأثیر گذاشتند و مصونیت غیررسمی از تعقیب قضایی یافتند. در سیاست خارجی نیز مداحان در قالب گفتمان ضدغربی و ضدآمریکایی، مواضع تهاجمی نظام را تقویت کرده‌اند. این امر آنان را به سخنگویان غیررسمی سیاست خارجی گفتمان ولایی بدل ساخته است.

۳. ساختار اقتصادی و سازوکارهای مالی

۳.۱. اقتصاد رانتی مداحی

مداحان حکومتی در ایران بخشی از شبکه اقتصاد رانتی‌اند که منابع خود را از منابع گوناگون رسمی و غیر رسمی نظیر بودجه‌های عمومی، بودجه شهرداریها، و حمایت نهادهای وابسته به حکومت تأمین می‌کنند. گزارش‌ها نشان می‌دهد که دستمزد برخی مداحان مشهور برای هر مجلس بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است و درآمد سالانه آنان در ایام محرم به چند میلیارد تومان می‌رسد. پرداخت‌ها اغلب به صورت نقدی، سکه یا ارز انجام می‌شود تا از نظارت مالیاتی مصون بمانند. بدین ترتیب یک شبکه مناسبات مالی و اقتصادی غیر شفاف، غیر پاسخگو و برای پولشویی فراهم میشود.

در کنار درآمدهای شخصی، نهادهایی مانند «خانه مداحان» با هزاران عضو، فعالیت‌های اقتصادی چون تعاونی مصرف و پروژه‌های ساخت‌وساز را پیش می‌برند. روابط میان برخی مداحان و مفسدان اقتصادی -- همچون ارتباط محمود کریمی با حسن رعیت -- نشانگر پیوندهای ساختاری آنان با شبکه فساد اقتصادی است. شهرداری‌ها نیز در دهه ۱۳۹۰ کمک‌های مالی

قابل توجهی به هیئت‌های مذهبی اختصاص دادند، که این امر جایگاه مداحان را در اقتصاد رانتی تثبیت کرد (Khosravi, 2020).

۳.۲. پیوند نهادی با قدرت

بر اساس نظریه عجم‌اوغلو و رابینسون (2012)، گروه‌هایی که در شبکه الیگارشی قدرت حاکم حضور دارند، با استفاده از رانت، مانع توسعه نهادهای شفاف می‌شوند. مداحان دقیقاً در چنین جایگاهی قرار دارند: آنان با تکیه بر حمایت‌های سیاسی و سازمانهای متولی گفتمان ولایی، در نظامی غیرمولد و غیرپاسخ‌گو از منابع عمومی بهره‌مند می‌شوند، بدون اینکه کارکرد اقتصادی واقعی داشته باشند.

death.jpgگزارش دریافتی: امیرحسین موحدی روزنامه نگار وفعال حقوق بشر که علی رغم داشتن گرین کارت آمریکا به ایران بازگشته و از بدو ورود تحت نظارت اطلاعات و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بسختی و تحت فشار زندگی میکرد بدلایل یک زخم پای ساده به بیمارستان مشگین شهر مراجعه اما در کمال شگفتی اورا به بیمارستان امام رضا اردبیل بخش قلب انتقال و ایزوله می‌کنند و سپس‌ به بیمارستان مدنی تبریز انتقال داده می‌شود.

بیمارستان مدنی تبریز که مرکز تخصصی قلب است با اعلام اینکه ایشان مشکل قلبی ندارند قصد ترخیص وی را داشتند اما یکروز قبل از ترخیص ناگهان دچار خونریزی شدید دستگاه گوارش می‌شود و در سحرگاه بیست وسوم تیر ماه ۱۴۰۴ جان خود را از دست می‌دهد.

مرگ وی زیر چشم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران می‌تواند یک قتل حکومتی و قهری محسوب شود.

امیرحسین در طول زندگی خودچه در داخل و چه خارج کشور مدافع سرسخت زندانیان سیاسی بود و در نهایت بدست رژیم بشکل بیولوژیکی حذف فیزیکی گردید.

خانواده وی تحت فشار حق پیگیری موضوع را ندارند.

003.jpg

"فضای سیاسی کشور توسط امثال رسایی بوی تعفن گرفته ... روزی نوبت شما خواهد رسید که در مورد خودتان چنین توصیف کنند"

tweet.jpg

:::

ذوق کردن خامنه ای از اجرای ورزش باستانی در دفترش

ویدیوی منتشرشده از علی خامنه‌ای او را در حال تماشای کودکان باستانی‌کار نشان می‌دهد. رهبر جمهوری اسلامی دوشنبه ۲۸ مهر گفت که جوانان ورزشکار می‌توانند «چشم‌های جهان را متوجه فضای روشن ایران کنند.»

212121.jpgایران اینترنشنال - تصاویر ماهواره‌ای تازه نشان می‌دهد ایران بازسازی گسترده‌ای را در محل سابق سایت «طالَقان-۲» ـ که در اکتبر ۲۰۲۴ هدف حمله اسرائیل قرار گرفت ـ آغاز کرده است؛ اقدامی که نگرانی‌ها درباره احیای بخشی از برنامه هسته‌ای پیشین را برانگیخته است.

موسسه «علوم و امنیت بین‌الملل» با انتشار تصاویر ماهواره‌ای جدید نشان می‌دهد در محل سابق سایت «طالَقان-۲» از میانه سال ۲۰۲۵ ساخت‌وساز وسیعی آغاز و چندین سازه قوسی‌شکل بر فونداسیون‌های تازه‌ریخته‌شده برپا شده است.

فعالیت عمرانی در محل سابق ساختمان «طالَقان-۲» از اواسط ماه مه ۲۰۲۵ آغاز شد و تصاویر ۲۰ مه پوشش موقت سیاه‌رنگی را بر بقایای سازه نشان می‌دهد. تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵ عملیات آماده‌سازی زمین و ریختن فونداسیون در جلو آن سازه موقت ثبت شد و در ادامه روند ساخت ادامه یافت؛ این محل در جریان «جنگ ۱۲ روزه» بمباران نشده بود.

تا ۳۰ اوت ۲۰۲۵، یک سازه بزرگ قوسی‌شکل تقریباً ۴۵ در ۱۷ متر بر فراز سازه موقت در حال احداث بود و دو سازه کوچک‌تر قوسی (حدود ۲۰ در ۷ متر) نیز در دو طرف و در جلو فونداسیون‌ها ساخته شده‌اند. تصاویر ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۵ نشان می‌دهد سازه قوسی سوم نیز افزوده شده و پیشرفت سازه‌های دیگر ادامه یافته است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

طراحی زمین‌پوش و چیدمان این دو سازه جانبی به‌گونه‌ای است که در صورت پوشش با خاک بتوانند نقش «بونکر» ایمنی را ایفا کنند و در پشتی یک «تله انفجاری» (blast trap) برای کاهش اثر موج انفجار پیش‌بینی شده به نظر می‌رسد. همچنین حدود ۲۰۰ متر شرق مجموعه، در امتداد جاده پیرامونی شرقی و مشرف به ساختمان «طالَقان-۱»، ساخت‌و‌ساز یک تأسیسات پشتیبان با کارکرد نامشخص مشاهده شده که از ماه مه ۲۰۲۵ در حال اجرا است.

za.jpgاحمد زیدآبادی خطاب به حمید رسایی:

اگر حزب الله بتواند نقش سیاسی را حفظ کند هنر کرده است

اگر ایران اینجوری که عمل می‌کند کدام کشور حاضر است به ایران کمک کند؟

پاکستانی‌ها در جنگ 12 روزه پیام دادند اگر عربستان را بزنید ما با شما وارد مخاصمه خواهیم شد.

اینکه می‌گویید با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم اصلا گور پدر آمریکا؛ خب راه بدیل شما چیست؟

***

مشکل علی مطهری با ناف

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgعلی مطهری، نایب‌رییس پیشین مجلس، در گفت‌وگویی با خبر‌آنلاین خواستار برخورد پلیس با کسانی شد که نافشان بیرون است. او گفت مردم از این برخورد راضی هستند.

مطهری در این گفت‌وگو اظهار کرد: «در زمان شاه هم ببینید یک آقایی اگر با پیژامه و رکابی بیرون می‌آمد بازداشت می‌شد. امروز پیغمبر اسلام هم نمی‌تواند با کار فرهنگی جامعه را جمع کند، بالاخره با این وضعیتی که هست برای امر به معروف و نهی از منکر مستلزم اعمال زور است.»

او در ادامه افزود: «برای روسری حالا در خیابان سخت نگیرند اما در دانشگاه‌ها و ادارات دولتی باید حجاب دقیق رعایت بشود.»

IMG_1308.jpegآینده نگری خیلی خوب است! شما اگر بدانید فردا در بورس،،، قیمت ها چجوری کم و زیاد می شود می توانید خیلی زود ثروتمند شوید! شما اگر بدانید فردا قرار است کی سکان اداره ی مملکت را در دست بگیرد و از همین امروز سعی کنید به او نزدیک شوید و اندکی پاچه خاری کنید، احتمال این که وزیری وکیلی چیزی شوید فراوان است.

در عالم سیاست هم آرزو و بلندپروازی برای جوانان عیب نیست. اگر صاحب آرزو و بلندپروازی عرضه و شجاعت هم داشته باشد و این دو را با کمی پدرسوختگی و زرنگی ترکیب کند، وزیر و وکیل شدن اش قطعا تضمین می شود.

این که بزرگان قدرت و سیاست همیشه به دنبال مشورت سالخوردگان و استخوان خرد کردگان در عالم واقع می روند بی دلیل نیست؛ آن ها نه از نظر جسمی و نه از نظر ذهنی توانایی لذت بردن از صعودهای این چنینی ندارند. آن مسوولیتی که بهشان سپرده می شود تنها و تنها به خاطر انجام اش بر عهده می گیرند و هدف دیگری جز خدمتگزاری ندارند. تعارف هم با کسی که به او مشورت می دهند ندارند چون خود را محق و حتی محق تر از او می دانند و در واقعیت هم مشورت گیرنده به آن ها نیازمند است نه بر عکس. جوان ها و بی تجربه ها قطعا جسارت این چنینی و دانش و تجربه ای که بتوانند به آن اتکا کنند ندارند و لذا مشورت گیرنده همواره خود را نسبت به آن ها محق می داند.

sub.jpgیورونیوز - ارتش آمریکا روز پنجشنبه به یک زیردریایی مظنون به حمل مواد مخدر حمله کرد و دو نفر را کشت و دو نفر دیگر را که زنده مانده بودند، بازداشت کرد.

ویدئویی که توسط دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در پلتفرم «تروث» به اشتراک گذاشته شده، به نظر می‌رسد که حمله نظامی به این شناور را در آبهای کارائیب نشان می‌دهد.

در این کلیپ، یک زیردریایی دیده می‌شود که از میان امواج حرکت می‌کند و قسمت جلویی آن چند اینچ زیر سطح آب قرار دارد. سپس، چند انفجار دیده می‌شود که حداقل یکی از آنها در قسمت پشتی آن روی داده است.

به گفتۀ ترامپ، در جریان این حمله که روز پنج‌شنبه انجام شد، دو نفر کشته شدند و دو بازمانده نیز دستگیر شدند که بعداً به کشورهای خود یعنی اکوادور و کلمبیا بازگردانده شدند.

ترامپ در این رسانه‌ای اجتماعی نوشت: «این افتخار بزرگی برای من بود که یک زیردریایی بزرگ حامل مواد مخدر را که به سوی ایالات متحده در حال حرکت بود و در مسیر معروف قاچاق مواد مخدر حرکت می‌کرد، نابود کردم. اطلاعات ایالات متحده تأیید کرد که محموله این زیردریایی، عمدتا فنتانیل و مواد مخدر غیرقانونی دیگر بوده است.»

در واکنش به این خبر گوستاوو پترو، رئیس‌جمهور کلمبیا در شبکه ایکس تأیید کرد که مرد کلمبیایی که در زیردریایی «نارکو» دستگیر شده بود، به خانه بازگشته است.

پترو در یک پست کوتاه نوشت: «خوشحالیم که او زنده است و او بر اساس قانون محاکمه خواهد شد.»

احتساب کشته شدگانی که ترامپ در پلتفرم «تروث» از آن خبر داد، شمار قربانیان اقدامات نظامی ایالات متحده علیه شناورها در منطقه کارائیب به دست‌کم ۲۹ نفر می‌رسد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

ترامپ این حملات را با این ادعا که ایالات متحده درگیر یک «نبرد مسلحانه» با کارتل‌های مواد مخدر است، توجیه کرده است.

او به همان مرجع قانونی استناد کرده که توسط دولت جورج دبلیو بوش پس از حملات ۱۱ سپتامبر برای اعلام جنگ علیه تروریسم استفاده شد و به دولت اجازه دستگیری و بازداشت مظنونان و حتی از بین بردن رهبری آنها را می‌دهد.

ترامپ با مظنونان قاچاق مواد مخدر مانند سربازان دشمن در یک جنگ سنتی رفتار می‌کند.

trump.jpgفاکس‌نیوز به نقل از مقام‌های رسمی آمریکایی گزارش داد که سرویس مخفی این کشور یک سکوی شکار مشکوک را کشف کرده است که به محل خروج دونالد ترامپ از هواپیمای ریاست‌جمهوری در فرودگاه بین‌المللی پالم‌بیچ فلوریدا دید مستقیم دارد.

کش پاتل، رییس پلیس فدرال، نهادی که هدایت تحقیقات در این باره را بر عهده دارد، اعلام کرد که هنوز هیچ ارتباطی میان این سکوی شکار و فرد یا افراد مشخصی شناسایی نشده است.

او همچنین درباره نحوه شناسایی این مکان گفت: «پنج‌شنبه پیش از بازگشت رییس‌جمهور به وست پالم‌بیچ، سرویس مخفی در جریان آماده‌سازی‌های پیشگیرانه امنیتی متوجه چیزی شبیه به یک سکوی شکار مرتفع شد که در خط دید محل فرود هواپیمای ریاست‌جمهوری قرار داشت. هیچ فردی هم در آن محل حضور نداشت.»

12343.jpg

به گفته او نیروهای اف‌بی‌آی برای جمع‌‌آوری شواهد به صحنه اعزام شدند و تجهیزات و توانمندی‌های تحلیل داده‌های تلفن همراه نیز فعال شده‌اند.

آنتونی گوگلِیلمی، رییس بخش ارتباطات سرویس مخفی آمریکا نیز تایید کرد که این نهاد «به‌طور نزدیک» با اف‌بی‌آی و همچنین نیروهای انتظامی شهر پالم‌بیچ همکاری می‌کند.

او در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز تاکید کرد که این اتفاق هیچ تاثیری بر برنامه‌های از پیش‌تعیین‌شده تیم ریاست‌جمهوری نداشت و هیچ فردی در محل حاضر یا دخیل نبود.

گوگلیلمی این حادثه نشانه‌ای از اهمیت لایه‌های متعدد تدابیر امنیتی پلیس مخفی آمریکا برشمرد و گفت که امکان ارائه جزئیات بیشتر درباره این موضوع را ندارد.

یک منبع انتظامی به این رسانه گفت که به نظر می‌رسد این سکو «ماه‌ها پیش» برپا شده باشد.

اواخر شهریور سال گذشته، حدود پنج ماه پیش از آغاز دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، گزارش‌هایی درباره تیراندازی در اطراف زمین گلف متعلق به او در پالم‌بیچ فلوریدا منتشر شد و در پی آن اف‌بی‌آی اعلام کرد که فردی به نام رایان روث را به عنوان مظنون به برنامه‌ریزی برای سوء قصد به ترامپ دستگیر کرده است.

رایان روث اوایل مهر همان سال از سوی دادستان کل آمریکا به تلاش برای ترور ترامپ از طریق یک سنگر تک‌تیراندازی که در میان بوته‌ها کنار یک حصار برپا کرده بود، متهم شد. پیش از آن نیز ترامپ در یکی از گردهمایی‌های انتخاباتی‌اش در ایالت پنسیلوانیا مورد سوء قصد قرار گرفته بود.

ghb.jpgایران اینترنشنال - انتشار ویدیویی از مراسم عروسی دختر علی شمخانی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی و عضو فعلی شورای دفاع جمهوری اسلامی، با واکنش‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی همراه شد و بسیاری از کاربران به زندگی دوگانه مقام‌های جمهوری اسلامی و ریاکاری آنها انتقاد کردند.

بخش بزرگی از منتقدان به این موضوع اشاره کردند که در حالی که مقام‌های جمهوری اسلامی از مردم می‌خواهند سختی‌های اقتصادی و مشکلات معیشتی ناشی از تحریم و سوءمدیریت و فساد اقتصادی موجود در ایران را تحمل کنند، خودشان زندگی مرفه و پرهزینه‌ دارند. این مراسم در فروردین ۱۴۰۳ و در هتل اسپیناس پالاس تهران، یکی از گران‌ترین هتل‌های کشور، برگزار شده است.

انتقاد از ریاکاری شمخانی

سبک برگزاری مراسم ازدواج دختر شمخانی توجه بسیاری از کاربران را به خود جلب کرد؛ از جمله صحنه‌ای که در آن شمخانی به عنوان پدر عروس، دست دخترش را گرفته و او را وارد سالن می‌کند.

این حرکت به باور بسیاری از کاربران یادآور سبک‌های مراسم ازدواج در کشورهای غربی است، در حالی که جمهوری اسلامی همواره در تبلیغات رسمی خود بر دوری از فرهنگ غربی و توجه به شعائر اسلامی تاکید می‌کند.

موضوع حجاب نیز از بحث‌برانگیزترین بخش‌های این مراسم بوده است. حضور زنانی بدون حجاب اجباری در برابر علی شمخانی و دامادش، در تضاد آشکار با سیاست‌های رسمی جمهوری اسلامی است.

کاربران از نظامی انتقاد کرده‌اند که همین نوع پوشش را برای شهروندان عادی تحمل نمی‌کند و در موارد متعدد، کافه‌ها، رستوران‌ها و تالارها را به دلیل‌ رعایت نکردن حجاب اجباری پلمب کرده است.

صفحه رسمی وزارت خارجه اسرائیل به فارسی در اینستاگرام، ضمن انتشار تصاویر مراسم عروسی دختر شمخانی نوشت: «پس گشت ارشاد و حجاب اجباری فقط برای مردم عادی ایرانه؟»

واکنش رسانه‌های داخلی به فیلم عروسی و گمانه‌زنی درباره علت انتشار ویدیو

خبرگزاری دانشجو، وابسته به سازمان بسیج، یکشنبه ۲۷ مهر با اشاره به انتشار تصاویر این مراسم عروسی نوشت: «اهمیت این موضوع باید برای چنین شخصیت‌هایی روشن باشد تا پرده حریم خصوصی خود را چنان حفظ کنند که چنین اتفاقات هولناکی در این سطح رقم نخورد.»

این رسانه افزود: «انتشار چنین ویدیویی حاوی اختلاط محرم و نامحرم و حضور او تبعات بدی می‌تواند داشته باشد.»

farzaneh.jpgماجراهای جنجالی وزیر راه

عطا محامد - ایران وایر

روز ۲۳ مهر، خبری در مورد فرودگاه اردبیل، جنجالی تازه در سیاست ایران برپا کرد. رسانه‌های اصول‌گرا مدعی شدند که «فرزانه صادق مالواجرد»، وزیر راه و شهرسازی، هنگام عبور از گیت بازرسی فرودگاه اردبیل از تحویل کیفش خودداری کرده و در واکنش به تذکر ماموران گفته است: «درِ این فرودگاه را گِل می‌گیرم». ساعاتی بعد مدیر فرودگاه برکنار شد و این اتفاق، به‌سرعت از سطح یک درگیری اداری به موضوعی سیاسی در سطح ملی تبدیل شد. وزارت راه موضوع تغییر مدیر را یک اتفاق ساده اداری می‌داند، اما مخالفان از «رفتار مغرورانه وزیر» می‌گویند و برای استیضاح او آماده می‌شوند.

فرزانه صادق در ماه‌های گذشته در کانون چند پرونده جنجالی قرارگرفته است؛ از سفر خانوادگی به کیش تا حواشی مربوط به عملکرد وزارتخانه در بخش مسکن. حالا ماجرای اردبیل نیز به این فهرست اضافه‌شده و موقعیت او را بیش‌ازپیش شکننده کرده است. برخی ناظران می‌گویند اتفاق اخیر بیش از آنکه درباره تخلفی اداری باشد، نشانه‌ای از رویارویی سیاسی گسترده‌تر میان دولت «مسعود پزشکیان» و مخالفانش در مجلس است. از «کیش‌گیت» تا «اردبیل‌گیت»، هر دو ماجرا به یک پرسش مشترک بازمی‌گردند: چرا وزیر راه و شهرسازی، به‌عنوان تنها زن کابینه، به هدف اصلی نزاع سیاسی جدید بدل شده است؟

در اردبیل چه گذشته است؟

ماجرای فرودگاه اردبیل، با گزارش خبرگزاری «فارس» در شامگاه چهارشنبه ۲۳ مهر جنجالی شد؛ گزارش مدعی شده بود که وزیر راه، هنگام عبور از گیت بازرسی فرودگاه اردبیل از تحویل کیف خود برای بازرسی خودداری کرده و با عصبانیت گفته است: «درِ این فرودگاه را گِل می‌گیرم». فارس این موضوع را به نقل از «یکی از شاهدان این ماجرا» نوشته است و مدعی شده این درگیری به برکناری «محمد قصابی»، مدیرکل فرودگاه اردبیل، انجامیده است.

انتشار این روایت در رسانه‌ای اصولگرا باعث شد تا ماجرا در زمانی کوتاه در فضای مجازی پخش شود؛ کاربران اصولگرا، به‌سرعت به فرزانه صادق حمله کرده و از او به‌عنوان «نماد نخوت مدیران زن کابینه» یادکردند و خواستار برخورد فوری با او شدند. عده‌ای پرسیدند که آیا او با کیف خود «قاچاق» انجام می‌داده است؟ برخی نوشتند او «یکی از بی‌عرضه‌ترین وزرای تاریخه! دلیل محکمی برای اینکه بفهمند، به خاطر زن بودن و بالا بردن تعداد زنان کابینه، نباید به هر کس و ناکسی پست داد؛ اونهم یه پست زیرساختی مهم.»

اما به نظر می‌رسد که ماجرا ابعاد دیگری نیز دارد؛ چرا که هم‌زمان با تغییر مدیر فرودگاه، صداوسیما اعلام کرد رسانه‌های بیگانه برای حاشیه‌سازی، موضوع عزل مدیرکل فرودگاه اردبیل را مطرح کرده‌اند تا خبر «تدوین نقشه راه ترانزیت ۱۵ میلیون تن کالا بین ایران، آذربایجان و روسیه» تحت‌الشعاع قرار دهند. از سوی دیگر روابط عمومی شرکت فرودگاه‌ها و ناوبری هوایی ایران با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد تغییر مدیر صرفا «در چارچوب ارزیابی‌های سالانه» و «بر اساس ملاحظات مدیریتی معمول» بوده است و «شایعات درباره تغییر مدیر فرودگاه اردبیل تکذیب» کرد. در این بیانیه، رسانه‌هایی که خبر اولیه را منتشر کرده بودند، متهم به هم‌نوایی «با رسانه‌های معاند صهیونیستی» شدند.

در همین فضا، رسانه‌های میانه‌روتری مانند «رویداد۲۴» تلاش کردند روایت‌ها را کنار هم بگذارند و از آن نتیجه بگیرند آنچه اتفاق می‌افتد یک بازی جناحی است. آن‌ها نوشتند که ماجرا هم‌زمان با زمزمه‌های استیضاح وزیر در مجلس رخ‌داده و از همین رو «بوی سیاست» از این نوع خبرها به مشام می‌رسد. سیاسی بودن این موضوع با پویشی که خبرگزاری فارس به نام «مطالبه عزل وزیر راه فرزانه صادق» به راه انداخت بیشتر مشخص شد.

qmshi.jpgرحیم قمیشی

فرمانده‌ام در جبهه را می‌شناسی. اسمش اسماعیل بود، اولش در یکی از عملیات‌ها یک دستش را از دست داد، بعداً هم خودش شهید شد. دو دخترش هم پس از او فوت شدند.

هر وقت عملیات تمام می‌شد، ما را چند دسته می‌کرد، هر کدام باید به چند مجروح بستری در بیمارستان، از تیپ‌ یا گردان‌مان سر می‌زدیم.

من، پس از آزادی از اسارت، اگر چه دیگر اسماعیل نبود، سعی کردم سفارشش را فراموش نکنم، هر وقت فرصتی دست می‌داد باید سری می‌زدم به جانبازهای بستری در آسایشگاه‌ها.

آقای شمخانی!

یکبار که رفتم جانبازی قطع نخاع از گردن، از من خواست او را ببرم حیاط آسایشگاه و فضای باز، که نم‌نم باران شروع شده بود. خیلی کیف می‌کرد.

وقتی گفت ما جانبازها عمرمان آنقدرها طولانی نیست که صبر کنیم، ببینیم کِی وضع می‌خواهد خوب بشود، خیلی ناراحت شدم. گفتم چه حرفیست می‌زنی عزیزم.

خودم هم باور نکردم، تا سال بعد که رفتم و دیدم عکسش آویزان است به دیوار آنجا.

آقای شمخانی!

آخرین باری که رفته‌ای آسایشگاه جانبازها، کِی بوده؟

همان بچه‌های نازنینی که پشت بی‌سیم به آنها می‌گفتی بروید جلو نترسید، خدا با ماست!

دیده‌ای ورودی آسایشگاه، عکس جانبازهایی را به دیوار نصب کرده‌اند، که قبلاً آنجا ساکن بوده و الان شهید شده‌اند.
دیده‌ای تعداد عکس‌ها از تعداد جانبازهای بستری بیشتر شده‌!

یکی‌شان همان جانبازی که آرزوی دیدن ریزش نم‌های باران را داشت.

من به کسی نگفتم چرا دیگر به آن آسایشگاه نرفتم. آخرین باری که رفتم، جانبازی گفت ویلچرش مشکل دارد. می‌خواست کمکش کنم ویلچر مناسبی بخرد. می‌گفت چند سال است بنیاد ویلچر جدید به آنها نداده...
و من نتوانستم.

وضع خودم بدتر از او شده بود!

gholhaki.jpgعلی قلهکی درباره انتشار فیلم عروسی دختر شمخانی: علی‌رغم زشت بودن انتشار یک فیلم خصوصی مردم حق‌ دارند از عملکرد ۱۰ساله شمخانی در مدیریت دبیرخانه شعام، مدیریت وی در پرونده هسته‌ای، تشکیلات عظیم نفتیِ حسین شمخانی (فرزندش) و روایت وی از نحوه ترورش، بپرسند

شنیده های من نشان می‌دهد که گوشی‌های حُضارِ در مراسم جمع آوری شده بود؛ ثبتِ این فیلم حتما از حلقه‌ی بسیار نزدیک به خانواده، آشنایان و یا فیلمبردار_عکاس تخصصی مراسم بوده که با یک بررسیِ معمولی، جزییات قابل کشف است.

ممکن است پای رقابتِ شرکت‌های تراستی دورزننده تحریم ایران هم وسط باشد!

متن کامل نوشته علی قلهکی در شبکه اکس:

درباره اقدام غیراخلاقیِ انتشار فیلم عروسی فرزند شمخانی

۱. انتشار فیلم خصوصی عروسی دختر شمخانی که فروردین ۱۴۰۳ در هتل اسپیناس پالاس برگزار شد، حتما اقدام غلط و زشتی بود. این فیلم اولین بار از یک کانال تلگرامی (با گرایش براندازی) در ساعت ۲۲:۴۸ شنبه (۲۶ مهر ۱۴۰۴) انتشار یافت که عصر امروز از خروجی این کانال حذف شد. (مستندات البته موجود است)

۲. حتما به عملکرد شمخانی در عمر ۱۰ساله مدیریت در دبیرخانه شعام، مدیریت وی در پرونده هسته‌ای، تشکیلات عظیم نفتیِ حسین شمخانی(فرزندش) و روایت وی از نحوه ترورش انتقادات جدی وارد است ولی این مسائل ابدا مجوزی برای انتشار تصاویر و فیلم‌های خصوصی هیچ کسی نیست.

۳.پس از انتشار خبر عروسی دخترِ علی شمخانی در هتل مجلل اسپیناس پالاس (فروردین ۱۴۰۳)، شنیده های من نشان می‌دهد که گوشی‌های حُضارِ در مراسم جمع آوری شده بود؛ ثبتِ این فیلم حتما از حلقه‌ی بسیار نزدیک به خانواده، آشنایان و یا فیلمبردار_عکاس تخصصی مراسم بوده که با یک بررسیِ معمولی، جزییات قابل کشف است.

۴.مصاحبه‌های پیاپیِ شمخانی در برنامه‌های پساجنگِ ۱۲ روزه، علتِ فرعیِ حاشیه‌های این روزهاست. افکار عمومی از خود می‌پرسد در جنگی که اکثر اهدافِ خاص اسرائیل مورد اصابتِ دقیق قرار گرفتند، فردی که مسئولیت خاصی _ به نسبت سایر سرلشکرهای ترور شده_ نداشته، چگونه از چنین انفجاری جان سالم به در برده‌، فرزندانش شرکتِ عظیمِ نفت‌بَری دارند و احتمالا همین تشکیلات از ذیل تحریم‌های گسترده علیه ایران شکل گرفته و رشد کرده است!

۵. تصاویر و اتفاقات داخل خانواده‌ها جز مسائل خصوصی هر خانواده‌ای است و شخصی_ چه مسئول باشد و چه نباشد_ ولی سبک زندگی یک مسئول آنهم فردی که در حال حاضر و گذشته از رهبر انقلاب حکم دارد و زمانی عالی‌ترین مسئول امنیتی کشور بوده با رعایت خطوط قرمز شرعی و قانونی، قطعا قابل نقد و پرداختن است.

۶.حمزه صفوی فرزند سرلشکر صفوی (فرمانده اسبق سپاه) چندی پیش به این موضوع اشاره کرد که بخش قابل توجهی از محموله های نفتی ایران توسط تیم‌های دورزننده تحریم بابتِ "سود بیشتر" و "رقابت" لو می‌رود؛ کشتی‌های اخیر LPG، برخی محموله‌های ناپدید شده و اتفاقات دیگر شاید زمانی که بدانیم فرزند علی شمخانی _حسین شمخانی و مدیر شرکت نفت‌بَری آدمیرال است جالب شود.

sv22.jpgعلی صاحب‌ الحواشی (تحلیلگر سیاسی اصلاح‌طلب در ایران)

متوجهم که این‌ بنیادگرایان به‌لحاظ اعتقادی نزد خود و بین خودهاشان "تمام‌شده"اند، اما این جسارتِ نابخرد شمخانی در پرده‌دری از بی‌اعتقادی‌اش به شریعت که قطعاً دامنِ نظام‌سیاسیِ متعلَق‌اش را نیز می‌‌گیرد، ورای حد تقریر است!

این‌که دختر او سروسینه بازِ "دکولته"، در جمعی که فیلم هم‌ می‌گیرند و فیلم‌ها امکان ندارد "خصوصی" بمانند، پس میلیون‌ها نامحرم خواهندش دید، حیرت‌آور است!

و این همه درحالیست که سه‌سال پیش‌ به‌خاطر حجاب اجباری صدها دختر و پسر جوان را کشتند، چندین تن را محاکمه و اعدام کردند، پرشماری را کور کردند و نزدیک صدهزارنفر را هم به زندان انداختند! آنگاه فیلم دختر بی‌حجاب و "دکولته"پوشِ شمخانی دست‌به‌دست می‌شود! گویا دیگر پروای نگه‌داشتنِ آن کم‌شمار متدین که برایشان مانده است را ندارند.

اما بسی مهم‌تر آنست که "زیِّ" مسلمانی دیگر پسندِ حضرات نیست، بجایش تَشَبُّه به کفار در پوشش و آرایش و اطوار بدل به "زیّ" مُترفانه‌شان شده است. این زوال هنجار مسلمانی، چنان‌که در حق جشن‌تولد دختر عراقچی هم گفتم، "اصل‌مطلب" است.

ایدئولوژی‌ که هنجارهایش نزد مومنانش مندرس شده باشد، تمام شده است!

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایندیپندنت فارسی - کاملیا سجادیان، مادر دادخواه محمدحسن ترکمان، در واکنش به انتشار ویدئوی عروسی دختر علی شمخانی، مشاور علی خامنه‌ای، با انتقاد از کسانی که مدعی ساده‌زیستی مقام‌های جمهوری اسلامی هستند، نوشت: «این چند روز معنای ساده‌زیستی را هم فهمیدیم!

مسئولان و افرادی که مدعی ساده‌زیستی‌اند، منبع اصلی دزدی، دغل‌بازی و دروغ‌گویی‌اند. همان‌هایی که با هزار ریش و پشم و مهر داغ‌کرده بر پیشانی‌شان، ریشه‌ی مردم را خشکانده‌اند و دو دستی در حال خوردن و چاپیدن اموال مردم و مملکت‌اند.»

مادر دادخواه محمدحسن ترکمان با تاکید بر اینکه «دین و مذهب فقط پوششی است برای پنهان کردن چهره‌های منحوس بعضی از آقایان»، اضافه کرد: «عروس و دامادهای ما، فرزندان آسمان‌اند و عروس آن‌ها، فرزند زر و زور و تزویر و فساد. عروس ما کشته‌ آزادی و روشنایی است، عروس آن‌ها غرق در سیاهی و تباهی.»


کاملیا سجادیان با گرامی داشت یاد همه قربانیان جمهوری اسلامی نوشت: «ماهیت کثیف این حاکمیت هر روز بیش از پیش آشکار می‌شود، پس جایی برای سکوت وجود ندارد. هستیم کنار هم تا طلوع آفتاب روشنایی و حقیقت.»


انتشار ویدئوی عروسی دختر علی شمخانی با واکنش‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی همراه بوده است. کاربران شبکه‌های اجتماعی در انتقاد به این مراسم مجلل و اشرافی، به تحریم‌های گسترده، مشکلات اقتصادی و ناتوانی بسیاری از جوانان در ازدواج به‌دلیل گرانی و بیکاری اشاره کردند.

انتشار فیلم از اشرافیت و تجمل در جشن عروسی دختر علی شمخانی

ایندیپندنت فارسی - درحالی‌که از یک طرف مقامات در ایران به‌ویژه رهبر جمهوری اسلامی همواره مردم را به ساده‌زیستی و دوری از اشرافیت دعوت می‌کنند و از طرفی دیگر مردم با مشکلات معیشتی، فقر، گرانی و تورم روبه‌رو هستند، انتشار تصاویری از برگزاری جشن عروسی مجلل و چند صد میلیونی دختر علی شمخانی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی در شبکه‌های اجتماعی مورد انتقاد شدید کاربران قرار گرفته است.

5555.jpg
این مراسم در اواخر فروردین ماه ۱۴۰۳ در «هتل اسپیناس پالاس» تهران برگزار شد.

هتلی که براساس گزارش‌ها، برگزاری یک شب مراسم عروسی در آن در فروردین‌ماه ۱۴۰۳ شبی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان برآورد می‌شود. کاربران شبکه‌های اجتماعی در انتقاد به این مراسم مجلل و اشرافی، به تحریم‌های گسترده، مشکلات اقتصادی و ناتوانی بسیاری از جوانان در ازدواج به‌دلیل گرانی و بیکاری اشاره کردند.

velayati.jpgحمید آصفی

✏️ در سرزمینی که میلیون‌ها خانواده هنوز بین خرید نان و پرداخت اجاره یکی را باید انتخاب کنند، صدای ویولن از تالار اسپیناس پالاس تا عمق فقر در اسلامشهر و زاهدان می‌پیچد. این بار نه شعار، بلکه خنده‌ی داماد و نور چلچراغ‌هاست. عروسی دختر علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، دیگر فقط یک جشن خانوادگی نیست؛ آیینه‌ای است از تبعیض مقدس در جمهوری اسلامی، نظامی که از ساده‌زیستی می‌گوید و برای فرزندانش جام طلا می‌گیرد.

✏️ کدام نظام سیاسی را سراغ دارید که مسئول ارشد آن مردم را به ریاضت دعوت کند، اما خودش در تالار چندمیلیاردی جشن بگیرد؟ مگر علی‌اکبر ولایتی نگفت باید مثل مردم یمن با نان خشک مقاومت کرد؟ در برابر چه؟ در برابر دیدن شکم‌های سیر شما؟ مقاومت برای مردم معنا دارد، نه برای کسانی که از قصر به صبر پند می‌دهند.

✏️ در جامعه‌ای که شکم‌ها خالی است، اخلاق و ایمان معنایی ندارد. فقر در ایران از کمبود منابع نیست، از غارت سازمان‌یافته است. هر مدیر فاسد، هر آقازاده‌ی تازه‌به‌دوران‌رسیده، سهمی از نان مردم ربوده است. جمهوری اسلامی به‌جای نظام عدالت‌محور، به کارخانه‌ی تولید اشراف انقلابی بدل شده؛ اشرافی که پدرانشان شعار مرگ بر تجمل می‌دادند و فرزندانشان امروز با لباس برند در اسپیناس می‌رقصند.

✏️ دیگر نیازی به اسناد محرمانه نیست تا مردم حقیقت را بفهمند؛ کافی است یک موبایل در دست مهمان عروسی باشد. هر تصویر، سندی است از فاصله‌ی طبقاتی. از چهره‌ی خندان مقامات زیر لوسترها تا چهره‌ی مردی که در صف مرغ یارانه‌ای خم شده است. این تضاد نه سیاسی است، نه فرهنگی؛ واقعیتی است که هر روز در سفره‌ی مردم خود را نشان می‌دهد.

✏️ در ظاهر، جمهوری اسلامی با فقر می‌جنگد، اما در باطن، فقر را بازتولید می‌کند. اقتصادی که بر رانت و انحصار بنا شده، عدالت را فقط در سخن می‌شناسد. در این سیستم، ثروت از پایین به بالا مکیده می‌شود و وعده‌های عدالت، چک بی‌محل برای فقراست. آنچه «نظام اسلامی» می‌نامند، چیزی جز ماشین نابرابری نیست.

✏️ ریاکاری دینی، مکمل همین ساختار است. شمخانی از تصمیم‌سازان اصلی در برخورد با زنان بی‌حجاب بود، اما در عروسی دخترش زنان بی‌حجاب آزادانه رقصیدند. همان کسانی که مردم را به حجاب اجباری مجبور کردند، خود در خلوت از همان قید رها هستند. حالا که دوربین‌های مردم همه‌جا هستند، این دوگانگی پنهان‌کردنی نیست. دیگر هیچ‌کس باور نمی‌کند که حجاب اجباری نشانه غیرت دینی است، وقتی دختران مقامات در آزادی می‌رقصند و مردم در خیابان بازداشت می‌شوند.

nasaji.jpgدر ایران دو نمایش همزمان برای کنترل جامعه جریان دارد: (۱) نمایش آرامش برای مردم عادی (۲) نمایش وحشت برای کنشگران و فعالان اجتماعی. این سیاست دوگانه همزمان آرامش ظاهری به عموم می‌دهد و وحشت به کنشگران، با هدف کنترل جامعه و جلوگیری از اعتراضات داخلی در شرایط نااطمینانی سیاسی و اقتصادی

رضا نساجی

این روزها دو نمایش عمومی برقرار است تا مانع از التهاب اجتماعی در ایران شود. نمایش‌های متعارضی برای مخاطبان متفاوت که تحلیلگران هر کدام به یک جنبۀ آن توجه می‌کنند یا هر دو را نادیده می‌گیرند. برای مثال، روزنه‌گشایان در جست‌وجوی نمودی کوچکی از اصلاحات، تصاویر دختران بی‌حجاب را به‌عنوان دستاورد خود یا گشاده‌دستی نظام برجسته می‌کنند.

این دو نمایش از این قرارست:

۱. نمایش آرامش به مردم عادی

از چند ماه قبل از جنگ دوازده‌روزه، به نظر حاکمیت در آرایش نیمه‌جنگی بود، اما نمی‌خواست این آرایش به چشم عموم بیاید. القای تصویر جامعه‌ای آرام و سرگرم فعالیت‌های معمولی، مستلزم سطحی از گشودگی فرهنگی نیز هست.

اگر می‌بینید فیلم‌های شادی و شلوغی بدون حجاب اجباری در جشن‌های افتتاحیه فلان برند وایرال می‌شود، حتی اگر به توقیف موقت آن کسب‌وکار بینجامد، تردید نکنید که بخشی از همین ماجراست.

از نمودهای این رویه می‌‌توان فهرست کرد:

- اجازۀ اکران فیلم «پیرپسر» پس از چهار سال توقیف در جشنوارۀ فجر (بدون آنکه به آن جایزه داده شود) و اکران عمومی آن تا حد شکستن رکوردهای فروش (بدون سانسور حتی یک صحنه)؛

- نمایشگاه «چشم در چشم» (پرتره در هنر مدرن و معاصر) و نمایشگاه آثار پیکاسو در موزۀ هنرهای معاصر پیش از جنگ ۱۲ روزه؛

- نمایشگاه رایگان برخی گنجینه‌های موزه‌های ایران باستان و اسلامی (در شرایطی که آثار بخش باستانی و اسلامی موزه همچنان در موقعیت حفاظت دورۀ جنگ است) در آستانۀ آغاز محتمل دوبارۀ جنگ؛

- کمی گشاده‌دستی در اجرای تئاتر؛

و...

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - سازمان حقوق بشری کارون گزارش داد ذوالفقار شریفی، کودک هفت‌ساله اهوازی، شامگاه جمعه بر اثر شلیک مستقیم نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی به خودروی خانوادگی‌شان در شهرستان هویزه جان خود را از دست داد و خواهر او نیز در این تیراندازی به شدت زخمی شده است.

بر اساس این گزارش خودروی خانواده شریفی در حال عبور از ایست بازرسی تازه تاسیس نیروهای انتظامی بود که ماموران بدون هیچ هشدار یا دستور توقف، ناگهان به سمت خودرو شلیک کردند. گلوله‌ها مستقیما به بدن کودک اصابت کرده و موجب مرگ فوری او شد.

2020.jpgعباس عبدی - روزنامه

۲۵ سال پیش یادداشتی با عنوان «مرد و‌ نامرد » نوشته وگفتم؛ دوگانه‌های چپ - راست، مذهبی - غیرمذهبی، اصلاح‌طلب- اصولگرا، سنتی- نوگرا... گرچه مصداق و معنا دارند ولی مهم‌تر از آنها، دوگانه مرد و نامرد است که در همه این دوگانه‌ها هستند و مادر همه طبقه‌بندی‌ها در ایران است. آن یادداشت بازتاب زیادی داشت. ۶ سال بعد هم به درخواست شخص محترمی آن را به روز و دوباره منتشر کردم.

امروز هم پس از ۲۵ سال گویا؛ «حکایت همچنان باقی است. » و باید مهم‌ترین معیار تقسیم‌بندی‌ها را همین دوگانه تعریف کرد. در آن یادداشت‌ها نوشته بودم؛ مردی و نامردی در هر نقشی خود را نشان می‌دهد. حتی کارشناسان هم مرد و نامرد هستند. کارشناسِ مرد، به واسطه تعریفی که از نقش خودش دارد و مزدی که می‌گیرد، ملتزم به حقیقت، و بر خلاف کارشناس نامرد است، که به قول معروف نوکر بادنجان نیست بلکه نوکر اعلیحضرت است!

لذا به راحتی زیر هر نظر غیرکارشناسی و مخالف مصالح ملت را به اسم کارشناس امضا می‌کند. مردها هنگامی که روزگار برگردد رعایت مخالفان و منتقدان خود را می‌کنند، اما نامردها وقتی که روزگار عوض شود حتی رعایت ولی‌نعمت‌های خود را هم نمی‌کنند، و در دشمنی با آنان برای چسبیدن به ولی‌نعمت‌های جدید، گوی سبقت را از هر نامرد دیگری می‌ربایند.

یکی از تفاوت‌های مهم مرد و نامرد در رفتار سیاسی و نحوه برخورد آنان با افراد زیردست و بالادست است. مرد در برابر بالادستی‌ها، حریت و استقلال خود را حفظ می‌کند، به انسانیت و آزادگی افراد زیردست خود احترام می‌گذارد. اما نامرد همان قدر که در برابر بالادست و قدرتمندتر از خودش، ذلیل و خوار است، در برابر زیردست خود، پرخاشگر و تحقیر‌کننده ظاهر می‌شود.

مرد رابطه‌اش را با دیگران برحسب سلایق و علایق و انسانیت برقرار می‌کند و کاری به قدرت آنان ندارد، اما از نظر نامرد، دیگران چیزی جز گوشت و استخوانی نیستند که حامل قدرت سیاسی یا مادی است، لذا برای مرد فرق نمی‌کند که فرد مقابلش صاحب یا فاقد قدرت است، اما برای نامرد مساله اصلی دارایی و قدرت فرد مطرح است و نه خود او.

۳۰-۳۵ سال پیش اگر انتقاد محترمانه و منطقی هم از آقای هاشمی می‌شد افرادی بودند که رگ گردن‌شان بادکرده و غیرتی می‌شدند و روزگار منتقد را سیاه می‌کردند، البته صاحبان قدرت‌ هم از این غیرتمندان خوششان می‌آمد و حمایتشان می‌کردند غافل از اینکه این حمایت نه عقلانی است و نه اخلاقی؛ روزی که دنیا برگردد، آنان به صغیر و کبیر و زنده و مرده پیشینیان رحم نخواهند کرد، چون آنان بیش از اینکه نوکر بادنجان و در بند حقیقت و اخلاق باشند نوکر قدرت و در بند منفعت هستند و این چیزی است که افراد صاحب قدرت‌ هنگامی که در سریر قدرت هستند، باید متوجه آن شوند که نمی‌شوند.

مردی و نامردی در همه جا و هر نوع رفتاری هست. چه در مخالفت و‌ موافقت‌ با ولی‌نعمتان گذشته و امروز و چه در نقد موضوعات گذشته. کسانی که پیشتر جلوی برخی صاحبان قدرت‌ تا اجازه نمی‌گرفتند به خود جرات نشستن هم نمی‌دادند و برای سخن گفتن نزد آنان ابتدا باید مجیز مفصلی می‌گفتند و هیچگاه جرأت نقد هم نداشتند، ولی امروز و در فضای عمومی، آنان را مسخره می‌کنند و دعا می‌کنند که مثل آنان نمیرند!! البته بخشی از این رفتار تقصیر همان صاحبان قدرت‌ است که یا متوجه این دورویی‌ها نبودند یا بودند و از کارشان خشنود بودند و در این صورت باید امروز را پیش‌‌بینی می‌کردند. برخی دیگر هم در پایان عمر به نقد پدیده‌هایی می‌پردازند که بارها و بارها نان آن را خورده و دیگران را ذیل آن حذف کرده‌اند و موجودیت خودشان در گرو آن پدیده است و اکنون در پیرانه‌سری یاد جدایی از گذشته افتاده‌اند و به‌جای نقد خویش، به قول حافظ؛ «چنان بی‌رحم زد تیغ جدایی/که گویی خود نبودست آشنایی. »

من در نقد آقای هاشمی زیاد نوشته‌ام و بخش مهمی از مشکلات کشور را ناشی از سیاست‌های وی می‌دانم و یک نمونه آن هم پر و بال دادن به کسانی است که امروز مرگش را دستمایه تمسخر قرار داده‌اند، همه انتقاداتم نیز در دسترس و قابل ارزیابی است. البته در کنار نقد همیشه هم سعی می‌کردم نظرات و پیشنهادهای تحلیلی خود درباره ایشان را که مفید می‌دانم بنویسم و منتقل کنم و آنها هم منتشر هم شده‌اند، حیف که هیچکدام را نشنیدند، ولی پس از فوت ایشان علی‌رغم تقاضاهای زیاد جز در موارد اندکی حاضر به تکرار بحث‌های گذشته نشدم چون از حریت به دور می‌دانم. ولی در خاطرات آقای هاشمی فراوان دیده‌اید که چه کسانی مجیز ایشان می‌گفتند، تا امتیازی کسب کنند و برخی از آنان امروز چگونه رفتاری علیه او دارند. جالب است برخی از طرفداران دو‌آتشه و برخی نزدیکان هم امروز از زاویه‌ای دیگر نگاه ابزاری به ایشان دارند و در جهت مقاصد انتقادی خود مورد استفاده قرار می‌دهند.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

فردا که جمهوری اسلامی رفت کسی از امثال حسین شریعتمداری کیهان و علی شمعخانی یا اژه ای نخواهد پرسید که چگونه هر آنچه گفتند و هر آنچه کردند علیه منافع ملی و برقراری ثبات و آرامش در کشور بود. تکلیف امثال علم الهدی، الله کرم یا احمدی نژاد کاملا روشن است. اما می شود جواد ظریف را متهم کرد که با مواضع سیاسی که داشت عملا یکی از مسئولان شکل گیری فاجعه سیاسی ویرانگری است که امروز در ایران با آن مواجهیم. چهار انحراف سیاسی و فکری ظریف اگر بیش از عملکرد سعید جلیلی به کشور خسارت وارد نکرده باشد کمتر از جلیلی ویرانگر نبوده است.



۱-- جواد ظریف در دانشگاههای آمریکا درس خواند و در بسیاری از مناسبات سیاسی حزبی و انتخاباتی آمریکا حضور فعالی داشت، اما به لحاظ سیاسی بشدت ضد آمریکایی و مخالف همه نمادهای غرب بود. ضدیت با آمریکا او را در صدر دستگاه دیپلماسی قرار داد و رفیق گرمابه و گلستان رهبر جمهوری اسلامی شد. طریف پا به پای سرداران سپاه قدس همه عمر تلاش کرد تا پایگاههای آمریکا از منطقه حذف و از اطراف مرز ایران دور شود، حتی اگر جایگزین پایگاههای آمریکا دولت طالبان یا نیروهای القاعده و متجاوزان حشد الشعبی باشد. مواضع تند او علیه آمریکا در وزارت خارجه عملا زمینه ساز رشد و پا گرفتن گرایش و تمایل به شرق شد. تمایل به شرق و ادامه شعار مرگ بر آمریکا و انگلیس نیز زمینه ساز گسترش نفوذ روسها و چینی ها شد تا حدی که عملا سیاست گردان جمهوری اسلامی گردیدند و دهها دستگاه سرکوبگر نظامی تا دندان مسلح را نیز در ایران پایه گذاری کردند.

۲-- جواد ظریف هیچگاه به رهبر جمهوری اسلامی نگفت که دولت اسراییل فعالیت هسته ای یک کشور مسلمان ضد یهودی و منکر هولوکاست را تحمل نخواهد کرد. بویژه اینکه رهبر جمهوری اسلامی و حتی امامان جمعه هر هفته به صراحت اسراییل را به حمله اتمی تهدید می کنند. اسراییل نابودی تاسیسات هسته ای فوق سری اوسیراک عراق در سال ۲۰۰۷ و نیز بمباران تاسیسات دیرالزور سوریه در سال ۱۹۸۷ را در پرونده خود دارد. بنابراین، چگونه یک عقل سلیم می پذیرد که اسراییل تاسیسات اتمی و چندین مرکز غنی سازی بیش از ۶۰٪ را صدمتر زیر زمین در ایران بپذیرد و آن را بمباران نکند.


هفده سال پیش اسراییل با ویروس استاکس نت به تاسیسات غنی سازی ایران حمله کرد و تا قبل از جنگ ۱۲ روزه از هیچ اقدامی علیه فعالیت های مشکوک جمهوری اسلامی دریغ نکرد. از صدها اقدام سیاسی و اطلاعاتی و نظامی اسراییل علیه ایران و همه کشورهای عرب متخاصم با اسراییل می شود دریافت که امکان بقای تاسیسات هسته ای و غنی سازی پیشرفته در ایران قطعا محال است، اما جواد طریف نه به آن اعتراف کرد و به رهبر گفت که رویاهای اتمی او کشور را بر باد می دهد.

kp.jpgایران در آستانه بازگشت به بحران؟

یدالله کریمی پور

به‌رغم پهن بودن بسترهای نارضایتی و تجربه اعتراضات بزرگ سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، هنوز اعتراضی فراگیر ملی علیه حاکمیت شکل نگرفته است.

جنبش سبز، اعتراضات بنزینی و خیزش «زن، زندگی، آزادی» هر یک گسترده و تکان‌دهنده بودند، ولی نتوانستند درصد بالا و تعیین کننده ای از مردم را در مدتی طولانی‌ به خیابان ها کشانده و نگاه دارند.

ولی اکنون، نشانه‌هایی دیده می‌شود که خود حکومت - آگاهانه یا از سر خطای محاسبه - در حال فراهم‌ کردن بستر یک ناآرامی سراسری است.

دبیر ستاد امر به معروف تهران به‌تازگی از تشکیل اتاق وضعیت حجاب، سازماندهی بیش از ۸۰ هزار مأمور اجرایی و ۴ هزار ضابط قضایی برای اجرای طرح تازه کنترل حجاب و عفاف خبر داده است. همزمان، امامان نماز جمعه در سراسر کشور بر «پاسداری از حجاب» متمرکز شده‌اند.

این تحرک تازه، بازگشت به سیاستی است که پس از اعتراضات ۱۴۰۱ عملاً متوقف شده بود. ولی این‌بار هدف صرفاً پوشش زنان نیست، بلکه آزمونی برای بازسازی اقتدار سیاسی و نمایش توان اعمال کنترل در جامعه‌ای است که اعتمادش به حاکمیت در شیب فرسایشی قرار گرفته است.

در محاسبه رسمی، حجاب یک نقطه کنترل نمادین است؛ حوزه‌ای اعتقادی، قابل نظارت و شاخصی برای سنجش میزان وفاداری و تبعیت اجتماعی. با این حال، تجربه سال‌های اخیر نشان داده که کمتر موضوعی چون حجاب توان تحریک خشم عمومی را دارد. از نسل Z تا طبقه متوسط شهری؛ بازگشت به سخت‌گیری می‌تواند جرقه خشم فروخورده‌ای باشد که در ابتدا در فضای دیجیتال، ولی به‌سرعت در خیابان‌ها بازتاب می یابد.

گزارش‌های پژوهشگاه فرهنگ و افکار عمومی در سال ۱۴۰۳ نشان می‌دهد بیش از ۷۰٪ زنان شهری خواستار «اختیار در نوع پوشش» هستند. این در حالی است که در دیگر کشورهای مسلمان، از عربستان تا اندونزی، سیاست رسمی در جهت کاهش نظارت بر پوشش و افزایش حضور زنان در اجتماع و اقتصاد حرکت می‌کند. در چنین مقایسه‌ای، ایران در حال حرکت معکوس در مسیر منطقه‌ای و جهانی است.

در این میان، چند پرسش اساسی قد علم می‌کند:

۱. آیا جامعه امروز، همان جامعه پیش از ۱۴۰۱ است و بدون هزینه‌گیری، به وضعیت پیشین بازخواهد گشت؟

۲. آیا چنین سیاستی ثبات‌زا است یا تنها نافرمانی مدنی و خشم پنهان را ژرف‌تر می‌کند؟

۳️. آیا بازگشت به نقطه صفر، نشانه اقتدار است یا اعتراف به ناتوانی نرم در نفوذ باورها؟

۴️.و در نهایت: آیا در صورت تداوم سخت‌گیری، نطفه اعتراض ملی در بطن همین سیاست‌های نمادین ریخته نخواهد شد؟

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgعمه سام زارعی، کودک ۱۲ ساله‌ای که پس از فشار روحی و روانی از سوی مدیر و معلم مدرسه‌ای در شیراز خودکشی کرد، در گفت‌وگو با یک روزنامه شهر مردم گفت: «سام پس از توبیخ در مدرسه به دلیل شیطنت کودکانه دچار بحران روحی شد» و خودکشی کرد.

عمه این کودک درباره روزی که این اتفاق در مدرسه افتاد گفت: «سام ۱۲ مهر در مدرسه، از روی شیطنت کودکانه، درباره یکی از معلمان با دوستانش نامه‌نگاری کرد. این نامه به دست معلم افتاد و او آن را به مدیر تحویل داد.

مدیر از روی دستخط، متوجه شد که نامه را سام نوشته است. وقتی سام به خانه آمد مدیر با پدرش تماس گرفت و گفت که سام نباید فردا به مدرسه برود، او این گفت‌وگوی تلفنی را شنید، از خانه بیرون رفت» و جان خودش را گرفت.

مجید احمدی، مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک شیراز گفت: «هیچ شواهدی دال بر بروز تنبیه بدنی توسط معاون مدرسه مشاهده نشده و فیلم دوربین مداربسته مدرسه نیز بر این موضوع صحه می‌گذارد.»

G3tK4J-XwAAmwUI.jpg

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبر اساس اطلاعات رسیده به شبکه منوتو، هوشنگ نهاوندی، سیاستمدار، نویسنده و استاد دانشگاه در دوران پهلوی، درگذشت.

هوشنگ نهاوندی متولد آذر ۱۳۱۱ بود. نهاوندی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ از چهره‌های برجسته آموزش عالی ایران بود. او ریاست دانشگاه پهلوی شیراز و سپس دانشگاه تهران را بر عهده داشت.
همچنین در دولت‌های حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا به عنوان وزیر آبادانی و مسکن فعالیت کرد و در کابینه جعفر شریف‌امامی برای مدتی کوتاه وزیر علوم بود.

نهاوندی پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و در خارج از کشور به فعالیت‌های فرهنگی و پژوهشی ادامه داد. از آثار شناخته‌شده او می‌توان به کتاب‌های «یادداشت‌های محرمانه: سقوط و مرگ شاه» و «۴۰۰۰ سال تاریخ ایران» اشاره کرد. در سال‌های اخیر نیز کتاب «رضاشاه: پسر ایران» از او منتشر شد.

Untitled-177.jpg

darvish.jpgروپرت مرداک، صاحب امپراطوری رسانه‌ای(صدها رسانه‌ اعم از شبکه تلویزیونی و روزنامه و ...) گفت:

«اگرمن اعلام کنم که رئیس جمهور آمریکامرد.برایش خیلی زمان میبرد تا ثابت کند زنده است».
این نشانه قدرت رسانه است.

همه ما در برابر اینکه فحش و ناسزا بشنویم حساسیم. خیلی چیزها را حاضریم تحمل کنیم اما فحش را نه.

به‌خصوص اینکه درس هم خوانده باشیم و یک نفر پیداشه بگوید مرتیکه بی‌سواد!!! اماواقعیت اینه که مابی‌سوادیم.

حوزه‌های انتخاب‌های بسیار مهمی وجود دارد که ما باید سواد داشته باشیم اما نظام رسمی و غیررسمی آموزش‌وپرورش در کشور ما در غفلت غیرعمدی یادرسکوت عمدی بسر می‌برد: سه مورد از مهم‌ترین حوزه‌های بیسوادی‌ عبارتند از: سوادرسانه، سوادجنسی، سواد مالی

🔹تعریف سواد رسانه:
• توانایی دستیابی به اطلاعات از رسانه‌های مختلف
• درک و تحلیل منتقدانه اطلاعات دریافتی از رسانه‌ها
• و خلق پیام مؤثر برای ارسال در رسانه‌باهدف تأثیرگذاری برمخاطب

یک اصل کلیدی درفهم پشت پرده: برخلاف آنچه فکرمی‌کنيم رسانه‌ها آیینه‌ نیستند که دنیارابازتاب دهند. رسانه‌ها، اخبار را منتقل نمی‌کنند بلکه آناراشکل داده و می‌سازند. اطلاعات را دستکاری می‌کنند. و فقط بخشی از واقعیت را منعکس می‌کنند. چرا؟ چون دنبال حقیقت نیستند بلکه دنبال قدرت هستند. آن‌ها ذاتاً با قدرت گره خورده‌اند.

Fariborz_Saremi.jpgتردیدی وجود ندارد که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، با طرح صلح خود برای نوار غزه کاری را انجام داده که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون نه تنها سلف او جو بایدن، بلکه سازمان ملل و اتحادیهٔ اروپا نیز از انجام آن ناتوان بوده‌اند. بدون شک، روش خشن و قاطعانهٔ او در این امر مؤثر بوده است، اما دستاورد واقعی ترامپ در جای دیگری نهفته است. او توانست بر دولت اسرائیل فشار وارد کند، و آشکارا این فشار به‌قدری زیاد بود که توانست نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، را وادار سازد تا بابت حملهٔ هوایی اسرائیل به دوحه، شخصاً از امیر قطر، شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، عذرخواهی تلفنی کند -- امری که تا آن زمان غیرقابل تصور بود.

ترامپ ابزارهای فشار مؤثری بر اسرائیل در اختیار داشت، از جمله کمک‌های تسلیحاتی آمریکا و حمایت دیپلماتیکی که اسرائیلِ رو‌به‌انزوا به آن وابسته بود. با این حال، گروه حماس احتمالاً در برابر تهدید او مبنی بر تبدیل غزه به «جهنم روی زمین» واکنش چندانی نشان نداد، زیرا اسرائیل پیش از آن نیز در نوار غزه عملاً جهنمی برپا کرده بود، و اسلام‌گرایان افراطی که به شهادت و ورود مستقیم به بهشت باور دارند، با تهدیدهای نابودی چندان مرعوب نمی‌شوند. در واقع، این فشار تقریباً از سوی همهٔ قدرت‌های مهم منطقه -- از مصر گرفته تا عربستان سعودی، قطر و ترکیه (دو کشور آخر، تنها حامیان باقی‌ماندهٔ حماس پس از عقب‌نشینی ایران و نابودی «محور مقاومت» توسط اسرائیل) -- بود که حماس را به عقب‌نشینی واداشت. این ائتلاف به‌روشنی به گروه تروریستی فهماند که اگر عقب‌نشینی نکند، دیگر هیچ حمایتی از هیچ‌کجا دریافت نخواهد کرد.

در همین نکته است که باید نخستین دستاورد واقعی ترامپ در ارتباط با جنگ غزه را دید: او بود که این ائتلاف را گرد هم آورد و واداشت تا با وحدت و صراحتی بی‌سابقه علیه حماس موضع بگیرند. موفقیت او در این زمینه به این دلیل بود که برای نخستین بار از اکتبر ۲۰۲۳ طرحی برای پایان نه‌تنها جنگ جاری، بلکه کل مسئلهٔ غزه ارائه داد که تا حدی واقع‌بینانه و در بعضی جهات سازنده بود.

گام نخست در این طرح -- درخواست آزادی همهٔ گروگان‌های زنده و تحویل اجساد کشته‌شدگان -- تفاوت آشکاری با اقدامات پیشین داشت، زیرا به تاکتیک فرسایشی «سالمی» که هم حماس و هم دولت نتانیاهو تا آن زمان با آن هرگونه توافق را بی‌پایان کرده بودند، خاتمه داد. افزون بر آن، در طرح ترامپ برای نخستین بار به‌صراحت آمده است که حماس باید نه‌تنها خلع سلاح شود، بلکه در آینده هیچ نقشی در نوار غزه و عملاً در کل منطقه نداشته باشد. این خواسته پیش‌تر تنها از سوی برخی بازیگران مانند اسرائیل مطرح شده بود، نه از سوی ائتلافی متشکل از آمریکا و کشورهای منطقه، از جمله حامیان سابق حماس.

اما نکتهٔ اساسی، دیدگاه طرح در مورد آیندهٔ غزه است: ادارهٔ منطقه توسط نمایندگان بومی جامعهٔ مدنی فلسطین، بدون دخالت بازیگران نهادی پیشین -- از جمله تشکیلات خودگردان فلسطین -- تحت نظارت هیئتی بین‌المللی و با مشارکت فعال کشورهای عربی.

بسیاری از جنبه‌های این طرح هنوز مبهم و نامشخص‌اند (از جمله نحوهٔ خلع سلاح حماس، شکل ادارهٔ غزه و سطح مشارکت کشورهای منطقه)، اما برای نخستین بار مسیری ترسیم شده که فراتر از طرح‌های صرفاً ویرانگر پیشین (مانند «طرح ریویرا»ی ترامپ یا اشغال دائم) است و می‌تواند چشم‌اندازی واقع‌گرایانه‌تر برای آینده ایجاد کند.

این جهت‌گیری تازه، کشورهای منطقه را قانع کرد؛ بنابراین، این بار موفقیت ترامپ نه از تهدید و فشار، بلکه از طریق دیپلماسی کلاسیک حاصل شد.

bajgiran.jpgآبان ۱۴۰۳ - در بیمارستانی در ارومیه، در سکوتی سنگین، بر تختی سفید، نیان، دختری شش‌ساله، با صورتی آرام اما آشکارا نشان‌دهنده‌ی درد و رنج، آرام گرفته بود.

نفسی که دیگر برنمی‌گشت.

علت مرگ: شدت خون‌ریزی رحم بر اثر تجاوز و از کار افتادن کلیه‌ها.

آثار قاشق داغ‌شده در جای‌جای بدن بی‌جانش دیده می‌شد.

«گاهی سوختگی در حدی بود که گوشت از تنش جدا شده بود.

ناخن‌هایش را کشیده بودند.

موهایش را تراشیده بودند.

صورتش ورم کرده بود و کبودی در سرتاسر بدنش دیده می‌شد.

پزشکان می‌گفتند ۲۸ قرص بیهوشی در معده‌اش پیدا شده که باعث شده تنها چهار درصد از کلیه‌هایش کار کند.»

آبان ۱۴۰۴، یک سال پس از مرگ نیان و ده‌ها نیان دیگر، توییت شخصی بسیار نزدیک به شاهزاده رضا پهلوی، تنها آلترناتیو آینده‌ی ایران، روزها و شب‌های بسیاری از دوستان، دوست‌نمایان و دشمنان را بحث‌برانگیز کرد:

علی شمخانی کیست

| No Comments

putin.jpgعباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، شنبه ۲۶ مهر گفته است که روسیه حتی اگر لازم بداند اسد را هم تحویل می‌دهد. به نظرم کامل‌تر این جمله این است که روسیه اگر لازم باشد، خامنه‌ای را هم معامله خواهد کرد

مراد ویسی - ایران اینترنشنال

علی لاریجانی پس از بردن پیام خامنه‌ای به مسکو، در بازگشت به مشهد رفت. رفتن لاریجانی به مشهد پس از دیدار با پوتین شایعاتی را در شبکه‌های اجتماعی دامن زد مبنی بر اینکه ممکن است خامنه‌ای در مشهد پنهان شده باشد و مخفیگاه او در مشهد قرار دارد. بعضی‌ها هم گفته‌اند شاید این اقدام لاریجانی برای رد گم کردن بوده و او می‌خواسته اعلام کند خامنه‌ای در مشهد است تا توجهات را از مخفیگاه اصلی او منحرف کند. چه خامنه‌ای در مشهد باشد و چه جای دیگر، این مخفی‌کاری‌ها چندان کارساز نیست؛ کسانی که باید بدانند که خامنه‌ای کجاست از جمله موساد و دیگر سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل احتمالاً محل او را می‌دانند و در صورت صلاح‌دید، او را هدف قرار خواهند داد.

با این حال، رفتن لاریجانی به مسکو و مطرح شدن بحث میانجی‌گری پوتین میان خامنه‌ای و ترامپ، به نظرم محتمل است؛ چون خامنه‌ای اکنون در وضعیت بسیار خطرناکی گرفتار است و هرطور شده، ولو موقت، تلاش می‌کند از این وضعیت خارج شود.

از یک طرف خامنه‌ای می‌داند ادامه این وضعیت ممکن است منجر به جنگی دیگر، کشته شدن او و سرنگونی نظام شود؛ اما از طرف دیگر حاضر نیست از مواضعش در حفظ غنی‌سازی، برنامه موشکی و حمایت از نیروهای نیابتی عقب‌نشینی کند.

مشکل خامنه‌ای این است که جمهوری اسلامی هم‌اکنون در یکی از ضعیف‌ترین دوره‌های خود به‌سر می‌برد و به سختی می‌توان انتظار داشت که ترامپ و نتانیاهو اجازه دهند جمهوری اسلامی به سادگی از این مهلکه بگریزد. خامنه‌ای حتی نمی‌تواند امنیت جان خود را تضمین کند و بیش از چهار ماه است که به مخفیگاه رفته است.

با این وجود، به نظر می‌رسد خامنه‌ای دنبال یک توافق موقت است تا از بحران خارج شود ولی حاضر نیست از برنامه هسته‌ای و موشکی عقب‌نشینی کند. پشت‌صحنه او به اشکال مختلف به آمریکا التماس می‌کند که بیایند مذاکره کنند، اما آمریکا خواستار مذاکره مستقیم و پذیرش کناره‌گیری جمهوری اسلامی از غنی‌سازی و برنامه موشکی است؛ بنابراین خامنه‌ای در یک تنگنای جدی قرار دارد. این وضعیت باعث شده ما این روزها دو چهره ظاهراً متفاوت از نظام و خامنه‌ای ببینیم: یک چهره که پشت پرده التماس مذاکره می‌کند و چهره دیگر که در ظاهر و جلوی دوربین اعلام می‌کند تسلیم نمی‌شود.

به همین دلیل خامنه‌ای دست به دامن پوتین شده و لاریجانی را به مسکو فرستاده است. اما مسأله این است که اگر خامنه‌ای بخواهد توافق کند باید از [برنامه] هسته‌ای و موشکی عقب‌نشینی کند و این برایش بسیار دردناک است. به همین دلیل امیدوار است با کش دادن موضوع و وقت‌کشی به نحوی از بحران عبور کند: به‌گونه‌ای که هم بحث مذاکره و توافق را زنده نگه دارد، هم تا حد امکان از امتیازدهی درباره غنی‌سازی و موشک‌ها خودداری کند. اما ترامپ بازی وقت‌کشی خامنه‌ای را خوانده و به او اجازه این کار را نمی‌دهد؛ وقتی جمهوری اسلامی به‌صورت پنهانی اعلام می‌کند آماده مذاکره است، ترامپ می‌گوید پس مستقیم بنشینیم سر میز مذاکره تا جلوی اتلاف وقت گرفته شود.

قبل از جنگ ۱۲ روزه نیز ترامپ به خامنه‌ای مهلت ۶۰ روزه داد و وقتی او خواست مذاکرات را طولانی کند، ترامپ به اسرائیل چراغ سبز نشان داد تا به جمهوری اسلامی حمله کند. همین موضوع باعث شده که بازی دوگانه «مذاکره پشت پرده» و «نه گفتن در ظاهر» دیگر برای جمهوری اسلامی قابل تداوم نباشد.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

تورم در ایران پدیده‌ای نهادینه، مزمن و ساختاری است که نه تنها تحت تأثیر شوک‌های کوتاه‌مدت، بلکه بر پایه ساختار نهادی، اقتصادی و سیاسی شکل می‌گیرد. افزایش قیمت سوخت، نوسانات نرخ ارز، کسری بودجه مزمن و فساد سیستماتیک، حلقه‌های بازتولید تورم را تقویت می‌کنند. این گزارش با تکیه بر مدل تحلیلی تورم ساختاری( Structural Inflation Models) ، مسیر علیتی تورم ایران را تحلیل کرده و نقش فساد و رانت گسترده در تثبیت آن را بررسی می‌کند. هدف، ارائه تحلیلی عمیق و نظریه‌محور از فرآیندهای تورمی و نهادی ایران است.

۲. چارچوب نظری: مدل‌های تورم ساختاری

مدل‌ تورم ساختار(Structural Inflation) بر این فرض استوارند که تورم، تنها نتیجه افزایش نقدینگی یا تقاضای کل نیست، بلکه از ساختار تولید، هزینه‌ها، انتظارات اقتصادی، و نهاده‌های نهادی و توزیعی ناشی می‌شود. این مدل‌ها به ویژه در اقتصادهای فساد-رانتی و نفتی کاربرد دارند، جایی که کسری بودجه، فساد سیستماتیک و تخصیص غیرشفاف منابع، حلقه‌های بازتولید تورم را ایجاد می‌کنند. در این چارچوب، شوک‌های کوتاه‌مدت، مانند افزایش قیمت سوخت یا نوسانات ارزی، می‌توانند تورم را تشدید کنند، اما بدون اصلاح نهادی، اثرات آن موقتی و غالباً مخرب خواهد بود.

۳. مسیر علیتی تورم در ایران

۳.۱ کسری بودجه مزمن

اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی و انرژی یارانه‌ای وابسته است. کسری بودجه مزمن، ناشی از عدم تنوع درآمدها و تخصیص غیرشفاف و رانتی منابع، فساد گسترده، اولین محرک فشار نقدینگی و تورم است.

۳.۲ فساد ساختاری - سیستماتیک مالی-مدیریتی ساختاری و رانت‌پرازی

رانت و مالی-مدیریتی ساختاری در تخصیص منابع انرژی، یارانه‌ها و ارز ترجیحی باعث می‌شود درآمدهای حاصل از اصلاحات اقتصادی به شبکه‌های خاص منتقل شود. این امر اثرات مولد اصلاحات را محدود و فشار اقتصادی بر تولید و خانوارها را افزایش می‌دهد.

2020.jpgکیومرث اشتریان - روزنامه شرق

مردم اغلب در رفت‌وآمد شهری بسیاری از مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت می‌کنند، حتی اگر پلیسی هم وجود نداشته باشد؛ چون فایده آن را می‌دانند. یک قدرت درونی در انضباط اجتماعی وجود دارد که از جنس قدرت معنایی و هنجاری است. این قدرت تنها به پلیس بستگی ندارد و بدون حضور پلیس هم حضور پرمعنای خود را دارد.

یعنی بدون حضور پلیس، انضباط اجتماعی از قدرت تخلیه نمی‌شود و همچنان معنای کارکردی خود را دارد، اما در مقابل در نظر آورید موتورسواری زنان را که بار معنایی ندارد و در نتیجه قدرتی درونی برای رعایت آن وجود ندارد. در اینجا می‌گوییم از این مقرره، تخلیه معنایی یا تخلیه قدرت صورت گرفته است، یعنی حتی با حضور پلیس هم رعایت نمی‌شود.

قدرت مادی و معنایی لازمه زندگی اجتماعی است. دولت بر مبنای همین سرمایه قدرت است که شکل می‌گیرد. آن‌گاه که یک دولت از این سرمایه تهی شود، خاصیت خود را از دست داده است و می‌گوییم یک دولت دچار «تخلیه قدرت» شده است. به همین سان است برای مجلسی که از خاصیت افتاده باشد یا قوه قضائیه‌ای که استقلال خود را از دست بدهد. اگر دولتی نتواند در بسیاری از امور و از‌جمله امر سیاسی اعمال قدرت کند؛ یعنی از قدرت تخلیه شده است. به همین گونه اگر جامعه‌ای سرمایه سیاسی نداشته باشد که بتواند در بحران آن را خرج کند، از قدرت تخلیه شده است.

تخلیه سرمایه سیاسی یعنی قدرت‌زدایی از گروه‌های نام‌و‌نشان‌دار اجتماعی. یعنی مثلا دانشگاه، حوزه، بازار، دولت و دیگر نهادهای اجتماعی از قدرت‌ورزی تهی شده باشند یا از آنها قدرت‌زدایی شده باشد؛ یعنی نهاد اجتماعی را از دردمندی فارغ کنید. این درد، خود، سرمایه درمان است.

آن‌گاه که جامعه‌ای از سرمایه قدرت دولتی و مدنی تخلیه شده باشد، اشکال جدیدی از صورت‌بندی‌های اجتماعی جای آن را می‌گیرند، مثلا رابطه میلیونی «سلبریتی-فالوئر» ممکن است جای سرمایه سیاسی را بگیرد. گویی آن‌گاه که نیاز به کارخانه‌ای معظم برای تولید کالا دارید، تنها دشتی پرجمعیت از کارگر دارید.

آن‌گاه که جامعه را از سرمایه سیاسی تهی کرده باشید، راه را برای گونه‌های پرشماری از «مشهوران» (سلبریتی‌ها) باز کرده‌اید که هویت روشن سیاسی-اجتماعی ندارند و کشور را به سوی بی‌هویتی، هرج‌ومرج و... می‌رانند. «مشهوران» نه ضرورتا هنرمندند، نه ورزشکارند، نه نخبه فکری‌اند و نه اندیشمند علمی. ممکن است اندکی از هریک را در گذشته خویش داشته باشند یا حتی هیچ نداشته باشند اما اینک به دلایلی مبهم دنبال‌کنندگانی دارند.

«ارتباط»، جوهره جامعه است. ارتباط دنبال‌کننده-دنبال‌شونده یک قدرت سیاسی تولید می‌کند. شناخت ویژگی‌های این قدرت مهم است، بنابراین از خود می‌پرسیم که قدرت برآمده از مشهوران (سلبریتی‌ها) چه ویژگی‌ها و کارکردهایی می‌تواند داشته باشد؟

212121.jpgایران اینترنشنال - سمیرا قرایی

اظهارات اخیر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، نشان می‌دهد در سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی خطوط قرمز سنتی همچنان پابرجاست و همچنان در بر پاشنه عدم همکاری می‌چرخد.

لاریجانی می‌گوید توافق قاهره از نظر ایران باطل است و اگر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی راهکار یا طرح تازه‌ای برای بازدیدها دارد، می‌تواند ارائه دهد تا در شورای عالی امنیت ملی بررسی شود. توافق قاهره آخرین تلاش ایران و آژانس با میانجی‌گری مصر بود تا تنش‌ها کمتر شود. تلاشی بود برای یافتن راهی تا آژانس بتواند با یکی از کشورهای عضوش همکاری کند، عضوی که هدف حمله قرار گرفته، اما تصمیم به خروج از ان‌پی‌تی (پیمان عدم اشاعه تسلیحات هسته‌ای) هم ندارد، عضوی که از آژانس کینه شدیدی به دل گرفته اما دل جدائی هم ندارد.

نتیجه این تنش‌ها تا اینجا این بوده که عملاً در بیش از شش ماه گذشته، هیچ بازرسی مستقیمی از تأسیسات هسته‌ای ایران انجام نشده و آژانس نیز نتوانسته گزارش فصلی خود را منتشر کند.

نبود دسترسی بازرسان و مسدود بودن مسیر شفاف‌سازی باعث شده سه کشور اروپایی-- بریتانیا، فرانسه و آلمان -- بار دیگر از احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل سخن بگویند. به گفته منابع دیپلماتیک در وین، اروپایی‌ها بر اساس قطعنامه‌ای که در ژوئن گذشته به دلیل «عدم پایبندی ایران به تعهدات هسته‌ای» صادر شد، قصد دارند در نشست نوامبر شورای حکام، پیشنهاد ارجاع پرونده به شورای امنیت را مطرح کنند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این سناریو یادآور سال ۲۰۱۰ است؛ زمانی که پرونده ایران پس از ماه‌ها بن‌بست به شورای امنیت رفت و به تصویب قطعنامه ۱۹۲۹ انجامید. آن قطعنامه، یکی از سنگین‌ترین مجموعه تحریم‌های چندجانبه علیه تهران را به همراه داشت و راه را برای تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا هموار کرد. اکنون، در حالی که ۱۹۲۹ با فعال‌سازی مکانیزم ماشه بازگشته، روشن نیست که چه سرنوشتی در انتظار برنامه هسته‌ای ایران در شورای امنیت باشد. هرچند دیگر از اجماع جهانی گذشته خبری نیست.

برخورد کتایون ریاحی با سعید پور صمیمی در مراسم ناصر تقوایی

کتایون ریاحی چند سال پیش اعلام کرده بود که پورصمیمی زمانی که در حراست صداوسیما فعالیت می کرد، او را مورد آزار جنسی قرار داده بود.

***

انفجار در هتل اسپیناس آستارا

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgویدیوی رسیده به ایران‌اینترنشنال نشان‌دهنده تخریب تعدادی از اتاق‌های هتل اسپیناس آستارا در پی وقوع انفجار در این هتل بین‌المللی است.

به گزارش ایسنا، عامل انفجار کپسول گاز مایع هنگام جوشکاری بوده که با ایجاد آتش‌سوزی گسترده منجر به سوختگی و زخمی شدن سه نفر شده است.

عزت‌الله ضرغامی، رییس پیشین سازمان صدا و سیما در واکنش به انتشار فیلم دختر علی شمخانی، مشاور خامنه‌ای نوشت: هک کردن «حریم خصوصی روش جدید ترور اسرائیل است.»

او افزود:‌ «مجلس، خصوصی و کاملا زنانه است، پدر عروس بر اساس آیین عشیره‌ای خود، در حالی که سرش را پایین انداخته، دست دخترش را در دست داماد می‌گذارد و بخشی از خانم‌ها محجبه و بخش دیگر محارمند.»

Untitled-556.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgصفحه اینستاگرام «آوای مهستی» اولین اجرای بانو سحر، دختر بانو مهستی فقید، خواننده سرشناس ایرانی را روز شنبه، ۲۶ مهرماه به اشتراک گذاشت.

سحر ناظمیان که متولد سال ۱۳۴۷ است علاوه بر بهره‌گیری از میراث هنری مادرش، در زمینه‌های مختلفی همچون طراحی لباس، بازیگری و موسیقی نیز فعالیت دارد. او که ساکن ایالات متحده است و در رشته طراحی لباس تحصیل کرده، مادر دو دختر به نام‌های ناتاشا و ناتالی است.

طعنه خامنه ای به ترامپ

| No Comments

2020.jpgعلی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، در واکنش به سخنان دونالد ترامپ، رییس‌جمهور آمریکا، درباره جمهوری اسلامی گفت: «این شخص سعی کرد با رفتار سخیف و دروغ‌های فراوان درباره منطقه، ایران و ملت ایران، به اسرائیلی‌ها روحیه و خود را توانا جلوه دهد.»

او افزود: «اما اگر توانایی دارد، برود میلیون‌ها نفری را که در همه ایالت‌های آمریکا علیه او شعار می‌دهند آرام کند.» دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران از سوی بمب‌افکن‌های بی-۲ را یکی از «زیباترین عملیات نظامی» تاریخ خواند و گفت نابودی توان هسته‌ای باعث شد جمهوری اسلامی دیگر «قلدر خاورمیانه» نباشد.

ترامپ یک‌شنبه ۲۷ مهر در مصاحبه با شبکه فاکس‌نیوز درباره سیاست‌های دولت خود در قبال خاورمیانه گفت نقطه آغاز رویارویی با جمهوری اسلامی کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، بود.

G3sqmvxWMAAsf9F.jpg

louvreM1.jpgرادیو بین المللی فرانسه - چند فرد مسلح روز یکشنبه هنگام بازگشایی موزه لوور در پاریس اقدام به سرقت کردند و جواهراتی را از مجموعه ناپلئون و همسرش ربودند. وزیر فرهنگ فرانسه اعلام کرد که در این حادثه کسی آسیب ندیده و تحقیقات در محل ادامه دارد. در پی این حادثه، درهای موزه تمام روز بر روی عموم بسته خواهد ماند.

رشیده داتی، وزیر فرهنگ فرانسه در شبکه اجتماعی ایکس خبر داد: «صبح امروز هنگام باز شدن درهای موزه لوور، یک سرقت مسلحانه رخ داده است. خوشبختانه هیچ‌کس زخمی نشده است. من در محل حادثه در کنار نیروهای موزه و پلیس حضور دارم و بررسی‌ها ادامه دارد.»

منابعی به روزنامه لوپاریزین گفته‌اند که چند سارق با استفاده از ورودی سمت رود سن، جایی که هم‌اکنون کارهای عمرانی در حال انجام است، وارد ساختمان شده و از طریق یک آسانسور باری خود را به «گالری آپولون» رسانده‌اند. آنان با شکستن شیشه‌های محافظ و در حالی که یکی از همدستانشان مشغول مراقبت بوده، نه قطعه از جواهرات مجموعه ناپلئون و همسرش را سرقت کرده‌اند.

lrlarge.jpgلوران نونِز، وزیر کشور فرانسه در گفتگو با رادیو فرانس‌انتر تایید کرد جواهراتی که چند ساعت پیش از موزه لوور پاریس به سرقت رفته‌اند، دارای «ارزشی بی‌بدیل» و «اهمیتی واقعی برای میراث ملی» این کشور هستند. او در این مصاحبه توضیح داد که «سه یا چهار» سارق تنها در «هفت دقیقه» این دزدی را انجام داده‌اند.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

به گفته او، سارقان از بیرون موزه وارد شده و با استفاده از یک «سکوی بالابر» نصب‌شده روی کامیون، خود را به «گالری آپولون» رسانده‌اند؛ جایی که بر روی «دو ویترین» متمرکز شدند. وزیر کشور افزود: «این افراد با موتورسیکلت‌های پرقدرت تی‌مکس (T-Max) به محل آمدند و با همان وسیله نیز متواری شدند.»

نونز با توصیف آنان به عنوان «یک تیم بسیار حرفه‌ای»، ابراز امیدواری کرد که «در کوتاه‌ترین زمان ممکن عاملان شناسایی و اموال به‌دست‌آمده بازگردانده شوند». او همچنین احتمال داد که «عاملان ممکن است تبعه کشورهای خارجی باشند».

پیدا شدن تاج ملکه اوژنی در بیرون از موزه

به گزارش خبرگزاری فرانسه، چند ساعت پس از این سرقت، تاج ملکه اوژنی که از جمله جواهرات سرقت‌شده در جریان سرقت امروز صبح از موزه لوور بود، در نزدیکی این موزه پیدا شده است. اما گفته می‌شود که این تاج آسیب دیده است.

این تاج که متعلق به همسر ناپلئون سوم و از نمونه‌های شاخص تاج‌های سلطنتی به شمار می‌رود، بنا بر توضیح منتشرشده در وب‌سایت لوور، از هزار و ۳۵۴ الماس و ۵۶ زمرد ساخته شده است.

za.jpgاحمد زیدآبادی

امروز کسی اطلاع داد که محمد منظرپور با رضا فانی یزدی از فعالان سیاسی خارج از کشور مصاحبه‌ای در بارۀ مواضع من انجام داده و اکبر گنجی هم این مصاحبه را روی کانال خود منتشر کرده است.

به ناچار مجبور به تماشای بخشی از آن شدم. ظاهراً نه آقای منظرپور و نه آقای فانی به خود زحمت نداده‌اند که اول مواضع مرا پیگیری و سپس آنها را نقد و رد کنند. عمدتاً خیالات خود را مطرح کرده‌اند! جالب اینکه آقای منظرپور مدعی شده که من تاکنون حملۀ اسرائیل به خاک ایران را محکوم نکرده‌ام و آقای فانی هم پشت‌بند آن، کلی حرف‌های بی‌اساس به من نسبت داده است.

قاعدتاً خلاف شأن من است که بخواهم در رد صحبت‌های آنها، نوشته‌هایم را در اینجا بازنشر دهم چون با توجه به فضای سیاسی داخل ایران نوعی ترس و حقارت را القاء می‌کند. با یک جستجوی ساده همه چیز به دست می‌آید.

این نوع کارها متأسفانه نوع آشکاری از تحریف و پرونده‌سازی است که نمی‌دانم روی چه حسابی برخی از ایرانیان خارج از کشور با ادعاهای مختلف خود را به آن آلوده می‌سازند. به نظرم این رفتارها نیاز به مطالعه‌ای عمیق دارد.

***

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبر پایه تکرار پخش آثار من از رادیو و تلویزیون موجود در کشور آن‌هم برای ... بار

لطفاً مهر خودتان را از من دریغ بفرمایید.

ترجیح می‌دهم و خوشحال خواهم شد که سالهای آینده را هم مانند سالهای گذشته « و البته هم اکنون » ممنوع‌الکار باقی بمانم.

خداوند ایران را بپاید.

کوروش یغمایی - مهر ۱۴۰۴

:::

hasehmi.jpgمحسن هاشمی، فرزند آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی خطاب به سرلشکر یحیی رحیم صفوی گفت: معمولاَ محل و شیوه شهادت را دشمن انتخاب می‌کند و در استخر هم می توان شهید شد.

به گزارش ایسنا، در واکنش محسن هاشمی به اظهارات رحیم صفوی آمده است: انتشار مصاحبه جنابعالی در حاشیه تشییع جنازه مرحوم افشار، که بنده نیز توفیق حضور داشتم موجب آزردگی علاقمندان آیت الله هاشمی رفسنجانی گردیده است و آن را کنایه به شیوه رحلت ایشان و حتی مرحوم افشار می‌دانند.

وی در بخشی از واکنش خود به اظهارات صفوی یادآورشد: همانگونه که مستحضرید، آیت الله هاشمی رفسنجانی که روستایی زاده‌ای از دل کویر بود، به آب و آبادانی ایران عشق می ورزید و عمر خویش را صرف تحقق این هدف و تامین رفاه و امنیت و صلح برای ایرانیان کرد.گرچه پس از دوران ایشان، سیاستهای دیگری حاکم شد و بسیاری از دغدغه های ایشان در اولویت دیگران قرار نگرفت و امروز ایران عزیز با چالش‌هایی نظیر خشکسالی، فقر، جنگ و ... تهدید می شود.

فرزند ارشد آیت الله هاشمی رفسنجانی همچنین مدعی شد: خود خوب می‌دانید، نتیجه بررسی چگونگی رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی علی‌رغم رسیدگی در شورای امنیت نتوانست استحکام لازم را پیدا و خانواده و حتی رئیس جمهور وقت را راضی نماید و هم‌چنان در ابهام می‌باشد.ولی بدانید خانواده هاشمی و مردم، سرفرازانه به چگونگی زندگی و فوت پدر افتخار می کنند. همچنین در آموزه‌های دینی شهادت امری باطنی و براساس نیات شهید است.

وی خاطرنشان کرد: اگرچه بهتر می دانید که معمولاَ محل و شیوه شهادت را دشمن انتخاب می کند و در استخر هم می توان شهید شد، همانگونه که غواصان، در جنگ تحمیلی در اروند شهید شدند.

گفتنی است سرلشکر یحیی رحیم صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در حاشیه مراسم تشییع پیکر سردار علیرضا افشار گفت: «امیدوارم که ماها بتوانیم قدر این شهدا را بدانیم. امیدوار هستیم که خداوند مرگ ما را هم یک مرگ خوب قرار بدهد. من خودم دلم نمی‌خواهد در رختخواب و در استخر و این چیزها بمیرم؛ از خدا می‌خواهیم یک شهادت خیلی خوب و آنی مثل حاج قاسم سلیمانی مثل سیدحسن نصرالله مثل این شهدای اخیر سردار رشید، محمد باقری داشته باشیم.»

‌گلاب آدینه، بازیگر مشهور سینما و تلویزیون ایران در واکنش به تشکیل «اتاق وضعیت عفاف و حجاب» و «فعال شدن۸۰ هزار نیروی آمر به معروف» می‌گوید: «به جان انداختن مردم دستاوردی نخواهد داشت.»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - بر اساس ویدیوها و گزارش‌های رسیده به ایران‌اینترنشنال، یک شهروند در منطقه برازنده اصفهان، شامگاه پنج‌شنبه ۲۴ مهر هدف حمله گروهی از نیروهای بسیجی قرار گرفته و به او تیراندازی شده است.

به گفته شاهدان عینی، بسیجی‌ها از این مرد خواسته‌اند محل را ترک کند اما او نپذیرفته و در پی بگومگو، آنان «گلنگدن» سلاح‌هایشان را کشیده، تهدید به شلیک کرده و سپس در ادامه شروع به تیراندازی کرده‌اند که یکی از گلوله‌ها به زانوی پای راست این شهروند برخورد کرده است.

این فرد از ناحیه کشکک زانوی پا مجروح شده و در بیمارستان بستری است.

tavana.jpgتوانا - این روزها در اینستاگرام شاهد انتشار گسترده‌ کلیپ‌ها و محتوای تبلیغاتی هدف‌دار از سوی برخی صفحات پر‌دنبال‌کننده هستیم؛ صفحاتی که به‌اصطلاح «بلاگرهای اینستاگرامی» نامیده می‌شوند، اما فعالیت آن‌ها بیش از آن‌که شخصی باشد، رنگ و بوی سفارشی و سازمان‌یافته دارد.

صفحاتی که اغلب فعالیت و محتوای تولیدی‌ آنها برخلاف ارزش‌های جمهوری اسلامی است ولی در بزنگاه‌های خاص، تبدیل به تریبون تبلیغاتی برای نهادهای امنیتی می‌شوند.



در اغلب این نوع کلیپ‌های سفارشی، شاهد ترویج تبلیغات حکومتی- امنیتی هستیم که توهین مستقیم به ارزش‌های انسانی و شعور مردم است.


تاکتیک‌های جدید ارتش سایبری در کنترل فضای مجازی و استفاده از این‌گونه افراد برای جهت‌دهی سیاست‌های حکومتی به روشنی برای بسیاری از افراد جامعه ثابت شده است.

به قول یکی از کاربران، این تاکتیک‌های نخ‌نما و پوسیده نه تنها باعث فریب نسل امروز نمیشه بلکه بیشتر، عمق فاصله خودشون رو با جامعه فریاد می‌‌زنند.

یادآوری جمله‌ای معروف از «سعید حجاریان» در سال‌های گذشته بی‌ارتباط با وضعیت امروز نیست که گفته بود:
"حرفمان را از زبان سلبریتی‌ها بزنیم"

دقیقا گویای این داستان است که نهادهای امنیتی همیشه از طریق اکانت‌های سایبری و ناامن وارد نمی‌شوند، گاهی با سوءاستفاده از صفحات پربیننده و با اعمال تهدید و زیر فشار گذاشتن صاحبان این صفحات، سیاست‌های خود را پیش می‌برند.

17000.jpgاحمد زیدآبادی

محمد جواد ظریف: "روسیه دو خط قرمز دارد اول اینکه ایران نباید هیچ وقت با دنیا روابط آرام داشته باشد و دوم اینکه نباید با دنیا به درگیری برسد."


سخن آقای ظریف به نظر درست می‌آید اما در این شرایط چه نتیجه‌ای از آن می‌توان گرفت؟ نتیجه‌ای که من از این دو گزاره می‌گیرم این است که در هنگام عادی‌سازی رابطه با دنیا، باید حتی‌المقدور از روسیه حذر کرد، اما در هنگام خطر درگیری با دنیا، شاید میانجی‌گری روس‌ها مانع از تصادمی ویران‌کننده شود.


از این زاویه، ورود پوتین به قصد کاهش یا کنترل یا مهار تشنج بین ایران و اسرائیل و شرکای غربی آن، اگر قرین موفقیت شود، به زیان کشور نخواهد بود بخصوص اینکه در این موقعیت خاص تاریخی، جلوگیری از درگیری، خواسته یا ناخواسته به روابطی آرام با دنیا ختم می‌شود.


با توجه به نفوذی که روسیه در داخل کشور ما به دست آورده به طوری که برخی محافل افراطی گویی قبلۀ خود را از سوی کعبه به سمت کاخ کرملین کج کرده‌اند، خواه ناخواه روس‌ها شانس موفقیت بیشتری نسبت به دیگر کشورها در یک میانجیگری جدی دارند!


می‌توان از این وضعیت اظهار تأسف کرد اما نمی‌توان واقعیتِ آن را نادیده گرفت.

بی بی سی - شرکت «تانکرترکرز» که تردد نفتکش‌ها را در آبهای جهان ردگیری می‌کند با انتشار پستی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «نفتکش فالکون که امروز در خلیج عدن آتش گرفت، حامل گاز مایع ال‌پی‌جی ایران بود.»

این گزارش همچنین حاکی است: «نفتکش فالکون در روز ۲۵ سپتامبر سال جاری میلادی از عسلویه بارگیری کرده است و به احتمال زیاد برای تامین نیازهای حوثی‌ها به سمت راس عیسی در یمن در حرکت بود.»

firelarge.jpg

گفته می‌شود که این نفتکش، ژانویه امسال در استانبول به دلیل نقص فنی توقیف شده بود.

کشتی متعلق به هند که با پرچم کامرون تردد می‌کند، ۳۱ سال پیش ساخته شده است.

شرکت بیمه‌ آن مشخص نیست و در فهرست سیاه هیچ دولتی هم قرار ندارد.

به گزارش شرکت «تانکرترکرز»، هم‌اکنون ۲۴ خدمه نفتکش شناسایی شده‌اند که اغلب آنها هندی و یک اوکراینی هستند در این میان یک نفر از خدمه کشتی مفقود شده است.

تصاویری از شعله‌های آتش و دود از این نفتکش منتشر شده است اما به دلایل آتش‌سوزی اشاره نشده است.

حوثی‌های یمن هر گونه ارتباط با این آتش‌سوزی را رد کرده‌اند.

turk.jpgبی بی سی - رسانه‌ها و تحلیلگران طرفدار کرملین، پس از دوازدهمین نشست «سازمان دولت‌های ترک» که در شهر قبله جمهوری آذربایجان برگزار شد، از طرح‌های همکاری نظامی مطرح‌شده در این نشست ابراز نگرانی کردند و برخی از آن‌ها این سازمان را به‌عنوان بلوک نظامی نوظهوری تحت نفوذ ترکیه توصیف کردند.

به گزارش سایت خبری خصوصی اوردا، الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان، که ریاست دوره‌ای سازمان را برعهده گرفته، پیشنهاد برگزاری رزمایش مشترک کشورهای عضو سازمان دولت‌های ترک در خاک جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۲۶ را مطرح کرده است.

علی‌اف در سخنانش به تجربه گسترده جمهوری آذربایجان در انجام بیش از ۲۵ رزمایش نظامی دوجانبه و چندملیتی با همراهی ترکیه در سال گذشته اشاره کرد.

آرکادی دوبنوف، کارشناس علوم سیاسی، در گفت‌وگو با این سایت خبری گفت که این پیشنهاد بازتابی از تمایل جمهوری آذربایجان به نشان دادن جایگاه خود به عنوان دومین قدرت نظامی این منطقه پس از پیروزی بر ارمنستان است.

او گفت: «به باور من این اقدام چیزی نیست جز نمایش جایگاه جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی منطقه، به ویژه پس از پیروزی بر ارمنستان. به نظر می‌رسد ارتش جمهوری آذربایجان اکنون پس از ترکیه، دومین ارتش قدرتمند منطقه است، اما مهم‌تر از همه این است که تجربه واقعی نبرد دارد.»

با این حال دوبنوف احتمال تبدیل این سازمان به یک بلوک نظامی-سیاسی مشابه «سازمان پیمان امنیت جمعی» به رهبری روسیه را رد کرد.

او افزود: «بدیهی است که باکو مایل است منابع و توانایی‌هایی را که ارتش طی عملیات‌های واقعی به دست آورده، به نمایش بگذارد. بعید نیست که از سر احترام به الهام علی‌اف، رویدادی برگزار شود که نام رزمایش نظامی بر آن بگذارند. اما این‌که تصور کنیم سازمان دولت‌های ترک در حال تبدیل شدن به یک بلوک نظامی-سیاسی است، مشابه آنچه درباره سازمان پیمان امنیت جمعی گفته می‌شود، که خود در عمل کارآیی چندانی ندارد منطقی به نظر نمی‌رسد. تکرار می‌کنم: این‌ها انتظاراتی اغراق‌آمیز و جاه‌طلبی‌هایی بزرگ‌‌نمایی شده است.»

تحلیلگران روس این تحولات را نشانه‌ای از سلطه ترکیه می‌دانند

ویکتوریا پانفیلووا، ستون‌نویس روزنامه روسی نزاویسیمایا گازتا، در یک کانال تلگرامی طرفدار کرملین با نام «اخبار جدید ترکستان» نوشت که «اعلامیه قبله» اختلافات قابل توجهی را میان شرکت‌کنندگان آشکار کرد.

او افزود: «گسترش دستور کار سازمان برای دربرگرفتن مسائل امنیتی، همچنین درخواست‌ها برای برگزاری رزمایش‌های نظامی و ابتکار عمل سازمان دولت‌های ترک که طبق پیشنهاد رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه، حتی می‌تواند سوریه را هم شامل شود، از سوی کارشناسان تلاشی از جانب آنکارا برای تصاحب سیاست خارجی کشورهای عضو تلقی شد.»

«وستُچنی اکسپرس ۲۴»، کانال تحلیلی نزدیک به کرملین نیز ارزیابی تندی منتشر کرد و این سازمان را «سلطنت ترک‌ها» نامید که نشست‌هایی برای «بحث درباره فتح جهان» برگزار می‌کند.

در این کانال آمده است: «سلطان ترکیه، اردوغان، که ظاهرا خود را فرمانروای دو قاره می‌پندارد، دستورها را صادر می‌کند و رهبران آسیای مرکزی با احترام سر تکان می‌دهند و با دقت وانمود می‌کنند که وحدت و برادری برقرار است. تنها افسوس این‌جاست که این برادری بر پایه‌ای سست از بیانیه‌های توخالی و جاه‌طلبی‌های بی‌پایه استوار است؛ جاه‌طلبی‌هایی که بر پرچم‌های ترکیه و طرح‌های ژئوپولیتیکی مشکوک تکیه دارند.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - رسانه‌های ایران خبر داده‌اند که صابر کاظمی، ستاره والیبال ایران که در روزهای گذشته با تیم الریان قطر تمرین کرده است، شب گذشته دچار عارضه مغزی شده و به کما رفته است.

ورزش سه نوشته که «تیم پزشکی در تلاش‌اند تا وضعیت کما را به «شرایط پایدار» برسانند.» تسنیم به نقل از پسرعموی این بازیکن نوشته که «در حال حاضر صابر به هوش آمده و به ما گفتند که ادامه روند درمان او با جدیت ادامه دارد.»

میلاد تقوی، رئیس فدراسیون والیبال دراین باره ایسنا گفت: آن چیزی که به ما گفته‌اند در آب شیرجه زده که سرش آسیب دیده و در آب دچار غرق‌شدگی شده است. اصلا سکته و چنین چیزی صحت ندارد.» او گفت: «صابر فعلا در بیمارستانی در قطر بستری شده و با دارو در خواب مصنوعی به سر می‌برد.

بدن او به تست‌های پزشکی جواب می‌دهد اما به هوش نیست. شرایطش ناپایدار است و امیدوارم طی روزهای آینده به شرایط پایداری برسد.»

hokm.jpgبی بی سی - یک نماینده مجلس ایران بابت اظهارنظر درباره جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل به زندان محکوم شده است. قوه قضائیه ایران اعلام کرده است که این نماینده به سه ماه و یک روز حبس محکوم شده اما حکم او قابل تجدیدنظرخواهی است.

رسانه‌های ایران این نماینده را ابوالفضل ظهره‌وند، نماینده تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی معرفی کرده‌اند.

هرچند نمایندگان مجلس برای انجام وظایف نمایندگی‌شان مصونیت قضایی دارند، بر اساس حکم دادگاه، این نماینده مجلس علاوه بر محکومیت به ۳ ماه و یک روز حبس تعلیقی، به ۲ سال منع فعالیت رسانه‌ای و انجام مصاحبه و انتشار مطلب در رسانه‌ها نیز محکوم شده است.

ابوالفضل ظهره‌وند محکومیت خود را خلاف قانون اساسی دانسته و گفته است که به آن اعتراض خواهد کرد.

آقای ظهره‌وند گفته است که در نطقی در مجلس صحبت‌های خود را تکرار خواهد کرد.

خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه گفته است که اظهارات این نماینده «در یک گفت‌وگوی اینترنتی موجب تشویش اذهان عمومی شده بود».

آقای ظهره‌وند پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران چند مصاحبه اینترنتی انجام داده و از جمله در یکی از آنها از آتش‌بس با اسرائیل انتقاد کرده و در مصاحبه‌ای دیگر مذاکره با آمریکا را «اشتباه» و اظهارات سفیر ایران در سازمان ملل متحد را «اراجیف» خوانده بود، اما مشخص نیست که محکومیت او بابت کدام اظهارنظرش صادر شده است.

بر اساس این گزارش، پس از شکایت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی از این نماینده، دادستانی علیه او اعلام جرم کرده بود. همچنین رسانه منتشرکننده اظهارات آقای ظهره‌وند نیز طبق گزارش‌ها، به جریمه نقدی محکوم شده است.

در خبری دیگر، دادگاه در تهران مصطفی کواکبیان، نماینده پیشین مجلس را بابت اظهاراتش در یک مصاحبه تلویزیونی به ۱۴ ماه حبس محکوم کرده که اجرای این حکم به مدت ۴ سال معلق خواهد بود. دادگاه همچنین آقای کواکبیان را ۲ سال از فعالیت رسانه‌ای منع کرده است.

او در یک مصاحبه با یکی از تلویزیون‌های اینترنتی در ایران گفته بود که «۱۲۰ نفر از مسئولان کشور» با کاترین شکدم، رابطه جنسی داشتند.

خانم شکدم که یهودی و بریتانیایی-فرانسوی است در دهه ۱۳۹۰ خورشیدی چند بار به ایران سفر کرد و برای بعضی از رسانه‌های حکومتی، از جمله سایت‌ رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران مقالاتی نوشت.

حمله اعلمی به ظریف

| No Comments

hamleh.jpg- بازگشت بحث «مکانیسم ماشه» اختلاف قدیمی ظریف و لاوروف را زنده کرده است

- در حالی‌که ظریف می‌گوید لاوروف دروغ گفته، اکبر اعلمیی تأکید می‌کند شواهد تاریخی (از جمله گفته‌های علی‌اکبر صالحی) نشان می‌دهد روس‌ها هشداردهنده بودند، نه طراح مکانیسم.

- او یادآور می‌شود که در مذاکرات، تیم ایرانی به‌جای لغو تحریم‌ها، تعلیق را پذیرفت و با علم به وجود این سازوکار، آن را امضا کرد.

- اعلمی می‌گوید روسیه البته منافع خود را دنبال می‌کند، اما طرح دوباره‌ی این اتهامات از سوی ظریف در شرایط کنونی، غیرمسئولانه و پرهزینه است و بیشتر تلاشی برای بازسازی چهره سیاسی شخصی اوست.

:::

اکبر اعلمی، نماینده‌ی مردم در دوره‌های ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی در کانال تلگرامی خود نوشت:

🔻بازگشت واژه «مکانیسم ماشه» به صدر تحلیل‌های سیاست خارجی، بار دیگر اختلاف دیرینه میان محمدجواد ظریف ـ این چهره برساخته و قهرمان رسانه‌ای قبیله موسوم به اصلاح‌طلب ـ و سرگئی لاوروف را آشکار کرده است؛ اختلافی که ریشه در شب‌های پرمناقشه مذاکرات هسته‌ای دارد، اما اکنون رنگ و بوی رقابت سیاسی یافته است.

📌در حالی‌که لاوروف مدعی است ظریف با سازوکار بازگشت خودکار تحریم‌ها موافقت کرده، ظریف با لحنی تند پاسخ داده است: «لاوروف دروغ می‌گوید.» این درگیری لفظی اگرچه امروز مطرح می‌شود، اما ریشه آن به تصمیم‌های تعیین‌کننده‌ای در واپسین ساعات مذاکرات بازمی‌گردد؛ زمانی که به جای «لغو» تحریم‌ها، «تعلیق» پذیرفته شد و در متن توافق، تله بازگشت تحریم‌ها گنجانده گردید.

📌شواهد علنی و متقاطع، از جمله مواضع علی‌اکبر صالحی، نشان می‌دهد برخلاف ادعای امروز ظریف، روس‌ها نه طراح این سازوکار، بلکه هشداردهنده درباره پیامدهای آن بودند. افزون بر آن، در سال ۱۳۹۹ هنگامی که دولت دونالد ترامپ تلاش کرد با فعال‌سازی مکانیسم ماشه ایران را دوباره زیر فشار بین‌المللی قرار دهد، روسیه و چین در شورای امنیت در کنار ایران ایستادند. این واقعیت تاریخی، ادعای کنونی ظریف مبنی بر نقش‌آفرینی منفی مسکو را به شدت متزلزل می‌کند.

📌نمی‌توان انکار کرد که روسیه نیز در سیاست خارجی خود منافع راهبردی‌اش را بر هر چیز دیگر ترجیح می‌دهد؛ همان‌گونه که هیچ کشوری در عرصه بین‌المللی دوستی دائمی ندارد. اما باید میان رفتار طبیعی یک قدرت در چارچوب منافع ملی خود و فرافکنی برای شانه خالی کردن از مسئولیت داخلی تفاوت گذاشت.

📌واقعیت این است که در مقطع حساس مذاکرات، تیم ایرانی با علم به وجود مکانیسم ماشه آن را پذیرفت و در این مسیر، سهل‌انگاری و ترک فعل بزرگی صورت گرفت. تغییر واژه «لغو» به «تعلیق» که هدف اصلی مذاکرات بود، به جای آنکه به یک تصمیم کارشناسی سنجیده منتهی شود، بعدها به فردی گمنام در وزارت خارجه و شخصی به نام فرانچسکو نسبت داده شد! این در حالی است که پس از توافق، وعده‌هایی چون «آمریکا نمی‌تواند از برجام خارج شود»، «تحریم‌ها برنمی‌گردد»، «در هیچ‌جای توافق تعلیق نیامده»، و «مکانیسم ماشه وجود ندارد» بارها از زبان وزیر خارجه وقت شنیده شد؛ وعده‌هایی که همگی در عمل نقض شدند.

📌با وجود تمامی انتقاداتی که به رفتار روسیه در تعامل با ایران وارد است و پیش‌تر نیز به آن پرداخته‌ام، و با اینکه بخشی از تحلیل ظریف درباره رویکرد راهبردی مسکو بی‌راه نیست، طرح این ادعاها در شرایط کنونی اقدامی غیرمسئولانه و پرهزینه است. چنین رویکردی به جای دفاع از منافع ملی، شکاف در روابط راهبردی را عمیق‌تر می‌کند و بیش از آنکه افشاگری تاریخی باشد، تلاشی برای تطهیر شخصی و بازسازی چهره سیاسی در فضای امروز است.

📌واقع‌گرایی سیاسی ایجاب می‌کند که قضاوت درباره گذشته بر پایه اسناد و واقعیات تاریخی صورت گیرد، نه رقابت‌های جناحی و سیاسی روز. بر اساس شواهد موجود، مکانیسم ماشه و جایگزینی لغو با تعلیق، نتیجه تصمیم و پذیرش تیم ایرانی و در راس آن ظریف بود، نه حاصل طراحی و دسیسه روس‌ها.

📌لاوروف بی‌تردید در پی منافع ملی کشورش بوده است، اما روایت او و شواهد همسو با آن با واقعیت تاریخی همخوانی بیشتری دارد. اختلاف امروز بیش از آنکه ریشه در برجام داشته باشد، انعکاسی از سیاست داخلی و رقابت‌های پسینی است.

در جهان پرآشوب کنونی، سیاست خارجی موفق نه با سوزاندن پل‌ها، بلکه با شناخت دقیق گذشته و ترمیم هوشمندانه روابط رقم می‌خورد.

rif.jpgبازگشت تحریم‌ها و انتظار جنگ: جامعه‌ای که امیدش را در ویرانی جستجو می‌کند

در داخل ایران بحران اقتصادی و اجتماعی به مرز انفجار رسیده است. در خیابان‌ها و شبکه‌های اجتماعی، سخن از «انتظار جنگی تازه» است؛ انتظاری که در ناخودآگاه جمعی ایرانیان، از دل ناامیدی سیاسی و فروپاشی معیشتی، به تنها امکان تغییر تعبیر می‌شود ــ گویی، چنان‌که والتر بنیامین می‌گفت، جهانی تازه تنها از میان ویرانی سر برمی‌آورد

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

نیوزیلند روز جمعه ۱۷ اکتبر اعلام کرد که در پی نگرانی از عدم پایبندی جمهوری اسلامی ایران به تعهدات هسته‌ای خود، تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران را دوباره به اجرا می‌گذارد. به گفتۀ وینستون پیترز، وزیر امور خارجۀ نیوزیلند، این تحریم‌ها که از فردا ۱۸ اکتبر اجرایی می‌شوند، در پی نقض مفاد برجام از سوی ایران وضع شده‌اند.

بازگشت تحریم‌های سازمان ملل هم‌زمان است با بحران اقتصادی بی‌سابقه‌ای در داخل ایران. نرخ بیکاری در این کشور شدیداً افزایش یافته و ارزش ریال در پایین‌ترین سطح تاریخی خود قرار گرفته است. گزارش‌ها حاکی است که در تهران، بسیاری از شرکت‌ها تعطیل شده‌اند یا شمار کارکنان خود را کاهش داده‌اند. طبق آمار اتاق بازرگانی تهران، یک‌سوم شرکت‌ها اعلام کرده‌اند که برای بقا ناچارند بخشی از کارکنان خود را اخراج کنند. در این بین صنایع فناوری اطلاعات و تولیدی بیشترین آسیب را دیده‌اند.

یک کارمند ۳۴ ساله بخش تولید محتوای رایانه‌ای در تهران که به تازگی اخراج شده، گفته است : «هیچ شغلی پیدا نمی‌شود. شرکت‌های بزرگ دیگر استخدام نمی‌کنند.» در شرکت او، تنها تا ماه اکتبر، ۲۵ درصد نیروها اخراج شده‌اند. گزارش‌ها حاکی است که با تشدید تورم و کاهش بیشتر ارزش ریال، بسیاری از خانواده‌ها حتی از تأمین هزینه‌های اولیه زندگی خود ناتوان شده‌اند. یک زن جوان روزنامه نگار ساکن تهران گفته است که پس از جنگ دوازده روزه فقط شصت درصد حقوق کارکنان پرداخت می شود، به طوری که خود او برای پرداخت کرایه خانه ناچار شده از پدر و مادر بازنشسته‌اش طلب کمک کند.

تحریم‌ها همچنین باعث کمبود دارو و اختلال در نظام درمانی کشور شده‌اند. شرکت‌های دارویی به دلیل محدودیت‌های مالی و بیمه‌ای از فروش دارو به ایران خودداری می‌کنند و بازار سیاه دارو در تهران گسترش یافته است.

به گزارش رسانه‌های بین‌المللی، فضای عمومی در ایران پس از جنگ دوازده‌ روزه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل آکنده از احساس ناامنی و انتظار بحرانی تازه است. بسیاری از ایرانیان می‌گویند که همه چیز به حالت تعلیق درآمده است: شرکت‌ها دست از استخدام کشیده‌اند، مردم خریدهای خود را محدود کرده‌اند و همه در انتظارند ببینند که «آیا جنگ دیگری در راه است یا نه».

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

یک زن جوان ساکن تهران گفته است : «دو هفته بعد از جنگ اخراج شدم و هنوز نتوانسته‌ام کار پیدا کنم. همه می‌گویند باید صبر کنیم تا ببینیم اوضاع به کدام سو می‌رود. این انتظار، مثل یک کابوس است.»

اما، چرا انتظار جنگ در انگارۀ عمومی مردم ایران تنها مفّر خروج از بن‌بست حاضر به نظر می رسد؟ علت آن چندان ناشناخته نیست : در طول سال‌های اخیر، همه مسیرهای رسمی برای اصلاح سیاسی در ایران بسته شده است. انتخابات دیگر امیدی برنمی‌انگیزد، نهادهای نمایندگی از معنا تهی شده‌اند و اعتراضات اجتماعی یا با سرکوب روبرو شده‌اند یا در خستگی و فرسودگی فروخفته‌اند. در چنین وضعیتی، جامعه به تعبیر جامعه‌شناسان، وارد «وضعیت تعلیق» می‌شود و در انتظار ضربه‌ای بیرونی تا شاید بن‌بست موجود را بشکند.

Ali_Fayaz.jpgمتاسفانه فضای سیاسی و فکری چنان به هم ریخته و آشفته و دستخوش هیجان، شیفته گی و نفرت شده است که به سختی می توان از رژیم ها و روش های سیاسی انتقاد کرد، بدون اینکه فرد منتقد با سیل توهین ها و دشنام ها مواجه نشود. شرایط به گونه ای است که تا زبان به انتقاد از سیستم پادشاهی باز می شود، با برچسب "پنجاه و هفتی"، پهلوی ستیزی و ... بمباران می شوی.

چنان پهلوی ستیزی، سلطنت ستیزی، مجاهد، پنجاه و هفتی، چپی، آخوند، و ... را به هم می دوزند که گویی همه ی اینها در یک ائتلاف "توطئه" گونه و محرمانه، خارج از چارچوب زمان و مکان گرد هم جمع شده بودند تا سرنوشت این سرزمین را به گونه ای فاجعه بار رقم بزنند. البته که در پرتو چنین استدلالی، رژیم سلطنتی پهلوی به مثابه یک بره معصوم، سایه وار، و فاقد هر نوع عاملیتی توصیف می شود.

در موارد بسیاری حتا نقدهای محترمانه و تئوریک - بدون کم ترین توهین به خانواده پهلوی - با دشنام ها و انگ های ناخوشایند سلطنت طلبان رو به رو می شود. برخی چنان از نقد و نفی سلطنت برآشفته می شوند که گویی همه مردم متمدن جهان سلطنت طلب بوده و هستند، به جز عده ای "پنجاه و هفتی عقب مانده" که زمینه ساز این وضعیت شده اند! این نوع از سلطنت طلبان گویی بر این باور هستند که سیستم جمهوری اختراع "پنجاه و هفتی" ها می باشد و بنا بر این هر کسی سلطنت را نفی کند و جمهوری خواه باشد، حتما "پنجاه و هفتی" است!

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgواقعیت این است که توان جواب دادن به کامنت ها را ندارم وفکر می کنم آنچه که در نظرم می آید را به نویسم! هرکس بنا به برداشت خود خواهد خواند وقضاوت خواهد کرد. اما دیروز دو کامنت بر نوشته من در ارتباط باچپ های وابسته به نظام مشخصا آقای فرخ نگهدار که امروز ها حب وطن گرفته وهر کس که از جمهوری اسلامی در جنگ با اسرائیل حمایت نمی کند را بی شرم می خواند نهاده بودند.

کامنت اول از نام آقای محسن داوودی بود که خطاب بمن نوشته بودند

"مسلم است اطلاعات امروز

خیلی خیلی بیشتر از پنجاه سال پیش است

چرا عده ای افراد آن دوره را

بی رحمانه

با توجه به اطلاعات امروز قضاوت‌میکنند؟"

"کامنت دوم جواب آقای امیر بهبودی بود که نوشته بودند:" این نوشته ها برای ارشاد همراهان سابقش نوشته نشده اینها برای روحیه دادن به خود نگارنده است."

تمامی شب به این دو کامنت وروح خوابیده در بند بند این پیام فکر کردم. تفکری که چهل سال است بربخش عظیم جامعه بخصوص هم نسلان من غالب است. تفکری که هنوز از سر خیر خواهی ودوست داشتن هم که شده برای جوانانی که نمی خواهند مثل ما تن به تحقیر وزندگی گیاهی در زیر سایه حکومتی جاهل بدهند. فردیت قائل نیست .بجای آن ها بعنوان ناصحان راه زندگی نشان می دهد .بی آنکه بر زندگی تحمیق شده خود بنگرد!نسلی که نمی خواهد تن به حکومتی دهد که پدرانشان را تحمیق کرد.ترس خورده ،محافظه کار قانع به نواله ای ناچیز نمود.
نسلی که نمی خواهد مانند پدارانشان آگاه برحقیقت نباشد واقدام به باز بینی دوران پهلوی درسایه اطلاعات امروز نکنداو میخواهد بی هراس در چشمان حقیقت خیره شود.

تصاویر خبرساز تارا آغداشلو

| No Comments

sahar.jpgحکایت بازگشت آمران؛ قدرتی که از بیرون شکست و به درون تاخت!

آورده‌اند در روزگاری نه چندان دور، هنگامی که جهان بر اهل قدرت تنگ آمد و درهای دیپلماسی یکی پس از دیگری بسته شد، سلطان ملک در اندیشه فرو رفت که چه کند تا از این تنگنا برهد.

مشاورانش گفتند: «با جهانیان مدارا کن و زبان خرد بگشا.»

اما وزیر دیگر گفت: «نه، مردمان خود را بفشار تا ضعف بیرون را در درون جبران کنیم؛ چرا که اگر ما در جهان شکست خورده‌ایم، دست‌کم باید در خانه فاتح نماییم.»

و چنین شد که فرمانی صادر گشت از اهل دولت که:

«اتاقی بسازید به نام اتاق وضعیت عفاف و حجاب، و هشتاد هزار آمر را برانگیزید تا از هر کوی و برزن مراقبت کنند؛ مبادا مویی از زنی سر برآورد و ایمان حکومت بلرزد.»

در شهر غوغا افتاد.

بازارها در بیم، دکان‌ها در اضطراب، و لبخند در چهره‌ها نایاب شد.

دختران با هراس گام می‌زدند، مادران فرزندان را به خانه می‌خواندند، و مأموران در کوچه‌ها چون سایه‌های سنگین شب می‌لغزیدند.

پیری از اهل دانش گفت:

«ای قوم، مگر موی زن شمشیر دشمن است که از آن چنین هراس دارید؟»
جوانی پاسخ داد:

«نه، اما حکومت چون در میدان خرد و عدالت شکست خورده، در میدان روسری شمشیر می‌زند.»

و راست گفت، چرا که هرگاه سلطنت در جهان تنگنا یابد، بر مردم خود تازیانه می‌زند تا اقتدار رفته را در درد خلق بجوید.

در انزوا، دشمن را در آیینه خانه می‌بیند و از موی بی‌گناه انتقام دیپلماسی می‌گیرد.

در همان روزها مردی از اهل سیاست، که باهنر نام داشت، گفت:

«قانون حجاب دیگر لازم‌الاجرا نیست؛ شورای امنیت ملی آن را متوقف کرده است.»

خلق شاد شدند و گفتند: «شاید صبح عقل دمیده است.»

از حوّا تا مهسا، م.سحر

| No Comments

sahar.jpgاز حوا تا مهسا نام اثر تازه ای ست منظوم در بیش از 4000 بیت که اخیرا از سوی انتشارات «فروغ» در کلن آلمان انتشار یافته است!

برای آشنایی با این کتاب بد نیست آنچه را که صاحب اثر طی مقدمه کوتاهی در باره اثر منظوم خود بیان داشته است در اینجا بخوانیم:

سراینده در بارۀ منظومۀ «از حوا تا مهسا» چنین توضیح می دهد:

«این اثر با بیتی در باره «برادری» آغاز شد و همین بیت نخستین، سراینده را از طریق سلسلۀ تداعی ها به ماجرای برادریِ آغازین یعنی به اسطورۀ هابیل و قابیل و از آنجا به افسانۀ آفرینش -آنگونه که در مکتوبات مقدس ادیان سامی گزارش شده - سوق داد و به اندیشیدنی شاعرانه و طنزآلود و همدلانه در بارۀ سرنوشت ازلی حوّا در کنار جفت و همسرش «آدم» از بهشت تا کرۀ خاکی دعوت کرد!

book.jpg
بیش ازمدت کوتاهی از کار سرایش نگذشته بود که دریافتم محور اصلی سروده ، موضوع زن است و می باید گزارش دردناک ، اما رندانه وشوخ طبعانه رنجی باشد که در آسمان بنام او نوشته و در زمین به سرنوشت او الصاق کرده اند!

می بایست این منظومه در مسیر شکل گیری خود از سرنوشت محنت بار نیمی از بشریت زیر سیطرۀ دستورات و تحکمات سه مذهب سامی به ویژه اسلام سخن بگوید و درد و اندوه ازلی زنانی را توصیف کند که بر اساس افسانه های بنیادین دینی اسیر شایست و ناشایست هایی بوده اند که از آغاز روز افرینش تا امروز به آنان تحمیل شده است!

نزدیک 1500 بیت سروده شده بود که تراژدی مهسا و در پی او انقلاب « زن زندگی آزادی» در ایران رخ داد!

واقعه ای که آشکارا نشان از یک دگر گونی کیفی ، نه در سطح، بلکه در عمق جامعه ایران داشت. وطن پوست می انداخت و صور اسرافیل نوزایی فرهنگی و تمدنی به صدا درآمده بود!

صدای اعتراضی که زیر بیرق « زن ، زندگی ، آزادی» ، به ظاهر اوامر و نواهی شرع در قالب قانون حکومتی مستبد و خشونت ورز دینی را نشانه گرفته بود، در حقیقت ندای نفیِ آن نگرش برخاسته از افسانۀ افرینش بود که بنیان و سنگ بنای ادیانِ سه گانۀ ابراهیمی است! از این رو درخششی بود در قلب تیرگی و نوید بخش جنبشی نوین در تمدن و فرهنگ ایرانزمین!

این فریاد شکوهمند که پس از نزدیک نیم قرن فشار و تحقیر و سرکوب سازماندهی شده و تقدّس یافته از حنجرۀ زنان و دختران ایران برمی خاست ، آشکارا به برچیدن بندهای اسارت زنان فرمان می داد و ناقوس رهایی روان و پیکر آنان را از زنچیر های زنگار زدۀ شرع اسلامی به صدا درمی آورد!

اینک زنان ایران بودند که برای دست یابی و تسلط بر سرنوشت خود بر پا خاسته بودند.

آری ، این بار ، زن بود که سکّان هدایت کشتی تاریخ را در دریای طوفانی و پرآشوب وطنم به دست گرفته بود و آشکارا قهرمان منظومه من (حوّا / زن) اینک به زبان عطار «پردۀ پندار را دریده و حُقّۀ تزویر» تاریخ را شکسته بود!

در اینجا بود که در برابر عظمتِ این رستاخیز زنانه، دست و قلم و ضمیر شاعر از سرودن و نوشتن و اندیشیدن باز ماند و سکوتی حاکی از بُهت و حیرت بر او مستولی شد .

اینگونه مثنوی ناتمام او به تأخیر افتاد !

انگار، الهه ها ی الهام، از آشیانۀ تبعید ِنزدیک به نیم قرنی او پر زدند و دیگر به سراغ وی نیامدند !

این سکوت که آشکارا از فروبستگی دست و زبان شاعر در پی گیری سرایش منظومه حکایت داشت بیش از یک سال به طول انجامید!

پس از فرونشستن موقتی طوفان و آرام شدن ظاهری زمانه و پس از آشیان گزیدن آتشی که درجوف خاکستر پنهان شده - و هزگز نخواهد مُرد - ، دوباره به سراغ سروده ها رفتم و باز خوانی و بازنگری آن را از سر گرفتم!

اما این بار اسطوره آفرینش را به چشمی دیگر می دیدم و سرنوشت حوا و پسرانش را با نگاهی دگر گونه می نگریستم .

این بار گویی حوّا دوش به دوش مهسا و مهساها به میان زنان ایران باز گشته و در حیات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جامعه حضوری زنده وفعال یافته بود و با آنچه که از ضمیر شاعر می گذشت همدلی و هم زبانی داشت!

شاید بتوان گفت که در مسیر شکل گرفتن این منظومه، حوّای اسطورۀ آفرینش، به الهۀ الهام شاعر بدل شده بود و باو ی برای بیان نکاتی باریک به نجوا می پرداخت !

نکاتی که سراسر تاریخ ، از گذشته های بسیار دورِ اساطیری تا دورانِ معاصر را در بر می گرفت!

در واقع حوّا در این سروده ، زبانِ گویای روح و وجدان شاعر و بیان کنندۀ درد های مشترک انسانهایی ست - از زن و مرد - که قرنها در اسارت بیداد و ستم و خرافه و جهالت به سر برده اند!

ظلمت و جهلی که گسترش و مداومت آن تا حد زیادی محصول ارباب دین و مدعیان شریعت بوده است!

این منظومه به واسطۀ تنوع مضامین و بسط موضوعات گوناگونی که به آنها می پردازد ، زمان را درمی نوَردد یعنی از افسانه و اسطوره آغاز شده و با واقعیت های موجود در دنیای معاصر و در جامعه و نقد مسائل اجتماعی، دینی - سیاسی ، فکری و فرهنگی امروز ایران پیوند می خورد .

اشاره کنم که ممکن است ، بعضی مضامین و گفته ها که در اثر حالات و عواطف گوناگون سراینده بر زبان و قلم رفته - و البته حاصل تداعی های موضوعی در لحظات سرایش بوده اند- ، تکراری به نظر رسند !

چنین تکرار هایی را می توان تأکیدی قابل پذیرش برای بیان برخی نکاتِ خطیر ، در چنین اثرمنظومی شمُرد !

نکات خطیر و مهم و دردمندانه ای که ، امید است محاسن حک شدن آنها در ذهن شنونده ، بتواند موجب چشم پوشی از ملال برخی تکرارها گردد. به ویژه آن که در عوالم کارِ شاعری گاهی تکرارها می توانند از ادوات تآثیر گذار شعر نیز محسوب شوند!

سرایش این اثر که حدود 4000 بیت را شامل است به دلیل وقفۀ یک ساله ای که در شکل گیری آن پیش آمد سه سال به طول انجامید!

سرانجام نامی که برای این اثر برگزیده شد « از حوا تا مهسا» ست زیرا این عنوان بازتابندۀ نقب و پیوند ی ست که میان اسطوره و واقعیت های چندلایۀ اجتماعی و سیاسی و فرهنگی روزگار ما برقرار شده است!

در پایان مناسب یافتم اثر نمایشی منتشر نشده دیگری به نام «شیطان و خدا» را هم با این کتاب همراه کنم.

«شیطان و خدا » نیز ملهم از افسانۀ آفرینش است و به لحاظ مضمون و زبان شعری ونگرش فکری با اثری که پیش رو دارید، بسیار همخوانی و هم آهنگی دارد اگرچه چند سالی پیش تراز آن در بیش از 1000 بیت سروده شده است!.

امیدوارم « از حوا تا مهسا» و نمایشنامۀ منظومِ همراه آن ، مقبول طبع اهل ذوق و درک و معنا واقع شود و رضایت خاطر دوستداران شعر و ادب فارسی را فراهم آورد!

در اینجا از مسئولان انتشارات فروغ سپاسگزارم که با کوشش های پیگر وشایستِه تقدیر خود به بهترین صورت ممکن اینگونه آثار ادبی و فرهنگی و اجتماعی را در اختیار خوانندگان فارسی زبان قرار می دهند! »

............................

کسانی که مایل به داشتن و مطالعه این کتاب هستند می توانند با انتشارات فروغ در کلن آلمان تماس بگیرند! یا از کتابفروشی های معتبر شهر خود خریداری کنند!

م.سحر

https://msahar.blogspot.com/

Reza_Farmand_2.jpg
رفیق، هوش مالی دارد
می‌داند که سرمایه‌اش را چگونه به گردش درآورد
زبان و رفتار سرمایه را در بازار می‌فهمد
سپرده‌اش را در بانگ، پروار می‌کند
تا بتواند آسوده‌تر زندگی کند؛ جهانگردی کند
با این‌همه، پشت میز ایدئولوژی‌اش که می‌نشیند
شهر آرمانی‌اش ناگهان چراغان می‌شود
شهری که در آن سرمایه، همگانی‌ست
و انسان‌ها از کالاهای ماشینی هم برابرتراَند
*
یک جهان پرسش در ویرانه‌های شرق نهفته است
رفیق هیچ‌ کدام را
از پشت بینش کپک زده‌اش نمی‌تواند بخواند
و چرخ‌های به گل نشسته‌ی اقتصاد را
در کاستی‌ها‌ی سیستم کمونیستی نمی‌تواند ببیند
*
توفان دگرگونی‌ها
ایدئولوژی آرمانی رفیق را
چون تکه‌های پازل معمایی
چنان به هم ریخته است
که هر جور که آنها را می‌چیند
شهر آرامانی‌اش کامل نمی‌شود
*
رفیق، چون همه‌ی انسان‌ها
غریزه‌ی بقای تیزی دارد
او خوب می‌داند که غرب
از خانه‌ی خاله امن تر است
چمدان‌اش را که می‌بندد
می‌داند که به شرق نخواهد رفت
*
دریغ که پرده‌ای از جهانِ دوقطبی
سراسر بینش چپ را چون تابلویی مقدس پوشانده است
*
با اینکه بلوک شرق فرو پاشیده است
و هر کشوری سرافرازانه سرود ملی خود را می‌خواند
رفیق همچنان با تمام وجودش سرود انترناسیونال می‌خواند
و به جهان آزاد دشنام می‌دهد
*
شگفتا
به هنگامی که کفتارهای دینی،
ایرانِ خسته را از همه سو در برگرفته‌اند
هستی‌اش را چون شکاری از هم می‌دَرَند
سوزن شعر رفیق چپ‌‌اندیش
در شیار دیسکِ بینش‌ فرسوده‌اش
روی آمریکا، روی اسرائیل
روی برادران گمنامِ شیخ در غزّه
گیر کرده است
*
رضا فرمند

*

nik.jpgمراد از "خویشتنِ ناخویش‌آگاه" آن ساحت از وجود است که نسبت به خویشتنِ خویش آگاهی ندارد؛ چه در بُعد فردی و چه در بُعد فرهنگی. به بیان دیگر، هنگامی که انسان خود را از آگاهی به تشخص فردی خود محروم می کند و اراده‌ی خویش‌فهمی را از خود سلب می کند، در واقع امر، از رفتار و عمل خود بی‌خبر است. چنین انسانی به تعبیر عامیانه، هَردمبیل‌وار تابع هنجارهای مألوف و جریان عادت‌واره‌ی جامعه می‌شود. انسانی که نتواند به خویشتنِ فردی خویش آگاه گردد، طبعاً از درک خویشتنِ فرهنگی نیز ناتوان خواهد بود.

روزی کسی از دلِ آمریکا، در انتظار کودتای "سپاه پاسدارانِ اسلام" برای برانداختن آخوند از اریکه‌ی قدرت بود! همان فردِ سرگشته و مجهول‌الهویه، گناه برپایی حکومت اسلامی را بر عهده‌ی نظام پیشین می‌نهاد. و در سوی دیگر، یکی هم همین حکومت را مولود همان نظام پیشین می‌خوانْد و در جهل خویش اصرار می‌ورزد!

چنین داوری‌هایی، خواه از سرِ نادانی و خواه از سرِ مصلحت‌جویی، نشان می‌دهد که گویندگان آن در باغِ فرهنگ حضور ندارند؛ باغی که در ژرفای آن، نزاعِ بنیادین میان سنت و نو جریان دارد. در همین "نزاع" بود که سنت بر نو چیره شد و این سرنوشت شوم را بر ما فرو ریخت. نشناختن و ندانستنِ ماهیتِ این نزاع، یا دانستن و آگاهانه چشم بستن بر آن به سودِ منافع سیاسی، در هر دو صورت، گریز از واقعیت خویشتن است. گریز از مواجهه با همان خویشتنِ ناخویشآگاهی که هنوز در ژرف‌ترین لایه‌های رفتاری ما خانه دارد.

Taghi_Rouzbeh.jpgحماس و تیرباران‌‌های خیابانی!

رهایی فلسطین فقط در مبارزه با دشمن بیرونی صورت نمی گیرد. بلکه به همان اندازه اهمیت، رهایی از اقتدار نیروهای سرکوب گر و ارتجاع داخلی و باصطلاح خودی نیز واجداهمیت است. مناسبات سلطه و قدرت خلا بر نمی تابد و بهمین دلیل حماس با بدست آوردن اولین فرصت- ولو چه بسا کوتاه و شکننده- برای حضور در عرصه عمومی، به محض آفتابی شدن، نیامده، جوخه های اعدام، آن‌ هم در ملا عام و جلوی انظارجهانی برپاکرده است. با هدف ارعاب، که مبادا کسی تصور کند که اوضاع ول است و غزه صاحب و حکمران ندارد . مطمئنا می داند که دیر یا زود مردم رنج دیده و خشمگین غزه و فلسطین در اولین فرصت ممکنه، بخاطر نقشش در زمینه سازی فاجعه توصیف ناپذیر غزه پس از عملیات انتحاری و خشونت بار ۷ اکتبر و آن چه که در طی این دوسال بسرشان آمده، آن‌ها را مورد بازخواست قرارخواهند داد. از همین رو با عجله و توسل به خشونت، بدنبال ایجادفضای حرم امن برآمده است. ممکن است در میان اعدام شدگان عده ای جاسوس اسرائیل وجود داشته باشند، اما اولا طبق کدام دادگاه عادلانه و مردمی محاکمه و محکوم شده اند و ثانیا کدام نیروی رهائی و پیشرو می تواند از خشونت اعدام برای اهداف خویش بهره گیرد؟. واقعیت آن است که در این مورد آن ها از دشمن خود اسرائیل هم عقب ترند، که بسیاری از افراد موجود و وابسته به حماس در لیست زندانیان آزادشده به یمن عدم وجود اعدام زنده مانده‌اند. حق حیات امر ساده ای نیست که قدرت ها و دولت ها به سهولت و با ادعای تشکیل دادگاه‌های نمایشی و خودخوانده بتوانند به آن مهرختام بزنند. کم توجهی به مبارزه برای موازین دموکراسی و عدالت انتقالی تحت هیچ شرایطی توجیه پذیر نیست. علاوه براین، و این جای بسی تأسف است که اعمال چنین خشونتی در عین حال به معنی آسیب زدن به بالیدن ابرقدرت افکارعمومی و جنبش جهانی ضدجنگ و نسل کشی است که نقش مهمی در به عقب نشاندن ترامپ و دولت‌های اروپائی داشته و خواهد داشت. از همین رو لازم است که مرزبندی با خشونت حماس بخشی ضروری از جنبش رهایی فلسطین گردد.

*- حماس درباره اعدام های میدانی: کارمان قانونی است

https://www.asriran.com/.../%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3-%D8...

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgعباس عبدی - اعتماد

دیدار اخیر و به ظاهر صمیمانه پوتین و احمدالشرع، رهبران سوریه و روسیه را چگونه می‌توان فهمید؟ شاید این دیدار برای جامعه ایران عجیب باشد ولی برای ناظران سیاسی جهان، رویدادی عادی و متعارف است. از نظر روسیه اینکه چه کسی در سوریه یا هر کشور دیگری حکومت می‌کند، موضوعی حیثیتی نیست. در نهایت او دنبال تأمین منافع کشور خودش است.

حتی اگر لازم بداند اسد را هم تحویل می‌دهد و چندان در بند پرستیژ و این جور چیزها نیست، ‌اگر چه بسیار بعید است چنین اتفاقی رخ بدهد، ولی قصدم این است که بگویم حیثیتی کردن سیاست خارجی و موضوعات آن موجب می‌شود که دست سیاستگذار بسته شود. این اصل نه فقط برای روسیه که برای سوریه و برای امریکا و غرب و اسراییل هم صادق است.

کشوری جز ایران نیست که چنین تصلبی را در عرصه خارجی داشته باشد. امریکایی‌ها و غربی‌ها نیز احمدالشرع را تروریست می‌نامیدند و برای سرش جایزه تعیین کرده بودند، ولی اکنون به راحتی با او رابطه برقرار و حتی حمایت هم می‌کنند. امریکا تا چندی پیش خواهان نابودی حماس بود، ولی اکنون با آنها توافق کرده.

شاید بگوییم این بی‌شخصیتی سیاسی است؛ این گونه ارزیابی‌ها و داوری‌ها بر اساس ارزش‌ها و اخلاق فردی است، در حالی که ارزش‌های ملی چنین گزاره‌ای را تأیید نمی‌کند. در مسابقه بوکس طرفین ضربات سنگینی به هم می‌زنند، کسی هم آن را غیراخلاقی نمی‌داند. در حالی که خارج از رینگ بوکس زدن چنین ضرباتی به یکدیگر ناپسند و محکوم تلقی می‌شود. یک رفتار در دو‌ موقعیت و دو ساختار معنای متفاوتی دارد.

اگر قرار باشد موضوع سیاست خارجی ناموسی و به قول معروف مرغ سیاست کشورها یک پا داشته باشد، جز جنگ بی‌پایان و گسترده چشم‌انداز دیگری پیش روی جهان نخواهد بود. جهان برای عبور از این بحران پذیرفته که دشمنان قدیمی به راحتی با یکدیگر دست بدهند و یکدیگر را در آغوش بکشند و بر گذشته‌ها صلوات بفرستند. کوتاه آمده، سازش و عقب‌نشینی کنند، حقوق خود را اهم و مهم کنند، خلاصه هیچ محدودیتی که منافع ملی کشور را خدشه‌دار کند، نپذیرند.

جالب است که اگر در برابر خارجی‌ها هم بتوان از تصلب صحبت کرد، در برابر مردم که قطعا نمی‌توان چنین کرد. نه به لحاظ اخلاقی و نه حقوقی و نه سیاسی و نه از منظر نتیجه‌بخشی. متأسفانه در داخل هم امور را ناموسی و حیثیتی کرده‌اند. در مورد حجاب، درباره فضای مجازی، درباره مشارکت عمومی سیاسی و به رسمیت شناختن دیگران، درباره فرزندآوری و... خلاصه هر عرصه دیگری را که می‌بینیم، بیش از اینکه عقلانیتی در آنها دیده شود، طبق گزاره «همین است و جز این نیست»، رفتار می‌کنند. جالب است که بگویم اتفاقا این سیاست نتیجه عکس می‌دهد. با ارجاع به موضوع حجاب، نظرم را توضیح می‌دهم.

اصولگرایان حتی نیروهای میانه آنان هم از دیدن وضع پوشش زنان ـ به ویژه در مجامع غیررسمی که فیلم‌های آن دیده می‌شود، شوکه شده‌اند. برخی از آنان باور ندارند که این روندی طبیعی است، در نتیجه معتقدند که رواج این فرهنگ، سازماندهی شده علیه حکومت است.

ibrahim.jpgیدالله کریمی‌پور

دونالد ترامپ: به‌زودی شاهد گسترش توافقات ابراهیم خواهیم بود. وی افزوده است: «کشورهای بیشتری آماده‌اند تا به روند صلح و همکاری بپیوندند.»

استیو ویتکاف هم چند روز پیش گفته بود: «چند کشور که پیش‌تر هرگز در این فهرست نبودند، به‌زودی به توافقات ابراهیم خواهند پیوست.»

منابع نزدیک به تیم ترامپ از چهار تا شش کشور به‌عنوان نامزدهای احتمالی یاد می‌کنند: عربستان سعودی، سوریه، لیبی، لبنان، ارمنستان، و چند کشور آسیای میانه مانند قزاقستان و ازبکستان.

ولی در میان آن‌ها، ریاض کلید اصلی پروژه تلقی می‌شود؛ چرا که پیوستن عربستان می‌تواند «اثر دومینو» در منطقه ایجاد کرده و کشورهای دیگر را به عادی‌سازی با اسرائیل ترغیب کند.

پیوستن عربستان یا سوریه به‌ صلح ابراهیم، آن را به بزرگ‌ترین توافق خاورمیانه‌ای ۵۰ سال اخیر تبدیل خواهد کرد؛ توافقی حتی بزرگ‌تر از پیمان صلح کمپ‌دیوید.

به گمانم چنین رخدادی، مهم‌ترین شکست سیاسی جمهوری اسلامی و استراتژی‌اش در ۴۶ سال اخیر خواهد بود.

در صورت تحقق این سناریو، ایران خود را در برابر نظمی تازه در خاورمیانه خواهد دید؛ نظمی که در آن، حتی دشمنان پیشین اسرائیل به متحدان راهبردی آن بدل می‌شوند.

جغرافیای سیاسی منطقه در حال بازچینش است؛ حلقه‌ی محاصره‌ی دیپلماتیک تهران از مدیترانه تا آسیای میانه در حال کامل شدن است -- بی‌آنکه تیری شلیک شود.

گلستان شمالی (بورلی هیلز تهران) در منطقه ۱، در همسایگی محله‌های لوکسی مانند اقدسیه و نیاوران

tehbevlarge.jpg
اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

پاتوق بچه پولدارای تهران در شمال

شهرک امیردشت یکی از زیباترین و معروف‌ترین شهرک های شمال و حتی کشور به شمار می‌رود و زیبایی این شهرک از امکانات کامل تفریحی و ورزشی از جمله پلاژ خصوصی و راه پارک جنگلی برخوردار است و بسیار مورد توجه افراد مشهور سیاسی، هنری، ورزشی و ... قرار دارد...

:::

رقص سه آخوند در سی و سه پل

| No Comments

تولید شده توسط هوش مصنوعی

شاید ایران در آینده ای نزدیک...

:::

ایران وایر - رسانه‌های داخلی اعلام کردند که یک طلبه و «فعال فرهنگی» در جنوب تهران هدف حمله با سلاح سرد قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد. پلیس پایتخت اعلام کرده است که ضارب در مدت کوتاهی شناسایی و بازداشت شده است.

akhoond.jpgبر اساس اطلاعیه پلیس، حوالی ساعت ۱۵ روز چهارشنبه ۲۳مهر۱۴۰۴، ماموران پس از تماس با مرکز فوریت‌های ۱۱۰ به محل حادثه اعزام شدند. فرد مجروح، «مهدوی دانا» متولی امامزاده یحیی، از ناحیه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفت و بلافاصله توسط نیروهای اورژانس به بیمارستان منتقل شد. او هم‌اکنون در بخش مراقبت‌های ویژه بستری است.

برخی رسانه‌ها این روحانی را از چهره‌های نزدیک به جریان‌های تندرو معرفی کرده‌اند. انگیزه ضارب هنوز به طور رسمی اعلام نشده و پلیس گفته تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.

ویدیوی لحظه وقوع حمله یک روز پس از حادثه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد و بازتاب گسترده‌ای به همراه داشت.

zahak.jpgخبرنامه گویا - ضحاک در این روایت نه هیولایی اسطوره‌ای، بلکه آیینه‌ای از جامعه‌ای گرفتار در خواب، خودفریبی و تکرار تاریخی است. مسعود میرراشد در این نوشته روشنفکران و حاکمان را همگی در چرخهٔ فساد و مسئولیت‌گریزی شریک می‌داند و با زبانی تند اما اندیشمندانه، آنان را به بیداری، خودشناسی و بازنگری در ریشه‌های فرهنگی و اخلاقی خویش فرا می‌خواند

***

نامه سرگشاده ضحاک به مردم ایران

مسعود میرراشد - ویژه خبرنامه گویا

مردم ایران

من ضحاک پور مرداس، شاه شاهان، شاه ایران و انیران، اسطوره ی دوران هزاره هاست که در دالانهای تاریک و تودرتوی دماوند گوشه نشسته ام، از جهان هیاهو گسسته ام و از همه چیز خسته ام. در این سالها در خویشتن خویش ناغوشیدم و کوشیدم در گفتگوی من با خویشتن درون بکاوم و به آن چه گذشت بیندیشم.

گوشه نشسته ام و با خود سخن می گویم و نه با دیگران. مرا با هیاهو کاری نیست چون بر این باورام که خیزآبگاه در کرانه هاست. از همین روی در هزاره ها سخنی از من نشنیده اید.

مرا با جهان میرایان کاری نیست و در این سالها تنها هم نشین ام فرزند ارشد خدا، این سرور آزادگان، خواجه ی خواجگان و سرور مهجوران شیطان بوده است.

می دانید که او پدر آزاداندیشان جهان بوده و کوشیده به انسانها اندیشیدن بیاموزد و در این راه سختی ها و رنجهای فراوان به جان خریده است.

هم او اندر دل من افکند که این نامه را بنویسم و با شما سخن بگویم.

ابن نامه درکاوی تاریخ و اسطوره ها و یا دادخواهی نیست بل بانگ بیداری ست تا به کارتان آید و بلاگردان دردهای شما شود. آری بانگ بیداری ! زیرا کاغ کلاغ و عرعر الاغ بانگ بیدارگر نتواند بود.

بر این باورام که شما از خفته گان اید و بیشترین آسیبها متوجه خفته گان است.

بادا به خود بنگرید و ریشه ی دردها را در پندارها، گفتارها و کردارهای خود بجویید.

آن گونه که می بینم همه ستایش شما می گویند، سیاستمداران و دولتمردان از آن روی که در جهان امروز نیازمند شمای اند که در گذشته چنین نبوده است.

افسوس که روشنفکران نیز چنین اند و سخنی از گناهان شما نمی گویند.

می دانید اینان رنگ رنگ اند و گوناگون.

گروهی از آنان « تاریخ زیان اند» که برای زندگی زیان اند و زیان اند.

همان گونه که از نامشان هویداست در تاریخ می زیند و پندارهای خویش را در تابوت مردگان نهند چون بر این باوراند که « گذشته چراغ راه آینده است.»

گویی نمی دانند زیستن در تاریخ نه چراغ راه بل چاه زندگی انسانی ست زیرا تاریخ انباشته از حقیقت هایی ست که در راستای زمان دروغ بودنشان آشکار می گردد. از سوی دیگر پرسشی که در برابر تاریخ می نهید، پرسش دیروز و پریروز نیست بل پرسش امروز است و آمیخته با پیوندها،پندارها، اندیشه ها، ارزشها، رویدادها، احساس ها و نگرشهای امروزین که گوهرشان به گونه ای دیگر از گذشته است.

پس پاسخ پرسش امروز را چه گونه در تاریخ توان یافت ؟

از همین روی است که دانایان گویند « آینده چراغ راه حال و گذشته است.»

بیهوده گفته اند، مردمانی که گذشته ندارند، آینده نخواهند داشت. چه کشورهایی که گذشته ی درخشانی نداشتند اما از آینده ی روشنی برخوردار شدند و چه تمدنهای درخشانی که چون آینده نداشتند، نیست و نابود شدند و نشانی از آنان نیست.

از همین روی است که « تاریخ زیان » برای زندگی انسانی زیان اند و زیان اند.

گروهی دیگر « ستایش جویان اند » که چون سیاستمداران نیازمند ستایش اند.

ستایش می جویند تا با نام در هم آمیزند و در زندگی خود ریزند. سخن به گونه ای گویند که ستوده ی بیشینه شوند و آن چه باید نمی گویند.

برخی هم از نیک زنان و نیک مردان اند و آنان را کاری با نام و نان نیست بل سختی و درد به جان می خرند تا نیک بختی به سوی شما آورند اما روا نمی دارند درد بر دردهایتان بیفزایند و گناهانتان هویدا سازند.

دسته ای هم از « گوش مردان اند » که همه ی وجود گوش کرده اند و از رهبران می نیوشند تا به آن جامه ی حقیقت بپوشند. می گوشند و می گوشند تا پندارها دریابند و چون دریافتند فریاد کشند که دُر یافتند. اینان را چون پنداری نیست زیان چندانی هم نیست.

پس بهتر است به گروهی دیگر بنگریم که بسیاراند . اگرچه انسانهای نیکویی اند اما زیان بسیاری هم دارند. از « حقیقت آفرینان » می گویم که خود را هم آفریننده ی حقیقت می دانند و هم بخشنده ی آن. در گذشته به دنبال حقیقت های ناب بودند ولی چون حقیقت های ناب ورشکستند اینان راه گرداندند و اکنون به حقیقت های کوچک تر بسنده می کنند که حقیقت های مصلحتی می نامند. این که مصلحت چنین است و یا مصلحت نیست ورد زبانشان است.
چون به حقیقت های مصلحتی آنان بنگریم درمی یابیم که همان دروغ مصلحتی است که جامه ی دیگری پوشیده ، البته خدای زمان آشکار می کند که در دروغهایشان مصلحتی در کار نبوده و اگر هم بوده، مصلحت اربابان قدرت و ثروت بوده است.

آنگاه که خاموشی و ایستایی فرمان می راند، در ستایش پویایی و جنبش گویند و راهش را جویند و چون جنبش برآید، دُژم گردند و برگردند و راه گردانند و ای بسا در برابرش ایستند.

گویی نمی دانند با پندارهای خود انبوه وفاداران را آفرینند و وفادارانی که برده اند همیشه برده می مانند.

در دوران سکوت، خوش بیان و زیباکلام، فرمانروایان و فرمانروایی نکوهند و به انگیزش جوانان پردازند و آنگاه که جوانان به خشم آمده و می جوشند و می خروشند تا از بند رهند و درد نهند وبه شادی زیند و دگرگونی ای آفرینند، به نکوهش آنان می پردازند ؛ تا روزی که پویایی و جنبش چون مد فرونشیند و سپس همین دور کسالت آور و هراسناک را تکرار می کنند.

اینان اگرچه انسانهای نیکی هستند اما نه تنها آن چه باید بگویند نمی گویند بل ویژه گی خود را در رگان کردارها و پندارهای مردمان روان می سازند.

این گروه را در همه ی سرزمینها می یابید اما در سرزمین شما بسیاراند. (۱) اینان خویشاوند همان کسانی اند که خواستار سجده شیطان بر انسان شدند.

دسته ای دیگر « بینی مردان اند » و همان گونه که پیداست همه ی کالبد به بینی بدل ساخته اند. وقتی به آنان بنگرید بینی ای بزرگ می یابید به اندازه ی قامت انسان و چون نیک با ذره بین بنگرید به زیر آن بینی دستها و پاهای کوچکی می یابید. اینان پژوهشگر اندیشه، دانایی، خرد و فلسفه نیستند بل « بوی کباب پژوه اند » و از همین روی همه ی وجود به بینی بدل کرده اند، و می بویند و می بویند، می جویند و می جویند تا سرچشمه ی بوی کباب را بیابند و بر سر آن خوان بنشینند.

البته به اینها ایرادی نیست اما گاهی نگون بختانه بوی کباب می پژوهند و می یابند اما چون به آن جا رسند درمی یابند که بوی کباب نبوده بل خر داغ می کردند.

همان گونه که پیداست روشنفکران رنگ رنگ اند و گوناگون، اما در یک نکته حویشاوند یکدیگر؛ این که کاری به نارسایی های فرهنگی کشور ندارند و همواره از شما به عنوان «ملت مبارز ایران»، «خلق قهرمان ایران»، «ملت ستم دیده ایران»، «مردم مقاوم ایران»، «مردم شریف ایران» و غیره یاد می کنند.

:::

17000.jpgمحمد‌حسین عظیمی، کارشناس حکومتی در مسائل سیاسی و امنیتی، در رابطه با جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل گفت: «ما اتاق‌های جنگ علوم غریبه بسیار قدرتمند داریم و بیش از اسرائیل توانمند هستیم. موشک‌های ۲۵ سال پیش را امتحان کردیم. جا نداشتیم بر سر اسرائیل کوبیدیم.»

او در ادامه درباره استفاده نکردن از سلاح پلاسمایی در جنگ با اسرائیل گفت: «وقتی زنبوری نیش زد از مگس‌کش برقی استفاده نمی‌کنند.» (۳۸ فرمانده ارشد سپاه در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل کشته شدند) او همچنین اظهار داشت که جمهوری اسلامی بالای ۲۰۰ هزار موشک بالستیک و بیش از ۶۰۰ هزار موشک دارد.

arrests.jpgایران اینترنشنال - دو پناهجوی مصری ۲۰ و ۳۵ ساله، به همراه یک مرد ایرانی که رسانه‌های بریتانیا نام او را نام عبدالله احمدی، ۲۵ ساله، گزارش کرده‌اند به اتهام تجاوز به یک زن ۳۳ ساله در ساحل برایتون بازداشت و تفهیم اتهام شدند.

هر سه متهم در دادگاه‌های منطقه‌ای کراولی و برایتون حاضر شدند و قرار است ماه آینده در دادگاه لوئیس محاکمه شوند. پلیس گفت قربانی پس از خروج از یک کلوپ شبانه هدف تجاوز گروهی قرار گرفته است.

وزارت کشور بریتانیا اعلام کرد که هر سه فرد با قایق‌ و به طورغیرقانونی وارد بریتانیا شده بودند و درخواست‌های پناهندگی آنها هنوز در حال بررسی بوده است.

پلیس ساسکس اعلام کرد تحقیقات با سرعت انجام شده و هر سه مظنون شناسایی و بازداشت شده‌اند. قربانی تحت حمایت مأموران ویژه قرار دارد.

***

kimiayee.jpgدوستانم برای من تنهایی را خواستند

مسعود کیمیایی کارگردان مطرح سینمای ایران برای فقدان وجود ناصر تقوایی، فیلمساز جریان موسوم به موج نو سینمای ایران نوشته است:

برای رفتن‌ها نوشتن بسیار دشوار است. برای آمدن‌ها نوشتن چه زیبایی‌هایی دارد. یک دوست آمد، یک عشق آمد.

برای رفتن‌ها چه دشوار است نوشتن. آمدن نسیم از کجا می‌آید.

رفتن نسیم ندارد. رحم بر من نیست. در این چند سال گذشته دوستانم برای من تنهایی را خواستند. ناصر تقوایی یک دوست شریف بود. علی، هر کجا هست، پسرم من را از خود بدان. جای پدر هستم. جای دوست هستم.

دست‌خط مسعود کیمیایی برای دل‌نوشته درگذشت ناصر تقوایی

note.jpg

zbanner.jpgایران اینترنشنال - عزت‌الله ضرغامی، رییس پیشین سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اعلام کرد که گشت ارشاد مثل قانون «ممنوعیت ماهواره» امروز متروک شده و «همه‌ دلسوزان انقلاب به نادرستی و ناکارآمدی آن اذعان دارند».

ضرغامی که در دولت ابراهیم رئیسی وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بود، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «قانون ممنوعیت ماهواره امروز متروک شده و به آن عمل نمی‌‎شود. سال‌ها پیش رهبر هرگونه مداخله و حضور ماموران نیروی انتظامی در خانه‌های مردم و ضبط اموال و دستگیری آنان را منع کردند. کما اینکه امروز هم گشت ارشاد، متروک شده و همه‌ دلسوزان انقلاب به نادرستی و ناکارآمدی آن اذعان دارند.»

این اظهارات در شرایطی است که اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ۲۲ مهر در پاسخ به سوالی درباره اجرای قانون حجاب گفت: «قوانین حجاب به قوت خود باقی است و قانون مجازات اسلامی اجرا می‌شود، مجازات در نظر گرفته و بر اساس آن قانون اجرا خواهد شد.»

پیش‌تر محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، طی مناظره‌ای در رسانه انتخاب، درباره «نرم شدن پارادایم‌ها در جمهوری اسلامی» گفت: «دیگر دوران اینکه با قانون اجباری حجاب مملکت را اداره کرد، گذشته است.»

او افزود: «لایحه حجاب را شورای عالی امنیت ملی "کات" کرده و قابل پیگیری نیست. از نظر حاکمیت دیگر الزامی برای اقدام پیرامون قانون حجاب و جریمه نقدی وجود ندارد.»

پس از واکنش‌ها به این اظهارات، باهنر با عقب‌نشینی از مواضع خود در صداو سیما موضوع حجاب را «ضرورت اجتماعی» خواند و خواستار مجازات مخالفان حجاب اجباری شد.

ضرغامی: التزام به حجاب در جامعه عملا از بین رفته است

ضرغامی در ادامه یادداشت خود نوشت: «پس از مهسا امینی و موج اعتراضات، عملا التزام به حجاب اسلامی از سوی بخشی از زنان جامعه از بین رفت. هر چند اکثریت، به‌ویژه در شهرها و روستاهای کشور کماکان این موهبت ارزشمند الهی را پاس داشته و به آن مقید هستند.»

او اضافه کرد: «اجرا نشدن قانون عفاف و حجاب به‌دلیل برخی نقاط ضعف، به منزله مخالفت با اصل حجاب اسلامی نیست.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgقیمت نجومی گوشت و سوء تغذیه؛ نیروی انسانی ضعیف و ناتوان در انتظار ایران!

- در تازه‌ترین دور کالابرگ الکترونیک یا همان کوپن دوران جنگ که به تازگی از سوی دولت برای چند دهک پایین درآمدی عرضه شده، اقلام ارائه شده به ۱۵ قلم افزایش یافته است. در چهار دوره پیشین، ۱۱ قلم مواد خوراکی شامل شیر، پنیر، ماست، گوشت مرغ، گوشت گوساله منجمد، تخم مرغ، روغن مایع، ماکارونی، برنج، قند و شکر، حبوبات در طرح کوپن وجود داشت.

- کارشناسان معتقدند حجم ناچیز ارائه شده در طرح کالابرگ و همچنین فاصله طولانی میان هر دوره کوپن نخواهد توانست از تغذیه خانوارها در برابر تورم فزاینده مراقبت کند.

- غلامرضا میرزایی نماینده بروجن در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از دولت گفته «کجایند تنظیم‌کنندگان بازار؟ کجایند سازمان‌ها و دستگاه‌های نظارتی؟ طالبان پست‌های پرمشتری پشت میزهای گران‌قیمت سنگر گرفته‌اند. به آنان بگویید گوشت ناپدید شد، مرغ پر کشید و نان آجر شد!»

- روزنامه «جهان صنعت» با یادآوری افزایش قیمت گوشت قرمز از کیلویی ۱۳ هزار تومان در سال ۹۱ به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۴ نوشته رقم یارانه نقدی دولت در یک‌ ماه برای هر نفر حتی برای خرید یک‌کیلوگرم گوشت هم کافی نیست!

- مرتضی افقه اقتصاددان «در کشورهایی مانند ایران یکی از عواملی که مانع بهره‌وری نیروی انسانی می‌شود پایین‌ بودن سطح درآمدهاست» و «هرچه فقر گسترش یابد هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی کشور دچار ناتوانی در فرآیند توسعه می‌شود.»

G3iRSnCXcAAwjvv.jpg

یک سوال داشتم؟

| No Comments

yeksoal.jpgروح‌الله مومن‌نسب، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران از تشکیل اتاق وضعیت عفاف و حجاب» خبر داد و گفت: «با فعال‌سازی ۸۰ هزار نیروی آموزش‌دیده می‌توان تحولی بزرگ در استان ایجاد کرد. او اضافه کرد: «با تشکیل اتاق وضعیت عفاف و حجاب، کنش‌های دشمن رصد و تحلیل شده و راهکارهای فرهنگی، رسانه‌ای و قانونی طراحی و به نهادهای مربوطه ابلاغ می‌شود.»

:::

کاری به ضرورت و یا بی فایدگی فعالیت این هشتاد هزار نفر ندارم.سوالم این نیست که این تعداد نیرو از کجا با چه مجوزی تامین می شوند.نمی خواهم بپرسم آیا استخدام اینها به تائید سازمان امور اداری و استخدامی رسیده است یا نه؟

سوالم دقیقا این است که وقتی آقای رئیس جمهور اعلام می کنند در تامین یک میلیارد دلار ماندیم!

بعد در هرمزگان فرمودند مردم در آموزش و پرورش فرزندان خود منتظر دولت نباشند دولت پولی ندارد!

حقوق این هشتاد هزار نفر در این وانفسای روزگار از کجا تامین می شود؟

اگر فرض کنیم هر کدام از اینها ماهانه بیست میلیون تومان حقوق بگیرند.

هشتاد هزار ضربدر بیست میلیون می شود هزار و ششصد میلیارد تومان و اگر این را به دوازده ضرب کنیم می شود نوزده هزار و دویست میلیارد تومان

سوال بعدی:دما اگر اینقدر پول داریم چرا نمی خواهیم و یا نمی توانیم اصل ۳۰ قانون اساسی یعنی آموزش و پرورش رایگان را اجرا کنیم؟

سوال آخر:

اگر اینقدر پول داریم چرا آقای رئیس جمهور دستور می دهند ماهانه پنج ملیون تومان از حقوقش را کسر و به پویش" بساز مدرسه" بدهند؟

جواد لطف الله پور - تبریز

از کانال قلم بیداری

:::

mifive.jpgرئیس MI5 :حکومت ایران با شتاب در پی خاموش کردن صدای مخالفان خود در خارج است

کن مک‌کالوم، مدیرکل سازمان اطلاعات داخلی بریتانیا، در سخنرانی سالانۀ خود در لندن هشدار داد که حکومت ایران با سرعتی بی‌سابقه در تلاش است تا منتقدان و مخالفان خود را در خارج از مرزهایش هدف قرار دهد. او با اشاره به پرونده‌هایی در استرالیا و هلند گفت که این اقدامات بخشی از سیاست گستردۀ تهران برای «خاموش کردن صدای مخالفان در خارج از کشور» است؛ سیاستی که به گفتۀ او اکنون به یکی از جدی‌ترین تهدیدهای امنیتی علیه کشورهای غربی بدل شده است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

رئیس سازمان اطلاعات داخلی بریتانیا (MI5) دیروز پنجشنبه شانزدهم اکتبر اعلام کرد که این نهاد بیش از ۲۰ توطئۀ تروریستی مرگبار را که با حمایت جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهای این کشور طراحی شده، شناسایی و رصد کرده است.

کن مک‌کالوم، مدیرکل MI5، در سخنرانی سالانۀ خود در لندن گفت: « حکومت ایران با شتابی فزاینده در تلاش است تا منتقدان و مخالفان خود را در سراسر جهان هدف قرار دهد.» او به نمونه‌هایی از فعالیت‌های اخیر جمهوری اسلامی ایران در استرالیا و هلند اشاره کرد و گفت که این اقدامات بخشی از سیاست گسترده تهران برای «خاموش کردن صدای مخالفان در خارج از کشور» است.

رئیس سازمان اطلاعات داخلی بریتانیا، ، گفت که جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های اخیر دست‌کم ده بار تلاش کرده مخالفان خود را در خاک بریتانیا ربوده یا حتی به قتل برساند. او تصریح کرد : «از آغاز سال جاری، ما دست‌کم ده طرح احتمالی از سوی حکومت ایران برای آسیب زدن به افراد ساکن بریتانیا را شناسایی کرده‌ایم. این اقدامات کاملاً غیرقابل‌قبول است».

کن مک‌کالوم سپس افزود که دستگاه‌های اطلاعاتی رژیم ایران در داخل و خارج از کشور «به شکلی تهاجمی» عمل می‌کنند و جمهوری اسلامی حاضر است برای خاموش کردن صدای منتقدانش در خارج به خشونت و ترور متوسل شود. به گفتۀ او، «رژیم ایران نه‌ تنها مردم خود را سرکوب می‌کند، بلکه می‌خواهد مخالفان خود در خارج از کشور را هم ساکت کند». رئیس MI5 گفت که بریتانیا با همکاری متحدان خود برای مقابله با این تهدیدها تلاش می‌کند. او تأکید کرد که دولت لندن «هیچ‌گونه ارعاب یا تهدیدی را علیه روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی در بریتانیا تحمل نخواهد کرد».

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

مک‌کالوم در بخش دیگری از سخنانش گفت که ناآرامی‌های اخیر در ایران بیانگر «پرسش‌های بزرگی درباره حقانیت رژیم» این کشور است. او سپس افزود : «شاید این تحولات نشانۀ تغییرات عمیق‌تری در جامعه ایران باشد، هر چند مسیر آنها هنوز روشن نیست».

