October 2025 Archives

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

dyer.jpgسالت‌وایر - گوین دایر: سلاح‌های هسته‌ای افسانه‌ای ایران کجا نگهداری می‌شوند؟

ایران ممکن است با ذخایر فعلی اورانیوم خود -- بدون غنی‌سازی بیشتر -- توان ساخت دو «بمب سنگین» را داشته باشد*

یورونیوز - گوین دایر مورخ، روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیل‌گر امور بین‌الملل کانادایی-بریتانیایی، دیدگاه خود را در مورد تنش‌های نظامی رخ داده میان ایران و آمریکا در رسانه کانادایی «سالت‌وایر» منتشر کرد که خلاصه آن را می‌خوانید: «سه ماه از "عملیات چکشِ نیمه‌شب" می‌گذرد. اما اکنون سؤال این است: اورانیوم با غلظت بالا که از نظر تئوریک هدف اصلی این عملیات بود، کجاست؟

حقیقت این است که چیزی که عملا می‌شد از آن سلاح هسته‌ای ساخت، هنوز ناپدید است. ایران ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم با غلظت بالا (HEU) در اختیار داشت؛ به اندازه‌ای که اگر حکومت ایران تصمیم می‌گرفت، می‌شد از آن برای ساخت ۹ یا ۱۰ بمب اتمی استفاده کرد. ایرانی‌ها به احتمال زیاد آن را در جایی امن پنهان کرده‌اند.

بخشی از آن که تازه از سانتریفیوژها بیرون آمده بود، احتمالا زیر تلی از خاک و سنگ در فوردو یا نطنز دفن شده است. اما بیشتر آن در اصفهان در تونل‌های کم‌عمق‌تر نگهداری می‌شد که به آسانی قابل حمل بود.

بین اولین حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران (که آسیبی به HEU نمی‌رساند) و حملات آمریکا در ۲۲ ژوئن که می‌توانستند آن را هدف قرار دهند، هشت روز فاصله بود.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

تمام ذخایر اورانیوم پیش از انجام حملات آمریکایی جابه‌جا شده بود. چون ایرانی‌ها اورانیوم در محفظه‌هایی به اندازه یک کپسول هوای غواصی نگهداری می‌کردند که حمل و نقلش آسان است. پس همه ۴۰۸ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصدی را می‌شد در مدت زمان اندکی در چند کامیون کوچک بار زد و به چندین پارکینگ‌ها در سراسر کشور منتقل کرد و در همان‌جا پنهانشان کرد.»

:::

*ایران ممکن است با میزان فعلی اورانیوم غنی‌شدهٔ خود، بدون نیاز به غنی‌سازی اضافی، ظرفیت تولید دو «بمب سنگین» را داشته باشد؛ و اگر شبکه‌ای از سانتریفیوژهای پنهان در اختیار داشته باشد، می‌تواند با غنی‌سازی تا حدود ۹۰٪ سوخت مورد نیاز برای تولید دست‌کم ۹ تا ۱۰ «بمب اتمی استاندارد» دست یابد.

:::

assad.jpgکیهان لندن - دیده‌بان حقوق بشر سوریه گزارش داد، بشار اسد رئیس جمهوری پیشین این کشور، در روسیه مسموم شده است. عملیاتی که ظاهراً با هدف تحقیر دولت روسیه و متهم کردن آن به تلاش برای حذف وی طراحی شده بود.

اسد از این سوء قصد جان سالم به در برده و سه‌شنبه ۳۰ سپتامبر از بیمارستان مرخص شده است.

یک منبع به دیده‌بان حقوق بشر سوریه گفت که دسترسی به اسد در طول بستری بودن به شدت محدود بود و تنها برادرش ماهر اسد و منصور عزام دبیرکل سابق امور ریاست‌جمهوری اجازه ملاقات با او را داشتند.

یک روز پس از انتشار خبر زنده ماندن اسد، هیئتی رسمی از وزارت دفاع سوریه به ریاست علی عباس رئیس ستاد ارتش سوریه وارد مسکو شد و توسط یونس‌بک یفکوروو معاون وزیر دفاع روسیه مورد استقبال قرار گرفت.

وزارت دفاع روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد که هدف این دیدار تقویت مکانیسم‌های همکاری و هماهنگی نظامی بین دو کشور است. این وزارتخانه تأکید کرد که مذاکرات با هدف تقویت روابط دفاعی در پرتو تحولات سیاسی اخیر در سوریه و فروپاشی رژیم اسد انجام می‌شود.

ناظران گفته‌اند که این اقدام بخشی از تلاش‌های گسترده‌تر برای بازسازی چارچوب همکاری‌های دفاعی بین دمشق و مسکو است و اطمینان می‌دهد که حضور روسیه در پایگاه‌های نظامی سوریه و نقش آن در ترتیبات امنیت منطقه‌ای همچنان مرکزی باقی بماند. تحلیلگران این دیدار را تلاشی برای رسمی کردن برنامه‌های جدید همکاری نظامی، گسترش هماهنگی عملیاتی مشترک و احیای چارچوب‌های نظامی موجود مطابق با واقعیت سیاسی و حکومت جدید در سوریه توصیف کردند.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

این اولین دیدار در سطوح بالا در ماه‌های اخیر نیست. پیشتر نیز یک هیئت ارشد سوری به ریاست وزیر امور خارجه اسعد شیبانی و وزیر دفاع مرهف ابو قسرا به روسیه سفر کرده بود و مذاکرات گسترده‌ای با مقامات و فرماندهان روسی انجام داد.

این تحولات پس از اظهارات احمد الشرع الجولانی رئیس‌ جمهور موقت سوریه صورت می‌گیرد که چندی پیش در مصاحبه‌ با شبکه تلویزیونی دولتی سوریه «الاخباریه» برای نخستین بار نقش روسیه را در سقوط بشار اسد با صراحت تأیید کرد و از تغییر موضع مسکو در طول نبردهای تعیین‌کننده که اسد را سرنگون و وی را به قدرت رساند پرده برداشت.

الشرع تأکید کرد که سیاست سوریه از آغاز مرحله انتقالی بر حفاظت از شهروندان و تأمین معیشت آنها استوار بوده و اصلاحات قضایی، توسعه آموزشی و سرمایه‌گذاری در منابع انسانی را ستون فقرات اقتصاد نوپای سوریه دانست و گفت: «بزرگترین سرمایه اقتصاد در ظرفیت انسانی نهفته است.»

در زمینه روابط بین‌الملل، الجولانی تمایز روشنی بین روابط با جمهوری اسلامی ایران و روسیه پس از سقوط اسد قائل شد. او گفت که فروپاشی رژیم نفوذ ایران در سوریه را کاهش داد و روابط دو جانبه سرد شد. او افزود: «ما نمی‌گوییم که با ایران قطع رابطه دائمی خواهیم داشت، اما برخی جناح‌ها هنوز سقوط سوریه را فروپاشی محور منطقه‌ای خود می‌دانند.» وی بر اهمیت مدیریت روابط با روسیه با هدف ثبات و حاکمیت در سوریه تأکید کرد و گفت: «اگر اسیر گذشته بمانیم، نمی‌توانیم به جلو حرکت کنیم. روابط ما با مسکو باید با خونسردی و احترام به حاکمیت و اولویت منافع سوریه مدیریت شود.»

تلاش برای ترور اسد، نشان‌دهنده ناامنی از سوی اطرافیان رهبر برکنارشده‌ی سوریه است، آنهم در حالی که استقبال از هیئت نظامی در مسکو، تداوم روشن در روابط دفاعی با سوریه‌ی پس از وی را نشان می‌دهد. این تحولات درواقع هم آشفتگی گذشته سوریه و هم روند شکننده امروز و آینده‌ی این کشور را منعکس می‌کند.

sep.jpgرادیو فردا - سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌گوید عملیات «وعدهٔ صادق ۲» در زمان خود لو رفت ولی مدعی شد که «نوع طرح‌ریزی و تاکتیک» این عملیات، «دشمن را کاملا غافلگیر کرد».

به گزارش رسانه‌های ایران، علی‌محمد نائینی در گفت‌وگویی که سایت «سپاه نیوز» روز پنجشنبه ۱۰ مهر منتشر کرد، گفته که «با توجه به لو رفتن عملیات، در موفقیت آن تردید و نگرانی جدی بوجود آمد».

به ادعای او، «دشمن آمادگی کامل برای مقابله با این عملیات موشکی ایران را داشت» و «همهٔ سامانه‌های چند لایه پدافندی در اسرائیل، پایگاه‌های سنتکام در منطقه و بیش از ۲۰۰ جنگنده در طول مسیر، آماده مقابله کامل با حملات موشکی ایران بودند».

آقای نائینی هیچ اشاره‌ای نکرده است که این عملیات چگونه لو رفته بود.

عملیات «وعدهٔ صادق ۲» پس از آن در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفت که ارتش اسرائیل در عملیات‌های جداگانه‌ای، حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، عباس نیلفروشان، معاون عملیات سپاه پاسداران، را در لبنان و اسماعیل هنیه، از رهبران حماس، را در تهران کشت.

ایران ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در واکنش به این عملیات‌های اسرائیل، ده‌ها موشک بالستیک به خاک این کشور شلیک کرد که گرچه خساراتی به بار آورد اما تنها کشتهٔ این حملات یک کارگر فلسطینی در کرانه باختری بود.

«وعدهٔ صادق ۱» نیز نیمه‌شب ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ به تلافی حملهٔ منسوب به اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق انجام شد که بنابر گزارش‌ها تنها منجر به زخمی شدن یک دختر هفت سالهٔ بادیه‌نشین عرب در صحرای نقب شد.

پیشتر امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده سابق نیروی هوافضای سپاه پاسداران، که خرداد امسال در حملات اسرائیل به ایران کشته شد، گفته بود عملیات «وعدهٔ صادق ۲» در شرایطی انجام شد که «تمامی اطلاعات راداری» ایران به صورت یکپارچه و از طریق سنتکام، فرماندهی مرکزی ایالات متحده، در اختیار اسرائیل گذاشته می‌شد.

ghs.jpg«فرزانه ناظران‌پور» عضو کانون صنفی معلمان و از فعالان این صنف است که ۱۲اردیبهشت۱۴۰۲ بازداشت و به زندان اوین منتقل شد؛ یعنی درست در «روز معلم.» اتهام او «اجتماع و تبانی» برای مطالبی بود که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده بود. فرزانه ناظران‌پور به ۱۰ ماه حبس محکوم‌شده بود. او در ۱۱تیر۱۴۰۲ تحت نظارت قضایی با پابند از زندان آزاد شد. حالا دو سال بعد از آزادی، فرزانه ناظران‌پور در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» از تغییرات جامعه در پی جنبش «زن،‌ زندگی، آزادی» می‌گوید، به تبعیض‌های ساختاری علیه زنان معلم، نقش مدیران مدرسه در فشار مضاعف بر معلمان و همین‌طور برخوردهای جنسیت زده از سوی قاضی دادگاه خودش می‌پردازد

آیدا قجر - ایران وایر

به باور فرزانه ناظران‌پور، جسارت زنان در پی قیام ژینا و همراهی مردان جامعه، باعث پیدایش تغییرات اساسی در جامعه ایران شده است. این معلم می‌گوید در پی زندانی شدن معلمان فعال، جمعی دیگر از همکاران برای حمایت از خانواده‌های زندانیان صندوقی راه‌اندازی کردند تا معلمان زندانی نگران معیشت خانواده‌هایشان نباشند؛ اما جمهوری اسلامی همان حساب متعلق به صندوق حمایتی را نیز مسدود کرد و حالا بایستی دوباره از صفر شروع کنند. به عقیده این فعال صنفی، بخشی از مقاومت معلمان زندانی به دلیل این‌گونه حمایت‌های دیگر فرهنگیان است.

در ادامه متن گفت‌وگوی ایران وایر را با فرزانه ناظران‌پور می‌خوانید.

خانم ناظران‌پور، شمارا به خاطر مطالبی که در اینستاگرام منتشر کردید زندانی کردند، آیا با برخوردهایی هم مواجه شدید که به زن یا معلم بودن شما توهین شده باشد؟

در دستگیری‌ام نه ولی در بازجویی‌های اولیه کمی با این مساله مواجه شدم که می‌گفتند «فکر نکن چون معلم هستی، این‌جا می‌توانی درس بدهی» اما این برخوردها با آن‌چه در دادگاه مواجه شدم قابل مقایسه نبود. جرم من به میزانی که برخورد قاضی بد بود، سنگین نبود. قاضی در پاسخ به «سلام» من گفت: «تو را چه به این کارها زن، برو قورمه‌سبزی‌ات را بپز.» واقعا باورم نمی‌شد در محیطی که فکر می‌کردم محترم است، به جنسیتم چنین توهین شود. در ادامه جلسه دادگاه، در ردیف اول نشستم. قاضی گفت: «تو معلم هستی؟» و وقتی پاسخ مثبت دادم، گفت: «اصلا کی به شما اجازه داده با این طرز فکر درس بدهی؟ شما تعادل روانی نداری و برای بچه‌ها خطرناک هستی. من باید تدریس را برای شما لغو کنم.» می‌خواست معلم بودن من را در سرم بکوبد.

نخستین بار بود که به خاطر معلم بودن این‌چنین تحقیر می‌شدم. در حالی‌که در جامعه معلم‌ها از احترام ویژه‌ای برخوردار هستند. در مقابل این برخوردها، روزی که به اوین رفتم، سربازی که همراهم بود دلیل زندانی شدنم را پرسید. وقتی پاسخ دادم که معلم هستم، چهره‌اش غمگین شد، مدام مدارک من را به اتاق‌های مختلف می‌برد و می‌گفت: «ایشان خانم معلم است.» حتی بعد از ورود من به بند، به خانواده‌ام این مساله را خبر داده بود. آن افتخار معلم بودن را این‌بار از سرباز اوین دیدم. بند زنان اوین هم واقعا دانشگاهی بود پر از انسان‌های فهیم. مثل «مهوش ثابت» و «فریبا کمال‌آبادی» از زندانیان بهایی که خودشان معلم زندگی هستند و حرمتم را نگه می‌داشتند. روزی که آزاد شدم، از آن‌ها خجالت می‌کشیدم.

اما بسیاری از زنان زندانی هم هستند که صدایی ندارند، آن‌هایی که گروه یا صنفی حمایت‌شان نمی‌کند. شرایط آن‌ها را چگونه دیدید؟

بله. متاسفانه افرادی را داریم که به هیچ‌ دسته و گروه و سازمانی تعلق ندارند. من این نعمت را داشتم که اعضای کانون برایم پیام می‌گذاشتند و حمایتم می‌کردند. خیلی‌ها هستند که با جرم‌های بسیار کوچک، بدون پناه و بدون حمایت‌های مالی برای تامین وثیقه در زندان مانده‌اند. همین خانم سمیه رشیدی کارگر بود و به هیچ گروهی وابسته نبود. درست مثل ستار بهشتی که یک کارگر تنها بود. [سمیه رشیدی] هم دغدغه‌اش فقط آن بود که یک زندگی در خور زنی در سن خود داشته باشد. متاسفانه بسیاری از این زندانیان حتی نمی‌توانند وکیل خوبی بگیرند.

هرچقدر هم افراد خیر به آن‌ها کمک کنند باز هم صدای‌شان به جایی نمی‌رسد. البته برخی از زندانیان مثل اهالی مطبوعات وقتی از زندان آزاد می‌شوند، تلاش بسیاری می‌کنند اما بسیاری هم مثل راحله‌ راحمی‌پور ۷۲ ساله یا کبری خانم مثل سمیه فقط برای یک شعارنویسی ساده دو سال را در زندان ماندند چون تنها بودند. باید بتوانیم صدای آن‌ها را به بیرون برسانیم.

ویدئویی از آشپزخانه سالن غذاخوری دانشگاه منتظری مشهد در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که یکی از کارکنان را در حال كشيدن غذا با «بيل ساختمانی» به داخل قابلمه‌ها نشان می‌دهد.

انتشار این تصاویر واکنش‌های زیادی را به همراه داشته و بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی بهداشتی نبودن این اقدام و شأن دانشجو را زیر سؤال برده‌اند.

***

tehranUNI.jpgرادیو بین المللی فرانسه - انفجار شدیدی که در یک آزمایشگاه متعلق به دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران رخ داد، به گفتۀ مسئولان ناشی از یک سیلندر هیدروژن بوده است. در این حادثه یک نفر بلافاصله کشته شده و چند نفر آسیب دیده‌اند.

انفجار حوالی ساعت ۲ بعدازظهر روز پنجشنبه ۱٠ مهر، در یکی از ساختمان‌های دانشکده فنی در خیابان کارگر شمالی (امیرآباد سابق) رخ داده است. ساختمان در نزدیکی کوی دانشگاه قرار دارد.

گزارش‌های خبرگزاری‌های جمهوری اسلامی چندان دقیق نیست. برخی از مجروح شدن «دو دانشجو» خبر می‌دهند، اما مصطفی موسوی، رئیس منطقه‌ای اورژانس تهران گفته است «یک مرد و دو زن» آسیب دیده‌اند که به نوشتۀ برخی خبرگزاری‌ها از کارکنان دانشکده‌اند. هویت فرد فوت شده اعلام نشده است.

01.jpg
به گزارش ایرنا جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی گفت:
▫️ساعت ۱۴ و ۱۰ دقیقه امروز پنجشنبه یک مورد حادثه انفجار در این محل که یک مرکز آموزشی از دانشکده فنی اعلام می‌شود ۴ ایستگاه آتش‌نشانی با امکانات کامل در کمتر از ۵ دقیقه به محل اعزام می‌رسند.

▫️در داخل این مرکز، یک ساختمان دو طبقه است که یک آزمایشگاهی در طبقه همکف به وسعتً ۵۰ متر وجود دارد که گروهی مشغول کار بودند که هنگام کار و به احتمال زیاد، موقع تعویض سیلندر هیدروژن، این سیلندر داخل آزمایشگاه به یکباره منفجر می‌شود، این انفجار هم به قدری شدید بوده که شیشه‌ها، در و پنجره‌های آزمایشگاه به همراه بخشی از دیوار تخریب شده است.

▫️یک مرد در لحظات اولیه جان خود را از دست داده، یک آقا و خانم هم دچار مصدومیت شدید شده‌اند. تعدادی هم به علت ریختن شیشه‌ها با قطعات بتن و دیوار دچار مصدومیت‌های سطحی‌تر شده بودند.

02.jpg

سید مصطفی موسوی، مسئول تیم عملیاتی اورژانس:

▫️به دنبال انفجاری که به مرکز اورژانسی تهران اعلام شد با توجه به اینکه پایگاه اورژانس واقع در کوی دانشگاه داریم همکاران ما بلافاصله و بدون فوت وقت در محل حاضر شدند.

▫️اولین آمبولانس و اولین موتورلانس در صحنه حضور پیدا کرد و برای موارد بعد هم پیرو تماس‌هایی که انجام شد و خود همکاران ما اعلام کردند با توجه به وسعت حادثه تعداد ۵ دستگاه آمبولانس یک دستگاه اتوبوس و سه دستگاه موتور سریعاً در محل حضور پیدا کردند و به مصدومین خدمت‌رسانی انجام شد.

manchester.jpgمقامات پلیس و همچنین نخست‌وزیر بریتانیا بطور رسمی اعلام کردند که حمله به یک کنیسه در منچستر یک «حادثه تروریستی» بوده است

در این حمله علاوه بر ضارب، دو نفر نیز کشته شدند. پس از یک نشست اضطراری در دفتر نخست‌وزیری بریتانیا، کی‌یر استارمر پنجشنبه دهم مهر گفت: «امروز صبح یک فرد شنیع حمله‌ای تروریستی انجام داد.»

او افزود این فرد «یهودیان را به‌خاطر یهودی بودنشان و بریتانیا را به‌خاطر ارزش‌هایمان مورد حمله قرار داد». استارمر تاکید کرد که بریتانیا کشوری است که از جوامع یهودی استقبال کرده و پناه و خانه‌ای برای آن‌ها فراهم کرده است. اما او یادآور شد که در بریتانیا ساختمان‌های متعلق به جامعه یهودی نیازمند حفاظت شبانه‌روزی هستند و به دلیل «تهدیدهای روزانه ناشی از یهودستیزی» باید از امنیت تخصصی برخوردار باشند.

تاکید پلیس بریتانیا بر تروریستی بودن حادثه سر استیون واتسون، فرمانده ارشد پلیس منچستر بزرگ و همچنین لارنس تیلور، مقام ارشد ضدتروریسم بریتانیا، نیز گفتند این حمله بر اساس یافته‌های تحقیق، «حادثه‌ای تروریستی» بوده است.

کیر استارمر اخیراً گفته بود که بزرگترین مشکل در بریتانیا و اروپا اسلام هراسی است

پلیس بریتانیا اعلام کرد ماموران پس از دریافت گزارش شاهدی مبنی بر یورش یک خودرو به سوی عابران و زخمی شدن یک مرد با چاقو، به محل حادثه در کنیسه «هیتون پارک هبرو کنگرگیشن» در منطقه کرامپسال در شمال منچستر اعزام شدند.

خبرگزاری رویترز گزارش داد نیروهای مسلح پلیس به سوی فرد مظنون تیراندازی کردند و او را هدف گلوله قرار دادند.

پلیس منچستر در بیانیه‌ای در شبکه‌ اجتماعی ایکس نوشت: «پزشکان اورژانس به محل رسیدند و در حال مداوای چهار نفر از مردم هستند که بر اثر برخورد خودرو و همچنین جراحات ناشی از چاقو آسیب دیده‌اند.»

اولین تصویر از مظنون

:::

سرویس آمبولانس شمال‌ غرب بریتانیا نیز از اعزام نیروهای خود به محل حادثه خبر داد و اعلام کرد: «ما در حال ارزیابی وضعیت و همکاری با دیگر نیروهای امدادی هستیم.»

بر اساس آخرین گزارش‌ها، در این حادثه دو نفر جان باختند. همچنین گمان می‌رود افزون بر این دو نفر، مظنون نیز در تیراندازی نیروهای پلیس کشته شده باشد.

biniazbanner.jpgجعفر بخشی بی نیاز

🌐 آن چه امروز بر زندگیِ ما می گذرد عیان تر از آن است که دلیل و توجیه داشته باشد. مثل آفتابِ روز است. هم معلوم است چرا رخ داده و هم معلوم تر که چرا همچنان ادامه دارد. یکی گفته بود: خب خودتان انتخاب کرده اید که این طور باشید‌. پس چرا نق می زنید. چرا همه چیز را به گردن دیگران می اندازید. خربزه را خورده اید حالا پای لرز که رسیده میدان را خالی می کنید. راست می گفت بنده ی خدا. همین حرف را چند سال پیش امیر کبیر هم با زبان بی زبانی گفته بود. آن روز که داد زد : مملکت به مردم دانا بیشتر از شاه و وزیر دانا نیاز دارد. که هر چه می کشیم از خودمان است. یعنی ما خودمان خواستیم که این طور باشیم. بعد یکی دیگر آمد این حرف را تکمیل کرد. او عاقل تر از آن قبلی بود. گفت او که گفته خودتان انتخاب کرده اید یادش رفته اصل حرف را بزند. حالا اصل حرف چه بود. این بود که پرسیده بودند خب این اوضاع تا کی ادامه دارد. و پاسخ این بود. خیلی جامع و کامل. تا جایی که مردم تحمل کنند.

🌐 خب داستان دقیقا دارد خوب پیش می رود. همان طور که شاه می خواهد. همان طور که وزیر می گوید. بازار خراب است اما مردم دارند زندگی شان را می کنند. با این مردم دانایی که ما داریم یقین کنید اگر دلار بشود ۵۰۰ تومن هم آب از آب تکان نمی خورد. هیجانات کاذب و شلوغی های لحظه ای ممکن است تیتر اخبار شود اما در اصلِ موضوع اتفاق خاصی نمی افتد. در ایران سوای جاهای دیگر هر چه اجناس یا کالاها گران تر باشد شوق و میل مردم برای خرید بیشتر است. گاها استفاده ی ضروری هم ندارد. اما انبار که می شود کرد. وضعیت هم که داغان است و نمی شود چیزی را برآورد کرد. پس تا می شود کالا و جنس می خریم؛ دلار می خریم. سکه و طلا می خریم و کیف می کنیم از این که هر روز داریم پول دارتر می شویم. مردم دانایی که از آن طرف همه چیز را می دانند اما در واقعیت هیچ نمی دانند. از مشکلات و معضلات و بدبختی هایشان طنز و جوک می سازند و دسته جمعی به آن می خندند. درود بر این مردم.

🌐 اقتصاد ما با این شکل و شمایل نه این که حالش خوب نیست که دقیقا جنازه ی ست که فقط روی زمین مانده. حالا چرا دفن نمی شود همین تعبیر درست امیر کبیر است. که کشور مردم دانا می خواهد. همین حالا که قیمت‌ها به سرعت برق و باد بالا می‌روند و التهاب و آشفتگی تمام کشور را در بر گرفته مسئولان کلیدی و تاثیر گذار همچنان در سکوت و خاموشیِ مطلق‌ اند. چون مردم در سکوت و خاموشی اند. هیچ نمی گویند و واکنشی ندارند. از آن طرف نه رئیس بانک مرکزی ؛ نه وزیر اقتصاد ؛ نه رئیس سازمان برنامه و بودجه و نه حتی رئیس جمهور.

هیچ کس حاضر به پاسخگویی به این مردم نیست. چرا که مردم اساسا دنبال پاسخ نیستند. دنبال خریدهای روزمره اند. سفر به شمال. دورهمی های خانواده گی. به قول یکی کباب زدن توی پارک ها. آنهایی که گور اقتصاد را کندند و فاتحه اش را هم خواندند ؛ از میزان داناییِ این مردم دقیق و درست اطلاع داشتند. در فقیرترین کشورهای شناخته شده ی دنیا هم چنین وضعیتی قابل فهم و درک نیست. هیچ مردمی در دنیا آن چنان که ما به این اوضاع می نگریم نگاه نمی کنند. که به گمانم در این ویرانی و نابودی مسببان اصلی خودِ مردم اند. مردمی که دانا نیستند ؛ اما تا دل تان بخواهد ادعای دانایی دارند.

توانا - ویدئویی از ورود یک خودرو تسلا سایبرتراک توسط یک توریست اهل کشور ترکیه در ایران، موردتوجه کاربران در شبکه‌های اجتماعی واقع شده است.

teslarge.jpg
وقتی یک توریست از کشور همسایه می‌تواند با خودرویی چند صد هزار دلاری وارد کشور شود و همه را مبهوت کند، یعنی فاصله طبقاتی به جایی رسیده که مردم ما حتی به ابتدایی‌ترین استانداردهای زندگی جهانی دسترسی ندارند. کاربر دیگری در واکنش به این ویدئو نوشته: «این ویدئو یک هشدار است: جامعه‌ای که با دیدن یک ماشین خارجی شوکه می‌شود، جامعه‌ای است که به مردمش فقط فقر، بی‌عدالتی و حسرت داده‌اند.

ثروت این کشور مثل سیل دست یه عده خاصه، اما مردم عادی برای خرید یه پراید قراضه باید جون بکنن. همین میشه که دیدن یه ماشین خارجی، مردم رو شوکه می‌کنه... چون سال‌هاست فقط قراضه‌های داخلی با قیمت نجومی رو به زور به مردم قالب کردن.»

:::

masjed.jpgایران وایر - بر اساس اطلاعات منتشر شده در رسانه‌های اجتماعی ظهر روز پنج‌شنبه، ۱۰مهر۱۴۰۴ مردی با سلاح سرد به امام جماعت مسجدی در محله «باغ‌ فیض» تهران حمله کرد و او را به قتل رساند.

بر اساس گزارش «رکنا»، این مرد حدودا ۴۰ ساله است و در حین برگزاری نماز به امام جماعت حمله کرده و با وارد کردن ضربه‌های متعدد به بدن این روحانی او را مصدوم کرد.

متهم این قتل در اعترافات اولیه خود گفت که «فشارهای شدید زندگی و مشکلات شخصی» دلیل این اقدام بوده است.

مردادماه ۱۴۰۳ در حادثه‌ای مشابه، مردی در لاهیجان امام جمعه این شهر را با ۱۰ضربه چاقو به قتل رساند.

وایبر.jpgاقدام خطرناک دولت پزشکیان: واگذاری سهام شرکت ملی نفت ایران به اسم «خصوصی‌سازی»!

کیهان لندن

- واگذاری سهام شرکت ملی نفت ایران از اواخر شهریورماه در دستور کار دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفته و اعلام شده این طرح «در راستای سیاست‌های مولدسازی دارایی‌های دولت» تدوین شده است.

- محسن پاکنژاد وزیر نفت جمهوری اسلامی گفته «خصوصی‌سازی شرکت ملی نفت یکی از تصمیمات بزرگ و راهبردی است که باید با دقت و نگاه کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد تا آثار اقتصادی آن به‌خوبی تحلیل شود.»

- برخلاف ادعاهای مقامات حکومتی، تجربه سه دهه خصوصی‌سازی در جمهوری اسلامی اما نگرانی‌های عمیقی درباره طرح دولت پزشکیان برای واگذاری سهام شرکت ملی نفت را در میان کارشناسان در پی داشته است.

👈مطالب بیشتر در کیهان لندن

- مرتضی بهروزی‌فر کارشناس نفت و انرژی: شرکت ملی نفت ایران هیچگونه مالکیتی در خصوص منابع نفتی و گازی کشور ندارد. منابع نفت و گاز طبق قانون اساسی و طبق شرع، عرف و اخلاق، متعلق به مردم ایران است و شرکت ملی نفت ایران به نمایندگی از مردم دارد کار انجام می‌دهد.

abdi.jpgجهان آشوبناک

راهکار اصلی برای ایران این است که در این وضعیت پرآشوب، تا حد امکان از تبدیل شدن به هدف مستقیم پرهیز کند و با احتیاط عمل نماید؛ چرا که رویارویی یا همراهی مطلق هیچ‌یک به سود کشور نیست

عباس عبدی - سرمقاله هم‌میهن

ابتدا این چند خبر مربوط به ترامپ را که در این روزهای اخیر منتشر شده، مرور کنیم و سپس به مسئله اصلی بپردازیم:

🔹ترامپ از دستیارانش خواسته راه‌های بازپس‌گیری پایگاه هوایی بگرام را بررسی کنند.

🔹بعد از ۴۰سال، ترامپ دستور داده تا « حکم اعدام» به واشنگتن برگشته شود. وی این مجازات را بخش اساسی از شیوه‌های مجازات در ایالات متحده دانسته که بازدارندگی ایجاد می‌کند.

🔹نظرات ترامپ در تحقیر و توهین علیه باراک اوباما و جو بایدن عجیب است و در آمریکا بی‌سابقه است که با رؤسای‌جمهور قبلی چنین برخوردهایی شود.

🔹تغییر سیاست نسبت به روسیه و اوکراین و صدور مجوز حمله به عمق خاک روسیه از جانب ترامپ.

🔹ترامپ هنگام اعلام خدماتش به دولت فلسطین؛ حذف کمک به بودجه نهادهای حقوق‌بشری سازمان ملل که آنها را نهادهای فاسد دانسته، اعلام‌ کرد.

بی بی سی - نیروهای اسرائیلی اغلب کشتی‌های حامل کمک‌های بشردوستانه عازم غزه را توقیف و بیشتر کنشگران سرنشین کشتی‌های ناوگان «صمود» از جمله گرتا تونبرگ، فعال سرشناس محیط زیست را بازداشت کردند. با وجود این که اسرائیل این کاروان را متوقف کرده، اما فعالان می‌گویند برای اولین بار محاصره غزه را شکستند و وارد آب‌های این باریکه شدند.

gt00.jpg«ناوگان جهانی صمود» از بیش ۴۰ کشتی غیرنظامی تشکیل شده است و حدود ۵۰۰ فعال با سوابقی چون نمایندگی پارلمان، وکالت و کنشگری در جنبش‌های مدنی و سیاسی سرنشین این کشتی‌ها هستند.

ناوگان صمود (ایستادگی) قصد داشت با گذر از محاصره غزه، محموله‌های کمک‌های غذایی و دارویی خود را به این منطقه جنگ‌زده برساند که بنا به گزارش‌های سازمان ملل در ماه‌های اخیر با قحطی روبرو بوده است.

وزارت خارجه اسرائیل می‌گوید کاروان صمود را مطلع کرده بود که اقدام آنها «نقض قوانین محاصره دریایی» است.

وزارت خارجه اسرائیل ویدیویی منتشر کرده است که در آن گرتا تونبرگ، فعال شناخته محیط زیست و طرفدار حقوق فلسطینی‌ها بر روی عرشه و در میان نیروهای نظامی اسرائیلی نشسته است.

gt01.jpgتصاویری هم از ورود سربازان مسلح اسرائیلی به کشتی‌ها منتشر شده است. در یکی از این ویدیوها سربازان با الفاظ توهین‌آمیز از سرنشینان کشتی‌ می‌خواهند دست‌هایشان را بالا بگیرند.

اسرائیل بارها هشدار داده بود که اجازه نمی‌دهد این کشتی‌ها وارد آب‌های غزه شوند، جایی که یک «منطقه جنگی» به شمار می‌رود. کنشگران طرفدار حقوق فلسطینی‌ها می‌گویند آب‌های غزه در قلمرو حاکمیت اسرائیل نیست.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایران وایر - در فاصله یک روز پس از آغاز حملات اسراییل به ایران، کمیته المپیک جمهوری اسلامی در دستوری فوری و محرمانه به‌تمامی فدراسیون‌ها و هیات‌های ورزشی، خواستار مطابقت دادن نام تمامی کشته‌شدگان در حملات اسراییل به شهرهای ایران با فهرست ورزشکاران رشته‌های ورزشی شد.

از عصر همان روز، یعنی ۲۴خرداد۱۴۰۴ نام برخی از کشته‌شدگان به‌عنوان ورزشکاران یا مربیان حرفه‌ای رشته‌های ورزشی و حتی ملی‌پوش‌های ورزشی مطرح شد. دو فدراسیون دوچرخه‌سواری و کوهنوردی، به‌صورت شتاب‌زده نام «نجمه شمس» را به‌عنوان ورزشکار حرفه‌ای رشته‌های خود معرفی کردند.

فدراسیون‌های فوتبال و کشتی هم ۳تیر۱۴۰۴ نام سه فرمانده ارشد نیروی هوایی سپاه را در فهرست ورزشکاران خود گنجاندند. فدراسیون‌های بوکس و دوومیدانی هم از پروژه «ورزشکار سازی» نیروهای سپاه کشته‌شده در این جنگ جا نماندند.

پایان جنگ اما همراه با افسانه‌سازی‌های «علیرضا دبیر» بود؛ او در صحبت‌هایی ضدونقیض، مدعی شد که ساختمان «خانه کشتی» هدف ترکش‌های موشک‌های اسراییل قرارگرفته و جان ورزشکاران تهدید شده بود. این ادعا درحالی‌ مطرح شد که در زمان جنگ ۱۲ روزه، هیچ خبری از آسیب دیدن ساختمان خانه کشتی در رسانه‌ها منتشر نشد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

اما یک جنگ احتمالی دیگر تا چه حد می‌تواند ورزشگاه‌ها و ورزشکاران ایرانی را به‌صورت جدی تهدید کند؟

آیا قرار گرفتن مقر نظامی کنار یک ورزشگاه قانونی است؟

در جنگ‌ها، اماکن و سازه‌های نظامی، تنها اهداف مشروع برای حملات محسوب می‌شوند.

feshar.jpgمقام‌های آمریکایی بر این باورند که اکنون زمان افزایش فشار بر جمهوری اسلامی است و اعمال دوباره تحریم‌های سازمان ملل باید زمینه را «برای یک راه‌حل دیپلماتیک»، فراهم کند

ایران اینترنشنال - روزنامه واشینگتن‌پست پنج‌شنبه ۱۰ مهر گزارش داد فشارهای بین‌المللی بر جمهوری اسلامی افزایش یافته و نگرانی‌ها از احتمال حملات تازه اسرائیل به ایران شدت گرفته است.

به نوشته این روزنامه، یک مقام آمریکایی اعلام کرده که واشینگتن برای آغاز هرگونه مذاکرات جدید با ایران چهار شرط سختگیرانه تعیین کرده است؛ شامل انجام گفت‌وگوهای مستقیم و «جدی»، توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم، محدودیت بر برنامه موشکی و پایان حمایت از گروه‌های نیابتی.

جمهوری اسلامی پیش‌تر این شروط را غیرقابل قبول دانسته است.

خبرگزاری دولتی ایرنا چهارشنبه با اشاره به واکنش‌های احتمالی جمهوری اسلامی در مقابل بازگشت تحریم‌های سازمان ملل نوشت: «مجموع اظهار نظرها نشان می‌دهد که تهران فعلا راه چاره را در اتخاذ رویکرد صبر استراتژیک تا تغییر روش از سوی غرب یا تغییر زمین بازی در نتیجه برخی تحولات می‌بیند.»

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

این رسانه اضافه کرد: «طبیعتا ریسک این رویکرد با توجه به بهانه‌جویی‌های اسرائیل و تلاش بی‌وقفه آمریکا برای تطمیع تل‌آویو، اندک نخواهد بود اما تهران بازی در زمین مطالبه‌های حداکثری تیم ترامپ را هم بی‌پایان و هم بی‌اثر در تامین منافع ملی خود می‌داند.»

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgایندیپندنت فارسی- دانش‌آموز ۱۴ ساله‌ای به نام «نیما نجفی»، روز چهارشنبه نهم مهر ماه در مدرسه دچار ایست قلبی شد و جانش را از دست داد.


گزارش‌های منتشر شده از جزئیات مرگ این دانش‌آموز حاکی است که او به دلیل «تنبیه» از سوی مدرسه و «دویدن دور حیاط» دچار ایست قلبی شده است.


عموی نیما نجفی با اشاره به بررسی دوربین‌های مدرسه در مورد روز حادثه به دیده‌بان ایران گفت: «نیما دو بار دور حیاط مدرسه دویده و هنگامی که خواسته در صف بایستد، حالش بد شده و روی زمین افتاده است. نیما نسبت به همسن و سال های خود اضافه وزن داشت و همین موضوع منجر به ایست قلبی شده است.»