مک‌ کالوم تأکید کرد که در سال ۲۰۲۵، دستگاه‌های اطلاعاتی بریتانیا با «بیشترین حجم و تنوع تهدیدها از سوی تروریست‌ها و دولت‌های متخاصم» روبرو بوده است. به گفتۀ او، شمار افرادی که به دلیل فعالیت‌های مرتبط با تهدیدات دولتی مورد تحقیق قرار گرفته‌اند، در سال جاری ۳۵ درصد افزایش یافته است.

رئیس MI5 جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین را از جمله «دولت‌های متخاصم» دانست که از روش‌هایی شبیه به تروریست‌ها برای تحقق اهداف خود استفاده می‌کنند. او افزود: «کشورهای متخاصم بیش از پیش به شیوه‌هایی متوسل می‌شوند که پیشتر تنها از سوی گروه‌های تروریستی به‌ کار گرفته شده‌اند.»

war.jpgایران اینترنشنال - به نوشته نشریه اسرائیل هیوم، تصمیم اخیر جمهوری اسلامی برای روشن کردن موقعیت‌یاب نفتکش‌هایش پس از هفت سال خاموشی، نشانه‌ای از «جسارت و اعتمادبه‌نفس فزاینده تهران» است و می‌تواند زمینه‌ساز مرحله تازه‌ای از تنش با ایالات متحده و اسرائیل شود.

این روزنامه اسرائیلی با تاکید بر اینکه ایران از سال ۲۰۱۸ و پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و بازگشت تحریم‌ها، موقعیت‌یاب ناوگان نفتکش‌های خود را خاموش کرده بود تا مسیر صادرات غیرقانونی نفت پنهان بماند، نوشت: اما در روزهای اخیر، برای نخستین‌بار در هفت سال گذشته، این فرستنده‌ها دوباره فعال شده‌اند و ناوگان موسوم به «ناوگان سایه» آشکارا در معرض رصد جهانی قرار گرفت.

اسرائیل هیوم این اقدام را واکنشی مستقیم به فعال شدن مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها (اسنپ‌بک) می‌داند؛ سازوکاری که بر اساس آن همه کشورها باید محدودیت‌های تجاری علیه ایران را دوباره اجرا کنند.

به نوشته این روزنامه، تصمیم تهران برای عدم پنهان‌کاری در صادرات نفت هم‌زمان با گزارش‌های تازه از احیای سریع برنامه هسته‌ای ایران و پافشاری آن بر ادامه غنی‌سازی در خاک خود منتشر شده است. نویسندگان تحلیل می‌گویند این نشانه‌ها حاکی از آن است که جمهوری اسلامی مسیر خود را تغییر نداده و در حال آماده‌سازی برای رویارویی احتمالی تازه با آمریکا و اسرائیل است.

«حرکتی تاکتیکی نیست؛ پیامی راهبردی به غرب»

اسرائیل هیوم می‌نویسد تصمیم [حکومت] ایران تنها اقدامی تاکتیکی برای مقابله با تحریم‌ها نیست، بلکه «دارای ابعاد راهبردی» است و نشان می‌دهد تهران از تحریک غرب یا خطر درگیری نظامی احتمالی هراسی ندارد.

این نشریه افزوده است: «ایران می‌خواهد ثابت کند که خود را بازنده جنگ نمی‌داند و آماده است برای دفاع از منافع خود، حتی در عرصه نظامی، خطر کند.»

formerPMS.jpgلاوروف به مکانیسم ماشه اعتراض کرد نه ظریف

ایران اینترنشنال - علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی، با رد اظهارات محمد جواد ظریف، دیگر وزیر پیشین امور خارجه حکومت ایران، اظهارات اخیر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، درباره مکانیسم ماشه را تایید و اعلام کرد که روسیه به گنجاندن این فرایند در برجام اعتراض کرده بود.

صالحی که در زمان امضای برجام، رییس سازمان انرژی اتمی ایران بود، گفت: «یادم است در یکی از جلسات آقای لاوروف اعتراض کرد و گفت این دارد حق وتو ما را می‌گیرد.»

این سخنان به معنای رد اظهارات محمد جواد ظریف است که در واکنش به سخنان وزیر امور خارجه روسیه او را به دروغ‌گویی و وارونه کردن حقیقت متهم کرد.

علی اکبر صالحی در یک گفت‌وگوی تصویری که جمعه ۲۵ مهر منتشر شد، گفت: «آمریکایی‌ها می‌خواستند بندی در برجام باشد (مکانیسم ماشه) که اگر از دید آنها ما به هر دلیلی به تعهدات خود در برجام عمل نکردیم، آنها با یک شمشیری بالای سر ما باشند.»

وزیر سابق امور خارجه جمهوری اسلامی افزود: «با اسنپ بک حق وتو را به طور زیرکانه‌ای از پنج کشور گرفته بودند تا اگر خواستند اسنپ‌بک اجرا شود کسی نتواند آن را وتو کند.»

صالحی تاکید کرد که «این پیشنهاد هوشمندانه را آمریکایی‌ها مطرح کردند».

لاوروف ۲۳ مهر درباره مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های جمهوری اسلامی گفت که این بند در برجام یک «تله حقوقی» بوده و از پذیرفتن آن در زمان مذاکرات، متعجب شده است.

وزیر امور خارجه روسیه افزود «تله حقوقی مکانیسم ماشه» در توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ موسوم به برجام، تا «حد زیادی» ‌نتیجه عملکرد محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی، بود.

او اضافه کرد که این بند در مرحله نهایی مذاکرات، «مستقیما میان ظریف و کری مورد توافق قرار گرفته بود».

پس از این اظهارات لاوروف، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی، گفت ادعاهای لاوروف درباره مکانیسم ماشه «نادرست» است و در جریان مذاکرات برجام، پیشنهادهای مسکو و پاریس برای قطعنامه‌های شورای امنیت «به زیان ایران» بود.

mohagheghi.jpgابوالفضل محققی - خبرنامه گویا

یک دوست وهمراه قدیمیست که از ایران هر از چند گاهی که عرصه برایش تنگ می شود زنگ می زند و درد دل می کند. اما این بار سخت عصبی است. بی مقدمه با طعنه می گوید: "آقا که هنوز از زیر زمین بیرون نیامده. دستور جهاد نداده چطور می شود پشت سر او ایستاد وشعار جنگ با اسرائیل داد؟ واقعا شرم آور است خودتان رفتید وتف حاصل از شعار "پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید" روی صورت ما افکنده شد. حالا باز هم همان آدمها می آیند ومی گویند برید پشت سر آقا ودر خواست می کنند که جمهوری اسلامی هر چه بیشتر سلاح بخرد که منظورشان از روسیه وچین است. آخر شما کی دست از این همه یاوه گوئی بر میدارید؟"

بشوخی می گویم: "هیچوقت! می گویم من سال هاست که از این سازمان فدائی خارج شدم"

می گوید:" این چیزی از مسئولیت تو وامثال تو کم نمی کند چطور اجازه می دهی که "فرخ" با وقاحت تمام بمردمی که نمی خواهند در این فتنه افکنده شده توسط جمهوری اسلامی! در این جنگ نا خواسته که مقصر اصلی خود خامنه ای است شرکت کنند. توهین کند؟ از جمله بمن که مخالف حمایت از جمهوری اسلامی در این جنگ هستم اتهام وطن فروشی بزند. چرا اعتراض نمی کنید؟

چرا اگر این طور وطن پرست است وحامی حمایت از سیاست خامنه ای خودش وطرفدارانش بر نمی گردند ایران؟

الحمدالله که رهبری هم می داند بیاید یک گروه ویژه برای مقابله با اسرائیل راه بیانداز. "مرگ خوبه برای همسایه؟" همه شما مسئولید چه برای کار ها وشعار هائی که دیروز در حمایت از خمینی می دادید وچه امروزکه زبان در کام کشیده اجازه چنین توهینی بمردم از جمله بخودتان می دهید؟

تاکی می توان در مقابل این همه جنایت، کشت کشتار دوام آورد؟ در برابراین همه وقاحت! در جنگ دوازده روزه هر کدام سوراخ موشی یافته مخفی شده بودند. هنوز که هنوز است رهبر از سوراخش در عمق زمین بیرون نیامده. اماهنوز از نابودی اسرائیل می گوید. درهمان زیر زمین شمشیر دور سر می چرخاند.

این ها مار خورده افعی شده اند. این خامنه ای بی شرم بزرگ شده حوزه از جنس دیگراست.هرچه لات، هر چه آدم روانی وعقب مانده تو این مملکت هست دورخودش جمع کرده. جماعتی بی هویت، تن پرور که در خواب هم چنین روزی را نمی دیدند.

باور کن اگر شده نصف مردم را بکشند. حاضر به از دست دادن این امکانات نیستند.این ها ماندن برایشان مسئله مرگ وزندگیست.

آنوقت شما می خواهید که بسلاح بیشتری مسلح شوند. خجالت آور است. اگر این حکومت نبود کی برای این لات ولوت به اندازه یک سکه ارزش قائل بود؟ این ها جائی برای رفتن ندارند. اصلا میدونی که اینها هیچکس را آدم حساب نمی کنند. این ها هنوز باور نکرده اند که جوانا، دخترهای شانزده ساله هفده ساله پسرهای جوان بیایند خیابان روبروشان وایستن!

چیزی نمیگم. فقط می پرسم توخودت چه می کنی؟ به طعنه می گوید: "بنا بدستورشما آقایان چپی ها با رهنمود رهبر قبلیم آقای نگهدار رفتم پشت سر خامنه ای وشعارجنگ جنگ تا پیروزی می دهم."

hill.jpgمقاله‌ای از داو زاخایم در نشریه هیل

خبرنامه گویا - در سال ۲۰۲۵، ایران با بحرانی بی‌سابقه در سیاست منطقه‌ای و اقتصادی خود روبه‌رو شده است. آنچه روزگاری به‌عنوان «هلال شیعی» شناخته می‌شد - محور قدرتی متشکل از سوریه، حزب‌الله لبنان، حماس فلسطین، حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان عراقی - اکنون فروپاشیده است. طی ماه‌های اخیر، شکست‌های پی‌درپی این شبکه‌ها، نفوذ منطقه‌ای ایران را به‌شدت تضعیف کرده است. مرگ حسن نصرالله، رهبر حزب‌الله در سپتامبر ۲۰۲۴ و سقوط رژیم بشار اسد در دسامبر همان سال، نماد پایان نفوذ گسترده ایران در لبنان و سوریه به‌شمار می‌روند.

در لبنان، حملات اسرائیل ابتدا به کشته شدن رهبران حزب‌الله و سپس به تهاجم نظامی و آتش‌بس منتهی شد که ساختار این گروه را متلاشی کرد. در سوریه نیز دولت انتقالی جدید که در مارس ۲۰۲۵ روی کار آمد، حضور ایران را به‌طور کامل از این کشور پایان داد. از سوی دیگر، حماس در نوار غزه پس از دو سال جنگ سنگین با اسرائیل به آتش‌بس تن داد و قدرت نظامی‌اش به شدت کاهش یافت. اکنون تحلیلگران بر این باورند که این گروه دیگر قادر نخواهد بود کنترل کامل غزه را بازپس گیرد.

در داخل ایران نیز شرایط دشوارتر از همیشه است. حمله دوازده‌روزه اسرائیل با پشتیبانی آمریکا به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران، ضعف عمیق دفاعی کشور را آشکار ساخت. در حالی که تهران انتظار حمایت از سوی روسیه و چین داشت، هیچ‌یک از این دو کشور کمکی نکردند. ارتش ایران پس از این حملات در وضعیت نابسامانی قرار دارد و توان پاسخ‌گویی به تهدیدات آینده را از دست داده است. تنها متحدان باقی‌مانده تهران، یعنی حوثی‌های یمن و شبه‌نظامیان عراقی، نیز قدرت محدودی دارند و توان تأثیرگذاری در معادلات منطقه‌ای را ندارند.

از منظر اقتصادی نیز چشم‌انداز ایران تیره‌تر شده است. بازگشت تحریم‌های بین‌المللی طبق سازوکار «اسنپ‌بک» در سپتامبر ۲۰۲۵، فشار شدیدی بر اقتصاد کشور وارد کرده است. بانک جهانی که پیش‌تر رشد اندک ۰.۷ درصدی برای سال ۲۰۲۶ پیش‌بینی کرده بود، اکنون کاهش ۱.۷ درصدی تولید ناخالص داخلی را محتمل می‌داند و برای سال بعد از آن نیز افتی ۲.۸ درصدی پیش‌بینی می‌کند. تحریم‌ها، همزمان از دست رفتن شبکه‌های نیابتی ایران، رژیم را در موقعیتی شکننده قرار داده‌اند.

با وجود این، بقای جمهوری اسلامی را نمی‌توان به‌طور قطع در خطر دانست. تجربه چهار دهه گذشته نشان داده که نظام سیاسی ایران، به‌ویژه سپاه پاسداران، توانایی سرکوب بحران‌های داخلی و مقاومت در برابر فشارهای خارجی را دارد. هرچند روابط با روسیه و چین تیره شده، اما این دو کشور همچنان مبادلات تجاری خود را با تهران حفظ کرده‌اند. چین، به‌رغم تخفیف‌های سنگین، همچنان خریدار عمده نفت ایران است و در ازای آن، در پروژه‌های زیرساختی ایران سرمایه‌گذاری می‌کند.

در نهایت، به نظر می‌رسد آینده ایران در گرو تصمیم قدرت‌های غربی است. اگر واشنگتن، لندن، پاریس و برلین در اجرای قاطع تحریم‌ها پافشاری کنند، اقتصاد ایران بیش از پیش فرسوده خواهد شد. دولت ترامپ باید، مشابه توصیه تاریخی مارگارت تاچر به جرج بوش پدر در زمان بحران کویت، به اروپایی‌ها یادآوری کند که «اکنون زمان تردید نیست». تنها با حفظ فشار و جلوگیری از هرگونه عقب‌نشینی، می‌توان مانع از احیای برنامه‌های هسته‌ای و نظامی جمهوری اسلامی شد.

nytimes.jpgخبرنامه گویا - در تهرانِ بعد از جنگ ۱۲ روزه، خاطره‌ها و زخم‌های دیرینه دوباره بیدار شده‌اند. پس از حملات هواییِ آمریکا و اسرائیل در ژوئن، فضایی سنگین و اضطراب‌آلود بر ایران حکم‌فرماست؛ اما در خیابان‌های پایتخت، بسیاری از مردم انگار فقط در تلاش‌اند زندگی خود را بگذرانند. در منطقه دربند، جوان‌ها جمع می‌شوند، حرف می‌زنند، و همچنان زیر فشار تورم، تحریم‌ها و محدودیت‌ها نفس می‌کشند.

نویسندگان نیویورک تایمز، دکلن والش و نانا هایتمان، هشت روز در تهران گذراندند تا پاسخی بیابند به این پرسش که پس از جدال نظامی با اسرائیل و آمریکا، اوضاع در دل ایران چه شکلی به خود گرفته است. به گفته برخی، وضعیت مثل فیلِ زخم‌خورده‌ای است که به طناب بسته شده و به چپ و راست می‌چرخد -- معلوم نیست چه قرار است بشود. این غیرپیشبینی بودن شرایط، شاید آزاردهنده‌ترین بخشِ معادلات امروز برای مردم است.

نیم قرن پس از انقلاب، ایرانیان به زیست در فضایی تنش‌آلود دربین سرکوب حکومت، فشارهای بین‌المللی و آرزوهای شخصی‌شان عادت کرده‌اند. در رستوران‌های شیک، تابلوهایی در گوشه به زنان الزام به حجاب می‌دهند، اما در عمل جوانان بی‌توجه از کنارشان می‌گذرند. فیلترینگ اینترنت راه را بر بسیاری بسته، اما مردم با استفاده از وی‌پی‌ان در اینستاگرام و تیک‌تاک چرخی می‌زنند. تحریم‌های آمریکا باعث رونق بازار سیاه شده است.

جای دین در کوچه‌ها کمرنگ به نظر می‌رسید؛ طی هشت روز ماه جولای که در تهران بودم، به ندرت یک روحانی را در خیابان دیدم، و حتی صدای اذان‌های سه‌گانه‌ی نماز هم کمتر شنیده می شد--با اینکه ایران هنوز رسماً یک جمهوری اسلامی است. هنوز هم، بخشی از فضای شهر با نمادهای رسمی مطابقت دارد: زنان با چادر و پوشش، پلیس سیاه‌پوش بر موتورهای خاکی، دیوارنگاره‌های بزرگ از چهره‌های منتسب به حکومت، با شعارهایی همچون «مرگ بر آمریکا». اما در فاصله‌ای نه چندان دور، نقوش زیبا یا تاریخی از گل‌ها یا اساطیر پارسی نمایان می‌شود؛ و اگرچه «مرگ بر آمریکا» در نماز جمعه پخش می‌شود، برخی اعتراف می‌کنند که با آن موافق نیستند--حتی بعد از آنکه بمب‌های فیلم های هالیوودی آمریکا به واقعیت تبدیل شدند.

در طول سفر، شهر را در حالتی زخمی احساس می‌کردم؛ سکوتی پس از طوفان که نه تنها از ترس، بلکه از شوک به وجود آمده بود. شب‌های جنگ در باغِ ها، میز و صندلی می‌آوردند و «آتش‌بازی» را تماشا می‌کردند: موشک‌ها در آسمان خط می‌کشیدند و انفجارها با صدای هولناک همراه بودند. واقعیت به نمایش هنر شبیه شده بود.

در خیابان طالقانی، ساختمان قدیمی سفارت آمریکا، حالا به موزه «لانه جاسوسی» تبدیل شده است؛ ساختمانی که زمانی صحنه بحران گروگان‌ها در ۱۹۷۹ بود. داخل مجموعه، قطعات هلی‌کوپترهای سوخته، ابزارهای شنود، تجهیزات جاسوسی و حتی مستنداتی هست که ایرانیان پس از اشغال سفارت بازسازی کرده‌اند. این موزه یکی از مراکز نمادینِ روایت تاریخی حکومت است از دشمنی با آمریکا.

در نقطه‌ای دیگر، در یکی از خیابان‌های شمالی تهران، رستورانی به نام "بِبی ساندز برگرز" (عضو ارتش جمهوری‌خواه ایرلند که در سال ۱۹۸۱ پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا در زندان درگذشت) وجود دارد--نامی برگرفته از فعال ایرلندی که سال‌ها پیش برای فعالیت‌های سیاسی خود به زندان‌ رفت. این مغازه با منو و تصاویرش نشان می‌دهد چگونه ایدئولوژی و فرهنگ عامه گاهی در هم می‌آمیزند.

در یک کافه هنری در مرکز شهر، مالکش گفت ایرانیان همچون نمایش «در انتظار گودو» به نوشته ساموئل بکت منتظرند؛ هر روز پیغامی می‌رسد که «گودو امشب نخواهد آمد، اما شاید فردا بیاید». به گفته او، جمهوری اسلامی نیز در نوعی انتظار است؛ اما گودویی که مردم انتظارش را می‌کشند با آن چیزی که حکومت در سر دارد، تفاوت زیادی دارد.

:::

dehbashi.jpgعلیرضا مکرمی

🔸کمی قبل از انتخابات ۱۴۰۰، زمانی که نگاه ها بر این استوار بود که نظام از درازگوش شیطان پایین آمده و احتمال تایید صلاحیت احمدی نژاد قوت گرفته، یکی از دوستان بنده را به جلسه ای خصوصی با احمدی نژاد دعوت کرد، به جهت مشغله کاری دعوتش را نپذیرفتم، ایشان پس از پایان جلسه مزبور طی تماسی به بنده گفتند؛ «از احمدی نژاد پرسیدم؛ انشالله رییس جمهور که شدید فورا موتور مسکن را روشن خواهید کرد؟ پاسخ ایشان اما ناامید کننده بود! احمدی نژاد عنوان داشت الان اجرای طرح های ملی مثل مسکن مهر از زیرساخت لازم برخوردار نیست، بعد از دولت ما زمینه ها را نابود و کار را سخت تر کرده اند و موانع محکمی در مسیر ساخت و تولید مسکن ایجاد شده است.»



غرض از نقل خاطره فوق الذکر؛ امروز اوضاع خرابتر از حد تصور است و برای نجات کشور از مرگ دسته جمعی، مطلقا احمدی نژاد کافی نیست بلکه نیازمند دموکراسی مطلقیم تا همه نیروهای اجتماعی داخل و خارج را پای کار بیاورد، خلاصه اینکه؛ «منجی»، دموکراسی است نه اشخاص، در این هنگامه جناب دهباشی در توییتی مشکوک میر حسین موسوی را به عمد یا سهو در چنته نگه داشت و برای خالی کردن یکباره عصبیت قدیمی اش از خاتمی و روحانی ، اصولگراها و پهلوی، زیرکانه چکش احمدی نژاد را بالا گرفت و بر سرشان کوفت، برخی رسانه های جریان بهار هم ناخواسته عمله او شدند و با تمسک به توییت او بر طبل قدرتنمایی و تقابل با هواداران اصلاحطلب و پهلوی کوبیدند! بی آنکه این نکته را ملحوظ نظر بگیرند: اولا، برتری نسبت به فردی در قامت رضا پهلوی فرمول ساده ای نیست که امثال دهباشی به سهولت یک توییت قادر به حل و اثبات آن باشند و دوما، اساسا امروزه روز که بوی عفونت از بالهای چپ و راست نظام بالا زده، برتر از جلیلی و خاتمی و روحانی و لاریجانی بودن چه افتخاری دارد!؟

جریان بهار باید کاملا بی تفاوت از کنار توییت دهباشی می گذشت، حالا که توییت او احمدی نژاد را به مرکز حملات مخالفینش برگردانده، کاملا بی تفاوت نشسته است، خب دهباشی کارش را کرد، چرا باید وقتش را صرف دفاع از کسی بکند که در صدر همان توییت صادقانه گفته بود که نسبت چندان خوبی با او ندارد!

وزارت خارجه اتریش در پاسخ به پرسش ایران‌اینترنشنال درباره ارائه خدمات کنسولی اعلام کرد فعالیت سفارت اتریش پس از درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، موقتا به باکو منتقل شده است.

سفارت اتریش در تهران پس از آغاز جنگ ۱۲ روزه ارائه خدمات خود را در ایران تعلیق کرده بود.

Untitled-2.jpg

سکوت شرم‌آور

| No Comments

pali.jpgچرا مدافعان دیروز غزه در برابر جنایت امروز حماس سکوت کرده‌اند؟

ارشان آذری

روزگاری بودند کسانی که با صدایِ بلند از «فلسطین» حرف می‌زدند؛ از دانشجو تا فعالان سیاسی، از چپِ قدیم تا مجاهدانِ تبعید، همه و همه پرچم فلسطین را بر دوش کشیدند و هر نقدی به حماس را خیانت دانستند. اما امروز که همان حماس، در خیابان‌های غزه با گلوله به مردم خود پاسخ می‌دهد و دست به اعدام و سرکوب می‌زند، آن صداها کجا رفتند؟ چرا کسی از آنها حرف نمی‌زند؟ سکوتشان تعجب‌آور و رسواکننده است.

این سکوت تنها یک واکنش ساده نیست؛ آیینه‌ای‌ست که حقیقتِ سال‌ها را نشان می‌دهد. برای خیلی‌ها در ایران، «فلسطین» کمتر یک واقعیت انسانی بوده و بیشتر یک نماد سیاسی: نمادی علیه غرب، علیه اسرائیل، علیه هر چیزی که «امپریالیسم» خوانده می‌شد. وقتی به دشمنِ مشترک می‌رسید، همه‌چیز قابل توجیه بود؛ حتی چشم بستن بر جنایات درونِ همان جبهه‌ای که از آن دفاع می‌کردند.

حماس برایشان «نماد مقاومت» شد. مگر نه؟ اما همین حماس امروز درونِ غزه حکومت وحشت برقرار کرده است: اعدام مخالفان، شکنجهٔ خبرنگار، سرکوب زنان، غارت کمک‌های انسان‌دوستانه. تا وقتی می‌شد تقصیر را گردنِ اسرائیل انداخت، راحت توجیه می‌شد. اما حالا که عکس‌ها و ویدئوها گواهِ اعمالِ خودی‌اند، دیگر نمی‌توان چندخطی توضیح فنی نوشت و برگشت به همان موضع همیشگی. اینجاست که شرمِ ایدئولوژیک زبان‌ها را می‌بُرد.

arnz.jpgاز شریعتی تا خامنه‌ای: چگونه ایدئولوژی ولایی یهودستیزی را بارور کرد

گناه علی شریعتی که نخستین آتش را در وادی اندیشه، نه برای تنویر و روشنگری، بلکه برای تخریب و ویرانگری و ضد فرهنگ و تمدن غرب و علیه یهود روشن کرد، کمتر از گناه خمینی نبود. بدبختی این است که شاگردان و همپالکی‌های او هنوز هم دست‌بردار نیستند

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

غیبت نماینده‌ای از ایران در نشست تاریخی شرم‌الشیخ نشانه دیگری بود از اینکه رژیم ضد یهود است نه ضد اسرائیل. ضد صلح است و نه حامی آزادی ملت فلسطین و برپایی دولت مستقل فلسطین.

سال‌ها پیش در مقاله‌ای نوشتم: جمهوری ولایت فقیه ضد اسرائیل نیست، ضد یهود است. شاید در آن تاریخ کسانی که به باور آن‌ها اسلام اصحاب کتاب از یهود و نصاری و حتی زرتشتی‌ها و صائبه را به رسمیت شناخته است و اهل ذمه‌شان می‌داند، در سخن من وجه مبالغه‌ای دیدند، اما من می‌گفتم این‌ها پیرو اسلام ناب انقلابی از نوع «ولایتی‌» آن‌اند که دشمن خونی یهودیان است و اگر دستش برسد، در نابود کردن قوم یهود تردید نمی‌کند.

در حالی که رژیم مدعی دشمنی با اسرائیل به‌عنوان یک کیان سیاسی و جغرافیایی است، خوب که دقت کنیم، می‌بینیم هدفش همه یهودیان است. استفاده از واژه «صهیونیست‌ها» در یاد کردن از مردم اسرائیل بهترین گواه بر این مدعا است که اهالی ولایت فقیه یهودستیزند، وگرنه دست‌راستی‌های اسرائیل بهترین متحدان رژیم به شمار می‌روند.

طی سال‌های اخیر، هر جا افراطی‌های اسرائیل کم ‌آوردند، رژیم با خطاب سیاسی و عملکردش، به یاری‌‌شان شتافته است. فکرش را بکنید. اگر رژیم جمهری اسلامی دست در حلقه زلف حماس و جهاد و حسن نصرالله و احمد جبریل نمی‌کرد، راست‌های اسرائیلی چگونه می‌توانستند از الزامات کشورشان نزد جامعه جهانی شانه خالی کنند و سیاست انکار حقوق ملت فلسطین و ادامه تصرف سرزمین‌هایشان را توجیه کنند؟

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اسلام ناب ولایی از همان آغاز انقلاب به روی پیروان مسیح و موسی شمشیر کشید و پس از آنکه تعدادی از کشیشان مسیحی را به قتل رساند، باقی را در بیم و امید نگاه داشت تا ضمن ستایشگری «مقام معظم رهبری»، مراقب باشند دست از پا خطا نکنند وگرنه سرنوشت کشیش دیباج و هوسپیان و سودمند و میکائیلیان و... در انتظار آن‌ها است.

آمریکاستیزی أصول گرایان و چین و روسیه ستیزی اصلاح طلبان و اعتدالیون علیه منافع ملی ایران

اکبر گنجی

اول- فرسته اول:

g1.jpg

لاوروف و وندی شرمن

👈دو مقام روس و آمریکایی که با مهارتِ دیپلماتیک و برای منافع ملی شان

✅ساده لوحانِ شرق گرا و غربگرای أصول گرا، اصلاح طلب و اعتدال گرا را به جان هم انداخته اند تا ایران را قطبی سازی کنند. غرب و شرق موعودهای آسمانی نجات بخش نبوده و نیستند.


دوم- فرسته دوم:

برنده و بازنده ی جنگ شدید 👇👇

👈شرق گرایی و غرب ستیزی أصول گرایان

✅ و غربگرایی و شرق ستیزی اصلاح طلبان و اعتدالیون کیست؟

🔹بازنده: فقط و فقط ایران، آن هم همزمان با دیدار علی لاریجانی با پوتین.

🔺برنده: اسرائیل که هدفش انزوای کامل ایران در جهان، تغییر رژیم در ایران--- برای فروپاشی تجزیه ایران--- است.

✍️باید با آمریکا، اروپا، چین، روسیه، و....روابط دوستانه داشت. در ایران حتی یک سیاستمدار در سطح رحب طیب اردوغان نداریم که با بندبازی و فریب برای ترکیه امتیاز می گیرد و با همه دوست است. به نتانیاهو و دیگر رهبران اسرائیل می گوید شما هیتلر، موسولینی، استالین و نسل کش هستید، در عین حال در طول دو سال گذشته روابط و صادرات اش را با اسرائیل حفظ کرد. از ترامپ امتیاز گرفت و حماس را مجبور به پذیرش طرح ترامپ کرد، از پوتین هم امتیاز می گیرد و حتی ترامپ به او می گوید از دوستی ات با پوتین استفاده کن تا جنگ اوکراین را حل کنیم.

✍️در ایران همه طیف های سیاسی، رهبران سیاسی و أحزاب فقط یک شعار دارند: «منافع ملی و ایران فدای من/ما». محمد جواد ظریف هم نشان داد که یکی از همین هاست و حاضر نیست برای منافع ملی، از منافعِ شخصیِ فردی بگذرد. او نیویورکی و وزیر خارجه غربگرای ایران بوده و روشن است که روسیه باید رویش حساس باشد. به شخصیت های اصلاح طلب و اعتدالی، رسانه ها و شبکه های اجتماعی شان بنگرید، چنان به دام چین ستیزی و روسیه ستیزی افتاده اند که مانند غرب ستیزی و آمریکا ستیزی و اروپا ستیزی اصول گرایان، جبهه پایداری، و جلیلی و جلیلیست ها عمل می کنند. ایران نیازمند دشمن خارجی نیست، به حد کافی دشمن داخلی دارد.

سوم- فرسته سوم:

🎥تهدید روسیه توسط مشاور حسن روحانی👇👇

tweet.jpg
👈 «إصلاحات نیوز» که رئیس اش عضو رسانه ای دولت مسعود پزشکیان است،

✅ تیتر زده که آشنا دارد روسیه را تهدید می کند که حسن روحانی و جواد ظریف ممکن است علیه شما افشاگری کنند.

eslahat.jpg

🔺آیا دولتِ پزشکیان موافق است که همزمان با سفر علی لاریجانی به روسیه و دیدارش با پوتین چنین تهدیداتی صورت گیرد؟ آیا پزشکیان و عراقچی موافق سخنان امروز جواد ظریف هستند؟

🔺بعید است که حسن روحانی، جواد ظریف و حسام الدین آشنا ندانند که علی لاریجانی برای چه به روسیه و دیدار پوتین رفت و این مواضع آنها چه تأثیری بر نابود کردن اهداف ایران از این سفر دارد.

🔺 نکته جالب تر اینکه، علی لاریجانی از میانه روهای نزدیک به حسن روحانی و اعتدالیون است، نه محمد خاتمی و اصلاح طلبان.

🔹بدین ترتیب، وقتی جبهه پایداری، سعید جلیلی، جلیلیستها، و مصباحیون هر توافقی با اروپا و آمریکا را نابود می سازند، اصلاح طلبان و اعتدالیون نباید گلایه کنند.

آه کردم چون رَسَن شُد آهِ من
گشت آویزان رَسَن در چاهِ من
آن رَسَن بِگْرفتم و بیرون شُدم
شاد و زَفْت و فَربه و گُلگون شُدم
در بُنِ چاهی هَمی‌بودم زَبون
در همه عالَم نمی‌گُنجَم کُنون
آفرین‌ها بر تو بادا ای خدا
ناگهان کردی مرا از غَمْ جُدا

IMG_1254.jpegبسم الله الرحمن الرحیم... اوه ببخشید... تا کلمات مقدسِ جماع و استبراء به گوش ام خورد ناخودآگاه نوشته ام را به نام خداوند بخشنده ی مهربان آغاز کردم. البته برای این دو کار و کارهای مشابه، خداوند هم بخشنده است هم مهربان و در اینجا این صفات،،، شایسته ی حضرت اش می باشد اما در موضوعات مربوط به مملکت داری و جنگ، ایشان قاصم الجبارین است و این قاصم که با اون یکی قاسم فرق دارد معنی اش «نابود کننده» است که به قول امروزی ها و دوستداران «آرنولد»،،، ایریزر می باشد که فقط می زند و نابود می کند و از روی زمین پاک می کند. خب معلوم است که وقتی با زنی می خوابی باید ناز و نوز و مهربانی هم داشته باشی، و اگر نوک بیبیلک ات را پاک می کنی باید باید با لطافت و مهربانی این کار را بکنی. باری اصلا چی می خواستم بگم؟!

آهان...، حالا شما آیت اللهی، حجت الاسلامی، طلبه ای چیزی هستی نشسته در حجره ای در قم یا نجف، تکیه زده بر مخده ای و حاج خانم راست و چپ برای ات چای و باقلوا می آورد و جلوی ات خم و راست می شود و تو کار ت این است که در چنین وضعیتی بنشینی و اندیشه کنی و تولیدات فکری ات را قشنگ سر فرصت، با ظرافت و دقت برای استفاده ی شاگردان و آیندگان بنویسی خب چه می نویسی؟ اولین مدلی که در مقابل استاد نقاش قرار می گیرد، خانم معزز خودش است که جلوی او هی خم و راست می شود و هی پر و پاچه اش بیرون می افتد و بعد هم بعد از خوردن چای فراوان موضوع مبال و تمیز کردن بیبیلک و مقعد مبارک است و از این جور چیزها که وارد جزییات اش نمی شوم.

آقا کاش من هم چنین وضعیتی داشتم و اینجوری کتاب می نوشتم! :))) یعنی خوش می گذره ها! شما الان به من در این جور موارد بگو بنویس، من برایت یک جلد نه، ده جلد در باب حَدَث اصغر و حدث اکبر می نویسم و بول و غائط را چنان برایت «تجزیه» می کنم که غلط کرد آزمایشگاه تشخیص طبی سر کوچه تون.

شما به کتابخانه آخوندها که نگاه کنید، نه تنها تعداد زیادی کتاب می بینید بلکه یک چیز عجیب هم می بینید که در کتابخانه ی آدم های بی دینی مثل من نمی بینید و آن عطف کتاب هاست که وقتی مثلا یک عنوان کتاب دوره ابتدایی آداب جماع که بیست جلد است کنار هم قرار می گیرند عطف کتاب ها در کنار هم به شکل عنوان کتاب در می آيد و این باعث می شود که اولا ترتیب کتاب ها در کتابخانه درست بماند و ثانیا پیدا کردن کتاب با دیدن نام آن به صورت سینما اسکوپ راحت باشد و سوم این که اگر طلبه ای جلدی از مجلدات کتاب تان را کش رفت فوری این کش رفتن مشخص شود. بله. این طوریاست و جیب آخوند را شما نمی توانید به راحتی بزنید.

IMG_1252.jpeg

putinKhamlet.jpgایران اینترنشنال - علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی، در سفر به مسکو پیام علی خامنه‌ای را به ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهوری روسیه، داد. پیشتر پوتین از انتقال پیام اسرائیل به تهران خبر داده بود.

رسانه‌های ایران و روسیه پنج‌شنبه ۲۴ مهر از دیدار لاریجانی با پوتین خبر دادند و نوشتند که این دو همچنین درباره مسائل منطقه گفت‌وگو کردند.

ارسال پیام از سوی خامنه‌ای به پوتین پس از آن صورت گرفته است که پوتین هفته گذشته اعلام کرد اسرائیل از او خواسته این پیام را به جمهوری اسلامی منتقل کند که اورشلیم خواهان تشدید درگیری با تهران نیست.

پوتین پنج‌شنبه ۱۷ مهر در تاجیکستان گفت: «ما همچنان با اسرائیل در تماس هستیم و از رهبری اسرائیل پیام‌هایی با این درخواست دریافت می‌کنیم که به دوستان ایرانی خود اطلاع دهیم که اسرائیل به دنبال توافق و تنظیم روابط است و علاقه‌ای به هیچ‌گونه رویارویی ندارد.»

رییس‌جمهوری روسیه تاکید کرد: «مساله هسته‌ای ایران تنها از راه دیپلماسی و مذاکره قابل حل است. ما تماس‌های نزدیکی با شرکای ایرانی داریم و احساس می‌کنیم آن‌ها آماده یافتن راه‌حل‌های مورد قبول دو طرف و ازسرگیری همکاری سازنده با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هستند.»

کاخ کرملین دوشنبه ۱۴ مهر خبر داد که ولادیمیر پوتین و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در گفت‌وگویی تلفنی بر تمایل خود برای یافتن راه‌حل‌های مبتنی بر مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران تاکید کردند.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgشما بگوئید؟ این "زن" یا این زنانی که نامشان نشسته بر پیشانی شعار "زن،زندگی ، آزادی " از کجا آمده اند ؟
می دانم مسیری بس طولانی به درازای تاریخ این سرزمین پیموده اند. اما نمی خواهم دورتر بروم چرا که هیجان این روز ها زمانی برای بررسی تک تک آن ها نمی دهد. اما من یکی از زیبا ترین وتاثیر گذار ترین این زنان را می شناسم.
 زنی که هم نسل من بود .زنی که با هزاران رشته عاطفی با دنیائی از شهامت و آزادگی به این نسل جدید پیوند یافته است. شعر هایش را این نسل زیر لب زمزمه می کند.ازآزادگی او ، از فراخ بودن اندیشه او ،نیرو می گیرند. او کسی نیست جز فروغ فرخزاد. اما آنچه که باعث نوشتن ابن مطلب کوتاه گردید.یاد آوری تحقیقی بود در رابطه با چند شاعر معاصر و این که کدام شاعر بیشتر مورد اقبال جوانان است ؟
برایم جالب بود .باوجود این که جمهوری اسلامی هیچ نظر مساعدی در ارتباط با فروغ فرخ زاد ندارد .بعناوین مختلف در نشر آثار او سنگ اندازی میکند.اما شعر وکتاب او بیشترین طرفدار درمیان جوانان بخصوص دختران را دارد.

zarif2.jpgظریف در جدل با لاوروف: مکانیسم ماشه جایگزین «طرح بسیار بد» روسیه و فرانسه بود

ایران اینترنشنال - محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی، در واکنش به اظهارات اخیر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، گفت ادعاهای او درباره مکانیسم ماشه «نادرست» است و یادآور شد در جریان مذاکرات برجام، پیشنهادهای مسکو و پاریس برای قطعنامه‌های شورای امنیت «به زیان ایران» بود.

خبرگزاری ایرنا جمعه ۲۵ مهر به نقل از ظریف نوشت: «نه‌ تنها اسنپ‌بک مربوط به روزهای پایانی مذاکرات نبود، بلکه اصلا بحث من و جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) هم نبود. آقای لاوروف و فرانسوی‌ها پیشنهادی داده بودند که بسیار بد بود و ما با تلاش زیاد آن را کنار گذاشتیم.»

او افزود: «یک بار کری پیشنهادی آورد که قطعنامه‌ها هر شش ماه تمدید شود و با درخواست دو عضو شورای امنیت، به رای گذاشته شود. به او گفتم این توهین به شعور من است و او پاسخ داد این پیشنهاد رفیقت لاوروف است. او می‌دانست که من و لاوروف از سال ۱۹۹۴ رفیق بودیم.»

لاوروف ۲۳ مهر درباره مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های جمهوری اسلامی گفت که این بند در برجام یک «تله حقوقی» بوده و از پذیرفتن آن در زمان مذاکرات، متعجب شده است.

او اضافه کرد که این بند در مرحله نهایی مذاکرات، «مستقیما میان ظریف و کری مورد توافق قرار گرفته بود».

متفاوت با دوران احمدی‌نژاد

ظریف گفت در سال ۱۳۹۹، زمانی که ایران هیچ تعهد برجامی انجام نمی‌داد، آمریکا خواستار اجرای اسنپ‌بک شد اما ۱۳ عضو شورای امنیت مخالفت کردند.

او افزود: «در آن زمان روسیه و چین تنها کشورهایی بودند که رای منفی دادند، در حالی که در دوران محمود احمدی‌نژاد، روسیه به تمام قطعنامه‌های فصل هفت رای مثبت داده بود و مانع عضویت ایران در سازمان شانگهای شده بود.»

Mehrdad_Youssefiani.jpgبرای ارزیابی اینکه آیا توافق صلح شرم الشیخ پرزیدنت ترامپ - که با هدف کاهش تنش ها در خاورمیانه، «کانتِینمِنت» یا مهار جاه طلبی های هسته ای ایران و تثبیت ائتلاف های منطقه ای طراحی شده است - گزینه های آمریکا، اروپا و اسرائیل را برای تغییر رژیم (رژیم چِنج) در تهران توسعه خواهد داد یا محدود می سازد، ابتدا باید واقعیتی هوشیار کننده را پذیرفت: اگر تغییر رژیم در چارچوب پس از سال ۱۹۷۹ ایران روزی ابزار سیاستی قابل اجرا بوده باشد، به نظر میرسد در شرایط کنونی این امکان تا حدود زیادی تضعیف شده است.

وضعیت کنونی تهران

تهران در عرصه کنونی جهانی کاملاً در وضعیت آسیب پذیر و منزوی قرار دارد، با این حال حاکمیت با چنگ و دندان به تصویر کنترل داخلی میچسبد. تحریم های اقتصادی، شکست تحقیرآمیز نظامی، از بین رفتن نیروهای نیابتی اش در سوریه، لبنان و غزه، و گسترش نارضایتی داخلی، آن را در تنگنای استراتژیک قرار داده است؛ همانند شطرنج بازی که تنها مُهره آخرِ خود را در زمین باخته حفظ کرده است.

بازخوانی اقدام ترامپ درباره جلوگیری جنگنده های اسرائیلی که قصد «حذف» رهبر جمهوری ایران را داشتند (که او آن را چرخشی آگاهانه از تشدید تنش توصیف کرد) این تغییر مسیر را برجسته میسازد. آنچه بسیاری از تندرو ها نقطه فروپاشی نهایی رژیم می پنداشتند، در نهایت مُهار شد و نشان داد که اجتنابِ آگاهانه ای از تکرار هرج و مَرجِ عراق، افغانستان و لیبی وجود دارد.

سایه آن جنگها همچنان بر واشنگتن و اروپا سنگینی میکند: در غیاب یک جایگزین سیاسیٍ کارآمد و منسَجم که بازتاب دهنده تکثر واقعی اجتماعی، سیاسی و قومی ایران و آمادگی اداره کشوری ۹۰ میلیونی باشد، هر فروپاشی اجباری میتواند ایران را به تجزیه، جریان نفت منطقه را مُختل و فضا را برای مداخله نیروهای ماجراجو باز کند. که نه واشنگتن، نه اورشلیم، نه اروپا و نه دولتهای عرب تمایلی به گشودن دوباره آن «جعبه پاندورا» را ندارند.

البته، اپوزیسیون در تبعید صدای خود را بلند نگه داشته است، ولی فاقد رهبری رنگین و فراگیر است که قادر باشد جامعه مُتکثر ایران را بسیج و متشکل سازد. در چنین خلأیی، سیاستگذاران غربی به اجماعی نسبی رسیده اند که اکنون مُهار (containment) نظام و نه فروپاشی، چارچوب عملی ترجیحی است.

در تحلیل اخیر آقای کریم سجاد پور در نشریه «Foreign Affairs» او بر این باز تعریف تأکید دارد. او رژیم ایران را شکننده اما ماندگار توصیف میکند؛ عُریان در عرصه بینالمللی، اما برخوردار از قدرتِ سرکوب درونی. برخلاف نُخبگان عصر پادشاه فقید ایران، رهبران کنونی در ایران برنامه ای برای «تبعید امن» ندارند - آنان قدرت را با اجبار حفظ خواهند کرد، نه با مصالحه.

سجاد پور معتقد است که تحریم ها و انزوای سیاسی مشروعیت نظام را تضعیف کرده اما کنترل آن را تحت تأثیر قرار نداده و اینکه حکومت سرکوب را به صورت علمی پالایش کرده است.

در قابِ غربت، رضا بی شتاب

| No Comments

برای ناصر تقوایی که همسرِ او؛مرضیه وفامهر نوشت:«هنرمندی که دشواریِ آزاده زیستن را برگزید»

NATAGH.jpg

در قابِ غربت مانده ام بر دار وُ دیوار

تنهایی ام با خود سخن ها گفته بسیار

در سینه ام خورشیدِ فریادی فروزان

من با سکوتِ تلخِ خود خُنیایِ اعصار

جان عاشقِ تصویر وُ رنگ وُ موسیقی بود

با واژه ها پیمان وُ پیوندی پدیدار

من از جنوب وُ شط وُ شرجی«شَروِه1»وُ نخل

دریایی ام دریایِ من دنیایِ بیدار

همراهِ موجِ کوچکی دل در سفر بود

در آسمان آیینه ام رؤیایِ گفتار

من آن رفیقِ«ناخدا خورشیدِ»خوبم

لنجی که با دریا کُنَد نجوایِ اسرار

با قایقی بی بادِبان دریا تباری

سطری به سطری قصه ای از قصه سرشار

بر پشتِ بام خانه خوابیدن به شبها

چون عاشقی در چشمِ محبوبی گرفتار

با بچه ها در کوچۀ پیچک به بازی

فکرم میانِ دفترِ فردایِ دیدار

با خارَک وُ«دِیری2»وُ خرما سبزه وُ گُل

زنبیلِ سبزِ مادرم بر دوشِ گُلزار

اما خیالِ من سر وُ سامان کجا داشت

رقصان به گِردِ آرزو مانندِ پرگار

چندی بَلَم راندم میانِ باد وُ باران

چون شعله ای قد می کشیدم شاد وُ هُشیار

با مردمان در خانه ها بنشست وُ برخاست

بر پرده های سینما نامی وُ آثار

سروِ هنر سرسبزی اش مدیونِ عشق است

آزادگی در ذاتِ او سبزینه ایثار

من جامه ام از سادگی روشن چو مِهرست

توجیهِ رنجِ جانِ من اینک سپیدار

آزاده ای بودم کنارِ مردمِ خویش

هرگز نخوردم نان به نرخِ روز وُ بازار

تبلیغ وُ تدوینِ دروغ از من نیاید

من نیستم بازیچه وُ بزّازِ ابزار

تأیینِ تکلیفِ شما شرم آور وُ شر

ترجیحِ ما نه گفتن وُ تجلیلِ اظهار

با«واژه های مُجرم»وُ سانسورِ انسان

اُستادِ مَسلخ سازِ بی تردید وُ انکار

تنهایی ام بُهتانِ بیداریِ دل بود

آری هیاهویِ شما کَر کرده کردار...

باری ورق برگشت وُ من مغضوبِ آقا

من در وطن بیگانه وُ زندانی وُ خار

چون رانده ای تبعیدیِ دنیایِ بیداد

آزُرده ای دلمُرده وُ بیمار وُ بیزار

من عاشقِ ایران وُ این بوم وُ بَر وُ بام

اما سخن گفتن زِ عشقِ خانه دشوار

دیدم که مرگ آمد صدایم زد به ناگه

گریان به من گفتا: بیا آزاده سردار...

بر رویِ ماسه در کنارِ زورقِ غم

چشم انتظارت مانده ام تنها وُ بیمار

همشهری ام بی ما کجا رفتی؛کجایی!؟

یادش بخیر آن گفتگوها؛قهوه؛اخبار

روزی که اینجا آمدی؛پاریس وُ سرما

بازم همان قلیان وُ قهوه حرفِ دلدار

دلدارِ نازت سینما بود وُ جهانت

با گریه گفتی:عاشقم؛عشقم سرِ دار...

آن دوره گرد آورده سرشیر وُ رُطب را

از دستِ او بِستان مَرو ای یارِ غمخوار

بشنو ببین با تو چه می گوید رفیقا

در می زَنَد او خانه زادِ مهر وُ مَهیار:

با«مُو»چرا قهری؛چرا حرفی نداری!

آخر«»گَپی»با«مُو»بزن ای مُونِس وُ یار

«عامُو»بیا«باخسام3»خریدُم با«فلافل»

اینجا کنارِ«بَمبُو4»وُ«تَش بادِ5»جاندار

«قالُم»نذاری بچۀ خوش تیپِ اروند

«لافُم»کجا«تَمبَل6»بیا ای«نِی زَنِ7»زار!

بندر ندا داده:«بیُو»«عامُو»کجایی!؟

«جاشو»شدی رفتی پِیِ کارت؛تُو عیّار!

گیرُم دلت بشکسته از ظلمِ زمونه

با ما بساز ای نازنین؛بُگذر زِ اغیار

ای«ناصرُو»رفتی!؟کجا رفتی«کُوکامی»!؟

«مُو»بی«کُوکا»باید بِگَردُم«سی»خُودُم خوار!؟

کِی بی خداحافظ تُو از ایی خونه رفتی؟

که دومین بارِ تو باشه مردم آزار!

ایی بازییا رُو در نیار«کُوکا»ی قشنگُم

آفتابی شو دورت بِگَردُم ای جهاندار

نِنِه»ِپیِ ت حیرون وُ سرگردون می گَردَه

تَرسُون وُ پُرسُون اومده افسرده رخسار

«عامو»به جونِ جُفتِمون حالُم خرابه

با معرفت! تنها نرُو سالارِ سالار

چشماتُو وا کُن آسمون نم نم بباره

اُو کَفترِ کِز کرده از یادِ تُو تب دار

با سنج وُ دمام اومده یه آسمون سوگ

با حسرتِ سوزنده وُ ایرون عزادار...

ــــــــــــــــــــــ

1-شَروِه=نغمه های غم انگیز وُ سوزناک.2-دِیری=خرمایِ خشک.3-باخسام=نانِ تنوری؛پیراشکی. 4-بَمبُو=در آبادان؛شیرِ آبِ فشارِ قوی که سرِ هر محله ای بود.5-تَش باد=بادِ داغ وُ آتشین.6-تَمبَل= تنبل.7-نِی زَن=چاخان.دروغگو.

cyrus.jpgایندیپندنت فارسی - عبدالمجید ارفعی پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی با انتشار ویدئویی در حساب اینستاگرام خود درباره اینکه چرا تا سده نوزدهم نام کوروش بزرگ کمتر در متون آمده است می‌گوید در کتاب عهد عتیق بارها و بارها به نام کوروش بزرگ اشاره شده و در متون یونانی هم از او نام برده شده است و به همین دلیل زمانی که می‌خواستند قانون اساسی ایالات متحده را بنویسند یکی از مواردی که برای نوشتن به آن رجوع شده اندیشه‌های کوروش بزرگ بوده است.

او در ادامه به تغییر ساختار زبان باستانی که باعث به فراموشی سپرده شدن خط میخی، دانش و اندوخته‌های نهفته در این نوشته‌‌ها شد اشاره می‌کند و می‌گوید مورخان ایرانی به علت عدم آگاهی به زبان و عدم دسترسی به منابع یونانی و زبان عبری هیچ‌گونه آگاهی نمی‌توانستند از دوران هخامنشی و از زمان تقریبی ۵۰۰ ساله اشکانیان داشته باشند و دانش درست امروز ما پس از رمزگشایی و خوانش نوشته‌های خط میخی بدست آمده است.

تاثیر کوروش بر توماس جفرسون و بنیان‌های آمریکای مدرن

«به تو توصیه میکنم به طور منظم به درس‌آموزی از تاریخ و ادبیات در هر دو زبان [یونانی و لاتین] بپردازی. در یونانی اول از همه با" کوروش‌نامه" شروع کن.»

پویا زارعی - بی بی سی

این جملات بخشی از نامه‌ای است که توماس جفرسون؛ نویسنده‌ی پیش‌نویس اعلامیه استقلال، از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس‌جمهور این کشور، به نوه‌اش فرانسیس اپس در قریب به دویست سال پیش نوشته است. کتابی که وی به خواندنش توصیه می‌کند، کوروش‌نامه یا «در باب پرورش کوروش» اثر گزنفون، تاریخ‌نگار یونانی قرن ۵ پیش‌ از میلاد است که وی در آن به زندگی کوروش دوم، بنیانگذار سلسله هخامنشی، می‌پردازد.

وجود دست‌کم‌ ۴ چاپ مختلف از کوروش‌نامه‌ در کتابخانه شخصی جفرسون به ثبت رسیده است. اینکه چرا کوروش و کوروش‌نامه در جهان فکری توماس جفرسون برای تأسیس آمریکایی سکولار و دموکرات جایگاهی ویژه دارند به زمانه زندگی او و تلقی‌ او از نظام سیاسی ایده‌آل بازمی‌گردد.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

اخیراً اطلاعاتی مبنی بر افزایش قریب‌الوقوع قیمت سوخت از سوی حاکمیت به بیرون درز کرده است. این یادداشت با رویکردی انتقادی، پیامدهای کوتاه‌مدت و میان‌مدت این اقدام را بر متغیرهای کلان اقتصادی و ساختار نهادی اقتصاد ایران بررسی می‌کند. در ادبیات اقتصاد سیاسی نهادگرا، پایداری و کارایی سیاست‌های اقتصادی تابع کیفیت نهادهای اقتصادی و سیاسی است (North, 1990; Acemoglu & Robinson, 2012). افزایش قیمت سوخت به‌عنوان یکی از ابزارهای اصلاح ساختار مالی دولت، تنها در شرایطی اثربخش است که نهادهای حاکم از شفافیت، پاسخ‌گویی و ظرفیت تخصیص کارآمد برخوردار باشند. در ایران، جایی که ساختار بودجه‌ای با کسری مزمن، ضعف انضباط مالی، وابستگی به درآمدهای نفتی و حضور نهادهای خارج از کنترل دولت همراه است، افزایش قیمت سوخت بدون رانت‌زدایی و اصلاح نهادی، تنها به بازتوزیع منابع میان بازیگران رانتی منجر می‌شود. از دیدگاه نهادگرایان، نهادهای ناکارا نه فقط مانع کارایی بازار بلکه منبع اصلی بی‌ثباتی کلان هستند. ازاین‌رو، هر سیاست قیمتی در بستر نهادی ناکارآمد، پیامدهایی معکوس بر ثبات پولی و عدالت توزیعی دارد.

۲. چارچوب نظری: تعامل نهادها و سیاست‌های کلان

در نظریه داگلاس نورث، نهادها «قواعد بازی»‌ای هستند که تعاملات اقتصادی را شکل می‌دهند. مناسبات، قوانین و نهادهای ناکارآمد موجب می‌شوند انگیزه‌های بازیگران از تولید به رانت‌جویی تغییر کند. در چارچوب عجم‌اوغلو و رابینسون (2012)، تمایز میان نهادهای «فراگیر» و «استخراج‌گر» کلید فهم توسعه و رکود است: در نهادهای استخراج‌گر، اصلاحات اقتصادی غالباً به بازتوزیع منافع در میان نخبگان منجر می‌شود، نه به رشد فراگیر. رودریک (2007) نیز تأکید می‌کند که اصلاحات قیمتی بدون «زیرساخت نهادیِ اعتماد و پاسخ‌گویی» به شکست می‌انجامد، زیرا انتظارات عقلانی و رفتارهای تطبیقی عاملان اقتصادی با بی‌اعتمادی و نااطمینانی شکل می‌گیرد.

بنابراین، افزایش قیمت سوخت در ایران، اگر در غیاب اصلاح ساختاری و نهادی اجرا شود، از منظر اقتصاد سیاسی نهادگرایانه، سیاستی بهره کشانه و استخراج‌گرانه است، نه اصلاح‌گرانه.

۳. مسیر بودجه‌ای و تداوم کسری ساختاری

افزایش قیمت سوخت از منظر حساب‌های بودجه‌ای، درآمدهای اسمی دولت را بالا می‌برد؛ اما در نبود نهادهای نظارتی، شفافیت مالی و تخصیص عقلانی منابع، این درآمدها به‌صورت ناکارا میان نهادهای غیرمولد و سازمان‌های رانتی توزیع می‌شوند. در نتیجه، به‌رغم افزایش درآمد ریالی، درآمد واقعی و پایدار دولت افزایش نمی‌یابد. این همان چیزی است که اقتصاددانان نهادگرا از آن به‌عنوان «درآمد رانت‌پایه» یاد می‌کنند--درآمدی که به جای تقویت پایه مالیاتی، وابستگی ساختاری دولت را به منابع غیرمولد افزایش می‌دهد. به‌علاوه، هزینه‌های اجتماعی ناشی از نارضایتی عمومی، یارانه‌های نقدی جبرانی و افزایش هزینه‌های امنیتی، به‌سرعت منابع جدید را مستهلک می‌سازد. در نهایت، کسری بودجه به‌صورت بازتولیدی استمرار می‌یابد و فشار آن به سیاست پولی منتقل می‌شود.

۴. سازوکارهای پولی و ارزی: از تورم انتظاری تا سقوط پول ملی

افزایش قیمت سوخت از سه کانال اصلی بر ارزش پول ملی و تورم اثر می‌گذارد:

۴.۱. کانال تورم هزینه‌ای و انتظارات

افزایش قیمت انرژی به‌سرعت از طریق هزینه‌های تولید و حمل‌ونقل به سطح عمومی قیمت‌ها منتقل می‌شود. در غیاب اعتماد به سیاست‌گذار، انتظارات تورمی تشدید و تمایل به نگهداری دارایی‌های غیرریالی افزایش می‌یابد. این امر فشار تقاضا بر بازار ارز را افزایش داده و ارزش پول ملی را تضعیف می‌کند.

هرنان دامیانی ۶۶ ساله در جریان مناظره تلویزیونی در برنامه تلویزیونی «دلار بلو» (نرخ سیاه-نرخ غیررسمی دلار در آرژانتین) بر اثر حمله قلبی درگذشت

***

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبه گزارش نیویورک‌پست، دونالد ترامپ روز جمعه، پیش از برگزاری نشست با رئیس جمهوری اوکراین، میزبان آندره‌ بوچلی، خواننده سرشناس ایتالیایی، در دفتر بیضی کاخ سفید بود.

ویدیوهایی که مارگو مارتین، دستیار ویژه ترامپ، منتشر کرده است، لحظه‌ای را نشان می‌دهد که رئیس‌جمهوری آمریکا در حالی که پشت میز ریاست‌جمهوری نشسته، با علاقه به اجرای زنده بوچلی گوش می‌دهد.

هرچند مشخص نیست این دیدار ارتباطی با برنامه‌های دیپلماتیک روز داشته باشد، اما بوچلی که به حمایت از پناه‌جویان جنگی و فعالیت‌های انسان‌دوستانه شهرت دارد، پیش‌تر در کارزارهای کمک‌رسانی به قربانیان جنگ اوکراین شرکت کرده و حتی سگی به نام «جک» را که در جریان جنگ مجروح شده بود، به سرپرستی پذیرفته است.

alayee.jpgبه سردار رشید گفتم که شما را در همین اتاق خانه‌تان می‌زند! گفتم سردار باقری را در اتاق خودش می‌زند

حسین اعلایی، از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران در گفتگویی که از طریق وب‌سایت جماران منتشر شد، مدعی شد که در فروردین ۱۴۰۳، درباره حمله اسرائیل به ایران و هدف قرار دادن فرماندهان ارشد سپاه در خانه‌هایشان به آن‌ها هشدار داده بود.

اعلایی در این گفتگو، مدعی شد که بر اساس تحلیل رفتارهای اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل، نتیجه گرفته است که این کشور قصد دارد فرماندهان ارشد حزب‌الله و حماس و نیز فرماندهانی از سپاه پاسداران را هدف قرار دهد. او گفت که به‌صورت حضوری به غلامعلی رشید، فرمانده سابق قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا و محمد باقری، رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی که هر دو در اولین شب حملات اسرائیل کشته شدند، هشدار داده بود که آن‌ها در خانه‌هایشان هدف قرار خواهند گرفت.

او گفت: فرماندهان فکر نمی‌کردند اسرائیل به خانه‌هایشان حمله کند، تصورشان این بود که جنگ اگر بشود، اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای حمله می‌کند نه اینکه بیاید فرماندهان رده‌یک را بزند، آن هم در خانه‌هایشان. من خودم به سردار رشید و سردار باقری در فروردین ۱۴۰۳ گفتم که به نظر من اسرائیل تصمیم گرفته همه فرماندهان را بزند.

سردار رشید ـ خدا رحمتش کندـ خیلی انسان فهمیده و مسلط و با دانشی بود. گفت ما اگر بدانیم می‌خواهد این کار را بکند، جابجا می‌شویم و به جاهایی می‌رویم که نشود. گفتم سردار رشید مشکل این است که او می‌زند بعد ما می‌فهمیم! ما قبلش نمی‌توانیم حدس بزنیم چه اتفاقی می‌افتد؛ او این کار را می‌کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgدر یکی از پروازهای شرکت هواپیمایی ایر چاینا، انفجار یک باتری لیتیومی موجب بروز آتش‌سوزی و لحظاتی از وحشت در کابین شد. تصاویر منتشرشده نشان می‌دهد که آتش از یکی از محفظه‌های بالای سر مسافران زبانه می‌کشد، در حالی‌که سرنشینان بهت‌زده در تلاش برای خاموش‌کردن آن هستند.
به گفته مقامات خطوط هوایی، خدمه پرواز به‌سرعت حریق را مهار کردند و هواپیما برای فرود اضطراری از مسیر خود منحرف شد.
هیچ گزارشی از تلفات یا مصدومیت منتشر نشده است. علت دقیق حادثه در دست بررسی است، اما کارشناسان احتمال می‌دهند شارژر یا پاوربانک معیوب منبع آتش بوده باشد.

anbanner.jpgگردهمایی احمدی‌نژادی‌ها در تهران

رسانه‌ی جریان احمدی نژاد خبر داده که «نشست سراسری فعالان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و رسانه‌ای و اعضای شوراهای استانی نهضت به سوی بهار، دیروز پنجشنبه ۲۴ مهر ماه در تهران و با حضور دکتر احمدی نژاد برگزار شد».

به گزارش انصاف نیوز، کانال تلگرامی «دولت بهار» بدون هیچ توضیحی درباره‌ی تشکیلات مورد اشاره، به‌صورت کلی گفته که «در این اجتماع، جمعی از صاحبنظران دیدگاههای خود را درباره مسائل روز و راه های برون رفت از وضع موجود تشریح کردند و ضرورت تلاش در جهت همگرایی و وفاق عمومی، از رهگذر تبیین و آگاهی بخشی به جامعه را مورد تاکید قرار دادند».

عکسی از سخنرانی احمدی نژاد در این جمع منتشر شده ولی هنوز متن و تصویری از سخنان او منتشر نشده است.

pic.jpg

در این گزارش البته به ایده‌های مشابه گذشته‌ی این جریان اشاره شده ازجمله: «سخنرانان این نشست همچنین به بیان نقش مهم و جایگاه تاریخی ملت ایران در تاثیر گذاری بر روند تحولات بزرگ فرهنگی، تمدنی و انسانی پرداختند و تصریح کردند که امروز ملت ایران بیش از همیشه نیازمند بازیابی موقعیت ممتاز گذشته خود و تاثیر سازنده بر روند تحولات بزرگ و سرنوشت ساز پیش رو در عرصه جهانی است».

احمدی نژاد که از دل جریان اصولگرایان در سال ۱۳۸۴ به ریاست جمهوری رسید، در دوران ۸ ساله‌ی ریاست بر دولت‌های نهم و دهم همیشه به ایده‌های مدیریت جهانی اشاره می‌کرد که با توجه به کارنامه‌ی آن دولت‌ها بارها از سوی مخاطبان به سخره گرفته می‌شد.

او در انتخابات‌های ۱۳۹۶، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ برای کاندیداتوری ثبت نام کرد که هر سه بار ردصلاحیت شد. حامیان او در این انتخابات‌ها از ابراهیم رئیسی و سعید جلیلی حمایت کرده‌اند.

در انتخابات‌های مجلس هم حامیان احمدی نژاد به جریان «پایداری» و «شریان» نزدیک هستند؛ جریانی که حالا حزب تازه تاسیس «تمدن اسلامی» را رونمایی کرده است.

هرچند در سال‌های اولیه‌ی پس از پایان دوره‌اش به‌واسطه‌ی سخنرانی‌های رادیکال و رفتارهایی که داشت در نظرسنجی‌ها از محبوبیت بالایی برخوردار بود ولی به تدریج با فاصله گرفتن از آن سال‌ها از میزان نفوذش کاسته شده است.

در اواخر دولت احمدی نژاد، عنوانی نامفهوم به نام «دولت بهار» و «ایده بهار» مطرح شد و پس از دوران ریاست جمهوری او تاکنون هر از گاهی از این عنوان استفاده می‌شود، ازجمله رسانه‌ی این جریان به همین نام فعالیت می‌کند.

مکان دقیق برگزاری این نشست مشخص نیست ولی احتمالا در باغ دفتر او در ولنجک در شمال شهر تهران باشد.

taftan.jpgخبرنامه گویا - پژوهشی تازه نشان می‌دهد آتشفشان تفتان در جنوب‌شرق ایران، که حدود ۷۱۰ هزار سال خاموش بوده، در ماه‌های اخیر نشانه‌هایی از بیداری دوباره بروز داده است. بر اساس داده‌های ماهواره‌ای، زمین در نزدیکی قله این آتشفشان بین ژوئیه ۲۰۲۳ تا مه ۲۰۲۴ حدود ۹ سانتی‌متر بالا آمده است؛ پدیده‌ای که می‌تواند ناشی از افزایش فشار گاز در زیر سطح زمین باشد.

به گزارش مجله Geophysical Research Letters، این برآمدگی هنوز فروکش نکرده و نشان‌دهنده تجمع تدریجی انرژی در زیر پوسته است. به گفته پابلو گونزالس، آتشفشان‌شناس مؤسسه IPNA-CSIC اسپانیا، تفتان باید به‌عنوان آتشفشانی «خفته» نه «خاموش» در نظر گرفته شود و نیازمند پایش مداوم است.

گونزالس در گفت‌وگو با Live Science تأکید کرده است که هیچ نشانه‌ای از فوران قریب‌الوقوع وجود ندارد، اما فشار فعلی در نهایت باید به‌نوعی آزاد شود. او هشدار داد که هدف از این مطالعه ایجاد نگرانی نیست، بلکه جلب توجه نهادهای ایرانی برای تقویت سامانه‌های نظارتی است.

آتشفشان تفتان با ارتفاع ۳۹۴۰ متر در منطقه‌ای شکل گرفته از برخورد صفحه اقیانوس عربی با پوسته اوراسیا قرار دارد. این آتشفشان سامانه زمین‌گرمایی و فومارول‌های فعالی دارد، اما تاکنون هیچ فورانی از آن در دوران تاریخی انسان ثبت نشده است.

بررسی‌های ماهواره‌ای تازه نشان می‌دهد منشأ تورم زمین در عمقی حدود نیم کیلومتری زیر سطح قرار دارد. پژوهشگران احتمال می‌دهند این پدیده ناشی از تغییرات در سامانه هیدروترمال یا حرکت مقدار اندکی ماگما در زیر سطح باشد -- فرایندی که می‌تواند فشار درون سنگ‌ها را افزایش داده و موجب بالا آمدن زمین شود.

اسپوتنیک - کریل دمیتریف، رئیس صندوق سرمایه‌گذاری مستقیم روسیه، از چشم‌انداز ساخت تونلی در تنگه برینگ که روسیه و آلاسکا را به هم متصل می‌کند، خبر داد. وی گفت: به لطف فناوری‌های مدرن شرکت بورینگ، این تونل می‌تواند به تونل پوتین-ترامپ تبدیل شود و اوراسیا و آمریکا را با هزینه‌ای کمتر از ۸ میلیارد دلار به هم متصل کند. او خاطرنشان کرد که این تونل می‌تواند در کمتر از هشت سال تکمیل شود و فناوری پیشرفته‌ای را به نمایش بگذارد.

maplarge.jpg«تونل پوتین‌ــ‌ترامپ»

کانال گاراژ ــ مهدی تدینی

فرستادۀ پوتین پیشنهاد داده «تونل پوتین-ترامپ» برای اتصال روسیه و آمریکا ساخته بشه

فرستادۀ پوتین پیشنهاد کرده روسیه و آمریکا یک تونل ریلی زیر تنگه برینگ (غربی‌ترین نقطۀ آلاسکا) بسازند تا دو کشور به هم متصل شوند، و از این طریق هم زمینه‌ساز اکتشاف مشترک منابع طبیعی شود و هم «نماد وحدت» باشد. این مسیر ریلی و باربری ۱۱۲ کیلومتر خواهد بود و ظرف کمتر از هشت سال ساخته می‌شود.

طرف روس همچنین پیشنهاد داده یک شرکت متعلق به ایلان ماسک این تونل رو بسازده. این ایده در حالی مطرح می‌شه که پوتین و ترامپ به زودی همدیگه رو می‌بینند.

boos.jpgایران وایر - خبرگزاری‌های ایران از احضار یک کارفرمای مرد به دادسرای شهر مشهد به‌دلیل «رفتار نامتعارف با یک کارگر زن» خبر داده‌اند.

اخیرا ویدیویی در صفحه مجازی یک واحد تولیدی منتشر شده که در آن کارفرمای این مجموعه دست یکی از کارگران زن را در طول زمانی که درباره او صحبت می‌کند در دست گرفته و در نهایت هم به‌عنوان « تقدیر از زحمات» او به دست کارگر زن بوسه می‌زند.

هم حامیان حکومت و هم بسیاری از کاربران دیگر از دو زاویه دید متفاوت نسبت به این رفتار واکنش نشان داده‌اند.

کاربران مذهبی حامی حکومت بر این باورند که این اقدام کارفرما «خلاف شان کارگر و شئون مذهبی و اسلامی» است و به ترویج بی‌بندباری در محیط کار می‌انجامد.

بسیاری از کاربران دیگر اما این رفتار را «مصداق بازار آزار در محیط کار» دانسته و نوشته‌اند کارفرمای مذکور نباید در طول زمانی که مشغول گفت‌وگو بود و حتی پس از آن بدون اجازه دست کارگر زن را لمس کرده یا به آن بوسه می‌زد.

«حسن همتی‌فر»، دادستان مشهد رفتار کارفرمای این واحد تولیدی را «نامتعارف» توصیف کرده و گفته است که او برای «ادای توضیح» به دادسرا احضار شده است.

این مقام قضایی مدعی شده است که برخورد قضایی با کارفرما در راستای «مطالبه جمع کثیری از زنان» صورت گرفته است.

به گفته دادستان مشهد «این قبیل رفتارها علاوه بر جنبه‌های غیراخلاقی، از نظر قانونی نیز واجد وصف مجرمانه است و به همین منظور، موضوع در دستور بررسی دقیق قضایی قرار گرفته است.»

در حالی‌که رسانه‌های دولتی هویت کارفرما را عنوان نکردند، کانال‌های محلی اعلام کردند که کارفرمای مورد اشاره، «علیرضا نبی»، مالک شرکت «زیتون آرشیا» است.

بسیاری از زنان از ترس از دادن شغل یا از ترس انتقام، آزار و اذیتی که در محل کار خود می‌بینند را، گزارش نمی‌کنند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgمجلس در حال تصویب قانونی است که مرد خارجی با صیغه کردن زن ایرانی، تبعه ایران شود

منوتو - روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی افشا کرده که در مجلس شورای اسلامی طرحی در حال بررسی است که به مردان خارجی اجازه می‌دهد با صیغه کردن زنان ایرانی، تابعیت ایران را دریافت کنند.


به نوشته این روزنامه، دولت ابتدا لایحه‌ای ۱۱ ماده‌ای برای تشکیل «سازمان ملی مهاجرت» به مجلس ارائه کرده بود، اما برخی نمایندگان آن را به طرحی ۷۰ ماده‌ای با تغییرات گسترده تبدیل کرده‌اند.
این طرح بر اساس اصل ۸۵ قانون اساسی، در کمیسیون مشترک و بدون بررسی علنی در حال تصویب است؛ اقدامی که منتقدان آن را پنهان‌کاری می‌دانند.

بنا بر گزارش، در طرح جدید امتیازاتی برای اتباع خارجی در نظرگرفته شده از جمله کسب تابعیت با عقد موقت، مالکیت اموال غیرمنقول و پرداخت جرایم آنان از بیت‌المال؛ که به گفته کارشناسان، می‌تواند به نوعی کاپیتولاسیون مدرن برای خارجی‌ها در ایران تبدیل شود.

احضار بخاطر بوسیدن دست یک زن

| No Comments

در پی انتشار ویدویی که در آن علیرضا نبی، کارآفرین، دست یکی از کارگران زن را به نشانه قدردانی می‌بوسد، دادستانی خراسان رضوی اعلام کرد که این تولیدکننده به اتهام «رفتار نامتعارف» به دادسرای مشهد احضار و علیه او پرونده قضایی تشکیل شده است.

za.jpgآنچه مسعود پزشکیان تحت عنوان "وفاق" مطرح کرده بود، متأسفانه دود شده و به هوا رفته است

احمد زیدآبادی

اگر به دو نیروی تندرو و میانه‌رو در داخل حکومت قائل باشیم، دیگر پل زدن بین گرایش‌های آنان تقریب به محال می‌نماید. حتی تعلیق قانون حجاب که به نظر می‌رسید تا حدی از طریق توافق دو طرف به دست آمده، دوباره به مرکز منازعه بازگشته است.

با ادامۀ این منازعه، ادارۀ کشور حتی در حد امور روزمره هم با مشکل مواجه می‌شود. از این رو، یکی از این دو نیرو به ناچار باید بر دیگری غلبه کند و رقیب خود را به حاشیه براند. اما کدامیک از این دو نیرو قادر است بر رقیبش غلبه یابد؟

در ماه‌های آینده نوع برخورد با پوشش بانوان، نوع تعامل با جهان خارج، سطح تحمل نیروهای منتقد و حجم صدور احکام اعدام نیروی غالب و مغلوب را مشخص خواهد کرد.

شاید بسیاری از کشورها و نیروهای سیاسی و اجتماعی خواهان غلبۀ میانه‌روها باشند، اما من یقین دارم که دولت نتانیاهو و متحدان برانداز آن برای غلبۀ تندروها لحظه شماری می‌کنند. همین که بحث تشدید فشارهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و بخصوص سختگیری در موضوع حجاب پیش می‌آید، چشمان‌شان از شادی می‌درخشد و احساس حیات می‌کنند! بنا به منافعی که آنان برای خود تعریف کرده‌اند، شادمانی‌شان بی‌جهت هم نیست، چون تمام اهداف آنان، از مسیر تسلط تندروها بر مقدرات کشور قابل تحقق است!

در همین زمینه:

پزشکیان: من از آمریکا و اسرائیل نمی‌ترسم؛ از اختلافات داخلی و دعوا می‌ترسم

تو خود محصول اختلافات هستی آقای دکتر پزشکیان!

مجید مرادی

جناب پزشکیان باید بداند عرصه سیاست عرصه دعوا و اختلاف است. خود او هم محصول و بلکه مدیون اختلافات است. همین اکثریت نیمه جانی که پای صندوق آمدند شاهد عمق اختلافات و شدت دعوایشان در مناظرات انتخاباتی بودند و میان دکتر پزشکیان و دکتر جلیلی یکی را انتخاب کرده‌اند.

shahriari.jpgاکبر گنجی

✅ باند مافیایی سعید جلیلی که صدا و سیما را به رسانه ی نشر ایدئولوژیِ انحصارطلبانه و تمامت خواهانه سعید جلیلی و جبهه پایداری تبدیل کرده و از طریق قطبی سازیِ عمیقِ «نظام سیاسی- ملت» قصد دارد جنگ داخلی راه بیندازد تا یک «امت واحده ی داعشی-طالبانی» خلق کند؛ توسط آیت الله خامنه ای نصب شده و با حمایت رهبری در این سمت هستند و چنین و چنان می کنند.

🔹با کمال تأسف، حتی تجاوزِ رژیمِ نسل کُشِ هولوکاست سازِ آپارتاید هم موجب نشد تا ولی فقیه به کمترین اصلاحاتی تن دهد و همچنان تحمیلِ سیاست های «احمدی نژادی- جلیلی» - دوران ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ - را دنبال می کند.



🔹متأسفانه آیت الله خامنه ای الگوی «دلیل- تجربه» را فقط و فقط درباره رابطه ایران و آمریکا به کار می گیرد- اگر فرض کنیم که در این مورد آن درست به کار می برد- اما این الگو را به تمامی ساحات زندگی ایرانیان تعمیم نمی دهد تا ببیند در این ۴۷ سال چه بر سر ایران و ایرانیان آمده است: دلیل؟ تجربه.

🔹نباید امید به آینده را از دست داد، اما نسلِ- یا نسل های- پس از انقلاب اینک خود را «نسلِ سوخته» به شمار می آورد و عده ای دولتهای غربی و عده ای دولتهای شرقی را نجات بخش قلمداد می کنند (مانند برنده ونزوئلایی نوبل سال جاری صلح که آمریکا و اسرائیل را نجات بخش قلمداد می کند) و مدرنیته و مدرنیزاسیون را به دولتهای شرق و غرب فروکاسته اند. و حافظ ما به حاشیه رانده شده و تنها افتاده است:

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد
گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

🔹با دیکتاتویِ مادام العمرِ سلطان (نئو سلطانیسمِ رضا شاه و محمد رضا شاه و خمینی و خامنه ای) نمی توان به جنگ بافتارهای بحران آفرین رفت. تنها یک «نظام جمهوریِ دموکراتیکِ عادلانه ی حقوق بشری ضدِ تبعیض های قومی و مذهبی و جنسیتی و طبقاتی» می تواند گشاینده راهی به سوی حل و رفع بحران ها باشد.

تلاش برای استمرار...

| No Comments

17000.jpgکیهان لندن - انزوای بین‌المللی، تشدید تحریم‌ها، اقتصاد تضعیف شده، رکود تورمی عمیق، ناکامی در تأمین آب و برق و گاز، حذف شدن از معادلات منطقه‌ای، نیروهای نیابتی بربادرفته، شهروندان ناراضی، و در نهایت مشروعیت ازدست‌رفته، همه و همه جمهوری اسلامی را با همه قلدری‌ها و ادعاها در شکننده‌ترین وضعیت ممکن قرار داده است. همه آنچه از سوی رهبر حکومت تا دولتِ بی‌عمل و چهره‌های مختلف اصلاح‌طلب و اصولگرا مطرح می‌شود تنها با یک هدف و امید است: «بقای نظام»!

سه روز پس از اعلام آتش‌بس میان اسراییل و گروه تروریستی حماس به عنوان مرحله اول توافق صلح غزه و آزادی گروگان‌های اسراییلی از سوی حماس، «اجلاس صلح غزه» در ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵ (۲۱ مهرماه ۱۴۰۴) با حضور رهبران ۳۰ کشور و چندین سازمان مهم بین‌المللی در شرم الشیخ مصر و با ریاست دونالد ترامپ و عبدالفتاح السیسی رئیس جمهوری مصر برگزار شد.

یکی از مهمترین وجوه این اجلاس، غیبت جمهوری اسلامی در نشستی بود که سرنوشت خاورمیانه و آرایش جدید منطقه به آن پیوند خورده است؛ غیبتی که معنای آن بیش از هر چیز بیانگر پوشالی بودن ادعای «اقتدار» و «عمق نفوذ»، انزوای جمهوری اسلامی و حذف آن از رقابت‌های جدید ژئوپولیتیک در خاورمیانه است.

ثروتی که بر باد رفت

جمهوری اسلامی تقریبا نیم قرن میلیاردها دلار سرمایه ملی و حق ملت ایران را برای لاف «قدرت اول منطقه»، «عمق نفوذ در منطقه» و «اقتدار» بر باد داد و حالا خارج از دایره یک همگرایی جهانی برای حل مسئله اسراییل و فلسطین قرار گرفته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

این اجلاس از یکسو به معنای «به رسمیت شناختن اسراییل» از سوی همه شرکت‌کنندگان بود و از سوی دیگر برداشته شدن گام‌های نخستین برای حل مسئله فلسطین، به عنوان یکی از بهانه‌های تنش‌آفرینی و شرارت‌های جمهوری اسلامی در دهه‌های گذشته، که قطعا برای حکومت علی خامنه‌ای قابل تحمل و قابل هضم نیست. گذشته از نتیجه مسیری که با برگزاری اجلاس ۱۳ اکتبر در شرم الشیخ مصر و با رهبری دونالد ترامپ آغاز شد، برگزاری خود این اجلاس ضربه بزرگی به موقعیت تضعیف شده جمهوری اسلامی در منطقه بود.

murder.jpgپدری در مشهد دخترش را کشت و جسدش را پس از قطعه قطعه کردن به آتش کشید

مردی ۵۵ ساله در مشهد دختر ۲۹ ساله خود را به قتل رساند و پیکر او را پس از مثله‌کردن به آتش کشید. رسانه‌های ایران گزارش دادند که پلیس این مرد را بازداشت کرده است. علت قتل «درگیری و مشاجره‌های خانوادگی» عنوان شده است.

بر اساس گزارش رسانه‌های ایران، این مرد درباره انگیزه قتل دختر خود گفت: «او دو بار ازدواج کرده و جدا شده بود و وضعیت روحی مناسبی نداشت و به ما توهین می‌کرد.»

او افزود که در روز حادثه دخترش «رفتارهایش را تکرار کرد» و پس از آن بود که او تصمیم به قتل فرزندش گرفت.

پدر این دختر که نام و هویت او اعلام نشده، گفت: «ابتدا همه اعضای خانواده‌ام را به بهانه‌ای به بیرون از خانه فرستادم و دختر کوچکم را نیز به منزل یکی از بستگانم بردم. هنگامی که به خانه بازگشتم دوباره درگیری و مشاجره بین ما شروع شد و او بازهم با صدای بلند به من توهین کرد. این بود که ضربه‌ای به صورتش زدم و او با سر به زمین افتاد. دیدم خون‎ریزی شدیدی دارد و بعد هم جان خود را از دست داد.»

این مرد سپس جسد دخترش را در یک کارگاه تراشکاری مثله کرد و با بردن جسد به بیابان آن را آتش زد.

در سال‌های اخیر گزارش‌ها از قتل دختران به دست پدرانشان در ایران شدیدا افزایش یافته است. شکنجه، تجاوز، آزار جنسی، خودکشی یا قتل زنان در ایران، بارها و بارها گزارش شده‌ و نگرانی‌ها نسبت به بالا رفتن آمار زن‌کشی در ایران طی سال‌های گذشته زیادتر شده است.

ماده‌ ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، پدر یا جد پدری را از قصاص به‌دلیل قتل فرزند معاف می‌کند. خلاءهای قانونی در ایران، به مردان پیام می‌دهد که «کشتن زنان مجازاتی جدی در پی ندارد».

dardar.jpgرسانه‌های ایران گزارش دادند علیرضا افشار، رییس ستاد مرکزی سپاه پاسداران در دوران جنگ با عراق و فرمانده پیشین نیروی مقاومت بسیج، بر اثر عارضه قلبی درگذشت.

او تنها دو روز پیش از آغاز جنگ ۱۲ روزه گفته بود: «اطلاعات دقیقی که از وضعیت آسیب‌پذیری اسرائیل در حوزه هسته‌ای در اختیار ما قرار گرفته که به آن‌ها اجازه نمی‌دهد کوچک‌ترین حرکتی علیه تاسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی انجام دهند.»

علیرضا افشار یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که در گروگان‌گیری در سفارت آمریکا شرکت داشت. وی در سال ۱۳۶۱ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.

venz.jpgمهدی تدینی - کانال گاراژ

«فراموش کنید عربستان سعودی را ، فراموش کنید سعودی‌ها را. ما منابع نفتی بیشتری داریم، یعنی پتانسیلی بی‌نهایت. ما قرار است بازارها را باز کنیم، دولت را از بخش نفت کنار بزنیم و تمام صنایع‌مان را خصوصی‌سازی کنیم. ونزوئلا منابع عظیمی دارد؛ نفت، گاز، مواد معدنی، زمین، فناوری. ضمناً همانطور که پیش‌تر گفتید، ما موقعیتی استراتژیک هم داریم، درست در همسایگی ایالات‌متحده هستیم.

پس ما کار درست را انجام خواهیم داد. ما می‌دانیم چه باید بکنیم؛ و شرکت‌های آمریکایی در موقعیتی فوق‌العاده استراتژیک برای سرمایه‌گذاری هستند. این کشور، ونزوئلا، قرار است درخشان‌ترین فرصت برای سرمایه‌گذاری شرکت‌های آمریکایی باشد؛ برای انسان‌های درستکاری که قرار است پول زیادی به دست بیاورند.»



[•• افزودهٔ کانال اندیشه: خردمندی اپوزیسیون ونزوئلا را ببینید. ماچادو به‌خوبی می‌داند که برای مقابلهٔ مؤثر با رژیم ناکارآمد حاکم بر ونزوئلا به حمایت کشوری چون آمریکا هم نیاز دارد، بدین‌ترتیب می‌کوشد تا تصویری جذاب از فردای براندازی را مقابل چشمان آمریکا نیز ترسیم کند و نشان دهد، تغییر در ونزوئلا برای آمریکایی‌ها هم اتفاقی مثبت خواهد بود.

صرف‌نظر از نتیجهٔ چنین رویکردی، اقدام خانم ماچادو، به‌غایت خردمندانه و دوراندیشانه است. حال به اپوزیسیون «نوبل‌گرفتهٔ» ما بیندیشید، کسی که هنوز افکار چپ‌زده و ضدامپریالیستی در سر می‌پروراند و آمریکا را شر می‌پندارد؛ و نیز به کسانی بیندیشید که شاهزاده رضا پهلوی را برای تلاش جهت جلب حمایت خارجی به خیانت متهم می‌کنند.

وای بر ما که در چنین مهلکه‌ای، با اینان به دام افتاده‌ایم.]

kalantary2.jpgخبرنامه گویا - عیسی کلانتری، معاون پیشین رئیس‌جمهور در دولت دوازدهم، در گفت‌وگویی با انصاف‌نیوز تأکید کرد که پیش از هرگونه اظهار نظر درباره‌ی کوچک یا بزرگ بودن دولت، باید بررسی کارشناسی دقیقی انجام شود.

کلانتری در ادامه تصریح کرد که مشکل اصلی دولت ایران نه در بزرگی یا کوچکی آن، بلکه در کمبود بهره‌وری و کارآیی دستگاه‌های اجرایی است.

در بخش دیگری از سخنانش، کلانتری از افت کیفیت نیروی انسانی در دولت انتقاد کرد و گفت درصد قابل توجهی از کارمندان فعلی از بهره‌ی هوشی و توان تخصصی بالایی برخوردار نیستند. او علت اصلی کاهش کارآیی دولت را خروج نیروهای توانمند و بی‌میلی نخبگان برای ورود به ساختار اداری دانست. کلانتری تأکید کرد که بازنگری اساسی در نظام مدیریتی و جذب نیروهای کیفی ضروری است، چرا که در وضعیت کنونی بیشتر کارکنان دولتی از میان نیروهای درجه دو و سه انتخاب می‌شوند و این موضوع مانع اصلی اصلاح ساختار و بهبود عملکرد دولت به شمار می‌رود.

زندگی کارگران در کره شمالی

| No Comments

abumalesh.jpgویژه خبرنامه گویا

محمد نصرالله چاق و چله‌ترین فرزند حسن نصرالله گفته است که پدرم به ایرانیان درس انسانیت و آزادگی آموخت. البته منظور ایشان مقامات نظام است، برای اینکه مردم ایران رابطه‌ای با آن مرحوم نداشتند. این گفته فرزند نصرالله نشان می‌دهد که آن مرحوم جداً آدم پرکاری بوده است. تصور کنید شخصی روزها در سوراخی تنگ و تاریک به خرید و فروش انبوه مواد مخدر و سر و کله زدن با کارتل های آمریکای لاتین بپردازد و همزمان درآمدهای روزانه قمارخانه‌های حزب الله در کشورهای غربی را حسابرسی کرده و مو را از ماست بکشد و شب ها سرداران سپاه و مقامات عالی نظام را تدریس خصوصی کرده و به آنها درس انسانیت و آزادگی بدهد. نتیجه تدریس خصوصی او نشان می‌دهد که علیرغم مشغله زیاد، معلم بسیار خوبی هم بوده است.

انسانیتی که او به سرداران سپاه آموخته است، خود را در قتل عام سال ۹۸، سرکوب‌های سال ۱۴۰۱ و اعدام‌های دنباله‌دار نشان داد.

امام در بهشت زهرا گفت که ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم و اکنون شاهد آن هستیم که حسن نصرالله، مقامات عالی نظام جمهوری اسلامی را به مقام انسانیت رسانید. در همین رابطه عباس کعبی نایب رئیس مجلس خبرگان پیشنهاد کرد، چون جایزه نوبل از آرمان اصلی خود منحرف شده است، ما جایزه شهید حسن نصرالله را تاسیس کنیم. بسیار ایده پسندیده‌ای است، حیف که بزرگانی مانند مرحوم خلخالی و مرحوم رئیسی و بسیاری دیگر از آدمکشان نظام مقدس که مستحق این جایزه بودند، از دنیا رفتند . نظر به اینکه ما در نظام مقدس اسلامی از نظر تعداد آدم کشان کم و کسری نداریم، انتخاب بهترین آدمکش سال، کار بسیار سختی بوده و ممکن است که خدای ناکرده، حقی ناحق شود.

برای اینکه عدالت اسلامی رعایت شود، باید همه کسانی که کارشان گرفتن جان آدمیان است، نامزد گرفتن جایزه شوند. مثلاً قضات شریف قوه قضاییه که اگر روزی حکم اعدام ندهند روز کسالت باری برای آنها خواهد بود، باید در کانون توجه داوران باشند. برای رقابت با نوبل نباید از قاتلین سریالی در کشورهای مختلف نیز غافل شد.

آیت الله مکارم و کار علمی

آیت الله مکارم شیرازی گفته است که در سن ۹۰ سالگی هنوز به کار علمی خود ادامه می‌دهد و در جلسات حوزه شرکت می‌کند.

آیت الله استفاده از هوش مصنوعی را برای گسترش آموزش حوزوی لازم دانسته است. واقعیت این است که فقه پویای ما آنچنان پیچیده است که برای درک آن نیاز به استفاده از هوش مصنوعی مخصوصاً در مقولاتی مانند طهارت و انواع غسل‌ها داریم. همانطور که می‌دانید حضرت آیت الله از نظر حرام کردن در تمام تاریخ تشیع حرف اول را می‌زند، یعنی هر چیزی را که سبب کوچکترین لذت و شعفی شود، حرام می‌کند. هوش مصنوعی می‌تواند به آیت الله کمک کند تا موارد معدودی که از چشم ایشان پنهان مانده و نتوانسته آنها را حرام کند، برای ایشان پیدا کند.

مهرماه ۱۴۰۴

houthie.jpgایران اینترنشنال - حوثی ها تایید کردند محمد عبدالکریم الغماری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح این گروه، در حملات اسرائیل کشته شده است.

این گروه در شهریور ماه اعلام کرده بود حمله اسرائیل برای کشتن الغماری ناکام بوده است.

رسانه‌های اسرائیل نوشتند که محمد عبدالکریم الغماری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح حوثی‌ها، بر اثر جراحات حمله دو ماه پیش کشته شده است.

محمد عبدالکریم الغماری در فهرست تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل بود.

العربیه نوشت که رییس ستاد حوثی‌ها در جریان حمله شهریور ماه اسرائیل به جلسه سران این گروه هدف قرار گرفته بود.

یسرائیل کاتس وزیر دفاع اسرائیل در واکنش به کشته شدن رئیس ستاد نیروهای مسلح حوثی‌ها گفت: «ما همین کار را در آینده علیه هر تهدیدی نیز انجام خواهیم داد».

وزیر دفاع اسرائیل تاکید کرد: «او اکنون به دوستانش، اعضای نابودشده‌ محور شرارت، در اعماق جهنم پیوسته است.»

noghrekar.jpgازآغازپیدائی روشنفکری در ایران تا به امروز صدها روشنفکر سیاسی، زن و مرد، بنام و گمنام، با هدف ایجاد جامعه ای دموکرات، سکولار و پیشرفته تلاش کرده اند، رنج ها کشیده اند وزندگی و جان در این راه گذاشته اند.

نوشتن در بارۀ آنان و نظراتشان کار پژوهشی ای سترگ و سامان یافته می طلبد. در این کتاب*نام و نظرات بسیاری از آنان آورده شده است. اینجا فقط یادی ازچند تن ازآنان می کنم.

mnk.jpg
خلیل ملکی

خلیل ملکی انديشمند و نظريه پرداز سياسیِ سوسیال دموکرات در سال 1280 ه.ش در تبریز به دنیا آمد و۲۲ تیر ۱۳۴۸ در تهران در گذشت، وی در دورانی که "روشنفکری دچار سرگردانی و بحران بود، رویکردی کاملا متفاوت برگزید و در جستجوی راه

جدیدی همچون سوسیال‌دمکراسی اروپای شمالی برآمد تا روشنفکران را دوباره به کنشگری سیاسی جذب کند."

خلیل ملکی از جوانان جمعی بود که به ۵۳ نفر شهرت يافتند، جمعی که به اتهام اقدام عليه امنيت کشور زندانی شدند.(1) وی از رهبران حزب توده ايران شد اما پس از چندی در رابطه با مشی سياسی حزب و نقش اتحاد جماهير شوروی در اين سياست گذاری ها اعتراض ها و انتقاد هائی را متوجه رهبری اين حزب کرد، و از اين حزب جدا شد.

"...پس از ماجرای فرقه دموکرات آذربايجان و مساله امتياز نفت به شوروی، نطفهٔ شک و ترديد روشنفکران ايرانی به استالين و شوروی بسته شد. خليل ملکی يکی از رهبران حزب توده ايران بود که پرچم استقلال فکر و انديشه را در مقابل سياست‌های شوروی علم کرد..."

karimpour.jpgجنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هشت سال به‌ درازا کشید. نبرد دوازده‌روزه اخیر میان ائتلاف اسرائیل-آمریکا با ایران، اما تنها کمتر از دو هفته دوام آورد. هر دو جنگ در مقیاس زمانی و ژئوپلیتیک متفاوت بودند، اما مقایسه‌ی نتایج و نقش نیروهای نظامی در آن‌ها، نکات مهمی را روشن می‌کند.

در باره‌ی جنگ اول، سه گزاره صادق است:

۱. ایران در پایان شکست نخورد؛ نتیجه، نوعی بن‌بست نظامی و سیاسی بود -- نه پیروزی مطلق، نه شکست قطعی.
۲. فرماندهی مؤثر جنگ، به‌ویژه در هوا، دریا و حتی زمین، عمدتاً بر دوش بقایای ارتش منسجم پهلوی بود؛ همان ساختاری که با وجود تصفیه‌ها و فشارهای سیاسی، توانست کشور را در برابر تهاجم گسترده حفظ کند.
۳. ارتش طی این هشت سال، مسئولیت ذاتی خود در دفاع از مرزها و تمامیت ارضی را با کمترین امکانات و بیشترین هزینه انجام داد.

اما نتیجه‌ی نبرد دوازده‌روزه چه بود؟
چرا با نخستین پیشنهاد آتش‌بس، بلافاصله موافقت شد؟
پاسخ هر چه باشد، یک نکته روشن است:
ایران در این نبرد، با وجود توان موشکی و شبکه متحدان منطقه‌ای، به سرعت در موضع دفاعی و پدافندی قرار گرفت.

سه تغییر بنیادین نسبت به جنگ هشت‌ساله رخ داده و هنوز پابرجاست:

۱. ارتش از تصمیم‌سازی دفاعی اصلی کنار گذاشته شده است.
نقش آن در ساختار فرماندهی کلان، بیش از هر زمان دیگر حاشیه‌ای شده؛ در حالی که نیروی نظامی مؤثر، باید محور عقلانیت و حرفه‌گرایی دفاعی باشد، نه صرفاً تابع تصمیمات سیاسی یا ایدئولوژیک.

۲. فاصله تکنولوژیک و آموزشی ارتش ایران با ارتش‌های منطقه افزایش یافته است.

۳. تمرکز دفاع ملی از ارتش به نیروهای موازی منتقل شده است.

این جابه‌جایی اگرچه در ظاهر به‌نام "عمق استراتژیک منطقه‌ای" توجیه می‌شود، اما در عمل موجب تضعیف قدرت دفاع کلاسیک ایران شده است. کشوری که نیروی منظم و حرفه‌ای‌اش در حاشیه است، در لحظه‌ی بحران، ابزار بازدارندگی واقعی ندارد.

در پایان، تفاوت اصلی دو جنگ را باید در ماهیت فرماندهی و منطق تصمیم‌گیری دانست:
در دهه‌ی شصت، ارتش ایران با تکیه بر انضباط و منافع ملی، کشور را حفظ کرد؛ در دهه‌ی کنونی، غیبت همان عقلانیت نظامی موجب شد که تصمیم به آتش‌بس، نه فقط از موضع قدرت، بلکه تا حدودی از سر اجبار گرفته شود.

> جنگ هشت‌ساله، دفاع از بقا بود؛
نبرد دوازده‌روزه، هشدار درباره‌ی فرسایش بازدارندگی است.
بر ایران، سرنوشت و ته نوشتش تمرکز کنیم

isriran.jpgامیرمصدق کاتوزیان - سایت زیتون

به بهانه نمایش بازی تیم‌های فوتبال ایران و اسرائیل از صداوسیما برای اولین‌بار!

پنج‌شنبه‌شب گذشته شبکه ورزش «سیما» (تلویزیون حکومتی ایران) برای نخستین‌بار بخش‌هایی از بازی فینال بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ تهران، میان ایران و اسرائیل را با گزارش اصلی پخش کرد.

در جهان سیاست، گاه توپ پینگ‌پنگ و مدال المپیک نقشی ایفا می‌کنند که دیپلمات‌ها از انجامش عاجزند. تاریخ معاصر نشان داده است که ورزش نه فقط صحنه‌ی رقابت، بلکه عرصه‌ای برای آزمودن آشتی‌ها و رویارویی‌هاست.

نمونه‌ی درخشان آن، دیپلماسی پینگ‌پنگ میان چین و ایالات متحده در سال ۱۹۷۱ بود. زمانی که دیدار دوستانه‌ی تیم ملی تنیس روی میز آمریکا از پکن، در اوج جنگ سرد، بهانه‌ای شد برای شکستن یخ روابط میان دو کشور. تنها یک سال بعد، ریچارد نیکسون در سفری تاریخی به چین، روابطی را آغاز کرد که نظم جهانی را دگرگون ساخت.

اما همان‌گونه که ورزش می‌تواند پل باشد، می‌تواند به دیوار هم تبدیل شود. در المپیک ۱۹۸۰ مسکو، دولت جیمی کارتر در اعتراض به تجاوز نظامی شوروی به افغانستان، کارزار تحریم المپیک را رهبری کرد. این اقدام، در قلب میدان ورزشی، جنگ سرد را به اوج رساند و ده‌ها کشور غربی را از حضور در بازی‌ها بازداشت. چهار سال بعد، شوروی و متحدانش نیز المپیک لس‌آنجلس را بایکوت کردند.

ورزش، از این منظر، هم پیام‌آور صلح است و هم پژواک تنش.

از میدان‌های ورزش تا میدان‌های سیاس در ایران نیز، مرز میان سیاست و ورزش هرگز کاملاً روشن نبوده است. روابط ایران و اسرائیل تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، در سطحی نزدیک به همکاری غیررسمی اما گسترده جریان داشت. تیم ملی فوتبال اسرائیل در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در رقابت‌های آسیایی شرکت می‌کرد و در فینال بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ تهران، مقابل ایران ایستاد. همان مسابقه‌ای که اکنون، پس از نیم قرن، تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی برای نخستین بار پخش کرده است.

اما در اسفند ۱۳۵۸، با اشغال سفارت اسرائیل در تهران و تحویل آن به سازمان آزادی‌بخش فلسطین، روابط دیپلماتیک دو کشور رسماً قطع شد و تا امروز نیز هر دو دولت در تقابل آشکار سیاسی و امنیتی‌اند.

فهرستی کوتاه از لحظه‌های تعیین‌کننده در مناسبات ایران و اسرائیل:

۱۹۴۸ - تأسیس دولت اسرائیل؛ ایران از نخستین کشورهای مسلمان بود که به‌طور غیررسمی این کشور را به رسمیت شناخت.

۱۹۵۰ - ایران به صورت دوفاکتو اسرائیل را به رسمیت می‌شناسد و روابط تجاری و امنیتی آغاز می‌شود.

دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ - همکاری‌های نفتی، کشاورزی و اطلاعاتی گسترش می‌یابد.

۱۳۵۷ - انقلاب ایران و قطع کامل روابط.

دهه ۱۳۶۰ تا امروز - حمایت ایران از گروه‌های مقاومت و تشدید تنش تا درگیری‌های مستقیم سایبری و امنیتی.

۱۴۰۴ (۲۰۲۵) - پس از شعله‌ور شدن جنگ دوازده‌روزه میان تهران و تل‌آویو، بازپخش مسابقه فوتبال ۱۹۷۴ از تلویزیون ایران، رویدادی غافلگیرکننده و پرابهام تلقی شد.

ورزش؛ دیپلماسی نرم یا نمایش بی‌معنا

در جهان معاصر، ورزش بارها مقدمه یا انعکاس دگرگونی‌های سیاسی بوده است. از پینگ‌پنگ دیپلماسی تا بایکوت المپیک، از دست دادن بازیکنان ایران و آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ تا رژه‌ی مشترک دو کره در المپیک زمستانی ۲۰۱۸.

در همه‌ی این موارد، ورزش نه صرفاً «بازی»، بلکه زبان نمادین ملت‌ها بوده است.

آیا پخش بازی ایران و اسرائیل نشانه‌ی تغییر است؟

بازپخش بازی فینال ۱۹۷۴ در حالی انجام شد که روابط تهران و تل‌آویو در پایین‌ترین سطح تاریخی قرار دارد. آیا این اقدام، تصادفی است یا نشانه‌ای از تغییر در سیاست رسمی؟

etebari22.jpgدر حالی‌ که دونالد ترامپ، اسراییل و رهبران منطقه از «سپیده‌دم تاریخیِ خاورمیانه‌ای نو» سخن می‌گویند، جمهوری اسلامی ایران در وضعیتی قرار گرفته که بیش از هر زمان دیگر میان دوام، سازش و فرسایش در نوسان است. تحریم‌های تازه اسنپ‌بک، عقب‌نشینی در پروژه‌های اتمی، شکست‌های پیاپی نیروهای نیابتی، تغییر رژیم در سوریه، توافق غزه، انزوای دیپلماتیک و فرسودگی اقتصادی، حکومت را در موقعیتی قرار داده که نه توان پیشروی دارد و نه امکان عقب‌نشینی آسان. پرسش اصلی این است: در نظمی که خاورمیانه نو در حال شکل دادن به آن است، ایران چه جایگاهی خواهد داشت؟

دیوید اعتباری - کیهان لندن

خاورمیانه نو الزاماً به معنای صلح یا ثبات نیست، بلکه نشانه تغییر در الگوهای قدرت است. کشورهای عربی با شتاب به‌ سوی عادی‌ ساختن روابط با اسرائیل می‌روند، بازیگران نوظهور منطقه‌ای چون ترکیه و عربستان سعودی با دیپلماسی چندجانبه و اقتصاد غیرنفتی در حال گسترش نفوذند، و نقش ایالات متحده جای خود را به رقابت میان واشنگتن و مسکو می‌دهد. در چنین صحنه‌ای، جمهوری اسلامی از بازیگری پرتحرک و ماجراجو به قدرتی منزوی و محتاط بدل شده که بیش از هر چیز درگیر مهار بحران‌های داخلی خویش است.

اصل بنیادین سیاست جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته روشن است: بقاء، بالاتر از هر چیز. در لحظه‌های خطر، حکومت همواره میان ایدئولوژی و بقاء، دومی را برگزیده است؛ از جام زهرِ ۱۳۶۷ تا نرمش قهرمانانه ۱۳۹۲ و برجام. هرگاه موجودیت نظام در خطر بوده، سازش به‌ عنوان تاکتیک بقاء پذیرفته شده است. امروز نیز همین منطق حاکم است. رهبران جمهوری اسلامی می‌دانند که یک جنگ تمام‌عیار با اسرائیل، حتی در صورت حمایت جانبی روسیه یا چین، می‌تواند به فروپاشی داخلی آن بیانجامد. بنا بر گزارش‌هایی از مسکو و تأیید مقامات رژیم ایران از جمله عباس عراقچی، تل‌آویو نیز تمایلی به آغاز جنگ ندارد. در نتیجه، هر دو طرف به بازدارندگی حساب‌شده بسنده کرده‌اند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

از سوی دیگر، اقتصاد ایران به نقطه هشدار رسیده است. رشد منفی، کاهش صادرات نفت و محدود شدن منابع ارزی، تاب‌آوری کشور را به حدود دو سال آینده محدود می‌کند. اما حتی در آستانه فروپاشی، حکومت احتمالاً باز هم دست به سازش محدود و موقت خواهد زد؛ اما برای برداشتن تحریم‌ها و خرید زمان، و نه برای اصلاح ساختار.

Mahmoud_Zahraei.jpgحکم درخشان قاضی هلند در حفاظت از جان یک گرگ

اخیرا در یکی از روستاهای هلند، گرگ به مزرعه گوسفندان حمله کرده و ۶۲ گوسفند را کشته و موجب خشم مزرعه داران شده است. شهردار این منطقه هلند در واکنش به درخواست روستائیان و برای رفع نگرانی آنها از حمله مجدد گرگ به گوسفندانشان، حکم قتل گرگ با شلیک گلوله را صادر کرده است. سازمان های حامی حیوانات این حکم را مغایر با قانون و حقوق حیوانات دانسته و به دادگاه علیه این حکم شکایت کرده اند. قاضی ضمن لغو حکم قتل گرگ، موارد زیر را به عنوان ادله لغو حکم برشمرده است:

- مزرعه دار هیچگونه حصار استحفاضی استانداردی نظیر سیم های شوک دهنده برقی، برای جلوگیری از ورود گرگ به مزرعه نداشته است.

- در اسناد ارائه شده به دادگاه هیچ سندی مبنی بر این مسئله وجود ندارد که آیا گرگ به صورت گله ای زندگی می کرده و یا بطور مستقل و این حمله در چهارچوب یک حمله مستقل بوده و یا به شکل گروهی حمله شده است.

- همچنین برای دادگاه مشخص نشده و هیچ تضمینی نیز داده نشده است است که گرگی که کشته خواهد شد همان گرگ حمله کننده خواهد بود.

- در اسناد دیده نمی شود که با توجه به در خطر نابودی بودن نسل این گرگ ها، این حکم قتل چه تاثیر منفی در به خطر افتادن ادامه نسل این حیوان دارد.

قاضی پرونده ضمن لغو حکم قتل این گرگ، هرگونه لطمه رسانی به این حیوان را مشمول تعقیب قضایی و مستحق مجازات نموده است.

چه شکوهمند و غرورانگیز است اجرای عدالت و صیانت از زندگی و حق زیستن برای هر موجودی. در این نگاه عدالت نه انتقام است و نه ابزار قدرت، عدالت پاسداری از زندگی و حق زیستن است. و چه تلخ و دردناک است که در گوشه ای دیگر از دنیا و در کشور ستم زده ما ایران جان انسان تا به این حد بی مقدار و حق زیستن این چنین بی دفاع است.

تفاوت عملی میان نظامی که برای یک گرگ دادرسی متین و مبتنی بر شواهد می طلبد و نظامی که انسان را بر پایه اعترافات مشکوک و در زیر شکنجه محکوم و اعدام می کند. نظامی که مدافع و حافظ زندگی است و نظامی که پیام آور مرگ و نیستی است. قانونی که ابزار قدرت و وسیله رعب و وحشت است و قانونی که مستقل از قدرت و مدافع زیستن و آرامش در جامعه است. دادگاهی که به واقع عدالت خانه است و بی دادگاهی که کشتارگاه عدالت و نابودکننده زندگی است. قاضیانی که مدافع عدالت و حق زیستن و پاسدارنده زندگی و کرامت انسانی هستند در مقابل قاضیان خودفروخته ای که ابزار قدرت و صادرکننده احکام ظالمانه اعدام بر اساس رای و نظر دستگاه سرکوب هستند.

15000.jpgاعتماد آنلاین - وکیل اولیای دم امیر محمد خالقی گفت: امروز صبح - چهارشنبه ۲۳ مهر- احمد تا پای چوبه دار هم رفت و حتی طناب دار به گردن او آویخته شد اما با اراده اولیای دم اجرای حکم متوقف شد و به این محکوم دو ماه فرصت داده شد.

به گزارش ایرنا، حمیدرضا حاجی اسفندیاری ادامه داد: اولیای دم شروطی داشتند که از بیان جزئیات این شروط خودداری می‌کنم فقط باید بگویم که شرط‌ها مربوط به پرداخت دیه یا مالی نیست.

یکی از شروط پدر مقتول برای این مهلت، حفظ ۲ جزء از قرآن توسط قاتل است. سایر شروط بعداً اعلام خواهد شد.

امیرمحمد خالقی دانشجوی دوره کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران، ۲۴ بهمن‌ ۱۴۰۳ در محدوده پل گیشا و هنگام مراجعه به خوابگاه کوی دانشگاه، توسط دو سارق موتورسیکلت‌سوار با سلاح سرد مورد ضرب و جرح قرار گرفته و متاسفانه پس از انتقال به بیمارستان شریعتی توسط نیروهای اورژانس، صبح پنجشنبه ۲۵ بهمن به دلیل شدت جراحات دارفانی را وداع گفت.

وزارت علوم، دانشگاه تهران و دانشکدگان مدیریت این دانشگاه با صدور اطلاعیه‌های جداگانه، ضمن ابراز تاسف و تاثر عمیق از وقوع این حادثه ناگوار، خواستار رسیدگی جدی و فوری به موضوع و برخورد با عاملان قتل این دانشجو شدند.

دادستانی عمومی و انقلاب تهران اعلام کرد: یک شعبه ویژه، پرونده سرقت از دانشجوی دانشگاه تهران را رسیدگی می‌کند سپس اصغر جهانگیر سخنگوی قوه قضاییه ۲۸ بهمن از دستگیری چند مظنون خبر داده بود و در نهایت صبح روز ۳۰ بهمن قاضی شهریاری اعلام کرد که متهمان قتل دانشجوی دانشگاه تهران دستگیر شدند.

bagha.jpgدروغ، فریب و مهندسی ذهن مردم ابزار بقای یک دیکتاتور

کانال خبرچین - در نظام‌های دیکتاتوری، «حقیقت» دشمن اصلی است. دیکتاتور برای بقا، جامعه را به‌گونه‌ای طراحی می‌کند که هر فرد، به‌جای دیدن واقعیت، در قفس ذهنی‌ای زندگی کند که خود رژیم ساخته است. خـامنه‌ای سال‌هاست از ابزارهای روانی و اجتماعی برای کنترل مردم استفاده می‌کنند؛ از فقر تا فریب، از سرکوب تا نمایش آزادی

وقتی مردم را در فقر و بی‌عدالتی غرق می‌کنی، امیدشان را می‌گیری. آنگاه همان‌ها را با وعده، ترس یا احساس گناه، به خدمت خود درمی‌آوری. رژیم، با استفاده از زنان و دختران، سلول‌های تبلیغاتی و روانی می‌سازد؛ گروه‌هایی که در ظاهر آزاد، شاد یا مدرن نشان داده می‌شوند، اما در عمق، مأموریت دارند تصویر واقعی جامعه را تحریف کنند.

آنها کلونی‌های کوچک اما هدفمندی‌اند برای مشروع جلوه دادن فساد، تظاهر به تساهل، و عادی‌سازی نمایش آزادی دروغ

وقتی لازم باشد، با «گشت ارشاد» و خشونت از حجاب دفاع می‌کند؛ وقتی لازم بداند، همان حجاب را رها کرده و زنانی را به میدان می‌فرستد که نقش آزادی را بازی کنند. چون برای دیکتاتور، نه دین مهم است، نه آزادی، نه زن و نه مرد...

فقط «بقا»

:::

***

عراقچی: نه رئیس‌جمهور پزشکیان و نه من، نمی‌توانیم با کسانی وارد تعامل شویم که به مردم ایران حمله کرده‌اند

aclarge.jpg

خبرنامه گویا - تهران ایستگاه مترویی به نام حضرت مریم افتتاح کرده است؛ اقدامی که از سوی مقام‌های رسمی به‌عنوان نمادی از همزیستی فرهنگی و احترام میان ادیان معرفی شده، اما واکنش‌های متفاوتی را در داخل و خارج از کشور برانگیخته است.

metrolarge.jpgایستگاه «مریم مقدس» که در خط ۷ متروی تهران واقع شده، با کاشی‌کاری‌های ایرانی و نقش‌هایی الهام‌گرفته از نگاره‌های مسیحی تزیین شده است. این ایستگاه در شمال تهران و در نزدیکی محله‌هایی قرار دارد که جوامع ارمنی و آشوری مسیحی در آن سکونت دارند. رسانه‌های رسمی ایران از این نام‌گذاری به‌عنوان نشانه‌ای از احترام متقابل میان مسلمانان و مسیحیان یاد کرده‌اند، و تصاویر ایستگاه در شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان بازتاب گسترده‌ای داشته است.

با این حال، شماری از کاربران و فعالان حقوق بشر این اقدام را بیشتر نمادی نمایشی دانسته‌اند تا تغییری واقعی در وضعیت اقلیت‌های دینی. آن‌ها یادآور شده‌اند که مسیحیان، به‌ویژه نوکیشان و کلیساهای ثبت‌نشده، همچنان با محدودیت‌ها، نظارت‌های امنیتی و فشارهای دولتی روبه‌رو هستند. به گفته گروه‌های حقوق بشری، در سال‌های گذشته بازداشت و آزار اعضای جوامع مسیحی در ایران بارها گزارش شده است. یکی از کاربران شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) نوشت: «جمهوری اسلامی با این نام‌گذاری می‌خواهد چهره خود را در سطح بین‌المللی تلطیف کند و نظر افکار عمومی غرب، به‌ویژه چهره‌های مذهبی محافظه‌کار، را جلب نماید.»

در همین حال، رسانه‌های بین‌المللی نیز به اهمیت این نام‌گذاری در کشوری شیعه‌مذهب اشاره کرده و آن را اقدامی غیرمعمول دانسته‌اند. تحلیلگران اما هشدار داده‌اند که نباید این حرکت را نشانه‌ای از تغییر سیاست‌های مذهبی ایران تلقی کرد. این اتفاق در زمانی رخ می‌دهد که حکومت ایران با انتقادات فزاینده‌ای درباره برخورد با اقلیت‌های دینی، از جمله مسیحیان و بهائیان، و نیز مخالفان سیاسی روبه‌رو است. با وجود جنبه نمادین و طراحی چشم‌نواز ایستگاه مریم مقدس، منتقدان بر این باورند که احترام واقعی به باورهای دینی در گرو رعایت عملی حقوق اقلیت‌هاست، نه صرفاً اقدامات نمادین.

golie.jpg

رسانه‌های ایران از درگذشت ابوالفضل روحی، دروازه‌بان ۱۸ ساله باشگاه شهدای بابلسر و عضو پیشین تیم ملی نوجوانان، بر اثر ایست قلبی خبر دادند

ابوالفضل روحی سابقه عضویت در تیم های ملی نونهالان و نوجوان را در کارنامه‌اش دارد.⁩

pic.jpg

تماشاگران عصبانی امارات از باخت تیم‌شان به جای بطری آب، گوشی آیفون و سوییچ ماشین به زمین پرتاب کردند

uaefootabll.jpg

IMG_1239.jpegشاهکاری دیگر از جمهوری اسلامی: وارد کردن ۱۰۰ تن خاک کربلا و هشتاد لیتر آب (!) جهت درست کردن دو و نیم میلیون مُهر نماز و دشواری تفکیک خاک شهدای کربلا از جنازه ممدلی شاه!...
یادی از ناصر تقوایی و ایرج پزشکزاد و شاهکار این دو «دایی جان ناپلئون»...
بعد از جنگ حسینی اکنون، صلح حسنی به رهبری دونالد (حسن) ترامپ...

ایران اینترنشنال - هیات رئیسه بولینگ و بیلیارد خراسان شمالی با حضور مدیرکل ورزش و جوانان استان و دبیرکل فدراسیون بولینگ و بیلیارد کشور، اعلام کرد رضا منصوریان با کسب تمامی آرا به عنوان رئیس هیات بولینگ و بیلیارد استان خراسان شمالی انتخاب شد.

رضا منصوریان پیش‌تر سرپرست این هیات بود. او پیش از ورود به هیات بولینگ و بیلیارد به عنوان سخنران در «نشست‌های عاشورا پژوهی» و همچنین « مشاور فرهنگی و مذهبی» در اداره ورزش و جوانان استان فعالیت می‌کرد.

G3ZNo1_WkAAWdrd.jpg

za.jpgمردم ایران انزوا را به همکاری با رژیم پیونگ‌یانگ ترجیح می‌دهند

احمد زیدآبادی

«احمد دنیامالی وزیر ورزش و جوانان از تلاش برای جذب مربیان زن کرۀ شمالی برای تیم بانوان ایران خبر داده است!

پرسش این است که از میان حدود ۲۰۰ کشور جهان چرا کره شمالی؟

آیا آقای دنیامالی از جهنمی که دولت آن کشور بر مردمش تحمیل کرده، بی‌خبر است؟

یا اینکه منکر همۀ گزارش‌هایی است که نهادهای معتبر بین‌المللی در این زمینه منتشر کرده‌اند؟ و یا اینکه به بردگی گرفتن یک ملت بینوا و بدبخت توسط یک حزبِ بی‌رحم و توتالیتر را امری مثبت و خوشایند می‌داند که در صورت لزوم الگوبرداری از آن هم مجاز است؟

گرچه دولت آقای پزشکیان در این روزها کاملاً منفعل و بلاتکلیف و سردرگم به نظر می‌رسد، اما جلو این نوع حرف‌ها و کارهای امیدکش را که می‌تواند بگیرد.

با شناختی که من از جامعۀ ایران دارم، به نظرم قریب به تمام مردم آن، اگر هیچ گزینۀ دیگری جز انتخاب بین انزوای مطلق و همکاری با رژیم کرۀ شمالی پیشِ رو نداشته باشند، انزوای مطلق را بر همکاری با رژیم پیونگ‌یانگ ترجیح می‌دهند!»

جان اسد در خطر!

ولادیمیر پوتین و احمد الشرع سران روسیه و سوریه بدجوری با هم گرم گرفته‌اند!

به نظرم بشار اسد باید بیش از پیش نگران جان خود شود. اخیراً گزارش‌های رسانه‌ای حکایت از مسموم شدن او داشت. اسد به هر نقطهٔ دیگری از جهان پناهنده می‌شد، جایش امن‌تر از روسیه بود.

عجب دنیای بی‌رحمی!

bbc.jpgرئیس‌جمهور روسیه در دیدار با احمد شرع گفت: «مسکو در روابط خود با دمشق همواره منافع مردم سوریه را در نظر گرفته و نه ملاحظات سیاسی را.»

مقام‌های سوری گفته‌اند احمد شرع در این دیدار از روسیه تقاضای استرداد بشار اسد و سایر سوری‌‌هایی را مطرح خواهد که به جنایات جنگی متهم هستند و به روسیه پناه برده‌اند.

آقای اسد پس از اینکه ائتلافی از مخالفانش او را سرنگون کردند با اخذ پناهندگی به روسیه گریخت

hijab.jpgحجاب اختیاری در پایتخت؟ وضعیت مشهد، اصفهان، یزد و قم چگونه است؟

روایت شهروندان از تفاوت اجرای حجاب اجباری در شهرهای ایران

رقیه رضایی - ایران وایر

در اغلب ویدیوهایی که از تهران، به‌خصوص محله‌های شمال شهر منتشر می‌شود، زنان و دختران جوان و نوجوانان حجاب ندارند. چهره شهر به‌گونه‌ای است که برای ایرانیان دور از وطن مانده، عجیب می‌نماید. روی دیگر قضیه اما، تصاویر تاییدنشده‌ای است که کاربران در شبکه‌های اجتماعی از حضور دوباره گشت ارشاد منتشر کرده‌اند. روایت‌هایی توسط کاربران منتشر می‌شود که نشان از برخوردها با زنانی‌که تن به حجاب اجباری نمی‌دهند، دارد؛ دست‌کم در دو استان خراسان رضوی و اصفهان. خبرنامه «امیرکبیر» نیز تصاویری از پیامک حجاب دانشگاه یزد برای برخی دختران دانشجو را منتشر کرده که بر اساس آن، این دختران، «به‌دلیل عدم رعایت قوانین پوشش»، احضار شده‌اند.

آیا سخت‌گیری نسبت به قانون حجاب اجباری فقط در پایتخت کم شده است و زنان و دختران با پوشش اختیاری سوار بر موتور سیکلت چهره شهر را تغییر داده‌اند؟ وضعیت در شهرهای دیگر چگونه است؟ در شهرهای سنتی و مذهبی مثل مشهد، اصفهان ، قم و یزد چه می‌گذرد؟

***

حجاب اجباری یا اختیاری؛ در خیابان‌های ایران چه خبر است؟

با این‌که قانون عفاف و حجاب بنا به صلاح‌دید شورای عالی امنیت ملی ابلاغ نشده، ولی قوانین در ایران می‌گویند که حجاب اجباری است. مهرماه ۱۴۰۳ بود که شورای نگهبان بعد از چند بار ایراد به مصوبه مجلس، تایید مصوبه عفاف و حجاب را اعلام کرد. همان‌زمان «مسعود پزشکیان» که تازه رییس‌جمهور شده بود، این قانون را غیرقابل اجرا خواند و پس از اخذ مصوبه شورای عالی امنیت ملی، مانع از ابلاغ این قانون شد.

روایت‌ها از داخل ایران، نشان از کم‌تر شدن غیررسمی فشارها بر زنان و دخترانی که از حجاب اجباری سرباز می‌زنند، دارد؛ موضوعی که هم در ویدیوها و تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی قابل رویت است و هم در روایت‌هایی که مخاطبان ایران‌وایر در اختیار ما قرار داده‌اند.

«شیلا»، زن جوانی ساکن شمال شرق تهران است. او به ایران‌وایر می‌گوید که لباس‌های این روزهای زنان و دختران ایرانی، با لباس زنان در کشورهای آزاد تفاوت چندانی ندارد: «تو این مدت به هر محله‌ای که می‌رفتم، خانم‌ها لباس‌هایی تن‌شان بود عجیب! کدام ایران؟! کدام اسلام؟! کدام گشت ارشاد؟! شال که هیچ، لباس‌هایشان با اروپا یکی‌است خدا شاهده. منطقه بالاشهر پایین‌شهر هم ندارد.»

شهروند دیگری از شمال‌غرب تهران که می‌گوید چند بار خودرویش بابت عدم رعایت حجاب اجباری «اخطاریه» گرفته بوده ولی آن‌ها هم «پاک» شدند: «دیگر اس‌ام‌اس حجاب نمی‌آید. اخطارهای قبلی هم پاک شده و لازم نیست ماشین را در پارکینگ بخوابانیم.»

با این حال برخی شهروندان ساکن تهران می‌گویند که بدون رعایت حجاب اجباری نمی‌توانند کارهای اداری را انجام دهند. راضیه می‌گوید: «کارهای اداری را که انجام نمی‌دهند حتما تذکر می‌دهند که حجاب کنیم حتی برخی بیمارستان‌های دولتی و وابسته به سپاه مثل بقیه‌الله هنوز هم باید چادر سر کنی تا بتوانی وارد شوی.»

نسرین ستوده، حقوقدان و فعال سرشناس حقوق‌بشر هم یکی از افرادی است که به خاطر تن ندادن به حجاب اجباری ماه‌هاست نتوانسته با همسرش «رضا خندان» که در زندان اوین محبوس است، ملاقات کند.

با این‌حال، یک شهروند ساکن رشت می‌گوید که حجاب حداقل در خیابان‌ها و جاهای غیررسمی و غیردولتی آزاد شده، فقط «رویشان نمی‌شود بگویند.»

خراسان رضوی و اصفهان دو استان مذهبی که به‌طور سنتی امام جمعه‌های مرکز استان، فضای فرهنگی و اجتماعی شهرهایش را کنترل می‌کنند، نه دولت، متفاوت از سایر شهرهای بزرگ ایران است. یک زن جوان که ساکن یکی از شهرهای خراسان رضوی است و به‌دلایل امنیتی نام شهر محل اقامت او نزد ما محفوظ است، به ایران‌وایر می‌گوید که ماموران «آمر به معروف»، بارها با حضور در محل کارش، او را تهدید کرده‌اند و آخر سر هم صاحب‌کارش را به اداره اماکن احضار کرده‌اند: «مشخص شد که این مامورها حضورا رفته‌اند پیش امام جمعه و امام جمعه شخصا به اماکن پیام داده و آن‌ها هم صاحب‌کارم را احضار کرده‌اند.»

زن دیگری ساکن اصفهان که خود بیستم‌ مهرماه، ون گشت ارشاد را در حوالی ایستگاه متروی «سی‌وسه‌ پل» دیده، می‌گوید: «وضعیت اصفهان با همه‌جای ایران فرق می‌کند. اسیدپاشی‌های دهه ۹۰ را که همه یادشان است. این‌جا پزشکیان کاره‌ای نیست. طباطبایی‌نژاد همه‌کاره است.»

اشاره او به «یوسف طباطبایی‌نژاد»، امام جمعه موقت اصفهان و نماینده علی خامنه‌ای در این استان است. نام او پیش از این بارها در خلال گفته‌های نفرت پراکنانه‌اش جنجال آفریده است. مواضع او پیش‌تر درباره حجاب در جریان اسیدپاشی‌های اصفهان نیز موجب شده بود، بسیاری او و نیروهای تندروی نزدیک به او را پشت پرده این حملات علیه زنان اصفهانی بدانند. اسیدپاشی‌های اصفهان، مجموعه‌ای از حملات زنجیره‌ای اسیدپاشی به سر‌و‌صورت زنانی بود که به‌نظر می‌رسید از نظر افراد حمله‌کننده، حجاب مناسب نداشته‌اند. این حملات در مهر۱۳۹۳ رخ داد و دست‌کم چهار زن جوان در اصفهان مورد حمله اسیدپاش‌ها قرار گرفتند.

بسیاری، همان زمان، سخنان امام جمعه اصفهان، یوسف طباطبایی‌نژاد مبنی‌بر این‌که «مساله حجاب دیگر از حد تذکر گذشته است و برای مقابله با بدحجابی باید چوب ‌تَر را بالا برد و از نیروی قهریه استفاده کرد» را، چراغ سبز حکومت برای خشونت علیه زنان و اسیدپاشی به آن‌ها دانسته بودند.

آیا نداشتن حجاب آزاد شده است؟

یک جامعه‌شناس ساکن ایران و از مخالفان حجاب اجباری به ایران‌وایر می‌گوید که حجاب در ایران همچنان اجباری است ولی حکومت ناچار شده به‌دلیل «مصلحت» عرصه را باز کند. او به جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان در آمریکا و جنبش‌های مدنی و برابری‌‌طلبانه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در دنیا به‌عنوان نمونه‌هایی که مقاومت شهروندان در نهایت منجر به باز شدن عرصه و تغییر قانون شده، اشاره کرده و می‌گوید: «رزا پارکس در مقابل تفکیک و تبعیض نژادی ایستاد و بعد از آن جامعه آمریکا بارها تا پیش از این‌که جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان به‌ثمر بنشیند، شاهد این مقاومت‌ها و نافرمانی‌های مدنی بود. فضا بعد از مدتی به تصلب قبل نبود، اما تا تغییر قانون راه درازی در پیش بود.»

صلاح الدین خدیو

بی گمان این یک لحظەی ناب در تاریخ سوریه است. اسد و جولانی دشمنان قسم خوردەی یکدیگر، هر دو در مسکو مهمان پوتینند.

البته در سنت سیاسی روسیه، این امر چندان بی سابقه نیست. در دوران شوروی بارها پیش می آمد که رهبران کشورهای اقماری ناگهان مغضوب و با اشارەی کزملین جایشان را به فردی دیگر می دادند. حتی گاه پیش می آمد که رهبر یک حزب برادر هنگام سفر به مسکو دستور برکناری اش می آمد و ناچار به اقامت اجباری در روسیه و منع بازگشت به میهن می شد.

kremlin.jpg

نزدیک ترین نمونه برکناری ببرک کارمل رئیس جمهور اسبق افغانستان هنگام سفر به مسکو به امر شوروی و جایگزینی دکتر نجیب الله بود.

ظاهرا امروز روسیه با ایدئولوژی زدایی از این سنت قدیمی - سنت مهمان نوازی همزمان از رهبر معزول و رهبر مستقر-- آن را با الزامات عصر حاضر هماهنگ کرده است.

امری که احتمالا مقامات ایرانی با دو چشم گرد شده از تعجب بدان می نگرند.

روسیه و ایران دو کشوری بودند که فعالانه از دولت اسد در جنگ داخلی این کشور حمایت کردند. حتی به جرات می توان گفت بمباران های کور و گستردەی روسیه عامل بیشترین ویرانی ها و تلفات در سوریه بود.

اما از همان آغاز تفاوتی بزرگ میان تهران و مسکو وجود داشت. روسیه هیچوقت منافع استراتژیک و مشخصا دو پایگاه دریایی و هوایی خود در سوریه را کتمان نکرد.

اما ایران تا توانست مقاصد ژئوپولتیک و اهداف عینی خود را در لفافەی ایدئولوژی پیچید.

کار بجایی رسید که گاه پیوست رسانەای و روایت ساری ایران از ماجرا اصل موضوع را به حاشیه می راند.

در روایت رسمی با مراجعه به روایات دینی و نمادپردازی های ایدئولوژیک سوریه به یک جبهەی حق و باطل دیگر تبدیل شد.

نظام سکولار و بعثی حاکم بر دمشق چون فرشتەای مومن تصویر می شد که در محاصرەی شیاطین عبری و عربی مظلومانه و تنها ایستاده است.

امری که باعث شد در روزهای اول پس از سقوط اسد میزان خصومت حاکمان جدید با ایران بسیار بیشتر از روسیه باشد.

dead.jpgبی بی سی - هارولد دیلارد ۵۶ ساله بود که در نوامبر ۲۰۰۹ به سرطان تهاجمی شکم مبتلا شد. تنها ظرف چند هفته، این مکانیک خودرو و تعمیرکار سابق، یک «آقای همه‌فن‌حریف» اهل تگزاس که تقریبا هر روز کلاه کابوی و شلوار جین به تن داشت وارد مراقبت‌های تسکینی پایان عمر شد.

در روزهای پایانی زندگی‌اش، شرکتی به نام «بیو کر» در آسایشگاه به ملاقات او رفت. آنها از او پرسیدند که آیا مایل است جسدش را اهدا کند، تا پزشکان بتوانند از آن برای انجام جراحی تعویض زانو استفاده کنند. این شرکت گفت قسمت‌هایی از بدن او را که استفاده نشود، می‌سوزاند و خاکسترش را رایگان برمی‌گرداند.

فرح فاسولد، دختر هارولد می‌گوید «چشمانش برق زد. این کار را برداشتن باری از دوش خانواده می‌دید. اهدا کردن بدنش آخرین کار خیری بود که می‌توانست انجام دهد.»

دیلارد شب کریسمس درگذشت و چند ساعت بعد، خودرویی از شرکت «بیو کر» بیرون آسایشگاه ایستاد و جسد را برد.

چند ماه بعد، دخترش از پلیس تماسی دریافت کرد. آن‌ها سر پدرش را پیدا کرده بودند.

000.jpg

بدن مثله‌شده

پلیس در انبار شرکت، بیش از ۱۰۰ قطعه بدن متعلق به ۴۵ نفر کشف کرد. یک کارآگاه گفت «به نظر می‌رسید تمام اجساد با ابزاری برنده، مانند اره‌برقی، تکه‌تکه شده باشند.»

خانم فاسولد می‌گوید تصورش این بود که بدن پدرش با احترام رفتار خواهد شد، اما برعکس، «مثله شده بود».

«شب‌ها چشم‌هایم را می‌بستم و وان‌های بزرگ قرمز پر از اعضای بدن می‌دیدم. دچار بی‌خوابی شده بودم، نمی‌خوابیدم.»

شرکت در آن زمان از طریق وکیلش هرگونه بدرفتاری با اجساد را انکار کرد. امروز دیگر این شرکت وجود ندارد و صاحبان سابق آن هم در دسترس نیستند.

این نخستین مواجهه فاسولد با دنیای به‌اصطلاح دلالان بدن بود: شرکت‌های خصوصی که اجساد را به دست می‌آورند، آن‌ها را تکه‌تکه می‌کنند و سپس اعضا را به مراکز پژوهشی و آموزشی می‌فروشند.

برای منتقدان، این صنعت شکل تازه‌ای از «قبر‌دزدی» به حساب می‌آید. اما در مقابل، گروهی بر این باورند که اهدای جسد برای پیشرفت پژوهش‌های پزشکی ضروری است و شرکت‌های خصوصی تنها جای خالی‌ را پر کرده‌اند که دانشگاه‌ها به‌دلیل ناتوانی همیشگی در تأمین جسد کافی برای آموزش و تحقیق بر جا گذاشته‌اند.

ea.jpgپشت پرده آتش‌بس: تغییر موضع قطر و عقب‌نشینی متحدان ایران در منطقه

آتش‌بس زمانی تحقق یافت که حماس، حزب‌الله و ایران ضربات سنگینی دریافت کرده بودند

الیوت ایبرامز - ایندیپندنت فارسی

آتش‌بس غزه چگونه شکل گرفت؟ جناح چپ ضداسرائیلی، و دموکرات‌هایی که برای توضیح ناتوانی جو بایدن، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، در دستیابی به چنین توافقی شتاب‌زده تلاش می‌کنند، استدلالی ساختگی ابداع کرده‌اند که در «تحلیل» نیویورک تایمز با عنوان «چرا اکنون؟» و در رشته‌پست‌های حق‌به‌جانب مقام‌های سابق دولت بایدن در ایکس به‌وضوح دیده می‌شود، که شرح می‌دهند چطور زمینه این توافق تاریخی را فراهم کرده‌اند.

از این دست استدلال‌ها که بایدن یک سال پیش طرح‌های مشابهی برای آتش‌بس ارائه کرده بود؛ گروگان‌ها در سال ۲۰۲۴ به خانه برمی‌گشتند و از مرگ‌و‌میر و جراحات زیادی اجتناب می‌شد اگر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، آن‌قدر سرسخت و راست‌گرا نبود و جنگ را برای منافع سیاسی شخصی‌اش طولانی نمی‌کرد.

اما واقعیت این است جنگ زمانی به پایان رسید که اسرائیل و آمریکا از قدرت سیاسی، دیپلماتیک و نظامی استفاده کردند. در ماه ژوئن، اسرائیل تاسیسات هسته‌ای ایران را بمباران کرد و بسیاری از متخصصان هسته‌ای و فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی را از میان برداشت. چند روز بعد، دونالد ترامپ نیز بزرگ‌ترین سایت‌های هسته‌ای ایران را هدف حملاتی ویرانگر قرار داد. حمله اسرائیل به شهر غزه، آخرین پایگاه حماس، در اواخر اوت آغاز شد و به حماس نشان داد که نگه‌ داشتن گروگان‌ها مانع چنین حمله‌ای نخواهد شد. سپس در ۹ سپتامبر، اسرائیل به رهبران حماس در دوحه حمله کرد و قطری‌ها را ترساند و از ترامپ درخواست حمایت کردند. او وعده حمایت داد‌ــ و اتفاقی نبود که هم‌زمان قطر فشار بر حماس برای پذیرش آتش‌بس و آزادی همه گروگان‌های زنده در روز نخست را آغاز کرد. فشار دیپلماتیک قطر بود که موجب شد ترکیه نیز به حماس فشار بیاورد رضایت بدهد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

دموکرات‌ها غیرمستقیم و دوپهلو همه این موارد را تایید می‌کنند، هرچند به‌صراحت بیان نمی‌کنند. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه پیشین آمریکا، در گفت‌وگو با نیویورک تایمز گفت: «اکنون زمان متفاوتی است‌ــ آنچه امروز ترامپ در اختیار دارد، ما آن زمان نداشتیم. حماس از نظر نظامی شکست خورده، از نظر دیپلماتیک منزوی شده و حامیانش‌ــ ایران، حزب‌الله و حوثی‌ها‌ــ را از دست داده است.» اما بلینکن نگفت همه آنچه «ترامپ اکنون در اختیار دارد» چگونه فراهم شده است‌ــ یعنی، استفاده نتانیاهو و ترامپ از قدرت نظامی به‌ شیوه‌هایی که بایدن همواره اسرائیل را از آن برحذر می‌داشت و هرگز در مخیله خودش هم نمی‌گنجید.

cars.jpgبا ۳۵۰ هزار تومان خودرو بخریم !

جعفر بخشی بی نیاز

🌐 در روزگاری نه چندان دور ماشین سرمایه حساب نمی شد. آهن پاره بود و هر کسی که در پارکینگ خانه اش یک دستگاه پیکانِ زمان شاه داشت ؛ الزاما آدم ثروتمندی نبود. حالا اما ماشین یک سرمایه است که هم داشتن آن در شرائطِ فعلی ضرورت به حساب می آید و هم خرید و فروشش می تواند سرمایه گذاری های پر سودی را برای مردم تضمین کند. البته نه هر مردمی. که خرید یک دستگاه پرایدِ جمهوری اسلامی برای خیلی ها یک آرزوی محال است و به این ساده گی ها برای بعضی ها امکان خرید وجود ندارد. وقتی اقتصاد در یک کشور در ساحت کلان و ساختاری‌ اش دچار بحران می شود ؛ رد این معضل و مشکل را می توان در همه ی قلمروهای دیگر هم دید. جوری که بیش از همه تاثیر مخرب خود را بر ساحت معیشت می گذارد. سفره های خالی مردم خصوصا در یک دهه اخیر یکی از بدترین دوران خود را از منظر اقتصادی طی کرد و نشان هایِ یک مدیریتِ فشلِ بی برنامه را به رخ کشید. رکودی فاجعه بار در غالب حوزه ها که چنان سریع‌ و شدید رشد کرد که با کوچک‌ ترین آثار منفی اقتصادی در فضای کسب‌ و کار کشور مشهود شد و فشارِ اقتصادی اش را روی دوش مردم گذاشت تا جایی که خیلی چیزها از سبد کالاهای مصرفی مردم کنار گذاشت که یکی از آنها خودرو بود.

🌐 حالا با یارانه ای که دولت به هر ایرانی صدقه می دهد اگر بشود نان و پنیری تهیه کرد هنری ست که فقط نزد ایرانیان خواهد بود و بس. چرا که اگر حداقلِ خورد و خوراک را در سه نوبتِ صبح و ظهر و شب به همین نان و پنیر اختصاص دهیم فلاکتِ مان را با صدای بلند در دنیا جار زده ایم و دیگر نیازی به توضیحِ اضافه نداریم. شاید گزافه نباشد که بگوییم موتور سیکلت ها با شرائط اقساطی بلند مدت جای خودرو را در برخی از کلان شهرها و حتی شهرهای کوچک و روستاها گرفتند تا فعلا کاچی به از هیچی باشد. برای رفع این مشکل دولت هم هیچ ساز و کار قطعی پیشنهاد نداد. فقط لطف کرد به خودروسازان داخلی فرصت داد تا لگن های داغان خود را به مردم با صف های طولانی انتظار بفروشند و آمار مرگ و میر در جاده ها را به علت کیفیت پایین خودروهای داخلی بالا ببرند. خودروهایی که جز در ایران در هیچ جای جهان طرفداری ندارد و اساسا در لیستِ خودرو قرار نمی گیرد. آنها به ارابه های مرگ خودرو نمی گویند.

🌐 در یک نمونه از ظلم خودرویی به مردم در ایران ؛ قیمت لکسوس در امارات ۳۶۰ میلیون تومان است. و همان خودرو در ایران ۴ میلیارد تومان به فروش می رسد. دقیقا بیش از ۱۱ برابر. یا خودروی مازراتی کوادروپورته مدل ۲۰۲۰ در خارج از کشور به قیمت ۴۴ هزار دلار به فروش می‌رسد که با دلار امروزی حدودا می شود ۴ و نیم میلیارد تومان. و همان مازراتی با همان مدل در ایران به مبلغ ۲۵ میلیارد تومان به فروش می‌رسد. البته مردم این خودروها را از دور می بینند و فقط با نام هایشان آشنایند. وگرنه با این درآمدها و حقوق ها خریدن دوچرخه ی معمولی هم ساده به نظر نمی رسد. ما در تمامِ عرصه ها در زندگی دچارِ آفت و مشکل شدیم. نه زندگی کردیم و نه از جوانی مان بهره بردیم. خیلی چیزها حق مان بود که از ما گرفته شد‌. ما این ظلم ها را هرگز نمی بخشیم و بانیانِ این فلاکت و سختی را نفرین می کنیم. ظلمی که شما در حق این مردم کردید والله که نابخشودنی ست.

terror.jpgبه‌ گزارش حال‌ وش / شامگاه روز گذشته سه‌شنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۴، ماموستا «مسعود نظری» از فعالان مذهبی و سیاسی کرد اهل جوانرود، در مقابل منزلش در شهر استانبول کشور ترکیه، هدف حمله مسلحانه افراد ناشناس قرار گرفت و در اثر اصابت چند گلوله جان خود را از دست داد.

بر اساس این گزارش حمله زمانی رخ داده که مسعود نظری پس از بازگشت به منزل خود، مقابل در ورودی مورد هدف گلوله قرار گرفته است.

مهاجمان پس از تیراندازی بلافاصله از محل متواری شده‌اند. بر اساس اطلاعات به‌ دست‌ آمده، ماموستا مسعود نظری حدود ده سال پیش به دلیل فعالیت‌های مذهبی، سیاسی و انتقادی علیه جمهوری اسلامی ایران از کشور خارج شده و از آن زمان در ترکیه اقامت داشته است.

خانواده و نزدیکان وی جمهوری اسلامی ایران را عامل اصلی این ترور دانسته و گفته‌اند: «مسعود بارها از سوی نهادهای امنیتی تهدید شده بود و رد پای دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی در این حادثه آشکار است.»

تا زمان تنظیم این خبر، نهادهای امنیتی ترکیه در حال بررسی جزئیات حادثه هستند، اما هیچ گروه یا فردی مسئولیت این ترور را برعهده نگرفته است.

مسعود نظری از چهره‌های شناخته ‌شده میان فعالان مذهبی اهل سنت کرد و از منتقدان سیاست‌های مذهبی جمهوری اسلامی به‌شمار می‌رفت. در همین‌حال، تنها چند روز پیش از این حادثه، «رستم ایجباری» معروف به حاجی رستم بلوچ، یکی از مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی از اهالی بلوچستان، در شهر هرات افغانستان هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفته و جان خود را از دست داده بود.

gaspezeshkia.jpgخبرنامه گویا - در پی اظهارات محمدمهدی طباطبایی، معاون ارتباطات دفتر رئیس‌جمهوری مسعود پزشکیان، درباره لزوم افزایش قیمت بنزین، اکنون برخی نمایندگان مجلس از قطعی بودن این تصمیم خبر می‌دهند. امیرحسین ثابتی، نماینده تهران، در صحن علنی مجلس اعلام کرد که دولت قصد دارد نرخ سوم بنزین را تعیین کند و احتمال افزایش ۳۰۰ تا ۵۰۰ درصدی قیمت‌ها وجود دارد. او دولت را متهم کرد که همچون موضوع گران‌سازی گاز مایع، بدون شفافیت در حال برنامه‌ریزی برای اجرای این طرح است. در همین حال، اعضای کمیسیون انرژی مجلس نیز تأیید کرده‌اند که دولت مجوز افزایش قیمت حامل‌های انرژی را از مجلس دریافت کرده است.

با وجود تأکید مقام‌های دولتی بر نبود تصمیم نهایی، اظهارات اخیر فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، عملاً احتمال افزایش نرخ بنزین را تأیید می‌کند. او گفت دولت ناچار است به دلیل تحریم‌ها و رشد مصرف سوخت، درباره ناترازی بنزین تصمیم‌گیری کند و افزایش قیمت تنها شامل سهمیه‌های اضافی خواهد بود. این در حالی است که کارشناسان هشدار می‌دهند اجرای چنین طرحی در شرایط تورم بالای ۵۰ درصد می‌تواند شوک اقتصادی جدیدی ایجاد کند. آن‌ها می‌گویند هرگونه تغییر در قیمت بنزین مستقیماً هزینه حمل‌ونقل و کالاهای اساسی را افزایش می‌دهد و فشار مضاعفی بر خانوارها وارد می‌کند.

افکار عمومی همچنان تجربه تلخ آبان ۱۳۹۸ را به خاطر دارد؛ زمانی که افزایش ناگهانی نرخ بنزین موجب اعتراض‌های سراسری در بیش از ۵۰۰ شهر شد و بنا بر گزارش‌ها، حدود ۱۵۰۰ نفر در سرکوب آن کشته شدند.

اکنون نیز نگرانی از تکرار آن وضعیت در میان جامعه و حتی بخشی از نمایندگان مجلس به‌وضوح دیده می‌شود. در حالی‌که دولت سعی دارد با طرح مفاهیمی مانند «تحریم»، «افزایش مصرف» و «ناترازی» زمینه‌سازی روانی برای گرانی سوخت انجام دهد، تناقض‌گویی مقام‌های مختلف و نبود شفافیت در سیاست‌گذاری، فضای بی‌اعتمادی عمومی را تشدید کرده است -- وضعیتی که می‌تواند هر تصمیم اقتصادی را به بحرانی سیاسی و اجتماعی تبدیل کند.

منابع: ایسنا و ایندیپندنت فارسی

mohagheghi.jpgابوالفضل محققی - خبرنامه گویا

کمتر ایرانیست که ضرب المثل یا داستان مردی را که مجبور شد هم پیاز را بخورد ،هم کتک را ونهایت پرداخت نقدی جریمه را نشینده باشند.

داستان جمهوری اسلامی ورهبرآن که لقب رهبر فرزانه را بردوش می کشد! همراه آن بخش از اپوزیسیون "فرزانه" که هنوز بصور مختلف از این حکومت وسیاست های ویرانگر او دفاع می کنند و خواهان تسلیح شدن بیشتر اوست !نمونه زنده این داستان هستند.

اما بایک اختلاف!

اختلاف این که اگردرضرب المثل فوق فرد شروع کننده دعوا مجبوربه پذیرش حکم قاضی ، خوردن پیاز، کتک و جریمه گردید! متنبهه شد و دیگرچنین عملی را تکرار نکرد.

اما رهبرقبلی وفعلی هرگز از این گونه مثل ها پند نگرفت و نمی گیرد وبا لجاجت در افکار ارتجاعی خود هزینه های سنگین بر دوش ملت نهاد و می نهند.

ملت ایران یک بار هزینه بسیار سنگین شعار "جنگ ،جنگ تا پیروزی، راه کربلا از طریق قدس "را با سر کشیدن جام زهر توسط خمینی پرداخت .

اجل امان به پیرمرد لجوج وکینه ای نداد که به شعار مرگ بر اسرائیل ،مرگ بر امریکای خود ادامه دهد . اما روح حلول کرده او در وجودی بمراتب خبیث تر، خود شیفته تر ،متوهم تر از او که گفتار خود را گفتار خدا از زبان خویش می داند هزینه ای بس سنگین تر بر دوش مردم نهاد.

خامنه ای با برجسته کردن شعار مرشد خود ونهادن روز شمارمرگ بر اسرائیل در مرکز شهرتهران ،شکل دادن تروریست های نیابتی و صرف میلیارد ها دلاراز جیب مردم برای ساختن سلاح اتمی زیر عنوان انرژی هسته چنان سرنوشت غم انگیزی برای ملت ایران رقم زد که در طول تاریخ پر از نشیب وفراز این سرزمین دیده نشده ."صد رحمت به کفن دزد قبلی"

زمانی که رهبران تمامی کشور های منطقه با فرصت تاریخی که انرژی نفت وگاز در اختیارشان نهاده بود شروع به آباد کردن کشور های خود نمودند. در تعامل با غرب واستفاده ازدستاورد های غرب درعرصه های مختلف ، بابرنامه ریزی منطقی وطولانی مدت در جهت رفاه وزندگی بهتربرای مردم خود نمودند،احساس شادی وامید به آینده در آنهاایجاد کردند .

جمهوری اسلامی جز دشمنی با اکثریت کشورهای منطقه ،از دست دادن فرصت ها ،فرسوده ساختن زیر ساخت های صنعتی ،اقتصادی و فرهنگی کشورهر آنچه که از دوران پهلوی مانده بود چنان ضرباتی بر پیکر این سرزمین وارد ساخت که در مخیله نمی گنجد.

مردم آسوده از جنگ ، سرشناس در منطقه وجهان را که داشتند سری بین سر ها در می آوردند به چنان حضیضی کشاند که قابل تصور نیست.

اگر ایران در گذشته ای نه چندان دور چشم وچراغ منطقه بود وکلام آخر را در "اوپک "می گفت ودروازه تمامی این کشورهابرای همکاری ودوستی بر روی ایران و ایرانیان باز بود.کشوری که "پاسپورتش بیشترین میزان امکان ورود بدون ویزا بدیگر کشور های جهان را داشت."حال داشتن پاسپورتش بر دست مایه شرمساریست ! کشور به چنین روزگاری افتاده که متجاوز از هشت میلیون افرادمتخصص تحصیل کرده و صاجبان سرمایه آن بناگزیر جلای وطن کرده اند تا لختی چند دور از چشم خون ریز حاکمیتی سخت جانی وابله کودکان خود را پرورش دهند .مهاجرتی که هنوز ادامه دارد وبیشتر وبیشتر می شود.

می خواستم نوشته ای کوتاه در حال روز نشست بزرگ شرم الشیخ وشرکت بسیاری از رهبران جهان برای قدرت واطمیان بخشیدن بر قرارداد صلح بنویسم .اما زخم کهنه دهان باز کرد وباز ره بدل دردمند من زد.

بگذریم دیروز روز بزرگی بود برای مردمان کشور های عربی ومسلمان بخصوص غزه که باامضای پیمان صلح ،نقطه پایانی بر جنگ خانمانسوزی بگذارند که نقطه اوج آن حمله تروریستی هفتم اکتبر دو هزار وبیست وسه بود وپیامدش این همه کشت وکشتار. جنگی خانمانسوزکه جمهوری اسلامی در برپائی وتداوم آن نقش اساسی داشت.

باور دارم که اگر انقلاب اسلامی در ایران اتفاق نمی افتاد ورهبرانی چون خمینی وخامنه ای بر سرنوشت مردم حاکم نمی گشتند .این جنگ وکشت وکشتار به وقوع نمی پیوست!

سیاستی که در دوران پهلوی بر پایه صلح وحسن همجواری با کشورهای همسایه تدوین شده بود. ایفای نقشی پررنگ در خور کشوری که باسیاستی داهیانه مبنی بر اختراز از جنگ وپافشاری بر صلح که از ارکان سیاست خارجی آن بود احترامی ویژه درجهان داشت مانع از چنین جنگی می شد.

روزگاری ما شاهد نشست های فراوان با محوریت ایران در راستای گسترش همکاری ها اقتصادی فرهنگی و دفاع از جهان صلح آمیز بودیم.

اما دریغ ودرد که امروزجمهوری اسلامی باعمل کرد چهل واندی ساله خود با وجود دعوت به اجلاس صلح "شرم الشیخ" باسرشکستگی غایب بزرگ این همایش بزرگ بود!

باید هم می بود!

جمهوری اسلامی با چه روئی میتوانست در چنین جمعی که هدفش پایان بخشیدن به جنگ غزه و امضا نهادن برپای توافق نامه صلحی بود که او یکی از آتش افروزان ودامن زنندگان به کشت وکشتارآن بود! حضور یابد وبر شکست سیاست های تروریستی خود در منطقه کف زده، در کنارترامپ انگشت شست خودرا بنشاند قدرت ترامپ و پیروزی سیاست او در منطقه بالا ببرد.

دولت امریکا با علم به این که جمهوری اسلامی مطلقا پای در این جمع که شرک کنندگان در آن عمده فاجعه های رخ داده در خاور میانه را بعد از سر کار آمدن جمهوری اسلامی می دانند چنین دعوتی را به عمل آورد.

شرکت کردنش سرشکستگی ،قبول شکست سیاست های رهبر بود .شرکت نکردنش انزوا وسرشکستگی بیشتر.

خامنه ای با وجود دیدن آنچه در برابر چشمانش اتفاق می افتد !با وجود چشیدن ضربات حاصل از جنگ با اسرائیل که اورا مجبور به اختفا در زیر زمین کرده .اما باز بر کوس جنگ می کوبد وشعار مرگ بر اسرائیل میدهد.

عجالتا که رهبر در دسترس نیست .اما کیسه های پیاز ،چوب های فلاک وشلاق را می توان به زور سرنیزه نظامیان بجای رهبر به مردم خوراند وشلاق بر پایشان زد وجریمه از جیب مردم پرداخت.

هر معترض به چنین سیاستی را بجرم جاسوسی برای اسرائیل اعدام کرد. اما این ظاهر قضیه است .خامنه ای و تمامی دست اندر کاران رژیم بهتر از همه می دانند که در آینده ای نه چندان دورهم پیاز را خواهند خورد ،هم کتک را!هم پرداخت خواهند کرد جریمه نقدی را.

تعدادی از حکومتیان واصلاح طبان حکومتی نیز با امید به این که دری به تخته به خود ودر این کشمکش درون حکومتی و حمایت برخی سازمانهای به اصطلاح اپوزیسیون چند صباحی باز ارکان حکومت بدست گیرند. عجالتا که در کار یاد گرفتن چگونه ایستادن در کنار ترامپ وبالا بردن انگشت شست خویش هستند .

abdi41.jpgتندروی حاکمان جمهوری اسلامی بیش از آن‌که محصول ایدئولوژی باشد، بازتاب یک بحران روانی است: نیاز دائمی به دشمن برای حفظ احساس قدرت

***

ملغمه‌ای از حقارت و خودشیفتگی

عباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

🔹همایش سالانه انجمن روانپزشکان ایران از دیروز در تهران برگزار شد، به همین مناسبت سرمقاله امروز به تحلیل روانی یکی از جریان‌های سیاسی اختصاص یافته است.

🔹برخی تحلیلگران درکی از مواضع تندروهای داخلی در هماهنگی با نیروهای ضدایرانی ندارند و آن را به نفوذ اسرائیل در میان تندروها نسبت می‌دهند. چون به‌درستی فکر می‌کنند که ممکن نیست کسانی داعیه ایران و انقلاب را داشته باشند و درعین‌حال، بی‌حدوحصر نگاه کسانی را بلغور و نشخوار کنند که آنان را دشمن می‌نامند.

🔹گرچه ایده نفوذ قابل انکار نیست، ولی کفایت نمی‌کند؛ چون عوامل نفوذ تعداد اندکی هستند، ولی این‌ها در سطح گسترده‌تری این نوع استدلال‌ها را به کار می‌برند و تعداد بیشتری را با خود همراه می‌کنند.

🔹چنین چیزی حتماً در روانشناسی اجتماعی آنان ریشه دارد. نمونه اخیر آن، دشمنی و خشم بی‌پایان نتانیاهو و ترامپ با برجام بود که در روزهای گذشته ابراز داشتند و خارج شدن از برجام را افتخار خود و بهترین زمان برای آغاز اقدامات خود برای کلنگی کردن منطقه دانستند، ولی ناله و صدا از سنگ هم درآمد؛ از این تندروها صدایی بلند نشد.

🔹ویژگی‌های مشترک آنان با غربی‌ها کم نیست. جز این مورد، تبعیت آنان از منطق و استاندارد دوگانه مشابه ترامپ و نتانیاهو بسیار رایج است. بااین‌حال، نگاه به ریشه‌های اجتماعی این نوع روانشناسی و رفتار هم مهم است.

🔹رابطه‌ بخشی از نیروهای تندرو در ساختار موجود با غرب، نه صرفاً دشمنی سیاسی است و نه تقلید فرهنگی؛ بلکه ترکیبی از هر دو، و در حقیقت ملغمه‌ای از حقارت و خودشیفتگی است.

turkishoped.jpgیورونیوز - رسانه ترکیه‌ایِ «پالِتیکس تودی» تحلیلی به نوشته مصطفی جان، محقق در اندیشکده سِتا (Siyaset, Ekonomi ve Toplum Araştırmaları Vakfı) منتشر کرد که خلاصه آن را می‌خوانید: «به باور بسیاری از ناظران، اسرائیل ممکن است از تصمیم شورای امنیت (برای احیای تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران) به‌عنوان بهانه‌ای برای آغاز جنگی تازه استفاده کند.

طرح آتش‌بس اخیر که با میانجی‌گری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا ارائه شد، دست بنیامین نتانیاهو را برای ادامه عملیات نظامی بسته‌تر کرده است. در چنین شرایطی، تل‌آویو ممکن است درگیری با ایران را جایگزینی کم‌هزینه‌تر از ادامه جنگ در غزه بداند.

این احتمال نیز وجود دارد که برخی دولت‌های اروپایی، در برابر ایران، موضعی همسو با اسرائیل اتخاذ کنند.

با در نظر گرفتن این دو عامل، تصمیم شورای امنیت پیش‌بینی می‌شود بحران را تشدید کرده و هرگونه امید به حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مناقشه هسته‌ای ایران را از میان ببرد.

در داخل ایران نیز واکنش‌ها شکل گرفته است. برخی تحلیل‌گران احتمال می‌دهند که خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) به‌عنوان یکی از گزینه‌های تهران مطرح شود. با این حال، مسعود پزشکیان تاکید کرده است تا زمانی که حقوق هسته‌ای ایران محترم شمرده شود، نیازی به خروج از این پیمان وجود ندارد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این تحولات، خط جدیدی از تنش در روابط بین‌المللی پدید آورده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران هشدار داده است که در صورت بازگشت تحریم‌های سازمان ملل، توافق اخیر ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در ۹ سپتامبر در قاهره امضا شد، بی‌اعتبار خواهد شد. به همین دلیل انتظار می‌رود تهران در هفته‌ها و ماه‌های آینده با دقت در حال ارزیابی گزینه‌های خود باشد. هم‌زمان، پیش‌بینی می‌شود این موضوع به یکی از محورهای اصلی مناقشات سیاسی داخلی در ایران تبدیل شود.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - وزارت خارجه آمریکا با اعلام اینکه از ۲۳ مهر خدمات کنسولی معمول برای شهروندان آمریکایی در ایران متوقف شده است، گفت: «این تغییر، توصیه هشدار سفر به شهروندان آمریکایی را تقویت می‌کند. به ایران سفر نکنید.»

بر اساس بیانیه این وزارتخانه، توقف خدمات شامل عدم پذیرش درخواست گذرنامه، گزارش‌های کنسولی تولد در خارج از کشور و خدمات دفتر اسناد رسمی مبتنی بر هزینه است.

وزارت خارجه آمریکا هدف از این تصمیم را تقویت هشدار سفر خود عنوان کرده و تاکید کرده است که شهروندان آمریکایی نباید به ایران سفر کنند. در هشدار رسمی آمده است: «به ایران سفر نکنید.»

sajjadpour.jpgمقاله‌ای با عنوان «پاییز آیت‌الله‌ها» به قلم کریم سجادپور در نشریه فارین افرز منتشر شد که به بررسی وضعیت بحرانی و گذار احتمالی جمهوری اسلامی ایران پس از نزدیک به چهار دهه رهبری آیت‌الله علی خامنه‌ای می‌پردازد؛ خلاصه این مقاله را می‌خوانید

یورونیوز - کریم سجادپور، تحلیلگرِ ایرانی‌تبارِ عضو اندیشکده «کارنگی برای صلح بین‌المللی» (Carnegie Endowment for International Peace) در واشنگتن، در این مقاله استدلال می‌کند که نظامی که علی خامنه‌ای طی ۳۶ سال بنا نهاده، اکنون در آستانه فرسودگی و فروپاشی قرار گرفته است.

او می‌نویسد که جنگ دوازده‌روزه ایران و اسرائیل در ژوئن ۲۰۲۵ نمادی از این ضعف ساختاری بود؛ جنگی که در آن حملات اسرائیل و آمریکا بخش بزرگی از زیرساخت‌های نظامی، هسته‌ای و موشکی ایران را از میان برد و نشان داد جمهوری اسلامی، برخلاف ادعاهایش، دیگر توان دفاع از خود و صدور ایدئولوژی‌اش را ندارد.

در تحلیل آقای سجادپور، ایران امروز کشوری است با بیش از نود میلیون جمعیت، اما منزوی، تحریم‌شده و گرفتار در بحرانی چندوجهی. اقتصاد آن در اثر فساد و سوءمدیریت فروپاشیده، ارزش پول ملی به پایین‌ترین سطح رسیده، گذرنامه ایرانی از بی‌اعتبارترین‌ها در جهان است و مردم با تورم، بیکاری و مهاجرت گسترده دست‌به‌گریبان‌اند.

در عرصه اجتماعی نیز، به‌رغم سرکوب شدید، شکاف میان دولت ایدئولوژیک و جامعه سکولار عمیق‌تر از همیشه است. در حالی که حاکمیت همچنان شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» را تکرار می‌کند، اکثریت ایرانیان دیگر به‌دنبال شعار یا ایدئولوژی نیستند، بلکه خواستار زندگی عادی، آزادی‌های فردی و آینده‌ای باثبات‌اند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

آقای سجادپور تاکید می‌کند که خامنه‌ای برای حفظ نظام خود از اصلاحات واقعی، از جمله نزدیکی به غرب و گفت‌وگو با آمریکا، به‌شدت پرهیز کرده است. به باور او، رهبر جمهوری اسلامی با وسواس از تجربه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی درس گرفته و گمان می‌کرده هرگونه انعطاف یا اصلاح، آغاز پایان حکومت خواهد بود. در نتیجه، ایران به نظامی بسته، نظامی‌محور و سرکوبگر بدل شده است که در آن سپاه پاسداران بیش از هر نهاد دیگری قدرت دارد.

دفتر علی خامنه‌ای به مناسبت آغاز «هفته دفاع مقدس» پوستری با عنوان «راه خدا» منتشر کرده که در آن قاب عکس شماری از فرماندهان ســپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یک نفر از ارتش به تصویر کشیده شده اما حسن نصرالله رئیس سابق حزب‌الله که سال گذشته طی حمله اسرائيل در بیروت حذف شد، جلوتر از بقیه و کنار قاسم سلیمانی قرار دارد که او هم در حمله پهپادی آمریکا در بغداد کشته شد.

برخی کاربران بر اساس همین پوستر تبلیغاتی نوشته‌اند که برای علی خامنه‌ای و نظام، ارزش حسن نصرالله و رهبران غیرایرانی «محور مقاومت» بیشتر از خودی‌های خودش است!

plarge.jpg

zarif.jpgسرگی لاوروف می‌گوید روسیه «شگفت‌زده» شد وقتی ایران مکانیسم ماشه را پذیرفت؛ مکانیسمی که آشکارا یک «دام حقوقی» بود

ایندیپندنت فارسی - سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در مصاحبه‌ای در حاشیه نشست عرب-عرب روسیه که انتخاب متن آن را منتشر کرده است، مدعی شد، «مکانیسم ماشه ساخته ظریف بود و ما هم شگفت‌زده شده بودیم.» با فعال شدن مکانیسم ماشه، همه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل که خود روسیه به آنها رای مثبت داده است، علیه ایران بازگشته‌اند.

به گزارش انتخاب، لاوروف در این مصاحبه گفت: «این مکانیسیم در تصمیمات شورای امنیت منحصربه‌فرد است: به هر یک از طرف‌های توافق اجازه می‌دهد به‌صورت یک‌جانبه بازگشت تحریم‌ها را فعال کند، و هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.

این بند در واقع در مراحل پایانی مذاکرات، مستقیما بین ظریف و کری مورد توافق قرار گرفت. صادقانه بگویم، ما از این موضوع شگفت‌زده شدیم. اما اگر شرکای ایرانی ما با چنین فرمولی موافقت کردند -- که صادقانه بگویم یک "دام حقوقی" بود -- ما دلیلی برای مخالفت نداشتیم.»

این در حالی است که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی در مصاحبه سه ساعته با سعید لیلاز که در اسفند ۱۳۹۹ انجام شد، از کارشنکنی‌های روسیه در روند دستیابی به برجام انتقاد می‌کند و می‌گوید «مسکو هر کاری کرد که برجام حاصل نشود.» ظریف در این مصاحبه همچنین می‌گوید که روس‌ها در مراحلی حساس، پیشنهادهایی را برای تضعیف یا شکست برجام مطرح کردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

ظریف درباره یکی از این پیشنهادها می‌گوید: «روسیه و فرانسه پیشنهاد دادند که ایران هر ۶ ماه یک بار موظف به تمدید مجوز از شورای امنیت برای ادامه توافق هسته‌ای باشد؛ یعنی ایران مجبور بود هر شش ماه با ۵ عضو ثابت و ۱۰ عضو غیرثابت شورا مذاکره کند.»این پیشنهاد عملا برجام را ناپایدار می‌کرد و ایران را در موضع ضعف قرار می‌داد. ظریف می‌گوید ایران هرگز آن را قبول نکرد.» انتخاب می‌نویسد، وندی شرمن که در تیم مذاکره‌کننده آمریکا در جریان برجام حضور داشت در کتاب خود به نقش روسیه در «اسنپ‌بک» اشاره کرده و می‌گوید این پیشنهاد لاوروف بود.