بنا به گزارش «دیده‌بان ایران»،‌ اهالی روستای سهرین در زنجان گفته‌اند که این دانش‌آموز به خاطر تنبیه از سوی مدرسه صبح روز حادثه مجبور شده دو بار دور حیاط بدود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی


این دانش‌آموز در مقطع متوسطه اول در روستای سهرین از توابع بخش قره‌پشتلو شهرستان زنجان تحصیل می‌کرد.

11.jpgاحمد زیدآبادی

"طرح تصاحب غزه با اسم رمز آتش‌بس!" این تیتر نخست شمارۀ امروز رونامۀ کیهان در واکنش به طرح صلح ترامپ برای پایان دادن به جنگ در نوارغزه است.

ظاهراً خبر حمایت روسیه از طرح صلح ترامپ هنوز به میدان توپخانه و خیابان فردوسی نرسیده است!

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کاخ کرملین، به خبرنگاران گفته است: «روسیه همواره از هرگونه تلاش رئیس‌جمهور ترامپ که با هدف پایان دادن به این تراژدی جاری صورت گیرد، حمایت و استقبال می‌کند.»

:::

طرح تصاحب غزه با اسم رمز آتش‌بس!

گزارش خبری تحلیلی کیهان - چکیده طرح ترامپ برای غزه که در دیدار دوشنبه او با نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در کاخ‌سفید رسانه‌ای شد، رسیدن به همان نقطه‌ای است که تاکنون با جنگ و خونریزی و کشتار وسیع ساکنان غزه، به آن نرسیده‌اند. آنها به دنبال تصاحب غزه و نابودی حماس، با نام «آتش‌بس با حماس» هستند!

پس از دیدار ترامپ و نتانیاهو در کاخ‌سفید که روز دوشنبه و با تبلیغات گسترده و با نام «تلاش برای آتش‌بس در غزه» رسانه‌ای شد، این دو حرف‌هایی زدند که هیچ سنخیتی با آتش‌بس و صلح نداشت. طبق طرحی که این دو اعلام کرده‌اند، تمام اُسرای صهیونیست در ازای آزادی هزاران اسیر فلسطینی آزاد می‌شوند، حماس از قدرت کناره‌گیری می‌کند، و صهیونیست‌ها نیز طی چند مرحه از غزه عقب‌نشینی می‌کنند اما هرگز از آن خارج نمی‌شوند! مرحله بعد خلع سلاح حماس و تسلیم شدن آنهاست! یعنی همان هدفی که از جنگ‌افروزی در غزه به دنبال آن بوده‌اند! به عبارتی این دو پس از قتل‌عام 680 هزار فلسطینی ساکن غزه و ویرانی این شهر، تلاش دارند خود را «مُصلحانی» جا بزنند که توانسته‌اند آتش‌بس را در غزه حاکم کنند! در این طرح موارد دیگری هم وجود دارد مثل، تسلط آمریکا و رژیم صهیونیستی بر این باریکه و حاکم کردن «تونی بلر» نخست‌وزیر پیشین انگلیس بر آن! عجیب‌تر از طرح «آتش‌بس» ترامپ- با به عبارت دقیق‌تر طرح تصاحب غزه، واکنش کشورهای مرتجع عربی و ترکیه به آن است که به‌شدت از آن استقبال کرده‌اند!

erdogan.jpgترکیه دارایی‌های افراد و نهادهای مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای ایران را مسدود کرد

ایران اینترنشنال - ترکیه دارایی‌های شمار زیادی از افراد و نهادهای مرتبط با فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی را مسدود کرد. این اقدام در پی فعال شدن مکانیسم ماشه و در هماهنگی با تحریم‌های سازمان ملل برای فشار بر تهران درباره برنامه هسته‌ای‌اش صورت گرفته است.

این تصمیم که چهارشنبه نهم مهر با فرمان اجرایی رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه ابلاغ شد، افراد و سازمان‌هایی را هدف قرار می‌دهد که در برنامه توسعه هسته‌ای ایران دخیل هستند؛ از جمله شرکت‌های حمل‌ونقل دریایی، شرکت‌های انرژی و مراکز تحقیقاتی.

این اقدام در پی بازگشت تحریم‌های سازمان ملل صورت گرفته است. روز چهارشنبه قدرت‌های غربی از جمله آمریکا، کانادا و برتانیا از بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه تهران و وضع تحریم‌هایی تازه علیه برنامه‌های هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی خبر دادند.

چه کسانی در فهرست سیاه ترکیه هستند؟

مسدودسازی دارایی‌ها در ترکیه شامل افراد و شرکت‌هایی در بخش‌های گوناگون می‌شود؛ از جمله تاسیسات هسته‌ای ایران، شرکت‌های کشتیرانی، شرکت‌های انرژی و مراکز تحقیقاتی.

مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال

سازمان انرژی اتمی ایران، بانک سپه، بانک سپه اینترنشنال، مرکز تحقیق و تولید سوخت هسته‌ای اصفهان، مرکز فناوری هسته‌ای اصفهان، مرکز تحقیقات هسته‌ای کرج، مرکز تحقیقات هسته‌ای کشاورزی و پزشکی، شرکت کشتیرانی ایران-هند، شرکت انرژی نوین، شرکت پارس تراش، شرکت جابر ابن حیان، شرکت صنایع انرژی پیشگام و شرکت خطوط کشتیرانی جنوب ایران، از جمله نهادهای هدف‌گرفته‌شده از سوی ترکیه هستند.

با این هفت گروه بحث نکنید

| No Comments

safavi.jpg
سید زین‌العابدین صفوی

۱- خود را مساویِ حق و حقیقت می‌دانند.

۲- از شما کینه و عقده دارند.

۳- شما را احمق یا گمراه می‌دانند.

۴- قصد فریب یا هدایتِ شما را دارند!

۵- گمان می‌کنند که شما قصد فریب آن‌ها را دارید.

۶- سرسپرده به یک حزب یا گروه خاصی‌اند.

۷- منافعشان در نپذیرفتنِ سخنِ شما است.

"در طریق نفع خود کس نیست محتاج دلیل

بی عصا راه دهن معلوم باشد کور را "
(بیدل)


noghrekar.jpgروشنفکرستیزی با کاربُرد انواع خشونت نسبت به روشنفکران، ازجمله ترور و اعدام، بخشی تاریک و خونین از تاريخ میهنمان است. رّد خونینی که - اگر نخواهیم راه دور برویم- از خون طاهره قُرةالعین، امیر کبیر،قائم مقام فراهانی، میرزا آقا خان کرمانی، شیخ احمد روحی، میرزا حسن خان خیبر الملک، شیخ العلما، ملک المتکلمین، میرزا جهانگیر خان شیرازی (صوراسرافیل) تا فرخی یزدی، میرزاده عشقی، تقی ارانی، احمد کسروی، حسین فاطمی، کریمپور شیرازی، مرتضی کیوان، ابوالحسن خانعلی، کرامت دانشیان، بیژن جزنی و صد ها روشنفکر و کنشگر سیاسی و فرهنگی آزادیخواه ِ بنام و گمنام، ادامه یافته است.

international-day-of-non-violence.jpg

این رّد را حکومت اسلامی طی 47 سال گذشته خونین تر و جنایتکارانه تر ادامه داده است.

حکومت اسلامی به رهبری آيت الله خمینی از فردای پیروزی آخوندیسم، شکنجه و ترور و اعدام روشنفکران و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی را آغاز کرد.(1) نخستین اعدام ها بر بام های "مدرسه ی رفاه و علوی" رقم خورد. روزانه تعدادی از مسؤلين مملکتیِ رژيم پهلوی و فرماندهان ارتش در بيدادگاه های حکومتی محکوم و وحشیانه به قتل رساندند. برخی از قربانیان از برجسته ترین روشنفکران سیاسی میهنمان بودند که محمد رضا عاملی تهرانی و فرخ رو پارسا دو نمونه اند. ترور و اعدام روشنفکران و کنشگران سیاسی و فرهنگی ترکمن، کرد، بلوچ، آذری، عرب، بهائی و دیگر اقلیت های دینی فاجعه ای روزانه شد. ترور روشنفکران و مخالفان حکومت اسلامی به خارج کشور نیز کشانده شد.(2)

حکومت اسلامی تا اکنون مرتکب 9 کشتار از روشنفکران، دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی شده است، که مصداق جنایت علیه بشریت است:

1- کشتار سال‌های ۵7-۵9

2- کشتار دگراندیشان و مخالفان در خارج از کشور، که از سال ۵۸ آغاز شد.

3- کشتار سال‌های ۶0-۶2

4- کشتار تابستان سال ۶۷

5- قتل‌های زنجیره‌ای

6- کشتار سال 88(جنبش سبز)

7- کشتار دی ماه سال 96

8- کشتار آبان ماه سال 98

9- کشتار نوجوانان و جوانان در سال۱۴۰۱ (جنبش زن، زندگی، آزادی).

در میان قربانیان چهره ها و شخصیت های سیاسی و فرهنگی جنبش روشنفکری میهنمان بسیارند که به چند نام اشاره می کنم:

سيمون فرزامی، سردبير روزنامه فرانسوی زبان "ژورنال دو تهران" را در آذر ماه ۱۳۵۹ در سن ۷۰ سالگی به اتهام جاسوسی تيرباران کردند. علی اصغر اميرانی، مدير و سردبير مجله هفتگی "خواندنی ها" به اتهام وابستگی به رژيم پهلوی خرداد ماه سال ۶۰ تيرباران شد. اميرانی ۶۶ سال داشت و خواندنی ها را در سال ۱۳۱۹ تأسيس کرد و نزديک به ۴۰ سال به انتشار بدون وقفه آن ادامه داد. سعيد سلطانپور، شاعر، نمايش نامه نويس و کارگردان تئاتر و عضو هيئت دبيران کانون نويسندگان ايران پس از هفته ها شکنجه روانی و جسمانی در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۰ به جوخه اعدام سپرده شد. شکرالله پاک نژاد، پروفسور حکيم، جلال هاشمی تنگستانی، حميد رضوان و عطاءالله نوریان نویسندگانی اعدام شدند و يا به قتل رسيدند.

مرداد و شهريور ۱۳۶۷، به فرمان آيت الله خمينی هزاران زندانی سياسی قتل عام شدند. حسین اقدامی( صدرائی)، شاعر، پژوهشگر و مترجم ، رحمان هاتفی روزنامه نگار و نویسنده و صدها تن از برجسته ترین روشنفکران سیاسی و فرهنگی در میان قربانیان این کشتار بودند.

سوم آذر ماه سال ۱۳۶۷ دکتر کاظم سامی با ضربات کاردیکی از ماموران حکومتی به شدت مجروح و در چهارم آذر ماه چشم بر جهان فروبست.حکومت اسلامی علت مرگ غفار حسينی، مترجم و نويسنده را سکته مغزی اعلام کرد.

ابراهيم زال زاده، روزنامه نگار و ناشر و سردبير مجله معيار، و مدير انتشارات بامداد و ابتکار مفقودالاثر شد.

پاسداران حکومت پس از مدتی به خانواده اش خبر دادند که جسد او را پيدا کردند و در محلی به خاک سپردند.

جسد احمد تفضلی معاون فرهنگ سرای زبان های ايران نيز در صندوق عقب اتومبيلش پيدا شد. حميد حاجی زاده، شاعرکرمانی و پسر ۹ ساله اش، کارون در خواب و به شکل فجيعی توسط قاتل و يا قاتلانی به قتل رسيدند. پيروز دوانی، نويسنده و فعال سياسی که از سوم شهريور ماه ۱۳۷۷ از خانه بيرون رفت و ديگر به خانه بازنگشت. يکشنبه چهارم آذر ماه ۱۳۷۷جسد مجيد شريف مترجم و نويسنده از سوی خانواده اش در پی سه روز ناپديد شدن پيدا شد.
آذر ماه سال ۱۳۷۷ داريوش فروهر و پروانه فروهر، با ضربات متعدد کارد به قتل رسيدند، فاجعه ای که اعتراض های وسيعی را در ايران و جهان سبب شد. دو هفته بعد از قتل فروهرها، محمد مختاری ، شاعر و نويسنده و پژوهشگر ناپديد شد. پس از پيدا شدن جسد محمد مختاری که خفه اش کرده بودند، جسد محمد جعفر پوينده ، مترجم و منتقد، در روز ۱۸ آذر ماه در بيابان های اطراف تهران پيدا شد.

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgتقدیم به زینت جلالیان "تا نگویند که از یاد فراموشانند"

آه ای صدای زندانی
ای آخرین صدای صدا ها
آیا شکوه یأس تو هرگز
از هیچ سوی این شب منفور
نقبی به سوی نور نخواهد زد؟
آزادگی و آزاد زیستن انسان چیزی جز تلاش او برای آزادی یک ملت و در ابعادی گسترده جهان انسانی نیست! تلاش برای درهم شکستن زنجیر استبداداست و برکشیدن نام تحقیر شده ملت خود براوج.
برخاستن، قامت افراشتن ونشان دادن توانائی های یک ملت است، زمانی که دست در دست هم آزادی را فریاد می زنند و بی هراس در چشمان سرکوبگران می نگرند.
به هراسشان می افکنند.صفوفشان را درهم می ریزند. مهرجاودانگی و جاودانه شدن خود را بردرفش آزادی نقش می زنند.
د رفشی افراشته شده در ضمیریک ملت . بیادگارمانده ازمردان و زنان مبارزهرسرزمین!
چه شگفت انگیزسرزمینی است! ایران زمین که مهرش و عشق به آزادیش چنان با جان عجین گردیده که استبدادحاکم شده برآن هرگز قادر نیست طولانی مدت دوام بیاورد ودر هراس از خروش و بر آمد مردم نباشد.
چرا که پیوسته دلاور مردان و دلاور زنانی بودند که با دلاوری وپایداری خود در راه عدالت و آزادی از حرمت وکرامت انسان برای یک زندگی آزاد و شکوهمند در سایه یک همبستگی ملی در فضائی دموکراتیک وانسانی دفاع کرده وحماسه آفریدند و سرمشق شدند.
حماسه آفرینانی که از میان مردم عادی برخاستند ،در برابر ظلم حاکمان قد علم کرده و عقوبت سخت چنین سرکشی و آزاد سری رابه بهای رنجی گران تحمل کردند.نام خود به آزادگی بر کشیدند و در قلب مردم جای گرفتند. این رمزپایداری تاریخی یک ملت در سایه قهرمانان ملی خویش است .تاریخ این سرزمین هرگز خالی از نام این مبارزان راه آزادی نبوده است.

sarkhosh.jpgمعمای دوگانه‌ی یک ملت

ملت ایران را چگونه می‌توان توصیف کرد؟ منفعل و ناامید، یا طغیانگر و در آستانه‌ی انفجار؟ هر دو تصویر، به شکلی متناقض، بخشی از حقیقت را در خود دارند. از یک سو، جامعه‌ای را شاهدیم که در سکوتی سنگین و کمای اجتماعی فرو رفته است. از سوی دیگر، همین جامعه قادر است به ناگهان، انفجارهایی از شجاعت و طغیان رادیکال را به نمایش بگذارد که جهان را شگفت‌زده ‌کند.

این دوگانگی یک معماست. نظریه‌ی «چرخه‌ی کما-طغیان» برای حل این معما استدلال می‌کند که این دو وضعیت، حالات متضاد نیستند، بلکه دو فاز از یک دینامیک واحد هستند. این دینامیک، محصول تعامل میان دو نیروی قدرتمند است: زخم عمیق یک «ترومای تاریخی» که به انفعال می‌کشاند، و هوش سرد یک «استراتژی بقا» که مقاومت را در سکوت پیش می‌برد. این نوشتار، این چرخه‌ی درونی را کالبدشکافی می‌کند تا در نهایت به این پرسش کلیدی پاسخ دهد: این دینامیک داخلی، در لحظه‌ی برخورد با یک «شوک خارجی» قریب‌الوقوع، سرنوشت ایران را چگونه رقم خواهد زد؟

آناتومی «کما»؛ زخم روان در برابر عقل استراتژیست

وضعیت پیش‌فرض جامعه‌ی ایران، دوره‌های طولانی «کما» است؛ سکوتی که از دو منبع همزمان تغذیه می‌کند.

نخستین منبع، یک زخم عمیق روانی است. پس از دهه‌ها سرکوب و تجربه‌ی شکست‌های پیاپی، روان افراد به وضعیتی دفاعی پناه می‌برد که روانشناسان آن را «درماندگی آموخته‌شده» می‌نامند. این وضعیتی است که در آن، فرد پس از تلاش‌های مکرر بی‌نتیجه، به این باور می‌رسد که هیچ کنترلی بر سرنوشت خود ندارد و در نتیجه، دست از تلاش برمی‌دارد تا از آسیب بیشتر جلوگیری کند.

اما در دل همین کمای به ظاهر منفعل، یک استراتژی کاملاً عقلانی نیز در جریان است. شهروند ایرانی، به عنوان یک کنشگر هوشمند، یک محاسبه‌ی دقیق هزینه-فایده انجام می‌دهد. او دریافته است که هزینه‌ی کنش مستقیم و طغیان (مرگ، زندان) بی‌نهایت بالاست. در مقابل، میلیون‌ها کنش فردی و کم‌هزینه، در بلندمدت پایه‌های سیستم را به شکلی مؤثرتر فرسوده می‌کند. این، استراتژی «فرسایش نامتقارن» است؛ جنگی خاموش که سلاح‌هایش نه اسلحه، که انتخاب‌های روزمره است. در این جنگ، کنش‌های فردی جامعه ی اتمیزه شده مانند خرید دلار، مهاجرت، یا عدم مشارکت در پروژه‌های حکومتی، اگرچه برای بقای شخصی انجام می‌شوند، اما در مقیاس میلیونی، مانند کار موریانه‌ها، یک ساختار قدرت را از درون پوک می‌کنند.

در واقع، «کما» یک پدیده‌ی دووجهی است: از یک سو، یک «سکوت استراتژیک» است که برآمده از یک محاسبه‌ی عقلانی برای بقاست، و از سوی دیگر، یک وضعیت روانی است که سوخت آن را درد و ترومای تاریخی تأمین می‌کند.

دینامیک «طغیان»؛ لحظه‌ی برخورد عقل و هیجان

لحظه‌ی «طغیان»، لحظه‌ی شکستن این سکوت است. از یک سو، یک «انفجار عاطفی» است که در آن فشار خشم انباشته‌شده آزاد می‌شود. از سوی دیگر، یک «تصمیم عقلانی» است که در آن، یک جرقه‌ی نمادین (مانند قتل مهسا امینی) محاسبه‌ی هزینه-فایده را برای جمعیت بزرگی تغییر می‌دهد و هزینه‌ی ادامه‌ی سکوت را از ریسک فریاد زدن، بیشتر می‌کند.

ضدحمله‌ی سیستم؛ استراتژی «هک کردن چرخه»

اکنون، حکومت دیگر یک ناظر منفعل نیست. او با درک این دینامیک، فعالانه در تلاش است تا با یک استراتژی پیچیده، این چرخه را «هک» کرده و از انفجار بعدی جلوگیری کند:

بی‌حس‌کننده‌ی مرفهان (تله‌ی ثبات): به طبقه‌ی متوسط به بالا و مرفه، یک قرارداد نانوشته پیشنهاد می‌شود: در ازای سکوت سیاسی، آزادی‌های فردی و اجتماعی (مانند حجاب و کنسرت) تا حدودی تحمل خواهد شد. هدف، جدا کردن این طبقه از فرودستان و عمیق‌تر کردن «کمای» سیاسی آنان از طریق ایجاد رضایت‌های سطحی است.


مُسکن معنوی برای فرودستان (روایت‌درمانی): به طبقه‌ی فرودست که زیر بار بحران اقتصادی هستند، یک روایت معنوی ارائه می‌شود: این رنج‌ها، آزمون‌های الهی برای زمینه‌سازی یک آرمان بزرگتر (ظهور امام دوازدهم شیعیان) هستند. این تلاش برای اعطای یک معنای متافیزیکی به رنجی است که محصول سیاست‌های شکست‌خورده است.

صدای سوم در سکوت؛ تراژدی نخبگان عقل‌گرا

در میانه‌ی این دینامیک دوقطبی میان «حکومت» و «ملت»، صدای سوم و مغفول‌مانده‌ای نیز به گوش می‌رسد: صدای «نخبگان عقل‌گرای» درون سیستم. این صدا، متعلق به تکنوکرات‌ها، کارشناسان و دانشگاهیانی است که با زبانی منطقی و علمی، بحران‌های ساختاری کشور (از بحران آب و انرژی تا فروپاشی سرمایه‌ی اجتماعی و انزوای بین‌المللی) را به دقت تشخیص می‌دهند و برای هر یک، راه‌حل‌های عملی و مبتنی بر اصلاح ارائه می‌کنند. آن‌ها نسخه‌هایی برای «تاب‌آوری حداکثری»، «بازسازی اعتماد»، «صلح با مردم» و «گفتگو» می‌نویسند.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

فعال شدن مکانیسم ماشه (Snapback) در چارچوب برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، به معنای بازگشت خودکار تحریم‌های چندجانبه علیه ایران است. در سپتامبر ۲۰۲۵ گزارش‌های خبری و بیانیه‌های رسمی نشان دادند که ایالات متحده و متحدان اروپایی اجرای این مکانیسم را پیش برده و بسیاری از معافیت‌ها و لغو تحریم‌ها رسماً از میان رفته است . این تحول، علاوه بر تأثیرات مستقیم اقتصادی و سیاسی، پیامدهای عمیقی بر اشکال گوناگون مقاومت اجتماعی ـ از مقاومت منفعل روزمره تا مقاومت مدنی سازمان‌یافته و اعتراضات فعال ـ خواهد داشت. در این مقاله، با بهره‌گیری از نظریه‌های ساختار فرصت سیاسی، بسیج منابع و انتخاب‌گر/کوپتیشن، به بررسی پیامدهای بازگشت تحریم‌ها بر دینامیک‌های اجتماعی و مقاومت در ایران می‌پردازیم.

چارچوب نظری

نظریه ساختار فرصت سیاسی (Tarrow, 2011) بر این نکته تأکید دارد که جنبش‌های اجتماعی زمانی امکان گسترش می‌یابند که ساختارهای سیاسی حاکمیت شکاف بردارد، هزینه‌های کنش کاهش یابد یا فرصت‌های بین‌المللی جدید فراهم شود . از سوی دیگر، نظریه بسیج منابع (McCarthy & Zald, 1977) بر این امر تأکید می‌کند که توانایی جنبش‌ها در استفاده از منابع مالی، انسانی و شبکه‌ای نقش تعیین‌کننده‌ای در دوام آن‌ها دارد. همچنین، نظریه انتخاب‌گر و کوپتیشن (Bueno de Mesquita et al., 2003) نشان می‌دهد که رژیم‌های اقتدارگرا در شرایط فشار خارجی، منابع محدود خود را به صورت گزینشی به حامیان اصلی تخصیص می‌دهند و وفاداری آن‌ها را می‌خرند .

این سه چارچوب نظری امکان می‌دهند تا پیامدهای مکانیسم ماشه بر طیفی از اشکال مختلف مقاومت در ایران را در سه سطح بررسی کنیم:

۱. مقاومت منفعل (Everyday Resistance)

۲. مقاومت مدنی سازمان‌یافته (Organized Civil resistance)

۳. مقاومت فعال (اعتراضات، اعتصابات و کارزارها) (Active resistance)

پیامدهای اقتصادی ـ اجتماعی به مثابه محرک مقاومت

بازگشت تحریم‌های سازمان ملل و اروپا موجب کاهش شدید درآمدهای ارزی، محدودیت صادرات نفت و غیرنفتی، انسداد بانکی بین المللی، افزایش تورم و تضعیف شدید ارزش ریال خواهد شد . تجربهٔ تاریخی تحریم‌ها علیه ایران نشان داده است که فشار اقتصادی بیشترین آسیب را به طبقات پایین و متوسط شهری وارد می‌کند، و این طبقات به صورت مستقیم‌تر در معرض بحران معیشتی قرار می‌گیرند. بر اساس گزارش‌های بین‌المللی، در چنین شرایطی پیامدهای منفی بر امنیت غذایی، دسترسی به دارو و سلامت عمومی نیز رخ می‌دهد . این وضعیت نارضایتی اجتماعی را تشدید کرده و ظرفیت بالقوه برای اعتراض‌های گسترده‌تر را فراهم می‌آورد.

nikrooz.jpgابوالفضل محققی گرامی، در آخرین یاداشتت با عنوان «چند سوال از اپوزیسیون چپ و جمهوری خواه خارج از کشور؟» به درستی آورده ای: «مردمی که علیرغم فشارهای خُردکننده حاکمیت یک مقاومت و مبارزه مدنی را در اشکال مختلف پیش می برند که برجسته ترین آنها مبارزه گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری و شکل گرفتن یک خیزش تأثیرگذار با شعار "زن زندگی آزادی"است. خیزشی که هنوز در صور مختلف ادامه دارد. هزینه می دهند بی آنکه جریان های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل و چه خارج عمیقاً آنها را در کنند و نقش خود در قبال این مبارزه مدنی را با عملکرد درست خویش پاسخ گویند.»

من نیز در مقاله خود با عنوان «رویداد زن زندگی آزادی، یک روند انقلابی است» نوشتم: «می توان گفت وجه نخست انقلاب ، یعنی نوزایی رفتاری و فرهنگی، هم اکنون در شرف تکوین و گسترش است و لازمه تداوم و تعمیق آن، تحقق وجه دوم، یعنی دگرگونی سیاسی، در انطباق و همسویی با این نوزایی فرهنگی است.» مشابهت های این دو نقل قول در اینست که هر دو بر این امر تأکید داریم که مخالفان جمهوری اسلامی باید خود را با این انقلاب یا به زبان تو "خیزش"، هماهنگ کنند و نه این انقلاب خود را با آنها.

دوست گرامی، نه تنها چپ‌ها و جمهوری‌خواهان در درک و پاسخ‌دادن به انقلاب "زن، زندگی، آزادی" ناکام مانده‌اند و می‌کوشند آن را با گرایش‌ها و فرقه‌گرایی‌های خود همسو کنند، بلکه تقریباً همه جریان‌های سیاسی گرفتار همین بیماری مزمن‌اند. بنگر که چگونه "انقلاب ملی" را در برابر "انقلاب زن، زندگی، آزادی" قرار می‌دهند!

یکی از ویژگی‌های بنیادین احزاب سیاسی در جوامع غربی، ظرفیت آنان برای انطباق با اندیشه‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای نوپدید اجتماعی در راستای جذب حمایت رأی‌دهندگان است. این امر برخلاف الگوی رایج در جامعه‌ی ایران است؛ چرا که در ایران، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی عموماً نه در پی همسویی با تحولات اجتماعی، بلکه در تلاش‌اند تا ارزش‌ها و الگوهای فکری جامعه را با دستگاه ایدئولوژیک یا چارچوب‌های هویتی خود سازگار سازند.

نمونه‌ی بارز دیگر را می‌توان در نسبت میان گفتمان "ملی‌گرایی" و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" مشاهده کرد. انقلابی که به‌مثابه آخرین صورت‌بندی تحول فرهنگی و تغییر در الگوهای کنش اجتماعی در ایران معاصر ظهور یافته است، در عوض آنکه به‌عنوان یک خاستگاه مستقل ارزش‌های نوین شناخته شود، از سوی برخی جریان‌ها در قالب و محدودیت‌های گفتمان ملی‌گرایانه بازتعریف و بازتاب می یابد. این امر نشان می‌دهد که به‌جای پذیرش پویایی‌های اجتماعی و بازتاب آن‌ها در عرصه‌ی سیاست، کوشش غالب بر جهت‌دهی و تقلیل این تحولات به چارچوب‌های پیشینی است. در یک عبارت، این سنت‌ها و نمادهای ملی و فرقه‌های سیاسی‌اند که برای تداوم بقا ناگزیرند امیال و گرایش‌های خود را با تازه‌ترین دستاوردهای ارزشی جامعه ایرانی هماهنگ کنند، نه برعکس؛ همان‌گونه که احزاب پارلمانی اروپایی برای جلب آرای بیشتر رأی‌دهندگان عمل می‌کنند.

بخارا، رضا فرمند

| No Comments

farmand.jpg

شهر باستانی بخارا
آکنده از رنگ و بوی تاریخ
آکنده از رنگ و بوی روزگاران است
و طنین آوازِ دلپذیر بوی جوی مولیانِ رودکی
و هلهله‌ی نوزایی زبان و تمدن ایرانی
از جان کوچه‌ها و میدان‌ها شنیده می‌شود

شهر باستانی بخارا
در شاهراه جاده‌ی ابریشم
بازارگاه بزرگ شرق و غرب
و همایشگاه اندیشه‌های تپنده‌ی دوران بود
>
در شهر باستانی بخارا
کوشک‌ها و سراهای قدیمی
هنوز به شاه‌بیت‌هایی از شعر فارسی آراسته است
شعرهایی که برای باشندگان خانه
آرزوی بهروزی و کامروایی می‌کند
سرپرستِ مهمان‌سرا
شعرها را زیر سقف بلند تالار نشانم می‌دهد
- می‌توانی بخوانی؟
>
بخارای کهنه
محله‌هایی‌ست با بافت دیرسال
کوچه‌هایی‌ تنگ و پیچاپیچ
و خانه‌هایی با بام‌های چوبی
و دیوارهایی آجری و گِلی که رو به ویرانی‌ست
اینجا و آنجا
هتل‌ها و مهمان‌سراهای نوساخت سر می‌زند
>
جهان‌گردان، تشنه‌ی دیدن و شنیدن
دسته‌دسته در بخارای کهن می‌گردند
و شهر را می‌گردانند
>
در مرکز بخارای کهنه
بناهای سترگِ یادمانی دیده می‌شوند:
مدرسه‌های دینی، مسجد‌ها و خانقاه‌ها
که سرافرازانه به آسمان نگاه می‌کنند
>
نشان ایمان آن است که انسان
برای خدایی که نیست کاخی بسازد
و برای خودش کوخی
>
در شهر باستانی بخارا
بوی آشنای ایران‌شهر
بوی آشنای زبان فارسی
و بوی آشنای نیاکان دور
همه ‌جا شنیده می‌شود
>
بخارا، سپتامبر ۲۰۲۵
>
رضا فرمند
>

ak.jpgالف. محفوظ، انصاف نیوز:

این آقای دکتر بیژن عبدالکریمی هم دارد به آخر خط می‌رسد. اگر توبه نکند و از مسیر سفیدشویی بازنگردد باید یک فکر اساسی برایش کرد. استاد فلسفه تا این پایه بی منطق نوبر است.

کسی که نمی‌تواند منطق موقعیت را درک کند چطور فلسفۀ هگل و هایدگر را فهمیده که بتواند اینها را در دانشگاه تدریس کند؟ فکر نمی‌کنم نامبرده حتی منطق کبری را خوانده باشد وگرنه قبل از حرف زدن چرتکه می‌انداخت تا بفهمد چه سخنی را باید کی و کجا و برای چه کسانی بگوید.

آخر بیژن جان اگر نمی‌توانی از ص. ز. کلام و م. س. قلم منطق موقعیت را بیاموزی حداقل از استاد مطهرنیا بیاموز که فضای مجازی را با هیچ تسخیر کرده! بله با هیچ و حتی کمتر از هیچ.

حالا از اینها نمی‌توانی چیزی بیاموزی از استاد امجد و استاد نصیری بیاموز که مظنۀ بازار دستشان است و قاعدۀ عرضه و تقاضا را در عرصۀ سیاست خوب می‌شناسند.

الان که نباید ساز مخالف با رسانه‌های جریان اصلی را بزنی وگرنه آنها هم تو را می‌زنند و آنقدر دیسلایک و آنفالو می‌شوی که باید بیایی کنار دست بنده دور از جان برای سایتی مثل انصاف نیوز مطلب بنویسی.

بعد هم شاخهای مجازی مثل حسین و نوید و مجید و پرستو و عبدالجواد و الباقی کاری می‌کنند که جرات نکنی به اینترنت وصل شوی. البته اگر تا چند روز دیگر اینترنتی در کار باشد. کاری می‌کنند که آرزو کنی کاش امیر حسین تتلو بودی با خالکوبی اضافه. یا امیر حسین ثابتی با روی اضافه.

خلاصه که بیژن جان آنچه شرط بلاغ بود عرض کردم. کمی دست فرمان را عوض کن. سعی کن توی دل مردم را خالی کنی که الان بازار ناله و ناامیدی بخصوص از نوع فلسفی آن خیلی مشتری دارد.

اینطوری می‌شوی محبوب القلوب همه. از جمله آنها که توی پارک کباب می‌خورند و با فلاکت مردم سلفی می‌گیرند و توی اینستا استوری می‌کنند و اینطوری نه سیخشان می‌سوزد نه کبابشان. مخصوصا «نه کبابشان».

نامه عجیب عراقچی...

| No Comments

araqchi.jpg... و مواضع غیرعادی جمهوری اسلامی درباره بازگشت تحریم شورای امنیت

فرامرز داور - ایران وایر

«عباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی که پیش از بازگشت همه تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران آن را کم‌اهمیت می‌خواند، پس از اعاده شدن این تحریم‌ها می‌گوید حکومت ایران باوری به آن ندارد و انتظار دارد قطعنامه ۲۲۳۱ که باید ۱۸ اکتبر برابر با ۲۶ مهر ملغی می‌شد، در همین تاریخ لغو شود و هیچ تحریمی هم علیه ایران باقی نماند.

«علی لاریجانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران هم پیش‌تر گفته بود که فرق بازگشت تحریم‌های شورای امنیت با قبل از آن باوجود تحریم‌های ایالات‌متحده «فقط ۵ درصد است.» جمهوری اسلامی ایران اینک در موضعی بسیار عجیب بازگشت تحریم‌ها را انکار می‌کند و به‌طور پیوسته در حال انتقاد از سازمان ملل متحد است.

نامه نمایندگی ایران به دبیر کل و گلایه از اطلاعیه سازمان ملل متحد

پس‌ازآن شورای امنیت به بازگشت تحریم‌هایش علیه جمهوری اسلامی رای داد و در رای‌گیری دیگر با به تعویق انداختن این تحریم‌ها هم مخالفت کرد، همه قطعنامه‌های شورای امنیت که با قطعنامه ۲۲۳۱ رفع شده بودند، همراه با تحریم‌های حاوی آن دوباره علیه جمهوری اسلامی از سر گرفته شد.

در رای‌گیری اول، فرانسه، بریتانیا و آلمان همکاری اتمی جمهوری اسلامی را رد کردند و پیش‌نویس قطعنامه‌ای که تداوم لغو تحریم‌ها را پیشنهاد می‌کرد، وتو کردند. یک هفته بعد قطعنامه‌ای برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ به رای گذاشته‌شده بود. جمهوری اسلامی قبلا با این اقدام مخالفت کرده بود. این بار آمریکا، فرانسه و بریتانیا با این تمدید مخالفت کردند و کمتر از دو روز بعد با فرارسیدن مهلت از پیش تعیین‌شده در قطعنامه ۲۲۳۱، همه تحریم‌ها بازگشت.

سازمان ملل متحد پس‌ازاین، در اطلاعیه‌ای بازگشت اعتبار مجدد این قطعنامه‌ها و بازگشت تحریم‌ها را به اطلاع ۱۹۳ دولت عضو رساند و آن‌ها را از برقرار شدن محدودیت‌های مصوب شورای امنیت آگاه کرد. در اقدامی عجیب، «امیر سعید ایروانی» نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نیویورک در نامه‌ای به «آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل متحد و همچنین سفیر کره جنوبی که رئیس دوره‌ای شورای امنیت بود، به این اقدام اعتراض کرد:

این‌جانب بدین‌وسیله، با قاطع‌ترین بیان، مخالفت مطلق خود را با اقدام امروز دبیرخانه در اطلاع‌رسانی به دولت‌های عضو «درباره به‌اصطلاح» اعمال مجدد قطعنامه‌های خاتمه یافته مربوط به جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌دارم. در این خصوص، مایلم توجه جنابعالی را به نکات زیر جلب نمایم:

قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ‌گونه اختیاری به دبیر کل یا دبیرخانه برای تعیین، اعلام یا اطلاع‌رسانی به دولت‌های عضو درباره به‌اصطلاح «اعمال مجدد قطعنامه‌های خاتمه یافته» اعطا نمی‌کند. این قطعنامه سازوکار مشخصی را دربندهای عملیاتی ۱۱ و ۱۲ مقرر نموده و موضوع را منحصرا در صلاحیت شورای امنیت قرار داده است. دبیرخانه با اقدام یک‌جانبه خود از حدود اختیارات خویش فراتر رفته و وارد حوزه صلاحیتی شورای امنیت شده است.»

نامه سفیر ایران به اقدام دولت اول «دونالد ترامپ» اشاره‌کرده که تلاش کرده بود اسنپ بک را فعال کند اما با مخالفت بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه از رای‌گیری بازماند و در اختلافی تاریخی در شورای امنیت، موضوع معطل شد و با پایان ریاست جمهوری ترامپ، دولت «جو بایدن» نامه فعال شدن اسنپ بک را از شورای امنیت پس گرفت و موضوع موقتا منتفی شد.

در نامه اعتراضی دفتر نمایندگی جمهوری اسلامی گفته‌شده سابقه اکتبر ۲۰۲۰ روشن است: هنگامی‌که ادعاهای مشابهی از سوی ایالات‌متحده در خصوص سازوکار موسوم به اسنپ‌بک مطرح شد، اختلافات عمیق در شورای امنیت درباره اعتبار چنین ادعایی مانع از آن گردید که دبیرخانه هرگونه اقدام یک‌جانبه یا اداری برای اجرایی کردن آن به عمل آورد. خویشتن‌داری نشان داده‌شده در آن زمان، بار دیگر فقدان هرگونه اختیار برای دبیرخانه تحت قطعنامه ۲۲۳۱ جهت اقدام مستقل در این موضوع به‌شدت مورد مناقشه را تایید نمود.

با صدور عامدانه این اطلاعیه، علی‌رغم وجود اختلافات آشکار و اساسی میان اعضای شورای امنیت و درحالی‌که در نشست شورای امنیت مورخ ۱۹سپتامبر ۲۰۲5 اجماعی حاصل نشد، دبیرخانه عملا جانب سه کشور اروپایی و ایالات‌متحده را گرفته است. این اقدام نقض جدی ماده ۱۰۰ منشور ملل متحد محسوب می‌شود؛ ماده‌ای که دبیر کل و کارکنان دبیرخانه را ملزم می‌سازد از درخواست یا دریافت دستورالعمل از هر دولت عضو یا مرجع خارجی خودداری ورزند و بالاترین معیارهای استقلال و بی‌طرفی را رعایت نمایند.»