15000.jpgفرارو - امروز خبری مبتنی بر انتصاب سه مداح در پست‌های اجرایی شهرداری تهران منتشر شد. در این خبر آمده بود: بنابر شنیده‌ها «علی عشرتی» به سمت رییس اداره رشد و تعالی مرکز نوسازی و تحول اداری، «جواد سوری» به عنوان رییس امور اداری و رفاهی و «محسن مرادی» به عنوان «مدیر حوزه معاونت هماهنگی و پشتیبان منصوب شده‌اند.

همچنین برخی منتقدین این انتصابات را سرمایه‌گذاری زاکانی برای انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری آینده تعبیر کرده‌اند.

به گزارش ایلنا، پیگیری‌ها از مقام مطلع در شهرداری تهران حاکی از تائید این انتصابات داشت.

این مقام مطلع با بیان اینکه این افراد پیش از این نیز از پرسنل شهرداری تهران بوده‌اند، گفت: این انتصابات به صورت همزمان نبوده و در ادارات مختلف صورت گرفته است. پست‌های یادشده در رده پست‌های مهم مدیریتی نبوده و انتصاب آن‌ها از سمت شهردار، معاونت‌ها و مدیرکل‌ها نبوده است.

شایان ذکر است که این نخستین بار نیست که انتصاب مداحان در سمت‌های مدیریتی شهرداری تهران گزارش می‌شود.

iraqi.jpgعراقی‌ها با ماشین‌های آمریکایی در ایران

پس از ناکامی در جذب گردشگران چینی و روس، برای جلب سالانه پنج میلیون گردشگر با عراق تفاهم‌نامه امضا شد

سایه رحیمی - ایندیپندنت فارسی

دولت جمهوری اسلامی پس از ناکامی در جذب گردشگران چینی و روسی، با وجود امتیازهای فراوانی مانند لغو الزام دریافت ویزا، اکنون برای افزایش ورود گردشگران عراقی به ایران خیز برداشته است.

در روزهای اخیر، هم‌زمان با اعتراض دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به آزار و مزاحمت برخی دانشجویان عراقی برای دانشجویان دختر ایرانی، مسئولان وزارت میراث فرهنگی از امضای تفاهم‌نامه‌ای با عراق خبر دادند که به موجب آن، تبادل گردشگر میان دو کشور افزایش خواهد یافت. در همین زمینه، رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، نیز اعلام کرد که تعداد زائران عراقی از ۳.۵ میلیون به پنج میلیون نفر در سال افزایش می‌یابد.

حضور گردشگران عراقی در ایران که بیشتر با هدف زیارت و استفاده از خدمات پزشکی صورت می‌گیرد، تاکنون حاشیه‌های بسیاری داشته است. با وجود این، به نظر می‌رسد آنچه برای مسئولان جمهوری اسلامی بیش از هر چیز اهمیت دارد، پولی است که گردشگران عراقی در ایران خرج می‌کنند.

فرزاد میرزایی، از کارشناسان صنعت گردشگری، در این خصوص می‌گوید: «هر گردشگر عراقی که وارد ایران می‌شود، حدود سه برابر یک گردشگر اروپایی در ایران هزینه می‌کند. پس چرا باید به دنبال جذب گردشگر اروپایی یا غربی باشیم؟»

با اجرای توافق تازه میان جمهوری اسلامی و عراق، ورود خودروهای عراقی به ایران به‌ویژه از مرز شلمچه آزاد شده است و شهروندان این کشور می‌توانند با مجوز «کارنه دو پاساژ» و بدون پرداخت هیچ‌گونه عوارضی، تا پنج ماه در ایران تردد کنند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

مدیرعامل سازمان منطقه آزاد اروند این اقدام را «تحولی بزرگ» نامیده و وعده داده است که فرایند ورود خودروهای عراقی در کوتاه‌ترین زمان و با «کمترین هزینه» انجام شود. این سیاست در عمل، به معنای اعطای رانت آشکار به اتباع عراقی است، چرا که آنان می‌توانند با خودروهای آمریکایی و پلاک بین‌المللی آزادانه در خاک ایران تردد کنند، از سوخت یارانه‌ای بهره ببرند و از معافیت‌های گمرکی و مالیاتی برخوردار شوند، در حالی‌ که بسیاری از مردم ایران حتی در مناطق آزاد داخلی هم اجازه واردات یا استفاده از خودرو خارجی را ندارند.

aghlaniat.jpgمقدمه:

ایران، سرزمینی که روزی از خاکش خرد و دانش برمی‌خاست و آفتاب حکمت از افقش طلوع می‌کرد، امروز بر آسمانش غبار سیاست‌زدگی نشسته و چراغ تدبیرش زنگار لجاج پوشانده است. مردمانش با گنج صبر و قناعت، هر روز بار فقر و فراموشی را بر دوش می‌کشند، و آنان که باید مرهم باشند، در بزم شعار و خودستایی، کاسه‌های غرور خود را پر می‌کنند.

مغزهای زنگ‌زده و دفتر سیاست کهنه

در دستگاهی که عقل باید بر سریر بنشیند، اکنون عادت، تعصب و خودشیفتگی بر تخت نشسته‌اند. مغز تدبیر سال‌هاست که در زنگار خرافه و خودبینی پوسیده، و خردمندان یا خاموش‌اند یا در تبعید اندیشه. هر که زبان از گفت‌وگوی نو بگشاید، به تهمت سستی و سازش نشان می‌شود؛ و هر که در باد شعار بپیچد، در مسند منزلت جای می‌گیرد.

سیاست‌ورزان امروز چنان‌اند که گویی بر نقشه جهان چشم بسته‌اند و در آینه کوچک خود جهان را می‌جویند. بیهقی اگر زنده بود، می‌نوشت:
"این قوم خرد در خواب دارند و تدبیر در زنجیر؛ و هرچه از ایشان آید جز فرصت‌سوزی و بی‌خردی نیست."

فرصت‌های از کف رفته

سال‌هاست که هرگاه جهان در گفت‌وگو بر ایران گشوده، اهل سیاست ما، از بیم عقل، در را به روی خود بسته‌اند. یک روز در وین، روزی در ژنو و اکنون در شمو شیخ، جایی که سران عالم به مشورت نشسته بودند، ما، چون مسافری بی‌کفش، بر در مهمانی خرد ایستادیم؛ نه از آن که دعوت ما نبود، بلکه از آن که ادب حضور ندانستیم.

در آن مجلس جهانی، جایی بود برای ایران، اگر صاحب تدبیر می‌داشت؛ فرصتی بود تا نام کشور از دفتر انزوا بیرون آید و اندکی نور امید بر چهره مردم خسته بتابد. لیک باز، آنان که زمام دیپلماسی در دست دارند، به جای تدبیر، با تسبیح شعار بازی کردند و به جای مذاکره، خطبه‌ای از خودستایی خواندند.
دریا لبریز بود از گوهر فرصت، لیک صیادان ما در خواب بودند.

دیپلماسی فشل و بینش پوسیده

دیپلماسی این قوم چنان است که هرگز به جای گفت‌وگو، فریاد برمی‌دارد. هرچه جهانیان با عقل سخن گویند، ایشان با ترازوی ایمان خود وزن می‌کنند. از میان قدرت‌های جهان، نه دوست باقی گذاشتند و نه فرصت، و هر بار که از در لجاج درآمدند، با دستان خالی بازگشتند، لیک با زبان پرادعا.

چه فرق است میان عزت و عناد؟ آن از خرد برمی‌خیزد و این از کوری مغز. اگر سیاست هنر مصلحت‌جویی است، ایشان آن را علم فرصت‌سوزی ساخته‌اند؛ و اگر دیپلماسی پلی است میان ملت‌ها، آن پل را از سنگ شعار بنا کرده‌اند که هر بار فرو می‌ریزد.

ملت و نان و نای امید

در این میان، مردم، بی‌پناه و فرسوده، در کوچه‌های تورم و تنگ‌دستی می‌گردند و هر روز از فردا ناامیدتر می‌شوند. در خانه‌ها دیگر صدای رویا نیست، فقط صدای چرتکه است و آه. جوان، به جای ساختن، به رفتن می‌اندیشد؛ و پیر، به جای دعا برای وطن، به نان شب می‌اندیشد.

اما حاکمان، در بام‌های بلند، از پیروزی‌های خیالی سخن می‌گویند و در هر شکست، فتحی می‌بینند که جز ایشان کسی نمی‌بیند. امید، آخرین نان ملت است؛ و اینان همان را نیز در تنور بی‌خردی سوزانده‌اند.

---------------------------

پایان سخن:

ایران اکنون بر سر دو راهی است: یکی راه خرد و گفت‌وگو، و دیگری راه شعار و انزوا. اگر روزی مردان سیاست از خواب لجاج بیدار شوند و بدانند که عزت وطن نه در فریاد که در فهم است، آن‌گاه شاید از این خاکستر ققنوسی برخیزد که پرهایش از دانش باشد و نغمه‌اش از گفتگو.
تا آن روز، این ملک قصه‌ای است غم‌انگیز از فرصت‌های سوخته و مغزهایی زنگ زده که در میان جهان بیدار، هنوز در رویای قدرت خویش خفته‌اند. هر که بر بام کهنه نشیند، گرچه خورشید برآید، در خانه‌اش همچنان تاریکی است.

پارسا زندی ( مشاور حقوقی )

Aliakbar_Omidmehr_2.jpgاجلاس مهمی که با شکل گیری ائتلاف متفقین در جنگ جهانی دوم شکست آلمان نازی و ژاپن را رقم زد، نوامبر ۱۹۴۳ در تهران با شرکت رهبران آمریکا،انگلیس،شوروی انجام گرفت. هدف کنفرانس تهران برنامه ریزی، برای عملیات نظامی کلیدی علیه متحدین بود.که توافقات سیاسی ،دیپلماتیک با تاثیرات بلند مدت ،در روابط بین الملل و جهانی ماورای جنگ را، در پی داشت.

این بار شرکت بیست تن از رهبران مطرح منطقه و دنیا، اجلاس شرم الشیخ در مصر، را تبدیل به مهر باطل شد زدن، به همه تروریست های نیابتی رژیم تهران ،در خاورمیانه نمود و نیز آغاز دوران جدیدی را نوید داد که، به جنگ های بی پایان در منطقه خاتمه داده و دنیای بهتری به نفع صلح و دوستی دولتمردان و رفاه و آسایش مردمان منطقه و آبادانی آن را، در پی خواهد داشت.

تنها رژیمی که بخاطر منافع حقیر و حفظ بقای خود، با قاطعیت نتایج اجلاس مزبور را، رد نمود، رژیم تهران بود.

نهم به پشت گرمی تنها اربابان باقی مانده اش، یعنی چین و روسیه،که آن دو نیز سرانجام این رژیم را، قربانی منافع و روابط سیاسی اقتصادی خویش ، با منطقه و جامعه جهانی خواهند نمود.

clinton.jpgسند محرمانه از گفتگویی در سال ۱۹۹۹، ولادیمیر پوتین نگران توان مشکی جمهوری اسلامی بود

ایندیپندنت فارسی - متن مکالمه‌ای محرمانه میان ولادیمیر پوتین و بیل کلینتون که در ۲۱ شهریور ۱۳۷۸ انجام شده بود، نشان می‌دهد که در آن زمان، روسیه نگرانی عمیقی نسبت به توسعه توان موشکی جمهوری اسلامی ایران داشته است.

در این مکالمه که در آرشیو دولت آمریکا در دسترس است، ولادیمیر پوتین، نخست‌وزیر وقت روسیه در پاسخ به نگرانی‌های کلینتون، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا درباره جمهوری اسلامی، اذعان کرده بود: «ایران همسایه ما است و تقویت توانمندی‌های ایران در این زمینه‌ها به نفع ما نخواهد بود.» او همچنین اعلام نگرانی کرده بود که جمهوری اسلامی در حال ساخت موشک‌های جدیدی با «فناوری اروپای غربی» است که این موضوع «به همان اندازه که شما را نگران می‌کند، ما را نیز نگران می‌کند.»

پوتین در ادامه، به رقابت اروپایی‌ها برای فروش تسلیحات به تهران اشاره کرده و نگرانی خود را از «آموزشی که ایرانیان در کشورهای دیگر دریافت می‌کنند» ابراز کرده بود.

Gileh_Mard.jpgمی گوید: آقای گیله مرد! میشود یک سئوالی از شما بپرسیم؟

میگویم: بفرمایید

میگوید: حضرتعالی که ماشاءالله هزار ماشاءالله در علم کیمیا و سیمیا سر رشته داری و به اعتراف خودتان با از ما بهتران و دالانداران و « ایران دزدان» و ایضا با «ایراندوستان » پالوده میل فرموده ای میشود بما بفرمایی فرق بین اصلاح طلبان و اصولگرایان چیست ؟

میگویم: پدر آمرزیده ! ما را ترساندی ؛ خیال کردیم میخواهی از ما سئوالات شرعی بپرسی ما هم بلا نسبت مثل خر توی گل بمانیم آنوقت جنابعالی به ریش ما بخندی

میگوید: طفره نرو آقای گیله مرد! به سئوالم پاسخ بده!

liaghat.jpgجنگ در سرزمین‌های اشغالی، دهه‌هاست که ادامه دارد. از سال ۱۹۴۸، از اشغال، از تبعید، از اردوگاه‌ها، از دیوارها و محاصره‌ها. هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که فلسطین، بیش از هفتاد سال است که در آتش می‌سوزد. اما حتی در دل این تاریخ خونین، لحظاتی هست که چون زخم تازه‌ای بر پیکر زخمیِ منطقه می‌نشیند--و حمله‌ی ۷ اکتبر یکی از آن لحظات بود.

در سحرگاه آن روز، در دشتی در جنوب اسرائیل، جایی که قرار بود موسیقی بوزد و رقصی بی‌دفاع در میان نور و صدا جاری شود، مرگ از آسمان فرود آمد. بیش از ۳۷۰ انسان، بی‌سلاح و بی‌پناه، در جشنواره‌ی «نوا» کشته شدند--به دست کسانی که خود را وارثان مقاومت می‌دانند. این حمله، نه آغاز جنگ، بلکه آغاز دور تازه‌ای از خشونت بود؛ دوری که با خود، موجی از مرگ و ویرانی را به غزه آورد، و امید به صلح را در میان خاک و خون دفن کرد.

پاسخ اسرائیل، به رهبری بنیامین نتانیاهو، جنگی بی‌امان بود--جنگی که تا امروز بیش از ۶۷ هزار کشته در غزه به جا گذاشته، نیمی از آن‌ها زن و کودک‌اند. بیمارستان‌ها و مدارس ویران شدند، قحطی و آوارگی فراگیر شد، و صدای زندگی در کوچه‌های غزه خاموش گشت. نتانیاهو، که درگیر بحران‌های داخلی و پرونده‌های فساد بود، این جنگ را به ابزاری برای بقای سیاسی بدل کرد؛ و در این میان، غزه قربانی شد--نه فقط قربانی موشک‌ها، بلکه قربانی روایت‌هایی که حقیقت را در شعار دفن می‌کنند.

sarkhosh.jpgسروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

ایران امروز به یک کشتی سرگردان می‌ماند با دو سکان‌دار که هر یک کشتی را به سمتی مخالف می‌چرخانند. یکی تلاش می‌کند با واقع‌بینی، کشتی را از طوفان دور کند و دیگری با چشمانی بسته و با ایمانی آخرالزمانی، مستقیم به قلب طوفان می‌راند. این روان‌گسیختگی استراتژیک، بزرگترین آسیب‌پذیری جمهوری اسلامی در شرایط کنونی است و پرونده‌ی غیبت ایران در نشست شرم‌الشیخ، بهترین مطالعه‌ی موردی برای واکاوی این دو منطق متخاصم است.

یادداشت‌های روزنامه‌ی هم‌میهن، صدای منطقِ بقا هستند؛ صدای یک دولت رسمی که توخالی و بی‌اختیار است اما همچنان، بر اساس غریزه‌ی یک دولت-ملت نرمال، برای زنده ماندن تلاش می‌کند. این منطق، که توسط تکنوکرات‌ها و بقایای جریان اصلاحات نمایندگی می‌شود، جهان را با چشم «واقع‌گرایی» می‌بیند و به دنبال «فرصت» برای کاهش تنش و پیگیری منافع ملی است. از منظر این منطق، نشست شرم‌الشیخ یک فرصت طلایی بود برای:


الف) روزنه‌گشایی دیپلماتیک: ارسال یک پالس متفاوت در بن‌بست مذاکرات هسته‌ای.


ب) همگرایی منطقه‌ای: تعامل با کشورهای کلیدی اسلامی و خنثی‌سازی پروژه‌ی ایران‌هراسی.


ج) کنشگری با حداقل هزینه: حضور در اجلاسی که خط قرمز اصلی (حضور اسرائیل) در آن رعایت شده بود.

«ریاست‌جمهوری ضربه‌گیر» (پروژه‌ی پزشکیان) در تحقق وعده‌هایش شکست خورده و روزنه گشاها، اندک سرمایه‌ی اجتماعی خود را برای دفاع از صندوقی باخته‌اند که در عمل، هیچ بهبود و تغییری در مسیر کلان کشور ایجاد نکرده است. انتقاد تند آنها به عدم شرکت در شرم‌الشیخ، فریاد استیصال همین منطق بقاست که می‌بیند حتی بدیهی‌ترین فرصت‌ها برای تنفس نیز از کشور دریغ می‌شود. اما انتقادی متوجه رئیس دولت نیست. چون پزشکیان یک اسب تروا بود. نه لزوما به دلیل «خیانت آگاهانه» و یا به شکل خود خواسته، بلکه به دلیل «ماهیت ساختاری» جایگاهش. او مهره‌ای است که در زمینی بازی می‌کند که تمام قواعد آن توسط «دولت موریانه» نوشته شده است.

فردوسی(شاهنامه)*:

که ایران چو باغی ست خرّم بهار/شکفته همیشه گُلِ کامکار

bishetab.jpg

واژه ها را دیده ای آوازه خوان؟

در نگاه ها خوانده ای رازِ بیان؟

در دلم قند آب کرده خنده ها...

این خدا گفت وُ برقصید آسمان

جشن وُ شادی روشن از آوازِ تو

ای نگاهِ مهربانِ مهرگان

باز ضرباهنگِ نبضِ زندگی

باز سیمایِ درخشانِ زمان

سور وُ سات وُ ساحتِ اُنسِ سرای

در مزاجِ روزگاران زعفران

شد ترنج وُ سیب وُ عناب وُ انار

شکّر وُ انگور وُ بِه؛ بر هفت خوان

شد جهان در جامِ جمعیت یکی

از سماعِ گُل؛ گُلاب آمد میان

همدل وُ همراه وُ هم پیمانه ایم

عطرِ ریحان در دلِ جانها روان

سفرۀ گستردۀ احسان رسید

روزِ مهر وُ مهرگانِ باستان

میترا آمد خدای نور وُ عشق

با نشاط وُ جامۀ نو مُطربان

باز خورشیدِ شرابِ زندگی

آفتاب وُ یادها وُ نوشِ جان

رهگذار انزوا! یک لحظه باش

تا برایت بازگویم از کیان...

زالِ زر سام وُ نریمان آمدند

برگها پاشیده شاباشِ خزان

بی درنگ آمد گلستان در سخن

هر گُلی گوهر نشان وُ قهرمان

ماه آمد در پی اش اِستاره ها

ساز وُ آوازِ زمانها ارمغان

دانه های شادِ باران می دَمَد

از دلِ دانایِ مهرِ باغبان

از تبسم های تو جان تازه شد

پیشگویِ عاشقی گشتی تو؛ هان!؟

سرزمین بارِ دگر فرخنده شد

آرش آمد شد دماوندِ جهان

کاوه آمد کاوۀ کار وُ تلاش

کاوۀ فریادِ انسان جانفشان

بازآمد آن سپهرِ سادگی

شد سیاوش آتشِ رنگین کمان

بَه بَه از سیمرغِ ایرانِ قشنگ

در ستایش در تپش آمد جوان

رستم وُ سهراب وُ آن گُردآفرید

هر یکی بُستانِ تاریخی نشان

گُردیه آمد سپهسالارِ رزم

گُردِ میدانِ نبردِ بی امان

باز«مهسا»ی مَه تابان رسید

با«ندا»وُ«رهنورد»وُ با«کیان»

باز«سارینا»وُ«دنیا»وُ«حدیث»

آن«خدانور»«آیلارِ»پهلوان

بازآمد نازنین«یلدا»ی ما

«آیدا»ی قصه های ارغوان

دفترِ تاریخ خنیاگر شده

همره این نامهای مهربان

از حضورِ گرمِ رنگ وُ جلوه ها

نقشِ طاووسِ وطن اینک عیان

از خموشی تا سخن دریا شدند

نبضِ آزادی وُ رؤیایی گران

تازه وُ زیبا ظریفانه بُتی

نامِ ایران می درخشد جاوِدان

باز مستانه سرایی های ما

نغمۀ هر قطره باران شد وَزان

غم نقابِ غمزه از چهره فکند

شد کبوتر چون عقابی پُر توان...

پرسه های واپسینِ سایه ها

عارفا «مرغِ سحر» از نو بخوان

رازِ زیباییِ ما آزادگی ست

آتشی در جانِ عاشق بیکران

آینه از آشنایی روشن است

گشته خورشیدِ هزاران کهکشان

ـــــــــــــــــــــــــــــ

*-شاهنامۀ فردوسی ویراستۀ مهدی قریب-محمدعلی بهبودی جلد پنجم صفحۀ 185.

نامِ دیگر زنانِ زیبا وُ خردمند وُ دلاور وُ حکیم وُ مهربان وُ عاشق وُ جنگ آور در شاهنامه:فرانک، منیژه،سیندخت،فرنگیس،تهمینه،کتایون،رودابه،جریره،شیرین،همای،پوران دخت،آزرمی دخت...و دیگر زنان وُ مرد

vid.jpg

محمودرضا آقامیری، دانشمند هسته‌ای جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۲۳ مهر درگفتگو با جواد موگویی گفت: «در همان ساعات ابتدایی جنگ، یکی از دوستانم دلم را با جمله «کار کشور تمام است» خالی کرد.

او با اشاره به کشته شدن بالاترین مقام‌های نظامی گفت دوستم به من گفت نفرات بعدی شما هستید وی افزود: «چند هفته خانواده‌ام نمی‌دانستند من کجا هستم حتی خودم هم نمی‌دانستم».

:::

ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی نشان می‌دهد حاضران در کنسرت شب گذشته روزبه نعمت‌اللهی در برج میلاد تهران، از حضور علی دایی، اسطوره فوتبال ایران به وجد آمدند و بی‌امان او را تشویق کردند.

openai.jpgیورونیوز - سم آلتمن، مدیرعامل شرکت اوپن‌ای‌آی اعلام کرد که تا پایان سال جاری، بزرگسالان با تأیید سن خواهند توانست از چت‌بات چت‌جی‌پی‌تی برای تولید محتوای اروتیک استفاده کنند.

به گفته‌ی او، به‌زودی نسخه‌ای کمتر سانسورشده از چت‌جی‌پی‌تی در دسترس کاربران بزرگسال قرار می‌گیرد که به آن‌ها اجازه می‌دهد مطالب اروتیک خلق کنند.

آلتمن روز سه‌شنبه در ایکس نوشت: «در ماه دسامبر، هم‌زمان با تکمیل طراحی سامانه تأیید سن و در چارچوب اصل "رفتار با بزرگسالان به‌عنوان بزرگسال"، اجازه خواهیم داد آزادی‌های بیشتری وجود داشته باشد، مانند دسترسی به محتوای شهوانی برای بزرگسالان تأییدشده.»

او افزود که این به‌روزرسانی‌ها به کاربران بزرگسال امکان می‌دهد گزینه‌های بیشتری در نحوه‌ی پاسخ‌گویی هوش مصنوعی داشته باشند؛ از جمله اینکه چت‌جی‌پی‌تی مانند یک دوست صحبت کند یا از «انبوهی از ایموجی‌ها» استفاده کند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

با این حال، هنوز مشخص نیست که محتوای صریح یا اروتیک دقیقاً شامل چه چیزهایی خواهد بود.

آلتمن گفت چت‌جی‌پی‌تی در آغاز «بسیار محدودکننده» طراحی شده بود تا از تشدید مشکلات روانی کاربران جلوگیری کند، هرچند این کار باعث شد استفاده از پلتفرم برای کسانی که در معرض خطر نبودند، «کم‌لذت‌تر» شود.

نجات در آخرین لحظه

| No Comments

در شهر قیصریه ترکیه، یک زن که هدفون در گوش داشت و متوجه عبور تراموا نشده بود، در آخرین لحظه توسط یکی از مأموران امنیتی از برخورد حتمی نجات یافت.

darvishi.jpgبحران حکمرانی خردمندانه!

ح درویشی

یکی از نشانه های بحران عقلانیت و مدیریت کوتوله ها، اصرار بر امری غیرضرور و زیان آور است.

عدم توانایی در تغییر مسیر، عدم پذیرش مسیولیت و عدم پاسخگویی سه زاویه از مثلت بحران حکمرانی در وضعیت حال حاضر کشور است.

رها شدن کشور به حال خود، تعیین رنگ آفتابه،سرکوب و هزینه کردهای بیرونی در جهت جاروجنجال برای خالی نبودن عریضه ؛

درحال حاضر نظام موجود جز هزینه و خسارت برای کشور سودی ندارد.

میزان خسارت دهه گذشته بابت غنی سازی بدون بهره دهی را در همین ویدئو ببینید تا به عمق فاجعه بیش از بیش پی ببریم.

:::



manalarge.jpg

underg.jpgعزت‌الله ضرغامی نوشت: «این‌روزها با بعضی‌ها که دوزار مسئولیت دارن، تماس می‌گیریم، می‌گن دیگه موبایل همراه ندارن یا محل استقرارشان معلوم نیست»

امیرحسین میراسماعیلی - ایندیپندنت فارسی

با وجود ادعاهای پیشین مسعود پزشکیان، عباس عراقچی و شماری دیگر از چهره‌های ارشد نظامی و سیاسی در حکومت ایران مبنی بر «بی‌اثر بودن مکانیسم ماشه» یا «رفع خطر جنگ»، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی با صدور دستورالعملی، از تمامی رسانه‌ها و خبرنگاران خواست تا «مانع از ایجاد امید واهی در جامعه شوند».

یکی از خبرنگاران ساکن ایران در گفتگو ایندیپندنت فارسی، به تشریح جزئیات این دستورالعمل پرداخت و توضیح داد که شورای عالی امنیت ملی در این نامه که شامگاه دوشنبه‌ ۲۱ مهر صادر شد، خطاب به تمام رسانه‌ها اعلام کرده که «مناسب است تا اصحاب جراید دائما در گزارش‌های مختلف خود بدعهدی‌ها، سوابق اقدام‌های تخریبی و آسیب‌های وارده به اقتصاد ایران بر اثر سیاست‌های آمریکا را یادآور شوند تا از شکل‌گیری امید واهی در جامعه جلوگیری شود».

این نهاد امنیتی در ادامه تاکید می‌کند: «هرگونه تفسیر خوش‌بینانه یا ذوق‌زدگی درباره احتمال تغییر رویکرد آمریکایی‌ها می‌تواند موجب برداشت‌های نادرست در افکار عمومی، ارسال سیگنال‌های غلط به خارج و تاثیرهای مخرب بر اقتصاد و انسجام ملی شود.»

در بخش دیگری از این نامه آمده است: «با توجه به سابقه تصمیم‌ها و مواضع ترامپ مانند حمایت از اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه، صرفا به نشر، بازنشر و برجسته‌سازی گزاره‌های گفتاری او بسنده نکنید و موضوع را با استناد به رفتار و ویژگی‌های شخصیتی او، موردتوجه و نقد منفی قرار دهید و از شکل‌گیری فضای هیجانی و دوقطبی‌سازی جلوگیری کنید.»

با وجود تلاش‌ برخی مقام‌های جمهوری اسلامی در هفته‌های اخیر برای القای این ادعا که خطر ازسرگیری جنگ میان جمهوری اسلامی با اسرائیل و آمریکا برطرف شده، واقعیت‌های میدانی و دیپلماتیک خلاف آن را نشان می‌دهد. بن‌بست در پرونده هسته‌ای، اظهارات برخی نمایندگان مجلس و مقام‌های سیاسی درباره احتمال حرکت تهران به‌ سوی ساخت بمب اتم، بلاتکلیفی سرنوشت ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده و همچنین ادامه پاسخ‌های منفی رهبر جمهوری اسلامی به درخواست‌های مکرر دونالد ترامپ برای ازسرگیری مذاکرات از جمله نشانه‌هایی‌اند که بسیاری از تحلیلگران بر اساس آن‌ها، احتمال تشدید تنش‌های نظامی و حملات اسرائیل و آمریکا به منافع و پایگاه‌های جمهوری اسلامی در خاک ایران را همچنان بالا می‌دانند.

از سوی دیگر، هرچند مقام‌های تهران تلاش می‌کنند بازگشت تحریم‌های سازمان ملل متحد را «بی‌اهمیت» یا «ناچیز» جلوه دهند، جهش شدید قیمت‌ها در بازارهای داخلی و سقوط مداوم ارزش پول ملی ایران عملا نشان می‌دهد که این ادعاها فاقد پشتوانه واقعی‌اند.

در همین حال، عزت‌الله ضرغامی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در شبکه اجتماعی ایکس فاش کرده است که شمار قابل‌توجهی از مقام‌ها و مدیران جمهوری اسلامی از ترس حملات یا ترورهای احتمالی اسرائیل، همچنان در مکان‌های مخفی و بدون استفاده از تلفن همراه شخصی زندگی می‌کنند.

این انقلابیون نازنین!

| No Comments

abdi22.jpgعباس عبدی

🔘آقای رضا کیانیان کتابی خواندنی دارند با نام «این مردم نازنین». او به دلیل موقعیت هنری و شناخته شده‌اش تجربه مواجهه‌های گوناگون خود را با مردم به طرز جالبی نوشته است. نام کتاب نیز نوعی تعریض هنرمندانه و طنزگونه نسبت به نگاه مردم است. حالا با قرض گرفتن از ایشان نام این یادداشت را گذاشته‌ام؛ «این انقلابیون نازنین!!» فقط دو علامت تعجب به آن اضافه کردم چون اگر برخوردهای صادقانه مردم برای آقای کیانیان جالب و عجیب آمده، ولی غیرمنتظره نیست، در حالی که این جماعت به شکل عجیبی غیر قابل باور رفتار می کنند.

🔘همیشه دعا می‌کنم، بلکه مخاطب را احمق فرض کنند ولی نگرانم که واقعاً چنین نباشد و از روی صداقت و اعتقاد چنین حرف‌هایی را بزنند، چون این حالت خیلی خطرناک‌تر است. آنان به شکل عجیبی برخی مشابهت‌هایی با ترامپ دارند. وجه تشابه عجیب آنها با ترامپ، نه به لحاظ صورت، بلکه از نظر سیرت حاکم بر استدلال‌های آنان است که گویی کپی برابر اصل هستند.

🔘ویژگی اول ترامپ این است که هیچ کاری به واقعیت ندارد. همیشه او درست می‌گوید و دیگران نادرست. واقعیت را با خودش تطبیق می‌دهد نه بر عکس. هر اتفاق مثبتی رخ دهد آن را نتیجه اقدامات قبلی خود می‌داند و هر اتفاق منفی، ناشی از اقدامات دیگران و دشمنان است. او همیشه شلیک می‌کند، هر جا خورد دور آن را خط می‌کشد. عین انقلابیون نازنین!! خودمان که دقیقاً همین گونه تحلیل می‌کنند.

🔘در آخرین اظهار نظر دیدم که یک امام جمعه فرموده‌اند که: ▪️"آتش‌بس میان حماس و اسراییل نشان داد که جمهوری اسلامی در صدور انقلاب موفق بوده است."▪️ تحلیل آنان از آتش‌بس اخیر اغلب در همین مایه‌ها است. البته قبل از نهایی شدن کاملا معکوس بود.

🔘دومین ویژگی؛ کوتاه مدتی اندیشه و حافظه آنان است. اینکه چند ماه یا چند سال پیش چه گفته‌اند اصلاً مهم نیست و به سرعت هم یادشان می‌رود. تا حالا ده بار وعده نابودی اسراییل را با جزییات تاریخی و زمانی و حتی شکل آن را داده‌اند، باز هم وعده جدیدی می‌دهند. انگار نه انگار که قبلاً چنین پیش‌بینی‌ای کرده‌اند یا چنین وعده‌ای را به طرفداران ساده‌لوح خود داده‌اند.

🔘یکی از جالب‌ترین نمونه‌های این مورد را در تخطئه برجام از سوی یک عضو فقهای شورای نگهبان می‌توان دید که گفت: ▪️"این توافق تحمیلی بود؛ واقعاً اگر کسی چنین قراردادی را امضا کند، جای افتخار دارد؟"▪️ در حالی که دقیقاً ده سال پیش در همین ماه مصوبه برجام را طی دو سوت زدن ایشان در شورای نگهبان تأیید کرده بود و تأییدیه آن هنوز هم در سایت این شورا در دسترس است. اطمینان دارم که قصد دروغ‌گویی نداشته‌اند، اصلاً یادشان نیست که چه کرده‌اند، و چه می‌کنند؟ نتیجه ذهنیت اقتضایی و کوتاه مدت همین است.

sadigi.jpgایلنا: پرونده فرزند و عروس کاظم صدیقی به اتهام مشارکت در کلاهبرداری و ادعای نفوذ در قوه قضائیه با صدور کیفرخواست در ۱۷ شهریور به دادگاه ارسال شده و هفته آینده در شعبه ۱۰۶۵ مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.

سخنگوی قوه قضائیه با اشاره به پرونده فرزند و عروس حجت‌الاسلام صدیقی گفت: پرونده در تاریخ ۷ مهر ماه همین ۱۴۰۴ یعنی دو هفته گذشته به دادگاه صالحه از دادسرا ارسال شد و هفته آینده در شعبه ۱۰۶۵ دادگاه عمومی تهران مقید به وقت رسیدگی است.

اصغر جهانگیر در جریان برگزاری نشست خبری خود در پاسخ به سوالی، مبنی بر اینکه درباره پرونده فرزند و عروس حجت‌الاسلام صدیقی اوایل تابستان اعلام شد که این پرونده در مرحله دادسرا در حال رسیدگی است و افرادی بازداشت شدند در حال حاضر وضعیت این پرونده به چه صورتی است و آیا بعد از گذشت سه ماه از مرحله رسیدگی در دادسرا کیفرخواست برای متهمان این پرونده صادر شده یا خیر گفت: این پرونده هم مانند پرونده‌های دیگر از جمله مواردی است که در دستگاه قضایی با دقت و سرعت در دستور کار دارد.

سخنگوی قوه قضائیه ادامه داد: برای متهمان این پرونده به اتهام مشارکت در کلاهبرداری و همچنین ادعای اعمال نفود در دستگاه قضایی در ۱۷ شهریور امسال کیفرخواست صادر شد.

وی افزود: پرونده در تاریخ ۷ مهر ماه همین ۱۴۰۴ یعنی دو هفته گذشته به دادگاه صالحه از دادسرا ارسال شد و هفته آینده در شعبه ۱۰۶۵ دادگاه عمومی تهران مقید به وقت رسیدگی است.

جهانگیر گفت: در این پرونده یک نفر از آن‌هایی که قبلا با قرار وثیقه و تودیع وثیقه آزاد شده بود مجدداً با تجدید قرار بازداشت شد.

akh.jpgفارن پالیسی: خامنه‌ای می‌کوشد با راهبردی دوگانه باقی دوران ترامپ را تاب بیاورد

ایران اینترنشنال - نشریه فارن پالیسی در گزارشی از «راهبرد دوگانه» تهران در شرایط جدید خبر داد و نوشت علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، امیدوار است با استفاده از این راهبرد بتواند سه سال باقی‌مانده از دولت دونالد ترامپ را تاب بیاورد.

بر اساس این گزارش، این راهبرد دوگانه که عبارت است از «اتحاد در بالا و سرکوب در پایین»، برای خرید زمان طراحی شده است.

فارن پالیسی نوشت: «خامنه‌ای سه سال باقی‌مانده از دولت ترامپ را سال‌های سختی می‌بیند، اما محاسبه‌اش ساده است: اگر رژیم بتواند ثبات داخلی را حفظ و اعتراضات داخلی را مهار کند، می‌تواند فشار خارجی را تاب بیاورد تا زمینه ژئوپلیتیکی دستخوش تغییر شود.»

این گزارش به وخامت اوضاع اقتصادی ایران در پی فعال شدن مکانیسم ماشه پرداخت و افزود بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نه‌تنها «شکست دیپلماتیک بزرگی» برای تهران بود، بلکه «مشکلات اقتصادی ایران را نیز عمیق‌تر کرد».

با پایان مهلت ۳۰ روزه تعیین‌شده در مکانیسم ماشه، همه تحریم‌های پیشین سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی از ششم مهر دوباره برقرار شد.

مقام‌های حکومت ایران در هفته‌های گذشته از «پاسخ سخت» به بازگشت این تحریم‌ها خبر داده و تهدیدهایی مانند خروج از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) و ساخت بمب هسته‌ای را مطرح کرده‌اند.

با این حال، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، ۲۱ مهر اعلام کرد تهران به ان‌پی‌تی پایبند خواهد بود.

۱۵ مهر، بانک جهانی پیش‌بینی کرد رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی نزدیک به دو درصد کاهش پیدا کند و این روند کوچک شدن اقتصاد در سال بعدی هم تداوم داشته باشد.

rouhani.jpgحسن روحانی، رییس‌ پیشین دولت جمهوری اسلامی بار دیگر خواستار مذاکره با غرب شد و هشدار داد که اگر حکومت «قدرت نظامی و اطلاعاتی و سیاسی و دیپلماسی» خود را بالا نبرد، بار دیگر جنگ خواهد شد

ایران اینترنشنال - روحانی در تازه‌ترین اظهاراتش که سه‌شنبه منتشر شد، گفت: «اگر قدرت نظامی و اطلاعاتی و سیاسی و دیپلماسی را بالا ببریم و بالاتر از همه قدرت ملی را بالا ببریم جنگ نخواهد شد. اگر این کار‌ها را نکنیم احتمالاً جنگ خواهد شد.»

او با اشاره به اظهارات علی خامنه‌ای پس از جنگ دوازده روزه با اسرائیل که نسبت به فضای «نه جنگ نه صلح» هشدار داده بود، افزود: «کاری کنیم که «نه جنگ» را محقق کنیم و این کار شدنی است.»

۱۶ شهریور، خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اعلام کرد وضعیت «نه جنگ، نه صلح» که اکنون وجود دارد، «فضای خوبی نیست» و «ضرر و خطر دارد».

در ماه‌های اخیر برخی گزارش‌ها و اظهارات مقامات از احتمال از سرگیری رویارویی نظامی جمهوری اسلامی و اسرائیل حکایت دارد.

۱۱ شهریور، موسسه پژوهش و تحلیل دفاعی هند در گزارشی آتش‌بس در جنگ ۱۲ روزه را «شکننده و در حال از هم گسیختن» ارزیابی کرد.

همچنین ۳۱ مرداد، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی اعلام کرد جنگ میان حکومت ایران و اسرائیل «هنوز تمام نشده» و مقامات جمهوری اسلامی در این زمینه باید همچنان آماده باشند.

در اسرائیل نیز ژاک نریا، مقام پیشین سازمان اطلاعات نظامی این کشور، هشدار داد دور دوم جنگ این کشور و جمهوری اسلامی در راه است.

دفاع از بازداشت افراد با اتهام «جاسوسی»

روحانی در اظهارات تازه خود درباره حملات آمریکا به تاسیسات اتمی ایران نیز گفت در زمانی که ۲۲ سال قبل جمهوری اسلامی در حال ساخت تاسیسات اتمی نطنز بود، آمریکا حمله به آن را طراحی می‌کرد و بمبش را ساخته و خلبانان حمله را تمرین کرده بودند.

روحانی همچنین گفت: «جنگ ۱۲ روزه که تمام شده بود اوایل یک نسیم خوبی داشت می‌وزید، یک دفعه این نسیم قطع شد. حالا فکر می‌کنند که این جنگ به زودی شروع نمی‌شود و عقب افتاده لذا دوباره برگشتند به بداخلاقی‌های قبلی‌شان.»

nettrump.jpgایران اینترنشنال - اسرائیل هیوم در گزارشی نوشت سخنان ترامپ درباره ایران در پارلمان اسرائیل نگرانی مقام‌های تل‌آویو را برانگیخته است. او گفت باور ندارد ایران بتواند برنامه هسته‌ای خود را از سر بگیرد و تاکید کرد در پی دستیابی به توافقی با تهران است؛ موضعی که برخلاف دیدگاه اسرائیل ارزیابی می‌شود.

ترامپ با اشاره به عملیات «چکش نیمه‌شب» و حمله به تاسیسات هسته‌ای فردو و نطنز گفت این حمله «کامل و ویرانگر» بود و ایران دیگر توان بازسازی ندارد.

او افزود: «به من گفتند ایران دوباره برنامه هسته‌ای‌اش را آغاز کرده است. گفتم آن‌ها هیچ کاری شروع نکرده‌اند. می‌خواهند زنده بمانند. آخرین چیزی که می‌خواهند، حفر دوباره کوه‌هایی است که بمباران شد.»

اسرائیل هیوم در ادامه نوشت تصاویر ماهواره‌ای تازه نشان می‌دهد ایران نه‌تنها در حال بازسازی، بلکه در سایتی جدید در جنوب نطنز با نام «کوه کلنگ» فعالیت می‌کند؛ تاسیساتی که گفته می‌شود در عمق بیشتری نسبت به سایت فردو حفر شده است.

در این گزارش آمده ترامپ برخلاف موضع اسرائیل در مسیر توافق با تهران حرکت می‌کند و معتقد است جمهوری اسلامی ضعیف شده و می‌توان از آن امتیازات گسترده گرفت.

این گزارش در پایان نوشت شکاف میان واشینگتن و تل‌آویو در زمینه ایران در حال گسترش است و ممکن است در صورت افزایش فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی یا بازگشت آمریکا به مسیر دیپلماسی، عمیق‌تر شود.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

البته شماری می گویند :علی ماند و سوراخِ موشش!

نادانی و گنده گویی، دهان بزرگ و مغز کوچک، هل من مبارز خواستن در کوچه خلوت و پنهان شدن هنگام عمل، نتیجه‌اش همین می‌شود.

چه روزگاری! حکومت اسلامی تا همین چند ماه پیش چه ادعاها داشت، آخوند خامنه‌ای چه‌اندازه بازوها و پیشانی‌ها بوسید و چه شب‌هایی با شرکت در برنامه‌ریزی یورش هفت‌اکُتبر تروریست‌هایِ حماس، خواب‌های طلایی دید و خود را در خیال رهبرنابودی اسراییل از نقشه جهان دید و من که آگاه نیستم ولی بی‌گمان متن سخنرانی برایِ آن روز طلایی، درخشان و تاریخی را هم بارها و بارها در ذهنش مرور کرده و شاید یاداشت هم کرده بود و..چه اتفاقی رُخ داد؟ چگونه شدکه خودش هم نفهمید با چشمی به آسمان وچشمی به زمین شتابان به سوراخی خزید!

مهم نبود که این آخوند در بیش از سه دهه از حکم‌رانی خود، چه بلایی برسر ایران و مردم ایران آورده است، اصل همآن رسیدن به خواب و خیال نابودی اسراییل بودو مشتی دزدِ میهن‌فروش نیز یک‌بند او را باد می‌کردند و بادکنکی خود را خیلی بزرگ می‌دید.

جبهه مقاومت کجاست ؟

جبهه مقاومت با هزینه‌های میلیارد دلاری به بهایِ تهی‌دست کردن بیش‌ترین شمار مردم ایران، نابودی بخشی از زیرساخت‌ها و طبیعت ایران، سرکوب ویرقراری ماشین همیشگی اعدام‌هاِ ی کور با پرونده سازی، تنها و تنها برای ایجاد ترس و هراس پایدار در جامعه؛ پیش‌گیری از خیزش احتمالی یک‌باره مردم که سنگ‌اندازی در راه ایده‌های جنون آمیز یک آخوند روانی و مشتی دزد فاسد مافیایی بنام سردار و مشتی آخوند خودفروش و پیروانی مزدور وضد ایرانی، شمرده می‌شد، اینک کجایست این جبهه مقاومت؟ چکونه به این زودی و سادگی دود شد و به هوا رفت!؟

نشست پایان درگیری و چهره رنگ پریده و شکسته آخوند خامنه‌ای

در روند پایان درگیری، آزادی گروگان‌‎ها و برنامه‌ریزی برای آینده غزه و بی‌گمان منطقه، اینک آخوند خامنه‌ای و دزدان و مافیاهای وابسته در کجا قرار دارند؟ با درد و حسرت تماشاچی نشستی هستند که حماسی که بازو و پیشانی‌اش را آخوند خامنه‌ای بارها بوسیده بود، از آمریکا، مصر، ترکیه و قطر سپاس‌گزاری می‌کند که سرانجام راه نجاتی پیشِ پایِ او نهاده‌اند ولی نامی از آن آخوندِ روانی‌ای که بی‌شرمانه هستی ملتی را در پای آنان و رؤیاهای بیمارگونه خودش ریخت، نمی‌برد؟ چه روزگاری ! و تازه این آغاز راهی است که روزهای بدتر و سخت‌تری در برابر حکومت بی‌پشتوانه، خراب، ویران و هنوز گیج و منگِ اسلامی را نوید می‌دهد.گمان نکنند که پس از این همه جنایت در گستره جهان و خیانت به مردم ایران، می‌توانند هم‌چنان حکم‌رانی کنند.

آخوند خامنه‌ای از امروز روزهای پایان خود را بشمار!

شغل والدین بازیگرها

| No Comments

۹ چیز که مانع ۹ چیز دیگر است

| No Comments

Ali_Sedarat_3.jpgحقِ آگاهی (آگاهییابی و آکاهیرسانی) حقی از حقوق انسان است. با انقلاب دادهورزی و انفورماتیک، انسانها منقلب شدند. در این انقلاب، در رابطه با احقاقِ حقِ آگاهییابی و احقاقِ حقِ آگاهیرسانی از یک سو، و از سوی دیگر تجاوز به حقِ آگاهییابی و تجاوز به حقِ آگاهیرسانی، شاهد تغییرات کیفی و کمی بیسابقهای بودهایم. دنیای مجازی در فضای اینترنت، به چالشی جهانی تبدیل شده. طبق نظرسنجی مرکز تحقیقاتی پیو (Pew)، بزرگسالان در ۲۵ کشور جهان آن را به عنوان تهدید شماره یک، بالاتر از بحران اقتصادی و تروریسم، شناسایی کردهاند. در این راستا، سواد رسانهای را در سطح فردی، مورد بحث قرار دادهایم.

https://alisedarat.com/2025/08/04/14459/

مدیریت مؤثر این بحران، نیازمند رویکردی جامع است که فراتر از سواد رسانهای فردی رفته و اصلاحات ساختاری در اکوسیستم دیجیتال را هدف قرار دهد. این مدیریت، نباید دستوری و از بالا به پایین باشد. مدیریت احقاقِ حقِ اطلاعیابی و احقاقِ حقِ اطلاعرسانی، باید به صورت افقی و ریشهای، و توسط افراد، و توسط هستههای مردمیِ حقوقمدار شروع و مدیریت شود. اگر هم یک هرم مدیریتی لازم شود، ماهیت ذاتی آن هرم باید مردمی، و مردمسالارانه، و حقوقمدار، بوده و هرمی باشد که از پایین به بالا ساخته شده است.

فضای مجازی، که شاید زمانی به عنوان ابزاری برای دموکزاتیزه کردن اطلاعات و توانمندسازی شهروندان تلقی میشد، اکنون به میدانی برای جنگهای روانی و اطلاعاتی تبدیل شده است. فنآوریهایی مانند رباتهای آنلاین (Bot) که پیامهای از پیش آماده را منتشر میکنند، هوش مصنوعی که قادر به تولید محتوای غیرقابل اعتماد است، و پلتفرمهایی که بستر تحریف تصاویر و وارونهسازی حقایق را فراهم میآورند، همگی به گسترش بیسابقه اطلاعات نادرست دامن زدهاند. این پدیده، که در پلتفرمهایی مانند تیکتاک به شکلی خارج از کنترل درآمده، اعتماد عمومی به نهادها، رسانهها و حتی علم را تضعیف کرده و انسجام اجتماعی را با خطری جدی مواجه ساخته است. این خبر که لاری الیسون (Larry Ellison) که ثروتش بین اولین و دومین در جهان در نوسان است! و قرار است در کنار CNN و CBS و Oracle کنترل مدیریت تیکتاک را هم در دست بگیرد، بسیار نگران کننده است. بهخصوص که در خبرها آمده که وی یک صهیونیست است و بیشترین کمکهای مالی فردی را به ارتش رژیم اسرائیل میکند.

-

تلاش قدرتها برای ساختن و پرداحتن یک «بدیل» وابسته برای حاکم کردن به ایران و ایرانیان، جهت چپاول منابع ما، موضوع جدیدی نیست. این تلاش، کار ساده و پرنتیجهای نبوده. قدرتهای خارجی نتوانستهاند «آپوزیسیون بدیل» وابستهای بهتر از پهلوی را بسازند! انسان در عدم وجود درایت و کفایت این قدرتها شگفتزده میشود که چگونه میان تمام پیغمبرها، مجبور شدهاند این جرجیس بیمایه را انتخاب کنند. گرچه وابستگان به قدرتها را در تمام طیفهای سیاسی میتوان یافت، ولی از میان همه وابستگان طیف سلطنتطلب، مشروطهخواه و پادشاهیطلب توانسته بیش از بقیه، وطنفروشی و دریوزگی خود را به قدرتها ثابت کند. این دستهٌ خائن به ایران و ایرانیان که در میان ایرانیان، هیچگونه پایگاه مردمیِ قابل شمارشی ندارند، بیش از بقیه امکانات و رانت رسانهای را در اختیار دارند. این واقعیت را که پهلوی خود هیچ نیست، و هرچه هست، بادِ رسانهای و انواع قمپز در جبهههای متعدد جنگ روانی است را با تحلیلهایی طی دهههای گذشته، با هموطنان خود در میان گذاشتهایم. ولی اکنون راستیِ این تحلیل با محک تحقیقات علمی سیتیزن-لب، و رسانهگری تحقیقاتی و مستندسازی رسانههای هاآرتز، و دی-مارکر به اثبات رسید.

منافع قدرتهای خارجی و داخلی مانند ظروف مرتبطه، به هم وصل هستند! در کنار قدرتهای خارجی، قدرتهای داخلی هم برای پیشبرد منافع خود، در مطرح جلوه دادن پهلوی نقش داشتهاند. گاهی تنشهای گروههای محتلف حاکم بر ایران هم در این جنگ روانی وارد شدهاند. مثلا شعار «رضا شاه، روحت شاد» توسط رئیسی و علمالهدی و شرکا در مشهد، و برای بیثباتی و بحرانسازی علیه رئیس جمهور وقت، حسن روحانی، ساحته و در خیابانها توسط عدهای معدود تکرار شد! قدرتهای خارجی هم با بزرگنمایی این ناچیز، حداکثر استفاده را از این سوءاسلاعات و ضداطلاعات بردند.

با این مقدمه، و در رابطه با جنگ روانی قدرتها علیه ما مردم، سوال اساسی این است: چرا علیرغم بیمایه بودن پهلوی و شرکا، چرا در این عصرِ «پساحقیقت» اطلاعات نادرست (سوءاطلاعات، و ضداطلاعات) سریعتر و گستردهتر از حقیقت منتشر میشود، به طوری که برخی ایرانیان در این جنگ روانی شکست خوردند، و به همراه پهلوی و شرکا، باعث از جوشش افتادن جنبش خودجوش «زن، زندگی، آزادی» شدند؟ این پرسش، در دو وجه پاسخ میطلبد:

وجه اول:

سازوکارهای انتشار اطلاعات نادرست، ۱- یک ریشه در وژدان احساسی-روانی (وجدان معرب لغت پارسی وژدان است)، و ۲- از سوی دیگر ریشه در ویژگیهای ساختاری اکوسیستم فنآوری مدرن دارد.

۱- در رابطه با مقولهٌ وژدان احساسی-روانی، در سایت ما مطالب متعددی را میتوانید بیابید، و اینکه چگونه احساس و روان و حال و روحیه بسیاری از ایرانیان، شباهتهای زیادی به برخی رندانیان سیاسی شکنجه شده و «بریده» و «شکسته» شده دارد.

بهطور کلی، باور کردن دروغ معمولا راحتتر و کمزحمتتر است، در مقایسه با تحقیق برای حقیقت، و تلاش برای راستیآزمایی! واقعیت معمولا جذابیت تصویری ندارد؛ و اغلب پیچیده، کند و فاقد جذابیتهای احساسی است.

در مقابل واقعیات حقیقی، اطلاعات نادرست به دلیل ویژگیهای زیر برتری پیدا میکند:

قدرت داستانسرایی: یک مطالعه جامع از سوی MIT نشان داد که احتمال بازنشر اخبار جعلی، ۷۰درصد بیشتر از اخبار واقعی است! و این دروغها شش برابر سریعتز به مخاطبان گسترده میرسند. دلیل اصلی این پدیده آن است که دروغ، برخلاف حقیقتِ خشک و مبتنی بر دادهها، یک «داستان» جذاب و قابل فهم ارائه میدهد. کار ژنرالهای جبهههای مختلف جنگ روانیِ قدرتها علیه مردم، بسیار آسانتر از خادمانِ مردمسالار و حقوقمدار است که راه حل را در من و تو، و در زمان من و تو میدانند. در این پیام که «ما خود باید سرنوشت خود را بسازیم» زحمت و فعالیت وجود دارد. ولی در این پیام که «ترامپ و نتانیاهو، پهلوی را میاورند، و آخوندها را میبرند» فعالیت و زحمتی موجود نیست! فقط باید منفعلانه به کناری بنشینی تا قدرتها خودشان کارها را درست کنند!

جاذبه عاطفی: محتوایی که احساسات شدیدی مانند خشم یا خنده را برمیانگیزد، بیشترین شانس را برای همرسانیهای گسترده و «وایرال» شدن را دارد. الگوریتمهای رسانههای اجتماعی نیز به گونهای طراحی شدهاند که محتوای احساسی را ترجیح میدهند، که البته این امر به طور طبیعی به نفع اطلاعات نادرست تمام میشود.

تمایل به باور: مطالعه MIT نشان داد که متاسفانه انسانها، و نه رباتها، عامل اصلی انتشار اطلاعات نادرست هستند. این روند فقط به صورت باور کردن ساده نیست، بلکه پشتِ آن باور کردن، یک تمایل، یک تمایل شدید به باور کردن نهفته است! این تمایل اغلب ریشه در سوگیریهای تأییدی (...همرنگ جماعت شو... conformism) و هویتهای گروهی (فشارهای همقطاران peer pressure) دارد.

اثر نفوذ مداوم (Continued Influence Effect): پدیدهای است که بر اساس آن، حتی پس از راستیآزمایی و رسوایی و افشای کامل یک دروغ، تأثیر آن به طور کامل از بین نمیرود و افراد ممکن است همچنان در تصمیمگیریهای خود به آن تکیه کنند. این پدیده، تلاشها برای اصلاح اظلاعات نادرست را بسیار دشوار میسازد. در این رابطه به داستان خواندنی پیتزاگیت (Pizzagate) در صفحه ۶۵ کتاب «رسانههای همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت» رجوع بفرمایید.

https://alisedarat.com/2021/03/21/7612/

این پدیده هم مربوط به فنآوری و رباطهای شبکهبندیهای اجتماعی نیست، و از احساس و روح و روان انسانها سرچشمه دارد.

chbanner.jpgسومین نایب قهرمانی هادی چوپان؛ مردم چرا حرف‌هایش را به یادش می‌آورند؟

هادی چوپان در دنیای بدنسازی و پرورش اندام، با عضله‌های حجیم و در هم تنیده‌اش شناخته می‌شود. اطرافیانش به او لقب «گرگ پارسی» دادند و این لقب گاهی از سوی رقبا و وب‌سایت‌هایی که اخبار این رشته ورزشی را پوشش می‌دهند هم استفاده شده است

پیام یونسی‌پور - ایران وایر

«هادی چوپان» به نایب قهرمانی رقابت‌های «مستر المپیا» در سال ۲۰۲۵ رسید؛ معتبرترین و بزرگ‌ترین رقابت بین‌المللی در بدنسازی حرفه‌ای جهان.

او با فاصله‌ای چشم‌گیر نسبت به هر ورزشکار پرورش‌اندام دیگری ایرانی، پرافتخارترین در کشورش و البته پس از «ممدوح السبیعی» مشهور به «بیگ رامی» مصری، دومین ورزشکار پرورش‌اندام پرافتخار خاورمیانه است.

هادی چوپان پس از یک عنوان قهرمانی مستر المپیا در سال ۲۰۲۲ به دو نایب قهرمانی پیاپی در سال‌های گذشته رسیده، اما خودش راضی نیست و به جای تبریک از سوی گروهی بزرگ از ایرانیان، با کنایه و تلخند روبرو می‌شود.

استقبال متفاوت، کنایه‌های سیاست‌زده و گلایه‌آمیز از مردی که روزی خطاب به «جعفر پناهی» و «سعید روستایی» دو کارگردان برجسته ایرانی نوشته بود: «خفه شوید».

ماجرای انتقاد از هادی چوپان از کجا آغاز شد؟

داستان هادی چوپان را باید از آخر خواند. از روزی که روزنامه اصولگرای «فرهیختگان» در حمایت از او، مدعی شد که تمامی نقدهای نوشته شده و گفته شده در مورد هادی چوپان، «از خارج از کشور» هدایت می‌شود.

ماجرا به ۵خرداد۱۴۰۴ و استوری اینستاگرامی هادی چوپان خطاب به دو کارگردان شناخته شده ایران برمی‌گشت. او در متنی لبریز از غلط‌های املایی و انشایی که بخش‌هایی از آن نامفهوم به نظر می‌رسید، جعفر پناهی و سعید روستایی را متهم کرده بود که برای گرفتن جایزه‌های بین‌المللی، علیه ایران موضع می‌گیرند.

او در بخشی از متن خود خطاب به این دو کارگردان ایرانی نوشت: «لطفا لطفا لطفا گاهی خفه شوید و دیدگاه جوانان و ملت را نسبت به خاک و کشورشان بد نکنید. ادعا دارید، به جای حرافی، به نفع مردم و جوانان قدم بردارید. اگر عرضه‌ مثبت‌اندیشی ندارید، لطفا خفه شوید و در مورد ایران و مردم ایران نظر ندهید.»

به نظر می‌رسید که اشاره هادی چوپان به این بخش از صحبت‌های سعید روستایی در «جشنواره کن» بود که گفت: «علت تلخی فیلم‌های من این است که از جامعه‌ای تلخ می‌آیم.»

همان روزها، بحثی در شبکه‌های اجتماعی آغاز شد که کلیدش، این سوال بود؛ آیا هادی چوپان تاکنون، حتی یکی از آثار این دو کارگردان را دیده بود؟

وب‌سایت «فرارو» با جمع‌آوری بخشی از نظر منتقدانِ متن هادی چوپان، نوشت: «آقای چوپان! شما اگر زندگی‌تان شیرین است چون یک پایت اینجاست و پای دیگرت آمریکا.»

«زهرا طیبی» خبرنگار روزنامه فرهیختگان منتقدین اظهارات هادی چوپان را «فاند بگیر»، «مزدور»، «عاملان صهیونیست» و «سایبری‌های غرب» معرفی کرد. هادی چوپان شاید با همین دفاعیه‌هایی که آرام آرام پای‌شان به روزنامه شهرداری تهران و رسانه‌های سپاه پاسداران هم رسید، از بخش بزرگی از جامعه دور شد.

موسویان: پیام جان کری را به رهبری فرستادم و در پایان نامه نوشتم که: «استدعا دارم بعد از رویت، این مرقومه را معدوم فرمایید زیرا علاقه‌ای به طرح اتهامات جدید علیه خودم و رفتن دوباره به زندان اوین را ندارم.»

عصر ایران - ر حسین موسویان، دیپلمات پیشین و عضو تیم مذاکرات هسته ایران، در کتابی با عنوان تعامل یا تقابل؛ خاطرات و تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران اوباما و ترامپ» ناگفته هایی را در این باره نوشته است که می تواند در تببین آنچه بین ایران و آمریکا گذشته و می گذرد، بسیار مفید باشد.

mouslarge.jpgالو! من جان کری هستم

در پانزدهم ژوئن ۲۰۱۲ (۲۶ خرداد ۱۳۹۱) در فرودگاه نیویورک عازم کنفرانسی در اروپا بودم که حدود ساعت ۱۵:۳۰ شماره ناشناسی به تلفن همراه من زنگ زد. پاسخ دادم، آن سوی خط گفت: «من جان کری هستم آقای سفیر!» من تعجب کردم.

او گفت: «می‌خواهم هرچه زودتر شما را ببینم.» گفتم جناب سناتور من در فرودگاه عازم اروپا هستم. گفت: «پس خواهش می‌کنم در اولین فرصت یکدیگر را ببینیم. ولی اگر فرصت دارید چند دقیقه صحبت کنیم.»

ایشان سپس گفت: «دوباره از شما برای نگارش کتاب [هسته‌ای] تشکر می‌کنم. من این کتاب را به دقت خواندم و به واسطه درک و شناختی که از مواضع و رویکرد ایران کسب کردم برای من فوق‌العاده مفید بود. من بدون استثنا مقالات شما را دنبال می‌کنم و الان هم آخرین مصاحبه شما روی میز من است که گفته‌ای غرب از ایران، الماس در برابر بادام‌زمینی طلب می‌کند. بسیاری از اعضای کنگره مثل من به دقت مطالب شما را مطالعه می‌کنند. از نظر ما شما مواضع تهران را به گونه‌ای تبیین می‌کنید که برای ما قابل درک است. شما در مصاحبه‌ اخیر خود در مورد مذاکرات هسته‌ای آتی در مسکو ابراز نا امیدی کرده‌اید. آیا هیچ راه امیدوارکننده‌ای وجود ندارد؟»

در پاسخ گفتم: «من از وزارت خارجه بازنشسته شده‌ام و هیچ سمت و مسئولیتی هم ندارم. دولت آقای احمدی‌نژاد هم نه‌تنها به من ارادتی ندارد بلکه مرا به جاسوسی متهم کرد. اکنون هم اگر برگردم چه‌بسا با اتهامات واهی دیگری مرا به سمت زندان اوین هدایت کند. پس آن‌چه می‌گویم ارزیابی و تحلیل خودم است. البته هیچ‌گاه کتمان نمی‌کنم که ۳۰ سال مسئولیت در وزارت خارجه، مجلس و شورای امنیت ملی ایران، به من درکی داده که بتوانم مواضع ایران را تبیین کنم. در مورد مذاکرات مسکو، برداشت من این است، تا زمانی که غرب غنی‌سازی ایران را به رسمیت نشناسد و برای رفع تحریم‌ها انعطاف به خرج ندهد، مسئله حل نخواهد شد. همان‌طور که حضوری به شما گفتم من یقین دارم که رهبری ایران در پی بمب هسته‌ای نیست و هیچ مشکلی با شفاف‌سازی و همکاری با آژانس بین‌المللبی انرژی اتمی ندارد؛ بنابراین اگر غرب اصل این دو مورد یعنی غنی‌سازی و رفع تحریم را بپذیرد، ایران نیز مشکلی با پروتکل الحاقی، همکاری با آژانس و رفع برخی ابهامات و دادن تضمین‌های لازم برای نساخت بمب هسته‌ای ندارد.»

جان کری تشکر کرد و گفت: «معادله را فهمیدم.» قرار گذاشتیم که یکدیگر را به‌زودی ملاقات کنیم. بعد از بازگشت از ژنو، نظر آقای خزاعی، سفیر ایران در سازمان ملل را در مورد دیدار دوباره جویا شدم که نظر موافق داشتند. احتیاط من به این علت بود که من نه‌تنها هیچ دستورالعملی از جانب دولت ایران نداشتم بلکه دولت آقای احمدی‌نژاد همچنان من را به جاسوسی و خیانت متهم می‌کرد. ضمن این‌که اگر بنا به توافقی باشد، خود آقای خزاعی باید با تهران مطرح و پیگیری کند.

didar.jpgدیدارنیوز: از حوالی ظهر امروز، سه‌شنبه مصادف با بیست و دوم مهرماه بود که مخاطبین پایگاه خبری-تحلیلی دیدارنیوز در مراجعه به آدرس رسمی این رسانه با پیامی تحت عنوان «دسترسی به این سایت امکان‌پذیر نیست» روبرو شدند. پیگیری‌های دیدار از مراجع ذیصلاح از مجموعه پشتیبان فنی گرفته تا وزارت ارشاد برای اطلاع از علت بروز این مشکل با بی‌اطلاعی این نهادها همراه شد.

🔹با تداوم این پیگیری‌ها در نهایت، مطلع شدیم که صفحه رسمی پایگاه خبری-تحلیلی دیدارنیوز، مسدود و از دسترس مخاطبان خارج شده و اطلاعی از نهاد تصمیم‌گیر آن در دست نیست.

🔹این در حالی است که این پایگاه خبری، پیش‌ از این نیز در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ به مدت بالغ بر یک ماه با وضعیتی مشابه روبرو و از دسترس مخاطبان خود خارج شده بود.

🔸در همین ارتباط، حسن محمدیان، مدیرمسئول پایگاه خبری-تحلیلی دیدارنیوز در گفت و گویی، ضمن تائید این خبر، اظهار داشت: پس از عدم دسترسی به سایت در ظهر امروز در گام نخست با یکی از مسئولین وزارت ارشاد ارتباط گرفتیم که ایشان در پاسخ از وضعیت رخ داده، اظهار بی‌اطلاعی کرد. همچنین تیم فنی شرکت پشتیبان سایت نیز در پاسخ به سوالی درباره مشکل پیش آمده، آن را به مجموعه خود، بی‌ارتباط دانسته و تداوم فعالیت دیدارنیوز را از نظر فنی، فاقد هرگونه مشکل از سوی مجموعه متبوع خود دانست.

🔹وی افزود: تا کنون، هیچ ابلاغ یا پیامی به صورت رسمی درباره وضعیت پدید آمده برای ما ارسال نشده و از مرجع متولی این مسئله و ابعاد ماجرا بی‌‎خبریم. در وضعیتی که تداوم فعالیت رسانه‌های مستقل و آزاد در قالب رسالت‌های حرفه‌ای عرصه رسانه، بیش از هر زمان دیگری با انواع و اقسام مضایق روبرو است، چنین وضعیتی مایه تاسف بوده و ادامه حیات این رسانه‌ها را با تهدیدات جدی روبرو می‌کند.

🔹این فعال رسانه‌ای، همچنین، تاکید داشت: رقم خوردن وضعیتی اینچنین در دولتی که خود با شعارهای مختلف در راستای رفع فیلترینگ و محدودیت‌های جامعه، توانست در یک بزنگاه تاریخی با تلاش بی‌ادعای رسانه‌های مختلف از جمله دیدارنیوز و فعالیت مجدانه فعالان رسانه‌ای، نخبگان و صاحبنظران دلسوز کشور، رای مردم را در نهایت کسب کرده و قدم به پاستور بگذارد، تاسف‌برانگیز بوده و بی‌تردید، برونداد مناسبی در سپهر سیاسی و در میان افکار عمومی کشور و بخصوص، پایگاه رای رئیس‌جمهور نخواهد داشت.

🔹مدیرمسئول پایگاه خبری-تحلیلی دیدارنیوز، یادآور شد: این مسئله، مایه تاسف است که رسانه‌های مستقل که اتفاقا با مجوز رسمی از نهاد متولی رسانه‌های کشور(وزارت ارشاد) فعالیت می‌کنند، هیچ پشتوانه و حامی از منظر قانونی نداشته و به همین سادگی، شاهد آن هستیم که یک رسانه مستقل و چندصدایی که همواره و به رغم همه مصائب کار حرفه‌ای بر عهد خود، مبنی بر دنبال کردن رسالت حرفه‌ای، صداقت با مخاطب و پیجویی منافع ملی کشور استوار مانده با مسدود شدن مجرای رسمی و قانونی خود، آن هم بدون کوچکترین اطلاع‌رسانی قبلی و بعدی روبرو می‌‎شود.

🔹محمدیان در پایان نیز، تصریح کرد: در حال حاضر در حال پیگیری چرایی بروز این محدودیت در حوزه فعالیت خود بوده و از دستگاه‌های ذیصلاح از جمله وزارت ارشاد، خواستاریم تا ضمن روشن کردن این وضعیت، مجموعه دیدار را که متشکل از شماری از همکاران حرفه‌ای و دلسوز است، مطلع کنند. آشکار است که کمترین حق یک رسانه مستقل که در مسیر صعب‌العبور تحقق رسالت حرفه‌ای خود قدم برمی‌دارد، (https://s6.uupload.ir/files/1003858632-01_4zg.jpeg) اطلاع از علت روبرو شدن با این اقدام است.

Reza_Farmand_2.jpg

رفیق جهان‌وطن
در ناکجای چپ‌راه‌ها چنان سرگردان شده است
که میهنِ مادری‌اش را گم کرده است
*
رفیق، بینش سیاسی روشنی دارد
بینشی که در آن
سرمایه، خاستگاهِ ستم‌هاست،
دراکولای خونِ کارگر و کشاورز
برپایه‌ی چنین بینشی
آمریکا خون‌آشام بزرگ است
و هم‌پیمانان‌اش اروپا و اسرائیل
خون‌آشامانی دیگر
رفیق، هیچ‌گاه از خود پاکدلانه نمی‌پرسد
که چرا برای آمدن به این کشورهای خون‌خوار
خود را به آب و آتش می‌زند
و دیگر اینکه درکدام شهر تپنده‌ی این سیاره
سرمایه، پُل پیوند اجتماعی نیست
*
بلوک شرق از فساد سیاسی گندید و فروپاشید
بلوک شرق از نبود آزادی پوسید و پایان یافت
در ایستایی، در هراس و در خودکامگی
کدام اجتماع انسانی می‌تواند شکوفا می‌شود؟
*
رفیق جهان‌وطن
در ناکجای ایدئولوژی‌اش چنان سرگردان شده است
که ایران را گم کرده است
و نمی‌بیند که شیخ، سرزمین‌اش را
تکه‌تکه به برادران دینی‌اش می‌بخشد
و آن را از همه سو به هیچستان می‌برد
*
رفیق که سخت انقلابی‌ است
همیشه به چپ می‌رود
و دراین چپ‌راه‌ها هم‌پیمان شیخ می‌شود
و با لشگر جهادیان جهان به غرب می‌تازد
به اسرائیل می‌تازد
*
نیم سده از شورش کور ۵۷ گذشته است
لباده‌ی هزارلایه‌ی شیخ برباد رفته است
دیوهای ایمان‌اش را همه دیده‌اند
با این‌همه رفیق، شیخ را
از پشت شیشه‌ی ستبر ایدئولوژی‌اش نمی‌بیند
*
شگفتا، شگفت
شیخ با ایران می‌جنگند
راست به چشم‌های‌اش شلیک می‌کند
و جان جوانان‌اش را چون ریگ بیابان به هیچ می‌گیرد
اسرائیل با شیخ می‌جنگد که هستی‌اش را تهدید می‌کند
و رفیق همراه شیخ با اسرائیل و ایران
*
در هندسه‌ی ایدئولوژی
حاصل دودو تا می‌شود
هرچه رهبر بزرگ بگوید
*
رفیق جهان‌وطن
در ناکجای چپ‌راه‌ها چنان سرگردان شده است
که میهنِ مادری‌اش را گم کرده است
*
رضا فرمند

*

zandi.jpgنقدی بر روزگار سرگشتگی و خیال‌پردازی سلطنت‌طلبان در غربت

بشنو ای خواننده نکته سنج، که روزگاری در این خاک پرحادثه، سلطنت درختی بود تناور که قرون بر او گذشت و بادهای بسیار از او گذشتند. ریشه اش در زمین تاریخ است و سایه اش بر خاطر بسیاری هنوز گسترده. لیک انچه امروز می ماند، نه ان درخت است که در خاک می رویید، بلکه یاد ان در ذهن کسانی است که در غربت، بر باد خاطره تاجی می نهند و در ایینه گذشته، اینده ای خیالی می جویند.

در هزاره نو، گروهی برخاسته از غبار دوران رفته، هنوز در جستجوی تختی بی کشور و تاجی بی ملت اند. هر یک از ایشان، خود را وارث «نظم گمشده» می دانند و در خیال بازگشت به سلطنتی که قرن هاست از دل مردم رخت بربسته، پرچمی برافراشته اند که رنگش بیشتر از خاطره است تا از حقیقت.

از خاطره تا خیال

در پس هر اندیشه سلطنتی، تمنای نظمی نهفته است؛ نظمی که در حافظه تاریخی ملت، گاه با شکوه امیخته است و گاه با رنج. این اشتیاق به بازگشت، نه از عقل، بلکه از نوستالژی زخم خورده تبعید زاده می شود؛ انجا که انسان دورافتاده از وطن، وطن را در زمان منجمد می بیند.

اما ای کاش هر که سودای بازگشت بر سر دارد، بداند که تاریخ را نمی توان بازگرداند، چنانکه رود را نتوان در بستری خشک باز جاری کرد. سلطنت، اگر زمانی واقعیتی بود، امروز در خیال ها زیست می کند؛ و خیال را نه با شمشیر باید شکافت، نه با فریاد، بلکه با اگاهی مردم و پویش جامعه باید از سایه بیرون کشید.

روزگار رویاپرستان: تاجداران خیال و وعده‌های پوشالی

در سالیان اخیر، بسیار کسان از ان سوی دریاها بانگ بر اورده اند که «بازگردیم و ملک را اباد کنیم». لیک غافل اند که ابادانی از بیرون نمی اید؛ همان گونه که درخت از ریشه خود می رود، نه از بادی که بر او می وزد.

هر حرکت مردمی که در درون این خاک جان گرفته است -- از خیزش زنان تا اعتراض کارگران و دانشجویان -- از زمین برخاسته و بر زمین استوار است. این نهضت ها فرزند درد واقعی مردم اند، نه زاییده ارزو تبعیدیان.

سلطنت طلب رویاپرست، اگر صد تاج نیز در خیال بر سر نهد، چون از مردم جداست، در خلاء می رقصد. تاریخ، به آنان لبخند نمی زند؛ بلکه صبورانه به آنان می نگرد، چنان که پدر به فرزندی که در ایینه قدیم خود را پادشاه می بیند.

فاجعه برای مردم، فرصت برای آقازاده‌ها؛ نسخه‌ی ایرانی مکانیزم ماشه

شهرک میلیاردر نشین فردوس، یکی دیگر از شهرک های لوکس شمال کشور

شهرک فردوس یکی از قدیمی‌ترین ، بزرگترین و لوکس‌ترین شهرک‌های استان مازندران می‌باشد که در شهر رویان (بین نوشهر و نور) واقع شده است. تاریخ تاسیس این شهرک به سال ۱۳۴۲ برمیگردد

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

فساد اقتصادی و مدیریتی در حاکمیت ولایی پدیده‌ای فراگیر پایدار است که نمی‌توان آن را صرفاً به بی‌قانونی یا ضعف نظارت نسبت داد. در نظام ولایی، ایدئولوژی دینی و تمرکز قدرت در نهاد رهبری موجب شده است فساد به بخشی از عقلانیت سیاسی بدل شود. گزارش سازمان شفافیت بین‌الملل در سال ۲۰۲۴ ایران را در رتبه ۱۴۹ از میان ۱۸۰ کشور قرار داده است. این جایگاه پایین، بازتاب ساختارهایی است که عملاً پاسخگویی را از نهادهای ولایی حذف کرده‌اند. در گزارش رسمی دیوان محاسبات (۱۴۰۲) بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان «انحراف مالی» در شرکت‌های وابسته به نهادهای حکومتی ثبت شده است. این داده‌ها نشان می‌دهد که فساد نه تصادفی، بلکه بخشی از ساختار و گفتمان بقا در ساختار قدرت است.

پرسش اصلی این گزارش چنین است: چگونه فساد در نظام ولایی از سطح اداری به سطح فرهنگی و مدیریتی ارتقا یافته و چه سازوکارهایی موجب بازتولید آن می‌شوند؟

پیدایش فساد (۱۳۵۷-۱۳۷۶)

در دهه‌های نخست پس از سرنگونی رژیم پهلوی، مفاهیم «غنیمت» و «امانت» در اقتصاد به‌تدریج درهم آمیختند.

اموال خصوصی و شرکت‌های صنعتی به نام مستضعفان مصادره و به بنیادها واگذار شد. طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس (۱۳۹۸)، بیش از ۷۰ درصد صنایع بزرگ بین سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲ به نهادهای ولایی منتقل شدند. این نهادها به‌دلیل نبود نظارت مالی، به کانون‌های قدرت اقتصادی تبدیل شدند.

نمونه‌های برجسته:

بنیاد مستضعفان (دارایی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار، منبع: Reuters, 2019)

ستاد اجرایی فرمان امام (مالک بیش از ۳۰۰ شرکت، منبع: Reuters Investigation, 2013)

آستان قدس رضوی (معاف از مالیات، منبع: بودجه عمومی ۱۴۰۳)

در این دوره، مرز میان منابع عمومی و خصوصی از میان رفت و فساد در پوشش اهداف انقلابی مشروعیت یافت.

گسترش فساد نهادی (۱۳۷۶-۱۳۹۸)

با گسترش پروژه‌های عمرانی و خصوصی‌سازی، نهادهای نظامی و امنیتی وارد اقتصاد شدند.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس (۱۴۰۰) نشان می‌دهد بیش از نیمی از پروژه‌های بزرگ بدون مناقصه به قرارگاه خاتم‌الانبیاء واگذار شده است.

نمونه‌های مستند و مهم:

پرونده بابک زنجانی (۲۰۱۳): سوءاستفاده از درآمد نفتی در شبکه‌ای متصل به نهادهای امنیتی.

پرونده فولاد مبارکه (۱۴۰۱): تخلف ۹۲ هزار میلیارد تومانی طبق گزارش رسمی مجلس.

پرونده تخصیص ارز دولتی (۱۳۹۷): فساد سیستماتیک در بانک مرکزی و وزارت صمت.

در این دوره، فساد به سازوکار اصلی تخصیص منابع تبدیل شد و «وفاداری» جایگزین «صلاحیت» گردید.

امانپور: با گروگان‌های اسرائیلی «احتمالاً بهتر از مردم عادی غزه رفتار شده است، زیرا آن‌ها مهره‌هایی بوده‌اند که حماس مجبور بوده در مذاکره با اسرائیل از آن‌ها استفاده کند.»

امانپور اندکی بعد در پخش زنده مجبور به عذرخواهی شد

به گزارش رویترز، از گروگان‌های اسرائیلی غذا دریغ شده بود، با شوک الکتریکی شکنجه شده‌ بودند، در زنجیر و قفس در زیرزمین نگهداری می شدند و حتی مجبور شده‌ بودند که گور خود را بکنند.

:::

آیا شعار و استراتژی «از شاهزاده تا تاجزاده» ضد ملی و خیانت به کشور است؟!

***

taghvayee.jpgناصر تقوایی، کارگردان و فیلمساز نامدار ایرانی در ۸۴ سالگی درگذشت. مرضیه وفامهر همسرش در شبکه اجتماعی فیسبوک نوشت: «ناصر تقوایی، هنرمندی که دشواری آزاده زیستن را برگزید به رهایی رسید.»

بی بی سی - ناصر تقوایی متولد ۱۳۲۰ در آبادان و فارغ التحصیل ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران بود.

او قبل از انقلاب، در کنار مستندها و فیلم‌های کوتاهش، سه فیلم داستانی درخشان و تحسین‌شده «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده» و «نفرین» را در کنار سریال بسیار محبوب «دایی جان ناپلئون» در کارنامه‌اش ثبت کرده بود، بعد از انقلاب با دشواری‌ و سانسور بسیار برای کار روبه‌رو شد.

سریال دایی‌جان ناپلئون که بر اساس رمان پرخواننده، جذاب و طنزآمیز ایرج پزشک‌زاد ساخته شد، از آثار ماندگار تلویزیونی و سینمایی ایران است.

آقای تقوایی پس از انقلاب، یکسال بر روی فیلمنامه ۱۵ قسمتی سریال تلویزیونی کوچک جنگلی کار کرد و دو سال را صرف مراحل پیش‌ تولید آن کرد اما در نهایت در سال ۱۳۶۱ از کارگردانی و تولیدش کنار گذاشته شد و فیلمنامه او هرگز ساخته نشد.

مجلّه‌ی ادبی و هنری آن: ناصر تقوایی پس از ۱۲ سال فیلم بلند «کاغذ بی‌خط» را ساخته بود. در اختتامیه‌ی جشنواره فجر بیستم نامش را به عنوان برنده جایزه ویژه هیئت داوران اعلام کردند. او نه تنها در سالن نبود که جایزه را بگیرد بلکه بعداً هم آن را نپذیرفت. و در نامه‌ی انصرافش نوشت:

«استدعا دارم از پذیرفتن تندیس بلورین سیمرغ اهدایی و همچنین حواله نوبت برای خرید پراید، بنده را معذور بدارید. با شرمندگی از یک به یک داوران عادلی که بهترین نیات خیرشان نصیب کار من شد، به اطلاع می‌رسانم که در جیب من نه برای خرید اتومبیل پول هست و نه در خانه‌ی تنگ و کوچک من جای مناسبی برای نگهداری بهترین و بزرگ‌ترین جایزه‌ها، مخصوصا اگر ویژه هم باشند.»

***

eshalarge.jpg

***

farib.jpgشکست عملیات فریب خامنه ای با بازی خوانی ترامپ

خامنه‌ای دو هفته پیش با مذاکره با آمریکا مخالفت کرد، اما با هدف وقت‌کشی عراقچی را پنهانی به مذاکره مستقیم با نماینده ترامپ فرستاد. اما ویتکاف سر قرار نرفت و عملیات فریب جمهوری اسلامی شکست خورد.

مجتبا پورمحسن، خبرنگار ایران اینترنشنال، ابعاد این اتفاق را بررسی کرده است

:::

:::

ایران وایر - زهرا قائمی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران، توسط همسرش به قتل رسید. انگیزه این قتل تاکنون مشخص نشده است.

mlarge.jpgبه گزارش منابع حقوق بشری، روز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴، زهرا قائمی، مدرس گروه آموزشی مطالعات زنان و خانواده در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در منزل خود در تهران توسط همسرش خفه شد و جان باخت.

شیوا علینقیان، مدرس سابق دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی، وقوع این قتل را تایید کرده است.

ایران اینترنشنال - سایت هه‌نگاو در گزارشی نوشت قائمی ۱۹ مهر‌ماه به‌دست همسر خود خفه شده و به قتل رسیده است.

این سایت حقوق بشری، از قتل قائمی به‌عنوان نمونه‌ای دیگر از زن‌کشی در ایران نام برد و نوشت قتل او دوباره توجه به خشونت علیه زنان، حتی در میان تحصیل‌کردگان و فعالان اجتماعی را نشان می‌دهد.

علی مانده و حوضش

| No Comments

khamhoz.jpgآبتین نیکمنش

این سومین پاییزی است که منابع اقتدار نظام در آن چون برگ خزان میریزد.

گویی این طوفان بلایی که از پاییز ۱۴۰۱ آغاز شد، گاه جهت بحرانش از داخل به خارج و بالعکس جا به جا می‌شود ولی سر آرام گرفتن ندارد.

در این ۳ پاییز بنیان افکن،بنیان های اقتدار حکومت هر لحظه در حال فرسایش،ترک برداشتن و فرو ریختن است.
اول از بحران فزاینده سلطه در داخل آغاز شد...

لحظه ای که حجاب اجباری به عنوان یکی از مهم ترین نمادهای حاکمیت اسلام سیاسی و ابزار سرکوب روانی جامعه،خاکریزش فتح شد و میلیون ها زن در هر خیابان و هر کوچه،هر روز و هر شب شدند نماد نه به جمهوری اسلامی و عامل فرسایش اقتدار و اعتبار گفتمانش.

سال بعدش،هفتم اکتبر که قرار بود مرهمی بر زخم های نظام باشد،به سرطانی فزاینده در عمق جانش بدل شد!
پس از ان روز نفرینی،پی در پی ضربات تحقیرکننده نظامی و اطلاعاتی،هر روز بیش از دیروز،روایت اقتدار نظام را بی اعتبار میکرد.

این دومینو در سال بعدش به ضربات کمرشکنی رسید که رویای هلال شیعی و اقامه نماز در قدس را برای همیشه محو کرد.

شکستن پر شتاب مهره های درشت ستون فقرات محور مقاومت،چیزی از بازدارندگی ادعایی باقی نگذاشت و هر چه در چهار دهه گذشته، رشته شده بود،پنبه شد،نه بشار اسدی دیگر بود و نه نصراللهی،آن قدری که رهبر نظام هر هفته تاکید کند یه وقت فکر نکنید ما ضعیف شدیم ها.

از شانش بد،دولت مطلوب براندازان و اسرائیل هم در آمریکا بر سر کار آمد و کار به جایی رسید که دیگر پروژه خرد کردن استخوان های نظام، از محدوده برون مرزی گذشت و به قلب تهران رسید تا دیگر قطعات تصویر ترک خورده اقتدار نظام را هم نشود کنار هم گذاشت و به هیچ ضرب و زوری به هم بند زد.

خروجی این احوالات،عقیم شدن نظام تصمیم سازی شد،به طوری که نه قرار است حجاب آزاد باشد و نه قرار است با خاطیان، برخورد شود، نه میشود کسری بودجه را تاب آورد و نه شهامت گران کردن بنزین را دارند و نه میتوان مثل گذشته برای غرب گردنکشی کرد و نه میتوان در برابرشان تسلیم شد.

اکنون که دو گزینه تسلیم مطلق یا تقابل مجدد در برابر نظام است،رهبر مفلوکش میداند که هر نوع عقب نشینی می‌تواند به فروپاشی بساطش ختم شود و ازینرو دلخوش است به پول نفتی بخور و نمیر و قوای سرکوبش،تا این نظام رنجور و سرطانی را حتی به قیمت جنگ،زنده نگه دارد اما پول نفت هم که مثل خون برای بدنه سرکوب است،در حال کاهش است و هر لحظه ممکن است در سایه این ضعف ها، شورش داخلی با ضربه ای خارجی پیوند بخورد.

حکومتی که هم زیر پایش در داخل خالی شده و هم هیچ جای پایی در خارج ندارد،گویی در وقت اضافه زندگی می‌کند!
به راستی که علی مانده و حوضش .

isr.jpgیورونیوز - با آغاز آتش‌بس در باریکه فلسطینی غزه، به نظر می‌رسد که جهت‌گیری اسرائیل وارد مرحله تازه‌ای شود؛ کما اینکه تحولات در برنامه هسته‌ای ایران و تداوم تهدیدها از سوی نیروهای حوثی، چالش‌های عمده‌ای را برای نهادهای امنیتی دولت اسرائیلی ایجاد کرده است.

آغاز آتش‌بس در غزه به‌عنوان نقطه‌ای تعیین‌کننده برای دستگاه امنیتی اسرائیل تلقی می‌شود. یک روزنامه اسرائیلی با پرداختن به این موضوع گزارش داد که با فروکش کردن درگیری‌ها در این منطقه فلسطینی، اکنون تمرکز مقام‌های دفاعی اسرائیل به سمت ایران و یمن تغییر کرده است: «مناطقی که تهدیدهای فزاینده از آن‌ها انتظار می‌رود در هفته‌های آینده محور اصلی دستورکار امنیتی اسرائیل باشند.»

به گزارش روزنامه اسرائیل هیوم، هرچند وضعیت غزه همچنان از نگرانی‌های جدی تل‌آویو محسوب می‌شود؛ به‌ویژه زمانی که احتمالا مرحله دوم «توافق ترامپ» اجرایی شود؛ اما بازگشت به درگیری گسترده در این منطقه در مقطع کنونی بعید به نظر می‌رسد. امری که تا حدی ناشی از وعده‌هایی است که گفته می‌شود دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به قطر و ترکیه داده و تداوم آتش‌بس را تضمین کرده است.

بی‌اعتمادی ایران به آتش‌بس غزه

با این حال، تهران روز شنبه اعلام کرد که به اسرائیل اعتماد ندارد که شرایط آتش‌بس غزه را رعایت کند. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران گفت: «هیچ اعتمادی به رژیم صهیونیستی [اسرائیل] وجود ندارد. موارد مکرری از آتش‌بس در گذشته بوده؛ در جا‌های مختلف به ویژه در لبنان که مورد آخرش است و شاهد بودیم که توسط این رژیم شکسته شده و به جنایات خودش ادامه داده لذا طبیعی است که ما هشدار‌های لازم را در این خصوص دادیم و باز هم خواهیم داد.»

آقای عراقچی در ادامه گفت: «فعلا فاز اول تا الان اجرا شده و عملیات جنگی متوقف شده، عقب نشینی اولیه که باید صورت می‌گرفته صورت گرفته است. البته هنوز بیش از ۵۰ درصد خاک غزه در اشغال نیرو‌های اسرائیلی است و جای تردید جدی وجود دارد که در آینده آیا این عقب نشینی کامل خواهد شد یا خیر؟»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این روزنامه می‌نویسد که به نظر می‌رسد اسرائیل و ایران در مسیر یک رویارویی تازه قرار دارند. انباشت مداوم موشک‌های بالستیک و پهپادها توسط تهران، همراه با افزایش شک و تردیدها درباره قصد ایران برای بازگرداندن توانایی‌های هسته‌ای خود، نگرانی‌های جدی در اسرائیل ایجاد کرده است.

این تحولات، در کنار توقف مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا، تنش‌ها با اروپا بر سر بازگرداندن تحریم‌ها از طریق مکانیزم «اسنپ‌بک» و نگرانی تهران از حمله مجدد اسرائیل، خطر تشدید تنش‌ها را افزایش داده است.

ye.jpg*مسخره کردن!؟:*

یدالله اسلامی {نماینده ادوار مجلس}

آقای عراقچی درمصاحبه تلویزیونی گفته است که در مذاکرات اروپائی هارا مسخره می کرده است. این ادبیات چاله میدانی درشأن وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیست. باهمین ادبیات نادرست وبه سخره گرفتن دیگران کشورراهم به سخره گرفته اید. ویه دیگران اجازه تحقیر ایران را داده اید،شمارا برای به سخره گرفتن دیگران نمایندگی نداده اند شمارا برای پاسداری از منافع ملی وکاستن از خطرها وتهدیدها وبه دست آوردن فرصت ها راهی مأموریت کرده اند.
این نگاه ویرانگر است.

داشتن وزیر خارجه ای که برای کشور هیچ دستاوردی نداشته اسباب خوشحالی نیست.

پیام تازه عراقچی که نه پزشکیان ونه او درنشست شرم الشیخ شرکت نمی کنند نیز بخش دیگری از بی عملی درسیاست خارجی است.

*همه می دانند که تصمیم گیری دراین موارد دراختیار وزارت خارجه ودولت نیست ولی ناتوانی در قانع کردن مقامات بالا برای استفاده ازفرصت ها نشان دهنده ناتوانی هائی است که امکان چشم پوشی از آنها وجود ندارد.*

بسیاری از کنشگران. شرکت دراین نشست را درراستای منافع ملی دانسته اند ولی گویا قرار نیست حرف مردم شنیده شود.

این فرصت های کمیاب به سادگی به دست نمی آیند ولی به آسانی ازدست می روند.
ac.jpg
:::

hsm.jpgروزنامه کیهان نوشت: جریان غربگرای داخل ایران به نیابت از روابط عمومی ارتش اسرائیل دست از انتشار و توزیع تحلیل‌های کم‌مایه با هدف تحقیر جبهه مقاومت و زیر سؤال بردن عملیات «طوفان‌الاقصی» برنمی‌دارد.

تازه‌ترین نمونه آن مربوط به سرمقاله یکی از روزنامه‌های صبح کشور[روزنامه جمهوری اسلامی] است که علی‌رغم نامش در مسیری خلاف جمهوری اسلامی گام برمی‌دارد.

این روزنامه مدعی شده است: «عملیات طوفان‌الاقصی یک اشتباه بود. ما از همان اولین لحظات دریافت خبر این عملیات بر این عقیده بودیم و اکنون که بیش از دو سال از انجام آن گذشته بر این باورمان راسخ‌تر شده‌ایم.» این روزنامه که ظاهراً حتی تاریخ شروع عملیات طوفان‌الاقصی را هم نمی‌داند و آن را ۱۵ شهریور ۱۴۰۲(!) اعلام کرده است؛ تمامی جنایات آمریکا و اسرائیل در منطقه طی دو سال اخیر را به حساب عملیات طوفان‌الاقصی گذاشته و همه را «از عوارض منفی عملیات طوفان‌الاقصی» دانسته است.

نویسنده حتی به خود زحمت نداده تا نگاهی گذرا به شرایط پیش از عملیات «طوفان‌الاقصی» بیندازد و مثلاً ببیند رژیم صهیونیستی یک سال پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با خیال خام اینکه کار مقاومت فلسطین به پایان رسیده و اراضی اشغالی برای او امن شده است؛ اقدام به برگزاری رزمایش «ارابه‌های آتش» در قبرس کرد و در آن رزمایش نظامی جنگ با حزب‌الله لبنان و حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را شبیه‌سازی کرد. در واقع حمله به لبنان و ایران بخش جدایی‌ناپذیری از برنامه رژیم صهیونیستی حتی پیش از عملیات طوفان‌الاقصی بود و اندیشکده‌های وابسته به ارتش رژیم صهیونیسیتی مانند «مؤسسه دادو» نیز آشکار از این هدف سخن می‌گفتند. با این حساب مجاهدان فلسطینی با انجام عملیات «طوفان‌الاقصی» محاسبات رژیم صهیونیستی را به هم ریختند و با جانفشانی خود، بار دیگر ارتش رژیم صهیونیستی را در اراضی اشغالی درگیر کردند و قوای آن را تحلیل دادند.

این روزنامه که سرمقاله خام و نسنجیده‌اش با استقبال رسانه‌های معاند خارج کشور و رسانه‌های عبری مواجه شده، ظاهراً حتی خبری از شرایط پس از عملیات طوفان‌الاقصی ندارد و یک‌بار هم اعتراف رسانه‌ها و چهره‌های صهیونیستی درباره موفقیت این عملیات به گوشش نخورده است.

جریان غربگرای داخلی و نشریات وابسته به آن در محتوای تولیدی خود قصد بازنمایی شکست از عملیات پیروزمندانه «طوفان‌الاقصی» برای افکار عمومی داخل ایران دارند. در حالی که می‌توان اظهارنظرها و گزارش‌های تحقیقی فراوانی از منابع اسرائیلی مشاهده کرد که در آن به شکست اسرائیل و پیروزی مقاومت فلسطین اصرار دارند؛ پادوهای اسرائیل در ایران سعی می‌کنند این شواهد را انکار کرده و به ایجاد تردید و شبهه در افکار عمومی بپردازند.

khamsham.jpgمراد ویسی - ایران اینترنشنال

علی شمخانی مشاور سیاسی خامنه‌ای، در تازه‌ترین مصاحبه‌ی خود، سه تهدید مشخص را علیه آمریکا، ناتو و اسرائیل بیان کرد: تهدید به ساخت سلاح هسته‌ای، تهدید به به‌کارگیری موشک‌های دوربردتر و قوی‌تر و تهدید به استفاده از نیروی دریایی سپاه علیه آمریکا و متحدانش.

هدف این نوشتار بررسی چرایی طرح این سه تهدید از طرف یکی از مهم‌ترین مقامات جمهوری اسلامی و تبیین زمینه‌ها و انگیزه‌های احتمالی پشت این مواضع است.

۱. تهدید به ساخت سلاح هسته‌ای: شمخانی گفت اگر به دوره‌ای که وزیر دفاع بود بازگردد، قطعاً بمب اتمی می‌ساخت و این‌گونه سلاح باید جزئی از توان بازدارندگی کشور باشد.

۲. تهدید موشکی: او از به‌کارگیری موشک‌های دوربردتر و قوی‌تر در «جنگ بعدی» سخن گفت و اعلام کرد چنین موشک‌هایی اکنون در اختیارند. این بخش از اظهارات عمدتاً خطاب به آمریکا و کشورهای اروپایی بود.

۳. تهدید دریایی: شمخانی تهدید کرد نیروی دریایی سپاه می‌تواند نقش تازه‌ای در برهم زدن معادلات منطقه‌ای و برهم‌زدن مسیرهای راهبردی دشمن ایفا کند؛ نیرویی که در جنگ‌ قبلی به کار گرفته نشد و اکنون می‌تواند وارد میدان شود.

چرا شمخانی این تهدیدها را مطرح کرد؟

این مواضع بیش از آن‌که نمایش قدرت باشد نشانه‌ نگرانی و وحشتِ رأس نظام از احتمال وقوع یک «جنگ بزرگ» و سرنگونی نظام در نتیجه آن است. چند دلیل و زمینه برای این تفسیر وجود دارد:

شمخانی مشاور سیاسی رهبر است و نزدیکی او به خامنه‌ای باعث می‌شود اظهاراتش را بتوان تا حدی «صدای نظام» دانست؛ یعنی این سخنان احتمالاً نمایانگر نگرانی‌های بالاترین سطوح تصمیم‌گیری هستند، نه صرفاً نظر یک فرد.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgکیهان لندن - سالمه الموشی (ایندیپندنت عربی) - اظهارات رسمی و تحلیل‌های داخلی نشان می‌دهد که رژیم جمهوری اسلامی ایران در حال تلاش برای حفظ توازن بین فشارهای داخلی و خارجی است آنهم در حالی که کانال‌های مذاکره پشت پرده را نیز باز نگه داشته است.

به این ترتیب این پرسش مطرح می‌شود که آیا جمهوری اسلامی موفق خواهد شد هرگونه ضعف در صحنه بین‌المللی را به اهرم نفوذ تبدیل کند؟

اعلام ناگهانی رژیم ایران در تاریخ پنجم اکتبر ۲۰۲۵ مبنی بر لغو توافق قاهره با «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی»، صحنه دیپلماتیک را با آزمونی حساس روبرو کرده که هدف آن سنجش توانایی تهران در مانور زیر فشارهای بین‌المللی است. در همان روز، زمامداران ایران اعمال مجدد تحریم‌های اروپایی را محکوم کردند و بر موضع ثابت خود در برابر فشارهای غربی تأکید نمودند.

این موضع تنها واکنشی ساده نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی دیپلماتیک است که هدف آن آزمودن واکنش‌های جهانی و ایجاد فضاهای جدید برای مذاکره بدون افتادن در دام درگیری مستقیم است. این امر نشان‌دهنده قدرت رژیم ایران در ترکیب تنش‌آفرینی با کنترل پرونده‌های حساس است.

امروز، به نظر می‌رسد تنش‌آفرینی رژیم ایران تنها به رد توافقی که با میانجیگری مصر به دست آمده بود، محدود نمی‌شود؛ توافقی که بر از سر گرفتن همکاری فنی میان دو طرف آژانس بین‌المللی در زمینه هسته‌ای و از سر گرفتن بازرسی از تأسیسات هسته‌ای ایران، تأکید داشت.

این تنش در نحوه مدیریت همزمان چندین بحران نیز مشهود است که منجر به طرح این پرسش می‌شود: آیا جمهوری اسلامی خواهد توانست هرگونه تنش خارجی را بدون پرداخت هزینه داخلی، به دستاوردهای استراتژیک تبدیل کند؟ پاسخ در توانایی رژیم ایران در ایجاد توازن میان مذاکرات رسمی و هماهنگی‌های غیرمستقیم با قدرت‌های بزرگ نهفته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

تهران تلاش دارد تا گام‌های حساب‌شده برای افزایش نفوذ و کاهش خطرات بردارد. رژیم جمهوری اسلامی در حال گذراندن آزمونی دیپلماتیک، حساس و کاملاً حساب‌شده است که هدف آن مدیریت توازن قدرت‌های منطقه‌ای از طریق اقداماتی چون تماس‌های رسمی با اتحادیه اروپا در خصوص توافق هسته‌ای، مذاکرات علنی با روسیه و چین برای تضمین منابع، و هماهنگی‌های محدود با شرکای منطقه‌ای است؛ مسیری که امکان اعمال فشار بدون درگیری مستقیم را فراهم می‌سازد.

arshanNaqd.jpgارشان آذری

در روزگاری که حقیقت را وارونه می‌نویسند و دروغ را در زرورق «تحلیل سیاسی» می‌فروشند، مقاله‌ای از پارسا زندی با عنوان «از پهلویسم تا خمینیسم؛ چرخهٔ دیکتاتوری و سکوت مردم» منتشر می‌شود؛ متنی پر از واژه‌های زیبا و جملات فیلسوف‌نما، اما تهی از فهم تاریخی.

زندی با چنان اعتمادبه‌نفسی از «پهلویسم و خمینیسم» سخن می‌گوید که گویی بین کسی که ساخت و کسی که ویران کرد تفاوتی نیست!

برای او، رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی که ایران را از دل خاکستر قاجار بلند کردند، هم‌سنگِ روح‌الله خمینی‌اند که ایران را در سیاهی قرون فروبرد!

چنین قیاسی نه تحلیل است و نه نقد
تحلیل او نه از اندیشه، که از کینه می‌آید؛ از همان ذهن روشنفکری که همیشه با تاج دشمنی کرده و با عمامه مدارا.

پهلویسم یعنی ساختن

پهلویسم یعنی نظم، قانون، استقلال و نوسازی ایران.

رضاشاه از دل هرج‌ومرج و بی‌دولتی برخاست، ارتش ساخت، قانون آورد، آموزش اجباری را برقرار کرد، راه‌آهن سراسری کشید، و برای نخستین‌بار «ملت ایران» را از دل قبایل و ایلات بیرون کشید.

در زمانی که زنان حق نداشتند در اجتماع باشند، او آنان را از سایه بیرون آورد و گفت: «زن ایرانی باید دوشادوش مرد ایرانی کشورش را بسازد.»

او مدرسه ساخت، بیمارستان ساخت، قاضی قانون‌دان آورد، روحانی قدرت‌طلب را عقب راند، و روح ملی ایران را زنده کرد.

محمدرضاشاه، ادامه‌دهندهٔ همان مسیر بود؛ اصلاحات ارضی، سپاه دانش، سپاه بهداشت، دانشگاه‌های مدرن، گسترش حقوق زنان، و برنامه‌های عظیم صنعتی.

او گفت: «ایران باید به دروازهٔ تمدن بزرگ برسد» -- و رسید.

در دههٔ پنجاه، نرخ رشد اقتصادی ایران از ژاپن بالاتر رفت.

دانشگاه‌ها رشد کردند، سواد عمومی جهش یافت، و ارتش ایران در منطقه بی‌رقیب شد.

در دورانی که ملت‌های خاورمیانه درگیر عقب‌ماندگی بودند، ایران پهلوی چون ستاره‌ای می‌درخشید.

tspeech.jpgیورونیوز - در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به همراه سران چند کشور برای بررسی طرح صلح و برنامه‌های پس از جنگ غزه وارد سرائیل شده است، اسرائیل در چهارچوب توافق آتش‌بس با حماس تمام ۲۰ گروگان زنده مانده را از صلیب سرخ تحویل گرفت.

گروگان‌های آزاد شده پس از ۷۸۳ روز اسارت، در روز دوشنبه ۱۳ اکتبر (۲۱ مهر) وارد اسرائیل شدند. نخست یک گروه ۷ نفری و بعد از آن ۱۳ نفر باقی مانده آزاد و به اسرائیل منتقل شدند.

انجمن خانواده‌های گروگان‌ها، سازمان مردمی که نماینده بسیاری از خانواده‌های گروگان‌هاست، نام هفت گروگان آزاد شده گروه نخست را این گونه اعلام کرد:

هنوز اطلاعاتی دربارهٔ وضعیت جسمی گروگان‌های آزاده شده منتشر نشده است، اما ارتش اسرائیل اعلام کرد که گروگان‌های بازگردانده شده به یک پایگاه نظامی در جنوب اسرائیل منتقل می‌شوند تا با خانواده‌های خود دیدار کنند، سپس با بالگرد به بیمارستان‌های اسرائیل منتقل خواهند شد.

در مجموع ۴۸ اسیر حماس قرار است آزاد شوند که ۲۰ نفر از آنها زنده‌اند. حماس اعلام کرده که ۲۰ گروگان زنده را در برابر آزادی بیش از هزار و ۹۰۰ زندانی فلسطینی در اسرائیل مبادله خواهد کرد. اسرائیل فهرست نام‌های این ۲۰ گروگان را منتشر کرده است.

انتظار می‌رود ۲۵۰ فلسطینی که در زندان‌های اسرائیل حکم حبس ابد یا طولانی دارند، همچنین هزار و ۷۰۰ نفر که در طول جنگ در نوار غزه بازداشت شده‌اند، آزاد شوند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

تمایل ترامپ به توافق صلح با ایران و دفاع از خروج از توافق هسته‌ای اوباما

آقای ترامپ در ادامه سخنرانی خود اعلام کرد که ایران با «ضربه‌ای قاطع و فلج‌کننده» مواجه شده و ایالات متحده موفق شده است «به فعالیت خطرناک‌ترین کشور جهان پایان دهد و پروژه هسته‌ای ایران را به‌طور کامل متوقف کند.» وی افزود که «انعقاد توافق صلح با ایرانیان اقدامی بسیار مطلوب خواهد بود.»

این اظهارات پس از آن مطرح شد که ایالات متحده همراه با اسرائیل در اوایل سال جاری، در جریان یک درگیری کوتاه، تأسیسات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده بود.

آقای ترامپ در سخنرانی خود در پارلمان اسرائیل درباره ایران گفت: «آن‌ها ضربه‌هایی از این طرف و آن طرف خوردند، و عالی خواهد بود اگر بتوانیم با آن‌ها به یک توافق صلح برسیم.» او افزود: «آیا از این بابت خوشحال نمی‌شوید؟ به نظر من عالی است، چون فکر می‌کنم آن‌ها هم تمایل دارند.»

آقای ترامپ گفت که توپ اکنون در زمین تهران است تا هرگونه توافقی به نتیجه برسد. وی افزود: «هر وقت شما آماده باشید، ما هم آماده‌ایم.»

trumpfs.jpgایران اینترنشنال - وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی بامداد سه‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای رسمی، صحبت‌های دونالد ترامپ درباره ایران در پارلمان اسرائیل را «اتهام‌هایی بی‌اساس و شرم‌آور» خواند و تاکید کرد که آمریکا برای اتهام‌زنی به دیگران «صلاحیت اخلاقی» ندارد.

در بخشی از این بیانیه به نام بردن از قاسم سلیمانی در مراسم روز دوشنبه پارلمان اسرائیل اشاره شده و آمده است که جمهوری اسلامی «ترور آن بزرگمرد را نه می‌بخشد، نه فراموش می‌کند.»

این اصطلاح معمولا از سوی مخالفان جمهوری اسلامی و در واکنش به کشتار منتقدان به‌دست ماموران جمهوری اسلامی یا با احکام قضایی قوه قضاییه به کار می‌رود.

این بیانیه همچنین نسبت دادن ساخت بمب اتم به برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را «کذب محض» خوانده و آمریکا را به استفاده از آن برای توجیه حمله به «خاک مقدس ایران و ترور فرزندان غیور ایران زمین» متهم کرده است.

آخرین بند این بیانیه به ابراز تمایل دونالد ترامپ به مذاکره با جمهوری اسلامی پرداخته و تصریح کرده است که چنین تمایلی را «در تعارض با رفتارهای خصمانه و مجرمانه آمریکا علیه مردم ایران» می‌بیند.

دستور شورای‌عالی امنیت ملی به رسانه‌ها برای کنترل پوشش سخنان ترامپ در پارلمان اسرائیل

ایران‌اینترنشنال به نسخه‌ای از دستورالعمل شورای‌عالی امنیت ملی ایران دست یافته که در آن از رسانه‌ها خواسته شده در پوشش سخنرانی دونالد ترامپ در پارلمان اسرائیل، از «برداشت‌های خوش‌بینانه» و «ذوق‌زدگی رسانه‌ای» خودداری و مواضع او را در چارچوب «رفتارهای خصمانه گذشته» تحلیل کنند.

در این دستورالعمل که شورای عالی امنیت ملی شامگاه دوشنبه ۲۱ مهر صادر کرد، تاکید شده که هدف، جلوگیری از «جنگ روانی دشمن» و «مدیریت برداشت افکار عمومی از تغییر احتمالی رویکرد آمریکا» است.

در دستور شورای‌عالی امنیت ملی که ریاست آن با مسعود پزشکیان، رییس دولت در جمهوری اسلامی است، خطاب به مدیران و سردبیران رسانه‌ها گفته شده است: «اظهارات دونالد ترامپ در پارلمان رژیم صهیونیستی و طرح برخی ادعاها نظیر پیگیری صلح و انجام معامله با ایران ایجاب می‌کند همکاران محترم با مراقبت لازم نسبت به جنگ روانی دشمن، در پوشش خبری رویکردی متوازن، دقیق و مبتنی بر واقعیت‌های میدانی در پیش گیرند.»

iriUKR.jpgلاوروف: روسیه هیچ محدودیتی در همکاری‌های نظامی با ایران ندارد

ایران اینترنشنال - با وجود فعال شدن مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، اعلام کرد که مسکو هیچ محدودیتی در همکاری‌های فنی-نظامی با ایران ندارد و روسیه «به‌طور قانونی»، تجهیزات جنگی مورد نیاز تهران را در چارچوب همکاری نظامی دوجانبه تامین می‌کند.

اظهارات لاوروف دوشنبه ۲۱ مهر در پاسخ به سوالی درباره‌ احتمال ارسال سامانه‌های پدافند موشکی اس-۴۰۰ و هواپیماهای جنگنده به ایران بیان شد.

وزیر خارجه روسیه جزییاتی از تجهیزات مورد نیاز تهران که احتمالا از سوی مسکو تامین می‌شود، فاش نکرد.

این صحبت‌های لاوروف در شرایطی است که با فعال شدن مکانیسم ماشه به خواست دولت‌های اروپایی، سازمان ملل متحد تحریم‌های تسلیحاتی و سایر محدودیت‌ها علیه جمهوری اسلامی را به‌دلیل برنامه هسته‌ای تهران بازگرداند.

روسیه اعلام کرده است که این اقدام را به رسمیت نمی‌شناسد.

انتقادهای مقامات تهران از مسکو

پیش از این برخی مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند که روسیه در جریان جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، هیچ کمکی به تهران نکرد.

محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، ۹ مهر تاکید کرد که روسیه در زمینه پزشکی «به هیچ وجه کمک نکرد» و در دیگر زمینه‌ها نیز کمکی به جمهوری اسلامی نکرد.

او افزود پیمان‌ها، تفاهم‌نامه‌های راهبردی، نظامی یا امنیتی با روسیه، هیچ‌گاه در عمل به درد جمهوری اسلامی نخورده‌اند.

دی‌ماه ۱۴۰۳، جمهوری اسلامی و روسیه با هدف تقویت همکاری‌های بلندمدت، یک تفاهم‌نامه جامع راهبردی دوجانبه به امضا رساندند.

رقص بر خاکسترِ مقاومت

| No Comments

ovidnia.jpgروایت فروپاشی محور مقاومت و شکل‌گیری خاورمیانه‌ای جدید

نیما آویدنیا | روزنامه‌نگار مستقل

ویژه خبرنامه گویا

از دمشق تا بیروت، از بغداد تا صنعا، صدایِ شکستنِ استخوان‌هایی به گوش می‌رسد که ایدئولوژیِ رسمیِ جمهوریِ اسلامی دو دهه آن را «محورِ مقاومت» نامیده بود.

شبکه‌ای از نیروهایِ نیابتی، ایدئولوژی و دلارهایِ نفتی که قرار بود ایران را به قدرتی بی‌بدیل در منطقه بدل کند، امروز به خانه‌ای پوشالی تبدیل شده است؛ سازه‌ای سست و بی‌بنیاد که خشت‌به‌خشتِ آن با رنجِ مردمِ منطقه و به بهایِ سفره‌هایِ خالیِ مردمِ ایران بنا شده است.

در خیابان‌هایِ غزه، مردمِ خسته پس از سال‌ها جنگ و محاصره به رقص درآمدند، رقصی نه از سرِ شادی و خوشی، بلکه به امیدِ رهایی؛ رقصی بر خاکسترِ آتشی که سال‌ها به نامِ آنان، اما با هیزمِ ایدئولوژیِ مقاومت و استکبارستیزی، نه دیروز و امروز، که فردایِ این مردم را نیز در جنونِ کورِ خود سوزاند.

اکنون اما، پس از سال‌ها تحریم و گرسنگی، جنگ و خون‌ریزی و مرگ و آوارگیِ مردمِ منطقه در توهّمِ برپاییِ امپراتوریِ مقاومت، خاورمیانه بدونِ حضورِ ایران تصمیم می‌گیرد و تهران تنها تماشاگرِ صحنه‌ای است که روزی نقشِ اولِ آن بود.

از رؤیایِ امپراتوری تا خاکسترِ محورِ مقاومت

در میانهٔ دههٔ ۱۳۸۰، جمهوریِ اسلامی اصطلاحِ «محورِ مقاومت» را واردِ گفتمانِ سیاستِ خارجیِ خود کرد. در ظاهر، این مفهوم پاسخی بود به حضورِ آمریکا در عراق و افغانستان و تهدیدِ اسرائیل در منطقه؛ اما در واقع، طرحی بود برای گسترشِ نفوذِ تهران در خاورمیانهٔ پس از جنگِ عراق.

هستهٔ نخستِ این محور در لبنان شکل گرفت، جایی‌که حزب‌الله با حمایتِ مالی و نظامیِ ایران به مهم‌ترین بازویِ نیابتیِ تهران در منطقه بدل شد. سپس نوبت به فلسطین رسید؛ حماس و جهادِ اسلامی، به‌عنوانِ دو شاخهٔ مقاومتِ مسلحانه، در کنارِ حزب‌الله در مدارِ تهران قرار گرفتند.

با آغازِ جنگِ داخلیِ سوریه در سالِ ۲۰۱۱، این محور به نقطهٔ عطفِ تازه‌ای رسید؛ ایران برای نخستین‌بار به‌طورِ مستقیم در جنگی تمام‌عیار مداخله کرد تا دولتِ بشار اسد را از گزندِ طوفانِ بهارِ عربی حفظ کند و مسیرِ زمینیِ خود را از تهران تا سواحلِ مدیترانه باز نگه دارد.

در همین دوران، عراق نیز به صحنهٔ نفوذِ جمهوریِ اسلامی تبدیل شد؛ با تشکیلِ گروه‌هایِ حشدالشعبی، ایران توانست شبکه‌ای از نیروهایِ مسلحِ شیعی ایجاد کند که در ظاهر برای مبارزه با داعش شکل گرفتند، اما در عمل به بازویِ سیاسی و نظامیِ تهران در بغداد بدل شدند.

در یمن نیز با قدرت‌گیریِ حوثی‌ها، آخرین حلقه از زنجیرهٔ نفوذ تکمیل شد و محورِ مقاومت از مدیترانه تا دریایِ سرخ امتداد یافت.

اما این گسترشِ جغرافیایی هم‌زمان بود با آغازِ فرسایشِ درونی؛ هزینه‌هایِ سنگینِ مالی و انسانی، شکاف‌هایِ سیاسی درونِ کشورها، رقابت‌هایِ قومی و مذهبی و بحران‌هایِ پی‌در‌پی پایه‌هایِ این محور را سست کرد.

از سالِ ۱۳۹۸ به بعد، با بازگشتِ تحریم‌هایِ آمریکا پس از خروجِ واشنگتن از برجام، منابعِ مالیِ ایران به‌شدت محدود شد و شریان حمایت از نیروهایِ نیابتی در منطقه کندتر شد. هم‌زمان، با آغازِ اعتراضاتِ مردمی در لبنان و عراق و شکل‌گیریِ محورِ تازه‌ای از همکاریِ عربی-غربی، موازنهٔ قدرت در خاورمیانه تغییر کرد و ساختارِ محورِ مقاومت رو به فرسایش گذاشت.

ترورِ قاسمِ سلیمانی ضربه‌ای تعیین‌کننده بود؛ فرمانده‌ای که نقشِ ستونِ فقراتِ هماهنگ‌کنندهٔ این محور را داشت. بدونِ او، شبکهٔ نیابتیِ ایران در منطقه دچارِ گسست و سردرگمی شد. به‌گفتهٔ شورایِ آتلانتیک، «ترورِ سلیمانی نقطهٔ آغازِ فروپاشیِ تدریجیِ محورِ مقاومت بود؛ شبکه‌ای که بدونِ او دیگر توانِ هماهنگی و انسجام ندارد».

کشته‌شدنِ حسنِ نصرالله و آسیب به شبکهٔ فرماندهیِ حزب‌الله در لبنان و سقوطِ اسد، توازنِ عملیاتی و ارتباطیِ محورِ مقاومت را بر هم زد و نشان داد که انسجامِ این شبکه بیش از آن‌که نهادی باشد، وابسته به اشخاصِ کلیدی بوده است.
جنگِ دوازده‌روزه میانِ اسرائیل و گروه‌هایِ وابسته به ایران ضربه‌ای سنگین بر پیکرِ محورِ مقاومت وارد کرد؛ ساختارِ اطلاعاتی و ارتباطیِ میانِ بیروت، دمشق و غزه از هم گسست و بسیاری از فرماندهانِ میدانی کشته شدند. به‌گفتهٔ شورایِ آتلانتیک، «این جنگ نقطه‌ای بود که محورِ مقاومت از انسجامِ عملیاتی به مرحلهٔ بقا در آشفتگی سقوط کرد».

در روزهایی که تهران در بهتِ پس از جنگ و بیمِ درگیریِ دیگر فرو رفته بود، کشورهایِ عربی در صفِ میانجی‌گری و بازسازیِ غزه ایستادند؛ نظمِ تازه‌ای در خاورمیانه شکل گرفت که دیگر به ایران نیازی نداشت. «صلحِ ترامپ» میانِ اسرائیل و حماس به امضا رسید، توافقی که نه در تهران، بلکه در دوحه و قاهره شکل گرفت و جهانِ منهایِ ایران پشتِ آن ایستاد. اکنون می‌توان با مرورِ حلقه‌های این زنجیره از لبنان و سوریه تا عراق، یمن و غزه، تصویری روشن‌تر از سازوکار و مسیرِ تحولِ محورِ مقاومت در دو دههٔ گذشته ترسیم کرد؛ زنجیره‌ای از حلقه‌هایِ به‌هم‌پیوسته که هر یک بخشی از پازلِ نفوذِ منطقه‌ایِ ایران را شکل دادند.

لبنان؛ از طلوعِ تا غروبِ مقاومت

پروژهٔ «محورِ مقاومت» در عمل از لبنان آغاز شد؛ در اوایلِ دههٔ ۱۳۶۰، با اعزامِ نیروهایِ سپاهِ پاسداران به درهٔ بقاع و تشکیلِ هسته‌هایِ اولیهٔ حزب‌الله، تهران تلاش کرد نخستین بازویِ نیابتیِ خود را در منطقه بنا کند.
در دهه‌هایِ بعد، حزب‌الله از یک گروهِ چریکیِ ضدِ اسرائیلی به بازیگری نظامی و سیاسی تبدیل شد که تصمیم‌هایِ کلیدیِ لبنان را در هماهنگی با تهران می‌گرفت. حمایت‌هایِ مالی، تسلیحاتی و آموزشیِ ایران از حزب‌الله نیرویی ساخت که هم دولتِ رسمیِ لبنان را تحتِ فشار قرار میداد و هم مسیرِ انتقالِ سلاح به سوریه و فلسطین را حفظ می‌کرد.

اما از سال‌هایِ پایانیِ دههٔ ۱۳۹۰، شکاف میانِ مردمِ لبنان و حزب‌الله عمیق‌تر شد؛ بحرانِ اقتصادی، فسادِ ساختاری و فروپاشیِ نظامِ بانکی، حزب‌الله را از «نمادِ مقاومت» به متهمِ اصلیِ بن‌بستِ کشور بدل کرد. در سالِ ۱۳۹۹، انفجارِ مهیبِ بندرِ بیروت بیش از دویست کشته و هزاران زخمی برجا گذاشت؛ بسیاری از لبنانی‌ها بی‌کفایتی و نفوذِ حزب‌الله را در ساختارِ سیاسی و اقتصادیِ کشور عاملِ اصلیِ این فاجعه دانستند.

در سالِ ۱۴۰۳، پس از عملیاتِ اسرائیل علیه شبکهٔ ارتباطیِ حزب‌الله، مشهور به «انفجارِ پیجرها» و کشته‌شدنِ شماری از فرماندهانِ ارشد، ساختارِ فرماندهیِ این گروه عملاً فروپاشید. چند هفته بعد، ترورِ حسنِ نصرالله نقطهٔ عطفی بر پایانِ یک دوران بود؛ چنان‌که روزنامهٔ گاردین نوشت: «مرگِ نصرالله نه‌تنها حذفِ یک رهبر، بلکه پایانِ روایتی بود که چهار دهه سیاستِ منطقه را شکل داده بود». لبنانِ امروز خسته از مداخلهٔ تهران است؛ کشوری که دیگر حزب‌الله را نه بازویِ مقاومت، بلکه سایه‌ای بر استقلال و حاکمیتِ ملیِ خود می‌داند.

Amir_Daha.jpgعباس عبدی، از چهره‌های شناخته‌شدهٔ جریان اصلاح‌طلب و منتقدِ سرسخت نظام پادشاهی، در باره کتاب اخیرش بنام «بازی اولتیماتوم، ایران جامعه دوقطبی» در گفتگویی با نشریه «هم میهن» به مواردی اشاره کرده که گویاتر از هر آمار رسمی، پیام تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیقی را بازگو می کند، وی در رابطه با تغییرات مشهود اجتماعی و فرهنگی منجمله در مورد اسامی مورد علاقه خانواده‌ها برای پسرانشان میگوید مثلا اسم "شاهان" جزء اسامی پرطرفدارشده است.

وی سپس در تحلیل این پدیده می افزاید:

«این تغییرات اگرچه انتخاب فردی است اما مضامین اجتماعی و فرهنگی دارد. به راحتی می‌توانید تغییرات فرهنگی را، به خصوص در ایران، بر اساس همین نامگذاری‌ها متوجه شوید. سیستم سیاسی (جکومت) رسانه‌اش را با ارزش‌های خودش می‌بندد و در حوزه فرهنگ جایی برای شما نمی‌گذارد اما وقتی شما بچه به دنیا آوردید که دیگر سیستم سیاسی وجود ندارد. تمام انتقامت را در اسم بچه‌ات از آنها می‌گیری... در این بخش حکومت نمی‌تواند کاری کند و می‌بینیم مثلاً اسم شاهان جزء اسامی پرطرفدار است.»

نام‌ها به‌مثابه آینهٔ ناخودآگاه جمعی

در جامعه‌شناسی فرهنگ، نام‌گذاری کودک نوعی کنش نمادین است که ترجیحات فرهنگی و ناخودآگاه تاریخی والدین را آشکار می‌کند.

تا سالها پس از انقلاب اسلامی، فهرست نام‌ها عمدتاً رنگ ایدئولوژیک و انقلابی داشت: «ابوذر»، «عماد»، «سجاد» یا «زینب». اما اکنون نام‌های ملی و تاریخی و اسامی پادشاهان گذشته بار دیگر در صدر توجه مردم قرار گرفته‌اند.

این تغییر تدریجی نشان می‌دهد که جامعه در حال بازتعریف هویت جمعی و فاصله‌گیری از هویت ایدئولوژیک تحمیلی است.

عبدی میگوید: " همه رفتارهای ما تصمیمات فردی ست اما این تصمیمات فردی وقتی در سطح کلان دیده می‌شود برداشت دیگری از آن انجام می گیرد. آنجا تفسیر اجتماعی می شود...وقتی همه مادرها و پدرها اسم‌هایی که برای فرزندانشان انتخاب کردند را کنار هم می‌گذاریم میبینیم طی سالهای مختلف بر حسب جنسیت در دوران مختلف تغییراتی شکل گرفته است

«انتقام» فرهنگی در قالب نام

آنگاه که عبدی می‌گوید مردم «راه‌هایی برای انتقام پیدا می‌کنند» نشان می‌دهد که عرصه‌های خصوصی -- از جمله خانواده و نام‌گذاری کودک -- به مکانی برای بازتاب مقاومت فرهنگی تبدیل شده‌اند.

وقتی سیاست رسمی عرصه‌های عمومی را کنترل می‌کند، مردم در حیطه خصوصی خود پاسخ می‌دهند و نام کودک به ابزاری نمادین برای بازپس‌گیری فرهنگ تبدیل می‌شود.

عبدی در این زمینه نیز می‌گوید:

Esmaeil_Nouriala.jpgمتن سخنرانی اسماعیل نوری علا در مهستان سکولار دموکرات های ایران

خانم‌ها، آقایان، هموندان و مخاطبان گرامی

در نهم آبان 1339، یعنی 65 سال پیش، وقتی دو سه ماهی مانده بود که من پا به 18 سالگی بگذارم و هنوز کلاس پنجم رشتهء ریاضی دبیرستان ابومسلم را تمام نکرده بودم، شاهزاده رضا پهلوی در زایشگاه «بنگاه حمایت مادران و نوزادان» در خیابان مولویِ تهران به دنیا آمد.

من پنج روز بعدش را بخوبی به یاد دارم. کنار خیابان امیریه در میان انیوه مردم ایستاده بودم. قرار بود شاه و ملکه ای (که خود تازه به کاخ سلطنتی قدم نهاده بود) اولین فرزندشان، رضا را، که مطابق قانون اساسی مشروطه قرار بود ولیعهد آن زمان و شاه بعدی ایران باشد، از طریق خیابان پهلوی به کاخ مرمر بیاورند. اتومبیل سیاه و بزرگ حامل شاه و ملکه و ولیعهد نوزاده آرام از برابر ما گذشت. رضا پهلوی در قنداق اش بر دامن مادر خفته بود. مردم هلهله می کردند و من به آیندهء نیامدهء این کودک فکر می کردم که قرار بود سرنوشت معمولاً غیر عادی یک نوزاد سلطنتی را طی کند و شاه بعدی شود.

می گویم «غیر عادی» چرا که در آن 18 سالی که تقریباً با آغاز پادشاهی پدرش مصادف شده بود پست و بلندهای بسیاری را در زندگی ایران و شاه دیده بودم. بخصوص که در آن زمان 8 سال پس از آنچه که به درست و نادرست «کودتای 28 امرداد» نام گرفته بود می گذشت و من آن سال های پر تلاطم را بخوبی به یاد داشتم. از نخست وزیری دکتر مصدق تا تظاهرات توده ای ها و جبهه ملی چی ها، از کشته شدن افشار طوس، رئیس شهربانی دکتر مصدق، تا تبرباران افسران توده ای، از پائین کشیدن مجسمه های شاه و خروج او و ملکهء قبلی از ایران تا مهر و موم شدن کاخ سلطنتی بوسیله دکتر فاطمی، از ترور رزم آرا تا نخست وزیری مصدق و قوام و دوباره مصدق تا جولان دادن فدائیان اسلام و ترورهای آنان.

در مورد خودم می دانستم که ایام دبیرستان یک سال دیگر پایان می گیرد و من زندگی تازه ای را آغاز خواهم کرد که اگرچه هیچ چیزش قابل پیش بینی نبود اما بیشتر نمی توانستم حدس بزنم که براستی تاریخ برای این نوزاد بی گناه چه در چنته خواهد داشت.

و آنچه یک سال بعد اتفاق افتاد نشان از طوفانی هنوز نیامده داشت که سرگذشت او و، در مراتبی بسیار پائین تر، سرگذشت مرا در هم ریخت.

او یک ساله بود که در امریکا در ژانویهٔ ۱۹۶۱ میلادی (دی ۱۳۳۹) جان کندی به عنوان سی ‌و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحدهٔ آمریکا سوگند یاد کرد. 4 ماه بعد، دکتر علی امینی نخست وزیر ایران شد. گفته می شد که امینی را پرزیدنت کندی به حکومت ایران تحمیل کرده است تا اصلاحاتی را که دموکرات ها لازم می دیدند انجام دهد. چند ماه بعد من دانشجوی سال اول دانشکده ادبیات تهران شدم. دانشگاه صحنهء تظاهراتی دائمی بود که عاقبت کارش به حضور ارتشی ها و تیراندازی و تعطیل کشید. آنگاه شاه با همسر جدیرش به واشنگتن سفر کردند و خواستار آن شد که اصلاحات را خود انجام دهد.

از آن زمان تا انقلاب اسلامی 1357 فقط 18 سال راه بود. در این هجده سال، شاه مقتدر شد: انقلاب سفید، اصلاحات ارضی، حق رأی زنان و تغییر چهرهء جامعهء ایران بخشی از اصلاحات او بود. پرزیدنت نیکسون جمهوریخواه هم زمینهء همه گونه همکاری با شاه را ایجاد کرد. زادهء خیابان مولوی هم بزرگ شد. ولیعهد نام گرفت. رفته رفته در فیلم ها دیدم که که قدی کشیده است و بزرگان کشور دست اش را می بوسند. و 18 ساله بود که برای دیدن دورهء خلبانی هواپیمای فانتوم به تکزاس امریکا اعزام شد. تا آنجا هنوز تلاطمی در زندگی او که قرار بود روزی شاه شود دیده نمی شد.

اما در اواخر آن 18 سال سرطان از راه رسید و در طحال و شکم شاه جا خوش کرد. در امریکا هم یک مزرعه دار دموکرات بنام کارتر به ریاست جمهور رسید و ندای پاسداری از حقوق بشر سر داد. مردم در اعدادی شگفت به خیابان آمدند و محمدرضا شاه پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ (۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ میلادی) ایران را ترک کرد. دو سالی بعد رضا پهلوی در قاهره به سوگ پدر نشست بی آنکه خود فرصت شاهی یافته باشد. در ایران آیت الله خمینی پایان سلطنت و آغاز رژيم اسلامی را اعلام داشته بود. و من هم تنها سه سالی بعد به جمع تبعیدیان پیوستم؛ جمعی که رضاپهلوی هم یکی از آنها بود، مردی که در غربت و تبعید خود را شاه خوانده بود اما تخت و تاج اش در تهران در دست ملایان بود.

اما هنوز باید ۳۲ سال دیگر می گذشت تا من برای اولین بار با او دیداری رو در رو داشته باشم. دیداری که اکنون 14 سال از عمرش گذشته است. و می بینم که از این دیدار تا امروز، سرنوشت من و او در دو مسیر جدا از هم اما موازی و هم‌ جهت حرکت کرده است هر دو از وطن رانده مانده ایم. و فرزندان مان در خارج از ایران بزرگ شده اند. اما دمی از یاد ایران فارغ نبوده ایم.

و بار دیگر که رویاروی دیدم اش همین چند ماه پیش بود. به دعوت او در یک جمع 500 نفری، درشهر مونیخ ، برای شرکت در مجلسی که او و یاران اش فراهم آورده بودند.

و در آن مجلس او، در پی روزی بلند و گاه مشکل، از پله ها بالا رفت و پشت میکروفن ایستاد و چنین گفت: «...هم میهنانم، دلیل اینکه من 45 سال است این کار را آغاز کرده ام، تنها با یک هدف بوده: بازگشت حاکمیت مردم و حق تعیین سرنوشت ملت ایران برای یک دموکراسی آینده از طریق صندوق رأی... بدانید که برای من بهترین لقب ممکن لقب پدری است که به من داده اید و من برای پدر بودن نیازی به هیچ مقامی ندارم...»

حالا او 65 سال داشت و من 82 ساله بودم. موهایش سفید شده بود و چهره اش ردی از رنج و پختگی را در خود داشت؛ و همانجا بود که من بی اختیار به یاد قباد، پادشاه ساسانی و پدر انوشیروان افتادم؛ قبادی که 15 قرن‌ پیش، که از کشور گریخت و به تبهید رفت اما عاقبت توانست از تبعید به کشورش برگردد، در حالی که دیگر آن جوان مغرورِ تیسفون نبود... و همانجا بود که درک کردم که چگونه تبعید چهرهٔ همهء ما را عوض می‌کند؛ و چگونه گاه غرور را به تأمل، و قدرت را به فهم بدل می‌سازد.

من آن شب، در چهرهٔ مردی که روزی کودک قنداقی در دامن مادر بود، قباد دیگری را دیدم -- مردی که می خواهد از تبعید باز‌گردد و با نگاهی تازه، و در آینه ای از رنج و امید، خود را بهتر ببیند.

و من امشب می خواهم به شباهت بین شاهزاده امروز و شاه آن روز اشاره کنم تا نشان داده باشم که تبعید با آدمی چه ها که نمی کند.

در تاریخ می خوانیم که قباد، پادشاه ایران، در پی از دست دادن تاج و تخت اش در تیسفون به دست روحانیون و اشراف، سال هائی را در تبعید بلخ و بدخشان گذرانده و چون از تبعید بازگشت ذهنی تازه را با خود داشت. دیگر آن شاه جوانِ مغرورِ تیسفون نبود. تبعید، پرده‌های غرور سلطنت را از برابر چشم اش برداشته بود. او دیگر می‌خواست آدمی باشد که واقعیت ها را همانگونه که هستند ببیند -- نه اینکه فقط فرمان ‌دهد.

خانم‌ها و آقایان،

تاریخ ایران، تاریخ تبعیدها و بازگشت‌ها هم هست. در این سرزمین، تبعید همیشه پایان نبوده است؛ گاه تبعید، آغازی بوده است برای اندیشیدن، برای زایشِ مفهوم تازه‌ای از قدرت و عدالت. و من امروز از دو چهره سخن می‌گویم که در دو سوی تاریخ ایران ایستاده‌اند -- یکی در قرن پنجم میلادی، دیگری در قرن بیست ‌و یکم؛ اما هر دو در یک نقطه به هم می‌رسند: در تجربهٔ قدرت، سقوط، تبعید و جست‌وجوی بازگشت.

قباد ساسانی، شاهی بود که در طی اقدام روحانیان و حمایت اشراف به زندان افتاد و مدتی بعد، با کمک چند هواخواه، از زندان گریخت و به تبعید رفت. رضا پهلوی هم ولیعهدی بود که پس از سقوط سلطنت، در تبعید زیست. و اکنون می‌خواهم بگویم که چگونه این دو مسیر، با فاصله‌ای پانزده قرنی، به یکدیگر می‌رسند --در نقطه‌ای که می‌توان آن را «لحظهٔ اخلاقی در سیاست ایران» نامید.

بی بی سی - مرتضی، یکی از القاب امام اول شیعیان و مرضیه از القاب دختر پیامبر اسلام است. با این حال این دو نام، از نام‌های رایج در ایران هستند

دادستانی تهران دستور تعقیب و بازداشت عوامل تولید،‌ توزیع و تبلیغ عروسک‌هایی را به شکل خوک و گوریل صادر کرد.

alarge.jpg

آن طور که گزارش شده این دستور دادستانی ساعاتی پس از به راه افتادن کارزاری با هشتگ «حمایت از مقدسات» و اعتراض به نام‌گذاری این دو عروسک به نام «مرتضی» و «مرضیه» صورت گرفته است. مرتضی لقب امام اول شیعیان و مرضیه لقب فاطمه،‌ دختر پیامبر اسلام است.

در خبر مرکز رسانه قوه قضاییه ایران به نام این گوریل و خوک اشاره نشده اما آمده: «چندی است فروش عروسک‌های موهن در برخی سکو‌های فضای مجازی و بعضی مغازه‌ها باب شده است اغلب فروشندگان توجهی به ماهیت ضد مقدسات این عروسک‌ها ندارند.»

در کارزاری که متن آن را خبرگزاری نیمه دولتی فارس منتشر کرد و تا لحظه تنظیم خبر مدعی شده حدود ۸ هزار نفر طومار آن را امضا کردند، از دادستان کل ایران،‌ وزیر ارشاد و رئیس پلیس فتا خواسته شد این عروسک‌های «موهن» را که «نامشان یادآور اسامی مقدس ائمه معصومین» است جمع‌آوری و با عوامل تولید آن به «جرم توهین به مقدسات» برخورد قضایی شود.

امضاکنندگان این کارزار درباره دو نام مرتضی و مرضیه می‌گویند: «این نام‌گذاری، به ویژه با توجه به پیشینه و جایگاه رفیع این اسامی در نزد میلیون‌ها شیعه در ایران و جهان، امری تصادفی به نظر نمی‌رسد، بلکه عامدانه و با هدف خاصی انجام شده است.»

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgچه کلمه زیبائی است این کلمه صلح که در بطن خود ذاتی شریف دارد .نشات گرفته ازنگاه زیبا به زندگی، به انسان، به طبیعت.

کلمه ای که آرامش، شادی، مهر، دوستی و سازندگی را در ذهن متبادر می کند.

کلمه ای که می توانی در سایه آن به آینده فکر کنی ،هدف های زندگیت را بر گزینی و بی هراس از جنگ ونابودی برای رسیدن به آنها تلاش کنی . فردا روز بزرگیست روزی که سند صلح بین حماس واسرائیل با امضای رهبران دعوت شده به شرم الشیخ وبا امضای آنها سندیت، اعتبار واستحکام بیشتری خواهد یافت . دریغا که باز جای ایران بعنوان یکی از قدرت های بزرگ منطقه در این همایش خالی است .چرا که هنوز در ذهنیت بیمار و خودشیفته رهبر جمهوری اسلامی جائی برای پایان بخشیدن به این جنگ خانمان سوز وجود ندارد . ذاتی انباشته از کینه ونفرت که قدرت خود را نه در راه صلح ، نه سامان بخشیدن به زندگی تباه گشته خانواده های ایرانی !بلکه در دامن زدن به اختلافات ،تشکیل نیرو های نیابتی که حیات اقتصادی یک کشور جهت تامین هزینه های جنگی آنها بر باد رفت می داند. فلاکتی بزرگ برای مردم ایران بدون آن که رهبر مستبد خم به ابرو بیاورد.

اندکی واقعبینانه تر به تغیر در معادلات جنگ ،و بر چیده شدن نیروهای نیابتی ساخته شده توسط خود وسلیمانی ها بنگرد . دردا ودریغا که فرصت هاسوزانده شده وجامعه سخت بیمار وآسیب دیده ایران هنوز در هراس جنگی که بنظر می رسد دیر یا زود بوقوع خواهد پیوست وروزهای تلخی را برای مردم رقم خواهد زد بسر می برد.

ندکی واقعبینانه تر به تغیر در معادلات جنگ ،و بر چیده شدن نیروهای نیابتی ساخته شده توسط خود وسلیمانی ها بنگرد . دردا ودریغا که فرصت هاسوزانده شده وجامعه سخت بیمار وآسیب دیده ایران هنوز در هراس جنگی که بنظر می رسد دیر یا زود بوقوع خواهد پیوست وروزهای تلخی را برای مردم رقم خواهد زد بسر می برد.

من با قلبی دردمند بخاطر وطنم وخوشحال از برقراری صلح و این تلاش شبانه روزی آقای ترامپ رئیس جمهور امریکا برای برقراری صلح .آرزو دارم در آینده ای نزدیک کبوتر صلح با شاخه زیتونش بر بلندای ایران زمین بنشیند .باشد که لبخدی همراه باشادی ناشی از پیروزی نور بر تاریکی بر لبان مردم بنشیند .باشد که ملت رنج دیده از تطاول گل نعره زنان تا سرا پرده گلباران شده وطن پر کشد.

"زین تطاول که کشید از غم هجران بلبل تا سرا پرده گل نعره زنان خواهد شد"

من به سرنگونی این جمهوری ننگ آلوده ،فاسد وجانی باور دارم .باور دارم که ما برمی گردیم ! آواز ها یمان رها شده در پیشاپیش."حرامزاده ها ما هنوز زنده ایم" ما یک ملتیم ما "ایران را پس می گیریم"

بر می گردیم با اشگ شوق! بر میگردیم با اندوه برکشته هایمان . بر می گردیم با خنده و امید به فرداهایمان . می سازیم وطن رااگر چه با خشت جان خویش

Taghi_Rouzbeh.jpgبوی کباب است یا خربیچاره‌ را داغ می ‌کنند!

احمدزیدآبادی که بارها از رویکردهای برخلاف انتظارش توسط حاکمیت، سرخورده شده و بعضا قصدکناره‌گیری از حوزه سیاست هم داشته است، حالا با خواندن خبرپیامی از پوتین*، و به نقل از دولت اسرائیل که گویا قصدحمله به ایران را ندارد، درکنارسخنان ترامپ که از همراهی و همسوئی ایران با صلح حتی تمجید و تشکر هم کرده است و ایران را بخشی از پروژه صلح مدنظرش خوانده!، سخت به وجد و هیجان آمده و دست افشان و پای‌کوبان مدعی شده، هورا، خبرهای بسیارمهم و مهیجی در راه است! و این درحالی است که رله خبرهای متعدد و مغایرآن و چندین برابر هم کم نیستند. اما چه می توان کرد، وقتی آرزو جایگزین تحلیل واقعیت ها می شود کار به مضحکه می کشد.

کافی است به چندخبرمسجل از این نوع اخبار اشاره کنیم و سپس به ارزیابی از یپام پوتین بپردازیم: هم نتانیاهو و هم شخص ترامپ همین چندی پیش اعلام کردند که اجازه بازسازی تأسیسات هسته ای و غنی سازی به حکومت اسلامی نخواهند داد. نتانیاهوهمین چندروز اخیر هشدارداد که ایران دارد موشک های با برد۸۰۰۰ کیلومتر طراحی می کند که با افزودن ۳۰۰۰ کیلومترمی‌تواند شهرهای مهم آمریکا و از جمله اقامتگاه ترامپ در فلوریدا را مورد حمله قرار دهد!

ترامپ درست در بحبوحه توافق اولیه صلح و آماده کردن خود برای مشارکت درجشن آن، گفت که بدون بمباران ایران این صلح بدست نمی آمد و البته بدیهی است قبل از آن، بدون تضعیف و درهم کوبیدن نیروهای نیابتی‌اش. امری که شخص نتانیاهو درست در بحبوحه امضاء قراردادصلح، با صراحت کامل از جنگ به عنوان کاری که هنوز ناتمام مانده سخن به میان آورد. ترامپ حتی در بحبوحه این توافق و در مسیرافزایش فشارحداکثری، لازم ندید وقفه کوتاهی در آن ایجاد کند و عامدانه و همزمان نام بیش از ۵۰ موسسه ایرانی و چینی و افرادمرتبط با صدورنفت و گاز به چین را به لیست بلندبالای تحریم‌های آمریکا افزود تا نشان دهد که تحت هرشرایطی مسیرصلح مدنظرش از فشار بیشتربه ایران و منزوی کردنش می گذرد و او با کسی در این مورد شوخی ندارد.

nikrooz.jpgجامعه‌ی ایران، جامعه‌ای نیست که بتوان رویدادها، مفاهیم و رفتارهایش را در چارچوب جامعه‌شناسیِ کلان یا خُرد سنجید. این جامعه، بیش و پیش از آن‌که موضوع تحلیل آماری یا نظریه‌پردازی انتزاعی باشد، نیازمند تأمل و تعمق فکری است. زیرا واقعیت آن نه در ساختارهای بیرونی، بلکه در لایه‌های پنهانِ ذهنیت و ناخودآگاهِ فرهنگی‌اش نهفته است. تنها از رهگذر این تأمل است که می‌توان رخدادهای آن را فهمید و به نظریه‌ای بومی دست یافت. همان‌گونه که ادبیات را تنها از مسیر نقد زیبایی‌شناسی می‌توان شناخت، جامعه‌ی ایران را نیز تنها با تفکر فلسفی در لایه‌های فرهنگی و معنایی‌اش می‌توان دریافت. از این‌رو، به‌دور از هرگونه روشنفکر‌مآبیِ جامعه‌شناسانه، که حتا تحصیل کرده های رشته فلسفه نیز به آن تمسک می‌جویند، تا آن‌جا که توان فکری ام یاری می کند، این انقلاب را می‌سنجم. نه از منظر نظریه، بلکه از منظر تفکر.

باری، "زن، زندگی، آزادی" را اگر در تراز تاریخی و فرهنگی بنگریم، نه صرفاً جنبشی سیاسی، که مرحله‌ی نخستِ یک انقلاب فرهنگی است. این رخداد از دل نهادهای قدرت یا ایدئولوژی برنخاست، بلکه از عمق زیست روزمره‌ی مردمانی زاده شد که زبان و بدن و عاطفه‌شان دیگر با نظم رسمی و نسل های دوره شورش ۵۷ سازگار نبود. در حقیقت، شعار "زن، زندگی، آزادی" نه فراخوانی سیاسی، بلکه اعلام تولد نوعی خودآگاهی فرهنگی بود. خودآگاهی‌ای که کانون معنا را از "ایدئولوژی" و "امت" به سوی "فرد"، "زندگی" و "آزادی" منتقل کرد. چنین چرخشی در تاریخ فرهنگی ما بی‌سابقه است. زیرا نخستین‌بار، زن نه در مقام نماد یا مفعول فرهنگ، بلکه به‌عنوان فاعل و آغازه‌ی تحول ظهور کرد. او از حاشیه‌ی تقدس و اطاعت به مرکزِ گفتار و کنش آمد و این جابه‌جایی، بنیاد نظم مردسالار و تقدس‌محور فرهنگ را لرزاند.

Mehdi_Estedadi_Shad.jpg1- عمری ما را از آخرالزمان ترسانده بودند؛ آخرالزمانی که بسان لولو پیش چشم کودکی و نوجوانی ما ترسیم شده بود. اما قضیۀ زندگی به چه صورتی خواهد شد؟

اگر که به ایده و برنهاد زیر دل ببندیم که تاریخ پایانی ندارد. حتا اگر جغرافیا زیر و رو شده باشد.
2- مطالعه تاریخ فلسفه همواره با شک و تردید زیر همراه بوده که مشغولیتی مُفرح و لذت بخش نیست. بویژه که کتابهای در دسترسش را مردان جدّی، چه روحانی و کشیش مثل کاپلستون یا وایتهد و چه رایزن سلطان و وزیری مانند محمدعلی فروغی، نوشته باشند. مردانی که برایشان نگارش جاذب و صید مخاطب آنچنان نقشی نداشته است.
شاید به همین دلیل بوده که بعدها ناشران بازار شناس و سوداگر ابتکار بخرج داده و عرضه کتاب خواندنی و همه پسند را به حیطۀ تاریخ فلسفه نیز کشاندند.
تاکنون در زمینۀ بازاریابی فروش و رشد تیراژ، چند ترفند موثر بکار رفته است. از عنوانهای جاذب گرفته که جلد کتاب را با تعجب از خود تزئین میکنند. از جمله عبارت هایی نظیر "فلسفه برای ساده لوحان و حتا ابلهان" یا "رستگاری در زندگانی" را در جایگاه عنوان کتاب ردیف می نمایند.
همچنین به بازیگوشی و شیطنت مولفان فراخوان مشوقانه میدهندکه متنهای راحت الحلقومی و سرگرم کننده با چاشنی طنز و شوخ طبعی تولید کنند.
بطوری که آن کارشناسان مطیع گشتۀ حکایت سیر اندیشه، در روانی نوشتار تا آنجا پیش می تازند که حتا شاگرد مدرسه ایها را نیز مخاطب متن بگیرند و در سطح فهم ایشان حرف بزنند. برای آن که از ایجاد شبه جلوگیری کنیم، بهتر است منظور را صریح بگوییم. این که مثلا اثری همچون "دنیای سوفی" است و نوشتۀ یوستین گاردر ؛ و نه بطور مثال آثار حجیم نوول حراری که نوعی بهره گیری از هوش مصنوعی در آن به چشم میخورد.
بهر حالت اینها بخشی از شگردهایی است که "صنعت فرهنگ" برای جلب مخاطب و افزایش خریداران کتاب بکار بسته است. در هر صورت یکی از نشانه های اضمحلال عمومی در این است که حرص و آز سوداگرانه فقط در سیاست و اقتصاد دست بالا را ندارد. فرهنگ و تولیداتش نیز در این میانه آغشتگی های خود را حمل میکنند.
اما از سوی دیگر هنوز، یعنی وقتی چشم انداز را تغییر میدهیم تا مدتی نقش سوداگری و چپاولش را نبینیم، بسیاری از پرسشهای فلسفی پاسخ در خور را نیافته اند. هنوز پرونده جدلها و حسادتهای فلاسفه نسبت به یکدیگر برای بسیاری در پشت پرده قرار دارد.
بطوری که به رغم این همه شبکه ارتباطی و سیل اطلاعاتی که در هر کوی و برزنی جریان دارد، برخی مسائل بغرنج هنوز دور از توجه عمومی و زیر غبار جلد کتابهای باز نشده در قفسه ها خاک میخورند. بر همین منوال میشود از آن اختلاف سلیقه هایی گفت که میان فلاسفه نیمه دوم قرن نوزده وجود داشته است.
بنابراین از نکاتی میتوان گفت که تاثیر آن تا همین امروز که یک چهارم از قرن بیست و یک میگذرد، بر اذهان قابل رویت است. آن اختلاف سلیقه ها که پیرامون "راه نجات" بشر وجود داشته، گاهی به جمع و کُلکتیو فراخوان همت و تلاش در جهت رهایی میداده است. گاهی هم به فرد و اندی ویدیو م می گفت که به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون کشد و کاری به بغل دستی نداشته باشد.
3- در همین فرصت کوتاه میخواهیم اشاره ای به مناسبات درون "مثلث فرهیختگی" نیمه دوم قرن نوزده داشته باشیم که البته طبق سلایق مختلف افراد متفاوتی را در آن دخیل می داند.
بگذریم که خود افراد در سه گوشه فرهیختگی نشسته نیز گاهی از مثلث ما ساختار شکنی کرده و همقطاران دیگری را برای گزینش عرضه کرده اند.
فعلا یکی از این مشهورترین مثلث های فرهیختگی را در نظر میگیریم که از مارکس و نیچه و فروید تشکیل میشود و باب طبع متفکران قرن بیستمی چون لویی آلتوسر و میشل فوکو بوده است.
در ادامه اما خواهیم دید که هر کدام از ایشان (یعنی فروید و مارکس و نیچه)هم کاندیداهای مجزای خود را داشته و هم با همدوریهای دیگری دمخور و در حال داد و ستد نظری بوده¬اند.
از این گذشته یک نگاه غیر جانبدار از منظر امروزی هم در کار خواهد بود که با انصاف و با رعایت عدالت از دیگرانی بگوید که می توانستند در مثلث و مثلث های فرهیختگی آن زمانه جایی برای خود داشته باشند. نگاهی که خود را رویکردهای غرض ورزانه از نوع نظریه پردازان جریان بنیادگرایی اسلامی عناصری چون سید و محمد قطب مصری متمایز میسازد و به دام تعصب ورزی ضد مدرنیته نمی افتد.
4- پس اینجا نخست نگاهی اجمالی به آرای محمد قطب لازم میآید که در تکفیر نامه خود بنام "سه یهود" به مارکس و فروید و امیل دورکیم حمله برده و میتازد. از این سه نفر که قربانی نفرت پراکنی نگرش به غایت مرتجع،قومی و مذهبی محمد قطب شده اند، دو نفر شان یعنی مارکس و فروید به مثلث فرهیختگی پیشتر یاد شده تعلق دارند.
لُب کلام وی در مطلب سال 1359 به فارسی انتشار یافته، به قرار زیر است:"مگر جز اینست که زن امروز آزادی اقتصادی بدست آورده؟ و آن فرمول کشاورزی آنروز ایجاب می کرد زن باید عفیف و پاکدامن باشد وجود ندارد؟!(ص 32)". بعد در این مورد مارکس را مقصر می پندارد که" تفسیر مادی تاریخ در غرب سلطان و حکمران زندگی شده است. آنهم با برداشتی که از آرای داروین کرده است"(ص 33).
"و اما فروید، او از داروین نظریه تطور را یاد نگرفت، بلکه جنبه حیوانیت انسان را فرا گرفت. او نیز مانند هر روانشناسی برای هستی انسان یک صورت ثابت نشان میدهد... وقتی ک از جنبه روانی فرد سخن میگوید، جنبه روانی ملت و جماعت را نیز پیش میکشد و از تطور و تحول دین و محرمات نیز گزارش میدهد. اما باز هم برنامه خود را از جانب حیوان عرضه میکند نه از جانب انسان...باز هم فروید در آلوده کردن انسانیت و تنزل دادن عالم درخشان بشریت بی حیاتر و پر روتر و خطرناکتر از مارکس است".
در این رابطه این ارزشگذاری استدلال قطب بدین برداشت بر میگردد "که غریزه جنسی چشمه خروشان حیوانیتی است که در زندگی نفسانی انسانیت مسلط است".
او سرانجام پس از این که حساب دورکیم یکی از بنیانگذاران علم جامعه شناسی را نیز کف دستش میگذارد، نتیجه تاریخ فکر شناسی خود را بقرار زیر اعلام می دارد:" در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، از چکیدۀ همه این مطالب نابسامان که نه خود( منظورش دورکیم است) چیزی فهمید و نه دیگران یک رشته جُنبشهای دامنه داری در اجتماع غربی پدید آمد و توجیهات این سه دانشمند یهودی و دیگران، خود به خود در این جُنبشها با یکدیگر پیوند خوردند. اما این سه یهودی در مقدم جبهه و بنیانگذار این جنبشها بودند و در نقطه حساس و مرکزی حمله به دین و اخلاق و آداب و رسوم همدست و همداستان شدند"(ص 50).
5- باری. ایده پرداختن به "مثلث فرهیختگی" که در ورسیون ایرانیش از نیما و هدایت و تقی ارانی تشکیل میشود و نگارنده این هدف را دارد که در آتیه کتابی خواندنی در مورد آن سه"نابغه" بنگارد، هنگام خواندن متنی از فروید (عنوان: یک مشکل روانکاوی)شکل گرفت که سال 1917 آن را در نشریه مجارستانی منتشر ساخته بود.
البته از این مطلب ترجمه ای هم به فارسی وجود دارد که گزینش یک معادل برای مفهومی نزد فروید مشکلات دیگری را به مشکلات حرفهای فروید افزوده است.
در ترجمه فارسی کتاب ( تلی از تصاویر شکسته، نشر چشمه، 1388 ) مترجم ( شهریار وقفی پور ) به جای معادل سرخوردگی و آزردگی خاطر از واژه تکبر استفاده کرده که درک و دریافت حرف فروید را به بیراه میکشاند. در هر حالت واژه Kränkung به روحیه سرخورده و در خود فرو رفته بایستی برگردد. تکبر، البته میتواند در مرحله بعدی این حالت اولیه پیش آید. بدان واکنش آدمی اطلاق گردد که از فرط احساس ضعف میخواهد پرخاشجویانه عمل کند و در حالت تعرضی به دیگران فخر بفروشد.
در هر حالت در آن مطلب آلمانی فروید، او از سه سرخوردگی انسانیت حرف میزند که در نتیجه اکتشافات کوپرنیک و داروین و خودش پدید آمده و از باورهای عادتی بشری ساختار زدایی کرده است. چنان که کوپرنیک باور به محوریت زمین در عالم را زیر سوال میبرد. بعد چارلز داروین داستان آفرینشی را که آدم را "اشرف مخلوقات" میپندارد با نظریه تکامل پس میزند. سرانجام فرویدی با گفتن این که ما بسیاری از اقدامات و واکنشهای خود را زیر سلطه "ضمیر ناآگاه" انجام میدهیم و در واقع آقا و سرور اقدامات خود نیستیم ، به نفی آن باوری بر میآید که ما همواره با عقل و خرد تصمیم میگیریم.
میبینیم که فروید با همین توضیح روند اکتشافات در واقع "مثلث فرهیختگی" مطلوب خود را نیز اعلام داشته است. مثلثی که نیچه و مارکس را کنار گذاشته است.
در حالی که طبع محافظه کارانه فروید در روند پژوهشهای دهه های اخیر امری شناخته شده است، کنار گذاشتن مارکس هوادار انقلاب دسته جمعی زیاد دور از انتظار نیست.
اما نادیده گرفتن نیچه از سوی فروید مسئله ساز است. آنهم نیچه ای که در هر صورت دنبال پروژۀ خودشناسی و خود آگاه سازی ممتد بوده است.ساختن شخصیتی نو برای انسان، آنهم از لون آن زرتشتی که متنش را نگاشته، ساختمانی است که بدون ساختار شکنی از طبیعت اولیه و اشراف یافتن آگاهانه بر ضعفها و ناپختگی های آدمی نیست.چون هدفی نو را در چشم انداز شدن انسانی تعریف میکند.
فروید که به یادگیری از شوپنهاور همچون پیشقراولی از نگرش نیچه معترف بوده و همچنین یادآور شده که برغم دسترسی به آثار نیچه او را به عمد از دایره مطالعات برای ارائه نظریه روانکاوی کنار گذاشته، بنظر میرسد که غیر جانبدار مثلث فرهیختگی خود را برنگزیده باشد.



کلیپ طنز سیاسی

دیوید کیز در دوران فعالیتش برای بنیامین نتانیاهو، سخنگوی رسانه‌های خارجی نخست‌وزیر اسرائیل بود و نقش کلیدی در مدیریت ارتباطات بین‌المللی دولت داشت. سبک منحصربه‌فرد او که گاهی با طنز و حملات رسانه‌ای هوشمند همراه بود، باعث شد توجه رسانه‌های جهانی به اقدامات و مواضع دولت نتانیاهو جلب شود.

خبرنامه گویا - یوجی بلیزا یک تولیدکننده ژاپنی محتوا در اینستاگرام و تیک‌تاک است که بیشتر به خاطر علاقه‌اش به زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف شناخته شده است.

یوجی بیشتر مصاحبه‌های خیابانی خود را در وین انجام می‌دهد؛ جایی که او با زبان مادری رهگذران صحبت می‌کند و آن‌ها را شگفت‌زده می‌سازد. او می‌تواند به صورت پایه به ۴۰ زبان صحبت کند، اما در ۱۰ زبان تسلط کامل دارد.

@yuji_beleza IRANIAN GENTLEMAN SHARES WISDOM 🇮🇷❤️ . #farsi #iran #poem #vienna #wien #japan #japanese ♬ original sound - yuji_beleza

:::

@yuji_beleza Surprising in Farsi 🤯😍 . What a lovely family 😍 #farsi #iran #german #japan ♬ original sound - yuji_beleza

:::

@yuji_beleza THEY STOPPED WHEN I SPOKE THEIR LANGUAGE ❤️🇮🇷 . Language is the key to the heart ❤️ . If you want to learn languages, check my course in the bio! . #iran #farsi #persian #vienna #wien #japan #dari #belgium #iranian #イラン ♬ original sound - yuji_beleza

نمونه‌هایی از صحبت کردن او به زبان‌های دیگر:

@yuji_beleza

African basketball players in Japan 🇯🇵🏀

♬ original sound - yuji_beleza

:::

@yuji_beleza What a fashionable lovely Serbian lady 🇷🇸❤️ . #serbia #serbian #japan #yugo #vienna ♬ original sound - yuji_beleza

:::

@yuji_beleza Her laugh tho 😍🇿🇼 . Shona is one of the many languages spoken in Zimbabwe 🇿🇼❤️ . #zimbabwe #africa #japan #japanese #vienna ♬ original sound - yuji_beleza

:::

@yuji_beleza The Dance and Handshake at the End 🇳🇬😍 . In Igbo tradition to greet, people clap their backhands against each other 3 times before shaking their hands ☮️ . #nigeria #igbo #africa #japan #vienna #austria ♬ original sound - yuji_beleza
:::

:::

mk.jpgمهدی مهدوی کیا در ۴۸ سالگی هنرمندتر از تمام فوتبالیست های تیم ملی

صفحه اینستاگرامی آکادمی کیا، ویدئویی از چالش ضربات ایستگاهی مهدی مهدوی‌کیا، سرمربی الجزیره الحمرا امارات منتشر کرد و در توضیح نوشت:

«مهدی مهدوی‌کیا که سال‌ها با ارسال‌های بی‌نقص، مهاجمان تیم ملی کشورمان را در موقعیت گل قرار می‌داد و از روی ضربات ایستگاهی، خاطرات خوبی برای همه فوتبال دوستان ساخت، حالا گهگاه در تمرینات به صورت عملی و عینی، شاگردانش را آموزش می‌دهد.»

:::

«ناصر تقوایی» سینماگر نام‌دار ایرانی امروز در ۸۴ سالگی درگذشت.

او در مستند «گفتن با نگفتن، سینما و سانسور به روایت ناصر تقوایی» که به کوشش «عارف محمدی» ساخته شده درباره آنچه از سر گذرانده به تفضیل صحبت کرده است.

***

trumpirsanc.jpgدویچه وله - دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که برای شرکت در نشست صلح غزه وارد مصر شده در بدو ورود خود به فرودگاه شرم‌الشیخ گفت‌، جمهوری اسلامی "ضربه سنگینی خورده و با این تحریم‌ها نمی‌تواند دوام بیاورد."

ترامپ با اشاره به فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران گفت: «فکر می‌کنم که ایران هم در نهایت همراه خواهد شد. آن‌ها آسیب دیده‌اند و به کمک نیاز دارند. چنانچه می‌دانید، تحریم‌های بسیار سختی علیه آن‌ها اعمال شده است.»



ترامپ گفت که اگر در موضوع هسته‌ای علیه جمهوری اسلامی فشار زیاد اعمال نمی‌شد و مراکز اتمی این کشور بمباران نمی‌شد هرگز نمی‌توانستیم به توافق "تاریخی و بی‌سابقه" غزه دست پیدا کنیم: «هیچ‌کس تا به‌حال چیزی شبیه به آنچه که امروز رخ می‌دهد ندیده است.»

npParis.jpgرادیو بین المللی فرانسه - همه او را می‌شناسند و او هم همه را. بیش از پنجاه سال است که علی‌اکبر در خیابان‌های محله‌ی سن‌ژرمن دُپره پاریس از این کافه به آن کافه می‌رود و با شوخی و لبخند روزنامه می‌فروشد. مردی ۷۳ ساله، لاغراندام و همیشه پرانرژی که اکنون آخرین روزنامه‌فروش دوره‌گرد پایتخت فرانسه به شمار می‌آید.

در دل پاریس، جایی میان کافه‌ها و کتاب‌فروشی‌های محله‌ی مشهور سن‌ژرمن دُپره، مردی ۷۳ ساله هنوز هر روز روزنامه در دست دارد و فریاد می‌زند: «زمور مسلمان شد!»، «بایرو برگشت!»، «فرانسه حالش خوبه!» این تیترها ساختگی‌اند، شوخی‌هایی برای نشاندن لبخند بر لب رهگذران. گوینده‌شان علی‌اکبر نام دارد، آخرین فروشنده‌ی روزنامه به سبک سنتی در پاریس.

از سال ۱۹۷۳، علی‌اکبر روزنامه در دست، کوچه‌به‌کوچه و از کافه‌ای به کافه‌ی دیگر در منطقه‌ شش پاریس می‌چرخد. او اهل پاکستان است و بیش از نیم قرن است که با چهره‌ای خندان و صدایی رسا، جزئی جدایی‌ناپذیر از این محله‌ فرهنگی شده است. برای بسیاری از ساکنان و صاحبان کافه‌ها، او فقط یک روزنامه‌فروش نیست، بلکه بخشی از خاطره و هویت محله سن‌ژرمن است.

روزگاری در دهه‌ی ۱۹۷۰، پاریس حدود ۴۰ روزنامه‌فروش خیابانی داشت. آن‌ها کنار ورودی‌های مترو یا چهارراه‌ها می‌ایستادند. اما علی‌اکبر راه دیگری انتخاب کرد: او در خیابان‌ها راه می‌رفت و با شوخ‌طبعی با مردم حرف می‌زد. از دهه‌ی ۱۹۸۰ شروع کرد به ساختن تیترهای بامزه و غافلگیرکننده، فقط برای آن‌که لبخند روی لب مردم بنشاند.

او می‌گوید: «می‌خواهم مردم در شادی زندگی کنند. هدفم فقط این است که حال و هوا عوض شود. پول برایم مهم نیست.» با وجود بازنشستگی و دریافت ماهانه حدود هزار یورو، هنوز هر روز از ساعت سه تا ده شب کار می‌کند. امروز به‌زحمت روزی سی نسخه روزنامه می‌فروشد، در حالی که در جوانی روزانه تا دویست نسخه می‌فروخت.

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه که سال‌ها پیش یکی از مشتریانش بوده، اعلام کرده است که مقام شوالیه ملی لیاقت را به او اهدا خواهد کرد؛ نشانی برای قدردانی از سال‌ها کار و «خدمت به مردم فرانسه». علی‌اکبر با خنده می‌گوید: «فکر کنم به خاطر شجاعتم است، چون خیلی کار کرده‌ام!»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

زندگی علی‌اکبر ساده نبوده است. او در بیست‌سالگی برای فرار از فقر پاکستان به فرانسه آمد. مدتی ملوان بود، سپس در رستورانی در شهر روآن ظرف می‌شست تا این‌که در پاریس با ژرژ برنیه، معروف به «پروفسور شُرون»، خالق نشریات طنز هاراگیری و شارلی ابدو، آشنا شد و از او پیشنهاد گرفت روزنامه‌هایش را بفروشد.

سال‌هایی را بدون خانه گذراند، مورد حمله قرار گرفت و فقر را با تمام وجود چشید. اما هیچ‌گاه تسلیم نشد. خودش می‌گوید: «تا وقتی نفس دارم کار می‌کنم. کار تا مرگ!»

1314.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، مشروح گفت و گوی محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را در خبرگزاری خبرآنلاین می خوانید؛

با احتیاط بیشتری نیت خوانی کنیم

*آقای باهنر! بعد از انتخابات ۱۴۰۳ و بخصوص اخیرا شاهد انتقادات تند اصولگرایان از آقای جلیلی و طرفداران ایشان بودیم.

اصولگرایان خودشان حدود هفت تا هشت بخش است.

* حالا طیف اصولگرایان سنتی و آنهایی که به اعتدال نزدیک ترند و حتی بخشی از اصولگرایان مانند روزنامه جوان. فکر می کنید علت این انتقادات چیست؟ ساختاری است یا به خاطر نوع گفتمان ایشان و ایدئولوژیک است؟

ما باید با احتیاط نیت خوانی کنیم. مثلا کسی می خواهد عقده هایش را خالی کند.حتی برخی از دوستان سیاسی هستند که به موضع من انتقاد دارند. من ۲۸ سال در مجلس بودم و شاید ۱۵-۱۶ سال هم رأی موثری داشتم و به قول معروف در مجلس صاحب نفوذ بودم. در مجلس طبق آیین نامه نماینده اقلیت دینی که قابل احترام هم هستند با ۴-۵ هزار رأی به مجلس می آید و نماینده تهران هم با ۱.۵ میلیون رأی می آید، ولی در آیین نامه مجلس اینها هرکدام یک رأی بیشتر ندارند و هیچ فرقی نمی کند. اما هر فردی یک حوزه نفوذ رأی دارد. یک موقع من با استدلال ها، رفتارم و با بحث هایی که می کنم می توانم ۵۰ نفر را قانع کنم. یکی هم هست که خودش را هم نمی تواند قانع کند. حوزه نفوذ رأی مهم است.

برخی از اصلاح طلبان هستند که می گویند پزشکیان اصلا از «ما» نبود

یک موقع مخالفت ها و موافقت ها بر اساس احکام بدریه، حنیفیه هاست که بین خودشان و خدای خودشان است که باید جواب دهند. یک موقع هم واقع قضیه این است که استدلال می کنند. این رفتاری که فلان کس کرده و شما می فرمایید اصولگرایان، مگر در اصلاح طلبان کم پیدا می شود؟ الان برخی از اصلاح طلبان هستند که می گویند پزشکیان اصلا برای ما نبود. پزشکیان به ما تحمیل شد و همین الان هم می گویند.

یعنی می خواهم بگویم که اینها را نمی توان طیف بندی کرد. یک طیفی از اصلاح طلبان و طیفی از اصولگرایان همین رفتارها را دارند. من می گویم که در مجلس بودم و صاحب نفوذ هم بودم. اعتقاد داشتم -و همین الان هم دارم- که ما باید از دولت و مجلس مستقر حمایت کنیم، ربطی هم ندارد که برای کدام جناح باشد. برای جناح ما یا جناح رقیب. باید حمایت کنیم و اگر هم نقد می کنیم باید مشفقانه باشد. نقد تخریبی نباید باشد. اگر کسی تحت عنوان جناحی بگوید که من می خواهم کاری بکنم که این دولت شکست بخورد و در دوره آینده رأی نیاورد، این شکست دادن دولت به معنای تضعیف نظام جمهوری اسلامی است.

اما اگر یک دولت و رئیس جمهور در دوران ۴ سال ریاستش بتواند کارهایی به نفع مردم کند، ولی من مخالف جناحی اش بگویم که باید کاری کنم که این کارها را انجام ندهد، بدنام و تضعیف شود . مثلا بگویم من کاری می کنم که این دولت در دوره آینده رأی نیاورد. این اصلا رقابت جناحی و سالمی نیست. این رقابت با نظام جمهوری اسلامی است. مقام معظم رهبری بارها خودشان هم فرمودند که من همیشه از دولت مستقر حمایت می کنم. بالاخره مقام معظم رهبری هم روز انتخابات موقعی که پای صندوق رأی می روند، حتما به یک نفر رأی می دهند؛ یعنی مثلا علاقه داشتند که مثلا آقای «ب» انتخاب شود ولی آقای «الف» انتخاب شد. آقا حتما به یک نفر رأی می دهد و قطعا هم آن یک نفر را به بقیه ترجیح می دهد، اما هر کس که برنده شود، از او حمایت می کند؛ این وظیفه شرعی است.

درباره آقای پزشکیان سه جمله بیشتر ندارم

*اما به هر حال برخی جریان ها اقداماتی در جهت تضعیف دولت انجام می دهند. حداقل در یک سال گذشته بارها در خیابان اعتراض کردند. بحث استعفای آقای پزشکیان و طرح عدم کفایت سیاسی ایشان مطرح شد. وقتی این اقدامات در جهت تضعیف دولت از سوی برخی از رقبای ایشان انجام می شود،چه باید کرد؟

اینها اتفاقاتی است که در جامعه رخ می دهد. ما قرار نیست هرکس مثلا نقد درست یا خصمانه به رفتار دولت کرد، فردا دادگاه علنی برایش برگزار کنیم، او را محکوم کنیم، شلاق بزنیم و زندانی کنیم یا اعدام کنیم. حرکات و رفتارهای سیاسی در افکار عمومی اثر می گذارد. یک موقع طرف حرفی یا اتهامی می زند که باعث تشویش اذهان عمومی می شود.

یک زمانی یک آقایی نماینده مجلس بود که پشت تریبون رفت گفت که رئیس جمهور ما جاسوس است، آن رئیس جمهور را هم نمی خواهم اسم ببرم، اتفاقا رئیس جمهوری بود که من به او رأی نداده بودم، من بلافاصله روز بعد مصاحبه کردم و گفتم مملکت نباید آنقدر بی حساب و کتاب باشد که یک نماینده مجلس پشت تریبون بگوید رئیس جمهور جاسوس است. در قانون اساسی ما رئیس جمهور نفر دوم مملکت است. اگر کسی می گوید جاسوس است، باید احضارش کنند، اگر ثابت کرد که جاسوس است، ترتیب آقای رئیس جمهور را بدهند. اگر هم ثابت نکرد، باید با او برخورد شود. نمی شود که نماینده رسما پشت تریبون بیاید و بگوید که رئیس جمهور جاسوس است و همه هرهر بخندند.

اما یکی دیگر می آید و می گوید این رئیس جمهور ما بی عرضه است، اگر من بودم نمی گذاشتم تورم باشد، اقتصاد را سامان می دادم و اقداماتی می کردم. این تشویش افکار عمومی نیست بلکه انتقاد ناجوانمردانه از دولت است.

من درباره آقای پزشکیان سه جمله بیشتر ندارم، آقای پزشکیان آدم متدین و دلسوزی است و علاقمند است که برای مردم کار کند اما زمانی که کاندیدای ریاست جمهوری شد نمی دانست که این کار انقدر سخت است. سختی کار را حس نمی کرد. خود آقای پزشکیان در زمان مناظره های تلویزیونی هم گفت که اگر نتوانستم استعفا می دهم. من واقعا تا ۲-۳ ماه قبل نگران بودم، چون آقای پزشکیان روحیه خاص و به اصطلاح «داش مشتی» هم دارد و من نگران بودم که ایشان یک روز صبح از خواب بیدار شود و بگوید من قول داده بودم نمی توانم مطابق قولم عمل کنم و استعفا می دهم. این برای نظام جمهوری اسلامی ایران خیلی مضر بود و هست.

ا الحمدالله لان دیگر آن تشویش را ندارم که آقای پزشکیان به این نتیجه برسد که استعفا دهد، اما اینکه آقای پزشکیان مشکلات مملکت را حل می کند، دارد حل می کند، چقدر از آن را می تواند حل کند، اینها قابل بحث است.

صالح الجعفراوی شهید شد

| No Comments

shahid.jpgکشته شدن یک چهره شناخته‌شده شبکه‌های اجتماعی حامی حماس در غزه به‌دست طایفه دغمش

به‌ گزارش کانال ۱۲ اسرائیل، صالح الجعفراوی، از چهره‌های شناخته‌شده شبکه‌های اجتماعی وابسته به گروه تروریستی حماس، به‌دست اعضای طایفه دغمش در غزه کشته شده است.

طبق گزارش‌ها، جسد الجعفراوی به بیمارستان باپتیست غزه منتقل شده است. منابع پزشکی در غزه گفته‌اند او بر اثر اصابت هفت گلوله که از فاصله نزدیک شلیک شده بود، جان خود را از دست داده است.

الجعفراوی، ۲۸ ساله بود. او به‌دلیل گزارش‌های ویدیویی که از جنگ در این باریکه منتشر می‌کرد، به شهرت رسیده بود. نمونه‌ای از ویدئوهای صالح الجعفراوی:

qomeishi.jpgرحیم قمیشی

از شب گذشته که خبرگزاری‌ها اعلام کردند آمریکا رسماً رئیس جمهور ایران را برای شرکت در کنفرانس شرم‌الشیخ، بمنظور آغاز رسمی آتش‌بس در منطقه غزه، دعوت نموده، برخی کارشناسان بدون در نظر رفتن شرایط، مدام تکرار می‌کنند کاش آقای پزشکیان بپذیرند و بروند.

واقعا نگرانم مبادا ایشان تحت تاثیر قرار گرفته و واقعاً عزیمت نمایند!

کارشناسان و تحلیلگرانی که توصیه به رفتن ایشان می‌کنند آیا فکر نمی‌کنند آقای پرزشکیان به فرض عزیمت، باید طول مدت سخنرانی آقای ترامپ را به دستشویی بروند.

نمی‌دانند ایشان وقتی از کنار آقای ترامپ رد می‌شوند، حتی اگر ایشان دستش را دراز نمود، حق ندارند دست بدهند!

نمی‌دانند مقامات ما هیچ طرح و هیچ دلخوشی از آغاز و یا تداوم آتش‌بس ندارند.

من واقعا نمی‌فهمم الان آقای پزشکیان بروند مصر، ناگهان دیپلماسی ایران متحول می‌شود به صلح با جهان؟

چرا ما عادت داریم در فضاهای هپروت سیر کنیم!؟

اگر آقای پزشکیان اجازه دارد با رفتن به شرم‌الشیخ در سخنرانی ترامپ شرکت داشته، در پایان سخنرانی ایشان دست بزند، با ایشان دست داده و از ارائه چنین طرح صلحی که به نجات جان ده‌ها هزار نفر منتهی شده تشکر کند، پیشنهاد رفتن ایشان قابل درک است.

اگر اجازه دارد آنجا با ابتکار عملی نو، ترامپ را به ایران دعوت نماید تا از نزدیک شاهد تمدن و فرهنگ و بزرگی ایران باشد.

اگر اجازه دارد آنجا با صدای بلند اعلام کند سیاست‌های ایران تغییر کرده و ما برای صلح و ثبات در جهان تلاش خواهیم کرد و هرگز به سمت سلاح هسته‌ای نمی‌رویم...
برود.

چنین چیزی یک در هزار ممکن است؟

آنها که همینجوری می‌گویند کاش برود آیا واقعا در فضای واقعی ایران زندگی می‌کنند؟

یا در تخیلات خودشان!

خواهش محمدعلی ابطحی از مردم

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - محمدعلی ابطحی،‌ معاون رییس‌جمهور در دولت خاتمی،‌ در یک مصاحبه ویدیویی با برنامه‌ «ای‌کاش»، گفت که نسل جدید در ایران «منتظر اصلاحات نیست و خودش یک اصلاحات مدنی را شروع کرده که مانند رنسانس است.»


او با اشاره به اعتراضات سراسری و «عمامه‌پرانی» در خیزش سال ۱۴۰۱ گفت که هنوز «شیطانی‌های عمامه‌پرانی» سر او نیامده است. این مقام سابق حکومت گفت که درباره عمامه‌پرانی شوخی می‌کرده که «اگر از عمامه شروع می‌کنید به همانجا تمامش کنید و لباس‌های ما را در نیاورید.» او افزود که این کار اشتباه بود و «فهمیدند اشتباه است و ادامه ندادند.»

مقام دولت خاتمی اشاره کرد که این شکل مبارزه، برخورد با آخوند‌ها، پایه‌گذارش خاندان پهلوی بود و «رضاشاه روضه‌خوانی را در خانه‌ها ممنوع کرده بود.»


ابطحی درباره مقابله با جمهوری اسلامی گفت: «اگر می‌خواهید حکومت را عوض کنید باید چریکی اقدام کنید، نه اینکه مردم را به خیابان بیاورید و بگویید ساکت باشید.»


معاون دولت خاتمی گفت که خود را «از این سیستم» می‌داند و نمی‌تواند از آن دل بکند.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpg«شاهان» دومین نام پسرانِ ایران

عباس عبدی از اصلاح‌طلبان جمهوری اسلامی و یکی از افراد قدیمی «دانشجویان پیرو خط امام» که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته و دیپلمات‌ها و کارمندان آن کشور را به گروگان گرفتند و سنگ‌بنای قطع رابطه با آمریکا را گذاشتند، در مصاحبه‌ای گفته است وقتی «سیستم سیاسی» رسانه‌ خود را با ارزش‌های خودش می‌بندد و جایی برای دیگران نمی‌گذارد، مردم هم انتقام خود را در حوزه فرهنگی با نامگذاری بچه‌شان از آن می‌گیرند و حکومت هم نمی‌تواند کاری بکند. مثلا اسم بچه‌شان را می‌گذارند «شاهان» که در حال حاضر دومین نام پسران در ایران است.

irib.jpgایران اینترنشنال - زهره هاشمی، مجری سابق سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی، پس از اظهاراتی علیه پیمان جبلی، رییس این سازمان و افشای دخالت آن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ به دادگاه احضار شد.

میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، یکشنبه ۲۰ مهر از احضار مدیر مسئول وب‌سایت «خبر فوری» که با هاشمی مصاحبه کرده بود، از سوی دادستان تهران خبر داد.

این خبرگزاری نوشت برای فرد مصاحبه‌شونده نیز پرونده قضایی تشکیل داده شده و او باید مدارک ادعای خود را ارائه کند.

در گفت‌وگویی ویدیویی که از هاشمی در روزهای جمعه و شنبه، ۱۸ و ۱۹ مهر، به طور گسترده در رسانه‌های رسمی و فضای مجازی منتشر شد، او با اشاره اینکه «تنها چیزی که در صداوسیما اهمیت نداشت حرفه‌ای‌گری بود و شما باید به منویات عمل می‌کردید»، درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ گفت: «دو ماه مانده به انتخابات ۱۴۰۰، مسئولین صداوسیما رسما به من گفتند می‌خواهیم ابراهیم رئیسی پیروز انتخابات شود.»

انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ خورشیدی یکی از کم‌رونق‌ترین انتخابات‌ها در تاریخ جمهوری اسلامی بود. در آن زمان برخی جریان‌های سیاسی برخلاف رویه تا آن زمان، پیش از برگزاری انتخابات، اعلام کردند نتیجه از پیش تعیین شده و رئیسی را به عنوان پیروز انتخابات معرفی کردند.

در همین رابطه مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم -از تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلب- ششم خرداد ۱۴۰۰ رد صلاحیت‌ها را نشانه مهندسی انتخابات دانست و روزنامه جمهوری اسلامی که زیر نظر نماینده علی خامنه‌ای اداره می‌شود، هشتم خرداد ۱۴۰۰ حدود ۲۰ روز پیش از برگزاری انتخابات، با اشاره تلویحی به رئیسی نوشت پیروز این رویداد مشخص است.

در بخش دیگری از گفت‌وگو، هاشمی با انتقاد از جانبداری صداوسیما از طبقه خاصی در ایران گفت در جلسه‌ای غیرخبری با حضور رییس سازمان صداوسیما و برخی عوامل این سازمان، حاضران انتقادات تندی نسبت به مدیریت جبلی مطرح کردند.

او گفت حضار به دفعات صداوسیما را «صداوسیمای جلیلی» می‌نامیدند. این کنایه‌ای است که مخالفان این سازمان درباره نفوذ خانواده سعید جلیلی در ساختار مدیریتی این سازمان از آن استفاده می‌کنند.

هاشمی تصریح کرد در پاسخ به این انتقادات، رییس سازمان صداوسیما صراحتا گفته از نظر او، شهروندان ایرانی، کسانی هستند که در مراسم خاکسپاری قاسم سلیمانی شرکت کردند.

hamleh.jpgبه‌گزارش حال‌ وش / شامگاه امروز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴، افراد مسلح ناشناس در منطقه سرجنگل زاهدان به خودروی حامل چند تن از مهندسان و پیمانکاران پروژه خط لوله انتقال آب چابهار به مشهد تیراندازی کرده و سپس خودرو را به آتش کشیدند.

به گفته منابع حال وش، این حادثه در مسیر ارتباطی زاهدان - خاش و در محدوده‌ی سرجنگل به قلعه بید روی داده است.
در پی این حمله، خودرو کاملاً طعمه آتش شده است.



برخی از شاهدان گفته‌اند که مهاجمان پس از تیراندازی، خودرو را متوقف کرده و بلافاصله آن را به آتش کشیده‌اند.

تا لحظه تنظیم این خبر از انگیزه یا هویت مهاجمان اطلاعی در دست نیست.

این حمله در حالی رخ داده که پروژه‌ی انتقال آب از دریای عمان به مشهد یکی از طرح‌های بزرگ است که مسیر آن از مناطق مختلف استان سیستان‌و‌بلوچستان عبور می‌کند و پیش‌تر نیز چندین بار با چالش‌های امنیتی در مسیر اجرای آن روبه‌رو بوده است چرا که مردم استان این خط لوله را در حالی که خود با بحران بی‌آبی شدید روبرو هستند و حاکمیت آب دریا را به استان‌های دورتر انتقال می دهد بشدت ناراضی اند.

moosh.jpgکاوه اسواران

نشریه فارن پالیسی در گزارشی تازه، تصویری تحلیلی از وضعیت جمهوری اسلامی در برابر فشارهای فزاینده دولت ترامپ ارائه کرده و از شکل‌گیری یک «راهبرد دوگانه» در بیت رهبری سخن گفته است؛ راهبردی که هدفش نه تقابل مستقیم، بلکه خرید زمان برای عبور از سه سال باقی‌مانده دولت فعلی آمریکا است.

به نوشته این نشریه، خامنه‌ای دوره پیش‌رو را «سخت‌ترین مقطع از زمان روی کار آمدن ترامپ» می‌داند. با این حال، او بر پایه یک محاسبه ساده سیاسی و امنیتی پیش می‌رود: تا زمانی که نظام بتواند ثبات داخلی را حفظ و اعتراضات اجتماعی را خفه کند، می‌تواند فشار خارجی را نیز تاب بیاورد و منتظر تغییر در موازنه قدرت جهانی و نتایج انتخابات بعدی آمریکا بماند.

فارن پالیسی در توضیح این «راهبرد دوگانه» می‌نویسد: «اتحاد در بالا و سرکوب در پایین»، محور بقای نظام در سال‌های اخیر بوده است؛ هم‌گرایی میان نهادهای قدرت، سپاه پاسداران، بیت رهبری و جریان‌های اصول‌گرا از یک‌سو، و تشدید کنترل امنیتی، بازداشت‌ها و ارعاب اجتماعی از سوی دیگر، سازوکاری است برای مهار بحران و خرید زمان تا پایان دولت ترامپ.

از نگاه تهران، وضعیت اقتصادی هرچند وخیم‌تر از همیشه است، اما برای ملاها و خانواده‌هایشان «تحمل‌پذیر» محسوب می‌شود.

فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، شکست بزرگی برای دیپلماسی جمهوری اسلامی به‌شمار می‌آید و شکاف‌های عمیق‌تری در اقتصاد ایجاد کرده است.

با این که مقام‌های ایرانی تهدید به خروج از پیمان ان‌پی‌تی و بازگشت به مسیر بمب اتمی کرده بودند، نهایتاً عقب نشستند و اعلام کردند همچنان به این معاهده پایبند خواهند بود، نشانه‌ای از آگاهی به هزینه‌های درگیری آشکار با غرب.

تحلیل فارن پالیسی بر این مبنا است که تهران تمایلی به تشدید تقابل ندارد؛ زیرا می‌داند هر اقدام تهاجمی ممکن است به واکنشی ویرانگر منجر شود. بنابراین، گزینه محتاطانه‌تر، یعنی «صبر راهبردی»، بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است. این سیاست قدیمی، که در دهه‌های گذشته بارها به نجات جمهوری اسلامی از بحران‌های بین‌المللی کمک کرده و اکنون نیز ابزاری برای بقا در برابر فشارهای فزاینده آمریکاست.

کوروش زنده است؛ در هر که با استبداد می‌ستیزد

در تل‌آویو، تصویری از ترامپ با عنوان «کوروش بزرگ زمانه»

مسعود نورمحمدی

در روزهایی که خاورمیانه دوباره میان جنگ و سازش می‌لرزد، در خیابان‌های تل‌آویو بیلبوردهایی دیده شده‌اند با تصویر دونالد ترامپ و جمله‌ای درشت:

cyruslarge.jpg«Cyrus the Great is Alive!» -- کوروش بزرگ زنده است.

شعاری که شاید در نگاه اول صرفاً نوعی قدردانی از سیاست‌های دولت پیشین آمریکا باشد، اما در عمق خود پیامی تاریخی دارد: احیای ارزش‌هایی که از کوروش بزرگ، نخستین پادشاه آزادی‌خواه جهان، به یادگار مانده است.

برای ملت ایران، کوروش نه فقط یک پادشاه، بلکه نماد اندیشه‌ای است که آزادی انسان را برتر از سلطه می‌دانست. در دوران او، مردم از هر دین و قوم با احترام زیستند، و منشور عدالتش هنوز یکی از نخستین اسناد حقوق بشر جهان به شمار می‌آید.
وقتی امروز در اسرائیل یا هر نقطه‌ای از جهان، نام او بر زبان می‌آید، در حقیقت از تمدنی یاد می‌شود که سرچشمه‌ی خرد و مدارا بود -- تمدنی که جمهوری اسلامی با رفتار ضدانسانی خود سال‌هاست از آن بریدگی نشان داده است.

در نگاه یک ایرانی ملی‌گرا، بیلبورد «کوروش زنده است» فقط تبلیغ نیست؛ فریادی است که از دل تاریخ برمی‌خیزد تا بگوید روح آزادی کوروش هنوز در جهان زنده است -- حتی اگر در خاک میهنش خفه‌اش کرده باشند.
و از قضا، ترامپ برای بخشی از جامعه‌ی ایرانی، نمادی از آن ایستادگی در برابر استبداد دینی شد. او نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بود که آشکارا گفت مردم ایران قربانی‌اند، نه دشمن، و حاکمان تهران تهدیدی برای جهان آزادند.
در سیاست جهانی پر از مصلحت‌طلبی، چنین صراحتی کم‌نظیر است.

اما حقیقت عمیق‌تر این است:
کوروش بزرگ را نمی‌توان به فردی یا کشوری نسبت داد. او نماد جهانی ایران است، نه ابزار تبلیغ. و تا زمانی که ایران از بند جمهوری اسلامی رها نشود، جهان همچنان به دنبال «کوروشِ بیرونی» خواهد گشت.
روزی که ایران آزاد شود، آن بیلبوردها دیگر در خارج از کشور برپا نخواهند شد، زیرا خود ایران با شکوه تاریخی‌اش، تجسم زنده‌ی نام کوروش خواهد بود.

کوروش زنده است، آری -- در هر که با ظلم نمی‌سازد، در هر ایرانی که هنوز ایمان دارد روزی ایران دوباره آزاد خواهد شد.

IMG_1186.jpegفرض می گیرم که اصلا عرفان قانعی فرد را نمی شناسم و کتاب ارزشمند «در دامگه حادثه»ی او و سایر نوشته ها و گفتارهای او را نخوانده ام و نشنیده ام و فقط می دانم که جوانی ست محترم و اهل قلم و اندیشه و بعد با کمال تعجب و وحشت مشاهده می کنم که دستگاه بوروکراسی امریکا می خواهد او را به خاطر مشکلات مهاجرتی بعد از سال ها زندگی در غرب و امریکا از امریکا بیرون کند و مقدمات این کار را با بازداشت و زندانی کردن او تدارک دیده و ترسناک تر از همه این که ممکن است او را با غُل و زنجیر به جمهوری نکبت اسلامی بازگردانند!

من در حالی که ضربان قلب ام بالا رفته در این وضعیت خودم را جای این جوان می گذارم و به جای دولت امریکا از رفتار خودم خجالت می کشم و شرمنده می شوم.

والله در زمانی نه چندان دور دیده ام که چطور دولت امریکا یکی از بزرگان خود را برای آوردن یکی از کلاشان سیاسی ایرانی به امریکا،،، به کشور ثالث می فرستد و او را با سلام و صلوات و اسکورت به امریکا منتقل می کند و این قالتاق سیاسی تا می تواند از گاگولیت برخی مقامات امریکایی سوءاستفاده می کند و تا می تواند آن ها را از نظر سیاسی و مالی می چاپد و بعد هم که یواش یواش دست طرف رو می شود، انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و طرف هم هر از چندی سناریویی جنایی و مهیج شبیه به فیلم های هالیوود روی صحنه می آورد و باعث خنده ی تاسف بار ایرانیانی که قالتاق بازی بعضی از کلاه برداران وطنی را می شناسند می شود.

نه عزیزم! نه جناب امریکا! شما خیلی مانده تا کلاشان سیاسی ایرانی را بشناسی و شیوه ی آرسن لوپن های وطنی را بیاموزی.

حالا آن ها به جهنم، بگذار آن ها تا جایی که می توانند شماها را «فیلم» کنند. ما که بدخواه آن ها نیستیم فقط دل مان به خودهامان و شما که انتظار داریم به مبارزان واقعی ایران کمک کنید می سوزد.

mohajeri.jpgحمله هفت اکتبر حماس اشتباه بود

روزنامه جمهوری اسلامی: تحولات هفته‌های اخیر نشان داد کدام طرف پس از حملات ۷ اکتبر برنده درگیری‌ها بوده است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقاله‌ای کم‌سابقه، اقدام حماس در حمله ۷ اکتبر به اسرائیل را اشتباه خوانده و برخلاف موضع رسمی مقامات ایران، آتش‌بس پس از دو سال جنگ در غزه را گامی مثبت دانسته است. این سرمقاله با اشاره به ویرانی گسترده غزه، تلفات سنگین انسانی، تضعیف نیروهای نیابتی تهران و گسترش نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه، نتیجه می‌گیرد که حمله حماس به پیروزی منجر نشد و جنگ اخیر برنده‌ای نداشت.

روزنامۀ «جمهوری اسلامی» در سرمقالۀ امروز خود یکشنبه بیستم مهر با بررسی سرانجام حملۀ حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ٢٠٢۳ آتش‌بس میان این گروه و دولت اسرائیل را پس از دو سال جنگ در غزه خوشایند خوانده و بر خلاف رأی مقامات و رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنه‌ای، حملۀ هفت اکتبر - موسوم به طوفان الاقصی - را یک اشتباه خوانده است.

نشریه «جمهوری اسلامی» سپس به دلایل این ارزیابی پرداخته و گفته است که حملۀ حماس، جنگ غزه را در پی داشت که به ویرانی هشتاد درصد زیرساخت‌های غزه و کشته شدن دهها هزار تن از ساکنان آن منجر شد.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

سرمقاله نویس «جمهوری اسلامی» سپس سقوط رژیم بشار اسد و سلطۀ آمریکا و اسرائیل بر سوریه را یکی از بزرگترین خسارت‌های جنگ دو سالۀ غزه دانست که خود نتیجۀ مستقیم حمله هفت اکتبر حماس بوده است.

kayhan.jpgاجرای مکانیسم ماشه توسط «تروئیکای اروپایی»، نشان‌دهنده آن است که کاخ سفید وارد مرحله تعیین‌تکلیف در پرونده‌هایی شده که مانع تحقق برنامه‌هایش در خاورمیانه هستند

*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: حسن فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

همزمان با اینکه بیشتر ناظران در ایران بر این باورند که به‌ دلیل شرایط سختگیرانه آمریکا و شروط متقابل جمهوری اسلامی مسیر مذاکرات میان واشنگتن و تهران به بن‌بست رسیده، هیچکس نیز در ایران بطور قطعی یا با چشم‌انداز روشن نمی‌تواند از امکان از سر گرفتن مذاکرات درباره پرونده هسته‌ای سخن بگوید؛ مگر اینکه تحولاتی ناگهانی و دراماتیک روی دهد که معادلات موجود را به‌شکل جدی و ریشه‌ای تغییر دهد.

همزمانی آغاز مسیر مذاکراتی که دونالد ترامپ رئیس‌ جمهور آمریکا برای پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه نوار غزه تحمیل کرد، با تلاش واشنگتن برای فعال‌ ساختن مجدد تحریم‌های شورای امنیت علیه رژیم ایران از طریق اجرای مکانیسم ماشه توسط «تروئیکای اروپایی»، نشان‌دهنده آن است که کاخ سفید وارد مرحله تعیین‌تکلیف در پرونده‌هایی شده که مانع تحقق برنامه‌هایش در خاورمیانه هستند.

اگرچه رئیس‌ جمهور آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی خود با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل تمایل آشکاری برای همکاری جمهوری اسلامی و عدم مانع‌تراشی در مسیر مذاکرات جهت پایان جنگ غزه نشان داد، اما تهران و نیروهای هم‌پیمانش در منطقه نوعی رویکرد مثبت از خود نشان دادند. آنها نه‌تنها سیگنال منفی روشنی نسبت به این مسیر ارسال نکردند، بلکه نوعی حمایت از گزینه‌های «حماس» در زمینه مذاکره و راه‌ حل سیاسی ارائه دادند و بطور کامل از اصلاحات ابتکار صلح آمریکا پشتیبانی کردند.

این موضع نسبتا مثبت رژیم ایران، نشانه‌ای از سردرگمی موجود در محافل تصمیم‌گیری این کشور و ماهیت چالش‌هایی است که در آینده در سطح اقتصادی، سیاسی یا نظامی با آن روبرو خواهد شد؛ به‌ ویژه آنکه فعال‌ شدن تحریم‌ها و قطعنامه‌های شورای امنیت، گویای ورود دیپلماسی جمهوری اسلامی به مرحله‌ای حساس و سرنوشت‌ساز است و آن را وارد مرحله جدیدی از انزوای بین‌المللی و حتی منطقه‌ای کرده، یا دست‌کم مجبورش می‌کند به بازتعریف روابط بین‌المللی خود با توجه به تحولات اخیر بپردازد.

همانطور که گفته شد، باور غالب در ایران این است که مسیر مذاکرات به بن‌بست رسیده، اما هیچکس دیدگاه روشن یا قطعی‌ درباره از سر گرفتن مذاکرات ندارد، مگر اینکه تحولاتی شگرف شرایط را دگرگون کند.

این بن‌بست از تغییر نقش اروپا به‌ عنوان میانجی و سقوط امید تهران به نقش‌آفرینی آن در تعدیل مواضع طرفین ناشی می‌شود. جمهوری اسلامی اکنون کشورهای تروئیکای اروپایی را متهم به نابودی اعتماد باقیمانده کرده و اعلام کرده آنها را از هرگونه مذاکره احتمالی آینده کنار گذاشته. این در حالیست که دولت آمریکا نیز تمایلی به بازگشت به میز مذاکره از خود نشان نمی‌دهد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

در همین حال، صدای مخالفان مذاکره با واشنگتن بار دیگر بلند شده و از نظام خواسته‌اند موضع خود را روشن کند و با تکیه بر «شرق» گزینه‌های استراتژیک خود را دنبال کند. این شامل فعال‌ ساختن توافقات استراتژیک با چین و روسیه و بهره‌گیری از عضویت در ائتلاف‌های منطقه‌ای مانند «اکو»، «شانگهای»، «بریکس» و «اوراسیا» برای خنثی‌ ساختن تحریم‌های بین‌المللی و آمریکایی است. این استراتژی شاید بتواند به نظام برای مدیریت نارضایتی‌های داخلی ناشی از بحران‌های اقتصادی کمک کند.

جو امنیتی در همدان

| No Comments

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgکیهان لندن - استقرار مأموران سرکوب در خیابان‌های همدان برای جلوگیری از تجمع مردم -نیروی انتظامی و لباس‌شخصی‌ها روز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ از برگزاری تجمع در شهر همدان، در اعتراض به اذیت و آزار دختران دانشجو توسط دانشجویان وابسته به حشدالشعبی عراق جلوگیری کردند.

-بعد از توهین دانشجویان عراقی به دختران دانشجو در دانشگاه همدان، فعالان اجتماعی و سیاسی در همدان از مردم خواسته بودند در اعتراض به اقدامات منتسب به دو دانشجوی عراقی، مقابل آرامگاه بوعلی‌سینا تجمع کنند که با واکنش ماموران حکومتی مواجه شدند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

-از صبح شنبه در اغلب خیابان‌ها و معابر پر رفت و آمد، یگان ویژه نیروی انتظامی مستقر و حتا از حومه اصفهان نیروهای پشتیبانی به همدان اعزام شد. آنها با زور باتوم و تهدید به بازداشت مردم را متفرق کردند تا اعتراض شکل نگیرد.

nateghn.jpgایران اینترنشنال - علی‌اکبر ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، تصرف سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ را «اشتباه بزرگ» خواند و گفت «بسیاری از گرفتاری‌ها» در کشور از همان نقطه آغاز شد.

ناطق نوری یک‌شنبه ۲۰ مهر در مصاحبه با وب‌سایت اکو ایران، با اشاره به واقعه آبان ۱۳۵۸ گفت: «مگر در سایر سفارت‌خانه‌ها در دنیا قسمتی برای امور اطلاعاتی و جاسوسی وجود ندارد؟ آنجا [سفارت آمریکا] را اشغال کردند و آمریکا هم در یک عمل متقابل سفارتخانه ما را گرفت و پول‌های ما را بلوکه کرد.»

او افزود: «از آن زمان، مجموعه‌ای از مشکلات و واکنش‌ها ادامه پیدا کرد که به نظر من ناشی از همان تصمیمات اولیه بود.»

ناطق نوری در پاسخ به پرسشی درباره ارزیابی عملکرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی گفت از همان آغاز انقلاب، ناپختگی و بی‌تجربگی در اداره کشور وجود داشت: «ما تجربه کار اجرایی یا مدیریت حکومتی نداشتیم و برخی خطاها از همان آغاز رخ داد.»

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین از حمله به سفارتخانه‌های عربستان سعودی و بریتانیا در سال‌های گذشته انتقاد کرد و افزود: «این اقدامات، فشارها و چالش‌هایی در سیاست خارجی ما ایجاد کرد و ما الان در این وضعیت هستیم.»

اشغال سفارت آمریکا در تهران ۱۳ آبان ۱۳۵۸ رخ داد، زمانی که گروهی از دانشجویان موسوم به «پیرو خط امام» برای مقابله با آنچه «جاسوسی» ایالات متحده خواندند، سفارت این کشور را اشغال کردند و ۵۲ دیپلمات آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفتند.

این رخداد به قطع روابط تهران و واشینگتن انجامید و به نقطه‌ای تعیین‌کننده در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شد.

مقام‌های حکومت ایران در چهار دهه گذشته همواره تسخیر سفارت آمریکا را نشانه‌ای از «ایستادگی» در برابر نفوذ آمریکا دانسته‌اند.

روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، این رویداد را «انقلاب دوم» خواند و گفت: «این حرکت بزرگ‌تر از انقلاب اول است؛ انقلاب اول، رژیم شاه را بیرون کرد و انقلاب دوم، دست آمریکا را قطع می‌کند.»

sheikh.jpgمحتسب در نگاه حافظ، نماینده سرکوب حکومتی است که می‌خواهد به زور مردم را به بهشت ببرد و در عین حال خود به فساد آلوده است

سایه رحیمی - ایندیپندنت فارسی

در تقویم رسمی ایران بیستم مهر روز پاسداشت شاعری است که پیکان انتقادها و کنایه‌های تند و تیزش را به سمت تندروهای دینی گرفت، به «زاهد ظاهر پرست» تاخت، «صوفی حقه‌باز» را ملامت کرد، «محتسب» را به سخره گرفت، از به نماز ایستادن «گربه زاهد» گفت و درباره زمانه‌ای که در آن «تزویر» و «تعزیر» رواج یافته و «واعظان» در خلوت «آن‌ کار دیگر» می‌کنند هشدار داد.

غزل‌سرای شیراز شاید هرگز تصورش را نمی‌کرد که حدود هفت سده پس از او، اشعارش بهترین نمونه‌ها برای توصیف اوضاع امروز ایران باشند. ایرانی که حالا گرفتار «شیخ ریاکار»، «محتسب فاسق»، «زاهد خودبین» و «صوفی حقه‌باز» است.

حافظم در مجلسی، دُردی‌کشم در محفلی

خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی در حدود سال ۷۲۷ هجری قمری در شیراز زاده شد، شهری که در آن زمان مهد فرهنگ و ادب ایران بود. کودکی‌اش با آموختن قرآن و علوم دینی سپری شد و در این مسیر توانست قرآن را در چهارده روایت از بر کند.

حافظ دوران نوجوانی و جوانی‌اش را در جامعه‌ای سپری کرد که زهدفروشی، تظاهر به دین‌داری، تزویر، ریا، فسق و دروغ بیداد می‌کرد و او که از چنین جامعه‌ای در رنج بود، سراسر دیوان اشعارش را صحنه رویارویی با افرادی کرد که «توبه‌فرما» بودند اما خود توبه کمتر می‌کردند.

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

حتی نگاهی گذرا به دیوان اشعار حافظ نشان می‌دهد که تمرکز و توجه این شاعر شیرازی در غزل‌هایش بر نکوهش دین‌داری مزورانه، ریا، دروغ و تزویر بوده است. در شعر حافظ «واعظان» که خود را پاسدار دین می‌نامند به ناپاکی آلوده‌اند. «زاهد خودبین ظاهرپرست» به ژاژخایی مشغول است و اتفاقا اسرار کائنات بر او که چشم دل نگشوده بسته مانده است.

غزل‌سرای شیراز در جایی دیگر زبان انتقاد را تیزتر می‌کند و به صراحت می‌گوید که «محک تجربه» در نهایت هرکسی را که «غش» دارد «سیه‌روی» خواهد کرد. او در جایی دیگر نیز به دستاویز کردن دین و قرآن این‌گونه کنایه می‌زند: «حافظا می‌خور و رندی کن و خوش باش ولی/دام تزویر مکن چون دگران قرآن را.»

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در بیت «صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد/بنیاد مکر با فلک حقه‌ساز کرد» نیز مقصود از صوفی همان ریاکاری است که نقاب دین‌داری بر صورت دارد، حال آنکه در مکر و فریب به درجه‌ای از مهارت رسیده که با فلک نیز «بنیاد مکر» آغاز کرده است. حافظ در جای دیگر می‌گوید: «نقد صوفی نه همه صافی بی‌غش باشد/ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد».

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgکیهان لندن

واشنگتن‌پست: همکاری محرمانه نظامی شش کشور عربی با اسرائیل به ویژه برای مقابله با تهدیدات جمهوری اسلامی -به گزارش روزنامه «واشنگتن‌ پست» شش کشور عربی، با وجود حملات لفظی علیه اسرائیل به‌ دلیل جنگ غزه، در پشت پرده با کمک ارتش آمریکا به همکاری با اسرائیل برای اهداف امنیتی در طول جنگ غزه و به‌ ویژه در برابر جمهوری اسلامی ایران ادامه داده‌اند.

- در این گزارش که با همکاری واشنگتن‌پست و همکاری کنسرسیوم بین‌المللی روزنامه‌نگاران تحقیقی و بر اساس اسنادی درزیافته نوشته شده، آمده است، افسران ارشد اسرائیل و شش کشور عربی برای هماهنگی و برنامه‌ریزی در راستای اهداف امنیتی مشترک، از سه سال پیش در چهار کشور بحرین، مصر، اردن و قطر دیدار کرده‌اند. برخی از نشست‌ها در پایگاه العُدید در قطر و دیداری هم در پایگاه نظامی آمریکایی در ایالت کنتاکی برگزار شده است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

- این گزارش می‌گوید سنتکام جمهوری اسلامی را حامی اصلی گروه‌های مسلح فلسطینی می‌داند و با حمایت از همکاری اسرائیل و کشورهای عرب، برای تشکیل «ساختار امنیت منطقه‌ای» تلاش کرده است.

1313.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، کیومرث اشتریان در روزنامه شرق نوشت:

هرچند پذیرش همه مواد طرح ترامپ توسط حماس هنوز در تعلیق است، اما در صورت تحقق می‌تواند بازاندیشی استراتژی جمهوری اسلامی را توجیه‌پذیر کند. بار این بازاندیشی بر شانه‌های جمهوری اسلامی نیست و بیش از هر زمان دیگر توجیهی عملیاتی برای بدنه هواداران مقاومت دارد. این ضرورتا به معنای عدول از آرمان فلسطین نیست. طرح ترامپ حاوی ابهامات و نکات مثبت و منفی است که شایسته دقت است. آرمان فلسطین حق مردم آن سرزمین است و تصمیم‌گیری درباره این طرح نیز بیش از دیگران حق آنان است؛ هرچند جنگ دوساله آنان را تحت شرایطی سخت قرار داده که این طرح را بپذیرند.

۱. در ماده 6 طرح با این عبارات اعضای حماس خلع سلاح و بلکه اخراج می‌شوند: «اعضای حماس که متعهد به همزیستی مسالمت‌آمیز و خلع سلاح خود شوند، مشمول عفو عمومی قرار خواهند گرفت. به اعضای حماس که مایل به ترک غزه باشند، گذر امن به کشورهای پذیرنده فراهم خواهد شد».

2. در ماده 9، خدمات اداری و شهرداری نیز از حماس سلب و به یک کمیته فلسطینی تکنوکرات و غیرسیاسی از فلسطینیان «واجد شرایط» سپرده خواهد شد. اینکه چه کسی «واجد شرایط» است را احتمالا نهاد بین‌المللی انتقالی به نام «شورای صلح» تشخیص خواهد داد که تحت ریاست ترامپ و «سایر اعضا و سران کشورها، از جمله تونی بلر» خواهد بود و عملا قیمومیت غزه را عهده‌دار خواهد شد.

3. در ماده دهم طرح توسعه اقتصادی ترامپ برای بازسازی و احیای غزه با عباراتی همچون «شهرهای معجزه‌آسای مدرن و شکوفای خاورمیانه»، «سرمایه‌گذاری متفکرانه و ایده‌های توسعه هیجان‌انگیز» و «ایجاد یک منطقه ویژه اقتصادی» آمده است که «مورد بررسی قرار خواهند گرفت». این وعده سر خرمن اگر محقق شود، عملا به تقویت بنیادهای کشور فلسطینی می‌انجامد چون متغیر اصلی در غزه، «جمعیت» است که همواره افزایش می‌یابد. وعده توسعه اقتصادی این معنای ضمنی را دارد که زندان بزرگ غزه و محاصره اقتصادی عامل عصیان غزه در 7 اکتبر 2023 شده است.

4. مطابق با ماده 12 «هیچ کس مجبور به ترک غزه نخواهد شد». این، در واقع شکستی برای راست‌گرایان افراطی اسرائیل و عقب‌نشینی ترامپ از خروج مردم از غزه و گسیل آنان به مصر است.

5. ماده سیزدهم شگفت‌انگیز است و در کنار دیگر موادی که در طرح آمده است، معنای کامل خود را می‌یابد. براساس این بند «حماس و سایر جناح‌ها موافقت می‌کنند که هیچ نقشی در حکمرانی غزه، به طور مستقیم، غیرمستقیم یا به هر شکلی، نداشته باشند». عبارت «سایر جناح‌ها» عملا یعنی تمامی فلسطینیان. چنین عبارتی را اگر در کنار نهاد بین‌المللی انتقالی جدید به نام «شورای صلح» بگذاریم و اگر این دو را در کنار «نیروی ثبات بین‌المللی موقت (ISF)» که بر اساس ماده 15 «راه‌حل امنیتی داخلی بلندمدت خواهد بود» بگذاریم، عملا پازلِ نوع جدیدی از قیمومیت تکمیل خواهد شد.

6. در ماده 16 آمده است که اسرائیل غزه را اشغال یا ضمیمه نخواهد کرد. این نکته مثبت این طرح است. هرچند بلافاصله چنین ابهامی افزوده شده است که «نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) بر اساس استانداردها، نقاط عطف و چارچوب‌های زمانی مرتبط با غیرنظامی‌سازی که بین IDF، ISF، ضامنان و ایالات متحده توافق خواهد شد، عقب‌نشینی خواهند کرد»؛ یعنی عملا اختیار عقب‌نشینی با اسرائیل خواهد بود. حضور امنیتی پیرامونی نیز عملا برای اسرائیل به رسمیت شناخته شده است.

7. ماده 19 نیز اشعار می‌دارد که در صورتی که «برنامه اصلاحات تشکیلات خودگردان با صداقت انجام شود، ممکن است بالاخره شرایط برای یک مسیر معتبر به سوی حق تعیین سرنوشت و تشکیل دولت فلسطین، که ما آن را آرمان مردم فلسطین می‌دانیم، فراهم شود» هرچند این لفاظی‌ها هیچ وعده جدی دربر ندارد و با حداقلی از گفتار تصریح شده اما عملا حق تعیین سرنوشت و تشکیل دولت فلسطین را به رسمیت شناخته است.

اگرچه این طرح چنین شرایطی را بر حماس تحمیل می‌کند اما با آنچه اسرائیل و آمریکا در سر می‌پروراندند، فاصله بسیار دارد. مهم‌ترین عامل در غزه «حضور مردم» است که جنایت‌های فراوان از اسرائیل دیده‌اند و همچنان وجودشان به خودی خود برای اسرائیل تهدید است. این طرح با همه نقایصی که دارد، نتوانسته است آرزوهای افراطیون اسرائیل را برآورده کند چون کماکان این مردم در وطن خود مانده‌اند.

اما همه آنچه گفته شد، در واقع زمینه عملیاتی برای موضع جدید جمهوری اسلامی را تعیین می‌کند: ایران اگرچه نمی‌تواند با جزئیات این طرح موافق باشد اما عملا نیرویی را که در خط مقدم مقاومت فلسطینی بوده و قریب به 70 هزار نفر در این راه قربانی داده است، نمی‌تواند نادیده بگیرد. این دیگر نیرویی نیست که بتوان آن را به نفوذی‌های اسرائیل نسبت داد. چنین شرایطی بازاندیشی تئوریک در استراتژی سیاسی و تاکتیک عملیاتی جمهوری اسلامی در حمایت از نیروهای فلسطینی را طلب می‌کند.

بار این بازاندیشی بر شانه‌های جمهوری اسلامی نیست و توجیهی عملیاتی برای بدنه هواداران مقاومت در ایران و منطقه دارد.

:::

roostayee.jpgفرزانه روستایی

جمهوری اسلامی می رود تا بعد از ۲۰۰ سال دوباره کشور را درگیر یک پیمان ننگین مانند گلستان یا ترکمنچای کند. انگار همین دیروز بود که فتحلی شاه حساس ترین قسمت های خاک کشور را به روسها واگذار کرد، امروز هم علی خامنه ای برای عادی شدن امور و پایان تحریم ها باید امتیازهایی در حد ننگین نامه های گلستان و ترکمنچای را از جیب مردم ایران واگذار کند.

کمی آنطرف تر از مرزهای ما حکومت رجب طیب اردوغان قرار دارد که با همه بازیگران دوست و دشمن ترکیه همزمان هم بازی می کند و هم رقابت و دشمنی و هم تخاصم. اردوغان تقریبا دیپلمات ترین رجل خاورمیانه با بیشترین دستاوردهای سیاسی و اقتصادی است. وقتی او را با خامنه ای مقایسه می کنیم می بینید که او بارها و به علل مختلف با اسراییل وارد درگیری جدی اما کنترل شده، ولی در اولین فرصت کار را به مصالحه ختم کرده است. برای مثال او همزمان به سران حماس و خانواد ه آنها پناه داده است و سرمایه های خصوصی حماسی ها را میزبانی می کند. به اسراییل می تازد که چرا به مقر حماس در قطر حمله کرده است، اما به حماس هم فشار می آورد که پیمان صلح را امضا کند چرا؟ چون در معامله های خود با ترامپ به او وعده داده است که رضایت حماس به آتش بس را جلب کند.



او بارها با روسیه درگیر شده ، اما با دیپلماسی و قرارداد و بده بستان ماجرا را ختم کرده است چون منافع ترکیه هدف اصلی اوست. هنگاهی که روسیه تحریم شد ۵ میلیارد دلار برای خرید گاز از روسیه تخفیف گرفت. وقتی گندم اکراین برای راهی شدن به بازار جهانی باید از دریای سیاه و آبهای ترکیه عبور می کرد ۵ میلیارد دلار هم از اکراینی ها باج گرفت. او سالی ۱۶ میلیارد دلار نفت و گاز از روسیه خریداری می کند، اما مانند خامنه ای عاشق و واله و شیفته و مبهوت و آویزان پوتین نشد. زیرا در دیدار اخیر خود با ترامپ بخش مهمی از گاز روسیه را رها کرد و یک قرارداد ۴۳ میلیارد دلاری برای خرید گاز از آمریکا برای ۲۰ سال امضا کرد. یعنی روسها را به پای آمریکایی ها ذبح کرد ولی قبلا آمریکایی ها را به پای روسها ذبح اسلامی کرده بود چون دنیای سیاست را می شناسد.

وقتی خامنه ای را با اردوغان مقایسه می کنیم شاهدیم که رییس جمهور ترکیه همزمان با همه دارد رقابت و دعوا و معامله می کند. او تنش را شدید می کند و به مو می رساند اما نمی گذارد پاره شود. برعکس او علی خامنه ای در همان گام اول حرف آخر را می زند آن هم از زبان دیپلمات های لنگه به لنگه ای که هر کدام سر در آخور یک باند دارند.

با پوست و استخوان درد این سرزمین را چشیده ام و شاید امشب بدون دخترم بیشتر از بیش حال پدر و مادر #مهسا را درک کنم

ح-درویشی

دختر شجاع خودم هدیه روز دختر تو متفاوت تر از سالهای گذشته شد.

daughter.jpg
اکر چه سالها از تو دور بوده ام اما هیچگاه تو ازم دور نبودی حتی به اندازه یک شب ؛

کاش می توانستم خود و‌اهریمن را در آتش بسوزانم.

غم دوریت جانکاه است و ستم ستمگران جانسوز؛

اینک تو در زندان و من در زندان تو ،مویه می کنم.

خواستم روز دختر را بهت تبریک بگم که باد نخوت و کینه وزیدن گرفت و دست اهریمن تبریکاتم را با خود برد.
بیدار باش که پایان شب سیه سپید است.

آینده این سرزمین نگون بخت پریشان در دستان تو وهمقطارانت رقم خواهد خورد.

مرا ببخش که تنهایت گذاشتم

ح-درویشی در اینستاگرام نوشت:

insta.jpg

دخترم بازداشت شد.

دستبند بر دستان ظریف او ..به اتهام تجمع؛

ننگ بر سیستم فاسد و استبداد حاکم و شرم باد بر عمله های دستگاه جور؛ پرسش آیا صرف دعوت مردم در فضای مجازی به تجمعی که دارای مجوز قانونی نیست جرم است؟

اگر جرم است مستند قانونی آن کدام است؟

آیا صرف شرکت در تجمعی که دارای مجوز قانونی نیست بدون سر دادن شعار و بدون تخریب اموال و هر گونه تمرد در مقابل مامورین جرم است؟

اما دختر من و چند تن دیگر بدون ارتکاب به جرم دستگیر و همچون جانیان به زندان انتقال داده شد. مرگ برای من بهتر از این خفت است.

ایران اینترنشنال - الیاس حضرتی، رییس شورای اطلاع‌رسانی دولت گفت: «هر نسلی باید به فکر پرورش «جانشین» برای «آینده» باشد و جانشین‌پروری روندی است که در یک شب اتفاق نمی‌افتد.»

او افزود: «جامعه به نسل زد و جوان اهمیت می‌دهد و همین موضوع باعث شد یک نفر مشاور نسل زد به ۱۵ نفر برسد». انتشار عکس‌ها از مشاوران نسل زد در دولت جمهوری اسلامی با واکنش‌های گسترده، به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی، روبه‌رو شده است.

بسیاری از کاربران نسل زد با اشاره به ویژگی‌ها و اهداف نسل زد ایرانی، حضور این افراد را در دولت جمهوری اسلامی به چالش کشیده‌اند.

دایان کیتن درگذشت

| No Comments

بی بی سی - براساس گزارش رسانه‌های آمریکایی، دایان کیتن، بازیگر شناخته شده سینما و برنده جایزه اسکار، در سن ۷۹ سالگی درگذشت.

dklarge.jpgخانم کیتن که در لس‌آنجلس متولد شده بود، در دهه ۱۹۷۰ با بازی در نقش کی آدامز-کورلئونه در فیلم‌های پدرخوانده به شهرت رسید.

او همچنین به خاطر بازی در فیلم‌های پدر عروس، باشگاه همسران اول و آنی هال که بخاطر آن در سال ۱۹۷۸ جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت، شناخته می‌شد.

خانواده این بازیگر که بیش از ۵۰ سال در هالیوود فعالیت داشت، مرگ او را در کالیفرنیا تایید کرده‌اند.

بت میدلر، همبازی او در باشگاه همسران اول، در اینستاگرام خود نوشت: «دایان کیتنِ درخشان، زیبا و خارق‌العاده درگذشت. نمی‌توانم بگویم که این موضوع چقدر مرا به طرز غیرقابل تحملی غمگین می‌کند.»

«او خنده‌دار، کاملا اصیل و کاملا بدون تزویر بود.»

بن استیلر، بازیگر مطرح هالیوود هم با نوشتن این جمله در شبکه اجتماعی ایکس ادای احترام کرد: «دایان کیتن. یکی از بزرگترین بازیگران تاریخ سینما. نمادی از سبک، طنز و کمدی. درخشان. چه شخصیتی.»

خانم کیتن سه بار دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم‌های «یکی باید کوتاه بیاید»، «اتاق ماروین» و «سرخ‌ها» شده بود.

او هرگز ازدواج نکرد و دو فرزندخوانده که یکی یک دختر به نام دکستر و دیگری یک پسر به نام دوک داشت.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgتلفن زنگ می زند .یکی از دوستان سابق است که قبلا سال ها در سازمان فدائیان در کنار هم بودیم .حالا دورسیاست خط کشیده وبا یک جمع کوچک در دفاع از کودکان کار فعالیت می کند.


نمی دانم چراهنوز این همه حساس نسبت به سرنوشت سازمان فدائیان است؟ ودل پری سختی از رهبران گذشته وحال آن که همان افراد گذشته هستند دارد.


می پرسد:" باز چه اتفاقی افتاده که رهبران این بار برای مصاحبه با روزنامه شرق صف کشیده اند ؟"
می گویم:" خبر ندارم ."


میگوید:" چطور مگر مسائل سیاسی را دنبال نمی کنی ؟مگر می شود؟بهر حال بخشی از گذشته ماست."


میگویم" ول کن اگر قرار باشد خود را درگیر مسائل این ها بکنم به هیچ کار دیگرم نمی رسم .مگر چه میزان حضورشان درروزنامه شرق که ساخته پرداخته اطاق فکرهای رژیم است ! مهم می باشد؟


شرق با سیاست معینی که سیمای میانه روی گرفته در اوج بزیر سوال رفتن مشروعیت ووجاهت جمهوری اسلامی اجازه مصاحبه با کسانی مانند رهبران فدائی می یابد.فکر می کنی برای مردم ،بخصوص نسل جوان امروز این مصاحبه ها چقدر مهم است ؟"


می گوید:"بنظرم هر کلمه ای که در" شرق" در این هیاهوی جنگ ورفتن خامنه ای به عمق زمین نوشته می شود تلاشی است برای مشروعیت زیر سوال رفته او! بخصوص اگر توام با حمله به دوران پهلوی وشخص رضا پهلوی باشد.


مشروعیت بخشیدن به انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس است که نماینده های پنج در صدی بنام نمایندگان مجلس در آن داد سخن می دهند.مجلسی که رسائی درآن لیدر باشد چه ارزشی دارد؟


چرا جوابم نمی دهی ؟ یا منظورم را نفهمیدی ؟ یاداری سر بسرم می گذاری؟

lhalili.jpgبر پایه‌ی گفته‌های وکیل عرفان قانعی‌فرد، مایلم ده نکته را با هم‌میهنان عزیز در میان بگذارم. به‌عنوان ناشر آثار عرفان از سال ۲۰۱۰ تاکنون - که از او هفت اثر به زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر کرده‌ام - وظیفه خود می‌دانم این نکات را برای ثبت در تاریخ بیان کنم.

۱. ماهیت اصلی ماجرا

پرونده عرفان قانعی‌فرد صرفاً یک موضوع مهاجرتی است. خود او هیچ تمایلی به رسانه‌ای شدن نداشت؛ حتی خطر جانی را پذیرفت و فشار زیادی بر خانواده‌اش وارد شد، اما همچنان نمی‌خواست موضوع علنی شود. با این حال، برخی افراد بدون اجازه وکیل و برخلاف اصول حقوقی، ماجرا را رسانه‌ای کردند و با انتشار شایعات و دروغ‌ها، نوعی تسویه‌حساب و عقده‌گشایی سیاسی را دامن زدند. این رفتار با وجدان، اخلاق و فرهنگ ایرانی بیگانه است.

۲. سکوتِ پرسش‌برانگیز

سکوت برخی چهره‌های مدعی دفاع از حقوق بشر، فعالان کمپینی و سلبریتی‌های پرادعا نیز نه‌تنها پرسش‌برانگیز، بلکه تأسف‌بار است. گویا چون عرفان اندیشه‌ای پادشاهی‌خواه دارد، بعضی‌ها در خفا از گرفتار شدن او خوشحال‌اند و حتی در خیال خود جشن می‌گیرند که شاید او به جمهوری اسلامی تحویل داده شود تا در تلویزیون، «اعترافات اجباری» پخش شود.

۳. پرونده‌سازی‌های بی‌شرمانه

اتهامات و پرونده‌سازی‌های دروغین برخی سازمان‌های قومی یا چریکی نیز جای تأسف دارد. برای نمونه، برخی گروه‌های کردی مدعی شده‌اند که اف‌بی‌آی او را به‌دلیل همکاری با سپاه قدس بازداشت کرده است! این ادعا، به‌گفته وکیلش، کاملاً کذب و بی‌اساس است. تنها مدرکی که به آن استناد کرده‌اند، عکسی قدیمی از عرفان در ۲۳سالگی در کنار محسن رضایی است که افراد دیگری نیز در آن حضور دارند. عرفان بارها توضیح داده که آن دیدار صرفاً برای تحقیقات تاریخی درباره جلال طالبانی و جنگ ایران و عراق بوده است، اما برخی نمی‌خواهند حقیقت را بشنوند.

zandi.jpgبه نام آزادی، در دایرهٔ قدرت: بازخوانی یک قرن سکوت در مقابل جباریت ایرانی

مقدمه:

قدرت را مثلی است شگفت؛ چون آتشی در کوه، که اگر بر آن گذری، گرم شوی و اگر در آن مانی، بسوزی.

آدمی را وسوسه‌ایست که چون دستی بر زمام قدرت یافت، خویشتن را پادشاه گیتی پندارد.

در آن لحظه خرد از در برون رود و خوی جبار در جان بدمد.

تاریخ ما گواه است که چه بسیار آنان که به نام آزادی برخاستند و در بند قدرت نشستند؛

چه شاهانی که تاج از سر برگرفتند تا رهایی بخشند و خود زنجیر ساختند.

چنان که مانس اشپربر در کتاب جباریت نوشت:

قدرت حتی والاترین و شریف‌ترین انسان‌ها را می‌آزماید؛ و آنان که از این آزمون سربلند بیرون آیند، اندکند. زیرا در ذات قدرت وسوسه سقوط نهفته است؛ سقوطی که از نیت نیک آغاز شود و به تباهی کشیده شود.

همین است راز تلخ قدرت؛ آن که نیت نجات دارد اگر مراقب نباشد، خود به جبار بدل می‌شود.

نخستین فصل: زایش جباریت از توهم نجات

دیکتاتوری، چون طاعونی نهان، در هنگامه بحران سر بر می‌آورد.

در روزگار آشوب، مردم نجات می‌جویند و در پی نجات، بند می‌یابند.

ماکس وبر، آن دانای آلمانی، گفت که قدرت بر سه پایه است: سنت، قانون و کاریزما.

اما آن گاه که کاریزما بر تخت نشیند، عقل از میدان رود و احساس داور شود.

مردم مفتون چهره منجی، قانون را وانهاده و تقدیس فرد می‌کنند.

این‌چنین است که سیاست به دین بدل می‌شود و اطاعت فضیلت می‌گردد.


جورج اورول در ۱۹۸۴، تصویری از همین جهان بی‌وجدان می‌دهد:

جایی که برادر بزرگ‌تر نه در قصر، که در ذهن‌ها حکومت می‌کند.

و آن گاه که ذهن‌ها مسخ شوند، شمشیر بی‌نیاز است.

او هشدار می‌دهد:

Masoud_amirkhalili.jpgجوردانو برونو (Giordano Brunos)

„Das Beste, was das Christentum hervorgebracht hat, sind seine Ketzer" (Ernst Bloch)

"بهترین دستآوردی که مسیحیت پدید آورد، بدعت‌گذارانش هستند" (ارنست بلوخ)

فیلسوف ایتالیایی جوردانو برونو به جرم رد مقوله تثلیث در دین مسیحیت و اینکه کره زمین بی حرکت و مرکز کهکشان نیست ( حتا زودتر از گالیله ) در تاریخ 17 فوریه 1600 به دستور پاپ Clemens) ( زنده زنده با آتش هیزم سوزاندند. برونو نخست در ونیز زندانی و محاکمه و بعد به زندان روم انتقال داده شد.

در دادگاه برونو به این نکته اشاره می کند که از دید منطق مشکل می توان این نظریه را قبول کرد که مسیح پسر خدا است. در محاکمه روم یک هم سلولی از زندان ونیر شهادت می دهد که فیلسوف کفر گفته است. در این دادگاه برونو بخشی از مقولات فلسفی خود را که برای کلیسا کفرآمیز بودند به کنار می گذارد. بعد از این چشم پوشی از عقاید خود به نظر می رسید که فیلسوف توبه کرده و از زندان آزاد می شود. اما در تاریخ 21 دسامبر 1599 ناگهان برونو اعلام می کند که نظریات فلسفی او درست هستند و غلط تفسیر شده اند. هشتم فوریه دادگاه حکم اعدام برونو را صادر می کند و فیلسوف را در روم، در میدان Campo dei Fiori ، پس از درآوردن لباس ها، می سوزانند.

اما به طور واقع بینانه در تاریخ 17 فوریه کی بازنده بود، کلیسا یا برونو ؟ فیلسوف جان خود را از دست داد، اما کلیسا دو چندان باخت. اول اینکه کشیش ها نتوانستند یک "مرتد" را به راه دین خود هدایت کنند و دوم اینکه روش آموزشی کلیسا پرسش برانگیز شد: کلیسا برای جلوگیری از اثرات نظریات غیر مذهبی بر افکار پیروان دین مسیحیت مجبور شد یک مخالف خود را بسوزاند. برونو پس از شنیدن حکم اعدام در دادگاه به قضات گفت " شماها که این حکم را صادر کرده اید بیشتر وحشت دارید تا از من متهم که حکم را دریافت کردم". کلیسا در سال 1992 از محکوم کردن گالیله در سال 1633 عذرخواهی کرد، اما تا به حال هیچ توضیحی در رابطه با سوزاندن برونو نداده است.

کلیسا نه فقط مرتدان را مجازات می کرد، بلکه همچنین جان همجنس گرایان، یهودیان و زنانی که از نظر کشیش ها جادوگر به شمار می آمدند نیز در خطر بود. به نقل از انجیل ( Matthew ) فرماندار رومی اورشلیم، پونتیوس پیلاتس، پس از دستور به صلیب کشیدن مسیح توضیح داد : " من در ریختن خون این انسان دادگر بی تقصیرم ". بدین معنا انجیل یهودیان را که از فرماندار رومی اروشلیم تقاضای مرگ مسیح را کرده بودند مقصر می داند. نابودی یهودیان در قرن بیستم ( هولوکاست ) بدون هم دستی خیلی از مسیحیان که حدود دو هزار سال سابقه دشمنی با قوم یهود را داشتند و هنوز هم دارند امکان پذیر نبود. واتیکان تا به امروز در این رابطه هم که مسیحیان با وجدانی راحت در سوزاندن یهودیان با عاملان این جنایت همکاری کردند توضیحی نداده است.

شورای واتیکان در سال 1965 اعلام کرد که تورات و انجیل از روح القدس ( خدا ) الهام شده اند. کتاب تورات به طور واضح به زن جادوگر اشاره می کند: " یک زن جادوگر نباید زنده بماند (کتاب Exodus ) تورات خیلی صریح به یهودهان دستور می دهد که پس از ضبط اموال بت پرستان معبدها و محراب های آنها را خراب کنید (کتابDeuteronomium ). تورات همچنین حکم اعدام را برای مردان همجنسگرا تقاضا کرده است (کتاب Levitikus ). آخرین فردی که به دستور کلیسا در اروپا اعدام شد یک زن سوئیسی با نام Anna Göldi بود. Göldi در سال 1782 ، ده سال قبل از انقلاب فرانسه، در سوئیس در زیر شکنجه مجبور شد به جادوگری اعتراف کند و در یک شورای پروتستانی ( دادگاه مسیحی ) به مرگ محکوم شد. جلاد با شمشیر گردن این زن بی گناه را از تن جدا کرد. این اواخر کلیسا ادعا می کند که در کتاب مقدس مسیحیان نوشته نشده است که زنان به اصطلاح جادوگر و افرادی که دین مسیحیت را قبول ندارند می بایست سوزانده شوند. مسئولان کلیسا ادامه می دهند که به علت فهم غلط از متن کتاب مقدس این جنایات اتفاق افتادند. این ادعا کلیسا را نمی توان قبول کرد.

trumpiran.jpgایران اینترنشنال - باراک راوید، خبرنگار اکسیوس، به نقل از یک منبع آگاه اعلام کرد وزارت خارجه آمریکا روز شنبه دعوت‌نامه رسمی برای کشورهایی از جمله ایران به‌منظور شرکت در نشست امضای توافق صلح غزه در مصر ارسال کرده است.

بر اساس این گزارش، ایالات متحده روسای کشورها یا دولت‌ها را به همراه یک عضو دیگر از هیئت همراه به این نشست دعوت کرده است. این نشست قرار است روز دوشنبه در شهر شرم‌الشیخ مصر برگزار شود و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، نیز در آن حضور خواهد داشت.

به گفته راوید، واشینگتن فهرست دعوت‌شدگان را به‌طور قابل توجهی گسترش داده و کشورهایی از جمله اسپانیا، ژاپن، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، مجارستان، هند، السالوادور، قبرس، یونان، بحرین، کویت و کانادا را نیز به فهرست افزوده است.

در همین حال، گزارش‌ها حاکی است که اسرائیل در این نشست شرکت نخواهد کرد.

tweet.jpg

عباس عراقچی در واکنش به اظهارات دونالد ترامپ درباره پیوستن ایران به توافق «صلح ابراهیم» برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل گفت: «ترامپ معمولا آنچه را که به آن علاقه دارد، در قالب‌های مختلف بیان می‌کند.» او در ادامه، توافق «صلح ابراهیم» را «خائنانه» خواند و افزود: «این طرح با آرمان‌های ما سازگار نیست و هیچ‌وقت اتفاق نخواهد افتاد.» دونالد ترامپ در کنفرانس خبری مشترک با بنیامین نتانیاهو گفته بود که امیدوار است ایران در آینده به این توافق بپیوندد.

Homayoun_Mehmanesh.jpgآقای میرحسین موسوی در بیانیه‌ی مورخ ۲۰ تیر ۱۴۰۴ به مناسبت جنگ دوازده‌روزه، خواستار «برگزاری رفراندوم برای تأسیس مجلس مؤسسان قانون اساسی» شد. همچنین هفده تن از فعالان برجسته‌ی مدنی و حقوق بشر ایران در بیانیه‌ی تیرماه ۱۴۰۴ خود، خواهان "برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بین المللی و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکل‌گیری یک دولت ملی و فراگیر، برای «گذار دموکراتیک»" شده‌اند. متاسفانه اما برخی از فعالان سیاسی گاه خود رفراندوم را به عنوان هدف مطرح میکنند.

طرح چنین رفراندومی شاید به دلیل تصریح اصل ۵۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد که می‌گوید:

"در مسائل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد.
درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس شورای اسلامی برسد".

با این حال، علی خامنه‌ای در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ در دیدار با دانشجویان، صراحتاً با برگزاری هرگونه رفراندوم در جمهوری اسلامی مخالفت کرد و گفت:

بازگشت به رؤیای اسلو

| No Comments

arnz.jpgصلح به فلسطین و اسرائیل باز خواهد گشت؟

اگر اسلو تا پایان ادامه یافته بود امروز دولت فلسطین جایگاه شایسته‌اش را در جهان پیدا کرده بود

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

اسلو دروازه بهشت را به روی عرفات و ملتش گشود. تلاش‌های جورج بوش پدر به ثمر نشست. مادرید در پی آزادی کویت و سپس بیل کلینتون با سرپرستی مذاکرات بسیار محرمانه، در یک ویلای حفاظت‌شده در حومه اسلو، یک آرزوی تاریخی را به تحقق نزدیک کرد.

نخستین بار محمد انورالسادات بود که بعد از پیمان کمپ دیوید عرفات را صدا زد و مطابق روایت حسنین هیکل، سردبیر الاهرام و یار غار جمال عبدالناصر و کوتاه‌زمانی یاور سادات و بعد مخالفش، به او گفت: «گوش کن، یا رویا را کنار می‌گذاری و صلح می‌کنی و صاحب کشوری می‌شوی یا دنبال ... صدام حسین و قذافی و حافظ اسد و خمینی می‌روی و عاقبتت مثل رفقایت پیکری خون‌آلود و مغزی ترکیده خواهد بود.»

البته عرفات نصیحت برادرانه سادات را نپذیرفت و دلخوش به وعده‌های رهبران به‌اصطلاح انقلابی عرب و خمینی تازه از راه رسیده شاخه زیتون فروگذاشت و کلاشنیکوف را بالا برد. اما در پی نشست مادرید دریافت با وعده‌هایی که بوش پدر به عرب‌ها‌ ــ به‌ویژه سعودی‌ها و اردنی‌ها و سوری‌ها که با آمریکا در حمله به عراق همراهی کردند ــ داده است، این بار فرصتی حقیقی برای دستیابی به صلح فراهم شده است.

در واقع، رابین و عرفات هر دو دریافتند که فرصتی تاریخی برای پایان دادن به دردهای ملتشان فراهم شده است.

اسلو بعد از مادرید کلید خورد. محمود عباس (ابومازن) و شیمون پرز مذاکرات نهایی را دنبال کردند. فلسطین بعد از ۸۰ سال مصیبت و جنگ متولد شد.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

اگر دو طرف به اسلو پایبند بودند و رهبری فلسطین می‌توانست جلو توطئه‌ رژیم‌های به‌اصطلاح انقلابی عربی و جمهوری ولایت فقیه را بگیرد، امروز پرچم فلسطین مستقل بر بام اقصی در اهتزاز بود.

به مراحل اجرای توافق اسلو بنگریم:

- اجرای اعلامیه اصول خودمختاری در سرزمین‌های اشغالی یک ماه پس از امضای آن آغاز خواهد شد که ظاهرا در روزهای بعد در واشینگتن دی سی، در چارچوب مذاکرات صلح انجام شود.

- ظرف دو ماه پس از لازم‌الاجرا شدن اعلامیه اصول، دو طرف درمورد خروج نیروهای اسرائیلی از نوار غزه و منطقه اریحا در کرانه باختری توافقی منعقد خواهند کرد.

- پس از لازم‌الاجرا شدن اعلامیه اصول، اسرائیل قدرت محدودی به فلسطینی‌ها خواهد داد.

- بلافاصله پس از امضای توافق درمورد نوار غزه و منطقه اریحا، اسرائیل، طبق یک برنامه زمانی مشخص، نیروهای نظامی‌اش را به‌سرعت از نوار غزه و منطقه اریحا خارج خواهد کرد. این خروج حداکثر چهار ماه پس از امضای توافق انجام خواهد شد.

- انتخابات مستقیم برای شورای خودگردان فلسطین در سرزمین‌های اشغالی حداکثر ۹ ماه پس از لازم‌الاجرا شدن اعلامیه اصول برگزار خواهد شد. پس از تشکیل شورای فلسطین، دولت نظامی اسرائیل عقب‌نشینی خواهد کرد.

- نیروهای اسرائیلی حداکثر تا قبل از انتخابات، در کرانه باختری خارج از مناطق مسکونی مستقر خواهند شد. استقرار مجدد بیشتر نیروهای اسرائیلی در مکان‌های از پیش تعیین‌شده، به‌تدریج در کنار پلیس فلسطین، که مسئولیت نظم عمومی و امنیت داخلی را برعهده می‌گیرد، انجام خواهد شد.

- دوره موقت پنج ساله با عقب‌نشینی از نوار غزه و منطقه اریحا آغاز می‌شود.

- مذاکرات درمورد وضعیت نهایی سرزمین‌های اشغالی در اسرع وقت و حداکثر تا آغاز سال سوم دوره موقت آغاز خواهد شد.

امضاکنندگان: از سوی اسرائیل: اسحاق رابین و از سوی فلسطین: یاسر عرفات؛ رئیس‌جمهوری آمریکا. محل امضا: کاخ سفید

ازجمله مراحل پیوسته به اسلو:

- همکاری در زمینه حمل و نقل و ارتباطات، با تهیه برنامه‌ای که طرح کلی ایجاد «منطقه بندری غزه» را مشخص می‌کند و ساخت خطوط حمل و نقل و ارتباطات از و به کرانه باختری و غزه به اسرائیل و سایر کشورها را فراهم می‌کند. علاوه بر این، این برنامه ساخت جاده‌ها، راه‌آهن، خطوط ارتباطی و لازم را فراهم خواهد کرد.

- همکاری در زمینه تجارت، شامل مطالعات و تهیه «برنامه‌های ارتقای تجارت» با هدف تشویق تجارت محلی، منطقه‌ای و بین منطقه‌ای. علاوه بر این، مطالعه‌ای درمورد امکان ایجاد مناطق آزاد تجاری در نوار غزه و اسرائیل که برای هر دو طرف باز است، و همکاری در سایر زمینه‌های مرتبط با تجارت.

- همکاری در حوزه صنعت، ازجمله تهیه «برنامه توسعه صنعتی» که ایجاد مراکز اسرائیلی‌ـ‌فلسطینی برای تحقیق و توسعه صنعتی را پیش‌بینی، تشکیل شرکت‌های فلسطینی‌‌ـاسرائیلی را تشویق و خطوط کلی همکاری در صنایع نساجی، غذایی، دارویی، الکترونیک، الماس، کامپیوتر و سایر صنایع مرتبط را ترسیم می‌کند.

الف) برنامه توسعه اقتصادی برای کرانه باختری و نوار غزه، شامل این موارد: برنامه توانبخشی اجتماعی، شامل برنامه مسکن و ساخت؛ برنامه توسعه بنگاه‌های کوچک و خصوصی؛ برنامه توسعه زیرساخت‌ها (آب، برق، حمل و نقل، ارتباطات) و غیره.

ب) برنامه توسعه اقتصادی برای منطقه می‌تواند شامل این موارد باشد: ایجاد صندوق توسعه خاورمیانه در گام اول، و بانک توسعه خاورمیانه در گام دوم؛ ایجاد یک «برنامه مشترک اسرائیلی‌ـ‌فلسطینی‌ـ‌اردنی» برای هماهنگی سرمایه‌گذاری در منطقه بحرالمیت؛ کانال مدیترانه (غزه)‌ـ‌بحرالمیت؛ شیرین‌سازی آب و سایر پروژه‌های توسعه منابع آب در منطقه؛ یک برنامه منطقه‌ای برای توسعه کشاورزی، ازجمله اقدام منطقه‌ای برای جلوگیری از بیابان‌زایی؛ اتصال شبکه‌های برق؛ همکاری منطقه‌ای برای حمل و نقل، توزیع و بهره‌برداری صنعتی از گاز، نفت و سایر منابع انرژی؛ یک برنامه منطقه‌ای برای گردشگری، حمل و نقل و ارتباطات؛ همکاری منطقه‌ای در سایر زمینه‌ها.

ج) دو طرف تلاش‌های گروه‌های کاری چندجانبه را با هدف موفقیت آنها تشویق و هماهنگ خواهند کرد. دو طرف ادامه فعالیت‌ها و تهیه مطالعات درمورد امکان‌سنجی اجرای آنچه را در گروه‌های کاری مختلف چندجانبه توافق شده است تشویق می‌کنند.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه

اقتصاد ایران در دهه‌ی اخیر شاهد تمرکز فزاینده‌ی منابع در نهادهایی بوده است که مستقیماً تحت نظر رهبر رژیم ولایی اداره می‌شوند. این بنیادها، که پس از سرنگونی رژیم پهلوی تحت عنوانهای گوناگونی نظیر حمایت از محرومان و مدیریت اموال عمومی مصادره‌شده شکل گرفتند، اما به تدریج با تمرکز قدرت و ثروت و منزلت در نزد حاکم ولایی به بازیگران اصلی عرصه اقتصاد تبدیل شده‌اند. برخی از برآوردها نشان می‌دهد که در سال ۱۴۰۳، مجموع دارایی‌های بنیادهای وابسته به نهاد رهبر ولایی بیش از ۲۰ تا ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلی ایران را دربرمی‌گیرد (Reuters, 2013; Carnegie Endowment, 2020). این تمرکز عظیم ثروت، در کنار معافیت‌های مالیاتی و نظارتی، آن‌ها را به محورهای موازی قدرت اقتصادی تبدیل کرده است.

پرسش اصلی این گزارش این است که:

چگونه بنیادهای اقتصادی وابسته به رهبری، در ساختار رژیم فرسوده گفتمان ولایی، همزمان به ابزار بقا و عامل انسداد توسعه تبدیل شده‌اند؟

۲. مبانی نظری

۲-۱. دولت فرسوده ایدئولوژیک (Geddes)

باربارا گدس (1999) در تحلیل رژیم‌های ایدئولوژیک نشان می‌دهد که این نظام‌ها در مراحل پایانی عمر خود به‌جای اتکاء بر باور و گفتمان پایه، به شبکه‌ای از نهادهای اقتصادی و نظامی برای حفظ قدرت متکی می‌شوند. مشروعیت گفتمان جای خود را به مشروعیت رانت و سرسپردگی هر چند ظاهری اقتصادی می‌دهد.

۲-۲. نهادهای انحصاری (Acemoglu & Robinson)

از منظر عجم ‌اوغلو و رابینسون (2012)، جوامعی که نهادهای بهره کشی انحصاری در آن‌ها دسترسی به منابع را محدود و انباشت ثروت را در اختیار حلقه‌های خاص قرار می‌دهند، گرفتار رکود و فقر پایدار می‌شوند. چنین نهادهایی نه تنها ثروت را استخراج می‌کنند بلکه مانع شکل‌گیری نهادهای فراگیر، شفاف و پاسخ‌گو می‌شوند. بدین ترتیب این نهادها به غده های سرطانی تبدیل میشوند که منابع اقتصادی را از سایر موسسات مکیده و حجم آنها به سرعت و شدت فربه میشود.

با تلفیق این دو رویکرد، می‌توان گفت که در ایران معاصر، بنیادهای اقتصادی تحت نظر رهبر ولایی، کارکرد دوگانه‌ای دارند:

از یک سو ستون مالی تداوم نظام‌اند، و از سوی دیگر، تجسم نهادی انحصار و مانع تحول اقتصادی. در همین راستاست که به مانعی برای رشد و توسعه اقتصاد سایر بخشها تبدیل شده اند.

۳. ساختار بنیادها و قلمرو اقتصادی آن‌ها

۳-۱. بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی

دومین نهاد بزرگ اقتصادی پس از شرکت ملی نفت ایران محسوب می‌شود. این بنیاد صدها شرکت در حوزه‌های ساختمان، سیمان، حمل‌ونقل، پتروشیمی و گردشگری دارد و از پرداخت مالیات معاف است (World Bank, 2021).

در سال ۱۴۰۳، این بنیاد بیش از ۲۰۰ هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده، اما سهم آن در تولید واقعی و بهره‌وری پایین گزارش شده است.

۳-۲. ستاد اجرایی فرمان امام (EIKO)

یکی از ثروتمندترین نهادهای کشور با دارایی‌های تخمینی بیش از ۹۵ میلیارد دلار (Reuters, 2013) است. این ستاد مالک ده‌ها هلدینگ در حوزه‌های دارویی، پتروشیمی، بانکداری، فناوری و مستغلات است. نقش آن به‌ویژه در زمان تحریم‌ها پررنگ‌تر شده، زیرا مسیرهایی برای دور زدن تحریم‌ها در اختیار دارد.

۳-۳. آستان قدس رضوی

در مشهد مستقر است و مالک هزاران هکتار زمین، شرکت‌های کشاورزی، صنعتی، ساختمانی و بانکی است. این نهاد به موجب فرمان رهبری از پرداخت مالیات معاف است و گزارش مالی خود را به هیچ نهاد دولتی ارائه نمی‌دهد (Carnegie, 2020).

۳-۴. بنیاد شهید و بنیاد تعاون سپاه

این دو نهاد علاوه بر نقش اجتماعی و حمایتی، در پروژه‌های عمرانی، نفتی و بانکی مشارکت دارند. بنیاد تعاون سپاه یکی از بازوهای اقتصادی کلیدی در شبکه شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران است و با بنیادهای فوق در بسیاری از پروژه‌ها همکاری دارد.

۴. کارکرد اقتصادی و سیاسی بنیادها

۴-۱. تمرکز ثروت در حلقه‌های سرسپردگان

بنیادها با شبکه‌ای از شرکت‌های تابعه و مؤسسات مالی، منابع عمومی را به کانال‌های خاصی از وفاداری سیاسی منتقل می‌کنند. مدیران این نهادها عمدتاً از حلقه‌های نزدیک به رهبر ولای یا سپاه هستند و بر اساس سرسپردگی، نه شایستگی، منصوب می‌شوند.

۴-۲. حذف رقابت و شفافیت

تمامی این بنیادها از حسابرسی دیوان محاسبات و نظارت مجلس مستثنا هستند. بدین ترتیب، اقتصاد دو‌لایه‌ای شکل گرفته است:

اقتصاد رسمی و پاسخ‌گو از یک‌سو، و اقتصاد شبه‌دولتی و غیرشفاف از سوی دیگر.

۴-۳. کنترل اجتماعی از مسیر اقتصاد

این بنیادها نه تنها ابزار مالی قدرت بلکه ابزار اجتماعی مهار و کنترل نیز هستند. اعطای وام، مدرک تحصیلی، شغل، یا کمک‌هزینه به گروه‌های خاص (بسیج، خانواده‌های کشته شدگان حاکمیت، طلاب و...) موجب وابستگی اجتماعی و وفاداری سیاسی می‌شود.

این تصویر از بی‌احتیاطی یک پدر در رانندگی همراه با فرزند کم سن و سالش در شبکه‌های اجتماعی با انتقادات گسترده مواجه شده است.

Untitled-15566.jpg

آرزوی بر باد رفته شمخانی

| No Comments

shamkhani.jpgابراز حسرت شمخانی از نداشتن سلاح هسته‌ای

رادیو بین المللی فرانسه - علی شمخانی که همچنان عنوان «مشاور سیاسی رهبر جمهوری اسلامی» را دارد، در مصاحبه‌ای مفصل گفت کاش هنگامی که در دهۀ ۱۳۷٠ وزارت دفاع را به عهده داشت، به سلاح هسته‌ای فکر کرده بود.

در یکی از قسمت‌های برنامۀ اینترنتی «روایت جنگ» که روز یکشنبه ۲٠ مهر پخش شد، علی شمخانی در پاسخ به جواد موگویی که از او پرسید «وقتی در دهۀ ۱۳۷٠ وزیر دفاع بودید، هیچوقت به بمب هسته‌ای فکر نکردید؟» شمخانی گفت: «ای کاش فکر می‌کردم...» او سپس ادامه داد: «امروز ثابت شده... ایران باید در کنار خودش چنین توانمندی را فراهم می‌کرد.»

اما به گفتۀ او سال‌های ۱۳۷٠، دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و «گفتگوی تمدن‌ها» بود و چنین مباحثی مطرح نمی‌شد. او گفت: «آدمی که دنبال گفتگوی تمدن‌هاست که دنبال بمب هسته‌ای نمی‌رفت...»

او در پاسخ به این سؤال مجدد موگویی که «اگر به دهۀ ۷٠ و وزارت دفاع برگردید آیا سراغ بمب هسته‌ای خواهید رفت؟» صریحاً گفت: «بله حتماً می‌روم.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

شمخانی همچنین در این مصاحبه گفت که بلافاصله بعد از سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به او اطلاع داده شده که «بچه‌ها به اشتباه هواپیما را زدند.» شمخانی ادعا می‌کند که بلافاصله رئیس جمهور حسن روحانی را در جریان قرار داده است. این در حالی است که مقامات نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی تا سه روز بعد از سقوط هواپیما، مسئولیت این اشتباه هولناک را به عهده نمی‌گرفتند.

شمخانی که طی جنگ دوازده روزه در منزل خود زخمی شد، ادعا کرد که نقطۀ پایان این جنگ، حملۀ آمریکا به تأسیسات فردو بود، زیرا در آن زمان دیگر اسرائیل شکست خورده بود. وی همچنین بر قدرت دریایی جمهوری اسلامی تأکید کرد اما فرض بستن تنگۀ هرمز در دوران اضطرار را «به سیم آخر زدن» دانست و گفت که طی جنگ دوازده روزه «به این مرحله نرسیدیم.»

chinese.jpgکیهان لندن - تعدادی افغان در غرب تهران یک چینی را گروگان گرفتند بر اساس گزارش منابع داخلی چند افغان در غرب تهران در منطقه «اسلامشهر» یک تبعه چینی به نام دینگ شی زو را به گروگان گرفتند.
نیروی انتظامی اعلام کرد این فرد روز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ از دست گروگانگیرها آزاد شد. «باشگاه خبرنگاران جوان» به نقل از سخنگوی فراجا نوشت: «باند گروگانگیر که از اتباع غیرمجاز بودند این تبعه چینی را در یکی از شهرک‌های شهرستان اسلامشهر مخفی نموده و قصد اخاذی از خانواده‌ی وی را داشتند که با سرعت عمل پلیس گروگان آزاد و چهار گروگان‌گیر دستگیر شدند.»
دینگ شی زو شهروند چینی از طریق پلیس بین‌الملل فراجا به سفارت چین در تهران منتقل شده است.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgکیهان لندن - محمد کاسبی بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون پس از طی یک دوره بیماری درگذشت. دخترِ محمد کاسبی روز یکشنبه ۲۹ مهرماه ۱۴۰۴ با اعلام این خبر، پیام درگذشت پدرش را در اختیار روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشت.

محمد کاسبی، متولد ۴ خرداد ۱۳۳۰ در تهران، تحصیلات خود را در دبستان رازی و دبیرستان‌های الهی، فاتح و رستاخیز به پایان رساند و در سال ۱۳۵۰ دیپلم گرفت. او از ۱۳ سالگی فعالیت هنری خود را با تئاتر در کاخ جوانان آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰ به اداره تئاتر تهران پیوست.

کاسبی ابتدا در رشته پزشکی پذیرفته شد، اما به دلیل علاقه به هنر، آن را رها کرد و پس از گذراندن خدمت سربازی، در سال ۱۳۵۳ وارد دانشکده هنرهای دراماتیک در رشته بازیگری و کارگردانی شد. در دوران دانشجویی در نمایش‌هایی چون یک «نمایش طولانی»، «مدا»، «مهتابی برای محرومین»، «در مه بخوان» و «بهترین بابای دنیا» بازی کرد و همزمان به کار دوبله نیز پرداخت.

پس از وقوع انقلاب اسلامی، دو سال مسئول واحد نمایش رادیو و گوینده‌ی آن بود. او از اعضای مؤسس «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» (بعدها حوزه هنری) و از بنیانگذاران مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد اسلامی است. نخستین فیلم «حوزه هنری» یعنی «توبه نصوح» به کارگردانی محسن مخملباف، با مشارکت او ساخته شد.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

خوش رکاب»، «خوش غیرت»، «صاحبدلان»، «رعنا»، «سه دونگ سه دونگ»، «بچه مهندس» از جمله آثار تلویزیونی کاسبی است. «مریم مقدس»، «نفوذی»، «آسمان هشتم» و «حمله به اچ ۳» نیز از آثار سینمایی اوست. محمد کاسبی یک بازیگر حامی حکومت بود تا جایی که در یک برنامه تلویزیونی گفت: «من عاشق چشم خمار سردار سلیمانی هستم!»

1315.jpgمحمد مهاجری گفت: ایران باید نوع خاصی از اعتماد‌سازی را هم در دستور کار قرار بدهد تا فضای مسمومی که اسراییل و سایر طرف‌ها علیه ایران ایجاد کرده‌اند، کنترل شود.

اگر بنای اعتمادسازی این باشد که مثلا ایران 6 ماه غنی‌سازی نکند به نظرم ایرادی ندارد. این اعتمادسازی کمک می‌کند تا ایران از این پیچ خطرناک تاریخی عبور کند.

به گزارش اعتماد، بخش‌هایی از این گفت‌وگو را می‌خوانید:

  • روشن است اگر امریکایی‌ها دست از لجاجت بردارند، راه برای هرگونه تفاهمی باز است. معتقدم پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه که عملیاتی شدن آن چندان هم برای غربی‌ها موفقیت‌آمیز نبود و اساسا کشورهایی چون چین و روسیه نیز رسما اعلام کردند علاقه‌ای به اعمال تحریم‌های برآمده از اسنپ‌بک ندارند.
  • امریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند از برج عاجی که اخیرا روی آن قرار داشتند پایین بیایند و فضا را معتدل‌تر کنند. به هر حال نخستین متضرر بر هم خوردن آرامش منطقه، امریکایی‌ها هستند. نه اینکه چینی‌ها و اروپایی‌ها و روس‌ها زیان نکنند، بلکه امریکا و متحدانش بیشترین زیان احتمالی از ناامنی را متحمل می‌شوند. به همین دلیل گمان می‌کنم اگر موضع منطقی و قابل اجرایی از سوی امریکایی‌ها ارائه شود، می‌توان به آینده برای توافق امید داشت.
  • ایران باید نوع خاصی از اعتماد‌سازی را هم در دستور کار قرار بدهد تا فضای مسمومی که اسراییل و سایر طرف‌ها علیه ایران ایجاد کرده‌اند، کنترل شود. اگر بنای اعتمادسازی این باشد که مثلا ایران 6 ماه غنی‌سازی نکند به نظرم ایرادی ندارد. این اعتمادسازی کمک می‌کند تا ایران از این پیچ خطرناک تاریخی عبور کند.
robber.jpgبه گزارش «تابناک»، پانزدهمین روز اسفندماه سال ۹۶، خبری مخابره شد که حکایت از سرقت مسلحانه از یک بانک داشت. سرقتی هولناک که رقم زننده آن "جوانی" بود که سر و صورتش را در پوششی "پیچیده بود" و تنها چشم هایش دیده می‌شد، "صدایش می‌لرزید" و "ساعت ۹ و ۴۰ صبح" را برای سرقت انتخاب کرده بود. سارقی که با "مسلح کردن اسلحه خود" اقدام به سرقت "بیش از ۱۷ میلیون تومان پول" از بانک کرد و گریخت.
به تازگی فیلمی در فضای مجازی منتشر شده که مربوط به این ماجراست. فیلمی که در آن جوان سارق با دستبند به محل سرقت برده شده تا شرح دهد که در روز حادثه چه کرده است. او توضیح می‌دهد "اسلحه را رو به متصدی باجه گرفته" و از او خواسته که پول را بدهد و وقتی او اطاعت کرده، پول را در کوله پشتی خود گذاشته و با خروج از شعبه، "سوار بر موتور سیکلتش شده و رفته". با این توضیح که "اسلحه واقعی نبوده" است.

متهم در ادامه به "خرید دو قوطی شیرخشک" (به ارزش هرکدام ۲۵ هزار تومان) در سر راه منزل اشاره می‌کند و حالش منقلب می‌شود تا با حالت گریان ادامه دهد، "مابقی پولی که سرقت کرده ۱۴ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بوده"، "دزد نیست"، "تحت فشار بوده" و در پایان اظهار پشیمانیِ همراه با گریه که: «حاضرم نان خشک بخورم، اما پیش زن و بچه‌ام باشم.»
:::

faghihi.jpgمصطفی فقیهی

🔹عجیب است که این خودشیفته‌ی متکبّر، چند دقیقه بی‌وقفه توهین می‌کند و صدای احدی از حاضران درنمی‌آید!

‏🔹این هم از اعلی‌حضرت رییسی (علیرضا رئیسی)⁩ وزارت بهداشت که با درشتی و پررویی می‌گوید* «آخر تو کی هستی که جواب‌ت رو بدم؟». یا با تکبری آشکار، خبرنگار را «عوضی» خطاب کرده و گفته «من وقت گذاشتم آمدم نشست خبری»!

‏🔹نفرین بر همراهان چاپلوس و تملق‌ گویی که بخش قابل‌توجهی از مدیران جمهوری اسلامی را چنان به ورطه توهّم «خودبرتربینی» کشانده‌اند که آدمی می‌ماند اینان از کجا چنین اعتمادبه‌نفس زائدالوصفی نصیب‌شان شده؛ چندان‌ که حتی برای انجام ابتدایی‌ترین وظایف خویش، منّت بر عامه نهاده و خود را عددی مضاعف، پندار می‌کنند!

*ویدیویی از درگیری لفظی علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت، با یک خبرنگار در جریان یک نشست خبری زنده منتشر شده است. در این ویدیو، رئیسی در واکنش به پرسش خبرنگار، از الفاظی تند و تحقیرآمیز از جمله «یه الف‌بچه! من تو را بپیچانم؟» استفاده می‌کند. این برخورد غیرمعمول یک مقام دولتی در فضای رسمی، با واکنش انتقادی کاربران و فعالان رسانه‌ای روبه‌رو شده است.

qaani.jpgترور فرماندهان سپاه روی میز جنگ اسراییل

کانال آرزوی فردای بهتر

دیروز خبر ترور سردار قاآنی بلافاصله در بسیاری از سایت‌ها و کانال‌های خبری غیررسمی منتشر شد و از آنجا که برخی چهره‌های شبکه‌های اجتماعی اسرائیلی نیز به این موضوع اشاره و توییت کرده بودند، نگرانی‌هایی به‌وجود آمد که در حمله‌ای در شرق تهران سردار ترور شده باشد.

این خبر متعاقبا موجی از وحشت در میان سایر فرماندهان بوجود آورده تا جایی که هیچ یک از آنها در انظار عمومی ظاهر نمی شوند و خودشان را از بیم حمله اسرائیل پنهان می کنند و این دقیقا همان هدفی است که اسرائیل آنرا دنبال می کند.

یعنی با پیام های ضد و نقیض ایجاد وحشت کرده تا فرماندهان ارشد نظامی از سایه خودشان بترسند و این احساس که جان خانواده هایشان هم در خطر است روابط عاطفی آنها را مختل بکند.

خطر ترور فرماندهان سپاه باعث می گردد که ارتباط انها با لایه های پایین تر قطع بشود و نتوانند با لایه های زیرین ارتباط منسجم داشته باشند.

سرداران سپاه حتی در پادگان ها هم جایشان امن نیست و نمی توانند تردد داشته باشند چون هر کسی می توان حضور او را اطلاع رسانی کند.

حاکمیت از قطع ارتباط فرماندهان ارشد سپاه با لایه های زیرین احساس خطر می کند به هر تقدیر آنچه مسلم است اسرائیل ترور فرماندهان ارشد سپاه را در دستور کار دارد و بشدت آن را دنبال می کند و برای حکومت بهترین فرصت است تا سپاه را در ارتش ادغام کند تا به این بهانه از ترور فرماندهان نظامی اش جلوگیری کند.

مصاحبه هفته گذشته سردار قاآنی:

رژیم اسرايیل اخبار ترور من را منتشر می‌کند تا دوستان نگران شوند با من تماس بگیرند و این‌ها بتوانند جای دقیق من را پیدا کنند.

شایعه ترور اسماعیل قاآنی؛ «تسنیم» به تکذیب پرداخت و اکانت فارسی منتسب به موساد آرزوی شفا کرد!

کیهان لندن

- در تهران جمعه شب ۱۸ مهرماه ۱۴۰۴ ساعاتی پس از یک آتش‌سوزی مشکوک در حوالی خیابان دماوند (شرق پایتخت) شایعه شد که اسماعیل قاآنی فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هدف قرار گرفته است.

- اکانت «ترور آلارم» و چند منبع دیگر در «ایکس» که اخبار امنیتی را پوشش می‌دهند ادعا کردند قاآنی ترور شده است اما خبرگزاری «تسنیم» وابسته به سپاه پاسداران این شایعه را تکذیب کرد و نوشت «اکانت‌های مجازی مرتبط با اسرائیل» خبر کذب منتشر کردند.


- اکانت فارسی منتسب به موساد که اغلب دو پهلو و با کنایه به اخبار و رویدادها می‌پردازد نوشت: «آرزوی شفای کامل و طول عمر برای قاآنی داریم و سپاس از همکاری.»

:::

آرزوی بر باد رفته شمخانی

| No Comments

علی شمخانی، عضو شورای دفاع جمهوری اسلامی با اشاره به دوره وزارت دفاع خود در دولت خاتمی گفت: «کاش در دوره خاتمی در دهه ۷۰ که وزیر دفاع بودم، دنبال بمب هسته‌ای می‌رفتیم.»
او اضافه کرد: «اگر به دوره خاتمی برگردم، حتما به دنبال بمب اتم می‌روم.»

443.jpg

qoran.jpgدادگاه تجدیدنظر بریتانیا روز جمعه ۱۰ اکتبر (۱۸ مهر) حکم پیشین یک مرد کرد ارمنی‌تبار را که در مقابل سفارت ترکیه قرآن را آتش زده بود، لغو کرد؛ تصمیمی که کنشگران آزادی بیان از آن استقبال کردند.

حمید جشکون، ۵۱ ساله، در ماه ژوئن به جرم ایجاد اخلال در نظم عمومی با انگیزه مذهبی محکوم شده و جریمه‌ای برای او صادر شده بود.

پیش‌تر، یک قاضی در بریتانیا مهاجم مسلمان تُرک‌تبار "موسی قدری" را که با چاقو به حمید جشکون حمله کرده بود، بدون تحمل حتی یک روز زندان آزاد کرد.

«موسی قدری»، ۵۹ ساله، به حمید جشکون فریاد زد «می‌کُشمت»، سپس با چاقو به او حمله کرد. او بعداً به پلیس گفت که در حال دفاع از دین اسلام بوده است. قاضی دادگاه «آدام هیدلستون» برای قدری حکم ۲۰ هفته زندان با تعلیق ۱۸ ماهه صادر کرده است. به این معنی که اگر او تا ۱۸ ماه آینده مرتکب جرم یا تخلف دیگری نشود، حکم ۲۰ هفته زندانش اجرا نخواهد شد (یعنی به زندان نمی‌رود).

جشکون که در ترکیه به دنیا آمده است، در ماه فوریه در مقابل کنسولگری آنکارا در لندن کتاب قرآن را آتش زد و شعارهایی علیه اسلام سر داد.

«جامعه ملی سکولار» و «اتحاد آزادی بیان» که پرونده این مرد را پیگیری می‌کردند، چنین استدلال کردند که اساسا او به دلیل اعمالی که برخی آن را کفرآمیز می‌دانند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است.

borooz.jpg👈کیهان لندن - محمدتقی نقدعلی عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی در اظهاراتی عجیب مدعی شده: «برای دشمن شگفتانه‌های فراوانی در زمینه‌های مختلف نظامی از جمله در حوزه موشکی داریم تا اگر مجددا میدان رزمی پیدا شود، این شگفتانه‌ها دشمن را در کمال بهت و حیرت فرو خواهد برد!»

نقدعلی برای شیرفهم کردن قدرت‌های غربی با تأکید بر این واقعیت که «دشمنی ما با اسرائیل، یک دشمنی ماهوی است که همچنان ادامه می‌یابد» گفت: «ما در مقابل دشمنان ایستاده‌ایم و علاوه بر توان داخلی خودمان، بر انسجام مردم و لطف خداوند و نصرت الهی تکیه زده‌ایم و حتما خدای متعال در آستین قدرت خود گزینه‌های فراوانی دارد.»

این عضو مجلس اسلامی همچنین گفته: «یقینا اگر دشمن قصد حمله داشته باشد، خداوند سبحان نقشه دشمن را نقش بر آب خواهد کرد. اما اگر وا بدهیم و بگوییم حالا که قرار است دشمنان به ما حمله کنند، ما به صورت پیشدستانه تسلیم بشویم، یقیناً آنها با تسلیم ما نسبت به حمله به کشورمان جری‌تر خواهند شد و هیچ حد و مرزی برای به ذلت کشاندن مردم ما متصور نیستند.»

***

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

دو سال پیش که حمله حماس به شهرک‌نشین‌های نزدیک به غزه آغاز شد، پیش‌بینی آینده آن غیر ممکن می‌نمود، همچنان که کسی در انتظار اصل آغاز این پدیده نیز نبود. در آن زمان پیش‌بینی وضعیت کنونی و آتش‌بس و عقب‌نشینی و آزادی اسرا و حال عمومی خاورمیانه از محالات بود.

از این رو شاید پیش‌بینی آینده نیز نشدنی باشد. ولی گمانه‌زنی معقولانه مفید است و من می‌خواهم تحلیلی را که در ماه‌های ابتدایی پس از جنگ نوشتم، اکنون با جزییات و نکات بیشتری به‌روز و تقدیم کنم. به نظرم این جنگ در مبارزه فلسطینی‌ها تغییری راهبردی ایجاد می‌کند، همچنان که اسراییل را هم دچار سرگشتگی راهبردی خواهد نمود.

بزرگ‌ترین باخت اسراییل نه تعداد کشته‌شدگان آن و نه شکست اطلاعاتی در آغاز جنگ و نه طولانی شدن این جنگ است. بزرگ‌ترین شکست آن بیرون آمدن از پوشش مظلوم‌نمایی هولوکاست و پوشیدن لباس جنایت و بروز آشکار این رفتار است که مساله را برای همه به ویژه حامیان آن در غرب روشن کرده است.

نسل قدیم اروپا به دلیل هولوکاست خود را بدهکار اسراییل می‌دانستند در حالی که نسل جدید غرب با گرایش ضد اسراییلی بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود و این نقطه آغاز بحران اسراییل است، به شرطی که فلسطینی‌ها دقت کافی کنند و اجازه ندهند که این تصویر کنونی اسراییل از طریق رفتار و سیاست‌های آنان بازسازی شود.

در سوی مقابل فلسطینی‌ها هستند که این پیروزی را نه فقط برای عملیات ۷ اکتبر که برای مظلومیت و مقاومت جانانه مردم خود طی دو سال زندگی در غزه به دست آورده‌اند. اگر امروز می‌بینیم که در سراسر اروپا علیه اسراییل تظاهرات می‌شود، یا پارلمان اسپانیا تجارت اسلحه با اسراییل را منع می‌کند، یا ایتالیایی‌ها شرمنده از این هستند که باید با تیم فوتبال اسراییل مسابقه دهند، یا نتانیاهو از ترس بازداشت، مسیر هواپیمای خود به امریکا را تغییر می‌دهد، به‌طوری که حتی ‏روزنامه هاآرتص می‌نویسد: «اسراییلی‌هایی که از سفر اروپا بازگشته‌اند می‌گویند فلسطینی که در سال ۱۹۴۸ با زور محو شد، امروز خارج از مرزهایش همه‌جا حاضر است.

حضوری زنده، سرسخت و رنگارنگ.» یا برای اولین‌بار گرایش منفی به اسراییل حتی میان یهودیان امریکایی به‌شدت بالا رفته و بیش از ۶۰ درصد آنان معتقدند که اسراییل در غزه مرتکب جنایت جنگی شده است و تظاهرات صدها هزار نفری علیه اسراییل در اروپا انجام می‌شود و حتی امریکای جنوبی که همیشه حیاط‌خلوت اسراییل و امریکا بوده به جایی رسیده که رییس‌جمهور کلمبیا، نتانیاهو را قاتل کودکان دانسته و به ترامپ می‌گوید اگر ارتش خود را به غزه اعزام کنی من نیز ارتش کلمبیا را اعزام کرده و ما خواهیم جنگید.

در این مصاحبه، هادی خانیکی استاد ارتباطات و مشاور مطبوعاتی محمد خاتمی در دوران اصلاحات، درباره وضعیت فعلی ایران و فرصت‌های محدود برای تغییر در عرصه سیاسی و اجتماعی صحبت می‌کند.

او با نگاهی صریح، به بررسی موانع، چالش‌ها و راهکارهای ممکن برای اصلاحات و تغییرات اجتماعی می‌پردازد.

فرصت برای تغییر اندک است | گفتگو با هادی خانیکی

:::

nobel.jpgعباس کعبی، نایب‌رییس مجلس خبرگان جمهوری اسلامی، گفت که جایزه نوبل صلح از «آرمان اصلی» منحرف شده و پیشنهاد داد که جایزه جهانی «نصرالله» ایجاد شود.

او افزود ماریا کورینا ماچادو «طرفدار» اسرائیل و مخالف دولت مادورو در ونزوئلا جایزه نوبل صلح را گرفت که «تثبیت پروژه براندازی» بود. این جایزه به کسانی داده می‌شود که گاه در برابر مستضعفین ایستاده‌اند و در جنگ، اشغال، محاصره یا سرکوب نقش مستقیم داشته‌اند. از هنری کیسینجر تا شیمون پرز، از باراک اوباما تا اتحادیه اروپا، تا آنگ سان سوچی که در پاک‌سازی قومی در میانمار دست داشته است؛ نام‌هایی در فهرست صلح نوبل آمده‌اند که هر یک، دست‌کم در یک جنگ یا اشغال نقش داشته‌اند.

کعبی اشاره کرد جایزه «نصرالله» که پیشنهاد آن را داده «جایزه الهی» است و «خداوند» آن به بندگان مومن اعطا می‌کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgاحمد زیدآبادی

" روسیه از روابط بحرانی کنونی بین ایران و غرب سود می‌برد، پس چه دلیلی وجود دارد که بخواهد برای بهبود آن میانجیگری کند؟"

این پرسشی است که هر گاه به نقش میانجیگری روسیه بین ایران و اسرائیل و به طور کلی جهان غرب اشاره می‌کنم، با آن روبرو می‌شوم.

از نظر من پاسخ کوتاه و روشن است. بله! روسیه از سردی و وخامت رابطهٔ تهران و غرب سود می‌برد، اما اگر روند وخامت روابط دو طرف به نقطهٔ غیرقابل کنترل برسد و در نتیجهٔ آن، ایران درگیر جنگ و بی‌ثباتی شود، دیگر روابطش با جمهوری اسلامی چه سودی عایدش خواهد کرد؟ در آن صورت فقط هزینه برای مسکو تولید خواهد شد.

دوستی با هر کسی فقط تا زمانی برای افراد سودجو سودمند است که طرف روی پای خود ایستاده باشد، اما اگر او به هر دلیلی از پا بیفتد، دیگر جز هزینهٔ سرسام‌آور بیمارستان و زحمت تیمار دائمی چه حاصلی دارد؟

سران کرملین گرچه مستبدند اما دو دو تا چهارتا که سرشان می‌شود!

آنها حتماً می‌دانند که جناح تندرو در ایران پایگاه بسیار محدودی دارد و تسلط تمام‌عیار آنها بر مقدرات کشور جنگ خارجی و بی‌ثباتی گستردهٔ داخلی به دنبال دارد. پس به سهم خود می‌کوشند اوضاع را کنترل کنند.

bahonar.jpgکی به تو اجازه داده از پایان قانون حجاب خبر بدی؟ /بعضی ها مرتب ور می زنند

🔸امام جمعه تهران گفت: کی هستی که اعلام می‌کنی نظام دیگر مسئله حجاب را کنار گذاشته است. بعضی‌ها مدام با مسئله حجاب ور می‌رند، خب بابا این زبانتان را ببندید دیگر.

🔸آقای محمدرضا باهنر شما که دانشش را ندارید سواد فقهی اش را ندارید، چرا از کلید واژه‌های دشمن شاد کن استفاده می‌کنید؟

🔸اعلام این که نظام دیگر مسئله را کنار گذاشته، کی هستی که همچین حرفی می‌زنی؟ کی به تو اجازه داده؟ چرا از طرف نظام داری صحبت میکنی؟

🔸خبر می‌دهید پایان قانون حجاب، قانون اجباری برداشته شد؛ حالا باید ما بریم راجع‌به مسئله برهنگی بحث کنیم ببینیم حد و مرزی کجاست.

🔸این کلمه اجباری را روی آن گذاشتند. اجباری کجا بود، بفرمایید قانونی. چرا از این کلمه استفاده نمیکنید؟ حجاب شرعی حجاب قانونی.

چه بازی‌های بسیار دارد چرخ گردون... سال ٧٧ این عکس باعث تعطیلی مجله توسط باهنر اصولگرا شد. محمدرضا باهنر، در صحن علنی مجلس، این عکس را در دست گرفت و با الم شنگه راه انداختن و وا اسلاما گفتن، آن را مصداق «ترویج فحشا و بی‌بندوباری» دانست و اما اینک...

:::

zancover.jpg

zeytoon.jpgزیتون - یاسر میردامادی

۱. جمهوریت پیش‌شرط مدرنیته

ادعای اصلی من در این نوشته آن است که پادشاهی و ولایت فقیه را نمی‌توان در همه‌پرسی به رأی گذاشت. به تعبیر فنی، به رأی گذاشتن نظام پادشاهی و نیز به رأی گذاشتن نظام ولایت فقیه در همه‌پرسی (-ِ انتخاب ایجابی شکل حکومت در ایران آینده) با مشکل ذاتی حقوقی روبرو است. دلیل من به سود این ادعا آن است که درست همان‌طور که برده‌داری را نمی‌توان به رأی گذاشت ـــــ زیرا انسان‌ها نمی‌توانند حقوق ذاتی (سلب‌ناپذیر) خود را سلب کرده و آزادانه رأی دهند که آزاد نباشند ـــــ آن‌گاه پادشاهی و ولایت فقیه نیز نمی‌توانند گزینه‌‌های همه‌پرسی باشند. زیرا به رأی گذاشتن پادشاهی (سلطنت) یا ولایت فقیه در همه‌پرسی به معنای سلب ذاتی حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای کلان‌ترین مسؤولیت سیاسی است. این کار در نظام پادشاهی به معنای واگذاری بلاعزل حق حکمرانی به «اصل موروثی مبتنی بر خون»[۱] یا همان «نطفه‌ی همایونی» به قیمت حذف دیگران از حق حکمرانی است و به شکل کاملا مشابهی در نظام ولایت فقیه به معنای واگذاری بلاعزل حق حکمرانی به عده‌ی خاصی از فقیهان/فقیه‌نمایان به قیمت حذف دیگران از حق حکمرانی است. از این منظر، ولایت مطلقه‌ی فقیه و پادشاهی‌ دو روی یک سکه و هر دو گزینه‌هایی برده‌وار، پیشامدرن و ارتجاعی اند که باید به بایگانی راکد تاریخ فرستاده شوند و تنها ارزش تاریخ‌شناختی دارند و نه اجرایی.

۲. مشروطه‌خواهی تاریخی

با این حال، با نظر به واقعیت‌ تاریخی، بایستی میان راهبرد عمل‌گرایانه و هدف ایده‌آل تفکیک قائل شد. در گذشته‌ی سلطنتی، حرکت به سوی مشروطه‌خواهی تلاشی معقول برای مهار استبداد مطلق و تبدیل آن به استبداد مقید بود و این قدمی به سوی دموکراسی محسوب می‌شد. پس از فروپاشی ساختار استبداد سلطنتی اما بازگرداندن سلطنت برای «مشروطه» کردن‌اش حرکتی پیشامدرن و ارتجاعی است. این بدان معنا است که اگر نظام سلطنت برقرار می‌مانْد آن‌گاه مشروطه‌خواهی معقول می‌بود نه از آن رو که سلطنت معقول است بل از این رو که مشروطه‌خواهان به دنبال محدود سازی واقعیت موجودِ نامطلوب (سلطنت) بودند و محدودسازی آن معقول بود زیرا قدمی به سوی دموکراسی به حساب می‌آمد. اما ‌این‌چنین نشد و پهلوی اول و دوم به سلطنت مشروطه تن درندادند و شد آن‌چه شد. اکنون که نظام سلطنت فرو ریخته دیگر نمی‌توان آن را در همه‌پرسی به رأی گذاشت زیرا، همان‌طور که پیشتر بیان شد، با حق ذاتی حاکمیت فرد بر سرنوشت خویش تضاد بنیادی دارد، درست شبیه ولایت فقیه. اکنون هم تلاش برای مشروطه کردن ولایت مطلقه‌ی فقیه معقول است نه از آن رو که ولایت فقیه معقول است بل از آن رو که ولایت فقیه همانا واقعیت موجود نامطلوب است و محدودسازی آن معقول است زیرا قدمی به سوی دموکراسی به حساب می‌آید. روزی که نظام ولایی فرو بریزد دیگر نمی‌توان آن را در همه‌پرسی انتخاب شکل مطلوب حکمرانی به رأی ایجابی گذاشت زیرا با حق ذاتی حاکمیت فرد بر سرنوشت خویش تضاد بنیادی دارد، درست شبیه سلطنت.

۳. بنیان‌های جمهوری‌خواهی

هسته‌ی اصلی استدلال به سود این ادعا بر تفکر روشنگری، قرارداد اجتماعی و قانون اساسی‌گرایی استوار است. در ادامه این استدلال‌ها را یک‌به‌یک توضیح می‌دهم. بر اساس این تفکر، برخی حقوق مانند حق آزادی ـــــ و نمود سیاسی‌اش در قالب حق حاکمیت فرد بر سرنوشت خویش[۲]ــــــ بدان مایه بنیادی اند که حتی یک نسل نیز نمی‌تواند آن‌ها را از خود یا نسل‌های آینده سلب کند.[۳] در نظام مبتنی بر ولایت یا سلطنت، حق حاکمیت فرد بر سرنوشت خویش از او گرفته می‌شود و شهروند،[۴] که دارای حق بنیادی است، به رعیت،[۵] که مکلف به اطاعت است، فروکاسته می‌شود.

این ایده را می‌توان با تکیه بر نظریه‌ی قرارداد اجتماعی[۶] بسط داد. فیلسوفانی چون جان لاک و ژان‌ ژاک روسو معتقد بودند که انسان‌ها برای خروج از «وضع طبیعی» و حفاظت از حقوق خود، دولتی را بر اساس توافق جمعی تأسیس می‌کنند. هدف از این قرارداد، واگذاری بخشی از آزادی‌ها در ازای کسب امنیت و حفاظت از حقوق بنیادی دیگر مانند حیات، آزادی و مالکیت است.[۷] به تعبیر روسو: «انسان با قرارداد اجتماعی، آزادی طبیعی و حق بی‌حد و حصر خود بر هر آنچه را که می‌تواند به چنگ آورد، از کف می‌دهد؛ و در عوض، آزادی مدنی و مالکیت مشروع بر آنچه را که در تملک دارد، به دست می‌آورد.»[۸] نکته‌ی کلیدی این است که این قرارداد نمی‌تواند خودنقض‌کننده[۹] باشد. قراردادی که برای حفاظت از حقوق سلب‌ناپذیر منعقد شده منطقاً نمی‌تواند شامل بندی برای نابودی همان حقوق باشد. به تعبیر لاک انسان‌ها نمی‌توانند خود را داوطلبانه به بردگی مطلق دولت بسپارند، چون هیچ کس نمی‌تواند بیش از حق طبیعی خود به دیگری قدرت بدهد: «کسی که خود نمی‌تواند زندگی‌اش را نابود کند، نمی‌تواند قدرت نابودی زندگی خود را به دیگری واگذار کند.»[۱۰]

بنابراین، برگزاری همه‌پرسی برای استقرار نظام مطلقه (چه سلطنتی و چه ولایی) در حکمِ استفاده از حاکمیت مردم برای نابودی دائمی همان حاکمیت است؛ این همانا تناقض اجراییِ خطرناکی است. در چنین حالتی کنش رأی دادن هدف غایی خود را نفی می‌کند، زیرا هدف از رأی دادن استمرار اراده‌ی آزاد مردم است نه نفی آن. چنین قرارداد خودویرانگری از اساس باطل است، زیرا موضوع قرارداد امری غیرقابل واگذاری است: حق تعیین سرنوشت.

۴. «متناقض‌نمای دموکراسی»

اما درست در همین جا دشواری مهمی سربرمی‌آورد. در این‌جا با «متناقض‌نمای (پارادوکس) دموکراسی» روبرو می‌شویم: آیا دموکراسی می‌تواند به صورت دموکراتیک خود را ملغی کند؟ پاسخ لیبرال دموکراسی به این ‌پرسش منفی است، زیرا مشروعیت دموکراسی به حفظ حقوق بنیادینی بستگی دارد که خودِ فرایند دموکراتیک بر آن استوار است. دموکراسی نمی‌تواند خود را نقض کند.

برای توضیح بیشتر موضوع بگذارید به مبانی نظریِ قانون اساسی اشاره کنم. در مبانی نظریِ قانون اساسی مفهومی به عنوان «تعهد قبلی»[۱۱] یا «خودمحدودسازی عاقلانه»[۱۲] وجود دارد. یک نسل با تدوین قانون اساسی، خود و نسل‌های آینده را به اصول بنیادینی متعهد می‌کند تا در آینده، تحت تأثیر هیجانات عوام‌فریبانه/توده‌گرایانه (پوپولیستی) این اصول زیر پا گذاشته نشود. بر این اساس، حذف گزینه‌های پیشامدرن و ارتجاعی از همه‌پرسیِ ایجابی نه اقدامی ضددموکراتیک که تصمیمی عُقَلایی برای حفاظت از جوهره‌ی دموکراسی است؛ دموکراسی‌ای که گوهری لرزان دارد و شکل‌گیری جریان‌های افراطی می‌تواند در هر نسل پایه‌های آن را بر باد دهد.[۱۳]

در نهایت، جمهوریت به معنای حاکمیت مردم بر مردم و انتخابی بودن همه‌ی مقامات کلیدی همانا «یک انتخاب در میان چندین انتخاب» نیست، بلکه پیش‌شرط و جوهره‌ی ورود به عصر مدرن سیاسی است. همان‌طور که برده‌داری یک گزینه در کنار آزادی نیست بلکه نفیِ آزادی است، نظام‌های موروثی و انتصابی مادام‌العمر، چه ولایی و چه سلطنتی، نیز گزینه‌هایی در کنار دموکراسی نیستند بلکه نفی دموکراسی اند. آینده‌ی ایران اگر بخواهد مدرن و لیبرال‌دموکراتیک باشد، باید نظام سیاسی خود را بر پایه‌ی حاکمیت بی ‌قیدوشرط مردم بنا کند و نه این‌که به گزینه‌هایی بازگردد که نفی دموکراسی است.

۵. پاسخ به چهار اِشکال

الف- با این توضیح روشن می‌شود که ممنوعیتِ گنجاندن سلطنت و ولایت در فهرست گزینه‌های ایجابی همه‌پرسی اما به معنای بسته شدن باب همه‌پرسی سلبی برای حذف سلطنت و ولایت به هنگام برقراری لرزان این نظام‌ها نیست؛ بلکه تنها به معنای بستن باب همه‌پرسی ایجابی در باب افزودن این نظام‌ها است پس از آن‌که به‌کل این نظام‌ها برچیده شده‌اند. توضیح مطلب آن‌که اگر نظام سلطنتی یا ولایی واقعیت موجود جامعه باشند و مردم در اعتراضات وسیع خواستار گذار از آن‌ها شوند، بدیهی است که همه‌پرسی برای برچیدن چنین ساختارهایی نه‌تنها روا که عاقلانه‌ترین راهِ گذار مسالمت‌آمیز است. درست همان‌طور که ممکن است در یک برهه‌ی تاریخی که برده‌داری رواج دارد برگزاری همه‌پرسی درباره‌ی لغو برده‌داری موضوعیت پیدا کند ـــــ آن هم نه به مثابه‌ی بدیل آزادی که به مثابه‌ی نفی دموکراتیک نهاد موجود غیرانسانی ـــــ آن‌گاه رأی‌گیری برای حذف سلطنتِ برقرار یا ولایتِ برقرار نیز واجد همین معنا خواهد بود: امکانی دموکراتیک برای به رسمیت شناختن دگرگونی بنیادی در راستای آزادی.

ب- اما ممکن است اشکال دیگری مطرح شود به این مضمون که حذف سلطنت و ولایت از گزینه‌های همه‌پرسیِ ایجابی همانا شائبه‌ی شورای نگهبان‌گری دارد و بخشی از حقوق مردم را محدود می‌کند. درست شبیه شورای نگهبان که با ردّ صلاحیت حداکثریِ بسیاری از واجدان شرایط و وتوی مصوبات مجلس، زمینه را برای بقای نظام ولایی مهیا می‌کند، مدافعان دموکراسی نیز برای بقای دموکراسی گزینه‌های دیگر را از همه‌پرسی ایجابی حذف می‌کنند. اما این قیاس نابه‌جا است. شورای نگهبان حقی را سلب می‌کند که در اصل باید محترم شمرده شود، مانند حق شهروندان برای انتخاب آزادانه‌ی نامزدهای سیاسی و حق افراد واجد شرایط برای نامزد شدن. اما سلطنت و ولایت هیچ‌گاه حق ندارند که حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را از مردم سلب کنند. درست مانند یک قاتل، متجاوز یا کودک‌آزار که به دلیل ذاتِ عمل پلیدش دیگر مجاز به دسترسی آزادانه به فضای عمومی نیست، سلطنت و ولایت نیز، به دلیل ذاتاً غیر دموکراتیک بودن‌شان، اصولاً حقِ سلب حقوق ملت را ندارند. جامعه فقط آن حقی را به رسمیت می‌شناسد که با آزادی و برابری جمعی سازگار باشد. اگر نهادی در ذات خود ناقض بنیادی این اصول باشد، حذف آن نه تنها تحدیدِ حقوق مردم نیست که بازگرداندن حقوق ملت به جایگاه اصلی خود است. از همین رو جمهوری نه یک گزینه‌ی قراردادی در میان گزینه‌های رقیب گوناگون، که جوهره‌ی تجدد سیاسی و شرط امکان برقراری دموکراسی است.

ج- اما می‌توان اشکال سومی به این صورت مطرح کرد: در تمام این نوشته بداهت و ضرورت مدرنیته چونان واقعیتی مطلق و تردیدناپذیر مفروض گرفته شده است. امّا اگر جامعه‌ای تصمیم بگیرد که راهی پیشامدرن در پیش گیرد ـــ مثلاً جامعه‌ای سنت‌گرا باشد که خواهان خروج از مدرنیت و ارزش‌های آن است ـــ آیا چنین حقی برای آن‌ها محفوظ نیست؟ به بیان دیگر، آیا الزامی است که هر جامعه‌ای وارد دنیای مدرن شود یا می‌توان «حقِ پیشامدرن بودن» را با در نظر گرفتن امکانات فرهنگی هر جامعه‌ای محفوظ داشت؟ در پاسخ می‌توان گفت که «حق پیشامدرن بودن» باید محفوظ باشد، امّا اِعمال این حق به مقیاس و ویژگی جامعه بستگی دارد. در جوامع کوچک، یکدست و بسته (مانند جماعت‌های مورمون در یوتا یا یهودیان اولترا ارتدوکس در اسرائیل و بروکلین) اِعمال چنین حقی امکان‌پذیر بوده است. این اجتماع‌ها به‌صورت درونی قواعد غیرمدرن خود را حفظ کرده و نوعی زندگی پیشامتجددانه را در پیش گرفته‌اند. با این حال، تاریخ این جوامع نشان داده که با وجود استمرار و ثبات نسبی، نقض گسترده‌ی حقوق افراد (به‌ویژه کودکان و زنان) در آن‌ها ملموس بوده، اما چون کوچک و بسته‌اند، امکان ماندگاری‌شان وجود داشته است. اما در جوامع بزرگ، متکثر و پویا مانند یک کشور مدرن، حق پیشامدرن بودن صورتی تناقض‌آمیز به خود می‌گیرد. زیرا در چنین جامعه‌ای، تکثر هویتی، اقتصادی، فرهنگی و جنسیتی وجود دارد و در این شرایط اجرای قواعد پیشامدرن به معنای نقض بنیادین حقوق گروه‌های متعدد و حذف فضای تنفس آزاد برای اقلیت‌ها و تکثرگرایان است. در نتیجه، اِعمال «حق پیشامدرن بودن» در مقیاس ملی عملاً به تحقق «حق نقض حقوق گسترده‌ی جامعه» منجر می‌شود ـــــ امری سراسر خودشکن و خطرناک.

پس می‌توان گفت هرچند مدرنیته، در سطح نظری، ضرورت فلسفی مطلق و غیرقابل‌پرسش ندارد و در سطح عملیِ محدود نیز رویکردهای پیشامدرن امکان پیاده‌سازی دارد، در شرایط اجتماعی پیچیده و بزرگ، تا اطلاع ثانوی، تنها مدرنیته است که ظرفیت حفظ حقوق بنیادی افراد و مدیریت تکثر جوامع را دارد. بنابراین، «حق پیشامدرن بودن» تنها در اجتماعات کوچک، یکدست و در خودفرورفته عملی است، و نه در مقیاس کشوری مدرن، پرجمعیت، متکثر و گشوده.

د- اشکال چهارم اما نه از «حق پیشامدرن بودن» که از «حق پسامدرن بودن» دفاع می‌کند. پیشامدرن‌ها به تجدد بی اعتنا هستند و سفت‌وسخت به سبک زندگی خود می‌چسبند اما پسامدرن‌ها تجدد را جدی می‌گیرند و سفت‌وسخت آن را نقد می‌کنند. بر اساس نگرش پسامدرن که نسبی‌انگار است، جوامع باید حق داشته باشند تا ساختارهای سیاسی خود را بر مبنای الگوهای حکمرانی بومی و سنتی خویش بنا کنند و هیچ معیار جهانشمولی برای حکمرانی وجود ندارد. در این راستا، نظام‌هایی همچون ولایت فقیه یا سلطنت به‌عنوان جایگزین‌های «مشروع و بومی» برای دموکراسی مدرن معرفی می‌شوند. در پاسخ می‌توان گفت که «حق پسامدرن بودن» همچون «حق پیشامدرن بودن» تنها در جامعه‌ا‌ی کوچک، همگون و بسته قابل تحقق است؛ جامعه‌ای که در عمل، بازتولید همان جوامع پیشامدرن است. اما اجرای چنین ایده‌ای در جامعه‌های بزرگ، متکثر و پویا، ناگزیر به نقض حقوق بنیادین گروه‌های مختلف، سرکوب اقلیت‌ها و خفه کردن تکثرگرایی می‌انجامد. این امر از آن رو است که اندیشه پسامدرن تنها در وجه انتقادی و سلبی خود می‌تواند جنبه‌های رهایی‌بخشی داشته باشد، به این معنا که تجددگرایی آمرانه و بیگانه با فرهنگ بومی را نقد کند. اما هنگامی که به ایدئولوژی سیاسی ایجابی و نظام حاکم فراگیر بدل می‌شود، به شکلی از محافظه‌کاری و استبداد مدرن بدل می‌شود که با اصول دموکراسی و تنوع هویتی در تضاد آشکار قرار می‌گیرد. مصداق بارز این امر، استفاده‌ی جریان‌های راست افراطی از مفاهیم نسبی‌انگارانه‌ای نظیر «پساحقیقت»[۱۴] برای انکار واقعیت‌های علمی (مانند تغییرات اقلیمی)، سرکوب کثرت‌گرایی و تضعیف نهادهای دموکراتیک است.

۶.سخن پایانی

دموکراسی‌خواهی به معنای نادیده گرفتن عیب‌های آن، خصوصاً خطر همیشگی فرولغزیدن به توده‌گرایی/عوام‌فریبی (پوپولیسم) نیست. وجه تمایز دموکراسی و قدرت آن اما ظرفیت درونی دموکراسی برای اصلاح خویش در بلندمدت از طریق ابزارهایی چون انتخابات فراگیر، نهادهای ناظر مستقل، مطبوعات آزاد و حق اعتراض مدنی است.

هم ترازو را ترازو راست کرد / هم ترازو را ترازو کاست کرد.[۱۵]

منابع و پانوشت‌ها

[۱] Hereditary succession

[۲] Self-determination

[۳] Immanuel Kant. 'An Answer to the Question: "What Is Enlightenment?"' In Kant: Political Writings, second ed., translated by H. B. Nisbet. Cambridge: Cambridge University Press, 1991, pp. 54-60.

[۴] Citizen

[۵] Subject

[۶] Social Contract Theory

[۷] John Locke, An Essay Concerning the True Original, Extent and End of Civil Government: Second Treatise of Government, ed. Richard H. Cox (Wheeling, IL: Harlan Davidson, Inc., 1982), sec. 95.

[۸] Jean-Jacques Rousseau, The Social Contract, Book I, Chapter 8, (New York: Carlton House, 1968), 14.

[۹] Self-defeating

[۱۰] John Locke, Second Treatise of Government, sec. 6.

[۱۱] Pre-commitment

[۱۲] Rational self-limitation

[۱۳] از باب نمونه، این مقاله‌ی مفصل به بررسی تناقض ظاهری (متناقض‌نمای) میان دموکراسی و قانون اساسی می‌پردازد و نشان می‌دهد که در حالی‌که دموکراسی بر حاکمیت اکثریت استوار است، قانون اساسی ـــ به‌عنوان شرطی الزام‌آور ـــ نسل‌ها را مقید به اصول پذیرفته‌شده‌ی آزادی و حقوق بنیادی می‌کند. اما این محدودیت‌ها نه تنها مانع آزادی نیستند که، به‌‌شکل متناقض‌نمایی، موجب تقویت ثبات، حکمرانی موثر، حفظ حقوق بنیادین و گسترش آزادی‌های راستین می‌شوند:

Stephen Holmes. 'Precommitment and the Paradox of Democracy'. In Constitutionalism and Democracy, edited by John Elster and Rune Slagstad. Cambridge: Cambridge University Press, 1988, pp. 195-240.

[۱۴] Post-truth

[۱۵] مثنوی، دفتر دوم، قصه‌ی «هلال پنداشتن آن شخص خیال را در عهد عمر»، بیت ۴۱۳۵.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین و به نقل از انصاف نیوز، کروبی با تاکید بر ضرورت رعایت معیارهای انسانی و اخلاقی با زندانیان، گفت: اخیرا گزارش‌های بدی از زندان زنان قرچک مطالعه کردم که چه زندانیان سیاسی و غیر سیاسی در وضعیت ناهنجاری دوران زندان خود را سپری می‌کنند. با صدور احکام سنگین و بازداشت‌های بی‌رویه، نفس‌های معترضین و منتقدین در سینه خفه نمی‌شود.

او افزود: عقل و تدبیر حکم می‌کند که روند بازداشت‌های بی‌رویه متوقف شود، پروژه اعتراف گیری پایان پذیرد و قضات از مجازات‌های جایگزین بجای حبس استفاده کنند.

کروبی تاکید کرد: قانون اساسی تحقیر و شکنجه برای کسب اقرار و شهادت را صراحتاً ممنوع کرده است. اخذ اعتراف با فشار و تهدید فاقد هرگونه ارزش حقوقی‌‌ است. اسلام با چنین رفتاری بیگانه است و هیچ دولتی هم با زور و تزویر پایدار نمانده و یقین داشته باشید اگر بنا باشد درب بر همین منوال بچرخد دیگر نه از تاک نشانی ماند و نه از تاکنشان.

در این دیدار فاطمه سلحشوری، حسین لقمانیان، محمود دردکشان، مهدی محمودیان و عبدالله مومنی حضور داشتند. حاضرین ضمن بیان نکاتی درباره‌ی مسائل جاری کشور، از تجربیات و مشاهدات خود از وضعیت زندان‌ها سخن گفتند.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgمرضیه آدینه‌زاده، خواهر ابوالفضل آدینه‌زاده از کشته‌شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، با انتشار ویدیو‌هایی در اینستاگرام از برگزاری سومین سالگرد جان باختن برادرش در روز ۱۷ مهرماه خبر داد.

او در شرح این ویدیوها نوشته است: «به من اطلاع دادند در مسیر منتهی به مزار برادرم نیروهای اطلاعات و‌ نیروی انتظامی جمهوری اسلامی اقدام به استقرار ایست بازرسی کردند و مانع ورود مهمانان و اقوام درجه یک ما شدند.

پدرم برای پیگیری موضوع به محل مراجعه می‌کند که در جریان برخورد، فرمانده ستاد فاروج به نام حجت‌الله عطایی و‌ یکی از ماموران پلیس راهور به روی او اسلحه کشیدند و تهدیدش کردند. همچنین در حین برگزاری مراسم با فرستادن ماشین‌های شخصی و یا نیروی انتظامی و پهپاد در اطراف مزار دائما ایجاد تشنج می‌کردند.»

IMG_1141.jpegدیروز روز غم انگیزی برای من بود. ۷ اکتبر. ۲۰۲۳. جنایت وحشتناکی که در این روز اتفاق افتاد، در مقابل چشم مردم جهان اتفاق افتاد. این نه یک داستان بود، نه قصه، نه شنیده بلکه در روز واقعه در مقابل چشمان همگان رخ داد. مشتی آدمخوار از زمین و هوا و دریا به عده ای جوان اسراییلی در خاک اسراییل که در حال شادی و رقص بودند هجوم آوردند و یکی از وحشتناک ترین جنایت های تاریخ بشر را رقم زدند. کشتاری که این بار برخلاف جنایت های تاریخی، تمام اسناد و تصاویرش موجود است. چه کسانی مرتکب این جنایت شدند؟ کسانی که مولانا در باره پیام آورشان به دروغ می گفت:

نور احمد نهلد گبر و جهودی به جهان
 سایه دولت او بر همگان تابان باد
گمرهان را ز بیابان همه در راه آرد
 مصطفی بر ره حق تا به ابد رهبان باد

این همان محمد مصطفایی ست که با داستان پیرزن یهودی و خاکستر بر سر ماها را مسلمان نگه داشتند و عمری فریب دادند.

برنامه ی امروز من در این باره است....

درس خانم ماچادو به ما!

| No Comments

vennobel.jpgامیر موحد، رزمندهٔ جنگ - بریده از اصلاحات

خانم ماریا کورینا ماچادو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا نشان داد که سیاست واقعی یعنی درک درست از توازن قوا و تشخیص دقیقِ دوستان و دشمنان ملت.

او بلافاصله پس از دریافت جایزهٔ صلح نوبل، در عین هشیاری تمام، با دونالد ترامپ تماس گرفت، از او قدردانی کرد و حتی در پیام نخستش این افتخار را به مردم ونزوئلا و رئیس‌جمهور آمریکا تقدیم کرد. چرا؟ چون به‌خوبی می‌داند که در مسیر مبارزه با استبداد به پشتیبانی عملی آمریکا و جهان آزاد نیاز دارد.

این رفتار هوشمندانه، درسی بزرگ برای ما ایرانیان و به‌ویژه برای نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در دل دارد. اگر شاهزاده رضا پهلوی برای ایجاد توازن قوا و جلب حمایت جهانی، با سیاستمداران غربی دیدار می‌کند یا از گفت‌وگو و همکاری با آنان سخن می‌گوید، نباید هدف تخریب، توهین و برچسب‌زنی قرار گیرد. تعامل سیاسی با جهان آزاد، خیانت نیست، بلکه لازمهٔ رهایی از استبداد است.

بیایید صادق باشیم: آنچه باید نکوهش شود، وابستگی به بلوک استبداد شرقی است، نه گفت‌وگو با کشورهای دموکراتیک غربی. وابستگی به چین و روسیه - دو حکومت تمامیت‌خواه - هزار بار شرم‌آورتر از تعامل با کشورهایی است که دست‌کم به حقوق بشر، آزادی و رفاه ملت‌های خودشان احترام می‌گذارند.

پس دیگر اجازه ندهیم همان ذهنیت‌های بیمار و عوام‌فریبانهٔ پنجاه‌وهفتی، بار دیگر بر سرمان سایه بیندازد. امروز عصر رسانه و آگاهی است. نباید فریفتهٔ شعارهای توخالی وطن‌دوستان تقلبی شد.

وطن‌دوستی راستین یعنی دفاع از آزادی و سربلندی ایران، نه پنهان شدن پشت شعارهای ضدغربی و خدمت به منافع قدرت‌های استبدادی شرقی.

اکنون ما راه آینده‌مان را یافته‌ایم. ما می‌دانیم دوستان و دشمنان حقیقی ایران چه کسانی‌اند، و فهمیده‌ایم که بدون تعامل هوشمندانه با جهان آزاد، عبور از تاریکی جمهوری اسلامی ممکن نیست.

کلام ولایت از زبان ولایتی

| No Comments

10topB.jpgاحسان نگارچی

ولایتی دیروز سخن گفت، اما کسی چندان گوش نسپرد. این مردِ سایه‌نشینِ بیت، زبان بی‌زبانِ سلطان است؛ هرچه گوید، پژواک تصمیمی‌ست که در پاستور پخته‌اند و در مشهد و قم به آن تبرک می‌ جویند.

او دیروز پرده را نیمه کنار زد و گفت: «آتش‌بسِ غزه می‌تواند پیش‌درآمدِ پایان آتش‌بس در مناطق دیگر باشد!» ؛ یعنی، اگر در غزه باختیم، در جای دیگری شعله خواهیم افروخت! تهدیدی عریان، از زبانِ مشاوری که لباسِ تعقل بر تن دارد، اما در باطن، نوحه‌خوانِ جنگی فرسوده و باخته است.

نتانیاهو نیز در آن‌سو با همان لهجه‌ی فولادین گفت: «کار هنوز تمام نشده است. مأموریت را به پایان خواهیم رساند و دایره‌ی صلح را گسترش خواهیم داد.»

و لاوروف، آن دیپلمات پیرِ روس، چنانکه رسم کرملین است، گفت غربیان نمی‌خواهند گفت‌وگو شود و در پیِ جنگی بزرگ‌اند. گویی همه، هم‌دست‌اند در ساختن طوفانی که هیچ‌کس پناهش نخواهد یافت؛ نه کودکِ غزه، نه زنِ حیفا، نه سربازِ روس، نه کشاورزِ ایرانی.

و آن والی خراسان

در این میان، علم‌الهدی که پرچم ولایت خراسان را هم در دست دارد ، طبق عادت دیرینه، از «پیروزی‌های الهی» دم زد و گفت حماس ، اسرائیل را وادار به امضا کرد!

و این دود وافور لفظ، لابد برای آرامش خاطرِ جماعتی بس بود که هر روز میانِ خماری و بی‌خبری نوسان می‌کنند.

آری ، نه حضرت آقاشان عقب نشست، نه نوری از آسمان به کمک نظام آمد و خزانه ی حکومت هم ،همچون عقل تصمیم سازان و تصمیم گیران کاملا تهی شده است .

امید که این آخرین جنگ،برای ما ایرانیان حقیقتا آخری باشد،چون دیگر جانی نمانده است .

farkhondeh.jpgویژه خبرنامه گویا

حتی اگر قرار است آن روز عجیب فرا رسد و جایزه صلح نوبل به ترامپ تعلق گیرد، اول او باید در برقراری صلحی درست و حسابی موفق باشد. یعنی حتی در صورت موفقیت در وادار کردن طرفین به صلح پایدار در غزه، جایزه صلح نوبل سال آینده در بهترین حالت نصیب او می‌تواند بشود. معلوم نیست انتظارات پیش از موعدِ خودِ ترامپ یا برخی دیگر برای اینکه به او جایزه صلح نوبل امسال داده می‌شد، از کجا می‌آید؟! البته ظاهراً توقع ترامپ به‌خاطر توافق صلح ابراهیم (که در حقیقت نزدیک کردن چند کشور عربی به اسرائیل بوده، بدون اینکه جنگ یا خصومت خاصی بین این کشورها و اسرائیل وجود داشته باشد!) نیز بوده است.

فعلاً خانم ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان ونزوئلا، با اهدای جایزه‌ی خود به ترامپ، هم او و هوادارانش را کمی دل‌خوش کرده است و هم حمایت ترامپ از خودش علیه نیکولاس مادورو را تضمین کرده است.

البته اگر دقت کنیم، در سال‌های اخیر جوایز صلح نوبل بیشتر به کسانی تعلق گرفته که برای ارزش‌های حقوق بشری و دموکراسی در داخل کشورهای خود تلاش کرده‌اند، و نه به کسانی که به برقراری صلح بین دو کشور متخاصم و در حال جنگ کمک کرده باشند. اگر این نگاه را مبنای تصمیم کمیته صلح نوبل برای دور اول و دوم ترامپ در نظر بگیریم، این جایزه اصلاً به ترامپ تعلق نمی‌گیرد، چراکه او نه به ارزش‌های حقوق بشری و دموکراسی در آمریکا پایبند بوده و نه در کمک به برقراری صلح و آرامش در داخل کشور خودش موفقیت داشته است. برعکس، خصومت‌ها را دامن زده، گارد فدرال را به خیابان‌های برخی شهرهای کشور گسیل کرده و کسی که عروجش محصول جامعه‌ی دوقطبیِ آمریکا بود، این دوقطبی را با اظهارات جنجالی و تصمیمات خود تشدید کرده است.

ظاهراً داشتن یکپارچگیِ شخصیتی نیز از شروط دادن جایزه‌ی صلح نوبل است. البته داشتن برخی رفتارهای بچه‌های ۸ ساله در ۸۰ سالگی نیز می‌تواند مانعی برای او باشد.

به‌هرحال، دادن جایزه‌ی صلح نوبل به کسی که نام وزارت دفاع کشورش را به «وزارت جنگ» تغییر داده، به قول جوان‌ها «آخرشه!»

آتشکدۀ عشق، رضا بی شتاب

| No Comments

برای حافظ برای روزِ شعر که عشق؛ به آن می بالد وُ بال می گستراند

bishetab.jpg

دلدادۀ اشعارِ توام حافظِ زیبا

ای حافظِ هستیِ زبان روحِ مُهنّا

با حافظ وُ اشعارِ خوش اش رفته سفرها

حافظ تو پناهِ من وُ تنهاییِ گویا

با شعرِ تو شادی وُ غمم همدم وُ همراه

شبها به کنارِ تو نشینم تَک وُ تنها

اسرارِ بهاران وُ نسیمِ گُلِ اعصار

دیوانِ تو جاوید وُ پُر از لالۀ صَهبا

دیوانِ تو میخانۀ خوبان وُ خدا شد

حقّا که حریمِ تو همه حیرت وُ غوغا

چون زمزمه در ذاتِ زُمُرّد بدرخشی

از شوکتِ فکرِ تو افق غالیه آسا

آوایی وُ یادی که دمد در دلِ دفتر

خوشابِ درختان وُ یکی چشمۀ دیبا

در جوهرِ تجریدِ تو گلزارِ نهانی ست

خُرَّم چو درختی که خرامیده به خُنیا

حاضر همه جا حافظِ ما حاذقِ ذوق ست

گه ساقی وُ گه صوفی وُ گه رندِ فریبا

سیمایِ تو گلگون شده از بادۀ باران

مُشکِ هنر آورده وُ پاشیده به مینا

هر واژه که مژگان بگشاید زِ تو گوید

جانا تو زلالی وُ دلیلِ رهِ دانا

اعجازِ غزل بین وُ بیان آینۀ آب

شد حافظِ ما ساحرِ این عرصۀ یکتا

الحانِ خوشِ حافظ وُ الفاظِ چو آتش

آتشکده از گفتۀ او گرم وُ مهیا

پیشِ رخِ حافظ چه کُنَد ماهِ گرانسر

دریوزۀ نورِ رخِ خورشیدِ فلک زا

افسونِ سخن حافظِ دُردانه شناسد

رازِ غزل وُ ذوقِ زمان حافظِ دنیا

الماسِ سخن بر سر وُ رویِ دلَکَم ریخت

هنگامۀ آهنگِ هُما وُ پَرِ رؤیا

هرآینه اکسیرِ سخن خلوتِ جان است

بر بالِ غزل اوجِ تو تا بامِ ثُریا

آزاده وُ فرزانۀ آزاد وُ فروزان

در خدمتِ حافظ غزلی خوان تو عزیزا

از منظرِ حافظ نظری کن تو جهان را

با گریه وُ با خندۀ حافظ شده شیدا

چون گریۀ حافظ ببرد رونقِ امواج

خاموش وُ پریشان زِ تلاطم تنِ دریا

ساقی چه بَرَد شهد وُ شرابی بَرِ حافظ

مجذوبِ سخن گفتنِ او محوِ تماشا

از پنجره بنگر که رِسَد حافظِ خوشرو

گر عاشقِ شعری تو وُ مدهوشی وُ شیوا

تَر کُن لبِ اندوهِ غزل با مَی وُ دُرداَش

با جرعۀ جانانه به رقص آ وُ به نجوا

نیکو وُ گرانبار وُ بزرگست وُ گرامی

در جلوۀ جاویدِ جهان حافظِ بُرنا

او حافظۀ جمعیِ جان وُ وطنِ ماست

آرامگه اش خانۀ خورشیدِ شکیبا

noghrekar.jpgصدها روشنفکر سیاسی، زن و مرد، بنام و گمنام، ازآغازپیدائی روشنفکری در ایران با هدف ایجاد جامعه ای دموکرات و سکولار و پیشرفته تلاش کرده اند، رنج ها کشیده اند وزندگی و جان در این راه گذاشته اند.

نوشتن در بارۀ آنان و نظراتشان پژوهشی سترگ و سامان یافته می طلبد. در این کتاب* نام و نظرات بسیاری از آنان آورده شده است. اینجا فقط یادی ازچند تن ازآنان می کنم.

roshan1.jpg
میرزا فتحعلی آخوند زاده


میرزا فتحعلی آخوند زاده، از پیشگامان جنبش روشنفکری میهنمان، از نخستین روشنفکران سکولار و خواستار عدم دخالت روحانیون در سیاست و جدایی دین از حکومت بود.

آخوندزاده نمایشنامه نویس و منتقد، غرب گرا، آزاداندیش و آزادیخواه بود. وی ریشه عقب ماندگی ایران را نهاد استبداد سیاسی و دینی اعلام کرد و راه برون‌رفت جامعه ایرانی از کژراهه زیانبار استبداد سیاسی و دینی(مذهبی) را در" انتشار و ترقی علوم در جامعه و افزایش آگاهی‌ و آزاداندیشی مردم می‌دانست".

" آخوندزاده یک سکولاریست مصمم و از مدافعان سرسخت قانون اساسی دنیوی و هوادار جدی تفکیک مطلق سیاست و دیانت از یکدیگر و مخالف نفوذ و دخالت شرعی و روحانی در حکومت و سیاست بود".(1) اومخالف التقاط دین با سیاست به هر دلیلی بود و " آشکارا با آن گروه از روشنفکران مشروطه‌طلب که با مصلحت‌اندیشی سیاسی و به علت نفوذ و قدرت مذهب و روحانیت در جامعه ایران و با انگیزه جلوگیری یا کاهش مخالفت روحانیان با مشروطیت، بلکه به دست آوردن همکاری آنان در پیشبرد نظام سیاسی مشروطیت، کوشیدند با تقلیل مفاهیم و نهادهای جدید سیاسی، آن مفاهیم و نهادها را با اسلام تطبیق و هماهنگ نشان داده و معرفی کنند به مخالفت برخاست"(2)

کتاب "مکتوبات" وی، شفاف‌ترین نوشته تبیین‌کننده مدرنیته، سال ها پیش از مشروطیت نوشته شد.

آخوندزاده خواهان تغییر خط‌الرسم ایرانی بود و از خط ایرانی- عربی به عنوان یکی از عوامل انحطاط و عقب‌ماندگی ایران یاد می کرد.

ملکم‌خان، در تدوین برخی از رسالات و اندیشه‌های سکولاریستی خود وامدار اندیشه‌های آخوندزاده بود. او رساله "رفیق و وزیر" و "مبدأ ترقی و شیخ و وزیر" را تحت تأثیر آخوندزاده نوشت. تاثیر اندیشه‌های آخوندزاده بر سکولاریسم ایرانی انکار ناپذیر است.

ناسیونالیسم و ملی‌گرایی جایگاه مهمی در اندیشه سیاسی آخوندزاده داشت که درمکتوبات و نمایشنامه‌های وی مشهود است.
او ازمساوات و برابری همه انسان‌ها گفت و نوشت و تفاوت و نابرابری میان زنان و مردان را برنتافت. مخالف حجاب بود و آن را امری اجباری و از مصادیق اسلام می دانست. او می‌نویسد: با نزول آیه حجاب نصف بنی نوع بشر را، که طایفه اناث است، الى مرور دهور به حبس ابدی انداخت. آخوندزاده قائل به آزادی و حقوق برابر زن با مرد بود، بنابراین با این استدلال که حجاب مانع آزادی زن است، آن را رد می‌کرد و مربوط به اوضاع و احوال جامعه عربستان و مسائلی می‌دانست که در روابط میان پیامبر اسلام(ص) و همسرانش و اعراب پیش آمد.(3)

محمد علی فروغی

محمّدعلی فروغی دردشتی( ذُکاءُالمُلک) یکی از تاثیرگذارترین سیاستمداران و برجسته ترین روشنفکران سیاسی و فرهنگی سرزمینمان است. فروغی در سن 65 سالکی در ۵ آذر ۱۳۲۱ جهان را با به امانت سپردن گنجینه هایی گرانمایه، وانهاد و رفت.

فروغی از فعّالان و مبارزانِ برجستهٔ جنبشِ مشروطهٔ ایران بود. او در دوران پس از جنگ جهانی اول عضو هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعهٔ ملل بود. فروغی در ۱۳۰۴، پس از تصویب انقراض دودمان قاجار که خود در آن نقشی تعیین‌کننده داشت، کفیل نخست‌وزیری شد. در دورهٔ پهلوی ، در بحرانی ترین شرایط سیاسی و اجتماعی بارها به‌عنوان نخست‌وزیر قبول مسئولیت کرد.

در بارۀ فروغی بسیار گفته و نوشته شده است، کارنامه سیاسی، فرهنگی و ادبی فروغی برای نشان دادن و اثبات نقش تاثیرگذار او در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بهترین گواه است:

" نگارش، تالیف و ترجمه برخی از نخستین کتاب‌های علمی به زبان فارسی:

نخستین کتاب علم اقتصاد در ایران (اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک)

نخستین کتاب حقوق اساسی در ایران (حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول)

نخستین کتاب تاریخ ملل در ایران (تاریخ ملل قدیمه مشرق)

....

سیر حکمت در اروپا، پیام من به فرهنگستان

انتشار روزنامه تربیت، نخستین روزنامه غیردولتی (آزاد) ایران، زیر نظر پدرش محمدحسین فروغی

ریاست شورای عالی انتشارات و تبلیغات

تأسیس فرهنگستان ایران

ریاست فرهنگستان ایران

ابداع بسیاری از واژگان پایه علمی و فلسفی و معادل‌یابی برای آن‌ها در زبان فارسی

اقداماتی در جهت نگهداری آثار ملی، باستانی و فرهنگی ایران

تشکیل انجمن آثار ملی

برگزاری جشن هزاره فردوسی

تلاش در جهت ساخت، تجدید ساختمان یا تعمیر آرامگاه فردوسی و ابن‌سینا، حافظ، سعدی، نادرشاه، خیام، عطار

تصحیح برخی از مهم‌ترین متون فارسی، دیوان حافظ، رباعیات خیام، کلیات سعدی و

تدریس و تربیت بسیاری از بزرگان ایران

تدریس در در مدرسه ادب، علمیه، دارالفنون، تدریس و ریاست بر مدرسه علوم سیاسی

معلم خصوصی احمدشاه

پایه‌گذاری دبیرخانه مجلس شورای ملی به پیشنهاد ریاست مجلس اول

اجرای قانون اصول محاکمات حقوقی مصوبه مجلس و در نتیجه آن ایجاد عدلیه جدید

طرح قوانینی که اساس کار دادگستری می‌شود، با همکاری سید نصرالله تقوی، سید محمد فاطمی، شمس‌العلما قریب گرکانی و میرزا طاهر تنکابنی.

انحلال وزارت فوائد عامه و تجارت و تشکیل دو وزارت‌خانه جدید به جای آن، وزارت اقتصاد ملی و وزارت طرق و شوارع.

همکاری در تأسیس دانشگاه تهران.

ابتکار تأسیس روزنامه رسمی. این طرح نخستین بار در نهم اردیبهشت ۱۲۸۹ در مجلس شورای ملی مطرح شد."

Gileh_Mard.jpgمی پرسد: حکومت ایران چگونه حکومتی است ؟ کاپیتالیستی است ؟ سوسیالیستی است ؟ چیست؟

میگویم: چاپیتالیستی است!

می پرسد: چاپیتالیستی دیگر چه جور حکومتی است ؟

میگویم : بچاپ ‌‌و در رو !

اگر یادتان مانده باشد مرحوم مغفور شهید! صدام حسین سابقا عفلقی کافر ! یک وزیر اطلاع رسانی داشت بنام آقای محمد سعید الصحاف که ما اسمش را گذاشته بودیم محمد کذاب

ما هر وقت تصویرش را در تلویزیون میدیدیم که سرگرم خشتمالی است میگفتیم :
مر سر خر را سزد دندان سگ!

این آقای محمد کذاب هر روز صبح در حالیکه چهار صد و چهل و چهار نوع مدال و ستاره و زلم زیمبوهای نظامی بخودش آویخته بود میآمد جلوی دور بین تلویزیون با یک عالمه اهن و تلپ خبر میداد ارتش ظفر مند عراق یک لشکر زرهی امریکای جنایتکار را در صحراهای جنوب بصره مورد حمله قرار داده و دوهزار و سیصد و نوزده تن از آنان را به هلاکت رسانده که در میان کشته شدگان دویست و بیست و هفت ژنرال و فیلد مارشال و سرتیپ و سرهنگ هم وجود داشته است


یادمان میآید وقتی لشکریان امریکا بسوی بغداد سرازیر شدند همین آقای محمد کذاب آمد جلوی دوربین تلویزیون با اطمینان خاطر گفت : ارتش امریکا ؟ ارتش امریکا مگر جرات دارد پایش را به خاک عراق بگذارد ؟ ارتش ظفرمند عراق به رهبری قائد اعظم صدام حسین چنان پوزه شان را بخاک میمالد که درس عبرتی برای همه متجاوزان جهان باشد.

آقا ! ما شب خوابیدیم صبح بیدار شدیم دیدیم تانک های امریکایی خیابان های بغداد را شخم میزنند و آقای محمد کذاب و قائد اعظمش دنبال سوراخ موش میگردند.

حالا چرا این داستان را اینجا تعریف کردیم میخواستیم بگوییم اگر مرحوم مغفور صدام حسین یک محمد کذاب داشت این جمهوری چاپیتالیستی اسلامی چهار صد و چهل نوع محمد کذاب دارد که در راس آنها همین رییس جمبور بی اختیار شان است.

پریشب ها وقتی ما حرف های این آقای بی اختیار را شنیدیم بیاد آن ضرب المثل ایرانی افتادیم که می‌گوید:

عروس ما الحمدالله هیچ عیب و علتی ندارد ؛ فقط کور است و کچل است و سرگیجه دارد و گهگاه هم مختصری غش میکند!


گیله مرد ( حسن رجب نژاد )

sarkhosh.jpgجناب آقای ،

یادداشت شما در سوگ هم‌لباستان را با دقت خواندم. شما با استناد به قرآن، در خصوص امام جماعت کشته شده پرسیده اید به کدامین گناه کشته شد. این پرسش، خود نشانه‌ی یک نابینایی تراژیک است. شما به دنبال «گناه» یک فرد می‌گردید، در حالی که باید به دنبال «بیماری» یک سیستم باشید.

این قتل را نه یک جنایت فردی یا محصول خشم کور یک دکتر داروساز بیکار شده، بلکه باید به مثابه یک علامت بالینی نگریست. همانند یک تب شدید در بدن بیمار، این کنش نیز یک نشانه‌ی بیرونی از یک عفونت عمیق و پنهان در ارگانیسم جامعه است. برای فهم آن، باید از تمرکز بر خودِ زخم فراتر رفته و آسیب‌شناسی‌ منجر به ایجاد زخم را بررسی کنیم.
این نوشتار، پاسخ به پرسش شماست. داستان یک فروپاشی چندلایه. تحلیلی از یک «طوفان کامل» که در آن، بحران یک جامعه، مهندسی فرهنگی، و فروپاشی روانی یک فرد در یک نقطه با یکدیگر تلاقی کرده و انفجار رخ داده است. آن حوزوی کشته شد، نه به خاطر گناهی شخصی، چون در نقطه‌ی اشتباه و در زمان اشتباه، در مسیر یک طوفان ایستاده بود.

بستر بیماری: اتمسفر مسموم یک بحران فراگیر

هر خشونتی برای رشد، به یک اتمسفر مناسب نیاز دارد. این اتمسفر، محصول یک بحران ساختاری است. هر جامعه‌ای برای حفظ انسجام خود، به یک روایت بزرگتر و یک «عقل سلیم» مشترک نیاز دارد که توسط نهادهایش (از دولت و رسانه گرفته تا مدرسه و مسجد) تولید و توزیع می‌شود. این روایت به شهروندان کمک می‌کند تا سختی‌ها را تحمل کرده و به آینده‌ای بهتر امیدوار باشند. در جامعه ی ما، «کارخانه‌ی تولید معنا و رضایت» از کار افتاده است. وقتی این کارخانه ورشکست می‌شود، وقتی روایت‌های رسمی دیگر با واقعیت زیسته‌ی مردم همخوانی ندارد و اعتماد عمومی به عنوان چسب اجتماعی از بین می‌رود، آنچه باقی می‌ماند یک خلأ بزرگ است. این خلأ به سرعت با یک اضطراب فراگیر و خشمی بی‌هدف و سرگردان پر می‌شود. جامعه به دیگ زودپزی تبدیل می‌شود که فشار درونی آن لحظه به لحظه افزایش می‌یابد، در حالی که تمام سوپاپ‌های اطمینان آن (احزاب، رسانه‌های آزاد، نهادهای مدنی) مسدود شده‌اند. در چنین اتمسفری، در پی نیاز ناخودآگاه جمعی برای یافتن یک مقصر، یک قربانی بلاگردان (Scapegoat)، شکل می‌گیرد؛ کسی که بتوان تمام این خشم پراکنده را بر روی او متمرکز و با حذف او، به یک آرامش موهوم و موقتی دست یافت. این نخستین لایه و بستر ضروری برای وقوع چنین قتلی است: جامعه‌ای اشباع‌شده از خشم که به دنبال آدرسی برای تخلیه شدن می‌گردد.

مکانیزم هدف‌گیری: مهندسی نفرت و میان‌بُر ذهنی

اما این خشم سرگردان چگونه آدرس خود را پیدا می‌کند؟ چرا از میان تمام گزینه‌های ممکن، یک حوزوی به هدف این نفرت تبدیل می‌شود؟ پاسخ در لایه‌ی دوم، یعنی مکانیزم هدف‌گیری فرهنگی و شناختی نهفته است.

این فرآیند دو مرحله دارد. ابتدا، فرهنگ و گفتمان عمومی وارد عمل می‌شوند. آن‌ها در یک فرآیند طولانی، یک گروه اجتماعی خاص را از هویت فردی و انسانی خود تهی کرده و به یک «نماد» تقلیل می‌دهند. حوزوی در این فرآیند، دیگر یک شخص با زندگی، خانواده و عقاید شخصی نیست؛ او به یک «دال» (Signifier) تبدیل می‌شود که مدلول (Signified) آن، «کل سیستم حاکم» با تمام ناکارآمدی‌ها و فسادهایش است. عمامه‌ی او به یونیفرم یک «ارتش متخاصم» تبدیل می‌شود و هر فردی که این یونیفرم را بر تن دارد، فارغ از شخصیت و کردارش، به صورت خودکار به نماینده‌ی آن ارتش تبدیل می‌گردد.

etebari22.jpgپس از دو سال جنگ و ویرانی، و در شرایطی که همه راه‌های نظامی و سیاسی به بن‌بست رسیده بود، روز هشتم اکتبر ۲۰۲۵ نخستین گام از طرحی امضا شد که می‌تواند سرنوشت غزه و شاید منطق سیاست خاورمیانه را دگرگون کند. مرحله نخستِ طرح صلح غزه با میانجیگری ایالات متحده و همکاری مصر و قطر، بر سه محور ساده اما سرنوشت‌ساز استوار است: آتش‌بس فوری، آزادی گروگان‌ها و باز شدن مسیر کمک‌های انسانی

دیوید اعتباری - کیهان لندن

در ظاهر، این توافق تنها یک توقف موقت درگیری‌هاست، اما در بطن خود معادله‌ای بسیار عمیق‌تر را رقم می‌زند. این طرح نه شعاری است، نه وعده‌ای توخالی برای «صلح نهایی»، بلکه نقشه‌ای مرحله‌ به‌ مرحله است که منطق آن بیش از هر چیز به تفکر مدیریت بحران و برنامه‌ریزی تکنوکراتیک شباهت دارد.

حماس در این توافق ناچار شده است تنها کارت واقعی خود را رو کند: گروگان‌ها. ابزاری که ماه‌ها وسیله معامله و بقای سیاسی‌اش بود. با آزادی آنان، حماس تقریباً همه سرمایه چانه‌زنی‌ خود را از دست می‌دهد. آنهم در حالی که تونل‌ها و زیرساخت‌های نظامی‌اش نابود شده‌اند، منابع مالی‌اش قطع شده، و محبوبیت‌اش میان اکثریت مردم غزه و بخش مهمی از افکار عمومی عربی سقوط کرده است. در صحنه جهانی نیز، پس از رویدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳، همدلی گسترده‌ای که با اوضاع فلاکتبار مردم غزه وجود دارد، از حماس جدا شده است.

اکنون این سازمان در نقطه‌ای ایستاده که اگر مرحله نخست توافق را اجرا کند اما به ادامه طرح تن ندهد، دیگر چیزی برای توجیه ماندن ندارد؛ نه مشروعیت، نه ابزار نظامی، و نه حمایت اجتماعی.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اما بخش درخشان‌ترِ طرح در آینده نزدیک اجرای آن نهفته است: در مرحله دوم، عقب‌نشینی اسرائیل نه ناگهانی بلکه تدریجی و مشروط به اجرای کامل تعهدات مرحله اول خواهد بود. این یعنی هیچ پاداشی بدون عمل واقعی وجود ندارد. در عین حال، مسئولیت امنیت به‌ تدریج از دوش اسرائیل برداشته می‌شود و به کشورهای عربی و ایالات متحده سپرده خواهد شد. اکنون نوبت همان بازیگرانی است که در سال‌های گذشته اسرائیل را متهم به بی‌رحمی می‌کردند تا نشان دهند چگونه می‌توان در غزه امنیت را بدون بازتولید چرخه خشونت حفظ کرد،

این جابجاییِ مرکز مسئولیت، هوشمندانه‌ترین بخش طراحی توافق است: از این پس، عرب‌هایی که در گفتمان سیاسی خود اسرائیل را «مقصر مطلق» می‌دانستند، باید خود ضامن ثبات باشند.

suici.jpgدادستان لواسانات خبر «خودکشی» را تکذیب کرد

کیهان لندن - جسد سمیه طبری دختر اکبر طبری معاون پیشین قوه قضائیه در ویلایی در لواسان پیدا شده است. برخی منابع مدعی شدند او «خـودکشی» کرده است و برخی دیگر آن را مرتبط با وضعیت خانوادگی و پرونده فساد پدرش دانسته‌اند.

سمیه طبری متخصص بیهوشی بود. وبسایت «رویداد ۲۴» ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ گزارش داد که پیکر او در ویلایی واقع در شهرک «باستی‌هیلز» لواسان پیدا شده است.

منابع غیررسمی مدعی‌اند که او در آن مکان حلق‌آویز شده بود. گزارش‌های غیررسمی می‌گویند که محل کشف جسد جایی نبوده که او معمولا رفت و آمد داشته باشد. در پی این اخبار، روایت‌ها متفاوتی در حال انتشار است. برخی اطرافیان و دوستان او می‌گویند که خودکشی کرده است. اما انتخاب محل و نحوه وقوع حادثه، پرسش‌هایی را درباره جزئیات مرگ وی برانگیخته است.

مرتضی درویش‌وند دادستان لواسانات ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ با تأیید خبر مرگ سمیه طبری مدعی شد او «از سال گذشته کسالت داشته و بیمار بوده و شایعه خودکشی واقعیت ندارد.»

دادستان لواسانات اشاره کرد یک خبری الان در فضای مجازی وایرال شده اما خودکشی سمیه طبری تکذیب می‌شود.

او همچنین گفت: «محل فوت سمیه طبری در یکی از بیمارستان‌های تهران بوده و این موضوع هیچ ربطی به لواسانات ندارد.»

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

اکبر طبری یکی از مدیران ارشد سابق قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران است که سال‌ها در سمت‌های مختلف اداری این قوه فعالیت داشت. او به‌ویژه در دوران ریاست صادق آملی لاریجانی به‌ عنوان معاون اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه شناخته می‌شد و نفوذ زیادی در ساختار اداری و قضایی کشور داشت. طبری در سال ۱۳۹۸ به اتهامات سنگین فساد مالی، رشوه‌گیری و سوء استفاده از مقام دستگیر شد و پرونده او یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های فساد در قوه قضائیه‌ به شمار می‌رود. در نهایت، دادگاه او را به اتهامات متعدد محکوم و حکم حبس طولانی‌ علیه وی صادر شد. با اینهمه اکبر طبری اوایل تیرماه ۱۴۰۲ با قید وثیقه آزاد شد.