نامه اعتراضی جمهوری اسلامی ازنظر اشکالات فنی آن تاریخی است. درحالی‌که تصور می‌شد باگذشت ۴۶ سال از عمر حکومت و تجربیات کسب‌شده در این نزدیک به پنج دهه سازوکار سازمان ملل متحد دست‌کم برای آن‌ها روشن باشد، دفتر نمایندگی ایران، دو بار رای گیری در شورای امنیت به فاصله کمتر از ۱۰ روز را نادیده گرفت و مخالفت چین و روسیه را به معنی «غیرقانونی» بودن بازگشت تحریم‌ها گرفت. درحالی‌که اگر چنین رویه‌ای وجود داشت، هیچ‌کدام از تصمیم‌های شورای امنیت در ۸۰ سال گذشته را که یکی از ۱۵ عضو به آن رای منفی داده باشد، نمی‌توان قانونی دانست. این نظر باطل و کاملا اشتباه است.

dlrbanner.jpg- بانک مرکزی همه بانک‌ها را موظف کرد سقف فعالیت سالانه برای هر مشتری تعیین کنند؛ ۲۰۰ میلیارد ریال برای اشخاص حقیقی مزدبگیر، ۵۰ میلیارد ریال برای اشخاص حقیقی فاقد شغل، و ۵ میلیارد ریال برای حقوقی‌های غیرفعال

- دلار در ایران رکوردی تازه زد. بانک مرکزی، هم‌زمان با بحث داغ سی‌اف‌تی، فرمان "سطح‌بندی مشتریان بانک‌ها" را صادر کرد. در پی بازگشت تحریم‌های بین‌المللی، اقتصاد ایران میان فشار بیرونی و محدودیت درونی سرگردان است

دویچه وله - بازار ارز ایران به بازگشت تحریم‌های بین‌المللی واکنش نشان داده و دلار در رکوردی تازه به بالای ۱۱۵ هزار تومان رسیده است. هم‌زمان با بررسی لایحه سی‌اف‌تی در مجمع تشخیص مصلحت نیز، بانک مرکزی با طرح "سقف‌گذاری سالانه حساب‌ها" محدودیت‌های تازه‌ای برای مشتریان بانکی اعمال کرده است.

با فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، تهران روزهای پرتنشی را می‌گذراند. مقام‌های جمهوری اسلامی این تحریم‌ها را کم‌اهمیت جلوه داده و مدعی تنها "تأثیر روانی" آنها هستند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

حتی قوه قضاییه هشدار داده که خبررسانی "التهاب‌آفرین" رسانه‌ها در این زمینه با پیگرد و مجازات روبه‌رو خواهد شد. رفتار بازار اما، خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.

هم‌زمانی سقف‌گذاری بانکی و بررسی "سی‌اف‌تی"

بانک مرکزی ایران هم‌زمان با این تحولات، دستورالعملی تازه را به منظور "مقابله با پولشویی" صادر کرده است. طبق این دستورالعمل، بانک‌ها موظف‌اند با تعریف "سطح فعالیت" برای مشتریان خود، گردش حساب سالانه آنان را سقف‌گذاری کنند.

war.jpgیوسی منشروف، پژوهشگر برجسته اسرائیلی در حوزه ایران و اسلام سیاسی شیعی، تحلیلی در مورد تاثیر طرح دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ در غزه بر رویکرد ایران نوشته که رسانه اسرائیل هیوم روز چهارشنبه آن را منتشر کرد؛ تحلیلی که برگردان آن را در ادامه می‌خوانید

یورونیوز - در کنار بررسی قابلیت اجرایی طرح دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ در غزه، ضروری به نظر می‌رسد که تاثیرات این طرح بر ایران و پاسخ احتمالی تهران در صورت اجرایی شدن آن نیز مورد بررسی قرار گیرد.

از ظاهر امر این گونه برمی‌آید که این طرح پیشنهادی موقعیت راهبردی اسرائیل را تقویت می‌کند چون که قرار است آزادی تمامی گروگان‌ها از دست حماس تضمین شود، زیرساخت‌های تسلیحاتی این سازمان تروریستی منهدم شود و شرایط به گونه‌ای فراهم شود که اسرائیل دیگر نیازی به اشغال نوار غزه نداشته باشد.

با توجه به ذهنیت آکنده از توهم توطئه‌ٔ ایران و بدبینی عمیق علی خامنه‌ای (رهبر ایران) نسبت به اقدامات آمریکا، تهران احتمالا این طرح را به‌عنوان اقدامی جدی علیه حکومت خود تلقی خواهد کرد. رهبری ایران ممکن است گمان کند که طرح ترامپ با هدف تضعیف کامل یکی دیگر از بازوهای شبکه نیابتی منطقه‌ای ایران یعنی حماس، طراحی شده است. این مساله نیز بر دشواری‌های فعلی حزب‌الله در لبنان، کاهش نیروهای شبه‌نظامی شیعه در عراق و فروپاشی رژیم بشار اسد در سوریه افزوده می‌شود. از نظر تهران، همه این مسائل به هدف اصلی بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ یعنی سرنگونی حکومت ایران، اشاره دارد.

tweet.jpg

رسانه‌های دولتی ایران از قبل، پیشنهاد ترامپ را «طرح امپریالیستی برای استمرار اشغال فلسطین» قلمداد کرده‌اند. این طرح برای ایران تهدیدآمیز است، زیرا به‌طور صریح حماس و تسلط آن بر غزه را تضعیف می‌کند.

در صورت پذیرش این طرح توسط حماس، کنترل نوار غزه به یک کمیته تکنوکرات و غیرسیاسی فلسطینی واگذار خواهد شد که مسئولیت اداره روزمره منطقه را تحت نظارت یک نهاد بین‌المللی موقت به نام شورای صلح» به رهبری ترامپ و با حضور شخصیت‌هایی مانند تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، بر عهده خواهد داشت.

واکنش مثبت کشورهای عربی و اسرائیل به این طرح، سیاست منطقه‌ای ایران را که از زمان حمله اسرائیل به قطر دنبال کرده بود، تضعیف می‌کند. در اجلاس اسلامی دوحه، تهران خواستار ایجاد جبهه‌ای متحد علیه اسرائیل شد و نه تنها خواستار محکومیت‌ها بلکه به اقدامات شدید، از جمله تحریم‌های اقتصادی و دیپلماتیک علیه اسرائیل، شد.

👈مطالب بیشتر در سایت یورونیوز

طرح ترامپ این استراتژی را وارونه می‌کند؛ اکنون اسرائیل و کشورهای کلیدی عربی به‌ظاهر هم‌راستا شده‌اند و نه مخالفانی که ایران در پی آن بوده است. علاوه بر این، اگر حماس این طرح را رد کند، همان‌طور که انتظار می‌رود، حمایت ضمنی آمریکا و پشتیبانی غیرمستقیم کشورهای عربی از اشغال غزه توسط اسرائیل، برخلاف استراتژی منطقه‌ای ایران خواهد بود.

raminkamran.jpgلحظه بحرانیِ درگذشت خامنه ای:‌ برنامه اسرائیل و آمریکا و اصلاح طلبان چیست؟ برنامه مردم چه بباید باشد؟‌

رامین کامران

✅پس از جنگ ۱۲ روزه نظرها بیش از پیش به خامنه ای معطوف شده است. چون بر مقاومت و ایستادگی تأکید دارد که مردم می خواهند و آن را می پسندند. و باید پذیرفت که این ایستادگی بسیار ارزشمند است.

🔹طرح مسئله: بسیاری از مسلمانها که پس از دیدن کارنامه ناکارآمدی و فساد ۴۶ ساله جمهوری اسلامی از آن بریده اند، به رأس آن همچنان وابسته هستند. آیا این امر متناقض نیست که به خودِ نظام بگویی نه، ولی به رهبر نظام بگویی آری؟!

🔹این وضعیت محصول موقعیت تناقض آمیز ایران کنونی و مشکلاتی است که با آن دست بگریبان است. در این شرایط همه دنبال یک نجات دهنده می گردند و اینها شخص خامنه ای را نجات بخش به شمار می آورند. آیا می توان همزمان از یک سو خواهان خلاص شدن از شر نظام شد و از سوی دیگر خامنه ای را منجی به شمار آورد که در راس نظام است؟

🔹این بخش از جامعه در این شرایط نقطه اتکای محکمی به غیر از خامنه ای پیدا نکرده است. از او توقع عقلانیت و خیرخواهی و قدرت دارند. بر این باورند که انسان حکیم و مقتدری است که طرح هایی خیرخواهانه ای دارد. این سه صفاتی است که به هر منجی مذهبی و غیر مذهبی نسبت داده می شود. در واقع سطح پائین صفات سه گانه مهم علم بیکران، قدرت بیکران و خیرخواهی بیکران خداوند است. منجی یک فرد است، نه یک نظام سیاسی.

🔹خامنه ای منجی باشد یا نباشد،‌به دلیل سن اش مدت زیادی زنده نخواهد ماند. دوستدارانش خواهان عمری طولانی برای او هستند، اما واقعیت این است که هر عمری پایانی دارد. سخنان من در این جلسه معطوف به این لحظه پایانی است.

🔹وقتی لحظه درگذشت خامنه ای فرا رسد، جمهوری اسلامی با بحرانی بزرگتر از درگذشت خمینی مواجه خواهد شد. با فوت خمینی مشکلاتی که برای جمهوری اسلامی قابل تصور بود، با جانشینی سریع خامنه ای حل شد. اما این بار مسئله فقط حفظ نظام نیست، مسئله حفظ موجودیتِ ایران و پایداری ایران است. این احتمال وجود دارد که با درگذشت خامنه ای- با توجه به طرح ها و فشارهای شدید آمریکا و اروپا و اسرائیل از یک سو و خائنان داخلی از دیگر سو- ایران گرفتار فروپاشی وجودی شود.

✍ اسرائیل به دنبال تجزیه ایران:

tavahom.jpgامیر موحد

خلیفه تهران امروز در بن‌بستی گرفتار است که هیچ راه گریزی برای او باقی نمانده است. آنچه طی چهار دهه ساخته شد، نه بر پایه خرد و منافع ملی، بلکه بر پایه توهمات ایدئولوژیک و وابستگی به مسکو بنا شده بود. او سرمایه‌های ایران را در جنگ‌های نیابتی از یمن و سوریه تا عراق و لبنان خرج کرد تا روسیه دوباره به رؤیای شوروی بازگردد. اما نتیجه روشن است: روسیه شکست خورد، جمهوری اسلامی ویران شد، و ملت ایران فقیرتر و خشمگین‌تر از همیشه.

در چنین نقطه‌ای، فقط یک راه باقی مانده: تسلیم. اما تسلیم دو گونه است؛ یا تسلیم به جامعه جهانی با ذلت و سقوط کامل، یا تسلیم به ملت ایران با یک انتقال مدیریت‌شده قدرت. دومی تنها راهی است که می‌تواند جلوی خونریزی و ویرانی بیشتر را بگیرد و حتی برای خود خلیفه و خانواده‌اش فرصتی برای خروج محترمانه باقی بگذارد.

این انتقال قدرت نمی‌تواند در اتاق‌های تاریک امنیتی یا در پشت پرده با روسیه و چین رقم بخورد. قدرت باید به یک هیئت ملی نمایندگی واگذار شود که اعضای آن بر اساس وزن اجتماعی واقعی انتخاب شوند. طبیعی است که در این میان، شاهزاده رضا پهلوی به‌عنوان بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی ملت ایران جایگاهی محوری خواهد داشت. دیگر جریان‌های سیاسی نیز به همان اندازه‌ای که در جامعه پایگاه دارند، باید نماینده معرفی کنند. حتی اصلاح‌طلبان و اپوزیسیون خودی و حکومتی، اگر وزن اجتماعی واقعی داشته باشند، می‌توانند به همان میزان در این هیئت حضور داشته باشند. اما هیچ‌کس حق ندارد جای ملت یا شاهزاده را غصب کند.

باید یک واقعیت دیگر را هم آشکار گفت: اپوزیسیون فیک که سال‌ها با پول و خط نظام ساخته شد، نمی‌تواند در این نقطه تاریخی نقش‌آفرینی کند. مأموریت اصلی آن‌ها مقابله با شاهزاده و آلترناتیو ملی بوده است؛ بنابراین وزنشان باید در ترازوی ملت سنجیده شود، نه در سفره رانت و رسانه‌های وابسته.

پیام ما به خلیفه و حلقه نزدیکش روشن است: فرصت خروج محترمانه و تضمین‌شده هنوز وجود دارد. اگر برای نجات خانواده و آینده خود، و برای جلوگیری از صدمات بیشتر به مردم ایران، مسیر انتقال کنترل‌شده را انتخاب کنید، این انتخاب در تاریخ به‌عنوان آخرین تصمیم شرافتمندانه ثبت خواهد شد. اما اگر لجاجت کنید، بار مسئولیت همه خون‌ها و ویرانی‌های بعدی بر دوش شما خواهد بود و ملت ایران این بار نه با ترحم، بلکه با خشم تاریخی‌اش پاسخ خواهد داد.

تسلیم به ملت، تنها راهی است که می‌تواند پایان جمهوری اسلامی را به آغاز رهایی ایران پیوند بزند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgدیده‌بان حقوق بشر سوریه روز چهارشنبه اعلام کرد بشار اسد، رئیس‌جمهوری پیشین سوریه، در مسکو هدف تلاش برای مسمومیت قرار گرفته است.

به گفته این نهاد، عاملان این اقدام در پی آن بودند که دولت روسیه را تحت فشار قرار داده و به تلاش برای حذف اسد متهم کنند. بر اساس گزارش دیده‌بان، اسد صبح دوشنبه از بیمارستانی در حومه مسکو مرخص شد و وضعیت جسمی او اکنون پایدار است.

این نهاد تاکید کرد که در طول دوره درمان تنها به برادرش، ماهر اسد، و منصور عزام، دبیرکل پیشین امور ریاست‌جمهوری سوریه، اجازه ملاقات داده شد. بشار اسد پس از برکناری از قدرت به روسیه گریخت.

اسد.jpg

window.jpgلیدا پورگلچین

چرا سقوطشان قطعی ست؟ تا حالا در مورد تئوری پنجره شکسته شنیدید؟ وقتی یک پنجره از یک خانه می شکند و کسی درستش نمی کند یک پیام پنهانی پخش می شود: اینجا دیگر کسی نگهبان نیست.

اینجا سقوط شروع شده است.

اولش فقط یک شیشه است ولی بعدش در را می زنند، دیوارها را خراب می کنند، وبعد همه چیز فرو می ریزد.

حالا نگاه کنید به جمهوری اسلامی

اون پنجره شکسته شده وقتی اسرائیل آسمان ایران را تسخیر کرد و سپاه فقط سکوت کرد.

وقتی فرمانده‌هاش یکی یکی کشته شدند و رهبرش از دیده ها ‌پهان شد.

این یعنی نه تنها پنجره شکسته بلکه در را هم از جا کندند.

آن روز ستون‌های عمارت (نظام مستقر) ترک برداشت.

وقتی ساختمانی پنجره ندارد، دری ندارد سقف ندارد، فقط یک معنی دارد: زمان تخریب است و این فروپاشی قطعی ست .

هر کسی هم در این عمارت مانده باشد با او به زیر آوار خواهد رفت.

مسلماً این بار فقط حملات هوایی نیست

برای براندازی رژیم‌های مستقر حملات باید هایبریدی باشد یعنی باید کماندوها هم پیاده شوند برای گرفتن مکان‌های مهم و حیاتی یعنی قطع کردن شاهرگ حکومت پس یعنی حمله‌ها قطعی خواهد بود . هیچ کس یک افعی زخمی را رها نمی‌کند تا دوباره شروع به نیش زدن کند، تا خود را ترمیم و دوباره نیش زدن و کشتار را آغاز نماید، سرش را قطع خواهند کرد.

11-1.jpgاکسیوس نوشت: قطر، مصر و ترکیه در حال فشار بر حماس برای پذیرش طرح صلح ترامپ در غزه هستند.

در ادامه این مطلب آمده است: حماس ۳ تا ۴ روز فرصت دارد تا پاسخ دهد.

نخست‌وزیر قطر، آل‌ثانی، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر، عباس کامل رشاد، و رئیس دستگاه اطلاعاتی ترکیه، ابراهیم کالین، طی ۲۴ ساعت گذشته دو بار در دوحه با رهبران حماس دیدار کردند و بر لزوم پذیرش این طرح تأکید کردند.

آل‌ثانی به حماس گفته است که این «بهترین توافقی است که به دست خواهید آورد» و اینکه ترامپ برای پایان دادن به جنگ جدی است.

حماس وعده داده است که این طرح را با حسن نیت بررسی کند.

viber_image_2025-09-05_16-01-46-442.jpgبه گزارش هم‌میهن آنلاین، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت:

اغلب کارشناسان و به درستی خطر استهلاک زیرساخت‌های کشور را متذکر می‌شوند. در ادامه یادداشت پیشین به یکی از مهم‌ترین آنها یعنی بهداشت و درمان کشور اشاره می‌کنم؛ زیرساختی که چند تفاوتی جدی با حوزه‌های دیگر دارد.

اول اینکه با تخریب آن، بازسازی و احیایش بسیار مشکل، سخت و زمانبر است. البته اگر اراده‌ای به احیا تعلق بگیرد.

دوم اینکه برخلاف سایر موارد، به نظر می‌رسد که تخریب این زیرساخت آگاهانه و عامدانه صورت می‌گیرد. نظام بهداشت و سلامت کشور در کنار نظام آموزشی و نظام تامین و بیمه اجتماعی سه زیرساخت مهم اجتماعی کشور هستند که در نیم قرن اخیر تحولات و ارتقای چشمگیری را شاهد بوده‌اند. ولی اکنون چند سال است که هر سه نظام و بیشتر از همه زیرساخت نظام بهداشت و سلامت از طریق بخش آموزش آن تحت فشار شدید قرار گرفته است.

یادداشت ۵ مهر ماه من نیز در همین باره بود و اکنون با عدد و رقم و جزییات بیشتر به این مساله می‌پردازم. ابتدا بگویم مساله مهم‌تر از تخریب این زیرساخت، وجود نیروهایی است که دنبال چنین تخریبی هستند. این نیروهای تخریبی در حوزه‌های گوناگون حضور دارند و مشغول انجام وظیفه و ماموریت هستند.

این اقدام از سال ۱۴۰۰ آغاز شد که تندروهای مخالف علم، عهده‌دار امور شدند. هدف اصلی آنها هم رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی بود. بی‌اعتبار کردن نهاد پزشکی بزرگ‌ترین دستاورد برای شبه علم است. این کار را با رشته‌های مهندسی و علوم نمی‌توانند انجام بدهند.

با علوم اجتماعی و انسانی نیز نیاز ندارند چنین کنند، چون خودشان را علامه این علوم جا می‌زنند! ولی نه می‌توانند خود را پزشک غالب کنند و نه می‌توانند مردم را از مراجعه به پزشک منصرف کنند. لذا با تخریب نظام و آموزش پزشکی این هدف را محقق می‌کنند.