:::

تکمیلی:

مرتضی درویش وند، دادستان لواسانات، گزارش‌های منتشرشده درباره خودکشی سمیه طبری، دختر اکبر طبری معاون پیشین قوه قضاییه، در ویلایی در لواسان را رد کرد و گفت مرگ سمیه طبری بر اثر بیماری بوده است. به گفته دادستان، طبری از سال گذشته دچار کسالت بوده و نزدیک به یک سال در بستر بیماری به‌سر می‌برده است. او افزود سمیه طبری چند روز پیش در یکی از بیمارستان‌های تهران درگذشته و شایعات مربوط به خودکشی یا فوت در لواسانات نادرست است.

گزارش اولیه:

tabari.jpgدختر اکبر طبری درگذشت

دکتر سمانه اتباعی طبری، متخصص بیهوشی - دختر اکبر طبری، معاون خبرساز قوه قضائیه در دوران آملی لاریجانی - درگذشت.

دکتر فرهاد تیمورزاده، پزشک، که این خبر را داده است، در پاسخ به انصاف نیوز به علت آن اشاره‌ای کرد.

او در این باره البته در صفحه‌ی شخصی خود در توضیحی مبهم نوشته است: «به گمان من این فوت بار دیگر ضعف شدید حمایت‌های روانی و مسیرهای ناکارآمد دانشگاه‌ها و خانواده‌ها در رویکرد به این اتفاقات و تمرکز بر سانسورهای خبری به جای علت‌یابی اصلی و پرداختن به معلول‌ها را به اثبات رساند».

afe.jpg

اکبر طبری معاونت اجرایی قوه قضایی در دوره ریاست آیت‌الله آملی لاریجانی بود عناوین اتهامی طبری در پرونده‌ای که مورد رسیدگی قرار گرفت و احکام آن صادر شده است؛ مواردی همچون «تشکیل شبکه ارتشا با وصف سردستگی»، «پولشویی»، «جعل اسناد» و «اعمال نفوذ در پرونده‌های قضایی» بوده است. قاضی پرونده با توجه به عناوین جرایم و حدود اختیاراتش بر اساس قانون مجازات اسلامی، حداکثر مجازات‌های ممکن را برای طبری و همدستان قضایی اش در نظر گرفته است.

:::

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgدر کنسرتی که شامگاه شنبه ۱۹ مهر در اورشلیم برگزار شد، مایک هاکبی، سفیر کنونی ایالات متحده در اسرائیل و دیوید فریدمن، سفیر پیشین آمریکا با اجرای مشترک گیتار روی صحنه رفتند.


این برنامه در چارچوب یک کنسرت خیریه برای حمایت از سازمان امداد مردمی یونایتد هاتزالا (United Hatzalah) برگزار شد؛ نهادی غیردولتی که با اتکا به هزاران داوطلب آموزش‌دیده، خدمات امدادی فوری را در سراسر اسرائیل ارائه می‌دهد.


در بخشی از برنامه، هاکبی و فریدمن قطعه‌ای با عنوان «خانه شیرین اورشلیم» را به‌صورت دو نفره اجرا کردند

:::

crash.jpgخبرنامه گویا - در حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر به وقت محلی روز شنبه، یک فروند هلیکوپتر در منطقه ساحلی هانتینگتون بیچ در ایالت کالیفرنیا سقوط کرد. در پی این حادثه، دو سرنشین هلیکوپتر و سه عابر پیاده زخمی شدند.

نیروهای امدادی بلافاصله در محل حاضر شدند و هر پنج مصدوم برای درمان به بیمارستان منتقل شدند.

به گفته شاهدان عینی، احتمال می‌رود که برخورد یک پرنده با ملخ هلیکوپتر عامل اصلی سقوط بوده باشد. مقامات محلی در حال بررسی دقیق علت این سانحه هستند و از مردم خواسته‌اند تا از تجمع در محل حادثه خودداری کنند تا عملیات امداد و بررسی ایمنی با سرعت بیشتری انجام شود.

این حادثه نگرانی‌هایی را درباره ایمنی پروازهای کم‌ارتفاع در مناطق ساحلی پررفت‌وآمد کالیفرنیا برانگیخته است.

***

openmic.jpgبی بی سی - میکروفن باز در جریان نشست مطبوعاتی علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزارت بهداشت خبرساز شد. آقای رئیسی که به‌نظر می‌رسید از خبرنگاری که او را سوال‌پیچ کرده بود عصبانی شده است، به فرد کنار دستی‌اش که تلاش می‌کرد او را آرام کند، گفت: «یک الف بچه اینجا نشسته داره حرف مفت می‌زنه.» او سپس زیرلب این خبرنگار را «عوضی» خطاب کرد.

‏علیرضا رئیسی پس از خبرساز شدن این جلسه که به صورت زنده از خبرگزاری دانشجو پخش می‌شد، بیانیه‌‌ای ویدیویی منتشر کرد و با اشاره به «رابطه خوب با خبرنگاران» به تشریح «سوءتفاهم» میان خبرنگار و خودش پرداخت و گفت امیدوار است که «آن خبرنگار» از او «چیزی به دل نگرفته باشد.»



‏زهرا علی هاشمی، خبرنگار اجتماعی وبسایت رکنا با بازنشر ویدیوهای این نشست خبری در شبکه ایکس با اشاره به رئیس‌جمهور و وزیر بهداشت ایران، نسبت به سخنان آقای رئیسی ابراز تاسف کرده است.

:::

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران، با اشاره به نفوذ اطلاعاتی اسرائیل و جنگ ۱۲ روزه گفت: «به نظرم قوی‌ترین تشکیلات موساد در جهان را در ایران راه انداخته‌اند؛ الان هم هست.»

او افزود: «نه فقط نفوذ شخصی و انسانی بلکه یک تشکیلات فناوری گسترده بر ایران متمرکز کرده‌اند. قاعدتاً ماهواره‌هایشان را روی ایران متمرکز کرده‌اند، دستگاه‌های کسب اطلاعات از طریق تمام شبکه‌های ارتباطی را تنظیم کرده‌اند.

من فکر می‌کنم برای شنود تمام شبکه‌های ایران، حتی تلفن‌های باسیم، اسرائیل سازماندهی کرده و تشکیلات درست کرده است. من فکر می‌کنم آنها روی تلفن‌های باسیم هم سوار هستند.»

این مقام نظامی سابق اشاره کرد تلفن‌های سیم‌دار در ایران هنوز هم بعد از جنگ شنود می‌شود و گفت: «این فناوری‌ها عمدتاً در اختیار آمریکایی‌ها و غربی‌هاست و اسرائیل روی همه آن‌ها تسلط دارد.» این فرمانده سابق سپاه اشاره کرد:‌ «حتی خیلی از نیازهایی که ایران دارد و می‌رود از بازار آزاد بخرد، می‌بینید اسرائیلی‌ها رویش سوار شده‌اند.»

رادیو اس بی سی استرالیا - یک مبارز سابق سازمان UFC روز چهارشنبه هنگام پیاده‌روی عصرگاهی در شمال‌غرب سیدنی هدف گلوله‌ قرار گرفت و کشته شد؛ حمله‌ای هدفمند که شش ماه پس از آن صورت گرفت که او از یک طرح ترور دیگر جان سالم به‌در برده بود.

ufclarge.jpg
سامان مختاریان ۳۳ ساله، حوالی ساعت ۶ عصر چهارشنبه ۸ اکتبر در تقاطع دو خیابان مسکونی در منطقه ریورستون، هدف گلوله قرار گرفت. امدادگران در محل حاضر شدند اما نتوانستند جان او را که از ناحیه بالای بدن مورد اصابت قرار گرفته بود نجات دهند.

مختاریان که آخرین مبارزه‌اش در UFC به سال ۲۰۱۹ برمی‌گردد، پیش‌تر هدف یک سوءقصد باندی در رویداد هنرهای رزمی مختلط سیدنی در اپریل امسال بود؛ رویدادی که به‌دلیل نگرانی از جان او لغو شد.

وی سال گذشته نیز از یک سوءقصد دیگر جان سالم به‌در برده بود، زمانی که مردی که خود را مأمور تحویل غذا جا زده بود، بیرون از باشگاه Australian Top Team به سمت او تیراندازی کرد.

روز گذشته، شاهدان از فرار یک خودرو از صحنه تیراندازی در ریورستون خبر دادند. اندکی بعد پلیس گزارش‌هایی از آتش‌سوزی یک خودرو در خیابان ریورستون دریافت کرد و آتش‌نشانان به آتش‌سوزی خودروی دیگری در خیابان ماتیاس فراخوانده شدند. هر دو خودرو کاملاً سوخته بودند و پلیس در حال بررسی ارتباط احتمالی آن‌ها با این حمله است.

فرمانده پلیس منطقه ریورستون، جیسون جویس می گوید که پلیس این تیراندازی را یک حمله هدفمند می‌داند و معتقد است قربانی هنگام پیاده‌روی هدف قرار گرفته است.

وی ادامه داد: این یک اقدام بسیار بی‌پرواست و شرم‌آور که چنین چیزی در جامعه ما رخ داده است. آدم انتظار دارد در یک منطقه مسکونی مردم بتوانند در آن ساعت از شب آزادانه قدم بزنند و احساس امنیت کنند، اما ما باور داریم که این حمله هدفمند بوده است.

وی افزود: دل من برای خانواده قربانی و شاهدان این حادثه می‌سوزد. دیدن چنین صحنه‌ای وحشتناک است و ما هرگز چنین چیزی را در جامعه‌مان تحمل نمی‌کنیم.

حوزه علمیه کرمان با انتشار بیانیه‌ای، برگزاری «ماراتن بیابان لوت» در کویر شهداد را «مغایر با شرع، عرف و هنجارشکن» دانست و خواستار برخورد با برگزارکنندگان این رویداد شد.

nato.jpgدونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، روز پنج‌شنبه ۹ اکتبر (۱۷ مهر) در دیدار با همتای فنلاندی‌ خود، الکساندر استوب در کاخ سفید پیشنهاد کرد که اسپانیا از ناتو «اخراج» شود

این دیدار که قرار بود مقدمه‌ای بر خرید کشتی‌های یخ‌شکن آمریکایی از سوی فنلاند باشد، به بحث درباره پیمان دفاعی ناتو کشیده شد و ترامپ به اختلافات چندماهه‌اش با اسپانیا بر سر هزینه‌های دفاعی پرداخت.

ترامپ از اواخر ژوئن و پس از نشست ناتو در لاهه، بارها با پدرو سانچز، نخست‌وزیر اسپانیا درگیری لفظی داشته است.

چند روز پیش از برگزاری این نشست، سانچز اعلام کرده بود که اسپانیا از عمل به درخواست ترامپ برای افزایش هزینه‌های دفاعی از هدف پیشین ۲ درصد به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی خودداری خواهد کرد.

ترامپ گفت: «همان‌طور که می‌دانید، من درخواست کردم که آن‌ها پنج درصد پرداخت کنند، نه دو درصد. بیشتر مردم فکر می‌کردند این اتفاق نخواهد افتاد، اما تقریباً بصورت اجماع انجام شد. تنها یک عقب‌مانده داشتیم، اسپانیا. اسپانیا.» او افزود: «باید با آن‌ها تماس بگیرید و بپرسید چرا عقب‌ مانده‌اند، در حالی که وضعیت اقتصادی‌شان هم خوب است.»

رئیس‌جمهور آمریکا در این نشست که در فضایی نسبتاً دوستانه برگزار شد، به تندی از اسپانیا انتقاد کرد و پیشنهاد داد که این کشور باید از ناتو کنار گذاشته شود.

ترامپ گفت: «می‌دانید نکته خنده‌دار چیست؟ به لطف کارهایی که ما انجام داده‌ایم، اوضاعشان خوب است. هیچ بهانه‌ای برای انجام ندادن این کار ندارند. اما اشکالی ندارد، شاید باید آن‌ها را از ناتو بیرون بیندازید، صادقانه می‌گویم.»

ترامپ پیش‌تر نیز گفته بود که واشنگتن دیگر حاضر نیست اجازه دهد اروپا از قدرت نظامی آمریکا «سواری مجانی» بگیرد و تأکید کرده بود که هر کشور عضو ناتو باید «سهم خود را بپردازد» و به طور عادلانه در دفاع مشترک مشارکت کند.

در جریان این دیدار، استوب و ترامپ رسماً معامله‌ای را تصویب کردند که به موجب آن، آمریکا ۱۱ یخ‌شکن متوسط به فنلاند خواهد فروخت؛ قراردادی به ارزش حدود ۶.۱ میلیارد دلار (۵.۲۷ میلیارد یورو).

انتظار می‌رود نخستین کشتی تا سال ۲۰۲۸ میلادی تحویل داده شود.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgفرماندار شهرستان زبرخان خراسان رضوی از اسیدپاشی شخصی روی صورت رییس شورای شهر دورود در این شهرستان خبر داد.

احمد بوژمهرانی گفت که یک موتورسوار اقدام به اسیدپاشی روی صورت حسین علوی‌نسب، رییس شورای دورود، کرد که بازداشت شد. این مقام دولت افزود جراحت ناشی از اسیدپاشی زیاد بود و رییس شورای دورود برای درمان به مشهد اعزام شد.

وی بدون ارائه توضیحات بیشتر یا انگیزه این اقدام اظهار کرد: صدمات وارده به علوی نسب شدید بود و برای ادامه روند درمان به مراکز درمانی مشهد اعزام شده است.
شهرستان زبرخان به مرکزیت شهر «قدمگاه» یکی از شهرستان‌های استان خراسان رضوی با جمعیت ۷۰ هزار نفر در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غرب مشهد واقع است.

abdi.jpgبه نام "مردم"؛ به کام "قدرت"

عباس عبدی

🔘تقریباً همه سیاست‌مداران و حتی بسیاری از منتقدان آنان برای اثبات درستی رویکرد خود به مفهومی سیال و نامتعین به نام «مردم» ارجاع می‌دهند. روزنامه‌نگاران نیز از این قاعده مستثنا نیستند. آیا همه دروغ می‌گویند و سوءاستفاده می‌کنند؟ نه لزوما. واقعیت این است که بدون به‌کار بردن این واژه، سخن سیاسی، گویی ممکن نیست. «مردم» به نوعی فصل‌الخطاب و معیار حقانیت امر سیاسی تلقی می‌شوند. پرسش اصلی اما این است؛ وقتی کسی از «مردم» سخن می‌گوید، منظورش دقیقاً چیست؟

🔘از نظر جامعه‌شناسی مفهوم «مردم» در طول تاریخ تغییر کرده است. در جوامع سنتی و پیشامدرن، که همبستگی بیشتر بر پایه شباهت‌ها شکل می‌گرفت، همه مردم تقریباً سبک زندگی و ارزش‌های مشابهی داشتند. در چنین وضعی می‌توانستیم از «مردم» به معنای یک کل واحد سخن بگوییم. ولی در جوامع مدرن، با تقسیم کار پیچیده و گسترش نقش‌های اجتماعی، مردم به معنای مجموعه‌ای متنوع و گاه متضاد از منافع و گروه‌ها هستند؛ کارگر و کارفرما، پزشک و بیمار، دانشجو و استاد، راننده و مسافر.

hammihan.jpg

🔘همبستگی اجتماعی در اینجا نه از شباهت، بلکه از تفاوت‌ها و نیاز متقابل پدید می‌آید. به نظر می‌رسد که منافع کارگر با کارفرما همخوان نیست ولی هر کدام بدون دیگری معنا ندارند. بنابراین در جهان امروز دیگر نمی‌توان از مردم به مثابه یک کل یکدست با خواست‌های کاملا مشابه سخن گفت. تنها در مواردی بسیار استثنایی ـ مثلاً نفی قتل عمد ـ می‌توان بر اجماع عمومی تکیه کرد.

🔘پس وقتی سیاستمداران می‌گویند «مردم این را می‌خواهند» یا «مردم آن را نمی‌پذیرند»، دقیقاً به چه چیزی ارجاع می‌دهند؟ در جوامعی که فاقد نظام حزبی و سازمان‌یافتگی سیاسی‌ هستند، این واژه اغلب چیزی جز اسم رمز فریبکاری نیست. مردم یا اساساً خواست‌های مشترکی ندارند، یا اگر دارند، در مورد شیوه‌های تحقق آنها اختلاف نظر جدی دارند.

🔘برای مثال، همه خواهان کاهش تورم و فسادند، اما راه‌حل‌ها بسیار متفاوت است. یک سیاستمدار ممکن است با حذف یارانه‌ها ادعا کند که خواست مردم را محقق می‌سازد؛ دیگری با افزایش یارانه‌ها همان ادعا را دارد. هر دو به «مردم» ارجاع می‌دهند، در حالی که هیچ‌کدام واقعاً نظر مردم را نپرسیده یا امکان نداده‌اند که آنان آزادانه نظرشان را بیان کنند.

sbanner.jpgیورونیوز - ایران، کشوری که همجنس‌گرایی را با اعدام پاسخ می‌دهد، حالا در تلاش است تا با جراحی‌های تغییر جنسیت، افراد ترنس را از سراسر جهان جذب کند؛ همان جراحی‌هایی که بسیاری از ایرانیان ناخواسته به انجام آن‌ها وادار شده‌اند.

روزنامه آمریکاییِ نیویورک تایمز گزارشی به قلم «پرناو باسکار» و «لیلی نیکونظر» در مورد جذب ترنس‌های خارجی برای انجام جراحی تغییر جنسیت در ایران منتشر کرد که ترجمه آن را می‌خوانید: «در چهار دهه گذشته، ایران بیش از بسیاری از کشورهای جهان جراحی‌های تغییر جنسیت انجام داده است؛ اما این پیشتازی، نه حاصل آزادی انتخاب، بلکه نتیجه فشار بر افراد همجنس‌گرا و غیرهم‌ساز با هنجارهای جنسیتی برای انجام عمل‌های ناخواسته، در سایه تهدید به مجازات مرگ بوده است.

اکنون، در شرایطی که اقتصاد ایران زیر فشار جنگ و تحریم‌ها فروپاشیده، جمهوری اسلامی می‌کوشد از این تجربه به عنوان یک صنعت درآمدزا بهره گیرد و با تبلیغ مهارت جراحان ایرانی، افراد ترنس را از سراسر جهان با وعده جراحی‌های ارزان، اقامت در هتل‌های لوکس و تورهای گردشگری به کشور جذب کند.

به گزارش رسانه‌های دولتی، دولت ایران هدف‌گذاری کرده سالانه بیش از ۷ میلیارد دلار از گردشگری پزشکی درآمد داشته باشد؛ رقمی حدود هفت برابر درآمد سال گذشته. همین هدف موجب رشد شرکت‌هایی شده که با وب‌سایت‌های پر زرق‌وبرق انگلیسی، علاوه بر جراحی‌های زیبایی چون رینوپلاستی و کاشت مو، جراحی‌های تغییر جنسیت شامل واژینوپلاستی، ماستکتومی و ساخت اندام تناسلی مردانه را تبلیغ می‌کنند.

rclarge.jpgبازسازی سینه از زن به مرد

:::

فریده نجفی، مدیر دو شرکت گردشگری پزشکی می‌گوید: "ما همه مراحل را از ابتدا تا انتها انجام می‌دهیم تا تجربه‌ای بدون استرس برای متقاضیان رقم بزنیم؛ از رزرو هتل و بیمارستان گرفته تا ترابری."

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

ایران یکی از معدود کشورهای مسلمان است که جراحی تغییر جنسیت را مجاز دانسته و حتی به آن یارانه می‌دهد. برای بسیاری از خارجی‌ها و برخی از افراد ترنس ایرانی، این جراحی‌ها می‌تواند حیاتی باشد. اما پشت ظاهر "پیشگامانه" این سیاست، تاریخچه‌ای از اجبار، خشونت و سرکوب جامعه دگرباش در ایران نهفته است.

nobel.jpgایران اینترنشنال - ماریا کورینا ماچادو، سیاستمدار دموکراسی‌خواه ونزوئلایی و رهبر مخالفان این کشور که برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۲۵ شد، مبارزات دموکراسی‌خواهانه و آزادی‌خواهانه مردم کشور خود و ملت ایران را دارای پیوند و ارتباط می‌داند.

ماچادو در پیامی که اخیرا به نشست «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» و شاهزاده رضا پهلوی ارسال کرد گفت: «دوران کنونی لحظاتی سرنوشت‌ساز برای منطقه و سراسر جهان است.»

رهبر جبهه مخالفان دولت ونزوئلا با اشاره به خشونت، فساد و خودکامگلی حکومت کشورش و اشتراک و نزدیکی آن با جمهوری اسلامی، دو حکومت را «تهدیدی واقعی در جهان» خواند.

او به پیوندهای نظامی، فناوری و اقتصادی دو حکومت ایران و ونزوئلا اشاره کرد و گفت: «آن‌ها باید بفهمند که جهان دیگر اقدامات آن‌ها را تحمل نخواهد کرد و هیچ‌چیز نمی‌تواند جلوی آزادی‌خواهی مردم این دو کشور را بگیرد.»

کمیته نوبل صلح در بیانیه‌ای نوشت این جایزه به‌دلیل «تلاش‌های خستگی‌ناپذیر ماچادو در ترویج حقوق دموکراتیک مردم ونزوئلا و مبارزه‌اش برای گذار عادلانه و مسالمت‌آمیز از دیکتاتوری به دموکراسی» به ماچادو اهدا می‌شود.

خود ماچادو پس از اعلام نامش به عنوان برنده نوبل صلح گفت که این جایزه «تقدیر عظیمی از مبارزه همه ونزوئلایی‌ها» است.

برنده نوبل صلح ۲۰۲۵ پیشتر نیز گفته بود مردمی که آرمان مشترک آزادی دارند و برای عدالت مبارزه می‌کنند، باید متحد شوند و سازمان یابند.

او گفت: «رژیم‌های ستمگر ایران و ونزوئلا برای حفظ قدرت نیازمند جنگ دائمی با جهان آزاد و آمریکا هستند، اما یک چیز قطعی است: هردوی این کشورها آزاد خواهند شد.»

استقبال از تصمیم کمیته نوبل صلح در میان چهره‌های ایرانی

شاهزاده رضا پهلوی ضمن تبریک به ماریا کورینا ماچادو برای دریافت جایزه نوبل صلح، او را «مدافعی خستگی‌ناپذیر برای دموکراسی و کرامت در ونزوئلا» خواند.

شاهزاده پهلوی نوشت: «ایرانیان در کنار مردم ونزوئلا در مبارزه‌شان ایستاده‌اند. به‌زودی هر دو ملت ما آزاد خواهند شد.»

او افزود: «ایرانیان در کنار مردم ونزوئلا در مبارزه‌شان ایستاده‌اند. به‌زودی هر دو ملت ما آزاد خواهند شد.»

شیرین عبادی، برنده ایرانی نوبل صلح نیز نوشت: «جایزه صلح به زنی رسید که اپوزیسیون ونزوئلا را متحد کرد.»

"گزارش عجیب خبرگزاری فارس"

| No Comments

دومین دوره دوی ماراتن در شامگاه پنجشنبه ۲۶ مهرماه ۱۴۰۳ با حضور ۶۰۰ نفر شرکت کننده از سراسر کشور در بیابان لوت در منطقه شهداد استان کرمان آغاز شد.

انصاف نیوز - خبرگزاری فارس در گزارشی به انتقاد از پوشش حاضران در یک مسابقه با عنوان ماراتن بیابان لوت پرداخته اما نکته‌ی عجیب آن استفاده از عبارات کلی مردم می‌گویند و کارشناسان می‌گویند است.

m0.jpgاز متن گزارش اینطور به نظر می‌آید که خبرنگار ترجیح داده به جای گفت‌وگو با کارشناسان و یا تهیه‌ی گزارشی میدانی دیدگاه‌ها خود را به نقل از مردم و کارشناسان مطرح کند.

متن کامل این گزارش در پی می‌آید:


برگزاری یک مسابقه تحت عنوان ماراتن بیابان لوت در کرمان حاشیه‌ساز و باعث نگرانی مردم مومن دیار مقاومت شده است
m1.jpg

مردم می‌گویند: نفس ورزش کردن امری منطقی و عقلانی است و در دین ما نیز بر آن توصیه شده اما هر کاری وقتی از چارچوب هنجارهای اجتماعی و باورهای دینی خارج می‌شود؛ حاشیه بر متن غلبه کرده و معضلات اجتماعی و فرهنگی به بار می‌آورد.


ماجرا از این قرار است که یک گروه فعال در حوزه ورزش دو ماراتن برای شرکت در دو ماراتن لوت فراخوان داده و تعدادی از علاقه‌مندان را برای شرکت در این مسابقه به کویر لوت در کرمان فرا‌می‌خواند.


برگزاری مراسم‌های حاشیه‌ای برای این به اصطلاح مسابقه ورزشی اما هنجارشکنی‌هایی از جنس کشف حجاب و رقص و اختلاط را در دل کویر صورت داده است.



نکته عجیب این مسابقه ورزشی هنجارشکنانه اما حضور مدیرکل گردشگری استان کرمان در کنار مدیر کل دفتر امور روستایی و شوراهای استانداری در آن است.


جایی که رسما نیکرو، اژدری روی جایگاه مهمان مستقر شده و منتظر شروع مسابقه زنان و دخترانی هستند که نه حجابی مناسب دارند و نه پوشش حضور در فضای عمومی را رعایت کرده‌اند.


این اتفاق و بی‌تفاوتی مسئولان استان کرمان باعث نگرانی و واکنش مردم شده است؛ آنها این حرکت را حرمت‌شکنی از مردم معتقد دیار کریمان می‌دانند.


مرداد ماه امسال بود که بهروز ندایی معاون وزیر گردشگری در سفر به استان یزد در واکنش به عدم رعایت حجاب اسلامی توسط برخی گردشگران و اعتراض مردم و مسئولان گفته بود: «گردشگر می‌آید، روسری ندارد؛ نداشته باشد! مگر در تهران کسی روسری دارد؟»


کارشناسان مسائل فرهنگی معتقدند تکرار این دست اتفاقات در گوشه و کنار کشور نشان می‌دهد این مسائل در بخش‌هایی از وزارت‌خانه گردشگری و میراث فرهنگی سید رضا صالحی‌امیری، خروجی رویکردی است که نه تنها با باورهای دینی سنخیتی ندارد که علیه هنجارهای اجتماعی مردم نیز هست.


کارشناسان معتقدند این تفکر در صنعت گردشگری نیاز به اصلاح و چارچوب‌بندی دارد تا ضمن بهره‌برداری از این ظرفیت، آسیبی به باورهای مردم وارد نکند.

rp.jpgارشان آذری

از گزارش روزنامهٔ هاآرتص اسرائیل تا موج تازهٔ تبلیغات نایاکی‌ها و اصلاح‌طلبان صادراتی، یک خط مشترک به‌روشنی دیده می‌شود: ترس. ترس از نامی که روزبه‌روز در میان مردم ایران پررنگ‌تر می‌شود -- شاهزاده رضا پهلوی. هرگاه او سخن بگوید، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی و مزدوران فکری‌اش در غرب به تکاپو می‌افتند، زیرا می‌دانند او تنها نماد واقعی اتحاد ملی است؛ نمادی که اگر به صحنه بازگردد، بساط دروغ، لابی و اصلاح‌طلبیِ صادراتی را برمی‌چیند.

روزنامهٔ هاآرتص و نشریهٔ اقتصادی وابسته به آن، دمارکر، اخیراً مدعی شدند شبکه‌ای از حساب‌های مجازی در اسرائیل برای «تبلیغ رضا پهلوی» فعالیت می‌کند و یک نهاد خصوصی با حمایت مالی دولت اسرائیل از هوش مصنوعی و حساب‌های ساختگی برای تأثیر بر افکار عمومی ایرانیان بهره گرفته است. اما نکتهٔ کلیدی اینجاست که هیچ مدرک، سند، نام نهاد یا بودجه‌ای ارائه نشده است. خود هاآرتص که روزنامه‌ای چپ‌گرا و مخالف دولت نتانیاهو است، این گزارش را بدون هیچ تأیید رسمی منتشر کرد و درست همان زمان، رسانه‌های جمهوری اسلامی و نایاکی‌ها در آمریکا با خوشحالی آن را تیتر کردند تا از یک گزارش مبهم، خوراک تبلیغاتی علیه محبوب‌ترین چهرهٔ اپوزیسیون ایران بسازند. در واقع هدف این گزارش نه افشای واقعیت‌های امنیتی، بلکه تولید تصویر ساختگی از محبوبیت و مشروعیت رضا پهلوی بود.

لابی نایاک و هم‌پیمانان اصلاح‌طلبش در غرب، از بدو شکل‌گیری با مأموریتی روشن وارد میدان شدند: سفیدنمایی رژیم اسلامی و بی‌اعتبارسازی جریان ملی‌گرا. در ظاهر مدافع صلح و گفت‌وگو هستند، اما در عمل سپر تبلیغاتی رژیمی‌اند که مردم خودش را می‌کُشد و بر خون قربانیان، لبخند دیپلماتیک می‌زند. آنان سال‌ها از دلارهای نفتی و بودجه‌های دانشگاهیِ به‌اصطلاح «مطالعات خاورمیانه» تغذیه کردند و اکنون به‌خوبی می‌دانند که اگر ایران آزاد شود، بساطشان برچیده خواهد شد. نه بورسیه‌ای می‌ماند، نه کنفرانسی، نه میز پژوهشی برای تکرار دروغ «اصلاح از درون نظام». از همین‌روست که با هر حرکت رضا پهلوی به لرزه می‌افتند، زیرا او نه فقط نماد سقوط جمهوری اسلامی، بلکه پایان دوران لابی‌گری‌های پوشالی در غرب است.

roostayee.jpgفرزانه روستایی

وقتی تهران را با دیگر پایتخت های منطقه مقایسه می کنیم شاهد دو تفاوت اساسی هستیم. اول اینکه زنان در پایتخت کشورهای منطقه تقریبا غایب و شهروند درجه چندم هستند که در معادله های ملی به حساب نمی آیند. دوم اینکه از رفتار زنان این حس دریافت نمی شود که آنها آوانگارد و پیشتازند یا با حاکمیت مشکل خاصی داشته باشند.

در ایران زنان نه تنها پیشتازند، بلکه سنگ زیربنای همه دردسرهای حاکمیت و تحولات سیاسی اند، زیرا ما حاکمیت سرکوبگر زبان نافهمی داریم که اساسا خلاف جهت زنان و مادران کار می کند. تغییرات پوشش زنان نیز که هر روز آپدیت می شود نشانه این است که اوضاع هر روز دارد تغییر می کند و دیگر به گذشته باز نمی گردد.

یکی از نمادهای تغییر در تهران که بتدریج در کشور گسترش خواهد یافت شمار دخترانی است که با بالاتنه کوتاه و زیبا در خیابان رفت و آمد می کنند و شمار آنها هر روز بیشتر به چشم می آید. آنها از مرز حجاب که هیچ، حتی از استانداردهای دو سه سال اخیر خود نیز پیشی گرفته اند، زیرا وقتی سیکس پک دارند ، یعنی هزینه ورزش و بدسازی می پردازند، کاملا سلامتند و حتی از مرزهای بی حجابی نیز عبور کرده اند و از کسی نمی ترسند.

نمایندگی کشورها و سفارتخانه ها این تحولات را می بینند و کارشناسان آنها نیز می دانند که عمیق شدن دره بین مردم و حاکمیت نشانه های چه بحران عظیمی است. این صحنه ها نشان می دهد که جامعه ایران در آستانه انفجار است. زیرا حاکمیت یا توانایی کنترل امور اجتماعی را از دست داده است و یا از ترس یک Big Bang که همه انتظار آن را دارند امور را رها کرده است.

احتمالا حماس نیز به گزارش نمایندگی سیاسی کشورهای منطقه از ایران دسترسی دارد و می داند که قالیچه حضرت سلیمان که آخوندها ۴۶ سال بر آن سواری می کردند بیش از هر چیز دیگری سوراخهای فراخ دارد تا جایی برای اتکا. بی شک حماس برای امضای قرارداد صلح با اسراییل و آزاد کردن ۲۱ اسیر اسراییلی استدلال خود را دارد، اما اینکه جمهوری اسلامی دیگر نه پول دارد و نه نفوذی در منطقه بیش از دیگر عوامل باعث فاصله گرفتن آنها از ایران شد. آنها دیدند که پیجرها چه بلایی بر سر حزب الله آورد و جنگ ۱۲ روزه چگونه سرداران سپاه را در همان دو سه روز اول درو کرد. آنها می بینند که رهبر جمهوری اسلامی عملا زندگی مخفی را در پیش گرفته است و شرایط اقتصادی ایران عملا در مرز فاجعه قرار دارد.

fr.jpgهم‌زمان با بحث مبادله او با دو شهروند فرانسوی زندانی در ایران

یورونیوز - مهدیه اسفندیاری، شهروند ایرانی بازداشت‌شده در فرانسه که جمهوری اسلامی خواستار مبادله‌ی او با دو زندانی فرانسوی در ایران است، قرار است در ژانویه آینده در پاریس به اتهام «تمجید از تروریسم» در شبکه‌های اجتماعی محاکمه شود.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک قاضی تحقیق در پاریس دستور داده است که مهدیه اسفندیاری، شهروند ۳۹ ساله ایرانی، به دادگاه کیفری پاریس ارجاع داده شود تا اواسط ماه ژانویه میلادی به اتهامات او رسیدگی شود. این خبر امروز جمعه و در تایید گزارش روزنامه لوموند منتشر شد.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اوسط شهریور با اشاره به مذاکراتی در این زمینه گفته بود که «توافقی» برای مبادله «زندانیان فرانسوی» در ایران با یک زن ایرانی در فرانسه در مرحله نهایی است. ژان-نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه هم روز دوشنبه درباره آزادی احتمالی دو شهروند فرانسوی گفت «چشم‌اندازهای جدی» برای بازگرداندن آنان در هفته‌های آینده وجود دارد.

frhostages.jpg
ایران پیشنهاد کرده است که مهدیه اسفندیاری، که در ماه فوریه در فرانسه بازداشت شده، با سسیل کولر و ژاک پاریس، دو شهروند فرانسوی زندانی در ایران مبادله شود. این دو نفر از بیش از سه سال پیش در ایران در بازداشت به سر می‌برند. قوه قضاییه جمهوری اسلامی آن‌ها را به «جاسوسی برای اسرائیل» متهم کرده اما خانواده‌های آن‌ها این اتهامات را رد می‌کنند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بر اساس حکمی که روز چهارشنبه صادر شده، قاضی تحقیق دادگاهی در پاریس دستور داده است که خانم اسفندیاری به اتهام «ترویج اقدام تروریستی به‌صورت آنلاین» (جرمی که تا هفت سال حبس و ۱۰۰ هزار یورو جریمه در پی دارد)، «تحریک مستقیم به اقدام تروریستی به‌صورت آنلاین»، «توهین عمومی آنلاین به دلیل اصالت، قومیت، ملیت، نژاد یا دین» و «عضویت در گروه مجرمانه» محاکمه شود.

Mahmoud_Delkhasteh_3.jpg« شاید بشود گفت که یکی از مهمترین نتایج 7 اکتبر، فروپاشی مشروعیت اسرائیل، به عنوان آخرین تجربه «پروژه استعماری مهاجران» بود.»

یاداشت آقای زید آبادی با عنوان «آخر الزمان است این یا....» را دیدم و اینکه کسانی که با نظر ایشان و پیروزی اسرائیل و شکست فلسطین موافق نیستند را کسانی می دانند که در دوران فرا حقیقت بسر می برند. یعنی:

« ما در دورانی به سر می‌بریم که دیگر فکت‌ها و داده‌های عینی و آماری تأثیری بر نظر و داوری افراد در بارۀ یک پدیده ندارد!»

واقعا مانده ام چه بگویم. کسی ما متهم می کند که در دوران «فرا حقیقت» بسر می بریم که با نگاه خود را بر تمام سنجش افکارهای پی در پی در مورد حمایت بالای 70 درصد جامعه اسرائیل از جنوساید در غزه و پاکسازی قومی غزه و تکرار عمالیق ( به معنی کشتار تمام زنان و مردان و کودکان و حتی حیوانات) بر گرداندن می گوید که اکثر مردم اسرائیل با جنایتهای ارتش اسرائیل در غزه مخالف می باشند!!!

بگذارید رک و صریح بگویم که از نظر اینجانب، آقای زید آبادی و زید آبادی ها نه نگاه پرنده /bird's eye-view که نگاه تحلیلگر باید باشد بلکه نگاهی از «سطح خاک» نسبت به واقعیت دارند و در نتیجه کوته بین است و نزدیک بین. این بیشتر بر می گردد به نوع شخصیت آنها. شخصیتهایی که چنان ستایش گر اسرائیل می باشند که حتی وقتی ناچار میشوند به جنایتهای ارتش شهروندان اسرائیل فاشیست و دولت نژاد پرست و آپارتاید اذعان کنند اصرار دارند بگویند که اکثریت مردم اسرائیل اینگونه نیستند و این دولت بر خلاف نظر و باور آنها این جنایتها را مرتکب می شود.

این نوع نگاه خاکی به علت همان خاکی بودنش فاقد نگاه وسیع و عمیق است. در واقع نه تنها «برد دید از پایین را دارد» بلکه از همانجا هم فقط آنچه را که می خواهد می بیند و نه آنچه که وجود دارد. در غیر اینصورت این آقای از جمله می توانست از خود بپرسد:

- اسرائیل به عنوان کشوری که قدرتمندترین نیروهای مسلح در منطقه را دارد و آمریکا و اروپا برای تبدیل آن به ابر قدرت منطقه همیشه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در اختیارش گذاشته اند . یعنی کشوری که اعلام کرده بود کار حماس و دیگر نیروهای مقاومت ( یادمان باشد در حملات 7 اکتبر 10 سازمان نظام با گفتمانهای ملی و چپ و اسلامی، که بزرگترین آن حماس بود شرکت داشتند.) را در عرض چند هفته تمام می کند، چه شد که با وجود ارتکاب مجموعه ای از عظیم ترین جنایاتهای جنگی، یعنی هولاکاست/جنوساید/نسل کشی و پاکسازی قومی شدن، بعد از دو سال از پس حماس که توان تسلیحاتی اش هرگز حتی به اندازه یک گردان اسرائیل نبوده است بر نیامد و توانا به فتح الفتوح کردن غزه و پاکسازی قومی نشد و ارتش جنایتکارش در دروازه های شهر غزه متوقف شد و فرماندهان نظامی اش یکی بعد از دیگری یا استعفا دادند و یا اخراج شدند. چرا که می گویند که هدف نابودی حماس ممکن نیست؟

-احمد زید آبادی ها نمی خواهند بدانند که ممکن است ارتشی، نبردی را ببرد ولی جنگ را ببازد. برد و باخت فقط در صحنه نبرد نظامی نیست و از آنجا که 7 اکتبر،فلسطین را به مسئله ای جهانی تبدیل کرد برای تحلیل آن به نگاهی جهانی نیاز است.

از جمله:

Ali_Mirfetrous_2.jpg* برونو معتقد بود که این جهان را جانی است و انسان، جانِ این جهان است.

* محاکمۀ جوردانو برونو شباهت های شگفت انگیزی با محاکمه و قتل حلّاج داشت.

* برونو:«من از مرگ نهراسیده ام،به همتایانم تسلیم نشده ام،به دلیل طبیعتِ قاطعم مرگی شجاعانه را بر زندگیِ بدون مبارزه ترجیح داده ام.»

پاپ و مُرتد

نوشتۀ مایکل وایت

ترجمۀ فروغ پوریاوری

چاپ ششم، ۲۳۷ صفحه

نشر ثالث، تهران، ۱۴۰۲

cover.jpg

اشاره:

با کشیشِ مُرتد جوردانو برونو(Giordano Bruno)در کلاس های فلسفۀ استاد شرف الدین خراسانی در دانشگاه ملّی آشنا شده بودم.زندگی،عقاید و شهادتِ شکنجه بارِش شباهت های شگفت انگیزِی با زندگی و شهادتِ حسین حلّاج و عمادالدین نسیمی داشت (در مقالۀ زیر به برخی از این شباهت ها اشاره شده است.) این شباهت ها باعث شده بود تا من متن کتاب حلّاج را - قبل از انتشار- به استاد بسپارم و از نقد و نظراتش برخوردار شوم. مقالۀ حاضر را به یادِ بیدارِ او تقدیم می کنم که شرفِ فکر و فلسفه بود.

با تجربۀ یکی از خونین ترین حکومت های تاریخ ایران و ظهور قهرمانانی مانند مجیدرضا رهنورد که در دوزخِ شکنجه های قرون وسطائی پَر سوختند و پَرپَر زدند پرداختن به زندگی و سرنوشتِ برونو و حلّاج اهمیّتی تازه می یابد با این یادآوری که پس از گذشت نزدیک به پنجاه سال از چاپِ نخستِ حلّاج(اردیبهشت ۱۳۵۷) متن کامل و تازۀ این کتاب - با افزوده های بسیار - در حدود ۵۰۰ صفحه منتشر خواهد شد. ع.م

طلوع

اروپای قرن شانزدهم شاهد تحوّلات عظیمی در عرصۀ علم و اختراعات و فلسفه بود.چند سالی پیش از طلیعۀ این قرن إراسموس- پیشوای بزرگِ انسان‌گرایی در اروپا - تعالیم کلیسای کاتولیک -خصوصاً در باب آزادی اراده و رابطۀ بین انسان و خدا - را مورد حملات کوبنده قرار داده بود.

جوردانو برونو فرزندِ شجاعِ عصر رنسانس بود همچنانکه حلّاج فرزند شجاع عصری بود که آنرا «عصر رنسانس ایرانی-اسلامی»نامیده اند؛ عصری که شک- گرائی،مجادلات فلسفی، رونقِ باورهای کُفرآمیز و انسانگرائی از مشخّصات آن بود.

برونو در ژانویۀ ۱۵۴۸در شهر «نولا»-نزدیک ناپل ایتالیا-به دنیا آمد و در نوجوانی به خدمتِ کلیسای کاتولیک درآمد اما به عنوان کشیشی حقیقت جو در سی سالگی تحت تأثیر عقاید إراسموس (اهل رُتردام هلند) قرار گرفت چندانکه بعدها خواندنِ آثارِ إراسموس از جملۀ مواردِ اتهام و ارتداد برونو بشمار آمد.اثر درخشان إراسموس در ستایش دیوانگی نام داشت که طی آن با حملات شجاعانه اش پاپ را دچار حیرت کرده بود. این کتاب از چنان شهرت و محبوبیّتی برخوردار شد که به سرعت به دوازده زبان ترجمه گردید.

إراسموس با نوعی عقلانیّت معتقد بود که انجیل باید به زبان همگانی ترجمه شود تا توده های مردم بدانند چه می خوانند و از چه پیروی می کنند.این امر با عوامفریبی های«پدران کلیسا» در تضاد بود و آنرا «تعرّض به حیطۀ کلیسا» می دانستند. إراسموس همزیستی همۀ انسان ها را تبلیغ می کرد و لذا، در عقایدِ مُرتدترین افراد نیز جوهری از حقیقت می دید.[1]

در سال ۱۵۷۶ رساله ای از إراسموس در صومعۀ برونو به چنگ مأموران تفتیش عقاید افتاد و برونو مجبور به فرار و جلای وطن شد. از این هنگام سایۀ نوعی تعقیب و گریز بر زندگی برونو سنگینی کرد.خصلت تندِ عقایدِ وی باعث شد تا او به «روشنفکر خطرناک» و «فیلسوف سرگردان» معروف شود. برونو پس از فرار از ایتالیا در شهرهای مختلف انگلیس، آلمان، فرانسه و سوئیس با اقبالِ مخاطبان تازه - از جمله پادشاهان، شاهزادگان و اشراف - روبرو شد آنچنانکه هانری سوم او را به عنوان سفیر فرانسه به سفارت انگلیس فرستاد.با اینهمه، عقاید وی -از جمله در بارۀ فلسفۀ ارسطو- چنان بود که برونو را مورد تهدید و آزار و فحّاشی های عوام و عالمانِ دین قرار داد چندانکه در ۱۵۸۳ موجب اخراج وی از دانشگاه آکسفورد گردید.

پس از چهارده سال دوری از ایتالیا اشتیاقِ «بازگشت به خانه» باعث شد تا برونو به محض دریافت دعوتنامه ای از یک اشراف زادۀ ونیزی به زادگاه خود باز -گردد؛بازگشتی که سرنوشت دردناک او را رقم زد.یکی از دوستان نزدیک برونو در ناباوری و نگرانی از بازگشت وی به ایتالیا نوشته بود:

-«به من خبر بدهید!می گویند جوردانو برونو[به ایتالیا بازگشته است] این چه جور مردی،چه جور تبعیدی ای است که جرئت می کند دوباره وارد ایتالیا شود؟ من در شگفتم،در شگفتم...»(ص۵۵)

اشراف زادۀ ونیزی «موچنیگو»(G.Mocenigo) نام داشت و مشتاق بود که برونو ضمن اقامت در خانه اش معلّم وی در فلسفه و الهیّات گردد. همدلیِ های او چندان بود که اعتماد برونو را به خود جلب کرد.در یکی از این مصاحبت ها برونو گویا الوهیّت مسیح را انکار کرده و گفته بود:«پسرِ خدا موجود مفلوک و شریری است»(ص۱۴۵) اشراف زادۀ ونیزی بزودی دریافت که برونو کشیشِ مرتدی است که با جسارت بسیار اساس کلیسا را مورد تردید قرار می دهد.

در بامداد ۲۲ مه ۱۵۹۲برونو در فکر جمع کردنِ وسایلِ اندکش بود تا خانۀ اشراف زادۀ ونیزی را ترک کند امّا ناگهان افرادی ناشناس -بسان «اَجَلِ معلّق»- به اطاق خوابِ وی وارد شدند و با خشونت برونو را دستگیر کردند.کتاب«پاپ و مُرتد» نوشتۀ مایکل وایت (Micheal White) روایت زندگی،عقاید و رنج و شکنج های این کشیشِ حقیقت جویِ مُرتد است.

زندگی برونو -مانند زندگی حلّاج -به صورت «چهل تکّه» به دست مان رسیده است. بخش هائی از زندگی وی نیز -مانند زندگی حلّاج - یکسره از تاریخ محو شده اند. منتقد نیویورک تایمز در بارۀ این کتاب نوشته است:

-«مایکل وایت با تجزیه و تحلیل استوار و مستدل و غنائی و بررسی ناب علمی به روایت زندگی و مرگ رزمنده ای بی سلاح در تقابل با بی خِردی و تعصّبات کور خشکه مقدّسان می پردازد و نشان می دهد،چگونه کسانی که به دروغ خود را «مردان خدا»می نامیدند،پا برسرِحقیقِتِ عیان گذاشتند و به مرگ مردی فرمان دادند که جز حقیقت نگفت...کتاب حاوی انبوهی اطلاعات دست اوّل در بارۀ زندگی مردی است که حقیقتِ چگونه زیستن را از واقعیّتِ زنده بودن به هر قیمت،تفکیک می کند» (صص ۹-۱۰)

در حالیکه جنگ های کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها و خصوصاً کشتار هولناکِ«سن ‌بارتلِمی»(Saint-Barthélemy) جوامع اروپائی را دچار آسیب های بسیار کرده بود، برونو با الهام از اندیشه های إراسموس همبستگی و همزیستی همۀ انسان ها را فارغ از مذهب و قوم و نژادشان تبلیغ می کرد همچنانکه حلّاج نیز می گفت:« به دین ها اندیشیدم و سخت کوشانه در آن ها مطالعه کردم و دریافتم که یک «اصل»وجود دارد با شاخه های فراوان. بنابراین از کسی مخواه دینی را بپذیرد ،زیرا ممکن است که پذیرفتن آن دین او را از اصلِ اصلی دور نماید.»

برونو خطیبی پُر شور و زبردست بود و به هر جا که سفر می کرد،تعصّبات اعتقادی و کشتارهای رایج دینی را محکوم می کرد و -مانند حلّاج-روز به روز اطمینان می یافت که تنها یک انقلاب معنوی و عقلانی می تواند مذهب را از جنایت و وحشت و دردِ بی پایان مُبرّا کند.(شرکت حلّاج در کودتائی علیه خلیفۀ عبّاسی برای تحقّقِ آن«انقلاب معنوی و عقلانی»بود.)با داشتن چنان اعتقادی برونو به ناگزیر از خود یک دشمن کلیسا ساخت.او بی تردید مرد خطرناکی بود و حتّی بیشتر از نظریّه های بنیادستیزانه اش(که مظهر آزادی فکر و اندیشه و بیان بود) کلیسا را تهدید می کرد. (ص۴۸)

اهمیّت برونو تنها در اعتدال و عقلانیّت دینیِ وی نبود بلکه اهمیّت او بیشتر تأمّلات علمی، فلسفی و عقلانی در مبارزه با تعالیم فرتوت کلیسا بود؛ تعالیمی که با آمیزه ای از فلسفۀ ارسطو و کلام «کتاب مقدّس» هرگونه دگراندیشی را «ارتداد» و «گناه کبیره» می دانست.به عبارت دیگر، برونو به دین نه از روی تعبّد و ایمان بلکه از روی عقل و منطق می نگریست و به عنوان یک فیلسوف و اختر- شناس شک را عنصر اساسیِ معرفت می دانست و می گفت:

آن کس که شوق پرداختن به تفکر فلسفی را دارد،اوّل از همه باید در بارۀ همه چیز شک کند...هرگز نباید در دفاع یا اثبات آنچه شنیده در بارۀ عقاید، سن، مزیّت ها یا اعتبار سخنران قضاوت کند بلکه باید آموزۀ منسجمی را دنبال کند که هوادار چیزهای واقعی و حقیقی باشد که قابلیّت ادراک با نورِ منطق را داشته باشد.» (ص۶۴)

او با انکارِ«مرکزیّت زمین»معتقد به«خورشید مرکزی»،«بی‌نهایت بودنِ هستی» و وجودِ ستاره ها و سیّاره ها‌ی دیگر بود و اعتقاد داشت:این جهان را جانی است و انسان، جانِ این جهان است.جهانِ مادی؛ جسم و خدا روحی است که در جسمِ جهان حلول کرده است.طبیعت یعنی:خدا در اشیاء».معنای دیگر این سخن،تأکید بر اهمیّت ادراک حسّی در شناخت جهان بود که طی آن «هر فردی جزئی از خدا»است.این اعتقاد نوعی«همه خدائی»(پانته ایسم) و «انکار مؤدّبانۀ خدا» بشمار می رفت هرچند در نهایت عنصرِ«خدای فرا باشنده» در ذهن و ضمیر برونو محفوظ و ماندگار می ماند.[2] همۀ این عقایدِ چند قرن پیش از جوردانو برونو در باورهای حلّاج و عمادالدین نسیمی نیز وجود داشت چنانکه نسیمی می گوید:

خدا را در اشیاء طلب روز و شب

طلب کرده جز عین دانا (خدا) نبود

**

گوهر گنج حقیقت به حقیقت مائیم

نور ذات ملکوتیم که در اشیائیم

زشت و زیبا همه مائیم و زما بیرون نیست

یک متائیم اگر زشت اگر زیبائیم [3]

برونو تحت تأثیرِ اندیشه های فلاسفۀ بزرگ یونان باستان - خصوصاً سقراط ، هراکلیت و اپیکور - نیز قرار داشت. تأثیر هراکلیت در این سخن برونو آشکار است:

زمان همه چیز را می دهد و همه چیز را باز پس می گیرد؛ همه چیز در تغییر است اما هیچ چیز تباه نمی‌شود.» (ص۱۱)

در حوزۀ علم، اندیشه های برونو بر گالیله تأثیری آشکار داشت.گالیله با برونو همزمان بود و آن هنگام که برونو به چنگ مأموران تفتیش عقاید افتاده بود گالیله در یکی از دانشگاه های ونیز -در نزدیکی دادگاه تفتیش عقاید- مشغول تدریس و تحقیق بود و چه بسا که سرنوشت هولناک برونو باعث شده بود تا او در دادگاه باورهای علمی خود را انکار کند.پروفسور کریستلر در کتاب فیلسوفان رنسانس ایتالیا تا آن جا پیش می رود که می گوید:«ممکن است که گالیله کارهای برونو را در زمانی پیش از محکومیّت او خوانده باشد ولی شباهت های میان بخش- هائی از آثار برونو و گالیله در بارۀ موقعیّتِ زمین،آنقدر زیاد است که - به احتمال - تصادفی نیست.» (ص۲۰۹)

برونو در زندگی‌ پُرآشوبش حدود سی کتاب در موضوعات مختلف نوشت.نبوغِ ادبی وی در کتاب «بیرون راندن هیولای غالب»نمایان است: هجویّه ای علیه تعالیم کلیسای کاتولیک که عقل و ارادۀ انسان را به بند کشیده بود. در نظر دادگاه تفتیش عقاید: این کتاب حاوی کافرانه‌ترین تفکراتِ برونو بود. او در کمدی «مشعلدار» نیز خرافه پرستی،فساد،تباهیِ اخلاقی و توحّش دینیِ آن عصر را به ریشخند گرفته بود.به‌ عقیدهٔ برخی منتقدان کتاب «مشعلدار» تأثیر به‌سزائی بر مولیر و شکسپیر داشت.

محاکمه

جایگاهِ دینی و شهرت اجتماعی و علمی برونو در اروپا و حمایت برخی از شاهان و شاهزادگان و سیاستمداران از وی باعث شده بود تا دادگاه تفتیش عقاید به جای سیاستِ«آتش به اختیار» برای اثبات ارتداد وی در جستجوی«اسناد معتبر و مدارک مستند» باشد.این امر باعث شد تا برونو ابتدا در ونیز و سپس در رُم حدود هشت سال را در زندان های تفتیش عقاید سپری سازد.(حلّاج نیز هشت سال به انتظار محاکمه در زندان های مختلف بسر برده بود.) امّا آن «اسناد و مدارکِ معتبر» چیزی نبودند جز برخی جملات ناقصِ برونو،اظهاراتِ «موچنیگو» اشراف زادۀ ونیزی و اعترافاتی که با تحریف سخنان متهم بهنگام بازجوئی ها و تفتیش عقاید اخذ شده بودند.

به برونو اجازه ندادند وکیل بگیرد.او ناگزیر بود که به تنهائی با قُضات کلیسا روبرو شود و به اتهامات آنان پاسخ دهد.به او فرصتی برای آماده شدن و اجازۀ دسترسی به اطلاعات متون و آشنائی به رویّۀ قضائی را ندادند او - در واقع - اجازۀ هیچ نوع ارتباطی با دنیای بیرون نداشت.از همه وحشتناک تر این که قُضات دادگاه در هنرِ بیرون کشیدنِ اطلاعات از متهم بسیار با تجربه بودند و در تحریفِ گفته ها و سوق دادنِ شهود و متهمان به اتهامات نامعقول تخصّص داشتند.

سبک و سیاق سخنان برونو در دادگاه تفتیش عقاید شباهت حیرت انگیزی با شکل و شیوۀ دفاعیّات حلّاج دارد. مایکل وایت-به درستی- می نویسد: وقتی به اظهارات برونو در دادگاه تفتیش عقاید فکر می کنیم، مات و مبهوت می مانیم. او [مانند حلّاج] ضد و نقیض حرف می زند،دروغ های آشکار می گوید و مدام میان ندامتِ زاهد -مآبانه و تمرّد و مبارزه طلبی در نوسان است. وسوسه می شویم که دیوانه اش پنداریم،امّا وقتی وضوحِ استدلال هایش را در نظر می گیریم و می دانیم که تا چند روز پیش از دستگیری با اندیشمندانِ ونیز به گفت و گو های فلسفی می پرداخته، توجیه دیوانگی اش دشوار می شود.عملکرد برونو در برابر دادگاه بیش از آنکه شهادت یک دیوانه باشد شاهکار بی عیب و نقص استفادۀ درست از تدبیر و فریبکاری و احتیاط و ملاحظه کاری است... او فقط به این وسیله می توانست مطمئن شود که امکان روبرو شدنش با اعدام به عنوان یک بدعتگذار بسیار اندک خواهد بود. (صص۱۸۲- ۱۸۳)

shajarian.jpgشش سال ازرفتن مردی گذشت که هرگز نرفته است. مردی که توان نهادن سر برآستان جانان داشت. توان سر دادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان...

در چنین روزی شجریان درمیان سرود ،اشگ وبوسه میلیون ها ایرانی به جاودانگان پیوست .جان عزیزی که روح بزرگ یک ملت بود.

بزرگ چونان بزرگمردی که اکنون درکنارش غنوده است.

مردی با کوله باری ازفرهنگ پارسی،با اندوخته عظیمی از شعر، ترانه وآواز، از ردیف ها ،گوشه ها،دستگاه های مقامی،ملودی ها وآوازهای یک سرزمین باستانی.

غنوده در کنارفردوسی این معمار بزرگ نظم پارسی .مردی که بسی رنج برد تا"عجم زنده سازد بدین پارسی." او متعلق به فردوسی بود وفردوسی در کنارش گرفت.شش سال از سفرمردی می گذرد که با صدای خود درسخت ترین روزهای تاریک وتلخ وطن از دل های عاشقی گفت که از ازل تا به ابدعاشق بودند وعاشق رفتند.

چاووشی خوانی که از صبح روشن فردا گفت.همراه ناله مرغ سحربرای سرزمینی که نامردمان بر آن حاکم گردیده اند نالید.
اکنون او در کنارچاووشی خوان بزرگی دیگری با نام "اخوان ثالث "خفته است.مردی که کولبار زاد ره بر دوش گرفته ،چوبدست خیزران در مشت فشرده در جستجوی آسمانی باز وروشن بود.

حال فلک این جان های آزاد را در کنار هم قرار داده است تا نشانه ای از پاکی ،شرف وعظمت یک سرزمین باشند.
مردانی ازاین دست را مرگی نیست .هرسه از خطه خراسان!

ازاین خطه مردی ،نه نامرد دیگری است !که باید نمرده بر او نماز خواند .چرا که هرگزعشق ملتی را که روزی بر او باورداشت بمهر جواب نداد.مردی که پیش از آنکه بمیرد! مرده است!

مردی که شادی وزندگی ازمردم گرفت،دست غارتگران برای غارت مردمان گشود.سفله گان مجیز گو را برصدر نشاند! آزاد مردان گردن فرازرا در بندکرد. هنر را خوار نمود وجادوئی را ارجمند داشت. نهایت خود گرفتار در حلقه جادو گران به نفرین شدگان تاریخ پیوست.

شجریان رفت با بدرقه میلیون ها انسانی که با صدای او زیبائی حیات را در زمانی که دل هایشان تنگی می نمود ومی نماید آرام میبخشد.

مردی که در خاطره تاریخی یک ملت به احترام جای گرفت . حال اوچون حافظ درسرا پرده گل خفته است.عاشق هجران کشیده و دلسوخته ای که برای کوشندگان راه آزادی ،برای رهروان حقیقت جو پیام بهار می داد وآواز خوانی بلبل در صحن چمن .

بیادت می آورد که برای چنین هم صحبتی بایستی چون بلبلان بر جفای خار هجران طاقت آورده وصبوری نمود.تا کلبه احزان گلستان شود . او پیام آور شادی بود وصلح! خواهان بر زمین نهادن تفنگ بود ودراز کردن دست دوستی بسوی ملت ها . در غم بم، هم نوا با بم اشگ می ریخت و در خروش بزرگ مردم همنوا با آنها مرگ بر دیکتاتور واستبداد را فریاد می زد.

مردی که هرگز در برابر حاکمان وغاصبان این سر زمین سر خم نکرد .سال ها با شکوهمندی پنجه در پنجه مرگ انداخت و به لبخندی گفت این سرطان سال هاست که با من است . ماوا گرفته در گوشه ای از تن .او مرگ را هم چنان پذیرفت که قهرمانان یک ملت در نبرد گاه نام و ننگ با آن درمی آویزند! تا نام خود به آزادگی بر کشند . چونان مردی دیگر از خراسان که از فراز دار شادی برای مردمش میخواست .آوخ که چه سرزمین غریبی است این ایران زمین.

Babak_Khati.jpgامید در زندگی چیزی غریب و لازم است، چرا که بدون آن در ذهن و روان آدمی سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

از سویی اما دادن امید دروغین چه برای منافع شخصی یا گروهی و چه از سر خوش‌باوری! ، آینده‌ای را نوید می‌دهد که وجود ندارد، انتظاری را ایجاد می کند که براورده نخواهد شد و این دو که توامان موجب سرخوردگی و توهین به شعور مخاطب است.

سازمان نظام پزشکی هیچ کمکی نه به جامعه پزشکی و نه به مردم می‌کند.

اما گروهی چنین می‌انگارند که در همین ساختار نیز فرصت‌هایی وجود دارد و حتی اگر کاری از کسی برنیاید، بالاخره اینکه افراد شایسته‌تر وارد شوند بهتر است.

اما واقعیت این است که حتی اگر ترکیبی از قدیسان و پیامبران اولولعزم هم وارد این ساختار گردند، نمی‌توانند موجد کمترین اثری باشند یا از بدتر شدن شرایط جلوگیری کنند.

چرا که اساسا روش اداره کشور از راس تا ذیل آن بر عهده مجموعه نابلد اما خداوندگار پنداری است خود را برتر از همه می‌داند و حکمرانی اشتباه خود بر تمام مسائل را مصرانه اعمال می‌کند. امری که عمده مشکلات پرشمار امروز ایران به آن برمی‌گردد و نظام پزشکی هم جزئی از همین ساختار است.

ساختاری که درمورد آن همه اتفاق تلخ در سال ۱۴۰۱ چون استفاده از آمبولانس برای جابجایی نیروهای سرکوب، کور کردن معترضان و... لب از لب نگشود.

در برابر کشته شدن کادر درمانی که گناهی جز درمان مجروحان نداشتند.

liaghat.jpgدر برنامه‌ای از مجموعهٔ «کلیدواژه»، گفت‌وگویی میان مجری و دکتر رامین کامران به‌مناسبت سالگرد آنچه «قیام الاقصی» نامیده شد، برگزار شد. موضوع اصلی، ضرورت دستیابی ایران به سلاح اتمی بود. در این گفت‌وگو، از مردم خواسته شد که مطالبهٔ سلاح هسته‌ای را به‌عنوان یک حق مطرح کنند و حتی پیشنهاد شد که رهبر جمهوری اسلامی فتوای خود دربارهٔ «حرام بودن» این سلاح را کنار بگذارد. این موضع‌گیری، در ظاهر دفاعی و ملی‌گرایانه، اما در عمق خود حامل تناقض‌هایی است که باید با دقت عقلانی، روان‌شناختی، و اجتماعی بررسی شود.
در این گفت‌وگو، مفهوم «حق» به‌گونه‌ای مطرح شد که گویی مردم ایران در جایگاهی هستند که می‌توانند از ساختار قدرت مطالبه کنند، بی‌آن‌که به شکاف عمیق میان ملت و حاکمیت توجه شود. این نوع استدلال، پرش از واقعیت به خیال است. وقتی تجربهٔ زیستهٔ مردم، ساختار تصمیم‌گیری، و فقدان مشارکت نادیده گرفته می‌شود، آنچه به‌عنوان «حق» مطرح می‌شود، بیشتر به یک تصویر ذهنی شباهت دارد تا یک امکان واقعی. چنین پرشی، نشانهٔ گسست از تجربه و گرفتار شدن در توهم است.

ashena.jpgآزمون فیصله بخش برای ادعای باطل حسام الدین آشنا: خرابکاری های خمینی و خامنه ای را به گردن اخوان المسلمین نیندازید

اکبر گنجی

✅اسلام: «إِنّا نَحنُ نَزّلنَا الذِّكرَ و إِنّا لهُ لَحفِظون» (حجر، ۹). «اسلام یک» همان قرآن و سنت معتبر پیامبر است که تعداد احادیث معتبر پیامبر بسیار کم است. فقط از پیامبر گرامی اسلام گفتم، چون اخوان سنی است، نه شیعه.

✅مسلمین: مسلمانانِ جوامعِ اخوانی (مصر، غزه، سوریه، قطر و ترکیه) بر سر اسلام خود ایستاده اند و اسلام گریزی هم در آنها دیده نمی شود. ایران تحت سلطه ۴۷ ساله فقهای شیعه (خمینی، خامنه ای، دری نجف آبادی، علم الهدی، احمد جنتی، احمد خاتمی، ابراهیم رئیسی، محمد یزدی، مصباح یزدی، حمید رسایی، نبویان، آقا تهرانی، و....) گرفتار اسلام گریزی بالاست. کارنامه فقیهان موجب شده تا عده زیادی بگویند، آنچه رخ داده «برخلافِ» اسلام نبوده است، دقیقاً «به علتِ اسلام» بوده است. همانگونه که در اروپای شرقی سابق و شوروی چنین نسبتی میان کمونیسم و مارکسیسم و عملکرد امپراطوری شوروی برقرار شد. همانگونه که اینک عده ای چنین نسبتی میان لیبرالیسم، لیبرال دموکراسی، و دولتهای لیبرال دموکراسی با نسل کشی و هولوکاستِ غزه برقرار می سازند. به هر حال این وضعیت را فقهای بنیادگرا براساس فهمی از «اسلام فقاهتی» داشتند، ساختند. آن هم اصل ولایت فقیه که تصورش موجب تکذیب اش می شود. همان تصویری از ولایت فقیه که آیت الله خمینی در کتاب حکومت اسلامی اش ساخته است.

🔹از نظر اقتصادی هم وضع همه جوامع اخوانی از وضع ایران بسیار بهتر است. به جز غزه که همه کارشناسان برجسته آمریکایی و غربی هم وحدت نظر دارند که وضعیت آن محصول ۷ اکتبر نیست. محصول تاریخ ۷۷ ساله نسل کشی اسرائیل است. به گفته ایلان پاپه- مورخ برجسته اسرائیلی و اسلام شناس بزرگ- قتل عام ۶۷ هزار فلسطینی در نسل کشی غزه، ادامه پروژه ۷۷ ساله اسرائیل بود. ایلان پاپه می گوید که ۷ اکتبر و دو سال پس از آن اصلاً موجب تعجب من نشد، آنچه مرا شگفت زده کرد، روشنفکرانی بودند که به جای گرفتن یقه اسرائیل و محکومیت نسل کشی ۷۷ ساله اش، در جبهه اسرائیل قرار گرفتند و فلسطینی ها را نواختند و می نوازند.



🔺حسام الدین آشنا قبلاً هم در یکی از «کلمات قصار» ش، سینوار را همان جاسوس و نفوذی اصلی موساد قلمداد کرد که به سرعت و در اثر ترورش توسط رژیم تروریستی مجبور به حذف توئیت اش شد. نابخردی های جمهوری اسلامی در داخل و خارج را نمی توان و نباید به گردن اخوان المسلمین انداخت. حکومت های ترکیه و قطر هم اخوانی است و در عین حال از منافع ملی کشورشان بخوبی دفاع کرده اند.

🔹گذشت دو سال از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، فرصت بسیار کوتاهی برای تحلیل تاریخ و نشان دادن پیامدهای مثبت و منفی یک رخداد تاریخی توسط «تماشاگران تاریخ» است. «بازیگران و عاملان تاریخی» البته هیچگاه به اندازه تماشاگران بعدی از پیامدهای اعمالشان آگاه نبوده اند، عواقب ناخواسته ی اعمال و رخدادها به تدریج در طول تاریخ ظاهر می شوند. بسیاری از عاملان تاریخی این وقایع در طول دو سال گذشته توسط اسرائیل در غزه و کرانه باختری و سوریه و لبنان و ایران ترور شده اند. هنوز باید منتظر حقایق بود. دو روز پیش جان مرشایمر در گفت گوی با مجری برجسته یهودی آمریکایی گفت که اکثر غیر نظامیان در ۷ اکتبر توسط خود اسرائیل قتل عام شدند و حماس فقط نظامیان اسرائیلی را در هفتم اکتبر کشت و حماس به عنوان اسرای «اردوگاه کار اجباری غزه» حق فرار داشت و مطابق تمامی قوانین بین المللی کارشان در هفتم اکتبر مشروع بود( فیلم اش را به همراه ترجمه امروز فرسته کردم).

🔺غرب شیفتگیِ امام زمانیِ اعتدال گرایان باید در «جای خود» و «زمان مناسب» به گونه ای نقد شود که موجب سوء استفاده جلیلی، جبهه پایداری و جلیلیستها نشود. اگر جمهوری اسلامی به بقای خود ادامه دهد، هرگز حسن روحانی رهبر نخواهد شد، اگر هم با حمله نظامی آمریکا و اسرائیل و ناتو فروپاشی صورت گیرد، در آن صورت باید منتظر تجزیه ایران بود، نه رهبر شدن این و آن.

Ahmad_Alavi.jpg۱. مقدمه: از ایدئولوژی تا بقا

حاکمیت نظام ولایی در ایران از آغاز بر دو محور اصلی استوار بود: نخست، ولایت فقیه به ‌مثابه رکن اساسی حاکمیت و نمایندگی «امام غایب» بر زمین و در نتیجه عمود خیمه نظام، و دوم، ستیزه جویی و ضدیت در برابر تجدد و غرب به‌عنوان صورت عینی سیاسی این حاکمیت در عرصه منطقه ایی و جهانی. این دو محور طی چهار دهه، ابزار مشروعیت‌سازی و بسیج اجتماعی رژیم را تشکیل می‌دادند. اما در سال‌های اخیر، بخصوص پس از خیزش زن-زندگی-آزادی با فرسایش گفتمان ولایی، بحرانهای اقتصادی-زیست محیطی، نارضایتی اجتماعی، و از دست رفتن جذب سنگرهای آنچه محور مقاومت یا هلال شیعی خوانده میشد، هر دو ستون فروپاشیده‌اند. حجاب اجباری، که زمانی نشانه‌ی اطاعت از گفتمان ولایی تلقی می‌شد، دیگر قابلیت اعمال ندارد؛ و محور مقاومت، که در قالب جنگ غزه یا حمایت از گروه‌های نیابتی معنا می‌یافت، در سطح منطقه‌ای نیز سرمایه نمادین خود را از دست داده است. این تحول به معنای گذار از نظامی بسیج‌گر به نظمی تدافعی و در حال عقب نشینی است که هدف آن نه تهاجم به غرب و اسرائیل در منطقه، بلکه حفظ بقای ساختار قدرت در دست اقلیتی است که اهرمهای رانت سیاسی-اقتصادی را در اختیار دارند.

۲. چارچوب نظری: دولت فرسوده گفتمان ولایی

باربارا گدس(Barbara Geddes 1944) در پژوهش‌های خود درباره‌ی رژیم‌های اقتدارگرای ایدئولوژیک، از جمله در کتاب Paradigms and Sand Castles، چرخه عمر چنین نظام‌هایی را در سه مرحله توصیف می‌کند:

نخست، مرحله بسیج‌گر که در آن ایدئولوژی نیروی محرک انقلاب و ابزار همبستگی اجتماعی است؛

دوم، مرحله نهادینه‌شدن، زمانی که ساختارهای بوروکراتیک جای شور انقلابی را می‌گیرند؛

و سوم، مرحله فرسودگی ایدئولوژیک که طی آن ایمان جمعی زایل و ایدئولوژی به زبان توجیه کنترل قدرت و نیروی سرکوب تبدیل می‌شود. در این مرحله، نهادهای بسیج‌گر همچون حزب یا سپاه، به بنگاه‌های اقتصادی و اداری بدل می‌شوند و جایگزینان اخلاقی یا معنوی خود را از دست می‌دهند. به تعبیر گدس، این رژیم‌ها برای بقا به «ائتلاف بقا» (coalition of survival) متکی می‌شوند؛ ائتلافی از نظامیان، امنیتی‌ها و الیگارشهای اقتصادی-دیوانسالاری که هدفشان حفظ منافع مادی است، نه تحقق آرمان‌های اولیه یا وعدهایی که در ابتدا مطرح بود.

trump.jpgترامپ: حکومت ایران از توافق آتش‌بس غزه حمایت کرده و خواهان صلح است

ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا اعلام کرد مقام‌های جمهوری اسلامی با دولت او تماس گرفته‌اند و تمایل خود را برای «پیگیری صلح» و حمایت قوی از توافقی که برای پایان دادن به جنگ غزه حاصل شده، ابراز کرده‌اند.

او پنج‌شنبه ۱۷ مهر در نشست کابینه در کاخ سفید گفت امیدوار است حل بن‌بست در برنامه هسته‌ای ایران بتواند زمینه بازسازی کشور را پس از حملات آمریکا و اسرائیل در ماه ژوئن فراهم کند، اما تاکید کرد ایران «نمی‌تواند سلاح هسته‌ای داشته باشد.»

ترامپ گفت: «فکر می‌کنم حمله به ایران بسیار مهم بود، چون اگر آن حمله انجام نمی‌شد، ایران احتمالاً تا حالا چند سلاح هسته‌ای داشت. در آن صورت، حتی اگر توافقی امضا می‌کردیم، سایه‌ای تاریک بر آن می‌افتاد و معنا و اثرش را از دست می‌داد.»

شبکه کان جزییات توافقی را که در مصر به امضای طرفین رسید منتشر کرد

به گزارش شبکه عمومی اسرائیل (کان)، نسخه‌ای از توافق سه‌جانبه میان اسرائیل، حماس و میانجی‌های بین‌المللی در مصر منتشر شده که هدف آن پایان کامل جنگ غزه و آزادی تمامی گروگان‌هاست.

این سند با عنوان «مراحل اجرای طرح رئیس‌جمهوری ترامپ برای پایان جامع جنگ غزه» تنظیم شده و جزئیات مراحل اجرای توافق را توضیح می‌دهد. بر اساس متن توافق، نخستین گام با اعلام رسمی رئیس‌جمهوری ایالات متحده درباره پایان جنگ و تعهد طرفین به اجرای مفاد آن آغاز می‌شود.

در مرحله دوم، جنگ بلافاصله پس از تصویب توافق در دولت اسرائیل متوقف خواهد شد و تمامی عملیات نظامی خاتمه می‌یابد. جلسه کابینه اسرائیل برای رأی‌گیری درباره این طرح شامگاه پنجشنبه برگزار شد.

مرحله سوم شامل آغاز فوری ورود کامل کمک‌های بشردوستانه و امدادی به نوار غزه است و در مرحله چهارم آمده که نیروهای ارتش اسرائیل طبق نقشه ضمیمه‌شده، ظرف ۲۴ ساعت پس از تصویب توافق در دولت و اعلام رسمی رئیس‌جمهوری آمریکا از مناطق مشخص‌شده عقب‌نشینی خواهند کرد. طبق این سند، تا زمانی که حماس به‌طور کامل تعهدات خود را اجرا کند، نیروهای اسرائیلی اجازه بازگشت به این مناطق را نخواهند داشت.

madarshahid.jpgصباغچی همسر و مادر شهید در جلسه شورای شهر: از دین و زندگی عقب افتادیم. از زمانی که شاه رفته ما داریم با بدبختی زندگی میکنیم این ویدئو مربوط به ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ است ولی مهم آن است که نه تنها موارد مورد اشاره این مادر دلشکسته هنوز هم برقرار هستند، بلکه تشدید هم شده‌اند.

این اظهارنظرها از آن جهت اهمیت بیشتری دارد که جمهوری اسلامی خود را نماینده قشر دیندار و خانواده‌های شهیدان جنگ ایران و عراق جا زده و با استفاده از احساسات مذهبی و میهن‌دوستانه به غارت و‌ جنایت ادامه می‌دهد!

***

سفیر کره جنوبی در تهران اینبار ترانه "جان مریم" را خواند

کیم جون پیو، سفیر کره جنوبی در تهران، قطعه ماندگار «جان مریم» را با همکاری «ارکستر ایستگاه» بازخوانی کرد. صفحه رسمی سفارت کره جنوبی در ایران، هدف از انتشار این اثر را شصت‌وسومین سالگرد روابط دیپلماتیک کره جنوبی و ایران و گرامی‌داشت روابط فرهنگی دو کشور اعلام کرد.

robbery.jpgخبرنامه گویا - علی صداقت، جواهرفروش ایرانی ساکن لس‌آنجلس، در محله وودلند هیلز هدف یک سرقت مسلحانه قرار گرفت و حدود ۲۰۰ هزار دلار جواهرات خود را از دست داد.

او می‌گوید تنها لحظاتی پس از آن‌که به دلیل پنچری خودرو کنار خیابان توقف کرده بود، مورد حمله سارقان قرار گرفت.

به گفته این طلافروش، سه مرد او را تعقیب کرده، لاستیک‌های خودرواش را عمداً پنچر کرده و زمانی که برای بررسی توقف کرده، دست به سرقت زده‌اند.

:::

اجرای گروهی آهنگ‌های ابی و هایده در یزد

ویدیویی که به تازگی در رسانه‌های اجتماعی بازتاب داشته، نشان می‌دهد که گروهی از مردم در مسجد جامع یزد در حال همخوانی ترانه «قصه عشق» هستند که با صدای ابی اجرا شده است.

:::

:::

nobelRP.jpgایندیپندنت فارسی - ماریا کورینا ماچادو برنده جایزه نوبل صلح در ویدئویی که برای «کنفرانس ایران ۲۰۲۵» ضبط شده و ماه گذشته در این همایش پخش شد، از شاهزاده رضا پهلوی و «اتحادیه ملی برای دموکراسی ایران» برای دعوت از او تشکر کرد و گفت:

رژیم‌های ایران و ونزوئلا همکاری نزدیکی با هم دارند و به تهدیدی برای جهان بدل شده‌اند و باید شکست بخورند. او در این پیام ابراز امیدواری کرد که روزی مردم ایران و ونزوئلا بتوانند آزادی خود را جشن بگیرند.

این پیام پس از تبریک شاهزاده رضا پهلوی به ماریا کورینا ماچادو فعال دموکراسی‌خواه و رهبر مخالفان دولت ونزوئلا برای دریافت جایزه نوبل صلح در شبکه‌های اجتماعی درحال بازنشر است. شاهزاده رضا پهلوی روز جمعه در متنی که در اکس منتشر کرد نوشت: تبریک به دوست عزیزم ماریا کورینا ماچادو برای دریافت جایزه صلح نوبل.

او یک قهرمان خستگی‌ناپذیر دموکراسی و کرامت در ونزوئلا و چراغ امیدی برای مردم آزادی‌خواه در سراسر جهان است. شاهزاده رضا پهلوی با تاکید بر اینکه «ایرانیان در کنار مردم ونزوئلا در مبارزه‌شان ایستاده‌اند»،‌ افزود: «به زودی، هر دو ملت ما آزاد خواهند شد.»

کمیته نروژی نوبل روز جمعه ۱۰اکتبر (۱۸ مهر) اعلام کرد که جایزه صلح نوبل سال ۲۰۲۵ به ماریا کورینا ماچادو، فعال دموکراسی‌خواه و رهبر مخالفان دولت ونزوئلا، اهدا شده است؛ این زن در یک سال گذشته به دلیل فشارهای امنیتی رژیم ونزوئلا، در خفا زندگی کرده است.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgحضور موش در طول پخش زنده تلویزیونی شبکه الجزیره در لندن، باعث وحشت مجری و قطع پخش زنده شد.

این اتفاق درحالی رخ داده است که مدتی است موش ها در پایتخت بریتانیا، به سرعت در حال تکثیر هستند و دولت نیز در مبارزه با آنها اقدامی نکرده است.

:::

:::

:::

کاری از اثرگذارترین هنرمند پرفورمنس جهان

یورونیوز - مارینا آبراموویچ که سال آینده هشتاد ساله می‌شود، بانفوذترین هنرمند پرفورمنس جهان است اما هنوز از حرکت بازنایستاده است. او اکنون با بازآفرینی تحریک‌آمیز آیین‌های اروتیک بالکان، ترکیبی از سکس، آیین و ماوراءالطبیعه را به بریتانیا آورده است. نمایش «حماسه تنانه بالکان» از فردا در منچستر آغاز می‌شود.

perflarge.jpgآبراموویچ در طول پنج دهه‌ی فعالیت هنری خود، در مجموعه‌ای از پرفورمنس‌های گوناگون، مرزهای تحمل جسمی و روانی انسان را آزموده است. او در یکی از اجراهایش، بیش از ۷۰۰ ساعت در سکوت کامل روبه‌روی تماشاگران نشست.

در یک اجرا نیز از اعضای حاضر در جمع خواسته بود هر کاری که می‌خواهند با بدنش انجام دهند؛ با فروکردن میخ، روشن‌کردن کبریت، یا حتی استفاده از اسلحه پر.

در پرفورمنسی دیگر، درون یک ستاره‌ی چوبیِ شعله‌ور دراز کشید و نزدیک بود خفه شود؛ در اجرایی دیگر، یک کیلوگرم عسل خورد و پس از آن یک لیتر شراب قرمز نوشید و سپس به خودش آسیب زد؛ در نمایشی دیگر، بی‌حرکت ماند در حالی که ماری بزرگ روی بدنش خزید؛ آن‌قدر فریاد زد تا صدایش را از دست داد؛ و به‌تازگی نیز در نمایشی از بازدیدکنندگان خواسته بود از میان مدل‌های برهنه عبور کنند.

آبراموویچ به استفاده از بدن خود به‌عنوان ابزاری برای خلق آثار جسورانه‌اش شهرت دارد؛ آثاری که مرزهای طاقت روانی و جسمانی را در هم می‌شکند، همه به نام هنر.

اکنون مارینا آبراموویچ، بانفوذترین هنرمند پرفورمنس جهان، آماده است تا تازه‌ترین و بزرگ‌ترین پروژه‌ی خود را آغاز کند؛ کاری که به گفته‌ی خودش از تمام آثار پیشینش فراتر می‌رود.

«حماسه تنانه بالکان» از فردا در استودیوی آویوا در شهر منچسترِ انگلستان گشایش می‌یابد و تا نوزدهم اکتبر ادامه خواهد داشت. این هنرمند صرب در این اثر، آیینی چهارساعته را اجرا خواهد کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

این اثر با حضور بیش از هفتاد اجراگر، از جمله چندین خواننده، رقصنده و نوازنده جان می‌گیرد و به کاوش در تنانگی، معنویت و سنت‌های سرزمین مادری آبراموویچ می‌پردازد. در صحنه‌هایی از آن، زنان واژن خود را نشان می‌دهند («ترساندن خدایان برای متوقف کردن باران»)، با سینه‌های خود زمین را در محل‌های تدفین «بیدار می‌کنند» («ماساژ پستان»)، و تصویرهایی از آلت تناسلی مردانه به ارتفاع پنج متر به نمایش درمی‌آید («معجون‌های جادویی»).

guterch.jpgسخنگوی دبیرکل سازمان ملل: گوترش درباره منتفی شدن سرنگونی جمهوری اسلامی با عارف صحبت نکرد

ایران اینترنشنال - سخنگوی دبیرکل سازمان ملل متحد در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال، نقل قول محمدرضا عارف، معاون اول رییس‌جمهوری از آنتونیو گوترش را تایید نکرد و گفت دبیرکل سازمان ملل در دیداری با عارف تنها از برقراری آتش‌بس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل استقبال کرد.

سخنگوی دبیرکل سازمان ملل پنج‌شنبه ۱۷ مهر به ایران‌اینترنشنال گفت آنتونیو گوترش در این دیدار همچنین از همه طرف‌های ذی‌ربط خواست تا مسائل مربوط به برنامه هسته‌ای ایران را از راه دیپلماسی حل‌وفصل کنند.

به‌گفته سخنگوی دبیرکل سازمان ملل، گوترش و عارف روز پنجم اوت امسال در شهر آوازه ترکمنستان، در حاشیه سومین کنفرانس کشورهای در حال توسعه محصور در خشکی (LLDC3) با یکدیگر دیدار درباره مسائل منطقه‌ای گفت‌وگو کردند.

ساعاتی پیش از تکذیب نقل‌قول محمدرضا عارف از دبیرکل سازمان ملل، معاون اول مسعود پزشکیان گفته بود که آنتونیو گوترش در دیداری به او گفته که پس از جنگ اخیر با اسرائیل، احتمال سرنگونی حکومت ایران را باید منتفی دانست.

عارف پنج‌شنبه ۱۷ مهر گفت: «در همین جنگ ظالمانه و خشن غیرانسانی تحمیل‌شده ۱۲ روزه، به خیال خام و بد خودشان فکر کردند که پرونده نظام را می بندند و در سه تا چهار روز کار تمام می شود. در یکی از کشورها دیداری با دبیرکل سازمان ملل داشتیم که گفت با این جنگ، پرونده از بین رفتن نظام و حکومت ایران بسته شد.»

او افزود: «ما جنگ‌طلب نیستیم و هیچ وقت جنگ را شروع نکردیم ولی امروز دشمن فهمیده که اگر حمله کند، برای آتش‌بس باید التماس کند و پیغام بفرستد.»

هرچند جمهوری اسلامی در جریان نبرد با اسرائیل متحمل شکست‌های گسترده اطلاعاتی و نظامی شد و شمار قابل توجهی از فرماندهان ارشد خود را از دست داد، در ماه‌های اخیر کوشیده است با ارائه روایتی متفاوت از این رخداد، خود را «پیروز» میدان نبرد معرفی کند.

در همین راستا، حکومت ایران با صرف بودجه‌های کلان برای «ارتش سایبری» خود می‌کوشد فضای افکار عمومی در شبکه‌های اجتماعی را مهندسی کند.

این ساختار نه‌ تنها «بازوی تبلیغاتی نظام» به‌شمار می‌رود، بلکه در تولید و بازنشر گسترده اطلاعات نادرست نیز نقش فعالی ایفا می‌کند.

khamganji.jpgسیطره تفکر احمدی‌نژاد و جلیلی همچنان پابرجاست

اکبر گنجی

✅پس از آتش بس جنگ ۱۲ روزه اکثریت مردم انتظار داشتند که جمهوری اسلامی گام های مهمی به سوی آشتی ملی از طریق دموکراتیزه کردن ساختار سیاسی بر دارد. اما این انتظار برحق را نظام دود کرد و به هوا فرستاد.

🔹تحت رهبری و سازماندهی مجتبی خامنه ای در انتخابات سال ۱۳۸۴ «تیم احمدی نژاد- جلیلی» را به مدت ۸ سال بالا کشیدند . اداره کشور را به آنها سپردند. آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ گفت که نظرات آقای احمدی نژاد از نظرات همه مسئولان نظام به نظرات من نزدیکتر است. دفعه دیگری گفت که دولت احمدی نژاد قطار انقلاب را به ریل های خود باز گرداند. و بار دیگری گفت که ارزشهای انقلاب تجدید شد.

🔺آیت الله خامنه ای در دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت که وقتی اینها (احمدی نژاد و جلیلی) به خارج برای مذاکره می روند- برخلاف دیگر دولتها- نگران خیانت آنان به کشور نیستم.

🔹همه اعضای شورای نگهبان رسما از احمدی نژاد برای ریاست جمهوری حمایت کردند و حتی آیت الله مصباح یزدی در شب احیا تا سحر امام زمان را بیدار نگاه داشت تا برای پیروزی احمدی نژاد دعا کند. دولتِ احمدی نژاد را دولت امام زمان نامیدند و حتی یارانه ها را هدیه امام زمان قلمداد کردند و گفتند به همین دلیل برکت دارد.

🔺عدم پذیرش «إصلاحات ساختاری معطوف به آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و عدالت و برابری» توسط آیت الله خامنه ای و تأکید بر سیاست های گذشته نشان می دهد که هنوز هم رهبری نظرات تیم «احمدی نژاد- جلیلی» دوران۹۲- ۱۳۸۴ را به نظرات خودش نزدیکتر به شمار می آورد. یکی از شواهد این مدعا سپردن صدا و سیما به دست باند سعید جلیلی است. یکی دیگر از شواهد، دوام مادام العمر ولایت حسین شریعتمداری بر کیهان است. سعید جلیلی با سه حکم رهبری در شورای عالی امنیت ملی، شورای راهبردی سیاست خارجی و مجمع تشخیص مصلحت نظام است. احمد جنتی با یک قرن عمر (سال آینده ۱۰۰ ساله می شود) هنوز رئیس شورای نگهبان است، علم الهدی هنوز سلطان خراسان است، احمد خاتمی هنوز عضو شورای نگهبان است، جواد لاریجانی همچنان در حال مهمل بافی درباره جهان است، جبهه پایداری با آن رئیس ابرثروتمندِ رانت خوارش هنوز از محرومان سخن می راند و هر روز در حال توطئه است،‌‌ تاجزاده ها هنوز در زندانند، موسوی و رهنورد در حصرند، به وفور حکم اعدام صادر می شود و اعدام هم صورت می گیرد، احضارها و بازداشت ها ادامه دارند، و....

putin.jpgتل‌آویو به دنبال درگیری نیست

«ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه روز پنج‌شنبه اعلام کرد که مسئله هسته‌ای ایران فقط از طریق دیپلماتیک قابل حل‌وفصل می‌باشد

به گزارش انتخاب، پوتین در دومین اجلاس روسیه و آسیای مرکزی تاکید داشت که ایران مایل به دنبال کردن مسیر دیپلماتیک برای حل‌وفصل برنامه مسئله هسته‌ای خود است.او گفت: ما با شرکای ایرانی خود در تماس نزدیک هستیم و عزم آنها را برای یافتن راه‌حل‌های قابل قبول متقابل و از سرگیری همکاری سازنده با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی احساس می‌کنیم.

به ایسنا، رئیس‌جمهور روسیه تأیید کرد که با «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، به تفصیل در مورد وضعیت پیرامون برنامه هسته‌ای ایران گفتگو کرده است. وی گفت: اگر توجه داشته باشید، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اخیراً از کشور ما بازدید کرد. ما این موضوع را به تفصیل مورد بحث قرار دادیم و او همچنین به تعهد طرف ایرانی برای حل همه مسائل اشاره کرد.

به گفته پوتین «هنوز مسائل فنی وجود دارد، اما همه آنها، هنگامی که توافقات حاصل شده اجرا شوند، در دستیابی به توافق نهایی در مورد این مسئله بسیار پیچیده منطقه‌ای نقش خواهند داشت.»

وی همچنین با تاکید بر اینکه اسرائیل تمایلی به هیچ نوع رویارویی با ایران ندارد و به‌دنبال حل‌وفصل مسالمت‌آمیز اوضاع» است، افزود: «ما به تماس‌ها با اسرائیل ادامه می‌دهیم و از رهبران اسرائیلی پیام‌هایی دریافت کرده‌ایم تا به دوستان ایرانی‌مان منتقل کنیم و آن این است که اسرائیل خواهان حل‌وفصل دیپلماتیک است و به دنبال درگیری نیست.»

کاخ کرملین دوشنبه ۱۴ مهر خبر داد که ولادیمیر پوتین و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در گفت‌وگویی تلفنی بر تمایل خود برای یافتن راه‌حل‌های مبتنی بر مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران تاکید کردند.

اندکی پیش از گفت‌وگوی تلفنی پوتین و نتانیاهو، وزارت امور خارجه روسیه، پنج‌شنبه ۱۰ مهر با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد معاهده جامع راهبردی میان مسکو و تهران که در دی‌ماه ۱۴۰۳ در کاخ کرملین به‌وسیله پوتین و پزشکیان امضا شد، به‌طور رسمی لازم‌الاجرا شده است.

khamashegh.jpgقاسم سلطانی

برخی زنان، آگاهانه یا ناخودآگاه، شیفته‌ی قدرتی می‌شوند که ریشه در خرد و عشق ندارد.

دل‌سپاری به قدرت و توانایی در ذات خود ایرادی ندارد، چرا که قدرتِ راستین همان نیروی زاینده‌ی زندگی است.

اما فاجعه آن‌گاه آغاز می‌شود که زنی، جذب قدرتِ نامشروع مردی می‌شود، قدرتی که نه از عشق، که از ترس، عجز و نیاز به سلطه زاده شده است.

در این لحظه، او ناآگاهانه سوخت این آتش ویرانگر می‌شود و چرخه‌ای از خشونت را تداوم می‌بخشد.

سال‌ها پیش، مردی بلژیکی به نام مارک دوترُو، دو دختر نوجوان را ربود، ماه‌ها در زیرزمین زندانی کرد و سرانجام به قتل رساند.

اما تراژدی، تنها در جنایت او نبود، بلکه در واکنشی بود که جهان شاهدش بود:

پس از دستگیری، هزاران زن از سراسر جهان برای این مرد روان‌نژند نامه‌های عاشقانه فرستادند.

روان‌شناسان این پدیده را هیبرِستوفیلیا (Hybristophilia) می‌نامند؛

میل بیمارگونه به دلبستگی عاطفی و جنسی به جنایتکاران و مردان خشونت‌ورز.

پرسش اینجاست: چه زخمی در روان این زنان نهفته است که جذب چنین تاریکی می‌شوند؟

آیا در پس این دلبستگی، آرزوی انتقام از جهانی است که آنان را نادیده گرفته است؟

یا در چهره‌ی آن مرد، تصویری از قدرت مطلق را می‌بینند که در زندگی‌شان هرگز تجربه نکرده‌اند؟

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgعلی‌اکبر ولایتی، مشاور خامنه‌ای، در واکنش به توافق صلح غزه در شبکه ایکس نوشت: «آغاز آتش‌بس در غزه ممکن است پشت صحنه پایان آتش‌بس در جای دیگری باشد.»

او به کشورهای «عراق، یمن و لبنان» اشاره کرد.


وزارت خارجه جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای از توافق صلح غزه حمایت کرد و نوشت تهران همواره از هر اقدام و ابتکاری که متضمن توقف جنگ، خروج نظامیان اسرائیلی، ورود کمک‌های بشردوستانه و آزادی زندانیان فلسطینی و احقاق حقوق فلسطینیان باشد، حمایت می‌کند.

:::

IMG_1061.jpegدر عالم الوات و لوطی ها، گاه سر و کله ی کسانی پیدا می شود که خود را قوی تر و بزن بهادر تر از کسانی که پیر و قوی تر قوم محسوب می شوند می دانند و اینها اغلب جوانانی هستند که تجربه ی لات بازی و این ها ندارند ولی چاک دهان شان گشاد است و می توانند خوب کُری بخوانند و به لهجه ی لاتی «جِست» (ژست) بگیرند و خودشان را پهلوان نشان دهند. به این ها در عالم لوطی ها «بچه پر رو» می گویند که غیر از معنای عادی پر رو گری، معنای بد دیگری دارد که فعلا با آن کاری نداریم. بچه پر رو ها یکی از خواص شان این است که وقتی از بزرگ تری کتک می خورند و در مقابل اش به زانو می افتند، هنوز درد این کتک تمام نشده و زخم و زیلی های روی تن و بدن اش خوب نشده، دوباره آواز بر می آورند که من نه تنها کتک نخوردم بلکه یارو را کتک هم زدم و شَل و پَل اش هم کردم و گریه اش را در آوردم!

خب این خصلت ذاتی بچه پر رو را کاری اش نمی شود کرد و بزرگان قوم به او و پرروگری اش می خندند تا دوباره خطایی از او سر بزند و او را گوشمالی سختی بدهند.

در زمانه ی ما و در عالم سیاست جهانی ۴۶ سال پیش بچه پر رویی ظهور کرد به نام «جمهوری نکبت اسلامی» که ۴۶ سال به تمام بزرگان عالم انگشت رساند و چون بزرگان یارو را آدم حساب نمی کردند و او را لایق پاسخ در خور و در حد و اندازه ای که او بتواند بفهمد نمی دانستند لذا بچه پر روی مزبور هِی بر روی اش افزوده شد و وقتی می دید کسی جواب اش را نمی دهد، فکر کرد این ها از من و کِرم هایی که می ریزم می ترسند و جرات جواب دادن ندارند.

hammihan.jpgهرکس بود حالش به هم می‌خورد

شما امروز در وضعی هستید که حرف‌هایی می‌زنید که به آن، نه باور دارید و نه اعتقاد. حرف‌هایتان با نشست‌های خبری یک‌سال پیش و شش‌ماه پیش، ۱۸۰درجه فرق دارد. حالا شما جای سخنگوی دولت؛ حالتان از خودتان و این وضعیت‌تان و حرف‌هایتان به هم نمی‌خورد؟ از این‌همه تکرار مکررات

محمدجواد روح - هم میهن

دو روز پیش، نشست خبری سخنگوی دولت برخلاف معمول با یک اتفاق همراه بود. شاید فکر کنید خبر مهمی از سوی خانم سخنگو اعلام شد یا موضع محکمی درباره محدودیت‌ها و فشارها بر دولت گرفته شد یا پاسخ قاطعی داده شد به نمایندگان رادیکال مجلس که دور تازه استیضاح‌ها و حملات خود به کابینه را کلید زده‌اند یا هر اتفاق دیگری از این دست.

نه، اشتباه می‌کنید. از این خبرها نبود. اتفاقی که افتاد، نه در مواضع و گفتارهای خانم سخنگو که در مورد شخص خودشان بود. وسط نشست خبری، ناگهان ایشان از خبرنگاران و حاضران عذر خواست و بعد هم حالش به هم خورد و تا جایی که خبر داریم در جلسه دولت هم، از حال رفت و البته، پس از دقایقی که بهتر شد، برگشت و به ادامه نشست خبری پرداخت.

روشن نیست دلیل از حال رفتن ایشان چه بوده است. طبعاً، علتی پزشکی دارد که نویسنده درباره جزئیات آن، نه خبر دارد و نه تخصص اظهارنظر. به لطف خدا، البته در بین اعضای کابینه پزشک هست و از این نظر، دولت چهاردهم استثنائاً ناترازی ندارد.

شخص رئیس‌جمهور و وزیر بهداشت پزشک هستند. البته، قبلاً معاونی پارلمانی هم داشتند که فکر می‌کردیم او هم پزشک است؛ اما بعداً فهمیدیم تخصص اصلی ایشان جهانگردی و شاید جغرافیا با تخصص قطب جنوب بوده است. بااین‌حال، به‌هم خوردن حال خانم سخنگو را می‌توان از منظری غیرپزشکی هم تحلیل کرد که در آن، نیمچه تخصصی داریم. آن منظر غیرپزشکی، همین تحلیل سیاسی است که آلوده آنیم.

از این منظر، خانم سخنگو کاملاً حق دارد حالش به هم بخورد. نه‌فقط ایشان، که رئیس و عموم اعضای دولت هم اگر حال‌شان به هم بخورد، کاملاً حق دارند. فعلاً بقیه کابینه را رها کنیم و برویم بر سر خود خانم سخنگو. یک لحظه فرض کنید شما یا ما یا هرکس دیگر، جای ایشان باشد. هر هفته یک‌بار و گاهی دوبار روبه‌روی خبرنگاران می‌ایستید.

از روز اول هم، چند سوال و موضوع اصلی در هر نشست مطرح می‌شده است. مثلاً، فیلترینگ؛ یا مثلاً، روند مذاکرات برای رفع تحریم‌ها؛ یا مثلاً، بحث وفاق و کاهش تنش‌های درون‌ساختاری. شما به‌عنوان سخنگو، هر بار باید به این سوالات پاسخ دهید.

یکی دو ماه اول، با امیدواری و شور و شوق، از برنامه‌های دولت در این زمینه‌ها می‌گویید. خبر هم می‌دهید که در فلان کمیته و بهمان کارگروه یا شورا، موضوع در دستور کار قرار گرفته است. متخصصان فرا خوانده شده‌اند. نظرات اخذ شده است. جمع‌بندی‌ها صورت گرفته است. پیگیری‌ها در دست انجام است. تلاش‌هایی دارد صورت می‌گیرد و از این قبیل.

بعد از دو سه ماه، دیگر همین حرف‌ها را هم برای پاسخ گفتن ندارید. شروع می‌کنید به اعلام مواضع دولت. اینکه دولت مخالف فیلترینگ است. اینکه دولت رفع تحریم‌ها را ضروری می‌داند. اینکه رویکرد دولت، وفاق و انسجام ملی است. اینکه تصمیمات دولت بر مبنای نظرات کارشناسی است و از این قبیل.

متاسفانه، این راهبرد اعلام مواضع هم صرفاً در حد یکی دو نشست خبری کشش دارد. البته، این وسط کمی شانس می‌آورید و یکی دو اقدام نصفه و‌ نیمه در حد رفع فیلتر واتس‌آپ و گوگل‌پلی و آغاز مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و متوقف شدن اجرای قانون حجاب اتفاق می‌افتد و به شما فرصت می‌دهد کمی از دستاوردها بگویید و به‌نوعی، برای خودتان وقت بخرید.

وعده می‌دهید که بقیه اپلیکیشن‌ها هم قرار است رفع فیلتر شود. مذاکرات هم به نتیجه برسد و تحریم‌ها رفع شود. حتی ابراز امیدواری می‌کنید سایر محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی هم مثل ماجرای حجاب، با وفاق در سطوح بالای نظام برطرف شود. اما مثل اینکه قرار نیست همین امید نصفه و نیمه هم ادامه داشته باشد.

شما سخنگوی دولتی هستید که رئیس آن هیچ شعاری جز «دعوا نکنیم» و «کوتاه بیاییم» سر نمی‌دهد و‌ برای پیشبرد این شعار خود، حاضر است هر چیزی به طرف مقابل که در ابتدای دولت گوشه رینگ بود، بدهد تا مبادا چهار نفر در یک میدان تجمع کنند یا یکی از سران قوا در جلسه سه‌نفره، اندکی مکدر شود. برای همین، یک‌دفعه می‌بینید دو ژنرال دولت در یک روز مثل آب خوردن برکنار می‌شوند و یک «آخ» هم از دولت شنیده نمی‌شود و شما می‌مانید و سوالات جدید خبرنگاران.

hambanner.jpgعلیرضا م

چه سرنوشت تراژیک، دردناک و تاسف باری سر تندروهای امت گرای بی تدبیر متوهم ج ا امد: هفت اکتبر شیرینی آغاز جنگ را در میدان فلسطین خوردند، به هم تبریک می‌گفتند! و آن را حماسه ای در جهت نابودی عنقریب اسراییل وعده می دادند.

اما نمی‌دانستند این شیرینی مراسم ختم و مرگ تمام محور مقاومت و اعتبارشان است. امروز در غزه پایان جنگ را جشن گرفتند و حماس از میانجیگری ترامپ و قطر و مصر تشکر کرد!


وقتی مواضع سران ج ا بعد از شروع جنگ غزه را امروز مرور می کنیم، متوجه می‌شویم بازنده اصلی ماجرا که هست و نیست این ملت و مملکت را به پای توهم نابودی اسرائیل و شعار مرگ بر آمریکا خرج کرد، چقدر پوچ، تهی و مسخره بوده.

خامنه ای:
"از فلسطین دفاع می‌کنیم؛ پیشانی و بازوی طراحان مدبر و هوشمند جوانان فلسطین را می‌بوسیم اما ‏این کار، کار خود فلسطینی‌هاست."

کنعانی سحنگوی وزیر امور خارجه:
"جمهوری اسلامی ایران اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد و از آن با عنوان «رژیم صهیونسیتی» یاد می‌کند."

مقام های نظامی وسیاسی ایران در سطوح مختلف، از حمله حماس به اسرائیل ستایش کردند. ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور، پس از این حمله با اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و همچنین زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین تماس‌های تلفنی جداگانه داشت و این عملیات را به آنها تبریک گفت.

سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم این حمله را تبریک گفته بود و نمایندگان مجلس هم در صحن علنی آن شعارهایی علیه اسرائیل سر داده بودند.

بیشتر سران نظامی ج ا کشته شدند ولی حماس که پیش از این هم با تبریک به تحریرالشام و جولانی بابت به قدرت رسیدن و کنار زدن بشار اسد به ج ا دهن کجی کرده بود، امروز قدردان مصر و اردوغان و ترامپ است!

آن طرف قضیه هم، دشمنی سازمان آزادی بخش فلسطین با ج ا و همسویی محمود عباس و سران بقیه کشورهای منطقه با اسرائیل و آمریکا در خاورميانه که نیازی به توضیح ندارد و از اول بر کسی پوشیده نبود.

کانال ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)

:::

:::

arabnato.jpgترامپ در پی نظمی تازه بر پایه همکاری نزدیک با کشورهای منطقه است که در آن، نه ایالات متحده آمریکا، بلکه کشورهای خاورمیانه در خط مقدم اقدام‌های نظامی و امنیتی قرار گیرند

ایندیپندنت فارسی - پنتاگون، وزارت دفاع ایالات متحده، و فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) درباره طرح‌های نظامی خود و خطرات در منطقه خاورمیانه بازبینی جامعی انجام داده‌اند تا جزئیات این طرح‌های جدید دقیقا مطابق با خواسته‌های دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا، تنظیم شود.

یکی از مقام‌های آمریکایی روز چهارشنبه ۸ اکتبر (۱۶ مهر) به شبکه تلویزیونی العربیه گفت: «رئیس‌جمهوری ترامپ می‌خواهد از دوران آشوب به دوران تجارت گذر کند. در ۲۰ تا ۲۵ سال گذشته عملیات گسترده و حوادث بزرگی را شاهد بودیم؛ از جمله رخدادهای ۷ اکتبر و همچنین ضربات سنگینی که به بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی وارد شد. خود جمهوری اسلامی نیز در جنگ ۱۲ روزه اخیر، آسیب‌های سنگینی متحمل شد.»

ارزیابی واشینگتن از وضعیت کنونی خاورمیانه حاکی از «تحولی ریشه‌ای» است. به گفته منابع آمریکایی، جمهوری اسلامی ایران بخش بزرگی از توان دفاعی خود، از جمله قابلیت پرتاب موشک را از دست داده است و نیروهای نیابتی وابسته به آن نیز به‌شدت آسیب دیده‌اند و بخش‌های اصلی از قدرتشان را از دست داده‌اند. از بارزترین نمونه‌های این فروپاشی می‌توان به حزب‌الله در لبنان، حوثی‌ها در یمن و همچنین حماس اشاره کرد.

این مقام آمریکایی در ادامه این گفتگو افزود: «شرایط امنیتی منطقه به طور بنیادین تغییر کرده است و اکنون در حال تغییر و تحول است.» او تاکید کرد که برخلاف بسیاری از پیش‌بینی‌ها، آمریکایی‌ها «بر این باورند که فرصتی مناسب در خاورمیانه پدید آمده است و می‌خواهند از این فرصت بهره‌برداری کنند».

به نوشته العربیه، آشکار است که واشینگتن در دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، به بازگشت به طرح‌هایی که آن‌ها را کهنه می‌داند و بر حضور شمار زیادی از نیروها و تجهیزات سنگین در خاورمیانه متکی بودند، تمایلی ندارد.

گسترش شراکت‌ها

بر اساس طرح‌های نظامی جدید آمریکا، چارچوب تازه‌ای برای مقابله با خطرات منطقه‌ای در نظر گرفته شده است. به گفته همان مقام آمریکایی، این برنامه‌ها بر «گسترش همکاری‌ها میان ایالات متحده و کشورهای منطقه و نیز میان خود کشورهای خاورمیانه با حمایت واشینگتن» استوار است تا به این کشورها «توان نظامی بیشتر و بهتری» داده شود.

نمونه روشن این رویکرد، پیش‌بینی احتمال بازسازی توان موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد تهدیدی تازه علیه همسایگان در ماه‌ها یا سال‌های آینده است. در دهه‌های گذشته، ایالات متحده برای محافظت از جریان صادرات نفت و گاز و منافع خود و متحدانش، همواره در منطقه نیرو مستقر می‌کرد و بارها اعزام ناوهای هواپیمابر عظیم و اسکادران‌های جنگنده آمریکا را به خلیج فارس، دریای سرخ یا شرق مدیترانه برای بازدارندگی یا اجرای حملات شاهد بوده‌ایم.

از پیونگ‌یانگ تا جماران

| No Comments

۱۷مهر ۱۳۶۰؛ وقتی خامنه‌ای قبای ریاست‌جمهوری پوشید

عطا محامد - ایران وایر

چهل‌وچهار سال از روزی که «آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای» بر مسند ریاست‌جمهوری تکیه زد می‌گذر؛ روحانی‌ای که در میانه‌ی جنگ و آشوب دهه‌ شصت به قدرت رسید و امروز، پس از سی‌وهفت سال رهبری، هنوز خود را وامدار خدای دهه شصت می‌داند. امروز، در حالی‌که انباشتِ بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تصویرِ کشور را تیره کرده، او همچنان از «پیشرفت» و «ایستادگی» سخن می‌گوید؛ ریشه این نگاه وی را باید در همان سال‌هایی جست‌وجو کرد که برای نخستین‌بار مزه قدرت اجرایی را چشید و فهمید چگونه می‌توان از دلِ بحران، نظمِ مطلوبِ نظام را بیرون کشید.

khamlarge.jpg
۱۷ مهر ۱۳۶۰، «روح‌الله خمینی» رهبر وقت جمهوری اسلامی، حکم ریاست‌جمهوری خامنه‌ای را تنفیذ کرد و دوره هشت ساله ریاست جمهوری او آغاز شد، دوره‌ای که مستقیما وی را به مقام رهبری رساند. او در آن هشت سال، نه فرمانده جنگ بود و نه معمارِ اقتصاد؛ جایگاه اجرایی‌اش زیر سایه نخست‌وزیری «میرحسین موسوی» و نقشِ راه‌بری «اکبر هاشمی رفسنجانی» در مدیریت جنگ تعریف می‌شد. اما امروز او فرمانده‌ جنگی دیگر است؛ جنگ با اسراییلی که سال‌ها از محوش در منطقه سخن می‌گفت و راهبر «اقتصاد مقاومتی» که میلیون‌ها نفر را در فقر نگه داشته است.

از حذف بنی‌صدر تا صعود خامنه‌ای

خامنه‌ای در زمانی به ریاست جمهوری رسید که خودش یکی از منتقدان «ابولحسن بنی‌صدر» بود. خامنه‌ای در مجلس شورای اسلامی زمانی که کفایت سیاسی بنی‌صدر مطرح می‌شد، او را فاقد صلاحیت سیاسی، اخلاقی و مدیریتی برای ریاست جمهوری دانست. خامنه‌ای استدلال کرد که وی به نهادهای قانونی بی‌احترامی کرده، در برابر رهبری و امام ایستاده، با گروه‌های ضدانقلاب همکاری داشته، قانون اساسی را تضعیف کرده و با رفتارهای متکبرانه و ناصادقانه کشور را دچار بحران سیاسی و اقتصادی کرده است. خامنه‌ای گفت بنی‌صدر با اظهارات خود در خارج از کشور وجهه جمهوری اسلامی را تخریب کرده، در داخل نیز زمینه‌ساز آشوب و تفرقه شده است.

او چهار ماه پس از این سخنرانی تند علیه بنی‌صدر، خود در جایگاه رییس‌جمهور قرار گرفت؛ اما نه در فضایی آرام، بلکه در میانه‌ی بحرانی تمام‌عیار که از ترور، جنگ و بی‌دولتی شکل گرفته بود. تابستان ۱۳۶۰ با انفجارهای پیاپی و کشته‌شدن «محمد حسینی بهشتی»، «محمدعلی رجایی» و «محمدجواد باهنر»، کشور را در آستانه‌ی فروپاشی اجرایی قرار داده بود. برای پر کردن خلأ قدرت، «اکبر هاشمی رفسنجانی» رئیس مجلس و «عبدالکریم موسوی اردبیلی» رییس دیوان عالی کشور، به همراه «محمدرضا مهدوی‌کنی» وزیر کشور وقت، شورایی موقت تشکیل دادند تا سومین انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شود. در چنین شرایطی، نام خامنه‌ای به عنوان چهره‌ای وفادار به خط امام و مخالف سرسخت بنی‌صدر مطرح شد. پیشنهاد نامزدی‌اش ابتدا با تردید همراه بود، اما با تایید روح‌الله خمینی و حمایت گسترده‌ی حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، و دیگر نهادهای انقلابی، به محور اجماع نیروهای حاکم بدل شد.

در این انتخابات که ۱۰ مهر برگزار شد، ۴۲ نام رد صلاحیت شده بودند و چهره‌هایی مانند «علی‌اکبر پرورش»، «حسن غفوری‌فرد» و «سیدرضا زواره‌ای» به عنوان نامزد انتخاباتی حضور داشتند. در کنار این نام‌ها خامنه‌ای وعده داد که سیاست‌های اقتصادی را از تمرکزگرایی به سوی «حمایت از مستضعفان» ببرد، «فرهنگ طاغوتی» را از میان بردارد و استعدادهای انسانی را در خدمت سازندگی بسیج کند. در سیاست خارجی، بر استقلال کامل از شرق و غرب و بر مبارزه با اسراییل تأکید داشت.

مبارزه با اسراییل برای او یک اصل بود. در مرداد ۱۳۵۹ گفته بود: «انقلاب ایران اگر در داخل این مرزها به پیروزى رسید، این به معناى آن نیست که ما قانع بشویم و فکر کنیم پیروزى نهایى را به دست آورده‌ایم. تا وقتى‌که این زخم متعفّن، این غدّه‌ى چرکین در دل سرزمین‌هاى اسلامى و عربى به نام دولت غاصب اسراییل وجود دارد، ما نمی‌توانیم احساس کنیم که پیروز شده‌ایم، نمی‌توانیم حضور دشمن خود را در کنارِ گوش خود، در سرزمین‌هاى غصب‌شده و اشغالى خود ملاحظه کنیم.»

با این تفکرات وی وارد رقابت انتخاباتی آن زمان شد. او توانست با مشارکت ۷۴ درصدی مردم، بیش از شانزده میلیون رأی، معادل ۹۵ درصد آرا ـ به دست آورد؛ پیروزی‌ای که در روایت رسمی نظام، نشانه‌ی وفاداری مردم به «امام و انقلاب» خوانده شد.

۱۷مهرماه، در مراسمی هم‌زمان با عید قربان، خمینی در حسینیه‌ جماران حکم ریاست‌جمهوری او را تنفیذ کرد و نوشت: « خداوند متعال بر ما منت نهاد که افکار عمومی را برای انتخاب رییس جمهوری متعهد و مبارز، در خط مستقیم اسلام و عالِم به دین و سیاست هدایت فرمود.» سه هفته بعد، خامنه‌ای «میرحسین موسوی» را به نخست‌وزیری برگزید و دولت سوم جمهوری اسلامی شکل گرفت. در واقع، از دل همان بحران‌های خونین سال ۱۳۶۰، ترکیب تازه‌ای از قدرت سیاسی در جمهوری اسلامی پدید آمد ـ

خامنه‌ای و سیاست جنگ

در میانه سال ۶۲ خامنه‌ای تصویری منسجم از اندیشه سیاسی خود و برداشتش از جمهوری اسلامی ارائه می‌دهد. او جمهوری اسلامی را نظامی می‌داند که در آن قدرت از آنِ خداست، اما تحقق آن در گرو مشارکت، پذیرش و حضور مؤمنانه مردم است. مشروعیت حکومت نه از اراده جمعی به سبک دموکراسی غربی، بلکه از ترکیب «صلاحیت دینی حاکم» و «رضایت مردم» برمی‌خیزد. در این چارچوب، مردم نه فقط در انتخاب رهبر و رییس‌جمهور نقش دارند، بلکه با حضور خود در جهاد، انفاق و اداره کشور، ضامن بقای نظام‌اند. او جمهوری اسلامی را «حکومت مستضعفان» می‌خواند که باید در خدمت توده‌ها باشد، نه نخبگان، و دشمن اصلی آن را شبکه‌های تبلیغاتی و سیاسی غرب و صهیونیسم می‌داند که می‌کوشند با تفرقه‌افکنی، پیوند مردم و دولت را بشکنند.

این سخنان را وی در شرایطی به زبان می‌آورد که سه سال از جنگ گذشته بود. خامنه‌ای کسی بود که اولین خطبه نماز جمعهٔ تهران پس از آغاز جنگ با عراق را خواند. او در این خطبه، جنگ ایران و عراق را به «جنگ احزاب» در صدر اسلام تشبیه کرد؛ نبردی میان همه نیروهای کفر و استکبار جهانی با جبهه ایمان و اسلام. وی تأکید کرد که دشمن، به‌ویژه آمریکا، قصد داشت ایران را با یک جنگ از پا درآورد و انقلاب را تحلیل ببرد، اما در واقع این نبرد به میدانی برای گسترش انقلاب اسلامی و آغاز «فتوحات جهانی اسلام» بدل شد. او عراق را «دروازه فتوحات» نامید و وعده داد که ملت مسلمان عراق از زیر سلطه صدام رهایی خواهد یافت و امت اسلامی وارد مرحله‌ای تازه از بیداری و وحدت خواهد شد.

jalayeepour.jpgجوان معترض فقط دنبال زندگی بهتر است

حمیدرضا جلایی‌پور معتقد است نسل جدید اعتراضات ایران بیشتر برای بهبود زندگی و رفاه تلاش می‌کند تا تغییر رژیم و به همین دلیل وضعیت فعلی را نمی‌توان انقلابی دانست بلکه ترکیبی از جامعه جنبشی، ناجنبش و شرایط جنگی است

رویداد۲۴ | حمیدرضا جلایی پور، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، معتقد است نسل جدید معترض مانند دهه هشتادی‌ها، بیشتر دنبال بهبود زندگی و رفاه هستند (اعتراض برای زندگی بهتر)، نه خطر کردن برای تغییر رژیم، که این ویژگی با رفتار انقلابیون سنتی متفاوت است (ناجنبش).

بخشی از سخنرانی جلایی پور، در پنل «جنبش‌های اجتماعی» که در «همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری» توسط انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شده را در ادامه می‌خوانید:

مشروعیت نظریه‌پردازی کلان در جامعه‌شناسی

حمیدرضا جلایی پور استاد دانشگاه، در سخنان خود ابتدا به نظریه پردازی کلان در باره جنبش‌های اجتماعی در ایران پرداخت و گفت: «نکته نخست آن که به لحاظ فکری، محافل آکادمیک تقریبا در دنیا از جمله دانشگاه‌های ایران به رغم این که در شرایط پساساختارگرایی و برخی نیز علاقه دارند بگویند در دوره پست مدرن قرار گرفته، ارزیابی من این است که نظریه پردازی کلان، همچنان یکی از کار‌های مشروع در جامعه شناسی است، همچنان که جامعه شناسان شناخته شده دنیا به نظریه پردازی کلان اقدام می‌کنند. نظریه پردازی کلان هم قصه نیست. بلکه یک نوع شناخت جامعه شناسانه است.»

او در باره نکته دوم گفت: «اما در نکته دوم این سوال مطرح است که نظریه پردازی کلان به لحاظ محتوای معرفتی، چیست؟ از نظر محتوای معرفتی نظریه‌های کلان، یک یا دو روند را در جامعه خیلی برجسته می‌کنند و بقیه امور جامعه را حول و حوش این روند توضیح می‌دهند. این نوع نظریات کلان به دقت تجربی نظریات علی به قول مرتون با برد متوسط نیست که بتوان با دقت بالا، آن‌ها را تست تجربی کرد. ولی همچنان تجربی است، و همچنان مسئولیت زا و یک نوع نظرورزی در باره جامعه است.»

trump.jpgحماس در بیانیه‌ای رسمی: ما به توافقی برای پایان جنگ و مبادله گروگان‌ها دست یافته‌ایم

حماس در بیانیه‌ای رسمی تایید کرد که به توافقی برای پایان جنگ و مبادله گروگان‌ها دست یافته‌ است.

در متن بیانیه حماس از «تلاش‌های صادقانه میانجی‌گران قطر، مصر و ترکیه» تقدیر کرده و همچنین تلاش‌های رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، برای «تحقق توقف کامل جنگ و عقب‌نشینی کامل اشغالگران از نوار غزه» را ستایش کرده است.

این گروه از دونالد ترامپ، کشورهای ضامن توافق و همه طرف‌های عربی، اسلامی و بین‌المللی خواسته است تا تضمین کنند اسرائیل به‌طور کامل به مفاد توافق پایبند بماند و از آنچه «طفره‌رفتن یا تاخیر در اجرای آن» خوانده جلوگیری کنند.

رئیس ستاد برای آزادی گروگان‌های اسرائیلی، نیتسان آلون، و نخست‌وزیر قطر، محمد بن عبدالرحمن آل‌ثانی، بعد از اعلام توافق آتش‌بس غزه همدیگر را در آغوش گرفتند:

hugglarge.jpg

ترامپ: اسرائیل و گروه حماس «مرحله نخست طرح صلح پیشنهادی آمریکا برای غزه» را امضا کرده‌اند

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، در پیامی در شبکه اجتماعی تروث سوشال اعلام کرد که اسرائیل و گروه حماس «فاز نخست طرح صلح پیشنهادی آمریکا برای غزه» را امضا کرده‌اند. به گفته ترامپ، بر اساس این توافق، «همه گروگان‌ها به‌زودی آزاد خواهند شد» و ارتش اسرائیل در نخستین گام برای اجرای توافق، به «خطی توافق‌شده» عقب‌نشینی خواهد کرد. رییس‌جمهوری آمریکا از این توافق به عنوان گامی به‌سوی «صلحی نیرومند، پایدار و همیشگی» نام برد و تاکید کرد که «تمامی طرف‌ها به‌صورت عادلانه مورد رسیدگی قرار خواهند گرفت». ترامپ امضای این توافق را «روزی بزرگ» برای جهان عرب، جهان اسلام، اسرائیل، کشورهای منطقه و همچنین ایالات متحده آمریکا توصیف کرد و از نقش میانجی‌گران قطری، مصری و ترک که در تحقق این توافق نقش داشتند، تقدیر کرد. او نوشت: «از صلح‌طلبان خوشا به حالشان.»

سخنگوی دولت اسرائیل اعلام کرد که این کشور انتظار دارد روند آزادی گروگان‌ها از روز شنبه آغاز شود.

ترامپ: باور دارم ایران نیز بخشی از روند صلح خواهد بود

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز گفت: «باور دارم ایران بخشی از کل روند صلح خواهد بود.» او همچنین گفت که با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، گفت‌وگو کرده و انتظار می‌رود همه گروگان‌ها روز دوشنبه آزاد شوند. ترامپ افزود «فکر می‌کنم به‌زودی شاهد بازسازی غزه خواهیم بود.»

سی‌ان‌ان: اسرائیل در حال آماده‌سازی برای احتمال سفر ترامپ در اوایل هفته آینده است

سی‌ان‌ان به نقل از یک مقام اسرائیلی گزارش داد اسرائیل در حال آماده‌سازی برای احتمال سفر دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، در اوایل هفته آینده است. کانال ۱۲ اسرائیل نیز گزارش داد که آماده‌سازی در فرودگاه بن گوریون برای ورود ترامپ در اوایل هفته آینده آغاز شده است.

رسانه‌های اسرائیلی: امضای توافق‌نامه صلح پنجشنبه ظهر انجام می‌شود

رسانه‌های اسرائیلی نوشتند امضای توافق‌ صلح حماس و اسرائیل پنجشنبه ظهر انجام می‌شود.طبق این گزارش، انتظار می‌رود گروگان‌ها روز شنبه یا یکشنبه به اسرائیل بازگردند. بنیامین نتانیاهو نوشت پنجشنبه کابینه را برای تصویب این توافق و بازگرداندن همه گروگان‌هابه اسرائیل فراخواهد خواند.

خبرگزاری فرانسه: گروگان‌ها در قبال دو هزار زندانی فلسطینی آزاد می‌شوند

منبعی در حماس به خبرگزاری فرانسه اعلام کرد همه گروگان‌های زنده حماس در ازای حدود ۲ هزار زندانی فلسطینی، ظرف ۷۲ ساعت پس از اجرایی شدن توافق آزاد خواهند شد. رسانه‌ها گزارش داده‌اند که توافق ظهر پنجشنبه امضا می‌شود و در روزهای بعد از آن آزادی گروگان‌ها آغاز خواهد شد.

وزیر خارجه روسیه: طرح ترامپ برای غزه به رغم کلی بودن، بهترین گزینه روی میز است

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، در واکنش به تلاش‌های صلح دونالد ترامپ در خاورمیانه گفت که طرح پیشنهادی او درباره غزه «به‌رغم کلی بودن»، همچنان بهترین گزینه «روی میز» محسوب می‌شود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - خبرنامه امیرکبیر در گزارشی نوشت که هومن کیانی، دانشجو در اصفهان، در جریان جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی و اسرائیل با شلیک نیروهای بسیجی کشته شد.

طبق این گزارش کیانی ۲۲ ساله دانشجوی دانشگاه علمی‌کاربردی اصفهان بوده است.

خبرنامه امیرکبیر به نقل از یکی از نزدیکان این دانشجو نوشت: «هومن در شامگاه ۲۵ خرداد، زمانی که به همراه یکی از دوستانش در حال بازگشت از خیابان چهارباغ به سمت دروازه شیراز بود، بر اثر شلیک مستقیم نیروهای بسیج مجروح و در ساعت ۳:۳۰ بامداد ۲۶ خرداد جان خود را از دست داد.»

این رسانه افزود: « او دوره‌های امدادگری را پشت سر گذاشته و در کنار پدرش ـ که تکنسین پزشکی است ـ به امدادرسانی می‌پرداخت.»

Untitled-433.jpg

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgبعنوان یک فعال سیاسی بار ها از خود سوال میکنم .باز خورد این نوشته های من و من نوعی در فیس بوک وسایر سایت ها که گویا نیوز شاید پر بیننده ترین آنهاست تا چه میزان مورد توجه نه تنها نسل نو، بلکه نسل بعد از ما قرار می گیرد؟

آنچه که طی سال ها دستگیرم گردیده خوانندگانی ثابت هم نسلان خودم با تعدادی کامنت گذاران باز هم ثابت که نظر به نوع مقاله تعدادی سایبری های رژیم هم با نام های مستعار بر آنها افزوده می شوند کس دیگری نیست.

خارج از این محدوده نیز رسانه های خبری در سطح وسیع تر همین طیف را می پوشانند .البته در مجموع درعالم سیاست کار در دست همین نسل های پنجاه ،شصتی است.

از ترامپ تا پوتین از مجموعه رهبری چین تا رهبران فسیل شده جمهوری اسلامی .در سطح ملی وبین المللی.

در این میان سیستم های مبتنی بر دمکراسی سازمان دهی خود را با تکیه بر احزاب که منعکس کننده افکار عمومی جامعه ودر بر گیرنده نیاز های نسل جوان است تا حدودی زمینه های لازم را برای رشد نسل جوان در آینده فراهم می سازند. من سازکار و چگونگی فعالیت نسل جوان ومشارکت آنها را در سامان دهی جامعه و امکاناتی که در اختیارشان نهاده می شود تا خلاقیت های خود را شکوفا کنند نمی دانم .اما می دانم که ماشین دستآورد های غرب به نقش بزرگ جوانان و خلاقیت های آنها در میدان عمل باز و آزادی های فردی وانتخاب بدون اجبار آنها در نوع زندگی وسهم گیری آنها در حیات اجتماعی در عرصه های مختلف بر می گردد.

امری که جوان ایرانی برای رسیدن به چنین جامعه وفضائی سال هاست هزینه میدهد حتی ببهای جان . نهایت بسیاری نا امید وسر خورده بهر طریق ممکن رشته از قید چنین حکومت بسته ای می رهانند و بهر طریقی شده خود را به دانشگاه های غربی می رسانند تا لااقل زندگی فردی و آینده خود را نجات دهند. نجات یابند از دست رژیم جوان کشی که نحبه گان المپیادی را در زندان میکند والله کرم هارا بجای خانلری ها می نشاند.

می گریزند نه تنها از دست حکومتی سخت مرتجع و تمامیت خواه ! بلکه دل زده از کشمکش های ده ها جریان سیاسی بنام اپوزیسیون جمهوری اسلامی که بانام آنها واز قول آنها با هم در جدالند. بی آن که التفاتی اندک به آنها ، به نگاه آنها به جهان معاصر ،به شیوه زندگی که آرزوی آن رادارند بیاندازند. به آن سبک از زندگی که بهای آن در گیری روزانه با حکومت وقوانین آرتجاعی آن و مورد ضرب وشتم قرار گرفتن وتا پای مرگ رفتن است.

Reza_Farmand_2.jpg

نقطه‌ی کور ایدئولوژی چه پهناور است
نیم سده است که شیخ
جان ایران را از شیره‌‌ی زندگی می‌مکد
نیم سده است که شیخ
آینده را به روی ایران بسته است
با این‌همه، رفیق، شیخ را نمی‌بیند
>
نیم سده است که شیخ
ایران را مچاله می‌کند
تا در دین و آیین قبیله‌ای‌اش بگنجاند
و دهان ساده ترین پرسش‌ها را
با باتوم و مشت و گلوله خُرد می‌کد
با این‌همه رفیق، شیخ را نمی‌بیند
>
نیم سده است که شیخ
نام زنان ایران را از کتاب‌ها خط می‌زند
از برگ برگ زندگی خط می‌زند
و با سنجه‌ی آیه‌ها و احادیث دقیانوسی
خنده و موی و سخن‌اش را در گذرگاه‌ها می‌سنجد
با این‌همه رفیق، شیخ را نمی‌بیند
>
نقطه‌ی کور ایدئولوژی چه پهناور است
نیم سده است که رفیق باشنده‌ی غرب است
درمیان واژه‌های آزاد نفس می‌کشد
دمکراسی را در خیابان‌ها و رسانه‌ها لمس می‌کند
با این‌همه رفیق، غرب را نمی‌بیند
و اندیشه‌های‌اش را همچنان از بینش دیکتاتورهای مارکسیستی
از بینش استالین و کاسترو برمی‌دارد
و با تفنگ کور چه‌گوارا
این دژخیم انقلابی شلیک می‌کند
>
نیم سده است که رفیق در دمکراسی‌های غربی
بلوک فروریخته‌ی شرق را در ذهن‌اش بازسازی می‌کند
دیوار فروریخته‌ی برلین را بالاترو بالاتر می‌برد
و با شیخ که همزمان ایران را تاراج می‌کنند
در جنگ‌های ضد یهود همسنگر و هماواز می‌شود
شگفت آنکه از این دوگانگی
این شیزوفرنی سیاسی آزرده نمی‌شود
>

رفیق پدیده‌ای‌ست سیاسی
یک مومیایی ایدئولوژیک
او معنای شیخ را از کتاب مقدس مارکس می‌پرسد
و گمان می‌کند که شیخ هم همانند بودا
پُر از رود و درخت و پروانه است
و مثل هدهدی روی بنای جامعه نشسته است
از این روست که او
با شیخی که آواره‌اش کرده رفیق است
و با دمکراسی‌ای که پناه‌اش داده دشمن
>
رفیق در خیمه‌گاه شیخ آسوده است
و عشق می‌کند از اینکه شیخ
به غرب می‌تازد، به دمکراسی می‌تازد
به آزادی می‌تازد، به یهود می‌تازد،
رفیق چنان شیفته‌ی شیخ است
که سرافرازنه پرچم‌اش را در خیابان‌های غرب بدوش می‌کشد
و کوچه می‌دهد که شیخ
ایران را از راه‌های دین‌اش
به هر بیابانی که می‌خواهد ببرد
>
رضا فرمند

>

Manouchehr_Taghavi_Bayat.jpgدر کشورهایی مانند ایران که حکومت دیکتاتوری یا تمامیت خواه بر زندگی مردمان سوار است، آزادی سیاسی و اجتماعی نیست، حزب ها و سازمان های مردمی آزاد نیست پس اپوزیسیون هم نمی تواند باشد. فرهنگ لغات بریتانیکا در زیر واژه ی تمامیت خواه می نویسد:

« تمامیت‌ خواهی نوعی حکومت است که در آن دولت کنترل کاملی بر هر بخش از زندگی مردم دارد. انگار دولت سعی دارد همه چیز را از آنچه شما باور دارید گرفته تا آنچه انجام می‌دهید، اداره کند.». این واژه نامه می افزاید؛.. « ... تمامیت‌ خواهی با یک حکومت مرکزی قوی مشخص می‌شود که تلاش می‌کند تمام جنبه‌های زندگی فردی را از طریق اجبار و سرکوب کنترل و هدایت کند... مردم آزادی انتخاب خود را ندارند... دولت بر یک هدف بزرگ متمرکز است و از تمام قدرت و منابع خود برای دستیابی به آن، صرف نظر از هزینه آن، استفاده می‌کند... از یک نیروی پلیس مخفی گسترده و نیرومند بهره می گیرد ... نهادها و سازمان‌های اجتماعی سنتی را دلسرد و سرکوب کرده و مردم را وادار به ادغام در یک جنبش واحد و یکپارچه می‌کند... مانند ، چین، آلمان نازی و ... ». حکومت آخوندها در ایران هم در شمار همین گونه حکومت ها است.

حکومت تمامیت خواه ولایت فقیه در کشور ما ایران از نمونه هایی است که در تاریخ امروزی جهان ده ها سال است از این روش برای سرکوب مردمان میهن ما سود می جوید. از همین روی در ایران که حزب سیاسی، سازمان های صنفی، انجمن های مردمی، آزادی مطبوعات و رسانه نیست، اپوزیسیون به معنای سیاسی آن هم نیست، چون افزون بر آن که به هیچ حزب یا سازمان سیاسی و مردمی پروانه نمی دهند، هر کس هم دم از آزادی و یا استقلال بزند، دستگیر و زندانی می شود. مخالفان حکومت را در زندان ها با بدترین شکنجه ها می کشند. حکومت به بهانه ی دین دست به هر جنایتی می زند. مردمان تهی دست و نادان را به مردم فروشی وادار کرده و با پرداخت پول آن ها را می خرد؛ مانند بسیجی ها، لباس شخصی ها، خبر چین ها و از این دست کسان یا نا کسان.

Mehdi_Estedadi_Shad.jpg1- در شمار عادتهای انسانی است. این که حتا وقتی از کُل قضایا با خبر نیستیم، برای همنوع رجز میخوانیم تا او را به هماورد بکشانیم. همنوع هم گاهی گول میخورد . وسوسه میشود. به مصاف بر میخیزد.

اما اگر حریف هوشمند پی ببرد که ما بر موضوع مورد مجادله اشراف نداریم، از مقابله تن میزند. یعنی کوتاه میآید؛ که در واقع همان جا خالی دادن است.

لیکن جا خالی دادن را در آن جا به دو نوع میتوان فهمید و بعد تفسیر و تاویل کرد. رجز خوان اگر کمی هوش داشته باشد، میتواند جای خالی و سکوت حریف را جواب و فرصت تلقی کند. این که در خود با شک و تردید بنگرد و بر مدعای خود تامل نماید.

اما اگر بر خودپسندی خود پافشاری کند، جا خالی دادن را حمل بر نادانی و ناتوانی حریف خواهد کرد و تا ابد در خواب خرگوشی خود خواهد ماند.

2- در تاریخنگاریهای تحلیلی این دهه ها، انقلاب اسلامی سال 1979 در ایران یک نقطه عطف دورانساز و اقدامی ضد روند مُدرنیته محسوب شده است.

فارغ از اینکه اکنون مُدرنیته را دارای چه نقطه قوتها و ضعفهایی بدانیم، آنجا یعنی با تثبیت انقلابی که میراثخوارانش آن را شکوهمند لقب دادند و مخالفانش آن را شلیکی در طویله نادانان خواندند، یک نقطۀ عطف تاریخی شکل میگیرد.

لحظه و مبدایی برای شروع دوران جدید با لقب "پسا مدرنیسم"؛که مفسرتاریخیش (ژان فرانسوا لیوتار) "روایتهای کلان و اعظم" قدیمی را بی اعتبار خوانده است. روایتهای کلانی که چیزی غیر از ایدئولوژیهای رایج در دو قرن پیش نبودند.

البته در رابطه با شکل گرفتن آن نقطه عطف تاریخی، همچنین گزارش و اظهار نظر میشل فوکو نیز ملاک قرار میگیرد و تکرار میشود.

فوکویی که در آن سال پُرتلاطم به ایران سفر کرده و در ارسال مشاهدات برای یک نشریه ایتالیایی از کورسوی معنویت جویی خبر داد بود. این که ایرانیان با انقلاب اسلامی ، بزعم او، میخواهند به سیاست بُعد معنوی ببخشند.

آنهم در جهانی که از روح تهی گشته و بنابراین دوران جدیدی شروع شده است. طفلکی رجز رایج ایرانیان را به مصداق بیان حقیقت گرفته بود.

البته تجربۀ تاریخی در این میانه به کُلی ارزیابی میشل فوکو را زیر سوال برده است. او که در زمینه شناخت روشهای اعمال قدرت و دگردیسیهایش در جامعه مُدرن نکات بسیار ارزنده ای را بیان داشته، با همان اظهار نظر در مورد آتیه و هدف انقلاب 1979 به خود و جایگاه ارجمند خویش یک ضد حال اساسی و ارزش ستیز زد.

چون روند قضایا نشان داد که او از انرژی نهفته در نهادها و عمل ویرانگر بنیادگرایی اسلامی بیخبر بوده است. نمیدانسته نفرت و خشم تعصب مذهبی چه آتشها بپا خواهد کرد.

گویا بی هیچ ملاحظه علمی بدان تبلیغاتی باور کرده بود که روحانیت مسلمان در مورد خود اشاعه میداد. این که از دیرباز مرد روحانی مدعی بوده که در پی ثروت و مادیات دنیوی نیست. فقط راه رضای خدا در امور اجتماعی دخالت میکند. مسئله اساسی اما سر همین دخالت بوده که در قبل و سپس در آن مقطع خاص کسی توجهی به چگونگی آن نداشته است.

باری. فوکو مسلما از سابقه و زمینه سازی کسب قدرت سیاسی توسط روحانیت شیعه و سنی اطلاع لازم را نداشته است. اصولا بعد از جنگ جهانی دوم، مردمان اروپا گرفتار مسایل خودش بودند. مسایلی که با برآمد رژیمهای توتالیتر موجودیت آزادیخواهی و مدعای فرهنگ والای اروپا را بسختی محاصره و به خطر انداخته بود.

بنابراین کسی،حتا آن فیلسوفی که همراه و همیار فکری جنبش اعتراضی و دانشجویی بوده، فرصت نمییافته به پیرامون متروپل، به جهان سوم و به جوامع غیر اروپایی توجه کند. حتا اگر آن توجه بنوعی بر ضد سنت استعماری غرب شکل میگرفت و برای کاهش خودستایی "اروپا محوری" لازم بود.

در هر حالت فوکو و همقطاران منتقدش از وجود برنامه کسب قدرت و منابع انرژی زایی بی اطلاع بودند. کارزاری که در هجرههای حوزوی و در محافل بازاریان متصل به روحانیت وجود داشت و در حال پختن آشی برای جوامع مسلمان بود.

آنجا مثل الگوی رفتاری هر جریان قدرت پرستی، دستگاه دشمن سازی روشن بود و کارگاه مغز شویی به تکفیر دشمنان و شیطان سازی مشغول. بر بستر چنین معنویت طلبی اُملان مسلمان و مذهبیون خشکه مقدس واکنشی خصمانه به "کفرآباد" غربی شکل گرفت. خصمی که به سالها دیواری جلوی نگرش عقلانی بود و به روش نادرست شیطان سازی از رقیب ایراد نمیگرفت.

در واقع هدف و آماج اصلی واکنش خصمانه مسلمانی علیه مُدرنیته، نفی فضایی بود که در آن زنان از قید و بندهای شریعت و عرفی آزاد شده و مثل مردان در پی خود تحقق بخشی بودند.

آنجا سبک زندگی غربی به سیبل تیراندازی و هدف یورش بنیادگرایان ادیان ابراهیمی بدل میشد. مومنانی که نمیتوانستند شوک فرهنگی خود را هضم کنند. شوک فرهنگی که از دل تغییرات انسان باورانه رُنسانسی و خرافات زدایی دورۀ روشن نگری برآمده بود.

در جوامع پیرامون متروپلهای غربی، اتفاقا این فرنگ رفتگان بودند که برای اُمت مسلمان قصه و خیال پردازی کردند. حکایتهایی که از جهنم آوار بر غربیان کافر میگفت.

در هر حالت سرآغاز آن ردیه نویسیهای علیه غرب "کافر" برای اُمت مسلمان در میان "اخوان" مصری شکل گرفته که بتدریج مملکتش از دایره تاثیر امپرتوری عثمانی دور میشده و طعم لشکرکشی ناپلئونی و مدیریت استعمار انگلیسی را نیز چشیده بوده است.

سید قطب که از خانواده فرهنگی و ناسیونالیست عربی بر خاسته است، پس از یک سفر آموزش علوم تربیتی به اتازونی در سال 1948 تغییر باور و جبهه داد. بیکباره خواست در بستر جریان سیاسی عوامگرایی که حسن البنا بنام "اخوان المسلمین" برپا ساخته بود، راهنمای جهان شناسی و مشعل اُمت اسلامی باشد.

3- حال پس از هفتاد و هشتاد سال گذشت زمان، باید پرسید که برای ما پیامد تغییر الگوی رفتاری آن محصل مصری که از سفر به اتازونی دُچار شوک فرهنگی و حالی دگرگون شده، چه بوده است؟

به هر حالت شوربختی ما فقط این نیست که خلیفه دوم رژیم به مترجمی آثار سید قطب افتخار میکند. زیرا اسلاف خامنه­ای (نواب صفوی) نیز دست پرورده ایدئولوژی اخوان المسلمینی بوده و "فدائیان اسلام" را ساخته است. همان نواب صفوی که اولین متن و جزوۀ خلافت اسلامی را در ایران منتشر کرده بود.

اینجا به حاشیه خواهیم رفت اگر که همچنین از استفاده خلیفه اول (خمینی) از آن میان بگوئیم. اما چاره دیگری نداریم. از آن رو که تاثیر خمینی در ایران به سالها و دهه ها فرمانده و کارگردان کشورداری بوده است. او که از انرژی "فدائیان اسلام" در جهت قدرت یابی و فرماندهی ولایت فقیه بهره گرفت و از لفظ تو خالی "جمهوری" روکشی برای "اسلام" خود ساخت.

در واقع کلک و رودست اساسی که خمینی در جریان اوجگیری اعتراض به دیکتاتوری پهلوی دوم زد، همین نیرنگ زیر بود. زیرا هنگام اقامت موقت در فرانسه از وی پرسیده بودند که چه سیستمی را برای آینده حکومت بر ایران در نظر دارید؟ او هم در جواب گفته بود از همین نوعی که در فرانسه مستقر است.

همه از این پاسخ نتیجه گرفته بودند که وی جمهوریخواه است و نظامی دمکراتیک را تاسیس خواهد کرد. اما کسی که با ایدئولوژی شیعه آشنا بود، میدانست که در چارچوب نگرشی آن فرقه مذهبی یک سرلوحه راهنما وجود دارد. سرلوحه ای که نیرنگ و خدعه هنگام جنگ را جایز میداند.

افزوده بر این رویکرد و منش رفتاری همچنین تکمله های چنین برداشتی را نیز بایستی در نظر داشت. این که تا دست نیافتن به سلطه خود، جریان شیعه همواره خویش را در جنگ با کفار میداند و از هر حیله ای برای رسیدن به هدف استفاده خواهد کرد.

بنابراین با ابزار سازی از امر خدعه و ریا، خمینی اذهان عمومی را فریفت. پشت نقاب برپایی جمهوری دستگاه خلافت اسلامی با محوریت خلیفه را تاسیس نمود. دستگاهی که خود را قیم همه میپنداشت و رای اکثریت را در مقابل حکم شخص خود به هیچ میگرفت.

منتها پیچیدگی وضعیّت بحرانی این روزهای جاری که بیش از چهار دهه از آغازش میگذرد، از جمله در این نکتۀ زیر است. این که مخالفان ظاهر بین ولایت فقیه، "جمهوری" را نیز بعنوان شکل کشورداری و نظام وابسته بدان میفهمند. بنابراین خواهان محو جمهوری هستند که گویا آخوند مبتکر آن بوده است.

در حالی که نمیدانند یا از یاد میبرند که سیستم توتالیتر (با حاکمیت فرد خود کامه) استادی در سترون سازی زبان و وارانگی معنا است. گرفتاری را به جای آزادی جا میزند و لفظ بی معنا را به جامعه میفروشد.

4- متنی که در اینجا بر آن مکثی خواهیم کرد توسط برادر جوانتر قطب نگاشته شده و عنوانش "این سه نفر یهودی" است. او که علیه نظریه های مارکس، فروید و دورکهیم رجز میخواند. رجزی که اگر از منظر آگاهی تاریخی بدان بنگریم، زمینه ساز جدلی است که خمینی با "حکمت سیاسی" خود علیه پیشرفت جامعه ایرانی به پیش برد.

بدیهی است که هم رجز برادر جوانتر سید قطب از نادانی برخاسته و هم جدل خمینی استدلالاتی لرزان داشته است. زیرا هر دو ی آن بازماندگان از روحیه قرون وسطایی، اساس تحولات و الزامات بر آمده در سیر اندیشۀ بشری را برسمیت نمیشناختند.

تحولاتی که معیارهای فکر و اندیشه قرون وسطایی را پشت سر گذاشته بود. چون با رنسانس و نیز با روشن نگری، آدم کنجکاو و آگاهی روزآمد دیگر دنبال برقراری مطلقیت آسمانی و حاکمیت استبدادی نبود. بگذریم که به جز رشد فلسفه و تردیدهای جدیدش در باور و آرای گذشتگان، در آن میانه پنج قرنی، جهان دارای علومی تازه نیز شده بود.

بخشی از این علوم نامبرده دنیای جدید را در پشت رجز و جدلی میتوان یافت که محمد قطب علیه آنها در متن"سه یهود" مدعی گشته است. یعنی علیه علم اقتصاد سیاسی(مارکس)، جامعه شناسی(دورکهیم) و روانکاوی(فروید).

"سه یهود" محمد قطب را محمد علی عابری بفارسی ترجمه و در سال 1359 در تهرانی انتشار داده که از دوسال پیشتر شاهد زایش "نظام مقدس" جیم الف( جمهوری اسلامی) بوده است.

آن ترجمه نخست با اظهار فضل مترجم در مقدمه آغاز میشود که هم خلاصه متن را بدست میدهد و هم در پی قانع سازی برادران سنی در مبارزه مشترک علیه شرک (یا در واقع عموزادگان خود) است.

letter.jpgای رضا پهلوی و پیروان خیال‌باف سلطنت،

چو باد پاییزی که بر برگ‌های خشکیده‌ درختان می‌وزد و نغمه‌ زوال در گوش خزان می‌نهد، خبرهایی از سرزمین‌های دور شنیده‌ایم که پرده از نیرنگ و ریا برمی‌گیرد. گویند با زر بیگانگان و سیاست دولت اسرائیل، نام تو را بر قله‌های مجازی محبوبیت می‌کوبند، تا از خاکستر سلطنت، شعله‌ای موهوم بیافروزند.
اما دریغ، که این چراغ‌ها فروغی ندارند جز از فریب؛ سایه‌ای‌اند بر دیوار وهم، نه خورشید حقیقت.
ای مدعیان میراث تاجی که زمانش سپری شده، بشنوید ندای مردم خسته و هوشیار ایران را. آنان که از دهه‌ها فریب و پروپاگاندا به جان آمده‌اند، دیگر آزمون‌های شکست‌خورده‌ تاریخ را تکرار نخواهند کرد؛ نه سلطنتی که نیم قرن پیش فرو افتاد، و نه جمهوری‌ای که چهل و هفت سال است با آهن و سانسور و بند و زنجیر می‌چرخد.

آیا نمی‌بینید شبکه‌های جعلی را؟

گزارش‌های تازه نشان داده است که در پهنه‌ مجازی، نه مردمان واقعی، بلکه سایه‌ها و آواتارهای بی‌جان به کار گرفته‌اند تا تو را رهبر آینده‌ی ایران جلوه دهند. بیش از پنجاه حساب جعلی، شب و روز می‌کوشیدند تا توهمی از حمایت میلیونی بسازند، همان‌گونه که جادوگران در قصه‌ها از دخان، قصر می‌سازند.
اما مردم این دیار که رنج و تاریخ را با چشم و دل آزموده‌اند، نیک می‌دانند سلطنت پهلوی جز استبداد، فساد و بی‌مشارکتی به یادگار نگذاشت.

توهم بازگشت سلطنت، در ذهن آنان چون سراب در بیابان است؛ چشم می‌فریبد، اما تشنگی را نمی‌نشاند.

وابستگی به بیگانگان، آینه‌ی رسوایی

راز آشکار، چون روز روشن است: سرمایه و پشتیبانی این دستگاه تبلیغی از آنِ دولت و شرکت‌های اسرائیلی است.
تو و هم‌پیمانانت، بی این زر و زور بیگانه، در میان مردم ایرانیان جای و مقامی ندارید.
ادعای نمایندگی ملت، پرده‌ای است بر چهره‌ مقاصد بیگانه؛ بازی‌ای در شطرنج سیاست که مهره‌اش تویی، نه بازیکن آن.

ای فرزند تاریخ غم‌زده‌ ما، آیا هنوز نیاموخته‌ای که تکیه بر بیگانه، ستون سستی است که دیر یا زود فرو می‌ریزد؟

hijab.jpgشاهین طهماسبی - کانال کاوش
اگر کسی در تهران یا شهرهای بزرگ زندگی کرده باشد به وضوح می‌بیند که نادیده گرفتن حجاب اجباری به وضعیت کاملاً بی‌سابقه‌ای رسیده و کنترلش تقریباً به طور کامل از دست حکومت خارج شده است و من هنوز سؤالم این است که پس این هسته سخت کجاست و چرا کاری نمی‌کند؟
من روز به روز بیشتر به این فرضیه ذهنی‌ام مطمئن می‌شوم که چیزی به نام هسته سخت در ایران عملاً وجود ندارد و اگر یک اپوزیسیون سازمان‌یافته داشتیم این حکومت مثل یخ آب میشد، جوری که انگار هرگز وجود نداشته است اما دریغ .....
:::

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - وبسایت خبری الجبال عراق، در گزارشی تایید کرد که یک دانشجوی عراقی به نام «سیف صدام حسین» برای یک دانشجوی دختر ایرانی در دانشگاه همدان ایجاد آزار و توهین کرده که به اعتراضات دانشجویان این دانشگاه منجر شده است.

طبق این گزارش، فعالان و دانشجویان همدانی تصاویری از گفت‌وگوها و پیام‌های منتسب به این دانشجوی عراقی را منتشر کردند در آن درخواست‌های غیرمعمول از زنان و همکلاسی‌ها دیده می‌شود.

وبسایت الجبال نوشت: «شماری از ساکنان همدان گفتند که برخی دانشجویان عراقی تنها به توهین به دختران در دانشگاه بسنده نکرده‌اند، بلکه با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی مردم، زنان شهر را با وعده پرداخت پول مورد آزار قرار داده‌اند؛ اقدامی که خشم و نارضایتی اهالی را برانگیخته است.»

دانشجویان در همدان در تجمعات روزهای گذشته نسبت به حضور دانشجویان وابسته به حشدشعبی،‌ نظامیان عراقی مورد حمایت جمهوری اسلامی، اعتراض کردند.

در سال‌های اخیر، شمار دانشجویان عراقی در ایران به ده‌ها هزار نفر رسیده است. نیروهای حشدشعبی از سوی حکومت ایران بورسیه تحصیلی دریافت کرده‌اند.

در در روزی که توافق صلح غزه اعلام شد

کرباسچی: اصل مطلب، ارتباط با مردم و جلب توجه و اعتماد آن‌هاست

ظریف: موشک مهم است اما مردم مهم‌تر هستند

hamihanlarge.jpg

بابک زنجانی سکوتش را شکست

| No Comments

bz.jpgاموال‌مان را بردند، ۷ سال تمام در انفرادی بودم بابت پولی که می‌گفتند در حسابت نیست، حالا همان پول به خاطر پرونده کرسنت مصادره شده است

ایندیپندنت فارسی - بابک زنجانی، ابر میلیاردر ایرانی روز پنجشنبه درباره احتمال محکومیت مجدد و بازگشت به زندان با توجه به داغ شدن دوباره خبر پرونده کرسنت گفت: قاضی پرونده ممکن است مرا تبرئه کند.

من هفت سال تمام در انفرادی بودم و به‌دلیل پولی که در حسابم نبود، حبس کشیدم. الان شاکی همان پرونده پول‌هایی که می‌گفتند در حسابم نیست را مصادره کرده است.

پرونده کرسنت این هفته و پس از مصادره عمارت شرکت ملی نفت ایران در لندن با حکم دادگاه تجدید نظر، بار دیگر خبرساز شده است.

یکی از اتهامات بابک زنجانی ایفای نقش در این پرونده جنجالی و کسب مال غیرمشروع در آن بوده است.

:::

9999.jpgصادق درودگر، مدیر پیشین سازمان لیگ فوتبال ایران در گفتگوی تلفنی با یکی از برنامه‌های شبکه ورزش صدا و سیما درباره جنگ اسرائیل و حماس و درخواست‌ها برای تعلیق و تحریم ورزش اسرائیل گفت: حمله هفت اکتبر چه دلیلی داشت که دست آنها را باز گذاشت که حمله کنند به غزه و ایران. یک پاس گل به اینها دادند. کار بسیار زشت و زننده‌ای بود. می‌گویند «مارادونا رو ول کن، غضنفر رو بچسب».

محمدرضا عارف، معاون اول پزشکیان، در مراسمی که به مناسبت روز جهانی پست برگزار شد، گفت: «دبیرکل سازمان ملل به من گفت بعد از جنگ ۱۲ روزه پرونده سرنگونی حکومت بسته شد.»

qomeishi.jpgرحیم قمیشی

امروز دوست خوبم کلیپی را برایم فرستاد، از دختر خانمی معلول که پس از ده سال، با کمک دستگاه پیشرفته‌ای راه می‌رفت.

دختر جبغ می‌زد و از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید.

ناخودآگاه اشک‌هایم سرازیر شدند.

من سال‌ها پیش شبیه همین لحظه‌ها را در خانه جانبازی گذرانده بودم.

وقتی که برای نخستین بار او بر روی ویلچری قرار گرفت که برایش برده بودیم؛ ویلچر "ایستا" ویلچری که با ابزاری مکانیکی، کمک می‌کرد جانباز قطع نخاع برای لحظاتی بایستد.

من دیدم دخترش چطور با تعجب می‌گفت

"بابا تو چقدر قدبلند هستی!"

او برای اولین بار پدرش را ایستاده می‌دید

و من دیدم همسرش چطور اشک می‌ریخت.

با اینکه آن دستگاه اصلاً امکان راه رفتن را نمی‌داد.

دنیا به کجا می‌رود، ما به کجا!

دنیا زندگی خلق می‌کند، ما هنوز منتظر جنگیم!

کسی می‌داند جانبازها و معلولان بدون ارتباط با دنیای پیشرفته و تجهیزات به‌روز، چه خواهند کشید؟

کسی می‌داند بیماران بدون دارو و ملزومات پزشکی چه به سرشان خواهد رفت؟

فقط در بخش بهداشت و درمان، فاجعه‌ها در پیش است...

دوستانم که فعال آن بخش هستند همه نگرانند.

همه دلسوزان به‌شدت نگرانند

و مقامات بی‌خیال!

szk.jpgحیرت صادق زیباکلام از تغییر موضع مهدی نصیری

باید پرسید محمدرضاشاه چگونه حکمرانی کرد که زن‌ومرد، تحصیل‌کرده و بی‌سواد، کمونیست و روشن‌فکر، مذهبی و غیرمذهبی، طلبه و دانشجو، همه علیه او بودند؟

واقعاً تعجب می‌کنم از امثال مهدی نصیری که امروز می‌گویند شاه خیلی خوب بوده!

آقای زیباکلام، پرسش را اشتباه پرسیده‌اید

امیر موحد - رزمنده جنگ ایران و عراق، اصلاح‌طلب سابق

آقای دکتر صادق زیباکلام،

شما از کسانی می‌پرسید که کنارِ شاهزاده رضا پهلوی ایستاده‌اند، اما پرسش اصلی از جای دیگری باید آغاز شود. چرا از خلیفه و دستگاه جنایتکارش نمی‌پرسید؟ چرا نمی‌پرسید چرا فرزندان این سرزمین اعدام می‌شوند و مزدوران حکومت با گلوله به چشم جوانان شلیک می‌کنند؟

این‌ها پرسش‌های واقعی امروز ایران‌اند؛ پرسش‌هایی که هر روشنفکر صادق باید در برابر وجدان و تاریخ مطرح کند. شما اما از «شاه» و «پهلوی» می‌گویید تا با نقد گزینشی گذشته، جنایت‌های امروز را بپوشانید. این نقد به سود چه کسی است؟ وقتی از گذشته می‌گویید و از اعدام، فقر و ویرانی امروز نمی‌گویید، در عمل به رژیم کنونی خدمت می‌کنید.

اگر هدف شما نقد تاریخی است، انصاف حکم می‌کند همه زوایا را ببینید. اما اگر هدف، تضعیف نماد امید مردم است، بدانید این بازی خطرناک است؛ بازی‌ای که تنها مستبدان امروز از آن سود می‌برند.

پرسشی از وجدان روشنفکری

شما سال‌هاست دربارهٔ سیاست و تاریخ ایران سخن گفته‌اید و این روزها می‌پرسید چرا مردم به رضا پهلوی گرایش یافته‌اند. پیش از آن، باید از خود بپرسید چرا هنوز از خلیفه نمی‌پرسید؟ چرا از جنایت‌کاران حاکم پاسخ نمی‌خواهید؟

کانال ساموئل، جسته گریخته ای از تاریخ

این تصویر مربوط به دیدار اعضای Sturmabteilung معروف به SA، شاخه شبه نظامی «حزب نازی» با فرمانده مقتدرشان «آدولف هیتلر» است.

d2.jpg

نگاه آنها به رهبرشان مملو از تقدیر و سرسپردگی است. به میز و رومیزی ساده اش، و به آن فنجان مقابل هیتلر دقت کنید که نشان از یک دیدار غیر رسمی و صمیمانه بین مراد و مریدانش دارد.

هیتلر چون نگینی توسط طرفدارش در برگرفته شده و در اوج اقتدار و محبوبیت است. همه چیز عالی و جاودانه به نظر می رسد.

بسیاری از رهبران شاخه Sturmabteilung پایان جنگ و مرگ هیتلر را ندیدند زیرا به جرم خیانت به پیشوا، در شبی موسوم به «شب دشنه های بلند» اعدام شدند و SA که نقش موثری در به قدرت رسیدن هیتلر داشت، جایگاهش را به SS داد.

درنهایت آلمان و پیشوای ملکوتی اش در جنگ شکست خوردند.

هانا آرنت (فیلسوف سیاسی و پژوهشگر نظامهای توتالیتر و دیکتاتوری) می گوید:

"در نظام های «دیکتاتوری»، همه چیز تا ۱۵ دقیقه پیش از فروپاشی خوب به نظر می رسد!"

d1.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgعبدالله ابحیص، مدیر رسانه‌ای پیشین کمیته عالی برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲، فاش کرد که دولت قطر در آستانه این تورنمنت با کنترل اطلاعاتی و پرونده‌سازی برای خبرنگاران و رسانه‌های بین‌المللی، علاوه بر دادن دسترسی ویژه به خبرنگاران و رسانه‌های «دوست»، مانع حضور دسته «دردسرساز» برای پوشش این مسابقات شد.

در زمان برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ و همزمان خیزش انقلابی مردم ایران در سال ۱۴۰۱ و اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی، دولت قطر و مسئولین برگزاری این مسابقات، درخواست حضور خبرنگاران ایران اینترنشنال را رد کردند و به آنها مجوز حضور برای پوشش این بازی‌ها را ندادند.

به گفته ابحیص، «قطر خبرنگاران و رسانه‌ها را زیر نظر داشت ‌ کمیته برگزاری با ایجاد «پروفایل رسانه‌ای» برای خبرنگاران، آن‌ها را دسته بندی کرد: «ما چیزی داشتیم به نام پرونده‌سازی رسانه‌ای. برای خبرنگاران پروفایل داشتیم؛ چه کسی دوست است، چه کسی همراه و آسان‌گیر، چه کسی منتقد و چه کسی دردسرساز.»

G2zjzIhWMAAKYpM.jpg

ravanbBanner.jpgریاکاری دینی و سیاست‌زدگی مذهب در ساختار قدرت

محمدحسین روانبخش

🔸 دین‌گریزی و دین‌ستیزی در کشور حتی برای آدم‌هایی که تصورات دلخواه خود را واقعیت می‌دانند، قابل انکار نیست. در دل جامعه‌ای که مذهب مثل خون در رگ‌هایش جریان داشته و قرن‌ها به این فرهنگ بالیده، کم نیستند آن‌هایی که باورهای ابا و اجدادی‌شان دیگر برای‌شان مقدس نیست و راهی دیگر پیش گرفته‌اند.

🔸 می‌شود این تغییرات گسترده را هم مثل خیلی چیزهای دیگر - مثل ویرانی اقتصاد و تباهی بنیان خانواده و تخریب زیرساخت‌های اجتماعی و گسست فرهنگی- تمام و کمال به دشمن نسبت داد و خیال همه را راحت کرد؛ اما ان که دغدغه‌ی فهمیدن دارد مگر می‌تواند به این فرافکنی ساده‌لوحانه قانع باشد. ضمن این‌که آن‌قدر دلیل و نشانه هست که چرایی چنین وضعی را توضیح می‌دهد که ندیدن آن‌ها سخت‌تر از دیدن‌شان است. در این روزگار و این وضعیت، فقط بانیان وضع موجود می‌توانند چشم بر واقعیت ببندند و خودشان را از گناهی که بر گردن دارند، تبرئه کنند.

🔸 مناسبت این حرف‌هایم چیست؟! از روزی که مجمع تشخیص مصلحت به پیوستن ایران به cft (کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم) رای داده و گره هفت ساله‌ای را که خودش به اقتصاد کلان کشور زده، مثلا باز کرده، بازنشر حرف‌های هفت سال پیش احمد علم‌الهدی امام جمعه‌ی معروف مشهد هم دوباره مورد توجه قرار گرفته است که به صراحت گفته بود:


«سی.اف.تی حرام و نامشروع است و شورای نگهبان از نظر شرعی آن را رد و ۲۲ اشکال نیز از منظر قانون اساسی به آن وارد کرده است. این حرف ها به واسطه علمابه نمایندگان مجلس نیز توضیح داده شده که متاسفانه ثابت شد بعضی از این نمایندگان به قرآن نیز پایبند نیستند.»

حالا این سوال که چطور این حرام و نامشروع، حلال و مشروع شد، پاسخی ندارد! و نتیجه‌‌ی طبیعی آن بدبینی به اصل آن اعتقاداتی است که بازیچه‌ی امثال علم‌الهدی قرار گرفته است. اما وضع وقتی بدتر می‌شود که افراد مختلف سعی می‌کنند در این باره توضیحاتی بدهند. مثلا حرف‌های تازه یک نماینده مجلس که

«پیوستن به CFT از خواسته های چین و روسیه برای ادامه همکاری با ما بود»

کار را بدتر هم می‌کند: دستور حلال شدن آنچه حرام شرعی عنوان شده بود را بی‌خدایان چین و روسیه داده‌اند!

🔸 در تمام طول تاریخ اسلام بگردید و ببینید که کدام وقت و کدام دوره و کدام افراد، این طور کمر به تخریب دین بسته بودند؟ و با این وضع آیا نسل تازه می‌تواند چشم و گوش بسته بازهم دنباله‌روی افرادی باشد که چنین همه چیز را به بازی گرفته‌اند؟!

asefi.jpgچین به جمهوری اسلامی لبخند می‌زند؛ در حیفا سرمایه‌گذاری می‌کند

کانال حمید آصفی

در تمام سال‌هایی که رسانه‌های حکومتی از «چرخش به شرق» و «پناه بردن به چین و روسیه» دم زدند، واقعیت اقتصاد ایران مسیر دیگری را رفت. نه روسیه ناجی بود و نه چین پناهگاه. تنها خیال خامی بود برای فرار از گفت‌وگو با غرب و گریز از واقعیت فروپاشی درونی.

بنا بر آمار رسمی وزارت بازرگانی چین، کل سرمایه‌گذاری مستقیم پکن در ایران از سال ۲۰۰۷ تا امروز تنها حدود ۳.۹ میلیارد دلار بوده است؛ رقمی که در برابر ۲۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری چین در اسرائیل چیزی جز طنز تلخ نیست. همان کشوری که جمهوری اسلامی آن را شریک استراتژیک می‌نامد، در خاک دشمن قسم‌خورده‌اش ده‌ها برابر بیشتر سرمایه‌گذاری کرده است.

در همان حال، چین سالانه صدها میلیارد دلار در امارات و عربستان تزریق کرده و حتی در دوره‌ی تحریم‌های شدید، روابط اقتصادی خود با تهران را کاهش داده تا منافعش در غرب و خاورمیانه‌ی عربی آسیب نبیند. این همان شرق رویایی است که تهران در تبلیغاتش از آن به عنوان جبهه مقاومت اقتصادی یاد می‌کند.

روسیه نیز سالانه تنها حدود یک میلیارد دلار با ایران تجارت دارد؛ رقمی که برای اقتصادی به وسعت روسیه، تقریباً هیچ است. در مقابل، همین روسیه با بیش از دو میلیون مهاجر یهودی روس‌تبار در اسرائیل، روابط پنهان اما حیاتی با تل‌آویو دارد و در هیچ جنگی کنار ایران نایستاده است. در جنگ دوازده‌روزه هم که شعارهای ضداسرائیلی تهران به اوج رسید، مسکو سکوت کرد، چون منافع واقعی‌اش در جای دیگری است.

و اما امارات؛ همان کشوری که حکومت ایران در سخنرانی‌هایش آن را دست‌نشانده غرب می‌خواند، سالانه بیش از ۹ میلیارد دلار با ایران تجارت دارد. اگر روزی ابوظبی تصمیم بگیرد ایران را تحریم کند، اثرش ده برابر سنگین‌تر از تحریم‌های روسیه خواهد بود. این واقعیت ساده، اما تحقیرکننده، نشان می‌دهد که ایران در اقتصاد منطقه‌ای خود نیز اسیر توهمات سیاسی خویش است.