در سال ۱۴۰۰، کل پذیرفته‌شدگان سالانه رشته‌های‌پزشکی و دندانپزشکی در دانشگاه‌های دولتی و آزاد نزدیک به ۱۰ هزار نفر بود. تغییر این ظرفیت تابع اصولی است. پیش از هر افزایشی در ظرفیت، باید تعداد مورد نیاز تخت آموزشی، اعضای هیات‌های علمی علوم پایه و بالینی، یونیت دندانپزشکی و کلاس‌های درس و فضای آموزشی، خوابگاه، ظرفیت سلف سرویس، همچنین تجهیزات پزشکی و... تامین شوند. انجام همه اینها نیازمند تامین بودجه است. البته در اغلب موارد بودجه نیز به تنهایی مشکل را حل نمی‌کند، ولی در هر صورت شرط ضروری آن است.

در سال ۱۴۰۰ تصویب کردند که سالانه ۲۰ درصد بر ظرفیت رشته پزشکی و دندانپزشکی اضافه شود. اولین پرسش این بود که فرض کنیم اجرای این سیاست عملی بود، آیا چنین کاری با سایر سیاست‌ها و اهداف تطابق داشت؟

اسناد نشان می‌دهد که مطابق اهداف برنامه هفتم نیازی به این تعداد تربیت پزشک نیست و نبوده است، چون مطابق آن برنامه در پایان سال ۱۴۰۷، حدود ۲۰۰ هزار پزشک باید داشته باشیم که الان بالای ۱۷۰هزار هستند و ظرفیت قبلی با اندکی افزایش می‌توانست این هدف را محقق کند. ضمنا فراموش نکنیم که هدف تعیین شده احتمالا تنها هدفی از برنامه است که به صورت کمّی محقق می‌شود و همه اهداف جدی دیگر مثل برنامه‌های قبلی محقق نخواهد شد.

مثل این است که تعیین کنند تولید شیر در کشور دوبرابر شود، چون این کار را نمی‌توانند انجام بدهند، به جایش به همان میزان آب می‌ریزند داخل شیر و می‌گویند تولید شیر دوبرابر شد. تازه آب شور می‌ریزند! و کل شیر را خراب می‌کنند.

اگر از این مساله بگذریم، فرض کنیم که بودجه هم باشد، آیا ممکن است سالی ۲۰ درصد به ظرفیت اضافه و امکانات لازم را نیز تامین کرد؟ قطعا خیر. در ایران شاید بتوان سالانه ظرفیت پذیرش را ۵ تا ۷ درصد اضافه و امکانات آن را هم فراهم کرد.

این به شرطی است که بودجه و امکانات باشد، در حالی که اصلا چنین بودجه‌ای نیست. طبق ادعای معاون آموزشی وزارت بهداشت فقط حدود ۱۰ درصد بودجه مورد نیاز این برنامه تامین شده است. براساس این مصوبه پذیرش دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی در سال‌های گذشته چنین بوده است. (شامل دانشگاه‌های دولتی و آزاد)

حالا ببینیم که کمبودها برای چنین ظرفیتی چگونه است؟ ۳۳۱۶۷ تخت آموزشی؛ ۳۳۵۳ عضو هیات علمی علوم پایه؛ ۳۴۲۹ هیات علمی بالینی؛ ۲۸۲۳ هیات علمی دندانپزشکی؛ ۳۸۵۴ یونیت دندانپزشکی. جالب است که همه این کمبودها در سال ۱۴۰۴ خیلی بیشتر از کمبودهای سال ۱۴۰۳ است. ظرفیت واقعی دانشگاه‌های پزشکی ایران برای پذیرش دانشجوی پزشکی عمومی و بر اساس استانداردهای کالبدی، اندکی بیش از ۴ هزار دانشجو است. اکنون بیش از سه برابر این ظرفیت دانشجو پذیرفته می‌شود.

البته این ظرفیت براساس معیارهای تعدیل شده مصوب ستاد انقلاب فرهنگی حدود ۶۹۰۰ دانشجو است و براساس معیارهای جدیدتر شورای عالی انقلاب فرهنگی حدود ۷۶۰۰ نفر است که باز هم تعداد پذیرش دانشجو دوبرابر این رقم است.

نتیجه دیگر این افزایش ظرفیت حضور دانشجویانی با رتبه بالای ۶۰ هزار در میان قبول‌شدگان است. اینها قرار است که به مناطق محروم بروند! تا محروم‌ترین اقشار به وسیله کم‌سوادترین پزشکان درمان شوند.

۴ سناریو پیش روی ایران

| No Comments

وایبر.jpgهم میهن: مهدی مطهرنیا

مسئله ایران و آینده ایران، از بالاترین جایگاه برخوردار است و اندیشیدن درباره ایران، رسالت همه ماست. در این مسیر باید به سیگنال‌ها توجه کرد. یکی از نقاطی که باید مورد توجه قرار بگیرد، تحولات بین‌المللی است. نکته بعدی این است که جوامع پیشرفته برای حل بحران‌ها، بحران نمی‌آفرینند، بلکه برای حل بحران‌ها راه‌حل پیدا می‌کنند.

در این مسیر، اولین راه‌حل این است که اصلاً اجازه ندهند بحرانی به وجود بیاید و در این میان اگر هم بحرانی به وجود آمد آن بحران ایجادشده را تبدیل به فرصت می‌کنند.

ما در ایران با چند بحران روبه‌رو هستیم. یکی از بحران‌های اساسی که وجود دارد بحران حکمرانی و اعتبار است. توجه کنید که ما فروپاشی سرمایه اجتماعی و بی‌اعتمادی را در ایران داریم. ما بحران تمرکز قدرت در نهادهای غیرپاسخگو را داریم. نکته بعدی در اقتصاد است که ما الان اقتصاد رقابتی رانتی را داریم و در عرصه بین‌الملل هم که ما تقابل مستمر با غرب را پس از اسنپ‌بک خواهیم داشت. ما آسیب‌پذیری در برابر تحولات نظم جهانی را داریم.

من سناریوهایی را برای آینده ایران نوشته‌ام که اشاره کوتاهی به آنها خواهم داشت. ما دو عدم قطعیت محوری در ایران را داریم. یکی میزان انعطاف‌پذیری و اجماع داخلی است که پایین یا بالا باشد. دوم شدت و جهت‌گیری فشار خارجی است و اینکه جامعه بین‌الملل و بازیگران منطقه‌ای این فشار را بیشتر خواهند کرد یا خیر. این دو عدم قطعیت، یک محیط دو در دو را می‌تواند ایجاد کند.

سناریوی اول در این مسیر، پایدارسازی تدریجی است. اینکه ما اجماع داخلی بالا و فشار خارجی ملایم را داشته باشیم. در صورت وجود این سناریو، نتیجه، امکان توافق حداقلی داخلی می‌‌شود اما من فکر نمی‌کنم که این سناریو عملیاتی شود.

اگر بخواهیم به این سناریو برسیم اولویت اول، اصلاحات اقتصادی قابل فهم است. اولویت دوم هم باز کردن گفت‌وگوهای بین‌الاذهانی در داخل و منطقه‌ای است، باید از صاحبان خرد استفاده شود. من آرزو دارم که سرای اندیشه‌ورزان ایران شکل بگیرد، بدون اینکه به دولت‌ها وابسته باشند. این اندیشه‌ورزان به سمت‌و‌سویی بروند که از مردم مستقیم حقوق بگیرند. چون اگر از دولت پول بگیرند، چطور می‌توانند به مقامات ارشد کشور نظارت داشته باشند و به مردم درباره آنها گزارش دهند.

سناریوی دوم، انزوا و انجماد است که این سناریو اجماع داخلی پایین و فشار خارجی سخت را همراه خوددارد که در آن صورت، بحران‌های داخلی تشدید خواهد شد، نهادها شکننده‌تر می‌شوند، فشار خارجی تشدید می‌شود، تحریم‌ها و انزوای دیپلماتیک بیشتری را به همراه دارد. پیامد آن هم رکود عمیق‌تر اقتصادی، تشدید نارضایتی اجتماعی و زیست‌گرایی امنیتی در سیاست خارجی است. در اینجا چه باید کرد؟

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgآمریکا، از صدور ویزا برای تمامی نفراتی فهرست ۹ نفره فدراسیون فوتبال که برای حضور در مراسم قرعه‌کشی جام جهانی ۲۰۲۶ معرفی شدند، خودداری کرده است

تسنیم در اینستاگرام خبر داده «دولت آمریکا برای مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و امیر قلعه‌نویی، سرمربی تیم ملی و ۷ نفر دیگر از اعضای فدراسیون فوتبال برای حضور در مراسم قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۶ روادید صادر نکرده است.»

این رسانه وابسته به سپاه پاسداران نوشته «مهدی تاج، نایب رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا که رابطه خوبی با جیانی اینفانتینو رئیس فیفا دارد اعتراض خود را به گوش او رسانده و شاید با ورود رئیس فیفا به این موضوع روادید آمریکا برای برخی نفرات صادر شود.»

فدراسیون فوتبال برای حضور در مراسم قرعه کشی جام جهانی ۲۰۲۶ و برگزاری برخی کارگاه‌های آموزشی درباره این مراسم، خواستار صدور روادید برای ۹ نفر از اعضا از جمله مهدی تاج، رئیس فدراسیون، هدایت ممبینی، دبیر کل فدراسیون، امیر قلعه نویی سرمربی، سعید الهویی مربی و مهدی محمدنبی مدیر تیم ملی فوتبال شده بود.

مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، پس از حضور اینفانتینو در رختکن تیم ملی پس از فینال تورنمنت کافا در ازبکستان، گفته بود: «با وجود اینفانتینو هیچ مشکلی برای حضور در جام جهانی ۲۰۲۶ پیش نمی‌آید. با ایشان صحبت کردیم و گارانتی لازم را داده است.»

hakha.jpgسایه رحیمی - ایندیپندنت فارسی

سفر پرحاشیه مسعود پزشکیان، رئیس دولت چهاردهم، به نیویورک بار دیگر موضوع بازگشت الواح هخامنشی از آمریکا را در کانون توجه قرار داد، زیرا برخی فعالان میراث فرهنگی احتمال می‌دادند همانند آنچه در دو سال گذشته اتفاق افتاد، در بازگشت رئیس‌جمهوری از آمریکا به ایران، بار دیگر تعدادی از این الواح به ایران بازگردانده شوند.

در دولت‌های سیزدهم و چهاردهم هر بار که تعدادی از این الواح با هواپیمای حامل رئیس‌جمهوری از آمریکا به ایران منتقل می‌شد، دولتی‌ها چنین وانمود می‌کردند که گویا این آثار از «مصادره دولت آمریکا» آزاد و به کشور بازگردانده شده است. حال‌ آنکه این الواح نه در توقیف و مصادره دولت آمریکا که برای اهداف پژوهشی در اختیار دانشگاه شیکاگو قرار دارند و مانع اصلی برای بازگشت کامل آن‌ها به ایران هم تحریم‌های بین‌المللی و به‌ویژه امتناع شرکت‌های بیمه از پذیرش مسئولیت حمل‌ونقل آن‌ها است.

با وجود این، مقام‌های دولتی در دو سال گذشته انتقال تدریجی الواح با هواپیماهای حامل رئیس‌جمهوری را نوعی «دستاورد» معرفی کردند و آن را «سوغاتی رئیس‌جمهوری» نامیدند؛ بی‌آنکه به نقش تحریم‌ها و محدودیت‌های بیمه‌ای اشاره‌ای کنند، اما در سفر اخیر پزشکیان به نیویورک، حتی همین نمایش نمادین نیز تکرار نشد و وزارت میراث فرهنگی هم تاکنون درباره سرنوشت ادامه روند بازگشت الواح توضیح شفافی ارائه نکرده است.

کشف و سرگذشت الواح هخامنشی

طی کاوش‌های باستان‌شناسی در تخت‌جمشید در اسفند سال ۱۳۱۱، گنجینه‌ای شگفت‌انگیز حاوی حدود ۳۰ هزار لوح گلی به خط میخی، یادگار دوران هخامنشیان، از دل خاک بیرون آمد. این الواح به همت گروهی از باستان‌شناسان موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو (ISAC)، به سرپرستی ارنست هرتسفلد، کشف شد.

سه سال بعد، در سال ۱۳۱۴، دولت وقت ایران با موسسه شرق‌شناسی توافق کرد تا این الواح برای مطالعه و ترجمه، موقتا به آمریکا تحویل داده شوند. در آن زمان بیش از ۳۰ هزار لوح در ۵۰ صندوق چوبی بسته‌بندی و از مسیر دریایی و از طریق بندر بوشهر، راهی شیکاگو شدند؛ آن هم با این شرط که پس از پایان تحقیقات، به‌تدریج به ایران بازگردند.

پس از رسیدن الواح به مقصد، پژوهشگران برجسته‌ای چون آرنولد پوبل و شاگردانش جورج کامرون و ریچارد هلک، بررسی عمیق آن‌ها را آغاز کردند. در همان مراحل اولیه مشخص شد که گل‌نبشته‌ها به زبان عیلامی و متعلق به دوران داریوش بزرگ‌اند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

در گزارش سالانه ۲۰۲۴ــ۲۰۲۳ موسسه مطالعه فرهنگ‌های باستانی دانشگاه شیکاگو، مجموعه الواح هخامنشی تخت‌جمشید به‌عنوان یکی از مهم‌ترین پروژه‌های علمی موسسه معرفی شده‌اند. در این گزارش تاکید شده که این الواح گلی تنها بقایای اداری یک امپراتوری نیستند، بلکه بایگانی زنده‌ای از روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در دوران داریوش بزرگ به شمار می‌آیند. پژوهش‌های تازه دانشگاه بر تحلیل جزئیات مربوط به نظام جیره‌بندی، نحوه توزیع منابع، پرداخت دستمزدها، و سازمان‌دهی کارگران و صنعتگران متمرکز بود؛ داده‌هایی که به‌تنهایی می‌تواند تصویری کم‌نظیر از سازوکار اقتصادی و اداری امپراتوری هخامنشی ارائه دهد.

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

:::

za.jpgاحمد زیدآبادی

شیخ حسن روحانی به سعید جلیلی و همینطور محمود احمدی‌نژاد به آقای روحانی پیشنهاد مناظره داده‌اند.

به نظرم سعید جلیلی حاضر به مناظره با آقای روحانی نشود اگر هم حاضر بشود و مناظره انجام گیرد، به دلایل عدیده، نتیجۀ کار چنگی به دل نخواهد زد! در مقابل، مناظرۀ حسن روحانی با آقای احمدی‌نژاد، به قول محمود شمس‌الواعظین می‌تواند "محشر" باشد!

به احتمال زیاد 80 درصد ایرانی‌ها آن را تماشا یا دنبال خواهند کرد. این مناظره اگر هم نتیجۀ عملی در بر نداشته باشد که البته در برنخواهد داشت، اما بسیار هیجان‌انگیز خواهد بود.

حالا که آقای احمدی‌نژاد خود پا پیش گذاشته است بهتر است آقای روحانی درخواست او را رد نکند. در صورت توافق دو طرف برای مناظره، به طور قطع دستگاه‌های مختلفی در صدد منصرف کردن آنها از این کار و یا جلوگیری از انجام مناظره برخواهند آمد، اما دو رئیس‌جمهور سابق تسلیم فشارها نشوند و برای یک بار هم که شده حرف دل‌شان را با مردم در میان بگذارند.

هیچ دلیلی وجود ندارد که رؤسای‌جمهور پس از اتمام دورۀ مسئولیت‌شان محکوم به لال‌مونی گرفتن شوند!

در این سواحل لخت شنا کنید

| No Comments

Abolfasl_Mohagheghi_4.jpgچه چیزی بما امکان می دهد که فرا تر از آنچه که در ذهن خود ساخته ایم قدمی پس بنشینم ودر نگاه خودنسبت به آنچه که امروز در جامعه سخت آسیب دیده از استبداد وفساد جمهوری اسلامی ایران می گذردتجدید نظر کنیم ؟

تنها یک چیزملاک است! قبول واقعیت عینی که در سیاست خود را دربرخوردبا عینیت اجتماعی و خواست اکثریت جامعه نشان می دهد .

برخورد عینی با مسائل مردمی که روزانه با مشکلات ناشی ازعملکرد جمهوری اسلامی جانشان به لب رسیده است .مردمی که زیر بار فشار های اقتصادی ، محدودیت های اجتماعی وفرهنگی له ولورده می شوند و از بن جان خواهان سرنگونی این حکومت هستند.

مردمی که علی الرقم فشارهای خرد کننده حاکمیت یک مقاومت و مبارزه مدنی رادراشکال مختلف پیش می برند که برجسته ترین آنها مبارزه گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری و شکل گرفتن یک خیزش تاثیر گذار با شعار "زن ،زندگی ،آزادی " است. خیزشی که هنوز در صور مختلف ادامه دارد . هزینه می دهند بی آن که جریان های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل وچه خارج عمیقا آنها را درک کنند ونقش خود در قبال این مبارزه مدنی را با عمل کرد درست خویش پاسخ گویند .

درک عمیق و پاسخ درست به این مبارزه مدنی جاری توسط مردم چه می تواند باشد ؟ بنظر سوالی ساده است حمایت همه جانبه از این مبارزه .جوابی کلی که هیچ دردی از درد های مردم را دوا نمی کند . چرا که آنچه در عمل مشخص اپوزیسیون دیده می شود.در گیری های ذهنی آنهاست بر سر مقولاتی انتزاعی که فراتر از جواب گوئی به خواست های ضروری مردم وتوانمند کردن عملی جنبش مهساست .

من بدون هیچ واهمه ای از تیر های زهرآلود کسانی که قرارگرفتن من در جبهه "تلاش برای نجات ایران" را خیانت به گذشته و ایده ال های چپ می دانند ومورد تهاجمم قرارمی دهند سوال می کنم.

qaani.jpgخانواده‌ای اسرائیلی که اعضایش در حمله ۷ اکتبر کشته و ربوده شدند، در دادگاه کیفری بین‌المللی از رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده نیروی قدس سپاه به اتهام "همدستی در نسل‌کشی" شکایت کرده‌اند

دویچه وله - یک شکایت حقوقی تازه در دادگاه کیفری بین‌المللی در لاهه، جمهوری اسلامی را به "همدستی در نسل‌کشی" و "جنایات علیه بشریت" متهم کرده است. این شکایت به دنبال حمله مرگبار حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ تنظیم شده و خواستار صدور قرار بازداشت برای رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای و فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، اسماعیل قاآنی شده است.

این پرونده به نمایندگی از موریس شنایدر، عموی شیری بیباس، ثبت شده است. شیری بیباس، زنی جوان بود که به همراه دو پسر خردسال او "آریل و کفیر"، در حمله حماس ربوده شد. او و فرزندانش در اسارت کشته شدند و مادر و پدر شیری نیز همان روز جان خود را از دست دادند. شنایدر در بیانیه‌ای گفته است: «خانواده ما در چند نسل قربانی نفرت و کشتار شده است. از هولوکاست تا امروز، عزیزان ما تنها به دلیل یهودی بودن هدف قرار گرفته‌اند. شعار "هرگز دوباره" باید معنایی داشته باشد. ما امروز عدالت می‌خواهیم، نه فقط برای خودمان بلکه برای همه قربانیان.»

منظور از "شعار هرگز دوباره" جلوگیری از نسل‌کشی یهودیان و هولوکاست دیگری است که چون فصل سیاهی در تاریخ تمدن بشری ثبت شده است.

شکایت‌نامه ادعا می‌کند که تهران با آموزش نظامی، ارسال سلاح، هماهنگی و حمایت مالی از حماس، در برنامه‌ریزی و اجرای حمله ۷ اکتبر نقش مستقیم داشته است. در متن شکایت آمده: «نیروی قدس سپاه پاسداران، به دستور رهبران جمهوری اسلامی و مشخصا علی خامنه‌ای و اسماعیل قاآنی، عمدا و آگاهانه سلاح‌هایی در اختیار حماس گذاشت تا علیه یهودیان و اسرائیلی‌ها به کار گرفته شود.»

این شکایت توسط الی روزنباوم، دادستان پیشین جرایم جنگی وزارت دادگستری آمریکا، و الیوت مالین، وکیل حقوق بشر در ایالت نوادا، تنظیم شده است. آنها بر اساس ماده ۱۵ اساسنامه رم که به افراد و سازمان‌ها اجازه می‌دهد اطلاعات و شکایات خود را مستقیما به دفتر دادستانی ICC ارائه کنند، اقدام کرده‌اند. دفتر دادستانی موظف است این اطلاعات را بررسی کند و در صورت وجود "پایه معقول" تحقیقات رسمی را آغاز کند.

👈مطالب بیشتر در سایت دویچه وله

در این شکایت به شواهد و مدارکی اشاره شده است که نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ده‌ها میلیون دلار به حماس منتقل کرده و سلاح و فناوری در اختیار این گروه گذاشته است. همچنین به سخنان مقامات تهران و رهبران حماس استناد شده که به گفته وکلا، نشان‌دهنده این است که آنان "قصد نابودی" اسرائیل را دارند. از جمله به سخنرانی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۶ اشاره شده که گفته بود: «تنها راه‌حل مسئله خاورمیانه نابودی و انهدام دولت یهودی است.» همچنین غازی حماد، یکی از مسئولان حماس که چند هفته پس از حمله گفته بود: «اسرائیل کشوری است که در سرزمین ما جایی ندارد. باید آن را محو کنیم.»

Bahram_Farokhi_2.jpgدر سال‌های گذشته، مقاله‌ای برای یک اندیشکده ژئو پولیتیک نوشته بودم که در آن استدلال کرده بودم تنها راه مهار قدرت‌های منطقه‌ای در خاورمیانه، ایجاد سازوکاری مشابه «European Economic Community»
است:
مدلی که بتواند کشورهای کلیدی منطقه همچون ایران، ترکیه، عربستان سعودی و مصر را در یک چارچوب مشترک اقتصادی و سیاسی گرد هم آورد. هدف این سازوکار، مهار بلندپروازی‌های سیاسی و نظامی این کشورهاست: همان‌گونه که «European Economic Community» توانست پس از جنگ جهانی دوم، فرانسه، آلمان، ایتالیا و بریتانیا را در قالب یک اتحاد اقتصادی و سیاسی در کنار یکدیگر قرار دهد و نقطه پایانی بر چند قرن جنگ‌های خونین و رقابت‌های ویرانگر در اروپا بگذارد.
منطق پشت این طرح ساده اما بسیار عمیق است: قدرت‌های منطقه‌ای، به دلیل ماهیت نظام‌های اقتصادی و الزامات رشد خود، دیر یا زود به سمت گسترش حوزه نفوذ و بسط ارضی ("territorial expansion") سوق پیدا می‌کنند. در نبود یک چارچوب نهادی برای مدیریت این رقابت‌ها، چنین میل طبیعی به گسترش به برخوردهای مستقیم نظامی منتهی می‌شود. این همان الگویی است که اروپا بارها در طول تاریخ تجربه کرده بود، تا زمانی که ساختاری مانند «European Economic Community» و بعدها «European Union»، این چرخه معیوب را شکست و جنگ را به جای یک انتخاب سیاسی، به یک گزینه پرهزینه و غیرممکن تبدیل کرد.
در مقاله نخست، استدلال کرده بودم که نوع حکومت یا ایدئولوژی سیاسی حاکم بر این کشورها ، خواه جمهوری، خواه پادشاهی، یا نظام‌های ایدئولوژیک مذهبی ، تأثیر بنیادی بر این پویایی ندارد. در واقع، ایدئولوژی‌ها اغلب تنها بهانه‌هایی برای پوشاندن رقابت‌های واقعی هستند. جنگ‌های امروز خاورمیانه که غالباً در پوشش و لباس مذهبی ظاهر می‌شوند، در حقیقت همانند پرده‌ای مخملی سنگینی عمل می‌کنند که دلایل اصلی این درگیری‌ها را پنهان می‌سازند. ریشه اصلی این منازعات نه صرفاً اختلافات مذهبی، بلکه رقابت بر سر منابع، بازارها و قلمرو نفوذ است: همان دلایلی که در طول تاریخ، امپراتوری‌ها و دولت ـ ملت‌های اروپایی را به جنگ‌های مکرر و ویرانگر کشانده بود.
به زبانی دیگر، جنگ‌های مذهبی در خاورمیانه بیشتر یک "narrative" یا روایت هستند: ابزاری برای بسیج توده‌ها و مشروعیت‌بخشی به جاه‌طلبی‌های ژئوپولیتیکی رهبران سیاسی. پشت این روایت مذهبی، همان منطق سرد اقتصاد سیاسی نهفته است: هر قدرت منطقه‌ای، برای تضمین بقای خود و تأمین رشد اقتصادی، نیازمند دسترسی به منابع و بازارهای گسترده‌تر است، و این امر به‌طور اجتناب‌ناپذیر رقابت و در نهایت جنگ را به دنبال دارد.
بر این اساس، اگر هدف ما پایان دادن به چرخه بی‌پایان جنگ و بی‌ثباتی در خاورمیانه باشد، نمی‌توان صرفاً به تغییر رژیم‌ها یا اصلاحات ایدئولوژیک دل بست. آنچه نیاز است، یک چارچوب نهادی شبیه به مدل اروپایی است؛ نهادی که با ایجاد منافع مشترک اقتصادی و سازوکارهای حل‌وفصل اختلافات، بلندپروازی‌های ژئوپولیتیک کشورها را در یک مسیر همگرایی مهار کند. تنها از این راه می‌توان به تدریج منطقه‌ای ساخت که در آن جنگ دیگر نه یک ابزار طبیعی سیاست، بلکه انتخابی پرهزینه و پرریسک باشد.
در ادامه این بحث، امروز به بررسی جایگاه ایران در معادلات ژئوپلیتیک خاورمیانه می‌پردازم. رقابت ایران برای هژمونی منطقه‌ای، نه یک انتخاب صرفاً ایدئولوژیک و نه وابسته به ماهیت رژیم سیاسی، بلکه ضرورتی ساختاری است که از موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، ظرفیت جمعیتی و جایگاه ترانزیتی این کشور ناشی می‌شود. از این رو، تحلیل نزاع‌های کنونی به‌عنوان «جنگ مذهبی میان یهودیت و اسلام» یا «تقابل شیعه و سنی» ساده‌انگارانه و گمراه‌کننده است: چراکه مذهب و ایدئولوژی عمدتاً ابزارهایی برای مشروعیت‌بخشی و بسیج نیروها در خدمت رقابت‌های قدرت سیاسی و اقتصادی هستند.

ladan.jpgویژه خبرنامه گویا

بحران، یا آشفتگی ریشه دار، رویدادی تشدید شونده است که منجر به وضعیتی خطرناک و ناپایدار میشود و میتواند جامعه را فلج کند. بحران‌ ها تغییرات منفی در امور انسانی و محیطی هستند. گشایش یا راه حل بحران، نیاز به اقدامات اساسی و فوق‌ العاده دارد.

نخست، در کجا قرار داریم

امروز، میهن مان بشدت گرفتار بحران است. بحران های گسترده، فراگیر و شکننده، که تمام هنجارها و الگوهای فکری و رفتاری جامعه را در بر گرفته است. ناتوانی در برنامه ریزی های مناسب و بموقع باعث از دست رفتن منابع، و دست آورد ها شده اند. بحران ها در ایران، نتیجه و زائیده سیاست حکومت و مدیریت کشور هستند؛ بویژه بحران های نیرو، آب، اقتصاد، امنیت، و اعتماد.

وزیر نیرو در مجلس اعلام کرد که کمبود برق در ایران به سطح بی سابقه و وضعیت بحرانی تر رسیده است. در ادامه گفت، "کمبود شدید سوخت باعث شد در بسیاری از نیروگاه‌ها از سوخت بسیار آلایندۀ مازوت استفاده شود؛ اقدامی که ضمن آسیب زدن به تجهیزات و کاهش بازده، هزینه‌های زیست‌محیطی را بالا برد و فشار مضاعفی به شبکه برق وارد کرد." رادیو فردا

یک کارشناس بر جسته آب می گوید، شرایط در ایران از بحران گذشته رسیده به ورشکستگی آبی؛ بحران وضعیتی است که قابل رفع است، ولی وضعیت آب در ایران، نشان از شکست است. راه حل، نیاز به برنامه ریزی هدفمند و متمرکز و اقتصاد شکوفا، تولید و اشتغال دارد. شبکه شرق

بحران آب و برق و اقتصاد (بیکاری، تورم و بی ارزش بودن ریال)، امنیت (شکست خفت بار در مقابل دشمن و بی دفاع و آسیب پذیر کردن کشور)، و بحران اعتماد؛ همه نتیجه سیاست یک بعدی و مدار بسته رژیم فقاهت می باشد. خمینی، در آغاز با بیان "ما متخصص و کارشناس نمیخواهیم"، سیاست رژیم را اعلام کرد، و فرار مغزها را رقم زد. آخوند، عقب افتاده ترین قشر جامعه، کنترل اهرم های قدرت را در دست گرفت؛ و اداره کشور به عهده افراد خانواده و وابستگان حکومت قرار گرفت، نه اشخاص کارشناس و شایسته. بنابراین، بحران ها در ایران، نتیجه مدیریت یک بعدی و سیاست واکنشی حکومت می باشند. نتیجه دید و افق مدار بسته، و زائیده باور به تقدیر و سرنوشت هستند.

نقش تقدیر و سرنوشت

دو واژه ی "تقدیر" و "سرنوشت" اغلب در مکالمات روزمره در میهن مان، به جای یکدیگر استفاده میشوند. باور به تقدیر و سرنوشت، عموماً به یک روند از پیش تعیین ‌شده و اجتناب‌ ناپذیر از وقایع اشاره دارد که به یک قدرت بالاتر، یا نظم طبیعی که خارج از کنترل انسان، نسبت داده میشود. مفهوم سرنوشت نشان میدهد که نتایج خاص از ابتدا، صرف نظر از انتخاب‌ های فردی، ثابت هستند.

لغت نامه ی دهخدا، سرنوشت را حکم و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد، معنی می کند. واژه یاب فارسی آنرا بخت، طالع، عاقبت و سرانجام، می خواند. باور به تقدیر و سرنوشت در ایران، بطور کلی در جامعه رواج دارد، ولی در بین مذهبیون، پدیده ای کامل و مطلق است.

حافظ در این مورد، می گوید

عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم این بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

شرح سودی بر حافظ، این بیت را ابنگونه تفسیر میکند: این حالات (بدنامی و رندی) بنا به حکم ازلی جزو سرنوشت من است، پس تغییرپذیر و اکتسابی نیست.

سلمان ساوجی (قرن هشتم هجری) می گوید:

گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود

همانطور که می بینیم، تقدیر و سرنوشت، در فرهنگمان کاملن ریشه داشته و باور به تقدیر و سرنوشت در ایران، بطور کلی در جامعه رواج دارد، ولی در بین مذهبیون، پدیده ای کامل و مطلق است. چند نمونه:

علی شریعتی، شخصیت برجسته ی اسلام گرای قرن بیستم در ایران، در مورد باور به تقدیر و سرنوشت، خطاب به مذهبیون می نویسد: "قضا و قدری که تو معتقدی، میگوید هر کار که میشود، و هر کس هر کاری میکند، هر شلاق که بازوئی میزند و گرده ای میخورد، و هر پولی که غارت میکنند و غارت میشود! و هر ستمی که افرادی میکنند و اقوامی میکشند، همه - پیش از من و تو نوشته شده و لایتغیر است. پس جنایتکار نمیتواند جنایت نکند! و قربانی نمیتواند قربانی نشود! گناهکار نمیتواند پاک بماند! و پاک نمیتواند گناه کند! بنابراین، هر چه که هست و هر چه که بوده و هر چه خواهد بود، نه دست من است، نه دست تو." پدر، مادر، ما متهمیم

ملا صدرا یکی از بزرگ ترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام، 370 سال پیش، قضا و قدر را چنین توضیح داد: "تقدیر در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا و قابل تغییر نیست." خدا سالاری و درماندگی، نگارنده

محمد باقر مجلسی، معروف به علامه مجلسی، الگوی ملاها، عالی ترین مقام کشور پس از شاه؛ با دانش های خرد گرا بشدت مخالف بود و مبارزه میگرد و آنها را "باعث شک و تردید در مورد تقدیر و سرنوشت می دانست". همان

عباس میرزا، اولین اصلاح طلب میهن مان، 225 سال پیش، جهل و تعصب، بی هدفی و بی برنامگی و عدم هوشیاری و بیداری را، بخشی از کاستی های فرهنگی مان و باعث درماندگی مزمن کشور می دانست.

آنچه عباس میرزا را درگیر جنگ با امپراتوری روسیه و شکست خفت بار کرد، تشویق و نفوذ همه جانبه ملاها و خرافات و موهوماتِ مذهبی بود. همان

این چند نمونه، نشان میدهند که جهل و خرافات مذهبی، از جمله باور به تقدیر و سرنوشت ، بخودی خود بوجود نیامدند. جامعه روحانیت که همواره با دانش و آگاهی در ستیز بوده، در گسترش خرافات و موهومات نقش کلیدی و اساسی داشته است. روحانیت، گاهی با تبانی و گاهی با سازش و همکاری با سلطنت، در جهت کنترل توده ها و تسلیم مطلق مردم در مقابل قدرت، مشکلات را با تقدیر و سرنوشت و مصلحت الهی، توجیه می کردند. در ضمن، زمانی که سرنوشت و تقدیر از پیش تعیین و نوشته شده، و غیر قابل تغییر است؛ نیازی به فکر کردن و برنامه ریختن نیست! این دقیقا روشی است که رژیم مذهبی در ایران دنبال کرده است.

پاسخِ چگونه به چنین وضعی دچار شدیم؟

دید و افق یک بعدی و باور مذهبیون به تقدیر و سرنوشت است.

مشکل و چالش ما ایرانیان در این است که مذهبیون 47 سال کنترل اهرم های قدرت و ثروت را در دست داشته اند. این در صورتی است که اداره کشور، نیاز به اهداف مشخص، برنامه و ارجحیت های هدفمند دارد. و دولت، بر اساس اهداف و ارجحیت ها، برنامه ریزی میکند و راه و روش دستیابی به اهداف، سیاست کشور را مشخص میکند؛ نه تقدیر و سرنوشت!

اساسی ترین علت

- تخریب فاجعه آور محیط زیست و کم آبی،

- ازدیاد بی رویه جمعیت و کمبودها و مشکلات ناشی از آن

(کمبود مسکن، مشکل کار و شغل، مشکل کلاس درس و کمبود آموزگار، و ...)،

- فقر، بیکاری، و اقتصاد ورشکسته،

- بی توجهی به 20 سال حملات اسرائیل در داخل کشور،

- نادیده گرفتن حضور نفوذی ها در انفجار، آتش سوزی، و

شرکت شان در تخریب و ترور که طی جنگ دوازده روزه،

- شکست شکننده رژیم در مقابل اسرائیل را رقم زد؛

دید و باور مذهبیون حاکم در میهن مان می باشد. متاسفانه، شکستی که میهن مان را بی دفاع و آسیب پذیر کرده؛ شرایطی را بوجود آورده که یکپارچگی، استقلال کشور، و امنیت مردم را به مخاطره انداخته است.

چه باید کرد؟

زبانزد (ضرب المثل) "گل بود به سبزه نیز آراسته شد"، اوضاع دردناک میهن مان را به نمایش میگذارد! ایرانیان، سال ها، اقتصاد ورشکسته، بی عدالتی اجتماعی، و انزوای سیاسی جمهوری اسلامی را تحمل کرده بودند {گل بود}، ولی با در نظر گرفتن شکست خفت بار در مقابل اسرائیل، بی دفاع و آسیب پذیر شدن کشور، بازگشت تحریم ها و تهدید جنگ {به سبزه نیز آراسته شد}؛ انتخاب چه باید کرد، بسیار آسان تر شده است.

liaghat.jpgدر سرزمینی که حقیقت با طنین باتوم پاسخ می‌گیرد، آیا هنوز می‌توان از قدرتی سخن گفت که نه از خشونت، بلکه از هم‌صدایی برمی‌خیزد؟ مقاله‌ی «آیا باز هم به ایران حمله نظامی می‌شود؟» نوشته‌ی عمادالدین باقی، اگرچه در ظاهر به تحلیل تهدید خارجی می‌پردازد، در بطن خود دغدغه‌ی مشروعیت، قدرت، و امکان مقاومت مدنی را بازتاب می‌دهد.
باقی با طرح پرسشی درباره‌ی حمله‌ی نظامی، از فضای روانی جامعه آغاز می‌کند و سپس به رفتار قدرت‌های جهانی و داخلی می‌پردازد. او از فرضیه‌ی «حمله نظامی به عنوان مکمل یک رخداد داخلی» استفاده می‌کند، نه به عنوان یک کنش مستقل. این نشان می‌دهد که باقی به پیوند میان بحران‌های داخلی و مداخلات خارجی باور دارد. در تحلیل او، «تنها کارت نجات ایران، مردم و پشتوانه‌ی ملی» است؛ گزاره‌ای که اگرچه آرمان‌گرایانه است، اما از منظر تحلیل انتقادی نیازمند شواهد تجربی و بررسی ساختاری از ظرفیت‌های اجتماعی است.
تفکر انتقادی از ما می‌خواهد پیش‌فرض‌ها را آشکار کنیم، استدلال‌ها را بسنجیم، و تناقض‌ها را شناسایی کنیم. باقی فرض می‌گیرد که مردم ایران ظرفیت مقاومت و بازسازی دارند، بی‌آنکه تحلیل کند این ظرفیت چگونه فرسوده شده یا چگونه می‌توان آن را بازسازی کرد. او از «هزینه‌نداشتن اقدامات برای افزایش سرمایه‌ی اجتماعی» سخن می‌گوید، اما در ساختاری که کنش مدنی جرم‌انگاری می‌شود، این گزاره فاقد پشتوانه‌ی تجربی است. همچنین، از یک‌سو به تهدید خارجی هشدار می‌دهد، از سوی دیگر آن را بی‌اهمیت می‌خواند. این تناقض، نشانه‌ی تردید در تحلیل است، نه اطمینان.
در تحلیل قدرت، آنچه مشروعیت می‌آفریند نه ابزار سرکوب، بلکه کنش جمعی و توافق عمومی است. قدرتی که از مشارکت می‌زاید، نه از اجبار، در دل گفت‌وگو و هم‌فکری شکل می‌گیرد. اما در ساختاری که مشارکت سرکوب می‌شود، چنین قدرتی چگونه ممکن است؟ در ایران، خشونت نه فقط ابزار کنترل، بلکه جایگزین قدرت مشروع شده است. از سوی دیگر، رضایت عمومی نه از آگاهی، بلکه از مهندسی ذهن‌ها حاصل می‌شود؛ از طریق نهادهای دینی، رسانه‌های رسمی، و نظام آموزشی که حقیقت را به روایت رسمی تقلیل می‌دهند. در چنین وضعیتی، روشنفکران اگر بخواهند نقش خود را ایفا کنند، باید نه فقط اخلاقی سخن بگویند، بلکه ساختار را به چالش بکشند. باید از دل مردم برخیزند، زبان آن‌ها را بفهمند، و بتوانند سازمان‌دهی کنند. مقاله‌ی باقی، اگرچه اخلاقی است، اما در سطح سازمان‌دهی و ساختار، خاموش می‌ماند.