واقعیت روشن است: شرق تنها تا جایی با جمهوری اسلامی همراه است که از انزوای آن سود ببرد. چین نفت را ارزان می‌خرد، روسیه از تحریم‌های ایران سوخت ارزان و مسیر جایگزین می‌گیرد، و امارات از شکاف تحریم‌ها درآمد میلیاردی دارد. هیچ‌کدامشان متحد نیستند، همه‌شان معامله‌گرند.

تنها زمانی که ایران به یک توافق جامع و همه‌جانبه با آمریکا برسد، می‌تواند بر شرق فشار بیاورد و امتیاز بگیرد؛ نه برعکس. در غیر این صورت، شرق هم مانند غرب، ایران را نه شریک که فرصت می‌بیند؛ فرصتی برای امتیازگیری، بدون هیچ مسئولیت یا تعهد واقعی.

در جهانی که همه با همه تجارت می‌کنند، جمهوری اسلامی همچنان در توهمی کودکانه از نگاه به شرق خواب نجات می‌بیند. اما بیداری نزدیک است، و آن روز، واقعیت حساب‌های بانکی و تراز بازرگانی، از هر بیانیه‌ای رساتر خواهد بود.

hagun.jpgیورونیوز - در دهه‌های میانی قرن بیستم، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) مجموعه‌ای پروژه‌های سری و گاه جنجالی را تأمین مالی می‌کرد؛ از آزمایش‌های دارویی بر روی انسان تا پژوهش‌های تسلیحاتی غیرمتعارف. یکی از این پروژه‌ها اما به هنگام افشا شدن، شگفتی بسیاری را برانگیخت.

در جریان تحقیقات پس از جنگ سرد، یک کمیته سنای آمریکا از وجود برنامه‌هایی محرمانه پرده برداشت که در میان آن‌ها ابزار مرگباری موسوم به «تفنگ حمله قلبی» موجود بود؛ سلاحی که با شلیکِ دارتِ حاوی سم، مرگ را شبیه یک سکته قلبی طبیعی نشان می‌داد.

این پروژه در واقع سمی بود که مرگی ظاهرا طبیعی ایجاد می‌کرد. سم تولیدشده، که گزارش‌ها از آن به عنوان «ساکسیتوکسین» یاد می‌کنند، در دارت منجمدی قرار می‌گرفت که پس از نفوذ به بدن ذوب می‌شد و عامل سمی وارد خون می‌گردید؛ سپس خیلی سریع تجزیه می‌شد و ردی برجای نمی‌گذاشت.

در واقع سم ساکسیتوکسین، که از جلبک‌های دریایی گرفته می‌شود، با کمک دارت از لباس عبور می‌کرد و فقط نقطه‌ای کوچک روی پوست باقی می‌گذاشت. این سم سپس در بدن جذب می‌شد و باعث ایست قلبی می‌گردید.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

اطلاعات درباره این سلاح در پی افشاگری‌های روزنامه‌نگارانی همچون سیمور هرش و تحقیقات بعدی توسط «کمیته چرچ» در اوایل دهه ۱۹۷۰ فاش شد.

اعضای کمیته در جریان جلسه‌ای در کنگره برای نمایندگان نمونه‌ای از این سلاح را به نمایش گذاشتند؛ اسلحه‌ای که از نظر ظاهری شبیه یک کلت ۱۹۱۱ بود، اما برای شلیک دارت‌های ویژه‌ای مجهز شده بود.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی، گفت: «آمریکا به‌دنبال تغییر جمهوری اسلامی در ایران بود، اما اکنون به این نتیجه رسیده که با این کار فروپاشی ایران صورت می‌گیرد؛ لذا به‌دنبال تضعیف نظام جمهوری اسلامی هستند، چون از تغییر رفتار حکومت ایران ناامید شده‌اند.»

او افزود: «آمریکا و اروپا نتیجه گرفته‌اند که فروپاشی جمهوری اسلامی فعلا به‌معنای فروپاشی ایران است. البته معلوم نیست این سیاست دو ماه دیگر هم برقرار باشد.»

ظریف اضافه کرد: «اگر بتوان معامله عزتمندانه‌ای را طراحی کرد که منافع ایران حفظ شود و حس خودمحوری ترامپ هم ارضا شود، این می‌تواند به‌معنای پایان مخاصمه باشد و چنین چیزی ممکن است.»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgفساد قانونی! وام ۱.۵ میلیارد تومانی با بازپرداختش تا ۶۲ ساله! فیش حقوقی منتشرشده از یک کارمند بانک در ایلام در شبکه‌های اجتماعی، فقط یک عدد یا اشتباه حسابداری نیست!

توانا - کارمندی که بیش از ۹۲ میلیون تومان حقوق می‌گیرد و در عین حال ۱۲ نوع وام مختلف از محل بانک خود دریافت کرده، حالا با وامی ۱.۵ میلیارد تومانی روبه‌روست که قسط ماهانه‌اش فقط ۲ میلیون تومان است، یعنی بازپرداختش تا ۶۲ سال آینده ادامه دارد!

این دیگر وام نیست، غارت با پوشش رسمی است. در کشوری که جوانانش برای یک وام ۱۰۰ میلیونی باید ضامن، چک، سفته و التماس‌نامه ببرند، کارمندان بانک‌ها با پول همان مردم وام‌هایی می‌گیرند که عملا هیچ‌وقت قرار نیست پس بدهند.

سیستمی که چنین فیش‌هایی در آن صادر می‌شود، نه بانکی است و نه اقتصادی، مافیای رسمی رانت و تبعیض است. در این ساختار، قانون فقط برای فقرا اجرا می‌شود، و "تسهیلات" فقط سهم خودی‌هاست.

G2v3YmxXcAAJPTj.jpg

hamaseh.jpgدکان هرالد: آخرالزمان در خلیج فارس: اکنون یا هیچ‌وقت

یورونیوز - بهادرا کومار، دیپلمات سابق هندی در روزنامه هندی «دِکان هرالد» تحلیلی منتشر کرد که می‌خوانید: «آرامش شکننده‌ای از زمان آتش‌بس فوری که جنگ ۱۲ روزه بین اسرائیل و ایران را در ژوئن پایان داد، بر منطقه خلیج فارس حاکم شده است. اما بازیگران اصلی بی‌درنگ برای دور دومی آماده می‌شوند که هر دوطرف را آخرالزمانی می‌دانند. برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، این آخرین فرصت برای تحقق رویای ۲۵ ساله‌اش برای تغییر رژیم در ایران است، حتی در حالی که انزوای بین‌المللی اسرائیل عمیق‌تر می‌شود، سایه تشکیل دولت فلسطین در افق دیده می‌شود و ایران به طور پیوسته توان بازدارندگی خود را افزایش می‌دهد.

عضویت ایران در گروه بریکس به این کشور دسترسی دیپلماتیک بی‌سابقه‌ای داده است و روابط آن با روسیه و چین به نوعی "دوستی صمیمانه" تبدیل شده است. پیمان همکاری جامع راهبردی روسیه و ایران در ۲ اکتبر به اجرا درآمد؛ تنها یک هفته پس از آنکه اعضای اروپایی برجام، با هدایت آمریکا، تحریم‌های جدیدی علیه ایران اعمال کردند. این توافق امنیتی، با تاکید بر همکاری نزدیک در عرصه‌های چندجانبه و تقویت ثبات و امنیت منطقه‌ای، نشان می‌دهد که مسکو ناظر بی‌طرفی در حمله احتمالی اسرائیل به ایران نخواهد بود. روابط روسیه و اسرائیل اخیرا به دلیل شواهدی از همکاری موساد با ام‌آی‌۶ بریتانیا در حملات تروریستی اوکراین به خاک روسیه به شدت تیره شده است.

ایران نیز سیاست دیرینه خود را در عدم پذیرش کمک خارجی برای دفاع ملی بازنگری کرده است. اکنون توازن نظامی در غرب آسیا در حال تغییر است. روسیه و چین مشروعیت بازاعمال تحریم‌های برجام توسط غرب را زیر سوال برده‌اند، به ویژه همزمان با ریاست روسیه بر شورای امنیت سازمان ملل از ۱ اکتبر. ایران و روسیه در اقدامی جسورانه، هفته گذشته قراردادی ۲۵ میلیارد دلاری برای ساخت چهار نیروگاه هسته‌ای در سیریک امضا کردند، که گسترش همکاری‌های دوجانبه در انتقال فناوری هسته‌ای را نشان می‌دهد. این اقدام به‌ویژه در شرایطی انجام می‌شود که مذاکرات هسته‌ای متوقف شده و موجودی اورانیوم غنی‌شده نامعلوم است و بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دسترسی ندارند.

در این شرایط تغییر یافته، اوضاع پیرامون ایران می‌تواند آمریکا و روسیه را به یک تقابل نظامی بکشد، تقابلی که هیچ‌یک از ابرقدرت‌ها تمایل به آن ندارند. به صورت اصولی، این تضاد باید ترامپ را از پیوستن به هر حمله اسرائیل باز دارد، اما در واقعیت، با پرونده‌های اپستین که همچون شمشیر داموکلس بر آینده سیاسی او آویزان است و نفوذ قوی لابی یهودیان در کنگره و واشنگتن، نتانیاهو است که فرمان را در دست دارد. از منظر راهبرد جهانی، روسیه با تقویت روابط نظامی با ایران، به آزمایش سیستم مبتنی بر قواعد تحمیل‌شده توسط آمریکا در غرب آسیا می‌پردازد و نشان می‌دهد که نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم، تنها با قدرت آمریکا حفظ می‌شود و شکننده و مصنوعی است. خبرگزاری نورنیوز ایران این پیمان را بخشی از معماری نوین روابط بین‌الملل و نمادی از تحولات ساختاری نظم جهانی دانسته است، که در آن استقلال سیاسی و اقتصادی جایگزین سلطه‌پذیری خواهد شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

شکی نیست که حفظ "نظام مبتنی بر قواعد" به منظور تضمین امنیت اسرائیل در آینده به کاری پرچالش تبدیل شده است. اکوسیستم منطقه دیگر برای اسرائیل مساعد نیست و واشنگتن نیز توان بازگرداندن وضعیت پیشین را ندارد. اسرائیل ممکن است بار دیگر حمله‌ای غافلگیرانه انجام دهد، اما ایران برای جنگ آماده است. این بار استراتژی "قطع سرِ مار" کارساز نخواهد بود؛ سامانه‌های حیاتی سلاح در سراسر کشور پراکنده شده‌اند و توان پدافند هوایی نسبت به گذشته بسیار بهتر شده است. ایران لزوما این بار از خود محدودیت نشان نخواهد داد و از همه ابزارهای موجود برای دفاع استفاده خواهد کرد، زیرا این نبرد، نبردی تا سر حد پایان است و شامل مسدود کردن تنگه هرمز و حمله به پایگاه‌های آمریکا نیز خواهد بود.

در این شرایط، ترامپ در ۲۹ سپتامبر یک پیمان امنیتی استثنایی بین آمریکا و قطر اعلام کرد، کشوری که مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در آن قرار دارد، که شباهت‌هایی به اتحاد ناتو دارد. در نگاه نخست، این اقدام ترامپ ممکن است به عنوان علامتی برای تغییر دینامیک شکننده و آتش‌گیر منطقه تلقی شود.

syria.jpgاسپشال‌اوراسیا: ظهور «جبهه مقاومت اسلامی در سوریه» و پیامدهای آن برای راهبرد ایران در سوریه

یورونیوز - رسانه ایتالیایی اسپشل‌اوراسیا تحلیلی به قلم سیلویا بولتوک، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل منتشر کرد که خلاصه آن را می‌خوانید: «تشکیل "جبهه مقاومت اسلامی در سوریه" (اولی‌البأس) در آغاز سال ۲۰۲۵، نشانگر ظهور یک بازیگر جدید همسو با محور مقاومت است که با هدف یکپارچه‌سازی جناح‌ها و گروه‌های پراکنده، در قالب گفتمانی ملی‌گرایانه و مذهبی، با حضور اسرائیل، ترکیه و غرب در سوریه مخالفت می‌کند.

بیانیه رسمی این گروه که در سالروز درگذشت سید حسن نصرالله صادر شد، بر تداوم ایدئولوژیک آن با محور مقاومت تأکید کرد و "شهادت نصرالله" را نه شکست بلکه "انگیزه‌ای برای بسیج دوباره" توصیف کرد.

از زمان اعلام موجودیت این جبهه، نگاه‌ها متوجه ایران شده است. علی خامنه‌ای پیش‌تر وعده داده بود که "گروهی مومن و نیرومند در سوریه احیا خواهد شد."

:::::

آغاز یک گروه جدید جهادی-مقاومتی در سوریه نخستین ویدیو از حضور تصویری فرمانده گروه "جبهه مقاومت اسلامی در سوریه"، اولی البأس (خود را "ابوجهاد" نامیده)، که تأسیس این گروه را اعلام می‌نماید. در این ویدیو، او برای بسیج عمومی جهت آزادسازی سوریه فراخوان می‌دهد.

:::::

با وجود انکار وابستگی رسمی به دولت‌های خارجی، نشانه‌هایی از استفاده از نمادهای سپاه پاسداران و حزب‌الله در تبلیغات این گروه دیده می‌شود.

"اولی‌البأس" برای ایران ابزاری کم‌هزینه جهت حفظ فشار بر اسرائیل و استمرار حضور ایدئولوژیک در سوریه محسوب می‌شود. در حال حاضر، حمایت تهران از این گروه بیشتر در سطح سیاسی و معنوی است تا فرماندهی مستقیم.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

با توجه به ضعف حزب‌الله و تحریم‌های مستمر، احتمال دارد تهران در آینده وابستگی بیشتری به این گروه به عنوان بازوی سوری محور مقاومت پیدا کند.»

terror.jpgکانال‌های امنیتی ایران تلویحاً مسئولیت را پذیرفتند

به‌ گزارش حال ‌وش / صبح امروز چهارشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۴، حاجی رستم اجباری، از چهره‌های بلوچ و از مخالفان جمهوری اسلامی ایران، در شهر هرات افغانستان هدف تیراندازی افراد مسلح ناشناس قرار گرفت و به‌شدت زخمی شد.

به‌گفتهٔ منابع حال‌ وش، این حادثه در یکی از مناطق مرکزی هرات روی داده و آقای اجباری با اصابت دو گلوله به ناحیه سر به بیمارستان منتقل شده است. پزشکان وضعیت جسمی او را وخیم اعلام کرده‌اند.

حاجی رستم اجباری، فرزند حاجی احمد، اصالتاً از بلوچ‌های ساکن خراسان ایران بوده و طی سال‌های اخیر به افغانستان مهاجرت کرده و در هرات زندگی می‌کرد. او به‌دلیل مواضع صریح و انتقادی‌اش نسبت به سیاست‌های جمهوری اسلامی، از چهره‌های شناخته‌شده در میان مخالفان بلوچ به‌شمار می‌رفت.

ساعاتی پس از وقوع این حادثه، چند کانال و رسانه وابسته به نهادهای امنیتی ایران با انتشار خبر این تیراندازی و ابراز خشنودی از آن، مدعی شدند که وی از «سرکردگان گروه جیش‌العدل» بوده است؛ موضعی که از سوی ناظران به‌عنوان پذیرش تلویحی مسئولیت این ترور از جانب دستگاه‌های امنیتی ایران تعبیر شده است.

در مقابل، خانواده و نزدیکان حاجی رستم اجباری هرگونه ارتباط یا همکاری او با گروه جیش‌العدل را به‌شدت رد کرده‌اند و این ادعاها را «تلاشی برای توجیه این ترور» دانسته‌اند.

در سال‌های اخیر، چندین مورد ربایش و سوءقصد علیه روزنامه‌نگاران، فعالان مدنی و مخالفان جمهوری اسلامی ایران در کشورهای منطقه از جمله پاکستان، افغانستان و ترکیه گزارش شده است. نهادهای حقوق بشری بارها نسبت به ترورهای فرامرزی منتقدان و مخالفان سیاسی هشدار داده‌اند.

nazadi.jpgنهضت آزادی ایران در نامه‌ای به دبیران کل سه حزب اتحاد ملت، توسعه ملی و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، نسبت به طرح «اتهامات بی‌اساس و خلاف واقع» از سوی برخی نهادهای امنیتی علیه این حزب اعتراض کرد.

در این نامه که به امضای محمدحسین بنی‌اسدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران رسیده، آمده است که در هفته‌های گذشته در تماس‌هایی با برخی اعضای احزاب اصلاح‌طلب، اتهاماتی نظیر ارتباط نهضت آزادی با کشورهای خارجی مطرح شده است.

در بخش دیگری از نامه با تأکید بر سابقه‌ی ۶۵ ساله‌ی «فعالیت علنی، قانونی و مسالمت‌جویانه‌ی نهضت آزادی» آمده است: «انتساب چنین اتهاماتی به حزبی ملی‌ـ‌اسلامی که فعالیت‌های میهن‌دوستانه‌اش در طی نیم قرن اخیر بر کسی پوشیده نیست، به سهولت و بدون مدرک و سند ممکن نیست.»

نهضت آزادی با اشاره به شعار دولت پزشکیان مبنی بر «وفاق ملی»، این‌گونه اقدامات را در تضاد با فضای مورد انتظار برای تحقق آشتی و همبستگی ملی دانسته و از احزاب اصلاح‌طلب خواسته است نسبت به این رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی اعتراض کنند.

mlargeb.jpgاز هاآرتص تا صداوسیما؛ و نقش اپوزیسیون چپ و جمهوری‌خواه در تکرار روایت امنیتی علیه پادشاهی‌خواهان

دو روز پس از گزارش روزنامه‌ی هاآرتص درباره‌ی «ارتباط تبلیغاتی برای رضا پهلوی»، تلویزیون جمهوری اسلامی «اعترافات اجباری» امیرحسین موسوی را پخش کرد؛ فعال شناخته‌شده‌ای در میان پادشاهی‌خواهان با نام کاربری James BeDean.

اما ماجرا فقط به تهران و تل‌آویو محدود نشد -- بخشی از اپوزیسیون خارج‌نشین، از جمهوری‌خواهان تا چپ‌های قدیمی، همان روایت حکومت را تکرار کردند.

این هم‌صدایی تصادفی نبود؛ بلکه نمونه‌ای روشن از پروژه‌ی هماهنگ بی‌اعتبارسازی پادشاهی‌خواهان ایران است.

از تل‌آویو تا تهران؛ هم‌نوایی ناگهانی

گزارش هاآرتص با تیتر مبهمی درباره‌ی «کارزارهای سایبری برای ترویج رضا پهلوی» منتشر شد؛ گزارشی پر از "به نظر می‌رسد" و "احتمالاً"، بدون هیچ سند مشخصی از ارتباط مستقیم.

اما همین مبهم‌گویی کافی بود تا صداوسیما دو روز بعد همان را به‌عنوان سند امنیتی روی آنتن ببرد:
«وابستگی پادشاهی‌خواهان به اسرائیل».

یک رسانه‌ی آزاد در اسرائیل و یک رسانه‌ی حکومتی در ایران، هر دو با دو نیت متفاوت، در یک مسیر تبلیغاتی قرار گرفتند:

تخریب جریان ملی و پادشاهی‌خواه ایران.

Ali_Fayaz.jpgرژیم جمهوری اسلامی هیچگاه از "مشروعیت ایدئولوژیک"؟ برخوردار نبوده است که اینک به پایان آن رسیده باشد. شاید تنها دلیل "مشروعیت" رژیم جمهوری اسلامی، در فروردین 1358 باشد که اکثریت مردم ایران در انتخابات مربوط به گزینش رژیم، آن هم جمهوری اسلامی آری یا نه، که نه گزینش دیگری در کار بود و نه راه دیگری پیش پای خود می دیدند، به "جمهوری اسلامی" رای دادند.

رژیم اما بلافاصله پس از استقرار، هم مشروعیت مردمی و هم "مشروعیت ایدئولوژیک"؟ خود را از دست داد. آغاز سرکوب نیروهای سیاسی، گستردن تور اختناق، محدود سازی رسانه ها، اعمال سانسور، تعقیب دگراندیشان و اعدام های گسترده و جنایت کارانه، "دلایل" مشروعیت؟ رژیم را از آن بازپس گرفت. "مشروعیت" مردمی با کشتار گسترده فرزندان مردم - نیروهای چپ و سوسیالیست تا ملی گرا و غیر مذهبی و حتا ضد دینی در دهه 60 - به پایان رسید و "مشروعیت ایدئولوژیک" را نیز با کشتار جوانان مسلمان و مجاهد از دست داد. به راستی اگر مشروعیتی در کار بوده باشد! و تازه این رژیم برای که و چه کسانی مشروعیت ایدئولوژیک داشته است که تازه پایان یافته باشد؟ رژیم حتا در بخشی از لایه های مذهبی - اسلامی سنتی و آخوندی نیز از همان آغاز، "مشروعیت" خود را از دست داد.

خلع مرجعیت از "آیت الله" شریعتمداری تا انحلال حزب جمهوری خلق مسلمان، تا خلع بنی صدر، اعدام قطب زاده، پشیمانی خمینی از سپردن دولت "امام زمان" به "لیبرال" ها و ... تا برکناری "آیت الله" حسین علی منتظری، باعث شد تا "مشروعیت ایدئولوژیک" رژیم - البته اگر مشروعیتی در کار بود - حتا در چشم طیف وسیعی از از اقشار مسلمان نیز از دست بدهد. به علاوه، معیار "مشروعیت ایدئولوژیک" در چیست و در کجاست؟ آیا رای دادن به یک سیستم سیاسی مثلا "جمهوری اسلامی" در یک بازه زمانی کوتاه مدت ناشی از هیجانات "انقلابی" دوران یک ساله گذار و آنارشیسم ناشی از آن را می توان تاییدی بر "مشروعیت ایدئولوژیک" تلقی کرد؟ از آن گذشته، سران رژیم جمهوری اسلامی خود از همان آغاز با اعلام این که حفظ نظام از اوجب واجبات است و حتا از نماز و توحید ... هم واجب تر، و این که فقیه می تواند در صورت نیاز، توحید - خدا پرستی که به معنای عمود دین و اولین اصل اسلام است - را هم تعطیل کند"، مشروعیتی ایدئولوژیک برای نظام خود باقی نگذاشتند. (1)

razmi.jpgسخنگوی سپاه درسخرانی خود درلرستان بمناسبت روز خبرنگار: « جریان‌سازی در خصوص خشک شدن دریاچه ارومیه را سوژه‌ ای برای شکستن اقتدار جمهوری اسلامی و زیر سؤال بردن توانمندی مسئولان کشور دانست و تصریح کرد: در طول ۸٠٠ سال گذشته در دنیا چندین دریاچه همچون دریاچه ارومیه خشک شدند و این تغییرات اقلیمی خاص ایران نیست بلکه سوژه‌ای است برای زیر سؤال بردن توانمندی نظام ».

در فرهنگ عامه گفته می شود که « قاتل همیشه به قتلگاه بر می گردد» و اکنون حکایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که بعد از خشکاندن دریاچه ارومیه به محل جنایت برگشته و به توجیه این اقدام ضد بشری پرداخته است. مطمئنا اگر سپاه نقش اصلی را درخشکاندن دریاچه ارومیه نداشت ، سخنگوی سپاه به مدافعان محیط زیست حمله نمی کرد . رمضان شریف خوب می داند که 44 سد بزرگ بر روی 22 رودخانه ای که به دریاچه ارومیه می ریختند ، تماما توسط بنیاد خاتم الانبیاء ،هولدینگ سپاه پاسداران که به « مافیای آب »نیز مشهور است ساخته شده اند و از ورود آب به دریاچه جلوگیری کرده اند.

سپاه منافع اقتصادی سرشاری درساختن سد وانتقال آب بین حوزه ای داشته بعنوان نمونه سخنگوی سپاه خوب می داند که ساختن تونل وکانال برای آوردن آب از سد کانی سیب به دریاچه ارومیه که هرگز قطره ای از آن آب ها به دریاچه نرسید، چند میلیارد از دولت های متعدد بودجه گرفت وعلاوه بر آنها کمک های مالی سازمان ملل متحد و دولت ژاپن برای احیاء دریاچه را هم خورد و نهایتا دریاچه را خشکاند.

سپاه پاسداران سطح زیر کشت در آذربایجان غربی را از 300 هزار هکتار به 680 هزار هکتار افزایش داد ، 25 هزار هکتار ینجه کاری کرد که برای گاوداری هایش در اصفهان ومشهد علوفه تولید کند . 30 هزار هکتار سیب کاشت ولی سردخانه برای نگهداری سیب ایجاد نکرد . 60 در صد آب در آذربایجان غربی صرف کشت سه محصول یعنی یونجه ، چغندر قند و سیب می گردد که هیچکدام محصولات استراتژیک نیستند و فقط برای سپاه سود دارند.

football.jpgچه طی ۶ هفته نخست رقابت‌های لیگ برتر گذشته، نمایشی از بی‌کیفیت‌ترین فوتبال تاریخ باشگاهی ایران بوده است. یک سقوط تمام‌عیار از فوتبالی که زمانی نه هولدینگ‌ها و بانک‌ها و شرکت‌های خصولتی وارد مقوله باشگاه‌داری شده بودند، نه بازیکنانش برای دیده شدن در قاب دوربین‌ها به سمت داور می‌دویدند یا پاچه‌های شلوارکشان را برای نشان دادن عضلاتشان بالا می‌زدند و نه دستمزدهایی فراتر از زندگی در خاورمیانه و اروپای مرکزی می‌گرفتند؛ اما لااقل در همان دهه‌های گذشته، کیفیت فوتبال باشگاهی ایران، حتی برای بی‌اهمیت‌ترین بازی‌ها نیز دست‌کم ۲۰ هزار تماشاگر را به سکوهای سیمانی ورزشگاه‌ها می‌کشاند

پیام یونسی‌پور - ایران وایر

از ۸ بازی هفته ششم رقابت‌های لیگ برتر، ۴ بازی با تساوی به پایان رسید و فقط ۱۱ گل ردوبدل شد؛ میانگین فاجعه‌بار ۱.۳۷ گل در هر مسابقه که کمتر از نصف استاندارد جهانی فوتبال است.

طبق محاسبات «ترانسفرمارکت» ۱۶ تیم لیگ برتر فوتبال ایران، برای فصل ۲۰۲۶ - ۲۰۲۵ رقمی بیش از ۱۳۴ میلیون و ۷۸۰ هزار یورو یعنی معادل رقمی حدود ۱۸ هزار میلیارد تومان صرفا جهت هزینه قرارداد با بازیکنان‌ و مربیان هزینه کرده‌اند.

استقلال مقابل چه تیمی با چه بودجه‌ای شکست خورد؟

چهارشنبه ۹مهر۱۴۰۴ در هفته دوم رقابت‌های لیگ قهرمانان سطح دو آسیا، استقلال مقابل المحرق بحرین در ورزشگاه قدس با نتیجه یک بر صفر مغلوب شد.

وب‌سایت تراسفرمارکت به‌عنوان مرجع قیمت‌گذاری بازیکنان، مربیان و باشگاه‌های فوتبال جهان می‌گوید که هزینه قراردادهای تمام ۱۲ تیم لیگ برتر بحرین، ۱۶میلیون و ۵۶۰ هزار یورو است. همین وب‌سایت هزینه قرارداد تمامی بازیکنان تیم المحرق را حدود ۲ میلیون و ۵۵۰ هزار یورو اعلام می‌کند.

باشگاه استقلال به‌عنوان گران‌قیمت‌ترین تیم باشگاهی تاریخ فوتبال ایران، مقابل تیمی شکست خورد که مجموع قراردادهایش با ۲۵ بازیکن، تقریبا با رقم قرارداد استقلال با «منیر حدادی» ستاره سابق بارسلونا برابری می‌کرد.

باید توجه داشت که کیفیت نازل فوتبال باشگاهی بحرین، حتی اجازه حضور قهرمان لیگ این کشور در «لیگ نخبگان آسیا» را نمی‌دهد و آن‌ها هیچ نماینده‌ای در سطح اول فوتبال آسیا ندارند. تنها دو تیم الخالدیه و المحرق به نمایندگی از فوتبال این کشور در لیگ قهرمانان سطح ۲ آسیا حاضر می‌شوند.

فوتبال ایران چقدر هزینه بازیکنانش کرده است؟

آمارهای ترانسفرمارکت نشان می‌دهد که در فصل جاری لیگ برتر فوتبال ایران، برای ۵۰۴ بازیکن که ۴۰ بازیکن آن خارجی هستند، بیش از ۱۳۴ میلیون و ۷۸۰ هزار یورو هزینه شده است.

نکته قابل‌توجه اینجاست که چهار باشگاه استقلال، سپاهان، پرسپولیس و تراکتور ۴۹ درصد از کل این هزینه را به خود اختصاص داده‌اند.

استقلال با ۱۹ میلیون و ۲۸۰ هزار یورو در صدر فهرست پرهزینه‌ترین باشگاه‌های فوتبال ایران قرار دارد. سپاهان با ۱۶ میلیون و ۹۸۰ هزار یورو، پرسپولیس با ۱۶ میلیون و ۳۰۰ هزار یورو و تراکتور با ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار یورو.

جدول رده‌بندی لیگ برتر اما فاجعه‌بار است. هیچ تیمی در پایان هفته ششم و پس از تقسیم ۱۸ امتیاز برای هر تیم، نتوانسته به ۱۰ امتیاز برسد. تراکتور با ۹ امتیاز از ۶ بازی در صدر است، پرسپولیس با ۸ امتیاز در رده هفتم و استقلال با ۷ امتیاز در رده هشتم قرار دارند. سپاهان هم با ۶ امتیاز در رده دوازدهم جدول است.

به عبارتی فاصله تیم صدرنشین لیگ برتر یعنی تراکتور، با دو تیم بحران‌زده‌ پرسپولیس و استقلال که مربیانشان زیر تیغ انتقادات و در آستانه برکناری قرار دارند، تنها یک و دو امتیاز و با سپاهان فقط ۳ امتیاز است.

از آمار تکان‌دهنده فوتبال باشگاهی ایران در آسیا چه می‌دانیم؟

نزدیکی امتیازات در جدول رده‌بندی لیگ ایران، بیش از آن‌که نشان‌دهنده نزدیک بودن رقابت میان تیم‌ها باشد، بی‌کیفیت بودن این لیگ را نشان می‌دهد.

نماینده‌های باشگاهی فوتبال ایران، در ۱۲ بازی اخیر خود هرگز مقابل حریفانشان پیروز نشده‌اند. ۶ تساوی و ۶ شکست نتیجه عملکرد استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور در این ۱۲ بازی اخیرشان در لیگ نخبگان و لیگ قهرمانان سطح ۲ آسیا بوده است.

سنگین‌ترین شکست در این ۱۲ بازی و حتی تمامی سال‌ها و دهه‌های اخیر فوتبال ایران را هم استقلال مقابل الوصل به نام خودش ثبت کرد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

استقلال ۷ گل از الوصل خورد و یک گل زد. آیا الوصل را می‌توان تیمی پرستاره یا کهکشانی مانند باشگاه‌های عربستانی دانست؟ ترانسفرمارکت به این سوال پاسخ می‌دهد. مجموع رقم قرارداد بازیکنان الوصل ۲۲ میلیون و ۵۲۰ هزار یورو است؛ یعنی حدود ۴ میلیون یورو بیشتر از استقلال برای قرارداد بازیکنان و مربیانش هزینه کرده که با این عدد نمی‌توان فاصله ۶ گله این مسابقه را توجیه کرد.

ماجرا فقط ارقام استقلال نیست. نمایندگان باشگاهی ایران طی این دوازده مسابقه، مقابل التعاون عربستان، النصر عربستان، الهلال عربستان، شباب الاهلی امارات، الوحده امارات، الدحیل قطر، الخالدیه بحرین و الحسین اردن شکست‌خورده یا به‌تساوی رسیده‌اند. فهرست، خود گویای یک سقوط آزاد مطلق است.

etebari22.jpgاز آغاز تاریخ، انسان برای یافتن معنا به داستان‌های آفرینش و پایان پناه برده است. اسطوره‌ها و ادیان، جایگاه ما را در کیهان توضیح می‌دادند و به زندگی رنگی از راز و امید می‌بخشیدند. در مقابل، علم بیشتر با عدد و فرمول شناخته‌شده؛ ابزاری دقیق و سودمند، اما گاه سرد و بی‌روح

دیوید اعتباری - کیهان لندن

اما اکنون نظریه‌های نوین فیزیک این تصویر را دگرگون کرده‌اند. آنها نه تنها شناخت ما از هستی را تغییر می‌دهند، بلکه روایتی تازه از خودِ ما می‌سازند: روایتی که شبیه اسطوره‌های نوین است. تئوری‌های علمی که نشان می‌دهند ما که هستیم، در کجا ایستاده‌ایم و چه آینده‌ای می‌توانیم داشته باشیم.

دانشمندان امروز می‌گویند فضا و زمان آنگونه که می‌شناختیم، زیربنایی و بنیادین نیستند. نظریه «زمان‌- فضای برآمده» (Emergent Spacetime) و «اصل هولوگرافیک» (Holographic Principle) نشان می‌دهند که این دو شاید نتیجه لایه‌ای ژرف‌تر از «اطلاعات کوانتومی» باشند. همانطور که دما ویژگی‌ مستقلی نیست و تنها از حرکت مولکول‌ها برمی‌آید، فضا و زمان نیز می‌توانند محصول امواج بی‌پایان اطلاعات باشند. این نگاه نه تنها بنیاد واقعیت را نسبی می‌سازد، بلکه ما را هم بخشی از شبکه‌ای می‌بیند که پیوسته در حال شدن است. هویت فردی و جمعی ما، مانند زمان و فضا، چیزی ایستا و مطلق نیست؛ بلکه از دل پیوندها و روابط پدید می‌آید.

ما همچنین به داستان «مِه‌بانگ» (Big Bang / انفجار بزرگ) خو گرفته‌ایم: انفجاری یکتا که همه‌چیز را آغاز کرد و زمانی نیز به پایان می‌رسد. اما نظریه جایگزین «جهش بزرگ» (Big Bounce) تصویری دیگر به دست می‌دهد: جهانی که مانند نفَس کشیدن، بارها فرو می‌ریزد و دوباره زاده می‌شود. چنین نگاهی آفرینش و فنا را از حالت مطلق بیرون می‌آورد. برای مثال، همانگونه که فصل‌ها پس از زمستان دوباره بهار می‌آورند یا ققنوس در افسانه‌ها از خاکستر خود هربار برمی‌خیزد، کیهان هم می‌تواند پس از هر فرو ریختن، دوباره آغاز شود. این تصویر به ما امید می‌دهد: هیچ فروپاشی‌ای پایان قطعی نیست، چه در مقیاس کیهان و چه در زندگی و‌ مرگ انسان‌ها، ملت‌ها و فرهنگ‌ها.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

زمان نیز در این میان به چشم‌اندازی تازه بدل شده است. ایده «زمان چندبُعدی» (Multi-dimensional Time) می‌گوید آنچه ما تجربه می‌کنیم، تنها یکی از جریان‌های ممکن است. اگر زمان رودخانه‌ای باریک باشد، تنها یک مسیر در برابر ماست؛ اما اگر زمان مانند اقیانوسی باشد، جریان‌های بی‌شماری دارد که می‌توان در مسیرهای متفاوت حرکت کرد. این نگاه، سرنوشت را از حالت قطعی بیرون می‌آورد. زندگی و تاریخ دیگر تنها یک جاده یکطرفه نیستند، بلکه راه‌های متعدد و امکان‌های تازه‌ای در پیش دارند.

Hamed_Aiynehvand_3.jpgگزارش تحقیقی روزنامه هاآرتص از کارزار تبلیغاتی اسرائیل در شبکه های اجتماعی به نفع رضا پهلوی اگرچه این مهم را مستند کرده و با جزئیات نسبتا جامعی از آن پرده برداشته است اما واقعیت این است که بدون این گزارش هم اشارات زیادی برای دانایان وجود داشت تا سیرک موجود در حمایت از رضا پهلوی را از یک جریان واقعی ریشه دار تشخیص دهند. این تشخیص نیازمند هوش زیادی نیست. با توجه به سرکوب شدیدی که داخل ایران در جریان است، من نخستین فراخوان مستقیم رضا پهلوی در نخستین سالگرد جنبش زن، زندگی، آزادی که از آن استقبالی نشد را مبنا قرار نمی دهم. کافیست نگاهی به ایرانیان خارج از کشورکه از این زاویه تا حد زیادی در امان هستند بیندازید. ببینید چه میزان از هشت میلیون ایرانی مقیم خارج ازکشور حاضر به خرید اشتراک شبکه من و تو بعد از تعطیلی آن شدند؟

نگاهی به میزان ایرانیان شرکت کننده در تجمعات طرفداران رضا پهلوی در شهر های اروپایی داشته باشید،عموم تجمعات متشکل از چهل، پنجاه نفر به علاوه تعدای طبل و دوهل و پرچم است.به همایش مونیخ نگاه کنید. نسبت تعدادایرانیان مقیم آلمان ،نه کل اروپا را با نسبت کسانی که دراین همایش که به زحمت ۵۰۰ نفردر آن حاضر شدند مورد ارزیابی قرار دهید تا به واقیعت پی ببرید.آخرین نشانه همین کنسرت بهنام بانی در لس آنجلس است که بیش از۶۰۰۰ نفر در آن شرکت کردند و در مقابل ۵درصد این جمعیت هم حاضر به شرکت در تجمعات حامیان رضا پهلوی در زمان و مکانی مشابه در امریکا با بیشترین تراکم ایرانیان خارج کشور نشدند. بگذارید به خاطراتی از زندان اشاره کنم.

برای پسرم؛نوجوانیِ من...که نامش را نمی دانم؛اما سخنانش آتش به جانم زَد (۱)

binam.jpg

یارِ دریایی وُ هم رؤیایِ جان

در دلِ دریایِ جوشان آشیان

عشقِ ما همدرد وُ همپیمانِ ما

جانِ ما رؤیایِ ما ای همزبان

از نگاهت خاکِ خانه کیمیا

گُل شود مَست وُ برقصد در جهان

ما دلی باران زده از اشکِ تو

ای که دلگیری زِ رؤیایِ نهان

آسمانی با شباهنگ آشِنا

بانگ وُ آهنگی غریبانه گران

ای سخن ای ماهِ بی سامانِ ما

خانه ات گم شد مگر در لامکان

راهِ فردا را تو باشی رهنَما

ای تو زیباتر زِ خورشیدِ جوان

عشق آمد دربدر دنبالِ تو

ای تو شیداتر زِ عاشقها نشان

از کلامت مَی زِ مینا مست شد

آرزو آمد غزلخوانِ زمان

چون چکاوک بر چکادِ چامه شد

تیرباران غرقِ خون شد ناگهان

آمد آن طاعونِ عالم گیرِ منگ

زاهدی زالو صفت شد در اذان

دار آمد آیتِ آیین شان

شد وضو در خونِ انسان ترجمان

شد عجین با جهلِ او جمله جنون

حلقۀ دار وُ گلویِ ارغوان

تیرگی ها شد مسلط مَسلکی

مسلخِ زندانشان شد ارمغان...

ای هزار افسوس از این روزگار

عاشقان سر در گریبان ناتوان

بر مزارِ آرزوها زندگی

خسته وُ افسرده ای ناله کنان

وعده ها وُ لاف هاشان شد گزاف

قایقی از کاغذ وُ رؤیایِ نان

شد رمه در خوابِ خوش خرگوش وار

گرگ آمد شد نگهبان وُ شبان

دشت آتش گشت وُ جنگل گُر گرفت

شد زِ هم پاشیده سود آمد زیان

اختناقِ فکر شد آزادگی

زندگی نوشیدن از این شوکران

شد سبو سنگی وُ سرها را شکست

گورها آباد وُ بگشوده دهان

در میانِ کوزه شد دریایِ ما

خشک وُ خالی شد زمین وُ کهکشان

عقل بر دار وُ فضیلت عار وُ ننگ

شعبده بازارِ گرم وُ رایگان

زمزمه زاری وُ آزار وُ عزا

شد فزون آزُردگیهایِ روان

ارزشِ انسان شده مُشتی پشیز

لاشه ای افتاده در گوری عیان

طبلِ بیعاری زدن شد سکه ساز

از تکدّی در کفِ دجالشان

صاحبِ آسایش وُ ثروت شدند

شد بزرگ وُ محترم مولایشان

شد وطن خوار وُ خفیف وُ منزوی

قحطی وُ حرمان وُ مرگ آمد دوان

شد وطن قربانیِ قهری غریب

جنگ شد فرمانده باقی بندگان

مُرده ریگِ آن امام وُ این امام

جانِ ایران شد حراجِ این وُ آن

تا فریب وُ سِحر وُ جادو شد امام

هالۀ وهم آمد افسار وُ عنان

بی خبر از کِرم وُ نکبت در وجود

لال وُ کور وُ کَر ولی اندر بیان

او چو نادان سجده بر خود می کُنَد

در فساد وُ در تباهی قهرمان

با حراج وُ در خراجی شد عجین

عاقبت خاک وُ هوایِ خانه مان

حاصلِ یک عُمر جان کَندَن چه شد!؟

کُشته خاک وُ بذر وُ باغ وُ باغبان

ای عجب از رونقِ مردابشان

لعنتِ تاریخ آمد در کمان

ظلمتی گُسترده چون انبان گشود

عشق شد دریوزه ای بی خانمان

بنگر این گندابِ زخمِ لاعلاج

بر سریرِ خود بِگَندد بی گمان...

روشنایی گر تپیدن می گرفت

سرنگون می کرد بنیادِ ددان

گنجِ جان اخگر شود از رنجِ ما

تا بسوزاند زمین وُ آسمان

لحظۀ آزادیِ ما می دَمَد

تا بسوزاند ستم را بی امان

آهِ مردم آتشی در پیچ وُ تاب

رعد وُ برق وُ باد وُ باران توأمان

آنچنان ویران وُ خاکستر کُنَد

هم جماران بیت رهبر جمکران

سه شنبه 15 مهرماه 1404///7 اکتبر 2025

ــــــــــــــــــــــــــــ

1-چنین گفت نوجوانِ جهانِ مجروح:«سلام...به آیندگانتون بگید روزی که ماشه کشیده شد ما تُو مزرعۀ آرزوهای بر باد رفته،در میان خوشه های سوختۀ جوانی داشتیم رؤیا می کاشتیم...واقعاً حیفمون بود..آرزو که هیچ تو تضمین کن که شب می خوابیم صبح طلوع رو ببینیم...من آدمیم که از گریه کردن بدم مییاد اگه دیدیت که جلوتون گریه کردم بدونید که اون مسئله آزارم داده...».

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgمنوتو - پلیس آمریکا مردی را به اتهام ایجاد آتش‌سوزی مرگبار در لس‌آنجلس بازداشت کرده است؛ حادثه‌ای که در منطقه‌ پسیفیک پلیسیدز جان ۱۲ نفر را گرفت و بیش از شش‌هزار خانه را نابود کرد.

به گفته‌ وزارت دادگستری آمریکا، شواهدی از دستگاه‌های دیجیتال متهم، جاناتان ریندرکنکت ۲۹ ساله، به‌ دست آمده که نشان می‌دهد او تصویری از شهری در حال سوختن را در چت‌ جی‌پی‌تی تولید کرده بود. این آتش‌سوزی روز ۷ ژانویه، نزدیک مسیر پیاده‌روی مشهوری در منطقه‌ ساحلی ثروتمند لس‌آنجلس آغاز شد و یکی از مخرب‌ترین آتش‌سوزی‌های تاریخ این شهر لقب گرفت.


ریندرکنکت که پیش‌تر ساکن همان منطقه بوده و حالا در فلوریدا زندگی می‌کند، پس از انجام یک سرویس اوبر در شب سال نو، با شعله‌ی باز آتش را روشن کرده است. او روز سه‌شنبه در فلوریدا بازداشت شد و با اتهام تخریب اموال از طریق آتش‌سوزی روبه‌رو است. مقام‌های قضایی اعلام کردند احتمال طرح اتهامات جدید از جمله قتل عمد نیز وجود دارد.

::::

جشن و پایکوبی در غزه

| No Comments

ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد مردم غزه پس از اعلام توافق صلح، در خیابان‌ها به شادی پرداخته‌اند. در همین حال، سخنگوی دولت اسرائیل اعلام کرده است که روند آزادی گروگان‌ها از روز شنبه آغاز خواهد شد.

گذار، انقلاب، دخالت خارجی

تقی رحمانی در گفت‌وگو باحسین رزاق در استودیو پات

***

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgرسانه‌های ایران روز چهارشنبه ۱۶ مهر از وقوع آتش‌سوزی گسترده در انبار کارخانه تولید لبنیات و بستنی «میهن» در شهرستان اسلامشهر استان تهران خبر دادند.

به گفته منابع داخلی، آتش‌سوزی در یکی از انبارهای اصلی این مجموعه رخ داده و تیم‌های امداد و نجات بلافاصله در محل حاضر شده‌اند. کارشناسان اولیه علت حادثه را دپوی غیراستاندارد پالت‌های چوبی اعلام کرده‌اند، هرچند بررسی‌های دقیق‌تر همچنان ادامه دارد.

embassy.jpgامیلی شریدر: پرده‌برداری از سفارت غیررسمی جمهوری اسلامی در دانشگاه ییل؟!

در قسمت جدید برنامه‌ام «محور حقیقت»، نگاهی داریم به دوره‌ی آموزشیِ جدیدی که توسط راب مالی در دانشگاه ییل تدریس می‌شود.

این کلاس‌ها با حضور چهره‌ها و سخنرانان شناخته‌شده‌ی رژیم، از موسویان و ظریف گرفته تا علی واعظ، برگزار می‌شوند.

واقعاً مشکل دانشگاه ییل چیست؟!

^^^

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpg احمد زیدآبادی

دونالد ترامپ: "از حکومت ایران برای نهایی شدن توافق صلح نشانه‌ای قوی دریافت شده است."

آن نشانۀ قوی که ترامپ از آن سخن گفته، کدام نشانه است؟ آیا ترامپ همین نوشته‌های دوپهلوی رسانه‌های حکومتی و یا بیانیۀ "بازی با کلماتِ" وزارت خارجه را نشانۀ قوی دیده است؟ یا اینکه در پشت‌پرده مواضع واضح‌تری بی‌واسطه یا باواسطه منتقل شده است؟

چرا برای این بحث اینقدر اهمیت قائل می‌شوم؟ چون به نظرم بی‌نهایت مهم و تعیین‌کننده است. در چند دهۀ گذشته، نوعی از نگاه به مسئلۀ فلسطین محور کل سیاست خارجی کشور بوده و بر اساس آن، نه فقط هزینه‌های بسیاری پرداخت شده بلکه بسیاری از شهروندان هم به دلیل اظهارنظر متفاوت‌شان در این مورد، تحت فشار و آزار قرار گرفته‌اند.

حالا اگر سیاست همان سیاست قبل است، پس ترامپ چه می‌گوید؟ و اگر تعدیل و تغییری در آن پدید آمده، چرا به طور روشن و شفاف اعلام نمی‌شود تا لااقل، کشور از پیامد دیپلماتیک آن بهره‌مند شود؟

mafia.jpgکاوه اسواران

از حدود دو دهه پیش، یعنی از سال ۱۳۸۴ به بعد، هنگامی که علی خامنه‌ای و مجتبی، پسرش، قدرت مطلقه را در ایران قبضه کردند، ساختار حکومتی به الگویی شبیه کارتل‌های مواد مخدر مکزیک - مانند لوس زتاس یا سینالوآ - تبدیل شد. البته باید افزود که رژیم جمهوری‌اسلامی در طول تاریخ خود هرگز به صورت یک حکومت واقعی با مسوولیت در قبال جامعه بین المللی رفتار نکرده اما در دوره‌هایی رفتارش به یک حکومت نرمال شباهت بیشتری داشته، اما در دوره‌های اخیر عینا و نعل به نعل مطابق کارتل‌های جنایتکاران اداره شده است.

در این کارتل‌ها، سرکرده‌ای واحد همه چیز را کنترل می‌کند و وفاداری کورکورانه، اصل بقاست. رژیم ایران، با رهبری مطلق خامنه‌ای، دقیقاً چنین ویژگی‌هایی را بروز می‌دهد: اطاعت محض، غارت منابع، فساد سیستماتیک و خشونت برای حفظ قدرت.


این الگو، نه تنها جامعه را فلج کرده، بلکه رژیم را در آستانه سقوط قرار داده است، جایی که فشارهای داخلی و خارجی، بقای آن را تهدید می‌کند.

در کارتل خامنه‌ای، وفاداری به رهبر بر هر چیز اولویت دارد و منافع رژیم بر رفاه مردم. سپاه پاسداران، ۶۰ درصد اقتصاد را کنترل کرده و منابع را غارت می‌کند.


مردم، سوژه‌های استثماری هستند که باید از بقا سپاسگزار باشند و حقوق بیشتری ندارند.


فساد مالی - از اختلاس‌های میلیاردی تا ثروت ۹۵ میلیارد دلاری خامنه‌ای - و اخلاقی، ابزار وابستگی است و خشونت، کلید سرکوب.


اعتراضات با کشتار پاسخ داده می‌شود.

mousavi.jpgاعترافات اجباری زیر فشار و شکنجه از من گرفته شد

ایران وایر - امیرحسین موسوی، کاربر شبکه‌های اجتماعی و زندانی سیاسی، روز سه‌شنبه ۱۵ مهر با انتشار نامه‌ای از زندان اوین اتهامات مطرح شده علیه خود، از جمله اتهام جاسوسی برای اسراییل، را رد کرد.

موسوی در نامه خود خطاب به مردم ایران نوشت که مصاحبه‌ای که در برنامه خبری ۲۰:۳۰ صدا و سیما پخش شد، اجباری بوده و بسیاری از جملات او تحت القای بازجو و با تقطیع و تحریف منتشر شده است. او تاکید کرد که تمامی اتهامات مطرح شده نادرست است و هیچ اطلاعاتی به هیچ کاربری، از جمله افراد خارج از کشور، ارائه نکرده است.

او همچنین توضیح داده است که گزارش صدا و سیما برخی دوستان و کاربران شبکه‌های اجتماعی را به نادرستی «عامل اسراییل» معرفی کرده، در حالی که این افراد تنها دوستان عادی او در توییتر بوده‌اند و هیچ ارتباطی با فعالیت‌های جاسوسی نداشتند.

موسوی نوشت که ادعاهای مطرح شده درباره مشارکت او در جنگ ۱۲ روزه و ارائه اطلاعات حساس نظامی نیز «کاملاً دروغ» است و او در بازداشت و انفرادی بوده و دسترسی به هیچ رسانه یا شبکه اجتماعی نداشته است.

او در پایان نامه خود خطاب به صدا و سیما تاکید کرده است که این دفاعیه باید در همان برنامه خبری منتشر شود و در صورت استنکاف، حق شکایت از این رسانه را برای خود محفوظ می‌داند.

موسوی که با نام کاربری «جیمز بی دین» در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کرد، دستگیری خود را ۲۸ آذر ۱۴۰۳ اعلام کرده و تا کنون در زندان اوین نگهداری می‌شود.

متن کامل نامه امیرحسین موسوی به این شرح است:

درود بر مردم شریف وطنم ایران

من امیرحسین موسوی (کاربر توییتری جیمز بی‌دین) هستم که در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۳ دستگیر شده‌ام و تاکنون در زندان به سر می‌برم. در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴ در برنامه خبری ۲۰:۳۰ گزارشی در مورد من پخش شد که در آن اتهاماتی بسیار، همگی نادرست، به من زده شد. بنابراین لازم دانستم در این زمینه حقایقی را به اطلاع مردم شریف کشورم برسانم.

ضمن اینکه من در تمام ایام بازداشت "موقت" مهر سکوت بر لبانم زده بودم و قصد نداشتم تا زمان برگزاری دادگاه (که تاریخ آن ۱۴۰۴/۸/۱۱ به تازگی به من ابلاغ شده است) در زمینه پرونده‌ام حرفی بزنم اما در گزارش دیشب، موضوعاتی مطرح شد که هیچ‌یک از آنها حقیقت نداشت و من تصمیم گرفتم از حق مشروع دفاع از خودم استفاده کنم و سکوت خود را بشکنم.

۱. از همان ابتدا، در عنوان گزارش چنین گفته می‌شود که ((صهیونیست‌ها چطور در طول جنگ ۱۲ روزه... از "عوامل سلطنت‌طلب" استفاده کردند.)) تاریخ دستگیری من، چنان‌که گفتم، ۲۸ آذر ماه ۱۴۰۳ بود یعنی حدود ۶ ماه قبل از آن جنگ کذایی. این معنا چطور درست درمی‌آید؟

۲. بعد از ۱۴۸ روز تحمل سلول انفرادی، بازداشت همسرم، ضرب و شتم‌های شدید اولیه و فشار جانکاه انفرادی و بلاتکلیفی، با تهدید به بازداشت مجدد همسرم و تکرار و تجدید تمام آنچه بر من گذشته بود، این مصاحبه اجباری که پایه گزارش ۲۰:۳۰ بود از من گرفته شد.در آن مصاحبه، تقریبا تمامی جملاتی که گفتم، حاصل القای بازجو و تحمیل وی بود. و چنانکه اشاره خواهد شد، حتی همان گفته‌ها نیز با تقطیع و تحریف بسیار از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد.

۳. در آن گزارش، گروه موسوم به "صد محله" از عوامل اعتراضات ۱۴۰۱ معرفی شد، در حالی که این گروه اساساً در سال ۱۴۰۱ وجود نداشت. در فروردین ۱۴۰۲ شروع به فعالیت در زمینه تولید محتوای انتقادی کرد و در مهر ماه همان سال، یعنی پیش از یکسال قبل از دستگیری من، منحل شد. بنابراین صفحات مجازی مذکور هیچ ارتباطی به اعتراضات سال ۱۴۰۱ نداشتند.

۴. آن گزارش، خانم "الهه" را "عامل رژیم صهیونیستی" معرفی می‌کند. ایشان، یک دوست از صدها دوست عادی من در توییتر بود و چت با ایشان، یکی از هزاران چت من، مطلقاً ارتباطی بین این خانم و رژیم اسرائیل وجود نداشت، یا اگر داشت، من نه خبری از این امر داشتم و نه حتی کوچکترین ظنی به این مورد کردم. مدت زیادی بود که با این خانم در توییتر دوست بودم و مثل هر دوست دیگری، در موضوعات و زمینه‌های مختلف برای من کامنت می‌گذاشت یا با من چت می‌کرد. بریدن و چسباندن و سر هم کردن قطعاتی از چت‌های من و ایشان (که حتی در همان‌ها هم دوستی عادی من و ایشان هویداست) کاری است خطا و ناجوانمردانه.

aa.jpgعباس عبدی - هم میهن

از دو سال پیش که جنگ غزه آغاز شد تاکنون مهم‌ترین خبری که در این مدت منتشر شده، اعلان موافقت حماس با طرح پیشنهادی ترامپ است. دو روز پیش ابهامات و نارسایی‌های این طرح را نوشتیم ولی نکته مهم اصل چگونگی موافقت و ادبیات آن از سوی حماس بود.

بیایید برای یک لحظه تندروهای مسئولیت‌ناپذیر ایران را جای مسئولین حماس در غزه تصور کنیم. البته این فقط یک تصور و خیال است چون این جماعت فقط بلدند از دور شعارهای غیرمسئولانه و مثلاً انقلابی بدهند؛ لذا هنگامی که راه برای رفتن به غزه بسته بود برای رفتن داوطلبانه به جنگ ثبت‌نام می‌کردند و هنگامی که راه برای رفتن به سوریه و لبنان باز بود سکوت کرده و آرام می‌شدند.

آنها فقط نان انقلابی‌نمایی را می‌خورند و این فرق می‌کند با کسانی که دو سال تمام در محاصره کامل و زیر بمباران و موشکباران و قحطی زندگی می‌کنند. با این حال فرض محال، که محال نیست. اگر آنان آنجا بودند و زیر کولر مجلس با حقوق مکفی شعار می‌دادند جزو اولین منتقدین حماس بودند و فریاد می‌زدند که؛ چه نشسته‌اید که فلسطین و شرف و آبرو رفت.

پذیرش طرح ترامپ خائن و حامی نتانیاهو و گذاشتن سلاح بر زمین و خیانت به آرمان فلسطین همراه با تشکر از ترامپ و مذاکره مستقیم با نماینده رژیم کودک‌کش و از همه بدتر پذیرش نوعی از اداره غزه به دست حکام خائن و مرتجع عربی و وابسته به آمریکا؟

ای وای! آنها می‌گفتند که این پذیرش ذلت در شرایطی است که نتانیاهو در لبه پرتگاه است و زمان‌سنج میدان فلسطین ما نشان می‌دهد که حداکثر چند سال دیگر هستند و بعد تمام می‌شوند. تازه ترامپ هم ترسیده و چنین پیشنهادی را داده و‌ ما در اوج قدرت قرار داریم و نباید هیچ طرحی را بپذیریم، باید به شرایط موهوم فکر کرد و به‌زودی اسرائیل و حامیانش به‌ویژه آمریکا نابود خواهند شد.

به همین دلیل نیز برنامه راهپیمایی حمایت از آزادسازی فلسطین را بعد از صرف ناهار در میدان راه‌آهن تهران برگزار می‌کنیم تا ملت فلسطین را از شر اسرائیل غاصب نجات دهیم. این موضع یک انقلابی‌نمای بی‌منطق و فارغ از عقلانیت و مسئولیت است که از زیر پتوی گرم و نرم و با معده سیر شعار می‌دهد و حتی برای شعارهایش هم پول می‌گیرد.

ta.jpgیورونیوز - تقی آزاد ارمکی در گفتگو با یورونیوز با برجسته کردن «دغدغۀ بقای سرزمین» به‌عنوان مهمترین عامل نپیوستن مردم ایران به اسرائیل، معتقد است با فرصت دادن به «نیروهای اجتماعی» موجود در شاکله طبقه متوسط می‌توان از جنگ مجدد با اسرائیل سالم بیرون آمد.

پس از آغاز حملۀ نظامی اسرائیل به ایران، بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، چه در بین عامۀ مردم چه لایه‌هایی از اپوزیسیون داخل و خارج ایران، به‌ویژه سلطنت‌طلبان، امیدوار و منتظر بودند که جنگ زمینه‌ساز وقوع اعتراضات سیاسی در ایران شود و نظام جمهوری اسلامی با ترکیبی از جنگ و انقلاب سرنگون شود. اما در جریان جنگ دوازده روزۀ ایران و اسرائیل، دور تازه‌ای از اعتراضات سیاسی در ایران آغاز نشد و امید کسانی که در ایام جنگ تصریحا یا تلویحا مردم ایران را به کنش انقلابی فرا خواندند، ناامید شد.

در همان ایام جنگ، این نقد به مدافعان ایدۀ «براندازی از راه پیوند جنگ و انقلاب» مطرح شد که مردمی که شهرهایشان تحت بمباران است، امکان حضور در خیابان و اعتراض به نظام سیاسی کشورشان را ندارند. بنابراین مدافعان ایدۀ «ترکیب جنگ و انقلاب»، با کمی عقب‌نشینی، از ایدۀ «انقلاب پس از جنگ» دفاع کردند.

با این حال پس از اتمام جنگ هم، با اینکه مجددا لایه‌هایی از اپوزیسیون مردم را به اعتراض علیه حکومت فرا خواندند، به رغم اینکه نظرسنجی‌های گوناگون حاکی از نارضایتی عمیق اکثریت مردم ایران از نظام جمهوری اسلامی‌اند، باز هم آتش اعتراضات در ایران برافروخته نشد.

اکنون حدود سه ماه و نیم از پایان جنگ ایران و اسرائیل می‌گذرد ولی مردم بشدت ناراضی از عملکرد جمهوری اسلامی، همچنان ماندن در خانه را به حضور در خیابان ترجیح می‌دهند. اخیرا مصطفی تاج‌زاده با انتشار نامه‌ای از زندان اوین، پیش‌بینی کرد که اعتراضات مردم علیه جمهوری اسلامی دوباره آغاز خواهد شد. با این‌حال به نظر می‌رسد وضعیت «نه جنگ نه صلح» میان ایران و اسرائیل یکی از دلایل ترجیح «انتظار» به «اعتراض» در جامعۀ ایران است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

در واقع شاید بتوان گفت انتظار وقوع دوبارۀ جنگ، یکی از موانع شکل‌گیری یک جنبش اعتراضی گسترده در ایران است. مانع دیگر نیز احتمالا افزایش ولو غیررسمی آزادی‌های اجتماعی است؛ روندی که جمهوری اسلامی پس از عبور از بحران سال ۱۴۰۱ به ناچار به آن تن داده و پس از اتمام جنگ ایران و اسرائیل شدتی چشمگیر پیدا کرده و اعتراض طرفداران پر و پا قرص حکومت را نیز برانگیخته است.

اینکه چرا مردم ایران علیرغم نارضایتی‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی‌شان، از «فرصت جنگ» برای «اعتراضات انقلابی» استفاده نکرده‌اند، و اینکه اگر دور دوم جنگ ایران و اسرائیل آغاز شود، رفتار سیاسی مردم ایران چه خواهد بود، پرسشی است که یورونیوز در گفت‌وگو با تقی آزاد ارمکی استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران مطرح کرده است.

آقای آزاد ارمکی در پاسخ به سؤال فوق، برخلاف قول رایج بر حافظۀ تاریخی ایرانیان تأکید کرد و گفت:

ak.jpgعلی خمینی، نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی در مراسم سالگرد کشته شدن حسن نصرالله گفت: «هدف اسرائیل از جنگ اخیری که با ما داشت، تغییر نظام بود.»

او افزود: «یکی از ناراحتی‌های من این است که بچه‌های نسل جدید سوال می‌کنند که ما چرا با اسرائیل مشکل داریم؟»


دیگر گفته های علی خمینی:

سیدعلی خمینی: دشمن بداند اگر دست از پا خطا کند، می‌خورد

🔹اگر ساختار وجود داشته باشد، با رفتن شخصیت‌ها ساختار نمی‌پاشد و سریعا جایگزین می‌شوند.

🔹تجربه حزب‌الله لبنان و جنگ اخیر نشان می‌دهد فقدان شخصیت‌های بزرگ خللی ایجاد نکرده است.

🔹برای مقابله با تهدیدات و ترور، باید متکی به شخص نباشیم؛ ایران تعداد کافی مسئول و وزیر دارد که جایگزینی آنها ممکن است.

🔹دشمن بداند اگر دست از پا خطا کند، می‌خورد. حالا ما B2 نداریم، موشک داریم؛ بدانند ضربه‌ای که بزنند، می‌خورند.

🔹مردم هم به اول و آخر نظام نقد دارند و آن‌ها تصور می‌کردند اگر حرکت را آغاز کنند، ملت کار را تمام خواهد کرد؛ اما موفق نشدند. ان‌شاءالله همان عواملی که باعث پیروزی ما شد، باقی بماند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبه گزارش انتخاب، کامران غضنفری، نماینده مجلس گفت: آن صحبتی که یک مقام آمریکایی هفته اول اردیبهشت کرده بود که اسرائیل بنا دارد یک مقام ارشد ایرانی را ترور کند، سند اطلاعاتی است.

وی افزود: سند سری پنتاگون که به طریقی به دست نیروهای اطلاعاتی افتاده، حدس و گمان نیست و سند اطلاعاتی است.
غضنفری تأکید کرد: از طرفی دیگر، وقتی جمهوری اسلامی می‌تواند کنترل پهپاد RQ107 آمریکایی که پیشرفته‌ترین پهپاد در زمان خودش بود را با جنگ الکترونیک از دست آن‌ها خارج کند و خودش به دست بگیرد و بر روی زمین بنشاند، آیا آمریکایی‌ها نمی‌توانند هلیکوپتری که ساخت خودشان است و تجهیزات آن آمریکایی است، از دست ما خارج کنند و هدایت آن را به دست بگیرند، از مسیر خارج کنند و باعث برخوردش به کوه شوند؟ این که برای آن‌ها خیلی راحت‌تر است.

او افزود: وقتی ما چنین توانایی داریم توانایی آمریکا و اسرائیل به مراتب بیشتر است.

cohen.jpgروایت‌های یوسی کوهن از عملیات موساد در خاک ایران

فرامرز داور - ایران وایر

در یک شب سرد بهمن ماه در سال ۱۳۹۶ کاروانی از کامیون‌ها از خیابان‌های خاموش منطقه صنعتی تورقوزآباد تهران عبور می‌کرد که بار آن‌ها ابزار برش گاوصندوق بود. یکی از جسورانه‌ترین تیم های اطلاعاتی که تا کنون به قلمرو یک کشور خارجی فرستاده شده بود، سرنشین کامیون‌هایی بودند که باید اسناد اتمی ایران را در کمتر از هفت ساعت با خود از ایران خارج می کردند. ورود به یک انبار مخفی، باز کردن گاوصندوق هایی که اسرار عمیق برنامه هسته ای ایران را در خود داشت و فرار از شهر پیش از سپیده دم.

«یوسی کوهن» رییس سابق موساد در کتاب تازه‌اش «شمشیر آزادی» که چند روز پس از جنگ دوازده روزه با ایران منتشر شده، روایتی از ماموریت‌های خود در سازمان اطلاعات خارجی اسراییل از جمله عملیات‌های موساد درباره ایران داده است. کوهن سرقت اسناد هسته‌ای جمهوری اسلامی از شورآباد را یکی از خارق العاده ترین کارهای دوره ریاست اش خوانده است:

«با طلوع خورشید، کامیون ها شورآباد را ترک کرده بودند و ۵۰ هزار صفحه و ۱۶۳ سی دی از اسناد هسته‌ای ایران هم ناپدید شده بود. در عرض چند ساعت، آن فایل‌ها از مرزها عبور می‌کردند و به تل‌آویو می‌رسیدند.»

این داستان یعنی سرقت از تورقوزآباد در حالی که او از اتاق کنترل عملیات موساد نظاره‌گر آن بود به نقطه کانونی حرفه یوسی کوهن تبدیل و یکی از لحظات تعیین کننده در تاریخ اطلاعات مدرن اسراییل شد.

سایه بلند جمهوری اسلامی بر ماموریت کوهن

کوهن از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ ریاست موساد را بر عهده داشته است. او در یک خانواده مذهبی اورشلیم یا بیت المقدس متولد شد.

کوهن می نویسد: «نقش موساد تنها محافظت از اسراییل در برابر آنچه امروز اتفاق می‌افتد نیست، بلکه محافظت از آن در برابر آنچه ممکن است فردا اتفاق بیفتد، هم هست.» این فلسفه آینده‌نگر در سراسر صفحات خاطرات او جریان دارد و در هر تصمیم دوران ریاستش نمود پیدا می‌کند.

در شمشیر آزادی، کوهن داستان شخصی خود را با تامل گسترده‌ای بر وضعیت منحصر به فرد اسراییل ترکیب می‌کند. او معتقد است که این کشور یهودی در حالت هشدار دائمی قرار دارد، کشوری که نمی‌تواند به خود راضی باشد. دشمنانش زیاد و صبورند و اشتباهاتش غیرقابل بخشش است.

او درس‌های شکست‌های اطلاعاتی گذشته را از جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ تا نارسایی‌های اخیر بازگو و تاکید می‌کند که بهای امنیت، خودآگاهی همیشگی است. او می نویسد: «در اطلاعات، شکست با فرصت‌های از دست رفته سنجیده نمی‌شود. با خون سنجیده می‌شود.»

این فلسفه بعدها نقد شدید او بر دستگاه امنیتی اسراییل پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را شکل داد. حمله بی‌سابقه حماس دو سال پیش در چنین روزی انجام شد. رویدادی که او آن را «روزی که جهان تغییر کرد» می‌نامد.

اگر حماس دشمنی تاکتیکی بود، از دید کوهن جمهوری اسلامی ایران دشمنی وجودی بود. هدف طولانی ترین و پیچیده‌ترین کمپین موساد. کتاب کوهن و مصاحبه‌های بعدی او این «جنگ سایه» را نه به عنوان مجموعه‌ای از ماموریت‌های منفرد، بلکه به عنوان رقابتی چند دهه‌ای از هوش، فریب و بازدارندگی توصیف می‌کند.

کوهن می‌گوید: «رویای رژیم ایران فقط تسلط منطقه‌ای نبود. آن‌ها می‌خواستند قدرت هسته‌ای شوند که قادر به حذف اسراییل از نقشه باشد. ما نمی‌توانستیم و نمی‌توانیم اجازه دهیم این اتفاق بیفتد.»

کوهن از سال‌های نخست حضورش در سازمان این ارزیابی را داشت که مبارزه با جمهوری اسلامی هویت نسل او را تعریف خواهد کرد. جنگ در نجوا، در صحراها، در آزمایشگاه‌ها و روی کیبوردهای جنگجویان سایبری جریان داشت. هدف موساد ساده اما عظیم بود: جلوگیری از ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران به هر قیمت.

عملیات تورقوزآباد سرقت بزرگی که توافق بزرگ را بر باد داد

در میان بسیاری از عملیات‌های مخفی موساد که در کتاب اشاره شده سرقت بایگانی هسته‌ای ایران نقش محوری دارد نه فقط بابت دستیابی به آنچه در دل و ذهن رهبران جمهوری اسلامی می‌گذشت بلکه در جسارات بخشی به سازمان تحت رهبری او برای انجام عملیات‌هایی خارق‌العاده‌تر از سرقت شورآباد.

این عملیات که نزدیک به دو سال برنامه ریزی شده بود، شاهکاری لجستیکی و ریسکی بزرگ بود که کوهن شخصا در زمان اجرا آن را از ستاد موساد نظارت می‌کرد، با ده‌ها متخصص که محل تهران را با دقت سانتی‌متر نقشه‌برداری کرده بودند. آن‌ها یک انبار مشابه در اسراییل ساختند که ماموران شب‌ها تمرین باز کردن گاوصندوق‌های بزرگ فلزی بدون فعال شدن هشدار را انجام دهند. گاو صندوق‌های ساخت شرکت کاوه که موساد برای اطلاع از جزئیات فنی‌اش، آنها را خریداری کرده بود.

وقتی شب فرا رسید، حدود ۲۰ مامور که هیچ کدام شهروند اسراییل نبودند، وارد انبار شدند. آنها سیستم هشدار را غیر فعال کردند، ۳۲ گاوصندوق را شکافتند و حدود نیم تن مدارک را خارج کردند. وقتی اولین اذان در شهر طنین انداز شد، ماموران پیش از آن‌که دیده شوند، ناپدید شده بودند.

کوهن آن ساعات را با ترکیبی از غرور و تحسین به یاد می آورد: «وقتی فایل‌ها را دیدم، دانستم که جهان هرگز ایران را همانند قبل نخواهد دید.»

این اسناد بعدها به طور عمومی توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر افشا شد و گفته می‌شود یکی از عوامل تصمیم گیری «دونالد ترامپ» برای خروج از توافق اتمی برجام بود.

جنگ مخفی در ایران

یورش شورآباد تنها یک فصل از کمپین عمیق موساد علیه زیرساخت هسته‌ای ایران بود. کوهن به «بی شمار عملیات» اشاره می‌کند که در «قلب کشور آیت‌‌الله‌ها» رخ داده است. عملیات‌هایی شامل نفوذهای سایبری، پایش دانشمندان و ماموریت‌هایی برای مختل کردن برخی تاسیسات غنی سازی اورانیوم مانند نطنز و فردو بود. مکان هایی که طی سال ها دچار حوادث مرموز شده اند.

اگرچه کوهن مستقیما مشارکت موساد در این موارد را تایید نمی‌کند، اما روح حاکم بر کتاب او تردیدی باقی نمی‌گذارد: «ما این تاسیسات را خوب می شناختیم. حتی بهتر از بعضی از مهندسانی که آنها را ساخته بودند.»

یکی از حساس‌ترین عملیات موساد، نظارت بلندمدت بر «محسن فخری زاده» از چهره‌های پشت پرده برنامه هسته‌ای ایران و بود. کوهن او را «مردی که تجسم جاه طلبی هسته ای ایران بود» توصیف می‌کند. عملیات کشتن فخری‌زاده به روایت کوهن با سلاح‌های هوشمند انجام شد. در روزی که به گفته کوهن، فخری‌زاده بر خلاف توصیه محافظانش خود رانندگی اتومبیل را به عهده گرفت. موساد دوربین‌های منطقه «آبسرد» در حومه تهران را هک کرده بود به طوری که حتی چهره فخری‌زاده را از همین دوربین‌ها در اتومبیلش در خیابان برای لحظه‌ای در تل آویو مشاهده کردند.

در حالی که کوهن عملیات جسورانه‌ای را در خیابان‌های تهران انجام می‌داد، به آرامی زمینه یکی از بزرگترین پیشرفت‌های دیپلماتیک اسراییل در دهه‌های اخیر یعنی توافق ابراهیم را هم آماده می‌کرد. کوهن نقش مرکزی اما غیررسمی در مذاکرات عادی‌سازی با کشورهای عربی، به ویژه امارات متحده عربی داشت. به گفته او، موساد نه تنها یک سازمان اطلاعاتی، بلکه سازنده پلی دیپلماتیک بود شبکه‌ای از روابط که دیپلماسی سنتی قادر به دسترسی به آن نبود.

او می نویسد: «همان مردان و زنانی که جان خود را در پایتخت‌های دشمن به خطر انداختند، می‌توانند در اتاق‌های طلایی بنشینند و با کسانی که زمانی برای نابودی ما قسم خورده بودند، گفت‌وگو کنند.»

این دوگانگی یعنی برکشیدن شمشیر و دراز کردن دست برای مصالحه سبک رهبری کوهن شد. موساد تحت رهبری او هم جنگجو بود و هم دولت‌مرد . به یک اندازه در عملیات و مذاکره صلح دخالت داشت.

shahlaSh.jpg"جمهوری اسلامی از فاجعۀ هفتم اکتبر برای سرکوب داخلی بهره می‌برد"

شهلا شفیق، نویسنده و جامعه‌شناس ایرانی، در دومین سالگرد حملۀ حماس به اسرائیل می‌گوید جمهوری اسلامی «پوگروم هفت اکتبر» را به ابزاری برای سرکوب مخالفان در داخل بدل کرده است. او با اشاره به اعدام بابک شهبازی، شهروندی که تنها به‌دلیل نوشتن نامه‌ای در حمایت از مردم اوکراین متهم به جاسوسی برای اسرائیل شد، تأکید می‌کند هدف حکومت از این اعدام‌ها پنهان‌ کردن فساد و ناکارآمدی درونی خود و توجیه سیاست همدستی‌اش با حماس است

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

شهلا شفیق، نویسنده و جامعه شناس ایرانی، به مناسبت دومین سالگرد حملۀ حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ٢٠٢۳ نوشته است که «پوگروم هفت اکتبر جنگ ‌غزه را رقم زد که دست مایه جمهوری اسلامی - همدست حماس در این جنایت فاجعه بار - برای اعدام شهروندان به بهانه جاسوسی برای اسراییل بوده است.»

شهلا شفیق به سرگذشت «یکی از قربانیان این سیاست، بابک شهبازی، چهل و چهار ساله و پدر دو فرزند» اشاره کرده که به گفتۀ او «به روشنی بیانگر سرشت رذیلانه سیاست» جدید سرکوب در جمهوری اسلامی علیه شهروندان و مخالفان است. شهلا شفیق یادآوری می کند که «تنها جرم بابک شهبازی نوشتن نامه‌ای به ولودیمیر زلنسکی، رییس جمهوری اوکراین، در حمایت از مبارزه مردم این سرزمین» علیه اشغال و تجاوز روسیه بوده است که به اعترافگیری اجباری از او برای اثبات اتهام جاسوسی به سود اسرائیل منتهی شد.

شهلا شفیق معتقد است که «جمهوری اسلامی از این قتل‌ها» و اعدام‌های جدید هدفی دوگانه را دنبال می کند : «از یک‌سو پوشاندن واقعیت فساد گسترده در حکومتش که زمینه نفوذ اسراییل در دستگاه‌های اطلاعاتی‌اش را فراهم کرده است ؛ و از سوی دیگر توجیه سیاست ویرانگرش برای نابود کردن اسراییل که به همدستی در پوگروم هفت اکتبر انجامید و در نهایت جنگ را به درون کشور کشاند، حال آن که ملت ایران عمیقا خواهان زندگی در صلح و آزادی است.»

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

شهلا شفیق در ادامه پرسیده است که «آیا خاطرۀ خونین قربانیان هفت اکتبر، جنگ غزه و قتل های سیاسی در ایران ما را به یادآوری نقش جمهوری اسلامی در این فجایع بی‌پایان فرانمی‌خواند؟» شفیق در پاسخ به این پرسش در گفتگو با رادیو بین‌المللی فرانسه گفته است : «نکته قابل تأمل پس از هفت اکتبر که غالباً نیز مورد غفلت قرار گرفته ابزارسازی جمهوری اسلامی از جنگ غزه برای سرکوب مخالفان در داخل بوده است.»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgگزارش‌ها از زندان اوین حاکی از وقوع تنش شدید میان زندانیان و ماموران زندان در پی تلاش برای اجرای حکم اعدام یک زندانی سیاسی است.

حساب کاربری ایکس مهدی محمودیان، زندانی سیاسی در اوین، نوشت که روز سه‌شنبه ماموران این زندان قصد انتقال احسان افراشته، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، را برای اجرای حکم داشتند که با مقاومت زندانیان سالن ۱۲ بند ۷ روبه‌رو شدند.

به نوشته این حساب، زندانیان با بستن درهای بند مانع انتقال او شدند و فضای زندان «به‌شدت متشنج» گزارش شده است. کانال خبری «تحکیم ملت» نیز گزارش داد که در واکنش به این اقدام، زندانیان سایر سالن‌ها با سردادن شعارهایی علیه اجرای حکم اعدام، به درهای بندهای خود فشار آورده‌اند.

این گزارش‌ها در حالی منتشر می‌شود که در حال حاضر علاوه بر زندانیان جرائم عمومی که روزانه در زندان‌های ایران به دار آویخته می‌شوند، حدود ۷۰ زندانی در زندان‌های سراسر کشور با اتهامات سیاسی در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه در خطر صدور حکم مرگ قرار دارند.

ma.jpgنجاح محمدعلی، روزنامه‌نگار عراقی می‌گوید که حماس در گیرودار این توافق دنبال «خریدن زمان برای تثبیت دستاوردهایش است». او همچنین حفظ سلاح را برای حماس بسیار ضروری می‌دانست اما اضافه کرد که ممکن است شاهد واگذاری نمادین باشیم.

متن کامل این مصاحبه را در ادامه بخوانید:

پاسخ حماس ناشی از هوش استراتژیکش بود

انصاف نیوز: برخی پاسخ حماس را به معنای بی‌ثمر بودن عملیات ۷ اکتبر می‌دانند. شما چه تحلیلی از پاسخ حماس دارید؟

پاسخ حماس به ابتکار اخیر نه نشانه شکست عملیات ۷ اکتبر بود و نه ناکامی، بلکه نشان‌دهنده‌ی هوش استراتژیک بود. اظهارات اخیر نتانیاهو به شبکه یورونیوز تأیید می‌کند که رژیم صهیونیستی قصد خروج از غزه را ندارد و به جنگ ادامه خواهد داد، و در این زمینه با ترامپ هماهنگ است.

این توافق مستلزم خلع سلاح کامل حماس است، که نشان می‌دهد دشمن به دنبال تسلیم شدن مقاومت است، نه صلح. در این زمینه، حماس بر خرید زمان تمرکز کرده تا دستاوردهای خود را تثبیت کند، از غیرنظامیان محافظت نماید، صفوف خود را بازسازی کند، بهانه‌ها را از کشورهایی مانند مصر و قطر که فشار می‌آورند بگیرد، و رژیم صهیونیستی و حامیانش را به‌عنوان مانع صلح در غزه نشان دهد، نه خود را.

همچنین، حماس در تلاش است تا شوک تهاجم وحشیانه و گسترده دشمن را جذب کند. این زمان‌بندی مهم است، زیرا به مقاومت اجازه می‌دهد نیات واقعی دشمن را درک کرده و آن‌ها را برای افکار عمومی جهانی که به‌طور فزاینده‌ای از مردم فلسطین حمایت می‌کند و وحشی‌گری رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کند، افشا کند.

جناحی از حماس که مستقر در قطر است از «عقب‌نشینی» حمایت می‌کند

همچنین، این فرصت به مقاومت امکان بازتوزیع منابع و آمادگی برای مراحل بعدی درگیری را می‌دهد، در حالی که اراده مردم فلسطین برای مقاومت به‌عنوان یک حق مشروع حفظ می‌شود. البته، جناحی از حماس که در قطر مستقر است، از عقب‌نشینی و حتی تسلیم حمایت می‌کند.

این توقف جنگ نیست، تغییر موقعیت در میدان نبرد است

به‌طور کلی، آنچه رخ داده نه توقف جنگ، بلکه تغییر موقعیت در میدان نبرد است. ابتکاری که به نام «طرح ترامپ» تبلیغ شده، چیزی جز نسخه به‌روز شده طرح قدیمی نتانیاهو نیست، که هدف اصلی آن دادن فرصت به اشغالگران برای بازسازی صفوف خود و خروج از تنگنای کشتارها در غزه است.

اما از نظر استراتژیک، مقاومت به هدف خود دست یافته است: شکستن تصویر «ارتش شکست‌ناپذیر» و وادار کردن واشنگتن و تل‌آویو به پذیرش آتش‌بس پس از ناکامی در دستیابی به اهداف نظامی‌شان. بنابراین، ما با یک آتش‌بس اجباری مواجه هستیم که به دشمن تحمیل شده، نه انتخابی داوطلبانه از سوی او.

زمان به نفع ملت‌ها و نیروهای مقاومت است

رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند خود را در رسانه‌ها پیروز نشان دهد، اما اعتماد جامعه بین‌المللی و افکار عمومی غرب را از دست داده و شکنندگی سیاسی داخلی‌اش آشکار شده است. در میدان، هر «آتش‌بس» به مقاومت فرصتی برای بازسازی و توسعه توانایی‌هایش می‌دهد--کاری که تهران، مقاومت لبنان، عراق و یمن از طریق حمایت از خطوط تدارکات و بازسازی دکترین بازدارندگی انجام داده‌اند. اکنون زمان به نفع ملت‌ها و نیروهای مقاومت است، نه به نفع اشغالگر.

باید بین حماس به‌عنوان یک گروه سیاسی و مردم فلسطین و اصل مقاومت تمایز قائل شد. مردم فلسطین برای دفاع از موجودیت و کرامت خود می‌جنگند، و این حقی مشروع و غیرقابل مذاکره است. حماس ممکن است تحت تأثیر محاسبات سیاسی یا فشارهای قطر و ترکیه قرار گیرد، اما در نهایت در چارچوب گسترده‌تر مقاومت مردمی عمل می‌کند. آنچه مهم است این است که مقاومت--و نه صرفاً این گروه--پایدار مانده و واشنگتن و تل‌آویو را وادار به بازنگری در محاسبات خود کرده است.

نشانه‌هایی از تحولات بین‌المللی به نفع محور مقاومت وجود دارد. روسیه و چین اکنون درک می‌کنند که هژمونی آمریکا در حال افول است و منطقه عربی و اسلامی به صحنه نبرد جهانی جدید تبدیل شده است. حتی ملت‌های غربی شروع به پرسیدن این سؤال کرده‌اند: چرا فلسطینی‌ها با سلاح‌های آمریکایی کشته می‌شوند؟ این تغییر در فضای بین‌المللی به نفع ایران و محور مقاومت است و پوشش سیاسی رژیم صهیونیستی را تضعیف می‌کند.

خلع سلاح حماس و تحمیل کنترل بر غزه با واکنش مواجه خواهد شد

انصاف نیوز: احتمال می‌دهید با کدام بخش‌های طرح ترامپ اصطلاحاً راه نخواهد آمد؟ و چرا؟ و آیا این موضوع ممکن است باعث شکست مذاکرات شود؟

اظهارات اخیر نتانیاهو در روز دوشنبه نشان می‌دهد که حساس‌ترین بخش طرح ترامپ-نتانیاهو، خلع سلاح حماس و تحمیل کنترل (اسرائیل) بر غزه است. این بخش عملاً بدون مقاومت گسترده مردم فلسطین و حماس غیرقابل اجرا است و به برخورد مستقیم منجر خواهد شد. هر تلاشی برای اجرای آن با مقاومت مردمی و گروهی گسترده مواجه خواهد شد، که احتمال شکست مذاکرات را افزایش می‌دهد.

بخش مربوط به آزادی گروگان‌ها و عقب‌نشینی تاکتیکی قابل مذاکره است، اما موفقیت آن به تضمین‌های واقعی برای حفاظت از غیرنظامیان و مقاومت بستگی دارد، چیزی که اظهارات نتانیاهو، که نشان‌دهنده ادامه فشار نظامی است، آن را تضمین نمی‌کند.

araqchi.jpgتهران سخنان نتانیاهو را «دروغی آشکار و خیالی» خوانده که گفته است جمهوری اسلامی سرگرم تولید موشک‌های قاره‌پیما برای هدف‌ گیری شهرهای آمریکا است. با این حال، نگرانی اصلی در جمهوری اسلامی نه خودِ این اظهارات، بلکه پیامد سیاسی آن است: ترس از آن‌ که نخست‌ وزیر اسرائیل با دامن‌زدن به هراس از رژیم ایران، بتواند افکار عمومی آمریکا و دولت واشنگتن را به‌ سوی رویارویی مستقیم با تهران سوق دهد

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، که مدعی شده جمهوری اسلامی ایران در حال توسعۀ موشک‌های قاره‌پیما با برد هشت‌هزار کیلومتر علیه شهرهای آمریکا است، با واکنش تُند تهران مواجه شد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران، این سخنان را «دروغی آشکار و تهدیدی خیالی» خوانده و گفته است: «اسرائیل می‌کوشد توان دفاعی مشروع ایران را به تهدیدی خیالی تبدیل کند.» عراقچی تصریح کرده است که موشک‌های جمهوری اسلامی با برد حداکثر دو هزار کیلومتر فقط اسرائیل را در تیررس دارند.

با این حال، آیا نخست‌وزیر اسرائیل می‌تواند سخنانی بی‌اساس و بدون پشتوانۀ اطلاعاتی بر زبان آورد، آن‌هم درباره کشوری که مهم‌ترین متحد اسرائیل در جهان، یعنی ایالات متحد آمریکا، معرفی می‌شود؟

نتانیاهو در محاسبات سیاسی خود دقت دارد. او به‌ویژه در گفتگو با مخاطبان آمریکایی راست‌گرا مانند بن شاپیرو، کمتر از سر هیجان سخن می‌گوید. هدف اصلی او، همان‌گونه که ناظران اسرائیلی نیز اذعان می‌کنند، برانگیختن حساسیت سیاسی در واشنگتن است. با طرح احتمال تهدید موشکی ایران علیه خاک آمریکا، نخست‌وزیر اسرائیل می‌کوشد نشان دهد که «خطر جمهوری اسلامی» دیگر محدود به خاورمیانه نیست، بلکه به قلب جهان غرب رسیده است.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

این تاکتیک، در واقع ادامه همان سیاست قدیمی بنیامین نتانیاهو است: ایجاد پیوند سرنوشت میان امنیت اسرائیل و امنیت آمریکا. چنین روایتی، علاوه بر تأثیرگذاری بر افکار عمومی آمریکا، دست دولت اسرائیل را برای حفظ حمایت نظامی و مالی واشنگتن بازتر می‌کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - وبسایت خبری رکنا گزارش داد یک دختر ۱۵ ساله در تهران که به دلیل ضرب و شتم پدرش از خانه فرار کرده بود، به دست هفت مرد مورد آزار و تجاوز جنسی گروهی قرار گرفت که در پی آن چند متهم شناسایی و بازداشت شده‌اند.

رکنا نوشت پدر این دختر پس از اطلاع از این موضوع درباره آن رضایت داد، اما سازمان بهزیستی به عنوان نهاد سرپرست قانونی شکایتی رسمی علیه متهمان ثبت کرده است.

طبق این گزارش، دختر ۱۵ ساله پس از فرار از خانه و سپس فرار از یک مرکز بهزیستی، در مسجدی با یک جوان آشنا شد که با فریب او را به باغی برده و به همراه چند نفر مورد تجاوز قرار دادند.

keramatibanner.jpgنگار کرامتی - ویژه خبرنامه گویا

در سالروز بلوای تروریستی خمینی در زمستان ۱۳۵۷، گروهی از هواداران جمهوری اسلامی در خارج از کشور و شرکت‌کنندگان در آن آشوب، که بیشترشان وابسته به گروه‌های تروریست اسلامی یا مارکسیستی‌اند، به‌طور ناشناس و از طریق یک وکیل املاک، شکایتی را علیه چهره سرشناس ساواک، پرویز ثابتی، تنظیم کردند. از همان آغاز روشن بود که این شکایت نه یک اقدام حقوقی معمول، بلکه بخشی از طرحی سیاسی و نمایشی از پیش کارگردانی‌شده است. در متن شکایت، بیشتر نوعی تسویه‌حساب سیاسی با جریان پادشاهی و به‌ویژه با شاهزاده رضا پهلوی، معتبرترین و شناخته‌شده‌ترین چهره اپوزیسیون، دیده می‌شد.

نویسنده کتاب خاطرات ثابتی، عرفان قانعی‌فرد، پژوهشگر مسائل خاورمیانه و امنیت، در گفت‌وگویی با شبکه ایران اینترنشنال، این اقدام را «طرحی حکومتی برای خشنودی خامنه‌ای» توصیف کرد.

مدتی بعد، در ۲۸ مارس ۲۰۲۵، عرفان قانعی‌فرد که به‌طور قانونی در آمریکا زندگی می‌کرد، مالیات می‌پرداخت و پرونده مهاجرتی‌اش در روند بررسی قانونی بود، هنگام سفر کاری به تگزاس برای تدریس در یک کالج در دالاس به‌صورت ناگهانی و بدون هیچ دلیل موجهی توسط اداره مهاجرت بازداشت شد.

امروز سرنوشت، یا به تعبیر درست‌تر، مرگ و زندگی او در دست دفتر مرکزی اداره مهاجرت در واشنگتن است

فعالیت‌های علمی و رسانه‌ای قانعی‌فرد به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی در رسانه‌های بین‌المللی چون اورشلیم پست،اسرائیل نشنال نیوز، الحره، الحدث، الشرق و ایران اینترنشنال بر هیچ‌کس پوشیده نیست. او در رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی بارها درباره تروریسم اسلامی نوشته و سخن گفته است.

پس از شش ماه و پانزده روز بازداشت، تا پیش از اول اکتبر، خود عرفان تمایلی به رسانه‌ای شدن ماجرا نداشت. اما ناگهان همان گروه‌های وابسته به جمهوری اسلامی در خارج از کشور، بدون اجازه وکیل او، موضوع را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند تا با سوءاستفاده از شرایط، در نبرد با جریان پادشاهی‌خواهی، قربانی تازه‌ای بیابند و با بی‌رحمی، یک انسان بی‌گناه را وجه‌المصالحه کنند.

هدف نهایی آنان روشن است: تشویق دولت آمریکا به تحویل عرفان قانعی‌فرد به جمهوری اسلامی تا نهادهای امنیتی رژیم او را وادار به اعترافات ساختگی علیه شاهزاده رضا پهلوی، شهبانو فرح پهلوی یا پرویز ثابتی کنند و این برای گروهی از پنجاه‌وهفتی‌ها بزرگ‌ترین پیروزی خواهد بود؛ قربانی کردن یک روشنفکر پنجاه‌ساله که هیچ‌گاه سلاحی جز قلم نداشته است.

در روزهای اخیر، همه لابی‌های وابسته به جمهوری اسلامی در خارج از کشور بسیج شده‌اند تا پرونده را مغشوش و گمراه‌کننده جلوه دهند. اما هیچ‌کس نمی‌پرسد: فردی که از سال ۲۰۰۳ به آمریکا رفت‌وآمد داشته و از ۲۰۱۳ پناهنده سیاسی بوده، چرا باید تحویل رژیم ایران داده شود؟ به چه گناهی؟

سابقه ننگین جمهوری اسلامی در گروگان‌گیری، آدم‌ربایی، شکنجه، قتل و پخش اعترافات اجباری بر هیچ نهاد حقوق بشری و سیاسی پوشیده نیست. آثار و نوشته‌های عرفان قانعی‌فرد در اورشلیم پست، اسرائیل نشنال نیوز، اسرائیل هیوم،

The Hill و The Dallas Morning News،

و گفت‌وگوهایش در الشرق، الحدث، الحره و اسرائیل ۲۴ همه علیه رژیم تروریستی تهران بوده است. او بارها حلقه‌های ترور و نفوذ جمهوری اسلامی را افشا کرده است.

با چنین سابقه‌ای آشکار، سرنوشت احتمالی او در ایران قابل‌تصور است. نویسنده‌ای که بیش از سی سال در حوزه اندیشه و تاریخ فعالیت کرده، از سال ۲۰۱۳ در ایران ممنوع‌القلم شده و حتی یک سطر از آثارش در داخل کشور اجازه انتشار نیافته است.

someishi.jpgوقتی برای فراخوان ۲۵ بهمن دستگیر شدم، بازجویم می‌گفت چرا فراخوان را برای رفع حصر میرحسین موسوی دادی، اگر برای اعتراض به گرانی داده بودی، خودم هم می‌آمدم.

چشم‌بند روی چشمهایم بود، رو به دیوار بودم، هیچ چیزی نمی‌دیدم، فقط متوجه بودم اتاق خیلی سرد است و همه طرفش را شیشه‌هایی تیره پوشانده.

خنده تلخی کردم، گفتم آزاد شدم این بار فراخوان برای اعتراض به گرانی بدهم، می‌آیی؟
با قاطعیت گفت می‌آیم!

گفتم پس چشم‌بندم را بردار ببینمت، آن روز بفهمم دروغ نگفته‌ای.

نگذاشت چشم‌بند را بردارم.

من آزاد شدم، آنقدر تعهد باید می‌دادم که ندادن فراخوان اولینش بود، من اصلاً به هیچ چیز نباید اعتراض می‌کردم! فقط اجازه داشتم نفس بکشم.

من فراخوان نمی‌دهم. اما یک سؤالم را دوست دارم کسی پاسخ بدهد؛
اگر کسی امروز بخواهد فراخوان اعتراض به گرانی بدهد، آیا مجوزی می‌دهند؟

نمی‌گویند وضع حساس است!

شاید آن دکتر داروسازی که گفت پس از سه سال بیکاری کنترلم را از دست دادم و اولین رهگذری را که لباس روحانیت داشت کشتم، با آمدن به آن تجمع مشکلش را فریاد می‌کرد و دیگر امروز یک قاتل نبود.

شاید آن دکتر دامپزشکی که بعد از دستگیری گفت برای گذران زندگی در خط ولنجک به بام تهران مسافرکشی می‌کرده، آنقدر فشار زندگی را تحمل کرده که ناگهان مبادرت به قتل کرده، می‌آمد و می‌گفت؛ آهای حاکمان! ما از این گرانی‌ها و بیکاری‌ها، از نداری‌ها خسته شدیم!

شاید او امروز دیگر یک قاتل نبود...

این دو در همین یک هفته شدند قاتل و هزارها مورد در گوشه و کنار کشور وجود دارند که اصلا دیده نمی‌شوند.

za.jpgدر حالی که شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی همۀ توجه خود را بر نوع پوشش بانوان متمرکز کرده و با قبیح‌ترین عبارات، در پوستین خلق افتاده‌اند، دادگاه تجدیدنظر انگلستان به مصادرۀ ساختمان 125 میلیون دلاری شرکت ملی نفت ایران به عنوان بخشی از غرامت شرکت اماراتی کرسنت رأی داده است!

در واقع همۀ این جار و جنجال‌ها بر سر حجاب ظاهراً پوششی برای انحراف افکار عمومی از مسائل اساسی مملکت است.
بعد از گذشت 23 سال از امضای قرارداد کرسنت هنوز مردم ایران از مفاد و ماهیت قرارداد کرسنت و دلایل لغو آن اطلاعی ندارند و فقط در رسانه‌ها از میزان غرامت سنگینی که باید در ازای لغو آن از جیب‌شان پرداخت شود، اطلاع پیدا می‌کنند!
در انتخابات سال 1403 این ماجرا به موضوع بحث و جدل نامزدهای ریاست‌جمهوری تبدیل شد اما شفافیتی صورت نگرفت. فقط مشخص شد که بیژن زنگنه در انعقاد قرارداد نقش داشته و سعید جلیلی زمینه‌ساز لغو آن شده است! هر کدام، دیگری را به "خیانت" در این داستان متهم می‌کنند. با این حال، آقای زنگنه تا کنون چندین بار آقای جلیلی را به مناظره در این باره دعوت کرده اما آقای جلیلی زیر بار نرفته است.

شفافیت در بارۀ قرارداد کرسنت یک خواست ملی است. این شفافیت از طریق یک مناظرۀ علنی بین دو طرف ماجرا به دست می‌آید. با گذشت نزدیک به ربع قرن از اصل قضیه، هیچ بهانه‌ای از جمله پیش کشیدن بحث"امنیت ملی" برای گریز از بحث و گفتگوی آزاد در این باره پذیرفتنی نیست. طرفی که گفتگو و بحث آزاد در این زمینه را نپذیرد، لابد ریگ درشتی در کفش دارد و از همین جهت خواه ناخواه از سوی عامۀ مردم به عنوان مسئول تحمیل این خسارت سنگین به کشور شناخته خواهد شد.

Gileh_Mard.jpgنامش ساناز طوسی است.

نویسنده و نمایشنامه نویس است.

در امریکا در یک خانواده ایرانی بدنیا آمده ونمایشنامه هایش در برادوی اجرا میشود.

یکی از نمایشنامه هایش برنده جایزه پولیتزر شده است

همین نمایشنامه بنام « English» تاکنون پنج بار نامزد جایزه تونی شده است

نمایشنامه هایش آمیزه ای از طنز و لطافت ؛ یا بقول حضرت سعدی« کنایت و طیبت » است.

طوسی در آثارش به موضوعاتی مانند زبان، هویت، مهاجرت و همزیستی فرهنگی می‌پردازد.

یکی از نقاط عطف کار او، نمایشنامه «English » است که در سال ۲۰۲۳ موفق به دریافت جایزه پولیتزر در بخش نمایشنامه شده است.

این داستان حول چهار دانشجو ی بزرگسال می‌گردد که در یک کلاس زبان در کرج شرکت می‌کنند تا برای امتحان (TOEFL) آماده شوند.

Akbar_Dehghani_Najvani.jpgکشورها به سهم خود با فقر و بی سوادی مبارزه کرده اند. ما ایرانیان هم به سهم خود در زمانهای مختلف با فقر و بی سوادی مبارزه کرده ایم، بیشترین تلاشهای ما در این زمینه در زمان مشروطه، رضاشاه و بخصوص محمدرضا شاه انجام شد. ما آدم‌های با سواد و تحصیل کرده زیاد داشتیم، ولی چرا در زمانهای مختلف دارای بحرانهای زیاد بوده و در آخر رژیم شاه افتادیم به دام رژیم آخوندی مذهبی بی عقل و خرافاتی؟ اینکه گفته شود فقر و بی سوادی عامل این بحران هاست و باید با آنها مبارزه کرد درست است، ولی کافی نیست.

در تمام کشورها همه بچه های خود را به مدرسه می فرستند برای سواد و یادگیری. تمام سیاست مداران، اقتصاددانها، صنعتگران، حقوقدانان، جامعه شناسان و روانشناسان و متخصصین علوم طبیعی، فیزیک، شیمی و پزشکی و غیره، بخصوص در کشورهای پیشرفته همه در درجات مختلف با سواد و کلی شناختها و تجارب مختلفی دارند و به کار و فعالیت مشغولند، پس چرا جوامع مختلف هنوز با بحران‌هایی مثل فقر، بی سوادی، بی عدالتی، بی فرهنگی، تضاد طبقاتی و جنگهای مختلف دست به گریبانند.؟ کشورهای پیشرفته برای بر طرف کردن بحران‌های داخلی خود جنگ، کشتار، استثمار، استحمار و غارت را به طبقات مختلف کشور خود، بخصوص به طبقه فقیر جامعه خود تحمیل می کنند. از همه بدتر این کشورهای پیشرفته بحرانهایشان را با جنگ و غارت به کشورهای فقیر تحمیل می کنند و مزدور تربیت می کنند برای منافع شوم خود.

مشکل کجاست و از چه چیز هایی ناشی می شود؟

مشکل اصلی احساسکور و عقلکور می باشند.

در قدیم رشد عقل ضعیف و احساس در نبود یاور عقلی در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست ناتوان و رشد مخرب داشت و طی چند هزار سال به احساسکور، مطلقگرا تبدیل شد و به صورت گرایشهای ایدئولوژیکی مذهبی، ناسیونالیستی و قومگرایی بر ذهن و روح و جسم مردم حکومت مطلقه کرده و می کند. این اواخر کمونیسم هم به آنها اضافه شد. همگی آنها به صورت عقب ماندگی، فقر، بی سوادی، بی عقلی، توهم، ترس، جاه طلبی، محافظه کاری، رکود، انزوا، بیماری های روحی و روانی و نهایتا جنگ و خون ریزی و غارت مردم خودنمایی کرده و می کنند. آنها همگی دشمن علم، عقل سلیم و احساس سالم بوده و در تضاد با هم همدیگر را تشدید می کنند. در این لجن ایدئولوژیکی، بخصوص مذهبی ذهن، روح و جسم‌ افراد زیر سلطه احساسکور، بخصوص احساسکور مذهبی عقبگرد، راکد، منزوی، خرافاتی و مسخ شده اند.

امروزه با وجود علم و پیشرفت و رشد عقلی هنوز احساسکور ایدئولوژی ها بر کشورها، بخصوص کشورهای فقیر حکومت می کند.

نمونه اش در اواخر رژیم شاه سرمایه داران، درباریان، آخوندهای درباری و آخوندهای ارتجاعی، مثل خمینی و اربابان اسرائیلی، انگلیسی، اروپایی، آمریکایی و روسی و اپوزیسیون وازده، مردم را بی عقل، منزوی و مسخ کردند و با آنها انقلاب ۵۷ را راه انداختند و آخوندهای بی عقل و ارتجاعی و اسلام افراطی را بر گرده مردم سوار کردند. بعد از انقلاب ۵۷ آخوندهای بی عقل به فرمان احساسکور مذهبی افراطی حاکم بر ذهن، روح و جسم خود و به فرمان اربابان عقلگرای کور خارجی طوری برنامه چیده اند که مردم بیشتر مسخ و بیشتر گرفتار احساسکور مذهبی شوند تا نتوانند رشد علمی، عقل سلیم و احساس سالم پیدا کنند. طی چند دهه توهم، ذهنگرایی، پوچگرایی، بی سوادی، فقر و بی قانونی در جامعه بالا گرفت. عده ای که بیش از حد بی عقل و گرفتار احساسکور ایدئولوژیکی، بخصوص احساسکور مذهبی بودند به فرمان احساسکور حاکم بر ذهن و روح خود خود را به جمهوری اسلامی فروخته و صاحب پست و مقام شدند.

عده ای دیگر از این قماش بی عقل به فرمان احساسکور حاکم بر ذهن و روح خود با پول مدرک دکترا و مهندسی می خریدند و برای همدیگر پز عقل کلی می دادند. با این مدارک کذایی پستهای مهم را اشغال کردند و آخوندهای بی سواد گرفتار احساسکور مذهبی را تقویت کردند و با هم می چاپیدند و می خوردند. هر کدام از آنها به غیر از دزدی های کلان، ماهانه دویست تا سیصد میلیون تومان حقوق ماهیانه گرفته و می گیرند و هیچ کاری بلد نیستند، فقط وقت کشی و خرابکاری می کنند. متقابلا به برکت احساسکور مذهبی حاکم بر ذهن و روح لجن آخوندهای افراطی اکثریت مردم جامعه بی سواد، فقیر، بی کار، چند کاره تا شاید در ماه بین ده تا پانزده میلیون تومان درآمد داشته باشند.

این مبلغ کفاف چند روز آنها را نمی دهد، چون تورم و گرانی روز به روز بیشتر می شود تا حدی که میلیون‌ها نفر حاشیه نشین و بسیاری از خانواده ها نان خالی هم به سختی گیر می آورند آن هم با نسیه خریدن. افراد دیگری بچه دزدی، بچه فروشی، کلیه، کبد، قرنیه چشم فروشی، تن فروشی، مواد فروشی، داروی تقلبی فروشی، در سطل آشغال دنبال لقمه نان گشتن. همه اینها در جمهوری اسلامی ناب محمدی گرفتار احساسکور مذهبی افراطی به شغلهای شریف تبدیل شده اند، البته پشت این جریانات دست های خارجی، بخصوص صهیونیسم اسرائیل هم قرار داشته و دارند. کشورهای فقیر دیگر هم کم و بیش همین وضعیت را دارند، چون از عقل سلیم و احساس سالم ضعیف و گرفتار احساسکور ایدئولوژی ها، بخصوص مذهبی هستند.

کشورهای پیشرفته چرا مشکل دارند؟

اما برعکس ایران و کشورهای فقیر که بیشتر گرفتار احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی هستند کشورهای ثروتمند بیشتر گرفتار عقلکور هستند. عقلکور در ذهن و روح و جسم سرمایه داران بی احساس مفتخور غارتگر مطلقگرا حکومت می کند و بر بخشی از طبقه متوسط حاکم است که با سرمایه داران ارتباط تنگاتنگ دارند.

البته در این کشورهای پیشرفته احساسکور ایدئولوژیها، بخصوص مذهبی در رده های پایین جامعه، بخصوص طبقه فقیر حکومت می کنند. اما ضعیف و زیر سلطه عقلکور سرمایه داران هستند.

عقلکور خدای حاکم بر ذهن، روح و جسم سرمایه داران به آنها فرمان می دهد که شما سرمایه داران به فرمان من خدای عقلکور پای روی احساس خود بگذارید و طبقات مردم کشور خود، بخصوص مردم فقیر ایدئولوژیک زده که چندان سواد ندارند و کم عقل هستند را غارت کنید. اما برای اینکه صدای مردم خودتان در نیاید بهتر است که فشار بر آنها را کمتر کنید و فشار بر کشورهای فقیر را بیشتر کنید. شما باید احساس فضول خود را زیر پا له کنید و به فرمان من عقلکور، کشورهای دیگر که فقیرتر، بی سوادتر، کم عقل تر و احساس سالم ندارند و بیشتر گرفتار احساسکور ایدئولوژیکی هستند را با فریب، جنگ و غارت ضعیف کرده و زیر سلطه خود بیاورید تا خودتان ثروتمند تر و قوی تر شوید. اما از این غارت کشورهای فقیر کمی هم به مردم کشور خود بدهید تا صدای آنها در نیاید و به کم قانع و زیادی دنبال عقل سلیم، احساس سالم، عدالت و حق و حقوق نگردند. شما سرمایه داران به این طریق می توانید بر مردم کشور خود و بخصوص بر کشورهای فقیر حکومت مطلقه بکنید تا من عقلکور تقویت شوم.

عقلکور حاکم بر ذهن و روح سرمایه داران می گوید؛ اگر شما سرمایه داران بی احساس از احساس کم آوردید بروید در هتل‌های مجلل با دختر بچه ها و پسربچه ها عشق بازی کنید. فیلم‌های پورنو ببینید و هزاران کثافتکاری های دیگر بکنید تا کمبودهای روحی و احساسی شما بطور کاذب برطرف شود. با این ارضاء کاذب روحی و احساسی آماده می شوید برای جنگ و غارت بعدی. در ضمن رقبای ثروتمند را هم در نظر بگیرید که از شما جلو نزنند، حتی اگر لازم شد با آنها بجنگید.

عقلکور سخنی با دشمنش احساسکور دارد.:

ما دو تا خدا با هم دشمن هستیم و چندین قرن با هم می جنگیم. ما در جنگهای خودمان در کشورهای مختلف، بخصوص کشورهای فقیر مردم را جانی و مالی قربانی کرده ایم تا مردم ضعیف و ما دو تا خدا بر ذهن، روح و جسم مردم با قدرت فرمانروایی کنیم. من در کشورهای ثروتمند، بخصوص در ذهن و روح سرمایه داران تقویت شده ام، مثل آمریکا. توی احساسکور دشمن من در کشورهای فقیر، بخصوص طبقه فقیر حاکم هستی، مثل ایران.

ما تا به حال رشد علم را انحصاری در اختیار خودمان گرفته ایم. ما با رشد انحصاری علم در صنایع نظامی، صنعتی، اقتصادی و حقوقی توانسته ایم بر کشورها حاکم و بر دامنه جنگهای خود بیفزاییم و جوامع را دو قطبی کرده و در سراسر جهان، بخصوص از کشورهای فقیر جانی و مالی قربانی گرفته و می گیریم. دو تا جنگ جهانی را به مردم جهان تحمیل کرده ایم. در عوض ما دو تا خدا در تضاد، جنگ و دشمنی با هم تقویت شده ایم.

بعد از جنگ جهانی دوم ما خدایان به انگلیس و آمریکا فرمان دادیم که کودتای ۱۳۳۲ را در ایران بر پا و اسرائیل را در فلسطین اشغالی تاسیس و جنگهای صهیونیستی، عربی و اسلامی به فرمان ما خدایان در خاورمیانه و فلسطین شروع و هنوز ادامه دارند.

در ادامه ما خدایان انقلاب ۵۷ را در ایران پیاده کردیم و به فرمان ما جنگهای علنی و پنهان داخل ایران و جنگ ایران و عراق و جنگهای خاورمیانه بین جمهوری اسلامی افراطی، عربهای افراطی، مثل صدام حسین و صهیونیسم افراطی به رهبری نتانیاهو و اربابانشان، بخصوص آمریکا را شروع و مردم ایران، عراق خاورمیانه و فلسطین جانی و مالی قربانی کردیم.

اما از چند دهه پیش وضعیت هر دوی ما خدایان در سراسر جهان رو به وخامت است، برای مثال هیتلر و کمونیسم در جنگهای ما به ما دو تا خدا خیلی خدمت کرده بودند. اما ما دو تا خدا نتوانستیم آنها را نگه داریم و رفتنی شدند، چون مردم جهان آگاه شده بودند.

الآن هم جنگهای ما دو تا که یک سر آن به نتانیاهو و دار و دسته صهیونیسم وصل، سر دوم آن به جمهوری اسلامی، سر سوم به کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و غزه، سر چهارم آن به نظام سرمایه داری غرب و شرق وصل است به بن بست رسیده اند، نمونه اش جمهوری اسلامی و صهیونیسم که چندین دهه هر دو زیر سلطه ما و در جنگهای ما شریک بوده و هستند خیلی ضعیف و رفتنی هستند. آنها دیگر توان ندارند در برابر مقاومتهای مردم خود آگاه ایستادگی کنند. با وجود تمام اینها ما دو تا خدا جنگ روسیه و اوکراین را هم به آنها اضافه کرده ایم تا شاید در این جبهه جنگ جدید ما دو تا خدای عقلکور و احساسکور پیروزی به دست آوریم.

این اواخر مردم ایران، خاورمیانه، فلسطین، اسرائیل، اوکراين ، روسیه، اروپا، آمریکا و جهان بیشتر آگاه شده و دیگر حاضر نیستند که زیر سلطه ما خدایان احساسکور و عقلکور قربانی بشوند.

پیام ناصر مکارم شیرازی در ۹۹ سالگی به مردم ایران

ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید ۹۹ ساله و حامی حکومت گفت: «همچنان مشغول کار علمی هستم و درس‌های حوزوی را سه روز در هفته ادامه می‌دهم.»

او همچنین خواستار بهره‌گیری حوزه‌های علمیه از «ابزارهای روز و فناوری‌های نوین از جمله هوش مصنوعی» در مسیر پیشرفت علمی و تبلیغی شد.

Untitled-99809.jpg

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgخاویر میلی، رئیس‌ جمهوری آرژانتین، شامگاه دوشنبه ۱۴ مهر ماه، با حال و هوایی شبیه به یک کنسرت راک، کتاب جدید خود با عنوان «ساختن معجزه: پرونده آرژانتینی» را در بوینس آیرس رونمایی کرد.

میلی در این مراسم با پوشش چرم سیاه و ظاهری شبیه به راک‌استار، با اجرای قطعاتی از موسیقی راک آرژانتینی و همچنین قطعه یهودی «هاوا ناگیلا» هوادارانش را به هیجان آورد. او هدف از این اجرا را احیای محبوبیت و تقویت مواضع سیاسی‌اش عنوان کرد.

به گزارش خبرگزاری فرانسه، کتاب ۵۷۳ صفحه‌ای میلی بیشتر شامل سخنرانی‌ها، مواضع و تحلیل‌های او طی سال گذشته است.

بن سبطی در پاسخ به پیام خامنه ای در شبکه اکس نوشت:

sabeti.jpg

rahmanibanner.jpgمصطفی فقیهی

تنها چند روز پس از اسنپ‌بک ⁩
‏و تداوم اوضاع قاراشمیشِ ⁧ نه جنگ نه صلح ⁩
‏⁧ عراقچی ⁩ گویا آن‌قدری بی‌کار و بی‌دردسر شده
‏که به سانِ سیاست‌مدارانِ دُوَلِ بی‌دغدغه از هرگونه جنگ و آشوب
‏به کُری‌خوانی برای تیم ⁧ استقلال ⁩ روی آورده!
‏اگرچه قبل از ⁧ مکانیزم ماشه⁩ نیز ‏اوضاع، چندان تفاوت نداشت!

:::

ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی نشان می‌دهد امروز دوشنبه ۱۴مهر۱۴۰۴ در جریان تجلیل باشگاه پرسپولیس از حسین کلانی اسطوره این باشگاه، آهنگی از مرتضی خواننده ایرانی ساکن لس‌آنجلس پخش می‌شود.

عباس عراقچی وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز با چهره‌ای متعجب آهنگ «باز منو کاشتی رفتی» را می‌شنود.

***

ویدیو منتشر شده از بازی دو تیم فوتبال در شرق تهران، در شبکه‌های اجتماعی پربازدید شده است.

در این بازی، داور مسابقه در دقایق پایانی، ابتدا دروازه‌بان اصلی تیم سرخ‌پوشان را به‌دلیل خطا اخراج کرد و پس از ورود دروازه‌بان دوم، او را نیز به‌دلیل خطای مشابه از زمین بیرون فرستاد.

لحظاتی بعد مادر دروازه‌بان دوم وارد زمین شد و با سیلی، داور را مورد ضرب‌وشتم قرار داد. با وجود این، داور پس از چند لحظه بازی را ادامه داد

:::

نگرانی جامعه ایرانیان مهاجر در آمریکا درباره اخراج احتمالی مهاجران، به‌ویژه پناهجویان، از این کشور افزایش یافته است. عرفان قانعی‌فرد، ایرانی بازداشت‌شده در آمریکا از بدرفتاری و شرایط سخت بازداشتگاه‌های اداره مهاجرت و گمرک آمریکا می‌گوید.

mohagheghi.jpgسندروم "ایران فروشی" اصطلاح جدیدی که جناب آقای حسین لاجوردی درباب فرا خوان شاهزاده رضا پهلوی جهت مبارزه با جمهوری اسلامی زیر عنوان "ایران را پس می گیریم" کشف کرده وبه مجموعه سندروم های جهانی افزوده اند.

جناب لاجوردی برای نسبت دادن این سندروم به فعالیت تشدید شده بخشی از اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی که در همراهی با شخص شاهزاده رضا پهلوی عمدتا زیر عنوان سلطنت طلبان ومشروطه خواهان و کنشگران مستقل سیاسی جمهوری خواه فعالیت می نمایند نام بیماری یا سندروم"ایران فروشی"نهاده و اعلام می کنند در این نوع سندروم "کارگزاران سیاسی، بقای حاکمیت ملی را فدای منافع بیگانگان یا تحکیم قدرت شخصی خود می‌کنند."

دوست داشتم که جناب لاجوردی با آفاق نظری که به مبارزه سیاسی جاری در ایران دارند! نامی هم بر رفتار وروانشناسی کنشگران سیاسی که خوشبختانه تعدادشان هم کم نیست وهنوز در مرده ریگ گذشته می گردند ودشمنی شان با دوران پهلوی بیشتر از دشمنی با جمهوری اسلامیست می نهادند. سندروم خود بزرگ بینی، همراه با سندروم تفرقه جوئی وگریز از اتحاد وعمل مشترک با شخص شاهزاده رضا پهلوی!

ای کاش به آنالیز و نتیجه گیری از عملکرد مخرب چنین سندروم های تضعیف کننده که چهل سال است مانع از شکل گیری یک ائتلاف وسیع بر علیه جمهوری اسلامی گردیده می پرداختند. بررسی این پدیده که چرا ما ایرانی هاقادر نیستیم برای رسیدن به هدفی مشترک دور هم جمع شویم وبه نیاز اصلی جامعه بیماری که بقول شماعدم پاسخگوئی به آن می تواند منجر به مرگ این بیمار که همان سرزمین ایران باشد!پاسخ گوئیم؟

مبارزه متحدی را پیش ببریم که درمان گر این بیماری مهلک گربیان گیر وطن باشد!

براستی چرا؟

شما که قبول دارید" بیمار نزدیک به موت است ! شما که قبول دارید از حکومتی که امروز بر ایران حاکم است نمی توان بعنوان ایرانی نام برد .آنها را اشغال گرانی می دانید که با یورش به کشورمان ایران را اشغال کرده اند ! غارتگرانی که می خواهند تا جائی که می توانند ایران را ویران کنند... آنها که جان ومال وزندگی مردم را تباه کرده اند! شما این حکومت و حکومتیان را بزرگترین وطن فروشان می دانید که به آب وخاک کشورمان نیز رحم نمی کنند ."

با چنین نگاهی خواننده انتظار دارد که شماخواستتان سرنگونی جمهوری اسلامی باشدو مسئولانه به مسئله مبارزه با چنین ماشین جنگی ویران گر که براحتی روزانه چندین مخالف سیاسی خود را بعنوان جاسوس اعدام می کند واز کشت وکشتار میدانی مخالفان هیچ ابائی ندارد!بر خورد نمائید. به این نتیجه منطقی برسید که برای پیروزی بر چنین جرثومه ای وحدت تمامی نیرو های خواهان سرنگونی یک نیاز مبرم وامری لازم است!

اما دریغ که نمی دانم کدام سندروم چشمان شما را می بندد که نه تنها منادی وحدت نمی شوید! بلکه چشم بر خواسته های همان توده خسته وله شده زیر فشارمی بندید که خواهان سرنگونی این حکومت جانی هستند.

از بابت این که همان توده وسیع بجان آمده :که بقول شما:" بسیار طبیعی است که خسته باشند، عصبی باشند، گرسنه و بیکار و درمانده باشند و به عبث به افراد و گروه هایی پناه ببرند که برای رسیدن به قدرت و ثروت آمادگی از دست دادن سرزمین خود را نیز داشته باشند ."شماتت می کنید که" چرا از رضا پهلوی و یاران و همپالگی‌هایش که اعلام می دارند که راه نجات ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و نتانیاهو ناجی بزرگ ایران خواهد بود."حمایت می کنند .

آشفته می شویدعنان انصاف وتعقل از دست داده بدر ودیوار می زنید که پیراهن خیانت بر تن بخشی از اپوزیسون جمهوری اسلامی بپوشانید که از شاهزاده رضا پهلوی حمایت می کنند.

خودتان نیزخوب می دانید که آنها تجمعی از وطن پرستان ومیلیون ایرانی داخل کشور وخارج از کشور هستند که خوشیختانه حمایت وسیع توده مردم را نیز همراه دارند. بخصوص نسل جوان کشور وتحصیل کردگان را.

نگرانی اژه‌ای از فروپاشی

| No Comments

ejei.jpgافزایش پرونده‌های قضایی آینۀ انباشت بحران‌های ایران

رئیس قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی، غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، با هشدار نسبت به رشد بی‌سابقۀ پرونده‌ها در محاکم کشور گفته است: «هرچه مشکلات اقتصادی در جامعه بیشتر می‌شود، سرریز آن افزایش پرونده‌ها در دستگاه قضایی است.» آمارها نشان می‌دهند که قوه قضاییه ایران با بیش از ۹ میلیون پرونده در سال، نه‌ فقط با انباشت شکایات و دعاوی، بلکه با بازتابی از فروپاشی اقتصادی و اجتماعی ناشی از تحریم‌ها و رکود مزمن روبروست.

ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه

غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوۀ قضائیه جمهوری اسلامی ایران، امروز دوشنبه چهاردهم مهر ماه در جلسۀ شورای عالی قضایی نسبت به افزایش پرونده‌ها در محاکم و مراجع قضایی کشور هشدار داد و افزود : «هر چه مسائل و مشکلات اقتصادی در جامعه بیشتر می‌شود، سرریز آن افزایش پرونده‌ها در دستگاه قضایی است.»

محسنی اژه‌ای سپس گفت که نباید گذاشت افزایش «حجم پرونده‌های ورودی بر کیفیت کار قضات» اثر منفی بگذارد. او از دستگاه قضایی خواست که برای مقابله با این روند «از ظرفیت‌های مردمی در حل و فصل دعاوی و اختلافات» استفاده کند. محسنی اژه‌ای همچنین از مقامات قضایی خواست که با کنترل بیشتر بازار، به ویژه بازار اقلام ضروری زندگی مردم به مسئولان یاری برسانند و «با احتکار قاطعانه مقابله کنند.»

بحران اقتصادی و انباشت پرونده‌ها

بر پایۀ داده‌های منتشر شده از سوی مقام‌های قضایی ایران، سالانه میان ۹ تا ۱۵ میلیون پرونده در قوه قضاییه جمهوری اسلامی گشوده می‌شود. تفاوت این ارقام ناشی از شیوۀ محاسبه است. با این همه، حتا حداقل این برآورد - حدود ۹ و نیم میلیون پرونده در سال - نشان می‌دهد که دستگاه قضایی ایران از نظر حجم پرونده‌ها در میان سنگین‌ترین نظام‌های قضایی جهان قرار دارد.

در سطح استانی، تهران بیشترین سهم را از این ورودی‌ها به خود اختصاص داده است. بنا بر گزارش رسمی دادگستری استان، در سال ۱۴۰۲ حدود دو میلیون و هفتصد و هفتاد و نه هزار پرونده (شامل اجرای احکام) در محاکم تهران به جریان افتاده است. این رقم به گفتۀ برخی مقام‌های قضایی، نزدیک به یک ‌پنجم تا یک ‌چهارم کل ورودی پرونده‌های کشور را شامل می‌شود.

👈مطالب بیشتر در سایت رادیو بین المللی فرانسه

اما در میان این میلیون‌ها پرونده، پرونده‌های اقتصادی سهم بسیار اندکی - کمتر از یک درصد -دارند. در مقابل، بخش عمدۀ بار قضایی کشور به پرونده‌های خانوادگی، مدنی، اختلافات خرد و دعاوی مالی روزمره مربوط می‌شود. بر اساس گزارش مرکز توسعه حل اختلافات، شوراهای حل اختلافات کشور سالانه بیش از پنج و نیم میلیون پرونده را مورد رسیدگی قرار می‌دهند. این آمار نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از پرونده‌ها خارج از مسیر رسمی و قضایی بررسی می شوند و در عین حال بحران اقتصادی مستقیماً به شکل مناقشات حقوقی میان شهروندان خود را در دستگاه قضایی بازتاب داده است.

کانال جوکر نژاد در شبکه اکس - در این همکاری، از اصلاح‌طلب و اصولگرا گرفته تا نایاکی، چپ، مجاهد، «فعال حقوق بشر»، «روزنامه‌نگار» و ... دیده می شوند....

تریتا پارسی (بنیانگذار شورای ملی ایرانیان آمریکا «نایاک»)

01.jpg
كاوه شهروز (فعال حقوق بشر)

02.jpg
کامبیز غفوری (فعال حقوق بشر)

03.jpg
فرناز فصیحی

04.jpg

عبدالله گنجی

05.jpg
نگار مرتضوی

06.jpg

حسین دهباشی

07.jpgاکبر گنجی

ganji.jpg
علی افشاری

afshari.jpg
مهدی خلجی

khalji.jpg
نیک آهنگ کوثر

nik.jpg پیمان عارف

حمزه غالبی

ghalebi.jpg
علی علیزاده

aliz.jpgشیرین نریمان (حامی مجاهدین)

shirin.jpg
سید علی موسوی (نویسنده و فعال اصولگرا)

mousavi.jpgالهه هیکس

hicks.jpgبی‌بی‌‌سی فارسی (فرزاد صیفی‌کاران)

نایاک

niac.jpg
جمال عبدی (رئیس گروه نایاک)

:::

noorbanner.jpgوقت آن رسیده از برج عاج نظریه پردازی پایین بیایید

ایندیپندنت فارسی - یاسمین پهلوی، در واکنش به اظهارات شیرین هانتر، از شرکت کنندگان در نشست اندیشکده شورای روابط خارجی در آمریکا که با حضور شاهزاده رضا پهلوی برگزار شد، نوشت: «شاید وقت آن رسیده از برج عاج نظریه‌پردازی پایین بیایید و با مادران و خانواده‌های هزاران انسان بی‌گناهی که اعدام شدند، در خیابان‌ها هدف گلوله قرار گرفتند، معلول شدند، در زندان‌ها شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند، روبه‌رو شوید و به آنان بگویید که باید به دیپلماسی فرصت داد.»

بانو یاسمین، در ادامه با اشاره به محل تحصیل شاهزاده نور پهلوی، نوشت: «دختر من هم در دانشگاه جورج‌تاون تحصیل کرده و خوشحالم که هرگز در معرض چنین غرور دانشگاهی و بی‌اعتنایی اخلاقی قرار نگرفت.»

شیرین هانتر، در این نشست خود را «دیپلمات پیشین» معرفی کرد و با اشاره به انقلاب ۵۷ گفت: «در آن زمان هم کمونیست‌ها و مجاهدین و ملی-مذهبی‌ها و گروه‌های دیگر دور هم جمع شده بودند و امیدوار بودند که حکومتی دموکراتیک داشته باشند، و ما دیدیم که بعد از آن‌که پدر فقید شما کشور را ترک کرد این گروه‌ها مثل سگ و گربه به جان هم افتادند. چرا فکر می‌کنید این اتفاق دوباره نمی‌افتد. علاوه بر این، شرایط ایران بسیار شکننده است، ترکیه و اسرائیل از تجزیه ایران استقبال می‌کنند، چرا فکر می‌کنید آن‌ها دست روی دست می‌گذارند؟ چرا به تعامل واقعی با رژیم فرصت نمی‌دهید؟»

فیام صحبت‌های شیرین هانتر:

:::

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - شاهد علوی

یک منبع آگاه به ایران‌اینترنشنال گفت سپاه پاسداران و ستاد کل نیروهای مسلح از طریق شبکه‌های تجاری خود در چین از جمله دلالان نفتی، در حال مذاکره برای دریافت تسلیحات چینی همچون موشک‌، پهپاد و سامانه‌های پدافند هوایی هستند.

به گفته این منبع، اصلی‌ترین طرف چینی سپاه پاسداران، شرکت «هاوکان انرژی گروپ» است که بابت معاملات نفتی با شرکت‌های طرف سپاه، در چند سال گذشته نزدیک به یک میلیارد دلار به ایران بدهکار شده است.

هاوکان انرژی یک شرکت چینی مستقر در پکن است که وزارت خزانه‌داری آمریکا در می ۲۰۲۲ به‌دلیل خرید «میلیون‌ها بشکه» نفت منتسب به نیروی قدس سپاه پاسداران و نقش در تسهیل انتقال وجوهش، آن را تحریم کرد.

به گفته منبع ایران‌اینترنشنال، شهریور ۱۴۰۴، یک هیات بلندپایه از سپاه به چین سفر کرد و با مدیران هاوکان درباره تسویه باقی‌مانده بدهی مذاکره کرد.

در گزارش‌های رسمی، هیچ اشاره‌ای به سفر هیات سپاه پاسداران به چین نشده است اما در همان زمان یک هیات بلندپایه دولتی ایران به ریاست مسعود پزشکیان به چین سفر کرد.

به گفته پزشکیان، در این سفر «توافق‌های خوبی» با طرف چینی حاصل شد.

منبع ایران‌اینترنشنال تصریح کرد یکی از این توافقات، معامله‌ای بود که بر اساس آن هاوکان بخشی از بدهی نفتی خود را از طریق انتقال مستقیم تسلیحات به سپاه پاسداران پرداخت می‌کند.

مشخص نیست این توافق اجرایی شده است یا نه اما این نخستین‌ بار است که گزارشی درباره پرداخت بهای نفت ایران با تجهیزات نظامی چینی منتشر می‌شود.

شرکت هاوکان به درخواست ایران‌اینترنشنال برای اظهار نظر در این باره پاسخی نداد.

نابودی بخش عمده سیستم پدافندی ایران

تلاش جمهوری اسلامی برای خرید تسلیحات از چین در شرایطی است که بخش زیادی از سامانه‌های دفاعی ایران در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل نابود شدند و بازسازی توان پدافندی به اولویت اصلی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

بر اساس گزارش‌ها، ارزیابی‌های میدانی و نظامی حاکی از تخریب گسترده زیرساخت‌های دفاعی ایران در این جنگ است و از جمله بیش از ۷۰ سامانه پدافندی و رادارهای کلیدی، منهدم شدند و توان عملیاتی ایران به شکل محسوسی کاهش یافت.

اجرایی‌ شدن مکانیسم ماشه در ماه گذشته که موجب بازگشت خودکار همه تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران شد، تلاش تهران را برای بازسازی تسلیحاتی خود، بسیار دشوار ساخته است.

space.jpgقطع ارتباط با دو ماهواره‌ی ایرانی «کوثر» و «هدهد» بار دیگر ضعف ساختاری برنامه فضایی جمهوری اسلامی را آشکار ساخت

کاوه اسواران

این رخداد درست در مقطع حساس پیش از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل روی داد و به‌ویژه در مورد هدهد، دریافت یک «فرمان غیرمجاز» از خارج از کنترل ایران، شائبه‌ی دخالت خارجی را به اوج رساند. هرچند مقامات فضایی ایران با احتیاط از بیان اتهام مستقیم خودداری کرده‌اند، اما هم‌زمانی مشکوک حادثه و ماهیت سایبری آن، گمانه‌زنی‌ها درباره دست داشتن اسرائیل را به یک واقعیت سیاسی تبدیل کرده است.

از منظر راهبردی، این رخداد نشان می‌دهد که اسرائیل نه تنها در زمین و آسمان، بلکه در فضا نیز ابتکار عمل را در دست دارد. برتری فناورانه اسرائیل در جنگ اخیر به‌وضوح دیده شد؛ جایی که حملات هوایی دقیق و برتری اطلاعاتی حاصل از شبکه‌های ماهواره‌ای، ماشین جنگی ایران را فلج کرد. اکنون افشای قطع ارتباط با ماهواره‌های ایرانی، حلقه‌ی دیگری از همان زنجیره برتری است: توانایی نفوذ و در اختیار گرفتن ابزار فضایی رقیب، آن هم بدون شلیک حتی یک موشک.

این وضعیت برای جمهوری اسلامی پیامدهای سنگینی دارد. در حالی که تهران ده‌ها میلیارد دلار برای نمایش قدرت فضایی هزینه کرده، یک فرمان خارجی کافی بود تا ماهواره‌ی نظامی ـ اطلاعاتی ایران را به خاموشی کامل بکشاند. چنین ضربه‌ای نه تنها ناکارآمدی فنی ایران را نشان می‌دهد، بلکه پیام آشکار دارد: در دنیای فناوری پیشرفته، بدون توانمندی واقعی در سخت‌افزار و نرم‌افزار، هر «دستاورد» می‌تواند به ابزاری در دست دشمن تبدیل شود.

به همین دلیل، اعلام شتابزده‌ی برنامه‌های آینده‌ی جمهوری‌اسلامی برای پرتاب ماهواره‌های جدید و ساخت پایگاه فضایی در چابهار بیشتر واکنشی عجولانه به یک شکست بزرگ است تا نشانه‌ای از پیشرفت.
اسرائیل با نمایش توان سایبری و فضایی خود، به تهران یادآور شده که حتی در مدار زمین نیز دست بالا را دارد. بدین‌ترتیب، جمهوری‌اسلامی بدون توجه به آینده نامعلوم خویش، پا به مرحله تازه‌ای از رقابت با اسرائیل نهاده است؛ جایی که معادله جنگ نه‌فقط روی زمین یا در آسمان، بلکه در دنیای سایبری و اعماق فضا نیز تعیین می‌شود، و فعلاً کفه ترازو آشکارا به سود اسرائیل سنگینی می‌کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpg-اتحادیه اروپا و «شورای همکاری خلیج فارس» دوشنبه ششم اکتبر (۱۴ مهرماه) در پایان بیست‌ و‌ نهمین نشست مشترک که در کویت برگزار شد، طی بیانیه‌ای از جمهوری اسلامی خواستند توسعه موشک‌های بالستیک، پهپادها و دیگر تکنولوژی‌هایی که امنیت منطقه و فراتر از آن را تهدید می‌کند، متوقف کند و با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری نماید.

- وزیر خارجه آلمان در این نشست خواستار تعمیق همکاری با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای «تأمین امنیت مسیرهای دریایی و مقابله با سیاست بی‌ثبات‌کننده جمهوری اسلامی ایران» شد.

- یوهان واد‌فول در حاشیه این نشست گفت: «ریشه ناامنی در منطقه ایران است زیرا از شبه‌نظامیان برای بی‌ثبات‌ کردن منطقه استفاده می‌کند».

-اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیانیه مشترک اتحادیه اروپا و دولت‌های عربی خلیج فارس را «مداخله‌جویانه و بی‌اساس» دانست و با انتقاد از تکرار ادعای امارات متحده عربی راجع به مالکیت جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، درخواست آنها برای توقف ساخت موشک‌های بالستیک را «دخالت ناروا» در موضوعات دفاعی ایران دانست.

G2pRml0WIAAYKUM.jpg

shajarian.jpgفرخنده گل‌افشان ، همسر اول مرحوم محمدرضا شجریان و مادر همایون شجریان درگذشت. این خبر را همایون در اینستاگرام نوشته است.

به گزارش انصاف نیوز، همایون شجریان صبح دوشنبه نوشت:

مادر رفت...
اسطوره‌ی عشق و صبوری،
نمادِ وفا و شکیبایی.
زنی که عشق را تا آخرین نفس باور داشت،
و عشقِ تنها محبوب زندگی‌اش را تا واپسین دم در دل نگاه داشت؛
هرگز تصویر او را از دل نبرید.
زنی که در سکوت، جاودانگیِ عشق و وفاداری را معنا کرد،
با دلی آرام و نگاهی پر از مهر.

مادر هم رفت...
و من ماندم با عطر و بوی او،
که تا ابد در جانم خواهد ماند.
دیروز،
آخرین روزِ دیدار بود؛
و تنها چیزی که از او برایم ماند،
بوی موهای سپیدش بود و گرمای پیشانی‌اش که بوسیدم
همان دمِ کوتاهِ ابدی که در سکوت،
تمامِ عشقِ جهان در آن خلاصه شد.
یادگاری از عشقی که هیچ مرگی نمی‌گیردش.

در آخرین لحظه، جهان به اندازه‌ی بوسه‌ای شد
بر پیشانیِ او،
با عطری که هنوز در جانم می‌پیچد
و تا آخرین دم با من خواهد ماند...
مثل نغمه‌ای آرام از مهری که هرگز خاموش نمی‌شود.

روحش در آرامش و عشقِ ابدی آرمیده است.

shaj1.jpg

mafia.jpgافشای اسناد تخصیص ارز دولتی به سه خانواده قدرتمند صنایع غذایی، نشان می‌دهد ساختار انحصاری و رانت ارزی در ایران به حلقه‌ای بسته از نفوذ، فساد و مصونیت خانوادگی تبدیل شده است

داریوش معمار - ایندیپندنت فارسی

همزمان با اوج‌گیری تورم در بازار اقلام خوراکی، اسناد تازه‌ای فاش می‌کند که سهم عمده‌ای از ارز ترجیحی تخصیص‌یافته برای واردات کالاهای اساسی، به شرکت‌هایی متعلق به چند خانواده صاحب‌نفوذ در صنایع غذایی کشور رسیده است. بررسی گزارش‌های مالی و فهرست دریافت‌کنندگان ارز ترجیحی از بانک مرکزی نشان می‌دهد که منابع ارزی عمدتا در اختیار مجموعه‌هایی قرار دارد که سال‌هاست نقش اصلی را در تولید و توزیع گسترده مواد غذایی، روغن، لبنیات و نهاده‌های دامی ایفا می‌کنند.

در تازه‌ترین افشاگری رسانه‌ها در ایران، روز یکشنبه ۱۳ مهرماه اعلام شد اسنادی منتشر شده که نشان می‌دهد خانواده‌های مدلل، فضلی و پایداری هر یک از طریق شرکت‌های تابعه خود در زمره ۱۰۰ شرکت اصلی دریافت‌کننده ارز دولتی قرار دارند. این گزارش به وجود الگوی مشابه میان این گروه‌ها در استفاده از رانت ارزی و افزایش بی‌رویه قیمت‌ها اشاره می‌کند.

خانواده مدلل که سال‌هاست با عنوان «سلطان نهاده‌های دامی» شناخته می‌شود، از طریق مجموعه‌هایی مانند روغن نباتی نازگل، سیمان صنعت سامان، آب معدنی دالاهو، کشت‌وصنعت شمال، و کشت‌وصنعت ماهیدشت، در مجموع ۹۸۰ میلیون و ۲۲۳ هزار دلار ارز ۲۸ هزار تومانی دریافت کرده است. شرکت‌های کشت‌و‌صنعت ماهیدشت و آوا تجارت صبا به ترتیب با ۵۱۱ و ۲۹۰ میلیون دلار در رتبه‌های نخست و دوم فهرست تخصیص ارز دولتی قرار دارند، که هر دو مجموعه مستقیما به خانواده مدلل وابسته‌اند.

خانواده محمدکریم فضلی، بنیان‌گذار گروه صنعتی گلرنگ، که پس از درگذشت او تحت مدیریت مهدی فضلی اداره می‌شود، نیز در فهرست دریافت‌کنندگان عمده ارز دولتی دیده می‌شود. دو شرکت «صنعت غذایی کوروش» و «دام و طیور کوروش» مرتبط با این گروه، در مجموع ۲۱۰ میلیون و ۷۸۱ هزار دلار ارز ترجیحی دریافت کرده‌اند. این خانواده پیش‌تر به‌دلیل تخلفات در تعهدات ارزی در فهرست بدهکاران بانک مرکزی قرار گرفته بود، اما نامش بار دیگر در میان دریافت‌کنندگان کلان ارز دولتی دیده می‌شود- موضوعی که پرسش‌های تازه‌ای درباره روند تخصیص منابع عمومی مطرح کرده است.

خانواده پایداری، مالک نشان غذایی میهن، نیز سومین مجموعه بزرگ فعال در این چرخه است. شرکت‌های «صبا پیشرو کالا» با ۱۹۲ میلیون دلار، «طبیعت سبز پارس کهن» با ۱۲۷ میلیون دلار و «مجتمع صنایع غذایی میهن» با ۲۶ میلیون دلار در فهرست دریافت‌کنندگان ارز ترجیحی قرار دارند که همگی به این مجموعه تعلق دارند. مجموع ارز دریافتی این مجموعه‌ها به بیش از ۳۴۶ میلیون دلار می‌رسد. با اینکه در سال‌های اخیر گزارش‌های متعددی از رشد قیمت لبنیات و بستنی‌های تولیدی این شرکت منتشر شده است، روند تخصیص منابع ارزی به آن همچنان ادامه دارد.

چرخه انحصار و بی‌اثر شدن سیاست‌های حمایتی

کارشناسان اقتصادی می‌گویند هدف از تخصیص ارز دولتی کنترل قیمت کالاهای اساسی و حفظ ثبات در معیشت خانوارها بوده است، اما عملکرد واقعی این شرکت‌ها خلاف این را نشان می‌دهد. در شش ماه نخست سال جاری، بسیاری از محصولات وابسته به این نشان‌ها افزایش قیمت داشته‌اند و این نشان می‌دهد روند تخصیص ارز به صاحبان صنایع انحصاری نه‌تنها به مهار تورم منجر نشده، که خود به عامل بی‌ثباتی بازار بدل شده است.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

به باور کارشناسان، ساختار انحصاری در صنایع غذایی ایران حاصل پیوند میان قدرت اقتصادی، رانت ارزی و نفوذ سیاسی است. چند خانواده مشخص (مدلل، فضلی، پایداری و شرکت‌هایی مانند دبش) کنترل بخش عمده واردات و تولید مواد خوراکی را در اختیار دارند و با اتکا به روابط مالی و بانکی گسترده، در فهرست دریافت‌کنندگان اصلی ارز دولتی باقی مانده‌اند. روند موجود نشان می‌دهد تخصیص منابع بدون شفافیت و نظارت موثر، تنها به تقویت حلقه بسته انحصار و تضعیف رقابت در بازار می‌انجامد.

roostayee.jpgکاش می شد روح رهبران مرده حماس را احضار کرد و از آنها پرسید این چه بلایی بود بر سر مردم غره آوردید؟

فرزانه روستایی

کاش می شد پرسید آن حمله ۷ اکتبر چه دستاوردی برای غزه و فلسطینی ها داشت؟ آیا ویران شدن سقف خانه ها بر سر ساکنان و گرسنگی فلسطینی ها و نیز جنازه ۸۰۰۰ نفر از مردمان شهر که دو سال است در زیر آوار مانده ارزش آن را داشت تا ۵۰ گروگان اسراییلی را برای دو سال پنهان و آنها را هر روز جابجا کنید؟

آنچه حماس با مردم فلسطین کرد دقیقا همان کاری است که جمهوری اسلامی با مردم و خاک ایران کرد. ما ۴۵ سال است که در ۷ اکتبر جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه دست و پا می زنیم. حماس غزه را ویران کرد برای هیچ و جمهوری اسلامی میهن ما را به گروگان گرفت برای بمبی که هرگز ساخته نشد. مردم ایران نیز به فقر کشانده شدند برای غنی سازی و گردیدن سانتریفوژها و تحکیم قدرت کسانی که منابع کشور را خرج نیابتی ها کردند. سنگین ترین سازمان های سرکوب را راه انداختند تا کسی جرات اعتراض به اختناق و تبلیغات مهوع مذهبی و حجاب اجباری نداشته باشد و مردم به مرگ آرام و تدریجی و جمعی رضایت دهند.

با پایان جنگ در غزه دوران سیاه اسلامگرایی افراطی و نظامیگری به نام اسلام نیز پایان خواهد یافت. بی شک بازسازی غزه از سوی نهادهای بین المللی و نیز سرمایه گذاری های گسترده باعث می شود تا مردم به طعم زندگی عادت کنند و افراط گرایی بی منطق بتدریج بی تاثیر شود.

بی شک سکوت پیرامون تشکیل کشور فلسطینی که در تحولات اخیر مورد استقبال بسیاری از کشورها قرار گرفت پاشنه آشیل پروژه کاخ سفید است. این همان پاشنه آشیلی است که رژیم تهران نیز با همه ابزار خود با آن مقابله کرد.

ipmg.jpgارشان آذری

مقدمه: تولد یک فریاد ملی

در میان انبوهِ یأس و تاریکیِ چهل‌وپنج ساله، ناگهان جمله‌ای ساده اما ژرف، در جانِ ملت طنین انداخت:

«ایران را پس می‌گیریم.»
نه شعاری حزبی، نه فراخوانی از بالا، بلکه فریاد مردمی بود که از میانِ رنج و خشم، امید را زاده‌اند. این جمله در حقیقت بیانیه‌ای ملی است برای بازپس‌گیریِ وطن از چنگالِ رژیمی که نه تنها آزادی، بلکه شرافتِ ایرانی را نیز گروگان گرفته است.

اما همین فریاد، به‌جای آن‌که با استقبالِ طبیعیِ نیروهای مدعی آزادی روبه‌رو شود، ناگهان موجی از خشم و تخریب را در میانِ برخی از چهره‌های فرسودهٔ اپوزیسیون برانگیخت. کسانی که سال‌ها با شعارِ «نه به سلطنت» زیسته‌اند، با شنیدنِ ندای «ایران را پس می‌گیریم» چنان برآشفتند که گویا این جمله آیینه‌ای بود در برابر وجدانِ پوسیده‌شان.

وجدانِ پوسیده‌ای که از یک شعار لرزید

شعارِ «ایران را پس می‌گیریم» از کاخی صادر نشد و از خارجِ کشور دیکته نگردید. این صدا از درونِ مردم برخاست:
از مادرانی که فرزندان‌شان در زندان‌ها و خیابان‌ها جان دادند،
از جوانانی که چشم در برابر گلوله بستند،
از معلمان و کارگرانی که فقر را تاب آوردند اما سکوت نکردند.

این شعار در واقع بازگشتِ وجدانِ تاریخی ایران به صحنه است. وجدانِ جمعیِ ملتی که سال‌ها در خاکِ تحقیر و تفرقه دفن شده بود. اما همین بیداری، همان نقطه‌ای است که مخالفانِ فرسوده نمی‌توانند تحمل کنند. زیرا هر فریادِ تازه‌ای از مردم، تهدیدی است برای «هویتِ سیاسیِ کهنه‌پرست» آنان.

عبدالستار دوشکی در یکی از یادداشت‌های اخیر خود، با تحقیر و طعنه، این موج را «کابینهٔ شاهنشاهی در تبعید» نامید و تلاش کرد حضور مردم را به حرکتی نمایشی تقلیل دهد. حسین لاجوردی نیز با برچسب «سندروم ایران‌فروشی» کوشید این فریاد ملی را بی‌اعتبار کند. اما پرسش ساده این است: چه چیزی در یک شعار مردمی این‌چنین آنان را می‌ترساند؟

پاسخ روشن است: آنان از بازگشتِ غرورِ ملی وحشت دارند. از آن می‌ترسند که مردم بار دیگر نامِ پهلوی را نه به‌عنوان گذشته، بلکه به‌عنوانِ نشانهٔ نظم، اقتدار و امیدِ ملی به زبان آورند.

بیماریِ تاریخیِ اپوزیسیون: پهلوی‌ستیزیِ مزمن

واقعیت این است که ما با یک اختلافِ سیاسی ساده روبه‌رو نیستیم؛ با یک بیماریِ مزمنِ تاریخی طرفیم: پهلوی‌ستیزیِ مزمن.
این بیماری در بخشی از اپوزیسیونِ چپ و شبه‌روشنفکر ریشه دوانده است؛ کسانی که هویت‌شان نه بر پایهٔ برنامه و کارآمدی، بلکه بر نفیِ پهلوی تعریف شده است.

در نگاه آنان، هر سخن از نظم، توسعه و هویت ملی، بوی «استبداد» می‌دهد. هرکس از اقتدار ایران سخن بگوید، «سلطنت‌طلب» است. هر فریادی برای آزادی، اگر نامِ رضا پهلوی را در خود داشته باشد، «توطئهٔ خارجی» تلقی می‌شود.

این در حالی است که همان‌ها سال‌ها در برابر جنایاتِ رژیمِ اسلامی، یا سکوت کردند یا توجیه. همین دوگانگی است که امروز مردم آن را می‌بینند و از آنان روی برگردانده‌اند. چنانکه یکی از جوانان در شبکه‌های اجتماعی نوشت:

«شما ۴۵ سال فرصت داشتید که برای ایران کاری کنید؛ اما فقط علیه هم نوشتید. حالا ما خودمان ایران را پس می‌گیریم.»

avkh.jpgاحمد وحدت خواه - ویژه خبرنامه گویا

در جریان برگزاری جشن های ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران، دولت وقت به پیشنهاد شادروان شجاع الدین شفا پیشنهاد داده بود که هر کس از هر ملیتی که نام کوچک او کوروش یا لاتینه شده آن مانند سایروس، کی روش و کایرو است می تواند با برگزارکنندکان این جشنها تماس بگیرد تا یک مدال طلای یادبود آن مراسم را دریافت کند.

زنده یاد بهروز صور اسرافیل در کتاب «خمینی و اسراییل» نوشته است که بیش از ۳۰۰۰ نفر از سراسر دنیا به این پیشنهاد که در روزنامه های انگلیسی زبان خارجی منتشر شده بودند پاسخ دادند که اکثریت قریب به اتفاق آنها از یهودیان ساکن اسراییل بودند.

پیوند تاریخی میان مردم ایران و قوم یهود امر تازه ای نیست و برخلاف دشمنان عرب و افراطیون مسلمان هر دو ملت، گسستنی هم نمی باشد.

آنچه پس از تاسیس دولت یهود و کشور اسراییل تازگی پیدا کرد پیوستن سازمانهای چریکی دینی و لنینی به این دشمنان ارتجاعی و تاریخی در زیر پرچم دفاع از ملت فلسطین بوده است.

امروز دیگر برای هر کودک دبستانی هم روشن شده است که هدف واقعی رهبران انقلاب اسلامی و دنبالچه های چریک آنها از سرنگونی حکومت شاه نه آوردن آزادی و استقلال به ایران، بلکه تبدیل خاک میهن ما به یک پایگاه عقیدتی - نظامی - سیاسی در دشمنی با کشور اسراییل و تلاش مذبوحانه برای نابودی آن بوده است. امری که در جنگ معروف به دوازه روزه نقطه عطف این دشمنی را به نمایش عریان خود گذاشت.

به عبارت دیگر، اسراییل و نقش آن در تحولات امروز و فردای ایران تا روزی که رژیم جمهوری اسلامی و هواداران و مجیزگویان چپ و راست آن وجود دارند واقعیتی انکارناپذیر است و خواهد بود.

mostanad.jpgایران وایر - در فروردین ۱۴۰۳، هم‌زمان با نخستین حمله مستقیم ایران به اسراییل در قالب عملیات «وعده صادق»، آسمان خاورمیانه شاهد یکی از گسترده‌ترین نبردهای هوایی دهه‌های اخیر بود. در آن شب، صدها موشک و پهپاد از خاک ایران به‌سمت اهداف نظامی در اسراییل شلیک شد و نیروهای آمریکایی، بریتانیایی، فرانسوی و اردنی در هماهنگی با ارتش این کشور به رهگیری این پرتابه‌ها پرداختند. این لحظه، نقطه اوج بحران میان تهران و تل‌آویو نبود، بلکه نخستین رویارویی مستقیم نظامی دو دشمن بود که تا آن زمان در سایه جنگ‌های نیابتی با یکدیگر می‌جنگیدند.

به‌تازگی، نیروی هوایی ایالات متحده مستندی با عنوان «بازی خطرناک» منتشر کرده که بخشی از آن شب را از زاویه دید خلبانان آمریکایی بازسازی می‌کند؛ روایتی که تماشاگر را به دل تاریکی کابین‌های جنگنده‌های اف-۱۵ می‌برد و لحظات تصمیم و اضطراب در میانه‌ درگیری را نشان می‌دهد. این فیلم، گزارشی مستند از نقش نیروهای آمریکایی در هماهنگی دفاعی آن شب است.

اولین شبی که ایران به اسراییل حمله کرد

عملیات «وعده صادق» در ساعات پایانی روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ توسط نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز شد. این عملیات که با رمز «یا رسول الله» شکل گرفت، به واسطه ۱۲۰ موشک بالستیک، ۳۰ موشک کروز و ۱۷۰ پهپاد انجام شد. این حرکت نظامی پاسخی مستقیم به حمله اسراییل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق در تاریخ ۱۳ فروردین بود؛ حمله‌ای که منجر به شهادت «محمدرضا زاهدی» و تعدادی دیگر از فرماندهان ارشد سپاه قدس در سوریه و لبنان شد. «آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای» رهبر جمهوری اسلامی، وعده داده بود که «اسراییل باید تنبیه شود و تنبیه خواهد شد» و این عملیات در عمل تحقق همان وعده بود.

شورای عالی امنیت ملی، در آن زمان این اقدام را در چارچوب دفاع مشروع و مبتنی بر اصل ۵۱ منشور سازمان ملل متحد تعریف کرد. همچنین رییس قوه قضاییه ایران، هدف این عملیات را تنبیه رژیم صهیونیستی و هدف قراردادن دو پایگاه‌های نظامی‌ای که به مستشاران ایران حمله کرده بود دانست. آن زمان برخی از تحلیلگران سیاسی گفتند ایران با این اقدام کوشید معادله بازدارندگی منطقه‌ای را بازنویسی کند و به آمریکا و اسراییل پیامی روشن دهد که دوران حملات یک‌جانبه و جنگ‌های در سایه به پایان رسیده و هرگونه تعرض به منافع ایران یا متحدانش می‌تواند مستقیماً جبهه جدیدی علیه خود اسراییل بگشاید.

پس از انجام عملیات «امیرعلی حاجی‌زاده» فرمانده وقت هوا و فضای سپاه، به یکی از چهره‌های محبوب طرفداران نظام سیاسی بدل گشت. او بعد از این عملیات گفت «وعده صادق نتیجه هم‌افزایی میدان و دیپلماسی بود.» او همچنین تاکید کرد «این عملیات نشان داد که ایران در دفاع از منافع خود تردید نمی‌کند و پاسخ هر تجاوزی را قاطعانه خواهد داد.».

پس از انجام عملیات توسط جمهوری اسلامی، اسراییل با پشتیبانی آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن، گسترده‌ترین سامانه دفاع هوایی تاریخ خود را فعال کرد. گنبد آهنین، فلاخن داوود و سامانه‌های پیکان-۲ و ۳ در کنار جنگنده‌های متحدان غربی، آسمان این کشور را پوشش دادند. پس از اتمام عملیات، ارتش اسراییل اعلام کرد که بیش از ۹۹ درصد از موشک‌ها و پهپادهای ایرانی پیش از رسیدن به اهداف منهدم شدند و تنها شمار اندکی از آن‌ها توانستند از سپر دفاعی عبور کنند. یکی از این موشک‌ها به پایگاه هوایی نواتیم در صحرای نقب اصابت کرده بود.

در تهران اما روایت کاملاً متفاوت بود. رسانه‌های رسمی و فرماندهان سپاه از این عملیات به عنوان بزرگ‌ترین عملیات موشکی تاریخ ایران و بزرگترین عملیات پهپادی تاریخ جهان سخن گفتند و آن را «موفقیتی تمام‌عیار» در بازگرداندن بازدارندگی منطقه‌ای توصیف کردند. سپاه پاسداران اعلام کرد تمام اهداف از پیش تعیین‌شده ماهیت نظامی داشته‌اند و بیش از ۷۵ درصد موشک‌های بالستیک به هدف اصابت کرده‌اند. «حسین سلامی»، فرمانده وقت سپاه، با بیان اینکه پس از این حمله فرضیه احتمال جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و گزینه‌های روی میز ابطال شده این عملیات را «نمایش اقتدار جمهوری اسلامی» دانست و گفت اسراییل «در آزمون بزرگ پدافندی شکست خورد و افسانه نفوذناپذیری‌اش فرو ریخت».

ایران اینترنشنال - رسانه‌ها در ایران گزارش دادند شرکت ملی نفت جمهوری اسلامی با شکست در دادگاه استیناف نتوانست از واگذاری یک ساختمان گرانقیمت در مرکز لندن به‌منظور پرداخت حکم داوری ۲.۴ میلیارد دلاری به شرکت اماراتی کرسنت جلوگیری کند.

nlarge.jpg
بر اساس این گزارش‌ها، دادگاه استیناف در بریتانیا «حکم قبلی مبنی بر اینکه این ملک به‌طور غیرقانونی به یک تراست منتقل شده تا از دسترس طلبکاران دور نگه داشته شود را تایید کرد».

تاکنون کرسنت موفق شده در دادگاه‌های خارجی، بخشی از خسارت قرارداد کرسنت را دریافت کند.

در ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ دادگاهی در بریتانیا حکم توقیف این ساختمان متعلق به شرکت ملی نفت ایران را به ارزش ۱۰۰ میلیون پوند (۱۲۵ میلیون دلار) در مرکز لندن صادر کرد.

این ساختمان که با نام ان‌آی‌او‌سی هوس (NIOC House) شناخته می‌شود، در نزدیکی پارلمان بریتانیا و کلیسای وست‌مینستر قرار دارد و برای حدود ۵۰ سال در مالکیت ایران بود.

رسانه‌های داخلی ایران نوشتند شرکت کرسنت گفته انتقال این ساختمان با هدف جلوگیری از دسترسی طلبکاران انجام شده و به دادگاه شکایت کرده بود.

بنا بر این گزارش‌ها، دادگاه بدوی با صدور حکم به نفع کرسنت، رای به ابطال انتقال ملک داده بود و دادگاه استیناف هم در تاریخ هشتم مهر با رد اعتراض شرکت ملی نفت ایران، حکم قبلی دادگاه درباره مصادره ساختمان ان‌آی‌او‌سی هوس را تایید کرد.

آیا خبری در راه است؟

| No Comments

kabarAN.jpgعلی‌اکبر جوانفکر، از چهره‌های سیاسی نزدیک به محمود احمدی‌نژاد، در یادداشتی که در کانال تلگرامی دولت بهار منتشر شده، نوشت:

آقای حسین دهباشی مورخ، محقق، نویسنده و فعال سیاسی، به تازگی با استناد به محبوبیت مردمی و منحصر به فرد دکتر احمدی نژاد، تاکید کرده است که در یک انتخابات آزاد، آراء خادم ملت ایران از مجموع آراء آقایان خاتمی، موسوی، روحانی، لاریجانی ، قالیباف، جلیلی و رضا پهلوی بسیار بیشتر خواهد بود.

آقای دهباشی به طور ضمنی این سوال را مطرح کرده است که چرا بر خلاف آنچه در فضای مجازی وجود دارد، دکتر احمدی نژاد در مقایسه با همه مدعیان، از چنین جایگاه ممتازی نزد مردم برخوردار شده است؟



بی تردید مثنوی را هفتاد من کاغذ لازم است تا به این پرسش مهم، پاسخی درخور و جامع داده شود، اما به طور خلاصه می توان گفت که باوجود کارشکنی ها و سمپاشی های وسیع صاحبان زر و زور در سال های ۸۴ تا ۹۲، دکتر احمدی نژاد در جایگاه ریاست جمهوری، با همتی والا و بهره مندی از هوش و فراستی مثال زدنی و در سایه گسترش مراودات و مبادلات ایران با جهان، توانست نه فقط بیشترین ثروت و درامد ارزی را برای کشور به ارمغان آورد و آن را صرف توسعه زیر ساخت ها و پیشرفت همه جانبه کشور و افزایش رفاه عمومی کند، بلکه موفق شد این باور حقیقی را نیز در مردم زنده کند که مملکت و همه منابع ثروت و مکنت پیدا و پنهان آن، متعلق به آنهاست و مقامات و مسئولان در هر جایگاهی که باشند، هیچ شان و منزلتی جز خدمتگزاری و تبعیت محض از اراده و خواست مردم نداشته و ندارند.

به راستی اکنون چه اتفاقی افتاده و یا قرار است بیفتد که با وجود سکوت خردمندانه دکتر احمدی نژاد، باندهای ثروت و قدرت، به صورتی هماهنگ، فرمان حمله سیاسی، تبلیغاتی و رسانه ای علیه خادم ملت ایران را به عوامل مزدبگیر خود صادر کرده اند؟! آیا خبری در راه است و قرار به انجام قصد سوئی دارند و می خواهند موانع پیش پای خود را از میان بردارند؟

آینده برای ملت ایران بسیار روشن و آکنده از موفقیت های بزرگ و همراه با رفاه ، آرامش و آسایش است و کسانی که تا کنون ، منابع عظیم ثروت این سرزمین را برای تحکیم پایه های متزلزل و سست موقعیت های ساختگی خود ، به تاراج برده و به دین و دنیای مردم ، خسارات جبران ناپذیر وارد آورده اند، باید بدانند که در چشم انداز پیش روی ملت ایران، نه فقط هیچ جایگاهی نخواهند داشت، بلکه در باره عملکرد دیروز و امروز خویش نیز ملزم به پاسخگویی‌ خواهند بود.

خانم نیکی کریمی دیر رسیدی!

| No Comments

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgبخشی از یادداشت پر از کنایه رسول اسدزاده(روزنامه‌نگار) در توصیف عکس‌های تازه‌ای که نیکی کریمی از خودش منتشر کرده است:

نداشتن حجاب و تجربه پوشش اختیاری، سالها قبل از شهریور ۱۴۰۱ و جنبش مهسا چیزی بود که اکثر سلبریتی‌های دانه درشت و طبقه برخوردار کشور آن را تجربه کرده بودند... اما بسیاری از آنها در سه سال گذشته حتی یک کلمه در دفاع از خواست عمومی بخش بزرگی‌ از جامعه زنان و دختران کشور که مطابق با زندگی‌موازی خودشان بود هم چیزی ننوشتند، هیچ نگفتند و هیچ کار مهم و اثرگذاری نکردند.

اما جالب اینجاست که برخی‌ از آنها پس از سه سال تازه یادشان افتاده خود واقعی‌شان را نشان دهند. نیکی کریمی یکی از همین دیر رسیده‌ هاست. حالا که آب‌ها از آسیاب افتاده و حتی کسی مانند محمدرضا باهنر، موضوع لایحه حجاب را لازم الاجرا ندانسته، امثال خانم کریمی هم یادشان افتاده آنچه که هستند و بودند را یک بار هم که شده نشان دهند!

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgاحمد آریایی‌نژاد، نماینده ملایر در مجلس گفت: «مرد متاهل برایش سخت است که در خیابان حضور پیدا کند، از بس که چشمش جورواجور می‌بیند و از زندگی و همسر خودش سیر می‌شود.»


او افزود: «ببینید یک ساعت قبل از ورود به دانشگاه‌ها خانم‌ها دارند چکار می‌کنند؟ فقط جلوی آیینه دارند آرایش می‌کنند و به تنها چیزی که نمی‌رسند درس و کار علمی است.»


او افزود: «بعضی جاها آبروی حیوان هم رفته است، یعنی باز حیوان هم پوشیده‌تر است. علنا دارند جامعه را تحریک می‌کنند.»

eurogulfCouncil.jpgیورونیوز - وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از ایران خواستند به «اشغال» جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی پایان دهد و تهران نیز در واکنشی تند، با محکوم کرده این خواسته، به اتحادیه اروپا در مورد مداخله در امور منطقه هشدار داد.

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران ادعاهای مطروحه در بیانیه مشترک نشست وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا و به ویژه از جمله تکرار ادعای امارات متحده عربی راجع به جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را «مداخله‌جویانه» و «بی‌اساس» خواند.

وزرای خارجه اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در پایان بیست و نهمین نشست خود در روز دوشنبه ۶ اکتبر (۱۴ مهر) با صدور بیانیه‌ای مشترک، ایران را به «اشغال جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک و ابوموسی» متهم کرده و از تهران خواستند تا «توسعه برنامه‌های پهپادی و هسته‌ای» خود را متوقف کند.

بقائی «دخالت ناروا» در موضوعات دفاعی ایران و نیز موضوع هسته‌ای ایران را کاملاً مردود دانست و نسبت به دخالت‌های «مخرب و تفرقه‌انگیزانه» برخی کشورهای اروپایی در امور منطقه خلیج فارس هشدار داد.

سخنگوی وزارت خارجه ایران در سخنانی که متن آن در وبسایت وزارت امور خارجه منتشر شد، با تأکید بر حاکمیت «بلامنازع» و همیشگی ایران بر جزایر ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به‌عنوان «بخش لاینفک» از قلمرو سرزمینی ایران، تصریح کرد: «تکرار ادعاهای بی‌اساس در بیانیه‌های سیاسی هیچ ارزش حقوقی ندارد و تغییری در واقعیت‌ جغرافیایی و حقایق تاریخی نمی‌دهد.»

بقائی به همسایگان کرانه جنوبی خلیج فارس توصیه کرد که به جای تکرار «ادعاهای کلیشه‌ای علیه تمامیت ارضی ایران و فراهم‌کردن زمینه مداخلات مخرب طرف‌های ثالث»، توجه خود را به تحکیم اعتماد متقابل و گسترش دوستی بین کشورهای منطقه و مواجهه با اسرائیل معطوف کنند که به گفته او، «بزرگترین تهدید علیه صلح و ثبات منطقه» است.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

اسماعیل بقائی با محکوم‌کردن «فتنه‌انگیزی» برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپایی، از جمله آلمان و فرانسه گفت: «دخالت نابجای اتحادیه اروپا در امور منطقه خلیج فارس و دریای عمان کمکی به حل تعارضات و مشکلات داخلی این قاره نخواهد کرد بلکه صرفاً سیاست مزورانه و تفرقه‌انگیزانه آنها در رابطه با ایران و کل منطقه خلیج فارس را نشان می‌دهد.»

سخنگوی وزارت خارجه ایران همچنین ادعاهای مطرح شده در بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا راجع به توانمندی‌های دفاعی ایران را «دخالتی نابجا و غیرقابل قبول» در امور مرتبط با حاکمیت ملی ایران توصیف و افزود که آنها «به هیچ عنوان صلاحیت اظهار نظر در مورد توانمندی‌های دفاعی درون‌زا و بومی ایران ندارند.»

negar_keramati.jpgدر پیچ‌و‌تاب سیاست‌های مهاجرتی ایالات متحده، سرنوشت تلخ یکی از برجسته‌ترین تحلیلگران ایرانی ضد تروریسم رقم خورده است. عرفان قانعی‌فرد، پژوهشگر شناخته‌شده در حوزهٔ خاورمیانه و امنیت، که سال‌ها صدایی رسا علیه جمهوری اسلامی در رسانه‌های اسرائیلی و آمریکایی بوده، اکنون با خطر اخراج از آمریکا روبه‌رو است. این فعال سیاسی، زندانی سابق اوین و نویسندهٔ چندین کتاب جنجالی، در بازداشت ادارهٔ مهاجرت و گمرک آمریکا به سر می‌برد؛ و احتمال دیپورت او به ایران جایی که شکنجه و اعدام در انتظارش است هر لحظه افزایش می‌یابد.