با ماهِ مهر، رضا بی شتاب

| No Comments

برای کودکی هایمان؛آنجا که تو ایستاده ای و تنهایی مرا صدا می زند...

banner.jpg

بازآمدی ای ماهِ مهرِ مهربانی

ای خاطراتِ دور وُ نزدیکم عیانی

ای نازنین زیبایی وُ رنگین چو ماهی

خُرّم خرامد کودکِ شادِ خزانی

آمد زمین همسازِ موسیقی نوازان

آهنگِ برگ وُ خش خش وُ رقصِ زمانی

اعجازِ زیباییِ دنیا را ببینید

آه از قشنگ هایِ تو! پاییزِ جانی

رگبارِ سرشاری زِ شادی بانگِ ابری

ای شوق وُ ذوقِ زندگی وَجدِ جهانی

چون گریه های ناگهان در چشمِ عاشق

پاییزِ پیر وُ در دلِ دنیا جوانی

گاهی غمین گاهی شدی خورشیدِ شادی

همسایه با این شبچراغِ آسمانی...

اما خیالِ من گذر کرد از گذرگاه

در انتهایِ متنِ رفتن ها؛ توانی

شد کودکی همراهِ مادر راهیِ درس

در گامهای کوچکش ترسِ نهانی

با مادرش می رفت وُ می لرزید وُ اما

با دلبری از ترسِ خود بلبل زبانی

در دستِ او کیف وُ کتاب وُ دفترش شد

دلشوره های ناشناس وُ بی نشانی

آغازِ زنگِ زندگی گویا وُ دشوار

در این حیاط وُ قیل وُ قالِ کودکانی...

از رنجِ تنهایی خدایا گُر گرفتم!

لبریزِ لفظِ بی گُل وُ برگم چو گُلدان

چون مشقِ خط خورده شدی ای روزگاران

این تلخیِ تنهایی ات در بی مکانی...

اکنون همان راه وُ همان درس وُ همان ترس

با طعمِ دیدارت شَوَم شیرین بیانی

گفتی: به دنبالِ تو می آیم پس از درس

قابِ غروب وُ باغِ غم شد ارمغانی

من در حضور وُ در غیابِ این کلاسم

اما دلا! در پیشِ مادر جاوِدانی...

اینجا کنارِ مدرسه چشم انتظارم

کِی می رسی مادر که نامم را بخوانی

در جستجویِ عطرِ تو جانم به ره ماند

مادر مرا هرگز زِ آغوشت مَرانی

مادر کجایی کودک ات دنبالِ دست ات

در انتظارت مانده ای؛ بی خان وُ مانی

با طعنۀ تنهایی ام کِی خُو کنم من؟

ایکاش مادر در کنارِ من بمانی

padeshahi.jpgپیشگیری از تشتت و ضرورت همگرایی در دوران گذار

با وجود اینکه طی سالیان گذشته اقبال و امید به احیای پادشاهی مشروطه بیش از پیش شدت گرفته است، بدون تردید این موج سهمگین اجتماعی، با فاصله بسیار از سایر جریان‌های اجتماعی، فضای عمومی داخل و خارج از کشور را در برگرفته است. در ماه‌های اخیر، فضای سیاسی میان نیروهای پادشاهی‌خواه شاهد بحث‌ها و گاه تشتت‌هایی بوده که عمدتاً حول دو محور شکل گرفته‌اند: نخست، جایگاه و کارکرد دفترچه دوران اضطرار؛ و دوم، تکیه بر «قانون اساسی مشروطه» به‌عنوان مبنای مشروعیت و استمرار نهاد پادشاهی در ایران دوران گذار.

این بیانیه از سوی جمعی از پادشاهی‌خواهان درون کشور منتشر می‌شود تا با نگاه تحلیلی و متوازن، مسیر جمع‌بندی و همگرایی میان دو رویکرد را روشن نماید و بر ضرورت کاهش دو دستگی و تشتت تأکید کند.

همان‌طور که رضاشاه دوم در فرمایشات مختلف اظهار داشته ، به‌رغم تلاش آزادی‌خواهان خارج از کشورطی قریب به پنج دهه، یک هسته قوی فکری در لایه‌های مختلف جامعه نضج یافته است؛که گرچه فضای مناسب و رسانه مطلوب برای طرح مواضع خود در اختیار ندارد، اما این موضوع مانع حضور مؤثر آنان درتحولات اجتماعی کشورنیست و این جریان جاری در حال جوشش مداوم است

در این شرایط خطیر که افق پیروزی بیش از هر زمان دیگری نزدیک به نظر می‌رسد ،سامانه پادشاهی خواهان یک جنبش زنده، گسترده ، مشتاق و در صحنه حاضر است، دور از ذهن نیست که دشمنان آگاه و دوستان نادان با ابزار کید و نفاق، سعی در شکاف و جدایش جریان پیشرو پادشاهی‌خواهی نمایند.

حوادث و اختلاف‌نظرهای پس از کنفرانس تاریخی مونیخ، انتشار دفترچه دوران اضطرار و برخی مواجهه‌ها و موضع‌گیری‌های وحدت‌شکن، اینجانبان را به‌عنوان بخشی از هواداران سامانه پادشاهی‌خواهان مشروطه بر آن داشت تا در تنازعات یاران خارج از کشور، صدای داخل را بلند کنیم و به گوش برسانیم.

از نظر ما، برای وصول به مقصود هیچ روش مبارزه‌ای منحصر و مطلق نیست و نگرش‌های مختلف خانواده پادشاهی‌خواهان نه دلیلی بر اختلاف، بلکه نمایانگر تنوع و اجتهاد فکری در فرآیند احیای مشروطه‌خواهی است. نگرش‌های مختلف، گزینه‌های مؤثر در فرآیند مبارزه تاریخ‌سازی هستند که پیش رو داریم. متأسفانه تقابل اشتباه دو مسیر دفترچه و قانون اساسی مشروطه همراه با تشدیدهای سایبری، فضای نامطبوعی ایجاد کرده است که باید هرچه زودتر خاتمه یابد.

در ادامه این بیانیه، به‌عنوان بخشی از مبارزان درون کشور، به نکاتی از قوت و ضعف هر دو تفکر قانون اساسی مشروطه و دفترچه دوران اضطرار و تهدیدات پیش رو اشاره می‌کنیم و با یادآوری این نکته، لازم می‌دانیم که با موج توفنده پادشاهی‌خواهی درون کشور، در فردای محتوم فروپاشی جمهوری اسلامی، در صورت تحقق هر کدام از این روش‌ها، ما به پشتوانه حمایت ده ها میلیونی ملت ایران ،برندگان واقعی این نبرد فکری خواهیم بود؛ زیرا در آتش زیر خاکستر درون کشور، بهتر آگاهیم که عزم ملت ما در احیای پادشاهی مشروطه و ادامه پادشاهی در خاندان پرافتخار پهلوی بیش از پیش محکم و جزم است.

۱. جایگاه دفترچه دوران اضطرار

دفترچه دوران اضطرار طرحی موقت است که در دوره‌ای خاص و با هدف سامان‌دهی ابتدایی شرایط گذار تدوین شده است. این دفترچه بیش از هر چیز به‌عنوان چارچوبی مقدماتی برای گفت‌وگو و تنظیم مسیر آینده کشور در نظر گرفته می‌شود، نه سندی نهایی یا الزام‌آور.

با این حال، در برخی بخش‌ها وبویژه مباحث مرتبط با سیاست خارجی و موضوع شامات ـ بازتاب‌دهنده نگاه ایرانگرایانه نیست و شبحی از نگرش جمهوری اسلامی وار برآن حاکم است- و می‌تواند برای رضاشاه دوم هزینه‌زا باشد و البته موارد بسیار دگر که ازحوصله این بیانیه خارج است.

۲. جایگاه قانون اساسی مشروطه و چالش‌های درون جریان پادشاهی‌خواه

قانون اساسی مشروطه، علاوه بر تضمین استمرار نهاد پادشاهی، پایه حکومت قانون و جمهوریت مردم را نیز تشکیل می‌دهد. با این حال، باید توجه داشت که در شرایط فعلی داخلی و بین‌المللی، اجرای صرف آن واجد پیش شرط ها و ملاحظاتی ست و نیازمند بسترسازی لازم با واقعیت‌های دوران گذار است.

Ahmad_Alavi.jpgمقدمه

بنا به نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بسیاری از رژیم‌های استبدادی مانند رژیم ولایی بر پایه راهبرد هزینه - فایده فرار به جلو و مقاومت در مقابل اصطلاحات را ترجیح میدهند . پرسش محوری بنا به این نظریه این است که چرا اصلاحات یا عقب نشینی در مقابل افکار عمومی برای این رژیمها غالباً گزینه‌ای نامطلوب به شمار می آید؟ این چه سازوکارهایی است که رژیم‌های اقتدارگرا را قادر می‌سازد تا هزینه‌های مقاومت را بر دوش مردم بگذارند و منافع را برای خود مصادره کنند. منظور از بقا بنا به تعریف، همانا ادامه سیطره براهرم های قدرت سیاسی و گفتمانی، حفظ ساختار مرکزی قدرت، ثروت، منزلت و جلوگیری از فروپاشی یا انتقال قدرت خارج از چارچوب‌های تعریف‌شده توسط رژیم ولایی است. نظریه اقتدارگرایی مقاوم (Authoritarian Resilience) بر این انگاره استوار است که رژیم‌ها ابزارها و استراتژی‌هایی دارند که به آنها امکان می‌دهند نه فقط در برابر اعتراضات و فشارها بایستند، بلکه غالبا آنها را مدیریت و خنثی کنند، حتی اگر هزینه این اقدام به قیمت گزافی تمام شود.

راهبرد سود-زیان در رژیم های استبدادی و رژیم ولایی

رژیم‌های اقتدارگرا- نظیر رژیم ولایی-، به ویژه آنهایی که وابسته به منابع رانتی و شبکه‌های وفاداری محدود هستند، در مواجهه با فشارهای داخلی و خارجی، اغلب مقاومت را به جای عقب‌نشینی انتخاب می‌کنند. نظریه بقا در اقتدارگرایی (Authoritarian Resilience) بخصوص رژیم ولایی توضیح می‌دهد که این مقاومت، اگرچه پرهزینه است، اما برای رژیم "عقلانی" تلقی میشود، زیرا بقای کوتاه‌مدت و حفظ هسته سخت قدرت و الیگارشها را تضمین می‌کند. در همین راستا، تصمیمات سیاسی نه بر اساس منافع اکثریت بلند مدت جامعه بلکه با هدف حفظ موقعیت رهبر و حلقه‌های مرکزی و سخت قدرت اتخاذ می‌شوند. در همین راستا، مبنای عقلانیت رژیم ولایی راهبرد هزینه - فایده عقب نشینی در مقایسه با مقاومت در مقابله با اصلاحات است.

نرخ ارز در بازار

| No Comments

تصویری از یک موتورسوار زن همراه با بچه خردسالش در فضای مجازی باعث جلب توجه کاربران شده است. اینکه اخیرا در بعضی شهرها قوانینی درباره ممنوعیت موتورسواری بانوان وضع شده و حالا تصویر یک زن چادری با موتور منتشر شده پارادوکس جالبی خلق کرده که مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است

cyclist.jpg

لینک به کانال اینستاگرام

:::

roostayee2.jpgفرزانه روستایی

ما دارنده گرانترین، ناکاراترین، و احمقانه ترین تجربه هسته ای شدن یک کشور تاریخ بشر هستیم. برای اتمی شدن عملا همه دارایی کشور به فنا رفت و هنوز نمی دانیم آیا جنگ دیگری علیه تاسیسات هسته ای کشور آغاز خواهد شد یا نه. وقتی اتمی شدن امارات و ترکیه را با تجربه جمهوری اسلامی مقایسه می کنیم اتمی شدن ما بیشتر شبیه فیلم کمدی دیکتاتور است که در آن ژنرال علاء الدین به خیال خودش لیبی را به سلاح هسته ای مجهز کرد.

در مقایسه با نیروگاه بوشهر که عملا قدیمی ترین تکنولوژی روسهاست و با هزار منت و تحقیر پس از سالها تاخیر و التماس در ایران راه اندازی شد اماراتی ها بزرگترین پروژه هسته ای جهان عرب را با کمک کره ای ها بی سر و صدا راه انداختند و برای ساختن آن نه با آژانس درگیر شدند نه دچار تحریم و اسنپ بک و غنی سا زی و بمباران مراکز غنی سازی گردیدند و نه هیچ مشکل دیگری.

تجربه امارات:
نیروگاه ۵۶۰۰ مگاواتی باراکا در امارات یا ۴ راکتور بیش از پنج برابر نیروگاه بوشهر ظرفیت دارد و ۲۵ درصد برق امارات را تامین می کند. نیروگاه بوشهر فقط یک درصد برق مورد نیاز کشور را تامین می کند به شرط اینکه خاموش نباشد. در ضمن اماراتی ها ۲۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری مشترک با چندین شرکت بین المللی برای نیروگاه باراکا داشتند اما ایرانی ها برای بوشهر ۱۱ میلیارد دلار پول را عملا در چاه رفاقت و بندگی با روسها ریختند.

اماراتی ها نیروگاه دیگری با ۴ راکتور در حال ساخت دارند که تا ۶ سال دیگر آماده و برق اتمی امارات دو برابر می شود. این نیروگاه نیز پروژه مشترک هیوندا و بانک های کره ای و شرکت های اماراتی است که قرار است شرکت های کره ای بعد از اتمام پروژه در سود فروش برق نیروگاه سهیم شوند.

اماراتی ها فقط با یک پروژه ۲۰ میلیارد دلاری با شتاب رو به آینده می روند. اما جمهوری اسلامی با ۳۳ میلیارد دلار نیروگاه از رده خارج و نیمه کاره رها شده هر سال بیشتر برق کم می آورند.

نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی بوشهر با ۱۱ میلیارد دلار نیمه کار می کند،
نیروگاه ۳۰۰ مکاواتی کارون با ۳ میلیارد دلار درگیر تحریم و نیمه کاره است
نیروگاه ۵۰۰۰ مگاواتی سیریک با هزینه نهایی ۲۰ میلیارد دلار در هرمزگان قرار بود کمبود برق کشور را تامین کند اما نیمه کاره رها شده است.

تجربه اتمی شدن ترکیه:
ترک ها در تولید برف هسته ای چندین برابر از اماراتی ها جلوتر رفتند. دولت ترکیه در سال ۲۰۱۸ بدون پرداخت حتی یک دلار با شرکت روس اتم قرارداد ساخت نیروگاه آق قویو را در استان مرسین در ساحل دریای مدیترانه منعقد کرد که یک شاهکار صنعتی تجاری است. شرکت روس اتم در این نیروگاه با ۴ راکتور خود ۵۶۰۰ مگارات برق تولید می کند و تا ۱۵ سال آن را با قیمت ترجیهی به دولت ترکیه می فروشد و با این کار ۱۵ ساله هزینه ساخت نیروگاه از فروش برق تامین می شود.

رقص یک مرد مکزیکى در جشنواره مهرگان لس آنجلس توجه همه را به خود جلب کرد

اگر ویدیو بارگذاری نشد، مرورگر را رفرش کنید

***

العربیه تصاویری از احمد الشرع، رهبر سوریه در حال بازی بیلیارد منتشر کرده و نوشته است که او با تبحر بازی می‌کند.
پیش‌تر نیز ویدیوهایی از الشرع در حال اسب‌سواری و بسکتبال منتشر شده بود.

moha.jpgدرخواست ما برای نشست با سه کشور اروپایی و ویتکاف در نیویورک رد شد

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت مسعود پزشکیان، گفت که جمهوری اسلامی اعلام آمادگی کرد تا با حضور سه کشور اروپایی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه رییس‌جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه، جلسه‌ای در نیویورک برگزار شود اما «از طرف آن‌ها مورد پذیرش قرار نگرفت» یا این‌که «در جلسات حضور پیدا نکردند».

مهاجرانی همچنین گفت که حکومت برای شرایط جنگی پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه، موضوع «کالابرگ» را پیگیری می‌‌کند.

سخنگوی دولت تاکید کرد که در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی، «حفظ ثبات» و «تاب‌آوری اجتماعی مردم» مهم است.

التهاب در اقتصاد ایران؛ قیمت دلار از ۱۱۵ هزار تومان گذشت

با تداوم روند افزایشی نرخ ارز و طلا در ایران پس از فعال‌ شدن مکانیسم ماشه،‌ قیمت دلار آمریکا در بازار آزاد از ۱۱۵ هزار تومان گذر کرد. بر اساس گزارش سایت‌های اطلاع‌رسانی قیمت ارز و طلا، هر دلار آمریکا چهارشنبه نهم مهر در بازار آزاد با افزایش قیمتی حدود یک درصد نسبت به روز گذشته، تا ۱۱۵ هزار و ۱۰۰ تومان به فروش رفت.

viber_image_2025-07-18_18-34-51-897.jpgعمان پس از آنکه دو نفر در پی مصرف یک محصول آب‌ معدنی آلوده جان باختند، واردات آب معدنی از ایران را ممنوع کرد.

نشنال نیوز به نقل از پلیس عمان نوشت که یک زن تبعه خارجی روز دوشنبه جان خود را از دست داد و یک شهروند عمانی نیز پس از دو روز بستری بودن در شرایط بحرانی، روز چهارشنبه در بیمارستان درگذشت. اعضای خانواده این فرد عمانی نیز دچار مسمومیت شدند اما بهبود یافتند.

پلیس منبع مسمومیت را یک محموله آلوده آب معدنی از برند ایرانی «اورانوس استار» اعلام کرد. نمونه‌های جمع‌آوری‌شده از این آب در آزمایش‌های رسمی آلوده تشخیص داده شدند.

مقام‌های عمانی در اقدامی پیشگیرانه جمع‌آوری محصولات «اورانوس استار» از بازارهای محلی را آغاز کرده‌اند تا ضمن حفاظت از سلامت عمومی، روند تحقیقات ادامه یابد.

Untitled-445.jpg

Monthly Archives

Pages

  • about
Powered by Movable Type 6.3.11

About this Archive

This page is an archive of entries from October 2025 listed from newest to oldest.

September 2025 is the previous archive.

Find recent content on the main index or look in the archives to find all content.