عرفان قانعی‌فرد، متولد ایران و تحصیل‌کردهٔ رشته‌های مطالعات خاورمیانه و امنیت در دانشگاه‌های انگلستان و ایالات متحده، از سال ۱۳۸۲ با ویزای دانشجویی در آمریکا زندگی کرده است. او در سال ۱۳۹۱ درخواست پناهندگی داد و پس از سه سال همکاری علمی با استادان دانشگاه لندن، در سال ۱۳۹۶ برای پیگیری پروندهٔ مهاجرتی خود به کالیفرنیا بازگشت. قانعی‌فرد که به‌عنوان تحلیلگر ارشد امنیت ملی فعالیت دارد، سال‌هاست در شبکه‌های بین‌المللی عربی و انگلیسی از جمله الحره، الشرق الاوسط، الجزیره، اسرائیل ۲۴، تایم و ایران اینترنشنال به تحلیل مسائل خاورمیانه از منظر امنیتی پرداخته است. به گفتهٔ مایکل روبین، تحلیلگر ارشد مؤسسهٔ مطالعاتی «اِی‌ئی‌آی» و مقام پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بازگشت احتمالی او به ایران به معنای مرگ حتمی خواهد بود.

از منظر سیاسی و فکری، قانعی‌فرد از حامیان پرشور بازگشت نظام پادشاهی به ایران است. او بارها در رسانه‌های بین‌المللی از شاهزاده رضا پهلوی به‌عنوان رهبر مشروع جنبش ملی ایران یاد کرده و نقش او را در مسیر براندازی رژیم ستوده است. قانعی‌فرد که مواضعی آشکارا ضد جمهوری اسلامی و در عین حال حامی اسرائیل و جامعهٔ یهودیان دارد، همواره تمرکز خود را بر افشای تروریسم اسلامی گذاشته و از نقش نتانیاهو و موساد در مقابله با شبکه‌های تروریستی رژیم ایران تمجید کرده است. او در رسانه‌های اسرائیلی از جمله روزنامه‌های اسرائیل نشنال نیوز و جروزالم پست با نگاهی مثبت نسبت به دولت ترامپ نوشته و معتقد است سیاست‌های آن دولت می‌تواند خاورمیانه را دستخوش دگرگونی‌های بنیادین کند.

Kourosh_Golnam_3.jpgویژه خبرنامه گویا

آقای رضا پهلوی و گروه مشاوران و کوشندگان نزدیک به ایشان، وب‌سایت "ایران را پس می‌گیریم" را راه‌اندازی کردند که گامی است عملی و مهم برای پیش‌یرد هرچه منسجم‌تر و بهتر رهبری دوران گذار.

به عنوان یک جمهوری خواه، بی وابستگی یه هیچ یک از گروه‌هایِ جمهوری خواه، این گام درست و امید دهنده را به فال نیک گرفته و برای آقای رضا پهلوی و همه کوشنگان همراه ایشان درپیش‌بُرد برنامه مهم دوران گذار، خواستار پیشرفت و موفقیت هستم.

چند یادآوری مهم

یک. گذشته از برخوردهای نامناسب شماری هم‌میهنان مخالفِ حکومت، بی‌گمان حکومت اسلامی ورشکسته ایران از هیچ کوشش و رذالتی برای آسیب رساندن و خراب‌کاری در کار این وب‎‌سایت کوتاهی نخواهد کرد.

دو. هم میهنان که در این وب‌سایت سرگرمند، در وضع امروز و به جبر زمانه می‌باید هر تماس را به دقت بسیار موردِ شناسایی و کنترل قرار دهند.

سه. تجربه گذشته و آن‌جه شوربختانه امروز بسیار رخ داده و می‌دهد فرصت جویی برای نزدیکی به قدرت و سؤاستفاده است. چاپلوسی یکی از ستون‌های ِاستوار این فرصت جویان است. این زمینه پیشینه تار یخی داشته و یکی از زشت‌ترین و ویرانگرترین صفت‌ها یی است که ما گرفتار آن بوده‌ایم و امروزه در حکومت اسلامی به شکلی نفرت‌ا نگیزتر از گذشته به شدت تقویت ونیرومند‌تر شده است. نیاز به گفتن از چاپلوسی‌ها و تملق‌گویی‌ها از دو آخوند شیاد خمینی و خامنه‌ای نیست و مردم بیش از من از آن آگاه هستند ولی من در این جا بازهم برایِ یادآوری بیش‌تر یکی از ننگین‌ترین و شرم‌آورترین چاپلوسی‌های تاریخ ایران را می‌گذارم، ویدئوی صفِ دست‌بوسی خمینی:

بوسیدن دست امام خمینی توسط علی خامنه ای و میرحسین موسوی و محمد خاتمی

در این‌جا شایسته است در باره چاپلوسی گفتاری از رضا شاه بزرگ را، بی دست بردن در متن و نگارش آن، بیاورم:

"... این کلمات نُقلی است که متملقین و خوشامد گویان در مجلس شاه و وزیر می‌پاشند و جز گمراه کردن زیرکان و سست عنصر کردن مستعدان نتیجه‌ای از آنها گرفته نمی ‌شود.من معتقدم که اساس زندگی بر عزم و اراده و جسارت و شهامت گذارده شده، منتهی از راه معقول و با پیش‌بینی دقیق.

در همین محاجه و گفتگوی بین رییس کابینه و سایر همراهان، تصمیمی گرفتم که متملقین اطرافی خود را به چشم حقارت نگاه کنم. به وسایل مختلفه اصولِ تملق و چاپلوسی را که فرع عدم علم و صنعت و لیاقت ذاتی و ضعف نفس است برکنم. عزم کردم که دربار مملکت را از وجود متملقین، که خطرناکترین و گمراه کننده ترین عناصراند، پاک سازم.

وقتی که در اردوها و در صفوف نظام بودم و در زیر دست مشاورهایِ خارجی کار می‌کردم، موقعی که طوفان چاپلوسی در اطراف آنان جوشش و غرش داشت، من مقاومت کردم و به واسطه تهور و جسارت و صفای قلب خود نه تنها متملقین را متوحش ساخته بودم بلکه خود مستشاران و رؤسای قزاقخانه را مرعوب استقامت فکر خود گردانیده بودم. اکثر مردم پیشرفت کار خود را در خوشامدگویی و مداهنه می‌دانند. من عملا و حقیقتا منافع خویش را در جسارت و شهامت و صراحت اخلاق و استقامت فکر تشخیص داده‌ام. یقین دارم بعدها نتیجه این استواری رای و راستی بیان و اندیشه، نصیب و عاید من خواهد شد."

برگرفته از سفرنامه خوزستان، سفرنامه مازنداران، برگ هایِ 150 ـ 149 تاکیدها از من

من امیدوارم در این روزهای سرنوشت‌ساز برای ایران و مردم ایران، کسان و گروهایی که مخالف رهبری آقای رضا پهلو ی برایِ دوران گذار هستند، خود آستین‌ها را بالا زده وآنان نیز به شکل مسالمت‌جویانه و منطقی وارد این میدان شوند، اگر نقدی دارند بی دشمنی و ایجاد جنجال، که کار همیشگی حکومت اسلامی و مزدوران حکومت برای خراب‌کاری است، نقد کنند و دیدگاه‌ها و کاندیداهای خود را به مردم بشناسانند. وقت بسیار تنگ است و به جای کینه‌ورزی و گروه‌گرایی باید راه چاره درست را یافت.




Ali_Sedarat_3.jpgمنظور از «هسته» جمع شدن عدهای از مردم معمولی برای همکاری در رابطه با یک هدف خاص است. نقش فعالیتهای هستههای حقوقمدارِ مردمیِ ایرانیان، در مجبور کردن رژیم ولایت فقیه به عقبنشینیهای مکرر، بسیار چشمگیر بوده است. شکست مفتضح رژیم «ملاتاریا» در اجرای قانون حجاب اجباری که سرکوبگران آنرا «آخرین خاکریزِ نظام» خواندند، فقط یک مثال از موفقیت هستههای حقوقمدارِ مردمیِ ایرانیان در علیل و ذلیل کردن رژیم است.

نوشتار ذیل، مثال دیگری از موثر بودن اینگونه فعالیتها، در کشوری هزارها کیلومتر دور از ایران است. در این مثال خاص از موفقیت یک هستهی مردمی با نام (No Azure for Apartheid) مطلبی با مخاطبان گرامی در میان گذاشته شده است.

درآمیحتن جوانان در ایران و سراسر جهان با جوانان ساکن در کشورهای سلطهگری چون امریکا و بریتانیا، و اتحادیه اروپا و... برای تشکیل هستههای مردمی در فضای مجازی و رسوا کردن و فشار آوردن به کارخانهها و شرکتهایی که ابزار شنود و جاسوسی و سرکوب و... به رژیم ملاتاریا میفروشند، بدون شک میتواند دستآوردهای بسیار مهمی را برای کوتاهتر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم ملات مطلقه به همراه داشته باشد.

تصمیم تاریخی مایکروسافت در روزهای آخر سپتامبر ۲۰۲۵ برای قطع برخی خدمات ابری خود به واحد ۸۲۰۰ ارتش رژیم اسرائیل، یک نمونه درخشان از قدرت اعتراضات مردمی و نقش مسئولیت اجتماعی کارمندان شرکتهای بزرگ فناوری است. این پدیده، نشان میدهد که شرکتهای فناوری، با وجود نفوذ و قدرت اقتصادی عظیم، نمیتوانند به شکل دلخواه خود از فناوریهای پیشرفته برای حمایت از اقدامات سرکوبگرانه و نقض حقوق بشر استفاده کنند بدون اینکه با مقاومت جدی مدنی و داخلی مواجه شوند.

Ahmad_Alavi.jpgچکیده

این گزارش به بررسی ارزش ریالی متوسط سبد معیشت خانوار و قدرت خرید متوسط در مهر ۱۴۰۴ (اکتبر ۲۰۲۵) می‌پردازد. بر اساس داده‌های موجود تا شهریور ۱۴۰۴، تورم نقطه‌به‌نقطه ۴۵.۳ درصد، هزینه‌های معیشتی را به شدت افزایش داده و قدرت خرید خانوارها را کاهش داده است. با توجه به عدم انتشار کامل داده‌های مهرماه، برآوردها بر اساس روندهای اخیر و گزارش‌های رسمی از مرکز آمار ایران و شورای عالی کار ارائه شده است. نتایج نشان‌دهنده شکاف قابل توجه بین هزینه‌های معیشت (حدود ۳۰-۳۵ میلیون تومان ماهانه) و قدرت خرید (پوشش ۵۰-۶۰ درصدی هزینه‌ها) است که فشارهای اقتصادی و اجتماعی را تشدید کرده است.

مقدمه

تورم به‌عنوان یکی از شاخص‌های کلیدی اقتصاد کلان، تأثیر عمیقی بر معیشت و قدرت خرید خانوارهای ایرانی دارد. در سال ۱۴۰۴، تورم نقطه‌به‌نقطه ۴۵.۳ درصدی در شهریورماه، هزینه‌های ضروری خانوارها را به سطوح بی‌سابقه‌ای رسانده است. این گزارش، ارزش ریالی سبد معیشت (شامل خوراکی، مسکن، حمل‌ونقل و غیره) و قدرت خرید متوسط خانوار را تحلیل می‌کند. هدف، ارائه تصویری شفاف از وضعیت اقتصادی خانوارها در مهر ۱۴۰۴ است، با توجه به اینکه داده‌های دقیق مهرماه هنوز به‌طور کامل منتشر نشده و برآوردها بر پایه گزارش‌های اخیر و روندهای اقتصادی استوار است.

ارزش ریالی متوسط سبد معیشت خانوار

سبد معیشت، هزینه‌های ماهانه ضروری برای تأمین نیازهای پایه‌ای خانوار را شامل می‌شود. این بخش، مؤلفه‌های اصلی سبد معیشت را بر اساس داده‌های اخیر توصیف می‌کند.

حداقل سبد خوراکی برای خانوار ۳-۴ نفره

این سبد شامل اقلام اساسی مانند نان، برنج، گوشت و لبنیات است. در مرداد ۱۴۰۴، ارزش این سبد حدود ۱۱.۵ میلیون تومان بوده که نسبت به سال گذشته ۵۶ درصد رشد داشته است. این افزایش، نتیجه تورم بالای مواد غذایی (۵۷.۹ درصد در خوراکی‌ها) است که فشار سنگینی بر خانوارهای کم‌درآمد وارد می‌کند.

بازداشت آرش صیادی، اشکان شکاریان‌ مقدم و رسام سهرابی، سه رپر ایرانی و انتشار ویدیوی اعتراف اجباری آن‌ها واکنش‌هایی در پی داشته است. در این ویدیو، آن‌ها برهنه و با سری تراشیده دیده می‌شوند و متنی مشترک را در ابراز ندامت و عذرخواهی می‌خوانند.

mihan.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی‌اش نوشت:

جنگ در غزه در مسیر پایان قرار گرفته است؛ برجام هم که به رحمت ابدی رفته است؛ مذاکره با اروپا و آمریکا هم که در کمای عمیق است؛ رفع فیلترینگ هم که از دستور کار خارج شده است! با این حساب، تندروها به چه گیر دهند و چگونه خود و دیگران را سرگرم کنند؟ خب، یک چیز که هنوز به صورت استخوان لای زخم مانده است: بازگشت به موضوع حجاب و نوع پوشش بانوان!

وقتی برنامه‌ای ایجابی برای رفع مشکلات و کاهش فشارهای فزاینده بر روی روان و زندگی مردم وجود نداشته باشد، برنامه‌ای سلبی برای آزار و اذیت و به هم زدن اندک آرامش مردم که باید وجود داشته باشد!

پخش فیلم اعتراف اجباری امیرحسین موسوی و زمینه‌سازی برای صدور احکام سنگین



توانا - صداوسیمای جمهوری اسلامی، نه تنها جزئی از سیستم پروپاگاندای جمهوری اسلامی است، بلکه بخشی از نهادهای سرکوبگر حکومت علیه فعالان سیاسی و مخالفان رژیم است.

این رسانه که توسط مردم به نام رسانه میلی نامگذاری شده است، در تازه‌ترین اقدام امنیتی، فیلم اعترافات اجباری امیرحسین موسوی (کاربر جیمز بی‌دین) را منتشر کرده است.

پیشتر، وقتی که امیرحسین چندین ماه در انفرادی بود و هیچ خبری از او به بیرون درز نمی‌کرد، وکیلش در خصوص فشار برای اعترافات اجباری هشدار داده بود.

mousavi.jpgاعترافاتی که هیچگونه اعتباری ندارد و همه می‌دانیم تحت چه شرایطی گرفته می‌شود و بر ساختگی‌بودن آن شکی نیست. هنوز اعترافات عوامل قتل‌های زنجیره‌ای که برای رژیم خودی و از اعضای وزارت اطلاعات بودند یادمان نرفته است. آن‌ها با خودی‌هایشان چنان رفتاری کردند، چه رسد به مخالفان!

انتشار این اعترافات اجباری، قطعا برای زمینه‌سازی صدور حکم سنگین علیه امیرحسین موسوی و افزایش سرکوب سایر کاربران شبکه‌عای اجتماعی و ایجاد رعب و وحشت است.

کاربرانی که با نام مستعار فعالیت می‌کنند، حکومت از طریق نفوذ در حلقه نزدیکان آن‌ها تلاش می‌کند هویتشان را دریابد. اگر با نام مستعار فعالیت سیاسی می‌کنید، هویت خود را به هیچکس چه داخل و چه خارج از ایران نگویید.

dokhtar.jpgدر یکی از احساسی‌ترین لحظات هفته، دوربین باشگاه ملوان تصویری از پدر و دختری ثبت کرد که با هم تیم محبوب‌شان را تشویق می‌کردند.

باشگاه در توضیح ویدیو نوشت: «واکنش پدر، تکرار دختر. ما اینطور ملوانی می‌شیم».

تیم ملوان، از قدیمی‌ترین باشگاه‌های فوتبال ایران سال‌هاست با هواداران متعصب و صادق خود شناخته می‌شود؛ هوادارانی که فوتبال برایشان فقط یک بازی نیست، بلکه میراث است.

:::

ویدیوی منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی لحظه‌ای را نشان می‌دهد که یک سرباز ارتش روسیه هنگام اجرای عملیات در داخل تونل، ناگهان با یک گراز روبه‌رو می‌شود. این ویدیو با واکنش گسترده کاربران همراه شده است.

:::

karimipur.jpgآخر شاهنامه

یدالله کریمی‌پور

محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: تنها ۱۰٪ مردم ایران حزب الهی هستند؛ ولی ۹۰٪ ایرانیان می خواهند زندگی کنند. وی افزود: خانمی چادری در تلویزیون گفت مملکت مال حزب الهی هاست. هر کس حزب الله را قبول ندارد برود اصلا تو چه کاره ای که این حرف ها را میزنی و...

در این ارتباط چند نکته راهبردی نهفته است:

۱- چنین اعترافی از سوی مقامی درون حکومتی، قدیمی و بنیادگرا، نشانگر آن است که درون حاکمیت نیز نگرانی هایی نسبت به شکاف میان مردم- حکومت وجود دارد.

۲- چنان چه حاکمیت تنها بر ۱۰٪ متکی است، در بزنگاه های اجتماعی(اعتراضات، بحران های اجتماعی)‌ این درصد تضمین کافی برای بقای آن نخواهد بود.

۳- باهنر رسما از دوگانه ملیتی سخن رانده است: اقلیت حکومتی ایدئولوژی محور و اکثریت ناچاری که بیشتر در پی زندگی عادی، جستجوی رفاه و آینده خود و فرزندانشان هستند. باهنر معترف است که گفتمان رسمی حزب الهی بودن دیگر سبک زندگی غالب نیست. مردم در پی زندگی کردن هستند و نه مقاومت دائمی.

۴- با فرض درستی تخمین ۱۰٪ حزب الهی و حکومتی بودن جمعیت، روشن است که در بزنگاه های ملی، مانند اعتراضات فراگیر، حکومت برای بقای خود، ناگزیر به در پیش گرفتن شیوه سرکوب خواهد بود.

۵- از خلال سخنان باهنر می توان دریافت که روایت رسمی حکومتی از جامعه ایران به پایان خود نزدیک شده است؛ گفتمانی که چهار دهه بر پایه انقلاب دائمی و امت حزب الله بنا شده بود، امروز در برابر واقعیت نسل هایی قرار گرفته که نه از سر دشمنی، که از سر خستگی و تجربه می خواهد زندگی را بازپس‌گیرد.

۶- آخر شاهنامه پیش و بیش از آن‌که پیام آور فروپاشی نظام باشد، به معنای پایان یافتن دوران‌ مشروعیت ایدئولوژیک است؛ دورانی که حاکمیت می توانست اراده خود را با زبان دین و مقاومت توجیه کند. ولی حالا جزو بدیهیات است که زبان جامعه، زبان نان، کرامت و آزادی زیستن است.

۷- در چنین شرایطی، هر کوششی برای بازسازی اقتدار بر پایه منویات و خواسته های اقلیت وفادار، جز تعمیق شکاف اجتماعی و اخلاقی، دستاوردی نخواهد داشت.

به گمانم سخن‌ باهنر، نه از سر هشدار و دلسوزی، که از حس پایان است. اعتراف به این که حزب الهی بودن دیگر نه معیار فضیلت، که نشانه فاصله گرفتن از اکثریت است.

alarabiya.jpgحماس با تحویل سلاح به یک هیأت فلسطینی-مصری موافقت کرده است

ایندیپندنت فارسی - شبکه العربیه به نقل از یک مقام حماس گزارش داد که این گروه با تحویل سلاح به یک هیأت فلسطینی-مصری تحت نظارت بین‌المللی موافقت کرده است. این گزارش هنوز توسط منابع خبری دیگر تایید نشده است.

یک مقام حماس روز یکشنبه ۱۳ مهر به العربیه گفت: حماس از طریق قطر ضمانت‌هایی از آمریکا برای عقب‌نشینی دائمی نیروهای اسرائیلی دریافت کرده و با تحویل سلاح به یک هیأت فلسطینی-مصری تحت نظارت بین‌المللی موافقت کرده است. او افزود این تصمیم به اطلاع ایالات متحده رسیده است.

alatweet.jpg
این مقام همچنین با اشاره به موضوع تحویل گروگان‌ها گفت: فهرستی از اجساد و گروگان‌ها برای ارائه به اسرائیل در اختیار میانجی‌ها قرار گرفته است.

او تاکید کرد تحویل گروگان‌های زنده در یک مرحله انجام می‌شود، اما تحویل اجساد زمان‌بر خواهد بود. این مقام حماس از آغاز جمع‌آوری اجساد اسرائیلی‌ها نیز خبر داد و افزود: این گروه برای تکمیل این روند، خواستار توقف بمباران غزه شده است.

***

او درباره خروج رهبران از نوار غزه گفت که این موضوع به تصمیم خود آن‌ها بستگی دارد و از آمریکا تضمین‌هایی مبنی بر عدم آسیب به رهبران حماس دریافت شده است.

kayhan.jpg«جنگ مجدد» یا «فروپاشی» اقتصادیب» گفتند

دو نگرانی عمده جمهوری اسلامی «احتمال وقوع جنگ مجدد» و «تظاهرات مردم» در پی افزایش تورم و گرانی شدید موادخوراکی و کالاهای مصرفی است.

مدت‌ها پیش از بازگشت تحریم‌های بین‌المللی که از سوی سازمان ملل وضع شده، تحلیلگران داخل ایران حتا شماری از استادان شاغل در دانشگاه‌های ایران در مصاحبه‌هایی هشدار داده بودند که با فعال شدن و اجرای مکانیسم ماشه وضعیت برای جمهوری اسلامی پیچیده‌تر و اسفبارتر خواهد شد.

در این میان دو دیدگاه عمده مطرح است: برخی از این تحلیلگران درباره پیامدهای جنگ و خطر سرنگونی نظام هشدار می‌دهند و برخی در مورد «فلج اقتصادی» و «فروپاشی» که صدای آنها با اجرای تحریم‌های ناشی از «مکانیسم ماشه» رساتر و توجهات به این قبیل دیدگاه‌ها بیشتر از گذشته شده است.

موسی غنی‌نژاد اقتصاددان می‌گوید: «اقتصاد ایران در آستانه از فروپاشی است.» مهدی مطهرنیا تحلیلگرسیاسی و استاد پیشین دانشگاه در تحلیل وضعیت آینده ایران می‌گوید در یک «جنگ مینیاتوری» بعد از ترور فرماندهان و مقامات عالی، مرحله فلج اقتصادی، فروپاشی و سپس تشکیل دولت گذار در پیش است.

از قرار معلوم این صداهای هشداردهنده به گوش علی خامنه‌ای رهبر نظام هم رسیده است. وی دوم شهریورماه در یک سخنرانی بدون اشاره به نام شاهزاده رضا پهلوی گفت، در جریان جنگ ۱۲ روزه «یک عده از عوامل آمریکا در یک پایتخت اروپایی نشستند درباره حکومت بعد از این نظام تصمیم گرفتتد و پادشاه هم انتخاب کردند.»

اساس تحلیل‌هایی که نسبت به ضربه خوردن نظام و فروپاشی آن هشدار می‌دهند بر واقعیت‌های میدانی از جمله تحرکات نظامی اسرائیل و آمریکا استوار است.

تصمیم آمریکا برای انتقال چندین فروند هواپیمای غول‌پیکر سوخت‌رسان به منطقه و استقرار آنها در پایگاه العدید قطر، ورود ناوگروه هواپیمابر جرالد آر. فورد به مدیترانه، پرواز دائمی هواپیماها و پهپادهای شناسایی آمریکا و اسرائیل بر فراز آب‌های خلیج فارس و دریای عمان و همچنین انتقال تجهیزات و محموله‌های نظامی به اسرائیل نشانه‌های وقوع احتمالی یک نبرد سنگین در خاورمیانه است.

گزینه نظامی

شماری از تحلیلگران بر این باورند که حتا اصرار دونالد ترامپ برای بازگشت مجدد نیروهای آمریکایی به پایگاه هوایی بگرام در افغانستان بی‌ارتباط با ایران نیست. همچنین طرح صلح غزه را نیز که مورد پشتیبانی جهانی و منطقه‌ای و خود فلسطینی‌ها قرار گرفته، مرحله‌ای از تعیین تکلیف با جمهوری اسلامی ارزیابی می‌کنند.

fekri.jpgاعتراف اجباری با نمایش صحنه اعدام

رقیه رضایی - ایران وایر به اطلاعات و اسنادی دست‌یافته که نشان می‌دهد، دادگاه «اسماعیل فکری»، جوان ۳۳‌ساله‌ای که سه روز بعد از حمله اسراییل به ایران به اتهام «جاسوسی برای اسراییل» اعدام شد، تنها ده دقیقه طول کشیده است. بازجوهای فکری او را با تهدید به ضبط حدود ۵۰۰ بیت‌کوینی که داشته ناچار به اعتراف علیه خود و «بابک شهبازی»، دیگر شهروند اعدام شده با همین اتهام کرده‌اند. آن‌ها با نشان‌دادن صحنه اعدام «محسن لنگرنشین»، در سحرگاه دهم‌اردیبهشت ۱۴۰۴، به فکری گفته بودند که اگر توبه‌نامه را امضا نکند، سرنوشتی چنین خواهد داشت.

منابع ایران‌وایر می‌گویند که با وجود گذشت حدود ۴ماه، اطلاعات سپاه به این بهانه که بیت‌کوین‌های اسماعیل را اسراییل به او داده بوده، از بازگرداندن آن‌ها به خانواده خودداری کرده‌. این در حالیست که قوه قضاییه در پرونده او مدعی شده کمی بیش از یک میلیارد تومان از اسراییل گرفته بوده است.

یک منبع مطلع نیز می‌گوید که اساسا بازداشت این جوان و اعدام او برای ضبط بیت‌کوین‌هایش بوده و سپاه پیش‌تر در یک شکایت شخصی که ایران‌وایر به اسناد آن نیز از طریق پرونده‌های قضایی هک‌شده توسط «عدالت علی» دست یافته، متوجه شمار بالای بیت‌کوین‌های او شده بوده است.

درباره اسماعیل فکری و پرونده او چه می‌دانیم؟

اسماعیل فکری، متولد ۲۶مهر۱۳۷۱ است. یعنی اگر اعدام نشده بود، چند روز دیگر باید تولد ۳۳ سالگی‌اش را جشن می‌گرفت. اما سحرگاه سه‌شنبه ۲۶خرداد۱۴۰۴ و تنها سه روز بعد از حمله اسراییل به ایران اعدام شد. پیکر او تا هفته‌ها بعد به خانواده‌اش داده نشد و گزارش‌هایی از این‌که قوه قضاییه از خانواده بابت تحویل پیکر ۱۵۰میلیون تومان پول خواسته بود، منتشر شد.

یک منبع مطلع به ما می‌گوید که اسماعیل، کارشناسی ارشد مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد گرگان داشته و در زمینه رمزارز و فناوری‌های نوین دیجیتال، «نخبه» بوده است.

او می‌گوید که این جوان، یکی از نخستین استخراج‌کنندگان بیت‌کوین در ایران بوده و ۴۹۹ بیت کوین داشته که زمانی که استخراج بیت‌کوین به‌دلیل فراگیر نبودن کار ساده‌ای بوده، آن‌ها را به‌دست آورده بوده است. ایران‌وایر ویدیوهایی را بررسی کرده که از تعداد بالایی بیت‌کوین در والتی منتسب به آقای فکری در تاریخ ۲۳آذر۱۴۰۰ خبر می‌دهد. بر اساس ارزش بیت‌کوین در آن زمان، ارزش تعداد بیت‌کوین ذخیره شده در آن والت، بیش از ۱۲ میلیون دلار برآورد شده است. برای ایران‌وایر مشخص نیست که آیا این والت متعلق به آقای فکری بوده یا خیر.

اما اسماعیل فکری در آبان‌ماه ۱۴۰۳ بازداشت می‌شود، وقتی که صبح زود با خودروی برادرش در حال رفتن به محل کار خود بوده است. منابع ایران‌وایر می‌گویند که ماموران حین بازداشت او را فریب داده و گفته بودند که برای این‌که خودروی برادرش مبلغ بالایی جریمه دارد، ناچارند خودرو را به پارکینگ ببرند. آن‌ها در نهایت او را سوار ماشین کرده و با خود بردند.

خانواده تا روزها از بازداشت اسماعیل خبر نداشته است. تقریبا دو هفته بعد آن‌ها موفق می‌شوند ردی از فرزند خود پیدا کنند و بازپرس پرونده به آن‌ها می گوید که اسماعیل بازداشت شده است.

یک منبع مطلع درباره دلیل بازداشت اسماعیل به ایران‌وایر می‌گوید: «اسماعیل نه در مرکز نظامی کار می‌کرد، نه در مجموعه‌ای که متعلق به سپاه یا وزارت دفاع باشد. اسماعیل در یک شرکت خصوصی کار می‌کرد که از طریق سایت کاریابی جاب ویژن آن‌جا کار پیدا کرد. در شرکت طلیعه سبز.»

به گفته این شخص در همان ابتدای بازداشت، اسماعیل تحت‌فشار قرار گرفته بود تا گفته‌های بازجوهایش را تکرار کند: «به اسماعیل گفته بودند شما با ما باید همکاری کنی. شما بیت‌کوین داری و اگر می‌خواهی پس‌شان بگیری باید با ما همکاری کنی. ما می‌خواهیم شرکت طلیعه سبز را که در آن کار می‌کنی، بیاوریم زیرمجموعه سپاه. گفته بودند باید با ما همکاری کنی. تو نگران نباش آن چیزهایی که ما می‌گوییم را تایید کن. ما از اول تا آخر هستیم و برایت اتفاقی نمی‌افتد.»

ایران‌وایر پیش‌تر و پیش از اجرای حکم اعدام «بابک شهبازی»، دوست اسماعیل فکری که با اتهام مشابه در ۲۵ شهریور۱۴۰۴ اعدام شد نیز در بررسی اسنادی به موضوع ضبط بیت‌کوین‌ها و تحت فشار قرار دادن اسماعیل فکری از طریق آن‌ها پی برده بود.

در نامه‌ای که آقای فکری قبل از اعدام برای دیوان عالی کشور نوشته و نسخه‌ای از آن نیز در اختیار ایران‌وایر قرار گرفته، او به‌وضوح کلیه اظهاراتش درباره خودش و بابک شهبازی را که نزد بازجوهایش پرونده‌اش اخذشده، «منکر» می‌شود و علت این اعترافات را «قول مساعد ضابطین برای آزادی و تهدید به مرگ و اخذ رمز ارزهای (توقیف‌شده) خود» اعلام کرده بود.

در پرونده بابک شهبازی حتی اعترافی او علیه خودش نیز ثبت نشده بود و حکم اعدام او تنها بر مبنای اعترافات تحت فشار اسماعیل فکری صادر شده بود. اسماعیل فکری مدتی شاگرد بابک شهبازی در زمینه تاسیسات سرمایش و گرمایش مراکز داده بود و چند ماهی در شهر پرند با او همکاری کرده بود، جایی‌که هیچ ربطی به نهادهای نظامی در ایران ندارد.

euro.jpgگمانی‌زنی‌ تحلیل‌گران به همراه هشدارهای مقامات ایرانی و اسرائيلی طی روز‌های اخیر حکایت از احتمال رویارویی نظامی مجدد دو کشور دارد اما سوال مطرح در این میان این است که کدام یک دست به اقدام پیش‌دستانه می‌زنند و این جنگ احتمالی تازه چه تبعاتی به همراه خواهد داشت؟

یورونیوز - در شرایطی که تحرکات نظامی-لجستیکی ایالات متحدۀ آمریکا در منطقۀ خاورمیانه، نظیر اعزام هواپیماهای سوخت‌رسان آمریکایی به منطقه، یادآور اقدامات این کشور در جریان مذاکراتش با جمهوری اسلامی ایران در بهار سال جاری است، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع پیشین و نماینده پارلمان اسرائیل روز جمعه نسبت به حمله قریب‌الوقوع و پیش‌دستانۀ ایران به اسرائیل هشدار داد.

در حالی که برخی از سیاستمداران اصلاح‌طلب و اصولگرا در ایران تاکید دارند احتمال وقوع جنگ مجدد بین ایران و اسرائیل اندک است، روزنامۀ کیهان به عنوان نزدیک‌ترین نشریۀ ایران به رهبر جمهوری اسلامی، روز شنبه دربارۀ «رویارویی احتمالی» ایران و اسرائیل نوشت: «این رویارویی را باید "بسیار محتمل" دانست. فلذا لزوماً این طور نیست که این بار حریف، ضربه اول را بزند!»

تهدیدهای مکرر دولتمردان اسرائیلی علیه جمهوری اسلامی در هفته‌های اخیر نیز بر غلظت اتمسفر مساعد جنگ افزوده است. اینکه جنگ مجدد ایران و اسرائیل محتوم است یا نه، و پیامدهای چنین جنگی چه خواهد بود، و آیا جمهوری اسلامی ایران این بار هم منتظر آغاز جنگ از جانب اسرائیل می‌ماند یا اینکه به حملۀ پیش‌دستانه مبادرت می‌ورزد، سوال‌هایی است که یورونیوز در گفت‌وگو با هوشنگ امیراحمدی: مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگرز در آمریکا، افشار سلیمانی: تحلیلگر مسائل سیاست خارجی ایران، و محمدعلی ابطحی: چهرۀ اصلاح‌طلب و تحلیلگر مسائل سیاست داخلی ایران، مطرح کرده است.

اگر اسنپ‌بک بی‌تأثیر باشد، جنگ می‌شود

افشار سلیمانی دربارۀ علل مؤثر در وقوع جنگ مجدد بین ایران و اسرائیل به یورونیوز گفت:

«وقوع احتمالی هرگونه جنگ دیگر میان اسرائیل و ایران بستگی به کم وکیف کنش‌ها و واکنش‌های این دو و آمریکا دارد. البته نقش درجه‌دوم بازیگران اروپایی و روسیه وچین را هم نباید فراموش کرد .در حال حاضر نمی‌توان به صورت قطعی گفت جنگ می‌شود یا نمی‌شود. اگر اجرای تحریم‌های بین المللی پسا-اسنپ‌بک تاثیر منفی زیادی بر ایران نداشته باشد و ایران نسبت به هرگونه غنی‌سازی اورانیوم و تولید سانتریفیوژهای جدید اقدام کند و حتی درمورد تولید موشک‌های بالستیک دوربرد تلاش جدیدی نماید یا مبادرت به خروج از ان.پی.تی کند و با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری نکند و به تقویت نیروهای نیابتی در منطقه بپردازد احتمال حمله نظامی به ایران افزایش می‌یابد.»

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

آقای سلیمانی خسارت ایران در جنگ احتمالی بعدی را بیشتر از خسارت اسرائیل می‌داند و می‌گوید:

«به نظر می‌رسد ایران در راستای جبران نقصان‌های خود که در جنگ ۱۲ روزه بیشتر شناسایی شد تلاش می‌کند اما با توجه به حمایت تمام‌عیار آمریکا و غرب از اسرائیل و عدم اقدام عملی روسیه وچین به نفع ایران، درصورت وقوع حمله اسرائیل به ایران، مردم ایران و کشور خیلی بیشتر از اسرائیل دچار خسارات و معنوی می‌شوند. از این رو اولویت باید با دیپلماسی باشد و دست کم از دیپلماسی چین وروسیه و هند باید درس‌هایی گرفته شود. تبعات جنگ دوم احتمالی بسیار سنگین‌تر خواهد بود.»

haaretz.jpgنقدی بر گزارش اخیر این روزنامه درباره رضا پهلوی و «کارزار تبلیغاتی اسرائیلی»

مسعود نورمحمدی

روزنامه‌ی اسرائیلی «هاآرتص» که سال‌ها خود را صدای آزادی و دموکراسی معرفی کرده، با انتشار گزارشی مبهم درباره‌ی «کارزار تبلیغاتی اسرائیل برای ترویج رضا پهلوی»، ناخواسته در خدمت همان روایتی قرار گرفت که جمهوری اسلامی چهار دهه است برای تخریب چهره‌های ملی ایران به کار می‌برد: ترس‌افکنی از بازگشت پادشاهی و آلترناتیو مردمی.

رسانه‌ای که از مسیر حقیقت منحرف شد

گزارش هاآرتص با زبانی پر از گمانه‌زنی و بدون استناد روشن، ادعا کرده که شبکه‌هایی در اسرائیل برای ترویج نام رضا پهلوی فعالیت آنلاین داشته‌اند.

اما این روزنامه هرگز توضیح نمی‌دهد چه کسی پشت این شبکه‌هاست، چه منابعی دارد، و مهم‌تر از همه -- چه ارتباطی با شخص پهلوی پیدا کرده است.

رسانه‌ای که باید معیار دقت و راستی‌آزمایی باشد، به سطح ادعاهای بی‌اساس و شبه‌امنیتی سقوط کرده است.

بازتولید روایت وزارت اطلاعات با زبانی غربی

شگفت‌انگیز است که درست در روزهایی که جمهوری اسلامی زیر فشار داخلی و بین‌المللی قرار دارد، ناگهان یک رسانه‌ی اسرائیلی همان اتهامی را تکرار می‌کند که ۴۵ سال است صداوسیما و سپاه در ایران پخش می‌کنند:
«رضا پهلوی پروژه‌ی غرب و اسرائیل است.»

چنین گزارش‌هایی، دانسته یا نادانسته، در خدمت دستگاه تبلیغاتی تهران قرار می‌گیرند.

تهران از همین ادعاها برای بی‌اعتبار کردن جنبش آزادی‌خواه مردم ایران بهره می‌گیرد -- و حالا یک روزنامه‌ی لیبرال اسرائیلی، ناخواسته همان پیام را تقویت می‌کند.

تصاویر نیکی کریمی در لندن

| No Comments

chinese.jpgاحسان نگارچی

سامان محمدی خیارۀ، از سال ۱۳۸۸ در زندان بود؛ جوانی که حکم اعدامش به اتهام محاربه ابتدا صادر شد، اما دیوان عالی کشور آن را نقض کرد و به پانزده سال زندان تغییر یافت. باید بی عدالتی در این پرونده تازه می‌شد، باید گوشه‌ای از ظلمت دستگاه قضایی قلب خانواده ای را می سوزاند. دوباره نیرویی مخوف، نامش امنیت، آمد و عدالت را دوباره به اجرا درآورد؛ حکم نقض‌شده را با فشار دوباره به اعدام بدل کردند و دیروز او رفت.

دیوان عالی کشور؟ مرجع نظارتی؟ وقتی مصلحت نظام وارد می‌شود، همه ی کلمات و قوانین رنگ می‌بازد و تبدیل به قتل بی گناهان می شود و نظام دیگر شرم ندارد.

نرمش اجتماعی

همزمان، نمایش «نرمش اجتماعی» آغاز می‌شود؛ مشروب فروشی آزاد، دیسکو های غیر رسمی فعال و کار به آنجا می رسد که وقتی برنامه ی عشق ابدی در ترکیه آدم کم می آورد، از ایران جوانانی را برای رونق آن می فرستند و آن محمدرضا باهنر امروز گفته، الزامی به حجاب نیست، جریمه نقدی برداشته شد و پارادایم‌ها نرم شده‌اند.

و کمدی بزرگ‌تر

جمهوری اسلامی سعی دارد از چین کمونیست که فضای سیاسی داخل را کاملا بسته و آزادی های فردی و اجتماعی را افزایش داده تقلید نموده و همان مسیر را دنبال نماید، اما چه قیاس احمقانه ایی!

پرونده‌ی سامان محمدی خیارۀ، سندی است بر این تقلید احمقانه، کور و بدون فکر و شاید آخرین تلاش ها برای بقا.

آری، حالا دیگر همه فهمیده اند که این پادشاه لخت است و خود پادشاه هم فهمیده که همه فهمیده اند.
:::

احمد زیدآبادی - هم‌میهن

طرح صلحی که مورد موافقت گروه حماس قرار گرفته گرچه نامش طرح صلح ترامپ است اما به واقع صورتی دیگر از طرح صلح عربی است و با مشارکت جدی کشورهایی مانند مصر، قطر، ترکیه، عربستان، اردن و حمایت اندونزی و پاکستان تدوین شده است و به همین دلیل شانس اجرا شدن آن بسیار بالاست.

حماس با پذیرش طرح به عمر حکمرانی و نقش نظامی خود در نوارغزه پایان داد اما مهمتر از آن به عمر راستگرایان فوق‌افراطی در اسرائیل هم پایان داد.

در ایران هم محافلی که تاکنون حماس را تقدیس می‌کردند و کوچکترین انتقادی از این گروه را با توهین و تهدید پاسخ می‌دادند، دچار بحرانِ موضع‌گیری شده‌اند!

آنها چه از پاسخ حماس حمایت و چه از آن انتقاد کنند، دچار چنان تناقضی لاینحل می‌شوند که برای سرپوش گذاشتن بر آن ممکن است هرگونه اشاره به این مسئله را قدغن و ممنوع و مستوجب مجازات اعلام کنند! این سزای عدم دوراندیشی و بخصوص منجمد و مقدس کردن پدیدۀ سیال و عرفی امر سیاسی است. مجازات خداوند بدین صورت است!

:::

roostayee.jpgفرزانه روستایی

غنی سازی و ساختن بمب اتمی یک دانش از رده خارج متعلق به دوران بعد از جنگ جهانی دوم است. امروز نه غنی سازی نماد صنعت و دانش هسته ای مدرن است و نه بمب اتم ساختن. این روزها داشتن متحد و نیز مشارکت در معاهده های امنیتی و حتی نظامی بیش از دانش هسته ای کارایی دارد. بیش از سلاح هسته ای اقتصاد کارا و شفاف است که امنیت می آورد . بیش از شمار سلاح های هسته ای انتخابات آزاد و درآمد سرانه و رفاه عمومی است که امنیت می آورد.

امنیت از آموزش و پرورش رایگان و معلمانی که زندگی آنها تامین است آغاز می شود. شمار کم زندانیان و دسترسی مردم به بهداشت و درمان بیش از هر سلاح هسته ای امنیت اجتماعی و امنیت ملی می آورد. امارات متحده عربی و نیز تایوان امنیت خود را از اقتصاد آزاد و روابط گسترده تجاری و اطمینان مردم به نظام حاکم تحصیل کردند. تایوان برای ساختن خود حتی شن هم نداشت و شن وارد کرد تا تایوان شد. برخلاف تایوان، اماراتی ها نه آب داشتند نه هوای مناسب و نه حتی خاک که در آن درخت بکارند. اما وسط صحرای سوزان و بدون آب عملا قطب اقتصاد منطقه شدند و بانک های قطر امروز اعتباری کمتر از اعتبار بانک های سوییس ندارند.


برخلاف تئوری های جدید امنیت که هیچیک بر پایه سلاح هسته ای تدوین نشده اند حکومت آخوندها در ایران در همسایگی اسراییل شروع به غنی سازی های گسترده کردند که جز برای ساختن بمب یا ایحاد تنش با جهان ثمر دیگری نداشت. حاکمان جمهوری اسلامی در شرائطی همه تخم مرغ های مردم ایران را در سبد فعالیت های گزارش نشده هسته ای چیدند که کشور عملا از همه ابعاد توسعه سیاسی اجتماعی و اقتصادی عقب افتاد و امروز در شرائطی قرار گرفته است که حتی نمی شود دو ماه آینده را پیش بینی کرد.

جمهوری اسلامی چنان سوابق سوال برانگیز و پرابهامی را از خود باقی گذاشته است که به علت تخطی از همه موازین بین الملل عملا توسعه سلاح های متعارف خود را نیز در معرض سوال قرار داده است. نتیجه افراط گری ها در نظام منجر به این شده است که امروز کشور نه تنها ذیل بند هقت سازمان ملل قرار گرفته است بلکه می رود تابه سرنوشت عراق و لیبی یا هر دو دچار شود.

جمهوری اسلامی بدترین تجربه و پر هزینه

ترین مسیر هسته ای شدن را انتخاب کرد و در این مسیر، خرما نخورده هم جوب خورد و هم قرار است نمدمال شود. در حالیکه به راحتی این امکان را داشت تا با همکاری آژانس انرژی اتمی و نیز با برقراری رابطه با‌امریکا به آخرین تکنولوژی و تمیز ترین و ارزانترین دانش هسته ای دسترسی داشته باشد. اما دقیقا برعکس عمل کرد و آنچه که نصیب مردم ایران گردید تحریم های بی سابقه جهانی علیه یک کشور جهان سوم بود که از سوی یک دیکتاتوری مذهبی اداره می شود.

net.jpgنخست وزیر اسرائیل روز یکشنبه در گفتگو با یورونیوز، خطاب به رهبران اروپایی گفت: «به کروکودیل غذا ندهید، چون به سراغ خودتان خواهد آمد.»

یورونیوز - بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، در مصاحبه‌ای اختصاصی با یورونیوز، ضمن انتقاد شدید از اروپا که به گفته او «تسلیم اسلام‌گرایان شده»، اظهار داشت که «مسئولیت» آزادی فوری گروگان‌ها و پذیرش کامل توافق صلح پیشنهادی ترامپ، «بر عهده حماس است»

او تاکید کرد که «مسئولیت» پذیرش توافق پیشنهادی آمریکا و بازگرداندن گروگان‌هایی که هنوز در اسارت هستند، «بر عهده حماس است».

این مصاحبه در آستانه دومین سالگرد حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به جنوب اسرائیل انجام شد که بنا به اعلام مقامات اسرائیلی ۱۲۰۰ کشته به همراه داشت و طی آن حدود ۲۵۰ نفر را به گروگان گرفته شدند.

طبق ‌آخرین گزارش‌ها، در حال حاضر حماس ۴۸ گروگان را در اختیار دارد که گمان می‌رود حدود ۲۰ نفر از آنها زنده باشند.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

بر اساس طرحی که با راهبری واشنگتن و توسط دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در اوایل این هفته در کنار نتانیاهو رونمایی شد، حماس باید در صورت تن دادن به آن فوراً گروگان‌های باقی‌مانده، اعم از زنده و درگذشته را آزاد کند.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgایران نامی که قدرتی جادوئی دردرون خود نهان دارد.اسم عظمی که توانت می دهد، هویتت می بخشد ،عشق می آفریند، به فکرکردن وا دارت می کند .فکری که اگاهیت می دهد ،تعهد می آورد و از تو عمل طلب میکند. با جانت عجین می شود .روحت را صیقل می بخشد !ترا بگذشته ،به حال وآینده پیوند میدهد.آرامشت می بخشد! با شادیهاوغم های تو در هم می آمیزد، ترا متعهد بخود می کند.چرا که تمامی رگ وپی تو نشات گرفته از این اسم جادوئیست!

جادویش چیزی نیست جزترکیب پنج حرف که جغرافیای وسیعی را می پوشاندوتاریخی بس عظیم را بنمایش می نهد.

"ایران زمین "


"ایران" تنها یک محدوده جغرافیائی نیست .خاک نیست، دریا نیست ،آسمان نیست! یک هویت است ! یک تاریخ است! تاریخی که از درون سیلاب های عظیم عبور کرده ،در بسیار گرداب ها چرخیده !گاه در سیمای آرش از ستیغ البرزکوه بالا رفته جان وروحی را که تنیده شده با روح یک ملت بود در تیر نهاده در فراخنای آبی آسمان بپرواز در آورده تا مرز ایران زمین را معین کند.

چه میکردیم اگر آرش جان بر تیر نمی نهاد تا مرز ایران زمین را باجان خود ترسیم کند؟


متولوژی زیبای بیادگار مانده از نیاکان ورشته های پیوند دهنده یک ملت که در لحظات تاریخی وسرنوشت ساز چون ققنوس از خاکستر خود برمیخیزد، در سیمای سیمرغ که چیزی جز وحدت ویک پارچگی ملت نیست باخردمندی وتدبیر همراه می شود . با شهامت قهرمانان افسانه ای از تنگ راه ها ،از درون آتش وخون عبورمی کند تا مانع از ویرانی این سرزمین زیبا گردد.


هر چه تاریخ یک ملت کهنسال تر !افسانه هاومتولوژی آن غنی تر!


چرا که این افسانه ها از درون زندگی از تلاش ،ازافتادن وبرخاستن یک ملت حاصل می شود. ملتی که برای پاکیزگی تن وروح چون سیاوش از میان آتش ها عبورمی کند تا از شرف وپاکیزگی خود دفاع نماید.


هرگز این سرزمین از تلاش ونعره شیران جوان خالی نبوده است .هرگز روح این سرزمین حتی برای یک لحظه یک آن حاکمیت خزان وسرمای حاصل از بیداد ستم گران را درباغ وطن نپذیرفته است. آزاد زنان وآزاد مردانش در اشکال مختلف به مبارزه با آن برخاسته اند.مبارزه ای سخت نفس گیر وجوان کش که دیروز نام آرش بر آن نهاده می شد و امروز نام ستار ها ،حمید رضا ها ،نیکا ها ،حدیث هابر آن ها نهاده می شود.نام هائی که افسانه فردا خواهند شد.

ماشین لوکس چینی رقیب پورشه

| No Comments

nikrooz.jpgجنگ دوازده‌ روزه میان نتانیاهو و خامنه‌ای، صرفاً یک منازعه‌ی مقطعی نظامی نبود، بلکه نقطه‌ی عطفی در مناسبات منطقه‌ای و در جایگاه جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. این جنگ بیش از هر چیز به تضعیف خامنه‌ای و حکومت او انجامید. واقعیت آن است که در طول ۴۶ سال گذشته، جمهوری اسلامی با سیاست‌های مداخله‌گرایانه و تحریک‌آمیز خود در منطقه، بستری از خصومت و رویارویی با اسرائیل ایجاد کرده بود. این بستر سرانجام به نقطه‌ای رسید که منافع مستقیم دو حکومت، نتانیاهو در اسرائیل و خامنه‌ای در ایران، در یک جنگ کوتاه اما پرهزینه به هم گره خورد.

مسئولیت این جنگ و جایگاه اپوزیسیون

نکته‌ی مهم این است که این جنگ نه حاصل طرح و نقشه‌ی اپوزیسیون ایرانی، بلکه پیامد مستقیم سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی است. بنابراین، بهره‌برداری اپوزیسیون سرنگونی‌طلب از این وضعیت تضعیف‌شده‌ی جمهوری اسلامی، نه تنها طبیعی، بلکه بخشی از فعالیت مقبول و سیاسی آنها به شمار می‌آید. تلاش برای فروکاستن این بهره‌برداری به "جنگ‌طلبی"، در واقع قلب واقعیت است. جنگ‌طلب کسی است که به‌دنبال آغاز جنگ یا استمرار آن باشد؛ حال آنکه اپوزیسیون ایرانی هیچ نقشی در آغاز این جنگ نداشته و تنها از نتایج آن برای پیشبرد هدف سرنگونی یک حکومت سرکوبگر و ناکارآمد بهره می برد.

اصلاح‌طلبان و روایت وارونه

آنچه جای تأمل دارد، اصرار برخی جریان‌های سیاسی، به‌ویژه اصلاح‌طلبان حکومتی و هم‌پیمانان سیاسی آنها در خارج از کشور، بر معرفی اپوزیسیون سرنگونی‌خواه به‌عنوان "جنگ‌طلب" است. این روایت وارونه بیش از آنکه واقعیتی سیاسی را بازگو کند، نشان‌دهنده‌ی وابستگی و نیاز حیاتی این جریان‌ها به بقای جمهوری اسلامی است. واقعیت این است که بدون وجود جمهوری اسلامی، سیاست اصلاح‌طلبانه دیگر محلی از اعراب نخواهد داشت و سرمایه‌ی اجتماعی آن به‌طور کامل فرو خواهد ریخت. از همین رو، هر روایتی که بتواند سرنگونی‌طلبان را بی‌اعتبار یا بدنام کند، عملاً به بقای حکومت اسلامی و به تداوم سیاست‌های شکست‌خورده‌ی اصلاح‌طلبی یاری می‌رساند.

Hossein_Lajavardi_2.jpg«سندروم» در علم پزشکی، به مجموعه‌ای از علائم هشداردهنده‌ای گفته می‌شود که هم‌زمان، از وجود یک بیماری زمینه‌ای خبر می‌دهند؛ وضعیتی که بی‌توجهی به آن می‌تواند به مرگ بیمار بینجامد. این استعاره، الگوی رفتاری مهلکی را در سپهر سیاست ایران توصیف می‌کند که در آن، کارگزاران سیاسی، بقای حاکمیت ملی را فدای منافع بیگانگان یا تحکیم قدرت شخصی خود می‌کنند. این پدیده که می‌توان آن را «سندروم ایران‌فروشی» نامید، در بستر تاریخ معاصر ایران نیازمند تحلیلی دقیق است.

اگر چه در موقعیت فعلی کشورمان باید بزرگترین وطن فروشان را مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی دانست که به آب و خاک کشورمان نیز رحم نمی کنند و آن را به بیگانگان می فروشند ولی ما نمی توانیم از آنان به عنوان ایرانی نام ببریم چرا که آنها اشغالگرانی هستند که با یورش و هجوم به کشورمان، ایران را اشغال کرده اند و غارتگرانی هستند که می خواهند تا جایی که می توانند ایران را ویران کنند.

امروز ایران ما مواجه با مجموعه بزرگی از ایرانیانی است که 47 سال است در زیر فشار و سرکوب حکومتی اشغالگر و غارتگر قرار گرفته اند و جان و مال و زندگی شان به ویرانی کشیده شده است و بسیار طبیعی است که خسته باشند، عصبی باشند، گرسنه و بیکار و درمانده باشند و به عبث به افراد و گروه هایی پناه ببرند که برای رسیدن به قدرت و ثروت آمادگی از دست دادن سرزمین خود را نیز داشته باشند. امروز رضا پهلوی و یاران و همپالگی‌هایش اعلام می دارند که راه نجات ایران به دست آمریکا و اسرائیل است و نتانیاهو ناجی بزرگ ایران خواهد بود.

ایشان نجات ایران را از بیگانگان طلب کنند و می‌خواهند اسرائیل و آمریکا را ناجی و نجات دهندهِ ایران به مردمِ ایران حُقنه کنند. همانگونه که پیش از این نیز وثوق الدوله می گفت برای نجات ایران باید ایران را به انگلیس ها فروخت و کاری کرد که تا اَبد نامش به عنوان یک وطن فروش ثبت تاریخ شد.

sarkhosh.jpgمقدمه‌ای بر روش‌شناسی تحلیل روانکاوانه-راهبردی

سروش سرخوش - ویژه خبرنامه گویا

پیشگفتار نویسنده: در باب ساده‌نویسی و رسالت تحلیل

رسالتی که این قلم برای خود تعریف کرده است برگزاری «کارگاه‌های آموزشی» است از طریق کالبدشکافی رویدادهای روز، با هدف آموزش ابزارهای تحلیلی جدید به خواننده‌ی جدی . یک تحلیل راهبردی که با لایه‌های روانکاوانه در هم تنیده شده، ذاتاً نمی‌تواند «کوتاه» یا «ساده» به معنای رایج کلمه باشد. اما تعهد مطلق این قلم، پایبندی به اصل «شفافیت در عین عمق» است. هر مفهوم تخصصی که به کار گرفته می‌شود، باید در همان متن رمزگشایی شده و برای خواننده‌ای که هیچ پیش‌زمینه‌ای ندارد، قابل فهم گردد. هدف، نه نوشتن برای عده‌ای محدود، که توانمند ساختن عده‌ای نامحدود برای اندیشیدن به مسائل پیچیده است. این مسیری دشوارتر، اما به باور من، دست یافتنی است. بنیاد فکری من بر دو ستون جامعه‌شناسی انتقادی و نظریه‌ی روانکاوی استوار است. سال‌ها مطالعه و تحقیق در این دو حوزه مرا به این نتیجه رساند که تحلیل پدیده‌های سیاسی-اجتماعی، بدون درک عمیق «ساختارهای روانی» که آن پدیده‌ها را خلق و بازتولید می‌کنند، همواره ناقص خواهد ماند.

لقب «تحلیلگر استراتژیک» در کار من، به معنای رایج آن در حوزه‌ی نظامی یا اقتصادی نیست. «استراتژی» در اینجا، به معنای کالبدشکافی دینامیک‌های پنهان قدرت در سطح روان فردی و جمعی است. وقتی از «استراتژی» صحبت می‌کنم، منظورم تحلیل استراتژی یک حکومت برای کنترل روان جامعه، یا استراتژی ناخودآگاه یک جامعه برای بقا در برابر سرکوب است. بنابراین، «تحلیلگر استراتژیک و روانکاو فرهنگی» یک هویت آکادمیک رسمی نیست، بلکه یک «هویت کاری» است که به بهترین شکل، پروژه‌ی فکری من را توصیف می‌کند: به کارگیری ابزارهای روانکاوی برای فهم استراتژی‌های نانوشته در جنگ روایت‌ها.

از تاریخ تا تروما: لایه‌ی گمشده‌ی تحلیل

پارادایم روانکاوی سیاسی بر این فرض استوار است که «ملت‌ها»، مانند افراد، دارای یک «ناخودآگاه» هستند؛ انباری عظیم از خاطرات سرکوب‌شده، امیال ناکام و مهم‌تر از همه، تروماهای درمان‌نشده. تاریخ یک ملت، به ویژه ملتی چون ایران با تاریخی مملو از تهاجم، استبداد و تحقیر، این ناخودآگاه را شکل می‌دهد و رفتار سیاسی امروز ما، بیش از آنکه محصول محاسبه‌ی عقلانی باشد، محصول واکنش به آن زخم‌های کهنه است.

zandi.jpgوقتی میراث هزارساله در حسرت نان و آزادی می‌سوزد

ایران، دیاری است کهن‌تر از تاریخ و بلندتر از افلاک،

هر سنگش کتابی است و هر خاکش دفتر یادگار.
دیروز بهشت جهان بود و گهوارهٔ خرد و فرهنگ،
امروز غبار استبداد بر رخ او نشسته است، همچون پردهٔ سیاه بر خورشیدِ تارک.
روزگاری شاهان بزم‌ها برپا داشتند و مردم در اندوه نان و جان بودند.
خلق بر آن قیام کردند تا بند سلطنت گسست و دل‌ها به آزادی بستند.
لیک دیوی رفت و دیوی دگر آمد؛ آن یکی با تاجی بر سر، این یکی با نعلینی در پا.
چهل و هفت سال است که ایران، پس از رهایی از بند تاج،
در زنجیر نعلین اسیر مانده و مردمانش از بار ظلم و جور نالان.
هر کوچه، حدیث اندوه دارد و هر بازار، نمایش محنت.
جوانان که چراغ فردا باید باشند، در تیرگی امید نشسته‌اند؛
یکی در حسرت نان و دیگری در طلب آزادی،
و چشم‌ها همه پر از مه غم و حسرت فردا.
گفته‌اند: «بهترین آینه، چهرهٔ بیگانه است.»
ایرانیان که به اطراف نگریستند، در حیرت شدند؛
ترک که روزگاری چشم به فضل ایران داشت، امروز در صنعت و گردشگری نام‌آور است،
عرب صحرا، که دیروز به شتر و نخل قانع بود، امروز برج‌های زرین در آسمان افراشته،
و قطر و امارات، که نه فرهنگی دارند و نه تاریخی، امروز در رفاه و توانگری‌اند،
و ایرانیان، با هزار ساله میراث، در حسرت نان شب و آرزوی فردا.
گویی فلک بر آنان شوریده و زمانه دست به یاری استبداد داده است:
گرانی، بیکاری، فساد و پریشانی همه در یکجا گرد آمده.
ایرانی امروز به مرغی ماند در قفس آهنین؛
بال و پر می‌زند، لیک پرواز نمی‌تواند.

:::

esspressoP.jpgایران اینترنشنال - پس از آنکه ویدیوهایی از برگزاری جشنی در جزیره کیش با عنوان «قهوه‌پارتی» در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد، علی سالمی‌زاده، دادستان عمومی و انقلاب کیش، از تشکیل پرونده و بازداشت برگزارکنندگان آن خبر داد.

دادستان کیش یکشنبه ۱۳ مهر این جشن را «یک رویداد خلاف شئونات» توصیف کرد و آن را «اقدامی هنجارشکنانه و غیرقانونی» دانست.

سالمی‌زاده گفت تمام کافه‌های جزیره کیش بایدشئونات اسلامی و قوانین جاری کشور را رعایت کرده و از برگزاری چنین اقداماتی خودداری کنند.

او تهدید کرد: «با مسئولین مربوطه که اقدام به اعطای مجوز برای برگزاری چنین رویداد‌هایی می‌کنند نیز در صورت عدم نظارت کافی، وفق مقررات برخورد قانونی صورت خواهد گرفت.»

در هفته‌های اخیر فشار حکومت بر کسب و کارها و شهروندان به دلیل سرپیچی از قانون حجاب اجباری، رقص و سرو مشروبات الکلی افزایش چشمگیری پیدا کرده است.

فشار نمایندگان مجلس برای اعمال حجاب اجباری

محمدتقی نقدعلی، نماینده خمینی‌شهر، گفت ولنگاری و بی‌توجهی به حجاب زمینه‌ساز ناامنی در جامعه است.

او در صحن مجلس گفت: «مردم متدین حق دارند از ما عصبانی باشند. آنها برهنگی، سرو علنی مشروبات الکلی و بدن‌نمایی را می‌بینند.»

بسیاری از کاربران زن در رسانه‌های اجتماعی از فشار حکومت بر آنها در شهرستان‌ها در مورد حجاب اجباری روایت می‌کنند.

namvar.jpgشبکه بیان - علیرضا نامور حقیقی تحلیلگر سیاسی می‌گوید آتش‌بس میان ایران و اسرائیل بسیار شکننده است.

از نگاه اسرائیل، ایران هر لحظه می‌تواند اراده و توان ضربه زدن به این کشور را داشته باشد و همین نگرانی باعث شده همه طرف‌ها در آماده‌باش کامل باشند.

به گفته او، نه تنها اسرائیل بلکه آمریکا نیز دستش روی ماشه است و در داخل ایران نیز بخشی از بلوک قدرت بر این باورند که باید حملات پیش‌دستانه علیه اسرائیل صورت گیرد.

این وضعیت، فضای منطقه را در آستانه یک درگیری جدی قرار داده است. نامور حقیقی تأکید می‌کند که اسرائیل بدون تردید اهداف اصلی در ایران را نشانه گرفته، از جمله شخص خامنه‌ای و بلوک‌های اصلی قدرت.

در مجموع چشم‌انداز برای جمهوری اسلامی چندان روشن نیست و شرایط به زیان آن در حال پیش رفتن است.

:::

jahanbakhsh.jpgانتقاد رسانه‌ها به لیست تیم ملی؛ از جکوزی دبی بازیکن دعوت کرده‌اند

ایران وایر پس از اعلام فهرست بازیکنان تیم فوتبال توسط «امیر قلعه‌نویی»، برخی رسانه‌ها در ایران نسبت به دعوت بعضی از بازیکنان به‌خصوص «علی‌رضا جهانبخش» انتقاد کرده‌اند.

«تابناک» در نقدی نسبت به دعوت جهانبخش که ماه‌هاست بدون تیم مانده و پیشنهاد قابل توجهی حتی از باشگاه‌های سطح سوم خلیج فارس هم نداشته، نوشته است: «آخرین فعالیت‌های جهانبخش که در فضای رسانه‌ای هم منتشر شده، حضور با سعید عزت‌اللهی در استخر و با علیرضا فغانی در رستوران‌های شهر دبی امارات است.»

اشاره این رسانه به تصاویری است که در هفته‌های گذشته در صفحات اینستاگرام «سعید عزت‌الهی» و علی‌رضا جهانبخش منتشر شده بود. در برخی از این تصاویر سعید عزت‌الهی و علیرضا جهانبخش در جکوزی نشسته‌ و برای دوربین ژست گرفته‌اند.

jblarge.jpg

علی‌رضا جهانبخش سال گذشته پس از پنج ماه دوری از فوتبال و نداشتن پیشنهاد از باشگاه‌های اروپایی، برای نیم‌فصل به تیم هیرنفین پیوست. عملکرد ناموفق او باعث شد قراردادش تمدید نشود و در ماه‌های گذشته نیز هیچ پیشنهادی از باشگاه‌های اروپایی و عربی نداشته است، اما همچنان در فهرست مدعوین به تیم فوتبال قرار می‌گیرد.

برخی رسانه‌های ایران، دعوت از علیرضا جهانبخش را نشانه‌ای پررنگ از قدرتمند بودن باند بازیکنان خاص در تیم فوتبال می‌دانند.

امیر قلعه‌نویی یکشنبه ۱۳مهر۱۴۰۴، بازیکنان مورد نظر خود را برای برگزاری دو دیدار دوستانه مقابل روسیه و تانزانیا اعلام کرد. در این فهرست نام «علی‌رضا بیرانوند، پیام نیازمند، محمدرضا اخباری، محمد خلیفه، علی نعمتی، شجاع خلیل‌زاده، حسین ابرقویی، امین حزباوی، محمدمهدی زارع، آریا یوسفی، مهدی هاشم‌نژاد، امیرحسین حسین‌زاده، سعید عزت‌اللهی، محمد خدابنده‌لو، سامان قدوس، محمد قربانی، امید نورافکن، علیرضا جهانبخش، محمد محبی، اللهیار صیادمنش، جواد حسین‌نژاد، مهدی طارمی، علی علیپور و کسری طاهری» به چشم می‌خورد.

:::

fire.jpgبی بی سی - مسجدی در جنوب شرقی انگلستان در آتش‌سوزی‌ای که ظن آن می‌رود عمدی بوده باشد، خسارت دیده است؛ پلیس می‌گوید که در حال بررسی این احتمال است که آتش‌سوزی نتیجه «جرم ناشی از نفرت» بوده باشد.

بر اساس بیانیه پلیس ساسکس، کسی در این واقعه آسیب ندیده است اما در ورودی مسجد و خودرویی که مقابل آن پارک بوده، خسارت دیده است.

یکی از داوطلبانی که در مسجد کار می‌کرد و نخواست نامش فاش شود، به بی‌بی‌سی گفت که عده‌ای تلاش می‌کردند وارد ساختمان شوند ولی بعد دیدند که در ورودی قفل شده است.

ویدئویی از این آتش‌سوزی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد دو نفر در حالیکه به صورتشان نقاب زده‌اند، به ورودی ساختمان نزدیک می‌شوند و سپس شعله‌های بزرگ آتش آن جا را فرا می‌گیرد.

به گفته این داوطلب، آن‌ها سپس مایعی را در محل ورودی مسجد و نزدیک یک خودرو ریختند و آتش‌سوزی راه انداختند.

پس از حمله روز پنجشنبه گذشته در بیرون ساختمان یک کنیسه در منچستر که بر اثر آن دو یهودی کشته شدند، پلیس تدابیر امنیتی را در اطراف مراکز مذهبی و عبادتگاه‌ها افزایش داده است.

پلیس اعلام کرد که مظنون حمله به کنیسه که در محل به ضرب گلوله کشته شد، یک بریتانیایی سوری‌تبار ۳۵ ساله به نام جهاد شامی بوده است.

ایران‌اینترنشنال به اسنادی دست یافته که نشان می‌دهد یک شبکه فساد جنسی و مالی در ساختار سپاه پاسداران متشکل از فرزند فرمانده سپاه قدس گیلان، رئیس اطلاعات سپاه و معاون سیاسی او، و چند پرستوی زن و مرد، با تله‌های جنسی، رقبای سیاسی‌شان را حذف کنند.

گزارشی از مجتبا پورمحسن

parastoo.jpgدر همین زمینه، بازنشر خبر منشر شده در شهریور ۱۴۰۳

دیوان عالی کشور پرونده جنجالی رضا ثقتی (مدیرکل فاسد ارشاد اسلامی گیلان و رییس ستاد حجاب و عفاف وزارت ارشاد) را مختومه اعلام نمود

احکام صادره

رضا ثقتی متهم اصلی پرونده تنها به اتهام ارتکاب فعل حرام به سه ماه یک روز تحمل حبس محکوم گردید.

جناب تبریزی (پسری که مفعول واقع شد) به سه سال تحمل حبس محکوم گردید.

اکبر عبدالله پور (فرزند سردار عبدالله پور فرمانده سپاه قدس) به پانزده سال حبس محکوم گردید.

سحر قلیزاده به سه سال حبس محکوم گردید.

رییس سازمان اطلاعات سپاه (استان گیلان) از سمت خود برکنار و یکسال معلق از کار شد.

معاون دفتر سیاسی سازمان اطلاعات سپاه (رشت) به پنج سال حبس محکوم گردید.

رییس اداره سایبری اطلاعات سپاه (رشت) به پنج سال حبس محکوم گردید.

و دیگر افراد در پرونده که شامل خبرنگاران بودند به حبس محکوم شدند

***

firoozan.jpgمهدی فیروزان:

چرا بعد از زمان سعدی و کتاب گلستان تفکر فلسفی برای زندگی زمینی در ایران شکل نگرفت؟

در ۷قرن گذشته در آسمانها سیر کردیم ... نسخه ای برای زندگی زمینی نداشتیم ...

زندگی را به رویا فروختیم ...نتیجه اش عقب ماندگی و غوطه خوردن در فقرهای متعدد...

قابوسنامه ، سیاست نامه ، گلستان ، اخلاق ناصری... آخرین دستاوردهای پیشینیان برای زندگی و درک بهای زندگی بود ... پس از آن مرگ را بر تخت نشاندیم و زندگی را بر فرش ...

:::

radiofarda.jpgرادیو فردا، که بودجهٔ آن توسط دولت آمریکا تأمین می‌شود، تحلیلی از روزنامه هاآرتص را بازنشر کرد

:::

گزارش‌های تحقیقی از دو کارزار اسرائیل برای تبلیغ شاهزاده پهلوی و علیه جمهوری اسلامی

رادیو فردا - روزنامهٔ اسرائیلی هاآرتص و روزنامهٔ اقتصادی این مؤسسهٔ مطبوعاتی به نام دمارکر، از تحقیقات در مورد یک شبکهٔ مرتبط با اسرائیل در راستای تبلیغ برای شاهزاده رضا پهلوی و نفوذ بر افکار عمومی ایرانیان خبر داده‌اند.

هاآرتص و دمارکر در این گزارش که روز جمعه ۱۱ مهر منتشر شد، گزارش دادند که یک نهاد خصوصی با حمایت مالی دولت چنین شبکه‌ای را با به‌کارگیری هوش مصنوعی و با تکیه بر برخی حساب‌های ساختگی در فضای مجازی برپا کرده است.

هم‌زمان، مؤسسهٔ مطالعاتی «سیتیزن لب» وابسته به دانشگاه تورنتو در کانادا از تحقیقات خود در خصوص وجود یک کارزار دیگرِ نفوذ به زبان فارسی از مبدأ اسرائیل با توسل به حساب‌های کاربری جعلی خبر داد.

سیتیزن لب فعالیت این شبکه را به‌ویژه در روز حملهٔ اسرائیل به زندان اوین در جریان جنگ اخیر این کشور با جمهوری اسلامی بررسی کرده و شواهدی آورده است که نشان می‌دهد مجریان این کارزار نفوذ، محتواهایی را احتمالاً از قبل آماده کرده بودند دربارۀ رویدادهایی که قرار بوده بعداً رخ بدهد.

«کارزار هدفمند» با موضوع شاهزاده پهلوی

هاآرتص و دمارکر با استناد به اظهارات پنج منبع «آگاه»، مدعی شدند که کارزار نفوذ مرتبط با اسرائیل با هدف برجسته کردن جایگاه رضا پهلوی در عرصهٔ سیاسی، به‌عنوان فردی که پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، شایستگی به‌دست گرفتن رهبری کشور را دارد و برای احیای سلطنت در ایران، طراحی شده است.

بر اساس این گزارش، شبکهٔ یادشده شماری از فارسی‌زبانان را به خدمت گرفته که از جمله با پروفایل‌های ساختگی در فضای مجازی، اقدام به بازنشر پیام‌های رضا پهلوی و حامیان او می‌کنند.

به نوشتهٔ هاآرتص، در حالی که رضا پهلوی با داشتن «محبوبیت نسبی در میان برخی از ایرانیان مقیم خارج» تأکید دارد در سودای کسب جایگاه و مقامی برای خود نیست، کارزار حامیانش در فضای مجازی در سال‌های اخیر خواهان احیای سلطنت و پادشاهی او هستند.

هاآرتص و دمارکر به نام و مشخصات نهاد اسرائیلیِ مرتبط با این کارزار و مبلغ بودجهٔ آن اشاره نکرده‌اند. از واکنش دولت یا نهادهای دیگر اسرائیل به این گزارش نیز هنوز خبری منتشر نشده است. هاآرتص یک رسانهٔ وابسته به جناح چپ در اسرائیل و از مخالفان سرسخت بنیامین نتانیاهو و دولت اوست.

رادیو فردا روز جمعه با ارسال ای‌میلی به دفتر شاهزاده رضا پهلوی خواستار اظهار نظر او دربارهٔ این گزارش‌ها شد، اما تا زمان انتشار این گزارش در روز شنبه، هیچ پاسخی دریافت نکرد.

شاهزاده رضا پهلوی (نفر اول از چپ) و همسرش یاسمین، در کنار بنیامین نتانیاهو و همسرش در جریان سفر به اسرائیل
شاهزاده رضا پهلوی (نفر اول از چپ) و همسرش یاسمین، در کنار بنیامین نتانیاهو و همسرش در جریان سفر به اسرائیل
:::

زمانی که رضا پهلوی در بهار سال ۱۴۰۲ به اسرائیل سفر کرد، در یک نشست خبری در کنار وزیر میزبان خود، گیلا گاملی‌ئل، در پاسخ به پرسشی در مورد میزان حمایت مردم ایران از او، گفت: حرف من را قبول نکنید، توئیتر و اینستاگرام و فضای مجازی را نگاه کنید.

دمارکر مدعی است اکنون «مشخص شده» که برخی از نظرات فضای مجازی در حمایت از او از اسرائیل سرچشمه گرفته است.

سه منبع گفته‌اند که شاهد نشر پیام‌های حمایت از آقای پهلوی از سوی این شبکه بوده‌اند و دو منبع نیز به برجسته کردن پست‌های گیلا گاملی‌ئل در این ارتباط اشاره کرده‌اند.

خانم گاملی‌ئل که هم‌حزبی بنیامین نتانیاهو است، در سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل سمت وزارت اطلاعات را در دست داشت و ترتیب‌دهندهٔ دو دیدار مهمان خود با بنیامین نتانیاهو بود. او در دو سال اخیر وزیر علوم و نوآوری بوده و به ارتباطات و دیدارهایش در آمریکا با رضا پهلوی و همچنین ملاقات با نمایندگان اعزامی او به اسرائیل ادامه داده است.

دو منبعی که مدعی هستند شبکهٔ برپا شده در فضای مجازی پست‌های خانم گاملی‌ئل را نیز تبلیغ کرده‌اند، می‌گویند کارزار نفوذ بر افکار عمومی ایرانیان با پول مالیات‌دهندگان اسرائیلی و برای خدمت به منافع ژئوپولیتیک اسرائیل طراحی شده، اما استفاده از این کارزار برای تبلیغ وزیر امری ناخوشایند است.

خانم گاملی‌ئل حدود دو ماه پیش، در پستی نمادین که دفتر او با هوش مصنوعی تولید کرد، رؤیای حضور خود و بنیامین نتانیاهو را در خیابان‌های تهران پس از بر‌افتادن نظام کنونی ایران و روی کار آمدن حکومت جدیدی که در آن اسرائیل و ایران رابطه داشته باشند، به تصویر کشید و رضا پهلوی و همسر او را نیز در حال قدم زدن در ایرانِ آینده نشان داد.

این پست خانم گاملی‌ئل با نام «به‌سوی آینده» برای بیان آرزوی «سال آینده در تهران آزاد» که هنوز هم بالای صفحۀ او در شبکهٔ ایکس سنجاق شده است، با بازدیدهای بسیار بیشتری نسبت به اکثر پست‌های دیگر این وزیر روبه‌رو شد؛ اما به محققانی از اسرائیل انگیزه داد تا شبکه‌ای از کاربران در فضای مجازی را شناسایی کنند که تنها محتواهای مرتبط با ایران و از جمله پست‌های تعامل میان وزیر گاملی‌ئل با رضا پهلوی برای تغییر رژیم در ایران را بازنشر می‌کنند.

surgeon.jpg۸ عمل قلب در یک روز؛ معجزه یا فاجعه پزشکی؟ | «پزشکان سهمیه‌ای بلای جان بیماران هستند»

سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: کوروش خدابنده، پزشک عمومی، سهمیه‌های پزشکی و ضعف اخلاق حرفه‌ای را جزو مهم‌ترین مشکلات پزشکی امروز در ایران دانست. او گفت «پزشکانی هستند که باید معلم زیست می‌شدند اما حالا در اتاق‌های عمل جراحی‌ می‌کنند!»

دکتر خدابنده درباره‌ی ارجاع سریع بیماران برای آزمایش‌های تشخیصی (MRI و...) به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «بحث سواد پزشکی مطرح است. تشخیص پزشکی که رتبه‌ی برتر بوده با کسی که از طریق سهمیه راه پیدا کرده‌، کاملا متفاوت است. اشخاصی هستند که با نمرات پایین، صرفا چون زمانی در جبهه بودند راهی دانشگاه پزشکی شدند.»

خدابنده گفت «آماری غیررسمی منتشر شده است که نشان می‌دهد تعدادی از پزشکان از طریق سهمیه وارد شده‌اند. درواقع جلویشان منو گذاشتند و آنها راحت توانستند انتخاب کنند که می‌خواهند وارد چه حوزه‌ای شوند یا برای کدام کشور بورسیه داشته باشند.

پزشکان سهمیه‌ای معمولا وارد رشته‌های مهارتی مثل چشم‌پزشکی، ارتوپدی و... شدند که جراحی‌ها را تکنسین و دستگاه انجام می‌دهند. آنها معمولا وارد رشته‌های وابسته به سواد مثل داخلی، اطفال و... نمی‌شوند. چطور می‌شود که یک پزشک ۵۵ عمل در یک روز داشته باشد؟»

«۸ عمل قلب در یک روز» | مگر یک روز چند ساعت است؟

او در پاسخ به این سوال که مگر به بیمار اعلام نمی‌شود جراح تغییر کرده است، گفت: «نه. یک عمل قلب حدود ۷-۸ ساعت طول می‌کشد. چطور یک پزشک می‌تواند روزی ۸ عمل قلب انجام دهد؟ مگر اینکه یک روز به‌جای ۲۴ ساعت ۸۹ ساعت شده باشد!

همین حالا بیمارانی هستند که نسخه‌ی پزشک را پیش من می‌آورند و می‌گویند درمان نشده‌اند؛ وقتی نسخه را می‌‌خوانم اصلا متوجه نمی‌شوم آن پزشک با توجه به شکایت بیمار چرا فلان نسخه را نوشته است!»

«باید معلم زیست می‌شده اما پزشک شده است»

خدابنده درباره‌ی تشخیص‌های اشتباه پزشکی گفت: «گاهی درست تشخیص نمی‌دهند. شخص باید معلم زیست‌شناسی می‌شده اما حالا پزشک ارتوپد است. رقابتی وجود دارد و براساس آن مرکز تشخیصی قراردادی با پزشک می‌بندد و پورسانت می‌دهد.»

این پزشک داخلی در پاسخ به ضرورت و اولویت MRI و سی‌تی اسکن گفت: «کسی بود که به درمانگاه ما آمده بود و می‌گفت آزمایشگاه زدیم و بیایید با هم همکاری کنیم، اما من قبول نکردم.

pharmesist.jpgایران وایر - رسانه‌های ایران، روز شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۴ اعلام کردند، عامل قتل امام جماعت مسجدی در منطقه باغ فیض تهران مردی ۴۳ ساله و دکتر داروساز است. او در اعترافاتش گفته است سال‌ها در یک درمانگاه معتبر کار کرده اما پس از بیکار شدن، فشار مشکلات و ناکامی‌های زندگی او را به ارتکاب این عمل کشانده است.

این فرد پس از بازداشت به ماموران گفته است: «من دکترای داروسازی دارم. سال‌ها درس خواندم و کار کردم اما سه سال قبل بیکار شدم. هرچه تلاش کردم کار مناسبی پیدا نکردم. در دهه چهارم زندگی‌ام هستم و هنوز خانواده‌ای تشکیل نداده‌ام. همه این ناکامی‌ها مرا به نقطه‌ای رساند که تصمیم گرفتم ابتدا امام جماعت مسجد را بکشم و بعد خودم را از بین ببرم.»

او افزود پیش از حمله بیش از صد قرص مصرف کرده و سپس با چاقو و قمه به مسجد رفته است. به گفته خودش تصور می‌کرد پس از قتل جانش را از دست می‌دهد اما این اتفاق نیفتاد.

ضارب تاکید کرده است اخراج از کار و از دست رفتن موقعیت اجتماعی‌اش سرخوردگی شدیدی در او ایجاد کرده و همین عامل اصلی تصمیم به قتل بوده است.

امام جماعت این مسجد روز پنجشنبه بر اثر ضربات چاقو جان باخت. تحقیقات درباره جزئیات بیشتر پرونده از سوی مراجع قضایی و انتظامی ادامه دارد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - مراسم خاکسپاری پیکر محمد امین کلاته، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مهندسی متالورژی و مواد دانشگاه تهران در حالی روز شنبه برگزار شد که همچنان ابهامات بسیاری درباره جان باختن او وجود دارد.

در پی انفجار کپسول هیدروژن در دانشکده مهندسی متالورژی و مواد دانشگاه تهران که منجر به جان‌باختن این دانشجوی کارشناسی ارشد، شد، جزئیات تازه‌ای از سوی دوستان و هم‌کلاسی‌های او منتشر شده است.
خبرنامه امیرکبیر به نقل از نزدیکان این دانشجو نوشت که او بارها نسبت به خطرناک بودن پروژه هشدار داده بود و حتی اعلام کرده بود که تمایلی به کار روی این موضوع ندارد، اما محمود نیلی احمدآبادی، استاد راهنمای او که از چهره‌های اصلاح‌طلب و رییس دانشگاه تهران در دولت روحانی بود، بر اجرای این پروژه اصرار داشته و آن را به این دانشجو تحمیل کرده است.


یک منبع آگاه به خبرنامه امیرکبیر گفت: این دانشجو پیش‌تر به دلیل ابراز عقاید میهن‌پرستانه مخالف جمهوری اسلامی، دو بار از سوی نهادهای اطلاعاتی احضار شده بود.


انتشار این اظهارات موجی از خشم و اعتراض در گروه‌های دانشجویی به راه انداخته است و دانشجویان خواستار پاسخگویی فوری مسئولان شده‌‌اند.

شایان کاظمی کجاست؟

| No Comments

sk.jpgشایان کاظمی کیست و چرا اف‌بی‌آی برای یافتنش جایزه تعیین کرده؟

پلیس فدرال آمریکا، «اف بی‌ آی»، در سالگرد چهاردهم ناپدید شدن «شایان (اصغر) کاظمی»، مجری سابق تلویزیون‌های پادشاهی‌خواه لس‌آنجلسی، برای اطلاعاتی که به سرنوشت او، محل نگهداری‌اش یا بازگرداندنش ختم شود، ۲۰۰هزار دلار جایزه تعیین کرده است. شایان کاظمی کجاست و درباره این مجری ایرانی‌تبار که به ۵زبان ژاپنی، انگلیسی، فارسی، ترکی و اسپانیایی صحبت می‌کرده، چه می‌دانیم؟

رقیه رضایی - ایران وایر

آقای کاظمی که نام خانوادگی «کاویانی» را هم برای خود استفاده می‌کرده، روز شنبه ۲مهر۱۳۹۰ وارد استانبول شده و روز یک‌شنبه، ۳ مهر۱۳۹۰ از هتل «رویال»، واقع در محله «آکسارای» با خانواده‌اش تماس تلفنی داشته است. از آن روز، از او هیچ اطلاعی در دست نیست و مدتی بعد با گزارش خانواده‌اش، بعد به‌عنوان یک فرد گم‌شده در لیست پلیس فدرال آمریکا قرار گرفته است.

شایان کاویانی با نام تولد اصغر کاظمی، متولد فروردین ۱۳۳۷ است، یعنی حالا باید ۶۷ ساله باشد. بر اساس گزارشی که پلیس فدرال آمریکا درباره او منتشر کرده، قدش ۱۶۷ سانتی‌متر و وزنش در زمانی که ناپدید شده حدودا ۹۰ کیلوگرم بوده است. کاظمی موهای قهوه‌ای که در آن زمان در حال سفید شدن بوده، داشته و رنگ چشم‌هایش هم قهوه‌ای است.

به گفته اف بی آی او خال‌های سیاه بزرگی روی مچ دست و گیجگاه راستش دارد.

آخرین‌باری که کاظمی دیده شده یک پیراهن راه‌راه و کت و شلوار خاکستری بر تن داشته و یک گردنبند صلیب طلا بر گردن. او همچنین دیابت نوع دوم دارد و در زمان ناپدید شدن دارو استفاده می‌کرده است. اف بی آی همچنین نوشته که او سیگاری بوده و روزی حدودا دو پاکت سیگار مصرف می‌کرده است.

آخرین بار که کاظمی دیده شده در استانبول بوده، در هتل رویال، واقع در خیابان آکسارای، محله نه‌چندان خوش‌نام «لاله‌لی»، پلاک ۱۶. بررسی‌های ایران‌وایر نشان می‌دهد که دیگر در چنین آدرسی هتلی به نام «رویال» نیست و تصاویری از هتل رویال آن زمان هم در دست نیست.

شایان کاظمی آخرین‌بار با خانواده‌اش در روز سوم مهر۱۳۹۰ صحبت کرده است، از هتل رویال آکسارای. بعد از آن از او هیچ خبری در دست نیست. در لس آنجلس، همکارانش درباره این مجری و سازنده برنامه «رمز آزادی»، که به تعبیر بسیاری آموزه‌های دینی و اسلامی را زیر سوال می‌برده درباره ناپدید شدن او، بارها ابراز نگرانی کرده‌اند.

سفر او در ابتدا سفری به اروپا عنوان شده، اما بعدا مشخص می‌شود که همه‌چیز از یک سفر به‌ظاهر ساده به استانبول ترکیه شروع شده است.

بر اساس برخی گزارش‌های منتشر شده، شایان یا اصغر کاظمی برای دیدن خانواده اش به استانبول رفته بود، اما وب‌سایت سازمان «حقوق انسانی و اولیه بشر» در گزارشی در تاریخ ۶تیر۱۳۹۲، به نقل از زنی به نام «نوشین ا.» که ظاهرا آقای کاظمی را در روز ۲مهر تا فرودگاه لس آنجلس همراهی کرده بوده، نوشته که او قبل از ناپدید شدنش، حدود ۳ سال با خانمی به نام «آیدا» که ساکن ایران بوده، در تماس مستمر بوده است و آقای کاویانی جهت ملاقات با آن زن به استانبول سفر کرده است.

این موضوع بعد از این مصاحبه، چندین‌بار نیز در گفت‌وگوهای مطرح شده در دو شبکه تلویزیونی لس آنجلسی، از جمله تلویزیون «آپادانا» و «مردم» که کاظمی با آن‌ها کار می‌کرده، طرح شده است.

eghf.jpgموکلم ۶ ماه بعد از بازداشت، در خطر بازگرداندن به ایران است

ایران اینترنشنال - مسعود پیما، وکیل عرفان قانعی‌فرد، فعال‌سیاسی و نویسنده، در گفت‌وگویی با ایران‌اینترنشنال گفت که موکلش از ۶ ماه پیش در بازداشتگاه پلیس مهاجرت در تگزاس نگهداری می‌شود. او هشدار داد قانعی‌فرد در خطر بازگردانده‌شدن به ایران است و در صورت بازگرداندن اجباری به کشور جانش به خطر می‌افتد.

به گفته پیما، قانعی‌فرد ۲۸ مارس (۸ فروردین) زمانی که طبق قرار قبلی برای انجام کارهای اداری و ثبت آدرس جدید به دفتر اداره مهاجرت و گمرک ایالات متحده (آیس) در دالاس رفته بود بازداشت و به یکی از بازداشت‌گاه‌های مهاجران غیرقانونی منتقل شد.

ظرفیت این بازداشت‌گاه در آلواردوی تگزاس، بالای ۷۰۰ نفر است، اما بر اساس گزارش واشینگتن‌پست در مقاطعی بیش از این ظرفیت، بازداشتی در آن‌جا نگهداری شده‌اند و بازداشت‌شدگان در این مرکز از شرایط سختی مانند نبود تخت کافی شکایت کرده‌اند.

پیما تاکید کرد موکل او پیش از این در کالیفرنیا زندگی می‌کرد و پس از دریافت پیشنهاد تدریس از یک کالج در دالاس، اواسط ماه مارس به این شهر رفت و قصد داشت همان‌جا ساکن شود و برای همین باید خود را به اداره مهاجرت معرفی می‌کرد.

او تاکید کرد که موکلش با اطلاع این اداره از کالیفرنیا به تگزاس رفته است.

سابقه بازداشت قانعی‌فرد در آمریکا و تلاش برای اخراج او در سال ۲۰۱۹

وکیل قانعی‌فرد که از اواسط سال ۲۰۱۷ وکالت او را بر عهده دارد، به ایران‌اینترنشنال گفت او پیشتر در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ مدت‌های طولانی با ویزای تحصیلی در آمریکا حضور داشته یا به این کشور رفت‌و‌آمد می‌کرده است.

وکیل عرفان قانعی‌فرد گفت که موکلش نخستین بار در سال ۲۰۱۳ از آمریکا درخواست پناهندگی داد اما به دلایلی پیش از به نتیجه‌ رسیدن درخواستش از آمریکا خارج شد.

پیما افزود: «قانعی‌فرد یک بار دیگر در مارس ۲۰۱۷ از طریق مرز مکزیک وارد خاک امریکا شد، خود را به ماموران مهاجرت در تگزاس معرفی کرد و همان‌جا درخواست پناهندگی داد.»

او گفت: «قانعی‌فرد در پی این اقدام بازداشت و به یک مرکز بازداشت پناهجویان و مهاجران در ال‌پاسوی تگزاس منتقل شد و بازداشت او عملا تا ژوییه ۲۰۲۰ ادامه یافت.»

به‌گفته وکیل قانعی‌فرد، در همین مدت دولت آمریکا یک بار تلاش کرد موکل او را به ایران بازگرداند: «یک‌بار در سال ۲۰۱۹ دولت آمریکا تلاش کرد او را از طریق کشور آذربایجان به ایران بازگرداند. در آذربایجان اما عرفان از سوار شدن به هواپیمای عازم تهران سرباز زد و برنامه اخراجش را ناکام گذاشت و برای همین دوباره به آمریکا و همان بازداشت‌گاه مهاجرتی در ال‌پاسو برگردانده شد.»

وکیل قانعی‌فرد در پاسخ به پرسش از وضعیت کاری این فعال‌ سیاسی در ۵ سال گذشته در آمریکا گفت او به خاطر نداشتن حق شهروندی آمریکا یا گرین کارت، «هیچ نوع سابقه همکاری و یا استخدامی با نهادهای دولتی آمریکا در سطح فدرال یا ایالتی نداشته و صرفا از طریق تدریس و نوشتن و مصاحبه زندگی‌اش را می‌گذارند.»

پیما همچنین با رد شنیده‌ها در مورد ازدواج قانعی‌فرد برای دریافت گرین کارت یا بازداشت او از سوی اف‌بی‌آی گفت: «عرفان هرگز ازدواج نکرده، هیچ پرونده امنیتی هم در اف‌بی‌آی ندارد و تنها دلیل بازداشت او، پرونده مهاجرتی اوست .»

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgایران اینترنشنال - گلوبال‌نیوز گزارش داد دادگاه فدرال کانادا حکم داد محمدرضا مظلومی‌ابوخیلی، مقام پیشین شرکت ملی نفت جمهوری اسلامی، به دلیل داشتن پست در رده‌های بالای حکومت ایران اجازه ورود به این کشور را ندارد.

این مقام سابق جمهوری اسلامی ۶۴ ساله است و برای دیدار پسرش در انتاریو درخواست ویزا داده بود، اما دولت کانادا با استناد به نقش او در جمهوری اسلامی به دلیل دست داشتن در «تروریسم و نقض حقوق بشر» درخواستش را رد کرد.

به گفته مقام‌های کانادایی، تاکنون حدود ۲۰۰ مقام مظنون ایرانی از ورود به کانادا منع شده‌اند، هرچند تنها یک نفر از میان دو ده نفری که پیشتر شناسایی شده بودند، به ایران بازگردانده شده است.
او مدیر شرکت ملی پخش فراورده های نفتی منطقه ساری و مدیر بازرگانی شركت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران بوده است.

صداسیما شده دانشگاه آموزش مصرف مواد مخدر !! گل بگیرن درشو !!

sbs.jpgکانال تاریخ معاصـر ایران

تصاویری دردناک و ناراحت کننده از مدرسه فوق لاکچری دانش آموزان سیستان و بلوچستان در سرزمین اجدادیمان ...، ایران

آیا مسئولان و مقامات عالی رتبه کشور حاضرند ، فرزندان یا نوه هایشان در چنین جایی درس بخوانند ؟؟

مگر مسئولان مومن و متدین انقلابی مدعی نیستند که خودشان فقر را با پوست و گوشت خود چشیده اند و در خانواده ای فقیر و مستضعف زندگی کرده اند و بزرگ شدند ..!!


پس چرا حال و شرایط زندگی مردم فقیر و مستضعف ایران را درک نمی کنند و فقر از این مملکت ریشه کن نمی شود ؟؟

:::

am.jpgابوالفضل محققی

گاه طنین یک صدای آشنا، دیدن یک چهره، یک فضا، حس هائی را در تو زنده می سازد که ترا در خود غرق می کند و به خاطراتی دور می برد.

زمان محو می گردد! مکان از دست رس تو خارج می شود.

خاطره رویائیست در بیداری که از بایگانی ذهنت ورقی پیش می کشد، ترا به باز خوانی آن مجبور می کند.

ذهن آدمی را از یاد آوری خاطرات گریزی نیست! چرا که بخشی از وجودت، بخشی از کودگی وجوانیت در آن جا غنوده است.خاطره بخشی تجربه است وتجربه بخشی از بازتاب های شرطی شده.

تمامی اشیا با خاطره مفهوم می یابند و تداعی می شوند و همراه خود ده ها خاطره و مفاهیم دیگر را بیاد می آورند.هر کلمه ،هرصدا ،هر نگاه ،هربوئی ترا از کوچه پس کوچه های زمان عبور می دهد، بر دریچه ذهنت دق الباب می کند. خود در می گشاید از دهلیزی به دهلیزی می رود وسرانجام از میان هزاران ورق بایگانی شده آنچه را که می جوید بیرون می کشد! می تکاند ،گرد از رخش می ستاند وبه روشنی در فکرت جان می دهد. براستی اگرخاطرات با آدمی نبود؟ چه می کردیم در برهوت یک خلا ؟ زمان مفهوم خود از دست می داد وروح آدمی در سکوت وانزوا پژمرده می گشت.

هر کلمه یک خاطره در پس خود دارد .کلمه مادر قلبت را به طپش می آورد، آغوشی گرم همراه چشمانی سرشار از مهرچونان واقعیت در ذهنت جان می گیرد، وجودت را لبریز از مهر می کند.

کلمه وطن ترا به کوچه ها و پس کوچه های تاریخ می برد به سرزمینی که در آن نخستن قدم های کودکیت را بر خاک نهادی و نخستین کلام را بر زبان جاری ساختی.مشتاقانه به چهره هائی که بر گردت حلقه زده بودند نگریستی و طعم نخستین غذا را دردهانت مزمزه کردی ودر خاطر نشاندی.

در سرزمینی که نام وطن دارد استخوان ترکاندی ،بر بالیدی زیبائی را در یافتی ستایش کردی، عاشق شدی گل در بر و می درکف سلطانی جهان نمودی! باعزم شکافتن سقف فلک سربر آسمان سائیدی.در سرزمینی که نام وطن داشت از گلزاری که هنر وادبیات نام دارد بهره بردی.

حیرت زده بر مولانا نگریستی که چه سان از سجاده نشینی به ترانه خوانی رسید و کسی را که هفت فلک بر او تنگی مینمود در پیراهن خودجای داد! و نهایت ملول از دیو ودد به جستجوی انسان بر خاست.

شوروشیدائی جوانیت را با رفیقانت تقسبم کردی، مرده گانت رابه خاک سپردی و به تاریخ سر زمینی که تو بخشی از آنی پیوستی.تاریخی که در مسیر خود بسیار پستی وبلندی آزموده،روزهای تلخ وشیرین تجربه کرده ، روزهائی که شادی وخنده بر چهره مردم بود و امید روزهای روشنتردر برابر دیدگان . آرزوی ایستادن بر سکویئ که میخواست تو از دریچه حال بر آینده بنگری وجزئی از تمدن بزرگ بشری باشی.

چونان روزگارانی که تو از پیشروان ومشعل داران آن بودی.

blair.jpgبلر اولین شخصیت سیاسی برجسته بریتانیا بود که سنت آمریکایی پولسازی پس از سیاست را وارد انگلستان کرد

امیر طاهری - ایندیپندنت فارسی

«بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین مشکل جهان معاصر!» حدس بزنید چه کسی این عبارت را به کار برد و مشکل موردنظر او چه بود: گوینده موردبحث تونی بلر، نخست‌وزیر اسبق بریتانیا، بود که یک دهه پیش به ابتکار آمریکا به‌عنوان «هماهنگ‌کننده» برای «حل مشکل اعراب و اسرائیل» اعلام شد.

نیاز به یادآوری نیست که بلر با یک بودجه سالانه دو میلیون دلاری برای حل مشکل، نتوانست حتی نیم‌قدم به پیش بردارد و «ماموریت تاریخی» او برای صلح در مه زمان محو شد. چند روز پیش اما آقای بلر بار دیگر دعوت شد تا طرح پرزیدنت دونالد ترامپ برای حل مسئله فلسطین را در چارچوب یک برنامه ۲۰ ماده‌ای عملی سازد. آیا بلر این بار موفق‌تر از بار اول خواهد بود؟

پاسخ من منفی است. نخست بگویم که من با آنکه همواره هر نوع چپ‌گرایی را حتی در شکل «کوکاکولا لایت» آن که بلر می‌فروخت، خریدار نبودم، نسبت به بلر نظر خوبی داشتم، زیرا حزب کارگر انگلیس را از بن‌بست مارکسیسم بیرون آورده بود. اما بلر پس از کناره‌گیری از نخست‌وزیری، سنت ریشه‌دار سیاستمداران انگلیس را کنار گذاشت. بر اساس آن سنت، نخست‌وزیران و دیگر مقامات برجسته دولتی پس از بازنشستگی، به شهر یا روستای زادگاه خود برمی‌گشتند، خاطرات می‌نوشتند، در کارهای خیریه شرکت می‌کردند و گاه‌به‌گاه مورد مشورت مقامات لاحق قرار می‌گرفتند. همه آنان با یک خط قرمز روبرو بودند: دوری از پولسازی با استفاده از شهرت سیاسی‌شان.

در دوران دانشجویی در لندن، یک روز در صف اتوبوس در استرند، هرولد مک‌میلان، نخست وزیر سابق، را دیدم که چتربه‌دست در انتظار اتوبوس است. درست مثل یک شهروند عادی، بدون محافظ و دنگ‌وفنگ. صف کشیدگان نیز از حد یک لبخند شناسایی به سوی او فراتر نمی‌رفتند. جانشینان مک‌میلان در سمت نخست‌وزیر یعنی سر آلک داگلاس هیوم، هرولد ویلسون، جیمز کالاهان، ادوارد هیت و مارگارت تاچر، آن سنت را ادامه دادند. جانشین بلر به‌عنوان نخست‌وزیری از حزب کارگر گوردون براون بود. او نیز در پایان خدمت سیاسی از زیر نورافکن‌ها خارج شد، بی‌آنکه به «مسابقه موش‌ها» برای پولدار شدن بپیوندد.

بلر اولین شخصیت سیاسی برجسته بریتانیا بود که سنت آمریکایی پولسازی پس از سیاست را وارد انگلستان کرد. پوشش این برنامه یک موسسه به‌اصطلاح مشاوره‌ای در امور سیاسی و اقتصادی بود که در طی یک دهه، نخست‌وزیر پیشین را در ردیف میلیاردها قرار داده است. پس از بلر، همه جانشینان او به‌عنوان نخست‌وزیر در همان مسیر قرار گرفته‌اند. امروز دیوید کامرون و بوریس جانسون، به عنوان مثال، برای یک ساعت دیدار بین هزار تا یک هزار و ۵۰۰ پوند طلب می‌کنند.

به عبارت دیگر، انگلستان عصاقورت‌داده که با همه معایبی که داشت، هرگز سیاست را یک مرغ تخم طلایی نمی‌پنداشت، اکنون قابل‌خریداری است. جیمز بیکر، وزیر خزانه‌داری پرزیدنت ریگان و وزیر خارجه پرزیدنت جورج بوش پدر، در یک شام در هیوستون تگزاس پس از کناره‌گیری، به حاضران گفت: حالا برویم کمی پول بسازیم. او نیز با ایجاد یک موسسه پژوهشی توانست ثروت هنگفتی جمع کند. ثروتی که ۱۰۰ سال خدمت سیاسی نمی‌توانست به وجود آورد.

پول و سیاست همواره دوقلوهای گاه در دعوا با یکدیگر بوده‌اند. در جهان به‌اصطلاح شرقی، پول با به دست آوردن قدرت سیاسی به سوی شما سرازیر می‌شود. در جهان به‌اصطلاح غربی، بدون پول نمی‌توانید به قدرت برسید، اما همین که به قدرت رسیدید، صندلی شما در قطار پولسازی بعد از بازنشستگی رزرو شده است.

این سبک پولسازی همانطور که در بالا گفته شد، در آمریکا اختراع شد، اما اکنون در تمامی کشورهای به‌اصطلاح دموکراتیک دیده می‌شود. در حال حاضر رهبر بزرگ‌ترین حزب فرانسه، خانم مارین لوپن، و وزیر فرهنگ و هنر فرانسه، خانم رشیده داتی، متهم‌اند که مبالغ قابل‌توجهی از بودجه اتحادیه اروپا یا بودجه کارخانه رنو را به جیب زده‌اند.

از این بدتر نیکولا سارکوزی، رئیس‌جمهوری اسبق، به جرم گرفتن مبالغی نامعلوم از معمر القذافی، دیکتاتور مرحوم لیبی، به پنج سال زندان محکوم شده است. یک وزیر و یک مشاور پیشین او نیز به‌عنوان شریک جرم راهی زندان خواهند شد.

آمیزه پول و سیاست، این کوکتل خطرناک، به شکل‌های گوناگون دیده می‌شود. در ایالات متحده، ساده‌ترین کار تشکیل یک «کمیته اقدام سیاسی» است که از معافیت مالیاتی برخوردار است ‌و می‌تواند از کمک‌های داوطلبانه همگان بهره‌مند شود؛ کمک‌هایی که دهندگان را از بخشی از مالیاتشان معاف می‌کند. کمیته اقدام سیاسی ظاهرا با هدف کمک به بهبود جامعه و ژرف‌سازی گفتمان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تشکیل می‌شود، اما هیچ معیاری برای سنجیدن کیفی کارش در دسترس نیست.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران اینترنشنال - منابع دفاعی اسرائیل به روزنامه یدیعوت آحرونوت گفتند هیچ نشانه اطلاعاتی مبنی بر آماده‌سازی جمهوری اسلامی برای حمله علیه اسرائیل وجود ندارد.

این منابع همچنین تاکید کردند اسرائیل در حال حاضر قصد حمله پیش‌دستانه به ایران را ندارد اما «اشتباه محاسباتی» ممکن است هر دو کشور را به جنگ بکشاند. یدیعوت آحرونوت در گزارش خود نوشت اظهارات اخیر آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع پیشین، مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی آماده برای حمله می‌شود، هشدارآفرین است.

به نوشته این روزنامه، مقامات اسرائیلی نگران‌اند تهران چنین سخنانی را نشانه‌ای از برنامه اسرائیل برای حمله قریب‌الوقوع تعبیر کند و همین امر جمهوری اسلامی را به اقدام پیش‌دستانه سوق دهد. این روزنامه نوشت که استراتژیست‌های اسرائیلی این وضعیت را «محاسبه اشتباه» می‌نامند؛ افزایش ناخواسته تنش‌ها که بیشتر از لفاظی‌های سیاسی ناشی می‌شود تا سیاست عملی.

th.jpgپاسخ حماس و رضایت ترامپ!

صابر گل عنبری

حماس امشب پاسخ خود به طرح دونالد ترامپ درباره آتش بس در غزه را منتشر کرد و رئیس جمهور آمریکا نیز فورا در اقدامی قابل تامل و به نشانه رضایت، آن را در شبکه اجتماعی خود کاملا بازنشر داد. سپس در حالی که اسرائیل و نتانیاهو سکوت مطلقی در پیش گرفته‌اند، ترامپ در «تروث سوشال» خواستار توقف فوری بمباران نوار غزه برای فراهم شدن امکان آزادی گروگان‌ها با امنیت و سرعت شد و گفت «معتقد هستم که آن‌ها برای صلح دائم آماده هستند».

وی همچنین بیان داشت که جزئیات در حال بررسی است و هنوز درباره آن‌‎ها توافق حاصل نشده است. بعد از استقبال ترامپ، مصر و قطر و کشورهای دیگری نیز از پاسخ حماس استقبال کردند.

گویا حماس هم رگ خواب ترامپ را پیدا کرده است و در ابتدای پاسخ خود روان ترامپ را مخاطب قرار داد و از تلاش‌های او با هدف توقف جنگ، تبادل اسرا، ورود فوری کمک‌ها، مخالفت با اشغال نوار غزه و کوچاندن مردم فلسطین تقدیر کرده است. احتمالا همین خوشایند ترامپ بوده و یکی از دلایل بازنشر این بیانیه در حساب او و رضایت‌مندی‌اش باشد.

این گونه به نظر می‌رسد که پاسخ حماس با دقت فراوان و حساب شده نوشته شده است؛ از بخشی از طرح ترامپ برای آزادی گروگان‌ها، توقف جنگ و عقب نشینی کامل اسرائیل از نوار غزه استقبال کرد و درباره بخشی دیگر از آن خواستار اصلاحات و توضیحاتی می‌‎شود و به اجماع ملی فلسطینی منوط کرد. حماس همچنین موافقت قبلی خود با تشکیل کمیته‌ای متشکل از شخصیت‌های مستقل فلسطینی برای اداره نوار غزه را در این بیانیه تکرار کرده است.

در واقع، مضمون اصلی بیانیه امشب حماس منعکس کننده همان خواسته‌های همیشگی این تشکیلات درباره توقف جنگ و عقب نشینی کامل از غزه در مقابل آزادی کامل گروگان‌ها است اما با ادبیاتی متفاوت و قلقلک دادن روان خودشیفته ترامپ ارائه شده است. در عین حال نیز مسائل اختلافی چون آینده نوار غزه و خلع سلاح را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامه‌های بین‌المللی دانسته و گفته است که این مسائل از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

faour.jpgهفته نامه ماریان (چاپ پاریس)

برگردان: علی شبان

اشاره:

اگر «اسلام هراسی» و «نژادپرستی ِ ضد مسلمانان» را مقوله‌های برتری بشماریم، در‌واقع نابرابری تازه‌ای را بنا نهاده‌ایم : نابرابری ای که به یک دین امتیاز ِ نمادینی می‌دهد که هیچ دین دیگری ندارد. و افزون بر این، اگر بگوئیم اسلام فراتر از قضاوت انتقادی است و اصول آن فراتر از داوری عقلانی است؛ باز هم مرتکب برتری‌طلبی اسلام شده ایم. و اینجاست که جمهوری و سکولاریسم نمی‌توانند از چنین کناره گیری، جان سالم به در ببرند. اَناس امانوئل فاعور

اَناس امانوئل فاعور Anas Emmanuel Faour، فیلسوف، مهندس کامپیوتر، دبیر کل سابق اتحاد عمومی دانشجویان ِ فلسطینی و عضو سابق شورای ملی حزب چپ است. او می‌گوید ما در‌واقع با نوعی تروریسم فرهنگی از سوی نظریه هایی روبرو هستیم. به گفته ی او، این تروریسم فرهنگی، با ایجاد رُعب وُ وحشتِ گفتاری و با انگیزه ی بکار گیری آن برای ساز و کار های انتخاباتی [ پیروزی در مقابل رقیب انتخاباتی] می‌باشد که بطرز نا مرئی عمل می کند. و افزون بر این، این نوع ساز و کار، برای به ثمر رساندن مبارزات انتخاباتی، با تکیه به تمایلات اقلیت‌های قومی [ حاضر در صحنه] و با شعار های یهودستیزی نوین انجام می‌شود .ع.ش

***

و اینک مقاله ی اَناس امانوئل فاعور را که در هفته نامه ماریان ِ ۲/۹/۲۰۲۵ منتشر شده است میخوانیم : « اسلام هراسی»، « نژاد پرستی ضد مسلمانان» ... ، ضد نژاد پرستی واقعی آن چیزی نیست که یک دین را مقدس می‌کند:

هر زبان و کلامی، هرگز ابزاری خنثی نیست. هر کلمه، تصویری از جهان، یک نیت و یک رابطه ی قدرت را منتقل می کند. تاریخ مفاهیم نشان می‌دهد که اختراع آنها هرگز بی‌گناه نبوده است : نامگذاری، طبقه بندی ِ آنچه می‌توان و یا نمی‌توان گفت، از این دسته مفاهیم هستند. ظهور و گسترش اصطلاحات «اسلام هراسی»، «نژاد پرستی ضد مسلمانان»،این منطق تسخیر معنائی را نشان می دهند. زیر پوشش ظاهری، ساختگی و اطمینان بخش، نتیجه کارشان ممنوعیت انتقاد از اسلام، تبدیل یک دین به یک تابو و سلب ِ مشروعیت از هر کسی است که شهامت ِ به کار بردن استدلال انتقادی را داشته باشد. آنچه را که آنها از خود نشان می دهند، می‌توان تروریسم فرهنگی نامید : راهبردی با هدف تحمیل سکوت از طریق تعین تکلیف ِ اخلاقی.

در نگاه نخست، «اسلام هراسی» به ترس ِ غیر منطقی از اسلام اشاره دارد، چون هراس های دیگری که ممکن است انسان در جامعه به آن برخورد کند. اما می‌بینیم که کاربرد رایج آن، فراتر از این معنا رفته است. این اصطلاح سه واقعیت متمایز را با هم ترکیب می‌کند : نقد روشنفکرانه از یک آموزه ی دینی، ترس روانی از یک دین به عنوان یک پدیده ی جهانی و ایجاد نفرت علیه ی افراد ِ معتقد به آن. با ترکیب همه ی آنها، ما بکار گیری حق ِ انتقاد از اسلام را که در مورد همه ی باورهای دیگر صدق می کند؛ممنوع می کنیم. هیچ دین دیگری تاکنون از چنین حمایت ممتازی برخوردار نبوده است. گویی اسلام باید بالاتر از قضاوت ِ عقلانی قرار گیرد. چرا این مصونیت نمادین به آن داده شده است؟

Hamed_Aiynehvand_3.jpgدر سالهای پیش از انقلاب و در طول سلطنت پهلوی کشوردر ادوار متفاوتی به جهت شرایط داخلی و بین المللی ، قرار داشته است. به رغم این تنوع وضعیت به جز دوران هایی کوتاه نامی از نخست وزیران چه در زمان وقت چه اکنون بر سر زبان ها نیست و تنها چهره کلیدی «شاه »است. دو چهره مهم در پهلوی اول و دوم که شاهان را تا حدودی به سایه بردند و نقش مهمی در سپهر سیاست بازی کردند یکی محمد علی فروغی در دوره رضا شاه و دیگری محمد مصدق در دوران محمد رضا شاه است.

با اندکی تسامح نام احمد قوام را نیز میتوان به دلیل نقشی که در قائله آذربایجان بازی کرد اضافه کرد. این افراد چهره هایی بودند که به سبب شخصیت مستقل سیاسی از حداکثر اختیارات قانونی جهت پشبرد منافع عمومی استفاده کردند و اشتهارشان در طول صدرات و یادشان در امروز به همین سبب است. نخست وزیران دیگر به جهت آنکه مطیع و پیرو بودند چه در دوره صدرات و چه در تاریخ اثر گذاری نداشته اند.

واکاوی این عارضه نشان می‌دهد سلطنت مشروطه در ایران هیچ شباهتی به همتایان خودش در اروپا نداشت و شاهان عملا حکومت را اداره می کردند و همین استبداد در نهایت ختم به انقلاب شد . انقلابی ناکام که در آن «استبداد سکولار شاهان پهلوی» که در آن حدی از آزادی فرهنگی و اجتماعی و تکثر عقاید به شرط آنکه تجلی سیاسی پیدا نکند تحمل می‌شد، جای خود را به «استبداد سیاه دینی روحانیت» داد. استبدادی که روشنفکران مشهور آن انقلاب چون داریوش شایگان معترف شدند گند زدند و شهروندان عادی انقلابی که حالا در سنین بازنشستگی هستند در خیابان شعار می‌دهند ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم...

rbsbanner.jpg

شد مدرسه در حادثۀ سوگِ تو گریان

دارم گِله از گردشِ ناباورِ دوران

من می دَوَم وُ می دَوَم ای قلب کُمک کُن!

شاید که ازین غصه رها شد تنِ چرخان

اکنون که حیاط آمده جولانگهِ رنجم

گریان وُ دوان در صفِ بی حوصله لرزان

انگار دلِ خاطره هایم به زمین خورد

بشکسته وُ پخش است وُ همه سایۀ لغزان

قلبِ من ازین سینه وُ این صبح جدا شد

دورِ سرِ من ناله کُنان گَشته پریشان

ای مدرسه باور نکُنی مرگِ مرا های...!

آخر نه جوانم منِ دل سادۀ پژمان!؟

ای مرگ رسیدی به سرِ نعشِ جوانت

با من تو نگفتی سخن از لحظۀ حرمان

رحمی به دلِ خستۀ بیچاره نکردی

ناگاه رسیدی وُ گرفتی رهِ پنهان!

هرچند سخنها بشنیدم زِ تو از فقر

آنقدر بدانم که تو ارزانتری از نان

ای ابر تو آیینه وُ بارانی وُ دلتنگ

گریان شده دریای دل وُ دیدۀ مرجان...

این صحنِ زمین صحنۀ مرگِ گُلِ ما شد

یک مدرسه می گریَد ازین فتنۀ فرمان...

گفتا که: جوانِ تو کجا مدرسه اش کو!

این مدرسه تیمارِ جوانِ تو کُنَد؛ هان!

بارِ دگر این قصۀ بدخواهِ من وُ ما

ما آن اُمَنا مُتهمِ اصلیِ بُهتان

با کودکِ نادان سخن از مرحمتِ ما!

شد شیطنتِ کودکِ تو حسرتِ شیطان

خود کودکِ کُودَن همه جا فتنه به پا کُن

می گفت که ذهنیتِ مذهب همه هذیان

مسئولِ ادب کردن هر معترضم من

عمامه وُ ریش وُ من وُ این منبر وُ دیوان!

تنبیهِ الهی کُنَم از طفل وُ کُهنسال

چوب وُ لگَد وُ مُشت وُ کتک های فراوان

او شیطنت اش شُهره زِ آغازِ تَوَلُّد

من تعزیه خوانم به دعا در کفِ یزدان

آخر غلط انداز وُ فضولَک شد ازینجا

از دردسرش مدرسۀ ما شده درمان

این مدرسۀ ما که بهشت است وُ تو دانی

ای جانِ برادر! که خدایش شده دربان

ایمانِ من وُ ما همه تسبیح وُ سجودست

ما حاجت وُ ما حجت وُ ما جملۀ ایمان

در صحبتِ ما صِحتِ اعمالِ خداییست

ما قصه نخوانیم مگر قصۀ سبحان

آموزشِ ما پرورشِ روحِ بشر شد

تعلیمِ همه عالم وُ آدم رهِ رحمان...

ای خونِ جگر خورده ازین غلغلۀ غول

در خواب وُ خیالی وُ مُکَدَّر شده وجدان!؟

این حال وُ هوایِ دلِ ما ابری وُ سردست

با این گُلِ پرپرشده؛ ای غم چه کُنَد جان!

شد عادتِ ما مُردن ازین بی سخنی ها

این صبحِ صدا کِی دَمَد از سینۀ هجران!

هیهات سکوت آمده وُ مرثیه سازست

این مرثیه بگذار وُ بشو آتشِ رخشان

آن خانۀ تاریخیِ زیبایِ تو پَژمُرد

فرزندِ تو بر دار وُ نگونسار وُ گروگان

ای وای که تنهاتر ازین خانه وطن نیست

تنهاتر از ایرانِ گرفتارِ به زندان

آخر تو کجایی بشرِ خفته وُ خاموش!

بیداری وُ آزادی وُ امیدِ تو میدان

هرگز نپذیرد تن وُ دنیایِ تو ذلت

افلاک به زیر آوَرَی ای شوکتِ انسان

با قاتل وُ با دشمنِ عاشق؛ سخنی نیست

من با تو سخن گفته که فریادی وُ توفان

liaghat.jpgتأملی در رهبری و مشروعیت مردمی
در ستایش آن‌که از دل میدان برخیزد
در لحظه‌هایی که جامعه در آستانه‌ی گذار ایستاده، پرسش از رهبری نه فقط سیاسی، بلکه اخلاقی‌ست. رهبری، اگر از بالا تحمیل شود، به بیگانگی بدل می‌شود؛ به شکلی از اقتدار که در ظاهر برای مردم سخن می‌گوید، اما در عمل از مردم جداست. و این جدایی، نه فقط در ساختار، بلکه در زبان، در نماد، و در حافظه‌ی جمعی رخ می‌دهد
در تجربه‌ی جهانی، رهبری‌های مشروع، از دل رنج برخاسته‌اند--نه از عنوان. در آفریقای جنوبی، نلسون ماندلا پیش از آن‌که رئیس‌جمهور شود، زندانی بود؛ بیست‌وهفت سال، در سلولی تنگ، با سنگ‌هایی که می‌کوبید و امیدی که می‌ساخت. در هند، مهاتما گاندی، با بدن نحیف و پای برهنه، از ده به ده رفت، روزه گرفت، زندان کشید، و آزادی را نه در شعار، بلکه در ریاضت زیست. در لهستان، لخ والسا، از دل اتحادیه‌های کارگری برخاست؛ نه از دفترهای سیاسی، بلکه از کارخانه، از اعتصاب، از میدان. در چکسلواکی، واچلاو هاول، روشنفکری زندانی بود که صدای مردم شد، نه صدای قدرت. و در شیلی، مادران ناپدیدشدگان، با عکس فرزندانشان در میدان، رهبری را از دل اشک ساختند، نه از دل عنوان.
در ایران امروز، جنبش زن زندگی آزادی، با صدای بی‌نامان، با گیس‌بریده‌ی دختران، با اشک مادران، و با جسارت خیابان، خود حامل رهبری‌ست--حتی اگر بی‌عنوان باشد. این جنبش، نه فقط فریاد، بلکه ساختار است؛ نه فقط اعتراض، بلکه افق. اما در برابر آن، جریانی ایستاده که رهبری را نه از دل مردم، بلکه از بیرون می‌جوید؛ با دفترچه‌ی اضطرار، با عنوان «رهبر دوران گذار»، و با ساختاری که نه از مشارکت، بلکه از تمرکز قدرت سخن می‌گوید.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

فعال‌سازی مکانیسم ماشه در چارچوب برجام به معنای بازگشت تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. این اقدام، علاوه بر محدودیت‌های اقتصادی نظیر کاهش فروش نفت و مشکلات نقل‌وانتقال مالی، پیامدهای اجتماعی و سیاسی عمیقی به دنبال دارد. یکی از برجسته‌ترین تبعات اقتصادی آن، جهش نرخ دلار در بازار آزاد است که به‌سرعت معیشت خانوارها، انتظارات تورمی، و ثبات اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. پرسش محوری این یادداشت این است: افزایش نرخ دلار پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه چگونه بر امنیت داخلی رژیم ولایی اثر می‌گذارد؟ برای پاسخ به این پرسش، از چارچوب نظری «امنیت اقتصادی» در مطالعات امنیتی استفاده میشود. بنا به نظریه تأکید میشود که تهدیدات اقتصادی، مشابه تهدیدات نظامی، می‌توانند بقای سیاسی یک رژیم سیاسی را به خطر اندازند، زیرا بحران‌های معیشتی به نارضایتی، اعتراض، و کاهش مشروعیت منجر می‌شوند.

چارچوب نظری: امنیت اقتصادی به‌مثابه امنیت ملی

نظریه امنیت اقتصادی، که از دهه ۱۹۹۰ در مطالعات امنیتی انتقادی توسعه یافت، اقتصاد را به‌عنوان یکی از ابعاد حیاتی امنیت ملی معرفی می‌کند. این نظریه، برخلاف رویکردهای سنتی که بر تهدیدات نظامی و ژئوپلیتیک تمرکز داشتند، استدلال می‌کند که ثبات اقتصادی به اندازه قدرت نظامی برای بقای یک رژیم سیاسی اهمیت دارد. بر اساس این نظریه:

پخش ترانه "ترانه رقص الله الله"

"تهران آیز" یک رستوران با تم نایت کلاب، ترکیبی از نور و موسیقی است

از کانال رسمی رستوران "تهران آیز"

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید:

ویدئویی دیگر از کانال عادل سیاه پوش:

***

:::

ویدیویی که نوید محمدزاده در اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت. محمد زاده چندماه قبل به دنبال واکنش هایش نسبت به اخراج اتباع و...اینستاگرام خود را دی اکتیو کرده بود.

موسی غنی‌نژاد (اقتصاددان) هشدار داد: اگر وضع موجود بخواهد ادامه پیدا کند، در یک سال آینده اقتصاد ایران فرو می‌پاشد.

:::

در همین زمینه:

ایران میان رنج از تحریم ها و تهدیدهای نظامی

تهران - مجید مرادی

هفته اول پس از فعال سازی «مکانیسم ماشه» و بازگشت تحریم های سازمان ملل علیه ایران، صحنه پیامدهای پیچیده اقتصادی و روانی بود که رفته رفته بر اقتصاد و جامعه ایران ظاهر شد. اگرچه برخی تحلیل ها اشاره دارند که آثار واقعی این اقدام ممکن است به دلیل وجود تحریم های سخت تر پیشین آمریکا، محدود باشد، اما آثار روانی و بازتاب ها بر بازارها آشکار به نظر می رسد؛ به گونه ای که کشور شاهد کاهش ارزش شدید پول ملی و افزایش نرخ تورم در میان احساسات بلاتکلیفی درباره آینده است.

سقوط ارزش پول و از بین رفتن پس اندازها

پول ایران طی هفته گذشته شاهد کاهش شدیدی بود؛ به طوری که قیمت دلار به نزدیک ۱۲۰ هزار تومان رسید، قبل از آن که روز گذشته (جمعه) قیمت کمی اصلاح شود و در ۱۱۶ هزار تومان ثابت بماند. این به آن معناست که نزدیک به ۱۶ تا ۲۰ درصد از ارزش پس اندازهای نقدی ایرانیان از بین رفته است. این افول، پول ایران را در رده اول بی ارزش ترین پول های جهان قرار داده است، اگر ونزوئلا را که به حذف صفر از پولش ادامه می دهد، مستثنی کنیم.

رئیس کل بانک مرکزی ایران بر این باور است که این جهش ناشی از جنگ روانی است که کانال‌های مشکوک در پلتفرم «تلگرام» از خارج از ایران برای هراس افکنی به راه انداخته‌اند. کارشناسان اقتصادی تأیید می کنند که بازار مبادله ارز شاهد هیجان و عوامل روانی است، زیرا حجم مبادلات پایین است و تقاضای واقعی بزرگی برای ارز وجود ندارد.

پیامدها بر بخش مسکن

همگام با افزایش قیمت دلار، قیمت مسکن در ایران کاهش محسوسی داشته که نشان دهنده تمایل شمار بسیاری از شهروندان برای انتقال پول های خود از بخش مسکن به سرمایه گذاری در دلار یا طلا، به عنوان پناهگاهی امن برای محافظت از پس اندازهای شان است. تحلیل ها اشاره دارند که بانک مرکزی در حال کار برای تقویت ذخایر طلا به عنوان جای گزینی راهبردی برای مقابله با این چالش ها است؛ به طوری که طی دو سال گذشته مقدار زیادی طلا به ذخایر راهبردی اضافه شده است.

:::

عکس یادگاری آمنه سادات ذبیح‌پور با دختران بی حجاب لبنانی در بیروت

amenehs.jpg

tafreshi.jpgمجید تفرشی: ظریف با اصرار علیرضا اکبری بازجویی شد

محمد توکلی، انصاف نیوز: مجید تفرشی، تحلیلگر سیاسی و تاریخ‌پژوه، در گفت‌وگویی تفصیلی با انصاف نیوز به تحلیل و ریشه‌یابی مساله‌ی نفوذ در ایران پرداخت. او در بخشی از این گفت‌وگو به جزییات ماجرای بازجویی از ظریف با اصرار علیرضا اکبری اشاره کرده است

آقای تفرشی در ابتدای گفت‌وگو با انصاف نیوز با انتقاد از عنوانی که در اطلاع‌رسانی این مصاحبه انتخاب شده بود، گفت: علاقه‌ای به ورود به جنجال‌های سیاسی ندارم، البته حق می‌دهم که هر رسانه‌ای برای جلب مخاطب از تیترهای جنجالی استفاده کند. اما به هر حال این تیتر مورد تایید و سلیقه‌ی من نیست.

او درباره‌ی موضوعی که چندی قبل درباره‌ی بازجویی شدن ظریف مطرح کرده بود، گفت: دکتر شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس آمریکا که متاسفانه اخیرا مواضع تندی در خدمت پایداریچی‌ها گرفته‌اند در توییت کنایه‌آمیزی پرسیده بود که آیا کسی خبر دارد که ظریف بازجویی شده؟ من در پاسخ یک جمله نوشتم که بله، با اصرار و پافشاری آقای علیرضا اکبری، جاسوس اعدام‌شده‌ی بریتانیا. این موضوع بهانه‌ای برای جنجال‌های توییتری شد که از مواضع و لحن هیچکدام از دو طرف آن جنجال دفاع نمی‌کنم. اما فقط مدافع همان جمله‌ای هستم که نوشته بودم.

ظریف ۲ بار بازجویی شده

این تاریخ‌پژوه درباره‌ی جزییات ماجرای بازجویی از جواد ظریف گفت: آقای ظریف در طول ۳۵ سال فعالیت رسمی دیپلماتیک خود دو بار مورد بازجویی قرار گرفته (البته می‌توانید نام آن را گفت‌وگوی محترمانه بگذارید). یکی از این دو مورد با اصرار آقای اکبری بوده است.

تفرشی درباره‌ی این فرد گفت: علیرضا اکبری چه در زمانی که در وزارت دفاع حضور داشت و چه در شورایعالی امنیت ملی اصرار داشت که ظریف مشکوک، جاسوس و مدافع منافع غرب است. و همین باعث شد که آقای ظریف مورد بازجویی، گفت‌وگوی محترمانه و یا هر چه که می‌خواهید نامش را بگذارید قرار بگیرد. من این را از خود ظریف شنیدم.

او ادامه داد: درباره‌ی بخشی از جزییات بیشتر این موضوع اطلاع ندارم و درباره‌ی بخش دیگر آن هم نمی‌خواهم صحبت کنم. ظریف چندین بار گفته است که به دلیل آزار و اذیت افراد نزدیک به دبیر شورایعالی امنیت ملی در دولت روحانی با گرفتاری‌های زیادی مواجه شد.

منظور ظریف از «میدان» دبیر وقت شعام بود

تفرشی با اشاره به فایل صوتی افشا شده از گفت‌وگوی ظریف در سال‌های قبل گفت: فایل صوتی جنجالی گفت‌وگوی ظریف و لیلاز در استودیوی باغ کتاب که متعلق به شبکه‌ی ۳ است برگزار شده بود و آنطور که از برخی منابع امنیتی به من گفته شد این فایل از طریق تندروهای داخلی به ایران اینترنشنال درز کرده بود.

او در ادامه افزود: ظریف صریحا گفت که در این گفت‌وگو هنگامی که از دیپلماسی و میدان صحبت می‌کند منظورش از «میدان» به هیچ وجه مرحوم شهید قاسم سلیمانی نبوده بلکه دبیر وقت شعام بوده است. بیشترین آزار و اذیتی که ظریف در جریان تلاش‌های دیپلماتیک خود دید از سوی همین دسته‌ای بود که علیرضا اکبری و برخی دیگر از کسانی که مورد تحقیق قرار گرفتند و مشخص شد که جاسوس بودند در آن قرار می‌گیرند و با حمایت دبیر وقت شعام انجام می‌شد.

boqratbanner.jpgشاید نسل‌های جوان بطور عام که اخبار و تحولات منطقه و جهان را عمدتا از طریق رسانه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند، با تلاش‌های آریل شارون نخست‌وزیر وقت اسرائیل و «نقشه راه» اوایل سال‌های دوهزار میلادی آشنا نباشند. نقشه‌ای که با تحریکات جمهوری اسلامی به شکست انجامید و با اشغال غزه توسط گروه تروریستی حماس، خود فلسطینی‌ها نیز دو شقه شدند!

الاهه بقراط - کیهان لندن | ایکس | اینستاگرام |

همان زمان در کیهان لندن بسیار درباره این رویدادها نوشته شد که تنها زمانی کهنه خواهند شد که غرب نیز از توهم اسلامی و اینکه گویا نوعی اسلام سیاسی وجود دارد که نه تنها با دموکراسی سازگار است بلکه ضداسرائیلی نیز نیست به درآید.

«در اروپا، مدرنیته پاسخ به سرکوب و جنایات کلیسا بود. اما در خاورمیانه، مسجد پاسخ به موج شتابنده مدرنیته بود که جوامعی را که اکثریت آنها را مسلمانان فرقه‌های مختلف تشکیل می‌دهند با تناقض تاریخی خود روبرو می‌کرد... به قدرت رسیدن طالبان در دهه نود میلادی، کمان «اسلامگرایی» را از آفریقا تا آسیای میانه کشید و تیری که در این کمان بود به برج‌های دوقلو در نیویورک اصابت کرد. ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بارزترین نماد نبرد بین تفکر قرون وسطایی و جهان مدرن است.»

از سوی دیگر، «سلطه صدها ساله فرقه‌های مختلف اسلامی که همواره در کنار قدرت‌های حاکم نقش دستیار و گاه نیز نقش ترمز را در برابر اقدامات ترقیخواهانه برخی حکومت‌ها بازی کرده‌اند، نیرویی نبوده و نیست که به آسانی در برابر شکوفایی و جذابیت آزادی و دموکراسی میدان را خالی کند.»‌

«پاسخ دموکراسی به نقش هر دین، از جمله اسلام، در سیاست روشن است: سکولاریسم و جدایی دین از دولت! اما پاسخ دین، از جمله فرقه‌های مختلف اسلام، به نقش دموکراسی چیست؟! این پرسش را بهتر است از کسانی پرسید که با اسلام آشنایی کافی دارند و در پاسخگویی نیرنگ به کار نمی‌برند:

یکی، اتفاقا اسلامگرایان تندرو هستند که مراجع مهم آنها از جمله در جمهوری اسلامی بارها ناهمخوانی اسلام و دموکراسی را در عرصه قدرت و سیاست متذکر شده‌اند!... آنهایی که پاسخ صریح به رابطه بین دین و دموکراسی در قدرت نمی‌دهند، اتفاقا اسلامگرایان میانه‌رو هستند!»

حالا با گذشت بیش از بیست سال از «نقشه راه» بهار ۲۰۰۳ که تا سال ۲۰۰۵ می‌بایست مرزهای قطعی بین «فلسطین» و «اسرائیل»‌ را تعیین می‌کرد ولی ناکام ماند، «طرح صلح ترامپ» باز هم نه تنها از سوی کشورهای غربی و قدرتمند بلکه توسط کشورهای عرب و مسلمان‌نشین و تشکیلات خودگردان فلسطین نیز مورد استقبال قرار گرفته. اینبار هم باز جمهوری اسلامی و حماس مخالف آن هستند. پیشبرد آن «نقشه راه» و این «طرح صلح» همیشه با یک مانع اساسی روبرو بوده است: گروه‌های تروریستی فلسطینی و دولت‌های خارجی که از آنان پشتیبانی می‌کنند. در «نقشه راه» بیست سال پیش هم تمام مسئله بر سر شکل نگرفتن یک کشور فلسطینی این بود که تشکیل چنین کشوری در عمل یعنی به رسمیت شناختن اسراییل! نوار غزه درواقع پایگاه و زرادخانه‌ی این تفکر علیه اسرائیل و فلسطین هر دو بود.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

حالا اما با آن زمان که حماس با عقب‌نشینی اسرائیل از نوار غزه به قدرت رسید تا دمار از روزگار فلسطینی‌ها درآورد، خیلی فرق می‌کند. بسیاری از رهبران این گروه تروریستی کشته شده و جمهوری اسلامی در گوشه‌ی رینگ تحریم و جنگ گیر افتاده‌ و چشم‌اندازی برای هیچکدام وجود ندارد. دوران اِشغال برای هر دو به پایان می‌رسد. در این نقطه اتفاقا سرنوشت غزه و فلسطین می‌تواند با سرنوشت ایرانیان گره بخورد.

arnz.jpgاز چریک قهرمان تا حجت‌الاسلام دکتر سلمان

سرنوشت دو برادر در فردای انقلاب در کمیته‌های انقلابی اصفهان رقم زده شد

علیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

سرلشکر یحیی رحیم‌صفوی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران، و دستیار و مشاور رهبر رژیم، مدتی کوتاه پیش از حمله آمریکا با تاکید بر اینکه قصد کشورگشایی نداریم، اما اگر آمریکا به ما هجوم بیاورد، تا آن سوی دریا‌ها دنبالش می‌کنیم، تایید کرد که عمق دفاع راهبردی را باید به پنج هزار کیلومتر برسانیم.

صفوی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: «ما ایرانی‌ها سه مرتبه تا دریای مدیترانه پیش رفتیم. حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد، کوروش کبیر به اورشلیم رفت و بیت‌المقدس و یهودیان را آزاد کرد. ۴۸۰ سال قبل از میلاد، خشایارشاه ۶۰۰ هزار نیرو را از ایران به آناتولی (ترکیه فعلی) برد و از تنگه داردانل یا بسفر عبور کرد و یونان را گرفت. در دفعه سوم با شکل‌گیری جبهه مقاومت حزب‌الله لبنان کنار مدیترانه‌ایم.»

این عبارات را یحیی ادا کرد اما حقیقت این است که آن‌ها را سلمان بر لبان برادر نهاد (این سخنان را با تامل دوباره مرور کنید. این‌ها حرف‌های پاسدار یحیی نیستند، بلکه از ذهن دکتر سلمان تراوش کرده‌اند).

در جمع اخوان انقلابی، چند برادر عزت و اعتبار یافتند، حتی با مرگ برادری که نامدار و انقلابی درجه یک بود (مثل باهنر و چمران و حداد عادل)، برادران زنده به دولت و نعمت رسیدند. یحیی و قهرمان (یا سلمان که در عین حال رنگ و طعم اسلامی بیشتری داشت) دو برادری بودند که هنگام بالا گرفتن آتش انقلاب، جایگاهی هم‌عرض داشتند. حتی می‌توان گفت سلمان نه‌فقط بلندقدتر از یحیی بود، بلکه در مسائل سیاسی بسیار از یحیی بهتر می‌اندیشید. با این همه در صحنه مخالفت، صدای هر دو همسان بود.

هر دو با سازمان توحیدی صف همکاری می‌کردند و در سرنگون کردن هلی‌کوپتر هوانیروز دست در دست محسن رضایی و... داشتند. سرنوشت این دو برادر در فردای انقلاب در کمیته‌های انقلابی اصفهان رقم زده شد. هردو ژ۳ به‌ دست، پاسدار کوچه و خیابان شدند. این دو برادر لنجانی‌همامی‌اصفهانی با چشمانی زاغ و موی و سبلتی بور، در همان روزها به حوزه اصفهان نیز سری زدند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

یحیی که در سال ۱۳۵۴ بعد از فارغ‌التحصیلی در رشته زمین‌شناسی دانشگاه تبریز، به سربازی رفته بود، حتی به قم قدم‌رنجه کرد و نزد بعضی از مدرسین درجه ۳ محبوبیت یافت. بعد هم با کمک محمد منتظری، از ایران خارج شد تا فنون چریکی را از معلمان فلسطینی فرا گیرد. بعد از بازگشت به ایران، تفنگ دست گرفت و به سنندج رفت و در کشتار کردها با رفقای دیروز همچون جلایی‌پور سهیم شد و بعد هم جبهه جنگ بود و متهم شدن به سستی و خیانت به همراه محسن رضایی و پادرمیانی هاشمی رفسنجانی برای نجات او و محسن رضایی نزد خمینی و سرانجام تاج ۱۰ سال فرماندهی سپاه را بر سر گذاشتن و در نهایت به خلوت همدلی و مشاورت سلطان دست یافتن، حکایت یحیی با انقلاب بود.

اما قصه قهرمان یا سلمان به گونه دیگری رقم زده شد. مرکز بین‌المللی صلح (مرکزی که او، نماینده پیشین خامنه‌ای در لندن، شیخ محسن اراکی، برادر خامنه‌ای، سید محمد، بر پا کردند) درباره سلمان چنین می‌نویسد:

وایبر.jpgایران وایر - نشریه آمریکایی «ورایتی»، روز جمعه ۱۱مهر۱۴۰۴ خبر داد که «جعفر پناهی»، کارگردان ایرانی مخالف جمهوری اسلامی، به‌دلیل صادر نشدن ویزا آمریکا نتوانست برای نمایش فیلم «یک تصادف ساده» در جشنواره نیویورک شرکت کند.

این فیلم‌ساز ایرانی قرار بود روز پنج‌شنبه ۱۰مهر سال جاری برای نمایش فیلم جدید خود حاضر باشد.

برگزارکنندگان جشنواره نیویورک پیرو این اتفاق، نشست گفت‌‌وگو بین آقای پناهی و «مارتین اسکورسیزی»، فیلم‌ساز مشهور آمریکایی، را که قرار بود امروز ۱۱مهر برگزار شود، لغو کردند.

ورایتی در بخش دیگری از گزارش خود با اشاره به تعطیلی دولت آمریکا از روز ۳۰سپتامبر که به‌دلیل به توافق نرسیدن دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان بر سر تصویب بودجه صورت گرفته نوشت این موضوع از دلایل تکمیل نشدن مراحل صدور ویزا برای جعفر پناهی بوده است.

تهیه‌کنندگان فرانسوی فیلم پناهی روز پنج‌شنبه در جشنواره نیویورک شرکت کردند.

جعفر پناهی با «یک تصادف ساده» جایزه نخل طلای جشنواره کن امسال را به‌دست آورد. فیلم اخیر این کارگردان شناخته‌شده ایرانی از سوی فرانسه به عنوان نماینده این کشور برای رقابت در رشته بهترین فیلم بین‌المللی اسکار ۲۰۲۶ به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا معرفی شد.

ویدیویی که نوید محمدزاده در اینستاگرام خود به اشتراک گذاشت. محمد زاده چندماه قبل به دنبال واکنش هایش نسبت به اخراج اتباع و...اینستاگرام خود را دی اکتیو کرده بود.

trumpbanner.jpgترامپ: باید تا یکشنبه با حماس توافق حاصل شود

ایران اینترنشنال - دونالد ترامپ رییس‌جمهوری آمریکا درباره طرح صلح غزه اعلام کرد اگر این «توافق آخرین فرصت» حاصل نشود، جهنمی مانند چیزی که تا کنون دیده نشده است بار دیگر بر علیه حماس رخ خواهد داد.

ترامپ ضمن هشدار به حماس برای آزادی فوری گروگان‌ها از جمله اجساد کسانی که مرده‌اند، گفت: «باید تا یکشنبه عصر ساعت شش به وقت واشینگتن با حماس توافق حاصل شود. این توافق همچنین جان تمام نیروهای باقی‌مانده حماس را حفظ می‌کند.»

او از همه «فلسطینیان بی‌گناه» خواست «فورا این منطقه را که ممکن است در آینده شاهد تلفات گسترده باشد ترک و به بخش‌های امن‌تر غزه بروند.»

رییس‌جمهوری آمریکا درباره طرح خود برای صلح در غزه تاکید کرد: «جزئیات سند برای جهان شناخته‌شده است، و این برای همه سندی بسیار خوب است! ما به هر طریق که شده صلح را در خاورمیانه خواهیم داشت. خشونت و ریختن خون متوقف خواهد شد.»

tweet.jpg

الجزیره: حماس پاسخ خود به طرح ترامپ را به میانجی‌ها تحویل داد

شبکه الجزیره به نقل از منبع مطلع اعلام کرد حماس پاسخ خود را درباره طرح صلح دونالد ترامپ به میانجی‌های مذاکرات تحویل داده است.

حماس در بیانیه‌ای اعلام کرد با طرح پیشنهادی ترامپ برای غزه موافقت کرده و آماده است تمام گروگان‌های اسرائیلی چه زنده و چه اجساد آن‌ها را آزاد کند.

حماس اشاره کرد آنچه در طرح پیشنهادی ترامپ درباره آینده نوار غزه و حقوق مردم فلسطین آمده، به موضعی ملی مرتبط است که باید در چارچوب یک اجماع ملی فلسطینی مورد بحث قرار گیرد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، اعلام کرد مهلتی تا عصر یکشنبه برای پذیرش طرحش از سوی حماس جهت پایان جنگ غزه تعیین کرده و هشدار داد در صورت عدم پذیرش این طرح، «جهنمی بی‌سابقه» در انتظار این گروه خواهد بود.

ترامپ روز جمعه در پیامی در شبکه‌ اجتماعی تروث‌سوشال نوشت: «توافق باید تا عصر یکشنبه ساعت شش (۶) بعدازظهر به وقت واشنگتن با حماس حاصل شود. همه کشورها آن را امضا کرده‌اند! اگر این توافق آخرین فرصت تا آن زمان به نتیجه نرسد، جهنمی به پا خواهد شد که هیچ‌کس تاکنون مانند آن را ندیده است.»

IMG_0954.jpegتبریک می گوییم راه اندازی سایت «ایران را پس می گیریم» با نشانی

iranopasmigirim.com/fa

که به گفته ی شاهزاده رضا پهلوی، شاه راهی برای بسیج و سازماندهی نیروها، ثبت گزارش‌های میهن‌پرستانه، افشای فساد و ارسال اطلاعات درونی حکومت، ارائه ایده‌ها و برنامه‌ها، دسترسی به منابع و ابزارهای عملی و جمع‌آوری حمایت‌های مالی و لجستیکی.... خواهد بود.

طراحی سایت چشمنواز است و امید به آینده ای زیبا را در انسان زنده می کند.

امیدوارم این سایت که تصویر زیبایی از آینده کشورمان را به ما ارائه می دهد، خیلی زود به موضوع بسیج و سازماندهی نیروهای داخل کشور نیز بپردازد و برنامه های جامع و عملیِ کوتاه و بلند مدت ارائه بدهد تا زمانی که جامعه در اثر یک رویداد به حرکت در آمد، به این برنامه ها جامه ی عمل پوشانده شود و مهم ترین قدم برای رسیدن به ایران زیبا و پیشرفته ای که در این سایت تصاویر آن به نمایش گذاشته شده، یعنی «سرنگونی جمهوری نکبت اسلامی» و دستگاه های سرکوب آن برداشته شود. به امید برداشته شدن گام های پی در پی و خستگی ناپذیر تا رسیدن به این هدف....

مهاجر یا مهاجم؟

| No Comments

tadayoni.jpgمهدی تدینی

مهاجران آزادند فرهنگ، افکار و عقاید خودشون رو در کشور میزبان حفظ کنند.

اما سطحی از ادغام اجتماعی در جامعهٔ میزبان و سطحی از پذیرش فرهنگ و بینش کشور میزبان جزو وظایف مهاجرانه.

مهاجر زمانی سود متقابل ایجاد می‌کنه که نسبت به جامعهٔ میزبان پذیرش و آغوش باز داشته باشه، نه اینکه بخواد به خصم فرهنگ میزبان بدل بشه یا یک عنصر همیشه خارجی خودش رو قلمداد کنه. مهاجری که پذیرشی در برابر میزبان نداشته باشه، مهاجمه، نه مهاجر.

اما کدام ایدئولوژی این حق رو به مهاجر می‌ده که افکار، ارزش‌ها و فرهنگ میزبان رو نپذیره، دفع کنه و به سخره بگیره؟ ایدئولوژی چپ نو!

چرا... چون اقلیت‌سازی از برنامه‌های اصلی چپ نوئه، ضمن اینکه از این طریق همدلی مهاجران رو به خودش جلب می‌کنه و در نبردهای سیاسی و کف خیابون متحد قلچماقی برای خودش درست می‌کنه.

مهاجرستیزیِ راست‌های غربی تا حد زیادی واکنش به این سازوکار ضدفرهنگی و ضداجتماعیه.

وایر.jpgپرسش‌های بدون پاسخ!

احمد زیدآبادی

هیئت اعزامی جمهوری اسلامی به مقر سازمان ملل به رهبری مسعود پزشکیان در پی انجام چه اقداماتی در نیویورک بوده و چه اقداماتی انجام داده است؟

در این باره گزارش‌هایی در رسانه‌ها انتشار یافته که نیازمند شفاف‌سازی است. طبق این گزارش‌ها، هئیت ایرانی هنگام عبور هواپیمای حامل آن‌ها بر فراز اقیانوس اطلس غافلگیر و شوکه شده است. این گزارش‌ها که به نقل از اعضای هئیت ایرانی انتشار یافته تا چه اندازه قابل اتکاء و معتبر است؟

سخنگوی دولت: پیشنهاد مذاکره مستقیم به آمریکا دادیم؛ ویتکاف قرار گذاشت اما سر قرار نیامد!

خانم مهاجرانی سخنگوی دولت از برنامه‌ریزی دیداری سه‌جانبه با حضور نمایندگان ایران و اروپا و آمریکا خبر داده که به گفتۀ وی، استیو ویتکاف، نمایندۀ رئیس‌جمهور آمریکا از حضور در آن خودداری کرده است. برنامه‌ریزی دیدار و مذاکره با نمایندۀ ترامپ، در چه زمانی انجام شده است؟ مجوزدار یا بدون مجوز بوده است؟

تعارضات بسیاری در این زمینه به چشم می‌آید. البته امیدی به توضیح ماجرا و شفاف‌سازی در این باره نمی‌رود، اما اینها پرسش‌هایی که در هر محفل سیاسی مطرح می‌شود.

al.jpgلاریجانی: برنامه امریکا و اسرائیل فشار نظامی برای ایجاد تسلط اسرائیل است

علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، گفت: آمریکا، اسرائیل و غرب به این تلقی رسیده‌اند که زمان محدودی دارند تا ژئوپلیتیک منطقه را تغییر دهند و اگر فشار اقتصادی بر ایران وارد شود، ممکن است بحران‌های اجتماعی ایجاد شود. در عراق هم همین طور است، شما کشور‌های غربی آمدید و می‌خواستید تو سر مردم عراق بزنید. گفتید آنجا ایالت امریکا است

گفت‌وگو با مرتضی کاظمیان، عضو تحریریه ایران‌اینترنشنال

استاد دانشگاه تهران: پایتخت‌های اروپایی زیر برد موشک‌های ایران است

حسین الله‌کرم، مدرس دانشگاه تهران،‌ در واکنش به فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های سازمان ملل با اشاره به پرتاب ماهواره «ناهید» گفت که این اقدام «مفهوم» دارد و به معنای این است که پایتخت‌های اروپایی زیر برد موشک‌های جمهوری اسلامی قرار دارند.

او افزود: «البته ایران نباید تهدید این‌طوری کند. من گفته بودم که باید سفرا فراخوانده شوند.»

الله‌کرم اضافه کرد:‌ «پرتاب این موشک به مثابه رسیدن به نیویورک‌ و واشینگتن‌دی‌سی است.»

وزیر سابق دفاع اسرائیل: رویارویی با ایران پایان نیافته است

آویگدور لیبرمن، وزیر سابق دفاع اسرائیل و از مخالفان بنیامین نتانیاهو، گفت که رویارویی با ایران پایان نیافته است.

لیبرمن اضافه کرد که جمهوری اسلامی هر روز توان دفاعی و ظرفیت‌های نظامی خود را تقویت می‌کند و می‌کوشد این بار اسرائیل را غافلگیر کند.

او افزود: «بی‌دلیل نیست که کشورهای پیشرو دوباره مکانیزم ماشه، سازوکار تحریم رژیم ایران، را فعال کرده‌اند.»

:::

rp.jpgتحلیلی بر سخنرانی تاریخی شاهزاده رضا پهلوی در شورای روابط خارجی آمریکا

ارشان آذری

در روزگاری که سرزمین ما در محاصره فریب، فساد و خستگی روحی گرفتار آمده، سخنرانی اخیر شاهزاده رضا پهلوی در شورای روابط خارجی آمریکا، نه صرفاً یک موضع سیاسی، بلکه بیانیه‌ای ملی و انسانی بود؛ صدایی که از عمق وجدان ایرانی برمی‌خیزد و ما را به آغاز فصلی نو فرا می‌خواند -- فصلی به نام ایران نو

واقع‌نگری در برابر فریب و تباهی

شاهزاده رضا پهلوی با صراحتی ستودنی، هزینه‌های سنگین و بی‌ثمر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را برشمرد: میلیاردها دلار سرمایه ملی بر باد رفت، بی‌آنکه حتی برق یا عزتی برای مردم به ارمغان آورد.
او گفت این جاه‌طلبی کور، بیش از یک تریلیون دلار خسارت به کشور زده است -- حقیقتی که هر ایرانی آزاده سال‌هاست با پوست و استخوان خود حس می‌کند.

اما تفاوت گفتار شاهزاده رضا پهلوی در آن است که در کنار نقد، راه نیز نشان می‌دهد: با تکیه بر انرژی‌های نو و خورشیدی، ایران می‌تواند از سایه وابستگی بیرون آمده و در مسیر توسعه پایدار گام بگذارد. این همان عقلانیت سازنده‌ای است که در تمام اندیشه‌های او موج می‌زند

پایان دیکتاتوری، به‌دست مردم ایران

شاهزاده رضا پهلوی تأکید کرد که پایان جمهوری اسلامی باید به دست خود مردم ایران رقم بخورد، نه با مداخله خارجی.
او گفت: مردم ایران حق دارند عدالت بخواهند و روز محاکمه جنایتکاران نزدیک است، اما این رهایی باید از درون بجوشد.

این سخن، خلاصه‌ی فلسفه سیاسی اوست: استقلال در تصمیم، عدالت در آینده.
او به‌روشنی نشان داد که نجات ایران نه از واشنگتن و لندن، بلکه از قلب مردم ایران آغاز می‌شود

رسالت ملی؛ اتحاد اپوزیسیون دموکراتیک

در میانه آشفتگی جریان‌های سیاسی، شاهزاده رضا پهلوی گفت:

«وظیفه من این است که اپوزیسیون دموکراتیک را متحد کنم و از مردم تا حد امکان حمایت نمایم.»

این جمله کوتاه، اما پرمعناست. او نه خود را رهبر تحمیل‌شده می‌داند و نه قدرت‌طلب. رسالت او ایجاد همبستگی ملی است.
در روزگاری که بسیاری هنوز در بند اختلافات و خودخواهی‌ها مانده‌اند، او از همدلی سخن می‌گوید، از وطن‌دوستی و مسئولیت تاریخی

bn.jpg

دیپلمات و سفیر پیشین ایران در لندن گفت: در دوره دبیری سعید جلیلی بر شورای‌عالی امنیت ملی اطلاعات دانشمندان هسته‌ای به آژانس داده شد.

وی افزود: بعد از تغییر آقای لاریجانی و در زمانی که اوضاع تشدید شده بود اطلاعات دانشمندان هسته‌ای به آژانس داده شد.

***

arrestisr.jpgایران اینترنشنال - دادستانی‌کل اسرائیل علیه ماور کرینگل، سرباز ذخیره ارتش این کشور به دلیل ارتکاب جرائم امنیتی در جریان جنگ ۱۲ روزه با جمهوری اسلامی و جاسوسی برای ایران کیفرخواست صادر کرد. او مامور به ترور فرمانده‌اش در قبال دریافت پول رمزارز شده بود.

براساس کیفرخواست دادستانی، از میانه سال ۲۰۲۴ تا زمان بازداشتش در ماه اوت امسال، کرینگل با افراد متعددی که به نمایندگی از جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند در تماس بود، و آگاهانه می‌دانست که در خدمت مأموران دشمن قرار دارد. او دستورات دریافتی را در قبال دریافت پول به صورت رمزارز اجرا می‌کرد.


در طول این مدت، کرینگل ده‌ها هدف مختلف در سراسر اسرائیل ــ از جمله اهداف امنیتی و راهبردی ــ را به دستور مأموران ایرانی مستندسازی کرد. او تصاویر و موقعیت‌های بنادر، فروشگاه‌ها، مراکز خرید، خانه‌های شخصی، مراکز عمومی، ساختمان‌های شهرداری و نهادهای دولتی و قضایی را طبق نشانی‌ها یا نقاط جغرافیایی دریافت‌شده از مأموران، برای آنان ارسال کرده بود.

بیشتر بخوانید:

یک اسرائیلی به ظن جاسوسی برای جمهوری اسلامی در هتلی ساحلی بازداشت شد

سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شین‌بت) و پلیس این کشور اعلام کردند که یک شهروند اسرائیلی به ظن جمع‌آوری اطلاعات برای جمهوری اسلامی در یک هتل در ساحل دریای مرده بازداشت شده است.

بر اساس بیانیه مشترک این دو نهاد امنیتی اسرائیل، مظنون ۲۳ ساله است و در زمان جاسوسی در این هتل مشغول به کار بوده و طی این مدت از محوطه‌ هتل و مناطق اطراف آن عکاسی کرده است.

وایب.jpgاختصاصی ایران اینترنشنال - یکی از ۱۲۰ ایرانی اخراج‌شده از آمریکا در گفت‌وگو با ایران‌اینترنشنال از بدرفتاری در بازداشتگاه‌های ایالات‌متحده با آن‌ها و استفاده از زور در روند انتقال این گروه به ایران خبر داد.

او افزود ابوالفضل مهرآبادی، سرپرست دفتر حفاظت منافع ایران در واشینگتن در فرودگاه مبدا به آن‌ها گفته ۲۵۰۰ ایرانی تحت بازداشت اداره مهاجرت آمریکا هستند و انتظار می‌رود با پروازهای اختصاصی به ایران بازگردانده شوند.

این شهروند ایرانی که نخواست نامش فاش‌ نشود، به ایران‌اینترنشنال گفت که هفتم مهر سه زن و ۱۱۷ مرد با پرواز چارتر و تحت نظارت ماموران امنیتی از آمریکا به ایران بازگردانده شدند. به گفته او، پرواز آن‌ها سه‌شنبه ۸ مهر وارد ایران شد.

حسین نوش‌آبادی، مدیرکل پارلمانی و کنسولی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، سه‌شنبه هشتم مهر در پاسخ به پرسشی درباره بازگرداندن این گروه از ایرانی‌ها از آمریکا گفته بود: «اداره مهاجرت آمریکا قصد دارد نزدیک به ۴۰۰ ایرانی را به ایران بازگرداند.»

منابع فدرال در ایالات‌متحده هشتم تیرماه سال جاری به شبکه فاکس‌نیوز گفته بودند ماموران اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (ICE) طی یک هفته ۱۳۰ تبعه ایرانی را در نقاط مختلف این کشور بازداشت کرده بودند.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

به گفته این منابع، با احتساب بازداشت‌های تازه، شمار شهروندان ایرانی در بازداشتگاه‌های این نهاد فدرال در آن تاریخ به ۶۷۰ نفر رسیده بود.

بنا بر اعلام وزارت امنیت‌ داخلی آمریکا، اداره مهاجرت و گمرک آمریکا ۱۱ تبعه ایرانی را در هشت ایالت بازداشت کرده که یکی از بازداشت‌شدگان، عضو پیشین سپاه پاسداران است و به گفته مقام‌های آمریکایی، به ارتباط با حزب‌الله لبنان اعتراف کرده است.

qf.jpgگزارش‌ها حاکی از آن است که ماموران اداره مهاجرت ایالات متحده، عرفان قانعی‌فرد، نویسنده، مترجم و چهره سیاسی مقیم این کشور را بازداشت کرده‌اند. بر اساس گزارش‌ها، قانعی‌فرد هم‌اکنون در بازداشتگاه پریری‌لند در شهر آلوارادو ایالت تگزاس نگهداری می‌شود

بیانیهٔ حامیان عرفان قانعی‌فرد که در اختیار خبرنامهٔ گویا قرار گرفته است:

عرفان قانعی‌فرد تحلیل‌گر ضدتروریسم، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای است که طی دهه‌ها فعالیت خود، به بررسی و افشای رشد افراط‌گرایی، تشریح ساختارهای درونی رژیم ایران و نقد روایت‌هایی پرداخته است که دیکتاتورها برای تداوم قدرت خود به کار می‌گیرند. او با گفتن حقیقت به قدرت، عملاً خود را در معرض خطر قرار داده است. امروز، او در بازداشت ادارۀ مهاجرت آمریکا در ایالت تگزاس به سر می‌برد و با آینده‌ای که خطری جدی و شخصی برای او به همراه دارد روبروست.

‎آثار منتشرشدهٔ آقای فرد شامل مقالاتی در

Israel National News، The Jerusalem Post و Israel Hayom

است.

به دلیل این سوابق، دیپورت به احتمال قریب به یقین منجر به آزار و پیگرد خواهد شد و می‌تواند کشنده باشد.

‎نکتۀ مهم این است که مشکل فعلی عرفان تنها به وضعیت کارت اقامت او مربوط می‌شود؛ مشکلی که اساساً به دلیل اهمال وکیل پیشین او در روند پرونده مهاجرتش به‌وجود آمد. این مسئله هیچ ارتباطی با کارنامهٔ سیاسی و حرفه‌ای او ندارد.

‎در این میان، برخی افراد در شبکه‌های اجتماعی با انگیزه‌های شخصی و عقده‌گشایانه، دست به تخریب شخصیت او می‌زنند و می‌کوشند علیه او پرونده‌سازی کنند. بطور آشکار این تلاش‌ها نه بر پایه حقیقت، بلکه بر اساس خصومت و اغراض فردی است.

‎عرفان بارها به این اتهامات پاسخ داده و توضیحاتی روشن ارائه کرده و حتی ویدیوهای رسمی پاسخ‌های او همچنان در صفحات شخصی‌اش در شبکه‌های اجتماعی موجود است و به روشنی نشان می‌دهد که این اتهامات بی‌اساس‌اند.

با توجه به سوابق تحصیلی، علمی و حرفه‌ای او، آزاد شدن عرفان ضروری است تا بتواند به جامعهٔ خود خدمت کند و در کنار کسانی باشد که عمیقاً به او اهمیت می‌دهند.

‎عرفان در حال حاضر در بازداشت ادارۀ مهاجرت آمریکا است. روی کاغذ، این ممکن است شبیه یک پروندهٔ مهاجرتی معمولی به نظر برسد. اما در واقع، آزمونی است برای اینکه ببینیم آیا ایالات متحده به اصول خود پایبند می‌ماند.

‎اگر او به ایران بازگردانده شود، به دامن رژیمی فرستاده خواهد شد که عمر خود را صرف مقابله با آن کرده است.

‎این موضوع تنها به سرنوشت یک فرد مربوط نمی‌شود. بازداشت عرفان پرسشی عمیق‌تر را برجسته می‌کند: آیا جوامع دموکراتیک از کسانی که همه چیز خود را برای دفاع از آزادی به خطر انداخته‌اند حمایت خواهند کرد، یا آنان را در لحظهٔ حساس رها می‌کنند؟

‎قانون‌گذاران، سازمان‌های حقوق بشری، روزنامه‌نگاران و افکار عمومی باید به پروندهٔ عرفان توجه فوری داشته باشند.

فوریت این موضوع قابل اغراق نیست. هر روزی که او در بازداشت بماند، او را یک قدم به احتمالِ دیپورت نزدیک‌تر می‌کند؛ دیپورتی که به احتمال قریب به یقین جان او را در معرض خطر فوری قرار خواهد داد.

:::

در همین زمینه، غزال مدیریان در کانال تلگرام نوشت:

دادخواست لغو بازداشت عرفان قانعی فرد



اخیرا مطالبی همراه با اسکرین‌شات‌های پرونده فدرال آمریکا، با نام عرفان قانعی‌فرد پخش می‌شود.

برای مقابله با دروغ‌پراکنیِ فرصت طلبان لازم دیدم موارد زیر را روشن کنم.

⚠️نکته مهم: تا تاریخ انتشار این پست، پرونده همچنان در جریان است و دادگاه درباره پرونده رای نهایی صادر نکرده. تحولات در مسیر پرونده و انتشار اطلاعات تکمیلی و مربوط به محتوای پرونده از مراجع قانونی و قضایی پس از این پست محتمل و ممکن است.

IMG_0947.jpegدر برنامه ی این هفته ی «زیر ذره بین سخن» خواهید دید:
تصور اغلب ما این است که مخالف بر انداز هستیم یعنی مخالفان برانداز را با مخالفان رسانه ای یکی می گیریم. مخالف بر انداز، دائما در حال برنامه ریزی، عمل، و عکس العمل به موقع علیه مواضع حکومت نکبت است.
مخالفان رسانه ای باید بازوی تئوریک مخالفان برانداز باشند.
در ایران اما مخالفان رسانه ای مفسر اوضاع هستند نه نشان دهنده ی راه براندازی.

به کارهای مخالفان رسانه ای در اینترنت نگاه کنید. آن ها دائم در حال پیشگویی های سیاسی هستند:
-حکومت نکبت این قدر تا پایان عمرش باقی مانده.
-امریکا و اسراییل به جمهوری نکبت حمله خواهند کرد.
-پیش بینی ما این است که خامنه ای به زودی به درک واصل خواهد شد.
-پیش بینی ما این است که با مرگ خامنه ای حکومت سرنگون خواهد شد یا نخواهد شد.
-در داخل حکومت کودتا خواهد شد.
..........

خب همه ی این ها که چه؟
چرا از کارهایی که ما براندازان باید بکنیم و نمی کنیم حرف نمی زنیم؟

ترفند حکومت اسلامی خسته و ناامید کردن مخالفان اش است......

خبرگزاری رویترز به نقل از روزنامه لس‌آنجلس تایمز گزارش داد که روز جمعه ١١ مهرماه، یک آتش‌سوزی بزرگ در پالایشگاه شرکت «شورون» در منطقه «ال سگوندو» نزدیک لس‌آنجلس در ایالت کالیفرنیا رخ داده است. جزئیات بیشتری درباره میزان خسارت یا تلفات احتمالی هنوز منتشر نشده است.

***

***

Gileh_Mard.jpgاین روزها از زمین و آسمان فحش و دشنام بر سر انسان های چپگرای ایرانی میبارد

از بیژن جزنی بگیر تا طبری و ابتهاج و حمید اشرف و خسرو گلسرخی و حیدر عمو اوغلی و دکتر ارانی و دیگرانی که از جان خود مایه گذاشته اند از دشنام ها و تهمت های سفیهانه و ناسزاهای ناموسی در امان نیستند کمااینکه واژه «چپول » بار سنگین خیانت و وطن فروشی و بیگانه پرستی و تجزیه طلبی و دشمنی با ایران و مظاهر فرهنگ ایران را با خود حمل میکند.

حجم دشنام ها و ناسزاها گاه چنان است که اراذلی همچون مهدی موش و باقر کچل و شعبان بی مخ و حسین رمضان یخی و ناصر جیگرکی و تقی آب منگل و مرتضی تکیه و اصغر خارجی و امین آقا باید بیایند در محضر این آقایان و خانم ها درس بیاموزند !

میگویند یک بنده خدایی رفته بود به یک روستا ؛ دید آقا معلم روستا بچه های مدرسه را ریسه کرده است میبردشان صحرا .

پرسید : کجا تشریف می برید؟

گفت : میرویم صحرا دعای باران بخوانیم .

پرسید : توی این هوای داغ این بچه های بیچاره را چرا می برید ؟ بهتر نبود پدر مادر های شان را می بردید ؟

آقا معلم گفت : چون بچه ها هنوز گناهی نکرده اند دعای شان در بارگاه حضرت باریتعالی مستجاب تر است !

مرد سری جنبانید و گفت: اگر دعای کودکان مستجاب شدی ؛ هیچ معلمی روی کره زمین زنده نماندی !

بیاد گفته اوژن لوینه یکی از چهره های شناخته شده اروپا در اوایل قرن بیستم می افتم که پای جوخه اعدام گفته بود : ما کمونیست ها همچون مردگانی هستیم که به مرخصی آمده ایم !

اوژن لوینه پس از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ به آلمان رفت ، به حزب کمونیست آلمان پیوست ، جمهوری شورایی باواریا را بر پا کرد ، و سر انجام در ماه مه ۱۹۱۹ بدست دولت راستگرای آلمان به جوخه مرگ سپرده شد.
چپول های بیچاره ما هم چنین سرنوشتی داشتند اما هنوز و همچنان مورد لعن و دشنام سلطنت طلبان هستند
و این هم یکی دیگر از عجایب تاریخ ایران است .

گیله مرد (حسن رجب نژاد )

Masoud_amirkhalili.jpgکورش بزرگ، پادشاه هخامنشی و به نقل از هگل بنیادگذار اولین دولت و امپراتوری در جهان، پس از تسخیر بابل یهودیان اسیر در این شهر را آزاد و به آنها اجازه داد به سرزمین خود بازگردند.

بیش از دو هزار سال بعد از کورش، مارکس، پایه گذار ( تئوری ) یک دنیای آزاد کمونیستی، با افترا زدن به یهودیان احساسات یهودستیزی و یهودکشی را دامن زد

مارکس معتقد بود که شرقی ها ( کشور های عربی، ایران و .... ) به تنهایی و با نیروی خود قادر نیستند به دوران مدرن برسند و به همین علت فقط قدرت های استعمارگر می توانند چرخ های موتور توسعه و مدرنیرم را در این کشورها به حرکت درآورند. شاید به همین علت سوسیالیست های عرب نظر خوبی به ایده های مارکس نداشتند و ایده مارکسیسم نتوانست در این کشورها نظر شهروندان (روشنفکران) را به خود جلب کند. اما در یک مورد سوسیالیست های عرب با سوسیالیست های غربی هم عقیده بودند: در یهودستیزی. نظریات غرض آمیز مارکس فقط مربوط نمی شوند به کشورهای شرقی که با نیروی خود نمی توانند پیشرفت کنند، بلکه روسیه هم از انتقاد مارکس مصون نماند (برای غربی های قرن 19 روسیه تزاری نیز یک کشور وحشی آسیایی، شرقی بشمار می آمد).

مارکس بر این عقیده بود که روسیه تزاری سدی است در مقابل روند پیشرفت کشور های شرق. نویسنده قرن گذشته آلمان و برنده جایزه نوبل ادبیات، توماس مان ( Thomas Mann )، در کتاب " کوه جادو " اشاره می کند به نظریه مارکس و انگلس در رابطه با شرق و با انقلاب ها در اروپا. این تئورسین های کمونیسم، به نقل از توماس مان، معتقد بودند که با سقوط دولت تزاری رومانف نه فقط حرکت انقلاب در اروپا تسریع می شود، بلکه مسئله شرق ( مدرن شدن شرق ) هم حل خواهد شد.

Mehdi_Aslani.jpgکودکی و جوان‌ساله‌گی‌ام در کوچه طی شد

از همان کوچه و در بیست‌وهفت‌ساله‌گی به حبس رفتم و بعد هم از کوچه جاکن شدم و دیدار کوچه برایم شد حسرت!

از کوچه‌‌ای به کوچه‌‌ای دیگر. از پست‌جای جهان و پس‌‌کوچه‌ی زندان در پرت‌شده‌گی به کوچه و تنگ‌جای تبعید. کوچه‌‌ی تبعید بر خلاف کوچه‌ی شاهین در سه‌‌راه اکبرآباد بن‌بست بود.

از وطن‌رانده توانِ گریز از هرچیز دارد جز عبور از گردنه‌ی پربرفِ خاطره. خاطره برای انسانِ پرت‌شده به ناکجا، کوچه‌ی بن‌بست است و در‌رو ندارد.

تبعید گونه‌ای کابوس است.

book.jpg

چه شب‌ها که مادر پاورچین‌پاورچین از قابِ عکس‌اش بیرون می‌آمد تا ببیند علاء‌الدین آبی می‌سوزد. نکند یک‌ وقت بچه‌هایش دودزده و خفه شوند!

تا بلند می‌شدم در آغوش بگیرم‌اش تنهایم می‌گذاشت. انگار فقط آمده تا مرهمِ رویامرده‌گی‌هایم شود.

تفاوت ندارد کجا؟ مادر که نباشد فیتیله‌ی‌ علاء‌الدین را هر جور تمیز کنی آبی نمی‌سوزد. مادرها بلدِ کار بودند! یک جوری دوده‌ی فیتیله را می‌گرفتند تا فیتیله پله نکند و یک ‌‌دست آبی بسوزد!

به‌دورانی که بسیاری از چیزها سابق شده آن کوچه برایم شد کوچه‌ی سابق! تنها رفاقت است که سابق نشده و سابق ندارد.

کوچه و بچه‌ی کوچه بودن فضیلت نیست. بدان فخر نمی‌فروشم. کوچه لایی هم دارد.

اونی که در کمیته مشترک با «ممد نبودی ببینی» کابل می‌زد کفِ پا، بچه‌ی زعفرانیه و کامرانیه نبود. دو تا کوچه پائین‌تر از خودم نفس کشیده بود. اینان لایی‌ها وهرزه‌های کوچه بودند. کوچه اما نوعی حرمت بود و ماند. کوچه مفاهیمی دارد که تنها با خودش می‌شود آن ‌را توضیح داد. وقتی آقام و داداشام به من اجازه دادند که از فردا خودت می‌توانی تنهایی بروی حمام! یعنی تو دیگر آن‌قدر بزرگ شدی که بتوانی از خودت محافظت کنی و لُنگ و تنبان‌ات را از پایت پائین نکشند. خُب اینو به یه بچه‌ی بالاشهری که هیچ‌وقت حمام بیرون نرفته بگی بهت می‌خنده! عیب از او نیست. به هر زبانی به اونی که تو خونه‌شون حمام بوده و هر روز دوش می‌گرفته بگویی نمی‌فهمدش. یا وقتی یک ایل نشستند سر سفره و کاسه‌ی ترید آب‌گوشت می‌آد وسط اگر بخواهی بهداشتی و آرام‌خور باشی باید گرسنه از سر سفره بلند شی. برای همین تندخور می‌شی نه این‌که آهسته‌خوری بلد نباشی. اصلا یاد نمی‌گیریش. این فضیلت من نیست حقیقتِ کوچه است!

کوچه به همین میزان زبان خودش را دارد و می‌سازد. نمی‌شود تو خیابان راه رفت و هادی‌رشتی سلمونی‌ی محل از جلوی دکان و اون‌ورِ خیابان داد بزنه هی گمج بیا سرتو را ته‌تراش کنم، و تو با زبان «زمان از دست‌رفته»‌ی مارسل پروست جواب‌اش را بدهی! یا آخر شب سرخوش از پیاله‌فروشی‌ی آقایعقوب گز کنی سمت خونه و تو کوچه ماریا کالاس و پاواراتی بخوانی. چون همان بچه‌محل‌هایت برات دست می‌گیرند که فلانی را باید برد امین‌آباد و تحویل مجنون‌خانه داد!

وایر.jpgایران وایر - بر اساس گزارش رسانه‌ها در ایران زلزله‌ای به بزرگی ۵.۳ در مقیاس ریشتر که کانون آن در زواره اصفهان بوده، بخش‌هایی از تهران و قم را هم لرزانده است.

وب‌سایت «جماران» در گزارشی نوشته که این زلزله در مناطق ۲، ۵، ۲۲ تهران احساس شده است. این وب‌سایت نوشته که «در سایت مرکز لرزه‌نگاری کشور هنوز زلزله‌ای برای تهران ثبت نشده است.»

خبرگزاری مهر نیز نوشته که تا این لحظه، یعنی نیم‌ساعت بعد از احساس لرزه در تهران، گزارش مصدومی به اورژانس تهران مخابره نشده است.

این در حالیست که روزنامه هم‌میهن از لرزیدن استان‌های اراک و سمنان نیز خبر داده است.

کانال تلگرام «هلال احمر» نیز از وقوع دو پس‌لرزه حدودا سه ریشتری در زواره اصفهان خبر داده است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

در سال‌های گذشته، بارها کارشناسان نسبت به وقوع زلزله در تهران، به‌ویژه در بخش فرسوده آن هشدار داده‌اند. ساختمان‌های ایمن‌سازی نشده، جمعیت با تراکم بسیار بالا و شهرسازی غیرایمن در تهران از جمله دلایلی هستند که کارشناسان از وقوع هر زلزله قدرتمندی در تهران، تحت‌عنوان یک فاجعه بزرگ انسانی بالقوه یاد می‌کنند.

شاهکار کمدی!

| No Comments

وقتی تماشاچی سلطان خوردنه ساندویچ هایداست

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

***

mpolice.jpgیکی از دو قربانی حمله به کنیسه منچستر، به ضرب گلوله پلیس جان باخت

ایران اینترنشنال - پلیس بریتانیا اعلام کرد یکی از قربانیان حمله اخیر به کنیسه‌ای در شهر منچستر، بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی در جریان تلاش‌ برای مهار مرد مهاجم جان خود را از دست داده است.

پلیس منچستر جمعه ۱۱ مهر در بیانیه‌ای خبر داد بر اساس بررسی‌های اولیه، ضارب «سلاح گرم در اختیار نداشت» و «تیراندازی‌ها تنها از سوی افسران پلیس منچستر» انجام شد.

در این بیانیه آمده است: «به نظر می‌رسد این آسیب به‌طور ناخواسته و فاجعه‌بار در نتیجه اقدام فوری افسران ما برای پایان ‌دادن به این حمله خشونت‌آمیز رخ داده باشد.»

پلیس منچستر افزود یکی از مجروحان این حادثه نیز که در بیمارستان تحت درمان قرار دارد، بر اثر اصابت گلوله آسیب دیده است.

پلیس تاکید کرد اعلام نظر نهایی در این خصوص منوط به انجام بررسی‌های تکمیلی پزشکی ‌قانونی است.

عامل حمله در ابتدا با خودرو به سمت افرادی در بیرون کنیسه «هیتون پارک هبرو کانگریگیشن» منچستر حمله‌ور شد و سپس با چاقو آن‌ها را هدف قرار داد.

در این حادثه دو نفر جان خود را از دست دادند. مهاجم نیز به ضرب گلوله نیروهای امنیتی از پا درآمد. کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا، این حادثه را «تروریستی» توصیف کرد و گفت مهاجم «یهودیان را به‌خاطر یهودی بودن و بریتانیا را به‌خاطر ارزش‌هایش مورد حمله قرار داد».

پلیس ضدتروریسم بریتانیا ۱۱ مهر هویت عامل حمله منچستر را جهاد الشامی، ۳۵ ساله، اعلام کرد و گفت او یک شهروند بریتانیایی با اصالت سوری بوده است.

یک امام جماعت در ایالت میشیگانِ آمریکا گفت: «زنان حق ندارند از برقراری رابطه جنسی با شوهرشان خودداری کنند.» او سپس دستورالعمل‌هایی درباره چگونگی تنبیه و کتک‌زدن زنان ارائه داد

***

وایر.jpgایران اینترنشنال - شبکه خبری روداو گزارش داد در میان سرنشینان بازداشت‌شده کاروان دریایی کمک به غزه، یک زن کرد ایرانی به نام رناز ابراهیمی که تابعیت فنلاند را دارد نیز قرار داشته است.

سرنشینان این کاروان دریایی از سوی نیروهای ارتش اسرائیل بازداشت شدند. به گفته خانواده‌ رناز ایراهیمی، او پیش‌تر نیز بارها کمک‌های بشردوستانه به غزه ارسال کرده بود.

ابراهیمی در پیامی ویدئویی پس از بازداشت گفت نیروهای اسرائیلی او و همراهانش را «غیرقانونی و برخلاف میل‌شان» به اسرائیل برده‌اند و از دولت فنلاند خواست برای آزادی آن‌ها اقدام کند.

اگر ویدئو اینستاگرام فعال نمی شود، مرورگر را "ریفِرِش" کنید:

***

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

assad.jpgکیهان لندن - دیده‌بان حقوق بشر سوریه گزارش داد، بشار اسد رئیس جمهوری پیشین این کشور، در روسیه مسموم شده است. عملیاتی که ظاهراً با هدف تحقیر دولت روسیه و متهم کردن آن به تلاش برای حذف وی طراحی شده بود.

اسد از این سوء قصد جان سالم به در برده و سه‌شنبه ۳۰ سپتامبر از بیمارستان مرخص شده است.

یک منبع به دیده‌بان حقوق بشر سوریه گفت که دسترسی به اسد در طول بستری بودن به شدت محدود بود و تنها برادرش ماهر اسد و منصور عزام دبیرکل سابق امور ریاست‌جمهوری اجازه ملاقات با او را داشتند.

یک روز پس از انتشار خبر زنده ماندن اسد، هیئتی رسمی از وزارت دفاع سوریه به ریاست علی عباس رئیس ستاد ارتش سوریه وارد مسکو شد و توسط یونس‌بک یفکوروو معاون وزیر دفاع روسیه مورد استقبال قرار گرفت.

وزارت دفاع روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد که هدف این دیدار تقویت مکانیسم‌های همکاری و هماهنگی نظامی بین دو کشور است. این وزارتخانه تأکید کرد که مذاکرات با هدف تقویت روابط دفاعی در پرتو تحولات سیاسی اخیر در سوریه و فروپاشی رژیم اسد انجام می‌شود.

ناظران گفته‌اند که این اقدام بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای بازسازی چارچوب همکاری‌های دفاعی بین دمشق و مسکو است و اطمینان می‌دهد که حضور روسیه در پایگاه‌های نظامی سوریه و نقش آن در ترتیبات امنیت منطقه‌ای همچنان مرکزی باقی بماند. تحلیلگران این دیدار را تلاشی برای رسمی کردن برنامه‌های جدید همکاری نظامی، گسترش هماهنگی عملیاتی مشترک و احیای چارچوب‌های نظامی موجود مطابق با واقعیت سیاسی و حکومت جدید در سوریه توصیف کردند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

این اولین دیدار در سطوح بالا در ماه‌های اخیر نیست. پیشتر نیز یک هیئت ارشد سوری به ریاست وزیر امور خارجه اسعد شیبانی و وزیر دفاع مرهف ابو قسرا به روسیه سفر کرده بود و مذاکرات گسترده‌ای با مقامات و فرماندهان روسی انجام داد.

این تحولات پس از اظهارات احمد الشرع الجولانی رئیس‌ جمهور موقت سوریه صورت می‌گیرد که چندی پیش در مصاحبه‌ با شبکه تلویزیونی دولتی سوریه «الاخباریه» برای نخستین بار نقش روسیه را در سقوط بشار اسد با صراحت تأیید کرد و از تغییر موضع مسکو در طول نبردهای تعیین‌کننده که اسد را سرنگون و وی را به قدرت رساند پرده برداشت.

الشرع تأکید کرد که سیاست سوریه از آغاز مرحله انتقالی بر حفاظت از شهروندان و تأمین معیشت آنها استوار بوده و اصلاحات قضایی، توسعه آموزشی و سرمایه‌گذاری در منابع انسانی را ستون فقرات اقتصاد نوپای سوریه دانست و گفت: «بزرگترین سرمایه اقتصاد در ظرفیت انسانی نهفته است.»

در زمینه روابط بین‌الملل، الجولانی تمایز روشنی بین روابط با جمهوری اسلامی ایران و روسیه پس از سقوط اسد قائل شد. او گفت که فروپاشی رژیم نفوذ ایران در سوریه را کاهش داد و روابط دو جانبه سرد شد. او افزود: «ما نمی‌گوییم که با ایران قطع رابطه دائمی خواهیم داشت، اما برخی جناح‌ها هنوز سقوط سوریه را فروپاشی محور منطقه‌ای خود می‌دانند.» وی بر اهمیت مدیریت روابط با روسیه با هدف ثبات و حاکمیت در سوریه تأکید کرد و گفت: «اگر اسیر گذشته بمانیم، نمی‌توانیم به جلو حرکت کنیم. روابط ما با مسکو باید با خونسردی و احترام به حاکمیت و اولویت منافع سوریه مدیریت شود.»

تلاش برای ترور اسد، نشان‌دهنده ناامنی از سوی اطرافیان رهبر برکنارشده‌ی سوریه است، آنهم در حالی که استقبال از هیئت نظامی در مسکو، تداوم روشن در روابط دفاعی با سوریه‌ی پس از وی را نشان می‌دهد. این تحولات درواقع هم آشفتگی گذشته سوریه و هم روند شکننده امروز و آینده‌ی این کشور را منعکس می‌کند.

biniazbanner.jpgجعفر بخشی بی نیاز

🌐 آن چه امروز بر زندگیِ ما می گذرد عیان تر از آن است که دلیل و توجیه داشته باشد. مثل آفتابِ روز است. هم معلوم است چرا رخ داده و هم معلوم تر که چرا همچنان ادامه دارد. یکی گفته بود: خب خودتان انتخاب کرده اید که این طور باشید‌. پس چرا نق می زنید. چرا همه چیز را به گردن دیگران می اندازید. خربزه را خورده اید حالا پای لرز که رسیده میدان را خالی می کنید. راست می گفت بنده ی خدا. همین حرف را چند سال پیش امیر کبیر هم با زبان بی زبانی گفته بود. آن روز که داد زد : مملکت به مردم دانا بیشتر از شاه و وزیر دانا نیاز دارد. که هر چه می کشیم از خودمان است. یعنی ما خودمان خواستیم که این طور باشیم. بعد یکی دیگر آمد این حرف را تکمیل کرد. او عاقل تر از آن قبلی بود. گفت او که گفته خودتان انتخاب کرده اید یادش رفته اصل حرف را بزند. حالا اصل حرف چه بود. این بود که پرسیده بودند خب این اوضاع تا کی ادامه دارد. و پاسخ این بود. خیلی جامع و کامل. تا جایی که مردم تحمل کنند.

🌐 خب داستان دقیقا دارد خوب پیش می رود. همان طور که شاه می خواهد. همان طور که وزیر می گوید. بازار خراب است اما مردم دارند زندگی شان را می کنند. با این مردم دانایی که ما داریم یقین کنید اگر دلار بشود ۵۰۰ تومن هم آب از آب تکان نمی خورد. هیجانات کاذب و شلوغی های لحظه ای ممکن است تیتر اخبار شود اما در اصلِ موضوع اتفاق خاصی نمی افتد. در ایران سوای جاهای دیگر هر چه اجناس یا کالاها گران تر باشد شوق و میل مردم برای خرید بیشتر است. گاها استفاده ی ضروری هم ندارد. اما انبار که می شود کرد. وضعیت هم که داغان است و نمی شود چیزی را برآورد کرد. پس تا می شود کالا و جنس می خریم؛ دلار می خریم. سکه و طلا می خریم و کیف می کنیم از این که هر روز داریم پول دارتر می شویم. مردم دانایی که از آن طرف همه چیز را می دانند اما در واقعیت هیچ نمی دانند. از مشکلات و معضلات و بدبختی هایشان طنز و جوک می سازند و دسته جمعی به آن می خندند. درود بر این مردم.

🌐 اقتصاد ما با این شکل و شمایل نه این که حالش خوب نیست که دقیقا جنازه ی ست که فقط روی زمین مانده. حالا چرا دفن نمی شود همین تعبیر درست امیر کبیر است. که کشور مردم دانا می خواهد. همین حالا که قیمت‌ها به سرعت برق و باد بالا می‌روند و التهاب و آشفتگی تمام کشور را در بر گرفته مسئولان کلیدی و تاثیر گذار همچنان در سکوت و خاموشیِ مطلق‌ اند. چون مردم در سکوت و خاموشی اند. هیچ نمی گویند و واکنشی ندارند. از آن طرف نه رئیس بانک مرکزی ؛ نه وزیر اقتصاد ؛ نه رئیس سازمان برنامه و بودجه و نه حتی رئیس جمهور.

هیچ کس حاضر به پاسخگویی به این مردم نیست. چرا که مردم اساسا دنبال پاسخ نیستند. دنبال خریدهای روزمره اند. سفر به شمال. دورهمی های خانواده گی. به قول یکی کباب زدن توی پارک ها. آنهایی که گور اقتصاد را کندند و فاتحه اش را هم خواندند ؛ از میزان داناییِ این مردم دقیق و درست اطلاع داشتند. در فقیرترین کشورهای شناخته شده ی دنیا هم چنین وضعیتی قابل فهم و درک نیست. هیچ مردمی در دنیا آن چنان که ما به این اوضاع می نگریم نگاه نمی کنند. که به گمانم در این ویرانی و نابودی مسببان اصلی خودِ مردم اند. مردمی که دانا نیستند ؛ اما تا دل تان بخواهد ادعای دانایی دارند.

dyer.jpgسالت‌وایر - گوین دایر: سلاح‌های هسته‌ای افسانه‌ای ایران کجا نگهداری می‌شوند؟

ایران ممکن است با ذخایر فعلی اورانیوم خود -- بدون غنی‌سازی بیشتر -- توان ساخت دو «بمب سنگین» را داشته باشد*

یورونیوز - گوین دایر مورخ، روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیل‌گر امور بین‌الملل کانادایی-بریتانیایی، دیدگاه خود را در مورد تنش‌های نظامی رخ داده میان ایران و آمریکا در رسانه کانادایی «سالت‌وایر» منتشر کرد که خلاصه آن را می‌خوانید: «سه ماه از "عملیات چکشِ نیمه‌شب" می‌گذرد. اما اکنون سؤال این است: اورانیوم با غلظت بالا که از نظر تئوریک هدف اصلی این عملیات بود، کجاست؟

حقیقت این است که چیزی که عملا می‌شد از آن سلاح هسته‌ای ساخت، هنوز ناپدید است. ایران ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم با غلظت بالا (HEU) در اختیار داشت؛ به اندازه‌ای که اگر حکومت ایران تصمیم می‌گرفت، می‌شد از آن برای ساخت ۹ یا ۱۰ بمب اتمی استفاده کرد. ایرانی‌ها به احتمال زیاد آن را در جایی امن پنهان کرده‌اند.

بخشی از آن که تازه از سانتریفیوژها بیرون آمده بود، احتمالا زیر تلی از خاک و سنگ در فوردو یا نطنز دفن شده است. اما بیشتر آن در اصفهان در تونل‌های کم‌عمق‌تر نگهداری می‌شد که به آسانی قابل حمل بود.

بین اولین حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران (که آسیبی به HEU نمی‌رساند) و حملات آمریکا در ۲۲ ژوئن که می‌توانستند آن را هدف قرار دهند، هشت روز فاصله بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

تمام ذخایر اورانیوم پیش از انجام حملات آمریکایی جابه‌جا شده بود. چون ایرانی‌ها اورانیوم در محفظه‌هایی به اندازه یک کپسول هوای غواصی نگهداری می‌کردند که حمل و نقلش آسان است. پس همه ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی را می‌شد در مدت زمان اندکی در چند کامیون کوچک بار زد و به چندین پارکینگ‌ها در سراسر کشور منتقل کرد و در همان‌جا پنهانشان کرد.»

:::

*ایران ممکن است با میزان فعلی اورانیوم غنی‌شدهٔ خود، بدون نیاز به غنی‌سازی اضافی، ظرفیت تولید دو «بمب سنگین» را داشته باشد؛ و اگر شبکه‌ای از سانتریفیوژهای پنهان در اختیار داشته باشد، می‌تواند با غنی‌سازی تا حدود ۹۰٪ سوخت مورد نیاز برای تولید دست‌کم ۹ تا ۱۰ «بمب اتمی استاندارد» دست یابد.

:::

sep.jpgرادیو فردا - سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید عملیات «وعدهٔ صادق ۲» در زمان خود لو رفت ولی مدعی شد که «نوع طرح‌ریزی و تاکتیک» این عملیات، «دشمن را کاملا غافلگیر کرد».

به گزارش رسانه‌های ایران، علی‌محمد نائینی در گفت‌وگویی که سایت «سپاه نیوز» روز پنجشنبه ۱۰ مهر منتشر کرد، گفته که «با توجه به لو رفتن عملیات، در موفقیت آن تردید و نگرانی جدی بوجود آمد».

به ادعای او، «دشمن آمادگی کامل برای مقابله با این عملیات موشکی ایران را داشت» و «همهٔ سامانه‌های چند لایه پدافندی در اسرائیل، پایگاه‌های سنتکام در منطقه و بیش از ۲۰۰ جنگنده در طول مسیر، آماده مقابله کامل با حملات موشکی ایران بودند».

آقای نائینی هیچ اشاره‌ای نکرده است که این عملیات چگونه لو رفته بود.

عملیات «وعدهٔ صادق ۲» پس از آن در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت که ارتش اسرائیل در عملیات‌های جداگانه‌ای، حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، را در لبنان و اسماعیل هنیه، از رهبران حماس، را در تهران کشت.

ایران ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در واکنش به این عملیات‌های اسرائیل، ده‌ها موشک بالستیک به خاک این کشور شلیک کرد که گرچه خساراتی به بار آورد اما تنها کشتهٔ این حملات یک کارگر فلسطینی در کرانه باختری بود.

«وعدهٔ صادق ۱» نیز نیمه‌شب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ به تلافی حملهٔ منسوب به اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق انجام شد که بنابر گزارش‌ها تنها منجر به زخمی شدن یک دختر هفت سالهٔ بادیه‌نشین عرب در صحرای نقب شد.

پیشتر امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده سابق نیروی هوافضای سپاه پاسداران، که خرداد امسال در حملات اسرائیل به ایران کشته شد، گفته بود عملیات «وعدهٔ صادق ۲» در شرایطی انجام شد که «تمامی اطلاعات راداری» ایران به صورت یکپارچه و از طریق سنتکام، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اختیار اسرائیل گذاشته می‌شد.

tehranUNI.jpgرادیو بین المللی فرانسه - انفجار شدیدی که در یک آزمایشگاه متعلق به دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران رخ داد، به گفتۀ مسئولان ناشی از یک سیلندر هیدروژن بوده است. در این حادثه یک نفر بلافاصله کشته شده و چند نفر آسیب دیده‌اند.

انفجار حوالی ساعت ۲ بعدازظهر روز پنجشنبه ۱٠ مهر، در یکی از ساختمان‌های دانشکده فنی در خیابان کارگر شمالی (امیرآباد سابق) رخ داده است. ساختمان در نزدیکی کوی دانشگاه قرار دارد.

گزارش‌های خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی چندان دقیق نیست. برخی از مجروح شدن «دو دانشجو» خبر می‌دهند، اما مصطفی موسوی، رئیس منطقه‌ای اورژانس تهران گفته است «یک مرد و دو زن» آسیب دیده‌اند که به نوشتۀ برخی خبرگزاری‌ها از کارکنان دانشکده‌اند. هویت فرد فوت شده اعلام نشده است.

01.jpg
به گزارش ایرنا جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی گفت:
▫️ساعت ۱۴ و ۱۰ دقیقه امروز پنجشنبه یک مورد حادثه انفجار در این محل که یک مرکز آموزشی از دانشکده فنی اعلام می‌شود ۴ ایستگاه آتش‌نشانی با امکانات کامل در کمتر از ۵ دقیقه به محل اعزام می‌رسند.

▫️در داخل این مرکز، یک ساختمان دو طبقه است که یک آزمایشگاهی در طبقه همکف به وسعتً ۵۰ متر وجود دارد که گروهی مشغول کار بودند که هنگام کار و به احتمال زیاد، موقع تعویض سیلندر هیدروژن، این سیلندر داخل آزمایشگاه به یکباره منفجر می‌شود، این انفجار هم به قدری شدید بوده که شیشه‌ها، در و پنجره‌های آزمایشگاه به همراه بخشی از دیوار تخریب شده است.

▫️یک مرد در لحظات اولیه جان خود را از دست داده، یک آقا و خانم هم دچار مصدومیت شدید شده‌اند. تعدادی هم به علت ریختن شیشه‌ها با قطعات بتن و دیوار دچار مصدومیت‌های سطحی‌تر شده بودند.

02.jpg

سید مصطفی موسوی، مسئول تیم عملیاتی اورژانس:

▫️به دنبال انفجاری که به مرکز اورژانسی تهران اعلام شد با توجه به اینکه پایگاه اورژانس واقع در کوی دانشگاه داریم همکاران ما بلافاصله و بدون فوت وقت در محل حاضر شدند.

▫️اولین آمبولانس و اولین موتورلانس در صحنه حضور پیدا کرد و برای موارد بعد هم پیرو تماس‌هایی که انجام شد و خود همکاران ما اعلام کردند با توجه به وسعت حادثه تعداد ۵ دستگاه آمبولانس یک دستگاه اتوبوس و سه دستگاه موتور سریعاً در محل حضور پیدا کردند و به مصدومین خدمت‌رسانی انجام شد.

masjed.jpgایران وایر - بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی ظهر روز پنج‌شنبه، ۱۰مهر۱۴۰۴ مردی با سلاح سرد به امام جماعت مسجدی در محله «باغ‌ فیض» تهران حمله کرد و او را به قتل رساند.

بر اساس گزارش «رکنا»، این مرد حدودا ۴۰ ساله است و در حین برگزاری نماز به امام جماعت حمله کرده و با وارد کردن ضربه‌های متعدد به بدن این روحانی او را مصدوم کرد.

متهم این قتل در اعترافات اولیه خود گفت که «فشارهای شدید زندگی و مشکلات شخصی» دلیل این اقدام بوده است.

مردادماه ۱۴۰۳ در حادثه‌ای مشابه، مردی در لاهیجان امام جمعه این شهر را با ۱۰ضربه چاقو به قتل رساند.

ghs.jpg«فرزانه ناظران‌پور» عضو کانون صنفی معلمان و از فعالان این صنف است که ۱۲اردیبهشت۱۴۰۲ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد؛ یعنی درست در «روز معلم.» اتهام او «اجتماع و تبانی» برای مطالبی بود که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده بود. فرزانه ناظران‌پور به ۱۰ ماه حبس محکوم‌شده بود. او در ۱۱تیر۱۴۰۲ تحت نظارت قضایی با پابند از زندان آزاد شد. حالا دو سال بعد از آزادی، فرزانه ناظران‌پور در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» از تغییرات جامعه در پی جنبش «زن،‌ زندگی، آزادی» می‌گوید، به تبعیض‌های ساختاری علیه زنان معلم، نقش مدیران مدرسه در فشار مضاعف بر معلمان و همین‌طور برخوردهای جنسیت زده از سوی قاضی دادگاه خودش می‌پردازد

آیدا قجر - ایران وایر

به باور فرزانه ناظران‌پور، جسارت زنان در پی قیام ژینا و همراهی مردان جامعه، باعث پیدایش تغییرات اساسی در جامعه ایران شده است. این معلم می‌گوید در پی زندانی شدن معلمان فعال، جمعی دیگر از همکاران برای حمایت از خانواده‌های زندانیان صندوقی راه‌اندازی کردند تا معلمان زندانی نگران معیشت خانواده‌هایشان نباشند؛ اما جمهوری اسلامی همان حساب متعلق به صندوق حمایتی را نیز مسدود کرد و حالا بایستی دوباره از صفر شروع کنند. به عقیده این فعال صنفی، بخشی از مقاومت معلمان زندانی به دلیل این‌گونه حمایت‌های دیگر فرهنگیان است.

در ادامه متن گفت‌وگوی ایران وایر را با فرزانه ناظران‌پور می‌خوانید.

خانم ناظران‌پور، شمارا به خاطر مطالبی که در اینستاگرام منتشر کردید زندانی کردند، آیا با برخوردهایی هم مواجه شدید که به زن یا معلم بودن شما توهین شده باشد؟

در دستگیری‌ام نه ولی در بازجویی‌های اولیه کمی با این مساله مواجه شدم که می‌گفتند «فکر نکن چون معلم هستی، این‌جا می‌توانی درس بدهی» اما این برخوردها با آن‌چه در دادگاه مواجه شدم قابل مقایسه نبود. جرم من به میزانی که برخورد قاضی بد بود، سنگین نبود. قاضی در پاسخ به «سلام» من گفت: «تو را چه به این کارها زن، برو قورمه‌سبزی‌ات را بپز.» واقعا باورم نمی‌شد در محیطی که فکر می‌کردم محترم است، به جنسیتم چنین توهین شود. در ادامه جلسه دادگاه، در ردیف اول نشستم. قاضی گفت: «تو معلم هستی؟» و وقتی پاسخ مثبت دادم، گفت: «اصلا کی به شما اجازه داده با این طرز فکر درس بدهی؟ شما تعادل روانی نداری و برای بچه‌ها خطرناک هستی. من باید تدریس را برای شما لغو کنم.» می‌خواست معلم بودن من را در سرم بکوبد.

نخستین بار بود که به خاطر معلم بودن این‌چنین تحقیر می‌شدم. در حالی‌که در جامعه معلم‌ها از احترام ویژه‌ای برخوردار هستند. در مقابل این برخوردها، روزی که به اوین رفتم، سربازی که همراهم بود دلیل زندانی شدنم را پرسید. وقتی پاسخ دادم که معلم هستم، چهره‌اش غمگین شد، مدام مدارک من را به اتاق‌های مختلف می‌برد و می‌گفت: «ایشان خانم معلم است.» حتی بعد از ورود من به بند، به خانواده‌ام این مساله را خبر داده بود. آن افتخار معلم بودن را این‌بار از سرباز اوین دیدم. بند زنان اوین هم واقعا دانشگاهی بود پر از انسان‌های فهیم. مثل «مهوش ثابت» و «فریبا کمال‌آبادی» از زندانیان بهایی که خودشان معلم زندگی هستند و حرمتم را نگه می‌داشتند. روزی که آزاد شدم، از آن‌ها خجالت می‌کشیدم.

اما بسیاری از زنان زندانی هم هستند که صدایی ندارند، آن‌هایی که گروه یا صنفی حمایت‌شان نمی‌کند. شرایط آن‌ها را چگونه دیدید؟

بله. متاسفانه افرادی را داریم که به هیچ‌ دسته و گروه و سازمانی تعلق ندارند. من این نعمت را داشتم که اعضای کانون برایم پیام می‌گذاشتند و حمایتم می‌کردند. خیلی‌ها هستند که با جرم‌های بسیار کوچک، بدون پناه و بدون حمایت‌های مالی برای تامین وثیقه در زندان مانده‌اند. همین خانم سمیه رشیدی کارگر بود و به هیچ گروهی وابسته نبود. درست مثل ستار بهشتی که یک کارگر تنها بود. [سمیه رشیدی] هم دغدغه‌اش فقط آن بود که یک زندگی در خور زنی در سن خود داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این زندانیان حتی نمی‌توانند وکیل خوبی بگیرند.

هرچقدر هم افراد خیر به آن‌ها کمک کنند باز هم صدای‌شان به جایی نمی‌رسد. البته برخی از زندانیان مثل اهالی مطبوعات وقتی از زندان آزاد می‌شوند، تلاش بسیاری می‌کنند اما بسیاری هم مثل راحله‌ راحمی‌پور ۷۲ ساله یا کبری خانم مثل سمیه فقط برای یک شعارنویسی ساده دو سال را در زندان ماندند چون تنها بودند. باید بتوانیم صدای آن‌ها را به بیرون برسانیم.

وایبر.jpgاقدام خطرناک دولت پزشکیان: واگذاری سهام شرکت ملی نفت ایران به اسم «خصوصی‌سازی»!

کیهان لندن

- واگذاری سهام شرکت ملی نفت ایران از اواخر شهریورماه در دستور کار دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفته و اعلام شده این طرح «در راستای سیاست‌های مولدسازی دارایی‌های دولت» تدوین شده است.

- محسن پاکنژاد وزیر نفت جمهوری اسلامی گفته «خصوصی‌سازی شرکت ملی نفت یکی از تصمیمات بزرگ و راهبردی است که باید با دقت و نگاه کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد تا آثار اقتصادی آن به‌خوبی تحلیل شود.»

- برخلاف ادعاهای مقامات حکومتی، تجربه سه دهه خصوصی‌سازی در جمهوری اسلامی اما نگرانی‌های عمیقی درباره طرح دولت پزشکیان برای واگذاری سهام شرکت ملی نفت را در میان کارشناسان در پی داشته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

- مرتضی بهروزی‌فر کارشناس نفت و انرژی: شرکت ملی نفت ایران هیچگونه مالکیتی در خصوص منابع نفتی و گازی کشور ندارد. منابع نفت و گاز طبق قانون اساسی و طبق شرع، عرف و اخلاق، متعلق به مردم ایران است و شرکت ملی نفت ایران به نمایندگی از مردم دارد کار انجام می‌دهد.

abdi.jpgجهان آشوبناک

راهکار اصلی برای ایران این است که در این وضعیت پرآشوب، تا حد امکان از تبدیل شدن به هدف مستقیم پرهیز کند و با احتیاط عمل نماید؛ چرا که رویارویی یا همراهی مطلق هیچ‌یک به سود کشور نیست

عباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

ابتدا این چند خبر مربوط به ترامپ را که در این روزهای اخیر منتشر شده، مرور کنیم و سپس به مسئله اصلی بپردازیم:

🔹ترامپ از دستیارانش خواسته راه‌های بازپس‌گیری پایگاه هوایی بگرام را بررسی کنند.

🔹بعد از ۴۰سال، ترامپ دستور داده تا « حکم اعدام» به واشنگتن برگشته شود. وی این مجازات را بخش اساسی از شیوه‌های مجازات در ایالات متحده دانسته که بازدارندگی ایجاد می‌کند.

🔹نظرات ترامپ در تحقیر و توهین علیه باراک اوباما و جو بایدن عجیب است و در آمریکا بی‌سابقه است که با رؤسای‌جمهور قبلی چنین برخوردهایی شود.

🔹تغییر سیاست نسبت به روسیه و اوکراین و صدور مجوز حمله به عمق خاک روسیه از جانب ترامپ.

🔹ترامپ هنگام اعلام خدماتش به دولت فلسطین؛ حذف کمک به بودجه نهادهای حقوق‌بشری سازمان ملل که آنها را نهادهای فاسد دانسته، اعلام‌ کرد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران وایر - در فاصله یک روز پس از آغاز حملات اسراییل به ایران، کمیته المپیک جمهوری اسلامی در دستوری فوری و محرمانه به‌تمامی فدراسیون‌ها و هیات‌های ورزشی، خواستار مطابقت دادن نام تمامی کشته‌شدگان در حملات اسراییل به شهرهای ایران با فهرست ورزشکاران رشته‌های ورزشی شد.

از عصر همان روز، یعنی ۲۴خرداد۱۴۰۴ نام برخی از کشته‌شدگان به‌عنوان ورزشکاران یا مربیان حرفه‌ای رشته‌های ورزشی و حتی ملی‌پوش‌های ورزشی مطرح شد. دو فدراسیون دوچرخه‌سواری و کوهنوردی، به‌صورت شتاب‌زده نام «نجمه شمس» را به‌عنوان ورزشکار حرفه‌ای رشته‌های خود معرفی کردند.

فدراسیون‌های فوتبال و کشتی هم ۳تیر۱۴۰۴ نام سه فرمانده ارشد نیروی هوایی سپاه را در فهرست ورزشکاران خود گنجاندند. فدراسیون‌های بوکس و دوومیدانی هم از پروژه «ورزشکار سازی» نیروهای سپاه کشته‌شده در این جنگ جا نماندند.

پایان جنگ اما همراه با افسانه‌سازی‌های «علیرضا دبیر» بود؛ او در صحبت‌هایی ضدونقیض، مدعی شد که ساختمان «خانه کشتی» هدف ترکش‌های موشک‌های اسراییل قرارگرفته و جان ورزشکاران تهدید شده بود. این ادعا درحالی‌ مطرح شد که در زمان جنگ ۱۲ روزه، هیچ خبری از آسیب دیدن ساختمان خانه کشتی در رسانه‌ها منتشر نشد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اما یک جنگ احتمالی دیگر تا چه حد می‌تواند ورزشگاه‌ها و ورزشکاران ایرانی را به‌صورت جدی تهدید کند؟

آیا قرار گرفتن مقر نظامی کنار یک ورزشگاه قانونی است؟

در جنگ‌ها، اماکن و سازه‌های نظامی، تنها اهداف مشروع برای حملات محسوب می‌شوند.

feshar.jpgمقام‌های آمریکایی بر این باورند که اکنون زمان افزایش فشار بر جمهوری اسلامی است و اعمال دوباره تحریم‌های سازمان ملل باید زمینه را «برای یک راه‌حل دیپلماتیک»، فراهم کند

ایران اینترنشنال - روزنامه واشینگتن‌پست پنج‌شنبه ۱۰ مهر گزارش داد فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی افزایش یافته و نگرانی‌ها از احتمال حملات تازه اسرائیل به ایران شدت گرفته است.

به نوشته این روزنامه، یک مقام آمریکایی اعلام کرده که واشینگتن برای آغاز هرگونه مذاکرات جدید با ایران چهار شرط سختگیرانه تعیین کرده است؛ شامل انجام گفت‌وگوهای مستقیم و «جدی»، توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم، محدودیت بر برنامه موشکی و پایان حمایت از گروه‌های نیابتی.

جمهوری اسلامی پیش‌تر این شروط را غیرقابل قبول دانسته است.

خبرگزاری دولتی ایرنا چهارشنبه با اشاره به واکنش‌های احتمالی جمهوری اسلامی در مقابل بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نوشت: «مجموع اظهار نظرها نشان می‌دهد که تهران فعلا راه چاره را در اتخاذ رویکرد صبر استراتژیک تا تغییر روش از سوی غرب یا تغییر زمین بازی در نتیجه برخی تحولات می‌بیند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این رسانه اضافه کرد: «طبیعتا ریسک این رویکرد با توجه به بهانه‌جویی‌های اسرائیل و تلاش بی‌وقفه آمریکا برای تطمیع تل‌آویو، اندک نخواهد بود اما تهران بازی در زمین مطالبه‌های حداکثری تیم ترامپ را هم بی‌پایان و هم بی‌اثر در تامین منافع ملی خود می‌داند.»

11.jpgاحمد زیدآبادی

"طرح تصاحب غزه با اسم رمز آتش‌بس!" این تیتر نخست شمارۀ امروز رونامۀ کیهان در واکنش به طرح صلح ترامپ برای پایان دادن به جنگ در نوارغزه است.

ظاهراً خبر حمایت روسیه از طرح صلح ترامپ هنوز به میدان توپخانه و خیابان فردوسی نرسیده است!

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، به خبرنگاران گفته است: «روسیه همواره از هرگونه تلاش رئیس‌جمهور ترامپ که با هدف پایان دادن به این تراژدی جاری صورت گیرد، حمایت و استقبال می‌کند.»

:::

طرح تصاحب غزه با اسم رمز آتش‌بس!

گزارش خبری تحلیلی کیهان - چکیده طرح ترامپ برای غزه که در دیدار دوشنبه او با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در کاخ‌سفید رسانه‌ای شد، رسیدن به همان نقطه‌ای است که تاکنون با جنگ و خونریزی و کشتار وسیع ساکنان غزه، به آن نرسیده‌اند. آنها به دنبال تصاحب غزه و نابودی حماس، با نام «آتش‌بس با حماس» هستند!

پس از دیدار ترامپ و نتانیاهو در کاخ‌سفید که روز دوشنبه و با تبلیغات گسترده و با نام «تلاش برای آتش‌بس در غزه» رسانه‌ای شد، این دو حرف‌هایی زدند که هیچ سنخیتی با آتش‌بس و صلح نداشت. طبق طرحی که این دو اعلام کرده‌اند، تمام اُسرای صهیونیست در ازای آزادی هزاران اسیر فلسطینی آزاد می‌شوند، حماس از قدرت کناره‌گیری می‌کند، و صهیونیست‌ها نیز طی چند مرحه از غزه عقب‌نشینی می‌کنند اما هرگز از آن خارج نمی‌شوند! مرحله بعد خلع سلاح حماس و تسلیم شدن آنهاست! یعنی همان هدفی که از جنگ‌افروزی در غزه به دنبال آن بوده‌اند! به عبارتی این دو پس از قتل‌عام 680 هزار فلسطینی ساکن غزه و ویرانی این شهر، تلاش دارند خود را «مُصلحانی» جا بزنند که توانسته‌اند آتش‌بس را در غزه حاکم کنند! در این طرح موارد دیگری هم وجود دارد مثل، تسلط آمریکا و رژیم صهیونیستی بر این باریکه و حاکم کردن «تونی بلر» نخست‌وزیر پیشین انگلیس بر آن! عجیب‌تر از طرح «آتش‌بس» ترامپ- با به عبارت دقیق‌تر طرح تصاحب غزه، واکنش کشورهای مرتجع عربی و ترکیه به آن است که به‌شدت از آن استقبال کرده‌اند!

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایندیپندنت فارسی- دانش‌آموز ۱۴ ساله‌ای به نام «نیما نجفی»، روز چهارشنبه نهم مهر ماه در مدرسه دچار ایست قلبی شد و جانش را از دست داد.


گزارش‌های منتشر شده از جزئیات مرگ این دانش‌آموز حاکی است که او به دلیل «تنبیه» از سوی مدرسه و «دویدن دور حیاط» دچار ایست قلبی شده است.


عموی نیما نجفی با اشاره به بررسی دوربین‌های مدرسه در مورد روز حادثه به دیده‌بان ایران گفت: «نیما دو بار دور حیاط مدرسه دویده و هنگامی که خواسته در صف بایستد، حالش بد شده و روی زمین افتاده است. نیما نسبت به همسن و سال های خود اضافه وزن داشت و همین موضوع منجر به ایست قلبی شده است.»


بنا به گزارش «دیده‌بان ایران»،‌ اهالی روستای سهرین در زنجان گفته‌اند که این دانش‌آموز به خاطر تنبیه از سوی مدرسه صبح روز حادثه مجبور شده دو بار دور حیاط بدود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی


این دانش‌آموز در مقطع متوسطه اول در روستای سهرین از توابع بخش قره‌پشتلو شهرستان زنجان تحصیل می‌کرد.

erdogan.jpgترکیه دارایی‌های افراد و نهادهای مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مسدود کرد

ایران اینترنشنال - ترکیه دارایی‌های شمار زیادی از افراد و نهادهای مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی را مسدود کرد. این اقدام در پی فعال شدن مکانیسم ماشه و در هماهنگی با تحریم‌های سازمان ملل برای فشار بر تهران درباره برنامه هسته‌ای‌اش صورت گرفته است.

این تصمیم که چهارشنبه نهم مهر با فرمان اجرایی رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه ابلاغ شد، افراد و سازمان‌هایی را هدف قرار می‌دهد که در برنامه توسعه هسته‌ای ایران دخیل هستند؛ از جمله شرکت‌های حمل‌ونقل دریایی، شرکت‌های انرژی و مراکز تحقیقاتی.

این اقدام در پی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل صورت گرفته است. روز چهارشنبه قدرت‌های غربی از جمله آمریکا، کانادا و برتانیا از بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران و وضع تحریم‌هایی تازه علیه برنامه‌های هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی خبر دادند.

چه کسانی در فهرست سیاه ترکیه هستند؟

مسدودسازی دارایی‌ها در ترکیه شامل افراد و شرکت‌هایی در بخش‌های گوناگون می‌شود؛ از جمله تاسیسات هسته‌ای ایران، شرکت‌های کشتیرانی، شرکت‌های انرژی و مراکز تحقیقاتی.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

سازمان انرژی اتمی ایران، بانک سپه، بانک سپه اینترنشنال، مرکز تحقیق و تولید سوخت هسته‌ای اصفهان، مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان، مرکز تحقیقات هسته‌ای کرج، مرکز تحقیقات هسته‌ای کشاورزی و پزشکی، شرکت کشتیرانی ایران-هند، شرکت انرژی نوین، شرکت پارس تراش، شرکت جابر ابن حیان، شرکت صنایع انرژی پیشگام و شرکت خطوط کشتیرانی جنوب ایران، از جمله نهادهای هدف‌گرفته‌شده از سوی ترکیه هستند.

با این هفت گروه بحث نکنید

| No Comments

safavi.jpg
سید زین‌العابدین صفوی

۱- خود را مساویِ حق و حقیقت می‌دانند.

۲- از شما کینه و عقده دارند.

۳- شما را احمق یا گمراه می‌دانند.

۴- قصد فریب یا هدایتِ شما را دارند!

۵- گمان می‌کنند که شما قصد فریب آن‌ها را دارید.

۶- سرسپرده به یک حزب یا گروه خاصی‌اند.

۷- منافعشان در نپذیرفتنِ سخنِ شما است.

"در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل

بی عصا راه دهن معلوم باشد کور را "
(بیدل)


چرا خرما بخوریم

| No Comments

noghrekar.jpgروشنفکرستیزی با کاربُرد انواع خشونت نسبت به روشنفکران، ازجمله ترور و اعدام، بخشی تاریک و خونین از تاريخ میهنمان است. رّد خونینی که - اگر نخواهیم راه دور برویم- از خون طاهره قُرةالعین، امیر کبیر،قائم مقام فراهانی، میرزا آقا خان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خیبر الملک، شیخ العلما، ملک المتکلمین، میرزا جهانگیر خان شیرازی (صوراسرافیل) تا فرخی یزدی، میرزاده عشقی، تقی ارانی، احمد کسروی، حسین فاطمی، کریمپور شیرازی، مرتضی کیوان، ابوالحسن خانعلی، کرامت دانشیان، بیژن جزنی و صد ها روشنفکر و کنشگر سیاسی و فرهنگی آزادیخواه ِ بنام و گمنام، ادامه یافته است.

international-day-of-non-violence.jpg

این رّد را حکومت اسلامی طی 47 سال گذشته خونین تر و جنایتکارانه تر ادامه داده است.

حکومت اسلامی به رهبری آيت الله خمینی از فردای پیروزی آخوندیسم، شکنجه و ترور و اعدام روشنفکران و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی را آغاز کرد.(1) نخستین اعدام ها بر بام های "مدرسه ی رفاه و علوی" رقم خورد. روزانه تعدادی از مسؤلين مملکتیِ رژيم پهلوی و فرماندهان ارتش در بيدادگاه های حکومتی محکوم و وحشیانه به قتل رساندند. برخی از قربانیان از برجسته ترین روشنفکران سیاسی میهنمان بودند که محمد رضا عاملی تهرانی و فرخ رو پارسا دو نمونه اند. ترور و اعدام روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگی ترکمن، کرد، بلوچ، آذری، عرب، بهائی و دیگر اقلیت های دینی فاجعه ای روزانه شد. ترور روشنفکران و مخالفان حکومت اسلامی به خارج کشور نیز کشانده شد.(2)

حکومت اسلامی تا اکنون مرتکب 9 کشتار از روشنفکران، دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی شده است، که مصداق جنایت علیه بشریت است:

1- کشتار سال‌های ۵7-۵9

2- کشتار دگراندیشان و مخالفان در خارج از کشور، که از سال ۵۸ آغاز شد.

3- کشتار سال‌های ۶0-۶2

4- کشتار تابستان سال ۶۷

5- قتل‌های زنجیره‌ای

6- کشتار سال 88(جنبش سبز)

7- کشتار دی ماه سال 96

8- کشتار آبان ماه سال 98

9- کشتار نوجوانان و جوانان در سال۱۴۰۱ (جنبش زن، زندگی، آزادی).

در میان قربانیان چهره ها و شخصیت های سیاسی و فرهنگی جنبش روشنفکری میهنمان بسیارند که به چند نام اشاره می کنم:

سيمون فرزامی، سردبير روزنامه فرانسوی زبان "ژورنال دو تهران" را در آذر ماه ۱۳۵۹ در سن ۷۰ سالگی به اتهام جاسوسی تيرباران کردند. علی اصغر اميرانی، مدير و سردبير مجله هفتگی "خواندنی ها" به اتهام وابستگی به رژيم پهلوی خرداد ماه سال ۶۰ تيرباران شد. اميرانی ۶۶ سال داشت و خواندنی ها را در سال ۱۳۱۹ تأسيس کرد و نزديک به ۴۰ سال به انتشار بدون وقفه آن ادامه داد. سعيد سلطانپور، شاعر، نمايش نامه نويس و کارگردان تئاتر و عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران پس از هفته ها شکنجه روانی و جسمانی در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ به جوخه اعدام سپرده شد. شکرالله پاک نژاد، پروفسور حکيم، جلال هاشمی تنگستانی، حميد رضوان و عطاءالله نوریان نویسندگانی اعدام شدند و يا به قتل رسيدند.

مرداد و شهريور ۱۳۶۷، به فرمان آيت الله خمينی هزاران زندانی سياسی قتل عام شدند. حسین اقدامی( صدرائی)، شاعر، پژوهشگر و مترجم ، رحمان هاتفی روزنامه نگار و نویسنده و صدها تن از برجسته ترین روشنفکران سیاسی و فرهنگی در میان قربانیان این کشتار بودند.

سوم آذر ماه سال ۱۳۶۷ دکتر کاظم سامی با ضربات کاردیکی از ماموران حکومتی به شدت مجروح و در چهارم آذر ماه چشم بر جهان فروبست.حکومت اسلامی علت مرگ غفار حسينی، مترجم و نويسنده را سکته مغزی اعلام کرد.

ابراهيم زال زاده، روزنامه نگار و ناشر و سردبير مجله معيار، و مدير انتشارات بامداد و ابتکار مفقودالاثر شد.

پاسداران حکومت پس از مدتی به خانواده اش خبر دادند که جسد او را پيدا کردند و در محلی به خاک سپردند.

جسد احمد تفضلی معاون فرهنگ سرای زبان های ايران نيز در صندوق عقب اتومبيلش پيدا شد. حميد حاجی زاده، شاعرکرمانی و پسر ۹ ساله اش، کارون در خواب و به شکل فجيعی توسط قاتل و يا قاتلانی به قتل رسيدند. پيروز دوانی، نويسنده و فعال سياسی که از سوم شهريور ماه ۱۳۷۷ از خانه بيرون رفت و ديگر به خانه بازنگشت. يکشنبه چهارم آذر ماه ۱۳۷۷جسد مجيد شريف مترجم و نويسنده از سوی خانواده اش در پی سه روز ناپديد شدن پيدا شد.
آذر ماه سال ۱۳۷۷ داريوش فروهر و پروانه فروهر، با ضربات متعدد کارد به قتل رسيدند، فاجعه ای که اعتراض های وسيعی را در ايران و جهان سبب شد. دو هفته بعد از قتل فروهرها، محمد مختاری ، شاعر و نويسنده و پژوهشگر ناپديد شد. پس از پيدا شدن جسد محمد مختاری که خفه اش کرده بودند، جسد محمد جعفر پوينده ، مترجم و منتقد، در روز ۱۸ آذر ماه در بيابان های اطراف تهران پيدا شد.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgتقدیم به زینت جلالیان "تا نگویند که از یاد فراموشانند"

آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صدا ها
آیا شکوه یأس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد؟
آزادگی و آزاد زیستن انسان چیزی جز تلاش او برای آزادی یک ملت و در ابعادی گسترده جهان انسانی نیست! تلاش برای درهم شکستن زنجیر استبداداست و برکشیدن نام تحقیر شده ملت خود براوج.
برخاستن، قامت افراشتن ونشان دادن توانائی های یک ملت است، زمانی که دست در دست هم آزادی را فریاد می زنند و بی هراس در چشمان سرکوبگران می نگرند.
به هراسشان می افکنند.صفوفشان را درهم می ریزند. مهرجاودانگی و جاودانه شدن خود را بردرفش آزادی نقش می زنند.
د رفشی افراشته شده در ضمیریک ملت . بیادگارمانده ازمردان و زنان مبارزهرسرزمین!
چه شگفت انگیزسرزمینی است! ایران زمین که مهرش و عشق به آزادیش چنان با جان عجین گردیده که استبدادحاکم شده برآن هرگز قادر نیست طولانی مدت دوام بیاورد ودر هراس از خروش و بر آمد مردم نباشد.
چرا که پیوسته دلاور مردان و دلاور زنانی بودند که با دلاوری وپایداری خود در راه عدالت و آزادی از حرمت وکرامت انسان برای یک زندگی آزاد و شکوهمند در سایه یک همبستگی ملی در فضائی دموکراتیک وانسانی دفاع کرده وحماسه آفریدند و سرمشق شدند.
حماسه آفرینانی که از میان مردم عادی برخاستند ،در برابر ظلم حاکمان قد علم کرده و عقوبت سخت چنین سرکشی و آزاد سری رابه بهای رنجی گران تحمل کردند.نام خود به آزادگی بر کشیدند و در قلب مردم جای گرفتند. این رمزپایداری تاریخی یک ملت در سایه قهرمانان ملی خویش است .تاریخ این سرزمین هرگز خالی از نام این مبارزان راه آزادی نبوده است.

sarkhosh.jpgمعمای دوگانه‌ی یک ملت

ملت ایران را چگونه می‌توان توصیف کرد؟ منفعل و ناامید، یا طغیانگر و در آستانه‌ی انفجار؟ هر دو تصویر، به شکلی متناقض، بخشی از حقیقت را در خود دارند. از یک سو، جامعه‌ای را شاهدیم که در سکوتی سنگین و کمای اجتماعی فرو رفته است. از سوی دیگر، همین جامعه قادر است به ناگهان، انفجارهایی از شجاعت و طغیان رادیکال را به نمایش بگذارد که جهان را شگفت‌زده ‌کند.

این دوگانگی یک معماست. نظریه‌ی «چرخه‌ی کما-طغیان» برای حل این معما استدلال می‌کند که این دو وضعیت، حالات متضاد نیستند، بلکه دو فاز از یک دینامیک واحد هستند. این دینامیک، محصول تعامل میان دو نیروی قدرتمند است: زخم عمیق یک «ترومای تاریخی» که به انفعال می‌کشاند، و هوش سرد یک «استراتژی بقا» که مقاومت را در سکوت پیش می‌برد. این نوشتار، این چرخه‌ی درونی را کالبدشکافی می‌کند تا در نهایت به این پرسش کلیدی پاسخ دهد: این دینامیک داخلی، در لحظه‌ی برخورد با یک «شوک خارجی» قریب‌الوقوع، سرنوشت ایران را چگونه رقم خواهد زد؟

آناتومی «کما»؛ زخم روان در برابر عقل استراتژیست

وضعیت پیش‌فرض جامعه‌ی ایران، دوره‌های طولانی «کما» است؛ سکوتی که از دو منبع همزمان تغذیه می‌کند.

نخستین منبع، یک زخم عمیق روانی است. پس از دهه‌ها سرکوب و تجربه‌ی شکست‌های پیاپی، روان افراد به وضعیتی دفاعی پناه می‌برد که روانشناسان آن را «درماندگی آموخته‌شده» می‌نامند. این وضعیتی است که در آن، فرد پس از تلاش‌های مکرر بی‌نتیجه، به این باور می‌رسد که هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارد و در نتیجه، دست از تلاش برمی‌دارد تا از آسیب بیشتر جلوگیری کند.

اما در دل همین کمای به ظاهر منفعل، یک استراتژی کاملاً عقلانی نیز در جریان است. شهروند ایرانی، به عنوان یک کنشگر هوشمند، یک محاسبه‌ی دقیق هزینه-فایده انجام می‌دهد. او دریافته است که هزینه‌ی کنش مستقیم و طغیان (مرگ، زندان) بی‌نهایت بالاست. در مقابل، میلیون‌ها کنش فردی و کم‌هزینه، در بلندمدت پایه‌های سیستم را به شکلی مؤثرتر فرسوده می‌کند. این، استراتژی «فرسایش نامتقارن» است؛ جنگی خاموش که سلاح‌هایش نه اسلحه، که انتخاب‌های روزمره است. در این جنگ، کنش‌های فردی جامعه ی اتمیزه شده مانند خرید دلار، مهاجرت، یا عدم مشارکت در پروژه‌های حکومتی، اگرچه برای بقای شخصی انجام می‌شوند، اما در مقیاس میلیونی، مانند کار موریانه‌ها، یک ساختار قدرت را از درون پوک می‌کنند.

در واقع، «کما» یک پدیده‌ی دووجهی است: از یک سو، یک «سکوت استراتژیک» است که برآمده از یک محاسبه‌ی عقلانی برای بقاست، و از سوی دیگر، یک وضعیت روانی است که سوخت آن را درد و ترومای تاریخی تأمین می‌کند.

دینامیک «طغیان»؛ لحظه‌ی برخورد عقل و هیجان

لحظه‌ی «طغیان»، لحظه‌ی شکستن این سکوت است. از یک سو، یک «انفجار عاطفی» است که در آن فشار خشم انباشته‌شده آزاد می‌شود. از سوی دیگر، یک «تصمیم عقلانی» است که در آن، یک جرقه‌ی نمادین (مانند قتل مهسا امینی) محاسبه‌ی هزینه-فایده را برای جمعیت بزرگی تغییر می‌دهد و هزینه‌ی ادامه‌ی سکوت را از ریسک فریاد زدن، بیشتر می‌کند.

ضدحمله‌ی سیستم؛ استراتژی «هک کردن چرخه»

اکنون، حکومت دیگر یک ناظر منفعل نیست. او با درک این دینامیک، فعالانه در تلاش است تا با یک استراتژی پیچیده، این چرخه را «هک» کرده و از انفجار بعدی جلوگیری کند:

بی‌حس‌کننده‌ی مرفهان (تله‌ی ثبات): به طبقه‌ی متوسط به بالا و مرفه، یک قرارداد نانوشته پیشنهاد می‌شود: در ازای سکوت سیاسی، آزادی‌های فردی و اجتماعی (مانند حجاب و کنسرت) تا حدودی تحمل خواهد شد. هدف، جدا کردن این طبقه از فرودستان و عمیق‌تر کردن «کمای» سیاسی آنان از طریق ایجاد رضایت‌های سطحی است.


مُسکن معنوی برای فرودستان (روایت‌درمانی): به طبقه‌ی فرودست که زیر بار بحران اقتصادی هستند، یک روایت معنوی ارائه می‌شود: این رنج‌ها، آزمون‌های الهی برای زمینه‌سازی یک آرمان بزرگتر (ظهور امام دوازدهم شیعیان) هستند. این تلاش برای اعطای یک معنای متافیزیکی به رنجی است که محصول سیاست‌های شکست‌خورده است.

صدای سوم در سکوت؛ تراژدی نخبگان عقل‌گرا

در میانه‌ی این دینامیک دوقطبی میان «حکومت» و «ملت»، صدای سوم و مغفول‌مانده‌ای نیز به گوش می‌رسد: صدای «نخبگان عقل‌گرای» درون سیستم. این صدا، متعلق به تکنوکرات‌ها، کارشناسان و دانشگاهیانی است که با زبانی منطقی و علمی، بحران‌های ساختاری کشور (از بحران آب و انرژی تا فروپاشی سرمایه‌ی اجتماعی و انزوای بین‌المللی) را به دقت تشخیص می‌دهند و برای هر یک، راه‌حل‌های عملی و مبتنی بر اصلاح ارائه می‌کنند. آن‌ها نسخه‌هایی برای «تاب‌آوری حداکثری»، «بازسازی اعتماد»، «صلح با مردم» و «گفتگو» می‌نویسند.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

فعال شدن مکانیسم ماشه (Snapback) در چارچوب برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، به معنای بازگشت خودکار تحریم‌های چندجانبه علیه ایران است. در سپتامبر ۲۰۲۵ گزارش‌های خبری و بیانیه‌های رسمی نشان دادند که ایالات متحده و متحدان اروپایی اجرای این مکانیسم را پیش برده و بسیاری از معافیت‌ها و لغو تحریم‌ها رسماً از میان رفته است . این تحول، علاوه بر تأثیرات مستقیم اقتصادی و سیاسی، پیامدهای عمیقی بر اشکال گوناگون مقاومت اجتماعی ـ از مقاومت منفعل روزمره تا مقاومت مدنی سازمان‌یافته و اعتراضات فعال ـ خواهد داشت. در این مقاله، با بهره‌گیری از نظریه‌های ساختار فرصت سیاسی، بسیج منابع و انتخاب‌گر/کوپتیشن، به بررسی پیامدهای بازگشت تحریم‌ها بر دینامیک‌های اجتماعی و مقاومت در ایران می‌پردازیم.

چارچوب نظری

نظریه ساختار فرصت سیاسی (Tarrow, 2011) بر این نکته تأکید دارد که جنبش‌های اجتماعی زمانی امکان گسترش می‌یابند که ساختارهای سیاسی حاکمیت شکاف بردارد، هزینه‌های کنش کاهش یابد یا فرصت‌های بین‌المللی جدید فراهم شود . از سوی دیگر، نظریه بسیج منابع (McCarthy & Zald, 1977) بر این امر تأکید می‌کند که توانایی جنبش‌ها در استفاده از منابع مالی، انسانی و شبکه‌ای نقش تعیین‌کننده‌ای در دوام آن‌ها دارد. همچنین، نظریه انتخاب‌گر و کوپتیشن (Bueno de Mesquita et al., 2003) نشان می‌دهد که رژیم‌های اقتدارگرا در شرایط فشار خارجی، منابع محدود خود را به صورت گزینشی به حامیان اصلی تخصیص می‌دهند و وفاداری آن‌ها را می‌خرند .

این سه چارچوب نظری امکان می‌دهند تا پیامدهای مکانیسم ماشه بر طیفی از اشکال مختلف مقاومت در ایران را در سه سطح بررسی کنیم:

۱. مقاومت منفعل (Everyday Resistance)

۲. مقاومت مدنی سازمان‌یافته (Organized Civil resistance)

۳. مقاومت فعال (اعتراضات، اعتصابات و کارزارها) (Active resistance)

پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی به مثابه محرک مقاومت

بازگشت تحریم‌های سازمان ملل و اروپا موجب کاهش شدید درآمدهای ارزی، محدودیت صادرات نفت و غیرنفتی، انسداد بانکی بین المللی، افزایش تورم و تضعیف شدید ارزش ریال خواهد شد . تجربهٔ تاریخی تحریم‌ها علیه ایران نشان داده است که فشار اقتصادی بیشترین آسیب را به طبقات پایین و متوسط شهری وارد می‌کند، و این طبقات به صورت مستقیم‌تر در معرض بحران معیشتی قرار می‌گیرند. بر اساس گزارش‌های بین‌المللی، در چنین شرایطی پیامدهای منفی بر امنیت غذایی، دسترسی به دارو و سلامت عمومی نیز رخ می‌دهد . این وضعیت نارضایتی اجتماعی را تشدید کرده و ظرفیت بالقوه برای اعتراض‌های گسترده‌تر را فراهم می‌آورد.

در این سواحل لخت شنا کنید

| No Comments

nikrooz.jpgابوالفضل محققی گرامی، در آخرین یاداشتت با عنوان «چند سوال از اپوزیسیون چپ و جمهوری خواه خارج از کشور؟» به درستی آورده ای: «مردمی که علیرغم فشارهای خُردکننده حاکمیت یک مقاومت و مبارزه مدنی را در اشکال مختلف پیش می برند که برجسته ترین آنها مبارزه گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری و شکل گرفتن یک خیزش تأثیرگذار با شعار "زن زندگی آزادی"است. خیزشی که هنوز در صور مختلف ادامه دارد. هزینه می دهند بی آنکه جریان های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل و چه خارج عمیقاً آنها را در کنند و نقش خود در قبال این مبارزه مدنی را با عملکرد درست خویش پاسخ گویند.»

من نیز در مقاله خود با عنوان «رویداد زن زندگی آزادی، یک روند انقلابی است» نوشتم: «می توان گفت وجه نخست انقلاب ، یعنی نوزایی رفتاری و فرهنگی، هم اکنون در شرف تکوین و گسترش است و لازمه تداوم و تعمیق آن، تحقق وجه دوم، یعنی دگرگونی سیاسی، در انطباق و همسویی با این نوزایی فرهنگی است.» مشابهت های این دو نقل قول در اینست که هر دو بر این امر تأکید داریم که مخالفان جمهوری اسلامی باید خود را با این انقلاب یا به زبان تو "خیزش"، هماهنگ کنند و نه این انقلاب خود را با آنها.

دوست گرامی، نه تنها چپ‌ها و جمهوری‌خواهان در درک و پاسخ‌دادن به انقلاب "زن، زندگی، آزادی" ناکام مانده‌اند و می‌کوشند آن را با گرایش‌ها و فرقه‌گرایی‌های خود همسو کنند، بلکه تقریباً همه جریان‌های سیاسی گرفتار همین بیماری مزمن‌اند. بنگر که چگونه "انقلاب ملی" را در برابر "انقلاب زن، زندگی، آزادی" قرار می‌دهند!

یکی از ویژگی‌های بنیادین احزاب سیاسی در جوامع غربی، ظرفیت آنان برای انطباق با اندیشه‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای نوپدید اجتماعی در راستای جذب حمایت رأی‌دهندگان است. این امر برخلاف الگوی رایج در جامعه‌ی ایران است؛ چرا که در ایران، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی عموماً نه در پی همسویی با تحولات اجتماعی، بلکه در تلاش‌اند تا ارزش‌ها و الگوهای فکری جامعه را با دستگاه ایدئولوژیک یا چارچوب‌های هویتی خود سازگار سازند.

نمونه‌ی بارز دیگر را می‌توان در نسبت میان گفتمان "ملی‌گرایی" و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" مشاهده کرد. انقلابی که به‌مثابه آخرین صورت‌بندی تحول فرهنگی و تغییر در الگوهای کنش اجتماعی در ایران معاصر ظهور یافته است، در عوض آنکه به‌عنوان یک خاستگاه مستقل ارزش‌های نوین شناخته شود، از سوی برخی جریان‌ها در قالب و محدودیت‌های گفتمان ملی‌گرایانه بازتعریف و بازتاب می یابد. این امر نشان می‌دهد که به‌جای پذیرش پویایی‌های اجتماعی و بازتاب آن‌ها در عرصه‌ی سیاست، کوشش غالب بر جهت‌دهی و تقلیل این تحولات به چارچوب‌های پیشینی است. در یک عبارت، این سنت‌ها و نمادهای ملی و فرقه‌های سیاسی‌اند که برای تداوم بقا ناگزیرند امیال و گرایش‌های خود را با تازه‌ترین دستاوردهای ارزشی جامعه ایرانی هماهنگ کنند، نه برعکس؛ همان‌گونه که احزاب پارلمانی اروپایی برای جلب آرای بیشتر رأی‌دهندگان عمل می‌کنند.

بخارا، رضا فرمند

| No Comments

farmand.jpg

شهر باستانی بخارا
آکنده از رنگ و بوی تاریخ
آکنده از رنگ و بوی روزگاران است
و طنین آوازِ دلپذیر بوی جوی مولیانِ رودکی
و هلهله‌ی نوزایی زبان و تمدن ایرانی
از جان کوچه‌ها و میدان‌ها شنیده می‌شود

شهر باستانی بخارا
در شاهراه جاده‌ی ابریشم
بازارگاه بزرگ شرق و غرب
و همایشگاه اندیشه‌های تپنده‌ی دوران بود
>
در شهر باستانی بخارا
کوشک‌ها و سراهای قدیمی
هنوز به شاه‌بیت‌هایی از شعر فارسی آراسته است
شعرهایی که برای باشندگان خانه
آرزوی بهروزی و کامروایی می‌کند
سرپرستِ مهمان‌سرا
شعرها را زیر سقف بلند تالار نشانم می‌دهد
- می‌توانی بخوانی؟
>
بخارای کهنه
محله‌هایی‌ست با بافت دیرسال
کوچه‌هایی‌ تنگ و پیچاپیچ
و خانه‌هایی با بام‌های چوبی
و دیوارهایی آجری و گِلی که رو به ویرانی‌ست
اینجا و آنجا
هتل‌ها و مهمان‌سراهای نوساخت سر می‌زند
>
جهان‌گردان، تشنه‌ی دیدن و شنیدن
دسته‌دسته در بخارای کهن می‌گردند
و شهر را می‌گردانند
>
در مرکز بخارای کهنه
بناهای سترگِ یادمانی دیده می‌شوند:
مدرسه‌های دینی، مسجد‌ها و خانقاه‌ها
که سرافرازانه به آسمان نگاه می‌کنند
>
نشان ایمان آن است که انسان
برای خدایی که نیست کاخی بسازد
و برای خودش کوخی
>
در شهر باستانی بخارا
بوی آشنای ایران‌شهر
بوی آشنای زبان فارسی
و بوی آشنای نیاکان دور
همه ‌جا شنیده می‌شود
>
بخارا، سپتامبر ۲۰۲۵
>
رضا فرمند
>

runner.jpgمدال نقره برای دونده شجاع و کم‌بینای ایرانی

ایندیپندنت فارسی - هاجر صفرزاده، دونده کم‌بینای ایرانی، در رقابت‌های جهانی دوومیدانی نابینایان و کم‌بینایان ۲۰۲۵در هند، موفق شد به مدال نقره دست یابد.

این موفقیت در حالی رقم خورد که صفرزاده به دلیل مخالفت کمیته ملی المپیک و نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی، از داشتن «دونده همراه» محروم بود و برخلاف سایر رقبای کم‌بینا، مسیر مسابقه را به‌تنهایی دوید.

این ورزشکار پیش‌تر از فشارها و محدودیت‌های اعمال‌شده بر ورزشکاران زن و کم‌بینای ایران انتقاد کرده و گفته بود نبود دونده همراه، ایمنی و کیفیت عملکردش را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

:::

ویدئویی از آشپزخانه سالن غذاخوری دانشگاه منتظری مشهد در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که یکی از کارکنان را در حال كشيدن غذا با «بيل ساختمانی» به داخل قابلمه‌ها نشان می‌دهد.

انتشار این تصاویر واکنش‌های زیادی را به همراه داشته و بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی بهداشتی نبودن این اقدام و شأن دانشجو را زیر سؤال برده‌اند.

***

توانا - ویدئویی از ورود یک خودرو تسلا سایبرتراک توسط یک توریست اهل کشور ترکیه در ایران، موردتوجه کاربران در شبکه‌های اجتماعی واقع شده است.

teslarge.jpg
وقتی یک توریست از کشور همسایه می‌تواند با خودرویی چند صد هزار دلاری وارد کشور شود و همه را مبهوت کند، یعنی فاصله طبقاتی به جایی رسیده که مردم ما حتی به ابتدایی‌ترین استانداردهای زندگی جهانی دسترسی ندارند. کاربر دیگری در واکنش به این ویدئو نوشته: «این ویدئو یک هشدار است: جامعه‌ای که با دیدن یک ماشین خارجی شوکه می‌شود، جامعه‌ای است که به مردمش فقط فقر، بی‌عدالتی و حسرت داده‌اند.

ثروت این کشور مثل سیل دست یه عده خاصه، اما مردم عادی برای خرید یه پراید قراضه باید جون بکنن. همین میشه که دیدن یه ماشین خارجی، مردم رو شوکه می‌کنه... چون سال‌هاست فقط قراضه‌های داخلی با قیمت نجومی رو به زور به مردم قالب کردن.»

:::

soghoot.jpgسقوط یک اتوبوس صبح روز جمعه در جاده دماوند- فیروزکوه دست‌کم چهار کشته بر جا گذاشت. بنا بر گزارش‌های اولیه خبرگزاری‌های ایران، این اتوبوس پر از مسافر پس از خروج از مسیر به دره سقوط کرد و تعدادی از مسافران در داخل آن محبوس شدند.

سخنگوی اورژانس استان تهران اعلام کرد برای امدادرسانی به حادثه‌دیدگان، یک فروند بالگرد اورژانس، پنج دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل اعزام شدند. بر اساس آخرین گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل اورژانس استان تهران، تاکنون مرگ چهار نفر در محل حادثه تأیید شده و دست‌کم ۲۰ نفر نیز مصدوم شده‌اند.

۱۰ نفر از مصدومان (۹ زن و یک مرد) به بیمارستان منتقل شدند و حال چند نفر از آنان وخیم گزارش شده است.

***

رسانه‌های آلمان گزارش دادند فرودگاه مونیخ به دلیل هشدار مربوط به حضور پهپاد بسته شد. پروازها متوقف و هواپیماها زمین‌گیر شدند و مسافران در ترمینال‌ها سرگردان مانده‌اند.

در پی مشاهده پهپاد، ۱۷ پرواز در فرودگاه لغو و سفر نزدیک به سه هزار مسافر مختل شد. فرودگاه مونیخ اعلام کرد ۱۵ پرواز ورودی به فرودگاه‌های اشتوتگارت، نورنبرگ، وین و فرانکفورت هدایت شدند.

shedule.jpg

ak.jpgالف. محفوظ، انصاف نیوز:

این آقای دکتر بیژن عبدالکریمی هم دارد به آخر خط می‌رسد. اگر توبه نکند و از مسیر سفیدشویی بازنگردد باید یک فکر اساسی برایش کرد. استاد فلسفه تا این پایه بی منطق نوبر است.

کسی که نمی‌تواند منطق موقعیت را درک کند چطور فلسفۀ هگل و هایدگر را فهمیده که بتواند اینها را در دانشگاه تدریس کند؟ فکر نمی‌کنم نامبرده حتی منطق کبری را خوانده باشد وگرنه قبل از حرف زدن چرتکه می‌انداخت تا بفهمد چه سخنی را باید کی و کجا و برای چه کسانی بگوید.

آخر بیژن جان اگر نمی‌توانی از ص. ز. کلام و م. س. قلم منطق موقعیت را بیاموزی حداقل از استاد مطهرنیا بیاموز که فضای مجازی را با هیچ تسخیر کرده! بله با هیچ و حتی کمتر از هیچ.

حالا از اینها نمی‌توانی چیزی بیاموزی از استاد امجد و استاد نصیری بیاموز که مظنۀ بازار دستشان است و قاعدۀ عرضه و تقاضا را در عرصۀ سیاست خوب می‌شناسند.

الان که نباید ساز مخالف با رسانه‌های جریان اصلی را بزنی وگرنه آنها هم تو را می‌زنند و آنقدر دیسلایک و آنفالو می‌شوی که باید بیایی کنار دست بنده دور از جان برای سایتی مثل انصاف نیوز مطلب بنویسی.

بعد هم شاخهای مجازی مثل حسین و نوید و مجید و پرستو و عبدالجواد و الباقی کاری می‌کنند که جرات نکنی به اینترنت وصل شوی. البته اگر تا چند روز دیگر اینترنتی در کار باشد. کاری می‌کنند که آرزو کنی کاش امیر حسین تتلو بودی با خالکوبی اضافه. یا امیر حسین ثابتی با روی اضافه.

خلاصه که بیژن جان آنچه شرط بلاغ بود عرض کردم. کمی دست فرمان را عوض کن. سعی کن توی دل مردم را خالی کنی که الان بازار ناله و ناامیدی بخصوص از نوع فلسفی آن خیلی مشتری دارد.

اینطوری می‌شوی محبوب القلوب همه. از جمله آنها که توی پارک کباب می‌خورند و با فلاکت مردم سلفی می‌گیرند و توی اینستا استوری می‌کنند و اینطوری نه سیخشان می‌سوزد نه کبابشان. مخصوصا «نه کبابشان».

نامه عجیب عراقچی...

| No Comments

araqchi.jpg... و مواضع غیرعادی جمهوری اسلامی درباره بازگشت تحریم شورای امنیت

فرامرز داور - ایران وایر

«عباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی که پیش از بازگشت همه تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران آن را کم‌اهمیت می‌خواند، پس از اعاده شدن این تحریم‌ها می‌گوید حکومت ایران باوری به آن ندارد و انتظار دارد قطعنامه ۲۲۳۱ که باید ۱۸ اکتبر برابر با ۲۶ مهر ملغی می‌شد، در همین تاریخ لغو شود و هیچ تحریمی هم علیه ایران باقی نماند.

«علی لاریجانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران هم پیش‌تر گفته بود که فرق بازگشت تحریم‌های شورای امنیت با قبل از آن باوجود تحریم‌های ایالات‌متحده «فقط ۵ درصد است.» جمهوری اسلامی ایران اینک در موضعی بسیار عجیب بازگشت تحریم‌ها را انکار می‌کند و به‌طور پیوسته در حال انتقاد از سازمان ملل متحد است.

نامه نمایندگی ایران به دبیر کل و گلایه از اطلاعیه سازمان ملل متحد

پس‌ازآن شورای امنیت به بازگشت تحریم‌هایش علیه جمهوری اسلامی رای داد و در رای‌گیری دیگر با به تعویق انداختن این تحریم‌ها هم مخالفت کرد، همه قطعنامه‌های شورای امنیت که با قطعنامه ۲۲۳۱ رفع شده بودند، همراه با تحریم‌های حاوی آن دوباره علیه جمهوری اسلامی از سر گرفته شد.

در رای‌گیری اول، فرانسه، بریتانیا و آلمان همکاری اتمی جمهوری اسلامی را رد کردند و پیش‌نویس قطعنامه‌ای که تداوم لغو تحریم‌ها را پیشنهاد می‌کرد، وتو کردند. یک هفته بعد قطعنامه‌ای برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ به رای گذاشته‌شده بود. جمهوری اسلامی قبلا با این اقدام مخالفت کرده بود. این بار آمریکا، فرانسه و بریتانیا با این تمدید مخالفت کردند و کمتر از دو روز بعد با فرارسیدن مهلت از پیش تعیین‌شده در قطعنامه ۲۲۳۱، همه تحریم‌ها بازگشت.

سازمان ملل متحد پس‌ازاین، در اطلاعیه‌ای بازگشت اعتبار مجدد این قطعنامه‌ها و بازگشت تحریم‌ها را به اطلاع ۱۹۳ دولت عضو رساند و آن‌ها را از برقرار شدن محدودیت‌های مصوب شورای امنیت آگاه کرد. در اقدامی عجیب، «امیر سعید ایروانی» نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نیویورک در نامه‌ای به «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل متحد و همچنین سفیر کره جنوبی که رئیس دوره‌ای شورای امنیت بود، به این اقدام اعتراض کرد:

این‌جانب بدین‌وسیله، با قاطع‌ترین بیان، مخالفت مطلق خود را با اقدام امروز دبیرخانه در اطلاع‌رسانی به دولت‌های عضو «درباره به‌اصطلاح» اعمال مجدد قطعنامه‌های خاتمه یافته مربوط به جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌دارم. در این خصوص، مایلم توجه جنابعالی را به نکات زیر جلب نمایم:

قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ‌گونه اختیاری به دبیر کل یا دبیرخانه برای تعیین، اعلام یا اطلاع‌رسانی به دولت‌های عضو درباره به‌اصطلاح «اعمال مجدد قطعنامه‌های خاتمه یافته» اعطا نمی‌کند. این قطعنامه سازوکار مشخصی را دربندهای عملیاتی ۱۱ و ۱۲ مقرر نموده و موضوع را منحصرا در صلاحیت شورای امنیت قرار داده است. دبیرخانه با اقدام یک‌جانبه خود از حدود اختیارات خویش فراتر رفته و وارد حوزه صلاحیتی شورای امنیت شده است.»

نامه سفیر ایران به اقدام دولت اول «دونالد ترامپ» اشاره‌کرده که تلاش کرده بود اسنپ بک را فعال کند اما با مخالفت بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه از رای‌گیری بازماند و در اختلافی تاریخی در شورای امنیت، موضوع معطل شد و با پایان ریاست جمهوری ترامپ، دولت «جو بایدن» نامه فعال شدن اسنپ بک را از شورای امنیت پس گرفت و موضوع موقتا منتفی شد.

در نامه اعتراضی دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی گفته‌شده سابقه اکتبر ۲۰۲۰ روشن است: هنگامی‌که ادعاهای مشابهی از سوی ایالات‌متحده در خصوص سازوکار موسوم به اسنپ‌بک مطرح شد، اختلافات عمیق در شورای امنیت درباره اعتبار چنین ادعایی مانع از آن گردید که دبیرخانه هرگونه اقدام یک‌جانبه یا اداری برای اجرایی کردن آن به عمل آورد. خویشتن‌داری نشان داده‌شده در آن زمان، بار دیگر فقدان هرگونه اختیار برای دبیرخانه تحت قطعنامه ۲۲۳۱ جهت اقدام مستقل در این موضوع به‌شدت مورد مناقشه را تایید نمود.

با صدور عامدانه این اطلاعیه، علی‌رغم وجود اختلافات آشکار و اساسی میان اعضای شورای امنیت و درحالی‌که در نشست شورای امنیت مورخ ۱۹سپتامبر ۲۰۲5 اجماعی حاصل نشد، دبیرخانه عملا جانب سه کشور اروپایی و ایالات‌متحده را گرفته است. این اقدام نقض جدی ماده ۱۰۰ منشور ملل متحد محسوب می‌شود؛ ماده‌ای که دبیر کل و کارکنان دبیرخانه را ملزم می‌سازد از درخواست یا دریافت دستورالعمل از هر دولت عضو یا مرجع خارجی خودداری ورزند و بالاترین معیارهای استقلال و بی‌طرفی را رعایت نمایند.»

نامه اعتراضی جمهوری اسلامی ازنظر اشکالات فنی آن تاریخی است. درحالی‌که تصور می‌شد باگذشت ۴۶ سال از عمر حکومت و تجربیات کسب‌شده در این نزدیک به پنج دهه سازوکار سازمان ملل متحد دست‌کم برای آن‌ها روشن باشد، دفتر نمایندگی ایران، دو بار رای گیری در شورای امنیت به فاصله کمتر از ۱۰ روز را نادیده گرفت و مخالفت چین و روسیه را به معنی «غیرقانونی» بودن بازگشت تحریم‌ها گرفت. درحالی‌که اگر چنین رویه‌ای وجود داشت، هیچ‌کدام از تصمیم‌های شورای امنیت در ۸۰ سال گذشته را که یکی از ۱۵ عضو به آن رای منفی داده باشد، نمی‌توان قانونی دانست. این نظر باطل و کاملا اشتباه است.

dlrbanner.jpg- بانک مرکزی همه بانک‌ها را موظف کرد سقف فعالیت سالانه برای هر مشتری تعیین کنند؛ ۲۰۰ میلیارد ریال برای اشخاص حقیقی مزدبگیر، ۵۰ میلیارد ریال برای اشخاص حقیقی فاقد شغل، و ۵ میلیارد ریال برای حقوقی‌های غیرفعال

- دلار در ایران رکوردی تازه زد. بانک مرکزی، هم‌زمان با بحث داغ سی‌اف‌تی، فرمان "سطح‌بندی مشتریان بانک‌ها" را صادر کرد. در پی بازگشت تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد ایران میان فشار بیرونی و محدودیت درونی سرگردان است

دویچه وله - بازار ارز ایران به بازگشت تحریم‌های بین‌المللی واکنش نشان داده و دلار در رکوردی تازه به بالای ۱۱۵ هزار تومان رسیده است. هم‌زمان با بررسی لایحه سی‌اف‌تی در مجمع تشخیص مصلحت نیز، بانک مرکزی با طرح "سقف‌گذاری سالانه حساب‌ها" محدودیت‌های تازه‌ای برای مشتریان بانکی اعمال کرده است.

با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، تهران روزهای پرتنشی را می‌گذراند. مقام‌های جمهوری اسلامی این تحریم‌ها را کم‌اهمیت جلوه داده و مدعی تنها "تأثیر روانی" آنها هستند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

حتی قوه قضاییه هشدار داده که خبررسانی "التهاب‌آفرین" رسانه‌ها در این زمینه با پیگرد و مجازات روبه‌رو خواهد شد. رفتار بازار اما، خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.

هم‌زمانی سقف‌گذاری بانکی و بررسی "سی‌اف‌تی"

بانک مرکزی ایران هم‌زمان با این تحولات، دستورالعملی تازه را به منظور "مقابله با پولشویی" صادر کرده است. طبق این دستورالعمل، بانک‌ها موظف‌اند با تعریف "سطح فعالیت" برای مشتریان خود، گردش حساب سالانه آنان را سقف‌گذاری کنند.

war.jpgیوسی منشروف، پژوهشگر برجسته اسرائیلی در حوزه ایران و اسلام سیاسی شیعی، تحلیلی در مورد تاثیر طرح دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ در غزه بر رویکرد ایران نوشته که رسانه اسرائیل هیوم روز چهارشنبه آن را منتشر کرد؛ تحلیلی که برگردان آن را در ادامه می‌خوانید

یورونیوز - در کنار بررسی قابلیت اجرایی طرح دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ در غزه، ضروری به نظر می‌رسد که تاثیرات این طرح بر ایران و پاسخ احتمالی تهران در صورت اجرایی شدن آن نیز مورد بررسی قرار گیرد.

از ظاهر امر این گونه برمی‌آید که این طرح پیشنهادی موقعیت راهبردی اسرائیل را تقویت می‌کند چون که قرار است آزادی تمامی گروگان‌ها از دست حماس تضمین شود، زیرساخت‌های تسلیحاتی این سازمان تروریستی منهدم شود و شرایط به گونه‌ای فراهم شود که اسرائیل دیگر نیازی به اشغال نوار غزه نداشته باشد.

با توجه به ذهنیت آکنده از توهم توطئه‌ٔ ایران و بدبینی عمیق علی خامنه‌ای (رهبر ایران) نسبت به اقدامات آمریکا، تهران احتمالا این طرح را به‌عنوان اقدامی جدی علیه حکومت خود تلقی خواهد کرد. رهبری ایران ممکن است گمان کند که طرح ترامپ با هدف تضعیف کامل یکی دیگر از بازوهای شبکه نیابتی منطقه‌ای ایران یعنی حماس، طراحی شده است. این مساله نیز بر دشواری‌های فعلی حزب‌الله در لبنان، کاهش نیروهای شبه‌نظامی شیعه در عراق و فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه افزوده می‌شود. از نظر تهران، همه این مسائل به هدف اصلی بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ یعنی سرنگونی حکومت ایران، اشاره دارد.

tweet.jpg

رسانه‌های دولتی ایران از قبل، پیشنهاد ترامپ را «طرح امپریالیستی برای استمرار اشغال فلسطین» قلمداد کرده‌اند. این طرح برای ایران تهدیدآمیز است، زیرا به‌طور صریح حماس و تسلط آن بر غزه را تضعیف می‌کند.

در صورت پذیرش این طرح توسط حماس، کنترل نوار غزه به یک کمیته تکنوکرات و غیرسیاسی فلسطینی واگذار خواهد شد که مسئولیت اداره روزمره منطقه را تحت نظارت یک نهاد بین‌المللی موقت به نام شورای صلح» به رهبری ترامپ و با حضور شخصیت‌هایی مانند تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، بر عهده خواهد داشت.

واکنش مثبت کشورهای عربی و اسرائیل به این طرح، سیاست منطقه‌ای ایران را که از زمان حمله اسرائیل به قطر دنبال کرده بود، تضعیف می‌کند. در اجلاس اسلامی دوحه، تهران خواستار ایجاد جبهه‌ای متحد علیه اسرائیل شد و نه تنها خواستار محکومیت‌ها بلکه به اقدامات شدید، از جمله تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک علیه اسرائیل، شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

طرح ترامپ این استراتژی را وارونه می‌کند؛ اکنون اسرائیل و کشورهای کلیدی عربی به‌ظاهر هم‌راستا شده‌اند و نه مخالفانی که ایران در پی آن بوده است. علاوه بر این، اگر حماس این طرح را رد کند، همان‌طور که انتظار می‌رود، حمایت ضمنی آمریکا و پشتیبانی غیرمستقیم کشورهای عربی از اشغال غزه توسط اسرائیل، برخلاف استراتژی منطقه‌ای ایران خواهد بود.

raminkamran.jpgلحظه بحرانیِ درگذشت خامنه ای:‌ برنامه اسرائیل و آمریکا و اصلاح طلبان چیست؟ برنامه مردم چه بباید باشد؟‌

رامین کامران

✅پس از جنگ ۱۲ روزه نظرها بیش از پیش به خامنه ای معطوف شده است. چون بر مقاومت و ایستادگی تأکید دارد که مردم می خواهند و آن را می پسندند. و باید پذیرفت که این ایستادگی بسیار ارزشمند است.

🔹طرح مسئله: بسیاری از مسلمانها که پس از دیدن کارنامه ناکارآمدی و فساد ۴۶ ساله جمهوری اسلامی از آن بریده اند، به رأس آن همچنان وابسته هستند. آیا این امر متناقض نیست که به خودِ نظام بگویی نه، ولی به رهبر نظام بگویی آری؟!

🔹این وضعیت محصول موقعیت تناقض آمیز ایران کنونی و مشکلاتی است که با آن دست بگریبان است. در این شرایط همه دنبال یک نجات دهنده می گردند و اینها شخص خامنه ای را نجات بخش به شمار می آورند. آیا می توان همزمان از یک سو خواهان خلاص شدن از شر نظام شد و از سوی دیگر خامنه ای را منجی به شمار آورد که در راس نظام است؟

🔹این بخش از جامعه در این شرایط نقطه اتکای محکمی به غیر از خامنه ای پیدا نکرده است. از او توقع عقلانیت و خیرخواهی و قدرت دارند. بر این باورند که انسان حکیم و مقتدری است که طرح هایی خیرخواهانه ای دارد. این سه صفاتی است که به هر منجی مذهبی و غیر مذهبی نسبت داده می شود. در واقع سطح پائین صفات سه گانه مهم علم بیکران، قدرت بیکران و خیرخواهی بیکران خداوند است. منجی یک فرد است، نه یک نظام سیاسی.

🔹خامنه ای منجی باشد یا نباشد،‌به دلیل سن اش مدت زیادی زنده نخواهد ماند. دوستدارانش خواهان عمری طولانی برای او هستند، اما واقعیت این است که هر عمری پایانی دارد. سخنان من در این جلسه معطوف به این لحظه پایانی است.

🔹وقتی لحظه درگذشت خامنه ای فرا رسد، جمهوری اسلامی با بحرانی بزرگتر از درگذشت خمینی مواجه خواهد شد. با فوت خمینی مشکلاتی که برای جمهوری اسلامی قابل تصور بود، با جانشینی سریع خامنه ای حل شد. اما این بار مسئله فقط حفظ نظام نیست، مسئله حفظ موجودیتِ ایران و پایداری ایران است. این احتمال وجود دارد که با درگذشت خامنه ای- با توجه به طرح ها و فشارهای شدید آمریکا و اروپا و اسرائیل از یک سو و خائنان داخلی از دیگر سو- ایران گرفتار فروپاشی وجودی شود.

✍ اسرائیل به دنبال تجزیه ایران:

tavahom.jpgامیر موحد

خلیفه تهران امروز در بن‌بستی گرفتار است که هیچ راه گریزی برای او باقی نمانده است. آنچه طی چهار دهه ساخته شد، نه بر پایه خرد و منافع ملی، بلکه بر پایه توهمات ایدئولوژیک و وابستگی به مسکو بنا شده بود. او سرمایه‌های ایران را در جنگ‌های نیابتی از یمن و سوریه تا عراق و لبنان خرج کرد تا روسیه دوباره به رؤیای شوروی بازگردد. اما نتیجه روشن است: روسیه شکست خورد، جمهوری اسلامی ویران شد، و ملت ایران فقیرتر و خشمگین‌تر از همیشه.

در چنین نقطه‌ای، فقط یک راه باقی مانده: تسلیم. اما تسلیم دو گونه است؛ یا تسلیم به جامعه جهانی با ذلت و سقوط کامل، یا تسلیم به ملت ایران با یک انتقال مدیریت‌شده قدرت. دومی تنها راهی است که می‌تواند جلوی خونریزی و ویرانی بیشتر را بگیرد و حتی برای خود خلیفه و خانواده‌اش فرصتی برای خروج محترمانه باقی بگذارد.

این انتقال قدرت نمی‌تواند در اتاق‌های تاریک امنیتی یا در پشت پرده با روسیه و چین رقم بخورد. قدرت باید به یک هیئت ملی نمایندگی واگذار شود که اعضای آن بر اساس وزن اجتماعی واقعی انتخاب شوند. طبیعی است که در این میان، شاهزاده رضا پهلوی به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی ملت ایران جایگاهی محوری خواهد داشت. دیگر جریان‌های سیاسی نیز به همان اندازه‌ای که در جامعه پایگاه دارند، باید نماینده معرفی کنند. حتی اصلاح‌طلبان و اپوزیسیون خودی و حکومتی، اگر وزن اجتماعی واقعی داشته باشند، می‌توانند به همان میزان در این هیئت حضور داشته باشند. اما هیچ‌کس حق ندارد جای ملت یا شاهزاده را غصب کند.

باید یک واقعیت دیگر را هم آشکار گفت: اپوزیسیون فیک که سال‌ها با پول و خط نظام ساخته شد، نمی‌تواند در این نقطه تاریخی نقش‌آفرینی کند. مأموریت اصلی آن‌ها مقابله با شاهزاده و آلترناتیو ملی بوده است؛ بنابراین وزنشان باید در ترازوی ملت سنجیده شود، نه در سفره رانت و رسانه‌های وابسته.

پیام ما به خلیفه و حلقه نزدیکش روشن است: فرصت خروج محترمانه و تضمین‌شده هنوز وجود دارد. اگر برای نجات خانواده و آینده خود، و برای جلوگیری از صدمات بیشتر به مردم ایران، مسیر انتقال کنترل‌شده را انتخاب کنید، این انتخاب در تاریخ به‌عنوان آخرین تصمیم شرافتمندانه ثبت خواهد شد. اما اگر لجاجت کنید، بار مسئولیت همه خون‌ها و ویرانی‌های بعدی بر دوش شما خواهد بود و ملت ایران این بار نه با ترحم، بلکه با خشم تاریخی‌اش پاسخ خواهد داد.

تسلیم به ملت، تنها راهی است که می‌تواند پایان جمهوری اسلامی را به آغاز رهایی ایران پیوند بزند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgدیده‌بان حقوق بشر سوریه روز چهارشنبه اعلام کرد بشار اسد، رئیس‌جمهوری پیشین سوریه، در مسکو هدف تلاش برای مسمومیت قرار گرفته است.

به گفته این نهاد، عاملان این اقدام در پی آن بودند که دولت روسیه را تحت فشار قرار داده و به تلاش برای حذف اسد متهم کنند. بر اساس گزارش دیده‌بان، اسد صبح دوشنبه از بیمارستانی در حومه مسکو مرخص شد و وضعیت جسمی او اکنون پایدار است.

این نهاد تاکید کرد که در طول دوره درمان تنها به برادرش، ماهر اسد، و منصور عزام، دبیرکل پیشین امور ریاست‌جمهوری سوریه، اجازه ملاقات داده شد. بشار اسد پس از برکناری از قدرت به روسیه گریخت.

اسد.jpg

window.jpgلیدا پورگلچین

چرا سقوطشان قطعی ست؟ تا حالا در مورد تئوری پنجره شکسته شنیدید؟ وقتی یک پنجره از یک خانه می شکند و کسی درستش نمی کند یک پیام پنهانی پخش می شود: اینجا دیگر کسی نگهبان نیست.

اینجا سقوط شروع شده است.

اولش فقط یک شیشه است ولی بعدش در را می زنند، دیوارها را خراب می کنند، وبعد همه چیز فرو می ریزد.

حالا نگاه کنید به جمهوری اسلامی

اون پنجره شکسته شده وقتی اسرائیل آسمان ایران را تسخیر کرد و سپاه فقط سکوت کرد.

وقتی فرمانده‌هاش یکی یکی کشته شدند و رهبرش از دیده ها ‌پهان شد.

این یعنی نه تنها پنجره شکسته بلکه در را هم از جا کندند.

آن روز ستون‌های عمارت (نظام مستقر) ترک برداشت.

وقتی ساختمانی پنجره ندارد، دری ندارد سقف ندارد، فقط یک معنی دارد: زمان تخریب است و این فروپاشی قطعی ست .

هر کسی هم در این عمارت مانده باشد با او به زیر آوار خواهد رفت.

مسلماً این بار فقط حملات هوایی نیست

برای براندازی رژیم‌های مستقر حملات باید هایبریدی باشد یعنی باید کماندوها هم پیاده شوند برای گرفتن مکان‌های مهم و حیاتی یعنی قطع کردن شاهرگ حکومت پس یعنی حمله‌ها قطعی خواهد بود . هیچ کس یک افعی زخمی را رها نمی‌کند تا دوباره شروع به نیش زدن کند، تا خود را ترمیم و دوباره نیش زدن و کشتار را آغاز نماید، سرش را قطع خواهند کرد.

11-1.jpgاکسیوس نوشت: قطر، مصر و ترکیه در حال فشار بر حماس برای پذیرش طرح صلح ترامپ در غزه هستند.

در ادامه این مطلب آمده است: حماس ۳ تا ۴ روز فرصت دارد تا پاسخ دهد.

نخست‌وزیر قطر، آل‌ثانی، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر، عباس کامل رشاد، و رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه، ابراهیم کالین، طی ۲۴ ساعت گذشته دو بار در دوحه با رهبران حماس دیدار کردند و بر لزوم پذیرش این طرح تأکید کردند.

آل‌ثانی به حماس گفته است که این «بهترین توافقی است که به دست خواهید آورد» و اینکه ترامپ برای پایان دادن به جنگ جدی است.

حماس وعده داده است که این طرح را با حسن نیت بررسی کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

اغلب کارشناسان و به درستی خطر استهلاک زیرساخت‌های کشور را متذکر می‌شوند. در ادامه یادداشت پیشین به یکی از مهم‌ترین آنها یعنی بهداشت و درمان کشور اشاره می‌کنم؛ زیرساختی که چند تفاوتی جدی با حوزه‌های دیگر دارد.

اول اینکه با تخریب آن، بازسازی و احیایش بسیار مشکل، سخت و زمانبر است. البته اگر اراده‌ای به احیا تعلق بگیرد.

دوم اینکه برخلاف سایر موارد، به نظر می‌رسد که تخریب این زیرساخت آگاهانه و عامدانه صورت می‌گیرد. نظام بهداشت و سلامت کشور در کنار نظام آموزشی و نظام تامین و بیمه اجتماعی سه زیرساخت مهم اجتماعی کشور هستند که در نیم قرن اخیر تحولات و ارتقای چشمگیری را شاهد بوده‌اند. ولی اکنون چند سال است که هر سه نظام و بیشتر از همه زیرساخت نظام بهداشت و سلامت از طریق بخش آموزش آن تحت فشار شدید قرار گرفته است.

یادداشت ۵ مهر ماه من نیز در همین باره بود و اکنون با عدد و رقم و جزییات بیشتر به این مساله می‌پردازم. ابتدا بگویم مساله مهم‌تر از تخریب این زیرساخت، وجود نیروهایی است که دنبال چنین تخریبی هستند. این نیروهای تخریبی در حوزه‌های گوناگون حضور دارند و مشغول انجام وظیفه و ماموریت هستند.

این اقدام از سال ۱۴۰۰ آغاز شد که تندروهای مخالف علم، عهده‌دار امور شدند. هدف اصلی آنها هم رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی بود. بی‌اعتبار کردن نهاد پزشکی بزرگ‌ترین دستاورد برای شبه علم است. این کار را با رشته‌های مهندسی و علوم نمی‌توانند انجام بدهند.

با علوم اجتماعی و انسانی نیز نیاز ندارند چنین کنند، چون خودشان را علامه این علوم جا می‌زنند! ولی نه می‌توانند خود را پزشک غالب کنند و نه می‌توانند مردم را از مراجعه به پزشک منصرف کنند. لذا با تخریب نظام و آموزش پزشکی این هدف را محقق می‌کنند.

در سال ۱۴۰۰، کل پذیرفته‌شدگان سالانه رشته‌های‌پزشکی و دندانپزشکی در دانشگاه‌های دولتی و آزاد نزدیک به ۱۰ هزار نفر بود. تغییر این ظرفیت تابع اصولی است. پیش از هر افزایشی در ظرفیت، باید تعداد مورد نیاز تخت آموزشی، اعضای هیات‌های علمی علوم پایه و بالینی، یونیت دندانپزشکی و کلاس‌های درس و فضای آموزشی، خوابگاه، ظرفیت سلف سرویس، همچنین تجهیزات پزشکی و... تامین شوند. انجام همه اینها نیازمند تامین بودجه است. البته در اغلب موارد بودجه نیز به تنهایی مشکل را حل نمی‌کند، ولی در هر صورت شرط ضروری آن است.

در سال ۱۴۰۰ تصویب کردند که سالانه ۲۰ درصد بر ظرفیت رشته پزشکی و دندانپزشکی اضافه شود. اولین پرسش این بود که فرض کنیم اجرای این سیاست عملی بود، آیا چنین کاری با سایر سیاست‌ها و اهداف تطابق داشت؟

اسناد نشان می‌دهد که مطابق اهداف برنامه هفتم نیازی به این تعداد تربیت پزشک نیست و نبوده است، چون مطابق آن برنامه در پایان سال ۱۴۰۷، حدود ۲۰۰ هزار پزشک باید داشته باشیم که الان بالای ۱۷۰هزار هستند و ظرفیت قبلی با اندکی افزایش می‌توانست این هدف را محقق کند. ضمنا فراموش نکنیم که هدف تعیین شده احتمالا تنها هدفی از برنامه است که به صورت کمّی محقق می‌شود و همه اهداف جدی دیگر مثل برنامه‌های قبلی محقق نخواهد شد.

مثل این است که تعیین کنند تولید شیر در کشور دوبرابر شود، چون این کار را نمی‌توانند انجام بدهند، به جایش به همان میزان آب می‌ریزند داخل شیر و می‌گویند تولید شیر دوبرابر شد. تازه آب شور می‌ریزند! و کل شیر را خراب می‌کنند.

اگر از این مساله بگذریم، فرض کنیم که بودجه هم باشد، آیا ممکن است سالی ۲۰ درصد به ظرفیت اضافه و امکانات لازم را نیز تامین کرد؟ قطعا خیر. در ایران شاید بتوان سالانه ظرفیت پذیرش را ۵ تا ۷ درصد اضافه و امکانات آن را هم فراهم کرد.

این به شرطی است که بودجه و امکانات باشد، در حالی که اصلا چنین بودجه‌ای نیست. طبق ادعای معاون آموزشی وزارت بهداشت فقط حدود ۱۰ درصد بودجه مورد نیاز این برنامه تامین شده است. براساس این مصوبه پذیرش دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی در سال‌های گذشته چنین بوده است. (شامل دانشگاه‌های دولتی و آزاد)

حالا ببینیم که کمبودها برای چنین ظرفیتی چگونه است؟ ۳۳۱۶۷ تخت آموزشی؛ ۳۳۵۳ عضو هیات علمی علوم پایه؛ ۳۴۲۹ هیات علمی بالینی؛ ۲۸۲۳ هیات علمی دندانپزشکی؛ ۳۸۵۴ یونیت دندانپزشکی. جالب است که همه این کمبودها در سال ۱۴۰۴ خیلی بیشتر از کمبودهای سال ۱۴۰۳ است. ظرفیت واقعی دانشگاه‌های پزشکی ایران برای پذیرش دانشجوی پزشکی عمومی و بر اساس استانداردهای کالبدی، اندکی بیش از ۴ هزار دانشجو است. اکنون بیش از سه برابر این ظرفیت دانشجو پذیرفته می‌شود.

البته این ظرفیت براساس معیارهای تعدیل شده مصوب ستاد انقلاب فرهنگی حدود ۶۹۰۰ دانشجو است و براساس معیارهای جدیدتر شورای عالی انقلاب فرهنگی حدود ۷۶۰۰ نفر است که باز هم تعداد پذیرش دانشجو دوبرابر این رقم است.

نتیجه دیگر این افزایش ظرفیت حضور دانشجویانی با رتبه بالای ۶۰ هزار در میان قبول‌شدگان است. اینها قرار است که به مناطق محروم بروند! تا محروم‌ترین اقشار به وسیله کم‌سوادترین پزشکان درمان شوند.

۴ سناریو پیش روی ایران

| No Comments

وایبر.jpgهم میهن: مهدی مطهرنیا

مسئله ایران و آینده ایران، از بالاترین جایگاه برخوردار است و اندیشیدن درباره ایران، رسالت همه ماست. در این مسیر باید به سیگنال‌ها توجه کرد. یکی از نقاطی که باید مورد توجه قرار بگیرد، تحولات بین‌المللی است. نکته بعدی این است که جوامع پیشرفته برای حل بحران‌ها، بحران نمی‌آفرینند، بلکه برای حل بحران‌ها راه‌حل پیدا می‌کنند.

در این مسیر، اولین راه‌حل این است که اصلاً اجازه ندهند بحرانی به وجود بیاید و در این میان اگر هم بحرانی به وجود آمد آن بحران ایجادشده را تبدیل به فرصت می‌کنند.

ما در ایران با چند بحران روبه‌رو هستیم. یکی از بحران‌های اساسی که وجود دارد بحران حکمرانی و اعتبار است. توجه کنید که ما فروپاشی سرمایه اجتماعی و بی‌اعتمادی را در ایران داریم. ما بحران تمرکز قدرت در نهادهای غیرپاسخگو را داریم. نکته بعدی در اقتصاد است که ما الان اقتصاد رقابتی رانتی را داریم و در عرصه بین‌الملل هم که ما تقابل مستمر با غرب را پس از اسنپ‌بک خواهیم داشت. ما آسیب‌پذیری در برابر تحولات نظم جهانی را داریم.

من سناریوهایی را برای آینده ایران نوشته‌ام که اشاره کوتاهی به آنها خواهم داشت. ما دو عدم قطعیت محوری در ایران را داریم. یکی میزان انعطاف‌پذیری و اجماع داخلی است که پایین یا بالا باشد. دوم شدت و جهت‌گیری فشار خارجی است و اینکه جامعه بین‌الملل و بازیگران منطقه‌ای این فشار را بیشتر خواهند کرد یا خیر. این دو عدم قطعیت، یک محیط دو در دو را می‌تواند ایجاد کند.

سناریوی اول در این مسیر، پایدارسازی تدریجی است. اینکه ما اجماع داخلی بالا و فشار خارجی ملایم را داشته باشیم. در صورت وجود این سناریو، نتیجه، امکان توافق حداقلی داخلی می‌‌شود اما من فکر نمی‌کنم که این سناریو عملیاتی شود.

اگر بخواهیم به این سناریو برسیم اولویت اول، اصلاحات اقتصادی قابل فهم است. اولویت دوم هم باز کردن گفت‌وگوهای بین‌الاذهانی در داخل و منطقه‌ای است، باید از صاحبان خرد استفاده شود. من آرزو دارم که سرای اندیشه‌ورزان ایران شکل بگیرد، بدون اینکه به دولت‌ها وابسته باشند. این اندیشه‌ورزان به سمت‌و‌سویی بروند که از مردم مستقیم حقوق بگیرند. چون اگر از دولت پول بگیرند، چطور می‌توانند به مقامات ارشد کشور نظارت داشته باشند و به مردم درباره آنها گزارش دهند.

سناریوی دوم، انزوا و انجماد است که این سناریو اجماع داخلی پایین و فشار خارجی سخت را همراه خوددارد که در آن صورت، بحران‌های داخلی تشدید خواهد شد، نهادها شکننده‌تر می‌شوند، فشار خارجی تشدید می‌شود، تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک بیشتری را به همراه دارد. پیامد آن هم رکود عمیق‌تر اقتصادی، تشدید نارضایتی اجتماعی و زیست‌گرایی امنیتی در سیاست خارجی است. در اینجا چه باید کرد؟

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgآمریکا، از صدور ویزا برای تمامی نفراتی فهرست ۹ نفره فدراسیون فوتبال که برای حضور در مراسم قرعه‌کشی جام جهانی ۲۰۲۶ معرفی شدند، خودداری کرده است

تسنیم در اینستاگرام خبر داده «دولت آمریکا برای مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی و ۷ نفر دیگر از اعضای فدراسیون فوتبال برای حضور در مراسم قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۶ روادید صادر نکرده است.»

این رسانه وابسته به سپاه پاسداران نوشته «مهدی تاج، نایب رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا که رابطه خوبی با جیانی اینفانتینو رئیس فیفا دارد اعتراض خود را به گوش او رسانده و شاید با ورود رئیس فیفا به این موضوع روادید آمریکا برای برخی نفرات صادر شود.»

فدراسیون فوتبال برای حضور در مراسم قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۶ و برگزاری برخی کارگاه‌های آموزشی درباره این مراسم، خواستار صدور روادید برای ۹ نفر از اعضا از جمله مهدی تاج، رئیس فدراسیون، هدایت ممبینی، دبیر کل فدراسیون، امیر قلعه نویی سرمربی، سعید الهویی مربی و مهدی محمدنبی مدیر تیم ملی فوتبال شده بود.

مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، پس از حضور اینفانتینو در رختکن تیم ملی پس از فینال تورنمنت کافا در ازبکستان، گفته بود: «با وجود اینفانتینو هیچ مشکلی برای حضور در جام جهانی ۲۰۲۶ پیش نمی‌آید. با ایشان صحبت کردیم و گارانتی لازم را داده است.»

hakha.jpgسایه رحیمی - ایندیپندنت فارسی

سفر پرحاشیه مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، به نیویورک بار دیگر موضوع بازگشت الواح هخامنشی از آمریکا را در کانون توجه قرار داد، زیرا برخی فعالان میراث فرهنگی احتمال می‌دادند همانند آنچه در دو سال گذشته اتفاق افتاد، در بازگشت رئیس‌جمهوری از آمریکا به ایران، بار دیگر تعدادی از این الواح به ایران بازگردانده شوند.

در دولت‌های سیزدهم و چهاردهم هر بار که تعدادی از این الواح با هواپیمای حامل رئیس‌جمهوری از آمریکا به ایران منتقل می‌شد، دولتی‌ها چنین وانمود می‌کردند که گویا این آثار از «مصادره دولت آمریکا» آزاد و به کشور بازگردانده شده است. حال‌ آنکه این الواح نه در توقیف و مصادره دولت آمریکا که برای اهداف پژوهشی در اختیار دانشگاه شیکاگو قرار دارند و مانع اصلی برای بازگشت کامل آن‌ها به ایران هم تحریم‌های بین‌المللی و به‌ویژه امتناع شرکت‌های بیمه از پذیرش مسئولیت حمل‌ونقل آن‌ها است.

با وجود این، مقام‌های دولتی در دو سال گذشته انتقال تدریجی الواح با هواپیماهای حامل رئیس‌جمهوری را نوعی «دستاورد» معرفی کردند و آن را «سوغاتی رئیس‌جمهوری» نامیدند؛ بی‌آنکه به نقش تحریم‌ها و محدودیت‌های بیمه‌ای اشاره‌ای کنند، اما در سفر اخیر پزشکیان به نیویورک، حتی همین نمایش نمادین نیز تکرار نشد و وزارت میراث فرهنگی هم تاکنون درباره سرنوشت ادامه روند بازگشت الواح توضیح شفافی ارائه نکرده است.

کشف و سرگذشت الواح هخامنشی

طی کاوش‌های باستان‌شناسی در تخت‌جمشید در اسفند سال ۱۳۱۱، گنجینه‌ای شگفت‌انگیز حاوی حدود ۳۰ هزار لوح گلی به خط میخی، یادگار دوران هخامنشیان، از دل خاک بیرون آمد. این الواح به همت گروهی از باستان‌شناسان موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو (ISAC)، به سرپرستی ارنست هرتسفلد، کشف شد.

سه سال بعد، در سال ۱۳۱۴، دولت وقت ایران با موسسه شرق‌شناسی توافق کرد تا این الواح برای مطالعه و ترجمه، موقتا به آمریکا تحویل داده شوند. در آن زمان بیش از ۳۰ هزار لوح در ۵۰ صندوق چوبی بسته‌بندی و از مسیر دریایی و از طریق بندر بوشهر، راهی شیکاگو شدند؛ آن هم با این شرط که پس از پایان تحقیقات، به‌تدریج به ایران بازگردند.

پس از رسیدن الواح به مقصد، پژوهشگران برجسته‌ای چون آرنولد پوبل و شاگردانش جورج کامرون و ریچارد هلک، بررسی عمیق آن‌ها را آغاز کردند. در همان مراحل اولیه مشخص شد که گل‌نبشته‌ها به زبان عیلامی و متعلق به دوران داریوش بزرگ‌اند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در گزارش سالانه ۲۰۲۴ــ۲۰۲۳ موسسه مطالعه فرهنگ‌های باستانی دانشگاه شیکاگو، مجموعه الواح هخامنشی تخت‌جمشید به‌عنوان یکی از مهم‌ترین پروژه‌های علمی موسسه معرفی شده‌اند. در این گزارش تاکید شده که این الواح گلی تنها بقایای اداری یک امپراتوری نیستند، بلکه بایگانی زنده‌ای از روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در دوران داریوش بزرگ به شمار می‌آیند. پژوهش‌های تازه دانشگاه بر تحلیل جزئیات مربوط به نظام جیره‌بندی، نحوه توزیع منابع، پرداخت دستمزدها، و سازمان‌دهی کارگران و صنعتگران متمرکز بود؛ داده‌هایی که به‌تنهایی می‌تواند تصویری کم‌نظیر از سازوکار اقتصادی و اداری امپراتوری هخامنشی ارائه دهد.

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

za.jpgاحمد زیدآبادی

شیخ حسن روحانی به سعید جلیلی و همینطور محمود احمدی‌نژاد به آقای روحانی پیشنهاد مناظره داده‌اند.

به نظرم سعید جلیلی حاضر به مناظره با آقای روحانی نشود اگر هم حاضر بشود و مناظره انجام گیرد، به دلایل عدیده، نتیجۀ کار چنگی به دل نخواهد زد! در مقابل، مناظرۀ حسن روحانی با آقای احمدی‌نژاد، به قول محمود شمس‌الواعظین می‌تواند "محشر" باشد!

به احتمال زیاد 80 درصد ایرانی‌ها آن را تماشا یا دنبال خواهند کرد. این مناظره اگر هم نتیجۀ عملی در بر نداشته باشد که البته در برنخواهد داشت، اما بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

حالا که آقای احمدی‌نژاد خود پا پیش گذاشته است بهتر است آقای روحانی درخواست او را رد نکند. در صورت توافق دو طرف برای مناظره، به طور قطع دستگاه‌های مختلفی در صدد منصرف کردن آنها از این کار و یا جلوگیری از انجام مناظره برخواهند آمد، اما دو رئیس‌جمهور سابق تسلیم فشارها نشوند و برای یک بار هم که شده حرف دل‌شان را با مردم در میان بگذارند.

هیچ دلیلی وجود ندارد که رؤسای‌جمهور پس از اتمام دورۀ مسئولیت‌شان محکوم به لال‌مونی گرفتن شوند!

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgچه چیزی بما امکان می دهد که فرا تر از آنچه که در ذهن خود ساخته ایم قدمی پس بنشینم ودر نگاه خودنسبت به آنچه که امروز در جامعه سخت آسیب دیده از استبداد وفساد جمهوری اسلامی ایران می گذردتجدید نظر کنیم ؟

تنها یک چیزملاک است! قبول واقعیت عینی که در سیاست خود را دربرخوردبا عینیت اجتماعی و خواست اکثریت جامعه نشان می دهد .

برخورد عینی با مسائل مردمی که روزانه با مشکلات ناشی ازعملکرد جمهوری اسلامی جانشان به لب رسیده است .مردمی که زیر بار فشار های اقتصادی ، محدودیت های اجتماعی وفرهنگی له ولورده می شوند و از بن جان خواهان سرنگونی این حکومت هستند.

مردمی که علی الرقم فشارهای خرد کننده حاکمیت یک مقاومت و مبارزه مدنی رادراشکال مختلف پیش می برند که برجسته ترین آنها مبارزه گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری و شکل گرفتن یک خیزش تاثیر گذار با شعار "زن ،زندگی ،آزادی " است. خیزشی که هنوز در صور مختلف ادامه دارد . هزینه می دهند بی آن که جریان های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل وچه خارج عمیقا آنها را درک کنند ونقش خود در قبال این مبارزه مدنی را با عمل کرد درست خویش پاسخ گویند .

درک عمیق و پاسخ درست به این مبارزه مدنی جاری توسط مردم چه می تواند باشد ؟ بنظر سوالی ساده است حمایت همه جانبه از این مبارزه .جوابی کلی که هیچ دردی از درد های مردم را دوا نمی کند . چرا که آنچه در عمل مشخص اپوزیسیون دیده می شود.در گیری های ذهنی آنهاست بر سر مقولاتی انتزاعی که فراتر از جواب گوئی به خواست های ضروری مردم وتوانمند کردن عملی جنبش مهساست .

من بدون هیچ واهمه ای از تیر های زهرآلود کسانی که قرارگرفتن من در جبهه "تلاش برای نجات ایران" را خیانت به گذشته و ایده ال های چپ می دانند ومورد تهاجمم قرارمی دهند سوال می کنم.

qaani.jpgخانواده‌ای اسرائیلی که اعضایش در حمله ۷ اکتبر کشته و ربوده شدند، در دادگاه کیفری بین‌المللی از رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده نیروی قدس سپاه به اتهام "همدستی در نسل‌کشی" شکایت کرده‌اند

دویچه وله - یک شکایت حقوقی تازه در دادگاه کیفری بین‌المللی در لاهه، جمهوری اسلامی را به "همدستی در نسل‌کشی" و "جنایات علیه بشریت" متهم کرده است. این شکایت به دنبال حمله مرگبار حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تنظیم شده و خواستار صدور قرار بازداشت برای رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، اسماعیل قاآنی شده است.

این پرونده به نمایندگی از موریس شنایدر، عموی شیری بیباس، ثبت شده است. شیری بیباس، زنی جوان بود که به همراه دو پسر خردسال او "آریل و کفیر"، در حمله حماس ربوده شد. او و فرزندانش در اسارت کشته شدند و مادر و پدر شیری نیز همان روز جان خود را از دست دادند. شنایدر در بیانیه‌ای گفته است: «خانواده ما در چند نسل قربانی نفرت و کشتار شده است. از هولوکاست تا امروز، عزیزان ما تنها به دلیل یهودی بودن هدف قرار گرفته‌اند. شعار "هرگز دوباره" باید معنایی داشته باشد. ما امروز عدالت می‌خواهیم، نه فقط برای خودمان بلکه برای همه قربانیان.»

منظور از "شعار هرگز دوباره" جلوگیری از نسل‌کشی یهودیان و هولوکاست دیگری است که چون فصل سیاهی در تاریخ تمدن بشری ثبت شده است.

شکایت‌نامه ادعا می‌کند که تهران با آموزش نظامی، ارسال سلاح، هماهنگی و حمایت مالی از حماس، در برنامه‌ریزی و اجرای حمله ۷ اکتبر نقش مستقیم داشته است. در متن شکایت آمده: «نیروی قدس سپاه پاسداران، به دستور رهبران جمهوری اسلامی و مشخصا علی خامنه‌ای و اسماعیل قاآنی، عمدا و آگاهانه سلاح‌هایی در اختیار حماس گذاشت تا علیه یهودیان و اسرائیلی‌ها به کار گرفته شود.»

این شکایت توسط الی روزنباوم، دادستان پیشین جرایم جنگی وزارت دادگستری آمریکا، و الیوت مالین، وکیل حقوق بشر در ایالت نوادا، تنظیم شده است. آنها بر اساس ماده ۱۵ اساسنامه رم که به افراد و سازمان‌ها اجازه می‌دهد اطلاعات و شکایات خود را مستقیما به دفتر دادستانی ICC ارائه کنند، اقدام کرده‌اند. دفتر دادستانی موظف است این اطلاعات را بررسی کند و در صورت وجود "پایه معقول" تحقیقات رسمی را آغاز کند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در این شکایت به شواهد و مدارکی اشاره شده است که نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ده‌ها میلیون دلار به حماس منتقل کرده و سلاح و فناوری در اختیار این گروه گذاشته است. همچنین به سخنان مقامات تهران و رهبران حماس استناد شده که به گفته وکلا، نشان‌دهنده این است که آنان "قصد نابودی" اسرائیل را دارند. از جمله به سخنرانی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۶ اشاره شده که گفته بود: «تنها راه‌حل مسئله خاورمیانه نابودی و انهدام دولت یهودی است.» همچنین غازی حماد، یکی از مسئولان حماس که چند هفته پس از حمله گفته بود: «اسرائیل کشوری است که در سرزمین ما جایی ندارد. باید آن را محو کنیم.»

Bahram_Farokhi_2.jpgدر سال‌های گذشته، مقاله‌ای برای یک اندیشکده ژئو پولیتیک نوشته بودم که در آن استدلال کرده بودم تنها راه مهار قدرت‌های منطقه‌ای در خاورمیانه، ایجاد سازوکاری مشابه «European Economic Community»
است:
مدلی که بتواند کشورهای کلیدی منطقه همچون ایران، ترکیه، عربستان سعودی و مصر را در یک چارچوب مشترک اقتصادی و سیاسی گرد هم آورد. هدف این سازوکار، مهار بلندپروازی‌های سیاسی و نظامی این کشورهاست: همان‌گونه که «European Economic Community» توانست پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا را در قالب یک اتحاد اقتصادی و سیاسی در کنار یکدیگر قرار دهد و نقطه پایانی بر چند قرن جنگ‌های خونین و رقابت‌های ویرانگر در اروپا بگذارد.
منطق پشت این طرح ساده اما بسیار عمیق است: قدرت‌های منطقه‌ای، به دلیل ماهیت نظام‌های اقتصادی و الزامات رشد خود، دیر یا زود به سمت گسترش حوزه نفوذ و بسط ارضی ("territorial expansion") سوق پیدا می‌کنند. در نبود یک چارچوب نهادی برای مدیریت این رقابت‌ها، چنین میل طبیعی به گسترش به برخوردهای مستقیم نظامی منتهی می‌شود. این همان الگویی است که اروپا بارها در طول تاریخ تجربه کرده بود، تا زمانی که ساختاری مانند «European Economic Community» و بعدها «European Union»، این چرخه معیوب را شکست و جنگ را به جای یک انتخاب سیاسی، به یک گزینه پرهزینه و غیرممکن تبدیل کرد.
در مقاله نخست، استدلال کرده بودم که نوع حکومت یا ایدئولوژی سیاسی حاکم بر این کشورها ، خواه جمهوری، خواه پادشاهی، یا نظام‌های ایدئولوژیک مذهبی ، تأثیر بنیادی بر این پویایی ندارد. در واقع، ایدئولوژی‌ها اغلب تنها بهانه‌هایی برای پوشاندن رقابت‌های واقعی هستند. جنگ‌های امروز خاورمیانه که غالباً در پوشش و لباس مذهبی ظاهر می‌شوند، در حقیقت همانند پرده‌ای مخملی سنگینی عمل می‌کنند که دلایل اصلی این درگیری‌ها را پنهان می‌سازند. ریشه اصلی این منازعات نه صرفاً اختلافات مذهبی، بلکه رقابت بر سر منابع، بازارها و قلمرو نفوذ است: همان دلایلی که در طول تاریخ، امپراتوری‌ها و دولت ـ ملت‌های اروپایی را به جنگ‌های مکرر و ویرانگر کشانده بود.
به زبانی دیگر، جنگ‌های مذهبی در خاورمیانه بیشتر یک "narrative" یا روایت هستند: ابزاری برای بسیج توده‌ها و مشروعیت‌بخشی به جاه‌طلبی‌های ژئوپولیتیکی رهبران سیاسی. پشت این روایت مذهبی، همان منطق سرد اقتصاد سیاسی نهفته است: هر قدرت منطقه‌ای، برای تضمین بقای خود و تأمین رشد اقتصادی، نیازمند دسترسی به منابع و بازارهای گسترده‌تر است، و این امر به‌طور اجتناب‌ناپذیر رقابت و در نهایت جنگ را به دنبال دارد.
بر این اساس، اگر هدف ما پایان دادن به چرخه بی‌پایان جنگ و بی‌ثباتی در خاورمیانه باشد، نمی‌توان صرفاً به تغییر رژیم‌ها یا اصلاحات ایدئولوژیک دل بست. آنچه نیاز است، یک چارچوب نهادی شبیه به مدل اروپایی است؛ نهادی که با ایجاد منافع مشترک اقتصادی و سازوکارهای حل‌وفصل اختلافات، بلندپروازی‌های ژئوپولیتیک کشورها را در یک مسیر همگرایی مهار کند. تنها از این راه می‌توان به تدریج منطقه‌ای ساخت که در آن جنگ دیگر نه یک ابزار طبیعی سیاست، بلکه انتخابی پرهزینه و پرریسک باشد.
در ادامه این بحث، امروز به بررسی جایگاه ایران در معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه می‌پردازم. رقابت ایران برای هژمونی منطقه‌ای، نه یک انتخاب صرفاً ایدئولوژیک و نه وابسته به ماهیت رژیم سیاسی، بلکه ضرورتی ساختاری است که از موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، ظرفیت جمعیتی و جایگاه ترانزیتی این کشور ناشی می‌شود. از این رو، تحلیل نزاع‌های کنونی به‌عنوان «جنگ مذهبی میان یهودیت و اسلام» یا «تقابل شیعه و سنی» ساده‌انگارانه و گمراه‌کننده است: چراکه مذهب و ایدئولوژی عمدتاً ابزارهایی برای مشروعیت‌بخشی و بسیج نیروها در خدمت رقابت‌های قدرت سیاسی و اقتصادی هستند.

ladan.jpgویژه خبرنامه گویا

بحران، یا آشفتگی ریشه دار، رویدادی تشدید شونده است که منجر به وضعیتی خطرناک و ناپایدار میشود و میتواند جامعه را فلج کند. بحران‌ ها تغییرات منفی در امور انسانی و محیطی هستند. گشایش یا راه حل بحران، نیاز به اقدامات اساسی و فوق‌ العاده دارد.

نخست، در کجا قرار داریم

امروز، میهن مان بشدت گرفتار بحران است. بحران های گسترده، فراگیر و شکننده، که تمام هنجارها و الگوهای فکری و رفتاری جامعه را در بر گرفته است. ناتوانی در برنامه ریزی های مناسب و بموقع باعث از دست رفتن منابع، و دست آورد ها شده اند. بحران ها در ایران، نتیجه و زائیده سیاست حکومت و مدیریت کشور هستند؛ بویژه بحران های نیرو، آب، اقتصاد، امنیت، و اعتماد.

وزیر نیرو در مجلس اعلام کرد که کمبود برق در ایران به سطح بی سابقه و وضعیت بحرانی تر رسیده است. در ادامه گفت، "کمبود شدید سوخت باعث شد در بسیاری از نیروگاه‌ها از سوخت بسیار آلایندۀ مازوت استفاده شود؛ اقدامی که ضمن آسیب زدن به تجهیزات و کاهش بازده، هزینه‌های زیست‌محیطی را بالا برد و فشار مضاعفی به شبکه برق وارد کرد." رادیو فردا

یک کارشناس بر جسته آب می گوید، شرایط در ایران از بحران گذشته رسیده به ورشکستگی آبی؛ بحران وضعیتی است که قابل رفع است، ولی وضعیت آب در ایران، نشان از شکست است. راه حل، نیاز به برنامه ریزی هدفمند و متمرکز و اقتصاد شکوفا، تولید و اشتغال دارد. شبکه شرق

بحران آب و برق و اقتصاد (بیکاری، تورم و بی ارزش بودن ریال)، امنیت (شکست خفت بار در مقابل دشمن و بی دفاع و آسیب پذیر کردن کشور)، و بحران اعتماد؛ همه نتیجه سیاست یک بعدی و مدار بسته رژیم فقاهت می باشد. خمینی، در آغاز با بیان "ما متخصص و کارشناس نمیخواهیم"، سیاست رژیم را اعلام کرد، و فرار مغزها را رقم زد. آخوند، عقب افتاده ترین قشر جامعه، کنترل اهرم های قدرت را در دست گرفت؛ و اداره کشور به عهده افراد خانواده و وابستگان حکومت قرار گرفت، نه اشخاص کارشناس و شایسته. بنابراین، بحران ها در ایران، نتیجه مدیریت یک بعدی و سیاست واکنشی حکومت می باشند. نتیجه دید و افق مدار بسته، و زائیده باور به تقدیر و سرنوشت هستند.

نقش تقدیر و سرنوشت

دو واژه ی "تقدیر" و "سرنوشت" اغلب در مکالمات روزمره در میهن مان، به جای یکدیگر استفاده میشوند. باور به تقدیر و سرنوشت، عموماً به یک روند از پیش تعیین ‌شده و اجتناب‌ ناپذیر از وقایع اشاره دارد که به یک قدرت بالاتر، یا نظم طبیعی که خارج از کنترل انسان، نسبت داده میشود. مفهوم سرنوشت نشان میدهد که نتایج خاص از ابتدا، صرف نظر از انتخاب‌ های فردی، ثابت هستند.

لغت نامه ی دهخدا، سرنوشت را حکم و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد، معنی می کند. واژه یاب فارسی آنرا بخت، طالع، عاقبت و سرانجام، می خواند. باور به تقدیر و سرنوشت در ایران، بطور کلی در جامعه رواج دارد، ولی در بین مذهبیون، پدیده ای کامل و مطلق است.

حافظ در این مورد، می گوید

عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم این بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

شرح سودی بر حافظ، این بیت را ابنگونه تفسیر میکند: این حالات (بدنامی و رندی) بنا به حکم ازلی جزو سرنوشت من است، پس تغییرپذیر و اکتسابی نیست.

سلمان ساوجی (قرن هشتم هجری) می گوید:

گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود

همانطور که می بینیم، تقدیر و سرنوشت، در فرهنگمان کاملن ریشه داشته و باور به تقدیر و سرنوشت در ایران، بطور کلی در جامعه رواج دارد، ولی در بین مذهبیون، پدیده ای کامل و مطلق است. چند نمونه:

علی شریعتی، شخصیت برجسته ی اسلام گرای قرن بیستم در ایران، در مورد باور به تقدیر و سرنوشت، خطاب به مذهبیون می نویسد: "قضا و قدری که تو معتقدی، میگوید هر کار که میشود، و هر کس هر کاری میکند، هر شلاق که بازوئی میزند و گرده ای میخورد، و هر پولی که غارت میکنند و غارت میشود! و هر ستمی که افرادی میکنند و اقوامی میکشند، همه - پیش از من و تو نوشته شده و لایتغیر است. پس جنایتکار نمیتواند جنایت نکند! و قربانی نمیتواند قربانی نشود! گناهکار نمیتواند پاک بماند! و پاک نمیتواند گناه کند! بنابراین، هر چه که هست و هر چه که بوده و هر چه خواهد بود، نه دست من است، نه دست تو." پدر، مادر، ما متهمیم

ملا صدرا یکی از بزرگ ترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام، 370 سال پیش، قضا و قدر را چنین توضیح داد: "تقدیر در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا و قابل تغییر نیست." خدا سالاری و درماندگی، نگارنده

محمد باقر مجلسی، معروف به علامه مجلسی، الگوی ملاها، عالی ترین مقام کشور پس از شاه؛ با دانش های خرد گرا بشدت مخالف بود و مبارزه میگرد و آنها را "باعث شک و تردید در مورد تقدیر و سرنوشت می دانست". همان

عباس میرزا، اولین اصلاح طلب میهن مان، 225 سال پیش، جهل و تعصب، بی هدفی و بی برنامگی و عدم هوشیاری و بیداری را، بخشی از کاستی های فرهنگی مان و باعث درماندگی مزمن کشور می دانست.

آنچه عباس میرزا را درگیر جنگ با امپراتوری روسیه و شکست خفت بار کرد، تشویق و نفوذ همه جانبه ملاها و خرافات و موهوماتِ مذهبی بود. همان

این چند نمونه، نشان میدهند که جهل و خرافات مذهبی، از جمله باور به تقدیر و سرنوشت ، بخودی خود بوجود نیامدند. جامعه روحانیت که همواره با دانش و آگاهی در ستیز بوده، در گسترش خرافات و موهومات نقش کلیدی و اساسی داشته است. روحانیت، گاهی با تبانی و گاهی با سازش و همکاری با سلطنت، در جهت کنترل توده ها و تسلیم مطلق مردم در مقابل قدرت، مشکلات را با تقدیر و سرنوشت و مصلحت الهی، توجیه می کردند. در ضمن، زمانی که سرنوشت و تقدیر از پیش تعیین و نوشته شده، و غیر قابل تغییر است؛ نیازی به فکر کردن و برنامه ریختن نیست! این دقیقا روشی است که رژیم مذهبی در ایران دنبال کرده است.

پاسخِ چگونه به چنین وضعی دچار شدیم؟

دید و افق یک بعدی و باور مذهبیون به تقدیر و سرنوشت است.

مشکل و چالش ما ایرانیان در این است که مذهبیون 47 سال کنترل اهرم های قدرت و ثروت را در دست داشته اند. این در صورتی است که اداره کشور، نیاز به اهداف مشخص، برنامه و ارجحیت های هدفمند دارد. و دولت، بر اساس اهداف و ارجحیت ها، برنامه ریزی میکند و راه و روش دستیابی به اهداف، سیاست کشور را مشخص میکند؛ نه تقدیر و سرنوشت!

اساسی ترین علت

- تخریب فاجعه آور محیط زیست و کم آبی،

- ازدیاد بی رویه جمعیت و کمبودها و مشکلات ناشی از آن

(کمبود مسکن، مشکل کار و شغل، مشکل کلاس درس و کمبود آموزگار، و ...)،

- فقر، بیکاری، و اقتصاد ورشکسته،

- بی توجهی به 20 سال حملات اسرائیل در داخل کشور،

- نادیده گرفتن حضور نفوذی ها در انفجار، آتش سوزی، و

شرکت شان در تخریب و ترور که طی جنگ دوازده روزه،

- شکست شکننده رژیم در مقابل اسرائیل را رقم زد؛

دید و باور مذهبیون حاکم در میهن مان می باشد. متاسفانه، شکستی که میهن مان را بی دفاع و آسیب پذیر کرده؛ شرایطی را بوجود آورده که یکپارچگی، استقلال کشور، و امنیت مردم را به مخاطره انداخته است.

چه باید کرد؟

زبانزد (ضرب المثل) "گل بود به سبزه نیز آراسته شد"، اوضاع دردناک میهن مان را به نمایش میگذارد! ایرانیان، سال ها، اقتصاد ورشکسته، بی عدالتی اجتماعی، و انزوای سیاسی جمهوری اسلامی را تحمل کرده بودند {گل بود}، ولی با در نظر گرفتن شکست خفت بار در مقابل اسرائیل، بی دفاع و آسیب پذیر شدن کشور، بازگشت تحریم ها و تهدید جنگ {به سبزه نیز آراسته شد}؛ انتخاب چه باید کرد، بسیار آسان تر شده است.

liaghat.jpgدر سرزمینی که حقیقت با طنین باتوم پاسخ می‌گیرد، آیا هنوز می‌توان از قدرتی سخن گفت که نه از خشونت، بلکه از هم‌صدایی برمی‌خیزد؟ مقاله‌ی «آیا باز هم به ایران حمله نظامی می‌شود؟» نوشته‌ی عمادالدین باقی، اگرچه در ظاهر به تحلیل تهدید خارجی می‌پردازد، در بطن خود دغدغه‌ی مشروعیت، قدرت، و امکان مقاومت مدنی را بازتاب می‌دهد.
باقی با طرح پرسشی درباره‌ی حمله‌ی نظامی، از فضای روانی جامعه آغاز می‌کند و سپس به رفتار قدرت‌های جهانی و داخلی می‌پردازد. او از فرضیه‌ی «حمله نظامی به عنوان مکمل یک رخداد داخلی» استفاده می‌کند، نه به عنوان یک کنش مستقل. این نشان می‌دهد که باقی به پیوند میان بحران‌های داخلی و مداخلات خارجی باور دارد. در تحلیل او، «تنها کارت نجات ایران، مردم و پشتوانه‌ی ملی» است؛ گزاره‌ای که اگرچه آرمان‌گرایانه است، اما از منظر تحلیل انتقادی نیازمند شواهد تجربی و بررسی ساختاری از ظرفیت‌های اجتماعی است.
تفکر انتقادی از ما می‌خواهد پیش‌فرض‌ها را آشکار کنیم، استدلال‌ها را بسنجیم، و تناقض‌ها را شناسایی کنیم. باقی فرض می‌گیرد که مردم ایران ظرفیت مقاومت و بازسازی دارند، بی‌آنکه تحلیل کند این ظرفیت چگونه فرسوده شده یا چگونه می‌توان آن را بازسازی کرد. او از «هزینه‌نداشتن اقدامات برای افزایش سرمایه‌ی اجتماعی» سخن می‌گوید، اما در ساختاری که کنش مدنی جرم‌انگاری می‌شود، این گزاره فاقد پشتوانه‌ی تجربی است. همچنین، از یک‌سو به تهدید خارجی هشدار می‌دهد، از سوی دیگر آن را بی‌اهمیت می‌خواند. این تناقض، نشانه‌ی تردید در تحلیل است، نه اطمینان.
در تحلیل قدرت، آنچه مشروعیت می‌آفریند نه ابزار سرکوب، بلکه کنش جمعی و توافق عمومی است. قدرتی که از مشارکت می‌زاید، نه از اجبار، در دل گفت‌وگو و هم‌فکری شکل می‌گیرد. اما در ساختاری که مشارکت سرکوب می‌شود، چنین قدرتی چگونه ممکن است؟ در ایران، خشونت نه فقط ابزار کنترل، بلکه جایگزین قدرت مشروع شده است. از سوی دیگر، رضایت عمومی نه از آگاهی، بلکه از مهندسی ذهن‌ها حاصل می‌شود؛ از طریق نهادهای دینی، رسانه‌های رسمی، و نظام آموزشی که حقیقت را به روایت رسمی تقلیل می‌دهند. در چنین وضعیتی، روشنفکران اگر بخواهند نقش خود را ایفا کنند، باید نه فقط اخلاقی سخن بگویند، بلکه ساختار را به چالش بکشند. باید از دل مردم برخیزند، زبان آن‌ها را بفهمند، و بتوانند سازمان‌دهی کنند. مقاله‌ی باقی، اگرچه اخلاقی است، اما در سطح سازمان‌دهی و ساختار، خاموش می‌ماند.

با ماهِ مهر، رضا بی شتاب

| No Comments

برای کودکی هایمان؛آنجا که تو ایستاده ای و تنهایی مرا صدا می زند...

banner.jpg

بازآمدی ای ماهِ مهرِ مهربانی

ای خاطراتِ دور وُ نزدیکم عیانی

ای نازنین زیبایی وُ رنگین چو ماهی

خُرّم خرامد کودکِ شادِ خزانی

آمد زمین همسازِ موسیقی نوازان

آهنگِ برگ وُ خش خش وُ رقصِ زمانی

اعجازِ زیباییِ دنیا را ببینید

آه از قشنگ هایِ تو! پاییزِ جانی

رگبارِ سرشاری زِ شادی بانگِ ابری

ای شوق وُ ذوقِ زندگی وَجدِ جهانی

چون گریه های ناگهان در چشمِ عاشق

پاییزِ پیر وُ در دلِ دنیا جوانی

گاهی غمین گاهی شدی خورشیدِ شادی

همسایه با این شبچراغِ آسمانی...

اما خیالِ من گذر کرد از گذرگاه

در انتهایِ متنِ رفتن ها؛ توانی

شد کودکی همراهِ مادر راهیِ درس

در گامهای کوچکش ترسِ نهانی

با مادرش می رفت وُ می لرزید وُ اما

با دلبری از ترسِ خود بلبل زبانی

در دستِ او کیف وُ کتاب وُ دفترش شد

دلشوره های ناشناس وُ بی نشانی

آغازِ زنگِ زندگی گویا وُ دشوار

در این حیاط وُ قیل وُ قالِ کودکانی...

از رنجِ تنهایی خدایا گُر گرفتم!

لبریزِ لفظِ بی گُل وُ برگم چو گُلدان

چون مشقِ خط خورده شدی ای روزگاران

این تلخیِ تنهایی ات در بی مکانی...

اکنون همان راه وُ همان درس وُ همان ترس

با طعمِ دیدارت شَوَم شیرین بیانی

گفتی: به دنبالِ تو می آیم پس از درس

قابِ غروب وُ باغِ غم شد ارمغانی

من در حضور وُ در غیابِ این کلاسم

اما دلا! در پیشِ مادر جاوِدانی...

اینجا کنارِ مدرسه چشم انتظارم

کِی می رسی مادر که نامم را بخوانی

در جستجویِ عطرِ تو جانم به ره ماند

مادر مرا هرگز زِ آغوشت مَرانی

مادر کجایی کودک ات دنبالِ دست ات

در انتظارت مانده ای؛ بی خان وُ مانی

با طعنۀ تنهایی ام کِی خُو کنم من؟

ایکاش مادر در کنارِ من بمانی

وایر.jpgایران وایر - «کاخ مرمر، کاخی است که در زمان رضاشاه بنا شده ولی در آن نباید برای گردشگران از خدمات حکومت پهلوی به کشور حرفی زد. اگر کسی هم پیدا شود و حرفی بزند، حتما به او تذکر داده می‌شود.» این جملات را تور لیدری که نمی‌خواهد نامش فاش شود، می‌گوید.

درهای این کاخ در سال ۱۳۹۸ بعد از اینکه به دست بنیاد مستضعفان افتاد و به «موزه هنر ایران» تغییر نام داد، به روی مردم باز شد. اما با هزار جور محدودیت و بگیر و ببند.

یکی از تور لیدرهای این کاخ می‌گوید: «همین پارسال بود که راهنمای یکی از تورها به دلیل تعریف و تمجید از خدمات فرح پهلوی به فرهنگ و هنر کشور، مورد مواخذه قرار گرفت و دیگر به او اجازه تورگردانی در این کاخ را ندادند.»

کاخ مرمر که در چهارراه خیابان امام خمینی (سپه سابق) و خیابان ولیعصر (پهلوی سابق) قرار گرفته، یادآور ظهور پهلوی اول و استعفای او در همین محل است. از آنجایی‌که این کاخ در محدوده پردیس حکومتی جمهوری اسلامی و نهاد ریاست جمهوری و بیت رهبری قرار گرفته، ورود با آن فقط با کارت ملی و ثبت اطلاعات شخصی امکان‌پذیر است. تور لیدری که با «ایران‌وایر» گفت‌و گو کرده، می‌گوید: «حتی وقتی داخل کاخ هستی، اجازه نداری پرده‌های پنجره را اندکی کنار بزنی، ماموران به شدت تذکر می‌دهند. چرا؟ چون محدوده حکومتی نباید در معرض دید عموم قرار بگیرد.»

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

او با اشاره به این که این روزها حکومت فتیله را برای برخورد با زنانی که حجاب اجباری ندارند، پایین کشیده، تاکید می‌کند اما رفتن به این کاخ بدون حجاب اجباری امکان‌پذیر نیست: «این روزها زنان ودختران زیادی را بدون حجاب اجباری، حتی در اماکن عمومی و کاخ موزه‌ها میبینم. اما این کاخ فرق دارد، حتما باید با حجاب وارد این مجموعه شوی وگرنه از سپاهیان مستقر در آنجا تذکر می‌گیری.»

padeshahi.jpgپیشگیری از تشتت و ضرورت همگرایی در دوران گذار

با وجود اینکه طی سالیان گذشته اقبال و امید به احیای پادشاهی مشروطه بیش از پیش شدت گرفته است، بدون تردید این موج سهمگین اجتماعی، با فاصله بسیار از سایر جریان‌های اجتماعی، فضای عمومی داخل و خارج از کشور را در برگرفته است. در ماه‌های اخیر، فضای سیاسی میان نیروهای پادشاهی‌خواه شاهد بحث‌ها و گاه تشتت‌هایی بوده که عمدتاً حول دو محور شکل گرفته‌اند: نخست، جایگاه و کارکرد دفترچه دوران اضطرار؛ و دوم، تکیه بر «قانون اساسی مشروطه» به‌عنوان مبنای مشروعیت و استمرار نهاد پادشاهی در ایران دوران گذار.

این بیانیه از سوی جمعی از پادشاهی‌خواهان درون کشور منتشر می‌شود تا با نگاه تحلیلی و متوازن، مسیر جمع‌بندی و همگرایی میان دو رویکرد را روشن نماید و بر ضرورت کاهش دو دستگی و تشتت تأکید کند.

همان‌طور که رضاشاه دوم در فرمایشات مختلف اظهار داشته ، به‌رغم تلاش آزادی‌خواهان خارج از کشورطی قریب به پنج دهه، یک هسته قوی فکری در لایه‌های مختلف جامعه نضج یافته است؛که گرچه فضای مناسب و رسانه مطلوب برای طرح مواضع خود در اختیار ندارد، اما این موضوع مانع حضور مؤثر آنان درتحولات اجتماعی کشورنیست و این جریان جاری در حال جوشش مداوم است

در این شرایط خطیر که افق پیروزی بیش از هر زمان دیگری نزدیک به نظر می‌رسد ،سامانه پادشاهی خواهان یک جنبش زنده، گسترده ، مشتاق و در صحنه حاضر است، دور از ذهن نیست که دشمنان آگاه و دوستان نادان با ابزار کید و نفاق، سعی در شکاف و جدایش جریان پیشرو پادشاهی‌خواهی نمایند.

حوادث و اختلاف‌نظرهای پس از کنفرانس تاریخی مونیخ، انتشار دفترچه دوران اضطرار و برخی مواجهه‌ها و موضع‌گیری‌های وحدت‌شکن، اینجانبان را به‌عنوان بخشی از هواداران سامانه پادشاهی‌خواهان مشروطه بر آن داشت تا در تنازعات یاران خارج از کشور، صدای داخل را بلند کنیم و به گوش برسانیم.

از نظر ما، برای وصول به مقصود هیچ روش مبارزه‌ای منحصر و مطلق نیست و نگرش‌های مختلف خانواده پادشاهی‌خواهان نه دلیلی بر اختلاف، بلکه نمایانگر تنوع و اجتهاد فکری در فرآیند احیای مشروطه‌خواهی است. نگرش‌های مختلف، گزینه‌های مؤثر در فرآیند مبارزه تاریخ‌سازی هستند که پیش رو داریم. متأسفانه تقابل اشتباه دو مسیر دفترچه و قانون اساسی مشروطه همراه با تشدیدهای سایبری، فضای نامطبوعی ایجاد کرده است که باید هرچه زودتر خاتمه یابد.

در ادامه این بیانیه، به‌عنوان بخشی از مبارزان درون کشور، به نکاتی از قوت و ضعف هر دو تفکر قانون اساسی مشروطه و دفترچه دوران اضطرار و تهدیدات پیش رو اشاره می‌کنیم و با یادآوری این نکته، لازم می‌دانیم که با موج توفنده پادشاهی‌خواهی درون کشور، در فردای محتوم فروپاشی جمهوری اسلامی، در صورت تحقق هر کدام از این روش‌ها، ما به پشتوانه حمایت ده ها میلیونی ملت ایران ،برندگان واقعی این نبرد فکری خواهیم بود؛ زیرا در آتش زیر خاکستر درون کشور، بهتر آگاهیم که عزم ملت ما در احیای پادشاهی مشروطه و ادامه پادشاهی در خاندان پرافتخار پهلوی بیش از پیش محکم و جزم است.

۱. جایگاه دفترچه دوران اضطرار

دفترچه دوران اضطرار طرحی موقت است که در دوره‌ای خاص و با هدف سامان‌دهی ابتدایی شرایط گذار تدوین شده است. این دفترچه بیش از هر چیز به‌عنوان چارچوبی مقدماتی برای گفت‌وگو و تنظیم مسیر آینده کشور در نظر گرفته می‌شود، نه سندی نهایی یا الزام‌آور.

با این حال، در برخی بخش‌ها وبویژه مباحث مرتبط با سیاست خارجی و موضوع شامات ـ بازتاب‌دهنده نگاه ایرانگرایانه نیست و شبحی از نگرش جمهوری اسلامی وار برآن حاکم است- و می‌تواند برای رضاشاه دوم هزینه‌زا باشد و البته موارد بسیار دگر که ازحوصله این بیانیه خارج است.

۲. جایگاه قانون اساسی مشروطه و چالش‌های درون جریان پادشاهی‌خواه

قانون اساسی مشروطه، علاوه بر تضمین استمرار نهاد پادشاهی، پایه حکومت قانون و جمهوریت مردم را نیز تشکیل می‌دهد. با این حال، باید توجه داشت که در شرایط فعلی داخلی و بین‌المللی، اجرای صرف آن واجد پیش شرط ها و ملاحظاتی ست و نیازمند بسترسازی لازم با واقعیت‌های دوران گذار است.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

بنا به نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بسیاری از رژیم‌های استبدادی مانند رژیم ولایی بر پایه راهبرد هزینه - فایده فرار به جلو و مقاومت در مقابل اصطلاحات را ترجیح میدهند . پرسش محوری بنا به این نظریه این است که چرا اصلاحات یا عقب نشینی در مقابل افکار عمومی برای این رژیمها غالباً گزینه‌ای نامطلوب به شمار می آید؟ این چه سازوکارهایی است که رژیم‌های اقتدارگرا را قادر می‌سازد تا هزینه‌های مقاومت را بر دوش مردم بگذارند و منافع را برای خود مصادره کنند. منظور از بقا بنا به تعریف، همانا ادامه سیطره براهرم های قدرت سیاسی و گفتمانی، حفظ ساختار مرکزی قدرت، ثروت، منزلت و جلوگیری از فروپاشی یا انتقال قدرت خارج از چارچوب‌های تعریف‌شده توسط رژیم ولایی است. نظریه اقتدارگرایی مقاوم (Authoritarian Resilience) بر این انگاره استوار است که رژیم‌ها ابزارها و استراتژی‌هایی دارند که به آنها امکان می‌دهند نه فقط در برابر اعتراضات و فشارها بایستند، بلکه غالبا آنها را مدیریت و خنثی کنند، حتی اگر هزینه این اقدام به قیمت گزافی تمام شود.

راهبرد سود-زیان در رژیم های استبدادی و رژیم ولایی

رژیم‌های اقتدارگرا- نظیر رژیم ولایی-، به ویژه آنهایی که وابسته به منابع رانتی و شبکه‌های وفاداری محدود هستند، در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی، اغلب مقاومت را به جای عقب‌نشینی انتخاب می‌کنند. نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بخصوص رژیم ولایی توضیح می‌دهد که این مقاومت، اگرچه پرهزینه است، اما برای رژیم "عقلانی" تلقی میشود، زیرا بقای کوتاه‌مدت و حفظ هسته سخت قدرت و الیگارشها را تضمین می‌کند. در همین راستا، تصمیمات سیاسی نه بر اساس منافع اکثریت بلند مدت جامعه بلکه با هدف حفظ موقعیت رهبر و حلقه‌های مرکزی و سخت قدرت اتخاذ می‌شوند. در همین راستا، مبنای عقلانیت رژیم ولایی راهبرد هزینه - فایده عقب نشینی در مقایسه با مقاومت در مقابله با اصلاحات است.

تصویری از یک موتورسوار زن همراه با بچه خردسالش در فضای مجازی باعث جلب توجه کاربران شده است. اینکه اخیرا در بعضی شهرها قوانینی درباره ممنوعیت موتورسواری بانوان وضع شده و حالا تصویر یک زن چادری با موتور منتشر شده پارادوکس جالبی خلق کرده که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است

cyclist.jpg

لینک به کانال اینستاگرام

:::

roostayee2.jpgفرزانه روستایی

ما دارنده گرانترین، ناکاراترین، و احمقانه ترین تجربه هسته ای شدن یک کشور تاریخ بشر هستیم. برای اتمی شدن عملا همه دارایی کشور به فنا رفت و هنوز نمی دانیم آیا جنگ دیگری علیه تاسیسات هسته ای کشور آغاز خواهد شد یا نه. وقتی اتمی شدن امارات و ترکیه را با تجربه جمهوری اسلامی مقایسه می کنیم اتمی شدن ما بیشتر شبیه فیلم کمدی دیکتاتور است که در آن ژنرال علاء الدین به خیال خودش لیبی را به سلاح هسته ای مجهز کرد.

در مقایسه با نیروگاه بوشهر که عملا قدیمی ترین تکنولوژی روسهاست و با هزار منت و تحقیر پس از سالها تاخیر و التماس در ایران راه اندازی شد اماراتی ها بزرگترین پروژه هسته ای جهان عرب را با کمک کره ای ها بی سر و صدا راه انداختند و برای ساختن آن نه با آژانس درگیر شدند نه دچار تحریم و اسنپ بک و غنی سا زی و بمباران مراکز غنی سازی گردیدند و نه هیچ مشکل دیگری.

تجربه امارات:
نیروگاه ۵۶۰۰ مگاواتی باراکا در امارات یا ۴ راکتور بیش از پنج برابر نیروگاه بوشهر ظرفیت دارد و ۲۵ درصد برق امارات را تامین می کند. نیروگاه بوشهر فقط یک درصد برق مورد نیاز کشور را تامین می کند به شرط اینکه خاموش نباشد. در ضمن اماراتی ها ۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری مشترک با چندین شرکت بین المللی برای نیروگاه باراکا داشتند اما ایرانی ها برای بوشهر ۱۱ میلیارد دلار پول را عملا در چاه رفاقت و بندگی با روسها ریختند.

اماراتی ها نیروگاه دیگری با ۴ راکتور در حال ساخت دارند که تا ۶ سال دیگر آماده و برق اتمی امارات دو برابر می شود. این نیروگاه نیز پروژه مشترک هیوندا و بانک های کره ای و شرکت های اماراتی است که قرار است شرکت های کره ای بعد از اتمام پروژه در سود فروش برق نیروگاه سهیم شوند.

اماراتی ها فقط با یک پروژه ۲۰ میلیارد دلاری با شتاب رو به آینده می روند. اما جمهوری اسلامی با ۳۳ میلیارد دلار نیروگاه از رده خارج و نیمه کاره رها شده هر سال بیشتر برق کم می آورند.

نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی بوشهر با ۱۱ میلیارد دلار نیمه کار می کند،
نیروگاه ۳۰۰ مکاواتی کارون با ۳ میلیارد دلار درگیر تحریم و نیمه کاره است
نیروگاه ۵۰۰۰ مگاواتی سیریک با هزینه نهایی ۲۰ میلیارد دلار در هرمزگان قرار بود کمبود برق کشور را تامین کند اما نیمه کاره رها شده است.

تجربه اتمی شدن ترکیه:
ترک ها در تولید برف هسته ای چندین برابر از اماراتی ها جلوتر رفتند. دولت ترکیه در سال ۲۰۱۸ بدون پرداخت حتی یک دلار با شرکت روس اتم قرارداد ساخت نیروگاه آق قویو را در استان مرسین در ساحل دریای مدیترانه منعقد کرد که یک شاهکار صنعتی تجاری است. شرکت روس اتم در این نیروگاه با ۴ راکتور خود ۵۶۰۰ مگارات برق تولید می کند و تا ۱۵ سال آن را با قیمت ترجیهی به دولت ترکیه می فروشد و با این کار ۱۵ ساله هزینه ساخت نیروگاه از فروش برق تامین می شود.

رقص یک مرد مکزیکى در جشنواره مهرگان لس آنجلس توجه همه را به خود جلب کرد

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

بی بی سی - نیروهای اسرائیلی اغلب کشتی‌های حامل کمک‌های بشردوستانه عازم غزه را توقیف و بیشتر کنشگران سرنشین کشتی‌های ناوگان «صمود» از جمله گرتا تونبرگ، فعال سرشناس محیط زیست را بازداشت کردند. با وجود این که اسرائیل این کاروان را متوقف کرده، اما فعالان می‌گویند برای اولین بار محاصره غزه را شکستند و وارد آب‌های این باریکه شدند.

gt00.jpg«ناوگان جهانی صمود» از بیش ۴۰ کشتی غیرنظامی تشکیل شده است و حدود ۵۰۰ فعال با سوابقی چون نمایندگی پارلمان، وکالت و کنشگری در جنبش‌های مدنی و سیاسی سرنشین این کشتی‌ها هستند.

ناوگان صمود (ایستادگی) قصد داشت با گذر از محاصره غزه، محموله‌های کمک‌های غذایی و دارویی خود را به این منطقه جنگ‌زده برساند که بنا به گزارش‌های سازمان ملل در ماه‌های اخیر با قحطی روبرو بوده است.

وزارت خارجه اسرائیل می‌گوید کاروان صمود را مطلع کرده بود که اقدام آنها «نقض قوانین محاصره دریایی» است.

وزارت خارجه اسرائیل ویدیویی منتشر کرده است که در آن گرتا تونبرگ، فعال شناخته محیط زیست و طرفدار حقوق فلسطینی‌ها بر روی عرشه و در میان نیروهای نظامی اسرائیلی نشسته است.

gt01.jpgتصاویری هم از ورود سربازان مسلح اسرائیلی به کشتی‌ها منتشر شده است. در یکی از این ویدیوها سربازان با الفاظ توهین‌آمیز از سرنشینان کشتی‌ می‌خواهند دست‌هایشان را بالا بگیرند.

اسرائیل بارها هشدار داده بود که اجازه نمی‌دهد این کشتی‌ها وارد آب‌های غزه شوند، جایی که یک «منطقه جنگی» به شمار می‌رود. کنشگران طرفدار حقوق فلسطینی‌ها می‌گویند آب‌های غزه در قلمرو حاکمیت اسرائیل نیست.

العربیه تصاویری از احمد الشرع، رهبر سوریه در حال بازی بیلیارد منتشر کرده و نوشته است که او با تبحر بازی می‌کند.
پیش‌تر نیز ویدیوهایی از الشرع در حال اسب‌سواری و بسکتبال منتشر شده بود.

moha.jpgدرخواست ما برای نشست با سه کشور اروپایی و ویتکاف در نیویورک رد شد

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان، گفت که جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کرد تا با حضور سه کشور اروپایی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رییس‌جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، جلسه‌ای در نیویورک برگزار شود اما «از طرف آن‌ها مورد پذیرش قرار نگرفت» یا این‌که «در جلسات حضور پیدا نکردند».

مهاجرانی همچنین گفت که حکومت برای شرایط جنگی پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه، موضوع «کالابرگ» را پیگیری می‌‌کند.

سخنگوی دولت تاکید کرد که در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی، «حفظ ثبات» و «تاب‌آوری اجتماعی مردم» مهم است.

التهاب در اقتصاد ایران؛ قیمت دلار از ۱۱۵ هزار تومان گذشت

با تداوم روند افزایشی نرخ ارز و طلا در ایران پس از فعال‌ شدن مکانیسم ماشه،‌ قیمت دلار آمریکا در بازار آزاد از ۱۱۵ هزار تومان گذر کرد. بر اساس گزارش سایت‌های اطلاع‌رسانی قیمت ارز و طلا، هر دلار آمریکا چهارشنبه نهم مهر در بازار آزاد با افزایش قیمتی حدود یک درصد نسبت به روز گذشته، تا ۱۱۵ هزار و ۱۰۰ تومان به فروش رفت.

manchester.jpgمقامات پلیس و همچنین نخست‌وزیر بریتانیا بطور رسمی اعلام کردند که حمله به یک کنیسه در منچستر یک «حادثه تروریستی» بوده است

در این حمله علاوه بر ضارب، دو نفر نیز کشته شدند. پس از یک نشست اضطراری در دفتر نخست‌وزیری بریتانیا، کی‌یر استارمر پنجشنبه دهم مهر گفت: «امروز صبح یک فرد شنیع حمله‌ای تروریستی انجام داد.»

او افزود این فرد «یهودیان را به‌خاطر یهودی بودنشان و بریتانیا را به‌خاطر ارزش‌هایمان مورد حمله قرار داد». استارمر تاکید کرد که بریتانیا کشوری است که از جوامع یهودی استقبال کرده و پناه و خانه‌ای برای آن‌ها فراهم کرده است. اما او یادآور شد که در بریتانیا ساختمان‌های متعلق به جامعه یهودی نیازمند حفاظت شبانه‌روزی هستند و به دلیل «تهدیدهای روزانه ناشی از یهودستیزی» باید از امنیت تخصصی برخوردار باشند.

تاکید پلیس بریتانیا بر تروریستی بودن حادثه سر استیون واتسون، فرمانده ارشد پلیس منچستر بزرگ و همچنین لارنس تیلور، مقام ارشد ضدتروریسم بریتانیا، نیز گفتند این حمله بر اساس یافته‌های تحقیق، «حادثه‌ای تروریستی» بوده است.

کیر استارمر اخیراً گفته بود که بزرگترین مشکل در بریتانیا و اروپا اسلام هراسی است

پلیس بریتانیا اعلام کرد ماموران پس از دریافت گزارش شاهدی مبنی بر یورش یک خودرو به سوی عابران و زخمی شدن یک مرد با چاقو، به محل حادثه در کنیسه «هیتون پارک هبرو کنگرگیشن» در منطقه کرامپسال در شمال منچستر اعزام شدند.

خبرگزاری رویترز گزارش داد نیروهای مسلح پلیس به سوی فرد مظنون تیراندازی کردند و او را هدف گلوله قرار دادند.

پلیس منچستر در بیانیه‌ای در شبکه‌ اجتماعی ایکس نوشت: «پزشکان اورژانس به محل رسیدند و در حال مداوای چهار نفر از مردم هستند که بر اثر برخورد خودرو و همچنین جراحات ناشی از چاقو آسیب دیده‌اند.»

اولین تصویر از مظنون

:::

سرویس آمبولانس شمال‌ غرب بریتانیا نیز از اعزام نیروهای خود به محل حادثه خبر داد و اعلام کرد: «ما در حال ارزیابی وضعیت و همکاری با دیگر نیروهای امدادی هستیم.»

بر اساس آخرین گزارش‌ها، در این حادثه دو نفر جان باختند. همچنین گمان می‌رود افزون بر این دو نفر، مظنون نیز در تیراندازی نیروهای پلیس کشته شده باشد.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgعمان پس از آنکه دو نفر در پی مصرف یک محصول آب‌ معدنی آلوده جان باختند، واردات آب معدنی از ایران را ممنوع کرد.

نشنال نیوز به نقل از پلیس عمان نوشت که یک زن تبعه خارجی روز دوشنبه جان خود را از دست داد و یک شهروند عمانی نیز پس از دو روز بستری بودن در شرایط بحرانی، روز چهارشنبه در بیمارستان درگذشت. اعضای خانواده این فرد عمانی نیز دچار مسمومیت شدند اما بهبود یافتند.

پلیس منبع مسمومیت را یک محموله آلوده آب معدنی از برند ایرانی «اورانوس استار» اعلام کرد. نمونه‌های جمع‌آوری‌شده از این آب در آزمایش‌های رسمی آلوده تشخیص داده شدند.

مقام‌های عمانی در اقدامی پیشگیرانه جمع‌آوری محصولات «اورانوس استار» از بازارهای محلی را آغاز کرده‌اند تا ضمن حفاظت از سلامت عمومی، روند تحقیقات ادامه یابد.

Untitled-445.jpg

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from October 2025 listed from newest to oldest.

September 2025 is the previous archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.